علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد سي ام - حرف ه

مشخصات كتاب

سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344

عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد سي ام - حرف ه/ رسول ملكيان اصفهاني

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

تلفن همراه مولف : 09131140140

موضوع: علم - مفاهيم قرآني

رده بندي كنگره : BP65/4/آ5

رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

علم مفاهیم شناسی قرآن

1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.

شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.

تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع، تعريف،هدف،

فايده، پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.

علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.

به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.

موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).

هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.

فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).

2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات هرمنوتیک

ومتودولوژی می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.

3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.

4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.

5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین زمینه

مراکز قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.

6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.

علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف- دانش غریب القرآن

ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.

ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند

د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.

ه- وجوه و نظائر در قرآن

و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.

دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.

برای آگاهی از این کتابها می توانید به مجله

بینات شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.

7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.

8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن را

درمنظومه این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.

9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و نقش

آن درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.

10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن و

صدها نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.

11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.

12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.

13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.

14-قرآن كريم در آيه ى بيست و

يكم سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:

( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)

و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.

«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.

اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.

پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.

قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.

15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:

( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)

و به آنچه

فرو فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.

خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا

(سنائی)

-

16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):

(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات وبينات

است و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه هدايت

بارقه اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.

هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف

آن بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .

بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )

17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.

مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل نطق

ظاهر كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.

چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.

بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.

وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) – وجود

لفظي ( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)

به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)

براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.

اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:

الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.

ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.

ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.

د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می کند

و حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.

به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.

اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.

17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی و

کسانیکه می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.

حوزه علمیه اصفهان

رسول ملکیان اصفهانی

هابيل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

هابيل

آثار قتل هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 13

13 _ زيانكارى قابيل ، پيامد كشتن برادرش هابيل

فقتله فاصبح من الخسرين

ادب هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 22

22 _ هابيل ، انسانى خداشناس ، پرهيزگار ، آگاه به معارف الهى و برخوردار از ادب و منطق در روابط اجتماعى

قال انما يتقبل اللّه من المتقين

تصريح نكردن هابيل به بى تقوايى قابيل، حاكى از ادب اوست و تبيين علت پذيرش و رد اعمال، حاكى از انديشه منطقى و آشنايى او با معارف الهى است.

اصلاح طلبى هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 2

2 _ هابيل ، در صدد آرام نمودن روح طغيانگر قابيل

قال لاقتلنك قال . .. لئن بسطت إلى يدك لتقتلنى ما إنّا بباسط يدى إليك

طغيانگرى قابيل از تأكيد در {لاقتلنك} به دست مى آيد و سخنان نرم و آموزنده هابيل، نشانگر تلاش وى براى نرم و آرام ساختن قابيل است.

انتصاب هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 33

33 _ هابيل و قابيل ، مأمور به قربانى كردن براى خدا در پى مخالفت قابيل در مورد فرمان خدا به انتصاب هابيل به وصايت حضرت آدم ( ع ) و دريافت اسم اعظم خداوند

اذ قربا قرباناً

از امام صادق(ع) روايت

شده: . .. ان اللّه تبارك و تعالى اوحى الى آدم ان يدفع الوصية و اسم اللّه الاعظم الى هابيل و كان قابيل اكبر منه فبلغ ذلك قابيل فغضب فقال: انا اولى بالكرامة و الوصية فامرهما ان يقربا قرباناً بوحى من اللّه اليه ففعلا ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 312، ح 83; نورالثقلين، ج 1، ص 610، ح 125.

انگيزه قتل هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 21

21 _ قابيل ، _ به تحريك ابليس _ براى آنكه نسلى از هابيل نماند تا بخاطر قبولى قربانى پدرشان برنسل قابيل افتخار كنند ، برادرش را كشت .

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

از امام باقر(ع) روايت شده كه پس از قرائت آيه فوق فرمود: . .. ثم ان ابليس ... فقال له: يا قابيل قد تقبل قربان هابيل و لم يتقبل قربانك و انك ان تركته يكون له عقب يفتخرون على عقبك و يقولون نحن ابناء الذى تقبل قربانه فاقتله كيلا يكون له عقب يفتخرون على عقبك فقتله ... .

_______________________________

كافى، ج 8، ص 113، ح 92; تفسير برهان، ج 1، ص 458.

ايمان هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 6

6 _ هابيل ، انسانى خداترس و مؤمن به توحيد ربوبى

انى اخاف اللّه رب العلمين

پاداش هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 10

10 _ هابيل سزاوار و شايسته بهره مندى از پاداش هاى الهى با پذيرفته شدن قربانى وى

فتقبل من احدهما

{تقبل} به پذيرفته شدنى

اطلاق مى گردد كه مقتضى پاداش باشد. (مفردات راغب)

تحريف قصه هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 8

8 _ آثار اهل كتاب مشتمل بر داستان قابيل و هابيل به گونه اى تحريف شده و آميخته با باطل

بالحق

كلمه {بالحق} به قرينه آيات گذشته، كه درباره اهل كتاب بود، مى تواند اشاره به تحريفهايى باشد كه در آثار اهل كتاب نسبت به فرزندان آدم وجود دارد.

تقواى هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 22،24

22 _ هابيل ، انسانى خداشناس ، پرهيزگار ، آگاه به معارف الهى و برخوردار از ادب و منطق در روابط اجتماعى

قال انما يتقبل اللّه من المتقين

تصريح نكردن هابيل به بى تقوايى قابيل، حاكى از ادب اوست و تبيين علت پذيرش و رد اعمال، حاكى از انديشه منطقى و آشنايى او با معارف الهى است.

24 _ تقواى هابيل ، زمينه ساز پذيرفته شدن قربانى او از سوى خداوند

فتقبل من احدهما . .. قال انما يتقبل اللّه من المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 6،7

6 _ هابيل ، انسانى خداترس و مؤمن به توحيد ربوبى

انى اخاف اللّه رب العلمين

7 _ ترس هابيل از خداوند ، مانع اقدام وى به قتل برادر

ما إنّا بباسط يدى إليك لاقتلك انى اخاف اللّه رب العلمين

تهديد هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 13

13 _ قابيل ، برادرش هابيل را به قتل تهديد كرد .

قال لاقتلنك

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 8

8 _ نهراسيدن هابيل از تهديد برادرش به قتل وى *

لئن بسطت إلى يدك لتقتلنى . .. انى اخاف اللّه رب العلمين

تأكيد هابيل بر ترس خويش از خداوند (انى اخاف)، مى تواند اشاره به اين باشد كه از تهديد برادر، ترسى به دل او راه نيافته است.

خداشناسى هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 22

22 _ هابيل ، انسانى خداشناس ، پرهيزگار ، آگاه به معارف الهى و برخوردار از ادب و منطق در روابط اجتماعى

قال انما يتقبل اللّه من المتقين

تصريح نكردن هابيل به بى تقوايى قابيل، حاكى از ادب اوست و تبيين علت پذيرش و رد اعمال، حاكى از انديشه منطقى و آشنايى او با معارف الهى است.

دفن هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 1،2،3،16،21،23،25،28

1 _ خداوند كلاغى را براى آموزش دفن هابيل به سوى قابيل گسيل داشت .

فبعث اللّه غراباً . .. ليريه كيف يورى سوءة اخيه

2 _ كلاغ با كاوش در زمين و پنهان سازى چيزى در آن ، قابيل را به كيفيت دفن جثه هابيل رهنمون ساخت .

فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

3 _ قابيل ، ناآگاه از كيفيت دفن و پنهان سازى جثه هابيل

ليريه كيف يورى سوءة اخيه

16 _ قابيل ، برخوردار از امداد خداوند براى دفن جسد برادرش هابيل

فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه

برداشت فوق بر اين مبناست كه روانه ساختن كلاغ و تعليم

قابيل براى رفع سرگردانى وى صورت گرفته باشد.

21 _ قابيل ، ملامتگر خويش ، به سبب ناتوانى از كيفيت پنهان ساختن جسد هابيل

قال يويلتى اعجزت ان اكون مثل هذا الغراب

23 _ پشيمانى قابيل از تقصير خويش در مورد خاكسپارى برادرش هابيل

اعجزت ان اكون . .. فاصبح من الندمين

ظاهر اين است كه جمله {فاصبح . ..} متفرع بر جمله {اعجزت} باشد. بنابراين پشيمانى قابيل برخاسته از دفن نكردن جثه برادر خواهد بود.

25 _ قابيل ، پس از آگاهى به شيوه خاكسپارى ، ناتوان از دسترسى به جسد برادرش هابيل *

قال يويلتى اعجزت ان اكون مثل هذا الغراب . ..

تفريع ندامت قابيل بر ناتوانيش بر دفن برادر، مى رساند كه وى پس از آگاهى بر كيفيت دفن، ديگر نمى توانسته است جثه او را به خاك بسپارد. بنابراين جثه برادر را پس از كشتن سر به نيست كرده بود. ماضى آوردن فعل {اعجزت} اين معنا را تأييد مى كند.

28 _ حفر زمين و دفن كلاغ كشته شده توسط كلاغ ديگر _ پس از زد و خورد ميان آنها _ ، راهنماى قابيل در پنهان ساختن جسد برادرش به همان شيوه

فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

از امام سجاد(ع) روايت شده: . .. فجاء غرابان فاقبلا يتضاربان حتى قتل احدهما صاحبه ثم حفر الذى بقى الارض بمخالبه و دفن فيها صاحبه ... .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 166; تفسير برهان، ج 1، ص 459، ح 4.

شجاعت هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 8

8 _ نهراسيدن هابيل از تهديد برادرش به قتل وى

*

لئن بسطت إلى يدك لتقتلنى . .. انى اخاف اللّه رب العلمين

تأكيد هابيل بر ترس خويش از خداوند (انى اخاف)، مى تواند اشاره به اين باشد كه از تهديد برادر، ترسى به دل او راه نيافته است.

شخصيت هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 5

5 _ سرشت و شخصيت هابيل ، بر حذر از برادركشى

ما إنّا بباسط يدى إليك لاقتلك

هابيل از نكشتن برادر، به دست نگشودن براى كشتن تعبير كرد و آن را با قسم و {باء} زايده تأكيد كرد و نيز جمله اسميه به كار برد تا بفهماند هرگز شخصيتش با چنين كارى سازگارى ندارد.

عفو هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 1

1 _ تأكيد هابيل بر دست نيازيدن به قتل برادر ، حتى در صورت اقدام قابيل براى كشتن او

لئن بسطت إلى يدك لتقتلنى ما إنّا بباسط يدى إليك لاقتلك

لام قسم در {لئن} و نيز {باء} زايده در {بباسط}، دلالت بر تأكيد دارد.

عقيده هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 3،10

3 _ قابيل در ديدگاه و سخن هابيل ، در صورت اقدام به تهاجم ، مسؤول تمامى پيامد هاى سوء عملكرد هر كدام

انى اريد ان تبوا باثمى و اثمك

مراد از {اثمى}، به قرينه {اثمك}، گناهانى است كه بر اثر درگيرى آن دو به وجود مى آيد. زيرا به شهادت مقام، مراد از گناه قابيل، همان برادركشى و مقدمات آن است. بنابراين مقصود هابيل اين است كه من تهاجمى را عليه

تو آغاز نمى كنم و هرگز قصد كشتن تو را نخواهم كرد تا در درگيرى احتمالى، تو مهاجم باشى و آغازگر و در نتيجه اگر تو تلف شدى و يامن كشته شدم در هر صورت گناه به گردن تو افتد.

10 _ هابيل ، معتقد به معاد و معارف دين و داراى يقين به بهشت و دوزخ و آگاه به كيفر و پاداش اعمال

انى اخاف اللّه رب العلمين . .. تبوأ باثمى و اثمك فتكون من اصحب النار

علم هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 22

22 _ هابيل ، انسانى خداشناس ، پرهيزگار ، آگاه به معارف الهى و برخوردار از ادب و منطق در روابط اجتماعى

قال انما يتقبل اللّه من المتقين

تصريح نكردن هابيل به بى تقوايى قابيل، حاكى از ادب اوست و تبيين علت پذيرش و رد اعمال، حاكى از انديشه منطقى و آشنايى او با معارف الهى است.

فضايل هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 10،22

10 _ هابيل سزاوار و شايسته بهره مندى از پاداش هاى الهى با پذيرفته شدن قربانى وى

فتقبل من احدهما

{تقبل} به پذيرفته شدنى اطلاق مى گردد كه مقتضى پاداش باشد. (مفردات راغب)

22 _ هابيل ، انسانى خداشناس ، پرهيزگار ، آگاه به معارف الهى و برخوردار از ادب و منطق در روابط اجتماعى

قال انما يتقبل اللّه من المتقين

تصريح نكردن هابيل به بى تقوايى قابيل، حاكى از ادب اوست و تبيين علت پذيرش و رد اعمال، حاكى از انديشه منطقى و آشنايى او با معارف الهى است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 1،2،5،6

1 _ تأكيد هابيل بر دست نيازيدن به قتل برادر ، حتى در صورت اقدام قابيل براى كشتن او

لئن بسطت إلى يدك لتقتلنى ما إنّا بباسط يدى إليك لاقتلك

لام قسم در {لئن} و نيز {باء} زايده در {بباسط}، دلالت بر تأكيد دارد.

2 _ هابيل ، در صدد آرام نمودن روح طغيانگر قابيل

قال لاقتلنك قال . .. لئن بسطت إلى يدك لتقتلنى ما إنّا بباسط يدى إليك

طغيانگرى قابيل از تأكيد در {لاقتلنك} به دست مى آيد و سخنان نرم و آموزنده هابيل، نشانگر تلاش وى براى نرم و آرام ساختن قابيل است.

5 _ سرشت و شخصيت هابيل ، بر حذر از برادركشى

ما إنّا بباسط يدى إليك لاقتلك

هابيل از نكشتن برادر، به دست نگشودن براى كشتن تعبير كرد و آن را با قسم و {باء} زايده تأكيد كرد و نيز جمله اسميه به كار برد تا بفهماند هرگز شخصيتش با چنين كارى سازگارى ندارد.

6 _ هابيل ، انسانى خداترس و مؤمن به توحيد ربوبى

انى اخاف اللّه رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 15

15 _ مقام والاى هابيل در پيشگاه خداوند *

فبعث اللّه غراباً . .. ليريه كيف يورى سوءة اخيه

بر اساس اين احتمال كه هدف از فرستادن كلاغ و آموزش قابيل، پنهان سازى جسد هابيل باشد، نه برطرف كردن تحير و سرگردانى قابيل.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 13 - 4

4 - { عن جعفربن محمد ( ع ) فى قوله عزّوجلّ

{ ثلّة من الأوّلين } . . . قال : . . .ابن آدم الذى قتله أخوه ، و مؤمن آل فرعون و حبيب النجار . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {ثلّة من الأوّلين}. .. روايت شده كه آنان، فرزند مقتول آدم(ع) (هابيل) و مؤمن آل فرعون (حزقيل) و حبيب نجار... هستند}.

قابيل و هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 22

22 _ پيكر بيجان هابيل ، ناخوشايند براى قابيل

كيف يورى سوءة اخيه . .. فاورى سوءة اخى

از آن جهت جسد هابيل {سوءة} (شىء ناخوشايند) ناميده شده كه مشاهده آن براى قابيل ناخوشايند بوده است.

قبول قربانى هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 10،14،15،24،30،32

10 _ هابيل سزاوار و شايسته بهره مندى از پاداش هاى الهى با پذيرفته شدن قربانى وى

فتقبل من احدهما

{تقبل} به پذيرفته شدنى اطلاق مى گردد كه مقتضى پاداش باشد. (مفردات راغب)

14 _ پذيرش قربانى هابيل و رد شدن قربانى قابيل ، عامل انگيزش قابيل به قتل برادرش هابيل

فتقبل من احدهما و لم يتقبل من الاخر قال لاقتلنك

15 _ رد قربانى قابيل و پذيرش قربانى برادرش هابيل ، برانگيزنده احساس حسادت در وى نسبت به هابيل *

قال لاقتلنك

به نظر مى رسد كه پس از پذيرفته شدن قربانى هابيل، انگيزه اى براى تصميم قابيل جز حسادت در كار نبوده و گويا روشنى اين مسأله، موجب آن شده كه در كلام به آن پرداخته نشود. برداشت فوق را فرمايش منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: ... فقبل

اللّه قربان هابيل فحسده قابيل فقتله ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 312، ح 83; نورالثقلين، ج 1، ص 610، ح 125.

24 _ تقواى هابيل ، زمينه ساز پذيرفته شدن قربانى او از سوى خداوند

فتقبل من احدهما . .. قال انما يتقبل اللّه من المتقين

30 _ فربه ترين گوسفند هابيل ، قربانى قبول شده وى به درگاه خدا و دسته اى از خوشه هاى گندم يا مانند آن ، قربانى قبول نشده قابيل

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق اذ قربا قرباناً

از امام سجاد(ع) درباره قربانى نمودن فرزندان آدم(ع) روايت شده: . .. قرب احدهما اسمن كبش كان فى صيانته و قرب الاخر ضغثا من سنبل فتقبل من صاحب الكبش و هو هابيل و لم يتقبل من الاخر ... .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 165; تفسير برهان، ج 1، ص 459، ح 4.

32 _ در گرفتن آتش و به كام خود فروبردن قربانى هابيل ، نشانه پذيرفته شدن آن از سوى خداوند

فتقبل من احدهما و لم يتقبل من الاخر

از امام باقر(ع) روايت شده: . .. فتقبل قربان هابيل و لم يتقبل قربان قابيل و هو قول اللّه عزوجل: {و اتل عليهم ...} و كان القربان اذا قبل تاكله النار ... .

_______________________________

كمال الدين، ص 213، ح 2، ب 22; نورالثقلين، ج 1، ص 612، ح 131.

قتل هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 12،14

12 _ تصميم قطعى قابيل بر كشتن برادرش هابيل پس از جريان قربانى

قال لاقتلنك

لام و نون تأكيد نشانه تصميم قطعى قابيل بر قتل است.

14 _ پذيرش قربانى هابيل و رد شدن قربانى

قابيل ، عامل انگيزش قابيل به قتل برادرش هابيل

فتقبل من احدهما و لم يتقبل من الاخر قال لاقتلنك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 1،2،3،5،16،19

1 _ درگيرى و كشمكش درونى قابيل با هواى نفس خويش در مورد قتل هابيل

فطوعت له نفسه قتل اخيه

2 _ وسوسه هاى نفسانى قابيل ، كشتن برادر را بر او هموار ساخت .

فطوعت له نفسه

{طوعت} از مصدر {تطويع} به معناى {تسهيل} و نيز {متابعت} است. برداشت فوق بر اساس معناى اول است.

3 _ وسوسه هاى نفسانى قابيل ، وادار كننده وى به كشتن هابيل

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

5 _ قابيل ، برادرش هابيل را پس از جريان قربانى به قتل رسانيد .

اذ قربا قرباناً . .. فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

16 _ نفس قابيل ، دام خواسته وى و پذيراى تصميم او بر قتل برادرش هابيل

فطوعت له نفسه قتل اخيه

{طوعت} مى تواند به معناى {تابعت} باشد، يعنى نفس قابيل در قتل برادرش هابيل پيرو او گرديد. بر اساس اين احتمال، قابيل نفس خو را فريب داده و آن را رام خود ساخته بود، نه اينكه فريفته وسوسه هاى خويش شده باشد.

19 _ قابيل ، كيفيت قتل برادرش هابيل را از ابليس آموخت

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

از امام سجاد(ع) روايت شده كه بعد از خواندن آيه فوق فرمود: فلم يدر كيف يقتله حتى جاء ابليس فعلمه . .. .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 165; نورالثقلين، ج 1، ص 616، ح 140.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 22،24

22 _

پيكر بيجان هابيل ، ناخوشايند براى قابيل

كيف يورى سوءة اخيه . .. فاورى سوءة اخى

از آن جهت جسد هابيل {سوءة} (شىء ناخوشايند) ناميده شده كه مشاهده آن براى قابيل ناخوشايند بوده است.

24 _ قابيل ، پشيمان از قتل برادرش هابيل *

فاصبح من الندمين

بنابر اينكه {فاصبح . ..} متفرع باشد بر {فقتله} كه در آيه قبل آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 5

5 _ جنايت و برادركشى قابيل ، موجب سختگيرى خداوند در مجازات قتل بر بنى اسرائيل

فقتله . .. من اجل ذلك كتبنا على بنى اسرءيل انه من قتل نفساً بغير نفس

{ذلك} اشاره است به داستان هابيل و قابيل.

قدرت هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 4

4 _ توانايى هابيل بر قتل برادرش قابيل

ما إنّا بباسط . .. لاقتلك انى اخاف اللّه

اگر هابيل از قتل برادرش ناتوان بود، اقدام نكردن به قتل را ناشى از خداترسى خويش نمى شمرد.

قربانى هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 1،3،4،6،7،9،31

1 _ داستان قربانى پسران حضرت آدم ( ع ) ( هابيل و قابيل ) ، داستانى پرفايده ، عبرت آموز و شايان ذكر

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

آگاه نبودن قابيل از كيفيت دفن جسد هابيل، بيانگر اين است كه آنها از اولين انسانها بوده اند. بنابراين مراد از {آدم}، آدم ابوالبشر(ع) است و بنا به گفته مفسران، مقصود از فرزندان او، هابيل و قابيل هستند. گفتنى است كه {نبأ} به خبرى گفته مى

شود كه داراى فايده بسيار باشد.

3 _ دو قربانى تقديم شده از سوى هابيل و قابيل از يك نوع و از يك جنس بود . *

اذ قربا قرباناً

مفرد آوردن كلمه {قرباناً} _ على رغم اينكه هر كدام جداگانه هديه اى را قربانى كردند _ مى تواند اشاره به اين باشد كه آن دو قربانى از يك جنس بوده است.

4 _ پيامبر ( ص ) موظف به نقل صحيح داستان قربانى هابيل و قابيل براى اهل كتاب

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

با توجه به آيات پيشين كه درباره اهل كتاب بود، معلوم مى شود كه مراد از ضمير در {عليهم}، اهل كتاب هستند.

6 _ ماجراى قربانى هابيل و قابيل ، ماجرايى واقعى ، نه افسانه و سمبليك

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

در برداشت فوق {بالحق} توصيف {نبأ} گرفته شده است. يعنى داستان فرزندان آدم، داستانى واقعى است.

7 _ داستان قربانى فرزندان آدم ، به گونه اى كه در قرآن بيان شده ، گزارشى واقعى و به دور از هرگونه باطل

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

در برداشت فوق {بالحق} متعلق به {اتل} گرفته شده است.

9 _ تنها قربانى يكى از دو فرزند آدم ، مقبول درگاه خداوند قرار گرفت .

فتقبل من احدهما و لم يتقبل من الاخر

31 _ فرمان حضرت آدم ( ع ) به هابيل و قابيل براى قربانى كردن به درگاه خدا

اذ قربا قرباناً

از امام باقر(ع) روايت شده: . .. ان آدم امر هابيل و قابيل ان يقربا قرباناً ... و هو قول اللّه عزوجل: {و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم...}.

_______________________________

كافى، ج 8، ص 113، ح 92; تفسير برهان، ج 1، ص

458، ح 1.

قصه هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 2،4،6،12،13،14،15،19،21،24،31،32

2 _ هر يك از هابيل و قابيل هديه اى را به رسم تقرب به پيشگاه خداوند تقديم كردند .

اذ قربا قرباناً

{قربان} هر عمل نيكى است كه با آن تقرب به خداوند قصد شود. (مجمع البيان)

4 _ پيامبر ( ص ) موظف به نقل صحيح داستان قربانى هابيل و قابيل براى اهل كتاب

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

با توجه به آيات پيشين كه درباره اهل كتاب بود، معلوم مى شود كه مراد از ضمير در {عليهم}، اهل كتاب هستند.

6 _ ماجراى قربانى هابيل و قابيل ، ماجرايى واقعى ، نه افسانه و سمبليك

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

در برداشت فوق {بالحق} توصيف {نبأ} گرفته شده است. يعنى داستان فرزندان آدم، داستانى واقعى است.

12 _ تصميم قطعى قابيل بر كشتن برادرش هابيل پس از جريان قربانى

قال لاقتلنك

لام و نون تأكيد نشانه تصميم قطعى قابيل بر قتل است.

13 _ قابيل ، برادرش هابيل را به قتل تهديد كرد .

قال لاقتلنك

14 _ پذيرش قربانى هابيل و رد شدن قربانى قابيل ، عامل انگيزش قابيل به قتل برادرش هابيل

فتقبل من احدهما و لم يتقبل من الاخر قال لاقتلنك

15 _ رد قربانى قابيل و پذيرش قربانى برادرش هابيل ، برانگيزنده احساس حسادت در وى نسبت به هابيل *

قال لاقتلنك

به نظر مى رسد كه پس از پذيرفته شدن قربانى هابيل، انگيزه اى براى تصميم قابيل جز حسادت در كار نبوده و گويا روشنى اين مسأله، موجب آن شده كه در كلام به آن پرداخته نشود. برداشت فوق را

فرمايش منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: ... فقبل اللّه قربان هابيل فحسده قابيل فقتله ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 312، ح 83; نورالثقلين، ج 1، ص 610، ح 125.

19 _ هابيل پذيرفته نشدن قربانى برادرش قابيل را معلول بى تقوايى او دانست .

و لم يتقبل من الاخر قال لاقتلنك قال انما يتقبل اللّه من المتقين

21 _ مشروط بودن پذيرش اعمال نيك به تقوا ، پاسخ هابيل به اعتراض قابيل بر پذيرفته نشدن قربانى او

قال انما يتقبل اللّه من المتقين

24 _ تقواى هابيل ، زمينه ساز پذيرفته شدن قربانى او از سوى خداوند

فتقبل من احدهما . .. قال انما يتقبل اللّه من المتقين

31 _ فرمان حضرت آدم ( ع ) به هابيل و قابيل براى قربانى كردن به درگاه خدا

اذ قربا قرباناً

از امام باقر(ع) روايت شده: . .. ان آدم امر هابيل و قابيل ان يقربا قرباناً ... و هو قول اللّه عزوجل: {و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم...}.

_______________________________

كافى، ج 8، ص 113، ح 92; تفسير برهان، ج 1، ص 458، ح 1.

32 _ در گرفتن آتش و به كام خود فروبردن قربانى هابيل ، نشانه پذيرفته شدن آن از سوى خداوند

فتقبل من احدهما و لم يتقبل من الاخر

از امام باقر(ع) روايت شده: . .. فتقبل قربان هابيل و لم يتقبل قربان قابيل و هو قول اللّه عزوجل: {و اتل عليهم ...} و كان القربان اذا قبل تاكله النار ... .

_______________________________

كمال الدين، ص 213، ح 2، ب 22; نورالثقلين، ج 1، ص 612، ح 131.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 -

1،7

1 _ تأكيد هابيل بر دست نيازيدن به قتل برادر ، حتى در صورت اقدام قابيل براى كشتن او

لئن بسطت إلى يدك لتقتلنى ما إنّا بباسط يدى إليك لاقتلك

لام قسم در {لئن} و نيز {باء} زايده در {بباسط}، دلالت بر تأكيد دارد.

7 _ ترس هابيل از خداوند ، مانع اقدام وى به قتل برادر

ما إنّا بباسط يدى إليك لاقتلك انى اخاف اللّه رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 1،2،3

1 _ عزم هابيل بر آلوده نساختن دست خويش به خون برادر و گرفتار نيامدن به پيامد هاى آن

انى اريد . .. فتكون من اصحب النار

2 _ تأكيد هابيل بر پيشدستى نكردن در قتل برادر ، در عين حفظ حق دفاع از خويش در برابر تهاجم وى

انى اريد ان تبوا باثمى

چنانچه مراد از {اثمى}، گناهى باشد كه از كشته شدن احتمالى قابيل به دست هابيل صورت گيرد، معلوم مى شود هابيل خاطر نشان ساخته است كه من اگرچه قصد كشتن تو را ندارم ولى از خود دفاع مى كنم، هر چند به كشتن ناخواسته تو بينجامد.

3 _ قابيل در ديدگاه و سخن هابيل ، در صورت اقدام به تهاجم ، مسؤول تمامى پيامد هاى سوء عملكرد هر كدام

انى اريد ان تبوا باثمى و اثمك

مراد از {اثمى}، به قرينه {اثمك}، گناهانى است كه بر اثر درگيرى آن دو به وجود مى آيد. زيرا به شهادت مقام، مراد از گناه قابيل، همان برادركشى و مقدمات آن است. بنابراين مقصود هابيل اين است كه من تهاجمى را عليه تو آغاز نمى كنم و هرگز قصد كشتن تو را

نخواهم كرد تا در درگيرى احتمالى، تو مهاجم باشى و آغازگر و در نتيجه اگر تو تلف شدى و يامن كشته شدم در هر صورت گناه به گردن تو افتد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 1،2،3،5،10،19،20،21

1 _ درگيرى و كشمكش درونى قابيل با هواى نفس خويش در مورد قتل هابيل

فطوعت له نفسه قتل اخيه

2 _ وسوسه هاى نفسانى قابيل ، كشتن برادر را بر او هموار ساخت .

فطوعت له نفسه

{طوعت} از مصدر {تطويع} به معناى {تسهيل} و نيز {متابعت} است. برداشت فوق بر اساس معناى اول است.

3 _ وسوسه هاى نفسانى قابيل ، وادار كننده وى به كشتن هابيل

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

5 _ قابيل ، برادرش هابيل را پس از جريان قربانى به قتل رسانيد .

اذ قربا قرباناً . .. فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

10 _ بى اعتنايى قابيل به هشدار ها و اندرز هاى برادرش هابيل

انى اخاف اللّه رب العلمين انى اريد . .. فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

19 _ قابيل ، كيفيت قتل برادرش هابيل را از ابليس آموخت

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

از امام سجاد(ع) روايت شده كه بعد از خواندن آيه فوق فرمود: فلم يدر كيف يقتله حتى جاء ابليس فعلمه . .. .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 165; نورالثقلين، ج 1، ص 616، ح 140.

20 _ كوه قاسيون در دمشق ، مكان كشته شدن هابيل توسط برادرش

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

از رسول خدا(ص) روايت شده: بدمشق. حبل يقال له قاسيون فيه قتل ابن آدم اخاه.

_______________________________

الدرالمنثور، ج 3، ص 61.

21 _ قابيل ، _ به

تحريك ابليس _ براى آنكه نسلى از هابيل نماند تا بخاطر قبولى قربانى پدرشان برنسل قابيل افتخار كنند ، برادرش را كشت .

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

از امام باقر(ع) روايت شده كه پس از قرائت آيه فوق فرمود: . .. ثم ان ابليس ... فقال له: يا قابيل قد تقبل قربان هابيل و لم يتقبل قربانك و انك ان تركته يكون له عقب يفتخرون على عقبك و يقولون نحن ابناء الذى تقبل قربانه فاقتله كيلا يكون له عقب يفتخرون على عقبك فقتله ... .

_______________________________

كافى، ج 8، ص 113، ح 92; تفسير برهان، ج 1، ص 458.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 1،2،3،4،5،6،16،22،23،24،25،28

1 _ خداوند كلاغى را براى آموزش دفن هابيل به سوى قابيل گسيل داشت .

فبعث اللّه غراباً . .. ليريه كيف يورى سوءة اخيه

2 _ كلاغ با كاوش در زمين و پنهان سازى چيزى در آن ، قابيل را به كيفيت دفن جثه هابيل رهنمون ساخت .

فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

3 _ قابيل ، ناآگاه از كيفيت دفن و پنهان سازى جثه هابيل

ليريه كيف يورى سوءة اخيه

4 _ قابيل ، سرگردان و متحير در برابر جسد بى جان برادرش هابيل

فبعث اللّه غراباً . .. ليريه كيف يورى سوءة اخيه

برداشت فوق را فرمايش منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: قتل قابيل هابيل و تركه بالعراء لايدرى ما يصنع به . .. .

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 286; نورالثقلين، ج 1، ص 610، ح 124.

5 _ كلاغ گسيل داده شده براى تعليم قابيل ، آگاه

به تحير و سرگردانى وى براى دفن هابيل

فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

در برداشت فوق ضمير فاعلى در {ليريه} به {غراب} برگردانده شده است. يعنى كلاغ به انگيزه نشان دادن چگونگى دفن به قابيل در زمين كاوش مى كرد و چيزى را در آن نهان مى ساخت.

6 _ فاصله زمانى اندك ميان مرگ هابيل و گسيل كلاغى براى آموزش قابيل

فقتله . .. فبعث اللّه غراباً

عطف {بعث} بر {قتله} به وسيله {فاء}، بيانگر برداشت فوق است.

16 _ قابيل ، برخوردار از امداد خداوند براى دفن جسد برادرش هابيل

فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه

برداشت فوق بر اين مبناست كه روانه ساختن كلاغ و تعليم قابيل براى رفع سرگردانى وى صورت گرفته باشد.

22 _ پيكر بيجان هابيل ، ناخوشايند براى قابيل

كيف يورى سوءة اخيه . .. فاورى سوءة اخى

از آن جهت جسد هابيل {سوءة} (شىء ناخوشايند) ناميده شده كه مشاهده آن براى قابيل ناخوشايند بوده است.

23 _ پشيمانى قابيل از تقصير خويش در مورد خاكسپارى برادرش هابيل

اعجزت ان اكون . .. فاصبح من الندمين

ظاهر اين است كه جمله {فاصبح . ..} متفرع بر جمله {اعجزت} باشد. بنابراين پشيمانى قابيل برخاسته از دفن نكردن جثه برادر خواهد بود.

24 _ قابيل ، پشيمان از قتل برادرش هابيل *

فاصبح من الندمين

بنابر اينكه {فاصبح . ..} متفرع باشد بر {فقتله} كه در آيه قبل آمده است.

25 _ قابيل ، پس از آگاهى به شيوه خاكسپارى ، ناتوان از دسترسى به جسد برادرش هابيل *

قال يويلتى اعجزت ان اكون مثل هذا الغراب . ..

تفريع ندامت قابيل بر ناتوانيش بر دفن برادر، مى رساند كه وى پس از

آگاهى بر كيفيت دفن، ديگر نمى توانسته است جثه او را به خاك بسپارد. بنابراين جثه برادر را پس از كشتن سر به نيست كرده بود. ماضى آوردن فعل {اعجزت} اين معنا را تأييد مى كند.

28 _ حفر زمين و دفن كلاغ كشته شده توسط كلاغ ديگر _ پس از زد و خورد ميان آنها _ ، راهنماى قابيل در پنهان ساختن جسد برادرش به همان شيوه

فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

از امام سجاد(ع) روايت شده: . .. فجاء غرابان فاقبلا يتضاربان حتى قتل احدهما صاحبه ثم حفر الذى بقى الارض بمخالبه و دفن فيها صاحبه ... .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 166; تفسير برهان، ج 1، ص 459، ح 4.

مسؤوليت هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 33

33 _ هابيل و قابيل ، مأمور به قربانى كردن براى خدا در پى مخالفت قابيل در مورد فرمان خدا به انتصاب هابيل به وصايت حضرت آدم ( ع ) و دريافت اسم اعظم خداوند

اذ قربا قرباناً

از امام صادق(ع) روايت شده: . .. ان اللّه تبارك و تعالى اوحى الى آدم ان يدفع الوصية و اسم اللّه الاعظم الى هابيل و كان قابيل اكبر منه فبلغ ذلك قابيل فغضب فقال: انا اولى بالكرامة و الوصية فامرهما ان يقربا قرباناً بوحى من اللّه اليه ففعلا ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 312، ح 83; نورالثقلين، ج 1، ص 610، ح 125.

مكان قتل هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 20

20 _

كوه قاسيون در دمشق ، مكان كشته شدن هابيل توسط برادرش

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

از رسول خدا(ص) روايت شده: بدمشق. حبل يقال له قاسيون فيه قتل ابن آدم اخاه.

_______________________________

الدرالمنثور، ج 3، ص 61.

منطق هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 22

22 _ هابيل ، انسانى خداشناس ، پرهيزگار ، آگاه به معارف الهى و برخوردار از ادب و منطق در روابط اجتماعى

قال انما يتقبل اللّه من المتقين

تصريح نكردن هابيل به بى تقوايى قابيل، حاكى از ادب اوست و تبيين علت پذيرش و رد اعمال، حاكى از انديشه منطقى و آشنايى او با معارف الهى است.

هابيل در اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 8

8 _ آثار اهل كتاب مشتمل بر داستان قابيل و هابيل به گونه اى تحريف شده و آميخته با باطل

بالحق

كلمه {بالحق} به قرينه آيات گذشته، كه درباره اهل كتاب بود، مى تواند اشاره به تحريفهايى باشد كه در آثار اهل كتاب نسبت به فرزندان آدم وجود دارد.

هابيل و قابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 12،13،15

12 _ تصميم قطعى قابيل بر كشتن برادرش هابيل پس از جريان قربانى

قال لاقتلنك

لام و نون تأكيد نشانه تصميم قطعى قابيل بر قتل است.

13 _ قابيل ، برادرش هابيل را به قتل تهديد كرد .

قال لاقتلنك

15 _ رد قربانى قابيل و پذيرش قربانى برادرش هابيل ، برانگيزنده احساس حسادت در وى نسبت به هابيل *

قال لاقتلنك

به نظر مى رسد كه پس از

پذيرفته شدن قربانى هابيل، انگيزه اى براى تصميم قابيل جز حسادت در كار نبوده و گويا روشنى اين مسأله، موجب آن شده كه در كلام به آن پرداخته نشود. برداشت فوق را فرمايش منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: ... فقبل اللّه قربان هابيل فحسده قابيل فقتله ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 312، ح 83; نورالثقلين، ج 1، ص 610، ح 125.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 1،4

1 _ تأكيد هابيل بر دست نيازيدن به قتل برادر ، حتى در صورت اقدام قابيل براى كشتن او

لئن بسطت إلى يدك لتقتلنى ما إنّا بباسط يدى إليك لاقتلك

لام قسم در {لئن} و نيز {باء} زايده در {بباسط}، دلالت بر تأكيد دارد.

4 _ توانايى هابيل بر قتل برادرش قابيل

ما إنّا بباسط . .. لاقتلك انى اخاف اللّه

اگر هابيل از قتل برادرش ناتوان بود، اقدام نكردن به قتل را ناشى از خداترسى خويش نمى شمرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 1،2

1 _ عزم هابيل بر آلوده نساختن دست خويش به خون برادر و گرفتار نيامدن به پيامد هاى آن

انى اريد . .. فتكون من اصحب النار

2 _ تأكيد هابيل بر پيشدستى نكردن در قتل برادر ، در عين حفظ حق دفاع از خويش در برابر تهاجم وى

انى اريد ان تبوا باثمى

چنانچه مراد از {اثمى}، گناهى باشد كه از كشته شدن احتمالى قابيل به دست هابيل صورت گيرد، معلوم مى شود هابيل خاطر نشان ساخته است كه من اگرچه قصد كشتن تو را ندارم

ولى از خود دفاع مى كنم، هر چند به كشتن ناخواسته تو بينجامد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 4،28

4 _ قابيل ، سرگردان و متحير در برابر جسد بى جان برادرش هابيل

فبعث اللّه غراباً . .. ليريه كيف يورى سوءة اخيه

برداشت فوق را فرمايش منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: قتل قابيل هابيل و تركه بالعراء لايدرى ما يصنع به . .. .

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 286; نورالثقلين، ج 1، ص 610، ح 124.

28 _ حفر زمين و دفن كلاغ كشته شده توسط كلاغ ديگر _ پس از زد و خورد ميان آنها _ ، راهنماى قابيل در پنهان ساختن جسد برادرش به همان شيوه

فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

از امام سجاد(ع) روايت شده: . .. فجاء غرابان فاقبلا يتضاربان حتى قتل احدهما صاحبه ثم حفر الذى بقى الارض بمخالبه و دفن فيها صاحبه ... .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 166; تفسير برهان، ج 1، ص 459، ح 4.

هديه هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 2

2 _ هر يك از هابيل و قابيل هديه اى را به رسم تقرب به پيشگاه خداوند تقديم كردند .

اذ قربا قرباناً

{قربان} هر عمل نيكى است كه با آن تقرب به خداوند قصد شود. (مجمع البيان)

هشدار هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 6

6 _ هشدار هابيل به قابيل درباره بزرگى گناه آدمكشى و سنگينى عقوبت آن

در قيامت

ان تبوا باثمى و اثمك فتكون من اصحب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 10

10 _ بى اعتنايى قابيل به هشدار ها و اندرز هاى برادرش هابيل

انى اخاف اللّه رب العلمين انى اريد . .. فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

هاروت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

هاروت

تبعيت يهود از هاروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 17

17 - يهوديان ، تعاليم هاروت و ماروت را دنبال كرده و آنها را در جهت مبارزه با پيامبر به كار گرفتند .

اتبعوا ما تتلوا . .. و ما أنزل على الملكين ببابل هروت و مروت

{ما أنزل} عطف بر {ما تتلوا . ..} است; يعنى: اتبعوا ما تتلوا الشياطين و اتبعوا ما أنزل على الملكين.

معلّم هاروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 14

14 - هاروت و ماروت فرشتگانى ساكن سرزمين بابل

و ما أنزل على الملكين ببابل هروت و مروت

{ببابل} متعلق به محذوف و حال براى {الملكين} مى باشد; يعنى: الملكين كائنين ببابل. مقصود از {بابل} بنابر آنچه بسيارى از مفسران گفته اند، بابل عراق - كه شهرى بر ساحل رود فرات و نزديك حله است - مى باشد.

هاروت در بابل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 14

14 - هاروت و ماروت فرشتگانى ساكن سرزمين بابل

و ما أنزل على الملكين ببابل هروت و مروت

{ببابل} متعلق به محذوف و حال براى {الملكين} مى باشد; يعنى: الملكين كائنين ببابل. مقصود از {بابل}

بنابر آنچه بسيارى از مفسران گفته اند، بابل عراق - كه شهرى بر ساحل رود فرات و نزديك حله است - مى باشد.

هاروت و تعلم جادوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 16

16 - هاروت و ماروت ، علم سحر را از ناحيه خداوند دريافت مى كردند . *

و ما أنزل على الملكين ببابل هروت و مروت

هاروت و تعليم جادوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 15،18،19،24

15 - هاروت و ماروت به مردمان بابل سحر مى آموختند .

و ما أنزل على الملكين . .. و ما يعلمان من أحد

18 - هاروت و ماروت ، تعاليم خود ( سحر ) را آزمونى براى مردم دانسته و به آنان هشدار مى دادند .

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة

19 - هاروت و ماروت ، پيش از تعليم سحر به مردم ، ايشان را از به كارگيرى نا به جاى آن و سوء استفاده از آن ، بر حذر مى داشتند .

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة فلاتكفر

24 - مردم بابل از هاروت و ماروت سحرى را آموختند كه بتوانند با آن بين زن و شوهرش جدايى افكنند .

فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه

هشدارهاى هاروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 18،19

18 - هاروت و ماروت ، تعاليم خود ( سحر ) را آزمونى براى مردم دانسته و به آنان هشدار مى دادند .

و ما

يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة

19 - هاروت و ماروت ، پيش از تعليم سحر به مردم ، ايشان را از به كارگيرى نا به جاى آن و سوء استفاده از آن ، بر حذر مى داشتند .

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة فلاتكفر

هارون از ديدگاه قرآن در تفسيرراهنما

هارون(ع)

آثار ايمان هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 122 - 3

3 - عبوديت و ايمان موسى و هارون ( عليهماالسلام ) موجب دستيابى آنان به پاداش هايى همچون پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّهما من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّهما من عبادنا. ..} تعليل براى جمله {إنّا كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون موسى و هارون (عليهماالسلام) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بودند، به آنان چونان پاداش محسنان، پاداش داديم. مقصود نجات از اندوه بزرگ و باقى ماندن نام و آوازه نيك آنان در تاريخ مى باشد.

آثار عبوديت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 122 - 3

3 - عبوديت و ايمان موسى و هارون ( عليهماالسلام ) موجب دستيابى آنان به پاداش هايى همچون پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّهما من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّهما من عبادنا. ..} تعليل براى جمله {إنّا كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون موسى و هارون (عليهماالسلام) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بودند، به آنان چونان پاداش محسنان، پاداش داديم. مقصود نجات از

اندوه بزرگ و باقى ماندن نام و آوازه نيك آنان در تاريخ مى باشد.

آثار فصاحت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 34 - 5

5 - بهره گيرى از منطق فصيح و برتر هارون ، انگيزه موسى ( ع ) در بودن او با وى

فأرسله معى ردءًا يصدّقنى إنّى أخاف أن يكذّبون

آثار معجزه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 6

6 - قرار داشتن موسى و هارون ( ع ) در موضع اقتدار و تسلّط ، در پرتو آيات و معجزات الهى

و نجعل لكما سلط_نًا . .. ب_ئاي_تنا

آثار نرمى سخن هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 2

2 - سخنان نرم موسى و هارون ( ع ) ، زمينه اى مناسب براى پى بردن فرعون به حقيقت و يا پيدايش باور هاى خويش

فقولا له قولاً ليّنًا لعلّه يتذكّر أو يخشى

{خشية} ترسى است كه آميخته با احساس عظمت طرف مقابل باشد (مفردات راغب). حرف {أو} فرعون را بين دو واكنش احتمالى ترسيم كرده است. بنابراين جمله {لعلّه...} بيان مى دارد كه اميد است فرعون يا حقيقت را فهميده و به آن يقين يابد و يالااقل احتمال صداقت موسى و هارون(ع) را بدهد و در نتيجه خطر را بزرگ ديده و از آن هراسان شود.

آثار وزارت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 31 - 2

2 - موسى ( ع ) ، معاونت هارون را براى خود

، موجب توان مندى بيشتر در انجام مسؤوليت مى دانست .

هرون أخى . أشدّد به أزرى

ابلاغ رسالت به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 14

14 - خداوند ، موسى ( ع ) را مأمور ابلاغ حكم رسالت به هارون كرد و از او خواست وى را به سستى نورزيدن در ذكر خدا توصيه كند .

اذهب أنت و أخوك ب__َاي_تى و لاتنيا فى ذكرى

خطاب به موسى(ع) در وظايف مشترك بين او و هارون(ع) اقتضا مى كند كه موسى(ع) دستورات ارائه شده را به هارون(ع) برساند.

اتمام حجت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 _ هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

اجابت دعاى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 1،12

1 _ خداوند ، دعاى موسى و هارون ( ع ) ، عليه فرعون و اطرافيانش را مستجاب كرد .

قال قد أجيبت دعوتكما

12 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده است : { كان بين قول اللّه عز وجل : { قد اُجيبت دعوتكما } و بين أخذ فرعون ، أربعين عاماً ;

بين سخن خداى عزوجل [به موسى و هارون ]كه فرمود: خواسته شما اجابت شد تا زمانى كه فرعون را سرنگون كرد، چهل سال فاصله شد}.

احترام هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 2

2- مريم ( س ) از نوادگان حضرت هارون ( ع ) بود . *

ي_أخت ه_رون

هرگاه قبيله اى از نسل فردى به وجود آيد، آن قبيله را به نام وى مى نامند و افراد قبيله را با تعبير {أخ} يا {أخت} آن قبيله ياد مى كنند; بنابراين، اطلاق {أخت هارون} بر مريم(س) به اين اعتبار است كه وى فردى از نسل هارون مى باشد.

استضعاف هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 18

18 _ هارون ، مقهور گوساله پرستان بنى اسرائيل و ناتوان از بازدارى ايشان

إن القوم استضعفونى

{استضعاف} به معناى غلبه كردن و مقهور ساختن است.

استغفار براى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 2

2 _ موسى ( ع ) در مناجاتش با خدا آمرزش خويش و برادرش هارون را از خداوند درخواست كرد .

قال رب اغفر لى و لأخى

استقامت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 43 - 3

3 - ارشاد و هدايت فرعون ، نيازمند مقاومت و پايدارى موسى و هارون ( ع ) و پرهيز آنان از هرگونه سستى بود .

و لاتنيا فى ذكرى . اذهبا إلى فرعون إنّه طغى

استمهال هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 8

8 - هارون ( ع ) ، براى اداى توضيح در باره علل نحوه برخورد خود با گوساله پرستان ، از موسى ( ع )

تقاضاى فرصت كرد .

لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى إنّى خشيت

اشراف فرعون و دعوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 9

9 _ فرعون و اطرافيانش ، به موسى و هارون ( ع ) اعلام كردند كه دعوت آنان را نپذيرفته و تسليم ايشان نخواهند شد .

و ما نحن لكما بؤمنين

به قرينه لام در {لكما} ; در كلمه {مؤمنين} معناى تسليم تضمين شده است.

اشراف فرعون و هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 1

1 - تكذيب نهايى موسى و هارون ( ع ) ، از سوى فرعون و اشراف وابسته به او

فكذّبوهما

اطاعت از هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 14،15

14 - هارون ، داراى حق ولايت و اطاعت بر بنى اسرائيل در زمان غيبت موسى ( ع ) بود .

و لقد قال لهم هرون . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

فرمان هارون(ع) به پيروى و اطاعت مردم از او، حاكى از ثبوت حق ولايت و اطاعت او، بر عهده بنى اسرائيل است.

15 - هارون در غياب موسى ( ع ) ، بنى اسرائيل را به ترك تبعيت سامرى ، و پيروى و اطاعت از خود فرا خواند .

لقد قال لهم هرون من قبل . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

اطمينان به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 1،2

1 - خداوند از موسى و هارون ( ع ) خواست نگران موفقيت خود نباشند و

از واكنش فرعون ، ترسى به دل راه ندهند .

إنّنا نخاف . .. قال لاتخافا

2 - خداوند به موسى و هارون ( ع ) اطمينان داد كه فرعون فرصت ابلاغ پيام رسالت را از آنان نگرفته و بر طغيان خود نخواهند افزود .

نخاف أن يفرط . .. قال لاتخافا

اعتماد به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 30 - 1

1 - هارون برادر موسى ( ع ) و مورد اعتماد كامل آن حضرت بود .

واجعل لى وزيرًا من أهلى . هرون أخى

اعلام اجابت دعاى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 3

3 _ خداوند ، استجابت دعاى موسى و هارون ( ع ) عليه فرعون و اطرافيانش را ، به آنان اعلام فرمود .

قال قد أجيبت دعوتكما

اعلام رسالت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 1

1 - خداوند ، موسى و هارون ( ع ) را به حضور بى باكانه و بى درنگ نزد فرعون و آگاه ساختن او از رسالت خويش فرمان داد .

لاتخافا . .. فأتياه فقولا إنّا رسولا ربّك

{فأتياه} عطف بر {لاتخافا} و تفريع بر آن است. يعنى حال كه امنيت و حفاظت شما تأمين گرديد بدون ترس و نگرانى نزد فرعون برويد. {فاء} عاطفه براى تعقيب است و دلالت دارد كه نبايد بين دو كار فاصله غير متعارفى وجود داشته باشد.

اقرار به نبوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 48

- 3

3 - اعتراف و ايمان ساحران به رسالت موسى و هارون ( ع )

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

قيد {ربّ موسى و هارون} اعتراف ضمنى بر ايمان آوردن ساحران به رسالت موسى و هارون(ع) است. آيه بعد (قال آمنتم له...) اين مطلب را تأييد مى كند.

الگوگيرى از هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 121 - 2

2 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، نمونه و الگوى نيكوكاران و احسان كنندگان

سل_م على موسى و ه_رون . إنّا كذلك نجزى المحسنين

امداد به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 3،6،7

3 - خداوند همراهى كامل خود با موسى و هارون ( ع ) و حمايت و حفاظت از آنان را طى رويارويى با فرعون ، اعلام كرد .

إنّنى معكما

خداوند، همواره با همگان هست و در همه جا حضور دارد. آنچه كه براى رفع نگرانى موسى و هارون(ع) مورد تأييد قرار گرفته، حضور ويژه خداوند است كه حاكى از حمايت بى دريغ او از آنان است.

6 - شنوايى و بينايى خداوند ، پشتوانه اى اطمينان بخش براى تضمين يارى موسى و هارون ( ع ) در برابر فرعون بود .

إنّنى معكما أسمع و أرى

7 - وعده يارى خداوند و آگاهى گسترده او بر جزئيات ماجراى ارشاد فرعون ، مايه اميدوارى و آرامش بخش دل هاى نگران موسى و هارون ( ع ) بود .

إنّنا نخاف . .. لاتخافا إنّنى معكما أسمع و أرى

امر به معروف هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه

- 20 - 90 - 16

16 - هارون ( ع ) ، در غياب موسى ( ع ) ، وظيفه ارشاد ، هشدار ، امر به معروف و نهى از منكر را به نحو وافى انجام داد .

و لقد قال لهم هرون من قبل ي_قوم . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

انتصاب هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 9

9 _ موسى ( ع ) ، برادرش هارون را به رهبرى بنى اسرائيل تا پايان مناجاتش با خدا منصوب كرد .

و قال موسى لأخيه هرون اخلفنى فى قومى

انجام رسالت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 49 - 1

1 - موسى و هارون ( ع ) با ابلاغ پيام هاى وحى الهى به فرعون ، مأموريت خويش را به انجام رساندند .

فقولا له . .. قال فمن ربّكما

آيات گذشته، جملگى سخن خداوند با موسى و هارون(ع) بود; ولى از مواجهه آنان با فرعون و آنچه روى داده، در اين آيات سخنى نيست. از پاسخ فرعون برمى آيد كه آنان پيام خويش را به وى رساندند و پاسخ او را دريافت كردند.

انذارهاى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 1،16

1 - انحراف و گوساله پرستى بنى اسرائيل در زمان غيبت موسى ( ع ) ، على رغم هشدار هاى هارون ( ع ) صورت گرفته بود .

و لقد قال لهم هرون من قبل

{من قبل}; يعنى، پيش از بازگشت موسى(ع) از ميقات.

16 - هارون ( ع )

، در غياب موسى ( ع ) ، وظيفه ارشاد ، هشدار ، امر به معروف و نهى از منكر را به نحو وافى انجام داد .

و لقد قال لهم هرون من قبل ي_قوم . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

انقياد هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 4

4 _ برادر موسى ( ع ) ( هارون ) ، تنها مطيع و ياور مورد اعتماد وى در ميان بنى اسرائيل

قال رب انى لااملك الا نفسى و اخى

برداشت فوق بر اين مبناست كه كلمه {اخى}، عطف بر {نفسى}، باشد.

اولين رسالت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 2

2 - حركت به سوى فرعون و اشراف پيرامون وى ، نخستين رسالت موسى و هارون ( ع )

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون . .. إلى فرعون و ملإيه

اهداف نبوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 33 - 3

3 - روى آوردن عموم مردم به تسبيح خداوند ، از اهداف رسالت موسى و هارون ( ع ) بود .

يفقهوا قولى . .. كى نسبّحك كثيرًا

ممكن است مراد از تسبيح كثير، كثرت تسبيح كنندگان باشد. در اين صورت فاعل {نسبّحك} منحصر به موسى و هارون(ع) نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 34 - 1،2

1 - هدف موسى ( ع ) از تقاضاى نبوت و رسالت براى هارون ( ع ) ، به دست آوردن فرصت بسيار براى ذكر

خداوند و حمد و ثناى مكرر او بود .

و أشركه فى أمرى . .. و نذكرك كثيرًا

فاعل {نذكرك} موسى و هارون(ع) است و مراد از كثرت ذكر خدا، افزايش تبليغات توحيدى _ براثر همراهى آن دو _ است كه متضمن مدح و ثناى خداوند مى باشد.

2 - انتشار فراوان ياد خداوند در بين مردم ، از اهداف رسالت موسىو هارون ( ع ) بود .

يفقهوا قولى . .. و نذكرك كثيرًا

اهميت نجات هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 2

2 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، مهم ترين و برجسته ترين نعمت و احسان خداوند به ايشان بود .

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه نجات موسى و هارون(عليهماالسلام) از اندوه بزرگ بخشى از نعمت هاى الهى به ايشان بود; ولى در عين حال به طور جداگانه ذكر شده است.

اهميت همراهى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 34 - 4

4 - اعتقاد موسى ( ع ) به ضرورى بودن وجود هارون در كنار وى ، در مصاف با فرعون

و أخى ه_رون هو أفصح منّى لسانًا . .. إنّى أخاف أن يكذّبون

ايمان به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 122 - 4،5

4 _ ساحران دربار فرعون پس از مشاهده معجزه موسى ( ع ) به پيامبرى وى و برادرش هارون ايمان آوردند .

ءامنا

برب العلمين. رب موسى و هرون

مى توان گفت از اهداف ساحران در نام بردن خصوص {موسى و هارون}، پذيرش ايشان به عنوان پيامبران الهى بوده است.

5 _ ساحران ، ايمان خويش را به موسى ( ع ) و هارون به همگان اعلام كردند .

قالوا ءامنا برب العلمين. رب موسى و هرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 2

2 - ساحران فرعون ، موسى و هارون ( ع ) را پيامبر خدا دانسته و به آنان ايمان آوردند .

ءامنتم له

تعبير ساحران در آيه قبل، {آمنّا بربّ هارون و موسى} بود; ولى فرعون در توبيخ خود، آنان را مؤمن به موسى(ع) معرفى كرد. گفتنى است كه اين نكته گوياى تلازم ايمان به {ربّ موسى و هارون} با ايمان به رسالت آن دو در دعوت به ربوبيت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 48 - 3

3 - اعتراف و ايمان ساحران به رسالت موسى و هارون ( ع )

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

قيد {ربّ موسى و هارون} اعتراف ضمنى بر ايمان آوردن ساحران به رسالت موسى و هارون(ع) است. آيه بعد (قال آمنتم له...) اين مطلب را تأييد مى كند.

ايمان هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 8

8 - موسى و هارون ( ع ) ، به قدرت برتر خداوند آگاه بودند و ديگران را از مقابله با خواست و اراده خدا ناتوان مى دانستند .

إنّنى معكما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 122 - 1

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، از بندگان مؤمن خدا

إنّهما من عبادنا المؤمنين

برادر ابوينى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 23

23 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : ان أميرالمؤمن ين ( ع ) خطب الناس . . . فقال : . . . كان هارون أخا موسى لأبيه و أُمّه ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: اميرالمؤمن ين(ع) براى مردم خطبه خواند . .. پس فرمود: ... هارون برادر موسى(ع) از يك پدر و مادر بود}.

برادر مادرى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 7،22

7 - موسى و هارون ( ع ) ، برادران مادرى يكديگر بودند . *

قال ي_بنؤُمّ

مخاطب قرارگرفتن موسى(ع) از سوى هارون با تعبير {ابن أُمّ} (پسرمادر)، ممكن است به اين خاطر باشد كه هارون و موسى(ع) برادران مادرى يكديگر بوده اند و نيز ممكن است يادآورى كلمه {مادر}، تنها به منظور جلب عواطف موسى(ع) صورت گرفته باشد.

22 - { على بن سالم عن أبيه قال : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) أخبرنى عن هارون لِمَ قال لموسى ( ع ) يابن أُمِّ . . . و لم يقل يابن أبى فقال : إنّ العداوات بين الإخوة أكثرها تكون إذا كانوا بنى علاّت و متى كانوا بنى أُمّ قلّت العداوة بينهم . . . قال : قلت له : فَلِمَ أخذ برأسه يجرّه إليه و بلحيته و لم يكن له فى اتّخاذهم العجل و عبادتهم

له ذنب ؟ فقال : إنّما فعل ذلك به لأنّه لم يفارقهم لمّا فعلوا ذلك و لم يلحق بموسى ( ع ) و كان إذا فارقهم ينزل بهم العذاب ;

على بن سالم از پدرش نقل كرده كه گفت: به امام صادق(ع) عرض كردم: مرا از سخن هارون با خبر كن كه چرا به برادرش موسى(ع) گفت: اى فرزند مادرم . .. و نگفت اى فرزند پدرم؟ امام فرمود: دشمنى بين برادران، بيشتر زمانى است كه از مادران متعدد باشند و اگر برادران از يك مادر باشند، دشمنى بين آنان كم است ... به امام گفتم: چرا موسى(ع) سر و ريش برادر را گرفته و بسوى خود مى كشيده بود، در حالى كه در گوساله پرستى آن قوم، هارون گناهى نداشت؟ امام فرمود: براى اين كه او در زمان گوساله پرستى، از آنان جدا نشد و به موسى(ع) ملحق نگرديد و اگر آنان را ترك نموده بود، عذاب بر ايشان فرود مى آمد}.

برادر هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 3

3 - هارون ، برادر موسى ( ع ) بود .

موسى و أخاه ه_رون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 35 - 3

3 _ هارون ، برادر حضرت موسى ( ع ) بود .

أخاه ه_رون

برادرى هارون(ع) با موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 8

8 _ هارون ، برادر موسى و از پيروان وى

و قال موسى لأخيه هرون

برترى موسى(ع) بر هارون(ع)

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 91 - 5

5 - موسى ( ع ) ، شخصيتى برجسته تر از هارون ( ع ) در ديدگاه بنى اسرائيل

و لقد قال لهم هرون . .. قالوا لن نبرح عليه ع_كفين حتّى يرجع إلينا موسى

بى اعتنايى به گفته هاى هارون و مؤثر خواندن رجوع موسى(ع)، حاكى از تفاوت شخصيت آن دو در ديدگاه بنى اسرائيل است.

برخورد با هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 2

2 - موسى ( ع ) با گرفتن سر و ريش هارون ، او را در باره گوساله پرست شدن بنى اسرائيل در غياب خود مورد بازخواست قرار داد .

ي_ه_رون ما منعك . .. لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى

برگزيدگى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 35 - 2

2 _ هارون ، برگزيده خداوند براى معاونت و يارى حضرت موسى ( ع ) در امر خطير رسالت

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب و جعلنا معه أخاه ه_رون وزيرًا

{وزير} _ كه از واژه {وزر} (به معناى ثقل) گرفته شده است _ اسم براى شخصى است كه بارسنگين مسؤوليت پادشاهى را بر دوش گيرد و نقش مشاور او را داشته باشد و با رأى خود او را كمك كند (قاموس المحيط).

برنامه ريزى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 17

17 - هارون ( ع ) ، داراى برنامه اى مشخص براى مقابله با گوساله پرستى و احياى توحيد در بنى اسرائيل بود .

أطيعوا

أمرى

دعوت هارون(ع) از بنى اسرائيل به اطاعت فرمان هاى او، پس از فرمان {اتّبعونى}، حاكى از آن است كه وى براى بنى اسرائيل در صورت پيروى آنان از او، دستور العمل هايى را تدارك ديده بود.

بصيرت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48 - 3

3- حضرت موسى و هارون ( ع ) ، از قدرت تشخيص حق و باطل در پرتو لطف خدا برخوردار بودند .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون الفرقان

با توجه به معناى لغوى {فرقان} (شىء جدا كننده و متمايز ساز ميان حق و باطل) برداشت ياد شده به دست مى آيد.

بينش هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 6

6 - فرعون در ديدگاه موسى و هارون ( ع ) ، فردى خودكامه و سركوبگر حقيقت بود .

نخاف أن يفرط علينا أو أن يطغى

احتمال فرصت ندادن فرعون به موسى و هارون(ع)، براى بيان حقيقت، ناشى از شناخت آنان از خودكامگى فرعون است و احتمال افزايش طغيان گرى او، برخاسته از آگاهى آن دو به روحيه مقاومت و لجاجت او در برابر حق است.

پاداش هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 121 - 3

3 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان از اندوهى بزرگ ، اعطاى كتاب آسمانى و باقى ماندن نام و آوازه نيك آنان ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

پيروزى هارون(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 3

3 - نصرت خداوند به موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان و نيز پيروزى آنان بر فرعونيان در سايه اين يارى ، از نعمت هاى بزرگ الهى بر ايشان بود .

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما... و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لبين

پيشگامى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

تأخير مجازات هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 111 - 2،5

2 _ تأخير در مجازات موسى ( ع ) و برادرش هارون از مصوبات جلسه مشورتى سران و بزرگان دربار فرعون

قالوا أرجه و أخاه

{ه} در {أرجه} ضميرى است كه به صورت ساكن قرائت شده و مفعول {ارجِ} مى باشد. {ارجِ} فعل امر از مصدر {ارجاء} (به تأخير انداختن) است. مشتقات كلمه {ارجاء} گاهى با همزه استعمال مى گردد و گاهى همزه آن تبديل به ياء مى شود. گفته

مى شود: اَرْجأ يُرْجى يُرْجى. قابل ذكر است كه مراد از تأخير انداختن، تأخير در مجازات است.

5 _ سران دربار فرعون از وى خواستند با تأخير مجازات موسى و هارون موافقت كرده و ساحران زبردست و كاردان را از اطراف و اكناف احضار كند .

و أرسل فى المدائن حشرين

{حشرين} به معناى جمع كنندگان و كوچ دهندگان است و مفعول آن به قرينه آيه قبل و بعد {ساحرين} مى باشد و خود {حشرين} مفعول براى {أرسل} است. بنابراين جمله {أرسل ... } يعنى: نيروهايى را براى جمع آورى و گسيل ساحران بسيج كن.

تاريخ بعثت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 1

1 _ بعثت موسى و هارون ( ع ) پس از بعثت پيامبران بزرگ بعد از نوح ( ع ) بود .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. ثم بعثنا من بعده رسلا ... ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون

تبليغ عليه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 3،5،8،9

3 - تأكيد بر ساحربودن موسى و هارون ( ع ) ، از جمله حركت هاى تبليغى فرعونيان بود .

قالوا إن هذن لسحرن

حرف {إن} مخفف از {إنّ} و ملغى از عمل است; ولى معناى تأكيد را مى رساند.

5 - متهم ساختن موسى و هارون ( ع ) به تلاش و برنامه ريزى براى بيرون راندن قبطيان از مصر به وسيله سِحر ، از جمله محور هاى تبليغاتى فرعونيان عليه موسى ( ع )

لسحرن يريدان أن يخرجاكم من أرضكم بسحرهما

8 - فرعونيان در تبليغات خود

عليه موسى و هارون ( ع ) ، آنان را درهم شكننده و نابود كننده راه و روش نمونه و برتر خويش معرفى كردند .

و يذهبا بطريقتكم المثلى

9 - بهره بردارى فرعونيان از علاقه قبطيان به وطن و سرزمين و احساسات ملى و مذهبى آنان ، در تبليغات خود عليه موسى ( ع )

يخرجاكم من أرضكم . .. بطريقتكم المثلى

تبليغ هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 111 - 3

3 _ هارون ، برادر موسى ( ع ) ، همراه و همگام وى در تبليغ رسالت و ارشاد و هدايت فرعونيان

أرجه و أخاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 10

10 - هارون ، وظيفه دار رهبرى و ارشاد بنى اسرائيل در غيبت موسى ( ع )

و لقد قال لهم هرون من قبل

تحقير هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 4

4 - تحقير حضرت موسى و هارون از سوى فرعون و اشراف دربار او ، به خاطر داشتن خاستگاه پايين اجتماعى

أنؤمن لبشرين مثلنا و قومهما لنا ع_بدون

تسبيح هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 33 - 1

1 - موسى ( ع ) تسبيح فراوان و تبرئه مكرر خداوند را از پندار هاى باطل مشركان ، در گرو همراهى هارون با او مى دانست .

كى نسبّحك كثيرًا

مراد از تسبيح _ به قرينه مأموريت موسى(ع) براى هدايت فرعون _ تنزيه خداوند از داشتن شريك و هرگونه محدوديتى در الوهيت

و ربوبيت است. فاعل {نسبّحك} موسى و هارون(ع) مى باشد و {كى نسبّحك} تعليل براى جمله هاى اخير است كه درخواست همراهى هارون رامطرح كرده بود; يعنى با پشتيبانى هارون، دعوت به توحيد _ كه متضمن تنزيه خداوند از داشتن شريك است _ افزايش خواهد يافت.

تعدد معجزه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 3

3 _ موسى و هارون ( ع ) براى اثبات نبوت خود ، داراى معجزات متعددى بودند .

ثم بعثنا . .. موسى و هرون ... بأيتنا

با توجه به جمله {قالوا إن هذا لسحر مبين} در آيه بعد، استفاده مى شود كه مراد از {آيات} در اين جا عبارت از كارهايى است كه بشر بر انجام آن توانايى ندارد ; بلكه به طور يقين فعل خداست كه به دست انسانى انجام گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 5

5 - موسى و هارون ( ع ) ، از معجزات متعددى براى انجام دعوت خويش برخوردار بودند .

اذهب . .. ب__َاي_تى

ذكر {آيات} به صورت جمع، نشانگر تعدد آيات و معجزات اعطايى به موسى و هارون است. در توجيه اين تعدد دو احتمال وجود دارد: 1_ معجزه عصا و يدبيضا _ گرچه به صورت كلى دو معجزه بود _ اما حاوى معجزاتى متعدد بود; زيرا مار شدن عصا و حركت آن و عصا شدن مار، هر يك مى تواند معجزه اى خاص باشد. 2_ خداوند با اين تعبير به موسى(ع) وعده داده است كه پس از اين نيز معجزاتى به موسى(ع) عطا

خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 5

5 - تجهيز موسى و هارون ( ع ) به وسيله آيات و معجزات گوناگون الهى براى ايفاى نقش رسالت

فاذهبا ب_اي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 5

5 - تجهيز موسى و هارون ( ع ) از سوى خداوند ، به آيات و معجزات متعدد براى ايفاى رسالت

ب_ئاي_تنا

يكى از معانى {آية} معجزه است. بنابراين {بآياتنا} در اين جا معادل با {بمعجزاتنا} مى باشد.

تقرب هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 120 - 2

2 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، داراى مقام رفيع در پيشگاه خداوند

سل_م على موسى و ه_رون

از سلام همراه با تكريمِ خداوند به موسى و هارون (عليهماالسلام)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 122 - 2

2 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، از بندگان برجسته و مقرب خداوند

إنّهما من عبادنا المؤمنين

برجسته و مقرب بودن موسى و هارون(عليهماالسلام)، از اضافه {عباد} به ضمير {نا} به دست مى آيد.

تكليف هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 7

7 - هارون ( ع ) در عين دارا بودن مقام نبوت ، موظف به پيروى از موسى ( ع ) و فرمان هاى او بود .

ما منعك . .. ألاّتتّبعن أفعصيت أمرى

{ألاّتتّبعن} خطاب به هارون(ع) و دال براين نكته است كه

او در عين نبوت، موظف به پيروى از فرمان هاى موسى(ع) بوده است.

توصيه اتحاد به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 13

13 - حفظ وحدت و يك پارچگى بنى اسرائيل ، از سفارش هاى موسى ( ع ) به هارون

فرّقت بين بنى إسرءيل و لم ترقب قولى

{ترقب} به معناى {تحفّظ} است و مفاد جمله {إنّى خشيت. ..} _ با توجه به عطف {لم ترقب} بر {فرّقت} _ اين است كه: {من نگران آن بودم كه بگويى بنى اسرائيل را متفرق ساختى و گفته مرا حفظ و مراعات نكردى}. اين گفته هارون(ع) دال بر آن است كه موسى(ع) پيش از رفتن به ميقات، در مورد حفظ وحدت بنى اسرائيل، توصيه هاى لازم را به او كرده بود.

توصيه به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 5

5 _ خداوند موسى و هارون ( ع ) را در برابر فشار ها و سختيهايى كه از جانب فرعون و اطرافيانش وارد مى شد ، توصيه به استقامت و پايدارى فرمود .

قال قد أجيبت دعوتكما فاستقيما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 10،14

10 - سستى نكردن در ياد خدا و انجام رسالت و ابلاغ پيام او توصيه خداوند به موسى و هارون ( ع )

و لاتنيا فى ذكرى

{ونى} به معناى سستىورزيدن و كوتاهى كردن است (مصباح). {لاتنيا}; يعنى، تو اى موسى و اى هارون! در ياد من كوتاهى و سستى نكنيد. از جمله لوازم ياد خدا، توجه

به مسؤوليت ها و مأموريت هايى است كه از جانب او واگذار گرديده است.

14 - خداوند ، موسى ( ع ) را مأمور ابلاغ حكم رسالت به هارون كرد و از او خواست وى را به سستى نورزيدن در ذكر خدا توصيه كند .

اذهب أنت و أخوك ب__َاي_تى و لاتنيا فى ذكرى

خطاب به موسى(ع) در وظايف مشترك بين او و هارون(ع) اقتضا مى كند كه موسى(ع) دستورات ارائه شده را به هارون(ع) برساند.

توصيه هاى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 5

5 - هارون ، با يادآورى رحمت گسترده خداوند به بنى اسرائيل ، باز بودن راه بازگشت از شرك و ارتداد را به آنان يادآورى كرد .

إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

توصيف خداوند در كلام هارون(ع)، با عنوان {الرحمان} و با توجه به گوساله پرستى و عصيان بنى اسرائيل، متضمن وعده رحمت الهى به آنان، در صورت توبه و بازگشت از شرك است.

توطئه قتل هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 19

19 _ گوساله پرستان بنى اسرائيل مهياى كشتن هارون به خاطر مبارزه پى گير وى با شركورزى آنان

إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

تهمت اختلاف افكنى به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 20

20 - اتهام تفرقه افكنى ، اتهامى سخت و غير قابل تحمل براى هارون بود .

إنّى خشيت أن تقول فرّقت بين بنى إسرءيل

ترس هارون(ع) از اتهام تفرقه افكنى، با توجه به واژه {خشيت} _ كه خوفى

همراه با بزرگ شمارى است _ بر شدت ناگوارى آن براى وى دلالت دارد.

تهمت جادوگرى به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 3،5

3 - تأكيد بر ساحربودن موسى و هارون ( ع ) ، از جمله حركت هاى تبليغى فرعونيان بود .

قالوا إن هذن لسحرن

حرف {إن} مخفف از {إنّ} و ملغى از عمل است; ولى معناى تأكيد را مى رساند.

5 - متهم ساختن موسى و هارون ( ع ) به تلاش و برنامه ريزى براى بيرون راندن قبطيان از مصر به وسيله سِحر ، از جمله محور هاى تبليغاتى فرعونيان عليه موسى ( ع )

لسحرن يريدان أن يخرجاكم من أرضكم بسحرهما

تهمت قدرت طلبى به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 1،3

1 _ فرعون و اطرافيانش ، پس از شيندن سخنان موسى ( ع ) ، او و هارون ( ع ) را به تلاش براى براندازى حكومت متهم كردند .

قال موسى . .. قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء

3 _ فرعون و اطرافيانش ، حضرت موسى و هارون ( ع ) را به انحصارطلبى در قدرت متهم كردند .

و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

برداشت فوق از تقديم خبر {تكون} بر اسمش _ كه مى تواند مفيد حصر باشد _ استفاده شده است.

جادوگران فرعون و دعوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 10

10 - ساحران فرعون ، از دعوت موسى ( ع ) و هماهنگى

هارون با او ، پيش از اقدام به مبارزه با آنان آگاه بودند .

ءامنّا بربّ هرون و موسى

جهان شمولى رسالت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 3

3 - آيين موسى و هارون ( ع ) ، جهانى بوده و ويژه طايفه خاصى نبوده است .

اذهب أنت و أخوك

در آيات قبل و بعد، رفتن به سوى فرعون مطرح است; ولى از آن جايى كه اين آيه مورد خاصى را براى ابلاغ رسالت مشخص نساخته است، حاكيت از اين دارد كه اصل مأموريت موسى(ع) براى همگان است و فرعون، نقطه شروع ابلاغ پيام بوده است.

حامى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 4

4 - موسى و هارون ( ع ) ، مأمور حركت به سوى فرعونيان با تكيه بر حمايت قاطع الهى

قال كلاّ فاذهبا ب_اي_تنا إنّا معكم

حجت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48 - 5

5- حضرت موسى و هارون ( ع ) ، دو پيامبر برخوردار از حجت و برهان الهى

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون الفرقان

يكى از معانى لغوى {فرقان} حجت و برهان است (لسان العرب).

حقانيت معجزه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 76 - 2

2 _ حضرت موسى ( ع ) براى اثبات نبوت خود و هارون ( ع ) ، معجزه اى بزرگ _ كه در حق و الهى بودن آن شبهه اى نبود _ به فرعون و اطرافيانش ارائه

كرد .

فلما جاءهم الحق من عندنا

خاستگاه اجتماعى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 4

4 - تحقير حضرت موسى و هارون از سوى فرعون و اشراف دربار او ، به خاطر داشتن خاستگاه پايين اجتماعى

أنؤمن لبشرين مثلنا و قومهما لنا ع_بدون

خواسته هاى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 22،26

22 _ هارون با بيان موضع خويش در برابر منحرفان بنى اسرائيل از موسى ( ع ) خواست تا با مؤاخذه وى دشمنان دين را شاد نسازد .

و كادوا يقتلوننى فلا تشمت بى الأعداء

{ال} در {الأعداء} براى جنس است و مراد از آن، به قرينه {القوم الظلمين}، دشمنان دين و توحيد، يعنى همان گوساله پرستان، است. {اشمات} (مصدر {لا تشمت}) به معناى خشنود ساختن و {باء} در {بى} سببيه است. بنابراين {لا تشمت بى الأعداء} يعنى دشمنان دين را با مؤاخذه من شاد نكن.

26 _ هارون با بيان مبارزه خويش عليه شركورزى بنى اسرائيل ، از موسى ( ع ) خواست تا وى را همسنگ ستمكاران شرك پيشه قرار ندهد .

إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى . .. و لاتجعلنى مع القوم الظلمين

روشن است كه موسى(ع) هرگز گمان نمى كرد كه هارون از ستمكاران باشد. بنابراين {مع} در جمله {لا تجعلنى مع} معيت حكمى است ; يعنى مرا در حكم ستمكاران قرار مده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 3

3 - آزادى بنى اسرائيل و گسيل داشتن آنان با موسى و هارون ( ع

) ، نخستين خواسته آن دو از فرعون بود .

فقولا . .. فأرسل معنا بنى إسرءيل

خوشنامى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 119 - 1،2

1 - خداوند از موسى و هارون ( عليهماالسلام ) نام و آوازه نيكى در ميان آيندگان برجاى گذاشت .

و تركنا عليهما فى الأخرين

برداشت ياد شده، بر اين اساس مبتنى است كه مفعول {تركنا} محذوف بوده و تقدير آن چنين باشد: {و تركنا ثناء عليهما}. گفتنى است كه فعل {تركنا} در اين آيه، به معناى {أبقينا} (باقى گذاشتيم) است.

2 - باقى ماندن نام و آوازه موسى و هارون ( عليهماالسلام ) در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليهما فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر موسى و هارون (عليهماالسلام) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 121 - 3

3 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان از اندوهى بزرگ ، اعطاى كتاب آسمانى و باقى ماندن نام و آوازه نيك آنان ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

درخواست رحمت براى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 7

7 _ فراگيرى رحمت الهى بر موسى ( ع ) و هارون ، از دعا ها و درخواست هاى موسى ( ع ) از خداوند

.

و أدخلنا فى رحمتك

درخواست همراهى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 13 - 3

3 - درخواست موسى ( ع ) از خداوند درباره همراهى و هميارى برادرش ( هارون ) با وى در امر رسالت

قال ربّ . .. فأرسل إلى ه_رون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 3

3 - پذيرش درخواست موسى ( ع ) از سوى خدا در مورد همراهى هارون با وى

فأرسل إلى ه_رون . .. فاذهبا ب_اي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 34 - 5،8

5 - بهره گيرى از منطق فصيح و برتر هارون ، انگيزه موسى ( ع ) در بودن او با وى

فأرسله معى ردءًا يصدّقنى إنّى أخاف أن يكذّبون

8 - موسى ( ع ) خواسته خويش ( همراهى هارون با وى ) را با خداوند در ميان گذاشت .

قال ربّ . .. و أخى ه_رون ... إنّى أخاف أن يكذّبون

دعاى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 2

2 _ هارون ( ع ) با موسى ( ع ) ، در دعا عليه فرعون و اطرافيانش ، همراه و شريك بود .

دعوتكما

دعوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 2

2 _ موسى و هارون ( ع ) از سوى خدا مأمور بودند رسالت خود را به فرعون و سران حكومتش اعلان كنند و آنان را به ايمان فراخوانند .

ثم

بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

{ملأ} به معناى رؤساست (لسان العرب).

دعوتهاى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 21

21 - موسى و هارون ( ع ) ، محروميت فرعون از هدايت را به وى گوشزد نموده و او را به پيروى از هدايت دعوت كردند .

والسل_م على من اتبع الهدى

جمله {السلام على. ..} خبريه است و به كار بردن عنوان {من اتبع...}، اشاره به نبود اين وصف در فرعون و براى ترغيب او به تحصيل آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 15

15 - هارون در غياب موسى ( ع ) ، بنى اسرائيل را به ترك تبعيت سامرى ، و پيروى و اطاعت از خود فرا خواند .

لقد قال لهم هرون من قبل . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

دلايل بى تفاوتى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 12

12 - حفظ وحدت و يك پارچگى و جلوگيرى از تفرقه ، عذر هارون ( ع ) جهت اقدام نكردن به صورت عملى عليه گوساله پرستان بنى اسرائيل

إنّى خشيت أن تقول فرّقت بين بنى إسرءيل

دلايل نبوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 3

3 _ موسى و هارون ( ع ) براى اثبات نبوت خود ، داراى معجزات متعددى بودند .

ثم بعثنا . .. موسى و هرون ... بأيتنا

با توجه به جمله {قالوا إن هذا لسحر مبين} در

آيه بعد، استفاده مى شود كه مراد از {آيات} در اين جا عبارت از كارهايى است كه بشر بر انجام آن توانايى ندارد ; بلكه به طور يقين فعل خداست كه به دست انسانى انجام گرفته است.

دلدارى به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 1

1 - خداوند از موسى و هارون ( ع ) خواست نگران موفقيت خود نباشند و از واكنش فرعون ، ترسى به دل راه ندهند .

إنّنا نخاف . .. قال لاتخافا

رسالت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 2،4

2 _ موسى و هارون ( ع ) از سوى خدا مأمور بودند رسالت خود را به فرعون و سران حكومتش اعلان كنند و آنان را به ايمان فراخوانند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

{ملأ} به معناى رؤساست (لسان العرب).

4 _ هارون ( ع ) ، شريك و همتاى موسى ( ع ) در رسالت و مبارزه با فرعون و اشراف پيرامون او بوده است .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 2

2 - موسى و هارون ( ع ) ، به همراه با آيات و معجزات الهى _ مأمور حركت براى انجام رسالت خويش شدند .

اذهب أنت و أخوك ب__َاي_تى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 43 - 2

2 - حركت موسى و هارون ( ع

) به سوى فرعون و بازداشتن او از طغيان گرى ، فرمان مؤكد و مكرر خداوند به آن دو بود .

اذهب . .. اذهب أنت و أخوك ... اذهبا إلى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 5

5 - نگرانى موسى و هارون ( ع ) از ناكامى در ابلاغ پيام خداوند به فرعون

إنّنا نخاف أن يفرط علينا أو أن يطغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 9

9 - موسى و هارون ( ع ) ، با خطابى مشترك از سوى خداوند ، وحى الهى رادريافت كردند .

قال لاتخافا إنّنى معكما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 11،13،14

11 - موسى و هارون ( ع ) ، از جانب خداوند مأمور بازداشتن فرعون از شكنجه بنى اسرائيل بودند .

إنّا رسولا ربّك . .. و لاتعذّبهم

13 - خداوند ، به موسى و هارون ( ع ) فرمان داد تا داشتن معجزه براى اثبات رسالت خويش را به فرعون ابلاغ كنند .

قد جئن_ك ب__َاية

{آية} اسم جنس و قابل اطلاق بر كم و زياد است. بنابراين مى توان بر معجزات متعدد نيز {آية} اطلاق كرد.

14 - توجه دادن فرعون به وابستگى امور زندگانى او به ربوبيت خداوند ، از جمله برنامه هاى ديدار موسى و هارون ( ع ) با فرعون بود .

إنّا رسولا ربّك . .. ب__َاية من ربّك

تكرار {ربّك} در اين آيه و در خطاب به فرعون _ باتوجه به ادعاى ربوبيت او _ براى متذكر ساختن

وى به انحصار ربوبيت براى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 48 - 3،5

3 - انذار فرعون از عذاب ، با لحنى ملايم و پس از تبشير وى ، از وظايف موسى و هارون بود .

والسل_م على من . .. العذاب على من كذّب

ظاهر كلام آن است كه انذار فرعون پس از تبشير او صورت گرفته باشد. به كار گرفتن صيغه هاى غايب در انذار، و نيز تصريح به وحى بودن آن همراه با تأكيد، جملگى گواه نرمى گفتار موسى و هارون در سخن گفتن با فرعون است.

5 - موسى و هارون ( ع ) در برابر فرعون ، موظف به تأكيد بر وحى بودن هشدار عذاب

إنّا قد أُوحى إلينا أنّ العذاب

جمله {إنّا قد. ..} حاوى تأكيد با {إن} و {قد} است، كه بر وحى بودن پيام ها _ به خصوص پيام انذار از عذاب _ تأكيد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 49 - 5

5 - با وجود مشاركت موسى و هارون ( ع ) در وحى و رسالت ، مسؤوليت آن با موسى ( ع ) بود .

قال فمن ربّكما ي_موسى

موسى و هارون(ع)، در كليه مكالمات خود موظف بودند كه پيام مشترك خويش را به فرعون ابلاغ كنند و از اين رو كليه ضماير در آيات گذشته به صورت تثنيه و مشترك آمده است (اذهبا، قولا، لاتخافا، معكما، فقولا، رسولا، جئناك، إنّا، إلينا); ولى فرعون در مطرح كردن سؤال خود در عين مخاطب قرار دادن هر دو، پاسخ را از موسى(ع) طلب مى كند

(يا موسى). اين قرينه ها نشان دهنده آن است كه در عين اشتراك موسى و هارون(ع) در رسالت، رهبرى با موسى(ع) بوده و فرعون به آن پى برده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 2

2 - رسالت موسى و هارون ، در تداوم خط رسولان پيشين بود .

ثمّ أرسلنا رسلنا تترا . .. ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 4،5

4 - موسى و هارون ( ع ) ، مأمور حركت به سوى فرعونيان با تكيه بر حمايت قاطع الهى

قال كلاّ فاذهبا ب_اي_تنا إنّا معكم

5 - تجهيز موسى و هارون ( ع ) به وسيله آيات و معجزات گوناگون الهى براى ايفاى نقش رسالت

فاذهبا ب_اي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 1،4،6

1 - فرمان الهى به موسى و هارون ( ع ) مبنى بر مواجهه مستقيم با فرعون و اعلام رسالت خويش به وى

فأتيا فرعون فقولا إنّا رسول ربّ الع_لمين

{اَتْى و إتيان} در اين جا به معناى حاضر شدن و خود را رساندن است. بنابراين {فأتيا فرعون}; يعنى، خود را به فرعون برسانيد و... .

4 - نخستين سخن موسى و هارون ( ع ) ، اعلام رسالت خويش از سوى پروردگار جهانيان

فأتيا فرعون فقولا إنّا رسول ربّ الع_لمين

6 - موسى و هارون ( ع ) ، پيام دار رسالتى واحد و مأموريتى يگانه

إنّا رسول ربّ الع_لمين

با اين كه خبر مشتق بايد از حيث اِفراد، تثنيه و جمع با مبتدا

مطابقت كند، به كارگيرى {رسول} به صورت مفرد، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 2

2 - موسى و هارون ( ع ) ، مأمور هجرت از سرزمين مصر به همراه بنى اسرائيل

أن أرسل معنا بنى إسرءيل

رفع اندوه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 1

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، به عنايت خداوند از اندوه بزرگ نجات يافتند .

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 121 - 3

3 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان از اندوهى بزرگ ، اعطاى كتاب آسمانى و باقى ماندن نام و آوازه نيك آنان ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

روش تبليغ هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 17

17 - هارون ( ع ) ، داراى برنامه اى مشخص براى مقابله با گوساله پرستى و احياى توحيد در بنى اسرائيل بود .

أطيعوا أمرى

دعوت هارون(ع) از بنى اسرائيل به اطاعت فرمان هاى او، پس از فرمان {اتّبعونى}، حاكى از آن است كه وى براى بنى اسرائيل در صورت پيروى آنان از او، دستور العمل هايى را تدارك ديده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 3

3

_ به ميان مردم رفتن و در متن جامعه بودن ، شيوه موسى و هارون در دعوت و انجام رسالت الهى

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا

روش مبارزه با هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 36 - 5

5 - تدبير مشاوران فرعون ، مبنى بر اعزام اشخاصى به تمام شهر ها و گردآورى نيروى لازم جهت مبارزه با موسى ( ع ) و برادرش

قالوا . .. و ابعث فى المدائن ح_شرين

{المدائن} جمع محلّى به {ال} و مفيد عموم است; يعنى، همه شهرها.

رهبرى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 9،10

9 _ موسى ( ع ) ، برادرش هارون را به رهبرى بنى اسرائيل تا پايان مناجاتش با خدا منصوب كرد .

و قال موسى لأخيه هرون اخلفنى فى قومى

10 _ موسى ( ع ) امت خويش را حتى براى مدتى كوتاه ( زمان دورى از قوم براى مناجات ) بدون رهبر ر ها نساخت .

و قال موسى لأخيه هرون اخلفنى فى قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 5،9

5 - موسى و هارون ( ع ) به فرمان خداوند ، وظيفه دار رهبرى بنى اسرائيل پس از موافقت فرعون با خروج آنان

فأرسل معنا بنى إسرءيل

9 - بنى اسرائيل ، داراى آمادگى براى هجرت از مصر به رهبرى موسى و هارون ( ع )

فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

مطرح شدن اين درخواست نزد فرعون، بر وجود آمادگى روحى و فكرى در بنى اسرائيل براى هجرت از

مصر دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 2

2 - هارون در غياب موسى ( ع ) ، وظيفه رهبرى و هدايت بنى اسرائيل را به عهده داشت .

ي_ه_رون ما منعك . .. ألاّتتّبعن

زمينه پاداش هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 122 - 3

3 - عبوديت و ايمان موسى و هارون ( عليهماالسلام ) موجب دستيابى آنان به پاداش هايى همچون پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّهما من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّهما من عبادنا. ..} تعليل براى جمله {إنّا كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون موسى و هارون (عليهماالسلام) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بودند، به آنان چونان پاداش محسنان، پاداش داديم. مقصود نجات از اندوه بزرگ و باقى ماندن نام و آوازه نيك آنان در تاريخ مى باشد.

زمينه نبوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 32 - 4

4 - موسى ( ع ) در اعطاى مقام نبوت به هارون ( ع ) ، وساطت كرد .

و أشركه فى أمرى

سجده هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 16

16- زكريا ، يحيى ، مريم ( س ) ، عيسى ، ابراهيم ، اسحق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل ، و ادريس ( ع ) ، هنگام شنيدن آيات الهى به سجده مى افتادند و در حال سجود

اشك مى ريختند .

أُول_ئك . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

سلام بر هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 120 - 1،3

1 - سلام و تحيت بزرگ خداوند به موسى و هارون ( عليهماالسلام )

سل_م على موسى و ه_رون

تنوين {سلام} براى تعظيم است.

3 - باقى ماندن سنت سلام و تحيت بر موسى و هارون ( عليهماالسلام ) در ميان نسل هاى پس از ايشان

و تركنا عليهما فى الأخرين . سل_م على موسى و ه_رون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين اساس است كه جمله {سلام على موسى و هارون} تفسير براى جمله {و تركنا عليهما. ..} باشد; يعنى، آنچه براى موسى و هارون بر جاى گذاشتيم، عبارت است از سنت سلام و تحيت بر ايشان.

سلام هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 20

20 - سلام در پايان سخن ، شعار موسى و هارون ( ع ) *

والسل_م على من اتبع الهدى

شرايط اجابت دعاى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 4

4 _ برآورده شدن خواسته هاى موسى و هارون ( ع ) ( سخت شدن و مهرخوردن دل فرعون و اطرافيانش و وقوع عذاب استيصال ) مستلزم گذشت زمان و وارد آمدن فشار ها و سختى هاى بسيار بر موسى ( ع ) و هارون بود .

و اشدد على قلوبهم فلايؤمنوا . .. قال قد أجيبت دعوتكما فاستقيما

از اينكه خداوند پس از اعلام استجابت دعاى موسى و هارون (ع)، به آنان

دستور استقامت و پايدارى مى دهد و استقامت را با فاى سببيه به اجابت دعا مرتبط مى كند. برداشت فوق استفاده مى گردد.

شرك ستيزى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 17،19،20،26

17 _ هارون در غياب موسى ( ع ) با شركورزى و گوساله پرستى بنى اسرائيل به مبارزه پرداخته بود .

قال ابن أم إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

19 _ گوساله پرستان بنى اسرائيل مهياى كشتن هارون به خاطر مبارزه پى گير وى با شركورزى آنان

إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

20 _ هارون با بيان مبارزه خويش با گوساله پرستان و ناتوانيش از بازدارى آنان ، در تلاش جهت اثبات بى گناهى خويش براى موسى ( ع )

إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

26 _ هارون با بيان مبارزه خويش عليه شركورزى بنى اسرائيل ، از موسى ( ع ) خواست تا وى را همسنگ ستمكاران شرك پيشه قرار ندهد .

إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى . .. و لاتجعلنى مع القوم الظلمين

روشن است كه موسى(ع) هرگز گمان نمى كرد كه هارون از ستمكاران باشد. بنابراين {مع} در جمله {لا تجعلنى مع} معيت حكمى است ; يعنى مرا در حكم ستمكاران قرار مده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 17

17 - هارون ( ع ) ، داراى برنامه اى مشخص براى مقابله با گوساله پرستى و احياى توحيد در بنى اسرائيل بود .

أطيعوا أمرى

دعوت هارون(ع) از بنى اسرائيل به اطاعت فرمان هاى او، پس از فرمان {اتّبعونى}، حاكى از آن است كه وى براى

بنى اسرائيل در صورت پيروى آنان از او، دستور العمل هايى را تدارك ديده بود.

شريعت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 117 - 1

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، برخوردار از كتاب آسمانى ( تورات ) و شريعت مستقل و جدا از شريعت الهى پيشين

و ءاتين_هما الكت_ب

دريافت كتاب آسمانى، مى تواند حاكى از دريافت شريعت مستقل و جدا از شريعت سابق باشد.

ضعف هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 20

20 _ هارون با بيان مبارزه خويش با گوساله پرستان و ناتوانيش از بازدارى آنان ، در تلاش جهت اثبات بى گناهى خويش براى موسى ( ع )

إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 1

1 _ موسى ( ع ) پس از مشاجره خويش با هارون و پى بردن به ناتوانى او در برابر منحرفان ، رو به درگاه خدا آورد و به مناجات با او پرداخت .

قال رب اغفر لى و لأخى

عبوديت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 122 - 1،2

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، از بندگان مؤمن خدا

إنّهما من عبادنا المؤمنين

2 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، از بندگان برجسته و مقرب خداوند

إنّهما من عبادنا المؤمنين

برجسته و مقرب بودن موسى و هارون(عليهماالسلام)، از اضافه {عباد} به ضمير {نا} به دست مى آيد.

عصيان از هارون(ع)

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 91 - 1

1 - بنى اسرائيل از پذيرش فرمان هاى هارون و توبه از گوساله پرستى ، سرباز زدند .

فاتّبعونى و أطيعوا أمرى . .. قالوا لن نبرح عليه ع_كفين

{لن نبرح}; يعنى، {لانزال} (پايدار مى مانيم) و {عاكف} به كسى گفته مى شود كه به چيزى توجه كرده و خود را به تعظيم آن وادار سازد (مفردات راغب).

عقيده هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 4

4 - هارون ، پايدارى بر توحيد و ايمان به ربوبيت خداوند را ، شرط پيروزى در آزمون الهى خواند .

إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

علايق معنوى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 35 - 3

3 - موسى ( ع ) ، علاقه مداوم خود و برادرش هارون ( ع ) را به تسبيح و ذكر خداوند ، ابراز داشت و خداوند را بر آن گواه دانست .

إنّك كنت بنا بصيرًا

جمله {إنّك. ..} مى تواند تعليل براى {كى نسبّحك كثيراً} باشد; يعنى خدايا! تو خوب مى دانى كه من و برادرم هارون چه روحيه اى داريم و نسبت به تسبيح و ذكر تو، تا چه حد علاقه منديم، بنابراين با پذيرش وزارت هارون، راه تسبيح و ذكر فراوان تر را بر ما هموار ساز.

عمل به تكليف هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 16

16 - هارون ( ع ) ، در غياب موسى ( ع ) ،

وظيفه ارشاد ، هشدار ، امر به معروف و نهى از منكر را به نحو وافى انجام داد .

و لقد قال لهم هرون من قبل ي_قوم . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 18

18 - هارون ( ع ) ، در صدد اجراى دقيق فرمان هاى موسى ( ع ) و تخطى نكردن از معيار هاى او ، در طول مدت ميقات موسى ( ع ) و غيبت او

إنّى خشيت أن تقول . .. و لم ترقب قولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 5

5 - تجهيز موسى و هارون ( ع ) به وسيله آيات و معجزات گوناگون الهى براى ايفاى نقش رسالت

فاذهبا ب_اي_تنا

عمل خير هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عوامل اطمينان هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 6،7

6 - شنوايى و بينايى خداوند ، پشتوانه اى اطمينان بخش براى تضمين يارى موسى و هارون ( ع ) در

برابر فرعون بود .

إنّنى معكما أسمع و أرى

7 - وعده يارى خداوند و آگاهى گسترده او بر جزئيات ماجراى ارشاد فرعون ، مايه اميدوارى و آرامش بخش دل هاى نگران موسى و هارون ( ع ) بود .

إنّنا نخاف . .. لاتخافا إنّنى معكما أسمع و أرى

عوامل اعراض از معجزه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 7

7 - نژادپرستى و خوى برترى جويى فرعون و اشراف دربار او ، عامل ناديده گرفتن معجزات و دلايل روشن حضرت موسى و هارون ( ع )

ثمّ أرسلنا . .. بأي_تنا و سلط_ن مبين ... فقالوا أنؤمن لبشرين ... و قومهما لنا ع_

عوامل اميدوارى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 7

7 - وعده يارى خداوند و آگاهى گسترده او بر جزئيات ماجراى ارشاد فرعون ، مايه اميدوارى و آرامش بخش دل هاى نگران موسى و هارون ( ع ) بود .

إنّنا نخاف . .. لاتخافا إنّنى معكما أسمع و أرى

عوامل اندوه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 3

3 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، گرفتار غم بزرگ و مشكلات اندوه بار از سوى فرعونيان

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

اندوهى كه موسى و هارون(عليهماالسلام) و قوم شان به آن گرفتار بودند، ناشى از مسائل و مشكلات شخصى نبود; بلكه بر اثر تبليغ رسالت شان در ميان فرعونيان به وجود آمده بود.

عوامل پيروزى هارون(ع)

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 6

6 - آيات الهى ( معجزات ) توشه راه و حربه پيروزى موسى و هارون ( ع )

قال كلاّ فاذهبا ب_اي_تنا

فرعون و هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 79 - 4

4 _ فرعون ، براى مبارزه با موسى و هارون ( ع ) به سحر و جادو متوسل شد .

و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 1

1 - تكذيب نهايى موسى و هارون ( ع ) ، از سوى فرعون و اشراف وابسته به او

فكذّبوهما

فرعونيان و هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 2

2 - فرعونيان ، منكر هر گونه امتياز براى موسى و هارون ( ع )

فقالوا أنؤمن لبشرين مثلنا

فصاحت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 34 - 2

2 - هارون ، برخوردار از فصاحتى برتر در مقايسه با موسى ( ع )

و أخى ه_رون هو أفصح منّى لسانًا

فضايل هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون(ع) پيامبرانى بودند كه بر همه مردم عصر خويش برترى يافته بودند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب . .. و كلا فضلنا على العلمين

برترى يافتن هر يك از پيامبران بر همه مردم _ كه در اولين

نظر از كلمه {العالمين} به ذهن مى آيد _ مستلزم برترى يافتن هر يك از پيامبران بر ديگرى است. لذا نمى توان عموم {العالمين} را حقيقى دانست، بلكه داراى عموم عرفى بوده و ناظر به همه جوامع عصر خود آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 1

1- زكريا ، يحيى ، مريم ، عيسى ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل و ادريس ( ع ) برخوردار از نعمت ويژه خداوند

أُول_ئك الذين أنعم اللّه عليهم

{ؤُول_ئك} اشاره به تمامى موارد ذكر شده در سوره مريم از آغاز تا اين آيه است و روشن است كه مراد از نعمت در جمله {أنعم اللّه . ..} نعمت هاى معمولى و متعارف نيست، چرا كه افراد ديگر نيز از اين گونه نعمت ها برخوردارند. پس نعمتى كه با لسان امتنان بر اين گروه بيان گرديده، نعمتى ويژه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 30 - 1،2

1 - هارون برادر موسى ( ع ) و مورد اعتماد كامل آن حضرت بود .

واجعل لى وزيرًا من أهلى . هرون أخى

2 - هارون ( ع ) ، نامزد مقام وزارت و معاونت از جانب موسى ( ع )

واجعل لى وزيرًا من أهلى . هرون أخى

كلمه {هارون} بدل براى {وزيراً} و كلمه {أخى} عطف بيان براى {هارون} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48 - 3

3- حضرت موسى و هارون ( ع ) ، از قدرت تشخيص حق و باطل

در پرتو لطف خدا برخوردار بودند .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون الفرقان

با توجه به معناى لغوى {فرقان} (شىء جدا كننده و متمايز ساز ميان حق و باطل) برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 51 - 3

3- موسى و هارون ( ع ) دو پيامبر رشد يافته و بهره مند از كمال ، بعد از ابراهيم ( ع ) بودند .

ءاتينا موسى و ه_رون الفرقان . .. و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل

برداشت ياد شده بر اين مبنا استوار است كه مراد از {من قبل} زمان پيش از موسى و هارون(ع) باشد. از اين مطلب به دست مى آيد كه آن دو پيامبر نيز از چنين رشدى بهره مند بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 35 - 6

6 _ هارون ، شخصيتى شايسته و توانا براى هم فكرى و هم گامى با برادرش موسى ( ع ) در رهبرى و هدايت مردم

و جعلنا معه أخاه ه_رون وزيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 13 - 4

4 - هارون ( ع ) ، فردى شايسته در نظر موسى ( ع ) براى همراهى با وى در ايفاى نقش رسالت

فأرسل إلى ه_رون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 34 - 2

2 - هارون ، برخوردار از فصاحتى برتر در مقايسه با موسى ( ع )

و أخى ه_رون هو أفصح منّى لسانًا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 5

5 - تجهيز موسى و هارون ( ع ) از سوى خداوند ، به آيات و معجزات متعدد براى ايفاى رسالت

ب_ئاي_تنا

يكى از معانى {آية} معجزه است. بنابراين {بآياتنا} در اين جا معادل با {بمعجزاتنا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 114 - 1،2

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، برخوردار از احسان ها و نعمت هاى خداوند

و لقد مننّا على موسى و ه_رون

{مَنّ} به معناى {أحسَنَ} (احسان كرد) و {أنعم} (نعمت داد) است.

2 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، مورد لطف و عنايت ويژه خداوند

و لقد مننّا على موسى و ه_رون

تصريح خداوند به اين كه به موسى و هارون نعمت داديم _ در حالى كه همه انسان ها از نعمت هاى الهى برخورداراند _ گوياى اين حقيقت است كه اين دو پيامبر، از لطف و عنايت بزرگ و ويژه اى برخوردار بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 1

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) بر صراط مستقيم در پرتو هدايت خداوند

و هدين_هما الصرط المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 119 - 1

1 - خداوند از موسى و هارون ( عليهماالسلام ) نام و آوازه نيكى در ميان آيندگان برجاى گذاشت .

و تركنا عليهما فى الأخرين

برداشت ياد شده، بر اين اساس مبتنى است كه مفعول {تركنا} محذوف بوده و تقدير آن چنين باشد: {و تركنا ثناء عليهما}. گفتنى است كه

فعل {تركنا} در اين آيه، به معناى {أبقينا} (باقى گذاشتيم) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 121 - 2

2 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، نمونه و الگوى نيكوكاران و احسان كنندگان

سل_م على موسى و ه_رون . إنّا كذلك نجزى المحسنين

فلسفه وزارت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 33 - 1

1 - موسى ( ع ) تسبيح فراوان و تبرئه مكرر خداوند را از پندار هاى باطل مشركان ، در گرو همراهى هارون با او مى دانست .

كى نسبّحك كثيرًا

مراد از تسبيح _ به قرينه مأموريت موسى(ع) براى هدايت فرعون _ تنزيه خداوند از داشتن شريك و هرگونه محدوديتى در الوهيت و ربوبيت است. فاعل {نسبّحك} موسى و هارون(ع) مى باشد و {كى نسبّحك} تعليل براى جمله هاى اخير است كه درخواست همراهى هارون رامطرح كرده بود; يعنى با پشتيبانى هارون، دعوت به توحيد _ كه متضمن تنزيه خداوند از داشتن شريك است _ افزايش خواهد يافت.

قبول همراهى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 1

1 - پذيرفته شدن درخواست موسى ( مأموريت هارون براى پشتيبانى ) از سوى خداوند

و أخى ه_رون . .. فأرسله معى ... قال سنشدّ عضدك بأخيك

قصه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 8،9،15،17

8 _ هارون ، برادر موسى و از پيروان وى

و قال موسى لأخيه هرون

9 _ موسى ( ع ) ، برادرش هارون را به

رهبرى بنى اسرائيل تا پايان مناجاتش با خدا منصوب كرد .

و قال موسى لأخيه هرون اخلفنى فى قومى

15 _ اصلاح امور جامعه بنى اسرائيل از دستورالعمل هاى موسى به برادر و خليفه خود هارون

و أصلح

چون فرمان به اصلاح پس از انتخاب هارون به سرپرستى بنى اسرائيل آمده است، معلوم مى شود مراد، اصلاح امور اجتماعى، فرهنگى و . .. بنى اسرائيل است، نه درستكارى هارون در امور شخصى خودش.

17 _ پرهيز از پيروى از نظريات و روش هاى مفسدان ، وظيفه اى تعيين شده از سوى موسى براى خليفه اش هارون

و لا تتبع سبيل المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 14،17،18،19،20،22،26

14 _ هارون با تحريك عواطف موسى ( ع ) در صدد تسكين غضب او و مطمئن ساختنش بر انجام وظايف و مسؤوليت هاى خويش در برابر منحرفان بنى اسرائيل برآمد .

قال ابن أم إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

به نظر مى رسد هارون با انتخاب {اى فرزند مادرم} در خطاب به موسى، در صدد تحريك عواطف وى به سوى خود بوده است.

17 _ هارون در غياب موسى ( ع ) با شركورزى و گوساله پرستى بنى اسرائيل به مبارزه پرداخته بود .

قال ابن أم إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

18 _ هارون ، مقهور گوساله پرستان بنى اسرائيل و ناتوان از بازدارى ايشان

إن القوم استضعفونى

{استضعاف} به معناى غلبه كردن و مقهور ساختن است.

19 _ گوساله پرستان بنى اسرائيل مهياى كشتن هارون به خاطر مبارزه پى گير وى با شركورزى آنان

إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

20 _ هارون با بيان مبارزه خويش با گوساله

پرستان و ناتوانيش از بازدارى آنان ، در تلاش جهت اثبات بى گناهى خويش براى موسى ( ع )

إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

22 _ هارون با بيان موضع خويش در برابر منحرفان بنى اسرائيل از موسى ( ع ) خواست تا با مؤاخذه وى دشمنان دين را شاد نسازد .

و كادوا يقتلوننى فلا تشمت بى الأعداء

{ال} در {الأعداء} براى جنس است و مراد از آن، به قرينه {القوم الظلمين}، دشمنان دين و توحيد، يعنى همان گوساله پرستان، است. {اشمات} (مصدر {لا تشمت}) به معناى خشنود ساختن و {باء} در {بى} سببيه است. بنابراين {لا تشمت بى الأعداء} يعنى دشمنان دين را با مؤاخذه من شاد نكن.

26 _ هارون با بيان مبارزه خويش عليه شركورزى بنى اسرائيل ، از موسى ( ع ) خواست تا وى را همسنگ ستمكاران شرك پيشه قرار ندهد .

إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى . .. و لاتجعلنى مع القوم الظلمين

روشن است كه موسى(ع) هرگز گمان نمى كرد كه هارون از ستمكاران باشد. بنابراين {مع} در جمله {لا تجعلنى مع} معيت حكمى است ; يعنى مرا در حكم ستمكاران قرار مده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 1،5

1 _ موسى ( ع ) پس از مشاجره خويش با هارون و پى بردن به ناتوانى او در برابر منحرفان ، رو به درگاه خدا آورد و به مناجات با او پرداخت .

قال رب اغفر لى و لأخى

5 _ موسى ( ع ) در عين قانع شدن به بى تقصيرى هارون در گرايش بنى اسرائيل به گوساله پرستى ، وى را كاملا

دور از خطا ندانست . *

قال رب اغفر لى و لأخى

طلب مغفرت براى هارون مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 10

10 _ موسى ( ع ) و برادرش ( هارون ) ، تحت فشار فرعون و اطرافيان او بودند .

قال موسى ربنا إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا . .. ليضلوا عن سبيلك ... فاستق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 32 - 1

1 - موسى ( ع ) از خداوند خواست ، هارون ( ع ) را در ابلاغ پيام الهى به فرعون ، شريك او گرداند .

هرون أخى . .. و أشركه فى أمرى

مقصود از شراكت مورد درخواست موسى(ع)، مشاركت هارون با او در ابلاغ پيام خداوند به فرعونيان است، نه در دريافت وحى، زيرا موسى(ع) از تنهايى در آن هراسى نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 1،2،3،4،5

1 - موسى و هارون ( ع ) قبل از حركت به طرف فرعون ، با يكديگر ملاقات نموده و موانع احتمالى ارشاد او را بررسى كردند .

قالا ربّنا إنّنا نخاف

قسمت هايى از داستان موسى(ع) _ از قبيل بازگشت او نزد خانواده اش و پيداكردن راه مصر و ملاقات با برادرش هارون(ع) _ به اين جهت كه در ماجراى برخورد با فرعون، چندان دخيل نبوده، دراين آيات ذكر نشده است. اين احتمال نيز وجود دارد كه آيه 42 (اذهب أنت و أخوك) به بعد، سخنان خداوند به موسى و

هارون(ع)، پس از ملاقات آن دو باشد.

2 - موسى و هارون ( ع ) با مناجات به درگاه خداوند و برشمردن موانع احتمالى اقدام خود ، از خداوند راه چاره خواستند .

قالا ربّنا إنّنا نخاف أن يفرط علينا

3 - موسى و هارون ( ع ) از پيشدستى فرعون و اقدام او به كيفر فورى آنان ، پيش از هرگونه فرصت اظهار معجزه و بيان حقيقت ، نگران بودند .

قالا ربّنا إنّنا نخاف أن يفرط علينا

{فَرَطَ}; يعنى، پيشى گرفت بدون آن كه افراط يا تفريط كرده باشد (مفردات راغب). مراد موسى و هارون(ع)، احتمال دست زدن فرعون به كارى است كه فرصت ابلاغ پيام الهى را از آنان بگيرد.

4 - موسى و هارون ( ع ) ، از احتمال افزايش طغيان فرعون ، درپى ابلاغ دعوت الهى به او ، نگران بودند .

أو أن يطغى

خداوند در سخن با موسى(ع)، به طغيان گرى فرعون تصريح كرده بود. بنابراين مراد موسى و هارون(ع) از اين سخن، احتمال افزايش طغيان او است; به گونه اى كه زمينه پذيرش دعوت را در او به كلى از ميان ببرد.

5 - نگرانى موسى و هارون ( ع ) از ناكامى در ابلاغ پيام خداوند به فرعون

إنّنا نخاف أن يفرط علينا أو أن يطغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 2،3،6،7

2 - خداوند به موسى و هارون ( ع ) اطمينان داد كه فرعون فرصت ابلاغ پيام رسالت را از آنان نگرفته و بر طغيان خود نخواهند افزود .

نخاف أن يفرط . .. قال لاتخافا

3 - خداوند همراهى كامل خود با موسى و

هارون ( ع ) و حمايت و حفاظت از آنان را طى رويارويى با فرعون ، اعلام كرد .

إنّنى معكما

خداوند، همواره با همگان هست و در همه جا حضور دارد. آنچه كه براى رفع نگرانى موسى و هارون(ع) مورد تأييد قرار گرفته، حضور ويژه خداوند است كه حاكى از حمايت بى دريغ او از آنان است.

6 - شنوايى و بينايى خداوند ، پشتوانه اى اطمينان بخش براى تضمين يارى موسى و هارون ( ع ) در برابر فرعون بود .

إنّنى معكما أسمع و أرى

7 - وعده يارى خداوند و آگاهى گسترده او بر جزئيات ماجراى ارشاد فرعون ، مايه اميدوارى و آرامش بخش دل هاى نگران موسى و هارون ( ع ) بود .

إنّنا نخاف . .. لاتخافا إنّنى معكما أسمع و أرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 1،3،5،11،13،14

1 - خداوند ، موسى و هارون ( ع ) را به حضور بى باكانه و بى درنگ نزد فرعون و آگاه ساختن او از رسالت خويش فرمان داد .

لاتخافا . .. فأتياه فقولا إنّا رسولا ربّك

{فأتياه} عطف بر {لاتخافا} و تفريع بر آن است. يعنى حال كه امنيت و حفاظت شما تأمين گرديد بدون ترس و نگرانى نزد فرعون برويد. {فاء} عاطفه براى تعقيب است و دلالت دارد كه نبايد بين دو كار فاصله غير متعارفى وجود داشته باشد.

3 - آزادى بنى اسرائيل و گسيل داشتن آنان با موسى و هارون ( ع ) ، نخستين خواسته آن دو از فرعون بود .

فقولا . .. فأرسل معنا بنى إسرءيل

5 - موسى و هارون ( ع

) به فرمان خداوند ، وظيفه دار رهبرى بنى اسرائيل پس از موافقت فرعون با خروج آنان

فأرسل معنا بنى إسرءيل

11 - موسى و هارون ( ع ) ، از جانب خداوند مأمور بازداشتن فرعون از شكنجه بنى اسرائيل بودند .

إنّا رسولا ربّك . .. و لاتعذّبهم

13 - خداوند ، به موسى و هارون ( ع ) فرمان داد تا داشتن معجزه براى اثبات رسالت خويش را به فرعون ابلاغ كنند .

قد جئن_ك ب__َاية

{آية} اسم جنس و قابل اطلاق بر كم و زياد است. بنابراين مى توان بر معجزات متعدد نيز {آية} اطلاق كرد.

14 - توجه دادن فرعون به وابستگى امور زندگانى او به ربوبيت خداوند ، از جمله برنامه هاى ديدار موسى و هارون ( ع ) با فرعون بود .

إنّا رسولا ربّك . .. ب__َاية من ربّك

تكرار {ربّك} در اين آيه و در خطاب به فرعون _ باتوجه به ادعاى ربوبيت او _ براى متذكر ساختن وى به انحصار ربوبيت براى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 48 - 3

3 - انذار فرعون از عذاب ، با لحنى ملايم و پس از تبشير وى ، از وظايف موسى و هارون بود .

والسل_م على من . .. العذاب على من كذّب

ظاهر كلام آن است كه انذار فرعون پس از تبشير او صورت گرفته باشد. به كار گرفتن صيغه هاى غايب در انذار، و نيز تصريح به وحى بودن آن همراه با تأكيد، جملگى گواه نرمى گفتار موسى و هارون در سخن گفتن با فرعون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

طه - 20 - 49 - 1،2،3،4،5

1 - موسى و هارون ( ع ) با ابلاغ پيام هاى وحى الهى به فرعون ، مأموريت خويش را به انجام رساندند .

فقولا له . .. قال فمن ربّكما

آيات گذشته، جملگى سخن خداوند با موسى و هارون(ع) بود; ولى از مواجهه آنان با فرعون و آنچه روى داده، در اين آيات سخنى نيست. از پاسخ فرعون برمى آيد كه آنان پيام خويش را به وى رساندند و پاسخ او را دريافت كردند.

2 - فرعون با گوش فرادادن به سخنان موسى و هارون ( ع ) ، اجازه داد آنان پيام الهى خويش را به او برسانند .

فقولا إنّا رسولا . .. قال فمن ربّكما

3 - اظهار بى اطلاعى و تجاهل نسبت به پروردگار موسى و هارون ، عكس العمل فرعون در برابر سخنان آن دو

إنّا رسولا ربّك . .. ب__َاية من ربّك ... قال فمن ربّكما

گرچه موسى و هارون(ع)، مبدأ پيام را با عنوان {ربّك} به فرعون معرفى كردند; ولى فرعون در مقام سؤال {ربّكما} به كار برده است تا ضمن انكار ربوبيت خداوند، نسبت به آن اظهار بى خبرى نيز كرده باشد.

4 - فرعون با اظهار بى اطلاعى از پروردگار موسى و هارون ، ركن اصلى پيام هاى آنان را زير سؤال برد .

إنّا رسولا ربّك . .. أُوحى إلينا ... فمن ربّكما

5 - با وجود مشاركت موسى و هارون ( ع ) در وحى و رسالت ، مسؤوليت آن با موسى ( ع ) بود .

قال فمن ربّكما ي_موسى

موسى و هارون(ع)، در كليه مكالمات خود موظف بودند كه پيام مشترك خويش را به فرعون ابلاغ كنند

و از اين رو كليه ضماير در آيات گذشته به صورت تثنيه و مشترك آمده است (اذهبا، قولا، لاتخافا، معكما، فقولا، رسولا، جئناك، إنّا، إلينا); ولى فرعون در مطرح كردن سؤال خود در عين مخاطب قرار دادن هر دو، پاسخ را از موسى(ع) طلب مى كند (يا موسى). اين قرينه ها نشان دهنده آن است كه در عين اشتراك موسى و هارون(ع) در رسالت، رهبرى با موسى(ع) بوده و فرعون به آن پى برده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 3،4،5

3 - تأكيد بر ساحربودن موسى و هارون ( ع ) ، از جمله حركت هاى تبليغى فرعونيان بود .

قالوا إن هذن لسحرن

حرف {إن} مخفف از {إنّ} و ملغى از عمل است; ولى معناى تأكيد را مى رساند.

4 - هارون ، همگام موسى ( ع ) در مبارزه با فرعون و حاضر در صحنه مقابله موسى و ساحران

إن هذن لسحرن

5 - متهم ساختن موسى و هارون ( ع ) به تلاش و برنامه ريزى براى بيرون راندن قبطيان از مصر به وسيله سِحر ، از جمله محور هاى تبليغاتى فرعونيان عليه موسى ( ع )

لسحرن يريدان أن يخرجاكم من أرضكم بسحرهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 24

24 - موسى و هارون ( ع ) ، مصون از گزند فرعون و بيرون از سلطه فرعونيان

إنّه لكبيركم . .. فلأقطّعنّ أيديكم ... أشدّ عذابًا و أبقى

تهديد ساحران به شكنجه و دار، به دليل گرايش به موسى و هارون(ع) و سكوت از مجازات آن دو، نشانه

ميسر نبودن آن براى فرعون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 14،15،16،17

14 - هارون ، داراى حق ولايت و اطاعت بر بنى اسرائيل در زمان غيبت موسى ( ع ) بود .

و لقد قال لهم هرون . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

فرمان هارون(ع) به پيروى و اطاعت مردم از او، حاكى از ثبوت حق ولايت و اطاعت او، بر عهده بنى اسرائيل است.

15 - هارون در غياب موسى ( ع ) ، بنى اسرائيل را به ترك تبعيت سامرى ، و پيروى و اطاعت از خود فرا خواند .

لقد قال لهم هرون من قبل . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

16 - هارون ( ع ) ، در غياب موسى ( ع ) ، وظيفه ارشاد ، هشدار ، امر به معروف و نهى از منكر را به نحو وافى انجام داد .

و لقد قال لهم هرون من قبل ي_قوم . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

17 - هارون ( ع ) ، داراى برنامه اى مشخص براى مقابله با گوساله پرستى و احياى توحيد در بنى اسرائيل بود .

أطيعوا أمرى

دعوت هارون(ع) از بنى اسرائيل به اطاعت فرمان هاى او، پس از فرمان {اتّبعونى}، حاكى از آن است كه وى براى بنى اسرائيل در صورت پيروى آنان از او، دستور العمل هايى را تدارك ديده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 91 - 1

1 - بنى اسرائيل از پذيرش فرمان هاى هارون و توبه از گوساله پرستى ، سرباز زدند .

فاتّبعونى و أطيعوا أمرى . .. قالوا

لن نبرح عليه ع_كفين

{لن نبرح}; يعنى، {لانزال} (پايدار مى مانيم) و {عاكف} به كسى گفته مى شود كه به چيزى توجه كرده و خود را به تعظيم آن وادار سازد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 92 - 1،3،6

1 - موسى ( ع ) ، پس از بازگشت از ميقات ، هارون را در باره عكس العمل وى در مقابل گوساله پرستان بنى اسرائيل ، مورد بازخواست و توبيخ قرار داد .

ي_ه_رون ما منعك إذ رأيتهم ضلّوا

3 - موسى ( ع ) ، برادرش هارون را در انحراف بنى اسرائيل و گرايش آنان به گوساله پرستى ، مقصر دانست .

قال ي_ه_رون ما منعك إذ رأيتهم ضلّوا

{ما منعك. ..} استفهام انكارى است و گوياى اعتراض موسى(ع) به هارون است.

6 - جلوگيرى از انحراف و گمراهى بنى اسرائيل ، از وظايف هارون در غياب موسى ( ع )

ي_ه_رون ما منعك إذ رأيتهم ضلّوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 2،3،4

2 - هارون در غياب موسى ( ع ) ، وظيفه رهبرى و هدايت بنى اسرائيل را به عهده داشت .

ي_ه_رون ما منعك . .. ألاّتتّبعن

3 - موسى ( ع ) ، وظايف و مسؤوليت هاى هارون را در زمان غيبت خود ، براى وى معين كرده بود .

ما منعك . .. ألاّتتّبعن أفعصيت أمرى

{لا} در {ألاّتتّبعن} براى تأكيد نفى مستفاد از {منعك} است و در اصل مراد چنين بوده است: {ما منعك أن تتّبعن}. برخى گفته اند: {لا} زايد نيست; بلكه مراد اين است كه: {ما الذى

صدّك و حملك على ألاّتتّبعن}; يعنى، چه چيز تو را بازداشت و بر پيروى نكردن من وادار ساخت (مفردات راغب).

4 - هارون ( ع ) ، متهم به مخالفت با فرمان هاى موسى ( ع ) با سكوت و بى تفاوتى در برابر انحراف بنى اسرائيل

ما منعك . .. أفعصيت أمرى

{أفعصيت. ..} خطاب موسى(ع) به هارون(ع) است. ظاهر آيه چنين دلالت دارد كه عصيان هارون از دستورات موسى(ع)، لااقل به عنوان اتهام از جانب موسى(ع) مطرح بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 2،3،5،8،12،13،18،20

2 - موسى ( ع ) با گرفتن سر و ريش هارون ، او را در باره گوساله پرست شدن بنى اسرائيل در غياب خود مورد بازخواست قرار داد .

ي_ه_رون ما منعك . .. لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى

3 - هارون ( ع ) ، داراى مسؤوليت در قبال گمراه شدن بنى اسرائيل و گوساله پرستى آنان ، از ديدگاه موسى ( ع )

ي_ه_رون ما منعك . .. لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى

5 - هارون ( ع ) با مشاهده غضب موسى ( ع ) ، سعى در فرونشاندن خشم آن حضرت و جلب محبت و تحريك عواطف او داشت .

قال ي_بنؤُمّ

مخاطب قرار دادن موسى(ع) با نداى {يابن أمِّ} گوياى اين نكته است كه هارون(ع) سعى داشت با برانگيختن احساسات موسى، غضب او را فرونشانده و سپس توضيحات خود را بيان كند. در باره مفتوح بودن كلمه {أُمّ} توجيهاتى بيان شده است; از جمله اين كه اصل آن {يابن أمّاه} بوده و براى تخفيف چنين شده است.

8 - هارون ( ع ) ،

براى اداى توضيح در باره علل نحوه برخورد خود با گوساله پرستان ، از موسى ( ع ) تقاضاى فرصت كرد .

لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى إنّى خشيت

12 - حفظ وحدت و يك پارچگى و جلوگيرى از تفرقه ، عذر هارون ( ع ) جهت اقدام نكردن به صورت عملى عليه گوساله پرستان بنى اسرائيل

إنّى خشيت أن تقول فرّقت بين بنى إسرءيل

13 - حفظ وحدت و يك پارچگى بنى اسرائيل ، از سفارش هاى موسى ( ع ) به هارون

فرّقت بين بنى إسرءيل و لم ترقب قولى

{ترقب} به معناى {تحفّظ} است و مفاد جمله {إنّى خشيت. ..} _ با توجه به عطف {لم ترقب} بر {فرّقت} _ اين است كه: {من نگران آن بودم كه بگويى بنى اسرائيل را متفرق ساختى و گفته مرا حفظ و مراعات نكردى}. اين گفته هارون(ع) دال بر آن است كه موسى(ع) پيش از رفتن به ميقات، در مورد حفظ وحدت بنى اسرائيل، توصيه هاى لازم را به او كرده بود.

18 - هارون ( ع ) ، در صدد اجراى دقيق فرمان هاى موسى ( ع ) و تخطى نكردن از معيار هاى او ، در طول مدت ميقات موسى ( ع ) و غيبت او

إنّى خشيت أن تقول . .. و لم ترقب قولى

20 - اتهام تفرقه افكنى ، اتهامى سخت و غير قابل تحمل براى هارون بود .

إنّى خشيت أن تقول فرّقت بين بنى إسرءيل

ترس هارون(ع) از اتهام تفرقه افكنى، با توجه به واژه {خشيت} _ كه خوفى همراه با بزرگ شمارى است _ بر شدت ناگوارى آن براى وى دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - طه - 20 - 95 - 1

1 - موسى ( ع ) ، پس از توبيخ بنى اسرائيل و برخورد شديد با هارون ( ع ) با مشاهده دخالت مستقيم سامرى در گوساله پرستى بنى اسرائيل ، به بازخواست و محاكمه او پرداخت .

قال فما خطبك ي_س_مرىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 1،6

1 - مسؤوليت مشترك موسى و هارون ، در رسالت و مبارزه با فرعون و اشراف قوم او

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون . .. إلى فرعون و ملإيه

{ملأ} اسم جمع و به معناى اشراف و سران است. {إستكبار} (مصدر {استكبروا}); يعنى، كبر ورزيدن و تكبّر نمودن {علّو} (مصدر {عالين}) نيز به معناى برترى جويى و سلطه طلبى است.

6 - موضع گيرى مستكبرانه فرعون و اشراف دربار او ، در برابر موسى و هارون ( ع )

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون . .. إلى فرعون و ملإيه فاستكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 3،4،7

3 - پذيرش درخواست موسى ( ع ) از سوى خدا در مورد همراهى هارون با وى

فأرسل إلى ه_رون . .. فاذهبا ب_اي_تنا

4 - موسى و هارون ( ع ) ، مأمور حركت به سوى فرعونيان با تكيه بر حمايت قاطع الهى

قال كلاّ فاذهبا ب_اي_تنا إنّا معكم

7 - هارون ، شريك و همراه موسى ( ع ) در امر رسالت

فاذهبا ب_اي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 1،10

1 - فرمان الهى به موسى و

هارون ( ع ) مبنى بر مواجهه مستقيم با فرعون و اعلام رسالت خويش به وى

فأتيا فرعون فقولا إنّا رسول ربّ الع_لمين

{اَتْى و إتيان} در اين جا به معناى حاضر شدن و خود را رساندن است. بنابراين {فأتيا فرعون}; يعنى، خود را به فرعون برسانيد و... .

10 - طرح ربوبيت مطلق خداوند در برابر فرعون ، اولين گام مبارزه صريح موسى و هارون ( ع ) با وى

فأتيا فرعون فقولا إنّا رسول ربّ الع_لمين

تصريح موسى و هارون(ع) به اين كه عوالم جهان آفرينش تحت ربوبيت خدا است، مى تواند اولين گام در مبارزه با فرعون و ردّ صريح ادعاى وى باشد كه مى گفت: {أنا ربّكم الأعلى}. (79/24).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 1

1 - رهانيدن بنى اسرائيل از سلطه و ستم فرعونى ، در رأس اهداف موسى ( ع ) و هارون ( ع ) قرار داشت .

أن ائت القوم الظ_لمين . .. فأتيا فرعون فقولا... أن أرسل معنا بنى إسرءيل

مقصود از {إرسال} (فرستادن) در اين جا آزاد كردن و رها ساختن بنى اسرائيل است. بنابراين از آيه ياد شده استفاده مى شود كه اساسى ترين مأموريت موسى(ع) اين بود كه بنى اسرائيل را از سرزمين فرعونيان خارج كند و آنان را از بند اسارت و بردگى مصريان آزاد سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 36 - 5

5 - تدبير مشاوران فرعون ، مبنى بر اعزام اشخاصى به تمام شهر ها و گردآورى نيروى لازم جهت مبارزه با موسى ( ع ) و برادرش

قالوا

. .. و ابعث فى المدائن ح_شرين

{المدائن} جمع محلّى به {ال} و مفيد عموم است; يعنى، همه شهرها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 1،3

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، به عنايت خداوند از اندوه بزرگ نجات يافتند .

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

3 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، گرفتار غم بزرگ و مشكلات اندوه بار از سوى فرعونيان

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

اندوهى كه موسى و هارون(عليهماالسلام) و قوم شان به آن گرفتار بودند، ناشى از مسائل و مشكلات شخصى نبود; بلكه بر اثر تبليغ رسالت شان در ميان فرعونيان به وجود آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 2

2 - غلبه و پيروزى موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان بر فرعونيان ، نتيجه نصرت الهى بود .

و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لبين

قضاوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

{أولئك} اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

كتاب آسمانى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 117 - 1

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، برخوردار از كتاب آسمانى ( تورات ) و

شريعت مستقل و جدا از شريعت الهى پيشين

و ءاتين_هما الكت_ب

دريافت كتاب آسمانى، مى تواند حاكى از دريافت شريعت مستقل و جدا از شريعت سابق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 121 - 3

3 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان از اندوهى بزرگ ، اعطاى كتاب آسمانى و باقى ماندن نام و آوازه نيك آنان ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

كتاب هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48 - 1

1- حضرت موسى و هارون ( ع ) ، دو پيامبر داراى كتاب آسمانى و رسالت مشترك

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون الفرقان و ضياءً و ذكرًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {الفرقان} كتاب آسمانى تورات باشد. بر اين اساس دادن كتاب آسمانى به هارون در كنار حضرت موسى(ع)، بيانگر اين است كه او نيز مانند موسى(ع) در نبوت و دريافت كتاب آسمانى شريك و برابر بود.

كمال هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 51 - 3

3- موسى و هارون ( ع ) دو پيامبر رشد يافته و بهره مند از كمال ، بعد از ابراهيم ( ع ) بودند .

ءاتينا موسى و ه_رون الفرقان . .. و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل

برداشت ياد شده بر اين مبنا استوار است كه مراد از {من قبل} زمان پيش از موسى و هارون(ع) باشد. از اين مطلب به

دست مى آيد كه آن دو پيامبر نيز از چنين رشدى بهره مند بودند.

كيفر تكذيب هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 2

2 - هلاكت و نابودى فرعون و اشراف حكومت او ، در نتيجه تكذيب رسولان الهى ( موسى و هارون )

فكذّبوهما فكانوا من المهلكين

گرفتن ريش هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 2

2 - موسى ( ع ) با گرفتن سر و ريش هارون ، او را در باره گوساله پرست شدن بنى اسرائيل در غياب خود مورد بازخواست قرار داد .

ي_ه_رون ما منعك . .. لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى

گرفتن سر هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 2

2 - موسى ( ع ) با گرفتن سر و ريش هارون ، او را در باره گوساله پرست شدن بنى اسرائيل در غياب خود مورد بازخواست قرار داد .

ي_ه_رون ما منعك . .. لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى

گريه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 16

16- زكريا ، يحيى ، مريم ( س ) ، عيسى ، ابراهيم ، اسحق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل ، و ادريس ( ع ) ، هنگام شنيدن آيات الهى به سجده مى افتادند و در حال سجود اشك مى ريختند .

أُول_ئك . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

مبارزه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 20،26

20 _ هارون با بيان مبارزه خويش با گوساله پرستان و ناتوانيش از بازدارى آنان ، در تلاش جهت اثبات بى گناهى خويش براى موسى ( ع )

إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

26 _ هارون با بيان مبارزه خويش عليه شركورزى بنى اسرائيل ، از موسى ( ع ) خواست تا وى را همسنگ ستمكاران شرك پيشه قرار ندهد .

إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى . .. و لاتجعلنى مع القوم الظلمين

روشن است كه موسى(ع) هرگز گمان نمى كرد كه هارون از ستمكاران باشد. بنابراين {مع} در جمله {لا تجعلنى مع} معيت حكمى است ; يعنى مرا در حكم ستمكاران قرار مده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 4

4 _ هارون ( ع ) ، شريك و همتاى موسى ( ع ) در رسالت و مبارزه با فرعون و اشراف پيرامون او بوده است .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 4

4 - هارون ، همگام موسى ( ع ) در مبارزه با فرعون و حاضر در صحنه مقابله موسى و ساحران

إن هذن لسحرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 1

1 - مسؤوليت مشترك موسى و هارون ، در رسالت و مبارزه با فرعون و اشراف قوم او

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون . .. إلى فرعون و ملإيه

{ملأ} اسم جمع و به معناى اشراف و

سران است. {إستكبار} (مصدر {استكبروا}); يعنى، كبر ورزيدن و تكبّر نمودن {علّو} (مصدر {عالين}) نيز به معناى برترى جويى و سلطه طلبى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 10

10 - طرح ربوبيت مطلق خداوند در برابر فرعون ، اولين گام مبارزه صريح موسى و هارون ( ع ) با وى

فأتيا فرعون فقولا إنّا رسول ربّ الع_لمين

تصريح موسى و هارون(ع) به اين كه عوالم جهان آفرينش تحت ربوبيت خدا است، مى تواند اولين گام در مبارزه با فرعون و ردّ صريح ادعاى وى باشد كه مى گفت: {أنا ربّكم الأعلى}. (79/24).

مبارزه هارون(ع) با گوساله پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 17

17 _ هارون در غياب موسى ( ع ) با شركورزى و گوساله پرستى بنى اسرائيل به مبارزه پرداخته بود .

قال ابن أم إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

مجازات هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 111 - 1

1 _ مجازات موسى ( ع ) و برادرش هارون از پيشنهاد هاى ارائه شده در جلسه مشورتى اشراف و سران حكومت فرعونى

قالوا أرجه و أخاه

پيشنهاد تأخير در مجازات موسى و هارون حكايت از آن دارد كه فرعون و يا برخى از اشراف دربار مجازات موسى و هارون را مطرح كرده بودند.

محافظت از هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 3

3 - خداوند همراهى كامل خود با موسى و هارون ( ع ) و حمايت

و حفاظت از آنان را طى رويارويى با فرعون ، اعلام كرد .

إنّنى معكما

خداوند، همواره با همگان هست و در همه جا حضور دارد. آنچه كه براى رفع نگرانى موسى و هارون(ع) مورد تأييد قرار گرفته، حضور ويژه خداوند است كه حاكى از حمايت بى دريغ او از آنان است.

محدوده مسؤوليت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 3

3 - موسى ( ع ) ، وظايف و مسؤوليت هاى هارون را در زمان غيبت خود ، براى وى معين كرده بود .

ما منعك . .. ألاّتتّبعن أفعصيت أمرى

{لا} در {ألاّتتّبعن} براى تأكيد نفى مستفاد از {منعك} است و در اصل مراد چنين بوده است: {ما منعك أن تتّبعن}. برخى گفته اند: {لا} زايد نيست; بلكه مراد اين است كه: {ما الذى صدّك و حملك على ألاّتتّبعن}; يعنى، چه چيز تو را بازداشت و بر پيروى نكردن من وادار ساخت (مفردات راغب).

مربى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 11

11 - خداوند ، تدبيركننده موسى و هارون ( ع ) در انجام رسالت و ابلاغ پيام توحيد

ربّ هرون و موسى

مردمى بودن هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 3

3 _ به ميان مردم رفتن و در متن جامعه بودن ، شيوه موسى و هارون در دعوت و انجام رسالت الهى

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا

مسؤوليت پذيرى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 -

94 - 18

18 - هارون ( ع ) ، در صدد اجراى دقيق فرمان هاى موسى ( ع ) و تخطى نكردن از معيار هاى او ، در طول مدت ميقات موسى ( ع ) و غيبت او

إنّى خشيت أن تقول . .. و لم ترقب قولى

مسؤوليت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 5

5 _ هارون ، همانند موسى ( ع ) ، مأمور بسيج بنى اسرائيل براى فتح سرزمين مقدس

قال رب انى لااملك الا نفسى و اخى

آيه بيست و سوم (و قال رجلان . ..) بيانگر آن است كه آن دو مرد نيز همانند هارون مطيع موسى(ع) بودند و اين حقيقت با تفسير جمله {لااملك الا نفسى و اخى} به اينكه تنها اختياردار خود و برادرم هستم و در ميان بنى اسرائيل تنها هارون فرمانبردار من است، سازگار نيست. بنابراين بايد گفت {اخى} مبتدايى است با حذف خبر (و اخى لايملك الانفسه) و نام بردن از خود و برادرش به اين دليل است كه بسيج بنى اسرائيل بر عهده هارون نيز بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 15،17

15 _ اصلاح امور جامعه بنى اسرائيل از دستورالعمل هاى موسى به برادر و خليفه خود هارون

و أصلح

چون فرمان به اصلاح پس از انتخاب هارون به سرپرستى بنى اسرائيل آمده است، معلوم مى شود مراد، اصلاح امور اجتماعى، فرهنگى و . .. بنى اسرائيل است، نه درستكارى هارون در امور شخصى خودش.

17 _ پرهيز از پيروى از نظريات و روش هاى مفسدان ،

وظيفه اى تعيين شده از سوى موسى براى خليفه اش هارون

و لا تتبع سبيل المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 11

11 _ بازدارى بنى اسرائيل از گرايش به شرك و گوساله پرستى ، مسؤوليت هارون از ديدگاه موسى ( ع )

و أخذ برأس أخيه يجره إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 1،2،4،13

1 _ خداوند ، از طريق وحى به موسى و هارون ( ع ) فرمان داد تا در شهر مصر ( مركز حكومت فرعون ) به تهيه مسكن براى قوم خود اقدام كنند .

و أوحينا إلى موسى و أخيه أن تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه اولاً {مصر} به معناى شهر مصر باشد ; چنان كه به همين معنا در مفردات و لسان تصريح شده است. ثانياً: جار و مجرور (بمصر) متعلق به {تبوءاً} باشد نه حال براى {قومكما}.

2 _ موسى و هارون ( ع ) مأموريت يافتند تا براى آن دسته از بنى اسرائيل كه ساكن شهر مصر بودند ، اقدام به تهيه مسكن نمايند .

و أوحينا إلى موسى و أخيه أن تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بمصر} متعلق به عامل مقدر و حال يا صفت براى {قوم} باشد ; يعنى: تبوئاً لقومكما كائنين يا الكائنين بمصر.

4 _ موسى و هارون ( ع ) ، از طرف خداوند مأموريت يافتند قوم خود را از مناطق مختلف ، گرد آورده و در شهر مصر متمركز كنند .

و أوحينا إلى موسى و أخيه أن

تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {بمصر} متعلق به {تبوئاً} باشد. به اين صورت كه بنى اسرائيل چون در مناطق مختلف مصر پراكنده بودند و خارج كردن آنان از آن سرزمين در اين حال براى موسى (ع) عادتاً ممكن نبود، خداوند با اين دستور مى خواست آنان در يك جا متمركز شوند تا در خارج كردنشان از مصر مواجه با مشكل نشوند.

13 _ از امام كاظم ( ع ) روايت شده است : { لما خافت بنو اسرائيل جبابرت ها أوحى اللّه إلى موسى و هارون ( ع ) : { أن تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً و اجعلوا بيوتكم قبلة } قال : امروا أن يصلوا فى بيوتهم ;

هنگامى كه بنى اسرائيل از حكام ستمگر زمان خود بيمناك شدند، خداوند به موسى و هارون (ع) وحى فرستاد كه براى قوم خود در مصر خانه هايى مهيّا سازيد و خانه هايتان را قبله قرار دهيد. امام فرمود: آنان مأمور شدند كه در خانه هايشان نماز بخوانند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 7،9

7 _ خداوند ، موسى و هارون ( ع ) را از ترك استقامت در برابر فشار هاى فرعون و اطرافيانش و در پيش گرفتن راهى جز آن ، بر حذر داشت .

فاستقيما و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

9 _ خداوند ، موسى و هارون ( ع ) را از پيروى راه و روش افراد نادان برحذر داشت .

و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 1

1 -

موسى و هارون ( ع ) ، موظف به نرمش در گفتار و پرهيز از درشتگويى در گفت وگو با فرعون

فقولا له قولاً ليّنًا

{لين} نقطه مقابل خشن بودن است (مفردات راغب) و {لين} صفت مشبهه است; يعنى، نرم و لطيف.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 10

10 - هارون ، وظيفه دار رهبرى و ارشاد بنى اسرائيل در غيبت موسى ( ع )

و لقد قال لهم هرون من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 92 - 2،6

2 - جلوگيرى از انحراف و گمراهى بنى اسرائيل ، از وظايف هارون در غياب موسى ( ع )

ي_ه_رون ما منعك إذ رأيتهم ضلّوا

6 - جلوگيرى از انحراف و گمراهى بنى اسرائيل ، از وظايف هارون در غياب موسى ( ع )

ي_ه_رون ما منعك إذ رأيتهم ضلّوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 2

2 - هارون در غياب موسى ( ع ) ، وظيفه رهبرى و هدايت بنى اسرائيل را به عهده داشت .

ي_ه_رون ما منعك . .. ألاّتتّبعن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 1

1 - مسؤوليت مشترك موسى و هارون ، در رسالت و مبارزه با فرعون و اشراف قوم او

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون . .. إلى فرعون و ملإيه

{ملأ} اسم جمع و به معناى اشراف و سران است. {إستكبار} (مصدر {استكبروا}); يعنى، كبر ورزيدن و تكبّر نمودن {علّو} (مصدر {عالين}) نيز به معناى برترى جويى

و سلطه طلبى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 1

1 _ موسى و هارون ( ع ) به فرمان خداوند ، براى هدايت تكذيب كنندگان آيات و معجزات الهى ، به جانب آنان فرستاده شدند .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا

مقصود از {القوم الذين كذّبوا} فرعون و قوم او (قبطيان) است و مراد از {آياتنا} نشانه ها و معجزات الهى مى باشد نه آيات الهى در تورات; زيرا تورات پس از به هلاكت رسيدن فرعون و قوم او، براى بنى اسرائيل نازل گرديد.

مشاوره موسى(ع) و هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 1

1 - موسى و هارون ( ع ) قبل از حركت به طرف فرعون ، با يكديگر ملاقات نموده و موانع احتمالى ارشاد او را بررسى كردند .

قالا ربّنا إنّنا نخاف

قسمت هايى از داستان موسى(ع) _ از قبيل بازگشت او نزد خانواده اش و پيداكردن راه مصر و ملاقات با برادرش هارون(ع) _ به اين جهت كه در ماجراى برخورد با فرعون، چندان دخيل نبوده، دراين آيات ذكر نشده است. اين احتمال نيز وجود دارد كه آيه 42 (اذهب أنت و أخوك) به بعد، سخنان خداوند به موسى و هارون(ع)، پس از ملاقات آن دو باشد.

مشكلات هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 4،10

4 _ برآورده شدن خواسته هاى موسى و هارون ( ع ) ( سخت شدن و مهرخوردن دل فرعون و اطرافيانش و وقوع عذاب استيصال )

مستلزم گذشت زمان و وارد آمدن فشار ها و سختى هاى بسيار بر موسى ( ع ) و هارون بود .

و اشدد على قلوبهم فلايؤمنوا . .. قال قد أجيبت دعوتكما فاستقيما

از اينكه خداوند پس از اعلام استجابت دعاى موسى و هارون (ع)، به آنان دستور استقامت و پايدارى مى دهد و استقامت را با فاى سببيه به اجابت دعا مرتبط مى كند. برداشت فوق استفاده مى گردد.

10 _ موسى ( ع ) و برادرش ( هارون ) ، تحت فشار فرعون و اطرافيان او بودند .

قال موسى ربنا إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا . .. ليضلوا عن سبيلك ... فاستق

مصونيت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 24

24 - موسى و هارون ( ع ) ، مصون از گزند فرعون و بيرون از سلطه فرعونيان

إنّه لكبيركم . .. فلأقطّعنّ أيديكم ... أشدّ عذابًا و أبقى

تهديد ساحران به شكنجه و دار، به دليل گرايش به موسى و هارون(ع) و سكوت از مجازات آن دو، نشانه ميسر نبودن آن براى فرعون است.

معجزه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 2

2 - موسى و هارون ( ع ) ، به همراه با آيات و معجزات الهى _ مأمور حركت براى انجام رسالت خويش شدند .

اذهب أنت و أخوك ب__َاي_تى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 6

6 - آيات الهى ( معجزات ) توشه راه و حربه پيروزى موسى و هارون ( ع

)

قال كلاّ فاذهبا ب_اي_تنا

مقامات هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

{أولئك} اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 53 - 1،4،5

1- برانگيخته شدن هارون ( ع ) به نبوت ، موهبت خداوند و پرتوى از رحمت او به موسى ( ع ) بود .

و وهبنا له من رحمتنا أخاه ه_رون نبيًّا

4- هارون ، برادر موسى ( ع ) ، و داراى مقام رفيع نبوت

أاخاه ه_رون نبيًّا

5- حضرت موسى ( ع ) ، در نزد خداوند ، مقامى برتر از هارون ( ع ) داشت .

و وهبنا له من رحمتنا أخاه ه_رون نبيًّا

چون نبوت هارون موهبت براى موسى(ع) دانسته شده; چنين برمى آيد كه مقام موسى بسى بلندتر از هارون باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 32 - 5

5 - اصالت موسى ( ع ) در رسالت نسبت به هارون ( ع )

و أشركه فى أمرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 14

14 - هارون ، داراى حق ولايت و اطاعت بر بنى اسرائيل در زمان غيبت موسى ( ع ) بود .

و لقد قال لهم هرون . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

فرمان هارون(ع) به پيروى و اطاعت مردم

از او، حاكى از ثبوت حق ولايت و اطاعت او، بر عهده بنى اسرائيل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 7

7 - هارون ( ع ) در عين دارا بودن مقام نبوت ، موظف به پيروى از موسى ( ع ) و فرمان هاى او بود .

ما منعك . .. ألاّتتّبعن أفعصيت أمرى

{ألاّتتّبعن} خطاب به هارون(ع) و دال براين نكته است كه او در عين نبوت، موظف به پيروى از فرمان هاى موسى(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48 - 1،5

1- حضرت موسى و هارون ( ع ) ، دو پيامبر داراى كتاب آسمانى و رسالت مشترك

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون الفرقان و ضياءً و ذكرًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {الفرقان} كتاب آسمانى تورات باشد. بر اين اساس دادن كتاب آسمانى به هارون در كنار حضرت موسى(ع)، بيانگر اين است كه او نيز مانند موسى(ع) در نبوت و دريافت كتاب آسمانى شريك و برابر بود.

5- حضرت موسى و هارون ( ع ) ، دو پيامبر برخوردار از حجت و برهان الهى

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون الفرقان

يكى از معانى لغوى {فرقان} حجت و برهان است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 1

1 - موسى و هارون ( ع ) ، دو پيام آور الهى

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون بأي_تنا و سلط_ن مبين

{آية} (مفرد {آيات}) به معناى نشانه است و {سلطان} مرادف حجت و {مبين}

(از {إبانة}) به معناى روشن و آشكار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 120 - 2

2 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، داراى مقام رفيع در پيشگاه خداوند

سل_م على موسى و ه_رون

از سلام همراه با تكريمِ خداوند به موسى و هارون (عليهماالسلام)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 122 - 1،2

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، از بندگان مؤمن خدا

إنّهما من عبادنا المؤمنين

2 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، از بندگان برجسته و مقرب خداوند

إنّهما من عبادنا المؤمنين

برجسته و مقرب بودن موسى و هارون(عليهماالسلام)، از اضافه {عباد} به ضمير {نا} به دست مى آيد.

مكان انتصاب هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 36 - 5

5 - وادى طوى در كوه طور ، مكان اعطاى شرح صدر و بيان روان به موسى ( ع ) ونصب هارون به مقام وزارت موسى ( ع ) بود .

قال ربّ اشرح . .. قال قد أُتيت سؤلك

مكان برگزيدگى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 36 - 6

6 - هارون ( ع ) در وادى طوى به مقام نبوت و رسالت برگزيده شد .

هرون أخى . .. و أشركه فى أمرى ... قد أُتيت سؤلك

چنانچه مراد از {أشركه فى أمرى} درخواست نبوت و رسالت براى هارون(ع) باشد، اجابت آن در وادى طوى انجام پذيرفت.

مكذبان برترى هارون(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 2

2 - فرعونيان ، منكر هر گونه امتياز براى موسى و هارون ( ع )

فقالوا أنؤمن لبشرين مثلنا

مكذبان هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 7،8،10

7 _ فرعون و اطرافيان او ، على رغم مشاهده نشانه هاى حقانيت رسالت موسى و هارون ( ع ) ، آن را انكار كردند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه بأيتنا فاستكبروا

8 _ خودبرتربينى فرعون و اطرافيانش ، مانع از پذيرش رسالت موسى و هارون ( ع )

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه بأيتنا فاستكبروا

10 _ تبه كارى مستمر فرعون و اطرافيانش ، عامل سركشى آنان از پذيرش رسالت موسى و هارون ( ع )

ثم بعثنا . .. موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه بأيتنا فاستكبروا و كانوا قوماً مجرمي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 1

1 - تكذيب نهايى موسى و هارون ( ع ) ، از سوى فرعون و اشراف وابسته به او

فكذّبوهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 4

4 _ فرعون و قوم او ، دعوت حضرت موسى و هارون ( ع ) را نپذيرفته و آيات و معجزات الهى را تكذيب كردند .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

ملاقات موسى(ع) و هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45

- 1

1 - موسى و هارون ( ع ) قبل از حركت به طرف فرعون ، با يكديگر ملاقات نموده و موانع احتمالى ارشاد او را بررسى كردند .

قالا ربّنا إنّنا نخاف

قسمت هايى از داستان موسى(ع) _ از قبيل بازگشت او نزد خانواده اش و پيداكردن راه مصر و ملاقات با برادرش هارون(ع) _ به اين جهت كه در ماجراى برخورد با فرعون، چندان دخيل نبوده، دراين آيات ذكر نشده است. اين احتمال نيز وجود دارد كه آيه 42 (اذهب أنت و أخوك) به بعد، سخنان خداوند به موسى و هارون(ع)، پس از ملاقات آن دو باشد.

ملاك انتساب به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 2

2- مريم ( س ) از نوادگان حضرت هارون ( ع ) بود . *

ي_أخت ه_رون

هرگاه قبيله اى از نسل فردى به وجود آيد، آن قبيله را به نام وى مى نامند و افراد قبيله را با تعبير {أخ} يا {أخت} آن قبيله ياد مى كنند; بنابراين، اطلاق {أخت هارون} بر مريم(س) به اين اعتبار است كه وى فردى از نسل هارون مى باشد.

مناجات هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 2

2 - موسى و هارون ( ع ) با مناجات به درگاه خداوند و برشمردن موانع احتمالى اقدام خود ، از خداوند راه چاره خواستند .

قالا ربّنا إنّنا نخاف أن يفرط علينا

منشأ پيروزى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 3

3 - تعلق اراده الهى

بر تسلّط بخشيدن به موسى و هارون ( ع ) ، در عرصه هاى مبارزه و ناكام گردانيدن فرعون و دارودسته وى

و نجعل لكما سلط_نًا فلايصلون إليكما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 2

2 - غلبه و پيروزى موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان بر فرعونيان ، نتيجه نصرت الهى بود .

و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لبين

منشأ سلطه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 3،6

3 - تعلق اراده الهى بر تسلّط بخشيدن به موسى و هارون ( ع ) ، در عرصه هاى مبارزه و ناكام گردانيدن فرعون و دارودسته وى

و نجعل لكما سلط_نًا فلايصلون إليكما

6 - قرار داشتن موسى و هارون ( ع ) در موضع اقتدار و تسلّط ، در پرتو آيات و معجزات الهى

و نجعل لكما سلط_نًا . .. ب_ئاي_تنا

منشأ قدرت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 6

6 - قرار داشتن موسى و هارون ( ع ) در موضع اقتدار و تسلّط ، در پرتو آيات و معجزات الهى

و نجعل لكما سلط_نًا . .. ب_ئاي_تنا

مواخذه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 92 - 1

1 - موسى ( ع ) ، پس از بازگشت از ميقات ، هارون را در باره عكس العمل وى در مقابل گوساله پرستان بنى اسرائيل ، مورد بازخواست و توبيخ قرار داد .

ي_ه_رون ما منعك إذ رأيتهم ضلّوا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 2

2 - موسى ( ع ) با گرفتن سر و ريش هارون ، او را در باره گوساله پرست شدن بنى اسرائيل در غياب خود مورد بازخواست قرار داد .

ي_ه_رون ما منعك . .. لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى

موانع ايمان به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 8

8 - روحيه خود بزرگ بينى و سلطه طلبى فرعون و اشراف دربار او ، مانع از پذيرش دعوت موسى و هارون

فاستكبروا و كانوا قومًا عالين

جمله {و كانوا قوماً عالين} تعليل براى {فاستكبروا} است; يعنى، چون آنان مردمى متكبر بودند، از پذيرش دعوت حضرت موسى و هارون امتناع كردند.

موسى(ع) و هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 4

4 _ برادر موسى ( ع ) ( هارون ) ، تنها مطيع و ياور مورد اعتماد وى در ميان بنى اسرائيل

قال رب انى لااملك الا نفسى و اخى

برداشت فوق بر اين مبناست كه كلمه {اخى}، عطف بر {نفسى}، باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 9،15،17

9 _ موسى ( ع ) ، برادرش هارون را به رهبرى بنى اسرائيل تا پايان مناجاتش با خدا منصوب كرد .

و قال موسى لأخيه هرون اخلفنى فى قومى

15 _ اصلاح امور جامعه بنى اسرائيل از دستورالعمل هاى موسى به برادر و خليفه خود هارون

و أصلح

چون فرمان به اصلاح پس از انتخاب هارون به سرپرستى بنى اسرائيل آمده است، معلوم مى

شود مراد، اصلاح امور اجتماعى، فرهنگى و . .. بنى اسرائيل است، نه درستكارى هارون در امور شخصى خودش.

17 _ پرهيز از پيروى از نظريات و روش هاى مفسدان ، وظيفه اى تعيين شده از سوى موسى براى خليفه اش هارون

و لا تتبع سبيل المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 9،10،11

9 _ موسى ( ع ) ، برادرش هارون را در انحراف بنى اسرائيل و گرايش آنان به گوساله پرستى مقصر شناخت .

و أخذ برأس أخيه يجره إليه

10 _ موسى ( ع ) به خاطر مقصر شناختن هارون در انحراف بنى اسرائيل ، با گرفتن مو هاى سر او و كشيدنش به سوى خود ، در صدد مؤاخذه وى برآمد .

أخذ برأس أخيه يجره إليه

مفسران در معناى جمله {أخذ برأس أخيه} گفته اند كه موسى موهاى هارون را گرفت. گويا تفسير {راس} به موهاى سر به دليل جمله بعد (يجره إليه، او را به سوى خود مى كشيد) باشد. زيرا اگر موسى سر هارون را گرفته بود، طبعاً هارون با او فاصله اى نداشت تا او را به سوى خود بكشد.

11 _ بازدارى بنى اسرائيل از گرايش به شرك و گوساله پرستى ، مسؤوليت هارون از ديدگاه موسى ( ع )

و أخذ برأس أخيه يجره إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 1،4،5

1 _ موسى ( ع ) پس از مشاجره خويش با هارون و پى بردن به ناتوانى او در برابر منحرفان ، رو به درگاه خدا آورد و به مناجات با او

پرداخت .

قال رب اغفر لى و لأخى

4 _ موسى ( ع ) خشم شديد خويش را بر هارون خطا تلقى كرد و به خاطر آن از خداوند آمرزش طلبيد . *

قال رب اغفر لى

از اينكه موسى(ع) پس از شنيدن سخنان هارون براى خويش طلب مغفرت كرد، معلوم مى شود از برخورد شديد خويش با هارون پشيمان شد و آن را خطا تلقى كرد.

5 _ موسى ( ع ) در عين قانع شدن به بى تقصيرى هارون در گرايش بنى اسرائيل به گوساله پرستى ، وى را كاملا دور از خطا ندانست . *

قال رب اغفر لى و لأخى

طلب مغفرت براى هارون مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 19

19 - موسى ( ع ) ، در ديدگاه هارون ( ع ) ، رهبرى حساس در برابر تفرقه جامعه و قاطع در برخورد با عوامل اختلاف

إنّى خشيت أن تقول فرّقت بين بنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 95 - 1

1 - موسى ( ع ) ، پس از توبيخ بنى اسرائيل و برخورد شديد با هارون ( ع ) با مشاهده دخالت مستقيم سامرى در گوساله پرستى بنى اسرائيل ، به بازخواست و محاكمه او پرداخت .

قال فما خطبك ي_س_مرىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 13 - 4

4 - هارون ( ع ) ، فردى شايسته در نظر موسى ( ع ) براى همراهى با وى در ايفاى نقش رسالت

فأرسل إلى ه_رون

مؤاخذه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 10

10 _ موسى ( ع ) به خاطر مقصر شناختن هارون در انحراف بنى اسرائيل ، با گرفتن مو هاى سر او و كشيدنش به سوى خود ، در صدد مؤاخذه وى برآمد .

أخذ برأس أخيه يجره إليه

مفسران در معناى جمله {أخذ برأس أخيه} گفته اند كه موسى موهاى هارون را گرفت. گويا تفسير {راس} به موهاى سر به دليل جمله بعد (يجره إليه، او را به سوى خود مى كشيد) باشد. زيرا اگر موسى سر هارون را گرفته بود، طبعاً هارون با او فاصله اى نداشت تا او را به سوى خود بكشد.

مهربانى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 11

11 - سخنان هارون به گوساله پرستان بنى اسرائيل ، گفتارى محبت آميز و همراه با توجيه و ارشاد بود .

ي_قوم إنّما فتنتم به

انتساب بنى اسرائيل به خود، با گفتن {اى قوم من} ابراز محبت است و ريشه يابى ماجراى سامرى با فتنه خواندن آن، روشن گرى و ارشاد است.

مهلت به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 36 - 1

1 - پيشنهاد مشاوران فرعون به خود وانهادن موقتى موسى و هارون ( ع ) و شتاب نكردن در مجازات آنان ( زندانى كردن )

قال لئن اتّخذت إل_هًا غيرى لأجعلنّك من المسجونين . ..فماذا تأمرون . قالوا أرجه و

{ارجاء} (مصدر {ارج}) به معناى وانهادن و مهلت دادن است. گفتنى است كه {ارج} در اصل {ارجى} بوده

كه لام الفعل آن حذف شده است. ضمير {ه} ساكن در آخر آن، مفعولى و راجع به موسى مى باشد.

مهمترين دعوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 9

9 - ياد خدا و سخن از او ، محور و شعار دعوت و رسالت موسى و هارون ( ع )

و لاتنيا فى ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 9

9 - موسى و هارون ( ع ) ، دعوت به پذيرش ربوبيت خداوند را سرلوحه دعوت هاى خويش قرار داده بودند .

بربّ هرون و موسى

مهمترين رسالت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 4

4 - نجات بنى اسرائيل از شكنجه و آزار فرعونيان و بيرون آوردن آنان از محدوده حكومت فرعون ، از اهداف مهم رسالت موسى و هارون ( ع ) بود .

فقولا إنّا رسولا ربّك فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

{فا} در {فأرسل} تفريع بر {إنّا رسولا ربّك} است و مى رساند كه كوچ دادن بنى اسرائيل، از رسالت هاى الهى موسى و هارون(ع) بود.

مهمترين نعمت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 2

2 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، مهم ترين و برجسته ترين نعمت و احسان خداوند به ايشان بود .

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه

نجات موسى و هارون(عليهماالسلام) از اندوه بزرگ بخشى از نعمت هاى الهى به ايشان بود; ولى در عين حال به طور جداگانه ذكر شده است.

نبوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 4

4 _ ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ، عيسى ، ايوب ، يونس ، هارون و سليمان عليهم السلام از پيامبران پس از نوح ( ع ) و مخاطب وحى

و أوحينا إلى إبرهيم . .. و سليمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

{أولئك} اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 53 - 1،4

1- برانگيخته شدن هارون ( ع ) به نبوت ، موهبت خداوند و پرتوى از رحمت او به موسى ( ع ) بود .

و وهبنا له من رحمتنا أخاه ه_رون نبيًّا

4- هارون ، برادر موسى ( ع ) ، و داراى مقام رفيع نبوت

أاخاه ه_رون نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 32 - 5

5 - اصالت موسى ( ع ) در رسالت نسبت به هارون ( ع )

و أشركه فى أمرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 36 - 6

6 - هارون ( ع

) در وادى طوى به مقام نبوت و رسالت برگزيده شد .

هرون أخى . .. و أشركه فى أمرى ... قد أُتيت سؤلك

چنانچه مراد از {أشركه فى أمرى} درخواست نبوت و رسالت براى هارون(ع) باشد، اجابت آن در وادى طوى انجام پذيرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 2

2 - ساحران فرعون ، موسى و هارون ( ع ) را پيامبر خدا دانسته و به آنان ايمان آوردند .

ءامنتم له

تعبير ساحران در آيه قبل، {آمنّا بربّ هارون و موسى} بود; ولى فرعون در توبيخ خود، آنان را مؤمن به موسى(ع) معرفى كرد. گفتنى است كه اين نكته گوياى تلازم ايمان به {ربّ موسى و هارون} با ايمان به رسالت آن دو در دعوت به ربوبيت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 7

7 - هارون ( ع ) در عين دارا بودن مقام نبوت ، موظف به پيروى از موسى ( ع ) و فرمان هاى او بود .

ما منعك . .. ألاّتتّبعن أفعصيت أمرى

{ألاّتتّبعن} خطاب به هارون(ع) و دال براين نكته است كه او در عين نبوت، موظف به پيروى از فرمان هاى موسى(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48 - 1،5

1- حضرت موسى و هارون ( ع ) ، دو پيامبر داراى كتاب آسمانى و رسالت مشترك

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون الفرقان و ضياءً و ذكرًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {الفرقان} كتاب آسمانى تورات باشد.

بر اين اساس دادن كتاب آسمانى به هارون در كنار حضرت موسى(ع)، بيانگر اين است كه او نيز مانند موسى(ع) در نبوت و دريافت كتاب آسمانى شريك و برابر بود.

5- حضرت موسى و هارون ( ع ) ، دو پيامبر برخوردار از حجت و برهان الهى

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون الفرقان

يكى از معانى لغوى {فرقان} حجت و برهان است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 1

1 - موسى و هارون ( ع ) ، دو پيام آور الهى

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون بأي_تنا و سلط_ن مبين

{آية} (مفرد {آيات}) به معناى نشانه است و {سلطان} مرادف حجت و {مبين} (از {إبانة}) به معناى روشن و آشكار است.

نجات بخشى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 1

1 - رهانيدن بنى اسرائيل از سلطه و ستم فرعونى ، در رأس اهداف موسى ( ع ) و هارون ( ع ) قرار داشت .

أن ائت القوم الظ_لمين . .. فأتيا فرعون فقولا... أن أرسل معنا بنى إسرءيل

مقصود از {إرسال} (فرستادن) در اين جا آزاد كردن و رها ساختن بنى اسرائيل است. بنابراين از آيه ياد شده استفاده مى شود كه اساسى ترين مأموريت موسى(ع) اين بود كه بنى اسرائيل را از سرزمين فرعونيان خارج كند و آنان را از بند اسارت و بردگى مصريان آزاد سازد.

نجات هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 1

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم

شان ، به عنايت خداوند از اندوه بزرگ نجات يافتند .

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

نرمى سخن هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 1

1 - موسى و هارون ( ع ) ، موظف به نرمش در گفتار و پرهيز از درشتگويى در گفت وگو با فرعون

فقولا له قولاً ليّنًا

{لين} نقطه مقابل خشن بودن است (مفردات راغب) و {لين} صفت مشبهه است; يعنى، نرم و لطيف.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 48 - 3

3 - انذار فرعون از عذاب ، با لحنى ملايم و پس از تبشير وى ، از وظايف موسى و هارون بود .

والسل_م على من . .. العذاب على من كذّب

ظاهر كلام آن است كه انذار فرعون پس از تبشير او صورت گرفته باشد. به كار گرفتن صيغه هاى غايب در انذار، و نيز تصريح به وحى بودن آن همراه با تأكيد، جملگى گواه نرمى گفتار موسى و هارون در سخن گفتن با فرعون است.

نسب هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 5

5- برخى از پيامبران ياد شده در سوره مريم ( زكريا ، يحيى ، عيسى ، موسى و هارون ( ع ) ) از نسل اسرائيل ( يعقوب ) بودند .

من النبيّن . .. من ذرّيّة إبرهيم و إسرءيل

نسل هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 3

3- هارون ، شخصيتى صالح در ميان قوم مريم ، كه

افراد پاك را به او منتسب مى كردند . *

ي_أخت ه_رون

برخى از مفسران وجه انتساب مريم(س) به هارون را نسبى ندانسته اند، بلكه او را شخصى برجسته در بين قوم حضرت مريم دانسته اند كه مردم، زاهدان و تقوا پيشگان را، به او منتسب مى كردند. اين مفسران، انتساب مريم را به او از اين باب مى دانند.

نصرت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 1

1 - خداوند ، ناصر و ياور موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان در مبارزه با فرعونيان

و نصرن_هم

نعمتهاى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 1

1- زكريا ، يحيى ، مريم ، عيسى ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل و ادريس ( ع ) برخوردار از نعمت ويژه خداوند

أُول_ئك الذين أنعم اللّه عليهم

{ؤُول_ئك} اشاره به تمامى موارد ذكر شده در سوره مريم از آغاز تا اين آيه است و روشن است كه مراد از نعمت در جمله {أنعم اللّه . ..} نعمت هاى معمولى و متعارف نيست، چرا كه افراد ديگر نيز از اين گونه نعمت ها برخوردارند. پس نعمتى كه با لسان امتنان بر اين گروه بيان گرديده، نعمتى ويژه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 114 - 1

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، برخوردار از احسان ها و نعمت هاى خداوند

و لقد مننّا على موسى و ه_رون

{مَنّ} به معناى {أحسَنَ} (احسان كرد) و {أنعم} (نعمت

داد) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 4

4 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان از شر حكومت فرعونيان ، از احسان ها و نعمت هاى بزرگ الهى به آنان

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 3

3 - نصرت خداوند به موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان و نيز پيروزى آنان بر فرعونيان در سايه اين يارى ، از نعمت هاى بزرگ الهى بر ايشان بود .

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما... و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 117 - 4

4 - اعطاى كتاب ( تورات ) به موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، از نعمت هاى بزرگ الهى به ايشان

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . .. و ءاتين_هما الكت_ب المستبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 2

2 - هدايت به صراط مستقيم ، از نعمت هاى بزرگ خداوند به موسى و هارون ( عليهماالسلام )

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . .. و هدين_هما الصرط المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 119 - 2

2 - باقى ماندن نام و آوازه موسى و هارون ( عليهماالسلام ) در ميان آيندگان ، از نعمت

ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليهما فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر موسى و هارون (عليهماالسلام) و امتنان بر ايشان است.

نقش هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 111 - 3

3 _ هارون ، برادر موسى ( ع ) ، همراه و همگام وى در تبليغ رسالت و ارشاد و هدايت فرعونيان

أرجه و أخاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 122 - 6

6 _ هارون همراه و همگام موسى ( ع ) در ابلاغ رسالت هاى الهى

رب موسى و هرون

هدف ساحران از ياد كردن {هارون} در كنار موسى مى تواند بدان جهت باشد كه وى نيز در ارشاد آنان نقشى بسزا داشته و يا بدان جهت بوده كه مبادا فرعون چنين وانمود كند كه منظور ساحران از رب موسى، فرعون است. زيرا همگان مى دانستند كه او براى مدتى سرپرستى موسى(ع) را به عهده گرفته بود. چنانچه گفته است: {الم نربك فينا وليداً} (شعرا، 18). بنابراين ساحران با يادكردن از هارون در صدد دفع اين توهم بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 53 - 2

2- هارون ( ع ) ، در خدمت اهداف موسى ( ع ) بود و او را در انجام رسالت هاى الهى اش يارى مى كرد .

و وهبنا له . .. ه_رون

تعبير {بخشيدن هارون به موسى} مبالغه در خدمت گزارى كامل او به اهداف الهى برادرش موسى(ع) است. {نبيّاً}

حال است و بيانگر اين كه {هارون} در حالى كه خود نيز پيامبر بود، كمر به خدمت موسى(ع) بسته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 31 - 1

1 - موسى ( ع ) ، با دعا به درگاه خداوند ، از او خواست هارون را پشتيبان و مايه تقويت وى قرار دهد .

أشدّد به ازرى

{ازر} در معانى {قوت} و {پشت} و نيز {ضعف} استعمال دارد (لسان العرب) و در آيه احتمال هريك از اين معانى وجود دارد و خواسته موسى(ع) ممكن است {افزايش قدرت} يا {داشتن پشتيبان} يا {نيرو دهنده و جبران كننده ضعف} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 32 - 1

1 - موسى ( ع ) از خداوند خواست ، هارون ( ع ) را در ابلاغ پيام الهى به فرعون ، شريك او گرداند .

هرون أخى . .. و أشركه فى أمرى

مقصود از شراكت مورد درخواست موسى(ع)، مشاركت هارون با او در ابلاغ پيام خداوند به فرعونيان است، نه در دريافت وحى، زيرا موسى(ع) از تنهايى در آن هراسى نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 36 - 1

1 - خداوند تمامى خواسته هاى موسى ( ع ) را پذيرفت و به او شرح صدر و بيان روان عطا كرد و هارون را وزير او قرار داد .

قال ربّ . .. قال قد أُوتيت سؤلك ي_موسى

{سؤل}; يعنى احتياجى كه نفس انسان بر تحصيل آن حرص مىورزد و فرق آن با آرزو اين است كه آرزو در

فكر انسان مى گذرد، ولى {سؤل} پى گيرى مى شود. گويا همواره رتبه {سول} بعد از آرزو است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 1

1 - هارون ، برادر موسى ( ع ) و شريك او در انجام رسالت الهى

هرون أخى . .. اذهب أنت و أخوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 4،8

4 - هارون ، همگام موسى ( ع ) در مبارزه با فرعون و حاضر در صحنه مقابله موسى و ساحران

إن هذن لسحرن

8 - فرعونيان در تبليغات خود عليه موسى و هارون ( ع ) ، آنان را درهم شكننده و نابود كننده راه و روش نمونه و برتر خويش معرفى كردند .

و يذهبا بطريقتكم المثلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 92 - 3

3 - موسى ( ع ) ، برادرش هارون را در انحراف بنى اسرائيل و گرايش آنان به گوساله پرستى ، مقصر دانست .

قال ي_ه_رون ما منعك إذ رأيتهم ضلّوا

{ما منعك. ..} استفهام انكارى است و گوياى اعتراض موسى(ع) به هارون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 4

4 - هارون ( ع ) ، متهم به مخالفت با فرمان هاى موسى ( ع ) با سكوت و بى تفاوتى در برابر انحراف بنى اسرائيل

ما منعك . .. أفعصيت أمرى

{أفعصيت. ..} خطاب موسى(ع) به هارون(ع) است. ظاهر آيه چنين دلالت دارد كه عصيان هارون از دستورات موسى(ع)، لااقل به عنوان

اتهام از جانب موسى(ع) مطرح بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 3،5

3 - هارون ( ع ) ، داراى مسؤوليت در قبال گمراه شدن بنى اسرائيل و گوساله پرستى آنان ، از ديدگاه موسى ( ع )

ي_ه_رون ما منعك . .. لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى

5 - هارون ( ع ) با مشاهده غضب موسى ( ع ) ، سعى در فرونشاندن خشم آن حضرت و جلب محبت و تحريك عواطف او داشت .

قال ي_بنؤُمّ

مخاطب قرار دادن موسى(ع) با نداى {يابن أمِّ} گوياى اين نكته است كه هارون(ع) سعى داشت با برانگيختن احساسات موسى، غضب او را فرونشانده و سپس توضيحات خود را بيان كند. در باره مفتوح بودن كلمه {أُمّ} توجيهاتى بيان شده است; از جمله اين كه اصل آن {يابن أمّاه} بوده و براى تخفيف چنين شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 4

4 - هارون ، يار و مددكار موسى ( ع ) در رسالت

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون

ذكر {اخوت} _ كه در تعبيرات كنايى به معناى معين و پشتيبان به كار مى رود _ علاوه براين كه بيانگر نسبت سببى هارون با موسى(ع) است، مى تواند اشعار به اين نكته نيز داشته باشد كه رسالت اصلى، بر دوش موسى بوده و رسالت هارون، يارى كردن و مدد رساندن به او بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 35 - 2،4،5،6

2 _ هارون ، برگزيده خداوند براى معاونت و يارى

حضرت موسى ( ع ) در امر خطير رسالت

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب و جعلنا معه أخاه ه_رون وزيرًا

{وزير} _ كه از واژه {وزر} (به معناى ثقل) گرفته شده است _ اسم براى شخصى است كه بارسنگين مسؤوليت پادشاهى را بر دوش گيرد و نقش مشاور او را داشته باشد و با رأى خود او را كمك كند (قاموس المحيط).

4 _ موسى ( ع ) در انجام رسالت الهى اش ، درگير با دشوارى هاى بسيار و توانفرسا و نيازمند به يار و ياورى همچون هارون بود .

و جعلنا معه أخاه ه_رون وزيرًا

5 _ رسالت و مسؤوليت اصلى هدايت و رهبرى جامعه بر دوش حضرت موسى ( ع ) بود و هارون تنها نقش معاونت و مشاورت او را بر عهده داشت .

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب و جعلنا معه أخاه ه_رون وزيرًا

برداشت فوق، به خاطر اين نكته است كه دريافت كننده كتاب و شريعت، حضرت موسى(ع) بود و برادرش هارون، تنها به عنوان معاون و مشاور او معرفى گرديده بود.

6 _ هارون ، شخصيتى شايسته و توانا براى هم فكرى و هم گامى با برادرش موسى ( ع ) در رهبرى و هدايت مردم

و جعلنا معه أخاه ه_رون وزيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 2

2 _ هارون ، شريك و همتاى موسى ( ع ) در امر رسالت و تبليغ فرعون و قوم او

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. أخاه ه_رون وزيرًا. فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 -

15 - 7

7 - هارون ، شريك و همراه موسى ( ع ) در امر رسالت

فاذهبا ب_اي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 36 - 3

3 - هارون در كنار موسى ( ع ) و همراه وى در تمام مراحل مناظره و رو در رويى با فرعون

قالوا أرجه و أخاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 48 - 4

4 - هارون همراه و همگام موسى ( ع ) ، در ابلاغ رسالت الهى

ربّ موسى و ه_رون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 34 - 1

1 - موسى ( ع ) ، بهره مند از برادرى شايسته به نام هارون

و أخى ه_رون هو أفصح منّى لسانًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 2

2 - هارون بازوى موسى و مايه توان و اقتدار وى در مصاف با فرعونيان

قال سنشدّ عضدك بأخيك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 117 - 3

3 - هارون ( ع ) ، شريك موسى ( ع ) در امر رسالت

و ءاتين_هما الكت_ب المستبين

نگرانى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 5

5 - نگرانى موسى و هارون ( ع ) از ناكامى در ابلاغ پيام خداوند به فرعون

إنّنا نخاف أن يفرط علينا أو أن يطغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 -

3،4

نماز هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 13

13 _ از امام كاظم ( ع ) روايت شده است : { لما خافت بنو اسرائيل جبابرت ها أوحى اللّه إلى موسى و هارون ( ع ) : { أن تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً و اجعلوا بيوتكم قبلة } قال : امروا أن يصلوا فى بيوتهم ;

هنگامى كه بنى اسرائيل از حكام ستمگر زمان خود بيمناك شدند، خداوند به موسى و هارون (ع) وحى فرستاد كه براى قوم خود در مصر خانه هايى مهيّا سازيد و خانه هايتان را قبله قرار دهيد. امام فرمود: آنان مأمور شدند كه در خانه هايشان نماز بخوانند}.

نهى از منكر هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 16

16 - هارون ( ع ) ، در غياب موسى ( ع ) ، وظيفه ارشاد ، هشدار ، امر به معروف و نهى از منكر را به نحو وافى انجام داد .

و لقد قال لهم هرون من قبل ي_قوم . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

نياكان هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 6،7

6 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال را پديد مى آورد كه ضمير در {ذريته} به {ابراهيم} برگردد. در اين صورت برخى اسامى

كه در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . .. و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت {نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است: {نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از آنان ياد شده، افرادى هستند كه از ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

وحى به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 1،3،14

1 _ خداوند ، از طريق وحى به موسى و هارون ( ع ) فرمان داد تا در شهر مصر ( مركز حكومت فرعون ) به تهيه مسكن براى قوم خود اقدام كنند .

و أوحينا إلى موسى و أخيه أن تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه اولاً {مصر} به معناى شهر مصر باشد ; چنان كه به همين معنا در مفردات و لسان تصريح شده است. ثانياً: جار و مجرور (بمصر) متعلق به {تبوءاً} باشد نه حال براى {قومكما}.

3 _ برادر موسى ( هارون ) شريك او در دريافت وحى و ياور او در امر رسالت بود .

و أوحينا إلى موسى و أخيه أن تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً

14 _ { عن محمد بن مسلم عن ابى جعفر ( ع ) قال : قلت : كان هارون أخا موسى لأبيه

و أمه ؟ قال : نعم . . . قلت : و كان الوحى ينزل عليهما جميعاً ؟ قال : الوحى ينزل على موسى و موسى يوحيه الى هارون ؟

محمد بن مسلم گويد به امام باقر (ع) گفتم: آيا هارون برادر پدرى و مادرى موسى (ع) بود؟ حضرت فرمود: آرى . .. گفتم: آيا وحى بر هر دوى آنان نازل مى شد. حضرت فرمود: وحى بر موسى (ع) نازل مى شد و موسى (ع) وحى را به هارون منتقل مى كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 9

9 - موسى و هارون ( ع ) ، با خطابى مشترك از سوى خداوند ، وحى الهى رادريافت كردند .

قال لاتخافا إنّنى معكما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 48 - 1

1 - هارون نيز مانند موسى ( ع ) ، دريافت كننده وحى الهى بود .

إنّا قد أُوحى إلينا

وزارت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 36 - 1،5

1 - خداوند تمامى خواسته هاى موسى ( ع ) را پذيرفت و به او شرح صدر و بيان روان عطا كرد و هارون را وزير او قرار داد .

قال ربّ . .. قال قد أُوتيت سؤلك ي_موسى

{سؤل}; يعنى احتياجى كه نفس انسان بر تحصيل آن حرص مىورزد و فرق آن با آرزو اين است كه آرزو در فكر انسان مى گذرد، ولى {سؤل} پى گيرى مى شود. گويا همواره رتبه {سول} بعد از آرزو است.

5 - وادى طوى در كوه

طور ، مكان اعطاى شرح صدر و بيان روان به موسى ( ع ) ونصب هارون به مقام وزارت موسى ( ع ) بود .

قال ربّ اشرح . .. قال قد أُتيت سؤلك

وعده پيروزى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 7

7 - شكست نهايى فرعون و غلبه موسى ، هارون ( ع ) و پيروانشان بر وى ، وعده الهى به موسى در وادى طور

أنتما و من اتّبعكما الغ_لبون

ولايت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 14

14 - هارون ، داراى حق ولايت و اطاعت بر بنى اسرائيل در زمان غيبت موسى ( ع ) بود .

و لقد قال لهم هرون . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

فرمان هارون(ع) به پيروى و اطاعت مردم از او، حاكى از ثبوت حق ولايت و اطاعت او، بر عهده بنى اسرائيل است.

ويژگيهاى كتاب آسمانى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 117 - 2

2 - كتاب آسمانى موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ( تورات ) ، برخوردار از پيام ها و مضامينى بسيار روشن و قابل فهم براى همگان

و ءاتين_هما الكت_ب المستبين

{مستبين} به معناى {مبين} (روشن و روشنگر) است و {سين} و {تا} در آن براى تأكيد و مبالغه است; يعنى، بسيار روشن و روشنگر.

ويژگيهاى مديريت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 17

17 - هارون ( ع ) ، داراى برنامه اى مشخص براى

مقابله با گوساله پرستى و احياى توحيد در بنى اسرائيل بود .

أطيعوا أمرى

دعوت هارون(ع) از بنى اسرائيل به اطاعت فرمان هاى او، پس از فرمان {اتّبعونى}، حاكى از آن است كه وى براى بنى اسرائيل در صورت پيروى آنان از او، دستور العمل هايى را تدارك ديده بود.

هارون(ع) از بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 3

3 - موسى و هارون ، از طايفه بنى اسرائيل بودند .

و قومهما لنا ع_بدون

هارون(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

هارون(ع) از محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 8

8 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون(ع) از نيكوكاران هستند.

و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

مشاراليه {كذلك} هم مى تواند هدايت باشد، كه از {هدينا} استفاده مى شود، و هم مى تواند كثرت ذريه صالح باشد، كه از {وهبنا} و {من ذريته} به دست مى آيد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

هارون(ع) در غياب موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 14،16

14 - هارون ، داراى حق ولايت و اطاعت بر بنى اسرائيل در زمان غيبت موسى ( ع ) بود .

و لقد قال لهم هرون .

.. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

فرمان هارون(ع) به پيروى و اطاعت مردم از او، حاكى از ثبوت حق ولايت و اطاعت او، بر عهده بنى اسرائيل است.

16 - هارون ( ع ) ، در غياب موسى ( ع ) ، وظيفه ارشاد ، هشدار ، امر به معروف و نهى از منكر را به نحو وافى انجام داد .

و لقد قال لهم هرون من قبل ي_قوم . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 92 - 2،6

2 - جلوگيرى از انحراف و گمراهى بنى اسرائيل ، از وظايف هارون در غياب موسى ( ع )

ي_ه_رون ما منعك إذ رأيتهم ضلّوا

6 - جلوگيرى از انحراف و گمراهى بنى اسرائيل ، از وظايف هارون در غياب موسى ( ع )

ي_ه_رون ما منعك إذ رأيتهم ضلّوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 2،3

2 - هارون در غياب موسى ( ع ) ، وظيفه رهبرى و هدايت بنى اسرائيل را به عهده داشت .

ي_ه_رون ما منعك . .. ألاّتتّبعن

3 - موسى ( ع ) ، وظايف و مسؤوليت هاى هارون را در زمان غيبت خود ، براى وى معين كرده بود .

ما منعك . .. ألاّتتّبعن أفعصيت أمرى

{لا} در {ألاّتتّبعن} براى تأكيد نفى مستفاد از {منعك} است و در اصل مراد چنين بوده است: {ما منعك أن تتّبعن}. برخى گفته اند: {لا} زايد نيست; بلكه مراد اين است كه: {ما الذى صدّك و حملك على ألاّتتّبعن}; يعنى، چه چيز تو را بازداشت و بر پيروى نكردن من وادار

ساخت (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 18

18 - هارون ( ع ) ، در صدد اجراى دقيق فرمان هاى موسى ( ع ) و تخطى نكردن از معيار هاى او ، در طول مدت ميقات موسى ( ع ) و غيبت او

إنّى خشيت أن تقول . .. و لم ترقب قولى

هارون(ع) در يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 2

2- مريم ( س ) از نوادگان حضرت هارون ( ع ) بود . *

ي_أخت ه_رون

هرگاه قبيله اى از نسل فردى به وجود آيد، آن قبيله را به نام وى مى نامند و افراد قبيله را با تعبير {أخ} يا {أخت} آن قبيله ياد مى كنند; بنابراين، اطلاق {أخت هارون} بر مريم(س) به اين اعتبار است كه وى فردى از نسل هارون مى باشد.

هارون(ع) و اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 2،4

2 _ موسى و هارون ( ع ) از سوى خدا مأمور بودند رسالت خود را به فرعون و سران حكومتش اعلان كنند و آنان را به ايمان فراخوانند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

{ملأ} به معناى رؤساست (لسان العرب).

4 _ هارون ( ع ) ، شريك و همتاى موسى ( ع ) در رسالت و مبارزه با فرعون و اشراف پيرامون او بوده است .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 10

10 _ موسى ( ع ) و برادرش ( هارون ) ، تحت فشار فرعون و اطرافيان او بودند .

قال موسى ربنا إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا . .. ليضلوا عن سبيلك ... فاستق

هارون(ع) و براندازى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 1

1 _ فرعون و اطرافيانش ، پس از شيندن سخنان موسى ( ع ) ، او و هارون ( ع ) را به تلاش براى براندازى حكومت متهم كردند .

قال موسى . .. قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء

هارون(ع) و بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 7،9

7 _ جدايى موسى ( ع ) و برادرش هارون از بنى اسرائيل ، درخواست و دعاى موسى ( ع ) به پيشگاه پروردگار

فافرق بيننا و بين القوم الفسقين

9 _ نفرين موسى ( ع ) بر قوم خويش با درخواست محروم شدن آنان از فيض وجود او و برادرش هارون

فافرق بيننا و بين القوم الفسقين

هارون(ع) و تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 49 - 4

4 - دريافت تورات توسط موسى ( ع ) و عدم مشاركت هارون با او در اين امر مهم

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون . .. و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

هارون(ع) و جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 9

9

_ خداوند ، موسى و هارون ( ع ) را از پيروى راه و روش افراد نادان برحذر داشت .

و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

هارون(ع) و فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 2،4

2 _ موسى و هارون ( ع ) از سوى خدا مأمور بودند رسالت خود را به فرعون و سران حكومتش اعلان كنند و آنان را به ايمان فراخوانند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

{ملأ} به معناى رؤساست (لسان العرب).

4 _ هارون ( ع ) ، شريك و همتاى موسى ( ع ) در رسالت و مبارزه با فرعون و اشراف پيرامون او بوده است .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه

هارون(ع) و فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 4

4 - موسى و هارون ( ع ) ، مأمور حركت به سوى فرعونيان با تكيه بر حمايت قاطع الهى

قال كلاّ فاذهبا ب_اي_تنا إنّا معكم

هارون(ع) و گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 1

1 _ موسى ( ع ) پس از مشاجره خويش با هارون و پى بردن به ناتوانى او در برابر منحرفان ، رو به درگاه خدا آورد و به مناجات با او پرداخت .

قال رب اغفر لى و لأخى

هارون(ع) و گمراهان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 22

22 _ هارون با بيان موضع خويش در

برابر منحرفان بنى اسرائيل از موسى ( ع ) خواست تا با مؤاخذه وى دشمنان دين را شاد نسازد .

و كادوا يقتلوننى فلا تشمت بى الأعداء

{ال} در {الأعداء} براى جنس است و مراد از آن، به قرينه {القوم الظلمين}، دشمنان دين و توحيد، يعنى همان گوساله پرستان، است. {اشمات} (مصدر {لا تشمت}) به معناى خشنود ساختن و {باء} در {بى} سببيه است. بنابراين {لا تشمت بى الأعداء} يعنى دشمنان دين را با مؤاخذه من شاد نكن.

هارون(ع) و گمراهى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 9،10،14

9 _ موسى ( ع ) ، برادرش هارون را در انحراف بنى اسرائيل و گرايش آنان به گوساله پرستى مقصر شناخت .

و أخذ برأس أخيه يجره إليه

10 _ موسى ( ع ) به خاطر مقصر شناختن هارون در انحراف بنى اسرائيل ، با گرفتن مو هاى سر او و كشيدنش به سوى خود ، در صدد مؤاخذه وى برآمد .

أخذ برأس أخيه يجره إليه

مفسران در معناى جمله {أخذ برأس أخيه} گفته اند كه موسى موهاى هارون را گرفت. گويا تفسير {راس} به موهاى سر به دليل جمله بعد (يجره إليه، او را به سوى خود مى كشيد) باشد. زيرا اگر موسى سر هارون را گرفته بود، طبعاً هارون با او فاصله اى نداشت تا او را به سوى خود بكشد.

14 _ هارون با تحريك عواطف موسى ( ع ) در صدد تسكين غضب او و مطمئن ساختنش بر انجام وظايف و مسؤوليت هاى خويش در برابر منحرفان بنى اسرائيل برآمد .

قال ابن أم إن القوم استضعفونى و

كادوا يقتلوننى

به نظر مى رسد هارون با انتخاب {اى فرزند مادرم} در خطاب به موسى، در صدد تحريك عواطف وى به سوى خود بوده است.

هارون(ع) و گوساله پرستى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 17

17 _ هارون در غياب موسى ( ع ) با شركورزى و گوساله پرستى بنى اسرائيل به مبارزه پرداخته بود .

قال ابن أم إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 5

5 _ موسى ( ع ) در عين قانع شدن به بى تقصيرى هارون در گرايش بنى اسرائيل به گوساله پرستى ، وى را كاملا دور از خطا ندانست . *

قال رب اغفر لى و لأخى

طلب مغفرت براى هارون مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

هارون(ع) و مريم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 10،11

10- { روى عن النبى ( ص ) أنّه قال : هارون الذى ذكروه [ فى قوله تعالى : يا أخت هارون ] هو هارون أخو موسى ( ع ) ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: هارونى كه آنان (قوم مريم) او را ياد كرده اند، همان هارون برادر موسى است}.

11- { عن المغيرة بن شعبة قال : بعثنى رسول اللّه ( ص ) إلى أهل نجران فقالوا : أرأيت ما تقرأون ؟ { يا أخت هارون } و موسى قبل عيسى بكذا و كذا قال : فرجعت فذكرت ذلك لرسول اللّه ( ص ) ، فقال :

ألاّ أخبرتهم أنّهم كانوا يسمّون بالأنبياء والصالحين قبلهم ;

مغيره بن شعبه گفت: پيامبر(ص) مرا به سوى اهل نجران اعزام كرد، پس آنان گفتند: بگو بدانيم اين كه شما مى خوانيد؟ {يا أخت هارون} (معناى آن چيست) در حالى كه موسى مدت ها قبل از عيسى بوده (و {هارون} برادر او است). (مغيره) گفت: برگشتم و جريان را به رسول خدا(ص) گفتم، فرمود: چرا به آنان خبر ندادى كه اهل آن زمان، به نام انبيا و صالحين قبل از خودشان نام گذارى مى كردند}.

هارون(ع) و مسكن بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 1،2

1 _ خداوند ، از طريق وحى به موسى و هارون ( ع ) فرمان داد تا در شهر مصر ( مركز حكومت فرعون ) به تهيه مسكن براى قوم خود اقدام كنند .

و أوحينا إلى موسى و أخيه أن تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه اولاً {مصر} به معناى شهر مصر باشد ; چنان كه به همين معنا در مفردات و لسان تصريح شده است. ثانياً: جار و مجرور (بمصر) متعلق به {تبوءاً} باشد نه حال براى {قومكما}.

2 _ موسى و هارون ( ع ) مأموريت يافتند تا براى آن دسته از بنى اسرائيل كه ساكن شهر مصر بودند ، اقدام به تهيه مسكن نمايند .

و أوحينا إلى موسى و أخيه أن تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بمصر} متعلق به عامل مقدر و حال يا صفت براى {قوم} باشد ; يعنى: تبوئاً لقومكما كائنين يا الكائنين بمصر.

هارون(ع) و موسى(ع)

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 14،22،26

14 _ هارون با تحريك عواطف موسى ( ع ) در صدد تسكين غضب او و مطمئن ساختنش بر انجام وظايف و مسؤوليت هاى خويش در برابر منحرفان بنى اسرائيل برآمد .

قال ابن أم إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

به نظر مى رسد هارون با انتخاب {اى فرزند مادرم} در خطاب به موسى، در صدد تحريك عواطف وى به سوى خود بوده است.

22 _ هارون با بيان موضع خويش در برابر منحرفان بنى اسرائيل از موسى ( ع ) خواست تا با مؤاخذه وى دشمنان دين را شاد نسازد .

و كادوا يقتلوننى فلا تشمت بى الأعداء

{ال} در {الأعداء} براى جنس است و مراد از آن، به قرينه {القوم الظلمين}، دشمنان دين و توحيد، يعنى همان گوساله پرستان، است. {اشمات} (مصدر {لا تشمت}) به معناى خشنود ساختن و {باء} در {بى} سببيه است. بنابراين {لا تشمت بى الأعداء} يعنى دشمنان دين را با مؤاخذه من شاد نكن.

26 _ هارون با بيان مبارزه خويش عليه شركورزى بنى اسرائيل ، از موسى ( ع ) خواست تا وى را همسنگ ستمكاران شرك پيشه قرار ندهد .

إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى . .. و لاتجعلنى مع القوم الظلمين

روشن است كه موسى(ع) هرگز گمان نمى كرد كه هارون از ستمكاران باشد. بنابراين {مع} در جمله {لا تجعلنى مع} معيت حكمى است ; يعنى مرا در حكم ستمكاران قرار مده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 3

3 _ برادر موسى ( هارون ) شريك او

در دريافت وحى و ياور او در امر رسالت بود .

و أوحينا إلى موسى و أخيه أن تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 2

2 _ هارون ( ع ) با موسى ( ع ) ، در دعا عليه فرعون و اطرافيانش ، همراه و شريك بود .

دعوتكما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 13

13 - هارون در صحنه مبارزه با ساحران فرعون ، در كنار موسى ( ع ) حاضر بود .

ءامنّا بربّ هرون و موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 8

8 - هارون ( ع ) ، براى اداى توضيح در باره علل نحوه برخورد خود با گوساله پرستان ، از موسى ( ع ) تقاضاى فرصت كرد .

لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى إنّى خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 35 - 6

6 _ هارون ، شخصيتى شايسته و توانا براى هم فكرى و هم گامى با برادرش موسى ( ع ) در رهبرى و هدايت مردم

و جعلنا معه أخاه ه_رون وزيرًا

هارون(ع) و نفرين بر اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 2

2 _ هارون ( ع ) با موسى ( ع ) ، در دعا عليه فرعون و اطرافيانش ، همراه و شريك بود .

دعوتكما

هارون(ع) و نفرين بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 2

2 _ هارون ( ع ) با موسى ( ع ) ، در دعا عليه فرعون و اطرافيانش ، همراه و شريك بود .

دعوتكما

هارون(ع) هنگام استماع آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 16

16- زكريا ، يحيى ، مريم ( س ) ، عيسى ، ابراهيم ، اسحق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل ، و ادريس ( ع ) ، هنگام شنيدن آيات الهى به سجده مى افتادند و در حال سجود اشك مى ريختند .

أُول_ئك . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

هدايت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 6،7

6 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال را پديد مى آورد كه ضمير در {ذريته} به {ابراهيم} برگردد. در اين صورت برخى اسامى كه در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . .. و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت {نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است:

{نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از آنان ياد شده، افرادى هستند كه از ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 1،2

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) بر صراط مستقيم در پرتو هدايت خداوند

و هدين_هما الصرط المستقيم

2 - هدايت به صراط مستقيم ، از نعمت هاى بزرگ خداوند به موسى و هارون ( عليهماالسلام )

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . .. و هدين_هما الصرط المستقيم

هدايتگرى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 111 - 3

3 _ هارون ، برادر موسى ( ع ) ، همراه و همگام وى در تبليغ رسالت و ارشاد و هدايت فرعونيان

أرجه و أخاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 11،16

11 - سخنان هارون به گوساله پرستان بنى اسرائيل ، گفتارى محبت آميز و همراه با توجيه و ارشاد بود .

ي_قوم إنّما فتنتم به

انتساب بنى اسرائيل به خود، با گفتن {اى قوم من} ابراز محبت است و ريشه يابى ماجراى سامرى با فتنه خواندن آن، روشن گرى و ارشاد است.

16 - هارون ( ع ) ، در غياب موسى ( ع ) ، وظيفه ارشاد ، هشدار ، امر به معروف و نهى از منكر را به نحو وافى انجام داد .

و لقد قال لهم هرون من قبل ي_قوم . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 1

1 _ موسى و هارون ( ع ) به فرمان خداوند ، براى هدايت تكذيب كنندگان آيات و معجزات الهى ، به جانب آنان فرستاده شدند .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا

مقصود از {القوم الذين كذّبوا} فرعون و قوم او (قبطيان) است و مراد از {آياتنا} نشانه ها و معجزات الهى مى باشد نه آيات الهى در تورات; زيرا تورات پس از به هلاكت رسيدن فرعون و قوم او، براى بنى اسرائيل نازل گرديد.

هشدارهاى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 3

3 - فتنه و امتحان بودن گوساله زرين سامرى ، از جمله هشدارهايى كه هارون به بنى اسرائيل داده بود .

و لقد قال لهم هرون . .. إنّما فتنتم به

هماهنگى موسى(ع) و هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 10

10 - ساحران فرعون ، از دعوت موسى ( ع ) و هماهنگى هارون با او ، پيش از اقدام به مبارزه با آنان آگاه بودند .

ءامنّا بربّ هرون و موسى

همراهى هارون(ع) با موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 48 - 4

4 - هارون همراه و همگام موسى ( ع ) ، در ابلاغ رسالت الهى

ربّ موسى و ه_رون

هامان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

هامان

احساس خطر هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 6

6 - وحشت و احساس خطر فرعون ، هامان و قارون

از گسترش آيين موسى و قوت گرفتن پيروان آن حضرت

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

از فرمان فرعون و. .. به قتل ايمان آورندگان به موسى(ع)، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

استكبار هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 6،7

6 - قارون و فرعون و هامان ، با پيامبرى موسى ( ع ) برخوردى مستكبرانه كردند .

و ق_رون و . .. و لقد جاءهم موسى ... فاستكبروا

7 - قارون و فرعون و هامان ، روحيه مستكبرانه داشتند و در سرزمين مصر ، مستكبرانه رفتار مى كردند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. فاستكبروا فى الأرض

امكانات دنيوى هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 3

3 - فرعون ، هامان و قارون ، در اختيار دارنده همه امكانات اجتماعى ( اقتصادى ، سياسى و فرهنگى ) و مانع اصلى بر سر راه هدايت مردم

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا . .. و لقد أرسلنا موسى ... إلى فرعون و ه_م_ن و

برداشت ياد شده از آن جااست كه اين آيه، در صدد بيان نمونه و مصداقى از مردمى است كه قدرت سياسى و اقتصادى فزون تر از كافران صدر اسلام داشتند و مانع تبليغ و رسالت پيامبر الهى بودند.

اوامر هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 5

5 - فرمان فرعون ، هامان و قارون ، بر كشتن فرزندان ذكور مؤمنان همراه موسى ( ع )

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

برج سازى هامان

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 5

5 - مأموريت يافتن هامان از سوى فرعون ، به تهيه آجر و ساختن برجى بلند جهت تحقيق وى درباره خداى موسى

فأوقد لى ي_ه_م_ن على الطين فاجعل لى صرحًا لعلّى أطّلع إلى إل_ه موسى

{صرح} به هر بناى بلند و برافراشته گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 36 - 1

1 - فرمان فرعون به هامان ، مبنى بر ساختن بنايى بلند براى رسيدن به راه هاى آسمان ها

و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا لعلّى أبلغ الأسب_ب

{صرح} به معناى قصر و بناى بلند است. مقصود از آن در اين آيه، بناى بلند (مانند برج) و يا رصدخانه است.

ترس هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 4

4 - فرعون ، هامان و سپاهيانش همواره از خطر بنى اسرائيل ، در هراس بودند .

و نرى فرعون و ه_م_ن . .. ما كانوا يحذرون

جمله {كانوا يحذرون} ماضى استمرارى و بيانگر ترس دائمى فرعونيان از بنى اسرائيل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 6

6 - وحشت و احساس خطر فرعون ، هامان و قارون از گسترش آيين موسى و قوت گرفتن پيروان آن حضرت

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

از فرمان فرعون و. .. به قتل ايمان آورندگان به موسى(ع)، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

تهمتهاى هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 -

24 - 6

6 - تهمت سحر و دروغ گويى به موسى ( ع ) ، از سوى فرعون ، هامان و قارون

فقالوا س_حر كذّاب

خطاى هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 8 - 4

4 - فرعون ، هامان و سپاهيانشان مردمى خطاپيشه

إنّ فرعون و ه_م_ن و جنودهما كانوا خطئين

رصدخانه سازى هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 36 - 2

2 - فرمان فرعون به هامان ، مبنى بر احداث رصدخانه

و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا

روش مبارزه هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 7

7 - موضع گيرى واحد فرعون ، هامان و قارون در چگونگى و شيوه مبارزه با موسى ( ع )

فقالوا س_حر كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 7،9،12

7 - كشتار فرزندان ذكور مؤمنان ، تنها راه پيشگيرى از رواج آيين موسى ، در نگاه فرعون ، هامان و قارون

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه نخستين واكنش فرعون و. .. در برابر ايمان آورندگان به موسى(ع)، قتل پسران آنان بود.

9 - زنده گذاشتن دختران مؤمنان _ على رغم كشتار پسران آنان _ اقدام بى رحمانه ديگر فرعون ، هامان و قارون عليه موسى ( ع ) و بنى اسرائيل بود .

و استحيوا نساءهم

12 - موضع گيرى واحد فرعون ، هامان و قارون در چگونگى و شيوه مبارزه با موسى ( ع ) و پيروان

او

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه و استحيوا نساءهم

سرشناسى هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 5

5 - قارون و فرعون و هامان ، چهره هاى سرشناس و پرنفوذ جامعه خود بودند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن و لقد جاءهم موسى بالبيّن_ت

با توجه به اين كه موسى(ع) پيامبرى مبعوث شده از جانب خداوند براى توده هاى بنى اسرائيل بود، ذكر نام سه تن از ميان آنان و يادآورى اين كه موسى(ع) با بينات، به سوى قارون و فرعون و هامان آمد، نشان مى دهد كه آنان چهره هاى سرشناس و صاحب نفوذى بوده اند.

شكست توطئه هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 14

14 - توطئه مشترك فرعون ، هامان و قارون براى كشتار فرزندان ذكور مؤمنان در عصر موسى ( ع ) نافرجام ماند .

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه . .. و ما كيد الك_فرين إلاّ فى ضل_ل

شهرت هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 2

2 - فرعون ، هامان و قارون ، سه عنصر سرشناس ، با نفوذ و نيرومند در عصر رسالت موسى ( ع )

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون

ظلم هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 14،19

14 - هلاكت قوم عاد و ثمود و قارون و هامان و فرعون با عذاب هاى الهى ، نتيجه ظلمى بود كه خود

، در حق خود ، روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

19 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، با آلودگى مداومِ به گناه ، همواره به خود ، ستم روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

عبرت از قصه هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 11

11 - داستان فرعون ، هامان و قارون ، عبرت آموز و نمونه اى از سرگذشت انسان هاى بدفرجام و نابودشده

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم . .. فأخذهم ال

عجز هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 8

8 - قارون و فرعون و هامان ، هيچ گاه ، نتوانستند بر اراده و قضاى خدا ، پيشى گيرند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين

به قرينه آيات پيش _ كه درباره عذاب اقوام مكذِّب انبيا است _ و نيز آيه بعد _ كه درباره عقوبت قارون و فرعون و هامان است _ سبقت نگرفتن آنان، سبقت نگرفتن بر امر و قضاى الهى در عذاب مكذبان است.

عذاب هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 3،9

3 - درهم كوبيده شدن قارون و فرعون و هامان و اقوام عاد و ثمود ، به اراده و عذاب الهى بود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه

9 - برخى از مكذِّبان انبيا ( فرعون و هامان

) ، گرفتار امواج دريا شدند و غرق شدند .

و فرعون و . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من أغرقنا

غرق هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 9

9 - برخى از مكذِّبان انبيا ( فرعون و هامان ) ، گرفتار امواج دريا شدند و غرق شدند .

و فرعون و . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من أغرقنا

فرجام شوم هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 11

11 - داستان فرعون ، هامان و قارون ، عبرت آموز و نمونه اى از سرگذشت انسان هاى بدفرجام و نابودشده

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم . .. فأخذهم ال

فرماندهى هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 6

6 - قرار داشتن سپاهيان حكومت فرعون ، تحت فرماندهى وى و هامان

فرعون و ه_م_ن و جنودهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 8 - 6

6 - قرار داشتن سپاهيان حكومت فرعون ، تحت فرماندهى وى و هامان

إنّ فرعون و ه_م_ن و جنودهما

قتلهاى هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 5

5 - فرمان فرعون ، هامان و قارون ، بر كشتن فرزندان ذكور مؤمنان همراه موسى ( ع )

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

قدرت هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24

- 2

2 - فرعون ، هامان و قارون ، سه عنصر سرشناس ، با نفوذ و نيرومند در عصر رسالت موسى ( ع )

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون

كفر هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 16

16 - فرعون ، هامان و قارون ، از كافران بودند .

إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون فقالوا س_حر كذّاب . .. و ما كيد الك_فرين إلاّ فى ضل_ل

كيفر هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 1

1 - هر يك از فرعون و هامان و قارون مناسب گناهشان كيفر شدند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه

گناه هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 1،18،19

1 - هر يك از فرعون و هامان و قارون مناسب گناهشان كيفر شدند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه

18 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، مردمانى گناه پيشه بودند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

19 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، با آلودگى مداومِ به گناه ، همواره به خود ، ستم روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

مسؤوليت هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 5

5 - مأموريت يافتن هامان از سوى فرعون ، به تهيه آجر و ساختن برجى بلند جهت تحقيق

وى درباره خداى موسى

فأوقد لى ي_ه_م_ن على الطين فاجعل لى صرحًا لعلّى أطّلع إلى إل_ه موسى

{صرح} به هر بناى بلند و برافراشته گفته مى شود.

مصالح برج هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 5

5 - مأموريت يافتن هامان از سوى فرعون ، به تهيه آجر و ساختن برجى بلند جهت تحقيق وى درباره خداى موسى

فأوقد لى ي_ه_م_ن على الطين فاجعل لى صرحًا لعلّى أطّلع إلى إل_ه موسى

{صرح} به هر بناى بلند و برافراشته گفته مى شود.

موسى(ع) و هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 1

1 - فرعون ، هامان و قارون ، در قلمرو رسالت موسى ( ع )

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون

نفوذ اجتماعى هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 5

5 - قارون و فرعون و هامان ، چهره هاى سرشناس و پرنفوذ جامعه خود بودند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن و لقد جاءهم موسى بالبيّن_ت

با توجه به اين كه موسى(ع) پيامبرى مبعوث شده از جانب خداوند براى توده هاى بنى اسرائيل بود، ذكر نام سه تن از ميان آنان و يادآورى اين كه موسى(ع) با بينات، به سوى قارون و فرعون و هامان آمد، نشان مى دهد كه آنان چهره هاى سرشناس و صاحب نفوذى بوده اند.

نقش هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 5

5 _ نقش كليدى هامان در دستگاه

حكومت فرعون

و نرى فرعون و ه_م_ن و جنودهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 8 - 5

5 - نقش كليدى هامان در دستگاه فرعون

إنّ فرعون و ه_م_ن و جنودهما كانوا خطئين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 3،4

3 - فرعون ، هامان و قارون ، در اختيار دارنده همه امكانات اجتماعى ( اقتصادى ، سياسى و فرهنگى ) و مانع اصلى بر سر راه هدايت مردم

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا . .. و لقد أرسلنا موسى ... إلى فرعون و ه_م_ن و

برداشت ياد شده از آن جااست كه اين آيه، در صدد بيان نمونه و مصداقى از مردمى است كه قدرت سياسى و اقتصادى فزون تر از كافران صدر اسلام داشتند و مانع تبليغ و رسالت پيامبر الهى بودند.

4 - نقش كليدى و كارساز هامان و قارون ، در دستگاه حكومتى فرعون

إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون

ياد شدن هامان و قارون در كنار فرعون (بدون ذكر ديگر اقشار جامعه)، حاكى از مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 36 - 1،2،3

1 - فرمان فرعون به هامان ، مبنى بر ساختن بنايى بلند براى رسيدن به راه هاى آسمان ها

و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا لعلّى أبلغ الأسب_ب

{صرح} به معناى قصر و بناى بلند است. مقصود از آن در اين آيه، بناى بلند (مانند برج) و يا رصدخانه است.

2 - فرمان فرعون به هامان ، مبنى بر احداث رصدخانه

و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى

صرحًا

3 - هامان ، از كارگزاران و دستياران اصلى دربار فرعون بود .

و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا

فرمان فرعون به هامان و انتخاب كردن او براى امر مهمى چون احداث بناى بلند و يا رصدخانه، مى تواند حاكى از مطلب ياد شده باشد.

هامان در سرزمين مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 7

7 - قارون و فرعون و هامان ، روحيه مستكبرانه داشتند و در سرزمين مصر ، مستكبرانه رفتار مى كردند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. فاستكبروا فى الأرض

هلاكت هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 1

1 - قارون و فرعون و هامان ، سه شخصيت هلاك شده با عذاب الهى اند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن

{قارون} عطف بر {عاداً} است. {عاداً} مفعول فعل مقدر (أهلكنا) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 11،14،15

11 - نابود كردن قوم عاد و ثمود با طوفان و صداى مهيب و نيز هلاكت قارون و فرعون و هامان با فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، نشانه پيشى داشتن قضاى الهى بر هر قدرتى است .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين . فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم

14 - هلاكت قوم عاد و ثمود و قارون و هامان و فرعون با عذاب هاى الهى ، نتيجه ظلمى بود كه خود ، در حق خود ، روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه

ليظلمهم ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

15 - آنچه خداوند با اقوام عاد و ثمود و نيز با قارون و فرعون و هامان كرد ، ظلم خدا به آنان نبود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم

هماهنگى فرعون با هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 7

7 - موضع گيرى واحد فرعون ، هامان و قارون در چگونگى و شيوه مبارزه با موسى ( ع )

فقالوا س_حر كذّاب

هبه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{هبه}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 5،10

5 _ توجّه به از جانب خدا بودن دارايى ها ، آسان كننده انفاق و بخشش و بيانگر زشتى و شناعت بخلورزى

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله

تذكّر خداوند به اينكه داراييهاى شما، فضلى از جانب اوست (بما آتيهم اللّه من فضله)، براى اين هدف است كه انفاق را بر آدمى آسان كند و زشتى بخل را بر او آشكار سازد.

10 _ درك صحيح انسان از خير و شرّ خويش ، زمينه بخشش و انفاق از دارايى هاى خدادادى و پرهيز از بخل

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله هو خيراً لهم بل هو شرّ لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 4 - 11

11 _ هبه ، از وسايل ملكيت

فان طبن لكم . .. فكلوه

{كلوه}، كنايه از استيلاى كامل است و آن ملكيّت مى باشد.

اجتناب از هبه عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 -

ص - 38 - 39 - 3

3 - باز بودن دست سليمان ( ع ) ، در بخشش يا منع عطاى الهى ( قدرت ، مكنت و ثروت خود ) به ديگران

ه_ذا عطاؤنا فامنن أو أمسك

ازدواج با لفظ هبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 24

24 - زوجيت زنى براى پيامبر ( ص ) با غير صيغه عقد رايج ، يعنى با صيغه هبه نيز تحقق پيدا مى كند .

و امرأة مؤمنة إن وهبت نفسها للنبىّ

آيه، درصدد شمارش زنانى است كه مى توانند به همسرى پيامبر(ص) درآيند. از اين مطلب استفاده مى شود كه مورد {امرأة مؤمنة إن وهبت نفسها} غير از آن زنانى است كه آن حضرت، از طريق عقد ازدواج با آنان ازدواج مى كند. {أحللنا} و نيز {إن أراد النبىّ أن يستنكحها} قرينه اند بر اين كه اين مورد با صيغه {وهبت نفسى لك} تحقق مى يابد و نياز به صيغه عقد رايج نيست.

امر به هبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 2

2 _ فرمان خداوند به انفاق و بخشش ، مورد تمسخر و استهزاى يهوديان

الّذين يبخلون . .. لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا انّ اللّه فقير

نقل كلام يهوديان (انّ اللّه فقير . .. )، پس از ترغيب آنان به انفاق و تهديد بخيلان، بيانگر اين نكته است كه يهوديان، امر خداوند مبنى بر انفاق را به تمسخر گرفته و چنين شايع كردند كه خداى محمّد (ص)، فقير است.

اهميت هبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 1،3

1- خداوند به رعايت عدل ، احسان و بخشش به خويشاوندان ، فرمان مى دهد .

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى

3- بخشش به خويشاوندان ، داراى اهميتى ويژه در ميان ساير نيكيها

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى

برداشت فوق، به خاطر اين است كه بخشش به خويشاوندان قطعاً از مصاديق {احسان} است و اينكه دوباره به صورت مجزا ذكر شده، مشعر به اهميت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 39 - 6

6 - در منع و اعطا ، تقدم با بخشش است .

فامنن أو أمسك

تقدم بخشش بر منع در آيه شريفه _ با آن كه سليمان در هر دو مختار و آزاد بودند، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 16

16 - بخشش پيش از درخواستِ تكليف ، روشى الهى و مطلوب است .

إنّا أعطين_ك الكوثر . فصلّ لربّك وانحر

درخواست هبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 14

14_ برادران يوسف به دليل سخت شدن معيشت بر خاندان يعقوب ( ع ) از او تقاضا كردند بيش از سهميه سرانه ، آذوقه و غلات به آنان ببخشد .

مسّنا و أهلنا الضر . .. فأوف لنا الكيل و تصدق علينا

هبه به خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 1،3،7،18

1- خداوند به رعايت عدل

، احسان و بخشش به خويشاوندان ، فرمان مى دهد .

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى

3- بخشش به خويشاوندان ، داراى اهميتى ويژه در ميان ساير نيكيها

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى

برداشت فوق، به خاطر اين است كه بخشش به خويشاوندان قطعاً از مصاديق {احسان} است و اينكه دوباره به صورت مجزا ذكر شده، مشعر به اهميت آن است.

7- رعايت عدالت ، بايسته تر و اولى تر از احسان به مردم و بخشش به خويشاوندان است .

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى

از تقدم ذكرى {عدل} بر {احسان} و {بخشش به خويشاوندان} مى توان تقدم رتبى را استفاده كرد; زيرا رعايت عدالت تكليفى همگانى و بدون اغماض است و بدون رعايت آن، احسان و بخشش بى ارزش خواهد بود.

18- عدل و احسان و بخشش به خويشاوندان ، از تمايلات فطرى انسان

يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى . .. لعلّكم تذكّرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه خداوند امر به عدل و . .. را مواعظى در جهت تذكر آدميان مى شمارد و در واژه {تذكّر} اين معنا نهفته است كه: اصل گرايش به ارزشهاى مذكور، در نهاد همگان موجود است و در صورت غفلت نيازمند يادآورى مى باشد.

هبه عطاياى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 39 - 3

3 - باز بودن دست سليمان ( ع ) ، در بخشش يا منع عطاى الهى ( قدرت ، مكنت و ثروت خود ) به ديگران

ه_ذا عطاؤنا فامنن أو أمسك

هبه مهريه

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 4 - 13،14

13 _ مالى كه زن از مهريّه خويش به شوهر مى بخشد ، براى او حلال و گواراست .

فان طبن لكم عن شىء منه نفساً فكلوه هنيئاً مريئاً

14 _ توصيه خداوند به زنان بر عدم بخشش تمامى مهريه خويش به همسران خود

فان طبن لكم عن شىء منه نفساً فكلوه

با توجّه به {من} تبعيضيه، به نظر مى رسد مطرح ساختن بخشش برخى از مهريه و تصريح به آن، اشاره به اين دارد كه سزاوار نيست زنان تمامى مهريه خويش را هبه كنند.

هجرت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{هجرت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 22،24

22 _ مهاجر آواره و آزار ديده در راه خدا ، و جهادگر و جان باخته ، مصداق مؤمن خردمند

لايات لاولى الالباب . .. فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم ... و قاتلوا و قتلوا

اجابت دعاى خردمندان به دليل اعمال آنان است. {انّى لا اضيع ... } و جمله {فالّذين} به دليل {فا}، بيانگر آن اعمال است.

24 _ آوارگى و هجرت برخى مسلمانان صدر اسلام و شكنجه و آزار آنان در راه خدا

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى

جمله {فالّذين . .. }، هر چند بيان يك ضابطه كلّى است، ولى به قرينه ماضى بودن فعلهاى {هاجروا و ... }، ناظر به تحقق هجرت، اخراج و آزار نيز هست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 6

6 _ هجرت ، تحمّل آوارگى ، آزار در راه خدا ،

جهاد و شهادت از نشانه هاى تقوا

فالّذين هاجروا و اخرجوا . .. لكن الّذين اتّقوا ربّهم

مراد از {الّذين اتّقوا}، يا خصوص كسانى هستند كه در آيه 195 توصيف شدند و يا آنان، از مصاديق مورد نظر براى تقواپيشگان هستند.

آثار ترك هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 2،6،10،11،12،13

2 _ مسلمانان بريده از جامعه اسلامى و رويگردان از هجرت ، منافق و كافرند .

فما لكم فى المنافقين . .. كما كفروا

6 _ بريدن از جامعه ايمانى و سر باز زدن از هجرت ، نشانه نفاق و بى ايمانى است .

فلا تتّخذوا منهم اولياء حتّى يهاجروا فى سبيل اللّه

10 _ لزوم تعقيب و كشتن منافقان ، در صورت سر باز زدن آنان از هجرت در راه خدا و پيوستن به جامعه ايمانى

فان تولّوا فخذوهم و اقتلوهم حيث وجدتموهم

11 _ مشروعيت ترور منافقان ، در صورت اصرار بر نفاق و سر باز زدن از هجرت *

و اقتلوهم حيث وجدتموهم

جمله {حيث وجدتموهم}، دلالت مى كند كه امر به كشتن، تنها در مبارزه رو در رو نيست، بلكه شامل ترور نيز مى شود.

12 _ حرمت يارى جستن از ترك كنندگان هجرت

فلا تتّخذوا منهم اولياء حتى يهاجروا . .. و لا تتخذوا منهم وليّاً و لا نصيرا

13 _ ضرورت پرهيز از دوستى با كسانى كه هجرت در راه خدا را ترك كنند .

فلا تتّخذوا منهم اولياء حتى يهاجروا . .. و لا تتخذوا منهم وليّاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 6

6 _ ناگوارى حال مستضعفان سر باز زده از

هجرت ، به هنگام مرگ *

قالوا فيم كنتم قالوا كنّا مستضعفين فى الارض

استفهام توبيخى {فيم كنتم} حكايت از حالت سخت گنهكاران مستضعف دارد.

آثار هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 68 - 3

3 _ دستيابى به صراط مستقيم ، در سايه جانبازى ، هجرت ، فداكارى و تحمل مشكلات در راه خدا *

و لو انّا كتبنا . .. و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به ... و لهديناهم صراطا مستقيما

بنابر اينكه مراد از {ما يوعظون به} همان هجرت و جهاد باشد كه در آيه 66 مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 7

7 _ هجرت در راه خدا ، نشانه دست برداشتن از نفاق و كفر است .

ودّوا لو تكفرون . .. فلا تتّخذوا منهم اولياء حتّى يهاجروا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 1،2

1 _ مسلمانان ، در صورت مهاجرت ، على رغم پندار دشمنان ، محيط هاى مناسبى براى زندگى خواهند يافت .

و من يهاجر فى سبيل اللّه يجد فى الارض مراغماً كثيراً وسعة

{مراغماً}، اسم مكان و به معناى سرزمين و راه است كه با نظر به مادّه آن، {رغم} (خاك) اين معنا در آن اشراب شده كه يافتن سرزمين براى زندگى، على رغم موانع و تضييقاتى است كه دشمنان در برابر هجرت مسلمانان ايجاد مى كردند.

2 _ رهايى از تنگنا ها و دستيابى به توسعه در ابعاد مختلف زندگى ، ثمره اى براى هجرت در راه خدا

و من

يهاجر فى سبيل اللّه يجد فى الارض مراغماً كثيراً وسعة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 8

8 _ ايمان ، هجرت ، جهاد ، يارى كردن مؤمنان و دين خدا ، زمينه بهره مند شدن از مغفرت و روزى باكرامت خداوند .

و الذين ءامنوا و هاجروا . .. لهم مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 75 - 2

2 _ كسانى كه در آينده ايمان آورند ، هجرت كنند و در صف مجاهدان به جهاد بپردازند ، همانند مؤمنان و مهاجران نخستين ، مؤمنانى حقيقى و راستين هستند .

أولئك هم المؤمنون حقا . .. و الذين ءامنوا من بعد ... فأولئك منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 20 - 8

8 _ ايمان ، هجرت و جهاد در راه خدا با مال و جان ، عوامل اصلى دستيابى انسان به سعادت و تضمين كننده آن

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. أولئك هم الفائزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 21 - 1،4

1 _ ره آورد هجرت و جهاد در راه خدا ، دريافت بشارت هاى الهى ست .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه . .. يبشرهم ربهم

4 _ بهره مندى از رضوان الهى ( رضايت مندى خدا ) ره آورد ايمان ، هجرت و جهاد

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. يبشرهم ربهم برحمة ... و رضون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 7

7 _ هجرت در راه خدا و يارى دين ، سبب جلب رضايت الهى و دستيابى به حيات جاودان در بهشت

من المهجرين و الأنصار . .. رضى اللّه عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 9

9- هجرت از جوامع ستم پيشه ، از راه هاى گريز از ستم و زمينه ساز پيروزى

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 7،11،15،16

7- هجرت ، از راه هاى مصون داشتن ايمان و جهاد ، مايه از بين رفتن موانع تفكر دينى در جامعه *

هاجروا من بعد ما فتنوا ثمّ ج_هدوا و صبروا

قرار گرفتن جهاد در كنار هجرت و مكمل شمرده شدن آن، مى تواند اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

11- هجرت ، جهاد و صبر ، موجب جلب بخشش و رحمت گسترده الهى

ثمّ إن ربّك للذين هاجروا . .. إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

15- مرتدان ، در صورت توبه ، هجرت و جهاد در راه خدا و صبر و مقاومت در برابر كافران ، مورد غفران و رحمت الهى قرار مى گيرند .

من كفر بالله من بعد إيم_نه . .. ثمّ ... إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

16- پذيرش عذر بر زبان راندن كلمات كفرآميز در شرايط سخت و ناچارى ، مشروط به نشان دادن صداقت خويش با هجرت ، جهاد و مقاومت در راه خداست .

من كفر بالله . .. إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن ...

إن ربّك للذين هاجروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 4

4- هجرت و ترك سرزمين شرك و بت پرستى ، زمينه ساز بهرهورى از پاداش ها و موهبت هاى الهى است .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 2

2- هجرت از محيط شرك و استقامت در توحيد ، زمينه ساز بهره مندى انسان از رحمت و عنايت هاى ويژه خداوند

فلمّا أعتزلهم . .. و وهبنا لهم من رحمتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 21 - 3

3 - هجرت به منظور حفظ جان ، كارى حكيمانه است .

ءاتين_ه حكمًا و علمًا . .. فخرج منها خائفًا يترقّب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 19

19 - هجرت در راه دين ، پيام دار مشكلات و زحمات بسيار و نيازمند به صبر و تحمل آنها است .

و أرض اللّه وسعة إنّما يوفّى الص_برون أجرهم بغير حساب

ياد كردن از اجر و پاداش صابران، پس از ذكر مسأله هجرت، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

آثار هجرت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 6

6 - نجات بنى اسرائيل از ستم فرعونيان ، بدون كوچ دادن آنان از مصر و بيرون آوردنشان از جامعه فرعونى ممكن نبود .

فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

عطف {لاتعذّبهم} بر {أرسل} گوياى اين نكته است كه

درخواست {ارسال} به منظور نجات از عذاب و شكنجه است بنابراين، بدون هجرت، امكان رهايى در كار نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 55 - 4

4 - گريز بنى اسرائيل از مصر ، تهديدى عليه منافع فرعونيان

و إنّهم لنا لغائظون

چنانچه خشم فرعونيان به خاطر اين باشد كه با گريز بنى اسرائيل از مصر، نيروى كار عظيمى از دستشان خارج مى شد و زيان بسيارى بر آنان وارد مى گشت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

آثار هجرت به دارالاسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 24

24 - كافران ، داراى حق مطالبه مهريه همسر خود ، در صورت پيوستن همسر ايشان به جمع مؤمنان

و ليسئلوا ما أنفقوا

آثار هجرت به دارالكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 23

23 - مرد مؤمن ، داراى حق مطالبه مهر همسرش از كافران ، در صورت پيوستن همسرش به جمع كافران

و سئلوا ما أنفقتم

چنان كه از سياق آيه استفاده مى شود، مؤمن در صورتى مهريه همسر خويش را از كافران طلب مى كند كه همسر وى به جمع آنان پيوسته و در جامعه آنان پذيرفته شده باشد.

آثار هجرت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 17

17 _ نقش مهم هجرت پيامبر ( ص ) ، در فروشكستن صولت و شعار كفر و اعتلا يافتن كلمة اللّه

فقد نصره اللّه إذ أخرجه . .. و جعل كلمة الذين كفروا

السفلى و كلمة اللّه هى العلي

آثار هجرت مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 10

10 - هجرت مسلمانان از مكه به مدينه ، مايه يارى رساندن به خدا و پيامبر ( ص )

الذين أُخرجوا من دي_رهم . .. و ينصرون اللّه و رسوله

آگاهى از پاداش اخروى هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 14،15

14- آگاه شدن از فوايد دنيوى هجرت در راه خدا و پاداش اخروى آن ، مورد تمنى خداوند

و الذين هاجروا . .. لو كانوا يعلمون

از جمله معناها و استعمالهاى {لو} تمنى است و برداشت فوق بر اين اساس است.

15- آگاهى از ثمرات دنيوى هجرت در راه خدا و پاداش اخروى آن ، امرى در حد ناممكن است .

و الذين هاجروا فى الله . .. و لأجر الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون

برداشت فوق، بنابر امتناعى بودن {لو} و يا تمنى بودن آن است و {لو تمنى} در جايى استعمال مى شود كه مورد، محال و يا در حكم محال باشد.

آگاهى از فوايد دنيوى هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 14،15

14- آگاه شدن از فوايد دنيوى هجرت در راه خدا و پاداش اخروى آن ، مورد تمنى خداوند

و الذين هاجروا . .. لو كانوا يعلمون

از جمله معناها و استعمالهاى {لو} تمنى است و برداشت فوق بر اين اساس است.

15- آگاهى از ثمرات دنيوى هجرت در راه خدا و پاداش اخروى آن ، امرى در حد ناممكن است .

و

الذين هاجروا فى الله . .. و لأجر الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون

برداشت فوق، بنابر امتناعى بودن {لو} و يا تمنى بودن آن است و {لو تمنى} در جايى استعمال مى شود كه مورد، محال و يا در حكم محال باشد.

اخلاص در هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 3

3 - ارزش هجرت ، به در راه خدا بودن و جهت خدايى داشتن آن است .

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى

ارزش هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 218 - 3،4،5

3 _ ايمان و هجرت و جهادِ در راه خدا ، از عوامل اميدوارى به رحمت وى

ان الذين امنوا و الذين هاجروا و جاهدوا فى سبيل اللّه اولئك يرجون رحمت اللّه

4 _ ارزش هجرت و جهاد ، هنگامى است كه در راه خداوند باشد .

و الذين هاجروا و جاهدوا فى سبيل اللّه

5 _ اهميّت و ارزش هجرت و جهاد در راه خدا ، و برترى مهاجرانِ مجاهد بر ساير مؤمنان

ان الذين امنوا و الذين هاجروا و جاهدوا فى سبيل اللّه

به نظر مى رسد تكرار موصول، دلالت بر ارزشمندى ايمان داشته باشد; اگر چه همراه با جهاد و هجرت نباشد; امّا آنگاه كه توأم با هجرت و جهاد باشد، ارزش و اهميّتى برتر مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 6

6 _ در راه خدا بودن ، ملاك ارزش هجرت و جهاد در پيشگاه خداوند

هاجروا و جهدوا بأمولهم و أنفسهم فى سبيل اللّه

برداشت فوق با

توجه به كلمه {فى سبيل اللّه} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 4،6

4 _ پناه دادن و يارى كردن مهاجران و مجاهدان راه خدا ، داراى ارزشى چون هجرت و جهاد

و الذين ءامنوا . .. و الذين ءاووا و نصروا

6 _ هجرت و جهاد در راه خدا ، يارى كردن دين او ، پناه دادن به مهاجران مجاهد ، از ارزش هاى متعالى اسلام و تعيين كننده مرز ايمان حقيقى از غير آن

و الذين ءامنوا . .. أولئك هم المؤمنون حقا

مفعول {نصروا} هم مى تواند كلمه اى همانند {دين اللّه} باشد و هم مى تواند ضميرى محذوف باشد كه به {الذين ءامنوا . .. } برم__ى گردد ; يعنى: نص___روا المؤم___نين المهاجرين المجاهدين ... . مآل هر دو معنا يكى است ; زيرا يارى كردن مهاجران مجاهد نيز يارى دين خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 20 - 2،4

2 _ ايمان ، هجرت و جهاد با جان و مال ، داراى برترين درجه و ارزش در بينش الهى

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. بأموالهم أعظم درجة

4 _ ارزش والاى هجرت و جهاد منوط به اين است كه در راه خدا باشد .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 5

5- هجرت و گريز از محيط فاسد ، به منظور حفظ ايمان و ارزش ها ، كارى جوانمردانه و مورد تمجيد خداوند است .

إذ أوى

الفتية إلى الكهف

ارزش هجرت در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 8،9

8 - هجرت در راه خداوند ، از اوصاف زنان شايسته و از ارزش هاى والا و ملاك هاى برترى *

خيرًا منكنّ . .. س_ئح_ت

مقصود از {سائحات} مى تواند هجرت كنندگان باشد; زيرا مهاجران، همان كسانى اند كه براى حفظ دين خود و انجام تكاليف الهى، به سرزمينى ديگر سفر مى كنند و بيشتر زنان مسلمان و همه همسران پيامبر(ص)، از مهاجران بودند و اين خود از افتخارات هر مسلمانى به شمار مى آمد.

9 - اسلام ، ايمان ، فرمانبرى ، توبه ، عبادت ، روزه دارى [ و هجرت ] از ارزش هاى والا و ملاك هاى برترى در ديدگاه وحى

خيرًا منكنّ مسلم_ت . .. س_ئح_ت

برداشت ياد شده، از آن جا است كه اوصاف پسنديده ياد شده، اختصاص به زنان ندارد; زيرا چنين اوصافى و مشابه آنها، در قرآن براى مردان نيز ياد شده است (مانند سوره احزاب، آيه 35).

اعلام هجرت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 7

7 - حضرت ابراهيم ( ع ) تصميم اش را براى هجرت ، به قوم خود اعلان كرد .

و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

اگر چه براى {قال} مفعول به ذكر نشده است، اما به قرينه سياق _ گفتوگوى حضرت ابراهيم(ع)با قوم اش _ استفاده مى شود كه او، جريان هجرت اش، را با قوم اش در ميان گذاشته است.

اهميت پاداش اخروى هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 10،11

10- پاداش اخروى هجرت در راه خدا ، بسى برتر از پاداش دنيوى آن است .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

11- پاداش اخروى هجرت در راه خدا ، قابل توصيف نيست .

و الذين هاجروا فى الله . ..لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أكبر

مفضل عليه افعل تفضيل (أكبر) حذف شده است و حذف آن به منظور عموميت دادن است. بنابراين معناى عبارت چنين مى شود: پاداش اخروى هجرت بزرگ تر از آن است كه كسى بتواند آن را درك كند.

اهميت صبر در هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 8

8- صبر و مقاومت ، عنصرى مهم و ضرورى در مسير هجرت و جهاد

للذين هاجروا . .. ثمّ ج_هدوا و صبروا

از آن جايى كه هجرت و جهاد همواره همراه با مشكلات است و صبر و مقاومت بسيارى را مى طلبد، در عين حال خداوند به صبر و مقاومت توصيه فرموده است; مى توان گفت: اين توصيه گوياى نقش ويژه صبر در ميدان هجرت و جهاد است.

اهميت هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 9

9 _ لزوم هجرت در راه خدا و پيوستن به جامعه اسلامى

حتّى يهاجروا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 10،11،12،15،18

10 _ هجرت ، مايه احياى ارزش هاى الهى

انّ الّذين . .. ظالمى انفسهم ... قالوا الم تكن ارض

اللّه واسعة فتهاجروا فيها

11 _ مؤمنان تحت ستم ، موظّف به هجرت براى رهايى از استضعاف

قالوا كنّا مستضعفين فى الارض قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها

12 _ وسعت و گنجايش زمين براى هجرت و گريز از سرزمين فساد و كفر

و قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها

15 _ ضرورت عمل به تكاليف الهى ، هر چند لازمه آن ترك ديار و هجرت به سرزمين ديگر باشد .

قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها

18 _ جهنّم ، جايگاه مستضعفانى كه با داشتن توانايى هجرت در محيط كفر بمانند .

فاولئك مأويهم جهنّم

بنابر اينكه سرزنش به جهت ترك هجرت باشد كه خود از واجبات است، نه خصوص عمل نكردن به احكام دين.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 98 - 1،2،6،11

1 _ مستضعفانى كه توان هجرت و راهى براى خلاصى از استضعاف ندارند ، گرفتار عذاب جهنّم نخواهند شد .

فاولئك مأويهم جهنّم . .. الا المستضعفين ... لا يستطيعون حيلة و لا يهتدون سبيلا

در برداشت فوق {الّا المستعضفين}، استثناى متصل و {فاولئك} مستثنى منه گرفته شده است.

2 _ مستضعفان حقيقى كسانى هستند كه توانايى هجرت و گريز از سيطره مشركان و كافران را ندارند .

الّا المستضعفين . .. لا يستطيعون حيلة و لا يهتدون سبيلا

به كارگيرى عنوان مستضعف براى ناتوانان از هجرت، پس از رد ادعاى استضعاف توانمندان بر هجرت، اشاره به اين است كه مستضعفين، فقط ناتوانان از هجرت هستند.

6 _ وجوب هجرت حتى بر زنان و كودكان مانده در سيطره كافران

الّا المستضعفين من الرّجال و النّساء و الولدان

11 _ لزوم هجرت براى فراگيرى معارف

دينى و احكام الهى

الّا المستضعفين . .. و لا يهتدون سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 9،10،11

9 _ هجرت مسلمانان در صدر اسلام داراى اهميتى ويژه

و الذين ءامنوا و لم يهاجروا ما لكم من وليتهم من شىء

نهى از يارى رسانى به مؤمنان غير مهاجر و حكم به قطع ولايت با آنان مى تواند اشاره به اهميت هجرت در صدر اسلام داشته باشد.

10 _ هجرت در صدر اسلام داراى اهميتى برتر نسبت به جهاد در راه خدا

ما لكم من وليتهم من شىء حتى يهاجروا

با توجه به صدر آيه كه برخوردارى از حق ولايت را مشروط به جهاد دانست، معلوم مى شود هجرت در جعل ولايت بين مؤمنان كافى نيست. بنابراين ذكر كردن هجرت در اين فراز (حتى يهاجروا) و مقيد نساختن آن به جهاد اين معنا را القا مى كند كه هجرت در راه خدا در صدر اسلام اهميتى برتر از جهاد داشته است.

11 _ مؤمنان غير مهاجر در صورت هجرت ، همسان با ديگر مهاجران در برخوردارى از حقوق ولايت و حمايت مقرر شده در ميان مؤمنان

ما لكم من وليتهم من شىء حتى يهاجروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 8

8- لزوم هجرت از محيطى كه نتوان در آن ، خداى يگانه را عبادت كرد .

و أعتزلكم و ما تدعون . .. و أدعوا ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 6

6- هجرت از محيط آلوده و بلاد كفر و شرك به سرزمين پاك

و بركت خيز امرى است بايسته و سزاوار .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 56 - 10

10 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { يا عبادى الذين آمنوا إنّ أرضى واسعة } يقول : لاتطيعوا أهل الفسق من الملوك فإن خفتموهم أن يفتنوكم عن دينكم فإنّ أرضى واسعة . . . ;

از امام باقر(ع) درباره اين سخن خداوند {يا عبادى الذين آمنوا إنّ أرضى و اسعة} روايت شده كه خدا مى فرمايد: از پادشاهان فاسق، پيروى نكنيد و اگر ترسيديد كه آنان، باعث فتنه و انحراف شما در دين شوند، پس زمين من وسيع است (هجرت كنيد). ..}.

اهميت هجرت از جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 9

9 - هجرت از محيط اجتماعى ناسالم و نامساعد براى هدايت و ابلاغ دين به جامعه اى مستعد ، امرى لازم براى مبلغان دين و دين دارانِ مجاهد

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

اهميت هجرت از دارالكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 23 - 11

11- هجرت از سرزمين كفر ، پس از نااميدى از هدايت كافران و ناتوانى از ايفاى وظايف ، امرى ضرورى و بايسته

و إن لم تؤمنوا لى فاعتزلون . .. فأسر بعبادى

تكليف هجرت، پس از شكوه موسى(ع) از فراگيرى جرم و نفوذناپذيرى فرعونيان در برابر حق و ادامه تعرض هاى آنان نسبت به بنى اسرائيل، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

اهميت هجرت از سرزمين شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 8

8 - مهاجرت از محيط شرك و آلوده به گناه ، به محيطى پاك و سالم ، هجرت به سوى خداوند است .

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

اهميت هجرت مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 9

9 - هجرت از محيط اجتماعى ناسالم و نامساعد براى هدايت و ابلاغ دين به جامعه اى مستعد ، امرى لازم براى مبلغان دين و دين دارانِ مجاهد

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

پاداش دنيوى هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 10

10- پاداش اخروى هجرت در راه خدا ، بسى برتر از پاداش دنيوى آن است .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

پاداش هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 19،20

19 _ بخشش گناهان و دخول در بهشت ، پاداش بزرگ الهى ، براى هجرت ، آوارگى ، آزار ديدن در راه خدا و جهاد و شهادت

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى و قاتلوا و قتلوا لاكفّرنّ عنه

20 _ آمرزش گناهان و بهشت ، پاداش خداوند به هجرت كنندگان از شرك و كفر *

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم . .. لاكفّرنّ عنهم سيّاتهم و لادخلنّهم جنّات

مى توان گفت مراد از هجرت به قرينه ادامه آيه (اخرجوا من

ديارهم)، هجرتى است كه رانده شدن از خانه و كاشانه را در پى داشته باشد. و اين هجرت همان ترك شرك و كفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 67 - 3

3 _ جانبازى و هجرت ( تحمل مشكلات و فداكارى در راه خدا ) ، موجب اجر بزرگ الهى *

و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به . .. و اذاً لأَتيناهم من لدنّا اجراً عظيماً

بنابر اينكه مراد از {ما يوعظون}، همان جهاد و هجرت باشد كه در آيه قبل مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 10،12،18،19

10 _ خداوند ، تضمين كننده پاداش كسانى كه در مسير هجرت با مرگ مواجه شوند .

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّ

12 _ هجرت به سوى خدا و رسول ( ص ) ، موجب برخوردارى از اجر و پاداش الهى

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله . .. فقد وقع اجره على اللّه

18 _ مهاجران به سوى خدا و رسول ( ص ) ، مشمول غفران و رحمت خاصّ الهى هستند .

و من يهاجر . .. فقد وقع اجره على اللّه و كان اللّه غفوراً رحيماً

19 _ سفر براى شناخت رهبر ، هجرت در راه خدا و مرگ در آن سفر ، در پى دارنده پاداش الهى است .

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّ

امام صادق (ع) درباره كسى كه در سفر

براى شناخت رهبر از دنيا برود فرمود: انّ اللّه عزّ و جل يقول: و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّه. .. .

_______________________________

اصول كافى، ج 1، ص 378، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 540، ح 522.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 21 - 5

5 _ برخوردارى از باغ ها و بوستان هاى متعدد بهشت ، از ثمرات ايمان ، هجرت و جهاد در راه خدا

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه . .. يبشرهم ربهم ... و جنت

ترك هجرت به مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 1

1 _ مؤمنانى كه به مدينه هجرت نموده و در راه خدا جهاد كردند ، مؤمنانى حقيقى و راستين هستند .

و الذين ءامنوا و هاجروا . .. أولئك هم المؤمنون حقا

حق، به معناى ثابت بودن و حقيقت داشتن است و {حقا} هم مى تواند صفت براى مفعول مطلق محذوف باشد، يعنى (هم المؤمنون إيمانا حقا) و هم مى تواند مفعول مطلق براى فعل مقدر (احقه) باشد. به هر تقدير بيانگر اين است كه دارندگان صفات ياد شده از ايمان حقيقى و راستين برخوردار هستند.

تشويق به هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 3

3 _ ترغيب مسلمانان صدر اسلام به هجرت از مكّه

و من يهاجر فى سبيل اللّه يجد فى الارض مراغماً كثيراً وسعة . .. فقد وقع اجره على

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 6

6 - ابراهيم ( ع ) ، افراد مؤمن و موحد را ، به هجرت از سرزمين شرك تشويق مى كرد .

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى

اعلام ابراهيم(ع) به هجرت خود از سرزمين شرك، ممكن است به اين جهت باشد كه افراد اندكى كه ايمان آورده و موحد شده اند، همانند او هجرت كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 13

13 - تشويق و ترغيب خداوند ، به هجرت از سرزمين نامساعد براى حفظ ايمان و تقواپيشگى و احسان ، به سرزمين مناسب ديگر

ي_عباد الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم . .. و أرض اللّه وسعة

ياد كردن از توسعه و فراخى زمين _ پس از توصيه به تقوا و احسان _ براى مؤمنانى كه به جرم ايمان و تقواى الهى به شدت تحت فشار و شكنجه مشركان و كافران مكه قرار داشتند; در واقع توصيه و تشويق به هجرت، به سرزمين مساعد ديگر است.

توصيه به هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 6

6- توصيه خداوند به هجرت از سرزمين كفر ، در صورت ناگزير بودن انسان از تظاهر مداوم به كفر

إلاّ من أُكره . .. ثمّ إن ربّك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا

اين آيه به كسانى نظر دارد كه از روى اجبار سخن كفر بر زبان رانده اند و خداوند مى فرمايد: آنان پس از اين كار در صورتى كه هجرت كنند و. .. [و بى تفاوت باقى نمانند ]مورد بخشش خواهند بود.

اين بيان مى رساند كه هجرت چنين افرادى امرى لازم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 56 - 4

4 - توصيه خداوند ، به مسلمانان مكه براى هجرت از مكه جهت انجام شايسته عبادت خدا

ي_عبادى . .. إنّ أرضى وسعة فإيّ_ى فاعبدون

دعاى هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 7

7 _ بنى اسرائيل ، در دعاى خويش از خداوند خواستند : زمينه هجرتشان از سرزمين مصر به سرزمينى ديگر را فراهم كند .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

جمله {و نجنا برحمتك من القوم الكافرين} به معناى (ما را از كافران خلاص نما) است و مقصود از آن مى تواند درخواست هجرت به سرزمين ديگر باشد.

زكات قبل از هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 12،13

12 _ حكم زكات در مكه شامل همه محصولات كشاورزى مى شده است. *

جنت . .. و النخل و الزرع ... و الزيتون و الرمان ... و ءاتوا حقه يوم حصاده

فرمان به اداى حق محصولات كشاورزى در روز چيدن اختصاص به محصولات خاصى، مانند غلات، ندارد. و چون در آيات مكى ديگر نيز فرمان زكات ياد شده، محتمل است فرمان به {ايتاء حق الحصاد} اشاره به همان حكم زكات باشد.

13 _ حكم پرداخت حقوق مالى (زكات يا حق الحصاد) از محصولات كشاورزى در مكه نازل شده است.

و ءاتوا حقه يوم حصاده

سختى هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 19،21

19

- هجرت در راه دين ، پيام دار مشكلات و زحمات بسيار و نيازمند به صبر و تحمل آنها است .

و أرض اللّه وسعة إنّما يوفّى الص_برون أجرهم بغير حساب

ياد كردن از اجر و پاداش صابران، پس از ذكر مسأله هجرت، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

21 - تشويق و ترغيب خداوند به صبر و تحمل سختى ها و مشكلات ناشى از هجرت

و أرض اللّه وسعة إنّما يوفّى الص_برون أجرهم بغير حساب

سختيهاى هجرت در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 4

4- ترك وطن و مهاجرت در راه خدا ، داراى مشكلات و ناملايمات است .

و الذين هاجروا . .. الذين صبروا

ذكر وصف {صبروا} براى مهاجران در راه خدا و نيز پاداشى كه براى آن در نظر گرفته شده است، مى تواند مشعر به اين نكته باشد كه هجرت ناملايماتى را در پى داشته و مهاجران آن را بر خود هموار كردند.

سرزنش ترك هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 4

4 _ احتمال سرگردانى و گرفتار شدن به تنگنا ها ، دليل گروهى از مسلمانان براى ترك هجرت

و من يهاجر . .. يجد فى الارض مراغماً كثيراً وسعة

شرايط ارزش هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 8

8- در راه خدا بودن هجرت ، شرط ارزشمندى آن

هاجروا فى الله

{فى} احتمال دارد به همان معناى خودش باشد و بنابراين مراد از آن مى تواند {فى سبيل الله} باشد.

شرايط هجرت

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 98 - 3،5

3 _ توانايى ، شرط وجوب هجرت براى مسلمانان تحت ستم ( مستضعف )

قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها . .. الّا المستضعفين ... لا يستطيعون

5 _ هجرت بر مردان و زنان و كودكان درمانده و ناتوان ، واجب نيست .

قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها . .. الّا المستضعفين من الرّجال و ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 6

6- هجرت از محيط شرك ، در صورت بى تأثير بودن تبليغ ، بر ماندن در آن جا ترجيح دارد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه

حضرت ابراهيم پس از آن كه سرسختى و لجاجت آزر را مشاهده نمود، چند راه در پيش داشت 1_ ماندن در محيط شرك و اختفاى عقيده و دست برداشتن از مبارزه 2_ مبارزه با بت پرستى و گرفتار شدن به رجم 3_ بيرون رفتن از محيط شرك. حضرت از اين سه راه، راه سوم را برگزيده است كه نشان ترجيح آن در شرايط خاص خود است.

صبر در هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 19

19 - هجرت در راه دين ، پيام دار مشكلات و زحمات بسيار و نيازمند به صبر و تحمل آنها است .

و أرض اللّه وسعة إنّما يوفّى الص_برون أجرهم بغير حساب

ياد كردن از اجر و پاداش صابران، پس از ذكر مسأله هجرت، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

ظالمان و ارزش هجرت

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 13

13- ظالمان ، از ارزش و اجرت هجرت در راه خدا بى خبرند .

من بعد ما ظلموا . .. لو كانوا يعلمون

برداشت فوق بنابراين احتمال است كه مرجع ضمير {يعلمون} فاعل محذوف فعل {ظلموا} باشد.

ظلم ترك هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 5

5 _ ماندن در سيطره مشركان و كافران و ترك هجرت ، ظلم به نفس است .

انّ الّذين توفّيهم الملئكة ظالمى انفسهم قالوا فيم كنتم قالوا كنّا مستضعفين فى ال

بنابر اينكه توبيخ ملائكه بر اصل هجرت نكردن باشد، نه اينكه ترك هجرت باعث عمل نكردن به تكاليف الهى مى شده است.

عوامل هجرت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 3

3 _ خروج پيامبر ( ص ) از مكه و اقدام آن حضرت به هجرت ، امرى ناخواسته و تحت فشار كافران بود .

إذ أخرجه الذين كفروا

بديهى است كه خروج پيامبر (ص) از مكه، به اراده خود آن حضرت صورت گرفت ولى از آن جهت كه تحت فشار و جوّ ارعاب بود، خداوند اخراج را به كافران نسبت داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 2

2- دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) ، در قبال ستم مشركان و ناگزيرى آن حضرت به ترك سرزمين خويش

و كأيّن من قرية هى أشدّ قوّة من قريتك الّتى أخرجتك أهلكن_هم

يادآورى خداوند به فرجام هلاكت بار مشركان، در حقيقت مرهمى

بر آلام پيامبر(ص) از ستم مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 8

8 - نهى خداوند از دوستى اهل ايمان با كافران كه باعث خروج ناخواسته پيامبر ( ص ) و مؤمنان از سرزمينشان ( مكه ) شده بودند .

لاتتّخذوا . .. يخرجون الرسول و إيّاكم أن تؤمنوا باللّه

عوامل هجرت مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 8

8 - نهى خداوند از دوستى اهل ايمان با كافران كه باعث خروج ناخواسته پيامبر ( ص ) و مؤمنان از سرزمينشان ( مكه ) شده بودند .

لاتتّخذوا . .. يخرجون الرسول و إيّاكم أن تؤمنوا باللّه

فرعون و هجرت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 3

3 - ممانعت فرعون از هجرت بنى اسرائيل و خارج شدن آنان از مصر

أن أرسل معنا بنى إسرءيل

فرعونيان و هجرت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 5

5 - ممانعت جدى حكومت فرعون از مهاجرت بنى اسرائيل و ترك سرزمين مصر

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى إنّكم متّبعون

فرمان الهى مبنى بر خروج مخفيانه و حركت شبانه بنى اسرائيل و نيز تعبير {إنّكم متّبعون} نشانگر ممانعت شديد حكومت فرعون نسبت به خروج بنى اسرائيل از مصر است.

فضيلت هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 6

6 _ ارزش هجرت ، در گرو خدايى بودن آن

و من

يهاجر فى سبيل اللّه . .. و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 58 - 1

1 - ترك شهر و ديار خود و هجرت به ديار غربت به منظور حفظ دين ، عملى شايسته و محبوب خداوند

و الذين هاجروا فى سبيل اللّه . .. ليرزقنّهم اللّه

فلسفه هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 7

7- لزوم هجرت و تحمل دشوارى هاى آن براى عبادت خداى يگانه و اقامه فريضه هاى الهى

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى بواد غير ذى زرع . .. ليقيموا الصلوة

خداوند داستان حضرت ابراهيم(ع) را به عنوان داستانى قابل يادآورى ذكر كرد (و إذ قال إبراهيم . ..)، و از سويى ديگر آن حضرت تمامى مشكلات سرزمين غيرآباد و بى كشت و زرع را براى حفظ دين خود و فرزندانش تحمل كرد. مجموع اين نكات مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 5

5- هجرت ، حركتى است در جهت حفظ ايمان و رهايى از محيط جبر و حاكميت كفر .

هاجروا من بعد ما فتنوا

با توجه به ارتباطى كه ميان اين آيه و آيه {من كفر بالله من بعد إيمانه إلاّ من أُكره . ..} وجود دارد كه مى نماياند در شرايط دشوار تقيه امرى جايز است، اما انسان نبايد براى هميشه به اظهار ظاهرى كفر تن در دهد; بلكه در صورت امكان بايد محيط كفر را ترك نمايد، برداشت فوق به

دست مى آيد.

فلسفه هجرت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 5،10

5- ابراهيم ( ع ) ، هجرت از محيط شرك و بت پرستى را جهت حراست از عقيده توحيدى خود و عبادت پروردگار يگانه برگزيد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه و أدعوا ربّى

از جمله معانى {دعاء} عبادت است. دراين آيه نيز {أدعوا} به قرينه {لِمَ تعبد} در آيات قبل مى تواند به معناى {عبادت مى كنم} باشد. براين مبنا ابراهيم، هجرت خود را براى ميسرشدن عبادت خداوند دانسته است.

10_ ابراهيم ( ع ) ، دعا به درگاه خداوند را انگيزه خود از ترك ديار بت پرستان اعلام كرد .

و أعتزلكم . .. و أدعوا ربّى

دعا در فعل هاى {تدعون} و {أدعوا} ممكن است به معناى عبادت باشد و مى تواند به معناى استغاثه و درخواست نياز باشد. برداشت ياد شده بر اساس دومين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 5،8

5 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، در پى برخورد قهرآميز قوم اش با او ، تصميم گرفت به سرزمينى هجرت كند كه در آن ، براى انجام رسالت اش ، آزادى عمل داشته باشد .

و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

مراد از {هجرت به سوى پرودگار} دستيابى به مكانى است كه حضرت ابراهيم(ع) بتواند آنچه را برعهده او گذاشته است، بدون مزاحمت دشمنان اش، به انجام برساند.

8 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، وقتى محيط را براى انجام رسالت اش مساعد نديد ، تصميم به هجرت از

آنجا گرفت .

قالوا . .. حرّقوه فأنج_يه اللّه من النار ... و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 5،7

5 - مصون ماندن از اذيت و توطئه هاى سهمگين مشركان ، فلسفه هجرت ابراهيم ( ع )

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى

برخى از مفسران بر اين عقيده اند كه اعلام هجرت از سوى ابراهيم(ع)، براى صرف نظر كردن مشركان از تعقيب و مجازات آن حضرت پس از نجات از آتش بوده است. بدين صورت كه آن حضرت مى خواست از اذيت ها و توطئه هاى مشركان رهايى يابد.

7 - راه يابى بهتر به مقصد و خير و صلاح افزون تر در پرتو عنايت خداوند ، فلسفه هجرت ابراهيم ( ع )

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

به قرينه اين كه رسالت ابراهيم(ع) پس از هجرت هم ادامه داشت به دست مى آيد كه مراد از هدايتى كه مورد درخواست آن حضرت بود، ره يابى به مقصد و خير و صلاحى است كه ايشان از آغاز به دنبال آن بوده است.

فلسفه هجرت شبانه بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 57 - 3

3 - فرمان خداوند به حركت شبانه بنى اسرائيل ، طرحى براى بيرون كشاندن فرعونيان از سرزمينشان

أن أسر بعبادى . .. فأخرجن_هم من جنّ_ت و عيون

فلسفه هجرت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 2

2 - دفاع از حريم قرآن و پيروى از تعاليم آن ، عامل هجرت پيامبر

( ص ) از مكه

إنّ الذى فرض عليك القرءان لرادّك إلى معاد

اين كه خداوند پيش از وعده به بازگشت پيامبر(ص) به مكه، مسأله وجوب عمل به تعاليم قرآن را مطرح ساخته است; مى تواند به علّتِ هجرت پيامبر(ص) از مكه به مدينه اشاره داشته باشد.

فلسفه هجرت مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 2

2- عده اى از مسلمانان صدراسلام براى رهايى از ظلم و ستم مشركان مكه ، از آن شهر هجرت كردند .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا

به دليل اينكه سوره نحل در مكه نازل شده است، احتمال دارد مراد از {الذين هاجروا} مسلمانانى باشد كه از مكه هجرت كرده و به حبشه يا مدينه رفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 6،7،9

6 - هجرت مسلمانان از مكه ، تحت فشار دشمن بود ; نه به اختيار و دلخواه آنان .

الذين أُخرجوا من دي_رهم و أمولهم

7 - ناگزيرى مسلمانان به ترك اموال و خانه هاى خويش و اقدام به هجرت و رهايى از ستم مشركان

أُخرجوا من دي_رهم و أمولهم

از ماده {إخراج} و نيز مجهول آمدن فعل {أُخرجوا}، اضطرار و ناگزيرى استفاده مى شود.

9 - برخوردار شدن از فضل و رحمت الهى ، انگيزه مهاجران مسلمان

للفقراء المه_جرين . .. يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 12

12 - هجرت از مكه به مدينه براى جلب رضاى الهى ، ناسازگار با مودت نسبت به مشركان مكه

لاتتّخذوا

عدوّى و عدوّكم أولياء . .. إن كنتم خرجتم جهادًا

آيه شريفه در مرحله نخست، نظر به موضوعى دارد كه در صدراسلام رخ داده است. مخاطب اوليه آيه مهاجرى به نام حاطب بن ابى بلتعه است كه براى خدا هجرت كرده; ولى گام در مسير دوستى با مشركان نهاده بود (غافل از اين كه آن هجرت و اين حركت با هم سازگار نيستند).

فوايد هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 12

12- مهاجران ، از فوايد دنيوى و پاداش اخروى هجرت در راه خدا بى خبرند .

و الذين هاجروا . .. لأجر الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون

كيفر ترك هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 19

19 _ جهنّم ، جايگاه گنهكارانى كه به سبب ماندن در سلطه مشركان و ترك عمدى هجرت ، قادر بر اداى تكاليف الهى نباشند .

الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها فاولئك مأويهم جهنّم و ساءت مصيراً

بنابر اينكه توبيخ، به جهت عمل نكردن به تكاليف باشد، نه خصوص ترك هجرت.

كيفيت هجرت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 5

5- حركت حضرت لوط ( ع ) و خاندانش از شهر ، حركتى دسته جمعى ، سريع ، به دور از انظار مردم و محرمانه بود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل . .. وامضوا حيث تؤمرون

نظارت حضرت لوط(ع) بر حركت خاندانش (و اتّبع أدبارهم) بيانگر حركت دسته جمعى، و حركت در ظرف زمانى محدود (بقطع من الليل) نشانگر حركت سريع،

و سير شبانه در پاسى از شب دليل محرمانه رفتن از شهر است.

كيفيت هجرت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 5

5- حركت حضرت لوط ( ع ) و خاندانش از شهر ، حركتى دسته جمعى ، سريع ، به دور از انظار مردم و محرمانه بود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل . .. وامضوا حيث تؤمرون

نظارت حضرت لوط(ع) بر حركت خاندانش (و اتّبع أدبارهم) بيانگر حركت دسته جمعى، و حركت در ظرف زمانى محدود (بقطع من الليل) نشانگر حركت سريع، و سير شبانه در پاسى از شب دليل محرمانه رفتن از شهر است.

گناه ترك هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 99 - 2،5

2 _ عفو الهى از گناه ترك هجرت ، هر چند از سر ناتوانى باشد ، حتمى است .

لا يستطيعون حيلة . .. فاولئك عسى اللّه ان يعفو عنهم

5 _ ترك هجرت از سيطره كافران و مشركان ، گناهى بس بزرگ

فاولئك عسى اللّه ان يعفو عنهم

چون كيفر ترك هجرت در صورت ناتوانى نيز به طور حتمى نفى نشده، معلوم مى شود هجرت در صورت توان، از واجبات بسيار مؤكّد است و ترك آن گناهى بزرگ.

محمد(ص) قبل از هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 7

7 _ پيامبر ( ص ) ، در دوره پيش از هجرت ، كم ياور بود .

إذ أخرجه الذين كفروا ثانى اثنين

مدينه قبل از هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

حشر - 59 - 9 - 3

3 - { انصار } ، بنيانگذار جامعه ايمانى در مدينه قبل از هجرت

و الذين تبوّءو الدار و الإيم_ن من قبلهم

{تبوّء} _ چنانچه مفردات و الميزان اشاره كرده اند _ به معناى مهيا ساختن و آماده كردن است. در اين صورت {تبوّءو الدار و الإيمان} كنايه از فراهم سازى محيط اجتماعى و دينى و {من قبلهم} به حذف مضاف و تقدير {من قبل هجرتهم} است.

مرگ در هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 10،19

10 _ خداوند ، تضمين كننده پاداش كسانى كه در مسير هجرت با مرگ مواجه شوند .

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّ

19 _ سفر براى شناخت رهبر ، هجرت در راه خدا و مرگ در آن سفر ، در پى دارنده پاداش الهى است .

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّ

امام صادق (ع) درباره كسى كه در سفر براى شناخت رهبر از دنيا برود فرمود: انّ اللّه عزّ و جل يقول: و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّه. .. .

_______________________________

اصول كافى، ج 1، ص 378، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 540، ح 522.

مسلمانان پس از هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 7

7 _ خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را پس از هجرت ، از روزى هاى پاك

و پاكيزه بهره مند ساخت .

فاويكم . .. و رزقكم من الطيبت

مسلمانان قبل از هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 1،2

1 _ مسلمانان تا قبل از هجرت به مدينه مواجه با كمى نيرو و نفرات ، ناتوان و در سلطه دشمنان بودند .

و اذكروا إذ أنتم قليل مستضعفون فى الأرض

مفرد آوردن كلمه {قليل}، به جاى قليلون، تأكيدى است بر كمى افراد و نيروهاى اهل ايمان. قابل ذكر است كه مفسران، آيه مورد بحث را درباره مقايسه موقعيت و وضعيت مسلمانان در مكه و مهاجرت آنان به مدينه دانسته اند.

2 _ مسلمانان تا پيش از هجرت به مدينه ، همواره هراسان از گرفتار آمدن به چنگ دشمنان و نابود شدن به دست آنان

تخافون أن يتخطفكم الناس

{تخطف} به معناى گرفتن با سرعت است و در آيه مى تواند كنايه از غلبه و نابودى باشد. فعل مضارع {تخافون} حكايت از استمرار اين وضعيت دارد.

مسير هجرت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 3،8،11

3 - مسير هجرت بنى اسرائيل از مصر ، از طريق وحى به موسى ( ع ) مشخص شده بود .

و لقد أوحينا إلى موسى . .. فاضرب لهم طريقًا فى البحر

فرمان به كوچ دادن شبانه بنى اسرائيل و بيان برخورد آنان در مسير خود با دريا، دال براين است كه مسير حركت نيز از طريق وحى مشخص شده بود.

8 - ايجاد راهى خشك در عمق درياى سرخ براى عبور بنى اسرائيل ، از مأموريت هاى موسى ( ع )

فاضرب لهم طريقًا

فى البحر يبسًا

{اضرب لهم. ..}، يعنى براى آنان راهى را ايجاد كن. {يَبَس} به معناى خشك است. {ال} در {البحر} عهد ذهنى و اشاره به درياى مشخصى است كه در مسير هجرت قرار داشت. گروهى از مفسران آن را درياى سرخ و برخى رود نيل دانسته اند.

11 - تمام بنى اسرائيل از يك راه در دريا عبور داده شدند . *

فاضرب لهم طريقًا فى البحر

چنانچه مراد از {طريقاً} جنس نباشد، بر وحدت راه دلالت خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 1

1 - موسى ( ع ) به فرمان خداوند ، بنى اسرائيل را شبانه از مصر كوچ داد و از دريا گذراند .

أسر بعبادى . .. فأتبعهم

حرف {فاء} در {فأتبعهم} فصيحه است; يعنى، از يك سرى جملات محذوف قبل از خود حكايت مى كند. حاصل آن جملات اين است كه موسى(ع) بنى اسرائيل را از مصر كوچ داد و فرعونيان نيز از حركت آنان آگاه شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 60 - 2

2 - خط سير بنى اسرائيل ، از مصر به سمت مشرق بود . *

فأتبعوهم مشرقين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {مشرقين} _ چنان كه برخى از مفسران گفته اند _ به معناى {قاصدين جهة الشرق} باشد.

مسير هجرت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 6،10

6- حضرت لوط ( ع ) و خاندانش ، مأمور شدند تنها به سوى مكانى كه تعيين خواهد شد ، حركت كنند و

حق انتخاب مكان ديگرى را نداشتند .

فأسر بأهلك . .. وامضوا حيث تؤمرون

10- { قال أبوجعفر ( ع ) : . . . { فلما جاء آل لوط المرسلون } . . . قالوا . . . { فأسر بأهلك } يا لوط إذا مضى لك من يومك ه_ذا سبعة أيام و لياليها { بقطع من الليل } إذا مضى نصف الليل { . . . و امضوا } من تلك الليلة { حيث تؤمرون } . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... اى لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از اين تاريخ، در نيمه هاى شب خانواده خود را از اين سرزمين بيرون ببر ... و در آن شب به هر جا كه فرمانتان داده اند برويد...}.

مسير هجرت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 6،10

6- حضرت لوط ( ع ) و خاندانش ، مأمور شدند تنها به سوى مكانى كه تعيين خواهد شد ، حركت كنند و حق انتخاب مكان ديگرى را نداشتند .

فأسر بأهلك . .. وامضوا حيث تؤمرون

10- { قال أبوجعفر ( ع ) : . . . { فلما جاء آل لوط المرسلون } . . . قالوا . . . { فأسر بأهلك } يا لوط إذا مضى لك من يومك ه_ذا سبعة أيام و لياليها { بقطع من الليل } إذا مضى نصف الليل { . . . و امضوا } من تلك الليلة { حيث تؤمرون } . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامى

كه فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... اى لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از اين تاريخ، در نيمه هاى شب خانواده خود را از اين سرزمين بيرون ببر ... و در آن شب به هر جا كه فرمانتان داده اند برويد...}.

مسير هجرت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 22 - 1،2،4،5

1 - تلاش موسى ( ع ) پس از خروج از شهر مصر ، براى رساندن خود به سمت منتهى به مدين

فخرج منها . .. و لمّا توجّه تلقاء مدين

تعبير {لمّا توجّه. ..} نشان مى دهد كه موسى(ع) هم زمان با خارج شدن از شهر مصر، در جهت مدين قرار نداشت; بلكه مدتى راه پيمود تا خود را در آن سمت قرار دهد.

2 - قرار گرفتن موسى ( ع ) در جهت منتهى به مدين و روانه شدن وى به سوى آن

و لمّا توجّه تلقاء مدين

{توجُّه} (مصدر {توجّه}) به معناى روى آوردن و {تلقاء} معادل جانب است. {و لمّا توجّه تلقاء مدين}; يعنى، {لمّا صرف وجهه هذاء مدين}، (همين كه روى به جانب مدين آورد...}.

4 - موسى ( ع ) ناآشنا به راه منتهى به مدين

و لمّا توجّه تلقاء مدين قال عسى ربّى أن يهدينى سواء السبيل

مطلب ياد شده با توجه به نيايش موسى(ع) به دست مى آيد.

5 - اميد بستن موسى ( ع ) به هدايت خداوند در يافتن راهى بى خطر و رساننده به مدين

قال عسى ربّى أن يهدينى سواء السبيل

{سواء السبيل} (راه وسط) كنايه از راهى است كه خطر گم شدن در آن نباشد و به

راحتى انسان را به مقصد برساند.

ملاك ارزش هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 11

11 - در راه خدا بودن ، شرط ارزشمندى هجرت

و المه_جرين فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 13

13 - ارزش هجرت و گذشت از مال و زندگى ، منوط به داشتن انگيزه الهى و دينى است .

المه_جرين الذين . .. يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا و ينصرون اللّه و رسوله أُول_

از توصيف مهاجران به صداقت و راستى _ در پى بيان انگيزه هاى هجرت _ استفاده مى شود كه ارزش هجرت، در گرو انگيزه هاى ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 16

16 - ارزش هجرت و جهاد ، به انجام گرفتن آن در راه خدا و براى خشنودى او است .

إن كنتم خرجتم جه_دًا فى سبيلى و ابتغاء مرضاتى

تعبير {خرجتم}، چنانچه بيانگر هجرت مسلمانان از مكه به مدينه باشد، عنوان {جهاد} نيز بر آن انطباق مى يابد.

ممانعت از هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 7،15

7 - جلوگيرى مؤمنان از دين دارى و انجام تكاليف دينى ( همچون جهاد ، هجرت و . . . ) ، دشمنى با آنان محسوب مى شود .

عدوًّا لكم فاحذروهم

برداشت ياد شده، با توجه به تاريخ و شأن نزول اين آيه است. امام باقر(ع) مى فرمايد {وقتى برخى از مردان مى خواستند هجرت كنند، پسر و

همسرش دامن او را مى گرفتند و مى گفتند: تو را به خدا سوگند كه هجرت نكن...}، (برگرفته از نورالثقلين، ج 5، ذيل آيه).

15 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { إنّ من أزواجكم و أولادكم عدوّاً لكم فاحذروهم } و ذلك إنّ الرجل كان إذا أراد الهجرةَ إلى رسول اللّه ( ص ) تعلّق به ابنه و امرأته و قالوا : نَنشُدُك اللّه أن تَذهب عنّا و تدعَنا فنضيع بعدك فمنهم من يطيع أهلَه فيقيم فحذّرهم اللّه أبناءَهم و نساءَهم و نهاهم عن طاعتهم . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {إنّ من أزواجكم و أولادكم عدوّاً لكم فاحذروهم} روايت شده است: [در صدراسلام گاهى] مردى كه قصد هجرت به سوى رسول خدا(ص) را داشت، فرزند و همسرش دامان او را مى گرفتند و مى گفتند: تو را به خدا قسم مى دهيم كه از نزد ما نروى و ما را بى كس نگذارى كه ما بعد از تو از بين خواهيم رفت. برخى از آنان مطيع اهل و عيال خود مى شدند و [نزد آنان ]مى ماندند. ازاين رو خداوند آنان را از فرزندان و همسرانشان برحذر داشته و آنان را از پيروى آنها نهى فرموده است...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 15

ممانعت از هجرت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 8

8 - فرعون ، از خروج بنى اسرائيل و هجرت آنان از مصر به ديار ديگر مانع مى شد .

فأرسل معنا

بنى إسرءيل

اگر خروج بنى اسرائيل به طور عادى از مصر ممكن بود، مطرح ساختن آن با فرعون بى معنا بود پس هر چند كه بنى اسرائيل، خود خواستار رهايى و هجرت بودند; ولى فرعون و دستگاه حكومت او مانع اين كار مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 5

5 - ممانعت جدى حكومت فرعون از مهاجرت بنى اسرائيل و ترك سرزمين مصر

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى إنّكم متّبعون

فرمان الهى مبنى بر خروج مخفيانه و حركت شبانه بنى اسرائيل و نيز تعبير {إنّكم متّبعون} نشانگر ممانعت شديد حكومت فرعون نسبت به خروج بنى اسرائيل از مصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 53 - 1

1 - تلاش فرعون براى جلوگيرى از مهاجرت بنى اسرائيل ، پس از اطلاع يافتن از گريز شبانه آنان

فأرسل فرعون فى المدائن ح_شرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 23 - 7

7- ممانعت فرعونيان ، از مهاجرت بنى اسرائيل و خروج آنان از سرزمين مصر

فأسر . .. إنّكم متّبعون

منشأ هجرت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 4

4 - هجرت حضرت ابراهيم ( ع ) از سرزمين خود ، مبناى الهى داشت .

إنّى مهاجر إلى ربّى

موارد هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 9

9 - در صورت مساعد نبودن محيط براى انجام رسالت دينى ، شايسته است كه از آن

محيط ، هجرت شود .

قالوا . .. أو حرّقوه فأنج_يه اللّه من النار ... و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

موانع هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 5،11

5 _ وابستگى به خانه و سرزمين ، از موانع هجرت در راه خدا

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله

تكيه بر خروج از خانه (يخرج من بيته)، اشاره به اين دارد كه وابستگى آدميان به خانه و كاشانه، عامل ترك هجرت است.

11 _ ترس از مواجهه با مرگ در مسير هجرت ، نبايد مانع اقدام به آن گردد .

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 8

8 - دوستى و پيوند خويشاوندى ، نبايد مانع ديندارى و انجام تكاليف شرعى ( همچون جهاد ، هجرت و . . . ) شود .

ي_أيّها الذين ءامنوا إنّ من أزوجكم و أول_دكم عدوًّا لكم فاحذروهم

موسى(ع) هنگام هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 21 - 2

2 - موسى ( ع ) نگران پيش آمدن حادثه اى ناگوار براى خويش ، به هنگام خروج از شهر مصر بود .

فخرج منها خائفًا يترقّب

{تَرَقُّب} (مصدر {يترقّب}) به معناى انتظار است. در اين جا مفعول {يترقّب} حذف شده است; يعنى، {ينتظر وقوع المكروه به}.

موفقيت محمد(ص) در هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 5

5 _

موفقيت پيامبر ( ص ) در خروج از مكه و خلاصى از توطئه كافران ، مرهون نصرت خاص خداوند بود .

نصره اللّه إذ أخرجه الذين كفروا

نفاق قبل از هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 13

13 - خط نفاق ، در ميان مسلمانان ، پيش از هجرت پيامبر ( ص ) آغاز شد . *

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه و

آيه بعد، مى تواند قرينه باشد بر اين كه اين افراد، داراى نوعى نفاق در ايمان بودند و اين جريان، قبل از هجرت، آغاز شده است. گفتنى است، چون سوره عنكبوت مكّى است، آيه هم وضعيّت برخى مسلمانان مكه را بازگو مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 11 - 4

4 - خط نفاق ، قبل از هجرت و در مكه شروع شد . *

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه .

اين كه خداوند، در سوره عنكبوت _ كه سوره اى مكى است _ بيان مى كند كه به دنبال بازشناسى مؤمنان از منافقان، است نشانه پديد آمدن، خط نفاق در مكه است.

نگرانى از هجرت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 5

5 - بيم فرعون از ناگزير شدن قبطيان به ترك سرزمين خويش با پيروزى موسى ( ع )

يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

وجوب هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

3 - نساء - 4 - 98 - 6

6 _ وجوب هجرت حتى بر زنان و كودكان مانده در سيطره كافران

الّا المستضعفين من الرّجال و النّساء و الولدان

وقت هجرت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 20

20 - تقارن هجرت موسى ( ع ) به مدين با دوران پيرى شعيب ( ع )

قالتا . .. و أبونا شيخ كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 24 - 5

5 - هم زمانى هجرت موسى ( ع ) به مدين با فصل گرما

ثمّ تولّى إلى الظلّ

ويژگيهاى هجرت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 2

2 - هجرت بنى اسرائيل از مصر ، حركتى سازماندهى شده و پنهان از چشم فرعونيان *

و لقد أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى

فرمان يافتن موسى(ع) به كوچ دادن شبانه بنى اسرائيل و تعقيب آنان از سوى فرعون، اين احتمال را تقويت مى كند كه انتخاب شب به جهت استتار و پنهان ماندن از چشم مأموران فرعون بوده است.

هجرت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 9

9- ابراهيم ( ع ) در هجرت منفردانه خود از جامعه مشرك ، تنها متكى بر خداوند و يارى او بود .

و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 1،3

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از محيط شرك

و بت پرستى هجرت كرد و از بت پرستان و معبود هاى آنان كناره گيرى كرد .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسح_ق و يعقوب

3- اعطاى اسحاق و يعقوب به حضرت ابراهيم ( ع ) ، موهبتى الهى و پاداش هجرت او بود .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسح_ق و يعقوب

حرف {لمّا} بيانگر ترتب جزا(وهبنا . ..) بر شرط (اعتزلهم ...) مى باشد و دلالت مى كند كه وجود جزا، به خاطر وجود شرط بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 2،4

2- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از جامعه آلوده خود به سرزمينى بركت خيز هجرت كردند .

إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

4- هجرتگاه ابراهيم و لوط ( ع ) ( شام _ فلسطين ) ، براى تمام مردم جهان با بركت است .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها للع_لمين

{عالم} به معناى همه خلق و يا دسته اى از موجودات است. جمع آمدن آن (عالمين) براى بيان استغراق و شمول تمامى اصناف موجودات است. مقصود از آن در اين آيه، همه مردم از تمامى اقوام و قبايل دور و نزديك مى باشد. گفتنى است نوع مفسران برآنند كه مقصود از سرزمين مبارك، شام (فلسطين) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 1

1- تولد اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پس از هجرت ابراهيم ( ع ) بود .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض . .. و وهبنا له إسح_ق و يعقوب

سير

داستان حضرت ابراهيم در اين آيات، بيانگر برداشت ياد شده است. به علاوه اين كه داستان افكندن ابراهيم به آتش و نجات آن حضرت در زمان جوانى اش بوده است و فرزنددار شدن ابراهيم(ع) در دوران پيرى آن حضرت صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 3،11،12،13

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) از سرزمين خويش ، پس از واقعه دعوت به توحيد و انداخته شدن در آتش و نجات اش از آن ، هجرت كرد .

و إبرهيم إذ قال . .. اعبدوا اللّه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ... أو حرّ

به قرينه سياق، مرجع ضمير فاعلى {قال} حضرت ابراهيم(ع) است.

11 - اتكاى حضرت ابراهيم ( ع ) به عزت و حكمت خداوند در هجرت خويش

إنّى مهاجر إلى ربّى إنّه هو العزيز الحكيم

12 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . . أمّا ابراهيم ( ع ) نبوّته بكوثى ربّا و هى قرية من قرى السواد فيها بدأ اوّل أمره ثم هاجر منها و ليست بهجرة قتال . و ذالك قول اللّه عزّوجلّ : { إنّى مهاجر إلى ربّى . . . } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..رسالت ابراهيم، از قريه {كوثى ربّا} يكى از روستاهاى سواد (عراق) است شروع شد و آنگاه از آنجا هجرت كرد. اين، هجرتِ جنگ نبود و آن، همان سخن خداى عزّوجلّ {إنّى مهاجر إلى ربّى...} است}.

13 - { عن أبى جعفر ( ع ) : { . . .فآمن له لوط } و خرج مهاجراً إلى الشام هو

و ساره و لوط ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه: {. ..لوط، ابراهيم(ع) را تصديق كرد و با آن حضرت و ساره به شام هجرت كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 2

2 - اسحاق ( ع ) ، پس از هجرت ابراهيم ( ع ) از منطقه اصلى زندگى اش ، متولد شد .

و قال إنّى مهاجر . .. و وهبنا له إسح_ق

برداشت بنابراين است كه در آيات، آنچه بر حضرت ابراهيم(ع) به ترتيب رخ داده، منعكس شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 1،2،13

1 - تصميم ابراهيم ( ع ) ، به هجرت از وطن خود به شهرى ديگر و اعلام آن به مردم

قال إنّى ذاهب إلى ربّى

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از رفتن به سوى پروردگار (ذاهب إلى ربى) هجرت است و آمدن {قال} در آغاز آيه شريفه، مى رساند كه ابراهيم(ع) تصميم خود مبنى بر هجرت را به مردم اعلام كرد.

2 - هجرت ابراهيم ( ع ) ، حركتى الهى و در جهت جلب رضاى خدا بود .

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى

از تعبير رفتن به سوى پروردگار به جاى هجرت، برداشت بالا به دست مى آيد.

13 - { عن ابراهيم بن أبى زيادالكرخى ، قال : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : إنّ إبراهيم ( ع ) . . . لمّا كسر أصنام نمرود . . . فأمرهم أن ينفوا إبراهيم من بلاده . . . فأخرجوا إبراهيم و لوطاً معه ( ع ) من بلادهم إلى الشام

. فخرج ابراهيم ( ع ) و معه لوط لايفارقه و سارة و قال لهم { إنى ذاهب إلى ربّى سيهدين } يعنى بيت المقدس ;

ابراهيم بن ابى زياد كرخى مى گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: ابراهيم(ع) . .. چون بت هاى نمرود را شكست ... نمرود به اصحابش دستور داد ابراهيم(ع) را از شهر برانند ... پس ابراهيم(ع) را در حالى كه لوط(ع) هم راه او بود، از شهرشان به سوى شام اخراج كردند و در حالى كه لوط و ساره با او بودند [از شهر بيرون آمدند] و ابراهيم به آنان گفت: {إنى ذاهب إلى ربى سيهدين}; يعنى، به سوى بيت المقدس مى روم}.

هجرت از جامعه ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 9

9- هجرت از جوامع ستم پيشه ، از راه هاى گريز از ستم و زمينه ساز پيروزى

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا

هجرت از جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 5

5- هجرت و گريز از محيط فاسد ، به منظور حفظ ايمان و ارزش ها ، كارى جوانمردانه و مورد تمجيد خداوند است .

إذ أوى الفتية إلى الكهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 6

6- هجرت از محيط آلوده و بلاد كفر و شرك به سرزمين پاك و بركت خيز امرى است بايسته و سزاوار .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

هجرت از جامعه مشرك

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 5،8

5- لزوم هجرت از محيط كفر و شرك ، براى حفظ عقيده

و إذ اعتزلتموهم . .. فأوُواْ إلى الكهف

بيان اعتزال اصحاب كهف از جامعه شرك و مردم مشرك، در حقيقت، بيان الگو و رهنمودى براى موحّدان و مؤمنان است كه به هنگام تعارض، حفظ ايمان را بر ماندن در جامعه، ترجيح داده و از محيط كفر هجرت كنند.

8- اطمينان اصحاب كهف به برخوردارى از رحمت الهى در صورت هجرت كردن از حاكميّت شرك و جامعه مشرك

فأوُواْ إلى الكهف ينشر لكم ربّكم من رحمته

فعل {ينشر} در جواب امر قرار گرفته و جزا براى شرط مقدر است; يعنى {إنْ تأووا إلى الكهف ينشر. ..} و مفاد آن، حتمى بودن نشرِ رحمت الهى در صورت هجرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 5،6،8،9،16

5- ابراهيم ( ع ) ، هجرت از محيط شرك و بت پرستى را جهت حراست از عقيده توحيدى خود و عبادت پروردگار يگانه برگزيد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه و أدعوا ربّى

از جمله معانى {دعاء} عبادت است. دراين آيه نيز {أدعوا} به قرينه {لِمَ تعبد} در آيات قبل مى تواند به معناى {عبادت مى كنم} باشد. براين مبنا ابراهيم، هجرت خود را براى ميسرشدن عبادت خداوند دانسته است.

6- هجرت از محيط شرك ، در صورت بى تأثير بودن تبليغ ، بر ماندن در آن جا ترجيح دارد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه

حضرت ابراهيم پس از آن كه سرسختى و لجاجت آزر را مشاهده نمود، چند

راه در پيش داشت 1_ ماندن در محيط شرك و اختفاى عقيده و دست برداشتن از مبارزه 2_ مبارزه با بت پرستى و گرفتار شدن به رجم 3_ بيرون رفتن از محيط شرك. حضرت از اين سه راه، راه سوم را برگزيده است كه نشان ترجيح آن در شرايط خاص خود است.

8- لزوم هجرت از محيطى كه نتوان در آن ، خداى يگانه را عبادت كرد .

و أعتزلكم و ما تدعون . .. و أدعوا ربّى

9- ابراهيم ( ع ) در هجرت منفردانه خود از جامعه مشرك ، تنها متكى بر خداوند و يارى او بود .

و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

16_ ابراهيم ( ع ) ، در آستانه هجرت خود از ديار بت پرستان ، به رفع سختى ها و كسب سعادت خود اميدوار بود و دعا به درگاه خداوند را عامل آن مى دانست .

عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از محيط شرك و بت پرستى هجرت كرد و از بت پرستان و معبود هاى آنان كناره گيرى كرد .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسح_ق و يعقوب

هجرت از دار الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 12

12 _ وسعت و گنجايش زمين براى هجرت و گريز از سرزمين فساد و كفر

و قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 -

99 - 5

5 _ ترك هجرت از سيطره كافران و مشركان ، گناهى بس بزرگ

فاولئك عسى اللّه ان يعفو عنهم

چون كيفر ترك هجرت در صورت ناتوانى نيز به طور حتمى نفى نشده، معلوم مى شود هجرت در صورت توان، از واجبات بسيار مؤكّد است و ترك آن گناهى بزرگ.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 5

5 _ زندگى در جوار كافران ، امرى نامطلوب و هجرت از بلاد كفر ، امرى پسنديده است .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

هجرت از دارالكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 6

6- توصيه خداوند به هجرت از سرزمين كفر ، در صورت ناگزير بودن انسان از تظاهر مداوم به كفر

إلاّ من أُكره . .. ثمّ إن ربّك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا

اين آيه به كسانى نظر دارد كه از روى اجبار سخن كفر بر زبان رانده اند و خداوند مى فرمايد: آنان پس از اين كار در صورتى كه هجرت كنند و. .. [و بى تفاوت باقى نمانند ]مورد بخشش خواهند بود. اين بيان مى رساند كه هجرت چنين افرادى امرى لازم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 5

5- لزوم هجرت از محيط كفر و شرك ، براى حفظ عقيده

و إذ اعتزلتموهم . .. فأوُواْ إلى الكهف

بيان اعتزال اصحاب كهف از جامعه شرك و مردم مشرك، در حقيقت، بيان الگو و رهنمودى براى موحّدان و مؤمنان است كه به هنگام تعارض، حفظ ايمان را بر ماندن

در جامعه، ترجيح داده و از محيط كفر هجرت كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 6

6- هجرت از محيط آلوده و بلاد كفر و شرك به سرزمين پاك و بركت خيز امرى است بايسته و سزاوار .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 56 - 7

7 - هجرت از دارالكفر ، در صورت مناسب نبودن آن براى انجام دادن تكاليف دينى ، امرى لازم است .

إنّ أرضى وسعة فإيّ_ى فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 57 - 2

2 - هجرت از دارالكفر ، براى حفظ ارزش هاى دينى ، حتى اگر منجر به مرگ شود ، امرى لازم است .

إنّ أرضى وسعة . .. كلّ نفس ذائقة الموت

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه آيه {كلّ نفس ذائقة الموت} در صدد جواب از پرسشى مقدر باشد و آن، چنين است :{ آيا اگر هجرت در پى دارنده مرگ هم باشد باز هجرت لازم است؟ و خداوند، پاسخ مى دهد: {مرگ سرنوشت حتمى است و از آن، گريزى نيست و هجرت را، نبايد به خاطر آن ترك كرد. }.

هجرت از سرزمين شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 6

6 - ابراهيم ( ع ) ، افراد مؤمن و موحد را ، به هجرت از سرزمين شرك تشويق مى كرد .

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى

اعلام ابراهيم(ع) به هجرت خود از

سرزمين شرك، ممكن است به اين جهت باشد كه افراد اندكى كه ايمان آورده و موحد شده اند، همانند او هجرت كنند.

هجرت از سرزمين قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 4

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهى ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از واژه {الغابرين} استفاده مى شود كه بر جاى ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بيرون روندگان از شهر نجات يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 172 - 1

1 - هلاكت قوم لوط ، پس از خروج وى و خاندان مؤمنش از شهر

فنجّين_ه و أهله . .. ثمّ دمّرنا الأخرين

{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) مرادف {إهلاك} و به معناى نابود كردن و از ميان برداشتن است; يعنى، {سپس ديگران را هلاك گردانيديم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 13،14،15

13_ نجات لوط ( ع ) و خانواده اش در گرو خروج آنان از ديار قوم لوط بود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

14_ لوط ( ع ) موظف بود پيش از نزول عذاب ، به طور محرمانه و بدون آگاهى قومش ، از ديار آنان خارج شود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

تأكيد فرشتگان بر اينكه لوط(ع) بايد شبانه كوچ كند، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد. گفتنى است كه اين احتمال، در صورتى موجه است كه سخن فرشتگان با لوط(ع) (فأسر ...) در شب نزول عذاب نبوده باشد; بلكه

در روز قبل، آن سخن ايراد شده باشد.

15_ فرشتگان ، از لوط ( ع ) و خاندانش خواستند كه به هنگام خروج از ديارشان ، از حركت باز نايستند و به سوى خانه و كاشانه باز نگردند .

و لايلتفت منكم أحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 1،3

1- فرشتگان ، از حضرت لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسى از شب ، جهت نجات از عذاب الهى شدند .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

3- لوط ( ع ) ، مأموريت يافت كه هم زمان با خارج ساختن خاندانش از شهر ، خود نيز در پى آنان حركت كند .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

هجرت از سرزمين مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 6،7

6 _ بنى اسرائيل ، خواهان هجرت از سرزمين مصر به سرزمين ديگر بودند .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

7 _ بنى اسرائيل ، در دعاى خويش از خداوند خواستند : زمينه هجرتشان از سرزمين مصر به سرزمينى ديگر را فراهم كند .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

جمله {و نجنا برحمتك من القوم الكافرين} به معناى (ما را از كافران خلاص نما) است و مقصود از آن مى تواند درخواست هجرت به سرزمين ديگر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 2

2 - موسى و هارون ( ع ) ، مأمور هجرت از سرزمين مصر به همراه بنى اسرائيل

أن أرسل معنا بنى إسرءيل

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 1

1 - وحى خداوند به موسى ( ع ) در خارج ساختن شبانه بنى اسرائيل از سرزمين مصر

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 55 - 4

4 - گريز بنى اسرائيل از مصر ، تهديدى عليه منافع فرعونيان

و إنّهم لنا لغائظون

چنانچه خشم فرعونيان به خاطر اين باشد كه با گريز بنى اسرائيل از مصر، نيروى كار عظيمى از دستشان خارج مى شد و زيان بسيارى بر آنان وارد مى گشت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 57 - 3

3 - فرمان خداوند به حركت شبانه بنى اسرائيل ، طرحى براى بيرون كشاندن فرعونيان از سرزمينشان

أن أسر بعبادى . .. فأخرجن_هم من جنّ_ت و عيون

هجرت از شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 20

20 _ آمرزش گناهان و بهشت ، پاداش خداوند به هجرت كنندگان از شرك و كفر *

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم . .. لاكفّرنّ عنهم سيّاتهم و لادخلنّهم جنّات

مى توان گفت مراد از هجرت به قرينه ادامه آيه (اخرجوا من ديارهم)، هجرتى است كه رانده شدن از خانه و كاشانه را در پى داشته باشد. و اين هجرت همان ترك شرك و كفر است.

هجرت از كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 20

20 _ آمرزش گناهان

و بهشت ، پاداش خداوند به هجرت كنندگان از شرك و كفر *

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم . .. لاكفّرنّ عنهم سيّاتهم و لادخلنّهم جنّات

مى توان گفت مراد از هجرت به قرينه ادامه آيه (اخرجوا من ديارهم)، هجرتى است كه رانده شدن از خانه و كاشانه را در پى داشته باشد. و اين هجرت همان ترك شرك و كفر است.

هجرت از مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 23 - 2،10

2- موسى ( ع ) ، مأمور خارج ساختن شبانه و مخفيانه بنى اسرائيل از مصر

فأسر بعبادى ليلاً

{إسراء} (مصدر {أسر}) به معناى رفتن در شب است و {ليلاً} تأكيد آن مى باشد.

10- مهاجرت علنى بنى اسرائيل از سرزمين مصر ، امرى غيرممكن براى آنان

فأسر بعبادى ليلاً إنّكم متّبعون

هجرت از مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 2،4

2- عده اى از مسلمانان صدراسلام براى رهايى از ظلم و ستم مشركان مكه ، از آن شهر هجرت كردند .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا

به دليل اينكه سوره نحل در مكه نازل شده است، احتمال دارد مراد از {الذين هاجروا} مسلمانانى باشد كه از مكه هجرت كرده و به حبشه يا مدينه رفتند.

4- محل هجرت مسلمانان مهاجر از مكه ( به مدينه يا حبشه ) جايگاهى شايسته و مناسب براى آنان

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 2

2 - دفاع از حريم

قرآن و پيروى از تعاليم آن ، عامل هجرت پيامبر ( ص ) از مكه

إنّ الذى فرض عليك القرءان لرادّك إلى معاد

اين كه خداوند پيش از وعده به بازگشت پيامبر(ص) به مكه، مسأله وجوب عمل به تعاليم قرآن را مطرح ساخته است; مى تواند به علّتِ هجرت پيامبر(ص) از مكه به مدينه اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 8

8 _ گروهى از مسلمانان در صدر اسلام ، از مكّه هجرت نكردند و همچنان تحت ستم كافران باقى ماندند .

انّ الّذين توفّيهم الملئكة . .. قالوا كنّا مستضعفين فى الارض

ابن عباس گويد: گروهى از اهل مكّه ايمان آوردند، ولى به علت ترس، از هجرت سر باز زدند و اين آيه درباره آنان نازل شد. (روح المعانى، ذيل آيه).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 6

6 - هجرت مسلمانان از مكه ، تحت فشار دشمن بود ; نه به اختيار و دلخواه آنان .

الذين أُخرجوا من دي_رهم و أمولهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 8،14

8 - نهى خداوند از دوستى اهل ايمان با كافران كه باعث خروج ناخواسته پيامبر ( ص ) و مؤمنان از سرزمينشان ( مكه ) شده بودند .

لاتتّخذوا . .. يخرجون الرسول و إيّاكم أن تؤمنوا باللّه

14 - حركت مسلمانان براى فتح مكه ، حركتى جهادى و در راستاى خشنودى خداوند

إن كنتم خرجتم جه_دًا فى سبيلى و ابتغاء مرضاتى

از اين كه پس از برشمردن ستم مشركان نسبت به مسلمانان،

تعبير {جهاداً فى سبيلى. ..} آمده، مى توان نتيجه گرفت كه آيه شريفه، انگيزه فتح مكه را مشخص ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 4

4 - اقدام برخى از زنان مؤمن ، به هجرت از مكه به سوى مدينه ، پس از پيمان حديبيه

ي_أيّها الذين ءامنوا

آيه شريفه _ بر اساس شأن نزول _ پس از هجرت برخى از زنان مكه به مدينه، نازل شده است.

هجرت اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 2

2- حركت اصحاب كهف به سوى غار ، حركتى جوانمردانه و در جهت كسب ارزش ها بود .

إذ أوى الفتية إلى الكهف فقالوا ربّنا

{فتية} جمع {فتى} به معناى جوانان است. كاربرد اين كلمه درباره اصحاب كهف، ممكن است به جهت جوانى اصحاب كهف از نظر سنى باشد. و محتمل است كه عنايت به اوصاف جوانمردانه آنان، اشاره باشد. برداشت بالا، ناظر به احتمال دوم است.

هجرت با شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 80 - 4

4 - دست يابى به خواسته ها و مقاصد مهم بشر ( چون هجرت ، جهاد ، كسب دانش و . . . ) از حكمت هاى آفرينش شتران *

و لتبلغوا عليها حاجة فى صدوركم

تنوين {حاجة} براى تفخيم است و مقيد شدن حاجت به {فى صدوركم} (حاجتى كه در دل داريد) نشانگر اين نكته است كه شتران افزون بر تأمين نيازهاى مادى و خوراكى بشر، وسيله اى مناسب براى دست يابى بشر (به ويژه بشر

آن روز) به مقاصد و منافع مهم (چون هجرت، جهاد، كسب دانش و . ..) مى باشند.

هجرت براى شناخت اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 3

3 _ لزوم هجرتِ گروهى از هر جامعه ، به سوى مراكز علمى ، براى كسب شناخت اسلام و تفقه در دين

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين

هجرت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 9

9 _ موسى ( ع ) در راستاى رهاسازى بنى اسرائيل از فرعون خواست تا از مهاجرت آنان با وى جلوگيرى نكند .

فأرسل معى بنى إسراءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 9

9 - بنى اسرائيل ، داراى آمادگى براى هجرت از مصر به رهبرى موسى و هارون ( ع )

فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

مطرح شدن اين درخواست نزد فرعون، بر وجود آمادگى روحى و فكرى در بنى اسرائيل براى هجرت از مصر دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 7،13

7 - بنى اسرائيل ، داراى آمادگى لازم براى هجرت از مصر و رهايى از عذاب فرعون

أسر بعبادى

حركت شبانه، گريختن از چنگ كسانى است كه براى آن حركت، مانع ايجاد مى كنند. بنابراين ماندن بنى اسرائيل نزد فرعونيان، برخلاف ميل آنان بوده است.

13 - خداوند به موسى ( ع ) اطمينان داد كه در مسير هجرت از مصر نه با نيرو هاى دشمن درگير خواهد شد

و نه مشگل جدى ديگرى براى آنان بروز خواهد كرد .

أسر بعبادى . .. لاتخ_ف دركًا و لاتخشى

حذف متعلق {لاتخشى} بيانگر منتفى بودن هر چيزى است كه مايه دلهره و خشيت باشد; از قبيل: احتمال غرق شدن در دريا و يا خطرهاى غير قابل پيش بينى ديگر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 23 - 3

3- رعايت جوانب امنيتى و حفاظتى در گريز بنى اسرائيل از نظام فرعونى

فأسر . .. ليلاً

هجرت به حبشه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 4

4- محل هجرت مسلمانان مهاجر از مكه ( به مدينه يا حبشه ) جايگاهى شايسته و مناسب براى آنان

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 4

4- هجرت برخى از مسلمانان صدراسلام ( به حبشه ) ، پس از تحمل رنج و شكنجه دشمنان

للذين هاجروا من بعد ما فتنوا

يكى از معانى {فتنة} آزار و شكنجه مى باشد (مفردات راغب) و برداشت فوق مبتنى بر اين معناست.

هجرت به دارالكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 11 - 4

4 - ايمان به خدا ، مستلزم رعايت تقوا و پرهيز از مخالفت با او

و اتّقوا اللّه الذى أنتم به مؤمنون

هجرت به سرزمين با بركت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 6

6- هجرت از محيط آلوده و بلاد كفر و

شرك به سرزمين پاك و بركت خيز امرى است بايسته و سزاوار .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

هجرت به سوى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 8

8 - مهاجرت از محيط شرك و آلوده به گناه ، به محيطى پاك و سالم ، هجرت به سوى خداوند است .

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

هجرت به سوى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 21

21 _ عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزوجل : { فلولا من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين . . . { فامرهم ان ينفروا إلى رسول اللّه ( ص ) . . . ;

از امام صادق (ع) درباره سخن خداى عز و جل كه مى فرمايد: {چرا از هر گروهى يك عده كوچ نمى كنند تا در دين تفقه نمايند} روايت شده: خداوند آنان را امر فرموده كه به سوى رسول خدا (ص) كوچ نمايند [و فقه را از وى فراگيرند ]. ..}.

هجرت به فلسطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 4

4- هجرتگاه ابراهيم و لوط ( ع ) ( شام _ فلسطين ) ، براى تمام مردم جهان با بركت است .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها للع_لمين

{عالم} به معناى همه خلق و يا دسته اى از موجودات است. جمع آمدن آن (عالمين) براى بيان استغراق و شمول تمامى اصناف موجودات است. مقصود از

آن در اين آيه، همه مردم از تمامى اقوام و قبايل دور و نزديك مى باشد. گفتنى است نوع مفسران برآنند كه مقصود از سرزمين مبارك، شام (فلسطين) است.

هجرت به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 8،12،18

8 _ مهاجرت به سوى پيامبر ( ص ) ، هجرت در راه خداست .

و من يهاجر فى سبيل اللّه . .. و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله

12 _ هجرت به سوى خدا و رسول ( ص ) ، موجب برخوردارى از اجر و پاداش الهى

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله . .. فقد وقع اجره على اللّه

18 _ مهاجران به سوى خدا و رسول ( ص ) ، مشمول غفران و رحمت خاصّ الهى هستند .

و من يهاجر . .. فقد وقع اجره على اللّه و كان اللّه غفوراً رحيماً

هجرت به مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 3

3 _ مسلمانانى كه از هجرت به مدينه سر باز زدند و يا در راه خدا جهاد نكردند و يا مهاجران و دين خدا را يارى ندادند ، از دايره مؤمنان راستين خارج هستند .

و الذين ءامنوا و هاجروا . .. أولئك هم المؤمنون حقا

{أولئك} اشاره است به هر يك از {الذين} اول و دوم با ويژگيهايى كه در توصيف آنها آمده است. با توجه به اين معنا و دلالت ضمير فصل (هم) بر حصر معلوم مى شود كسانى كه مجموع صفات ياد شده را نداشته، اگر چه برخى

از آنها را دارا باشند مؤمن حقيقى نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 75 - 5

5 _ مهاجرت به مدينه از وظايف مهم مسلمانان صدر اسلام

و الذين ءامنوا من بعد و هاجروا

مراد از هجرت در اين بخش از آيات، كوچ كردن مسلمانان از هر نقطه به مدينه منوره است. تأكيد فراوان خداوند بر هجرت بيانگر اهميت ويژه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 4

4- محل هجرت مسلمانان مهاجر از مكه ( به مدينه يا حبشه ) جايگاهى شايسته و مناسب براى آنان

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 5

5 - تشريع حكم جهاد ، پس از آوارگى مسلمانان از مكّه و هجرت به مدينه

أُذن للذين يق_تلون . .. الذين أُخرجوا من دي_رهم بغير حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 2

2 - دفاع از حريم قرآن و پيروى از تعاليم آن ، عامل هجرت پيامبر ( ص ) از مكه

إنّ الذى فرض عليك القرءان لرادّك إلى معاد

اين كه خداوند پيش از وعده به بازگشت پيامبر(ص) به مكه، مسأله وجوب عمل به تعاليم قرآن را مطرح ساخته است; مى تواند به علّتِ هجرت پيامبر(ص) از مكه به مدينه اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 4

4 - اقدام برخى از زنان

مؤمن ، به هجرت از مكه به سوى مدينه ، پس از پيمان حديبيه

ي_أيّها الذين ءامنوا

آيه شريفه _ بر اساس شأن نزول _ پس از هجرت برخى از زنان مكه به مدينه، نازل شده است.

هجرت به مشرق سرزمين مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 60 - 2

2 - خط سير بنى اسرائيل ، از مصر به سمت مشرق بود . *

فأتبعوهم مشرقين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {مشرقين} _ چنان كه برخى از مفسران گفته اند _ به معناى {قاصدين جهة الشرق} باشد.

هجرت پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 6،7

6 _ مؤمنانِ به رسالت شعيب ( ع ) مصمّم بر آيين توحيد و متابعت شعيب ( ع ) در خروج از شهر مدين

لئن اتبعتم شعيباً

7 _ اشراف كفرپيشه مدين با تأكيد بر خسارتبار بودن همراهى شعيب ( ع ) ، در تلاش براى بازداشتن مؤمنان از متابعت او و خارج شدن از شهر مدين

و قال الملأ . .. لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

هجرت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 13

13_ نجات لوط ( ع ) و خانواده اش در گرو خروج آنان از ديار قوم لوط بود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 4

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهى ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّين_ه

و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از واژه {الغابرين} استفاده مى شود كه بر جاى ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بيرون روندگان از شهر نجات يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 172 - 1

1 - هلاكت قوم لوط ، پس از خروج وى و خاندان مؤمنش از شهر

فنجّين_ه و أهله . .. ثمّ دمّرنا الأخرين

{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) مرادف {إهلاك} و به معناى نابود كردن و از ميان برداشتن است; يعنى، {سپس ديگران را هلاك گردانيديم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 6

6 - خروج مخفيانه خاندان لوط ، تدبيرى الهى ، براى دفع مزاحمت كافران نسبت به ايشان *

نجّين_هم بسحر

انتخاب لحظات تاريك سحر براى خروج خاندان لوط، احتمال دارد از آن جهت باشد كه خروج علنى، آنان را در معرض مزاحمت كافران قرار مى داد.

هجرت خانواده موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 29 - 2

2 - هجرت موسى ( ع ) به همراه همسر و فرزندانش از مدين ، پس از پايان يافتن مدت قراردادش با شعيب ( ع )

فلمّا قضى موسى الأجل و سار بأهله

گرچه واژه {أهل} انصراف به زوجه دارد; لكن با توجه به تعبير {امكثوا} (با خطاب جمع) معلوم مى شود علاوه بر همسر حداقل دو نفر ديگر نيز _ كه به احتمال قوى فرزندانش بوده اند _ او را همراهى مى كردند.

هجرت در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4

- 66 - 6

6 _ بسيارى از مردم آمادگى جانبازى و نبرد با خويشان و هجرت در راه خدا را ندارند . *

و لو انّا كتبنا عليهم ان اقتلوا انفسكم او اخرجوا من دياركم ما فعلوه الّا قليل من

برخى برآنند كه مراد از {اقتلوا انفسكم}، جهاد و مراد از {اخرجوا من دياركم}، هجرت است و تعبير از جهاد به قتل نفس بدان جهت است كه در زمان نزول آيه غالباً مسلمانان بايد با خويشان خود نبرد مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 8،9،12،18

8 _ مهاجرت به سوى پيامبر ( ص ) ، هجرت در راه خداست .

و من يهاجر فى سبيل اللّه . .. و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله

9 _ اهل ايمان ، وظيفه دار مهاجرت به سوى رسول خدا

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله

12 _ هجرت به سوى خدا و رسول ( ص ) ، موجب برخوردارى از اجر و پاداش الهى

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله . .. فقد وقع اجره على اللّه

18 _ مهاجران به سوى خدا و رسول ( ص ) ، مشمول غفران و رحمت خاصّ الهى هستند .

و من يهاجر . .. فقد وقع اجره على اللّه و كان اللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 1،8،10،11،14

1- خداوند ، به مسلمانهايى كه مورد ستم واقع شده و به خاطر او هجرت كردند ، جايگاه و مكانى شايسته در دنيا و پاداشى بس

بزرگ تر در آخرت عطا مى كند .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

{فى} در {فى الله} به معناى {لام} و براى تعليل است. بنابراين معناى عبارت {هجرت براى كسب رضاى خداوند} است.

8- در راه خدا بودن هجرت ، شرط ارزشمندى آن

هاجروا فى الله

{فى} احتمال دارد به همان معناى خودش باشد و بنابراين مراد از آن مى تواند {فى سبيل الله} باشد.

10- پاداش اخروى هجرت در راه خدا ، بسى برتر از پاداش دنيوى آن است .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أ

11- پاداش اخروى هجرت در راه خدا ، قابل توصيف نيست .

و الذين هاجروا فى الله . ..لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة و لأجر الأخرة أكبر

مفضل عليه افعل تفضيل (أكبر) حذف شده است و حذف آن به منظور عموميت دادن است. بنابراين معناى عبارت چنين مى شود: پاداش اخروى هجرت بزرگ تر از آن است كه كسى بتواند آن را درك كند.

14- آگاه شدن از فوايد دنيوى هجرت در راه خدا و پاداش اخروى آن ، مورد تمنى خداوند

و الذين هاجروا . .. لو كانوا يعلمون

از جمله معناها و استعمالهاى {لو} تمنى است و برداشت فوق بر اين اساس است.

هجرت در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 10

10 _ هجرت در صدر اسلام داراى اهميتى برتر نسبت به جهاد در راه خدا

ما لكم من وليتهم من شىء حتى يهاجروا

با توجه به صدر آيه كه برخوردارى از حق ولايت را مشروط به

جهاد دانست، معلوم مى شود هجرت در جعل ولايت بين مؤمنان كافى نيست. بنابراين ذكر كردن هجرت در اين فراز (حتى يهاجروا) و مقيد نساختن آن به جهاد اين معنا را القا مى كند كه هجرت در راه خدا در صدر اسلام اهميتى برتر از جهاد داشته است.

هجرت زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 4

4 - اقدام برخى از زنان مؤمن ، به هجرت از مكه به سوى مدينه ، پس از پيمان حديبيه

ي_أيّها الذين ءامنوا

آيه شريفه _ بر اساس شأن نزول _ پس از هجرت برخى از زنان مكه به مدينه، نازل شده است.

هجرت شبانه بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 1

1 - موسى ( ع ) ، مأمور به حركت در آوردن شبانه بنى اسرائيل ، جهت خروج و هجرت از مصر

و لقد أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى

{إسراء} به معناى سير شبانه و حرف {باء} براى تعديه است، {أسر بعبادى}; يعنى، بندگان مرا شبانه حركت بده [و از مصر خارج كن].

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 1

1 - موسى ( ع ) به فرمان خداوند ، بنى اسرائيل را شبانه از مصر كوچ داد و از دريا گذراند .

أسر بعبادى . .. فأتبعهم

حرف {فاء} در {فأتبعهم} فصيحه است; يعنى، از يك سرى جملات محذوف قبل از خود حكايت مى كند. حاصل آن جملات اين است كه موسى(ع) بنى اسرائيل را از مصر كوچ داد و

فرعونيان نيز از حركت آنان آگاه شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 1،5

1 - وحى خداوند به موسى ( ع ) در خارج ساختن شبانه بنى اسرائيل از سرزمين مصر

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى

5 - ممانعت جدى حكومت فرعون از مهاجرت بنى اسرائيل و ترك سرزمين مصر

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى إنّكم متّبعون

فرمان الهى مبنى بر خروج مخفيانه و حركت شبانه بنى اسرائيل و نيز تعبير {إنّكم متّبعون} نشانگر ممانعت شديد حكومت فرعون نسبت به خروج بنى اسرائيل از مصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 55 - 1

1 - خشم فرعونيان از گريز شبانه بنى اسرائيل به منظور ترك ديار مصر

و إنّهم لنا لغائظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 23 - 2

2- موسى ( ع ) ، مأمور خارج ساختن شبانه و مخفيانه بنى اسرائيل از مصر

فأسر بعبادى ليلاً

{إسراء} (مصدر {أسر}) به معناى رفتن در شب است و {ليلاً} تأكيد آن مى باشد.

هجرت شبانه خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 1،2،3،10،11

1- فرشتگان ، از حضرت لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسى از شب ، جهت نجات از عذاب الهى شدند .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

2- حضرت لوط ( ع ) به نظارت و مراقبت بر خروج خاندانش از شهر براى در امان ماندن از عذاب الهى ، مأمور گرديد .

فأسر بأهلك .

.. و اتّبع أدب_رهم

مقصود از به دنبال خاندان رفتن (و اتّبع أدبارهم) مى تواند كنايه از مراقبت و نظارت از خروج آنان باشد كه مبادا كسى به شهر برگردد و از رفتن منصرف شود. جمله بعدى (و لايلتفت منكم ...) مؤيد همين مطلب است.

3- لوط ( ع ) ، مأموريت يافت كه هم زمان با خارج ساختن خاندانش از شهر ، خود نيز در پى آنان حركت كند .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

10- { قال أبوجعفر ( ع ) : . . . { فلما جاء آل لوط المرسلون } . . . قالوا . . . { فأسر بأهلك } يا لوط إذا مضى لك من يومك ه_ذا سبعة أيام و لياليها { بقطع من الليل } إذا مضى نصف الليل { . . . و امضوا } من تلك الليلة { حيث تؤمرون } . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... اى لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از اين تاريخ، در نيمه هاى شب خانواده خود را از اين سرزمين بيرون ببر ... و در آن شب به هر جا كه فرمانتان داده اند برويد...}.

11- { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالى لمّا أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إليهم ملائكة . . . و قالوا للوط : أسر بأهلك من ه_ذه القرية الليلة . . . فلمّا انتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. هنگامى كه

خداوند تعالى اراده كرد قوم لوط را عذاب كند، فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد ... آنان به لوط(ع) گفتند: امشب خانواده خود را از اين قريه كوچ بده ... چون شب به نيمه رسيد آن حضرت به همراهى دخترانش كوچ كرد...}.

هجرت شبانه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 11،27

11_ فرشتگان ، از لوط ( ع ) خواستند تا خانواده خويش را شبانه از منطقه قومش خارج سازد .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

{اسراء} (مصدر اَسرِ) به معناى كوچ كردن شبانه است و {باء} در {بأهلك} براى تعديه مى باشد و {ال} در {الليل} عهد حضورى است. بنابراين معناى جمله {فأسر ...} چنين مى شود: [اى لوط!] خانواده خويش را در پاره اى از اين شب كوچ ده.

27_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالى لما أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إليهم ملائكة . . . و قالوا للوط : أسر بأهلك من ه_ذه القرية الليلة . . . فلما إنتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر روايت شده است: . .. هنگامى كه خداوند اراده كرد قوم لوط را عذاب كند، فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد ... آنان به لوط گفتند: امشب خانواده خود را از اين آبادى برون ببر ... چون شب به نيمه رسيد، لوط دختران خود را از آبادى بيرون برد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 1،3،10،11

1- فرشتگان ، از حضرت

لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسى از شب ، جهت نجات از عذاب الهى شدند .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

3- لوط ( ع ) ، مأموريت يافت كه هم زمان با خارج ساختن خاندانش از شهر ، خود نيز در پى آنان حركت كند .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

10- { قال أبوجعفر ( ع ) : . . . { فلما جاء آل لوط المرسلون } . . . قالوا . . . { فأسر بأهلك } يا لوط إذا مضى لك من يومك ه_ذا سبعة أيام و لياليها { بقطع من الليل } إذا مضى نصف الليل { . . . و امضوا } من تلك الليلة { حيث تؤمرون } . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... اى لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از اين تاريخ، در نيمه هاى شب خانواده خود را از اين سرزمين بيرون ببر ... و در آن شب به هر جا كه فرمانتان داده اند برويد...}.

11- { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالى لمّا أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إليهم ملائكة . . . و قالوا للوط : أسر بأهلك من ه_ذه القرية الليلة . . . فلمّا انتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. هنگامى كه خداوند تعالى اراده كرد قوم لوط را عذاب كند، فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد ... آنان به

لوط(ع) گفتند: امشب خانواده خود را از اين قريه كوچ بده ... چون شب به نيمه رسيد آن حضرت به همراهى دخترانش كوچ كرد...}.

هجرت شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 5

5 _ شعيب ( ع ) پس از اعلان پايداريش بر توحيد و رد پيشنهاد اشراف كفرپيشه ( بازگشت به آيين شرك ) ، خروج از ديار مدين را برگزيد .

لئن اتبعتم شعيباً

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {اتبعتم شعيباً}، پيروى از شعيب(ع) در خروج از شهر مدين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 1،2،4

1 _ شعيب ( ع ) پس از حتميت نزول عذاب الهى بر تكذيب كنندگان رسالتش ، از آنان فاصله گرفت و به ديارى ديگر شتافت .

فتولى عنهم

2 _ شعيب ( ع ) با دلسوزى بر كافران مشرف به هلاكت ، از آنان اعراض كرد و شهر مدين را ترك گفت .

فتولى عنهم و قال يقوم

لحن آيه و نيز اضافه كلمه {قوم} به ياء متكلم نشان از تحسّر و دلسوزى شعيب به مردم خويش دارد.

4 _ شعيب ( ع ) هنگام خروجش از ميان مردم مدين ، اتمام حجت الهى بر آنان را به ايشان گوشزد كرد .

فتولى عنهم و قال يقوم لقد أبلغتكم رسلت ربى

هجرت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 1،2،5

1 _ صالح ( ع ) پس از حتمى شدن نزول عذاب الهى بر اثر پى كردن ناقه ، از قوم

خويش فاصله گرفت و به ديارى ديگر شتافت .

فتولى عنهم

جمله {تولى عنهم} عطف بر {فعقروا الناقة} در آيه 77 است.

2 _ صالح ( ع ) با دريغ و دلسوزى بر ثموديان مشرف به هلاكت از ميان آنان رفت .

فتولى عنهم و قال يقوم

لحن آيه و نيز اضافه كلمه {قوم} به ياء متكلم، بيانگر تحسر و دلسوزى صالح نسبت به مردم خويش است.

5 _ صالح ( ع ) هنگام خروجش از ميان قوم ثمود ، اتمام حجت الهى بر آنان را به ايشان گوشزد كرد .

فتولى عنهم و قال يقوم لقد أبلغتكم رسالة ربى

هجرت علنى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 23 - 9،10

9- گريز علنى بنى اسرائيل از قلمرو فرعونيان ، امرى غيرقابل تحمل براى نظام فرعونى

إنّكم متّبعون

10- مهاجرت علنى بنى اسرائيل از سرزمين مصر ، امرى غيرممكن براى آنان

فأسر بعبادى ليلاً إنّكم متّبعون

هجرت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 6

6 _ لوط ، پيامبرى مهاجر به ديار سدوم ، نه اهل آن سامان *

أخرجوهم من قريتكم

خداوند پيامبران پيش از لوط و پيامبر پس از وى، يعنى شعيب، را برادر قومشان خواند. ولى در مورد بعثت لوط چنين تعبيرى آورده نشد. اين مطلب مى تواند اشاره به اين باشد كه لوط از افراد امت قومش نبوده است. انتساب {قرية} به مخالفان لوط با اضافه آن به {كم} مى تواند بيانگر اين باشد كه لوط از مهاجران به آن ديار بوده است و آن ديار بنابر گفته مفسران بخشى از سرزمين كنعان بوده

كه به شهر سدوم معروف بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 2

2 _ خداوند با خارج ساختن لوط و بستگان قومش از ديارشان ، وى را از عذاب مقدر شده براى قوم لوط نجات بخشيد .

فانجينه و أهله

چون جمله {فانجينه} در مقابل جمله {كانت من الغبرين} (همسر لوط در زمره باقى ماندگان بود) قرار گرفته است، معلوم مى شود نجات از عذاب قوم لوط در گرو خارج شدن از شهر و ديار آنان بوده است. بنابراين {فانجينه} يعنى: فانجينه باخراجنا اياه من بينهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 13،14

13_ نجات لوط ( ع ) و خانواده اش در گرو خروج آنان از ديار قوم لوط بود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

14_ لوط ( ع ) موظف بود پيش از نزول عذاب ، به طور محرمانه و بدون آگاهى قومش ، از ديار آنان خارج شود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

تأكيد فرشتگان بر اينكه لوط(ع) بايد شبانه كوچ كند، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد. گفتنى است كه اين احتمال، در صورتى موجه است كه سخن فرشتگان با لوط(ع) (فأسر ...) در شب نزول عذاب نبوده باشد; بلكه در روز قبل، آن سخن ايراد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 2،4

2- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از جامعه آلوده خود به سرزمينى بركت خيز هجرت كردند .

إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

4- هجرتگاه ابراهيم و لوط ( ع

) ( شام _ فلسطين ) ، براى تمام مردم جهان با بركت است .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها للع_لمين

{عالم} به معناى همه خلق و يا دسته اى از موجودات است. جمع آمدن آن (عالمين) براى بيان استغراق و شمول تمامى اصناف موجودات است. مقصود از آن در اين آيه، همه مردم از تمامى اقوام و قبايل دور و نزديك مى باشد. گفتنى است نوع مفسران برآنند كه مقصود از سرزمين مبارك، شام (فلسطين) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 4

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهى ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از واژه {الغابرين} استفاده مى شود كه بر جاى ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بيرون روندگان از شهر نجات يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 2،13

2 - حضرت لوط ( ع ) پس از ايمان آوردن به حضرت ابراهيم ( ع ) تصميم گرفت به سرزمين ديگرى هجرت كند .

فأمن له لوط و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

بنابراين احتمال كه مرجع ضمير فاعلى {قال} به قرينه {فآمن له لوط} حضرت لوط(ع) باشد، نكته بالا، قابل استفاده است.

13 - { عن أبى جعفر ( ع ) : { . . .فآمن له لوط } و خرج مهاجراً إلى الشام هو و ساره و لوط ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه: {. ..لوط، ابراهيم(ع) را تصديق كرد و با آن حضرت و ساره

به شام هجرت كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 7

7 - نجات لوط ( ع ) و مؤمنان ، از عذاب الهى ، با خروج از شهر انجام پذيرفت .

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از آمدن تعبير {غابرين} (بازماندگان) درباره همسر كافر و هلاك شده همسر لوط، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

هجرت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 1،3،9

1 _ نصرت خداوند به پيامبر ( ص ) در سخت ترين شرايط هجرت ، نشان قدرت و بى نيازى خدا از نصرت ديگران براى تحقق اراده خويش است .

و اللّه على كل شىء قدير. إلا تنصروه فقد نصره اللّه إذ أخرجه الذين كفروا

3 _ خروج پيامبر ( ص ) از مكه و اقدام آن حضرت به هجرت ، امرى ناخواسته و تحت فشار كافران بود .

إذ أخرجه الذين كفروا

بديهى است كه خروج پيامبر (ص) از مكه، به اراده خود آن حضرت صورت گرفت ولى از آن جهت كه تحت فشار و جوّ ارعاب بود، خداوند اخراج را به كافران نسبت داده است.

9 _ نگرانى فردِ همراه پيامبر ( ص ) ( ابوبكر ) به هنگام هجرت از مكه به مدينه و دلدارى رسول خدا ( ص ) به وى

إذ يقول لصحبه لاتحزن إن اللّه معنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 10

10 - هجرت پيامبر ( ص ) و مسلمانان و موضع گيرى آنان در برابر مشركان ، حركتى ابراهيمى

قد كانت لكم أسوة

حسنة فى إبرهيم و الذين معه

با توجه به آيات پيشين _ كه درباره هجرت و موضع گيرى بايسته مسلمانان در برابر مشركان است _ طرح {اسوه} بودن ابراهيم(ع) پس از اين آيات و توصيه ها، مطلب بالا را مى فهماند.

هجرت مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 24

24 _ آوارگى و هجرت برخى مسلمانان صدر اسلام و شكنجه و آزار آنان در راه خدا

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى

جمله {فالّذين . .. }، هر چند بيان يك ضابطه كلّى است، ولى به قرينه ماضى بودن فعلهاى {هاجروا و ... }، ناظر به تحقق هجرت، اخراج و آزار نيز هست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 1

1 _ مسلمانان ، در صورت مهاجرت ، على رغم پندار دشمنان ، محيط هاى مناسبى براى زندگى خواهند يافت .

و من يهاجر فى سبيل اللّه يجد فى الارض مراغماً كثيراً وسعة

{مراغماً}، اسم مكان و به معناى سرزمين و راه است كه با نظر به مادّه آن، {رغم} (خاك) اين معنا در آن اشراب شده كه يافتن سرزمين براى زندگى، على رغم موانع و تضييقاتى است كه دشمنان در برابر هجرت مسلمانان ايجاد مى كردند.

هجرت مسلمانان از مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 56 - 4

4 - توصيه خداوند ، به مسلمانان مكه براى هجرت از مكه جهت انجام شايسته عبادت خدا

ي_عبادى . .. إنّ أرضى وسعة فإيّ_ى فاعبدون

هجرت مسلمانان صدر اسلام

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 191 - 4

4 - مشركان مكه ، مسلمانان صدر اسلام را از مكه اخراج و آنان را به هجرت وادار كردند .

و أخرجوهم من حيث أخرجوكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 9

9 _ هجرت مسلمانان در صدر اسلام داراى اهميتى ويژه

و الذين ءامنوا و لم يهاجروا ما لكم من وليتهم من شىء

نهى از يارى رسانى به مؤمنان غير مهاجر و حكم به قطع ولايت با آنان مى تواند اشاره به اهميت هجرت در صدر اسلام داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 4

4- محل هجرت مسلمانان مهاجر از مكه ( به مدينه يا حبشه ) جايگاهى شايسته و مناسب براى آنان

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 4

4- هجرت برخى از مسلمانان صدراسلام ( به حبشه ) ، پس از تحمل رنج و شكنجه دشمنان

للذين هاجروا من بعد ما فتنوا

يكى از معانى {فتنة} آزار و شكنجه مى باشد (مفردات راغب) و برداشت فوق مبتنى بر اين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 10

10 - هجرت پيامبر ( ص ) و مسلمانان و موضع گيرى آنان در برابر مشركان ، حركتى ابراهيمى

قد كانت لكم أسوة حسنة فى إبرهيم و الذين معه

با توجه به آيات پيشين _ كه درباره

هجرت و موضع گيرى بايسته مسلمانان در برابر مشركان است _ طرح {اسوه} بودن ابراهيم(ع) پس از اين آيات و توصيه ها، مطلب بالا را مى فهماند.

هجرت مسلمانان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 5

5 - تشريع حكم جهاد ، پس از آوارگى مسلمانان از مكّه و هجرت به مدينه

أُذن للذين يق_تلون . .. الذين أُخرجوا من دي_رهم بغير حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 5

5 - مسلمانان مكه ، در صورت هجرت از مكه ، نگران معاش خود بودند .

إنّ أرضى وسعة . .. و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها اللّه يرزقها و إيّاكم

اين كه خداوند پس از توصيه به هجرت براى حفظ ارزش دينى، رازقيت خود را مطرح مى كند و يادآورى مى كند كه خيلى از جنبندگان، قادر به تأمين روزى خود نيستند، احتمال دارد درصدد دفع توهم و پرسشى باشد كه مسلمانان، آن را در ذهن خود داشته اند. برداشت بالا براساس احتمال ياد شده است.

هجرت موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 6

6 - ابراهيم ( ع ) ، افراد مؤمن و موحد را ، به هجرت از سرزمين شرك تشويق مى كرد .

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى

اعلام ابراهيم(ع) به هجرت خود از سرزمين شرك، ممكن است به اين جهت باشد كه افراد اندكى كه ايمان آورده و موحد شده اند، همانند او هجرت كنند.

هجرت موسى(ع) از مدين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 29 - 2،3

2 - هجرت موسى ( ع ) به همراه همسر و فرزندانش از مدين ، پس از پايان يافتن مدت قراردادش با شعيب ( ع )

فلمّا قضى موسى الأجل و سار بأهله

گرچه واژه {أهل} انصراف به زوجه دارد; لكن با توجه به تعبير {امكثوا} (با خطاب جمع) معلوم مى شود علاوه بر همسر حداقل دو نفر ديگر نيز _ كه به احتمال قوى فرزندانش بوده اند _ او را همراهى مى كردند.

3 - ورود موسى ( ع ) به صحراى سينا در مهاجرت از مدين

ءانس من جانب الطور نارًا

{طور} معادل {جبل} (كوه) است و مراد از آن، طور واقع در سرزمين سينا مى باشد.

هجرت موسى(ع) از مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 9

9 - عدم اطلاع قلبى موسى ( ع ) از مراحل بعدى برنامه الهى براى او ، پس از مهاجرت از مصر

إنّ معى ربّى سيهدين

تعبير {سيهدين} مى رساند كه موسى(ع) از آغاز تمامى برنامه را نمى دانسته و در لحظه نزديكى سپاه فرعون و روبه رو شدن با دريا، منتظر دستور خداوند بوده است.

هجرت موسى(ع) به مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 22 - 1،2،4

1 - تلاش موسى ( ع ) پس از خروج از شهر مصر ، براى رساندن خود به سمت منتهى به مدين

فخرج منها . .. و لمّا توجّه تلقاء مدين

تعبير {لمّا توجّه. ..} نشان مى دهد كه موسى(ع) هم زمان با خارج شدن از شهر مصر، در

جهت مدين قرار نداشت; بلكه مدتى راه پيمود تا خود را در آن سمت قرار دهد.

2 - قرار گرفتن موسى ( ع ) در جهت منتهى به مدين و روانه شدن وى به سوى آن

و لمّا توجّه تلقاء مدين

{توجُّه} (مصدر {توجّه}) به معناى روى آوردن و {تلقاء} معادل جانب است. {و لمّا توجّه تلقاء مدين}; يعنى، {لمّا صرف وجهه هذاء مدين}، (همين كه روى به جانب مدين آورد...}.

4 - موسى ( ع ) ناآشنا به راه منتهى به مدين

و لمّا توجّه تلقاء مدين قال عسى ربّى أن يهدينى سواء السبيل

مطلب ياد شده با توجه به نيايش موسى(ع) به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 1،20

1 - موسى ( ع ) مسافت ميان مصر تا مدين را بدون حادثه اى در خور بيان طى كرد .

فخرج منها . .. و لمّا ورد ماء مدين

پرداختن قرآن به مقطع ورود موسى(ع) به حوالى مدين و سكوت از حوادث بين راه، نشان مى دهد كه براى وى از مصر تا مدين رخداد درخور ذكرى اتفاق نيفتاده بود.

20 - تقارن هجرت موسى ( ع ) به مدين با دوران پيرى شعيب ( ع )

قالتا . .. و أبونا شيخ كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 24 - 5

5 - هم زمانى هجرت موسى ( ع ) به مدين با فصل گرما

ثمّ تولّى إلى الظلّ

هجرت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 1

1 _ مؤمنانى كه به مدينه

هجرت نموده و در راه خدا جهاد كردند ، مؤمنانى حقيقى و راستين هستند .

و الذين ءامنوا و هاجروا . .. أولئك هم المؤمنون حقا

حق، به معناى ثابت بودن و حقيقت داشتن است و {حقا} هم مى تواند صفت براى مفعول مطلق محذوف باشد، يعنى (هم المؤمنون إيمانا حقا) و هم مى تواند مفعول مطلق براى فعل مقدر (احقه) باشد. به هر تقدير بيانگر اين است كه دارندگان صفات ياد شده از ايمان حقيقى و راستين برخوردار هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 6

6 - ابراهيم ( ع ) ، افراد مؤمن و موحد را ، به هجرت از سرزمين شرك تشويق مى كرد .

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى

اعلام ابراهيم(ع) به هجرت خود از سرزمين شرك، ممكن است به اين جهت باشد كه افراد اندكى كه ايمان آورده و موحد شده اند، همانند او هجرت كنند.

هجرت مؤمنان قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 7

7 - نجات لوط ( ع ) و مؤمنان ، از عذاب الهى ، با خروج از شهر انجام پذيرفت .

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از آمدن تعبير {غابرين} (بازماندگان) درباره همسر كافر و هلاك شده همسر لوط، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

هجرت يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 2،5،6،7

2- يونس ( ع ) خشمگينانه از ميان قومش بيرون رفت و به سرزمين ديگرى هجرت كرد .

إذ ذهب مغ_ضبًا

آن چه از نظر مفسران و مورخان

استفاده مى شود، اين است كه يونس(ع) از ميان قومش، به خاطر ايمان نياوردنشان، خشمگينانه بيرون رفت و به جاى ديگرى هجرت كرد و آيه شريفه ناظر به اين داستان است.

5- گمان يونس ( ع ) در سخت نگرفتن خداوند بر وى ، نسبت به ترك قوم خويش

إذ ذهب مغ_ضبًا فظنّ أن لن نقدر عليه

يكى از معناهاى {قدر}، سخت گرفتن و تنگ گرفتن(ضيق) است (مفردات راغب). برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است.

6- گمان يونس ( ع ) به مجازات نشدن او از جانب خداوند ، در زمينه بيرون آمدنش از ميان قوم خود و هجرت به سرزمينى ديگر

فظنّ أن لن نقدر عليه

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {قدر} به معناى {قضا} و {حكم} باشد. گفتنى است كه ذيل آيه (إنّى كنت من الظالمين) مؤيد همين برداشت است.

7- يونس ( ع ) در بيرون آمدن از ميان قوم كافر خود و هجرت به سرزمين ديگر ، دچار خشم بى جا و گمان نادرست شد . *

إذ ذهب مغ_ضبًا فظنّ أن لن نقدر عليه

همسفر محمد(ص) در هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 6،9،10

6 _ همسفرىِ تنها يك نفر با پيامبر ( ص ) ، هنگام خروج از مكه به سوى غار ثور

إذ أخرجه الذين كفروا ثانى اثنين إذ هما فى الغار

{ال} در {الغار} براى عهد است و اشاره به غار ثور دارد.

9 _ نگرانى فردِ همراه پيامبر ( ص ) ( ابوبكر ) به هنگام هجرت از مكه به مدينه و دلدارى رسول خدا ( ص ) به وى

إذ يقول لصحبه لاتحزن

إن اللّه معنا

10 _ اعتماد و اطمينان پيامبر ( ص ) به نصرت الهى نسبت به او و فرد همراهش ( ابوبكر ) در خلاصى از توطئه كافران مكه

لاتحزن إن اللّه معنا

هجوم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

هجوم

آثار هجوم اصحاب فيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 2 - 4

4 - هجوم اصحاب فيل به مكه ، كاروان هاى تجارتى قريش در تابستان و زمستان را با خطرى جدّى مواجه ساخته بود .

إيل_فهم رحلة الشتاء و الصيف

آثار هجوم دشمن به مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 11 - 2

2 - مسلمانان مدينه ، با هجوم احزاب متّحد به آنان ، دچار اضطراب و تزلزل شديد شدند .

و زلزلوا زلزالاً شديدًا

آثار هجوم غافلگيرانه به دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 3 - 2

2 - هجوم غافلگيرانه بر دشمن در صبحگاه ، پس از حركت سريع سپاهيان در شب ، شيوه اى كارساز در جهاد

فالمغيرت صبحًا

اختفاى وقت هجوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 3 - 3

3 - پنهان داشتن زمان يورش بر دشمن و هجوم در لحظه هاى استراحت او ، روشى مطلوب در جهاد

فالمغيرت صبحًا

ايمنى از هجوم مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 7

7- آسيب پذيران از هجوم يأجوج و مأجوج ، از ذوالقرنين براى ساختن سدّى در ميانه دو رشته كوه بلند در برابر هجوم آن متجاوزان ، كمك

خواستند .

قالوا ي_ذا القرنين . .. تجعل بيننا و بينهم سدًّا

ايمنى از هجوم يأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 7

7- آسيب پذيران از هجوم يأجوج و مأجوج ، از ذوالقرنين براى ساختن سدّى در ميانه دو رشته كوه بلند در برابر هجوم آن متجاوزان ، كمك خواستند .

قالوا ي_ذا القرنين . .. تجعل بيننا و بينهم سدًّا

دفع هجوم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 22 - 2

2 - مسلمانان ، قادر به دفع هجوم كافران ، در صورت عدم انعقاد صلح حديبيه و ناگزيرى از جنگ *

و لو ق_تلكم الذين كفروا لولّوا الأدب_ر

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {لوقاتلكم} نظر به گذشته داشته باشد; يعنى، خداوند گرچه فتح مبين (صلح حديبيه) را براى شما رقم زد و در پرتو آن ثمرات زيادى را براى شما به بار آورد; اما اگر اين صلح هم صورت نمى گرفت و كافران به نبرد با شما برمى خاستند، شما با قدرت ايمانى و رهبرى پيامبر(ص) آنان را منهزم مى ساختيد.

راههاى هجوم مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 6

6- ميانه دو كوه مرتفع و سدآسا ، تنها راه نفوذ و حمله يأجوج و مأجوج ( مغول و تاتار ) عليه همسايگان خود بود .

فهل نجعل لك خرجًا على أن تجعل بيننا و بينهم سدًّا

راههاى هجوم يأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 6

6- ميانه

دو كوه مرتفع و سدآسا ، تنها راه نفوذ و حمله يأجوج و مأجوج ( مغول و تاتار ) عليه همسايگان خود بود .

فهل نجعل لك خرجًا على أن تجعل بيننا و بينهم سدًّا

كيفر هجوم به كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 5 - 7

7 - هجوم آورندگان به كعبه و حرمت شكنان آن ، در معرض عذابى سخت از جانب خداوند

فجعلهم كعصف مأكول

نقل داستان ابرهه، با جمله {ألم تر}، دل گرمى دادن به مؤمنان و تهديد كسانى است كه حرمت كعبه را پاس نمى دارند.

مبارزه با هجوم دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 11

11- تهيه و تدارك استحكامات دفاعى ، جهت جلوگيرى از رخنه مفسدان و دشمنان ويرانگر ، امرى لازم است .

إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض فهل نجعل لك خرجًا

مبارزه با هجوم مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 11

11- تهيه و تدارك استحكامات دفاعى ، جهت جلوگيرى از رخنه مفسدان و دشمنان ويرانگر ، امرى لازم است .

إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض فهل نجعل لك خرجًا

ممانعت از هجوم مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 97 - 4

4- پيش گيرى از هجوم مفسدان به جامعه ، وظيفه حاكمان الهى است .

فما اسط_عوا أن يظهروه و مااستط_عوا له نقبًا

وسعت هجوم مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 96

- 4

4- پيش گويى قرآن به هجوم سريع و فتوحات فراگير يأجوج و مأجوج در سراسر زمين در آينده

حتّى إذا فتحت يأجوج و مأجوج و هم من كلّ حدب ينسلون

اضافه شدن لفظ عموم {كلّ} بر اسم نكره {حدب} بيانگر اين است كه ماجراى يأجوج و مأجوج مربوط به سرزمين خاصى نيست; بلكه شامل تمامى سرزمين ها و جهانى خواهد بود.

وسعت هجوم يأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 96 - 4

4- پيش گويى قرآن به هجوم سريع و فتوحات فراگير يأجوج و مأجوج در سراسر زمين در آينده

حتّى إذا فتحت يأجوج و مأجوج و هم من كلّ حدب ينسلون

اضافه شدن لفظ عموم {كلّ} بر اسم نكره {حدب} بيانگر اين است كه ماجراى يأجوج و مأجوج مربوط به سرزمين خاصى نيست; بلكه شامل تمامى سرزمين ها و جهانى خواهد بود.

وقت هجوم مجاهدان غزوه ذات السلاسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 5 - 3

3 - مجاهدان در غزوه { ذات السلاسل } با اسبان دونده اى كه از ضربه سم آنها برق مى جهيد ، صبحگاهان بر دشمن تاختند و در ميان غبار پاى اسبان ، خود را به قلب دشمن رساندند .

و الع_دي_ت ضبحًا . فالموري_ت قدحًا . فالمغيرت صبحًا . فأثرن به نقعًا . فوسطن به

براساس بعضى از روايات، اين آيات به غزوه {ذات السلاسل} نظر دارد.

هجوم ابرهه به مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 5

5 - هجوم ابرهه به مكه با سپاهيانى فيل

سوار و سركوب شديد آنان از جانب خداوند

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل

آيات اين سوره، به داستان {ابرهه} نظر دارد كه شهرت آن تا حد مبدأ تاريخ شدن، از تصريح به نام او، بى نياز ساخته است.

هجوم اصحاب فيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 5

5 - هجوم ابرهه به مكه با سپاهيانى فيل سوار و سركوب شديد آنان از جانب خداوند

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل

آيات اين سوره، به داستان {ابرهه} نظر دارد كه شهرت آن تا حد مبدأ تاريخ شدن، از تصريح به نام او، بى نياز ساخته است.

هجوم اصحاب فيل به مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 2 - 4

4 - هجوم اصحاب فيل به مكه ، كاروان هاى تجارتى قريش در تابستان و زمستان را با خطرى جدّى مواجه ساخته بود .

إيل_فهم رحلة الشتاء و الصيف

هجوم به دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 3 - 1،3

1 - سوگند خداوند ، به اسبان مجاهدان كه هنگام صبحدم بر دشمنان تاخته و آنان را غافلگير كرده اند .

فالمغيرت صبحًا

{اغارة} (مصدر {مغيرات})، به معناى تاختن سريع اسب براى غارت كردن يا غير آن است (قاموس). {صبحاً} ظرف و تاختن در صبحگاه، كنايه از غافلگير كردن دشمن است.

3 - پنهان داشتن زمان يورش بر دشمن و هجوم در لحظه هاى استراحت او ، روشى مطلوب در جهاد

فالمغيرت صبحًا

هجوم به وسط سپاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

عاديات - 100 - 5 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به اسبانى كه هنگام جهاد ، خود را به قلب سپاه دشمن زده ، رزمندگان را براى نبرد همه جانبه يارى مى دادند .

فوسطن به جمعًا

{جمع}، به معناى جماعت و گروه است. اين كلمه مصدرى است كه به صورت اسم به كار مى رود (مصباح). ضمير {به} به {عَدْو} (دويدن) _ كه از {عاديات} انتزاع شده است _ بازمى گردد.

2 - آسيب زدن به قلب سپاه دشمن و از كار انداختن مركزيت آن ، رزمى در خور تمجيد و سوگند خداوند

فوسطن به جمعًا

هجوم پرندگان بر اصحاب فيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 3 - 1

1 - خداوند ، پرندگانى فراوان و ناشناخته را بر اصحاب فيل ، حملهور ساخت و آنها گروه گروه و پياپى بر آنان هجوم بردند .

و أرسل عليهم طيرًا أبابيل

نكره آمدن {طيراً} (اسم جمع {طائر}) بر ناشناخته بودن آنها دلالت دارد. توصيف آن به {أبابيل} _ كه يا به معناى دسته دسته و يا پى درپى است (قاموس) _ بيانگر آن است كه يورش پرندگان بر اصحاب فيل، تدريجى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 5 - 2

2 - تأثير هجوم پرندگان به اصحاب فيل ، به دست خداوند و مستند به او است .

ترميهم . .. فجعلهم كعصف مأكول

فاعل {ترميهم}، پرندگان و فاعل {جعلهم}، خداوند است; يعنى، كار از آنها و اثر از خداوند بود.

هجوم در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات

- 100 - 3 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به اسبان مجاهدان كه هنگام صبحدم بر دشمنان تاخته و آنان را غافلگير كرده اند .

فالمغيرت صبحًا

{اغارة} (مصدر {مغيرات})، به معناى تاختن سريع اسب براى غارت كردن يا غير آن است (قاموس). {صبحاً} ظرف و تاختن در صبحگاه، كنايه از غافلگير كردن دشمن است.

2 - هجوم غافلگيرانه بر دشمن در صبحگاه ، پس از حركت سريع سپاهيان در شب ، شيوه اى كارساز در جهاد

فالمغيرت صبحًا

هجوم دشمن به مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 1،3،5،8،11،14،15

1 - مسلمانان مدينه ، از ناحيه بالا و پايين مدينه ، در محاصره دشمن ( احزاب متّحد ) قرار گرفتند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

3 - ائتلاف احزاب مختلف و لشگركشى آنان عليه مسلمانان مدينه و شكست شان ، شايسته يادآورى است .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

{إذ جاءوكم} عطف بر {إذ جاتكم} در آيه پيش و متعلق فعل {اُذكروا} در همان آيه است.

5 - هجوم احزاب متّحد به سوى مدينه ، باعث وحشت و نگرانى مسلمانان شد .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر

{زاغت الأبصار} مى تواند كنايه از به وجود آمدن آن چنان وحشتى باشد كه چشم شخص، قدرت ديد و تشخيص را از دست مى دهد.

8 - هجوم احزاب متّحد به مدينه ، براى درهم شكستن مسلمانان ، مسلمانان را به قدرى وحشت زده كرد كه همانند افراد محتضر شدند .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

مراد از به حنجره رسيدن قلب ها، خفگى

و به حال مرگ افتادن است.

11 - ايّام هجوم احزاب متّحد به مدينه ، روزهايى بس سخت و نگران كننده براى مسلمانان بود .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

14 - عارض شدن بدگمانى به خدا در مسلمانان ، در پىِ هجوم احزاب متّحد به مدينه

إذ جاءوكم . .. و تظنّون باللّه الظنونا

احتمال دارد كه مخاطب فعل {تظنّون} مسلمانان باشند و يكى از احتمال هاى {الظنونا} بدگمانى باشد. آيات بعدى مى تواند قرينه اى بر نكته ياد شده باشد.

15 - ظنّ و گمان هاى مردم مدينه درباره وعده هاى خدا ، در پى هجوم احزاب متّحد ، علاوه بر گوناگونى ، نو به نو و در حال تجديد شدن بود .

و تظنّون باللّه الظنونا

آوردن فعل مضارع {تظنّون} به منظور بيان پديد آمدن گمان، مى تواند بيان كننده تداوم و تجديد شدن آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 11 - 1،3

1 - هجوم احزاب متّحد به مدينه ، وسيله امتحان مسلمانان آن ديار بود .

هنالك ابتلى المؤمنون

3 - مسلمانان مدينه ، با هجوم احزاب متّحد ، در شرايط سختى قرار گرفتند .

و زلزلوا زلزالاً شديدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 14 - 5

5 - در صورت نفوذ دشمن به مدينه ، پس از محاصره از سوى احزاب متّحد ، منافقان به جاى دفاع ، به تلاش به نفع دشمن مى پرداختند .

و لو دخلت عليهم من أقطارها ثمّ سئلوا الفتنة لأتوها

برداشت بالا، بنابراين است كه ضمير در {دخلت} به {يثرب} برگردد و

مراد از {الفتنة}، تلاش تخريبى عليه مسلمانان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 5

5 - احزاب متّحد ، از هجوم شان به مسلمانان ، هيچ سود و نتيجه اى به دست نياوردند .

و ردّ اللّه الذين كفروا . .. لم ينالوا خيرًا

مراد از {خير} به قرينه مقام، مى تواند {ظفر و پيروزى} باشد و احتمال دارد كه به قرينه آياتى مانند {إنّه لحبّ الخير لشديد} مراد از آن، مال باشد. برداشت بالا، براساس احتمال نخست است. احتمال دارد كه تعبير از {پيروزى كافران بر مسلمانان} به {خير} طبق نظر كافران باشد.

هجوم دشمن به مسلمانان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 12 - 1

1 - منافقان ، همسو با احزاب متّحد ، در غزوه احزاب براى درهم شكستن روحيه مسلمانان فعاليت مى كردند .

إذ جاءتكم جنود . .. و إذ يقول المن_فقون ... ما وعدنا اللّه ... إلاّ غرورًا

فعل مضارع {يقول} بر تداوم كار منافقان دلالت مى كند كه از آن، به {فعاليت} تعبير مى شود.

هجوم دشمن در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 9 - 2

2 - مورد هجوم قرار گرفتن مسلمانان در مدينه از سوى لشگر دشمن در غزوه احزاب

اذكروا نعمة اللّه عليكم إذ جاءتكم جنود

مفسران بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه اين آيه، درباره غزوه احزاب نازل شده است. مراد از {جنود} گروه هاى مشرك و يهوديان اند كه در يك تصميم جمعى، متحد شدند و جهت درهم كوبيدن مسلمانان،

به مدينه هجوم بردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 1،5،8،11،13،14،15

1 - مسلمانان مدينه ، از ناحيه بالا و پايين مدينه ، در محاصره دشمن ( احزاب متّحد ) قرار گرفتند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

5 - هجوم احزاب متّحد به سوى مدينه ، باعث وحشت و نگرانى مسلمانان شد .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر

{زاغت الأبصار} مى تواند كنايه از به وجود آمدن آن چنان وحشتى باشد كه چشم شخص، قدرت ديد و تشخيص را از دست مى دهد.

8 - هجوم احزاب متّحد به مدينه ، براى درهم شكستن مسلمانان ، مسلمانان را به قدرى وحشت زده كرد كه همانند افراد محتضر شدند .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

مراد از به حنجره رسيدن قلب ها، خفگى و به حال مرگ افتادن است.

11 - ايّام هجوم احزاب متّحد به مدينه ، روزهايى بس سخت و نگران كننده براى مسلمانان بود .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

13 - پس از محاصره مدينه از سوى احزاب متّحد ، ظنّ و گمان هاى گوناگونى درباره خدا ، در ميان مردم مسلمان پديد آمد .

إذ جاءوكم . .. و تظنّون باللّه الظنونا

{ظنون} مفعول مطلق عددى است و {ال } در آن، براى جنس است. جمع آورده شدن {ظنون } همراه با {ال} دلالت بر تعدد و گوناگونى مى كند.

14 - عارض شدن بدگمانى به خدا در مسلمانان ، در پىِ هجوم احزاب متّحد به مدينه

إذ جاءوكم . .. و تظنّون باللّه الظنونا

احتمال

دارد كه مخاطب فعل {تظنّون} مسلمانان باشند و يكى از احتمال هاى {الظنونا} بدگمانى باشد. آيات بعدى مى تواند قرينه اى بر نكته ياد شده باشد.

15 - ظنّ و گمان هاى مردم مدينه درباره وعده هاى خدا ، در پى هجوم احزاب متّحد ، علاوه بر گوناگونى ، نو به نو و در حال تجديد شدن بود .

و تظنّون باللّه الظنونا

آوردن فعل مضارع {تظنّون} به منظور بيان پديد آمدن گمان، مى تواند بيان كننده تداوم و تجديد شدن آن باشد.

هجوم غافلگيرانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 3 - 1

1 - سوگند خداوند ، به اسبان مجاهدان كه هنگام صبحدم بر دشمنان تاخته و آنان را غافلگير كرده اند .

فالمغيرت صبحًا

{اغارة} (مصدر {مغيرات})، به معناى تاختن سريع اسب براى غارت كردن يا غير آن است (قاموس). {صبحاً} ظرف و تاختن در صبحگاه، كنايه از غافلگير كردن دشمن است.

هجوم قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 94 - 1

1 - حركت شتابان مشركان به سوى ابراهيم ( ع ) ، پس از آگاهى از شكسته شدن بت ها

فأقبلوا إليه يزفّون

{فا} براى تفريع {فأقبلوا. ..} بر جمله اى مقدر است و تقدير آن چنين است: {فبلّغ قومه من رأه فأقبلوا إليه; كسى كه شكسته شدن بت ها را ديد، به مردم اطلاع داد. سپس آنان شتابان به جانب ابراهيم(ع) روى آوردند}. گفتنى است: {زف} (مصدر {يزفّون}) به معناى حركت شتابان است.

هجوم قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 -

78 - 1

1_ گروهى از قوم لوط به منظور تجاوز به مهمانان لوط ( فرشتگان ) شتابان به سوى خانه او هجوم بردند .

و جاءه قومه يهرعون إليه

هر چند هجوم آوردن به سوى لوط(ع) به همه قوم او نسبت داده شده است (و جاءه قومه); ولى مراد از آن به قرينه هايى چند، برخى افراد قوم مى باشد. جمله {هؤلاء بناتى...} از آن قرينه هاست; زيرا شرعاً و حقيقتاً امكان پذير نبود كه دختران لوط بتوانند به ازدواج همه و يا اكثر قوم وى درآيند. قابل ذكر است كه نسبت دادن كردار برخى از افراد قوم به همه ايشان، اشاره به اين نكته دارد كه: اگر همه آنان از وجود مهمانان لوط مطلع مى شدند و برايشان مقدور بود، همانند مهاجمان عمل مى كردند.

هجوم مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 96 - 3

3- تمامى راه هاى فتوحات به روى يأجوج و مأجوج در آينده باز خواهد شد و آنان از هر قلّه ، ارتفاع و بلندى هاى زمين با سرعت خواهند گذشت .

حتّى إذا فتحت يأجوج و مأجوج و هم من كلّ حدب ينسلون

{حدب} به معناى جاهاى مرتفع و بلند زمين است و {نسل} (ماده {ينسلون}) در اصل به معناى جدا شدن از شىء است و هرگاه اين ماده در باره رونده به كار رود، به معناى حركت سريع خواهد بود. پس {ينسلون}; يعنى، به سرعت مى روند و مى تازند.

هجوم مأجوج در آخرالزمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 99 - 2

2- يأجوج و مأجوج

، در آستانه قيامت ( آخرالزمان ) به حمله و هجوم عليه ديگر انسان ها خواهند پرداخت .

و تركنا بعضهم يومئذ يموج فى بعض

ممكن است اين آيات، در صدد پيش گويى برخى حوادث آخرالزمان و اشراط الساعه باشد. عبارت هاى {إذا جاء وعد ربّى} و {نفخ فى الصور} جملگى، قرائن اين معنا هستند. لذا جمله {تركنا...} بيان كننده برخى از همان اشراط الساعه خواهد بود; يعنى، در آن هنگام (و در پى متلاشى شدن سد ذوالقرنين) برخى مردم، موجب اضطراب برخى ديگر مى شوند. و با توجه به اين كه سد، در برابر يأجوج و مأجوج بوده است، محتمل است، اين اضطراب، از ناحيه هجوم و حمله آنان باشد.

هجوم موسى(ع) به فرعونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 15 - 9

9 - حمله موسى ( ع ) به فرد قبطى و وارد آوردن ضربه مشتى بر وى

فوكزه موسى

{وَكْز} (مصدر {وَكَزَ}) زدن با مشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 19 - 1

1 - اقدام موسى ( ع ) به حمله به مرد قبطى و وارد كردن ضربه سخت و كوبنده بر وى

فلمّا أن أراد أن يبطش بالذى هو عدوٌّ لهما

{بطش} (مصدر {يبطش}) به دست گشودن براى هجوم قهرآميز گفته مى شود.

هجوم يأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 96 - 3

3- تمامى راه هاى فتوحات به روى يأجوج و مأجوج در آينده باز خواهد شد و آنان از هر قلّه ، ارتفاع و بلندى هاى زمين با سرعت

خواهند گذشت .

حتّى إذا فتحت يأجوج و مأجوج و هم من كلّ حدب ينسلون

{حدب} به معناى جاهاى مرتفع و بلند زمين است و {نسل} (ماده {ينسلون}) در اصل به معناى جدا شدن از شىء است و هرگاه اين ماده در باره رونده به كار رود، به معناى حركت سريع خواهد بود. پس {ينسلون}; يعنى، به سرعت مى روند و مى تازند.

هجوم يأجوج در آخرالزمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 99 - 2

2- يأجوج و مأجوج ، در آستانه قيامت ( آخرالزمان ) به حمله و هجوم عليه ديگر انسان ها خواهند پرداخت .

و تركنا بعضهم يومئذ يموج فى بعض

ممكن است اين آيات، در صدد پيش گويى برخى حوادث آخرالزمان و اشراط الساعه باشد. عبارت هاى {إذا جاء وعد ربّى} و {نفخ فى الصور} جملگى، قرائن اين معنا هستند. لذا جمله {تركنا...} بيان كننده برخى از همان اشراط الساعه خواهد بود; يعنى، در آن هنگام (و در پى متلاشى شدن سد ذوالقرنين) برخى مردم، موجب اضطراب برخى ديگر مى شوند. و با توجه به اين كه سد، در برابر يأجوج و مأجوج بوده است، محتمل است، اين اضطراب، از ناحيه هجوم و حمله آنان باشد.

هدايت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{هدايت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 4 - 1،4

1 _ استمرار برنامه هدايت الهى براى مردم در طول تاريخ

نزّل عليك الكتاب . .. و انزل التّورية و الانجيل. من قبل هدى للنّاس

4 _ نياز مردم به هدايت الهى و كتب آسمانى

نزّل عليك الكتاب . .. من قبل هدى للنّاس

بهره

مندى مردم از هدايت الهى و كتب آسمانى، حاكى است از نياز مردم به آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 73 - 15

15 _ پيامبرى و هدايت ، تفضّلى است از خداوند كه به هر كس بخواهد اعطا مى كند .

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم . .. قل انّ الفضل بيد اللّه يؤتيه من يشاء

ظاهراً {قل ان الفضل . .. }، ردّ پندار يهوديان است كه مى گفتند پيامبر فقط از ميان آنان بايد برگزيده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 17

17 _ نگرانى پيامبر ( ص ) ، از هدايت نيافتن مشركان و اعلام خداوند ، به اينكه هدايت به دست اوست ، نه پيامبر ( ص ) .

ليس لك من الامر شىء

رسول اللّه (ص) در پى شكست دندان مباركش توسط مشركان در جنگ احد فرمود: كيف يفلح قومٌ فعلوا هذا بنبيّهم؟ در اين هنگام آيه فوق نازل شد.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 312.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) ، مسؤوليتى در برابر هدايت ناپذيرى مردم ندارد .

و لا يحزنك الّذين يسارعون فى الكفر

آثار اخروى هدايت پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 39 - 3

3 - پاكى ، تذكّرپذيرى ، هدايت جويى و خداترسى ، چهره انسان را در قيامت خندان و شادمان خواهد ساخت .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر ... جاءك

يسعى . و هو يخشى ... ضاحكة مستبشرة

آثار تأثير از هدايت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 8

8 - نفرين بر ظالمان و گمراه كنندگان جامعه _ پس از نااميدى از هدايت آنان _ كارى پسنديده و روا

و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

آثار تقصير در هدايت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 54 - 5

5 - ملامت مبلغان دينى از سوى خداوند ، در صورت كوتاهى در هدايت خلق *

فما أنت بملوم

با توجه به مفهوم {فما أنت بملوم} روى گردانى رهبران الهى، از هدايت كافران، در همه جا مجاز نيست و در صورتى كه بى اذن الهى ترك تكليف كنند، مورد ملامت خواهند بود.

آثار ذكر سهولت هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 20 - 7

7 - توجه به آسانى سلوك راه هدايت ، مانع كفرورزى به خداوند است .

ما أكفره . .. ثمّ السبيل يسّره

آثار محروميت از هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 7

7 _ محروميت از هدايت الهى ، موجب شتاب در انحراف و گرايش به سوى باطل

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين. فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 4

4 _ نازل نشدن قرآن موجب اعتراض گمراهان و مشركان در قيامت به سبب نداشتن كتاب آسمانى و دور ماندن از هدايتهاى الهى

أو تقولوا لو

أنا أنزل علينا الكتب لكنا أهدى منهم

آثار هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 115 - 4

4 _ هدايت و شناخت حق ، مسؤوليت آفرين است .

من بعد ما تبيّن له الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 12

12 _ نشاط در عبادت ، اخلاص ، ذكر فراوان خدا و استوارى در ايمان ، پرتويى از هدايت الهى است .

و إذا قاموا إلى الصّلوة . .. و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 108 - 6

6 _ منفعت و بهره هدايت ، تنها متوجه خود هدايت يافتگان است .

فمن اهتدى فإنما يهتدى لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 12 - 4

4- برخوردارى از هدايت الهى ، مقتضى توكل بر او

و ما لنا ألاّ نتوكّل على الله و قد هدي_نا سبلنا

{واو} در جمله {و قد هدانا} حاليه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 56 - 7

7- هدايت و شناخت پروردگار ، موجب اميدوارى به رحمت او و زداينده هرگونه يأس و نااميدى

و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

حضرت ابراهيم(ع) يأس از رحمت پروردگار را معلول گمراهى و نشناختن پروردگار دانست. بنابراين هدايت و شناخت پروردگار، مى تواند موجب اميدوارى به رحمت خدا و عامل از بين رفتن يأس شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 -

89 - 19

19- علم ، مقدمه هدايت و هدايت ، زمينه ساز جلب رحمت الهى و رحمت ، موجب بشارت و سرور مسلمانان حقيقى است .

و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء و هدًى و رحمة و بشرى للمسلمين

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه ترتيب در آيه، ترتيب رتبى باشد; يعنى، هر يك از آنها مقدمه ديگرى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 6

6- تبليغ دين و هدايت مردمان ، پيامدار اذيت و آزار دشمنان و نيازمند مقاومت ، شكيبايى و گذشت است .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم ... و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 16

16 - پيروى از هدايت الهى ، درپى دارنده سلامتى و امنيت است .

والسل_م على من اتبع الهدى

{سلام} اسم مصدر از باب تفعيل است و به معناى سلامتى و عافيت از آفت ها مى باشد (لسان العرب). مقصود از سلامت در اين آيه _ به قرينه آيه بعد _ در امان بودن از عذاب دنيا و آخرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 92 - 6

6 - بازتاب و منافع هدايت پذيرى انسان ، تنها متوجه خود او است .

فمن اهتدى فإنّما يهتدى لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 64 - 10

10 - پذيرش هدايت الهى ، مايه مصون ماندن از عذاب قيامت

لو أنّهم كانوا يهتدون

جواب {لو} در {لو

أنّهم. ..} حذف شده و تقدير آن چنين است: {لو أنّهم كانوا يهتدون لما رأوالعذاب}; يعنى، اگر آنان هدايت را مى پذيرفتند، با عذاب الهى روبه رو نمى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 7

7 - رهيدن از دوزخ ، تنها در پرتو هدايت پذيرى اختيارى در دنيا ممكن است .

و لو شئنا لأتينا كلّ نفس هديها و ل_كن حقّ القول منّى لأملأنّ جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 20

20 - كيفر شدن در قيامت ، پس از اتمام حجت و ارائه راه درست و حق به بندگان در دنيا است .

و نقول للذين ظلموا ذوقوا عذاب النار . .. و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت ... و ق

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند پس از نقل عذاب شدن ظالمان، مسأله ارائه حق و تلاوت آيات الهى بر آنان را مطرح ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 3

3 - اخلاص و مزد نخواستن در ابلاغ رسالت و ره يافته بودن ، دو ملاك و معيار براى سنجش درستى ادعاى رسالت و پيامبرى در ديدگاه مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار )

اتّبعوا المرسلين . اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 1،3

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) بر صراط مستقيم در پرتو هدايت خداوند

و هدين_هما الصرط المستقيم

3 - پيمودن صراط مستقيم ،

نيازمند هدايت الهى است .

و هدين_هما الصرط المستقيم

از اين كه خداوند به عنوان امتنان بر موسى و هارون (عليهماالسلام) مسأله اعطاى صراط مستقيم را مطرح فرمود، مى توان برداشت بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 9

9 - منفعت و بهره هدايت ، تنها متوجه خود هدايت يافتگان است .

فمن اهتدى فلنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 17 - 7

7- تقواى عملى ، زاييده هدايت و ره يابى انديشه به حق

زادهم هدًى و ءاتي_هم تقوي_هم

از ارتباط {آتاهم تقواهم} با {زادهم هدىً} و عطف آن دو _ كه مستلزم تغاير و دوگانگى است _ مى توان استفاده كرد كه: اولاً هدايت امرى روحى و فكرى و تقوا مقوله اى عملى است و ثانياً تقوا مترتب بر ازدياد هدايت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 6 - 3

3 - كفر و نپذيرفتن عمدى آيين اسلام ، نشانه جنون و بى خردى است و ايمان و هدايت ، نشانه خردورزى است .

بأييّكم المفتون

برداشت ياد شده، از آن جا است كه به كافران، جنون نسبت داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 3

3$ - پيدايش حالت ترس از خدا و احساس عظمت او ، از آثار قرار گرفتن در طريق هدايت

و أهديك إلى ربّك فتخشى

{خشيت} به ترسى گويند كه با درك عظمت همراه باشد. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20

- نازعات - 79 - 20 - 4

4$ - تحريك انگيزه تزكيه خواهى و هدايت طلبى در افراد ، زمينه ساز پذيرش برهان ها است .

فقل هل لك إلى أن تزكّى . و أهديك إلى ربّك فتخشى . فأريه الأية الكبرى

برداشت ياد شده، از حرف {فاء} در {فأراه} استفاده شده است كه ارائه دليل پس از ترغيب فرعون به تزكيه خواهى و هدايت طلبى، مطرح كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 2

2 - كسانى كه شايستگى ارشاد ديگران را ندارند ، مسؤول ناپاكى آنان نيز نيستند . *

و ما عليك ألاّ يزّكّى

اين احتمال وجود دارد كه مفاد جمله {و ما عليك. ..}، بستن راه عذر بر اعتراض كننده به حضور ابن ام مكتوم باشد. با اين بيان كه اگر خود را در برابر ناپاكى كافران مسؤول مى دانى خطاكرده اى; زيرا همين برخوردى كه با آن نابينا داشتى، نشان مى دهد كه نمى توانى عهده دارِ مقام ارشاد ديگران باشى و اين تكليف از تو برنمى آيد.

آثار هدايت اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 14

14- بينش عميق و نهضت توحيدى اصحاب كهف ، بازتاب هدايت افزون الهى براى آنان بود .

زدن_هم هدًى . و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا فقالوا ربّنا ربّ السم_وت و الأرض

{إذ قاموا} ظرف براى جمله هاى {زدناهم هدى و ربطنا. ..} است.

آثار هدايت پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 3

3 - توبه ، ايمان

، عمل صالح ، و پى گيرى هدايت ، زمينه هاى جلب غفران خداوند

و إنّى لغفّار . .. ثمّ اهتدى

با توجه به اين كه توبه، ايمان و عمل صالح، خود حكايت از هدايت يافتگى دارد، {ثمّ اهتدى} براى بيان استمرار بر هدايت و پى گيربودن در مورد آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 92 - 7

7 - بهره مندى از هدايت قرآنى ، در گرو اراده و روحيه هدايت پذيرى خود انسان

فمن اهتدى فإنّما يهتدى لنفسه

از نسبت داده شدن فعل {اهتدى} به {من}، معلوم مى شود كه شرط استفاده از آيات الهى، روحيه هدايت پذيرى و اراده و خواست انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 60 - 5

5 - سعادت اخروى ، در گرو پذيرش ايمان و پيروى از هدايت الهى

و قالوا إن نتّبع الهدى . .. و ما أوتيتم ... و ما عند اللّه خير و أبقى

آيه بالا دربردارنده هشدار الهى به مشركان است كه از پيروى هدايت الهى سرباززده بودند.

آثار هدايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 9

9 - رستگارى ، تنها در پرتوِ بهره مندى از هدايت الهى است .

أُول_ئك على هدًى من ربّهم و أُول_ئك هم المفلحون

آثار هدايت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 10

10_ از ميان رفتن لياقت و قابليت مردم براى هدايت ، شروط نزول عذاب الهى بر آنان است .

حتّى إذا استيئس الرسل .

.. جاءهم نصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 16

16 - انسان ، با چشم پوشى از هدايت وحى ، فرو غلتيده در سنت هاى قومى و تقليد هاى محيطى

إلاّ قال مترفوها . .. إنّا على ءاث_رهم مقتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 40 - 7

7 - ازدست دادن استعداد هدايت پذيرى ، آشكارترين نوع ضلالت و گمراهى است .

أفأنت تسمع الصمّ أو تهدى العمى و من كان فى ضل_ل مبين

جمله {و من كان. ..} گويا به منزله عطف تفسيرى براى قسمت قبل است; يعنى، شخصى كه حق را نشنود و راه هدايت را نبيند، در گمراهى آشكار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 4 - 2

2 - كفران نعمت هدايت ، موجب عذاب سخت الهى ( همچون زنجير ، غل و آتش ) در قيامت

إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ و أغل_لاً و سعيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 15 - 3

3- لجاجت و هدايت ناپذيرى ، عامل عدم تسليم و مقاومت در برابر تعاليم آسمانى

و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا

آثار هدايت ناپذيرى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 10

10- حق ناپذيرى و هدايت گريزى كافران ، منتهى به دروغ شمردن پيام راستين وحى

و إذ لم يهتدوا به فسيقولون ه_ذا إفك قديم

{فاء} در {فسيقولون}، بيانگر ترتّب و نتيجه

است; يعنى، اتهام آنان به قرآن، نتيجه حق ناپذيرى و هدايت گريزى آنان است.

آثار هدايت ناپذيرى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 66 - 4

4 - سردرگمى و درماندگى مشركان در قيامت ، بازتاب گمراهى و هدايت ناپذيرى آنان در دنيا است .

ماذا أجبتم المرسلين فعميت عليهم الأنباء يومئذ

تفريع {عميت عليهم. ..} بر آيه پيش، نشانگر آن است كه نوع موضع گيرى در برابر دعوت پيامبران، داراى بازتابى مناسب با آن در قيامت است. بر اين اساس، برگزيدن گمراهى و سر باز زدن از پذيرش راهنمايى هاى پيامبران، به صورت گمراهى و سردرگمى در قيامت انعكاس مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 30 - 7

7 - هدايت ناپذيرى مشركان خداگريز ، موجب فرمان الهى به پيامبر ( ص ) در روى گردانى از تبليغ و هدايت آنان

فأعرض عن من تولّى . .. إنّ ربّك هو أعلم

با توجه به اين كه جمله {إنّ ربّك. ..} تعليل براى {فأعرض...} است، مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار يأس از هدايت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 22 - 3

3- نفرين موسى ( ع ) به درگاه پروردگار ، پس از نااميدى از هدايت فرعونيان

و إن لم تؤمنوا . .. فدعا ربّه أنّ ه_ؤلاء قوم مجرمون

{دعا} در مقام شكايت، دربردارنده درخواست مجازات است.

آثار يأس از هدايت گمراهگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 8

8 - نفرين بر ظالمان و

گمراه كنندگان جامعه _ پس از نااميدى از هدايت آنان _ كارى پسنديده و روا

و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

آرزوى هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 13

13- آرمان رسيدن به رشد و هدايت برتر ، آرمانى الهى است .

و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

آرزوى هدايت انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 84 - 4

4 - مردان الهى ، آرزومند هدايت و سعادت براى تمامى نسل هاى بشر

و اجعل لى لسان صدق فى الأخرين

آسانى هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 20 - 2

2 - كفر كافران با وجود آسانى راه هدايت ، توجيه ناپذير است .

ما أكفره . .. ثمّ السبيل يسّره

ابراهيم(ع) و هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 17

17 _ ابراهيم ( ع ) داراى رحمت فراوان نسبت به مردم و متأسف از هدايت ناپذيرى مشركان

إن إبرهيم لأوّه حليم

يكى ديگر از معانى كه اهل لغت براى {أوّاه} نوشته اند، رقّت و رحمت است. يعنى ابراهيم (ع) بسيار رقيق القلب و نسبت به مردم، بسيار مهربان بود. برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {إن إبراهيم لأوّاه} بيانگر علت وعده ابراهيم (ع) به آزر باشد ; يعنى، شدت رحمت ابراهيم (ع) سبب گرديد، براى جذب آزر به ايمان، وعده استغفار به وى بدهد.

ابزار هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف -

7 - 181 - 3

3 _ هدايتگران الهى با روش ها و وسايل حق ، نه با وسايل باطل ، ديگران را به هدايت رهنمون مى سازند .

و ممن خلقنا أمة يهدون بالحق

برداشت فوق بر اين اساس است كه {باء} در {بالحق} باى استعانت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 108 - 5،7

5 _ ربوبيت الهى ، مقتضى فرستادن كتاب و راهنمايى مردم به وسيله آن است .

قد جاءكم الحق من ربكم فمن اهتدى

7 _ قرآن ، كتابى است كه براى هدايت و راهنمايى مردم نازل شده است .

قد جاءكم الحق من ربكم فمن اهتدى فإنما يهتدى لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 6،17

6- پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار هدايت مردم به سوى نور و خارج كردن آنان از ظلمت ها ( گمراهى ها ) ، با تعاليم قرآن كريم

أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

17- پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار هدايت مردم به راه خداى عزتمند ستودنى ، با تعاليم قرآن كريم

كت_ب أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور . ..إلى صرط العزيز الحميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 3

3- موسى ( ع ) ، وظيفه دار هدايت مردم خويش به سوى نور و خارج كردن آنان از ظلمت ها ، با آيات و معجزات الهى .

و لقد أرسلنا موسى بأي_تنا أن أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- كهف - 18 - 56 - 4

4- بشارت و انذار و ايجاد بيم و اميد ، دو وسيله مهّمِ تبليغ و دو عنصر ضرورى در هدايت انسان ها است .

و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 19

19 - خداوند ، هدايتگر مردم از طريق نزول آيات روشنگر ، تبيين سرگذشت امت هاى پيشين و موعظه و اندرزها

و لقد أنزلنا إليكم ءاي_ت مبيّن_ت و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم و موعظة . .. يهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 208 - 4

4 - انذار ، كارآمدترين و مؤثرترين وسيله هدايت

و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون

انتخاب وصف انذارگرى از ميان همه اوصاف مبلغان الهى، مى تواند اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 3

3 - انسان ها ، نيازمند تذكر و يادآورى براى ره يافتن به حق

إلاّ لها منذرون . ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 12 - 4

4 - اعطاى نه معجزه و نشانه از سوى خدا به موسى ( ع ) براى هدايت فرعون و فرعونيان

فى تسع ءاي_ت إلى فرعون و قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 63 - 2

2 - چينش اجزاى طبيعت ( ستارگان و . . . ) به تدبير خداوند ، به گونه اى كه وسيله هدايت و

نجات انسان ها است .

أمّن يهديكم فى ظلمت البرّ و البحر

مراد از {يهديكم} _ مطابق نظر برخى از مفسران و بعضى از آيات قرآن (و بالنجم هم يهتدون) _ رهيابى انسان از طريق ستارگان و ديگر عوامل و مشخص كردن مسير خود در تاريكى شب ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 77 - 2

2 - هدايت خلق به وسيله كتاب آسمانى ، بارزترين نمود لطف و رحمت الهى بر آنان

و إنّه لهدًى و رحمة

از اين كه خداوند پس از مطرح ساختن بُعد هدايتى قرآن، تنها به يك صفت ديگر (رحمت بودن آن) بسنده كرده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 50 - 7

7 - ربوبيت خداوند ، مقتضى ارسال وحى به منظور هدايت بندگان است .

و إن اهتديت فبما يوحى إلىّ ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 59 - 3

3 - خداوند براى هدايت مردم ، آيات و نشانه هاى ويژه اى ارائه كرده است .

بلى قد جاءتك ءاي_تى فكذّبت

از تعبير {قد جاءتك} (آمد تو را) استفاده مى شود كه مقصود از {آياتى} آيات و نشانه هاى ويژه اى به جز آيات و نشانه هاى موجود در عالم طبيعت و در انظار همگان است; زيرا نشانه هاى طبيعت همواره پيش انسان ها است و آمدن آنها معنا ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 53 - 6

6 - كتاب هاى

آسمانى ، وسيله تداوم هدايت و رسالت پيامبران در طول تاريخ

و لقد ءاتينا موسى الهدى و أورثنا بنى إسرءيل الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 1

1 - تورات ، مايه هدايت و وسيله پندآموزى و بيدارى صاحبان عقل سليم و خرد ناب از قوم بنى اسرائيل

و أورثنا بنى إسرءيل الكت_ب . هدًى و ذكرى لأُولى الألب_ب

{لب} (مفرد {الباب}) به معناى عقل خالص و خرد ناب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 19

19- لزوم رعايت اعتدال در تهديد و ايجاد موازنه بين خوف و رجا ، در كار تبليغ و هدايت خلق

قل إن افتريته فلا تملكون لى من اللّه شيئًا . .. و هو الغفور الرحيم

خداوند، همپاى تهديد منكران رسالت، غفران گسترده خويش را نيز به رخ آنان مى كشد و اين خود گوياى حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 11

11- قرآن ، وسيله هدايت و راه يابى انسان به حقيقت

و إذ لم يهتدوا به فسيقولون ه_ذا إفك قديم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 9

9 - لزوم محور قرار دادن قرآن ، در تبليغ دين و هدايت خلق

فذكّر بالقرءان

هر چند آيه شريفه خطاب به پيامبر(ص) است; اما تكليف استفاده از قرآن و محور قرار دادن آن در امر تبليغ، داراى ملاك عام است و اختصاصى به شخص پيامبر(ص) ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

ذاريات - 51 - 38 - 8

8 - تجهيز پيامبران از سوى خداوند به معجزاتى روشن و قاطع ، براى پيشبرد اهداف هدايتى خويش

أرسلن_ه . .. بسلط_ن مبين

در صورتى كه مراد از حجت و برهان (سلطان) حجت حسى باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 6

6 - قدرت شنوايى و بينايى ، دو ابزار لازم براى هدايت

فجعلن_ه سميعًا بصيرًا . إنّا هدين_ه السبيل

ابلاغ معارف به هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 5

5_ پيامبران و مبلغان دين ، به بيان و ابلاغ معارف براى هدايت ناپذيران ، موظف نيستند .

إن أردت أن أنصح لكم

نوح(ع)، پس از دريافت اين واقعيت كه خداوند، به خاطر لجاجتهاى قومش خواسته كه آنان گمراه باشند، نصيحت كردن و ابلاغ دين را با جمله شرطيه (إن أردت . ..) بيان مى كند تا به اين نكته اشاره كند كه: ابلاغ دين پس از اين مرحله، بر من لازم و ضرورى نيست.

اجتناب از هدايت اهل تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 11

11 - خوددارى از ارشاد كسانى كه در مسير خودسازى قرار دارند و استنكاف از راهنمايى پندپذيران ، كردارى نكوهيده و ناروا است .

عبس . .. و ما يدريك لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر

اجتناب از هدايت موعظه پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 11

11 - خوددارى از ارشاد كسانى

كه در مسير خودسازى قرار دارند و استنكاف از راهنمايى پندپذيران ، كردارى نكوهيده و ناروا است .

عبس . .. و ما يدريك لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر

احضار هدايت ناپذيران در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 9

9 - هدايت ناپذيران ، براى مؤاخذه و كيفر در روز رستاخيز احضار خواهند شد .

ثمّ هو يوم القي_مة من المحضرين

اختيار در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 53 - 9

9 - انسان ، داراى اختيار تكوينى در پذيرش هدايت و ضلالت

لعلكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 30

30 _ اختيار و آزادى انسان ، در پذيرش هدايت و عدم پذيرش آن

لعلكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 99 - 1

1 _ پيامبر تنها ، وظيفه دار ابلاغ پيام رسالت نه اجبار مردم به پذيرش آن

ما على الرسول الا البلغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 35 - 8،10،11

8 _ مشيت خداوند بر هدايت جبرى مردم قرار نگرفته است.

و لو شاء اللّه لجمعهم على الهدى

حرف {لو} براى امتناع است ; يعنى خدا اين چنين هدايتى را نمى خواهد، در صورتى كه مسلماً هدايت اختيارى و تشريعى را خداوند خواهان است، پس ناچار بايد اين هدايت، هدايت جبرى باشد.

10 _ خواست خداوند، آزادى و اختيار انسان در انتخاب راه هدايت است.

و لو شاء اللّه لجمعهم على الهدى

11 _

انسان در انتخاب راه هدايت و ظلالت آزاد است.

فإن استطعت أن تبتغى . .. و لو شاء اللّه لجمعهم على الهدى

از اينكه خداوند مى فرمايد اگر هر گونه معجزه بيايد ايمان نمى آورند و اگر خداوند مى خواست مى توانست هدايت كند، معلوم مى شود كه انسان در انتخاب راه آزاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 2

2 _ الزام قهرى مردم به ايمان وظيفه پيامبران نيست.

و ما نرسل المرسلين إلا مبشرين و منذرين

چون در آيات قبل سخن از درخواست نزول آيات و رد آن بود، لاجرم اين سؤال مطرح مى گردد كه مسؤوليت پيامبران در برابر هدايت مردم چيست و تا كجاست؟ اين آيه با محدود دانستن وظيفه تبليغى پيامبران در انذار و تبشير، اجبار مردم به ايمان را خارج از حيطه مسؤوليت پيامبران مى داند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 149 - 4،5،9

4 _ سنت خداوند، هدايت آزادانه و از روى اختيار انسانها با دلايل محكم و رساست.

قل فلله الحجة البلغة فلو شاء لهديكم أجمعين

مفهوم جمله امتناعيه {لو شاء . .. } آن است كه خداوند هدايت آزادانه آدميان را خواسته است، نه جبر آنان بر هدايت. چگونگى اين هدايت در جمله {فلله ... } بيان گرديده است. يعنى اينكه خداوند چنين خواسته كه با حجتهاى بالغه آدميان را هدايت كند.

5 _ انسان در انتخاب مسير هدايت يا ضلالت مختار است.

قل فلله الحجة البلغة فلو شاء لهديكم أجمعين

9 _ سنت و مشيت خداوند بر هدايت و ضلالت جبرى آدميان قرار نگرفته است.

فلو شاء

لهديكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 3

3- انسان در انتخاب راه هدايت يا گمراهى مختار است .

من اهتدى فإنما يهتدى لنفسه و من ضلّ فإنما يضلّ عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 3،7

3 - خداوند ، خواهان حركت اختيارى انسان با ابزار و زمينه هاى معرفتى خويش ، براى رسيدن به هدايت است .

و لو شئنا لأتينا كلّ نفس هديها

استدراك {و ل_كن حقّ. ..} در برگيرنده معنايى است كه حاوى جواب {لو} است; يعنى، آيه، چنين معنايى را القا مى كند: {اگر ما مى خواستيم هدايت هر كسى را براى او مسلم مى كرديم، اما چنين نمى خواهيم، بلكه مى خواهيم كه خود او تصميم بگيرد. در نتيجه، كسانى كه تصميم به گمراهى مى گيرند، به جهنم خواهند رفت}.

7 - رهيدن از دوزخ ، تنها در پرتو هدايت پذيرى اختيارى در دنيا ممكن است .

و لو شئنا لأتينا كلّ نفس هديها و ل_كن حقّ القول منّى لأملأنّ جهنّم

ادعاى هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 12

12- كافران صدراسلام ، مدعى حركت در راه اعتدال و برخوردارى از هدايت بودند .

فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ و من اهتدى

ارائه نمونه عينى در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 73 - 2

2 - بهره گيرى ابراهيم ( ع ) در هدايت قومش ، از محسوس ترين و بديهى ترين امور

قال هل يسمعونكم . ..

أو ينفعونكم أو يضرّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63 - 8

8 - استفاده از رخداد هاى طبيعى قابل مشاهده و محسوس ، براى جلب توجه مردم به خداوند ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

و لئن سألتهم من نزّل من السماء ماء فأحيا به الأرض . .. ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 48 - 13

13 - توجّه دادن به تحولات عالم طبيعت ، جهت نماياندن تدبير خداوند بر عالم هستى ، از روش هاى هدايتى قرآن كريم

اللّه الذى يرسل الرياح فتثير سحابًا . .. كيف يشاء ... أصاب به من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 14

14 - استفاده از امور محسوس و قابل درك براى بشر ، جهت تبيين معارف عالى ، مانند مسأله معاد ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

كيف يحى الأرض بعد موتها إنّ ذلك لمحى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 6

6 - استفاده از نمود هاى عينى و قابل رؤيت و مشاهده براى مردم ، جهت آشناساختن آنان با خداوند ، از شيوه هاى هدايتى قرآن كريم است .

خلق السموت . .. و ألقى فى الأرض ... و بثّ فيها ... و أنزلنا من السماء ماء ... ه_

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 13

13 - استفاده از امور محسوس ، براى تفهيم معارف

ظريف و غامض ، از شيوه هاى هدايتى قرآن كريم است .

إن تك مثقال حبّة من خردل فتكن فى صخرة . .. يأت بها اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 20 - 13

13 - توجه دادن انسان ها به امور محسوس و قابل مشاهده ، جهت رهنمونى آنان به خداشناسى ، از روش هاى هدايتى قرآن كريم

ألم تروا أنّ اللّه سخّر لكم ما فى السموت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 12

12 - توجه دادن مردم به امور محسوس و قابل مشاهده از عالم طبيعت ، از روش هاى هدايتى قرآن كريم است .

ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل فى النهار . .. و سخّر الشمس و القمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 31 - 7

7 - استفاده از عالم طبيعت و رخداد هاى در پيش روى انسان ها ، جهت رهنمونى آنان به خداشناسى ، از شيوه هاى هدايتى قرآن است .

ألم تر أنّ الفلك تجرى فى البحر بنعمت اللّه ليريكم من ءاي_ته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 27 - 3

3 - استفاده از حوادث و تحولات قابل مشاهده و طبيعى ، براى هدايت مردم ، از شيوه هاى هدايتى قرآن است .

أوَلم يروا أنّا نسوق الماء . .. فنخرج به زرعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 10 - 4

4_ حسن استفاده از ملموس

ترين نماد ها ، براى هدايت و درس آموزى خلق *

و النخل باسق_ت لها طلع نضيد

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه اختصاص به ذكر يافتن {نخل} از ميان همه درختان و {خرما} از ميان همه ميوه ها، از آن جهت باشد كه نخل و خرما، اساسى ترين نقش را در زندگى عرب عصر نزول داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 1

1 - ارائه نمونه هاى عينى از نيكان و بدان ، از روش هاى قرآن در راستاى بيداركردن و هدايت خلق

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح

گفتنى است آنچه خداوند در اين آيه، به عنوان ضرب المثل ذكر فرموده، داراى حقيقت و وجود خارجى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 1

1 - ارائه نمونه هاى عينى از نيكان و بدان ، از روش هاى قرآن در راستاى بيدار كردن خلق و هدايت آنان

و ضرب اللّه مثلاً للذين ءامنوا امرأت فرعون

ارزش هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 17

17 _ هدايت يافتن انسان با انتخاب خود ، ارزشمند است .

ءاسلمتم فان اسلموا فقد اهتدوا و ان تولّوا فانما عليك البلاغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 9

9 _ هدايت و رسيدن به خداوند ، پاداشى برتر از بهشت و نعمت هاى آن

فاما الذين ءامنوا باللّه . .. و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

غالباً در مقام بيان پاداش، اول ادنى و آنگاه

اعلى را ذكر مى كنند ; بنابراين رسيدن به خدا و قرب به او {يهديهم اليه} مى تواند بهترين پاداش مؤمنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 17

17 _ دانش و هدايت ملاك لياقت رهبران براى رهبرى

او لو كان ءاباؤهم لايعلمون شيئاً و لايهتدون

اركان هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 136 - 9

9 _ اعتقاد به خدا ، پيامبران ، روز قيامت ، فرشتگان و كتب آسمانى ، اركان هدايت و شرط تحقق ايمان

يأيها الذين ءامنوا ءامنوا باللّه و رسوله . .. فقد ضل ضللا بعيداً

ازدياد هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 2

2- هدايت ، مقوله اى تكامل پذير و قابل فزونى و نقصان

و يزيد اللّه الذين اهتدوا هدًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 12

12 - هدايت ، مقوله اى رشد پذير ، پويا و قابل تكامل است .

تاب و ءامن و عمل ص_لحًا ثمّ اهتدى

ازدياد هدايت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 19

19- پيامبر ( ص ) ، انسانى تكامل پذير و برخوردار از استعدادِ رسيدن به هدايتى افزون تر است .

و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

ازدياد هدايت مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 1

1- هدايت يافتگان ، مشمول فزونى مستمر هدايت

از جانب خداوند

و يزيد اللّه الذين اهتدوا هدًى

استحاله هدايت هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 40 - 3

3 - كسانى كه زمينه هدايت پذيرى را از دست داده اند ، تلاش پيامبر ( ص ) نيز براى هدايت آنان بى ثمر خواهد بود .

أفأنت تسمع الصمّ أو تهدى العمى

استمرار هدايت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 37 - 7

7 - پايدار ماندن هدايت مؤمنان و استمرار گمراهى كافران حق گريز ، جلوه عزتمندى و مجازات الهى است .

و من يضلل اللّه فما له من هاد . و من يهد اللّه فما له من مضلّ أليس اللّه بعزيز ذ

يادآورى دو صفت عزت و مجازات دهى خداوند، پس از ذكر پايدار ماندن هدايت مؤمنان و استمرار يافتن گمراهى كافران حق گريز به وسيله خداوند، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

اصرار بر هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 2 - 6

6- رهبران دينى ، به پافشارى بر هدايت كافران سرسخت ، موظف نيستند .

ما أنزّلنا عليك القران لتشقى

الگوگيرى در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 7 - 8

8 - الگوهاو نمونه هاى عينى راه يافتگان ، داراى نقشى مهم در نيل به صراط مستقيم و سلوك در آن است .

إهدنا الصرط المستقيم. صرط الذين انعمت عليهم

از اينكه {صراط مستقيم} به راه انسانهاى هدايت يافته تفسير شده، مى توان به اين نكته رسيد كه انسان در نيل

به صراط مستقيم نيازمند الگوها و نمونه هاى عينى راه يافتگان است و بايد سالكان اين طريق را بيابد و به ايشان اقتدا كند.

الوهيت در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 26 - 9

9 - مسؤوليت ويژه انسان در برابر هدايت و ارشاد بستگان نزديك خود *

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه

تقديم {لأبيه} مى تواند توجه بيشتر ابراهيم(ع) به هدايت پدر را برساند; كه از آن اولويت هدايت و ارشاد بستگان نزديك استفاده مى شود.

اميدوارى به هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 12،24

12- درخواست كوتاه ترين راه رشد و هدايت و اظهار اميدوارى به نيل به آن ، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) است .

و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

24- تدارك ياد خداوند ، پس از غفلت از آن ، مايه اميدوارى انسان به دستيابى بر رشد و هدايتى سريع است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

ارتباط {قل عسى. ..} با {اذكر...} ارتباط مقدمه و نتيجه است و پيام آيه اين است كه: {اگر پس از فراموشى، ياد خدا كردى، مى توانى به هدايت ويژه الهى اميدوار باشى و بگويى: {عسى،...} }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 22 - 5

5 - اميد بستن موسى ( ع ) به هدايت خداوند در يافتن راهى بى خطر و رساننده به مدين

قال عسى ربّى أن يهدينى سواء السبيل

{سواء السبيل} (راه

وسط) كنايه از راهى است كه خطر گم شدن در آن نباشد و به راحتى انسان را به مقصد برساند.

انبيا و هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 11

11- خداوند ، عزيز ( شكست ناپذير ) و حكيم ( كاردان ) است .

و هو العزيز الحكيم

انتخاب هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 30 - 9

9 _ انسانها بر انتخاب راه هدايت و يا گمراهى توانا هستند.

حق عليهم الضللة إنهم اتخذوا الشيطين أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 3 - 14

14 - انتخاب راه هدايت ، منوط به اراده خود انسان است .

لعلّهم يهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 12

12 - انسان ، داراى اختيار و آزادى در انتخاب هدايت و گمراهى و تعيين سرنوشت خويش

فاستحبّوا العمى . .. فأخذتهم ... بما كانوا يكسبون

اندوه بر هدايت ناپذيرى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 8

8_ تأسف بر كفرورزى و هدايت ناپذيرى انسان هاى عنود و لجوج ، امرى نابه جا و بى مورد

لن يؤمن من قومك إلاّ من قد ءامن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

انذار در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 2

2 - تهديد و ترغيب از روش هاى قرآن ، براى هدايت انسانها

فاتقوا النار . .. و بشر الذين ءامنوا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 119 - 8

8 - بشارت و انذار شيوه پيامبر ( ص ) در هدايت مردم

إنا أرسلنك بالحق بشيراً و نذيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 2

2 _ ضرورت مقدم داشتن تشويق بر تهديد در هدايت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 8

8 _ بشارت و انذار ، دو شيوه كارآمد در تربيت و هدايت انسان

أن أنذر الناس و بشّر الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 208 - 4

4 - انذار ، كارآمدترين و مؤثرترين وسيله هدايت

و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون

انتخاب وصف انذارگرى از ميان همه اوصاف مبلغان الهى، مى تواند اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 6

6 - استفاده از وعده و وعيد و هشدار و تشويق ، روش قرآن براى هدايت مردم است .

هدًى . .. فبشّره بعذاب ... لهم جن_ّ_ت النعيم

گوشزد كردن فرجام مؤمنان، پس از يادآورى عذاب معرضان از آيات خدا، شيوه اى است كه در آن، براى شنونده اميد و ترس ايجاد مى شود و چنين حالتى شخص را در حالت اعتدال نگه مى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 3 - 12

12 - هشدار به مردم ، از جمله راه هاى

هدايت آنان است .

لتنذر قومًا . .. لعلّهم يهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 24 - 5

5 - بشارت و انذار ، شيوه پيامبر ( ص ) در هدايت مردم

إنّا أرسلن_ك بالحقّ بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 2

2 - انذار ، پس از تبيين حق و ارائه دليل ، شيوه اى بايسته در هدايت خلق

فقل أنذرتكم ص_عقة

برداشت بالا بر اين اساس است كه مسأله انذار در اين آيه، پس از تبيين مسأله توحيد و دلايل آن در آيات پيشين، صورت گرفته است و فرمان {فقل أنذرتكم . ..} بايسته بودن را مى فهماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 14 - 5

5 - انذار و ايجاد ترس در مردم ، شيوه اى لازم و داراى سهمى وافر در هدايت آنان

إنّ علينا للهدى . .. فأنذرتكم نارًا تلظّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 105 - 8

8- لزوم توأم بودن بشارت و انذار در هدايت انسانها

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

انسان و هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 4

4 _ انسان هاى متعهد و والا در انديشه هدايت ديگران

يأيها الرسول لايحزنك الذين يسرعون فى الكفر

انسان هاى هدايت ناپذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 10

10 _ تضرع نكردن و شكوفا نشدن فطرت توحيدى

برخى مردم، حتى با قرار گرفتن در تنگنا و سختى

لعلهم يتضرعون

آوردن كلمه ترجى {لعل} بيانگر اين نكته مى توان باشد كه آدميان همواره و در همه موارد در پى سختيها رو به خدا نياورده و تضرع نمى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 18

18 _ هدايت ناپذيرى برخى از مردم حقيقتى است كه بايد آن را در تبليغ مد نظر داشت.

و لو شاء الله ما فعلوه فذرهم و ما يفترون

اولويتها در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 52 - 9

9- اصلاح بستگان نزديك و هدايت آنان نسبت به ديگر افراد جامعه ، در اولويت نخست قرار دارد .

إذ قال لأبيه و قومه

اهميت اميدوارى به هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 18 - 10

10 _ مؤمنان راستين با وجود برخوردارى از ايمان و اعمال شايسته ، تنها بايد اميدوار به هدايت و ره يافتگى خويش باشند نه مطمئن و مغرور به آن .

من ءامن باللّه . .. فعسى أولئك أن يكونوا من المهتدين

اهميت نعمت هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 4 - 3

3 - هدايت ، نعمتى است بزرگ و كفران آن ، گناهى عظيم و نابخشودنى است .

إنّا هدين_ه السبيل . .. إنّا أعتدنا للك_فرين ... سعيرًا

از مهيا شدن عذاب سخت براى ناسپاسان نعمت هدايت، برداشت بالا به دست مى آيد.

اهميت هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد

- 1 - 6 - 12

12 - از امام رضا ( ع ) روايت شده : { إهدنا الصراط المستقيم } إسترشاد لدينه و إعتصام بحبله و إستزادة فى المعرفة لربه عز و جل . . . ;

. .. {إهدنا الصراط المستقيم} درخواست هدايت از خداوند به سوى دين او و چنگ زدن به ريسمان او و طلب مزيد معرفت پروردگار عز و جل است ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 142 - 13

13 - تأثير جهتى از جهات يا مكانى از مكان ها در هدايت انسان ها ، ملاكى جهت قبله قرار دادن آن

ما وليهم عن قبلتهم . .. قل للّه المشرق و المغرب يهدى من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 4

4 - دستيابى انسان ها به هدايت و كامل شدن نعمت الهى بر ايشان ، از اهداف بعثت پيامبر ( ص ) است .

فولوا وجوهكم شطره . .. و لعلكم تهتدون. كما أرسلنا فيكم رسولا

چنانچه {كما أرسلنا . ..} بيانگر تشبيه مسأله تغيير قبله به رسالت پيامبر (ص) باشد; {لأتم نعمتى عليكم و لعلكم تهتدون} گوياى وجه شبه است; يعنى، همان گونه كه بعثت پيامبر براى اتمام نعمت بر بندگان و دستيابى آنان به هدايت مى باشد، تغيير قبله نيز داراى چنين هدفها و نتايجى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 8 - 4

4 _ نياز انسان به امداد پروردگار ، براى استوار ماندن در مسير هدايت

ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ

هديتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 28

28 _ هدايت انسان ها ، هدف تبيين آيات از سوى خداوند

كذلك يبيّن اللّه لكم اياته لعلكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 4 - 5

5 _ فرستادن آيات و معجزات، مقتضاى ربوبيت خداوند و عنايت او به هدايت مردم

و ما تأتيهم من ءاية من ءايت ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 35 - 3

3 _ پيامبر اكرم(ص) به هدايت يافتن و ايمان آوردن مردم شوق و ميل فراوانى داشت.

و إن كان كبر عليك إعراضهم فإن استعطعت . .. فتأتيهم بأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 8

8 _ هدف از نزول قرآن هدايت مردم و دستيابى به رحمت بيكران خداوند است .

و لقد جئنهم بكتب فصلنه على علم هدى و رحمة

با توجه به اينكه همگان دعوت به ايمان شده اند و نيز اينكه آيه در مقام احتجاج عليه كافران است، معلوم مى شود متعلَّق {هدى} و {رحمة} كلمه اى همانند {للناس} مى باشد. يعنى: جئنهم بكتب هدى للناس و رحمة لهم. قابل ذكر است كه {هدى} و {رحمة} معفولٌ له براى {جئنهم} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 94 - 1

1 _ خداوند براى اقوام گذشته پيامبرانى را به منظور هدايت آنان و تسليم شدنشان در برابر او ارسال داشت .

و ما أرسلنا فى قرية من نبى إلا أخذنا

أهلها بالبأساء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 159 - 6

6 _ هدايتگرى و عدالت پيشگى ، وظيفه اى بر عهده همگان

يهدون بالحق و به يعدلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 126 - 6

6 _ خداوند ، خواهان هدايت و توبه همه انسان ها حتى منافقان

أو لا يرون أنهم يفتنون . .. ثم لا يتوبون و لا هم يذّكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 3

3 _ قدرت بر هدايت و راهبرى به سوى حق ، معيار استحقاق معبوديت و سزاوار پرستش بودن است .

قل هل من شركائكم من يهدى إلى الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 2 - 1

1- هدف از نزول قرآن ، هدايت مردم به سوى خداوند مالك جهان هستى است .

كت_ب أنزلن_ه إليك لتخرج . .. إلى صرط العزيز الحميد. الله الذى له ما فى السموت و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 10 - 3

3- عنايت خداوند به هدايت انسان ها در طول تاريخ

و لقد أرسلنا من قبلك فى شيع الأولين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 9 - 1

1- خداوند ، هدايت كردن مردم به راه راست و درست را بر خود لازم كرده است .

و على الله قصد السبيل

{على الله} خبر مقدم و {قصد السبيل} مبتداى مؤخر است كه در آن صفت {قصد} به موصوف خود

{سبيل} اضافه شده است و {القصد} به معناى {استقامة الطريق} است. بنابراين {قصد السبيل} به معناى راه راست و درستى است كه سالك را به مقصد مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 10

10- هدايت ، رشد و تكامل ، هدف اصلى خداوند در آفرينش جهان است .

و ما كنت متّخذ المضلّين عضدًا

عدم استفاده خداوند از نيروهاى گمراه كننده، نشانه آن است كه گمراهى با هدف آفرينش سازگار نسيت. بنابراين، هدف اصلى آفرينش، هدايت و راه يابى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 1

1 - خداوند ، آيات متعددى را براى هدايت بشر و يادآورى به او فرستاده است .

قال كذلك أتتك ءاي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 39 - 6

6- محبت پروردگار به هدايت آدميان ، حتى كافران

لو يعلم الذين كفروا . .. و لا هم ينصرون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {لو} براى تمنّى باشد و جواب {لو} _ به قرينه آيه قبل (و يقولون متى ه_ذا الوعد)_ {فلايقولون متى ه_ذا الوعد} خواهد بود ;يعنى، اى كاش مى دانستند كه زمان عذاب و كيفيت آن چگونه است كه در اين صورت هرگز نمى گفتند چرا عذاب الهى نمى آيد. گفتنى است كه در هر آرزويى، علاقه مندى نهفته است و آرزوى خداوند به دانستن كافران، براى هدايت آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 3 - 2

2 - اهتمام بيش از

حدّ پيامبر ( ص ) در پيشبرد دين و هدايت خلق

لعلّك ب_خع نفسك ألاّيكونوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 60 - 3

3 - لزوم برگزيدن ايمان و هدايت الهى ; ولو به بهاى از دست دادن زندگى دنيوى و متاع آن

و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا . .. و ما أوتيتم من شىء فمت_ع الحيوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 7

7 - راه يابى بهتر به مقصد و خير و صلاح افزون تر در پرتو عنايت خداوند ، فلسفه هجرت ابراهيم ( ع )

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

به قرينه اين كه رسالت ابراهيم(ع) پس از هجرت هم ادامه داشت به دست مى آيد كه مراد از هدايتى كه مورد درخواست آن حضرت بود، ره يابى به مقصد و خير و صلاحى است كه ايشان از آغاز به دنبال آن بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 5 - 7

7 - مبلغان الهى ، نبايد به خاطر مخالفت مردم ، از تبليغ و هدايت گرى سر باز زنند .

أفنضرب عنكم الذكر صفحًا أن كنتم قومًا مسرفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 6 - 4

4 - سپرى شدن تاريخ [ رخداد ها و تحولات زندگى انسان در گذر زمان ] ، باعث بى نيازى بشر از وحى و هدايت هاى آسمانى نيست .

أفنضرب عنكم الذكر . .. و كم أرسلنا من نبىّ فى

الأوّلين

فرستاده شدن پيامبران فراوان در امت هاى پيشين، نشانگر آن است كه انسان ها در هيچ يك از دوره هاى تاريخ، بى نياز از وحى الهى نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 3

3 - ملاك صحيح انتخاب دين و آيين ، برخوردارى از هدايت برتر است ; نه چيز ديگر .

ق_ل أوَ لو جئتكم بأهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 7

7- وجود رهبرى ، نظام هدايت گرى و قوانين بايسته ، راز پيروزى نهايى اسلام بر ساير اديان

بالهدى و دين الحقّ ليظهره على الدين كلّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 9 - 7

7 - لزوم ارشاد تمام مردم ، هر چند اميدى به پندپذيرى برخى از آنان نيست .

فذكّر إن نفعت الذكرى

چنانچه مراد از {إن}، تشكيك باشد، جمله {إن نفعت الذكرى} قيد {ذكّر} نخواهد بود; بلكه جمله معترضه اى است كه تعريض به وجود افراد تذكرناپذير در بين مردم دارد. مفاد آيه در اين احتمال اين است كه بايد همه مردم را ارشاد كرد ولى مگر تذكر سودى دارد؟! اين تعبير علاوه بر اظهار يأس از سودمندى تذكر براى گروهى از مردم، بر نكوهش آنان نيز دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 22 - 3

3 - اهتمام شديد پيامبر ( ص ) ، به هدايت مردم

لست عليهم بمصيطر

با توجّه به اين كه پيامبر(ص)، هرگز درصدد سلطه جويى بر مردم نبود، تأكيد آيه شريفه، بر

نفى سيطره، بيانگر تلاش وافر و پى گيرى مستمر آن حضرت در زمينه هدايت مردم است; به گونه اى كه گويا درصدد اجبار مردم به ديندارى است.

اهميت هدايت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 20

20 _ اهتمام اسلام به هدايت و رهنمون ساختن هر چه بيشتر انسان ها به حق

فإن يتوبوا يك خيراً لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 12 - 8

8- اهتمام خداوند به هدايت انسان ها در طول تاريخ و اتمام حجت بر آنان

و لقد أرسلنا من قبلك فى شيع الأولين . .. كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 15 - 7

7- غرض از خلقت كوه ها ، نهر ها و راه ها هدايت انسان ها است .

و ألقى فى الأرض روسى . .. و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

برداشت مذكور، بنابراين نكته است كه مراد از {تهتدون} هدايت معنوى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 6 - 2

2- پيامبر ( ص ) بر هدايت مردم و ايمان آنان به قرآن ، بسيار شايق و حريص بود .

فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم إن لم يؤمنوابه_ذا الحديث أسفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 3

3 _ ايمان و راهيابى مردم به خدا ، تنها اجر و مزد پيامبر ( ص ) در انجام رسالت خويش

ما أسئلكم عليه من أجر إلاّ

من شاء أن يتّخذ إلى ربّه سبيلاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه استثنا در {إلاّ من شاء. ..} متصل باشد و مضافى نيز محذوف و در تقدير باشد; يعنى، {إلاّ من شاء أن يتخذ إلى ربّه سبيلاً بالإيمان و الطاعة و...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 12 - 5

5 - رسالت و هدايت خلق ، بارى سنگين و همراه با نگرانى ها و نيازمند التجا به درگاه الهى

قال ربّ إنّى أخاف أن يكذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 9

9 - مؤمنان ، وظيفه دار هدايت مردم و نشان دادن راه درست زندگى به آنان

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 40 - 2

2 - اهتمام و تلاش پيامبر ( ص ) براى هدايت تمامى انسان ها ، حتى حق گريزان

أفأنت تسمع الصمّ أو تهدى العمى

از لحن آيه شريفه _ كه به صورت استفهام انكارى بيان شده است _ استفاده مى شود كه پيامبر(ص) در مسير هدايت ديگران تلاش فراوانى داشتند تا بدان جا كه آن حضرت خواهان هدايت خدافراموشانِ همدم شيطان نيز بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 2

2- هدايت خلق در مسير بايسته زندگى و ارائه قوانين حق ، دو هدف مهم رسالت پيامبر ( ص )

أرسل رسوله بالهدى و دين الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 5

5 -

تلاش و پيگيرى شديد پيامبر ( ص ) ، درصدد هدايت همگان به سوى حق

و ما أنت عليهم بجبّار

از اين كه خداوند، وظيفه پيامبر(ص) را تنها تذكر و هشدار دانسته و به او يادآورى كرده كه وظيفه اش واداشتن ديگران به ايمان به جبر و تلاش بيش از حد نيست; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 7

7 - هدايت انسان ها و بيرون آوردن آنان از ورطه گمراهى ، هدف الهى در بعثت پيامبر ( ص ) و نازل كردن قرآن

هو الذى ينزّل على عبده . .. ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

واژه {ظلمات}، استعاره از گمراهى و واژه {نور} استعاره از هدايت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 7

7 - عيسى بن مريم ( ع ) ، از حواريون خواست او را در هدايت خلق به سوى خداوند يارى كنند .

كما قال عيسى ابن مريم للحواريّين من أنصارى إلى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 2 - 10

10 - هدف بعثت پيامبر ( ص ) ، هدايت مردم و بيرون آوردن آنان از گمراهى ها است .

يتلوا عليهم . .. و إن كانوا من قبل لفى ضل_ل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 3 - 2

2 - تاريخ آينده بشريت ، شاهد برانگيخته شدن مردانى بزرگ براى هدايت خلق و زنده نگه داشتن اسلام و قرآن

يتلوا عليهم ءاي_ته . .. و

ءاخرين منهم لمّا يلحقوا بهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 7 - 4

4 - هدايت انسان ها به راه خداوند ، اساس دعوت دين و محور تلاش پيامبراسلام ( ص )

إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 20 - 3

3 - هدايت انسان به راه راست و آسان ساختن سلوك آن ، مهم تر از آفرينش اندام او است .

ثمّ السبيل

حرف {ثمّ} براى تراخى است و چنانچه جمله {ثمّ السبيل يسّره}، تفسير جمله {قدّره} و بيان گوشه اى از تقديرات الهى درباره انسان باشد; مراد تراخى رتبى خواهد بود; يعنى، آنچه بعد از ثمّ ذكر شده است، والاتر و ارجمندتر است.

اهميت هدايت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 6

6- موسى ( ع ) از جانب خداوند وظيفه داشت كه قوم خود را در هدايت ، در اولويت قرار دهد .

و لقد أرسلنا موسى بأي_تنا أن أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور

دستور خداوند به پيامبر(ص) اين بود: {لتخرج الناس من الظلمات إلى النور} در حالى كه به حضرت موسى(ع) فرموده است: {أخرج قومك من الظلمات}. از آن جايى كه بى شك رسالت موسى(ع) فراتر از قوم بنى اسرائيل بوده است، مراد از قيد {قومك} احتمالاً در اولويت قرار دادن آنهاست.

اهميت هدايت خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 52 - 9

9- اصلاح بستگان نزديك و هدايت

آنان نسبت به ديگر افراد جامعه ، در اولويت نخست قرار دارد .

إذ قال لأبيه و قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 26 - 9

9 - مسؤوليت ويژه انسان در برابر هدايت و ارشاد بستگان نزديك خود *

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه

تقديم {لأبيه} مى تواند توجه بيشتر ابراهيم(ع) به هدايت پدر را برساند; كه از آن اولويت هدايت و ارشاد بستگان نزديك استفاده مى شود.

اهميت هدايت عبرت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 23 - 2

2 - رهبران الهى ، بايد همواره به ارشاد پندپذيران ادامه دهند و هيچگاه آنان را ، از پند ها و اندرز هاى خود محروم نسازند .

فذكّر . .. إلاّ من تولّى و كفر

استثنا در {إلاّ من تولّى. ..}، ناظر به تكرار تذكر است. بنابراين فرمان {ذكّر}، درباره كسانى كه اعراض و كفر ندارند، همچنان باقى است.

اهميت هدايت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 2

2- پيامبر ( ص ) وظيفه دار متمركز كردن تمامى توجه خويش به كافران براى هدايت آنان بدون توجه به امكانات فراوان دنيوى آنها

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

براى آيه فوق احتمالاتى ذكر شده است و برداشت فوق بر اين احتمال است كه مراد از {لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزواجاً} اين باشد كه: به ذهنت خطور نكند كه چرا كافران دشمن خدا از امكانات دنيوى زيادى برخوردار هستند؟ و با اين فكر خود را به آن امكانات مشغول بكنى

و از هدف اصلى باز بمانى; بلكه توجه خود را معطوف به خود آنان كن.

اهميت هدايت گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 92 - 11

11 - لزوم ساكت ننشستن در قبال گمراهان جامعه

و من ضلّ فقل إنّما أنا من المنذرين

گرچه مخاطب اين آيه در مرحله نخست، شخص پيامبر(ص) است; اما با توجه به اين كه پيامبر(ص) اسوه خلق مى باشد، تكليف ياد شده متوجه همه مؤمنان و رسالت داران هدايت و انذار مردم نيز هست.

اهميت هدايت مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 6

6- پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار هدايت مردم به سوى نور و خارج كردن آنان از ظلمت ها ( گمراهى ها ) ، با تعاليم قرآن كريم

أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 3

3- موسى ( ع ) ، وظيفه دار هدايت مردم خويش به سوى نور و خارج كردن آنان از ظلمت ها ، با آيات و معجزات الهى .

و لقد أرسلنا موسى بأي_تنا أن أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 7

7- وظيفه پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، هموارساختن راه هدايت و واگذارى انتخاب به خود مردم است .

فلعلّك ب_خع نفسك . .. إنّا جعلنا ما على الأرض زينة لها لنبلوهم

بيان فريبندگى زمين و بستر امتحان بودن آن پس از بيان رسالت

پيامبر(ص) در محدوده انذار و تبشير، مى تواند گوياى اين مطلب باشد كه وظيفه رهبران دينى، هدايت است و انتخاب، با خود مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 79 - 3

3 - هدايت كردن مردم ، از مسؤوليت هاى حاكمان و پيشوايان

و أضلّ فرعون قومه و ما هدى

مضمون {أضلّ} و {و ما هدى} يكى است و تكرار معنا به لفظى ديگر است. شايد جمله {ما هدى} به اين لحاظ باشد كه آنچه از حاكمان و پيشوايان توقع مى رود، هدايت كردن مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 1

1 - پيامبران و جانشينانشان ، مسؤول جلوگيرى از انحراف و گمراه شدن مردم در حد توان هستند .

ما منعك إذ رأيتهم ضلّوا . ألاّتتّبعن

مراد از تبعيت هارون از موسى(ع) _ كه {ما منعك. .. ألاّتتّبعن} گوياى آن است _ اين است كه هارون مى بايست در غياب موسى مانند او عمل مى كرد و با انحراف مردم برخورد شديد مى نمود و يا اين كه بايد رهنمودها و سفارش هاى موسى(ع) (اصلح و لاتتّبع سبيل المفسدين، اعراف/ 142) را، به كار مى بست برخى گفته اند: مراد اين است كه هارون مى بايست با مؤمنان باقى مانده به سوى موسى(ع) حركت مى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 35 - 5

5 _ رسالت و مسؤوليت اصلى هدايت و رهبرى جامعه بر دوش حضرت موسى ( ع ) بود و هارون تنها نقش معاونت و مشاورت او

را بر عهده داشت .

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب و جعلنا معه أخاه ه_رون وزيرًا

برداشت فوق، به خاطر اين نكته است كه دريافت كننده كتاب و شريعت، حضرت موسى(ع) بود و برادرش هارون، تنها به عنوان معاون و مشاور او معرفى گرديده بود.

اهميت هدايت مستعدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 11

11 - مبلغان دين ، موظّف به تلاش در بيدارى نفوس مستعد و وانهادن حق ستيزان ، به خداوند

نحن أعلم بما يقولون . .. فذكّر بالقرءان من يخاف وعيد

برداشت ياد شده، با الغاى خصوصيت از مورد پيامبراكرم(ص) استفاده مى شود.

اهميت هدايت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 2

2- لزوم اظهار تنفر و انزجار از مشركان و عقايد انحرافى و باطل آنها و ارائه راه هدايت به آنان

إذ قال لأبيه . .. أُفّ لكم و لماتعبدون

ايجاد زمينه هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 16

16 - فراهم آمدن زمينه دستيابى مسلمانان به هدايت هاى ويژه ، از هدف هاى تعيين مسجدالحرام به عنوان قبله آنان

فولوا وجوهكم شطره . .. لعلكم تهتدون

چون مخاطبان آيه مسلمانان هستند و آنان به دليل ايمانشان به اسلام هدايت يافته اند; معلوم مى شود مراد از هدايت مطرح شده در {تهتدون}، هدايتى ويژه و كاملتر از هدايت نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 13

13 - زمينه سازى و آماده سازى فكرى و روانى گمراهان ،

از روش هاى پيامبران در ارشاد و راهنمايى آنان

ي_قوم إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

برهان در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 14

14 _ ارائه دليل براى هدايت مردم ، پرتوى از ربوبيت خداوند بر آنان

بينة من ربكم

بشارت در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 119 - 8

8 - بشارت و انذار شيوه پيامبر ( ص ) در هدايت مردم

إنا أرسلنك بالحق بشيراً و نذيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 8

8 _ بشارت و انذار ، دو شيوه كارآمد در تربيت و هدايت انسان

أن أنذر الناس و بشّر الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 6

6 - استفاده از وعده و وعيد و هشدار و تشويق ، روش قرآن براى هدايت مردم است .

هدًى . .. فبشّره بعذاب ... لهم جن_ّ_ت النعيم

گوشزد كردن فرجام مؤمنان، پس از يادآورى عذاب معرضان از آيات خدا، شيوه اى است كه در آن، براى شنونده اميد و ترس ايجاد مى شود و چنين حالتى شخص را در حالت اعتدال نگه مى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 24 - 5

5 - بشارت و انذار ، شيوه پيامبر ( ص ) در هدايت مردم

إنّا أرسلن_ك بالحقّ بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 6

6

- تشويق و بشارت ، شيوه اى كار آمد در زمينه هدايت و تربيت انسان

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 105 - 8

8- لزوم توأم بودن بشارت و انذار در هدايت انسانها

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

بشارت هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 11

11 - بهره مند ساختن بشر از رهنمود هاى هدايت آفرين ، بشارت خداوند به نخستين افراد بشر بود .

اهبطا . .. فإمّا يأتينّكم منّى هدًى

{إمّا يأتينّكم} حاوى دو تأكيد است: 1_ {ما}ى زايد در {إمّا} (إنْ ما) 2_ نون تأكيد. از اين رو معناى عبارت چنين است: اگر هدايتى از سوى من براى شما آمد _ كه البته خواهد آمد _....

تبيين مشكلات راه هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 7

7 - ارائه راه هدايت به همراه بيان مشكلات آن و نيز ارائه طريق موفقيت بر آنها ، از روش هاى قرآن است .

يأيها الذين ءامنوا . .. لنبلونكم بشىء من الخوف ... و بشر الصبرين

خداوند در اين بخش از آيات علاوه بر ارائه راه هدايت - كه همان ايمان به رسالت و . .. مى باشد - مشكلات سلوك در اين راه را نيز بر شمرده و براى فايق آمدن بر آنها، استعانت از نماز و صبر را مطرح ساخته است.

تبيين منشأ هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 50 - 1

1 - پيامبر

( ص ) ، وظيفه دار ابلاغ روشن فرجام گمراهى و بيان منشأ هدايت

قل إن ضللت فإنّما أضلّ على نفسى و إن اهتديت فبما يوحى إلىّ ربّى

تحصيل هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 7

7 - نيل به هدايت و دستيابى به رحمت و الطاف الهى ، بشارت و مژده خداوند به صبرپيشگان راه ايمان

و بشر الصبرين . .. أولئك ... هم المهتدون

جمله {أولئك عليهم . ..} مى تواند بيانگر بشارت و مژده اى باشد كه {و بشر الصابرين} بدان اشاره داشت; يعنى: بشرهم بأن عليهم صلوات و ...

تدريجى بودن هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 32 - 8

8 _ ترسيم و ارائه آموزه هاى دين به صورت تدريجى و متناسب با شرايط و نياز ها ، روشى مؤثر و كارآمد در هدايت و تربيت

كذلك لنثبّت به فؤادك و رتّلن_ه ترتيلاً

برداشت ياد شده از آن جا است كه قرآن كريم _ كه براى هدايت و تربيت انسان است _ به صورت تدريجى و متناسب با شرايط و نيازها نازل شده بود.

ترس در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 14 - 5

5 - انذار و ايجاد ترس در مردم ، شيوه اى لازم و داراى سهمى وافر در هدايت آنان

إنّ علينا للهدى . .. فأنذرتكم نارًا تلظّى

تشابه برخوردهاى هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 6

6- واكنش هدايت ناپذيران مجرم در برابر انبياى

الهى ، همگون و مشابه بوده است .

كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به و قد خلت سنة الأولين

تشخيص هدايت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 56 - 8

8 - علم و آگاهى خدا به انسان هاى قابل هدايت و انسان هاى غيرقابل هدايت

و هو أعلم بالمهتدين

تشخيص هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 56 - 8

8 - علم و آگاهى خدا به انسان هاى قابل هدايت و انسان هاى غيرقابل هدايت

و هو أعلم بالمهتدين

تشويق به هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 17

17 _ تشويق و تهديد ، از روش هاى قرآن براى هدايت انسان ها به عبادت و بندگى خدا

فاما الذين ءامنوا . .. و اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم

تشويق در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 2

2 - تهديد و ترغيب از روش هاى قرآن ، براى هدايت انسانها

فاتقوا النار . .. و بشر الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 2

2 _ ضرورت مقدم داشتن تشويق بر تهديد در هدايت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 16

16- تشويق مردم با وعده به پاداش مادى و معنوى ، از روش هاى انبيا در هدايت

يدعوكم ليغفر لكم . .. و يؤخّركم

إلى أجل مسمًّى

پاداش مادى از طول عمر و پاداش معنوى از آمرزش، قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 6

6 - تشويق و بشارت ، شيوه اى كار آمد در زمينه هدايت و تربيت انسان

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا

توصيه به هدايت پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 9

9 - دست كشيدن از منع نمازگزاران و روى آوردن به هدايت ، توصيه خداوند به طغيان گران ثروت اندوز

ليطغى . أن رءاه استغنى ... الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى

جمله {كان على الهدى} ممكن است مربوط به {الذى ينهى} باشد; در اين صورت مفاد آيه شريفه اين است كه: به من خبر ده كسى كه نمازگزار را نهى مى كند، اگر خود بر طريق هدايت قرار گرفته بود [آيا بهتر نبود؟]

توفيق هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 6

6 - انسان بدون يارى شدن از جانب خدا ، از راهيابى به صراط مستقيم ناتوان است .

إهدنا الصرط المستقيم

تهديد هدايت ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 5

5 - خداوند ، مخالفان پيامبر ( ص ) را در صورت تداوم بر مخالفت با نماز ، هدايت و تقوا ، به مؤاخذه اى سخت تهديد كرد .

لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

تهديد هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28

- 61 - 11

11 - تهديد شرك پيشگان هدايت ناپذير صدراسلام از سوى خداوند ، به مؤاخذه و كيفر اخروى

ثمّ هو يوم القي_مة من المحضرين

تهييج عواطف در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 3

3 _ استفاده نوح ( ع ) از عواطف قومى براى هدايت مردم خويش

فقال يقوم اعبدوا اللّه

نوح با نسبت دادن مردمان به خويشتن با اضافه كلمه {قوم} به {يا} متكلم (يا قوم، يعنى اى مردم من)، در صدد برانگيختن عواطف آنان به سوى خود

ثابت قدمان در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 7 - 1

1 - تقسيم انسان ها به ثابت قدمان بر هدايت و مغضوبين درگاه خدا و گمراهان ، از طبقه بندى هاى مردم در قرآن

صرط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لاالضآلّين

مراد از {نعمت} در {انعمت عليهم} به قرينه فرازهاى قبل و بعد، نعمت هدايت است، نه نعمتهاى مادى. علاوه بر اينكه همه موجودات، حتى كافران، از اين نعمتها برخوردار هستند.

ثبات قدم در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 7 - 6

6 - خداشناسان موحد ، خواهان هدايت به راه ثابت قدمان بر هدايت هستند .

الحمد للّه . .. إهدنا الصرط المستقيم. صرط الذين انعمت عليهم

حتميت كيفر هدايت ستيزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 6

6 - سوگند خداوند در تأكيد بر مؤاخذه حتمى تكذيب گران دين و مخالفان نماز ، هدايت و تقوا

لئن لم

ينته لنسفعًا بالناصية

{لام} در {لئن. ..} لام قسم است.

حكمت خدا در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 13

13- مشيت خداوند در هدايت و گمراهى مردم ، تخلف ناپذير است .

فيضلّ الله من يشاء و يهدى من يشاء و هو العزيز

{عزيز} به معناى غلبه كننده شكست ناپذير است و به تناسب صدر و ذيل آيه استفاده مى شود كه مشيت خداوند، قطعى است.

درخواست هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 1،5،12

1 - درخواست هدايت به صراط مستقيم ، مهمترين خواسته انسان عارف به مقام الهى است .

الحمد للّه . .. إياك نستعين. إهدنا الصرط المستقيم

چنانچه {اهدنا الصراط المستقيم} در ارتباط با {الحمد للّه رب العالمين . ..} ملاحظه شود، حاوى اين پيام است كه انسان پس از شناخت خدا هدفش سلوك در صراط مستقيم خواهد بود; يعنى، همان راهى كه خداوند منتهى اليه آن است.

5 - درخواست هدايت به { صراط مستقيم } شايسته ترين مورد براى استعانت از خدا

إياك نستعين. إهدنا الصرط المستقيم

اگر {اهدنا. ..} در ارتباط با {إياك نستعين} در نظر گرفته شود، بيانگر اين معناست كه هدايت به صراط مستقيم بالاترين موردى است كه آدمى در نايل شدن به آن، نيازمند يارى خداوند مى باشد.

12 - از امام رضا ( ع ) روايت شده : { إهدنا الصراط المستقيم } إسترشاد لدينه و إعتصام بحبله و إستزادة فى المعرفة لربه عز و جل . . . ;

. .. {إهدنا الصراط المستقيم} درخواست هدايت از خداوند به سوى دين او و

چنگ زدن به ريسمان او و طلب مزيد معرفت پروردگار عز و جل است ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 7 - 6

6 - خداشناسان موحد ، خواهان هدايت به راه ثابت قدمان بر هدايت هستند .

الحمد للّه . .. إهدنا الصرط المستقيم. صرط الذين انعمت عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 13

13- اصحاب كهف ، از خداوند ، خواهان آن بودند كه تمام حركت و قيام شان ، حركتى بر طريق هدايت و به دور از شائبه گمراهى باشد .

و هيّىء لنا من أمرنا رشدًا

{رشد} به معناى {اهتداء} است و مراد از {أمرنا} به قرينه آيه 13 و 14 كه بيان تفصيلى داستان اصحاب كهف است مرحله قيام و حركت شان عليه شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 10،11

10 - نزاع كنندگان و شاكيان ، از داوود ( ع ) خواستار نماياندن راه درست زندگى به آنان

و اهدنا إلى سواء الصرط

{سواء} در اصل به معناى وسط و ميانه است. مقصود از آن در آيه شريفه، راه درست و ميانه و به دور از افراط و تفريط در زندگى است.

11 - نزاع كنندگان و شاكيان ، از داوود ( ع ) خواستند كه براى حل مشكلات و اختلافات اقتصادى آنها ، راه درست و ميانه را به آنان بياموزد .

و اهدنا إلى سواء الصرط

برداشت ياد شده براساس اين ديدگاه است كه درخواست هدايت به راه درست، ممكن است به موضوع مورد اختلافشان مربوط

باشد كه از موضوعات اقتصادى است.

دعا براى هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 12

12- درخواست كوتاه ترين راه رشد و هدايت و اظهار اميدوارى به نيل به آن ، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) است .

و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

دعوت به هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 19

19 _ مرتد به سرگردانى در بيابان مى ماند كه شيطانها او را به بى راهه مى خوانند و گروهى نيز او را به راه هدايت دعوت مى كنند.

كالذى استهوته الشيطين فى الأرض حيران له أصحب يدعونه إلى الهدى ائتنا

{فى الأرض} متعلق به {استهوى} است، و {استهوى فى الأرض} به معنى عقل او را در بيابان ربوده اند، مى تواند باشد و مراد از {اصحاب} در {له اصحاب يدعونه} ممكن است مشركان و يا موحدان باشند كه در برداشت فوق احتمال دوم برگزيده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 5

5- خدا و رسولش ، فراخوان مردم به استفاده صحيح و بهره بردارى كافى از فرصت ها و امكانات زندگى براى هدايت و ديندارى

و أنذر الناس . .. فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا إلى أجل قريب نجب دعوتك و نتّبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 21

21 - موسى و هارون ( ع ) ، محروميت فرعون از هدايت را به وى گوشزد نموده

و او را به پيروى از هدايت دعوت كردند .

والسل_م على من اتبع الهدى

جمله {السلام على. ..} خبريه است و به كار بردن عنوان {من اتبع...}، اشاره به نبود اين وصف در فرعون و براى ترغيب او به تحصيل آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 11

11 - دعوت گمراهان به راه هدايت و صراط مستقيم ، وظيفه الهى تمامى ره يافتگان به آن

و ادع إلى ربّك إنّك لعلى هدًى مستقيم

جمله {إنّك لعلى هدًى مستقيم} تعليل براى {و ادع إلى ربّك} است; يعنى، چون تو برطريق هدايت و در صراط مستقيم هستى، آن گمراهان شرك پيشه را به سوى پروردگارت دعوت كن، تا شايد از ضلالت و گمراهى نجات يابند و به راه تو باز گردند.

ذكر هدايت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 9

9 - توجّه به وابستگى آفرينش ، تدبير ، هدايت ، مرگ و قبر انسان به خداوند ، زمينه ساز انجام دادن تكاليف الهى

من نطفة خلقه . .. ثمّ أماته فأقبره ... كلاّ لمّا يقض ما أمره

ذكر هدايت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 10 - 6

6 - خداوند ، با بيان هدايت هاى خويش به پيامبر ( ص ) و رهانيدن آن حضرت از ناآگاهى ها ، او را به آموختن دانسته هاى خود به جويندگان آن تشويق كرد .

و وجدك ضالاًّ فهدى . .. و أمّا السائل فلاتنهر

راه هدايت

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 117 - 2

2 _ شناخت عميق و گسترده راه هدايت و ضلالت و راهيان آن با راهنمايى خداوند ميسر است.

إن ربك هو أعلم من يضل

راههاى هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 12 - 6

6 - توحيد و يكتاپرستى ، تنها راه هدايت

يدعوا من دون اللّه . .. ذلك هو الضل_ل البعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 59 - 1

1 - خداوند ، پيش از عذاب كردن مردم ، آنان را از راه نشان دادن آيات و نشانه هاى خود هدايت كرده و با آنها اتمام حجت مى كند .

لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين . .. بلى قد جاءتك ءاي_تى فكذّبت بها

{بلى } حرف جواب است و در اين آيه براى اثبات چيزى مى باشد كه مورد انكار قرار گرفته است; زيرا كافران هدايت كردن خدا را منكر شده و مى گفتند: اگر خدا ما را هدايت مى كرد، ما از تقواپيشگان بوديم. خداوند اين سخن را رد مى كند و مى فرمايد: آرى آيات ما براى هدايتتان آمد; ولى شما آنها را تكذيب كرديد.

رحمت هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 74 - 1

1 _ نبوت و هدايت ، رحمت خاص خداوند

و لا تؤمنوا الا لمن تبع دينكم قل ان الهدى هدى الله . .. قل ان الفضل بيد اللّه ..

جمله {يختص برحمته}، رد پندار يهود است كه مى پنداشتند پيامبر فقط از ميان ايشان مبعوث

مى شود، بنابراين مقصود از {رحمة} در آيه، پيامبرى است.

رفاه و هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 6

6 _ بهره گيرى از تمايل مردم به رفاه و آسايش دنيوى و بهبود وضع اقتصادى ، از روش هاى قرآن براى هدايت آنان به ايمان و تقواست .

و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركت من السماء و الأرض

روش برخورد هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 6

6- واكنش هدايت ناپذيران مجرم در برابر انبياى الهى ، همگون و مشابه بوده است .

كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به و قد خلت سنة الأولين

روش هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 6 - 4

4 - انذار از روش هاى تبليغى _ هدايتى پيامبر ( ص )

ءأنذرتهم أم لم تنذرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 2

2 - تهديد و ترغيب از روش هاى قرآن ، براى هدايت انسانها

فاتقوا النار . .. و بشر الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 - 1

1 - به كارگيرى مَثَل از روش هاى قرآن براى هدايت مردم

إن اللّه لايستحى أن يضرب مثلا . .. يهدى به كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 119 - 8

8 - بشارت و انذار شيوه پيامبر ( ص ) در

هدايت مردم

إنا أرسلنك بالحق بشيراً و نذيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 17

17 _ شناساندن ارزش هاى برتر ، از روش هاى قرآن براى طرد ارزش هاى كم ارزش

تبتغون عرض الحيوة الدّنيا فعند اللّه مغانم كثيرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 12

12 _ وعده پاداش بزرگ ، و تهديد به دوزخ ، از روش هاى قرآن براى ترغيب مردم به ايمان و دورى از كفر و نفاق

إنّ المنفقين فى الدرك . .. و سوف يؤت اللّه المؤمنين أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 4

4 _ توجه انبيا به منفعت خواهى و خطرگريزى انسان در انتخاب روش هدايت

رسلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 17

17 _ تشويق و تهديد ، از روش هاى قرآن براى هدايت انسان ها به عبادت و بندگى خدا

فاما الذين ءامنوا . .. و اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 11

11 _ ارائه برنامه صحيح در پى بر حذر داشتن مردمان از راه هاى نادرست ، از روش هاى كاربردى قرآن در هدايت

انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا

خداوند پس از بر حذر داشتن مؤمنان از پذيرش ولايت و سرپرستى نارواى كافران، با جمله {انما وليكم . ..} به معرفى افراد شايسته ولايت پرداخت و مؤمنان رابه پذيرش

ولايت آنان ارشاد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 14

14 _ بيان سرنوشت شوم بدكاران و تحليل تاريخ گذشتگان ، از روش هاى قرآن براى هدايت بشر و بازدارى آنان از رفتار هاى ناپسند

قل هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 5

5 _ ارائه نمونه هاى تاريخى عبرت آموز، روشى در هدايت و تربيت

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 19

19 _ طرح و بيان حقايق به صورت پرسش و پاسخ، از روشهاى هدايتى قرآن

قل أغير اللّه . .. قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 3

3 _ نقش سازنده بيان ترس پيشوايان دين از عذاب الهى، در هدايت مردم و بازداشتن آنها از گناه

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 8

8 _ طرح و بيان حقايق به شكل پرسش و پاسخ، از روشهاى قرآن در تبليغ و هدايت

قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه شهيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 30 - 5

5 _ ترسيم صحنه هاى قيامت، از شيوه هاى قرآن در تربيت و هدايت است.

و لو ترى إذ وقفوا على

ربهم قال أليس هذا بالحق قالوا بلى و ربنا

تكرار جمله {لوترى} و همچنين بيان ويژگيهاى قيامت در آيات متعدد گوياى نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 35 - 2،12

2 _ بهره جويى پيامبر اكرم(ص) از تمامى روشهاى موجود و وسايل ممكن براى هدايت مردم

و إن كان كبر عليك إعراضهم فإن استطعت أن . .. فتأتيهم بأية

چون خداوند به پيامبر اكرم(ص) مى گويد اگر از زير زمين يا آسمانها هم آيه بياورى برخى ايمان نمى آورند، چنين برمى آيد كه آن حضرت راههاى ممكن پيمودنى را پيمود، ولى نتيجه اى از آن حاصل نشده است.

12 _ پيامبر(ص) وظيفه دار شناخت دقيق روحيات و ويژگيهاى كافران و چگونگى موضعگيريهاى آنها در برابر هدايت است.

و إن كان كبر . .. فلا تكونن من الجهلين

بيان ويژگى هدايت ناپذيرى برخى كافران و لحن توبيخ گونه آيه نسبت به پيامبر(ص)، بيانگر اين است كه پيامبر(ص)، على رغم ميل به هدايت كردن همه مردم، بايد واقعيت هدايت ناپذيرى برخى از كفار را پذيرفته و آن را در برنامه هاى خود در نظر گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 3

3 _ بيدار ساختن فطرت توحيدى آدمى و يادآورى تجربه هاى توحيدى دينى، از روشهاى هدايتى قرآن

قل أرءيتكم . .. بل إياه تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 2

2 _ پيامبر(ص) وظيفه دار يادآورى تجربه هاى دينى و فطرت توحيدى به مشركان، براى هدايت و احتجاج با آنان است.

قل من ينجيكم

من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 19

19 _ توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى ، از روش هاى تبليغى _ هدايتى هود ( ع )

فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 6

6 _ بهره گيرى از تمايل مردم به رفاه و آسايش دنيوى و بهبود وضع اقتصادى ، از روش هاى قرآن براى هدايت آنان به ايمان و تقواست .

و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركت من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 98 - 4

4 _ بيان فرجام كفرپيشگان بى تقوا ، از روش هاى قرآن در هدايت مردم به ايمان و تقواست .

و لكن كذبوا فأخذنهم . .. أو أمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 4

4 _ بيان سرنوشت شوم تكذيب كنندگان انبيا ( ع ) براى هشدار و تذكار آيندگان ، از روش هاى هدايتى قرآن

تلك القرى نقص عليك من أنبائها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 159 - 3،7

3 _ هدايتگران قوم موسى با روش ها و موازين حق ، نه اسباب باطل ، مردم را هدايت مى كردند .

يهدون بالحق

برداشت فوق بر اين اساس است كه {باء} در {بالحق} براى استعانت باشد.

7 _ بيان چهره هاى خوب هر قوم

به همراه انتقاد از چهره هاى نامطلوب ، از شيوه هاى قرآن در ترسيم رفتار امت ها و جوامع بشرى است .

و من قوم موسى امة يهدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 181 - 3،6

3 _ هدايتگران الهى با روش ها و وسايل حق ، نه با وسايل باطل ، ديگران را به هدايت رهنمون مى سازند .

و ممن خلقنا أمة يهدون بالحق

برداشت فوق بر اين اساس است كه {باء} در {بالحق} باى استعانت باشد.

6 _ عهده داران هدايت در جامعه بايد خود ملازم حق باشند و با موازين و روش هاى حق ديگران را هدايت كنند .

و ممن خلقنا أمة يهدون بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 194 - 5

5 _ توجه دادن اهل شرك به همسانى آنان با معبودانشان در ناتوانى و نيازمندى ، زمينه ساز باور آنان به بطلان شرك و شايسته نبودن معبودان براى پرستش

إن الذين تدعون من دون اللّه عباد أمثالكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 15

15 _ لزوم بهره گيرى از بيان روشن و مطالب قابل فهم ، در هدايت و تربيت انسانها

أتتهم رسلهم بالبيّنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 89 - 5،6

5 _ بهره گيرى از گرايش انسان به زيبايى و جاودانگى ، در جهت هدايت وى به ايمان و جهاد ، امرى است شايسته و بايسته .

جهدوا بأمولهم . .. أعد اللّه لهم جنت تجرى من تحتها الأنهر

6 _

حسن بهره گيرى از گرايش هاى طبيعى انسان ها ، در جهت هدايت و ارشاد آنان به ارزشها

أعد اللّه لهم جنت تجرى من تحتها الأنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 8

8 _ بشارت و انذار ، دو شيوه كارآمد در تربيت و هدايت انسان

أن أنذر الناس و بشّر الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 6

6 _ انذار و اخطار ، بشارت و نويد ، از روش هاى تربيتى _ هدايتى قرآن

فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من قبلهم . .. ثم ننجى رسلنا ... كذلك حقاً عل

برداشت فوق از ارتباط ميان آيه قبل، كه در آن مشركان و كافران لجوج تهديد به عذاب شدند و اين آيه كه به مؤمنان حق جو، بشارت نجات و نويد يارى، داده شده است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 16

16- مشيت خداوند بر هدايت مردم ، از طريق راه و روش طبيعى ( تشريع ) انجام مى گيرد .

كت_ب أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور بإذن ربّهم

با اينكه خداوند، براى هدايت مردم و بيرون بردن آنها از ظلمتها، مى تواند از قدرت خويش استفاده كند و آنها را از طريق تكوين هدايت نمايد; اما از كتاب و پيامبر(ص) استفاده مى كند كه راهى طبيعى و هدايتى تشريعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 21

21- بيان تاريخ انبيا

و سرگذشت اقوامشان ، از روش هاى هدايتى تربيتى قرآن براى نجات مردم از ظلمت ها و بردن آنان به سوى نور

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 16

16- تشويق مردم با وعده به پاداش مادى و معنوى ، از روش هاى انبيا در هدايت

يدعوكم ليغفر لكم . .. و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

پاداش مادى از طول عمر و پاداش معنوى از آمرزش، قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 26 - 5

5- مقايسه بين عقايد حق و باطل ، روشى براى تشخيص حق و رهنمودى كاربردى براى تعيين مسير حركت آدمى است .

مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء . .. و مثل كلمة خبيثة

بى شك منظور از تشبيهات در قرآن، و از جمله موارد ياد شده در آيه هاى فوق، تبيين دقيق آن دسته از معارفى است كه فهم آنها مشكل مى باشد و فلسفه چنين روشنگرى اى نيز، قطعاً ارائه راه روشن براى انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 45 - 5

5- ذكر فرجام شوم گمراهان در كنار فرجام سعادتمندانه تقواپيشگان ، از روش هاى هدايتى قرآن *

الغاوين . و إن جهنّم لموعدهم أجمعين ...إن المتقين فى جنّ_ت و عيون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 48 - 6

6- يادآورى برآورده شدن خواسته

هاى انسان در بهشت ، از روش هاى هدايت و جذب انسان ها به دين *

إن المتقين فى جنّ_ت و عيون . ادخلوها بسل_م ءامنين . و نزعنا ما فى صدورهم من غلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 50 - 2،3

2- ايجاد حالت خوف و رجا و بيم و اميد در انسان ، از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم . و أن عذابى هو العذاب الأليم

3- در نظام هدايتى و تربيتى ، اميدوار ساختن بايد بر تهديد مقدم باشد .

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم . و أن عذابى هو العذاب الأليم

تقديم ذكر دو صفت {غفور} و {رحيم} براى خداوند بر {عذاب أليم} در دو آيه فوق، مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 51 - 3

3- آگاه ساختن مردم از حقايق تاريخى مهم و بسيار سودمند ، از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 21

21- موعظه ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن براى بيدارى و هوشيارى مردمان است .

يعظكم لعلّكم تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 7

7- استفاده از گرايش ها و عواطف خويشاوندى براى هدايت مردم ، از روش هاى هدايتى قرآن

ألاّتتخذوا من دونى وكيلاً. ذرّية من حملنا مع نوح

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {ذرّية من حملنا.

..} از سخنان قرآن باشد نه آموزه هاى تورات.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 10 - 5

5- بشارت و انذار ، دو عنصر اصلى در هدايت قرآن است .

إن ه_ذا القرءان يهدى . .. و يبشّر ... أن الذين لايؤمنون بالأخرة أعتدنا لهم عذابً

نكته فوق از بشارت دادن خداوند به مؤمنان و از انذار كافران در كنار هم استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 10

10- تبيين پيامد هاى سوء اعمال ناپسند ، و جدايى نهى از آنها از روش هاى هدايتى _ تبليغى قرآن

و لاتقربوا الزنى إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 20

20- استفاده از تهديد و تشويق ، روش قرآن در تربيت و هدايت انسان

إنه كان حليمًا غفورًا

{حليماً} دربردارنده تهديد و {غفوراً} نويدى است اميدبخش و مشعر به تشويق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 20

20- بيم و اخطار ، از هدف هاى تربيتى _ هدايتى قرآن

و ما نرسل بالأي_ت إلاّ تخويفًا . .. و نخوّفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 105 - 8

8- لزوم توأم بودن بشارت و انذار در هدايت انسانها

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 7

7- پيوستگى و توأم بودن بيم دهى و اميدبخشى ، در تربيت

و هدايت انسان ، امرى لازم است .

لينذر بأسًا شديدًا . .. و يبشّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 21

21- مداومت بر ياد خدا ، سريع ترين و كوتاه ترين راه رشد و هدايت است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 54 - 1

1- خداوند ، در قرآن ، به بيان هاى گوناگون ، مثال ها و نمونه هاى فراوانى را براى هدايت بشر ، طرح كرده است .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان للناس من كلّ مثل

{صرّفنا} به معناى {بيّنا} است; يعنى {بيان كرديم} (لسان العرب)، ولى از آن جهت كه باب تفعيل، براى تكثير است، مراد، بيان هاى متعدد است. ريشهء كلمه {صرّفنا} كه تصريف و تغيير از حالتى به حالتى است، گوياى آن است كه اين بيانات، گوناگون و متنوع هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 107 - 5

5- مژده و بشارت در كنار هشدار و تهديد ، روش به كار گرفته شده در قرآن براى تبليغ و هدايت است .

جزاؤهم جهنّم بما كفروا . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت كانت لهم جنّت الفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 2

2- يادآورى و تجليل از پيامبران و اسوه هاى اخلاق و معنويت ، از روش هاى هدايتى و تبليغى مورد استفاده در قرآن

واذكر فى الكت_ب إبرهيم إنّه كان

صدّيقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 51 - 3

3- ياد كرد و تجليل از پيامبران و اسوه هاى خلوص ، از روش هاى هدايتى قرآن

ذكر رحمت ربّك . .. واذكر ... واذكر ... واذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 54 - 7

7- يادكرد و تجليل از پيامبران و اسوه هاى صداقت ، از روش هاى هدايتى قرآن

واذكر . .. واذكر ... واذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 9

9- ياد و تجليل از پيامبران و الگو هاى صداقت و راستى ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

واذكر . .. واذكر ... واذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 12

12- لزوم به كارگيرى بيان و شيوه قابل فهم براى مردم در تبليغ و هدايت

فإنّما يسّرن_ه بلسانك لتبشّر به المتّقين و تنذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 3

3 - راهنمايى و ارشاد طغيان گران و تبليغ پيام الهى ، نيازمند شرح صدر وتحمل فراوان است .

اذهب . .. قال ربّ اشرح لى صدرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 12،13

12 - ابراز محبت و اظهار عطوفت با گمراهان ، از شيوه هاى پسنديده در هدايت آنان است .

ي_قوم إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

13 - زمينه سازى و آماده سازى فكرى و روانى گمراهان ، از

روش هاى پيامبران در ارشاد و راهنمايى آنان

ي_قوم إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 10 - 7

7- بهره گيرى از انگيزه ها و تمايلات فطرى و غريزى انسان ، از روش هاى هدايتى _ تربيتى قرآن

فيه ذكركم

برداشت ياد شده مبتنى بر دو نكته زير است: 1_ {ذكر} به معناى {ثنا} و {صيت} (آوازه) باشد. 2_ اشتياق به جاودانگى نام و بلندآوازه و آوازه گى، امرى غريزى و طبيعى براى همه انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 21 - 6

6- بازخواستن و زير سؤال بردن انديشه و عقيده باطل ، روشى در هدايت و بيان عقيده و انديشه درست .

أم اتّخذوا ءالهة من الأرض هم ينشرون

برداشت ياد شده از جمله استفهاميه {هم ينشرون} استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 3

3- بازخواست و زير سؤال بردن عقيده و انديشه باطل ، روشى در هدايت و بيان عقيده و انديشه درست .

أم اتّخذوا من دونه ءالهة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه {أم} منقطعه، بر استفهام توبيخى دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 57 - 3

3- تصميم ابراهيم ( ع ) بر نابودى بت و بت پرستى ، پس از يك سلسله كار فرهنگى و فكرى او براى هدايت و اصلاح انديشه مردمان بود .

لقد كنتم . .. فى ضل_ل مبين ... ربّكم ربّ السموت

... و تاللّه لأكيدنّ أصن_مكم بعد

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه حضرت ابراهيم(ع) در آغاز مخالفت با بت پرستى، پدر و قومش را مخاطب قرار داد و يك سلسله دلايل روشن بر اثبات توحيد و نفى شرك به آنان ارائه كرد. سپس در مرحله دوم تهديد نمود كه بت ها را نابود خواهد كرد و در نهايت به تهديد خود عمل كرد و همه بت ها را نابود ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 5

5- آگاه كردن مردم به سودمندىِ دين دارى و يا زيان بى دينى ، روشى پسنديده و مفيد در تبليغ دين و هدايت انسان ها

قال أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم شيئًا و لايضرّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 9

9 - بهره گيرى قرآن از تمايلات طبيعى انسان ها ، در گرايش دادن آنان به ايمان و عمل صالح

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا . .. و لباسهم فيها حرير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 49 - 6

6 - لزوم استفاده از روش هاى روشن و بى ابهام در تبليغ و هدايت توده ها

إنّما أنا لكم نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 5

5 - تصحيح مركزيت قدرت و حاكميت جامعه ، راهكار اصلاح و هدايت مردم

ثمّ أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

با توجه به اين كه حضرت موسى(ع) در امر رسالت، نخست به سوى

فرعون _ كه محور قدرت و حاكميت بود _ فرستاده شد، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 5،10

5 - بهره گيرى از حوادث و نمونه هاى تاريخى به منظور قابل فهم كردن حقايق ، روشى در تبليغ و هدايت

و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم

ترديدى نيست كه ياد كردن حوادث و نمونه هاى تاريخى در قرآن، براى درك بهتر حقايقى است كه خداوند در صدد بيان آنهاست. بنابراين مى توان از اين ياد كرد، روش تبليغ و هدايت مردم به حقايق را آموخت.

10 - بهره گيرى از روش هاى مختلف ( نزول آيات روشنگر ، بيان سرگذشت امت هاى پيشين و موعظه ) براى هدايت مردمان

و لقد أنزلنا إليكم ءاي_ت مبيّن_ت و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم و موعظة للمتّقين

از آمدن چند نمونه (آيات روشنگر داستان هاى پيشينيان و موعظه و اندرز) در كنار هم، _ بدون بيان رابطه آنها _ مى توان به برداشت ياد شده دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 20

20 - استفاده از تمثيل و تشبيه معقول به محسوس و ارائه نمونه عينى ، از روش هاى هدايتى قرآن براى تفهيم معارف بلند الهى

مثل نوره كمشكوة فيها مصباح . .. و يضرب اللّه الأمث_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 3

3 - هدايت و راه يابى به نور ويژه خداوند ، داراى راه ها و مكان هاى ويژه است .

يهدى

اللّه لنوره من يشاء . .. فى بيوت أذن اللّه أن ترفع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 3 - 7

7 _ زير سؤال بردن انديشه ها و باور هاى باطل و بيان ضعف ها و نقص هاى آنها ، روش هدايتى و تبليغى قرآن

و اتّخذوا من دونه ءالهة لايخلقون شيئًا و هم يخلقون . .. و لايملكون موتًا و لاحيو

جمله {و اتّخذوا من دونه آلهة. ..} هرچند به صورت خبريه است، ولى مقصود از آن اخبار نيست; زيرا همگان به مضمون آن آگاه بودند; بلكه مقصود زير سؤال بردن عقايد مشركان و بيان ضعف هاى فكرى آنان و اظهار شگفتى از چنين باورهايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 6 - 11

11 _ تشويق و ايجاد اميد ، از روش هاى قرآن براى هدايت و تربيت كافران مخالف

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه . ..إنّه كان غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 32 - 8

8 _ ترسيم و ارائه آموزه هاى دين به صورت تدريجى و متناسب با شرايط و نياز ها ، روشى مؤثر و كارآمد در هدايت و تربيت

كذلك لنثبّت به فؤادك و رتّلن_ه ترتيلاً

برداشت ياد شده از آن جا است كه قرآن كريم _ كه براى هدايت و تربيت انسان است _ به صورت تدريجى و متناسب با شرايط و نيازها نازل شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 2

2

_ ارائه مثل ها ( الگو ها و نمونه هاى عينى ) ، روش كاربردى قرآن در تبيين حقايق و هدايت مردمان

و كلاًّ ضربنا له الأمث_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 198 - 3،4

3 - سخن گفتن به زبان ملى هر جامعه اى ، بهترين و مؤثرترين روش تبليغ و هدايت آن جامعه

و لو نزّلن_ه على بعض الأعجمين

4 - لزوم توجه به احساسات ملى جوامع ، در تبليغ و هدايت

و لو نزّلن_ه على بعض الأعجمين

به كارگيرى واژه {لو} _ كه براى امتناع است _ نشان مى دهد كه اگر خداوند قرآن را بر شخصيتى غير عرب زبان نازل مى كرد، بى ترديد مردم عرب از ايمان آوردن به غير آن سر باز مى زدند و اين نبود مگر به خاطر احساسات قومى وملى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 6 - 3

3 - استفاده از گرايش هاى درونى انسان ها براى تحريك آنان به تلاش و كوشش در راه خدا ، از جمله روش هاى هدايتى قرآن است .

و من ج_هد فإنّما يج_هد لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 9

9 - استفاده از تاريخ ، براى تنبه و هشدار ، روشى قرآنى است .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه . .. فأخذهم الطوفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 19 - 9

9 - استفاده از امور محسوس ، براى آگاهاندن بشر ، به حقيقتى غيرمحسوس ، از روش هاى هدايتى

قرآن است .

أَوَلم يروا كيف يبدئ اللّه الخلق ثمّ يعيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 20 - 4

4 - فراخوانى به مطالعه طبيعت ، براى پى بردن به قدرت خداوند ، و در نتيجه ، رفع ترديد در امكان معاد ، روش هدايتى قرآن است .

قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف بدأ الخلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 21 - 4

4 - ايجاد حالت ترس و اميد در انسان ها ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

يعذّب من يشاء و يرحم من يشاء

اين كه عذاب و رحمت را خداوند، بسته به مشيت خود دانسته است، احتمال دارد به منظور ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 6

6 - استفاده از حوادث و تحولات تاريخى و آثار به جامانده از آن تحولات ، به منظور عبرت آموزى ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

فكذّبوه فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين . و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 41 - 5

5 - استفاده از امور محسوس ، براى تبيين معارف دقيق ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63 - 8

8 - استفاده از رخداد هاى طبيعى قابل مشاهده و محسوس ، براى جلب

توجه مردم به خداوند ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

و لئن سألتهم من نزّل من السماء ماء فأحيا به الأرض . .. ليقولنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 6 - 5

5 - استفاده قرآن كريم از تحولات و حوادث مهم ، به منظور جلب نظر مردم به سوى خداوند

غلبت الروم . .. للّه الأمر من قبل ... بنصر اللّه ينصر من يشاء ... وعد اللّه لايخ

پرداختن به حادثه اى تاريخى، مانند جنگ روميان و ايرانيان _ كه خارج از قلمروِ حياتِ جمعىِ مسلمانان بوده _ اگر چه مى تواند به خاطر نگرانى مؤمنان عصر بعثت از شكست معتقدان به كتاب آسمانى (روميان) باشد، اما تأكيد بر خدايى بودن حوادث در آن ماجرا (للّه الأمر. .. و بنصر اللّه...) مشعر به نكته بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 48 - 13

13 - توجّه دادن به تحولات عالم طبيعت ، جهت نماياندن تدبير خداوند بر عالم هستى ، از روش هاى هدايتى قرآن كريم

اللّه الذى يرسل الرياح فتثير سحابًا . .. كيف يشاء ... أصاب به من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 14

14 - استفاده از امور محسوس و قابل درك براى بشر ، جهت تبيين معارف عالى ، مانند مسأله معاد ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

كيف يحى الأرض بعد موتها إنّ ذلك لمحى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8

- 6

6 - استفاده از وعده و وعيد و هشدار و تشويق ، روش قرآن براى هدايت مردم است .

هدًى . .. فبشّره بعذاب ... لهم جن_ّ_ت النعيم

گوشزد كردن فرجام مؤمنان، پس از يادآورى عذاب معرضان از آيات خدا، شيوه اى است كه در آن، براى شنونده اميد و ترس ايجاد مى شود و چنين حالتى شخص را در حالت اعتدال نگه مى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 6

6 - استفاده از نمود هاى عينى و قابل رؤيت و مشاهده براى مردم ، جهت آشناساختن آنان با خداوند ، از شيوه هاى هدايتى قرآن كريم است .

خلق السموت . .. و ألقى فى الأرض ... و بثّ فيها ... و أنزلنا من السماء ماء ... ه_

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 7

7 - قانع كردن فكر مخاطب ، با برهانى محكم ، هنگام دعوت به توحيد ، از روش هاى هدايتى قرآن كريم

لاتشرك . .. إنّ الشرك لظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 13

13 - استفاده از امور محسوس ، براى تفهيم معارف ظريف و غامض ، از شيوه هاى هدايتى قرآن كريم است .

إن تك مثقال حبّة من خردل فتكن فى صخرة . .. يأت بها اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 20 - 13

13 - توجه دادن انسان ها به امور محسوس و قابل مشاهده ، جهت رهنمونى آنان به

خداشناسى ، از روش هاى هدايتى قرآن كريم

ألم تروا أنّ اللّه سخّر لكم ما فى السموت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 29 - 12

12 - توجه دادن مردم به امور محسوس و قابل مشاهده از عالم طبيعت ، از روش هاى هدايتى قرآن كريم است .

ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل فى النهار . .. و سخّر الشمس و القمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 31 - 7

7 - استفاده از عالم طبيعت و رخداد هاى در پيش روى انسان ها ، جهت رهنمونى آنان به خداشناسى ، از شيوه هاى هدايتى قرآن است .

ألم تر أنّ الفلك تجرى فى البحر بنعمت اللّه ليريكم من ءاي_ته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 3 - 12

12 - هشدار به مردم ، از جمله راه هاى هدايت آنان است .

لتنذر قومًا . .. لعلّهم يهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 27 - 3

3 - استفاده از حوادث و تحولات قابل مشاهده و طبيعى ، براى هدايت مردم ، از شيوه هاى هدايتى قرآن است .

أوَلم يروا أنّا نسوق الماء . .. فنخرج به زرعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 45 - 5

5 - خداوند براى رهنمونى مردم به حق ، از احساسات درونى انسان ها استفاده مى كند .

أرسلنك . .. مبشّرًا و نذيرًا

خوشى و ترس، دو حالت روانى

انسان است كه با پديد آمدن عوامل آنها، بروز مى كنند. اعلام چيزى كه موجب ترس و يا خوش حالى شود در واقع، استفاده كردن از اين دو احساس براى واداشتن انسان به قبول حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 17 - 7

7 - استفاده از حوادث تاريخى گذشته براى هدايت مردمان ، از شيوه هاى هدايتى قرآن كريم

أفلم يروا . .. و لسليم_ن الريح ... اعملوا ءال داود شكرًا ... لقد كان لسبإ فى مسك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 10

10 - انديشه و فكر از راه هاى رسيدن به حقيقت است .

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 24 - 5

5 - بشارت و انذار ، شيوه پيامبر ( ص ) در هدايت مردم

إنّا أرسلن_ك بالحقّ بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 5

5 - انذار و اخطار ، از روش هاى تبليغى _ هدايتى پيامبر ( ص )

و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 13

13 - انذار و بشارت ، از روش هاى تبليغى _ هدايتى پيامبراسلام ( ص )

إنّما تنذر من اتّبع الذكر . .. فبشّره بمغفرة و أجر كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 13 - 5

5 - مثل

زدن و ارائه نمونه هاى تاريخى ، از روش هاى تربيتى _ هدايتى پيامبر ( ص )

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 70 - 9

9 - لزوم استفاده از روش هاى روشن و بى ابهام ، در تبليغ و هدايت توده ها

أنّما أنا نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 27 - 6

6 - بيان انواع مثل ها ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

و لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 12

12 - مقايسه ميان نيكان و بدان ، از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

ضرب اللّه مثلاً رجلاً . .. هل يستويان مثلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 9

9 - ياد كردن از نمونه هاى تاريخى ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

قد قالها الذين من قبلهم فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 8

8 - لزوم توكل و واگذاشتن كار ها و نتايج و پيامد هاى آن به خدا ، پس از تلاش گسترده خيرخواهانه براى هدايت و تربيت مردم

و أُفوّض أمرى إلى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 2،2

2 - انذار ، پس از تبيين حق و ارائه دليل

، شيوه اى بايسته در هدايت خلق

فقل أنذرتكم ص_عقة

برداشت بالا بر اين اساس است كه مسأله انذار در اين آيه، پس از تبيين مسأله توحيد و دلايل آن در آيات پيشين، صورت گرفته است و فرمان {فقل أنذرتكم . ..} بايسته بودن را مى فهماند.

2 - انذار ، پس از تبيين حق و ارائه دليل ، شيوه اى بايسته در هدايت خلق

فقل أنذرتكم ص_عقة

برداشت بالا بر اين اساس است كه مسأله انذار در اين آيه، پس از تبيين مسأله توحيد و دلايل آن در آيات پيشين، صورت گرفته است و فرمان {فقل أنذرتكم . ..} بايسته بودن را مى فهماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 11

11 - استفاده از امور روشن و همه فهم ، در جهت تبليغ و هدايت ، روشى قرآنى است .

و لاتستوى الحسنة و لا السيّئة . .. كأنّه ولىّ حميم

تكيه بر اصل تفاوت خوبى و بدى _ كه امرى روشن و قابل فهم براى همگان است _ به عنوان پيش درآمد سفارش به اخلاق نيك در تبليغ، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 17

17 - بشارت و انذار ، روش هدايتى و تربيتى قرآن

إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 21

21 - تفاوت نگذاشتن بين طبقات مختلف اجتماعى در مقام تبليغ و هدايت و اجراى شريعت ، از وظايف پيامبر ( ص )

و أُمرت لأعدل بينكم

بنابراين كه

{أمرت لأعدل بينكم} مربوط به نحوه اجراى دعوت و اقامه دين به وسيله پيامبر(ص) باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 6

6 - تشويق و بشارت ، شيوه اى كار آمد در زمينه هدايت و تربيت انسان

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 11 - 8

8 - تبيين حقايق و معارف والا ، با بيانى ساده و همه فهم ، روش هدايتى قرآن

و الذى نزّل . .. فأنشرنا به بلدة ميتًا كذلك تخرجون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 58 - 7

7- لزوم توجه به سطح درك و استعداد هاى مخاطبان ، در تبليغ و هدايت ايشان

فإنّما يسّرن_ه بلسانك

از اين كه خداوند {تيسير} را زمينه تذكّر يافتن دانسته; استفاده مى شود كه براى بيدارى خلق، بايد حقايق را به گونه اى قابل فهم و درك براى آنان بيان كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 3

3- پرسش از حقايق مورد غفلت و واداشتن انديشه ها به تأمل درباره آن ، روشى قرآنى براى هدايت آدميان

قل أرءيتم ما تدعون . .. أرونى ماذا خلقوا

طرح پرسش از سوى قرآن، براى وادار كردن مشركان به تأمل، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 14

14- انذار و تبشير ، دو محور اصلى پيام هاى هدايتى قرآن

و ه_ذا كت_ب .

.. لينذر الذين ظلموا و بشرى للمحسنين

اصلى بودن دو محور بالا، از اختصاص به ذكر يافتن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 7

7- لزوم بهره گيرى هدايت گران از شيوه هاى مختلف تبليغى ، در ارشاد گمراهان

و صرّفنا الأي_ت لعلّهم يرجعون

تعبير {صرّفنا}، اشاره به تنوع و گوناگونى دارد و فعل الهى، بيانگر ارزش ها و بايدها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 7

7 - فرستادن رسول و هدايت خلق ، با بشارت و انذار _ و نه قواى قهرى طبيعت ، _ نمودى از حكمت خداوند است . *

و للّه جنود . .. و كان اللّه عزيزًا حكيمًا . إنّا أرسلن_ك ش_هدًا و مبشّرًا

از آيه قبل، استفاده شد كه خداوند مالك يگانه هستى و حاكم مطلق و شكست ناپذير است و مى تواند خلق را به اجبار به سوى اهداف بايسته وا دارد; اما در اين آيه، خداوند يادآورى كرده كه حكمت او، اقتضا مى كند كه اين هدايت، را از طريق فرستادن رسول و ارائه الگو و بشارت و انذار، انجام پذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 10 - 4

4_ حسن استفاده از ملموس ترين نماد ها ، براى هدايت و درس آموزى خلق *

و النخل باسق_ت لها طلع نضيد

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه اختصاص به ذكر يافتن {نخل} از ميان همه درختان و {خرما} از ميان همه ميوه ها، از آن جهت باشد كه نخل و خرما، اساسى

ترين نقش را در زندگى عرب عصر نزول داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 6

6 - لزوم هدف قرار دادن مركز اصلى قدرت كفر ، براى اصلاح توده ها *

و فى موسى إذ أرسلن_ه إلى فرعون

موسى(ع) مأموريت يافته بود تا مستقيماً با فرعون روبه رو شود و او را از كفر و حق ستيزى باز دارد و خداوند اين حقيقت رابراى ما بازگو كرده است از اين نكته مطلب ياد شده احتمال مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 1 - 4

4 - بهره گيرى قرآن ، از باور هاى ارزشى و راستين اهل كتاب ، در گرايش دادن آنان به اسلام *

و الطّور

با توجه به اين كه كوه طور، در باور اهل كتاب (يهود و نصارا) محل نزول وحى و سرزمين مقدس بوده است و اين باور از نظر قرآن به جا بوده است; با سوگند خوردن به آن، قلب اهل كتاب را مجذوب پيام قرآن مى ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 17 - 6

6 - مقايسه فرجام نيك تقواپيشگان با سرنوشت شوم كافران ، شيوه بهينه هدايت خلق

اصلوها . .. إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نعيم

از اين كه خداوند در هدايت خلق، به ترسيم هر دو فرجام پرداخته است; مطلب بالا برداشت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 22 - 3

3 - لزوم استفاده هدايتگران ، از شيوه ساده گويى براى

ارشاد مردم

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

بيان الهى، در حقيت رهنمودى است به همه هدايتگران كه بايد از اين شيوه، استفاده كنند تا همه مردم از آن بهره گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 72 - 4

4 - طرح سؤال و برانگيختن به انديشه و خردورزى ، از روش هاى هدايتى _ تربيتى قرآن

أفرءيتم ما تمنون . ءأنتم تخلقونه أم نحن الخ_لقون... أفرءيتم النار ... ءأنتم أنشأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 10

10 - لزوم رعايت اصل تدريج در تربيت و ارشاد مردم

هو الذى ينزّل . .. ليخرجكم من الظلم_ت

نزول تدريجى قرآن، با هدف خارج كردن تدريجى مردم از ظلمات به سوى نور، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 10 - 2

2 - ايجاد انگيزه در مخاطب ، با طرح پرسش و آن گاه بيان پاسخ آن ، از روش هاى هدايتى قرآن

هل أدلّكم على تج_رة

جمله {هل أدلّكم . ..} طرح پرسش و {تؤمنون باللّه} در آيه بعد بيان پاسخ آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 12 - 6

6 - بهره گيرى قرآن از تمايلات طبيعى و غريزى انسان به آب ، بوستان و خانه هاى دلپذير ، در جهت گرايش دادن وى به ارزش هاى معنوى است .

تؤمنون باللّه و رسوله . .. و يدخلكم جنّ_ت... و مس_كن طيّبة

از اين كه خداوند، گرايش هاى طبيعى انسان ها را وسيله هدايت آنان و

سوق دادن آنها به كسب ارزش ها قرار داده است، براداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 1

1 - ارائه نمونه هاى عينى از نيكان و بدان ، از روش هاى قرآن در راستاى بيداركردن و هدايت خلق

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح

گفتنى است آنچه خداوند در اين آيه، به عنوان ضرب المثل ذكر فرموده، داراى حقيقت و وجود خارجى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 12 - 4

4 - اخطار و بشارت و ايجاد خوف و رجا ، روش تربيتى و هدايتى قرآن كريم

و للذين كفروا بربّهم عذاب جهنّم . .. إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 26 - 7

7 - لزوم استفاده از روش هاى روشن و بى ابهام در تبليغ دين و هدايت مردمان

إنّما أنا نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 34 - 6

6 - مقرر كردن { كيفر و پاداش } و { تنبيه و تشويق } ، دو روش هدايتى و تربيتى قرآن

كذلك العذاب و لعذاب الأخرة أكبر . .. إنّ للمتّقين عند ربّهم جنّ_ت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 2

2 - دعوت و برخورد از سر مهربانى و شفقت ، مؤثّر در هدايت و اصلاح جامعه

قال ي_قوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- نوح - 71 - 9 - 3

3 - دعوت آشكارا ، كاملاً سرّى ، خصوصى و يا عمومى ، از روش هاى تبليغى ، تربيتى و هدايتى

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 8

8 - تبيين فوايد ايمان و دين دارى ، از روش هاى تبليغى و هدايتى

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا . و يمددكم بأمول و بنين ... و يجعل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 5

5 - بيان فوايد و نتايج ايمان و دين دارى ، از روش هاى هدايتى و تبليغى قرآن

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 6

6 - خوددارى از تعرّض به مخالفان بدگو ( مقابله به مثل و پاسخ گويى به آنان ) در مرحله آغازين كار هدايت و تبليغ دين ، امرى سزاوار و بايسته

و اهجرهم هجرًا جميلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 56 - 10

10 - هشدار و ترغيب ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

هو . .. أهل المغفرة

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين سوره، با فرمان انذار و اخطار آغاز گرديده (قم فأنذر. ..) و با مغفرت و آمرزش الهى، خاتمه يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 6 - 3

3 - بذل توجّه

كامل به ارشاد كسانى كه نيازى به تعاليم الهى در خود احساس نمى كنند ، روشى ناپسند و مذموم است .

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى

آغاز سخن با ضمير {أنت} و نيز تقديم {له} بر {عنه} در جمله هاى {أنت له تصدّى} و {أنت عنه تلهّى} _ در آيات بعد _ ارشاد كننده را به جهت برخوردش با هر دو نوع مخاطب، نكوهش كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 8

8 - تهديد و ترغيب ، از روش هاى قرآن براى هدايت انسان ها است .

فلهم عذاب جهنّم . .. لهم جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 14 - 5

5 - انذار و ايجاد ترس در مردم ، شيوه اى لازم و داراى سهمى وافر در هدايت آنان

إنّ علينا للهدى . .. فأنذرتكم نارًا تلظّى

روش هدايت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 7

7 _ پيامبران در پى مشاهده تكذيب معارف دين از سوى امت ها ، معجزاتى را براى هدايتشان پيشاروى آنان قرار دادند .

و لقد جاءتهم رسلهم بالبينت فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا من قبل

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ما} در {بما كذبوا} موصول اسمى باشد و مضاف إليه كلمه {قبل} مجىء البينات باشد. البته در اين صورت ضميرى پس از {كذبوا} مقدر خواهد بود. بنابراين تقدير جمله چنين است: فما كانوا ليؤمنوا بالذى كذبوا به من قبل مجىء البينات.

روش هدايت گمراهان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 4

4- اعتراض به صاحبان انديشه انحرافى و بحث و گفتوگو در جهت اصلاح آن ، شيوه اى پسنديده و مطلوب نزد خداوند است .

و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رُددتُّ . .. أكفرت بالذى خلقك

روش هدايت ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 41 - 4

4 - استفاده سليمان ( ع ) از امكانات خود بلقيس ، براى ارائه معجزه به وى و هدايت او

قال نكّروا لها عرشها. .. من الذين لايهتدون

برخى برآنند كه {أتهتدى. ..} به تقدير {أتهتدى إلى الإيمان باللّه و رسوله} مى باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

زمينه ازدياد هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 11

11 - هدايت افزون تر و رو به رشد ، ره آورد توبه ، ايمان و عمل صالح

لمن تاب و ءامن و عمل ص_لحًا ثمّ اهتدى

ممكن است {ثمّ اهتدى} به مرتبه هاى بالاى هدايت و درجات عالى آن نظر داشته باشد كه در پى توبه، ايمان و عمل صالح، به دست مى آيد. اين نكته با توجه به معناى باب افتعال _ كه مطاوعه است _ بيشتر آشكار مى گردد.

زمينه تأثير هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 9

9 - هدايت نشدن برخى از مردمان به وسيله پيامبر ( ص ) ، ناشى از فقدان بصيرت ، شايستگى ها و زمينه هاى لازم در وجود خود

آنان بود ; نه برخاسته از ضعف تبليغى حضرت رسول ( ص )

و ما يستوى الأعمى و البصير . .. الأحياء و لا الأموت ... و ما أنت بمسمع من فى الق

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند در آيات گذشته، كافران را همچون كوردلان و مردگان، فاقد روح حق پذيرى و دل بيدار معرفى كرده بود. آن گاه مسأله ناتوانى پيامبر(ص) در هدايت كردن آنان را مطرح فرمود.

زمينه محروميت از هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 12

12 _ ظلم زمينه و موجب محروميت ظالمان از هدايتهاى خداوند است.

فمن أظلم . .. إن الله لا يهدى القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 29 - 9

9 - تبعيت جاهلانه از هواى نفس ، درپى دارنده محروميت از هدايت الهى و عامل غوطهور شدن در گمراهى است .

بل اتّبع الذين ظلموا أهواءهم بغير علم فمن يهدى من أضلّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 14،15

14- استكبار در برابر قرآن ، ظلم و مايه محروميت از هدايت الهى

و استكبرتم إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

از منطبق شدن عنوان ظالم بر {مستكبر}، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

15- برخوردارى از هدايت الهى و يا محروم ماندن از آن ، معلول تلاش و عملكرد خود انسان

كفرتم به . .. و استكبرتم إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

گرچه در اين آيه، فعل {لايهدى} به خداوند نسبت داده شده است; اما از آن جا كه عدم هدايت،

بر كفر و استكبار _ كه عمل اختيارى انسان است _ مترتب شده، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 13

13- استكبار و خودبرتربينى ، مايه محروميت از هدايت وحى و تكذيب آن

و استكبرتم . .. و قال الذين كفروا ... لو كان خيرًا ما سبقونا إليه و إذ لم يهتدوا

با توجه به آيات پيشين و نيز با توجه به صدر و ذيل آيه، استفاده مى شود كه بهره مند نشدن كافران از هدايت قرآن و تكذيب آن از سوى ايشان، ناشى از استكبار و خودبرتربينى آنان است.

زمينه هاى هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 27،29

27 _ دعوت به تقواى شايسته و تسليم كامل در برابر خدا و اعتصام به او و هشدار به پرهيز از تفرقه ، شيوه قرآن در زمينه سازى براى وحدت و نيل به هدايت

يا ايها الذين امنوا . .. كذلك يبيّن اللّه لكم اياته لعلكم تهتدون

29 _ وحدت و اُلفت ميان دل ها ، برادرى ميان افراد يك جامعه و نيز يادآورى اين قبيل نعمت ها ، از زمينه هاى هدايت انسانها

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً . .. لعلكم تهتدون

بنابراينكه {لعلكم}، غايت تمامى مطالب مطرح شده در آيه باشد.

زمينه هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 4 - 7

7 - ايمان به غيب و رسالت انبياى الهى و يقين به آخرت ، زمينه دستيابى به هدايت هاى قرآن است .

هدًى للمتقين . .. الذين

يؤمنون بما انزل إليك و ما انزل من قبلك و بالأخرة هم يوقن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 - 13

13 - اراده خداوند بر هدايت انسان ها و يا گمراه كردنشان ، مشروط به زمينه هايى است كه آدمى خود فراهم كننده آنهاست .

يضل به كثيراً و يهدى به كثيراً و ما يضل به إلا الفسقين

جمله {و ما يضلّ . ..; خداوند تنها فاسقان را به وسيله مثلهايى از قرآن گمراه مى سازد} بيانگر اين حقيقت است كه گمراه سازى خداوند گزاف نبوده، بلكه ريشه در عملكرد اختيارى خود انسان دارد. در حقيقت اين گمراهى پيامد فسق آدمى و كيفر تبهكارى خود اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 47 - 10

10 - آگاهى تاريخى ، داراى نقشى سازنده در هدايت انسانها

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم و أنى فضلتكم على العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 142 - 12

12 - قبله شدن كعبه ، زمينه ساز هدايت انسان ها به صراط مستقيم است .

ما وليهم عن قبلتهم . .. يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

جمله {للّه المشرق . ..} بيانگر اين است كه: كعبه و بيت المقدس هر دو ملك خداست و از اين جهت تفاوتى ندارند و جمله {يهدى ...} اشاره به اين دارد كه انتخاب كعبه به عنوان قبله، زمينه ساز هدايت انسانهاست و لذا آن را قبله همگان قرار داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170

- 7

7 - تأثير آداب و رسوم اقوام در هدايت و يا گمراهى نسل هاى آنان

قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 11،12،13

11 - اطاعت از خدا و ايمان به او ، زمينه ساز دستيابى به هدايت است .

فليستجيبوا لى و ليؤمنوا بى لعلهم يرشدون

{رشد} (مصدر يرشدون) به معناى هدايت يافتن و به طريق ثواب رسيدن است.

12 - دستيابى به هدايت ، در گرو توأم بودن ايمان به خدا و اطاعت از اوست .

فليستجيبوا لى و ليؤمنوا بى لعلهم يرشدون

13 - دعا كردن به درگاه خدا و باور داشتن به اجابت آن ، زمينه ساز هدايت يابى انسان است .

فليستجيبوا لى و ليؤمنوا بى لعلهم يرشدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 41

41 _ ايمان زمينه برخوردارى از هدايت خاص الهى

فهدى اللّه الذين امنوا

چون ايمان، خود، هدايت است ; بنابراين هدايت نسبت به مؤمنان، هدايتى خاص خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 20

20 _ توجّه انسان به جهل خود و علم خداوند ، زمينه پذيرش احكام الهى

و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 257 - 6،16

6 _ ايمان به خداوند ، زمينه ساز راهيابى انسان به نور

اللّه ولّى الّذين امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور

16 _ توجّه به عاقبت و عقوبت اهل كفر ، زمينه ساز پرهيز از انحراف به كفر و پذيرش

حاكميّت طاغوت

اولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 8

8 _ ارائه نمونه هاى عينى از جانب خداوند ، از راه هاى اثبات حقّ و هدايت الهى

انّى يحيى . .. فاماته اللّه مائة عام ثمّ بعثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 21

21 _ ارائه نمونه هاى عينى از جانب خداوند ، از راه هاى اثبات حقّ و هدايت الهى

فخذ اربعة من الطير . .. يأتينك سعياً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 4 - 6

6 _ قرآن ، جداكننده حق و باطل از يكديگر ، در زمينه هدايت انسانها

هدى للنّاس و انزل الفرقان

به گفته مجمع البيان {الفرقان} يعنى چيزى كه حق را از باطل متمايز نمايد و {هدى للنّاس} قرينه حمل آن بر موارد هدايتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 8 - 1،6

1 _ راسخين در علم ، از پروردگار ، مصونيّت از انحراف فكرى و جدا نشدن از مسير هدايت را خواهانند .

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا

6 _ رسوخ در علم ، زمينه دريافت هدايت از جانب خداوند است .

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 14،15

14 _ تضعيف انگيزه هاى مادّى و تقويت انگيزه هاى

معنوى ، از روش هاى قرآن براى تربيت انسان

زيّن للنّاس . .. و اللّه عنده حسن المئاب

15 _ تضعيف تمايلات مادى ، زمينه تقويت انگيزه هاى معنوى

ذلك متاع الحيوة الدّنيا و اللّه عنده حسن المئاب

مستفاد از ترتيب ذكرى تضعيف گرايش به مادّيات (ذلك متاع الحيوة الدّنيا) و تحريك به امور معنوى (و اللّه عنده حسن المئاب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 15

15 _ تهديد خداوند نسبت به كافران ، براى بازدارى آنان از كفر

و من يكفر بايات اللّه فانّ اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 23 - 5

5 _ هدايت پذيرى از كتاب آسمانى ، مبتنى بر آگاهى همه جانبه نسبت به آن است .

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 5

5 _ مشاهده حالات معنوى انسان هاى متعالى ، عامل توجه انسان به خدا

هنا لك دعا زكريا ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 20

20 _ بهرهورى انسان از آيات الهى ، مشروط به قابليّت هاى ويژه در او

انّ فى ذلك لاية لكم ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 2،6

2 _ توبه ، اصلاح و جبران گذشته ، راه دستيابى مجدّد به هدايت خداوند

كيف يهدى اللّه . .. الا الذين تابوا من بعد ذلك و اصلحوا

6 _

باز گذاشتن راه توبه و اصلاح براى منحرفان ، روشى براى هدايت آنان

و اللّه لا يهدى القوم الظالمين . .. الا الذين تابوا من بعد ذلك و اصلحوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 9

9 _ ارزيابى صحيح و عاقبت انديشى ، زمينه جلوگيرى از انحراف

و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 7

7 _ بهره عالمان اهل كتاب از كتاب آسمانى خويش ، براى راهيابى به هدايت كافى است .

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يشترون الضلالة

مى توان گفت توصيف اهل كتاب به {اوتوا نصيباً . .. } اشاره به زشتى گمراهى آنان دارد. يعنى با اينكه از كتاب آسمانى بهره مند بودند، راه ضلالت را برگزيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 45 - 6

6 _ جايگاه ويژه دشمن شناسى در تضمين هدايت و مصونيّت از انحراف

و يريدون ان تضلوا السبيل. و اللّه اعلم باعدائكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 137 - 8

8 _ مغفرت و آمرزش گناهان از سوى خداوند ، زمينه هدايت پذيرى انسان *

لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم سبيلا

تقديم جمله {لم يكن اللّه ليغفر} بر جمله {لاليهديهم}، مى تواند اشاره به مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 168 - 10

10 _ آمرزش گناهان آدمى ، زمينه ساز بهره مندى

وى از هدايت هاى الهى

لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 7

7 _ صراط مستقيم ، راه و روشى است كه آدمى را به خدا برساند و به سوى او راهنما شود .

و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

در برداشت فوق {صرطاً مستقيماً} عطف بيان براى {اليه} گرفته شده است، يعنى راه هايى كه به {اللّه} ختم شود، صراط مستقيم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 4

4 _ انسان ، زمينه ساز هدايت ( سرنوشت ) خويش

يهدى . .. من اتبع رضونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 39

39 _ پاكى دل ها و جان ها ، زمينه پذيرش هدايت الهى

و من يرد اللّه فتنته . .. أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم

چنانچه {فتنه} به معناى ضلالت باشد، مفهوم جمله {من يرد اللّه فتنته} باضميمه جمله {أولئك . ..} اين خواهد بود كه خداوند تنها پاكدلان را هدايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 10

10 _ سلامت دل و ايمان راسخ ، زمينه پرهيز از ستمگرى و عصيان و موجب برخوردارى از هدايت خاص الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين. فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 13

13 _ تقواپيشگى و تسليم فرمان هاى الهى بودن ، موجب بهره مندى

از هدايت الهى

و اتقوا اللّه و اسمعوا و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 2

2 _ لزوم گوش فرادادن به سخن پيامبر(ص) و درك آن، براى هدايت يافتن

إنما يستجيب الذين يسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 8

8 _ پذيرش آيات خداوند، زمينه تعلق مشيت وى بر هدايت انسان به راه مستقيم

و الذين كذبوا بأيتنا . .. يجعله على صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 88 - 5

5 _ عبوديت به درگاه خداوند، زمينه و شرط رهيابى به صراط مستقيم است.

ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 1

1 _ شرح صدر زمينه هدايت پذيرى انسان

فمن يرد الله أن يهديه يشرح صدره

شرح صدر به معناى توسعه قلب و مغز و انديشه آدمى و در برابر ضيق صدر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 14

14 _ به ياد داشتن نعمت هاى الهى ، نقشى بسزا در هدايت انسان ها و توجه آنان به خدا دارد .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 21،23

21 _ نيل به هدايت در گرو ايمان به خدا ، پذيرش رسالت پيامبر ( ص ) و پيروى از آن حضرت است

.

فامنوا باللّه و رسوله . .. و اتبعوه لعلكم تهتدون

23 _ ايمان به خدا و پيامبر ( ص ) ، بدون پيروى از فرمان هاى آن حضرت هدايت آفرين نبوده و موجب رستگارى نخواهد شد .

فامنوا باللّه و رسوله . .. و اتبعوه لعلكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 18

18 _ توجه به داستان بلعم باعورا برانگيزاننده آدمى به تفكر در سرنوشت شوم تكذيب كنندگان و ايجادكننده زمينه هاى هدايت در وى است .

فاقصص القصص لعلهم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 194 - 5

5 _ توجه دادن اهل شرك به همسانى آنان با معبودانشان در ناتوانى و نيازمندى ، زمينه ساز باور آنان به بطلان شرك و شايسته نبودن معبودان براى پرستش

إن الذين تدعون من دون اللّه عباد أمثالكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 204 - 5

5 _ گوش سپارى كافران به آواى قرآن ، زمينه ساز دستيابى آنان به هدايت و رحمت الهى خواهد شد .

و إذا قرى القرءان فاستمعوا له و أنصتوا لعلكم ترحمون

چنانچه خطاب در آيه شامل كافران باشد، مصداق مورد نظر از رحمت در {ترحمون} هدايت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 8

8 _ عدم لزوم ارشاد و هدايتگرى ، در صورت نبودن زمينه تأثير

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم

همان گونه كه خداوند فاقدان خير را به هدايتهاى ويژه خويش رهنمون نخواهد ساخت، مى توان نتيجه گرفت

كه بر مكلفان نيز با نبودن زمينه تأثير، ارشاد و هدايتگرى ضرورت ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 11

11 _ نقش يادآورى فرجام امور ، در هدايت انسانها

ألم يعلموا أنه من يحادد اللّه . .. نار جهنم ... ذلك الخزى العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 6

6_ گرايش داشتن آدمى به خدا زمينه ساز مشيّت الهى به هدايت وى و رهنمون ساختنش به پذيرش توحيد و رسالت پيامبر ( ص )

إن الله يضل من يشاء و يهدى إليه من أناب

{انابة} (مصدر أناب) به معناى روى آوردن و بازگشتن است كه به قرينه {إليه} منظور از آن ، روى آوردن و بازگشت به خداست و از آن جا كه اين وصف پيش از هدايت يافتن مطرح شده است ، مراد از آن گرايش داشتن به خدا و گريزان نبودن از اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 20

20_ انسان داراى نقشى بسزا در گمراهى و هدايت خويش

بل زيّن للذين كفروا مكرهم . .. و من يضلل الله فما له من هاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 15

15- ربوبيت الهى ، مقتضى بيرون آوردن بندگان خويش از گمراهى كفر ، و هدايت آنان به نور ايمان

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور بإذن ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 11

11- تأثير امنيت و آرامش

محيط زندگى ، در فراهم آمدن زمينه براى هدايت و راهيابى به حقايق الهى

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل ه_ذا البلد ءامنًا و اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) پيش از درخواست هدايت فرزندانش خواستار امنيت محل سكونت آنان (شهر مكه) شد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 13

13- نقش مؤثر مثل ها و نمونه هاى عينى تاريخى در هدايت و درس آموزى انسان

و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 12 - 9

9- تعقل در نظم موجودات و قانونمندى نظام آفرينش ، سبب هدايت انسان و شناخت خداست .

و سخ_ّر لكم الّيل و النهار و الشمس و القمر . .. إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 17

17- اميد بستن به هدايت و تربيت انسان ها ، پس از تأمين نياز هاى ضرورى آنان ، اميدى بجا و مناسب است .

و الله جعل لكم . .. لعلّكم تسلمون

برداشت فوق، به خاطر اين است كه خداوند جمله {لعلّكم تسلمون} را پس از به رخ كشيدن نعمتهاى فراوان خويش به انسانها، مطرح كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 12،14،19

12- نزول قرآن بر پيامبر ( ص ) ، در جهت تبيين همه حقايق مربوط به رشد و سعادت آدمى و نياز هاى هدايتى او

و نزّلنا

عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء

هر چند {كلّ شىء} افاده عموم مى كند و به ظاهر همه حقايق عالم هستى را مى تواند شامل شود، ولى در اين جا قرينه هاى عرفى وجود دارد كه دايره آن را محدود مى سازد; از جمله اينكه چون قرآن كتاب هدايت، سعادت و رشد است، حقايقى كه بيان مى كند در قلمرو همين سه موضوع خواهد بود.

14- پيامبر ( ص ) ، شايسته ترين انسان و قرآن كامل ترين برنامه براى رشد و هدايت آدميان است .

و جئنابك شهيدًا على ه_ؤلاء و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء و هدًى

با توجه به ارتباط دو بخش آيه; يعنى، {و جئنا بك شهيدا . ..} با {و نزّلنا عليك ...} و نيز بنابر اينكه {شهيداً} را به معناى الگو بدانيم و شهادت را شهادت عملى به شمار آوريم، برداشت فوق را مى توان به دست آورد.

19- علم ، مقدمه هدايت و هدايت ، زمينه ساز جلب رحمت الهى و رحمت ، موجب بشارت و سرور مسلمانان حقيقى است .

و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء و هدًى و رحمة و بشرى للمسلمين

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه ترتيب در آيه، ترتيب رتبى باشد; يعنى، هر يك از آنها مقدمه ديگرى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 104 - 3

3- راهيابى به هدايت ، نيازمند خواست خود انسان و بسته به اختيار اوست .

إن الذين لايؤمنون بأي_ت الله لايهديهم الله

از {لايؤمنون} استفاده مى شود: آنان كه نمى خواهند ايمان بياورند از لطف و هدايت الهى محرومند; پس راهيابى به لطف و

هدايت او مشروط به خواست خود انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 6

6- توجه به قيامت و ياد آن ، امرى لازم و داراى نقش سازنده و هدايتى

يوم تأتى كلّ نفس تج_دل عن نفسها

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه نصب {يوم} به تقدير فعل {اذكر} يا {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 4

4- تبيين آيات الهى در طبيعت و تذكر به محاسبه اعمال در قيامت ، براى هدايت آدميان است .

و جعلنا الّيل و النهار ءايتين . .. اقرأ كت_بك ... من اهتدى فإنما يهتدى لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 9

9- علم ، وسيله اى بس ارزشمند براى راه يافتن به حقيقت و قبول تعاليم دين

إن الذين أُوتوا العلم من قبله يخرّون للأذقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 13 - 10

10- حركت انسان در طريق ايمان ، زمينه سازِ برخوردارى او از هدايت افزون تر الهى است .

ءامنوا بربّهم و زدن_هم هدًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 17 - 13

13- مطالعه آيات الهى ، زمينه ساز نيل به هدايت است .

ذلك من ءاي_ت اللّه من يهد اللّه فهو المهتد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 1

1- خداوند ، براى ايمان مردم به قرآن و مغفرت خواهى آنان از گذشته خويش

، تمامى موانع هدايت را برطرف ساخته است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا إذ جاءهم الهدى و يستغفروا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 14

14 - مصلحت حفظ وحدت جامعه و جلوگيرى از تشتت و درهم ريختگى آن ، مهم تراز خطر انحراف گروهى از افراد جامعه ، در صورت باقى ماندن زمينه براى هدايت مجدد آنان

إنّى خشيت أن تقول فرّقت بين بنى إسرءيل

هارون(ع) پس از شنيدن {حتّى يرجع إلينا موسى}، هدايت مجدد گوساله پرستان را منتفى نديد و بين درگير ساختن مؤمنان و كافران و حفظ وحدت بنى اسرائيل، صورت دوم را برگزيد. پذيرفته شدن اين انتخاب از سوى موسى(ع) و سكوت قرآن از هرگونه انتقاد به آن، نشانگر شايسته بودن اين موضع گيرى در چنين مقاطعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 15

15 - انسان ، داراى اختيار در انتخاب راه هدايت و يا گمراهى

فإمّا يأتينّكم منّى هدًى فمن اتبع هداى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 11

11 - فرستادن پيامبران ، همواركننده راه دسترسى انسان به هدايت و آيات الهى است .

لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءاي_تك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 49 - 7

7- خداترسى و نگرانى از قيامت ، زمينه ساز بهره مندى انسان از وحى و هدايت الهى

و ذكرًا للمتّقين . الذين يخشون ربّهم بالغيب و هم من الساعة مشفقون

خداوند، در آيه قبل، تقواپيشگان را شايسته بهره

مند شدن از نور و هدايت خود دانسته و در اين آيه اوصاف آنان را بيان كرده است. از ارتباط ميان دو آيه مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 6

6- به كارگيرى عقل ، زمينه ره بردن انسان به توحيد و معارف صحيح الهى

أُفّ لكم . .. أفلاتعقلون

سرزنش كردن ابراهيم(ع) از قوم بت پرست خود به خاطر خرد نورزيدن، گوياى اين نكته است كه خردمندى، زمينه ساز ره بردن به توحيد و. .. است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 4

4 - توجه به تسخير طبيعت براى انسان ، حركت كشتى در دريا و امنيت زمين از برخورد با كرات و سنگ هاى آسمانى ، زمينه روشنى براى ره يابى به توحيد ربوبى خداوند

ألم تر أنّ اللّه سخّر. .. أن تقع على الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 11

11 - آگاهى آدميان از نيايش و تسبيح همه موجودات عالم براى خداوند ، راهى براى هدايت آنان به سوى او است .

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السم_وت و الأرض و الطير ص_فّ_ت كلّ قد علم صلاته

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه با بيان تسبيح موجودات براى خدا و آگاهى آنان از اين عمل، در صدد هدايت انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 5،7

5 - موسى

( ع ) ، داراى مقامى ويژه در نزد خدا و واسطه وصول رحمت و هدايت الهى به بنى اسرائيل

إنّ معى ربّى سيهدين

آمدن تعبير {إنّ معى ربّى} (پروردگار من با من است) به جاى {إنّ معنا ربّنا} (پروردگار ما با ما است) نشان دهنده برخوردارى شخص موسى(ع) از امداد خاصه الهى است; كه در پرتو آن امداد، بنى اسرائيل نيز نجات مى يافتند.

7 - ربوبيت الهى ، مقتضى هدايت خلق

إنّ معى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 92 - 5

5 - لزوم تلاوت قرآن ، به گونه اى ثمربخش و در جهت هدايت و بيدارگرى

و أن أتلوا القرءان فمن اهتدى فإنّما يهتدى لنفسه

از جمله {فمن اهتدى. ..} در پى {أن أتلوا القرآن} استفاده مى شود كه تلاوت پيامبر(ص)، تلاوتى راستين، داراى هدف و در جهت هدايت و بيدارگرى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 56 - 6

6 - تنها زمينه داران هدايت ، شايسته دريافت آن از سوى خداوند

و ل_كنّ اللّه يهدى من يشاء و هو أعلم بالمهتدين

قيد {هو أعلم بالمهتدين} بيانگر آن است كه خداوند هدايت خويش را تنها به كسانى مى دهد كه قابليت آن را داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 11

11 - تأثير هدايت و ارشاد ، نيازمند زمينه و قابليت است .

فإنّك لاتسمع الموتى . .. إن تسمع إلاّ من يؤمن بأي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 -

9

9 - برپايى كامل نماز و پرداخت مدام زكات و يقين به عالَم آخرت ، زمينه دستيابى به هدايت ويژه قرآن است .

هدًى . .. للمحسنين . الذين يقيمون الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 3

3 - يقين به آخرت و برپايى نماز و پرداخت زكات ، زمينه ساز بهره مندى از هدايت هاى افزون الهى است .

الذين يقيمون . .. و هم بالأخرة هم يوقنون . أُول_ئك على هدًى من ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 9

9 - آداب و رسوم اقوام ، در هدايت و يا گمراهى نسل ها آنان ، تأثيرى قابل توجّه دارد .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 3 - 13

13 - هدايت ، زمينه لازم دارد و تنها با كتاب و منذر آسمانى ، تحققّ نمى يابد .

لتنذر قومًا . .. لعلّهم يهتدون

{لعلّ} حرفى است كه كاربرد آن در موارد اميدوارى _ نه قطعيت _ است. استعمال آن براى هدايت، به نكته ياد شده اِشعار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرسش از مشركان درباره منشأ روزيشان جهت هدايت آنان به توحيد ربوبى

قل من يرزقكم من السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 70 -

4

4 - تأثير انذار ها و اخطار هاى قرآن و پيامبر ( ص ) تنها در دل هاى مستعد ، زنده و هوشمند

لينذر من كان حيًّا

از اين كه خداوند فرمود: قرآن و پيامبر(ص) انسان هاى زنده را انذار خواهد كرد، مى توان استفاده كرد كه قرآن و كلام پيامبر(ص) تنها در انسان هاى آماده و مستعد براى فهم و دريافت حقايق، مؤثر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 12

12 - ربوبيت خداوند ، مقتضى هدايت و راهنمايى بندگان خالص خود در صحنه هاى دشوار زندگى

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 8

8 - تأثير نسب و پيوند خويشاوندى در سرنوشت فرزندان و در هدايت و گمراهى آنان ، امرى مطلق ، قطعى و جبرى نيست .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه مبين

دو گروه شدن نسل ابراهيم و اسحاق(عليهماالسلام) گوياى اين حقيقت است كه تأثير نسب و خويشاوندى، در سرنوشت انسان و در هدايت و گمراهى فرزندان، مطلق و جبرى نيست; بلكه فرزندان از هر خانواده اى ممكن است خوب و يا بد باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 22 - 4

4 - شرح صدر ، زمينه ساز تابش نور هدايت خداوند بر قلب انسان و استفاده از دلايل و برهان هاى الهى

أفمن شرح اللّه صدره للإسل_م فهو على نور من ربّه

{نور} در آيه شريفه، كنايه از هدايت، دلايل و براهين الهى است. تفريع {فهو على نور من

ربّه} بر {أفمن شرح اللّه صدره للإسلام}، گوياى برداشت بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 27 - 8

8 - تأثيرپذيرى از قرآن و متذكر شدن و بيدار گشتن در سايه تعاليم آن ، در گرو وجود زمينه هاى لازم و شايستگى هاى بايسته است .

لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل لعلّهم يتذكّرون

برداشت ياد شده از به كار رفتن واژه {لعلّ} (شايد و به اميد آن كه. ..) در آيه شريفه به دست مى آيد. اين واژه در مواردى به كار مى رود كه هدف و نتيجه مورد نظر در حد احتمال حاصل مى شود و حصول كامل آن به شرايط و زمينه هاى ديگرى بستگى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 28 - 6

6 - نقش تعيين كننده فصاحت و بلاغت و شفافيت بيان ، در هدايت و تربيت انسان ها

قرءانًا عربيًّا غير ذى عوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 12،13

12 - خدا ، تنها فراهم آورنده وسايل و زمينه هاى هدايت به قرآن است و مردم در پذيرش و عدم پذيرش آن آزاد و مختاراند .

إنّا أنزلنا عليك الكت_ب . .. فمن اهتدى فلنفسه و من ضلّ فإنّما يضلّ عليها

13 - انسان ، موجودى آزاد و مختار و مسؤول هدايت و گمراهى خويش

فمن اهتدى فلنفسه و من ضلّ فإنّما يضلّ عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 3،11

3 - مؤمن آل

فرعون پيروى از خود را ، موجب دستيابى به راه صواب و درست مى دانست .

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

{رشاد} به معناى اهتدا و راه يافتن است.

11 - خيرخواهى ، تبليغ دين و ارشاد مردم به راه درست زندگى ، از مقتضيات ايمان و ديندارى

و قال الذى ءامن ي_قوم اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

توصيف مؤمن آل فرعون به مؤمن بودن و تكرار آن در سه نوبت (آيه هاى 28، 30 و 38) مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 6

6 - يافتن راه درست زندگى ، در گرو درك صحيح از حقيقت زندگى و آخرت

ي_قوم اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد . .. إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع و إنّ الأخرة

برداشت ياد شده از آن جا است كه مؤمن آل فرعون در نخستين برنامه هدايتى خود (نشان دادن راه درست زندگى)، به مسأله حقيقت زندگى دنيايى و اخروى پرداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 29،30

29 - روحيه انابه و ارتباط مداوم با خدا ، موجب دستيابى به هدايت الهى

و يهدى إليه من ينيب

به كارگيرى فعل مضارع {ينيب}، بيانگر تجدد و استمرار ارتباط با خدا و حاكى از داشتن روحيه انابه به درگاه او است.

30 - تأثير عملكرد آدمى در دستيابى وى به هدايت الهى

و يهدى إليه من ينيب

از آن جا كه انابه و بازگشت به خدا در قالب اعمال و رفتار انسان شكل مى گيرد، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف

- 43 - 10 - 6،8

6 - آفرينش نعمت ها ، از سوى خداوند ، زمينه ساز هدايت انسان به يگانگى خداوند

الذى جعل لكم . .. لعلّكم تهتدون

8 - نظام قانون مند طبيعت ، گذرگاه ره يابى انسان به حيات معنوى و هدايت

الذى جعل لكم . .. لعلّكم تهتدون

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه منظور از {تهتدون. ..} هدايت معنوى و معرفتى باشد; و نه صرفاً دست يابى به منافع و مقاصد طبيعى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 58 - 8

8- تعلّق اراده الهى ، به هموار ساختن راه بيدارى و هدايت ، براى انسان ها و نه اجبار ايشان

فإنّما يسّرن_ه بلسانك لعلّهم يتذكّرون

تعبير {لعلّهم. ..} از سوى خداوند، نظر به {ترجّى} حقيقى ندارد. از اين رو پيام {لعلّهم...}، حركت انتخابى و بدون اجبار خلق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 15

15- نياز عميق بشر به انذار هاى پيامبران الهى ، براى گرايش يافتن به حق

قل . .. و ما أنا إلاّ نذير مبين

با توجه به اين كه تمام رسالت پيامبر(ص) در اين آيه، در بعد انذار خلاصه شده است، نياز اساسى بسيارى از انسان ها به انذار در مسير هدايت استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 15

15- برخوردارى از هدايت الهى و يا محروم ماندن از آن ، معلول تلاش و عملكرد خود انسان

كفرتم به . .. و استكبرتم إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

گرچه در اين آيه، فعل {لايهدى} به

خداوند نسبت داده شده است; اما از آن جا كه عدم هدايت، بر كفر و استكبار _ كه عمل اختيارى انسان است _ مترتب شده، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 9

9- اراده و تصميم خود انسان ، عامل نهايى هدايت وى و ارائه آيات ، تنها زمينه ساز آن

و صرّفنا الأي_ت لعلّهم يرجعون

{لعلّ} مى رساند كه نماياندن نشانه هاى گوناگون، داراى تأثير حتمى و جبرى نيست; بلكه اين خود انسان است كه بايد تصميم به بازگشت و توبه داشته باشد. اين مطلب از نسبت رجوع به خود گمراهان، استفاده مى شود (يرجعون).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 9

9 - نياز انسان ها به الگوى الهى ، براى ره يابى به هدايت *

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {شاهداً} الگو بودن و معيار متعالى ارزش ها قرار گرفتن باشد; به طورى كه انسان ها هر چيزى را با مقايسه با او بسنجند و ارزش آن را بشناسند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 13

13 - نقش مهم آميختگى خوف و رجا ، در هدايت انسان ها

فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا . .. يغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء و كان اللّه غفور

خداوند، با اين كه كافران را به شدت تهديد كرده است، در عين حال راه توبه را بر آنان گشوده و اميد به نجات را در آنان زنده ساخته است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 6 - 2

2_ تأمل و انديشه در كيفيت آفرينش ، زيبايى و اتقان بناى آسمان ، زمينه ره جويى به حق

بل كذّبوا بالحقّ . .. أفلم ينظروا إلى السماء ... و ما لها من فروج

واژه {ينظر}، به معناى تأمل و نگاه از روى دقت و تحقيق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 7 - 7

7_ هدايت گرى مظاهر هستى به سوى خداوند ، آميخته با زيبايى و سرورآفرينى

بنين_ها و زيّنّ_ها . .. من كلّ زوج بهيج

خداوند در اين آيه ها، نمودهاى علم، قدرت و نشانه هاى وجود خويش را گاه به زينت و زيبايى توصيف كرده و گاه به بهجت و سرورآفرينى. اين مى نماياند كه كار هدايت، بايد با جاذبه و شور و شوق انجام گيرد; نه تحميل و خشونت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 8 - 2

2_ انسان ، با روحيه تواضع و حقّ جويى ، بهره مند از درس هاى توحيدى و رهنمود هاى نهفته در هستى

تبصرة و ذكرى لكلّ عبد منيب

واژه {عبد}، اشاره به روحيه تواضع و {منيب} اشاره به حقّ جويى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 6

6 - انديشه و خرد آدمى ، براى ره يابى به حقيقت ، نيازمند تذكار هاى وحى

إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب أو ألقى السمع و هو شهيد

تعبير {لذكرى} مى رساند كه خرد انسان در ره يابى به حقيقت، نيازمند تذكار الهى

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 2

2 - مطالعه جريان مرگ ، حيات ، نظام آفرينش و روند تحولات تاريخ ، راهگشاى انسان به سوى جهان بينى الهى

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

از ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ به وسيله فاى تفريع _ مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 9

9 - انس با قرآن ، انسان را به تدريج از تاريكى هاى ضلالت به روشنايى هدايت وارد مى كند .

ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

به كارگيرى فعل مضارع {يخرج}، دلالت بر اين حقيقت دارد كه خارج شدن از تاريكى ها به تدريج انجام مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 1 - 11

11 - مطالعه در موجودات هستى ، راهنماى انسان به شناخت خدا و عزّت و حكمت او

سبّح للّه ما فى السم_وت . .. و هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 10 - 6

6 - تلقى صحيح و انديشه درست ، دو پايه اساسى براى هدايت و راهيابى به حق است .

و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 5

5$ - تزكيه و دورى از پليدى و طغيان ، هموارسازنده راه هدايت و خشيت الهى

إنّه طغى . .. أن تزكّى . و أهديك إلى ربّك فتخشى

- تزكيه و دورى از پليدى و طغيان، هموارسازنده

راه هدايت و خشيت الهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 2

2 - امكان بهره گيرى انسان از تذكّرات و تعاليم دينى حتى در صورتى كه خود را تزكيه نكرده باشد .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر

حرف {أو} دلالت دارد كه هرگاه يكى از دو ويژگى (تزكيه يا تذكّر) محتمل باشد; بايد شخصى را كه مى خواهد به مجلس وعظ و ارشاد وارد شود، پذيرفت و نبايد او را تا پس از خودسازى و تزكيه از تذكرات دينى محروم كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 8

8 - راه ايمان و روى آوردن به تكاليف الهى ، حتى براى كافرانى كه در كفر شديد به سر مى برند ، بسته نيست .

قتل الإنس_ن ما أكفره . .. لمّا يقض ما أمره

حرف {لمّا} دلالت دارد كه هر چند تا كنون انجام كار منتفى بوده است; ولى انتظار وقوع آن مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 3

3 - بندگى خداوند و برگزارى نماز ، زمينه ساز دست يابى به هدايت است .

عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى

زمينه هدايت آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 5

5- حضرت ابراهيم ( ع ) با وعده استغفار به آزر ، سعى در متمايل ساختن او به توحيد و درمان سرسختى او داشت .

قال سل_م عليك سأستغفر لك ربّى

نرمى پاسخ ابراهيم(ع) و وعده استغفار به او،

ممكن است به جهت متنبه ساختن و نرم كردن دل او براى دست برداشتن از بت پرستى باشد.

زمينه هدايت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 7

7 - اعتقاد راسخ حضرت ابراهيم ( ع ) ، به برخوردار شدن از هدايت الهى در پرتو برائت از شرك و بت پرستى

إنّنى براء ممّا تعبدون . .. فإنّه سيهدين

زمينه هدايت اعراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 198 - 2

2 - اتمام حجت كامل خدا بر مردم عرب ، با فراهم آوردن هموارترين زمينه هاى هدايت براى آنان

و لو نزّلن_ه على بعض الأعجمين

زمينه هدايت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 6

6 - هدايت انسان ها ، از شؤون خالقيت خداوند است .

الذى فطرنى فإنّه سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 35 - 7

7 - هدفدارى خلقت انسان ، مستلزم بعثت رسولان و هدايت آدميان به سوى اهداف بايسته

أم خلقوا من غير شىء

چنانچه عبارت {من غير شىء} به معناى {من غير غاية} باشد; از ارتباط مسأله هدفدارى خلقت انسان با آيات پيشين _ كه درباره حقانيت رسالت پيامبر(ص) و قرآن بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.

زمينه هدايت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 53 - 7

7 - نايل شدن بنى اسرائيل به هدايت ، هدف از نزول تورات

و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان

لعلكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 17

17 _ موسى ( ع ) هلاكت همراهان خويش را زمينه ساز تحقق مشيت الهى در گمراه سازى گروهى از بنى اسرائيل و به هدايت رساندن گروهى ديگر از آنان دانست .

إن هى إلا فتنتك تضل بها من تشاء و تهدى من تشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 4،6

4- انتساب بنى اسرائيل به همراهان نوح ( ع ) ، موجب شايستگى آنان به عنايت خدا براى هدايتشان گرديد .

و ءاتينا موسى . .. ذرّية من حملنا مع نوح

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه نصب {ذرية} به تقدير فعل {اخص} و مجموع جمله {ذرّية من حملنا. ..} در مقام تعليل براى آيه قبل (و آتينا موسى...) باشد; يعنى، ما با نزول تورات، خواستار هدايت بنى اسرائيل بوديم; چون آنان از فرزندان همراهان حضرت نوح(ع) بودند.

6- استفاده { تورات } از گرايش ها و عواطف خويشاوندى بنى اسرائيل ، جهت هدايت و گرايش آنان به توحيد

و ءاتينا موسى . .. ذرّية من حملنا مع نوح

اين برداشت با توجه به دو نكته است ذيل است: 1_ بنابراين كه نصب {ذرّية} به حرف نداى محذوف و ادامه كلام تورات در آيه قبل باشد (و آتينا موسى الكتاب . ..ألاّتتخذوا ... يا ذرّية من حملنا مع نوح). 2- آيه در پى دعوت از بنى اسرائيل به توحيد، به آنان يادآورى مى كند كه آنها از فرزندان همراهان نجات يافته نوح هستند، تا به اين وسيله ايشان را به قبول

دعوت برانگيزاند.

زمينه هدايت به صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 8

8 - بشارت و انذار ، دو نياز ضرورى بشر ، براى ره يابى به هدايت و انتخاب راه صحيح

إنّا أرسلن_ك . .. و مبشّرًا و نذيرًا

برداشت ياد شده بااستفاده از اين نكته است كه حقايق كتاب تشريع و محتواى رسالت پيامبران، منطبق بر نيازهاى واقعى بشر است و خداوند در اين آيه به دو عنصر بشارت و انذار، به عنوان اصول رسالت پيامبر اشاره فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 16

16 - تحقق پيشگويى اعجازآميز خداوند ، از پيروزى هاى آينده مؤمنان ، زمينه ساز هدايت ايشان به صراط مستقيم

وعدكم . .. و لتكون ءاية للمؤمنين و يهديكم صرطًا مستقيمًا

{آية} به معناى معجزه است; زيرا در پيشگويى قطعى از آينده، اعجاز نهفته است. مقدمه قرار گرفتن اين معجزه براى هدايت مؤمنان را، مى توان از تقدم {آية} بر {يهديكم} استفاده كرد.

زمينه هدايت پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 41 - 8

8- بهرهورى از نور و هدايت قرآن ، نيازمند داشتن زمينه سالم و پرهيز از پيشداورى

صرّفنا . .. و ما يزيدهم إلاّ نفورًا

زمينه هدايت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 12

12 _ كسب معارف دينى ، مقدمه اى براى انذار و هدايت جامعه است .

ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليهم

زمينه هدايت حق ستيزان

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 92 - 12

12 - تنها انذار و تهديد نسبت به عواقب شوم عمل ، داراى امكان تأثير در حق ستيزان

و من ضلّ فقل إنّما أنا من المنذرين

با اين كه قرآن دربردارنده هر دو بعد انذار و تبشير است; اما پيامبر(ص) در قبال گمراهان حق ناپذير، تنها موظف به بيان بُعد انذارگر قرآن بود و اين بدان جهت است كه تنها عاملى كه ممكن بود در آنان تأثير بگذارد {انذار} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 7

7 - مجازات هاى دنيوى حق ستيزان از سوى خداوند ، به منظور هدايت و اصلاح آنان است ; نه انتقام .

و أخذن_هم بالعذاب لعلّهم يرجعون

زمينه هدايت غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 1

1 - بلا ها و گرفتارى هاى دنيوى ، بر اساس مشيت خدا و در جهت تنبه و هدايت غافلان و منحرفان

و لقد أخذن_هم بالعذاب فما استكانوا لربّهم

{أخذ} (مصدر {أخذنا}) به معناى گرفتن ( گرفتار ساختن)است. {إستكانة} (مصدر {استكانوا}) به معناى فروتنى و {تضرع} (مصدر {يتضرعون}) به معناى ناليدن و زارى كردن است.

زمينه هدايت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 24 - 3

3 - تغيير حالت عصاى موسى ( ع ) و يدبيضاى او ، دو آيت و معجزه براى ارشاد و هدايت فرعون بود .

ءاية أُخرى . .. اذهب إلى فرعون

زمينه هدايت قوم ثمود

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 1

1 - خداوند ، راه هدايت را به قوم ثمود نشان داد .

و أمّا ثمود فهدين_هم

زمينه هدايت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 73 - 3

3 - چشاندن بخشى از كيفر دنيايى به كافران ، نمودى از رحمت الهى و وسيله اى براى هدايت آنان

ردف لكم بعض الذى تستعجلون . و إنّ ربّك لذو فضل على الناس

همان طور كه در آيه پيش گفته شد، مراد از {الذى تستعجلون} مى تواند تنها عذاب دنيوى باشد. بنابراين عبارت {بعض الذى تستعجلون} به معناى گوشه اى از مجازات دنيايى است. با توجه به مطلب ياد شده مى توان گفت كه يادآورى بذل و رحمت الهى بر مردم، پس از بيان {ردف لكم بعض الذى تستعجلون} از آن جهت است كه مشاهده گوشه اى از مجازات الهى، بيدارگر و هشدار دهنده است; برخلاف نزول تمامى عذاب كه در آن مجالى براى توبه و انابه باقى نمى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 7

7 - كافران ، با وجود فراهم بودن شرايط براى ر ها ساختن كفر و پرداختن به تكاليف الهى ، از آن سر باز زدند .

لمّا يقض ما أمره

ضمير فاعلى {يقض} به {الإنسان} برمى گردد كه به قرينه {ما أكفره} تنها بر كافران منطبق است.

زمينه هدايت گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 1

1 - بلا ها و گرفتارى هاى دنيوى ، بر

اساس مشيت خدا و در جهت تنبه و هدايت غافلان و منحرفان

و لقد أخذن_هم بالعذاب فما استكانوا لربّهم

{أخذ} (مصدر {أخذنا}) به معناى گرفتن ( گرفتار ساختن)است. {إستكانة} (مصدر {استكانوا}) به معناى فروتنى و {تضرع} (مصدر {يتضرعون}) به معناى ناليدن و زارى كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 41 - 2

2 - وجود پيامبر در جامعه ، مهلتى به گمراهان براى حق شنوى و مايه تأخير انتقام الهى از ايشان

فإمّا نذهبنّ بك فإنّا منهم منتقمون

زمينه هدايت منحرفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 5 - 8

8 - وجود زمينه بيدارى و هدايت در تمامى انسان ها ، حتى منحرفان ستيزه گر

أفنضرب عنكم الذكر صفحًا أن كنتم قومًا مسرفين

از اين گفته كه مخالفت شديد مشركان، مانع از ادامه نزول وحى بر آنان نخواهد شد، استفاده مى شود كه در تمامى انسان ها، زمينه هدايت و تأثير پذيرى از وحى وجود دارد.

زمينه هدايت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 10

10 - ربوبيت خداوند ، مقتضى آفرينش موجودات و هدايت آفريده ها به كمال وجودى آنها است .

ربّنا الذى أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

زمينه هدايت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 5

5 _ مخالفت آگاهانه با رهنمود هاى الهى ، زمينه سلب هدايت خداوند و گمراه شدن انسان

ما كان اللّه ليضل . .. حتى يبين لهم ما يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - زخرف - 43 - 40 - 1

1 - روى گردانى از ياد خدا ، موجب از دست دادن زمينه هاى هدايت پذيرى

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. أفأنت تسمع الصمّ أو تهدى العمى

از اين كه اعراض كنندگان از ياد خدا، افرادى كر و كور معرفى شده اند، استفاده مى شود كه نتيجه {خدافراموشى} سلب قابليت هدايت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 7

7 - دلبستگى به زندگى دنيايى و مرز و بوم خويش ، زمينه ساز گريز از حق و هدايت

و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا

زمينه هدايت نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 8

8 - احتمال دست يابى نمازگزاران به هدايت ، نهى او را از نماز ، شگفت آورتر و نكوهيده تر مى سازد .

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى

زوال استعداد هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 14

14 _ انسان هاى گمراه و محروم از هدايت هاى ويژه الهى ، خود موجب از ميان بردن شايستگى خويش براى دستيابى به هدايت الهى .

و اللّه لايهدى القوم الفسقين

سختى هدايت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 2

2 - موسى ( ع ) متوجه سنگينى بار مسؤوليت رسالت و دشوارى هاى ارشاد و هدايت فرعون بود .

اذهب . .. قال ربّ اشرح لى صدرى

درخواست شرح

صدر موسى(ع) از خداوند، پس از نصب به رسالت و فرمان حركت به سوى فرعون، نشان از توجه كامل آن حضرت به مشكلات و موانع و نيازهاى روحى لازم براى طى اين راه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 26 - 2

2 - موسى ( ع ) به دشوارى هاى رسالت خويش و مشكلات ارشاد و هدايت فرعون آگاه بود .

و يسّر لى أمرى

سرزنش هدايت ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 2

2 - هدايت ستيزان ، مورد تهديد و نكوهش خداوند

أرءيت إن كان على الهدى

سياق آيه شريفه، بر تهديد و توبيخ دلالت دارد.

سرزنش هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 33 - 1

1 - روى گردانان از راه حق و هدايت ، مورد توبيخ و سرزنش خداوند

أفرءيت الذى تولّى

سرزنش هدايت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 16

16- غوطهورى در غفلت و هدايت نيافتن به ارزش ها ، با گذشت چهل سال از عمر انسان ، نكوهيده و توجيه ناپذير است .

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى

خداوند سن چهل سالگى را به عنوان مرحله كمال و توجه به نعمت ها و تلاش براى تزكيه معرفى كرده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه انسان، تا قبل از رسيدن به چهل سالگى _ به دليل جوانى و خامى _ چه بسا گرفتار غفلت شود; ولى چون از چهل

سالگى گذشت، ديگر مجالى براى توجيه نخواهد داشت.

سنت هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 2

2 _ سنت الهى ، بر استمرار هدايت و ادامه فيض و نعمت هاى خويش بر جوامع انسانى قرار گرفته است .

ما كان اللّه ليضل قوماً بعد إذ هديهم

واژه {قوماً} ممكن است اشاره به اين مطلب باشد كه سنت ياد شده، مربوط به جامعه بشرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 7 - 9

9_ بهره مند ساختن امت ها از هدايت گر از سنت هاى خداوند است .

و لكل قوم هاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 66 - 5

5 - مشيت و سنت خداوند در هدايت انسان ها ، بر بهره جستن آنان از ابزار هاى متعارف شناخت ( مانند بينايى و . . . ) استوار است ; نه بر اعجاز و ارائه كار هاى خارج از توان بشر .

و لو نشاء لطمسنا على أعينهم فاستبقوا الصرط فأنّى يبصرون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه اگر خداوند چشم و بينايى مردم كافر را از بين مى برد، آنان به قدرت خدا پى برده و به او ايمان مى آورند; ولى خدا چنين نكرده بلكه خواسته است كه آنان از راه ديدن حقايق الهى و شنيدن آنها (راه متعارف راهنمايى بشر) هدايت گردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 6 - 3

3 - هدايت بشر ، سنت هميشگى و تغييرناپذير خداوند

أفنضرب

عنكم الذكر . .. و كم أرسلنا من نبىّ فى الأوّلين

شرايط استفاده از منابع هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 3 - 5

5 - روحيات انسان ، تأثير عميقى در نحوه برداشت و استفاده وى از منابع شناخت و هدايت دارد .

هدًى و رحمة للمحسنين

از اين كه خداوند، تنها دارندگان روحيه احسان را بهره مند از هدايت و رحمت قرآنى دانسته است، استفاده مى شود كه روحيات خود انسان، در استفاده از منابع هدايتى نقش اساسى دارد.

شرايط تأثير هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 186 - 4

4 _ تأثير هدايتگرى هدايت كنندگان منوط به خواست خداوند است .

فلا هادى له

جمله {من يضلل . .. } بيان و توضيحى است براى {فبأىّ حديث ... } يعنى علت اينكه قرآن مايه هدايت گروهى از انسانها نمى شود اين است كه خداوند آنان را به ضلالت كشانده و زمينه تأثيرپذيرى هدايتهاى آن را در آنان از ميان برده است. بنابراين هدايتگرى هر هدايت كننده منوط به خواست خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 10

10 - تأثير تبليغ و هدايت گرى ها _ هرچند از سوى پيامبران باشد _ در گرو وجود شايستگى ها و زمينه هاى لازم براى پذيرش در نهاد آدمى است .

و ما يستوى الأعمى و البصير . .. الأحياء و لا الأموت ... و ما أنت بمسمع من فى الق

شرايط هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره

- 2 - 157 - 6

6 - دستيابى به هدايت در گرو الطاف خدا و رحمت اوست .

أولئك عليهم صلوت من ربهم و رحمة و أولئك هم المهتدون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {أولئك} (در ذيل آيه) اشاره به مشمولين صلوات و رحمت - كه از {أولئك عليهم} به دست مى آيد - داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 3

3 _ آگاهى بر مجموعه محتواى كتاب آسمانى ، شرط هدايت

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يشترون الضلالة

به نظر مى رسد توصيف اهل كتاب به اينكه تنها بهره اى اندك از كتاب دارند، به منزله دليلى براى جمله {يشترون الضلالة . .. } است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 40

40 _ پيامبر ( ص ) ، پاكدلان را تنها با توفيق و يارى خداوند هدايت مى كند .

و من يرد الله فتنته فلن تملك له . .. أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 20

20 _ تقواپيشگى ، شرط بهره مندى از هدايت و پند و اندرز

هدى و موعظة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 88 - 5

5 _ عبوديت به درگاه خداوند، زمينه و شرط رهيابى به صراط مستقيم است.

ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 30

- 8

8 _ پذيرش ولايت خداوند شرط بهرهورى از هدايت اوست.

و فريقا حق عليهم الضللة إنهم اتخذوا الشيطين أولياء من دون الله

مفهوم جمله {إنهم . ..} بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 8

8 _ عدم لزوم ارشاد و هدايتگرى ، در صورت نبودن زمينه تأثير

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم

همان گونه كه خداوند فاقدان خير را به هدايتهاى ويژه خويش رهنمون نخواهد ساخت، مى توان نتيجه گرفت كه بر مكلفان نيز با نبودن زمينه تأثير، ارشاد و هدايتگرى ضرورت ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 43 - 3

3 _ هيچ كس حتى پيامبران بر هدايت كردن مردمى كه بصيرت دل را از دست داده اند ، توانايى ندارد .

أفأنت تهدى العمى و لو كانوا لا يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 14

14_ بيزار نبودن مردم از معارف الهى ، شرط توانايى پيامبران بر هدايت ايشان

أنلزمكموها و أنتم لها ك_رهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 10

10_ منوط بودن هدايت مردم به مشيّت خدا ، از معارفى كه اهل ايمان بايد بدان باور داشته باشند .

أفلم ياْيئس الذين ءامنوا أن لو يشاء الله لهدى الناس جميعًا

فعل {ييأس} متضمن معناى {يعلم} است و عبارت {أن لو يشاء الله . ..} مفعول براى آن فعل (يعلم) مى باشد و متعلق {ييأس} محذوف است كه به قرينه سياق {من اهتدائهم} مى باشد. بنابراين جمله

{أفلم ييأس ...} چنين معنا مى شود: پس آيا اهل ايمان ندانسته اند كه اگر خدا مى خواست همه انسانها را هدايت مى كرد، پس آيا مأيوس نشده اند از اينكه آن كفرپيشگان (آنان كه با وجود قرآن ايمان نياورده اند) هدايت شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 14

14- خارج ساختن مردم از ظلمت كفر و گمراهى و رهنمونى آنان به نور ايمان ، حتى از سوى پيامبر ( ص ) ، منوط به اذن و مشيت خداوند است .

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور بإذن ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 9

9- هدايت پذيرى تنها در گرو ابزار هدايت نيست ; بلكه خود انسان ها در آن نقش اساسى دارند .

يضرب الله الأمثال للناس لعلّهم يتذكّرون

بى شك از هدفهاى ذكر مَثَل، هدايت انسانها و پند دادن به آنان است; اما ذكر {لعلّ} براى آن، كه به معناى ترجى و طمع در انجام كار است، مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 37 - 7

7- صرف وجود هدايتگر مناسب ، براى هدايت شدن كافى نيست .

إن تحرص على هدهم فإن الله لايهدى من يضلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 11

11- برخوردارى از روحيه تسليم در برابر حق ، شرط بهرهورى از هدايت و بشارت قرآن

و هدًى و بشرى للمسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 9

9- استوارى و دور بودن از انحراف و كجى ، شرطى لازم براى هدايت گرى است .

لم يجعل له عوجًا قيّمًا لينذر . .. و يبشّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 15

15 - تقدم خودسازى بر ارشاد ديگران

واصطنعتك لنفسى . .. اذهب أنت و أخوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48 - 7

7- تقوا ، شرط بهره مندى از هدايت الهى و كتاب هاى آسمانى

ذكرًا للمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 10

10 - در هدايت ، صرف واجد شرايط بودن هادى كافى نيست و ظرفيت و استعداد افراد تحت هدايت نيز شرط است .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عامًا فأخذهم الطوفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 11

11 - تأثير هدايت و ارشاد ، نيازمند زمينه و قابليت است .

فإنّك لاتسمع الموتى . .. إن تسمع إلاّ من يؤمن بأي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 3 - 13،14

13 - هدايت ، زمينه لازم دارد و تنها با كتاب و منذر آسمانى ، تحققّ نمى يابد .

لتنذر قومًا . .. لعلّهم يهتدون

{لعلّ} حرفى است كه كاربرد آن در موارد اميدوارى _ نه قطعيت _ است. استعمال آن براى هدايت، به نكته ياد شده اِشعار دارد.

14 - انتخاب راه هدايت ، منوط به

اراده خود انسان است .

لعلّهم يهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 9

9 - تعلق مشيت خدا به هدايت كسى ، بسته به وجود زمينه و شرايط مناسب است .

و لو شئنا لأتينا كلّ نفس هديها و ل_كن

به قرينه آيه پيش _ كه در آن از وضعيت مجرمان و درخواستشان مبنى بر بازگشت به دنيا جهت جبران گذشته، سخن گفته شده است _ و نيز استدراكى كه در همين آيه آمده است، عدم تعلق مشيت خداوند بر هدايت همه انسان ها، احتمال دارد به خاطر عدم وجود زمينه كافى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 9،13

9 - ايمان ، شرط بهرهورى انسان از نور هدايت و شفابخشى قرآن

قل هو للذين ءامنوا هدًى و شفاء

13 - برخوردارى از روحيه حق پذيرى و به دور بودن از لجاجت و عناد ، شرط بهرهورى انسان از هدايت وحى

و لو جعلنه . .. و الذين لايؤمنون فى ءاذانهم وقر و هو عليهم عمىً

از صدر آيه _ كه درباره لجاجت كافران است _ و نيز فعل مضارع {لايؤمنون} _ كه اشعار به استمرار عدم ايمان دارد _ مى توان استفاده كرد كه لجاجت و عناد، در محروميت انسان از ابزارهاى شناخت نقش دارد.

شرايط هدايت گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 37 - 3،4

3- پيامبر ( ص ) بدون خواست خداوند ، قادر به هدايت كردن گمراهان نيست .

إن تحرص على هدهم فإن الله لايهدى من يضلّ

جواب {إن} شرطيه {لاتقدر}

محذوف است به قرينه اينكه {فا} در {فإن الله لايهدى من يضلّ} براى تعليل است; يعنى، اگر تو حرص و ولع هم بر هدايت آنان داشته باشى، نخواهى توانست; زيرا خداوند گمراه شدگان به دست خود را هدايت نخواهد كرد.

4- تلاش انبيا و هدايتگران ، به تنهايى براى هدايت گمراهان كافى نيست .

إن تحرص على هدهم فإن الله لايهدى من يضلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 89 - 3

3 - سعى در هدايت گمراهان ، پس از يأس از حق پذيرى آنان ، لازم نيست .

إنّ ه_ؤلاء قوم لايؤمنون . فاصفح عنهم

شرايط هدايت مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 137 - 2

2 - يهود و نصارا ، تا آن گاه كه به قرآن و تمامى پيامبران و همه كتاب هاى آسمانى ايمان نياوردند ، هدايت يافته نيستند .

فإن ءامنوا بمثل ما ءامنتم به فقد اهتدوا

مراد از ضمير فاعلى در {ءامنوا} و {اهتدوا}، به دليل آيه 135، يهود و نصارا هستند.

شرايط هدايت يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 137 - 2

2 - يهود و نصارا ، تا آن گاه كه به قرآن و تمامى پيامبران و همه كتاب هاى آسمانى ايمان نياوردند ، هدايت يافته نيستند .

فإن ءامنوا بمثل ما ءامنتم به فقد اهتدوا

مراد از ضمير فاعلى در {ءامنوا} و {اهتدوا}، به دليل آيه 135، يهود و نصارا هستند.

شكر نعمت هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43

- 9

9 _ بهشتيان پس از ورود به بهشت و مشاهده مواهب آن ، خداوند را به خاطر هدايت شدن و نيلشان به بهشت ، سپاس مى گويند .

و قالوا الحمد للّه الذى هدينا لهذا

عجز از هدايت گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 13

13 - ناتوانى همگان از هدايت گمراه شده الهى

و من يضلل اللّه فما له من هاد

عذاب اخروى هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 64 - 9

9 - عذاب قيامت ، فرجام قطعى عناصر هدايت ناپذير

و رأوا العذاب لو أنّهم كانوا يهتدون

عذاب هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 4 - 1

1 - مهيا بودن زنجير ها ، غلّ ها و آتش برافروخته براى كافران و ناسپاسان نعمت هدايت از جانب خداوند

إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ وأغل_لاً و سعيرًا

علاقه به هدايت انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 2

2 - علاقه و اهتمام شديد پيامبر ( ص ) ، نسبت به هدايت تمامى انسان ها

فإن أعرضوا فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا

از لحن آيه شريفه كه در مقام دلدارى است و نيز پيام آيه (ما تو را حفيظ و نگهبان قرار نداديم) استفاده مى شود كه پيامبر(ص) دلبستگى شديدى به هدايت و ايمان مردم داشتند.

علاقه به هدايت كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 6 - 6

6 - علاقه شديد برخى از

مسلمانان عصر بعثت ، به ارشاد كافران سرشناس مكه و مسلمان ساختن آنان

فأنت له تصدّى

براساس شأن نزول اين آيات، افراد معروفى از قريش (نظير ابوجهل) در مجلسى كه ابن ام مكتوم وارد شد، حضور داشتند و تعبير {من استغنى} در مورد آنان نازل شده است.

عوامل محروميت از هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 10

10 _ پذيرش دوستى و سرپرستى كفار ، خيانت در جنگ ، خدعه با خدا ، سستى در عبادت ، رياكارى و كم به ياد خدا بودن ، موجب گمراهى و محروميت دايمى از هدايت الهى است .

و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

از مصاديق مورد نظر براى (من يضلل)، كسانى هستند كه در آيات قبل (از 138 تا 143) خصلتهاى آنان بر شمرده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 19

19 _ اضلال و به گمراهى كشاندن جوامع ، پيامد گمراهى و هواپرستى و در پى دارنده محروميت از هدايت به اسلام

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا . .. و اضلوا كثيراً و ضلوا عن سواء السبيل

تكرار {ضلوا} مى تواند اشاره به مراحل ضلالت هواپرستان گمراه داشته باشد كه در اين صورت فاعل در هر سه فعل {قد ضلوا} و {اضلوا} و {ضلوا} يك طايفه خواهد بود. بنابراين {لاتتبعوا ...} يعنى متابعت نكنيد از هواپرستانى گمراه كه ديگران را به گمراهى كشاندند و در نتيجه از هدايت به سواء السبيل (اسلام) باز ماندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56

- 6

6 _ پيروى از هواها و تمايلات نفسانى مشركان، موجب ضلالت و محروم ماندن از هدايت مى شود.

قل لا أتبع أهواءكم قد ضللت إذاً و ما أنا من المهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 110 - 7

7 _ محروميت از هدايت پذيرى، پيامد كفر و لجاجت در برابر حق است.

و نقلب أفئدتهم و أبصرهم كما لم يؤمنوا به أول مرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 12

12 _ ظلم زمينه و موجب محروميت ظالمان از هدايتهاى خداوند است.

فمن أظلم . .. إن الله لا يهدى القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 10

10 _ فسق ، مايه محروم شدن انسان از هدايت الهى

و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 24 - 9

9 - غرور و خودپسندى ملت ها ، مايه محروميت آنان از هدايت و ره يابى به حق

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم . .. فهم لايهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 8

8 - هواپرستى ، ظلم و موجب محروميت از هدايت خداوند

إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 52 - 7

7 - عناد و حق گريزى موجب محروميّت انسان از هدايت الهى است .

فإنّك لاتسمع الموتى . .. إذا ولّوا مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 21

21 - دروغ پردازى و ناسپاسى ، باعث محروميت از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى من هو ك_ذب كفّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 25

25 - اسراف و دروغ گويى ، مايه محروم شدن از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى من هو مسرف كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 9

9 - ستم و تجاوز به حقوق مردم ، موجب محروميت از هدايت و افتادن در گرداب گمراهى

و من يضلل اللّه . .. و ترى الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 18

18 - اذيت و آزار رسولان و برگزيدگان الهى ، مايه محروم شدن از هدايت او است .

لم تؤذوننى . .. و اللّه لايهدى القوم الف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 7 - 10

10 - ظلم ، موجب محروميت آدمى از هدايت الهى است .

و اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 6 - 4،7

4 - نفاق ، موجب محروم شدن از هدايت الهى

سواء عليهم . .. إنّ اللّه لايهدى القوم الف_سقين

7 - فسق و انحراف از حق ، موجب محروميت از هدايت و غفران الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الف_سقين

عوامل مؤثر در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 2

2 _ تأثير مثبت اعلام

كردن نداشتن هيچ چشمداشت و درخواست مزدى ، در هدايت و تربيت مردم

قل ما أسئلكم عليه من أجر

از فرمان خداوند به پيامبر(ص)، براى اعلام كردن نداشتن چشم داشتى در انجام رسالت خود _ پس از بيان هدف اصلى و روش تبليغى آن در آيه قبل _ مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 3

3 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در هدايت و تربيت مردم

قل ما أسئلكم عليه من أجر

از فرمان خداوند به پيامبر(ص)، براى اعلام نداشتن هيچ چشمداشتى از مردم در انجام رسالت خود، مى توان برداشت فوق را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 11

11 - اظهار محبت و دلسوزى كردن ، داراى نقش سازنده در هدايت و تربيت

ي_قوم . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 9

9- اراده و تصميم خود انسان ، عامل نهايى هدايت وى و ارائه آيات ، تنها زمينه ساز آن

و صرّفنا الأي_ت لعلّهم يرجعون

{لعلّ} مى رساند كه نماياندن نشانه هاى گوناگون، داراى تأثير حتمى و جبرى نيست; بلكه اين خود انسان است كه بايد تصميم به بازگشت و توبه داشته باشد. اين مطلب از نسبت رجوع به خود گمراهان، استفاده مى شود (يرجعون).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 4 - 5

5

- نقش سازنده اخلاق و منش والا ، در هدايت و رهبرى جامعه اسلامى

إنّك لعلى خلق عظيم

عوامل هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 6،11

6 - انسان بدون يارى شدن از جانب خدا ، از راهيابى به صراط مستقيم ناتوان است .

إهدنا الصرط المستقيم

11 - دعا به درگاه خدا ، نقش مؤثرى در دستيابى به هدايت دارد .

إهدنا الصرط المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 6 - 3

3 - قرآن بهترين راهنماى مردم براى ايمان به خدا و قيامت

إن الذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

چنانچه مراد از {كفر} كفر به قرآن باشد، جمله {سواء عليهم} به اين حقيقت اشاره دارد كه اگر قرآن در انسانى تأثير نبخشد چگونه انتظار مى رود كه از سخن پيامبر(ص) تأثير بپذيرد؟ و اين حاكى از آن است كه قرآن بهترين وسيله هدايت و ارائه كننده مؤثرترين انذارهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 53 - 6،8

6 - كتاب هاى آسمانى و اسباب هدايت انسان ها ، از نعمت هاى بزرگ خداوند براى بنى اسرائيل

و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان لعلكم تهتدون

8 - دستيابى انسان ها به هدايت ، هدف از نزول كتاب هاى آسمانى است .

و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان لعلكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 122 - 10

10 - به يادداشتن نعمت ها و از خدا دانستن آنها ، داراى نقشى بسزا در هدايت

آدمى

يبنى إسرءيل اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 6

6 - آيين ابراهيم ، آيينى هدايت آفرين براى بشر

قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا قل بل ملة إبرهيم

حرف {بل} حاكى از نفى ادعاهاى مطرح شده در جمله قبل و اثبات ضد آن براى ما بعد مى باشد. بنابراين {بل ملة إبراهيم}; يعنى، آيين يهود و نصارا هدايت آفرين نبوده و لزوم تبعيت ندارد; بلكه آيين ابراهيم هدايت بخش بوده و پيروى كردن از آن ضرورى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 136 - 9

9 - ايمان داشتن به برخى از پيامبران و كافر شدن به برخى ديگر ، مايه هدايت نبوده و ناروا مى باشد .

قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا . .. لانفرق بين أحد منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 137 - 1

1 - رسيدن به هدايت ، در گرو ايمان به خدا و ايمان به همه پيامبران و كتاب هاى آسمانى ، و تسليم بودن در برابر خداوند است .

فإن ءامنوا بمثل ما ءامنتم به فقد اهتدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 142 - 13

13 - تأثير جهتى از جهات يا مكانى از مكان ها در هدايت انسان ها ، ملاكى جهت قبله قرار دادن آن

ما وليهم عن قبلتهم . .. قل للّه المشرق و المغرب يهدى من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 143 - 13،15

13 - خداوند هدايت كننده انسانهاست .

إلا على الذين هدى اللّه

15 - تبعيت از پيامبر ( ص ) دليل برخوردار شدن از هدايت الهى است .

إلا لنعلم من يتبع الرسول . .. و إن كانت لكبيرة إلا على الذين هدى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 12،16

12 - احكام نازل شده از ناحيه خداوند ، هدايت آفرين است .

و إذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل اللّه . .. أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً و لايهت

16 - عقل مايه هدايت پذيرى انسانهاست .

أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً و لايهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 8

8 - بيان حقايق كتاب هاى آسمانى ، موجب دستيابى به هدايت و مغفرت الهى است .

إن الذين يكتمون . .. أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى و العذاب بالمغفرة

برداشت فوق از مفهوم آيه به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 6

6 - قرآن كتابى هدايتگر و راهنماى همه انسانهاست .

الذى أنزل فيه القرءان هدًى للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 209 - 4

4 _ خداوند براى هدايت و ايجاد وحدت ميان مؤمنين ، ادلّه روشنى اِرائه كرده است .

ادخلوا فى السلم كافة . .. و لا تتبعوا ... فان زللتم من بعد ما جاءتكم البيّنات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 11،34،35،36،42

11

_ جامعه بشرى ، نيازمند بعثت پيامبران براى حل اختلافات ( هدايت جامعه )

فبعث اللّه النبيّن . .. ليحكم بين الناس فيما اخلتفوا فيه

34 _ مسؤوليّت خطير علما و نقش مؤثّر آنان در هدايت و گمراهى جامعه

و ما اختلف فيه الاّ الذين اوتوه . .. بغياً بينهم

35 _ هدايتِ مؤمنان توسّط خداوند ، در عرصه اختلافات دينى

فهدى اللّه الذين امنوا

36 _ هدايت مؤمنان به درك صحيح دين و شناخت حق ، از سوى خداوند

فهدى اللّه الذين امنوا لما اختلفوا فيه من الحق

{من الحق}، بيان {ما} در {لما اختلفوا} است ; يعنى خداوند، مؤمنان را به {حق} _ كه مورد اختلاف واقع شده بود _ هدايت كرد.

42 _ هدف از بعثت انبيا و ارسال كتاب هاى آسمانى ، راهنمايى انسان ها به صراط مستقيم است .

فبعث اللّه . .. و اللّه يهدى من يشاء الى صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 256 - 8،10

8 _ دين اسلام ، راه و روش رُشد و هدايتِ انسان

لا اكراه فى الدّين قد تبيّن الرّشد من الغىّ

10 _ كفر مستمرّ به طاغوت و ايمان مداوم به خداوند ، چنگ زدن به ريسمان محكم الهى است .

فمن يكفر بالطّاغوت و يؤمن باللّه فقد استمسك بالعروة الوثقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 1،8

1 _ خداوند ، هدايت كننده مؤمنان ، از ظلمت شبهاتِ معاد به نورِ علم و يقين

اللّه ولىّ الّذين امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور . .. او كالذى مرّ ... فلمّ

داستان مورد بحث در آيه، مثال و ارائه

نمونه اى براى ولايت الهى و نتيجه آن است ; يعنى هدايت مؤمنان به نور پس از خارج ساختن آنان از ظلمت و تاريكى.

8 _ ارائه نمونه هاى عينى از جانب خداوند ، از راه هاى اثبات حقّ و هدايت الهى

انّى يحيى . .. فاماته اللّه مائة عام ثمّ بعثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 1

1 _ خداوند با نشان دادن كيفيّت احياى مردگان ، ابراهيم ( ع ) را به نور ، هدايت كرد .

اللّه ولىّ الّذين امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور . .. و اذ قال ابرهيم ربّ

داستان ابراهيم (ع) در آيه شريفه، مثال و ارائه نمونه اى ديگر است براى ولايت الهى و ثمره آن. يعنى اين داستان، نمونه اى براى هدايت مؤمنان پذيراىِ ولايت به نور و خارج ساختن آنان از ظلمات و تاريكى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 3 - 12

12 _ نزول تورات و انجيل ، به صورت دفعى نه تدريجى و براى هدايت انسانها *

و انزل التورية و الانجيل. من قبل هدى للنّاس

نزول دفعى، از {انزل} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 4 - 2

2 _ هدايت انسان ها ، فلسفه اصلى نزول كتب آسمانى و ويژگى مهمّ آنها

نزّل عليك الكتاب . .. و انزل التّورية و الانجيل. من قبل هدى للنّاس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 8 - 11،12،13

11 _ ربوبيّت الهى

، مقتضى هدايت و رحمت و حفظ بندگان از انحراف

ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا

12 _ هدايت و انحراف انسان ، بسته به خواست خداوند است .

ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا

در آيه فوق، انحراف قلب و هدايت انسان به خداوند اسناد داده شده است. پس انحراف قلب و هدايت انسان به خواست و مشيّت اوست.

13 _ تداوم هدايت ، در پرتو دعا و استمداد از پروردگار

ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 1

1 _ خداوند ، راهنماى انسان به امكاناتى برتر از دارايى هاى دنيوى

ذلك متاع الحيوة الدنيا . .. قل اؤنبّئكم بخير من ذلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 10

10 _ نقش علم ، در فهم وحدانيّت خدا و اقرار به آن

شهد اللّه . .. و اولوا العلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 8

8 _ تسليم در برابر خداوند ، هدايت يافتن است .

فان اسلموا فقد اهتدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 4،19

4 _ نقش معجزه در تربيت و هدايت انسانها

باية من ربكم

با توجّه به معناى {ربّكم} (تربيت كننده شما انسانها)، معلوم مى شود كه معجزات انبيا براى تربيت و هدايت انسانهاست.

19 _ كافى بودن معجزات عيسى ( ع ) ، براى هدايت يافتن كسانى كه در پى حقيقت و ايمان بدان بودند .

انّ فى ذلك لاية لكم

ان كنتم مؤمنين

جمله {ان كنتم مؤمنين}، ظاهراً به معناى در پى حقيقت بودن است. زيرا اگر به معناى تحقق ايمان باشد، الزامى به آوردن آيه نيست; چون هدف از آيه، ايمان آوردن و گرايش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 86 - 8،9

8 _ هدايت انسان به دست خداست .

كيف يهدى اللّه . .. و اللّه لا يهدى القوم الظالمين

9 _ برخوردارى از هدايت خداوند و محروميّت از آن ، نتيجه عمل خود انسان

كيف يهدى اللّه قوماً كفروا بعد ايمانهم و شهدوا ان الرسول حق . .. و اللّه لا يهدى

عدم هدايت از جانب خدا (كيف يهدى اللّه)، پس از تحقق كفر و ارتداد و ظلمِ انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 96 - 11

11 _ كعبه ، وسيله هدايت جهانيان

انّ اوّل بيت . .. و هدىً للعالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 1

1 _ وجود نشانه هاى روشن براى هدايت جهانيان ، در كعبه

و هدى للعالمين. فيه ايات بيّنات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 101 - 3،5،8

3 _ قرآن و سنّت ، وسيله هدايت انسانها

و كيف تكفرون و انتم تتلى عليكم ايات اللّه و فيكم رسوله

5 _ تمسك به خدا و پيروى كامل از او ، عامل حتمى هدايت آدمى به صراط مستقيم

و من يعتصم باللّه فقد هُدى الى صراط مستقيم

فعل ماضى {هُدى} با صيغه مجهول، دلالت بر تحقق حتمى هدايت

در صورت اعتصام به خدا دارد.

8 _ هدف و انگيزه از تلاوت آيات الهى ( انزال قرآن ) و ارسال پيامبران ، هدايت انسان ها به صراط مستقيم است .

و انتم تتلى عليكم ايات اللّه و فيكم رسوله و من يعتصم باللّه فقد هُدى الى صراط مس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 16،20

16 _ نگرش به تاريخ زمينه ساز تربيت و هدايت انسانها

و اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً . .. كذلك يبيّن اللّه لكم اياته لعلّكم

20 _ خداوند ، مُنجى مؤمنان ازپرتگاه آتش تفرقه و خصومت ، به سوى وحدت و اُلفت ميان دلها

و كنتم على شفا حفرة من النار فانقذكم منها

بنابراينكه جمله {و كنتم على شفا حفرة من النار}، تفسير جمله {اذ كنتم اعداء} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 29

29 _ آيات الهى ، راهنماى مؤمنان اهل تعقّل و انديشه ، در شناخت صواب از خطا

قد بيّنّا لكم الايات ان كنتم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 21

21 _ توجه به دانايى خدا به تمامى اسرار دل ها ، زمينه ساز پرهيز آدمى از انحرافات

يا ايها الذين امنوا . .. ها انتم اولاء ... انّ اللّه عليم بذات الصدور

جمله {ان اللّه . .. } علاوه بر بيان اين حقيقت كه خداوند به نهان دلها آگاه است، به اين هدف ايراد شده كه انسانها با توجه به اين حقيقت از انحرافات بپرهيزند; چرا كه تمام افكار

و اعمالشان در محضر و ديد خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 1،3،5،7،8،9

1 _ قرآن ، روشنگر مردم و هدايت كننده تقواپيشگان و پندى براى ايشان

هذا بيان للنّاس و هدىً و موعظة للمتّقين

بنابر اينكه {هذا} اشاره به قرآن باشد ; يعنى اين قرآن روشنگر و . .. .

3 _ توجّه به سنّت هاى الهى در جوامع بشرى و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان ، روشنگر مردم است .

قد خلت من قبلكم سنن . .. هذا بيان للنّاس

بنابر اينكه {هذا}، اشاره به معارفى باشد كه در آيه قبل (قد خلت . .. ) بيان شده است.

5 _ توجّه به سنت هاى الهى در جوامع بشرى و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان ، هدايتگر تقواپيشگان و پندى براى آنان

قد خلت من قبلكم سنن . .. هدىً و موعظة للمتّقين

7 _ جهانگردى و تأمل در سرنوشت شوم گذشتگان ، از عوامل هدايت يافتن و پند پذيرفتن تقواپيشگان

فسيروا فى الارض فانظروا . .. هذا بيان للنّاس و هدىً و موعظة للمتّقين

8 _ تقواپيشگى ، موجب هدايت يافتن و پندپذيرى از روشنگرى هاى قرآن

هذا بيان للنّاس و هدىً و موعظة للمتّقين

از اينكه خداوند، قرآن را وسيله روشنگرى تمامى مردم دانسته است (هذا بيان للنّاس)، ولى درباره خصوص تقواپيشگان، آن را هدايت كننده و موعظه گر دانسته، معلوم مى شود كه تنها تقواپيشگان هستند كه از روشنگريهاى قرآن سود برده و هدايت مى شوند.

9 _ بيان احكام الهى ( لزوم پرهيز از رباخوارى ، پيروى از خدا و رسول و . . . ) ، روشنگر مردم و پندى براى

تقواپيشگان و هدايت كننده آنان

يا ايّها الّذين امنوا . .. هذا بيان للنّاس و هدىً و موعظة للمتّقين

برخى برآنند كه {هذا}، اشاره به كليه مسائل و معارفى است كه در آيات 130 تا 137 تبيين شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 42

42 _ توجّه انسان به دانايى خداوند به انگيزه ها و كنش هاى درونى برحذردارنده وى از موضعگيرى هاى ناروا

يظنّون باللّه . .. يخفون فى انفسهم ... و اللّه عليم بذات الصّدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 10،14

10 _ هدايت بشر ، بدون حضور تعاليم دين ، امرى ناممكن

و يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

خداوند جامعه بشرى را تا قبل از آموزش تعاليم و معارف دين، فرو رفته در گمراهى مى داند و تنها راهى كه براى خارج ساختن آنان از گمراهى به كار گرفته بعثت انبيا همراه با تزكيه و تعليم معارف دينى است. بنابراين هدايت بشر در گرو تعاليم دين خواهد بود.

14 _ يادآورى گمراهى مؤمنان پيش از بعثت و هدايتشان در پرتو تعاليم پيامبر ( ص ) ، عامل تقويت اراده آنان در تحمّل دشوارى هاى مولود جنگ

اذ تصعدون و لا تلون . .. و لئن قتلتم فى سبيل اللّه ... لقد منّ اللّه على المؤمني

با توجّه به ارتباط اين آيه و آيات مربوط به جنگ احد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 16

16 _ توجّه دادن

به مرگ و كيفر و پاداش اعمال در قيامت و فريبنده بودن دنيا از روش هاى قرآن براى هدايت انسانها

كلّ نفس ذائقة الموت . .. و ما الحيوة الدّنيا الّا متاع الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 68 - 1،2،3،4،6

1 _ هدايت به صراط مستقيم ، نتيجه عمل به احكام و مواعظ الهى

و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به . .. و لهديناهم صراطا مستقيما

2 _ ارجاع داورى به پيامبر ( ص ) و رضايت از حكم وى و تسليم او بودن ، از عوامل هدايت و دستيابى به صراط مستقيم است .

حتى يحكّموك . .. و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به ... و لهديناهم صراطا مستقيما

بنابر اينكه مراد از {ما يوعظون به . .. }، همان مسائلى باشد كه در آيه 65 مطرح شده است; يعنى پذيرش حاكميت پيامبر (ص) و...

3 _ دستيابى به صراط مستقيم ، در سايه جانبازى ، هجرت ، فداكارى و تحمل مشكلات در راه خدا *

و لو انّا كتبنا . .. و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به ... و لهديناهم صراطا مستقيما

بنابر اينكه مراد از {ما يوعظون به} همان هجرت و جهاد باشد كه در آيه 66 مطرح شده است.

4_ هدايت به صراط مستقيم و دستيابى به آن ، نتيجه ثبات و پايدارى در ايمان

و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به لكان خيراً لهم و اشدّ تثبيتاً. و اذاً ... و لهدينا

در برداشت فوق، جمله {و لهديناهم}، نتيجه {اشدّ تثبيتاً} گرفته شده است.

6 _ خداوند ، هادى انسان ها به صراط مستقيم

و لهديناهم صراطاً مستقيما

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 83 - 21

21 _ ضرورت وجود حكومت براى تأمين هدايت بشر

و لو لا فضل اللّه عليكم و رحمته لاتّبعتم الشّيطان

بنابر اينكه مراد از {فضل} و {رحمة}، رسول خدا (ص) و اولواالامر (حاكمان صالح) باشد، خداوند هدايت اكثريت مردم را در گرو رسالت و حكومت صالح مى داند. بنابراين براى تأمين هدايت بشر، چاره اى جز حكومت صالح نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 174 - 7

7 _ قرآن ، كتابى روشن و روشنگر راه هدايت

و انزلنا اليكم نوراً مبيناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 10،11

10 _ هدايت به راه راست و رسيدن به خدا در گرو ايمان به خداوند و تمسك به وى

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

11 _ هدايت به راه راست و رسيدن به خداوند ، در گرو ايمان به وى و تمسك به قرآن و پيامبر ( ص )

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 9،10،12،15،16،17

9 _ قرآن و پيامبر ( ص ) ، خارج كننده انسان ها از تاريكى و گمراهى به نور و هدايت با اذن خداوند

و يخرجهم من الظلمت إلى النور باذنه

در برداشت فوق {باذنه} متعلق به {يخرجهم} گرفته شده است. بر اين مبنا ضمير در {يخرجهم} بايد به {نور} و {كتاب} برگردانده شود، نه به {اللّه}، چون معنا

ندارد كه خدا با اذن خودش كارى انجام دهد.

10 _ خداوند ، خارج كننده انسان ها از ظلمت و تاريكى به نور و هدايت

يخرجهم من الظلمت إلى النور

بنابر اينكه ضمير فاعلى در {يخرجهم} به {اللّه} برگردانده شود. بر اين مبنا {باذنه} به معناى {بعلمه} خواهد بود.

12 _ دستيابى انسان به هدايت ، به اذن خداوند است .

يخرجهم من الظلمت إلى النور باذنه

15 _ قرآن و پيامبر ( ص ) ، هدايتگر انسان ها به راه مستقيم

و يهديهم إلى صرط مستقيم

بنابر اينكه فاعل {يهديهم}، قرآن و پيامبر(ص) باشد.

16 _ خداوند ، هدايتگر انسان ها به راه مستقيم

و يهديهم إلى صرط مستقيم

بنابر اينكه فاعل {يهديهم} خدا باشد. نياوردن قيد {باذنه}، مؤيد اين احتمال است.

17 _ هدف نهايى انبيا ، هدايت انسان ها به صراط مستقيم

يهديهم إلى صرط مستقيم

از اينكه به هنگام شمارش اهداف رسالت، هدايت به صراط مستقيم در آخر آمده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 20

20 _ خداوند برانگيزنده پيامبرانى بسيار براى هدايت بنى اسرائيل

و لقد جاءتهم رسلنا بالبينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 2

2 _ تورات ، مشتمل بر هدايت ( احكام ) و نور ( عقايد )

إنّا انزلنا التورية فيها هدى و نور

چون واژه {نور} تناسب با مقوله هاى نظرى دارد، مراد از آن مى تواند عقايد باشد و {هدايت}، گرچه در مسائل نظرى و عملى كاربردى يكسان دارد، ولى چون در مقابل نور قرار گرفته است، مراد از آن مى تواند احكام و مسائل عملى

باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 6

6 _ احكام قصاص در تورات ، نور و مايه هدايت

فيها هدى و نور . .. و كتبنا عليهم فيها ان النفس بالنفس

توصيف تورات به اينكه در آن نور و هدايت است و سپس بيان اينكه احكام قصاص در تورات وجود دارد، دلالت مى كند كه آن احكام نور و مايه هدايت انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 16،17،19

16 _ انجيل ، هدايتگر تقواپيشگان و پندآموز آنان

و ءاتينه الانجيل . .. هدى و موعظة لمتقين

17 _ انجيل ، در بردارنده هدايت هاى ويژه براى تقواپيشگان

فيه هدى و نور . .. هدى و موعظة للمتقين

تكرار {هدى} مى رساند كه هدايت دوم (هدى . .. للمتقين) هدايتى ويژه است.

19 _ تنها تقواپيشگان بهره مند از هدايت ها و اندرز هاى انجيل هستند . *

فيه هدى و نور . .. هدى و موعظة للمتقين

مقتضاى جمله {فيه هدى} اين است كه راه هدايت براى همه انسانها تبيين شده است. بنابراين {هدى للمتقين} مى تواند به اين معنا باشد كه تنها اهل تقوا مى توانند از آن هدايتها بهره مند شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 17

17 _ محبت و دوستى و انتخاب ولى و سرپرست ، داراى نقشى اساسى و كارآمد در هدايت و گمراهى

انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا

با توجه به اينكه آيه مورد بحث، ناظر به آيات پيشين است و در آن آيات پذيرش ولايت يهود

و نصارا، مايه محروميت از هدايت الهى دانسته شده بود، معلوم مى شود پذيرش ولايت خدا، پيامبر(ص) و مؤمنان واجد شرايط، مايه هدايت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 8

8 _ نقش مؤثرتر كشيشان از راهبان در هدايتگرى مردم

ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً

تقديم ذكرى {قسيسين} بر {رهباناً} مى تواند اشاره به نقش مؤثرتر قسيسين داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 3

3 _ هدايت انسان ها ، در گرو حضور قرآن با سنت پيامبر ( ص ) در ميان آنها

تعالوا إلى ما أنزل اللّه و إلى الرسول

چنانچه مراد از {تعالوا . .. الى الرسول} پذيرش معارفى باشد كه به آن حضرت وحى مى شد ضميمه ساختن {الى الرسول} لزومى نداشت بنابراين آيه اشاره به اين دارد كه رسول خدا(ص) علاوه بر مسائل وحى شده به وى، داراى دستورات و معارفى است كه از آنها به سنت پيامبر(ص) تعبير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 7

7 _ پايبندى به تعاليم قرآن و پيروى از دستورات پيامبر ( ص ) ، مايه هدايت آدمى است .

عليكم انفسكم . .. إذا اهتديتم

مراد از هدايت يافتن در جمله {اذا اهتديتم} به قرينه آيه قبل، پذيرش تعاليم قرآن و دستورات پيامبر(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 12

12 _ هدايت يافتن انسان ها به اراده خدا و در اختيار اوست .

و اللّه لايهدى القوم

الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 5

5 _ نقش ارزنده مطالعه در تاريخ امتها و آثار پيشينيان و عبرت گرفتن از آن در تربيت و هدايت انسان

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

بنابراين كه مراد از سير در زمين، مطالعه و سير در تاريخ امتها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 2

2 _ پيامبر(ص) وظيفه دار يادآورى تجربه هاى دينى و فطرت توحيدى به مشركان، براى هدايت و احتجاج با آنان است.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 10

10 _ انسان بدون هدايت پروردگار در گمراهى خواهد ماند.

لئن لم يهدنى ربى لأكونن من القوم الضالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 88 - 3

3 _ راه يافتن به صراط مستقيم منوط به مشيت خداوند است.

ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 3

3 _ بينش و آگاهيهاى تاريخى داراى نقشى سازنده و كارساز در راهيابى و هدايت انسان است.

و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا

تذكر به اين نكته تاريخى كه تمامى انبياى الهى دشمن داشته اند، مى تواند گوياى نقش آگاهيهاى تاريخى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 18

18 _ عن أبى عبدالله(ع) قال:

إن الله عز و جل إذا أراد بعبد خيرا نكت فى قلبه نكتة من نور و فتح مسامع قلبه و كل به ملكا يسدده و إذا أراد بعبد سوءا نكت فى قلبه نكتة سوداء و سد مسامع قلبه و وكل به شيطانا يضله ثم تلا هذه الآية: {فمن يرد الله أن يهديه يشرح صدره للاسلام و من يرد أن يضله يجعل صدره ضيقا حرجا}.

امام صادق(ع) فرمود: هر گاه خداوند عز و جل براى بنده اى خيرى بخواهد، در دلش نقطه اى از نور ايجاد مى كند و گوشهاى دلش را بازمى گرداند و فرشته اى بر او مى گمارد كه وى را در كارهايش استوار نمايد. و آنگاه كه خدا براى بنده اى بدى بخواهد، در دلش نقطه اى سياه ايجاد كرده و گوشهاى دلش را مى بندد و شيطانى را بر او مى گمارد تا گمراهش كند، سپس امام صادق(ع) آيه {فمن يرد الله ... } را تلاوت فرمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 2 - 8

8 _ انذار، نقشى مؤثر در هدايت مردم دارد.

لتنذر به و ذكرى للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 11،12

11 _ خداوند هدايت كننده مردم به ايمان و انجام اعمال صالح براى رساندن آنان به بهشت و مواهب آن

و قالوا الحمد للّه الذى هدينا لهذا

برداشت فوق بر اين اساس است كه متعلّق {هدينا}، به قرينه آيه پيشين، ايمان و عمل صالح و {لام} در {لهذا} بيانگر هدف و غايت هدايت باشد. يعنى: هدانا إلى الايمان لنكون من أصحاب الجنة.

12

_ رهيابى به ايمان و عمل صالح ، جز در پرتو هدايت و توفيق الهى ميسر نيست .

و ما كنا لنهتدى لو لا أن هدينا اللّه

متعلَّق {لنهتدى} و {هدينا}، به قرينه آيه قبل، مى تواند ايمان به آيات الهى و انجام اعمال صالح باشد. يعنى: ما كنا لنهتدى إلى الايمان و الاعمال الصالحة لو لا أن هدانا اللّه إلى ذلك.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 7

7 _ ربوبيت خداوند بر بندگان مايه هدايت آنان به وسيله آيات و نشانه هاى خويش

ءامنا بايت ربنا لما جاءتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 8

8 _ دين و معارف الهى ارائه كننده راه رشد و هدايت و تأمين كننده سعادت انسانهاست .

سأصرف عن ءايتى الذين . .. و إن يروا سبيل الرشد لا يتخذوه سبيلا

مراد از {سبيل الرشد} (راه هدايت) همان آيات خدا، يعنى دين و معارف الهى، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 4،12،14

4 _ تأمل در وابستگى موجودات جهان به مالك هستى بخش ، راهنماى انسان به حاكميت مطلق خداى يگانه بر هستى است .

أو لم ينظروا فى ملكوت السموت و الأرض و ما خلق اللّه من شىء

چون روى سخن با مشركان است، معلوم مى شود هدف از فراخوانى آنان به دقت در ملكوت آسمانها و زمين رهنمون شدن آنان به حاكميت مطلق خداست.

12 _ قرآن برترين سخن براى هدايت و شايسته ترين پيام براى ايمان آوردن به آن است .

فبأى حديث بعده يؤمنون

14

_ آنان كه از طريق انديشه در ملكوت آسمان ها و زمين ( نياز جهان هستى به مالك و هستى بخش ) هدايت نشوند ، هيچ دليلى ديگر نمى تواند آنان را هدايت كند .

فبأى حديث بعده يؤمنون

توضيح برداشت پيش راهنماى اين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 203 - 9،12

9 _ قرآن كتابى روشنگر و بينش آفرين است .

هذا بصائر من ربكم

{بصيرة} (مفرد بصائر) به معناى حجت، برهان و چيزى كه مايه بينش باشد، است.

12 _ قرآن كتاب هدايت و مايه رحمت است .

هذا . .. هدى و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 18 - 9

9 _ ايمان به خدا و روز رستاخيز ، اقامه نماز و پرداخت زكات و نترسيدن از غير خدا ، زمينه ساز ره يابى به صراط مستقيم و قرار گرفتن در زمره ره يافتگان

من ءامن باللّه و اليوم الأخر . .. فعسى أولئك أن يكونوا من المهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 4

4 _ لزوم بهره گيرى از سرگذشت و تاريخ امت ها ، در راهنمايى و هدايت انسانها

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

از اينكه خداوند، براى هدايت انسانها، به بيان سرنوشت امتها پرداخته است، مطلب فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 6

6 _ نقش اساسى و محورى ايمان ، در مقايسه با عمل و رفتار آدمى

، در هدايت و سعادت وى

يهديهم ربهم بإيمنهم

خداوند فرمود: {كسانى را كه داراى ايمان و عمل صالح هستند به سوى بهشت هدايت خواهد كرد. } آن گاه علت و سبب هدايت را ايمان آنان ذكر فرمود ; با آنكه اينان دو ويژگى ايمان و عمل صالح را با هم دارا هستند. اين، حكايت از آن دارد كه ايمان اصل و محور بوده و عمل در مرتبه دوم قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 3

3 _ توحيد ( اعتقاد به ربوبيت بى همتاى خدا ) آيينى حق و يكتاپرستى سلوك راه هدايت است .

فذلكم اللّه ربكم الحق فماذا بعد الحق إلا الضلل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 3

3_ باور به نقش خدا در جهان آفرينش و علم همه جانبه او و فرمانبرى همگان از وى ، آدمى را به پذيرش ربوبيت مطلق او بر جهان هستى هدايت مى كند .

الله يعلم . .. هو الذى يريكم البرق ... لله يسجد ... قل من رب السموت و الأرض

بيان ربوبيّت خدا بر هستى با طرح سؤال از مشركان، پس از آياتى كه صفات و ويژگيهاى خداوند را مطرح كرد، مى رساند كه مضمون آيه مورد بحث به منزله نتيجه اى براى آيات گذشته است ; يعنى، آگاهى همه جانبه خدا (الله يعلم . ..)، دخل و تصرف او در هستى (هو الذى يريكم ...) و خضوع همگان در برابر او (لله يسجد ...) هر انديشمندى را به اين نتيجه مى رساند كه: اوست رب و

مالك همه هستى و غير او ربوبيتى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 43 - 10

10_ آگاه شدن از قرآن و محتواى آن ، آدمى را به حقانيّت رسالت پيامبر ( ص ) راهنمايى مى كند .

كفى بالله شهيدًا . .. و من عنده علم الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 9

9- هدايت پذيرى تنها در گرو ابزار هدايت نيست ; بلكه خود انسان ها در آن نقش اساسى دارند .

يضرب الله الأمثال للناس لعلّهم يتذكّرون

بى شك از هدفهاى ذكر مَثَل، هدايت انسانها و پند دادن به آنان است; اما ذكر {لعلّ} براى آن، كه به معناى ترجى و طمع در انجام كار است، مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 7

7- لطف و عنايت خداوند در هدايت انسان مؤثر است .

و اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام . ربّ إنّهنّ أضللن كثيرًا من الناس

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) از خداوند خواستار نجات فرزندانش شد، معلوم مى شود كه عنايت و لطف خدا در هدايت مؤثر بوده و انسان نيازمند به آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 15

15- لزوم مراجعه به قرآن ، براى شناخت عوامل واقعى رشد و هدايت انسان

و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء و هدًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 4

4- وجود

كتاب و رهنمود هاى مدون ، در هدايت و تعالى انسان ها داراى نقشى مهم و تعيين كننده است .

و ءاتينا موسى الكت_ب و جعلن_ه هدًى لبنى إسرءيل

{كتاب} در اصل به معناى صحيفه و حاوى نوشته هاست (مفردات راغب). ياد كرد از كتاب، براى هدايت، مى تواند گوياى نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 5،7

5- عملكرد نياكان ، داراى نقشى بس مؤثر در برخوردارى فرزندانشان از هدايت ها و نعمت هاى خداوند

و ءاتينا موسى الكت_ب . .. ذرّية من حملنا مع نوح

در اين برداشت، جمله {ذرّية من. ..} تعليل براى آيه قبل (و آتينا موسى الكتاب...) گرفته شده است; يعنى، چون بنى اسرائيل از فرزندان همراهان نوح(ع) در كشتى بودند، اين افتخار را يافته اند كه از هدايتهاى كتاب آسمانى (تورات) بهره مند شوند.

7- استفاده از گرايش ها و عواطف خويشاوندى براى هدايت مردم ، از روش هاى هدايتى قرآن

ألاّتتخذوا من دونى وكيلاً. ذرّية من حملنا مع نوح

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {ذرّية من حملنا. ..} از سخنان قرآن باشد نه آموزه هاى تورات.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 24

24- مشخص نبودن زمان وقوع قيامت و نزديك شمردن آن ، داراى نقش تربيتى و هدايتى براى انسان

قل عسى أن يكون قريبًا

مشخص نكردن زمان دقيق وقوع قيامت از سويى و يادآورى قريب الوقوع بودن آن از سوى ديگر، مى تواند براى توجه دادن انسانها به آن باشد تا آنان خود را همواره براى وقوع قيامت آماده كنند.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 5

5- مطالعه در پديده هاى نهفته در طبيعت ، هدايت كننده انسان به ربوبيت خداى يگانه

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

از اينكه خداوند براى گرايش دادن انسانها به ربوبيت خويش، آنها را به مواهب طبيعت توجه داده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 106 - 4

4- نزول تدريجى تعاليم دينى و آموزش تدريجى آنها ، داراى نقشى مؤثر در هدايت مردم

فرقن_ه لتقرأه على الناس على مكث

از آن جايى كه قرآن كتاب هدايت است، تذكر به نزول تدريجى آن بر پيامبر(ص) مى تواند به خاطر اين باشد كه: نزول تدريجى در امر هدايت مؤثرتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 16

16- مقام ربوبيّت ، مقتضى ارائه رهنمود و خواستن اطاعت است .

قلنا للمل_ئكة اسجدوا . .. أمر ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 18

18- بيان فضايل و كمالات خود ، به منظور راهنمايى و هدايت ديگران جايز و نيكو است .

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 10

10- اهتمام به نماز و پشت پازدن به هوا هاى نفسانى ، موجب هدايت و نجات از عذاب است .

أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت فسوف يلقون غيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - طه - 20 - 79 - 2

2 - رهبران و حاكمان جوامع ، داراى نقشى بسيار مؤثر در گمراهى و يا هدايت مردم

و أضلّ فرعون قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 4

4 - ارائه آيات براى هدايت بشر ، پرتواى از ربوبيت الهى

ب_َاي_ت ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 31 - 9

9 - ايمان به خداى يگانه و پرستش خالصانه او ، دستيابى به اوج هدايت ، نور و روشنايى است .

حنفاء للّه غير مشركين به . .. فتخطفه الطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 9

9 - توحيد و يكتاپرستى ، راه هدايت و صراط مستقيم است .

و ادع إلى ربّك إنّك لعلى هدًى مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 73 - 4

4 - بشر ، بدون هدايت وحى ، ناتوان از شناخت و پيمودن راه درست

و إنّك لتدعوهم إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 6

6 - ابزار حسى و تعقلى انسان ، وسيله راه يابى او به شناخت حق و صراط مستقيم

و إنّك لتدعوهم إلى صرط مستقيم . .. أنشأ لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 110 - 4

4 - ياد خدا ، مايه ره يابى انسان به صلاح و رحمت الهى

قال اخسئوا فيها

. .. حتّى أنسوكم ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 7

7 - اطاعت و فرمان برى از پيامبراسلام ( ص ) ، موجب هدايت و نيل به سعادت و كمال مطلوب است .

أطيعوا الرسول . .. فإن تولّوا فإنّما عليه ما حمّل

مقصود از هدايت در آيه شريفه، راه يابى و هدايت عمومى نيست; زيرا چنين هدايتى بدون اطاعت انسان ها نيز توسط پيامبران حاصل بود; بلكه مقصود، ايصال به مطلوب و دست يافتن به كمال و سعادت است كه بدون عمل به مقتضيات دين حاصل نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 3

3 - نقش تعيين كننده انذار و هشدار ، در هدايت و اصلاح جامعه هاى بشرى

إن أنا إلاّ نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 6

6 - كتاب هاى آسمانى ، راهنماى عمل انسان در زندگى

هو أهدى منهما

از تصريح و تأكيد آيه شريفه بر پيروى كردن از كتابى كه در هدايت مردم نيرومندتر باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 35 - 5

5 - نزول عذاب الهى بر جوامع فاسق و تبهكار ، صرفاً جنبه انتقام جويانه و كيفرى ندارد ، بلكه جنبه ارشاد و هدايت ديگران را نيز دارد .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا . .. و لقد تركنا منها ءاية بيّنة لقوم يعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14

- روم - 30 - 53 - 7

7 - شنوايى و بينايى از جمله ابزار فهم و دريافت هدايت است .

و ما أنت به_د العمى . .. إن تسمع إلاّ من يؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 4

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى هدايت بندگان است .

هدًى من ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 2

2 - خداوند براى هدايت مردم ، براى آنان آيات روشن مى فرستد .

ءاي_تنا بيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 20 - 2

2 - ايمان چون نور ، مايه هدايت و روشنايى و كفر ، همچون ظلمت ، مايه گمراهى و تاريك بينى

و لا الظلم_ت و لا النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 8،14،15

8 - قرآن ، كتابى نازل شده براى هدايت و راهنمايى مردم .

فمن اهتدى فلنفسه

14 - پذيرش قرآن و عمل به راهنمايى هاى آن هدايت است و رد و انكار آن گمراهى و ضلالت .

فمن اهتدى فلنفسه و من ضلّ فإنّما يضلّ عليها

15 - تنها در سايه كتاب آسمانى قرآن ، هدايت حقيقى و كامل ميسر است .

فمن اهتدى فلنفسه و من ضلّ فإنّما يضلّ عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 19

19 - نقش عملكرد جوامع ، در هدايت و گمراهى نسل آينده

و ما تفرقوا . .. إنّ الذين أورثوا الكت_ب من بعدهم لفى شك

منه مريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 3

3 - هدايت و ضلالت الهى نسبت به انسان ، نتيجه اعمال خود او است .

إنّما السبيل على الذين يظلمون الناس و يبغون فى الأرض . .. و من يضلل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 7

7 - هدايت و رستگارى كامل ، تنها در پرتو تعاليم وحى و پيامبران الهى است .

أوَ لو جئتكم بأهدى ممّا وجدتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 37 - 8

8 - ياد خدا ، راهبر آدمى به سعادت و هدايت واقعى است .

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. ليصدّونهم عن السبيل و يحسبون أنّهم مهتدون

ذكر {يحسبون أنّهم مهتدون} تعريضى به آن دارد كه خداگريزان از هدايت به دورند. در نتيجه به قرينه مقابله استفاده مى شود كه يادكنندگان خدا به هدايت دست مى يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 2،8

2 - تأثير حاكمان ، در هدايت و گمراهى مردمان

و نادى فرعون . .. فاستخفّ قومه

8 - نقش اساسى و مؤثر تبليغات در هدايت و گمراهى انسان ها

و نادى فرعون فى قومه . .. فاستخفّ قومه فأطاعوه

از اين كه فرعون توانست با تبليغات خويش، قوم خود را به اطاعت وادارد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 6 - 7

7 - معارف وحى و آيات الهى ،

نيرومندترين وسيله و عامل هدايت انسان

فبأىّ حديث بعد اللّه و ءاي_ته يؤمنون

خداوند مى فرمايد: پس از قرآن ديگر پيامى نيست كه بتواند منكران قرآن را هدايت كند. از اين بيان استفاده مى شود كه قرآن بالاترين حد كارايى و روشنگرى را دارا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 19

19 - نماياندن معجزات ، بخشى از برنامه الهى براى هدايت مردمان

و لتكون ءاية للمؤمنين و يهديكم صرطًا مستقيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 30 - 7

7 - نقش انذار هاى الهى ، در هدايت پذيرى مردم

و قد قدّمت إليكم بالوعيد . .. يوم نقول لجهنّم ... هل من مزيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 15 - 6

6 - كيفر و پاداش و تشويق و تهديد ، دو عامل بهم پيوسته و ضرورى ، براى هدايت و تربيت انسان

ذوقوا فتنتكم . .. إنّ المتقين فى جنّ_ت

خداوند، در كنار تهديد و كيفر كافران، به تشويق و پاداش مؤمنان تقواپيشه پرداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 15

15 - وحى و رسالت ، برنامه كامل هدايت و در راستاى رشد و تعالى بشر

و لقد جاءهم من ربّهم الهدى

بنابراين كه {الهدى} اشاره به وحى و رسالت باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 8 - 4

4 - كتاب موزون طبيعت ، راهنماى انسان در صحنه عقيده

و عمل *

و وضع الميزان . ألاّتطغوا فى الميزان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند، براى رهنمون ساختن انسان ها به عقيده توحيدى، نظام دارى و قانون مندى خورشيد، ماه و. .. را به آنان يادآور شده است. هم چنين حاكميت {ميزان} بر هستى را، درسى براى پايبندى عملى آنها به موازين قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 15

15 - خردورزى و فهم درست ، راهنماى جامعه به همدلى و همبستگى و پرهيز از تفرقه و تشتّت

و قلوبهم شتّى ذلك بأنّهم قوم لايعقلون

عوامل هدايت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 121 - 5

5- نقش عمده روحيه تسليم در برابر خدا ، حق گرايى ، دورى از شرك و شكرگزارى حضرت ابراهيم ( ع ) در هدايت شدنش به { صراط مستقيم }

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله حنيفًا و لم يك من المشركين . شاكرًا لأنعمه اجتب_ه

عوامل هدايت امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 2

2 - ره يابى جوامع بشرى به هدايت ، در گرو وجود هدايت گرانى برانگيخته شده از جانب خداوند

ثمّ أرسلنا رسلنا تترا

آمدن پى در پى پيامبران نشانگر آن است كه بشر تنها با اتكا به دانش و انديشه خود قادر به پيمودن راه هدايت نيست.

عوامل هدايت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 25 - 3

3 _ هدايت و ره يابى

انسان ها به راه راست ، در گرو مشيت خداوند است .

و يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

عوامل هدايت اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 1

1 - تورات ، مايه هدايت و وسيله پندآموزى و بيدارى صاحبان عقل سليم و خرد ناب از قوم بنى اسرائيل

و أورثنا بنى إسرءيل الكت_ب . هدًى و ذكرى لأُولى الألب_ب

{لب} (مفرد {الباب}) به معناى عقل خالص و خرد ناب است.

عوامل هدايت اهل يقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 20 - 6

6 - روشنگرى هاى قرآن ، مايه هدايت و رحمت براى جويندگان يقين

بصائر . .. و هدًى و رحمة لقوم يوقنون

عوامل هدايت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 1

1- خداوند به { موسى ( ع ) } كتاب آسمانى ( تورات ) اعطا كرد تا بنى اسرائيل به وسيله آن هدايت شوند .

و ءاتينا موسى الكت_ب و جعلن_ه هدًى لبنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 1

1 - تورات ، مايه هدايت و وسيله پندآموزى و بيدارى صاحبان عقل سليم و خرد ناب از قوم بنى اسرائيل

و أورثنا بنى إسرءيل الكت_ب . هدًى و ذكرى لأُولى الألب_ب

{لب} (مفرد {الباب}) به معناى عقل خالص و خرد ناب است.

عوامل هدايت به صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 121 - 5

5- نقش عمده روحيه

تسليم در برابر خدا ، حق گرايى ، دورى از شرك و شكرگزارى حضرت ابراهيم ( ع ) در هدايت شدنش به { صراط مستقيم }

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله حنيفًا و لم يك من المشركين . شاكرًا لأنعمه اجتب_ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 28 - 4

4 - راه يابى انسان به راه راست و پايدارى بر پيمودن آن ، در گرو تصميم و خواست خود او است .

لمن شاء منكم أن يستقيم

واژه استقامت، در معناى مداومت و ثابت قدم بودن نيز به كار مى رود. (نهايه ابن اثير)

عوامل هدايت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 11

11 _ قضاوت و حكومت بر مبناى كتب آسمانى ، جارى ساختن نور و هدايت در جامعه است .

فيها هدى و نور يحكم بها النبيون . .. و الربنيون و الاحبار

يادآورى قضاوت پيامبران بر اساس تورات، پس از توصيف آنان به هدايتگرى و نورانيت، بيانگر آن است كه پياده كردن احكام آن در جامعه، موجب هدايت و نورانيت مردمان خواهد شد.

عوامل هدايت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 10

10 _ شناخت تاريخ و عوامل پيشرفت و انقراض جامعه ، در جهت دهىِ صحيح به حركت هاى اجتماعى ، نقش مؤثر دارد .

فنجّينه . .. و جعلنهم خلئف و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا فانظر كيف كان عقبة المنذر

عوامل هدايت حق پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16

- 89 - 17

17- قرآن ، مايه هدايت ، رحمت و بشارت براى تسليم شوندگان در برابر حق است .

و نزّلنا عليك الكت_ب . .. و هدًى و رحمة و بشرى للمسلمين

عوامل هدايت عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 106 - 1

1- معارف قرآن ، براى هدايت و سعادت قوم عبادتگر خدا ، كافى و بسنده است .

إنّ فى ه_ذا لبل_غًا لقوم ع_بدين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ه_ذا} اشاره به قرآن و مجموعه مطالب اين سوره باشد. و {بلاغ} به معناى كفايت باشد (لسان العرب).

عوامل هدايت محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 3 - 2

2 - قرآن ، كتاب هدايت و رحمت براى محسنان ( كسانى كه اعمال شايسته انجام مى دهند ) است .

هدًى و رحمة للمحسنين

از اين كه مراد از {محسنين} چه كسانى اند، چندين احتمال داده شده است: يكى از آن احتمال ها _ كه با لفظ هم سازگار است _ اين است: {كسانى كه اعمال شايسته انجام مى دهند}.

عوامل هدايت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 8

8 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى راهبرى پيامبر ( ص ) و مؤمنان و نصرت و يارى آنان

و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

عوامل هدايت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 7

7 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى دستگيرى و هدايت پيوسته مؤمنان نيك كردار

إن الذين ءامنوا . .. يهديهم

ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 8

8 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى راهبرى پيامبر ( ص ) و مؤمنان و نصرت و يارى آنان

و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

عوامل هدايت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 44 - 3

3 _ حق ستيزى و هدايت ناپذيرى كافران ، پيامد ظلمى است كه آنان بر خودشان كرده اند .

و منهم من يستمعون إليك . .. و منهم من ينظر إليك ... و لكن الناس أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 74 - 10

10 _ ثبوت و رسوخ صفت تجاوز و حق ستيزى در نفس آدمى ، موجب مهر شدن قلب و هدايت ناپذيرى است .

فما كانوا ليؤمنوا . .. كذلك نطبع على قلوب المعتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 16

16- هدايت پذيرى كسانى كه بر دل هايشان پرده افكنده شده و بر گوش هايشان سنگينى نشسته ( محرومان از درك و فهم آيات الهى ) ، ناممكن است .

و إن تدعهم إلى الهدى فلن يهتدوا إذًا أبدًا

{لن} براى نفى هميشگى است كه در آيه مورد بحث، با كلمه {أبداً} نيز بر آن تأكيد مجدد شده است; يعنى، چنين افرادى، هرگز و هيچ گاه، هدايت نخواهند شد و بايد از آنان مأيوس بود.

عوامل هدايت ناپذيرى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 21

21 -

جهل بيشتر مشركان مكه به خاستگاه الهى امنيت و رفاه اقتصادى آن شهر ، عامل روى گردانى آنان از پذيرش هدايت الهى ( اسلام ) بود .

و قالوا إن نتّبع الهدى . .. و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

فرجام شوم هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 8

8 - هدايت ناپذيران ، فرجامى شوم در قيامت خواهند داشت .

ثمّ هو يوم القي_مة من المحضرين

فرجام هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 64 - 9

9 - عذاب قيامت ، فرجام قطعى عناصر هدايت ناپذير

و رأوا العذاب لو أنّهم كانوا يهتدون

فرصت هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 47 - 3

3 - زندگانى محدود دنيا ، تنها فرصت انسان براى هدايت و اجابت دعوت الهى است .

استجيبوا لربّكم من قبل أن يأتى يوم لا مردّ له من اللّه

فروش هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 5،6

5 _ عالمان اهل كتاب ، خريدار گمراهى در قبال از دست دادن هدايت

الم تر . .. يشترون الضلالة

6 _ سوداى هدايت با گمراهى از سوى عالمان دين ، امرى بس شگفت و نكوهيده

الم تر . .. يشترون الضلالة

استفهام در {الم تر}، به انگيزه تعجيب و شگفتى است.

فوايد هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 1،2

1- نفع هدايت و ضررِ گمراهى هر كسى متوجه خود اوست .

من اهتدى فإنما يهتدى لنفسه

و من ضلّ فإنما يضلّ عليها

2- هدايت ، دربردارنده سود و منافع و گمراهى در پى دارنده زيان و ضرر

من اهتدى فإنما يهتدى لنفسه و من ضلّ فإنما يضلّ عليها

قانونمندى هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 88 - 14،17

14 _ هدايت و ضلالت ، داراى نظامى قانونمند

و اللّه اركسهم بما كسبوا اتريدون ان تهدوا من اضلّ اللّه و من يضلل اللّه فلن تجد

17 _ اميد برخى از مؤمنان صدر اسلام به هدايت منافقان ، برخاسته از عدم شناخت سنن الهى در هدايت و گمراهى

فما لكم فى المنافقين . .. اتريدون ان تهدوا من اضلّ اللّه و من يضلل اللّه فلن تجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 7

7 _ پاسخ به درخواست نابجاى نزول معجزات، با نظام قانونمند هدايت ناسازگار است.

و قالوا لولا نزل عليه ءاية . .. ما فرطنا فى الكتب من شىء

جمله {ما فرطنا} مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه اگر نزول آيات مورد درخواست مشركان بجا بود، بايد در كتاب آفرينش ثبت شده باشد و آنگاه به منصه ظهور درآيد. و چون چنين چيزى در آنجا ثبت نگرديده و چيزى نيز در آنجا از قلم نيفتاده است، بنابراين خواست مشركان هيچگونه توجيه منطقى و معقول و بجا ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 9

9 _ هدايت الهى و حلول ايمان در دلها قانونمند و تحت مشيت الهى است.

ما كانوا ليؤمنوا إلا أن يشاء الله

قانونمندى هدايت خدا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 137 - 6

6 _ نظام آمرزش و غفران و نيز هدايتگرى خداوند ، داراى سنن و قوانين

إنّ الذين . .. لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم سبيلا

كافران هدايت پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 6 - 5،6

5 - برخى از مردم عصر پيامبر ( ص ) در مرحله اى از كفر بودند كه انذار هاى پيامبر ( ص ) در آنان تأثيرى نمى بخشيد .

إن الذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

برخى برآنند كه مراد از {الذين كفروا} گروهى از كفرپيشگان مكه است; يعنى آيه شريفه بيان يك قضيه خارجيه است و حكايت از آن ندارد كه در كافر زمينه ايمان نيست.

6 - برخى از كافران به مرحله اى از كفر مى رسند كه زمينه ايمان در آنان نابود مى شود .

إن الذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

كافران هدايت ناپذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 35 - 7

7 _ برخى از كفار انعطاف ناپذير و غير قابل هدايتند.

فإن استطعت أن تبتغى . .. فتأتيهم بأية

جواب {إن استطعت} محذوف است. يعنى اگر توانستى در زمين و آسمان هر معجزه اى براى آنان بياورى، بياور، ولى آنان ايمان نمى آورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 5

5 _ اگر تمامى موجودات دسته دسته برانگيخته شوند و بر حقانيت پيامبر(ص) شهادت دهند، برخى كافران ايمان نمى آورند.

و حشرنا عليهم كل

شىء قبلا ما كانوا ليؤمنوا

{قبلا} در اين برداشت جمع {قبيل}، به معنى دسته و صنف گرفته شده است. {و القبيل الجماعة ... من اقوام شتى}. (قاموس اللغة).

كمى هدايت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 11

11 - انسان هاى طرفدار حق و هدايت پذير ، همواره در تاريخ كم بوده اند .

فمنهم مهتد و كثير منهم ف_سقون

با توجه به اين كه {كثير} در مقابل {قليل} قرار دارد; تقدير آيه شريفه چنين مى شود: {فقليل منهم مهتد و كثير منهم فاسقون}.

كيفر مخالفت با هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 9

9 - سيه رويى و ثبت نشانه دروغ گويى و گناه كارى بر پيشانى تكذيب گران دين ، كيفر مخالفت آنان با نماز ، هدايت و تقوا

لنسفعًا بالناصية

برداشت ياد شده، ناظر به معانى گوناگونى است كه براى {سفع} در توضيح برداشت هفتم ذكر شد. وصف هاى {كاذبة} و {خاطئة} (در آيه بعد)، مشخّصات نشانه را بيان كرده است.

كيفر هدايت ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 7

7 - گرفتن مو هاى بالاى پيشانى تكذيب گران دين و كشاندن ذليلانه آنان به سوى آتش ، كيفر مخالفت آنها با نماز ، هدايت و تقوا

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

{ناصية} به معناى انتهاى رستنگاه مو از قسمت جلو سر است، ريشه اين كلمه بر {علوّ} دلالت دارد و چون رستنگاه ناصيه در قسمت بالاى سر است، اين نام را بر

آن نهاده اند (مقاييس اللغة). قسمت جلو سر را نيز {ناصيه} گويند (تاج العروس). {نسفعن} _ كه {نون تأكيد} آن به صورت تنوين نوشته مى شود _ يعنى، چنگ مى زنيم و مى كشانيم و ممكن است به معناى {سياه مى كنيم}، {نشانه مى گذاريم} يا {به خوارى مى كشانيم} باشد. (برگرفته از قاموس)

كيفيت هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 67 - 3

3 - مشيت و سنت خداوند در هدايت انسان ها ، بهره جستن آنان از ابزار هاى متعارف شناخت است ; نه كمك گرفتن از اعجاز و ارائه كار هاى بيرون از توان بشر ( همچون مسخ و زمين گير كردن آدمى ) .

و لو نشاء لمسخن_هم على مكانتهم . .. و لايرجعون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه اگر خداوند مردم كافر را مسخ و يا زمين گير مى كرد، آنان به قدرت خدا پى برده و به او ايمان مى آوردند; ولى چنين نكرده، بلكه خواسته است كه آنان از راه ديدن حقايق الهى و شنيدن آنها (راه متعارف راهنمايى بشر) هدايت گردند.

گمراهان هدايت ناپذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 6

6 _ برخى مردم در مرحله اى از گمراهى قرار مى گيرند كه ديگر اميدى به هدايت آنان نيست.

إنما يستجيب الذين يسمعون و الموتى يبعثهم اللّه

در اين آيه گويا مردم به دو بخش تقسيم شده اند: يك دسته به دعوت پيامبر(ص) پاسخ مثبت مى دهند و دسته اى ديگر به تعبير آيه {الموتى} هستند. و همان گونه

كه اميد به زنده شدن مرده در اين جهان واهى است، نمى توان به هدايت اين گونه افراد اميدى داشت.

گمراهى مدعيان هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 37 - 6

6 - احساس هدايت يافتگى در اوج گمراهى ، نتيجه سلطه طولانى و همواره شياطين بر خداگريزان است .

و إنّهم ليصدّونهم . .. و يحسبون أنّهم مهتدون

از فعل مضارع {يصدّون} _ كه دال بر استمرار است _ و نيز ارتباط {ليصدّونهم. ..} با {يحسبون...}، مطلب بالا استفاده مى شود.

گمراهى هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 8

8_ آنان كه زمينه هدايت ندارند ، با ارائه معجزات نيز هدايت نمى شوند و به توحيد و رسالت پيامبر ( ص ) نمى گروند .

لولا أُنزل عليه ءاية من ربه قل إن الله يضل من يشاء

خداوند در پاسخ كسانى كه هدايت يافتن خويش را منوط به آمدن معجزه كرده اند، مى فرمايد: امر هدايت و ضلالت به دست خداست. اين پاسخ در جواب ادعاى مذكور گوياى اين حقيقت است كه معجزات نمى توانند موجب هدايت كسى باشند ; بلكه مشيّت الهى است كه آن را رقم مى زند.

لجاجت گناهكاران هدايت ناپذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 14 - 2

2- مجرمان هدايت ناپذير ، در صورت گشوده شدن درى از آسمان و راه يافتن آنان به آنجا جهت مشاهده حقايق ، باز ايمان نخواهند آورد .

كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به ... و لو فتحنا عليهم

بابًا من السّماء

مانعان از هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 37 - 1،7

1 - شياطين ، مانع بازگشت انسان هاى غافل از ياد خدا به راه حق

و إنّهم ليصدّونهم عن السبيل

7 - بازدارندگان انسان از راه حق و سدكنندگان مسير هدايت ، شيطان اند .

نقيّض له شيط_نًا . .. و إنّهم ليصدّونهم

مبانى هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 2،4،5

2 - پيشوايان دينىِ برخاسته از قوم بنى اسراييل ، هدايت كننده مردم ، براساس و چهارچوب تعاليم الهى بودند .

لبنى إسرءيل . و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

4 - شايسته است كه رهبران دينى ، جامعه را براساس قوانين وحى و در محدوده معارف دين هدايت كنند .

و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

5 - در ميان بنى اسراييل ، پيشوايان متعددى وجود داشتند كه بر اساس تعاليم دينى ، مردم را هدايت مى كردند .

و جعلنا منهم أئمّة

مبلغان و هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 9

9_ مبلغان دينى ، پس از يأس از هدايت پذيرى انسانها ، موظف به ابلاغ و بيان معارف الهى نيستند .

فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

متحجّران و هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 12

12 _ انسان هاى واپسگرا و مرتجع ، گريزان از علم و هدايت

تعالوا إلى ما أنزل اللّه . .. قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا اولو كان ءاباؤهم

محرومان از هدايت

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 1

1 - دين فروشان و كتمان كنندگان احكام و معارف كتاب هاى آسمانى ، ضلالت پيشه و به دور از هدايتند .

أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 11

11 _ مشركان عصر جاهلى در گذشته نيز از آبشخور هدايت بهره مند نبودند.

قد ضلوا و ما كانوا مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 13

13 _ كسانى كه با افترا به خداوند احكام دروغين جعل مى كنند، ستمگر و محروم از هدايت خداوندند.

إن الله لا يهدى القوم الظلمين

{ال} در {القوم} عهد است و با توجه به آيات قبل مراد از {قوم} همان كسانى هستند كه با افترا به خداوند موجبات گمراهى مردم را فراهم مى سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 9

9 _ ستم پيشگان ، از هدايت الهى محرومند .

و اللّه لايهدى القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 37 - 10

10 _ كافران ، محروم از هدايت الهى

و اللّه لايهدى القوم الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 80 - 11

11 _ فاسقان ، محروم از هدايت الهى

و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 11 - 12

12 _ طغيان گران بى ايمان به جهان آخرت ، مردمانى

سرگردان و محروم از هدايت الهى اند .

فنذر الذين لايرجون لقاءنا فى طغينهم يعمهون

{عَمَه} (به معناى تحير و سرگردانى) كنايه از محروم شدن از هدايتهاى الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 14

14_ مشركان از پيمودن راه صحيح و منطقى ( توحيد ) بازماندند .

و صدّوا عن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 104 - 1

1- كسانى كه بر كفر اصرار ورزيده و از سر لجاجت حق را نمى پذيرند ، محروم از هدايت الهى اند .

إن الذين لايؤمنون بأي_ت الله لايهديهم الله

فعل مضارع {لايؤمنون} دلالت بر استمرار دارد و با توجه به اينكه قرآن به زبان روشن و فصيح نازل گرديده است، ولى در عين حال كافران به آن ايمان نياورده اند، مى تواند لجاجت و روح حق ناپذيرى آنان را برساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 17

17- برخى از مردم ، على رغم كاربرد تمامى روش هاى مناسب تبليغى ، هدايت نمى شوند ، هر چند هادى و مبلغ پيامبر باشد .

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة . .. إن ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 21

21 - موسى و هارون ( ع ) ، محروميت فرعون از هدايت را به وى گوشزد نموده و او را به پيروى از هدايت دعوت كردند .

والسل_م على من اتبع الهدى

جمله {السلام على. ..} خبريه

است و به كار بردن عنوان {من اتبع...}، اشاره به نبود اين وصف در فرعون و براى ترغيب او به تحصيل آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 6،9

6 - محرومان از نورالهى ، بى بهره از هر گونه نور و هدايت اند .

و من لم يجعل اللّه له نورًا فما له من نور

9 - فرو رفتن كفرپيشگان در ظلالت و سردرگمى گريز ناپذير ، برخاسته از محروميت آنان از نور هدايت الهى است .

و الذين كفروا أعم_لهم . .. كظلم_ت فى بحر لجّىّ ... من فوقه سحاب ظلم_ت بعضها فوق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 9

9 - هواپرستان و ظالمان ، محروم از هدايت خداوند

و من أضلّ ممّن اتّبع هويه . .. إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 29 - 7

7 - مشركان ، مردمانى هواپرست ، گمراه و محروم از هدايت خداوند

بل اتّبع الذين ظلموا أهواءهم . .. فمن يهدى من أضلّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 52 - 1

1 - معاندانِ حق گريز ، از هدايت و ارشاد پيامبر ( ص ) تأثيرناپذيرند .

فإنّك لاتسمع الموتى . .. إذا ولّوا مدبرين

{إذا ولّوا} (آنان، آنگاه كه روى برمى گردانند) قرينه است بر اين كه مراد از {الموتى} كسانى اند كه از حق گريزان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 -

15 - 5

5 - تعلّق نگرفتن هدايت خدا به گروهى از انسان ها ، ناشى از روحيه حق ناپذير آنها است .

و لو شئنا لأتينا كلّ نفس هديها . .. إنّما يؤمن بأي_تنا الذين إذا ذكّروا بها خرّو

احتمال دارد كه اين آيه درصدد تبيين آيه {و لو شئنا. ..} باشد; يعنى، فلسفه عدم شمول هدايت خداوند به همه انسان ها در اين جا بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 19

19 - مشركان ، از هدايت الهى محروم اند .

و الذين اتّخذوا من دونه أولياء . .. إنّ اللّه لايهدى من هو ك_ذب كفّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 23 - 18،19

18 - گمراه شده الهى ، براى هميشه از هدايت محروم است .

و من يضلل اللّه فما له من هاد

19 - سنگدلان غافل از خدا ، محروم از هدايت اند .

فويل للق_سية قلوبهم من ذكر اللّه . .. و من يضلل اللّه فما له من هاد

مقصود از {من يضلل اللّه. ..} همان سنگدلان از خدا غافل هستند كه در آيه قبل، از آن سخن به ميان آمد (فويل للقاسية قلوبهم من ذكر اللّه...).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 12

12 - گمراه شده الهى ، براى هميشه از هدايت محروم است .

و من يضلل اللّه فما له من هاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 24

24 - فرعونيان ، مردمى اسرافگر و دروغ

گو و محروم از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى من هو مسرف كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 33 - 5

5 - گمراه شده الهى ، براى هميشه محروم از هدايت خواهد بود .

و من يضلل اللّه فما له من هاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 20 - 7

7 - سست باوران در حقانيت وحى و معارف دينى ، محروم از هدايت و رحمت قرآن

و هدًى و رحمة لقوم يوقنون

در صورتى كه {قوم يوقنون} نظر به كسانى داشته باشد كه داراى يقين بالفعل هستند; از مفهوم آيه شريفه مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 7،13

7 - گمراهى هواپرستان و محروميت آنان از هدايت الهى ، به رغم برخوردارى آنان از علم و آگاهى

و أضلّه اللّه على علم

مراد از {على علم} ممكن است علم هواپرستان باشد.

13 - انسانِ رويگردان از هدايت الهى و پيام وحى ، غيرقابل هدايت بهوسيله ديگر عوامل

فمن يهديه من بعد اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 13

13- ستمكاران ، محروم از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 17

17 - فاسقان ، از هدايت الهى محروم اند .

و اللّه لايهدى القوم الف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 7 - 9

9 - ظالمان ، از

هدايت الهى محروم اند .

و اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 5 - 8،9

8 - ظالمان ، از هدايت الهى محروم اند .

و اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

9 - قوم يهود ، گروهى ظالم و محروم از هدايت خداوند

الذين كذّبوا ب_اي_ت اللّه و اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 6 - 5،8

5 - منافقان ، محروم از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الف_سقين

8 - فاسقان و منحرفان از حق ، محروم از هدايت و غفران الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الف_سقين

محرومان از هدايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 12

12 _ ظالمان ، محروم از هدايت الهى

و اللّه لا يهدى القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 2

2 _ شتاب زدگى بيماردلان سست ايمان و محروم از هدايت الهى ، در پذيرش ولايت و دوستى يهود و نصارا

فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

در برداشت فوق {يسرعون فيهم} _ به قرينه آيه قبل _ به معناى {يسارعون فى توليهم} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 9،14

9 _ فاسقان ، محروم از هدايت خاص الهى

و اللّه لايهدى القوم الفسقين

14 _ انسان هاى گمراه و محروم از هدايت هاى ويژه الهى ، خود موجب از ميان بردن شايستگى خويش براى دستيابى به هدايت الهى .

و اللّه لايهدى القوم الفسقين

محرومان از هدايت هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 37 - 9

9- محرومان از هدايت خداوند ، مردمانى بى ياورند .

فإن الله لايهدى من يضلّ و ما لهم من ن_صرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 107 - 7

7- كافران دنياپرست ، محروم از هدايت الهى اند .

استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة و أن الله لايهدى القوم الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 109 - 3

3- محرومان از هدايت الهى در دنيا ، زيانكاران و سرمايه باختگان واقعى در آخرتند .

و أن الله لايهدى القوم الك_فرين . .. لاجرم أنهم فى الأخرة هم الخ_سرون

محروميت از هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 8،11

8 _ گمراهى منافقان و محروميتشان از هدايت و ايمان واقعى ، قانون و برنامه خداوند است .

مذبذبين بين ذلك . .. و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

11 _ محروم ساختن منافقان از پيمودن راه هدايت ، خدعه و كيفر خداوند نسبت به آنان *

و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

جمله {و من يضلل اللّه}، مى تواند بيان خدعه الهى نسبت به منافقان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 168 - 1،6،8

1 _ كفرپيشگان ستمگر ، محروم از آمرزش و هدايت الهى

إنّ الذين كفروا و ظلموا لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً

تكرار نشدن {الذين} در جمله {و ظلموا} دلالت مى كند

كه مجموع دو صفت {كفر} و {ظلم} موجب محروميت از آمرزش و هدايت الهى است.

6 _ كفرپيشگى و ستمگرى گروهى از اهل كتاب مايه محروميت آنان از مغفرت و هدايت الهى

إنّ الذين كفروا و ظلموا لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً

مصداق مورد نظر از {الذين كفروا و ظلموا} _ به دليل آيات گذشته _ گروهى از اهل كتاب هستند.

8 _ محروميت كافران ستمگر از مغفرت و هدايت ، از سنت هاى الهى

إنّ الذين كفروا و ظلموا لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 13

13 _ كافران به خدا ، قرآن و پيامبر ( ص ) محروم از رحمت و فضل و هدايت خاص خداوند

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. صرطاً مستقيماً

معادل {اما}ى تفصيليه حذف شده و جمله موجود {فاما الذين ءامنوا . ..} بيانگر آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 14

14 _ كافران همواره محروم از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 9 - 13

13 _ محروميت از هدايت الهى، نتيجه حق پوشى و مغالطه كارى خود انسان

و للبسنا عليهم ما يلبسون

تلبيس خداوند (للبسنا)، از نظر رتبه، پس از تلبيس خود آدمى (ما يلبسون) قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 5

5 _ فاقدان خير و استعداد كمال ، ناشايست براى شمول هدايت هاى ويژه خداوند

و توفيق يافتن به پذيرش معارف دين

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 10

10 - برخوردارى از هدايت خدا و يا محروميت از آن ، به دست او است .

و من لم يجعل اللّه له نورًا فما له من نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 52 - 10

10 - هدايت نشدن برخى انسان ها ، معلول هدايت ناپذيرى خود آنان است و نه نارسايى مفاهيم دينى و يا نارسايى تبليغى .

فإنّك لاتسمع الموتى . .. إذا ولّوا مدبرين

محروميت از هدايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 137 - 5

5 _ ارتداد هاى مكرر و اصرار بر كفر ، در پى دارنده شقاوت ابدى و محروميت از هدايت الهى است .

إنّ الذين ءامنوا ثم كفروا . .. لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 138 - 4

4 _ محروم ماندن آدمى از مغفرت و هدايت الهى ، موجب گرفتار شدن وى به عذاب دردناك

لم يكن اللّه يغفر لهم و لاليهديهم . .. بشر المنفقين بانّ لهم عذاباً أليماً

ظاهراً مراد از منافقان، همان كسانى هستند كه در آيه قبل توصيف شدند، كه از جمله توصيف آنان به محروميت از هدايت و مغفرت بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 168 - 2

2 _ انكار رسالت پيامبر ( ص )

و كفر به قرآن و بازداشتن ديگران از راه خدا ، موجب محروميت از هدايت و آمرزش الهى

إنّ الذين كفروا و ظلموا لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً

با توجه به آيات قبل مراد از {كفر}، كفر به پيامبر(ص) و قرآن است و مراد از ظلم، بازداشتن ديگران از راه خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 14،17

14 _ ستمكاران ، محروم از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين

17 _ دوستى با يهود و نصارا و پذيرش ولايت آنان ، ظلم و موجب محروميت از هدايت الهى

و من يتولهم منكم فانه منهم إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 5،6،9

5 _ بيمارى دل و سستى ايمان ، زمينه محروميت از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين. فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

6 _ شتاب بيماردلان سست ايمان در دوستى و پذيرش ولايت يهود و نصارا ، پيامد محروميت آنان از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين. فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

9 _ گرايش بى حد و مرز گروهى از مسلمانان بيمار دل به سوى يهود و نصارا ، دليلى روشن براى محروميت ستمگران از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين. فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

تفريع جمله {فترى} بر جمله {ان اللّه . ..}، مى رساند كه گرايش عميق بيماردلان، بيان مصداقى براى جمله {ان اللّه لايهدى ...} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 14

14

_ محرومان از هدايت الهى ، در خطر تباهى اعمال نيك و زيان ديدن از كردار خويش

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين . .. حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين

محروميت ظالمان از هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 12

12 _ ظلم زمينه و موجب محروميت ظالمان از هدايتهاى خداوند است.

فمن أظلم . .. إن الله لا يهدى القوم الظلمين

محروميت كافران از هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 10

10 _ كفرپيشگانى كه با بى هدف خواندن سختى هاى بيداركننده از تمامى عوامل هدايت بى بهره ماندند ، با عذابى غافليگرانه از جانب خدا نابود شدند .

فأخذنهم بغتة و هم لا يشعرون

محمد(ص) و هدايت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 2

2- پيامبر ( ص ) براى هدايت كافران ، تلاش وسيعى داشت .

ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا

اينكه خداوند، به پيامبر(ص) دستور مى دهد كه {آنان را به حال خود رها كن} حكايت از آن دارد كه آن حضرت، تلاش گسترده و وسيعى براى نجات آنان از كفر انجام داده بود.

محمد(ص) و هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 40 - 3

3 - كسانى كه زمينه هدايت پذيرى را از دست داده اند ، تلاش پيامبر ( ص ) نيز براى هدايت آنان بى ثمر خواهد بود .

أفأنت تسمع الصمّ أو تهدى العمى

مدعيان هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف

- 43 - 37 - 5

5 - خداگريزان ، بر اثر نادانى و گمراهى ، خود را هدايت يافته و راه جسته مى پندارند .

و يحسبون أنّهم مهتدون

مراتب هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 10

10 - هدايت داراى مراتب و مراحل بسيارى است .

إهدنا الصرط المستقيم

وقوع {اهدنا} پس از آيات گذشته، نشان مى دهد كه درخواست كننده، انسانى هدايت يافته است. بنابراين بايد گفت هدايت داراى مراحل بسيارى است تا صحيح باشد كه: هر شخص راه يافته اى همچنان به صورت جدى تقاضاى هدايت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 7 - 2

2 - گروهى از انسان ها برخوردار از هدايت هاى ويژه الهى و بهره مند از مراحل والاى آن هستند .

صرط الذين انعمت عليهم

چنانچه گذشت مراد از {نعمت} نعمت هدايت است، و چون درخواست كنندگان اين نعمت خود از هدايت يافتگان هستند، مقصود از آن، هدايتى ويژه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 2 - 5،6

5 - قرآن كتاب هدايت و راهنماى اهل تقوا به مراحل والاى آن

هدًى للمتقين

6 - هدايت داراى مراتب و مراحل

هدًى للمتقين

با توجه به توصيفى كه در آيات بعد، بويژه در آيه پنجم (أولئك على هدًى)، از اهل تقوا شده، معلوم مى شود آنان هدايت يافتگان هستند. بنابراين مراد از هدايت در {هدًى للمتقين} هدايتى والاتر از مرتبه اى است كه تقوا پيشگان حايز آن هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 150 - 18

18 - هدايت ، داراى مراحل و مراتب است .

و لعلكم تهتدون

چون خطاب در {لعلكم . ..} متوجه مسلمانان است و آنان به مرحله اى از هدايت دست يافته اند، معلوم مى شود: مقصود از هدايت در {تهتدون} مرحله والاترى از مرحله سابق است و اين گوياى ذو مراتب بودن هدايت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 9،10

9 - هدايت هاى قرآن داراى مراحل و مراتب

هدًى للناس و بينت من الهدى

تكرار {هدًى} دلالت بر آن دارد كه: هدايتهاى قرآن، داراى مراحل و مراتب است. مرحله نخست آن براى همه مردم و طبعاً مراحل بالاتر آن براى افرادى است كه مرحله نخست را پيموده باشند.

10 - قرآن ، حاوى دلايلى روشن و فراوان براى رهنمون ساختن انسان ها به هدايت هاى ويژه و مراحل والاى هدايت

الذى أنزل فيه القرءان هدًى للناس و بينت من الهدى

{بينة} به معناى دليل و روشن و آشكار است و جمع آوردن آن دلالت بر كثرت دارد. از معرفه بودن {الهدى} در {بينات من الهدى} چنين بر مى آيد كه مراد، هدايتهايى خاص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 87 - 6

6 _ صراط مستقيم، مرتبه اى عالى در مسير هدايت است.

و هدينهم إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 84 - 10،11

10- تفاوت انسان ها ، در برخوردارى از زمينه هاى هدايت

بمن هو أهدى سبيلاً

{أهدى} _ كه افعل تفضيل است _ دلالت بر مراتب مختلف هدايت مى

كند.

11- هدايت ، داراى مراتب و كمال و نقص است .

بمن هو أهدى سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 16

16- هدايت و رشد ، داراى مراتب و درجاتى متفاوت است .

لأقرب من ه_ذا رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 2،3

2- هدايت ، مقوله اى تكامل پذير و قابل فزونى و نقصان

و يزيد اللّه الذين اهتدوا هدًى

3- ارزشمندى و مخصوص بودن هدايت اعطايى از جانب خداوند به مؤمنان و باورداران آيات الهى .

و يزيد اللّه الذين اهتدوا هدًى

نكره بودن {هدىً} بر ويژگى آن دلالت دارد; يعنى، هدايتى كه قابل تعريف نيست اين آيه به دنبال آيه پيش، پاسخى به گفته كافران است كه هنگام شنيدن آيات الهى به مؤمنان، مى گفتند: {أىّ الفريقين خير . ..}. بنابراين {الذين اهتدوا} همان {الذين آمنوا} هستند كه در آيا پيش از آنان ياد شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 12

12 - هدايت ، مقوله اى رشد پذير ، پويا و قابل تكامل است .

تاب و ءامن و عمل ص_لحًا ثمّ اهتدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 17 - 1،6

1- هدايت بيش از پيش و روحيه تقوا ، موهبت الهى به مؤمنان هدايت پذير

و الذين اهتدوا زادهم هدًى و ءاتي_هم تقوي_هم

6- هدايت ، داراى درجات و مراتب

زادهم هدًى

مراتب هدايت پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 -

11

11 - تفاوت درجات دين دارى و هدايت پذيرى انسان ها ، در فرهنگ قرآن

ثمّ أورثنا الكت_ب . .. فمنهم ظالم ... و منهم سابق بالخيرت

برداشت بالا از تقسيم شدن مردم در برابر قرآن به سه گروه ياد شده به دست مى آيد.

مراحل هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 11

11 _ پاكسازى جان ها و آموزش تعاليم دين ، دو مرحله از هدايت انسانها

يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

هدايت انسانها، كه مفهوم جمله {و ان كانوا . .. } دلالت بر آن دارد، بيانگر هدف كلّى بعثت است. بنابراين تلاوت و تزكيه و تعليم مى تواند مراحلى براى تحقق اين هدف، يعنى هدايت انسانها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 10،11

10 - قرار دادن نيروى ناظر و بهره گيرى از بشارت و انذار ، عناصر و مراحل ضرورى هدايت و تربيت

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا و مبشّرًا

بنابراين كه منظور از {شاهداً} نظارت براى حسن اجرا و گواهى نهايى باشد; برداشت بالا استفاده مى شود.

11 - ارائه الگوى كامل و استفاده از بشارت و تهديد ، مراحل ضرورى هدايت و تربيت *

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا و مبشّرًا و نذيرًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {شاهداً} ارائه الگوى كامل و ملاك واقعى ارزش ها باشد و نيز تقدم {شاهداً} و {مبشّراً} بر {نذيراً}، اشاره به ترتب واقعى و عملى داشته باشد.

مراد از هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت -

41 - 17 - 13

13 - { قال الصادق ( ع ) : فى قوله عزّوجلّ : { و أمّا ثمود فهديناهم فاستحبّوا العمى على الهدى } قال : وجوب الطاعات و تحريم المعاصى . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ كه فرموده {و أمّا ثمود فهديناهم فاستحبّوا العمى على الهدى} روايت شده كه فرمود: [هدايت در اين جا ]بيان كردن وجوب طاعات و حرمت گناهان است}.

مسؤول هدايت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 10

10 _ فقيهان و عالمان ، مسؤول ارشاد و هدايت جامعه خويش

ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليهم

مسؤول هدايت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 33 - 4

4 - گنه پيشگان كافر ، در برخورد با مؤمنان ، چنان خود را در مقام قيّم و نگهبان مى نشانند كه گويا هدايت آنان را مأموريت خود مى دانند .

و ما أُرسلوا عليهم ح_فظين

مسيحيان و هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 3

3 - هر يك از يهود و نصارا ، آيين خويش را موجب هدايت بشر مى پنداشتند .

قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا

مسيحيان هدايت ناپذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 3

3 - يهوديان و نصرانيان عصر بعثت ، مردمانى هدايت ناپذير بودند .

و لن ترضى عنك اليهود و لاالنصرى

مسيحيت و هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1

- بقره - 2 - 135 - 4

4 - هيچ يك از آيين يهود نصارا به خاطر آميخته شدنشان به شرك ، هدايت آفرين نيستند .

قل بل ملة إبرهيم

مشركان هدايت ناپذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 109 - 6

6 _ برخى مشركان، حتى با مشاهده معجزه مورد درخواست خويش، ايمان نخواهند آورد.

و ما يشعركم أنها إذا جاءت لايؤمنون

{ما} در {ما يشعركم} براى استفهام انكارى است، لذا در عين استفهام معنى انكار نيز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 114 - 8

8 _ داورى خداوند به اينكه برخى مشركان ايمان نخواهند آورد سزاوار اعتماد است، نه ادعاى مشركان در مورد نياز به معجزات ديگر.

ما كانوا ليؤمنوا . .. أفغير الله أبتغى حكما و هو الذى

آيات قبل درباره ادعاى مشركان بود كه {لئن جاءتهم ءاية ليؤمنن بها}، و خدا حكم فرمود كه {ما كانوا ليؤمنوا}. لذا با توجه به اينكه ممكن است مخاطب در {و ما يشعركم} در آيات قبل مسلمانان باشند، اين آيه مى خواهد مؤمنان را قانع سازد كه در برخى از مشركان هيچ معجزه اى اثر نمى كند.

مشمولان هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 4

4 _ مؤمنان نيك كردار ، در كنف حمايت و هدايت مستمر و دايم الهى

إن الذين ءامنوا و عملوا الصلحت يهديهم ربهم

مشمولان هدايت خاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 16

16 - فراهم آمدن زمينه دستيابى مسلمانان به

هدايت هاى ويژه ، از هدف هاى تعيين مسجدالحرام به عنوان قبله آنان

فولوا وجوهكم شطره . .. لعلكم تهتدون

چون مخاطبان آيه مسلمانان هستند و آنان به دليل ايمانشان به اسلام هدايت يافته اند; معلوم مى شود مراد از هدايت مطرح شده در {تهتدون}، هدايتى ويژه و كاملتر از هدايت نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 5

5 _ پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان ، رهروان صراط مستقيم و برخورداران از هدايت خاصّ

و لهديناهم صراطاً مستقيماً. و من يطع اللّه و الرّسول فاولئك مع الذين انعم اللّه

با توجّه به آيه قبل، كه اطاعت كنندگان را راه يافته به صراط مستقيم مى داند و در اين آيه آنان را همراهان پيامبران و . .. قلمداد مى كند معلوم مى شود پيامبران و ... رهروان صراط مستقيم هستند.

مشيت خدا در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 14

14- فرستادن پيامبران براى تبيين تعاليم الهى به زبان مردم و در سطح فكر آنان ، برخاسته از عزت و حكمت خداوند است .

و ما أرسلنا من رسول إلاّ بلسان قومه ليبيّن . .. و هو العزيز الحكيم

معرضان از خدا و هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 38 - 11

11 - خداگريزان تا روز قيامت ، خود را اهل هدايت مى پندارند .

و يحسبون أنّهم مهتدون . حتّى إذا جاءنا قال ي_ليت

از كلمه {حتّى} _ كه براى غايت است _ استفاده مى شود كه گمراهان، تا روز

قيامت، خود را بر هدايت مى پندارند.

معرضان از هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 6،9،10

6 _ گروهى از انسان ها هر چند راه رشد و هدايت را پيش روى خويش ببينند ، آن را راه و رسم زندگانى خويش قرار نمى دهند .

و إن يروا سبيل الرشد لا يتخذوه سبيلا

9 _ گروهى از انسان ها با برخورد به راه هاى ضلالت آن را روش خويش قرار داده و در پى آن سلوك خواهند كرد .

و إن يروا سبيل الغى يتخذوه سبيلا

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {و إن يروا سبيل الغى . .. } عطف بر {يتكبرون} و صله چهارمى براى {الذين} باشد. در اين صورت جمله مذكور اشاره به گروهى ديگر دارد كه خداوند آنان را از درك آيات خويش بازمى دارد.

10 _ خداوند انسانهايى را كه با برخورد به راه ضلالت آن را روش زندگانى خويش قرار مى دهند ، از درك معارف و آيات خويش محروم مى سازد .

سأصرف عن ءايتى الذين . .. و إن يروا سبيل الغى يتخذوه سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 13

13 - انسانِ رويگردان از هدايت الهى و پيام وحى ، غيرقابل هدايت بهوسيله ديگر عوامل

فمن يهديه من بعد اللّه

مكان هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 3

3 - هدايت و راه يابى به نور ويژه خداوند ، داراى راه ها و مكان هاى ويژه است .

يهدى اللّه لنوره من

يشاء . .. فى بيوت أذن اللّه أن ترفع

ملاك تشخيص هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 33 - 2

2 - تنها فرستادگان الهى ، براى مراقبت از ايمان مردم و تشخيص هدايت و ضلالت آنان ، شايسته اند .

و ما أُرسلوا عليهم ح_فظين

مجهول بودن فعل {اُرسلوا}، گوياى آن است كه تنها كسانى مى توانند مراقب مردم باشند كه رسالتى برعهده آنان نهاده شده باشد. سياق كلام نشان مى دهد كه ارسال، بايد از جانب خداوند باشد.

ملاكهاى هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 5

5 _ حق ، مدار هدايت و باطل ، مدار ضلالت است .

فماذا بعد الحق إلا الضلل

جمله {فما بعد الحق . ..} داراى حذف و ايجاز است و تقدير آن چنين مى باشد: {فماذا بعد الحق الذى هو الهدى إلا الباطل الذى هو الضلال}.

ممانعت از هدايت مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 4

4 - فراخواندن مردم به ترك نماز ، بازداشتن آنان از طريق هدايت است .

ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى

منابع هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 50 - 9

9 - فايده هدايت شدن ، به خود هدايت شده بازمى گردد .

إن ضللت فإنّما أضلّ على نفسى و إن اهتديت فبما يوحى إلىّ ربّى

به قرينه مقابله، (إن ضللت فإنّما أضلّ. ..) از ذكر {فلها} در {إن اهتديت} چشم پوشى شده و به منشأ

هدايت پرداخته شده است. اين مسأله دلالت مى كند كه هدايت فايده دارد.

منشأ هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 - 15

15 - هدايت انسان ها و نيز گمراهى آنها به دست خدا و در اختيار اوست .

يضل به كثيراً و يهدى به كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 70 - 6،7

6 - هدايت انسان ها و رهايى آنان از تحير و سرگردانى ، در اختيار خدا و به مشيت اوست .

و إنا إن شاء اللّه لمهتدون

7 - قوم موسى ، به وابستگى هدايت آدمى به مشيت و خواست خداوند ، باور داشتند .

و إنا إن شاء اللّه لمهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 142 - 14

14 - خداوند ، هدايت كننده انسان ها به صراط مستقيم است .

يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 28

28 - خداوند هدايت كننده مسلمانان است .

و لتكبّروا اللّه على ما هديكم

{ما} در {ما هداكم} مصدريه است; يعنى: على هدايته إياكم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 37

37 _ خداوند ، سرچشمه هدايت

فهدى اللّه الذين امنوا . .. و اللّه يهدى من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 137 - 9

9 _ هدايت و آمرزش انسان ها ، متكى به اراده خداوند است .

لم يكن اللّه ليغفر

لهم و لاليهديهم سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 18

18 _ هدايت انسان ها ، تنها در اختيار خداوند است .

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 18

18 _ هدايت انسان ها ، تنها در اختيار خداوند است .

إنّ اللّه لايهدى القوم الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 6،8

6 _ هدايت و ضلالت در گرو مشيت خداوند است.

من يشإاللّه يضللّه و من يشأ يجعله على صرط مستقيم

8 _ پذيرش آيات خداوند، زمينه تعلق مشيت وى بر هدايت انسان به راه مستقيم

و الذين كذبوا بأيتنا . .. يجعله على صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 8

8 _ هدايت و گمراهى انسان تحت اراده خداوند است.

فمن يرد الله أن يهديه . .. و من يرد أن يضله يجعل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 4

4 _ هدايت و گمراهى از شؤون ربوبيت خداوند است.

و هذا صرط ربك مستقيما

ذكر نام مبارك {رب} پس از اشاره به هدايتگرى (أن يهديه) و اضلال الهى (يضله) بيانگر ارتباط اين نام و تجلى آن با گمراهى و هدايت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 8

8 _ هدايت و ضلالت مردم ، خارج از اختيار خداوند و مشيت او نيست .

إلا أن يشاء اللّه

ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 178 - 1

1 _ هدايت مردم و گمراه گشتن آنان در اختيار خداوند و به دست اوست .

من يهد اللّه فهو المهتدى و من يضلل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 186 - 1

1 _ هدايت و ضلالت مردم در اختيار خدا و به دست اوست .

من يضلل اللّه فلا هادى له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 7

7_ هدايت يابى انسان ها و گمراه شدن آنان ، از خواست و اراده خداوند خارج نيست .

و لاينفعكم نصحى . .. إن كان الله يريد أن يغويكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 4،5،6

4_ هدايت انسان ها و گمراهى آنان ، به دست خدا و منوط به مشيّت اوست .

قل إن الله يضل من يشاء و يهدى إليه من أناب

قيدها و خصوصيات هر يك از دو فعل {يضل} و {يهدى} قرينه بر وجود آنها براى ديگرى است. بنابراين مفاد جمله فوق چنين مى شود: {إن الله يضل عنه من يشاء و يشاء اضلال من لم ينب و يهدى إليه من يشاء و يشاء هداية من أناب ; خداوند گمراه مى كند از خويشتن كسى را كه بخواهد و گمراهى كسى را مى خواهد كه به درگاه او انابه نمى كند و گرايش به او ندارد. و هدايت مى كند به خود كسى را كه بخواهد و هدايت كسى را مى خواهد كه به

درگاه او انابه كند و به او گرايش داشته باشد}.

5_ انسان خود در هدايت و گمراهى خويش نقشى بسزا دارد .

إن الله يضل من يشاء و يهدى إليه من أناب

6_ گرايش داشتن آدمى به خدا زمينه ساز مشيّت الهى به هدايت وى و رهنمون ساختنش به پذيرش توحيد و رسالت پيامبر ( ص )

إن الله يضل من يشاء و يهدى إليه من أناب

{انابة} (مصدر أناب) به معناى روى آوردن و بازگشتن است كه به قرينه {إليه} منظور از آن ، روى آوردن و بازگشت به خداست و از آن جا كه اين وصف پيش از هدايت يافتن مطرح شده است ، مراد از آن گرايش داشتن به خدا و گريزان نبودن از اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 1،4،9

1_ نزول قرآنى كه كوه ها را به حركت درآورد ، زمين را قطعه قطعه كند ، مردگان را زنده سازد ، نمى تواند مايه هدايت كسانى شود كه خدا هدايت آنان را نخواهد .

و لو أن قرءانًا سيّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو كلّم به الموتى

{تسيير} (مصدر سيّرت) به معناى حركت دادن است و {تقطيع} (مصدر قطّعت) به معناى شكافتن عميق يا قطعه قطعه كردن مى باشد و حرف باء در جمله هاى سه گانه فوق به معناى استعانت است. عبارت {بل لله الأمر} و نيز {أن لو يشاء الله لهدى الناس} گوياى اين است كه جواب شرط {لو أنّ ...} جمله اى نظير {لم يهتدوا إن لم يشأ الله} است.

4_ هدايت انسان ها به دست خدا و در اختيار اوست .

و لو

أن قرءانًا . .. بل لله الأمر جميعًا

مصداق مورد نظر براى {الأمر} به قرينه {أفلم ياْيئس . .. أن لو يشاء الله لهدى الناس} و نيز {قل إن الله يضل من يشاء و يهدى ...} _ در آيه 27 _ هدايت و ضلالت انسانهاست.

9_ باور به وابستگى هدايت مردم به مشيّت خدا نه به ارائه معجزات ، زايل كننده توقّع مؤمنان بر نشان دادن معجزه به كفرپيشگان

أفلم ياْيئس الذين ءامنوا أن لو يشاء الله لهدى الناس جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 18

18_ هدايت و ضلالت آدميان به دست خدا و در اختيار اوست .

و من يضلل الله فما له من هاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 10،11

10- انبيا فقط عهده دار ابلاغ و تبيين تعاليم الهى براى مردمند و هدايت و گمراهى مردم به دست خداوند است .

و ما أرسلنا من رسول . .. ليبيّن لهم فيضلّ الله من يشاء و يهدى من يشاء

11- خداوند ، عزيز ( شكست ناپذير ) و حكيم ( كاردان ) است .

و هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 9 - 2،6

2- تنها خداوند توان و شايستگى ارائه راه هدايت واقعى و مسير صحيح زندگى را دارد .

و على الله قصد السبيل

{على الله} متعلق به {يكون} بوده و خبر براى {قصد السبيل} است و بايد پس از آن واقع شود و مقدم شدنش، بر حصر دلالت دارد. حصر وصف يا حكمى در خداوند، نشانه عدم قدرت

يا عدم شايستگى ديگران براى تحقق دادن به آن است.

6- تنها راه صحيح هدايت ، از ناحيه خداوند ايجاد شده و مسير هاى ضلالت ، همه بيراهه است .

و على الله قصد السبيل و منها جائر

از اينكه خداوند {قصد السبيل} را به خود نسبت داده و راه منحرف را به خود نسبت نداده است و با توجه به اينكه خداوند خالق همه چيز است، معلوم مى شود كه راه منحرف چيزى نيست جز نپيمودن راه حق.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 7

7- هدايت شدن انسان ها ، برخاسته از توفيق خداوند است .

فمنهم من هدى الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 37 - 5

5- زمام امر هدايت و گمراهى ، به دست خداوند است .

إن تحرص على هدهم فإن الله لايهدى من يضلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 93 - 4،8

4- راهيابى گروهى به هدايت و نيز گمراهى گروهى ديگر ، مبتنى بر مشيت الهى است .

يضلّ من يشاء و يهدى من يشاء

8- هدايت و گمراهى انسان ها توسط خداوند ، تابع خواست و انتخاب خود آنان است .

يضلّ من يشاء و يهدى من يشاء

برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه فاعل {يشاء}، ضميرى باشد كه به {من} برگردد و با فاعل {يضلّ} متحد نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 97 - 2،3

2- هدايت الهى ، تضمين كننده هدايت واقعى انسان است .

و من يهد الله فهو المهتد

3-

هدايت و گمراهى انسان به دست خداوند است .

من يهد الله فهو المهتد و من يضلل فلن تجد لهم أولياء من دونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 15

15- بهره مندى انسان از هدايت ، در پرتو رحمت الهى ميسّر است .

ءاتنا . .. رحمة و هيّىء لنا من أمرنا رشدًا

عطف جمله {و هيّىء. ..} بر جمله قبل را مى توان عطف مسبب بر سبب دانست; يعنى، اتيان رحمت، سبب و زمينه براى فراهم آمدن رشد و هدايت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 17 - 10،11،15

10- هدايت واقعى ، تنها ، در پرتوِ بهرهورى از هدايت خداوندى ميسّر است .

من يهد اللّه فهو المهتد

11- بهره مند شدن آدمى از هدايت ، به وسيله آيات الهى ، درگروِ توفيق بخشى او است .

ذلك من ءاي_ت اللّه من يهد اللّه فهو المهتد

15- هدايت يافتن و گمراه شدن آدمى ، به اراده خداوند است .

من يهد اللّه فهو المهتد و من يضلل فلن تجد له وليًّا مرشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 17

17- تمامى مراحل هدايت ، به دست خداوند است .

عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 109 - 6

6- ربوبيّت خداوند مايه پيدايش آفريده ها و ارائه رهنمود هاى او است .

لكلم_ت ربّى . .. كلم_ت ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21

- 2 - 4

4- وحى الهى ، يادآورى به مردمان و نجات آنان از غفلت و بى خبرى ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

ما يأتيهم من ذكر من ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 16 - 6

6 - هدايت يا گمراهى مردم ، در گرو اراده و خواست خداوند است .

و أنّ اللّه يهدى من يريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 1

1 - خداوند ، فرستنده آيات روشنگر حقايق و راه هدايت از گمراهى ، براى مردمان

و لقد أنزلنا إليكم ءاي_ت مبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 17،18

17 - هدايت يافتن انسان ها به نور خدا ، به مشيت او بستگى دارد .

يهدى اللّه لنوره من يشاء

18 - بهره مندى از هدايت خاص خداوند ، بسته به مشيت و خواست او است .

يهدى اللّه لنوره من يشاء

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه لام در {لنوره} براى اختصاص باشد و اسناد {نور} به ضميرى كه به {اللّه} برمى گردد، تأييد كننده آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 8،10

8 - خداوند ، يگانه سرچشمه نور و هدايت است .

و من لم يجعل اللّه له نورًا فما له من نور

10 - برخوردارى از هدايت خدا و يا محروميت از آن ، به دست او است .

و من لم يجعل اللّه له نورًا فما له من نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - قصص - 28 - 56 - 1،3،4

1 - هدايت بخشى و ايجاد ايمان در دل مردم ، خارج از قلمرو توانايى پيامبر ( ص ) است .

إنّك لاتهدى من أحببت

{هداية} هم به معناى نشان دادن راه به كار مى رود و هم به معناى رساندن به مقصد. مراد از هدايت در اين آيه، معناى دوم است; زيرا هدايت (به معناى نشان دادن راه) وظيفه هر پيامبر و از جمله رسول اكرم(ص) است و معنا ندارد كه خداوند آن را از پيامبر(ص) نفى كند.

3 - هدايت ، نعمتى خدادادى و خارج از حوزه قدرت غير او

إنّك لاتهدى من أحببت و ل_كنّ اللّه يهدى

4 - پذيرش هدايت و ايمان از سوى مردمان ، در گرو مشيت خداوند است .

و ل_كنّ اللّه يهدى من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 69 - 4

4 - امر هدايت ، در دست خدا است .

لنهدينّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 29 - 10

10 - هدايت و گمراهى ، به دست خداوند است .

فمن يهدى من أضلّ اللّه

{مَنْ} استفهام انكارى است و هادى بودن هر كس و چيزى جز خداوند را نفى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 26

26 - { عن مسعدة ، قال : . . .قلت لأبى عبداللّه ( ع ) أفَضَلالاً كانوا قبل النبيين أم على هدًى ؟ قال : لم يكونوا على هدًى كانوا على فطرة اللّه الّتى فطرهم عليها . . . و

لم يكونوا ليهتدوا حتّى يهديهم اللّه . . . ;

مسعده گويد: . .. به امام صادق(ع) گفتم: آيا قبل از آمدن پيامبران، مردم، بر طريق ضلالت بودند يا هدايت؟ فرمود: بر طريق هدايت نبودند. بلكه بر فطرتى بودند كه خداوند، آنها را بر آن آفريده بود ... آنان، چنان نبودند كه خودشان به هدايت دست يابند، مگر آنكه خدا هدايت شان مى كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 5

5 - هدايت شدن محسنان ، نشأت يافته از ربوبيت خداوند است .

أُول_ئك على هدًى من ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 2

2 - امر هدايت ، در دست خداوند است .

و لو شئنا لأتينا كلّ نفس هديها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 3

3 - پيشوايان بنى اسراييل ، مردم را به توفيق خداوند ، هدايت و راهنمايى مى كردند .

و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

برداشت بالا، بنابراين است كه {أمر} در آيه، به معناى {شأن و فعل} باشد. در اين صورت هدايت به امر خدا، معناى توفيق مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 19

19 - خداوند ، هدايت كننده انسان ها به راه درست است .

و هو يهدى السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 50 - 5

5 - منشأ گمراهى ، خودِ گمراهان اند و منشأ هدايت ، خداوند است .

قل إن

ضللت فإنّما أضلّ على نفسى و إن اهتديت فبما يوحى إلىّ ربّى

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه عامل گمراهى به خود انسان نسبت داده شده; ولى عامل هدايت، خداوند معرفى گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 10

10 - هدايت و گمراهى انسان ، به دست خدا و منوط به مشيت او است .

فإنّ اللّه يضلّ من يشاء و يهدى من يشاء

گمراهى و هدايت در اين آيه، ابتدايى نيست; بلكه از باب كيفر و پاداش است; يعنى، چون كافران با اختيار خود و از سر لجاجت، راه گمراهى را برگزيدند; خداوند هم با ازدياد گمراهى شان، آنان را كيفر مى دهد (چنان كه در مورد مؤمنان عكس آن صادق است)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 5،6

5 - قدرت مطلق خداوند ، بر فراهم ساختن زمينه هاى هدايت و حق پذيرى افراد

إنّ اللّه يسمع من يشاء

6 - هدايت و حق پذيرى برخى از مردمان ، تنها به عنايت و مشيت خداوند است .

إنّ اللّه يسمع من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 23 - 16

16 - هدايت پذيرى از قرآن ، در گرو مشيت و خواست خداوند است .

كت_بًا . .. ذلك هدى اللّه يهدى به من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 37 - 3

3 - هدايت و ضلالت به دست خدا است .

و من يضلل اللّه فما له من هاد . و

من يهد اللّه فما له من مضلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 53 - 1

1 - خداوند ، آنچه مايه هدايت بود به موسى ( ع ) عطا فرمود .

لقد ءاتينا موسى الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 74 - 5

5 - هدايت و گمراهى ، در دست خداوند است .

كذلك يضلّ اللّه الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 25

25 - هدايت انسان ها به سوى توحيد ، براساس مشيت و اراده الهى است .

اللّه يجتبى إليه من يشاء

بنابراين كه ضمير {إليه} به توحيد باز گردد و مراد از {من} مطلق انسان ها باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 2

2 - هدايت و گمراهى انسان ، به دست خداوند است .

و من يضلل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 46 - 6

6 - هدايت و ضلالت انسان ، به دست خدا است .

و من يضلل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 9،10

9 - قرآن ، نور الهى در تاريكى هاى نادانى و موجب هدايت انسان از گمراهى است .

و ل_كن جعلن_ه نورًا نهدى به من نشاء من عبادنا

10 - هدايت انسان به وسيله وحى و قرآن ، تابع مشيت الهى است .

نهدى به من نشاء

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 6

6 - تنها خداوند ( مالك تمام هستى ) ، مى تواند راه راست و به دور از انحراف و گمراهى را ترسيم كند .

صرط اللّه الذى له ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 10 - 7

7 - خداوند ، فراهم آورنده زمينه هاى هدايت و انسان خود انتخاب كننده آن است .

الذى جعل لكم . .. لعلّكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 17

17 - هدايت و ضلالت ، به دست خداوند است .

و أضلّه اللّه على علم . .. فمن يهديه من بعد اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 7

7- واننهادن خلق به حال خويش و تبيين قوانين هدايت و راه يابى براى ايشان ، جلوه اى از رحمت عظيم الهى

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

از ارتباط {إماماً} با {رحمة} مى توان مطلب يادشده را استفاده كرد; زيرا تنوين {رحمةً}، بيانگر عظمت و اهميت است و اطلاق {امام} بر كتابى كه مجموعه قوانين است، از آن جهت است كه با قوانين خويش راه سعادت را به خلق مى نماياند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 17 - 1،2

1- هدايت بيش از پيش و روحيه تقوا ، موهبت الهى به مؤمنان هدايت پذير

و الذين اهتدوا زادهم هدًى و ءاتي_هم تقوي_هم

2- دلدادگان به وحى و سخنان رسول

( ص ) ، برخوردار از عنايت ويژه خداوند در ره يابى به حق

و منهم من يستمع إليك . .. و الذين اهتدوا زادهم هدًى

{والذين اهتدوا} معرف چهره هايى است كه برخلاف هواپرستان و قلب هاى مهر شده، با استماع سخنان پيامبر(ص) و پيام قرآن، بر هدايتشان افزوده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 2

2- توجه به حاكميت بى مانند خداوند بر نظام كيفر و پاداش و جريان هدايت و حيات ، زمينه اتكاى هر چه بيشتر بر او

فاعلم أنّه لا إل_ه إلاّ اللّه

فاء در {فاعلم} بيان نتيجه اى است كه در آيات پيشين بيان گرديد. محور اساسى آن، در پاداش الهى به مؤمنان و مجازات و هلاكت كافران و پديد آوردن قيامت و رستاخيز خلاصه مى شود. اين همه اگر مورد توجه قرار گيرد، بر علم و اطمينان فرد و اتكاى وى بر خداوند افزوده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 14

14 - هدايت انسان ها ، در دست خداوند است .

و اللّه لايهدى القوم الف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 7 - 11

11 - هدايت ، به دست خداوند است .

و اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 5 - 10

10 - هدايت انسان ها ، در دست خداوند است .

و اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 -

6 - 6

6 - هدايت مردمان ، در دست خداوند است .

إنّ اللّه لايهدى القوم الف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 21 - 4

4 - سود و زيان و هدايت شدن و يا گمراه گشتن انسان ها ، تنها به دست خداوند است .

قل انّى لا أملك لكم ضرًّا و لا رشدًا

آيه بعد _ كه در آن از ناتوانى پيامبر(ص) در برابر خداوند مطرح شده است _ قرينه است بر اين كه اعلام مالك نبودن پيامبر(ص) نسبت به سود و زيان و هدايت شدن و گمراه گشتن انسان ها، بيانگر انحصار اين مالكيت براى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 23 - 3

3 - وظيفه و توانايى پيامبر ( ص ) ، تنها بر ابلاغ پيام هاى هدايت بخش الهى به مردم ، نه هدايت كردن يكايك آنان .

قل إنّى لا أملك لكم ضرًّا و . .. إلاّ بل_غًا من اللّه و رس_ل_ته

برداشت ياد شده، مبتنى بر نكته اين است كه جمله {إلاّ بلاغاً. ..} استثنا از {لا أملك لكم ضرّاً...} باشد; يعنى، لا أملك لكم ضرّاً و لا رشداً إلاّ بلاغاً من اللّه و رسالاته.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 31 - 15،18

15 - هدايت و گمراهى انسان ، به دست خداوند و منوط به مشيّت او است .

كذلك يضلّ اللّه من يشاء و يهدى من يشاء

ضلالت و هدايت، در آيه شريفه، ابتدايى نيست; بلكه از باب كيفر و پاداش است; يعنى، چون كافران و بيماردلان

با اختيار خود و از سر لجاجت، راه گمراهى را برگزيدند; خداوند نيز با ازدياد گمراهى شان، به آنان كيفر مى دهد; چنان كه در مورد مؤمنان، عكس آن صادق است.

18 - انسان ، بهوجودآورنده زمينه هاى گمراهى يا هدايت خويش از سوى خداوند

كذلك يضلّ اللّه من يشاء و يهدى من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 1

1 - كفر به خداوند ، با آن كه هدايت و مرگ و قيامت انسان به دست او است ، توجيه ناپذير و مطرود است .

قتل الإنس_ن ماأكفره . .. كلاّ

حرف {كلاّ}، يا به معناى {حقّا} و تأكيد ما بعد است و يا براى ردع و زجر از چيزى است كه در جملات قبلى، از آن سخن به ميان آمده بود، در صورت دوم مفاد آن در اين آيه، باز داشتن از كفرورزى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 14 - 8

8 - سرچشمه هدايت ، خداوند است و هدايت گران ، ابلاغ كننده هشدار هاى اويند .

إنّ علينا . .. فأنذرتكم

تغيير ضميرهاى جمع (نا) به مفرد (تُ)، مى تواند نشانگر اين باشد كه هرگونه هدايتى كه در قالب انذار انجام گرفته است، بالاصاله از خداوند است; گرچه به زبان فرستادگان او بيان شده باشد.

منشأ هدايت به صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 46 - 5

5 - هدايت شدن هر كسى به صراط مستقيم الهى ، به مشيت و خواست خداوند بستگى دارد .

و اللّه يهدى من

يشاء إلى صرط مستقيم

منشأ هدايت حق پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 22 - 8

8 - هدايت انسان هاى حق پذير و داراى شرح صدر ، مقتضاى ربوبيت الهى است .

أفمن شرح اللّه صدره للإسل_م فهو على نور من ربّه

منشأ هدايت گمشدگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 22 - 6

6 - راهنمايى گمشدگان ، مقتضاى ربوبيت و پروردگارى خداوند

قال عسى ربّى أن يهدينى سواء السبيل

منشأ هدايت متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 11

11 - اعتراف متقين به نقش اصلى ربوبيت خداوند ، در هدايت آنان به بهشت و نجات از دروخ

ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

قيد {بماآتاهم. ..} مى رساند كه پارسايان بهشتى، در عين برخوردارى از نعمت ها، گرفتار غفلت نشده و مغرور به تقواى خود نمى باشند; بلكه توجه دارند كه به هر نعمتى رسيده اند و از هر بلايى كه رهيده اند جز در پرتو امداد و رهنمودهاى رشد آفرين خداوند و الطاف او نبوده است.

منشأ هدايت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 50 - 6

6 - گمراه شدن پيامبر _ بر فرض تحقق آن _ مثل گمراهى ساير گمراهان است ; اما هدايت شدنش از ناحيه خداوند است .

إن ضللت فإنّما أضلّ على نفسى و إن اهتديت فبما يوحى إلىّ ربّى

احتمال دارد مراد از {إن ضللت. .. و إن اهتديت...} اين باشد كه همه گمراهى ها،

منشأ انسانى دارند و در اين نكته پيامبر و غير پيامبر تفاوتى ندارند; اما هدايت جنبه الهى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 1

1 - پيامبراكرم ( ص ) رهيافته به مسير دين و مصمم به هدايت خلق ، به اراده الهى

ثمّ جعلن_ك على شريعة من الأمر

منشأ هدايت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 11 - 3

3 - خداوند ، هدايت گر قلب انسان هاى مؤمن

و من يؤمن باللّه يهد قلبه

منشأ هدايت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 9

9 - هدايت نشدن برخى از مردمان به وسيله پيامبر ( ص ) ، ناشى از فقدان بصيرت ، شايستگى ها و زمينه هاى لازم در وجود خود آنان بود ; نه برخاسته از ضعف تبليغى حضرت رسول ( ص )

و ما يستوى الأعمى و البصير . .. الأحياء و لا الأموت ... و ما أنت بمسمع من فى الق

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند در آيات گذشته، كافران را همچون كوردلان و مردگان، فاقد روح حق پذيرى و دل بيدار معرفى كرده بود. آن گاه مسأله ناتوانى پيامبر(ص) در هدايت كردن آنان را مطرح فرمود.

منفعت هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 108 - 6

6 _ منفعت و بهره هدايت ، تنها متوجه خود هدايت يافتگان است .

فمن اهتدى فإنما يهتدى لنفسه

موارد هدايت

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 45 - 9

9 _ تكذيب و انكار معاد ، ضلالت و گمراهى ; و ايمان و اعتراف به آن ، هدايت است .

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه و ما كانوا مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 108 - 11

11 _ پذيرش قرآن و عمل به راهنمايى هاى آن هدايت ، و ردّ و انكار آن گمراهى و ضلالت است .

قد جاءكم الحق من ربكم فمن اهتدى فإنما يهتدى لنفسه و من ضل فإنما يضل عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 13 - 1

1- بيان خداوند در نقل سرگذشت اصحاب كهف براى پيامبر ( ص ) به دور از بافته ها و خرافات و عين واقعيّت بود .

نحن نقصّ عليك نبأهم بالحقّ

{بالحقّ} مى تواند متعلق به {نقصّ} و يا قيد براى {نبأهم} باشد. بر فرض نخست، مفاد آيه، اين است كه بيان ما درباره اصحاب كهف، كاملاً مطابق با واقع است و آنچه نقل مى كنيم، از هرگونه اختلاط با غير حق، مبرّا است.

موانع بى نيازى از هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 19 - 5

5 - توجّه انسان به دوران نطفه بودن و ناتوانى هاى خويش در آغاز پيدايش ، از ميان برنده احساس بى نيازى از رهنمود هاى خداوند است .

أمّا من استغنى . .. من أىّ شىء خلقه . من نطفة خلقه

موانع هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره

- 2 - 170 - 8

8 - تقليد هاى كوركورانه ، از دسيسه هاى شيطان براى بازدارى انسان ها از پيروى قرآن و احكام دين

لاتتبعوا خطوت الشيطن . .. و إذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتبع ما أل

جمله {بل نتبع . ..} كه گوياى تقليد كوركورانه است - به قرينه آيات قبل - بيانگر مصداقى است براى {خطوات الشيطان}. قابل ذكر است كه قيد {كوركورانه} از جمله {أو لو كان آباؤهم ...} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 2

2 _ زينت زندگانى دنيا در نظر كافران ، واقعيّت آن را پوشانده است .

زين للذين كفروا الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 38

38 _ حَسَد و سركشى ( بَغى ) مانع پذيرش بيّنات و هدايت الهى

و ما اختلف فيه الاّ الذين اوتوه بغياً

{بغياً} (حَسَد و سركشى)، مفعول لأجله براى {ما اختلف} است ; يعنى حسد و سركشى، مانع پذيرش هدايت و حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 264 - 12،13

12 _ كافران ، بى بهره از هدايت الهى

و اللّه لا يهدى القوم الكافرين

13 _ منّت و آزار و ريا ، موانعى براى هدايت الهى

و اللّه لا يهدى القوم الكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 10 - 4

4 _ مال و اولاد ، اهرم بازدارنده از گرايش به خدا

لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 86 - 1،3،5،7،9

1 _ بازگشت به كفر ( ارتداد ) پس از ايمانِ آگاهانه و پس از گواهى دادن بر حقّانيّت پيامبر ( ص ) ، موجب محروميّت از هدايت الهى

كيف يهدى اللّه قوماً كفروا . .. و جاءهم البيّنات و اللّه لا يهدى القوم الظالمين

قيدِ آگاهانه از {جاءهم البيّنات} استفاده مى شود.

3 _ يهود و نصارا ، محروم از هدايت ، به جهت انكار آگاهانه حقانيّت پيامبر ( ص ) با وجود دلايل روشن بر آن

كيف يهدى اللّه قوماً . .. و اللّه لا يهدى القوم الظالمين

آيه در مورد اهل كتاب نازل شده و آنان با وجود شهادت قبلى بر حقّانيّت آن حضرت، منكر حقّانيت وى شدند. (روح المعانى).

5 _ ظلم ، موجب محروميّت از هدايت خداوند

و اللّه لا يهدى القوم الظالمين

7 _ محروميّت مرتدّان از هدايت ، سنّت خداوند است .

كيف يهدى اللّه قوماً . .. و اللّه لا يهدى القوم الظالمين

سنّت، از استفهام انكارى نسبت به هدايت مرتدّان و تأكيد بر اين مسأله در جمله {و اللّه لا يهدى . .. }، استفاده شده است.

9 _ برخوردارى از هدايت خداوند و محروميّت از آن ، نتيجه عمل خود انسان

كيف يهدى اللّه قوماً كفروا بعد ايمانهم و شهدوا ان الرسول حق . .. و اللّه لا يهدى

عدم هدايت از جانب خدا (كيف يهدى اللّه)، پس از تحقق كفر و ارتداد و ظلمِ انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 90 - 2

2 _ ارتداد و اصرار بر كفر

، موجب محروميّت از هدايت خداوند

انّ الذين كفروا . .. لن تقبل توبتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 17

17 _ فريب در برابر بهره هاى دنيوى ، موجب محروميّت از سعادت و نجات اخروى

فمن زحزح عن النّار و ادخل الجنّة فقد فاز و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 29

29 _ لعنت الهى ، زمينه محروميت از هدايت و ايمان

لعنهم اللّه بكفرهم فلا يؤمنون الّا قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 68 - 5

5 _ وابستگى به دنيا و بى اعتنايى به مواعظ الهى و پيروى نكردن از احكام پيامبر ( ص ) ، مانعى براى نيل به صراط مستقيم

فلا و ربّك . .. و لو انّا كتبنا ... و لو انّهم فعلوا ... و لهديناهم صراطا مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 88 - 13،18،19

13 _ ناتوانى مردم از هدايت گمراه كنندگان به دست خداوند

و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

18 _ ناتوانى توده مردم از درك هدايت ناپذيرى انسان ها پس از اضلال الهى

من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلاً

مخاطب قرار گرفتن پيامبر (فلن تجد)، با وجود اينكه مؤمنان مورد خطاب بودند، براى اشاره به اين معناست كه عموم مردم توان درك اين حقيقت را ندارند و فقط پيامبر (ص) مى تواند اين حقيقت را درك كند.

19 _ كسى را كه خداوند گمراه كند ، پيامبر

( ص ) نيز راهى براى هدايت او نخواهد داشت .

و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 18،20

18 _ لجاجت و ناباورى ، عامل بسته شدن قلب انسان ، بر شناخت معارف الهى و تأثيرپذيرى از هدايتهاست .

قلوبنا غلف بل طبع اللّه عليها بكفرهم

20 _ دل هاى مهر خورده و در حجاب لجاج فرو رفته يهود ، مانع گرايش آنان به اسلام

بل طبع اللّه عليها بكفرهم فلا يؤمنون إلاّ قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 160 - 6،8

6 _ تلاش مداوم و پيگيرى يهود در جهت بازدارى انسان ها از راه خدا

و بصدّهم عن سبيل اللّه كثيراً

برداشت فوق بر اين اساس است كه {كثيراً} صفت براى مفعول مطلق (صدّاً) محذوف باشد ; بر اين مبنا مفعول به كلمه اى همانند {الناس} در تقدير است، يعنى {و بصدّهم الناس عن سبيل اللّه صدّاً كثيراً}.

8 _ يهود عامل انحراف بسيارى از مردمان و مانع آنان از پيوستن به راه خدا

و بصدّهم عن سبيل اللّه كثيراً

بدان احتمال كه {كثيراً}، مفعول به به {صدهم} باشد، يعنى {بصدهم كثيراً من الناس عن سبيل اللّه}، گفتنى است كه در اين صورت كلمه {صدّ} متعدى و به معناى بازداشتن خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 27

27 _ فسق ، زمينه ساز محروميت آدمى از هدايت پذيرى

فان تولوا . .. ان يصيبهم ببعض ذنوبهم و إن كثيراً من الناس لفسقون

برداشت فوق بر اين مبناست كه

مراد از {ان يصيبهم} گرفتار ساختن گنهكاران به رويگردانى از حق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 14

14 _ ستمكاران ، محروم از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 5

5 _ بيمارى دل و سستى ايمان ، زمينه محروميت از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين. فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 9،10،11،14

9 _ فاسقان ، محروم از هدايت خاص الهى

و اللّه لايهدى القوم الفسقين

10 _ خيانت در شهادت و سوگند دروغ ، فسق و مايه محروميت از هدايت خاص الهى است .

فان عثر على انهما استحقا . .. و اللّه لايهدى القوم الفسقين

11 _ رعايت نكردن تقوا و بى اعتنايى به دستورات خداوند ، فسق و مايه محروميت از هدايت خاص الهى است .

و اسمعوا و اللّه لايهدى القوم الفسقين

14 _ انسان هاى گمراه و محروم از هدايت هاى ويژه الهى ، خود موجب از ميان بردن شايستگى خويش براى دستيابى به هدايت الهى .

و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 43 - 5،8

5 _ سنگدلى، موجب هدايت ناپذيرى و اجابت نكردن دعوت انبيا

و لقد أرسلنا . .. فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا و لكن قست قلوبهم

8 _ زيبا پنداشتن اعمال زشت، موجب هدايت ناپذيرى و اجابت نكردن دعوت انبيا

فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا . .. و زين

لهم الشيطن ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 20

20 _ عن أبى عبدالله(ع) فى قول الله عز و جل: {و من يرد ان يضله يجعل صدره ضيقا حرجا} فقال: قد يكون ضيقا و له منفذ يسمع منها و يبصر و {الحرج} الملتئم الذى لا منفذ له يسمع به و لا يبصر به.

از امام صادق(ع) درباره آيه {و من يرد أن يضله . .. } روايت شده است: گاهى سينه انسان تنگ مى شود اما هنوز راه نفوذى براى آن باقى مانده كه از طريق آن مى شنود و مى بيند و {حرج}، آن سينه اى است كه فشرده شده و هيچ راه نفوذى به آن وجود ندارد كه از آن راه بشنود و يا ببيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 30 - 5،6،7،11

5 _ پذيرش سرپرستى شياطين بجاى خدا، عامل تثبيت گمراهى و دور ماندن از هدايت الهى

فريقا حق عليهم الضللة إنهم اتخذوا الشيطين أولياء من دون الله

6 _ دوست پنداشتن شياطين، نابود كننده زمينه هدايت

و فريقا حق عليهم الضللة إنهم اتخذوا الشيطين أولياء

كلمه {ولى} مى تواند به معناى دوست و نيز به معناى سرپرست باشد. برداشت فوق بر اساس معناى اول است.

7 _ شياطين همواره براى سد كردن راه هدايت بر آدميان، در تلاش هستند.

إنهم اتخذوا الشيطين أولياء

11 _ بى خبرى گمراهان از ضلالت خويش، نابود كننده زمينه هاى هدايت در آنان

فريقا حق عليهم الضللة إنهم اتخذوا . .. و يحسبون أنهم مهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6

- اعراف - 7 - 131 - 5

5 _ تحليل غلط و جاهلانه فرعونيان از ريشه يابى رخداد هاى خوشايند و ناخوشايند ، موجب بى تأثيرى بلا ها و مصيبت ها در هدايت شدن و تذكر يافتن آنان شد .

و لقد أخذنا . .. يطيروا بموسى و من معه

جمله {فإذا جاءتهم . .. } با توجه به ترتب آن بر آيه قبل، در حقيقت پاسخ به اين سؤال است كه چرا ايجاد زمينه هاى هدايت (لقد أخذنا ... لعلهم يذّكّرون) در فرعونيان تأثير نداشت. آيه مورد بحث _ در مقام پاسخ _ ، تحليل غلط آنان را از موانع هدايت و تذكريابى، بيان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 14

14 _ آنان كه از طريق انديشه در ملكوت آسمان ها و زمين ( نياز جهان هستى به مالك و هستى بخش ) هدايت نشوند ، هيچ دليلى ديگر نمى تواند آنان را هدايت كند .

فبأى حديث بعده يؤمنون

توضيح برداشت پيش راهنماى اين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 186 - 2

2 _ كسانى را كه خداوند به ضلالت كشاند ، هيچكس و هيچ چيز قادر بر هدايت آنان نيست .

من يضلل اللّه فلا هادى له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 80 - 10

10 _ فسق ( خروج از اطاعت خدا ) مانع برخوردارى انسان از هدايت الهى

و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11

- 36 - 3

3_ اصرار بر كفر و انكار پيامبران و معارف الهى ، موجب از دست دادن شايستگى براى ايمان و هدايت است .

ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا . .. لن يؤمن من قومك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 10

10- سرگرم شدن به آرزو هاى واهى ، مانع هدايت پذيرى و تسليم شدن در برابر حق است .

ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين . ذرهم ... و يلههم الأمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 20

20- فراموشى ياد خدا ، مانع هدايت يابى سريع انسان است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

{ه_ذا} اشاره به {ذكر ربّ پس از نسيان} _ كه از {اذكر ربّك إذا نسيت} استفاده مى شود _ است. مفاد {أقرب من ه_ذا رشداً} اين است كه: {تدارك ياد خدا، گرچه مايه رشد و هدايت است، اما مداومت بر آن، بدون فراموشى، راهى است كه به هدايت، نزديك تر است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 42 - 9

9- سرمستى هاى مادّى ، از موانع مهم پى بردن انسان به كج روى هاى عملى و عقيدتى خويش است .

و أُحيط بثمره . .. يقول ي_ليتنى لم أُشرك بربّى أحدًا

ثروت مند مغرور مورد بحث در آيه، تنها، پس از آن كه اندوخته و اموال اش نابود شد، به كج روى خود پى برد و بر آن اظهار ندامت كرد، ولى تا قبل

از آن، به آنچه داشت، سرمست و مغرور بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 13

13 - تعصب و تقليد كوركورانه از نياكان و فرهنگ ملى ، مانع از شناخت درست حقايق و ره يابى به آن

ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 5

5 _ برخورد عناد آلود و بهانه جويانه با تعاليم آسمانى ، در پى دارنده گمراهى هدايت ناپذير و مانع دستيابى به حق

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل فضلّوا فلايستطيعون سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 43 - 4

4 _ هواپرستى ، مانع اصلى حق پذيرى و هدايت است .

أرءيت من اتّخذ إل_هه هويه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 8 - 3

3 - عناد و لجاجت ، از موانع ايمان و رهيابى به حق

إلاّ كانوا عنه معرضين . فقد كذّبوا ... و ما كان أكثرهم مؤمنين

از ارتباط اين بخش از آيات مى توان نتيجه گرفت كه عزم كافران بر حق ناپذيرى، علت برخورد سطحى آنان با آيات الهى و در نتيجه ره نيافتن آنان به حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 9

9 - انحرافات جنسى ، مانعى جدى در طريق هدايت پذيرى جامعه

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

مى دانيم همه پيامبران با كارشكنى مفسدان قوم خود مواجه بوده اند; اما سرانجام افرادى _ كم يا زياد _ بدانان

مى گرويدند; ولى حتى يك نفر از قوم منحرف لوط به خاطر نوع فسادشان، (به غير از خانواده وى) به سخنان لوط ايمان نياوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 77 - 5

5 - روحيه لجاج و عناد ، مانع بهرهورى از هدايت و رحمت قرآن

و إنّه لهدًى و رحمة للمؤمنين

قرآن براى هدايت كافران و ساير اهل كتاب است و بى ترديد هدايتگرى هاى آن در بسيارى از آنان تأثير دارد. با توجه به اين نكته گفتنى است كه مراد از {مؤمنين} كسانى اند كه در صدد شناخت حق بوده و در مقابل آن تسليم اند و در يك كلمه روح حق پذيرى در آنان نمرده است و در مقابل آنان كسانى هستند كه در موضع لجاج و عناد قرار دارند و از حق مى گريزند و چه بسا با آن مى ستيزند. آيات بعد مؤيد همين مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 29 - 12

12 - تبعيت از هواى نفس ، مانع هدايت پذيرى است .

بل اتّبع الذين ظلموا أهواءهم . .. فمن يهدى من أضلّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 52 - 8

8 - عامل هدايت ناپذيرى كافران ، خود آنان اند .

يكفرون . فإنّك لاتسمع الموتى ... إذا ولّوا مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 59 - 1،5

1 - كيفر مخالفت هاى لجوجانه و عنادآميز با آيات الهى ، از دست دادن استعداد هدايت است

.

ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون . كذلك يطبع اللّه على قلوب الذين لايعلمو

{طبع} همانند {ختم}، در لغت، به معناى {اثر پديد آمده از نقش (مهر داراى خطوط برجسته)} است و مجازاً، در بستن و مهر و موم كردن چيزى استعمال مى شود (مفردات راغب).

5 - موضع گيرى و عمل خود آدمى ، زمينه نابود شدن استعداد هدايت در وى است .

و لئن جئتهم بأية ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون . كذلك يطبع اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 2

2 - برخى از كافران عصر پيامبر ، به منظور دور ساختن مردم از هدايت قرآنى ، داستان هاى بيهوده را فرامى گرفتند و ترويج مى دادند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

درباره اين كه {مراد از {من الناس} در اين آيه و نيز {خريد حديث لهو} چيست؟}، مفسران گفته اند، بعضى از كافرانِ مكه، به كشورهايى مانند ايران مسافرت مى كردند و كتاب هاى افسانه مى خريدند و يا مى آموختند و آنها را به مكه منتقل مى كردند و به منظور مبارزه با قرآن، رواج مى دادند. لازم به ذكر است كه مراد از {سبيل اللّه} در اين آيه، به قرينه آيات آغاز سوره، مى تواند قرآن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 3

3 - دلِ مبتلا به لهو و باطل ، از آيات الهى هيچ تأثيرى نمى پذيرد .

من يشترى لهو الحديث . .. و إذا تتلى عليه ءاي_تنا ولّى مستكبرًا كأن لم

يسمعها

از اين كه آيه گفته است برخى از مردم، در پى خريد حديث لهوند، استفاده مى شود كه آنان، دل در گرو لهو دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 22 - 13

13 - قساوت قلب و سنگدلى ، مانع پذيرش حق و تابش نور الهى بر قلب ها

أفمن شرح اللّه صدره للإسل_م . .. فويل للق_سية قلوبهم من ذكر اللّه

توصيف كافران به قساوت قلب و سنگدلى، در برابر مؤمنان _ كه از نور هدايت الهى برخورداراند _ مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه قساوت قلب، مانع تابش نور هدايت الهى در قلب ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 33 - 8

8 - قتل پيامبران ، جرمى نابخشودنى و موجب عذاب الهى و محروميت ابدى از هدايت الهى است .

أتقتلون رجلاً . .. و من يضلل اللّه فما له من هاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 25 - 2،12

2- شيطان ، از موانع جدى گرايش آگاهان ، به حق و هدايت

من بعد ما تبيّن لهم الهدى الشيط_ن سوّل لهم

12- شيطان ، يارى دهنده حق گريزان ، در روى گردانى از ايمان و هدايت

و أملى لهم

مفاد {أملى} ممكن است امداد و يارى رساندن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 8 - 3

3_ غرور و غفلت ، مانع درس آموزى انسان از پيام هاى توحيدى نظام شگفت طبيعت *

تبصرة و ذكرى لكلّ عبد منيب

واژه {عبد} اشاره به روحيه تواضع و

{منيب} اشاره به روحيه حق جويى دارد. بنابراين مى توان گفت: مفهوم آيه چنين مى شود: انسان با داشتن غرور و غفلت، نمى تواند درس هاى بصيرت و بيدارگر آيات تكوينى خداوند را دريابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 5

5 - محروميت انسان از هدايت و معارف وحى ، نتيجه روى گردانى از ياد خدا و دنيازدگى

فأعرض عن من تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

ذكر {عن من تولّى. ..} به جاى {عنهم}، نشانگر آن است كه اوصاف ياد شده، عامل محرميت مشركان از قبول دعوت و تبليغ پيامبر(ص) بوده است.

موانع هدايت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 72 - 6

6- سرمستى ، تحيّر و بصيرت نداشتن قوم لوط ، مانع هدايت پذيرى از رهنمود هاى حضرت لوط ( ع ) بود .

و اتقوا الله و لاتخزون . .. لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

{سكرة} به معناى از بين رفتن و از كار افتادن عقل است و {عمه} به معناى تردد ناشى از تحير در امور است. بنابراين مقصود از جمله {لفى سكرتهم يعمهون} سرمستى و متحير بودن و از دست دادن بصيرت در امور است.

موانع هدايت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 55 - 10

10 - عامل بازداشتن كافران از رويكرد به حق ، دروغ پردازى آنان است .

كذلك كانوا يؤفكون

{كذلك} اشاره به دروغ پردازى و افترا زدن كافران مجرم است; يعنى، همان طور كه در قيامت دروغ مى گويند در

دنيا نيز عمل مى كردند. لازم به ذكر است كه ريشه {يؤفكون} {إفك} است و به معناى {هر نوع باز داشته شدن از جهت و موقعيتى است كه شايسته بوده در آن موقعيت باشد} (مفردات راغب). بنابراين، مراد از {يؤفكون}، منصرف شدن از عقيده حق و گرايش يافتن به باطل است.

موانع هدايت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 42 - 3

3 _ لجاجت و روح حق ناپذيرى مشركان ، مانع از تأثير نهايى دعوت و هدايت پيامبر ( ص ) در آنان بود .

إن كاد ليضلّنا عن ءالهتنا لولا أن صبرنا عليها

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه صبر و مقاومت در برابر دعوت به حق پيامبر(ص)، معنايى جز لجاجت و عناد ندارد و نشانه وجود روح حق ناپذيرى است.

موانع هدايت ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 43 - 1

1 - محيط و عادت هاى شرك آلود ، مانع هدايت بلقيس به راه راست و يكتاپرستى در گذشته عمر وى

و صدّها ما كانت . .. إنّها كانت من قوم ك_فرين

{صَدّ} (مصدر {صَدَّ}) به معناى منع و بازداشتن است. متعلق {صَدَّ} محذوف و به تقدير {صدّها عن السبيل} مى باشد. برداشت ياد شده بدان احتمال است كه آيه ياد شده ناظر به پاسخ اين پرسش باشد كه بلقيس چرا پيش از اين ماجرا (ماجراى ميان او و سليمان(ع)) با فراستى كه داشت، از راه راست منحرف شده بود.

مؤاخذه اخروى هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص

- 28 - 61 - 9

9 - هدايت ناپذيران ، براى مؤاخذه و كيفر در روز رستاخيز احضار خواهند شد .

ثمّ هو يوم القي_مة من المحضرين

ناپايدارى امكانات دنيوى هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 7

7 - بهره مندى انسان هاى هدايت ناپذير از متاع دنيا ، هم چون خود زندگى دنيوى ناپايدار و فانى است .

كمن متّعن_ه مت_ع الحي_وة الدنيا

ناپايدارى زندگى دنيوى هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 7

7 - بهره مندى انسان هاى هدايت ناپذير از متاع دنيا ، هم چون خود زندگى دنيوى ناپايدار و فانى است .

كمن متّعن_ه مت_ع الحي_وة الدنيا

نسل هدايت يافته ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 10

10 _ كثرت پيامبران و هدايت يافتگان در ذريه ابراهيم(ع)، پاداش نيكوكار بودن آن حضرت است.

و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

نشانه هاى هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 8

8 _ توحيد و پرستش خداى يگانه نشانه هدايت است.

إنى نهيت أن أعبد الذين . .. و ما أنا من المهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 72 - 4

4 _ تسليم شدن در برابر پروردگار و اقامه نماز و پروا از او، نشانه برخوردارى از هدايت الهى است.

إن هدى الله هو الهدى و أمرنا لنسلم . .. و أن أقيموا الصلوة و اتقوه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 118 - 9

9 _ ايمان به آيات خداوند زمينه التزام عملى به احكام ابلاغ شده از جانب اوست.

فكلوا . .. إن كنتم بأيته مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 3

3 _ تسليم بودن انسان در برابر حق و داشتن روحيه حق پذيرى، نشانه برخوردارى از هدايت و توفيق الهى است.

فمن يرد الله أن يهديه يشرح صدره للإسلم

اسلام در اين آيه مى تواند به معنى لغوى آن كه تسليم است، باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 8

8- روى آوردن به انجام عمل صالح ، نشانگر برخوردارى از هدايت هاى ويژه الهى است .

و يزيد اللّه الذين اهتدوا هدًى والبقي_ت الص_لح_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 6

6 - يكتاپرستى و پيروى از دعوت پيامبران ، نشانه هدايت و بينايى است .

فهدين_هم فاستحبّوا العمى على الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 12

12 - ايمان و عمل صالح ، نشانه رهايى از ظلمت ها و هدايت به نور است .

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يدخله جنّ_ت

ذكر پاداش بهشت براى مؤمنان نيكوكار _ پس از طرح مسأله ظلمت كفر و نور ايمان _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

نعمت هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 7 - 3

3 -

هدايت به صراط مستقيم ، از نعمت هاى بزرگ خداوند است .

صرط الذين انعمت عليهم

اطلاق نعمت و اراده كردن نعمت هدايت، بيانگر اين است كه گوينده، نعمتهاى ديگر را در مقابل نعمت هدايت، نعمت به حساب نمى آورد، و اين، حكايت از والايى نعمت هدايت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 13

13 _ ذكر خداوند ، بايد مناسب نعمتِ هدايت الهى باشد .

و اذكروه كما هديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 16،17

16 _ پايدارى در دين و حركت در مسير انبياى الهى ، شكر نعمتِ هدايت و رسالت انبياست .

افاين مات او قتل انقلبتم . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

مراد از {الشّاكرين} در اين آيه، يا خصوص كسانى است كه هرگز مرتد نمى شوند و همچنان پايبند دين الهى هستند، و يا مؤمنان پايدار، مصداق مورد نظر براى {الشّاكرين} هستند.

17 _ واپسگرايى و ارتداد ، كفران نعمتِ رسالت انبيا و هدايت الهى است .

و من ينقلب على عقبيه . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

مفهوم جمله {و سيجزى اللّه الشّاكرين} اين است كه مرتدان، ناسپاس هستند، و به مناسبت حكم و موضوع، اين ناسپاسى در ارتباط با رسالت انبيا و هدايت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 12

12 _ مؤمنان با ايمان خويش به پيامبر(ص) و آيين الهى سپاسگزار نعمت هدايت هستند.

أهؤلاء منّ اللّه عليهم . .. أليس اللّه بأعلم بالشكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

حج - 22 - 37 - 9،11

9 - نعمت هدايت برترين نعمت الهى و جلوه عظمت و كبريايى خداوند

لتكبّروا اللّه على ما هديكم

11 - كسانى كه به پاس نعمت هدايت ، به درگاه خدا سپاس مى گزارند و او را به بزرگى ياد مى كنند ، در زمره محسنان و نيكو كاران اند .

و بشّر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 38 - 5

5 - دشمنى با دين خدا ، خيانت در امانت او و ناسپاسى در برابر نعمت هدايت او است .

إنّ اللّه يدفع . .. إنّ اللّه لايحبّ كلّ خوّان كفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 56 - 3

3 - هدايت ، نعمتى خدادادى و خارج از حوزه قدرت غير او

إنّك لاتهدى من أحببت و ل_كنّ اللّه يهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 2

2 - هدايت به صراط مستقيم ، از نعمت هاى بزرگ خداوند به موسى و هارون ( عليهماالسلام )

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . .. و هدين_هما الصرط المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 8

8 - هدايت ، نعمتى بزرگ و شايسته سپاس گزارى است .

إنّا هدين_ه السبيل إمّا شاكرًا

از اين كه در آيه شريفه، به مؤمن هدايت يافته، {شاكر} گفته شده است، استفاده مى شود كه هدايت نعمتى در خور سپاس گزارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 -

17 - 4

4 - ايمان به آيات الهى ، سفارش يكديگر به استقامت در تكاليف دشوار و اظهار محبت به بردگان ، يتيمان و تنگدستان ، قدردانى از نعمت هاى بينايى ، گويايى و هدايت است .

ألم نجعل له عينين . و لسانًا و شفتين . و هدين_ه النجدين ... ثمّ كان من الذين ءام

{الذين آمنوا} گرچه مطلق است; ولى مصداق بارز آنها _ به قرينه {و الذين كفروا بآياتنا} در آيات بعد _ مؤمنان به آيات الهى است و آيات پيشين _ كه بعضى از تكاليف را {عقبة} ناميده بود _ قرينه بر مراد از {صبر} است و سياق آيات نشان مى دهد كه مراد از {مرحمة}، ترّحم بر {رقبة}، {يتيم} و {مسكين} است. ارتباط اين آيات با آيه هاى پيشين _ كه نعمت هاى الهى را برشمرده _ گوياى برداشت ياد شده است; زيرا {بينايى و بصيرت}، زمينه ساز {ايمان} و {داشتن زبان و لب}، زمينه ساز توصيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 11 - 3

3 - برخوردارى از جاى امن ، هدايت و ثروت ، نعمت هاى الهى و سزاوار بازگو كردن براى ديگران است .

ف_اوى . .. فهدى ... فأغنى ... و أمّا بنعمة ربّك فحدّث

نفى اكراه در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 2 - 7

7 _ وظيفه پيامبر(ص) در برابر قرآن انذار و تذكر است، نه اجبار مردم به هدايت

لتنذر به ذكرى للمؤمنين

برداشت فوق بر اين مبناست كه جمله {فلايكن . ..} تفريع بر {لتنذر ...} باشد. يعنى قرآن

تنها براى انذار و تذكر نازل شده است، بنابراين جايى براى نگرانى از اعراض مشركان وجود ندارد. زيرا اجبار آنان بر هدايت از اهداف نزول قرآن نيست.

نقش هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 6

6 - هدايت ناپذيرى برخى مردم ، مانع فرستادن رسول الهى به سوى آنان نيست .

أوَلم تأتهم . .. و لو أنّا أهلكن_هم ... لولا أرسلت

نورانيت هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 8

8 - { ضلالت و گمراهى } ، ظلمت و تاريكى و { هدايت و رهيابى } ، نور و روشنايى است .

ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

استعاره آوردن {ظلمت} براى ضلالت و {نور} براى هدايت بيانگر مطلب ياد شده است.

نياز به هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 4

4 - انسان همواره نيازمند هدايت هاى الهى است .

إهدنا الصرط المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 17

17 _ انسان موجودى نيازمند به قانون و هدايت هاى تشريعى از جانب خداوند

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 38 - 5

5 - انسان براى نيل به سعادت ، نيازمند هدايت ها و رهنمود هاى الهى است .

فإما يأتينكم منى هدًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 10

10 _ انسان بدون هدايت پروردگار

در گمراهى خواهد ماند.

لئن لم يهدنى ربى لأكونن من القوم الضالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 121 - 6

6- انسان ، نيازمند به هدايت الهى در راهيابى به { صراط مستقيم }

هده إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 95 - 5

5- هر موجود شعورمند مستقر در زمين ، نيازمند به وحى الهى و هدايت آسمانى

قل لو كان فى الأرض مل_ئكة يمشون مطمئنّين لنزّلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 22

22- همواره ياد كردن خداوند ، نيازمند توفيق و هدايت ويژه الهى است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 49 - 5

5 - بنى اسرائيل در عصر فرعون ، گرفتار انحراف در عقيده و عمل و نيازمند هدايت از سوى خدا

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب لعلّهم يهتدون

{هم} در {لعلّهم} كنايه از بنى اسرائيل است و ارجاع آن به فرعون و طايفه او، درست نيست; زيرا نزول تورات، بعد از هلاكت آنها بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 2

2 - بشر ، نيازمند هدايت و راهنمايى از جانب خداوند

قل فأتوا بكت_ب من عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 11

11 - انسان ، نيازمند به هدايت الهى است و در صورت بهره نجستن

از آن گمراه مى شود .

قل ربّى أعلم من جاء بالهدى و من هو فى ضل_ل مبين

برداشت ياد شده با توجه به اين مطلب است كه گمراهى بشر در برابر هدايت ارائه شده از سوى خداوند قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 57 - 6

6 - نياز انسان به هدايت الهى در رسيدن به سعادت و خوشبختى

لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين

از اين كه كافران رسيدن به مقام متقين (سعادتمندان) را منوط به هدايت الهى مى دانند، مطلب ياد شده را مى توان استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 53 - 3

3 - نياز همه انسان ها ، حتى پيامبران ، به هدايت الهى

و لقد ءاتينا موسى الهدى

آيه شريفه در مقام امتنان است. در اين مقام، اعطا و بخشش هدايت، دليل نياز بشر به آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 6 - 4

4 - سپرى شدن تاريخ [ رخداد ها و تحولات زندگى انسان در گذر زمان ] ، باعث بى نيازى بشر از وحى و هدايت هاى آسمانى نيست .

أفنضرب عنكم الذكر . .. و كم أرسلنا من نبىّ فى الأوّلين

فرستاده شدن پيامبران فراوان در امت هاى پيشين، نشانگر آن است كه انسان ها در هيچ يك از دوره هاى تاريخ، بى نياز از وحى الهى نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 11

11 - انسان ، در اشتياق رستگارى و نيازمند

راهنمايى ، براى تشخيص راه ها و مصاديق آن

ذلك هو الفوز المبين

تأكيد با ضمير فصل در زمينه نماياندن رستگارى راستين، نشانگر آن است كه اولاً انسان در نهاد خودش، عشق به رستگارى دارد و ثانياً دستيابى به آن، نيازمند هدايت و راهنمايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 20

20 - انسان در هر مرحله از زندگى ، مواجه با راه هاى گوناگون حق و باطل و نيازمند هدايت مداوم

و يهديكم صرطًا مستقيمًا

از اين كه خداوند، براى مؤمنان مسأله هدايت را مطرح كرده; معلوم مى شود كه اصولاً انسان ها، حتى مؤمنان، در هر مرحله از زندگى، مواجه با ابهام ها و آزمون هاى جديدى مى شوند كه براى انتخاب راه صحيح، همواره نيازمند هدايت اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 8 - 4

4_ انسان ، حتى پس از برخوردارى از روحيه عبوديت و خداجويى ، نيازمند بينش يابى و تذكّر

تبصرة و ذكرى لكلّ عبد منيب

تعبير {لكلّ عبد منيب}، مى رساند كه انسان حتى با داشتن روحيه عبوديت و انابه، باز نيازمند تبصرة (بينش يابى) و تذكّر است. ازاين رو خداوند، مظاهر طبيعت را به گونه اى قرار داده تا مايه بينش و تذكّر آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 8

8 - انسان ، جهت گذار سالم از مسير زندگى دنيوى و به بيراهه نيفتادن ، به نورى هدايت كننده در وجود خود نيازمند است .

و يجعل لكم نورًا تمشون به

برداشت ياد شده در

صورتى استفاده مى شود كه مراد از {تمشون} طى كردن مسير زندگى دنيوى باشد.

نياز به هدايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 7

7 _ غير خدا ، ذاتاً فاقد توانايى ره يابى به سوى حق بوده و نيازمند هدايت خداست .

أفمن يهدى إلى الحق أن يتبع أمن لايهدّى إلا أن يهدى

وحدت راه هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 6

6 _ تعدد تاريكيها و گمراهيها و وحدت نور و هدايت در جهان آفرينش

و جعل الظلمت و النور

جمع آوردن {ظلمات} در برابر {نور} به صورت مفرد مى تواند اشاره به تعدد راههاى گمراهى و يگانه بودن راه مستقيم هدايت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 20 - 4

4 - راه حق و هدايت ، يكى است و راه باطل و گمراهى متعدد و گوناگون .

و لا الظلم_ت و لا النور

جمع آوردن {ظلمات} و مفردآوردن {نور}، گوياى برداشت ياد شده است.

وعده در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 6

6 - استفاده از وعده و وعيد و هشدار و تشويق ، روش قرآن براى هدايت مردم است .

هدًى . .. فبشّره بعذاب ... لهم جن_ّ_ت النعيم

گوشزد كردن فرجام مؤمنان، پس از يادآورى عذاب معرضان از آيات خدا، شيوه اى است كه در آن، براى شنونده اميد و ترس ايجاد مى شود و چنين حالتى شخص را در حالت اعتدال نگه مى دارد.

وعيد در

هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 8 - 6

6 - استفاده از وعده و وعيد و هشدار و تشويق ، روش قرآن براى هدايت مردم است .

هدًى . .. فبشّره بعذاب ... لهم جن_ّ_ت النعيم

گوشزد كردن فرجام مؤمنان، پس از يادآورى عذاب معرضان از آيات خدا، شيوه اى است كه در آن، براى شنونده اميد و ترس ايجاد مى شود و چنين حالتى شخص را در حالت اعتدال نگه مى دارد.

ويژگى كتاب هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 9

9 _ روشنى و روشنى بخشى، ويژگى لازم براى كتاب هدايت است.

الكتب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس

ويژگيهاى هدايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 39 - 4

4 - خداوند رهنمود ها و هدايت هاى خويش را همراه با آيت و نشانى بر الهى بودن آنها ، به سوى مردم مى فرستد .

فإما يأتينكم منى هدًى . .. الذين كفروا و كذبوا بأيتنا

كلمه {آيات} جمع آيت و به معناى علامتها و نشانه هاست. مراد از آن - به دليل كلمه {هدًى} و {هداى} در آيه قبل - هدايتها و رهنمودهاى الهى است. تعبير كردن از هدايت به {آيات} براى رساندن اين معناست كه: خداوند، رهنمودهاى خويش را به گونه اى كه نشان دهنده حقانيت و خدايى بودن آنها باشد، ارائه مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 8

8 - هدايت هاى الهى ،

هدايتى كامل و خالص از هر شائبه ضلالت و پيامد هاى ناهنجار

إن هدى اللّه هو الهدى

{ال} در {الهدى} براى استغراق صفات است و {هو} در جمله فوق، ضمير فصل و حاكى از حصر مى باشد. بنابراين {إن هدى اللّه هو الهدى}; يعنى، تنها، هدايت خدا، هدايتى كامل است.

ويژگيهاى هدايت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 2 - 7

7 _ هدايت هاى قرآن ، به دور از هر كاستى و پيراسته از كمترين پيامد ناهنجارى است .

هدًى للمتقين

{هدًى} مصدر و در اينجا به معناى اسم فاعل (هادى) است. به كارگيرى مصدر به جاى اسم فاعل اشاره به اين حقيقت دارد كه قرآن محض هدايت است; يعنى رهنمودهاى قرآن مستلزم هيچ ضلالت و مشوب به هيچ گمراهى و سردرگمى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 13

13_ هدايت هاى قرآن ، پيراسته از هر گمراهى و منزّه از كمترين پيامدى ناهنجار

و ل_كن . .. هدًى

{هدًى} مصدر است و در اين جا به معناى اسم فاعل (هدايت كننده) مى باشد. به كارگيرى مصدر به جاى اسم فاعل اشاره به اين حقيقت دارد كه: موصوفش (قرآن) محض هدايت است ; يعنى ، رهنمودهاى آن مستلزم هيچ گمراهى و آميخته به هيچ ضلالتى نيست.

هدايت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 122 - 7،8،10

7 - آدم ( ع ) ، درپى برگزيدگى و آمرزيده شدن ، از هدايت الهى نيز برخوردار گرديد .

ثمّ اجتب_ه ربّه فتاب عليه و هدى

8 - آدم

( ع ) ، پس از آمرزش گناهش ، راه رشد و تعالى خويش را بازيافت .

و هدى

در آيه قبل آمده بود كه آدم(ع) در پى نافرمانى و عصيان، از رشد و كمال خويش بازماند (غوى). فعل {هدى} در اين آيه دلالت مى كند كه خداوند آثار آن گمراهى را از ميان برد و راه كمال و برگزيدگى را الهى را به او نشان داد.

10 - پذيرش توبه آدم و راهنمايى او براى حركت به سوى خدا ، پرورشى الهى براى آدم و جلوه اى از ربوبيت خداوند بود .

ثمّ اجتب_ه ربّه فتاب عليه و هدى

ارتباط واژه {ربّه} به فعل هاى {تاب} و {هدى}، گوياى برداشت ياد شده است و مراد از هدايت _ به قرينه {اجتباه ربّه} _ هدايت به سوى خداوند است.

هدايت آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 2،8

2- حضرت ابراهيم ( ع ) براى هدايت آزر به توحيد و نجات وى از عذاب الهى ، تلاشى دلسوزانه داشت .

ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

8- حضرت ابراهيم ( ع ) با برخوردى عاطفى و مؤدبانه سعى در ارشاد و هدايت آزر داشت .

ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

خطاب {ياأبت} گوياى عطوفت ابراهيم(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 4

4- ابراهيم ( ع ) به هدايت شدن آزر ، در عين اصرار و تعصب او بر بت پرستى اميدوار بود .

سأستغفر لك ربّى

ممكن است مراد ابراهيم(ع) از طلب مغفرت، طلب مقدمات مغفرت (ترك بت پرستى) باشد، زيرا

آن حضرت از هدايت يافتن آزر نااميد نشده بود و لذا سعى در رام كردن او از طريق برانگيختن احساسات وى داشت.

هدايت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 5

5 - خداوند ، هدايتگر جهان هستى و پديده هاى آن است .

اللّه نور السم_وت و الأرض

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از نور، يكى از معانى كنايى و مجازى آن (يعنى، هدايتگرى) باشد; چرا كه از ويژگى هاى نور، روشنايى بخشى است و روشنايى بخشى خداوند نسبت به پديده هاى جهان به اين دليل است كه آنها را به مقصد خود هدايت كند.

هدايت آيندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 3

3 - تلاش انسان براى هدايت نسل هاى آينده خويش ، اقدامى پسنديده و روشى ابراهيمى است .

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

چنانچه فاعل {جعل} ابراهيم(ع) باشد، از اسوه بودن عمل آن حضرت، مطلب بالا استفاده مى شود.

هدايت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 4

4 _ ابراهيم(ع)، ره يافته به توحيد و يگانه پرستى در پرتو هدايت خداوند بود.

أتحجونى فى الله و قد هدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 2

2 _ ابراهيم، اسحاق(ع) و يعقوب(ع) داراى مقامى رفيع و بهره مند از هدايتى ويژه به توحيد و برهانهاى آن، از جانب خداوند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب كلاً هدينا

بهره مندى از هدايت ويژه الهى حاكى از مرتبه

والاى آن پيامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 121 - 4

4- خداوند ، حضرت ابراهيم ( ع ) را به { صراط مستقيم } هدايت كرد .

هده إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 5

5- ابراهيم ( ع ) ، پيش از مناظره اش با آزر ، موحدى هدايت يافته و آگاه بود .

ي_أبت إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 7

7 - راه يابى بهتر به مقصد و خير و صلاح افزون تر در پرتو عنايت خداوند ، فلسفه هجرت ابراهيم ( ع )

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

به قرينه اين كه رسالت ابراهيم(ع) پس از هجرت هم ادامه داشت به دست مى آيد كه مراد از هدايتى كه مورد درخواست آن حضرت بود، ره يابى به مقصد و خير و صلاحى است كه ايشان از آغاز به دنبال آن بوده است.

هدايت اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 11

11 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده است : { . . . ان اللّه تبارك و تعالى . . . يوم القيامة . . . يهدى اهل الإيمان و العمل الصالح إلى جنته . . . قال عزّ و جل : { إن الذين آمنوا و عملوا الصالحات يهديهم ربهم بإيمانهم تجرى من تحتهم الأنهار

فى جنات النعيم } . . . ;

. .. خداى تبارك و تعالى ... روز قيامت ... اهل ايمان و عمل صالح را به سوى بهشت خود راهنمايى مى كند ... خداى عزوجل فرمود: به تحقيق كسانى كه ايمان آورده اند و داراى اعمال صالح هستند، پروردگارشان آنان را در پرتو ايمانشان هدايت مى كند. از زير [قصرهاى] آنان در باغهاى پر نعمت، نهرها جارى است ... }.

هدايت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 2

2 _ ابراهيم، اسحاق(ع) و يعقوب(ع) داراى مقامى رفيع و بهره مند از هدايتى ويژه به توحيد و برهانهاى آن، از جانب خداوند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب كلاً هدينا

بهره مندى از هدايت ويژه الهى حاكى از مرتبه والاى آن پيامبران است.

هدايت اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 2

2 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، از زمره صالحان و برخوردار از هدايت ويژه خداوند بودند.

كلاً هدينا . .. و من ذريته ... كل من الصلحين ... و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

هدايت اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 97 - 1

1_ خداوند ، موسى ( ع ) را براى هدايت فرعون و بزرگان دربارش ، به سوى آنان فرستاد .

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 7

7 - فرمان الهى به موسى ( ع )

در وادى طور ، مبنى بر رفتن نزد فرعون و ابلاغ رسالت خويش به وى و مهتران حكومتش

إلى فرعون و ملإيْه

{إلى فرعون} متعلق به عامل محذوف بوده و تقدير آن چنين است: {اذهب إلى فرعون و ملإيْه}.

هدايت اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 13 - 7

7- اصحاب كهف ، جوانمردانى مؤمن به پروردگار خويش و بهره مند از هدايت افزون الهى بودند .

انّهم فتية ءامنوا بربّهم و زدن_هم هدًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 17 - 7،9،12

7- ره يابى اصحاب كهف به پناهگاهى امن و وسيع ، نمودى از رحمت و هدايت الهى براى آنان بود .

ينشر لكم ربّكم من رحمته . .. و هم فى فجوة منه

9- رهنمون شدن اصحاب كهف به غارى ويژه _ كه براى ساليانى دراز ، بدن آنان را سالم نگاه دارد _ از آيات الهى بود .

و ترى الشمس . .. ذلك من ءاي_ت اللّه

{ذلك} به غار اصحاب كهف و خصوصيات آن اشاره دارد. آيت بودن اين مجموعه، شايد بدان جهت باشد كه خداوند، براى حفظ بدن ها و سالم ماندن اجساد اصحاب كهف در طول ساليانى دراز، آنان را به غارى هدايت كرد كه بهترين شرايط طبيعى را براى چنين منظورى در خود داشته باشد.

12- اصحاب كهف ، گروهى بهره مند از هدايت خداونو بودند .

فأوُواْ إلى الكهف ينشر لكم ربّكم من رحمته . .. من يهد اللّه فهو المهتد

هدايت الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128

- 17

17 _ نگرانى پيامبر ( ص ) ، از هدايت نيافتن مشركان و اعلام خداوند ، به اينكه هدايت به دست اوست ، نه پيامبر ( ص ) .

ليس لك من الامر شىء

رسول اللّه (ص) در پى شكست دندان مباركش توسط مشركان در جنگ احد فرمود: كيف يفلح قومٌ فعلوا هذا بنبيّهم؟ در اين هنگام آيه فوق نازل شد.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 312.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 17

17 _ واپسگرايى و ارتداد ، كفران نعمتِ رسالت انبيا و هدايت الهى است .

و من ينقلب على عقبيه . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

مفهوم جمله {و سيجزى اللّه الشّاكرين} اين است كه مرتدان، ناسپاس هستند، و به مناسبت حكم و موضوع، اين ناسپاسى در ارتباط با رسالت انبيا و هدايت الهى است.

هدايت الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 4

4 _ زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از هدايت خاص خداوند بهره مند بودند.

و كلا هدينا . .. و من ذريته ... و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

هدايت اليسع(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 2

2 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، از زمره صالحان و برخوردار از هدايت ويژه خداوند بودند.

كلاً هدينا . .. و من ذريته ... كل من الصلحين ... و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

هدايت امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36

- 6

6- برخى از امت ها با اعزام انبيا به سوى آنان ، هدايت يافتند و برخى ديگر بر گمراهى خود باقى ماندند .

فمنهم من هدى الله و منهم من حقّت عليه الضل_لة

هدايت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 75 - 7

7 _ انبيا از هدايت ويژه خداوند برخوردارند.

و كذلك نرى إبرهيم ملكوت . .. و ليكون من الموقنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 87 - 5

5 _ گزينش و هدايت انبيا از جانب خداوند است.

و اجتبينهم و هدينهم إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 1،12

1 _ انبيا هدايت يافتگان از سوى خداوند هستند.

أولئك الذين هدى الله

12 _ اجر و مزد طلب نكردن از مردم در قبال انجام رسالت و تبليغ دين، از هدايتهاى خداوند به انبياى گذشته است.

فبهديهم اقتده قل لاأسئلكم عليه أجرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 12 - 1،3

1- انبيا با توجه به هدايت يافتن خويش از سوى خداوند ، هيچ توجيهى رابراى توكل نكردن به او روا نمى داشتند .

و ما لنا ألاّ نتوكّل على الله و قد هدي_نا سبلنا

3- همه انبيا خود را مديون هدايت خاص خداوند مى دانستند .

و قد هدي_نا سبلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 9

9 - پيامبران ، در تشخيص موارد رضايت خداوند ، نيازمند راهنمايى و هدايت او هستند .

و ما أعجلك .

.. عجلت إليك ربّ لترضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 1،2

1 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، مردم را به پيروى از رسولانى ره يافته _ كه هيچ مزدى در ابلاغ رسالت خويش نمى خواستند _ فراخوانده بود .

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

2 - اخلاص و مزد نخواستن در ابلاغ رسالت و ره يافته بودن ، دليل لزوم پيروى از پيامبران در ديدگاه مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار )

اتّبعوا المرسلين . اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

جمله {اتّبعوا من لايسئلكم أجراً. ..} تأكيد براى جمله {اتّبعوا المرسلين} در آيه پيش و نيز در مقام تعليل براى آن جمله است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 53 - 6

6 - كتاب هاى آسمانى ، وسيله تداوم هدايت و رسالت پيامبران در طول تاريخ

و لقد ءاتينا موسى الهدى و أورثنا بنى إسرءيل الكت_ب

هدايت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 2،4

2 _ هدايت يافتن انسان ها ، خارج از وظيفه پيامبر اكرم ( ص ) و تنها در قلمرو مشيّت الهى

ليس عليك هُديهُم و لكنّ اللّه يهدى من يشاء

4 _ شدّت علاقه پيامبر اكرم ( ص ) به هدايت مردم و تلاش وى در اين جهت

ليس عليك هديهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 168 - 9

9 _ آمرزش و هدايت انسان به دست خداوند است .

لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 170 - 6

6 _ هدايت و تربيت تمامى انسان ها ، هدف از بعثت پيامبران و نزول كتب آسمانى

يأيها الناس قد جاءكم الرسول بالحق من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 18

18 _ هدايت انسان ها ، تنها در اختيار خداوند است .

إنّ اللّه لايهدى القوم الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 3

3 _ هدايت انسان ها ، در گرو حضور قرآن با سنت پيامبر ( ص ) در ميان آنها

تعالوا إلى ما أنزل اللّه و إلى الرسول

چنانچه مراد از {تعالوا . .. الى الرسول} پذيرش معارفى باشد كه به آن حضرت وحى مى شد ضميمه ساختن {الى الرسول} لزومى نداشت بنابراين آيه اشاره به اين دارد كه رسول خدا(ص) علاوه بر مسائل وحى شده به وى، داراى دستورات و معارفى است كه از آنها به سنت پيامبر(ص) تعبير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 9

9- هدايت پذيرى تنها در گرو ابزار هدايت نيست ; بلكه خود انسان ها در آن نقش اساسى دارند .

يضرب الله الأمثال للناس لعلّهم يتذكّرون

بى شك از هدفهاى ذكر مَثَل، هدايت انسانها و پند دادن به آنان است; اما ذكر {لعلّ} براى آن، كه به معناى ترجى و طمع در انجام كار است، مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف

- 18 - 24 - 18

18- هدايت هاى خداوند ، همواره ، در جهت صلاح انسان و رساندن او به راه هاى درست و صحيح است .

عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

در المصباح المنير آمده است: { {رُشْد} صلاح است و آن، رسيدن به صواب و درستى است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 8

8 - قرآن ، كتابى نازل شده براى هدايت و راهنمايى مردم .

فمن اهتدى فلنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 9،10

9 - قرآن ، نور الهى در تاريكى هاى نادانى و موجب هدايت انسان از گمراهى است .

و ل_كن جعلن_ه نورًا نهدى به من نشاء من عبادنا

10 - هدايت انسان به وسيله وحى و قرآن ، تابع مشيت الهى است .

نهدى به من نشاء

هدايت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 9

9 - هدايت همگان به صراط مستقيم ، آرمان انسان موحد است .

إهدنا الصرط المستقيم

به كارگيرى {اهدنا} (ما را هدايت كن) به جاى {اهدنى} (مرا هدايت كن) حاوى نكته اى است كه در برداشت فوق آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 53 - 8

8 - دستيابى انسان ها به هدايت ، هدف از نزول كتاب هاى آسمانى است .

و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان لعلكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 142 - 12،14،15،16

12 -

قبله شدن كعبه ، زمينه ساز هدايت انسان ها به صراط مستقيم است .

ما وليهم عن قبلتهم . .. يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

جمله {للّه المشرق . ..} بيانگر اين است كه: كعبه و بيت المقدس هر دو ملك خداست و از اين جهت تفاوتى ندارند و جمله {يهدى ...} اشاره به اين دارد كه انتخاب كعبه به عنوان قبله، زمينه ساز هدايت انسانهاست و لذا آن را قبله همگان قرار داد.

14 - خداوند ، هدايت كننده انسان ها به صراط مستقيم است .

يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

15 - هدايت انسان ها به صراط مستقيم ، هدف از تشريع دين و جعل احكام از سوى خداوند است .

ما وليهم عن قبلتهم . .. يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

16 - خداوند ، در هدايت انسان ها و تشريع قوانين دين مختار است .

يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 13

13 - خداوند هدايت كننده انسانهاست .

إلا على الذين هدى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 4

4 - دستيابى انسان ها به هدايت و كامل شدن نعمت الهى بر ايشان ، از اهداف بعثت پيامبر ( ص ) است .

فولوا وجوهكم شطره . .. و لعلكم تهتدون. كما أرسلنا فيكم رسولا

چنانچه {كما أرسلنا . ..} بيانگر تشبيه مسأله تغيير قبله به رسالت پيامبر (ص) باشد; {لأتم نعمتى عليكم و لعلكم تهتدون} گوياى وجه شبه است; يعنى، همان گونه كه بعثت پيامبر براى اتمام نعمت بر بندگان و دستيابى

آنان به هدايت مى باشد، تغيير قبله نيز داراى چنين هدفها و نتايجى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 6،10

6 - قرآن كتابى هدايتگر و راهنماى همه انسانهاست .

الذى أنزل فيه القرءان هدًى للناس

10 - قرآن ، حاوى دلايلى روشن و فراوان براى رهنمون ساختن انسان ها به هدايت هاى ويژه و مراحل والاى هدايت

الذى أنزل فيه القرءان هدًى للناس و بينت من الهدى

{بينة} به معناى دليل و روشن و آشكار است و جمع آوردن آن دلالت بر كثرت دارد. از معرفه بودن {الهدى} در {بينات من الهدى} چنين بر مى آيد كه مراد، هدايتهايى خاص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 4

4_ هدف از خلقت انسانها ، هدايت كردن ايشان به طريق حق و نزول رحمت بر آنان است .

إلاّ من رحم ربك و لذلك خلقهم

مشاراليه {ذلك} رحمتى است كه از جمله {رحم ربك} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 17

17- پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار هدايت مردم به راه خداى عزتمند ستودنى ، با تعاليم قرآن كريم

كت_ب أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور . ..إلى صرط العزيز الحميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 10 - 3

3- عنايت خداوند به هدايت انسان ها در طول تاريخ

و لقد أرسلنا من قبلك فى شيع الأولين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16

- 43 - 9

9- بناى خداوند ، در هدايت مردم ، استفاده از قدرت قاهره و مجبور ساختن آنان نيست .

لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً نوحى إل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 9 - 3

3- قرآن ، هدايتگر مردمان به خلل ناپذيرترين و استوارترين راهها

إن ه_ذا القرءان يهدى للّتى هى أقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 10

10 - خداوند ، از آغاز هبوط بشر بر زمين براى زندگى او ، هدايت و برنامه هايى را قرار داد .

اهبطا منها . .. فإمّا يأتينّكم منّى هدًى

خطاب در {إمّا يأتينّكم} تنها متوجه انسان ها است (هر چند {اهبطا} خطاب به ابليس و آدم باشد); زيرا پس از حتمى شدن گمراهى بر شياطين، ارائه هدايت به آنان لغو است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 7،9

7- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موظف بودند كه درچارچوب فرمان هاى الهى به هدايت مردم بپردازند ; و نه بر اساس سليقه شخصى و نه دستور گيرى از ديگران .

و جعلن_هم أئمة يهدون بأمرنا

{بأمرنا} متعلق به {يهدون} و در حقيقت به منزله قيد و شرط براى هدايت كردن است; يعنى، هدايت كردن مردم بايد به فرمان ما باشد

9- هدايت مردم به سوى خدا و صفات ، افعال و سخنان او ، وظيفه ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود .

و جعلن_هم أئمة يهدون

بأمرنا

برداشت ياد شده براساس دو نكته است: 1_ {أمر} در اصل به معناى شأن و لفظى است عام كه شامل تمامى افعال و اقوال مى شود (مفردات راغب). 2_ {باء} در {بأمرنا} ممكن است براى غايت و به معناى {إلى} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 1

1 - خداوند ، فرستنده آيات روشنگر حقايق و راه هدايت از گمراهى ، براى مردمان

و لقد أنزلنا إليكم ءاي_ت مبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 46 - 3

3 - خداوند ، هدايت گر انسان ها به صراط مستقيم ( راه معتدل ، ميانه و متناسب )

و اللّه يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

{استقامت} (مصدر {مستقيم}) به معناى {اعتدال} و {استواء} است. به متوسط بين دو حال از نظر كمى و كيفى، بلندى و كوتاهى، سردى و گرمى و... {اعتدال} گويند و نيز هر شىء متناسب را، معتدل خوانند (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 78 - 1

1 - هدايت و راهنمايى خلق ، از شؤون ربوبيت و خالقيت خداوند

إلاّ ربّ الع_لمين . الذى خلقنى فهو يهدين

تفريع جمله {فهو يهدين} بر {ربّ العالمين} و {الذى خلقنى}، بيانگر برداشت ياد شده است; يعنى، چون او پروردگار جهانيان و نيز آفريننده من است; پس خود او هم مرا راهنمايى خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 12

12 - هر كسى ، هدايت مخصوص خود را دارد .

كلّ نفس هديها

اضافه {هدى}

به ضمير {ها} _ كه مرجع آن نفس است _ حاكى از اين است كه هر نفسى، هدايت ويژه خود را دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 1،2،3

1 - پيشوايانى ، از ميان بنى اسراييل ، براى هدايت مردم ، برخاستند .

لبنى إسرءيل . و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

2 - پيشوايان دينىِ برخاسته از قوم بنى اسراييل ، هدايت كننده مردم ، براساس و چهارچوب تعاليم الهى بودند .

لبنى إسرءيل . و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

3 - پيشوايان بنى اسراييل ، مردم را به توفيق خداوند ، هدايت و راهنمايى مى كردند .

و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

برداشت بالا، بنابراين است كه {أمر} در آيه، به معناى {شأن و فعل} باشد. در اين صورت هدايت به امر خدا، معناى توفيق مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 66 - 5

5 - مشيت و سنت خداوند در هدايت انسان ها ، بر بهره جستن آنان از ابزار هاى متعارف شناخت ( مانند بينايى و . . . ) استوار است ; نه بر اعجاز و ارائه كار هاى خارج از توان بشر .

و لو نشاء لطمسنا على أعينهم فاستبقوا الصرط فأنّى يبصرون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه اگر خداوند چشم و بينايى مردم كافر را از بين مى برد، آنان به قدرت خدا پى برده و به او ايمان مى آورند; ولى خدا چنين نكرده بلكه خواسته است كه آنان از راه ديدن حقايق الهى و شنيدن آنها (راه متعارف راهنمايى

بشر) هدايت گردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 3

3 - راهنمايى مردمان ، رسالت پيامبران الهى

إذ جاءتهم الرسل . .. و أمّا ثمود فهدين_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 6 - 5

5 - اشتياق و اهتمام شديد پيامبر ( ص ) ، نسبت به هدايت مردم .

اللّه حفيظ عليهم و ما أنت عليهم بوكيل

از اين كه قرآن مى فرمايد: {خداوند مراقب عملكرد مشركان است و تو بر آنان وكيل نيستى} استفاده مى شود كه پيامبر(ص) نسبت به هدايت آنان شديداً شيفتگى نشان داده و از اصرار آنان به شرك آشفته خاطر مى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 7

7 - وظيفه رهبران الهى ، آگاهى دادن به مردم و فراهم ساختن زمينه هاى انتخاب صحيح است ; نه تصميم گيرى از قِبل آنان .

فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا إن عليك إلاّ البل_غ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 5 - 6

6 - عنايت خداوند به هدايت تمامى انسان ها ، حتى مشركان ستيزه جو

أفنضرب عنكم الذكر صفحًا أن كنتم قومًا مسرفين

آيه شريفه، نشانگر لطف و رحمت الهى است; بدين صورت كه خداوند، حتى با مخالفت فراوان مشركان، از فرو فرستادن قرآن دريغ نورزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 6 - 3

3 - هدايت بشر ، سنت هميشگى و تغييرناپذير خداوند

أفنضرب عنكم الذكر . .. و كم أرسلنا

من نبىّ فى الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 6

6 - علاقه شديد پيامبران الهى ، نسبت به هدايت و رستگارى انسان ها

ق_ل أوَ لو جئتكم بأهدى ممّا وجدتم عليه ءاباءكم

پيامبران، در برابر مخالفت هاى مؤكد قوم خويش (إنّا وجدنا . .. إنّا على آثارهم) با لحنى نرم و ملايم آنان را به مسير آيين توحيد فرامى خواندند، از اين مطلب، شيفتگى شديد آنان به هدايت انسان ها استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 54 - 4

4 - احساس مسؤوليت شديد پيامبر ( ص ) ، براى هدايت مردم ، حتى دشمنان لجوج خويش

فتولّ عنهم فما أنت بملوم

تأكيد {فما أنت بملوم} پس از ترخيص {فتولّ عنهم} شدت احساس مسؤوليت پيامبر(ص) را در كار خويش مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 14

14 - خداوند ، خواهان هدايت تمامى انسان ها ، در راستاى تعالى و رشد آنان

و لقد جاءهم من ربّهم الهدى

ذكر {ربّ} و اضافه آن به {هم} _ كه به مشركان بازمى گردد _ مشعر به مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 7

7 - تمايل طبيعى پيامبر ( ص ) به هدايت تمامى انسان ها ، حتى دنياپرستان روى گردان از ياد خدا

فأعرض عن من تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

امر در {فأعرض} نشانگر آن است كه چنان تمايل طبيعى (هدايت تمامى انسان ها) در

پيامبر(ص) وجود داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 56 - 3

3 _ هماهنگى كتاب هاى آسمانى ، در بيان انذار ها و هدايت خلق

أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . و إبرهيم ... ه_ذا نذير من النذر الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 2

2 - هدايت و راهنمايى انسان ها ، مسؤوليتى الهى بر دوش پيامبر ( ص )

أرسل رسوله بالهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 21 - 2

2 - هدايت شدن يا گمراه گشتن مردمان ، خارج از قلمرو توانايى پيامبر ( ص )

قل إنّى لا أملك لكم ضرًّا و لا رشدًا

{ضرّ} در مقابل {نفع} و {رشد} در مقابل {غىّ} است و در اين آيه، هر يك از آن دو واژه _ به لحاظ معنا _ مى تواند قرينه براى ديگرى باشد; يعنى، {ضرّ} قرينه باشد كه مقصود از {رشد}، ضلالت است و {ضرّ} قرينه بر اين باشد كه مراد از {رشد}، نفع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 1

1 - خداوند ، راه درست را به بشر نشان داده است .

إنّا هدين_ه السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 8

8$ - هدايت مردم به خداوند و بيان ربوبيت او و ايجاد حالت خداترسى در آنان ، از نخستين اهداف پيامبران است .

فقل . .. و أهديك إلى ربّك فتخشى

- هدايت مردم

به خداوند و بيان ربوبيت او و ايجاد حالت خداترسى در آنان، از نخستين اهداف پيامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 22 - 7

7 - قدرت خداوند بر آفرينش انسان ها ، تنظيم توانمندى هاى آنان ، هدايت تكوينى و نيز ميراندن و به گور افكندن آنها ، دليل قدرت او بر زنده ساختن آنان در قيامت است .

خلقه فقدّره . ثمّ السبيل يسّره . ثمّ أماته فأقبره . ثمّ إذا شاء أنشره

هدايت انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 4

4 - برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان ، هدايت يافتگانند .

يقيمون الصلوة . .. أولئك على هدًى من ربهم

هدايت اهل يقين به آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 1

1 - تنها برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات و اهل يقين به آخرت ، مشمول هدايت ويژه پروردگارِ خويش اند .

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم بالأخرة هم يوقنون . أُول_ئك على هدًى من

هدايت ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 6،7

6 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال را پديد مى آورد كه ضمير در {ذريته} به {ابراهيم} برگردد. در اين صورت برخى اسامى كه

در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . .. و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت {نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است: {نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از آنان ياد شده، افرادى هستند كه از ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

هدايت با آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 17 - 11

11- بهره مند شدن آدمى از هدايت ، به وسيله آيات الهى ، درگروِ توفيق بخشى او است .

ذلك من ءاي_ت اللّه من يهد اللّه فهو المهتد

هدايت باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 1

1- مصاحبت و همراهى مرد مؤمن ( سمبل ايمان ) با ثروت مندِ مغرور ، به جهت گفتوگو و ارشاد او بوده است .

قال له صاحبه و هو يحاوره

{محاوره} يعنى رد و بدل كردن منطق و كلام و پاسخ گويى به هم (لسان العرب). تصريح به جمله حاليّه {و هو يحاوره} هدف از مصاحبت را بيان مى كند كه همان پاسخ گويى به گفته هاى كفرآميز فرد منكر معاد باشد.

هدايت بت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 -

78 - 2

2 - اشاره ابراهيم ( ع ) به آفريدگارى و هدايت گرى خدا ، براى معرفى پروردگار جهان براى بت پرستان

إلاّ ربّ الع_لمين . الذى خلقنى فهو يهدين

هدايت برپاكنندگان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 4

4 - برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان ، هدايت يافتگانند .

يقيمون الصلوة . .. أولئك على هدًى من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 1

1 - تنها برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات و اهل يقين به آخرت ، مشمول هدايت ويژه پروردگارِ خويش اند .

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم بالأخرة هم يوقنون . أُول_ئك على هدًى من

هدايت برگزيدگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 87 - 1

1 _ خداوند برخى از پدران و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحاق، يعقوب(ع) و . .. ) برگزيد و به صراط مستقيم هدايت كرد.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم و اجتبينهم و هدينهم إلى صرط مستقيم

هدايت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 3

3- موسى ( ع ) ، وظيفه دار هدايت مردم خويش به سوى نور و خارج كردن آنان از ظلمت ها ، با آيات و معجزات الهى .

و لقد أرسلنا موسى بأي_تنا أن أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 2

2- بنى

اسرائيل ، مخاطبان اصلى دعوت موسى ( ع ) و هدايت آنان ، مهم ترين هدف و وظيفه آن حضرت

و ءاتينا موسى الكت_ب و جعلن_ه هدًى لبنى إسرءيل

از مجموع آيات مربوط به حضرت موسى(ع) برمى آيد كه دعوت ايشان، دعوتى فراگير بوده است و ذكر بنى اسرائيل در اين آيه، مى تواند براى اين باشد كه آنان مخاطبان اصلى دعوت بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 10،11

10 - هارون ، وظيفه دار رهبرى و ارشاد بنى اسرائيل در غيبت موسى ( ع )

و لقد قال لهم هرون من قبل

11 - سخنان هارون به گوساله پرستان بنى اسرائيل ، گفتارى محبت آميز و همراه با توجيه و ارشاد بود .

ي_قوم إنّما فتنتم به

انتساب بنى اسرائيل به خود، با گفتن {اى قوم من} ابراز محبت است و ريشه يابى ماجراى سامرى با فتنه خواندن آن، روشن گرى و ارشاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 2

2 - هارون در غياب موسى ( ع ) ، وظيفه رهبرى و هدايت بنى اسرائيل را به عهده داشت .

ي_ه_رون ما منعك . .. ألاّتتّبعن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 5

5 - موسى ( ع ) ، داراى مقامى ويژه در نزد خدا و واسطه وصول رحمت و هدايت الهى به بنى اسرائيل

إنّ معى ربّى سيهدين

آمدن تعبير {إنّ معى ربّى} (پروردگار من با من است) به جاى {إنّ معنا ربّنا} (پروردگار ما با ما است) نشان دهنده برخوردارى

شخص موسى(ع) از امداد خاصه الهى است; كه در پرتو آن امداد، بنى اسرائيل نيز نجات مى يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 23 - 8،9،10

8 - كتاب آسمانى موسى ، هدايت كننده قوم بنى اسرائيل بود .

و جعلن_ه هدًى لبنى إسرءيل

9 - هدايت بنى اسراييل ، هدف رسالت موسى ( ع ) بوده است .

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. و جعلن_ه هدًى لبنى إسرءيل

10 - موسى ( ع ) ، از سوى خداوند مأمور هدايت بنى اسراييل بود .

و جعلن_ه هدًى لبنى إسرءيل

بنابراين احتمال كه مرجع ضمير مفعولى {جعلناه} حضرت موسى(ع) باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 12

12 - تلاش حواريون به همراه عيسى ( ع ) ، براى هدايت بنى اسرائيل

ف_امنت طائفة من بنى اسرءيل و كفرت طائفة

هدايت به ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 6 - 3

3 - قرآن بهترين راهنماى مردم براى ايمان به خدا و قيامت

إن الذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

چنانچه مراد از {كفر} كفر به قرآن باشد، جمله {سواء عليهم} به اين حقيقت اشاره دارد كه اگر قرآن در انسانى تأثير نبخشد چگونه انتظار مى رود كه از سخن پيامبر(ص) تأثير بپذيرد؟ و اين حاكى از آن است كه قرآن بهترين وسيله هدايت و ارائه كننده مؤثرترين انذارهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 11

11 _

خداوند هدايت كننده مردم به ايمان و انجام اعمال صالح براى رساندن آنان به بهشت و مواهب آن

و قالوا الحمد للّه الذى هدينا لهذا

برداشت فوق بر اين اساس است كه متعلّق {هدينا}، به قرينه آيه پيشين، ايمان و عمل صالح و {لام} در {لهذا} بيانگر هدف و غايت هدايت باشد. يعنى: هدانا إلى الايمان لنكون من أصحاب الجنة.

هدايت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 6

6- استفاده { تورات } از گرايش ها و عواطف خويشاوندى بنى اسرائيل ، جهت هدايت و گرايش آنان به توحيد

و ءاتينا موسى . .. ذرّية من حملنا مع نوح

اين برداشت با توجه به دو نكته است ذيل است: 1_ بنابراين كه نصب {ذرّية} به حرف نداى محذوف و ادامه كلام تورات در آيه قبل باشد (و آتينا موسى الكتاب . ..ألاّتتخذوا ... يا ذرّية من حملنا مع نوح). 2- آيه در پى دعوت از بنى اسرائيل به توحيد، به آنان يادآورى مى كند كه آنها از فرزندان همراهان نجات يافته نوح هستند، تا به اين وسيله ايشان را به قبول دعوت برانگيزاند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 12

12 _ توحيد، عقيده اى متكامل كه موحدان با هدايت خداوند به آن راه مى يابند.

أندعوا من دون الله . .. و نرد على أعقابنا بعد إذ هدينا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 6،7،8

6 _ هدايت آدمى به توحيد، خود گواه و برهانى بر يكتايى خداوند در

ربوبيت است.

أتحجونى فى الله و قد هدين

از ظاهر آيه چنين بر مى آيد كه ابراهيم(ع) در برابر احتجاج مشركان به نفس هدايت شدن خود به توحيد ربوبى استدلال فرموده و اين راهيابى را دليل بر يگانگى او دانسته است. زيرا اگر چنين پروردگارى نمى بود، چنين راهى را نمى نماياند.

7 _ اگر پروردگار يگانه حقيقت نداشت، آدمى به توحيد ربوبى رهنمون نمى گشت.

أتحجونى فى الله و قد هدين

_______________________________

ر. ك: تفسير الميزان.

8 _ آدمى با هدايت خداوند، رهنورد توحيد مى گردد.

قال أتحجونى فى الله و قد هدين

احتجاج قوم ابراهيم با او در مورد شرك و توحيد بوده است. به همين جهت مصداق مورد نظر براى {هدان}، هدايت به توحيد است و طبعاً اختصاصى به ابراهيم(ع) ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 2،3

2 _ ابراهيم، اسحاق(ع) و يعقوب(ع) داراى مقامى رفيع و بهره مند از هدايتى ويژه به توحيد و برهانهاى آن، از جانب خداوند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب كلاً هدينا

بهره مندى از هدايت ويژه الهى حاكى از مرتبه والاى آن پيامبران است.

3 _ نوح(ع) هدايت يافته به توحيد و برهانهاى آن و داراى مرتبه اى بلند بود.

و نوحا هدينا من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 25

25 - هدايت انسان ها به سوى توحيد ، براساس مشيت و اراده الهى است .

اللّه يجتبى إليه من يشاء

بنابراين كه ضمير {إليه} به توحيد باز گردد و مراد از {من} مطلق انسان ها باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

هدايت به حق

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 4

4_ هدف از خلقت انسانها ، هدايت كردن ايشان به طريق حق و نزول رحمت بر آنان است .

إلاّ من رحم ربك و لذلك خلقهم

مشاراليه {ذلك} رحمتى است كه از جمله {رحم ربك} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 30 - 9،11

9- وحدت و هماهنگى كتاب هاى آسمانى در هدايت گرى به سوى حق

سمعنا كت_بًا . .. مصدّقًا لما بين يديه يهدى إلى الحقّ و إلى طريق مستقيم

واژه {مصدّقاً} هماهنگى و عدم تناقض را مى رساند و اين هماهنگى، در پيام هاى اصولى است كه همان هدايت به حق و راه مستقيم مى باشد.

11- هدايت گرى به سوى حق و راه مستقيم ، اصيل ترين ويژگى قرآن و هر كتاب آسمانى

كت_بًا أُنزل من بعد موسى مصدّقًا لما بين يديه يهدى إلى الحقّ و إلى طريق مستقيم

ابتدا قرآن با كتاب هاى آسمانى هماهنگ معرفى شده و سپس به عنوان اصيل ترين بُعد هماهنگى آن دو، هدايت گرى به سوى حق و راه مستقيم مورد تصريح واقع شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 1،3،5،6

1 - قرآن ، در ديدگاه گروهى از جن ، راهنماى مؤمنان به راه حق و درستى است .

يهدى إلى الرشد

{رشد} (ضد {غى}) به معناى دستيابى به راه حق و درستى است. (مصباح المنير و قاموس المحيط)

3 - قرآن ، راهنماى انسان ها به راه حق و درستى

يهدى إلى الرشد

5 - راهنما بودن قرآن به درستى و حق ،

فلسفه و دليل ايمان آوردن گروهى از جن به اين كتاب

يهدى إلى الرشد ف_امنّا به

{فا} در {فآمنّا} عاطفه و براى ربط مسبب به سبب است; يعنى، چون قرآن به رشد هدايت مى كند، پس ما به اين سبب به آن ايمان آورديم.

6 - راهنما بودن قرآن به راه حق و درستى ، مقتضى ايمان به آن است .

يهدى إلى الرشد ف_امنّا به

هدايت به حيات واقعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 24 - 6

6 _ دعوت خدا و رسولش داراى هويتى واحد براى هدايت انسان ها به حيات واقعى

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا للّه و للرسول إذا دعاكم لما يحييكم

هدايت به سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 1

1 - پيامبراكرم ( ص ) ، هادى و رهنماى انسان ها به راه خداوند است .

و إنّك لتهدى إلى صرط مستقيم . صرط اللّه

{صراط اللّه} بدل از {صراط مستقيم} در آيه قبل است; يعنى، {و إنّك لتهدى إلى صراط اللّه}.

هدايت به صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 1،2،5،6،9

1 - درخواست هدايت به صراط مستقيم ، مهمترين خواسته انسان عارف به مقام الهى است .

الحمد للّه . .. إياك نستعين. إهدنا الصرط المستقيم

چنانچه {اهدنا الصراط المستقيم} در ارتباط با {الحمد للّه رب العالمين . ..} ملاحظه شود، حاوى اين پيام است كه انسان پس از شناخت خدا هدفش سلوك در صراط مستقيم خواهد بود; يعنى، همان راهى كه خداوند منتهى اليه آن است.

2 -

لزوم دعا به درگاه الهى براى دستيابى به صراط مستقيم

إهدنا الصرط المستقيم

5 - درخواست هدايت به { صراط مستقيم } شايسته ترين مورد براى استعانت از خدا

إياك نستعين. إهدنا الصرط المستقيم

اگر {اهدنا. ..} در ارتباط با {إياك نستعين} در نظر گرفته شود، بيانگر اين معناست كه هدايت به صراط مستقيم بالاترين موردى است كه آدمى در نايل شدن به آن، نيازمند يارى خداوند مى باشد.

6 - انسان بدون يارى شدن از جانب خدا ، از راهيابى به صراط مستقيم ناتوان است .

إهدنا الصرط المستقيم

9 - هدايت همگان به صراط مستقيم ، آرمان انسان موحد است .

إهدنا الصرط المستقيم

به كارگيرى {اهدنا} (ما را هدايت كن) به جاى {اهدنى} (مرا هدايت كن) حاوى نكته اى است كه در برداشت فوق آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 7 - 3،8

3 - هدايت به صراط مستقيم ، از نعمت هاى بزرگ خداوند است .

صرط الذين انعمت عليهم

اطلاق نعمت و اراده كردن نعمت هدايت، بيانگر اين است كه گوينده، نعمتهاى ديگر را در مقابل نعمت هدايت، نعمت به حساب نمى آورد، و اين، حكايت از والايى نعمت هدايت دارد.

8 - الگوهاو نمونه هاى عينى راه يافتگان ، داراى نقشى مهم در نيل به صراط مستقيم و سلوك در آن است .

إهدنا الصرط المستقيم. صرط الذين انعمت عليهم

از اينكه {صراط مستقيم} به راه انسانهاى هدايت يافته تفسير شده، مى توان به اين نكته رسيد كه انسان در نيل به صراط مستقيم نيازمند الگوها و نمونه هاى عينى راه يافتگان است و بايد سالكان اين طريق را بيابد و به ايشان اقتدا

كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 142 - 12،14،15

12 - قبله شدن كعبه ، زمينه ساز هدايت انسان ها به صراط مستقيم است .

ما وليهم عن قبلتهم . .. يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

جمله {للّه المشرق . ..} بيانگر اين است كه: كعبه و بيت المقدس هر دو ملك خداست و از اين جهت تفاوتى ندارند و جمله {يهدى ...} اشاره به اين دارد كه انتخاب كعبه به عنوان قبله، زمينه ساز هدايت انسانهاست و لذا آن را قبله همگان قرار داد.

14 - خداوند ، هدايت كننده انسان ها به صراط مستقيم است .

يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

15 - هدايت انسان ها به صراط مستقيم ، هدف از تشريع دين و جعل احكام از سوى خداوند است .

ما وليهم عن قبلتهم . .. يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 8،9

8 _ پذيرش آيات خداوند، زمينه تعلق مشيت وى بر هدايت انسان به راه مستقيم

و الذين كذبوا بأيتنا . .. يجعله على صرط مستقيم

9 _ عنايت ويژه الهى به برخى هدايت يافتگان يا مستقر ساختن آنان بر راه مستقيم

يجعله على صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 87 - 1،4

1 _ خداوند برخى از پدران و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحاق، يعقوب(ع) و . .. ) برگزيد و به صراط مستقيم هدايت كرد.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم و اجتبينهم و هدينهم إلى صرط مستقيم

4 _

پيامبران، برگزيدگان خداوند و رهيافتگان به صراط مستقيم هستند.

و اجتبينهم و هدينهم إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 88 - 1،3،4،5

1 _ دست يافتن به صراط مستقيم، هدايت ويژه خداوند است.

و هدينهم إلى صرط مستقيم. ذلك هدى الله

3 _ راه يافتن به صراط مستقيم منوط به مشيت خداوند است.

ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده

4 _ خداوند از ميان بندگان خود، رهنوردانى براى طى صراط مستقيم بر مى گزيند.

ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده

5 _ عبوديت به درگاه خداوند، زمينه و شرط رهيابى به صراط مستقيم است.

ذلك هدى الله يهدى به من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 7

7 _ نيكوكارى، صلاح پيشگى و راه يافتن به صراط مستقيم، از ملاكهاى گزينش انبيا

كذلك نجزى المحسنين . .. كل من الصلحين ... هدينه إلى صرط مستقيم ... ءاتينهم الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 8

8 _ توجه به آيات و سنتهاى خداوند و به ياد آوردن پيوسته آنها زمينه دستيابى به صراط مستقيم است.

و هذا صرط ربك مستقيما قد فصلنا الأيت لقوم يذكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 161 - 1

1 _ پيامبر(ص) هدايت يافته به صراط مستقيم

إننى هدينى ربى إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 25 - 4

4 _ خدا ، رهنمون انسان ها به

راه راست و معتدل و به دور از افراط و تفريط است .

و يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 121 - 4،6،8

4- خداوند ، حضرت ابراهيم ( ع ) را به { صراط مستقيم } هدايت كرد .

هده إلى صرط مستقيم

6- انسان ، نيازمند به هدايت الهى در راهيابى به { صراط مستقيم }

هده إلى صرط مستقيم

8- كسب فضايل معنوى و كوشش خودِ انسان ، مؤثر در توفيق يافتن او بر بودن در { صراط مستقيم }

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله حنيفًا . .. هده إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 9 - 3

3- قرآن ، هدايتگر مردمان به خلل ناپذيرترين و استوارترين راهها

إن ه_ذا القرءان يهدى للّتى هى أقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 10

10- راه يابى به صراط مستقيم ، هدف اصلى از عبادت خداوند است .

فاعبدوه ه_ذا صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 14،15

14- آگاهى هاى ويژه حضرت ابراهيم ( ع ) ، هدايت گر انسان ها به راه راست و به دور از افراط و تفريط

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

{سوىّ} به چيزى گفته مى شود كه از افراط و تفريط مصون باشد(مفردات راغب). و { صراطاً سويّاً}، يعنى راهى كه از تعادل كامل برخوردار و از افراط و تفريط به دور باشد.

15- پيامبران ، انسان

ها را به راه تام و كامل و به دور از افراط و تفريط هدايت مى كنند .

فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 10،11

10 - پيامبر ( ص ) ، شخصيتى ره يافته به صراط مستقيم

إنّك لعلى هدًى مستقيم

11 - دعوت گمراهان به راه هدايت و صراط مستقيم ، وظيفه الهى تمامى ره يافتگان به آن

و ادع إلى ربّك إنّك لعلى هدًى مستقيم

جمله {إنّك لعلى هدًى مستقيم} تعليل براى {و ادع إلى ربّك} است; يعنى، چون تو برطريق هدايت و در صراط مستقيم هستى، آن گمراهان شرك پيشه را به سوى پروردگارت دعوت كن، تا شايد از ضلالت و گمراهى نجات يابند و به راه تو باز گردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 6

6 - ابزار حسى و تعقلى انسان ، وسيله راه يابى او به شناخت حق و صراط مستقيم

و إنّك لتدعوهم إلى صرط مستقيم . .. أنشأ لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 46 - 3،6

3 - خداوند ، هدايت گر انسان ها به صراط مستقيم ( راه معتدل ، ميانه و متناسب )

و اللّه يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

{استقامت} (مصدر {مستقيم}) به معناى {اعتدال} و {استواء} است. به متوسط بين دو حال از نظر كمى و كيفى، بلندى و كوتاهى، سردى و گرمى و... {اعتدال} گويند و نيز هر شىء متناسب را، معتدل خوانند (لسان العرب).

6 - آيات الهى ( قرآن )

، بيانگر صراط مستقيم الهى و رهنمون كننده به اين راه است .

لقد أنزلنا ءاي_ت مبيّن_ت و اللّه يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

خداوند متعال، در توصيف آياتش فرمود: {آيات روشنگر}; ولى متعلق روشنگرى را (اين كه چه چيز را روشن مى سازد) بيان نفرمود; ولى ذيل آيه (و اللّه يهدى. ..) مى تواند قرينه باشد كه متعلق آن، صراط مستقيم الهى و هدايت به اين راه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 19

19 - خداوند ، هدايت كننده انسان ها به راه درست است .

و هو يهدى السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 1،2،3

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) بر صراط مستقيم در پرتو هدايت خداوند

و هدين_هما الصرط المستقيم

2 - هدايت به صراط مستقيم ، از نعمت هاى بزرگ خداوند به موسى و هارون ( عليهماالسلام )

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . .. و هدين_هما الصرط المستقيم

3 - پيمودن صراط مستقيم ، نيازمند هدايت الهى است .

و هدين_هما الصرط المستقيم

از اين كه خداوند به عنوان امتنان بر موسى و هارون (عليهماالسلام) مسأله اعطاى صراط مستقيم را مطرح فرمود، مى توان برداشت بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 11

11 - نزاع كنندگان و شاكيان ، از داوود ( ع ) خواستند كه براى حل مشكلات و اختلافات اقتصادى آنها ، راه درست و ميانه را به آنان بياموزد .

و اهدنا إلى سواء الصرط

برداشت ياد

شده براساس اين ديدگاه است كه درخواست هدايت به راه درست، ممكن است به موضوع مورد اختلافشان مربوط باشد كه از موضوعات اقتصادى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 12،14

12 - پيامبر ( ص ) ، هدايت كننده انسان ها به صراط مستقيم

و إنّك لتهدى إلى صرط مستقيم

14 - پيامبر ( ص ) ، نشان دهنده صراط مستقيم به انسان ها و خداوند توفيق دهنده آنان به حركت در مسير آن

نهدى به من نشاء من عبادنا و إنّك لتهدى إلى صرط مستقيم

تأمل در تفاوت دو هدايت، بيانگر معناى ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 1،6،7

1 - پيامبراكرم ( ص ) ، هادى و رهنماى انسان ها به راه خداوند است .

و إنّك لتهدى إلى صرط مستقيم . صرط اللّه

{صراط اللّه} بدل از {صراط مستقيم} در آيه قبل است; يعنى، {و إنّك لتهدى إلى صراط اللّه}.

6 - تنها خداوند ( مالك تمام هستى ) ، مى تواند راه راست و به دور از انحراف و گمراهى را ترسيم كند .

صرط اللّه الذى له ما فى السم_وت و ما فى الأرض

7 - مكاتب غير الهى ، عاجز و ناتوان در تعيين راه صحيح و درست براى جوامع انسانى

صرط مستقيم . صرط اللّه الذى

از اين كه {صراط مستقيم} به صراط خداوند، تعبير شده است، مى توان استفاده كرد كه انديشه شرك و ديگر مكاتب غير الهى، نمى تواند راه صحيح را به انسان ارائه دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- فتح - 48 - 2 - 10،11

10 - پيامبر ( ص ) ، در مراحل مختلف زندگى خويش ، بهره مند از هدايت هاى الهى به سوى راستى و درستى

و يهديك صراطًا مستقيمًا

11 - پيامبر ( ص ) ، نيازمند هدايت الهى ، براى رهنمون شدن به راه راست و صلاح

و يهديك صرطًا مستقيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 20 - 3

3 - هدايت انسان به راه راست و آسان ساختن سلوك آن ، مهم تر از آفرينش اندام او است .

ثمّ السبيل

حرف {ثمّ} براى تراخى است و چنانچه جمله {ثمّ السبيل يسّره}، تفسير جمله {قدّره} و بيان گوشه اى از تقديرات الهى درباره انسان باشد; مراد تراخى رتبى خواهد بود; يعنى، آنچه بعد از ثمّ ذكر شده است، والاتر و ارجمندتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 28 - 3

3 - قرآن ، هدايت گر مردم به راه راست

لمن شاء منكم أن يستقيم

{استقامة} در مورد انسان به معناى ملازمت او با راه راست است. (مفردات راغب)

هدايت به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 11

11 _ خداوند هدايت كننده مردم به ايمان و انجام اعمال صالح براى رساندن آنان به بهشت و مواهب آن

و قالوا الحمد للّه الذى هدينا لهذا

برداشت فوق بر اين اساس است كه متعلّق {هدينا}، به قرينه آيه پيشين، ايمان و عمل صالح و {لام} در {لهذا} بيانگر هدف و غايت هدايت باشد. يعنى: هدانا إلى الايمان لنكون من أصحاب

الجنة.

هدايت به نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 10

10 _ خداوند ، خارج كننده انسان ها از ظلمت و تاريكى به نور و هدايت

يخرجهم من الظلمت إلى النور

بنابر اينكه ضمير فاعلى در {يخرجهم} به {اللّه} برگردانده شود. بر اين مبنا {باذنه} به معناى {بعلمه} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 4،5،11،12

4 - هدف از نزول قرآن ، بيرون آوردن مردم از ظلمت ها و رهنمونى آنان به نور و روشنايى ها است .

ليخرج الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من الظلم_ت إلى النور

5 - پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار هدايت مردم به سوى نور و خارج كردن آنان از ظلمت ها ( گمراهى ها ) در پرتو تعاليم قرآن كريم

ليخرج الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من الظلم_ت إلى النور

11 - سنت پيامبر ( ص ) ، همگام و همتراز قرآن ، در نجات مردم از ظلمت ها و هدايت آنان به سوى نور

ليخرج الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من الظلم_ت إلى النور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خارج ساختن مردم از ظلمت كفر و هدايت آنان به نور ايمان، هدفى دائمى است. از سوى ديگر پيامبر(ص) همچون ساير انسان ها، از دنيا خواهد رفت. بنابراين تنها سنت آن حضرت، مى تواند همواره چنين نقشى را ايفا كند.

12 - ايمان و عمل صالح ، نشانه رهايى از ظلمت ها و هدايت به نور است .

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يدخله جنّ_ت

ذكر پاداش بهشت براى مؤمنان

نيكوكار _ پس از طرح مسأله ظلمت كفر و نور ايمان _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

هدايت به نور خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 3

3 - هدايت و راه يابى به نور ويژه خداوند ، داراى راه ها و مكان هاى ويژه است .

يهدى اللّه لنوره من يشاء . .. فى بيوت أذن اللّه أن ترفع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 5

5 - مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، از هدايت خاص خداوند به نور خويش برخورداراند .

يهدى اللّه لنوره من يشاء . .. فى بيوت أذن اللّه ... يسبّح له فيها ... رجال لاتله

هدايت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 7

7 - تنها كسانى شايسته حضور در مجالس وعظ و ارشادند ، كه خود را در مسير خودسازى قرار داده يا افرادى توصيه پذير و نصيحت خواه باشند .

يزّكّى . أو يذّكّر

هدايت پذيرى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 3

3 _ همه انسانها داراى زمينه پذيرش هدايت و دريافت آگاهى از جانب خداوند هستند.

قد جاءكم بصائر من ربكم

هدايت پذيرى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 4

4 - نفوس انسانى ، در هدايت پذيرى ، متفاوت اند .

كلّ نفس هديها

اضافه شدن {هُدى} به

{ها} بيان كننده اين معنا است كه هر نفسى، هدايتى مخصوص و متناسب خودش را دارد و اين حكايت از تفاوت نفوس مى كند.

هدايت پذيرى اهل خشيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 1

1 - انذار ها و اخطار هاى پيامبر ( ص ) ، تنها در افرادى كه آماده پذيرش بودند و مى خواستند از پيروان قرآن و اهل خشيت باشند ، مؤثر بود .

إنّما تنذر من اتّبع الذكر و خشى الرحم_ن

در آيات گذشته، سخن از گروهى بود كه هرگز آمادگى پذيرش ايمان و سخن حق را نداشتند; ولى در اين آيه شريفه از گروه ديگرى ياد مى كند كه در نقطه مقابل گروه اول قرار دارند كه آماده پذيرش كلام حق (قرآن) بوده و از خداى رحمان مى ترسند. گفتنى است مقصود از {ذكر} _ طبق نظر بيش تر مفسران _ قرآن است.

هدايت پذيرى بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 2

2 - تنها بندگان مخلص خدا ، پذيراى دعوت رسولان الهى و برحذركننده از اخطار هاى ايشان بودند .

إلاّ عباد اللّه المخلصين

هدايت پذيرى پيروان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 1

1 - انذار ها و اخطار هاى پيامبر ( ص ) ، تنها در افرادى كه آماده پذيرش بودند و مى خواستند از پيروان قرآن و اهل خشيت باشند ، مؤثر بود .

إنّما تنذر من اتّبع الذكر و خشى الرحم_ن

در آيات گذشته، سخن از گروهى بود كه

هرگز آمادگى پذيرش ايمان و سخن حق را نداشتند; ولى در اين آيه شريفه از گروه ديگرى ياد مى كند كه در نقطه مقابل گروه اول قرار دارند كه آماده پذيرش كلام حق (قرآن) بوده و از خداى رحمان مى ترسند. گفتنى است مقصود از {ذكر} _ طبق نظر بيش تر مفسران _ قرآن است.

هدايت پذيرى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 2

2 - جن ، موجودى قابل هدايت

إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا . يهدى إلى الرشد

هدايت پذيرى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 10 - 1

1 - كسانى كه عظمت خداوند را احساس كرده و از او هراس دارند ، در پذيرش موعظه هاى پيامبر ( ص ) درنگ نمى كنند .

سيذّكّر من يخشى

{خشيت} ترسى است كه آميخته با احساس عظمت باشد(مفردات راغب). {سيذّكّر} در اصل {سيتذكّر} بوده است و حرف {سين} در آن بر نبود تأنّى و تأخير در پذيرش تذكر دلالت دارد.

هدايت پذيرى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 8

8 - تأثيرپذيرى بيشتر عالمان راستين و اهل معرفت نسبت به ديگران ، از انذار هاى پيامبران

إنّما تنذر الذين يخشون ربّهم بالغيب . .. إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا

برداشت ياد شده از ارتباط ميان آيه 18 با اين آيه، استفاده مى شود; زيرا در آن آيه، اهل خشيت به عنوان پذيرندگان انذارهاى پيامبران معرفى گشته اند و در اين آيه، اهل معرفت به عنوان اهل خشيت شمرده شده اند.

هدايت پذيرى مخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 2

2 - تنها بندگان مخلص خدا ، پذيراى دعوت رسولان الهى و برحذركننده از اخطار هاى ايشان بودند .

إلاّ عباد اللّه المخلصين

هدايت پذيرى موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 9

9 - انسان يكتاپرست و گام نهاده در مسير حق ، همواره مورد حمايت و برخوردار هدايت هاى نوين

فإنّه سيهدين

هدايت پذيرى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 15

15_ تنها مؤمنان به قرآن ، از هدايت ها و رحمت آفرينى هاى آن بهره مند مى شوند .

و ل_كن . .. هدًى و رحمة لقوم يؤمنون

دليل اين برداشت نظير سخنى است كه در توضيح برداشت شماره 2 از همين آيه آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 17 - 1

1- هدايت بيش از پيش و روحيه تقوا ، موهبت الهى به مؤمنان هدايت پذير

و الذين اهتدوا زادهم هدًى و ءاتي_هم تقوي_هم

هدايت پيروان انجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 1

1 _ اعتراف مشركان مكه به هدايت يافتگى پيروان تورات و انجيل

لو أنا أنزل علينا الكتب لكنا أهدى منهم

هدايت پيروان تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 1

1 _ اعتراف مشركان مكه به هدايت يافتگى پيروان تورات و انجيل

لو أنا أنزل علينا الكتب لكنا أهدى

منهم

هدايت تسبيح گويان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 5

5 - مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، از هدايت خاص خداوند به نور خويش برخورداراند .

يهدى اللّه لنوره من يشاء . .. فى بيوت أذن اللّه ... يسبّح له فيها ... رجال لاتله

هدايت تشريعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 16

16- مشيت خداوند بر هدايت مردم ، از طريق راه و روش طبيعى ( تشريع ) انجام مى گيرد .

كت_ب أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور بإذن ربّهم

با اينكه خداوند، براى هدايت مردم و بيرون بردن آنها از ظلمتها، مى تواند از قدرت خويش استفاده كند و آنها را از طريق تكوين هدايت نمايد; اما از كتاب و پيامبر(ص) استفاده مى كند كه راهى طبيعى و هدايتى تشريعى است.

هدايت تشريعى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 17

17 _ انسان موجودى نيازمند به قانون و هدايت هاى تشريعى از جانب خداوند

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

هدايت تكوينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 80 - 2

2 - تأثير عوامل طبيعت در سلامتى انسان ، به تدبير و هدايت تكوينى خداوند

و إذا مرضت فهو يشفين

انسان براى درمان بيمارى خود، نيازمند مصرف دارو است. بنابراين نسبت داده شدن شفاى مريض به خداوند، بيانگر آن است كه نقش دارو در درمان انسان، به

اراده و تدبير خدا بستگى دارد.

هدايت تلاش گران در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 69 - 1

1 - تلاش كنندگان در راه خدا ، قطعاً ، مشمول هدايت خاص خداوندند .

و الذين ج_هدوا فينا لنهدينّهم سبلنا

هدايت حاكمان گمراه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 7

7 _ ابلاغ رسالت هاى الهى به سردمداران نظام هاى غير الهى ، وظيفه اى بر عهده مبلغان دين

إلى فرعون و ملإيه

هدايت حق پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 2

2 _ گمراه كردن حقگريزان با ضيق صدر و هدايت حقپويان با شرح صدر، صراط مستقيم پروردگار و سنت استوار اوست.

فمن يرد الله ان يهديه . .. هذا صرط ربك مستقيما

ظاهراً مشاراليه {هذا} مفاد آيه قبل است كه به منزله نتيجه اى بر آيات گذشته بود. بنابراين {هذا} اشاره به شرح صدر و ضيق صدر و ... است.

هدايت حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 55 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به ادامه دادن تذكر و هشدار ، در عين اصرار نورزيدن بر هدايت حق ستيزان

فتولّ عنهم . .. و ذكّر

هدايت حق طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 77 - 4

4 - تنها مؤمنان و حق جويان ، زمينه دار بهره مندى از هدايتگرى ها و رحمت آفرينى هاى قرآن

و إنّه لهدًى و

رحمة للمؤمنين

قيد {للمؤمنين} مى رساند كه ديگران شايستگى بهرهورى از قرآن را ندارند.

هدايت حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 42 - 7،8

7 _ ارشاد مردمى كه از پذيرفتن حق صريح و روشن سر باز مى زنند ، عملى بى نتيجه است .

و منهم من يستمعون إليك أفأنت تسمع الصمّ و لو كانوا لا يعقلون

8 _ هيچ كس حتى پيامبر ( ص ) ، نمى تواند مردمى را كه از پذيرفتن حق صريح و روشن سر باز مى زنند ، ارشاد كند .

و منهم من يستمعون إليك أفأنت تسمع الصمّ و لو كانوا لا يعقلون

هدايت خاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 16

16 - فراهم آمدن زمينه دستيابى مسلمانان به هدايت هاى ويژه ، از هدف هاى تعيين مسجدالحرام به عنوان قبله آنان

فولوا وجوهكم شطره . .. لعلكم تهتدون

چون مخاطبان آيه مسلمانان هستند و آنان به دليل ايمانشان به اسلام هدايت يافته اند; معلوم مى شود مراد از هدايت مطرح شده در {تهتدون}، هدايتى ويژه و كاملتر از هدايت نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 35،41،44

35 _ هدايتِ مؤمنان توسّط خداوند ، در عرصه اختلافات دينى

فهدى اللّه الذين امنوا

41 _ ايمان زمينه برخوردارى از هدايت خاص الهى

فهدى اللّه الذين امنوا

چون ايمان، خود، هدايت است ; بنابراين هدايت نسبت به مؤمنان، هدايتى خاص خواهد بود.

44 _ هدايت خاص الهى نسبت به مؤمنان ، به هنگام بروز اختلافات دينى

و ما اختلف فيه الا الذين

. .. و اللّه يهدى من يشاء الى صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 18

18 _ صراط مستقيم ، راهى والاتر از سبل السلام و نيازمند هدايتى ويژه

يهدى به اللّه من اتبع رضونه سبل السلم . .. و يهديهم إلى صرط مستقيم

مقدم داشتن هدايت به {سبل السلام} بر هدايت به {صراط مستقيم}، گوياى اين است كه براى رسيدن به صراط مستقيم بايد از {سبل السلام} گذشت.

هدايت خاص خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 7 - 2

2 - گروهى از انسان ها برخوردار از هدايت هاى ويژه الهى و بهره مند از مراحل والاى آن هستند .

صرط الذين انعمت عليهم

چنانچه گذشت مراد از {نعمت} نعمت هدايت است، و چون درخواست كنندگان اين نعمت خود از هدايت يافتگان هستند، مقصود از آن، هدايتى ويژه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 1

1 _ خداوند ، مؤمنان متمسك به وى را از رحمت ويژه و فضل و هدايت خاص خويش ، بهره مند خواهد كرد .

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

هدايت، فضل و رحمت خداوند، شامل همه بندگان مى شود. بنابراين ذكر آنها به عنوان پاداش بيانگر رحمت، فضل و هدايت خاص است ; گفتنى است در برداشت فوق ضمير {به} به {اللّه} برگردانده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 10

10 _ سلامت دل و ايمان

راسخ ، زمينه پرهيز از ستمگرى و عصيان و موجب برخوردارى از هدايت خاص الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين. فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 10،11،14

10 _ خيانت در شهادت و سوگند دروغ ، فسق و مايه محروميت از هدايت خاص الهى است .

فان عثر على انهما استحقا . .. و اللّه لايهدى القوم الفسقين

11 _ رعايت نكردن تقوا و بى اعتنايى به دستورات خداوند ، فسق و مايه محروميت از هدايت خاص الهى است .

و اسمعوا و اللّه لايهدى القوم الفسقين

14 _ انسان هاى گمراه و محروم از هدايت هاى ويژه الهى ، خود موجب از ميان بردن شايستگى خويش براى دستيابى به هدايت الهى .

و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 75 - 7

7 _ انبيا از هدايت ويژه خداوند برخوردارند.

و كذلك نرى إبرهيم ملكوت . .. و ليكون من الموقنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 2،12

2 _ ابراهيم، اسحاق(ع) و يعقوب(ع) داراى مقامى رفيع و بهره مند از هدايتى ويژه به توحيد و برهانهاى آن، از جانب خداوند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب كلاً هدينا

بهره مندى از هدايت ويژه الهى حاكى از مرتبه والاى آن پيامبران است.

12 _ هدايت ويژه، پاداش خداوند به نيكوكاران است.

كلا هدينا . .. و من ذريته ... و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 -

4،6

4 _ زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از هدايت خاص خداوند بهره مند بودند.

و كلا هدينا . .. و من ذريته ... و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

6 _ هدايت ويژه، پاداش خداوند به صالحان است.

كلا هدينا . .. كل من الصلحين

در آيه پيشين سخن از هدايت ويژه براى پيامبران بود و اين آيه آنان را از زمره صالحان مى شمارد. بنابراين وصف مذكور بايد در حصول هدايت ويژه داراى نقش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 2

2 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، از زمره صالحان و برخوردار از هدايت ويژه خداوند بودند.

كلاً هدينا . .. و من ذريته ... كل من الصلحين ... و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 88 - 1

1 _ دست يافتن به صراط مستقيم، هدايت ويژه خداوند است.

و هدينهم إلى صرط مستقيم. ذلك هدى الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 4،5،6

4 _ دارندگان خير و استعداد كمال ، برخوردار از هدايت هاى ويژه خداوند و توفيق پذيرش معارف دين

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم

چون خداوند معارف دين را براى تمامى انسانها بيان كرده و به گوش همگان رسانده، معلوم مى شود مراد از {اسماع} در اين آيه هدايتها و توفيقات ويژه خداوند است كه تنها شامل دارندگان استعدادهاى خاص مى شود.

5 _ فاقدان خير و استعداد كمال ، ناشايست براى شمول هدايت هاى ويژه خداوند و توفيق يافتن

به پذيرش معارف دين

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم

6 _ فاقدان خير و استعداد كمال ، اگر چه مشمول هدايت هاى ويژه خداوند شوند ، از آن رويگردان و گريزانند .

و لو أسمعهم لتولوا و هم معرضون

ضمير مفعولى در {أسمعهم} همان كسانى هستند كه با جمله {و لو علم . .. .} توصيف شدند. بنابراين جمله {و لو أسمعهم ... } چنين معنا مى شود: {و لو اسمع الذين ليس فيهم خيرا ... } يعنى اگر خداوند هدايت ويژه اش را شامل حال كسانى كند كه در آنها خيرى نيست ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 3،8

3- ارزشمندى و مخصوص بودن هدايت اعطايى از جانب خداوند به مؤمنان و باورداران آيات الهى .

و يزيد اللّه الذين اهتدوا هدًى

نكره بودن {هدىً} بر ويژگى آن دلالت دارد; يعنى، هدايتى كه قابل تعريف نيست اين آيه به دنبال آيه پيش، پاسخى به گفته كافران است كه هنگام شنيدن آيات الهى به مؤمنان، مى گفتند: {أىّ الفريقين خير . ..}. بنابراين {الذين اهتدوا} همان {الذين آمنوا} هستند كه در آيا پيش از آنان ياد شده بود.

8- روى آوردن به انجام عمل صالح ، نشانگر برخوردارى از هدايت هاى ويژه الهى است .

و يزيد اللّه الذين اهتدوا هدًى والبقي_ت الص_لح_ت

هدايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 4

4 - انسان همواره نيازمند هدايت هاى الهى است .

إهدنا الصرط المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 - 10،13،15

10

- خداوند با مثال هاى قرآن ، بسيارى را گمراه و بسيارى را هدايت مى كند .

يضل به كثيراً و يهدى به كثيراً

ضمير در {يضل و يهدى} به {اللّه} و در {به} به {مثلا} بر مى گردد.

13 - اراده خداوند بر هدايت انسان ها و يا گمراه كردنشان ، مشروط به زمينه هايى است كه آدمى خود فراهم كننده آنهاست .

يضل به كثيراً و يهدى به كثيراً و ما يضل به إلا الفسقين

جمله {و ما يضلّ . ..; خداوند تنها فاسقان را به وسيله مثلهايى از قرآن گمراه مى سازد} بيانگر اين حقيقت است كه گمراه سازى خداوند گزاف نبوده، بلكه ريشه در عملكرد اختيارى خود انسان دارد. در حقيقت اين گمراهى پيامد فسق آدمى و كيفر تبهكارى خود اوست.

15 - هدايت انسان ها و نيز گمراهى آنها به دست خدا و در اختيار اوست .

يضل به كثيراً و يهدى به كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 38 - 4،5

4 - خداوند ، به هنگام خروج آدم ( ع ) و حوا از بهشت ، آنان و نسلشان را به بهره مند ساختن از هدايت ها و رهنمودهايى از جانب خودش ، بشارت داد .

فإما يأتينكم منى هدًى

{إما} مركب از {إن} شرطيه و {ما}ى زايده است. شرطيه بودن جمله از يكسو و تأكيد آن با {ما}ى زايده و نون تأكيد در {يأتينّ} از سوى ديگر، اقتضا مى كند كه جمله چنين معنا شود: اگر هدايتى از جانب من آمد كه البته خواهد آمد ... .

5 - انسان براى نيل به سعادت ، نيازمند هدايت ها و

رهنمود هاى الهى است .

فإما يأتينكم منى هدًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 9

9 - اسلام و قرآن ، برنامه هدايتى خداوند براى انسانهاست .

إن هدى اللّه هو الهدى

مصداق مورد نظر براى {هدى اللّه} چنانچه مفسران گفته اند، قرآن و اسلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 142 - 14

14 - خداوند ، هدايت كننده انسان ها به صراط مستقيم است .

يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 13

13 - خداوند هدايت كننده انسانهاست .

إلا على الذين هدى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 28،29

28 - خداوند هدايت كننده مسلمانان است .

و لتكبّروا اللّه على ما هديكم

{ما} در {ما هداكم} مصدريه است; يعنى: على هدايته إياكم.

29 - روزه و احكام آن از جمله هدايت هاى الهى است .

و لتكبّروا اللّه على ما هديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 14،15

14 _ خداوند ، هادى و معلّم انسانها

كما هديكم

15 _ انسان ، بدون هدايت الهى در گمراهى است .

و ان كنتم من قبله لمن الضالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 35،36،37،39،41،43،44

35 _ هدايتِ مؤمنان توسّط خداوند ، در عرصه اختلافات دينى

فهدى اللّه الذين امنوا

36 _ هدايت مؤمنان به درك صحيح دين و شناخت حق ، از سوى خداوند

فهدى اللّه

الذين امنوا لما اختلفوا فيه من الحق

{من الحق}، بيان {ما} در {لما اختلفوا} است ; يعنى خداوند، مؤمنان را به {حق} _ كه مورد اختلاف واقع شده بود _ هدايت كرد.

37 _ خداوند ، سرچشمه هدايت

فهدى اللّه الذين امنوا . .. و اللّه يهدى من يشاء

39 _ انسان ، همواره نيازمند به هدايت الهى است .

و اللّه يهدى من يشاء

هدايت مؤمنان از سوى خداوند _ با وجود اينكه آنان هدايت يافته اند _ حاكى از نياز دائمى انسان به هدايت الهى است.

41 _ ايمان زمينه برخوردارى از هدايت خاص الهى

فهدى اللّه الذين امنوا

چون ايمان، خود، هدايت است ; بنابراين هدايت نسبت به مؤمنان، هدايتى خاص خواهد بود.

43 _ خداوند هر كه را بخواهد ، به صراط مستقيم هدايت مى كند .

و اللّه يهدى من يشاء الى صراط مستقيم

44 _ هدايت خاص الهى نسبت به مؤمنان ، به هنگام بروز اختلافات دينى

و ما اختلف فيه الا الذين . .. و اللّه يهدى من يشاء الى صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 19

19 _ انسان بدون هدايت الهى ، در تشخيص مصالح و مفاسد خويش دچار اشتباه مى شود .

كتب عليكم القتال و هو كره لكم . .. و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 257 - 3،4

3 _ خداوند ، هدايتگر اهل ايمان ، از تاريكى ها به سوى نور

اللّه ولىّ الّذين امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور

4 _ هدايت مؤمنان از تاريكى ها به نور ، پرتويى از ولايت الهى بر آنان

اللّه

ولىّ الّذين امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور

جمله {يخرجهم . .. } پس از طرح ولايت الهى نسبت به مؤمنان، به منزله بيان و يا ارائه نمونه اى است از ولايت خداوندى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 24،28

24 _ ظالمان ، محروم از هدايت الهى

و اللّه لا يهدى القوم الظّالمين

28 _ پذيرش دلايل روشن و هدايت يافتن آدمى ، منوط به تعلّق اراده خداوندى است .

فبهت الّذى كفر و اللّه لا يهدى القوم الظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 1،8،24

1 _ خداوند ، هدايت كننده مؤمنان ، از ظلمت شبهاتِ معاد به نورِ علم و يقين

اللّه ولىّ الّذين امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور . .. او كالذى مرّ ... فلمّ

داستان مورد بحث در آيه، مثال و ارائه نمونه اى براى ولايت الهى و نتيجه آن است ; يعنى هدايت مؤمنان به نور پس از خارج ساختن آنان از ظلمت و تاريكى.

8 _ ارائه نمونه هاى عينى از جانب خداوند ، از راه هاى اثبات حقّ و هدايت الهى

انّى يحيى . .. فاماته اللّه مائة عام ثمّ بعثه

24 _ رشد علم و آگاهى انبيا ، در پرتو تعليم و هدايت الهى

فلمّا تبيّن له قال اعلم انّ اللّه على كلّ شىء قدير

البتّه اين برداشت مبتنى است بر اينكه مراد از {كالّذى مرّ . .. } پيامبر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 1،21

1 _ خداوند با نشان دادن كيفيّت احياى مردگان ، ابراهيم

( ع ) را به نور ، هدايت كرد .

اللّه ولىّ الّذين امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور . .. و اذ قال ابرهيم ربّ

داستان ابراهيم (ع) در آيه شريفه، مثال و ارائه نمونه اى ديگر است براى ولايت الهى و ثمره آن. يعنى اين داستان، نمونه اى براى هدايت مؤمنان پذيراىِ ولايت به نور و خارج ساختن آنان از ظلمات و تاريكى است.

21 _ ارائه نمونه هاى عينى از جانب خداوند ، از راه هاى اثبات حقّ و هدايت الهى

فخذ اربعة من الطير . .. يأتينك سعياً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 264 - 12

12 _ كافران ، بى بهره از هدايت الهى

و اللّه لا يهدى القوم الكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 5

5 _ خداوند هر كس را كه بخواهد ، هدايت مى كند .

و لكنّ اللّه يهدى من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 8 - 3،5،6،7،8،15

3 _ خطر انحراف پس از هدايت ، براى همگان ( حتى راسخين در علم )

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا

5 _ ايمان به تمامى قرآن ( محكمات و متشابهات ) ، هدايتى از جانب خداوند است .

و الرّاسخون فى العلم يقولون امنّا به كل من عند ربّنا . .. ربّنا لا تزغ قلوبنا بع

جمله {هديتنا} پس از {امنّا به كل مِن عند ربّنا}، مى تواند تفسيرى براى ايمانشان به تمامى قرآن باشد.

6 _ رسوخ در علم ،

زمينه دريافت هدايت از جانب خداوند است .

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا

7 _ نگرانى مستمر عالمان ژرفنگر ، نسبت به منحرف شدنشان از هدايت الهى

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا

8 _ عالمان ژرفنگر ، به ربوبيّت الهى و افاضه هدايت و رحمت از ناحيه او ، اذعان دارند .

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا لا تزغ قلوبنا ... من لدنك رحمة

15 _ دوام هدايت ، رحمت خاص خداوند است . *

ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب لنا من لدنك رحمة

بنابراينكه جمله {و هب لنا . .. }، تفسير جمله {لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 9 - 2،3

2 _ محروميّت از رحمت و هدايت خداوند ، موجب گرفتارى در آخرت

ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب . .. رحمة ... ربّنا انّك جامع النّاس

جمله {ربّنا انّك جامع النّاس} كه اقرار به قيامت است، به منزله علت درخواستى است كه در آيه قبل بيان شده.

3 _ اعتقاد به قيامت ، زمينه احساس نياز انسان به رحمت و هدايت الهى

ربّنا لا تزغ قلوبنا . .. ربّنا انّك جامع الناس

بنابراينكه {ربّنا انك جامع الناس}، بيانگر علّت طلب رحمت و استمرار هدايت خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 1

1 _ خداوند ، راهنماى انسان به امكاناتى برتر از دارايى هاى دنيوى

ذلك متاع الحيوة الدنيا . ..

قل اؤنبّئكم بخير من ذلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 73 - 8

8 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ اينكه : هدايت واقعى ، تنها هدايت خداوند است .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 86 - 8،9

8 _ هدايت انسان به دست خداست .

كيف يهدى اللّه . .. و اللّه لا يهدى القوم الظالمين

9 _ برخوردارى از هدايت خداوند و محروميّت از آن ، نتيجه عمل خود انسان

كيف يهدى اللّه قوماً كفروا بعد ايمانهم و شهدوا ان الرسول حق . .. و اللّه لا يهدى

عدم هدايت از جانب خدا (كيف يهدى اللّه)، پس از تحقق كفر و ارتداد و ظلمِ انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 2

2 _ توبه ، اصلاح و جبران گذشته ، راه دستيابى مجدّد به هدايت خداوند

كيف يهدى اللّه . .. الا الذين تابوا من بعد ذلك و اصلحوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 90 - 2

2 _ ارتداد و اصرار بر كفر ، موجب محروميّت از هدايت خداوند

انّ الذين كفروا . .. لن تقبل توبتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 68 - 6

6 _ خداوند ، هادى انسان ها به صراط مستقيم

و لهديناهم صراطاً مستقيما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 10،12

10 _ پذيرش دوستى و

سرپرستى كفار ، خيانت در جنگ ، خدعه با خدا ، سستى در عبادت ، رياكارى و كم به ياد خدا بودن ، موجب گمراهى و محروميت دايمى از هدايت الهى است .

و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

از مصاديق مورد نظر براى (من يضلل)، كسانى هستند كه در آيات قبل (از 138 تا 143) خصلتهاى آنان بر شمرده شد.

12 _ نشاط در عبادت ، اخلاص ، ذكر فراوان خدا و استوارى در ايمان ، پرتويى از هدايت الهى است .

و إذا قاموا إلى الصّلوة . .. و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 168 - 9،10

9 _ آمرزش و هدايت انسان به دست خداوند است .

لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً

10 _ آمرزش گناهان آدمى ، زمينه ساز بهره مندى وى از هدايت هاى الهى

لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 6،13

6 _ خداوند ، مؤمنان متمسك به او را ، به راه مستقيم هدايت مى كند .

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

13 _ كافران به خدا ، قرآن و پيامبر ( ص ) محروم از رحمت و فضل و هدايت خاص خداوند

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. صرطاً مستقيماً

معادل {اما}ى تفصيليه حذف شده و جمله موجود {فاما الذين ءامنوا . ..} بيانگر آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5

- 16 - 2،7،10،16

2 _ خداوند ، هدايتگر انسان ها به راه هاى سلامت ، امنيت و صلح ، به وسيله پيامبر ( ص ) و قرآن

يهدى به اللّه من اتبع رضونه سبل السلم

مقصود از ضمير {به}، پيامبر(ص) نيز مى تواند باشد. زيرا پيامبر (نور) و قرآن (كتاب مبين) پيگير هدفى واحد هستند و به منزله يك چيز به شمار مى آيند.

7 _ صلح و امنيت ، در سايه هدايت هاى انبياى الهى

يهدى به اللّه من اتبع رضونه سبل السلم

10 _ خداوند ، خارج كننده انسان ها از ظلمت و تاريكى به نور و هدايت

يخرجهم من الظلمت إلى النور

بنابر اينكه ضمير فاعلى در {يخرجهم} به {اللّه} برگردانده شود. بر اين مبنا {باذنه} به معناى {بعلمه} خواهد بود.

16 _ خداوند ، هدايتگر انسان ها به راه مستقيم

و يهديهم إلى صرط مستقيم

بنابر اينكه فاعل {يهديهم} خدا باشد. نياوردن قيد {باذنه}، مؤيد اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 39

39 _ پاكى دل ها و جان ها ، زمينه پذيرش هدايت الهى

و من يرد اللّه فتنته . .. أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم

چنانچه {فتنه} به معناى ضلالت باشد، مفهوم جمله {من يرد اللّه فتنته} باضميمه جمله {أولئك . ..} اين خواهد بود كه خداوند تنها پاكدلان را هدايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 16

16 _ توجه به حاكميت اراده خداوند بر هدايت و ضلالت مردمان ، از ميان برنده هر گونه حزن و اندوه بر گمراهى آنان

فان تولوا فاعلم انما

يريداللّه ان يصيبهم ببعض ذنوبهم

از اهداف آگاه ساختن پيامبر(ص) (فاعلم . ..) به اينكه حتى گمراه ساختن مردمان نيز برخاسته از اراده الهى است، بازدارى وى از تأسف و اندوه بر گمراهى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 18،19

18 _ هدايت انسان ها ، تنها در اختيار خداوند است .

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين

19 _ جوامع انسانى ، نيازمند به هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين

محروميت از هدايت الهى زمانى مى تواند براى ستمگران تهديد بشمار آيد كه تمامى مردمان به آن نيازمند باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 7

7 _ محروميت از هدايت الهى ، موجب شتاب در انحراف و گرايش به سوى باطل

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين. فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 12،18

12 _ خداوند ، تضمين كننده حفاظت پيامبر ( ص ) از خطر احتمالى ابلاغ پيام ويژه الهى ( ولايت على ( ع ) )

بلغ ما أنزل . .. و اللّه يعصمك من الناس

18 _ هدايت انسان ها ، تنها در اختيار خداوند است .

إنّ اللّه لايهدى القوم الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 13

13 _ تقواپيشگى و تسليم فرمان هاى الهى بودن ، موجب بهره مندى از هدايت الهى

و اتقوا اللّه و اسمعوا و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

انعام - 6 - 9 - 13

13 _ محروميت از هدايت الهى، نتيجه حق پوشى و مغالطه كارى خود انسان

و للبسنا عليهم ما يلبسون

تلبيس خداوند (للبسنا)، از نظر رتبه، پس از تلبيس خود آدمى (ما يلبسون) قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 25

25 _ احتجاجهاى متعدد پيامبر(ص) با مشركان تحت هدايت خداوند

قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه . .. قل لا أشهد قل ... و إننى برىء مما تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 35 - 8،9

8 _ مشيت خداوند بر هدايت جبرى مردم قرار نگرفته است.

و لو شاء اللّه لجمعهم على الهدى

حرف {لو} براى امتناع است ; يعنى خدا اين چنين هدايتى را نمى خواهد، در صورتى كه مسلماً هدايت اختيارى و تشريعى را خداوند خواهان است، پس ناچار بايد اين هدايت، هدايت جبرى باشد.

9 _ خداوند قادر به هدايت همه مردم به اسلام و ايمان است.

و لو شاء اللّه لجمعهم على الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 12،20،21

12 _ توحيد، عقيده اى متكامل كه موحدان با هدايت خداوند به آن راه مى يابند.

أندعوا من دون الله . .. و نرد على أعقابنا بعد إذ هدينا الله

20 _ هدايت راستين، فقط هدايت خداوندى است.

قل إن هدى الله هو الهدى

21 _ توحيد و يكتاپرستى هدايتى الهى است.

قل إن هدى الله هو الهدى

چون جمله {إن هدى الله} در برابر جمله {له اصحاب يدعونه} عنوان گرديده و محور بحث آيه توحيد است، چنين مى

نمايد كه مراد از هدايت در جمله {إن هدى الله} توحيد و يكتاپرستى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 10

10 _ انسان بدون هدايت پروردگار در گمراهى خواهد ماند.

لئن لم يهدنى ربى لأكونن من القوم الضالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 4،5،8

4 _ ابراهيم(ع)، ره يافته به توحيد و يگانه پرستى در پرتو هدايت خداوند بود.

أتحجونى فى الله و قد هدين

5 _ استدلالهاى ابراهيم(ع) بر ابطال شرك و پرستش بتها و اجرام آسمانى به هدايت خداوند بود.

أتتخذ أصناما . .. قال لاأحب الأفلين ... و قد هدين

8 _ آدمى با هدايت خداوند، رهنورد توحيد مى گردد.

قال أتحجونى فى الله و قد هدين

احتجاج قوم ابراهيم با او در مورد شرك و توحيد بوده است. به همين جهت مصداق مورد نظر براى {هدان}، هدايت به توحيد است و طبعاً اختصاصى به ابراهيم(ع) ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 6،7

6 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال را پديد مى آورد كه ضمير در {ذريته} به {ابراهيم} برگردد. در اين صورت برخى اسامى كه در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و

هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . .. و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت {نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است: {نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از آنان ياد شده، افرادى هستند كه از ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 87 - 1،5

1 _ خداوند برخى از پدران و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحاق، يعقوب(ع) و . .. ) برگزيد و به صراط مستقيم هدايت كرد.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم و اجتبينهم و هدينهم إلى صرط مستقيم

5 _ گزينش و هدايت انبيا از جانب خداوند است.

و اجتبينهم و هدينهم إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 1،6،12

1 _ انبيا هدايت يافتگان از سوى خداوند هستند.

أولئك الذين هدى الله

6 _ پيروى از كسانى شايسته است كه خداوند آنان را هدايت كرده باشد.

أولئك الذين هدى الله فبهديهم اقتده

توصيف انبياى سلف با جمله {هدى الله} تمهيدى براى فرمان به اقتداست. لذا خداوند معيارى را براى تبعيت تبيين كرده و آن معيار هدايت شدن از جانب اوست.

12 _ اجر و مزد طلب نكردن از مردم در قبال انجام رسالت و تبليغ دين، از هدايتهاى خداوند به انبياى گذشته است.

فبهديهم اقتده قل لاأسئلكم عليه أجرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5

- انعام - 6 - 111 - 9

9 _ هدايت الهى و حلول ايمان در دلها قانونمند و تحت مشيت الهى است.

ما كانوا ليؤمنوا إلا أن يشاء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 117 - 2،4

2 _ شناخت عميق و گسترده راه هدايت و ضلالت و راهيان آن با راهنمايى خداوند ميسر است.

إن ربك هو أعلم من يضل

4 _ علم برتر خداوند دليل لزوم پذيرش رهنمودهاى او در مورد گمراهى و هدايت است.

و إن تطع . .. إن ربك هو أعلم من يضل

جمله {إن ربك هو أعلم} تعليل براى مضمون آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 3

3 _ تسليم بودن انسان در برابر حق و داشتن روحيه حق پذيرى، نشانه برخوردارى از هدايت و توفيق الهى است.

فمن يرد الله أن يهديه يشرح صدره للإسلم

اسلام در اين آيه مى تواند به معنى لغوى آن كه تسليم است، باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 149 - 4

4 _ سنت خداوند، هدايت آزادانه و از روى اختيار انسانها با دلايل محكم و رساست.

قل فلله الحجة البلغة فلو شاء لهديكم أجمعين

مفهوم جمله امتناعيه {لو شاء . .. } آن است كه خداوند هدايت آزادانه آدميان را خواسته است، نه جبر آنان بر هدايت. چگونگى اين هدايت در جمله {فلله ... } بيان گرديده است. يعنى اينكه خداوند چنين خواسته كه با حجتهاى بالغه آدميان را هدايت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام

- 6 - 157 - 4

4 _ نازل نشدن قرآن موجب اعتراض گمراهان و مشركان در قيامت به سبب نداشتن كتاب آسمانى و دور ماندن از هدايتهاى الهى

أو تقولوا لو أنا أنزل علينا الكتب لكنا أهدى منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 161 - 2،5

2 _ خداوند، راهنماى پيامبر(ص)

هدينى ربى إلى صرط مستقيم

5 _ پيامبر(ص) در اعلام اعتقادش به اسلام بايد خداوند را به عنوان راهنماى خويش معرفى كند.

قل إننى هدينى ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 30 - 2

2 _ هدايتيابى هدايت يافتگان و گمراهى گمراه پيشگان، به دست خدا و در اختيار اوست.

فريقا هدى و فريقا حق عليهم الضللة

كلمه {فريقا} در {فريقا حق . ..} مفعول به براى عاملى محذوف است، و جمله {حق عليهم الضلالة} دلالت مى كند بر اين كه آن عامل محذوف فعل {أضل} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 10،11،12

10 _ رهيابى به بهشت جاودان ، جز در پرتو هدايت الهى ميسر نيست .

و ما كنا لنهتدى لو لا أن هدينا اللّه

11 _ خداوند هدايت كننده مردم به ايمان و انجام اعمال صالح براى رساندن آنان به بهشت و مواهب آن

و قالوا الحمد للّه الذى هدينا لهذا

برداشت فوق بر اين اساس است كه متعلّق {هدينا}، به قرينه آيه پيشين، ايمان و عمل صالح و {لام} در {لهذا} بيانگر هدف و غايت هدايت باشد. يعنى: هدانا إلى الايمان لنكون من أصحاب الجنة.

12 _ رهيابى به ايمان و عمل صالح ،

جز در پرتو هدايت و توفيق الهى ميسر نيست .

و ما كنا لنهتدى لو لا أن هدينا اللّه

متعلَّق {لنهتدى} و {هدينا}، به قرينه آيه قبل، مى تواند ايمان به آيات الهى و انجام اعمال صالح باشد. يعنى: ما كنا لنهتدى إلى الايمان و الاعمال الصالحة لو لا أن هدانا اللّه إلى ذلك.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 10

10 _ قرآن ، جلوه اى از علم و هدايت و رحمت بيكران خداوند

فصلنه على علم هدى و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 16

16 _ خداوند بر اساس مشيت خويش گروهى را گمراه و گروهى را هدايت مى كند .

تضل بها من تشاء و تهدى من تشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 178 - 1،2

1 _ هدايت مردم و گمراه گشتن آنان در اختيار خداوند و به دست اوست .

من يهد اللّه فهو المهتدى و من يضلل

2 _ هدايت يافته واقعى كسى است كه خدا او را هدايت كند .

من يهد اللّه فهو المهتدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 9

9 - تعلق مشيت خدا به هدايت كسى ، بسته به وجود زمينه و شرايط مناسب است .

و لو شئنا لأتينا كلّ نفس هديها و ل_كن

به قرينه آيه پيش _ كه در آن از وضعيت مجرمان و درخواستشان مبنى بر بازگشت به دنيا جهت جبران گذشته، سخن گفته شده است _ و نيز استدراكى كه در

همين آيه آمده است، عدم تعلق مشيت خداوند بر هدايت همه انسان ها، احتمال دارد به خاطر عدم وجود زمينه كافى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 15 - 5

5 - تعلّق نگرفتن هدايت خدا به گروهى از انسان ها ، ناشى از روحيه حق ناپذير آنها است .

و لو شئنا لأتينا كلّ نفس هديها . .. إنّما يؤمن بأي_تنا الذين إذا ذكّروا بها خرّو

احتمال دارد كه اين آيه درصدد تبيين آيه {و لو شئنا. ..} باشد; يعنى، فلسفه عدم شمول هدايت خداوند به همه انسان ها در اين جا بيان شده است.

هدايت خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 3

3 - افراد خداترس و نگران از ناكامى در تزكيه و درست كارى ، سزاوار ارج نهادن و دريغ نداشتن راهنمايى و ارشاد از آنان

جاءك . .. و هو يخشى

هدايت خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 7

7 - در مقابله با بدى ، تنها عفو و گذشت كارساز نيست ; بلكه بايد درصدد هدايت خطاكار برآمد . *

فمن عفا و أصلح

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {أصلح} توضيح و نتيجه {عفى} نباشد بلكه حامل پيام مستقل باشد.

هدايت خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 13

13- خويشاوندى و پيوند هاى اجتماعى ، نبايد مانعى براى تبليغ و مخالفت با الحاد گردد .

إذ قال لأبيه ي_أبت لِمَ تعبد ما لايسمع

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 86 - 3

3 - مردان الهى ، داراى احساس مسؤوليت بيشتر براى هدايت بستگان خويش

و اغفر لأبى إنّه كان من الضالّين

هدايت خويشاوندان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 87 - 1

1 _ خداوند برخى از پدران و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحاق، يعقوب(ع) و . .. ) برگزيد و به صراط مستقيم هدايت كرد.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم و اجتبينهم و هدينهم إلى صرط مستقيم

هدايت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 6،7

6 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال را پديد مى آورد كه ضمير در {ذريته} به {ابراهيم} برگردد. در اين صورت برخى اسامى كه در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . .. و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت {نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است: {نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از

آنان ياد شده، افرادى هستند كه از ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

هدايت در حضور محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 6 - 4

4 - حضور پيامبر ( ص ) ، مانع اظهار نظر مسلمانان و پرداختن آنان به ارشاد ديگران نبود .

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى

برداشت بالا، با توجّه به شأن نزول و سياق آيات استفاده شده است.

هدايت دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 9

9 - مؤمنان ، مى توانند با دو شيوه در برابر مخالفان بدگو موضع گيرى كنند : حفظ ارتباط و تحمل پيامد هاى سخت آن ; دورى كردن از آنان همراه با اقدام براى هدايت آنان .

و اصبر على ما يقولون و اهجرهم هجرًا جميلاً

توصيه به {صبر} اشاره به حفظ ارتباط با مخالفان و تحمل سختى هاى آن دارد و {دورى كردن} ناظر به قطع ارتباط با آنان در عين تلاش براى هدايت آنان است; زيرا هيچ گاه تكليف هدايت مردمان از دوش مؤمنان برداشته نخواهد شد. چنان كه آيه 63 سوره {نساء} به اين حقيقت اشاره دارد: {فأعرض عنهم و عظهم و قل لهم فى أنفسهم قولاً بليغاً}.

هدايت دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 70 - 2

2 - اشتياق شديد پيامبر ( ص ) به هدايت همه انسان ها حتى دشمنان مكار و حيله گر خويش

و لاتحزن عليهم و . .. يمكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

ذاريات - 51 - 54 - 4

4 - احساس مسؤوليت شديد پيامبر ( ص ) ، براى هدايت مردم ، حتى دشمنان لجوج خويش

فتولّ عنهم فما أنت بملوم

تأكيد {فما أنت بملوم} پس از ترخيص {فتولّ عنهم} شدت احساس مسؤوليت پيامبر(ص) را در كار خويش مى رساند.

هدايت دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 7

7 - تمايل طبيعى پيامبر ( ص ) به هدايت تمامى انسان ها ، حتى دنياپرستان روى گردان از ياد خدا

فأعرض عن من تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

امر در {فأعرض} نشانگر آن است كه چنان تمايل طبيعى (هدايت تمامى انسان ها) در پيامبر(ص) وجود داشته است.

هدايت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 10

10- اقدامات ذوالقرنين ، در پرتو رهنمود هاى الهى بود .

قلنا ي_ذاالقرنين إمّا أن تعذّب و إمّا أن تتّخذ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 91 - 5

5- عملكرد ذوالقرنين ، تحت مراقبت و راهنمايى خداوند بود .

كذلك و قد أحطنا بما لديه خبرًا

بيان اين كه خداوند بر آنچه به ذوالقرنين ارتباط داشت، كاملاً آگاه بود، كنايه از اين است كه او، بى دستور خداوند، كارى نمى كرد.

هدايت راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 20

20 _ هدايت راستين، فقط هدايت خداوندى است.

قل إن هدى الله هو الهدى

هدايت رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 -

21 - 9

9 - تنها انسان هاى با اخلاص و به دور از چشم داشت مادى و ره يافته ، شايسته رهبرى و پيروى اند .

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

هدايت زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 4

4 _ زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از هدايت خاص خداوند بهره مند بودند.

و كلا هدينا . .. و من ذريته ... و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

هدايت ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 13 - 3

3 - تكذيب گران دين و اعراض كنندگان از آن ، بازدارنده مردم از نماز و هدايت و امر به تقوا

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى . أو أمر بالتّقوى . أر

هدايت سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 6،7

6 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال را پديد مى آورد كه ضمير در {ذريته} به {ابراهيم} برگردد. در اين صورت برخى اسامى كه در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . ..

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت {نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است: {نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از آنان ياد شده، افرادى هستند كه از ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

هدايت شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 14

14_ شعيب ( ع ) شخصيتى با درايت و راه يافته حتى در ديدگاه كافران قوم خويش

إنك لأنت الحليم الرشيد

از معانى {حِلم} عقل و درايت است و {حليم} در جمله فوق، از آن مشتق شده است. {الرشيد} به معناى راه يافته و هدايت شده است. قابل ذكر است كه مقصود مردم مدين از هدايت يافتگى شعيب(ع)، هدايت در امور اجتماعى و اخلاقى و مانند آنهاست.

هدايت شهيدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 5 - 1

1- شهيدان در همه مراحل پس از شهادت ، برخوردار از هدايت و حمايت خداوند

سيهديهم و يصلح بالهم

ضمير {هم} به {الذين قتلوا فى سبيل اللّه} بازمى گردد. {بال} در {بالهم} يا به معناى شأن و أمر (مفرد اُمور) و يا قلب است. برداشت ياد شده ناظر به معناى نخست مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 6 - 3

3- خداوند ، هدايتگر شهيدان به منزل آشناى بهشت

سيهديهم . .. و يدخلهم الجنّة عرّفها لهم

هدايت صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 8

8 - مؤمنانى كه در مصيبت ها و سختى ها صابر و تسليم قضاى الهى باشند ، تنها كسانى هستند كه به هدايت دست يافته اند .

و بشر الصبرين. الذين ... و أولئك هم المهتدون

ضمير فصل (هم) و معرفه بودن خبر (المهتدون) حاكى از حصر است.

هدايت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 6

6 _ هدايت ويژه، پاداش خداوند به صالحان است.

كلا هدينا . .. كل من الصلحين

در آيه پيشين سخن از هدايت ويژه براى پيامبران بود و اين آيه آنان را از زمره صالحان مى شمارد. بنابراين وصف مذكور بايد در حصول هدايت ويژه داراى نقش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 4،7

4 _ مؤمنان نيك كردار ، در كنف حمايت و هدايت مستمر و دايم الهى

إن الذين ءامنوا و عملوا الصلحت يهديهم ربهم

7 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى دستگيرى و هدايت پيوسته مؤمنان نيك كردار

إن الذين ءامنوا . .. يهديهم ربهم

هدايت طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 3

3 - راهنمايى و ارشاد طغيان گران و تبليغ پيام الهى ، نيازمند شرح صدر وتحمل فراوان است .

اذهب . .. قال ربّ اشرح لى صدرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 54 - 1

1 - سلب مسؤوليت از پيامبر ( ص ) ، در مورد تبليغ و هدايت كافران طغيانگر

بل هم قوم طاغون . فتولّ

عنهم

هدايت طلبى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 6

6 - راه يافتن به راه درست زندگى ، از آرمان ها و خواسته هاى همه انسان ها است .

قال فرعون . .. و ما أهديكم إلاّ سبيل الرشاد ... و قال الذى ءامن ي_قوم اتّبعون أه

اين كه فرعون و مؤمن آل فرعون، هر دو مدعى نشان دادن راه صواب به مردم اند، مى رساند كه همه مردم خواستار چنين راهى مى باشند.

هدايت عامه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 5 - 6

6 - عنايت خداوند به هدايت تمامى انسان ها ، حتى مشركان ستيزه جو

أفنضرب عنكم الذكر صفحًا أن كنتم قومًا مسرفين

آيه شريفه، نشانگر لطف و رحمت الهى است; بدين صورت كه خداوند، حتى با مخالفت فراوان مشركان، از فرو فرستادن قرآن دريغ نورزيد.

هدايت عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 13

13- كيفر و مجازات متمردان بايد پس از ارشاد و اتمام حجت به آنان صورت گيرد .

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم ... فأوحى إليهم ر

هدايت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 4

4 _ زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از هدايت خاص خداوند بهره مند بودند.

و كلا هدينا . .. و من ذريته ... و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

هدايت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف -

7 - 103 - 5،6

5 _ موسى ( ع ) پيامبرى از جانب خداوند براى ارشاد و هدايت فرعون زمان خويش و بزرگان دربار وى

إلى فرعون و ملإيه

كلمه {فرعون} عنوان و لقب پادشاهان و حاكمان بزرگ مصر در عصرهاى گذشته بوده است.

6 _ ارشاد اهرم هاى اصلى نظام فرعونى ( فرعون و كارگزاران ارشد وى ) نخستين و مهمترين رسالت موسى ( ع )

إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 97 - 1

1_ خداوند ، موسى ( ع ) را براى هدايت فرعون و بزرگان دربارش ، به سوى آنان فرستاد .

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 29 - 1

1 - موسى ( ع ) براى انجام رسالت الهى خويش در ارشاد و هدايت فرعون ، به داشتن وزير و معاون احساس نياز مى كرد .

واجعل لى وزيرًا

{وزير} به كسى گفته مى شود كه كارهاى سنگين و مسؤوليت هاى فرمانده خود را به عهده گيرد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 43 - 3

3 - ارشاد و هدايت فرعون ، نيازمند مقاومت و پايدارى موسى و هارون ( ع ) و پرهيز آنان از هرگونه سستى بود .

و لاتنيا فى ذكرى . اذهبا إلى فرعون إنّه طغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 7

7 - وعده يارى خداوند و آگاهى گسترده او بر جزئيات ماجراى ارشاد

فرعون ، مايه اميدوارى و آرامش بخش دل هاى نگران موسى و هارون ( ع ) بود .

إنّنا نخاف . .. لاتخافا إنّنى معكما أسمع و أرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 2

2 _ هارون ، شريك و همتاى موسى ( ع ) در امر رسالت و تبليغ فرعون و قوم او

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. أخاه ه_رون وزيرًا. فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 12 - 4

4 - اعطاى نه معجزه و نشانه از سوى خدا به موسى ( ع ) براى هدايت فرعون و فرعونيان

فى تسع ءاي_ت إلى فرعون و قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 7

7 - فرمان الهى به موسى ( ع ) در وادى طور ، مبنى بر رفتن نزد فرعون و ابلاغ رسالت خويش به وى و مهتران حكومتش

إلى فرعون و ملإيْه

{إلى فرعون} متعلق به عامل محذوف بوده و تقدير آن چنين است: {اذهب إلى فرعون و ملإيْه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 1

1 - سرگذشت موسى ( ع ) و رسالت او در هدايت فرعون ، آيتى الهى و درس آموز

و فى موسى إذ أرسلن_ه إلى فرعون

عبارت {و فى موسى} عطف بر جمله {تركنا فيها آية} است; يعنى، {و فى قصة موسى آية}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 -

1

1$ - موسى ( ع ) به فرمان خداوند ، مأمور اظهار آمادگى نزد فرعون براى هدايت او به خداوند

و أهديك إلى ربّك

- موسى(ع) به فرمان خداوند، مأمور اظهار آمادگى نزد فرعون براى هدايت او به خداوند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 20 - 1

1$ - موسى ( ع ) در پى گفت وگو با فرعون و اظهار آمادگى براى ارشاد و هدايت او ، بزرگ ترين معجزه خويش را به وى ارائه كرد .

فأريه الأية الكبرى

- موسى(ع) در پى گفت وگو با فرعون و اظهار آمادگى براى ارشاد و هدايت او، بزرگ ترين معجزه خويش را به وى ارائه كرد.

هدايت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 5،6

5 _ موسى ( ع ) پيامبرى از جانب خداوند براى ارشاد و هدايت فرعون زمان خويش و بزرگان دربار وى

إلى فرعون و ملإيه

كلمه {فرعون} عنوان و لقب پادشاهان و حاكمان بزرگ مصر در عصرهاى گذشته بوده است.

6 _ ارشاد اهرم هاى اصلى نظام فرعونى ( فرعون و كارگزاران ارشد وى ) نخستين و مهمترين رسالت موسى ( ع )

إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 28 - 2

2 - موسى ( ع ) در مبارزه با فرعون ، خود را مواجه با گروهى از حاميان او مى ديد و براى ارشاد آنان چاره انديشى مى كرد .

اذهب إلى فرعون . .. يفقهوا قولى

با آن كه در فرمان رسالت فقط نام فرعون آمده بود، اما موسى(ع)

براى گفتار خويش، شنوندگان بيشترى را پيش بينى مى كرد و {يفقهوا} را با صيغه جمع آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 2

2 _ هارون ، شريك و همتاى موسى ( ع ) در امر رسالت و تبليغ فرعون و قوم او

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. أخاه ه_رون وزيرًا. فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 3

3 - ندا و فرمان الهى به موسى ( ع ) براى ارشاد فرعونيان

و إذ نادى ربّك موسى أن ائت القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 12 - 4

4 - اعطاى نه معجزه و نشانه از سوى خدا به موسى ( ع ) براى هدايت فرعون و فرعونيان

فى تسع ءاي_ت إلى فرعون و قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 36 - 1

1 - بازگشتن موسى ( ع ) ، به مصر و ابلاغ رسالت الهى خويش به فرعونيان

فلمّا جاءهم موسى

هدايت فروشى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 16 - 1،3،5

1 - منافقان ، خريداران گمراهى در برابر از دست دادن هدايت هستند .

أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى

3 - تجارت منافقان ( خريد ضلالت در قبال هدايت ) ، تجارتى فاقد هرگونه سود و منفعت

فما ربحت تجرتهم

5 - آگاه نبودن اهل نفاق به سود و زيان واقعى خويش ، عامل اختيار كردن ضلالت

و از دست دادن هدايت

أولئك الذين اشتروا الضللة . .. و ما كانوا مهتدين

جمله {ما كانوا مهتدين} عطف بر جمله {اشتروا الضلالة بالهدى} است و به منزله علت براى آن مى باشد; يعنى: چون به سود و زيان واقعى خويش راه نيافتند، به چنين تجارتى دست زدند.

هدايت قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 57 - 3

3- تصميم ابراهيم ( ع ) بر نابودى بت و بت پرستى ، پس از يك سلسله كار فرهنگى و فكرى او براى هدايت و اصلاح انديشه مردمان بود .

لقد كنتم . .. فى ضل_ل مبين ... ربّكم ربّ السموت ... و تاللّه لأكيدنّ أصن_مكم بعد

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه حضرت ابراهيم(ع) در آغاز مخالفت با بت پرستى، پدر و قومش را مخاطب قرار داد و يك سلسله دلايل روشن بر اثبات توحيد و نفى شرك به آنان ارائه كرد. سپس در مرحله دوم تهديد نمود كه بت ها را نابود خواهد كرد و در نهايت به تهديد خود عمل كرد و همه بت ها را نابود ساخت.

هدايت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 1

1 - تلاش همه جانبه و مستمر پيامبران الهى ، براى هدايت قوم عاد و ثمود

إذ جاءتهم الرّسل من بين أيديهم و من خلفهم

مراد از {من بين أيديهم و من خلفهم} جميع جهات است و اين كنايه از تلاش همه جانبه مى باشد; چنان كه استمرار را نيز مى فهماند.

هدايت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 1

1 - تلاش همه جانبه و مستمر پيامبران الهى ، براى هدايت قوم عاد و ثمود

إذ جاءتهم الرّسل من بين أيديهم و من خلفهم

مراد از {من بين أيديهم و من خلفهم} جميع جهات است و اين كنايه از تلاش همه جانبه مى باشد; چنان كه استمرار را نيز مى فهماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 7

7- اقدام هود ( ع ) به هدايت و انذار قوم عاد

و اذكر أخا عاد إذ أنذر قومه

هدايت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 1

1_ نوح ( ع ) براى هدايت قومش ، تلاشى مستمر و پى گير داشت .

قالوا ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا

إكثار (مصدر أكثرت) به معناى كارى را فراوان انجام دادن است. بنابراين {أكثرت جدالنا}; يعنى ، بسيار مناظره كردى و فراوان دليل و برهان آوردى و ... اين معنا ، حكايت از تلاش مستمر و پى گير حضرت نوح(ع) در تبليغ رسالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 1

1 - نوح ( ع ) ، فرستاده خداوند براى هدايت قوم خود بود .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه

هدايت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 10

10 _ پيامبر ( ص ) ، نگران رويگردانى كافران ، از تسليم در برابر خدا ( هدايت )

و ان تولّوا فانّما عليك البلاغ

از

منحصر كردن وظيفه پيامبر (ص) به تبليغ پيام الهى چنين برمى آيد كه گويا پيامبر (ص) علاوه بر ابلاغ پيام، خود را موظف مى دانست كه مردم را در برابر خداوند، تسليم كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 11

11- دلسوزى شديد و خودخورى پيامبر ( ص ) براى هدايت كافران و مشركان

لاتمدّنّ عينيك . .. و لاتحزن عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 5

5- هم نشينى و مصاحبت با كافران به منظور بحث ارشادى و هدايت آنان ، بلامانع است .

قال له صاحبه وهو يحاوره أكفرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 39 - 6

6- محبت پروردگار به هدايت آدميان ، حتى كافران

لو يعلم الذين كفروا . .. و لا هم ينصرون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {لو} براى تمنّى باشد و جواب {لو} _ به قرينه آيه قبل (و يقولون متى ه_ذا الوعد)_ {فلايقولون متى ه_ذا الوعد} خواهد بود ;يعنى، اى كاش مى دانستند كه زمان عذاب و كيفيت آن چگونه است كه در اين صورت هرگز نمى گفتند چرا عذاب الهى نمى آيد. گفتنى است كه در هر آرزويى، علاقه مندى نهفته است و آرزوى خداوند به دانستن كافران، براى هدايت آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 3

3 - پيامبر ( ص ) در هدايت كافران ، بسيار جدى بود .

و ما أنت به_د العمى عن ضل_لتهم

جمله اسمى {ما

أنت بهاد العمى} (كار تو، هدايت كافران حق ناپذير نيست) حاكى از اين است كه پيامبر(ص) براى هدايت كافران، تلاش فراوانى داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 14

14 - پيامبر ( ص ) به هدايت كافران ، علاقه مند بود .

و من كفر فلايحزنك كفره إلينا مرجعهم

فراز {إلينا مرجعهم} پس از توصيه پيامبر(ص) به اجتناب از اندوه به خاطر كفر كافران، براى تسلى دادن به آن حضرت است. چنين فرمانى، گوياى آن است كه پيامبر(ص) علاقه شديدى به هدايت آنان داشته و به خاطر آن اندوهگين هم مى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 54 - 1

1 - سلب مسؤوليت از پيامبر ( ص ) ، در مورد تبليغ و هدايت كافران طغيانگر

بل هم قوم طاغون . فتولّ عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 5

5 - تقويت ايمان مؤمنان ، داراى اهميتى افزون تر از پافشارى بر هدايت معاندان و كافران پندناپذير

فأنت له تصدّى . .. فأنت عنه تلهّى

از مجموع اين بخش از آيات، استفاده مى شود كه اصرار بر ارشاد كافران، گرچه كارى پسنديده است; ولى هرگاه در تعارض با تقويت ايمان مسلمانى قرار گيرد، بايد آن را رها كرد.

هدايت كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 6 - 5

5 - عثمان بن عفان ، از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) در ماجراى ابن ام مكتوم و ارشاد كننده كافران

مكه در عصر بعثت *

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى

در شأن نزول آيه شريفه از تفسير قمى نقل شده كه فرد مورد نظر از ضمير خطاب در {أنت له تصدّى}، عثمان بوده است. او در صدد مسلمان ساختن حاضران مجلس _ كه از چهره هاى برجسته قريش بودند _ برآمده بود.

هدايت گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 88 - 13،19

13 _ ناتوانى مردم از هدايت گمراه كنندگان به دست خداوند

و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

19 _ كسى را كه خداوند گمراه كند ، پيامبر ( ص ) نيز راهى براى هدايت او نخواهد داشت .

و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 4

4 _ كسى را كه خداوند گمراه كند ، هيچكس ، حتى پيامبر ( ص ) ، راهى براى هدايت او نخواهد يافت .

و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

ظاهراً مراد از {سبيل} _ به قرينه {اضلال} _، راه هدايت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 32

32 _ گمراه نبودن انسان هدايت يافته ، به منزله كشتن وى و هدايت انسان گمراه ، به منزله زنده كردنش مى باشد .

من قتل نفساً . .. فكانما قتل الناس جميعاً و من احياها فكانما احيا الناس جميعاً

امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: من اخرجها من ضلال الى هدى فكانما احياها و من اخرجها من هدى الى ضلال فقد قتلها.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 210،

ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 619، ح 153.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 30

30 _ پيامبر ( ص ) ، ناتوان از هدايت گمراهانى كه خداوند ضلالت آنان را حتمى ساخته است .

و من يرد اللّه فتنته فلن تملك له من اللّه شيئاً

در برداشت فوق، {فتنه} به معناى گمراه ساختن گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 81 - 4

4 - علاقه و سعى فراوان پيامبر ( ص ) در هدايت گمراهان

و ما أنت به_دى العمى عن ضل_لتهم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اگر تلاش فراوان پيامبر(ص) نبود دليلى نداشت كه خداوند براى آرامش بخشيدن به او يادآور شود كه آنان مردگانى كور و كرند و تلاش او براى آنان سودى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 30 - 2

2 - لزوم ارشاد و هدايت گمراهان ، تا مرحله اتمام حجت و احتمال اثر است .

فأعرض عنهم

{فاء} در {فأعرض} ممكن است فصيحه باشد; يعنى، حال كه روشن شد كه آنان تا آخرين لحظات، ايمان نخواهند آورد و در لحظه آخر هم ايمانشان سودى ندارد، به حال خود رهايشان كن و ديگر ادامه نده!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 19 - 4

4 - علاقه شديد و كوشش فراوان پيامبر به هدايت و نجات مردمان گمراه از عذاب و بدبختى

أفأنت تنقذ من فى النار

از آهنگ آيه شريفه، استفاده مى شود كه پيامبر(ص) تلاشى

فراوان براى هدايت مردم كافر و لجوج مكه داشتند. اين آيه درصدد بيان اين حقيقت به آن حضرت است كه اين كافران مردمى حق گريزاند و بيش از اين خود را به رنج و سختى مينداز.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 30 - 8

8 - مكلف نبودن پيامبر ( ص ) به هدايت گمراهان حق ناپذير ، نمودى از ربوبيت خداوند در حق آن حضرت

فأعرض عن من تولّى . .. إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله

ذكر {ربّك} پس از تعيين محدوده تبليغ براى پيامبر(ص)، مى تواند ناظر به مطلب بالا باشد.

هدايت گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 41 - 13،16

13 - فلسفه از دست رفتن امكانات دنيوى ، در پى گناه ، تنبيه گناهكاران جهت بازگشت از خطا به صراط مستقيم است .

ظهر الفساد فى البرّ . .. ليذيقهم بعض الذى عملوا

{لام} در {ليذيقهم} لام عاقبت است و {لعلّ} معناى تعليل دارد و مراد از {فساد} براساس ريشه لغوى آن، يعنى خروج شىء از اعتدال (تباه شدن)، قابل بهره بردارى نبودن امكانات و يا از دست دادن آنها است. بنابراين، خداوند، در پى آلوده شدن انسان ها، به گناه، آنان را مبتلا مى كند تا به اين صورت، بيدارشان سازد.

16 - بازگشت انسان هاى گناهكار ، به صراط مستقيم ، حتى پس از تنبّه دادن شان قطعى نيست .

ليذيقهم بعض الذى عملوا لعلّهم يرجعون

{لعلّ} از حروف شبيه به فعل و براى انشا و توقع است; يعنى مى خواهد بگويد: {اميد است كه بازگردند. }.

هدايت لعن شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 26

26 _ امكان ايمان و هدايت ، حتى براى گرفتاران به لعنت الهى

و لكن لعنهم اللّه بكفرهم فلا يؤمنون الّا قليلا

بنابر اينكه {قليلا} استثناء از فاعل {يؤمنون} باشد، مفهوم جمله {لعنهم اللّه} چنين مى شود كه عده قليلى از لعنت شدگان موفق به ايمان خواهند شد.

هدايت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 2

2 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، از زمره صالحان و برخوردار از هدايت ويژه خداوند بودند.

كلاً هدينا . .. و من ذريته ... كل من الصلحين ... و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

هدايت متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 2 - 4،5

4 - توان قرآن بر هدايت و تربيت انسان هاى پرهيزگار ، دليل و گواهى كافى بر اتقان و حقانيت آن است .

لاريب فيه هدًى للمتقين

{هدًى للمتقين} به منزله استدلال براى جمله {لاريب فيه} است.

5 - قرآن كتاب هدايت و راهنماى اهل تقوا به مراحل والاى آن

هدًى للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 1،6،7

1 - تنها اهل تقوا مردمى هدايت يافته اند .

هدًى للمتقين . .. أولئك على هدًى من ربهم

6 - دستيابى اهل تقوا به هدايت ، موهبتى است از جانب خدا به آنان

أولئك على هدًى من ربهم

7 - هدايت يافتگى اهل تقوا ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

أولئك على هدًى من ربهم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 1،5،7،9

1 _ قرآن ، روشنگر مردم و هدايت كننده تقواپيشگان و پندى براى ايشان

هذا بيان للنّاس و هدىً و موعظة للمتّقين

بنابر اينكه {هذا} اشاره به قرآن باشد ; يعنى اين قرآن روشنگر و . .. .

5 _ توجّه به سنت هاى الهى در جوامع بشرى و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان ، هدايتگر تقواپيشگان و پندى براى آنان

قد خلت من قبلكم سنن . .. هدىً و موعظة للمتّقين

7 _ جهانگردى و تأمل در سرنوشت شوم گذشتگان ، از عوامل هدايت يافتن و پند پذيرفتن تقواپيشگان

فسيروا فى الارض فانظروا . .. هذا بيان للنّاس و هدىً و موعظة للمتّقين

9 _ بيان احكام الهى ( لزوم پرهيز از رباخوارى ، پيروى از خدا و رسول و . . . ) ، روشنگر مردم و پندى براى تقواپيشگان و هدايت كننده آنان

يا ايّها الّذين امنوا . .. هذا بيان للنّاس و هدىً و موعظة للمتّقين

برخى برآنند كه {هذا}، اشاره به كليه مسائل و معارفى است كه در آيات 130 تا 137 تبيين شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 16،17

16 _ انجيل ، هدايتگر تقواپيشگان و پندآموز آنان

و ءاتينه الانجيل . .. هدى و موعظة لمتقين

17 _ انجيل ، در بردارنده هدايت هاى ويژه براى تقواپيشگان

فيه هدى و نور . .. هدى و موعظة للمتقين

تكرار {هدى} مى رساند كه هدايت دوم (هدى . .. للمتقين) هدايتى ويژه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48

- 6،8

6- تورات ، روشنى بخش زندگى و يادآور مسير هدايت و نيازمندى هاى دينى براى تقواپيشگان

و ضياءً و ذكرًا للمتّقين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {فرقان}، كتاب تورات بوده و كلمه هاى {ضياءً} و {ذكراً} در توصيف اين كتاب باشد. گفتنى است {ذكر} به معناى ياد و يادآورى است و مقصود از آن _ مطابق آن چه نوع مفسران گفته اند _ ياد كرد مسائل هدايتى و نيازهاى دينى است.

8- تقواپيشگان ، برخوردار از نور ، روشنايى و هدايت ويژه الهى در زندگى

و ضياءً و ذكرًا للمتّقين

هدايت متوكلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 6

6- انسان موّحد و متكى به خداوند ، انسانى هدايت يافته است .

و جعلن_ه هدًى . .. ألاّتتخذوا من دونى وكيلاً

{أن} در {ألاّتتخذوا} براى تفسير عبارت {جعلناه هدًى لبنى إسرائيل} است و توحيد و عدم اتكا به غير خدا را مظهر و مصداق هدايت معرفى مى كند. بنابراين موّحد، شخص هدايت يافته است.

هدايت محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 12

12 _ هدايت ويژه، پاداش خداوند به نيكوكاران است.

كلا هدينا . .. و من ذريته ... و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 3 - 6

6 - بهره مندى محسنان از هدايت و رحمت قرآن ، افزون از ديگران است .

هدًى . .. للمحسنين

{محسنين} به قرينه آيه بعد _ كه در آن برپايى نماز و پرداخت صدقه و ايمان به آخرت، به عنوان

اوصاف محسنان ذكر شده است _ كسانى اند كه ايمان دارند. بنابراين، هدايت قرآن نسبت به آنان، مى تواند ابتدايى نبوده و بلكه افزايشى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 2،5

2 - تنها محسنان ، از هدايت ويژه الهى برخوردارند .

للمحسنين . .. أُول_ئك على هدًى من ربّهم

5 - هدايت شدن محسنان ، نشأت يافته از ربوبيت خداوند است .

أُول_ئك على هدًى من ربّهم

هدايت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 15 - 11

11 _ پيامبر ( ص ) ، خود روشن و هدايت يافته و روشنگر و هادى ديگران است .

قد جاءكم من اللّه نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 161 - 1،2،3،5

1 _ پيامبر(ص) هدايت يافته به صراط مستقيم

إننى هدينى ربى إلى صرط مستقيم

2 _ خداوند، راهنماى پيامبر(ص)

هدينى ربى إلى صرط مستقيم

3 _ هدايت يافتگى پيامبر(ص)، جلوه اى از ربوبيت خدا به اوست.

هدينى ربى

5 _ پيامبر(ص) در اعلام اعتقادش به اسلام بايد خداوند را به عنوان راهنماى خويش معرفى كند.

قل إننى هدينى ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 12

12 _ آگاهى پيامبر ( ص ) به اعمال نهانى متخلفان ، در پرتو وحى و هدايت الهى

و سيرى اللّه عملكم و رسوله

از اينكه رؤيت تنها به خدا و رسول نسبت داده شده، استفاده مى شود كه ممكن است اعمال متخلفان بر ديگران مخفى باشد. گفتنى است كه فاصله شدن {عملكم} ميان {اللّه} و {رسوله}

ممكن است اشاره به اين باشد كه علم پيامبر(ص) در طول علم خدا و در پرتو آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 6

6_ خداوند راهنماى پيامبر ( ص ) در چگونه بيان كردن معارف و تبليغ كردن دين

قل من رب السموت و الأرض قل الله قل أفاتخذتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 4،14

4- اهميت قراءت قرآن ، در نماز شب

و قرءان الفجر . .. و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {قرآن}، نماز مشتمل بر قراءت قرآن باشد.

14- راهنمايى پيامبر ( ص ) به كسب مقامات برتر معنوى ، جلوه اى از ربوبيت الهى براى آن حضرت

فتهجّد به . .. يبعثك ربّك مقامًا محمودًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 95 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، در پاسخ گويى به شبهه هاى مشركان ، متكى به رهنمود هاى خدا بود .

قل لو كان فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 96 - 3

3- پيامبر ( ص ) ، در رودررويى با مشركان منكر رسالت خود ، متكى به رهنمود هاى خداوند بود .

قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 11

11- پيامبر ( ص ) ، از رشد و هدايت الهى برخوردار است .

و قل عسى أن يهدين ربّى

لأقرب من ه_ذا رشدًا

{رَشَد} نقطه مقابل {غىّ} (گمراهى) است و هر جا هدايت استعمال داشته باشد، رشد نيز استعمال دارد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 3

3- خداوند ، راهنماى پيامبر ( ص ) در پاسخ گويى به اظهارنظر هاى ناصحيح مردم است .

قل اللّه أعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 10

10 - پيامبر ( ص ) ، شخصيتى ره يافته به صراط مستقيم

إنّك لعلى هدًى مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 4

4 _ دلدارى و وعده خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، مبنى بر نصرت و راهبرى آنان در برابر دشمنانشان

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

آيه شريفه، با بيان وضعيت پيامبران در انجام رسالتشان _ كه همواره بادشمنان تبه كار مواجه بودند _ مى تواند درصدد تعقيب دو هدف باشد: 1_ دلجويى از پيامبر(ص) و مؤمنان در برابر كارشكنى هاى دشمنان آنان. 2_ تشويق و تحريك پيامبر(ص) و مؤمنان به صبر و پايدارى در راه خدا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 33 - 2

2 _ خداوند در برابر هر يك از مثل هاى باطل و توصيف هاى غير واقعى كافران عليه پيامبر ( ص ) ، سخن حق و موضع درست را به آن حضرت مى آموخت .

و لايأتونك بمثل إلاّ جئن_ك بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - نمل - 27 - 93 - 5

5 - برخوردارى پيامبر ( ص ) از هدايت هاى قرآن و مقام رسالت ، مقتضى سپاس گزارى او به درگاه الهى و ستايش ذات خداى يگانه در همه حال

و أن أتلوا القرءان . .. المنذرين . و قل الحمدللّه

آيات پيشين، در زمينه رسالت پيامبر(ص) بود و نيز آن حضرت مأموريت يافت كه بر طريق تلاوت قرآن استوار بماند; بنابراين آمدن عبارت "قل الحمد للّه" در پى تلاوت آن، مطلب ياد شده را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 11

11 - مؤمنان به پيامبر ( ص ) همچون خود آن حضرت ، در مسير هدايت اند .

و إنّا أو إيّاكم لعلى هدًى أو فى ضل_ل مبين

آوردن ضمير جمع {نا} به جاى {أنا} _ كه با كلمه {قل} داراى سياق واحدى است _ مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه پيامبر(ص) در صدد همسو جلوه دادن مؤمنان با خودش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 37 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، برخوردارند از هدايت استوار و پايدار الهى

و من يهد اللّه فما له من مضلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 11

11 - پيامبر ( ص ) ، بنده برگزيده خدا و بهره مند از هدايت ويژه قرآن

و ل_كن جعلن_ه نورًا نهدى به من نشاء من عبادنا

با توجه به لفظ {ل_كن} _ كه براى استدراك جمله قبل (ما كنت تدرى ما الكتاب

و لا الإيمان) است _ مى توان گفت كه عبارت {من نشاء من عبادنا} گر چه عام است; ولى پيامبراكرم(ص) از مصاديق بارز آن مى باشد. به ويژه كه در قسمت پايانى آيه شريفه آن حضرت را هدايتگر ديگر مردمان به راه حقيقت معرفى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 1

1- حمايت خداوند از پيامبر ( ص ) ، با ارائه رهنمود به آن حضرت در قبال تشكيك كافران

أم يقولون افتريه . .. قل ما كنت بدعًا من الرسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 10

10 - پيامبر ( ص ) ، در مراحل مختلف زندگى خويش ، بهره مند از هدايت هاى الهى به سوى راستى و درستى

و يهديك صراطًا مستقيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، بر طريق هدايت استوار و ثابت قدم بود .

إن كان على الهدى

جمله {كان على الهدى}، مربوط به كلمه {عبداً} در آيه قبل است كه در شأن نزول هاى متعدد بر شخص پيامبر(ص) تطبيق يافته است. حرف {على} در {على الهدى} نيز بر استقرار و استوار بودن دلالت دارد.

هدايت مرتد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 137 - 1

1 _ آمرزش و هدايت كسانى كه بار ها مرتد شوند و بر كفر خويش بيفزايند ، از سنت ها و برنامه هاى خداوندى نيست .

إنّ الذين ءامنوا ثم كفروا ثم ءامنوا

. .. لم يكن اللّه ليغفر لهم

هدايت مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) ، مسؤوليتى در برابر هدايت ناپذيرى مردم ندارد .

و لا يحزنك الّذين يسارعون فى الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 80 - 9

9 _ علاقه و سختكوشى پيامبر ( ص ) ، براى هدايت مردم

فما ارسلناك عليهم حفيظاً

جمله {فما ارسلناك . .. } دلالت بر اين دارد كه پيامبر (ص) براى هدايت مردم تلاش فراوانى داشته است ; به گونه اى كه خود را موظف مى دانسته به هر وسيله كه مى شود، مردم را مؤمن سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 5

5 _ سوق دادن مردم به جايگاه بايسته آنان ، پرتويى از ربوبيت خداوند بر ايشان است .

قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 7 - 6

6_ وظيفه پيامبر ( ص ) هشدار دادن مردم به عذاب هاى الهى و راهنمايى آنان به طريق درست است .

إنما أنت منذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 4

4- صبر در راه تبليغ دين و هدايت مردم ، تقواپيشگى و احسان است .

ادع إلى سبيل . .. و اصبر ... إن الله مع الذين اتّقوا و الذين هم محسنون

هدايت مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - مريم - 19 - 25 - 1

1- عيسى ( ع ) ، در بدو تولد ، مادرش مريم ( س ) را به تكان دادن درخت خرما و استفاده از ميوه آن راهنمايى كرد .

و هزّى إليك بجذع النخلة تس_قط عليك رطبًا جنيًّا

{هزّ} به معناى حركت دادن به چپ و راست است و به قرينه {إليك} در آن معناى {متمايل ساختن} نيز تضمين شده است. بنابراين {هزّى إليك}، يعنى درخت را به جانب خود بكش و به چپ و راست تكان ده اين راهنمايى چنان چه از آيه بعد پيدا است، به منظور تأمين غذاى مريم(س) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 13

13- مريم ( س ) با راهنمايى فرزندش عيسى ( ع ) ، روزه خود را در ارتباط با برخوردارى از رحمت گسترده خداوند ، اعلام كرد .

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 14

14- حضرت مريم ( س ) ، برخوردار از هدايت ويژه الهى و انسانى برگزيده در پيشگاه خداوند

و ممّن هدينا واجتبينا

هدايت مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 32 - 4

4 - مستضعفان گمراه و مؤاخذه شده در قيامت ، در دنيا از هدايت برخوردار بودند ; لكن آن را نپذيرفته اند .

قال الذين استكبروا للذين استضعفوا أنحن صددن_كم عن الهدى بعد إذ جاءكم

هدايت مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 16

16

- فراهم آمدن زمينه دستيابى مسلمانان به هدايت هاى ويژه ، از هدف هاى تعيين مسجدالحرام به عنوان قبله آنان

فولوا وجوهكم شطره . .. لعلكم تهتدون

چون مخاطبان آيه مسلمانان هستند و آنان به دليل ايمانشان به اسلام هدايت يافته اند; معلوم مى شود مراد از هدايت مطرح شده در {تهتدون}، هدايتى ويژه و كاملتر از هدايت نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 28

28 - خداوند هدايت كننده مسلمانان است .

و لتكبّروا اللّه على ما هديكم

{ما} در {ما هداكم} مصدريه است; يعنى: على هدايته إياكم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 9،10

9- قرآن و آيات آن ، دربردارنده هدايت و بشارت براى مسلمانان

و هدًى و بشرى للمسلمين

10- تثبيت ايمان مؤمنان و هدايت و بشارت به مسلمانان ، از اهداف نسخ و تغيير پيام هاى الهى و نزول تدريجى آيات قرآن

و إذا بدّلنا ءاية مكان ءاية . .. قل نزّله ... ليثبّت الذين ءامنوا و هدًى و بشرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 11

11- اسلام ، راه اعتدال است و مسلمانان ، رهرو آن و هدايت يافته اند .

فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ و من اهتدى

{سوى} بر وزن فعيل به معناى اسم فاعل است; يعنى، مستوى و معتدل (لسان العرب).

هدايت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 17

17 _ نگرانى پيامبر ( ص ) ، از هدايت نيافتن مشركان و اعلام خداوند

، به اينكه هدايت به دست اوست ، نه پيامبر ( ص ) .

ليس لك من الامر شىء

رسول اللّه (ص) در پى شكست دندان مباركش توسط مشركان در جنگ احد فرمود: كيف يفلح قومٌ فعلوا هذا بنبيّهم؟ در اين هنگام آيه فوق نازل شد.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 312.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 11

11- دلسوزى شديد و خودخورى پيامبر ( ص ) براى هدايت كافران و مشركان

لاتمدّنّ عينيك . .. و لاتحزن عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 37 - 1

1- حرص و علاقه شديد پيامبر ( ص ) بر هدايت كردن مشركان

و قال الذين أشركوا . .. حقّت عليه الضل_لة ... إن تحرص على هدهم

هدايت معلولان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 6

6 - مبلغان ، نبايد با ارزيابى هاى ظاهربينانه و مشاهده ناتوانى هاى جسمى افراد ، از ارشاد آنان دريغ ورزند .

أن جاءه الأعمى . و مايدريك لعلّه يزّكّى

عبارت {فأنت له تصدّى} _ در آيات بعد _ حاكى از آن است كه فرد اعتراض كننده به ابن ام مكتوم، به وعظ و ارشاد ديگران پرداخته و از اختصاص دادن آن فرصت به وى، دريغ كرده بود.

هدايت مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 1

1 _ موسى و هارون ( ع ) به فرمان خداوند ، براى هدايت تكذيب كنندگان آيات و معجزات الهى ، به جانب آنان

فرستاده شدند .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا

مقصود از {القوم الذين كذّبوا} فرعون و قوم او (قبطيان) است و مراد از {آياتنا} نشانه ها و معجزات الهى مى باشد نه آيات الهى در تورات; زيرا تورات پس از به هلاكت رسيدن فرعون و قوم او، براى بنى اسرائيل نازل گرديد.

هدايت ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 13

13 - راه يافتن بلقيس به توحيد و تسليم در برابر خداى يگانه با راهنمايى و مدد سليمان ( ع )

و أسلمت مع سليم_ن للّه ربّ الع_لمين

تصريح بلقيس به {مع سليمان} از يك سو به توحيد خالص و بى شائبه همانند توحيد سليمان اشاره دارد و از سوى ديگر افاده مى كند كه سليمان(ع) در راهيابى او به حق نقش داشته است.

هدايت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 16 - 2

2 - تمامى زمينه هاى نيل به هدايت براى منافقان عصر بعثت ، مهيّا بود .

اشتروا الضللة بالهدى

در حالى كه منافقان هدايت نيافته بودند، آيه مورد بحث، هدايت را سرمايه آنان شمرده است; تا به اين حقيقت اشاره كند كه: تمامى زمينه هاى هدايت و اسباب خارجى _ به گونه اى كه گويا آن را در اختيار داشتند _ براى ايشان فراهم بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 17 - 9

9 _ هيچ اميدى به راهيابى و هدايت منافقان پس از سلب شدن نور ايمان از آنان ، وجود ندارد .

و تركهم فى ظلمت لايبصرون

جمله {تركهم

فى ظلمات} بيان مى كند كه: ظلمتها منافقان را احاطه كرده و در نتيجه راه به جايى نمى برند و جمله {لايبصرون} (آنها نمى بينند)، حاكى از آن است كه ابزار ديدن و هدايت شدن در آنان نابود شده است; يعنى علاوه بر اينكه موانع هدايت براى آنان ايجاد شده مقتضى هدايت نيز از آنان سلب گشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 88 - 11،15،17

11 _ اميد به هدايت منافقان ، از موجبات طرفدارى برخى مؤمنان صدر اسلام از آنان

اتريدون ان تهدوا من اضلّ اللّه

15 _ ناتوانى مردم از هدايت منافقان

فما لكم فى المنافقين . .. اتريدون ان تهدوا من اضلّ اللّه و من يضلل اللّه فلن تجد

17 _ اميد برخى از مؤمنان صدر اسلام به هدايت منافقان ، برخاسته از عدم شناخت سنن الهى در هدايت و گمراهى

فما لكم فى المنافقين . .. اتريدون ان تهدوا من اضلّ اللّه و من يضلل اللّه فلن تجد

هدايت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 11،12

11 - خلقت همه موجودات هستى و هدايت آنها ، برهان ربوبيت خدا است .

ربّنا الذى أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

تفصيل كلام موسى(ع)، به برهانى منطقى و محكم بازگشت دارد كه صورت آن آن چنين است: {اللّه ربّ لأنّه خالق و هاد}.

12 - همه موجودات از هدايت هاى الهى برخورداراند .

أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 5

5 - خداوند ، هدايتگر جهان هستى و

پديده هاى آن است .

اللّه نور السم_وت و الأرض

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از نور، يكى از معانى كنايى و مجازى آن (يعنى، هدايتگرى) باشد; چرا كه از ويژگى هاى نور، روشنايى بخشى است و روشنايى بخشى خداوند نسبت به پديده هاى جهان به اين دليل است كه آنها را به مقصد خود هدايت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 11

11 - آگاهى آدميان از نيايش و تسبيح همه موجودات عالم براى خداوند ، راهى براى هدايت آنان به سوى او است .

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السم_وت و الأرض و الطير ص_فّ_ت كلّ قد علم صلاته

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه با بيان تسبيح موجودات براى خدا و آگاهى آنان از اين عمل، در صدد هدايت انسان ها است.

هدايت موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 12

12 _ توحيد، عقيده اى متكامل كه موحدان با هدايت خداوند به آن راه مى يابند.

أندعوا من دون الله . .. و نرد على أعقابنا بعد إذ هدينا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 6

6- انسان موّحد و متكى به خداوند ، انسانى هدايت يافته است .

و جعلن_ه هدًى . .. ألاّتتخذوا من دونى وكيلاً

{أن} در {ألاّتتخذوا} براى تفسير عبارت {جعلناه هدًى لبنى إسرائيل} است و توحيد و عدم اتكا به غير خدا را مظهر و مصداق هدايت معرفى مى كند. بنابراين

موّحد، شخص هدايت يافته است.

هدايت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 6،7

6 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال را پديد مى آورد كه ضمير در {ذريته} به {ابراهيم} برگردد. در اين صورت برخى اسامى كه در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . .. و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت {نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است: {نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از آنان ياد شده، افرادى هستند كه از ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 68 - 4

4 - خداوند ، راهنماى موسى ( ع ) در لحظات حساس و سرنوشت ساز و رهاننده او از بحران هاى روحى و اضطراب هاى درونى

قلنا لاتخف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 4

4 - وحى الهى ، راهنماى موسى ( ع ) در مراحل

دشوار و تنگنا هاى مسير رسالت .

و لقد أوحينا إلى موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 1،2

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) بر صراط مستقيم در پرتو هدايت خداوند

و هدين_هما الصرط المستقيم

2 - هدايت به صراط مستقيم ، از نعمت هاى بزرگ خداوند به موسى و هارون ( عليهماالسلام )

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . .. و هدين_هما الصرط المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 2

2 - خداوند ، راهنماى موسى ( ع ) در شيوه برخورد با طغيان گرى فرعون

إنّه طغى . فقل

هدايت موعظه ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 5

5 - تقويت ايمان مؤمنان ، داراى اهميتى افزون تر از پافشارى بر هدايت معاندان و كافران پندناپذير

فأنت له تصدّى . .. فأنت عنه تلهّى

از مجموع اين بخش از آيات، استفاده مى شود كه اصرار بر ارشاد كافران، گرچه كارى پسنديده است; ولى هرگاه در تعارض با تقويت ايمان مسلمانى قرار گيرد، بايد آن را رها كرد.

هدايت مؤديان زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 5

5 - مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، از هدايت خاص خداوند به نور خويش برخورداراند .

يهدى اللّه لنوره من يشاء . .. فى بيوت أذن اللّه ... يسبّح له فيها ... رجال لاتله

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 1

1 - تنها برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات و اهل يقين به آخرت ، مشمول هدايت ويژه پروردگارِ خويش اند .

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم بالأخرة هم يوقنون . أُول_ئك على هدًى من

هدايت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 3

3 - مؤمنان به غيب ( خدا و . . . ) و معتقدان به رسالت و باورداران به آخرت ، هدايت يافتگانند .

الذين يؤمنون . ... أولئك على هدًى من ربهم

مشاراليه {أولئك} (اهل تقوا) ممكن است به صورت اجمالى ملاحظه شود. در اين صورت كلمه {المتقين} مشاراليه خواهد بود. و ممكن است جنبه تفصيلى آن در نظر گرفته شود; در اين لحاظ، صفات بيان شده براى {متقين} مشاراليه {أولئك} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 97 - 9

9 - قرآن ، هدايتگر اهل ايمان است .

هدىً و بشرى للمؤمنين

{هدىً} مصدر است و در اينجا به معناى اسم فاعل (هادى) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 35،36،44

35 _ هدايتِ مؤمنان توسّط خداوند ، در عرصه اختلافات دينى

فهدى اللّه الذين امنوا

36 _ هدايت مؤمنان به درك صحيح دين و شناخت حق ، از سوى خداوند

فهدى اللّه الذين امنوا لما اختلفوا فيه من الحق

{من الحق}، بيان {ما} در {لما اختلفوا} است ; يعنى خداوند، مؤمنان را به {حق} _ كه مورد اختلاف واقع شده بود _ هدايت كرد.

44 _ هدايت خاص

الهى نسبت به مؤمنان ، به هنگام بروز اختلافات دينى

و ما اختلف فيه الا الذين . .. و اللّه يهدى من يشاء الى صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 1

1 _ خداوند ، هدايت كننده مؤمنان ، از ظلمت شبهاتِ معاد به نورِ علم و يقين

اللّه ولىّ الّذين امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور . .. او كالذى مرّ ... فلمّ

داستان مورد بحث در آيه، مثال و ارائه نمونه اى براى ولايت الهى و نتيجه آن است ; يعنى هدايت مؤمنان به نور پس از خارج ساختن آنان از ظلمت و تاريكى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 1،6

1 _ خداوند ، مؤمنان متمسك به وى را از رحمت ويژه و فضل و هدايت خاص خويش ، بهره مند خواهد كرد .

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

هدايت، فضل و رحمت خداوند، شامل همه بندگان مى شود. بنابراين ذكر آنها به عنوان پاداش بيانگر رحمت، فضل و هدايت خاص است ; گفتنى است در برداشت فوق ضمير {به} به {اللّه} برگردانده شده است.

6 _ خداوند ، مؤمنان متمسك به او را ، به راه مستقيم هدايت مى كند .

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 122 - 5

5 _ مؤمن با نور الهى مسير صحيح حركت را در جامعه و بين مردم درمى يابد.

و جعلنا

له نورا يمشى به فى الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 11

11 _ تنها مؤمنان به قرآن بهره مند از هدايت ها و رحمت هاى بيكران آن هستند .

هدى و رحمة لقوم يؤمنون

با توجه به اينكه هدف از نزول قرآن هدايت مردم و دستيابى همگان به رحمت ويژه الهى است، به نظر مى رسد {لقوم يؤمنون} اشاره به اين حقيقت داشته باشد كه تنها مؤمنان از هدايتها و رحمتهاى ويژه بهره مند خواهند شد. گفتنى است مراد از {لقوم يؤمنون} به دليل فراز قبل، مؤمنان به قرآن مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 4

4 _ مؤمنان نيك كردار ، در كنف حمايت و هدايت مستمر و دايم الهى

إن الذين ءامنوا و عملوا الصلحت يهديهم ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 28 - 1

1_ آنان كه ايمان آورده و دلهايشان به ياد خدا آرامش مى يابد ، از كسانى اند كه خداوند آنها را به سوى خويش هدايت كرده است .

و يهدى إليه من أناب. الذين ءامنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 64 - 9

9- قرآن ، كتاب هدايت و رحمت براى مؤمنان است .

و ما أنزلنا عليك الكت_ب . .. هدًى و رحمة لقوم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 24 - 1،7

1 - خدا ، هادى و راهنماى اهل

ايمان

و هدوا إلى الطّيّب من القول و هدوا إلى صرط الحميد

7 - طرد شرك از سوى مؤمنان و گرايش آنان به پرستش خداى يگانه ، مرهون هدايت و راهنمايى خداوند

و هدوا إلى صرط الحميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 7

7 - خدا ، هادى و راهنماى اهل ايمان

كذلك سخّر لكم . .. على ما هديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 10

10 - خدا ، راهنماى اهل ايمان

و إنّ اللّه لهاد الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 4

4 _ دلدارى و وعده خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، مبنى بر نصرت و راهبرى آنان در برابر دشمنانشان

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

آيه شريفه، با بيان وضعيت پيامبران در انجام رسالتشان _ كه همواره بادشمنان تبه كار مواجه بودند _ مى تواند درصدد تعقيب دو هدف باشد: 1_ دلجويى از پيامبر(ص) و مؤمنان در برابر كارشكنى هاى دشمنان آنان. 2_ تشويق و تحريك پيامبر(ص) و مؤمنان به صبر و پايدارى در راه خدا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 77 - 4

4 - تنها مؤمنان و حق جويان ، زمينه دار بهره مندى از هدايتگرى ها و رحمت آفرينى هاى قرآن

و إنّه لهدًى و رحمة للمؤمنين

قيد {للمؤمنين} مى رساند كه ديگران شايستگى بهرهورى از قرآن را ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 11

11 - مؤمنان به پيامبر ( ص ) همچون خود آن حضرت ، در مسير هدايت اند .

و إنّا أو إيّاكم لعلى هدًى أو فى ضل_ل مبين

آوردن ضمير جمع {نا} به جاى {أنا} _ كه با كلمه {قل} داراى سياق واحدى است _ مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه پيامبر(ص) در صدد همسو جلوه دادن مؤمنان با خودش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 22 - 6

6 - مؤمنان ، برخوردار از معرفت و نور هدايت الهى

فهو على نور من ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 7

7 - قرآن ، راهنما و هدايتگر اهل ايمان

قل هو للذين ءامنوا هدًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، راهنما و راهبر مؤمنان در حوزه انديشه و رفتار

تلك ءاي_ت اللّه نتلوها عليك . .. قل للذين ءامنوا يغفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 16

16 - تحقق پيشگويى اعجازآميز خداوند ، از پيروزى هاى آينده مؤمنان ، زمينه ساز هدايت ايشان به صراط مستقيم

وعدكم . .. و لتكون ءاية للمؤمنين و يهديكم صرطًا مستقيمًا

{آية} به معناى معجزه است; زيرا در پيشگويى قطعى از آينده، اعجاز نهفته است. مقدمه قرار گرفتن اين معجزه براى هدايت مؤمنان را، مى توان از تقدم {آية} بر {يهديكم} استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 1

1 - قرآن ، در ديدگاه گروهى از جن ، راهنماى مؤمنان به راه حق و درستى است .

يهدى إلى الرشد

{رشد} (ضد {غى}) به معناى دستيابى به راه حق و درستى است. (مصباح المنير و قاموس المحيط)

هدايت مؤمنان به آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 3

3- ارزشمندى و مخصوص بودن هدايت اعطايى از جانب خداوند به مؤمنان و باورداران آيات الهى .

و يزيد اللّه الذين اهتدوا هدًى

نكره بودن {هدىً} بر ويژگى آن دلالت دارد; يعنى، هدايتى كه قابل تعريف نيست اين آيه به دنبال آيه پيش، پاسخى به گفته كافران است كه هنگام شنيدن آيات الهى به مؤمنان، مى گفتند: {أىّ الفريقين خير . ..}. بنابراين {الذين اهتدوا} همان {الذين آمنوا} هستند كه در آيا پيش از آنان ياد شده بود.

هدايت مؤمنان به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 14 - 6

6 - مؤمنان به قرآن ، به راه حق و درستى دست يافته اند .

فمن أسلم فأُول_ئك تحرّوا رشدًا

هدايت مؤمنان صابر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 4

4 - مؤمنانى كه در مصيبت هاى راه ايمان صابرند ، به هدايت واقعى نايل خواهند شد .

قالوا إنا للّه و إنا إليه راجعون . .. و أولئك هم المهتدون

هدايت مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 30 - 2

2 _ هدايتيابى هدايت يافتگان

و گمراهى گمراه پيشگان، به دست خدا و در اختيار اوست.

فريقا هدى و فريقا حق عليهم الضللة

كلمه {فريقا} در {فريقا حق . ..} مفعول به براى عاملى محذوف است، و جمله {حق عليهم الضلالة} دلالت مى كند بر اين كه آن عامل محذوف فعل {أضل} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 12

12 _ از امام رضا ( ع ) روايت شده كه فرمود : { ان الامام الفرض عليه و الواجب من اللّه إذا خاف الفوت على نفسه أن يحتج فى الامام من بعده بحجة معروفة مبينة ان اللّه تبارك و تعالى يقول فى كتابه : { و ما كان ليضل قوماً بعد إذ هديهم حتى يبين لهم ما يتقون . . . } ;

. .. تكليف واجب امام از طرف خدا اين است كه: هرگاه خوف فوت براى او پيش آيد، با دليل روشن و شناخته شده درباره امام بعد از خود، حجت را بر مردم تمام كند; زيرا خداى تبارك و تعالى در كتاب خود مى فرمايد: چنين نبوده كه خداوند، قومى را پس از آنكه هدايت كرد، گمراه كند مگر آن كه چيزى را كه بايد از آن بپرهيزند، براى آنان بيان نمايد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 108 - 6

6 _ منفعت و بهره هدايت ، تنها متوجه خود هدايت يافتگان است .

فمن اهتدى فإنما يهتدى لنفسه

هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 6 - 5،6

5 - روى

گردانان از خداوند و آيات او ، اصلاح ناپذير و غيرقابل هدايت اند .

فبأىّ حديث بعد اللّه و ءاي_ته يؤمنون

جمله {فبأىّ حديث. ..} _ كه مفيد استفهام تعجبى است _ مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه اگر انسان، در پرتو آيات الهى هدايت نشود، ديگر به هدايتى دست نخواهد يافت; چه اين كه هدايت ديگرى نيست تا از آن بهره مند گردد.

6 - هدايت ناپذيران از وحى و آيات الهى ، تأثيرناپذير از هر پيام و ابزار هدايتى ديگر

فبأىّ حديث بعد اللّه و ءاي_ته يؤمنون

جمله {فبأىّ حديث. ..} _ كه مفيد استفهام تعجبى است _ مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه اگر انسان در پرتو آيات الهى هدايت نشود; ديگر به هدايتى دست نخواهد يافت; چه اين كه هدايت ديگرى نيست تا از آن بهره مند گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 2

2 - انسان ها در برابر هدايت الهى دو دسته اند : سپاس گزار و هدايت يافته و يا ناسپاس و هدايت ناپذير .

إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 21 - 2

2$ - بزرگ ترين معجزات نيز ، در هدايت برخى از افراد ، كارساز نيست .

فأريه الأية الكبرى . فكذّب

- بزرگ ترين معجزات نيز، در هدايت برخى از افراد، كارساز نيست.

هدايت ناپذيران امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 11

11- وجود انسانهايى در ميان امت ها ، كه مهر گمراهى خورده اند

و هيچ گاه هدايت نخواهند شد .

و منهم من حقّت عليه الضل_لة

{حق} داراى چند معنا و استعمال است و از جمله آنها عمل و گفتارى است كه رخ مى دهد به خاطر اينكه وقوع آن واجب و ضرورى است. بنابراين عبارت {حقّت عليه الضلالة}; يعنى، ضرورى و قطعى شده است بر او گمراهى.

هدايت ناپذيران بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 25 - 6

6 - گروه هايى از بنى اسراييل هدايت نپذيرفتند و در برابر پيشوايان الهى ، تسليم نشدند .

إنّ ربّك هو يفصل بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

بنابراين كه مرجع ضمير در {بينهم} بنى اسراييل باشد و {كانوا فيه يختلفون} اشاره به اختلافات ديرينه آنان داشته باشد _ كه حتى با آمدن پيشوايان الهى، خاتمه نيافته است _ نكته ياد شده به دست مى آيد.

هدايت ناپذيران و انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 6

6- واكنش هدايت ناپذيران مجرم در برابر انبياى الهى ، همگون و مشابه بوده است .

كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به و قد خلت سنة الأولين

هدايت ناپذيران و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 8

8_ آنان كه زمينه هدايت ندارند ، با ارائه معجزات نيز هدايت نمى شوند و به توحيد و رسالت پيامبر ( ص ) نمى گروند .

لولا أُنزل عليه ءاية من ربه قل إن الله يضل من يشاء

خداوند در پاسخ كسانى كه هدايت يافتن خويش را منوط به آمدن معجزه

كرده اند، مى فرمايد: امر هدايت و ضلالت به دست خداست. اين پاسخ در جواب ادعاى مذكور گوياى اين حقيقت است كه معجزات نمى توانند موجب هدايت كسى باشند ; بلكه مشيّت الهى است كه آن را رقم مى زند.

هدايت ناپذيران و محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 8

8_ آنان كه زمينه هدايت ندارند ، با ارائه معجزات نيز هدايت نمى شوند و به توحيد و رسالت پيامبر ( ص ) نمى گروند .

لولا أُنزل عليه ءاية من ربه قل إن الله يضل من يشاء

خداوند در پاسخ كسانى كه هدايت يافتن خويش را منوط به آمدن معجزه كرده اند، مى فرمايد: امر هدايت و ضلالت به دست خداست. اين پاسخ در جواب ادعاى مذكور گوياى اين حقيقت است كه معجزات نمى توانند موجب هدايت كسى باشند ; بلكه مشيّت الهى است كه آن را رقم مى زند.

هدايت ناپذيران و معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 8

8_ آنان كه زمينه هدايت ندارند ، با ارائه معجزات نيز هدايت نمى شوند و به توحيد و رسالت پيامبر ( ص ) نمى گروند .

لولا أُنزل عليه ءاية من ربه قل إن الله يضل من يشاء

خداوند در پاسخ كسانى كه هدايت يافتن خويش را منوط به آمدن معجزه كرده اند، مى فرمايد: امر هدايت و ضلالت به دست خداست. اين پاسخ در جواب ادعاى مذكور گوياى اين حقيقت است كه معجزات نمى توانند موجب هدايت كسى باشند ; بلكه مشيّت الهى است كه آن را

رقم مى زند.

هدايت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 10،14

10 _ آنان كه به قرآن و پيام هاى آن ايمان نياورند ، به هيچ سخن هدايت بخش ديگرى ايمان نخواهند آورد .

فبأى حديث بعده يؤمنون

برداشت فوق مبتنى بر دو امر است: ضمير در {بعده} به قرآن برگردد. حرف {با} در {بأىّ} براى الصاق باشد. يعنى اگر به قرآن ايمان نياورند، به كدام سخن ايمان خواهند آورد؟

14 _ آنان كه از طريق انديشه در ملكوت آسمان ها و زمين ( نياز جهان هستى به مالك و هستى بخش ) هدايت نشوند ، هيچ دليلى ديگر نمى تواند آنان را هدايت كند .

فبأى حديث بعده يؤمنون

توضيح برداشت پيش راهنماى اين برداشت است.

هدايت ناپذيرى آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 9

9 _ بيزارى جستن ابراهيم ( ع ) از پدرش ، پس از يقين به هدايت ناپذيرى و عداوت او با خدا

فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

هدايت ناپذيرى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 6

6_ تلاش هاى نوح ( ع ) ، برهان ها و دليل هاى او ، بى تأثير در اشراف كافر

قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا

هدايت ناپذيرى اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 4

4- اقوام هدايت ناپذير پيشين ، على رغم دريافت آيات الهى به آنان ، ايمان نياوردند .

لايؤمنون به

و قد خلت سنة الأولين

هدايت ناپذيرى اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 4،5

4 - لجاجت در برابر ايمان و حق گريزى ، زمينه ساز آمدن عذاب الهى است .

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

5 - آن دسته از مشركان و كافران صدراسلام _ كه عذاب الهى بر آنان مقرر گرديده بود _ براى هميشه از ايمان محروم شدند .

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {فاء} در جمله {فهم لايؤمنون} تفريعيه است و اين جمله متفرع بر جمله قبل مى باشد; يعنى، چون مقرر شد كه بيشتر آنان عذاب شوند، پس توفيقى براى ايمان آوردن نخواهند داشت.

هدايت ناپذيرى بانيان مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 110 - 5

5 _ منافقانِ بناكننده مسجد ضرار ، مردمى هدايت ناپذير بودند .

اتخذوا مسجداً ضراراً . .. لا يزال ... ريبة فى قلوبهم إلا أن تقطع قلوبهم

هدايت ناپذيرى بهانه جويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 3

3 _ اگر امور غيبى براى بهانه جويان و منكران آيات الهى محسوس شود، ايمان نمى آورند.

و لو أننا نزّلنا إليهم الملئكة و كلمهم الموتى و حشرنا عليهم كل شىء قبلا ما كانوا

ملائكه، سخن گفتن مردگان، شهادت موجودات جملگى از امور غيبى هستند كه حتى در فرض محسوس شدن آنها، گروهى ايمان نخواهند آورد.

هدايت ناپذيرى حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام

- 6 - 125 - 10

10 _ راه يافتن حق (اسلام) به قلب حق ناپذير، مانند صعود در آسمان دشوار و يا غيرممكن است.

و من يرد أن يضله يجعل صدره ضيقا حرجا كأنما يصعد فى السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 104 - 2

2- روشن ترين دلايل الهى ، در قلب حق ناپذيران لجوج تأثير نمى كند .

لسان الذى يلحدون إليه أعجمىّ و ه_ذا لسان عربىّ مبين . إن الذين لايؤمنون ... لايه

در آيه قبل خداوند با روشن ترين بيان حقانيت قرآن را مبرهن ساخت. در اين آيه نيز مى فرمايد: آن دليل با همه روشنى براى آنان كه تصميم به ايمان آوردن ندارند، بى ثمر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 5

5 - بيرون آوردن كافران حق گريز _ به هر نحو ممكن _ از گمراهى ، نه كار پيامبر است و نه در توان او است .

و ما أنت به_د العمى عن ضل_لتهم

هدايت ناپذيرى دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 48 - 4

4- گمراهى مشركان مخالف پيامبر ( ص ) در مكه ، به حدى بود كه آنان زمينه هدايت را از دست داده بودند .

فضلّوا فلايستطيعون سبيلاً

{فلايستطيعون} تفريع بر {ضلّوا} است و مراد از آن، بسته شدن تمامى راههاى هدايت براى آنان است.

هدايت ناپذيرى رهبران شرك صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 7

7 - ايمان آوردن به تعليمات پيامبران

، در گرو وجود زمينه آن در ايمان آورنده

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

هدايت ناپذيرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 4

4 - انتخاب گمراهى از سوى قوم ثمود ، با وجود روشن شدن راه هدايت براى آنان

و أمّا ثمود فهدين_هم فاستحبّوا العمى على الهدى

{استحباب} (مصدر {فاستحبّوا}) به معناى دوست داشتن است و آن گاه كه با {على} متعدى شود به معناى انتخاب و برگزيدن خواهد بود.

هدايت ناپذيرى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 1

1 - نااميدى لوط ( ع ) از هدايت پذيرى قوم خويش

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

اقدام لوط(ع) به طرح درخواست نجات از پيشگاه خداوند، نشان مى دهد كه او از هدايت قومش كاملاً مأيوس شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 1،2،4

1 - تأثيرناپذيرى قوم لوط ، در برابر هشدار ها و هدايت گرى هاى او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط

2 - تصميم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعيد لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار هاى خيرخواهانه او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

4 - ايمان نياوردن هيچ فردى از جامعه به لوط ( ع ) ، جز افراد خانواده وى

قالو أخرجوا ءال لوط من قريتكم

مخالفان لوط به جاى اين كه بگويند: پيروان لوط را اخراج كنيد، گفتند: خانواده وى را بيرون كنيد و اين

نشان مى دهد كه جز خانواده اش كسى به وى ايمان نياورده بود.

هدايت ناپذيرى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 7

7_ نوميدى نوح ( ع ) از هدايت يابى قومش و آگاهى او از ناشايستگى آنان براى ايمان ، زمينه ساز رفع اندوه از او

لن يؤمن من قومك . .. فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

برداشت فوق ، از تفريع {لاتبتئس} بر اِخبار از ايمان نياوردن كافران استفاده شده است; يعنى ، حال كه از هدايت نيافتن كافران آگاه شدىو احساس مسؤوليت نمى كنى، زمينه اى براى اندوه وجود ندارد پس غمگين مباش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 4

4 - شِكوه نوح ( ع ) به درگاه خدا از ستم قوم خويش ، پس از اتمام حجت و به بن بست رسيدن همه راه هاى تبليغى بود .

إن أنا إلاّ نذير مبين . .. إنّ قومى كذّبون ... فافتح بينى و بينهم فتحًا و نجّنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 7

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . . قال : . . . فلبث فيهم نوح ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سرّاً و علانية فلمّا أبوا و عتوا قال { ربّ أنّى مغلوب فانتصر } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه . .. فرمود: ...نوح(ع) در ميان قوم خود هزار سال _ پنجاه سال كم _ توقف نمود و قومش را در نهان و آشكار [به توحيد]

دعوت كرد. پس چون آنان ابا كرده و سركشى نمودند، گفت: پروردگارا! من مغلوب هستم، انتقام مرا [از اين قوم طغيان گر] بگير}.

هدايت ناپذيرى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 6

6 _ مسخ شدن قلب و ادراك كافران مايه ايمان نياوردن ايشان، حتى با ديدن روشنترين معجزات است.

و نقلب أفئدتهم و أبصرهم . .. و لو أننا نزّلنا ... ما كانوا ليؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 44 - 3

3 _ حق ستيزى و هدايت ناپذيرى كافران ، پيامد ظلمى است كه آنان بر خودشان كرده اند .

و منهم من يستمعون إليك . .. و منهم من ينظر إليك ... و لكن الناس أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 1،2،3

1_ نزول قرآنى كه كوه ها را به حركت درآورد ، زمين را قطعه قطعه كند ، مردگان را زنده سازد ، نمى تواند مايه هدايت كسانى شود كه خدا هدايت آنان را نخواهد .

و لو أن قرءانًا سيّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو كلّم به الموتى

{تسيير} (مصدر سيّرت) به معناى حركت دادن است و {تقطيع} (مصدر قطّعت) به معناى شكافتن عميق يا قطعه قطعه كردن مى باشد و حرف باء در جمله هاى سه گانه فوق به معناى استعانت است. عبارت {بل لله الأمر} و نيز {أن لو يشاء الله لهدى الناس} گوياى اين است كه جواب شرط {لو أنّ ...} جمله اى نظير {لم يهتدوا إن لم يشأ الله}

است.

2_ آنان كه با تلاوت قرآن هدايت نشوند و به سراى آخرت ايمان نياورند ، حتى اگر مردگانى زنده شوند و حقايق آخرت را براى آنان بيان كنند ، هدايت نخواهند يافت .

و لو أن قرءانًا . .. كلّم به الموتى

هر يك از جمله هاى {سيّرت به الجبال} و {قطّعت به الأرض} و {كلّم به الموتى} حكايت از معجزات درخواستى كفرپيشگان دارد كه به مناسبت مى توان گفت: جمله {كلّم به الموتى} حاكى است كه آنان براى باور به آخرت، از پيامبر(ص) مى خواستند تا مردگانى را زنده كند تا از آخرت و دنياى پس از مرگ براى آنان سخن بگويند.

3_ آنان كه با مشاهده و تلاوت قرآن نازل شده بر پيامبر ( ص ) هدايت نشوند ، با مشاهده هيچ آيت و معجزه اى هدايت نخواهند شد .

و لو أن قرءانًا سيّرت به الجبال . .. بل لله الأمر جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 5

5 - ناسپاسى و هدايت ناپذيرى كافران ، حتى با رفع گرفتارى ها و نزول رحمت الهى

و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 7

7 - كافران ، به دليل بى بهره بودن از نور الهى ، محروم از هر گونه هدايت اند .

و الذين كفروا أعم_لهم . .. كظلم_ت فى بحر لجّىّ ... إذا أخرج يده لم يكد يرها و من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 80 - 8

8 - كفرپيشگان

روى گردان از دلايل آشكار ، همچون ناشنوايان روى برتافته از راهنماى خويش

و لاتسمع الصمّ الدعا إذا ولّوا مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 52 - 8

8 - عامل هدايت ناپذيرى كافران ، خود آنان اند .

يكفرون . فإنّك لاتسمع الموتى ... إذا ولّوا مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 5

5 - بيرون آوردن كافران حق گريز _ به هر نحو ممكن _ از گمراهى ، نه كار پيامبر است و نه در توان او است .

و ما أنت به_د العمى عن ضل_لتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 7

7 - پيامبر ( ص ) ، مسؤول هدايت ناپذيرى كافران نيست .

و من كفر فلايحزنك كفره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 7

7 - كافران لجوج ، مانند مردگان در قبر ها ، از شنيدن سخن حق ناتوان بوده و هيچ راهى براى هدايتشان نيست .

و ما أنت بمسمع من فى القبور

در اين آيه كافران لجوج و حق ناپذير صدراسلام درمكه، به مردگان در قبرها تشبيه شده اند كه هيچ راهى براى هدايتشان نيست و آنان نيز هيچ زمينه اى براى پذيرش ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 19

19 - دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) ، در برابر حق ستيزى و هدايت ناپذيرى كافران و مشركان

و ما أنت عليهم بوكيل

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 15

15 - يأس پيامبر ( ص ) از هدايت مشركان و كافران ، در نيمه نخست رسالت ( دوره مكه )

أنت تحكم بين عبادك فى ما كانوا فيه يختلفون

درخواست داورى خداوند _ كه به معناى دخالت خداوند با شكست مشركان در دنيا و يا كيفر دادن در آخرت است _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

هدايت ناپذيرى كافران صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 9

9_ بى تأثيرى معجزات خاص و پيشنهادى كفرپيشگان در هدايت آنان ، دليل اهدا نشدن آنها به پيامبر ( ص )

لولا أُنزل عليه ءاية من ربه قل إن الله يضل من يشاء و يهدى إليه من أناب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 3

3- پيامبر ( ص ) ، از هدايت يافتن گروهى از كفرپيشگان عصر بعثت مأيوس بود .

قل كلّ متربّص فتربّصوا فستعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 8

8 - كارساز نبودن تبليغ و هدايت گرى هاى پيامبر ( ص ) ، در برخى از كافران و مشركان صدراسلام

و ما أنت بمسمع من فى القبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 4

4 - لجاجت در برابر ايمان و حق گريزى ، زمينه ساز آمدن عذاب الهى است .

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 14

14 - هدايت كردن مشركان و كافران در صدر اسلام ( نيمه نخست رسالت ) ، عملى مشكل و نااميدانه بود .

و من يضلل اللّه فما له من هاد

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيه در مكه نازل گرديده بود و در آن زمان مشركان دست از مواضع شرك آلود خود برنمى داشتند. ازاين رو آيه شريفه درصدد بيان اين حقيقت است كه ايمان آوردن آنان، بسيار مشكل و مأيوسانه است و پيامبر(ص) نبايد بيش از اين، غم آنها را بخورد و خود را به زحمت بياندازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 1

1 - وعده ها و تهديد هاى الهى براى كافران عصر بعثت ، ثمربخش و كارساز نبود .

بل الذين كفروا

حرف {بل} اضراب از ما قبل است; يعنى، تهديدهاى پيش براى كافران بى تأثير است. عنوان {الذين كفروا}، ممكن است عنوان مشير و ناظر به مصاديق خارجى آن باشد كه كافران مكه بودند و نيز مى تواند به تمام كافران در طول تاريخ نظر داشته باشد. برداشت ياد شده، براساس احتمال اول است.

هدايت ناپذيرى كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 6

6 - عدم تنبه كافران مكه ، از بلا هاى هشدار دهنده الهى ( مثل قحطى و خشكسالى )

و لقد أخذن_هم بالعذاب فما استكانوا لربّهم و ما يتضرّعون

هدايت ناپذيرى كوردلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 81

- 2

2 - بى تأثير بودن قوى ترين هدايتگران و نيرومندترين هدايت ها ، در گمراهان كوردل

و ما أنت به_دى العمى عن ضل_لتهم

از آن جايى كه فردى چون پيامبر(ص) _ كه قوى ترين هدايتگر _ و كتابى چون قرآن _ كه دربردارنده نيرومندترين پيام هدايت است _ در كوردلانى كه زمينه بينش را از دست داده اند، بى تأثيرند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

هدايت ناپذيرى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 4

4_ تعاليم و نصيحت هاى پيامبران ، در كسانى كه خداوند خواهان گمراهى ايشان باشد ، بى تأثير است .

و لاينفعكم نصحى . .. إن كان الله يريد أن يغويكم

{إن كان الله . ..} به منزله تعليل براى {لاينفعكم نصحى} است; يعنى ، چون خداوند گمراهى شما را خواسته است ، نصيحت من در شما تأثيرى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 17

17_ كسى را كه خدا گمراهش كند ، هيچ كس نمى تواند او را هدايت كند .

و من يضلل الله فما له من هاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 37 - 2،6

2- خداوند ، كسانى را كه به گمراهى بكشاند ، هدايت نخواهد كرد .

فإن الله لايهدى من يضلّ

6- كسانى كه محكوم به گمراهى اند ، هرگز هدايت نخواهند شد .

و منهم من حقّت عليه الضل_لة . .. فإن الله لايهدى من يضلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57

- 17

17- دل و انديشه برخى از انسان ها ، حتى در برابر هدايت گرى شخص پيامبر ( ص ) نفوذناپذير است .

و إن تدعهم إلى الهدى فلن يهتدوا إذًا أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 81 - 1،2

1 - برخى از گمراهان ، گرفتار كوردلى و فاقد زمينه هدايت

و ما أنت به_دى العمى عن ضل_لتهم

2 - بى تأثير بودن قوى ترين هدايتگران و نيرومندترين هدايت ها ، در گمراهان كوردل

و ما أنت به_دى العمى عن ضل_لتهم

از آن جايى كه فردى چون پيامبر(ص) _ كه قوى ترين هدايتگر _ و كتابى چون قرآن _ كه دربردارنده نيرومندترين پيام هدايت است _ در كوردلانى كه زمينه بينش را از دست داده اند، بى تأثيرند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 46 - 8

8 - راه هدايت ، براى كسانى كه خداوند ايشان را در اثر عملكردشان گمراه نموده بسته است .

و من يضلل اللّه فما له من سبيل

برداشت ياد شده بر اين پايه است كه آيه شريفه مربوط به وضعيت گمراه شدگان در دنيا باشد.

هدايت ناپذيرى متجاوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 74 - 11

11 _ هدايت ناپذير كردن دل هاى متجاوزان ، سنت و قانون لا يتغير الهى است .

كذلك نطبع على قلوب المعتدين

هدايت ناپذيرى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 68 - 2

2 - ردّ دعوت پيامبر ( ص )

( دعوت به يكتاپرستى ) ، از سوى مشركان و پافشارى آنان بر شرك و بت پرستى

و ادع إلى ربّك . .. و إن ج_دلوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 29 - 11،15

11 - هرگونه تلاشى براى هدايت مشركان تابع هواى نفس ، نافرجام است .

الذين ظلموا . .. فمن يهدى من أضلّ اللّه

15 - هيچ كس ، نمى تواند مشركان هواپرست را از اضلال الهى نجات بدهد .

فمن يهدى من أضلّ اللّه و ما لهم من ن_صرين

مراد از {ناصرين} به قرينه سياق و فراز قبلى، مى تواند {نجات دهنده} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 19

19 - دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) ، در برابر حق ستيزى و هدايت ناپذيرى كافران و مشركان

و ما أنت عليهم بوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 15

15 - يأس پيامبر ( ص ) از هدايت مشركان و كافران ، در نيمه نخست رسالت ( دوره مكه )

أنت تحكم بين عبادك فى ما كانوا فيه يختلفون

درخواست داورى خداوند _ كه به معناى دخالت خداوند با شكست مشركان در دنيا و يا كيفر دادن در آخرت است _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

هدايت ناپذيرى مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 8

8 - كارساز نبودن تبليغ و هدايت گرى هاى پيامبر ( ص ) ، در برخى از كافران و مشركان صدراسلام

و ما

أنت بمسمع من فى القبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 4

4 - لجاجت در برابر ايمان و حق گريزى ، زمينه ساز آمدن عذاب الهى است .

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 14

14 - هدايت كردن مشركان و كافران در صدر اسلام ( نيمه نخست رسالت ) ، عملى مشكل و نااميدانه بود .

و من يضلل اللّه فما له من هاد

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيه در مكه نازل گرديده بود و در آن زمان مشركان دست از مواضع شرك آلود خود برنمى داشتند. ازاين رو آيه شريفه درصدد بيان اين حقيقت است كه ايمان آوردن آنان، بسيار مشكل و مأيوسانه است و پيامبر(ص) نبايد بيش از اين، غم آنها را بخورد و خود را به زحمت بياندازد.

هدايت ناپذيرى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 48 - 4

4- گمراهى مشركان مخالف پيامبر ( ص ) در مكه ، به حدى بود كه آنان زمينه هدايت را از دست داده بودند .

فضلّوا فلايستطيعون سبيلاً

{فلايستطيعون} تفريع بر {ضلّوا} است و مراد از آن، بسته شدن تمامى راههاى هدايت براى آنان است.

هدايت ناپذيرى معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 6 - 5

5 - روى گردانان از خداوند و آيات او ، اصلاح ناپذير و غيرقابل هدايت اند .

فبأىّ حديث بعد اللّه

و ءاي_ته يؤمنون

جمله {فبأىّ حديث. ..} _ كه مفيد استفهام تعجبى است _ مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه اگر انسان، در پرتو آيات الهى هدايت نشود، ديگر به هدايتى دست نخواهد يافت; چه اين كه هدايت ديگرى نيست تا از آن بهره مند گردد.

هدايت ناپذيرى معرضان از وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 13

13 - انسانِ رويگردان از هدايت الهى و پيام وحى ، غيرقابل هدايت بهوسيله ديگر عوامل

فمن يهديه من بعد اللّه

هدايت ناپذيرى مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 3

3 _ اگر امور غيبى براى بهانه جويان و منكران آيات الهى محسوس شود، ايمان نمى آورند.

و لو أننا نزّلنا إليهم الملئكة و كلمهم الموتى و حشرنا عليهم كل شىء قبلا ما كانوا

ملائكه، سخن گفتن مردگان، شهادت موجودات جملگى از امور غيبى هستند كه حتى در فرض محسوس شدن آنها، گروهى ايمان نخواهند آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 6 - 6

6 - هدايت ناپذيران از وحى و آيات الهى ، تأثيرناپذير از هر پيام و ابزار هدايتى ديگر

فبأىّ حديث بعد اللّه و ءاي_ته يؤمنون

جمله {فبأىّ حديث. ..} _ كه مفيد استفهام تعجبى است _ مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه اگر انسان در پرتو آيات الهى هدايت نشود; ديگر به هدايتى دست نخواهد يافت; چه اين كه هدايت ديگرى نيست تا از آن بهره مند گردد.

هدايت ناپذيرى مكذبان قرآن

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 50 - 1

1 - آنان كه به قرآن ايمان نمى آورند ، به هيچ گفتار هدايت بخش ديگرى ، ايمان نخواهند آورد .

فبأىّ حديث بعده يؤمنون

استفهام {فبأىّ} انكارى و تعجيبى است. بر اين اساس مفاد آيه چنين است: {وقتى آنان قرآن را _ كه با دلايل روشن همراه است _ تصديق نمى كنند، پس مسلم به هيچ سخن حقى ايمان نخواهند آورد}.

هدايت ناپذيرى مكذبان وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 6 - 6

6 - هدايت ناپذيران از وحى و آيات الهى ، تأثيرناپذير از هر پيام و ابزار هدايتى ديگر

فبأىّ حديث بعد اللّه و ءاي_ته يؤمنون

جمله {فبأىّ حديث. ..} _ كه مفيد استفهام تعجبى است _ مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه اگر انسان در پرتو آيات الهى هدايت نشود; ديگر به هدايتى دست نخواهد يافت; چه اين كه هدايت ديگرى نيست تا از آن بهره مند گردد.

هدايت ناپذيرى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 18 - 5

5 - منافقان ر ها شده در ظلمتِ گمراهى ها ، راه نجاتى ندارند و به ايمان راستين باز نخواهند گشت .

صم بكم عمى فهم لايرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 110 - 5،6

5 _ منافقانِ بناكننده مسجد ضرار ، مردمى هدايت ناپذير بودند .

اتخذوا مسجداً ضراراً . .. لا يزال ... ريبة فى قلوبهم إلا أن تقطع قلوبهم

6 _ اخبار خداوند از روحيه هدايت ناپذير منافقان ،

متكى بر علم گسترده اوست .

لا يزال بنينهم الذى بنوا ريبة فى قلوبهم . .. و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 124 - 5

5 _ منافقان صدر اسلام ، مردمانى تأثيرناپذير در برابر آيات الهى قرآن

و إذا ما أنزلت سورة فمنهم من يقول أيّكم زادته هذه إيمناً

هدايت ناپذيرى منحرفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 6 - 3

3 - يقين به تأثيرناپذيرى منحرفان ، مجوز ترك تبليغ و ارشاد ايشان

فما تغن النذر . فتولّ عنهم

هدايت ناپذيرى هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 43 - 6

6 _ هيچ كس ، حتى پيامبران الهى ، توانايى هدايت هواپرستان حق ناپذير را ندارد .

من اتّخذ إل_هه هويه أفأنت تكون عليه وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 5 - 4

4 - بى تأثيرى انذارگران الهى در هواپرستان حق گريز ، به رغم حكيمانه بودن پيام هاى آنان

حكمة ب_لغة فما تغن النذر

از مترتب شدن {ما تغن النذر} بر {حكمة بالغة}، استفاده مى شود كه هر چند هشدارهاى وحى، حكيمانه و رسا است; ولى در اهل هوا مؤثر نيفتاده است.

هدايت نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 2

2 - اهتمام ابراهيم ( ع ) ، به هدايت نسل پس از خويش

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

چنانچه فاعل {جعل} ابراهيم(ع) باشد، به قرينه آيات پيشين _ كه در مورد آن

حضرت بود _ مطلب بالا قابل برداشت است.

هدايت نسل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 9

9 _ خداوند به نيكوكاران با كثرت ذريه صالح و هدايت يافته پاداش مى دهد.

و وهبنا له إسحق و يعقوب . .. و من ذريته داود و سليمن ... و كذلك نجزى المحسنين

هدايت نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 5

5 - مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، از هدايت خاص خداوند به نور خويش برخورداراند .

يهدى اللّه لنوره من يشاء . .. فى بيوت أذن اللّه ... يسبّح له فيها ... رجال لاتله

هدايت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 3

3 _ نوح(ع) هدايت يافته به توحيد و برهانهاى آن و داراى مرتبه اى بلند بود.

و نوحا هدينا من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 3

3 - نوح ( ع ) ، مأمور ساختن كشتى تحت نظارت و هدايت خداوند

أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا

هدايت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 6،7

6 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال

را پديد مى آورد كه ضمير در {ذريته} به {ابراهيم} برگردد. در اين صورت برخى اسامى كه در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . .. و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت {نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است: {نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از آنان ياد شده، افرادى هستند كه از ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 1،2

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) بر صراط مستقيم در پرتو هدايت خداوند

و هدين_هما الصرط المستقيم

2 - هدايت به صراط مستقيم ، از نعمت هاى بزرگ خداوند به موسى و هارون ( عليهماالسلام )

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . .. و هدين_هما الصرط المستقيم

هدايت همبندان يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 2،3،15

2_ يوسف ( ع ) اقبال هم بندانش را به او غنيمت شمرد و به ارشاد و هدايت آنان پرداخت .

إنا نري_ك من المحسنين . .. ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله

3_ يوسف ( ع ) با اشاره به خدادادى بودن دانش هاى ويژه اش ، هم بندان خويش

را به شناخت ربوبيت خدا برانگيخت .

ذلكما مما علمنى ربى

از اهداف يوسف(ع) در بيان اين حقيقت كه {اين دانش را پروردگارم به من آموخته است} آن است كه: هم بندان زندانى خويش را با خدا و ربوبيت او آشنا كند. مخاطب قرار دادن آن دو نفر با حرف {كما} در {ذلكما} مؤيد اين هدف است.

15_ يوسف ( ع ) ، با بيان نقش ايمان به خدا و آخرت در دستيابى او به دانش هاى ويژه ، درصدد گرايش دادن هم بندان خويش به آيين الهى بود .

مما علمنى ربى إنى تركت ملّة قوم . .. هم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 1

1_ يوسف ( ع ) با اظهار مهربانى و ملاطفت به هم بندان خويش ، به ارشاد آنان پرداخت .

ي_ص_حبى السجن ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 1

1_ يوسف ( ع ) ، پس از ارشاد هم بندان خويش به توحيد و يكتاپرستى ، به تعبير رؤيا هاى آنان پرداخت .

ي_ص_حبى السجن أما أحدكما فيسقى ربه خمرًا

هدايت همگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 7

7_ هدايت شدن همگان ، مشيّت و خواست خداوند نيست .

أن لو يشاء الله لهدى الناس جميعًا

قابل ذكر است كه مقصود از مشيّت ، مشيّت تكوينى است و گرنه خداوند هدايت همگان را به مشيّت تشريعى خواسته است.

هدايت همگانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل

- 16 - 9 - 7

7- اگر مشيت و خواست خدا بر هدايت همه انسان ها تعلق مى گرفت ، هدايت آنان تخلف ناپذير بود .

و لو شاء لهديكم أجمعين

هدايت همگانى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 1

1 - مشيت خداوند ، به هدايت حتمى و تكوينى همه انسان ها ، تعلق نگرفته است .

و لو شئنا لأتينا كلّ نفس هديها

هدايت يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 4

4 _ زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از هدايت خاص خداوند بهره مند بودند.

و كلا هدينا . .. و من ذريته ... و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

هدايت يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 2

2 _ ابراهيم، اسحاق(ع) و يعقوب(ع) داراى مقامى رفيع و بهره مند از هدايتى ويژه به توحيد و برهانهاى آن، از جانب خداوند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب كلاً هدينا

بهره مندى از هدايت ويژه الهى حاكى از مرتبه والاى آن پيامبران است.

هدايت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 6،7

6 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال را پديد مى آورد كه ضمير در {ذريته} به {ابراهيم} برگردد. در اين

صورت برخى اسامى كه در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . .. و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت {نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است: {نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از آنان ياد شده، افرادى هستند كه از ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

هدايت يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 2

2 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، از زمره صالحان و برخوردار از هدايت ويژه خداوند بودند.

كلاً هدينا . .. و من ذريته ... كل من الصلحين ... و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

هلاكت هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 7

7- هلاكت و نابودى اقوام و مردم هدايت ناپذير و تبهكار ، از سنت هاى خداوند

لايؤمنون به و قد خلت سنة الأولين

همان گونه كه مفسران احتمال داده اند، مراد از {سنة} مى تواند سنت خدا در هلاكت اقوام هدايت ناپذير باشد.

يأس از هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 6

6 _ برخى مردم در مرحله اى از گمراهى قرار مى گيرند كه ديگر اميدى به

هدايت آنان نيست.

إنما يستجيب الذين يسمعون و الموتى يبعثهم اللّه

در اين آيه گويا مردم به دو بخش تقسيم شده اند: يك دسته به دعوت پيامبر(ص) پاسخ مثبت مى دهند و دسته اى ديگر به تعبير آيه {الموتى} هستند. و همان گونه كه اميد به زنده شدن مرده در اين جهان واهى است، نمى توان به هدايت اين گونه افراد اميدى داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 15

15 - يأس پيامبر ( ص ) از هدايت مشركان و كافران ، در نيمه نخست رسالت ( دوره مكه )

أنت تحكم بين عبادك فى ما كانوا فيه يختلفون

درخواست داورى خداوند _ كه به معناى دخالت خداوند با شكست مشركان در دنيا و يا كيفر دادن در آخرت است _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 9 - 7

7 - لزوم ارشاد تمام مردم ، هر چند اميدى به پندپذيرى برخى از آنان نيست .

فذكّر إن نفعت الذكرى

چنانچه مراد از {إن}، تشكيك باشد، جمله {إن نفعت الذكرى} قيد {ذكّر} نخواهد بود; بلكه جمله معترضه اى است كه تعريض به وجود افراد تذكرناپذير در بين مردم دارد. مفاد آيه در اين احتمال اين است كه بايد همه مردم را ارشاد كرد ولى مگر تذكر سودى دارد؟! اين تعبير علاوه بر اظهار يأس از سودمندى تذكر براى گروهى از مردم، بر نكوهش آنان نيز دلالت دارد.

يأس از هدايت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 -

15 - 2

2- انبيا از هدايت شدن اقوام كافر نااميد شدند و آنان رانفرين كردند .

قالت لهم رسلهم . .. و استفتحوا

انبيا پس از ارائه بيّنات و چند گفت و گو با كافران و تهديد شدن از سوى آنان و اعلام تهديد خداوند، از خداوند طلب پيروزى براى خويش كردند و اين نشانگر اين است كه آنان اميدى به هدايت اقوام خويش نداشتند.

يأس از هدايت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 9

9_ مبلغان دينى ، پس از يأس از هدايت پذيرى انسانها ، موظف به ابلاغ و بيان معارف الهى نيستند .

فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

يأس از هدايت بت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 4

4 - نفرين عليه كافران و بت پرستان حق ناپذير _ پس از نااميدى از هدايت آنان _ امرى پسنديده و روا

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

يأس از هدايت حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 4

4 - نفرين عليه كافران و بت پرستان حق ناپذير _ پس از نااميدى از هدايت آنان _ امرى پسنديده و روا

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

يأس از هدايت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 4

4 - مؤمن آل فرعون ، پس از تلاش گسترده هدايتگرانه اش ، از تأثيرپذيرى قومش مأيوس شد .

فستذكرون ما أقول لكم

از تعبير

و آهنگ {فستذكرون ما أقول لكم} (پس به زودى آنچه را به شمامى گويم به ياد خواهيد آورد) استفاده مى شود كه مؤمن آل فرعون، از هدايت پذيرى مردم مأيوس بود.

يأس از هدايت قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 11

11 - نااميد شدن ابراهيم ( ع ) ، از هدايت قومِ بت پرست خويش

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

از تصميم ابراهيم(ع) براى هجرت از شهر خود _ پس از نجات يافتن از آتش افروزى مشركان عليه ايشان _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

يأس از هدايت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 1

1 - التجاى نوح ( ع ) به درگاه پروردگار ، پس از نااميدى از تأثير تبليغاتش در مردم

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

در اين آيه ظرف {قال} حذف شده و تقدير آن چنين است: {قال بعد ما آيس من إيمانهم}. {باء} در {بما كذّبون} سببيه و {ما} مصدريه است. بنابراين {بما كذّبون}، به تأويل {بسبب تكذيبهم إيّاى} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 2

2 - يأس و نااميدى نوح ( ع ) از هدايت پذيرى قوم حق ستيز خويش

فدعا ربّه أنّى مغلوب فانتصر

از تعبير {مغلوب}، استفاده مى شود كه نوح(ع) خود را در موضعى يافت كه ديگر تنها چاره را در انتقام الهى از قوم حق ستيزش مى ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 -

24 - 4

4 - نااميدى كامل نوح ( ع ) ، از نجات يافتن قومش از گمراهى و ستم پيشگى

و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

نفرين نوح(ع) عليه قومش، نشانه آن است كه آن حضرت از هدايت يافتن آنان كاملاً مأيوس بود; زيرا اصولاً پيامبران الهى براى هدايت مردمان مبعوث شدند و نوح(ع) نيز ساليانى دراز; قومش را به هدايت دعوت كرد و چون آنان نپذيرفتند، عليه آنان نفرين فرمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 7

7_ نوميدى نوح ( ع ) از هدايت يابى قومش و آگاهى او از ناشايستگى آنان براى ايمان ، زمينه ساز رفع اندوه از او

لن يؤمن من قومك . .. فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

برداشت فوق ، از تفريع {لاتبتئس} بر اِخبار از ايمان نياوردن كافران استفاده شده است; يعنى ، حال كه از هدايت نيافتن كافران آگاه شدىو احساس مسؤوليت نمى كنى، زمينه اى براى اندوه وجود ندارد پس غمگين مباش.

يأس از هدايت قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 140 - 5

5 - يأس و نااميدى يونس پيامبر ، از هدايت قوم خويش

إذ أبق إلى الفلك المشحون

فرار يونس(ع) از ميان قوم خود، مى تواند به دليل يأس او از هدايت آنان باشد.

يأس از هدايت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 23 - 11

11- هجرت از سرزمين كفر ، پس از نااميدى از هدايت كافران و ناتوانى از ايفاى وظايف ، امرى ضرورى و بايسته

و إن لم تؤمنوا لى فاعتزلون .

.. فأسر بعبادى

تكليف هجرت، پس از شكوه موسى(ع) از فراگيرى جرم و نفوذناپذيرى فرعونيان در برابر حق و ادامه تعرض هاى آنان نسبت به بنى اسرائيل، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 4

4 - نفرين عليه كافران و بت پرستان حق ناپذير _ پس از نااميدى از هدايت آنان _ امرى پسنديده و روا

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

يأس از هدايت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 102 - 7

7 _ پيامبر اكرم ( ص ) از سوى خداوند دستور يافت يأس و نوميدى خود را نسبت به هدايت يافتن مشركان ابلاغ كرده و اعلان كند كه در انتظار نزول عذاب بر آنان به سر مى برد .

فهل ينتظرون . .. قل فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 2

2 - يأس و نااميدى پيامبر ( ص ) ، از هدايت مشركان در مرحله نخست رسالت خويش

فاعبدوا ما شئتم من دونه

برداشت ياد شده با توجه به امر تهديدى {فاعبدوا. ..} و مكى بودن اين سوره و آيات مورد بحث است.

يهود و هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 3

3 - هر يك از يهود و نصارا ، آيين خويش را موجب هدايت بشر مى پنداشتند .

قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا

يهود هدايت ناپذير

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 3

3 - يهوديان و نصرانيان عصر بعثت ، مردمانى هدايت ناپذير بودند .

و لن ترضى عنك اليهود و لاالنصرى

يهوديت و هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 4

4 - هيچ يك از آيين يهود نصارا به خاطر آميخته شدنشان به شرك ، هدايت آفرين نيستند .

قل بل ملة إبرهيم

هدايت پذيران

{هدايت پذيران}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 56 - 5

5 - انسان ها دو دسته اند : هدايت پذير و هدايت ناپذير

و هو أعلم بالمهتدين

{مهتدى}; يعنى، كسى كه قابل هدايت است. بنابراين {هوأعلم بالمهتدين}; يعنى، {هو أعلم بالقابلين للهداية من الذين لايقبلون; او بهتر مى داند چه كسانى قابل هدايتند و چه كسانى قابل هدايت نيستند}.

تشخيص هدايت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 56 - 8

8 - علم و آگاهى خدا به انسان هاى قابل هدايت و انسان هاى غيرقابل هدايت

و هو أعلم بالمهتدين

كمى هدايت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 11

11 - انسان هاى طرفدار حق و هدايت پذير ، همواره در تاريخ كم بوده اند .

فمنهم مهتد و كثير منهم ف_سقون

با توجه به اين كه {كثير} در مقابل {قليل} قرار دارد; تقدير آيه شريفه چنين مى شود: {فقليل منهم مهتد و كثير منهم فاسقون}.

هدايت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80

- 4 - 7

7 - تنها كسانى شايسته حضور در مجالس وعظ و ارشادند ، كه خود را در مسير خودسازى قرار داده يا افرادى توصيه پذير و نصيحت خواه باشند .

يزّكّى . أو يذّكّر

هدايت ناپذيران

{هدايت ناپذيران}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 110 - 5،6

5 _ منافقانِ بناكننده مسجد ضرار ، مردمى هدايت ناپذير بودند .

اتخذوا مسجداً ضراراً . .. لا يزال ... ريبة فى قلوبهم إلا أن تقطع قلوبهم

6 _ اخبار خداوند از روحيه هدايت ناپذير منافقان ، متكى بر علم گسترده اوست .

لا يزال بنينهم الذى بنوا ريبة فى قلوبهم . .. و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 37 - 2

2- خداوند ، كسانى را كه به گمراهى بكشاند ، هدايت نخواهد كرد .

فإن الله لايهدى من يضلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 16،17

16- هدايت پذيرى كسانى كه بر دل هايشان پرده افكنده شده و بر گوش هايشان سنگينى نشسته ( محرومان از درك و فهم آيات الهى ) ، ناممكن است .

و إن تدعهم إلى الهدى فلن يهتدوا إذًا أبدًا

{لن} براى نفى هميشگى است كه در آيه مورد بحث، با كلمه {أبداً} نيز بر آن تأكيد مجدد شده است; يعنى، چنين افرادى، هرگز و هيچ گاه، هدايت نخواهند شد و بايد از آنان مأيوس بود.

17- دل و انديشه برخى از انسان ها ، حتى در برابر هدايت گرى شخص پيامبر ( ص ) نفوذناپذير است .

و إن تدعهم

إلى الهدى فلن يهتدوا إذًا أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 81 - 1

1 - برخى از گمراهان ، گرفتار كوردلى و فاقد زمينه هدايت

و ما أنت به_دى العمى عن ضل_لتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 56 - 5

5 - انسان ها دو دسته اند : هدايت پذير و هدايت ناپذير

و هو أعلم بالمهتدين

{مهتدى}; يعنى، كسى كه قابل هدايت است. بنابراين {هوأعلم بالمهتدين}; يعنى، {هو أعلم بالقابلين للهداية من الذين لايقبلون; او بهتر مى داند چه كسانى قابل هدايتند و چه كسانى قابل هدايت نيستند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 19 - 5

5 - برخى از مردم ، چنان هدايت ناپذير و حق گريزاند كه حتى سخنان پيامبران نيز در آنان كارساز نيست .

أفأنت تنقذ من فى النار

ترديدى نيست بر كسانى عذاب الهى قطعى خواهد شد كه هيچ اميدى به هدايت آنان نباشد. بنابراين مى توان استفاده كرد كه هدايت اين گروه امكان پذير نخواهد بود، حتى اگر هادى شخصيتى چون رسول اللّه باشد.

ابراهيم(ع) و هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 17

17 _ ابراهيم ( ع ) داراى رحمت فراوان نسبت به مردم و متأسف از هدايت ناپذيرى مشركان

إن إبرهيم لأوّه حليم

يكى ديگر از معانى كه اهل لغت براى {أوّاه} نوشته اند، رقّت و رحمت است. يعنى ابراهيم (ع) بسيار رقيق القلب و نسبت به مردم، بسيار مهربان بود. برداشت فوق بر اين اساس است

كه جمله {إن إبراهيم لأوّاه} بيانگر علت وعده ابراهيم (ع) به آزر باشد ; يعنى، شدت رحمت ابراهيم (ع) سبب گرديد، براى جذب آزر به ايمان، وعده استغفار به وى بدهد.

ابلاغ معارف به هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 5

5_ پيامبران و مبلغان دين ، به بيان و ابلاغ معارف براى هدايت ناپذيران ، موظف نيستند .

إن أردت أن أنصح لكم

نوح(ع)، پس از دريافت اين واقعيت كه خداوند، به خاطر لجاجتهاى قومش خواسته كه آنان گمراه باشند، نصيحت كردن و ابلاغ دين را با جمله شرطيه (إن أردت . ..) بيان مى كند تا به اين نكته اشاره كند كه: ابلاغ دين پس از اين مرحله، بر من لازم و ضرورى نيست.

احضار هدايت ناپذيران در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 9

9 - هدايت ناپذيران ، براى مؤاخذه و كيفر در روز رستاخيز احضار خواهند شد .

ثمّ هو يوم القي_مة من المحضرين

استحاله هدايت هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 40 - 3

3 - كسانى كه زمينه هدايت پذيرى را از دست داده اند ، تلاش پيامبر ( ص ) نيز براى هدايت آنان بى ثمر خواهد بود .

أفأنت تسمع الصمّ أو تهدى العمى

تشابه برخوردهاى هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 6

6- واكنش هدايت ناپذيران مجرم در برابر انبياى الهى ، همگون و مشابه بوده است .

كذلك

نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به و قد خلت سنة الأولين

تشخيص هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 56 - 8

8 - علم و آگاهى خدا به انسان هاى قابل هدايت و انسان هاى غيرقابل هدايت

و هو أعلم بالمهتدين

تهديد هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 11

11 - تهديد شرك پيشگان هدايت ناپذير صدراسلام از سوى خداوند ، به مؤاخذه و كيفر اخروى

ثمّ هو يوم القي_مة من المحضرين

روش برخورد هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 6

6- واكنش هدايت ناپذيران مجرم در برابر انبياى الهى ، همگون و مشابه بوده است .

كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به و قد خلت سنة الأولين

سرزنش هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 33 - 1

1 - روى گردانان از راه حق و هدايت ، مورد توبيخ و سرزنش خداوند

أفرءيت الذى تولّى

عذاب اخروى هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 64 - 9

9 - عذاب قيامت ، فرجام قطعى عناصر هدايت ناپذير

و رأوا العذاب لو أنّهم كانوا يهتدون

عذاب هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 4 - 1

1 - مهيا بودن زنجير ها ، غلّ ها و آتش برافروخته براى كافران و ناسپاسان نعمت هدايت از جانب خداوند

إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ وأغل_لاً

و سعيرًا

فرجام شوم هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 8

8 - هدايت ناپذيران ، فرجامى شوم در قيامت خواهند داشت .

ثمّ هو يوم القي_مة من المحضرين

فرجام هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 64 - 9

9 - عذاب قيامت ، فرجام قطعى عناصر هدايت ناپذير

و رأوا العذاب لو أنّهم كانوا يهتدون

گمراهى هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 8

8_ آنان كه زمينه هدايت ندارند ، با ارائه معجزات نيز هدايت نمى شوند و به توحيد و رسالت پيامبر ( ص ) نمى گروند .

لولا أُنزل عليه ءاية من ربه قل إن الله يضل من يشاء

خداوند در پاسخ كسانى كه هدايت يافتن خويش را منوط به آمدن معجزه كرده اند، مى فرمايد: امر هدايت و ضلالت به دست خداست. اين پاسخ در جواب ادعاى مذكور گوياى اين حقيقت است كه معجزات نمى توانند موجب هدايت كسى باشند ; بلكه مشيّت الهى است كه آن را رقم مى زند.

مبلغان و هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 9

9_ مبلغان دينى ، پس از يأس از هدايت پذيرى انسانها ، موظف به ابلاغ و بيان معارف الهى نيستند .

فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

محمد(ص) و هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 40 - 3

3 - كسانى كه زمينه هدايت پذيرى را از

دست داده اند ، تلاش پيامبر ( ص ) نيز براى هدايت آنان بى ثمر خواهد بود .

أفأنت تسمع الصمّ أو تهدى العمى

مؤاخذه اخروى هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 9

9 - هدايت ناپذيران ، براى مؤاخذه و كيفر در روز رستاخيز احضار خواهند شد .

ثمّ هو يوم القي_مة من المحضرين

ناپايدارى امكانات دنيوى هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 7

7 - بهره مندى انسان هاى هدايت ناپذير از متاع دنيا ، هم چون خود زندگى دنيوى ناپايدار و فانى است .

كمن متّعن_ه مت_ع الحي_وة الدنيا

ناپايدارى زندگى دنيوى هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 7

7 - بهره مندى انسان هاى هدايت ناپذير از متاع دنيا ، هم چون خود زندگى دنيوى ناپايدار و فانى است .

كمن متّعن_ه مت_ع الحي_وة الدنيا

نقش هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 6

6 - هدايت ناپذيرى برخى مردم ، مانع فرستادن رسول الهى به سوى آنان نيست .

أوَلم تأتهم . .. و لو أنّا أهلكن_هم ... لولا أرسلت

هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 6 - 5،6

5 - روى گردانان از خداوند و آيات او ، اصلاح ناپذير و غيرقابل هدايت اند .

فبأىّ حديث بعد اللّه و ءاي_ته يؤمنون

جمله {فبأىّ حديث. ..} _ كه مفيد استفهام تعجبى است _ مى

تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه اگر انسان، در پرتو آيات الهى هدايت نشود، ديگر به هدايتى دست نخواهد يافت; چه اين كه هدايت ديگرى نيست تا از آن بهره مند گردد.

6 - هدايت ناپذيران از وحى و آيات الهى ، تأثيرناپذير از هر پيام و ابزار هدايتى ديگر

فبأىّ حديث بعد اللّه و ءاي_ته يؤمنون

جمله {فبأىّ حديث. ..} _ كه مفيد استفهام تعجبى است _ مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه اگر انسان در پرتو آيات الهى هدايت نشود; ديگر به هدايتى دست نخواهد يافت; چه اين كه هدايت ديگرى نيست تا از آن بهره مند گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 2

2 - انسان ها در برابر هدايت الهى دو دسته اند : سپاس گزار و هدايت يافته و يا ناسپاس و هدايت ناپذير .

إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 21 - 2

2$ - بزرگ ترين معجزات نيز ، در هدايت برخى از افراد ، كارساز نيست .

فأريه الأية الكبرى . فكذّب

- بزرگ ترين معجزات نيز، در هدايت برخى از افراد، كارساز نيست.

هدايت ناپذيران امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 11

11- وجود انسانهايى در ميان امت ها ، كه مهر گمراهى خورده اند و هيچ گاه هدايت نخواهند شد .

و منهم من حقّت عليه الضل_لة

{حق} داراى چند معنا و استعمال است و از جمله آنها عمل و گفتارى است كه رخ مى دهد به

خاطر اينكه وقوع آن واجب و ضرورى است. بنابراين عبارت {حقّت عليه الضلالة}; يعنى، ضرورى و قطعى شده است بر او گمراهى.

هدايت ناپذيران بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 25 - 6

6 - گروه هايى از بنى اسراييل هدايت نپذيرفتند و در برابر پيشوايان الهى ، تسليم نشدند .

إنّ ربّك هو يفصل بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

بنابراين كه مرجع ضمير در {بينهم} بنى اسراييل باشد و {كانوا فيه يختلفون} اشاره به اختلافات ديرينه آنان داشته باشد _ كه حتى با آمدن پيشوايان الهى، خاتمه نيافته است _ نكته ياد شده به دست مى آيد.

هدايت ناپذيران و انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 6

6- واكنش هدايت ناپذيران مجرم در برابر انبياى الهى ، همگون و مشابه بوده است .

كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به و قد خلت سنة الأولين

هدايت ناپذيران و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 8

8_ آنان كه زمينه هدايت ندارند ، با ارائه معجزات نيز هدايت نمى شوند و به توحيد و رسالت پيامبر ( ص ) نمى گروند .

لولا أُنزل عليه ءاية من ربه قل إن الله يضل من يشاء

خداوند در پاسخ كسانى كه هدايت يافتن خويش را منوط به آمدن معجزه كرده اند، مى فرمايد: امر هدايت و ضلالت به دست خداست. اين پاسخ در جواب ادعاى مذكور گوياى اين حقيقت است كه معجزات نمى توانند موجب هدايت كسى باشند ; بلكه

مشيّت الهى است كه آن را رقم مى زند.

هدايت ناپذيران و محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 8

8_ آنان كه زمينه هدايت ندارند ، با ارائه معجزات نيز هدايت نمى شوند و به توحيد و رسالت پيامبر ( ص ) نمى گروند .

لولا أُنزل عليه ءاية من ربه قل إن الله يضل من يشاء

خداوند در پاسخ كسانى كه هدايت يافتن خويش را منوط به آمدن معجزه كرده اند، مى فرمايد: امر هدايت و ضلالت به دست خداست. اين پاسخ در جواب ادعاى مذكور گوياى اين حقيقت است كه معجزات نمى توانند موجب هدايت كسى باشند ; بلكه مشيّت الهى است كه آن را رقم مى زند.

هدايت ناپذيران و معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 8

8_ آنان كه زمينه هدايت ندارند ، با ارائه معجزات نيز هدايت نمى شوند و به توحيد و رسالت پيامبر ( ص ) نمى گروند .

لولا أُنزل عليه ءاية من ربه قل إن الله يضل من يشاء

خداوند در پاسخ كسانى كه هدايت يافتن خويش را منوط به آمدن معجزه كرده اند، مى فرمايد: امر هدايت و ضلالت به دست خداست. اين پاسخ در جواب ادعاى مذكور گوياى اين حقيقت است كه معجزات نمى توانند موجب هدايت كسى باشند ; بلكه مشيّت الهى است كه آن را رقم مى زند.

هلاكت هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 7

7- هلاكت و نابودى اقوام و مردم هدايت ناپذير

و تبهكار ، از سنت هاى خداوند

لايؤمنون به و قد خلت سنة الأولين

همان گونه كه مفسران احتمال داده اند، مراد از {سنة} مى تواند سنت خدا در هلاكت اقوام هدايت ناپذير باشد.

هدايت ناپذيرى

آثار هدايت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 15 - 3

3- لجاجت و هدايت ناپذيرى ، عامل عدم تسليم و مقاومت در برابر تعاليم آسمانى

و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 10

10_ از ميان رفتن لياقت و قابليت مردم براى هدايت ، شروط نزول عذاب الهى بر آنان است .

حتّى إذا استيئس الرسل . .. جاءهم نصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 16

16 - انسان ، با چشم پوشى از هدايت وحى ، فرو غلتيده در سنت هاى قومى و تقليد هاى محيطى

إلاّ قال مترفوها . .. إنّا على ءاث_رهم مقتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 40 - 7

7 - ازدست دادن استعداد هدايت پذيرى ، آشكارترين نوع ضلالت و گمراهى است .

أفأنت تسمع الصمّ أو تهدى العمى و من كان فى ضل_ل مبين

جمله {و من كان. ..} گويا به منزله عطف تفسيرى براى قسمت قبل است; يعنى، شخصى كه حق را نشنود و راه هدايت را نبيند، در گمراهى آشكار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 4 - 2

2

- كفران نعمت هدايت ، موجب عذاب سخت الهى ( همچون زنجير ، غل و آتش ) در قيامت

إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ و أغل_لاً و سعيرًا

آثار هدايت ناپذيرى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 10

10- حق ناپذيرى و هدايت گريزى كافران ، منتهى به دروغ شمردن پيام راستين وحى

و إذ لم يهتدوا به فسيقولون ه_ذا إفك قديم

{فاء} در {فسيقولون}، بيانگر ترتّب و نتيجه است; يعنى، اتهام آنان به قرآن، نتيجه حق ناپذيرى و هدايت گريزى آنان است.

آثار هدايت ناپذيرى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 66 - 4

4 - سردرگمى و درماندگى مشركان در قيامت ، بازتاب گمراهى و هدايت ناپذيرى آنان در دنيا است .

ماذا أجبتم المرسلين فعميت عليهم الأنباء يومئذ

تفريع {عميت عليهم. ..} بر آيه پيش، نشانگر آن است كه نوع موضع گيرى در برابر دعوت پيامبران، داراى بازتابى مناسب با آن در قيامت است. بر اين اساس، برگزيدن گمراهى و سر باز زدن از پذيرش راهنمايى هاى پيامبران، به صورت گمراهى و سردرگمى در قيامت انعكاس مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 30 - 7

7 - هدايت ناپذيرى مشركان خداگريز ، موجب فرمان الهى به پيامبر ( ص ) در روى گردانى از تبليغ و هدايت آنان

فأعرض عن من تولّى . .. إنّ ربّك هو أعلم

با توجه به اين كه جمله {إنّ ربّك. ..} تعليل براى {فأعرض...} است، مطلب بالا استفاده مى شود.

اندوه بر هدايت ناپذيرى انسان ها

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 8

8_ تأسف بر كفرورزى و هدايت ناپذيرى انسان هاى عنود و لجوج ، امرى نابه جا و بى مورد

لن يؤمن من قومك إلاّ من قد ءامن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

زمينه هدايت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 7

7 - دلبستگى به زندگى دنيايى و مرز و بوم خويش ، زمينه ساز گريز از حق و هدايت

و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 5

5 _ مخالفت آگاهانه با رهنمود هاى الهى ، زمينه سلب هدايت خداوند و گمراه شدن انسان

ما كان اللّه ليضل . .. حتى يبين لهم ما يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 40 - 1

1 - روى گردانى از ياد خدا ، موجب از دست دادن زمينه هاى هدايت پذيرى

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. أفأنت تسمع الصمّ أو تهدى العمى

از اين كه اعراض كنندگان از ياد خدا، افرادى كر و كور معرفى شده اند، استفاده مى شود كه نتيجه {خدافراموشى} سلب قابليت هدايت است.

سرزنش هدايت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 16

16- غوطهورى در غفلت و هدايت نيافتن به ارزش ها ، با گذشت چهل سال از عمر انسان ، نكوهيده و توجيه ناپذير است .

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة قال

ربّ أوزعنى

خداوند سن چهل سالگى را به عنوان مرحله كمال و توجه به نعمت ها و تلاش براى تزكيه معرفى كرده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه انسان، تا قبل از رسيدن به چهل سالگى _ به دليل جوانى و خامى _ چه بسا گرفتار غفلت شود; ولى چون از چهل سالگى گذشت، ديگر مجالى براى توجيه نخواهد داشت.

عوامل هدايت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 44 - 3

3 _ حق ستيزى و هدايت ناپذيرى كافران ، پيامد ظلمى است كه آنان بر خودشان كرده اند .

و منهم من يستمعون إليك . .. و منهم من ينظر إليك ... و لكن الناس أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 74 - 10

10 _ ثبوت و رسوخ صفت تجاوز و حق ستيزى در نفس آدمى ، موجب مهر شدن قلب و هدايت ناپذيرى است .

فما كانوا ليؤمنوا . .. كذلك نطبع على قلوب المعتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 16

16- هدايت پذيرى كسانى كه بر دل هايشان پرده افكنده شده و بر گوش هايشان سنگينى نشسته ( محرومان از درك و فهم آيات الهى ) ، ناممكن است .

و إن تدعهم إلى الهدى فلن يهتدوا إذًا أبدًا

{لن} براى نفى هميشگى است كه در آيه مورد بحث، با كلمه {أبداً} نيز بر آن تأكيد مجدد شده است; يعنى، چنين افرادى، هرگز و هيچ گاه، هدايت نخواهند شد و بايد از آنان مأيوس بود.

عوامل هدايت

ناپذيرى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 21

21 - جهل بيشتر مشركان مكه به خاستگاه الهى امنيت و رفاه اقتصادى آن شهر ، عامل روى گردانى آنان از پذيرش هدايت الهى ( اسلام ) بود .

و قالوا إن نتّبع الهدى . .. و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

منشأ هدايت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 9

9 - هدايت نشدن برخى از مردمان به وسيله پيامبر ( ص ) ، ناشى از فقدان بصيرت ، شايستگى ها و زمينه هاى لازم در وجود خود آنان بود ; نه برخاسته از ضعف تبليغى حضرت رسول ( ص )

و ما يستوى الأعمى و البصير . .. الأحياء و لا الأموت ... و ما أنت بمسمع من فى الق

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند در آيات گذشته، كافران را همچون كوردلان و مردگان، فاقد روح حق پذيرى و دل بيدار معرفى كرده بود. آن گاه مسأله ناتوانى پيامبر(ص) در هدايت كردن آنان را مطرح فرمود.

هدايت ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 10،14

10 _ آنان كه به قرآن و پيام هاى آن ايمان نياورند ، به هيچ سخن هدايت بخش ديگرى ايمان نخواهند آورد .

فبأى حديث بعده يؤمنون

برداشت فوق مبتنى بر دو امر است: ضمير در {بعده} به قرآن برگردد. حرف {با} در {بأىّ} براى الصاق باشد. يعنى اگر به قرآن ايمان نياورند، به كدام سخن ايمان خواهند آورد؟

14 _ آنان

كه از طريق انديشه در ملكوت آسمان ها و زمين ( نياز جهان هستى به مالك و هستى بخش ) هدايت نشوند ، هيچ دليلى ديگر نمى تواند آنان را هدايت كند .

فبأى حديث بعده يؤمنون

توضيح برداشت پيش راهنماى اين برداشت است.

هدايت ناپذيرى آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 9

9 _ بيزارى جستن ابراهيم ( ع ) از پدرش ، پس از يقين به هدايت ناپذيرى و عداوت او با خدا

فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

هدايت ناپذيرى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 6

6_ تلاش هاى نوح ( ع ) ، برهان ها و دليل هاى او ، بى تأثير در اشراف كافر

قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا

هدايت ناپذيرى اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 4

4- اقوام هدايت ناپذير پيشين ، على رغم دريافت آيات الهى به آنان ، ايمان نياوردند .

لايؤمنون به و قد خلت سنة الأولين

هدايت ناپذيرى اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 4،5

4 - لجاجت در برابر ايمان و حق گريزى ، زمينه ساز آمدن عذاب الهى است .

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

5 - آن دسته از مشركان و كافران صدراسلام _ كه عذاب الهى بر آنان مقرر گرديده بود _ براى هميشه از ايمان محروم شدند .

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

برداشت ياد

شده مبتنى بر اين نكته است كه {فاء} در جمله {فهم لايؤمنون} تفريعيه است و اين جمله متفرع بر جمله قبل مى باشد; يعنى، چون مقرر شد كه بيشتر آنان عذاب شوند، پس توفيقى براى ايمان آوردن نخواهند داشت.

هدايت ناپذيرى بانيان مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 110 - 5

5 _ منافقانِ بناكننده مسجد ضرار ، مردمى هدايت ناپذير بودند .

اتخذوا مسجداً ضراراً . .. لا يزال ... ريبة فى قلوبهم إلا أن تقطع قلوبهم

هدايت ناپذيرى بهانه جويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 3

3 _ اگر امور غيبى براى بهانه جويان و منكران آيات الهى محسوس شود، ايمان نمى آورند.

و لو أننا نزّلنا إليهم الملئكة و كلمهم الموتى و حشرنا عليهم كل شىء قبلا ما كانوا

ملائكه، سخن گفتن مردگان، شهادت موجودات جملگى از امور غيبى هستند كه حتى در فرض محسوس شدن آنها، گروهى ايمان نخواهند آورد.

هدايت ناپذيرى حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 10

10 _ راه يافتن حق (اسلام) به قلب حق ناپذير، مانند صعود در آسمان دشوار و يا غيرممكن است.

و من يرد أن يضله يجعل صدره ضيقا حرجا كأنما يصعد فى السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 104 - 2

2- روشن ترين دلايل الهى ، در قلب حق ناپذيران لجوج تأثير نمى كند .

لسان الذى يلحدون إليه أعجمىّ و ه_ذا لسان عربىّ مبين . إن الذين لايؤمنون

... لايه

در آيه قبل خداوند با روشن ترين بيان حقانيت قرآن را مبرهن ساخت. در اين آيه نيز مى فرمايد: آن دليل با همه روشنى براى آنان كه تصميم به ايمان آوردن ندارند، بى ثمر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 5

5 - بيرون آوردن كافران حق گريز _ به هر نحو ممكن _ از گمراهى ، نه كار پيامبر است و نه در توان او است .

و ما أنت به_د العمى عن ضل_لتهم

هدايت ناپذيرى دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 48 - 4

4- گمراهى مشركان مخالف پيامبر ( ص ) در مكه ، به حدى بود كه آنان زمينه هدايت را از دست داده بودند .

فضلّوا فلايستطيعون سبيلاً

{فلايستطيعون} تفريع بر {ضلّوا} است و مراد از آن، بسته شدن تمامى راههاى هدايت براى آنان است.

هدايت ناپذيرى رهبران شرك صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 7

7 - ايمان آوردن به تعليمات پيامبران ، در گرو وجود زمينه آن در ايمان آورنده

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

هدايت ناپذيرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 4

4 - انتخاب گمراهى از سوى قوم ثمود ، با وجود روشن شدن راه هدايت براى آنان

و أمّا ثمود فهدين_هم فاستحبّوا العمى على الهدى

{استحباب} (مصدر {فاستحبّوا}) به معناى دوست داشتن است و آن گاه كه با {على} متعدى شود به معناى انتخاب و برگزيدن خواهد

بود.

هدايت ناپذيرى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 1

1 - نااميدى لوط ( ع ) از هدايت پذيرى قوم خويش

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

اقدام لوط(ع) به طرح درخواست نجات از پيشگاه خداوند، نشان مى دهد كه او از هدايت قومش كاملاً مأيوس شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 1،2،4

1 - تأثيرناپذيرى قوم لوط ، در برابر هشدار ها و هدايت گرى هاى او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط

2 - تصميم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعيد لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار هاى خيرخواهانه او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

4 - ايمان نياوردن هيچ فردى از جامعه به لوط ( ع ) ، جز افراد خانواده وى

قالو أخرجوا ءال لوط من قريتكم

مخالفان لوط به جاى اين كه بگويند: پيروان لوط را اخراج كنيد، گفتند: خانواده وى را بيرون كنيد و اين نشان مى دهد كه جز خانواده اش كسى به وى ايمان نياورده بود.

هدايت ناپذيرى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 7

7_ نوميدى نوح ( ع ) از هدايت يابى قومش و آگاهى او از ناشايستگى آنان براى ايمان ، زمينه ساز رفع اندوه از او

لن يؤمن من قومك . .. فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

برداشت فوق ، از تفريع {لاتبتئس} بر اِخبار از ايمان نياوردن كافران استفاده شده

است; يعنى ، حال كه از هدايت نيافتن كافران آگاه شدىو احساس مسؤوليت نمى كنى، زمينه اى براى اندوه وجود ندارد پس غمگين مباش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 4

4 - شِكوه نوح ( ع ) به درگاه خدا از ستم قوم خويش ، پس از اتمام حجت و به بن بست رسيدن همه راه هاى تبليغى بود .

إن أنا إلاّ نذير مبين . .. إنّ قومى كذّبون ... فافتح بينى و بينهم فتحًا و نجّنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 7

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . . قال : . . . فلبث فيهم نوح ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سرّاً و علانية فلمّا أبوا و عتوا قال { ربّ أنّى مغلوب فانتصر } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه . .. فرمود: ...نوح(ع) در ميان قوم خود هزار سال _ پنجاه سال كم _ توقف نمود و قومش را در نهان و آشكار [به توحيد] دعوت كرد. پس چون آنان ابا كرده و سركشى نمودند، گفت: پروردگارا! من مغلوب هستم، انتقام مرا [از اين قوم طغيان گر] بگير}.

هدايت ناپذيرى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 6

6 _ مسخ شدن قلب و ادراك كافران مايه ايمان نياوردن ايشان، حتى با ديدن روشنترين معجزات است.

و نقلب أفئدتهم و أبصرهم . .. و لو أننا نزّلنا ... ما كانوا ليؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 44 - 3

3 _ حق ستيزى و هدايت ناپذيرى كافران ، پيامد ظلمى است كه آنان بر خودشان كرده اند .

و منهم من يستمعون إليك . .. و منهم من ينظر إليك ... و لكن الناس أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 1،2،3

1_ نزول قرآنى كه كوه ها را به حركت درآورد ، زمين را قطعه قطعه كند ، مردگان را زنده سازد ، نمى تواند مايه هدايت كسانى شود كه خدا هدايت آنان را نخواهد .

و لو أن قرءانًا سيّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو كلّم به الموتى

{تسيير} (مصدر سيّرت) به معناى حركت دادن است و {تقطيع} (مصدر قطّعت) به معناى شكافتن عميق يا قطعه قطعه كردن مى باشد و حرف باء در جمله هاى سه گانه فوق به معناى استعانت است. عبارت {بل لله الأمر} و نيز {أن لو يشاء الله لهدى الناس} گوياى اين است كه جواب شرط {لو أنّ ...} جمله اى نظير {لم يهتدوا إن لم يشأ الله} است.

2_ آنان كه با تلاوت قرآن هدايت نشوند و به سراى آخرت ايمان نياورند ، حتى اگر مردگانى زنده شوند و حقايق آخرت را براى آنان بيان كنند ، هدايت نخواهند يافت .

و لو أن قرءانًا . .. كلّم به الموتى

هر يك از جمله هاى {سيّرت به الجبال} و {قطّعت به الأرض} و {كلّم به الموتى} حكايت از معجزات درخواستى كفرپيشگان دارد كه به مناسبت مى توان گفت: جمله {كلّم به الموتى} حاكى است كه آنان براى باور به آخرت،

از پيامبر(ص) مى خواستند تا مردگانى را زنده كند تا از آخرت و دنياى پس از مرگ براى آنان سخن بگويند.

3_ آنان كه با مشاهده و تلاوت قرآن نازل شده بر پيامبر ( ص ) هدايت نشوند ، با مشاهده هيچ آيت و معجزه اى هدايت نخواهند شد .

و لو أن قرءانًا سيّرت به الجبال . .. بل لله الأمر جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 5

5 - ناسپاسى و هدايت ناپذيرى كافران ، حتى با رفع گرفتارى ها و نزول رحمت الهى

و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 7

7 - كافران ، به دليل بى بهره بودن از نور الهى ، محروم از هر گونه هدايت اند .

و الذين كفروا أعم_لهم . .. كظلم_ت فى بحر لجّىّ ... إذا أخرج يده لم يكد يرها و من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 80 - 8

8 - كفرپيشگان روى گردان از دلايل آشكار ، همچون ناشنوايان روى برتافته از راهنماى خويش

و لاتسمع الصمّ الدعا إذا ولّوا مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 52 - 8

8 - عامل هدايت ناپذيرى كافران ، خود آنان اند .

يكفرون . فإنّك لاتسمع الموتى ... إذا ولّوا مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 5

5 - بيرون آوردن كافران حق گريز _ به هر

نحو ممكن _ از گمراهى ، نه كار پيامبر است و نه در توان او است .

و ما أنت به_د العمى عن ضل_لتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 7

7 - پيامبر ( ص ) ، مسؤول هدايت ناپذيرى كافران نيست .

و من كفر فلايحزنك كفره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 7

7 - كافران لجوج ، مانند مردگان در قبر ها ، از شنيدن سخن حق ناتوان بوده و هيچ راهى براى هدايتشان نيست .

و ما أنت بمسمع من فى القبور

در اين آيه كافران لجوج و حق ناپذير صدراسلام درمكه، به مردگان در قبرها تشبيه شده اند كه هيچ راهى براى هدايتشان نيست و آنان نيز هيچ زمينه اى براى پذيرش ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 19

19 - دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) ، در برابر حق ستيزى و هدايت ناپذيرى كافران و مشركان

و ما أنت عليهم بوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 15

15 - يأس پيامبر ( ص ) از هدايت مشركان و كافران ، در نيمه نخست رسالت ( دوره مكه )

أنت تحكم بين عبادك فى ما كانوا فيه يختلفون

درخواست داورى خداوند _ كه به معناى دخالت خداوند با شكست مشركان در دنيا و يا كيفر دادن در آخرت است _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

هدايت ناپذيرى كافران صدر اسلام

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 9

9_ بى تأثيرى معجزات خاص و پيشنهادى كفرپيشگان در هدايت آنان ، دليل اهدا نشدن آنها به پيامبر ( ص )

لولا أُنزل عليه ءاية من ربه قل إن الله يضل من يشاء و يهدى إليه من أناب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 3

3- پيامبر ( ص ) ، از هدايت يافتن گروهى از كفرپيشگان عصر بعثت مأيوس بود .

قل كلّ متربّص فتربّصوا فستعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 8

8 - كارساز نبودن تبليغ و هدايت گرى هاى پيامبر ( ص ) ، در برخى از كافران و مشركان صدراسلام

و ما أنت بمسمع من فى القبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 4

4 - لجاجت در برابر ايمان و حق گريزى ، زمينه ساز آمدن عذاب الهى است .

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 14

14 - هدايت كردن مشركان و كافران در صدر اسلام ( نيمه نخست رسالت ) ، عملى مشكل و نااميدانه بود .

و من يضلل اللّه فما له من هاد

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيه در مكه نازل گرديده بود و در آن زمان مشركان دست از مواضع شرك آلود خود برنمى داشتند. ازاين رو آيه شريفه درصدد بيان اين حقيقت است كه ايمان آوردن آنان،

بسيار مشكل و مأيوسانه است و پيامبر(ص) نبايد بيش از اين، غم آنها را بخورد و خود را به زحمت بياندازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 1

1 - وعده ها و تهديد هاى الهى براى كافران عصر بعثت ، ثمربخش و كارساز نبود .

بل الذين كفروا

حرف {بل} اضراب از ما قبل است; يعنى، تهديدهاى پيش براى كافران بى تأثير است. عنوان {الذين كفروا}، ممكن است عنوان مشير و ناظر به مصاديق خارجى آن باشد كه كافران مكه بودند و نيز مى تواند به تمام كافران در طول تاريخ نظر داشته باشد. برداشت ياد شده، براساس احتمال اول است.

هدايت ناپذيرى كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 6

6 - عدم تنبه كافران مكه ، از بلا هاى هشدار دهنده الهى ( مثل قحطى و خشكسالى )

و لقد أخذن_هم بالعذاب فما استكانوا لربّهم و ما يتضرّعون

هدايت ناپذيرى كوردلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 81 - 2

2 - بى تأثير بودن قوى ترين هدايتگران و نيرومندترين هدايت ها ، در گمراهان كوردل

و ما أنت به_دى العمى عن ضل_لتهم

از آن جايى كه فردى چون پيامبر(ص) _ كه قوى ترين هدايتگر _ و كتابى چون قرآن _ كه دربردارنده نيرومندترين پيام هدايت است _ در كوردلانى كه زمينه بينش را از دست داده اند، بى تأثيرند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

هدايت ناپذيرى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود

- 11 - 34 - 4

4_ تعاليم و نصيحت هاى پيامبران ، در كسانى كه خداوند خواهان گمراهى ايشان باشد ، بى تأثير است .

و لاينفعكم نصحى . .. إن كان الله يريد أن يغويكم

{إن كان الله . ..} به منزله تعليل براى {لاينفعكم نصحى} است; يعنى ، چون خداوند گمراهى شما را خواسته است ، نصيحت من در شما تأثيرى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 17

17_ كسى را كه خدا گمراهش كند ، هيچ كس نمى تواند او را هدايت كند .

و من يضلل الله فما له من هاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 37 - 2،6

2- خداوند ، كسانى را كه به گمراهى بكشاند ، هدايت نخواهد كرد .

فإن الله لايهدى من يضلّ

6- كسانى كه محكوم به گمراهى اند ، هرگز هدايت نخواهند شد .

و منهم من حقّت عليه الضل_لة . .. فإن الله لايهدى من يضلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 17

17- دل و انديشه برخى از انسان ها ، حتى در برابر هدايت گرى شخص پيامبر ( ص ) نفوذناپذير است .

و إن تدعهم إلى الهدى فلن يهتدوا إذًا أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 81 - 1،2

1 - برخى از گمراهان ، گرفتار كوردلى و فاقد زمينه هدايت

و ما أنت به_دى العمى عن ضل_لتهم

2 - بى تأثير بودن قوى ترين هدايتگران و نيرومندترين هدايت ها ، در گمراهان كوردل

و

ما أنت به_دى العمى عن ضل_لتهم

از آن جايى كه فردى چون پيامبر(ص) _ كه قوى ترين هدايتگر _ و كتابى چون قرآن _ كه دربردارنده نيرومندترين پيام هدايت است _ در كوردلانى كه زمينه بينش را از دست داده اند، بى تأثيرند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 46 - 8

8 - راه هدايت ، براى كسانى كه خداوند ايشان را در اثر عملكردشان گمراه نموده بسته است .

و من يضلل اللّه فما له من سبيل

برداشت ياد شده بر اين پايه است كه آيه شريفه مربوط به وضعيت گمراه شدگان در دنيا باشد.

هدايت ناپذيرى متجاوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 74 - 11

11 _ هدايت ناپذير كردن دل هاى متجاوزان ، سنت و قانون لا يتغير الهى است .

كذلك نطبع على قلوب المعتدين

هدايت ناپذيرى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 68 - 2

2 - ردّ دعوت پيامبر ( ص ) ( دعوت به يكتاپرستى ) ، از سوى مشركان و پافشارى آنان بر شرك و بت پرستى

و ادع إلى ربّك . .. و إن ج_دلوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 29 - 11،15

11 - هرگونه تلاشى براى هدايت مشركان تابع هواى نفس ، نافرجام است .

الذين ظلموا . .. فمن يهدى من أضلّ اللّه

15 - هيچ كس ، نمى تواند مشركان هواپرست را از اضلال الهى نجات بدهد .

فمن يهدى من

أضلّ اللّه و ما لهم من ن_صرين

مراد از {ناصرين} به قرينه سياق و فراز قبلى، مى تواند {نجات دهنده} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 19

19 - دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) ، در برابر حق ستيزى و هدايت ناپذيرى كافران و مشركان

و ما أنت عليهم بوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 15

15 - يأس پيامبر ( ص ) از هدايت مشركان و كافران ، در نيمه نخست رسالت ( دوره مكه )

أنت تحكم بين عبادك فى ما كانوا فيه يختلفون

درخواست داورى خداوند _ كه به معناى دخالت خداوند با شكست مشركان در دنيا و يا كيفر دادن در آخرت است _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

هدايت ناپذيرى مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 8

8 - كارساز نبودن تبليغ و هدايت گرى هاى پيامبر ( ص ) ، در برخى از كافران و مشركان صدراسلام

و ما أنت بمسمع من فى القبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 4

4 - لجاجت در برابر ايمان و حق گريزى ، زمينه ساز آمدن عذاب الهى است .

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 14

14 - هدايت كردن مشركان و كافران در صدر اسلام ( نيمه نخست رسالت ) ، عملى مشكل و نااميدانه

بود .

و من يضلل اللّه فما له من هاد

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيه در مكه نازل گرديده بود و در آن زمان مشركان دست از مواضع شرك آلود خود برنمى داشتند. ازاين رو آيه شريفه درصدد بيان اين حقيقت است كه ايمان آوردن آنان، بسيار مشكل و مأيوسانه است و پيامبر(ص) نبايد بيش از اين، غم آنها را بخورد و خود را به زحمت بياندازد.

هدايت ناپذيرى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 48 - 4

4- گمراهى مشركان مخالف پيامبر ( ص ) در مكه ، به حدى بود كه آنان زمينه هدايت را از دست داده بودند .

فضلّوا فلايستطيعون سبيلاً

{فلايستطيعون} تفريع بر {ضلّوا} است و مراد از آن، بسته شدن تمامى راههاى هدايت براى آنان است.

هدايت ناپذيرى معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 6 - 5

5 - روى گردانان از خداوند و آيات او ، اصلاح ناپذير و غيرقابل هدايت اند .

فبأىّ حديث بعد اللّه و ءاي_ته يؤمنون

جمله {فبأىّ حديث. ..} _ كه مفيد استفهام تعجبى است _ مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه اگر انسان، در پرتو آيات الهى هدايت نشود، ديگر به هدايتى دست نخواهد يافت; چه اين كه هدايت ديگرى نيست تا از آن بهره مند گردد.

هدايت ناپذيرى معرضان از وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 13

13 - انسانِ رويگردان از هدايت الهى و پيام وحى ،

غيرقابل هدايت بهوسيله ديگر عوامل

فمن يهديه من بعد اللّه

هدايت ناپذيرى مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 3

3 _ اگر امور غيبى براى بهانه جويان و منكران آيات الهى محسوس شود، ايمان نمى آورند.

و لو أننا نزّلنا إليهم الملئكة و كلمهم الموتى و حشرنا عليهم كل شىء قبلا ما كانوا

ملائكه، سخن گفتن مردگان، شهادت موجودات جملگى از امور غيبى هستند كه حتى در فرض محسوس شدن آنها، گروهى ايمان نخواهند آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 6 - 6

6 - هدايت ناپذيران از وحى و آيات الهى ، تأثيرناپذير از هر پيام و ابزار هدايتى ديگر

فبأىّ حديث بعد اللّه و ءاي_ته يؤمنون

جمله {فبأىّ حديث. ..} _ كه مفيد استفهام تعجبى است _ مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه اگر انسان در پرتو آيات الهى هدايت نشود; ديگر به هدايتى دست نخواهد يافت; چه اين كه هدايت ديگرى نيست تا از آن بهره مند گردد.

هدايت ناپذيرى مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 50 - 1

1 - آنان كه به قرآن ايمان نمى آورند ، به هيچ گفتار هدايت بخش ديگرى ، ايمان نخواهند آورد .

فبأىّ حديث بعده يؤمنون

استفهام {فبأىّ} انكارى و تعجيبى است. بر اين اساس مفاد آيه چنين است: {وقتى آنان قرآن را _ كه با دلايل روشن همراه است _ تصديق نمى كنند، پس مسلم به هيچ سخن حقى ايمان نخواهند آورد}.

هدايت ناپذيرى مكذبان وحى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 6 - 6

6 - هدايت ناپذيران از وحى و آيات الهى ، تأثيرناپذير از هر پيام و ابزار هدايتى ديگر

فبأىّ حديث بعد اللّه و ءاي_ته يؤمنون

جمله {فبأىّ حديث. ..} _ كه مفيد استفهام تعجبى است _ مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه اگر انسان در پرتو آيات الهى هدايت نشود; ديگر به هدايتى دست نخواهد يافت; چه اين كه هدايت ديگرى نيست تا از آن بهره مند گردد.

هدايت ناپذيرى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 18 - 5

5 - منافقان ر ها شده در ظلمتِ گمراهى ها ، راه نجاتى ندارند و به ايمان راستين باز نخواهند گشت .

صم بكم عمى فهم لايرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 110 - 5،6

5 _ منافقانِ بناكننده مسجد ضرار ، مردمى هدايت ناپذير بودند .

اتخذوا مسجداً ضراراً . .. لا يزال ... ريبة فى قلوبهم إلا أن تقطع قلوبهم

6 _ اخبار خداوند از روحيه هدايت ناپذير منافقان ، متكى بر علم گسترده اوست .

لا يزال بنينهم الذى بنوا ريبة فى قلوبهم . .. و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 124 - 5

5 _ منافقان صدر اسلام ، مردمانى تأثيرناپذير در برابر آيات الهى قرآن

و إذا ما أنزلت سورة فمنهم من يقول أيّكم زادته هذه إيمناً

هدايت ناپذيرى منحرفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 6 - 3

3 -

يقين به تأثيرناپذيرى منحرفان ، مجوز ترك تبليغ و ارشاد ايشان

فما تغن النذر . فتولّ عنهم

هدايت ناپذيرى هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 43 - 6

6 _ هيچ كس ، حتى پيامبران الهى ، توانايى هدايت هواپرستان حق ناپذير را ندارد .

من اتّخذ إل_هه هويه أفأنت تكون عليه وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 5 - 4

4 - بى تأثيرى انذارگران الهى در هواپرستان حق گريز ، به رغم حكيمانه بودن پيام هاى آنان

حكمة ب_لغة فما تغن النذر

از مترتب شدن {ما تغن النذر} بر {حكمة بالغة}، استفاده مى شود كه هر چند هشدارهاى وحى، حكيمانه و رسا است; ولى در اهل هوا مؤثر نيفتاده است.

هدايت هاى خدا

محرومان از هدايت هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 37 - 9

9- محرومان از هدايت خداوند ، مردمانى بى ياورند .

فإن الله لايهدى من يضلّ و ما لهم من ن_صرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 107 - 7

7- كافران دنياپرست ، محروم از هدايت الهى اند .

استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة و أن الله لايهدى القوم الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 109 - 3

3- محرومان از هدايت الهى در دنيا ، زيانكاران و سرمايه باختگان واقعى در آخرتند .

و أن الله لايهدى القوم الك_فرين . .. لاجرم أنهم فى الأخرة هم الخ_سرون

هدايتگران

{هدايتگران}

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 181 - 1،5

1 _ گروهى از انسان ها و جنيان ، هدايتگر و عدالت پيشه اند .

و ممن خلقنا أمة يهدون بالحق و به يعدلون

برداشت فوق از ظاهر آيه _ كه حكايت از وجود چنين افرادى در ميان انسانها و جنيان دارد _ استفاده شده است، بر اين مبنا و با توجه به اينكه هدايتگران ملازم حق دانسته شده اند، معلوم مى شود مقصود هدايتگرانى هستند كه از جانب خداوند براى هدايت مردم برگزيده شده اند. قابل ذكر است كه مراد از {ممن خلقنا} به قرينه آيه 179 انسانها و جنيان است.

5 _ بايد گروهى از انسان ها و جنيان عهده دار هدايت همنوعان خويش باشند و به عدالت در ميان آنان داورى كنند .

و ممن خلقنا أمة يهدون بالحق و به يعدلون

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله هاى {يهدون} و {يعدلون} به صورت انشا ايراد شده باشد. بر اين مبنا آيه شريفه حاوى دستورى است به انسانها و جنيان كه گروهى از آنان بايد عهده دار هدايتگرى و عدالت گسترى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 3 - 2

2 - تاريخ آينده بشريت ، شاهد برانگيخته شدن مردانى بزرگ براى هدايت خلق و زنده نگه داشتن اسلام و قرآن

يتلوا عليهم ءاي_ته . .. و ءاخرين منهم لمّا يلحقوا بهم

اطاعت از هدايتگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 8،11

8 _ تنها هدايت كننده به حق ، شايسته اطاعت و پيروى كردن است .

أفمن يهدى إلى

الحق أن يتبع أمن لايهدّى إلا أن يهدى

11 _ عقل هر انسانى بر تبعيت از كسى كه به سوى حق هدايت مى كند ، فرمان مى دهد .

أفمن يهدى إلى الحق أحق أن يتبع أمن لايهدّى إلا أن يهدى

برگزيدگى هدايتگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 3 - 3

3 - برانگيختن هاديان خلق و احياگران دين ، نمودى از عزّت و حكمت خداوند

بعث فى الأُمّيّن رسولاً . .. و ءاخرين منهم لمّا يلحقوا بهم و هو العزيز الحكيم

پاداش هدايتگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 3

3 - خدا ، ضامن پاداش هدايت گران و مبلغان مخلص دين

و ما أسئلكم . .. إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 3

3 - خدا ، ضامن پاداش هدايتگران و مبلغان مخلص دين

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 3

3 - خداوند ، ضامن پاداش هدايت گران و مبلغان مخلص دين

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 3

3 - خدا ، ضامن پاداش هدايت گران و مبلغان مخلص دين است .

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

حق طلبى هدايتگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 181 - 2،6

2 _ هدايتگران الهى در جوامع ، خود همواره

ملازم حق و حقيقت هستند .

و ممن خلقنا أمة يهدون بالحق

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {باء} در {بالحق} براى مصاحبت باشد ; يعنى: يهدون مصاحبين الحق.

6 _ عهده داران هدايت در جامعه بايد خود ملازم حق باشند و با موازين و روش هاى حق ديگران را هدايت كنند .

و ممن خلقنا أمة يهدون بالحق

دشمنى با هدايتگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 97 - 12

12 - دشمنى يهود با جبرئيل ، در حقيقت دشمنى با تورات ، دشمنى با مايه هاى هدايت بشر و دشمنى با پيام آور بشارت است .

فإنه نزله . .. مصدقاً لما بين يديه و هدىً و بشرى للمؤمنين

هر يك از توصيفهاى {مصدقاً . ..} و {هدىً} و {بشرى للمؤمنين} همانند {بإذن اللّه} مى تواند پاسخى نقضى به يهوديان كينه توز با جبرئيل باشد; يعنى، دشمنى كردن با آورنده قرآن - كه دين و كتاب شما را تأييد مى كند، مايه هدايت بشر است و به سعادتها بشارت مى دهد - در واقع دشمنى كردن با تورات و ... است.

صفات هدايتگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 181 - 2

2 _ هدايتگران الهى در جوامع ، خود همواره ملازم حق و حقيقت هستند .

و ممن خلقنا أمة يهدون بالحق

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {باء} در {بالحق} براى مصاحبت باشد ; يعنى: يهدون مصاحبين الحق.

عوامل تقويت هدايتگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 120 - 4

4_ داستان پيامبران در

قرآن ، حاوى حقايقى كه مصلحان و هدايتگران جوامع بشرى را بر پيشبرد هدف هاى خويش ، قوى و استوار مى سازد .

و كلاًّ نقصّ عليك من أنباء الرسل ما نثبت به فؤادك

فضايل هدايتگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 5

5- هدايت گران و مبلغان صابر دين ، در قبال مكر ها و اذيت و آزار دشمنان ، از حمايت و لطف الهى برخوردارند .

و اصبر . .. إن الله مع الذين اتّقوا و الذين هم محسنون

مسؤوليت هدايتگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 159 - 4

4 _ هدايتگران بايد خود ملازم حق و پيرو حقيقت باشند .

يهدون بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 181 - 6

6 _ عهده داران هدايت در جامعه بايد خود ملازم حق باشند و با موازين و روش هاى حق ديگران را هدايت كنند .

و ممن خلقنا أمة يهدون بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 112 - 4

4 - هدايتگران و مبلغان الهى ، نبايد در باره زندگى خصوصى گذشته گروندگان به دين تحقيق كنند .

قال و ما علمى بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 7

7- لزوم بهره گيرى هدايت گران از شيوه هاى مختلف تبليغى ، در ارشاد گمراهان

و صرّفنا الأي_ت لعلّهم يرجعون

تعبير {صرّفنا}، اشاره به تنوع و گوناگونى دارد و فعل الهى، بيانگر ارزش ها و بايدها

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 17 - 3

3 - لزوم استفاده هدايتگران از شيوه ساده گويى براى ارشاد مردم

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

بيان الهى، در حقيقت رهنمودى به همه هدايتگران است كه بايد از اين شيوه استفاده كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 22 - 3

3 - لزوم استفاده هدايتگران ، از شيوه ساده گويى براى ارشاد مردم

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

بيان الهى، در حقيت رهنمودى است به همه هدايتگران كه بايد از اين شيوه، استفاده كنند تا همه مردم از آن بهره گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 32 - 3

3 - لزوم استفاده هدايت گران ، از شيوه ساده گويى براى ارشاد مردم

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

بيان الهى، در حقيقت رهنمودى به همه هدايت گران است كه بايد شيوه ساده گويى را در بيان حقايق براى مردم برگزينند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 40 - 3

3 - لزوم استفاده هدايت گران ، از شيوه ساده گويى براى ارشاد مردم

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

بيان الهى، در حقيقت رهنمودى به همه هدايت گران است كه در راستاى ارشاد خلق، بايد از شيوه ساده گويى استفاده كنند تا همگان از آن بهره مند شوند.

نقش هدايتگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 10

10- پيمودن راه تكامل و رسيدن به معارف ويژه الهى ، نيازمند معلم و راهنما است .

هل

أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

اين كه موسى(ع) خود را براى رسيدن به رشد، به تبعيت از خضر(ع) ناگزير مى بيند و براى ملاقات با وى، سفر و مشقت هاى آن را تحمّل مى كند، نشان احساس نياز او به راهنما است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 10

10 - در هدايت ، صرف واجد شرايط بودن هادى كافى نيست و ظرفيت و استعداد افراد تحت هدايت نيز شرط است .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عامًا فأخذهم الطوفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 14 - 8

8 - سرچشمه هدايت ، خداوند است و هدايت گران ، ابلاغ كننده هشدار هاى اويند .

إنّ علينا . .. فأنذرتكم

تغيير ضميرهاى جمع (نا) به مفرد (تُ)، مى تواند نشانگر اين باشد كه هرگونه هدايتى كه در قالب انذار انجام گرفته است، بالاصاله از خداوند است; گرچه به زبان فرستادگان او بيان شده باشد.

هدايتگران اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 21 - 2

2_ حركت انسان در صحنه قيامت ، با راهنمايى و فرمان ملائكه

معها سائق

بنابراين كه {سائق} فرشته اى از فرشتگان باشد _ و نه اعمال آدمى _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.

هدايتگران امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 7 - 8،9،10

8_ همه امت ها از هدايت گرى كه آنان را به راه درست راهنما باشد ، برخوردارند .

و لكل

قوم هاد

9_ بهره مند ساختن امت ها از هدايت گر از سنت هاى خداوند است .

و لكل قوم هاد

10_ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول الله عزوجل : { إنما أنت منذر و لكل قوم هاد } فقال : رسول الله ( ص ) المنذر و لكل زمان منّا هاد يهديهم إلى ما جاء به نبى الله ( ص ) ثم الهداة من بعده علىّ ثم الأوصياء واحد بعد واحد ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداى عزوجل: {إنما أنت منذر و لكل قوم هاد} روايت شده است كه فرمود: {منذر} رسول خدا(ص) است و براى هر زمانى هدايت كننده اى از ماست كه مردم را به سوى آنچه پيغمبر خدا آورده است هدايت مى كند و هدايت كنندگان بعد از رسول خدا، على(ع) و سپس اوصياى او يكى بعد از ديگرى هستند}.

هدايتگران بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 159 - 1،2،3

1 _ گروهى اندك از قوم موسى ، مردمى هدايتگر و عدالت پيشه بودند .

و من قوم موسى امة يهدون بالحق و به يعدلون

2 _ هدايتگران قوم موسى خود همواره ملازم حق و حقيقت بودند .

يهدون بالحق

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {باء} در {بالحق} براى مصاحبت باشد در اين صورت {بالحق} حال براى فاعل {يهدون} است ; يعنى: {يهدون مصاحبين الحق}.

3 _ هدايتگران قوم موسى با روش ها و موازين حق ، نه اسباب باطل ، مردم را هدايت مى كردند .

يهدون بالحق

برداشت فوق بر اين اساس است كه {باء} در {بالحق} براى استعانت باشد.

هدايتگران و حق

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 159 - 4

4 _ هدايتگران بايد خود ملازم حق و پيرو حقيقت باشند .

يهدون بالحق

هدايتگرى

آثار هدايتگرى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 78 - 4

4 - خالقيت و هدايت گرى خدا ، جلوه دوستى و مهر و محبت او به خلق

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين . الذى خلقنى فهو يهدين

جمله {الذى خلقنى. ..} تعليل بر آيه پيش و دليل براى دوست بودن خدا براى انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 12

12 - شأن هدايت گرى ، شايسته آفريدگارى كه سرشت انسان را پديد آورده و از خواست ها و نياز هاى او آگاه است .

إلاّ الذى فطرنى فإنّه سيهدين

تفريع هدايت بر جنبه آفريدگارى و سرشت آفرينى خداوند، حكايت از مطلب ياد شده دارد.

آثار هدايتگرى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 6 - 9

9 - هدايت قرآن ، منجر به عزت و ستودگى مى شود .

يهدى إلى صرط العزيز الحميد

ذكر دو صفت {عزيز} و {حميد} به جاى ساير صفات خداوند (به عنوان مضاف اليه {صراط}) اشعار دارد به اين كه راهى كه قرآن انسان ها را به آن رهنمون مى كند، راه خدايى است كه عزت و ستودگى دارد و طى كنندگان آن راه هم آن دو صفت را به دست خواهند آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 5،6،9

5

- راهنما بودن قرآن به درستى و حق ، فلسفه و دليل ايمان آوردن گروهى از جن به اين كتاب

يهدى إلى الرشد ف_امنّا به

{فا} در {فآمنّا} عاطفه و براى ربط مسبب به سبب است; يعنى، چون قرآن به رشد هدايت مى كند، پس ما به اين سبب به آن ايمان آورديم.

6 - راهنما بودن قرآن به راه حق و درستى ، مقتضى ايمان به آن است .

يهدى إلى الرشد ف_امنّا به

9 - راهنما بودن قرآن از سوى خداوند ، مقتضى شرك نورزيدن و شريك ندانستن هيچ كس براى او است .

يهدى إلى الرشد ف_امنّا به و لن نشرك بربّنا أحدًا

آثار هدايتگرى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 17

17- دل و انديشه برخى از انسان ها ، حتى در برابر هدايت گرى شخص پيامبر ( ص ) نفوذناپذير است .

و إن تدعهم إلى الهدى فلن يهتدوا إذًا أبدًا

بعد هدايتگرى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 20 - 2

2 - روشنگرى و معرفت بخشى دين ، داراى ابعاد گسترده

ه_ذا بصائر للناس

تعبير به {بصائر} و نه {بصيرة}، نمايانگر اين حقيقت است كه دين نه در يك بُعد; بلكه در همه ابعاد زندگى به انسان بينش صحيح مى دهد.

روش هدايتگرى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 6

6- راهنمايى ها و هدايت هاى حضرت ابراهيم ( ع ) به آزر ، همراه با لطف و مهربانى بوده است .

ي_أبت . .. فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

خطاب {يا

أبت} حاكى از اظهار شفقت ابراهيم(ع) به آزر است. علاوه بر اين كه او آزر را جاهل نخواند و بر محدوديت آگاهى خود نيز تصريح كرد (من العلم); اين روش، سرشار از عطوفت به مخاطب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 8

8- حضرت ابراهيم ( ع ) با برخوردى عاطفى و مؤدبانه سعى در ارشاد و هدايت آزر داشت .

ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

خطاب {ياأبت} گوياى عطوفت ابراهيم(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 5

5- حضرت ابراهيم ( ع ) با وعده استغفار به آزر ، سعى در متمايل ساختن او به توحيد و درمان سرسختى او داشت .

قال سل_م عليك سأستغفر لك ربّى

نرمى پاسخ ابراهيم(ع) و وعده استغفار به او، ممكن است به جهت متنبه ساختن و نرم كردن دل او براى دست برداشتن از بت پرستى باشد.

روش هدايتگرى تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 6

6- استفاده { تورات } از گرايش ها و عواطف خويشاوندى بنى اسرائيل ، جهت هدايت و گرايش آنان به توحيد

و ءاتينا موسى . .. ذرّية من حملنا مع نوح

اين برداشت با توجه به دو نكته است ذيل است: 1_ بنابراين كه نصب {ذرّية} به حرف نداى محذوف و ادامه كلام تورات در آيه قبل باشد (و آتينا موسى الكتاب . ..ألاّتتخذوا ... يا ذرّية من حملنا مع نوح). 2- آيه در پى دعوت از بنى اسرائيل به توحيد، به آنان يادآورى

مى كند كه آنها از فرزندان همراهان نجات يافته نوح هستند، تا به اين وسيله ايشان را به قبول دعوت برانگيزاند.

روش هدايتگرى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 20

20- استفاده از تهديد و تشويق ، روش قرآن در تربيت و هدايت انسان

إنه كان حليمًا غفورًا

{حليماً} دربردارنده تهديد و {غفوراً} نويدى است اميدبخش و مشعر به تشويق

روش هدايتگرى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 56 - 2

2 _ بشارت و اخطار ، دو روش تربيتى _ هدايتى و تبليغى پيامبراسلام ( ص )

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

روش هدايتگرى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 3

3 _ استفاده نوح ( ع ) از عواطف قومى براى هدايت مردم خويش

فقال يقوم اعبدوا اللّه

نوح با نسبت دادن مردمان به خويشتن با اضافه كلمه {قوم} به {يا} متكلم (يا قوم، يعنى اى مردم من)، در صدد برانگيختن عواطف آنان به سوى خود

زمينه هدايتگرى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 46 - 7

7 - هدايت و اضلال الهى نسبت به انسان ، محصول عملكرد خود او است .

إنّ الظ_لمين فى عذاب مقيم . .. و من يضلل اللّه

زمينه هدايتگرى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 82 - 12

12- انسان ها خود ، در بهره بردن يا محروميت از هدايت قرآن نقش اصلى را دارند .

من

القرءان ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين و لايزيد الظ_لمين إلاّ خسارًا

وصف {مؤمنين} و {ظالمين} مشعر به عليت است; يعنى، روحيه حق پذيرى مؤمن، زمينه بهرهورى وى از شفا و روحيهء حق ناپذيرى ظالم، عامل محروميت وى از قرآن است.

شرايط هدايتگرى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 14

14_ بيزار نبودن مردم از معارف الهى ، شرط توانايى پيامبران بر هدايت ايشان

أنلزمكموها و أنتم لها ك_رهون

عموميت هدايتگرى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 10

10 - هدايت يافتن و سود بردن از قرآن ، براى تمامى طيف هاى اجتماعى جامعه بشرى ، ممكن و ميسر است .

إنّا أنزلنا عليك الكت_ب للناس بالحقّ فمن اهتدى فلنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 11 - 3

3 - شايستگى قرآن براى تذكّر و ارشاد همه مردم ، دليل لزوم پرهيز از منحصر ساختن مجالس آموزش آن به قشرى خاص

فأنت له تصدّى . .. فأنت عنه تلهّى . كلاّ إنّها تذكرة

عموميت هدايتگرى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 112 - 1

1 - اهتمام نوح ( ع ) به هدايت همه طبقات جامعه ، بدون در نظر گرفتن پيشينه آنان

قال و ما علمى بما كانوا يعملون

{ما} در {ما علمى} استفهاميه و به معناى {أىّ شىء} است و {بما كانوا. ..} متعلق به {علمى} مى باشد. جمله {كانوا يعملون} نيز ماضى استمرارى است; يعنى، {أىّ شىء فائدة علمى بأعمالهم الماضية; مرا

با اعمال گذشته آنان چكار؟}

منشأ هدايتگرى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 9

9 - راهنما بودن قرآن از سوى خداوند ، مقتضى شرك نورزيدن و شريك ندانستن هيچ كس براى او است .

يهدى إلى الرشد ف_امنّا به و لن نشرك بربّنا أحدًا

منشأ هدايتگرى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 5

5 _ اشتياق شديد پيامبر ( ص ) به هدايت مردم ، نشأت يافته از رحمت و رأفت آن حضرت بود ، نه معلول نياز او به آنان .

حريص عليكم . .. فإن تولوا فقل حسبى اللّه ... عليه توكلت

در آيه قبل سخن از اشتياق شديد پيامبر(ص) به ميان آمد و خداوند براى نفى پندار غلط گمراهان _ كه ممكن بود تلاش پيامبر (ص) را ناشى از احتياج به مردم تلقى كنند _ در اين آيه مى فرمايد: روى گردانى گمراهان، زيانى به پيامبر(ص) نمى رساند، چه اينكه او متكى به خداست.

منشأ هدايتگرى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 37 - 4

4 - موسى ( ع ) ، پيام آور هدايت مردمان از نزد خداوند

و قال موسى ربّى أعلم بمن جاء بالهدى

مراد موسى از {من جاء بالهدى} خود وى مى باشد.

نشانه هاى هدايتگرى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 6

6 - تسبيح گويى همه موجودات عالم براى خداوند ، جلوه اى از هدايت گرى او نسبت به آنها است .

اللّه

نور السم_وت و الأرض . .. يهدى اللّه لنوره من يشاء ... ألم تر أنّ اللّه يسب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 4

4- قوانين حق شريعت ، تبلور هدايت الهى نسبت به خلق

أرسل . .. بالهدى و دين الحقّ

عطف {دين الحقّ} بر {الهدى} ممكن است عطف تفسيرى باشد.

ويژگيهاى هدايتگرى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 14

14- آگاهى هاى ويژه حضرت ابراهيم ( ع ) ، هدايت گر انسان ها به راه راست و به دور از افراط و تفريط

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

{سوىّ} به چيزى گفته مى شود كه از افراط و تفريط مصون باشد(مفردات راغب). و { صراطاً سويّاً}، يعنى راهى كه از تعادل كامل برخوردار و از افراط و تفريط به دور باشد.

ويژگيهاى هدايتگرى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 15

15- پيامبران ، انسان ها را به راه تام و كامل و به دور از افراط و تفريط هدايت مى كنند .

فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

ويژگيهاى هدايتگرى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 3 - 3

3 - هدايت قرآن ، كامل و به دور از هر شايبه كاستى و نقص است .

الكت_ب . .. هدًى

{هدًى} مصدر و به معناى اسم فاعل (هادى) است. كاربرد آن به جاى اسم فاعل، اشاره به هدايت محض بودن آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 6

6 - هدايت و راهنمايى هاى قرآن ، به دور از هر كاستى و پيراسته از كمترين پيامد ناهنجار

أرسل رسوله بالهدى

در صورتى كه مراد از {هدى} قرآن باشد; تعبير مصدر به جاى اسم فاعل (هادى) اشاره به اين حقيقت دارد كه قرآن، محض هدايت است; يعنى، رهنمودهاى قرآن مستلزم هيچ ضلالت و همراه با هيچ گمراهى و سر درگمى نيست.

ويژگيهاى هدايتگرى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 112 - 1

1 - اهتمام نوح ( ع ) به هدايت همه طبقات جامعه ، بدون در نظر گرفتن پيشينه آنان

قال و ما علمى بما كانوا يعملون

{ما} در {ما علمى} استفهاميه و به معناى {أىّ شىء} است و {بما كانوا. ..} متعلق به {علمى} مى باشد. جمله {كانوا يعملون} نيز ماضى استمرارى است; يعنى، {أىّ شىء فائدة علمى بأعمالهم الماضية; مرا با اعمال گذشته آنان چكار؟}

هدايتگرى آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 105 - 1

1 _ خداوند آيات خويش را به شكلهاى مختلف براى بصيرت دادن به انسانها ارائه مى كند.

قد جاءكم بصائر . .. كذلك نصرف الأيت و ليقولوا

{ليقولوا} عطف به محذوف است كه به قرينه آيه قبل، كه سخن از بصائر بود، مى تواند فعل {لتبصروا} و يا هر فعل ديگرى كه بيانگر اين معنى است باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 7

7 _ ربوبيت خداوند بر بندگان مايه هدايت آنان به وسيله آيات

و نشانه هاى خويش

ءامنا بايت ربنا لما جاءتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 1،5

1 - خداوند ، آيات متعددى را براى هدايت بشر و يادآورى به او فرستاده است .

قال كذلك أتتك ءاي_تنا

5 - هدايت هاى ابلاغ شده از سوى خداوند ، آيات او هستند .

إمّا يأيتنّكم منّى هدًى فمن اتبع هداى . .. قال كذلك أتتك ءاي_تنا

در آيات پيشين {هدايت} محور كلام بود. در اين آيه از هدايت هاى الهى _ كه در {هدًى} و {هداى} مطرح گرديده بود _ با تعبير {آياتنا} ياد شده است تا گوياى اين حقيقت باشد كه هدايت هاى الهى، همان آيات او مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 1

1 - خداوند ، فرستنده آيات روشنگر حقايق و راه هدايت از گمراهى ، براى مردمان

و لقد أنزلنا إليكم ءاي_ت مبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 19

19 - خداوند ، هدايتگر مردم از طريق نزول آيات روشنگر ، تبيين سرگذشت امت هاى پيشين و موعظه و اندرزها

و لقد أنزلنا إليكم ءاي_ت مبيّن_ت و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم و موعظة . .. يهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 46 - 6

6 - آيات الهى ( قرآن ) ، بيانگر صراط مستقيم الهى و رهنمون كننده به اين راه است .

لقد أنزلنا ءاي_ت مبيّن_ت و اللّه يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

خداوند متعال، در توصيف آياتش فرمود:

{آيات روشنگر}; ولى متعلق روشنگرى را (اين كه چه چيز را روشن مى سازد) بيان نفرمود; ولى ذيل آيه (و اللّه يهدى. ..) مى تواند قرينه باشد كه متعلق آن، صراط مستقيم الهى و هدايت به اين راه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 6 - 3،7

3 - يادكرد آيات تكوينى به انسان ها ، تذكرى سازنده و ضرورى در هدايت آنان

تلك ءاي_ت اللّه نتلوها عليك بالحقّ

بنابراين كه {بالحقّ} متعلق به {نتلو} باشد، مى توان استفاده كرد كه تلاوت آيات و تذكر به آن، امرى بايسته و ضرورى در جهت هدايت بشر است.

7 - معارف وحى و آيات الهى ، نيرومندترين وسيله و عامل هدايت انسان

فبأىّ حديث بعد اللّه و ءاي_ته يؤمنون

خداوند مى فرمايد: پس از قرآن ديگر پيامى نيست كه بتواند منكران قرآن را هدايت كند. از اين بيان استفاده مى شود كه قرآن بالاترين حد كارايى و روشنگرى را دارا است.

هدايتگرى آيات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 2 - 1

1 - آيات قرآن ، آياتى هدايتگر و بشارت دهنده

تلك ءاي_ت القرءان . .. هدًى و بشرى للمؤمنين

كلمه هاى {هدًى} و {بشرى} مصدر به معناى اسم فاعل (هادية و مبشرة) و حال براى {آيات} است.

هدايتگرى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 18

18 _ بردبارى و شكيبايى ابراهيم ( ع ) در راه هدايت مردم و انجام تكاليف الهى

إن إبرهيم لأوّه حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم

- 19 - 43 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از دانش و آگاهى هاى ويژه براى هدايت ديگران

ي_أبت إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) براى هدايت آزر به توحيد و نجات وى از عذاب الهى ، تلاشى دلسوزانه داشت .

ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 6،7،9

6- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، از سوى خداوند به عنوان هادى و راهنماى مردم برگزيده شدند .

و جعلن_هم أئمة يهدون

7- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موظف بودند كه درچارچوب فرمان هاى الهى به هدايت مردم بپردازند ; و نه بر اساس سليقه شخصى و نه دستور گيرى از ديگران .

و جعلن_هم أئمة يهدون بأمرنا

{بأمرنا} متعلق به {يهدون} و در حقيقت به منزله قيد و شرط براى هدايت كردن است; يعنى، هدايت كردن مردم بايد به فرمان ما باشد

9- هدايت مردم به سوى خدا و صفات ، افعال و سخنان او ، وظيفه ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود .

و جعلن_هم أئمة يهدون بأمرنا

برداشت ياد شده براساس دو نكته است: 1_ {أمر} در اصل به معناى شأن و لفظى است عام كه شامل تمامى افعال و اقوال مى شود (مفردات راغب). 2_ {باء} در {بأمرنا} ممكن است براى غايت و به معناى {إلى} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13

- شعراء - 26 - 83 - 5

5 - ابراهيم ( ع ) آرزومند دريافت حكومت از جانب خدا ، براى هدايت و تدبيرامور مردم

ربّ هب لى حكمًا وألحقنى بالصلحين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {حكم} در آيه معادل {حكومة} (سرپرستى و تدبير امور خلق) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 1

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) پس از نجات از آتش ، قوم خود را ر ها نكرد و به ارشاد آنان پرداخت .

فأنج_يه اللّه من النار . .. و قال إنّما اتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 2

2 - اهتمام ابراهيم ( ع ) ، به هدايت نسل پس از خويش

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

چنانچه فاعل {جعل} ابراهيم(ع) باشد، به قرينه آيات پيشين _ كه در مورد آن حضرت بود _ مطلب بالا قابل برداشت است.

هدايتگرى اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 19

19 - اديان الهى ، هدايتگر مردم و وسيله رسيدن آنان به صلح و امنيت است .

والسل_م على من اتبع الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 4 - 3

3 - اديان الهى و شريعت اسلام ، راهنماى انسان ها به راه راستِ بى هيچ كجى و انحرافى

إنّك لمن المرسلين . على صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 6 - 9

9

- مردمِ بى بهره از تعاليم پيامبران و اديان الهى ، مردمى غافل و بى خبراند .

لتنذر قومًا ما أُنذر ءاباؤهم فهم غ_فلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 5

5 - نشان دادن راه درست زندگى ، از اهداف اديان توحيدى و پيامبران الهى

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه راه درستى كه مؤمن آل فرعون مردم را به آن فرا مى خواند، همان راه پيامبران (چون حضرت موسى(ع)) و اديان الهى (چون يهود) بود.

هدايتگرى اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 6،7،9

6- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، از سوى خداوند به عنوان هادى و راهنماى مردم برگزيده شدند .

و جعلن_هم أئمة يهدون

7- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موظف بودند كه درچارچوب فرمان هاى الهى به هدايت مردم بپردازند ; و نه بر اساس سليقه شخصى و نه دستور گيرى از ديگران .

و جعلن_هم أئمة يهدون بأمرنا

{بأمرنا} متعلق به {يهدون} و در حقيقت به منزله قيد و شرط براى هدايت كردن است; يعنى، هدايت كردن مردم بايد به فرمان ما باشد

9- هدايت مردم به سوى خدا و صفات ، افعال و سخنان او ، وظيفه ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود .

و جعلن_هم أئمة يهدون بأمرنا

برداشت ياد شده براساس دو نكته است: 1_ {أمر} در اصل به معناى شأن و لفظى است عام كه شامل تمامى افعال و اقوال مى شود (مفردات راغب). 2_ {باء} در {بأمرنا}

ممكن است براى غايت و به معناى {إلى} باشد.

هدايتگرى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 9

9 - اسلام و قرآن ، برنامه هدايتى خداوند براى انسانهاست .

إن هدى اللّه هو الهدى

مصداق مورد نظر براى {هدى اللّه} چنانچه مفسران گفته اند، قرآن و اسلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 5

5 _ قرآن و اسلام پاسخگوى همه نيازهاى هدايتى بشر و حجت تامه پروردگار است.

و تمت كلمت ربك

لازمه تمام بودن قرآن و در نتيجه اسلام، توان پاسخگويى به همه نيازهاست ; به گونه اى كه به بيرون از خود نيازى نداشته باشد ; همان گونه كه راغب مى گويد: {تمام . .. انتهائه إلى حد لا يحتاج إلى شىء خارج عنه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 3

3 - رد دعوت پيامبر ( ص ) از سوى مشركان ، على رغم اعتقاد آنان به هدايت بخش بودن آيين آن حضرت

و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 4 - 3

3 - اديان الهى و شريعت اسلام ، راهنماى انسان ها به راه راستِ بى هيچ كجى و انحرافى

إنّك لمن المرسلين . على صرط مستقيم

هدايتگرى امام على(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 7 - 10

10_ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول الله عزوجل : { إنما

أنت منذر و لكل قوم هاد } فقال : رسول الله ( ص ) المنذر و لكل زمان منّا هاد يهديهم إلى ما جاء به نبى الله ( ص ) ثم الهداة من بعده علىّ ثم الأوصياء واحد بعد واحد ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداى عزوجل: {إنما أنت منذر و لكل قوم هاد} روايت شده است كه فرمود: {منذر} رسول خدا(ص) است و براى هر زمانى هدايت كننده اى از ماست كه مردم را به سوى آنچه پيغمبر خدا آورده است هدايت مى كند و هدايت كنندگان بعد از رسول خدا، على(ع) و سپس اوصياى او يكى بعد از ديگرى هستند}.

هدايتگرى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 4

4 _ توجه انبيا به منفعت خواهى و خطرگريزى انسان در انتخاب روش هدايت

رسلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 7

7 _ صلح و امنيت ، در سايه هدايت هاى انبياى الهى

يهدى به اللّه من اتبع رضونه سبل السلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 1

1 _ خداوند قبل از پيامبر(ص) نيز رسولانى را براى هدايت امّتها برانگيخته بود.

و لقد أرسلنا إلى أمم من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 16

16 _ هدايت پيامبران و كتب آسمانى، يادآورى و بيدار ساختن فطرت آدمى است.

إن هو إلا ذكرى للعلمين

{ذكر} به معناى يادآورى است و معمولا در مواردى به كار مى رود كه

موضوع مورد نظر قبلا فراگرفته شده، ولى از ياد رفته باشد. بنابراين هدايتهاى انبيا يادآورى آموخته هاى فطرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 130 - 3،5

3 _ اشتراك جن و انس در لزوم اطاعت از رسولان الهى و بهرهورى از هدايتهاى ايشان

يمعشر الجن و الإنس ألم يأتكم رسل منكم

5 _ جن داراى شعور و اختيار و نيازمند هدايت رسولان الهى است.

يمعشر الجن و الإنس ألم يأتكم رسل منكم

مقتضاى بازخواست و درست بودن توبيخ آن است كه مورد داراى شعور اختيار و تكليف باشد. در غير اين صورت بازخواست و توبيخ و كيفر موجه نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 5،6،7

5 _ اقوام پيشين ، بهره مند از وجود پيامبرانى هدايتگر

و لقد جاءتهم رسلهم بالبينت

6 _ پيامبران اقوام گذشته برخوردار از دلايل و معجزاتى روشن براى هدايت آنان

و لقد جاءتهم رسلهم بالبينت

7 _ پيامبران در پى مشاهده تكذيب معارف دين از سوى امت ها ، معجزاتى را براى هدايتشان پيشاروى آنان قرار دادند .

و لقد جاءتهم رسلهم بالبينت فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا من قبل

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ما} در {بما كذبوا} موصول اسمى باشد و مضاف إليه كلمه {قبل} مجىء البينات باشد. البته در اين صورت ضميرى پس از {كذبوا} مقدر خواهد بود. بنابراين تقدير جمله چنين است: فما كانوا ليؤمنوا بالذى كذبوا به من قبل مجىء البينات.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 74 - 2

2 _ پيامبرانى كه در فاصله بين

حضرت نوح و موسى ( ع ) مبعوث شدند ، هر كدام عهده دار هدايت قوم خود بودند .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. ثم بعثنا من بعده رسلا إلى قومهم ... ثم بعثنا من بعدهم م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 1

1_ پيامبران پيشين براى گرايش دادن مردم به توحيد تلاشى پى گير داشتند و مدتى مديد به هدايت آنان همّت مى گماشتند .

حتّى إذا استيئس الرسل و ظنوا أنهم قد كذبوا

{حتى} غايت براى جمله اى محذوف است و تقدير كلام با توجه به آيه قبل و نيز آيه مورد بحث مى تواند اين گونه باشد: آن پيامبرانى كه به سوى امتهاى پيشين فرستاديم، مردم خويش را دعوت كردند ; ولى آنان نپذيرفتند. ايشان را به آمدن عذاب هشدار دادند، دست برنداشتند تا اينكه ... . روشن است كه نااميد شدن پيامبران در مدت كوتاه تحقق نمى يابد و بدون تلاش نيز مأيوس شدن وجه صحيحى ندارد. از اين رو {حتّى إذا استيئس الرسل} حاكى از تلاش پى گير در مدت طولانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 8

8- حضرت موسى ( ع ) ، داراى هدفى مشترك با پيامبراسلام ( ص ) در نجات مردم از ظلمت ها و هدايت آنان به سوى نور

كت_ب أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت . .. لقد أرسلنا موسى بأي_تنا أن أخرج قو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 16

16- تشويق مردم با وعده

به پاداش مادى و معنوى ، از روش هاى انبيا در هدايت

يدعوكم ليغفر لكم . .. و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

پاداش مادى از طول عمر و پاداش معنوى از آمرزش، قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 6

6- برخى از امت ها با اعزام انبيا به سوى آنان ، هدايت يافتند و برخى ديگر بر گمراهى خود باقى ماندند .

فمنهم من هدى الله و منهم من حقّت عليه الضل_لة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 94 - 6

6- پيام رسولان الهى ، سراسر هدايت و راهنمايى است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا إذ جاءهم الهدى . .. بشرًا رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 3

3 - هدايت و اصلاح ، هدف اصلى رسالت پيامبران

فقولا له . .. لعلّه يتذكّر أو يخشى

فرعون با آن كه طغيان گرى زورگو بود، ولى موسى و هارون(ع) دستور جمع آورى سپاه و نبرد با او را نداشتند; بلكه مأمور بودند با ارائه آيات الهى و گفتار نرم، او را هدايت كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 13

13 - زمينه سازى و آماده سازى فكرى و روانى گمراهان ، از روش هاى پيامبران در ارشاد و راهنمايى آنان

ي_قوم إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 11

11 - فرستادن پيامبران ، همواركننده راه

دسترسى انسان به هدايت و آيات الهى است .

لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءاي_تك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 73 - 2

2 - هدف پيامبران ، نماياندن راه درست زندگى براى بشر است ، نه تحصيل منافع مادى براى خود .

أم تسئلهم خرجًا . .. و إنّك لتدعوهم إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 11

11 _ تلاش براى سوق دادن انسان ها به بهشت و نجات آنان از ابتلاى به آتش جهنم ، از هدف هاى پيامبران الهى

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 27 - 7

7 _ پيامبران ، ارائه دهنده راه و روش زندگى سعادتمندانه

ي_ليتنى اتّخذت مع الرسول سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 13

13 - ربوبيت خدا بر مردمان ، مقتضى بعثت پيامبران براى هدايت و راهنمايى آنان

قل ربّى أعلم من جاء بالهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 25 - 7

7 - برخى از پيامبران ، داراى نوشته هايى از تعاليم الهى براى هدايت مردم بودند .

جاءتهم رسلهم . .. بالزّبر

{زبور} (مفرد {زُبُر}) به معناى نوشته است. آمدن آن با كتاب به طور مستقل، مى تواند اشاره باشد به نوشته هايى كه برخى از رسولان الهى _ جدا از كتاب آسمان _ داشته اند. اين نوشته ها حاوى يك سلسله مطالب پندآموز و هدايت

گر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 4 - 2

2 - راه پيامبران الهى ، راهى مستقيم و به دور از كژى و انحراف

على صرط مستقيم

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه {على صراط. ..} متعلق به {المرسلين} و به تقدير {الذين اُرسلوا على صراط مستقيم} باشد; يعنى، قطعاً تو از جمله آن كسانى هستى كه بر صراط مستقيم فرستاده شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 6 - 8،9

8 - غفلت زدايى از مردمِ غافل و بيدار كردن آنان ، از اهداف رسالت و فلسفه بعثت رسولان الهى

لتنذر قومًا ما أُنذر ءاباؤهم فهم غ_فلون

9 - مردمِ بى بهره از تعاليم پيامبران و اديان الهى ، مردمى غافل و بى خبراند .

لتنذر قومًا ما أُنذر ءاباؤهم فهم غ_فلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 72 - 5

5 - انسان ها ، بدون تعاليم پيامبران ، از راه درست هدايت دور شده و با انواع خطر ها و آفت هاى گريزناپذير رو به رو خواهند شد .

و لقد ضلّ قبلهم أكثر الأوّلين . و لقد أرسلنا فيهم منذرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه انذار و اخطار مردم از سوى منذران الهى، حاكى از اين حقيقت است كه بر سر راه انسان ها، خطرهايى وجود دارد كه به وسيله پيامبران الهى شناخته مى شود. و اگر انسان ها به اين اخطارها توجه نكنند، با آنها رو به رو خواهند شد. گفتنى است معناى لغوى {انذار} (اعلام

به امرى خطرناك و شايسته برحذر بودن)، مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 5

5 - راه پيامبران ، راه مستقيم و بى انحراف

و هدين_هما الصرط المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 10

10 - اعتراف كافران در حضور نگهبانان و دربانان دوزخ ، به آمدن پيامبران تلاوت گر آيات خداوند و انذارگران الهى براى هدايت آنان

ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم و ينذرونكم لقاء يومكم ه_ذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 5

5 - نشان دادن راه درست زندگى ، از اهداف اديان توحيدى و پيامبران الهى

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه راه درستى كه مؤمن آل فرعون مردم را به آن فرا مى خواند، همان راه پيامبران (چون حضرت موسى(ع)) و اديان الهى (چون يهود) بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 1

1 - تلاش همه جانبه و مستمر پيامبران الهى ، براى هدايت قوم عاد و ثمود

إذ جاءتهم الرّسل من بين أيديهم و من خلفهم

مراد از {من بين أيديهم و من خلفهم} جميع جهات است و اين كنايه از تلاش همه جانبه مى باشد; چنان كه استمرار را نيز مى فهماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 6،7

6 - علاقه شديد پيامبران الهى ، نسبت به هدايت و رستگارى انسان

ها

ق_ل أوَ لو جئتكم بأهدى ممّا وجدتم عليه ءاباءكم

پيامبران، در برابر مخالفت هاى مؤكد قوم خويش (إنّا وجدنا . .. إنّا على آثارهم) با لحنى نرم و ملايم آنان را به مسير آيين توحيد فرامى خواندند، از اين مطلب، شيفتگى شديد آنان به هدايت انسان ها استفاده مى شود.

7 - هدايت و رستگارى كامل ، تنها در پرتو تعاليم وحى و پيامبران الهى است .

أوَ لو جئتكم بأهدى ممّا وجدتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 5

5 - خداوند و پيامبران ، خواستار هدايت تمامى انسان ها و اتمام حجت بر آنان

و ما نريهم من ءاية إلاّ هى أكبر من أُختها

از اين كه خداوند، آيات و معجزات متعددى را به دست پيامبران ارائه مى كند و در اثبات حقانيت پيامبران و هدايت مردم به يك معجزه اكتفا نمى كند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 21 - 5

5- پيامبران ، خواهان هدايت مردم با تبليغ آزاد و نه حركت هاى تعرضى وتهاجمى *

و إن لم تؤمنوا لى فاعتزلون

با الغاى خصوصيت از شخص موسى(ع)، تعبير {فاعتزلون} مى نماياند كه خط رسالت براساس تهاجم استوار نبوده است; بلكه آزادى بيان را تضمين كننده پيشرفت رسالت خويش مى دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 9

9- سرگذشت هود و انذار هاى او به قوم خود ، نمونه اى از سرگذشت رسولان الهى و تلاش آنان براى هدايت مردم در طول تاريخ

و قد خلت النذر

من بين يديه و من خلفه

مى توان گفت: تعبير {قد خلت . .. و من خلفه} در آيه شريفه، به صورت جمله معترضه آمده، تا بيانگر اين معنا باشد كه يادكرد سرگذشت هود به مثابه يادكرد ديگر پيامبران است; زيرا آنان در هدف مشترك بوده اند و سرگذشت هود به عنوان نمونه ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 6

6 - رسولان الهى ، خود بهترين گواه وصول هدايت به خلق و اتمام حجت بر آنان *

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا

{شاهداً} ممكن است نظر به شهادت بر اصل پيام رسانى به خلق و فرستادن رسول داشته باشد و قيد محذوف از فعل {أرسلناك} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 8

8 - تجهيز پيامبران از سوى خداوند به معجزاتى روشن و قاطع ، براى پيشبرد اهداف هدايتى خويش

أرسلن_ه . .. بسلط_ن مبين

در صورتى كه مراد از حجت و برهان (سلطان) حجت حسى باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 2

2 - محور نبوت پيامبران ، يادآورى ارزش ها به خلق و بيدارسازى فطرت خفته آنان است .

أءلقى الذكر عليه من بيننا

از آيه شريفه استفاده مى شود كه قوم ثمود، واژه {ذكر} را بر محتواى پيام صالح(ع) اطلاق كرده اند و چه بسا اين تعبير را از خود آن حضرت گرفته باشند. به هر حال خداوند اين وصف را رد نكرده است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 6 - 7

7 - هدايت انسان ها ، فلسفه بعثت پيامبران

تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت فقالوا أبشر يهدوننا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 17 - 6

6 - پيامبران براى ارشاد مردم ، آغازگر حركت بوده و در انتظار مراجعه آنان نمى مانند .

اذهب إلى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 8

8$ - هدايت مردم به خداوند و بيان ربوبيت او و ايجاد حالت خداترسى در آنان ، از نخستين اهداف پيامبران است .

فقل . .. و أهديك إلى ربّك فتخشى

- هدايت مردم به خداوند و بيان ربوبيت او و ايجاد حالت خداترسى در آنان، از نخستين اهداف پيامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 20 - 2

2$ - معجزات پيامبران ، نشانه صداقت آنان در به عهده داشتن مسؤوليت هدايت و انذار است .

و أهديك . .. فتخشى . فأريه الأية الكبرى

{فاء} در {فأراه} براى تعقيب است و مى رساند كه آوردن معجزه در پى ادعاى هدايت گرى و نيز انذار فرعون صورت پذيرفته است. كلمه {آية} به معناى علامت و نشانه است و مصداق مورد نظر از آن، معجزه عصا و يا مجموع عصا و يدبيضا است كه نشانه رسالت حضرت موسى(ع) بود.

هدايتگرى انجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 8

8 - تورات و انجيل ، راهگشاى حل اختلاف مذهبى يهود و نصارا

قالت اليهود . .. و قالت

النصرى ... و هم يتلون الكتب

جمله حاليه {و هم يتلون الكتاب} مى تواند به داعى تعجب ايراد شده باشد; يعنى، باعث شگفتى است كه يهود و نصارا كتابهاى آسمانى را مى خوانند، ولى در عين حال اين گونه اختلاف دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 16،17،18،19

16 _ انجيل ، هدايتگر تقواپيشگان و پندآموز آنان

و ءاتينه الانجيل . .. هدى و موعظة لمتقين

17 _ انجيل ، در بردارنده هدايت هاى ويژه براى تقواپيشگان

فيه هدى و نور . .. هدى و موعظة للمتقين

تكرار {هدى} مى رساند كه هدايت دوم (هدى . .. للمتقين) هدايتى ويژه است.

18 _ انجيل ، داراى هدايت ها پندهايى افزون بر تورات

فيها هدى و نور . .. فيه هدى و نور و مصدقاً لما بين يديه من التورية و هدى و موعظة

19 _ تنها تقواپيشگان بهره مند از هدايت ها و اندرز هاى انجيل هستند . *

فيه هدى و نور . .. هدى و موعظة للمتقين

مقتضاى جمله {فيه هدى} اين است كه راه هدايت براى همه انسانها تبيين شده است. بنابراين {هدى للمتقين} مى تواند به اين معنا باشد كه تنها اهل تقوا مى توانند از آن هدايتها بهره مند شوند.

هدايتگرى اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 86 - 3

3 - مردان الهى ، داراى احساس مسؤوليت بيشتر براى هدايت بستگان خويش

و اغفر لأبى إنّه كان من الضالّين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 4 - 6

6 - فروزان نگه داشتن هميشگى مشعل

هدايت و برانگيختن مردان الهى براى هدايت خلق ، نمود فضل و فزون بخشى مستمر خداوند

و ءاخرين منهم لمّا يلحقوا بهم . .. ذلك فضل اللّه يؤتيه من يشاء

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {ذلك فضل اللّه} اشاره به {آخرين} داشته باشد.

هدايتگرى ائمه(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 7 - 10

10_ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول الله عزوجل : { إنما أنت منذر و لكل قوم هاد } فقال : رسول الله ( ص ) المنذر و لكل زمان منّا هاد يهديهم إلى ما جاء به نبى الله ( ص ) ثم الهداة من بعده علىّ ثم الأوصياء واحد بعد واحد ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداى عزوجل: {إنما أنت منذر و لكل قوم هاد} روايت شده است كه فرمود: {منذر} رسول خدا(ص) است و براى هر زمانى هدايت كننده اى از ماست كه مردم را به سوى آنچه پيغمبر خدا آورده است هدايت مى كند و هدايت كنندگان بعد از رسول خدا، على(ع) و سپس اوصياى او يكى بعد از ديگرى هستند}.

هدايتگرى توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 12 - 6

6 - توحيد و يكتاپرستى ، تنها راه هدايت

يدعوا من دون اللّه . .. ذلك هو الضل_ل البعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 12

12 - توحيد و يكتاپرستى ، راه هدايت و صراط مستقيم

أنّه الحقّ من ربّك . .. و إنّ اللّه ... إلى صرط مستقيم

هدايتگرى

تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 8

8 - تورات و انجيل ، راهگشاى حل اختلاف مذهبى يهود و نصارا

قالت اليهود . .. و قالت النصرى ... و هم يتلون الكتب

جمله حاليه {و هم يتلون الكتاب} مى تواند به داعى تعجب ايراد شده باشد; يعنى، باعث شگفتى است كه يهود و نصارا كتابهاى آسمانى را مى خوانند، ولى در عين حال اين گونه اختلاف دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 2

2 _ تورات ، مشتمل بر هدايت ( احكام ) و نور ( عقايد )

إنّا انزلنا التورية فيها هدى و نور

چون واژه {نور} تناسب با مقوله هاى نظرى دارد، مراد از آن مى تواند عقايد باشد و {هدايت}، گرچه در مسائل نظرى و عملى كاربردى يكسان دارد، ولى چون در مقابل نور قرار گرفته است، مراد از آن مى تواند احكام و مسائل عملى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 18

18 _ انجيل ، داراى هدايت ها پندهايى افزون بر تورات

فيها هدى و نور . .. فيه هدى و نور و مصدقاً لما بين يديه من التورية و هدى و موعظة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 8

8 _ روشنى و روشنگرى و هدايتگرى براى توده هاى مردم، از ويژگيهاى تورات است.

الكتب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس

از ويژگيهاى بارز براى {نور}، روشنى آن و همچنين روشن ساختن چيزهايى است كه

در پرتو آن قرار گيرند. توصيف تورات به اين وصف بيانگر وجود اين دو ويژگى در آن كتاب آسمانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 154 - 8

8 _ تورات كتابى هدايتگر و موجب رحمت است.

ءاتينا موسى الكتب تماما . .. و هدى و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 4

4 _ الواح اهدا شده به موسى ( ع ) ( تورات ) تأمين كننده همه نياز هاى هدايتى مردم عصر موسى ( ع ) با بيانى روشن

و كتبنا . .. تفصيلا لكل شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 154 - 3

3 _ نوشته ها و حقايق موجود در الواح عطا شده به موسى ، هدايتگر انسان ها و رحمت آفرين براى آنها

و فى نسختها هدى و رحمة

كلمه {نسخة} به نوشته اصلى و نيز به رونوشت آن به اعتبار اينكه جانشين نوشته اصلى است، اطلاق مى گردد. (لسان العرب). ظاهراً مراد از {نسخة} در آيه شريفه همان نوشته اصلى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 9

9_ تورات ، پيشوا و راهنماى مردم و مايه رحمت بر ايشان

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 9

9- تورات ، حاوى تعاليمى براى نجات مردم از ظلمت ها و رهنمونى آنان به سوى نور بود .

و لقد أرسلنا موسى بأي_تنا أن أخرج

قومك من الظلم_ت إلى النور

مصداق بارز {آياتنا}، كه در آيه آمده است، همان تورات است كه كتاب آسمانى حضرت موسى(ع) بود. از اينكه خداوند رسالت موسى(ع) را در بيرون بردن مردم از ظلمتها با اعطاى تورات به او بيان مى كند برداشت مى شود كه تورات حاوى چنين تعاليمى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 1

1- خداوند به { موسى ( ع ) } كتاب آسمانى ( تورات ) اعطا كرد تا بنى اسرائيل به وسيله آن هدايت شوند .

و ءاتينا موسى الكت_ب و جعلن_ه هدًى لبنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48 - 6

6- تورات ، روشنى بخش زندگى و يادآور مسير هدايت و نيازمندى هاى دينى براى تقواپيشگان

و ضياءً و ذكرًا للمتّقين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {فرقان}، كتاب تورات بوده و كلمه هاى {ضياءً} و {ذكراً} در توصيف اين كتاب باشد. گفتنى است {ذكر} به معناى ياد و يادآورى است و مقصود از آن _ مطابق آن چه نوع مفسران گفته اند _ ياد كرد مسائل هدايتى و نيازهاى دينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 49 - 2

2 - كتاب آسمانى موسى ( ع ) ( تورات ) ، كتاب هدايت

لعلّهم يهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 43 - 5

5 - تعليمات تورات ، بصيرت بخش ، هدايتگر و رحمت آفرين براى مردم

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب .

.. بصائر للناس و هدًى و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 5،12

5 - عدم وجود كتابى هدايت بخش تر از قرآن و تورات

قل فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو أهدى منهما

12 - بشر ، ناتوان از ارائه كتابى برتر و هدايت كننده تر از قرآن و تورات

قل فأتوا بكت_ب . .. هو أهدى ... إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 23 - 8

8 - كتاب آسمانى موسى ، هدايت كننده قوم بنى اسرائيل بود .

و جعلن_ه هدًى لبنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 2

2 - هدايت ، بيدار سازى ، پند آموزى و احياى خردناب ، قلمرو رسالت موسى ( ع ) و كتاب آسمانى او ( تورات )

هدًى و ذكرى لأُولى الألب_ب

هدايتگرى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 16

16 - ساحران مؤمن با وجود تهديدات فرعون ، در صدد نصيحت و ارشاد و هدايت وى بودند .

ما جاءنا من البيّن_ت و الذى فطرنا فاقض ما أنت قاض إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا

اشاره ساحران به بينات موسى(ع) و خالقيت خداوند و محدوديت قدرت فرعون، پس از موضع گيرى خصمانه او، مى تواند به منظور رام ساختن و پند و اندرز دادن به او باشد.

هدايتگرى جن مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 30 - 1

1- جنيان مؤمن ،

در تلاش براى هدايت جامعه خود به سوى قرآن

قالوا ي_قومنا إنّا سمعنا كت_بًا . .. يهدى إلى الحقّ

هدايتگرى حواريون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 12

12 - تلاش حواريون به همراه عيسى ( ع ) ، براى هدايت بنى اسرائيل

ف_امنت طائفة من بنى اسرءيل و كفرت طائفة

هدايتگرى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 2

2_ خداوند ، مردمان را به طرف گناهان ( شركورزى ، انكار پيامبران و . . . ) سوق نمى دهد .

و ما ظلمن_هم

منظور از ستم نكردن خدا بر بندگان اين است كه: او آنان را به موجبات هلاكت و عذاب (شركو . ..) وانمى دارد. بنابراين عذابهاى نازل شده بر آنان مقتضاى عملكرد خودشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 4

4_ هدايت انسان ها و گمراهى آنان ، به دست خدا و منوط به مشيّت اوست .

قل إن الله يضل من يشاء و يهدى إليه من أناب

قيدها و خصوصيات هر يك از دو فعل {يضل} و {يهدى} قرينه بر وجود آنها براى ديگرى است. بنابراين مفاد جمله فوق چنين مى شود: {إن الله يضل عنه من يشاء و يشاء اضلال من لم ينب و يهدى إليه من يشاء و يشاء هداية من أناب ; خداوند گمراه مى كند از خويشتن كسى را كه بخواهد و گمراهى كسى را مى خواهد كه به درگاه او انابه نمى كند و گرايش به او ندارد. و هدايت مى كند به

خود كسى را كه بخواهد و هدايت كسى را مى خواهد كه به درگاه او انابه كند و به او گرايش داشته باشد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 4

4_ هدايت انسان ها به دست خدا و در اختيار اوست .

و لو أن قرءانًا . .. بل لله الأمر جميعًا

مصداق مورد نظر براى {الأمر} به قرينه {أفلم ياْيئس . .. أن لو يشاء الله لهدى الناس} و نيز {قل إن الله يضل من يشاء و يهدى ...} _ در آيه 27 _ هدايت و ضلالت انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 12 - 8

8- اهتمام خداوند به هدايت انسان ها در طول تاريخ و اتمام حجت بر آنان

و لقد أرسلنا من قبلك فى شيع الأولين . .. كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 3

3- ربوبيّت خداوند مقتضى ارائه آيات در جهت هدايت مردم است .

كفروا بأي_ت ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 1،3

1 - موسى ( ع ) در پاسخ فرعون ، پروردگارش را آفريننده و هدايتگر همه موجودات معرفى كرد .

من ربّكما . .. قال ربّنا الذى أعطى ... ثمّ هدى

3 - آفريننده همه موجودات و هدايتگر آنها در مسير خويش ، خداوند است .

أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 10

10 - خداوند

، از آغاز هبوط بشر بر زمين براى زندگى او ، هدايت و برنامه هايى را قرار داد .

اهبطا منها . .. فإمّا يأتينّكم منّى هدًى

خطاب در {إمّا يأتينّكم} تنها متوجه انسان ها است (هر چند {اهبطا} خطاب به ابليس و آدم باشد); زيرا پس از حتمى شدن گمراهى بر شياطين، ارائه هدايت به آنان لغو است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 39 - 6

6- محبت پروردگار به هدايت آدميان ، حتى كافران

لو يعلم الذين كفروا . .. و لا هم ينصرون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {لو} براى تمنّى باشد و جواب {لو} _ به قرينه آيه قبل (و يقولون متى ه_ذا الوعد)_ {فلايقولون متى ه_ذا الوعد} خواهد بود ;يعنى، اى كاش مى دانستند كه زمان عذاب و كيفيت آن چگونه است كه در اين صورت هرگز نمى گفتند چرا عذاب الهى نمى آيد. گفتنى است كه در هر آرزويى، علاقه مندى نهفته است و آرزوى خداوند به دانستن كافران، براى هدايت آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 24 - 1

1 - خدا ، هادى و راهنماى اهل ايمان

و هدوا إلى الطّيّب من القول و هدوا إلى صرط الحميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 7

7 - خدا ، هادى و راهنماى اهل ايمان

كذلك سخّر لكم . .. على ما هديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 1

1 - خداوند ، فرستنده آيات

روشنگر حقايق و راه هدايت از گمراهى ، براى مردمان

و لقد أنزلنا إليكم ءاي_ت مبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 5،19

5 - خداوند ، هدايتگر جهان هستى و پديده هاى آن است .

اللّه نور السم_وت و الأرض

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از نور، يكى از معانى كنايى و مجازى آن (يعنى، هدايتگرى) باشد; چرا كه از ويژگى هاى نور، روشنايى بخشى است و روشنايى بخشى خداوند نسبت به پديده هاى جهان به اين دليل است كه آنها را به مقصد خود هدايت كند.

19 - خداوند ، هدايتگر مردم از طريق نزول آيات روشنگر ، تبيين سرگذشت امت هاى پيشين و موعظه و اندرزها

و لقد أنزلنا إليكم ءاي_ت مبيّن_ت و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم و موعظة . .. يهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 46 - 3

3 - خداوند ، هدايت گر انسان ها به صراط مستقيم ( راه معتدل ، ميانه و متناسب )

و اللّه يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

{استقامت} (مصدر {مستقيم}) به معناى {اعتدال} و {استواء} است. به متوسط بين دو حال از نظر كمى و كيفى، بلندى و كوتاهى، سردى و گرمى و... {اعتدال} گويند و نيز هر شىء متناسب را، معتدل خوانند (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 78 - 2

2 - اشاره ابراهيم ( ع ) به آفريدگارى و هدايت گرى خدا ، براى معرفى پروردگار جهان براى بت پرستان

إلاّ ربّ الع_لمين . الذى

خلقنى فهو يهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 80 - 2

2 - تأثير عوامل طبيعت در سلامتى انسان ، به تدبير و هدايت تكوينى خداوند

و إذا مرضت فهو يشفين

انسان براى درمان بيمارى خود، نيازمند مصرف دارو است. بنابراين نسبت داده شدن شفاى مريض به خداوند، بيانگر آن است كه نقش دارو در درمان انسان، به اراده و تدبير خدا بستگى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 5

5 - تنها آفريدگار هدايت گر ، و روزى دهنده ، شفابخش و حيات آفرين ، شايسته براى دل بستن انسان به غفران و بخشايش او

الذى خلقنى . .. و الذى أطمع أن يغفر ... يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 69 - 4

4 - امر هدايت ، در دست خدا است .

لنهدينّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 2

2 - امر هدايت ، در دست خداوند است .

و لو شئنا لأتينا كلّ نفس هديها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 19

19 - خداوند ، هدايت كننده انسان ها به راه درست است .

و هو يهدى السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 2

2 - تبيين لزوم اسناد فرزند حقيقى به پدر ، از جمله هدايت هاى خداوند به حقيقت و درستى است .

و اللّه يقول الحقّ و هو

يهدى السبيل . ادعوهم لأباءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 2

2 - خداوند براى هدايت مردم ، براى آنان آيات روشن مى فرستد .

ءاي_تنا بيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 37 - 3

3 - هدايت و ضلالت به دست خدا است .

و من يضلل اللّه فما له من هاد . و من يهد اللّه فما له من مضلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 59 - 1،3

1 - خداوند ، پيش از عذاب كردن مردم ، آنان را از راه نشان دادن آيات و نشانه هاى خود هدايت كرده و با آنها اتمام حجت مى كند .

لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين . .. بلى قد جاءتك ءاي_تى فكذّبت بها

{بلى } حرف جواب است و در اين آيه براى اثبات چيزى مى باشد كه مورد انكار قرار گرفته است; زيرا كافران هدايت كردن خدا را منكر شده و مى گفتند: اگر خدا ما را هدايت مى كرد، ما از تقواپيشگان بوديم. خداوند اين سخن را رد مى كند و مى فرمايد: آرى آيات ما براى هدايتتان آمد; ولى شما آنها را تكذيب كرديد.

3 - خداوند براى هدايت مردم ، آيات و نشانه هاى ويژه اى ارائه كرده است .

بلى قد جاءتك ءاي_تى فكذّبت

از تعبير {قد جاءتك} (آمد تو را) استفاده مى شود كه مقصود از {آياتى} آيات و نشانه هاى ويژه اى به جز آيات و نشانه هاى موجود در عالم طبيعت و در انظار همگان

است; زيرا نشانه هاى طبيعت همواره پيش انسان ها است و آمدن آنها معنا ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 74 - 5

5 - هدايت و گمراهى ، در دست خداوند است .

كذلك يضلّ اللّه الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 1

1 - خداوند ، راه هدايت را به قوم ثمود نشان داد .

و أمّا ثمود فهدين_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 2

2 - هدايت و گمراهى انسان ، به دست خداوند است .

و من يضلل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 46 - 6

6 - هدايت و ضلالت انسان ، به دست خدا است .

و من يضلل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 6

6 - تنها خداوند ( مالك تمام هستى ) ، مى تواند راه راست و به دور از انحراف و گمراهى را ترسيم كند .

صرط اللّه الذى له ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 5

5 - خداوند و پيامبران ، خواستار هدايت تمامى انسان ها و اتمام حجت بر آنان

و ما نريهم من ءاية إلاّ هى أكبر من أُختها

از اين كه خداوند، آيات و معجزات متعددى را به دست پيامبران ارائه مى كند و در اثبات حقانيت پيامبران و هدايت مردم به يك

معجزه اكتفا نمى كند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 11 - 1

1 - قرآن ، مظهر كامل هدايت الهى براى خلق

ه_ذا هدًى

آمدن {هدًى} (به صورت مصدر) به جاى {هاد} (به صورت اسم فاعل)، مبالغه را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 7

7- واننهادن خلق به حال خويش و تبيين قوانين هدايت و راه يابى براى ايشان ، جلوه اى از رحمت عظيم الهى

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

از ارتباط {إماماً} با {رحمة} مى توان مطلب يادشده را استفاده كرد; زيرا تنوين {رحمةً}، بيانگر عظمت و اهميت است و اطلاق {امام} بر كتابى كه مجموعه قوانين است، از آن جهت است كه با قوانين خويش راه سعادت را به خلق مى نماياند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 14

14 - خداوند ، خواهان هدايت تمامى انسان ها ، در راستاى تعالى و رشد آنان

و لقد جاءهم من ربّهم الهدى

ذكر {ربّ} و اضافه آن به {هم} _ كه به مشركان بازمى گردد _ مشعر به مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 14

14 - هدايت انسان ها ، در دست خداوند است .

و اللّه لايهدى القوم الف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 7 - 11

11 - هدايت ، به دست خداوند است .

و اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 6 - 6

6 - هدايت مردمان ، در دست خداوند است .

إنّ اللّه لايهدى القوم الف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 6 - 11

11 - خداوند ، به مقدار كافى و لازم ، معجزه و دلايل روشن براى هدايت انسان ها ارائه نموده است .

تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت . .. و استغنى اللّه

برداشت ياد شده، براساس احتمال دوّمى است كه در ذيل برداشت قبلى آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 11 - 3

3 - خداوند ، هدايت گر قلب انسان هاى مؤمن

و من يؤمن باللّه يهد قلبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 31 - 17

17 - ازدياد و تقويت ايمان اهل كتاب و مؤمنان ، بر اثر يادآورى بعضى از حقايق الهى ، جلوه اى از هدايت گرى خداوند

كذلك . .. و يهدى من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 1،13

1 - خداوند ، راه درست را به بشر نشان داده است .

إنّا هدين_ه السبيل

13 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه { . . .إنّا هديناه السبيل إمّا شاكراً و إمّا كفوراً } قال : عرّفناه فإمّا آخذ ، و إمّا تارك . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {. ..إنّا هديناه السبيل إمّا شاكراً و إمّا كفوراً} روايت شده كه فرمود: [معناى آيه اين است

كه] ما راه [سعادت] را به انسان نشان داديم، يا آن را انتخاب مى كند و يا ترك مى كند (اختيار انتخاب با او است)}.

هدايتگرى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 12

12 - داوود ( ع ) ، داورى عادل ، راهنمايى مطمئن در زندگى و مرجعى صالح براى رسيدگى به امور اجتماعى در نظر مردم عصر خود

هل أتي_ك نبؤا الخصم . .. إذ دخلوا على داود... خصمان بغى بعضنا على بعض فاحكم بينن

هدايتگرى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 12

12 - احكام نازل شده از ناحيه خداوند ، هدايت آفرين است .

و إذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل اللّه . .. أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً و لايهت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 7

7 - كتاب هاى آسمانى و احكام نازل شده از ناحيه خدا ، هدايت آفرين و زمينه ساز جلب مغفرت الهى اند .

إن الذين يكتمون . .. أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى و العذاب بالمغفرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 33 - 5

5 _ تعاليم دين و قرآن ، حاوى بهترين راه كشف حقيقت و تفسير درست جريان حق و باطل

إلاّ جئن_ك بالحقّ و أحسن تفسيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 4

4 - رسالت دين ، محدود به ارائه رهنمود نيست ; بلكه دين ،

برنامه زندگى و راهنماى عمل است .

و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا

برداشت ياد شده از آمدن تعبير {تبعيت} استفاده مى شود.

هدايتگرى دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 6

6 - آيين ابراهيم ، آيينى هدايت آفرين براى بشر

قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا قل بل ملة إبرهيم

حرف {بل} حاكى از نفى ادعاهاى مطرح شده در جمله قبل و اثبات ضد آن براى ما بعد مى باشد. بنابراين {بل ملة إبراهيم}; يعنى، آيين يهود و نصارا هدايت آفرين نبوده و لزوم تبعيت ندارد; بلكه آيين ابراهيم هدايت بخش بوده و پيروى كردن از آن ضرورى است.

هدايتگرى راه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 4 - 1

1 - راه پيامبراسلام ، راهى مستقيم و به دور از كژى و انحراف

على صرط مستقيم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه عبارت {على صراط. ..} خبر دوم براى {إنّ} و به تقدير {إنّك لعلى صراط المستقيم} باشد; يعنى، قطعاً تو بر راهى راست قرار دارى.

هدايتگرى ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 8،9

8 _ هدايتگرى از شؤون لازم براى {رب} است.

قال لئن لم يهدنى ربى لأكونن من القوم الضالين

9 _ ربوبيت هستى سزاوار كسى است كه هدايتگر باشد.

قال لئن لم يهدنى ربى لأكونن من القوم الضالين

جمله {لئن لم يهدنى ربى} تعريضى بر ستاره پرستان مى تواند باشد، يعنى شما كه ستاره را رب مى پنداريد چه نشانى از هدايتگرى آنان داريد، و

اگر رب نتواند هادى باشد، چگونه رب خواهد بود؟

هدايتگرى رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 33 - 2

2 - تنها فرستادگان الهى ، براى مراقبت از ايمان مردم و تشخيص هدايت و ضلالت آنان ، شايسته اند .

و ما أُرسلوا عليهم ح_فظين

مجهول بودن فعل {اُرسلوا}، گوياى آن است كه تنها كسانى مى توانند مراقب مردم باشند كه رسالتى برعهده آنان نهاده شده باشد. سياق كلام نشان مى دهد كه ارسال، بايد از جانب خداوند باشد.

هدايتگرى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 5

5- لزوم صلابت و قاطعيت رهبران الهى ، در هدايت جامعه و اجراى احكام شريعت

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى است .

و ما أسئلكم عليه من

أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 2

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 25 - 7

7 - رهبران دينى ، بايد همواره به وظيفه خود ( هدايت مردم ) بپردازند و از تلاش دلسرد نشوند .

إنّ ربّك هو يفصل بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

طرح حل اختلافات در قيامت، پس از بيان گزينش رهبران دينى براى بنى اسراييل، احتمال دارد به منظور اين باشد كه به رهبران گوشزد كند كه اختلافات، امرى مستمر بوده و در قيامت حل خواهد شد. بنابراين، رهبران، بايد كار رهبرى خود را انجام دهند و از انجام دادن آن غافل نشوند.

هدايتگرى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 79 - 2

2 - رهبران و حاكمان جوامع ، داراى نقشى بسيار مؤثر در گمراهى و يا هدايت مردم

و أضلّ فرعون قومه

هدايتگرى سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 13

13 - راه يافتن بلقيس به توحيد و تسليم در برابر خداى يگانه با راهنمايى و مدد سليمان ( ع )

و أسلمت مع سليم_ن للّه ربّ الع_لمين

تصريح بلقيس به {مع سليمان} از يك سو به توحيد خالص و بى شائبه همانند توحيد سليمان اشاره دارد و از سوى ديگر

افاده مى كند كه سليمان(ع) در راهيابى او به حق نقش داشته است.

هدايتگرى سنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 13

13- سنت پيامبر ( ص ) ، همگام و همتراز قرآن در نجات مردم از ظلمت ها و هدايت آنان به سوى نور *

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

فرمان خداوند به پيامبر(ص) مبنى بر خارج ساختن مردم از ظلمتها، امرى دايمى است و از طرف ديگر پيامبر(ص) همچون ساير انسانها، محكوم به ارتحال است. بنابراين براى تحقق مأموريت واگذار شده، سنت پيامبر(ص) است كه همواره چنين نقشى را عهده دار مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 11

11 - سنت پيامبر ( ص ) ، همگام و همتراز قرآن ، در نجات مردم از ظلمت ها و هدايت آنان به سوى نور

ليخرج الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من الظلم_ت إلى النور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خارج ساختن مردم از ظلمت كفر و هدايت آنان به نور ايمان، هدفى دائمى است. از سوى ديگر پيامبر(ص) همچون ساير انسان ها، از دنيا خواهد رفت. بنابراين تنها سنت آن حضرت، مى تواند همواره چنين نقشى را ايفا كند.

هدايتگرى شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 6

6 _ شعيب ( ع ) ، پيام الهى را به مردمش ابلاغ كرد و در هدايت و ارشاد آنان بسيار كوشيد .

لقد أبلغتكم رسلت ربى و نصحت لكم

لام تأكيد در {لقد} كه خبر از

قسم مقدر دارد، و نيز كلمه {قد} كه گوياى تأكيد است، مى رساند كه شعيب در ابلاغ رسالت الهى كوتاهى نكرد و در اين راه بسيار تلاش كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 177 - 3

3 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى شعيب پيامبر

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون

هدايتگرى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 4

4 _ صالح ( ع ) پيام الهى را به مردمش ابلاغ كرد و در هدايت و ارشاد آنان بسيار كوشيد .

لقد أبلغتكم رسالة ربى و نصحت لكم

لام تأكيد در {لقد}، كه دلالت بر قسم مقدر دارد، و نيز كلمه {قد}، كه گوياى تأكيد است، مى رساند كه صالح(ع) در ابلاغ رسالت الهى كوتاهى نكرد و در اين راه تلاش بسيار نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى صالح پيامبر

إذ قال لهم أخوهم ص_لح . .. ألاتتّقون

هدايتگرى علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 11

11- علم مسؤوليت آور و عالمان و آگاهان ، وظيفه دار هدايت كردن ديگران

قد جاءنى من العلم . .. فاتّبعنى

حضرت ابراهيم(ع)، مسؤوليت هدايت گرى خود را ناشى از علم و آگاهى خود دانسته است. بيان اين نكته از زبان ابراهيم(ع) در قرآن، گوياى نقش دانش و مسؤوليت آفرينى آن است.

هدايتگرى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 15

15 _ حضرت عيسى ( ع ) ، هدايتگر و احياگر انسانها *

انما المسيح . .. رسول اللّه و كلمته القها إلى مريم و روح منه

گفته شده مسيح را از آن جهت خداوند كلمه خويش خوانده كه همانند كلامش مايه هدايت مردمان است. و از آن جهت او را روح ناميد كه عامل حيات معنوى و نيز حيات مادى انسانها مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 25 - 1

1- عيسى ( ع ) ، در بدو تولد ، مادرش مريم ( س ) را به تكان دادن درخت خرما و استفاده از ميوه آن راهنمايى كرد .

و هزّى إليك بجذع النخلة تس_قط عليك رطبًا جنيًّا

{هزّ} به معناى حركت دادن به چپ و راست است و به قرينه {إليك} در آن معناى {متمايل ساختن} نيز تضمين شده است. بنابراين {هزّى إليك}، يعنى درخت را به جانب خود بكش و به چپ و راست تكان ده اين راهنمايى چنان چه از آيه بعد پيدا است، به منظور تأمين غذاى مريم(س) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 13

13- مريم ( س ) با راهنمايى فرزندش عيسى ( ع ) ، روزه خود را در ارتباط با برخوردارى از رحمت گسترده خداوند ، اعلام كرد .

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 7،12

7 - عيسى بن مريم ( ع ) ، از حواريون خواست او را

در هدايت خلق به سوى خداوند يارى كنند .

كما قال عيسى ابن مريم للحواريّين من أنصارى إلى اللّه

12 - تلاش حواريون به همراه عيسى ( ع ) ، براى هدايت بنى اسرائيل

ف_امنت طائفة من بنى اسرءيل و كفرت طائفة

هدايتگرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 16

16 - فرعون ، مدعى هدايت گرى مردم به راه درست

و ما أهديكم إلاّ سبيل الرشاد

هدايتگرى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 106 - 1

1- معارف قرآن ، براى هدايت و سعادت قوم عبادتگر خدا ، كافى و بسنده است .

إنّ فى ه_ذا لبل_غًا لقوم ع_بدين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ه_ذا} اشاره به قرآن و مجموعه مطالب اين سوره باشد. و {بلاغ} به معناى كفايت باشد (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 2 - 4،5

4 - توان قرآن بر هدايت و تربيت انسان هاى پرهيزگار ، دليل و گواهى كافى بر اتقان و حقانيت آن است .

لاريب فيه هدًى للمتقين

{هدًى للمتقين} به منزله استدلال براى جمله {لاريب فيه} است.

5 - قرآن كتاب هدايت و راهنماى اهل تقوا به مراحل والاى آن

هدًى للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 4 - 7

7 - ايمان به غيب و رسالت انبياى الهى و يقين به آخرت ، زمينه دستيابى به هدايت هاى قرآن است .

هدًى للمتقين . .. الذين يؤمنون بما انزل إليك و ما انزل من قبلك و بالأخرة

هم يوقن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 6 - 3

3 - قرآن بهترين راهنماى مردم براى ايمان به خدا و قيامت

إن الذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

چنانچه مراد از {كفر} كفر به قرآن باشد، جمله {سواء عليهم} به اين حقيقت اشاره دارد كه اگر قرآن در انسانى تأثير نبخشد چگونه انتظار مى رود كه از سخن پيامبر(ص) تأثير بپذيرد؟ و اين حاكى از آن است كه قرآن بهترين وسيله هدايت و ارائه كننده مؤثرترين انذارهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 97 - 9،15

9 - قرآن ، هدايتگر اهل ايمان است .

هدىً و بشرى للمؤمنين

{هدىً} مصدر است و در اينجا به معناى اسم فاعل (هادى) مى باشد.

15 - هدايتگرى و بشارت دهندگى قرآن ، دليلى بر نابه جابودن عداوت يهود با نازل كننده آن ( جبرئيل ) است .

فإنه نزله على قلبك . .. هدىً و بشرى للمؤمنين

عبارت {هدىً و بشرى} نيز همانند {مصدقاً} حاوى اين نكته است كه جبرئيل معارفى را به پيامبر(ص) القا كرد كه بشارت دهنده و هدايتگر است و لذا دشمنى كردن با او، نمى تواند توجيه معقولى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 9

9 - اسلام و قرآن ، برنامه هدايتى خداوند براى انسانهاست .

إن هدى اللّه هو الهدى

مصداق مورد نظر براى {هدى اللّه} چنانچه مفسران گفته اند، قرآن و اسلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 -

19

19 - هدف قرآن انسان سازى است نه مجرد تبيين مفاهيم نيكو و بيان رفتار هاى ناپسند

و لكن البر من ءامن

توضيح برداشت پيشين، بيانگر استفاده برداشت فوق از جمله {و لكن البر من ءامن} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 6،10

6 - قرآن كتابى هدايتگر و راهنماى همه انسانهاست .

الذى أنزل فيه القرءان هدًى للناس

10 - قرآن ، حاوى دلايلى روشن و فراوان براى رهنمون ساختن انسان ها به هدايت هاى ويژه و مراحل والاى هدايت

الذى أنزل فيه القرءان هدًى للناس و بينت من الهدى

{بينة} به معناى دليل و روشن و آشكار است و جمع آوردن آن دلالت بر كثرت دارد. از معرفه بودن {الهدى} در {بينات من الهدى} چنين بر مى آيد كه مراد، هدايتهايى خاص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 174 - 7،11

7 _ قرآن ، كتابى روشن و روشنگر راه هدايت

و انزلنا اليكم نوراً مبيناً

11 _ قرآن ، چراغى روشن و برهانى آشكار بر توحيد و يگانگى خداوند

قد جاءكم برهن من ربكم و انزلنا اليكم نوراً مبيناً

در برداشت فوق {برهان} به قرآن تفسير شده و متعلق آن به قرينه آيات پيشين، توحيد و يگانگى خداوند دانسته شده است ; آيه بعد {فاما الذين ءامنوا باللّه} نيز دلالت بر اين معنا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 15 - 12

12 _ قرآن ، كتابى روشنگر از جانب خداوند

قد جاءكم من اللّه نور و كتب مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 3،15

3 _ قرآن و پيامبر ( ص ) ، داراى حقيقتى واحد و هدفى يكسان ( هدايت بشر )

يهدى به اللّه من اتبع رضونه سبل السلم

ارجاع ضمير مفرد {به} به قرآن و پيامبر(ص) بيانگر اين معناست كه آنها داراى يك حقيقت هستند و در هدايتگرى يك چيز به شمار مى آيند.

15 _ قرآن و پيامبر ( ص ) ، هدايتگر انسان ها به راه مستقيم

و يهديهم إلى صرط مستقيم

بنابر اينكه فاعل {يهديهم}، قرآن و پيامبر(ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 5

5 _ قرآن، معجزه اى كافى براى هدايت و برآورنده تمامى نيازهاى هدايتى انسان است.

و قالوا لولا نزل عليه ءاية . .. ما فرطنا فى الكتب من شىء

با توجه به آيه قبل، كه سخن از نزول معجزات بوده مى توان گفت مراد از {الكتاب} قرآن است و چون قرآن كتاب هدايت و {من شىء} بيانگر جامعيت آن است، لذا بر مبرا بودن قرآن از هرگونه كاستى در جهت هدايت آدميان دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 11،12

11 _ بيان قرآن و تنوع و گوناگونى آن براى هدايت انسان كافى است.

انظر كيف نصرف الآيت ثم هم يصدفون

دعوت به نگرش در چگونگى بيان آيات و همچنين اظهار شگفتى از رويگردانى برخى مردم از هدايتهاى قرآن، بيانگر كارسازى و نقش مؤثّر آن در هدايت انسان است.

12 _ اعراض مشركان از توحيد و حقايق آسمانى، با وجود بيان روشن و مستدل قرآن، امرى شگفت انگيز

انظر كيف نصرف

الآيت ثم هم يصدفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 92 - 3

3 _ قرآن كتابى گرانقدر و مبارك (فزاينده و رشد دهنده و داراى خير فراوان) است.

و هذا كتب أنزل نه مبارك

{بركة} يعنى رشد و فزونى (لسان العرب) و {مبارك} چيزى است كه در آن فزونى باشد. (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 1

1 _ آيات قرآن آگاهيهايى ارائه شده از پروردگار به انسانهاست.

قد جاءكم بصائر من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 5

5 _ قرآن و اسلام پاسخگوى همه نيازهاى هدايتى بشر و حجت تامه پروردگار است.

و تمت كلمت ربك

لازمه تمام بودن قرآن و در نتيجه اسلام، توان پاسخگويى به همه نيازهاست ; به گونه اى كه به بيرون از خود نيازى نداشته باشد ; همان گونه كه راغب مى گويد: {تمام . .. انتهائه إلى حد لا يحتاج إلى شىء خارج عنه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 9

9 _ قرآن راهنماى كامل و تمام براى مصون ماندن از انحراف در عقايد و افكار و اسير شدن در دام گمان

و تمت كلمت ربك صدقا و عدلا . .. و إن تطع أكثر من فى الأرض يضلوك عن سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 2 - 3

3 _ باور به آسمانى بودن قرآن، از ميان برنده هرگونه نگرانى از نارسائى آن براى

هدايت مردم

فلا يكن فى صدرك حرج منه

توصيف قرآن به {أنزل} و سپس نهى از نگرانى درباره آن (منه)، ممكن است ناظر به اين باشد كه قرآن براى انذار و تذكر كافى است و از اين ناحيه جايى براى نگرانى وجود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 3،4،8،11

3 _ نزول قرآن ناشى از علم كامل خداوند به نياز هاى هدايتى مردم

و لقد جئنهم بكتب فصلنه على علم هدى

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {على علم} متعلق به {جئنهم} باشد. نكرده بودن كلمه {علم} اشاره به عظمت آن علم دارد كه در برداشت فوق به {علم كامل} تعبير شده است.

4 _ قرآن ، كتابى قابل درك براى مردم و همگان توانا بر بهره گيرى از هدايت هاى آن

و لقد جئنهم بكتب فصلنه على علم هدى و رحمة

8 _ هدف از نزول قرآن هدايت مردم و دستيابى به رحمت بيكران خداوند است .

و لقد جئنهم بكتب فصلنه على علم هدى و رحمة

با توجه به اينكه همگان دعوت به ايمان شده اند و نيز اينكه آيه در مقام احتجاج عليه كافران است، معلوم مى شود متعلَّق {هدى} و {رحمة} كلمه اى همانند {للناس} مى باشد. يعنى: جئنهم بكتب هدى للناس و رحمة لهم. قابل ذكر است كه {هدى} و {رحمة} معفولٌ له براى {جئنهم} است.

11 _ تنها مؤمنان به قرآن بهره مند از هدايت ها و رحمت هاى بيكران آن هستند .

هدى و رحمة لقوم يؤمنون

با توجه به اينكه هدف از نزول قرآن هدايت مردم و دستيابى همگان به رحمت ويژه الهى است، به نظر مى

رسد {لقوم يؤمنون} اشاره به اين حقيقت داشته باشد كه تنها مؤمنان از هدايتها و رحمتهاى ويژه بهره مند خواهند شد. گفتنى است مراد از {لقوم يؤمنون} به دليل فراز قبل، مؤمنان به قرآن مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 203 - 12،13،14

12 _ قرآن كتاب هدايت و مايه رحمت است .

هذا . .. هدى و رحمة

13 _ تنها اهل ايمان از هدايتگرى و رحمت آفرينى قرآن بهره مند مى شوند .

هذا . .. هدى و رحمة لقوم يؤمنون

14 _ هدايت هاى قرآن مشوب به هيچ ضلالتى نبوده و مستلزم كمترين ناهنجارى نخواهد شد .

هذا . .. هدى و رحمة

به كارگيرى مصدر {هدى} به جاى اسم فاعل {هاد}، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 204 - 5

5 _ گوش سپارى كافران به آواى قرآن ، زمينه ساز دستيابى آنان به هدايت و رحمت الهى خواهد شد .

و إذا قرى القرءان فاستمعوا له و أنصتوا لعلكم ترحمون

چنانچه خطاب در آيه شامل كافران باشد، مصداق مورد نظر از رحمت در {ترحمون} هدايت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 33 - 3

3 _ قرآن ، كتاب هدايت است .

هو الذى أرسل رسوله بالهدى

نوع مفسران برآنند كه مقصود از {الهدى} قرآن كريم است چرا كه قرآن كتاب هدايت است و هدايت فلسفه نزول قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 37 - 14

14 _ قرآن ، كتابى است

انسان ساز و مايه رشد و پرورش .

من رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 57 - 4،6،7

4 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى نزول كتابى پندآموز ، شفابخش ، هدايتگر و رحمت بخش است .

يأيها الناس قد جاءتكم موعظة من ربكم و شفاء لما فى الصدور و هدًى و رحمة

6 _ قرآن براى مؤمنان ، هدايت و رحمت است .

و هدًى و رحمة للمؤمنين

7 _ موضوعات مطرح شده در قرآن ، در راستاى پندآموزى ، شفابخشى ، هدايتگرى و رحمت بخشى است .

يأيها الناس قد جاءتكم موعظة من ربكم . .. و رحمة للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 6

6 _ انذار و اخطار ، بشارت و نويد ، از روش هاى تربيتى _ هدايتى قرآن

فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من قبلهم . .. ثم ننجى رسلنا ... كذلك حقاً عل

برداشت فوق از ارتباط ميان آيه قبل، كه در آن مشركان و كافران لجوج تهديد به عذاب شدند و اين آيه كه به مؤمنان حق جو، بشارت نجات و نويد يارى، داده شده است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 108 - 7

7 _ قرآن ، كتابى است كه براى هدايت و راهنمايى مردم نازل شده است .

قد جاءكم الحق من ربكم فمن اهتدى فإنما يهتدى لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 1 - 2

2_ قرآن ، بيانگر حقايق و معارف الهى

و روشنگر راه هدايت

الكت_ب المبين

كلمه {مبين} به معناى روشن و نيز روشنگر است ; يعنى، هم متعدى استعمال مى شود و هم لازم. براساس متعدى بودن نياز به مفعول دارد و آن _ به قرينه محتواى قرآن و هدفى كه خود بيان كرده (هدًى للناس {بقره، 185}) _ عبارت است از معارف، احكام، راه هدايت و ....

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 12،15

12_ قرآن ، كتابى هدايت گر است .

ل_كن . .. هدًى

15_ تنها مؤمنان به قرآن ، از هدايت ها و رحمت آفرينى هاى آن بهره مند مى شوند .

و ل_كن . .. هدًى و رحمة لقوم يؤمنون

دليل اين برداشت نظير سخنى است كه در توضيح برداشت شماره 2 از همين آيه آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 5،6،13

5- هدف از نزول قرآن ، خارج ساختن مردم از ظلمت ها و رهنمونى آنان به نور است .

كت_ب أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

6- پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار هدايت مردم به سوى نور و خارج كردن آنان از ظلمت ها ( گمراهى ها ) ، با تعاليم قرآن كريم

أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

13- سنت پيامبر ( ص ) ، همگام و همتراز قرآن در نجات مردم از ظلمت ها و هدايت آنان به سوى نور *

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

فرمان خداوند به پيامبر(ص) مبنى بر خارج ساختن مردم از ظلمتها، امرى دايمى است و از طرف ديگر پيامبر(ص) همچون ساير انسانها، محكوم به

ارتحال است. بنابراين براى تحقق مأموريت واگذار شده، سنت پيامبر(ص) است كه همواره چنين نقشى را عهده دار مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 21

21- بيان تاريخ انبيا و سرگذشت اقوامشان ، از روش هاى هدايتى تربيتى قرآن براى نجات مردم از ظلمت ها و بردن آنان به سوى نور

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 7

7- به كارگيرى مَثَل ، از روش هاى هدايتى تبليغى قرآن كريم

و يضرب الله الأمثال للناس لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 9 - 4

4- قرآن ، كتاب ياد و يادآورى و مايه بيدارى و هشيارى انسان از غفلت ها و فراموشيهاست .

إنا نحن نزّلنا الذّكر

نام گذارى قرآن به {الذّكر}، احتمالاً به اين جهت باشد كه قرآن، براى تنبه و مايه بيدارى انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 45 - 5

5- ذكر فرجام شوم گمراهان در كنار فرجام سعادتمندانه تقواپيشگان ، از روش هاى هدايتى قرآن *

الغاوين . و إن جهنّم لموعدهم أجمعين ...إن المتقين فى جنّ_ت و عيون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 64 - 3،9

3- هدف از نزول قرآن كريم ، تبيين اختلافات عقيدتى مردم است .

و ما أنزلنا عليك الكت_ب إلاّ لتبيّن لهم الذى اختلفوا فيه

9- قرآن ، كتاب

هدايت و رحمت براى مؤمنان است .

و ما أنزلنا عليك الكت_ب . .. هدًى و رحمة لقوم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 12،15،17

12- نزول قرآن بر پيامبر ( ص ) ، در جهت تبيين همه حقايق مربوط به رشد و سعادت آدمى و نياز هاى هدايتى او

و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء

هر چند {كلّ شىء} افاده عموم مى كند و به ظاهر همه حقايق عالم هستى را مى تواند شامل شود، ولى در اين جا قرينه هاى عرفى وجود دارد كه دايره آن را محدود مى سازد; از جمله اينكه چون قرآن كتاب هدايت، سعادت و رشد است، حقايقى كه بيان مى كند در قلمرو همين سه موضوع خواهد بود.

15- لزوم مراجعه به قرآن ، براى شناخت عوامل واقعى رشد و هدايت انسان

و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء و هدًى

17- قرآن ، مايه هدايت ، رحمت و بشارت براى تسليم شوندگان در برابر حق است .

و نزّلنا عليك الكت_ب . .. و هدًى و رحمة و بشرى للمسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 2

2- عدل ، احسان و صله رحم ، از مهم ترين دستورات هدايتى قرآن است .

و نزّلنا عليك الكت_ب . .. إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى

خداوند، پس از معرفى قرآن به مسأله عدل، احسان و بخشش به خويشاوندان پرداخته است. ارتباط اين دو موضوع، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 102 - 9

9- قرآن و آيات آن ، دربردارنده هدايت و بشارت براى مسلمانان

و هدًى و بشرى للمسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 9 - 1،2،3،7

1- قرآن دربردارنده برترين هدايت ها و استوارترين شريعت براى بشر است .

إن ه_ذا القرءان يهدى للّتى هى أقوم

عبارت {التى هى أقوم} صفت براى موصوف محذوف مثل كلمه {شريعت} و {ملت} است.

2- قرآن ، كامل ترين كتاب هدايت

إن ه_ذا القرءان يهدى للّتى هى أقوم

برداشت فوق بنابراين است كه مفضل عليه {أقوم} صرفاً هدايت تورات نباشد; بلكه مفضل عليه محذوف، عام بوده و شامل همه كتابهاى هدايتى باشد.

3- قرآن ، هدايتگر مردمان به خلل ناپذيرترين و استوارترين راهها

إن ه_ذا القرءان يهدى للّتى هى أقوم

7- { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قوله تعالى : { إن ه_ذا القرآن يهدى للّتى هى أقوم } قال : يهدى إلى الإمام ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى تعالى {إن ه_ذا القرآن يهدى للّتى هى أقوم} روايت شده است كه فرمود: يعنى به سوى امام هدايت مى كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 10 - 5

5- بشارت و انذار ، دو عنصر اصلى در هدايت قرآن است .

إن ه_ذا القرءان يهدى . .. و يبشّر ... أن الذين لايؤمنون بالأخرة أعتدنا لهم عذابً

نكته فوق از بشارت دادن خداوند به مؤمنان و از انذار كافران در كنار هم استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 12

12- قرآن ، دربردارنده همه بيان هاى هدايتى

مورد نياز انسان در فصل ها و بخش هاى متعدد

إن ه_ذا القرءان يهدى . .. و كلّ شىء فصّلن_ه تفصيلاً

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {فصّلناه} به معناى لغوى خود (جدا كردن) استعمال شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 10

10- تبيين پيامد هاى سوء اعمال ناپسند ، و جدايى نهى از آنها از روش هاى هدايتى _ تبليغى قرآن

و لاتقربوا الزنى إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 89 - 3

3- گوناگونى بيان ها و مثال هاى قرآن ، متناسب با فهم توده هاى بشرى و در جهت هدايت آنان

و لقد صرّفنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل

{تصريف} در لغت به معناى گرداندن چيزى به جهات گوناگون است و {تصريف كلام} آوردن آن به معانى مختلف مى باشد. از اينكه قرآن كتاب هدايت است و مى فرمايد: {ما در قرآن جهات گوناگون معانى را لحاظ كرديم} استفاده مى شود كه رعايت چنين جهاتى مى تواند به خاطر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 1

1- قرآن و تعاليم آن ، قوامْ بخش و رهبرى كننده جامعه بشرى است .

أنزل على عبده الكت_ب و لم يجعل له عوجًا قيّمًا

{قيّم} به معناى {مقيم} يعنى {برپادارنده و سامان بخش} است. {قيّم القوم} به معناى {مدير و مدبّر امور قوم} است. (اقتباس از لسان العرب). لازم به ذكر است كه قيّماً يا مفعول براى فعل مقدر {جعل} است _

يعنى: {جعله قيّماً} _ و يا حال براى {الكتاب}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 9

9- استفاده از انگيزه اميد و آرزو ، از روش هاى قرآن براى هدايت و تربيت است .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا و خير أملاً

{أمل} به معناى {آرزو و اميد} است و {أملاً} تميز براى {خير} است; يعنى، {الباقيات الصالحات} از نظر اميد داشتن به نتيجه آن، از دل بستن و اميد داشتن به حيات دنيا و زينت هاى آن، بهتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 54 - 3

3- سرگذشت رفاه مند مغرور ، عصيان ابليس و بى پاسخ ماندن استمداد مشركان از معبودان خويش در قيامت ، نمونه هايى از مثال هاى هدايت گر قرآن است .

واضرب لهم مثلاً رجلين . .. و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان للناس من كلّ مثل

اين آيه، به منزله نگاهى است كلّى به آيات گذشته از سى ودوم با پنجاه و سوم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 6

6- قرآن ، كتابى سراسر هدايت است .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان . .. و ما منع الناس أن يؤمنوا إذ جاءهم الهدى

مصداق بارز {الهدى} به قرينه آيه قبل، قرآن است. اطلاق مصدر (الهدى) بر چيزى كه هدايت گر است، براى مبالغه در بيان هايت گرى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 60 - 11

11- داستان موسى و خضر ( ع )

، نمونه اى از مثال هاى متنوع قرآنى ، در جهت هدايت مردم است .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان للناس من كلّ مثل . .. و إذ قال موسى لفتيه لاأبرح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 3

3- وحى الهى ( قرآن و . . . ) ، در راستاى غفلت زدايى و احياى فطرت خفته انسان و يادآورى دانستنى هاى فراموش شده او است .

و هم فى غفلة معرضون . ما يأتيهم من ذكر من ربّهم

{ذكر} از نظر معنا مانند {حفظ} است، با اين تفاوت كه {حفظ شىء} به اعتبار احراز و به دست آوردن آن و {ذكر شىء} به اعتبار استحضار و يادآوردن آن است (مفردات راغب). بنابراين توصيف قرآن و وحى الهى به {ذكر} به اين اعتبار است كه قرآن، يادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بيدارگر فطرتِ انسانِ غافل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 50 - 2،6

2- قرآن ، عامل بيدارى و يادآورى دانستنى هاى فراموش شده انسان ها و احياگر فطرت خفته آنان

و ه_ذا ذكر

{ذكر} از نظر معنا مانند {حفظ} است، با اين تفاوت كه حفظ شىء به اعتبار احراز و به دست آوردن آن است و ذكر شىء به اعتبار استحضار و يادآوردن آن (مفردات راغب). بنابراين توصيف قرآن به {ذكر} به اين اعتبار است كه قرآن يادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بيدارگر فطرت انسان غافلى است كه از امور فطرى و دانستنى هاى خدادادى خويش، غافل شده است.

6- قرآن ، به عنوان كتاب بيدارگر

و منشأ خير و بركت ، قابل انكار و ترديد نيست .

ه_ذا ذكر مبارك أنزلن_ه أفأنتم له منكرون

خداوند، قرآن را به عنوان كتاب بيدارگر (ذكر) و مايه خير و بركت (مبارك) معرفى كرده و سپس انكار اين حقيقت از سوى مشركان را مورد سرزنش قرار داده است. اين سرزنش مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 16 - 5

5 - قرآن ، كتاب هدايت است .

و أنّ اللّه يهدى من يريد

تقدير جمله {أنّ اللّه يهدى} _ به قرينه واقع شدن در پى جمله {أنزلناه} _ {يهدى به من يريد} مى باشد; يعنى، خدا به وسيله قرآن، هر كس را كه بخواهد هدايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 11

11 - قرآن ، كتاب هدايت

أنّه الحقّ من ربّك . .. و إنّ اللّه لهاد الذين ءامنوا إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 1 - 9

9- قرآن ، كتابى است بيدارگر و غفلت زدا .

سورة أنزلن_ها . .. فيها ءاي_ت بيّن_ت لعلّكم تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 10

10 - بهره گيرى از روش هاى مختلف ( نزول آيات روشنگر ، بيان سرگذشت امت هاى پيشين و موعظه ) براى هدايت مردمان

و لقد أنزلنا إليكم ءاي_ت مبيّن_ت و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم و موعظة للمتّقين

از آمدن چند نمونه (آيات روشنگر داستان هاى پيشينيان و موعظه و اندرز)

در كنار هم، _ بدون بيان رابطه آنها _ مى توان به برداشت ياد شده دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 1 - 6

6 _ قرآن ، تبيين گر حق و باطل و جدا كننده سره از ناسره است .

تبارك الذى نزّل الفرقان على عبده

{فرقان} اسم است براى آنچه فارق و جدا كننده حق از باطل باشد (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 33 - 5

5 _ تعاليم دين و قرآن ، حاوى بهترين راه كشف حقيقت و تفسير درست جريان حق و باطل

إلاّ جئن_ك بالحقّ و أحسن تفسيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 42 - 8

8 _ تعاليم قرآن و پيامبراسلام ( ص ) ، به گونه اى است كه همه انسان ها _ به جز افراد لجوج و حق ناپذير _ را تحت تأثير خود قرار داده و مؤمن مى سازد .

إن كاد ليضلّنا عن ءالهتنا لولا أن صبرنا عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 77 - 1

1 - قرآن ، كتاب هدايت و رحمت

و إنّه لهدًى و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 12

12 - انس با قرآن و تعليمات آسمانى آن ، مايه بيدارى و دور ماندن از غفلت و بى خبرى

لتنذر قومًا . .. لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49

- 5،12

5 - عدم وجود كتابى هدايت بخش تر از قرآن و تورات

قل فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو أهدى منهما

12 - بشر ، ناتوان از ارائه كتابى برتر و هدايت كننده تر از قرآن و تورات

قل فأتوا بكت_ب . .. هو أهدى ... إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 6

6 - قرآن ، به اعتراف مشركان بهانه جو كتاب هدايت است .

و قالوا إن نتّبع الهدى معك

با توجه به آيات پيشين _ كه سخن در آنها تماماً در رابطه با قرآن بود _ مى توان گفت كه مراد از {الهدى} قرآن است; يعنى، {إن نتّبع هدى القرآن معك}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 12

12 - قرآن ، كتاب هدايت براى مردمان

إنّ الذى فرض عليك القرءان . .. قل ربّى أعلم من جاء بالهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 3 - 1،2،6

1 - قرآن كريم ، كتابى دربردارنده هدايت و رحمت است .

هدًى و رحمة للمحسنين

{هدًى} و{رحمة} حال براى {الكتاب} در آيه قبل است.

2 - قرآن ، كتاب هدايت و رحمت براى محسنان ( كسانى كه اعمال شايسته انجام مى دهند ) است .

هدًى و رحمة للمحسنين

از اين كه مراد از {محسنين} چه كسانى اند، چندين احتمال داده شده است: يكى از آن احتمال ها _ كه با لفظ هم سازگار است _ اين است: {كسانى كه اعمال شايسته انجام مى دهند}.

6 - بهره مندى محسنان از هدايت و رحمت قرآن ،

افزون از ديگران است .

هدًى . .. للمحسنين

{محسنين} به قرينه آيه بعد _ كه در آن برپايى نماز و پرداخت صدقه و ايمان به آخرت، به عنوان اوصاف محسنان ذكر شده است _ كسانى اند كه ايمان دارند. بنابراين، هدايت قرآن نسبت به آنان، مى تواند ابتدايى نبوده و بلكه افزايشى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 - 9

9 - برپايى كامل نماز و پرداخت مدام زكات و يقين به عالَم آخرت ، زمينه دستيابى به هدايت ويژه قرآن است .

هدًى . .. للمحسنين . الذين يقيمون الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 11

11 - قرآن كريم ، كتاب هدايت است .

تلك ءاي_ت الكت_ب هدًى و رحمة للمحسنين. .. أُول_ئك على هدًى من ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 3 - 11

11 - قرآن ، كتاب هشدار و هدايت است .

تنزيل الكت_ب . .. بل هو الحقّ من ربّك لتنذر قومًا... لعلّهم يهتدون

لام در {لتنذر} براى تعليل است و چون در آيه پيش، سخن از رسالت پيامبر نيست تا تعليل براى آن باشد، بلكه سخن از نزول قرآن است، بنابراين، تعليل مربوط به تنزيل قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 6 - 5

5 - عالمان ، قرآن را كتابى مى دانند كه همواره هدايت گر مردمان به راه خدا است .

و يرى الذين أُوتوا العلم الذى أُنزل إليك . .. و يهدى إلى صرط العزيز

الحميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 2 - 4

4 - قرآن ، دربردارنده تمامى عوامل هدايت و بيدارى انسان ها

و القرءان ذى الذكر . بل الذين كفروا فى عزّة و شقاق

با توجه به توضيح گذشته، مى توان استفاده كرد كه قرآن مايه بيدارى و هدايت بشر است و در اين ويژگى هيچ كم و كاستى ندارد و غفلت و گمراهى برخى از مردم (كافران) ناشى از عيوبى مانند غرور و سركشى در خود آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 23 - 2،15،16

2 - قرآن ، حاوى بهترين سخن درباره دين و هدايت مردمان

اللّه نزّل أحسن الحديث

مقصود از {أحسن الحديث} قرآن كريم است و چون موضوع كتاب هاى آسمانى، دين و هدايت مردمان مى باشد، قهراً بهترين بودن قرآن در رابطه با موضوع خودش خواهد بود.

15 - قرآن ، كتاب هدايت است .

كت_بًا . .. ذلك هدى اللّه يهدى به

16 - هدايت پذيرى از قرآن ، در گرو مشيت و خواست خداوند است .

كت_بًا . .. ذلك هدى اللّه يهدى به من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 8،12،15

8 - قرآن ، كتابى نازل شده براى هدايت و راهنمايى مردم .

فمن اهتدى فلنفسه

12 - خدا ، تنها فراهم آورنده وسايل و زمينه هاى هدايت به قرآن است و مردم در پذيرش و عدم پذيرش آن آزاد و مختاراند .

إنّا أنزلنا عليك الكت_ب . .. فمن اهتدى فلنفسه و من ضلّ فإنّما يضلّ عليها

15 - تنها در

سايه كتاب آسمانى قرآن ، هدايت حقيقى و كامل ميسر است .

فمن اهتدى فلنفسه و من ضلّ فإنّما يضلّ عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 55 - 3

3 - قرآن ، راهنماى عمل انسان ها

و اتّبعوا أحسن ما أُنزل إليكم من ربّكم

توصيه خداوند به عمل كردن به تعاليم قرآن به جاى هر سفارشى ديگر درباره قرآن، مى تواند بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 7،9

7 - قرآن ، راهنما و هدايتگر اهل ايمان

قل هو للذين ءامنوا هدًى

9 - ايمان ، شرط بهرهورى انسان از نور هدايت و شفابخشى قرآن

قل هو للذين ءامنوا هدًى و شفاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 9،10،11

9 - قرآن ، نور الهى در تاريكى هاى نادانى و موجب هدايت انسان از گمراهى است .

و ل_كن جعلن_ه نورًا نهدى به من نشاء من عبادنا

10 - هدايت انسان به وسيله وحى و قرآن ، تابع مشيت الهى است .

نهدى به من نشاء

11 - پيامبر ( ص ) ، بنده برگزيده خدا و بهره مند از هدايت ويژه قرآن

و ل_كن جعلن_ه نورًا نهدى به من نشاء من عبادنا

با توجه به لفظ {ل_كن} _ كه براى استدراك جمله قبل (ما كنت تدرى ما الكتاب و لا الإيمان) است _ مى توان گفت كه عبارت {من نشاء من عبادنا} گر چه عام است; ولى پيامبراكرم(ص) از مصاديق بارز آن مى باشد. به ويژه كه در قسمت پايانى آيه شريفه آن حضرت

را هدايتگر ديگر مردمان به راه حقيقت معرفى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 2 - 6

6 - قرآن ، روشنگر راه هدايت

و الكت_ب المبين

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {مبين} از {إبانة} (متعدى) مشتق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 11 - 8

8 - تبيين حقايق و معارف والا ، با بيانى ساده و همه فهم ، روش هدايتى قرآن

و الذى نزّل . .. فأنشرنا به بلدة ميتًا كذلك تخرجون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 6

6 - يادكرد داستان عيسى ( ع ) در قرآن ، اقدامى هدايتگرانه و مثلى درس آموز

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً

با توجه به كاربرد واژه {مَثَل} _ كه داستان عيسى(ع) را به عنوان نمونه و سمبل ذكر كرده است _ برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 2 - 2

2_ قرآن ، روشنگر راه هدايت است .

و الكت_ب المبين

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {مبين} از إبانه متعدى مشتق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 11 - 1

1 - قرآن ، مظهر كامل هدايت الهى براى خلق

ه_ذا هدًى

آمدن {هدًى} (به صورت مصدر) به جاى {هاد} (به صورت اسم فاعل)، مبالغه را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 20 - 7

7 -

سست باوران در حقانيت وحى و معارف دينى ، محروم از هدايت و رحمت قرآن

و هدًى و رحمة لقوم يوقنون

در صورتى كه {قوم يوقنون} نظر به كسانى داشته باشد كه داراى يقين بالفعل هستند; از مفهوم آيه شريفه مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 11

11- قرآن ، وسيله هدايت و راه يابى انسان به حقيقت

و إذ لم يهتدوا به فسيقولون ه_ذا إفك قديم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 30 - 11،13

11- هدايت گرى به سوى حق و راه مستقيم ، اصيل ترين ويژگى قرآن و هر كتاب آسمانى

كت_بًا أُنزل من بعد موسى مصدّقًا لما بين يديه يهدى إلى الحقّ و إلى طريق مستقيم

ابتدا قرآن با كتاب هاى آسمانى هماهنگ معرفى شده و سپس به عنوان اصيل ترين بُعد هماهنگى آن دو، هدايت گرى به سوى حق و راه مستقيم مورد تصريح واقع شده است.

13- هدايت هاى قرآن ، در دو بُعد عقيده و عمل *

يهدى إلى الحقّ و إلى طريق مستقيم

مى توان گفت: {يهدى إلى الحقّ} نظر به حقايق عقيدتى و {طريق مستقيم} اشاره به شيوه هاى عملى و تكاليف جوارحى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 14 - 5

5- قرآن ، دليل روشن از جانب خدا ، در جهت رشد و كمال آدميان *

أفمن كان على بيّنة من ربّه

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {بيّنة}، قرآن باشد. در اين صورت تعبير {من ربّه} مى نماياند كه قرآن، از

جايگاه ربوبيت و به هدف رشد و تربيت خلق نازل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 17 - 3

3- قرآن ، كتاب هدايت و مايه تقوا براى حق پذيران *

و الذين اهتدوا زادهم هدًى و ءاتي_هم تقوي_هم

ممكن است گفته شود: فاعل {زاد} قرآن است كه به قرينه {يستمع إليك} از آيه قبل استفاده مى شود; زيرا عمده و اساس سخنان پيامبر(ص) قرائت آيات وحى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 1 - 6

6 - قرآن ، ستاره هدايت براى انسان ها *

و النجم إذا هوى

در صورتى كه مراد از {نجم} قرآن باشد، اطلاق {نجم} بر قرآن مى تواند به منظور مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 9

9 - انس با قرآن ، انسان را به تدريج از تاريكى هاى ضلالت به روشنايى هدايت وارد مى كند .

ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

به كارگيرى فعل مضارع {يخرج}، دلالت بر اين حقيقت دارد كه خارج شدن از تاريكى ها به تدريج انجام مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 5

5 - قرآن ، كتاب هدايت است .

أرسل رسوله بالهدى

مقصود از {الهدى} قرآن كريم است، چرا كه قرآن كتاب هدايت است و هدايت فلسفه نزول قرآن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 4،11

4 - هدف از نزول قرآن ، بيرون آوردن مردم از ظلمت

ها و رهنمونى آنان به نور و روشنايى ها است .

ليخرج الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من الظلم_ت إلى النور

11 - سنت پيامبر ( ص ) ، همگام و همتراز قرآن ، در نجات مردم از ظلمت ها و هدايت آنان به سوى نور

ليخرج الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من الظلم_ت إلى النور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خارج ساختن مردم از ظلمت كفر و هدايت آنان به نور ايمان، هدفى دائمى است. از سوى ديگر پيامبر(ص) همچون ساير انسان ها، از دنيا خواهد رفت. بنابراين تنها سنت آن حضرت، مى تواند همواره چنين نقشى را ايفا كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 1،3

1 - قرآن ، در ديدگاه گروهى از جن ، راهنماى مؤمنان به راه حق و درستى است .

يهدى إلى الرشد

{رشد} (ضد {غى}) به معناى دستيابى به راه حق و درستى است. (مصباح المنير و قاموس المحيط)

3 - قرآن ، راهنماى انسان ها به راه حق و درستى

يهدى إلى الرشد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 2،3

2 - قرآن ، كتاب هدايت است .

الهدى

3 - هادى و راهنما بودن قرآن ، فلسفه ايمان آوردن جن

و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 29 - 5

5 - تذكار هاى قرآن ، به منظور معرفت و راه يابى آگاهانه و آزادانه انسان ها به خدا است .

إنّ ه_ذه تذكرة فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 11 - 2

2 - آيات قرآن ، راهنما و مايه غفلت زدايى و زمينه پندگيرى و عبرت

كلاّ إنّها تذكرة

مراد از ضمير در {إنّها}، آيات قرآن است كه با توجّه به بيان اوصاف آنها در آيات بعد، تصريح به مرجع ضمير لزومى نداشته است. {تذكرة} اعم از {دلالت} (راهنمايى) و {اماره} (نشانه) است و به هر چيزى كه با آن تذكّر حاصل شود، اطلاق مى گردد (مفردات راغب). {تذكير} (مرادف تذكرة) به معناى موعظه كردن و {ذكرى} (اسم مصدر آن) به معناى عبرت است (قاموس); بنابراين مراد از {تذكره} بودن قرآن، راهنمايى، موعظه كردن و مايه عبرت بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 28 - 3

3 - قرآن ، هدايت گر مردم به راه راست

لمن شاء منكم أن يستقيم

{استقامة} در مورد انسان به معناى ملازمت او با راه راست است. (مفردات راغب)

هدايتگرى كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 175 - 7

7 - كتاب هاى آسمانى و احكام نازل شده از ناحيه خدا ، هدايت آفرين و زمينه ساز جلب مغفرت الهى اند .

إن الذين يكتمون . .. أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى و العذاب بالمغفرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 16

16 _ هدايت پيامبران و كتب آسمانى، يادآورى و بيدار ساختن فطرت آدمى است.

إن هو إلا ذكرى للعلمين

{ذكر} به معناى يادآورى است و معمولا در مواردى به كار مى رود

كه موضوع مورد نظر قبلا فراگرفته شده، ولى از ياد رفته باشد. بنابراين هدايتهاى انبيا يادآورى آموخته هاى فطرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 77 - 2

2 - هدايت خلق به وسيله كتاب آسمانى ، بارزترين نمود لطف و رحمت الهى بر آنان

و إنّه لهدًى و رحمة

از اين كه خداوند پس از مطرح ساختن بُعد هدايتى قرآن، تنها به يك صفت ديگر (رحمت بودن آن) بسنده كرده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 3،6،8

3 - كتاب هاى آسمانى ، متكفل هدايت و راهنمايى بشر

فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو أهدى منهما

6 - كتاب هاى آسمانى ، راهنماى عمل انسان در زندگى

هو أهدى منهما

از تصريح و تأكيد آيه شريفه بر پيروى كردن از كتابى كه در هدايت مردم نيرومندتر باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

8 - هدايت بخش تر بودن ، از معيار هاى الهى براى گزينش برترين كتاب آسمانى

قل فأتوا بكت_ب . .. هو أهدى منهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 53 - 6

6 - كتاب هاى آسمانى ، وسيله تداوم هدايت و رسالت پيامبران در طول تاريخ

و لقد ءاتينا موسى الهدى و أورثنا بنى إسرءيل الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 30 - 9،11

9- وحدت و هماهنگى كتاب هاى آسمانى در هدايت گرى به سوى حق

سمعنا كت_بًا . .. مصدّقًا لما بين يديه يهدى

إلى الحقّ و إلى طريق مستقيم

واژه {مصدّقاً} هماهنگى و عدم تناقض را مى رساند و اين هماهنگى، در پيام هاى اصولى است كه همان هدايت به حق و راه مستقيم مى باشد.

11- هدايت گرى به سوى حق و راه مستقيم ، اصيل ترين ويژگى قرآن و هر كتاب آسمانى

كت_بًا أُنزل من بعد موسى مصدّقًا لما بين يديه يهدى إلى الحقّ و إلى طريق مستقيم

ابتدا قرآن با كتاب هاى آسمانى هماهنگ معرفى شده و سپس به عنوان اصيل ترين بُعد هماهنگى آن دو، هدايت گرى به سوى حق و راه مستقيم مورد تصريح واقع شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 56 - 3

3 _ هماهنگى كتاب هاى آسمانى ، در بيان انذار ها و هدايت خلق

أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . و إبرهيم ... ه_ذا نذير من النذر الأُولى

هدايتگرى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 72 - 6

6- سرمستى ، تحيّر و بصيرت نداشتن قوم لوط ، مانع هدايت پذيرى از رهنمود هاى حضرت لوط ( ع ) بود .

و اتقوا الله و لاتخزون . .. لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

{سكرة} به معناى از بين رفتن و از كار افتادن عقل است و {عمه} به معناى تردد ناشى از تحير در امور است. بنابراين مقصود از جمله {لفى سكرتهم يعمهون} سرمستى و متحير بودن و از دست دادن بصيرت در امور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 5

5 - دعوت به تقوا ،

محور تبليغات و هدايت گرى لوط ( ع )

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

هدايتگرى مثالهاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 - 10

10 - خداوند با مثال هاى قرآن ، بسيارى را گمراه و بسيارى را هدايت مى كند .

يضل به كثيراً و يهدى به كثيراً

ضمير در {يضل و يهدى} به {اللّه} و در {به} به {مثلا} بر مى گردد.

هدايتگرى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 6 - 4

4 - انذار از روش هاى تبليغى _ هدايتى پيامبر ( ص )

ءأنذرتهم أم لم تنذرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 119 - 5،7،8

5 - مسؤوليت پيامبر ( ص ) ، راهنمايى انسان ها و تبيين سرانجام نيك مؤمنان و عاقبت شوم كفرپيشگان است .

إنا أرسلنك بالحق بشيراً و نذيراً

7 - پيامبر ( ص ) پس از راهنمايى مردم ، مسؤول عملكرد آنان نبوده و بر كفرپيشگى ايشان مؤاخذه نخواهد شد .

و لاتسئل عن أصحب الجحيم

8 - بشارت و انذار شيوه پيامبر ( ص ) در هدايت مردم

إنا أرسلنك بالحق بشيراً و نذيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 15 - 11

11 _ پيامبر ( ص ) ، خود روشن و هدايت يافته و روشنگر و هادى ديگران است .

قد جاءكم من اللّه نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 3،15

3 _ قرآن و پيامبر ( ص ) ،

داراى حقيقتى واحد و هدفى يكسان ( هدايت بشر )

يهدى به اللّه من اتبع رضونه سبل السلم

ارجاع ضمير مفرد {به} به قرآن و پيامبر(ص) بيانگر اين معناست كه آنها داراى يك حقيقت هستند و در هدايتگرى يك چيز به شمار مى آيند.

15 _ قرآن و پيامبر ( ص ) ، هدايتگر انسان ها به راه مستقيم

و يهديهم إلى صرط مستقيم

بنابر اينكه فاعل {يهديهم}، قرآن و پيامبر(ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 3،40

3 _ عشق و علاقه پيامبر ( ص ) به هدايت مردم

يأيها الرسول لايحزنك الذين يسرعون فى الكفر

فرمان تسلى بخش خداوند به پيامبر(ص) كه نبايد وى از كفر كافران اندوهى به خود راه دهد، گوياى عشق وافر پيامبر(ص) به هدايت آنان است.

40 _ پيامبر ( ص ) ، پاكدلان را تنها با توفيق و يارى خداوند هدايت مى كند .

و من يرد الله فتنته فلن تملك له . .. أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 35 - 2،4

2 _ بهره جويى پيامبر اكرم(ص) از تمامى روشهاى موجود و وسايل ممكن براى هدايت مردم

و إن كان كبر عليك إعراضهم فإن استطعت أن . .. فتأتيهم بأية

چون خداوند به پيامبر اكرم(ص) مى گويد اگر از زير زمين يا آسمانها هم آيه بياورى برخى ايمان نمى آورند، چنين برمى آيد كه آن حضرت راههاى ممكن پيمودنى را پيمود، ولى نتيجه اى از آن حاصل نشده است.

4 _ تمايل شديد پيامبر اكرم(ص) به آوردن آيات و معجزات بيشتر براى هدايت

مردم

و إن كان كبر عليك إعراضهم فإن استعطعت أن تبتغى . .. فتأتيهم بأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 2

2 _ پيامبر(ص) وظيفه دار يادآورى تجربه هاى دينى و فطرت توحيدى به مشركان، براى هدايت و احتجاج با آنان است.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 11

11 _ پيامبر(ص) روشنگر و ارائه دهنده بينش صحيح به مردم است، نه نگهبان و واداركننده مردم به پذيرش آن.

قد جاءكم بصائر من ربكم . .. و ما أنا عليكم بحفيظ

{حفيظ} به معناى {حافظ} و متعلق آن محذوف است. با توجه به اينكه بحث درباره بينشها و عقايد است، متعلق آن متناسب با همين مضمون است كه مضمون عقيدتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 107 - 6

6 _ احساس مسؤوليت شديد پيامبر(ص) در مورد هدايت مردم به توحيد

و ما جعلنك عليهم حفيظا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 16

16 _ پيامبر(ص) مسؤول هدايت و ارشاد است و نه رساندن قهرى انسان به مقصد.

و لو شاء الله ما فعلوه فذرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 33 - 2،5

2 _ هدايت و راهنمايى انسان ، مسؤوليتى الهى بر دوش پيامبر ( ص )

هو الذى أرسل رسوله بالهدى

5 _ آمدن پيامبر ( ص ) ، همراه با هدايت ( قرآن )

و دين حق ( اسلام ) در راستاى تكميل نور الهى و تحقق اراده خداست .

و يأبى اللّه إلا أن يتم نوره . .. هو الذى أرسل رسوله بالهدى و دين الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 80 - 4

4 _ رأفت پيامبر ( ص ) نسبت به همه مردم و تلاش آن حضرت براى هدايت همگان

إن تستغفر لهم سبعين مرة فلن يغفر اللّه لهم

لحن سخن الهى، حاكى از تمايل آن حضرت به استغفار براى منافقان است. استغفار براى مردمانى چون منافقان، نشانگر رأفت و رحمت گسترده آن حضرت نسبت به عموم مردم و تلاش او براى هدايت همگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 5

5 _ دلبستگى عميق پيامبر ( ص ) به امت و اشتياق شديد وى به هدايت آنان

رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 7 - 6

6_ وظيفه پيامبر ( ص ) هشدار دادن مردم به عذاب هاى الهى و راهنمايى آنان به طريق درست است .

إنما أنت منذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 8

8- حضرت موسى ( ع ) ، داراى هدفى مشترك با پيامبراسلام ( ص ) در نجات مردم از ظلمت ها و هدايت آنان به سوى نور

كت_ب أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت . .. لقد أرسلنا موسى بأي_تنا أن أخرج قو

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 2

2- پيامبر ( ص ) براى هدايت كافران ، تلاش وسيعى داشت .

ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا

اينكه خداوند، به پيامبر(ص) دستور مى دهد كه {آنان را به حال خود رها كن} حكايت از آن دارد كه آن حضرت، تلاش گسترده و وسيعى براى نجات آنان از كفر انجام داده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 11

11- دلسوزى شديد و خودخورى پيامبر ( ص ) براى هدايت كافران و مشركان

لاتمدّنّ عينيك . .. و لاتحزن عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 37 - 1

1- حرص و علاقه شديد پيامبر ( ص ) بر هدايت كردن مشركان

و قال الذين أشركوا . .. حقّت عليه الضل_لة ... إن تحرص على هدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 127 - 11،12

11- اشتياق شديد پيامبر ( ص ) به هدايت مردم

و لاتحزن عليهم

ترديدى نيست كه حزن و اندوه پيامبر(ص) درباره كافران، به خاطر شدت علاقه آن حضرت به هدايت مردم بود و اگر اين اشتياق نبود، حزن و اندوه هم وجود نداشت.

12- مكر و حيله مداوم كافران ، در قبال دعوت و هدايت گرى پيامبر ( ص )

و لاتك فى ضيق ممّا يمكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 6 - 2

2- پيامبر ( ص ) بر هدايت مردم و ايمان آنان به قرآن ، بسيار شايق و حريص بود .

فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم إن لم

يؤمنوابه_ذا الحديث أسفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 7

7 _ هدايت و راه يابى انسان به خدا ، تنها هدف و آرمان پيامبر ( ص ) در انجام رسالتش

قل ما أسئلكم عليه من أجر إلاّ من شاء أن يتّخذ إلى ربّه سبيلاً

قرار گرفتن هدايت مردمان به عنوان تنها مزد پيامبر(ص)، در حالى كه رسالت آن حضرت همراه تلاش بسيار و تحمل مشكلات فراوان بوده است، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 3 - 2

2 - اهتمام بيش از حدّ پيامبر ( ص ) در پيشبرد دين و هدايت خلق

لعلّك ب_خع نفسك ألاّيكونوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 70 - 2

2 - اشتياق شديد پيامبر ( ص ) به هدايت همه انسان ها حتى دشمنان مكار و حيله گر خويش

و لاتحزن عليهم و . .. يمكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 81 - 4

4 - علاقه و سعى فراوان پيامبر ( ص ) در هدايت گمراهان

و ما أنت به_دى العمى عن ضل_لتهم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اگر تلاش فراوان پيامبر(ص) نبود دليلى نداشت كه خداوند براى آرامش بخشيدن به او يادآور شود كه آنان مردگانى كور و كرند و تلاش او براى آنان سودى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 92 - 1

1 - تلاوت قرآن ،

رسالت و وظيفه تغييرناپذير پيامبر ( ص ) براى هدايت خلق

إنّما أُمرت أن . .. و أن أتلوا القرءان فمن اهتدى

در اين آيه تلاوت آيات قرآن به مردم، به عنوان يگانه مسؤوليت پيامبر(ص) مورد تأكيد قرار گرفته است. از جمله {فمن اهتدى...} نيز استفاده مى شود كه هدف از تلاوت آيات آن، هدايت خلق بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 56 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، دوستدار هدايت همه مردمان حتى دشمنان بهانه جوى خويش

إنّك لاتهدى من أحببت

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين استفاده مى شود كه پيامبر(ص) با اين كه از سوى دشمنان در فشار بود و حتى به جادوگرى و دروغ گويى متهم شده بود; اما همچنان دوست داشت كه حتى آنان نيز متنبه شده و هدايت يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 10

10 - رسول خدا ( ص ) ، پيام آور هدايت از جانب او

قل ربّى أعلم من جاء بالهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 3،8

3 - پيامبر ( ص ) در هدايت كافران ، بسيار جدى بود .

و ما أنت به_د العمى عن ضل_لتهم

جمله اسمى {ما أنت بهاد العمى} (كار تو، هدايت كافران حق ناپذير نيست) حاكى از اين است كه پيامبر(ص) براى هدايت كافران، تلاش فراوانى داشته است.

8 - پيامبر ( ص ) سروش هدايت را به كسانى مى تواند تفهيم كند كه روحيه تسليم داشته باشند .

إن تسمع إلاّ من

يؤمن بأي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 14

14 - پيامبر ( ص ) به هدايت كافران ، علاقه مند بود .

و من كفر فلايحزنك كفره إلينا مرجعهم

فراز {إلينا مرجعهم} پس از توصيه پيامبر(ص) به اجتناب از اندوه به خاطر كفر كافران، براى تسلى دادن به آن حضرت است. چنين فرمانى، گوياى آن است كه پيامبر(ص) علاقه شديدى به هدايت آنان داشته و به خاطر آن اندوهگين هم مى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 46 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، به منزله چراغى فروزان ( براى هدايت ) است .

و سراجًا منيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 8

8 - كارساز نبودن تبليغ و هدايت گرى هاى پيامبر ( ص ) ، در برخى از كافران و مشركان صدراسلام

و ما أنت بمسمع من فى القبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 24 - 5

5 - بشارت و انذار ، شيوه پيامبر ( ص ) در هدايت مردم

إنّا أرسلن_ك بالحقّ بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 5

5 - انذار و اخطار ، از روش هاى تبليغى _ هدايتى پيامبر ( ص )

و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 13

13 - انذار و بشارت ، از

روش هاى تبليغى _ هدايتى پيامبراسلام ( ص )

إنّما تنذر من اتّبع الذكر . .. فبشّره بمغفرة و أجر كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 13 - 5

5 - مثل زدن و ارائه نمونه هاى تاريخى ، از روش هاى تربيتى _ هدايتى پيامبر ( ص )

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 70 - 3

3 - زندگى انسان ها بدون تعاليم قرآن و رهنمود هاى پيامبراسلام ، با خطر ها و آفت هاى گريزناپذير رو به رو خواهد بود .

و ما علّمن_ه الشعر . .. إن هو إلاّ ذكر و قرءان مبين . لينذر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه انذار و اخطارِ مردم به وسيله قرآن و پيامبراسلام، حاكى از اين حقيقت است كه بر سر راه انسان ها خطرها و آسيب هاى بسيار وجود دارد كه به وسيله قرآن و پيامبر(ص) شناخته مى شود و اگر انسان ها به اين امور توجه نكنند، با آنها روبه رو خواهند شد. گفتنى است معناى لغوى {انذار} (اعلام به امرى خطرناك و شايسته بر حذر بودن) مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 19 - 4

4 - علاقه شديد و كوشش فراوان پيامبر به هدايت و نجات مردمان گمراه از عذاب و بدبختى

أفأنت تنقذ من فى النار

از آهنگ آيه شريفه، استفاده مى شود كه پيامبر(ص) تلاشى فراوان براى هدايت مردم كافر و لجوج مكه داشتند. اين آيه درصدد بيان

اين حقيقت به آن حضرت است كه اين كافران مردمى حق گريزاند و بيش از اين خود را به رنج و سختى مينداز.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 5

5 - هدايت گرى ، عمل صالح و روحيه تسليم در برابر خداوند ، از برجسته ترين ويژگى هاى پيامبر ( ص )

و من أحسن قولاً . .. إنّنى من المسلمين

بنابراين كه آيه مربوط به پيامبر(ص) باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 6 - 5

5 - اشتياق و اهتمام شديد پيامبر ( ص ) ، نسبت به هدايت مردم .

اللّه حفيظ عليهم و ما أنت عليهم بوكيل

از اين كه قرآن مى فرمايد: {خداوند مراقب عملكرد مشركان است و تو بر آنان وكيل نيستى} استفاده مى شود كه پيامبر(ص) نسبت به هدايت آنان شديداً شيفتگى نشان داده و از اصرار آنان به شرك آشفته خاطر مى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 2

2 - علاقه و اهتمام شديد پيامبر ( ص ) ، نسبت به هدايت تمامى انسان ها

فإن أعرضوا فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا

از لحن آيه شريفه كه در مقام دلدارى است و نيز پيام آيه (ما تو را حفيظ و نگهبان قرار نداديم) استفاده مى شود كه پيامبر(ص) دلبستگى شديدى به هدايت و ايمان مردم داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 12،14

12 - پيامبر ( ص ) ، هدايت

كننده انسان ها به صراط مستقيم

و إنّك لتهدى إلى صرط مستقيم

14 - پيامبر ( ص ) ، نشان دهنده صراط مستقيم به انسان ها و خداوند توفيق دهنده آنان به حركت در مسير آن

نهدى به من نشاء من عبادنا و إنّك لتهدى إلى صرط مستقيم

تأمل در تفاوت دو هدايت، بيانگر معناى ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 1

1 - پيامبراكرم ( ص ) ، هادى و رهنماى انسان ها به راه خداوند است .

و إنّك لتهدى إلى صرط مستقيم . صرط اللّه

{صراط اللّه} بدل از {صراط مستقيم} در آيه قبل است; يعنى، {و إنّك لتهدى إلى صراط اللّه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 40 - 2

2 - اهتمام و تلاش پيامبر ( ص ) براى هدايت تمامى انسان ها ، حتى حق گريزان

أفأنت تسمع الصمّ أو تهدى العمى

از لحن آيه شريفه _ كه به صورت استفهام انكارى بيان شده است _ استفاده مى شود كه پيامبر(ص) در مسير هدايت ديگران تلاش فراوانى داشتند تا بدان جا كه آن حضرت خواهان هدايت خدافراموشانِ همدم شيطان نيز بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، راهنما و راهبر مؤمنان در حوزه انديشه و رفتار

تلك ءاي_ت اللّه نتلوها عليك . .. قل للذين ءامنوا يغفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 1

1 - پيامبراكرم ( ص ) رهيافته به

مسير دين و مصمم به هدايت خلق ، به اراده الهى

ثمّ جعلن_ك على شريعة من الأمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 1،2

1- خداوند ، فرستنده رسول خويش ( محمد ( ص ) ) ، با دو ارمغانِ هدايت و دين حق

هو الذى أرسل رسوله بالهدى و دين الحقّ

2- هدايت خلق در مسير بايسته زندگى و ارائه قوانين حق ، دو هدف مهم رسالت پيامبر ( ص )

أرسل رسوله بالهدى و دين الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 5

5 - تلاش و پيگيرى شديد پيامبر ( ص ) ، درصدد هدايت همگان به سوى حق

و ما أنت عليهم بجبّار

از اين كه خداوند، وظيفه پيامبر(ص) را تنها تذكر و هشدار دانسته و به او يادآورى كرده كه وظيفه اش واداشتن ديگران به ايمان به جبر و تلاش بيش از حد نيست; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 54 - 1،4

1 - سلب مسؤوليت از پيامبر ( ص ) ، در مورد تبليغ و هدايت كافران طغيانگر

بل هم قوم طاغون . فتولّ عنهم

4 - احساس مسؤوليت شديد پيامبر ( ص ) ، براى هدايت مردم ، حتى دشمنان لجوج خويش

فتولّ عنهم فما أنت بملوم

تأكيد {فما أنت بملوم} پس از ترخيص {فتولّ عنهم} شدت احساس مسؤوليت پيامبر(ص) را در كار خويش مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 2 - 6

6 - پيامبر ( ص

) ، ستاره اى هدايتگر ، بدون كمترين انحراف و گمراهى

و النجم . .. ما ضلّ صاحبكم و ما غوى

از ارتباط مقسم به با مقسم عليه (يعنى از ارتباط {و النجم} با {ما ضلّ}) استفاده مى شود كه اگر ستارگان به اراده الهى راهنماى بشر در كره خاك اند و كسى را گمراه نمى سازند پيامبر الهى نيز به اراده خدا هدايتگرى است قويم و بى كمترين خطا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 7

7 - تمايل طبيعى پيامبر ( ص ) به هدايت تمامى انسان ها ، حتى دنياپرستان روى گردان از ياد خدا

فأعرض عن من تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

امر در {فأعرض} نشانگر آن است كه چنان تمايل طبيعى (هدايت تمامى انسان ها) در پيامبر(ص) وجود داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 2،3

2 - هدايت و راهنمايى انسان ها ، مسؤوليتى الهى بر دوش پيامبر ( ص )

أرسل رسوله بالهدى

3 - رسول اكرم ( ص ) ، پيام آور هدايت از جانب خداوند

أرسل رسوله بالهدى

{باء} در {بالهدى} به معناى {مع} است; يعنى، رسولش را به همراه هدايت فرستاد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 4 - 3

3 - امتنان و فضل الهى به امت محمد ( ص ) ، به خاطر برگزيدن آن حضرت از ميان آنها و قرار دادن ايشان به عنوان راهنما و نجات بخش آنان از ضلالت و گمراهى

هو الذى بعث . .. و إن كانوا

... فى ضل_ل مبين ... ذلك فضل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار هدايت مردم به سوى نور و خارج كردن آنان از ظلمت ها ( گمراهى ها ) در پرتو تعاليم قرآن كريم

ليخرج الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من الظلم_ت إلى النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 7 - 4

4 - هدايت انسان ها به راه خداوند ، اساس دعوت دين و محور تلاش پيامبراسلام ( ص )

إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 22 - 3

3 - اهتمام شديد پيامبر ( ص ) ، به هدايت مردم

لست عليهم بمصيطر

با توجّه به اين كه پيامبر(ص)، هرگز درصدد سلطه جويى بر مردم نبود، تأكيد آيه شريفه، بر نفى سيطره، بيانگر تلاش وافر و پى گيرى مستمر آن حضرت در زمينه هدايت مردم است; به گونه اى كه گويا درصدد اجبار مردم به ديندارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 23 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، پس از عمل به وظيفه ارشاد همگان ، در خصوص تداوم بخشيدن به ارشاد اعراض كنندگان كافر ، تكليفى ندارد .

فذكّر . .. إلاّ من تولّى و كفر

فعل {تولّى}، بيانگر اين نكته است كه تذكّرات پيامبر(ص) به روى گردانان رسيده است و آنان پندها را نپذيرفته، از آن اعراض كرده

اند. بنابراين تذكّر دادن در مرحله اول، عمومى است و به همه مردم بايد ابلاغ گردد; ولى پس از تولّى و اعراض گروهى از آنان، پيامبر(ص) درباره تكرار تذكّر و ارشاد آن گروه، تكليفى ندارد.

هدايتگرى معبود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 148 - 8

8 _ هدايتگرى انسان ها و توان سخن گفتن با آنان از روشنترين نشانه هاى معبود راستين

ألم يروا أنه لا يكلمهم و لا يهديهم سبيلا

هدايتگرى معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 193 - 3

3 _ هدايتگرى و پاسخ به هدايتجويى بندگان ، از ملاك هاى معبود راستين

و إن تدعوهم إلى الهدى لايتبعوكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 198 - 6

6 _ ارائه رهنمون به بندگان ، از ملاك هاى معبود راستين

و إن تدعوهم إلى الهدى لايسمعوا

خداوند معبودان اهل شرك را بدان جهت كه راهنماى انسانها نيستند، شايسته پرستش نمى داند. بنابراين هدايت كردن انسانها از ملاكهاى معبود به حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 78 - 3

3 - خالق و راهنماى انسان ، شايسته پرستش است ; نه بت هاى بى شعور و ساخته دست بشر .

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين . الذى خلقنى فهو يهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 43 - 4

4 - داشتن پيام هدايت آفرين و نجات بخش براى زندگى دنيايى و اخروى انسان ها ، از ويژگى

هاى خداى بر حق و شايسته پرستش

لاجرم أنّما تدعوننى إليه ليس له دعوة فى الدنيا و لا فى الأخرة

از اين كه مؤمن آل فرعون در رد عقيده مشركان، به اين مطلب استدلال كرد كه معبودهاى ادعايى شما، پيامى براى بشر ندارد; مى توان استفاده كرد كه داشتن پيام، از خصوصيات معبود حقيقى و شايسته پريستش است.

هدايتگرى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 5،6

5 _ موسى ( ع ) پيامبرى از جانب خداوند براى ارشاد و هدايت فرعون زمان خويش و بزرگان دربار وى

إلى فرعون و ملإيه

كلمه {فرعون} عنوان و لقب پادشاهان و حاكمان بزرگ مصر در عصرهاى گذشته بوده است.

6 _ ارشاد اهرم هاى اصلى نظام فرعونى ( فرعون و كارگزاران ارشد وى ) نخستين و مهمترين رسالت موسى ( ع )

إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 1

1 _ موسى ( ع ) ، نسبت به قوم خود ، رهبرى مهربان و راهنمايى دلسوز بود .

و قال موسى يقوم

برداشت فوق از اضافه {قوم} به ياى متكلم به دست آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 97 - 1،6

1_ خداوند ، موسى ( ع ) را براى هدايت فرعون و بزرگان دربارش ، به سوى آنان فرستاد .

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

6_ پيام ها و رسالت هاى موسى ( ع ) ، هدايتگر مردمان به راه درست و طريق صواب

أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و

ملإيه فاتبعوا أمر فرعون و ما أمر فرعون برشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 3،8

3- موسى ( ع ) ، وظيفه دار هدايت مردم خويش به سوى نور و خارج كردن آنان از ظلمت ها ، با آيات و معجزات الهى .

و لقد أرسلنا موسى بأي_تنا أن أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور

8- حضرت موسى ( ع ) ، داراى هدفى مشترك با پيامبراسلام ( ص ) در نجات مردم از ظلمت ها و هدايت آنان به سوى نور

كت_ب أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت . .. لقد أرسلنا موسى بأي_تنا أن أخرج قو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 2

2- بنى اسرائيل ، مخاطبان اصلى دعوت موسى ( ع ) و هدايت آنان ، مهم ترين هدف و وظيفه آن حضرت

و ءاتينا موسى الكت_ب و جعلن_ه هدًى لبنى إسرءيل

از مجموع آيات مربوط به حضرت موسى(ع) برمى آيد كه دعوت ايشان، دعوتى فراگير بوده است و ذكر بنى اسرائيل در اين آيه، مى تواند براى اين باشد كه آنان مخاطبان اصلى دعوت بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 29 - 1

1 - موسى ( ع ) براى انجام رسالت الهى خويش در ارشاد و هدايت فرعون ، به داشتن وزير و معاون احساس نياز مى كرد .

واجعل لى وزيرًا

{وزير} به كسى گفته مى شود كه كارهاى سنگين و مسؤوليت هاى فرمانده خود را به عهده گيرد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - طه - 20 - 33 - 2

2 - موسى ( ع ) ، تسبيح و تنزيه خداوند در برابر مشركان ، خود را نيازمند شرح صدر و داشتن بيان واضح مى دانست .

ربّ اشرح لى . .. كى نسبّحك كثيرًا

{كى نسبّحك} مى تواند تعليل براى تمام خواسته هاى موسى(ع)، از جمله درخواست شرح صدر و كاهش لكنت زبان باشد. موسى(ع) مى خواست براى رد آنچه گمراهان در باره خداوند توهم كرده اند، توان لازم را داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 4

4 - حاكميت سركوبگر فرعون ، مانع از آزادى مردم و روى آوردن موسى به هدايت آنان ، در مرحله نخست

ثمّ أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

با توجه به اين كه در آيات پيشين، وقتى سخن از {انبيا} به ميان مى آمد، رسالت آنان به سوى توده هاى مردم مد نظر بود; ولى در مورد موسى(ع) سخن از رسالت او به سوى فرعون به ميان آمده است، مى توان گفت كه حركت حضرت موسى به سوى فرعون، بدان جهت بود كه نظام فرعونى، مانع از آزادى مردم و گرايش آنان به موسى _ و به عبارت ديگر _ سدى ميان او و مردم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 1

1 _ موسى و هارون ( ع ) به فرمان خداوند ، براى هدايت تكذيب كنندگان آيات و معجزات الهى ، به جانب آنان فرستاده شدند .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا

مقصود از {القوم الذين

كذّبوا} فرعون و قوم او (قبطيان) است و مراد از {آياتنا} نشانه ها و معجزات الهى مى باشد نه آيات الهى در تورات; زيرا تورات پس از به هلاكت رسيدن فرعون و قوم او، براى بنى اسرائيل نازل گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 12 - 4

4 - اعطاى نه معجزه و نشانه از سوى خدا به موسى ( ع ) براى هدايت فرعون و فرعونيان

فى تسع ءاي_ت إلى فرعون و قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 10

10 - اقدام فريبكارانه فرعون ، براى مقابله با روشنگرى هاى موسى ( ع )

فاجعل لى صرحًا لعلّى أطّلع إلى إل_ه موسى

دستور ساختن برج براى تحقيق درباره خداى يگانه _ كه موسى همگان را به پرستش او فراخوانده بود _ مى تواند بدان منظور باشد كه افكار عمومى را از توجه به تبليغات موسى منحرف سازد. برداشت ياد شده براساس اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 23 - 10

10 - موسى ( ع ) ، از سوى خداوند مأمور هدايت بنى اسراييل بود .

و جعلن_ه هدًى لبنى إسرءيل

بنابراين احتمال كه مرجع ضمير مفعولى {جعلناه} حضرت موسى(ع) باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 2

2 - هدايت ، بيدار سازى ، پند آموزى و احياى خردناب ، قلمرو رسالت موسى ( ع ) و كتاب آسمانى او ( تورات )

هدًى و

ذكرى لأُولى الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 2

2 - سعه صدر و پيگيرى حضرت موسى ( ع ) ، در تبليغ و هدايت مردم

ادع لنا . .. فلمّا كشفنا عنهم العذاب

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه فرعونيان حضرت موسى(ع) را ساحر مى خواندند و پيام او را به مسخره و استهزا مى گرفتند; اما آن حضرت در راستاى هدايت آنان براى نجاتشان از عذاب دعا كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 1

1 - سرگذشت موسى ( ع ) و رسالت او در هدايت فرعون ، آيتى الهى و درس آموز

و فى موسى إذ أرسلن_ه إلى فرعون

عبارت {و فى موسى} عطف بر جمله {تركنا فيها آية} است; يعنى، {و فى قصة موسى آية}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 1

1 - موسى ( ع ) از جانب خداوند ، مأمور راهنمايى فرعون به راه تكامل و درست كارى و ترغيب او به پاكسازى خويش از آلودگى ها

فقل هل لك إلى أن تزكّى

زكات به دو معنا است: 1. نمو 2. طهارت (مقاييس اللغة) و به كسى كه صالح و درست كار شود، مى گويند {تزكيه} شده است. (قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 1

1$ - موسى ( ع ) به فرمان خداوند ، مأمور اظهار آمادگى نزد فرعون براى هدايت او به خداوند

و أهديك إلى ربّك

- موسى(ع) به فرمان خداوند، مأمور

اظهار آمادگى نزد فرعون براى هدايت او به خداوند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 20 - 1

1$ - موسى ( ع ) در پى گفت وگو با فرعون و اظهار آمادگى براى ارشاد و هدايت او ، بزرگ ترين معجزه خويش را به وى ارائه كرد .

فأريه الأية الكبرى

- موسى(ع) در پى گفت وگو با فرعون و اظهار آمادگى براى ارشاد و هدايت او، بزرگ ترين معجزه خويش را به وى ارائه كرد.

هدايتگرى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 4

4 - نشان دادن راه درست ، محور و هدف تلاش گسترده مؤمن آل فرعون در ميان مردم مصر بود .

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 5

5 - ارائه تصويرى درست از حقيقت زندگى در دنيا و آخرت ، از نخستين كار هاى هدايتى مؤمن آل فرعون

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع و إنّ الأخرة هى دار القرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 5

5 - نجات و رستگارى مردم ، هدف و محور تمامى تلاش هاى ارشادى ، سياسى و اجتماعى مؤمن آل فرعون

و قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه . .. و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 3

3 - هدايت ها و خير خواهى هاى مؤمن آل فرعون ،

در قومش تأثير نگذاشت .

فستذكرون ما أقول لكم

هدايتگرى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 1

1_ نوح ( ع ) براى هدايت قومش ، تلاشى مستمر و پى گير داشت .

قالوا ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا

إكثار (مصدر أكثرت) به معناى كارى را فراوان انجام دادن است. بنابراين {أكثرت جدالنا}; يعنى ، بسيار مناظره كردى و فراوان دليل و برهان آوردى و ... اين معنا ، حكايت از تلاش مستمر و پى گير حضرت نوح(ع) در تبليغ رسالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى نوح ( ع )

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 1

1 - نوح ( ع ) ، فرستاده خداوند براى هدايت قوم خود بود .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 5 - 4

4 - تلاش مستمر و خستگى ناپذير نوح ( ع ) ، براى هدايت مردمان

قال ربّ إنّى دعوت قومى ليلاً و نه_رًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه دعوت در شب و روز، ممكن است كنايه از تلاش مستمر و خستگى ناپذير باشد; به ويژه آن كه شب وقت استراحت و آسايش است.

هدايتگرى والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 9

9- پدر و مادر با

ايمان ، در كنار استمداد از خداوند براى هدايت فرزند خويش ، رهنمود هاى لازم را به او ارائه مى دهند .

و هما يستغيثان اللّه ويلك ءامن إنّ وعد اللّه حقّ

هدايتگرى وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 82 - 5

5- انسان ، بدون هدايت وحى ، گرفتار نوعى بيمارى فكرى ، روحى و اخلاقى است .

و ننزّل من القرءان ما هو شفاء و رحمة

از اينكه نزول قرآن براى شفابخشى معرفى شده است، حكايت از آن دارد كه بدون وحى، بشر گرفتار مرضهاى علاج ناپذير روحى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 27 - 7

7 - انسان ، بدون وحى و الهام الهى ، غرق در انواع غفلت ها و بى خبرى ها است .

و لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل لعلّهم يتذكّرون

برداشت ياد شده از تعبير {يتذكّرون} به دست مى آيد; زيرا تذكر و بيدارباش در جايى به كار مى رود كه در مقابل آن، غفلت و بى خبرى وجود داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 4

4 - نظام آسمان ها ، تحت هدايت وحى الهى ( امر و تدبير خداوند )

و أوحى فى كلّ سماء أمرها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 13

13 - برخوردارى از روحيه حق پذيرى و به دور بودن از لجاجت و عناد ، شرط بهرهورى انسان از هدايت وحى

و لو جعلنه . .. و الذين

لايؤمنون فى ءاذانهم وقر و هو عليهم عمىً

از صدر آيه _ كه درباره لجاجت كافران است _ و نيز فعل مضارع {لايؤمنون} _ كه اشعار به استمرار عدم ايمان دارد _ مى توان استفاده كرد كه لجاجت و عناد، در محروميت انسان از ابزارهاى شناخت نقش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 6 - 7

7 - معارف وحى و آيات الهى ، نيرومندترين وسيله و عامل هدايت انسان

فبأىّ حديث بعد اللّه و ءاي_ته يؤمنون

خداوند مى فرمايد: پس از قرآن ديگر پيامى نيست كه بتواند منكران قرآن را هدايت كند. از اين بيان استفاده مى شود كه قرآن بالاترين حد كارايى و روشنگرى را دارا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 7

7 - انسان ، بدون رهنمود هاى وحى و دين الهى ، در معرض خطر ها و تهديد هاى جدى است .

إنّى لكم نذير مبين

انذار و اخطار پيامبران، دليل وجود خطرها و تهديدهاى بسيارى در پيش روى بشر است. بنابراين اگر انسان، انذار و اخطارهاى پيامبران را ناديده بگيرد، دچار خطرها و آفت هاى بسيارى خواهد شد.

هدايتگرى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 111 - 3

3 _ هارون ، برادر موسى ( ع ) ، همراه و همگام وى در تبليغ رسالت و ارشاد و هدايت فرعونيان

أرجه و أخاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 11،16

11 - سخنان هارون به گوساله پرستان بنى اسرائيل ،

گفتارى محبت آميز و همراه با توجيه و ارشاد بود .

ي_قوم إنّما فتنتم به

انتساب بنى اسرائيل به خود، با گفتن {اى قوم من} ابراز محبت است و ريشه يابى ماجراى سامرى با فتنه خواندن آن، روشن گرى و ارشاد است.

16 - هارون ( ع ) ، در غياب موسى ( ع ) ، وظيفه ارشاد ، هشدار ، امر به معروف و نهى از منكر را به نحو وافى انجام داد .

و لقد قال لهم هرون من قبل ي_قوم . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 1

1 _ موسى و هارون ( ع ) به فرمان خداوند ، براى هدايت تكذيب كنندگان آيات و معجزات الهى ، به جانب آنان فرستاده شدند .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا

مقصود از {القوم الذين كذّبوا} فرعون و قوم او (قبطيان) است و مراد از {آياتنا} نشانه ها و معجزات الهى مى باشد نه آيات الهى در تورات; زيرا تورات پس از به هلاكت رسيدن فرعون و قوم او، براى بنى اسرائيل نازل گرديد.

هدايتگرى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى هود پيامبر

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 7

7- اقدام هود ( ع ) به هدايت و انذار قوم عاد

و اذكر أخا عاد إذ أنذر قومه

هدايتگرى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 6،7،9

6- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، از سوى خداوند به عنوان هادى و راهنماى مردم برگزيده شدند .

و جعلن_هم أئمة يهدون

7- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موظف بودند كه درچارچوب فرمان هاى الهى به هدايت مردم بپردازند ; و نه بر اساس سليقه شخصى و نه دستور گيرى از ديگران .

و جعلن_هم أئمة يهدون بأمرنا

{بأمرنا} متعلق به {يهدون} و در حقيقت به منزله قيد و شرط براى هدايت كردن است; يعنى، هدايت كردن مردم بايد به فرمان ما باشد

9- هدايت مردم به سوى خدا و صفات ، افعال و سخنان او ، وظيفه ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود .

و جعلن_هم أئمة يهدون بأمرنا

برداشت ياد شده براساس دو نكته است: 1_ {أمر} در اصل به معناى شأن و لفظى است عام كه شامل تمامى افعال و اقوال مى شود (مفردات راغب). 2_ {باء} در {بأمرنا} ممكن است براى غايت و به معناى {إلى} باشد.

هدايتگرى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 2

2_ يوسف ( ع ) اقبال هم بندانش را به او غنيمت شمرد و به ارشاد و هدايت آنان پرداخت .

إنا نري_ك من المحسنين . .. ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله

هدف از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

هدف

استقامت در هدف مقدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 60 - 10

10- پايدارى در مسير اهداف ارزشمند و متعالى مطلوب است .

و إذ قال موسى لفتيه لاأبرح

. .. أو أمضى حقبًا

موانع پيشبرد هدف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 42 - 5

5 _ صبر و پافشارى بر انديشه و گرايش باطل ، از موانع پيشبرد اهداف و آرمان هاى برگزيده و به حق

إن كاد ليضلّنا عن ءالهتنا لولا أن صبرنا عليها

نقش هدف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 3

3 _ نفس هدف در تعيين رفتار و كردار انسانها

و لئن قتلتم فى سبيل اللّه او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

هدف آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 10

10 _ امكانات مادى ، و تمايل به آنها ، فقط وسيله اى براى گذران زندگانى دنياست و هدف آفرينش نيست .

زيّن للنّاس ذلك متاع الحيوة الدّنيا

هدف از استماع سخن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 3

3 - استماع سخنان و برگزيدن آنها ، بايد به منظور عمل به مقتضيات آنها باشد ; نه براى صرف دانايى ، سرگرمى فكرى و . . . .

الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

خداوند پس از طرح مسأله استماع سخنان، مسأله اتباع و پيروى كردن از بهترين آنها را يادآور شده است. اين مطلب مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

هدف از نقل تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 21،22

21 _ عبرت گيرى و پندآموزى ، هدفى براى نقل و تحليل تاريخ

در قرآن

قد كان لكم . .. انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار

22 _ بصيرت ( بينش صحيح ) ، شرط پندگيرى از حوادث تاريخ

قد كان لكم اية . .. انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 12،16

12 _ نقش سازنده يادآورى گذشته ها و عبرت از آن ، در تربيت انسانها

و اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوبكم

16 _ نگرش به تاريخ زمينه ساز تربيت و هدايت انسانها

و اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً . .. كذلك يبيّن اللّه لكم اياته لعلّكم

هدف عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 13

13 _ نيل به تقوا ، هدف از اعمال خير

و ان تعفوا اقرب للتقوى

هدف مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 3

3 _ بايد رضايت خداوند ، بالاترين هدف ايثارگران در راه خدا باشد .

و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه

از ستايش خداوند نسبت به گروهى كه با ايثار جان خويش در پى جلب رضايت او هستند، استفاده مى شود كه بايد رضايت خداوند بالاترين هدف باشد.

هدف مقدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 9

9 _ مقدس بودن هدف ، توجيه كننده وسيله و راه رسيدن به آن نيست .

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة

فرمان به تقوا، قبل از گزينش وسيله تقرب به خدا، به اين نكته

اشاره دارد كه مبادا از هر نوع وسيله اى براى تقرب به خدا، كه هدفى مقدس است، كمك جست.

هدف مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 19 - 6

6- حيات اخروى ، حياتى برتر از دنياست و دستيابى به آن ، بايد هدف همه مؤمنان باشد .

من كان يريد العاجلة . .. و من أراد الأخرة ... كان سعيهم مشكورًا

تشكر و قدردانى خداوند از تلاش و كوشش آخرت خواهان در مقابل دنياطلبان، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

هدف و وسيله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 18

18 - به كارگيرى روش صحيح و منطقى در كار ها و انتخاب اسباب درست براى نيل به مقاصد ، فرمان و توصيه خداوند به مسلمانان

ليس البر . .. و أتوا البيوت من أبوبها

جمله {و ليس البر . ..} در بازداشتن مسلمانان از سنت جاهلى (ورود به خانه از پشت آن در مراسم حج) كافى بود. بنابراين جمله {و أوتوا البيوت ...} حاكى از يك دستور كلى و شامل است. در اين جمله مقاصد و آرمانها، به خانه ها و روشهاى رسيدن به آن مقاصد، به دربهاى خانه تشبيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 10

10 _ نقش سازماندهى و تشكّل در پيشبرد اهداف

فلمّا احسّ . .. قال من انصارى الى اللّه

جمله {قال من انصارى}، بيانگر تلاش عيسى (ع) براى سازماندهى است و طبعاً در پيشبرد هدف نقش داشته است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 9

9 _ مقدس بودن هدف ، توجيه كننده وسيله و راه رسيدن به آن نيست .

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة

فرمان به تقوا، قبل از گزينش وسيله تقرب به خدا، به اين نكته اشاره دارد كه مبادا از هر نوع وسيله اى براى تقرب به خدا، كه هدفى مقدس است، كمك جست.

هدف و وسيله

{هدف و وسيله}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 8

8_ هدف ، نمى تواند توجيه كننده وسيله باشد .

فاستقم كما أُمرت . .. و لاتطغوا ... و لاتركنوا إلى الذين ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 60 - 5

5_ جواز بهره گيرى از فشار هاى اقتصادى براى نيل به مقاصد مشروع

فإن لم تأتونى به فلاكيل لكم عندى

هدف و وسيله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 18

18 - به كارگيرى روش صحيح و منطقى در كار ها و انتخاب اسباب درست براى نيل به مقاصد ، فرمان و توصيه خداوند به مسلمانان

ليس البر . .. و أتوا البيوت من أبوبها

جمله {و ليس البر . ..} در بازداشتن مسلمانان از سنت جاهلى (ورود به خانه از پشت آن در مراسم حج) كافى بود. بنابراين جمله {و أوتوا البيوت ...} حاكى از يك دستور كلى و شامل است. در اين جمله مقاصد و آرمانها، به خانه ها و روشهاى رسيدن به آن مقاصد، به دربهاى خانه تشبيه شده است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 10

10 _ نقش سازماندهى و تشكّل در پيشبرد اهداف

فلمّا احسّ . .. قال من انصارى الى اللّه

جمله {قال من انصارى}، بيانگر تلاش عيسى (ع) براى سازماندهى است و طبعاً در پيشبرد هدف نقش داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 9

9 _ مقدس بودن هدف ، توجيه كننده وسيله و راه رسيدن به آن نيست .

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة

فرمان به تقوا، قبل از گزينش وسيله تقرب به خدا، به اين نكته اشاره دارد كه مبادا از هر نوع وسيله اى براى تقرب به خدا، كه هدفى مقدس است، كمك جست.

هدهد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

هدهد

ادعاى هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 22 - 3

3 - هدهد ، مدعى دستيابى به موضوعى خارج از قلمرو اطلاعات سليمان

أحطت بما لم تحط به

{احاطة} در اين جا كنايه از علم آمده است; يعنى، {علمت بما لم تعلم به; به چيزى دست يافتم كه تو به آن دست نيافته اى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 27 - 1،2

1 - حضرت سليمان ( ع ) ، قضاوت درباره هدهد را به آينده و پس از تحقيق پيرامون ادعا هاى وى موكول كرد .

فقال أحطت بما لم تحط به . .. قال سننظر أصدقت أم كنت من الك_ذبين

2 - سليمان ( ع ) ، درصدد بررسى ادعا هاى هدهد درباره سرزمين سبا

قال سننظر أصدقت

أم كنت من الك_ذبين

اعراض هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 4

4 - هدهد ، موظف به روى برتافتن از درباريان سبا ( پس از افكندن نامه سليمان ) نزد ايشان

ثمّ تولّ عنهم فانظر ماذا يرجعون

{تولّى} (مصدر {تولّ}) به معناى روى برتافتن است; يعنى، از آنان روى برتاب و سپس بنگر چه پاسخ مى دهند.

پرسش از غياب هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 20 - 3

3 - پرسش سليمان از علت ناپيدا بودن هدهد

فقال ما لى لاأرى الهدهد أم كان من الغائبين

حضور هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 22 - 1

1 - حاضر شدن هدهد در نزد سليمان ، پس از درنگى نه چندان طولانى

فمكث غير بعيد فقال

خبر هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 22 - 2،3،5

2 - مبادرت هدهد به طرح دليل غيبت خود و ارائه اطلاعات جديد به سليمان ( ع )

فقال أحطت بما لم تحط به

3 - هدهد ، مدعى دستيابى به موضوعى خارج از قلمرو اطلاعات سليمان

أحطت بما لم تحط به

{احاطة} در اين جا كنايه از علم آمده است; يعنى، {علمت بما لم تعلم به; به چيزى دست يافتم كه تو به آن دست نيافته اى}.

5 - هدهد ، پيامدار خبرى بزرگ و قطعى از سرزمين { سبا } براى سليمان ( ع )

و جئتك من سبإ بنبإ يقين

{نبأ} به خبر مهم و شنيدنى گفته مى شود; يعنى، {براى تو

از سبا خبرى قطعى آورده ام كه بسيار مهم و شنيدنى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 23 - 1

1 - اخبار هدهد از فرمانروايى يك زن بر مردم سرزمين سبا

إنّى وجدت امرأة تملكهم

{مُلْك} (مصدر {تملكهم}) به معناى حكومت و فرمانروايى است; يعنى، زنى را يافتم كه بر آنان حكمرانى مى كند.

دلايل غياب هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 22 - 2

2 - مبادرت هدهد به طرح دليل غيبت خود و ارائه اطلاعات جديد به سليمان ( ع )

فقال أحطت بما لم تحط به

روش كشف صداقت هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 6

6 - تدبير سليمان در كشف صدق و كذب ادعاى هدهد از طريق به كارگيرى خود وى

قال سننظر أصدقت . .. اذهب بكت_بى ه_ذا

سليمان(ع) و هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 27 - 1،2،3

1 - حضرت سليمان ( ع ) ، قضاوت درباره هدهد را به آينده و پس از تحقيق پيرامون ادعا هاى وى موكول كرد .

فقال أحطت بما لم تحط به . .. قال سننظر أصدقت أم كنت من الك_ذبين

2 - سليمان ( ع ) ، درصدد بررسى ادعا هاى هدهد درباره سرزمين سبا

قال سننظر أصدقت أم كنت من الك_ذبين

3 - ادعا هاى هدهد در رابطه با سرزمين سبا ، امرى شگفت و دور از باور سليمان ( ع )

قال سننظر أصدقت أم كنت من الك_ذبين

تعبير {خواهيم ديد كه راست

مى گويى يا از دروغ گويانى} پس از بيان تفصيلى هدهد و درس هاى بلند توحيدى وى، مى تواند نشانگر شگفتى و ناباورى سليمان باشد.

شعور هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 25 - 4

4 - هدهد سپاه سليمان ، داراى شعور عالى و معرفت عميق به آفريدگار جهان

يسجدون للشمس من دون اللّه . .. ألاّيسجدوا للّه الذى يخرج الخبء فى السم_وت و الأر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 8

8 - هدهد سپاه سليمان ، عنصرى فهيم و قادر به درك زبان سليمان ( ع ) و نيز زبان مردم سبا

اذهب بكت_بى ه_ذا . .. فانظر ماذا يرجعون

شگفتى ادعاى هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 27 - 3

3 - ادعا هاى هدهد در رابطه با سرزمين سبا ، امرى شگفت و دور از باور سليمان ( ع )

قال سننظر أصدقت أم كنت من الك_ذبين

تعبير {خواهيم ديد كه راست مى گويى يا از دروغ گويانى} پس از بيان تفصيلى هدهد و درس هاى بلند توحيدى وى، مى تواند نشانگر شگفتى و ناباورى سليمان باشد.

عذر مقبول هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 21 - 8

8 - اعلام سليمان ( ع ) به بخشودن هدهد ، در صورت آوردن دليلى روشن و قابل قبول براى غيبت خود

لأُعذّبنّه . .. أو ليأتينّى بسلط_ن مبين

غياب هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27

- 20 - 2

2 - غايب يافتن سليمان هدهد را در صف پرندگان

فقال ما لى لاأرى الهدهد أم كان من الغائبين

كيفر هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 21 - 1

1 - تصميم سليمان ( ع ) به مجازات سخت هدهد در صورت عدم ارائه دليلى قابل قبول بر غيبت خويش

لأُعذّبنّه عذابًا شديدًا . .. أو ليأتينّى بسلط_ن مبين

{سلطان} به معناى حجت و برهان است و {سلطان مبين}; يعنى، دليل روشن و قانع كننده.

مسؤوليت هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 1،4،5

1 - مأموريت هدهد از سوى سليمان ، براى بردن نامه وى به جانب ملكه سبا

اذهب بكت_بى ه_ذا فألقه إليهم

{كتاب} معادل {مكتوب} و به معناى نامه است; يعنى، اين نامه مرا ببر، آن گاه. .. .

4 - هدهد ، موظف به روى برتافتن از درباريان سبا ( پس از افكندن نامه سليمان ) نزد ايشان

ثمّ تولّ عنهم فانظر ماذا يرجعون

{تولّى} (مصدر {تولّ}) به معناى روى برتافتن است; يعنى، از آنان روى برتاب و سپس بنگر چه پاسخ مى دهند.

5 - مأموريت هدهد براى مشاهده بازتاب نامه سليمان در ميان درباريان سبا و شنود كردن سخنان ايشان .

ثمّ تولّ عنهم فانظر ماذا يرجعون

نامه رسانى هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 1،2،4

1 - مأموريت هدهد از سوى سليمان ، براى بردن نامه وى به جانب ملكه سبا

اذهب بكت_بى ه_ذا فألقه إليهم

{كتاب} معادل {مكتوب} و به معناى نامه است; يعنى، اين نامه مرا ببر، آن

گاه. .. .

2 - افكندن نامه به محلّ تجمع ملكه و درباريان سبا ، مأموريت هدهد از جانب سليمان ( ع )

اذهب بكت_بى ه_ذا فألقه إليهم

{ها} ساكن در {ألقه} ها سكت و {إلقاء} (مصدر {ألق}) به معناى افكندن است; يعنى، آن گاه [نامه را] به سوى آنان بيفكن.

4 - هدهد ، موظف به روى برتافتن از درباريان سبا ( پس از افكندن نامه سليمان ) نزد ايشان

ثمّ تولّ عنهم فانظر ماذا يرجعون

{تولّى} (مصدر {تولّ}) به معناى روى برتافتن است; يعنى، از آنان روى برتاب و سپس بنگر چه پاسخ مى دهند.

نقش هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 20 - 4،9

4 - هدهد ، از اعضاى سپاهيان سليمان

و حشر لسليمن جنوده. .. فقال ما لى لاأرى الهدهد

9 - در مجمع البيان آمده است : { و اختلف فى سبب تفقده الهدهد فقيل إنّه احتاج إليه فى سفره ليدله على الماء قال أبوحنيفة لأبى عبداللّه ( ع ) كيف تفقّد سليمان الهدهد من بين الطير ؟ قال : لأنّ الهدهد يرى الماء فى بطن الأرض كمايرى أحدكم الدهن فى القارورة ;

در انگيزه سؤال سليمان از غيبت هدهد اختلاف شده است: بعضى گفته اند: سليمان در سفرش نياز به هدهد داشت تا وى را به وجود آب راهنمايى كند. [مجمع مى افزايد ]كه ابوحنيفه از امام صادق(ع) سؤال كرد: چرا سليمان از ميان پرندگان سراغ هدهد را گرفت؟ فرمود: براى اين كه هدهد آب را در دل زمين مى بيند، همان گونه كه فردى از شما روغن را در ظرف بلورين مى بيند...}.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 21 - 7

7 - مسؤوليت مهم هدهد در سپاه سليمان ( ع )

أم كان من الغائبين . لاُعذّبنّه عذابًا شديدًا أو لأاْذبحنّه

احتمال مى رود در نظر گرفتن مجازات سخت براى تخلف هدهد، از آن جهت باشد كه وى داراى مسؤوليتى مهم بود و نمى بايست پست خود را ترك مى كرد.

هدهد و سرزمين سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 22 - 5

5 - هدهد ، پيامدار خبرى بزرگ و قطعى از سرزمين { سبا } براى سليمان ( ع )

و جئتك من سبإ بنبإ يقين

{نبأ} به خبر مهم و شنيدنى گفته مى شود; يعنى، {براى تو از سبا خبرى قطعى آورده ام كه بسيار مهم و شنيدنى است.

هدهد و سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 22 - 1،2،3،5

1 - حاضر شدن هدهد در نزد سليمان ، پس از درنگى نه چندان طولانى

فمكث غير بعيد فقال

2 - مبادرت هدهد به طرح دليل غيبت خود و ارائه اطلاعات جديد به سليمان ( ع )

فقال أحطت بما لم تحط به

3 - هدهد ، مدعى دستيابى به موضوعى خارج از قلمرو اطلاعات سليمان

أحطت بما لم تحط به

{احاطة} در اين جا كنايه از علم آمده است; يعنى، {علمت بما لم تعلم به; به چيزى دست يافتم كه تو به آن دست نيافته اى}.

5 - هدهد ، پيامدار خبرى بزرگ و قطعى از سرزمين { سبا } براى سليمان ( ع )

و جئتك من سبإ بنبإ يقين

{نبأ} به خبر مهم و شنيدنى

گفته مى شود; يعنى، {براى تو از سبا خبرى قطعى آورده ام كه بسيار مهم و شنيدنى است.

هديه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

هديه

ارزش هديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 2

2 - امكانات اعطا شده از جانب خداوند ، بسى بهتر و ارزشمندتر از امكانات داده شده از سوى بشر

فما ءاتين اللّه خير ممّا ءاتيكم

بى اعتنايى به هديه ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 4

4 - بى اعتنايى سليمان ( ع ) نسبت به هداياى ملكه سبا و اظهار بى نيازى از آن

قال أتمدّونن بمال

رد هديه ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 37 - 1

1 - رد هديه ملكه سبا از سوى سليمان ( ع ) و فرمان وى مبنى بر بازگشت سفير به سوى بلقيس با پيام جنگ

ارجع إليهم فلنأتينّهم بجنود

سياق آيات نشانگر اين نكته است كه سليمان(ع) هديه را نپذيرفت و به آنان برگرداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 38 - 3

3 - عزم ملكه سبا بر تسليم شدن در برابر سليمان ( ع ) ، پس از رد هداياى وى

قبل أن يأتونى مسلمين

از سخنان سليمان و تعبير {قبل أن يأتونى مسلمين} استفاده مى شود كه بلقيس مصمم بر تسليم شده بود و سليمان از قبل آن را مى دانست.

عظمت هديه ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 5

5 - هديه

ملكه سبا ، هديه اى چشمگير و پرب ها بود .

قال أتمدّونن بمال

از تعبير {أتمدّونن بمال} استفاده مى شود كه هديه، فى نفسه داراى جاذبه كافى براى هر پادشاه مقتدرى بوده است; اما در چشم سليمان پيامبر(ع) جايى نداشته است.

فلسفه هديه ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 35 - 2

2 - هدف بلقيس از ارسال هديه براى سليمان ( ع ) ، آزمون وى و مشاهده بازتاب آن بود .

و إنّى مرسلة إليهم بهديّة فناظرة بِمَ يرجع المرسلون

هديه به ائمه(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 11

11_ { سئل أبوعبدالله ( ع ) عن قوله تعالى : { الذين يصلون ما أمر الله به أن يوصل } قال : هو صلة الإمام فى كل سنة بما قل أو كثر ثم قال أبوعبدالله ( ع ) : و ما اريد بذلك إلاّ تزكيتكم ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى تعالى: {الذين يصلون ما أمر الله به أن يوصل} سؤال شد، آن حضرت فرمود: آن، عطيّه دادن به امام است در هر سال با چيزى، كم باشد يا زياد، سپس امام صادق(ع) فرمود: من با گرفتن اين عطيّه فقط مى خواهم شما را پاك كنم}.

هديه به سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 35 - 1،2،4

1 - تدبير ملكه سبا در فرستادن هديه اى بزرگ براى سليمان ( ع )

و إنّى مرسلة إليهم بهديّة

بزرگى هديه از نكره آمدن آن استفاده مى شود.

2 - هدف بلقيس از

ارسال هديه براى سليمان ( ع ) ، آزمون وى و مشاهده بازتاب آن بود .

و إنّى مرسلة إليهم بهديّة فناظرة بِمَ يرجع المرسلون

4 - همراهى هيأتى از فرستادگان بلقيس با هديه او به سوى سليمان ( ع )

فناظرة بِمَ يرجع المرسلون

تعبير {مرسلون} با صيغه جمع، نشان دهنده رفتن هيأتى از نمايندگان همراه هديه او به سوى سليمان(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 1،4

1 - حضور سفير ملكه سبا همراه با هدايا در نزد سليمان ( ع )

فلمّا جاء سليم_ن

از تعبير {جاء} به صورت مفرد، استفاده مى شود كه تنها يكى از نمايندگان بلقيس (با اين كه آنان متعدد بودند) براى تقديم هدايا به دربار سليمان(ع) باريافت. گفتنى است كه جمله {ارجع إليهم} _ كه خطاب به يك فرد است _ مطلب فوق را تأييد مى كند. بنابراين احتمال اين كه مراد از ضمير {جاء} مال باشد _ چنان كه برخى از مفسران گفته اند _ تضعيف مى شود.

4 - بى اعتنايى سليمان ( ع ) نسبت به هداياى ملكه سبا و اظهار بى نيازى از آن

قال أتمدّونن بمال

هديه قابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 2

2 _ هر يك از هابيل و قابيل هديه اى را به رسم تقرب به پيشگاه خداوند تقديم كردند .

اذ قربا قرباناً

{قربان} هر عمل نيكى است كه با آن تقرب به خداوند قصد شود. (مجمع البيان)

هديه ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 35 - 1،4

1

- تدبير ملكه سبا در فرستادن هديه اى بزرگ براى سليمان ( ع )

و إنّى مرسلة إليهم بهديّة

بزرگى هديه از نكره آمدن آن استفاده مى شود.

4 - همراهى هيأتى از فرستادگان بلقيس با هديه او به سوى سليمان ( ع )

فناظرة بِمَ يرجع المرسلون

تعبير {مرسلون} با صيغه جمع، نشان دهنده رفتن هيأتى از نمايندگان همراه هديه او به سوى سليمان(ع) است.

هديه هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 2

2 _ هر يك از هابيل و قابيل هديه اى را به رسم تقرب به پيشگاه خداوند تقديم كردند .

اذ قربا قرباناً

{قربان} هر عمل نيكى است كه با آن تقرب به خداوند قصد شود. (مجمع البيان)

هشدار از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

هشدار

مسلمانان هشدار به صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 8

8 _ هشدار تهديدآميز خداوند به عناصر سست ايمان ، نسبت به همراز شدن با بيگانگان و در ميان نهادن اسرار مسلمانان با آنان

أم حسبتم أن تتركوا و لما يعلم اللّه الذين . .. و لم يتخذوا من دون اللّه و لا رسو

نياز به هشدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 9

9 _ آدمى همواره نيازمند تذكر و هشدار است.

قد فصلنا الأيت لقوم يذكرون

{يذكرون} صيغه مضارع و معنى تجدد و استمرار دارد. ستوده شدن متذكران با اين بيان اشاره اى ظريف به اين نكته دارد كه آدمى همواره نيازمند متذكر شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39

- 9

9- انسان ، همواره در معرض ابتلا به شرك و نيازمند به هشدار است . *

لاتجعل مع الله إل_هًاءاخر . .. و قضى ربّك ألاّتعبدوا إلاّ إيّاه ... لاتجعل مع ال

تأكيد بر پرهيز از شرك در اين مجموعه آيات (آيه 22 _ 38) كه درباره مباحث مختلف خانوادگى و اجتماعى است بيانگر اين نكته است كه احتمال لغزش انسانها زياد است و بايد به آنها توجه داده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 11

11- مؤمنان ، در معرض لغزش و نيازمند تذكّر و هشدار مكرّر

يأيّها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول و لا تبطلوا أعم_لكم

از تكرار {أطيعوا} و نهى {لاتبطلوا} در مورد مؤمنان، مطلب بالا استفاده مى شود.

هشدار از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 7 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، دعوت كننده مردم به دين و هشداردهنده آنان ، به روز جزا است .

فما يكذّبك بعد بالدين

برداشت ياد شده، بر دو پيش فرض استوار است: 1. مخاطب آيه شريفه پيامبر(ص) باشد; 2. كلمه {دين} در هر دو معناى {شريعت} و {جزا} استعمال شده باشد.

هشدار اشراف قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 5،7

5 _ روآوردن موسى ( ع ) و قومش به فسادگرى عليه نظام فرعونى ، هشدار اشرافيان به فرعون

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض

{لام} در {ليفسدوا} در اصطلاح اهل ادب لام عاقبت مى باشد. بنابراين مقصود اشراف از جمله {أتذر ... } اين

است كه ترك مجازات موسى(ع) و قومش به فسادگرى آنان مى انجامد. قابل ذكر است كه مراد از فسادگرى، به قرينه {و يذرك و ءالهتك}، شورش كردن عليه نظام فرعونى است.

7 _ اشرافيان دربار ، سركوب نشدن موسى ( ع ) را مايه انزواى فرعون و ترك پرستش خدايان وى دانسته و آن را به فرعون گوشزد كردند .

أتذر موسى و قومه . .. و يذرك و ءالهتك

هشدار با بلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 1

1 - وجود برخى بلا هاى حتمى دنيوى از سوى خداوند ، براى تنبيه و هشدار به فاسقان است .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر لعلّهم يرجعون

در اين كه مراد از {عذاب الأدنى} چيست، اقوال گوناگونى گفته شده است از جمله آنها اين است كه منظور، عذاب هاى دنيوى، مانند بلاها و بيمارى ها و. .. است.

هشدار به آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 13

13 _ هشدار خداوند به آدم ( ع ) و حوا به اين كه در صورت تناول از شجره ممنوعه ، از ستمكاران خواهند شد .

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 5

5 _ هشدار خداوند به آدم و حوا كه در صورت خوردن از شجره نهى شده از ستمكاران خواهند بود.

و لا تقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22

- 14،16

14 _ هشدار و تذكر پيشاپيش خداوند به آدم و حوا، در مورد دشمنى آشكار شيطان با آنان

و أقل لكما إن الشيطن لكما عدو مبين

16 _ آدم و حوا، على رغم هشدار شديد خداوند به دشمنى شيطان با آنان، سخنان وى را پذيرفتند.

فدليهما بغرور فلما ذاقا الشجرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 119 - 3

3 - دشوارى تأمين نياز هاى اوليه انسان ( غذا ، پوشاك ، آب و مسكن ) در بيرون بهشت ، از هشدار هاى خداوند به آدم ( ع )

فتشقى . إنّ لك ألاّتجوع فيها و لاتعرى . و إنّك ... لاتضحى

{أنّك} عطف بر {ألاّتجوع} است و جمله {إنّ لك. ..} تفسير براى {فتشقى} مى باشد. نفى گرسنگى، برهنگى، آفتاب زدگى و تشنگى، به منظور اشاره به سختى هايى است كه آدم(ع) در صورت اخراج از بهشت به آن گرفتار مى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 4

4 - آدم و حوا ( ع ) ، على رغم هشدار شديد خداوند به دشمنى شيطان با آنان ، تحت تأثير سخنان او قرار گرفتند .

إنّ ه_ذا عدوّ لك و لزوجك . .. فأكلا منها

هشدار به آيندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 4

4 _ بيان سرنوشت شوم تكذيب كنندگان انبيا ( ع ) براى هشدار و تذكار آيندگان ، از روش هاى هدايتى قرآن

تلك القرى نقص عليك من أنبائها

هشدار به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 9

9 _ قوم ابراهيم در مقابله با ادله توحيدى آن حضرت، او را به آسيب ديدن از جانب بتها بيم دادند.

و لا أخاف ما تشركون به

جمله {لا أخاف} _ كه پاسخ حضرت ابراهيم(ع) به تهديد مشركان است _ قرينه بر وقوع تهديد از جانب آنهاست.

هشدار به استهزاگران دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 11

11 _ هشدار خداوند به استهزاكنندگان معارف و اديان الهى

و لقد استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

هشدار به استهزاگران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 10

10 _ هشدار خداوند به استهزاكنندگان پيامبر(ص)

و لقد استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

هشدار به اشراف مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 56 - 2

2 - بيان فرجام فرعونيان ، هشدارى به مستكبران و اشراف مشرك مكه

فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

هشدار به افشاگران عيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 12

12 _ هشدار و تهديد خداوند به افشا كنندگان عيوب مردم و هتك كنندگان حرمت آنان

لايحب اللّه الجهر بالسوء . .. و كان اللّه سميعاً عليماً

توصيف خداوند به شنوايى و آگاهى، پس از بيان اوامر و نواهى، غالباً براى تهديد به كيفر و عقاب آورده مى شود.

هشدار به امت هاى غافل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 -

مؤمنون - 23 - 43 - 5

5 - افول پذيرى تمدن ها ، هشدارى است به ملت هاى مغرور و غافل از خدا .

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرونًا ءاخرين . ما تسبق من أُمّة أجلها و ما يستئخرون

هشدار به امت هاى متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 43 - 5

5 - افول پذيرى تمدن ها ، هشدارى است به ملت هاى مغرور و غافل از خدا .

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرونًا ءاخرين . ما تسبق من أُمّة أجلها و ما يستئخرون

هشدار به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 88 - 6

6 _ پيامبران و رهنوردان صراط مستقيم نيز اگر شرك بورزند، اعمال آنان تباه و فاسد مى شود.

ذلك هدى الله يهدى . .. و لو أشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 65 - 1

1 - هشدار خداوند به يكايك پيامبران در باره گرايش پيدا كردن به شرك و پرستش غير او

و لقد أُوحى إليك و إلى الذين من قبلك لئن أشركت ليحبطنّ عملك

مفرد آمدن خطاب در {أشركت} و {عملك} _ با آن كه همه پيامبران مخاطب وحى الهى بودند _ مى رساند كه اين وحى به يكايك پيامبران به طور جداگانه و مستقل، ابلاغ شده است.

هشدار به انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 32

32 _ همه انسان ها در خطر گرفتارى به آتش دوزخ

لايات لاولى الالباب . ..

فقنا عذاب النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 11

11 _ هشدار خداوند به انسان در مورد اعمال و كار هاى ناشايست نهانى او

اذ يبيتون . .. و كان اللّه بما يعملون محيطاً

از مصاديق مورد نظر براى {مايعلمون}، به قرينه جمله {اذ يبيتون}، اعمال پنهانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 10 - 4

4 _ انذار و تهديد ، از روش هاى قرآن براى بازداشتن انسان ها از كفر و انكار حقايق و تكذيب آيات الهى

و الذين كفروا و كذبوا بايتنا أولئك اصحب الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 5

5 _ انسان همواره بر سر دو راهى هدايت و گمراهى

عليكم انفسكم لايضركم من ضل إذا اهتديتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 15

15 _ آگاهى خداوند بر كردارهاى آدمى، هشدارى به او در مورد عملكردش و پيامدهاى آن

ثم ينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 10

10 _ آدميان بايد در برابر وسوسه هاى جنيان و اغواگرى آنها هشيار بوده و از خود حراست كنند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس

خبر دادن خداوند از سيطره و عملكرد جنيان، هشدارى به آدميان است تا دشمن خويش را بشناسند و تدابير لازم را در برابر او به كار برند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 17

17

_ توجه انسان به بازگشت قهرى خود به سوى خداوند آگاه ، هشدارى است براى او .

ثم تردون إلى . .. فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 19 - 2

2- هشدار خداوند به انسان ها نسبت به برخوردشان در برابر نعمت هاى فراوان او

و إن تعدوا نعمة الله لاتحصوها . .. و الله يعلم ما تسرّون و ما تعلنون

احتمال دارد مراد از بيان علم خداوند به نهان و آشكار انسانها در آيه، نكته ياد شده باشد; به دليل اينكه پس از بيان قابل شمارش نبودن نعمتهاى خداوند، خطاب به انسانها گفته مى شود: خدا از نهان و آشكار شما خبر دارد; يعنى، آنچه كه درباره نعمتهاى خدا اظهار مى كنيد و يا مخفى داريد از خدا پنهان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 14 - 18

18 - هشدار الهى به انسان ها ، درباره تصييع حقوق والدين

أن اشكرلى و لولديك إلىّ المصير

جمله {إلىّ المصير} پس از توصيه به رعايت حال والدين و فرمان به سپاسگزارى از آنها، ناظر به اين نكته است كه انسان ها، در صورت رعايت نكردن توصيه و فرمان ياد شده، مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 15

15 - خداوند به انسان ها درباره لغزش در عقيده و رفتار ناصحيح با والدين ، هشدار مى دهد .

و إن ج_هداك على أن تشرك بى . .. فلاتطعهما و صاحبهما فى الدنيا معروفًا و اتّبع سب

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 26 - 3

3 - توجه به ناپايدارى زندگى دنيايى ، هشدارى به انسان ها در فريفته نشدن به آن

كلّ من عليها فان

هشدار به انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 41 - 7

7 _ پرهيز از پيوستن به ستمكاران و گرفتار شدن به كيفر آنان، هشدار خداوند به تمامى انسانها

و كذلك نجزى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 10

10 _ همه انسان ها ، حتى مؤمنان حقيقى ، از خطا و گناه مصون نيستند و نيازمند مغفرت الهى هستند .

أولئك هم المؤمنون حقا لهم مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 6

6 _ هشدار خداوند به انسان ها ، براى مراقبت از اعمال و حركات نهان و آشكار خويش و سرباز نزدن از فرمان هاى او در خفا و علن

و ستردون إلى علم الغيب و الشهدة فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 62 - 3

3 - هشدار خداوند به فرزندان آدم ، درباره وسوسه هاى گمراه كننده شيطان

ألم أعهد إليكم ي_بنى ءادم أن لاتعبدوا الشيط_ن . .. و لقد أضلّ منكم جبلاًّ كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 2 - 10

10 - هشدار خداوند به انسان ها ، درباره رفتار و كردار هاى خويش

و اللّه بما تعملون بصير

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 5

5 - هلاكت فرعون ، هشدارى به مردم در امور دنيا و آخرت آنان بود .

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

اضافه {نكال الأخرة. ..} ممكن است اضافه لاميه باشد; يعنى، هلاكت فرعون براى ديگران، هم نسبت به دنياى آنان و هم نسبت به آخرتشان مايه عبرت بود. در اين صورت، مراد از {أخذه اللّه} هلاكت فرعون و غرق شدن او است كه براى ديگران نكال آخرت و دنيابود; زيرا از طرفى به فرجام تكذيب پيامبران و گناه و انكار ربوبيت خداوند پى مى برند _ كه امورى مربوط به آخرت است _ و از طرفى دنيا را ناپايدار، حتى براى امثال فرعون مى بينند.

هشدار به اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 10،15

10 _ هشدار خداوند به اهل كتاب ، در مورد مسخ انسانيّت آنان در صورت ايمان نياوردن به قرآن

امنوا . .. من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها على ادبارها او نلعنهم

{طمس} به معناى نابود كردن اثر چيزى است، و {وجه} به معناى صورت مى باشد. مراد از {وجوه} نيز به دليل برگشت ضمير {هم} به آن، افراد انسان است ; البته به لحاظ شخصيّت انسانى آنان و نه به لحاظ جسم ايشان.

15 _ هشدار خداوند به اهل كتاب در مورد گرفتارى آنان به لعن الهى در صورت كفر به قرآن

يا ايها الذين اوتوا الكتب . .. او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السَّبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5

- 61 - 9

9 _ اهل كتاب مورد تهديد و هشدار خداوند به خاطر برخورد منافقانه آنان با مسلمانان

و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

هدف از بيان آگاهى كامل خدا به اسرار پليد گروهى از اهل كتاب، مى تواند تهديد آنان به رسوايى در دنيا و عذاب الهى در آخرت باشد.

هشدار به اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 4

4_ شعيب ( ع ) كفرپيشگان ستيزه جوى قومش را به مبتلا شدن سرنوشتى همانند سرنوشت برخى از جوامع هلاك شده پيشين هشدار داد .

و ي_قوم لايجرمنّكم شقاقى أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح أو قوم هود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 9

9_ شعيب ( ع ) مردم مدين را به حسابرسى خداوند و مجازات هاى او هشدار داد .

إن ربى بما تعملون محيط

چنان چه مقصود از احاطه خداوند بر اعمال بندگان ، آگاهى او بر اعمال باشد ، جمله {إن ربى . ..} كنايه از حسابرسى و كيفردهى مى باشد.

هشدار به باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 41 - 1

1- مرد مؤمن به ثروت مند مغرور در مورد امكان به زمين فرو رفتن آب هاى جارى در باغ و كشت زار او و خشكيدن آن با عذاب الهى هشدار داد .

أو يصبح ماؤها غورًا

{غور} مصدر و در معناى {غائر} (فرورونده) به كار رفته است، استعمال مصدر به معناى اسم فاعل در لغت عرب از شيوه هاى مبالغه است.

هشدار به بدعت

گزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 18

18 _ هشدار خداوند به تجاوزگران به محدوده شرايع و احكام الهى و بدعتگذاران در دين

إن ربك هو أعلم بالمعتدين

هشدار به برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 15

15_ يعقوب ( ع ) فرزندانش را به مجازات هاى الهى در صورت شكستن سوگند و پيمانشان ، هشدار داد .

قال الله على ما نقول وكيل

سياق آيه دلالت دارد كه غرض يعقوب(ع) از وكيل قرار دادن خداوند و توجه دادن فرزندانش به وكالت او ، هشدار دادن آنان به مجازات الهى است.

هشدار به بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 17

17 - خداوند ، بنى اسرائيل را از فسادگرى در سراسر پهنه گيتى بر حذر داشت .

و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

{عثو} (مصدر لاتعثوا) به معناى فسادگرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 5

5 - بنى اسرائيل در خطر گرفتار آمدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن ، مطرود شدن و . . . ) در صورت ايمان نياوردن به قرآن و انجام ندادن اعمال صالح

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

در آيات گذشته (از 41 تا 45 و نيز آيه 62) خداوند بنى اسرائيل را به ايمان و تصديق قرآن و انجام اعمال صالح دعوت كرد و در آيه مورد بحث سرگذشت شوم اسحاب سبت را يادآور شد

تا هشدارى باشد به آنها كه مبادا با سرپيچى از دعوت خدا و فرمانهاى او، به سرنوشتى همانند اصحاب سبت گرفتار آيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 6

6 _ تهديد خداوند به بنى اسرائيل در مورد شكستن پيمان الهى و ترغيب آنان به وفادارى و تعهد

لقد اخذ اللّه ميثق بنى اسرءيل . .. و قال اللّه انى معكم

بنابر اينكه معيت در آيه مورد بحث، كنايه از علم و قدرت باشد. يعنى خداوند به شما و اعمالتان كاملا آگاه است ; اگر به ميثاق پايبند بوديد به شما پاداش مى دهد واگر تخلف كرديد مجازات مى شويد و در هر حال مقهور خداوند هستيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 24

24 _ هشدار خداوند به بنى اسرائيلِ زمان پيامبر ( ص ) ، نسبت به تكرار رفتار پيشينيان خويش ( نقض ميثاق _ تكذيب و قتل انبيا )

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. و اللّه بصير بماتعملون

فعل مضارع {يعملون} _ على رغم ماضى آوردن فعل هاى گذشته {حسبوا}، {عموا و صموا} _، مى رساند كه جمله {و اللّه بصير . ..} ناظر بر بنى اسرائيل زمان پيامبر(ص) نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 18

18 _ هشدار مسيح ( ع ) به بنى اسرائيل در مورد فرجام ناميمون شرك

قال المسيح . .. انه من يشرك باللّه فقد حرم اللّه عليه الجنة

ظاهراً جمله {انه من يشرك . ..} گفتار حضرت مسيح(ع) مى باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 13

13 _ آزمايش بنى اسرائيل از سوى خدا پس از دستيابى آنان به حكومت و قدرت ، هشدار موسى ( ع ) به آنان

فينظر كيف تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 18

18 _ خداوند به قوم موسى هشدار داد كه در صورت ادامه مخالفت با راه رشد و تعالى و پيمودن راه ضلالت ، ايشان را از درك معارف تورات محروم خواهد ساخت .

و أمر قومك يأخذوا بأحسنها . .. إن يروا كل ءاية لايؤمنوا بها ... سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 3

3 - فتنه و امتحان بودن گوساله زرين سامرى ، از جمله هشدارهايى كه هارون به بنى اسرائيل داده بود .

و لقد قال لهم هرون . .. إنّما فتنتم به

هشدار به بهانه جويان در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 15

15 _ سوزنده تر بودن آتش دوزخ از گرمى هواى دنيا ، هشدارى شديد به تخلف كنندگان از جهاد به بهانه گرمى هوا

قل نار جهنم أشد حراً

هشدار به بى تقوايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 20

20 _ هشدار خداوند به مردمان بى تقوا و قاطع رحم

و اتّقوا اللّه . .. و الارحام انّ اللّه كان عليكم رقيباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5

- 4 - 29

29 _ هشدار و تهديد خداوند نسبت به كسانى كه تقوا را رعايت نكنند و پرهيزگار نباشند .

و اتقوا اللّه إنّ اللّه سريع الحساب

جمله {ان اللّه . ..} در مقام تهديد بى تقوايان است.

هشدار به بيماردلان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 60 - 4

4 - هشدار شديد خداوند ، به افراد بيماردل مدينه ، براى پايان دادن به كار هاى خلاف شان

لئن لم ينته . .. و الذين فى قلوبهم مرض ... لنغرينّك

هشدار به پيروان شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 4

4- بى نتيجه بودن كمك خواهى مشركان از معبودان خويش ، هشدار خداوند به اهل شرك و پذيرندگان ولايت شياطين است .

و يوم يقول نادوا شركاءى . .. فلم يستجيبوا لهم

هشدار به تاركان جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 3

3- هشدار خداوند به مؤمنان روى گردان از جهاد ، نسبت به سقوط در دام فساد و بريدن از خويشاوندان

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه مخاطب {إن تولّيتم}، بيماردلانى باشند كه در برابر فرمان جهاد سستى كرده و خداوند با تذكر و هشدار، آنان را به تسليم در برابر فرمان هاى خويش دعوت كرده است.

هشدار به ثروت اندوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 8

8 - تنهايى و بى پناهى در قيامت ، هشدارى به

مال اندوزان و قدرت مداران

و لايغنى عنهم ما كسبوا شي_ًا و لا ما اتّخذوا من دون اللّه أولياء

هشدار به ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 9

9- ثروت مندان و قدرت مندان ، در خطر پندار جاودانگى نعمت ها در دنيايند .

أنا أكثر منك مالاً . .. قال ما أظنّ أن تبيد هذه أبدًا

داستان مذكور در آيه، چه واقعى باشد و چه سمبليك، بيان خصلت هاى آدمى و واكنش هاى او در شرايط مختلف است. از جمله اين خصلت ها آن است كه وقتى در اوج رفاه قرار گيرد و اموال خود را در اطراف خود مشاهده كند، چنين مى پندارد كه نعمت هاى اطراف او جاودانه هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 3

3 - فرجام شوم قارون ، درس عبرتى است براى همه ثروتمندان مغرور و طغيانگر .

إنّ قارون . .. فبغى عليهم ... فخسفنا به و بداره الأرض

هشدار به جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 30 - 3

3 - افزايش مداوم عذاب ، هشدار خداوند به جهنميان

فلن نزيدكم إلاّ عذابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 14 - 4

4 - تعهّد خداوند به هدايت انسان ها ، دليل هشدار هاى او به آنان درباره خطر گرفتارى به آتش جهنم است .

إنّ علينا للهدى . .. فأنذرتكم نارًا تلظّى

حرف {فاء} در {فأنذرتكم}، آن را بر {إنّ علينا للهدى} تفريع كرده است; يعنى، حال كه

هدايت بر عهده ما است، پس انذار كرده و بيم مى دهيم.

هشدار به حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 11

11 _ خداوند ، ناظر بر چگونگى رفتار و كردار حكومت مداران

و يستخلفكم فى الأرض فينظر كيف تعملون

هشدار به حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 28 - 3

3 - بسيارى از آيات قرآن ، هشدار دهنده مردم درباره معاد و حسابرسى در قيامت است .

لايرجون حسابًا . و كذّبوا ب_اي_تنا كذّابًا

جمع بودن {آيات} بر نكته ياد شده دلالت دارد. به قرينه كلمه {حساباً} _ در آيه قبل _ موضوع حسابرسى در مجموعه آن آيات مطرح شده است.

هشدار به حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 6

6 - تاريخ گذشتگان و سرگذشت مبارزه رسولان الهى ، تسكينى براى رهبران دينى و هشدارى به حق ستيزان

لعلّك ب_خع نفسك . .. و إذ نادى ربّك موسى أن ائت القوم الظ_لمين

پرداختن به سرگذشت موسى و فرعون و فرجام بدِ فرعونيان، پس از بيان موضع گيرى حق ستيزانه مشركان با پيامبراكرم(ص)، دربردارنده دلدارى به پيامبر(ص)است و نيز هشدارى به كافران است كه از عاقبت بدِ فرعونيان درس بگيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 6

6 - انتقام الهى از فرعونيان ، هشدارى جدّى به همه كفرپيشگان حق ستيز است .

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

با توجه به لحن تهديد آميز اين آيه و

بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از فرعونيان، اين بود كه بيشتر آنان از پذيرفتن ايمان امتناع ورزيدند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 6

6 - فرجام هلاكت بار قوم نوح ، هشدارى جدى به همه حق ستيزان

إنّ فى ذلك لأية

با توجه به لحن تهديدآميز اين آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از قوم نوح، اين بوده كه بيشتر آنان پذيراى ايمان نبودند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 10

10 - سرنوشت شوم قوم عاد ، هشدارى جدى به همه حق ستيزان

إنّ فى ذلك لأية

لحن تهديدآميز آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از عاديان، اين مطلب بود كه بيشتر آنان از پذيرش ايمان سرباز زدند، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 8

8 - فرجام هلاكت بار ثموديان ، هشدارى جدى به همه حق ستيزان

فأخذهم العذاب إنّ فى ذلك لأية

با توجه به لحن تهديدآميز آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از ثموديان، اين بود كه بيشتر آنان پذيراى ايمان نبودند (و ما كان أكثرهم مؤمنين)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 5

5 - فرجام هلاكت بار قوم لوط ، هشدارى جدى است به همه حق ستيزان .

ثمّ دمّرنا الأخرين .

.. و ما كان أكثرهم مؤمنين

با توجه به لحن تهديدآميز آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از قوم لوط، اين بود كه بيشتر آنان پذيراى ايمان نبودند رساننده مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 190 - 6

6 - انتقام الهى از مردم { ايكه } ، هشدارى جدى به همه كفرپيشگان و حق ستيزان است .

و ما كان أكثرهم مؤمنين

با توجه به لحن تهديدآميز اين آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از مردم ايكه، اين بود كه بيشتر آنان از پذيرش حق سرباز زدند; برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 74 - 7

7 - علم خداوند ، به آشكار و نهان آدميان ، هشدارى است به حق ستيزان .

و إنّ ربّك ليعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

با توجه به بُعد هشدارى و تهديدى آيات پيشين، تذكر دادن به علم خداوند مى تواند هشدار ديگرى به مجرمان و حق ستيزان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 20 - 4

4_ قيامت ، روز تحقّق هشدار ها و انذار هاى الهى براى كافران و حق ستيزان

و نفخ فى الصور ذلك يوم الوعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 2

2 - فرجام هلاكت بار امت هاى كفرپيشه تاريخ ، به رغم شوكت مندى آنان ، هشدارى به همه ملت هاى حق ستيز

و كم أهلكنا قبلهم من

قرن هم أشدّ منهم بطشًا

هشدار به حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 2

2- كافران و مشركان حق ناپذير ، به عذاب و كيفر الهى تهديد شدند .

إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون

تذكر به اين كه خداوند به سخنان آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران آگاه است، در حقيقت تهديد آنان و هشدارى به كيفر و عذاب شدن آنان است.

هشدار به حق ناپذيران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 3

3- تذكر به هلاكت اقوامى كافر در اطراف مكه ، هشدارى به مكيان حق ناپذير

و لقد أهلكنا ما حولكم من القرى

مخاطب {كم} مشركان مكه اند.

هشدار به حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 13

13 _ هشدار خداوند به آدم ( ع ) و حوا به اين كه در صورت تناول از شجره ممنوعه ، از ستمكاران خواهند شد .

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 5

5 _ هشدار خداوند به آدم و حوا كه در صورت خوردن از شجره نهى شده از ستمكاران خواهند بود.

و لا تقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 14،16

14 _ هشدار و تذكر پيشاپيش خداوند به آدم و حوا، در مورد دشمنى آشكار شيطان با آنان

و أقل لكما إن الشيطن

لكما عدو مبين

16 _ آدم و حوا، على رغم هشدار شديد خداوند به دشمنى شيطان با آنان، سخنان وى را پذيرفتند.

فدليهما بغرور فلما ذاقا الشجرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 4

4 - آدم و حوا ( ع ) ، على رغم هشدار شديد خداوند به دشمنى شيطان با آنان ، تحت تأثير سخنان او قرار گرفتند .

إنّ ه_ذا عدوّ لك و لزوجك . .. فأكلا منها

هشدار به خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 17

17 _ هشدار خداوند به خيانتكاران در امانت و ستمگران در قضاوت

انّ اللّه . .. انّ اللّه كان سميعاً بصيراً

هشدار به داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 9

9 - هشدار خداوند به داوود ( ع ) ، براى پيروى نكردن از هواى نفس ، در داورى ميان مردم

فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى

هشدار به دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 7

7 - خداوند ، جبهه مخالف اسلام ( منافقان و عموم دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ) را به شكست حتمى و ذلت بار هشدار داد .

إنّ الذين يحادّون . .. أُول_ئك فى الأذلّين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 2 - 4

4 - عقيم ساختن توطئه ابرهه براى انهدام كعبه ، سزاوار تأمل و هشدارى براى مخالفان اسلام

ألم يجعل كيدهم فى تضليل

هشدار به دشمنان كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 9

9 - هشدار خداوند به مخالفان و حرمت شكنان كعبه و تهديد آنان به كيفرى نظير نابودى اصحاب فيل

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل

هشدار به دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 7

7- امكان زوال نعمت هاى مادّى ، هشدارى به دنياگرايان مغرور است .

يرسل عليها حسبانًا من السماء فتصبح صعيدًا زلقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 47 - 6

6- حشرِ بدون استثناى همه انسان ها ، هشدارى براى مشركان و دنياگرايان است .

و حشرن_هم فلم نغادر منهم أحدًا

با توجه به اين كه آيات قبل در مورد دنياگرايان مشرك صفت بود، تصريح به استثناناپذيرى حشر، تعريضى است به آنان كه به دنيا دل خوش كردند و به آخرت بها ندادند.

هشدار به دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 8

8- هشدار خداوند به كافران دين ستيز ، نسبت به از دست دادن فرصت توبه

إنّ الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه ثمّ ماتوا و هم كفّار فلن يغفر اللّه لهم

لحن آيه شريفه از يك سو تهديد و از سوى ديگر دربردارنده هشدار به كافران است كه كار خويش را به جايى نرسانند كه راه توبه بر رويشان بسته باشد.

هشدار به دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 28

28 - معتقدان به مكتب

الهى ، در صورت كشتن يا آواره ساختن همكيشان خود ، به خوارى در دنيا و شديدترين عذاب در آخرت گرفتار خواهند شد .

فما جزاء من يفعل . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

هشدار به رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 24

24 - رهبران دينى در خطر پيروى از تمايلات نفسانى گروه هاى مختلف اجتماعى

و لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 7

7 _ رهبران الهى در معرض توطئه و دسيسه هاى اغوا كننده از سوى خائنان

و لا تجدل عن الذين يختانون أنفسهم . .. و لولا فضل اللّه عليك و رحمته

هشدار به رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 12

12 _ رهبرى جوامع ايمانى ، همواره در خطر توطئه ها و دسيسه هاى دشمنان

و احذرهم ان يفتنوك

خطابهاى {لاتتبع} و {احذرهم} و كاف خطاب در {ان يفتنوك} مى رساند كه توطئه هاى دشمنان اسلام، متوجه شخص پيامبر(ص) بوده ; يعنى رهبرى جامعه اسلامى، همواره هدف توطئه هاى دشمنان است.

هشدار به رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 5

5 _ لغزيدن در دام هوسها و تمايلات مشركان و منحرفان، خطرى براى رهبران دين و همه موحدان

الذين تدعون من دون اللّه قل لا أتبع أهواءكم

هشدار به سست ايمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14

- عنكبوت - 29 - 10 - 18

18 - خداوند ، به مؤمنان عافيت طلب و دارندگان ايمان سطحى ، هشدار داده است .

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه .

هشدار به شايعه پراكنان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 60 - 6

6 - هشدار شديد خداوند ، به شايعه پراكنان مدينه ، براى پايان دادن به كار شايعه پراكنى .

لئن لم ينته . .. المرجفون فى المدينة لنغرينّك بهم

هشدار به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 7

7 - تذكر خداوند به صالح ( ع ) ، براى آماده بودن در قبال عكس العمل ناشايست قوم ثمود پس از مشاهده معجزه

فارتقبهم و اصطبر

امر {فارتقبهم و اصطبر} در حقيقت تذكر به صالح(ع) است كه انتظار نداشته باشد قوم حق ستيز ثمود با ديدن معجزه او، دست از عناد و لجاج بردارند; بلكه [شايسته است] وى به نظارت بنشيند و آماده عكس العمل هاى نارواى آنان باشد و خويشتن دارى كند.

هشدار به طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 3

3 - فرجام شوم قارون ، درس عبرتى است براى همه ثروتمندان مغرور و طغيانگر .

إنّ قارون . .. فبغى عليهم ... فخسفنا به و بداره الأرض

هشدار به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 38

38 _ هشدار خداوند به مردان ستمكار و متجاوز به

حقوق همسران خويش

فلا تبغوا عليهنّ سبيلاً انّ اللّه كان عليّاً كبيراً

جمله {انّ اللّه . .. } در مقام تهديد شوهران ستمكار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 2

2 _ ظالمان در معرض نابودى با عذاب الهى هستند.

إن أتيكم عذاب اللّه بغتة أو جهرة هل يهلك إلا القوم الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 58 - 8

8 _ خداوند داناترين كس در مورد شناخت ستمگران است.

و الله أعلم بالظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 12

12 _ خطر انقراض و نابودى نسل يك جامعه، هشدار خداوند به جوامع كافر ستم پيشه

إن يشأ يذهبكم . .. كما أنشأكم من ذرية قوم ءاخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 5

5 _ هشدار خداوند به ظالمان پندناپذير و تهديد آنان به عذابهاى دوزخ

إنا كنا ظلمين. فلنسئلن الذين أرسل إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 66 - 1

1 - هشدار الهى به ستم پيشگان غافل ، از وقوع ناگهانى قيامت

هل ينظرون إلاّ الساعة أن تأتيهم بغتة و هم لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 6

6 - فرجام شوم كافران و ستمگران هلاك شده تاريخ ، هشدارى به كفرپيشگان و ظالمان هر عصر

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم

آيات پايانى اين سوره، در مقام نتيجه گيرى از آيات گذشته است كه

به تفصيل سرنوشت هلاكت بار كافران گذشته تاريخ را بيان داشته است. از اين نكته استفاده مى شود كه تعبير {مثل ذنوب أصحابهم}، در واقع تذكر و هشدارى نهايى به كافران هر عصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 8

8 - بلا هاى دنيوى ، هشدارى به ظالمان ; ولى بيشتر ايشان بى خبر از پيام هشدارى آن *

و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

در صورتى كه {دون ذلك} به معناى عذاب هاى خفيف دنيوى در قبال عذاب سنگين آخرت باشد، ممكن است سبكى اين عذاب ها براى مجال دادن به ظالمان براى انابه باشد; ولى افسوس كه بيشتر ستمگران اين درس ها را نمى آموزند.

هشدار به عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 6

6_ صالح ( ع ) ، قوم خود را در صورت آزاررسانى به ناقه و بازداشتن آن از چرا ، به عذابى زودرس هشدار داد .

و لاتمسوها بسوء فيأخذكم عذاب قريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 14 - 8

8 - سرچشمه هدايت ، خداوند است و هدايت گران ، ابلاغ كننده هشدار هاى اويند .

إنّ علينا . .. فأنذرتكم

تغيير ضميرهاى جمع (نا) به مفرد (تُ)، مى تواند نشانگر اين باشد كه هرگونه هدايتى كه در قالب انذار انجام گرفته است، بالاصاله از خداوند است; گرچه به زبان فرستادگان او بيان شده باشد.

هشدار به عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

اعراف - 7 - 59 - 13

13 _ هشدار به روز قيامت و عذاب هول انگيز آن ، از رسالت هاى اساسى نوح ( ع )

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

هشدار به عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 1

1_ پيامبر ( ص ) منكران ربوبيت خدا و انكار كنندگان سراى آخرت را به عذاب هاى دنيوى هشدار مى داد .

و يستعجلونك بالسيئة

هشدار به عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 21

21 _ هشدار الهى نسبت به مُتخلّفين از دستورات الهى و احكام طلاق

و اذ طلّقتم . .. و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 13

13 _ متخلفان از احكام الهى و قوانين دين ، در خطر گرفتار شدن به عذاب برزخ تا برپايى قيامت هستند .

ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة من يسومهم سوء العذاب

هشدار به علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 12

12 - معتقدان به مكاتب الهى ، حتى عالمان دينى و دانايان به كتاب هاى آسمانى ، در خطر انحراف و حق پوشى هستند .

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 11

11 - عالمان اديان ، در خطر آلوده شدن به گناه كتمان حقايق هستند .

و إن فريقاً منهم

ليكتمون الحق و هم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 8،9

8 - عالمان دينى ، در خطر آلوده شدن به گناه كتمان حقايق كتاب هاى آسمانى و احكام الهى هستند .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

9 - دنياگرايى خطرى بزرگ براى عالمان دينى و آگاهان به كتب آسمانى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب و يشترون به ثمناً قليلا . .. لهم عذاب الي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 175 - 3،7

3 _ داستان بلعم باعورا ، داستانى پرفايده و هشداردهنده به دينداران و عالمان دينى

و اتل عليهم نبأ الذى ءاتينه ءايتنا

{نبأ} به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده اى بزرگ باشد. (مفردات راغب). گويا هدف از نقل آن هشدار به دينداران و عالمان دينى است. يعنى كسانى كه از آيات الهى بهره مند هستند.

7 _ انسان ها ، حتى عالمان هدايت يافته ، در خطر پيروى از شيطان و گام نهادن در مسير گمراهى هستند .

فانسلخ منها فأتبعه الشيطن فكان من الغاوين

هشدار به علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 175 - 3،7

3 _ داستان بلعم باعورا ، داستانى پرفايده و هشداردهنده به دينداران و عالمان دينى

و اتل عليهم نبأ الذى ءاتينه ءايتنا

{نبأ} به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده اى بزرگ باشد. (مفردات راغب). گويا هدف از نقل آن هشدار به دينداران و عالمان دينى است. يعنى كسانى كه از آيات الهى بهره مند هستند.

7 _ انسان ها

، حتى عالمان هدايت يافته ، در خطر پيروى از شيطان و گام نهادن در مسير گمراهى هستند .

فانسلخ منها فأتبعه الشيطن فكان من الغاوين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 12

12 - معتقدان به مكاتب الهى ، حتى عالمان دينى و دانايان به كتاب هاى آسمانى ، در خطر انحراف و حق پوشى هستند .

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 11

11 - عالمان اديان ، در خطر آلوده شدن به گناه كتمان حقايق هستند .

و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 8،9

8 - عالمان دينى ، در خطر آلوده شدن به گناه كتمان حقايق كتاب هاى آسمانى و احكام الهى هستند .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

9 - دنياگرايى خطرى بزرگ براى عالمان دينى و آگاهان به كتب آسمانى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب و يشترون به ثمناً قليلا . .. لهم عذاب الي

هشدار به علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 27

27 _ تهديد و هشدار خداوند به عالمان يهود ، نسبت به خوددارى از بيان احكام تورات

يحكم بها . .. و اخشون

هشدار به عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 12

12 _ هشدار خداوند به مسلمانان ،

در مورد شكستن پيمان الهى و سرپيچى از فرامين خدا و رسول و فراموشى نعمتها

و اذكروا نعمة اللّه عليكم و ميثقه . .. و اتقوا اللّه

متعلق {اتقوا}، به قرينه فرازهاى قبلى، همان ياد نعمتها و رعايت پيمانهاى الهى است. يعنى جانب خدا را در مورد نعمتها و پيمانهاى او نگهداريد و از مخالفت با او بپرهيزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 9

9 _ هشدار خداوند نسبت به شكنندگان پيمان او

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

هشدار به غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 66 - 1

1 - هشدار الهى به ستم پيشگان غافل ، از وقوع ناگهانى قيامت

هل ينظرون إلاّ الساعة أن تأتيهم بغتة و هم لايشعرون

هشدار به فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 1،2

1 - وجود برخى بلا هاى حتمى دنيوى از سوى خداوند ، براى تنبيه و هشدار به فاسقان است .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر لعلّهم يرجعون

در اين كه مراد از {عذاب الأدنى} چيست، اقوال گوناگونى گفته شده است از جمله آنها اين است كه منظور، عذاب هاى دنيوى، مانند بلاها و بيمارى ها و. .. است.

2 - بلا هاى دنيوى فاسقان ، هشدارى به آنان است و نه كيفر واقعى شان .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى . .. لعلّهم يرجعون

هشدار به فرجام شوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 13

13 - هشدار خداوند

، به دو همسر خطاكار پيامبر ( حفصه و عايشه ) ، درباره سرنوشت شوم خيانت به پيامبر ( ص ) همچون سرنوشت همسران نوح و لوط

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح . .. قيل ادخلا النار مع الدخلين

يادآورى خيانت همسران دو پيامبر _ پس از نقل ماجارى توطئه دو همسر پيامبراسلام _ مى تواند هشدارى به آنان باشد.

هشدار به فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 4،6

4 _ هشدار هاى الهى با نزول بلا ها و مصيبت ها بر فرعونيان بى تأثير در هدايت و تذكريابى آنان

و لقد أخذنا . .. قالوا لنا هذه و إن تصبهم سيئة يطيروا بموسى و من معه

6 _ تنها اراده خداوند عامل نزول بلا ها و مصيبت هاى هشدار دهنده بر فرعونيان زمان موسى

ألا إنما طئرهم عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 11 - 4

4 - هشدار موسى ( ع ) به خاندان فرعون نسبت به فرجام شوم ستم كارى ، مأموريتى از سوى خداوند

أن ائت . .. قوم فرعون ألايتّقون

عبارت {ألايتّقون} مقول براى قول محذوف است; يعنى،{فقل لهم ألايتّقون}. گفتنى است كه مفعول {يتّقون} در اين آيه حذف شده و تقدير آن به قرينه آيه قبل چنين است: {ألايتّقون عاقبة ظلمهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 19 - 1

1- هشدار موسى ( ع ) به فرعونيان ، در برترى نجستن بر خداوند و روى برنتافتن از فرمان هاى او

و أن لاتعلوا على اللّه

هشدار به قابيل

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 6

6 _ هشدار هابيل به قابيل درباره بزرگى گناه آدمكشى و سنگينى عقوبت آن در قيامت

ان تبوا باثمى و اثمك فتكون من اصحب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 10

10 _ بى اعتنايى قابيل به هشدار ها و اندرز هاى برادرش هابيل

انى اخاف اللّه رب العلمين انى اريد . .. فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

هشدار به قاتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 6

6 _ هشدار هابيل به قابيل درباره بزرگى گناه آدمكشى و سنگينى عقوبت آن در قيامت

ان تبوا باثمى و اثمك فتكون من اصحب النار

هشدار به قاضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 5

5 _ خطر بهره بردارى خيانتكاران نيرنگ باز از دستگاه قضايى در جهت خواسته هاى خويش

لتحكم بين الناس . .. و لاتجدل عن الذين يختانون انفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 4

4 _ دسيسه ها و صحنه سازى هاى خائنان ، خطرى در جهت به انحراف كشيدن دستگاه قضايى

لتحكم بين الناس بما اريك اللّه . .. لهمت طائفة منهم ان يضلوك

آيه شريفه در حقيقت توصيه اى است به قاضيان كه همواره مراقب توطئه گران و دسيسه بازان باشند تا مبادا آنان را به انحراف و خلاف حق بكشانند; چنانچه نسبت به پيامبر(ص) در قصه طعمة بن ابى ابيرق چنين

پندارى را داشتند.

هشدار به قدرتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 8

8 - تنهايى و بى پناهى در قيامت ، هشدارى به مال اندوزان و قدرت مداران

و لايغنى عنهم ما كسبوا شي_ًا و لا ما اتّخذوا من دون اللّه أولياء

هشدار به قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 6

6 - هشدار خداوند به اشرار قريش در قبال توطئه عليه پيامبر ( ص )

فانظر كيف كان ع_قبة مكرهم أنّا دمّرن_هم

با توجه به اين كه سوره نمل در مكه نازل شده، مى توان گفت كه آيه فوق از يك سو پيام دار حمايت خداوند از پيامبر(ص) و تقويت روحيه مؤمنان است و از سوى ديگر هشدارى به سران مشرك مكه است كه از سرنوشت ثموديان عبرت بگيرند و از توطئه عليه پيامبر(ص) دست بردارند و يا به فكر توطئه عليه او نيفتند.

هشدار به قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 15

15 - هشدار حضرت ابراهيم ( ع ) به قوم اش با اعلام بازگشت همگان به سوى خدا

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 18 - 6

6 - هشدار ابراهيم ( ع ) به قوم خويش به جهت تكذيب رسالت اش

و إن تكذّبوا فقد كذّب أمم من قبلكم

هشدار به قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7

- 73 - 22

22 _ صالح ( ع ) قوم خويش را به گرفتار آمدن به عذابى دردناك ، در صورت زيان رساندن به ناقه و يا بازدارى آن از چريدن ، هشدار داد .

فذروها تأكل فى أرض اللّه و لاتمسوها بسوء فيأخذكم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 1

1 - هشدار صالح ( ع ) به ثموديان ، درباره پايدار نبودن زندگى دنيوى و نعمت ها و آسايش آن

أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

استفهام در آيه بالا، انكارى و مفاد آن نفى است; يعنى، {أتتركون فى ما ه_هنا آمنين; شما در نعمتهاى اين جا آسوده رها نخواهيد شد}. مقصود اين است كه اين برخوردارى ها شما را نفريبد و از مرگ غافل نكند; زيرا روزى پنجه هاى مرگ گريبان تان را خواهد گرفت و شما را از آنها جدا خواهد كرد. همچنين بر فرض كه مرگ در نرسد، خود رفاه و امنيت اين جا، پايدار نيست و ممكن است ناگهان اوضاع دگرگون شود و همه آنچه كه از آن برخوردار هستيد، از دستتان برود.

هشدار به قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 9

9 _ هود ( ع ) مردمش را در صورت مقامت بر شرك و پرستش نكردن خداى يگانه به عذاب الهى تهديد كرد .

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

هشدار به قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 11

11 _ نوح ، مشركان قوم خويش را به

كيفر هاى سخت اخروى تهديد كرد .

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

هشدار به كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 1

1 _ هشدار خداوند به كافران ، بر اينكه مهلت يافتن آنان به سودشان نيست .

و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم

{املاء} از ماده {ملو}، به معناى مهلت دادن است و مراد از آن، تأخير در عذاب كافران با طولانى شدن مدت عمر و بهره گيريشان از مواهب دنياست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 170 - 13

13 _ كافران به رسالت پيامبر ( ص ) مورد تهديد خداوند

و إن تكفروا فان للّه ما فى السموت و الارض

جمله {فان للّه . ..} كه بيانگر سلطنت خداوند بر هستى است مى تواند به منظور تهديد منكران رسالت پيامبر(ص) ايراد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 12

12 _ خطر انقراض و نابودى نسل يك جامعه، هشدار خداوند به جوامع كافر ستم پيشه

إن يشأ يذهبكم . .. كما أنشأكم من ذرية قوم ءاخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 1

1 _ هشدار دادن به كافران به پايان ناخوشايندشان از وظايف پيامبر(ص)

قل يقوم اعملوا على مكانتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 3

3 _ پيروزى مؤمنان در جنگ بدر حجتى بر حقانيت اهل ايمان و هشدار و عبرتى براى كافران

إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح

مراد

از {الفتح} پيروزى اهل ايمان در جنگ بدر است. و جمله {فقد جاءكم الفتح} پاسخ همان تمناى مشركان است كه خواهان پيروزى حاميان دين حق بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 2

2- كافران و مشركان حق ناپذير ، به عذاب و كيفر الهى تهديد شدند .

إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون

تذكر به اين كه خداوند به سخنان آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران آگاه است، در حقيقت تهديد آنان و هشدارى به كيفر و عذاب شدن آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 6

6 - انتقام الهى از فرعونيان ، هشدارى جدّى به همه كفرپيشگان حق ستيز است .

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

با توجه به لحن تهديد آميز اين آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از فرعونيان، اين بود كه بيشتر آنان از پذيرفتن ايمان امتناع ورزيدند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 190 - 6

6 - انتقام الهى از مردم { ايكه } ، هشدارى جدى به همه كفرپيشگان و حق ستيزان است .

و ما كان أكثرهم مؤمنين

با توجه به لحن تهديدآميز اين آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از مردم ايكه، اين بود كه بيشتر آنان از پذيرش حق سرباز زدند; برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31

- 23 - 19

19 - هشدار خداوند به كافران ، درباره نيات ناشايست آنان در انتخاب و پافشارى بر كفر

قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا . .. إنّ اللّه عليم بذات الصدور

{عليم بذات الصدور} در حقيقت، مى تواند هشدارى باشد به آنان كه حقايقى را در درون دل خود مخفى مى دارند، ولى در ظاهر، با تعابيرى مانند {نتّبع ما وجدنا. ..} آن را توجيه مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 12

12 - معاد ، نويدى به مؤمنان صالح و هشدارى به كافران بدكردار

من عمل ص_لحًا فلنفسه و من أساء فعليها ثمّ إلى ربّكم ترجعون

پيام آيه شريفه، نويد به نيكوكاران و هشدار به بدكاران است. تعبير {ثمّ إلى ربّكم...} نيز _ كه اشاره به معاد دارد _ در راستاى همين معنا آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 13

13- عدل الهى ، در محاسبه اعمال ، بشارتى به مؤمنان و هشدارى به كافران

و لكلّ درج_ت ممّا عملوا . .. و هم لايظلمون

{لكلّ} مى تواند اشاره به هر گروه از مؤمن و كافر داشته باشد. براين اساس تعبير {هم لايظلمون} براى مؤمنان نيك كردار، نويدى است كه اعمالشان ضايع نخواهد شد و براى منكران معاد، هشدارى است كه ستمهايشان بى پاسخ نخواهد ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 9

9- هشدار خداوند به كافران ، نسبت به استمرار اراده او بر نابودى ملت هاى كفرپيشه

دمّر اللّه عليهم و للك_فرين أمث_لها

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 8

8- هشدار خداوند به كافران دين ستيز ، نسبت به از دست دادن فرصت توبه

إنّ الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه ثمّ ماتوا و هم كفّار فلن يغفر اللّه لهم

لحن آيه شريفه از يك سو تهديد و از سوى ديگر دربردارنده هشدار به كافران است كه كار خويش را به جايى نرسانند كه راه توبه بر رويشان بسته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 20 - 4

4_ قيامت ، روز تحقّق هشدار ها و انذار هاى الهى براى كافران و حق ستيزان

و نفخ فى الصور ذلك يوم الوعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 30 - 3

3 - گنجايش و سيرى ناپذيرى دوزخ ، تهديدى براى كافران با همه انبوهى و كثرت آنان

يوم نقول لجهنّم هل امتلأت و تقول هل من مزيد

از اين كه خداوند، اشتهاى سيرى ناپذير دوزخ را تذكر داده است; استفاده مى شود كه نبايد كافران، كثرت وانبوهى خويش را مانعى در راه اجراى احكام و كيفرهاى الهى بدانند; بلكه جهنم بيش از آنچه آنان تصور كنند، گنجايش و پذيرش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 6

6 - فرجام شوم كافران و ستمگران هلاك شده تاريخ ، هشدارى به كفرپيشگان و ظالمان هر عصر

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم

آيات پايانى اين سوره، در مقام نتيجه گيرى از آيات گذشته است كه به تفصيل سرنوشت هلاكت بار كافران گذشته

تاريخ را بيان داشته است. از اين نكته استفاده مى شود كه تعبير {مثل ذنوب أصحابهم}، در واقع تذكر و هشدارى نهايى به كافران هر عصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 60 - 6

6 - كيفر كافران ، در پى اتمام حجت بر ايشان با هشدار هاى مكرر

فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوعدون

تعبير {يوعدون} (با فعل مضارع) بيانگر وعيدهاى مستمر و مكرر است كه قبل از مجازات و كيفر كافران، به ايشان داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به ادامه دادن هشدار ها و تذكر هاى خويش ، بدون نگرانى از اتهام هاى كافران

فذكّر

از ذيل آيه شريفه استفاده مى شود كه پيامبر(ص)، نبايست به اتهام هاى مشركان بينديشد; بلكه وظيفه آن حضرت ادامه دادن به تبليغ خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 43 - 3

3 - هشدار خداوند به كافران ، نسبت به نداشتن گواه آسمانى بر آزادى مطلق از مسؤوليت و مؤاخذه

أم لكم براءة فى الزّبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 - 1

1 - نابودى كافران گذشته تاريخ ، هشدارى جدّى به هم انديشان و همگنان آنها در هر عصر

و لقد أهلكنا أشياعكم فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 11

11 - هشدار الهى به كافران ، در دل نبستن

به وعده منافقان

كمثل الشيط_ن إذ قال . .. إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين

آيه شريفه از يك سو نويدى است به مؤمنان كه منافقان به همكارى با كافران وفا نخواهند كرد. و از سوى ديگر تشبيه منافقان به شيطان در بى وفايى به تعهدات خويش، هشدارى است به كافران كه با ريسمان منافقان به چاه نروند.

هشدار به كافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 122 - 1

1_ پيامبر ( ص ) به كافران لجوج هشدار داد كه آينده اى ناخوشايند ( هلاكت در دنيا و عذاب در آخرت ) در پيش خواهند داشت .

وانتظروا

با توجه به آيات گذشته كه سخن از عذاب دنيوى و اخروى اقوام كفرپيشه داشت ، مى توان گفت: مراد از {انتظروا} هشدار كافران به عذابهاى دنيوى و اخروى است.

هشدار به كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 37 - 5

5- كافران مكه به عذاب و نابودى قريب الوقوع تهديد شدند .

سأُوريكم ءاي_تى فلاتستعجلون

مقصود از {آياتى} به قرينه آيات بعد (. ..بل تأتيهم بغتة...) عذاب و هلاكت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 11

11 - هشدار خداوند ، به كافران مكه ، درباره تلاش شان براى اغواى مسلمانان

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا. ..و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه ...

بيان قصه طوفان نوح(ع) پس از ذكر برخوردهاى كافران مكه با مسلمانان، احتمال دارد براى هشدار به آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت -

29 - 18 - 5

5 - هشدار خداوند ، به كافران مكه ، به جهت تكذيب كردن پيامبر ( ص )

و إن تكذّبوا فقد كذّب أمم من قبلكم

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه جواب شرط {إن تكذّبوا} محذوف بوده و چيزى از قبيل {فاستعدوا للعذاب} باشد; يعنى، اگر تكذيب مى كنيد، آماده عذاب باشيد!

هشدار به كيفر اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 11،15

11 _ نوح ، مشركان قوم خويش را به كيفر هاى سخت اخروى تهديد كرد .

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

15 _ تهديد مشركان به كيفر هاى اخروى ، زمينه ساز گرايش آنان به پرستش خداى يگانه و پرهيز از شرك و دوگانه پرستى

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

هشدار به گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 55 - 12

12 - گنهكاران ، از گرفتار شدن به عقوبت هاى دنيوى در امان نبوده و نبايد احساس مصونيت كنند .

فأخذتكم الصعقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 9

9 - گنهكاران فسق پيشه ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى هستند .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 20

20 - انسان هاى گنهكار و داراى رفتار و كردار ناروا ، در خطر گرفتار شدن به كيفر و مجازات الهى هستند .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 30

30 - گنهكاران علاوه بر عذاب اخروى در خطر گرفتار شدن به كيفر هاى دنيوى نيز هستند .

فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 23

23 - گنهكاران علاوه بر عذاب اخروى ، در خطر گرفتار شدن به عقوبت هاى دنيوى نيز هستند .

لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الأخرة عذاب عظيم

هشدار به گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 21

21 _ ضرورت توجه شاهدان ، به آگاهى و شهود خداوند بر هر آنچه به آن شهادت مى دهند .

و لانكتم شهدة اللّه

هشدار به مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 6

6 _ پيام رسانان دين (مبلغان) بايد خود را براى تكذيبها و چگونگى مقابله با آن آماده كنند.

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة

هشدار به متجاوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 18

18 _ هشدار خداوند به تجاوزگران به محدوده شرايع و احكام الهى و بدعتگذاران در دين

إن ربك هو أعلم بالمعتدين

هشدار به متخلفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 9

9 _ تهديد و هشدار به متخلّفان و فراركنندگان از پيكار در راه خداوند

و قاتلوا فى سبيل اللّه و اعلموا انّ اللّه سميع عليم

گويا {و اعلموا . .. } به قصد

تهديد متخلّفان آورده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 24

24 - آگاهى عميق الهى به كردار بندگان ، هشدارى به نفاق پيشگان و متخلفان از تكاليف دين

سيقول لك المخلّفون . .. بل كان اللّه بماتعملون خبيرًا

تذكّر به {علم الهى} در پايان چنين آيه اى _ كه سخن از متخلفان به ميان آورده است _ بارِ هشدارى دارد.

هشدار به متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 15

15 _ سوزنده تر بودن آتش دوزخ از گرمى هواى دنيا ، هشدارى شديد به تخلف كنندگان از جهاد به بهانه گرمى هوا

قل نار جهنم أشد حراً

هشدار به متعلمان علوم غريبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 21

21 - تعليم دهندگان علوم غريبه ، بايد ضرر هاى آن علوم را به متعلمان گوشزد كرده و آنان را از سوء استفاده بر حذر دارند .

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة فلاتكفر

هشدار به متكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 7

7- امكان زوال نعمت هاى مادّى ، هشدارى به دنياگرايان مغرور است .

يرسل عليها حسبانًا من السماء فتصبح صعيدًا زلقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 3

3 - فرجام شوم قارون ، درس عبرتى است براى همه ثروتمندان مغرور و طغيانگر .

إنّ قارون . .. فبغى عليهم ... فخسفنا به و

بداره الأرض

هشدار به متكبران بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 17

17 _ خداوند به قوم موسى هشدار داد كه متكبران و ناباروان ايشان را از درك تورات و معارف آن باز خواهد داشت .

و أمر قومك يأخذوا بأحسنها . .. سأصرف عن ءايتى الذين يتكبرون فى الأرض

مصداق مورد نظر براى آيه مورد بحث، با توجه به آيات پيشين، متكبران و متمردان قوم موسى هستند.

هشدار به متوليان يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 2

2 _ اموال يتيمان، وسوسه انگيز و دست اندركاران آن اموال در خطر تجاوزگرى و تصرفهاى عدوانى

و لاتقربوا مال اليتيم

بيان حرمت تصرف با فعل {لاتقربوا} مى تواند اشاره به اين جهت نيز داشته باشد كه داراييهاى يتيمان به سبب نبود مدافع لغزشگاهى است وسوسه انگيز كه آدمى با كمترين بى احتياطى به گناه تصرف آلوده مى شود.

هشدار به مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 7

7 _ ربوبيت الهى، مقتضى اميدبخشى به همگان و امهال و هشدار به مجرمان

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

هشدار به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 12،16،17

12 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را از پيروى آيين يهود و نصارا بر حذر داشت .

و لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

16 - خداوند ، پيامبر (

ص ) را در صورت تبعيت از آيين يهود و نصارا ، به محروم كردنش از پشتيبانى و يارى خود تهديد كرد .

و لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

در برداشت فوق {من اللّه} متعلق به محذوف و حال براى ولىّ و نصير گرفته شده است. بر اين مبنا جمله {مالك ...} چنين معنا مى شود: براى تو از جانب خداوند هيچ پشتيبان و ياورى نخواهد بود; يعنى، امدادهاى خداوند به تو نمى رسد.

17 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را در صورت پيروى كردن از آيين يهود و نصارا ، به عقوبتهايى از جانب خود تهديد كرد .

لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {من اللّه} متعلق به {ولىّ} و {نصير} باشد. بر اين مبنا {ولىّ} و {نصير} متضمن معناى {منع} است و جمله {مالك ...} چنين معنا مى شود: براى تو پشتيبان و ياورى كه تو را از خدا (از عذاب خدا) باز دارد وجود نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 16

16 - خداوند به پيامبر ( ص ) هشدار داد كه در صورت پيروى از آراى يهود و نصارا ، از زمره ستمگران خواهد شد .

لئن اتبعت اهواءهم . .. إنك إذاً لمن الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 1

1 _ هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) در مورد دفاع از خائنان

لاتجدل عن الذين يختانون انفسهم

{جدال} هنگامى كه به حرف {عن}

متعدى شود، به معناى دفاع و طرفدارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 2

2 _ خداوند ، بر حذر دارنده پيامبر خويش ( ص ) از تأسف و اندوه بر كفرورزى مردمان

يأيها الرسول لايحزنك الذين يسرعون فى الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 8

8 _ هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) درباره توطئه گروهى از مردم براى بازداشتن وى از داورى بر اساس تعاليم قرآن

و احذرهم ان يفتنوك عن بعض ما أنزل اللّه إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 2

2 _ پيامبر(ص) بايد در انتظار تكذيب از جانب مشركان و آماده رويارويى با آنها باشد.

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة

جمله {إن كذبوك} خطاب به پيامبر(ص) و پيش بينى وقوع تكذيب در برابر آن حضرت است. {قل ربكم} و {و لا يرد ... } ارائه راه حل براى مقابله با اين تكذيب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 6

6 _ خداوند پيامبر ( ص ) را از اينكه در زمره غافلان باشد برحذر داشت .

و لاتكن من الغفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 52 - 13

13 - هشدار خداوند ، به پيامبرش ( ص ) درباره رعايت حدود تعيين شده در ازدواج

لايحلّ لك النساء من بعد . .. و كان اللّه على كلّ شىء رقيبًا

ذكر {و كان اللّه على . ..

رقيباً} پس از بيان حرمت ازدواج جديد براى پيامبر(ص) مى تواند هشدارى به آن حضرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 65 - 2

2 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، درباره تن دادن به درخواست مشركان مبنى بر عبادت غير او

قل أفغير اللّه تأمرونّى أعبد . .. لئن أشركت ليحبطنّ عملك

از ارتباط اين آيه با آيه قبل _ كه در آن مشركان از پيامبر(ص) خواسته بودند كه غيرخدا را عبادت كند _ برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 4 - 6

6 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) و مسلمانان ، درباره تأثيرپذيرى از قدرت و مكنت كافران و تجديد نظركردن در برنامه هاى تبليغى و الهى خويش

فلايغررك تقلّبهم فى البل_د

پيامبر(ص) و مسلمانان، در حالى به تبليغ دين اسلام مى پرداختند كه كافران در اوج قدرت اقتصادى و سياسى قرار داشتند. بنابر اين هشدار خداوند در آيه شريفه مى تواند گوياى مطلب يادشده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 14 - 9

9 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، درباره پديده نفاق و ترفند هاى منافقان عليه اسلام و مسلمانان

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

استفهام در {ألم تر}تعجبى است; ولى چون خطاب به پيامبر(ص) است، مى تواند دربردارنده هشدار و بيدار باش به آن حضرت نيز باشد. بدين صورت كه مبادا مسلمانان از ترفندهاى منافقان و همدستى آنان با يهوديان، غفلت ورزند و ندانند

كه از كجا ضربه مى خورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 14 - 1

1 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، نسبت به اجابت خواسته هاى كافران تكذيب گر و سازش و مسامحه با آنان ، به صرف ثروت و نيروى انسانى بسيار آنان

و لاتطع كلّ حلاّف . .. أن كان ذا مال و بنين

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه جمله {أن كان ذا مال . ..} متعلق به {لاتطع} باشد. گفتنى است در آغاز {أن} لام تعليل در تقدير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 48 - 3

3 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر شتاب نكردن در غضب و نفرين بر مردم و جدا شدن از آنان ، مانند شتاب كردن يونس ( ع ) در اين باره

و لاتكن كصاحب الحوت إذ نادى و هو مكظوم

مفسران بر آنند كه اين آيه، به داستانى از يونس(ع) اشاره دارد كه در سوره {انبيا} (آيه 87) بيان شده است: {و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن نقدر عليه فنادى فى الظلمات. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 49 - 4

4 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، از گرفتار شدن به مجازات ترك اولى ، همچون يونس ( ع )

و لاتكن كصاحب الحوت . .. لنبذ بالعراء و هو مذموم

اين كه خداوند به پيامبر(ص) هشدار داد كه مانند يونس مباش; اشاره به ترك اولى و مجازات آن

دارد كه يونس(ع) گرفتار آن شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 24 - 6

6 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر فرمان نبردن از گناه كاران و ناسپاسان كافر

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا

هشدار به مخالفان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 8

8- هشدار خداوند به مشركان مخالف پيامبر ( ص ) مبنى بر اينكه در صورت لزوم آنان را به هلاكت خواهد رساند و گروه جديدى را جايگزينشان خواهد كرد .

إن يشأ يذهبكم و يأت بخلق جديد

هشدار به مدعيان ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 3 - 12

12 - هشدار شديد خداوند ، به مدعيان دروغين ايمان

و لقد فتنّا الذين من قبلهم فليعلمنّ اللّه الذين صدقوا و ليعلمنّ الك_ذبين

آوردن اسم ظاهر {اللّه} به جاى ضمير و التفات از تكلم به غيبت، مى تواند هشدارى باشد به كسانى كه به دروغ ، اظهار ايمان مى كنند.

هشدار به مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 11

11 _ ارائه برنامه صحيح در پى بر حذر داشتن مردمان از راه هاى نادرست ، از روش هاى كاربردى قرآن در هدايت

انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا

خداوند پس از بر حذر داشتن مؤمنان از پذيرش ولايت و سرپرستى نارواى كافران، با جمله {انما وليكم . ..} به معرفى افراد شايسته ولايت پرداخت و مؤمنان رابه پذيرش ولايت آنان ارشاد كرد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 2 - 5

5 _ هشدار به مردم درباره پيامدهاى شوم اعراض از تعاليم دين و احكام خداوند، از اهداف نزول قرآن

كتب أنزل . .. لتنذر به

با توجه به آيات بعد معلوم مى شود متعلق {لتنذر} عذابهاى دنيوى و اخروى خداوند است كه دامنگير مخالفان احكام الهى مى شود.

هشدار به مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 10

10 _ تهديد مستكبران و امتناع كنندگان از بندگى خداوند به احضار در پيشگاه خداوند براى حسابرسى و مجازات

و من يستنكف عن عبادته و يستكبر فسيحشرهم إليه جميعاً

جمله {فسيحشرهم} كنايه از حسابرسى و مجازات مستكبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 29 - 3

3- مرگ خفّت بار فرعونيان ، هشدارى به مستكبران و خود بزرگ بينان تاريخ

فما بكت عليهم السماء و الأرض

هشدار به مستكبران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 56 - 2

2 - بيان فرجام فرعونيان ، هشدارى به مستكبران و اشراف مشرك مكه

فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

هشدار به مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 69 - 4

4 _ هشدار خداوند به مؤمنان در مورد تلاش اهل كتاب براى گمراه سازى آنان

ودّت . .. لو يضلّونكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 196 - 6

6 _ شوكت ظاهرى و تلاش و جولان كافران در سرزمين

ها ، نبايد موجب فريب و خام شدن مسلمانان گردد .

لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 3

3 _ هشدار خداوند به مسلمانان در مورد تلاش منافقان براى گسترش كفر

ودّوا لو تكفرون كما كفروا فتكونون سواء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 12

12 _ هشدار و تهديد خداوند به مسلمانان ، در مورد تعرض به كافران و منافقانى كه پيكار با آنان ممنوع شده است .

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 12

12 _ هشدار خداوند به مسلمانان ، در مورد شكستن پيمان الهى و سرپيچى از فرامين خدا و رسول و فراموشى نعمتها

و اذكروا نعمة اللّه عليكم و ميثقه . .. و اتقوا اللّه

متعلق {اتقوا}، به قرينه فرازهاى قبلى، همان ياد نعمتها و رعايت پيمانهاى الهى است. يعنى جانب خدا را در مورد نعمتها و پيمانهاى او نگهداريد و از مخالفت با او بپرهيزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 14

14 _ هشدار خداوند به مسلمانان با بيان مجازات يهود و نصارا به خاطر نقض پيمان الهى

فبما نقضهم ميثقهم . .. و من الذين قالوا إنّا نصرى اخذنا ميثقهم فنسوا

بيان مجازات مسيحيان و يهوديان به خاطر پيمان شكنى آنان پس از {اذكروا . .. ميثقه} (اى مسلمين پيمان الهى را به ياد داشته باشيد)، هشدارى است به مسلمانان كه مبادا همانند اهل

كتاب پيمان الهى را نقض كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 10

10 _ روابط و پيوند هاى يهود و نصارا با يكديگر ، خطر و هشدارى براى مسلمانان

لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء بعضهم أولياء بعض

از اينكه دوستى يهود و نصارا با يكديگر، دليل بازداشتن مسلمانان از دوستى با آنان قرار گرفته است، استفاده مى شود كه پيوند آنان، پيوندى خطرناك براى مسلمين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 16

16 _ هشدار خداوند به مسلمانان در مورد خطر گرفتارى آنان به لغزشهايى همانند لغزش هاى بنى اسرائيل : ( نقض پيمان هاى الهى ، هواپرستى ، تكذيب و قتل انبيا )

إنّ الذين ءامنوا . .. لاتهوى انفسهم فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون

از اهداف اين بخش از آيات با توجه به ذكر مسلمانان در ابتداء كلام (ان الذين ءامنوا) و آنگاه بيان سرگذشت شوم بنى اسرائيل، اين است كه مسلمانان را از گرفتار شدن به چنين سرنوشتى پرهيز دهد و به آنان گوشزد كند كه آنان نيز در خطر آلودگى به چنين اعمال ناروايى هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 21

21 _ هشدار خداوند به مسلمانان در مورد خطر گرايششان به شرك با خدا پنداشتن پيامبران و أولياء الهى

ما المسيح ابن مريم الا رسول . .. انظر انى يؤفكون

با توجه به اينكه تك تك مسلمانان بايد با دقت سرنوشت نابهنجار و شرك آلود بنى اسرائيل را مد نظر داشته باشند، معلوم مى شود، چنين

خطرى (گرايش به شرك با خدا پنداشتن پيامبران)، در كمين مسلمانان نيز هست و هدف از اين فرمان (انظر) پيشگيرى از گرفتار شدن به اين وضعيت نارواست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 13

13 _ هشدار خداوند به مسلمانان در مورد تأثيرپذيرى از تبليغات شيطان دشمنان دين

و إن الشيطين . .. و إن أطعتموهم إنكم لمشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 36 - 2

2 _ خداوند مسلمانان را از سرمايه گذارى هاى كلان كافران قريش براى هجوم به مسلمانان و جلوگيرى از گسترش اسلام آگاه ساخت .

فسينفقونها ثم تكون عليهم حسرة ثم يغلبون

جمع مضاف {امولهم} دلالت بر عموم دارد ; يعنى تمامى داراييهايشان و اين اشاره به پرداخت هزينه هاى فراوان است. گفتنى است توجه به سياق آيه مورد بحث و آيات قبل اين سخن مفسران را تأييد مى كند كه آيه شريفه درباره كفار قريش نازل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 39 - 7

7 _ خداوند با بيان نظارت خويش بر اعمال كافرانِ دست كشيده از مبارزه عليه اسلام ، مسلمانان صدر اسلام را از غافلگير شدن در توطئه هاى آنان ايمنى بخشيد .

فإن انتهوا فإن اللّه بما يعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 54 - 5

5 - خداوند ، به مسلمانان ، درباره تخلف از دستورهايى كه در مورد رفتار با پيامبر ( ص ) و يا همسران اش داده است ، هشدار

داد .

لاتدخلوا بيوت النبىّ . .. و إذا سألتموهنّ مت_عًا ... و ما كان لكم أن ... و لا أن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 4 - 6

6 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) و مسلمانان ، درباره تأثيرپذيرى از قدرت و مكنت كافران و تجديد نظركردن در برنامه هاى تبليغى و الهى خويش

فلايغررك تقلّبهم فى البل_د

پيامبر(ص) و مسلمانان، در حالى به تبليغ دين اسلام مى پرداختند كه كافران در اوج قدرت اقتصادى و سياسى قرار داشتند. بنابر اين هشدار خداوند در آيه شريفه مى تواند گوياى مطلب يادشده باشد.

هشدار به مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 1 - 2

2 - خداوند ، نقاط ضعف مسلمانان صدراسلام را به آنان گوشزد مى كرد و ايشان را با خطاهايشان آشنا مى ساخت .

عبس و تولّى

هشدار به مسؤولان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 36

36- لزوم آگاه ساختن مسؤوليّت پذيران از خطرات و لغزش گاه هاى منصب ها و موقعيت هاى اجتماعى آنان

وليتلطّف و لايشعرنّ بكم أحدًا

هشدار به مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 19

19 _ مسيحيان پيمان شكن ، مورد تهديد خداوند به عذاب و كيفر اعمال خويش

و سوف ينبئهم اللّه بما كانوا يصنعون

جمله {ينبئهم اللّه . ..}، كنايه از كيفر دادن است.

هشدار به مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 22

- 2

2 _ ياد آورى رخداد قيامت هشدارى به مشركان وافترا زنندگان به خداوند

و يوم نحشرهم جميعا ثم نقول للذين أشركوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 7،9

7 _ اعلام قدرتِ بى انت هاى خداوند به مشركان صدر اسلام و تذكر به بيهوده بودن مقاومت در برابر او

و اعلموا أنكم غير معجزى اللّه

{عجز} مقابل {قدرت} و {اعجاز} (مصدر معجزين) به معناى ناتوان كردن و به زانو درآوردن است. هشدار به مشركان نسبت به ناتوانيشان در به زانو درآوردن خدا، اعلام قدرت بى انتهاى خداوند و بى نتيجه بودن مقاومت در برابر اوست.

9 _ تهديد خداوند به مشركان پيمان شكن صدر اسلام ، به شكست خفت بار و خواركننده در صورت تسليم نشدن و پاى فشردن بر شرك و كفر

و اعلموا أنكم غير معجزى اللّه و أن اللّه مخزى الكفرين

{اخزاء} (مصدر مخزى) به معناى خوار و خفيف كردن است. به كارگيرى اسم فاعل به جاى فعل در جمله {و أن اللّه مخزى الكافرين} بيانگر سنت قطعى خداوند درباره شكست كفر و كفرپيشگان بوده و تهديدى براى مشركان پيمان شكن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 51 - 5

5 _ خداوند ، مشركان را از پافشارى بر كفر برحذر داشته و به آنان هشدار داد كه تا پيش از نزول عذاب استيصال ، متنبه شده و ايمان بياورند .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 8

8- هشدار خداوند به مشركان مخالف

پيامبر ( ص ) مبنى بر اينكه در صورت لزوم آنان را به هلاكت خواهد رساند و گروه جديدى را جايگزينشان خواهد كرد .

إن يشأ يذهبكم و يأت بخلق جديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 47 - 6

6- حشرِ بدون استثناى همه انسان ها ، هشدارى براى مشركان و دنياگرايان است .

و حشرن_هم فلم نغادر منهم أحدًا

با توجه به اين كه آيات قبل در مورد دنياگرايان مشرك صفت بود، تصريح به استثناناپذيرى حشر، تعريضى است به آنان كه به دنيا دل خوش كردند و به آخرت بها ندادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 4

4- بى نتيجه بودن كمك خواهى مشركان از معبودان خويش ، هشدار خداوند به اهل شرك و پذيرندگان ولايت شياطين است .

و يوم يقول نادوا شركاءى . .. فلم يستجيبوا لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 2

2- كافران و مشركان حق ناپذير ، به عذاب و كيفر الهى تهديد شدند .

إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون

تذكر به اين كه خداوند به سخنان آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران آگاه است، در حقيقت تهديد آنان و هشدارى به كيفر و عذاب شدن آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 3

3 - هشدار خداوند به مشركان ، در مورد توطئه هاى پنهانى آنان

أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 2

2- هلاكت قوم عاد ، به رغم داشتن توان و نيرويى قوى و گسترده ، هشدارى است به تمامى مشركان .

و لقد مكّنّ_هم فيما إن مكّنّ_كم فيه

گرچه مورد آيه، مشركان مكه است; ولى در هشدار الهى، ديگر مشركان نيز با آنها تفاوتى ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 7 - 8

8 - حاكميت مطلق خداوند بر قواى هستى ، نويدى به مؤمنان و هشدارى به منافقان و مشركان

و للّه جنود السم_وت و الأرض

يادآورى قدرت، پس از وعده و وعيد، بيانگر مطلب ياد شده است.

هشدار به مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 10

10 _ اعلام قدرت بى انت هاى خداوند به عموم مشركان صدر اسلام و هشدار به بى نتيجه بودن مقاومت در برابر او

و إن توليتم فاعلموا أنكم غير معجزى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 4 - 4

4- هشدار خداوند به مشركان ستم پيشه در باره توطئه هاى پنهانى و گفت وگو هاى محرمانه آنان عليه پيامبر ( ص ) و اسلام

أسرّوا النجوى الذين ظلموا . .. قال ربّى يعلم القول فى السماء والأرض

تذكر به مشركان نجواگر و توطئه كننده، مبنى بر آگاهى خداوند از هر نوع سخنى در آسمان و زمين، هشدارى است به آنان در باره سرانجام شومِ توطئه هايشان.

هشدار به مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 1

1 _

پيامبر اكرم ( ص ) از سوى خداوند دستور يافت تا سرگذشت نوح ( ع ) و قومش را ، به عنوان هشدار براى مشركان مكه ، بازگو كند .

و اتل عليهم نبأ نوح إذ قال لقومه

{نبأ} خبرى است كه براى شنونده داراى فائده عظيم باشد. (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 3

3 - هشدار خداوند ، مشركان مكه را به فرجامى مانند فرجام مشركان پيشين

قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 56 - 2

2 - بيان فرجام فرعونيان ، هشدارى به مستكبران و اشراف مشرك مكه

فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 28 - 2

2- مكيان ستيزه گر ، به سرنوشت عبرت آموز فرعونيان هشدار داده شدند .

بل هم فى شكّ يلعبون . .. كذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 1

1- سرنوشت قوم { تبّع } و اقوام قبل از آن ، پيامدار عبرت و هشدار براى مشركان مكه

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم

هشدار به معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 28 - 3

3 - بسيارى از آيات قرآن ، هشدار دهنده مردم درباره معاد و حسابرسى در قيامت است .

لايرجون حسابًا . و كذّبوا ب_اي_تنا كذّابًا

جمع بودن {آيات} بر نكته ياد شده دلالت دارد. به قرينه كلمه

{حساباً} _ در آيه قبل _ موضوع حسابرسى در مجموعه آن آيات مطرح شده است.

هشدار به مفتريان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 11

11 _ هشدار خداوند به افترا زنندگان به او و تكذيب كنندگان آيات الهى و تهديد آنان به سرانجامى شوم

و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 22 - 2

2 _ ياد آورى رخداد قيامت هشدارى به مشركان وافترا زنندگان به خداوند

و يوم نحشرهم جميعا ثم نقول للذين أشركوا

هشدار به مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 12

12 _ فسادگران در معرض گرفتار آمدن به سرنوشتى شوم

فانظر كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 60 - 7

7 - لزوم هشدار به افراد فسادگر ، براى پايان دادن به كار خود ، پيش از اقدام عملى عليه آنان

لئن لم ينته المن_فقون و الذين فى قلوبهم مرض و المرجفون فى المدينة لنغرينّك بهم

هشدار به مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 1

1_ پيامبر ( ص ) منكران ربوبيت خدا و انكار كنندگان سراى آخرت را به عذاب هاى دنيوى هشدار مى داد .

و يستعجلونك بالسيئة

هشدار به مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 11

11

_ هشدار خداوند به افترا زنندگان به او و تكذيب كنندگان آيات الهى و تهديد آنان به سرانجامى شوم

و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 9

9 - آگاهى خداوند به كردار آدميان ، هشدارى است نسبت به موضع گيرى آنان در برابر آيات الهى .

ألم يروا أنّا جعلنا الّيل . .. و ترى الجبال... صنع اللّه الذى أتقن كلّ شىء إنّه

تذكر به {إنّه خبير. ..} پس از يادآورى آيات توحيدى، هشدارى است به آدميان كه مبادا از كنار اين آيات بى تفاوت بگذرند و آنها را ناديده بگيرند!

هشدار به مكذّبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 8

8 _ هشدار خداوند به تكذيب كنندگان پيامبر(ص) و داعيان به خدا

ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

هشدار به مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 14 - 6

6_ هلاكت تكذيب كنندگان انبيا در گذشته تاريخ ، هشدارى به تكذيب گران پيامبر ( ص ) و دين الهى

كذّبت قبلهم . .. كلّ كذّب الرسل فحقّ وعيد

هشدار به مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 1

1- هشدار خداوند به منكران قرآن ، نسبت به عواقب كفرورزى آنان

قل أرءيتم إن كان من عند اللّه و كفرتم به

تعبير {أرأيتم . ..}، دربردارنده معناى هشدار و تذكر است.

هشدار به مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 33 - 13

13 _ هشدار خداوند به تكذيب كنندگان پيامبر(ص)

فإنهم لا يكذبكونك و لكن الظلمين بأيت اللّه يجحدون

جمله {لكن الظالمين . .. } پس از نفى تكذيب شدن پيامبر(ص)، تكذيب كافران را متوجه آيات خداوند دانسته است. از جمله نكاتى كه مى توان از اين سياق برداشت نمود تهديد مكذّبان و هشدار به آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 5

5 - هشدار خداوند به تكذيب كنندگان پيامبر ( ص ) ، مبنى بر اين كه از فرصت داد شده استفاده كنند و خود را چونان جوامع پيشين ، گرفتار خشم و قهر الهى نسازند .

و إن يكذّبوك . .. و كأيّن من قرية أمليت لها ... أخذتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 14 - 6

6_ هلاكت تكذيب كنندگان انبيا در گذشته تاريخ ، هشدارى به تكذيب گران پيامبر ( ص ) و دين الهى

كذّبت قبلهم . .. كلّ كذّب الرسل فحقّ وعيد

هشدار به مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 69 - 1

1 - عبرت گرفتن از سرنوشت مجرمان گذشته تاريخ ، هشدار خداوند به منكران معاد

و قال الذين كفروا. .. إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين . قل سيروا فى الأرض فانظروا ك

هشدار به منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 7

7 _ هشدار خداوند به منافقان مبنى بر افشاى نيات پليد آنان

اولئك الّذين

يعلم اللّه ما فى قلوبهم

ابهام در {ما فى قلوبهم} گوياى اين معناست كه منافقان در مراجعه به طاغوت نيّتهاى پليدى در دل داشتند كه تنها خدا از آن آگاهى داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 10

10 _ هشدار خداوند به منافقان با بيان علم همه جانبه اش به روحيّات و دسيسه هاى منافقانه آنان

و لأوضعوا خللكم يبغونكم الفتنة . .. و اللّه عليم بالظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 2

2 _ هشدار شديد الهى به منافقان ، نسبت به موضع گيرى هاى خصمانه آنان در برابر خدا و رسول ( ص )

ألم يعلموا . .. ذلك الخزى العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 2

2 _ فرجام سوء منافقان و كفرپيشگان گذشته تاريخ _ على رغم برخوردارى آنان از قدرت ، مال و فرزند فزونتر _ هشدارى است به منافقان هر عصر .

وعد اللّه المنفقين . .. كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 6

6 _ منافقان ، در معرض نزول عذاب الهى و مبتلا شدن به سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين

وعد اللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ... و أصحب مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 6

6 _

هشدار خداوند به منافقان ، در رابطه با امكان افشاى اسرار و سخنان پنهانى آنان

ألم يعلموا أن اللّه يعلم

در توضيح اين برداشت مى توان گفت كه: تذكر خداوند به علم خويش بر اسرار و سخنان پنهانى منافقان، هشدارى است به امكان افشاى آنها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 13

13- هشدار خداوند ، به افشاى اسرار توطئه هاى پنهان منافقان

و اللّه يعلم إسرارهم

تذكّر به علم خداوند، در حقيقت هشدارى است به منافقان تا گمان نكنند اسرارشان هميشه مخفى خواهد ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 29 - 1

1_ هشدار الهى به منافقان ، نسبت به افشاى كينه هاى نهانى آنان

أم حسب . .. أن لن يخرج اللّه أضغ_نهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 30 - 10

10- علم الهى به تمامى اعمال خلق ، هشدارى به بيماردلان منافق و نويدى به اهل ايمان

و اللّه يعلم أعم_لكم

يادآورى علم فراگير الهى بر تمامى اعمال خلق _ چه مؤمن و چه منافق _ در حقيقت هشدارى است به منافقان كه سرانجام، كيفر اعمال خود را خواهند ديد و نويدى است به مؤمنان كه صبر و مقاومت شان بر طريق ايمان، از ديد خداوند مخفى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 7 - 8

8 - حاكميت مطلق خداوند بر قواى هستى ، نويدى به مؤمنان و هشدارى به منافقان و مشركان

و للّه جنود السم_وت و الأرض

يادآورى قدرت، پس از وعده و وعيد، بيانگر

مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 24

24 - آگاهى عميق الهى به كردار بندگان ، هشدارى به نفاق پيشگان و متخلفان از تكاليف دين

سيقول لك المخلّفون . .. بل كان اللّه بماتعملون خبيرًا

تذكّر به {علم الهى} در پايان چنين آيه اى _ كه سخن از متخلفان به ميان آورده است _ بارِ هشدارى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 7

7 - خداوند ، جبهه مخالف اسلام ( منافقان و عموم دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ) را به شكست حتمى و ذلت بار هشدار داد .

إنّ الذين يحادّون . .. أُول_ئك فى الأذلّين

هشدار به منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 60 - 1

1 - هشدار شديد خداوند ، به منافقان مدينه ، براى پرهيز از آزار و اذيت زنان مسلمان

لئن لم ينته المن_فقون . .. لنغرينّك بهم

مفعول فعل {ينته} ذكر نشده و به قرينه آيه پيش; مى تواند آزار و اذيتى باشد كه درباره زنان مسلمان روا داشته مى شد. لازم به ذكر است كه مصدر ثلاثى {نغرينّ}، {غراء} است و {غرى به} در لغت به معناى {الصاق و چسباندن} است (مفردات راغب). اين واژه در آيه، كنايه از تسلط همه جانبه و سخت و گريزناپذير است.

هشدار به منحرفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 34 - 6

6 _ هشدار و تهديد الهى نسبت به جوامع منحرف و

زشتكردار

قل إنما حرم ربى الفوحش . .. و لكل أمة أجل

هشدار به موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 5

5 _ لغزيدن در دام هوسها و تمايلات مشركان و منحرفان، خطرى براى رهبران دين و همه موحدان

الذين تدعون من دون اللّه قل لا أتبع أهواءكم

هشدار به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 75 - 1

1- خضر ( ع ) براى دومين بار و با صراحتى افزون تر در مورد بى صبرى و پرسش هاى بى جاى موسى ( ع ) ، به او تذكر و هشدار داد .

لقد جئت شيئًا نكرًا . قال ألم أقل لك

در دومين تذكر، خضر(ع) عبارت {لك} آمده است. اضافه شدن اين عبارت و تصريح به اين كه آن سخن در مورد شخص موسى(ع) صادر شده بود، گوياى تأكيد خضر(ع) بر موجه نبودن اعتراض موسى(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 1

1 - خداوند در وادى طوى ، خطر منكران قيامت را در بازداشتن موسى ( ع ) از توجه به قيامت ، به او گوشزد كرد و او را از فريب كارى آنان برحذر داشت .

فاعبدنى . .. فلايصدّنك عنها من لايؤمن بها

ضميرهاى {عنها} و {بها} به {الساعة} (در آيه قبل) برمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 23 - 8

8- هشدار خداوند به موسى ( ع ) ، در غافل نبودن از تعقيب فرعونيان نسبت به بنى اسرائيل

فأسر

. .. إنّكم متّبعون

هشدار به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 2

2 - خداوند ، اهل ايمان را از به كارگيرى كلمه { راعنا } در خطاب به پيامبر ( ص ) بر حذر داشت .

يأيها الذين ءامنوا لاتقولوا رعنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 15

15 _ تحذير و هشدار مؤكد خداوند ، نسبت به مؤمنانى كه پذيراى ولايت و سرپرستى كافران شده اند .

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. و يحذّركم اللّه نفسه و الى اللّه المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 72 - 9

9 _ هشدار خداوند به مؤمنان ، نسبت به تلاش منافقانه اهل كتاب و دشمنان اسلام

و قالت طائفة . .. لعلّهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 11

11 _ هشدار خداوند به مؤمنان در برابر خطر شايعات دشمنان دين ، جاسوسان آنان و منافقان

انّ النّاس قد جمعوا لكم . .. انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 12 - 19

19 _ هشدار خداوند به مؤمنان در مورد مقررات ارث ، وصيّت و دَين ميّت

و لكم نصف ما ترك من بعد وصيّة . .. و اللّه عليم حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 5

5 _ هشدار خداوند به مؤمنان ، نسبت

به عدم اجراى احكام ارث و قوانين الهى

تلك حدود اللّه . .. و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده يدخله ناراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 27 - 6

6 _ هشدار خداوند به مؤمنان در مورد نفوذ آراء و انديشه هاى انحرافى هواپرستان

و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 6

6 _ هشدار خداوند به مؤمنان در مورد خطر گرايش آنان به كفر و شرك

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت

مخاطب قرار دادن مؤمنان و سپس بيان سرنوشت شرك آلود اهل كتاب، تعريضى به مخاطبان است كه چنين خطرى شما را نيز تهديد مى كند و هشيار باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 11

11 _ هشدار خداوند به مؤمنان از غرور و خودبينى ، با مشاهده ضعف و ناتوانى دشمنان

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

هدف از بيان اين حقيقت كه تنها مشيت الهى كارساز است، مى تواند اين باشد كه مسلمانان نبايد ضعف دشمن را برخاسته از توانمندى خويش بدانند و اين، مايه غرور و خودبينى آنان گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 34

34 _ هشدار خداوند به مؤمنان مبنى بر اينكه مبادله با اهل كتاب و ازدواج با آنان نبايد موجب سستى ايمان شما گردد . *

طعامكم حل لهم و المحصنت . .. و من يكفر بالايمن

جمله {و

من يكفر . ..} پس از تجويز معاشرت با اهل كتاب، اشاره به هشدار خداوند دارد كه نكند معاشرت با آنان موجب تزلزل اعتقادى شما شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 22

22 _ هشدار الهى به مؤمنان نسبت به عدم اجراى عدالت ، حتى در مورد دشمنان

اعدلوا . .. و اتقوا اللّه إنّ اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 3،4

3 _ منحرفان در كمين براى گمراه سازى اهل ايمان

لايضركم من ضل إذا اهتديتم

4 _ مسلمانان در صورت بى توجهى به احكام الهى در خطر گمراهى و گرايش هاى كفرآميز

عليكم انفسكم لايضركم من ضل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 106 - 5

5 _ بهانه جويى و اتهام كافران نبايد سبب نگرانى و تزلزل مؤمنان گردد.

و ليقولوا درست . .. اتبع ما أوحى اليك

فرمان به اتباع از وحى، پس از اشاره به شبهات كافران، تأكيدى بر لزوم استقامت مؤمنان در برابر شبهات كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 5

5 _ كمى رهپويان راه خدا نبايد موجب تزلزل رهپويان در برابر اكثريت مردم گمراه گردد.

و إن تطع أكثر من فى الأرض يضلوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 150 - 9

9 _ خطر پيروى از تمايلات منحرفان و بدعتگذاران در كمين مؤمنان است.

و لا تتبع أهواء الذين كذبوا بأيتنا

گر چه {لا تتبع . ..

} خطاب به پيامبر(ص) است، ولى روى سخن در حقيقت با همه مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 20 - 3

3 _ مؤمنان در معرض تخلف از دستورات خدا و رسول و نيازمند هشدار

يأيها الذين ءامنوا . .. و لا تولوا عنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 1

1 _ هشدار خداوند به مؤمنان مبنى بر آزمايش آنان از طريق مال و فرزند

و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 20

20 _ هشدار خداوند به مؤمنان نسبت به چگونگى اعمالشان در قبال فرمان هاى خداوند

و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 10

10 _ همه انسان ها ، حتى مؤمنان حقيقى ، از خطا و گناه مصون نيستند و نيازمند مغفرت الهى هستند .

أولئك هم المؤمنون حقا لهم مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 1

1 _ خداوند ، از فساد مالى و انحراف بسيارى از احبار و راهبان ( پيشوايان دينى يهود و نصارا ) پرده برداشته و مؤمنان را نسبت به خطر آنان هشدار داد .

يأيها الذين ءامنوا إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 4

4 _ هشدار خداوند به مؤمنان در مورد

سوگند هاى دروغ منافقان

يحلفون باللّه لكم ليرضوكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 2

2 _ خداوند ، مؤمنان را از تأثيرپذيرى در برابر رياكارى و سوگند هاى دروغين منافقان هشدار داد .

فإن ترضوا عنهم فإن اللّه لا يرضى عن القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 1

1 _ هشدار خداوند به مؤمنان ، نسبت به وجود منافقانى ناشناخته در اطراف ايشان از باديه نشينان و نيز از اهل مدينه

و ممن حولكم من الأعراب منفقون و من أهل المدينة مردوا على النفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 2 - 10

10 - خداوند ، به مؤمنان براى رعايت فرمان به تبعيت از تعاليم وحيانى اش ، هشدار داده است .

و اتّبع ما يوحى . .. إنّ اللّه كان بما تعملون خبيرًا

جمله {إنّ اللّه. ..} پس از امرِ {اتّبع}، مى تواند هشدارى باشد به مخاطبان اين فرمان، تا مراقب عمل به آن فرمان باشند، چون خداوند آگاه است و خبر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 7

7- هشدار خداوند به مؤمنان ، در پرهيز از فراهم آوردن زمينه هاى بطلان اعمال خويش

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و لا تبطلوا أعم_لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 11 - 5

5 - هشدار الهى به مؤمنان ، نسبت به رعايت تقوا ، در زمينه ادعا هاى مالى خويش و پرداخت حقوق

ديگران

ف_اتوا الذين ذهبت أزوجهم . .. و اتّقوا اللّه

امر {اتّقوا اللّه. ..} احتمالاًنظر به دو زمينه دارد: 1_ مؤمنى كه مى بايست مهريه صرف كرده براى همسر كافرش را از غنايم بردارد. در اين صورت او نبايد بيش از آنچه خرج كرده ادعا كند. 2_ مجموعه مؤمنان اند كه در پرداخت حق مؤمن از غنايم، كوتاهى نورزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 3

3 - هشدار خداوند به مؤمنان ، نسبت به لغزش و نافرمانى كردن به خاطر دلبستگى و وابستگى به مال و فرزند

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

هشدار به مؤمنان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 14

14 _ تذكر خداوند به لزوم غافل نشدن مؤمنان از خطر اعراب كفرپيشه همجوار خويش ، پس از پايان يافتن پيروزمندانه جنگ با دشمنان خارجى ( روميان در جنگ تبوك ) *

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً

با توجه به اينكه آيات قبل در مورد بازگشت پيروزمندانه مؤمنان از جنگ تبوك است، احتمال دارد كه اين آيه هشدارى به مؤمنان مجاهد باشد كه پس از آن پيروزى، احساس امنيت نكنند و توجه كنند كه در اطرافشان، باديه نشينان جاهل و متعصب در كفر نيز، خطرى جدى به شمار مى روند.

هشدار به مؤمنان عافيت طلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 18

18 - خداوند ، به مؤمنان عافيت طلب و دارندگان ايمان سطحى ، هشدار داده است .

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى

اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه .

هشدار به مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 88 - 6

6 _ پيامبران و رهنوردان صراط مستقيم نيز اگر شرك بورزند، اعمال آنان تباه و فاسد مى شود.

ذلك هدى الله يهدى . .. و لو أشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون

هشدار به نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 15

15 - هشدار خداوند ، به نمازگزاران درباره اداى كامل آن

و أقم الصلوة . .. و اللّه يعلم ما تصنعون

فراز {و اللّه يعلم. ..} پس از فرمان به نماز با مادّه {اقامه} _ كه به معناى اداى كامل است _ به نكته ياد شده، اشعار دارد.

هشدار به همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 51 - 17

17 - خداوند ، به همسران پيامبر ( ص ) ، براى رعايت احكامى كه درباره شان داده شده است ، هشدار داد .

ترجى من تشاء منهنّ . .. و اللّه يعلم ما فى قلوبكم

مرجع ضمير {كم} مى تواند پيامبر(ص) و همسران اش باشد. اعلام اين كه خداوند، هر چه را در قلب آنان مى گذرد، مى داند، پس از آن كه اختيارات پيامبر(ص) را درباره آنان بيان كرده، مى تواند هشدارى به آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 18

18 - هشدار خداوند ، به همسران رسول خدا ، درباره رعايت فرمان هاى داده شده به آنان

لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ .

.. و اتّقين اللّه إنّ اللّه كان على كلّ شىء شهيدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 11

11 - هشدار خداوند به همسران پيامبر ، نسبت به تكرار خطا ها و موضع گيرى عليه ايشان

و إن تظ_هرا عليه فإنّ اللّه هو موليه . .. و المل_ئكة بعد ذلك ظهير

آيه شريفه مى فرمايد: خداوند، جبرئيل و. .. در صورت اقدام همسران رسول اكرم، عليه ايشان، از آن حضرت پشتيبانى مى كنند. بيان اين مطلب در حقيقت، هشدارى از جانب خداوند به آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 13

13 - هشدار خداوند ، به دو همسر خطاكار پيامبر ( حفصه و عايشه ) ، درباره سرنوشت شوم خيانت به پيامبر ( ص ) همچون سرنوشت همسران نوح و لوط

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح . .. قيل ادخلا النار مع الدخلين

يادآورى خيانت همسران دو پيامبر _ پس از نقل ماجارى توطئه دو همسر پيامبراسلام _ مى تواند هشدارى به آنان باشد.

هشدار به يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 85 - 6

6_ فرزندان يعقوب با سوگند به خدا ، خطر فرسوده شدن و به هلاكت رسيدنش را به او هشدار دادند .

قالوا تالله تفتؤا تذكر يوسف حتى تكون حرضًا أو تكون من اله_لكين

حرف {تاء} براى قسم است و جمله {تفتؤا تذكر يوسف} به اعتبار غايتى كه براى آن ذكر شده (حتى تكون حرضاً . ..) جواب قسم است ; يعنى ، در حقيقت جواب قسم

{تكون حرضاً ...} مى باشد.

هشدار به يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 8

8 _ هشدار خداوند به يهوديان نسبت به شكستن پيمان الهى

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 18

18 _ هشدار خداوند به يهود نسبت به فرجام شوم ستيزه جويى با پيامبر ( ص ) و فسادانگيزى در زمين

من اجل ذلك كتبنا على بنى اسرءيل . .. انما جزؤا الذين يحاربون

چون در آيه پيش روى سخن با بنى اسرائيل بود، اين آيه مى تواند تعريض به اهداف و اعمال آنان در برابر پيامبر(ص) داشته باشد.

هشدار خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 208 - 12،13

12 _ هشدار الهى نسبت به پيروى از شيطان و گام نهادن در راه هاىِ وى

و لا تتبعوا خطوات الشيطان

13 _ هشدار الهى بر اينكه شيطان ، عامل ايجاد تفرقه و مخالف صُلح و وحدت جامعه ايمانى است .

ادخلوا فى السلم كافة و لا تتبعوا خطوات الشيطان انه لكم عدو مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 24،36

24 _ هشدار خداوند به مسلمانان ، با افشاى نيّات و اهداف كفار نسبت به مسلمانان

و لا يزالون يقاتلونكم حتى يردّوكم عن دينكم ان استطاعوا

36 _ هشدار خداوند ، به عواقب سوء ارتداد

و من يرتدد منكم عن دينه فيمت و هو كافر فاولئك حبطت اعمالهم . .. و اولئك اصحاب ال

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 11

11 _ جامعه ايمانى در معرض خطر سستى ، تفرقه و سرپيچى از رهبرىِ صالح خويش ، پس از نيل به پيروزى

حتّى اذا فشلتم . .. من بعد ما اريكم ما تحبّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 15

15 _ نظارت و بينايى خداوند به كردار بندگان ، هشدارى به ترك كنندگان جهاد

انّ الّذين تولّوا منكم . .. و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 163 - 7

7 _ هشدار خداوند به مردم نسبت به اعمال و رفتارشان

و اللّه بصير بما يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 11

11 _ هشدار خداوند به مؤمنان در برابر خطر شايعات دشمنان دين ، جاسوسان آنان و منافقان

انّ النّاس قد جمعوا لكم . .. انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 28

28 _ تهديد و هشدار الهى نسبت به بخيلان

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 15

15 _ هشدار الهى به اينكه زندگى دنيا ، جز بهره اى فريبنده نيست .

و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

{الغرور}، يا مصدر است و به معناى فريب دادن و گول زدن; و يا اسم فاعل است و جمع {غارّ} به معناى فريب دهنده.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 20

20 _ هشدار خداوند به مردمان بى تقوا و قاطع رحم

و اتّقوا اللّه . .. و الارحام انّ اللّه كان عليكم رقيباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 6 - 18

18 _ هشدار خداوند به اولياى يتيمان ، نسبت به عدم رعايت حقوق آنان

فان انستم منهم رشداً . .. و كفى باللّه حسيبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 9 - 5،8

5 _ هشدار خداوند نسبت به عدم رعايت حقوق يتيمان

وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً . .. فليتّقوا اللّه

8 _ هشدار خداوند نسبت به كسانى كه يتيمان را از ارثشان محروم مى كنند .

للرّجال نصيب . .. و للنّساء نصيب ... وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً

به مقتضاى ارتباط اين آيه با آيه قبل، مصداق مورد نظر از ترس و وحشت درباره يتيمان، محروم كردن آنان از ارث است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 12 - 19

19 _ هشدار خداوند به مؤمنان در مورد مقررات ارث ، وصيّت و دَين ميّت

و لكم نصف ما ترك من بعد وصيّة . .. و اللّه عليم حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 27 - 6

6 _ هشدار خداوند به مؤمنان در مورد نفوذ آراء و انديشه هاى انحرافى هواپرستان

و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 33 - 14،15

14 _ هشدار خداوند به كسانى كه نسبت به پرداخت حقوق ورثه كوتاهى مى نمايند .

و لكل جعلنا موالى . .. انّ اللّه كان على كل شىء شهيداً

جمله {ان اللّه} مى تواند به منظور تهديد كسانى باشد كه احكام الهى را عمل نمى كنند و حقوق بيان شده در آيه شريفه را به اهل آن نمى رسانند.

15 _ هشدار خداوند به كسانى كه وفادار به پيمان هاى خود نيستند .

و لكل . .. و الذين عقدت ايمانكم فاتوهم نصيبهم انّ اللّه كان على كل شىء شهيداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 38

38 _ هشدار خداوند به مردان ستمكار و متجاوز به حقوق همسران خويش

فلا تبغوا عليهنّ سبيلاً انّ اللّه كان عليّاً كبيراً

جمله {انّ اللّه . .. } در مقام تهديد شوهران ستمكار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 10،15

10 _ هشدار خداوند به اهل كتاب ، در مورد مسخ انسانيّت آنان در صورت ايمان نياوردن به قرآن

امنوا . .. من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها على ادبارها او نلعنهم

{طمس} به معناى نابود كردن اثر چيزى است، و {وجه} به معناى صورت مى باشد. مراد از {وجوه} نيز به دليل برگشت ضمير {هم} به آن، افراد انسان است ; البته به لحاظ شخصيّت انسانى آنان و نه به لحاظ جسم ايشان.

15 _ هشدار خداوند به اهل كتاب در مورد گرفتارى آنان به لعن الهى در صورت كفر به قرآن

يا ايها الذين اوتوا الكتب .

.. او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السَّبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 17

17 _ هشدار خداوند به خيانتكاران در امانت و ستمگران در قضاوت

انّ اللّه . .. انّ اللّه كان سميعاً بصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 3

3 _ هشدار خداوند به مسلمانان در مورد تلاش منافقان براى گسترش كفر

ودّوا لو تكفرون كما كفروا فتكونون سواء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 11،12

11 _ هشدار خداوند به مؤمنان از غرور و خودبينى ، با مشاهده ضعف و ناتوانى دشمنان

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

هدف از بيان اين حقيقت كه تنها مشيت الهى كارساز است، مى تواند اين باشد كه مسلمانان نبايد ضعف دشمن را برخاسته از توانمندى خويش بدانند و اين، مايه غرور و خودبينى آنان گردد.

12 _ هشدار و تهديد خداوند به مسلمانان ، در مورد تعرض به كافران و منافقانى كه پيكار با آنان ممنوع شده است .

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 1

1 _ هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) در مورد دفاع از خائنان

لاتجدل عن الذين يختانون انفسهم

{جدال} هنگامى كه به حرف {عن} متعدى شود، به معناى دفاع و طرفدارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 11

11 _ هشدار خداوند به انسان در مورد اعمال و كار هاى ناشايست

نهانى او

اذ يبيتون . .. و كان اللّه بما يعملون محيطاً

از مصاديق مورد نظر براى {مايعلمون}، به قرينه جمله {اذ يبيتون}، اعمال پنهانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 118 - 7

7 _ هشدار خداوند به مردم در مورد اغواگرى شيطان و خطر منحرف شدن توسط او

و قال لاتخذن من عبادك نصيباً مفروضاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 120 - 4

4 _ هشدار خداوند به مردم در مورد اغواگرى شيطان

يعدهم و يمنيهم و ما يعدهم الشيطن الا غروراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 144 - 9

9 _ هشدار و تهديد خداوند به پذيرندگان ولايت كافران و دوستى آنان

لاتتخذوا الكفرين أولياء . .. أتريدون أن تجعلوا اللّه عليكم سلطناً مبيناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 12

12 _ هشدار و تهديد خداوند به افشا كنندگان عيوب مردم و هتك كنندگان حرمت آنان

لايحب اللّه الجهر بالسوء . .. و كان اللّه سميعاً عليماً

توصيف خداوند به شنوايى و آگاهى، پس از بيان اوامر و نواهى، غالباً براى تهديد به كيفر و عقاب آورده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 170 - 13

13 _ كافران به رسالت پيامبر ( ص ) مورد تهديد خداوند

و إن تكفروا فان للّه ما فى السموت و الارض

جمله {فان للّه . ..} كه بيانگر سلطنت خداوند بر هستى است مى تواند به منظور تهديد منكران رسالت پيامبر(ص)

ايراد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 29

29 _ هشدار و تهديد خداوند نسبت به كسانى كه تقوا را رعايت نكنند و پرهيزگار نباشند .

و اتقوا اللّه إنّ اللّه سريع الحساب

جمله {ان اللّه . ..} در مقام تهديد بى تقوايان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 12

12 _ هشدار خداوند به مسلمانان ، در مورد شكستن پيمان الهى و سرپيچى از فرامين خدا و رسول و فراموشى نعمتها

و اذكروا نعمة اللّه عليكم و ميثقه . .. و اتقوا اللّه

متعلق {اتقوا}، به قرينه فرازهاى قبلى، همان ياد نعمتها و رعايت پيمانهاى الهى است. يعنى جانب خدا را در مورد نعمتها و پيمانهاى او نگهداريد و از مخالفت با او بپرهيزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 21،22

21 _ هشدار و تهديد خداوند نسبت به كسانى كه به حق شهادت ندهند و براى خدا قيام نكنند .

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط . .. و اتقوا اللّه إنّ اللّه خبير بما تعملون

22 _ هشدار الهى به مؤمنان نسبت به عدم اجراى عدالت ، حتى در مورد دشمنان

اعدلوا . .. و اتقوا اللّه إنّ اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 6

6 _ تهديد خداوند به بنى اسرائيل در مورد شكستن پيمان الهى و ترغيب آنان به وفادارى و تعهد

لقد اخذ اللّه ميثق بنى اسرءيل . .. و قال اللّه انى معكم

بنابر اينكه

معيت در آيه مورد بحث، كنايه از علم و قدرت باشد. يعنى خداوند به شما و اعمالتان كاملا آگاه است ; اگر به ميثاق پايبند بوديد به شما پاداش مى دهد واگر تخلف كرديد مجازات مى شويد و در هر حال مقهور خداوند هستيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 8،9

8 _ هشدار خداوند به يهوديان نسبت به شكستن پيمان الهى

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

9 _ هشدار خداوند نسبت به شكنندگان پيمان او

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 14،19

14 _ هشدار خداوند به مسلمانان با بيان مجازات يهود و نصارا به خاطر نقض پيمان الهى

فبما نقضهم ميثقهم . .. و من الذين قالوا إنّا نصرى اخذنا ميثقهم فنسوا

بيان مجازات مسيحيان و يهوديان به خاطر پيمان شكنى آنان پس از {اذكروا . .. ميثقه} (اى مسلمين پيمان الهى را به ياد داشته باشيد)، هشدارى است به مسلمانان كه مبادا همانند اهل كتاب پيمان الهى را نقض كنند.

19 _ مسيحيان پيمان شكن ، مورد تهديد خداوند به عذاب و كيفر اعمال خويش

و سوف ينبئهم اللّه بما كانوا يصنعون

جمله {ينبئهم اللّه . ..}، كنايه از كيفر دادن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 18

18 _ هشدار خداوند به يهود نسبت به فرجام شوم ستيزه جويى با پيامبر ( ص ) و فسادانگيزى در زمين

من اجل ذلك كتبنا على بنى اسرءيل . .. انما جزؤا الذين يحاربون

چون

در آيه پيش روى سخن با بنى اسرائيل بود، اين آيه مى تواند تعريض به اهداف و اعمال آنان در برابر پيامبر(ص) داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 27،34

27 _ تهديد و هشدار خداوند به عالمان يهود ، نسبت به خوددارى از بيان احكام تورات

يحكم بها . .. و اخشون

34 _ خداوند بر حذر دارنده عالمان يهود از دين فروشى و سوداگرى با آيات الهى

و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 8

8 _ هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) درباره توطئه گروهى از مردم براى بازداشتن وى از داورى بر اساس تعاليم قرآن

و احذرهم ان يفتنوك عن بعض ما أنزل اللّه إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 61 - 9

9 _ اهل كتاب مورد تهديد و هشدار خداوند به خاطر برخورد منافقانه آنان با مسلمانان

و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

هدف از بيان آگاهى كامل خدا به اسرار پليد گروهى از اهل كتاب، مى تواند تهديد آنان به رسوايى در دنيا و عذاب الهى در آخرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 16

16 _ هشدار خداوند به مسلمانان در مورد خطر گرفتارى آنان به لغزشهايى همانند لغزش هاى بنى اسرائيل : ( نقض پيمان هاى الهى ، هواپرستى ، تكذيب و قتل انبيا )

إنّ الذين ءامنوا . .. لاتهوى انفسهم فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون

از اهداف اين بخش از

آيات با توجه به ذكر مسلمانان در ابتداء كلام (ان الذين ءامنوا) و آنگاه بيان سرگذشت شوم بنى اسرائيل، اين است كه مسلمانان را از گرفتار شدن به چنين سرنوشتى پرهيز دهد و به آنان گوشزد كند كه آنان نيز در خطر آلودگى به چنين اعمال ناروايى هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 24

24 _ هشدار خداوند به بنى اسرائيلِ زمان پيامبر ( ص ) ، نسبت به تكرار رفتار پيشينيان خويش ( نقض ميثاق _ تكذيب و قتل انبيا )

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. و اللّه بصير بماتعملون

فعل مضارع {يعملون} _ على رغم ماضى آوردن فعل هاى گذشته {حسبوا}، {عموا و صموا} _، مى رساند كه جمله {و اللّه بصير . ..} ناظر بر بنى اسرائيل زمان پيامبر(ص) نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 21

21 _ هشدار خداوند به مسلمانان در مورد خطر گرايششان به شرك با خدا پنداشتن پيامبران و أولياء الهى

ما المسيح ابن مريم الا رسول . .. انظر انى يؤفكون

با توجه به اينكه تك تك مسلمانان بايد با دقت سرنوشت نابهنجار و شرك آلود بنى اسرائيل را مد نظر داشته باشند، معلوم مى شود، چنين خطرى (گرايش به شرك با خدا پنداشتن پيامبران)، در كمين مسلمانان نيز هست و هدف از اين فرمان (انظر) پيشگيرى از گرفتار شدن به اين وضعيت نارواست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 2

2 _ هشدار خداوند به پيامبر (

ص ) در مورد كينه توزى يهوديان و مشركان نسبت به مؤمنان

لتجدن اشد الناس عدوة للذين ءامنوا اليهود و الذين اشركوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 1،13،15

1 _ هشدار خداوند بر آزمايش مؤمنان راهى حج و عمره

يأيها الذين ءامنوا ليبلونكم اللّه

با توجه به آيات بعد معلوم مى شود اين آزمايش از آن كسانى است كه براى انجام حج و يا عمره محرم مى شوند.

13 _ تجاوز از حدود الهى _ پس از هشدار خداوند به رعايت آن _ ، موجب عذابى دردناك

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب اليم

15 _ شكار در حال احرام ، عليرغم هشدار الهى به پرهيز از آن ، موجب عذاب دردناك

بشىء من الصيد . .. فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب اليم

به قرينه آيه بعد، مراد از شكار ممنوع شكار در حال احرام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 15

15 _ آگاهى خداوند بر كردارهاى آدمى، هشدارى به او در مورد عملكردش و پيامدهاى آن

ثم ينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 18

18 _ هشدار خداوند به تجاوزگران به محدوده شرايع و احكام الهى و بدعتگذاران در دين

إن ربك هو أعلم بالمعتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 13

13 _ هشدار خداوند به مسلمانان در مورد تأثيرپذيرى از تبليغات شيطان دشمنان دين

و إن الشيطين . .. و إن أطعتموهم إنكم لمشركون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 12

12 _ خطر انقراض و نابودى نسل يك جامعه، هشدار خداوند به جوامع كافر ستم پيشه

إن يشأ يذهبكم . .. كما أنشأكم من ذرية قوم ءاخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 5

5 _ هشدار خداوند به ظالمان پندناپذير و تهديد آنان به عذابهاى دوزخ

إنا كنا ظلمين. فلنسئلن الذين أرسل إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 19 - 5

5 _ هشدار خداوند به آدم و حوا كه در صورت خوردن از شجره نهى شده از ستمكاران خواهند بود.

و لا تقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 12،14،16

12 _ اوامر، نواهى، هشدارها و توبيخهاى خداوند همواره در جهت رشد و تربيت انسانهاست.

و ناديهما ربهما ألم أنهكما عن تلكما الشجرة

14 _ هشدار و تذكر پيشاپيش خداوند به آدم و حوا، در مورد دشمنى آشكار شيطان با آنان

و أقل لكما إن الشيطن لكما عدو مبين

16 _ آدم و حوا، على رغم هشدار شديد خداوند به دشمنى شيطان با آنان، سخنان وى را پذيرفتند.

فدليهما بغرور فلما ذاقا الشجرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 2

2 _ پرهيز از گمراه گشتن بر اثر وسوسه هاى شيطان، توصيه و هشدار خداوند به انسانها

يبنى ءادم لا يفتننكم الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 34 - 6

6 _ هشدار

و تهديد الهى نسبت به جوامع منحرف و زشتكردار

قل إنما حرم ربى الفوحش . .. و لكل أمة أجل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 41 - 7

7 _ پرهيز از پيوستن به ستمكاران و گرفتار شدن به كيفر آنان، هشدار خداوند به تمامى انسانها

و كذلك نجزى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 28 - 1

1 _ هشدار خداوند به مؤمنان مبنى بر آزمايش آنان از طريق مال و فرزند

و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة

هشدار در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 5

5- هشدار و انذار و يا توسل به قدرت در مسير احقاق حق و پياده كردن دين ، بايد پس از اتمام حجت و بيان حقايق دينى باشد .

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين . .. قل إنّما يوحى إلىّ ... فهل أنتم مسلمون . فإ

هشدار صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 22

22 _ صالح ( ع ) قوم خويش را به گرفتار آمدن به عذابى دردناك ، در صورت زيان رساندن به ناقه و يا بازدارى آن از چريدن ، هشدار داد .

فذروها تأكل فى أرض اللّه و لاتمسوها بسوء فيأخذكم عذاب أليم

هشدار عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 18

18 _ هشدار مسيح ( ع ) به بنى اسرائيل در مورد فرجام ناميمون شرك

قال المسيح . .. انه

من يشرك باللّه فقد حرم اللّه عليه الجنة

ظاهراً جمله {انه من يشرك . ..} گفتار حضرت مسيح(ع) مى باشد.

هشدار فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 5،7

5 _ روآوردن موسى ( ع ) و قومش به فسادگرى عليه نظام فرعونى ، هشدار اشرافيان به فرعون

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض

{لام} در {ليفسدوا} در اصطلاح اهل ادب لام عاقبت مى باشد. بنابراين مقصود اشراف از جمله {أتذر ... } اين است كه ترك مجازات موسى(ع) و قومش به فسادگرى آنان مى انجامد. قابل ذكر است كه مراد از فسادگرى، به قرينه {و يذرك و ءالهتك}، شورش كردن عليه نظام فرعونى است.

7 _ اشرافيان دربار ، سركوب نشدن موسى ( ع ) را مايه انزواى فرعون و ترك پرستش خدايان وى دانسته و آن را به فرعون گوشزد كردند .

أتذر موسى و قومه . .. و يذرك و ءالهتك

هشدار قابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 8

8 _ نهراسيدن هابيل از تهديد برادرش به قتل وى *

لئن بسطت إلى يدك لتقتلنى . .. انى اخاف اللّه رب العلمين

تأكيد هابيل بر ترس خويش از خداوند (انى اخاف)، مى تواند اشاره به اين باشد كه از تهديد برادر، ترسى به دل او راه نيافته است.

هشدار ملكه مورچگان قصه سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 18 - 3

3 - اخطار مورچه اى به ديگر مورچگان نسبت به ورود سليمان و لشگريانش به سرزمين آنها

قالت نملة ي_أيّها النمل

ادخلوا مس_كنكم لايحطمنّكم سليم_ن و جنوده

هشدار موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 10

10 _ هشدار موسى ( ع ) به زيانكارى قوم خويش در صورت فرار و عقب نشينى به هنگام رويارويى با جباران سرزمين مقدس

و لاترتدوا على ادباركم فتنقلبوا خسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 13

13 _ آزمايش بنى اسرائيل از سوى خدا پس از دستيابى آنان به حكومت و قدرت ، هشدار موسى ( ع ) به آنان

فينظر كيف تعملون

هشدار هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 6

6 _ هشدار هابيل به قابيل درباره بزرگى گناه آدمكشى و سنگينى عقوبت آن در قيامت

ان تبوا باثمى و اثمك فتكون من اصحب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 10

10 _ بى اعتنايى قابيل به هشدار ها و اندرز هاى برادرش هابيل

انى اخاف اللّه رب العلمين انى اريد . .. فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

هشدار همنشين باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 41 - 1

1- مرد مؤمن به ثروت مند مغرور در مورد امكان به زمين فرو رفتن آب هاى جارى در باغ و كشت زار او و خشكيدن آن با عذاب الهى هشدار داد .

أو يصبح ماؤها غورًا

{غور} مصدر و در معناى {غائر} (فرورونده) به كار رفته است، استعمال مصدر به معناى اسم فاعل در لغت عرب از

شيوه هاى مبالغه است.

هشدار هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 9

9 _ هود ( ع ) مردمش را در صورت مقامت بر شرك و پرستش نكردن خداى يگانه به عذاب الهى تهديد كرد .

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

هلاكت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

هلاكت

آثار ذكر هلاكت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 11

11- توجه به مرگ و هلاكت اقوام متمدن و ثروتمند تاريخ ، مايه هشدار و موجب فريفته نشدن به دنيا

أىّ الفريقين . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 3

3- تذكر به هلاكت اقوامى كافر در اطراف مكه ، هشدارى به مكيان حق ناپذير

و لقد أهلكنا ما حولكم من القرى

مخاطب {كم} مشركان مكه اند.

آثار ذكر هلاكت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 16

16- توجه به تاريخ هلاكت بار كفرپيشگان و سنت هاى جارى الهى ، زمينه ساز ايمان به رهنمود هاى الهى و پوزش از لغزش ها است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و يستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 3

3- تذكر به هلاكت اقوامى كافر در اطراف مكه ، هشدارى به مكيان حق ناپذير

و لقد أهلكنا ما حولكم من القرى

مخاطب {كم} مشركان مكه اند.

آثار غفلت از هلاكت كافران

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 8

8 - تعجيل كافران در نزول عذاب ، ناشى از بى توجهى آنان به نابودى ياران گذشته خويش

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم فلايستعجلون

از {فلايستعجلون} استفاده مى شود كه كافران، ناباورانه تقاضاى عذاب مى كردند و آنها اگر آنان به راستى در سرنوشت ياران گذشته خويش تأمل مى كردند، هرگز چنين ناباورانه مجازات الهى را به استهزا نمى گرفتند.

آثار هلاكت اصحاب فيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 1

1 - خداوند ، با نابود كردن اصحاب فيل ، قريش را بر ادامه زندگانى طبق عادت ديرينه آنان ، توانمند ساخت .

لإيل_ف قريش

اين سوره با سوره قبل، ارتباطى تنگاتنگ دارد تا حدى كه برخى آن دو را يك سوره شمرده و برخى ديگر جداساختن آن را از سوره فيل در نماز جايز نمى دانند. بنابراين {لايلاف} علت {جعلهم كعصف مأكول} را بيان مى كند; يعنى، خداوند سپاه ابرهه را نابود ساخت تا قريش بتوانند به ايلاف خود ادامه دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 2 - 5

5 - خداوند ، با از ميان بردن سپاه ابرهه ، راه هاى كوچ زمستانى و تابستانى قريش را امنيت بخشيد .

إيل_فهم رحلة الشتاء و الصيف

آثار هلاكت اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 7

7 - نابودى اصحاب فيل ، مايه استحكام پيوند قريش با شهر مكه و باقى ماندنشان در آن *

لإيل_ف قريش

آيه

بعد يا تفسير اين آيه است كه در نتيجه {ايلافهم} در آن بدل خواهد بود و يا ذكر خاص بعد از عام است كه در نتيجه، اين آيه به الفتى ديگر نيز علاوه بر الفت با كوچ هاى تابستانى و زمستانى، نظر خواهد داشت. ارتباط آيه شريفه با سوره قبل مى تواند بيانگر آن باشد كه استمرار پيوند قريش با مكه، مصداق برجسته اى براى عموم {ايلاف قريش} است.

آثار هلاكت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 - 1

1 - نابودى كافران گذشته تاريخ ، هشدارى جدّى به هم انديشان و همگنان آنها در هر عصر

و لقد أهلكنا أشياعكم فهل من مدّكر

آثار هلاكت حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 2

2 - فرجام هلاكت بار قدرت هاى حق ستيز تاريخ ، مايه تذكر خردمندان و مردمان حق شنو

إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب أو ألقى السمع

آثار هلاكت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 5

5 - هلاكت فرعون ، هشدارى به مردم در امور دنيا و آخرت آنان بود .

فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

اضافه {نكال الأخرة. ..} ممكن است اضافه لاميه باشد; يعنى، هلاكت فرعون براى ديگران، هم نسبت به دنياى آنان و هم نسبت به آخرتشان مايه عبرت بود. در اين صورت، مراد از {أخذه اللّه} هلاكت فرعون و غرق شدن او است كه براى ديگران نكال آخرت و دنيابود; زيرا از طرفى به فرجام تكذيب پيامبران

و گناه و انكار ربوبيت خداوند پى مى برند _ كه امورى مربوط به آخرت است _ و از طرفى دنيا را ناپايدار، حتى براى امثال فرعون مى بينند.

آثار هلاكت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 29 - 1

1- هلاكت و نابودى فرعونيان مستكبر ، بدون كمترين بازتاب در نظام جهان

فما بكت عليهم السماء و الأرض

تعبير {فما بكت عليهم} كنايه است از اين كه فرعونيان مستكبر _ كه خويش را مقتدر و عزيز مى شمردند _ با ذلت و غربت، هلاك شدند; بدون آن كه كمترين خلأى در جهان احساس شود.

آثار هلاكت قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 7،12،14

7 - پيدايش روحيه تسليم و رضا ( تسليم در برابر اراده خدا و رضا به داده او ) در آرزومندان ثروت قارونى ، با مشاهده هلاكت غافلگيرانه وى

و أصبح الذين . .. ويكأنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر

تعبير {اللّه يبسط الرزق. ..} نشانگر اين حقيقت است كه روزىِ انسان ها در دست خداوند است. بنابراين ما به هر چه او مصلحت بداند (هر چند فقر و تنگدستى) راضى و تسليم هستيم.

12 - آگاهى دل باختگان دنيا به عاقبت شوم دنياطلبى ، پس از مشاهده نگون بختى قارون

لولا أن منّ اللّه علينا لخسف بنا

14 - آگاهى يافتن آرزومندان مال و ثروت به پى آمد شوم ناسپاسى در برابرنعمت هاى الهى ، با مشاهده نگون بختى قارون

ويكأنّه لايفلح الك_فرون

{كفر} (مصدر {كافرون}) در اين جا مقابل {شكر} و به معناى ناسپاسى است. جمله

{و يكأنّه لايفلح الكافرون} اعتراف دنياطلبان به ناسپاسى خود در مقابل خدا است و اشاره به علت هلاكت قارون دارد.

آثار هلاكت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 5

5 - فرجام هلاكت بار قوم لوط ، هشدارى جدى است به همه حق ستيزان .

ثمّ دمّرنا الأخرين . .. و ما كان أكثرهم مؤمنين

با توجه به لحن تهديدآميز آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از قوم لوط، اين بود كه بيشتر آنان پذيراى ايمان نبودند رساننده مطلب ياد شده است.

آثار هلاكت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 122 - 4

4 - هلاكت قوم نوح ، نمود عزت و قدرت قاهر خداوند

ثمّ أغرقنا بعد الباقين . .. و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

آثار هلاكت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 2

2 - فرجام هلاكت بار امت هاى كفرپيشه تاريخ ، به رغم شوكت مندى آنان ، هشدارى به همه ملت هاى حق ستيز

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا

آثار هلاكت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 59 - 2

2 - هلاك شرك پيشگان مفسد و نجات مؤمنان به اراده الهى و در سايه تلاش هاى پيامبران ، شايان سپاس گزارى به درگاه خدا و فرستادن درود و سلام بر فرستادگان او

قل الحمد للّه و سل_م على عباده الذين اصطفى

رهنمود الهى به حمد و ستايش براى او

و فرستادن درود و سلام بر بندگان برگزيده اش (پيامبران)، در پى يادآورى مكرر نجات مؤمنان و هلاكت كافران، مطلب ياد شده را افاده مى كند.

آثار هلاكت مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 59 - 2

2 - هلاك شرك پيشگان مفسد و نجات مؤمنان به اراده الهى و در سايه تلاش هاى پيامبران ، شايان سپاس گزارى به درگاه خدا و فرستادن درود و سلام بر فرستادگان او

قل الحمد للّه و سل_م على عباده الذين اصطفى

رهنمود الهى به حمد و ستايش براى او و فرستادن درود و سلام بر بندگان برگزيده اش (پيامبران)، در پى يادآورى مكرر نجات مؤمنان و هلاكت كافران، مطلب ياد شده را افاده مى كند.

ابراهيم(ع) و هلاكت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 3

3_ ابراهيم ( ع ) ، پس از پى بردن به هدف فرشتگان ( نابودسازى قوم لوط ) ، با آنان به چون و چرا و جر و بحث پرداخت .

يج_دلنا فى قوم لوط

جمله {قد جاء أمر ربك} در آيه 76 مى تواند قرينه اى بر اين باشد كه مراد از {يجادلنا}، {يجادل رسلنا} باشد.

اشتهار هلاكت قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 5

5 - قوم سبا ، نابود و متلاشى شده و زبانزد و قصه مجالس گرديدند .

و اشكروا له . .. فأعرضوا ... ذلك جزين_هم بما كفروا ...و ظلموا أنفسهم فجعلن_هم أح

{أحاديث} (جمع {اُحدوثة}) به معناى خبرى است كه مردم براى

سرگرمى به همديگر مى گويند. هم چنين به معناى خبرى است كه به عنوان مثل، به كار مى رود (مفردات راغب).

اندوه بر هلاكت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 11

11 _ اندوهناك شدن بر هلاكت كفرپيشگان لجوج ، حتى در صورت خويش و هموطنى با آنان ، امرى نكوهيده و ناروا

فكيف ءاسى على قوم كفرين

انذار از هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 1

1- هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهيده از خطرات و مشكلات ، به دچار شدن به خطرات و مهلكه هاى ديگر

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أفأمنتم أن يخسف بكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 1

1- هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهيده از خطر ، به دچار آمدن در همان مهلكه

أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 9

9- هشدار موسى ( ع ) به فرعون نسبت به فرجام هلاكت بار وى

و إنى لأظنّك ي_فرعون مثبورًا

{ثبور} به معناى هلاكت و فساد است.

اهميت هلاكت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 6

6 - فرجام هلاكت بار قوم نوح ، هشدارى جدى به همه حق ستيزان

إنّ فى ذلك لأية

با توجه به لحن تهديدآميز اين آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از قوم نوح، اين بوده كه بيشتر آنان پذيراى

ايمان نبودند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

اهميت هلاكت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 7

7- لزوم اهتمام رزمندگان مسلمان ، به نابودى سپاه كفر در مرحله نخست و نينديشيدن به ديگر منافع و غنايم *

حتّى إذا أثخنتموهم فشدّوا الوثاق

گرايش به گرفتن اسير، در يك احتمال ناشى از برخى تمايلات منفعت طلبانه و غنيمت جويانه بوده است. از اين جهت خداوند، رزمندگان را از آن منع كرده و به هدف اصلى توجه داده است.

برادران يوسف و هلاكت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 14 - 5

5_ برادران يوسف در حضور پدر نابودى يوسف ( ع ) را براى خود ، امرى خسارت بار و تباه كننده قلمداد كردند .

إنا إذًا لخ_سرون

بنى اسرائيل و هلاكت قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 5

5 - حضور نداشتن مردم به هنگام واقعه فرورفتن خانه قارون در دل زمين

فما كان له من فئة ينصرونه

چنان كه از آيه بعد استفاده مى شود واقعه {فرو رفتن قارون} هنگام شب رخ داد; يعنى، زمانى كه مردم در خانه هايشان آرميده بودند. بنابراين در آن لحظه كسانى نبودند كه بتوانند به يارى قارون بشتابند و قارون در اوج بى كسى در كام زمين فرو رفت. جمله {ما كان له من فئة...} بيانگر اين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 1

1 - اطلاع يافتن مردم از فرو رفتن

قارون با خانه اش در كام زمين در بامداد آن شب

و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس

تذكر هلاكت اصحاب فيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 10

10 - توجّه به ماجراى اصحاب فيل ، دلگرم كننده و اطمينان بخش براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان عصر بعثت

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل

تذكر هلاكت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 5

5_ يادآورى تاريخ پيشينيان و بيان علت نابودى و گرفتارى آنان به عذاب هاى الهى ، از روش هاى تبليغى حضرت شعيب ( ع ) بود .

و ي_قوم لايجرمنّكم شقاقى أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح

تعجب از هلاكت قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 4

4 - آرزوكنندگان ثروت قارونى ، با مشاهده فرورفتن وى و خانه اش در زمين شگفت زده شدند .

و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس يقولون ويكأنّ

واژه {وَىْ} وقتى به كار مى رود كه شخص بخواهد شگفتى خود را از موضوعى بيان كند.

تعجيل در هلاكت مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 18

18 - لزوم فرصت ندادن به تبه كاران و به كيفر رساندن بى درنگ آنان

و لايسئل عن ذنوبهم المجرمون

از مفاد اين آيه به دست مى آيد كه بازجويى و محاكمه، به خاطر اخذ اقرار از گناه كاران و اثبات جرم، صورت مى گيرد و چون مجرمان گناهشان مشهود است، نيازى به بازجويى

و پرسش نيست. از اين رو بدون فوت وقت بايد آنان را به كيفر رساند.

تفكر در هلاكت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 1

1 - ترغيب مردم از سوى خداوند ; براى تأمل در سرنوشت هلاكت بار قوم ثمود

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

توطئه هلاكت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 56 - 3

3 - سوگند مؤكد بهشتيان براى هم نشينان دوزخى خود ، مبنى بر تلاش آنان در جهت هلاكت مؤمنان و معتقدان به معاد در دنيا

قال تاللّه إن كدتّ لتردين

{ارداء} (مصدر {تردين}) به معناى نابودكردن است.

تهديد به هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 122 - 1

1_ پيامبر ( ص ) به كافران لجوج هشدار داد كه آينده اى ناخوشايند ( هلاكت در دنيا و عذاب در آخرت ) در پيش خواهند داشت .

وانتظروا

با توجه به آيات گذشته كه سخن از عذاب دنيوى و اخروى اقوام كفرپيشه داشت ، مى توان گفت: مراد از {انتظروا} هشدار كافران به عذابهاى دنيوى و اخروى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 4

4_ خداوند كفرپيشگان و منكران رسالت پيامبر ( ص ) را به هلاك ساختن آنان و از ميان بردنشان تهديد كرد .

أولم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 11 - 3

3- تهديد شدن

جوامع ستمگر و مشركان ، به هلاكت و نابودى از سوى خداوند

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 31 - 2

2 - تهديد كافران مكّه از سوى خداوند ، به وقوع حوادثى ناگوار و مرگ آفرين براى ايشان در آينده

قل تربّصوا فإنّى معكم من المتربّصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 - 4

4 - تهديد شدن كافران صدراسلام به هلاكت و نابودى ، از سوى خداوند

و لقد أهلكنا أشياعكم فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 41 - 2

2 - تهديد خداوند ، به هلاكت كافران حق ناپذير

على أن نبدّل خيرًا منهم و ما نحن بمسبوقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 34 - 1

1 - تكذيب كنندگان دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. أولى لك فأولى

عبارت {أولى لك فأولى} _ مانند {ويل لك} _ براى تهديد و نفرين عليه ديگرى به كار مى رود و نوعاً كسانى مورد خطاب اين جمله قرار مى گيرند كه در معرض هلاكت اند و بدين وسيله ترغيب مى شوند كه خود را از اين مهلكه نجات دهند (برگرفته از مفردات راغب و تفاسير).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 1

1 - تكذيب گران دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب

و تولّى . .. ثمّ أولى لك فأولى

گفتنى است كه اين آيه، تأكيد براى آيه پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 28 - 3

3 - تهديد شدن گنه پيشگان و كافران دنياگرا در صدر اسلام ، به هلاكت و جايگزين شدن مردمى ديگر ، از سوى خداوند

وإذا شئنا بدّلنا أمث_لهم تبديلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 15 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 17 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و نابودى

ثمّ نتبعهم الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 19 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 24 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى

رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 28 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 34 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 37 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 40 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 45 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى

عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 47 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 49 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 6

6 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت ، به فرجامى نظير هلاكت قوم ثمود

ألم تر كيف فعل ربّك . .. و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد

حتميت هلاكت بخيلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 11 - 1

1 - ثروت بخيلان و زراندوزان ، هنگام سقوط و هلاكتشان ، كارساز نبوده و خطرى را برطرف نمى سازد .

و ما يغنى عنه ماله إذا تردّى

{أغنى عنه}; يعنى، او را كافى بود (مفردات راغب) و {أغن عنى شَرَّك}; يعنى، شرّ خود را برگردان و بازدار (نهايه ابن اثير). براساس اين دو معنا جمله {ما يغنى عنه ماله}; يعنى، ثروتش او را بى نياز نمى سازد و از او

[خطرى را] باز نمى دارد. {تردّى} به معناى در معرض هلاكت قرار گرفتن است (مفردات راغب) و فعل {تردّى}; يعنى، سقوط كرد. (قاموس)

حتميت هلاكت ثروت اندوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 11 - 1

1 - ثروت بخيلان و زراندوزان ، هنگام سقوط و هلاكتشان ، كارساز نبوده و خطرى را برطرف نمى سازد .

و ما يغنى عنه ماله إذا تردّى

{أغنى عنه}; يعنى، او را كافى بود (مفردات راغب) و {أغن عنى شَرَّك}; يعنى، شرّ خود را برگردان و بازدار (نهايه ابن اثير). براساس اين دو معنا جمله {ما يغنى عنه ماله}; يعنى، ثروتش او را بى نياز نمى سازد و از او [خطرى را] باز نمى دارد. {تردّى} به معناى در معرض هلاكت قرار گرفتن است (مفردات راغب) و فعل {تردّى}; يعنى، سقوط كرد. (قاموس)

حتميت هلاكت حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 6

6 - هلاكت ، سرنوشت محتوم همه توان مندان حق ستيز تاريخ

و كم أهلكنا . .. هل من محيص

حتميت هلاكت سلطه طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 11

11 - قدرت و امكانات مادى كافران و سلطه طلبان ، مايه نجات آنان از هلاكت و قهر الهى نخواهد بود .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا . .. هل من محيص

حتميت هلاكت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 7

7- در پى تهديد شدن انبيا

از سوى كفار ، خداوند به پيامبران وحى كرد كه قطعاً ستمگران را هلاك خواهد كرد .

قالوا . .. لنخرجنّكم ... فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 56 - 3

3 - نابودى قدرت هاى جبار ، با تمامى اقتدار و شكوه ، سنت حتمى الهى است .

فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

معرفى كردن سرنوشت فرعونيان به عنوان عبرتى براى آيندگان، نشانگر آن است كه چنين سرنوشتى، در انتظار همه جباران تاريخ است.

حتميت هلاكت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 11

11 - قدرت و امكانات مادى كافران و سلطه طلبان ، مايه نجات آنان از هلاكت و قهر الهى نخواهد بود .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا . .. هل من محيص

حتميت هلاكت گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 18 - 2

2 - نابودى مجرمان ، از سنت هاى الهى در بستر تاريخ

كذلك نفعل بالمجرمين

جمله {كذلك نفعل. ..} در مقام بيان براى {ألم نهلك الأوّلين . ثمّ...} است; يعنى، سنت ما درباره هلاكت پيشينيان و پسينيان، درباره همه مجرمان تاريخ جارى و سارى است.

خطر هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 3

3- با امكان فرو رفتن انسان در دل خاك و يا گرفتار طوفان هاى شن شدن ، احساس امنيت دايمى كردن بيجاست .

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أفأمنتم أن يخسف بكم جانب البرّ أو

يرسل عليكم

{خسف} مصدر فعل {يخسف} در لغت به معناى فرو بردن و {البرّ} به معناى بيابان و خشكى در مقابل {بحر} (دريا) است.

خطر هلاكت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 14

14 - جوامع ستم پيشه در معرض عذاب قهر الهى

و ما كنّا مهلكى القرى إلاّ و أهلها ظ_لمون

خطر هلاكت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 4

4- كافران و روى گردانان از پذيرش آيات قرآن ، در خطر گرفتارى به سرنوشت هلاكت بار پيشينيان و ابتلا به عذاب هاى دنيوى

و إذا تتلى عليهم ءايتنا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

خطر هلاكت معرضان از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 4

4- كافران و روى گردانان از پذيرش آيات قرآن ، در خطر گرفتارى به سرنوشت هلاكت بار پيشينيان و ابتلا به عذاب هاى دنيوى

و إذا تتلى عليهم ءايتنا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

درخواست هلاكت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 13

13 - همسر فرعون ، از خداوند خواستار نابودى فرعون و حكومت ستم پيشه او

نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آسيه، نجات خود را با نابودى فرعون و حكومت وى از خداوند خواستار شده باشد.

درخواست هلاكت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71

- 28 - 13

13 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه الهى ، مبنى بر افزودن هلاكت و بدبختى ستمگران حق ناپذير

و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

{تبار}، به معناى هلاكت و نابودى است.

رضايت به هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 32 - 8

8 _ عناد و لجاجت آدمى در برابر حق تا مرز رضايت به نابودى خويش و گرفتار شدن به عذاب هاى الهى

اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة . .. أو ائتنا بعذاب أليم

رؤيت هلاكت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 6

6 - نظاره گرى قوم ثمود ، بر مرگ دشوار و ناگزير خويش ، نوعى عذاب براى آنان بود . *

فأخذتهم الص_عقة و هم ينظرون

تصريح به {و هم ينظرون} _ در پى {أخذتهم. ..} _ ظاهراًبه منظور بيان شدت ابتلا و گرفتارى قوم ثمود است.

زمينه هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 5

5 - ترك انفاق و خوددارى از تأمين هزينه هاى جهاد ، زمينه ساز هلاكت ترك كنندگان انفاق و از عوامل سقوط جامعه است .

و أنفقوا فى سبيل اللّه و لاتلقوا بأيديكم إلى التهلكة

جمله {لاتلقوا . ..} را مى توان با مسأله تأمين هزينه هاى جهاد (أنفقوا فى سبيل اللّه) معنا كرد و مى توان آن را در ارتباط با خود جهاد و مبارزه (قاتلوا فى سبيل اللّه) دانست و نيز مى توان آن را بيانى براى آداب انفاق شمرد. برداشت فوق

ناظر به وجه اول است; يعنى، هزينه هاى جهاد را تأمين كنيد و با ترك آن خويشتن را به هلاكت نيفكنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 133 - 5

5 _ كفر و بى تقوايى ، زمينه هلاكت و انقراض ملتها

و إن تكفروا . .. ان يشأ يذهبكم ايها الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 73 - 2

2 _ ايجاد رابطه ولايى با كافران و حمايت از ايشان و درخواست حمايت از آنان ، بارور سازنده فتنه و تباهى بزرگ در زمين

و الذين كفروا . .. إلا تفعلوه تكن فتنة

ضمير مفعولى در {لاتفعلوه} به قانونهايى كه در آيه قبل مطرح شد و نيز به دستورى كه از صدر همين آيه به دست مى آيد برمى گردد. در برداشت فوق ضمير به قطع ولايت با كافران، كه از جمله {الذين كفروا ... } استفاده شده، برگردانده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 95 - 3

3_ شركورزى ، ستمگرى ، كم فروشى و بى عدالتى در مبادلات ، عامل هاى دورى از رحمت خدا و زمينه ساز هلاكت است .

و إلى مدين أخاهم شعيبًا . .. ألا بُعدًا لمدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 11

11- انكار آيات و معجزات الهى ، پس از علم به حقانيت آنها ، زمينه ساز هلاكت انسان

لقد علمت . .. و إنى لأظنّك ي_فرعون مثبورًا

جمله {و إنى لأظنك . ..}، پس از بيان اينكه

فرعون آگاهانه معجزات الهى را رد كرد و افسون خواند، مى تواند در مقام بيان عاقبت شوم مخالفت وى با آيات و معجزات روشنگر الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 5

5- خوش گذرانى و فرورفتن در ناز و نعمت و رفاه ، از زمينه هاى عذاب و هلاكت دنيوى

و كم قصمنا من قرية . .. وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

برداشت ياد شده از آمدن {فيه} _ كه براى ظرفيت است _ استفاده مى شود; بدين صورت كه نعمت و رفاه، ظرف و انسان برخوردار، مظروف قرار گرفته است. اين مطلب حاكى از فرورفتن مترفان ستمگر در ناز و نعمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 45 - 7

7- انسان ها بدون تمسّك به ريسمان دين ، در معرض سقوط و ابتلا به خطر ها وآفت هاى علاج ناپذيراند .

قل إنّما أُنذركم بالوحى

انذار و اخطار وحى بيانگر وجود خطرها و آفت هاى بسيار بر سر راه انسان هااست. اگر آنان به اين خطرها و آفت ها را به درستى مى شناختند و به علاج آنها مى پرداختند، آمدن انذار و اخطارهاى الهى لغو مى بود. بنابراين انذار الهى بيانگر اين است كه انسان بدون دين، با آفت ها و خطرهاى مهلكى روبه رو خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 6

6- تكذيب آيات الهى ، زشت كارى و سوء پيشينه ، زمينه هاى نزول عذاب الهى و هلاكت

الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء

فأغرقن_هم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 _ هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 194 - 9

9 - انسان ، بدون بهره مند شدن از وحى و تعاليم آسمانى ، با انواع خطر ها و آسيب هاى هلاكت بار مواجه خواهد بود .

و إنّه لتنزيل ربّ الع_لمين . .. لتكون من المنذرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه انذار و اخطار در جايى متصور و معقول است كه در آن جا، خطرهايى جدى وجود داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 15

15 - ترك انفاق و احسان ، جرمى هلاكت آفرين

أحسن . .. قال إنّما أُوتيته على علم عندى أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله ..

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند، قارون را به خاطر ترك احسان از مجرمان شمرده و او را تهديد به هلاكت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 29 - 6

6 - كشتن مؤمنان مجاهد و مبلغان دينى ، گناهى بزرگ و زمينه ساز نزول عذاب و نابودى است .

قيل ادخل الجنّة . .. إن كانت إلاّ صيحة وحدة فإذا هم خ_مدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- صافات - 37 - 56 - 5

5 - تأثير سوء هم نشينى با كافران و بَدان ، تا آستانه هلاكت و سقوط كامل

قال تاللّه إن كدتّ لتردين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 57 - 4

4 - انسان ها در جامعه فاسد و محيط منحرف ، بدون ايمان به خدا و لطف او ، در معرض انحراف و هلاكت اند .

و لولا نعمة ربّى لكنت من المحضرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 5،8

5 - مؤثر نبودن اموال و برخوردارى هاى انسان هاى ناسپاس در برابر نتايج ناگوار و پيامد هاى هلاكت بار ناسپاسى ( عذاب )

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

كارساز نبودن دارايى ها و نعمت ها _ به قرينه صدر آيه بعد (فأصابهم سيئات ماكسبوا) در ارتباط با عذاب و پيامدهاى هلاكت بار است.

8 - قشر مرفه و برخوردار ناسپاس ، در معرض عذاب و پيامد هاى هلاكت بار ناشكرى خود

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيه، علاوه بر آن كه درصدد موعظه و درس آموزى است، در مقام تهديد و بازدارندگى نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 2

2 - رفاه مندى و برخوردارى از نعمت ها در سايه تلاش و دانش اقتصادى ، در صورت همراه بودن آن با ناسپاسى و غفلت از منشأ خدايى آنها ، هلاكت و بدبختى در دنيا را در پى خواهد داشت .

فما أغنى عنهم

ما كانوا يكسبون فأصابهم سيّئات ما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 27 - 4

4- غوطهورى در سرخوشى ها و امكانات دنيايى ، از زمينه هاى حق ستيزى و هلاكت *

إنّهم جند مغرقون . كم تركوا ... فيها ف_كهين

ترسيم برخوردارى هاى فرعونيان _ پس از يادكرد هلاكت ايشان _ ممكن است از آن جهت باشد كه اين برخوردارى ها، در حق ستيزى آنان نقش داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 46 - 1،2

1 - مرگ و هلاكت ، مجازات الهى براى پيامبر ( ص ) در صورت دروغ بستن بر خداوند

ثمّ لقطعنا منه الوتين

{وتين} نام رگى است در قلب كه اگر بريده شود انسان بى درنگ مى ميرد. (قاموس المحيط)

2 - دروغ بستن بر خداوند ، داراى مجازات مرگ و هلاكت

و لو تقوّل علينا . .. لقطعنا منه بالوتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 47 - 2

2 - مرگ و نابودى ، كيفر قطعى و رهايى ناپذير گناه دروغ بستن بر خدا و ادعاى دروغين نبوت

فما منكم من أحد عنه ح_جزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 11 - 2

2 - بخلورزى ، و زراندوزى و تكذيب وعده هاى خداوند ، زمينه ساز سقوط و هلاكت

و أمّا من بخل . .. إذا تردّى

زمينه هلاكت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 10

10 - گناهان ، زمينه ساز

عذاب الهى و نابودشدن تمدن ها ، قدرت ها و آثار ملى

فأخذهم اللّه بذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 4

4- سنت خداوند بر هلاكت اقوام كافر ، پس از نماياندن آيات گوناگون به آنان

و لقد أهلكنا . .. و صرّفنا الأي_ت لعلّهم يرجعون

تذكر به {صرّفنا آيات}، در حقيقت بيانگر اين است كه خداوند تا وقتى كه اتمام حجت نكند و آيات متعدد به كافران ننماياند; ايشان را هلاك نمى كند.

زمينه هلاكت اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 30 - 6

6 - برخورد استهزاآميز مردم انطاكيه با پيامبران خود ، سبب عذاب و نابودى آنان بود .

إن كانت إلاّ صيحة وحدة فإذا هم خ_مدون . ي_حسرة على العباد ما يأتيهم من رسول إلاّ

زمينه هلاكت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 7 - 7

7- فسادانگيزى و بدكردارى بنى اسرائيل ، زمينه ساز شكست و نابودى آنان

بعثنا عليكم عبادًا لنا . .. و إن أسأتم فلها فإذا جاء وعد الأخرة ليسئوا وجوهكم

جمله {إن أسأتم} مى تواند تبيين كننده علت شكست نخستين و سركوب شدن بعدى بنى اسرائيل باشد; يعنى، شكستهاى آنان نمونه و مصداقى از نتيجه بديهاى آنهاست.

زمينه هلاكت ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 8

8- فريفته شدن به دنيا و امكانات فناپذير آن و اصيل پنداشتن آنها ، از زمينه هاى سقوط تمدن ها و نابودى دنياگرايان است .

أىّ الفريقين خير مقامًا

. .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

زمينه هلاكت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 58 - 4

4- جرم پيشگى و تبه كارى ، زمينه ساز هلاكت و نابودى جوامع بشرى

قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

زمينه هلاكت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 5

5- جوامع مبتلا به انحرافات جنسى و همجنس بازى ، در معرض نابودى و عذاب الهى

و جاء أهل المدينة . .. قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... فأخذتهم الصيحة ... فجعلن

زمينه هلاكت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 8

8- امكان ابتلاى انسان به عذاب و هلاكت دنيوى ، پس از عبرت نياموختن از هشدار هاى خداوند

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه ... فيغرقكم بما كفرتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 3

3 - بدكردارى و زشت كارى ، داراى نتايج و پيامد هاى هلاكت بار دنيايى

فأصابهم سيّئات ماكسبوا

زمينه هلاكت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 9

9- عدم استفاده قوم عاد از ابزار شناخت خود در طريق حق ، زمينه ساز سقوط و هلاكت آنان

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم . .. فما أغنى عنهم سمعهم و لا أبص_رهم و لا أفئدتهم من

زمينه هلاكت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74

- 3

3- عمل لواط و همجنس بازى قوم لوط ، زمينه ساز نزول عذاب بر آنها و نابودى شهر و ديار و هلاكت خودشان گرديد .

و جاء أهل المدينة . .. قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... فأخذتهم الصيحة مشرقين .

زمينه هلاكت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 4

4- سنت خداوند بر هلاكت اقوام كافر ، پس از نماياندن آيات گوناگون به آنان

و لقد أهلكنا . .. و صرّفنا الأي_ت لعلّهم يرجعون

تذكر به {صرّفنا آيات}، در حقيقت بيانگر اين است كه خداوند تا وقتى كه اتمام حجت نكند و آيات متعدد به كافران ننماياند; ايشان را هلاك نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 18

18- مجازات و نابودى كافران ، پس از ابلاغ پيام حق و اتمام حجت بر آنان است .

بل_غ فهل يهلك إلاّ القوم الف_سقون

با توجه به فاى {فهل} _ كه مى تواند بيانگر تفريع باشد _ استفاده مى شود كه بلاغ و اتمام حجت، همواره قبل از مجازات و كيفر كافران صورت گرفته و مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 28 - 5

5 - جوامع كفرپيشه و گناه كار ، در معرض نابودى از سوى خداوند

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم ...

زمينه هلاكت كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 8 - 5

5- در صورت تحقق درخواست كافران براى نزول

ملائكه ، تمامى آنان هلاك مى شوند و مهلتى براى ايمان نخواهند داشت .

ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ و ما كانوا إذًا منظرين

انظار مصدر {منظر} به معناى تأخير انداختن است و حصر در آيه، نشان مى دهد كه با آمدن ملائكه، اجل هيچ كدام از كفار به تأخير نخواهد افتاد و به هلاكت خواهند رسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 8 - 8

زمينه هلاكت گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 34 - 3

3 - انسان هاى گنه كار ، مستحق كيفر الهى و در معرض هلاكت و نابودى به واسطه اعمال ناشايست خويش

أو يوبقهنّ بما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 32 - 4

4 - جامعه مجرم ، در معرض انتقام الهى و نابودى

قالوا إنّا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

بيان هشدار دهنده و هدايت قرآنى، با ذكر رسالت فرشتگان به سوى مجرمان، پيامدار معناى ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 28 - 5

5 - جوامع كفرپيشه و گناه كار ، در معرض نابودى از سوى خداوند

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم ...

زمينه هلاكت مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 44 - 6

6 - عوامل و زمينه هاى سقوط و هلاكت تكذيب گران ، ناشناخته براى خود آنان

سنستدرجهم من حيث لايعلمون

زمينه هلاكت منافقان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 52 - 5

5 _ نيرو و قدرت مؤمنان ، وسيله تحقق اراده الهى در نابودى و عذاب منافقان

أن يصيبكم اللّه بعذاب من عنده أو بأيدينا

ساره و هلاكت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 4

4_ همسر ابراهيم ، در پى اطلاع از مأموريت فرشتگان ( هلاك سازى قوم لوط ) شادان و خندان شد .

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط. وامرأته قائمة فضحكت

برداشت فوق از تفريع جمله {ضحكت} به وسيله حرف {فاء} بر {إنا أُرسلنا. ..} در آيه قبل استفاده شده است; يعنى، آنچه مايه شادمانى همسر ابراهيم شد، اين بود كه دريافت قوم بزهكار لوط بر عذاب الهى گرفتار خواهند شد.

سرعت هلاكت اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 29 - 4

4 - عذاب و نابودى مردم انطاكيه ، بسيار سريع و به دور از انتظار آنان بود .

فإذا هم خ_مدون

برداشت ياد شده با توجه به آمدن {إذا}ى فجائيه است.

سنت هلاكت حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 8 - 7

7 - نابودى تمدن ها و جوامع حق ناپذير ، سنت الهى است .

و ما يأتيهم من نبىّ . .. فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا

طرح بعثت پيامبران در طول تاريخ و مواجه شدن آنان با مخالفت و استهزا و يادآورى نابودى مخالفان، مى تواند اشاره به سنت بودن اين جريان داشته باشد.

سهولت هلاكت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

18 - ذاريات - 51 - 47 - 5

5 - نابودى اقوام كفرپيشه تاريخ ، امرى آسان براى بنيانگذار بناى شگفت و عظيم آسمان

فأخذتهم الص_عقة . .. و السّماء بنين_ها بأييْد و إنّا لموسعون

در آيات پيشين سخن از هلاكت اقوام كفرپيشه تاريخ بود و در اين آيه، سخن از قدرت مطلق و بى بديل او است. از ارتباط اين آيات، مطلب بالا استفاده مى شود.

سهولت هلاكت امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 28 - 3

3 - نابود كردن جوامع محكوم به فنا ، امرى آسان براى خدا و او بى نياز از لشكر آسمانى است .

جند من السماء و ما كنّا منزلين

تأكيد خداوند بر نفرستادن هيچ لشكر آسمانى و نيز عذاب و نابود كردن انسان هاى محكوم به فنا تنها با يك صيحه _ كه در آيه بعد آمده است _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

سهولت هلاكت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 47 - 5

5 - نابودى اقوام كفرپيشه تاريخ ، امرى آسان براى بنيانگذار بناى شگفت و عظيم آسمان

فأخذتهم الص_عقة . .. و السّماء بنين_ها بأييْد و إنّا لموسعون

در آيات پيشين سخن از هلاكت اقوام كفرپيشه تاريخ بود و در اين آيه، سخن از قدرت مطلق و بى بديل او است. از ارتباط اين آيات، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 50 - 6

6 - نابود ساختن امت هاى كفرپيشه و مجرم ، امرى آسان و بى

مؤونه براى خداوند

و ما أمرنا إلاّ وحدة كلمح بالبصر

با توجه به اين كه در آيات پيشين، سخن از هلاكت جوامع مجرم بود و در آيه بعد نيز همين امر، دنبال شده است; احتمال مى رود كه مراد از {أمرنا}، مجازات و هلاكت كفرپيشگان و يا از مصاديق بارز آن باشد.

سهولت هلاكت گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 50 - 6

6 - نابود ساختن امت هاى كفرپيشه و مجرم ، امرى آسان و بى مؤونه براى خداوند

و ما أمرنا إلاّ وحدة كلمح بالبصر

با توجه به اين كه در آيات پيشين، سخن از هلاكت جوامع مجرم بود و در آيه بعد نيز همين امر، دنبال شده است; احتمال مى رود كه مراد از {أمرنا}، مجازات و هلاكت كفرپيشگان و يا از مصاديق بارز آن باشد.

شدت هلاكت اصحاب فيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 5

5 - هجوم ابرهه به مكه با سپاهيانى فيل سوار و سركوب شديد آنان از جانب خداوند

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل

آيات اين سوره، به داستان {ابرهه} نظر دارد كه شهرت آن تا حد مبدأ تاريخ شدن، از تصريح به نام او، بى نياز ساخته است.

شگفتى هلاكت اصحاب فيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 2

2 - سركوب فيل داران از جانب خداوند ، رخدادى شگفت و خاطره اى زنده در عصر بعثت

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل

استفهام در {ألم تر} _ علاوه بر تعجبى بودن _ اصل رؤيت

را تحقق يافته قلمداد كرده است; كنايه از اين كه گرچه مخاطب، آن حادثه را نديده است; ولى شهرت آن به حدى است كه گويا او نيز ديده است.

عبرت از هلاكت امتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 6

6- بررسى تاريخ و پيدايش و زوال تمدن ها ، منبعى براى شناخت و عبرت آموزى و درك حقايق قرآن

فإنّما يسّرن_ه. .. لتنذر به ... و كم أهلكنا قبلهم من قرن

عبرت از هلاكت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 2

2 - تنها خداترسان از هلاكت و مجازات فرعون پند مى گيرند و خود رااز گرفتارى به فرجامى نظير آن برحذر مى دارند .

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

مراد از خشيت در {يخشى}، مى تواند خشيت از خداوند باشد، جمله {و أهديك إلى ربّك فتخشى} (در آيات پيشين) مؤيد اين احتمال است. اختصاص يافتن {عبرت} به {من يخشى} _ با آن كه هلاكت فرعون براى همگان درس عبرت است _ بيانگر اين نكته است كه تنها، خداترسان از اين عبرت بهره مى گيرند.

عبرت از هلاكت قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 6

6 - فرورفتن شبانه قارون با خانه اش در كام زمين ، رخدادى سخت تكان دهنده ، بيدارگر و درس آموز براى كسانى كه روز پيش آرزوى ثروتى چونان ثروت وى را داشتند .

و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس يقولون ويكأنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباد

كلمه {مكانه}، منصوب به نزع

خافض و صفت براى اسم محذوف {مكاناً} است; يعنى، {الذين تمنّوا مكاناً مثل مكانه; آنان كه ديروز منزلتى هم چون منزلت قارون را آرزو كرده بودند. ..}.

عبرت از هلاكت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 5

5 - سرگذشت هود ( ع ) و قوم عاد ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

فكذّبوه فأهلكن_هم إنّ فى ذلك لأية

واژه {ذلك} اشاره دارد به: نصيحت هاى هود(ع) و هشدارهاى وى به عاديان، تأثير ناپذيرى آنان، تكذيب رسالت او و سرانجام هلاكت آنان به اراده خداوند. گفتنى است كه كلمه {آية} در اصل، به معناى نشانه است و در اين جا معنايى معادل {عبرة} دارد و نكره آمدن آن براى تفخيم و بيانگر وجود مايه هاى بزرگ عبرت در داستان هود و عاديان است.

عبرت از هلاكت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 138 - 3

3 - سرگذشت قوم لوط ، مايه عبرت و درس آموز براى همگان

ثمّ دمّرنا الأخرين . و إنّكم لتمرّون عليهم ... أفلاتعقلون

عبرت ناپذيرى از هلاكت امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 4

4 - اصرار كافران بر تكذيب تهديد هاى الهى ، مانع عبرت گيرى آنان از فرجام هلاكت بار پيشينيان

هل أتيك . .. بل الذين كفروا فى تكذيب

علم به هلاكت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 3

3 - اخبار مربوط به سرنوشت هلاكت بار

اقوام كافر پيش از اسلام ، اخبارى مهم و پرفايده

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل

{نبأ}، به اخبار مهم و پرفايده گفته مى شود (مفردات راغب).

علم به هلاكت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 2

2 - آگاهى دقيق پيامبر ( ص ) ، به فرجام هلاكت بار قوم عاد

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

عوامل مصونيت از هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 15

15 _ مصونيت از تباهى و هلاكت، نتيجه متذكر شدن با تذكارهاى قرآن است.

و ذكر به أن تبسل نفس بما كسبت

جمله {أن تبسل}، با تقدير لام تعليل و حرف نفى، مفعول له براى {ذكر} مى تواند باشد. بنابراين جمله چنين معنى مى شود: به مردم با قرآن تذكر بده تا آنان گرفتار عواقب سوء اعمال خود نگردند.

عوامل نجات از هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 7

7 _ خداوند در عين قدرت بر عذاب و نابودى مشركان، آنان را از مهلكه ها نجات مى دهد.

قل الله ينجيكم ممنها و من كل كرب . .. قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 12

12- پيشرفت هاى اقتصادى و قدرت هاى چشم گير _ حتى در عالى ترين شكل آن _ تضمين كننده نجات جامعه از نابودى نيست .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أحسن أث_ثًا ورءيًا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 6

6 - راه توبه و بازگشت براى رهايى از پيامد هاى هلاكت بار براى همه گنه كاران باز است .

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب

عوامل هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 6

6 - بنى اسرائيل بر اثر شكستن پيمان الهى ، در آستانه زيانكارى و تباه كردن هستى خويش ، قرار گرفتند .

فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته لكنتم من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 11

11 _ شريكان موهوم خداوند با تزيين اعمال ناروا موجبات هلاكت و سردرگمى و اشتباه در دين را براى مشركان فراهم مى سازند.

و كذلك زين . .. ليردوهم و ليلبسوا عليهم دينهم

{ردى} به معناى هلاكت و {لبس} به معناى اشتباه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 12

12 _ هلاكت و نابودى مشركان مكه در كارزار بدر ، پيامد گناهان و كفرشان به آيات الهى بود .

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

{ذلك} علاوه بر اينكه اشاره به فرجام شوم فرعونيان و كافران پيش از آنان است، مى تواند اشاره به قضاياى جنگ بدر و نابودى مشركان مكه نيز داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 11

11 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) ، به تخلف خويش و سوگند

هاى دروغينشان ، در جهت هلاكت خود گام برداشتند .

سيحلفون باللّه . .. يهلكون أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 15،16

15_ صالح ( ع ) ، توجه كردن به درخواست كافران قومش ( ترك ابلاغ توحيد ) را ، مايه خسارت و تباهى خويش دانست .

فما تزيدوننى غير تخسير

{تخسير} به معناى خسارت زدن مى باشد و فاعل آن قوم ثمود است.

16_ ترك وظايف الهى به خاطر خوشايند كافران ، مايه خسارت و تباهى است .

فما تزيدوننى غير تخسير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 2

2_ فساد و تبه كارى هاى امت هاى گذشته ، عامل گرفتارى آنان به عذاب و هلاكت

فلولا كان من القرون من قبلكم أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

عبارت {ممن أنجينا منهم} قرينه بر اين است كه مقصود از {القرون من قبلكم} امتهايى اند كه به عذابهاى الهى گرفتار شده و به هلاكت رسيده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 9

9- عملكرد انسان ها در نابودى و هلاكت آنان ، نقش تعيين كننده دارد .

و إذا أردنا أن نهلك قرية . .. ففسقوا فيها فحقّ عليها القول فدمّرن_ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 10

10- عقيده و عمل انسان ، داراى نقشى تعيين كننده در كشيده شدن او به كام خطرات و مهلكه ها

فيغرقكم بما كفرتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 76

- 8

8- ممانعت از نشر تعاليم الهى و تنگ كردن عرصه تبليغ براى انبيا ، عامل هلاكت و نابودى

ليخرجوك منها و إذًا لايلبثون خل_فك

احتمال دارد كه اخراج پيامبر(ص) از مكه، از آن جهت امرى بزرگ شمرده شده كه اخراج آن حضرت، براى ممانعت از هدايت و تبليغ او بوده و چنين عملى هلاكت و نابودى قطعى را در پى داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 9

9- تأييد ، همراهى و تقويت عناصر فاسد و حاكميت هاى ظالم ، داراى فرجامى هلاكت بار و مشترك با آنها

فأغرقن_ه و من معه جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 9،10

9 - تباهى و هلاكت ، فرجام بى توجهى به آخرت و بى اعتنايى به جزاى اعمال است .

فلايصدّنك عنها . .. فتردى

{تردى} از {ردى} به معناى هلاكت مشتق است و پى آمد شبهه افكنى هاى منكران معاد را بيان مى كند.

10 - پيروى از هواى نفس ، عامل تباهى و هلاكت است .

فلايصدّنك عنها من . .. اتبع هويه فتردى

آيه، كسانى را كه از هواپرستان فريب خورده اند، هلاك شده مى داند; قهراً هواپرستان، خود نيز چنين سرنوشتى خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 5

5 - افتراى بر خداوند و گفتن چيز هاى دروغ و خود بافته در باره او ، گناهى عظيم و موجب استحقاق عذاب استيصال و نابودى است .

لاتفتروا على اللّه كذبًا فيسحتكم بعذاب

{إسحات} (مصدر {يسحتكم}) به معناى ريشه كن كردن

و نابود ساختن است. {فيسحتكم بعذاب} با توجه به نكره بودن {عذاب} _ كه بر عظمت و شدت آن دلالت دارد _ به اين معنا است: شما را با عذابى سخت، ريشه كن و هلاك خواهد ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 9 - 9

9- اسراف كارى ، زمينه ساز حق ناپذيرى و مخالفت با پيامبران و از موجبات هلاكت و نابودى است .

و أهلكنا المسرفين

توصيف هلاك شدگان به {مسرفان}، مى تواند مشعر به عليت و تأثير اين وصف در هلاكت آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 17

17 - شرك ، حق ناپذيرى و تكذيب پيامبران ، ظلمى است هلاكت بار .

فقال الملؤا الذين كفروا . .. و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنّهم مغرقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 54 - 3

3 - حق ناپذيرى ، تعصب و جمود بر فرقه گرايى ، گردابى است هلاكت بار .

فتقطّعوا أمرهم بينهم . .. فذرهم فى غمرتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 9،12

9 - خداوند ، مردم را از پيامد ناگوار و هلاكت بار سرپيچى از فرمان هاى پيامبر ( ص ) بر حذر مى دارد .

فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضمير {أمره} به پيامبر(ص) بازگردد و با توجه به آيه قبل كه سخن از فراخوانى پيامبر(ص) براى امر جامع به ميان

آورده و نيز مسأله فراخوانى ايشان را مطرح كرده است ظاهر آيه شريفه نيز مطابق همين مبنا مى باشد.

12 - خداوند ، مردم را از پيامد ناگوار و هلاكت بار سرپيچى از فرمان هاى الهى ، برحذر داشت .

فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم

برداشت فوق، براساس اين احتمال است كه ضمير {أمره} به خدا بازگردد و مقصود از {أمر} همان چيزى است كه جمله {لاتجعلوا دعاء الرسول} بازگو كننده آن است; زيرا نهى از چيزى مستلزم امر به ضد آن (امر) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 9

9 _ ظلم ، درپى دارنده هلاكت دنيوى و عذاب دردناك اخروى

و أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا

مقصود از {ظالمين} همان تكذيب كنندگان آيات الهى و انبيا هستند. بنابراين آمدن آن به صورت اسم ظاهر، براى بيان اين نكته است كه علت هلاكت دنيوى و عذاب اخروى آنان ظلم خود آنها بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 5

5 - جدايى از خط پيامبران ، مايه هلاكت و نابودى است .

فأنجين_ه و من معه . .. ثمّ أغرقنا بعد الباقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 3

3 - مظاهر خشم الهى پس از انذار و اخطار ، داراى آثارى هلاكت بار و ويرانگر

فساء مطر المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 6

6 - ظلم و بيدادگرى ، پى آمدى شوم و سرنوشتى

هلاكت بار در دنيا

فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ فانظر كيف كان ع_قبة الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 9

9 - قدرت طلبى و زراندوزى ، از موجبات هلاكت و بدفرجامى

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك . .. من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 10

10 - طغيان ، سرمستى ، فسادانگيزى ، فخرفروشى و خودنمايى ، از عوامل هلاكت و نابودى

إنّ ق_رون . .. فبغى ... لاتفرح ... و لاتبغ الفساد ... فخرج على قومه فى زينته ...

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند پس از برشمردن تعدادى از اوصاف ناپسند قارون، مسأله نابودى وى را مطرح فرمود. اين نكته مى رساند كه اوصاف ياد شده در نابودى وى مؤثر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 14،15

14 - آگاهى يافتن آرزومندان مال و ثروت به پى آمد شوم ناسپاسى در برابرنعمت هاى الهى ، با مشاهده نگون بختى قارون

ويكأنّه لايفلح الك_فرون

{كفر} (مصدر {كافرون}) در اين جا مقابل {شكر} و به معناى ناسپاسى است. جمله {و يكأنّه لايفلح الكافرون} اعتراف دنياطلبان به ناسپاسى خود در مقابل خدا است و اشاره به علت هلاكت قارون دارد.

15 - ناسپاسى در برابر نعمت هاى الهى ، درپى دارنده هلاكت انسان و نابودى ثروت وى

فخسفنا به و بداره الأرض . .. ويكأنّه لايفلح الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر

- 35 - 26 - 6

6 - تكذيب پيامبران و مبارزه با آنان ، مايه هلاكت و نابودى است .

و إن يكذّبوك فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم . .. ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 56 - 4

4 - كفر و انكار معاد ، موجب نابودى و سقوط انسان

قال تاللّه إن كدتّ لتردين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 23 - 1،4،6

1 - بى اعتقادى به علم مطلق و فراگير پروردگار ، پندارى نادرست و هلاكت بار

و ذلكم ظنّكم الذى ظننتم بربّكم أردي_كم

4 - بى اعتقادى به علم گسترده الهى ، موجب انحطاط ، سقوط و نابودى انسان

أنّ اللّه لايعلم . .. ظننتم بربّكم أردي_كم

{ارداء} (مصدر {اردى}) به معناى نابود كردن و هلاك ساختن است.

6 - گمان هاى بى جا و ناروا نسبت به خداوند ، عامل هلاكت و خسران آدمى

ذلكم ظنّكم . .. بربّكم أرديكم فأصبحتم من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 8

8- انكار معاد ، جرمى مستحق هلاكت

إن هى إلاّ موتتنا . ..إنّهم كانوا مجرمين

اين آيه، همگونى مشركان با اقوام هلاك شده پيشين در مجرم بودن را اثبات مى كند و آنچه در آيات پيشين به عنوان نقطه منفى ياد شده، انكار معاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 17

17- فسق و خروج از طاعت خداوند و شكستن قوانين الهى ، عامل هلاكت حتمى

فهل يهلك إلاّ القوم

الف_سقون

{فسق}، در لغت به معناى شكافتن و خروج از حريم است و در اين جا به معناى قانون شكنى و شكستن حريم بندگى است. از آن جا كه وصف مشعر به عليت است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 6

6- هلاكت برخى از جوامع نيرومند در گذشته تاريخ ، به خاطر كفرورزى

و كأيّن من قرية . .. أهلكن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 11

11 _ بى احترامى به پيامبر ( ص ) و رهبرى الهى ، داراى آثار ويرانگر و فراتر از درك و تحليل خود انسان *

لاترفعوا أصوتكم . .. و لاتجهروا له بالقول ... أن تحبط أعم_لكم و أنتم لاتشعرون

برداشت بالا بدان احتمال است كه {و أنتم لاتشعرون} نظر به اصل تأثير داشته باشد; يعنى، شما درك نمى كنيد كه بى احترامى به پيامبر(ص) تا چه ميزان تأثير منفى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 50 - 4

4 - دل سپردن به غير خدا ، مايه هلاكت انسان

ففرّوا إلى اللّه

فرار، همواره از هلاكت به سوى پناهگاهى صورت مى گيرد كه در آن ايمنى است. اگر خداوند تنها ملجأ ايمنى بخش باشد، معناى آن اين خواهد بود كه جز او نه تنها ايمنى بخش نيست; بلكه بايد از آن گريخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 45 - 7

7 - كفرورزى ، داراى فرجامى سخت و هلاكت بار

فذرهم حتّى يل_قوا يومهم

الذى فيه يصعقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 11 - 5

5 - مظاهر رحمت ، مايه نقمت و نابودى خلق در نتيجه كفر و تكذيب

فكذّبوا عبدنا . .. ففتحنا أبوب السّماء بماء منهمر

با اين كه باران در نظام طبيعت، مايه حيات و رحمت است; ولى به گاه خشم الهى به عذابى بنيان برافكن تبديل مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 23 - 6

6 - بى اعتقادى به تقدير الهى ، باعث مى شود كه رويداد هاى تلخ و ناگوار براى انسان ، امرى غيرمنتظره باشد و وى را از پاى درآورد .

ما أصاب من مصيبة . .. لكيلاتأسوا على ما فاتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 5 - 3

3 - تكذيب قيامت ، از موجبات هلاكت و نابودى

كذّبت ثمود . .. فأُهلكوا بالطاغية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 6 - 3

3 - تكذيب قيامت ، از موجبات هلاكت و نابودى

كذّبت . .. فأُهلكوا بريح صرصر عاتية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 34 - 2

2 - تكذيب دين و روى گردانى عمدى از تعاليم آن ، موجب هلاكت و نفرين الهى است .

و ل_كن كذّب و تولّى . .. أولى لك فأولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 2

2 - تكذيب دين و روى گردانى عمدى از تعاليم آن ،

موجب هلاكت و نفرين الهى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. ثمّ أولى لك فأولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 17 - 3

3 - تكذيب دين ، موجب هلاكت و نابودى است .

ألم نهلك الأوّلين . ثمّ نتبعهم الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 18 - 3

3 - جرم پيشگى ، عامل هلاكت و نابودى

كذلك نفعل بالمجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 4

4 - طغيان ، عامل هلاكت قوم عاد و ثمود و زمينه ساز نابودى فرعون

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد . .. و ثمود ... وفرعون ... الذين طغوا فى البل_د

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 10 - 3

3 - گناه ، مايه سقوط و تباهى نفس انسان است .

فجورها. .. دسّيها

تقابل فعل هاى {دسّاها} و {زكّاها} _ در قياس با تقابل {فجور} و {تقوى} در آيات پيشين _ بيانگر تأثير {تقوا} در تزكيه و تأثير فجور، در سقوط نفس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 11 - 7

7 - طغيان گرى ، اصرار بر گناه و تكذيب پيام هاى الهى ، مايه سقوط و تباهى نفس انسان است .

و قد خاب من دسّيها . كذّبت ثمود بطغويها

عوامل هلاكت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 15 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ

و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 19 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 24 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 28 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 34 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 37 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 40 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 45 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 47 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 49 - 3

3 - تكذيب برپايى قيامت ، موجب عذاب دوزخ و هلاكت ابدى

ويل يومئذ للمكذّبين

از آن

جا كه آيه شريفه، در ميان آيات مربوط به قيامت قرار دارد، استفاده مى شود كه مقصود از تكذيب در آن، تكذيب روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 11 - 3

3 - ترك انفاق و تقوا ، ساقط كننده انسان و مايه هلاكت اخروى او است .

فأمّا من أعطى و اتّقى . .. و أمّا من ... إذا تردّى

عوامل هلاكت اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 2

2 - هلاكت و نابودى فرعون و اشراف حكومت او ، در نتيجه تكذيب رسولان الهى ( موسى و هارون )

فكذّبوهما فكانوا من المهلكين

عوامل هلاكت اقوام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 16

16 _ هلاكت اقوام كافر ، بازتاب عملكرد خود آنان است نه ظلمى از ناحيه خداوند بر آنها .

فما كان اللّه ليظلمهم و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

عوامل هلاكت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 2

2 - كفر به آيات و هدايت هاى الهى ، عامل نابودى امت هاى بسيار در طول تاريخ بوده است .

و كذلك نجزى من أسرف و لم يؤمن . .. كم أهلكنا قبلهم من القرون

به قرينه آيات پيشين، هلاكت امت هاى پيشين، به دليل كفرورزى آنان در برابر آيات و هدايت هاى الهى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 6 - 3

3- هلاكت ، سرنوشت

امت هاى غير مؤمن به معجزات درخواستى خويش

ماءامنت قبلهم من قرية أهلكن_ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 11

11 - تكذيب پيامبران و مبارزه با آنان ، مايه هلاكت و نابودى اقوام پيشين

فقد كذّبت . .. فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 45 - 2

2 - ظلم و بى دادگرى جوامع پيشين ، سبب گرفتار شدن آنان به خشم خداوند و هلاكت و نابوديشان با عذاب او

و إن يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم. .. فكأيّن من قرية أهلكن_ها و هى ظالمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 213 - 7

7 - شرك ورزى ، از عوامل هلاكت امت هاى پيشين

فتكون من المعذّبين

{ال} در {المعذّبين} اشاره به اقوام هلاك شده اى دارد كه سرگذشت آنان در آيات پيشين به تفصيل بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 69 - 6

6 - جرم و تبه كارى ، عامل هلاكت جوامع پيشين

فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 3

3 - سرمستى و غرور ، عامل هلاكت جوامع پيشين

و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

{بطر} (مصدر {بطرت}) به غرور و طغيان _ كه آدمى بر اثر فراوانى نعمت دچار آن شود _ گفته مى شود. بنابراين {بطرت معيشتها}; يعنى، {طغت فى معيشتها} (در زندگى اش طغيان كرد). گفتنى است كه عبارت {بطرت معيشتها} وصف و مفيد

تعليل است; يعنى، جوامع گذشته بدان جهت به هلاكت رسيدند كه گرفتار سرمستى و غرور بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 13

13 - ظلم و بيدادگرى ، عامل نابودى جوامع پيشين با عذاب استيصال

و ما كنّا مهلكى القرى إلاّ و أهلها ظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 17

17 - تبه كارى ، عامل نابودى جوامع پيشين با عذاب قهر الهى

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون. ..و لايسئل عن ذنوبهم المجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 31 - 1

1 - خداوند ، بسيارى از اقوام پيشين را به سبب كفر و استهزاى پيامبران الهى نابود كرد .

كانوا به يستهزءون . ألم يروا كم أهلكنا قبلهم من القرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 9

9 - نابودى بسيارى از اقوام نيرومند و داراى تمدن و آثار ملى در گذشته تاريخ به خاطر گناهانشان

فأخذهم اللّه بذنوبهم

برداشت بالا مبتنى بر اين نكته است كه {با} در {بذنوبهم} براى سببيت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 22 - 3

3 - بسيارى از اقوام و ملل متمدن و نيرومند گذشته ، به خاطر كفرشان و انكار رسالت پيامبران ، به هلاكت رسيدند .

ذلك بأنّهم كانت تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت فكفروا فأخذهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82

- 9

9 - نابودى بسيارى از اقوام نيرومند و داراى تمدن و آثار ملى ، در گذشته تاريخ به خاطر كفر و شركشان

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

جمله {فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون} (ولى آنچه به دست مى آورند، به حالشان سودى نبخشيد)، به نزول عذاب گريز ناپذير و سود نبخشيدن تلاش هاى كافران محكوم به عذاب اشاره دارد. گفتنى است چون اين آيه درباره كافران و مشركان مى باشد، مى توان استفاده كرد كه سبب محكوميت آنان به عذاب، همان كفر و شرك آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 8 - 5

5 - بى توجهى به پيام وحى و استهزاى آن ، از جمله عوامل نابودى جوامع در طول تاريخ

كانوا به يستهزءون . فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا و مضى مثل الأوّلين

از ارتباط دو آيه، استفاده مى شود كه استهزاى پيام وحى از سوى جوامع شرك پيشه، موجب نابودى آنان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 5،6

5- جرم پيشگى ، عامل هلاكت قوم { تبّع } و اقوام هلاك شده قبل از آن

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم أهلكن_هم إنّهم كانوا مجرمين

6- هلاكت و نابودى جوامع ، ناشى از عملكرد خود آنان است .

أهلكن_هم إنّهم كانوا مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 3

3 - ظلم و طغيان ، از عوامل هلاكت ملت ها و اقوام

و أنّه أهلك . .. و قوم نوح ... هم أظلم و أطغى

برداشت ياد

شده با توجه به اين نكته است كه عبارت {إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى} در مقام تعليل براى {أهلك} مى باشد.

عوامل هلاكت اكثريت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 14 - 4

4_ نابودى بسيارى از اقوام ، در نتيجه حق ستيزى و تكذيب پيامبران

كذّبت قبلهم . .. فحقّ وعيد

عوامل هلاكت امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 20

20 _ هلاكت امتها و نابودى تمدنها بر اثر كفر و گناه، از سنتهاى الهى است.

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن . .. فأهلكنهم بذنوبهم

جمله {فأهلكناهم}، بيان قاعده و قانونى است كه جمله {ألم يروا كم أهلكنا . .. } جريان آن را در طول تاريخ نشان مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 5 - 3

3 _ ستمگرى امتهاى پيشين، عامل نابودى آنان با كيفرهاى دنيوى (عذاب استيصال) شد.

كم من قرية أهلكنها . .. قالوا إنا كنا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 10

10- نقش مهم رهبران و زمامداران فاسد ، در تباهى و هلاكت امتها

فقال له فرعون . .. فأراد ... فأغرقن_ه و من معه جميعًا

در داستان هلاكت فرعون، همواره شخص فرعون به عنوان عنصر اصلى جريان كفر، به صورت ضمير مفرد و جدا از مجموعه يارانش ذكر شده است و اين بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 -

59 - 3،5،9

3- كفر و ستم ، باعث سقوط و هلاك ملتّ ها است .

و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا

5- اِعراض از آيات الهى و نشنيده انگاشتن آن و غفلت از گناهان گذشته خويش ، ستم ، و موجب سقوط و نابودى امّت ها است .

و من أظلم . .. و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا

مراد از ظلم در {لم ا ظلموا} _ به دليل ارتباط اين آيه با آيات قبل _ همان امورى است كه در آيه پنجاه و هفت بيان شد.

9- هلاكت جوامع ، نتيجه تداوم يافتن ستم پيشگى آنان و سود نبردن از مُهلت ها است .

تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا و جعلنا لمهلكهم موعدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 6

6- مترفان و ستمگران جامعه ، عامل نابودى تمدن ها و هلاكت افراد جامعه

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة . .. ارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

مخاطبان اين آيات، گروه خاصى از مردم اند; زيرا خداوند در توصيف آنان دو صفت ستمگرى و تنعّم را مطرح ساخته است و اين دو صفت نوعاً در قشر خاصى از جامعه وجود دارد و بيشتر مردم نه ظالم اند و نه مترف.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 3

3 - تكذيب پيامبران الهى ، عامل هلاكت و زوال جوامع بشرى

فكذّبوهما فكانوا من المهلكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 10

10- كفرپيشگى ، از عوامل عمده نابودى ملت ها

دمّر اللّه عليهم و للك_فرين أمث_لها

وصف كفر

در {للكافرين}، بيانگر اين نكته است كه كفر، عامل اصلى نابودى ملت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 1

1 - تاريخ ، شاهد نابودى بسيارى از ملت هاى توان مند ، به خاطر كفر و شرك آنان

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا

{قرن} به معناى امت و گروهى از مردم است كه در يك زمان قرار دارند.

عوامل هلاكت امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 3 - 2

2 - خوى سركشى ، تكبر ، حق ناپذيرى و ستيزه جويى ، عامل نابودى بسيارى از امت ها و ملت هاى گذشته

بل الذين كفروا فى عزّة و شقاق . كم أهلكنا من قبلهم من قرن

آيه شريفه، درصدد بيان اين حقيقت است كه آنچه موجب ايمان نياوردن كافران صدراسلام شد، همان سبب كفر بسيارى از امت ها و ملت هاى گذشته گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 2

2- ستم گرى و كفر برخى از جوامع پيشين ، مايه هلاكت آنان با عذاب ويران كننده الهى است .

أهلكن_هم لمّا ظلموا

مراد از ظلم در {ظلموا} _ به قرينه آيات قبل _ اِعراض از آيات خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 3،4

3- دشمنى با حق و سرسختى در برابر آن ، مايه هلاكت بسيارى از جوامع و تمدن هاى پيشين

و تنذر به قومًا لدًّا . و كم أهلكنا قبلهم من قرن

وصف {لدّاً}

بر شدت سرسختى و خصومت دلالت دارد، بيان هلاكت جوامع به دنبال مطرح ساختن سرسختى مردم عصر بعثت، نشان از تأثير بسزاى اين خصلت در نابودى اقوام پيشين دارد.

4- هلاكت اقوام و تمدن هاى بسيارى در طول تاريخ در اثر خيره سرى در مقابل حق ، نشانگر واقعيت داشتن انذار هاى قرآن است .

و تنذر به . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

طرح مسأله نابودى جوامع در طول تاريخ (در پى بيان وظيفه پيامبر(ص) در انذار مردم لجوج به وسيله قرآن) هشدارى به مردم عصر بعثت و ديگر عصرها است كه ايستادگى و سرسختى در برابر حق، عواقب زيانبار و تباه كننده اى براى جوامع در پى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 2

2 - ظلم و بى دادگرى ، عامل اصلى هلاكت جوامع پيشين و باعث گرفتار شدن آنها به عذاب خشم الهى ( استيصال )

و كأيّن من قرية أمليت لها و هى ظالمة ثمّ أخذتها

عوامل هلاكت اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 29 - 5

5 - كشته شدن مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) به دست مردم ، موجب هلاكت آنان شد .

قيل ادخل الجنّة . .. إن كانت إلاّ صيحة وحدة فإذا هم خ_مدون

عوامل هلاكت برگزيدگان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 11

11 _ كردار سفيهانه گروهى از همراهان موسى در ميعادگاه مناجات ، عامل نزول عذاب الهى و به هلاكت رساندن همه آنان شد .

أتهلكنا بما

فعل السفهاء منا

گفته شده مراد از كردار سفيهانه برخى از همراهان موسى، تقاضاى رؤيت خدا با چشم بوده است.

عوامل هلاكت پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 4

4_ فسادپيشگى فرزند نوح ، موجب هلاكت وى در حادثه طوفان

فكان من المغرقين . .. إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

عوامل هلاكت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 8

8- هلاكت و بدبختى جوامع بشرى ، بازتاب زشت كارى و رفتار نامناسب خود آنها است .

الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء فأغرقن_هم أجمعين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند دو عامل (تكذيب آيات الهى و سوء پيشينه) را موجب هلاكت برشمرد و هر دو عامل را به خود انسان نسبت داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 7

7 _ تكذيب آيات خداوند و نپذيرفتن دعوت انبيا ، در پى دارنده سقوط و نابودى جوامع بشرى

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 5

5 - نقش سردمداران كفر و فساد در هلاكت و بدبختى تمامى جامعه

أنّا دمّرن_هم و قومهم

ضمير {هم} به گروه هاى نُه گانه بازمى گردد كه طرح ترور شبانه صالح و خانواده اش را ريخته بودند. و از اين كه نام آنان به صورت مجزا و مقدم بر نام قومشان ياد شده است، مطلب فوق استفاده مى شود.

عوامل هلاكت

جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 5

5 _ ارتكاب ظلم و گناه در عين آگاهى، موجب هلاكت جامعه مى شود.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

جمله {و أهلها غافلون}، يعنى خداوند جامعه ستمكارى را كه اهل آن از تعاليم انبيا غافل بوده اند و پيام آنان را دريافت نكرده باشند، هلاك نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 1،6

1- فسق و گناهِ برخورداران از مكنت و ثروتمندان هر جامعه ، عامل هلاكت و نابودى آن جامعه است .

و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها

{مترف} از واژه {ترفه} گرفته شده و {ترفه} هم به معناى روزى و نعمت فراوان است (مفردات راغب).

6- افزايش تعداد مترفان و ثروتمندان فاسق و تبهكار در جامعه ، از عوامل هلاكت و نابودى آن جامعه براساس سنت هاى خداوند

و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها

برخى برآنند {أمرنا} به معناى {كثرنا} (فزونى داديم) است (مفردات راغب) كه بر اساس آن، مراد از {أمرنا مترفيها} افزايش مترفان در جامعه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 1،5،10

1- جوامع و ملت هاى بسيارى پس از دوران نوح ( ع ) در نتيجه فسق و گناه و به اراده خداوند نابود شدند .

ففسقوا . .. و كم أهلكنا من القرون

{قرن} (مفرد قرون) به معناى قومى است كه نزديك به يك زمان و در يك عصر زندگى مى كنند (مفردات راغب).

5- بسيارى از جوامع

و ملل پس از حضرت نوح ( ع ) بر اثر وجود مترفان فاسق و تبهكار در ميان آنان ، به هلاكت و نابودى دچار شدند .

و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها . .. و كم أهلكنا من القرون من

10- گناه ، عامل اصلى هلاكت جوامع بشرى است .

كم أهلكنا من القرون . .. و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا

عوامل هلاكت دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 4

4 _ جنگاوران مؤمن ، در عرصه نبرد ، مجارى تحقق اراده خدا ( پيروزى قواى اسلام و مرگ و ذلت دشمنان ) هستند .

يعذبهم اللّه بأيديكم و يخزهم و ينصركم عليهم

خداوند پس از فرمان جنگ با دشمنان، نابودى و شكست آنان و پيروزى مؤمنان را به خود نسبت داد _ با آنكه همه آنها نتيجه همان جنگ بود _ از اين مطلب استفاده مى شود كه اراده خدا در مورد انسانها، از راه افعال خود آنان تحقق مى پذيرد.

عوامل هلاكت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 5

5 - هلاكت دنيوى و آتش دوزخ ، پى آمد حكومت هاى مستكبر ، ستمگر و فاسد ( چونان فرعونيان )

إنّهم كانوا قومًا ف_سقين . .. إنّه لايفلح الظ_لمون ... و استكبر هو ... و جعلن_هم

عوامل هلاكت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 2

2 - هلاكت و نابودى فرعون و اشراف حكومت او ، در نتيجه تكذيب رسولان الهى (

موسى و هارون )

فكذّبوهما فكانوا من المهلكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 5

5 _ خداوند ، فرعون و قومش را به خاطر تكذيب آيات الهى ، دچار هلاكتى سخت و شگفت آور كرد .

الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) به معناى هلاك و نابودى كردن است و {تدميراً} _ كه مفعول مطلق براى {دمّرنا} است _ براى تأكيد معناى هلاكت و نوع شگفت آور آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 14

14 - توطئه ها و نيرنگ هاى فرعون عليه موسى ( ع ) ، سرانجام به زيان و نابودى او انجاميد .

و ما كيد فرعون إلاّ فى تباب

{تباب} به معناى خسارت و هلاكت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 6

6 - خداوند ، فرعون را به دليل تكذيب رسالت و معجزه موسى ( ع ) و عصيانگرى و ادعاى ربوبيت ، هلاك ساخت .

فكذّب و عصى . .. فقال أنا ربّكم الأعلى . فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى

مى توان گفت: فاء در {فأخذه اللّه}، كيفر را بر تمام كارهاى فرعون كه در آيات قبل آمده بود، تفريع كرده است.

عوامل هلاكت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 5

5 - شكافته شدن دريا ، موجب غرق شدن و به هلاكت رسيدن فرعونيان شد .

و إذ فرقنا بكم البحر فأنجينكم و أغرقنا ءال فرعون

تفريع جمله {أنجيناكم} بر {فرقنا} به وسيله

حرف {فاء} مى رساند كه سبب نجات بنى اسرائيل شكافته شدن دريا بود و از آن جا كه {أغرقنا} بر {أنجيناكم} عطف شده، معلوم مى شود: زمينه غرق شدن فرعونيان نيز همان شكاف دريا بوده است; يعنى، فرعونيان با ديدن معبر در ميان دريا به تعقيب بنى اسرائيل پرداختند كه شكاف بسته شد و آنان به هلاكت رسيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 7

7 _ تكذيب آيات الهى و بى اعتنايى به آنها سبب هلاكت و غرق شدن فرعونيان در دريا شد .

فأغرقنهم فى اليم بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

حرف {باء} در {بأنهم كذبوا} سببيه است و مى رساند كه تكذيب آيات و بى اعتنايى به آنها سبب انتقام الهى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 12

12 _ صبر و مقاومت بنى اسرائيل زمان موسى در برابر ستمگرى هاى فرعون ، موجب تحقق وعده الهى بر پيروزى آنان و نابودى دشمنانشان

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل بما صبروا

حرف {باء} در {بما صبروا} سببيه است و {ما}، مصدريه. يعنى: {تمت ... بسبب صبرهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 79 - 4

4 - نابودى فرعونيان و متلاشى شدن نظام حكومتى آنان ، از پى آمد هاى متابعت آنان از فرعون بود .

فغشيهم . .. و أضلّ فرعون قومه و ما هدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 5

5 _ خداوند ، فرعون

و قومش را به خاطر تكذيب آيات الهى ، دچار هلاكتى سخت و شگفت آور كرد .

الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) به معناى هلاك و نابودى كردن است و {تدميراً} _ كه مفعول مطلق براى {دمّرنا} است _ براى تأكيد معناى هلاكت و نوع شگفت آور آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 6

6 - مايه افتخار و اقتدار فرعونيان ، عامل هلاكت و نابودى ايشان

و ه_ذه الأنه_ر تجرى من تحتى . .. انتقمنا منهم فأغرقن_هم

عوامل هلاكت قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 2

2 - هلاكت قارون ، بازتاب طغيان و رفتار ظالمانه وى با مردم خويش بود .

إنّ ق_رون كان من قوم موسى فبغى عليهم . .. فخسفنا به و بداره الأرض

برداشت ياد شده با توجه به تفريع {فخسفنا} بر {فبغى عليهم} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 16

16 - ناسپاسى در برابر نعمت هاى الهى ، عامل هلاكت قارون و فرورفتن با خانه اش در كام زمين

فخسفنا به و بداره الأرض . .. ويكأنّه لايفلح الك_فرون

عوامل هلاكت قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 5

5- جرم پيشگى ، عامل هلاكت قوم { تبّع } و اقوام هلاك شده قبل از آن

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم أهلكن_هم إنّهم كانوا مجرمين

عوامل هلاكت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 4

4_ قوم ثمود بر اثر نافرمانى خداوند ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لثمود

توضيحِ كلمه {بُعداً} در آيه 60 ذيل برداشت شماره 5 آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 8

8 - بيدادگرى جامعه پس از نوح ، عامل نابود شدن آنان با عذاب قهر الهى

فبعدًا للقوم الظ_لمين

به كارگيرى اسم ظاهر (القوم الظالمين) به جاى ضمير (لهم) بيانگر اين نكته است كه جامعه پس از نوح، به جهت آن كه مردمى ستم كار بودند، گرفتار عذاب الهى شده و از بين رفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 2

2 - هلاكت قوم ثمود ، بازتاب ظلم و حق ستيزى خود آنان

فتلك بيوتهم خاوية بما ظلموا

قيد {بما ظلموا} بيان علت هلاكت قوم ثمود است; يعنى، آنان بدان سبب كه ستم كردند. .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 4

4 - صاعقه فراگير و نيرومند ، عامل نابودى قوم ثمود

فأخذتهم الص_عقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 51 - 4

4 - شرك در ربوبيت خداوند ، عامل نابودى قوم ثمود *

و أنّه هو ربّ الشعرى . .. و ثموداْ فما أبقى

بيان هلاكت قوم ثمود _ در پى تأكيد بر ربوبيت يگانه خدا _ مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه شرك در ربوبيت، ريشه ظلم و طغيان قوم ثمود و هلاكت

آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 5 - 2

2 - تكذيب قيامت ، عامل هلاكت قوم ثمود

كذّبت ثمود . .. فأُهلكوا بالطاغية

عوامل هلاكت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 5

5_ قوم عاد ، بر اثر كفر و نافرمانى خدا و پيامبران ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

{بُعداً} (هلاك گشتن يا دور شدن) مفعول مطلق براى فعل محذوف (ليبعد) است: ألا ليبعد قوم عاد بعداً. و از آن جا كه قوم عاد به هلاكت رسيدند و از رحمت او محروم شدند مى توان گفت، مرادْ عذاب در آخرت و دورى از رحمت او در آن سراست و نيز محتمل است {ألا بُعدًا ...} _ چنان چه زمخشرى گفته _ بيانگر استحقاق دورى و هلاكت باشد; يعنى، [قوم عاد هلاك گشتند و از رحمت او محروم شدند ]بدانيد آنان مستحق آن كيفر و سزاور چنين عقوبتى بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 8

8 - بيدادگرى جامعه پس از نوح ، عامل نابود شدن آنان با عذاب قهر الهى

فبعدًا للقوم الظ_لمين

به كارگيرى اسم ظاهر (القوم الظالمين) به جاى ضمير (لهم) بيانگر اين نكته است كه جامعه پس از نوح، به جهت آن كه مردمى ستم كار بودند، گرفتار عذاب الهى شده و از بين رفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 1

1 - هلاكت قوم

عاد ، به اراده الهى و در پى تكذيب رسالت هود ( ع ) از سوى آنان بود .

فكذّبوه فأهلكن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 50 - 4

4 - شرك در ربوبيت خداوند ، عامل نابودى قوم عاد *

و أنّه هو ربّ الشعرى . و أنّه أهلك عادًا الأُولى

بيان هلاكت قوم عاد _ در پى تأكيد بر ربوبيت يگانه خدا _ مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه شرك در ربوبيت، ريشه ظلم و طغيان قوم عاد و هلاكت آنان، بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 6 - 2

2 - تكذيب قيامت ، عامل هلاكت و نابودى عاديان

كذّبت ثمود و عاد . .. و أمّا عاد فأُهلكوا بريح صرصر عاتية

عوامل هلاكت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 4

4- جرم و تبه كارى قوم لوط ، عامل هلاكت و عذاب آنان شد .

قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 53 - 4

4 - عذاب الهى ، باعث پرتاب شدن شهر هاى قوم لوط ، به طرف بالا و سپس سقوط و هلاكت آنها

و المؤتفكة أهوى

{أهوى} معادل {أسقط} (فرو افكند) است.

عوامل هلاكت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 4

4 - تكذيب نوح ( ع ) از سوى قوم وى ، موجب هلاكت

آنان شد .

قال ربّ إنّ قومى كذّبون . .. ثمّ أغرقنا بعد الباقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 6،8

6 - قوم نوح ، به دنبال قبول نكردن رسالت نوح ( ع ) دچار سيلى عظيم و بنيان كن شدند و به هلاكت رسيدند .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه . .. فأخذهم الطوفان

{طوفان} هر حادثه اى را مى گويند كه انسان را احاطه كند. اين واژه در {آب فراوان (سيل)} متعارف شده است (مفردات راغب).

8 - گرفتار شدن قوم نوح به سيلى عظيم و در نتيجه به هلاكت رسيدن ، پيامد مداومت آنان به شرك و قبول نكردن دعوت نوح بود .

و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه . .. فأخذهم الطوفان و هم ظ_لمون

به قرينه مقام، مراد از ظلمى كه به قوم نوح نسبت داده شده است، ممكن است ظلم اصطلاحى نباشد و بلكه شرك و مداومت بر آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 1

1 - قوم نوح ، از پيشين ترين اقوام هلاك شده بشر در نتيجه فسق و گناه

و قوم نوح من قبل إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

عوامل هلاكت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 4

4 - هلاكت جوامع كفرپيشه و تكذيب گر تاريخ ، نتيجه عملكرد خود آنها و پس از اتمام حجت الهى بر آنان

ثمّ أرسلنا . .. بأي_تنا و سلط_ن مبين ... فكذّبوهما فكانوا من المهلكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون

- 23 - 64 - 3

3 - رفاه و برخوردارى كافران ، سبب ساز هلاكت و نگون بختى آنان است ، نه نشان سعادت و نيكبختى .

أيحسبون . .. نسارع لهم فى الخيرت ... حتّى اذا أخذنا مترفيهم بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 6

6 - هلاك و عذاب كافران ، نتيجه عملكرد خود ايشان

و ما أهلكنا من قرية . .. و ما كنّا ظ_لمين

عوامل هلاكت مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 4

4 - هلاكت جوامع كفرپيشه و تكذيب گر تاريخ ، نتيجه عملكرد خود آنها و پس از اتمام حجت الهى بر آنان

ثمّ أرسلنا . .. بأي_تنا و سلط_ن مبين ... فكذّبوهما فكانوا من المهلكين

فلسفه تأخير هلاكت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 129 - 8

8 - مصالح بشر و تدبير امور امت ها از سوى خداوند ، دليل نابود نكردن فورى مخالفان در دنيا است .

كلمة سبقت من ربّك

كلمه {ربّ} گوياى مطلب ياد شده است.

فلسفه هلاكت اقوام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 1

1_ خداوند ، هيچ گاه ظالمانه و بدون دليل جوامع بشرى را به عذاب هاى دنيوى گرفتار نساخته و نخواهد ساخت .

و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم

حرف {باء} در {بظلم} براى ملابست است. براين اساس جمله {ما كان ...} چنين معنا مى شود: هرگز خداوند مردم آباديها را از سر ظلم به هلاكت نمى

رساند. نسبت دادن هلاكت به آباديها، گوياى اين نكته است كه مراد از هلاكت، هلاكت دنيوى و عذاب استيصال است.

فلسفه هلاكت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 6 - 2

2- عذاب و هلاكت اقوام پيشين ، به خاطر ايمان نياوردن به معجزات الهى بود .

فليأتنا ب_اية . .. ماءامنت قبلهم من قرية أهلكن_ها

قانونمندى هلاكت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 4

4 _ هلاكت و نابودى اقوام و ملت ها از سوى خداوند ، همواره پس از اتمام حجت و ارائه طريق است .

و كلاًّ ضربنا له الأمث_ل و كلاًّ تبّرنا تتبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 22 - 5

5 - مجازات ملت هاى نيرومند و متمدن گذشته ، پس از اتمام حجت از سوى رسولان الهى

ذلك بأنّهم كانت تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت فكفروا فأخذهم اللّه

قانونمندى هلاكت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 16 - 3

3- بعثت پيامبران و هلاكت جوامع ستمگر و دين ستيز ، براساس هدف دارى نظام هستى است .

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة . .. و ما خلقنا السماء والأرض و ما بينهما ل_عبين

يادآورى هدفمندى جهان _ پس از ذكر هلاكت اقوام ستمگر _ مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه وقتى جهان هدفمند بود، هلاكت اقوام ستم پيشه نيز جزئى از هدف دارى و بازيچه نبودن هستى خواهد بود.

قدرت بر هلاكت كافران

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 8

8 - سوگند خداوند به سپيده دم ، شب هاى ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، براى تأكيد بر دارا بودن توان اجراى تهديدات خويش و نابود ساختن كافران

و الفجر . .. ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

ممكن است مراد از سوگندها، تأكيد بر قدرت خداوند بر نابود ساختن مخالفان پيامبر(ص) باشد; در اين صورت جواب قسم محذوف خواهد بود. گفتنى است كه جواب قسم در احتمال ديگر، آيه چهاردهم اين سوره است كه مراقبت شديد خداوند را مطرح كرده است.

قوم عاد و هلاكت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 2

2 - عبرت نگرفتن قوم عاد ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ( ع )

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. فهل من مدّكر . كذّبت عاد

با توجه به اين كه مؤخّر آمدن ذكر قوم عاد، دليل تقدم تاريخى قوم نوح بر آنان مى باشد; تكذيب انبيا از سوى آنان، نشان مى دهد كه آن قوم از سرگذشت قوم نوح عبرت نگرفته بودند.

كيفر هلاكت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 8

8 - خداوند ، بر قوم ثمود به جهت كشتن ناقه ، عذابى فراگير نازل كرده ، اعضاى بدن آنان را از هم متلاشى ساخت .

فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم

اطلاق {دمدمة} _ كه بر پوشاندن و فراگيرى دلالت دارد _ بر هلاكت ثموديان، به جهت آن بود كه خداوند، آنان را با عذاب و

هلاكت پوشاند (مقاييس). جمله {دمدمت الشىء} _ كه گاهى با حرف {على} و گاهى بدون آن استعمال مى شود (قاموس) _ زمانى كار برد دارد كه چيزى را به زمين كوبيده و آن را شكسته و قطعه هاى آن را پراكنده سازند. (صحاح اللغة)

كيفيت هلاكت اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 11،12

11_ كفرپيشگان قوم شعيب ، بر اثر عذاب الهى به رو بر زمين افتادند و هلاك گشتند .

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{جثوم} (مصدر جاثمين) به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى آن را به معناى فرو افتادن بر سينه دانسته اند (لسان العرب).

12_ صيحه و غرشى كه مردم مدين را فرا گرفت ، توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از آنان سلب كرد .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{فى ديارهم} متعلق به {جاثمين} است و دلالت بر اين دارد كه: قوم شعيب در خانه هايشان به هلاكت رسيدند. بيان اين معنا حكايت از آن دارد كه صيحه و غرّش مهيب، آن چنان بود كه مردم مدين نتوانستند از خانه ها _ كه طبعاً آدمى در اين موارد آن را ترك مى كند _ بيرون آيند.

كيفيت هلاكت دشمناندين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 3

3- توطئه كنندگان عليه دين الهى ، در داخل خانه هاى خود با فرو ريختن سقف خانه ها بر روى آنان ، به هلاكت رسيدند .

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم من القواعد فخّر عليهم السقف

من فوقهم

ذكر قيد {من فوقهم} پس از بيان {فخر عليهم السقف} (سقف بر آنها فرو ريخت) با اينكه ريزش سقف همواره از بالاست، مى تواند براى بيان اين منظور باشد كه آنان در داخل خانه هاى خود، زير آوار مدفون شدند.

گواهان هلاكت قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 7

7 - تنها خداوند ، شاهد فرورفتن قارون و خانه اش در كام زمين بود .

فما كان له من فئة . .. من دون اللّه

{من دون اللّه} استثنا از {من فئة} است; يعنى، در آن لحظه كسى جز خدا حضور نداشت.

محدوده نجات از هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 2

2- رهايى انسان از مهلكه اى ، ايمنى بخش هميشگى وى از قهر الهى نخواهد بود .

نج_ّكم إلى البرّ . .. أفأمنتم أن يخسف بكم جانب البرّ

محمد(ص) و هلاكت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 2

2_ خداوند ، گوشه هايى از سرگذشت اقوام به هلاكت رسيده و آبادى هاى تخريب شده با عذاب را براى پيامبر ( ص ) گزارش مى كرد .

ذلك من أنباء القرى نقصه عليك

منشأ هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 9

9- خداوند ، پيش آورنده زمينه ها و عامل هاى تصميم گيرى خود انسان در گام نهادن به خطرات

أم أمنتم أن يعيدكم فيه . .. فيرسل عليكم

آوردن فعل متعدى {يعيد} و {يرسل} _ كه فاعل

آنها خداوند است _ حكايت از آن دارد كه خداوند، مقدمه و زمينه هاى رفتن به سمت خطر را فراهم مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 34 - 2

2 - سلامت و نابودى انسان در پهنه طبيعت ، در گرو مشيت الهى است .

إن يشأ . .. يوبقهنّ

منشأ هلاكت اصحاب فيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 3

3 - وابستگى سركوب اصحاب فيل به خداوند ، امرى روشن و بى نياز از تأمل و برهان

ألم تر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 2 - 5

5 - خداوند ، با از ميان بردن سپاه ابرهه ، راه هاى كوچ زمستانى و تابستانى قريش را امنيت بخشيد .

إيل_فهم رحلة الشتاء و الصيف

منشأ هلاكت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 2

2- هلاكت قوم { تبّع } و اقوام پيش از آن ، به اراده و خواست خداوند

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم أهلكن_هم

منشأ هلاكت امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 2

2- تحولات تاريخ و نابودى جوامع و تمدن ها ، وابسته به اراده خداوند است .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

منشأ هلاكت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 5

5- تحولات تاريخ و نابود شدن جوامع و تمدن

ها ، وابسته به اراده الهى است .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 31 - 3

3 - حاكميت اراده خدا ، در شكل گيرى و نيز نابودى جوامع بشرى

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

منشأ هلاكت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 5

5 - باور نداشتن رسالت صالح ( ع ) و بى اعتمادى به هشدار هاى او در مورد ناقه و آب شرب آن ، مايه اقدام بى پرواى قوم ثمود به از ميان بردن ناقه شد .

فكذّبوه فعقروها

منشأ هلاكت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 58 - 3

3 - خداوند ، پديدآورنده زمينه زوال و نابودى ظالمان به وسيله افكار و تصميم گيرى هاى خود آنان

فأخرجن_هم من جنّ_ت . .. و كنوز و مقام كريم

تصميم فرعونيان مبنى بر تعقيب بنى اسرائيل، در ظاهر طرح و برنامه خود آنان بود; اما از آن جا كه خداوند زمينه هاى چنين تصميم هلاكت بارى را پديد آورده بود، خروج فرعونيان را فعل خود قلمداد كرده است.

منشأ هلاكت قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 2

2- هلاكت قوم { تبّع } و اقوام پيش از آن ، به اراده و خواست خداوند

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم أهلكن_هم

منشأ هلاكت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 -

17 - 10

10 - عذاب و هلاكت قوم ثمود ، ره آورد عملكرد خود آنان

فأخذتهم ص_عقة العذاب . .. بما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 51 - 1

1 - نابودى قوم ثمود ، به اراده خداوند

و أنه أهلك . .. و ثموداْ فما أبقى

منشأ هلاكت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 50 - 1

1 - هلاكت و نابودى نخستين نسل قوم عاد ، به اراده خداوند

و أنّه أهلك عادًا الأُولى

تعبير {عاداً الأولى}، مى تواند بيانگر اين باشد كه قوم عاد، داراى نسل هاى متعدد در تاريخ بوده اند و نسل نخستين آنان نابود شده است.

منشأ هلاكت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 1

1 - قوم نوح ، قومى هلاك شده به اراده خداوند ، قبل از عاد و ثمود

و أنّه أهلك عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح من قبل

منشأ هلاكت گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 18 - 1

1 - مجرمان ، محكوم به هلاكت و نابودى از سوى خداوند

ألم نهلك الأوّلين . .. كذلك نفعل بالمجرمين

منشأ هلاكت مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 59 - 3

3 - قدرت خدا بر حاكميت بخشيدن به مستضعفان زمين و به اضمحلال كشاندن مستكبران

فأخرجن_هم من . .. و أورثن_ها بنى إسرءيل

منشأ هلاكت همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 7

7 - فرو گذاشتن همسر لوط در ميان قوم محكوم به عذاب ، براساس تقدير الهى و برنامه از پيش تعيين شده

قدّرن_ها من الغ_برين

{غبور} (مصدر {غابرين}) به معناى باقى ماندن است; يعنى، ما مقدر كرديم كه همسر لوط از جمله باقى ماندگان باشد.

موانع هلاكت حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 129 - 9

9 - سنت استمرار زندگى بشر بر روى زمين تا مدتى مشخص ، ناسازگار با نابود كردن فورى همه حق ستيزان

و لولا كلمة سبقت من ربّك لكان لزامًا و أجل مسمًّى

{أجل} به معناى تمام مدت و يا پايان آن است (لسان العرب) و {أجل مسمّى} عطف بر {كلمة} است; يعنى، لولا كلمة و أجل مسمّى. ... دراين كه مراد از {كلمة} و {أجل} دو چيز مستقل است، يا دو تعبير از يك حقيقت اند، صاحب نظران گفته هايى مطرح كرده اند: يكى از احتمالات اين است كه مراد از {كلمة}، سخن خداوند هنگام هبوط آدم است كه فرمود: {لكم فى الأرض مستقر و متاع إلى حين} (بقره/ 36). مراد از {أجل} در اين احتمال، پايان عمر دنيا است برداشت ياد شده بر اساس اين احتمال است.

موجبات هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 26 - 4،5،7

4 _ كافران با پرهيز از گوش فرا دادن به قرآن و جلوگيرى مردم از آن، ناخودآگاه خود را به هلاكت مى افكنند.

و إن يهلكون إلا أنفسهم و ما يشعرون

5 _ فاصله گرفتن از قرآن و پيامبر(ص)

و بازداشتن مردم از گرايش به آنها، سقوط و هلاكت است.

و هم ينهون عنه و ينئون عنه و إن يهلكون إلا أنفسهم

7 _ ترفندهاى كافران براى مبارزه با قرآن و پيامبر(ص)، بى ثمر و موجب هلاكت خود آن ها مى شود.

و هم ينهون عنه و ينئون عنه و إن يهلكون إلا أنفسهم

صدر آيه بيان مبارزه كافران با اسلام و قرآن است. لذا جمله {إن يهلكون} مى تواند ناظر به اين نكته باشد كه سرانجام اين مبارزه شكست و هلاكت خود آنان است، نه قرآن و اسلام.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 5

5 _ ظلم موجب نابودى و هلاكت اقوام است.

هل يهلك إلا القوم الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 13،16،18

13 _ آدمى با اعمال، خويش خود را محروم از خير و ثواب مى سازد و به ورطه هلاكت و تباهى مى اندازد.

أن تبسل نفس بما كسبت

{بسل} به معنى منع و حبس است و نتيجه آن هلاكت و تباهى است. در لسان العرب آمده است: {أبسلت فلانا إذا أسلمته للهلكة}.

16 _ بازيچه قرار دادن دين موجب تباهى و محروميت از خير و ثواب مى شود.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا . .. و ذكر به أن تبسل نفس

در آيه قبل سخن از بازيگرى با دين بود و جمله {ذكر به . .. } در مقام هشدار و بيان نتيجه كار آنان است.

18 _ كسانى كه با اعمال نارواى خود، خويشتن را تباه و محروم از خير نموده اند، هيچ دوست و ياور

و شفيعى در بين مخلوقات نخواهند داشت.

أن تبسل نفس بما كسبت ليس لها من دون الله ولى و لا شفيع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 6

6 _ مسير حركت قافله تجارى قريش نامعلوم براى مسلمانان و به دور از دسترسى آنان به هنگام حضورشان در منطقه بدر

و الركب أسفل منكم

نكره آوردن كلمه {أسفل} در مقابل معرفه آوردن {العدوه}، مى تواند مشعر به برداشت فوق باشد. ناآگاهى مسلمانان به جايگاه قافله، تمهيدى بوده است از جانب خدا براى {ليقضى اللّه}. يعنى اگر مسلمانان از مسير حركت تجارى قريش آگاه بودند به سوى آنان مى شتافتند و در نتيجه جنگ بدر رخ نمى داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 7

7- ناسپاسى نعمت ها موجب هلاكت و سرنوشت شوم است .

ألم تر إلى الذين . .. و أحلّوا قومهم دار البوار

موجبات هلاكت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 6،9،15

6 _ هلاكت، سرانجام مبارزه با حق (اعراض، تكذيب و استهزاى آن)

ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين. فقد كذبوا بالحق ... ألم يروا كم أه

9 _ كفر موجب هلاكت بسيارى از جوامع گذشته، در عين قدرتمندتر بودن آنها از كافران عصر پيامبر(ص)

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض ما لم نمكن لكم

15 _ تكذيب آيات الهى، گناه و موجب هلاكت و نابودى است.

و ما تأتيهم من ءاية . .. فأهلكنهم بذنوبهم

كاربرد عنوان {ذنوب} در مورد تكذيب كنندگان آيات

روشن مى سازد كه تكذيب از مصاديق {گناه} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 6،7

6- ستم پيشگى موجب هلاكت و كيفر الهى در دنياست .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. و ضربنا لكم الأمثال

7- ظلم به نفس در پى دارنده هلاكت و كيفر الهى در دنيا

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. و ضربنا لكم الأمثال

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه: مقصود از {ظلموا أنفسهم} ظلم به نفس باشد نه ظلم به ديگران چنان كه از ظاهر آن به دست مى آيد.

موجبات هلاكت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 8 - 3

3 _ هلاكت فورى كافران و پايان مهلت آنان، در صورت نزول محسوس فرشتگان به عنوان معجزه بر پيامبر(ص)

و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر ثم لا ينظرون

نجات از هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 8

8 _ نجاتبخش نبودن قدرت و تمكن مادى از هلاكت و قهر الهى

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

نجات مشركان از هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 7

7 _ خداوند در عين قدرت بر عذاب و نابودى مشركان، آنان را از مهلكه ها نجات مى دهد.

قل الله ينجيكم ممنها و من كل كرب . .. قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا

نعمت هلاكت دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- طه - 20 - 80 - 12

12 - نجات از چنگال دشمن ستمگر و نابودى او ، اعطاى مكتب و برنامه زندگى و تأمين ارزاق ، از بزرگ ترين نعمت هاى الهى است .

أنجين_كم . .. وعدن_كم ... نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

امتنان به بنى اسرائيل در قالب سه نوع نعمت در آيه بيان شده است: نجات، اعطاى برنامه زندگى در طور (تورات) و تأمين رزق آنان. از اين رو معلوم مى شود كه اين سه امر، از نعمت هاى بزرگ الهى است.

نعمت هلاكت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 4

4 - نابودى ملت هاى كافر و ستم پيشه ، خود نعمتى الهى بر ساير انسان ها *

و أنّه أهلك . .. فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

در صورتى كه {آلاء} نظر به هلاكت قوم عاد، ثمود و. .. داشته و بر اين امور عنوان {آلاء} منطبق شده باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

نعمت هلاكت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 4

4 - نابودى ملت هاى كافر و ستم پيشه ، خود نعمتى الهى بر ساير انسان ها *

و أنّه أهلك . .. فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

در صورتى كه {آلاء} نظر به هلاكت قوم عاد، ثمود و. .. داشته و بر اين امور عنوان {آلاء} منطبق شده باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

وعده هلاكت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 3

3 - خداوند ، شكست و هلاكت كافران و مشركان حاكم

و جايگزين آنان شدن را ، به مؤمنان نيكوكار صدراسلام ، وعده كرده است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

وعده هلاكت كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 1

1- هلاكت و شكست كافران مكه و پيروزى مؤمنان ، وعده الهى

سأُوريكم ءاي_تى . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد

برداشت يادشده مبتنى براين است كه مقصود از {وعد} دراين آيه، غلبه مؤمنان و شكست كافران باشد.

وعده هلاكت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 3

3 - خداوند ، شكست و هلاكت كافران و مشركان حاكم و جايگزين آنان شدن را ، به مؤمنان نيكوكار صدراسلام ، وعده كرده است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض

وقت هلاكت اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 13

13_ كفرپيشگان قوم شعيب ، شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاهش به هلاكت رسيدند .

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{أصبحوا} مى تواند به معناى {دخلوا فى الصباح} (به صبح وارد شدند) باشد و نيز مى تواند به معناى {صاروا} (شدند و گشتند) باشد. بر اساس معناى نخست، جمله {فأصبحوا} دلالت مى كند كه هلاكت قوم شعيب در آغاز صبحدم بوده است و صيحه و غرش _ به قرينه {فاء} در {فأصبحوا} _ پيش از صبح; يعنى، در شب تحقق يافته است.

وقت هلاكت قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 -

82 - 1،3

1 - اطلاع يافتن مردم از فرو رفتن قارون با خانه اش در كام زمين در بامداد آن شب

و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس

3 - اقدام خداوند به نابود ساختن قارون ، در شب همان روز كه خود را با تجمل ويژه اش بر مردم نمايانده بود .

فخرج على قومه فى زينته . .. فخسفنا به ... و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس

قيد {بالأمس} (ديروز) در اين آيه، بيانگر مطلب ياد شده است.

وقت هلاكت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 9

9_ كفرپيشگان قوم ثمود ، شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاه به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

چنان چه {أصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصباح} باشد دلالت مى كند كه هلاكت آنان ، در صبحدم بوده است. در نتيجه صيحه و غرش _ به قرينه فاء در {فأصبحوا} _ پيش از صبح; يعنى در شب بر قوم ثمود نازل شده بود.

وقت هلاكت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 1

1 - قوم نوح ، قومى هلاك شده به اراده خداوند ، قبل از عاد و ثمود

و أنّه أهلك عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح من قبل

ويژگيهاى هلاكت اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 29 - 4

4 - عذاب و نابودى مردم انطاكيه ، بسيار سريع و به دور از انتظار آنان بود .

فإذا هم خ_مدون

برداشت ياد شده با توجه به

آمدن {إذا}ى فجائيه است.

هلاكت ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 1 - 2

2 - ابولهب ، مورد نفرين و تهديد خداوند ، به گرفتارى در هلاكت و فرجامى زيان بار

و تبّ

فاعل {تبّ}، ابولهب است و نفرين خداوند به شخص او تعلق گرفته است. از آن جا كه معناى حقيقى نفرين، درباره خداوند تصور ندارد; مراد تهديد و توبيخ خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 2 - 3

3 - ثروت ابولهب و جاه و مقامى كه كسب كرده بود ، او را از گرفتارى به هلاكت و ناكامى در تلاش هايش ، رهايى نبخشيد .

تبّت يدا أبى لهب و تبّ . ما أغنى عنه ماله و ما كسب

{أغنى عنه}; يعنى، منصرف ساخت و بازگرداند از او (برگرفته از نهايه ابن اثير). به قرينه آيه قبل و بعد، مراد بازداشتن از هلاكت و آتش جهنم است.

هلاكت اخروى بخيلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 11 - 4

4 - سقوط و هلاكت ثروتمندان بخيل در دنيا و آخرت ، گواه بى ثمر بودن ثروت و واهى بودن احساس بى نيازى آنان از پاداش هاى الهى است .

استغنى . .. و ما يغنى عنه ماله إذا تردّى

هلاكت اخروى مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 15 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى

عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 19 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 24 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 28 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 34 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 37 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين

، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 40 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 45 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 47 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 49 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

هلاكت اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 4 - 3

3 - كشته شدن و نابودى ، سزاوارترين فرجام براى اصحاب اخدود

قتل أصح_ب الأُخدود

روايات در اين اختلاف دارند كه قصه {اصحاب اخدود} در يمن اتفاق افتاده، يا حبشه و يا جاى ديگر؟ و اين كه درباره مسيحيان بوده، يا غير آنان؟ چنانچه اين قضيه مكرر انجام گرفته باشد، مى توان گفت: آيه شريفه، ناظر به موردى خاص نبوده; بلكه نظرى عام به تمام آنها دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 6 - 3

3 - اصحاب اخدود ، به دليل حضور بى رحمانه خود در مراسم سوزاندن مؤمنان و نشستن و نظاره كردن آن ، گرفتار نفرين خداوند و سزاوار قتل و نابودى شدند .

قتل أصح_ب الأُخدود . .. إذ هم عليها قعود

كلمه {إذ}، ظرف براى {قتل} و بيانگر نقش آن لحظه در استحقاق نفرين است.

هلاكت اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 190 - 2

2 - فرجام هلاكت بار مردم ايكه ، نمودى از سنت مستمر الهى در يارى رسانى به حق و سركوب باطل

فأخذهم عذاب يوم الظلّة . .. إنّ فى ذلك لأية

نشانه و مايه عبرت بودن سرگذشت مردم ايكه، در صورتى است كه تكرار نظاير آن همواره ممكن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 191 - 5

5 - هلاكت مردم ايكه با عذاب قهر الهى ، نمودى از عزت و شكست ناپذيرى خداوند است .

فأخذهم عذاب يوم الظلّة . .. و إنّ ربّك لهو

العزيز

هلاكت اصحاب رس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 38 - 1

1 _ خداوند ، قوم عاد ، ثمود و اصحاب رسّ را به خاطر تكذيب آيات و رسولان الهى درهم شكست و نابود ساخت .

و عادًا و ثمودا و أصح_ب الرّسّ و قرونًا بين ذلك كثيرًا

نصب كلمه هاى {عاداً}، {ثمودا} و {أصحاب الرسّ} به وسيله فعلى محذوف {دمّرنا} و {أهلكنا} مى باشد. گفتنى است علت هلاكت اقوام ياد شده، همان تكذيب است كه در آيات قبل در باره فرعونيان و قوم نوح آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 1،3

1 _ خداوند ، پيش از هلاكت تكذيب كنندگان موسى ( ع ) و اقوام نوح ، عاد ، ثمود و اصحاب رسّ براى اتمام حجت و عبرت آموزى آنان ، مثل هاى روشنگرانه اى زده بود .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا . .. و قوم نوح ... و عادًا و ثمودا و

3 _ همه مردمان عاد ، ثمود ، اصحاب رسّ و مردم دوران هاى بين اقوام ياد شده ، به خاطر تكذيب آيات خدا و رسولان او ، به شكل شگفت آورى درهم شكسته شده و نابود گرديدند .

و كلاًّ تبّرنا تتبيرًا

{تتبير} (مصدر {تبّرنا}) به معناى درهم شكستن و هلاك كردن است (لسان العرب). {تتبيراً} _ كه مفعول مطلق براى {تبّرنا} است _ نيز براى تأكيد معناى درهم شكستن و هلاك كردن و نوع شگفت آور آن است.

هلاكت اصحاب فيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

فيل - 105 - 1 - 8،9،11

8 - سركوب كردن اصحاب فيل ، نشانه قدرت خداوند

كيف فعل ربّك

9 - هشدار خداوند به مخالفان و حرمت شكنان كعبه و تهديد آنان به كيفرى نظير نابودى اصحاب فيل

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل

11 - عن أبى عبداللّه عن أبيه عن أبائه ( ع ) قال : لمّا ظهرت الحبشة باليمن وَجَّهَ يكسوم ملك الحبشة بقائدين من قُوّاده يقال لأحدهما أبرهة و الآخر أرباط فى عشرة من الفِيَلَةِ كلّ فيل فى عشرة آلاف لِهَدْم بيت اللّه الحرام . . . فقتل أبرهة أرباط و استولى على الجيش فلمّا قارب مكّة . . . أقبلت الطير الأبابيل فى منقار كلّ طائر حجر و فى رجليه حجران فكان الطائر الواحد يقتل ثلاثة من أصحاب أبرهة . . . و قد قصّ اللّه تبارك و تعالى نبأهم فقال سبحانه : ألم تر كيف فعل ربّك بأصحاب الفيل ;

امام صادق از پدرانش(ع) نقل كرده است: چون حبشيان بر يمن پيروز شدند، پادشاه حبشه به نام {يكسوم} دو نفر از فرماندهان خود به نام هاى {ابرهه} و {ارباط} را به همراه ده فيل _ كه همراه هر فيل ده هزار نيرو بود _ براى منهدم كردن خانه خدا [به مكّه] فرستاد . .. ابرهه، ارباط را به قتل رساند و خود مسلّط بر نيروها شد. پس چون به مكّه نزديك شد ... آن پرندگان پى درپى آمدند و در منقار هر يك از آنها، يك سنگ و در پاهايشان دو سنگ بود. هر پرنده اى سه نفر از اصحاب ابرهه را مى كشت ... خداى تبارك و تعالى داستان آنان را نقل

كرده، فرموده است: ألم تر كيف فعل ربّك بأصحاب الفيل}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 3 - 5

5 - { عن أبى مريم عن أبى جعفر ( ع ) قال سألته عن قول اللّه عزّوجلّ { و أرسل عليهم طيراً أبابيل . ترميهم بحجارة من سجّيل } قال : كان طير سافٌّ جاءهم من قِبَل البحر رؤوسهم كأمثال رؤوس السباع و أظفارها كأظفار السباع من الطير مع كلّ طائر ثلاثة أحجار فى رجليه حجران و فى منقاره حجر فجعلت ترميهم بها حتّى جُدِّرَتْ أجسادهم فقتلهم [ فقتلتهم خل ] بها . . . ;

ابى مريم گويد: از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و أرسل عليهم طيراً أبابيل . ترميهم بحجارة من سجّيل} سؤال كردم حضرت فرمود: پرندگانى كه در سطح پايين پرواز مى كردند از جانب دريا به سوى آنان آمدند. سرهاى آنها مثل سرهاى درندگان و چنگال هاى آنها نيز مثل چنگال هاى پرندگان درنده بود و با هر پرنده سه سنگ [بود]; دو سنگ در پاهايش و سنگى در منقارش با آن سنگ ها [سپاه ابرهه] را هدف قرار مى دادند تا اين كه در بدن هاى آنان آبله پديدار شد كه با همان سنگ ها آنان را نابود كردند}.

هلاكت اقليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 14

14 - نابود شدن اقليت غيرمشرك به هنگام نزول عذاب بر اقوام مشرك پيشين

فانظروا كيف كان ع_قبة . .. كان أكثرهم مشركين

هلاكت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 70 - 7

7 _ هلاكت امت هاى كفرپيشه گذشته تاريخ ، نمودى از قدرت خدا بر كيفر دنيوى منافقان و كافران هر عصر

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 2

2_ فساد و تبه كارى هاى امت هاى گذشته ، عامل گرفتارى آنان به عذاب و هلاكت

فلولا كان من القرون من قبلكم أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

عبارت {ممن أنجينا منهم} قرينه بر اين است كه مقصود از {القرون من قبلكم} امتهايى اند كه به عذابهاى الهى گرفتار شده و به هلاكت رسيده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 4،7

4- درخواست اقوام كافر و انبيا براى غلبه بر يكديگر ، نه تنها ثمرى براى كفار نداشت ، بلكه هلاكت دنيوى آنان را نيز به همراه داشت .

و استفتحوا و خاب كلّ جبّار عنيد

{خاب} در لغت به معناى {هلك} آمده است و به قرينه {استفتحوا} مراد از {خيبة} مى تواند هلاكت باشد.

7- درخواست انبيا براى غلبه بر كافران اقوام خويش ، به اجابت رسيد و آنان هلاك و نابود شدند .

و استفتحوا و خاب كلّ جبّار عنيد

عبارت {و خاب كلّ جبّار عنيد} مى تواند به منزله بيان اجابت درخواست پيروزى انبيا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 16

16- مردم عصر بعثت از كيفر هلاكت بار الهى نسبت به اقوام ستمگر پيشين آگاه بودند .

الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا

بهم و ضربنا لكم الأمثال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 4

4- كافران و روى گردانان از پذيرش آيات قرآن ، در خطر گرفتارى به سرنوشت هلاكت بار پيشينيان و ابتلا به عذاب هاى دنيوى

و إذا تتلى عليهم ءايتنا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 1،3،5

1 - خداوند جوامع و امت هاى بسيارى را در طول تاريخ هلاك و نابود كرده است .

كم أهلكنا قبلهم من القرون

{قرن} به معناى قوم و مردمى است كه در يك زمان زندگى مى كنند (مفردات راغب).

3 - هلاكت اقوام گذشته با عذاب الهى ، نمونه هايى بارز از جدى بودن تهديد هاى خداوند و راهنماى كافى براى مشركان عصر بعثت

أفلم يهد لهم كم أهلكنا قبلهم من القرون

5 - كافران عصر پيامبر ( ص ) ، از هلاكت بسيارى از امت هاى گذشته آگاه بوده و با آثار باستانى به جاى مانده از آنان آشنا بودند .

أفلم يهد لهم كم أهلكنا . .. يمشون فى مس_كنهم

جمله {يمشون. ..} حال براى {هم} است كه به قرينه سياق آيه، مراد مشركان صدراسلام مى باشد. عبور آنان به ديار عاد، ثمود، لوط و ... _ كه مفاد جمله {يمشون...} است _ زمينه ساز آگاهى آنان به حوادث مرگ بار پيشينيان بوده است. توبيخ مستفاد از همزه استفهام نيز، فرع بر آگاهى آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 12 - 2

2- ظهور علايم و نشانه هاى

عذاب ، قبل از هلاكت و نابودى جوامع ستمگر

فلمّا أحسّوا بأسنا

برداشت ياد شده مبتنى براين نكته است كه مقصود از احساس عذاب، مشاهده علايم و نشانه هاى عذاب باشد. فرار عذاب شوندگان دراين هنگام، مؤيد همين مطلب است; زيرا اگر خودِ عذاب احساس مى شد، فرصت و راهى براى فرار وجود نمى داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 18 - 8

8- هلاكت و نابودى جوامع ستمگرگذشته ، نمونه اى از پيروزى حق بر باطل

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة. .. بل نقذف بالحقّ على الب_طل فيدمغه فإذا هو زاهق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 38 - 3،4،5

3 _ اقوام و امت هاى بسيارى از عصر نوح تا زمان اصحاب رسّ به خاطر تكذيب آيات الهى و پيامبران ، دچار هلاكت و نابودى شدند .

و قرونًا بين ذلك كثيرًا

{قرن} (مفرد {قرون}) به مجموعه افرادى كه در يك عصر زندگى مى كنند، گفته مى شود.

4 _ ظهور و سقوط امت هاى فراون و فراموش شده در تاريخ ( از عصر نوح تا زمان اصحاب رسّ )

و قرونًا بين ذلك كثيرًا

5 _ { عن ابن عباس قال : كان رسول اللّه ( ص ) إذا انتهى إلى معدبن عدنان أمسك ثمّ يقول : كذب النسّابون قال اللّه تعالى { و قروناً بين ذلك كثيراً } ;

از ابن عباس روايت شده است كه رسول خدا(ص) وقتى به معدبن عدنان (يكى از اجداد خود) مى رسيد، توقف مى كرد و سپس مى فرمود: نسّابه ها دروغ مى گويند. خداى تعالى مى

فرمايد: {و قروناً بين ذلك كثيراً}; يعنى، نسل هاى زيادى در فاصله عاد و ثمود و اصحاب رسّ بودند كه به هلاكت رسيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 3

3 _ همه مردمان عاد ، ثمود ، اصحاب رسّ و مردم دوران هاى بين اقوام ياد شده ، به خاطر تكذيب آيات خدا و رسولان او ، به شكل شگفت آورى درهم شكسته شده و نابود گرديدند .

و كلاًّ تبّرنا تتبيرًا

{تتبير} (مصدر {تبّرنا}) به معناى درهم شكستن و هلاك كردن است (لسان العرب). {تتبيراً} _ كه مفعول مطلق براى {تبّرنا} است _ نيز براى تأكيد معناى درهم شكستن و هلاك كردن و نوع شگفت آور آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 1

1 - تاريخ بشر ، شاهد هلاكت جوامع بسيارى با عذاب قهر الهى ( عذاب استيصال ) است .

و كم أهلكنا من قرية

واژه {كم} (چه بسيار) بيانگر كثرت جوامع هلاك شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 26 - 1،2،3،6،7،8،10،12

1 - هلاكت ملت هاى كفرپيشه ، در گذشته درس عبرتى براى آيندگان است .

أوَلم يهد لهم كم أهلكنا من قبلهم من القرون

{قرون} جمع {قرن} و به معناى قوم و ملتى است كه در يك زمان، زندگى مى كرده اند (مفردات راغب).

2 - مردم مكه ، از نسل هاى پيشين كه به سبب كفرپيشگى ، به قدرت الهى هلاك و منقرض شدند ، آگاه بودند .

أوَلم يهد لهم كم أهلكنا

{يهد} متعدى به {لام} شده

و معناى {يبيّن} مى دهد. لازم به ذكر است كه به دليل مكى بودن سوره سجده، مرجع ضمير در {لهم} مشركان مكه اند.

3 - كافران ، از فرجام امت هاى پيشين ( هلاكت شان ) ، عبرت نگرفتند .

أوَلم يهد لهم كم أهلكنا من قبلهم من القرون

همزه در {أوَلم يهد. ..} انكارى است. بنابراين، معنا چنين مى شود: {آنان، از هلاكت امت هاى پيشين هدايت نگرفتند}.

6 - ملت هاى زيادى از اقوام كافر ، درگذشته هلاك شدند .

كم أهلكنا

{كم} خبريه، مفيد كثرت و زيادى است.

7 - كافران ، از سوى خدا به خاطر عبرت نگرفتن از هلاكت كافران پيشين ، توبيخ شدند .

أوَلم يهد لهم كم أهلكنا من قبلهم من القرون . .. أفلايسمعون

همزه {أفلايسمعون} تقريرى و همراه با توبيخ است.

8 - هلاكت امت هاى كافر پيشين ، در حال غفلت و سرگرمى آنان به دنيا ، بوده است .

أهلكنا . .. يمشون فى مس_كنهم

احتمال دارد كه جمله {يمشون. ..} حال براى مفعول {أهلكنا} باشد.

10 - هلاكت امت هاى كفرپيشه ، به صورت ناگهانى و غافل گيرانه ، بوده است .

أهلكنا من قبلهم من القرون يمشون فى مس_كنهم

احتمال دارد كه جمله {يمشون. ..} حال براى مفعول فعل {أهلكنا} باشد كه متضمن معناى ناگهانى بودن هلاك است.

12 - خبر هلاكت ملت هاى كفرپيشه پيشين ، كراراً به گوش مردم مكه رسيده بود .

أوَلم يهد لهم كم أهلكنا من قبلهم من القرون . .. أفلايسمعون

فعل مضارع {يسمعون} در آيه مى تواند اشعار به تكرار شنيدن اين گونه خبرها داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 5،14

5

- تهديد مشركان حق ناپذير صدراسلام از سوى خداوند ، به هلاكت و عذاب همچون كافران پيشين

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا . .. و كانوا أشدّ منهم قوّة

14 - هلاكت كافران نيرومند در گذشته از سوى خداوند _ بدون هيچ مانع و رادعى _ جلوه اى از علم و قدرت مطلق او است .

فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم . .. و ما كان اللّه ليعجزه من شىء ... إنّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 22 - 8

8 - نابودى و عقوبت امت هاى نيرومند و متمدن گذشته ، جلوه قدرتمندى و سخت كيفرى خداوند

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا . .. فأخذهم اللّه إنّه قوىّ شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 5،7

5 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، مهم ترين اقوام هلاك شده تاريخ *

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

7 - آشنايى مردم عصر فرعون از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

هشدار مؤمن آل فرعون به مردم و بازگوكردن سرگذشت عبرت آموز اقوام يادشده براى ايشان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 8 - 1

1 - مؤاخذه هلاكت بار ملت هاى كفرپيشه و مقتدر پيشين از سوى خداوند

فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 4

4 - بسيارى از اقوام كافر پيش از بعثت پيامبراسلام ، ثمره تلخ كردار خويش را چشيده و نابود شده اند .

فذاقوا و بال أمرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 18 - 4

4 - آشنايى مردم عصر نزول قرآن ، به سرنوشت هلاكت بار اقوام و ملّت هاى تكذيب گر پيش از خود

فكيف كان نكير

تعبير {فكيف كان نكير}(پس از انكار و كيفر من چگونه بود؟) مى رساند كه مخاطبان آيات قرآن، از چگونگى كيفر و عذاب اقوام پيش از خود، كم و بيش آشنا بودند.

هلاكت اقوام كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 5،7،12،16

5 _ هلاكت امت هاى كفرپيشه گذشته تاريخ ، از حوادث مهم و اخبار سازنده و پرفايده است .

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

{نبأ} به معناى خبر مهم و بسيار سودمند است.

7 _ هلاكت امت هاى كفرپيشه گذشته تاريخ ، نمودى از قدرت خدا بر كيفر دنيوى منافقان و كافران هر عصر

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

12 _ هلاكت اقوام كافر پيشين ، پس از اتمام حجت رسولان الهى بر آنان بود .

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم . .. أتتهم رسلهم بالبيّنت

16 _ هلاكت اقوام كافر ، بازتاب عملكرد خود آنان است نه ظلمى از ناحيه خداوند بر آنها .

فما كان اللّه ليظلمهم و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

هلاكت امت ها

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 133 - 1

1 _ خداوند ، توانا بر هلاكت تمامى انسان ها و آفرينش انسانهايى ديگر

ان يشأ يذهبكم ايها الناس و يأت باخرين و كان اللّه على ذلك قديراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 97 - 4

4 _ هلاكت امت هاى بى تقوا و تكذيب كننده پيامبران ، عبرتى براى امت هاى بعدى است .

و لكن كذبوا فأخذنهم . .. أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 13 - 1،8

1 _ تاريخ گذشته بشر ، شاهد هلاكت امت هاى بسيار با عذاب استيصال الهى

و لقد أهلكنا القرون من قبلكم

{قرون} جمع {قرن} است و {قرن} به مردمى كه در يك عصر و زمان زندگى مى كنند، گفته مى شود.

8 _ نابودى امت ها با عذاب استيصال ، همواره پس از يأس كامل از ايمان آوردن آنان بوده است .

و لقد أهلكنا القرون . .. و جاءتهم رسلهم بالبينت و ما كانوا ليؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 4

4- نابود ساختن جوامع ، در نتيجه گناه و ستم شان ، سنّت ديرينه الهى در كيفر ظالمان است .

و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 6

6 - جوامع گذشته تاريخ ، يكى پس از ديگرى ، با عذاب قهر الهى و در پى تكذيب انبيا و مبارزه با آنان ، مضمحل شدند

.

فأتبعنا بعضهم بعضًا

{إتباع} (مصدر {أتبعنا}) به معناى يكى را در پى ديگرى روانه كردن است; يعنى، {پس ما امت هاى تكذيب گر را پى در پى هلاك كرديم و هر يكى را به دنبال ديگرى، به ديار نيستى روانه ساختيم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 41 - 1

1 - توانايى خداوند بر نابودى امت ها ( همچون كافران ) و جايگزين كردن امت هاى برتر و بهتر از آنها ( همچون مؤمنان )

فلاأُقسم . .. إنّا لق_درون . على أن نبدّل خيرًا منهم

درباره زمان تبديل و مقصود از آن در اين آيه، دو احتمال وجود دارد: 1_ نابودى كافران و جايگزين كردن مردم خوب و مؤمن به جاى آنان در دنيا; 2_ تبديل كافران و ديگر انسان ها به انسان هاى برتر و مناسب حيات اخروى در قيامت. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 17 - 2

2 - سپاهيان فراوانى در برابر پيامبران گذشته ، مقاومت كرده و نابود شدند .

هل أتيك حديث الجنود

ويژگى هاى {جنود} _ كه در برداشت بالا آمده _ به قرينه آيات بعد استفاده شده است.

هلاكت امت ها متخلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 1،4

1 _ خداوند بسيارى از امتهاى مختلف پيشين را با عذابى سهمگين و ناگهانى به هلاكت رساند.

و كم من قرية أهلكنها فجاءها

{فاء} در جمله {فجاءها . ..} مى تواند تفسيريه باشد. بر اين مبنا جمله {جاءها ...} توضيح و تفسير

جمله {أهلكناها} است. اسناد هلاكت به قريه براى رساندن شدت عذاب است.

4 _ به هلاكت رساندن امتهاى بى اعتنا به تعاليم دين، از سنتهاى خداوند است. *

و كم من قرية أهلكنها

هلاكت امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 3 - 1

1 - نابودى بسيارى از امت ها و ملت هاى كافر پيش از امت عرب جاهلى ، از سوى خداوند

كم أهلكنا من قبلهم من قرن

{قرن} به امت و مردمى گفته مى شود كه در يك عصر و زمان زندگى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 2

2 - فرجام هلاكت بار امت هاى كفرپيشه تاريخ ، به رغم شوكت مندى آنان ، هشدارى به همه ملت هاى حق ستيز

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 4

4 - فرجام هلاكت بار امت هاى پيشين ، درس عبرت براى آيندگان

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 1،2،5

1- جوامع و ملت هاى بسيارى پس از دوران نوح ( ع ) در نتيجه فسق و گناه و به اراده خداوند نابود شدند .

ففسقوا . .. و كم أهلكنا من القرون

{قرن} (مفرد قرون) به معناى قومى است كه نزديك به يك زمان و در يك عصر زندگى مى كنند (مفردات راغب).

2- كيفر هلاكت بار عمومى و فراگير ، براى انسان هاى قبل از نوح (

ع ) به وقوع نپيوسته بود .

و كم أهلكنا من القرون من بعد نوح

خداوند در آيه پيش از سنت خويش مبنى بر هلاكت اقوام كافر و فاسد، خبر داد و آن گاه براى اثبات اين حقيقت، هلاكت قوم نوح و پس از او را يادآور شد. از ذكر داستان نوح و اقوام پس از او، مى توان استفاده كرد كه اقوامى كه به صورت جمعى قبل از نوح(ع) دچار عذاب شده باشند، وجود نداشته است.

5- بسيارى از جوامع و ملل پس از حضرت نوح ( ع ) بر اثر وجود مترفان فاسق و تبهكار در ميان آنان ، به هلاكت و نابودى دچار شدند .

و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها . .. و كم أهلكنا من القرون من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 77 - 1

1- سنّت خداوند ، بر هلاك ساختن امتهايى كه اقدام به اخراج و تبعيد رسولان الهى از سرزمين خود نمودند .

ليخرجوك منها و إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً. سنّة من قد أرسلنا قبلك من رسلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 1

1- خداوند ، آبادى هاى فراوانى را از امت هاى پيشين ، ويران ساخت و مردم آنها را هلاك كرد .

و تلك القرى أهلكن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 1،7

1- جوامع و تمدن هاى بسيارى در طول تاريخ ، به هلاكت رسيده و نابود شده اند .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

{كَمْ} در {كم أهلكنا}

خبرى بوده و دال بر تكثير است (يعنى بسيار) و {قَرْن}; يعنى، مردمى كه اهل يك زمان باشند و نزديك هم زندگى كنند.

7- جوامع و تمدن هاى پيشين بر اثر عذاب الهى ، چنان نابود شدند كه نه مشاهده و لمس احدى از آنان ممكن است و نه زمزمه اى از آنان به گوش مى رسد .

و كم أهلكنا . .. هل تحسّ منهم من أحدًا أو تسمع لهم ركزًا

{رِكز} به معناى صداى خفيف (زمزمه) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 1

1 - هلاكت و نابودى بسيارى از جوامع پيشين با عذاب استيصال

و كأيّن من قرية أمليت لها و هى ظالمة

{إملاء} (مصدر {أمليت}) از {ملو} و به معناى فرصت دادن است {لها} به تقدير {لأهلها} و {هى ظالمة} به تقدير {و أهلها ظالمة} مى باشد. {أخذ} (مصدر {أخذت}) به معناى گرفتن و در اين جا كنايه از هلاك ساختن و از ميان برداشتن است.

هلاكت امت هاى كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 19

19 _ پابرجايى زندگى انسانها در زمين، در عين انقراض امتهاى متمدن كافر

فأهلكنهم بذنوبهم و أنشأنا من بعدهم قرنا ءاخرين

هلاكت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 133 - 1

1 _ خداوند ، توانا بر هلاكت تمامى انسان ها و آفرينش انسانهايى ديگر

ان يشأ يذهبكم ايها الناس و يأت باخرين و كان اللّه على ذلك قديراً

هلاكت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 133 - 16

16 _ اگر خداوند بخواهد با هلاك كردن آدميان موجوداتى ديگر را جايگزين آنان خواهد كرد.

إن يشأ يذهبكم و يستخلف من بعدكم ما يشاء

فعل {يذهبكم} خطاب به همه آدميان است و جمله {ما يشاء} (آنچه بخواهد)، عموميت دارد و منحصر به انسان نيست.

هلاكت اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 29 - 1

1 - عذاب و هلاكت مردم انطاكيه ، تنها با يك صيحه و بانگ سهمناك بود .

إن كانت إلاّ صيحة وحدة

اسم {كانت} به قرينه مقام _ كه درصدد بيان مجازات و عذاب مردم انطاكيه است _ عقوبت و نابودى مى باشد.

هلاكت اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 95 - 1،2

1_ عذاب نازل شده بر مردم مدين ، موجب نابودى آنان و از ميان رفتن آثار زندگانى در ديار ايشان شد .

كأن لم يغنوا فيها

{غنىً} (مصدر لم يغنوا) به معناى اقامت كردن و سكنى گزيدن است. ضمير در {فيها} به {ديار} در آيه قبل برمى گردد و جمله {كأن لم يغنوا فيها}; يعنى، گويا قوم شعيب در ديارشان اقامت نكرده بودند و اين كنايه از نابودى آن ديار و محو شدن آثار زندگانى در آن جاست.

2_ مردم مدين ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى بودند .

ألا بُعدًا لمدين

براى توضيح برداشت فوق، به ذيل برداشت شماره 5 از آيه 60 در همين سوره رجوع شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ،

ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 37 - 2

2 - به دنبال تكذيب شعيب ( ع ) از سوى مردم مدين ، زلزله اى هلاكت بار ، آنان را فراگرفت و از پا درآورد .

فكذّبوه فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين

هلاكت با آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 7

7 _ خداوند با غرق كردن فرعونيان آنان را به هلاكت رساند .

و أغرقنا ءال فرعون

هلاكت با رعشه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 78 - 1

1 _ كفرپيشگان قوم ثمود با گرفتار شدن به لرزشى شديد به هلاكت رسيدند .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم جثمين

{رجفة} به معناى اضطراب و لرزش است و به قرينه {فأصبحوا . .. } معلوم مى شود آن لرزش بسيار شديد بوده است. قابل ذكر است كه {فأخذتهم الرجفة} (لرزش آنان را فراگرفت) مى تواند به اين معنى باشد كه لرزشى شديد بر اندام آنان مستولى شد و نيز مى تواند به اين معنى باشد كه زمين لرزه و زلزله اى شديد آنان را فراگرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 91 - 1

1 _ كفرپيشگان قوم شعيب با گرفتار شدن به لرزشى شديد به هلاكت رسيدند .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم جثمين

{رجفة} به معناى اضطراب و

لرزش است و به قرينه {فاصبحوا . .. } معلوم مى شود كه آن لرزش بسيار شديد بوده است. قابل ذكر است كه {فأخذتهم الرجفة}، (لرزش آنان را فراگرفت) هم مى تواند به اين معنى باشد كه لرزشى شديد به اندام آنان مستولى شد و هم مى تواند به اين معنى باشد كه زمين لرزه شديد آنان را فراگرفت.

هلاكت با صاعقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 7

7 - هلاكت قوم ثمود ، با صاعقه خواركننده و خفت آور

فأخذتهم ص_عقة العذاب الهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 6

6 _ بنى اسرائيل در پى تقاضاى آشكارا ديدن خداوند ، با صاعقه به هلاكت رسيدند .

فأخذتهم الصعقة بظلمهم

هلاكت با عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 2،4

2 _ ظالمان در معرض نابودى با عذاب الهى هستند.

إن أتيكم عذاب اللّه بغتة أو جهرة هل يهلك إلا القوم الظلمون

4 _ هلاكت با عذاب الهى تنها دامنگير اقوام ستمگر مى شود.

هل يهلك إلا القوم الظلمون

هلاكت با غرق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 5

5 _ خداوند ، قوم نوح ( ع ) را به خاطر تكذيب آياتش ، با غرق كردن در آب به هلاكت رساند .

و أغرقنا الذين كذبوا بايتنا

هلاكت بت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 3

3 - كافران و بت پرستان

حق ناپذير ، مستحق نفرين و نابودى اند .

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

هلاكت بدكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 2

2- بدكاران ، به هلاكت در حال وحشت و هراس تهديد شدند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم على تخوّف

هلاكت برگزيدگان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 6،7،8،9،10،12،14،17،21

6 _ خداوند ، بجز موسى ( ع ) ، همه حاضران در ميعادگاه مناجات را به هلاكت رسانيد .

قال رب لو شئت أهلكتهم من قبل

7 _ موسى ( ع ) با مشاهده هلاكت همراهان خويش در ميعادگاه مناجات ، به دعا به درگاه خداوند پرداخت .

فلما أخذتهم الرجفة قال رب لو شئت أهلكتهم من قبل

8 _ موسى ( ع ) اندوهناك از هلاكت برگزيدگانش در ميعادگاه مناجات به دور از چشمان بنى اسرائيل

قال رب لو شئت أهلكتهم من قبل

جمله {لو شئت . .. } (اگر مى خواستى من و ايشان را به هلاكت رسانى، پيش از حضور در ميقات به هلاكت مى رساندى) حكايت از تحسر و اندوه موسى(ع) بر از ميان رفتن همراهانش دارد و قيد {من قبل} مى رساند كه اندوه وى برخاسته از آن است كه هلاكت آنان در ميقات و به دور از چشمان بنى اسرائيل تحقق يافته است.

9 _ ترس موسى ( ع ) از متهم شدن به كشتن حاضران در ميقات ، مايه اندوه فراوان بر هلاكت ايشان شد .

قال رب لو شئت أهلكتهم من قبل

برداشت فوق توجيهى است احتمالى بر

اينكه چرا موسى(ع) به خاطر هلاكت همراهانش به دور از چشمان بنى اسرائيل، اندوهناك شد.

10 _ اندوه موسى ( ع ) بر هلاكت همراهانش در ميقات ، موجب شكوه او به درگاه خدا و آرزوى مرگ خويش و همراهانش پيش از حضور در ميعادگاه مناجات

قال رب لو شئت أهلكتهم من قبل و إيّى

12 _ موسى ( ع ) در پى هلاكت همراهانش در ميقات ، با پرسشى شكوه آميز ، توجيه و چرايى هلاكت همه حاضران را به خاطر گناه گروهى از آنان ، از خداوند تقاضا كرد .

أتهلكنا بما فعل السفهاء منا

14 _ آزمون بنى اسرائيل از جانب خدا ، توجيه و برداشت موسى ( ع ) از مشيت الهى بر هلاك سازى همراهان او

إن هى إلا فتنتك

17 _ موسى ( ع ) هلاكت همراهان خويش را زمينه ساز تحقق مشيت الهى در گمراه سازى گروهى از بنى اسرائيل و به هدايت رساندن گروهى ديگر از آنان دانست .

إن هى إلا فتنتك تضل بها من تشاء و تهدى من تشاء

21 _ موسى ( ع ) در مناجات خويش با خداوند ، در پى هلاكت همراهانش در ميعادگاه مناجات ، از خداوند خواست تا وى و همراهانش را ببخشايد و بر آنان ترحم كند .

فاغفرلنا و ارحمنا و أنت خير الغفرين

هلاكت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 55 - 5،6

5 - قوم موسى در پى كفر به او و تقاضاى ناروايشان ( ديدن خداوند ) ، به هلاكت رسيدند .

لن نؤمن لك . .. فأخذتكم الصعقة

{اخذ} (مصدر اخذت) به معناى گرفتن است و به

قرينه آيه بعد كنايه از كشتن مى باشد.

6 - صاعقه آسمانى ، موجب به هلاكت رسيدن قوم موسى شد .

فأخذتكم الصعقة

صاعقه آتشى است از آسمان كه به هنگام رعد شديد پديد مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 56 - 1،3

1 - خداوند ، قوم موسى را پس از هلاكتشان با صاعقه ، حياتى دوباره بخشيد و آنان را زنده كرد .

ثم بعثنكم من بعد موتكم

3 - زنده شدن قوم موسى پس از هلاكتشان با صاعقه ، از نعمت هاى خداوند به آنان

اذكروا نعمتى التى أنعمت . .. ثم بعثنكم من بعد موتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 6

6 _ بنى اسرائيل در پى تقاضاى آشكارا ديدن خداوند ، با صاعقه به هلاكت رسيدند .

فأخذتهم الصعقة بظلمهم

هلاكت بى تقوايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 97 - 4

4 _ هلاكت امت هاى بى تقوا و تكذيب كننده پيامبران ، عبرتى براى امت هاى بعدى است .

و لكن كذبوا فأخذنهم . .. أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

هلاكت بى گناهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 13

13 _ هلاكت گروهى به سبب گناه گروهى ديگر ، خلاف سنن الهى در ديدگاه موسى ( ع )

أتهلكنا بما فعل السفهاء منا

هلاكت پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 14

14_ تقدير الهى بر غرق شدن و هلاك

گشتن برخى از افراد خانواده نوح

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 11

11_ امواج سهمگين طوفان ، فرزند نوح را پيش از آنكه به كوهى پناه برد ، در خود فرو برد و هلاك كرد .

و حال بينهما الموج فكان من المغرقين

هلاكت تاركان استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 14

14- خداوند براساس سنت خويش ، كافران دوران هاى پيشين را كه از ايمان و استغفار روگردان بودند ، به هلاكت رساند .

إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين

هلاكت تدريجى بدكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 8

8- به هلاكت رساندن تدريجى بدكاران و توطئه گران ، جلوه اى از رحمت و رأفت خداوند است .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم على تخوّف فإن ربّكم لرءوف رحيم

{فا} در {فإن. ..} براى تعليل است و ممكن است درصدد ذكر علت تدريجى بودن هلاكت بدكاران باشد.

هلاكت تدريجى توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 8

8- به هلاكت رساندن تدريجى بدكاران و توطئه گران ، جلوه اى از رحمت و رأفت خداوند است .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم على تخوّف فإن ربّكم لرءوف رحيم

{فا} در {فإن. ..} براى تعليل است و ممكن است درصدد ذكر علت تدريجى بودن هلاكت بدكاران باشد.

هلاكت تدريجى دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 -

نحل - 16 - 47 - 3

3- توطئه كنندگان عليه پيامبر ( ص ) به هلاكت تدريجى تهديد شدند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم على تخوّف

{تخوّف} در لغت به معناى {تنقص} كه نقصان در اموال و تعداد نفوس انسانها بر اثر مرگ و مير باشد، آمده است. بنابراين مراد از {تخوّف} اين است كه: تعدادى به هلاكت مى رسند و سپس نوبت به گروه بعدى مى رسد و اين حكايت از تدريجى بودن هلاكت دارد.

هلاكت توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 19 - 2

2 - كافران حق ناپذير و انديشه گر عليه دين ، مستحق هلاكت و نابودى اند .

إنّه فكّر و قدّر . فقتل كيف قدّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 2

2 - كافران حق ناپذيز و انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين عقوبت و نابودى اند .

ثمّ قتل كيف قدّر

هلاكت ثروت اندوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 6،7

6 - تاريخ بشر ، شاهد عذاب و هلاكت جوامعى قدرتمندتر و زراندوزتر از قارون بوده است .

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

7 - تعلق اراده الهى بر نابودسازى جوامع قدرت طلب و زراندوز پيش از قارون ، با خشم و قهر خود

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون. ..و لايسئل عن ذنوبهم المجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- محمد - 47 - 38 - 13

13- گروه هاى ثروت اندوز و بى توجه به احتياج نيازمندان ، در معرض نابودى و جايگزين شدن گروه هاى ديگر به جاى ايشان

و إن تتولّوا يستبدل قومًا غيركم

هلاكت جالوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 7

7 _ هلاكت جالوت ، به دست داود

و قتل داود جالوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 252 - 2

2 _ داستان طالوت و هلاكت جالوتيان ، از آيات الهى

الم تر الى الملأ من بنى اسرائيل . .. تلك ايات اللّه

كلمه {تلك} اشاره به داستان طالوت و جالوت است.

هلاكت جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 6

6- خداوند با نابود ساختن جوامع غوطهور در فساد و تباهى ، صحنه جوامع بشرى و روند آن را دگرگون مى سازد .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . .. و قضينا ... أن دابر ه_ؤلاء مقطوع

هلاكت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 2،4

2 _ هلاك جوامع بشرى، بدون فرستادن هدايت براى ايشان، كارى ظالمانه و به دور از ساحت قدس الهى است.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم

{بظلم} مى تواند حال براى {ربك} باشد. در اين صورت معناى جمله چنين مى شود: خداوند از روى ظلم جامعه ناآگاه را هلاك نمى كند. بنابراين هلاكت در صورت عدم ابلاغ كارى ظالمانه است.

4 _ خداوند مردم جامعه اى را كه از روى غفلت و

ناآگاهى ستم كنند، به عذاب دنيوى نابود نمى كند.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

براى جار و مجرور {بظلم} متعلقهاى مختلفى مى توان در نظر گرفت، از آن جمله اينكه متعلق به {مهلك} باشد. يعنى: {مهلك القرى بسبب ظلم}. برداشت فوق بر اين اساس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 8،9،14

8 _ اگر خداوند بخواهد مردم ستمگر و كافر را نابود مى كند و نسلهاى ديگرى را جانشين آنان مى سازد.

إن يشأ يذهبكم و يستخلف من بعدكم ما يشاء

9 _ اگر خداوند بخواهد نسلى از آدميان را قبل از موعد طبيعى خود نابود مى سازد و نسلهاى ديگرى را جايگزين آن مى كند.

إن يشأ يذهبكم و يستخلف من بعدكم ما يشاء

چون آمد و شد نسلها امرى عادى و طبيعى است، جمله {إن يشأ . ..} بايد بيان امرى خلاف عادت و سير طبيعى باشد. از موارد محتمل آن است كه نسلى قبل از درنگ عادى خود از صحنه تاريخ حذف و نابود گردد.

14 _ پديد آوردن نسلها و جوامع موجود به جاى اقوام پيشين، نشان قدرت الهى بر نابود ساختن جوامع ستم پيشه

إن يشأ يذهبكم . .. كما أنشأكم من ذرية قوم ءاخرين

هلاكت جوامع قبل از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 58 - 1

1- تمامى شهر ها و تمدن ها و جوامع بشرى ، قبل از قيامت ، توسط خداوند يا به كلى نابود و يا به وسيله عذابى ، به ويرانى كشيده خواهد شد .

و إن من قرية

إلاّ نحن مهلكوها قبل يوم القي_مة

{قرية} در لغت به معناى مجتمع و محل سكونت است و بر اعم از روستا و شهر اطلاق مى شود (برگرفته از لسان العرب).

هلاكت جوامع ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 8

8 _ سنت خداوند، نابود ساختن جوامع ظالم قبل از فرستادن پيامبران و اتمام حجت نيست.

ألم يأتكم رسل منكم . .. ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

هلاكت جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 11

11- نابودى جوامع عصيانگر ، توسط خداوند ، عالمانه و بر اساس بصيرت است .

و كم أهلكنا . .. و كفى بربّك ... خبيرًا بصيرًا

هلاكت جوامع فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 8

8- خداوند با نابود ساختن جوامع غوطهور در فساد و تباهى ، صحنه جوامع و روند آن را دگرگون مى سازد .

و جاء أهل المدينة يستبشرون . .. قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين ... فأخذتهم الصي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 11

11- عذاب جامعه فسادگر ، آن چنان شديد است كه مايه نابودى و هدم كامل آن مى شود .

ففسقوا فيها فحقّ عليها القول فدمّرن_ها تدميراً

هلاكت حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 7،10

7 - نابودى حق ستيزان با همه نيرو و توان ، گواه قدرت قاهر خداوند

است .

و كم أهلكنا . .. أشدّ ... منهم بطشًا ... هل من محيص

از ارتباط {هل من محيص} با صدر آيه، استفاده مى شود كه توجه به نابودى ملت هاى توان مند در گذشته تاريخ، خود مى تواند بهترين گواه باشد بر اين كه ملت ها سرانجام مقهور اراده خدا و ناگزير از آن هستند.

10 - زوال قدرت ها و سلطه هاى حق ستيز ، سنتى الهى است .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن . .. هل من محيص

هلاكت حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 5

5 - تبديل شدن كافران حق ستيز به موجوداتى بى جان _ همچون خس و خاشاك _ در پى نزول عذاب

فجعلن_هم غثاءً

{جعل} (مصدر {جعلنا}) در جمله بالا، به معناى گردانيدن و تغيير دادن از صورتى يا حالتى، به صورت يا حالت ديگر است. {غثاء} نيز به خس و خاشاك روى آب گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 19 - 2

2 - كافران حق ناپذير و انديشه گر عليه دين ، مستحق هلاكت و نابودى اند .

إنّه فكّر و قدّر . فقتل كيف قدّر

هلاكت در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 9

9_ كفرپيشگان قوم ثمود ، شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاه به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

چنان چه {أصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصباح} باشد دلالت مى كند كه هلاكت آنان ، در صبحدم بوده است. در نتيجه صيحه

و غرش _ به قرينه فاء در {فأصبحوا} _ پيش از صبح; يعنى در شب بر قوم ثمود نازل شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 13

13_ كفرپيشگان قوم شعيب ، شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاهش به هلاكت رسيدند .

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{أصبحوا} مى تواند به معناى {دخلوا فى الصباح} (به صبح وارد شدند) باشد و نيز مى تواند به معناى {صاروا} (شدند و گشتند) باشد. بر اساس معناى نخست، جمله {فأصبحوا} دلالت مى كند كه هلاكت قوم شعيب در آغاز صبحدم بوده است و صيحه و غرش _ به قرينه {فاء} در {فأصبحوا} _ پيش از صبح; يعنى، در شب تحقق يافته است.

هلاكت دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 127 - 5

5 _ هلاكت و خوارى بخشهايى از قواى دشمنان دين ، در جنگ بدر ، عاملى در تخريب روحيّه ساير نيروها

ليقطع طرفاً . .. فينقلبوا خائبين

{خائبين} از {خيبة}، به معنانى يأس، نااميدى و نامرادى، حكايت از اثر روانى در باقيمانده كفّار است كه به مقتضاى {فاء} در {فينقلبوا}، اين نااميدى، نتيجه هلاكت و خوارى و اسارت گروه زيادى از دشمنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 17 - 3

3 - يادآورى نابودى سربازان دشمن در گذشته تاريخ ، مايه تقويت روحيه پيامبر ( ص ) و پيروان آن حضرت در برابر دشمنان

هل أتيك حديث الجنود

هلاكت دشمنان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- رعد - 13 - 42 - 2

2_ خداوند ، مكر هاى پيشينيان عليه پيامبران و برنامه هاى الهى را بى اثر ساخت و توطئه گران را به هلاكت رسانيد .

أولم يروا أنَّا نأتى الأرض . .. و قد مكر الذين من قبلهم فلله المكر جميعًا

نمى توان جمله {لله المكر جميعاً} را متفرع بر {قدمكرالذين . ..} دانست ; زيرا بر مكر كردن كافران اين نتيجه مترتب نمى شود كه مكرها از آنِ خداست. بنابراين {فاء} در {فلله ...} فصيحه است و دلالت بر جمله اى مقدّر دارد. كلام با تقدير آن چنين است: {قد مكر الذين من قبلهم فأبطله الله فلله المكر جميعاً}. جمله {أولم يروا ...} قرينه بر اين نكته است كه خداوند با هلاك سازى آنان مكرشان را باطل ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 7،8

7- در پى تهديد شدن انبيا از سوى كفار ، خداوند به پيامبران وحى كرد كه قطعاً ستمگران را هلاك خواهد كرد .

قالوا . .. لنخرجنّكم ... فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين

8- حمايت از انبيا ، با هلاكت مخالفان ستمگر آنان ، مقتضاى ربوبيت خداوند

فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 9 - 2،3

2- نابودى دشمنان ، وعده خداوند به پيامبران و مؤمنان

ثمّ صدقن_هم الوعد. .. و أهلكنا المسرفين

3- خداوند ، به وعده خويش مبنى بر نجات پيامبران و مؤمنان و هلاكت دشمنان ، عمل كرد .

ثمّ صدقن_هم الوعد فأنجين_هم و من نشاء و أهلكنا المسرفين

{صدق} (مصدر {صدقنا}) در دو چيز استعمال مى شود:

1_ در اعتقاد است، كه دراين صورت به معناى اعتقاد مطابق با واقع خواهد بود. 2_ در جوارح و افعال انسان، كه در اين صورت به معناى انجام دادن كار به طور شايسته و بايسته خواهد بود. (مفردات راغب). در آيه بالا معناى دوم منظور است. گفتنى است ماده {صدق} در مواردى به دو مفعول متعدى مى شود كه اين آيه يكى از آن موارد است.

هلاكت دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 2

2_ خداوند ، مكر هاى پيشينيان عليه پيامبران و برنامه هاى الهى را بى اثر ساخت و توطئه گران را به هلاكت رسانيد .

أولم يروا أنَّا نأتى الأرض . .. و قد مكر الذين من قبلهم فلله المكر جميعًا

نمى توان جمله {لله المكر جميعاً} را متفرع بر {قدمكرالذين . ..} دانست ; زيرا بر مكر كردن كافران اين نتيجه مترتب نمى شود كه مكرها از آنِ خداست. بنابراين {فاء} در {فلله ...} فصيحه است و دلالت بر جمله اى مقدّر دارد. كلام با تقدير آن چنين است: {قد مكر الذين من قبلهم فأبطله الله فلله المكر جميعاً}. جمله {أولم يروا ...} قرينه بر اين نكته است كه خداوند با هلاك سازى آنان مكرشان را باطل ساخت.

هلاكت دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 46 - 1

1- توطئه كنندگان بر ضد پيامبر ( ص ) ، به گرفتار شدن در عذاب هلاكت بار به هنگام تلاش هاى روزانه ، تهديد شدند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم فى تقلّبهم

{أخذ}

(گرفتن) كنايه از هلاكت است و {تقلّب} (تصرف) مى تواند كنايه از هرگونه تلاش، رفت و آمد و فعاليت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 1

1- توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) ، به هلاكت در حال وحشت و هراس تهديد شدند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم على تخوّف

{أخذ} (گرفتن) كنايه از هلاكت و {على تخوّف} حال براى مفعول {يأخذ} است. {تخوّف} ممكن است از ريشه {خوف} به معناى ترس باشد.

هلاكت دشمنان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 9 - 2،3

2- نابودى دشمنان ، وعده خداوند به پيامبران و مؤمنان

ثمّ صدقن_هم الوعد. .. و أهلكنا المسرفين

3- خداوند ، به وعده خويش مبنى بر نجات پيامبران و مؤمنان و هلاكت دشمنان ، عمل كرد .

ثمّ صدقن_هم الوعد فأنجين_هم و من نشاء و أهلكنا المسرفين

{صدق} (مصدر {صدقنا}) در دو چيز استعمال مى شود: 1_ در اعتقاد است، كه دراين صورت به معناى اعتقاد مطابق با واقع خواهد بود. 2_ در جوارح و افعال انسان، كه در اين صورت به معناى انجام دادن كار به طور شايسته و بايسته خواهد بود. (مفردات راغب). در آيه بالا معناى دوم منظور است. گفتنى است ماده {صدق} در مواردى به دو مفعول متعدى مى شود كه اين آيه يكى از آن موارد است.

هلاكت دنيوى بخيلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 11 - 4

4 - سقوط و هلاكت ثروتمندان بخيل در دنيا و آخرت ، گواه بى

ثمر بودن ثروت و واهى بودن احساس بى نيازى آنان از پاداش هاى الهى است .

استغنى . .. و ما يغنى عنه ماله إذا تردّى

هلاكت دنيوى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 9

9 _ ستم پيشگان و تكذيب كنندگان آيات الهى ، در خطر هلاكت و نابودى با عذاب هاى الهى

كذبوا بايت ربهم . .. و كل كانوا ظلمين

هلاكت دنيوى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 5،7،11

5 _ خداوند ، فرعونيان و كافران پيش از آنان را به سبب تكذيب آيات الهى و ارتكاب گناهان به هلاكت رساند .

فأهلكنهم بذنوبهم

7 _ خداوند با غرق كردن فرعونيان آنان را به هلاكت رساند .

و أغرقنا ءال فرعون

11 _ هلاكت فرعونيان و امت هاى كافر پيشين ، نمودى از زوال نعمت ها در نتيجه ظلم و گناه

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا . .. و كل كانوا ظلمين

هلاكت دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 5،6

5 _ خداوند ، فرعونيان و كافران پيش از آنان را به سبب تكذيب آيات الهى و ارتكاب گناهان به هلاكت رساند .

فأهلكنهم بذنوبهم

6 _ هلاكت كافران در جنگ بدر كيفرى از سوى خداوند به سبب تكذيب آيات الهى و انكار رسالت پيامبر ( ص )

كدأب ءال فرعون . .. فأهلكنهم بذنوبهم

هلاكت دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 37 -

6،7

6- نابودى كافرانِ دين ستيز و پيروزى مسلمانان ، قانونمند و داراى وقتِ مناسب است .

خلق الإنس_ن من عجل سأُوريكم ءاي_تى فلاتستعجلون

برداشت ياد شده از ارتباط ميان اين آيه و آيه قبل استفاده شده است; بدين ترتيب كه مؤمنان با مشاهده برخورد گستاخانه مشركان با پيامبر(ص)، بى صبرانه منتظر تحقق وعده الهى، مبنى بر هلاكت دشمنان و پيروزى مسلمانان بودند. و خداوند آنان را به صبر و شتاب نكردن فراخوانده است. گفتنى است برداشت فوق بر اساس اين است كه مخاطبان جمله {سأوريكم... فلاتستعجلون} مسلمانان باشند.

7- هلاكت و شكست كافران و دين ستيزان و پيروزى مؤمنان ، از آيات الهى است .

سأُوريكم ءاي_تى

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه از هلاكت كافران و پيروزى مسلمانان به {آيات} تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 2

2 - كافران حق ناپذيز و انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين عقوبت و نابودى اند .

ثمّ قتل كيف قدّر

هلاكت ذلت پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 9

9 - هلاكت و نابودى ، فرجام ملت هاى ذلت پذير و پيرو كفر و ستم

فاستخفّ قومه . .. فأغرقن_هم أجمعين

از اين كه فرعونيان با ضعف و زبونى در برابر دستگاه جبار فرعونى سرانجام به هلاكت رسيدند، مطلب بالا استفاده مى شود.

هلاكت سپاه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 8

8- قواى نظام فرعونى ، محكوم به نابودى و ناتوان از پايدارى در برابر اراده الهى

و اترك

البحر رهوًا إنّهم جند مغرقون

هلاكت شبانه قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 3

3 - اقدام خداوند به نابود ساختن قارون ، در شب همان روز كه خود را با تجمل ويژه اش بر مردم نمايانده بود .

فخرج على قومه فى زينته . .. فخسفنا به ... و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس

قيد {بالأمس} (ديروز) در اين آيه، بيانگر مطلب ياد شده است.

هلاكت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 2،4،7

2 - قوم ثمود ، ناقه صالح را پى كرده ، آن را به هلاكت رساندند .

فعقروها

زمانى كه با شمشير بر پاهاى شتر يا اسب، ضربه وارد كنند، گفته مى شود: {عَقَرْتُ} (صحاح اللغة). گاهى فعل {عقر} در موردى به كار مى رود كه آن را {نحر} كرده باشند. (مصباح)

4 - قوم ثمود ، براى دستيابى به آب اختصاصىِ ناقه صالح ، آن را هلاك كردند .

و سقي_ها . .. فعقروها

بيان هشدار به ثموديان، در مورد آب شربِ ناقه و آن گاه سخن گفتن از تكذيب و عقر، نشانگر آن است كه انگيزه قوم ثمود از پى كردن ناقه، چشم داشت آنان به آب مورد نياز آن بوده است.

7 - كشتن ناقه صالح ، جلوه طغيان گرى قوم ثمود

كذّبت ثمود بطغويها . .. فكذّبوه فعقروها

هلاكت شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 10 - 5

5 - شياطين ، پيش از استفاده از اطلاعات و اخبار غيبى از آسمان ، نابود مى شوند .

إلاّ

من خطف الخطفة فأتبعه شهاب ثاقب

هلاكت طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 3

3 - نابود ساختن سركشان ، جلوه ربوبيت خداوند و در راستاى رشد و تعالى راه پيامبران است .

ربّك

هلاكت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 2،4

2 _ ظالمان در معرض نابودى با عذاب الهى هستند.

إن أتيكم عذاب اللّه بغتة أو جهرة هل يهلك إلا القوم الظلمون

4 _ هلاكت با عذاب الهى تنها دامنگير اقوام ستمگر مى شود.

هل يهلك إلا القوم الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 17

17 _ ظالمان نمى توانند خود را از مهلكه مردن و عذاب خواركننده پس از آن رهايى بخشند.

و الملئكة باسطوا أيديهم أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون

جمله {أخرجوا انفسكم} خطاب ملائكه به ظالمان است، كه اگر مى توانيد خود را از اين مهلكه نجات بخشيد. اين سخن ملائكه از سر استهزا و بيان عجز ظالمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 8،14

8 _ اگر خداوند بخواهد مردم ستمگر و كافر را نابود مى كند و نسلهاى ديگرى را جانشين آنان مى سازد.

إن يشأ يذهبكم و يستخلف من بعدكم ما يشاء

14 _ پديد آوردن نسلها و جوامع موجود به جاى اقوام پيشين، نشان قدرت الهى بر نابود ساختن جوامع ستم پيشه

إن يشأ يذهبكم . .. كما أنشأكم من ذرية قوم ءاخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف

- 7 - 137 - 7

7 _ نابودى ستمگران و حاكميت مستضعفان از سنت هاى خداوند است .

و أورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون . .. و تمت كلمت ربك الحسنى

خداوند به جاى كلمه كوتاهى مانند بنى اسرائيل پس از {أورثنا}، وصف آنان، يعنى {القوم الذين . .. }، را مى آورد تا به اين نكته اشاره كند كه حمايت خداوند مخصوص بنى اسرائيل نبوده، بلكه سنت خدا بر اين است كه مستضعفان را بر مستكبران پيروزى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 8،14

8- حمايت از انبيا ، با هلاكت مخالفان ستمگر آنان ، مقتضاى ربوبيت خداوند

فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين

14- هلاكت و سقوط ستمگران از سنت هاى خداوند

لنهلكنّ الظ_لمين

آوردن {لنهلكنّ الظالمين} با قيدهاى تأكيدى لام و نون و فعل مضارع، كه دلالت بر استمرار مى كند، مى تواند براى بيان سنّت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 5

5- رهايى از چنگال ظالمان با هلاك شدنشان و سكونت در جاى آنان ، تنها براى كسانى ميسّر است كه از مقام و وعيد خداوند بترسند .

لنهلكنّ الظ_لمين . و لنسكننّكم الأرض من بعدهم ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 16 - 1

1- جبّاران منحرف ، علاوه بر هلاكت دنيوى ، در آخرت نيز گرفتار جهنّم مى شوند .

و خاب كلّ جبّار عنيد . من ورائه جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم -

14 - 46 - 1

1- هلاكت و عذاب دنيوى ستم پيشگان تاريخ از سوى خداوند ، على رغم مكر و چاره انديشى هاى فراوان و قدرتمندانه آنان

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا . .. و قد مكروا مكرهم ... و إن كان مكرهم لتزول منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 47 - 2

2- عذاب و هلاكت ستم پيشگان و پيروزى رسولان ، وعده خداوند به آنان

و أنذر الناس يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا . .. و قد مكروا مكرهم ... فلاتح

برداشت فوق از ارتباط اين آيه با آيات قبل، كه درباره عذاب ستمگران بود، استفاده مى شود. گفتنى است {فاء} تفريع در {فلاتحسبنّ} مؤيد اين ارتباط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 11 - 7

7- خداوند ، پس از نابود كردن اقوام ستمگر ، مردم ديگرى را از نو پديدآورد و جايگزين آنان ساخت .

و أنشأنا بعدها قومًا ءاخرين

{إنشاء} (مصدر {أنشأنا}) به معناى ايجاد و پديد آوردن شىء جان دار و تربيت آن است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 12 - 2

2- ظهور علايم و نشانه هاى عذاب ، قبل از هلاكت و نابودى جوامع ستمگر

فلمّا أحسّوا بأسنا

برداشت ياد شده مبتنى براين نكته است كه مقصود از احساس عذاب، مشاهده علايم و نشانه هاى عذاب باشد. فرار عذاب شوندگان دراين هنگام، مؤيد همين مطلب است; زيرا اگر خودِ عذاب احساس مى شد، فرصت و راهى براى فرار وجود نمى داشت.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 18 - 8

8- هلاكت و نابودى جوامع ستمگرگذشته ، نمونه اى از پيروزى حق بر باطل

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة. .. بل نقذف بالحقّ على الب_طل فيدمغه فإذا هو زاهق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 45 - 1

1 - هلاكت و نابودى بسيارى از جوامع ستم پيشه در طول تاريخ با عذاب خداوند

فكأيّن من قرية أهلكن_ها و هى ظالمة

جمله {أهلكناها} به تقدير {أهلكنا أهلها} مى باشد. {خَواء} (مصدر {خاوية}) به معناى سقوط كردن و فرو ريختن و {عرش} مفرد ({عروش}) به معناى سقف است. {شَيد} (مصدر {مشيد}) نيز براى دو معنا به كار مى رود: ساختمان سفيد را گچ كارى كردن و بنايى را بلند و برافراشته ساختن. بنابراين {قصرمشيد} مى تواند به معناى كوشك برافراشته و بلند و يا به معناى كاخ سفيد و گچ كارى شده باشد; يعنى، كم نيستند شهرها و سرزمين هايى كه مردمشان را به خاطر ظلم و بى دادگرى، نابود كرديم و اكنون ديوارهاى خانه هايشان روى سقف فرو ريخته و چاه هاى متروك و كاخ هاى سفيد برافراشته، كه بى صاحب مانده است. گفتنى است كه آيه ياد شده متضمن توصيه به مشركان صدراسلام است كه در فرجام كار جوامع پيشين بنگرند و ببيند كه قهر الهى بر سر آنها و شهرهايشان چه آورده است و از آن عبرت بگيرند و دست از مخالفت با پيامبر(ص) بردارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 7

7 - عذاب اخروى در

پى هلاكت و عذاب دنيوى ، در انتظار ستمگران است .

و كأيّن من قرية . .. و إلىّ المصير

جمله {إلىّ المصير} مى تواند تهديد به عذاب اخروى در پى عذاب دنيوى (ثمّ أخذتها) ظالمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 9

9 - هلاكت و نابودى ، فرجام ملت هاى ذلت پذير و پيرو كفر و ستم

فاستخفّ قومه . .. فأغرقن_هم أجمعين

از اين كه فرعونيان با ضعف و زبونى در برابر دستگاه جبار فرعونى سرانجام به هلاكت رسيدند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 15

15 - ظالمان حق ناپذير ، مستحق نفرين و نابودى اند .

و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

هلاكت عمرو بن عبدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 6 - 5

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { يقول أهلكت مالاً لبداً } قال : هو عمروبن عبدود حين عرض عليه على بن أبى طالب ( ع ) الإسلام يوم الخندق و قال : فأين ما أنفقت فيكم مالاً لبداً و كان أنفق مالاً فى الصدّ عن سبيل اللّه فقتله على ( ع ) ;

امام باقر(ع) درباره سخن خداوند{يقول أهلكت مالاً لبداً} روايت شده كه فرمود: گوينده اين سخن عمرو بن عبدود بود، آن زمان كه حضرت على بن ابى طالب(ع) در روز [غزوه ]خندق، اسلام را بر او عرضه كرد; وى گفت: كجا رفت آن اموال زيادى كه در مورد شما خرج كردم؟ و او

اموال [زيادى] را در راه جلوگيرى از راه خدا صرف كرده بود پس حضرت على(ع) او را كشت}.

هلاكت غافلگيرانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 26 - 10

10 - هلاكت امت هاى كفرپيشه ، به صورت ناگهانى و غافل گيرانه ، بوده است .

أهلكنا من قبلهم من القرون يمشون فى مس_كنهم

احتمال دارد كه جمله {يمشون. ..} حال براى مفعول فعل {أهلكنا} باشد كه متضمن معناى ناگهانى بودن هلاك است.

هلاكت فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 19

19- هلاكت و بدفرجامى ، تنها از آنِ فاسقان و پرده دران حريم ارزش ها است .

فهل يهلك إلاّ القوم الف_سقون

هلاكت فرزند فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 3

3- از ميان رفتن فرزند ناصالح و جاى گزينى آن به وسيله فرزندى صالح ، جلوه اى از ربوبيّت خدا براى پدر و مادر مؤمن است .

يبدلهما ربّهما خيرًا منه

هلاكت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 5

5 _ موسى ( ع ) در عين اميدوارى به هلاكت فرعون و حاكميت يافتن بنى اسرائيل ، نگران عدم ايجاد شرايط آن از سوى قوم خويش بوده است .

عسى ربكم أن يهلك عدوكم و يستخلفكم فى الأرض

كلمه {عسى} حكايت از آن دارد كه موسى(ع) يقين به هلاكت فرعون و حاكميت يافتن قومش نداشته است و شايد دغدغه خاطر او بدان جهت بود كه وى اطمينان نداشت مردمش ش___رايطى را كه

براى پيروزى مطرح ساخته بود (استعينوا ب__اللّه . .. ) رعايت كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 5

5- كيفر سخت و هلاكت بار فرعون و فرعونيان از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت با آنان بود .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت . .. فأراد أن يستفزّهم ... فأغرقن_ه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 49 - 3

3 - اعطاى تورات به موسى ( ع ) ، پس از هلاكت فرعون و ياران او

فكانوا من المهلكين . و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

با توجه به ذكر اعطاى كتاب به حضرت موسى(ع) پس از بيان فرجام كار فرعون و فرعونيان و هلاكت و نابودى آنان، اين برداشت به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 _ هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 1

1 - قارون و فرعون و هامان ، سه شخصيت هلاك شده با عذاب الهى اند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن

{قارون} عطف بر {عاداً} است. {عاداً} مفعول فعل مقدر (أهلكنا) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 11،14،15

11 - نابود كردن قوم عاد و ثمود با طوفان

و صداى مهيب و نيز هلاكت قارون و فرعون و هامان با فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، نشانه پيشى داشتن قضاى الهى بر هر قدرتى است .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين . فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم

14 - هلاكت قوم عاد و ثمود و قارون و هامان و فرعون با عذاب هاى الهى ، نتيجه ظلمى بود كه خود ، در حق خود ، روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

15 - آنچه خداوند با اقوام عاد و ثمود و نيز با قارون و فرعون و هامان كرد ، ظلم خدا به آنان نبود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 2

2 - آگاهى دقيق پيامبر ( ص ) ، به فرجام هلاكت بار فرعون

ألم تر كيف . .. و فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 4

4 - طغيان ، عامل هلاكت قوم عاد و ثمود و زمينه ساز نابودى فرعون

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد . .. و ثمود ... وفرعون ... الذين طغوا فى البل_د

هلاكت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 4،11،13

4 - خداوند ، نجات بخش بنى اسرائيل و هلاك كننده فرعونيان

فأنجينكم و أغرقنا ءال فرعون

11 - تماشاى نابودى فرعونيان از نعمت هاى خداوند به بنى اسرائيل

و إذ فرقنا بكم البحر .

.. و أغرقنا ءال فرعون و أنتم تنظرون

چون آيات مورد بحث در صدد بيان نعمتهايى است كه خداوند به بنى اسرائيل ارزانى داشته بود، مى توان گفت: مفاد جمله {و أنتم تنظرون} نيز به منظور بيان نعمت، آورده شده است.

13 - خاطره نجات بنى اسرائيل و هلاكت خاندان فرعون با شكافته شدن دريا ، خاطره اى عبرت آموز و شايسته و بايسته به ياد داشتن

و إذ فرقنا بكم البحر . .. و أنتم تنظرون

{إذ فرقنا} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است. بنابراين {إذ فرقنا} نيز مفعول براى {أذكروا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 4،8

4 _ موسى ( ع ) ، قوم خويش را به هلاكت فرعونيان و حاكميت بنى اسرائيل بر سرزمين مصر اميدوار ساخت .

عسى ربكم أن يهلك عدوكم و يستخلفكم فى الأرض

8 _ نابودى فرعونيان و به حاكميت رسيدن بنى اسرائيل ، پرتوى از ربوبيت خداوند نسبت به آنان

عسى ربكم أن يهلك عدوكم و يستخلفكم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 2،3،6،16

2 _ خداوند با نابودسازى فرعونيان ، تمام سرزمين آنان را ، از شرق تا غرب ، در اختيار بنى اسرائيل قرار داد .

و أورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون مشرق الأرض و مغربها

3 _ سرزمينى كه خداوند پس از هلاكت فرعونيان در اختيار بنى اسرائيل قرار داد ، سرزمينى پربركت و بسيار حاصلخيز بود .

مشرق الأرض و مغربها التى بركنا فيها

6 _ وعده هلاكت فرعونيان و حاكميت يافتن بنى اسرائيل بر سرزمين آنان ، از وعده

هاى نيكوى خداوند به قوم موسى

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل

كلمه {الحسنى} (زيباتر) صفت براى {كلمت} است.

16 _ خداوند پس از هلاكت فرعونيان ، كاخ ها و خوش نشين هاى آنان را بكلى ويران كرد .

و دمرنا ما كان يصنع فرعون و قومه و ما كانوا يعرشون

{تدمير} (مصدر دمرنا) به معناى نابودن كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 5

5- كيفر سخت و هلاكت بار فرعون و فرعونيان از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت با آنان بود .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت . .. فأراد أن يستفزّهم ... فأغرقن_ه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 104 - 1

1- دستور خداوند به بنى اسرائيل ، پس از هلاك فرعونيان مبنى بر انتخاب سرزمين مورد نظرشان ( شام يا مصر ) براى سكنى گزيدن

و قلنا من بعده لبنى إسرءيل اسكنوا الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 49 - 3

3 - اعطاى تورات به موسى ( ع ) ، پس از هلاكت فرعون و ياران او

فكانوا من المهلكين . و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

با توجه به ذكر اعطاى كتاب به حضرت

موسى(ع) پس از بيان فرجام كار فرعون و فرعونيان و هلاكت و نابودى آنان، اين برداشت به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 _ هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 6

6 - انتقام الهى از فرعونيان ، هشدارى جدّى به همه كفرپيشگان حق ستيز است .

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

با توجه به لحن تهديد آميز اين آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از فرعونيان، اين بود كه بيشتر آنان از پذيرفتن ايمان امتناع ورزيدند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 68 - 4

4 - هلاكت فرعونيان ، نمود عزّت و قدرت پيروزمند خداوند

ثمّ أغرقنا الأخرين . .. و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 5

5 - غرق شدن و نابودى تمامى فرعونيان ، در پى انتقام الهى از ايشان

فأغرقن_هم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 28 - 1،7

1- هلاكت فرعونيان از پس روزگار رفاه و حق ستيزى ، نمودى از برنامه خداوند در انتقام از مجرمان

إنّا منتقمون . .. كذلك و أورثن_ها

تعبير {كذلك} از

پى ترسيم فرجام شوم فرعونيان، تأكيدى بر مطلب و اشاره اى است به اين كه آنچه براى آنان اتفاق افتاده، نمودى از جريانى مستمر و سنتى الهى است.

7- بازگشت بنى اسرائيل به مصر و برخوردارى آنان از ثروت و امكانات آن سرزمين ، پس از هلاكت فرعونيان *

كذلك و أورثن_ها قومًا ءاخرين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از {قوماً آخرين} تمام بنى اسرائيل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 33 - 7

7- بيان هلاكت فرعونيان و نجات بنى اسرائيل از سوى خداوند ، پيامدار تهديد براى مشركان و نويدى براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و لقد نجّينا بنى إسرءيل . .. بل_ؤا مبين

با توجه به اين كه آيات گذشته، در زمينه رويارويى مشركان و مؤمنان بود; طرح سرگذشت فرعونيان و بنى اسرائيل، پيامدار مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 3

3 - سرنوشت هلاكت بار فرعونيان و قوم ثمود ، نمونه اى بارز از برخورد تند و قهرآميز خداوند با كافران است .

إنّ بطش ربّك . .. فرعون و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 6

6 - اصرار كافران مكّه بر تكذيب تهديد هاى الهى ، با وجود آگاهى آنان از هلاكت فرعونيان و ثموديان ، شگفت آورتر از كفرورزى پيشينيان است .

بل الذين كفروا فى تكذيب

اضراب كه از حرف {بل} استفاده مى شود ممكن است نظر به اين داشته باشد كه تكذيب گرى مردم مكّه در قياس با

كفر پيشينيان اعجاب آورتر است; زيرا به رغم ديدن سرنوشت آنها، تهديد را دروغ شمردند.

هلاكت قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 1

1 - اقدام خداوند به از ميان برداشتن قارون و فرو بردن وى و خانه اش در درون زمين

فخسفنا به و بداره الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 1

1 - قارون و فرعون و هامان ، سه شخصيت هلاك شده با عذاب الهى اند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن

{قارون} عطف بر {عاداً} است. {عاداً} مفعول فعل مقدر (أهلكنا) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 11،14،15

11 - نابود كردن قوم عاد و ثمود با طوفان و صداى مهيب و نيز هلاكت قارون و فرعون و هامان با فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، نشانه پيشى داشتن قضاى الهى بر هر قدرتى است .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين . فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم

14 - هلاكت قوم عاد و ثمود و قارون و هامان و فرعون با عذاب هاى الهى ، نتيجه ظلمى بود كه خود ، در حق خود ، روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

15 - آنچه خداوند با اقوام عاد و ثمود و نيز با قارون و فرعون و هامان كرد ، ظلم خدا به آنان نبود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم

هلاكت قدرت طلبان

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 7

7 - تعلق اراده الهى بر نابودسازى جوامع قدرت طلب و زراندوز پيش از قارون ، با خشم و قهر خود

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون. ..و لايسئل عن ذنوبهم المجرمون

هلاكت قدرتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 6

6 - تاريخ بشر ، شاهد عذاب و هلاكت جوامعى قدرتمندتر و زراندوزتر از قارون بوده است .

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 6

6- هلاكت برخى از جوامع نيرومند در گذشته تاريخ ، به خاطر كفرورزى

و كأيّن من قرية . .. أهلكن_هم

هلاكت قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

هلاكت قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 4

4- آگاهى اهل مكه ، از سرگذشت هلاكت بار قوم تبّع

أهم خير أم قوم تبّع

از اين كه قرآن، قبلاً سخنى از قوم {تبّع} به ميان نياورده و در اين جا به ذكر نام آن براى عبرت آموزى مشركان مكه اكتفا كرده است، مطلب

بالا قابل استفاده است.

هلاكت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 2

2 _ صالح ( ع ) با دريغ و دلسوزى بر ثموديان مشرف به هلاكت از ميان آنان رفت .

فتولى عنهم و قال يقوم

لحن آيه و نيز اضافه كلمه {قوم} به ياء متكلم، بيانگر تحسر و دلسوزى صالح نسبت به مردم خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 16

16_ { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إن رسول الله ( ص ) سأل جبرئيل : كيف كان مهلك قوم صالح ( ع ) ؟ فقال : يا محمد ( ص ) ان صالحاً بعث إلى قومه و هو إبن ستة عشرة سنة . . . و كان لهم سبعون صنماً يعبدونها من دون الله . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: رسول خدا(ص) از جبرئيل پرسيد: هلاكت قوم صالح چگونه بود؟ گفت: اى محمد! همانا صالح به سوى قوم خود مبعوث شد در حالى كه شانزده سال داشت . .. و براى آن قوم هفتاد بت بود كه آنها را به غير از خدا مى پرستيدند ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 1،10،11

1_ كفرپيشگان قوم ثمود ، با غرشى مهيب به هلاكت رسيدند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

10_ { عن أبى عبدالله ( ع ) ( فى إهلاك قوم صالح ) : . . . لما كان نصف الليل أتاهم جبرئيل ( ع )

فصرخ بهم صرخة خرقت تلك الصرخة أسماعهم و فلقت قلوبهم و صدّعت أكبادهم . . . فأصبحوا فى ديارهم و مضاجعهم موتى أجمعين ثم أرسل الله عليهم مع الصيحة النار من السماء فأحرقتهم أجمعين . . . ;

از امام صادق(ع) [درباره هلاكت قوم صالح] روايت شده است: چون نيمه شب فرا رسيد، جبرئيل نزد آنان آمد. پس فريادى بلند بر سرشان زد كه گوشهاى آنان را پاره كرد و قلبهايشان را شكافت و جگرهايشان را دريد; در نتيجه صبحگاه آن شب، همه آنان در خانه ها و بسترهايشان مرده بودند. سپس خداوند همراه با آن فرياد آتشى از آسمان فرستاد كه همه را سوزاند ...}.

11_ { عن رسول الله ( ص ) قال : . . . ه_ؤلاء قوم صالح ( ع ) . . . عتوا عن أمر ربهم . . . فأهلك الله من كان فى مشارق الأرض و مغاربها منهم إلاّ رجلاً كان فى حرم الله فمنعه حرم الله من عذاب الله تعالى . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: . .. اينان قوم صالح بودند ... از فرمان پروردگار خود سرپيچى كردند ... پس خداوند از آن قوم همه آنان را كه در مشرقها و مغربهاى زمين بودند هلاك كرد مگر يك مرد را كه در حرم خدا بود و حرم خدا او را از عذاب الهى مصون داشت ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 1

1_ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، موجب نابودى آنان و تخريب آثار زندگانى در ديار ايشان شد .

كأن لم

يغنوا فيها

{غِنىً} (مصدر لم يغنوا) به معناى اقامت كردن و سكنى گزيدن است. ضمير در {فيها} به {ديار} در آيه قبل برمى گردد و جمله {كأن لم يغنوا فيها}; يعنى، گويا قوم ثمود در ديارشان اقامت نكرده بودند و اين كنايه از بين رفتن ديار آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 95 - 4

4_ قوم ثمود ، از رحمت خدا محروم شدند و با عذاب هاى الهى به هلاكت رسيدند .

كما بعدت ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 42 - 1

1 - اراده خداوند مبنى بر پيدايش جوامع جديد و استمرار يافتن حيات بشرى بر روى زمين ، پس از اضمحلال ثمود ( قوم صالح )

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرونًا ءاخرين

{إنشاء} (مصدر {أنشأنا}) به معناى پديد آوردن است. ضمير {هم} در {من بعدهم} به جامعه پس از نوح (قوم ثمود كه با صحيه نابود شدند) باز مى گردد. {قرون} جمع {قرن} است و {قرن} به مجموعه اى از انسان ها كه در يك عصر و با هم زندگى مى كنند گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 38 - 1

1 _ خداوند ، قوم عاد

، ثمود و اصحاب رسّ را به خاطر تكذيب آيات و رسولان الهى درهم شكست و نابود ساخت .

و عادًا و ثمودا و أصح_ب الرّسّ و قرونًا بين ذلك كثيرًا

نصب كلمه هاى {عاداً}، {ثمودا} و {أصحاب الرسّ} به وسيله فعلى محذوف {دمّرنا} و {أهلكنا} مى باشد. گفتنى است علت هلاكت اقوام ياد شده، همان تكذيب است كه در آيات قبل در باره فرعونيان و قوم نوح آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 1،3

1 _ خداوند ، پيش از هلاكت تكذيب كنندگان موسى ( ع ) و اقوام نوح ، عاد ، ثمود و اصحاب رسّ براى اتمام حجت و عبرت آموزى آنان ، مثل هاى روشنگرانه اى زده بود .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا . .. و قوم نوح ... و عادًا و ثمودا و

3 _ همه مردمان عاد ، ثمود ، اصحاب رسّ و مردم دوران هاى بين اقوام ياد شده ، به خاطر تكذيب آيات خدا و رسولان او ، به شكل شگفت آورى درهم شكسته شده و نابود گرديدند .

و كلاًّ تبّرنا تتبيرًا

{تتبير} (مصدر {تبّرنا}) به معناى درهم شكستن و هلاك كردن است (لسان العرب). {تتبيراً} _ كه مفعول مطلق براى {تبّرنا} است _ نيز براى تأكيد معناى درهم شكستن و هلاك كردن و نوع شگفت آور آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 159 - 4

4 - هلاكت ثموديان ، نمود عزت و قدرت قاهر خداوند

فأخذهم العذاب . .. إنّ ربّك لهو العزيز

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 1،2

1 - عاد و ثمود ، دو قوم هلاك شده با عذاب الهى اند .

فأخذتهم الرجفة . .. و عادًا و ثمودًا

{عاداً و ثموداً} منصوب به فعل مقدر {أهلكنا} است.

2 - خانه هاى بازمانده از دو قوم عاد و ثمود ، نشانِ هلاكت و نابودى آنان به عذاب الهى است .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

احتمال دارد {من مساكنهم} متعلق به {تبيّن} باشد و فاعل {تبيّن} مستتر و مرجع آن {إِهلاكنا} باشد و احتمال دارد {من} زايد و {مساكن} در محل رفع و فاعل {تبيّن} باشد. در هر دو صورت، نكته ياد شده، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 11،14،15

11 - نابود كردن قوم عاد و ثمود با طوفان و صداى مهيب و نيز هلاكت قارون و فرعون و هامان با فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، نشانه پيشى داشتن قضاى الهى بر هر قدرتى است .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين . فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم

14 - هلاكت قوم عاد و ثمود و قارون و هامان و فرعون با عذاب هاى الهى ، نتيجه ظلمى بود كه خود ، در حق خود ، روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

15 - آنچه خداوند با اقوام عاد و ثمود و نيز با قارون و فرعون و هامان كرد ، ظلم خدا به آنان نبود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . ..

و ما كان اللّه ليظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 5،7

5 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، مهم ترين اقوام هلاك شده تاريخ *

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

7 - آشنايى مردم عصر فرعون از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

هشدار مؤمن آل فرعون به مردم و بازگوكردن سرگذشت عبرت آموز اقوام يادشده براى ايشان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 7

7 - هلاكت قوم ثمود ، با صاعقه خواركننده و خفت آور

فأخذتهم ص_عقة العذاب الهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 5

5 - فراگيرى صاعقه بر قوم ثمود ، در عين هشيارى و در مقابل چشمان آنان

فأخذتهم الص_عقة و هم ينظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 51 - 2

2 - از ميان رفتن قوم ثمود و باقى نماندن نسل كافر ايشان ، پس از عذاب و انتقام الهى

و أنّه أهلك . .. و ثموداْ فما أبقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 1

1 - قوم نوح ، قومى هلاك شده به اراده خداوند ، قبل از عاد و ثمود

و أنّه أهلك عادًا . .. و ثموداْ

... و قوم نوح من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 2

2 - سرگذشت هلاكت بار قوم ثمود ، دليلى بر حقانيت عذاب ها و هشدار هاى خداوند

كذّبت ثمود بالنّذر . . . فكيف كان عذابى و نذر

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

خداوند، پس از بيان موضع تكذيب گرانه ثموديان نسبت به هشدارهاى الهى; انسان ها را به اين حقيقت متوجه ساخته است كه {ببيند چگونه عذاب ها و انذارهاى الهى تحقق پذيرفت و عملى گرديد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 5 - 1

1 - قوم ثمود ، به وسيله صاعقه كوبنده و سركش به هلاكت رسيدند .

فأمّا ثمود فأُهلكوا بالطاغية

{طاغية} در اصل، به معناى سركش و متجاوز از حد و مرز است; ولى مقصود از آن در آيه شريفه _ برابر نظر مفسران _ صاعقه است. البته در آيه 13 سوره {فصلت} بدان تصريح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 3

3 - سرنوشت هلاكت بار فرعونيان و قوم ثمود ، نمونه اى بارز از برخورد تند و قهرآميز خداوند با كافران است .

إنّ بطش ربّك . .. فرعون و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 6

6 - اصرار كافران مكّه بر تكذيب تهديد هاى الهى ، با وجود آگاهى آنان از هلاكت فرعونيان و ثموديان ، شگفت آورتر از كفرورزى پيشينيان است .

بل الذين كفروا فى تكذيب

اضراب

كه از حرف {بل} استفاده مى شود ممكن است نظر به اين داشته باشد كه تكذيب گرى مردم مكّه در قياس با كفر پيشينيان اعجاب آورتر است; زيرا به رغم ديدن سرنوشت آنها، تهديد را دروغ شمردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 2

2 - آگاهى دقيق پيامبر ( ص ) ، به فرجام هلاكت بار قوم ثمود

ألم تر كيف . .. و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 4

4 - طغيان ، عامل هلاكت قوم عاد و ثمود و زمينه ساز نابودى فرعون

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد . .. و ثمود ... وفرعون ... الذين طغوا فى البل_د

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 11 - 6

6 - قوم ثمود ، محروم سازنده خود از كمالات نفسانى و گرفتار فساد و تباهى بودند .

و قد خاب من دسّيها . كذّبت ثمود بطغويها

اين آيه، بيانگر يكى از مصاديق آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 8

8 - خداوند ، بر قوم ثمود به جهت كشتن ناقه ، عذابى فراگير نازل كرده ، اعضاى بدن آنان را از هم متلاشى ساخت .

فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم

اطلاق {دمدمة} _ كه بر پوشاندن و فراگيرى دلالت دارد _ بر هلاكت ثموديان، به جهت آن بود كه خداوند، آنان را با عذاب و هلاكت پوشاند (مقاييس). جمله {دمدمت الشىء} _ كه گاهى با حرف {على} و گاهى بدون

آن استعمال مى شود (قاموس) _ زمانى كار برد دارد كه چيزى را به زمين كوبيده و آن را شكسته و قطعه هاى آن را پراكنده سازند. (صحاح اللغة)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 15 - 1،2

1 - برچيدن ثموديان از زمين ، حادثه اى ناچيز در برابر قدرت خداوند و خالى از هرگونه پيامد نامطلوب

و لايخاف عقبيها

ضمير {عقباها}، به {دَمْدَمة} و يا به {ثمود} برمى گردد. در صورت دوم مراد {عقبى هلاكتهم} خواهد بود.

2 - خداوند ، از آثار هلاكت ثموديان پروايى نداشته و ترسى از پيامد هاى آن ندارد .

و لايخاف عقبيها

هلاكت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 6،7،8

6 _ تمامى تكذيب كنندگان آيات الهى از قوم عاد ، با عذاب نازل شده از جانب خداوند به هلاكت رسيدند .

و قطعنا دابر الذين كذبوا

دابِر هر چيز به معناى آخر آن است. {قطع دابر} يعنى نابودسازى آخرين نفر ; و اين كنايه از نابودى همگان است.

7 _ اصرار قوم عاد بر كفر و اميد نرفتن به ايمانشان ، عامل نزول عذاب و هلاكت آنان

و قطعنا دابر الذين كذبوا بايتنا و ما كانوا مؤمنين

چون تكذيب آيات الهى ملازم با عدم ايمان، بلكه برخاسته از بى ايمانى است، مى توان گفت جمله {ما كانوا مؤمنين} يا اشاره به اين معنا دارد كه تكذيب كنندگانِ هلاك شده اهل ايمان نبودند و توفيق گرايش به توحيد به طور كلى از آنان سلب شده بود، و يا اشاره به طايفه اى ديگر غير از تكذيب كنندگان دارد.

يعنى كسانى كه تكذيب نكردند، ايمان نيز نياوردند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

8 _ خداوند علاوه بر تكذيب كنندگان آيات الهى از قوم عاد ، غير مؤمنان ايشان را نيز به هلاكت رساند .

قطعنا دابر الذين كذبوا بايتنا و ما كانوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 5

5_ نابودى كفرپيشگان قوم عاد و جايگزينى اقوامى ديگر به جاى آنها ، هشدار هود ( ع ) به آنان

فإن تولّوا . .. و يستخلف ربى قومًا غيركم

{إستخلاف} به معناى جانشين ساختن و جايگزين كردن است و اين معنا در آيه شريفه ، مستلزم نابود كردن قوم عاد مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 38 - 1

1 _ خداوند ، قوم عاد ، ثمود و اصحاب رسّ را به خاطر تكذيب آيات و رسولان الهى درهم شكست و نابود ساخت .

و عادًا و ثمودا و أصح_ب الرّسّ و قرونًا بين ذلك كثيرًا

نصب كلمه هاى {عاداً}، {ثمودا} و {أصحاب الرسّ} به وسيله فعلى محذوف {دمّرنا} و {أهلكنا} مى باشد. گفتنى است علت هلاكت اقوام ياد شده، همان تكذيب است كه در آيات قبل در باره فرعونيان و قوم نوح آمده بود.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 1،3

1 _ خداوند ، پيش از هلاكت تكذيب كنندگان موسى ( ع ) و اقوام نوح ، عاد ، ثمود و اصحاب رسّ براى اتمام حجت و عبرت آموزى آنان ، مثل هاى روشنگرانه اى زده بود .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا . .. و قوم نوح ... و عادًا و ثمودا و

3 _ همه مردمان عاد ، ثمود ، اصحاب رسّ و مردم دوران هاى بين اقوام ياد شده ، به خاطر تكذيب آيات خدا و رسولان او ، به شكل شگفت آورى درهم شكسته شده و نابود گرديدند .

و كلاًّ تبّرنا تتبيرًا

{تتبير} (مصدر {تبّرنا}) به معناى درهم شكستن و هلاك كردن است (لسان العرب). {تتبيراً} _ كه مفعول مطلق براى {تبّرنا} است _ نيز براى تأكيد معناى درهم شكستن و هلاك كردن و نوع شگفت آور آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 140 - 4

4 - هلاكت قوم عاد ، نمود عزت و قدرت قاهر خداوند .

فكذّبوه فأهلكن_هم . .. و إنّ ربّك لهو العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 1،2

1 - عاد و ثمود ، دو قوم هلاك شده با عذاب الهى اند .

فأخذتهم الرجفة . .. و عادًا و ثمودًا

{عاداً و ثموداً} منصوب به فعل مقدر {أهلكنا} است.

2 - خانه هاى بازمانده از دو قوم عاد و ثمود ، نشانِ هلاكت و نابودى آنان به عذاب الهى است .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم

من مس_كنهم

احتمال دارد {من مساكنهم} متعلق به {تبيّن} باشد و فاعل {تبيّن} مستتر و مرجع آن {إِهلاكنا} باشد و احتمال دارد {من} زايد و {مساكن} در محل رفع و فاعل {تبيّن} باشد. در هر دو صورت، نكته ياد شده، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 11،14،15

11 - نابود كردن قوم عاد و ثمود با طوفان و صداى مهيب و نيز هلاكت قارون و فرعون و هامان با فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، نشانه پيشى داشتن قضاى الهى بر هر قدرتى است .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين . فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم

14 - هلاكت قوم عاد و ثمود و قارون و هامان و فرعون با عذاب هاى الهى ، نتيجه ظلمى بود كه خود ، در حق خود ، روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

15 - آنچه خداوند با اقوام عاد و ثمود و نيز با قارون و فرعون و هامان كرد ، ظلم خدا به آنان نبود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 5،7

5 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، مهم ترين اقوام هلاك شده تاريخ *

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

7 - آشنايى مردم عصر فرعون از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس

از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

هشدار مؤمن آل فرعون به مردم و بازگوكردن سرگذشت عبرت آموز اقوام يادشده براى ايشان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 8

8- هلاكت قوم عاد ، نمودى از سنت الهى در مجازات جوامع جرم پيشه

كذلك نجزى القوم المجرمين

از تعبير {كذلك نجزى} _ با توجه به فعل مضارع كه مفيد استمرار است _ سنت استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 2

2- هلاكت قوم عاد ، به رغم داشتن توان و نيرويى قوى و گسترده ، هشدارى است به تمامى مشركان .

و لقد مكّنّ_هم فيما إن مكّنّ_كم فيه

گرچه مورد آيه، مشركان مكه است; ولى در هشدار الهى، ديگر مشركان نيز با آنها تفاوتى ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 1

1 - قوم نوح ، قومى هلاك شده به اراده خداوند ، قبل از عاد و ثمود

و أنّه أهلك عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 3

3 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى تأمل در سرنوشت هلاكت بار قوم عاد

كذّبت عاد فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 6 - 1

1 - قوم عاد ، به وسيله بادى سركش ،

بسيار سرد و توفنده به هلاكت رسيدند .

و أمّا عاد فأُهلكوا بريح صرصر عاتية

{صرصر}; يعنى، صداى شديد و يا [هواى] سرد شديد; به گونه اى كه بسوزاند. {عُتُوّ} (مصدر {عاتية}) به معناى استكبار و تجاوز از حد است. (قاموس المحيط)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 4

4 - طغيان ، عامل هلاكت قوم عاد و ثمود و زمينه ساز نابودى فرعون

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد . .. و ثمود ... وفرعون ... الذين طغوا فى البل_د

هلاكت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 1

1 _ خداوند قوم لوط را به سبب مخالفتشان با لوط و استمرارشان بر عمل شنيع لواط به هلاكت رساند .

فانجينه و أهله إلا امرأته كانت من الغبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 1

1 _ خداوند با فرو ريختن بارانى بى نظير ( بارشى از سنگ ) بر سر قوم لوط ، آنان را به هلاكت رساند .

و أمطرنا عليهم مطراً

{مَطَر} مفعول به براى {أمطرنا} است و نكره آمدنش حكايت از آن دارد كه بارشى عجيب و بى نظير بوده است و با توجه به آيه 82 از سوره هود (و أمطرنا عليها حجارة . .. ) معلوم مى شود كه عذاب قوم لوط سنگباران بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 70 - 11

11_ از ميان بردن قوم لوط ، مأموريت فرشتگان حاضر در پيشگاه ابراهيم ( ع

)

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط

از آيه 76 و نيز آيات مربوط به داستان لوط(ع) معلوم مى شود هدف از فرستادن فرشتگان به سوى قوم لوط، به هلاكت رساندن آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 12

12_ زمان آگاهى ابراهيم ( ع ) به دارا شدن فرزند و نوه ( اسحاق و يعقوب ) اندكى پيش از به هلاكت رسيدن قوم لوط بود .

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط. وامرأته قائمة فضحكت فبشّرن_ها بإسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 2،4

2_ خداوند ، علاوه بر زير و رو كردن ديار قوم لوط ، با فرو فرستادن سجّيل ( سنگ گل ) آنان را به هلاكت رساند .

فلما جاء أمرنا . .. أمطرنا عليها حجارة من سجيل

{سجيل} كلمه اى است كه در اصل فارسى بوده (سنگ گل) و آن گاه كه در زمان عربى استعمال شده و به اصطلاح معرّب گشته ، به صورت {سجّيل} تلفّظ شده است (لسان العرب).

4_ خداوند ، به دست فرشتگان مهمان لوط ، ديار قوم لوط را تخريب كرد و آنان را هلاك ساخت .

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط . .. إنا رسل ربك ... فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها

از اينكه خداوند، فرشتگان را براى تخريب ديار قوم لوط مى فرستد (إنا اُرسلنا إلى قوم لوط) و در عين حال تخريب آن ديار و نزول عذاب را به خودش نسبت مى دهد (جعلنا عاليها سافلها) چنين استفاده مى شود كه: فرشتگان به منزله وسيله اى براى نزول عذاب بوده و كار

آنها جلوه اى از فعل خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 7

7- زير و رو شدن شهر و ديار قوم لوط و هلاكت آنان ، مصداق و مظهر عذاب دردناك الهى

نبّىء عبادى . .. و أن عذابى هو العذاب الأليم ... فأخذتهم الصيحة ... فجعلنا ع_ليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 172 - 1

1 - هلاكت قوم لوط ، پس از خروج وى و خاندان مؤمنش از شهر

فنجّين_ه و أهله . .. ثمّ دمّرنا الأخرين

{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) مرادف {إهلاك} و به معناى نابود كردن و از ميان برداشتن است; يعنى، {سپس ديگران را هلاك گردانيديم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 1

1 - بارش بارانى از سنگ گِل ( سجيل ) بر قوم لوط ، پس از هلاكت آنان و ويرانى كامل ديارشان

ثمّ دمّرنا الأخرين . و أمطرنا عليهم مطرًا

{إمطار} (مصدر {أمطرنا}) به معناى بارانيدن است. {مطرًا} مفعول {أمطرنا} و تنكير آن تنكير تنويع است; يعنى، {بر روى آنان نوعى باران فرو ريختيم}. در سوره حجر (آيه 74) نوع باران را بيان كرده است: {فجعلنا عاليها سافلها و أمطرنا عليهم حجارة من سجيل;

شهرشان را زيرورو كرديم و بر آنان سنگ هايى از سجيل (سنگ گِل) فرو ريختيم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 2

2 - هلاكت قوم فساد پيشه لوط و نجات وى و خاندانش _ به جز همسر وى _ نمودى از سنت مستمر الهى در يارى رسانى به حق و سركوب باطل

إنّ فى ذلك لأية

نشانه و مايه عبرت بودن سرگذشت قوم لوط، در صورتى است كه درباره ديگر امت ها قابل تكرار باشد و به تعبير ديگر، سنتى مستمر به شمار آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 175 - 5

5 - هلاكت قوم لوط ، نمود عزت و قدرت پيروزمند خداوند

ثمّ دمّرنا الأخرين . .. و إنّ ربّك لهو العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 134 - 2

2 - قوم لوط ، گرفتار عذاب هلاكت بار الهى شدند .

و إنّ لوطًا لمن المرسلين . إذ نجّين_ه و أهله

نجات حضرت لوط و خاندانش، نشانگر نابود شدن قوم لوط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 1

1 - همسر حضرت لوط ، از هلاك شدگان عذاب الهى قوم لوط بود .

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

{غابر} (مفرد {غابرين}) به معناى باقى و مانده است و مقصود از آن، كسانى اند كه از شهر بيرون نيامده و به عذاب الهى قوم لوط گرفتار شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 136 - 1

1 -

تمام افراد قوم لوط كه در شهر ماندند ، به عذاب هلاكت بار الهى گرفتار و كيفر شدند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين . ثمّ دمّرنا الأخرين

{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) به معناى اهلاك و نابود كردن از روى كيفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 32 - 2

2 - حضور فرشتگان به محضر ابراهيم ( ع ) ، قبل از ايفاى مأموريت خود در نابودى قوم لوط

قال فما خطبكم أيّها المرسلون . قالوا إنّا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

مفسران اين مأموريت را _ به قرينه {لنرسل} _ بعد از حضور يافتن ملائكه در منزل ابراهيم(ع) دانسته اند. البته آيات مربوط به قوم لوط در سوره هود مؤيد همين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 53 - 2

2 - هلاكت قوم لوط ، به وسيله زيرورو شدن سرزمين آنان

و المؤتفكة أهوى

{ائتفاك} به معناى زيرورو شدن است. {قراى مؤتفكه}; يعنى، آبادى هايى كه با اهلش زيرورو شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 1

1 - مدفون گشتن قوم لوط در پوششى گران ، در پى سقوط و هلاكت

و المؤتفكة أهوى . فغشّيها ما غشّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 3

3 - هلاكت تمامى قوم لوط با عذاب الهى ; به جز شخص لوط ( ع ) و خاندان او

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا إلاّءال لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- قمر - 54 - 38 - 3،4

3 - عذاب قوم لوط ، عذابى فراگير و مايه نابودى همه آنان

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

وصف {مستقرّ} مى رساند كه طوفان شن، آن قدر استمرار يافت تا تمامى قوم لوط به هلاكت رسيدند.

4 - برجاى ماندن آثار عذاب نازل شده بر قوم لوط ، پس از هلاكت آنان

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

واژه {مستقرّ} مى تواند نظر به استمرار يافتن آثار عذاب نازل شده بر قوم لوط داشته باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

هلاكت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 5

5 _ خداوند ، قوم نوح ( ع ) را به خاطر تكذيب آياتش ، با غرق كردن در آب به هلاكت رساند .

و أغرقنا الذين كذبوا بايتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 10

10 _ قوم عاد نخستين جامعه سامان يافته در پى هلاكت قوم نوح

اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 2

2_ عذاب دنيوى كافران قوم نوح ، عذابى ذلت آور ، خواركننده و هلاك سازنده بود .

من يأتيه عذاب يخزيه

{إخزاء} (مصدر يخزيه) به معناى ذليل و خوار كردن و نيز به معناى هلاك ساختن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 12

12_ كفرپيشگان قوم نوح ، در طوفان آب غرق شدند و به هلاكت رسيدند .

فكان من المغرقين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 1

1 _ خداوند ، پيش از هلاكت تكذيب كنندگان موسى ( ع ) و اقوام نوح ، عاد ، ثمود و اصحاب رسّ براى اتمام حجت و عبرت آموزى آنان ، مثل هاى روشنگرانه اى زده بود .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا . .. و قوم نوح ... و عادًا و ثمودا و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 1

1 - غرق شدن و هلاكت قوم نوح ، پس از نجات وى و همراهانش

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

{إغراق} (مصدر {أغرقنا}) به معناى غرق كردن است. مضاف اليه {بعد} حذف شده و تقدير آن چنين است: {بعد نجات نوح و من معه}. {ألباقين} جمع همراه با{ال} جنس و مفيد استغراق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 1

1 - نجات نوح ( ع ) و پيروانش و هلاكت كفرپيشگان قوم وى ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

{ذلك} به جريان نجات نوح(ع) و پيروان وى و نيز هلاكت قوم كفرپيشه وى اشاره دارد. {آية} در اين جا مرادف {عبرة}

مى باشد و نكره آمدن آن بيانگر عظمت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 5،7

5 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، مهم ترين اقوام هلاك شده تاريخ *

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

7 - آشنايى مردم عصر فرعون از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

هشدار مؤمن آل فرعون به مردم و بازگوكردن سرگذشت عبرت آموز اقوام يادشده براى ايشان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11 - 1

1 - نابودى قوم نوح ، با طغيان آب و غرق شدن

إنّا لمّا طغا الماء

اين آيه درصدد بيان سرگذشت اولين قوم عقوبت شده است كه در آيه قبل، بدان اشاره شده و آن قوم نوح است.

هلاكت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 127 - 2،3

2 _ هلاكت و خوارى بزرگان سپاه كفر در جنگ بدر *

و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع طرفاً من الّذين كفروا

برخى از مفسّرين، {طرفاً} رابه معناى اشراف و بزرگان گرفته اند، به استناد اساس اللغة كه گفته است: {من اطراف العرب يعنى من اشرافهم}.

3 _ خداوند ، هلاك كننده و خواركننده كافران

ليقطع طرفاً من الّذين كفروا او يكبتهم

فاعل {ليقطع}، ضميرى است كه به {اللّه} ارجاع مى شود.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 133 - 2،6

2 _ قدرت خداوند بر نابودى كافران و گنهكاران و جايگزينى مؤمنانى تقواپيشه به جاى ايشان

ان اتقوا اللّه . .. ان يشأ يذهبكم ايها الناس و يأت باخرين

6 _ تهديد بى تقوايان كفرپيشه به هلاكت و نابودى ، از سوى خداوند

ان اتقوا اللّه و إن تكفروا . .. ان يشأ يذهبكم ايها الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 8

8 _ اگر خداوند بخواهد مردم ستمگر و كافر را نابود مى كند و نسلهاى ديگرى را جانشين آنان مى سازد.

إن يشأ يذهبكم و يستخلف من بعدكم ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 8

8 _ خداوند علاوه بر تكذيب كنندگان آيات الهى از قوم عاد ، غير مؤمنان ايشان را نيز به هلاكت رساند .

قطعنا دابر الذين كذبوا بايتنا و ما كانوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 7،8

7 _ تعلق اراده الهى به تحقق يافتن حق و ريشه كن شدن كافران

و يريد اللّه أن يحق الحق بكلمته و يقطع دابر الكفرين

{دابر} به معناى آخرت است و از بين بردن آخر هر چيز به معناى نابودسازى كامل آن چيز است.

8 _ پياده شدن حق و ريشه كن شدن بنيان كافران ، هدف از فرمان خداوند به نبرد با مشركان مكه در بدر

و يريد اللّه أن يحق الحق بكلمته و يقطع دابر الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال

- 8 - 8 - 3

3 _ تضمين تحقق حق و محو باطل در پرتو ريشه كن شدن كافران است .

و يقطع دابر الكفرين. ليحق الحق و يبطل البطل

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ليحق الحق} متعلق به {يقطع . .. } در آيه قبل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 10

10_ هلاكت كفرپيشگان به عذاب هاى الهى ، هرگز مايه زيان و ضررى براى خداوند نيست .

و يستخلف ربى قومًا غيركم و لاتضرونه شيئًا

در برداشت فوق ، جمله {لاتضرونه} در ارتباط با {يستخلف ربى . ..} معنا شده است; يعنى ، در صورت نابودى شما ، ضررى متوجه خداوند نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 8

8_ از ميان رفتن كفرپيشگان و كوتاه شدن سيطره آنان از زمين ، از فرمان هاى خداوند است كه نقض نخواهد شد و تحقق خواهد يافت .

أولم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها والله يحكم لامعقّب لحكمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 5،6

5_ نابودى كفرپيشگان توطئه گر در طول تاريخ ، نشانه بى اثر بودن مكر آنان در برابر برنامه هاى الهى است .

أولم يروا أنّا نأتى الأرض ننقصها . .. و قد مكر الذين من قبلهم فلله المكر جميعًا

6_ نابودى كفرپيشگان توطئه گر ، دليل اقتدار خدا بر طرح نقشه ها و برنامه هاى پنهانى

أولم يروا . .. و قد مكر الذين من قبلهم فلله المكر جميعًا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 3

3- تهديد شدن كافران ظالم به مرگ از سوى خداوند ، در پى تهديد شدن انبياى الهى از سوى آنان به اخراج از سرزمين مسكونى خويش

و قال الذين كفروا . .. لنخرجنّكم من أرضنا ... فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 14

14- خداوند براساس سنت خويش ، كافران دوران هاى پيشين را كه از ايمان و استغفار روگردان بودند ، به هلاكت رساند .

إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 37 - 6،7

6- نابودى كافرانِ دين ستيز و پيروزى مسلمانان ، قانونمند و داراى وقتِ مناسب است .

خلق الإنس_ن من عجل سأُوريكم ءاي_تى فلاتستعجلون

برداشت ياد شده از ارتباط ميان اين آيه و آيه قبل استفاده شده است; بدين ترتيب كه مؤمنان با مشاهده برخورد گستاخانه مشركان با پيامبر(ص)، بى صبرانه منتظر تحقق وعده الهى، مبنى بر هلاكت دشمنان و پيروزى مسلمانان بودند. و خداوند آنان را به صبر و شتاب نكردن فراخوانده است. گفتنى است برداشت فوق بر اساس اين است كه مخاطبان جمله {سأوريكم... فلاتستعجلون} مسلمانان باشند.

7- هلاكت و شكست كافران و دين ستيزان و پيروزى مؤمنان ، از آيات الهى است .

سأُوريكم ءاي_تى

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه از هلاكت كافران و پيروزى مسلمانان به {آيات} تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 5،8

5 - خداوند ، اقوام تكذيب گر و

كفر پيشه تاريخ را پس از اين كه از فرصت داده شده استفاده نكردند و هم چنان بر كفر و انكار خود پاى فشردند ، با عذاب استيصال نابود كرد .

فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم

{نكير} به معناى انكار (تغيير) است. و مقصود از آن به قرينه آيه بعد، تغيير نعمت به محنت، حيات به مرگ و نابودى و آبادانى به ويرانى است. گفتنى است كه استفهام در جمله {فكيف كان نكير}، استفهام تعجيبى و بيانگر شدت كيفر است.

8 - مهلت دادن به كافران حق ستيز و سپس هلاك ساختن آنها ، سنت الهى در طول تاريخ

فقد كذّبت قبلهم . .. فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 5

5 - تبديل شدن كافران حق ستيز به موجوداتى بى جان _ همچون خس و خاشاك _ در پى نزول عذاب

فجعلن_هم غثاءً

{جعل} (مصدر {جعلنا}) در جمله بالا، به معناى گردانيدن و تغيير دادن از صورتى يا حالتى، به صورت يا حالت ديگر است. {غثاء} نيز به خس و خاشاك روى آب گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 10

10 - افول تمدن ها و هلاكت جوامع كفرپيشه ، نمودى است از خشم و نفرين الهى در حق آنان

فأتبعنا بعضهم بعضًا. .. فبعدًا لقوم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 4

4 - پاكسازى نهايى زمين از وجود كافران ، وعده اى حتمى و تخلف ناپذير

و إذا وقع القول عليهم . .. أنّ الناس كانوا

ب_اي_تنا لايوقنون

تعبير {أنّ الناس. ..} دربرگيرنده همه كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 8 - 1

1 - مؤاخذه هلاكت بار ملت هاى كفرپيشه و مقتدر پيشين از سوى خداوند

فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 9

9 - هلاكت و نابودى ، فرجام ملت هاى ذلت پذير و پيرو كفر و ستم

فاستخفّ قومه . .. فأغرقن_هم أجمعين

از اين كه فرعونيان با ضعف و زبونى در برابر دستگاه جبار فرعونى سرانجام به هلاكت رسيدند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 6،9

6- نابودى ديار كافران و هلاكت ايشان ، نمودى از ذلت آنان و پوچى فرجامشان *

فتعسًا لهم و أضلّ أعم_لهم . .. دمّر اللّه عليهم

بدان احتمال كه {دمّر اللّه عليهم} تفسير و بيان نمودى از {تعساً لهم} باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

9- هشدار خداوند به كافران ، نسبت به استمرار اراده او بر نابودى ملت هاى كفرپيشه

دمّر اللّه عليهم و للك_فرين أمث_لها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 11 - 6

6- هلاكت جوامع كفرپيشه در گذشته تاريخ ، نشانى آشكار از بى ياورى كافران در قبال كيفر خداوند

دمّر اللّه عليهم . .. و أنّ الك_فرين لا مولى لهم

از ارتباط {دمّر اللّه عليهم. ..} با {مولى لهم}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 38 - 4

4 - آفريدگار

جهان ، قادر بر نابود ساختن كافران و منكران معاد *

و كم أهلكنا . .. و لقد خلقنا السم_وت و الأرض

بنابراين كه تذكر به خالقيت خداوند، در ادامه آيات تهديدى (كم أهلكنا قبلهم من قرن) باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 9

9 - تشويق و ترغيب مردم از سوى خداوند ، به مطالعه و تأمل در سرنوشت هلاكت بار جوامع كفرپيشه گذشته

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل . .. لهم عذاب أليم

استفهام در {ألم يأتكم. ..}، ضمن آن كه براى تقرير مسأله است، براى تشويق و ترغيب نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 7 - 1

1 - كافران ، از هنگام افكنده شدنشان در دوزخ ، با ناخوشايندترين صدا ها روبه رو خواهد شد .

إذا أُلقوا فيها سمعوا لها شهيقًا

{شهيق}، به معناى زشت ترين و ناخوشايندترين صداها است(لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 19 - 5

5 - پرواز پرندگان بر فراز زمين ، دليل و نشانه توانايى خداوند بر عذاب و هلاكت كافران

فكيف كان نكير . أولم يروا إلى الطير ... ما يمسكهنّ إلاّ الرحم_ن

ذكر پرواز پرندگان به عنوان نشانه قدرت خداى رحمان _ پس از يادآورى كيفر و عذاب كافران پيشين _ مى تواند به منظور ارائه نمونه و جلوه اى از قدرت همه جانبه خداوند در جهان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 41 - 1

1

- توانايى خداوند بر نابودى امت ها ( همچون كافران ) و جايگزين كردن امت هاى برتر و بهتر از آنها ( همچون مؤمنان )

فلاأُقسم . .. إنّا لق_درون . على أن نبدّل خيرًا منهم

درباره زمان تبديل و مقصود از آن در اين آيه، دو احتمال وجود دارد: 1_ نابودى كافران و جايگزين كردن مردم خوب و مؤمن به جاى آنان در دنيا; 2_ تبديل كافران و ديگر انسان ها به انسان هاى برتر و مناسب حيات اخروى در قيامت. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 1،3

1 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه پروردگار مبنى بر نابودى تمامى كافران و مشركان حق ناپذير عصر خود و قطع نسل آنان

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

واژه {ديّار}، همواره پس از نفى قرار مى گيرد و شامل همه انسان ها مى شود.

3 - كافران و بت پرستان حق ناپذير ، مستحق نفرين و نابودى اند .

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 19 - 2

2 - كافران حق ناپذير و انديشه گر عليه دين ، مستحق هلاكت و نابودى اند .

إنّه فكّر و قدّر . فقتل كيف قدّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 2

2 - كافران حق ناپذيز و انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين عقوبت و نابودى اند .

ثمّ قتل كيف قدّر

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 28 - 4

4 - توانايى خداوند بر آفرينش انسان ، نشانه توانايى او بر نابود كردن امت هاى گنه پيشه و كافر و جايگزين كردن ديگران

نحن خلقن_هم . .. وإذا شئنا بدّلنا أمث_لهم تبديلاً

برداشت ياد شده، از ياد آورى آفرينش انسان از سوى خداوند _ پيش از تذكر به هلاكت امت هاى كافر و جايگزين كردن ديگران _ استفاده مى شود.

هلاكت كافران اطراف مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 16

16_ شكست و نابودى كفرپيشگان مكه و حوالى آن ، از پيشگويى هاى قرآن

لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة . .. حتى يأتى وعد الله

هلاكت كافران پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 11

11 _ هلاكت فرعونيان و امت هاى كافر پيشين ، نمودى از زوال نعمت ها در نتيجه ظلم و گناه

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا . .. و كل كانوا ظلمين

هلاكت كافران در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 6

6 _ هلاكت كافران در جنگ بدر كيفرى از سوى خداوند به سبب تكذيب آيات الهى و انكار رسالت پيامبر ( ص )

كدأب ءال فرعون . .. فأهلكنهم بذنوبهم

هلاكت كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 15

15_ شكستو نابودى كفرپيشگان و پيروزى اهل ايمان ، از تهديد

هاى خداوند به كافران و از وعده هاى او به مؤمنان عصر بعثت

حتى يأتى وعد الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 17 - 2

2 - هشدار خداوند به مشركان و كافران لجوج صدراسلام ، مبنى بر به نابودى كامل آنان و جايگزين كردن مردمى ديگر به جاى آنها

إن يشاء يذهبكم . .. ما ذلك على اللّه بعزيز

هلاكت كافران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 78 - 1،3،4،5

1 _ كفرپيشگان قوم ثمود با گرفتار شدن به لرزشى شديد به هلاكت رسيدند .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم جثمين

{رجفة} به معناى اضطراب و لرزش است و به قرينه {فأصبحوا . .. } معلوم مى شود آن لرزش بسيار شديد بوده است. قابل ذكر است كه {فأخذتهم الرجفة} (لرزش آنان را فراگرفت) مى تواند به اين معنى باشد كه لرزشى شديد بر اندام آنان مستولى شد و نيز مى تواند به اين معنى باشد كه زمين لرزه و زلزله اى شديد آنان را فراگرفت.

3 _ كافران قوم ثمود بر اثر عذاب الهى به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{جثوم} به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فروافتادن شخص به سينه خود است.

4 _ كفرپيشگان قوم ثمود شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دارهم جثمين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {اصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصباح} (داخل در صبح شدند) باشد نه به معناى {صاروا} بر اين

مبنا {فأصبحوا . .. } مى رساند كه هلاكت در اولين لحظه صبح اتفاق افتاده و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح يعنى در شب، بر كافران قوم ثمود عارض شده است.

5 _ كافران قوم ثمود پس از تمام شدن حجت بر آنان و اصرارشان بر كفرورزى و از ميان بردن ناقه صالح به هلاكت رسيدند .

قال الملأ الذين استكبروا . .. فأخذتهم الرجفة

كلمه {فاء} در {فأخذتهم} نزول عذاب را بر حقايق بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد كه از آنهاست كفرورزى قوم صالح، پى كردن ناقه و . .. .

هلاكت كافران مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 91 - 1،2،3،4،6

1 _ كفرپيشگان قوم شعيب با گرفتار شدن به لرزشى شديد به هلاكت رسيدند .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم جثمين

{رجفة} به معناى اضطراب و لرزش است و به قرينه {فاصبحوا . .. } معلوم مى شود كه آن لرزش بسيار شديد بوده است. قابل ذكر است كه {فأخذتهم الرجفة}، (لرزش آنان را فراگرفت) هم مى تواند به اين معنى باشد كه لرزشى شديد به اندام آنان مستولى شد و هم مى تواند به اين معنى باشد كه زمين لرزه شديد آنان را فراگرفت.

2 _ كافران قوم شعيب پس از تمام شدن حجت الهى بر آنان و اصرارشان به كفرورزى و مبارزه با شعيب و مؤمنان به وى ، به هلاكت رسيدند .

قال الملأ . .. فأخذتهم الرجفة

كلمه {فا} در {فأخذتهم} نزول عذاب را بر قضاياى بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد و از آن قضاياست، كفرورزى مردم مدين، مبارزه آنان

با شعيب و در آخر دعاى شعيب كه خواهان داورى خداوند شد.

3 _ كافران قوم شعيب شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دارهم جثمين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {اصبحوا} به معناى {ادخلوا فى الصباح} (داخل در صبح شدند) باشد، نه به معناى {صاروا}. بر اين مبنا {فاصبحوا ... } مى رساند كه هلاكت به هنگام صبح اتفاق افتاد و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح، يعنى درشب، بر كافران قوم شعيب عارض شده است.

4 _ كفرپيشگان قوم شعيب بر اثر عذاب الهى ، همگان به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{جثوم} به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فرو افتادن شخص است بر سينه خود.

6 _ هلاكت كافران قوم شعيب و نجات مؤمنان آن قوم ، داورى به حق خداوند در ميان آنان

ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق . .. فأخذتهم الرجفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 1

1 _ عذاب فرود آمده بر تكذيب كنندگان شعيب و كفرپيشگان مدين موجب نابودى آنان و تخريب آثار زندگانى در آن ديار شد .

الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها

ضمير در {فيها} به {دار} در آيه قبل برمى گردد و {غنى} مصدر {لم يغنوا} به معناى اقامت كردن و سكونت گزيدن است. بنابراين {كأن لم يغنوا} يعنى گويا قوم شعيب در ديارشان اقامت نكرده بودند. و اين كنايه از نابودى ديار آنان است.

هلاكت كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 1

1- كافران مكه با انكار آيات الهى _ پس از اتمام حجت بر ايشان _ مستحق نابودى و عذاب بودند .

و لو أنّا أهلكن_هم . .. فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ و من اهتدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 37 - 5

5- كافران مكه به عذاب و نابودى قريب الوقوع تهديد شدند .

سأُوريكم ءاي_تى فلاتستعجلون

مقصود از {آياتى} به قرينه آيات بعد (. ..بل تأتيهم بغتة...) عذاب و هلاكت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 31 - 2

2 - تهديد كافران مكّه از سوى خداوند ، به وقوع حوادثى ناگوار و مرگ آفرين براى ايشان در آينده

قل تربّصوا فإنّى معكم من المتربّصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 16

16_ شكست و نابودى كفرپيشگان مكه و حوالى آن ، از پيشگويى هاى قرآن

لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة . .. حتى يأتى وعد الله

هلاكت كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 7،8

7 - همسانى سرنوشت هلاكت بارِ مرفهان ناسپاس ، براى هميشه تاريخ و يكسانى سنت الهى درباره آنان

قد قالها الذين من قبلهم . .. فأصابهم سيّئات ماكسبوا و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصي

8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاكت بار خويش اند .

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا

هلاكت گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4

- نساء - 4 - 133 - 2

2 _ قدرت خداوند بر نابودى كافران و گنهكاران و جايگزينى مؤمنانى تقواپيشه به جاى ايشان

ان اتقوا اللّه . .. ان يشأ يذهبكم ايها الناس و يأت باخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 9

9- مجازات الهى براى جوامع مجرم ، مجازاتى سخت ويرانگر و هلاكت بار

كذلك نجزى القوم المجرمين

{كذلك} اشاره به عذاب سخت و ويرانگرى دارد كه قوم عاد را نابود ساخت. خداوند امت ها را به مجازاتى چنين سخت، هشدار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 28 - 4

4 - توانايى خداوند بر آفرينش انسان ، نشانه توانايى او بر نابود كردن امت هاى گنه پيشه و كافر و جايگزين كردن ديگران

نحن خلقن_هم . .. وإذا شئنا بدّلنا أمث_لهم تبديلاً

برداشت ياد شده، از ياد آورى آفرينش انسان از سوى خداوند _ پيش از تذكر به هلاكت امت هاى كافر و جايگزين كردن ديگران _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 15 - 4

4 - خداوند ، از نابود ساختن جامعه هاى بزرگ آلوده به گناه ، نمى هراسد و بر آثار و پيامد هاى آن سلطه كامل دارد .

و لايخاف عقبيها

هلاكت متجاوزان ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 5،6

5 _ پرهيزكنندگان از صيد ماهى در ميان يهوديان ايله ( چه موعظه گران و چه تاركان نهى از منكر ) مطمئن به نزول عذاب

الهى بر متجاوزان و يا به هلاكت رسيدن ايشان به دست خدا

اللّه مهلكهم أو معذبهم عذاباً شديداً

6 _ اطمينان به هلاكت متجاوزان ايله و يا گرفتارى آنان به عذابى سخت ، بهانه تاركان نهى از منكر براى سكوت خويش در برابر آنان و مايه نابجا شمردن عمل موعظه گران ( نهى از منكر )

لم تعظون قوماً اللّه مهلكهم أو معذبهم عذاباً شديداً

هلاكت متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 10

10 _ پيامد هلاكت بار سرباز زدن از فريضه جهاد در راه خدا ، دامنگير خود متخلفان است .

لو استطعنا لخرجنا معكم يهلكون أنفسهم

هلاكت متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 11

11 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) ، به تخلف خويش و سوگند هاى دروغينشان ، در جهت هلاكت خود گام برداشتند .

سيحلفون باللّه . .. يهلكون أنفسهم

هلاكت مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 16

16 - مجرمان و تبه كاران ، سزاوار كيفر مرگ در پيشگاه عدل الهى

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون. ..و لايسئل عن ذنوبهم المجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 35 - 2

2 - ايمان ، مايه مصونيت انسان ، از عذاب هلاكت بار جامعه مجرم و اسراف گر

فأخرجنا من كان فيها من المؤمنين

هلاكت مخالفان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 19 - 8

8- هشدار خداوند به مشركان مخالف پيامبر ( ص ) مبنى بر اينكه در صورت لزوم آنان را به هلاكت خواهد رساند و گروه جديدى را جايگزينشان خواهد كرد .

إن يشأ يذهبكم و يأت بخلق جديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 15

15 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، نسبت به تثبيت دعوت وى و نابودى مخالفانش

و يمح اللّه الب_طل و يحقّ الحقّ بكلم_ته

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {يمح اللّه الباطل} به صدر آيه {أم يقولون. ..} مرتبط بوده و درمقام دلدارى پيامبر(ص) نسبت به تهمت ها و جنجال آفرينى هاى مخالفان كافر باشد.

هلاكت مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 8

8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاكت بار خويش اند .

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا

هلاكت مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 8

8 _ مژده هلاكت مستكبران و حاكميت يافتن مستضعفان ، از سخنان زيباى خداوند براى بشريت .

و أورثنا القوم . .. و تمت كلمت ربك الحسنى

هلاكت مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 35 - 2

2 - ايمان ، مايه مصونيت انسان ، از عذاب هلاكت بار جامعه مجرم و اسراف گر

فأخرجنا من كان فيها من المؤمنين

هلاكت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137

- 11،12،13

11 _ شريكان موهوم خداوند با تزيين اعمال ناروا موجبات هلاكت و سردرگمى و اشتباه در دين را براى مشركان فراهم مى سازند.

و كذلك زين . .. ليردوهم و ليلبسوا عليهم دينهم

{ردى} به معناى هلاكت و {لبس} به معناى اشتباه است.

12 _ شريكان پندارى به اذن خداوند مشركان را به هلاكت و سردرگمى مى اندازند.

و لو شاء الله ما فعلوه فذرهم

13 _ گمراه شدن مشركان و به هلاكت افكندن آنان از سوى شريكان موهوم خداوند (جنيان و بتها) در قلمرو مشيّت الهى است.

و لو شاء الله ما فعلوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 17،18

17 _ هلاكت اقوام مشرك و فسادگر پيشين و رهايى موحدان آن اقوام از عذاب هاى دنيوى ، دليلى روشنگر فراسوى قوم شعيب

قد جاءتكم بينة من ربكم

برخى به قرينه آيات گذشته، برآنند كه مراد از {بينة} در آيه مورد بحث سرگذشت اقوامى است كه مشركانشان بر اثر شركورزى، تكذيب انبيا و ابتلا به فسادهاى اجتماعى، به عذاب گرفتار آمدند و موحدان صلاح پيشه از آن عذابها رهايى يافتند.

18 _ نابودى اقوام مشرك و فسادگر پيشين ، روشنگر حقانيت توحيد و رسالت پيامبران الهى است .

قد جاءتكم بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 14

14_ پرستش كنندگانِ خدايان دروغين ، مردمانى تباه شده و خسارت ديده اند .

و ما زادوهم غير تتبيب

{تتبيب} در لغت به معانى خسارت ديدن ، خسارت زدن ، هلاكت ساختن و نيز نفرين و درخواست هلاكت و خسارت ، آمده است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 19 - 8

8- هشدار خداوند به مشركان مخالف پيامبر ( ص ) مبنى بر اينكه در صورت لزوم آنان را به هلاكت خواهد رساند و گروه جديدى را جايگزينشان خواهد كرد .

إن يشأ يذهبكم و يأت بخلق جديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 12

12- افكنده شدن مشركان در دوزخ ، همراه با ملامت ، طرد و اهانت است .

فتلقى فى جهنّم ملومًا مدحورًا

{مدحوراً} به معناى {مطرود} است كه در آن معناى اهانت و استخفاف اشراب شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 76 - 4

4- تهديد خداوند به هلاكت حتمى و قريب الوقوع مشركان ، در صورت اخراج پيامبر ( ص ) از مكه

و إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 15

15 - هلاكت و نابودى اقوام مشرك ، در اثر عذاب الهى ، بخشى از كيفر عمل آنان بوده است .

ليذيقهم بعض الذى عملوا . .. فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل

چون اين آيه، در مقام استشهاد براى مفاد آيه پيش است، اين نكته به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 16

16 - هلاكت و نابودى جوامع شرك پيشه ، نمودى از زيانبارى و خسران آنان

و حقّ عليهم القول . ..إنّهم كانوا خ_سرين

هلاكت مشركان اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- طه - 20 - 52 - 2

2 - موسى ( ع ) در پاسخ فرعون ، آگاهى دقيق خداوند از مشركان نابود شده را ، دليل امكان پذير بودن عذاب آنان خواند .

قال فما بال القرون الأُولى . قال علمها عند ربّى

هلاكت مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 17 - 2

2 - هشدار خداوند به مشركان و كافران لجوج صدراسلام ، مبنى بر به نابودى كامل آنان و جايگزين كردن مردمى ديگر به جاى آنها

إن يشاء يذهبكم . .. ما ذلك على اللّه بعزيز

هلاكت مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 12

12 _ هلاكت و نابودى مشركان مكه در كارزار بدر ، پيامد گناهان و كفرشان به آيات الهى بود .

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

{ذلك} علاوه بر اينكه اشاره به فرجام شوم فرعونيان و كافران پيش از آنان است، مى تواند اشاره به قضاياى جنگ بدر و نابودى مشركان مكه نيز داشته باشد.

هلاكت معرضان از انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 13

13- گروه هاى ثروت اندوز و بى توجه به احتياج نيازمندان ، در معرض نابودى و جايگزين شدن گروه هاى ديگر به جاى ايشان

و إن تتولّوا يستبدل قومًا غيركم

هلاكت معرضان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 14

14- ملت هاى روى گردان از قوانين الهى ، محكوم

به زوال *

و إن تتولّوا يستبدل قومًا غيركم

بنابر اين كه متعلق {تتولّوا}، مطلق قوانين شرع باشد و تعبير {يستبدل} نظر به زوال و اضمحلال داشته باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

هلاكت مغضوبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 18

18 - سقوط و هلاكت ، سرنوشت حتمى افراد و جوامعى است كه مورد غضب خداوند قرار گرفته اند .

و من يحلل عليه غضبى فقد هوى

هلاكت مفتريان بر قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 6

6- هشدار خداوند به افترا زنندگان به قرآن كريم مبنى بر نابودى و هلاكت آنان

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم فأت

هلاكت مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 17،18

17 _ هلاكت اقوام مشرك و فسادگر پيشين و رهايى موحدان آن اقوام از عذاب هاى دنيوى ، دليلى روشنگر فراسوى قوم شعيب

قد جاءتكم بينة من ربكم

برخى به قرينه آيات گذشته، برآنند كه مراد از {بينة} در آيه مورد بحث سرگذشت اقوامى است كه مشركانشان بر اثر شركورزى، تكذيب انبيا و ابتلا به فسادهاى اجتماعى، به عذاب گرفتار آمدند و موحدان صلاح پيشه از آن عذابها رهايى يافتند.

18 _ نابودى اقوام مشرك و فسادگر پيشين ، روشنگر حقانيت توحيد و رسالت پيامبران الهى است .

قد جاءتكم بينة من ربكم

هلاكت مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72

- 8

8 _ خداوند علاوه بر تكذيب كنندگان آيات الهى از قوم عاد ، غير مؤمنان ايشان را نيز به هلاكت رساند .

قطعنا دابر الذين كذبوا بايتنا و ما كانوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 9

9 _ ستم پيشگان و تكذيب كنندگان آيات الهى ، در خطر هلاكت و نابودى با عذاب هاى الهى

كذبوا بايت ربهم . .. و كل كانوا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 8

8- نابودى تكذيب كنندگان پيامبران و آيات الهى ، كيفرى كه هر لحظه و در هر شرايط انتظار وقوع آن وجود دارد .

و لو أنّا أهلكن_هم بعذاب . .. فتربّصوا فستعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 8

8 _ تكذيب كنندگان آيات و رسولان الهى ، علاوه بر هلاكت دنيوى ، در آخرت نيز دچار عذابى دردناك و رنج آور خواهند شد .

الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم . .. كذّبوا الرسل أغرقن_هم ... و أعتدنا للظ_لمين

هلاكت مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 97 - 4

4 _ هلاكت امت هاى بى تقوا و تكذيب كننده پيامبران ، عبرتى براى امت هاى بعدى است .

و لكن كذبوا فأخذنهم . .. أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 8

8- نابودى تكذيب كنندگان پيامبران و آيات الهى ، كيفرى كه هر لحظه و در

هر شرايط انتظار وقوع آن وجود دارد .

و لو أنّا أهلكن_هم بعذاب . .. فتربّصوا فستعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 5

5 - خداوند ، اقوام تكذيب گر و كفر پيشه تاريخ را پس از اين كه از فرصت داده شده استفاده نكردند و هم چنان بر كفر و انكار خود پاى فشردند ، با عذاب استيصال نابود كرد .

فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم

{نكير} به معناى انكار (تغيير) است. و مقصود از آن به قرينه آيه بعد، تغيير نعمت به محنت، حيات به مرگ و نابودى و آبادانى به ويرانى است. گفتنى است كه استفهام در جمله {فكيف كان نكير}، استفهام تعجيبى و بيانگر شدت كيفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 5،8

5 _ گرفتارى تكذيب كنندگان پيامبران الهى و آيات او به قهر و هلاكت خداوند ، از نشانه هاى قدرت خدا و درس عبرتى براى همه مردمان

الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا . و قوم نوح ... أغرقن_هم و جعلن_هم للناس

8 _ تكذيب كنندگان آيات و رسولان الهى ، علاوه بر هلاكت دنيوى ، در آخرت نيز دچار عذابى دردناك و رنج آور خواهند شد .

الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم . .. كذّبوا الرسل أغرقن_هم ... و أعتدنا للظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 25 - 6

6 - سرنوشت شوم و هلاكت بار تكذيب كنندگان پيامبران در گذشته ، عبرت آموز براى ديگران

كذّب الذين من قبلهم فأتي_هم العذاب من حيث لايشعرون

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 14 - 6

6_ هلاكت تكذيب كنندگان انبيا در گذشته تاريخ ، هشدارى به تكذيب گران پيامبر ( ص ) و دين الهى

كذّبت قبلهم . .. كلّ كذّب الرسل فحقّ وعيد

هلاكت مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 16 - 1

1 - هلاكت و نابودى گروه هاى بسيارى از تكذيب كنندگان دين در گذشته

ألم نهلك الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 17 - 1،2

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و نابودى

ثمّ نتبعهم الأخرين

2 - تكذيب گران دين ، در معرض هلاكت و نابودى

ثمّ نتبعهم الأخرين

از اين كه خداوند، پيشينيان را نابود كرده و پسينيان را به هلاكت تهديد نموده است، استفاده مى شود كه تكذيب گران، هميشه در معرض چنين برخوردى از سوى خداوند مى باشند.

هلاكت مكذبان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 1

1 _ عذاب فرود آمده بر تكذيب كنندگان شعيب و كفرپيشگان مدين موجب نابودى آنان و تخريب آثار زندگانى در آن ديار شد .

الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها

ضمير در {فيها} به {دار} در آيه قبل برمى گردد و {غنى} مصدر {لم يغنوا} به معناى اقامت كردن و سكونت گزيدن است. بنابراين {كأن لم يغنوا} يعنى گويا قوم شعيب در ديارشان اقامت نكرده بودند. و اين كنايه از نابودى ديار آنان است.

هلاكت مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- ق - 50 - 38 - 4

4 - آفريدگار جهان ، قادر بر نابود ساختن كافران و منكران معاد *

و كم أهلكنا . .. و لقد خلقنا السم_وت و الأرض

بنابراين كه تذكر به خالقيت خداوند، در ادامه آيات تهديدى (كم أهلكنا قبلهم من قرن) باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

هلاكت مكذبان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 1

1 _ خداوند ، پيش از هلاكت تكذيب كنندگان موسى ( ع ) و اقوام نوح ، عاد ، ثمود و اصحاب رسّ براى اتمام حجت و عبرت آموزى آنان ، مثل هاى روشنگرانه اى زده بود .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا . .. و قوم نوح ... و عادًا و ثمودا و

هلاكت مكذبان هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 1

1 - هلاكت قوم عاد ، به اراده الهى و در پى تكذيب رسالت هود ( ع ) از سوى آنان بود .

فكذّبوه فأهلكن_هم

هلاكت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 19 - 7

7 - شكست ، ناكامى و زوال ، فرجام منافقان

واللّه محيط بالكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 52 - 3،9

3 _ مؤمنان صدر اسلام در انتظار هلاكت منافقان به عذاب الهى يا به دست اهل ايمان بودند .

و نحن نتربص بكم أن يصيبكم اللّه بعذاب من عنده أو بأيدينا

9 _ اطمينان مؤمنان صدر اسلام به سرنوشت نيك خويش و هلاكت

و نابودى منافقان

نحن نتربص بكم . .. بعذاب من عنده أو بأيدينا فتربصوا إنا معكم متربصون

هلاكت منحرفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 16 - 1

1- جبّاران منحرف ، علاوه بر هلاكت دنيوى ، در آخرت نيز گرفتار جهنّم مى شوند .

و خاب كلّ جبّار عنيد . من ورائه جهنّم

هلاكت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 7

7 - هر چه جز خدا ، در معرض هلاكت و نابودى است .

كلّ شىء هالك إلاّ وجهه

هلاكت ناگهانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 46 - 4

4- هلاكت ناگهانى ، از جمله عذاب هاى دنيوى خداوند است .

أو يأخذهم فى تقلّبهم

هلاكت ناگهانى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 29 - 2

2- هلاكت و نابودى فرعونيان ، سريع و ناگهانى و بدون كمترين فرصت و مجال تدبير و بازنگرى

و ما كانوا منظرين

هلاكت هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 1

1 - قارون و فرعون و هامان ، سه شخصيت هلاك شده با عذاب الهى اند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن

{قارون} عطف بر {عاداً} است. {عاداً} مفعول فعل مقدر (أهلكنا) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 11،14،15

11 - نابود كردن قوم عاد و ثمود با طوفان و صداى مهيب و نيز هلاكت قارون و فرعون و هامان

با فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، نشانه پيشى داشتن قضاى الهى بر هر قدرتى است .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين . فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم

14 - هلاكت قوم عاد و ثمود و قارون و هامان و فرعون با عذاب هاى الهى ، نتيجه ظلمى بود كه خود ، در حق خود ، روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

15 - آنچه خداوند با اقوام عاد و ثمود و نيز با قارون و فرعون و هامان كرد ، ظلم خدا به آنان نبود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم

هلاكت هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 7

7- هلاكت و نابودى اقوام و مردم هدايت ناپذير و تبهكار ، از سنت هاى خداوند

لايؤمنون به و قد خلت سنة الأولين

همان گونه كه مفسران احتمال داده اند، مراد از {سنة} مى تواند سنت خدا در هلاكت اقوام هدايت ناپذير باشد.

هلاكت همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 5

5 _ همسر لوط با ماندن در ميان كافران به عذاب الهى گرفتار شد و به هلاكت رسيد .

إلا امرأته كانت من الغبرين

{غابر} به معناى باقى مانده است. بنابراين {كانت من الغبرين} بيانگر اين است كه همسر لوط به جهت باقى ماندن در ميان قومش، از عذاب الهى رهايى نيافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81

- 28

28_ { عن أبى بصير و غيره عن أحدهما عليهما السلام : . . . لما قال جبرئيل : { إنا رسل ربك } قال له لوط : يا جبرئيل عجّل ، قال : نعم ، قال : يا جبرئيل عجّل ، قال : { إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب } . . . فأدخل جناحه تحتها حتّى إذا استعلت قلّبها عليهم و رمى جدران المدينة بحجار من سجّيل و سمعت إمرأة لوط الهَدّة فهلكت منها ;

ابوبصير و غير او از امام باقر يا امام صادق _عليهما السلام_ روايت كرده اند كه فرمود: هنگامى كه جبرئيل به لوط گفت: ما فرشتگان، فرستادگان پروردگار تو هستيم، لوط به او گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: باشد. لوط گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: {موعد هلاكت آنها صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟}... پس بال خود را به زير زمين آن ديار فرو برد، آن گاه كه آن آبادى بالا رفت آن را به روى آنان واژگون كرد و ديوارهاى شهر را با سجيل (سنگ گِل) سنگباران كرد. همسر لوط صداى شديد فرو ريختن ديوارها را شنيد و از آن صدا به هلاكت رسيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 1

1 - نجات همه خانواده لوط از عذاب الهى ، به جز همسر پير او

فنجّين_ه و أهله أجمعين إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

{عجوز} به معناى پير زن و {عجوزاً} مستثنى از {أهله} است. {غبور} (مصدر {غابرين}) نيز به معناى باقى ماندن است. بنابراين، {غابر} به كسى گفته مى شود كه همراهانش بروند و او باقى بماند.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش _ به جز همسر وى _ و هلاكت قوم زشت كردارش ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} به جريان نجات لوط(ع) و كسان وى و نيز هلاكت قوم فساد پيشه اش اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} است و نكره آمدن آن براى بيان عظمت واقعه و درسى مى باشد كه در آن نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 1

1 - همسر حضرت لوط ، از هلاك شدگان عذاب الهى قوم لوط بود .

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

{غابر} (مفرد {غابرين}) به معناى باقى و مانده است و مقصود از آن، كسانى اند كه از شهر بيرون نيامده و به عذاب الهى قوم لوط گرفتار شدند.

هلاكت همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 14

14_ تقدير الهى بر غرق شدن و هلاك گشتن برخى از افراد خانواده نوح

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

همجنس بازي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

همجنس بازى

آثار اجتماعى همجنس بازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 5

5- جوامع مبتلا به انحرافات جنسى و همجنس بازى ، در معرض نابودى و عذاب الهى

و جاء أهل المدينة . .. قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... فأخذتهم الصيحة ... فجعلن

آثار همجنس بازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 -

78 - 21

21_ همجنس بازى ، مخالف تقوا و خداترسى و ناسازگار با رشد و فهميدگى است .

فاتقوا الله . .. أليس منكم رجل رشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 8

8- عمل شنيع و ناپسند لواط و همجنس بازى ، مايه رسوايى و شرمسارى است .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 5

5- عمل شنيع و ناپسند همجنس بازى ، مايه ذلت و خوارى

قال إن ه_ؤلاء ضيفى . .. و اتقوا الله و لاتخزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 6

6- انحرافات جنسى و همجنس بازى ، جرمى بزرگ و در پى دارنده عذاب است .

فأخذتهم الصيحة . .. فجعلنا ع_ليها سافلها و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل

از اينكه قوم لوط به خاطر گناه لواط و همجنس بازى دچار عذاب و نابودى شدند، استفاده مى شود كه اين گناه بسيار بزرگ و در صورت توبه نكردن، نابخشودنى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 3

3- رواج فحشا ( لواط و همجنس بازى ) و ظلم و بيدادگرى ، زمينه ساز انتقام الهى است .

و إن كان أصح_ب الأيكة لظ_لمين . فانتقمنا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 7

7 - هم جنس بازى و لواط ، تجاوز به حريم ارزش ها است .

أتأتون الذكران . .. بل أنتم قوم عادون

آثار همجنس بازى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 3

3- عمل لواط و همجنس بازى قوم لوط ، زمينه ساز نزول عذاب بر آنها و نابودى شهر و ديار و هلاكت خودشان گرديد .

و جاء أهل المدينة . .. قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... فأخذتهم الصيحة مشرقين .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 2

2- آلودگى قوم لوط به فحشا و انحراف جنسى ( لواط و همجنس بازى ) و ظلم و بيدادگرى مردم { ايكه } ، موجب انتقام الهى از آنان شد .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط ... و إن كان أصح_ب الأيكة لظ_لمين . فا

پليدى همجنس بازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 9

9_ لواط و همجنس بازى ، روشى پليد و ناپاك در اطفاى غريزه جنسى

ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم

ظلم همجنس بازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 8

8_ همجنس بازى ، ظلم است و جوامع مبتلا به آن ، در معرض عذاب هاى دنيوى اند .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

مصداق مورد نظر براى {الظالمين} به قرينه آيات گذشته ، همجنس بازان مى باشد.

گناه همجنس بازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 4

4_ لواط و همجنس بازى ، گناهى بزرگ و به منزله گناهانى بسيار است .

و من قبل كانوا

يعملون السيئات

برداشت فوق ، مبتنى بر اين نكته است كه {ال} در {السيئات} عهد ذهنى باشد. در اين صورت مقصود از {السيئات} لواط است. اطلاق {سيئات} به صورت جمع بر يك گناه ، اشاره به برداشت فوق دارد.

مبارزه با همجنس بازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 4

4 - تلاش پيگير و مجدّانه لوط ( ع ) ، در مبارزه با انحراف ( هم جنس گرايى ) قوم خويش

قالوا لئن لم تنته ي_لوط لتكوننّ من المخرجين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 168 - 3

3 - لوط پيامبر ، دوست مردم و تنها در ستيز با كردار ناشايست آنان

قال إنّى لعملكم من القالين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه لوط(ع) خود را از عمل قومش، بيزار معرفى كرد و نه از خود آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 10

10 - لوط ( ع ) براى منصرف كردن قوم اش از آميزش با مردان ، آن را بى سابقه و زشت معرفى كرد .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

منشأ همجنس بازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 55 - 5

5 - همجنس گرايى و لواط ، ناشى از بى فرهنگى و نادانى

لتأتون الرجال شهوة . .. بل أنتم قوم تجهلون

ناپسندى همجنس بازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 4

4

- هم جنس گرايى و ارضاى غريره جنسى ، بيرون از چارچوب ازدواج مردان با زنان ، راهى غيرطبيعى و بر ضد منافع و مصالح انسان ها است .

أتأتون الذكران . .. و تذرون ما خلق لكم ربّكم من أزوجكم

همجنس بازى در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 4

4- انحرافات جنسى ( لواط و همجنس بازى ) عملى رايج و علنى در ميان قوم لوط

و جاء أهل المدينة يستبشرون

تصريح به آمدن {اهل مدينه} كه شامل همه يا عموم مردم مى شود، حاكى از نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 9

9- قوم لوط على رغم وجود راه هاى مشروع و طبيعى ( ازدواج با زنان ) بر عمل شنيع لواط و همجنس بازى ، اصرار داشتند .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

جمله {إن كنتم فاعلين} به منزله جمله {إن فعلتم ما أقول لكم و ما أظنكم تفعلون} است; يعنى، اگر به نصيحت و پيشنهادم ترتيب اثر دهيد كه گمان نمى كنم چنين باشيد.

همجنس بازى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 2

2_ قوم لوط ، مردمى تبه كار و مبتلا به عمل شنيع لواط ( همجنس بازى ) بودند .

و من قبل كانوا يعملون السيئات

از مصداقهاى بارز براى {السيئات} _ به مناسبت مورد _ لواط و همجنس بازى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 79 - 2،3،5

2_ ترك ازدواج

و اطفاى غريزه جنسى از طريق لواط ، به صورت يك سنت و اخلاق اجتماعى در ميان قوم لوط بروز كرده بود .

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك لتعلم ما نريد

از آن جا كه قوم لوط ، ازدواج با دختران او را امرى نابحق شمردند، معلوم مى شود: ازدواج با زنان را ممنوع مى دانستند و يا اخلاق جنسى آنان از سير 8طبيعى خود خارج شده بود به گونه اى كه تمايل به جنس مخالف نداشتند.

3_ گرايش به لواط و همجنس بازى و عدم اشتياق به زنان ، دليل هاى قوم تبهكار لوط براى نپذيرفتن پيشنهاد حضرت لوط ( ازدواج با دختران او و تعرض نكردن به مهمانان )

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك لتعلم ما نريد

5_ لوط ( ع ) ، آگاه به رسوخ خوى همجنس گرايى در اخلاق و رفتار قوم خويش

و إنك لتعلم ما نريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 3

3- قوم لوط انحرافات جنسى ( لواط و همجنس بازى ) را ، كارى خوب مى پنداشتند و به آن علاقه و تمايل شديدى داشتند .

و جاء أهل المدينة يستبشرون

از اظهار شادمانى و شادباش گويى قوم لوط به هنگام باخبر شدن از مهمانان حضرت لوط(ع)، استفاده مى شود كه آنان از تجاوز جنسى خوشحال و آن را امرى پسنديده مى انگاشتند. گفتنى است كه طبق آيه 78 {هود} و نيز اشاراتى كه در آيات بعد (68، 69 و71) آمده است، آنان مردمانى آلوده به انحراف جنسى بودند.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 165 - 3،5

3 - لواط و همجنس بازى ، انحرافى ابداع شده توسط قوم لوط

أتأتون الذكران من الع_لمين

قيد {من العالمين} مى تواند متعلق به {تأتون} باشد; يعنى، {أتأتون أنتم من بين العالمين الذكران; آيا از ميان مردم جهان، شما با مردان مى آميزيد؟} مقصود اين است كه در دنيا، هيچ قومى را نمى يابيد كه چنين رويه زشتى را برگزيده باشد.

5 - هم جنس گرايى ، بارزترين نمود بى تقوايى قوم لوط

فاتّقوا اللّه . .. أتأتون الذكران من الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 4،5

4 - لواط ( آميزش با مردان ) ، در ميان قوم لوط رواج داشت .

إنّكم لتأتون الف_حشة

{فاحشة} به هر {كردار زشت} اطلاق مى شود و به قرينه آيه بعد، منظور از آن، لواط است.

5 - لوط ( ع ) قوم خود را به خاطر همجنس بازى ( لواط ) ، مورد سرزنش قرار داد .

و لوطًا إذ قال . .. إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد

همجنس بازان

تجاوزگرى همجنس بازان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 7

7 - هم جنس بازى و لواط ، تجاوز به حريم ارزش ها است .

أتأتون الذكران . .. بل أنتم قوم عادون

عذاب دنيوى همجنس بازان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 8

8_ همجنس بازى ، ظلم است و جوامع مبتلا به آن ، در معرض عذاب هاى دنيوى اند .

و

ما هى من الظ_لمين ببعيد

مصداق مورد نظر براى {الظالمين} به قرينه آيات گذشته ، همجنس بازان مى باشد.

همسايه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{همسايه}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 27

27 _ خداوند به بركت مسلمان صالح ، بلا را از خانه همسايگان او دفع مى كند .

و لو لا دفع اللّه النّاس

رسول خدا (ص): . .. ان اللّه ليدفع بالمسلم الصالح نحو مأة الف بيت من جيرانه البلاء

_______________________________

تفسير برهان، ج 1، ص 238، ح 4 ; الدر المنثور، ج 1، ص 764.

احسان به همسايه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 11،12،13،19

11 _ ضرورت احسان به همسايگان نزديك و دور و دوستان و همراهان

احساناً . .. و الجار ذى القربى و الجار الجُنب و الصاحب بالجَنب

در برداشت فوق، دور و نزديكى همسايه به لحاظ دورى و نزديكى خانه او معنا شده است. گفتنى است كه {جنب} به معناى پهلوست و مراد از آن، همراهان نزديك و رفيقان همراه است.

12 _ ضرورت احسان به همسايگان همكيش و غير همكيش *

و الجار ذى القربى و الجار الجُنب

برخى برآنند كه نزديك بودن همسايه، كه مفاد {جار ذى القربى} است، و دور بودن آن، كه مفاد {الجار الجُنب} است، به لحاظ دين و آيين است.

13 _ اولويت احسان به همسايگان خويشاوند ، نسبت به ديگر همسايگان

و الجار ذى القربى و الجار الجُنب

برخى كلمه {ذى القربى} را به معناى خويشاوندان و {الجنب} را، به قرينه مقابله، به معناى غير خويشاوند گرفته اند.

19 _ احسان به پدر ، مادر ، خويشان ، همسايگان

و زيردستان ، زمينه جلب محبّت الهى

و بالوالدين احساناً . .. انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً

از مصاديق مورد نظر براى {مختالا فخوراً}، ترك احسان به پدر، مادر و . .. مى باشد. در نتيجه ترك احسان مانع محبّت الهى و احسان عامل جلب آن خواهد شد.

سرزنش اذيت همسايه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 12

12- { قال النبى ( ص ) قال : من آذى جاره طمعاً فى مسكنه ورثه الله داره و هو قوله { و قال الذين كفروا . . . فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظالمين . و لنسكننّكم الأرض من بعدهم } ;

رسول خدا(ص) فرمود: هر كس همسايه خود را، به طمع گرفتن خانه اش اذيت كند، خداوند خانه خودش را نصيب همسايه خواهد كرد و اين سخن خداوند است: {قال الذين كفروا . .. فأوحى إليهم ربّهم ...}.

همسايه بد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 14

14 _ روى عن أبى عبدالله(ع) إنه قال: معنى {عذابا من فوقكم} السلطان الجائر {و من تحت أرجلكم} السفلة و من لاخير فيه . .. {و يذيق بعضكم بأس بعض} قال: سوء الجوار.

امام صادق(ع) فرمود: معناى {عذابا من فوقكم}، سلطان ستمگر و معناى {و من تحت ارجلكم}، زيردستان و افراد بى خيرو معناى {و يذيق بعضكم بأس بعض}، بدرفتارى همسايگان است.

همسر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

همسر

آثار اخروى گناهان همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 9

9 - گناهان همسر ابولهب ، در

قيامت بارى سنگين بر دوش او و برافروزاننده آتش جهنم خواهد بود .

حمّالة الحطب

مراد از {حطب}، مى تواند گناهان باشد كه مانند هيزم آتش را شعلهور مى سازد.

آثار اذيتهاى همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 11

11 - افزايش عذابِ ابولهب ، با آزاررسانى همسر او به پيامبر ( ص )

سيصلى نارًا . .. و امرأته حمّالة الحطب

ذكر هيزم كش بودن همسر ابولهب در آخرت _ پس از بيان ورود ابولهب به دوزخ _ بيانگر آن است كه عذاب ابولهب به دست عزيزترين افرادش، افزايش يافته و همسر او هيزم آتش او را فراهم مى سازد. تأثير رفتار همسر ابولهب در افزايش عذاب او، از آنجا است كه وى كردار همسر خود را مى پسنديد و با آنكه مى توانست مانع او شود، او را از آن كار باز نمى داشت.

آثار دشمنى همسران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 4

4 - مؤمنان در صورت روبه رو شدن با دشمنى و مخالفت همسران و فرزندان خويش ، بايد از آنان پرهيز كرده و دورى جويند .

إنّ من أزوجكم . .. عدوًّا لكم فاحذروهم

آثار دعاى همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 11

11 _ تأثير مثبت و سازنده دعاى همسران در حق يكديگر و در سرنوشت و سعادتشان

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

دعاى عباد الرحمان در حق همسران و فرزندانشان، حاكى از تأثير مثبت دعا در

سرنوشت همسر و فرزند است; زيرا اگر دعا مؤثر نبود، خداوند به آن توصيه نمى فرمود.

آثار عفو همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 13

13 - عفو ، گذشت و چشم پوشى از دشمنى ها و خطا هاى همسران و فرزندان ، عامل جلب غفران و رحمت خداوند است .

و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا فإنّ اللّه غفور رحيم

آرامش با همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 6

6 _ همسر مايه آرامش و راحتى انسان است .

جعل منها زوجها ليسكن اليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 4

4 - همسران ، مايه سكونت و آرامش هم اند .

لتسكنوا إليها

آرزوى همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 7

7 _ آرزو و دعا كردن براى داشتن همسر و فرزند ، امرى پسنديده و شايسته

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

آرزوى همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 4،6

4 - بهشت و بودن در جوار لطف خداوند ، نهايت آرزو و آرمان معنوى همسر فرعون ( آسيه )

إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتًا فى الجنّة

6 - همسر فرعون ، در آرزوى شهادت به سر مى برد .

إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتًا فى الجنّة

با توجه به اين حقيقت كه آسيه، از سوى فرعون به شدت

تحت شكنجه و آزار بود; مى توان استنباط كرد كه دعاى او درباره بنا شدن خانه اى در بهشت، اشاره به نائل شدن وى به فيض بزرگ شهادت است.

آشپزى همسر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 26 - 3

3 - مراجعه حضرت ابراهيم ( ع ) به همسر خود ، براى تهيه غذاى ميهمانان

فراغ إلى أهله فجاء بعجل سمين

آميزش با همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 6 - 1

1 - لزوم حفظ و نگه دارى دامن از همگان ، جز از همسر و كنيز خويش

و الذين هم لفروجهم ح_فظون . إلاّ على أزوجهم أو ما ملكت أيم_نهم

استثنا در آيه فوق، استثناى مفرغ (خالى از مستثنى منه) است. با توجه به اين كه حذف {مستثنى منه} در كلام موجب، جايز نيست، حذف آن در آيه بالا، بدان جهت است كه {حافظون} متضمن معناى نفى است; يعنى، {لايرسلونها على أحد إلاّ على أزواجهم أو ما ملكت أيمانهم; مؤمنان در آميزش با احدى، خود را آزاد و رها نمى سازند; مگر با همسران خود يا كنيزانى كه در تملك آنان قرار دارند}.

احسان به همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 13

13 _ سفارش خداوند به شوهران ، درباره رعايت تقوا و احسان به همسران خويش

و إن تحسنوا و تتقوا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مخاطبان {ان تحسنوا . ..} خصوص شوهران باشند ; زيرا فرض آيه بر نشوز و اعراض مردان است.

احياى همسر ايوب(ع)

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 4

4- خداوند ، خاندان ( زن و فرزند ) درگذشته ايوب ( ع ) را احيا و به او بازگردانيد .

و ءاتين_ه أهله

در اين كه مقصود از اعطاى خاندان ايوب(ع) به آن حضرت چيست، دو ديدگاه وجود دارد: 1_ احياى زن و فرزندان درگذشته ايوب(ع) و بازگردانيدن آنان به ايشان; 2_ اعطاى زن و فرزندان جديد به جاى زن و فرزندان از دست رفته او. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه اول است.

اختلاف افكنى همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 6

6 - همسر ابولهب ، زنى سخن چين و آتش بيار نزاع هاى مردم و تحريك كننده آنان به مخالفت با اسلام بود .

حمّالة الحطب

از آن جا كه ابولهب، فردى ثروتمند و متشخص بود، ممكن است گفته شود كه: توصيف همسر او به {حمّالة الحطب}، به معناى كنايى آن است كه دعواها را شعلهور مى ساخت.

اخلاق همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 8

8- خداوند ، اخلاق و رفتار همسر زكريا ( ع ) را اصلاح و او را همسرى شايسته براى ايشان قرار داد . *

فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {أصلحنا له زوجه} عطف بر {فاستجبنا له} باشد. در اين صورت اصلاح همسر جز خواسته زكريا(ع) نبود; بلكه خدا از روى تفضل و افزون برخواسته او، آن را به ايشان

عطا فرمود. هم چنين اصلاح در معناى عام و گسترده خود استعمال شده است نه اصلاح نازايى. گفتنى است طرح مسأله اصلاح همسر پس از بخشيدن فرزند، مؤيد همين برداشت است.

اذيّت به همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 18

18 _ حرمتِ نگهداشتن و آزار رساندن به همسرى كه براى ادامه زندگى مورد نياز مرد نيست ، به منظور گرفتن بخشى از اموال وى .

و لا تعضلوهنّ لتذهبوا ببعض ما اتيتموهنّ

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: انّه الزّوج امره اللّه بتخلية سبيلها اذا لم يكن له فيها حاجة و ان لا يُمسكها اضراراً بها حتى تفتدى ببعض ما لها.

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 40 ; نورالثقلين، ج 1، ص 459، ح 139.

اذيت همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 11

11 - همسر فرعون ، افزون بر آزار ديدن از او ، از سوى كارگزاران نظام وى نيز تحت آزار و شكنجه قرار داشت .

نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين

تكرار درخواست نجات (و نجّنى) درباره قوم ستمگر، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

اذيتهاى همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 5

5 - همسر ابولهب ، هنگام هيزم كشى به آزار پيامبر ( ص ) مى پرداخت .

حمّالة الحطب

نصب {حمّالة الحطب} يا به دليل حال بودن است و يا وصفى است كه از وصف بودن قطع شده و با فعل {اَذُمّ} _ كه محذوف است

_ منصوب شده است. در صورت اول، مربوط به آخرت و هنگام ورود همسر ابولهب به آتش جهنم خواهد بود كه تجسمى از كار او در دنيا است. برداشت ياد شده در هر دو مبنا، قابل استفاده و ناظر به شأن نزول آيه است كه مى گويد: {همسر ابولهب با ريختن هيزم و خار در راه پيامبر(ص)، آن حضرت را آزار مى داد}.

ارزش جذابيت همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 3

3 - ارزش زيبايى و جذابيت همسر ، در پرتو عفت و پاكدامنى او است . *

لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ . ..كأنّهنّ الياقوت و المرجان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند نخستين وصف حوريان را مصونيت آنان از بيگانگان بيان داشته و پس از آن به زيبايى و جذابيت آنان اشاره كرده است.

ارزش زيبايى همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 3

3 - ارزش زيبايى و جذابيت همسر ، در پرتو عفت و پاكدامنى او است . *

لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ . ..كأنّهنّ الياقوت و المرجان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند نخستين وصف حوريان را مصونيت آنان از بيگانگان بيان داشته و پس از آن به زيبايى و جذابيت آنان اشاره كرده است.

ارزش عفت همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 3

3 - ارزش زيبايى و جذابيت همسر ، در پرتو عفت و پاكدامنى او است . *

لم

يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ . ..كأنّهنّ الياقوت و المرجان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند نخستين وصف حوريان را مصونيت آنان از بيگانگان بيان داشته و پس از آن به زيبايى و جذابيت آنان اشاره كرده است.

استمتاع از همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 31 - 1

1 - ارضاى غرايز جنسى ، جز از طريق همسر يا كنيز مملوك ، تجاوز به حدود الهى و به دور از حق و اعتدال است .

فمن ابتغى وراء ذلك فأُول_ئك هم العادون

{عدوان} (مصدر {عادون})، به معناى تجاوز كردن و از حد گذشتن است.

اسلام ستيزى همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 1،2

1 - همسر ابولهب ( ام جميل خواهر ابوسفيان ) ، در مخالفت با اسلام ، مانند او بود .

و امرأته

{امرأته} عطف است بر فاعل {سيصلى} و بيانگر اشتراك ابولهب و همسرش در عذاب الهى و موجبات آن است.

2 - همسر ابولهب ، در مقابله با اسلام ، دنباله رو شوهرش بود .

و امرأته

بيان پيوند زناشويى و وابستگى ام جميل به ابولهب، با تعبير {امرأته}، نشانگر مستقل نبودن او در تلاش هاى ضد اسلامى اش است.

اصلاح همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 8،9

8- خداوند ، اخلاق و رفتار همسر زكريا ( ع ) را اصلاح و او را همسرى شايسته براى ايشان قرار داد . *

فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

برداشت ياد

شده مبتنى بر اين است كه جمله {أصلحنا له زوجه} عطف بر {فاستجبنا له} باشد. در اين صورت اصلاح همسر جز خواسته زكريا(ع) نبود; بلكه خدا از روى تفضل و افزون برخواسته او، آن را به ايشان عطا فرمود. هم چنين اصلاح در معناى عام و گسترده خود استعمال شده است نه اصلاح نازايى. گفتنى است طرح مسأله اصلاح همسر پس از بخشيدن فرزند، مؤيد همين برداشت است.

9- اعطاى فرزند به زكريا ( ع ) و اصلاح همسرش از جانب خداوند ، تنها به خاطر رعايت مصلحت و اجابت خواسته او بود .

فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

تكرار {له} (براى او) _ به ويژه در مورد اصلاح همسر _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

اعراض از همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 40

40 _ بى اعتنايى مرد به همسر خويش در بستر ، شيوه اى براى جلوگيرى از ناسازگارى وى

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اهجروهنّ فى المضاجع

امام باقر (ع) درباره {واهجروهنّ فى المضاجع} در آيه فوق فرمود: يحوّل ظهره اليها.

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 69 ; نورالثقلين، ج 1، ص 478، ح 231.

اعطاء همسر به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 38 - 5

5_ خداوند اعطا كننده همسر و فرزند به پيامبران خويش

و جعلنا لهم أزوجًا و ذريّة

اعطاى همسر به ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 5،6،7

5- خداوند ، به جاى خاندان از دست

رفته ايوب ( ع ) ، زن و فرزندان جديد ديگرى به او اعطا كرد .

و ءاتين_ه أهله

6- رفع بيمارى ، غم و گرفتارى ايوب ( ع ) و بازگشت خانواده اش به آن ، رحمتى از جانب خدا بر او بود .

فكشفنا ما به . .. رحمة من عندنا

7- خداوند ، افزون بر بازگردانيدن زن و فرزندان ايوب ( ع ) به وى ، زن و فرزندان ديگرى نظير آنان به آن حضرت عطا كرد .

و ءاتين_ه أهله و مثلهم معهم

الگو بودن همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 2

2 - همسر فرعون ( آسيه ) ، نمونه بارز و مثال زدنى براى ايمان و دين دارى است .

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا ءامنوا امرأت فرعون

الگوگيرى از همسر بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 13

13 _ بندگان خالص خدا ، از خداوند مى خواهند كه خود و همسر و فرزندانشان ، الگو و مقتداى مردم تقواپيشه باشند .

و اجعلنا للمتّقين إمامًا

اميدوارى همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 16

16- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) ، خدا را با رغبت و اميد مى خواندند .

و يدعوننا رغبًا و رهبًا

اهميت آبروى همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 7

7 - لزوم رعايت حرمت و حفظ آبرو و حيثيت زن ، از

سوى شوهر او

والذين يرمون أزوجهم . .. والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

كيفر شدن مردانى كه همسران شان را متهم به زنا و فحشا كنند، حاكى از آن است كه حفظ حرمت و حيثيت دينى و اجتماعى زنان، بر همسران شان واجب و لازم است.

اهميت حقوق همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 12

12 - اهميت مسائل خانوادگى ( ازدواج ، طلاق ، حقوق همسران و . . . ) ، در ميان موضوعات اسلامى و آموزه هاى قرآنى

إذا طلّقتم النساء . .. اتّقوا اللّه ... من يتّق اللّه ... يعظم له أجرًا

اهميت خوشرفتارى با همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 4

4 - لزوم خوش رفتارى و رعايت موازين شرع و عقل ، در روابط ميان خود از سوى همسران

فأمسكوهنّ بمعروف أو فارقوهنّ بمعروف

آيه شريفه، هرچند در مورد ادامه زندگى يا جدايى كامل مرد با همسر خويش نازل شده است; ولى شامل تمامى مواردى مى شود كه باهم ارتباط برقرار مى كنند.

اهميت همسر براى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 4

4 - داشتن همسر ، امرى لازم براى پيامبر ( ص )

أن يبدّله أزوجًا خيرًا منكنّ

از تهديد خداوند به جايگزين كردن زنانى ديگر _ نه صرف طلاق _ به جاى همسران رسول خدا، مطلب ياد دشده قابل استفاده است.

اهميت همسر دارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19

- 17

17 _ احتمال وجود خير فراوان ، در تداوم زندگى با زنانى كه ناخوشايند انسان هستند .

فان كرهتموهنّ فعسى ان تكرهوا شيئاً و يجعل اللّه فيه خيراً كثيراً

ايمان همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 2

2 - همسر فرعون ( آسيه ) ، نمونه بارز و مثال زدنى براى ايمان و دين دارى است .

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا ءامنوا امرأت فرعون

باردارى همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 7،9

7 - توجه زكريا به ربوبيت خداوند ، مايه اطمينان او به امكان و سهولت باردارى همسر نازايش در صورت اراده و خواست خداوند

قال ربّك هو علىَّ هيّن

جمله {هو علىّ هيّن} بدون {قال ربّك} نيز معناى تامى دارد، ولى اضافه شدن آن مفيد اين معنا است كه اين سخن، گفته شخص عادى نيست كه در باره نحوه آن به فكر فروروى، بلكه گفته پروردگار تو است و او كه تو را از هيچ آفريد، در شيوه اعطاى فرزند به شما وانمى ماند.

9- خداوند با توجه دادن زكريا ( ع ) به نو پيدايى و آفرينش وى ، او را به امكان پيدايش يحيى ( ع ) از وى و همسر نازايش مطمئن ساخت .

هو علىَّ هيّن و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 1

1- زكريا ( ع ) خواستار نشانه اى از خداوند ، براى شناخت زمان آمادگى او و همسرش براى برخوردارى

از فرزند

قال ربّ اجعل لى ءاية

هدف زكريا از خواستن آيه و علامت، يا رفع ترديد در صحت بشارت بوده و يا آمادگى براى رعايت آداب هم بسترى و يا پرداختن به شكرگزارى و امثال آن. براى احتمال سوم در آيه شاهدى وجود ندارد. برخى احتمال اول را نيز به دليل نسبت دادن ترديد به پيامبران، نپذيرفته و احتمال دوم را صحيح دانسته اند. برداشت ياد شده براين اساس است.

برخورد كريمانه با همسران خطاكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 6

6 - برخورد كريمانه با همسران خطاكار خويش و به رخ نكشيدن همه اشتباهات آنان ، امرى شايسته و بجا است .

عرّف بعضه و أعرض عن بعض

بشارت به همسر مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 20

20 - بشارت و اميد دادن خداوند به همسران مؤمن ، مبنى بر پايان يافتن مناقشات آنان و پديد آمدن زمينه هاى رجوع و بازگشت آنها به زندگى مشترك خويش در ايّام عدّه

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. لاتدرى لعلّ اللّه يحدث بعد ذلك أمرًا

برداشت ياد شده، از آن جا است كه ذيل آيه شريفه، درصدد دلدارى به همسران و ايجاد اميد در جان و روح آنان است.

پاداش همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 5

5 - مهريه زنان ، به منزله پاداشى براى آنان است .

ءاتيت أجورهنّ

مراد از {اُجور} طبق گفته مفسران، مهريه هاى زنان است. تعبير از {صداق} به {اُجور} نكته ياد شده را مى رساند.

پيرى

همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 6

6- همسر زكريا ، علاوه بر عقيم بودن ديرين خود در شرايط پيرى و يائسگى بود . *

و كانت امرأتى عاقرًا

فعل {كانت}، ممكن است اين معنا را افاده كند كه همسر زكريا براى آوردن فرزند دو مشكل داشته است; 1_ سن زياد; 2_ عقيم بودن ديرين او از جوانى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 7

7- زكريا ( ع ) ، هنگام بشارت تولد يحيى ( ع ) ، همسرى سال خورده داشت كه از آغاز زندگى نازا بود .

و كانت امرأتى عاقرًا

فعل {كانت} در آيه، با بيان ديرينه بودن نازايى، اشاره به گذشت زمان باردارى نيز دارد.

پيرى همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 1

1 - نجات همه خانواده لوط از عذاب الهى ، به جز همسر پير او

فنجّين_ه و أهله أجمعين إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

{عجوز} به معناى پير زن و {عجوزاً} مستثنى از {أهله} است. {غبور} (مصدر {غابرين}) نيز به معناى باقى ماندن است. بنابراين، {غابر} به كسى گفته مى شود كه همراهانش بروند و او باقى بماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 2

2 - همسر لوط به هنگام نزول عذاب ، در سن پيرى و فرسودگى قرار داشت .

إلاّ عجوزًا

{عجوز} به كسى گفته مى شود كه در سن پيرى و فرسودگى باشد و نشاط براى كار و تلاش نداشته و از

آن عاجز باشد.

پيشگامى همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 12

12- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) شتابان به انجام كار هاى خير مى پرداختند و در آن پيش قدم و پيشگام بودند .

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به زكريا(ع) و همسر و فرزند او (يحيى) بازگردد.

تأمين حقوق همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 7

7 - نقش سازنده خداترسى و تقواپيشگى ، در تضمين حقوق همسران و رفع اختلاف هاى آنان

إذا طلّقتم النساء . ..و اتّقوا اللّه ربّكم

مطلب ياد شده، از توصيه خداوند به تقواپيشگى در بيان اولين حكم مربوط به طلاق استفاده مى شود.

تأيب همسر ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 1،2،3

1 - سوگند ايوب ( ع ) به تنبيه كردن همسر خطاكارش

و خذ بيدك ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

مفسران درباره آيه شريفه _ براساس روايات وارده _ گفته اند: ايوب(ع) به خاطر خطايى كه همسرش مرتكب شده بود، سوگند ياد كرد كه او را تنبيه كند; ولى به خاطر خوبى ها و خدمات همسرش دوست نداشت كه او را به نحوى كه سوگند ياد كرده تنبيه نمايد. از اين رو خداوند به خاطر لطف و عنايت به او و همسرش، دستور داد با تهيه دسته اى از گياه _ تنها يك بار _ به همسرش بزند

تا بدين شكل به سوگند خود عمل كرده باشد.

2 - تنبيه همسر با دسته اى از گياه خشك و تر _ آن هم يك بار ، توصيه خداوند به ايوب ( ع ) براى اداى سوگندش

و خذ بيدك ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

{ضغث} به يك دسته از گياه خشك و تر گويند.

3 - چاره جويى خداوند براى ايوب ( ع ) در مشكل اداى سوگندش به تنبيه همسرش

خذ بيدك ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

تجاوز به حقوق همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 22

22 _ رعايت نكردن حقوق شوهر از سوى همسر ، نشوز است .

الرّجال قوّامون . .. قانتات ... و الّتى تخافون نشوزهنّ

تحقير اخروى همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 5 - 3

3 - همسر ابولهب در آخرت ، در نهايت ذلّت و با گردنبندى از ليف هاى بافته شده تحقير خواهد شد .

فى جيدها حبل من مسد

برخى گفته اند: همسر ابولهب، سوگند ياد كرده بود كه گردنبند فاخر خود را در دشمنى با پيامبر(ص) خرج كند و آيه شريفه با بيان اين كه در آخرت، او داراى گردنبند ليفى خواهد بود; اوج حقارت او را بيان كرده است. تعبير {جيد} گرچه با {عنق} به يك معنا است; ولى در موارد زينت كردن گردن {جيد} استفاده مى شود; ازاين رو بر استهزا و تحقير او افزوده است.

تحقير همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 4

4 - تحقير شدن

همسر لوط از سوى خداوند

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

تنكير {عجوزاً}، مى تواند براى تحقير باشد.

تداوم كفر همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 12

12 - كافر ماندن همسر ابولهب تا آخر عمر ، از پيشگويى هاى قرآن

سيصلى نارًا . .. و امرأته حمّالة الحطب

ترك آميزش با همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 2،3

2 _ قوم لوط به سبب گرايش شديد به لواط ، همبسترى با زنان خويش را ترك كردند .

إنكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

{شهوة}، مفعول مطلق براى فعل محذوف (يشتهونها) است و دلالت بر گرايش و علاقه شديد مردان قوم لوط به لواط دارد.

3 _ متاركه زنان و ترك همبسترى با آنان ، امرى نكوهيده و ناروا

إنكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

{من دون النساء} حكايت از آن دارد كه قوم لوط ازدواج با زنان و زناشويى با همسران خويش را ترك كرده بودند. بنابراين نكوهشى كه از استفهام توبيخى {أتأتون ... } استفاده مى شود، دلالت بر ناروايى ترك ازدواج و متاركه زناشويى با همسران نيز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 3

3 - قوم لوط ، از آميزش با زنان اعراض كرده و به عمل لواط ، روى آورده بودند .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل

مراد از {سبيل}، در اين آيه، احتمال دارد كه به قرينه مقام، راه ايجاد نسل باشد و احتمال دارد كه راهزنى باشد. برداشت بالا بنابر احتمال نخست است. گفتنى است،

بنابراين احتمال، {تقطعون السبيل} كنايه از قطع نسل، به سبب ترك آميزش با زنان است.

تشويق به همسر دارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 13

13 _ تشويق مردان به نگاهدارى همسران خويش ، هر چند كه آنان مورد پسندشان نباشند .

و عاشروهنّ بالمعروف فان كرهتموهنّ فعسى ان تكرهوا شيئاً و يجعل اللّه فيه خيراً كث

تعدد همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 3 - 5،6،8،9،10،13

5 _ محدوديّت تعدّد زوجات به چهار همسر

فانكحوا . .. مثنى و ثلث و رباع

6 _ مشروعيّت تعدّد زوجات ، در گرو اطمينان به اجراى عدالت ميان آنان

فانكحوا ما طاب لكم من النّساء مثنى و ثلث و رباع فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة

8 - تعدّد زوجات ، لغزشگاهى براى انحراف از عدالت

فانكحوا . .. مثنى و ثلث و رباع فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة

9 _ جواز تملك كنيزان متعدد و بهره گيرى جنسى از آنان

فواحدة او ما ملكت ايمانكم

تعيين نكردن عدد در كنيزان در مقابل تعيين عدد در غير آنان دليل جواز بهره گيرى جنسى از كنيزان متعدد است.

10 _ مشروعيّت ازدواج با كنيزان متعدد

فواحدة او ما ملكت ايمانكم

{فواحدة}، به قرينه صدر آيه، مفعول براى {انكحوا} است. يعنى {فانكحوا واحدة}، و به مقتضاى عطف، {ما ملكت} نيز مفعول آن خواهد بود. گفتنى است كه بنابراين مبنا مخاطب در {ايمانكم}، شخصى كه تصميم به ازدواج دارد، نمى باشد.

13 _ جواز تعدد همسران ، مشروط به رعايت عدالت در نفقه آنها

فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة

امام صادق (ع) درباره {فان خفتم الّا تعدلوا} در

آيه فوق فرمود: يعنى فى النفقة.

_______________________________

كافى، ج 5، ص 363، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 439، ح 36.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 7

7 _ جواز تعدد زوجات

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم فلاتميلوا كل الميل

تفديه همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 12 - 1

1 - مجرمان در قيامت ، براى رهايى خود از عذاب الهى ، آماده فدا كردن همسران خويش اند .

و ص_حبته

تقدير عذاب همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 2

2- باقى ماندن همسر لوط ( ع ) در ميان عذاب شدگان قوم لوط ، به تقدير و دستور خدا بود .

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

ترديدى نيست كه همه مقدرات به دست خداوند است و انتساب تقدير (قدّرنا) به فرشتگان، مى تواند به خاطر اين باشد كه آنان مجرى اين تقدير بوده اند.

تكفل همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 3

3 - همسران نوح و لوط پيامبر ، تحت سرپرستى و حمايت آن دو پيامبر قرار داشتند .

كانتا تحت عبدين من عبادنا

برداشت ياد شده، از تعبير {تحت عبدين} استفاده شده است.

تكفل همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 3

3 - همسران نوح و لوط پيامبر ، تحت سرپرستى و حمايت آن دو پيامبر قرار داشتند .

كانتا تحت عبدين

من عبادنا

برداشت ياد شده، از تعبير {تحت عبدين} استفاده شده است.

تنبيه همسر ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 5

5 - ايوب ( ع ) ، در اداى سوگند خود ( تنبيه همسرش ) دچار ترديد و پشيمانى شده بود .

و خذ بيدك ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

توصيه خداوند به ايوب(ع) به نشكستن سوگندش، بيانگر اين حقيقت است كه ايوب(ع) در اداى سوگندش دچار ترديد شده و حالت پشيمانى به او دست داده بود; به گونه اى كه در جست و جوى راهى براى حل اين مشكل برآمده بود.

تنزيه همسر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 12

12 - كسانى كه در صدراسلام در ماجراى { افك } ( تهمت زنا ) مورد اتهام قرار گرفتند ، افرادى پاكدامن و منزه از اين تهمت و آلودگى بودند .

للخبيثين . .. للطيّبين ... أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه آيه شريفه مربوط به ماجراى {افك} باشد.

توصيه به همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 6

6 - توصيه خداوند به مردان و همسرانشان ، مبنى بر رعايت تقوا و خداپرستى در مسائل مربوط به طلاق

إذا طلّقتم النساء . .. و اتّقوا اللّه ربّكم

تهمت به همسر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 2

2 - هم دستى و تشكل تنى چند از منافقان عصر بعثت ، براى تهمت زنى

و شايعه سازى عليه خانواده پيامبر ( ص )

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم

بيشتر مفسران بر اين باورند كه گروه بهتان زننده (عصبة منكم) از منافقان بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 12 - 10

10 - قذف يكى از همسران پيامبر ( ص ) ، { افك } و بهتانى آشكار بود .

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لولا إذ سمعتموه ... و قالوا ه_ذا إفك مبين

جاسوسى همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 23

23_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالى بعث أربعة أملاك فى إهلاك قوم لوط . . . فأتوا لوطاً . . . فسلّموا عليه . . . فقال لهم : المنزل ؟ فقالوا : نعم . . . ثم مشى فلما بلغ باب المدينة . . . دخل و دخلوا معه حتى دخل منزله فلما رأتهم إمرأته . . . صعدت فوق السطح و صفقت فلم يسمعوا فدخنت فلما رأوا الدخان أقبلوا إلى الباب يهرعون . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداوند چهار فرشته براى هلاك كردن قوم لوط فرستاد . .. آنان نزد لوط رفتند و بر او سلام كردند ... لوط آنان را دعوت به منزل كرد و آنان موافقت كردند; سپس رفت تا به دروازه شهر رسيد ... او با فرشتگان وارد شهر شدند تا به منزلش وارد شد همسر لوط وقتى كه آنان را ديد ... بالاى بام رفت و دست بر هم زد، ولى

قوم لوط نشنيدند. پس دود به پا كرد; همين كه آن قوم دود را ديدند شتابان به درب خانه لوط رفتند...}.

جبران مهريه همسر كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 11 - 2،3

2 - مخارج و مهريه اى كه مرد مؤمن براى همسر كافر خويش ، صرف كرده و اكنون به حكم اسلام از او جدا شده است ، بايد از بيت المال و غنايم جنگى ، به مرد مؤمن پرداخت شود .

و إن فاتكم شىء من أزوجكم إلى الكفّار فعاقبتم

واژه {عاقبتم}، به معناى {اصبتم منهم غنيمة} دانسته شده است.

3 - جبران مخارج مردان مؤمن ، به مقدار اموالى كه براى همسر كافر خود صرف كرده اند ; نه كمتر و نه فزون تر .

و إن فاتكم . .. ف_اتوا ... مثل ما أنفقوا

جبران نفقه همسر كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 11 - 2

2 - مخارج و مهريه اى كه مرد مؤمن براى همسر كافر خويش ، صرف كرده و اكنون به حكم اسلام از او جدا شده است ، بايد از بيت المال و غنايم جنگى ، به مرد مؤمن پرداخت شود .

و إن فاتكم شىء من أزوجكم إلى الكفّار فعاقبتم

واژه {عاقبتم}، به معناى {اصبتم منهم غنيمة} دانسته شده است.

جدايى از همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 1

1 - پس از پايان عدّه ، مرد يا بايد به زن مطلقه خود رجوع كند و يا كاملاً از او جدا شود .

فإذا بلغن

أجلهنّ فأمسكوهنّ بمعروف أو فارقوهنّ

جواز كتمان راز همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 13

13 - پوشيده داشتن برخى از مسائل از نزديكان خود ( مانند همسر و . . . ) امرى جايز و روا است .

و إذ أسرّ النبىّ إلى بعض أزوجه حديثًا فلمّا نبّأت به

حتميت ورود همسر ابو لهب در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 8

8 - همسر ابولهب ، در حالى كه خود هيمه آتش جهنم را بر دوش مى كشد ، به دوزخ خواهد افتاد .

حمّالة الحطب

چنانچه {حمّالة الحطب} حال و هم زمان با {سيصلى} باشد; ناظر به حالت ام جميل هنگام ورود به دوزخ خواهد بود.

حرمت اختلاف فكنى بين همسران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 31

31 - جدايى انداختن بين زن و شوهر ، امرى نكوهيده و حرام است .

ما يفرقون به بين المرء و زوجه و ما هم بضارين . .. إلا بإذن اللّه

حزن همسر عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 3

3 _ تأسف و اندوه همسر عمران ، به گمان عدم پذيرش نذرش

انّى نذرت . .. قالت ربّ انّى وضعتها اُنثى

حفظ حقوق همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 14،19،21

14 _ همسران شايسته ، حافظ حقوق شوهران خويش در غياب آنان

فالصّالحات . .. حافظات للغيب

در برداشت فوق

مفعول {حافظات} _ به مناسبت حكم و موضوع _ حقوق شوهران و لام در {للغيب} به معنى {فى} گرفته شده است.

19 _ اطاعت از شوهر و حفظ حقوق وى ، وظيفه زن در برابر حق سرپرستى و تأمين زندگى وى از سوى مرد است .

الرجال قوّامون . .. و بما انفقوا ... فالصّالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ اللّ

مراد از {بما حفظ اللّه}، حقوقى است كه خداوند براى زنان مقرر كرده و آنها را بر عهده مردان قرار داده است. و {باء} مقابله در {بما حفظ} مى رساند كه لزوم اطاعت و حفظ حقوق شوهران در مقابل تعهداتى است كه خداوند بر عهده شوهران قرار داده است.

21 _ مسؤوليت زن در حفظ حقوق شوهر و اطاعت از او ، در چهارچوب قوانين الهى است . *

قانتات حافظات للغيب بما حفظ اللّه

بر اين مبنا كه مراد از {ما حفظ اللّه} قوانين الهى و {باء} در {بما حفظ اللّه} براى مصاحبت باشد، معناى آيه چنين مى شود: زنان بايد با رعايت قوانين الهى، از شوهران خويش اطاعت و حقوق آنان را حفظ كنند.

حقوق متقابل همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 15،16،20،23،29

15 _ برخوردارى زنان و شوهران از حقوقى متقابل و همانند ، به صورت معروف و متعارف ( بر اساس موازين عقلى و شرعى )

و لهنّ مثل الذى عليهنّ بالمعروف

16 _ لزوم تعهّد زنان و شوهران نسبت به رعايت حقوق متقابل و همانند يكديگر

و لهنّ مثل الذى عليهنّ بالمعروف

20 _ عدالت ، اساس وضع قوانين الهى براى زندگى زناشويى

و لهن مثل الذى عليهنّ بالمعروف و

للرجال عليهنّ درجة

جمله {للرجال . .. }، قيدى است متمّم {لهنّ ... } يعنى حقوق همانند زن و شوهر به معناى تساوى مطلق نيست; چون مردان بر حسب آفرينش ويژگيهايى دارند كه بر اساس آن، حقوقى ويژه خواهند داشت. بر اين اساس، عدالت فيمابين رعايت مى شود.

23 _ عدم مراعات حقوق متقابل زن و شوهر ، از عوامل طلاق

و المطلّقات يتربصن بانفسهن ثلثة قروء . .. و لهنّ مثل الذى عليهنّ

29 _ هشدار و تهديد الهى به همسرانى كه حقوق يكديگر را ناديده مى انگارند .

و المطلقات . .. و لهنّ مثل الذى ... و اللّه عزيز حكيم

تذكر به {عزيز} بودن خداوند پس از بيان احكام، مى تواند به منظور تهديد متخلّفان باشد.

حقوق همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 5

5 _ زن بايد در تمتّعات جنسى مرد ، تسليم او باشد . *

نساؤكم حرث لكم فأتوا حرثكم انى شئتم

از اينكه براى مردان در تمتّع از زنان، نوعى آزادى (أنّى شئتم) قائل شده است، چنين استفاده مى شود كه زن نيز بايد در اين محدوده تسليم شوهر باشد و در غير اين صورت، كلام لغو مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 226 - 4،6

4 _ ايلاءكننده ، نمى تواند بيش از چهارماه همسر خود را بلاتكليف بگذارد .

للذين يؤلون من نسائهم تربّص اربعة اشهر

6 _ لزوم آميزش مردان با همسران خويش در هر چهار ماه *

للذين يؤلون من نسائهم تربّص اربعة اشهر

به نظر مى رسد كه اگر ترك آميزش در بيشتر از چهار ماه

جايز بود، به همان مقدار، حكم ايلاء از نظر زمان افزايش مى يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 240 - 4،5،6

4 _ حق سكونت در خانه شوهر و نيز بهره گيرى از اموال او به مدّت يكسال ، از جمله حقوق زنان شوهر مُرده است .

وصيةً لازواجهم متاعاً الى الحول غير اخراج

ظهور كلمه {غير اخراج} در اين است كه نبايد زن شوهر مرده را از خانه شوهر بيرون كرد و لازمه اين معنا حق سكونت براى اوست.

5 _ زنان شوهر مرده نبايد تا مدّت يكسال در غير از خانه شوهر سكونت گزينند . *

متاعاً الى الحول غير اخراج

برخى برآنند كه كلمه {غير اخراج}، بيان وظيفه زنان است ; بنابراينكه فاعل {اخراج}، ازواج باشد; يعنى زنان نبايد خود را از خانه شوهر خارج سازند. قابل ذكر است كه مراد از ترك اخراج و يا خروج، سكونت گزيدن است، نه محبوس شدن در منزل.

6 _ باقى ماندن زن در خانه شوهر ، شرط پرداخت هزينه زندگى وى تا يكسال

متاعاً الى الحول غير اخراج

بنابراينكه {غير اخراج} علاوه بر بيان حق سكونت براى زن، قيدى باشد بر حكم سابق (لزوم پرداخت متاع. ) يعنى آنگاه زن شوهر مرده مى تواند از مال شوهر بهره گيرد كه از خانه وى خارج نشده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 3

3 _ متاركه زنان و ترك همبسترى با آنان ، امرى نكوهيده و ناروا

إنكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

{من دون النساء} حكايت از آن دارد كه قوم لوط ازدواج با زنان

و زناشويى با همسران خويش را ترك كرده بودند. بنابراين نكوهشى كه از استفهام توبيخى {أتأتون ... } استفاده مى شود، دلالت بر ناروايى ترك ازدواج و متاركه زناشويى با همسران نيز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 11

11 - نقش سازنده تقواپيشگى ، در حفظ كانون گرم خانواده ها و رعايت شدن حقوق همسران

إذا طلّقتم النساء . .. و اتّقوا اللّه ... من يتّق ... يعظم له أجرًا

برداشت ياد شده، از آن جا است كه خداوند در ضمن پنج آيه مربوط به مسائل طلاق و اختلافات خانوادگى، چهاربار، به رعايت تقوا توصيه فرموده است.

حقوق همسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 16،35،37،40

16 _ پدر و مادر نبايد فرزند را وسيله تضييع حقوق يكديگر قرار دهند .

لا تُضارّ والدة بولدها و لا مولود له بولده

بنابراينكه {لا تُضارّ}، مجهول و باء، سببيّه باشد; يعنى نبايد به بهانه فرزند، پدر و مادر به ديگرى ضرر رسانند.

35 _ لزوم رعايت تقوا از سوى مادر ، پدر ، وارثان پدر و دايه نسبت به حقوق متقابل يكديگر

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه

خطاب اصلى در{اتقوا اللّه}، متوجه كسانى است كه آيه شريفه آنها را به وظايف و رعايت حقوقى مكلّف كرد; يعنى پدر، مادر و دايه و وارثان پدر.

37 _ خداترسى و توجّه به نظارت او بر اعمال ، عامل رعايت حقوق متقابل مادر ، پدر و دايه

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه و اعلموا ان اللّه بما تعملون بصير

40 _ ممنوعيّت محروم نمودن

همسر ( مرد يا زن ) از آميزش جنسى ، به بهانه وجود فرزند و شيرخوارگى او

لا تضارّ والدة بولدها و لا مولود بولده

امام صادق (ع): كانت المرأة منّا ترفع يدها الى زوجها اذا اراد مجامعتها فتقول: لا اَدعك لانّى اخاف ان احمل على ولدى و يقول الرجل لا اجامعك انى اخاف ان تعلقى فاقتل ولدى فنهى اللّه عزّ و جل اَن تضارّ المرأة الرّجل و ان يضارّ الرّجل المرأة . ..

_______________________________

كافى، ج 6، ص 103، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 227، ح 884.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 1

1 _ وجوب پرداخت نصف مهريّه تعيين شده به زن مُطلّقه از سوى شوهر ، در صورت عدم آميزش جنسى با او

و ان طلّقتموهنّ من قبل ان تمسّوهنّ و قد فرضتم لهنّ فريضة فنصف ما فرضتم

مفسّران برآنند كه جمله {اَن تمسّوهنّ}، كنايه از آميزش جنسى است ; نه مُجرّد لمس.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 11،14

11 _ مرد نبايد با همسر خويش ، هر چند مورد پسند او نباشد ، بدرفتارى كند .

و عاشروهنّ بالمعروف فان كرهتموهن

جواب جمله شرطيه {فان كرهتموهن} حذف شده و {عسى ان تكرهوا} جانشين آن شده است. يعنى {فان كرهتموهنّ فايضاً عاشروهنّ بالمعروف عسى ... }.

14 _ اساس زندگى خانوادگى و مصالح آن ، نبايد دستخوش تمايلات مرد قرار گيرد .

فان كرهتموهنّ فعسى ان تكرهوا شيئاً و يجعل اللّه فيه خيراً كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 -

16،17

16 _ لزوم اطاعت زنان از شوهر خويش و حفظ حقوق آنان

فالصّالحات قانتات حافظات للغيب

17 _ لزوم اطاعت زن از شوهر و حفظ حقوق وى ، مشروط به تأمين زندگى او از سوى مرد

و بما انفقوا من اموالهم فالصّالحات قانتات حافظات

ظاهراً {فالصّالحات . .. } نتيجه اى است مترتب بر جمله {الرجال ... بما انفقوا}. بنابراين اطاعت زن از شوهر در موردى است كه شوهر، زندگى او را تأمين كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 2،4،5،19

2 _ نشوز شوهر و عدم تأمين حقوق همسر ، امرى ناروا و ناپسند

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً فلاجناح عليهما ان يصلحا

4 _ ترديد مسلمانان صدر اسلام در جواز مصالحه زن و شوهر نسبت به حقوق يكديگر

و إن امراة خافت . .. فلاجناح عليهما ان يصلحا

كلمه {لاجناح} حاكى است كه مسلمانان صدر اسلام بر آن گمان بودند كه حقوق تعيين شده براى زن و شوهر، قابل مصالحه و گذشت نيست.

5 _ جواز صرفنظر كردن زن از بعض حقوق خود ، براى جلب نظر شوهر و جلوگيرى از نشوز وى

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً . .. ان يصلحا بينهما صلحاً و الصلح خير

جمله {و احضرت الانفس الشح} حكايت از آن دارد كه مصالحه عنوان شده در آيه، منوط به گذشت از حقوق شخصى است.

19 _ مصالحه زن و شوهر در حقوق همسرى در صورتى ارزشمند است كه بر پايه احسان و تقوا باشد .

و الصلح خير . .. و إن تحسنوا و تتقوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 1،4،5،8،18

1 _ مردان ، ناتوان از رعايت عدالت كامل ميان همسران متعدد خويش

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء

4 _ شوهران نبايد _ به بهانه امكان نداشتن رعايت عدالت كامل بين همسران _ به برخى همسران خويش گرايش كامل و از ديگرى اعراض كنند .

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء . .. فلاتميلوا كل الميل

5 _ بلاتكليف ر ها ساختن زن ( نه زندگى كردن و نه طلاق دادن وى ) ، كارى ممنوع و حرام بر شوهران

فلاتميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقة

8 _ لزوم رعايت عدالت در حد توان ، ميان همسران

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم فلاتميلوا كل الميل

18 _ حرمت بلاتكليف گذاشتن زن بگونه اى كه نه از مزاياى شوهردارى بهره مند باشد و نه از مزاياى بى همسرى

فلاتميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقة

از امام باقر و امام صادق عليهما السلام درباره معناى {كالمعلقة} در آيه فوق روايت شده كه فرمودند: التى هى لا ذات زوج و لا ايم.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 349; نورالثقلين، ج 1، ص 559، ح 603.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 4،6

4 _ لزوم تعهّد شوهر به رعايت حقوق شناخته شده همسر خويش

فامساك بمعروف

مراد از {معروف} (شناخته شده) حقوقى است كه بر اساس عقل، فطرت و شرع در بين مردم متدين و سليم الفطره، مورد شناسايى قرار گرفته است. اگر چه آيه درباره زن مطلّقه اى است كه شوهرش به او رجوع كرده بود; ولى به طور كلى بيانگر حقوق تمامى زنان

است.

6 _ رفتار مرد با زن خود پس از رجوع در طلاق ، بايد بر اساس موازين شناخته شده عقل و شرع باشد .

الطلاق مرّتان فامساك بمعروف

خدا و همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 101 - 3،4

3 _ خداوند نه فرزندى دارد و نه هيچگاه همسرى داشته است.

أنى يكون له ولد و لم تكن له صحبة

4 _ وجود فرزند براى خدا، با توجه به نبودن همسرى براى وى، امرى نامعقول است.

أنى يكون له ولد و لم تكن له صحبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 3 - 2،4

2 - خدا ، نه داراى همسر است و نه فرزند .

ما اتّخذ ص_حبة و لا ولدًا

4 - همسرگزينى و فرزنددارى ، دون شأن و منزلت والاى خداوند است .

و أنّه تع_لى جدّ ربّنا ما اتّخذ ص_حبة و لا ولدًا

خشوع همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 17

17- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) ، از خاشعان درگاه الهى بودند .

و كانوا لنا خ_شعين

خطاى همسر ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 1،5،6

1 - سوگند ايوب ( ع ) به تنبيه كردن همسر خطاكارش

و خذ بيدك ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

مفسران درباره آيه شريفه _ براساس روايات وارده _ گفته اند: ايوب(ع) به خاطر خطايى كه همسرش مرتكب شده بود، سوگند ياد كرد كه او را تنبيه كند; ولى به خاطر

خوبى ها و خدمات همسرش دوست نداشت كه او را به نحوى كه سوگند ياد كرده تنبيه نمايد. از اين رو خداوند به خاطر لطف و عنايت به او و همسرش، دستور داد با تهيه دسته اى از گياه _ تنها يك بار _ به همسرش بزند تا بدين شكل به سوگند خود عمل كرده باشد.

5 - ايوب ( ع ) ، در اداى سوگند خود ( تنبيه همسرش ) دچار ترديد و پشيمانى شده بود .

و خذ بيدك ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

توصيه خداوند به ايوب(ع) به نشكستن سوگندش، بيانگر اين حقيقت است كه ايوب(ع) در اداى سوگندش دچار ترديد شده و حالت پشيمانى به او دست داده بود; به گونه اى كه در جست و جوى راهى براى حل اين مشكل برآمده بود.

6 - خطاى همسر ايوب ( ع ) ، خطايى بزرگ و غيرقابل چشم پوشى براى آن حضرت بود .

و خذ بيدك ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

سوگند ايوب(ع) مبنى بر تنبيه همسر خطاكارش، گوياى اين حقيقت است كه خطاى همسرش بزرگ و غيرقابل بخشش بود و گرنه شخصيتى مانند ايوب(ع)، از آن اغماض مى كرد و او را مى بخشيد.

خواسته هاى همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 3

3 - درخواست همسر فرعون از خداوند ، مبنى بر زيستن در جوار رحمت او و بنا كردن خانه اى در بهشت براى وى

إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتًا فى الجنّة

خوردن از خانه همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61

- 2،9

2 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون هيچ اجازه اى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج . .. أن تأكلوا من بيو

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم} عطف بر جمله پيشين باشد. گفتنى است مقصود از {بيوتكم} (خانه هاى خود) خانه همسر و فرزندان است كه از افراد خودى هر شخصى محسوب مى شوند.

9 - استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم

خيانت همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 7،9

7 - خيانت همسران نوح و لوط به شوهران خود

فخانتاهما

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

خيانت همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 7،9

7 - خيانت همسران نوح و لوط به شوهران خود

فخانتاهما

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

درخواست همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 4

4

_ بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار سرور و روشنى چشمان در پرتو اعطاى همسر و فرزند به آنان هستند .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

درخواست همسر صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 1،22

1 _ بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار همسر و فرزندان شايسته اى اند كه رفتار و سير و سلوك آنان ، مايه چشم روشنى و سرفرازى آنان در زندگى باشد .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّيّ_تنا قرّة أعين

درباره {من} در {من أزواجنا. ..} دو احتمال وجود دارد: 1_ {من} ابتدائيه باشد. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: {به ما از ناحيه همسران و فرزندانمان، آن ده كه مايه روشنى چشمانمان باشد}. 2_ {من} بيانيه باشد. براساس اين احتمال، معناى آيه چنين مى شود: {به ما روشنى چشمان _ كه عبارت از همسر و فرزندان اند ببخش. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

22 _ جمله { و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزواجنا و ذرّيّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إماماً } متن دعاى هميشگى بندگان خالص خدا

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إم

آمدن آيه شريفه در قالب جمله اسميه و نيز فعل مضارع {يقولون} حاكى از استمرار و هميشگى بودن آن دعا است.

درمان عقيمى همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 7

7- نازايى و عقيم بودن زن ، نقصى براى وى و

نيازمند اصلاح است .

و أصلحنا له زوجه

كاربرد واژه {أصلحنا} اشاره به نقص نازايى دارد; زيرا صلاح در برابر فساد و نقص است.

درمان عقيمى همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 4

4- دعاى زكريا ( ع ) مبنى بر اصلاح نازايى همسرش ، مورد اجابت قرار گرفت و خداوند او را شايسته حمل قرار داد .

فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {أصلحنا له زوجه} عطف بر جمله {وهبنا له يحيى} باشد كه در اين صورت اصلاح همسر جز دعاى زكريا(ع) محسوب مى شود.

دعا براى همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 21

21 _ دعا براى صلاح و نيك شدن همسر و فرزندان و خيرخواهى براى ايشان ، از اوصاف بندگان خالص خدا و امرى پسنديده و مورد تشويق خداوند

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إم

دعاى همسر عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 12

12 _ دعاى همسر عمران در پيشگاه خداوند و درخواست از او ، براى قبولى نذرش

ربّ انّى نذرت لك . .. انّك انت السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 22

22 _ اجابت دعاى همسر عمران ، در مورد حفظ مريم ( س ) و فرزندش از شرّ شيطان

و انّى اعيذها بك و ذريّتها من

الشّيطان الرّجيم

رسول خدا (ص): . .. و قال عيسى (ع) فيما يثنى على ربه: و اعاذنى و امّى من الشّيطان الرجيم فلم يكن له علينا سبيل.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 184.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 2

2 _ اجابت دعاى مادر مريم از سوى خداوند ، درباره حفظ مريم ( س ) از شر شيطان

انّى اعيذها . .. فتقبّلها ... و انبتها نباتاً حسناً

دعاى همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 7،8،10،13

7 - درخواست همسر فرعون از خداوند ، به نجات خويش از شرّ فرعون

و نجّنى من فرعون

8 - درخواست همسر فرعون از خداوند ، به رهايى خويش از رفتار و برخورد فرعون

و نجّنى من فرعون و عمله

10 - همسر فرعون ، از خداوند خواستار نجات خود از شرّ مردم ستمگر ( قبطيان و كارگزاران فرعون )

و نجّنى من القوم الظ_لمين

13 - همسر فرعون ، از خداوند خواستار نابودى فرعون و حكومت ستم پيشه او

نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آسيه، نجات خود را با نابودى فرعون و حكومت وى از خداوند خواستار شده باشد.

ديندارى همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 2

2 - همسر فرعون ( آسيه ) ، نمونه بارز و مثال زدنى براى ايمان و دين دارى است .

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا ءامنوا امرأت فرعون

ذلت اخروى همسر ابو لهب

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 5 - 3

3 - همسر ابولهب در آخرت ، در نهايت ذلّت و با گردنبندى از ليف هاى بافته شده تحقير خواهد شد .

فى جيدها حبل من مسد

برخى گفته اند: همسر ابولهب، سوگند ياد كرده بود كه گردنبند فاخر خود را در دشمنى با پيامبر(ص) خرج كند و آيه شريفه با بيان اين كه در آخرت، او داراى گردنبند ليفى خواهد بود; اوج حقارت او را بيان كرده است. تعبير {جيد} گرچه با {عنق} به يك معنا است; ولى در موارد زينت كردن گردن {جيد} استفاده مى شود; ازاين رو بر استهزا و تحقير او افزوده است.

رذايل اخلاقى همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 2،7،8،9

2 - همسران نوح و لوط پيامبر ، نمونه بارز و مثال زدنى ، براى جريان كفر و نفاق اند .

ج_هد الكفّار و المن_فقين . .. ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط

7 - خيانت همسران نوح و لوط به شوهران خود

فخانتاهما

8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم

يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

رذايل اخلاقى همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 2،7،8،9

2 - همسران نوح و لوط پيامبر ، نمونه بارز و مثال زدنى ، براى جريان كفر و نفاق اند .

ج_هد الكفّار و المن_فقين . .. ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط

7 - خيانت همسران نوح و لوط به شوهران خود

فخانتاهما

8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

روابط دوستانه همسران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 5،8،15

5 - پيدايش همزيستى مسالمت آميز ميان زن و مرد ، پس از ازدواج و بر انگيخته شدن عواطف ظريف دوستانه ميان آنان ، از آيات الهى است .

خلق لكم من أنفسكم أزوجًا لتسكنوا إليها و جعل بينكم مودّة و رحمة

برداشت بالا بنابراين است كه عبارت {و جعل بينكم . ..} ارائه كلام سابق باشد. در اين صورت {و جعل بينكم...} درصدد بيان اين مهم است كه زن و مرد ناآشنا، چگونه پس از ازدواج، الفت و انس و

زندگى محبت آميزى پيدا مى كنند.

8 - وجود مهر و عواطف دوستانه ميان زن و شوهر ، عنايت خدادادى و از آيات الهى است .

و من ءاي_ته . .. و جعل بينكم مودّة و رحمة

15 - انديشمندان و متفكران ، آيه الهى بودن روابط دوستانه زن و شوهر و محبت بين انسان ها را درمى يابند .

و من ءاي_ته أن . .. و جعل بينكم مودّة و رحمة إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

روابط همسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 16

16 _ تأثير متقابل زن و شوهر ، در اعتقادات يكديگر

و لا تنكحوا المشركات . .. و لا تنكحوا المشركين ... اولئك يدعون الى النار

ريسمان در گردن همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 5 - 1

1 - در افتادن همسر ابولهب به آتش جهنم ، در حالتى خواهد بود كه ريسمانى از الياف به هم بافته در گردن دارد .

فى جيدها حبل من مسد

{جيد} به معناى گردن يا محل گردنبند (قاموس) و {مسد} به معناى ليف ملايمى است كه از درخت خرما گرفته مى شود (العين). اين آيه از آن جا كه حال براى {امرأته} و هم زمان با عامل خود (سيصلى) است، حالت ورود ام جميل به جهنم را _ كه به گردن او زنجيرى از رشته هاى به هم بافته، بسته شده است _ ترسيم مى كند.

زايمان همسر عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 1

1 _

همسر عمران پس از زايمان ، ناباورانه ، نوزاد خويش را دختر يافت .

فلمّا وضعتها قالت ربّ انّى وضعتها اُنثى

زمينه دشمنى همسران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 3

3 - ايمان به دين اسلام ، ممكن است دشمنى برخى از مردم ، حتى خويشاوندانى همچون همسر و فرزندان را برانگيزاند .

ي_أيّها الذين ءامنوا إنّ من أزوجكم و أول_دكم عدوًّا لكم

زيان جدايى از همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 30

30 - جدايى زن و شوهر در بر دارنده زيان براى ايشان است .

ما يفرقون به بين المرء و زوجه و ما هم بضارين . .. إلا بإذن اللّه

سختى مرگ همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 10

10- از دست دادن خانواده ( زن و فرزندان ) ، مهم ترين رنج و ناراحتى انسان است .

فكشفنا ما به من ضرّ و ءاتين_ه أهله و مثلهم معهم

سخن چينى همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 6

6 - همسر ابولهب ، زنى سخن چين و آتش بيار نزاع هاى مردم و تحريك كننده آنان به مخالفت با اسلام بود .

حمّالة الحطب

از آن جا كه ابولهب، فردى ثروتمند و متشخص بود، ممكن است گفته شود كه: توصيف همسر او به {حمّالة الحطب}، به معناى كنايى آن است كه دعواها را شعلهور مى ساخت.

سوء ظن به همسر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

12 - نور - 24 - 12 - 1

1 - خداوند ، مسلمانان را به خاطر بدگمانى به همسر پيامبر ( ص ) و موضع گيرى ترديدآميز نسبت به شايعه { افك } و رد نكردن صريح آن ، مورد سرزنش قرار داد .

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لولا إذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمن_ت بأنفسهم خيرًا

سوگند به طلاق همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 168 - 18

18 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه فرمود : { ان من خطوات الشيطان الحلف بالطلاق و النذور فى المعاصى و كل يمين بغير اللّه ;

از گامهاى شيطان است قسم خوردن به طلاق همسر و نذر در گناهان و هر سوگندى كه به غير خداوند باشد}.

سهم ارث همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 12 - 1،2،3،4،20

1 _ سهم ارث شوهر ، در صورتى كه همسرش فرزندى نداشته باشد ، نصف اموال به جامانده اوست .

و لكم نصف ما ترك ازواجكم ان لم يكن لهنّ ولد

2 _ سهم ارث شوهر ، در صورتى كه همسرش داراى فرزند باشد ، يك چهارم اموال بجامانده اوست .

فان كان لهنّ ولد فلكم الرّبع ممّا تركن

3 _ سهم ارث زن ، در صورتى كه شوهرش فرزندى نداشته باشد ، يك چهارم اموال شوهر است .

و لهنّ الرّبع ممّا تركتم ان لم يكن لكم ولد

4 _ سهم ارث زن ، در صورتى كه شوهرش داراى فرزند باشد ، يك هشتم مال بجامانده اوست .

فان كان لكم

ولد فلهنّ الثمن ممّا تركتم

20 _ در صورت نبودن فرزند براى ميّت ، نوه هاى وى به جاى فرزند ارث مى برند و موجب تنزل سهم زن ، شوهر ، پدر و مادر مى شوند .

فان كان لكم ولد

امام باقر و صادق (ع): . .. فان لم يكن له ولد و كان ولد الولد ذكوراً او اناثاً فانّهم بمنزلة الولد ... و يحجبون الابوين و الزوج و الزوجة عن سهامهم الاكثر ... .

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 9، ص 289، ح 3، ب 27، مسلسل 1043 ; تفسير برهان، ج 1، ص 351، ح 8.

شايعه عليه همسر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 2

2 - هم دستى و تشكل تنى چند از منافقان عصر بعثت ، براى تهمت زنى و شايعه سازى عليه خانواده پيامبر ( ص )

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم

بيشتر مفسران بر اين باورند كه گروه بهتان زننده (عصبة منكم) از منافقان بودند.

شرايط همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 1،2،3،6،8

1 _ حرمت ازدواج مؤمنان با زنان مشرك ; مگر در صورتى كه ايمان بياورند .

و لا تنكحوا المشركات حتى يؤمنَّ

2 _ بايد ايمان معيار اصلى در انتخاب همسر باشد ; نه زيبايى و يا حريّت ( برده نبودن )

و لا تنكحوا المشركات حتى يؤمنّ و لامة مؤمنة خير من مشركة و لو اعجبتكم . .. و لعب

مصداق بارز {اعجاب} در انتخاب همسر، زيبايى و دلربايى است.

3 _ كنيز مؤمن براى همسرى شايسته تر است از آزاد زن مشرك ;

هر چند زيبا و دلربا باشد .

و لاَمَة مؤمنة خير من مشركة و لو اعجبتكم

6 _ حرمت ازدواج زنان مؤمن با مشركان ; مگر در صورتى كه ايمان بياورند .

و لا تنكحوا المشركين حتى يؤمنوا

8 _ برده مؤمن براى همسرىِ زن مسلمان شايسته تر است از آزاد مرد مشرك ; هر چند ظاهرى فريبنده داشته باشد .

و لعبد مؤمن خير من مشرك و لو اعجبتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 2،8

2 _ عقيم نبودن ، از ويژگى هاى زن شايسته و كامل

نساؤكم حرث لكم

از خصوصيات مهم زن، قابليّت بارور شدن او براى بقاى نسل است; بنابراين چنانچه زن نازا باشد، از اين ويژگى مهم عارى است و طبعاً چنين زنى از جهت طبيعى كامل نخواهد بود.

8 _ لزوم دقّت در انتخاب همسر و مراعات آداب آميزش ، براى به وجود آمدن فرزندان صالح

نساؤكم حرث لكم . .. و قدّموا لانفسكم

دقّت كشاورز در انتخاب زمين مورد كشت و نيز سعى تمام در به وجود آوردن شرايطى براى به ثمر نشاندن محصولى عالى، از وجود مشابهت بين همسر و كشتزار است كه مى تواند مورد نظرآيه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 7

7 _ توافق و رضايت زن و مرد بر اساس آنچه عقلا و شرعاً پسنديده است ، شرط اساسى براى ازدواج

فلا تعضلوهنّ ان ينكحن . .. اذا تراضوا بينهم بالمعروف

شكنجه همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 11

11 - همسر فرعون

، افزون بر آزار ديدن از او ، از سوى كارگزاران نظام وى نيز تحت آزار و شكنجه قرار داشت .

نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين

تكرار درخواست نجات (و نجّنى) درباره قوم ستمگر، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

صفات همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 1،2،3،6،8

1 _ حرمت ازدواج مؤمنان با زنان مشرك ; مگر در صورتى كه ايمان بياورند .

و لا تنكحوا المشركات حتى يؤمنَّ

2 _ بايد ايمان معيار اصلى در انتخاب همسر باشد ; نه زيبايى و يا حريّت ( برده نبودن )

و لا تنكحوا المشركات حتى يؤمنّ و لامة مؤمنة خير من مشركة و لو اعجبتكم . .. و لعب

مصداق بارز {اعجاب} در انتخاب همسر، زيبايى و دلربايى است.

3 _ كنيز مؤمن براى همسرى شايسته تر است از آزاد زن مشرك ; هر چند زيبا و دلربا باشد .

و لاَمَة مؤمنة خير من مشركة و لو اعجبتكم

6 _ حرمت ازدواج زنان مؤمن با مشركان ; مگر در صورتى كه ايمان بياورند .

و لا تنكحوا المشركين حتى يؤمنوا

8 _ برده مؤمن براى همسرىِ زن مسلمان شايسته تر است از آزاد مرد مشرك ; هر چند ظاهرى فريبنده داشته باشد .

و لعبد مؤمن خير من مشرك و لو اعجبتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 2

2 _ عقيم نبودن ، از ويژگى هاى زن شايسته و كامل

نساؤكم حرث لكم

از خصوصيات مهم زن، قابليّت بارور شدن او براى بقاى نسل است; بنابراين چنانچه زن نازا باشد، از اين

ويژگى مهم عارى است و طبعاً چنين زنى از جهت طبيعى كامل نخواهد بود.

طلاق همسر زيد بن حارثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 6

6 - همسر زيدبن حارثه ، با وى ناسازگار بود و زيد ، تصميم گرفت از او جدا شود .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. أمسك عليك زوجك

در شأن نزول آيه آورده اند كه زينب، همسر زيد، به خاطر اين كه زيد، برده اى آزاد شده است، با او ناسازگارى مى كرد و اين، بر زيد ناگوار بود و از اين رو تصميم گرفت زينب را طلاق دهد. امر {أمسك}، به اين مطلب اشاره دارد و نيز فرمانى است به زيد از عملى ساختن تصميم اش.

عدالت بين همسران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 1،2،3،4،8،16

1 _ مردان ، ناتوان از رعايت عدالت كامل ميان همسران متعدد خويش

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء

2 _ مراعات عدالت در محبت قلبى به همسران متعدد ، خارج از توان و اختيار مردان

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم

جمله {و لو حرصتم} (هر چند تمايل شديد به رعايت عدالت داشته باشيد)، مى رساند كه مراد از عدالت در جمله {و لن تستطيعوا ان تعدلوا} عدالتى است كه از اختيار و توان آدمى خارج است، بنابراين مى توان گفت عدالت در مورد محبت و مودت و نظاير آن مى باشد. برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه در توضيح آيه فوق فرمود: يعنى فى المودة

... .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 362، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 558، ح 601.

3 _ بى ثمر بودن تلاش شوهر براى رعايت عدالت كامل ، ميان همسران خويش

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم

4 _ شوهران نبايد _ به بهانه امكان نداشتن رعايت عدالت كامل بين همسران _ به برخى همسران خويش گرايش كامل و از ديگرى اعراض كنند .

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء . .. فلاتميلوا كل الميل

8 _ لزوم رعايت عدالت در حد توان ، ميان همسران

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم فلاتميلوا كل الميل

16 _ عدم رعايت عدالت نسبى بين همسران ، گناه و آمرزش آن در گرو بازگشت به عدالت و رعايت تقواست .

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء . .. و إن تصلحوا و تتقوا

عذاب همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 5

5 _ همسر لوط با ماندن در ميان كافران به عذاب الهى گرفتار شد و به هلاكت رسيد .

إلا امرأته كانت من الغبرين

{غابر} به معناى باقى مانده است. بنابراين {كانت من الغبرين} بيانگر اين است كه همسر لوط به جهت باقى ماندن در ميان قومش، از عذاب الهى رهايى نيافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 18

18_ همسر لوط ، بايد به عذابى كه براى قوم لوط مقدر شده بود ، گرفتار مى شد .

إنه مصيبها ما أصابهم

ضمير در {إنه} به اصطلاح ضمير شأن است و حاكى از تأكيد مى باشد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 1

1- همسر لوط ( ع ) در زمره مجرمان قوم لوط و عذاب شدگان الهى بود .

إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم . .. إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 2

2 - همسر لوط ، مخالف راه او و در زمره محكومان به عذاب

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وى _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 7

7 - ملائكه عذاب قوم لوط ، پيشاپيش از عذاب شدن همسر لوط خبر داشتند و او رااز نجات يافتگان نمى دانستند .

لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

{غابر} ماندنِ پس از سپرى شدن چيزى است كه با او بوده است (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 14

14 - فرشتگان مأمورِ عذابِ قوم لوط ، به لوط ( ع ) اعلام كردند كه او و خانواده اش ، به جز همسرش را ، از عذاب نجات خواهند داد .

إنّا منجّوك و أهلك إلاّ امرأتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 9

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع )

، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

عذاب همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 9

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

عفت همسر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 12

12 - كسانى كه در صدراسلام در ماجراى { افك } ( تهمت زنا ) مورد اتهام قرار گرفتند ، افرادى پاكدامن و منزه از اين تهمت و آلودگى بودند .

للخبيثين . .. للطيّبين ... أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه آيه شريفه مربوط به ماجراى {افك} باشد.

عفو دشمنى همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 9

9 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر عفو ، چشم پوشى و بخشودن دشمنى هاى همسران و فرزندان خويش

عدوًّا لكم . .. و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

عقيده همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 4

4 - همسر لوط ، مخالف انديشه هاى وى و هم عقيده با قوم منحرف

فأنجين_ه و أهله إلاّامرأته

عقيمى همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 5،6،7

5- همسر زكريا ، همسرى عقيم و نازا بوده است .

و كانت امرأتى عاقرًا

{عاقراً} به

مرد يا زنى گفته مى شود كه از او فرزندى به عمل نمى آيد (مفردات راغب).

6- همسر زكريا ، علاوه بر عقيم بودن ديرين خود در شرايط پيرى و يائسگى بود . *

و كانت امرأتى عاقرًا

فعل {كانت}، ممكن است اين معنا را افاده كند كه همسر زكريا براى آوردن فرزند دو مشكل داشته است; 1_ سن زياد; 2_ عقيم بودن ديرين او از جوانى.

7- زكريا ( ع ) ، به رغم نااميدى از داشتن فرزند از همسر نازايش ، ساليانى دراز به زندگى مشترك خود با وى ادامه داد .

و كانت امرأتى عاقرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 1،7،11

1- بشارت فرزند به زكريا ( ع ) در روزگار پيرى و فرتوتى وى و نازايى همسر ، براى او نويدى شگفت آور بود .

أنّى يكون لى غل_م و كانت امرأتى عاقرًا و قد بلغت من الكبر عتيًّا

{أنّى}، يعنى چگونه و از چه راهى؟ (مصباح). {عتيّاً} جمع {عات} از ماده {عتوّ} (از حد گذشتن) است و مفاد جمله {قد بلغت...} اين است كه من از نظر پيرى به افرادى رسيده ام كه در كهن سالى از حدّ گذشته اند. برخى اهل لغت {عتيّاً} را مصدر و به معناى خشك و انعطاف ناپذير شدن مفاصل و استخوان ها دانسته اند (الكشاف). مفاد جمله دراين صورت اين است كه من از اثر پيرى به خشكيده شدن اعضاى بدنم رسيده ام.

7- زكريا ( ع ) ، هنگام بشارت تولد يحيى ( ع ) ، همسرى سال خورده داشت كه از آغاز زندگى نازا بود .

و كانت امرأتى عاقرًا

فعل {كانت}

در آيه، با بيان ديرينه بودن نازايى، اشاره به گذشت زمان باردارى نيز دارد.

11- زكريا ( ع ) ، محروميت از فرزند را در دوران جوانى خود و همسرش ، تنها ناشى از نازايى همسر خويش مى دانست .

و كانت امرأتى عاقرًا و قد بلغت من الكبر عتيًّا

اختصاص وصف {نازايى} به همسر زكريا، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 5

5- همسر زكريا ( ع ) پيش از دعاى آن حضرت نازا بود .

ربّ لاتذرنى فردًا . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

علاقه به همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 2

2 _ مراعات عدالت در محبت قلبى به همسران متعدد ، خارج از توان و اختيار مردان

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم

جمله {و لو حرصتم} (هر چند تمايل شديد به رعايت عدالت داشته باشيد)، مى رساند كه مراد از عدالت در جمله {و لن تستطيعوا ان تعدلوا} عدالتى است كه از اختيار و توان آدمى خارج است، بنابراين مى توان گفت عدالت در مورد محبت و مودت و نظاير آن مى باشد. برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه در توضيح آيه فوق فرمود: يعنى فى المودة ... .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 362، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 558، ح 601.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2،4

2 _ محبت پدر ، فرزند ، برادر ،

همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 70 - 6

6 - انسان با تقوا ، انسانى وفادار به همسر و دلبسته به او

ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم

خداوند، به عنوان نويد به اهل تقوا فرموده است: همراه همسران وارد بهشت شويد، از اين بشارت روشن مى شود كه مؤمنان دلبسته به همسر بوده و در انتظار اين نويد بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 8

8 - علاقه و دلبستگى انسان به فرزندان ، قوى تر و بيشتر از همسر ، برادر و ديگر خويشاوندان است . *

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه

تقدّم ذكرى نام فرزندان بر ديگر خويشاوندان و مردمان، ممكن است براى بيان مطلب ياد شده باشد.

عمل خير همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 12،13

12- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) شتابان به انجام كار هاى

خير مى پرداختند و در آن پيش قدم و پيشگام بودند .

إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به زكريا(ع) و همسر و فرزند او (يحيى) بازگردد.

13- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) بود .

و زكريّا . .. و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

فعل مضارع {يسارعون} و فعل {كانوا} پيش از آن بيانگر استمرار و تداوم است و متعدى شدن فعل {يسارعون} به {فى} حكايت از جدّيت و علاقه به كار دارد.

عنصر خلقت همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 1

1 - آفرينش همسران از جنسى همگون ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته أن خلق لكم من أنفسكم أزوجًا

عواطف همسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 5،8

5 - پيدايش همزيستى مسالمت آميز ميان زن و مرد ، پس از ازدواج و بر انگيخته شدن عواطف ظريف دوستانه ميان آنان ، از آيات الهى است .

خلق لكم من أنفسكم أزوجًا لتسكنوا إليها و جعل بينكم مودّة و رحمة

برداشت بالا بنابراين است كه عبارت {و جعل بينكم . ..} ارائه كلام سابق باشد. در اين صورت {و جعل بينكم...} درصدد بيان اين مهم است كه زن و مرد ناآشنا، چگونه پس از ازدواج، الفت و انس و زندگى محبت آميزى پيدا مى كنند.

8 - وجود مهر و

عواطف دوستانه ميان زن و شوهر ، عنايت خدادادى و از آيات الهى است .

و من ءاي_ته . .. و جعل بينكم مودّة و رحمة

عوامل اعراض از همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 4

4 - مؤمنان در صورت روبه رو شدن با دشمنى و مخالفت همسران و فرزندان خويش ، بايد از آنان پرهيز كرده و دورى جويند .

إنّ من أزوجكم . .. عدوًّا لكم فاحذروهم

عيوب همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 7

7- نازايى و عقيم بودن زن ، نقصى براى وى و نيازمند اصلاح است .

و أصلحنا له زوجه

كاربرد واژه {أصلحنا} اشاره به نقص نازايى دارد; زيرا صلاح در برابر فساد و نقص است.

غرق همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 14

14_ تقدير الهى بر غرق شدن و هلاك گشتن برخى از افراد خانواده نوح

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

فرار از همسر در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 36 - 1

1 - شوهران ، پيوند الفت و همراهى با همسران خويش را در قيامت ناديده گرفته و از آنان متوارى خواهند شد .

يوم يفرّ المرء من . .. و ص_حبته

{صاحبة} همسرى است كه با شوهر خويش ملازمت و معاشرت داشته باشد. اين تعبير حاكى از شدت حوادث قيامت است; به گونه اى كه انسان، حتى همسرى را كه در دنيا با او سازگار و همراه بود،

نيز رها خواهد كرد.

فرجام اخروى همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 4

4 - سوختن در آتش ابدى دوزخ ، فرجام همسر ابولهب

و امرأته

فرجام همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 3

3 - خداوند ، همسر ابولهب را گرفتار سرنوشتى همسان فرجام شوهرش خواند .

و امرأته

فرجام همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 13

13 - هشدار خداوند ، به دو همسر خطاكار پيامبر ( حفصه و عايشه ) ، درباره سرنوشت شوم خيانت به پيامبر ( ص ) همچون سرنوشت همسران نوح و لوط

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح . .. قيل ادخلا النار مع الدخلين

يادآورى خيانت همسران دو پيامبر _ پس از نقل ماجارى توطئه دو همسر پيامبراسلام _ مى تواند هشدارى به آنان باشد.

فرجام همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 13

13 - هشدار خداوند ، به دو همسر خطاكار پيامبر ( حفصه و عايشه ) ، درباره سرنوشت شوم خيانت به پيامبر ( ص ) همچون سرنوشت همسران نوح و لوط

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح . .. قيل ادخلا النار مع الدخلين

يادآورى خيانت همسران دو پيامبر _ پس از نقل ماجارى توطئه دو همسر پيامبراسلام _ مى تواند هشدارى به آنان باشد.

فضايل همسر ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 -

44 - 4

4 - ايوب ( ع ) و همسرش ، مورد لطف و عنايت خداوند بودند .

و خذ بيدك ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

توصيه خداوند به ايوب(ع) براى وفاى به سوگند خود به شكلى آسان، در حقيقت لطف و عنايت الهى به ايشان بود.

فضايل همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 2،4،6

2 - همسر فرعون ( آسيه ) ، نمونه بارز و مثال زدنى براى ايمان و دين دارى است .

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا ءامنوا امرأت فرعون

4 - بهشت و بودن در جوار لطف خداوند ، نهايت آرزو و آرمان معنوى همسر فرعون ( آسيه )

إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتًا فى الجنّة

6 - همسر فرعون ، در آرزوى شهادت به سر مى برد .

إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتًا فى الجنّة

با توجه به اين حقيقت كه آسيه، از سوى فرعون به شدت تحت شكنجه و آزار بود; مى توان استنباط كرد كه دعاى او درباره بنا شدن خانه اى در بهشت، اشاره به نائل شدن وى به فيض بزرگ شهادت است.

قذف همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 6 - 1،2،3،4

1 - مردى كه همسرش را قذف كند ( نسبت زنا بدهد ) ، براى اثبات ادعاى خود ، نخست بايد چهار شاهد مرد ارائه كند .

والذين يرمون أزوجهم و لم يكن لهم شهداء

{شهداء} جمع {شاهد} است و شاهد مفرد مذكر است. بنابراين {شهداء} به معناى {چند مرد ناظر} مى باشد. گفتنى است كه عدد چهار، با توجه به

آيه قبل _ كه مربوط به قدف است _ و نيز به قرينه ذيل آيه _ كه در صورت عجز از ارائه شهود بايد چهار سوگند ياد شود _ استفاده مى گردد.

2 - شوهر اگر براى اثبات قذف عليه همسرش ، از ارائه شاهدان ناتوان باشد ، بايد چهار بار سوگند ياد كند .

والذين يرمون أزوجهم و لم يكن لهم شهداء إلاّ أنفسهم فشه_دة أحدهم أربع شه_دت باللّ

3 - با عجز شوهر از آوردن شاهدان براى اثبات قذف عليه همسرش ، در صورتى نوبت به سوگند و لعان مى رسد كه شوهر ، مدعى مشاهده زنا باشد .

والذين يرمون أزوجهم و لم يكن لهم شهداء إلاّ أنفسهم

استثنا در جمله {و لم يكن لهم شهداء إلاّ أنفسهم} استثناى متصل است و معناى آيه چنين مى باشد: {مردانى كه همسران شان را قذف كنند، اگر فقط خودشان ناظر و شاهد زنا بودند و به جز خودشان كسى نبود، بايد سوگند ياد كنند}. مفهوم آن اين مى شود كه: اگر خودشان هم شاهد نبودند، نوبت به لعان نمى رسد.

4 - شوهرى كه همسرش را قذف كند و از ارائه شاهدان ناتوان باشد و يا مدعى مشاهده زنا نباشد ، نوبت به سوگند او نمى رسد ; بلكه بايد حد قذف بر وى جارى شود .

والذين يرمون أزوجهم و لم يكن لهم شهداء إلاّ أنفسهم فشه_دة أحدهم أربع شه_دت باللّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 3

3 - مردانى كه با سوگند دروغين ، همسرانشان را متهم به زنا كنند ، مستحق لعنت خدايند .

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه

إن كان من الك_ذبين

قذف همسر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 12 - 10

10 - قذف يكى از همسران پيامبر ( ص ) ، { افك } و بهتانى آشكار بود .

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لولا إذ سمعتموه ... و قالوا ه_ذا إفك مبين

قصه همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 8

8 - همسر ابولهب ، در حالى كه خود هيمه آتش جهنم را بر دوش مى كشد ، به دوزخ خواهد افتاد .

حمّالة الحطب

چنانچه {حمّالة الحطب} حال و هم زمان با {سيصلى} باشد; ناظر به حالت ام جميل هنگام ورود به دوزخ خواهد بود.

قصه همسر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 4،6،7،8،9،10،11،13

4 - بهشت و بودن در جوار لطف خداوند ، نهايت آرزو و آرمان معنوى همسر فرعون ( آسيه )

إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتًا فى الجنّة

6 - همسر فرعون ، در آرزوى شهادت به سر مى برد .

إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتًا فى الجنّة

با توجه به اين حقيقت كه آسيه، از سوى فرعون به شدت تحت شكنجه و آزار بود; مى توان استنباط كرد كه دعاى او درباره بنا شدن خانه اى در بهشت، اشاره به نائل شدن وى به فيض بزرگ شهادت است.

7 - درخواست همسر فرعون از خداوند ، به نجات خويش از شرّ فرعون

و نجّنى من فرعون

8 - درخواست همسر فرعون از خداوند ، به رهايى خويش از رفتار

و برخورد فرعون

و نجّنى من فرعون و عمله

9 - فرعون ، شخصيتى منفور در نگاه همسرش آسيه و رفتار وى غير قابل تحمل براى او

و نجّنى من فرعون و عمله

10 - همسر فرعون ، از خداوند خواستار نجات خود از شرّ مردم ستمگر ( قبطيان و كارگزاران فرعون )

و نجّنى من القوم الظ_لمين

11 - همسر فرعون ، افزون بر آزار ديدن از او ، از سوى كارگزاران نظام وى نيز تحت آزار و شكنجه قرار داشت .

نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين

تكرار درخواست نجات (و نجّنى) درباره قوم ستمگر، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

13 - همسر فرعون ، از خداوند خواستار نابودى فرعون و حكومت ستم پيشه او

نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آسيه، نجات خود را با نابودى فرعون و حكومت وى از خداوند خواستار شده باشد.

قصه همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 3

3 - همسران نوح و لوط پيامبر ، تحت سرپرستى و حمايت آن دو پيامبر قرار داشتند .

كانتا تحت عبدين من عبادنا

برداشت ياد شده، از تعبير {تحت عبدين} استفاده شده است.

قصه همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 3

3 - همسران نوح و لوط پيامبر ، تحت سرپرستى و حمايت آن دو پيامبر قرار داشتند .

كانتا تحت عبدين من عبادنا

برداشت ياد شده، از تعبير {تحت عبدين} استفاده شده است.

كفر همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 4

4 _ همسر لوط ، از زمره كافران به وى بود .

فانجينه و أهله إلا امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 19

19_ همسر لوط به او ايمان نياورد و به گناهى هم طراز گناهان قوم لوط آلوده بود .

فأسر بأهلك . .. إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم

همانندى كيفر همسر لوط با كيفر قوم لوط _ كه جمله {إنه مصيبها ما أصابهم} دلالت بر آن دارد _ حاكى است كه گناه وى نيز هم طراز گناه آن قوم بوده است. گويا وى به عملكرد آنان راضى بوده و يا به گونه اى - چنانچه در برخى روايات وارده شده_ ايشان را در گناهشان يارى مى داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 2

2 - همسر لوط ، مخالف راه او و در زمره محكومان به عذاب

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 10

10 - همسر لوط ، از زمره كافران بود و به او ايمان نياورد .

لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 16

16 - همسر لوط ( ع ) از زمره كافران بود و به او ايمان نياورد .

إنّا منجّوك . .. إلاّ امرأتك كانت من الغ_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135

- 3

3 - تمامى اعضاى خاندان لوط ، به جز همسر او ، مؤمن بودند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه عذاب به جهت كفر است، پس نجات خاندان لوط دليل ايمان شان و عذاب همسر لوط به نشانه كفر او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 2،8

2 - همسران نوح و لوط پيامبر ، نمونه بارز و مثال زدنى ، براى جريان كفر و نفاق اند .

ج_هد الكفّار و المن_فقين . .. ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط

8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .

كفر همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 12

12_ برخى از افراد خانواده نوح ( همسر و فرزندش ) در زمره كافران و تكذيب كنندگان رسالت او بودند . *

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

{ال} در {القول} عهد ذكرى و يا ذهنى است و اشاره به جمله {لاتخاطبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون/37} دارد. بنابراين {إلاّ من ...}; يعنى، مگر آن كس كه از پيش به خاطر كفر و ظلمش، حكم غرق شدن را براى او مقدر

ساخته ايم. مفسران برآنند كه مراد از {من سبق} همسرنوح به نام {واعله} و فرزندش به نام {يام} و يا {كنعان} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 2،8

2 - همسران نوح و لوط پيامبر ، نمونه بارز و مثال زدنى ، براى جريان كفر و نفاق اند .

ج_هد الكفّار و المن_فقين . .. ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط

8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .

گردنبند اخروى همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 5 - 3

3 - همسر ابولهب در آخرت ، در نهايت ذلّت و با گردنبندى از ليف هاى بافته شده تحقير خواهد شد .

فى جيدها حبل من مسد

برخى گفته اند: همسر ابولهب، سوگند ياد كرده بود كه گردنبند فاخر خود را در دشمنى با پيامبر(ص) خرج كند و آيه شريفه با بيان اين كه در آخرت، او داراى گردنبند ليفى خواهد بود; اوج حقارت او را بيان كرده است. تعبير {جيد} گرچه با {عنق} به يك معنا است; ولى در موارد زينت كردن گردن {جيد} استفاده مى شود; ازاين رو بر استهزا و تحقير او افزوده است.

گناه همسر لوط(ع)

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 19

19_ همسر لوط به او ايمان نياورد و به گناهى هم طراز گناهان قوم لوط آلوده بود .

فأسر بأهلك . .. إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم

همانندى كيفر همسر لوط با كيفر قوم لوط _ كه جمله {إنه مصيبها ما أصابهم} دلالت بر آن دارد _ حاكى است كه گناه وى نيز هم طراز گناه آن قوم بوده است. گويا وى به عملكرد آنان راضى بوده و يا به گونه اى - چنانچه در برخى روايات وارده شده_ ايشان را در گناهشان يارى مى داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 1

1- همسر لوط ( ع ) در زمره مجرمان قوم لوط و عذاب شدگان الهى بود .

إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم . .. إلاّ امرأته

لباس بودن همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 3

3 - زن و شوهر ، لباس عفاف يكديگرند و هر كدام مايه پرهيز ديگرى از گناهان جنسى است .

هن لباس لكم و أنتم لباس لهن

مادر قرار دادن همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 6،9

6 - ظِهار ، هيچ گاه ، همسر مرد را ، در مقام مادر او ، قرار نخواهد داد .

و ما جعل أزوجكم الّ__ى تظ_هرون منهنّ أمّه_تكم

9 - در عصر جاهليت ، مردان ، با ظِهار همسر خود ، او را در رديف مادر خود قرار داده و با

او ، ترك مراوده مى كردند .

و ما جعل أزوجكم الّ__ى تظ_هرون منهنّ أمّه_تكم

اين كه خداوند فرموده است، ظِهار، همسر را در منزلت مادر قرار نمى دهد، به دست مى آيد كه مردان، با ظِهارِ همسر، مى خواسته اند با آنان ترك مراوده كنند; چون، بر اين باور بودند كه خلوت با مادر قطعاً، امر نادرستى است.

محدوده استيذان از همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 9

9 - استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم

محروميت از امداد همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 36 - 3

3 - قيامت ، روز محروميت از يارى همسران حتى علاقه مندترين آنان به انسان

و ص_حبته

فرار از همسرى كه مصاحبت و همراهى او در دنيا به ثبوت رسيده بود _ تا چه رسد به همسر ناسازگار _ نشانه سودمند نبودن آنان در قيامت است.

مرگ همسر ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 9

9- از دست دادن خانواده ( زن و فرزندان ) ، مهم ترين رنج و ناراحتى ايوب ( ع ) بود .

أنّى مسّنى الضرّ . .. فكشفنا ما به من ضرّ و ءاتين_ه أهله و مثلهم معهم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {آتيناه أهله. ..} عطف بر {فكشفنا...} باشد. در اين صورت ذكر {آتيناه أهله...} از باب ذكر

خاص بعد از عام و مفيد اهميت و عظمت خواهد بود; زيرا از دست دادن خانواده، خودْ {ضرّ} است.

مسافرت همسر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 7 - 4

4 - همراهى خانواده موسى ( همسر و فرزندانش ) با وى در سفر از { مدين }

إذ قال موسى لأهله . .. لعلّكم تصطلون

تعبير {سئاتيكم} و {لعلّكم تصطلون} (با ضماير جمع) نشان مى دهد كه همراهيان موسى بيش از يك نفر بوده اند و تعبير {أهل} بيانگر آن است كه همه آنان از نزديكان (همسر و فرزندان) او بوده اند.

معاشرت با همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 10،11

10 _ وجوب معاشرت پسنديده مردان با همسرانشان

و عاشروهنّ بالمعروف

11 _ مرد نبايد با همسر خويش ، هر چند مورد پسند او نباشد ، بدرفتارى كند .

و عاشروهنّ بالمعروف فان كرهتموهن

جواب جمله شرطيه {فان كرهتموهن} حذف شده و {عسى ان تكرهوا} جانشين آن شده است. يعنى {فان كرهتموهنّ فايضاً عاشروهنّ بالمعروف عسى ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 21 - 13

13 _ زندگى پسنديده با همسر يا آزاد گذاردن وى با رفتار نيك ، پيمان برگرفته زن از مرد به هنگام ازدواج

و اخذن منكم ميثاقا غليظاً

از امام باقر(ع) درباره {ميثاق} در آيه فوق چنين نقل شده است كه: {الميثاق الغليظ} هو العهد المأخوذ على الزوج حالة العقد من امساك بالمعروف او تسريح باحسان.

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 42 ; تفسير برهان، ج 1، ص 356، ح 11.

معاهده همسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 21 - 9،10،11،12،13

9 _ بازپس گيرى مهريّه زنان ، شكستن پيمان محكمى است كه همسران با شوهران خويش بسته اند .

و كيف تأخذونه و قد افضى بعضكم الى بعض و اخذن منكم ميثاقاً غليظاً

10 _ برانگيختن وجدان انسانى از روش هاى قرآن براى ايجاد تعهد نسبت به رعايت پيمان هاى زناشويى

و كيف تأخذونه . .. و اخذن منكم ميثاقاً غليظاً

11 _ مهريّه ، حقى براى زن در قبال آميزش و پيمان زناشويى

و كيف تأخذونه و قد افضى

جمله {و قد افضى}، كه كنايه از آميزش است، و جمله {اخذن منكم}، كه دلالت بر عقد زناشويى مى كند، بيانگر اين است كه زن در قبال آن دو، مالك مهريه است.

12 _ عقد نكاح ، پيمان استوارى كه زن از مرد گرفته است .

و اخذن منكم ميثاقاً غليظاً

امام باقر (ع) درباره ميثاق در آيه فوق فرمود: {الميثاق}، الكلمة التى عقد بها النكاح . .. .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 560، ح 19 ; تفسير برهان، ج 1، ص 355، ح 8.

13 _ زندگى پسنديده با همسر يا آزاد گذاردن وى با رفتار نيك ، پيمان برگرفته زن از مرد به هنگام ازدواج

و اخذن منكم ميثاقا غليظاً

از امام باقر(ع) درباره {ميثاق} در آيه فوق چنين نقل شده است كه: {الميثاق الغليظ} هو العهد المأخوذ على الزوج حالة العقد من امساك بالمعروف او تسريح باحسان.

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 42 ; تفسير برهان، ج 1، ص 356، ح 11.

مقام همسر عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران -

3 - 36 - 14

14 _ تعالى روحى و معنوى مادرِ حضرت مريم ( همسر عمران )

اذ قالت . .. ربّ ... انّى سمّيتها مريم و انّى اعيذها

از توجه به خدا، خلوصش در نذر و نامى كه براى فرزند خويش انتخاب كرد (مريم به معنى عابده)، برداشت فوق استفاده شده است.

مقدرات همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 18

18_ همسر لوط ، بايد به عذابى كه براى قوم لوط مقدر شده بود ، گرفتار مى شد .

إنه مصيبها ما أصابهم

ضمير در {إنه} به اصطلاح ضمير شأن است و حاكى از تأكيد مى باشد.

ملاك ارزش همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 2

2 - دلبستگى زن ، تنها به همسر خويش و چشم ندوختن به اجنبى ، از جمله برترين ارزش هاى او است .

فيهنّ ق_صرت الطرف

برداشت ياد شده با توجه به دو مطلب زير به دست مى آيد: الف) {قاصرات الطرف} به معناى چشم نداشتن به اجنبى باشد. ب) آيه شريفه در مقام بيان بهترين ارزش هاى زنان بهشت است.

ملاك انتخاب همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 3 - 4

4 _ لزوم انتخاب همسرانى كه خوشايند و مورد پسند هستند .

فانكحوا ما طاب لكم من النّساء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 21

21 _ پاكدامنى زن ، معيارى در انتخاب وى براى همسرى

فانكحوهنّ . .. محصنات غير مسافحات و لا متّخذات اخدان

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 17

17 _ ايمان به خدا ، اعتقاد به وحى و رسالت و عفت و پاكدامنى ، از ارزش هاى والا در انتخاب همسر و تشكيل خانواده

و المحصنت . .. و المحصنت

منشأ عذاب همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 2

2- باقى ماندن همسر لوط ( ع ) در ميان عذاب شدگان قوم لوط ، به تقدير و دستور خدا بود .

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

ترديدى نيست كه همه مقدرات به دست خداوند است و انتساب تقدير (قدّرنا) به فرشتگان، مى تواند به خاطر اين باشد كه آنان مجرى اين تقدير بوده اند.

منشأ هلاكت همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 7

7 - فرو گذاشتن همسر لوط در ميان قوم محكوم به عذاب ، براساس تقدير الهى و برنامه از پيش تعيين شده

قدّرن_ها من الغ_برين

{غبور} (مصدر {غابرين}) به معناى باقى ماندن است; يعنى، ما مقدر كرديم كه همسر لوط از جمله باقى ماندگان باشد.

موارد دشمنى همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 15

15 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { إنّ من أزواجكم و أولادكم عدوّاً لكم فاحذروهم } و ذلك إنّ الرجل كان إذا أراد الهجرةَ إلى رسول اللّه ( ص ) تعلّق به ابنه و امرأته و قالوا : نَنشُدُك اللّه أن تَذهب عنّا و تدعَنا فنضيع

بعدك فمنهم من يطيع أهلَه فيقيم فحذّرهم اللّه أبناءَهم و نساءَهم و نهاهم عن طاعتهم . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {إنّ من أزواجكم و أولادكم عدوّاً لكم فاحذروهم} روايت شده است: [در صدراسلام گاهى] مردى كه قصد هجرت به سوى رسول خدا(ص) را داشت، فرزند و همسرش دامان او را مى گرفتند و مى گفتند: تو را به خدا قسم مى دهيم كه از نزد ما نروى و ما را بى كس نگذارى كه ما بعد از تو از بين خواهيم رفت. برخى از آنان مطيع اهل و عيال خود مى شدند و [نزد آنان ]مى ماندند. ازاين رو خداوند آنان را از فرزندان و همسرانشان برحذر داشته و آنان را از پيروى آنها نهى فرموده است...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 15

موجبات عذاب همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 6

6 _ جدايى ديرينه زن لوط از آيين و روش همسرش ، عامل جدا ماندن وى از خانواده لوط و نجات نيافتن از عذاب الهى

إلا امرأته كانت من الغبرين

موقعيت خانوادگى همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 8

8- همسر ، جزو آل و خاندان مرد است .

ءال لوط . .. إلاّ امرأته

مهريه همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 4،5

4 - ازدواج با زن در صورت پرداخت مهريه ، حلال است .

إنّا أحللنا لك أزوجك

الّ_تى ءاتيت أجورهنّ

5 - مهريه زنان ، به منزله پاداشى براى آنان است .

ءاتيت أجورهنّ

مراد از {اُجور} طبق گفته مفسران، مهريه هاى زنان است. تعبير از {صداق} به {اُجور} نكته ياد شده را مى رساند.

مهريه همسر در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 3

3 - پرداخت مهريه به همسر ، در صدراسلام ، امرى رايج و لازم بوده است .

أزوجك الّ_تى ءاتيت أجورهنّ

مهريه همسر كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 23

23 - مرد مؤمن ، داراى حق مطالبه مهر همسرش از كافران ، در صورت پيوستن همسرش به جمع كافران

و سئلوا ما أنفقتم

چنان كه از سياق آيه استفاده مى شود، مؤمن در صورتى مهريه همسر خويش را از كافران طلب مى كند كه همسر وى به جمع آنان پيوسته و در جامعه آنان پذيرفته شده باشد.

مهريه همسر مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 24

24 - كافران ، داراى حق مطالبه مهريه همسر خود ، در صورت پيوستن همسر ايشان به جمع مؤمنان

و ليسئلوا ما أنفقوا

ناسازگارى همسر زيد بن حارثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 6

6 - همسر زيدبن حارثه ، با وى ناسازگار بود و زيد ، تصميم گرفت از او جدا شود .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. أمسك عليك زوجك

در شأن نزول آيه آورده اند كه زينب، همسر زيد، به خاطر اين

كه زيد، برده اى آزاد شده است، با او ناسازگارى مى كرد و اين، بر زيد ناگوار بود و از اين رو تصميم گرفت زينب را طلاق دهد. امر {أمسك}، به اين مطلب اشاره دارد و نيز فرمانى است به زيد از عملى ساختن تصميم اش.

نذر همسر عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 1،7،8،10،12،19

1 _ همسر عمران ، فرزندى را كه در شكم داشت ، براى خداوند نذر كرد و از هر خدمتى به خود آزاد ساخت .

اذ قالت امرات عمران ربّ انّى نذرت لك ما فى بطنى محرّراً

7 _ خلوص نيّت همسر عمران ، در نذر فرزندش براى خدمت در راه خدا

ربّ انّى نذرت لك

{لك}، بيانگر خلوص نيّت است.

8 _ نذر مخلصانه همسر عمران ، زمينه برگزيدن آل عمران براى نبوّت از سوى خداوند

انّ اللّه اصطفى . .. ال عمران ... اذ قالت امرات عمران ربّ انّى نذرت لك

{اذ} متعلّق به {اصطفى} است; يعنى آنگاه خداوند آل عمران را برگزيد كه همسر عمران، نذرى مخلصانه كرد. و اخلاص، از {لك} استفاده شده است.

10 _ زنده نبودن عمران ، آن زمان كه همسرش ، فرزند خويش را نذر پروردگار كرد . *

اذ قالت امرات عمران ربّ انّى نذرت لك ما فى بطنى محرّراً

زيرا مادر با وجود پدر، معمولا چنين تصميمى را نسبت به فرزند اتخاذ نمى كند.

12 _ دعاى همسر عمران در پيشگاه خداوند و درخواست از او ، براى قبولى نذرش

ربّ انّى نذرت لك . .. انّك انت السميع العليم

19 _ همسر عمران نذر نمود كه جنين خود را براى هميشه

خدمتگزار عبادتگاه قرار دهد .

ربّ انّى نذرت لك ما فى بطنى محرّراً

امام باقر (ع): . .. انّ امراة عمران نذرت ما فى بطنها محرّراً و المحرّر للمسجد يدخله ثمّ لا يخرج منه ابداً ... .

_______________________________

كافى، ج 3، ص 105، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 332، ح 113.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 3

3 _ تأسف و اندوه همسر عمران ، به گمان عدم پذيرش نذرش

انّى نذرت . .. قالت ربّ انّى وضعتها اُنثى

نسب همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 3

3- همسر زكريا ، از نسل يعقوب پيامبر ( ع ) بود . *

يرثنى و يرث من ءال يعقوب

مقابله {يرثنى} با {يرث من آل يعقوب}، ممكن است از آن جهت باشد كه همسر وى از نسل يعقوب بوده است و طبعاً آن بخش از اموال خاندان يعقوب كه به او رسيده بود، پس از وى در اختيار فرزندش قرار مى گيرد.

نعمت همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 20 - 15

15 _ داشتن همسر ، خادم و مسكن ، از نعمت هاى خداوند بر بنى اسرائيل

و جعلكم ملوكاً

از رسوا خدا(ص) در توضيح { جعلكم ملوكاَ} در آيه فوق روايت شده: زوجه و مسكن و خادم. حديث فوق در صدد بيان معناى تنزيلى براى {ملك} مى باشد، چنانكه در عرف عامه نيز مرسوم است كه مى گويند هر كس همسر، خادم و مسكن داشته باشد، پادشاه است.

_______________________________

الدر المنثور، ج 3، ص

47، سطر 5.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 1

1- قرار دادن همسرانى از جنس خود انسان ها براى آنان ، از نعمت هاى خداوند است .

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 6

6 - قرار دادن همسرانى از جنس خودِ انسان ها ، جلوه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى

خلقكم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 5

5 - آفرينش همسر براى آدمى ، نعمتى خداوندى است .

جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

با توجه به اين كه آيه در مقام امتنان و بيان نعمت هاى الهى است، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 54 - 3

3- ازدواج و برخوردارى از همسر ، نعمتى الهى براى انسان

كذلك و زوّجن_هم

نعمت همنشينى با همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 9

9 - هم جوارى و هم زيستى با پدران ، همسران و فرزندان ، از نعمت هاى الهى و از خواسته هاى بشر

و أدخلهم جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

يادآورى ورود پدران، همسران و فرزندان به بهشت در جوار مؤمنان تائب، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

نفاق همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم -

66 - 10 - 2،8

2 - همسران نوح و لوط پيامبر ، نمونه بارز و مثال زدنى ، براى جريان كفر و نفاق اند .

ج_هد الكفّار و المن_فقين . .. ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط

8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .

نفاق همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 2،8

2 - همسران نوح و لوط پيامبر ، نمونه بارز و مثال زدنى ، براى جريان كفر و نفاق اند .

ج_هد الكفّار و المن_فقين . .. ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط

8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .

نفقه همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7 - 5

5 - ميزان پرداخت هزينه زندگى همسران و انفاق به ديگران ، بسته به توانايى و دارايى شوهران و انفاق گران است

.

لينفق ذو سعة من سعته و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا ءاتيه اللّه

برداشت ياد شده، براساس ديدگاه برخى از مفسران است كه گفته اند: آيه شريفه، علاوه بر مورد زنان مطلّقه، شامل همه زنان و همه انفاق هاى واجب و مستحب مى شود.

نقش اجتماعى همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 6

6 - همسر ابولهب ، زنى سخن چين و آتش بيار نزاع هاى مردم و تحريك كننده آنان به مخالفت با اسلام بود .

حمّالة الحطب

از آن جا كه ابولهب، فردى ثروتمند و متشخص بود، ممكن است گفته شود كه: توصيف همسر او به {حمّالة الحطب}، به معناى كنايى آن است كه دعواها را شعلهور مى ساخت.

نقش همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 6

6 _ همسر مايه آرامش و راحتى انسان است .

جعل منها زوجها ليسكن اليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 5

5 _ همسر و فرزند ، مايه سرور و روشنى چشمان انسان است .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 4

4 - همسران ، مايه سكونت و آرامش هم اند .

لتسكنوا إليها

نقش همسر صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 1،2،8،19

1 _ بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار همسر و فرزندان شايسته اى

اند كه رفتار و سير و سلوك آنان ، مايه چشم روشنى و سرفرازى آنان در زندگى باشد .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّيّ_تنا قرّة أعين

درباره {من} در {من أزواجنا. ..} دو احتمال وجود دارد: 1_ {من} ابتدائيه باشد. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: {به ما از ناحيه همسران و فرزندانمان، آن ده كه مايه روشنى چشمانمان باشد}. 2_ {من} بيانيه باشد. براساس اين احتمال، معناى آيه چنين مى شود: {به ما روشنى چشمان _ كه عبارت از همسر و فرزندان اند ببخش. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

2 _ همسران شايسته ، مايه سرور و روشنى چشمان يكديگر

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا . .. قرّة أعين

8 _ تأثير مثبت و سازنده صلاح و نيكى همسر در تربيت و تكامل معنوى فرزندان

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

برداشت فوق، از آن جا است كه عبادالرحمان، دعا براى صلاح و نيكى همسرانشان را بر فرزندان خود مقدم داشته اند.

19 _ نقش مثبت و سازنده صلاح و نيكى همسر و فرزندان ، در سرنوشت و سعادت انسان

ربّناهب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إمامًا

دعا براى همسر و فرزندان و مقدم داشتن آنان بر خود به هنگام دعا كردن، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

نياز به همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 15

15 _ مسكن ، همسر و خوراك از نياز هاى ضرورى انسان

اسكن أنت و زوجك الجنة و كلا منها

جريان آفرينش آدم(ع) و

نكات ذكر شده پيرامون آن، ترسيمى كلى از چهره انسان و نيازها، روحيات، افكار و . .. اوست نه مجرد داستانى از آدم(ع) و حوا; يعنى، اگر سخن از نياز آدم(ع) و حوا به مسكن، همسر و خوراك به ميان آمده بيانگر نياز همه انسانها به اين موارد مى باشد و اگر سخن از تشريع و هدايت است، نشانگر نياز همه انسانها به هدايت و تشريع خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 4،5

4 - نياز مداوم زن و شوهر به يكديگر

هن لباس لكم و أنتم لباس لهن

در جمله {هن لباس لكم . ..} زن براى شوهر و شوهر براى زن، به لباس براى انسان، تشبيه شده اند. {نياز مداوم} وجه شبه روشنى است كه تشبيه مذكور گوياى آن مى باشد.

5 - نياز جنسى زن و شوهر به يكديگر از حكمت هاى حليت آميزش جنسى در شب هاى رمضان

أحل لكم ليلة الصيام الرفث إلى نسائكم هن لباس لكم و أنتم لباس لهن

جمله {هن لباس لكم . ..} بيانگر حكمت و دليل اعلام حليت (أحل لكم ...) است.

ويژگيهاى دعاى همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 16

16- زكريا ( ع ) و همسر و فرزند او ( يحيى ) ، خدا را با رغبت و اميد مى خواندند .

و يدعوننا رغبًا و رهبًا

ويژگيهاى ورود همسر ابو لهب به جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 8

8 - همسر ابولهب ، در حالى

كه خود هيمه آتش جهنم را بر دوش مى كشد ، به دوزخ خواهد افتاد .

حمّالة الحطب

چنانچه {حمّالة الحطب} حال و هم زمان با {سيصلى} باشد; ناظر به حالت ام جميل هنگام ورود به دوزخ خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 5 - 1

1 - در افتادن همسر ابولهب به آتش جهنم ، در حالتى خواهد بود كه ريسمانى از الياف به هم بافته در گردن دارد .

فى جيدها حبل من مسد

{جيد} به معناى گردن يا محل گردنبند (قاموس) و {مسد} به معناى ليف ملايمى است كه از درخت خرما گرفته مى شود (العين). اين آيه از آن جا كه حال براى {امرأته} و هم زمان با عامل خود (سيصلى) است، حالت ورود ام جميل به جهنم را _ كه به گردن او زنجيرى از رشته هاى به هم بافته، بسته شده است _ ترسيم مى كند.

هلاكت همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 5

5 _ همسر لوط با ماندن در ميان كافران به عذاب الهى گرفتار شد و به هلاكت رسيد .

إلا امرأته كانت من الغبرين

{غابر} به معناى باقى مانده است. بنابراين {كانت من الغبرين} بيانگر اين است كه همسر لوط به جهت باقى ماندن در ميان قومش، از عذاب الهى رهايى نيافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 28

28_ { عن أبى بصير و غيره عن أحدهما عليهما السلام : . . . لما قال جبرئيل : { إنا رسل ربك

} قال له لوط : يا جبرئيل عجّل ، قال : نعم ، قال : يا جبرئيل عجّل ، قال : { إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب } . . . فأدخل جناحه تحتها حتّى إذا استعلت قلّبها عليهم و رمى جدران المدينة بحجار من سجّيل و سمعت إمرأة لوط الهَدّة فهلكت منها ;

ابوبصير و غير او از امام باقر يا امام صادق _عليهما السلام_ روايت كرده اند كه فرمود: هنگامى كه جبرئيل به لوط گفت: ما فرشتگان، فرستادگان پروردگار تو هستيم، لوط به او گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: باشد. لوط گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: {موعد هلاكت آنها صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟}... پس بال خود را به زير زمين آن ديار فرو برد، آن گاه كه آن آبادى بالا رفت آن را به روى آنان واژگون كرد و ديوارهاى شهر را با سجيل (سنگ گِل) سنگباران كرد. همسر لوط صداى شديد فرو ريختن ديوارها را شنيد و از آن صدا به هلاكت رسيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 1

1 - نجات همه خانواده لوط از عذاب الهى ، به جز همسر پير او

فنجّين_ه و أهله أجمعين إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

{عجوز} به معناى پير زن و {عجوزاً} مستثنى از {أهله} است. {غبور} (مصدر {غابرين}) نيز به معناى باقى ماندن است. بنابراين، {غابر} به كسى گفته مى شود كه همراهانش بروند و او باقى بماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش _

به جز همسر وى _ و هلاكت قوم زشت كردارش ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} به جريان نجات لوط(ع) و كسان وى و نيز هلاكت قوم فساد پيشه اش اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} است و نكره آمدن آن براى بيان عظمت واقعه و درسى مى باشد كه در آن نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 1

1 - همسر حضرت لوط ، از هلاك شدگان عذاب الهى قوم لوط بود .

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

{غابر} (مفرد {غابرين}) به معناى باقى و مانده است و مقصود از آن، كسانى اند كه از شهر بيرون نيامده و به عذاب الهى قوم لوط گرفتار شدند.

هلاكت همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 14

14_ تقدير الهى بر غرق شدن و هلاك گشتن برخى از افراد خانواده نوح

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

همسر آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 3،4

3 _ خداوند ، همسر آدم ( حوا ) را از او آفريد .

جعل منها زوجها

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من} در {منها} نشويه باشد. بر اين مبنا {جعل منها زوجها} بيانگر اين است كه آدم(ع)، منشأ خلقت حوا بوده است.

4 _ همسر آدم ( حوا ) انسانى همانند او در جنس و نوع

جعل منها زوجها

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {من} در {منها} جنسيه باشد. بنابراين جمله {جعل ... } گوياى اين

است كه زوج آدم انسان و از جنس و نوع او بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 117 - 10

10 - حوا در بهشت مسكونى خويش ، همسر آدم ( ع ) و تحت سرپرستى وى بود .

عدوّ لك و لزوجك فلايخرجنّكما

خداوند، رهنمودهاى مربوط به حوا را، با آدم(ع) در ميان گذاشته و او را به پرهيز هر دو از زمينه هاى خروج از بهشت فرمان داده است. اين گونه خطاب را مى توان نشانِ سرپرستى آدم(ع) قلمداد كرد.

همسر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 1،4،15

1_ همسر ابراهيم ( ساره ) در مجلس فرشتگان پيام آورِ بشارت حضور داشت .

و لقد جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى . .. وامرأته قائمة فضحكت

4_ همسر ابراهيم ، در پى اطلاع از مأموريت فرشتگان ( هلاك سازى قوم لوط ) شادان و خندان شد .

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط. وامرأته قائمة فضحكت

برداشت فوق از تفريع جمله {ضحكت} به وسيله حرف {فاء} بر {إنا أُرسلنا. ..} در آيه قبل استفاده شده است; يعنى، آنچه مايه شادمانى همسر ابراهيم شد، اين بود كه دريافت قوم بزهكار لوط بر عذاب الهى گرفتار خواهند شد.

15_ { عن أبى جعفر ( ع ) [ فى قوله تعالى ] : { وامرأته قائمة } قال : إنما عنى سارة قائمة . . . { فضحكت } يعنى فعجبت من قولهم . . . ;

از امام باقر(ع) درباره قول خداى تعالى: {وامرأته قائمة} روايت شده است: مقصود ساره همسر ابراهيم(ع) است كه ايستاده بود .

.. و درباره {فضحكت} [روايت شده است]: يعنى ساره از سخن فرشتگان شگفت زده شد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 26 - 5،8

5 - محل سكونت همسر ابراهيم ( ع ) مجزا از محيط پذيرايى ميهمانان *

فراغ إلى أهله

حركت مخفيانه ابراهيم(ع) به سوى اهل، در جايى فرض مى شود كه محيط خانواده آن حضرت در معرض ديد ميهمانان نبود.

8 - سخاوت و ميهمان نوازى ابراهيم ( ع ) و همسرش

فراغ إلى أهله فجاء بعجل سمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 29 - 1،2،3،4

1 - حضور همسر ابراهيم ( ع ) ، در جمع آن حضرت و ميهمانان ايشان

و بشّروه بغل_م عليم . فأقبلت امرأته فى صرّة ... و قالت عجوز عقيم

2 - فرياد همسر ابراهيم ( ع ) و سيلى زدن وى به صورت خويش ، با شنيدن بشارت اعطاى فرزند به ايشان

فأقبلت امرأته فى صرّة

{صرّة} به معناى فرياد و {صكّ} به معناى ضربه شديد است. {صكّت وجهها}; يعنى، سيلى سختى به صورت خويش نواخت.

3 - هيجان ، تعجب و ناباورى شديد همسر ابراهيم ، از بارورى پس از پيرى و عمرى نازايى

فأقبلت امرأته فى صرّة فصكّت وجهها و قالت عجوز عقيم

4 - همسر ابراهيم ، فردى كهنسال و نازا به هنگام بشارت فرزنددار شدنش

فأقبلت امرأته . .. و قالت عجوز عقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 30 - 1،2،6،8

1 - اطمينان بخشى فرشتگان به همسر ابراهيم ( ع ) ، در مورد خدايى بودن پيام و

بشارتشان ( فرزنددار شدن او )

قالوا كذلك قال ربّك

2 - هم سخن شدن همسر ابراهيم ( ع ) با فرشتگان بشارت دهنده

قالت عجوز عقيم . قالوا كذلك قال ربّك

6 - اعطاى فرزند به همسر پير و عقيم ابراهيم ( ع ) ، متكى بر حكمت و علم الهى بود .

و قالت عجوز عقيم قالوا كذلك . .. إنّه هو الحكيم العليم

تصريح به علم و حكمت الهى، در پى نويد به اعطاى فرزند، بيانگر مطلب بالا است.

8 - همسر ابراهيم ( ع ) ، داراى شخصيتى والا و ارجمند در پيشگاه خداوند

قالت عجوز عقيم . قالوا كذلك قال ربّك

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه همسر ابراهيم(ع)، با فرشتگان هم سخن شده و نيز درباره او تعبير {ربّك} (پروردگار تو) به كار رفته است.

همسر ابو لهب در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 4،9

4 - سوختن در آتش ابدى دوزخ ، فرجام همسر ابولهب

و امرأته

9 - گناهان همسر ابولهب ، در قيامت بارى سنگين بر دوش او و برافروزاننده آتش جهنم خواهد بود .

حمّالة الحطب

مراد از {حطب}، مى تواند گناهان باشد كه مانند هيزم آتش را شعلهور مى سازد.

همسر پادشاه مصر در مجلس زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 4

4_ همسر پادشاه مصر از زنان حاضر در مجلس مهمانى زليخا و دلباخته يوسف ( ع ) بود .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

بر اين مبنا كه ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} به {ملك} باز گردد ، از جمله {ذلك

ليعلم . ..} معلوم مى شود كه همسر ملك نيز در زمره زنانى بود كه دستهاى خويش را بريدند.

همسر پادشاه مصر و يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 4

4_ همسر پادشاه مصر از زنان حاضر در مجلس مهمانى زليخا و دلباخته يوسف ( ع ) بود .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

بر اين مبنا كه ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} به {ملك} باز گردد ، از جمله {ذلك ليعلم . ..} معلوم مى شود كه همسر ملك نيز در زمره زنانى بود كه دستهاى خويش را بريدند.

همسر پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 13،14،15

13 _ همسران شايسته ، مطيع شوهران خويش هستند .

فالصّالحات قانتات

{قنوت} به معنى اطاعت هميشگى است كه به دليل بخش بعدى آيه (و التى تخافون . .. ) مقصود، اطاعت از شوهر است. بنابراين مراد از {الصالحات}، همسران صالح و شايسته هستند. برداشت فوق را فرمايش امام باقر (ع) تأييد مى كند كه در مورد {قانتات} فرمود: مطيعات.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 137 ; نورالثقلين، ج 1، ص 477، ح 229.

14 _ همسران شايسته ، حافظ حقوق شوهران خويش در غياب آنان

فالصّالحات . .. حافظات للغيب

در برداشت فوق مفعول {حافظات} _ به مناسبت حكم و موضوع _ حقوق شوهران و لام در {للغيب} به معنى {فى} گرفته شده است.

15 _ همسرانى كه خود را در نهان از هر آلودگى حفظ مى كنند ، همسرانى شايسته هستند .

فالصّالحات . .. حافظات للغيب

بدين احتمال كه مفعول {حافظات}، {انفسهنّ} باشد.

همسر زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 4

4_ زليخا ، همسر عزيز مصر بود .

امرأت العزيز

همسر زيد بن حارثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 17،18،19

17 - زيدبن حارثه ، پس از كام گيرى از همسرش ، او را طلاق داد و از وى جدا شد .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا زوّجن_كها

{وطر} در لغت {نياز مهم} را گويند (مفردات راغب). در آيه، {قضى ... وطراً} كنايه از به پايان رسيدن حاجت زيد از نكاح با زينب و به اتمام رسيدن زمان مجاز زناشويى آن دو است.

18 - پيامبر ( ص ) با زينب ، مطلَّقه زيد ، پس از جدا شدن او از زيد ازدواج كرد .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا زوّجن_كها

19 - ازدواج پيامبر ( ص ) با زينب ، مطلَّقه زيد به امر خداوند بود .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا زوّجن_كها

همسر صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 10

10 _ امكان بد و ناصالح شدن زن و يا شوهر ، هر چند يكى از آنان خوب و صالح باشند .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

همسر عزيز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 4

4_ زليخا ، همسر عزيز مصر بود .

امرأت العزيز

همسر عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 5،11،13،14،18

5 _

ولايت همسر عمران بر فرزند خويش

ربّ انّى نذرت لك ما فى بطنى

11 _ ولايت همسر عمران بر فرزند خويش ، به هنگام در حيات نبودن عمران *

ربّ انّى نذرت لك

13 _ اعتقاد عميق همسر عمران ، به شنوايى و علم گسترده الهى

ربّ . .. انّك انت السميع العليم

14 _ همسر عمران بر اين باور بود كه حمل او پسر است .

ربّ انّى نذرت لك ما فى بطنى محرّراً

زيرا چنين مرسوم بود كه پسر را تحرير مى كردند و مادر مريم نذرش را، مشروط به پسر بودن حمل خويش نكرد. و از طرفى پس از زايمان، با تأسف و شگفتى گفت: انى وضعتها انثى.

18 _ وعده خداوند به عمران كه پسرى به تو خواهم داد ، سبب شد كه همسرش گمان كند حمل او پسر خواهد بود .

ربّ انّى نذرت لك . .. فتقبّل منّى

امام صادق (ع): ان اللّه تعالى اوحى الى عمران، انى واهب لك ذكراً سوياً مباركاً . .. فحدث عمران امرأته حنّة بذلك ... .

_______________________________

كافى، ج 1، ص 535، ح 1 ; مجمع البيان، ج 2، ص 737.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 9،21

9 _ همسر عمران ، نوزاد خويش را مريم ناميد .

و انّى سمّيتها مريم

21 _ تأسف همسر عمران ، در پى زادن مريم ( س ) ، از اينكه نذرش محقق نشده و دخترش به دليل حائض شدن نمى تواند در مسجد مانده و محرّر باشد .

ربّ انّى وضعتها اُنثى . .. و ليس الذّكر كالاُنثى

امام صادق (ع): . .. {و ليس الذكّر كالاُنثى} انّ الاُنثى تحيض فتخرج

من المسجد و المحرّر لا يخرج من المسجد.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 170، ح 37 ; بحار الانوار، ج 14، ص 204، ح 18.

همسر لوط(ع) در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 10

10 - همسران نوح و لوط ، همانند كافران از دوزخيان اند .

و قيل ادخلا النار مع الدخلين

همسر لوط(ع) هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 16،17

16_ فرشتگان به لوط ( ع ) توصيه كردند كه همسرش را براى نجات از عذاب ، به همراه خويش كوچ ندهد .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل . .. إلاّ امرأتك

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {امرأتك} استثنا از {أهلك} باشد.

17_ از ميان خانواده لوط ( ع ) تنها همسرش به هنگام كوچ شبانه از سير باز ماند و به طرف ديار قوم لوط بازگشت .

و لايلتفت منكم أحد إلاّ امرأتك

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه {إلاّ امرأتك} استثنا از جمله {لايلتفت . ..} باشد. بر اين مبنا جمله {لايلتفت... إنه مصيبها ما أصابهم} چنين معنا مى شود: هيچ يك از شماها نبايد از سير باز ماند و به سوى خانه خود باز گردد و لكن همسرت تخلف خواهد كرد و باز خواهد گشت; زيرا بايد به عذاب گرفتار شود.

همسر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 12

12 - { عن البزنطى قال : سألت الرضا ( ع ) عن قوله تعالى { إنّ أبى يدعوك ليجزيك أجر ما

سقيت لنا } أهى التى تزوّج بها ؟ قال : نعم . . . ;

از بزنطى نقل شده كه گفت: از امام رضا(ع) درباره قول خداى تعالى: {إنّ أبى يدعوك. ..} پرسيدم: آيا دخترى كه نزد موسى آمد و گفت پدرم تو را خواسته ... همان دخترى بود كه بعداً موسى(ع) با او ازدواج كرد؟ فرمود: آرى...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 21

21 - { عن أبى ذر قال : قال رسول اللّه ( ص ) : إذا سألت أى الأجلين قضى موسى ( ع ) ؟ فقل خيرهما و أبرّهما و إذا سئل أى المرأتين تزوّج ، فقل الصغرى منهما . . . ;

از ابوذر روايت شده كه گفت: رسول خدا(ص) فرمود: اگر از تو سؤال شود كه موسى(ع) كدام يك از دو زمان مورد قرارداد با شعيب را تمام نمود; بگو بهترين و نيكوترين آن دو را و اگر سؤال شود با كدام يك از آن دو دختر ازدواج كرد; بگو با كوچك ترين آن دو. ..}.

همسر ناصالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 10

10 _ امكان بد و ناصالح شدن زن و يا شوهر ، هر چند يكى از آنان خوب و صالح باشند .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

همسر نوح و نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 21

21_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : جائت إمرءة نوح إليه

و هو يعمل السفينة فقالت له : إن التّنّور قد خرج منه ماء فقام إليه مسرعاً حتى جعل الطبق عليه فختمه بخاتمه فقام الماء ، فلما فرغ نوح من السفينة جاء إلى خاتمه ففضّه و كشف الطبق ففار الماء ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: همسر نوح درحالى كه شوهرش مشغول ساختن كشتى بود، به نزد او آمد و گفت: تنور آب درآورده. نوح باسرعت بر سر تنور رفت و سرپوشى بر روى آن گذاشت و با مُهر خود آن را ممهور كرد. پس آب ايستاد. هنگامى كه از ساختن كشتى فارغ شد مهر خود را شكست و سرپوش را كنار زد; پس آب فوران كرد}.

همسر نوح(ع) در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 10

10 - همسران نوح و لوط ، همانند كافران از دوزخيان اند .

و قيل ادخلا النار مع الدخلين

هوشيارى بر دشمنى همسران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 5

5 - مؤمنان ، بايد در برابر دشمنى و مخالفت همسران و فرزندان خويش ، هشيار بوده و آنان را زير نظر داشته باشند .

عدوًّا لكم فاحذروهم

فرمان برحذر بودن (فاحذروهم) ممكن است به معناى لزوم هشيارى و زير نظر گرفتن آنان باشد كه با غفلت از اين امر، مبادا دچار خسارت و ضربه شوند.

هيزم كشى همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 5

5 - همسر ابولهب ، هنگام هيزم كشى به آزار پيامبر ( ص )

مى پرداخت .

حمّالة الحطب

نصب {حمّالة الحطب} يا به دليل حال بودن است و يا وصفى است كه از وصف بودن قطع شده و با فعل {اَذُمّ} _ كه محذوف است _ منصوب شده است. در صورت اول، مربوط به آخرت و هنگام ورود همسر ابولهب به آتش جهنم خواهد بود كه تجسمى از كار او در دنيا است. برداشت ياد شده در هر دو مبنا، قابل استفاده و ناظر به شأن نزول آيه است كه مى گويد: {همسر ابولهب با ريختن هيزم و خار در راه پيامبر(ص)، آن حضرت را آزار مى داد}.

يوسف(ع) و همسر پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 3

3_ يوسف ( ع ) با تقاضاى دادرسى و درخواست بازجويى از زنان ، درصدد بود تا به پادشاه اثبات كند كه هرگز با همسر وى رابطه نامشروع نداشته و به او خيانت نكرده است .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه ضمير در {يعلم} و {لم أخنه} به {ملك} باز گردد.

همسردارى

توصيه به همسردارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 1،8،9

1 - پيامبر ( ص ) به زيدبن حارثه ، براى ادامه زندگى با همسرش و طلاق ندادن وى ، سفارش كرد .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. أمسك عليك زوجك

طبق شأن نزول، اين آيه درباره زيد بن حارثه و تصميم اش براى طلاق همسر خود، زينب است. لازم به ذكر است كه تعديه فعل {أمسك} با {على} متضمن معناى حبس

و نگهدارى است.

8 - دعوت پيامبر ( ص ) از زيد بن حارثه ، براى رعايت تقواى الهى درباره همسرش زينب

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. و اتّق اللّه

9 - سفارش پيامبر ( ص ) به زيد ، براى نگهدارى همسرش و نيز رعايت تقواى الهى ، امرى شايسته ياد و يادآورى است .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. و اتّق اللّه

{إذ} متعلق به {اُذكر} مقدر است و در نتيجه، نكته ياد شده، از آن فهميده مى شود.

دروغ بودن همسردارى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 2،3،6

2 - آگاهى و اعتراف گروهى از جن ، به دروغ بودن شرك ، همسرگزينى و فرزنددارى خداوند

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

3 - جن ، پيش از نزول قرآن ، از دروغ و ساختگى بودن شرك ، همسرگزينى و فرزنددارى خداوند آگاه نبودند .

إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا . .. و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذ

6 - شريك داشتن خداوند و همسر و فرزند گزيدن او ، كذب محض و ساخته دست انس و جن است .

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

دعوت به همسردارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 32

32 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . .انّ رسول اللّه خطب على زيدبن حارثه ، زينب بنت جحش . . . فزوّجها إيّاه فمكثت عند زيد ماشاء اللّه

، ثمّ إنّهما تشاجرا فى شىء إلى رسول اللّه . . . فقال زيد : يا رسول اللّه ! تأذن لى فى طلاقها فإنّ فيها كبراً و إنّها لتؤذينى بلسانها ، فقال رسول اللّه ( ص ) : اتّق اللّه و أمسك عليك زوجك . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص)، زينب دختر جحش را براى زيد خواستگارى كرد . .. و او را به عقد وى در آورد. سپس مدتى را كه خدا مقدر كرده بود، زينب، پيش زيد بود. آن گاه ميان زيد و زينب، مشاجره اى رخ داد و هر دو پيش رسول خدا، شكوه بردند. زيد گفت: اى رسول خدا! آيا اجازه مى دهى او را طلاق بدهم. به خاطر اين كه او متكبر است و با زبانش مرا اذيت مى كند؟ رسول خدا فرمود: از خدا بترس و همسرت را نگه دار...}.

عقيده به همسردارى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 3 - 6

6 - جنيان ، پيش از نزول قرآن و بعثت پيامبراسلام ، معتقد به شرك و وجود همسر و فرزند براى خداوند

و أنّه تع_لى جدّ ربّنا ما اتّخذ ص_حبة و لا ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 4 - 2

2 - شرك و عقيده به همسرگزينى و فرزنددارى خداوند ، عقيده اى سفيهانه و به دور از خرد

و أنّه كان يقول سفيهنا على اللّه شططًا

همسردارى حورالعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 37 - 1

1 -

حوران بهشت ، طنّاز ، بسيار خندان و عاشق و شيفته شوهرانشان

عربًا

{عُرُب} جمع {عَروب} است و {عروب} به زنى گفته مى شود كه: طنّاز، عشوه گر، عاشق شوهر، فروتن براى وى و بسيار خندان باشد (قاموس المحيط).

همسرى

آثار بى همسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 2،10

2 - نيافتن همسر مناسب و امكانات ازدواج ، مجوز آلودگى به فحشا و فساد جنسى نيست .

و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا

10 - زنان و مردان غير متأهل فقير و فاقد امكانات ازدواج ، بيش از ديگران در معرض آلودگى به فساد جنسى اند .

و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا حتّى يغنيهم اللّه من فضله

توصيه خداوند به افراد غير متأهل فقير و فاقد امكانات ازدواج مبنى بر عفت و پاكدامنى، مى تواند بيانگر نكته ياد شده باشد.

احكام همسرى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 40

40 - جايگاه همسرى پيامبر ، جايگاهى ويژه است و حرمت و احكام خاصى دارد .

و إذا سألتموهنّ مت_عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب . .. و لا أن تنكحوا أزوجه من بعده أ

ايمان در روابط همسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 70 - 2

2 - همسرى متكى بر ايمان و تقوا ، پايدار تا قيامت و ورود به بهشت

ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم

با توجه به اين كه در آيه 67 بيان شده بود كه تمامى دوستان با يكديگر دشمن خواهند شد، جز تقواپيشگان، قيد {متقى} براى همسران استفاده مى شود; زيرا رابطه زن و

شوهرى يكى از مصاديق دوستى ها است كه در صورتى كه طرفين متقى باشند، دوستى آنان تا قيامت پايدار خواهد ماند.

تقوا در روابط همسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 70 - 2

2 - همسرى متكى بر ايمان و تقوا ، پايدار تا قيامت و ورود به بهشت

ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم

با توجه به اين كه در آيه 67 بيان شده بود كه تمامى دوستان با يكديگر دشمن خواهند شد، جز تقواپيشگان، قيد {متقى} براى همسران استفاده مى شود; زيرا رابطه زن و شوهرى يكى از مصاديق دوستى ها است كه در صورتى كه طرفين متقى باشند، دوستى آنان تا قيامت پايدار خواهد ماند.

چند همسرى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 6 - 7

7 - پيامبر ( ص ) همسران متعددى داشته است .

و أزوجه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 28 - 3

3 - پيامبر ( ص ) در يك زمان ، چندين همسر داشته است .

قل لأزوجك

{أزواج} جمع {زوج} است و بر سه و بيش از آن دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، همسران متعددى داشته است .

أزوجك الّ_تى ءاتيت أجورهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 1 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، در نيمه دوم بعثت ( در مدينه ) داراى چند همسر بود

.

مرضات أزوجك

برداشت ياد شده، از آن جا است كه سوره ياد شده در مدينه (در نيمه دوم بعثت) پيامبر(ص) نازل شده است و اين آيات اشاره به ماجرايى دارد كه در آن دوران رخ داده است.

حقوق همسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 4،6

4 _ لزوم تعهّد شوهر به رعايت حقوق شناخته شده همسر خويش

فامساك بمعروف

مراد از {معروف} (شناخته شده) حقوقى است كه بر اساس عقل، فطرت و شرع در بين مردم متدين و سليم الفطره، مورد شناسايى قرار گرفته است. اگر چه آيه درباره زن مطلّقه اى است كه شوهرش به او رجوع كرده بود; ولى به طور كلى بيانگر حقوق تمامى زنان است.

6 _ رفتار مرد با زن خود پس از رجوع در طلاق ، بايد بر اساس موازين شناخته شده عقل و شرع باشد .

الطلاق مرّتان فامساك بمعروف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 16،35،37،40

16 _ پدر و مادر نبايد فرزند را وسيله تضييع حقوق يكديگر قرار دهند .

لا تُضارّ والدة بولدها و لا مولود له بولده

بنابراينكه {لا تُضارّ}، مجهول و باء، سببيّه باشد; يعنى نبايد به بهانه فرزند، پدر و مادر به ديگرى ضرر رسانند.

35 _ لزوم رعايت تقوا از سوى مادر ، پدر ، وارثان پدر و دايه نسبت به حقوق متقابل يكديگر

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه

خطاب اصلى در{اتقوا اللّه}، متوجه كسانى است كه آيه شريفه آنها را به وظايف و رعايت حقوقى مكلّف كرد; يعنى پدر، مادر و دايه و وارثان پدر.

37 _ خداترسى و

توجّه به نظارت او بر اعمال ، عامل رعايت حقوق متقابل مادر ، پدر و دايه

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه و اعلموا ان اللّه بما تعملون بصير

40 _ ممنوعيّت محروم نمودن همسر ( مرد يا زن ) از آميزش جنسى ، به بهانه وجود فرزند و شيرخوارگى او

لا تضارّ والدة بولدها و لا مولود بولده

امام صادق (ع): كانت المرأة منّا ترفع يدها الى زوجها اذا اراد مجامعتها فتقول: لا اَدعك لانّى اخاف ان احمل على ولدى و يقول الرجل لا اجامعك انى اخاف ان تعلقى فاقتل ولدى فنهى اللّه عزّ و جل اَن تضارّ المرأة الرّجل و ان يضارّ الرّجل المرأة . ..

_______________________________

كافى، ج 6، ص 103، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 227، ح 884.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 1

1 _ وجوب پرداخت نصف مهريّه تعيين شده به زن مُطلّقه از سوى شوهر ، در صورت عدم آميزش جنسى با او

و ان طلّقتموهنّ من قبل ان تمسّوهنّ و قد فرضتم لهنّ فريضة فنصف ما فرضتم

مفسّران برآنند كه جمله {اَن تمسّوهنّ}، كنايه از آميزش جنسى است ; نه مُجرّد لمس.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 11،14

11 _ مرد نبايد با همسر خويش ، هر چند مورد پسند او نباشد ، بدرفتارى كند .

و عاشروهنّ بالمعروف فان كرهتموهن

جواب جمله شرطيه {فان كرهتموهن} حذف شده و {عسى ان تكرهوا} جانشين آن شده است. يعنى {فان كرهتموهنّ فايضاً عاشروهنّ بالمعروف عسى ... }.

14 _ اساس زندگى خانوادگى و مصالح آن ،

نبايد دستخوش تمايلات مرد قرار گيرد .

فان كرهتموهنّ فعسى ان تكرهوا شيئاً و يجعل اللّه فيه خيراً كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 16،17

16 _ لزوم اطاعت زنان از شوهر خويش و حفظ حقوق آنان

فالصّالحات قانتات حافظات للغيب

17 _ لزوم اطاعت زن از شوهر و حفظ حقوق وى ، مشروط به تأمين زندگى او از سوى مرد

و بما انفقوا من اموالهم فالصّالحات قانتات حافظات

ظاهراً {فالصّالحات . .. } نتيجه اى است مترتب بر جمله {الرجال ... بما انفقوا}. بنابراين اطاعت زن از شوهر در موردى است كه شوهر، زندگى او را تأمين كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 2،4،5،19

2 _ نشوز شوهر و عدم تأمين حقوق همسر ، امرى ناروا و ناپسند

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً فلاجناح عليهما ان يصلحا

4 _ ترديد مسلمانان صدر اسلام در جواز مصالحه زن و شوهر نسبت به حقوق يكديگر

و إن امراة خافت . .. فلاجناح عليهما ان يصلحا

كلمه {لاجناح} حاكى است كه مسلمانان صدر اسلام بر آن گمان بودند كه حقوق تعيين شده براى زن و شوهر، قابل مصالحه و گذشت نيست.

5 _ جواز صرفنظر كردن زن از بعض حقوق خود ، براى جلب نظر شوهر و جلوگيرى از نشوز وى

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً . .. ان يصلحا بينهما صلحاً و الصلح خير

جمله {و احضرت الانفس الشح} حكايت از آن دارد كه مصالحه عنوان شده در آيه، منوط به گذشت از حقوق شخصى است.

19 _ مصالحه زن و شوهر در

حقوق همسرى در صورتى ارزشمند است كه بر پايه احسان و تقوا باشد .

و الصلح خير . .. و إن تحسنوا و تتقوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 1،4،5،8،18

1 _ مردان ، ناتوان از رعايت عدالت كامل ميان همسران متعدد خويش

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء

4 _ شوهران نبايد _ به بهانه امكان نداشتن رعايت عدالت كامل بين همسران _ به برخى همسران خويش گرايش كامل و از ديگرى اعراض كنند .

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء . .. فلاتميلوا كل الميل

5 _ بلاتكليف ر ها ساختن زن ( نه زندگى كردن و نه طلاق دادن وى ) ، كارى ممنوع و حرام بر شوهران

فلاتميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقة

8 _ لزوم رعايت عدالت در حد توان ، ميان همسران

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم فلاتميلوا كل الميل

18 _ حرمت بلاتكليف گذاشتن زن بگونه اى كه نه از مزاياى شوهردارى بهره مند باشد و نه از مزاياى بى همسرى

فلاتميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقة

از امام باقر و امام صادق عليهما السلام درباره معناى {كالمعلقة} در آيه فوق روايت شده كه فرمودند: التى هى لا ذات زوج و لا ايم.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 349; نورالثقلين، ج 1، ص 559، ح 603.

عواطف همسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 5،8

5 - پيدايش همزيستى مسالمت آميز ميان زن و مرد ، پس از ازدواج و بر انگيخته شدن عواطف ظريف دوستانه ميان آنان ، از

آيات الهى است .

خلق لكم من أنفسكم أزوجًا لتسكنوا إليها و جعل بينكم مودّة و رحمة

برداشت بالا بنابراين است كه عبارت {و جعل بينكم . ..} ارائه كلام سابق باشد. در اين صورت {و جعل بينكم...} درصدد بيان اين مهم است كه زن و مرد ناآشنا، چگونه پس از ازدواج، الفت و انس و زندگى محبت آميزى پيدا مى كنند.

8 - وجود مهر و عواطف دوستانه ميان زن و شوهر ، عنايت خدادادى و از آيات الهى است .

و من ءاي_ته . .. و جعل بينكم مودّة و رحمة

متفكران و روابط همسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 15

15 - انديشمندان و متفكران ، آيه الهى بودن روابط دوستانه زن و شوهر و محبت بين انسان ها را درمى يابند .

و من ءاي_ته أن . .. و جعل بينكم مودّة و رحمة إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

ملاك جاودانگى همسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 70 - 2

2 - همسرى متكى بر ايمان و تقوا ، پايدار تا قيامت و ورود به بهشت

ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم

با توجه به اين كه در آيه 67 بيان شده بود كه تمامى دوستان با يكديگر دشمن خواهند شد، جز تقواپيشگان، قيد {متقى} براى همسران استفاده مى شود; زيرا رابطه زن و شوهرى يكى از مصاديق دوستى ها است كه در صورتى كه طرفين متقى باشند، دوستى آنان تا قيامت پايدار خواهد ماند.

نقش همسرى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب -

33 - 53 - 40

40 - جايگاه همسرى پيامبر ، جايگاهى ويژه است و حرمت و احكام خاصى دارد .

و إذا سألتموهنّ مت_عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب . .. و لا أن تنكحوا أزوجه من بعده أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 10

10 - جايگاه همسرى پيامبر ، جايگاهى ويژه است و حرمت و احكام خاصى دارد .

لاجناح عليهنّ فى . .. و لانسائهنّ

همسفر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

همسفر

اعلام مقصد به همسفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 60 - 7

7- آگاه ساختن فرمانبران و همراهان از مقصد نهايى سفر و مشكلات احتمالى راه ، از آداب مسافرت است .

و إذ قال موسى لفتيه لاأبرح حتّى أبلغ

موسى(ع) براى همراهِ خويش، مقصد مورد نظر و نيز مقدار همّت و عزمى را كه براى رسيدن به آن دارد، بيان كرده است و از آن جهت كه نقل كار پيامبران در قرآن جملگى، براى توصيه و تذكر است، برداشت بالا به دست مى آيد.

نقش همسفر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 62 - 6

6- همسفر موسى ( ع ) عهده دار حمل و تدارك غذا بود .

قال لفتيه ءاتنا غداءنا

همسفر محمد(ص) در هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 6،9،10

6 _ همسفرىِ تنها يك نفر با پيامبر ( ص ) ، هنگام خروج از مكه به سوى غار ثور

إذ أخرجه الذين كفروا ثانى اثنين إذ هما فى الغار

{ال} در {الغار} براى

عهد است و اشاره به غار ثور دارد.

9 _ نگرانى فردِ همراه پيامبر ( ص ) ( ابوبكر ) به هنگام هجرت از مكه به مدينه و دلدارى رسول خدا ( ص ) به وى

إذ يقول لصحبه لاتحزن إن اللّه معنا

10 _ اعتماد و اطمينان پيامبر ( ص ) به نصرت الهى نسبت به او و فرد همراهش ( ابوبكر ) در خلاصى از توطئه كافران مكه

لاتحزن إن اللّه معنا

همسفر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 60 - 2،5،12

2- موسى ( ع ) در جُستار تحقيقىِ خويش براى يافتن خضر ، با خدمت كار خود ( يوشع ( ع ) ) همراه بود .

و إذ قال موسى لفتيه لاأبرح

{فتى} به معناى جوان است. در تعبيرات قرآن، از غلام و خدمت كار نيز با اين تعبير ياد شده است. لازم به ذكر است كه بنابر برخى از روايات مأثور، همراه و همسفر موسى(ع)، {يوشع بن نون} وصى آن حضرت بوده است.

5- موسى ( ع ) همسفر خود را از احتمال طولانى بودن سفرشان آگاه ساخت و احتمال بازگشت از نيمه راه را منتفى دانست .

و إذ قال موسى لفتيه لاأبرح . .. أو أمضى حقبًا

12- { عن أبى جعفر ( ع ) : كان وصىّ موسى بن عمران ، يوشع بن نون و هو فتاه الذى ذكر اللّه فى كتابه ;

از امام باقر(ع) روايت شده: جانشين موسى بن عمران، يوشع بن نون بود و او، همان جوان همراه موسى(ع) بود كه خداوند، او را در قرآن ياد كرده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - كهف - 18 - 62 - 2

2- موسى ( ع ) در پى گذر كردن و پشت سر گذاشتن مجمع البحرين ، گرسنگى و خستگى شديدى را در خود و همسفرش احساس كرد .

ءاتنا غداءنا لقد لقينا من سفرنا ه_ذا نصبًا

{نصب} به معناى {رنج و سختى} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 11

11- موسى ( ع ) همسفر خود را به همراهى با خضر ( ع ) و دريافت علوم او ، وادار نكرد . *

هل أتّبعك على أن تعلّمن

در سفر با خضر، سخنى از همسفر موسى به ميان نيامده است; ممكن است او در اين سفر، از موسى جدا شده و يا به دليل شخصيت برجسته موسى و خضر(ع) تنها، از آن دو، در آيات بعد ياد شده باشد. جمله {ذلك ما كنّا نبغ} در آيات قبل، احتمال دوم را تأييد مى كند.

همسفران

رحمت بر همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 9

9_ نوح ( ع ) و همراهان او در كشتى ، بهره مندان از رحمت خدا

لا عاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

عوامل نجات همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 9

9- نجات نوح ( ع ) و همراهان او ، پاداش عبوديت و شكرگزارى مداوم وى بود .

ذرّية من حملنا مع نوح إنه كان عبدًا شكورًا

{ذرّية . ..} اشاره به نجات همراهان نوح(ع) از غرق شدن دارد و جمله {إنه كان عبداً شكوراً}

مى تواند تعليل براى آن نجات باشد; يعنى، چون حضرت نوح(ع) عبدى شاكر بود، او و همراهانش را نجات بخشيديم.

فضايل همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 9

9- همراهان نوح ( ع ) در كشتى ، افرادى با فضيلت و شايسته تمجيد بودند .

و ممّن حملنا مع نوح

تعبير {ذرّيّة آدم} براى تمام انبيا كافى بود، تصريح به برخى از آباء و اجداد ديگر، از جمله هم سفران نوح(ع)، گوياى شخصيت والاى آنها است.

مدح همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 9

9- همراهان نوح ( ع ) در كشتى ، افرادى با فضيلت و شايسته تمجيد بودند .

و ممّن حملنا مع نوح

تعبير {ذرّيّة آدم} براى تمام انبيا كافى بود، تصريح به برخى از آباء و اجداد ديگر، از جمله هم سفران نوح(ع)، گوياى شخصيت والاى آنها است.

مكان همسفران نوح(ع) در كشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 3

3 - داخل كشتى نوح ، محل استقرار حيوانات و خاندان وى و عرشه آن محل استقرار او و پيروانش بود .

فاسلك فيها . .. و أهلك فإذا استويت أنت ... على الفلك

برداشت ياد شده، با توجه به عبارت هاى {اسلك فيها} (در كشتى وارد كن) و {إذا استويت. .. على الفلك} (هرگاه تو... بر كشتى استقرار يافتى)، به دست آمده است.

منشأ نجات همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 4

4 -

نجات نوح ( ع ) و خاندان و همراهان او از شر ستمگران ، به اراده خداوند

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 2

2 - نجات نوح ( ع ) و همراهانش ، به اراده خدا و در پى استمداد وى براى رهايى از شرّ كافران

و نجّنى و من معى . .. فأنجين_ه و من معه فى الفلك

نجات همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 3

3 _ خداوند ، حضرت نوح ( ع ) و تمام كسانى را كه با او در كشتى بودند ، از غرق شدن نجات داد .

فنجّينه و من معه فى الفلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 1

1 - غرق شدن و هلاكت قوم نوح ، پس از نجات وى و همراهانش

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

{إغراق} (مصدر {أغرقنا}) به معناى غرق كردن است. مضاف اليه {بعد} حذف شده و تقدير آن چنين است: {بعد نجات نوح و من معه}. {ألباقين} جمع همراه با{ال} جنس و مفيد استغراق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 1

1 - خداوند ، نوح ( ع ) و اصحاب كشتى او را ، از غرق شدن در طوفان ، نجات داد .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 41 - 2

2

- سوار شدن فرزندان نوح ( ع ) و همراهان مؤمن او بر كشتى و نجات آنان از غرق شدن ، از آيات و نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است .

و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه ضمير {لهم} و {ذرّيّتهم} به {عباد} بازگردد (البته به اعتبار اين كه عباد از بشر مى باشند). و نيز مقصود از {فلك مشحون} كشتى حضرت نوح(ع) باشد كه در آيه 119 سوره {شعراء} به همين تعبير آمده است (فأنجيناه و من معه فى الفلك المشحون). بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {آية لهم أنّا حملنا ذرّيات البشر فى سفينة نوح}.

نسل همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 1،4

1- بنى اسرائيل ، از ذريه و نسل همراهان نوح ( ع ) در كشتى بودند .

هدًى لبنى إسرءيل . .. ذرّية من حملنا مع نوح

4- انتساب بنى اسرائيل به همراهان نوح ( ع ) ، موجب شايستگى آنان به عنايت خدا براى هدايتشان گرديد .

و ءاتينا موسى . .. ذرّية من حملنا مع نوح

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه نصب {ذرية} به تقدير فعل {اخص} و مجموع جمله {ذرّية من حملنا. ..} در مقام تعليل براى آيه قبل (و آتينا موسى...) باشد; يعنى، ما با نزول تورات، خواستار هدايت بنى اسرائيل بوديم; چون آنان از فرزندان همراهان حضرت نوح(ع) بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 3

3- نسل همراهان نوح در كشتى نجات

، پيامبرى بزرگ ، چون ابراهيم ( ع ) را در خود پروراند .

من النبيّن . .. ممّن حملنا مع نوح

مراد از {من حملنا مع نوح} به قرينه قبل و بعد آن {ذريّة من حملنا . ..}است. بين انبياى ذكر شده در آيات قبل، تنها ابراهيم(ع) است كه غير از {ذريّة آدم} با عنوان {نسل همراهان نوح} شناسايى شده است.

همراهى با همسفران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 11

11 - همراه بودن با هم سفران در مسافرت ، و جدا نشدن از آنان در مسير ، از آداب سفر است .

و ما أعجلك . .. قال هم أُوْلاء على أثرى

همسفران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 13

13 - { عن ابراهيم بن أبى زيادالكرخى ، قال : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : إنّ إبراهيم ( ع ) . . . لمّا كسر أصنام نمرود . . . فأمرهم أن ينفوا إبراهيم من بلاده . . . فأخرجوا إبراهيم و لوطاً معه ( ع ) من بلادهم إلى الشام . فخرج ابراهيم ( ع ) و معه لوط لايفارقه و سارة و قال لهم { إنى ذاهب إلى ربّى سيهدين } يعنى بيت المقدس ;

ابراهيم بن ابى زياد كرخى مى گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: ابراهيم(ع) . .. چون بت هاى نمرود را شكست ... نمرود به اصحابش دستور داد ابراهيم(ع) را از شهر برانند ... پس ابراهيم(ع) را در حالى كه لوط(ع) هم راه او بود، از

شهرشان به سوى شام اخراج كردند و در حالى كه لوط و ساره با او بودند [از شهر بيرون آمدند] و ابراهيم به آنان گفت: {إنى ذاهب إلى ربى سيهدين}; يعنى، به سوى بيت المقدس مى روم}.

همسفران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 16،17

16_ فرشتگان به لوط ( ع ) توصيه كردند كه همسرش را براى نجات از عذاب ، به همراه خويش كوچ ندهد .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل . .. إلاّ امرأتك

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {امرأتك} استثنا از {أهلك} باشد.

17_ از ميان خانواده لوط ( ع ) تنها همسرش به هنگام كوچ شبانه از سير باز ماند و به طرف ديار قوم لوط بازگشت .

و لايلتفت منكم أحد إلاّ امرأتك

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه {إلاّ امرأتك} استثنا از جمله {لايلتفت . ..} باشد. بر اين مبنا جمله {لايلتفت... إنه مصيبها ما أصابهم} چنين معنا مى شود: هيچ يك از شماها نبايد از سير باز ماند و به سوى خانه خود باز گردد و لكن همسرت تخلف خواهد كرد و باز خواهد گشت; زيرا بايد به عذاب گرفتار شود.

همسفران موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 10 - 2،4

2 - موسى ( ع ) در مسير حركت خويش ، علاوه بر همسر خود ، افرادى ديگر ازاعضاى خانواده اش را به همراه داشت .

فقال لأهله امكثوا

فعل {امكثوا} كه به صورت جمع آمده است، بر نكته ياد شده دلالت دارد.

4 - خانواده و همراهان موسى ( ع )

در بيابان ، آتشى را كه موسى ( ع ) مشاهده كرد ، نديدند . *

فقال لأهله امكثوا أنّى ءانست نارًا

از گفته موسى(ع) كه فرمود: {من آتشى را ديدم} مى توان احتمال داد كه ديگر همراهان موسى(ع) آن آتش را نديده بودند. و گرنه ديدن را به خود اختصاص نمى داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 7 - 4

4 - همراهى خانواده موسى ( همسر و فرزندانش ) با وى در سفر از { مدين }

إذ قال موسى لأهله . .. لعلّكم تصطلون

تعبير {سئاتيكم} و {لعلّكم تصطلون} (با ضماير جمع) نشان مى دهد كه همراهيان موسى بيش از يك نفر بوده اند و تعبير {أهل} بيانگر آن است كه همه آنان از نزديكان (همسر و فرزندان) او بوده اند.

همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 4،10

4 _ مؤمنان به رسالت نوح ( ع ) ، همراه و همسفر او در كشتى

فانجينه و الذين معه فى الفلك

10 _ گروهى از همسفران نوح ( ع ) در كشتى نجات ، نه از مؤمنان بودند و نه از تكذيب كنندگان آيات الهى

فانجينه و الذين معه فى الفلك و أغرقنا الذين كذبوا بايتنا

از اينكه خداوند نجات يافتگان را توصيف نكرد كه اهل ايمان بودند، مثلا نفرمود {و الذين آمنوا}، مى توان گفت گروهى از همراهان نوح(ع) در كشتى به وى ايمان نداشتند. و از جمله {و أغرقنا ... } مى توان فهمى آن گروه وى را تكذيب نيز نكردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12

- مؤمنون - 23 - 27 - 8

8 - نوح ( ع ) ، مأمور جاى دادن حيوانات و مؤمنان خاندانش در كشتى ، با ظهور اولين نشانه هاى طوفان

فإذا جاء أمرنا . .. فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 2

2 - استقرار نوح ( ع ) و مؤمنان همراه او در كشتى ، پس از جاى دادن حيوانات و خاندانش در آن

فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين و أهلك . .. فإذا استويت أنت و من معك على الفلك

از تفريع عبارت {فإذا استويت} بر آيه قبل، استفاده مى شود كه حضرت نوح(ع) نخست حيوانات و خاندانش را در كشتى جاى داد و آن گاه خود و يارانش بر آن سوار شدند.

همسفرگى از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

موانع همسفرگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 20

20 - نقص عضو مانند نابينايى ، لنگى و بيمارى را ، نبايد مانع از هم غذا شدن با افراد سالم دانست .

ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ

توصيه خداوند به اين كه افراد ناقص العضو، نابينايان و. .. حق دارند با افراد سالم هم غذا شوند، مى تواند به اين دليل باشد كه كسى گمان نكند كه نقص عضو، مانع از هم غذا شدن است و بايد از افراد ناقص العضو، اجتناب كرد. گفتنى است آنچه در برخى از تواريخ آمده است كه برخى از مردم از هم غذا

شدن با نابينايان و... خوددارى مى كردند، مؤيد همين برداشت است.

همسفرگى با بيماران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 19،38

19 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، مى توانند با ديگر اعضاى خانواده خود و نيز باخويشاوندان و دوستان خويش باهم ( بر سر يك سفره ) و يا جداگانه ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ

38 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج } وذالك أن أهل المدينة قبل أن يسلّموا كانوا يعزلون الأعمى و الأعرج و المريض و كانوا لايأكلون معهم و كان الأعمى و المريض يقولون : لعلّنا نوذيهم إذا أكلنا معهم فاعتزلوا مواكلتهم فلمّا قدم النبى ( ص ) سألوه عن ذالك فأنزل اللّه { ليس عليكم جناح أن تأكلوا جميعًا أو أشتاتاً ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {ليس على الأعمى حرج. ..} فرمود: اهل مدينه قبل از آنكه مسلمان شوند، نابينايان، لنگان و بيماران را از خود جدا مى كردند و با آنان هم غذا نمى شدند... و كوران و بيماران مى گفتند: شايد اگر ما با ديگران هم غذا شويم، موجب اذيت آنان باشيم. از اين رو از هم غذا شدن با ديگران كناره مى گرفتند. پس هنگامى كه پيامبر(ص) وارد مدينه شد، از آن حضرت سؤال كردند. خداوند اين آيه را نازل فرمود: ليس عليكم جناح أن تأكلوا جميعاً أو أشتاتاً}.

همسفرگى

با خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 21

21 - هريك از مسلمانان ، مى توانند با اعضاى خانواده خود و نيز خويشاوندان و دوستان خويش به صورت جمعى ( بر سر يك سفره ) و يا جداگانه ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج. ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو

همسفرگى با كوران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 19،38

19 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، مى توانند با ديگر اعضاى خانواده خود و نيز باخويشاوندان و دوستان خويش باهم ( بر سر يك سفره ) و يا جداگانه ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ

38 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج } وذالك أن أهل المدينة قبل أن يسلّموا كانوا يعزلون الأعمى و الأعرج و المريض و كانوا لايأكلون معهم و كان الأعمى و المريض يقولون : لعلّنا نوذيهم إذا أكلنا معهم فاعتزلوا مواكلتهم فلمّا قدم النبى ( ص ) سألوه عن ذالك فأنزل اللّه { ليس عليكم جناح أن تأكلوا جميعًا أو أشتاتاً ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {ليس على الأعمى حرج. ..} فرمود: اهل مدينه قبل از آنكه مسلمان شوند، نابينايان، لنگان و بيماران را از خود جدا مى كردند و با آنان هم غذا نمى

شدند... و كوران و بيماران مى گفتند: شايد اگر ما با ديگران هم غذا شويم، موجب اذيت آنان باشيم. از اين رو از هم غذا شدن با ديگران كناره مى گرفتند. پس هنگامى كه پيامبر(ص) وارد مدينه شد، از آن حضرت سؤال كردند. خداوند اين آيه را نازل فرمود: ليس عليكم جناح أن تأكلوا جميعاً أو أشتاتاً}.

همسفرگى با لَنگ ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 19،38

19 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، مى توانند با ديگر اعضاى خانواده خود و نيز باخويشاوندان و دوستان خويش باهم ( بر سر يك سفره ) و يا جداگانه ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ

38 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج } وذالك أن أهل المدينة قبل أن يسلّموا كانوا يعزلون الأعمى و الأعرج و المريض و كانوا لايأكلون معهم و كان الأعمى و المريض يقولون : لعلّنا نوذيهم إذا أكلنا معهم فاعتزلوا مواكلتهم فلمّا قدم النبى ( ص ) سألوه عن ذالك فأنزل اللّه { ليس عليكم جناح أن تأكلوا جميعًا أو أشتاتاً ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {ليس على الأعمى حرج. ..} فرمود: اهل مدينه قبل از آنكه مسلمان شوند، نابينايان، لنگان و بيماران را از خود جدا مى كردند و با آنان هم غذا نمى شدند... و كوران و بيماران مى گفتند: شايد اگر ما با

ديگران هم غذا شويم، موجب اذيت آنان باشيم. از اين رو از هم غذا شدن با ديگران كناره مى گرفتند. پس هنگامى كه پيامبر(ص) وارد مدينه شد، از آن حضرت سؤال كردند. خداوند اين آيه را نازل فرمود: ليس عليكم جناح أن تأكلوا جميعاً أو أشتاتاً}.

همسفرگى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 21

21 - هريك از مسلمانان ، مى توانند با اعضاى خانواده خود و نيز خويشاوندان و دوستان خويش به صورت جمعى ( بر سر يك سفره ) و يا جداگانه ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج. ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو

همكاري از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

همكارى

آثار همكارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 8

8- نقش مهم تعاون خويشاوندى در زندگى انسان

و جعل لكم . .. حفدة

برداشت فوق از آن جاست كه خداوند ضمن برشمردن چند نعمت مهم، پس از موضوع همسردارى و فرزند، به مسأله تعاون خويشاوندى اشاره فرموده است كه از معناى لغوى {حفدة} استفاده مى شود.

آثار همكارى با دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 14

14- همكارى و همدلى با دشمنان اسلام ، حتى در برخى زمينه ها ، موجب عذاب فراگير به هنگام مرگ

قالوا . .. سنطيعكم فى بعض الأمر ... فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة يضربون وجوههم و أد

آثار همكارى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 13

13-

ضربات شكنجه بر صورت و پشت منافقان ، بازتاب روى آورى به كافران و اعراض از اهل ايمان *

قالوا . .. سنطيعكم ... يضربون وجوههم و أدب_رهم

ضمير {هم} احتمالاً به منافقانى بازمى گردد كه در آيه قبل، روى آورى پنهانى آنان به كافران مطرح شده است. با توجه به اين نكته، احتمال مى رود كه وجود شكنجه براى آنان از دو سو، از آن جهت باشد كه اولاً رو به كفر كرده و ثانياً پشت به ايمان و مؤمنان كرده اند.

احكام همكارى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 16

16_ ارائه برنامه هاى اقتصادى به دولت ها و مردم كافر براى دور ماندنشان از گرسنگى و مصونيت در برابر قحطى ها و دشواريها ، امرى جايز و پسنديده است .

قال تزرعون سبع سنين . .. إلاّ قليلاً مما تأكلون

انذار تاركان همكارى با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 7

7 - هشدار خداوند ، به كسانى كه براى شانه خالى كردن از مسؤوليت حل و فصل مسائل اجتماعى و حضور در كنار پيامبر ( ص ) ، پناه جويانه و پنهانى گريختند .

قد يعلم اللّه الذين يتسلّلون منكم لواذًا

اهميت همكارى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 6

6 - حضور در كنار رهبرى جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى و مشاوره و كنكاش در مسائل عمومى ، امرى لازم و بايسته

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و

رسوله و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبو

پناهجويى تاركان همكارى با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 7

7 - هشدار خداوند ، به كسانى كه براى شانه خالى كردن از مسؤوليت حل و فصل مسائل اجتماعى و حضور در كنار پيامبر ( ص ) ، پناه جويانه و پنهانى گريختند .

قد يعلم اللّه الذين يتسلّلون منكم لواذًا

ترك همكارى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 11

11- اعراض از تشكيل خانواده ، فرزنددارى ، تعاون اجتماعى و بهرهورى از روزى هاى حلال الهى ، شيوه اى باطل و نادرست است . *

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا . .. أفبالب_طل يؤمنون

بدان احتمال كه "و الله جعل لكم. .." در مقام بيان ارزش دادن به موضوع همسرى و ... باشد و در پايان بيان اعتراض آميز "أفبالباطل يؤمنون" در ردّ كسانى باشد كه از پذيرش اين ارزشها روى گردانند، اين برداشت به دست مى آيد.

ترك همكارى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 7

7 - ترك حضور در محضر رهبرى جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى و مشاوره در مسائل عمومى بدون اذن خواستن ، نشانه نفاق و ضعف ايمان است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه إنّ الذين يستئذنونك أُول_ئك

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزول آيه شريفه است كه درباره منافقان مى باشد و اين آيه، در

حقيقت تعريضى است به آنان.

جلب همكارى مردمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 11

11- جذب هميارى توده ها در انجام پروژه هاى عظيم و مردمى ، از اصول مديريت است .

فأعينونى بقوة أجعل بينكم و بينهم ردمًا

از آن جا كه خداوند، راه صحيح هر كار و اسباب آن را به ذى القرنين نمايانده بود، او، خواهان همكارى مردم در انجام طرح مى شود و اين نشان از آن دارد كه {ساختن} بدون ايجاد {فرهنگ سازندگى} كارساز نيست و از طريق مشاركت و حسّ هميارى است كه مى توان به اين اهداف نائل گرديد.

كيفر همكارى با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 7،9

7- كيفر الهى به هنگام نزول ، فراگير همه ظالمان و همراهان و ياوران آنان است .

فأغرقن_ه و من معه جميعًا

9- تأييد ، همراهى و تقويت عناصر فاسد و حاكميت هاى ظالم ، داراى فرجامى هلاكت بار و مشترك با آنها

فأغرقن_ه و من معه جميعًا

كيفر همكارى با مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 9

9- تأييد ، همراهى و تقويت عناصر فاسد و حاكميت هاى ظالم ، داراى فرجامى هلاكت بار و مشترك با آنها

فأغرقن_ه و من معه جميعًا

همكارى با جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 88 - 10

10- امكان ارتباط ، اتفاق نظر ، همكارى و تعاون ميان انسان و جن

قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ على أن يأتوا

بمثل

از اينكه خداوند فرمود: {اگر جن و انس دست به دست هم دهند، باز نمى توانند مثل قرآن بياورند} استفاده مى شود كه امكان ارتباط و تعاون ميان آنان وجود دارد و اگر نه، تحدى لغو بود.

همكارى با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 2

2 - حضور در كنار پيامبر ( ص ) و رهبرى جامعه اسلامى براى امور مهم اجتماعى و مشاوره و كنكاش پيرامون يك مسأله عمومى ، از اوصاف مؤمنان راستين

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبو

{أمر جامع} به مسأله اى گفته مى شود كه در خور اين باشد كه مردم به خاطر آن اجتماع كنند و به مشاوره و فراگيرى و حل و فصل آن بپردازند. كلمه {مع} نيز افاده كننده معناى مشاركت است.

همكارى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 5

5 _ جواز معاهده و پيمان همكارى و ترك مخاصمه با غير مسلمانان

الّا الّذين يصلون الى قوم بينكم و بينهم ميثاق

همكارى با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 2

2 - حضور در كنار پيامبر ( ص ) و رهبرى جامعه اسلامى براى امور مهم اجتماعى و مشاوره و كنكاش پيرامون يك مسأله عمومى ، از اوصاف مؤمنان راستين

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبو

{أمر جامع} به مسأله اى گفته مى شود كه در خور اين

باشد كه مردم به خاطر آن اجتماع كنند و به مشاوره و فراگيرى و حل و فصل آن بپردازند. كلمه {مع} نيز افاده كننده معناى مشاركت است.

همكارى خانوادگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 8

8- نقش مهم تعاون خويشاوندى در زندگى انسان

و جعل لكم . .. حفدة

برداشت فوق از آن جاست كه خداوند ضمن برشمردن چند نعمت مهم، پس از موضوع همسردارى و فرزند، به مسأله تعاون خويشاوندى اشاره فرموده است كه از معناى لغوى {حفدة} استفاده مى شود.

همنشين از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

همنشين

اقرار همنشين باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 2

2- مرد مؤمن ، با اعتراف به ربوبيّت خداى يگانه و اظهار بى زارى از شرك ، انديشه خود را از افكار انحرافى ثروت مند مغرور ، متمايز ساخت .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

{ل_كنّاْ} در اصل {ل_كنْ أنا} بوده است و پس از حذف همزه {أنا} و ادغام نون ها، دو كلمه، به صورت يك كلمه نوشته مى شود.

امتحان با همنشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب) خداوند به اهل

تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

اميدوارى همنشين باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 1

1- مرد مؤمن ، با اظهار اميدبه پروردگار خويش ، نعمتى برتر از بوستان ثروت مند مغرور را آرزو كرد .

فعسى ربّى أن يؤتين خيرًا من جنّتك

بى تأثيرى مواعظ همنشين باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 42 - 2

2- نصايح مرد مؤمن ، در ثروت مند گرفتار كبر و غرور ، بى تأثير بود .

و أُحيط بثمره

روشن است كه اگر مرد ثروت مند، به نصايح مرد مؤمن گوش فرا مى داد، گرفتار نابودى اموال و سرمايه خود نمى شد.

تبرّى همنشين باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 1،2

1- مرد مؤمن ( سمبل ايمان ) از بينش و منش كفرآلود ثروت مندِ دنياگرا ، اظهار بى زارى كرد .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى

2- مرد مؤمن ، با اعتراف به ربوبيّت خداى يگانه و اظهار بى زارى از شرك ، انديشه خود را از افكار انحرافى ثروت مند مغرور ، متمايز ساخت .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

{ل_كنّاْ} در اصل {ل_كنْ أنا} بوده است و پس از حذف همزه {أنا} و ادغام نون ها، دو كلمه، به صورت يك كلمه نوشته مى شود.

تحقق آرزوى همنشين باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - كهف - 18 - 42 - 3

3- اميد و آرزوى مرد مؤمن ، با زوال امكانات ثروت مند مغرور ، تحقق يافت .

فعسى ربّى أن . .. و أُحيط بثمره

تعاليم همنشين باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 41 - 4

4- مرد مؤمن ، با بيان ناتوانى ثروت مند مغرور از دسترسى به آب فرو رفته ، او را به وابستگى نعمت ها به مشيّت الهى ، آكاه ساخت .

لولا . .. قلت ما شاء اللّه ... أو يصبح ماؤها غورًا فلن تستطيع له طلبًا

توحيد همنشين باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 2

2- مرد مؤمن ، با اعتراف به ربوبيّت خداى يگانه و اظهار بى زارى از شرك ، انديشه خود را از افكار انحرافى ثروت مند مغرور ، متمايز ساخت .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

{ل_كنّاْ} در اصل {ل_كنْ أنا} بوده است و پس از حذف همزه {أنا} و ادغام نون ها، دو كلمه، به صورت يك كلمه نوشته مى شود.

توكل همنشين باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 13

13- مؤمنان ، متّكى به مشيّت و نيروى الهى اند ، نه مال و فرزند .

لولا . .. قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه إن ترن أنا أقلّ منك مالاً و ولدًا

سرزنشهاى همنشين باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 1

1- بى

توجهى رفاه مند مغرور به نقش اساسى مشيّت خدا در امور ، مورد سرزنش مرد مؤمن قرار گرفت .

و لولا . .. قلت ما شاء اللّه

شخصيت همنشين باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 11

11- خودباختگى و خودكم بينى ، به خاطر كمى مال و فرزند ، در مرد مؤمن راه نيافت .

إن ترن أنا أقلّ منك مالاً و ولدًا

جمله {فعسى ربّى. ..} _ در آيه بعد _ جواب شرط و حاكى از اميدوارى مرد مؤمن به عنايت خداوند است.

علاقه به همنشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب) خداوند به اهل تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

فقر همنشين باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 11

11- خودباختگى و خودكم بينى ، به خاطر كمى مال و فرزند ، در مرد مؤمن راه نيافت .

إن ترن أنا أقلّ منك مالاً و ولدًا

جمله {فعسى ربّى. ..} _ در آيه بعد

_ جواب شرط و حاكى از اميدوارى مرد مؤمن به عنايت خداوند است.

نقش همنشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 3

3 - معاشران و همدمان ، داراى نقشى اساسى در عقيده ، عمل و سرنوشت انسان

و قيّضنا لهم قرناء فزيّنوا لهم ما بين أيديهم و ما خلفهم و حقّ عليهم القول

نقش همنشين اغواگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 2

2 - گرفتارى كافران و دشمنان دين خدا ، در دام افراد وسوسه كننده و اغواگر ، كيفر الهى براى آنان است .

و قيّضنا لهم قرناء فزيّنوا لهم

از اين كه خداوند تعيين هم نشين اغواگر را براى كافران به خود نسبت داده (قيّضنا)، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

هشدار همنشين باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 41 - 1

1- مرد مؤمن به ثروت مند مغرور در مورد امكان به زمين فرو رفتن آب هاى جارى در باغ و كشت زار او و خشكيدن آن با عذاب الهى هشدار داد .

أو يصبح ماؤها غورًا

{غور} مصدر و در معناى {غائر} (فرورونده) به كار رفته است، استعمال مصدر به معناى اسم فاعل در لغت عرب از شيوه هاى مبالغه است.

همنشين اغواگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 1

1 - دشمنان دين حق ، گرفتار هم نشينانى اغواگراند .

و قيّضنا لهم قرناء فزيّنوا لهم

{تقييض} (مصدر {قيّضنا}) به معناى مقدر ساختن است كه در اين جا به

مفهوم گرفتارساختن مى باشد. {قرناء} (جمع {قرين}) نيز به معناى هم نشينان و هم دمان است.

همنشين باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 1

1- مصاحبت و همراهى مرد مؤمن ( سمبل ايمان ) با ثروت مندِ مغرور ، به جهت گفتوگو و ارشاد او بوده است .

قال له صاحبه و هو يحاوره

{محاوره} يعنى رد و بدل كردن منطق و كلام و پاسخ گويى به هم (لسان العرب). تصريح به جمله حاليّه {و هو يحاوره} هدف از مصاحبت را بيان مى كند كه همان پاسخ گويى به گفته هاى كفرآميز فرد منكر معاد باشد.

همنشين بد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 8

8 - آمال و آرزو هاى آدمى ، زمينه ساز وسوسه شياطين و هم نشينان بد

فزيّنوا لهم ما بين أيديهم و ما خلفهم

برداشت ياد شده بنابر اين احتمال است كه مراد از {ما بين أيديهم} وضعيت موجود و مقصود از {ما خلفهم} آينده اى باشد كه در پيش دارند.

همنشين جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 7 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { و إذا النفوس زوّجت } قال : أمّا أهل الجنّة فزوّجوا الخيرات و الحسان و أمّا أهل النار فمع كلّ إنسان منهم شيطان ;

از امام باقر(ع) در تفسير قول خداوند {و إذا النفوس زوّجت} روايت شده كه فرمود: اهل بهشت با زنان زيبا و نيكو خلق ازدواج مى كنند و اما اهل آتش،

با هر انسانى از آنان شيطانى[ قرين] است}.

همنشينان

ارزش همنشينان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 13

13 _ ارزش والاى رفيق و همنشين خوب براى انسان

من يطع اللّه . .. و حسن اولئك رفيقاً

چون رفاقت با انبيا و . .. به عنوان پاداشى براى اطاعت كنندگان مطرح شده است، ارزش رفاقت و همنشينى با نيكان به دست مى آيد.

زمينه عذاب همنشينان ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 - 5

5 - حضور در جمع ظالمان ، دربردارنده خطر شمول عذاب آنها بر انسان

ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظ_لمين

همنشينان اخروى اصحاب يمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 9 - 2

2 - كسانى كه نامه عمل آنان به دست راستشان عطا شود ، در قيامت با خويشاوندان خود مأنوس خواهند بود .

و ينقلب إلى أهله

فعل {ينقلب} دلالت مى كند كه مراد از {أهل}، همان خويشاوندان انسان در دنيا است كه در قيامت نيز در كنار او خواهند بود. برخى مراد از {أهل} را، حور و غلمان بهشتى دانسته اند; ولى واژه انقلاب (رجوع كردن) و نيز جمله {إنّه كان فى أهله مسروراً} در آيات بعد، ديدگاه نخست را تأييد مى كند.

همنشينان اخروى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 33 - 3

3 - تقواپيشگان ، برخوردار از هم نشينى صميمانه حوريان جوان در بهشت

أترابًا

در {معجم مقاييس اللغة}، {تِرْب} با {خِدْن} (دوست و همراه) به يك معنا گرفته شده است.

همنشينان بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 7 - 3

3 - { عن نعمان بن بشير سمعت رسول اللّه ( ص ) يقول : { و إذا النفوس زوّجت } قال : هما الرجلان يعملان العمل ، يدخلان الجنّة و النار ;

از نعمان بن بشير روايت شده كه گفت: از رسول خدا(ص) شنيدم كه اين آيه را قرائت مى فرمود: {و إذا النفوس زوّجت} و فرمود: آنان دو مردى هستند كه هر دو يك عمل را انجام مى دهند و همراه هم داخل بهشت يا جهنم مى شوند}.

همنشينان بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 5

5_ پدران ، همسران و فرزندان واردشدگان به بهشت عدن در صورتى كه صالح باشند به ايشان ملحق خواهند شد .

جن_ّت عدن يدخلونها و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذريّ_تهم

همنشينان جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 7 - 3

3 - { عن نعمان بن بشير سمعت رسول اللّه ( ص ) يقول : { و إذا النفوس زوّجت } قال : هما الرجلان يعملان العمل ، يدخلان الجنّة و النار ;

از نعمان بن بشير روايت شده كه گفت: از رسول خدا(ص) شنيدم كه اين آيه را قرائت مى فرمود: {و إذا النفوس زوّجت} و فرمود: آنان دو مردى هستند كه هر دو يك عمل را انجام مى دهند و همراه هم داخل بهشت يا جهنم مى شوند}.

همنشينان در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 6،9

6 _ پيروان خدا و رسول ( ص ) ، از همنشينان بهشتى پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان خواهند بود .

و من يطع اللّه . .. فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين ... و الصّالحين

چون مصاحبت و همنشينى با پيامبران براى همه پيروان آنان در دنيا تحقق نمى يابد، بنابراين زمان آن، آخرت و مكانش بهشت است.

9 _ همنشينى و مصاحبت با پيامبران ، صديقين ، شاهدان و صالحان ، از نعمت هاى الهى در بهشت

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم

از اينكه همنشينى با پيامبران و . .. پاداشى براى پيروان خدا و رسول (ص) شمرده شده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

همنشينان دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 1

1 - دشمنان دين حق ، گرفتار هم نشينانى اغواگراند .

و قيّضنا لهم قرناء فزيّنوا لهم

{تقييض} (مصدر {قيّضنا}) به معناى مقدر ساختن است كه در اين جا به مفهوم گرفتارساختن مى باشد. {قرناء} (جمع {قرين}) نيز به معناى هم نشينان و هم دمان است.

همنشينان دنيوى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 51 - 1

1 - گفتوگوى بهشتيان با يكديگر ، درباره هم نشينان خود در دنيا در بزم بهشتى

قال قائل منهم إنّى كان لى قرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 54 - 1،2

1 - بهشتيان ، درباره سرنوشت هم نشينان كافر دنيايى خود ، از ديگر بهشتيان پرسش كرده و از

وضعيت آنان كسب اطلاع خواهند كرد .

قال هل أنتم مطّلعون

استفهام {هل} براى عرض و يا امر است كه مفاد آن تقاضا و درخواست مى باشد.

2 - بهشتيان ، براى يافتن هم نشينان كافر دنيايى خود و آگاه شدن از سرنوشت آنان در قيامت ، به جستوجو خواهند پرداخت .

قال هل أنتم مطّلعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 55 - 1

1 - اطلاع يافتن بهشتيان ، از سرنوشت هم نشينان كافر دنيايى خويش در قيامت

إنّى كان لى قرين . .. قال هل أنتم مطّلعون . فاطّلع

{فا} در فاطّلع} فصيحه و عطف بر جمله مقدر است كه تقدير آن چنين مى باشد: {هل أنتم مطّلعون حتّى اطّلع أنا أيضاً فاطّلعوا و اطّلع هو بعد ذلك; آيا شما اطلاع داريد تا من هم مطلع شوم؟ پس اطلاع يافتند و سپس او نيز اطلاع يافت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 56 - 1،3

1 - سخن گفتن بهشتيان با هم نشينان كافر دنيايى خويش ، به وقت مشاهده آنان در دوزخ

فرءاه فى سواء الجحيم . قال تاللّه إن كدتّ

3 - سوگند مؤكد بهشتيان براى هم نشينان دوزخى خود ، مبنى بر تلاش آنان در جهت هلاكت مؤمنان و معتقدان به معاد در دنيا

قال تاللّه إن كدتّ لتردين

{ارداء} (مصدر {تردين}) به معناى نابودكردن است.

همنشينان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 36 - 9

9 - روى گردانان از ياد خدا و پيام وحى ، هر يك گرفتار شيطان خاص خويش

و من يعش عن ذكر

الرحم_ن نقيّض له شيط_نًا فهو له قرين

تكرار {له} ممكن است اشاره به اين جهت داشته باشد كه هر فردى، براى خود شيطانى خاص دارد.

همنشينان كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 73 - 6

6- كافران عصر بعثت ، فريفته وضعيت بهتر اقتصادى و هم نشينان به ظاهر آراسته خويش بودند .

أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا

افتخار به محفل، در حقيقت افتخار به حاضران در آن است و مراد از اهل محفل به قرينه {من هو. .. أضعف جنداً} _ در آيات بعد _ هم فكران و ياوران كافران است.

همنشينان گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 10

10 - همدمى منحرفان با شياطين در دوزخ ، تأثيرى در تخفيف عذاب و يا آرامش آنان نخواهد داشت .

لن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم أنّكم فى العذاب مشتركون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه عبارت {أنّكم فى. ..} فاعل {لن ينفع} باشد.

همنشينان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 2

2- پيامبر ( ص ) با تهيدستان مؤمن ، معاشرت داشت .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم

واژه {اصبر} چنان چه داراى مفعول باشد، امر به حبس كردن و تثبيت است. اين تعبير و نيز جمله {لاتعد عيناك عنهم} اين نكته را مى رساند كه شيوه پيامبر(ص) در برخورد با تهيدستان، شيوه اى مطلوب بوده و خداوند، او را به پايدارى بر آن و ترك انصراف از ديدار آنان ترغيب مى كند.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 2 - 7

7 - مجلس پيامبر ( ص ) ، پذيراى عموم مردم و آماده بهره بردن حتى براى معلولان و طبقات غير اشراف

أن جاءه الأعمى

همنشينان مخلصان در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 2

2 - بندگان خالص خداوند و هم نشينان آنان ، در بهشت برين جاى داده خواهند شد .

فى عب_دى . و ادخلى جنّتى

همنشينى

آثار همنشينى با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 4

4 - ايمان به خدا و همراهى با پيامبران ، مايه نجات و بهره مندى از لطف و رحمت الهى

و نجّنى و من معى من المؤمنين . فأنجين_ه و من معه

آثار همنشينى با بدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 56 - 5،7

5 - تأثير سوء هم نشينى با كافران و بَدان ، تا آستانه هلاكت و سقوط كامل

قال تاللّه إن كدتّ لتردين

7 - رهايى از آثار سوء هم نشينى با كافران و بدكاران و حفظ عقايد دينى با داشتن ارتباط با آنان ، امرى مشكل ولى ممكن است .

قال تاللّه إن كدتّ لتردين

هم نشينى با كافران، انسان را تا آستانه هلاكت مى برد; ولى در عين حال عده اى از مردم خود را از آثار هلاكت بار آن نجات مى هند و در نتيجه تهشتى مى شوند. از اين مطلب مى توان استفاده كرد كه رهايى از مشكل هم نشينى با كافران و بدكاران هر چند

مشكل است; ولى محال نيست و امرى ممكن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 57 - 2

2 - توفيق نجات از پيامد هاى هلاكت بار معاشرت با افراد فاسد و منحرف ، نعمت و لطف الهى است .

و لولا نعمة ربّى لكنت من المحضرين

آثار همنشينى با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 - 5

5 - حضور در جمع ظالمان ، دربردارنده خطر شمول عذاب آنها بر انسان

ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظ_لمين

آثار همنشينى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 56 - 5،7

5 - تأثير سوء هم نشينى با كافران و بَدان ، تا آستانه هلاكت و سقوط كامل

قال تاللّه إن كدتّ لتردين

7 - رهايى از آثار سوء هم نشينى با كافران و بدكاران و حفظ عقايد دينى با داشتن ارتباط با آنان ، امرى مشكل ولى ممكن است .

قال تاللّه إن كدتّ لتردين

هم نشينى با كافران، انسان را تا آستانه هلاكت مى برد; ولى در عين حال عده اى از مردم خود را از آثار هلاكت بار آن نجات مى هند و در نتيجه تهشتى مى شوند. از اين مطلب مى توان استفاده كرد كه رهايى از مشكل هم نشينى با كافران و بدكاران هر چند مشكل است; ولى محال نيست و امرى ممكن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 57 - 1

1 - بهشتيان ، رهايى خود از پيامد هاى هلاكت بار هم

نشينى با كافران دوزخى را ، مديون لطف خدا و به توفيق او مى دانند .

و لولا نعمة ربّى لكنت من المحضرين

آثار همنشينى با گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 57 - 3

3 - رهايى انسان از جبر محيط اجتماعى و نيز از پيامد هاى سوء معاشرت با افراد فاسد و منحرف جامعه ، در سايه ايمان به خدا و لطف و عنايت او ، امرى ممكن است .

و لولا نعمة ربّى لكنت من المحضرين

آثار همنشينى با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 49

49- ايمان و عمل صالحِ خود انسان ، ملاك اصلى رستگارى و نه صرف مصاحبت با پيامبر ( ص )

و الذين معه . .. وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم مغفرة و أجرًا عظيم

چنانچه ضمير {منهم} به {الذين معه} بازگردد; از آيه شريفه استفاده مى شود كه همراهان و مصاحبان پيامبر(ص)، نه براساس مصاحبت; بلكه بر ملاك ايمان و عمل، از مغفرت و پاداش بهره خواهند برد.

آثار همنشينى با مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 19

19- پيامبر ( ص ) ، در صورت نزديك شدن به رفاه مندان و بريدن از مؤمنان تهيدست ، در خطر گرايش به جلوه هاى دنيا بود .

و لاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا

آداب همنشينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 16 - 3

3 - نشستن روبه روى همديگر ، از

آداب نيكو در مجالس و رفتارى بهشتى گونه

متّك_ين عليها متق_بلين

آداب همنشينى با اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 72 - 2

2- صبر و تحمّل در مصاحبت با اولياى خدا و برخورداران از علوم ويژه الهى ، شرطى ضرورى جهت بهره بردن از آنها است .

ألم أقل إنّك لن تستطيع معى صبرًا

مسلم است كه حضرت موسى(ع) به جهت تعلّم، با خضر(ع) همراه گرديد و او نيز شرط لازم را صبر و شتاب نكردن در پرسش دانست. در اين آيه، مجدداً، بر آن شرط ضرورى تأكيد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 75 - 5

5- صبر و شكيبايى ، شرط ضرورى جهت بهره بردن از مصاحبت اولياى خاص خداوند و برخورداران از علوم الهى است .

قال ألم أقل لك إنّك لن تستطيع معى صبرًا

آداب همنشينى با علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 72 - 2

2- صبر و تحمّل در مصاحبت با اولياى خدا و برخورداران از علوم ويژه الهى ، شرطى ضرورى جهت بهره بردن از آنها است .

ألم أقل إنّك لن تستطيع معى صبرًا

مسلم است كه حضرت موسى(ع) به جهت تعلّم، با خضر(ع) همراه گرديد و او نيز شرط لازم را صبر و شتاب نكردن در پرسش دانست. در اين آيه، مجدداً، بر آن شرط ضرورى تأكيد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 75 - 5

5- صبر و شكيبايى ، شرط ضرورى جهت بهره بردن

از مصاحبت اولياى خاص خداوند و برخورداران از علوم الهى است .

قال ألم أقل لك إنّك لن تستطيع معى صبرًا

آرزوى عدم همنشينى با گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 38 - 1

1 - انسان گمراه و غفلت زده ، در روز قيامت گرفتار حسرت و آرزومند عدم همنشينى با عناصر شيطانى گمراه كننده

حتّى إذا جاءنا قال ي_ليت بينى و بينك بعد المشرقين

اجتناب از همنشينى با بدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 56 - 6

6 - هشدار الهى به اجتناب از هم نشينى با كافران و بدكاران

قال تاللّه إن كدتّ لتردين

نقل ماجراى گفتوگوى بهشتيان با هم نشينان كافر و دوزخى خود و تأثيرى كه هم نشينان بد بر ديگران مى گذارند، در واقع هشدارى است به همه انسان ها كه در انتخاب هم نشين، نهايت دقت را مبذول دارند.

اجتناب از همنشينى با جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 12

12 - لزوم پرهيز از هم نشينى با افراد نادان و ياوه گو

لانبتغى الج_هلين

اجتناب از همنشينى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 56 - 6

6 - هشدار الهى به اجتناب از هم نشينى با كافران و بدكاران

قال تاللّه إن كدتّ لتردين

نقل ماجراى گفتوگوى بهشتيان با هم نشينان كافر و دوزخى خود و تأثيرى كه هم نشينان بد بر ديگران مى گذارند، در واقع هشدارى است به همه انسان ها كه در انتخاب هم نشين، نهايت

دقت را مبذول دارند.

اجتناب از همنشينى با ياوه گويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 12

12 - لزوم پرهيز از هم نشينى با افراد نادان و ياوه گو

لانبتغى الج_هلين

احكام همنشينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 5

5- هم نشينى و مصاحبت با كافران به منظور بحث ارشادى و هدايت آنان ، بلامانع است .

قال له صاحبه وهو يحاوره أكفرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 53 - 6

6 - جواز ملازمت و همنشينى با كافران ، با حفظ معتقدات دينى خود *

إنّى كان لى قرين . يقول ... أءذا متنا ... لمدينون

ارزش همنشينى با پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 16

16 _ ارزش همنشين شدن با صالحان و جويندگان طهارت ، و تأثير آن در رشد و كمال معنوى انسان

فيه رجال يحبون أن يتطهروا

{فيه رجال . .. } به منزله دليلى است براى سزاوارى اقامه نماز در مسجد قبا ; يعنى، چون در اين مسجد مردم صالح و جويندگان پاكى وجود دارند، شايسته است كه ديگران با اينان همنشين شوند، زيرا همنشينى با صالحان و پاكان داراى تأثير مثبت است.

ارزش همنشينى با صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 16

16 _ ارزش همنشين شدن با صالحان و جويندگان طهارت ، و تأثير آن در رشد و كمال معنوى انسان

فيه رجال يحبون أن

يتطهروا

{فيه رجال . .. } به منزله دليلى است براى سزاوارى اقامه نماز در مسجد قبا ; يعنى، چون در اين مسجد مردم صالح و جويندگان پاكى وجود دارند، شايسته است كه ديگران با اينان همنشين شوند، زيرا همنشينى با صالحان و پاكان داراى تأثير مثبت است.

اهميت همنشينى با خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 4

4 - لزوم استقبال از همنشينى با خداترسان و دين پژوهان و پرهيز از بى اعتنايى به آنان

فأنت عنه تلهّى

ترك همنشينى با فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 3،18

3- رفاه مندان عصر بعثت ، براى منصرف ساختن پيامبر ( ص ) از معاشرت با تهيدستان مؤمن ، تلاش مى كردند .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم . .. و لاتطع من أغفلنا قلبه

18- قطع ارتباط با خداخواهان تهيدست ، زمينه ساز تمايل آدمى به مظاهر ماّدى و جلوه هاى ظاهرى دنيامداران است .

و لاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا

توصيه به همنشينى با مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 5

5- پايدارى بر همدلى و همزيستى با مؤمنان مخلص تهيدست ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) بود .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم

زمينه همنشينى با شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 36 - 10

10 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : من تصدّى بالإثم أعشى عن ذكر اللّه تعالى

و من ترك الأخذ عمّن أمر اللّه بطاعته قيّض له شيطاناً فهو له قرين ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده: هر كس مرتكب گناه شود از ياد خدا روى گردان شده و كوردل مى گردد و كسى كه ترك كند گرفتن [معارف دين] را از كسى كه خداوند اطاعت او را فرمان داده است، خداوند شيطانى را براى او قرار مى هد كه همدم او خواهد بود}.

زمينه همنشينى با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 11

11- خو گرفتن به دعا و نيايش در صبح و پسين ، مايه ارجمندى نزد خداوند و شايستگى براى همنشينى با پيامبر ( ص ) است .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ

فعل {يدعون} مضارع و براى استمرار است.

شرايط همنشينى با خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 10

10- برخوردارى از علم تأويل و تحليل حوادث و مصاحبت با عالمانى مانند خضر ( ع ) ، نيازمند صبرى برتر از صبر موسى ( ع ) و طاقتى افزون تر از طاقت او است .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

شرايط همنشينى با صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 27

27_ فرمانبردارى از خداوند و تسليم او بودن ، شرط درآمدن به جرگه صالحان است .

توفنى مسلمًا و ألحقنى بالص_لحين

شرايط همنشينى با علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 10

10- برخوردارى از علم تأويل و

تحليل حوادث و مصاحبت با عالمانى مانند خضر ( ع ) ، نيازمند صبرى برتر از صبر موسى ( ع ) و طاقتى افزون تر از طاقت او است .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

صبر در همنشينى با اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 72 - 2

2- صبر و تحمّل در مصاحبت با اولياى خدا و برخورداران از علوم ويژه الهى ، شرطى ضرورى جهت بهره بردن از آنها است .

ألم أقل إنّك لن تستطيع معى صبرًا

مسلم است كه حضرت موسى(ع) به جهت تعلّم، با خضر(ع) همراه گرديد و او نيز شرط لازم را صبر و شتاب نكردن در پرسش دانست. در اين آيه، مجدداً، بر آن شرط ضرورى تأكيد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 75 - 5

5- صبر و شكيبايى ، شرط ضرورى جهت بهره بردن از مصاحبت اولياى خاص خداوند و برخورداران از علوم الهى است .

قال ألم أقل لك إنّك لن تستطيع معى صبرًا

صبر در همنشينى با خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 10

10- برخوردارى از علم تأويل و تحليل حوادث و مصاحبت با عالمانى مانند خضر ( ع ) ، نيازمند صبرى برتر از صبر موسى ( ع ) و طاقتى افزون تر از طاقت او است .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

صبر در همنشينى با علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 72 - 2

2-

صبر و تحمّل در مصاحبت با اولياى خدا و برخورداران از علوم ويژه الهى ، شرطى ضرورى جهت بهره بردن از آنها است .

ألم أقل إنّك لن تستطيع معى صبرًا

مسلم است كه حضرت موسى(ع) به جهت تعلّم، با خضر(ع) همراه گرديد و او نيز شرط لازم را صبر و شتاب نكردن در پرسش دانست. در اين آيه، مجدداً، بر آن شرط ضرورى تأكيد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 75 - 5

5- صبر و شكيبايى ، شرط ضرورى جهت بهره بردن از مصاحبت اولياى خاص خداوند و برخورداران از علوم الهى است .

قال ألم أقل لك إنّك لن تستطيع معى صبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 10

10- برخوردارى از علم تأويل و تحليل حوادث و مصاحبت با عالمانى مانند خضر ( ع ) ، نيازمند صبرى برتر از صبر موسى ( ع ) و طاقتى افزون تر از طاقت او است .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

محروميت از همنشينى با خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 13 - 2

2 - دوزخيان در آخرت ، از حضور شادمانه نزد خويشاوندان خود محروم خواهند بود .

إنّه كان فى أهله مسرورًا

مقايسه دو تعبير {ينقلب إلى أهله} (در آيات پيشين) و {كان فى أهله}، گوياى اين است كه گرفتاران دوزخ، از لذت همنشينى با خويشاوندان خود بهره اى نمى برند.

مرفهان و همنشينى با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 28 - 4

4- توانگران ، با اظهار آمادگى براى كمك هاى مادّى ، حضور مؤمنان تهيدست را در پيرامون پيامبر ( ص ) ، مانع نشست با آن حضرت مى شمردند .

و اصبر نفسك . .. و لاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا

ملاك همنشينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 4

4 - تناسب دوستان و هم نشينان انسان با شخصيت وى

و قيّضنا لهم قرناء فزيّنوا لهم

بنابر اين كه معناى {قيّضنا} تبديل باشد، استفاده مى شود كه انسان به تناسب شخصيت خودش دوستان و هم نشينانى پيدا مى كند.

ملاك همنشينى با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 6

6 - تنها ايمان ، ملاك پيوند و همراهى نمودن با پيامبران است .

و نجّنى و من معى من المؤمنين

ملاك همنشينى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 7 - 2

2 - هر انسانى در قيامت ، براساس كردار دنيوى خود ، هم نشينى مناسب خواهد يافت .

و إذا النفوس زوّجت

از جمله معانى {زوج} فردى است كه داراى قرين باشد (لسان العرب). تناسب حكم و موضوع در اين مورد، گوياى آن است كه انسان مؤمن، هم نشينى نظير حورالعين خواهد يافت و غير مؤمن، با شيطان هاى هم رديف خود همراه خواهد شد.

موانع همنشينى با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 4

4- توانگران ، با اظهار آمادگى براى كمك هاى مادّى

، حضور مؤمنان تهيدست را در پيرامون پيامبر ( ص ) ، مانع نشست با آن حضرت مى شمردند .

و اصبر نفسك . .. و لاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا

نعمت همنشينى با پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 9

9 - هم جوارى و هم زيستى با پدران ، همسران و فرزندان ، از نعمت هاى الهى و از خواسته هاى بشر

و أدخلهم جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

يادآورى ورود پدران، همسران و فرزندان به بهشت در جوار مؤمنان تائب، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

نعمت همنشينى با صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 22

22_ زيستن با صالحان در سراى آخرت از نعمت هاى گران سنگ الهى است .

و ألحقنى بالص_لحين

جمله {ألحقنى} پس از {توفنى مسلماً} مى رساند كه مراد از الحاق ، الحاق در قيامت و سراى آخرت است.

نعمت همنشينى با فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 9

9 - هم جوارى و هم زيستى با پدران ، همسران و فرزندان ، از نعمت هاى الهى و از خواسته هاى بشر

و أدخلهم جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

يادآورى ورود پدران، همسران و فرزندان به بهشت در جوار مؤمنان تائب، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

نعمت همنشينى با همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40

- 8 - 9

9 - هم جوارى و هم زيستى با پدران ، همسران و فرزندان ، از نعمت هاى الهى و از خواسته هاى بشر

و أدخلهم جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

يادآورى ورود پدران، همسران و فرزندان به بهشت در جوار مؤمنان تائب، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

نهى از ترك همنشينى با فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 16

16- خداوند ، پيامبر ( ص ) را از ترك همنشينى با خداجويان تهيدست و عطف توجه از آنان به طبقه اشراف ، برحذر داشت .

و اصبر نفسك . .. و لاتعد عيناك عنهم

نهى در {لاتعد عيناك} گرچه متوجه چشمان است (چشمان ات از آن گروه نگذرد) ولى مراد، نهى پيامبر(ص) از برگرداندن نظر و توجه خود از تهيدستان به ثروت مندان است.

نهى از ترك همنشينى با مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 16

16- خداوند ، پيامبر ( ص ) را از ترك همنشينى با خداجويان تهيدست و عطف توجه از آنان به طبقه اشراف ، برحذر داشت .

و اصبر نفسك . .. و لاتعد عيناك عنهم

نهى در {لاتعد عيناك} گرچه متوجه چشمان است (چشمان ات از آن گروه نگذرد) ولى مراد، نهى پيامبر(ص) از برگرداندن نظر و توجه خود از تهيدستان به ثروت مندان است.

همنشينى اخروى با خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 13 - 4

4 - شادمانى از حضور بين خانواده

و دودمان خويش در آخرت ، غير قابل قياس با دل خوشى به حضور بين آنان در دنيا است .

و ينقلب إلى أهله مسرورًا . .. إنّه كان فى أهله مسرورًا

آيه شريفه حضور فرح بخش بين خويشاوندان در آخرت را به عنوان پاداش ياد كرده و شادكامى بين خاندان در دنيا را ناپايدار و بى اثر در رفع مشكلات قيامت معرفى كرده است; تا تفاوت دو حالت نمودار گردد.

همنشينى اخروى با صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 22،23،24،25

22_ زيستن با صالحان در سراى آخرت از نعمت هاى گران سنگ الهى است .

و ألحقنى بالص_لحين

جمله {ألحقنى} پس از {توفنى مسلماً} مى رساند كه مراد از الحاق ، الحاق در قيامت و سراى آخرت است.

23_ ملحق شدن به صالحان در سراى آخرت ، از تقاضا هاى يوسف ( ع ) در نيايشش به درگاه خداوند

و ألحقنى بالص_لحين

24_ انسان بايد براى تسليم بودن در برابر خدا و عاقبت به خير شدن و زيستن با صالحان در سراى آخرت ، دعا كرده و به درگاه خدا نيايش كند .

توفنى مسلمًا و ألحقنى بالص_لحين

25_ پذيرش ولايت خداوند ، زمينه ساز تسليم شدن در برابر خدا و شايسته بودن براى همزيستى با صالحان در سراى آخرت

أنت ولىّ فى الدنيا و الأخرة توفنى مسلمًا و ألحقنى بالص_لحين

همنشينى اخروى با مخلصان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 4

4 - همنشين شدن با بندگان خالص خداوند در قيامت ، حركت به سوى او و بهره مندى از جلوه هاى ربوبيت او

است .

ارجعى إلى ربّك . .. فادخلى فى عب_دى

از معانى حرف {فاء}، تفصيل بعد از اجمال است و اين آيه، رجوع به پروردگار را با تفصيل بيشترى بيان مى دارد.

همنشينى با استهزاگران اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 69 - 1،3،4،6

1 _ بر كسانى كه از همنشينى با بيهوده گويان درباره قرآن و اسلام پرهيز مى كنند، ولى بناچار سخنان آنها را مى شنوند، گناهى نيست.

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى لعلهم يتقون

در اين برداشت، {يتقون} به معناى لغوى آن گرفته شده است.

3 _ بر كسانى كه در همنشينى با مغالطه گران درباره قرآن و اسلام از بحث پرهيز نموده و سعى در بازداشتن ديگران كنند، گناهى نيست.

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى

در اين برداشت، {يتقون} به معناى لغوى آن و متعلق آن {خوض} گرفته شده است. علاوه بر اين كه {ذكرى} نيز مفعول مطلق براى فعل محذوف {يذكرونهم} فرض شده است; يعنى: {يتقون الخوض و لكن يذكرونهم ذكرى}.

4 _ بر مؤمنانى كه از همنشينى با مغالطه گران و ياوه گويان در مورد قرآن و اسلام پرهيز كنند، گناهى نيست، هر چند مغالطه و استهزاى آنان ادامه يابد.

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء

ممكن است اين آيه در صدد پاسخ به سؤال برخى مؤمنان باشد. بدين گونه كه آنان فكر كنند كه اگر ما مجالس كافران را تحريم كنيم، آنان زمينه مساعد بيشترى براى مغلطه و استهزا دارند. اين آيه مى فرمايد شما پرهيز كنيد، گناه كار آنان به شما تسرّى

نمى كند.

6 _ همنشينى با كافران و مشركانى كه به استهزا و مغالطه در قرآن و اسلام نپردازند، حرام نيست. *

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء

در اين آيه فاعل {يتقون} كافران، و مرجع ضمير {حسابهم} خوض كنندگان فرض شده است; يعنى حساب كافرانى كه از خوض پرهيز مى كنند، از حساب خوض كنندگان جدا و همنشينى با آنان بى اشكال است.

همنشينى با استهزاگران قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 69 - 6

6 _ همنشينى با كافران و مشركانى كه به استهزا و مغالطه در قرآن و اسلام نپردازند، حرام نيست. *

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء

در اين آيه فاعل {يتقون} كافران، و مرجع ضمير {حسابهم} خوض كنندگان فرض شده است; يعنى حساب كافرانى كه از خوض پرهيز مى كنند، از حساب خوض كنندگان جدا و همنشينى با آنان بى اشكال است.

همنشينى با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 1،6،9،12

1 _ مصاحبت با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و گواهان اعمال و صالحان ، پاداش اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و من يطع اللّه و الرّسول . .. و الصّالحين

{صدّيق}، يعنى بسيار راستگو و شايد مبالغه بودن آن اشاره به صداقت آنان در گفتار و عمل باشد. برخى برآنند كه مقصود از صديقين، اولين كسانى هستند كه پيامبران را تصديق كردند و شاهدان، يا به معناى كشته شدگان در راه خدا و يا گواهان بر اعمال انسانها و يا عالمان واقعى دين است.

6 _ پيروان خدا

و رسول ( ص ) ، از همنشينان بهشتى پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان خواهند بود .

و من يطع اللّه . .. فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين ... و الصّالحين

چون مصاحبت و همنشينى با پيامبران براى همه پيروان آنان در دنيا تحقق نمى يابد، بنابراين زمان آن، آخرت و مكانش بهشت است.

9 _ همنشينى و مصاحبت با پيامبران ، صديقين ، شاهدان و صالحان ، از نعمت هاى الهى در بهشت

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم

از اينكه همنشينى با پيامبران و . .. پاداشى براى پيروان خدا و رسول (ص) شمرده شده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

12 _ پيامبران ، صديقين ، شاهدان و صالحان ، رفيقان و همنشينانى نيكو براى پيروان خدا و رسول ( ص )

و من يطع اللّه و الرّسول . .. و حسن اولئك رفيقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 70 - 1،2

1 _ معاشرت و همنشينى با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان ، داراى فضيلتى كامل

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين . .. ذلك الفضل من اللّه

بنابر اينكه {ذلك}، اشاره به معيّت و رفاقت در آيه قبل باشد، و فضيلت كامل بر اين مبناست كه {الفضل} خبر براى {ذلك} باشد.

2 _ معاشرت و همنشينى با پيامبران ، صديقان ، شاهدان و صالحان ، تفضّلى الهى براى اطاعت كنندگان از خدا و رسول ( ص )

فاولئك مع الّذين . .. ذلك الفضل من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 71 - 5

5

_ مجاهدان راه خدا ، همنشين با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم . .. يا ايّها الّذين امنوا خذوا حذركم

همنشينى با اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 9

9- حضور در جمع مستحقان عذاب الهى ، انسان را در معرض گرفتار شدن در عذاب آنها قرار مى دهد .

فأسر بأهلك . .. و لايلتفت منكم أحد

برداشت فوق، بر اين احتمال است كه غرض از دستور به عدم بازگشت به خاطر گرفتار نيامدن به عذاب الهى در سرزمين قوم لوط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 - 6

6 - نبودن در جمع ظالمان به هنگام نزول عذاب الهى بر آنان ، درخواست پيامبر ( ص ) از خداوند

ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظ_لمين

همنشينى با باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 1

1- مصاحبت و همراهى مرد مؤمن ( سمبل ايمان ) با ثروت مندِ مغرور ، به جهت گفتوگو و ارشاد او بوده است .

قال له صاحبه و هو يحاوره

{محاوره} يعنى رد و بدل كردن منطق و كلام و پاسخ گويى به هم (لسان العرب). تصريح به جمله حاليّه {و هو يحاوره} هدف از مصاحبت را بيان مى كند كه همان پاسخ گويى به گفته هاى كفرآميز فرد منكر معاد باشد.

همنشينى با حورالعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 33 - 3

3 - تقواپيشگان ، برخوردار از

هم نشينى صميمانه حوريان جوان در بهشت

أترابًا

در {معجم مقاييس اللغة}، {تِرْب} با {خِدْن} (دوست و همراه) به يك معنا گرفته شده است.

همنشينى با خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 9 - 2،4

2 - كسانى كه نامه عمل آنان به دست راستشان عطا شود ، در قيامت با خويشاوندان خود مأنوس خواهند بود .

و ينقلب إلى أهله

فعل {ينقلب} دلالت مى كند كه مراد از {أهل}، همان خويشاوندان انسان در دنيا است كه در قيامت نيز در كنار او خواهند بود. برخى مراد از {أهل} را، حور و غلمان بهشتى دانسته اند; ولى واژه انقلاب (رجوع كردن) و نيز جمله {إنّه كان فى أهله مسروراً} در آيات بعد، ديدگاه نخست را تأييد مى كند.

4 - انس با خويشاوندان و سربلندى نزد آنان در قيامت ، از زمره پاداش هاى الهى است .

و ينقلب إلى أهله مسرورًا

همنشينى با شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 10

10 - همدمى منحرفان با شياطين در دوزخ ، تأثيرى در تخفيف عذاب و يا آرامش آنان نخواهد داشت .

لن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم أنّكم فى العذاب مشتركون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه عبارت {أنّكم فى. ..} فاعل {لن ينفع} باشد.

همنشينى با شياطين در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 38 - 9

9 - مشاهده شياطين در قيامت و همنشينى با آنان ، خود نوعى عذاب براى گمراهان است .

قال ي_ليت بينى و بينك بعد المشرقين

همنشينى با شيطان

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 7 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { و إذا النفوس زوّجت } قال : أمّا أهل الجنّة فزوّجوا الخيرات و الحسان و أمّا أهل النار فمع كلّ إنسان منهم شيطان ;

از امام باقر(ع) در تفسير قول خداوند {و إذا النفوس زوّجت} روايت شده كه فرمود: اهل بهشت با زنان زيبا و نيكو خلق ازدواج مى كنند و اما اهل آتش، با هر انسانى از آنان شيطانى[ قرين] است}.

همنشينى با صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 1،6،9،12

1 _ مصاحبت با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و گواهان اعمال و صالحان ، پاداش اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و من يطع اللّه و الرّسول . .. و الصّالحين

{صدّيق}، يعنى بسيار راستگو و شايد مبالغه بودن آن اشاره به صداقت آنان در گفتار و عمل باشد. برخى برآنند كه مقصود از صديقين، اولين كسانى هستند كه پيامبران را تصديق كردند و شاهدان، يا به معناى كشته شدگان در راه خدا و يا گواهان بر اعمال انسانها و يا عالمان واقعى دين است.

6 _ پيروان خدا و رسول ( ص ) ، از همنشينان بهشتى پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان خواهند بود .

و من يطع اللّه . .. فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين ... و الصّالحين

چون مصاحبت و همنشينى با پيامبران براى همه پيروان آنان در دنيا تحقق نمى يابد، بنابراين زمان آن، آخرت و مكانش بهشت است.

9 _ همنشينى

و مصاحبت با پيامبران ، صديقين ، شاهدان و صالحان ، از نعمت هاى الهى در بهشت

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم

از اينكه همنشينى با پيامبران و . .. پاداشى براى پيروان خدا و رسول (ص) شمرده شده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

12 _ پيامبران ، صديقين ، شاهدان و صالحان ، رفيقان و همنشينانى نيكو براى پيروان خدا و رسول ( ص )

و من يطع اللّه و الرّسول . .. و حسن اولئك رفيقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 70 - 1،2

1 _ معاشرت و همنشينى با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان ، داراى فضيلتى كامل

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين . .. ذلك الفضل من اللّه

بنابر اينكه {ذلك}، اشاره به معيّت و رفاقت در آيه قبل باشد، و فضيلت كامل بر اين مبناست كه {الفضل} خبر براى {ذلك} باشد.

2 _ معاشرت و همنشينى با پيامبران ، صديقان ، شاهدان و صالحان ، تفضّلى الهى براى اطاعت كنندگان از خدا و رسول ( ص )

فاولئك مع الّذين . .. ذلك الفضل من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 71 - 5

5 _ مجاهدان راه خدا ، همنشين با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم . .. يا ايّها الّذين امنوا خذوا حذركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 84 - 5

5 _ همنشينى و همراهى با صالحان آرمانى مقدس و ارزشمند

و نطمع ان يدخلنا ربنا مع

القوم الصلحين

همنشينى با صديقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 1،6،9،12

1 _ مصاحبت با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و گواهان اعمال و صالحان ، پاداش اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و من يطع اللّه و الرّسول . .. و الصّالحين

{صدّيق}، يعنى بسيار راستگو و شايد مبالغه بودن آن اشاره به صداقت آنان در گفتار و عمل باشد. برخى برآنند كه مقصود از صديقين، اولين كسانى هستند كه پيامبران را تصديق كردند و شاهدان، يا به معناى كشته شدگان در راه خدا و يا گواهان بر اعمال انسانها و يا عالمان واقعى دين است.

6 _ پيروان خدا و رسول ( ص ) ، از همنشينان بهشتى پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان خواهند بود .

و من يطع اللّه . .. فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين ... و الصّالحين

چون مصاحبت و همنشينى با پيامبران براى همه پيروان آنان در دنيا تحقق نمى يابد، بنابراين زمان آن، آخرت و مكانش بهشت است.

9 _ همنشينى و مصاحبت با پيامبران ، صديقين ، شاهدان و صالحان ، از نعمت هاى الهى در بهشت

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم

از اينكه همنشينى با پيامبران و . .. پاداشى براى پيروان خدا و رسول (ص) شمرده شده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

12 _ پيامبران ، صديقين ، شاهدان و صالحان ، رفيقان و همنشينانى نيكو براى پيروان خدا و رسول ( ص )

و من يطع اللّه و الرّسول . .. و حسن اولئك رفيقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3

- نساء - 4 - 70 - 1،2

1 _ معاشرت و همنشينى با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان ، داراى فضيلتى كامل

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين . .. ذلك الفضل من اللّه

بنابر اينكه {ذلك}، اشاره به معيّت و رفاقت در آيه قبل باشد، و فضيلت كامل بر اين مبناست كه {الفضل} خبر براى {ذلك} باشد.

2 _ معاشرت و همنشينى با پيامبران ، صديقان ، شاهدان و صالحان ، تفضّلى الهى براى اطاعت كنندگان از خدا و رسول ( ص )

فاولئك مع الّذين . .. ذلك الفضل من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 71 - 5

5 _ مجاهدان راه خدا ، همنشين با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم . .. يا ايّها الّذين امنوا خذوا حذركم

همنشينى با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 69 - 6،7

6 _ همنشينى با كافران و مشركانى كه به استهزا و مغالطه در قرآن و اسلام نپردازند، حرام نيست. *

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء

در اين آيه فاعل {يتقون} كافران، و مرجع ضمير {حسابهم} خوض كنندگان فرض شده است; يعنى حساب كافرانى كه از خوض پرهيز مى كنند، از حساب خوض كنندگان جدا و همنشينى با آنان بى اشكال است.

7 _ مسلمانان در همنشينى با كافران و مشركان بى طرف بايد با تذكر آنان را از مغلطه و استهزاى در اسلام و قرآن بر حذر دارند. *

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و

لكن ذكرى لعلهم يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 140 - 3،10،12

3 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، پذيراى دوستى و ولايت كفار ، در عين نهى خداوند حتى از همنشينى با آنها

الذين يتّخذون الكفرين أولياء . .. يكفر بها و يستهزأ بها فلاتقعدوا معهم

10 _ جواز معاشرت و مجالست با كافران ، آنگاه كه آيات الهى را استهزا نكنند و سخنانشان كفر به آيات الهى نباشد .

فلاتقعدوا معهم حتّى يخوضوا فى حديث غيره

مفهوم جمله {حتى يخوضوا . ..}، جواز معاشرت با شرط ذكر شده است.

12 _ شركت كنندگان در مجالس كفر و استهزاى به آيات الهى ، همسانِ با كافرانِ استهزاگر

يكفر بها . .. فلاتقعدوا معهم حتّى يخوضوا فى حديث غيره إنّكم إذاً مثلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 5

5- هم نشينى و مصاحبت با كافران به منظور بحث ارشادى و هدايت آنان ، بلامانع است .

قال له صاحبه وهو يحاوره أكفرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 53 - 6

6 - جواز ملازمت و همنشينى با كافران ، با حفظ معتقدات دينى خود *

إنّى كان لى قرين . يقول ... أءذا متنا ... لمدينون

همنشينى با گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 79 - 10

10 _ لعن شدن گروهى از بنى اسرائيل به سبب تأثيرناپذيرى آنان در برابر نهى از منكر و نيز گروه ناهى از منكر به سبب همنشينى با گنهكاران

لعن الذين كفروا من

بنى اسرءيل . .. كانوا لايتناهون عن منكر فعلوه

از حضرت على(ع) روايت شده: . .. و لما وقع التقصير فى بنى اسرائيل جعل الرجل منهم يرى اخاه على الذنب فينهاه فلاينهى فلايمنعه ذلك من ان يكون اكيله و جليسه و شربيه حتى ضرب اللّه عزوجل قلوب بعضهم ببعض و نزل فيهم القرآن حيث يقول عزوجل {لعن الذين كفروا من بنى اسرئيل ... كانوا لايتناهون عن منكر فعلوه ... .}

_______________________________

ثواب الاعمال مترجم، ص 597، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 660، ح 312.

همنشينى با گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 6،9،12

6 _ پيروان خدا و رسول ( ص ) ، از همنشينان بهشتى پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان خواهند بود .

و من يطع اللّه . .. فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين ... و الصّالحين

چون مصاحبت و همنشينى با پيامبران براى همه پيروان آنان در دنيا تحقق نمى يابد، بنابراين زمان آن، آخرت و مكانش بهشت است.

9 _ همنشينى و مصاحبت با پيامبران ، صديقين ، شاهدان و صالحان ، از نعمت هاى الهى در بهشت

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم

از اينكه همنشينى با پيامبران و . .. پاداشى براى پيروان خدا و رسول (ص) شمرده شده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

12 _ پيامبران ، صديقين ، شاهدان و صالحان ، رفيقان و همنشينانى نيكو براى پيروان خدا و رسول ( ص )

و من يطع اللّه و الرّسول . .. و حسن اولئك رفيقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 -

70 - 1،2

1 _ معاشرت و همنشينى با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان ، داراى فضيلتى كامل

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين . .. ذلك الفضل من اللّه

بنابر اينكه {ذلك}، اشاره به معيّت و رفاقت در آيه قبل باشد، و فضيلت كامل بر اين مبناست كه {الفضل} خبر براى {ذلك} باشد.

2 _ معاشرت و همنشينى با پيامبران ، صديقان ، شاهدان و صالحان ، تفضّلى الهى براى اطاعت كنندگان از خدا و رسول ( ص )

فاولئك مع الّذين . .. ذلك الفضل من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 71 - 5

5 _ مجاهدان راه خدا ، همنشين با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم . .. يا ايّها الّذين امنوا خذوا حذركم

همنشينى با گواهان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 1

1 _ مصاحبت با پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و گواهان اعمال و صالحان ، پاداش اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و من يطع اللّه و الرّسول . .. و الصّالحين

{صدّيق}، يعنى بسيار راستگو و شايد مبالغه بودن آن اشاره به صداقت آنان در گفتار و عمل باشد. برخى برآنند كه مقصود از صديقين، اولين كسانى هستند كه پيامبران را تصديق كردند و شاهدان، يا به معناى كشته شدگان در راه خدا و يا گواهان بر اعمال انسانها و يا عالمان واقعى دين است.

همنشينى با مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 -

73 - 3

3 _ آرزوى همراهى با مجاهدان پس از مشاهده پيروزى ، و خوشحالى از ترك جهاد پس از شكست ، روحيه و منشى ناشايست

فان اصابتكم مصيبة . .. و لئن اصابكم فضل من اللّه ... يا ليتنى كنت معهم

همنشينى با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 8

8 _ گفتگو و مجالست با مشركان و مخالفان، در صورتى كه به ياوه گويى و مغالطه گرى در دين نپردازند، ممنوع نيست.

فأعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره

ظاهراً {حتى} غايت براى حكم {اعراض} است ; يعنى تا زمانى از مشركان اعراض كن كه در آيات الهى خوض مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 69 - 6،7

6 _ همنشينى با كافران و مشركانى كه به استهزا و مغالطه در قرآن و اسلام نپردازند، حرام نيست. *

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء

در اين آيه فاعل {يتقون} كافران، و مرجع ضمير {حسابهم} خوض كنندگان فرض شده است; يعنى حساب كافرانى كه از خوض پرهيز مى كنند، از حساب خوض كنندگان جدا و همنشينى با آنان بى اشكال است.

7 _ مسلمانان در همنشينى با كافران و مشركان بى طرف بايد با تذكر آنان را از مغلطه و استهزاى در اسلام و قرآن بر حذر دارند. *

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى لعلهم يتقون

همنشينى با معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 11

11 _ ارزش گذارى غلط

و ترجيح دادن همنشينى با عاجزان بر شركت در جهاد ، معلول جهل و نابخردى

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف و طبع اللّه على قلوبهم فهم لا يعلمون

برداشت فوق بر اين مبنا است كه طبع قلب و عدم علم، عامل موضع گيريهاى متخلفان از جهاد باشد.

همنشينى با مغالطه گران در آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 15

15 _ همنشينى و مجالست با مغالطه گران و ياوه گويان و جدل كنندگان در مورد قرآن و آيات الهى حرام است.

الذين يخوضون فى ءايتنا . .. فلاتقعد بعد الذكرى مع القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 69 - 5

5 _ فلسفه تحريم همنشينى با ياوه گويان مغالطه گر در آيات الهى، بازداشتن آنها از اين عمل ناپسند است.

فلاتقعد بعد الذكرى . ..و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى لعلهم يت

همنشينى با مغالطه گران در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 13

13 _ شيطان در صدد است حكم حرمت حضور در مجلس ياوه گويان مغالطه گر درباره دين فراموش شود.

و إما ينسينك الشيطن

نون {ينسينك} زايده در {اما}، كه براى تأكيد مى باشد، بيانگر اين است كه شيطان در صدد به فراموشى كشاندن انسان در اين گونه موارد است.

همنشينى با مغالطه گران در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 15

15 _ همنشينى و مجالست با مغالطه گران و ياوه

گويان و جدل كنندگان در مورد قرآن و آيات الهى حرام است.

الذين يخوضون فى ءايتنا . .. فلاتقعد بعد الذكرى مع القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 69 - 1،3،4،6

1 _ بر كسانى كه از همنشينى با بيهوده گويان درباره قرآن و اسلام پرهيز مى كنند، ولى بناچار سخنان آنها را مى شنوند، گناهى نيست.

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى لعلهم يتقون

در اين برداشت، {يتقون} به معناى لغوى آن گرفته شده است.

3 _ بر كسانى كه در همنشينى با مغالطه گران درباره قرآن و اسلام از بحث پرهيز نموده و سعى در بازداشتن ديگران كنند، گناهى نيست.

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى

در اين برداشت، {يتقون} به معناى لغوى آن و متعلق آن {خوض} گرفته شده است. علاوه بر اين كه {ذكرى} نيز مفعول مطلق براى فعل محذوف {يذكرونهم} فرض شده است; يعنى: {يتقون الخوض و لكن يذكرونهم ذكرى}.

4 _ بر مؤمنانى كه از همنشينى با مغالطه گران و ياوه گويان در مورد قرآن و اسلام پرهيز كنند، گناهى نيست، هر چند مغالطه و استهزاى آنان ادامه يابد.

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء

ممكن است اين آيه در صدد پاسخ به سؤال برخى مؤمنان باشد. بدين گونه كه آنان فكر كنند كه اگر ما مجالس كافران را تحريم كنيم، آنان زمينه مساعد بيشترى براى مغلطه و استهزا دارند. اين آيه مى فرمايد شما پرهيز كنيد، گناه كار آنان به شما تسرّى نمى كند.

6 _ همنشينى با كافران و مشركانى كه به استهزا

و مغالطه در قرآن و اسلام نپردازند، حرام نيست. *

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء

در اين آيه فاعل {يتقون} كافران، و مرجع ضمير {حسابهم} خوض كنندگان فرض شده است; يعنى حساب كافرانى كه از خوض پرهيز مى كنند، از حساب خوض كنندگان جدا و همنشينى با آنان بى اشكال است.

همنشينى با منكران حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 140 - 19

19 _ لزوم پرهيز از همنشينى با منكران و تكذيب گران حق و بدگويى كنندگان نسبت به حقگرايان

إذا سمعتم ءايت اللّه يكفر بها و يستهزأ بها

امام رضا(ع) درباره آيه فوق فرمود: اذا سمعت الرجل يجحد الحق و يكذب به و يقع فى اهله فقم من عنده و لاتقاعده.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 281، ح 290; نورالثقلين، ج 1، ص 564، ح 627.

همنشينى با مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 4

4 _ تواضع در برابر مؤمنان و همنشينى با آنان، از صفات لازم براى رهبران دينى جامعه است.

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم

گر چه خطاب آيه به پيامبر(ص) است، ولى چون آن حضرت نمونه اى براى همه است، اين ويژگى براى همه رهبران دينى ضرورى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 1

1 - منافقان ، بدان پندار كه در دنيا با مؤمنان بوده اند و در انجام اعمال و تكاليف دينى ( نماز ، روزه و . . . ) با آنان همراهى داشته اند ، خود

را همچون مؤمنان سزاوار رحمت الهى مى دانند .

فضرب بينهم بسور له باب باطنه فيه الرحمة . .. ينادونهم ألم نكن معكم

همنشينى با مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 2

2- پيامبر ( ص ) با تهيدستان مؤمن ، معاشرت داشت .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم

واژه {اصبر} چنان چه داراى مفعول باشد، امر به حبس كردن و تثبيت است. اين تعبير و نيز جمله {لاتعد عيناك عنهم} اين نكته را مى رساند كه شيوه پيامبر(ص) در برخورد با تهيدستان، شيوه اى مطلوب بوده و خداوند، او را به پايدارى بر آن و ترك انصراف از ديدار آنان ترغيب مى كند.

همنشينى جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 69 - 1،3،6

1 _ بر كسانى كه از همنشينى با بيهوده گويان درباره قرآن و اسلام پرهيز مى كنند، ولى بناچار سخنان آنها را مى شنوند، گناهى نيست.

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى لعلهم يتقون

در اين برداشت، {يتقون} به معناى لغوى آن گرفته شده است.

3 _ بر كسانى كه در همنشينى با مغالطه گران درباره قرآن و اسلام از بحث پرهيز نموده و سعى در بازداشتن ديگران كنند، گناهى نيست.

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى

در اين برداشت، {يتقون} به معناى لغوى آن و متعلق آن {خوض} گرفته شده است. علاوه بر اين كه {ذكرى} نيز مفعول مطلق براى فعل محذوف {يذكرونهم} فرض شده است; يعنى: {يتقون الخوض و لكن يذكرونهم ذكرى}.

6 _ همنشينى

با كافران و مشركانى كه به استهزا و مغالطه در قرآن و اسلام نپردازند، حرام نيست. *

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء

در اين آيه فاعل {يتقون} كافران، و مرجع ضمير {حسابهم} خوض كنندگان فرض شده است; يعنى حساب كافرانى كه از خوض پرهيز مى كنند، از حساب خوض كنندگان جدا و همنشينى با آنان بى اشكال است.

همنشينى حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 140 - 1،2،4

1 _ شركت جستن در مجالسى كه آيات الهى مورد استهزا و انكار قرار گيرد ، حرام است .

و قد نزل عليكم فى الكتب . .. فلاتقعدوا معهم حتّى يخوضوا فى حديث غيره

2 _ حرمت نشست در مجالس استهزاى به آيات الهى و كفر به آنها ، حكمى كه قبلا نيز در قرآن بيان شده بود .

و قد نزّل عليكم فى الكتب أن إذا سمعتم . .. و يستهزأُ بها فلاتقعدوا معهم

4 _ حرمت حضور در مجالس گناه و لزوم ترك آن مجالس

إذا سمعتم ءايت اللّه يكفر بها و يستهزأ بها فلاتقعدوا معهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 13،15

13 _ شيطان در صدد است حكم حرمت حضور در مجلس ياوه گويان مغالطه گر درباره دين فراموش شود.

و إما ينسينك الشيطن

نون {ينسينك} زايده در {اما}، كه براى تأكيد مى باشد، بيانگر اين است كه شيطان در صدد به فراموشى كشاندن انسان در اين گونه موارد است.

15 _ همنشينى و مجالست با مغالطه گران و ياوه گويان و جدل كنندگان در مورد قرآن و آيات الهى حرام است.

الذين

يخوضون فى ءايتنا . .. فلاتقعد بعد الذكرى مع القوم الظلمين

همنشينى دنيوى با خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 13 - 4

4 - شادمانى از حضور بين خانواده و دودمان خويش در آخرت ، غير قابل قياس با دل خوشى به حضور بين آنان در دنيا است .

و ينقلب إلى أهله مسرورًا . .. إنّه كان فى أهله مسرورًا

آيه شريفه حضور فرح بخش بين خويشاوندان در آخرت را به عنوان پاداش ياد كرده و شادكامى بين خاندان در دنيا را ناپايدار و بى اثر در رفع مشكلات قيامت معرفى كرده است; تا تفاوت دو حالت نمودار گردد.

همنشينى شياطين با معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 38 - 12

12 - همنشينى شياطين با ترك كنندگان ياد خدا در روز واپسين *

فهو له قرين . .. حتّى إذا جاءنا ... فبئس القرين

به قرينه {فبئس القرين}، مى توان گفت: غايت در {حتّى إذا جاءنا} نقطه نهايى قرين بودن را نمى رساند; بلكه بعد از {حتّى} نيز مانند قبل از آن است.

همنشينى محمد(ص) با فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 5

5- پايدارى بر همدلى و همزيستى با مؤمنان مخلص تهيدست ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) بود .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم

همنشينى محمد(ص) با مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 2 - 5

5 - حضور هميشگى پيامبر ( ص ) در

ميان مردم ، گواه روشنى براى آنان بر مبرّا بودن ساحت آن حضرت از گمراهى و فسادرأى

ما ضلّ صاحبكم و ما غوى

آوردن وصف {صاحب} (همدم، همنشين) براى پيامبر(ص) و اضافه آن به {كم}، پيامدار اين معنا است كه رسول اكرم(ص) هميشه با شما بوده و اين حضور خود گواهى است بر پاكى و درستى آن حضرت در طول عمرشان.

همنشينى ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 27 - 12

12 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه فرمود : { قال لى أبى على بن الحسين . . . إياك و مصاحبة القاطع لرحمه . . . قال اللّه عز و جل { الذين . . . يقطعون ما امر اللّه به أن يوصل . . . أولئك هم الخاسرون } ;

پدرم، امام سجاد (ع)، به من فرمود: . .. از همنشينى با كسى كه قطع رحم مى كند بپرهيز ... خداى عز و جل فرمود: {آنان كه ... قطع مى كنند آنچه را كه خدا امر به وصل آن نموده ... اينانند زيانكاران}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 140 - 19

19 _ لزوم پرهيز از همنشينى با منكران و تكذيب گران حق و بدگويى كنندگان نسبت به حقگرايان

إذا سمعتم ءايت اللّه يكفر بها و يستهزأ بها

امام رضا(ع) درباره آيه فوق فرمود: اذا سمعت الرجل يجحد الحق و يكذب به و يقع فى اهله فقم من عنده و لاتقاعده.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 281، ح 290; نورالثقلين، ج 1، ص 564، ح 627.

هنر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

هنر

تاريخ

هنر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 7

7 - وجود تمدن ، هنر و صنعت پيشرفته در عهد سليمان ( ع )

حسبته لجّة . .. قال إنّه صرح ممرّد من قوارير

ساختن صحنى از آبگينه ها به گونه اى طبيعى كه آب جلوه كند و بيننده آن را آب بپندارد، نشانگر صنعت و هنر پيشرفته دستگاه سليمانى است.

سوء استفاده از هنر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 14

14 _ شياطين انس و جن از هنر و تبليغات فريبنده براى فريب دادن مردم و مبارزه با انبيا بهره مى برند.

يوحى بعضهم إلى بعض زخرف القول غرورا

{زخرف القول} به كلام آراسته شده مى گويند كه از مصاديق هنر است و مى توان گفت كه اين مورد به عنوان نمونه ذكر شده است. گفتنى است {غرورا} در برداشت فوق مفعول له واقع شده است.

نقش آثارهنرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 97 - 17

17 - ارزش هاى مادى و هنرى ، نبايد موجب سستى در مبارزه با شرك و نابود كردن نمود ها و زمينه هاى آن گردد .

وانظر إلى إل_هك . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فى اليمّ نسفًا

با وجود آن كه گوساله سامرى از فلزات قيمتى ساخته شده بود و امكان اين وجود داشت كه از آن استفاده هاى صحيح نيز صورت گيرد; در عين حال موسى(ع) به سوزاندن و نابود ساختن آن فرمان داد; چرا كه ارزش حفاظت از عقايد صحيح و مبارزه با انحرافات عقيدتى، قابل

مقايسه با ارزش هاى مادى نيست.

نقش هنر نمايشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 6،7

6- ابراهيم ( ع ) براى مبارزه با بت پرستى و اثبات توحيد ، از هنر نمايش استفاده كرد .

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم . .. قال بل فعله كبيرهم ه_ذا فس_لوهم ... فقالوا إنّك

7- بهره جستن از هنر نمايش در تبليغ دين ، راهى شايسته و موفق

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم . .. قال بل فعله كبيرهم ه_ذا فس_لوهم ...فقالوا إنّكم

از اين كه حضرت ابراهيم(ع) در تبليغ توحيد، از هنر تجسمى و صحنه نمايش بهره گرفت و به هدف خود دست يافت، مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

هنر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 6

6- ابراهيم ( ع ) براى مبارزه با بت پرستى و اثبات توحيد ، از هنر نمايش استفاده كرد .

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم . .. قال بل فعله كبيرهم ه_ذا فس_لوهم ... فقالوا إنّك

هنر در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 7

7- بهره جستن از هنر نمايش در تبليغ دين ، راهى شايسته و موفق

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم . .. قال بل فعله كبيرهم ه_ذا فس_لوهم ...فقالوا إنّكم

از اين كه حضرت ابراهيم(ع) در تبليغ توحيد، از هنر تجسمى و صحنه نمايش بهره گرفت و به هدف خود دست يافت، مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

هنر در دوران سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

نمل - 27 - 44 - 7

7 - وجود تمدن ، هنر و صنعت پيشرفته در عهد سليمان ( ع )

حسبته لجّة . .. قال إنّه صرح ممرّد من قوارير

ساختن صحنى از آبگينه ها به گونه اى طبيعى كه آب جلوه كند و بيننده آن را آب بپندارد، نشانگر صنعت و هنر پيشرفته دستگاه سليمانى است.

هنر در معمارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 6

6 - نياز و هنرمند بودن ، از معيار هاى لازم براى خلق آثار و معمارى ها و بناسازى ها

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

هنر شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 14،16

14 _ شياطين انس و جن از هنر و تبليغات فريبنده براى فريب دادن مردم و مبارزه با انبيا بهره مى برند.

يوحى بعضهم إلى بعض زخرف القول غرورا

{زخرف القول} به كلام آراسته شده مى گويند كه از مصاديق هنر است و مى توان گفت كه اين مورد به عنوان نمونه ذكر شده است. گفتنى است {غرورا} در برداشت فوق مفعول له واقع شده است.

16 _ لزوم هشيارى در برابر ترفندهاى هنرى و تبليغى شياطين انس و جن

و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا . .. يوحى بعضهم إلى بعض زخرف القول غرورا

هوا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

هوا

اهميت هوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 8

8 - اهميت نور ، تاريكى ، آب و هوا در حيات زمين

و اختل_ف الّيل و النهار و ما أنزل اللّه . .. و تصريف الري_ح

تشبيه به

ذرات هوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 2

2 - كار هاى خير ، هر چند به وزن مورچه اى ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

{مثقال}; يعنى، وسيله اى كه با آن، وزن چيزى سنجيده شود (مفردات). {ذرّة} (مفرد {ذرّ}) به معناى كوچك ترين نوع مورچه است (صحاح اللغة). برخى آن را يك صدم وزن {جو} دانسته و برخى گفته اند: مراد ذرّاتى است كه در شعاع خورشيد، مشاهده مى شود. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 2

2 - كار هاى ناروا ، هر چند به وزن مورچه ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

زندگى در سرزمين هاى خوش آب و هوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 8

8 - مطلوبيت زندگى در سرزمين هاى خوش آب و هوا

و ءاوين_هما إلى ربوة ذات قرار و معين

محروميت از هواى مطبوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 27 - 4

4 - محروميت دوزخيان از هواى مطبوع و آب ، عقوبتى مناسب با انكار معاد

لايذوقون فيها بردًا و لا شرابًا . .. إنّهم كانوا لايرجون حسابًا

كيفر دوزخيان در آيات پيشين، به دو صورت نفى و اثبات بيان شده

است; آنان از هواى سرد و نوشيدنى، محروم اند(نفى) و به نوشيدن {حميم} و {غسّاق} مجبور خواهند بود(اثبات). {جزاء وفاقاً} آن را كيفرى مناسب با كردار آنان _ كه آن هم به صورت نفى و اثبات بوده _ بيان كرده است; آنها معاد را باور نداشتند(نفى) و آيات خدا را تكذيب مى كردند(اثبات). آيه {جزاء وفاقاً} دلالت دارد كه محروميت، كيفرى مناسب با بى اعتقادى است و نوشيدن مايع داغ و چركين، كيفر مناسب تكذيب است.

منافقان و گرماى هوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 11

11 _ گرمى هوا ، بهانه منافقان صدر اسلام براى تخلف از جنگ و دستاويزى براى تبليغ و بازداشتن از شركت ديگران در جهاد

و قالوا لاتنفروا فى الحر

ناپديدارى هوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 48 - 7

7 - هوا ، در زمان تشكيل ابر ، ناپايدار است .

يرسل الرياح فتثير سحابًا

كاربرد كلمه {تثير} _ كه به معناى به حركت درآوردن و پراكندن است _ نشان مى دهد كه در حال تشكيل ابر، هوا پايدار نيست.

هواپرستى از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار اجتناب از هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 10

10- اهتمام به نماز و پشت پازدن به هوا هاى نفسانى ، موجب هدايت و نجات از عذاب است .

أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت فسوف يلقون غيًّا

آثار نجات از هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 18

18 - رهايى از هواى نفس ،

از ميان برنده روحيه طغيان گرى است .

فأمّا من طغى . .. و أمّا من ... و نهى النفس عن الهوى

آثار هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 10

10 - آيين موجود در ميان يهود و نصارا ، آيينى است تشكيل يافته از آرا و افكارِ برخاسته از هوا هاى نفسانى .

و لئن اتبعت أهواءهم

مراد از {أهواءهم} به قرينه {حتى تتبع ملتهم} دين و آيين يهود و نصاراست. تعبير كردن از آيين آنان به {أهواء} (خواهشهاى نفسانى)، بيانگر اين است كه: آنچه يهود و نصارا به عنوان دين مطرح مى كردند افكار و انديشه هاى برخاسته از هواهاى نفسانى آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 27 - 9

9 _ هواپرستى و شهوترانى ، مايه دورى از رحمت الهى

و اللّه يريد ان يتوب عليكم و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 18،19،23

18 _ پيروى از هوا و هوس مانع اجراى عدالت

فلاتتبعوا الهوى ان تعدلوا

نهى خداوند از تبعيت هواى نفس در پى فرمان به اقامه عدل، مى رساند كه هواى نفس از بارزترين موانع عدالتخواهى است و خداوند، با صراحت بدان هشدار داده است.

19 _ پيروى از هوا هاى نفسانى ، موجب انحراف و عدول از حق

فلاتتبعوا الهوى ان تعدلوا

بنابر اينكه {ان تعدلوا} از عدول به معنى انحراف، و مفعول له براى {فلاتتبعوا} باشد، البته در اين صورت بايد قبل از {تعدلوا} لاى نافيه مقدر باشد، يعنى

{ان لاتعدلوا} (خداوند شما را از پيروى هوا و هوس نهى كرد تا منحرف نشويد. )

23 _ شانه خالى كردن از اجراى عدالت اجتماعى ، نشأت گرفته از هوا هاى نفسانى است .

كونوا قومين بالقسط شهداء للّه . .. فلاتتبعوا الهوى ان تعدلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 20

20 _ هوا هاى نفسانى و تمايلات اشخاص و گروه ها ، لغزشگاهى بس خطرناك براى حاكم و قاضى

فاحكم . .. و لاتتبع اهواءهم عما جاءك من الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 19

19 _ رويگردانى از حكم و داورى پيامبر ( ص ) ، نتيجه پيروى از هواى نفس

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم . .. فان تولوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 6

6 _ خواسته هاى نفسانى ، ريشه گرايش به احكام جاهلى

و لاتتبع اهواءهم . .. افحكم الجهلية يبغون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 8،11،12

8 _ بنى اسرائيل با نقض پيمان هاى الهى و پيروى از هوا هاى نفسانى ، فاقد پايگاه مطمئن براى اقامه تورات ، انجيل و ديگر معارف الهى

لستم على شىء . .. لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل

بنابر اينكه جمله {لستم على شىء . ..} به اين معنا باشد كه شما پايگاهى نداريد تا بتوانيد تورات و انجيل را اقامه كنيد، مى توان گفت آيه مورد بحث آن پايگاه را تفسير مى كند

; يعنى آن پايگاه عبارت است از تعهد به ميثاق الهى و پرهيز از هواپرستى.

11 _ هواپرستى بنى اسرائيل ، زمينه ساز تكذيب انبيا و قتل آنان

رسول بما لاتهوى انفسهم فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون

12 _ مخالفت و رويارويى با انبيا و شكستن ميثاق الهى ، برخاسته از هواپرستى انسانها

كلما جاءهم رسول . .. فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 14،15،19

14 _ غلو و افراط در دين ، برخاسته از تمايلات نفسانى و بدور از دليل و برهان

لاتغلوا فى دينكم غير الحق و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا

15 _ پى ريزى عقايد دينى بر پايه هواپرستى و تمايلات نفسانى ، موجب گمراهى و گمراه سازى ديگران

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل و اضلوا كثيراً

19 _ اضلال و به گمراهى كشاندن جوامع ، پيامد گمراهى و هواپرستى و در پى دارنده محروميت از هدايت به اسلام

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا . .. و اضلوا كثيراً و ضلوا عن سواء السبيل

تكرار {ضلوا} مى تواند اشاره به مراحل ضلالت هواپرستان گمراه داشته باشد كه در اين صورت فاعل در هر سه فعل {قد ضلوا} و {اضلوا} و {ضلوا} يك طايفه خواهد بود. بنابراين {لاتتبعوا ...} يعنى متابعت نكنيد از هواپرستانى گمراه كه ديگران را به گمراهى كشاندند و در نتيجه از هدايت به سواء السبيل (اسلام) باز ماندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 4،6

4 _ شرك و پرستش غير خدا، پندارى مبتنى بر هوا و هوس و تمايلات نفسانى

است.

الذين تدعون من دون اللّه قل لا أتبع أهواءكم

6 _ پيروى از هواها و تمايلات نفسانى مشركان، موجب ضلالت و محروم ماندن از هدايت مى شود.

قل لا أتبع أهواءكم قد ضللت إذاً و ما أنا من المهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 12،13،14،15

12 _ بسيارى از مردم با هواى نفس خود نادانسته موجب گمراهى ديگران مى شوند.

و إن كثيرا ليضلون بأهوائهم بغير علم

{با} در {بأهوائهم} سببيه است، ولى در {بغير علم} معنى الصاق دارد.

13 _ كسانى كه با انديشه هاى مبتنى بر تمايلاتِ خود ديگران را به گمراهى مى كشانند، مردمى نادان هستند.

و إن كثيرا ليضلون بأهوائهم بغير علم

14 _ جهل و هواى نفس از عوامل اصلى گمراهى است.

و إن كثيرا ليضلون بأهوائهم بغير علم

15 _ هواى نفس موجب خدشه و تشكيك در احكام حلال و حرام خداوند مى شود.

و ما لكم ألا تأكلوا . .. و إن كثيرا ليضلون بأهوائهم بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 18

18 _ اعتراف گمراهان در قيامت به تبعيت از خواهشهاى نفسانى خويش تا آخرين لحظه عمر

ربنا استمتع بعضنا ببعض و بلغنا أجلنا الذى أجلت لنا

جمله {و بلغنا}، پس از {ربنا استمتع . .. }، بيان استمرار بهره گيرى گمراهان از تمتعات دنيا تا لحظه رسيدن اجل است. بنابراين عمر آنها در اين منظور صرف شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 150 - 10،11

10 _ تحريمهاى بى دليل (بدعتگذارى)، تحت تأثير تمايلات نفسانى است.

الذين يشهدون أن

الله حرم . .. و لا تتبع أهواء

11 _ پيروى از هواهاى نفسانى زمينه ساز شهادت نابحق است.

فإن شهدوا فلا تشهد معهم و لا تتبع أهواء الذين كذبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 17 - 11

11 _ شكرگزاران، رهپويان صراط مستقيم الهى هستند.

لأقعدن لهم صرطك المستقيم . .. لاتجد أكثرهم شكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 3،5،12

3 _ بلعم باعورا به خاطر دنياگرايى و هواپرستى از نايل شدن به منزلت هاى والا و قرب الهى محروم شد .

و لو شئنا لرفعنه بها و لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه

5 _ دنياگرايى و پيروى از هوا هاى نفسانى مانع كارسازى دانش هاى الهى است .

و لو شئنا لرفعنه بها و لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه

12 _ دنياخواهى و هواپرستى بلعم باعورا موجب فاصله گرفتن او از آيات الهى و تكذيب آنها شد .

فانسلخ منها . .. و لكنه أخلد إلى الأرض

جمله {و لكنه أخلد . .. } مى تواند بيانگر علت {فانسلخ منها} باشد. يعنى دنياخواهى و هواپرستى بلعم باعورا باعث شد كه از آيات الهى فاصله گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 178 - 9

9 _ دنيادوستى و هواپرستى ، زمينه ساز گمراهى و زيانكارى است .

و لكنه أخلد إلى الأرض . .. و من يضلل فأولئك هم الخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 3،6

3- ضايع كردن نماز و پيروى از شهوات

، موجب گمراهى و گرفتارى به عذاب است .

أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت فسوف يلقون غيًّا

{غىّ} به معناى گمراهى است. گفتنى است كه در جمله {يلقون غيّاً} _ به قرينه آيه بعد ( ... يدخلون الجنّة) _ مضافى در تقدير است; يعنى، {يلقون جزاء غيّهم; آنان سزاى گمراهى خود را _ كه جهنم و عذاب آن است _ خواهند چشيد}.

6- ضايع كردن نماز و پيروى از شهوات ، ريشه اصلى انحرافات پس از رحلت پيامبران

فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 6

6- ضايع كردن نماز و پيروى از شهوات ، كفر عملى است .

أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت . .. إلاّ من تاب و ءامن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 6،7،10

6 - پيروى از هوا ها و اميال نفسانى ، در پى دارنده كفر و بى ايمانى به قيامت است .

من لايؤمن بها واتبع هويه

{اتبع} ماضى است و عطف بر {لايؤمن} كه مضارع است; بنابراين پيروى از هوس ها كه در زمان قبل انجام گرفته است، سبب بى ايمان در زمان بعد خواهد شد.

7 - هوا هاى نفسانى ، ريشه اشكال تراشى در عقيده به معاد و مجازات هاى الهى در آخرت است .

فلايصدّنك عنها من . .. اتبع هويه

10 - پيروى از هواى نفس ، عامل تباهى و هلاكت است .

فلايصدّنك عنها من . .. اتبع هويه فتردى

آيه، كسانى را كه از هواپرستان فريب خورده اند، هلاك شده مى داند; قهراً هواپرستان، خود نيز چنين سرنوشتى خواهند داشت.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 5

5- خوش گذرانى و فرورفتن در ناز و نعمت و رفاه ، از زمينه هاى عذاب و هلاكت دنيوى

و كم قصمنا من قرية . .. وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

برداشت ياد شده از آمدن {فيه} _ كه براى ظرفيت است _ استفاده مى شود; بدين صورت كه نعمت و رفاه، ظرف و انسان برخوردار، مظروف قرار گرفته است. اين مطلب حاكى از فرورفتن مترفان ستمگر در ناز و نعمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 43 - 2،4

2 _ هواپرستى ، منشأ گرايش مشركان به شرك و بت پرستى است .

أرءيت من اتّخذ إل_هه هويه

جمله {أرءيت من اتّخذ إل_هه هواه} استينافيه بيانيه است و در مقام بيان منشأ و علت گرايش مشركان به معبودهاى متعدد و مقاومت آنان بر اين عقيده باطل مى باشد.

4 _ هواپرستى ، مانع اصلى حق پذيرى و هدايت است .

أرءيت من اتّخذ إل_هه هويه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44 - 2،11

2 _ هواپرستى ، مانع حق شنوى و خردورزى است .

من اتّخذ إل_هه هويه . .. أم تحسب أنّ أكثرهم يسمعون أو يعقلون

11 _ هواپرستى و شرك ، موجب سقوط انسان از منزلت انسانى خويش

أرءيت من اتّخذ إل_هه هويه . .. إن هم إلاّ كالأنع_م بل هم أضلّ سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 2،8،10

2 - كفرورزى به قرآن و تورات ، على رغم

عدم وجود كتابى هدايت بخش تر از آنها ، نشان از حق ستيزى و پيروى از هواى نفس دارد .

قل فأتوا بكت_ب . .. أهدى منهما... فاعلم أنّما يتّبعون أهواءهم

8 - هواپرستى ، ظلم و موجب محروميت از هدايت خداوند

إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

10 - انكار بدون دليل حق ، ظلم و برخاسته از هواپرستى

فلمّا جاءهم الحقّ . .. قالوا سحران تظ_هرا ... إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 29 - 3،9،12

3 - پيروى از هواى نفس ، از عوامل انكار توحيد و گريز از پذيرش حق است .

هل لكم من ما ملكت أيم_نكم . .. بل اتّبع الذين ظلموا أهواءهم بغير علم

9 - تبعيت جاهلانه از هواى نفس ، درپى دارنده محروميت از هدايت الهى و عامل غوطهور شدن در گمراهى است .

بل اتّبع الذين ظلموا أهواءهم بغير علم فمن يهدى من أضلّ اللّه

12 - تبعيت از هواى نفس ، مانع هدايت پذيرى است .

بل اتّبع الذين ظلموا أهواءهم . .. فمن يهدى من أضلّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 35 - 4

4 - شرك ، برخواسته از هواپرستى است و نه باورى منطقى .

بل اتّبع الذين ظلموا أهواءهم بغير علم . .. أم أنزلنا عليهم سلط_نًا

{أمِ} استفهام، بايد بين دو جمله استفهامى قرار بگيرد. در اين كه استفهام قبلى آن چيست؟ احتمال دارد، فراز {بل اتّبع الذين ...} باشد. بنابراين، معنا چنين مى شود: {آيا آنان، جاهلانه، تابع هواهاى خودند و يا بر عقيده خود دليلى دارند؟. دليلى كه ندارند،

پس تابع هواى نفس اند.}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 11

11 - انگيزه هاى ناخالص نفسانى و جوّ ناسالم فكرى جامعه ، از موانع شناخت درست حقايق

أن تقوموا للّه مثنى و فردى ثمّ تتفكّروا

توصيه به قيام براى خدا، حاكى از رد انگيزه هاى ناخالص است و {مثنى و فرادى} دعوت به پرهيز از جوّ زدگى است. اين مى رساند كه ناخالصى و غوغاسالارى، به فهم درست آسيب مى زند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 10،11،15،16،17،20،22

10 - پيروى از هواى نفس ، مانع اجراى حق است .

فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتبع الهوى

نهى از پيروى هواى نفس، پس از فرمان به داورى به حق ميان مردم، مى تواند به منظور بيان حقيقت ياد شده باشد.

11 - پيروى از هواى نفس ، مهم ترين خطر تهديد كننده قاضيان و داوران

فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى

15 - حق پرستى و حق مدارى ، در تضاد با هواپرستى است .

فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى

16 - هواپرستى ، موجب گمراهى و دورى از راه خدا است .

و لاتتّبع الهوى فيضلّك عن سبيل اللّه

17 - پيروى از هواى نفس ، ناسازگار با حركت در مسير خدا و مانعى بزرگ و خطرى جدى بر سر راه كمال آدمى

و لاتتّبع الهوى فيضلّك عن سبيل اللّه

20 - داورى ظالمانه و متكى بر هوا و هوس ، در پى دارنده عذاب شديد الهى

فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى . ..إنّ الذين يضلّون عن سبيل اللّه لهم عذ

22 - هواپرستى

، علت نخستين و زمينه اصلى ابتلاى انسان به عذاب شديد الهى

و لاتتّبع الهوى . .. إنّ الذين يضلّون عن سبيل اللّه لهم عذاب شديد بما نسوا يوم ا

آيه شريفه، پيروى از هواى نفس را سبب گمراهى و گمراهى را، موجب ابتلا به عذاب شديد دانسته است; ولى در پايان، فراموشى روز حساب را سبب عذاب شديد معرفى كرده است. از اين بيان استفاده مى شود كه براى عذاب شديد، سبب هاى گوناگونى هست و چون پيروى از هواى نفس مقدم ذكر شد، مى توان استفاده كرد كه اين سبب از نخستين سبب هاى عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 9،12

9 - هواپرستى و تمايلات نفسانى ، مخالف اهداف دعوت الهى است .

و لاتتّبع أهواءهم

12 - هواپرستى ، عامل تفرقه و دسته بندى هاى مذهبى *

و ما تفرّقوا . .. إلاّ ... بغيًا ... و لاتتّبع أهواءهم

بنابراين كه ضمير {أهوائهم} _ به قرينه آيه قبل _ به اختلاف كنندگان اهل كتاب بازگردد، عبارت {لاتتّبع أهوائهم} مى تواند اين نكته را برساند كه هواپرستى موجب تفرقه آنان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 10،13

10 - پيروى از تمايلات و درخواست هاى جاهلانه ، عامل بروز اختلاف و رخداد تفرقه ميان امت ها

فما اختلفوا إلاّ من بعد . .. و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون

خداوند در پى طرح اختلافات بنى اسرائيل، پيامبر(ص) را موظف به پيروى از دين و مخالفت با هواها و هوس هاى جاهلانه نموده است. از اين نكته مى توان به

دست آورد كه منشأ اختلافات، در پيروى از هوس ها نهفته است.

13 - جهل و هواپرستى ، منشأ و خاستگاه مخالفت با شريعت و آيين الهى

جعلن_ك على شريعة . .. و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون

از تقابل ميان {أهواء} با {شريعة} مى توان استفاده كرد كه هر آنچه مخالف با شريعت باشد، ريشه در هوا و هوس هاى جاهلانه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 2،5،6،11

2 - هواپرستى ، ريشه مخالفت برخى آگاهان و اهل دانش با پياميران

أفرءيت . .. على علم

5 - هواپرستى مايه پوچ انگاشتن نظام هستى و ناديده گرفتن عدل الهى

و خلق اللّه . .. بالحقّ و لتجزى ... و هم لايظلمون . أفرءيت من اتّخذ إل_هه هويه

خداوند پس از بيان هدفمندى هستى و عدل حاكم بر نظام مجازات با تعبير {أفرأيت من اتّخذ إل_هه هواه} در حقيقت تقابل ميان هواپرستى و باور به هدفمندى هستى و عدل الهى را ياد آور شده است.

6 - اطاعت و پيروى مطلق از هواى نفس ، به منزله شرك و پرستش غير خداوند است .

أفرءيت من اتّخذ إل_هه هويه

از آن جا كه اطاعت مردمان از هواى نفس خويش، با هدف عبوديت و پرستش صورت نمى پذيرد; خداوند با تعابير هشداردهنده آيه شريفه، به اين نكته تذكر مى دهد كه تبعيت و پيروى مطلق از هوا و هوس، به منزله شرك و عبوديت غير خداوند است.

11 - حركت براساس هوا ها ، با وجود شناخت حق ، زمينه ساز تثبيت گمراهى در انسان

من اتّخذ إل_هه هويه و أضلّه اللّه على علم

برداشت بالا بدان احتمال است كه

بيان {أضلّه اللّه} _ پس از {اتّخذ إل_هه هواه} _ به عنوان نتيجه و بازتاب باشد; يعنى، چون آنان هوس خويش را به خدايى گرفتند، خداوند نيز آنان را به گونه اى گمراه ساخت كه با وجود بهره مندى از تمام ابزار ادراكاتى، طرفى نبستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 24 - 4

4 - گناه پيشگى و هواپرستى ، داراى پيوند با بى اعتقادى به حيات اخروى

اجترحوا السيّئات . .. اتّخذ إل_هه هويه ... و قالوا ما هى إلاّ حياتنا الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 14

14- كفر ، هواپرستى ، استكبار و عصيان گرى ، عناصرى به هم پيوسته

يعرض الذين كفروا . .. و استمتعتم بها... تستكبرون فى الأرض بغيرالحقّ و بما كنتم ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 9 - 3

3- ناخشنودى از پيام هاى وحى و انكار آن از روى هوس ، مايه حبط تمامى اعمال

كرهوا ما أنزل اللّه فأحبط أعم_لهم

با توجه به اطلاق كلمه {أعمالهم}، حبط تمامى اعمال از آيه برداشت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 14 - 4

4- راه كفر ، داراى ريشه در هوس ها و فاقد منطق روشن

كمن زيّن له . .. و اتّبعوا أهواءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 16 - 8،9،11

8- عدم درك كافران نسبت به وحى و سخنان پيامبر ( ص ) ، ناشى از هواپرستى

و تيرگى قلب آنان

قالوا . .. ماذا قال ... أول_ئك الذين طبع اللّه على قلوبهم و اتّبعوا أهواءهم

بنابر اين كه تعبير {طبع اللّه على قلوبهم} به عنوان علت {يستمع إليك . .. قالوا ... ماذا قال آنفاً} ياد شده باشد _ و نه معلول آن _ برداشت بالا استفاده مى شود.

9- هواپرستى و ناتوانى از درك حقايق معنوى ، دو عنصر به هم پيوسته

طبع اللّه على قلوبهم و اتّبعوا أهواءهم

عطف دو جمله، ارتباط و پيوستگى تنگاتنگ ميان محتواى آن دو را مى رساند.

11- هواپرستى ، مانع درك حقايق وحى و عامل مهر شدن قلب انسان به اراده خداوند *

أول_ئك الذين طبع اللّه على قلوبهم واتّبعوا أهواءهم

جمله {واتّبعوا أهوائهم} مى تواند بيانگر علت {طبع اللّه . ..} باشد; چه اين كه {طبع اللّه} مى تواند بيانگر علت ناتوانى كافران و منافقان از درك پيام وحى به شمار آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 11 - 3

3 - غفلت از ارزش ها ، معلول غرق شدن در گرداب پندار ها و تمنيات نفسانى است . *

الخرّصون . الذين هم فى غمرة ساهون

از ارتباط {فى غمرة} با {ساهون} ممكن است چنين استفاده شود كه انسان، زمانى گرفتار غفلت و حق ستيزى مى شود كه دل مشغولى هاى دنيا و حفره هاى جاه و مال و شهوت، او را در خود فرو برده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 8،10

8 - شرك و باور هاى خرافى مشركان ، برخاسته از هوا و هوس و اغراض آلوده آنان

إن يتّبعون إلاّ

الظنّ و ما تهوى الأنفس

10 - هواپرستى ، انگيزه اصلى بى توجهى انسان به دليل و برهان ، در تحصيل معارف

ما أنزل اللّه بها من سلط_ن إن يتّبعون إلاّ الظنّ و ما تهوى الأنفس

ما أنزل اللّه بها من سلط_ن إن يتّبعون إلاّ الظنّ و ما تهوى الأنفس

با توجه به ارتباط بين صدر آيه شريفه با {و ما تهوى الأنفس} _ كه علت بى توجهى مشركان به يقين و برهان را بازگو مى كند _ مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 4 - 3

3 - هواپرستى ها ، مانع عبرت آموزى و متأثر شدن انسان از پيام هاى هشداردهنده وحى

و اتّبعوا أهواءهم . .. و لقد جاءهم من الأنباء ما فيه مزدجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 5 - 5

5 - گرفتارى در دام هواى نفس ، مانع تأثير حكيمانه ترين هشدار ها و پيام ها در انسان

و اتّبعوا أهواءهم . .. حكمة ب_لغة فما تغن النذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 5 - 4

4 - هوا هاى نفسانى ، مانع پذيرش حقايق دينى و ايمان و اذعان به آن

بل يريد الإنس_ن ليفجر أمامه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 37 - 2

2 - طغيان گرى ، سركشى در برابر دستورات خداوند و زياده روى در هواپرستى ، در پى دارنده مجازات در آخرت

فأمّا من طغى

{طغيان}; يعنى، از حد گذراندن (لسان العرب). متعلق {طغى} _ به

قرينه {من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى} (در آيات بعد) _ بى اعتنايى به پروردگار و پيروى از هواى نفس است. جمله {فإنّ الجحيم هى المأوى} در آيات بعد _ كه جزاى {فأمّا} است _ بر مجازات اخروى دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 17

17 - هواى نفس ، زمينه ساز گرفتارى به كيفر الهى

من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 41 - 3

3 - بى پروايى در برابر خداوند و پيروى از هواى نفس ، مانع ورود به بهشت است .

و نهى النفس عن الهوى . فإنّ الجنّة هى المأوى

آثار هواپرستى سامرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 96 - 8

8 - فريب كارى هاى نفس و جلوه پردازى هاى نفسانى ، وادار كننده سامرى به ايجاد انحراف گوساله پرستى در بنى اسرائيل بود .

و كذلك سوّلت لى نفسى

{كذلك} در اين موارد براى تشبيه چيزى به خود آن است. بنابراين مراد سامرى از اين تشبيه، اين است كه براى تسويلات نفسانى من، مثالى بهتر از همين تسويل _ كه دعوت مردم به گوساله پرستى است _ وجود ندارد.

آثار هواپرستى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 3 - 1

1 - تكذيب آيات الهى و معجزات پيامبر ( ص ) از سوى كافران ، معلول هواپرستى آنان

و كذّبوا و اتّبعوا أهواءهم

آمدن عبارت {و اتّبعوا أهواءهم} _

پس از {كذّبوا}، اين نكته را مى رساند كه خواهش هاى نفسانى كافران، بازدارنده ايشان از تصديق به آيات و معجزات مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 8 - 6

6 - سرخوشى و هواپرستى كافران در دنيا ، درپى دارنده دشوارى هاى ديرپاى قيامت

و اتّبعوا أهواءهم . .. يقول الك_فرون ه_ذا يوم عسر

{عسر} (صفت مشبهه) دال بر ثبات و دوام وصف است.

آثار هواپرستى كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 3

3 - اتهام بى دليل سحر به قرآن و تورات از سوى كافران صدراسلام ، برخاسته از هواپرستى آنان بود .

قالوا سحران تظ_هرا . .. فاعلم أنّما يتّبعون أهواءهم

آثار هواپرستى مرفهان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 32

32- هواپرستى ثروت مندان عصر بعثت ، عامل امتيازخواهى آنان از پيامبر ( ص ) بود .

و لاتطع من . .. اتبع هويه

آثار هواپرستى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 57 - 9

9- اظهار نظر مشركان درباره دختر داشتن خداوند و فرزند دلخواه ( پسر ) داشتن خود ، مبتنى بر خواهش نفسانى بوده است .

و يجعلون لله البن_ت . .. و لهم ما يشتهون

آثار هواپرستى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 14 - 11

11- مبارزه مشركان مكه با پيامبر ( ص ) ، ناشى از هواپرستى آنان و نه دلايل منطقى

قريتك

الّتى أخرجتك . .. و اتّبعوا أهواءهم

اجتناب از هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 18

18 - معارف و قوانينى شايسته و بايسته پذيرش و پيروى اند كه از هوا هاى نفسانى پيراسته و بر پايه علم بنا شده باشند .

و لئن اتبعت اهواءهم من بعد جاءك من العلم إنك إذاً لمن الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 18

18 _ لزوم پايبندى به حق در حكم و داورى و پرهيز از تمايلات نفسانى افراد

فاحكم بينهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم عما جاءك من الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 6

6 _ پذيرش احكام و تعاليم الهى در گرو پرهيز از هواپرستى و تمايلات نفسانى

كلما جاءهم رسول بما لاتهوى انفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 6،8،11

6 _ نيل به مقام قرب الهى ، مشروط به پرهيز از دنياگرايى و دورى از متابعت هواى نفس است .

و لو شئنا لرفعنه بها و لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه

8 _ مشيت خداوند در اعطاى منزلت هاى معنوى به انسان ها ، منوط به پرهيزشان از دنياگرايى و هوا هاى نفسانى است .

و لو شئنا لرفعنه بها و لكنه أخلد إلى الأرض

جمله {و لكنه أخلد . .. } تعليل براى مفهوم جمله {و ل__و شئنا ... } است ; يعنى: و لو شئنا لرفعنه بها و لكنا لم نشأ ذلك لانه أخلد إلى

الأرض.

11 _ كسانى كه دنياگرا نباشند و از پيروى هواهان نفسانى پرهيز كنند ، شيطان راه نفوذى در آنان نخواهد داشت .

فانسلخ منها فأتبعه الشيطن . .. و لو شئنا لرفعنه بها و لكنه أخلد إلى الأرض

آيه قبل شيطان را سوق دهنده بلعم به گمراهى معرفى كرد، و آيه مورد بحث بيان مى دارد كه اگر او دنياگرا و پيرو هواى خويش نبود، به درجات رفيع مى رسيد ; يعنى شيطان به تعقيب او نمى پرداخت. بنابراين تلاش شيطان براى گمراه سازى پس از تمايل آدمى به دنيا و هواى خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 7

7- به پاداشتن نماز و اهتمام به آن ، و دورى جستن از خواسته هاى نفسانى و شهوات ، دو ويژگى مهمّ و برجسته پيامبران و هدايت يافتگان است .

فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 9

9 - هشدار خداوند به داوود ( ع ) ، براى پيروى نكردن از هواى نفس ، در داورى ميان مردم

فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 17 - 8

8- تقوا ، بازداشتن نفس از پيروى هوا ها و هوس ها است .

واتّبعوا أهواءهم و الذين اهتدوا . .. و ءاتي_هم تقوي_هم

از اين آيه و آيه قبل، نوعى تقابل ميان {طبع قلب} با {زادهم هدىً} و ميان {اتّبعوا أهوائهم} با {آتاهم تقواهم} استفاده مى شود; بدان گونه كه هر يك

ضد ديگرى به شمار مى آيد.

انبيا و هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 14

14 - همه انسان ها ، حتى پيامبران ، در معرض افتادن در دام هواى نفس اند .

ي_داود . .. فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى

توصيه به پرهيز از پيروى هواى نفس به داوود(ع)، گوياى اين حقيقت است كه همه انسان ها، حتى پيامبران، در معرض چنين خطرى قرار دارند; و گرنه چنين توصيه اى لغو خواهد بود.

اهميت اجتناب از هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 17

17 _ پرهيز از محور قرار دادن جلب رضايت مردم و سخن گفتن بر وفق و تمايلات و خواسته هاى نفسانى آنان ، از وظايف مهم و اساسى رهبران و مبلغان دينى

و إذا تتلى عليهم ءاياتنا . .. ائت بقرءان غير هذا ... قل ما يكون لى أن أبدّله من

اهميت اعراض از هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 13

13 - لزوم بازداشتن خويشتن از تمايلات و خواسته هاى ناروا

و نهى النفس عن الهوى

نفس هر انسان، خود او است و خواسته نفس انسان از وى، تعبيرى مجازى است; گويا شخص فرمان خودش را اطاعت مى كند. {هوى} مصدر، به معناى مفعول است; يعنى، آنچه محبوب نفس است. البته متعارف اين است كه كلمه {هوى} تنها در مورد خواسته هاى ناروا به كار رود.

ترك هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48

- 19

19 _ قضاوت بر اساس احكام الهى در گرو پرهيز از تمايلات و هوا هاى نفسانى منحرفان

فاحكم بينهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم

نهى {لاتتبع} پس از {فاحكم} براى تفهيم اين معناست كه در صورت تبعيت از خواسته ديگران، قضاوت بر اساس احكام الهى ميسر نيست.

تزيين هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 20

20 _ غضب خدا و عذاب هميشگى ، پيامد دوستى بسيارى از بنى اسرائيل با پادشاهان ستمگر و زيبا جلوه دادن هوا هاى نفسانى آنان ، به اميد دستيابى به بهره هاى دنيايى آنان

ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا . .. و فى العذاب هم خلدون

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: يتولون الملوك الجبارين و يزيّنون لهم اهوائهم ليصيبوا من دنياهم.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 611; نورالثقلين، ج 1، ص 661، ح 315.

تعاليم انبيا و هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 3 - 2

2 - تعارض و ناهمسازى ميان پيام انبيا و هوا هاى نفسانى انسان *

و إن يروا ءاية . .. و كذّبوا و اتّبعوا أهواءهم

در صورتى كه {و اتّبعوا أهواءهم} علت تكذيب باشد، استفاده مى شود كه آنچه انسان را در قبال آيات الهى به ستيز وامى دارد; هواهاى نفسانى است. بنابراين سازگارى ميان هواهاى نفسانى و پيام هاى الهى وجود ندارد.

حرمت هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 6

6 _ حرمت پيروى و تأثيرپذيرى از تمايلات نفسانى ديگران در حكم و قضاوت

و إن

احكم بينهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 5

5- پيروى از خواسته هاى نفسانى حرام است .

واتبعوا الشهوت فسوف يلقون غيًّا

خطر هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 7

7 _ هوا هاى نفسانى و تمايلات اشخاص و گروه ها ، لغزشگاهى خطرناك براى حاكم و قاضى

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 5

5 _ لغزيدن در دام هوسها و تمايلات مشركان و منحرفان، خطرى براى رهبران دين و همه موحدان

الذين تدعون من دون اللّه قل لا أتبع أهواءكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 14

14 - همه انسان ها ، حتى پيامبران ، در معرض افتادن در دام هواى نفس اند .

ي_داود . .. فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى

توصيه به پرهيز از پيروى هواى نفس به داوود(ع)، گوياى اين حقيقت است كه همه انسان ها، حتى پيامبران، در معرض چنين خطرى قرار دارند; و گرنه چنين توصيه اى لغو خواهد بود.

زمينه اجتناب از هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 24 - 5

5 - ايمان به معاد و حيات اخروى ، مستلزم دورى از گناه و هواپرستى

أفرءيت من اتّخذ إل_هه هويه . .. و قالوا ما هى إلاّ

تأكيد مشركان بر انكار معاد، ممكن است بر اين اساس بوده

باشد كه عقيده به معاد، در تغيير مسير زندگى هوس آلود تأثير اساسى داشته و آدميان را از ميل به گناه بازمى دارد.

زمينه هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 14

14- كفر ، هواپرستى ، استكبار و عصيان گرى ، عناصرى به هم پيوسته

يعرض الذين كفروا . .. و استمتعتم بها... تستكبرون فى الأرض بغيرالحقّ و بما كنتم ت

زمينه هواپرستى رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 13

13 - حكومت و منصب قضاوت ، بستر بسيار لغزنده و رهبران و داوران در معرض مقهور شدن به دست هواى نفس

ي_داود إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى

زمينه هواپرستى قاضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 13

13 - حكومت و منصب قضاوت ، بستر بسيار لغزنده و رهبران و داوران در معرض مقهور شدن به دست هواى نفس

ي_داود إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى

سرزنش هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 33

33- پيروى از هواى نفس ، نكوهيده و نشانه غفلت از ياد خدا است .

و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا و اتبع هوي_ه

جمله {اتبع هواه} مى تواند عطف تفسيرى براى {أغفلنا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 13

13 - نكوهش مضاعف هواپرستى و پيروى از حدس و گمان ،

در شرايط وضوح و تجلى حقيقت

إن يتّبعون . .. و لقد جاءهم من ربّهم الهدى

ضميمه شدن ذيل آيه شريفه، مى تواند بيانگر اين باشد كه هواپرستى و متابعت مشركان از حدس و گمان در شرايط وضوح حقيقت، داراى زشتى فزون ترى است.

ظلم هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 8

8 - هواپرستى ، ظلم و موجب محروميت از هدايت خداوند

إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

عوامل هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 14 - 13

13- انحراف در بينش ، عامل هواپرستى و انحراف در گرايش *

زيّن له سوء عمله و اتّبعوا أهواءهم

از تقديم {زيّن له سوء عمله} _ كه دلالت بر انحراف در بينش دارد _ بر {اتّبعوا أهوائهم} _ كه بيانگر انحراف درگرايش است _ مطلب بالا قابل برداشت است.

فرجام هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 20

20- بى تقوايى و هواپرستى ، منتهى به خلود در آتش دوزخ

زيّن له سوء عمله و اتّبعوا أهواءهم . .. هو خ_لد فى النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 39 - 2

2 - ناديده گرفتن مقام ربوبيت خداوند و زياده روى در هواپرستى ، فرجامى جز آتش دوزخ ندارد .

فأمّا من طغى . .. فإنّ الجحيم هى المأوى

از آن جا كه مراد از طغيان در {من طغى} _ به قرينه {من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى} (در آيات بعد) _ بى اعتنايى به پروردگار و

پيروى از هواى نفس است، تهديد به جحيم نيز، درباره كسانى است كه اين گونه باشند.

فرجام هواپرستى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 2

2- مرگ ، خط پايانى بر توطئه ها و هواپرستى عناصر سست ايمان منافق

قالوا للذين كرهوا . .. فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

از ارتباط دو آيه، مطلب بالا قابل برداشت است; يعنى، سست ايمان هاى منافق، گرچه در دنيا به هر كارى دست مى زنند; اما با مرگ _ كه به تمامى توطئه هاشان پايان خواهد داد _ چه خواهند كرد.

فسق هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 10

10 - هواپرستى ، حسد ، نژادپرستى ، خود بزرگ بينى و خويشتن را بدون هيچ دليل اهل بهشت پنداشتن ، از مصاديق فسق است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

كيفر هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 10

10 _ عالمان دينى دنيادوست و هواپرست و تكذيب كنندگان آيات الهى ، اهل دوزخند .

لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه . .. و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً

برداشت فوق مقتضاى ارتباط آيه مورد بحث با آيات پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 15

15_ پيروى از آرا و قوانين برخاسته از هوا هاى نفسانى ، با وجود احكام و قوانين قرآن ، موجب گرفتار شدن به عقوبتهايى از ناحيه خداوند است .

و ل_ئن اتبعت أهواءهم بعد ما جاءك من العلم مالك

من الله من ولىّ و لاواق

مبارزه با هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 11

11 - جامعه اسلامى ، نبايد تمايلات اجتماعى ناروا را بر قوانين الهى برترى دهد .

فادع و . .. و لاتتّبع أهواءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 15

15 - انسان ، بر مهار نفس خويش از هوس هاى ناروا ، توانا است .

و نهى النفس عن الهوى

مبارزه با هواپرستى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 2

2 - لزوم پايدارى حق و حق طلبان ، در برابر هوس ها و تمايلات فساد انگيز كافران

و لو اتبع الحقّ أهواءهم لفسدت السم_وت و الأرض و من فيهنّ

محمد(ص) و هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 3 - 1

1 - تأكيد خداوند ، بر اصالت سخنان پيامبر ( ص ) و متكى نبودن پيام هاى آن حضرت به هواى نفس

و ما ينطق عن الهوى

موارد هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 20،21

20 _ مقدم داشتن مصالح خويش ، والدين و بستگان بر شهادت به حق ، هواپرستى و عدالت شكنى است .

كونوا قومين بالقسط شهداء للّه و لو على أنفسكم . .. فلاتتبعوا الهوى

21 _ ملاحظه فقر و غناى افراد در اداى شهادت ، هواپرستى است .

شهداء للّه . .. ان يكن غنياً او فقيراً فاللّه اولى بهما فلاتتبعوا الهوى

موانع

هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 17 - 3

3_ توجه انسان به وجود دو مراقب بر اعمال وى ، زمينه ساز تبعيت نكردن از وسوسه هاى نفس

و نعلم ما توسوس به نفسه . .. إذ يتلقّى المتلقّيان عن اليمين و عن الشمال قعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 14

14 - خداترسى ، مانع هواپرستى است .

و أمّا من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى

ترتيبى كه در ذكر خداترسى و نهى از هواى نفس مراعات شده، حاكى از ترتّب حقيقى آن دو است.

نهى از هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 16،17

16 _ نهى خداوند از پيروى هوا و هوس

فلاتتبعوا الهوى ان تعدلوا

17 _ اجراى عدالت ، در گرو پيروى نكردن از هوا و هوس و تمايلات نفسانى است .

فلاتتبعوا الهوى ان تعدلوا

بنابر اينكه {ان تعدلوا} از عدل به معناى عدالت، و مفعول له براى {لاتتبعوا} باشد. يعنى خداوند از پيروى هوا و هوس نهى كرد تا عدالت را اجرا كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 5

5 _ خداوند ، بر حذر دارنده پيامبر ( ص ) از پيروى تمايلات نفسانى اهل كتاب در قضاوت

و لاتتبع اهواءهم

هواپرستى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 5

5 _ خداوند ، بر حذر دارنده پيامبر ( ص ) از پيروى تمايلات نفسانى اهل

كتاب در قضاوت

و لاتتبع اهواءهم

هواپرستى بت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 43 - 1

1 _ مشركان و بت پرستان ، مردمانى هواپرست

أرءيت من اتّخذ إل_هه هويه

هواپرستى برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 5

5_ يعقوب ( ع ) ، ماجراى گرفتارى بنيامين را نتيجه توطئه اى برخاسته از جلوه پرداز هاى نفس فرزندان خويش دانست .

قال بل سوّلت لكم أنفسكم أمرًا

جمله {سوّلت لكم . ..} ; يعنى ، نفس شما امر ناپسندى را براى شما زيبا جلوه داد و ارتكاب آن را براى شما آسان ساخت. اين جمله حاكى از اطمينان يعقوب به توطئه فرزندانش است.

هواپرستى بلعم باعورا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 2،3،12

2 _ بلعم باعورا عالمى دنياگرا و پيرو هوا و هوس خويش بود .

و لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه

{اخلاد}، مصدر {أخلد}، هنگامى كه به {إلى} متعدى شود، به معناى تمايل پيدا كردن و اعتماد داشتن است. كلمه {الأرض} چون در مقابل رفعت و منزلت معنوى و تقرب به خدا قرار گرفته، مراد از آن امور پست و حقير مادى و دنيوى است. بنابراين {أخلد إلى الأرض} يعنى او به امور پست مادى و لذتهاى دنيوى تمايل پيدا كرد و به آنها دل خوش نمود.

3 _ بلعم باعورا به خاطر دنياگرايى و هواپرستى از نايل شدن به منزلت هاى والا و قرب الهى محروم شد .

و لو شئنا لرفعنه بها و لكنه أخلد إلى الأرض و

اتبع هوه

12 _ دنياخواهى و هواپرستى بلعم باعورا موجب فاصله گرفتن او از آيات الهى و تكذيب آنها شد .

فانسلخ منها . .. و لكنه أخلد إلى الأرض

جمله {و لكنه أخلد . .. } مى تواند بيانگر علت {فانسلخ منها} باشد. يعنى دنياخواهى و هواپرستى بلعم باعورا باعث شد كه از آيات الهى فاصله گيرد.

هواپرستى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 7،8،11،16

7 _ بنى اسرائيل ، مردمى پيمان شكن و هواپرست

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. كلما جاءهم رسول بما لاتهوى انفسهم

8 _ بنى اسرائيل با نقض پيمان هاى الهى و پيروى از هوا هاى نفسانى ، فاقد پايگاه مطمئن براى اقامه تورات ، انجيل و ديگر معارف الهى

لستم على شىء . .. لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل

بنابر اينكه جمله {لستم على شىء . ..} به اين معنا باشد كه شما پايگاهى نداريد تا بتوانيد تورات و انجيل را اقامه كنيد، مى توان گفت آيه مورد بحث آن پايگاه را تفسير مى كند ; يعنى آن پايگاه عبارت است از تعهد به ميثاق الهى و پرهيز از هواپرستى.

11 _ هواپرستى بنى اسرائيل ، زمينه ساز تكذيب انبيا و قتل آنان

رسول بما لاتهوى انفسهم فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون

16 _ هشدار خداوند به مسلمانان در مورد خطر گرفتارى آنان به لغزشهايى همانند لغزش هاى بنى اسرائيل : ( نقض پيمان هاى الهى ، هواپرستى ، تكذيب و قتل انبيا )

إنّ الذين ءامنوا . .. لاتهوى انفسهم فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون

از اهداف اين بخش از آيات با توجه به ذكر مسلمانان در

ابتداء كلام (ان الذين ءامنوا) و آنگاه بيان سرگذشت شوم بنى اسرائيل، اين است كه مسلمانان را از گرفتار شدن به چنين سرنوشتى پرهيز دهد و به آنان گوشزد كند كه آنان نيز در خطر آلودگى به چنين اعمال ناروايى هستند.

هواپرستى جانشينان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 1

1- با رفتن هر پيامبرى از بين قوم خويش ، نااهلانى كه نماز را تباه و شهوات ( هوا هاى نفسانى ) را پيروى مى كردند ، جايگزين آنان شدند .

{خلَف} (به فتح لام) در مورد جانشين خوب و {خلْف} (به سكون لام) در مورد جانشين بد به كار مى رود (مقاييس اللغة). براين اساس {خلف من بعدهم خلف}; يعنى، جانشينان بدى جايگزين آنان شدند.

هواپرستى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 13

13 _ هواپرستى و رواج ضدارزش ها ، جهل و محروميّت از تعاليم دين ، از جلوه هاى گمراهى مردم ، پيش از ظهور پيامبر ( ص )

يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

هواپرستى در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 15،16

15 _ پى ريزى عقايد دينى بر پايه هواپرستى و تمايلات نفسانى ، موجب گمراهى و گمراه سازى ديگران

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل و اضلوا كثيراً

16 _ پيروى از تمايلات در عقايد دينى ، موجب خارج شدن از حد اعتدال و راه ميانه

و لاتتبعوا اهواء قوم .

.. و ضلوا عن سواء السبيل

هواپرستى در قضاوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 9

9 - هشدار خداوند به داوود ( ع ) ، براى پيروى نكردن از هواى نفس ، در داورى ميان مردم

فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى

هواپرستى دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 7

7 - دشمنان دين خدا و كتاب هاى آسمانى ، عناصرى هواپرست و ظالم

و من أضلّ ممّن اتّبع هويه . .. إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

هواپرستى دشمنان كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 7

7 - دشمنان دين خدا و كتاب هاى آسمانى ، عناصرى هواپرست و ظالم

و من أضلّ ممّن اتّبع هويه . .. إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

هواپرستى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 19

19 - ترجيح دهندگان دنيا بر آخرت ، پيروان هواى نفس خويش اند .

و ءاثر الحيوة الدنيا . .. و أمّا من ... نهى النفس عن الهوى

هواپرستى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 11

11 - متقين ، نفوذناپذير و مصون در برابر تمايلات هواپرستانه ستمكاران

و لاتتّبع أهواء . .. و إنّ الظ_لمين ... و اللّه ولىّ المتّقين

يادكرد وصف {تقوا} براى كسانى كه در پرتو ولايت حق قرار دارند و با اطاعت از خدا، از آمال جاهلانه و ظالمانه تبعيت نمى كنند، بيانگر

برداشت ياد شده است.

هواپرستى قاضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 7

7 _ هوا هاى نفسانى و تمايلات اشخاص و گروه ها ، لغزشگاهى خطرناك براى حاكم و قاضى

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 11

11 - پيروى از هواى نفس ، مهم ترين خطر تهديد كننده قاضيان و داوران

فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى

هواپرستى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 27 - 9

9 - هواپرستى ، انكار روز قيامت ، باطل و بى هدف شمردن جهان آفرينش ، از اوصاف كافران است .

و لاتتّبع الهوى فيضلّك عن سبيل اللّه . .. بما نسوا يوم الحساب . و ما خلقنا السما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 9 - 2

2- كافران ، هواپرستانى ، ناخشنود از پيام هاى خداوند

و الذين كفروا . .. بأنّهم كرهوا ما أنزل اللّه

تعبير {كرهوا}، مى رساند كه كافران نه اين كه حقيقت دين را نفهميده و انكار مى كنند بلكه پس از فهم پيام دين، براساس تمايلات و گرايش هاى درونى، پذيرش پيام وحى بر آنان دشوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 14 - 1

1- مؤمنان ، متكى به برهان و عقل و كافران ، دلخوش به پندار و هواى نفس

أفمن كان على بيّنة من ربّه . .. و اتّبعوا أهواءهم

در

واژه {بيّنة} شناخت عقلى نهفته است. از مقابله آن با {أهواء}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 16 - 8

8- عدم درك كافران نسبت به وحى و سخنان پيامبر ( ص ) ، ناشى از هواپرستى و تيرگى قلب آنان

قالوا . .. ماذا قال ... أول_ئك الذين طبع اللّه على قلوبهم و اتّبعوا أهواءهم

بنابر اين كه تعبير {طبع اللّه على قلوبهم} به عنوان علت {يستمع إليك . .. قالوا ... ماذا قال آنفاً} ياد شده باشد _ و نه معلول آن _ برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 18 - 2

2- تنها برپايى ناگهانى قيامت ، به هوش آورنده كافران لجوج هواپرست

اتّبعوا أهواءهم . .. فهل ينظرون إلاّ الساعة أن تأتيهم بغتة

از مضمون آيه شريفه استفاده مى شود كه خداوند، همه دلايل لازم را به كافران نمايانده و حتى نشانه هاى قيامت را نيز براى آنان محقق ساخته است. تنها چيزى كه باقى مانده برپايى خود قيامت است. اما آنان با مشاهده همه دلايل، ايمان نياورده و منتظراند تا آخرين مهلت نيز سپرى شود.

هواپرستى كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 41 - 9

9- برخورد كافران و مشركان مكه با قرآن ، اساس علمى و عقلانى نداشت ; بلكه برخاسته از انگيزه هاى نفسانى _ روانى آنان بود .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا

خداوند، حاصل تبيين تنوع و گوناگونى آيات خويش را براى

مشركان، نفرت آنان معرفى مى كند و اين، نشان مى دهد كه آنان، به جاى برخورد منطقى با آيات الهى، برخورد روانى _ نفسانى داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 10

10- برخورد منكرانه كافران و مشركان مكه با قرآن ، برخاسته از منطق و عقل نبود ; بلكه انگيزه نفسانى _ روانى داشت .

و إذا ذكرت ربّك فى القرءان وحده ولّوا على أدب_رهم نفورًا

{نفرت} از مقولات نفسانى - روانى است. بنابراين موضع نفرت آلود مشركان با قرآن، برخاسته از انگيزه هاى نفسانى - روانى آنان بود.

هواپرستى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 18

18 _ اعتراف گمراهان در قيامت به تبعيت از خواهشهاى نفسانى خويش تا آخرين لحظه عمر

ربنا استمتع بعضنا ببعض و بلغنا أجلنا الذى أجلت لنا

جمله {و بلغنا}، پس از {ربنا استمتع . .. }، بيان استمرار بهره گيرى گمراهان از تمتعات دنيا تا لحظه رسيدن اجل است. بنابراين عمر آنها در اين منظور صرف شده است.

هواپرستى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 3

3 - گناه پيشگان ، پرستشگر و اطاعت كننده هوس هاى خويش

أم حسب الذين اجترحوا السيّئات . .. من اتّخذ إل_هه هويه

هواپرستى مخالفان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 7

7 - تسليم نشدن در برابر فشارِ خواسته ها و تمايلات گوناگون مخالفان فرمان خداوند به پيامبر ( ص )

فادع و استقم كما أمرت و

لاتتّبع أهواءهم

هواپرستى مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 11

11 - يهود و نصارا ، آيين الهى خويش را با آرايى برخاسته از هوا هاى نفسانى ، به انحراف كشانده بودند .

و لئن اتبعت أهواءهم

بديهى است كه آيين يهوديت و نصرانيت، ريشه الهى و آسمانى دارد. بنابراين تعبير كردن از آيين آنان به هواهاى نفسانى، مى رساند كه: يهوديان و نصرانيان با نفوذ دادن آرا و هواهاى نفسانى خويش در معارف و احكام دين، وجهه الهى آن را از ميان برده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 11،15

11 - يهود و نصارا آيين الهى خويش را با آرايى برخاسته از هوا هاى نفسانى ، آميخته بودند .

و لئن اتبعت اهواءهم

مقصود از {أهواءهم} (آراى برخاسته از هواهاى نفسانى) آيين و مرام دينى يهود و نصاراست; زيرا مبارزه آنان با پيامبر(ص) و اهل ايمان بر سر باورها و احكام دينى بوده است و از آنجا كه آيين اهل كتاب، آيينى الهى بوده ولى در آيه شريفه از آن به هواهاى نفسانى تعبير شده، برداشت فوق به دست مى آيد.

15 - پيامبر ( ص ) موظف به پرهيز از پيروى يهود و نصارا و ردّ آراى نفسانى ايشان

و لئن اتبعت اهواءهم . .. إنك إذاً لمن الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 18

18 _ گروهى از يهوديان و مسيحيان عصر پيامبر ( ص ) ، هواپرستان گمراه و ناشر عقايد افراطى و غلوآميز در ميان

همكيشان خود

و لاتتبعوا اهواء قوم . .. و اضلوا كثيراً و ضلوا عن سواء السبيل

كلمه {ضلوا} در دو بخش از آيه مى تواند اشاره به دو طايفه از گمراهان داشته باشد، طائفه اى پيش از بعثت كه جمله {قد ضلوا من قبل} بيانگر آن است و طائفه اى معاصر پيامبر(ص) كه جمله {ضلوا عن سواء السبيل} حاكى از آنان مى باشد. گفتنى است كه آوردن قيد {من قبل} در يك بخش و نيامدن آن در بخش بعد، گوياى اين تفسير است.

هواپرستى مسيحيان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 5

5_ عقايد و آراى يهود و نصارا در عصر پيامبر ( ص ) ، عقايد و آرايى برخاسته از هوا هاى نفسانى بود .

و ل_ئن اتبعت أهواءهم

{أهواء} (جمع هوى) به معناى خواهشها و تمايلات نفس است و مراد از آن در آيه شريفه _ به قرينه مقابله آن با احكام قرآن _ آرا ، عقايد و قوانين برخاسته از تمايلات نفسانى است.

هواپرستى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 5،6

5 _ لغزيدن در دام هوسها و تمايلات مشركان و منحرفان، خطرى براى رهبران دين و همه موحدان

الذين تدعون من دون اللّه قل لا أتبع أهواءكم

6 _ پيروى از هواها و تمايلات نفسانى مشركان، موجب ضلالت و محروم ماندن از هدايت مى شود.

قل لا أتبع أهواءكم قد ضللت إذاً و ما أنا من المهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 150 - 7

7 _ تحريمهاى بى جاى

مشركان برخاسته از هواپرستى و فاقد ارزش و اعتبار است.

فإن شهدوا فلا تشهد معهم و لا تتبع أهواء الذين كذبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 57 - 7

7- گرايش هاى مشركان مبتنى بر خواهش هاى نفسانى بوده است .

و لهم ما يشتهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 43 - 1

1 _ مشركان و بت پرستان ، مردمانى هواپرست

أرءيت من اتّخذ إل_هه هويه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 29 - 1،4،7،11،13،15

1 - مشركان ، از تمايلات و هوا هاى نفسانى خويش پيروى جاهلانه مى كنند .

هل لكم . .. من شركاء ... بل اتّبع الذين ظلموا أهواءهم بغير علم

با توجه به اين كه آيه، در سياق آياتى آمده كه در اثبات توحيد و رد عقيده مشركان است، مراد از {الذين ظلموا} مشركان است.

4 - مشركان ، در انكار وحدانيت خداوند و گزينش معبودان خويش ، دليل و منطقى نداشته و از هواى نفس خويش تبعيت كردند .

بل اتّبع الذين ظلموا أهواءهم بغير علم

مراد از ظلم _ كه در آيه، به عنوان صفت مشركان ذكر شده است _ عقيده شرك آلود است.

7 - مشركان ، مردمانى هواپرست ، گمراه و محروم از هدايت خداوند

بل اتّبع الذين ظلموا أهواءهم . .. فمن يهدى من أضلّ اللّه

11 - هرگونه تلاشى براى هدايت مشركان تابع هواى نفس ، نافرجام است .

الذين ظلموا . .. فمن يهدى من أضلّ اللّه

13 - مشركان هواپرست ، از داشتن هرگونه ياورى ، در برابر اراده الهى ،

محروم اند .

فمن يهدى من أضلّ اللّه و ما لهم من ن_صرين

15 - هيچ كس ، نمى تواند مشركان هواپرست را از اضلال الهى نجات بدهد .

فمن يهدى من أضلّ اللّه و ما لهم من ن_صرين

مراد از {ناصرين} به قرينه سياق و فراز قبلى، مى تواند {نجات دهنده} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 9،12

9 - مشركان ، مردمى خودبين ، هواپرست و منفعت طلب

ألكم الذّكر و له الأُنثى . .. إن يتّبعون إلاّ الظنّ و ما تهوى الأنفس

با توجه بدين نكته كه حتى شرك مشركان، برخاسته از هواپرستى و منفعت خواهى آنان است، مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه در آيه {ألكم الذّكر...}، نمودى از اين خودبينى ارائه شده است.

12 - مشركان ، گرفتار هواپرستى و پيروى از حدس و گمان ، به رغم تجلى انوار هدايت الهى در حق ايشان

إن يتّبعون إلاّ الظنّ و ما تهوى الأنفس و لقد جاءهم من ربّهم الهدى

هواپرستى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 41 - 9

9- برخورد كافران و مشركان مكه با قرآن ، اساس علمى و عقلانى نداشت ; بلكه برخاسته از انگيزه هاى نفسانى _ روانى آنان بود .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا

خداوند، حاصل تبيين تنوع و گوناگونى آيات خويش را براى مشركان، نفرت آنان معرفى مى كند و اين، نشان مى دهد كه آنان، به جاى برخورد منطقى با آيات الهى، برخورد روانى _ نفسانى داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 10

10- برخورد منكرانه كافران و مشركان مكه با قرآن ، برخاسته از منطق و عقل نبود ; بلكه انگيزه نفسانى _ روانى داشت .

و إذا ذكرت ربّك فى القرءان وحده ولّوا على أدب_رهم نفورًا

{نفرت} از مقولات نفسانى - روانى است. بنابراين موضع نفرت آلود مشركان با قرآن، برخاسته از انگيزه هاى نفسانى - روانى آنان بود.

هواپرستى مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 27 - 5

5 - پيروى از هوا و گمان و آرزوپردازى هاى بى حاصل ، از ويژگى هاى ناباوران به آخرت

إن هى إلاّ أسماء سمّيتموها . .. إن يتّبعون إلاّ الظنّ و ما تهوى الأنفس ... أم لل

ارتباط آيات، نشانگر اين است كه منكران آخرت، از ويژگى هاى ياد شده برخوردارند.

هواپرستى مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 17 - 5

5 - بى تقوايى و هواپرستى ، بزرگ ترين مشكل تكذيب كنندگان دين در قيامت

فويل يومئذ للمكذّبين . .. ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون ... إنّ المتّقين فى

در اين آيات، {متّقين} جبهه مقابل {مكذّبين} قرار گرفته است. از اين تقابل مطلب استفاده مى شود.

هواپرستى مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 12 - 1

1 - تكذيب كنندگان قيامت ، عناصرى فرو رفته در باطل و سرگرم هوسرانى

للمكذّبين . الذين هم فى خوض يلعبون

{خوض} به معناى وارد شدن در كارهاى بيهوده و باطل و {لعب} (مصدر {يلعبون}) به معناى سرگرمى و هوسرانى است.

هواپرستى و حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 7

7 - تمايلات و هوس هاى نفسانى ، در ضديت با حق

و لو اتبع الحقّ أهواءهم لفسدت السم_وت و الأرض

هواپرستى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 11

11 - يهود و نصارا ، آيين الهى خويش را با آرايى برخاسته از هوا هاى نفسانى ، به انحراف كشانده بودند .

و لئن اتبعت أهواءهم

بديهى است كه آيين يهوديت و نصرانيت، ريشه الهى و آسمانى دارد. بنابراين تعبير كردن از آيين آنان به هواهاى نفسانى، مى رساند كه: يهوديان و نصرانيان با نفوذ دادن آرا و هواهاى نفسانى خويش در معارف و احكام دين، وجهه الهى آن را از ميان برده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 11،15

11 - يهود و نصارا آيين الهى خويش را با آرايى برخاسته از هوا هاى نفسانى ، آميخته بودند .

و لئن اتبعت اهواءهم

مقصود از {أهواءهم} (آراى برخاسته از هواهاى نفسانى) آيين و مرام دينى يهود و نصاراست; زيرا مبارزه آنان با پيامبر(ص) و اهل ايمان بر سر باورها و احكام دينى بوده است و از آنجا كه آيين اهل كتاب، آيينى الهى بوده ولى در آيه شريفه از آن به هواهاى نفسانى تعبير شده، برداشت فوق به دست مى آيد.

15 - پيامبر ( ص ) موظف به پرهيز از پيروى يهود و نصارا و ردّ آراى نفسانى ايشان

و لئن اتبعت اهواءهم . .. إنك إذاً لمن الظلمين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 18

18 _ گروهى از يهوديان و مسيحيان عصر پيامبر ( ص ) ، هواپرستان گمراه و ناشر عقايد افراطى و غلوآميز در ميان همكيشان خود

و لاتتبعوا اهواء قوم . .. و اضلوا كثيراً و ضلوا عن سواء السبيل

كلمه {ضلوا} در دو بخش از آيه مى تواند اشاره به دو طايفه از گمراهان داشته باشد، طائفه اى پيش از بعثت كه جمله {قد ضلوا من قبل} بيانگر آن است و طائفه اى معاصر پيامبر(ص) كه جمله {ضلوا عن سواء السبيل} حاكى از آنان مى باشد. گفتنى است كه آوردن قيد {من قبل} در يك بخش و نيامدن آن در بخش بعد، گوياى اين تفسير است.

هواپرستى يهود صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 5

5_ عقايد و آراى يهود و نصارا در عصر پيامبر ( ص ) ، عقايد و آرايى برخاسته از هوا هاى نفسانى بود .

و ل_ئن اتبعت أهواءهم

{أهواء} (جمع هوى) به معناى خواهشها و تمايلات نفس است و مراد از آن در آيه شريفه _ به قرينه مقابله آن با احكام قرآن _ آرا ، عقايد و قوانين برخاسته از تمايلات نفسانى است.

هواپرستان

{هواپرستان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 7،11،16

7 _ بنى اسرائيل ، مردمى پيمان شكن و هواپرست

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. كلما جاءهم رسول بما لاتهوى انفسهم

11 _ هواپرستى بنى اسرائيل ، زمينه ساز تكذيب انبيا و قتل آنان

رسول بما لاتهوى انفسهم فريقاً

كذبوا و فريقاً يقتلون

16 _ هشدار خداوند به مسلمانان در مورد خطر گرفتارى آنان به لغزشهايى همانند لغزش هاى بنى اسرائيل : ( نقض پيمان هاى الهى ، هواپرستى ، تكذيب و قتل انبيا )

إنّ الذين ءامنوا . .. لاتهوى انفسهم فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون

از اهداف اين بخش از آيات با توجه به ذكر مسلمانان در ابتداء كلام (ان الذين ءامنوا) و آنگاه بيان سرگذشت شوم بنى اسرائيل، اين است كه مسلمانان را از گرفتار شدن به چنين سرنوشتى پرهيز دهد و به آنان گوشزد كند كه آنان نيز در خطر آلودگى به چنين اعمال ناروايى هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 18

18 _ گروهى از يهوديان و مسيحيان عصر پيامبر ( ص ) ، هواپرستان گمراه و ناشر عقايد افراطى و غلوآميز در ميان همكيشان خود

و لاتتبعوا اهواء قوم . .. و اضلوا كثيراً و ضلوا عن سواء السبيل

كلمه {ضلوا} در دو بخش از آيه مى تواند اشاره به دو طايفه از گمراهان داشته باشد، طائفه اى پيش از بعثت كه جمله {قد ضلوا من قبل} بيانگر آن است و طائفه اى معاصر پيامبر(ص) كه جمله {ضلوا عن سواء السبيل} حاكى از آنان مى باشد. گفتنى است كه آوردن قيد {من قبل} در يك بخش و نيامدن آن در بخش بعد، گوياى اين تفسير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 13

13 _ إن رسول الله(ص) قال: . .. {إن الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا}، هم اصحاب البدع و اصحاب الأهواء

و اصحاب الضلالة من هذه الأمة ... .

رسول خدا(ص) پس از تلاوت آيه {إن الذين فرقوا . .. } فرمود: آنان همان بدعتگذاران و هواپرستان و گمراهان از اين امت هستند ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 43 - 1

1 _ مشركان و بت پرستان ، مردمانى هواپرست

أرءيت من اتّخذ إل_هه هويه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 7

7 - دشمنان دين خدا و كتاب هاى آسمانى ، عناصرى هواپرست و ظالم

و من أضلّ ممّن اتّبع هويه . .. إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 29 - 7

7 - مشركان ، مردمانى هواپرست ، گمراه و محروم از هدايت خداوند

بل اتّبع الذين ظلموا أهواءهم . .. فمن يهدى من أضلّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 9 - 2

2- كافران ، هواپرستانى ، ناخشنود از پيام هاى خداوند

و الذين كفروا . .. بأنّهم كرهوا ما أنزل اللّه

تعبير {كرهوا}، مى رساند كه كافران نه اين كه حقيقت دين را نفهميده و انكار مى كنند بلكه پس از فهم پيام دين، براساس تمايلات و گرايش هاى درونى، پذيرش پيام وحى بر آنان دشوار است.

آثار رد تمايلات هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 3

3 - استوارى نظام تكوين ، مرهون راه نداشتن آراى هوسبازان در قوانين به حق آن

و لو اتبع الحقّ أهواءهم لفسدت

السم_وت و الأرض و من فيهنّ

آشاميدنيهاى اخروى هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 22

22- رفاه مندانِ هواپرست ، در قيامت ، گرفتار آتشى فراگير و آشاميدنى هايى ناگوارند .

و لاتطع من أغفلنا قلبه . .. بئس الشراب و ساءت مرتفقًا

نكته ياد شده از ارتباط دو آيه استفاده شده است.

اضلال هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 27 - 5

5 _ تلاش هواپرستان براى انحراف جوامع دينى از محدوده احكام و قوانين الهى

و لا تنكحوا . .. حرّمت ... و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

اطاعت از هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 27 - 7

7 _ پيروى از آراء و انديشه هاى هواپرستان ، مايه دورى از رحمت الهى

و اللّه يريد ان يتوب عليكم و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

از تقابل اراده الهى به رحمت با اراده هواپرستان به انحراف، استفاده مى شود كه پيروى از هواپرستان عامل دورى از رحمت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 10

10 _ دست شستن از تعاليم قرآن _ حتى اندكى از آن _ ، حرام و نشانه پيروى از انديشه هاى هواپرستان

و لاتتبع اهواءهم و احذرهم ان يفتنوك عن بعض ما أنزل اللّه إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 8

8 _ پيروى اهل كتاب از پيشينيان گمراه و هواپرست

خويش ، منشأ غلو و گزافه بستن آنان به دين

ياهل الكتب لاتغلوا . .. و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل

بنابر اينكه مخاطبان {يا اهل الكتب} نصارا و يهود در عصر پيامبر(ص) باشند، به نظر مى رسد مراد از {قوم قد ضلوا من قبل} پيشينيانى از خود اهل كتاب باشد و مصداق مورد نظر در ضلالت آن قوم، غلو و تجاوزشان در طرح مسائل دينى است.

اعراض از هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 20 - 9

9 - تسليم نشدن در برابر القائات هواپرستان ، لازمه بصيرت دينى است .

و لاتتّبع أهواء الذين . .. ه_ذا بصائر للناس

اكثريت هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44 - 1

1 _ پندار حق شنوى و خرد ورزى بيشتر هواپرستان ، پندارى بس واهى و به دور از واقعيت

من اتّخذ إل_هه هويه . .. أم تحسب أنّ أكثرهم يسمعون أو يعقلون

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه {أم} در آيه شريفه، از نوع منقطعه و براى اضراب (مانند {بل}) و متضمن معناى استفهام انكارى است. گفتنى است مقصود از {يسمعون} شنيدن ظاهرى نيست; بلكه مراد شنيدن با گوش دل و حرف شنوى است.

بى ارزشى بينش هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 31

31- آرا و پيشنهاد هاى هواپرستان ، بى ارزش ، و اطاعت از آن ناروا است .

و لاتطع من . .. اتبع هويه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

كهف - 18 - 29 - 4

4- تنها راه شناخت شيوه برخورد با مؤمنان تهيدست ، وحى الهى است نه آراى هواپرستان غافل از خداوند

و لاتطع من . .. و قل الحقّ من ربّكم

بى ايمانى هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 5

5- ضايع كنندگان نماز و پيروان هوا هاى نفسانى ، ايمان واقعى ندارند .

أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت . ..إلاّ من ... ءامن

برحسب ظاهر اشخاص ياد شده در آيه قبل، در زمره پيروان انبيا و مؤمنان به آنان قرار داشته اند. بنابراين ايمان مجدد آنان بدان معنا است كه ايمان آنان در حال ضايع كردن نماز و پيروى از شهوات، ايمان واقعى نبوده است; بلكه ايمان صورى و سطحى بوده است.

بى عقلى هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44 - 1،6

1 _ پندار حق شنوى و خرد ورزى بيشتر هواپرستان ، پندارى بس واهى و به دور از واقعيت

من اتّخذ إل_هه هويه . .. أم تحسب أنّ أكثرهم يسمعون أو يعقلون

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه {أم} در آيه شريفه، از نوع منقطعه و براى اضراب (مانند {بل}) و متضمن معناى استفهام انكارى است. گفتنى است مقصود از {يسمعون} شنيدن ظاهرى نيست; بلكه مراد شنيدن با گوش دل و حرف شنوى است.

6 _ مردمان هواپرست را ، در حق نشنوى و بى خردى ، جز به چهارپايان ( شتر ، گاو و گوسفند ) نمى توان تشبيه كرد .

إن هم إلاّ كالأنع_م

{أنعام} نامى است كه شامل سه نوع حيوان

مى شود: شتر و گاو و گوسفند.

تشبيه هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44 - 6

6 _ مردمان هواپرست را ، در حق نشنوى و بى خردى ، جز به چهارپايان ( شتر ، گاو و گوسفند ) نمى توان تشبيه كرد .

إن هم إلاّ كالأنع_م

{أنعام} نامى است كه شامل سه نوع حيوان مى شود: شتر و گاو و گوسفند.

جهل هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44 - 10

10 _ هواپرستان ، در شناخت راه آدميت و سعادت و گام زدن در آن ، بسى ناتوان تر و گمراه تر از چهارپايان

إن هم إلاّ كالأنع_م بل هم أضلّ سبيلاً

حق ناپذيرى هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 12

12 - پرستشگران هواى نفس _ براساس سنت الهى _ ناشنوا ، نابينا و تأثيرناپذير در برابر حق

من اتّخذ إل_هه هويه و أضلّه اللّه على علم و ختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غ

حق ناشنوايى هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44 - 1،6

1 _ پندار حق شنوى و خرد ورزى بيشتر هواپرستان ، پندارى بس واهى و به دور از واقعيت

من اتّخذ إل_هه هويه . .. أم تحسب أنّ أكثرهم يسمعون أو يعقلون

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه {أم} در آيه شريفه، از نوع منقطعه و براى اضراب (مانند {بل}) و متضمن معناى استفهام انكارى است. گفتنى است مقصود

از {يسمعون} شنيدن ظاهرى نيست; بلكه مراد شنيدن با گوش دل و حرف شنوى است.

6 _ مردمان هواپرست را ، در حق نشنوى و بى خردى ، جز به چهارپايان ( شتر ، گاو و گوسفند ) نمى توان تشبيه كرد .

إن هم إلاّ كالأنع_م

{أنعام} نامى است كه شامل سه نوع حيوان مى شود: شتر و گاو و گوسفند.

ذلت اخروى هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 7 - 2

2 - تكذيب گران هواپرست ، گرفتار ذلت و خوارى در رستاخيز

و كذّبوا و اتّبعوا أهواءهم . .. خشّعًا أبص_رهم يخرجون من الأجداث

سازش با هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 10

10 - سازش با هواپرستان و تمايلات نامشروع آنان ، موجب انحراف رهبران دينى

فادع و استقم كما أمرت و لاتتّبع أهواءهم

استقامت (مصدر {استقم}) به معناى ادامه حركت در راه راست است و تقابل {استقم} با {لاتتّبع أهوائهم} مطلب بالا را مى رساند.

سرزنش اطاعت از هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 31

31- آرا و پيشنهاد هاى هواپرستان ، بى ارزش ، و اطاعت از آن ناروا است .

و لاتطع من . .. اتبع هويه

سفاهت هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 21

21_ اسيران دام هوس و تمايلات جنسى نامشروع ، از زمره سفيهان و بى خردانند .

أصب إليهنّ و أكن من الج_هلين

عبرت از گمراهى هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 18

18 - لزوم عبرت آموزى مردمان از گمراهى هواپرستان

أفرءيت من اتّخذ إل_هه هويه . .. أفلاتذكّرون

{أفلاتذكّرون} مى تواند به مجموع آيه نظر داشته باشد.

عجز هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44 - 10

10 _ هواپرستان ، در شناخت راه آدميت و سعادت و گام زدن در آن ، بسى ناتوان تر و گمراه تر از چهارپايان

إن هم إلاّ كالأنع_م بل هم أضلّ سبيلاً

عذاب اخروى هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 22

22- رفاه مندانِ هواپرست ، در قيامت ، گرفتار آتشى فراگير و آشاميدنى هايى ناگوارند .

و لاتطع من أغفلنا قلبه . .. بئس الشراب و ساءت مرتفقًا

نكته ياد شده از ارتباط دو آيه استفاده شده است.

عقيده هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 11

11 _ ضلالت هاى فراوان و ريشه دار بشر ، ميراث عقايد و افكار هواپرستان تاريخ

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل و اضلوا كثيراً

بدان احتمال كه {كثيراً} صفت مفعول مطلق محذوف باشد ; يعنى (اضلوا اضلالا كثيراً).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 24 - 3

3 - هواپرستان ، معتقد به منحصر بودن زندگى انسان در دنيا و پايان يافتن آن با مرگ *

من اتّخذ إل_هه هويه . .. و قالوا ما هى إلاّ حياتنا الدنيا نموت و نحيا

برداشت بالا بدان احتمال است كه فاعل {قالوا} هواپرستان باشد كه در

آيه قبل مطرح بود.

علم هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 7

7 - گمراهى هواپرستان و محروميت آنان از هدايت الهى ، به رغم برخوردارى آنان از علم و آگاهى

و أضلّه اللّه على علم

مراد از {على علم} ممكن است علم هواپرستان باشد.

عوامل نجات هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 1

1- توبه ، ايمان واقعى و عمل صالح ، تنها راه رهايى ضايع كنندگان نماز و پيروان شهو ها از عذاب الهى است .

فسوف يلقون غيًّا . إلاّ من تاب و ءامن و عمل صلحًا

استثنا در {إلاّ من تاب. ..} متصل است و مراد از توبه، پشيمانى از ضايع كردن نماز و پيروى از تمايلات نفسانى است. در مورد ايمان بدان جهت قيد {واقعى} ذكر شده است كه بر حسب ظاهر افراد ياد شده در آيه قبل، در زمره مؤمنان بودند; ولى نماز را ضايع مى كردند; يعنى، ايمان ظاهرى و اسمى را دارا بودند، ولى ايمان واقعى را نداشتند.

قبول توبه هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 3

3- توبه ضايع كنندگان نماز و پيروان هواى نفس پذيرفته مى شود .

أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت . .. إلاّ من تاب

كرى هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 12

12 - پرستشگران هواى نفس _ براساس سنت الهى _ ناشنوا ، نابينا و تأثيرناپذير در برابر حق

من اتّخذ إل_هه هويه و أضلّه اللّه على

علم و ختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غ

كورى هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 12

12 - پرستشگران هواى نفس _ براساس سنت الهى _ ناشنوا ، نابينا و تأثيرناپذير در برابر حق

من اتّخذ إل_هه هويه و أضلّه اللّه على علم و ختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غ

كيفر هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 106 - 15

15 _ هواپرستان و بدعتگزاران در جامعه اسلامى ، روسياهان در قيامت

فامّا الّذين اسودّت وجوههم

اميرالمؤمنين (ع): {فامّا الّذين اسودّت وجوههم . .. }، انهم اهل البدع و الاهواء من هذه الامة.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 809 ; نورالثقلين، ج 1، ص 382، ح 325.

گمراهى هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 27 - 6

6 _ هشدار خداوند به مؤمنان در مورد نفوذ آراء و انديشه هاى انحرافى هواپرستان

و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 4

4 - هواپرستان ، گمراه ترين مردمان

و من أضلّ ممّن اتّبع هويه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 7

7 - گمراهى هواپرستان و محروميت آنان از هدايت الهى ، به رغم برخوردارى آنان از علم و آگاهى

و أضلّه اللّه على علم

مراد از {على علم} ممكن است علم هواپرستان باشد.

مبارزه با هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 16

16 - ربوبيت خداوند ، مقتضى برخوردى سخت با هواپرستان

خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى

در آيه شريفه ترس هر كس از ربوبيت خداوند، مقدمه نهى خود از هوا و هوس قرار داده شده است. بنابراين هواپرستان، بايد از خداوند به دليل ربوبيت او، هراس داشته باشند.

محروميت هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 9

9 - هواپرستان و ظالمان ، محروم از هدايت خداوند

و من أضلّ ممّن اتّبع هويه . .. إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 7

7 - گمراهى هواپرستان و محروميت آنان از هدايت الهى ، به رغم برخوردارى آنان از علم و آگاهى

و أضلّه اللّه على علم

مراد از {على علم} ممكن است علم هواپرستان باشد.

مراد از هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 12

12- { فى جوامع الجامع { واتبعوا الشهوات } : رووا عن على ( ع ) : من بنى الشديد و ركب المنظور و لبس المشهور ;

در كتاب جوامع الجامع، ذيل آيه {واتبعوا الشهوات} آمده است كه: از حضرت على(ع) روايت كرده اند كه فرمود:[ تابع شهوات] كسى است كه بناى محكم بسازد و مركبى را سوار شود كه آن مركب، مورد توجه مردم باشد و لباس شهرت بپوشد}.

معبود هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 1

1 - هواى نفس

، معبود و خداى گروهى از مردمان

أفرءيت من اتّخذ إل_هه هويه

منشأ گمراهى هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 9

9 - اضلال الهى نسبت به هواپرستان ، داراى ملاك علمى و نه بى دليل و برهان *

و أضلّه اللّه على علم

بنابراين كه منظور از {علم} در آيه شريفه علم الهى باشد; تذكر به {على علم} در حقيقت عالمانه بودن و فلسفه داشتن افعال الهى، از جمله اضلال هواپرستان را مى رساند.

هدايت ناپذيرى هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 43 - 6

6 _ هيچ كس ، حتى پيامبران الهى ، توانايى هدايت هواپرستان حق ناپذير را ندارد .

من اتّخذ إل_هه هويه أفأنت تكون عليه وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 5 - 4

4 - بى تأثيرى انذارگران الهى در هواپرستان حق گريز ، به رغم حكيمانه بودن پيام هاى آنان

حكمة ب_لغة فما تغن النذر

از مترتب شدن {ما تغن النذر} بر {حكمة بالغة}، استفاده مى شود كه هر چند هشدارهاى وحى، حكيمانه و رسا است; ولى در اهل هوا مؤثر نيفتاده است.

هواپرستان اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 9

9 _ غاليان هواپرست و گمراه از اهل كتاب ، گمراه كننده بسيارى از مردم

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل و اضلوا كثيراً

در برداشت فوق {كثيراً} مفعول به براى {ضلوا} گرفته شده است ; يعنى {اضلوا كثيراً من الناس}.

هواپرستان در جهنم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 22

22- رفاه مندانِ هواپرست ، در قيامت ، گرفتار آتشى فراگير و آشاميدنى هايى ناگوارند .

و لاتطع من أغفلنا قلبه . .. بئس الشراب و ساءت مرتفقًا

نكته ياد شده از ارتباط دو آيه استفاده شده است.

هواپرستان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 7 - 2

2 - تكذيب گران هواپرست ، گرفتار ذلت و خوارى در رستاخيز

و كذّبوا و اتّبعوا أهواءهم . .. خشّعًا أبص_رهم يخرجون من الأجداث

هواى نفس از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار هواى نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 1

1 - هواى نفس ، معبود و خداى گروهى از مردمان

أفرءيت من اتّخذ إل_هه هويه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 3،4

3_ نفس آدمى ، داراى انگيزش هاى منفى و مرموز

و نعلم ما توسوس به نفسه

{وسوسه} (مصدر {توسوس} ) در اصل به معناى صداى آهسته است و در اين جا كنايه از خواطر مذموم و ناپسند مى باشد.

4_ انكار معاد ، ناشى از وسوسه هاى مرموز نفس و نه نارسايى برهان آن *

بل هم فى لبس من خلق جديد . .. و نعلم ما توسوس به نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 3 - 5

5 - هواى نفس ، منشأ اصلى سخنان باطل و القاى مفاهيم گمراه كننده

و ما ينطق عن الهوى

از اين كه {الهوى} به خصوص نفى گشته و عوامل ديگر ياد نشده

است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 11

11 _ حسد و هواى نفس آدمى ، جلوگير وى از پندپذيرى و عاقبت انديشى

انى اخاف اللّه رب العلمين انى اريد . .. فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

اطاعت از هواى نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 15

15 _ پيروان هواى نفس ، در معرض خسارت و زيان

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله فاصبح من الخسرين

خطر هواى نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 8

8_ علم الهى به اعماق وجود آدمى ، هشدارى به وى در تأثيرپذيرى از وسوسه هاى نفس

و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن أقرب إليه من حبل الوريد

تعبير و {نحن أقرب. ..} _ در پى {نعلم ما توسوس...} _ مى تواند از آن جهت باشد كه آدمى با ناظر ديدن خدا، خود را از بند وسوسه هاى نفس رها مى سازد.

قدرت هواى نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 8

8 _ توانايى هواى نفس در سركوبى عواطف برادرى و انسانى

فطوعت له نفسه قتل اخيه

تصريح به كلمه {اخيه} براى رساندن اين است كه حتى عواطف برادرى نيز نتوانست نفس قابيل را از خواسته خويش (كشتن هابيل) باز دارد.

محمد(ص) و هواى نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 4 - 2

2 - راه نداشتن كمترين سخن متكى

بر هوا و هوس ، در قلمرو پيام ها و رهنمود هاى پيامبر ( ص )

و ما ينطق عن الهوى . إن هو إلاّ وحى يوحى

نقش هواى نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 6

6 _ هواى نفس آدمى ، گرايش دهنده او به اعمال ناپسند

فطوعت له نفسه قتل اخيه

هواى نفس قابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 1،3،4،16

1 _ درگيرى و كشمكش درونى قابيل با هواى نفس خويش در مورد قتل هابيل

فطوعت له نفسه قتل اخيه

3 _ وسوسه هاى نفسانى قابيل ، وادار كننده وى به كشتن هابيل

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

4 _ قابيل ، فريفته وسوسه هاى نفس خويش

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

16 _ نفس قابيل ، دام خواسته وى و پذيراى تصميم او بر قتل برادرش هابيل

فطوعت له نفسه قتل اخيه

{طوعت} مى تواند به معناى {تابعت} باشد، يعنى نفس قابيل در قتل برادرش هابيل پيرو او گرديد. بر اساس اين احتمال، قابيل نفس خو را فريب داده و آن را رام خود ساخته بود، نه اينكه فريفته وسوسه هاى خويش شده باشد.

هود از ديدگاه قرآن در تفسيرراهنما

هود(ع)

آثار تكذيب نبوت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 1

1 _ خداوند ، قوم عاد را به سبب شركورزى و انكار رسالت هود به پليدى گرفتار ساخت و بر آنان غضب كرد .

قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

آثار نبوت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

شعراء - 26 - 125 - 5

5 - تصريح هود ( ع ) بر خيرخواهى خود و تضمين منافع عاديان در پرتو رسالت خويش

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} _ با لام انتقاع _ استفاده مى شود.

اتمام حجت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 3

3_ هود ( ع ) ، پس از ابلاغ پيام هاى الهى و اتمام حجت بر مردم ، خويشتن را مسؤول اعراض آنان نمى دانست .

فإن تولّوا فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

روشن است كه جمله {فقد أبلغتكم . ..} نمى تواند جواب شرط {فإن تولّوا ...} باشد; زيرا هود(ع) رسالت خويش را ابلاغ كرده بود _ چه مردم اعراض كنند و چه ايمان آورند _ بلكه آن جمله سببِ جواب و جانشين آن مى باشد; يعنى، اگر اعراض كنيد، من مسؤوليتى ندارم و مؤاخذه اى بر من نيست; زيرا آنچه را كه به خاطر آن به سوى شما فرستاده شده بودم، به شما ابلاغ كردم.

اجابت دعاى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 1

1 - استجابت دعاى ( نصرت خواهى ) پيامبرِ پس از نوح از سوى خداوند

قال ربّ انصرنى . .. قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

{عن} در {عمّا قليل} به معناى {بَعد} و {ما} نكره موصوفه و كنايه از {زمان} مى باشد. {قليل} نيز صفت {ما} است; يعنى، {بعد زمان قليل}. {عمّا قليل} متعلق به {يصبحنّ} و {إصباح} (مصدر يصبحنّ) به معناى صيرورت و شدن است.

اخلاص هود(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 1

1 - تصريح هود ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

اذيت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 1

1_ قوم عاد ، درصدد آزار و اذيت هود ( ع ) و از ميان برداشتن او بودند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

استشهاد هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 6

6_ هود ( ع ) ، خداوند را بر بى تأثير دانستن معبود هاى اهل شرك و اعلان بيزارى از آنان ، گواه گرفت .

قال إنى أُشهد الله واشهدوا أنى برىءٌ مما تشركون

اشهاد (مصدر اشهد) به معناى گواه گرفتن است.

استقامت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 4

4 _ هود ، استوارى خويش را در تبليغ رسالت هاى الهى به مردم گوشزد كرد .

أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 5

5_ هود ( ع ) مصمم به ابلاغ رسالت هاى الهى و تحمل هر گونه گزند و آزار در طريق آن بود .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

استمداد هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 2

2 - فرستاده

الهى پس از نوح خواستارى يارى خدا در برابر تكذيب گرى هاى قومش بود .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 1

1 - استجابت دعاى ( نصرت خواهى ) پيامبرِ پس از نوح از سوى خداوند

قال ربّ انصرنى . .. قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

{عن} در {عمّا قليل} به معناى {بَعد} و {ما} نكره موصوفه و كنايه از {زمان} مى باشد. {قليل} نيز صفت {ما} است; يعنى، {بعد زمان قليل}. {عمّا قليل} متعلق به {يصبحنّ} و {إصباح} (مصدر يصبحنّ) به معناى صيرورت و شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 1

1 - نزول عذابى فراگير بر نخستين جامعه پس از نوح ، در پى استمداد پيامبر آنان از خداوند

قال ربّ انصرنى . .. فأخذتهم الصيحة

اطاعت از هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 2

2 - هود ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او ، به دليل آشكار بودن صداقت وامانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتقوا اللّه وأطيعون} بر {إنّى لكم رسول أمين} مفيد مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 1

1 - دعوت مجدّد هود ( ع ) از قوم عاد ، براى اطاعت از وى ، رعايت تقواى الهى و پرهيز از بيهودگى ، غرور و خشونت

أتبنون . .. تعبثون ... بطشتم جبّارين . فاتّقوا اللّه و

أطيعون

اظهار خيرخواهى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 5

5 - تصريح هود ( ع ) بر خيرخواهى خود و تضمين منافع عاديان در پرتو رسالت خويش

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} _ با لام انتقاع _ استفاده مى شود.

اعتماد به هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 2

2 - دعوت هود ( ع ) از قومش مبنى بر پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون . إنّى لكم رسول أمين

واژه {أمين} مى تواند از ريشه {أمْن} و به معناى {مأمون}; (فرد مورد اعتماد) باشد. در اين صورت آوردن قيد {أمين} دعوتى است از جانب هود(ع) به قومش كه به او اعتماد كنند (به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدى بگيرند).

اعراض از انذارهاى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 6

6 - مردمِ جامعه پس از نوح ، هشدار عذاب را جدى نگرفتند و فرستاده الهى را به دروغ گويى متهم كردند .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

اعلان تبرى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 5

5_ هود ( ع ) به مشركان اعلان كرد كه از معبودهايشان بيزار است و آنها را منشأ هيچ تأثيرى نمى داند و شايسته پرستش نمى شمارد .

قال . .. اشهدوا أنى برىءٌ مما تشركون

بيزارى و تنفر هود(ع) از بتها و معبودهاى اهل شرك،

به معناى منشأ أثر ندانستن آنها و شايسته عبادت نشمردنشان است. از اينكه هود(ع) در خطاب به مردم نگفت: {اشهدكم}، ولى در گواه خواهى از خداوند گفت: {اُشهد الله} معلوم مى شود مراد از {واشهدوا}، مجرد اعلان است نه شاهد گرفتن مردم.

التجاى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 1،4

1 - التجاى پيامبرِ پس از نوح به درگاه پروردگار ، پس از نااميدى از تأثير تبليغاتش در مردم

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

ظرف {قال} محذوف است; يعنى، {قال بعد ما ايس من إيمانهم}. {باء} در {بما كذّبون} سببيه و {ما} مصدريه (موصول حرفى ) است. بنابراين {بما كذّبون} به تأويل {بتكذيبهم إيّاى} مى باشد.

4 - التجاى فرستادهء الهى پس از نوح به درگاه پروردگار ، براى نزول عذاب استيصال

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

{باء} در{بماكذّبون} مى تواند براى آليت باشد. در اين صورت {ما} اسم موصول و به معناى {الذى} بوده و عايد آن محذوف است; يعنى، {ربّ انصرنى بالذى كذّبونى به} (پرودگارا! مرا با همان چيزى كه[دروغش پنداشتند و] تكذيبم كردند، يارى فرما).

امانتدارى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 1

1 _ هود ( ع ) در پاسخ قوم عاد ، خويشتن را مبلّغ پيام هاى خداوند ، خيرخواه مردم و فردى امين و سزاوار اطمينان خواند .

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 3،6

3 - تأكيد هود ( ع ) بر امانت دارى خويش در ابلاغ

پيام الهى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {أمين} از ريشه {أمانة} _ مقابل خيانت _ مشتق شده باشد.

6 - هود ( ع ) ، شخصيتى خوشنام و امانت دار در ميان قوم خويش

إنّى لكم رسول أمين

تأكيد هود(ع) بر {أمين} بودن خود، در صورتى ثمربخش است كه وى از پيشينه امانت دارى و خوشنامى برخوردار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 2

2 - هود ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او ، به دليل آشكار بودن صداقت وامانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتقوا اللّه وأطيعون} بر {إنّى لكم رسول أمين} مفيد مطلب ياد شده است.

امنيت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 2

2_ هود ( ع ) به خاطر توكلش بر خداوند ، مطمئن به محفوظ ماندن از دسيسه ها و توطئه هاى قوم عاد بود .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله

جمله {إنى توكلت. ..} بيان علت براى معناى كنايى {فكيدونى جمياً...} است و آن معناى كنايى ، عجز و ناتوانى قوم عاد بر ضربه زدن به هود(ع) مى باشد.

انبيا قبل از هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 5

5 _ قوم عاد برخوردار از وجود پيامبرانى قبل از هود

قال الملأ الذين كفروا . .. إنا لنظنك من الكذبين

{ال} در {الكذبين} مى تواند عهديه باشد. بر اين مبنا مقصود قوم عاد از كلمه {الكذبين} پيامبرانى است كه پيش از

هود مبعوث شدند و مورد تكذيب قرار گرفتند و در بين آنان به دروغگويان معروف شدند. و نيز مى تواند {ال} براى جنس باشد. در اين صورت {الكذبين} اشاره به گروهى خاص نخواهد بود. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

انبياى بعد از هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 10

10- وجود پيامبرانى قبل و بعد از هود ( ع ) و همزمان با وى ، در ميان مردم

و قد خلت النذر من بين يديه و من خلفه

عبارت {من بين يديه} مى تواند به معناى زمان معاصر وى و {من خلفه} به گذشته اشاره داشته باشد و مى توان گفت: {من بين يديه}; يعنى، پيش از او و {من خلفه}; يعنى، بعد از آن حضرت. برداشت ياد شده ناظر به تمام احتمالات است.

انبياى قبل از هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 10

10- وجود پيامبرانى قبل و بعد از هود ( ع ) و همزمان با وى ، در ميان مردم

و قد خلت النذر من بين يديه و من خلفه

عبارت {من بين يديه} مى تواند به معناى زمان معاصر وى و {من خلفه} به گذشته اشاره داشته باشد و مى توان گفت: {من بين يديه}; يعنى، پيش از او و {من خلفه}; يعنى، بعد از آن حضرت. برداشت ياد شده ناظر به تمام احتمالات است.

انبياى معاصر هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 10

10- وجود پيامبرانى قبل و بعد از هود (

ع ) و همزمان با وى ، در ميان مردم

و قد خلت النذر من بين يديه و من خلفه

عبارت {من بين يديه} مى تواند به معناى زمان معاصر وى و {من خلفه} به گذشته اشاره داشته باشد و مى توان گفت: {من بين يديه}; يعنى، پيش از او و {من خلفه}; يعنى، بعد از آن حضرت. برداشت ياد شده ناظر به تمام احتمالات است.

انتظارات هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 18

18 _ هود در انتظار نزول عذاب الهى بر قوم عاد ، پس از ابلاغ رسالت هاى الهى و اصرار آنان بر انكار توحيد و رسالت وى

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

انذارهاى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 10

10 - پيامبر پس از نوح ( هود يا صالح ) ، قوم خود را به عواقب شوم شركورزى هشدار داد .

ما لكم من إل_ه غيره أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 36 - 2

2 - انذار پيوسته مردم به معاد ، از سوى پيامبر جامعه پس از نوح

هيهات هيهات لما توعدون

به كارگيرى فعل مضارع، بيانگر اين نكته است كه پيامبران جامعه پس از نوح، مردم را مستمراً نسبت به مسأله قيامت و معاد، بيم مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 5

5 - هشدار قبلى مردم به عذاب استيصال ، از سوى پيامبرِ پس از نوح

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 135 - 2،5

2 - اقدام هود ( ع ) به انذار دادن قوم عاد به عذاب قيامت

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

5 - هشدار هود ( ع ) به امكان نزول عذاب سخت دنيوى بر قوم كفرپيشه عاد

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

مراد از {يوم عظيم} مى تواند روز قيامت باشد(برداشت هاى پيش بر اين احتمال است). همچنين مى تواند روز استيصال در دنيا باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 1،7،9

1- پيامبر ( ص ) مأمور يادكرد سرگذشت پيامبر قوم عاد و تلاش هاى وى در جهت انذار قومش

و اذكر أخا عاد إذ أنذر قومه

7- اقدام هود ( ع ) به هدايت و انذار قوم عاد

و اذكر أخا عاد إذ أنذر قومه

9- سرگذشت هود و انذار هاى او به قوم خود ، نمونه اى از سرگذشت رسولان الهى و تلاش آنان براى هدايت مردم در طول تاريخ

و قد خلت النذر من بين يديه و من خلفه

مى توان گفت: تعبير {قد خلت . .. و من خلفه} در آيه شريفه، به صورت جمله معترضه آمده، تا بيانگر اين معنا باشد كه يادكرد سرگذشت هود به مثابه يادكرد ديگر پيامبران است; زيرا آنان در هدف مشترك بوده اند و سرگذشت هود به عنوان نمونه ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 1

1- موضع گيرى خصمانه قوم عاد ، در برابر انذار هاى برادرانه پيامبرشان (

هود ( ع ) )

و اذكر أخا عاد إذ أنذر . .. قالوا أجئتنا لتأفكنا عن ءالهتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 4

4 - قوم عاد ، گرفتار عذاب الهى ، در پى درس نگرفتن از انذار هاى مكرر پيامبر خويش

كذّبت عاد فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 3

3 - قوم ثمود ، گرفتار عذاب الهى ، در پى درس نگرفتن از انذار هاى مكرر پيامبر خويش

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

عطف {نذر} بر {عذابى}، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق ثموديان، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است.

اولين دعوت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 6

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام هود براى قوم عاد

قال يقوم اعبدوا اللّه

اهانت به هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 8

8 - تحقير پيامبر پس از نوح و توهين به او ، از سوى اشراف و سران قومش

ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

به كارگيرى {ه_ذا} _ كه براى اشاره به نزديك است _ بيانگر نوعى توهين و تحقير نسبت به پيامبر و مقام رسالت او است.

اهداف رسالت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 8

8 _ بيم دادن از عذاب الهى ، از

اهداف مهم رسالت هود

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم لينذركم

ايمان به هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 2

2 _ گروهى از قوم هود رسالت وى را پذيرفتند و آيات الهى را تصديق كردند و به يگانگى خداوند ايمان آوردند .

و الذين معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 36 - 4

4 - اشراف جامعه پس از نوح ، نگران گرايش توده مردم به پيامبرشان

هيهات هيهات لما توعدون

تأكيدهاى مكرر اشراف و اصرار شديد آنان بر دروغ بودن ادعاهاى پيامبر جامعه پس از نوح، حكايت از آن دارد كه وحشت آنان از اين بود كه مبادا توده هاى مردم، تحت تأثير سخنان آن پيامبر قرار گرفته و به او گرايش پيدا كنند.

برخورد هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 11

11 _ هود با پرخاش به قوم خويش خواهان ترك بحث و جدال آنان با وى درباره معبودان دروغين شد .

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

بشارت به هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 2

2 - نزديك بودن زمان نزول عذاب ، نويد خداوند به نخستين پيامبرِ پس از نوح

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

بشارتهاى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 8،13

8_ نزول باران هاى فراوان ، در صورت پرهيز از شرك و گرايش به توحيد و پرستش خدا ، از نويد

هاى هود ( ع ) به قوم خويش

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يرسل السماء عليكم مدرارًا

فعل مضارع {يرسل} به اصطلاح در جواب فعل امر (استغفروا ربكم ثم توبوا إليه) قرار گرفته و با {إنْ} شرطيه مقدر مجزوم شده است; يعنى: {إنْ تستغفروا و تتوبوا يرسل . ..; اگر استغفار كنيد و به سوى خدا حركت كنيد، او ابرهاى پر باران را براى شما خواهد فرستاد}.

13_ هود ( ع ) مردم خويش را در صورت استغفار از گناهان ، گرايش به توحيد و پرستش خدا ، به افزايش نيرو و توانشان بشارت داد .

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه . .. يزدكم قوّة إلى قوّتكم

{يزدكم} عطف بر {يرسل} و جواب براى شرط مقدر مى باشد; يعنى: {إن تستغفروا . .. يزدكم; اگر استغفار كنيد و ... خداوند نيروى شما را افزايش مى دهد}.

بعثت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 15

15_ { عن الصادق ( ع ) : لما حضرت نوحاً ( ع ) الوفاة دعا الشيعة فقال لهم : إعلموا أنه ستكون من بعدى غيبة تظهر فيه الطواغيت و أن الله عزوجل يفرّج عنكم بالقائم من ولدى اسمه هود . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده: هنگامى كه وفات نوح فرارسيد، پيروانش را فرا خواند و فرمود: بدانيد همانا به زودى بعد از من غيبتى خواهد بود كه در آن طاغوتها پديد مى آيند و خداى عزوجل بهوسيله فردى قيام كننده از نسل من، كه نام او هود است، براى شما گشايش پديد مى آورد. ..}.

بى ايمانى به انذارهاى

هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 2

2 - ناباورى قوم عاد نسبت به هشدار هاى هود ( ع ) ، ريشه تكذيب رسالت آن حضرت

و ما نحن بمعذّبين فكذّبوه

بينات هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 11

11- رسولان الهى با دلايل و براهين روشن در ميان اقوام مختلف و از جمله قوم نوح ، عاد و ثمود ، مبعوث شدند .

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت

بينش هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 3

3_ هود ( ع ) ، پس از ابلاغ پيام هاى الهى و اتمام حجت بر مردم ، خويشتن را مسؤول اعراض آنان نمى دانست .

فإن تولّوا فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

روشن است كه جمله {فقد أبلغتكم . ..} نمى تواند جواب شرط {فإن تولّوا ...} باشد; زيرا هود(ع) رسالت خويش را ابلاغ كرده بود _ چه مردم اعراض كنند و چه ايمان آورند _ بلكه آن جمله سببِ جواب و جانشين آن مى باشد; يعنى، اگر اعراض كنيد، من مسؤوليتى ندارم و مؤاخذه اى بر من نيست; زيرا آنچه را كه به خاطر آن به سوى شما فرستاده شده بودم، به شما ابلاغ كردم.

پاداش هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 5

5_ هود ( ع ) ، به قومش اعلام كرد كه پاداش رسالتش ، تنها برعهده خداوند است .

قال ي_قوم . .. إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

پشيمانى مكذبان هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 3

3 - پشيمانى سخت تكذيب گران پيامبر جامعه پس از نوح ، به هنگام مشاهده عذاب استيصال

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

تاريخ هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 9

9_ فاصله زمانى ميان عصر شعيب با عصر نوح ، هود و صالح ( ع ) زياد بوده است .

مثل ما أصاب قوم نوح أو قوم هود أو قوم ص_لح و ما قوم لوط منكم ببعيد

از اينكه شعيب(ع) از ميان اقوام ياد شده تنها قوم لوط را به نزديك بودن با مردم مدين (عصر خويش) توصيف كرد ، برداشت فوق استفاده مى شود.

تبرى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 6

6_ ناتوانى بت ها براى از ميان بردن هود ( ع ) ، على رغم بيزارى جستن علنى او از آنها ، نشانه حقيقت نداشتن ادعاى قوم عاد ( ابتلاى هود به جنون از ناحيه بت ها )

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء . .. فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

تبليغ هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 13

13 _ هود برحذردارنده قوم خويش از گرفتار شدن به عذاب هاى الهى به سبب پرستش نكردن خداى يكتا و پرهيز نكردن از گرايش هاى شرك آلود

أفلاتتقون

{اتقاء} مصدر {تتقون} به معناى گرفتن حفاظ براى دورى از مكروه و مانع شدن از رسيدن مكروه است. در اينجا به مناسبت

مورد و تأييد آيات بعد (همانند آيه 70)، مراد از مكروه، عذابهاى الهى است، يعنى: أفلا تتقون عذاب اللّه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 1،2،4

1 _ هود ( ع ) در پاسخ قوم عاد ، خويشتن را مبلّغ پيام هاى خداوند ، خيرخواه مردم و فردى امين و سزاوار اطمينان خواند .

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

2 _ هود ، مبلّغ پيام هاى الهى ، و نه بازگوكننده نظريات شخصى خويش

أبلغكم رسلت ربى

4 _ هود ، استوارى خويش را در تبليغ رسالت هاى الهى به مردم گوشزد كرد .

أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 1،2،3

1_ هود ( ع ) ، موظف به ابلاغ پيامهايى از ناحيه خداوند به قوم عاد

فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

2_ هود ( ع ) ، پيام هاى الهى را به مردم رسانيد و وظيفه رسالت را به خوبى انجام داد .

فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

3_ هود ( ع ) ، پس از ابلاغ پيام هاى الهى و اتمام حجت بر مردم ، خويشتن را مسؤول اعراض آنان نمى دانست .

فإن تولّوا فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

روشن است كه جمله {فقد أبلغتكم . ..} نمى تواند جواب شرط {فإن تولّوا ...} باشد; زيرا هود(ع) رسالت خويش را ابلاغ كرده بود _ چه مردم اعراض كنند و چه ايمان آورند _ بلكه آن جمله سببِ جواب و جانشين آن مى باشد; يعنى، اگر اعراض كنيد، من مسؤوليتى ندارم و مؤاخذه اى بر من نيست;

زيرا آنچه را كه به خاطر آن به سوى شما فرستاده شده بودم، به شما ابلاغ كردم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 3

3 - تأكيد هود ( ع ) بر امانت دارى خويش در ابلاغ پيام الهى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {أمين} از ريشه {أمانة} _ مقابل خيانت _ مشتق شده باشد.

تعاليم هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 6

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام هود براى قوم عاد

قال يقوم اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 18

18 _ هود از مردم خويش خواست تا همواره نعمت هاى الهى را به خاطر داشته باشند .

فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 1

1 _ هود با ابلاغ مأموريت خويش از جانب خداوند ، مردمش را به توحيد ، عبادت خداوند و ترك پرستش معبودان دروغين فراخواند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 5

5_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام هود ( ع ) براى قوم عاد

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 2،4،18

2_ طلب بخشايش گناهان از خداوند

، حركت به سوى او و استغفار از شرك ، از توصيه هاو پيام هاى هود ( ع ) به مردم خويش

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه

4_ حصر ربوبيت به خداوند و او را مدبر امور همگان دانستن ، از تعاليم هود ( ع ) به قوم خويش

استغفروا ربكم

18_ سلطه و حاكميت خداوند بر هستى ، از تعاليم هود ( ع ) به مردم خويش

يرسل السماء عليكم مدرارًا و يزدكم قوّة إلى قوّتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 10

10_ ربوبيت فراگير خداوند ، سيطره او بر همه جنبندگان و ضرورت توكل بر او ، از تعاليم حضرت هود ( ع )

إنى توكلت على الله ربى و ربكم ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 10

10_ تعاليم هود ( ع ) ، ناسازگار با منافع سران جبار و سركش قوم عاد

و اتبعوا أمر كل جبار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 132 - 1

1 - تأكيد هود ( ع ) بر تقواى الهى و پرهيز از ناسپاسى در برابر خداى نعمت بخش

و اتّقوا الذى أمدّكم بما تعلمون

{إمداد} (مصدر {أمدّكم}) به معناى كمك كردن و {ما} در {بما تعلمون} كنايه از نعمت هايى است كه تفصيل آن در آيات بعد آمده است. متعلق {تعلمون} به خاطر رعايت فاصله آيات حذف شده و تقدير آن چنين است: {أمدّكم بما تعلمون أنّها من إمداده}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 15

15- هود ( ع ) ، پيامدار توحيد و خداپرستى براى قوم خويش

و اذكر أخا عاد إذ أنذر قومه بالأحقاف . .. ألاّتعبدوا إلاّ اللّه

در برداشت ياد شده {ألاّتعبدوا. ..} ادامه انذارها و سخنان هود(ع) دانسته شده است. در اين صورت تنها جمله {و قد خلت النذر...} جمله معترضه مى باشد.

تعدد رسالتهود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 3

3 _ هود ، پيامبرى از جانب خداوند و حامل رسالت هاى متعدد

أبلغكم رسلت ربى

تعدد معجزه هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 3

3_ هود ( ع ) ، معجزات متعددى را براى اثبات ربوبيت خداوند در اختيار قوم عاد قرار داد . *

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

تكذيب بينات هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 2

2_ قوم عاد ، هود ( ع ) را به نداشتن معجزه و دليلى روشن بر حقانيت نبوتش ، متهم مى كردند .

قالوا ي_هود ما جئتنا ببيّنة

تكذيب معجزه هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 2

2_ قوم عاد ، هود ( ع ) را به نداشتن معجزه و دليلى روشن بر حقانيت نبوتش ، متهم مى كردند .

قالوا ي_هود ما جئتنا ببيّنة

تكذيب وعده هاى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 5

5- اظهار ناباورى قوم عاد ،

نسبت به وعده ها و سخنان هود ( ع )

قالوا . .. فأتنا بما تعدنا إن كنت من الص_دقين

قوم عاد با پيشنهاد نزول عذاب، در واقع مى خواستند بنمايانند كه به نادرستى و كذب سخنان هود(ع) يقين دارند.

تكذيب هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 1،4

1 _ گروهى از اشراف قوم هود به وى ايمان آوردند و گروهى ديگر با انكار رسالت او در برابرش جبهه گيرى كردند .

قال الملأ الذين كفروا من قومه

4 _ تكذيب هود از سوى كافران قومش ، مبتنى بر حدس و گمان ، و نه علم و يقين *

إنا لنظنك من الكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 7

7_ تأكيد قوم عاد ، بر ايمان نياوردن به هود ( ع ) و تصديق نكردن پيام ها و رسالت هاى او

و ما نحن لك بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 2

2 - ناباورى قوم عاد نسبت به هشدار هاى هود ( ع ) ، ريشه تكذيب رسالت آن حضرت

و ما نحن بمعذّبين فكذّبوه

تنزيه هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 67 - 1،3،4

1 _ هود با پاسخى رأفت آميز به قوم خود ، خويشتن را از هر گونه سفاهت و دروغگويى مبرا دانست .

قال يقوم ليس بى سفاهة و لكنى رسول من رب العلمين

3 _ هود با استناد به رسالت الهى خود ، خويشتن را از هر گونه سفاهت و

كم خردى مبرا دانست .

قال يقوم ليس بى سفاهة و لكنى رسول من رب العلمين

4 _ هود و ديگر پيامبران الهى ، مبرا از هر گونه سفاهت و كم خردى

قال يقوم ليس بى سفاهة

هود در بيان علت پيراستگى خود از سفاهت جمله {و لكنى رسول . .. } را به كار برد تا اين نكته را گوشزد كند كه ره يافتن سفاهت در رسولان الهى امكان پذير نيست.

توحيد افعالى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 1

1_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه تنها خداوند را مؤثر در جهان دانسته و تنها او را شايسته عبادت مى داند .

أنى برىءٌ مما تشركون. من دونه

ضمير در {دونه} به {الله} در آيه قبل برمى گردد.

توحيد عبادى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 1

1_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه تنها خداوند را مؤثر در جهان دانسته و تنها او را شايسته عبادت مى داند .

أنى برىءٌ مما تشركون. من دونه

ضمير در {دونه} به {الله} در آيه قبل برمى گردد.

توطئه قتل هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 3

3_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه در پى توطئه ها و مكرهايشان ، به او مهلت نداده و او را از ميان بردارند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

{انظار} به معناى مهلت دادن است و {لاتنظرون} (مرا مهلت ندهيد) كنايه از {نابودم

سازيد} ، مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 1

1_ قوم عاد ، درصدد آزار و اذيت هود ( ع ) و از ميان برداشتن او بودند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

توكل هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 2

2_ هود ( ع ) به خاطر توكلش بر خداوند ، مطمئن به محفوظ ماندن از دسيسه ها و توطئه هاى قوم عاد بود .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله

جمله {إنى توكلت. ..} بيان علت براى معناى كنايى {فكيدونى جمياً...} است و آن معناى كنايى ، عجز و ناتوانى قوم عاد بر ضربه زدن به هود(ع) مى باشد.

تهمت ارتجاع به هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 3

3 - تهمت ارتجاع و واپس گرايى به هود ( ع ) از سوى قوم عاد

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

تهمت به هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 2

2 _ اشراف كفرپيشه قوم هود ، وى را به سفاهت و دروغگويى متهم كردند .

قال الملأ الذين كفروا . .. انا لنريك فى سفاهة و إنا لنظنك من الكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 2

2_ قوم عاد ، هود ( ع ) را به نداشتن معجزه و دليلى روشن بر حقانيت نبوتش ، متهم مى كردند .

قالوا

ي_هود ما جئتنا ببيّنة

تهمت جنون به هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 2

2_ قوم عاد ، هود ( ع ) را متهم به اغتشاش روانى كردند و سخنان او را برخاسته از جنون پنداشتند .

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

{سوء} به معناى رنج ، سختى ، مرض و آفت و مانند اينهاست. و مراد از آن ، در آيه شريفه _ به مناسبت مورد _ مرض جنون و مانند آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 6

6_ ناتوانى بت ها براى از ميان بردن هود ( ع ) ، على رغم بيزارى جستن علنى او از آنها ، نشانه حقيقت نداشتن ادعاى قوم عاد ( ابتلاى هود به جنون از ناحيه بت ها )

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء . .. فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

تهمت دروغگويى به هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 1

1 - فرستاده الهى پس از نوح ، متهم به دروغ گويى از سوى اشراف و عناصر مرفه قومش

و قال الملأ من قومه . .. إن هو إلاّ رجل افترى ... و ما نحن له بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 6

6 - مردمِ جامعه پس از نوح ، هشدار عذاب را جدى نگرفتند و فرستاده الهى را به دروغ گويى متهم كردند .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 2

2- قوم عاد ، متهم كننده هود ( ع ) ، به دروغ پردازى براى جداسازى آنان از خدايانشان

قالوا أجئتنا لتأفكنا عن ءالهتنا

جهان بينى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 1

1_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه تنها خداوند را مؤثر در جهان دانسته و تنها او را شايسته عبادت مى داند .

أنى برىءٌ مما تشركون. من دونه

ضمير در {دونه} به {الله} در آيه قبل برمى گردد.

خواسته هاى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 2

2 - هود ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او ، به دليل آشكار بودن صداقت وامانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتقوا اللّه وأطيعون} بر {إنّى لكم رسول أمين} مفيد مطلب ياد شده است.

خوشنامى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 6

6 - هود ( ع ) ، شخصيتى خوشنام و امانت دار در ميان قوم خويش

إنّى لكم رسول أمين

تأكيد هود(ع) بر {أمين} بودن خود، در صورتى ثمربخش است كه وى از پيشينه امانت دارى و خوشنامى برخوردار باشد.

خويشاوندان هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 3

3_ وجود رابطه خويشاوندى و نسبى ميان هود ( ع ) و قوم عاد

و إلى عاد أخاهم هودًا

تصريح به اينكه هود(ع) برادر قوم عاد بود

، مى تواند به خويشاوندى آن حضرت با قوم عاد ، اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 1

1 - هود ( ع ) ، پيامبرى از نژاد قوم عاد و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم هود

قيد {أخوهم} مى تواند براى بيان پيوند خويشاوندى هود(ع) با قومش و يا تعبيرى كنايى از شفقت و دلسوزى آن حضرت نسبت به آن قوم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 3

3- پيامبر قوم عاد ( هود ) ، از تبار ايشان و داراى رابطه خويشاوندى با آنان *

و اذكر أخا عاد . .. إذ أنذر

واژه {أخ} ممكن است اشاره به رابطه خويشاوندى داشته باشد.

خويشاوندى قوم عاد با هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 1

1 - هود ( ع ) ، پيامبرى از نژاد قوم عاد و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم هود

قيد {أخوهم} مى تواند براى بيان پيوند خويشاوندى هود(ع) با قومش و يا تعبيرى كنايى از شفقت و دلسوزى آن حضرت نسبت به آن قوم باشد.

خويشاوندى هود(ع) با قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 3

3 _ وجود رابطه خويشاندى و نسبى ميان هود ( ع ) و قوم عاد

و إلى عاد أخاهم هوداً

تصريح به اينكه هود برادر قوم عاد بود، مى تواند اشاره به اين باشد كه آن حضرت از خويشان قوم عاد

بوده و نيز مى تواند اشاره به اين باشد كه وى براى آنان، حتى پيش از نبوتش، انسانى دلسوز بوده و به آنان محبت داشته است. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 3

3- پيامبر قوم عاد ( هود ) ، از تبار ايشان و داراى رابطه خويشاوندى با آنان *

و اذكر أخا عاد . .. إذ أنذر

واژه {أخ} ممكن است اشاره به رابطه خويشاوندى داشته باشد.

خيرخواهى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 1،6،7،8

1 _ هود ( ع ) در پاسخ قوم عاد ، خويشتن را مبلّغ پيام هاى خداوند ، خيرخواه مردم و فردى امين و سزاوار اطمينان خواند .

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

6 _ خيرخواهى هود ، تنها در جهت منافع مردم بود ، نه آميخته به منفعت هاى شخصى خويش

و أنا لكم ناصح أمين

{لام} در {لكم} اشاره به خلوص هود در خيرخواهى دارد.

7 _ ابلاغ پيام هاى خداوند به مردم ، جلوه اى از درستكارى و خيرخواهى هود براى مردم خويش

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

8 _ هود در ميان قومش به درستكارى و خيرخواهى شهرت داشت .

أبلغكم . .. و أنا لكم ناصح أمين

آوردن {ناصح} و {أمين} به صورت وصف، در مقابل بيان تبليغ رسالت به صورت فعل {أبلغكم}، مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه خيرخواهى و درستكارى هود(ع) مخصوص زمان رسالت وى نبوده بلكه پيش از آن نيز بدان شهرت داشته است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 4

4- هود ( ع ) ، برادرى دلسوز و خيرخواه براى قوم عاد

و اذكر أخا عاد

واژه {أخ} چه اشاره به روابط عاطفى خويشاوندى داشته باشد و چه اشاره به اخوت معنوى; به هر حال پيامدار دلسوزى و محبت عميق است.

دشمنان هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 2

2 - پيشگامى سران و اشراف جامعه پس از نوح ، در مخالفت با پيامبرشان

و قال الملأ من قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 1

1- موضع گيرى خصمانه قوم عاد ، در برابر انذار هاى برادرانه پيامبرشان ( هود ( ع ) )

و اذكر أخا عاد إذ أنذر . .. قالوا أجئتنا لتأفكنا عن ءالهتنا

دشمنى با هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 34 - 1

1 - مبارزه اشراف جامعه پس از نوح با پيامبرشان ، در چهره خير انديشى و مصلحت طلبى براى مردم

و لئن أطعتم بشرًا . .. لخ_سرون

دعوت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 5

5 _ هود با برانگيختن عواطف قومى مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 16،18،19

16 _ هود ( ع ) به منظور ايجاد زمينه رستگارى در قوم خويش آنان را به يادآورى دو نعمت بزرگ الهى

( جانشينى قوم نوح ، برخوردارى از نيرويى چشمگير ) فراخواند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح . .. لعلكم تفلحون

18 _ هود از مردم خويش خواست تا همواره نعمت هاى الهى را به خاطر داشته باشند .

فاذكروا ءالاء اللّه

19 _ توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى ، از روش هاى تبليغى _ هدايتى هود ( ع )

فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 1،12

1 _ هود با ابلاغ مأموريت خويش از جانب خداوند ، مردمش را به توحيد ، عبادت خداوند و ترك پرستش معبودان دروغين فراخواند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

12 _ قوم عاد ، مردمى مغرور ، متعصب و لجوج در برابر دعوت توحيدى هود ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 2

2 _ هود ( ع ) در پاسخ ناباورى قوم عاد به اخطار هاى عذاب ، فراهم آمدن زمينه هاى عذاب ( پليد گشتن و گرفتارى به غضب خدا ) را به آنان ابلاغ كرد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

دعوتهاى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 5

5_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام هود ( ع ) براى قوم عاد

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - هود - 11 - 51 - 11

11_ هود ( ع ) ، قومش را به انديشه كردن و فهميدن حقايق و معارف دين فراخواند .

أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 20

20_ هود ( ع ) از قوم عاد خواست تا از دعوتش ( پذيرش توحيد ، يكتاپرستى و ترك شرك و استغفار از گناهان ) اعراض نكنند و بر گناه خويش اصرار نورزند .

و لاتتولوا مجرمين

{تولّى} (مصدر لاتتولوا) به معناى اعراض كردن و نپذيرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 6

6_ دعوت هود ( ع ) و سخنان او ، بى تأثير در بازدارى قومش از شرك و پرستش خدايان دروغين

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

{عن} در {عن قولك} براى تعليل است. بنابراين معناى جمله {ما نحن ...} چنين مى شود: سخن و ادعاى تو ، باعث نخواهد شد كه ما خدايان خويش را رها كنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 2

2_ هود ( ع ) ، همه مشركان قوم عاد و خدايان آنان را ، به توطئه و مبارزه عليه خويش فرا خواند .

فكيدونى جميعًا

چون در آيه قبل ، سخن از مشركان و نيز بتهاى آنان بود ، مقصود از {جميعاً} تمامى مشركان و همه بتهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 2

2 - دعوت هود ( ع ) از قومش مبنى بر پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد

كردن به او و جدى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون . إنّى لكم رسول أمين

واژه {أمين} مى تواند از ريشه {أمْن} و به معناى {مأمون}; (فرد مورد اعتماد) باشد. در اين صورت آوردن قيد {أمين} دعوتى است از جانب هود(ع) به قومش كه به او اعتماد كنند (به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدى بگيرند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 1

1 - دعوت مجدد هود ( ع ) از عاديان ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 1

1 - دعوت مجدّد هود ( ع ) از قوم عاد ، براى اطاعت از وى ، رعايت تقواى الهى و پرهيز از بيهودگى ، غرور و خشونت

أتبنون . .. تعبثون ... بطشتم جبّارين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

دلايل حقانيت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 5

5_ عجز و ناتوانى قوم عاد و خدايانشان ، براى از ميان بردن هود ( ع ) ، دليل و آيتى بر حقانيت رسالت او

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

{فاء} در {فكيدونى} فصيحه و حاكى از جمله اى مقدر است. آن جمله به قرينه {إن نقول إلاّ اعتريك ...} چنين است: {إن كان كما تقولون فكيدونى ...; اگر بتها چنين نيرويى دارند پس شما و آنها با من به مبارزه برخيزيد و كار را يكسره كنيد}.

دلسوزى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 4

4 _ هود ، پيامبرى دلسوز و با محبت به مردم خويش ( قوم عاد )

و إلى عاد أخاهم هوداً قال يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 2

2 - سخن دلسوزانه هود ( ع ) با عاديان ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

قيد {أخوهم} و وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد)، بيانگر مطلب ياد شده است.

رسالت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 1

1 _ هود با ابلاغ مأموريت خويش از جانب خداوند ، مردمش را به توحيد ، عبادت خداوند و ترك پرستش معبودان دروغين فراخواند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 12

12_ مبارزه با شرك ، از وظايف اصلى حضرت هود ( ع )

ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 1،2

1_ هود ( ع ) ، موظف به ابلاغ پيامهايى از ناحيه خداوند به قوم عاد

فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

2_ هود ( ع ) ، پيام هاى الهى را به مردم رسانيد و وظيفه رسالت را به خوبى انجام داد .

فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء -

26 - 125 - 1

1 - تأكيد هود ( ع ) بر رسالت الهى خويش براى قومش

إنّى لكم رسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 2

2 - فرستادگان الهى ( هود و صالح ) ، مبلغ توحيد در ميان قوم عاد و ثمود

إذ جاءتهم الرّسل . .. ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

روش تبليغ هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 2

2 - سخن دلسوزانه هود ( ع ) با عاديان ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

قيد {أخوهم} و وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد)، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 5

5 - موعظه و پنددهى ، روش تبليغى حضرت هود ( ع ) در ارتباط با قوم عاد

قالوا سواء علينا أَوَعظت أم لم تكن من الوعظين

زمينه يأس هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 4

4 - تلاش قوم عاد ، به ايجاد يأس و نااميدى در حضرت هود ( ع ) نسبت به دستيابى او به اهداف رسالتش

قالوا سواء علينا أَوَعظت أم لم تكن من الوعظين

يادآورى قوم عاد به حضرت هود(ع) مبنى بر مؤثر نبودن موعظه هايش، مى تواند به منظور ايجاد يأس در آن حضرت و نيز بازداشتن ايشان از تلاش براى ادامه رسالت و تبليغ خود باشد.

سرزنشهاى هود(ع)

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 6

6 - عاديان ، مورد سرزنش هود ( ع ) به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

استفهام در جمله {ألا تتّقون} مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 3

3 - سرزنش عاديان توسط هود ( ع ) به خاطر ساختن بناهايى بى فايده و بازيگرانه

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

استفهام در {أتنبون} براى توبيخ و سرزنش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 4

4 - سرزنش عاديان از سوى هود ( ع ) ، به خاطر احداث قصر ها و روحيه كاخ نشينى آنان

و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 130 - 3

3 - نكوهش قوم عاد از سوى هود ( ع ) ، به خاطر خشونت و زورگويى آنان

و إذا بطشتم بطشتم جبّارين

شرك ستيزى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 12

12_ مبارزه با شرك ، از وظايف اصلى حضرت هود ( ع )

ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 8

8_ قاطعيت و صلابت هود ( ع ) ، در امر رسالت و مبارزه با شرك و بت پرستى

قال إنى أُشهد الله واشهدوا أنى برىءٌ مما تشركون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 2

2_ هود ( ع ) ، همه مشركان قوم عاد و خدايان آنان را ، به توطئه و مبارزه عليه خويش فرا خواند .

فكيدونى جميعًا

چون در آيه قبل ، سخن از مشركان و نيز بتهاى آنان بود ، مقصود از {جميعاً} تمامى مشركان و همه بتهاست.

صداقت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 7،8

7 _ ابلاغ پيام هاى خداوند به مردم ، جلوه اى از درستكارى و خيرخواهى هود براى مردم خويش

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

8 _ هود در ميان قومش به درستكارى و خيرخواهى شهرت داشت .

أبلغكم . .. و أنا لكم ناصح أمين

آوردن {ناصح} و {أمين} به صورت وصف، در مقابل بيان تبليغ رسالت به صورت فعل {أبلغكم}، مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه خيرخواهى و درستكارى هود(ع) مخصوص زمان رسالت وى نبوده بلكه پيش از آن نيز بدان شهرت داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 10،11

10 _ قوم عاد ناباور به صداقت و راستگويى حضرت هود ( ع )

فأتنا . .. إن كنت من الصدقين

11 _ قوم عاد با ناباورى به صداقت و راستگويى هود ، از وى خواستند تا تهديد هاى خويش را تحقق بخشد .

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 2

2 - هود ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از

او ، به دليل آشكار بودن صداقت وامانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتقوا اللّه وأطيعون} بر {إنّى لكم رسول أمين} مفيد مطلب ياد شده است.

ظلم ستيزى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 10

10_ تعاليم هود ( ع ) ، ناسازگار با منافع سران جبار و سركش قوم عاد

و اتبعوا أمر كل جبار عنيد

عبرت از قصه هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 5

5 - سرگذشت هود ( ع ) و قوم عاد ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

فكذّبوه فأهلكن_هم إنّ فى ذلك لأية

واژه {ذلك} اشاره دارد به: نصيحت هاى هود(ع) و هشدارهاى وى به عاديان، تأثير ناپذيرى آنان، تكذيب رسالت او و سرانجام هلاكت آنان به اراده خداوند. گفتنى است كه كلمه {آية} در اصل، به معناى نشانه است و در اين جا معنايى معادل {عبرة} دارد و نكره آمدن آن براى تفخيم و بيانگر وجود مايه هاى بزرگ عبرت در داستان هود و عاديان است.

عقيده هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 5

5 _ اعتقاد راسخ هود به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 1

1_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه تنها خداوند را مؤثر در جهان

دانسته و تنها او را شايسته عبادت مى داند .

أنى برىءٌ مما تشركون. من دونه

ضمير در {دونه} به {الله} در آيه قبل برمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 2

2_ هود ( ع ) به خاطر توكلش بر خداوند ، مطمئن به محفوظ ماندن از دسيسه ها و توطئه هاى قوم عاد بود .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله

جمله {إنى توكلت. ..} بيان علت براى معناى كنايى {فكيدونى جمياً...} است و آن معناى كنايى ، عجز و ناتوانى قوم عاد بر ضربه زدن به هود(ع) مى باشد.

عمل به تكليف هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 5

5_ هود ( ع ) مصمم به ابلاغ رسالت هاى الهى و تحمل هر گونه گزند و آزار در طريق آن بود .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 2

2_ هود ( ع ) ، پيام هاى الهى را به مردم رسانيد و وظيفه رسالت را به خوبى انجام داد .

فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

عوامل تكذيب نبوت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 2

2 _ قوم عاد به دليل نامعقول شمردن پيامبرى براى فردى از بشر ، رسالت هود را انكار كردند .

إنا لنريك فى سفاهة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

عوامل تكذيب هود(ع)

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 13

13_ تكبر ، سركشى و لجاجت سران قوم عاد ، مايه انكار رسالت هود ( ع ) از سوى آنان و نپذيرفتن تعاليم او

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 12

12 - انكار بُعد معنوى انسان و منحصر پنداشتن او در بعد حيوانى ( چون خوردن و آشاميدن ) ، عامل تكذيب رسالت پيامبرِ پس از نوح ، از سوى اشراف

ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم يأكل ممّا تأكلون منه و يشرب ممّا تشربون

تكيه اشراف برخوردن و آشاميدن براى انكار رسالت پيامبرشان، نشانگر اين حقيقت است كه آنان، انسان را موجودى در حد حيوان مى پنداشتند و منكر بعد معنوى او بودند.

فضايل هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 4

4 _ هود ، پيامبرى دلسوز و با محبت به مردم خويش ( قوم عاد )

و إلى عاد أخاهم هوداً قال يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 1،4،5،6،7،8

1 _ هود ( ع ) در پاسخ قوم عاد ، خويشتن را مبلّغ پيام هاى خداوند ، خيرخواه مردم و فردى امين و سزاوار اطمينان خواند .

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

4 _ هود ، استوارى خويش را در تبليغ رسالت هاى الهى به مردم گوشزد كرد .

أبلغكم رسلت ربى

5 _ اعتقاد راسخ هود به ربوبيت خدا

بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

6 _ خيرخواهى هود ، تنها در جهت منافع مردم بود ، نه آميخته به منفعت هاى شخصى خويش

و أنا لكم ناصح أمين

{لام} در {لكم} اشاره به خلوص هود در خيرخواهى دارد.

7 _ ابلاغ پيام هاى خداوند به مردم ، جلوه اى از درستكارى و خيرخواهى هود براى مردم خويش

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

8 _ هود در ميان قومش به درستكارى و خيرخواهى شهرت داشت .

أبلغكم . .. و أنا لكم ناصح أمين

آوردن {ناصح} و {أمين} به صورت وصف، در مقابل بيان تبليغ رسالت به صورت فعل {أبلغكم}، مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه خيرخواهى و درستكارى هود(ع) مخصوص زمان رسالت وى نبوده بلكه پيش از آن نيز بدان شهرت داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 4

4_ هود ( ع ) ، حتى پيش از بعثتش به پيامبرى ، فردى دلسوز قوم خويش و با محبت نسبت به آنان بود .

و إلى عاد أخاهم هودًا قال ي_قوم

برخى برآنند كه {اُخوّت} در اين جا كنايه از محبت و دلسوزى است. بر اين اساس جمله و {إلى عاد أخاهم هودًا} حاكى از آن است كه: هود(ع) پيش از رسالتش نيز دلسوز قومش بوده است. تعبير {يا قوم} (اى مردم من!) نيز حكايت از مهربانى و عطوفت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 6

6 - هود ( ع ) ، شخصيتى خوشنام

و امانت دار در ميان قوم خويش

إنّى لكم رسول أمين

تأكيد هود(ع) بر {أمين} بودن خود، در صورتى ثمربخش است كه وى از پيشينه امانت دارى و خوشنامى برخوردار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 4

4- هود ( ع ) ، برادرى دلسوز و خيرخواه براى قوم عاد

و اذكر أخا عاد

واژه {أخ} چه اشاره به روابط عاطفى خويشاوندى داشته باشد و چه اشاره به اخوت معنوى; به هر حال پيامدار دلسوزى و محبت عميق است.

فلسفه مبارزطلبى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 4

4_ آشكار شدن عجز بت ها و تأثير نداشتن آنها در امور آدميان و نيز روشن شدن ناتوانى قوم عاد در برابر خواست خداوند ، هدف هود ( ع ) از فراخوانى مردم ، به مبارزه و توطئه عليه خويش

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

{كيدوا} فعل امر از مصدر {كِيْد} (مكر كردن) است. امر در جمله فوق _ به تناسب مورد _ امر تعجيزى است; يعنى ، درخواستى است براى نشان دادن عجز و ناتوانى مخاطب از انجام كار.

قاطعيت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 8

8_ قاطعيت و صلابت هود ( ع ) ، در امر رسالت و مبارزه با شرك و بت پرستى

قال إنى أُشهد الله واشهدوا أنى برىءٌ مما تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 5

5_ هود ( ع ) مصمم به ابلاغ رسالت هاى الهى و تحمل

هر گونه گزند و آزار در طريق آن بود .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

قبول هشدارهاى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 2

2 - دعوت هود ( ع ) از قومش مبنى بر پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون . إنّى لكم رسول أمين

واژه {أمين} مى تواند از ريشه {أمْن} و به معناى {مأمون}; (فرد مورد اعتماد) باشد. در اين صورت آوردن قيد {أمين} دعوتى است از جانب هود(ع) به قومش كه به او اعتماد كنند (به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدى بگيرند).

قصه هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 3،4،5،6

3 _ وجود رابطه خويشاندى و نسبى ميان هود ( ع ) و قوم عاد

و إلى عاد أخاهم هوداً

تصريح به اينكه هود برادر قوم عاد بود، مى تواند اشاره به اين باشد كه آن حضرت از خويشان قوم عاد بوده و نيز مى تواند اشاره به اين باشد كه وى براى آنان، حتى پيش از نبوتش، انسانى دلسوز بوده و به آنان محبت داشته است. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

4 _ هود ، پيامبرى دلسوز و با محبت به مردم خويش ( قوم عاد )

و إلى عاد أخاهم هوداً قال يقوم

5 _ هود با برانگيختن عواطف قومى مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام هود براى قوم عاد

قال يقوم اعبدوا اللّه

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 1،2،4

1 _ گروهى از اشراف قوم هود به وى ايمان آوردند و گروهى ديگر با انكار رسالت او در برابرش جبهه گيرى كردند .

قال الملأ الذين كفروا من قومه

2 _ اشراف كفرپيشه قوم هود ، وى را به سفاهت و دروغگويى متهم كردند .

قال الملأ الذين كفروا . .. انا لنريك فى سفاهة و إنا لنظنك من الكذبين

4 _ تكذيب هود از سوى كافران قومش ، مبتنى بر حدس و گمان ، و نه علم و يقين *

إنا لنظنك من الكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 67 - 1،2،3

1 _ هود با پاسخى رأفت آميز به قوم خود ، خويشتن را از هر گونه سفاهت و دروغگويى مبرا دانست .

قال يقوم ليس بى سفاهة و لكنى رسول من رب العلمين

2 _ هود ، رسولى از جانب خدا

و لكنى رسول من رب العلمين

3 _ هود با استناد به رسالت الهى خود ، خويشتن را از هر گونه سفاهت و كم خردى مبرا دانست .

قال يقوم ليس بى سفاهة و لكنى رسول من رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 1،4

1 _ هود ( ع ) در پاسخ قوم عاد ، خويشتن را مبلّغ پيام هاى خداوند ، خيرخواه مردم و فردى امين و سزاوار اطمينان خواند .

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

4 _ هود ، استوارى خويش را در تبليغ رسالت هاى الهى به مردم گوشزد كرد .

أبلغكم رسلت ربى

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 3،16

3 _ ادعاى پيامبرى از سوى هود ( ع ) ، نشانه سفاهت وى در پندار قوم عاد

إنا لنريك فى سفاهة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

16 _ هود ( ع ) به منظور ايجاد زمينه رستگارى در قوم خويش آنان را به يادآورى دو نعمت بزرگ الهى ( جانشينى قوم نوح ، برخوردارى از نيرويى چشمگير ) فراخواند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح . .. لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 1،7،11

1 _ هود با ابلاغ مأموريت خويش از جانب خداوند ، مردمش را به توحيد ، عبادت خداوند و ترك پرستش معبودان دروغين فراخواند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

7 _ تقليد از نياكان و حفظ سنت هاى پيشينيان ، از انگيزه هاى قوم عاد براى پرستش معبودان دروغين و رويارويى با دعوت هود

قالوا . .. و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

11 _ قوم عاد با ناباورى به صداقت و راستگويى هود ، از وى خواستند تا تهديد هاى خويش را تحقق بخشد .

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 2،10،11،17،18

2 _ هود ( ع ) در پاسخ ناباورى قوم عاد به اخطار هاى عذاب ، فراهم آمدن زمينه هاى عذاب ( پليد گشتن و گرفتارى به غضب خدا ) را به آنان ابلاغ كرد

.

فأتنا بما تعدنا . .. قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

10 _ هود ، گرفتار جدال و كشمكش مدام قوم عاد درباره معبودان بى اساسشان

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

11 _ هود با پرخاش به قوم خويش خواهان ترك بحث و جدال آنان با وى درباره معبودان دروغين شد .

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

17 _ هود ( ع ) ، قوم مشرك خويش را به نزول عذابى از جانب خداوند آگاه ساخت .

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

متعلق {انتظروا} به دليل آيه بعد، عذاب الهى است.

18 _ هود در انتظار نزول عذاب الهى بر قوم عاد ، پس از ابلاغ رسالت هاى الهى و اصرار آنان بر انكار توحيد و رسالت وى

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 2،3

2 _ گروهى از قوم هود رسالت وى را پذيرفتند و آيات الهى را تصديق كردند و به يگانگى خداوند ايمان آوردند .

و الذين معه

3 _ خداوند ، هود و مؤمنان به وى را از عذاب نازل شده بر قوم عاد ، نجات بخشيد .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 5،11

5_ هود ( ع ) ، به قومش اعلام كرد كه پاداش رسالتش ، تنها برعهده خداوند است .

قال ي_قوم . .. إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

11_ هود ( ع ) ، قومش را به انديشه كردن و فهميدن حقايق و معارف دين فراخواند .

أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 2،20

2_ طلب بخشايش گناهان از خداوند ، حركت به سوى او و استغفار از شرك ، از توصيه هاو پيام هاى هود ( ع ) به مردم خويش

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه

20_ هود ( ع ) از قوم عاد خواست تا از دعوتش ( پذيرش توحيد ، يكتاپرستى و ترك شرك و استغفار از گناهان ) اعراض نكنند و بر گناه خويش اصرار نورزند .

و لاتتولوا مجرمين

{تولّى} (مصدر لاتتولوا) به معناى اعراض كردن و نپذيرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 6

6_ دعوت هود ( ع ) و سخنان او ، بى تأثير در بازدارى قومش از شرك و پرستش خدايان دروغين

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

{عن} در {عن قولك} براى تعليل است. بنابراين معناى جمله {ما نحن ...} چنين مى شود: سخن و ادعاى تو ، باعث نخواهد شد كه ما خدايان خويش را رها كنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 5،6

5_ هود ( ع ) به مشركان اعلان كرد كه از معبودهايشان بيزار است و آنها را منشأ هيچ تأثيرى نمى داند و شايسته پرستش نمى شمارد .

قال . .. اشهدوا أنى برىءٌ مما تشركون

بيزارى و تنفر هود(ع) از بتها و معبودهاى اهل شرك، به معناى منشأ أثر ندانستن آنها و شايسته عبادت نشمردنشان است. از اينكه هود(ع) در خطاب به مردم نگفت: {اشهدكم}، ولى در گواه خواهى از خداوند گفت: {اُشهد الله} معلوم مى شود مراد از

{واشهدوا}، مجرد اعلان است نه شاهد گرفتن مردم.

6_ هود ( ع ) ، خداوند را بر بى تأثير دانستن معبود هاى اهل شرك و اعلان بيزارى از آنان ، گواه گرفت .

قال إنى أُشهد الله واشهدوا أنى برىءٌ مما تشركون

اشهاد (مصدر اشهد) به معناى گواه گرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 2،3،4

2_ هود ( ع ) ، همه مشركان قوم عاد و خدايان آنان را ، به توطئه و مبارزه عليه خويش فرا خواند .

فكيدونى جميعًا

چون در آيه قبل ، سخن از مشركان و نيز بتهاى آنان بود ، مقصود از {جميعاً} تمامى مشركان و همه بتهاست.

3_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه در پى توطئه ها و مكرهايشان ، به او مهلت نداده و او را از ميان بردارند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

{انظار} به معناى مهلت دادن است و {لاتنظرون} (مرا مهلت ندهيد) كنايه از {نابودم سازيد} ، مى باشد.

4_ آشكار شدن عجز بت ها و تأثير نداشتن آنها در امور آدميان و نيز روشن شدن ناتوانى قوم عاد در برابر خواست خداوند ، هدف هود ( ع ) از فراخوانى مردم ، به مبارزه و توطئه عليه خويش

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

{كيدوا} فعل امر از مصدر {كِيْد} (مكر كردن) است. امر در جمله فوق _ به تناسب مورد _ امر تعجيزى است; يعنى ، درخواستى است براى نشان دادن عجز و ناتوانى مخاطب از انجام كار.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 5،10

5_ خداوند ، هود (

ع ) و پيروانش را ، از عذاب نازل شده بر قوم عاد نجات داد .

و لما جاء أمرنا نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه

10_ خداوند ، هود ( ع ) و پيروان او را ، از گرفتار شدن به عذاب آخرت نجات داد .

و نجّين_هم من عذاب غليظ

بر اين اساس كه مقصود از {عذاب غليظ} عذاب اخروى باشد ، ماضى آوردن فعل {نجّينا} اشاره به اين نكته دارد كه: مؤمنان به هود(ع) پس از نزول عذاب استيصال بر قوم عاد ، همچنان به ايمان خويش پايبند بودند و مستحق عذاب اخروى نشدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 1

1 - فرستاده الهى پس از نوح ، متهم به دروغ گويى از سوى اشراف و عناصر مرفه قومش

و قال الملأ من قومه . .. إن هو إلاّ رجل افترى ... و ما نحن له بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 1،2،4،5،6

1 - التجاى پيامبرِ پس از نوح به درگاه پروردگار ، پس از نااميدى از تأثير تبليغاتش در مردم

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

ظرف {قال} محذوف است; يعنى، {قال بعد ما ايس من إيمانهم}. {باء} در {بما كذّبون} سببيه و {ما} مصدريه (موصول حرفى ) است. بنابراين {بما كذّبون} به تأويل {بتكذيبهم إيّاى} مى باشد.

2 - فرستاده الهى پس از نوح خواستارى يارى خدا در برابر تكذيب گرى هاى قومش بود .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

4 - التجاى فرستادهء الهى پس از نوح به درگاه پروردگار ، براى نزول عذاب استيصال

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

{باء} در{بماكذّبون}

مى تواند براى آليت باشد. در اين صورت {ما} اسم موصول و به معناى {الذى} بوده و عايد آن محذوف است; يعنى، {ربّ انصرنى بالذى كذّبونى به} (پرودگارا! مرا با همان چيزى كه[دروغش پنداشتند و] تكذيبم كردند، يارى فرما).

5 - هشدار قبلى مردم به عذاب استيصال ، از سوى پيامبرِ پس از نوح

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

6 - مردمِ جامعه پس از نوح ، هشدار عذاب را جدى نگرفتند و فرستاده الهى را به دروغ گويى متهم كردند .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 1

1 - استجابت دعاى ( نصرت خواهى ) پيامبرِ پس از نوح از سوى خداوند

قال ربّ انصرنى . .. قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

{عن} در {عمّا قليل} به معناى {بَعد} و {ما} نكره موصوفه و كنايه از {زمان} مى باشد. {قليل} نيز صفت {ما} است; يعنى، {بعد زمان قليل}. {عمّا قليل} متعلق به {يصبحنّ} و {إصباح} (مصدر يصبحنّ) به معناى صيرورت و شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 123 - 1

1 - تكذيب رسالت هود ( ع ) ، از سوى قوم عاد

كذّبت عاد المرسلين

گفتنى است كه {عاد} اسم جد اعلاى قوم هود است. بنابراين تمسيه آن قوم به عاد، از باب تسميه يك قبيله به نام نياى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 6

6 - عاديان ، مورد سرزنش هود ( ع ) به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم

هود ألاتتّقون

استفهام در جمله {ألا تتّقون} مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 2،5

2 - دعوت هود ( ع ) از قومش مبنى بر پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون . إنّى لكم رسول أمين

واژه {أمين} مى تواند از ريشه {أمْن} و به معناى {مأمون}; (فرد مورد اعتماد) باشد. در اين صورت آوردن قيد {أمين} دعوتى است از جانب هود(ع) به قومش كه به او اعتماد كنند (به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدى بگيرند).

5 - تصريح هود ( ع ) بر خيرخواهى خود و تضمين منافع عاديان در پرتو رسالت خويش

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} _ با لام انتقاع _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 1،2

1 - دعوت مجدد هود ( ع ) از عاديان ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

2 - هود ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او ، به دليل آشكار بودن صداقت وامانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتقوا اللّه وأطيعون} بر {إنّى لكم رسول أمين} مفيد مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 1

1 - تصريح هود ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم ، در قبال رسالت خويش

و ما

أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 3

3 - سرزنش عاديان توسط هود ( ع ) به خاطر ساختن بناهايى بى فايده و بازيگرانه

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

استفهام در {أتنبون} براى توبيخ و سرزنش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 4

4 - سرزنش عاديان از سوى هود ( ع ) ، به خاطر احداث قصر ها و روحيه كاخ نشينى آنان

و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 1

1 - دعوت مجدّد هود ( ع ) از قوم عاد ، براى اطاعت از وى ، رعايت تقواى الهى و پرهيز از بيهودگى ، غرور و خشونت

أتبنون . .. تعبثون ... بطشتم جبّارين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 135 - 1،2

1 - تأكيد هود ( ع ) بر بيمناك بودن درباره سرنوشت قومش ، به خاطر بى تقوايى و ناسپاسى آنان

فاتّقوا اللّه . .. الذى أمدّكم ... إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

2 - اقدام هود ( ع ) به انذار دادن قوم عاد به عذاب قيامت

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 1،4

1 - بى تأثير خوانده شدن موعظه ها و اندرز هاى هود از سوى قوم عاد

قالوا سواء علينا أَوَعظت أم لم

تكن من الوعظين

4 - تلاش قوم عاد ، به ايجاد يأس و نااميدى در حضرت هود ( ع ) نسبت به دستيابى او به اهداف رسالتش

قالوا سواء علينا أَوَعظت أم لم تكن من الوعظين

يادآورى قوم عاد به حضرت هود(ع) مبنى بر مؤثر نبودن موعظه هايش، مى تواند به منظور ايجاد يأس در آن حضرت و نيز بازداشتن ايشان از تلاش براى ادامه رسالت و تبليغ خود باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 3،6

3 - تهمت ارتجاع و واپس گرايى به هود ( ع ) از سوى قوم عاد

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

6 - تكيه و پافشارى قوم عاد بر سنت هاى نياكانشان ، عامل رويارويى آنان با هود ( ع ) و رد كردن نصايح وى

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 2

2 - ناباورى قوم عاد نسبت به هشدار هاى هود ( ع ) ، ريشه تكذيب رسالت آن حضرت

و ما نحن بمعذّبين فكذّبوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 9،17

9- سرگذشت هود و انذار هاى او به قوم خود ، نمونه اى از سرگذشت رسولان الهى و تلاش آنان براى هدايت مردم در طول تاريخ

و قد خلت النذر من بين يديه و من خلفه

مى توان گفت: تعبير {قد خلت . .. و من خلفه} در آيه شريفه، به صورت جمله معترضه آمده، تا بيانگر اين معنا باشد كه يادكرد سرگذشت هود به مثابه يادكرد ديگر پيامبران است; زيرا

آنان در هدف مشترك بوده اند و سرگذشت هود به عنوان نمونه ياد شده است.

17- اظهار نگرانى و هشدار هود ( ع ) ، نسبت به فرجام شوم قوم خويش و نزول عذاب الهى بر آنان

و اذكر أخا عاد . .. إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 2

2- قوم عاد ، متهم كننده هود ( ع ) ، به دروغ پردازى براى جداسازى آنان از خدايانشان

قالوا أجئتنا لتأفكنا عن ءالهتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 23 - 1

1- اظهار بى اطلاعى هود ( ع ) ، از كيفيت و زمان نزول عذاب الهى بر كافران قومش

فأتنا . .. قال إنّما العلم عند اللّه

قصه هود(ع) از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 5

5 - سرگذشت هود ( ع ) و قوم عاد ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

فكذّبوه فأهلكن_هم إنّ فى ذلك لأية

واژه {ذلك} اشاره دارد به: نصيحت هاى هود(ع) و هشدارهاى وى به عاديان، تأثير ناپذيرى آنان، تكذيب رسالت او و سرانجام هلاكت آنان به اراده خداوند. گفتنى است كه كلمه {آية} در اصل، به معناى نشانه است و در اين جا معنايى معادل {عبرة} دارد و نكره آمدن آن براى تفخيم و بيانگر وجود مايه هاى بزرگ عبرت در داستان هود و عاديان است.

قوم عاد و نبوت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69

- 3

3 _ ادعاى پيامبرى از سوى هود ( ع ) ، نشانه سفاهت وى در پندار قوم عاد

إنا لنريك فى سفاهة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 2

2 _ قوم عاد ، رسالت هود را از سوى خداوند ، براى دعوت به توحيد و مبارزه با شرك باور نداشتند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده

استفهام در جمله {أجئتنا . .. } استفهام انكارى ابطالى است. يعنى دلالت مى كند كه آنچه مورد استفهام واقع شده (مأموريت هود براى دعوت به يكتاپرستى)، بى اساس است و مدعى آن (حضرت هود) دروغگوست.

قوم عاد و هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 2

2 _ قوم عاد به دليل نامعقول شمردن پيامبرى براى فردى از بشر ، رسالت هود را انكار كردند .

إنا لنريك فى سفاهة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 10،11

10 _ قوم عاد ناباور به صداقت و راستگويى حضرت هود ( ع )

فأتنا . .. إن كنت من الصدقين

11 _ قوم عاد با ناباورى به صداقت و راستگويى هود ، از وى خواستند تا تهديد هاى خويش را تحقق بخشد .

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 6،7

6_ دعوت هود ( ع ) و سخنان او

، بى تأثير در بازدارى قومش از شرك و پرستش خدايان دروغين

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

{عن} در {عن قولك} براى تعليل است. بنابراين معناى جمله {ما نحن ...} چنين مى شود: سخن و ادعاى تو ، باعث نخواهد شد كه ما خدايان خويش را رها كنيم.

7_ تأكيد قوم عاد ، بر ايمان نياوردن به هود ( ع ) و تصديق نكردن پيام ها و رسالت هاى او

و ما نحن لك بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 2

2 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، پيوسته با دعوت پيامبران خود به مخالفت برمى خاستند .

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

كيفر انكار رسالت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 18

18 _ هود در انتظار نزول عذاب الهى بر قوم عاد ، پس از ابلاغ رسالت هاى الهى و اصرار آنان بر انكار توحيد و رسالت وى

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 1

1 _ خداوند ، قوم عاد را پس از اصرارشان به شرك و انكار رسالت هود ، به عذابى فراگير گرفتار ساخت .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا و قطعنا دابر الذين كذبوا

كيفر تكذيب هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 1

1 - هلاكت قوم عاد ، به اراده الهى و در پى تكذيب رسالت

هود ( ع ) از سوى آنان بود .

فكذّبوه فأهلكن_هم

مبارزه با هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 1

1 _ گروهى از اشراف قوم هود به وى ايمان آوردند و گروهى ديگر با انكار رسالت او در برابرش جبهه گيرى كردند .

قال الملأ الذين كفروا من قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 7

7 _ تقليد از نياكان و حفظ سنت هاى پيشينيان ، از انگيزه هاى قوم عاد براى پرستش معبودان دروغين و رويارويى با دعوت هود

قالوا . .. و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

مجادله هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 10

10 _ هود ، گرفتار جدال و كشمكش مدام قوم عاد درباره معبودان بى اساسشان

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

محبت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 4

4 _ هود ، پيامبرى دلسوز و با محبت به مردم خويش ( قوم عاد )

و إلى عاد أخاهم هوداً قال يقوم

محدوده رسالت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 2

2 _ رسالت هود ( ع ) در محدوده قوم عاد بود .

و إلى عاد أخاهم هوداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 2

2_ رسالت هود ( ع ) ، محدود به قوم عاد بود .

و إلى عاد أخاهم هودًا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 23 - 4

4- هود ( ع ) ، تنها موظف به ابلاغ رسالت خويش و نه تعيين زمان عذاب و آوردن آن

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنّما العلم عند اللّه و أُبلّغكم ما أُرسلت به

محدوده علم هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 23 - 1

1- اظهار بى اطلاعى هود ( ع ) ، از كيفيت و زمان نزول عذاب الهى بر كافران قومش

فأتنا . .. قال إنّما العلم عند اللّه

محدوده مسؤوليت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 2

2 _ هود ، مبلّغ پيام هاى الهى ، و نه بازگوكننده نظريات شخصى خويش

أبلغكم رسلت ربى

مخالفان هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 3

3 - مخالفت همگانى قوم نوح ، عاد و ثمود با پيامبرانشان ( نوح ، هود و صالح )

و ان يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

مزد رسالت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 1

1 - تصريح هود ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

مسؤوليت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 11

11 _ مبارزه با شرك ، از وظايف اصلى

هود

قال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

مقامات هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 67 - 2،3

2 _ هود ، رسولى از جانب خدا

و لكنى رسول من رب العلمين

3 _ هود با استناد به رسالت الهى خود ، خويشتن را از هر گونه سفاهت و كم خردى مبرا دانست .

قال يقوم ليس بى سفاهة و لكنى رسول من رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 3

3 _ هود ، پيامبرى از جانب خداوند و حامل رسالت هاى متعدد

أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 2

2_ رسالت هود ( ع ) ، محدود به قوم عاد بود .

و إلى عاد أخاهم هودًا

مكذبان انذارهاى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 23 - 1

1 - قوم ثمود ، تكذيب گر انذار ها و هشدار هاى پيامبر خويش

كذّبت ثمود بالنّذر

{نذر} جمع {نذير} است. {نذير} بر دو معنا اطلاق مى شود: {انذار} و {منذر}. در برداشت، معناى اول در نظر گرفته شده است.

مكذبان هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 1

1_ قوم عاد ، رسالت هود ( ع ) را نپذيرفتند و به شرك و كفر اصرار ورزيدند .

فإن تولّوا . .. يستخلف ربى قومًا غيركم ... و لما جاء أمرنا نجّينا هودًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء -

26 - 123 - 1

1 - تكذيب رسالت هود ( ع ) ، از سوى قوم عاد

كذّبت عاد المرسلين

گفتنى است كه {عاد} اسم جد اعلاى قوم هود است. بنابراين تمسيه آن قوم به عاد، از باب تسميه يك قبيله به نام نياى آن است.

ممانعت از ايمان به هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 3

3 - اشراف جامعه پس از نوح ، مردم را از گرويدن به فرستاده الهى برحذر مى داشتند .

و ما نحن له بمؤمنين

اعلام اشراف مبنى بر اين كه به اين مرد (فرستاده الهى) ايمان ندارند، مى تواند دستورى ضمنى به مردم باشد كه بايد از آنان پيروى كنند و به فرستاده الهى گرايش نداشته باشند.

منذران پس از هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 11

11- وجود انذارگرانى قبل و بعد از هود ( ع ) و همزمان با وى ، در ميان قوم عاد *

و قد خلت النذر من بين يديه و من خلفه

در صورتى كه واژه {النذر} شامل مطلق انذارگران شود _ چه نبى و چه غير نبى _ احتمال مى رود مراد آيه شريفه اين باشد كه تنها هود(ع) انذارگر قوم عاد نبود; بلكه قبل از او نيز انذارگرانى آمدند و حتى در زمان او هم موحدانى بودند كه مشركان را انذار مى كردند.

منذران قبل از هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 11

11- وجود انذارگرانى قبل و بعد از هود ( ع ) و همزمان

با وى ، در ميان قوم عاد *

و قد خلت النذر من بين يديه و من خلفه

در صورتى كه واژه {النذر} شامل مطلق انذارگران شود _ چه نبى و چه غير نبى _ احتمال مى رود مراد آيه شريفه اين باشد كه تنها هود(ع) انذارگر قوم عاد نبود; بلكه قبل از او نيز انذارگرانى آمدند و حتى در زمان او هم موحدانى بودند كه مشركان را انذار مى كردند.

منذران معاصر هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 11

11- وجود انذارگرانى قبل و بعد از هود ( ع ) و همزمان با وى ، در ميان قوم عاد *

و قد خلت النذر من بين يديه و من خلفه

در صورتى كه واژه {النذر} شامل مطلق انذارگران شود _ چه نبى و چه غير نبى _ احتمال مى رود مراد آيه شريفه اين باشد كه تنها هود(ع) انذارگر قوم عاد نبود; بلكه قبل از او نيز انذارگرانى آمدند و حتى در زمان او هم موحدانى بودند كه مشركان را انذار مى كردند.

منكران نبوت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 2

2 _ قوم عاد ، رسالت هود را از سوى خداوند ، براى دعوت به توحيد و مبارزه با شرك باور نداشتند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده

استفهام در جمله {أجئتنا . .. } استفهام انكارى ابطالى است. يعنى دلالت مى كند كه آنچه مورد استفهام واقع شده (مأموريت هود براى دعوت به يكتاپرستى)، بى اساس است و مدعى آن (حضرت هود) دروغگوست.

مواعظ هود(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 1،5

1 - بى تأثير خوانده شدن موعظه ها و اندرز هاى هود از سوى قوم عاد

قالوا سواء علينا أَوَعظت أم لم تكن من الوعظين

5 - موعظه و پنددهى ، روش تبليغى حضرت هود ( ع ) در ارتباط با قوم عاد

قالوا سواء علينا أَوَعظت أم لم تكن من الوعظين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 1،6

1 - عاديان ، نصيحت هاى هود ( ع ) را تكرار شيوه مدعيان پيامبرى در گذشته خوانده و آن را فاقد ارزش و اعتبار اعلام كردند .

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

واژه {خُلُق} به معناى شيوه و رفتار است. بنابراين {خلق الأوّلين}; يعنى، رفتار پيشينيان. گفتنى است كه برداشت ياد شده بدان احتمال است كه كلمه {ه_ذا} اشاره به رفتار ناصحانه هود(ع) داشته باشد. بر اين اساس مراد از{خلق الأوّلين} (شيوه پيشينيان)، شيوه پيامبران پيش از هود(ع) مى باشد.

6 - تكيه و پافشارى قوم عاد بر سنت هاى نياكانشان ، عامل رويارويى آنان با هود ( ع ) و رد كردن نصايح وى

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

موانع ايمان به هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 7

7 _ آلودگى قوم عاد به پليدى و گرفتارى ايشان به خشم خدا ، مانع آنان از تصديق رسالت هود و گرايش به توحيد و يكتاپرستى

قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

برداشت ف__وق بر اساس اين احتمال است كه جمله {قد وقع . .. } به منزله دليلى

باشد بر كفرورزى قوم عاد، نه نتيجه اى براى انكار توحيد و رسالت. يعنى هود با اين جمله اشاره به ريشه عنادورزى آنان دارد.

مؤمنان به هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 4،12

4_ گروهى از قوم عاد ، توحيد را پذيرفتند و به رسالت هود ( ع ) ايمان آوردند .

والذين ءامنوا معه

12_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : لما بعث الله عزوجل هوداً ( ع ) أسلم له العقب من ولد سام و أما الأخرون . . . فأهلكوا بالريح العقيم . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: هنگامى كه خداوند هود(ع) را مبعوث فرمود، باقى ماندگان از نسل سام به او گرويدند اما ديگران . .. به وسيله باد عقيم و بى حاصل هلاك شدند ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 19

19 - { عن الصادق ( ع ) قال : لمّا بعث اللّه عزّوجلّ هوداً ( ع ) أسلم له العقب من ولد سام و أمّا الآخرون فقالوا : { من أشدّ منّا قوّة } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه چون خداوند هود(ع) را به رسالت مبعوث كرد نسل باقى مانده از سام(بن نوح) به او ايمان آورده و تسليم او شدند. و امّا ديگران گفتند: من أشدّ منّا قوّة}.

مهربانى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 67 - 1

1 _ هود با پاسخى رأفت آميز به قوم خود ، خويشتن را از هر گونه

سفاهت و دروغگويى مبرا دانست .

قال يقوم ليس بى سفاهة و لكنى رسول من رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 4

4_ هود ( ع ) ، حتى پيش از بعثتش به پيامبرى ، فردى دلسوز قوم خويش و با محبت نسبت به آنان بود .

و إلى عاد أخاهم هودًا قال ي_قوم

برخى برآنند كه {اُخوّت} در اين جا كنايه از محبت و دلسوزى است. بر اين اساس جمله و {إلى عاد أخاهم هودًا} حاكى از آن است كه: هود(ع) پيش از رسالتش نيز دلسوز قومش بوده است. تعبير {يا قوم} (اى مردم من!) نيز حكايت از مهربانى و عطوفت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 4

4- هود ( ع ) ، برادرى دلسوز و خيرخواه براى قوم عاد

و اذكر أخا عاد

واژه {أخ} چه اشاره به روابط عاطفى خويشاوندى داشته باشد و چه اشاره به اخوت معنوى; به هر حال پيامدار دلسوزى و محبت عميق است.

مهلت به هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 3

3_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه در پى توطئه ها و مكرهايشان ، به او مهلت نداده و او را از ميان بردارند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

{انظار} به معناى مهلت دادن است و {لاتنظرون} (مرا مهلت ندهيد) كنايه از {نابودم سازيد} ، مى باشد.

مهمترين تعاليم هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 35 -

3

3 - وعده معاد و حيات دوباره انسان ها در قيامت ، يكى ديگر از مهم ترين پيام هاى پيامبر جامعه پس از نوح

أيعدكم . .. و كنتم ترابًا و عظ_مًا انّكم مخرجون

مهمترين دعوت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 4

4 - دعوت به توحيد و پرستش خداى يگانه ، اولين و مهم ترين پيام نخستين پيامبر پس از نوح ( هود يا صالح )

أن اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

{أن} براى تفسير پيامى است كه پيامبر (پيامبرى كه براى جامعه پس از طوفان نوح برانگيخته شده بود)، مأمور ابلاغ آن به مردم بود.

مهمترين رسالت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى هود پيامبر

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

نبوت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 1

1 _ هود ، از انبيا و فرستادگان الهى است .

لقد أرسلنا . .. و إلى عاد أخاهم هوداً

{إلى عاد} عطف بر {إلى قومه} و {أخاهم} عطف بر {نوحاً} در آيه 59 است، يعنى: أرسلنا إلى عاد أخاهم هوداً.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 67 - 2،3

2 _ هود ، رسولى از جانب خدا

و لكنى رسول من رب العلمين

3 _ هود با استناد به رسالت الهى خود ، خويشتن را از هر گونه سفاهت و كم خردى مبرا دانست .

قال يقوم ليس بى سفاهة

و لكنى رسول من رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 3

3 _ هود ، پيامبرى از جانب خداوند و حامل رسالت هاى متعدد

أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 1

1 _ خداوند ، موسى ( ع ) را پس از نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب به پيامبرى مبعوث كرد .

ثم بعثنا من بعدهم موسى

مراد از ضمير در {من بعدهم} پيامبرانى است كه داستانشان در آيات پيشين مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 1

1_ هود ( ع ) ، از پيامبران و رسولان الهى است .

و لقد أرسلنا . .. و إلى عاد أخاهم هودًا

{إلى عاد} عطف بر {إلى قومه} و {أخاهم} عطف بر {نوحاً} در آيه 25 است; يعنى: و لقد أرسلنا إلى عاد أخاهم هودًا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 4

4 - نوح ، هود و صالح ( ع ) ، از پيامبران الهى

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 1

1 - هود ( ع ) ، پيامبرى از نژاد قوم عاد و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم هود

قيد {أخوهم} مى تواند براى بيان پيوند خويشاوندى هود(ع) با قومش و يا تعبيرى كنايى از شفقت و دلسوزى آن حضرت نسبت به آن

قوم باشد.

نجات پيروان هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 5،6،10

5_ خداوند ، هود ( ع ) و پيروانش را ، از عذاب نازل شده بر قوم عاد نجات داد .

و لما جاء أمرنا نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه

6_ نجات هود ( ع ) و پيروانش از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

{برحمة} متعلق به {نجّينا} مى باشد.

10_ خداوند ، هود ( ع ) و پيروان او را ، از گرفتار شدن به عذاب آخرت نجات داد .

و نجّين_هم من عذاب غليظ

بر اين اساس كه مقصود از {عذاب غليظ} عذاب اخروى باشد ، ماضى آوردن فعل {نجّينا} اشاره به اين نكته دارد كه: مؤمنان به هود(ع) پس از نزول عذاب استيصال بر قوم عاد ، همچنان به ايمان خويش پايبند بودند و مستحق عذاب اخروى نشدند.

نجات هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 3،4

3 _ خداوند ، هود و مؤمنان به وى را از عذاب نازل شده بر قوم عاد ، نجات بخشيد .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

4 _ نجات هود و همراهانش ، جلوه اى از رحمت خاص خداوند

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 5،6،10

5_ خداوند ، هود ( ع ) و پيروانش را ، از عذاب نازل شده بر قوم عاد نجات داد .

و لما جاء أمرنا نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه

6_

نجات هود ( ع ) و پيروانش از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

{برحمة} متعلق به {نجّينا} مى باشد.

10_ خداوند ، هود ( ع ) و پيروان او را ، از گرفتار شدن به عذاب آخرت نجات داد .

و نجّين_هم من عذاب غليظ

بر اين اساس كه مقصود از {عذاب غليظ} عذاب اخروى باشد ، ماضى آوردن فعل {نجّينا} اشاره به اين نكته دارد كه: مؤمنان به هود(ع) پس از نزول عذاب استيصال بر قوم عاد ، همچنان به ايمان خويش پايبند بودند و مستحق عذاب اخروى نشدند.

نژاد هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 1

1 - هود ( ع ) ، پيامبرى از نژاد قوم عاد و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم هود

قيد {أخوهم} مى تواند براى بيان پيوند خويشاوندى هود(ع) با قومش و يا تعبيرى كنايى از شفقت و دلسوزى آن حضرت نسبت به آن قوم باشد.

نشانه هاى صداقت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 3

3_ هود ( ع ) ، پاداش نخواستن از مردم را ، نشانه اى بر صداقت خويش در ادعاى نبوت دانست .

لاأسئلكم عليه أجرًا إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى أفلاتعقلون

در برداشت فوق ، جمله {أفلاتعقلون} در ارتباط با {لاأسئلكم . ..} معنا شده است. بر اين اساس ، هود(ع) به مردم مى گويد: اگر در اين معنا انديشه كنيد كه من هيچ مزدى از شما درخواست نمى كنم ، خواهيد

فهميد كه در ادعاى نبوت راستگو هستم.

نگرانى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 135 - 1

1 - تأكيد هود ( ع ) بر بيمناك بودن درباره سرنوشت قومش ، به خاطر بى تقوايى و ناسپاسى آنان

فاتّقوا اللّه . .. الذى أمدّكم ... إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 17

17- اظهار نگرانى و هشدار هود ( ع ) ، نسبت به فرجام شوم قوم خويش و نزول عذاب الهى بر آنان

و اذكر أخا عاد . .. إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

نواهى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 13

13 _ هود برحذردارنده قوم خويش از گرفتار شدن به عذاب هاى الهى به سبب پرستش نكردن خداى يكتا و پرهيز نكردن از گرايش هاى شرك آلود

أفلاتتقون

{اتقاء} مصدر {تتقون} به معناى گرفتن حفاظ براى دورى از مكروه و مانع شدن از رسيدن مكروه است. در اينجا به مناسبت مورد و تأييد آيات بعد (همانند آيه 70)، مراد از مكروه، عذابهاى الهى است، يعنى: أفلا تتقون عذاب اللّه.

هدايتگرى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى هود پيامبر

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 7

7- اقدام هود ( ع ) به هدايت و انذار قوم

عاد

و اذكر أخا عاد إذ أنذر قومه

هشدار هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 9

9 _ هود ( ع ) مردمش را در صورت مقامت بر شرك و پرستش نكردن خداى يگانه به عذاب الهى تهديد كرد .

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

هشدارهاى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 5

5_ نابودى كفرپيشگان قوم عاد و جايگزينى اقوامى ديگر به جاى آنها ، هشدار هود ( ع ) به آنان

فإن تولّوا . .. و يستخلف ربى قومًا غيركم

{إستخلاف} به معناى جانشين ساختن و جايگزين كردن است و اين معنا در آيه شريفه ، مستلزم نابود كردن قوم عاد مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 17

17- اظهار نگرانى و هشدار هود ( ع ) ، نسبت به فرجام شوم قوم خويش و نزول عذاب الهى بر آنان

و اذكر أخا عاد . .. إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

هلاكت مكذبان هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 1

1 - هلاكت قوم عاد ، به اراده الهى و در پى تكذيب رسالت هود ( ع ) از سوى آنان بود .

فكذّبوه فأهلكن_هم

هود(ع) و جنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 3

3_ قوم عاد ، برخى از آلهه خويش را عامل جنون و اغتشاش روانى هود ( ع ) مى پنداشتند .

إن

نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

{إعتراء} به معناى شامل شدن و اصابت كردن است (لسان العرب). و از آن جا كه {إعتراء} در آيه شريفه، به وسيله حرف {باء} به مفعول دوم (بسوء) متعدى شده، به معناى رسانيدن و شامل كردن مى باشد. بنابراين جمله {إن نقول ...; يعنى، ما سخنى جز اين نمى گوييم كه يكى از خدايان ما، مرض و آفتى بر تو افكنده است}.

هود(ع) و قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 2،4

2 _ رسالت هود ( ع ) در محدوده قوم عاد بود .

و إلى عاد أخاهم هوداً

4 _ هود ، پيامبرى دلسوز و با محبت به مردم خويش ( قوم عاد )

و إلى عاد أخاهم هوداً قال يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 1

1 _ هود ( ع ) در پاسخ قوم عاد ، خويشتن را مبلّغ پيام هاى خداوند ، خيرخواه مردم و فردى امين و سزاوار اطمينان خواند .

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 2،10،11،17،18

2 _ هود ( ع ) در پاسخ ناباورى قوم عاد به اخطار هاى عذاب ، فراهم آمدن زمينه هاى عذاب ( پليد گشتن و گرفتارى به غضب خدا ) را به آنان ابلاغ كرد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

10 _ هود ، گرفتار جدال و كشمكش مدام قوم عاد درباره معبودان بى اساسشان

اتجدلوننى

فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

11 _ هود با پرخاش به قوم خويش خواهان ترك بحث و جدال آنان با وى درباره معبودان دروغين شد .

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

17 _ هود ( ع ) ، قوم مشرك خويش را به نزول عذابى از جانب خداوند آگاه ساخت .

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

متعلق {انتظروا} به دليل آيه بعد، عذاب الهى است.

18 _ هود در انتظار نزول عذاب الهى بر قوم عاد ، پس از ابلاغ رسالت هاى الهى و اصرار آنان بر انكار توحيد و رسالت وى

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 2،3،4

2_ رسالت هود ( ع ) ، محدود به قوم عاد بود .

و إلى عاد أخاهم هودًا

3_ وجود رابطه خويشاوندى و نسبى ميان هود ( ع ) و قوم عاد

و إلى عاد أخاهم هودًا

تصريح به اينكه هود(ع) برادر قوم عاد بود ، مى تواند به خويشاوندى آن حضرت با قوم عاد ، اشاره داشته باشد.

4_ هود ( ع ) ، حتى پيش از بعثتش به پيامبرى ، فردى دلسوز قوم خويش و با محبت نسبت به آنان بود .

و إلى عاد أخاهم هودًا قال ي_قوم

برخى برآنند كه {اُخوّت} در اين جا كنايه از محبت و دلسوزى است. بر اين اساس جمله و {إلى عاد أخاهم هودًا} حاكى از آن است كه: هود(ع) پيش از رسالتش نيز دلسوز قومش بوده است. تعبير {يا قوم} (اى مردم من!) نيز حكايت از مهربانى و عطوفت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11

- 52 - 4،8،13،18،20

4_ حصر ربوبيت به خداوند و او را مدبر امور همگان دانستن ، از تعاليم هود ( ع ) به قوم خويش

استغفروا ربكم

8_ نزول باران هاى فراوان ، در صورت پرهيز از شرك و گرايش به توحيد و پرستش خدا ، از نويد هاى هود ( ع ) به قوم خويش

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يرسل السماء عليكم مدرارًا

فعل مضارع {يرسل} به اصطلاح در جواب فعل امر (استغفروا ربكم ثم توبوا إليه) قرار گرفته و با {إنْ} شرطيه مقدر مجزوم شده است; يعنى: {إنْ تستغفروا و تتوبوا يرسل . ..; اگر استغفار كنيد و به سوى خدا حركت كنيد، او ابرهاى پر باران را براى شما خواهد فرستاد}.

13_ هود ( ع ) مردم خويش را در صورت استغفار از گناهان ، گرايش به توحيد و پرستش خدا ، به افزايش نيرو و توانشان بشارت داد .

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه . .. يزدكم قوّة إلى قوّتكم

{يزدكم} عطف بر {يرسل} و جواب براى شرط مقدر مى باشد; يعنى: {إن تستغفروا . .. يزدكم; اگر استغفار كنيد و ... خداوند نيروى شما را افزايش مى دهد}.

18_ سلطه و حاكميت خداوند بر هستى ، از تعاليم هود ( ع ) به مردم خويش

يرسل السماء عليكم مدرارًا و يزدكم قوّة إلى قوّتكم

20_ هود ( ع ) از قوم عاد خواست تا از دعوتش ( پذيرش توحيد ، يكتاپرستى و ترك شرك و استغفار از گناهان ) اعراض نكنند و بر گناه خويش اصرار نورزند .

و لاتتولوا مجرمين

{تولّى} (مصدر لاتتولوا) به معناى اعراض كردن و نپذيرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 5

5_ هود ( ع ) به مشركان اعلان كرد كه از معبودهايشان بيزار است و آنها را منشأ هيچ تأثيرى نمى داند و شايسته پرستش نمى شمارد .

قال . .. اشهدوا أنى برىءٌ مما تشركون

بيزارى و تنفر هود(ع) از بتها و معبودهاى اهل شرك، به معناى منشأ أثر ندانستن آنها و شايسته عبادت نشمردنشان است. از اينكه هود(ع) در خطاب به مردم نگفت: {اشهدكم}، ولى در گواه خواهى از خداوند گفت: {اُشهد الله} معلوم مى شود مراد از {واشهدوا}، مجرد اعلان است نه شاهد گرفتن مردم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 1،2،3،4

1_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه تنها خداوند را مؤثر در جهان دانسته و تنها او را شايسته عبادت مى داند .

أنى برىءٌ مما تشركون. من دونه

ضمير در {دونه} به {الله} در آيه قبل برمى گردد.

2_ هود ( ع ) ، همه مشركان قوم عاد و خدايان آنان را ، به توطئه و مبارزه عليه خويش فرا خواند .

فكيدونى جميعًا

چون در آيه قبل ، سخن از مشركان و نيز بتهاى آنان بود ، مقصود از {جميعاً} تمامى مشركان و همه بتهاست.

3_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه در پى توطئه ها و مكرهايشان ، به او مهلت نداده و او را از ميان بردارند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

{انظار} به معناى مهلت دادن است و {لاتنظرون} (مرا مهلت ندهيد) كنايه از {نابودم سازيد} ، مى باشد.

4_ آشكار شدن عجز بت ها و تأثير

نداشتن آنها در امور آدميان و نيز روشن شدن ناتوانى قوم عاد در برابر خواست خداوند ، هدف هود ( ع ) از فراخوانى مردم ، به مبارزه و توطئه عليه خويش

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

{كيدوا} فعل امر از مصدر {كِيْد} (مكر كردن) است. امر در جمله فوق _ به تناسب مورد _ امر تعجيزى است; يعنى ، درخواستى است براى نشان دادن عجز و ناتوانى مخاطب از انجام كار.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 1،3

1_ هود ( ع ) ، موظف به ابلاغ پيامهايى از ناحيه خداوند به قوم عاد

فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

3_ هود ( ع ) ، پس از ابلاغ پيام هاى الهى و اتمام حجت بر مردم ، خويشتن را مسؤول اعراض آنان نمى دانست .

فإن تولّوا فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

روشن است كه جمله {فقد أبلغتكم . ..} نمى تواند جواب شرط {فإن تولّوا ...} باشد; زيرا هود(ع) رسالت خويش را ابلاغ كرده بود _ چه مردم اعراض كنند و چه ايمان آورند _ بلكه آن جمله سببِ جواب و جانشين آن مى باشد; يعنى، اگر اعراض كنيد، من مسؤوليتى ندارم و مؤاخذه اى بر من نيست; زيرا آنچه را كه به خاطر آن به سوى شما فرستاده شده بودم، به شما ابلاغ كردم.

هود(ع) و مزد تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 1

1_ هود ( ع ) ، به مردم خويش اعلام كرد كه در برابر ابلاغ رسالت كمترين مزدى از آنان نخواهد خواست .

ي_قوم لاأسئلكم

عليه أجرًا

هود(ع) و مزد رسالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 1،3،5

1_ هود ( ع ) ، به مردم خويش اعلام كرد كه در برابر ابلاغ رسالت كمترين مزدى از آنان نخواهد خواست .

ي_قوم لاأسئلكم عليه أجرًا

3_ هود ( ع ) ، پاداش نخواستن از مردم را ، نشانه اى بر صداقت خويش در ادعاى نبوت دانست .

لاأسئلكم عليه أجرًا إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى أفلاتعقلون

در برداشت فوق ، جمله {أفلاتعقلون} در ارتباط با {لاأسئلكم . ..} معنا شده است. بر اين اساس ، هود(ع) به مردم مى گويد: اگر در اين معنا انديشه كنيد كه من هيچ مزدى از شما درخواست نمى كنم ، خواهيد فهميد كه در ادعاى نبوت راستگو هستم.

5_ هود ( ع ) ، به قومش اعلام كرد كه پاداش رسالتش ، تنها برعهده خداوند است .

قال ي_قوم . .. إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

هود(ع) و مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 17

17 _ هود ( ع ) ، قوم مشرك خويش را به نزول عذابى از جانب خداوند آگاه ساخت .

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

متعلق {انتظروا} به دليل آيه بعد، عذاب الهى است.

هوشياري از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

هوشيارى

آثار هوشيارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 4،5

4- شناخت صحيح آيات الهى ، در گرو هوشيارى ، فراست و ژرف نگرى است .

إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين

5- شناخت صحيح حوادث عبرت انگيز تاريخ و پندپذيرى و درس آموزى از آنها

، در گرو ژرف نگرى و برخورد هوشمندانه است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل . إن فى ذلك لأي_ت للمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 5

5- متذكر بودن و هوشمندى ، عامل گرايش به توحيد و ناسازگار با شرك است .

أفمن يخلق كمن لايخلق أفلاتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 17 - 8

8 - بهره گيرى از رهنمود هاى قرآن ، در گرو هشيارى و به دور بودن از غفلت

و لقد يسّرنا القرءان . .. فهل من مدّكر

اين كه خداوند اهل ذكر و هشياران را به تأمل در قرآن فرامى خواند، روشن مى شود كه اهل غفلت، شايستگى درك معارف آن را ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 22 - 8

8 - بهره گيرى از رهنمود هاى قرآن ، در گرو هشيارى و به دور بودن از غفلت

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

از اين كه خداوند متذكران و هشياران را به تأمل در قرآن فراخوانده است; روشن مى شود كه اهل غفلت، شايستگى درك معارف آن را ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 32 - 8

8 - بهره گيرى از معارف و رهنمود هاى قرآن ، در گرو بيدارى و به دور بودن از غفلت

و لقد يسّرنا القرءان . .. فهل من مدّكر

اين كه خداوند انسان هاى متذكر و بيدار را به تأمل در قرآن فراخوانده است;

معلوم مى شود كه غافلان، شايستگى درك معارف و حقايق آن را ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 40 - 8

8 - بهره گيرى از رهنمود هاى قرآن ، در گرو بيدارى و غافل نبودن

و لقد يسّرنا القرءان . .. فهل من مدّكر

از اين كه خداوند متذكران و هشياران را به تأمل در قرآن فراخوانده است; دانسته مى شود كسانى كه در دام غفلت گرفتاراند، شايستگى درك معارف آن را ندارند.

آثار هوشيارى ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 41 - 3

3 - نقش تيزهوشى ملكه سبا ، در نحوه موضع گيرى و تصميم سليمان ( ع ) در قبال وى

ننظر أتهتدى أم تكون من الذين لايهتدون

اهميت پى بردن به ميزان هوش بلقيس، مى تواند از آن جهت باشد كه نحوه موضع گيرى سليمان(ع) را در قبال وى مشخص سازد.

اهميت هوشيارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 21

21 _ لزوم هُشيارى مسلمانان در برابر كفار

و لا يزالون يقاتلونكم حتى يردّوكم عن دينكم ان استطاعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 2

2 _ لزوم هشيارى و بيدارى مسلمانان نسبت به ترفند ها و ظاهرسازى هاى دشمنان اسلام

كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 10

10_ ضرورت هوشيارى در برابر تمايلات نفسانى و لزوم فراهم آوردن زمينه هاى جلب

رحمت الهى براى مصون ماندن از خطرات آن

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 30 - 11

11- لزوم هشيارى جامعه اسلامى ، نسبت به خطر ها و توطئه هاى بيماردلان و منافقان عليه دين

و لتعرفنّهم فى لحن القول

با توجه به اين كه خداوند، در آيات گذشته به روحيات، خصلت ها، موضع گيرى ها و توطئه گرى هاى منافقان بيماردل پرداخته و در اين آيه نيز مؤمنان را نسبت به شناخت آنان رهنمون ساخته است (و لتعرفنّهم فى لحن القول)، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 6

6 - ضرورت هشيارى در برابر دشمنان ديانت و لزوم دورى از آنان

عدوًّا لكم فاحذروهم

هر چند آيه شريفه، درباره همسران و فرزندانى است كه با ديندارى پدر، مادر و همسرانشان به مخالفت برمى خيزند; ولى به مقتضاى تعبير {عدوًّا لكم} شامل تمامى دشمنان ديانت نيز مى شود.

اهميّت هوشيارى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 9

9 _ لزوم هشيارى هميشگى جوامع اسلامى ، نسبت به وجود و عملكرد منافقان مرموز

و ممن حولكم من الأعراب

اهميت هوشيارى در برابر هوى و هوس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 96 - 12

12 - لزوم هشيارى انسان در برابر تسويلات نفس خويش

و كذلك سوّلت لى نفسى

اهميت هوشيارى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

48 - 3

3 _ ضرورت هشيارى رهبران جامعه اسلامى ، در برابر ترفند ها و فتنه انگيزى هاى منافقان ( وارونه جلوه دادن امور و . . . )

و قلبوا لك الأمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 3

3 - لزوم هشيارى رهبرى و جامعه اسلامى ، در برابر عناصر ظاهر فريب و دوچهره

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

پيشگويى خداوند و افشاى چهره متخلفان، در حقيقت بيانگر ضرورت بر اين هشيارى است.

اهميت هوشيارى مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 21

21- موعظه ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن براى بيدارى و هوشيارى مردمان است .

يعظكم لعلّكم تذكّرون

اهميت هوشيارى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 3

3 - لزوم هشيارى رهبرى و جامعه اسلامى ، در برابر عناصر ظاهر فريب و دوچهره

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

پيشگويى خداوند و افشاى چهره متخلفان، در حقيقت بيانگر ضرورت بر اين هشيارى است.

اهميت هوشيارى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 6 - 4

4 - جامعه مؤمنان ، موظّف به هشيارى و احتياط در قبال اخبار مهم اجتماعى

ي_أيّها الذين ءامنوا إن جاءكم فاسق بنبإ فتبيّنوا

خطاب {يا أيّها الذين آمنوا} عام و متوجه جامعه ايمانى است و تعليل {أن تصيبوا قوماً} مى نماياند كه موضوع، بيش از آن كه درباره مسائل فردى و جزئى باشد، در زمينه امور اجتماعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- ممتحنه - 60 - 10 - 5

5 - لزوم هشيارى مؤمنان نسبت به مدعيان ايمان ، براى جلوگيرى از سوءاستفاده

ي_أيّها الذين ءامنوا إذا جاءكم المؤمن_ت مه_جرت فامتحنوهنّ

آيه شريفه به مؤمنان هشدار مى دهد كه ممكن است، زنانى با انگيزه هاى غير دينى ادعاى ايمان كنند. بنابراين در چنين مواردى كه ادعاى ايمان مجال سوء استفاده دارد، شما به صرف ادعا اكتفا نكنيد; بلكه ايمان آنان را بيازماييد.

دعوت به هوشيارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 1

1- خداوند ، فراخوان مردم به مطالعه و تيزبينى در چگونگى مثالهايش براى دريافت حقايق

ألم تر كيف ضرب الله مثلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 6

6- قرآن ، فراخوان مردم به هوشمندى و ژرف نگرى در آيات الهى و حوادث و تحولات تاريخى

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل . إن فى ذلك لأي_ت للمت

زمينه هوشيارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 7

7- سؤال از وجدان و برانگيختن حس حق جويى ، وسيله اى براى هوشيارى و روشى در اثبات حقايق

أفمن يخلق كمن لايخلق أفلاتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 9

9 - توجّه انسان به وابستگى اش در رشد ، تربيت و نعمت ها به خداوند ، مانع كفر او و زمينه ساز فريفته نشدن به آنچه مايه بى پروايى ، در برابر گناه مى گردد .

ما غرّك بربّك

الكريم

عوامل هوشيارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 13

13- علم ، عامل هوشيارى انسان و آگاه شدن وى به حقايق

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

{ذكر} در لغت بودن چيزى (صورت علمى) در قلب است و طبق اين معنا {ذكر} ضد غفلت و نسيان خواهد بود. مراد از {أهل الذكر}» به قرينه {لاتعلمون» اهل علم است. با توجه به اينكه از علم به {ذكر» تعبير شده است، مى توان نكته ياد شده را به دست آورد.

ناهماهنگى هوشيارى با شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 5

5- متذكر بودن و هوشمندى ، عامل گرايش به توحيد و ناسازگار با شرك است .

أفمن يخلق كمن لايخلق أفلاتذكّرون

هوشيارى بر دشمنى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 5

5 - مؤمنان ، بايد در برابر دشمنى و مخالفت همسران و فرزندان خويش ، هشيار بوده و آنان را زير نظر داشته باشند .

عدوًّا لكم فاحذروهم

فرمان برحذر بودن (فاحذروهم) ممكن است به معناى لزوم هشيارى و زير نظر گرفتن آنان باشد كه با غفلت از اين امر، مبادا دچار خسارت و ضربه شوند.

هوشيارى بر دشمنى همسران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 5

5 - مؤمنان ، بايد در برابر دشمنى و مخالفت همسران و فرزندان خويش ، هشيار بوده و آنان را زير نظر داشته باشند .

عدوًّا لكم فاحذروهم

فرمان برحذر بودن (فاحذروهم) ممكن است به معناى لزوم

هشيارى و زير نظر گرفتن آنان باشد كه با غفلت از اين امر، مبادا دچار خسارت و ضربه شوند.

هوشيارى بر مكر زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 12

12_ ضرورت هوشيارى در برابر مكر ها و حيله هاى زنان

إنه من كيدكنّ إن كيدكنّ عظيم

هوشيارى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 12

12 _ لزوم هوشيارى مستمر جامعه ايمانى ، در برابر توطئه ها و نفوذ هاى دشمنان دين

يا ايها الذين امنوا . .. لا يألونكم خبالا ... ودّوا ما عنتّم ... قد بدت البغضاء

بيان دشمنى و كينه بيگانگان، دلالت بر لزوم هوشيارى جامعه ايمانى در قبال آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 5

5 _ فرمان الهى به غفلت نورزيدن جامعه اسلامى از خطر نفوذ و كارشكنى دشمنان همجوار

قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة

هوشيارى خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 9

9 - خواهر موسى ، دخترى زيرك و راز نگه دار بود .

هل أدلّكم على من يكفله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 12 - 10

10 - خواهر موسى ، شجاع ، زيرك و كاردان بود .

بصرت به عن جُنُب . .. قالت هل أدلّكم على أهل بيت يكفلونه لكم و هم له ن_صحون

هوشيارى در برابر تمايلات نفسانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 10

10_ ضرورت هوشيارى در برابر تمايلات نفسانى و لزوم فراهم آوردن زمينه هاى جلب رحمت الهى براى مصون ماندن از خطرات آن

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

هوشيارى در برابر دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 48 - 2

2- مؤمنان ، بايد به شگرد هاى تبليغى دشمنان ، توجه لازم را داشته باشند .

انظر كيف ضربوا لك الأمثال

هوشيارى در برابر دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 48 - 1

1- مأموريت پيامبر ( ص ) از جانب خداوند براى نگرشى كنجكاوانه و دقيق به اتهامات و شگرد هاى تبليغى مشركان و دشمنان خويش

انظر كيف ضربوا لك الأمثال

جمله {ضربوا لك الأمثال} در زبان عرب به معناى {شبهوك بالأشياء} استعمال مى شود; يعنى، تو را به چيزهايى تشبيه مى كنند و مراد از آن _ به قرينه آيه قبل _ نسبت دادن صفات ناپسند چون: مجنون، مسحور و . .. به پيامبر(ص) است.

هوشيارى در برابر مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 48 - 1

1- مأموريت پيامبر ( ص ) از جانب خداوند براى نگرشى كنجكاوانه و دقيق به اتهامات و شگرد هاى تبليغى مشركان و دشمنان خويش

انظر كيف ضربوا لك الأمثال

جمله {ضربوا لك الأمثال} در زبان عرب به معناى {شبهوك بالأشياء} استعمال مى شود; يعنى، تو را به چيزهايى تشبيه مى كنند و مراد از آن _ به قرينه آيه قبل _ نسبت دادن صفات ناپسند چون:

مجنون، مسحور و . .. به پيامبر(ص) است.

هوشيارى در برابر منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 12 - 7

7 - لزوم هوشيارى مؤمنان در برابر فسادگرى ها و تبهكارى هاى منافقان

ألا إنهم هم المفسدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 3

3 - لزوم هشيارى رهبرى و جامعه اسلامى ، در برابر عناصر ظاهر فريب و دوچهره

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

پيشگويى خداوند و افشاى چهره متخلفان، در حقيقت بيانگر ضرورت بر اين هشيارى است.

هوشيارى در برابر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 6

6 - ضرورت هشيارى در برابر دشمنان ديانت و لزوم دورى از آنان

عدوًّا لكم فاحذروهم

هر چند آيه شريفه، درباره همسران و فرزندانى است كه با ديندارى پدر، مادر و همسرانشان به مخالفت برمى خيزند; ولى به مقتضاى تعبير {عدوًّا لكم} شامل تمامى دشمنان ديانت نيز مى شود.

هوشيارى در توطئه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 5

5- رهبران الهى بايد در برابر نقشه ها و ترفند هاى دشمنان دين جهت ايجادسستى در مواضع دينى آنان ، هوشيار باشند .

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك

هوشيارى در مقابل شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 14

14 _ ضرورت هشيارى كامل در برابر اغواگريهاى شيطان به دليل توان وى بر نفوذ مخفيانه بر آدميان و سيطره و حاكميت او بر اغواشدگان

لا

يفتننكم الشيطن . .. إنا جعلنا الشيطين أولياء للذين لايؤمنون

دو جمله {إنه يراكم . .. } و {إنا جعلنا ... } به منزله تعليلى است براى تأكيد خداوند به پرهيز از اغواگريهاى شيطان. يعنى توصيه و تأكيد ما بدان جهت است كه وى راه نفوذ مخفيانه را دارد و پس از گمراه كردنتان بر شما ولايت پيدا خواهد كرد.

هوشيارى دنيوى معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 9

9 - غافلان از ياد خدا به هنگام حضور در قيامت ، با هوشمندانه خواندن زندگانى خود در دنيا ، از بسته بودن راه درك و فهم خود شگفت زده خواهند شد . *

قال ربّ لم حشرتنى أعمى و قد كنت بصيرًا

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه {أعمى} به معناى كور باطن باشد.

هوشيارى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 5

5- رهبران الهى بايد در برابر نقشه ها و ترفند هاى دشمنان دين جهت ايجادسستى در مواضع دينى آنان ، هوشيار باشند .

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك

هوشيارى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 9

9 - هشيارى ، نظارت دقيق و صبر و بردبارى ، لازمه رهبرى

فارتقبهم و اصطبر

هوشيارى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 18

18_ زليخا ، زنى زيرك ، طرّاح و هوشيار بود .

فلما سمعت بمكرهنّ أرسلت إليهنّ . .. و ءاتت كل

وحدة منهنّ سكّينًا ... فلما رأينه

هوشيارى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 15

15_ دعوت به توحيد و بيان ضرورت يكتاپرستى از سوى حضرت صالح ( ع ) ، مايه ترديد قوم ثمود در خردمندى و هوشيارى او

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

{مريب} (ترديدافكن) صفت براى {شك} است و متعلق آن _ به قرينه جمله {قد كنت فينا مرجوّاً} _ خردمندى و هوشيارى صالح(ع) مى باشد. بنابراين جمله {إنّنا لفى ...}; يعنى، ما در درستى تعاليم تو شك داريم، آن چنان شكى كه باعث شده درباره خردمندى و هوشيارى ات نيز ترديدكنيم.

هوشيارى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 48 - 1

1- مأموريت پيامبر ( ص ) از جانب خداوند براى نگرشى كنجكاوانه و دقيق به اتهامات و شگرد هاى تبليغى مشركان و دشمنان خويش

انظر كيف ضربوا لك الأمثال

جمله {ضربوا لك الأمثال} در زبان عرب به معناى {شبهوك بالأشياء} استعمال مى شود; يعنى، تو را به چيزهايى تشبيه مى كنند و مراد از آن _ به قرينه آيه قبل _ نسبت دادن صفات ناپسند چون: مجنون، مسحور و . .. به پيامبر(ص) است.

هوشيارى ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 34 - 1

1 - كياست ملكه سبا و عدم تمايل وى به تسريع و پيشقدمى در جنگ

قالت إنّ الملوك إذا دخلوا قرية أفسدوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 41 - 2

2 - اهميت پى

بردن به ميزان هوش و فراست ملكه سبا براى سليمان ( ع )

قال نكّروا لها عرشها ننظر أتهتدى

ظاهراً اقدام سليمان(ع) به آزمودن بلقيس، دانستن هوش وى بوده است. بنابراين تقدير {ننظر أتهتدى...} چنين است: {ننظر أتهتدى إلى معرفة عرشها...; بنگريم آيا مى تواند به شناختن تختش پى ببرد يا از كسانى است كه نمى توانند راه يابند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 42 - 3،4

3 - فراست بلقيس در بازشناسى تخت تغييريافته خويش

قالت كأنّه هو

نحوه پاسخ بلقيس، نشان دهنده فراست او است; زيرا نه تصريح كرد كه آن اريكه، تخت او است و نه شباهت زياد آن را با تخت خويش مخفى داشت.

4 - درك سريع بلقيس نسبت به هدف سليمان ( ع ) در احضار اعجازگونه تخت وى

قالت كأنّه هو و أُوتينا العلم من قبلها

بلقيس پس از شناخت اريكه خويش، بدون تأمل گفت: آنچه را كه سليمان(ع) با اين كار مى خواهد به ما بفهماند، ما خود از قبل فهميده ايم.

هوشيارى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 12 - 7

7 - لزوم هوشيارى مؤمنان در برابر فسادگرى ها و تبهكارى هاى منافقان

ألا إنهم هم المفسدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 77 - 3

3- هوشيارى ، فراست و ژرف انديشى ، از اوصاف مؤمنان راستين

إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين . .. إن فى ذلك لأية للمؤمنين

از اينكه خداوند در آيه قبل داستان قوم لوط را آيه براى ژرف انديشان هوشيار قرار داد و در اين آيه همين

داستان را آيه براى مؤمنان دانسته است، مى توان استفاده كرد كه ژرف انديشان همان مؤمنان راستينند.

هوشيارى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 4

4_ يعقوب ( ع ) برخوردار از نگرشى عميق و بهره مند از فراستى خاص در تحليل حوادث و به دور از زودباورى

قال بل سوّلت لكم أنفسكم أمرًا

هوشياران

هوشياران و تاريخ قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 1

1- در سرگذشت قوم لوط براى هوشمندان ژرف نگر و پژوهندگان روشن بين ، نشانه هاى بسيارى از خدا و عظمت او وجود دارد .

و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل. إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين

{متوسم} در لغت به كسى گفته مى شود كه در علامتها و نشانه ها به دقت بنگرد و مقصود از آن كسى است كه در جست و جوى علل و عوامل بروز حوادث و نيز عواقب و پيامدهاى امور بوده و هوشمندانه در آنها نظر افكند.

هوى و هوس از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار هوى و هوس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 9،10

9_ يعقوب ( ع ) فريب كارى هاى نفس و جلوه پردازى هاى نفسانى را ، وادار كننده فرزندانش بر توطئه عليه يوسف ( ع ) دانست .

بل سوّلت لكم أنفسكم أمرًا

10_ نفس آدمى ، بر آراستن كار هاى زشت و ناروا و واداشتن او به ارتكاب آنها تواناست .

بل سوّلت لكم أنفسكم أمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 96 -

9

9 - تسويلات و وسوسه هاى نفس ، زمينه ساز به كارگيرى دين و دانش براى ايجاد انحراف و گمراه ساختن مردم

بصرت . .. فنبذتها و كذلك سوّلت لى نفسى

آنچه كه سامرى در اختيار داشت و موجب گمراهى او و مردم بسيارى شد، علوم و معارفى بود كه وى آن را در راه گمراه كردن مردم به كار گرفت.

اهميت هوشيارى در برابر هوى و هوس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 96 - 12

12 - لزوم هشيارى انسان در برابر تسويلات نفس خويش

و كذلك سوّلت لى نفسى

نقش هوى و هوس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 96 - 11

11 - خوب و زيبانمايى كار هاى ناروا ، از جمله ويژگى هاى نفس انسان

و كذلك سوّلت لى نفسى

هوى و هوس برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 9،21

9_ يعقوب ( ع ) فريب كارى هاى نفس و جلوه پردازى هاى نفسانى را ، وادار كننده فرزندانش بر توطئه عليه يوسف ( ع ) دانست .

بل سوّلت لكم أنفسكم أمرًا

21_ { عن على بن الحسين ( ع ) . . . قال [ يعقوب لهم ] بل سوّلت لكم أنفسكم أمراً و ما كان الله ليطعم لحم يوسف الذئب من قبل أن أرى تأويل رؤياه الصادقة ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است: . .. يعقوب به برادران يوسف گفت: {بل سوّلت لكم أنفسكم أمراً} و چنين نيست كه خدا گوشت يوسف را به خورد گرگ بدهد، قبل

از آنكه تأويل خواب راستين او را ببينم}.

هيزم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

هيزم

تبديل به هيزم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 5 - 2

2 - پژمرده ساختن گياهان و تبديل آن به هيزم و خرده كاه ، جلوه هاى حاكميت تدبير خداوند بر جهان هستى است .

ربّك . .. الذى أخرج المرعى . فجعله غثاء أحوى

در اين آيات، همان گونه كه روياندن گياهان از جلوه هاى ربوبيت خداوند معرفى شده; پژمرده ساختن آنها نيز براساس تدبير و ربوبيت او دانسته شده است. اين تدبير، ممكن است ناظر به منافعى نظير تهيه هيزم و كود، غذاى زمستانى حيوانات و غير آن باشد كه از گياهان خشك شده حاصل مى شود.

هيزم جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 15 - 1

1 - ظالمان و منحرفان از حق ، هيزم جهنم اند .

و أمّا الق_سطون فكانوا لجهنّم حطبًا

هيزم كشى همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 5

5 - همسر ابولهب ، هنگام هيزم كشى به آزار پيامبر ( ص ) مى پرداخت .

حمّالة الحطب

نصب {حمّالة الحطب} يا به دليل حال بودن است و يا وصفى است كه از وصف بودن قطع شده و با فعل {اَذُمّ} _ كه محذوف است _ منصوب شده است. در صورت اول، مربوط به آخرت و هنگام ورود همسر ابولهب به آتش جهنم خواهد بود كه تجسمى از كار او در دنيا است. برداشت ياد شده در هر دو مبنا، قابل استفاده و ناظر به شأن

نزول آيه است كه مى گويد: {همسر ابولهب با ريختن هيزم و خار در راه پيامبر(ص)، آن حضرت را آزار مى داد}.

هيزم كوره آدم سوزى اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 5 - 1

1 - حفره اصحاب اخدود ، يكپارچه آتش برافروخته و داراى سوخت فراوان و كافى بود .

النار ذات الوقود

{النار}، بدل از {الاُخدود} است. بدل قرار گرفتن آتش براى مكان آن، مبالغه است و از شدت آتش حكايت دارد; گويى كه آن حفره چيزى جز آتش نبود. {وقود} به معناى مواد سوختنى (هيزم و غير آن) است و به شعله نيز اطلاق مى شود(مفردات راغب). توصيف آتش به {ذات الوقود}، گوياى فراهم بودن سوخت كافى و سلطه آتش بر تمام آن است; به گونه اى كه گويا آتش مالك آن مى باشد.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109