علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد بيست و هشتم - حرف ن

مشخصات كتاب

سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344

عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد بيست و هشتم - حرف ن/ رسول ملكيان اصفهاني

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

تلفن همراه مولف : 09131140140

موضوع: علم - مفاهيم قرآني

رده بندي كنگره : BP65/4/آ5

رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

علم مفاهیم شناسی قرآن

1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.

شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.

تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع،

تعريف،هدف، فايده، پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.

علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.

به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.

موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).

هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.

فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).

2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات

هرمنوتیک ومتودولوژی می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.

3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.

4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.

5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین

زمینه مراکز قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.

6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.

علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف- دانش غریب القرآن

ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.

ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند

د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.

ه- وجوه و نظائر در قرآن

و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.

دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.

برای آگاهی از این کتابها می توانید به

مجله بینات شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.

7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.

8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن

را درمنظومه این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.

9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و

نقش آن درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.

10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن

و صدها نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.

11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.

12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.

13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.

14-قرآن كريم در آيه ى بيست

و يكم سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:

( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)

و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.

«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.

اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.

پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.

قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.

15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:

( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)

و به

آنچه فرو فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.

خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا

(سنائی)

-

16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):

(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات

وبينات است و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه

هدايت بارقه اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.

هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار

مختلف آن بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .

بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )

17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.

مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل

نطق ظاهر كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.

چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.

بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.

وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) –

وجود لفظي ( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)

به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)

براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.

اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:

الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.

ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.

ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.

د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می

کند و حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.

به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.

اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.

17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی

و کسانیکه می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.

حوزه علمیه اصفهان

رسول ملکیان اصفهانی

نا امني از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ناامنى

احساس ناامنى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 20

20 - موسى ( ع ) به خاطر ارتكاب قتل ، نزد فرعونيان امنيت جانى نداشت .

فنجّينك من الغم

بلاى ناامنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 8

8- گرسنگى و ناامنى ، از بلا هاى مهم اجتماعى است .

قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

بهانه ناامنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 11

11 - مستحكم نبودن خانه و كاشانه ، بهانه منافقان و افراد بيماردل براى گريز از جهاد در غزوه احزاب بود .

و يستئذن فريق منهم النبىّ يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة إن يريدون إلاّ فر

حدّ ناامنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 16،27

16 _ مجازات دنيوى محاربان و فسادانگيزان در مقايسه با مجازات اخروى آنان ، بسى اندك و ناچيز است .

ذلك لهم خزى فى الدنيا و لهم فى الاخرة عذاب عظيم

تصريح به بزرگى عذاب محاربان در آخرت در مقابل كيفر دنيوى آنان، گوياى برداشت فوق است.

27 _ بريدن يك دست و يك پا از جهت مخالف و سپس به دار آويختن ، كيفر ايجاد ناامنى در راه ها به همراه قتل و غارت اموال

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه

و رسوله . .. و ارجلهم من خلف

از امام جواد(ع) روايت شده كه در پاسخ سؤال از حكم فسادگرانى كه راه بر مردم بسته اند فرمود: . .. و ان كانوا اخافوا السبيل و قتلوا النفس و اخذوا المال امر بقطع ايديهم و ارجلهم من خلاف و صلبهم بعد ذلك ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 315، ح 91; تفسير برهان، ج 1، ص 467، ح 16.

زمينه ناامنى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 15

15- فقر و گرسنگى مردم ، زمينه ساز ناامنى اجتماعى است . *

فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

از اينكه خداوند در كيفر كفران نعمت، ابتدا فقر و گرسنگى و سپس ترس و ناامنى را مطرح ساخته است، مى توان به دست آورد كه فقر و گرسنگى زمينه ناامنى اجتماعى، همچون دزدى و . .. را فراهم مى آورد.

زمينه ناامنى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 1

1 - قتل مرد قبطى ، ظلم موسى ( ع ) به خود و باعث به خطر افتادن جان او از سوى فرعونيان

فوكزه موسى فقضى عليه . .. قال ربّ إنّى ظلمت نفسى

موسى(ع) در پيشگاه پروردگار اعتراف كرد كه مرتكب خطاى بزرگى شده و با كشتن مرد قبطى، در معرض خطرى جدى قرار گرفته است.

عوامل ناامنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 13

13_ ناامن بودن اطراف و حوالى يك منطقه ، مايه زوال امنيت آن منطقه است .

أو

تحلّ قريبًا من دارهم

ناامن بودن حوالى مكّه به عنوان تهديدى براى آن ديار ، گوياى برداشت فوق است.

عوامل ناامنى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 6،7،9،16

6- مبتلا شدن جامعه به فقر ، گرسنگى و ناامنى ، در نتيجه كفران نعمت هاى الهى

قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

7- كمترين كيفر الهى براى جامعه ناسپاس ، پيدايش فقر ، گرسنگى و ناامنى فراگير است . *

فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه {اذاق} اشاره به چشاندن و ظاهر ساختن گوشه اى از كيفر باشد و {لباس} اشاره به اثرات و فراگيرى آن كيفر داشته باشد.

9- ابداع روش هاى جديد براى گناه و استمرار آن و نيز ناسپاسى در برابر خدا ، عامل پيدايش فقر ، گرسنگى و ناامنى اجتماعى

فكفرت بأنعم الله . .. بما كانوا يصنعون

برداشت فوق، با توجه به واژه {يصنعون} كه دربردارنده معناى ابداع و ايجاد مسبوق به عدم است، استفاده گرديد.

16- دستيابى جامعه به امنيت ، رشد و رفاه اقتصادى و يا ابتلاى آن به فقر ، گرسنگى ، ناامنى و ترس ، در گرو اعمال افراد آن جامعه است .

و ضرب الله مثلاً قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 7

7- فقر ، ناامنى و عذاب دنيوى ، دستاورد تكذيب كنندگان انبيا و رسولان الهى

فأذقها الله لباس الجوع و الخوف . .. رسول منهم فكذّبوه

فأخذهم العذاب

عوامل ناامنى در مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 14

14- روى آورى فقر ، گرسنگى و ناامنى به شهر مكه پس از آبادانى آن ، در نتيجه كفران نعمت هاى الهى

ضرب الله مثلاً قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فأذقها الله لباس الجوع و الخوف بما ك

برداشت فوق _ چنان چه عده اى از مفسّران گفته اند _ بنابراين احتمال است كه مورد مثال آيه، قحطى شهر مكه باشد.

كيفر ناامنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 20،25،26،27

20 _ سلاح بر گرفتن و ايجاد ناامنى در راه ها _ همراه با قتل ، _ محاربه با خدا و رسول و كيفر آن اعدام است .

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. ان يقتلوا

از امام جواد(ع) روايت شده كه در پاسخ از سؤال حكم فسادگرانى كه راه بر مردم بسته اند فرمود: . .. و ان كانوا اخافوا السبيل و قتلوا النفس امر بقتلهم ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 315، ح 91; تفسير برهان، ج 1، ص 467، ح 16.

25 _ تبعيد محارب ( از محل ارتكاب جرم به شهرى ديگر ) و قطع معاشرت وى با مردم ، كيفر سلاح بر كشيدن بدون قتل و غارت

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او ينفوا من الارض

از امام رضا(ع) درباره آيه فوق روايت شده: . .. و ان شهر السيف فحارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً و لم يقتل و لم يأخذ المال ... ينفى من المصر الذى فعل

فيه ما فعل الى مصر غيره و يكتب الى اهل ذلك المصر انه منفى فلا تجالسوه و لا تبايعوه و لا تناكحوه و لا تواكلوه و لا تشاربوه ... .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 247، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 623، ح 165.

26 _ زندانى كردن ، كيفر ايجاد ناامنى در راه ها ، بدون قتل و غارت

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او ينفوا من الارض

از امام جواد(ع) روايت شده كه در پاسخ سؤال از حكم فسادگرانى كه راه بر مرم بسته اند فرمود: . .. فان كانوا اخافوا السبيل فقط و لم يقتلوا احداً و لم يأخذوا مالا امر بايداعهم الحبس فان ذلك معنى نفيهم من الارض ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 315، ح 91; تفسير برهان، ج 1، ص 467، ح 16.

27 _ بريدن يك دست و يك پا از جهت مخالف و سپس به دار آويختن ، كيفر ايجاد ناامنى در راه ها به همراه قتل و غارت اموال

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله . .. و ارجلهم من خلف

از امام جواد(ع) روايت شده كه در پاسخ سؤال از حكم فسادگرانى كه راه بر مردم بسته اند فرمود: . .. و ان كانوا اخافوا السبيل و قتلوا النفس و اخذوا المال امر بقطع ايديهم و ارجلهم من خلاف و صلبهم بعد ذلك ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 315، ح 91; تفسير برهان، ج 1، ص 467، ح 16.

ناامنى اخروى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 3

3 - دنيا جويان آسايش طلب ، فاقد امنيت و

آسايش در آخرت

يستعجل بها الذين لايؤمنون . .. و من كان يريد حرث الدنيا ... ترى الظ_لمين مشفقين

ناامنى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 5 - 8

8- در امان نبودن بنى اسرائيل حتى در زواياى خانه هاى خود ، به دنبال فسادانگيزى و تعقيب قرار گرفتنشان از سوى مردانى جنگاور

فجاسوا خل_ل الديار

ناامنى تهمت زنندگان به مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 7

7- اتهام زنندگان به مريم ( س ) ، از سلامت و امنيت بى بهره بودند .

و السل_م علىّ

{السلام}، يعنى سلام كامل و داراى همه خصوصيات. اين سخن دارى حصر اضافى است و در برابر كسانى كه براى توبيخ مريم گرد آمده بودند، حاوى نوعى تعريض است; يعنى تنها من از آن سلامت كامل برخوردارم، ولى شما چنين نيستيد.

ناامنى جادوگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 69 - 11

11 - { عن رسول اللّه ( ص ) قال : إذا أخذتم الساحر فاقتلوه ثمّ قرأ { و لايفلح الساحر حيث أتى } قال : لايأمن حيث وجد ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: هرگاه بر ساحرى دست يافتيد او را بكشيد; سپس اين آيه را قرائت فرمود: {و لايفلح الساحر حيث أتى} [آن گاه]فرمود: ساحر هرجا يافت شود در امان نيست}.

ناامنى در اطراف مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 67 - 3

3 - ناامنى و آدم ربايى در پيرامون مكه ،

در دوران آغاز اسلام ، رواج داشته است .

أَوَلم يروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا و يتخطّف الناس من حولهم

ناامنى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 10

10 _ دنيا سرايى است ناامن و آرميدن در آن و گردش بر مدار آن ، نشانه اى است از كوته نظرى .

إنما مثل الحيوة الدنيا . .. كذلك نفصل الأيت لقوم يتفكرون

غرض از تمثيل در آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد (و اللّه يدعوا إلى دارالسلام . .. ) _ بيان اين حقيقت است كه: اين سرا، سرايى است كه در معرض انواع حوادث و رخدادهاى مرگبار است و انسان نبايد به چنين جايى بسنده كند و آن را وجهه همت خود قرار دهد. گفتنى است كه از ذيل آيه (لقوم يتفكرون) استفاده مى شود كه اهل دنيا مردمانى فاقد فكر و انديشه هستند.

ناامنى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 49 - 4

4 _ مؤمنان راهى بهشت با فرمان اصحاب اعراف به آن جايگاه رفيع وارد خواهند شد .

ادخلوا الجنة

ظاهر اين است كه جمله {اهؤلاء الذين . .. } دنباله سخنان اصحاب اعراف با كافران مستكبر باشد. يعنى: قالوا ... اهؤلاء الذين ... بر اين تقدير جمله {ادخلوا ... } نيز سخن اعرافيان است.

ناامنى مؤمنان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 17

17 - زندگى مؤمنان نيكوكار صدراسلام در بيشترين دوران بعثت ، همراه با ترس و ناامنى از سوى دشمنان بود .

وعد اللّه الذين

ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

مقصود از خوف و ناامنى در آيه شريفه _ به قرينه وعده جايگزين شدن آنان به جاى كافران حاكم _ ناامنى و ترسى است كه از ناحيه كافران و دشمنان به وجود آمده بود و چون اين آيات، در سال هاى پايانى دوران بعثت نازل گرديده بود، مى رساند كه مؤمنان، بيشترين دوران بعثت را به حالت ترس و اضطراب گذرانده اند.

ناپسندى ناامنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 67 - 11

11 - امنيت ، نعمتى الهى است و ناامنى و جوّ آدم ربايى ، امرى نامطلوب و نكوهيده است .

أَوَلم يروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا و يتخطّف الناس من حولهم أفبالب_طل . .. و بنع

ناسخ و منسوخ از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{ناسخ و منسوخ}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 37

37 _ آيات منسوخ ، از مصاديق متشابه و ناسخ آنها از محكمات است .

منه ايات محكمات . .. و اخر متشابهات

امام باقر (ع): . .. فالمنسوخات من المتشابهات و المحكمات من الناسخات.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 28، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 313، ح 19.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 18

18 _ اسلام ، ناسخ اديان گذشته

و لو أمن من اهل الكتب لكان خيراً لهم

بنابر اينكه {خير}، اسم تفضيل نباشد و منظور از ايمان، ايمان به اسلام و پيامبر (ص) باشد.

ناسخ

آيات ناسخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- نحل - 16 - 102 - 2

2- آيات ناسخ و منسوخ ، همه از جانب پروردگار نازل شده است .

قل نزّله روح القدس من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 23

23- { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قوله : { و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها } قال : نسختها { فاصدع بما تؤمر } السورة حجر الأية 94 ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه درباره سخن خدا {و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها} فرمود: اين آيه شريفه، به وسيله آيه 94 از سوره حجر: {فاصدع بما تؤمر} نسخ شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 9 - 17

17 - { عن مسعدة ابن صدقة قال : دخل سفيان الثورى على أبى عبداللّه . . . فأتاه قوم ممّن يظهرون الزهد . . . فقالوا يقول اللّه تبارك و تعالى مخبراً عن قوم من أصحاب النبىّ ( ص ) { و يؤثرون على أنفسهم و لو كان بهم خصاصة . . . { فمدح فعلهم . . . فقال أبوعبداللّه ( ع ) : . . . أخبرونى . . . ألكم علم بناسخ القرآن و منسوخه . . . فقالوا له أو بعضه و أمّا كلّه فلا فقال لهم . . . فأمّا ما ذكرتم من أخبار اللّه عزّوجلّ إيّانا فى كتابه عن القوم الذين اخبر عنهم بحسن فعالهم فقد كان مباحاً جائزاً و لم يكونوا نهوا عنه و ثوابهم منه على اللّه عزّوجلّ و . . . انّ اللّه

جلّ و تقدس أمر بخلاف ما عملوا به فصار أمره ناسخاً لفعلهم . . . ه_ذا ما نطق به الكتاب . . . { والذين إذا أنفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قواماً } ;

از مسعدة بن صدقه روايت شده است: سفيان ثورى وارد بر امام صادق(ع) شد . .. و جمعى از كسانى كه اظهار زهد مى كردند وارد شدند ... و گفتند: خداى تعالى در حالى كه از قومى از اصحاب پيغمبر خبر مى دهد، مى فرمايد: {ويؤثرون على أنفسهم ...} و فعل آنان را ستوده است ... پس امام صادق(ع) فرمود: آيا شما از ناسخ و منسوخ قرآن آگاهى داريد ... گفتند: بعضى را مى دانيم; ولى همه رانمى دانيم. امام به آنان فرمود: ... آنچه را ياد نموديد كه خداوند در كتاب خود از حسن عمل قومى خبر داده، اين عمل در آن زمان مباح بوده و از آن نهى نشده بود و ثواب آن عمل براى آنان نزد خداوند بوده است; ولى خداوند برخلاف عمل آنان، امر فرموده و امر خدا ناسخ فعل آنان است ... اين است آنچه كتاب خدا به آن سخن گفته: والذين إذا أنفقوا لم يسرفوا...}.

حقانيت آيات ناسخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 7

7- نزول تدريجى قرآن و ناسخ و منسوخ آن ، امرى به حق و بايسته

و إذا بدّلنا ءاية مكان ءاية . .. قل نزّله روح القدس من ربّك بالحقّ

مراد از ناسخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 106

- 17

17 - از امام باقر ( ع ) درباره سخن خدا كه مى فرمايد : { ما ننسخ من آية او ننس ها نأت بخير من ها أو مثل ها } روايت شده كه فرمود : { الناسخ ما حوّل . . . مثل قوم يونس إذ بداله فرحمهم . . . ;

ناسخ عبارت است از چيزى كه تغيير دهد . .. مثل قوم يونس زمانى كه براى خدا نسبت به عذاب آنان بداء حاصل شد و مورد رحمت خدا قرار گرفتند ...}.

ناسخ بودن اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 85 - 5

5 _ اسلام ، ناسخ تمامى اديان گذشته

و من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه

بنابراينكه {الاسلام}، نام شريعت پيامبر (ص) باشد.

نسخ

{نسخ}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 85 - 5

5 _ اسلام ، ناسخ تمامى اديان گذشته

و من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه

بنابراينكه {الاسلام}، نام شريعت پيامبر (ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 93 - 12،13

12 _ تورات ، ناسخ حرمت برخى از خوردنى ها بر بنى اسرائيل

كل الطعام كان حلا لبنى اسرائيل الا ما حرم اسرائيل على نفسه من قبل ان تنزل التوري

بنابراينكه {من قبل} متعلق به {حرّم} باشد; يعنى حرمتهاى وضع شده براى بنى اسرائيل توسط يعقوب (ع)، تا قبل از نزول تورات بوده است.

13 _ راه نداشتن نسخ در احكام شريعت ، پندار باطل يهود

الا ما حرم اسرائيل على نفسه من قبل ان

تنزّل التورية قل فاْتوا بالتورية فاتلوها

بنابراينكه {من قبل} متعلق به {كان حلا} باشد; يعنى برخى طعامها قبل از نزول تورات حلال بوده و تورات آن را حرام كرده است.

آثار نسخ آيات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 3

3 - نسخ اديان و نيز نسخ برخى از آيات و احكام قرآن ، برانگيزنده مسلمانان به طرح پرسشهايى نا به جا از پيامبر ( ص )

أم تريدون أن تسئلوا رسولكم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {أن تسئلوا} به معناى پرسش كردن باشد. از آن جا كه لحن آيه گوياى مذمت است، از آن پرسشها به پرسشهاى نا به جا تعبير شده است.

آثار نسخ احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 2،3

2 - امكان نسخ و تبديل احكام ، ترغيب كننده برخى از مسلمان ها به درخواست تغيير و تبديل برخى از آن احكام

ما ننسخ من ءاية . .. أم تريدون أن تسئلوا رسولكم

با توجه به آيه قبل، مى توان گفت: منشأ گرايش مسلمانان به درخواست نسخ برخى از احكام، طرح مسأله نسخ و امكان آن بوده است.

3 - نسخ اديان و نيز نسخ برخى از آيات و احكام قرآن ، برانگيزنده مسلمانان به طرح پرسشهايى نا به جا از پيامبر ( ص )

أم تريدون أن تسئلوا رسولكم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {أن تسئلوا} به معناى پرسش كردن باشد. از آن جا كه لحن آيه گوياى مذمت است، از آن پرسشها به پرسشهاى نا به جا تعبير شده است.

آثار نسخ اديان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 3

3 - نسخ اديان و نيز نسخ برخى از آيات و احكام قرآن ، برانگيزنده مسلمانان به طرح پرسشهايى نا به جا از پيامبر ( ص )

أم تريدون أن تسئلوا رسولكم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {أن تسئلوا} به معناى پرسش كردن باشد. از آن جا كه لحن آيه گوياى مذمت است، از آن پرسشها به پرسشهاى نا به جا تعبير شده است.

آثار نسخ در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 101 - 2

2- نسخ و تغيير برخى از پيام هاى الهى ، دستاويزى براى مشركان در مبارزه با پيامبر ( ص ) و متهم كردن او به دروغ گويى

و إذا بدّلنا ءاية مكان ءاية . .. قالوا إنما أنت مفتر

اعتراض به نسخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 142 - 5

5 - نسخ احكام دين امرى ممكن و ناروا شمردن آن ، نشانه سفاهت و كم خردى است .

سيقول السفهاء من الناس ما وليهم عن قبلتهم

حقيقت نسخ در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 101 - 7

7- بيشتر منكران و تكذيب كنندگان قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، به حقيقت نسخ و حكمت آن جاهل بودند .

و إذا بدّلنا ءاية . .. أكثرهم لايعلمون

درخواست نسخ احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 4،9

4 - مسلمانانى كه در صدد

درخواست نسخ و تبديل برخى از احكام بودند ، مورد نكوهش شديد خداوند قرار گرفتند .

أم تريدون أن تسئلوا رسولكم

در اينكه مخاطب {أن تسئلوا} مسلمانان هستند يا اهل كتاب، دو نظر ابراز شده است. {كما سئل موسى} تأييد كننده اين نظر است كه مخاطب مسلمانان هستند و گرنه در عبارت بعد گفته مى شد: {كما سألتم موسى}. جمله {أم تريدون} (آيا مى خواهيد) دلالت مى كند كه درخواست يا پرسش، انجام نشده بود و لذا در برداشت گفته شد: {در صدد درخواست ...}.

9 - درخواست نسخ و تبديل برخى از احكام ، زمينه ساز از دست دادن ايمان و گرايش به كفر است .

أم تريدون أن تسئلوا . .. و من يتبدل الكفر بالإيمن

رد شبهات نسخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 7

7 - توجه به قدرت همه جانبه خداوند و انحصار حاكميت او بر هستى زايل كننده هر شبهه اى درباره نسخ اديان و احكام دين است .

ما ننسخ من ءاية أو ننسها . .. ألم تعلم أن اللّه على كل شىء قدير. ألم تعلم أن الل

استفهام تقريرى در دو جمله {ألم تعلم أن اللّه على . ..} و {ألم تعلم أن اللّه له ...} بيانگر اين است كه: مخاطبان (انسانها) در ارتباط با نسخ دين و جايگزينى آن شبهه هايى داشته يا براى آنان رخ خواهد داد. خداوند، براى يافتن پاسخ شبهات، آنان رابه توجه در قدرت همه جانبه و حاكميت مطلق خويش، سفارش كرده است.

زمينه نسخ احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 187 - 11

11 - نافرمانى مسلمانان و ناديده گرفتن حرمت آميزش در شب هاى رمضان ، از زمينه هاى نسخ آن حكم بود .

أحل لكم . .. علم اللّه أنكم كنتم تختانون أنفسكم فتاب عليكم و عفا عنكم

جمله {علم اللّه . ..} نيز همانند {هن لباس لكم ...} بيان حكمت و دليل جعل حليت آميزش در شبهاى ماه رمضان (أحل لكم ...) است.

فلسفه نسخ اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 9

9 - نسخ اديان و جايگزينى دينى ديگر از سوى خدا ، در جهت تدبير امور انسان ها و به منظور يارى آنهاست .

ما ننسخ من ءاية . .. و ما لكم من دون اللّه من ولى و لانصير

برداشت فوق مقتضاى ارتباط بين جمله {ما ننسخ من ءاية . ..} با جمله {و ما لكم ...} است.

فلسفه نسخ در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 101 - 6،7

6- نسخ و تبديل آيات و پيام هاى قرآن ، داراى حكمت و دليلى عالمانه است .

و إذا بدّلنا ءاية مكان ءاية و الله أعلم بما ينزّل

7- بيشتر منكران و تكذيب كنندگان قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، به حقيقت نسخ و حكمت آن جاهل بودند .

و إذا بدّلنا ءاية . .. أكثرهم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 10

10- تثبيت ايمان مؤمنان و هدايت و بشارت به مسلمانان ، از اهداف نسخ و تغيير پيام هاى الهى و نزول تدريجى آيات

قرآن

و إذا بدّلنا ءاية مكان ءاية . .. قل نزّله ... ليثبّت الذين ءامنوا و هدًى و بشرى

منشأ نسخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 106 - 4،14

4 - نسخ اديان و نسخ آياتى از قرآن و احكامى از دين اسلام ، تنها به دست خدا و در اختيار اوست .

ما ننسخ من ءاية . .. ألم تعلم أن اللّه على كل شىء قدير

از اينكه نسخ به خداوند نسبت داده شده و نيز از تعليل آن به اقتدار خداوند با جمله {ألم تعلم . ..}، برداشت فوق به دست مى آيد.

14 - نسخ اديان و احكامى از دين ، درخورِ دارنده قدرت مطلق است .

ما ننسخ من ءاية أو ننسها . .. ألم تعلم أن اللّه كل شىء قدير

جمله {ألم تعلم . ..} (البته دانستى كه خدا بر هر چيز تواناست) دليل براى حقايقى است كه در آيه مطرح شده است و از آنهاست نسخ كردن احكام و يا به فراموشى انداختن آنها; يعنى، چون خداوند داراى قدرت مطلق است، مى تواند دينى را نسخ كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 23

23 - خداوند بر اثبات حكمى و برداشتن آن در زمانى مناسب ، و نيز جايگزين كردن آن با دستورى ديگر ، تواناست .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره إن اللّه على كل شىء قدير

جمله {إن اللّه . ...} را مى توان با هر يك از حقايق مطرح شده در آيه ملاحظه كرد و به مناسبت آن، هدف از توجه دادن مخاطبان را

به قدرت فراگير خداوند، دريافت. دربرداشت فوق جمله {إن اللّه ...} در ارتباط با فرمان به عفو و گذشت و نسخ آن در آينده لحاظ شده است.

منشأ نسخ احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 10

10 - تشريع احكام دين ونسخ آنها به دست خداوند و در اختيار اوست .

قد نرى تقلب وجهك فى السماء فلنولينك قبلة ترضيها

منشأ نسخ قوانين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 10

10 - تشريع احكام دين ونسخ آنها به دست خداوند و در اختيار اوست .

قد نرى تقلب وجهك فى السماء فلنولينك قبلة ترضيها

نسخ آيات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 106 - 7

7 - خداوند ، هرگاه آيه اى از قرآن يا حكمى از اسلام را نسخ كند و يا به متاركه آن فرمان دهد ، آيه و حكمى بهتر يا همسان با آن را نازل مى كند .

ما ننسخ من ءاية أو ننسها نأت بخير منها أو مثلها

نسخ احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 106 - 14،15

14 - نسخ اديان و احكامى از دين ، درخورِ دارنده قدرت مطلق است .

ما ننسخ من ءاية أو ننسها . .. ألم تعلم أن اللّه كل شىء قدير

جمله {ألم تعلم . ..} (البته دانستى كه خدا بر هر چيز تواناست) دليل براى حقايقى است كه در آيه مطرح شده است و از آنهاست نسخ كردن احكام و يا به

فراموشى انداختن آنها; يعنى، چون خداوند داراى قدرت مطلق است، مى تواند دينى را نسخ كند.

15 - تشريع دينى به جاى دين نسخ شده و نازل كردن حكمى به جاى حكم منسوخ ، درخورِ دارنده قدرت مطلق است .

نأت بخير منها أو مثلها ألم تعلم أن اللّه كل شىء قدير

در برداشت فوق جمله تعليليه {ألم تعلم . ..} در ارتباط با {نأت بخير ...} معنا شده است; يعنى، چون خداوند داراى قدرت مطلق است، بر جاى گزينى شريعتى بهتر و يا همانند شريعت منسوخ، تواناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 7

7 - توجه به قدرت همه جانبه خداوند و انحصار حاكميت او بر هستى زايل كننده هر شبهه اى درباره نسخ اديان و احكام دين است .

ما ننسخ من ءاية أو ننسها . .. ألم تعلم أن اللّه على كل شىء قدير. ألم تعلم أن الل

استفهام تقريرى در دو جمله {ألم تعلم أن اللّه على . ..} و {ألم تعلم أن اللّه له ...} بيانگر اين است كه: مخاطبان (انسانها) در ارتباط با نسخ دين و جايگزينى آن شبهه هايى داشته يا براى آنان رخ خواهد داد. خداوند، براى يافتن پاسخ شبهات، آنان رابه توجه در قدرت همه جانبه و حاكميت مطلق خويش، سفارش كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 23

23 - خداوند بر اثبات حكمى و برداشتن آن در زمانى مناسب ، و نيز جايگزين كردن آن با دستورى ديگر ، تواناست .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره إن اللّه

على كل شىء قدير

جمله {إن اللّه . ...} را مى توان با هر يك از حقايق مطرح شده در آيه ملاحظه كرد و به مناسبت آن، هدف از توجه دادن مخاطبان را به قدرت فراگير خداوند، دريافت. دربرداشت فوق جمله {إن اللّه ...} در ارتباط با فرمان به عفو و گذشت و نسخ آن در آينده لحاظ شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 142 - 5

5 - نسخ احكام دين امرى ممكن و ناروا شمردن آن ، نشانه سفاهت و كم خردى است .

سيقول السفهاء من الناس ما وليهم عن قبلتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 7

7 - انتظار و اشتياق پيامبر ( ص ) براى نسخ قبله سابق ( بيت المقدس ) داراى نقشى بسزا در نسخ آن بود .

قد نرى تقلب وجهك فى السماء فلنولينك قبلة ترضيها

تفريع جمله {فلنولينك . ..} بر {قد نرى ...} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه انتظار و اشتياق پيامبر(ص) به تغيير قبله در آن امر مؤثر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 2

2 - حرمت آميزش با همسران در شب هاى رمضان پس از مدتى نسخ شده و اين عمل حلال گشت .

أحل لكم ليلة الصيام الرفث إلى نسائكم . .. فالن بشروهن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 7،10،14

7 _ نقش زمان ، در تغيير و تبديل برخى احكام الهى

و لاحلّ

لكم بعض الذى حرّم عليكم

10 _ معجزات عيسى ( ع ) ، نشانه اى از سوى پروردگار ، براى اثبات رسالت او و صحّت تغيير برخى احكام الهى توسط وى

و لاحلّ لكم . .. و جئتكم باية من ربّكم

جمله {و جئتكم باية}، پس از بيان تغيير برخى احكام، تذكر به اين معناست كه تغيير احكام بايد تنها از جانب پيامبران _ با ارائه معجزه براى اثبات نبوّت _ صورت گيرد.

14 _ نپذيرفتن تغييرات احكام _ كه توسّط پيامبر جديد ابلاغ مى شود _ خلاف تقواست .

و لاحلّ لكم . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 15 - 14،16،17،18

14 _ نويد خداوند به نسخ كيفر زنا ( حبس ابد )

و الّتى يأتين الفاحشة . .. فامسكوهنّ ... او يجعل اللّه لهنّ سبيلاً

16 _ امكان نسخ در احكام الهى

او يجعل اللّه لهُنّ سبيلا

17 _ حكم خدا ( شلاق ) در مورد فحشاى زنان ، ناسخ حكم حبس ابد در مورد آنان

والّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنّ فى البيوت حتى يتوفيهنّ الموت او يج

امام صادق (ع) درباره {سبيل} در آيه فوق فرمود: منسوخة و السبيل هو الحدود.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 227، ح 60 ; تفسير برهان، ج 1، ص 353، ح 2.

18 _ حبس ابد و محروميت از گفتگو و همنشينى ، كيفر منسوخ شده فحشاى زنان

فامسكوهنّ فى البيوت

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: هذه منسوخة . .. كانت المرأة ... ادخلت بيتاً و لم تحدث و لم تكلّم و لم تجالس و اوتيت فيه بطعامها و شرابها حتى تموت ... .

_______________________________

تفسير عياشى،

ج 1، ص 227، ح 61 ; نورالثقلين، ج 1، ص 456، ح 124.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 3

3 _ لزوم پايدارى هر مؤمن در ميدان نبرد با دو كافر ، نسخ كننده حكم پيشين ( لزوم پايدارى هر مؤمن در برابر ده كافر )

ان يكن منكم عشرون . .. الئن خفف اللّه عنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 5

5 - خداوند ، حكم صدقه نجوا را در پى امتناع ورزيدن مسلمانان از آن و ترك كردن گفتوگوى محرمانه با پيامبراكرم ( ص ) لغو و نسخ كرد .

فإذ لم تفعلوا و تاب اللّه عليكم

مفسران، بر آنند كه اين آيه ناسخ حكم صدقه نجوا است.

نسخ احكام اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 106 - 3،4،7

3 - امكان نسخ در آيات قرآن و احكام اسلام

ما ننسخ من ءاية أو ننسها

از مصاديق {ءاية} مى تواند آيه اى از قرآن و يا حكمى از اسلام باشد.

4 - نسخ اديان و نسخ آياتى از قرآن و احكامى از دين اسلام ، تنها به دست خدا و در اختيار اوست .

ما ننسخ من ءاية . .. ألم تعلم أن اللّه على كل شىء قدير

از اينكه نسخ به خداوند نسبت داده شده و نيز از تعليل آن به اقتدار خداوند با جمله {ألم تعلم . ..}، برداشت فوق به دست مى آيد.

7 - خداوند ، هرگاه آيه اى از قرآن يا حكمى از اسلام را نسخ كند و

يا به متاركه آن فرمان دهد ، آيه و حكمى بهتر يا همسان با آن را نازل مى كند .

ما ننسخ من ءاية أو ننسها نأت بخير منها أو مثلها

نسخ احكام تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 3

3 _ نسخ بعضى از احكام تورات ، توسط حضرت عيسى ( ع )

و لاحلّ لكم بعض الذى حرّم عليكم

چون مخاطبان عيسى (ع)، بنى اسرائيل بودند، و شريعت بنى اسرائيل تا قبل از عيسى (ع)، شريعت حضرت موسى (ع) بوده، بنابراين چيزهايى كه عيسى (ع) براى آنان حلال مى كند، چيزهايى است كه تورات آنها را تحريم كرده است.

نسخ اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 106 - 1،4،6،11،14،15

1 - اديان الهى قابل نسخ شدن است .

ما ننسخ من ءاية أو ننسها

از مصاديق مورد نظر براى {ءاية} - به دليل آيات گذشته كه درباره بعثت پيامبر و دعوت اهل كتاب به شريعت اسلام بود - اديان گذشته است. {ما} در {ما ننسخ} شرطيه و مفعول براى {ننسخ} مى باشد و {من}بيانيه است; يعنى، آنچه از آيات را كه نسخ كنيم و باطل سازيم ...

4 - نسخ اديان و نسخ آياتى از قرآن و احكامى از دين اسلام ، تنها به دست خدا و در اختيار اوست .

ما ننسخ من ءاية . .. ألم تعلم أن اللّه على كل شىء قدير

از اينكه نسخ به خداوند نسبت داده شده و نيز از تعليل آن به اقتدار خداوند با جمله {ألم تعلم . ..}، برداشت فوق به دست مى

آيد.

6 - خداوند ، در پى نسخ اديان گذشته و واداشتن مردم به ترك آن ، دينى بهتر و يا همانند آن را به مردم ارائه مى كند .

ما ننسخ من ءاية أو ننسها نأت بخير منها أو مثلها

حرف {أو} براى بيان تنويع است. بنابراين مراد از {نأت بخير منها ...}(بهتر از آن يا همانند آنها را مى آوريم) اين است كه احكام جايگزين شده، برخى بهتر از احكام منسوخ و برخى همانند آن است.

11 - نسخ اديان گذشته و ارائه آيينى بهتر و يا همانند آن ، رحمت و فضلى است از جانب خدا بر بندگان .

و اللّه ذوالفضل العظيم. ما ننسخ من ءاية ... نأت بخير منها أو مثلها

بيان فضل و رحمت الهى در آيه قبل و سپس بيان نسخ دينى و جايگزين كردن شريعتى ديگر، حاكى از آن است كه: نسخ دينى و ارائه آيينى جديد، از مصاديق رحمت و فضل خداوند است.

14 - نسخ اديان و احكامى از دين ، درخورِ دارنده قدرت مطلق است .

ما ننسخ من ءاية أو ننسها . .. ألم تعلم أن اللّه كل شىء قدير

جمله {ألم تعلم . ..} (البته دانستى كه خدا بر هر چيز تواناست) دليل براى حقايقى است كه در آيه مطرح شده است و از آنهاست نسخ كردن احكام و يا به فراموشى انداختن آنها; يعنى، چون خداوند داراى قدرت مطلق است، مى تواند دينى را نسخ كند.

15 - تشريع دينى به جاى دين نسخ شده و نازل كردن حكمى به جاى حكم منسوخ ، درخورِ دارنده قدرت مطلق است .

نأت بخير منها أو مثلها ألم تعلم أن اللّه كل شىء قدير

در

برداشت فوق جمله تعليليه {ألم تعلم . ..} در ارتباط با {نأت بخير ...} معنا شده است; يعنى، چون خداوند داراى قدرت مطلق است، بر جاى گزينى شريعتى بهتر و يا همانند شريعت منسوخ، تواناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 7

7 - توجه به قدرت همه جانبه خداوند و انحصار حاكميت او بر هستى زايل كننده هر شبهه اى درباره نسخ اديان و احكام دين است .

ما ننسخ من ءاية أو ننسها . .. ألم تعلم أن اللّه على كل شىء قدير. ألم تعلم أن الل

استفهام تقريرى در دو جمله {ألم تعلم أن اللّه على . ..} و {ألم تعلم أن اللّه له ...} بيانگر اين است كه: مخاطبان (انسانها) در ارتباط با نسخ دين و جايگزينى آن شبهه هايى داشته يا براى آنان رخ خواهد داد. خداوند، براى يافتن پاسخ شبهات، آنان رابه توجه در قدرت همه جانبه و حاكميت مطلق خويش، سفارش كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 12

12 - يهود و نصارا با بهانه قرار دادن نسخ اديان و نسخ برخى از آيات قرآن ، در صدد ايجاد شبهه در اذهان مسلمانان بودند .

ما ننسخ من ءاية . .. أم تريدون أن تسئلوا رسولكم ... ودّ كثير من أهل الكتب

بيان تلاش اهل كتاب براى مرتد ساختن مسلمانان پس از مطرح ساختن پرسشها و درخواستهاى نابه جا درباره نسخ و بيان اثر سوء آن در خواستها (تبديل شدن ايمان به كفر)، گوياى اين است كه: اهل كتاب در صدد بودند

مسلمانان را درباره نسخ به شبهه اندازند و آنان رادر ايمانشان به پيامبر(ص) دچار ترديد كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 85 - 5

5 _ اسلام ، ناسخ تمامى اديان گذشته

و من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه

بنابراينكه {الاسلام}، نام شريعت پيامبر (ص) باشد.

نسخ در حكم جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 1،3،4

1 _ لزوم پايدارى اهل ايمان در برابر لشكرى با نيرويى ده برابر ، حكمى كه پس از گذشت مدتى تخفيف داده شد .

الئن خفف اللّه عنكم

3 _ لزوم پايدارى هر مؤمن در ميدان نبرد با دو كافر ، نسخ كننده حكم پيشين ( لزوم پايدارى هر مؤمن در برابر ده كافر )

ان يكن منكم عشرون . .. الئن خفف اللّه عنكم

4 _ بروز ضعف در جامعه ايمانى صدر اسلام ، موجب تخفيف حكم پايدارى در برابر دشمنان شد .

الئن خفف اللّه عنكم و علم أن فيكم ضعفا

نسخ در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 106 - 3،4

3 - امكان نسخ در آيات قرآن و احكام اسلام

ما ننسخ من ءاية أو ننسها

از مصاديق {ءاية} مى تواند آيه اى از قرآن و يا حكمى از اسلام باشد.

4 - نسخ اديان و نسخ آياتى از قرآن و احكامى از دين اسلام ، تنها به دست خدا و در اختيار اوست .

ما ننسخ من ءاية . .. ألم تعلم أن اللّه على كل شىء قدير

از اينكه نسخ به خداوند نسبت داده شده و

نيز از تعليل آن به اقتدار خداوند با جمله {ألم تعلم . ..}، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 12

12 - يهود و نصارا با بهانه قرار دادن نسخ اديان و نسخ برخى از آيات قرآن ، در صدد ايجاد شبهه در اذهان مسلمانان بودند .

ما ننسخ من ءاية . .. أم تريدون أن تسئلوا رسولكم ... ودّ كثير من أهل الكتب

بيان تلاش اهل كتاب براى مرتد ساختن مسلمانان پس از مطرح ساختن پرسشها و درخواستهاى نابه جا درباره نسخ و بيان اثر سوء آن در خواستها (تبديل شدن ايمان به كفر)، گوياى اين است كه: اهل كتاب در صدد بودند مسلمانان را درباره نسخ به شبهه اندازند و آنان رادر ايمانشان به پيامبر(ص) دچار ترديد كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 101 - 1،3،5

1- متهم شدن پيامبر ( ص ) به دروغ گويى از سوى مشركان ، با رخ دادن نسخ و تبديل پيامى به پيام ديگر در برخى از آيات قرآن

و إذا بدّلنا ءاية مكان ءاية . .. قالوا إنما أنت مفتر

3- وجود نسخ و تغيير برخى از پيام هاى الهى در قرآن به وسيله خود قرآن

و إذا بدّلنا ءاية مكان ءاية

5- نزول تدريجى آيات قرآن و تغيير برخى از آنها از نظر مفاد به مرور زمان ، ناشى از علم الهى است .

و إذا بدّلنا ءاية مكان ءاية و الله أعلم بما ينزّل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 -

102 - 2

2- آيات ناسخ و منسوخ ، همه از جانب پروردگار نازل شده است .

قل نزّله روح القدس من ربّك

نسخ صدقه نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 5

5 - خداوند ، حكم صدقه نجوا را در پى امتناع ورزيدن مسلمانان از آن و ترك كردن گفتوگوى محرمانه با پيامبراكرم ( ص ) لغو و نسخ كرد .

فإذ لم تفعلوا و تاب اللّه عليكم

مفسران، بر آنند كه اين آيه ناسخ حكم صدقه نجوا است.

نسخ قبله بودن بيت المقدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 7

7 - انتظار و اشتياق پيامبر ( ص ) براى نسخ قبله سابق ( بيت المقدس ) داراى نقشى بسزا در نسخ آن بود .

قد نرى تقلب وجهك فى السماء فلنولينك قبلة ترضيها

تفريع جمله {فلنولينك . ..} بر {قد نرى ...} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه انتظار و اشتياق پيامبر(ص) به تغيير قبله در آن امر مؤثر بوده است.

ناصره از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ناصره

خضر(ع) در ناصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 19

19- { عن جعفربن محمد ( ع ) : . . . { فانطلقا حتّى إذا أتيا أهل قرية } و هى الناصرة ;

از امام صادق(ع) روايت شده:. .. مقصود از قريه، در آيه شريف قريه ناصره است}.

صفات اهل ناصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 5

5- مردم شهرى كه موسى و خضر ( ع )

به آن وارد شدند ، مردمى دور از خوى مهمان دوستى و غريب نوازى ، دور بودند .

فأبوا أن يضيّفوهما

ملاقات خضر(ع) با اهل ناصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 2

2- موسى و خضر ( ع ) در مسير حركت و سفر خويش ، به يك آبادى رسيدند و با اهل آن ملاقات كردند .

فانطلقا حتّى إذا أتيا أهل قرية

در اين كه چه شهرى در مسير موسى و خضر(ع) قرار داشته، احتمالات گوناگونى ارائه شده است. از جمله آن ها شهر {ناصره} است كه در ساحل دريا قرار داشته است اين وجه را مجمع البيان از امام صادق (ع) روايت كرده است.

ملاقات موسى(ع) با اهل ناصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 2

2- موسى و خضر ( ع ) در مسير حركت و سفر خويش ، به يك آبادى رسيدند و با اهل آن ملاقات كردند .

فانطلقا حتّى إذا أتيا أهل قرية

در اين كه چه شهرى در مسير موسى و خضر(ع) قرار داشته، احتمالات گوناگونى ارائه شده است. از جمله آن ها شهر {ناصره} است كه در ساحل دريا قرار داشته است اين وجه را مجمع البيان از امام صادق (ع) روايت كرده است.

موسى(ع) در ناصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 19

19- { عن جعفربن محمد ( ع ) : . . . { فانطلقا حتّى إذا أتيا أهل قرية } و هى الناصرة ;

از امام صادق(ع) روايت شده:. .. مقصود

از قريه، در آيه شريف قريه ناصره است}.

نافله از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نافله

اهميت نافله صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 13

13- { عن أبى عبدالله ( ع ) انه سئل عن قول الله عزّوجلّ : { و قرآن الفجر إن قرآن الفجر كان مشهوداً } قال : هو الركعتان قبل صلاة الفجر ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ {و قرآن الفجر إن قرآن الفجر كان مشهوداً} سؤال شد، حضرت در جواب فرمود: آن دو ركعت (نماز نافله)، قبل از نماز صبح است}.

اهميت نماز نافله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 40 - 5

5 - اهميت تعقيبات نماز و نوافل آن *

و من اليل فسبّحه و أدب_ر السجود

در صورتى كه سجده، اشاره به نماز داشته باشد; تعبير {أدبار السجود} مى تواند ناظر به تعقيبات نماز و نوافل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 23 - 5،6

5 - { محمدبن فُضَيل عن أبى الحسن ( ع ) أنّه قال : أول_ئك أصحاب الخمسين صلاة من شيعتنا . . . ;

محمدبن فضيل از امام كاظم(ع) [درباره آيه {الذين هم على صلاتهم دائمون} ]روايت نموده كه فرمود: آنان اصحابِ پنجاه ركعت نماز، از شيعيان ما هستند}. گفتنى است كه: الف _ مقصود از {پنجاه ركعت نماز} نمازهاى يوميه به علاوه نافله هاى آن است. ب _ تعداد ركعات نمازهاى يوميه و نوافل آن 51 ركعت است لكن در برخى روايات درباره نافله عشاء آمده كه اين يك ركعت از نوافل بشمار نمى

آيد بلكه مستحبى است كه صرفاً به منظور دو برابر شدن تعداد ركعات نافله نسبت به نمازهاى يوميه اضافه شده است. (من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 455، ح 1318). براساس اين روايات، مجموع عدد نمازهاى يوميه و نوافل پنجاه ركعت است.

6 - { عن فُضَيل ، قال : سألت أباجعفر ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : { . . .الذين هم على صلاتهم دائمون } قال : هى النافلة ;

فضيل مى گويد: از امام باقر(ع) از سخن خداى عزّوجلّ {. ..الذين هم على صلاتهم دائمون} سؤال كردم فرمود: مراد نماز نافله است}.

دعا در نماز نافله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 3

3- فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) براى دعا و نيايش همراه با نماز و نوافل

أقم الصلوة . .. فتهجّد به نافلة لك ... و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه عبارت {و قل رب} عطف به {فتهجّد. ..} بوده و ذكر خاص بعد از عام بيانگر يكى از اعمال باشد كه شايسته است در تهجّد و نماز شب انجام گردد.

قضاى نماز نافله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 10

10 _ { عن عنبسة العابد ، قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) : عن قول اللّه عزّوجلّ : { و هو الذى جعل الليل و النهار خلفة لمن أراد أن يذّكّر أو أراد شكوراً } قال : قضاء صلاة الليل بالنهار و قضاء صلاة النهار بالليل ;

امام صادق در باره آيه

ياد شده فرمود: مراد قضاى نمازهاى شب در روز و قضاى نمازهاى روز در شب است}. توضيح: با توجه به روايات قبل از حديث ياد شده، در تهذيب و روايت صفحه 116 از تفسير قمى به نظر مى رسد، قضاى نماز نافله مقصود است.

مراد از نافله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 8

8- { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { و وهبنا له اسحاق و يعقوب نافلة } قال : ولد الولد نافلة ;

از امام صادق(ع) در باره قول خداى عزّوجلّ : {و وهبنا له اسحاق و يعقوب نافلة} روايت شده كه فرمود: فرزندِ فرزند، نافله است}.

نافله مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 40 - 7،8

7 - { عن زرارة عن أبى جعفر ( ع ) قال : قلت له : . . . { و أدبار السجود } قال : ركعتان بعد المغرب ;

زراره گويد: ازامام باقر(ع) پرسيدم: . .. مراد از تسبيح در {و أدبار السجود} چيست ؟ فرمود: مراد دو ركعت نماز بعد از [نماز] مغرب است}.

8 - { عن إبن أبى نصر قال : سألت الرضا ( ع ) عن قول اللّه { و من اليل فسبّحه و أدبار السجود } قال : أربع ركعات بعد المغرب ;

ابن ابى نصر گويد: از امام رضا(ع) درباره سخن خداوند {و من الليل فسب_ّحه و أدبار السجود} پرسيدم; حضرت فرمود: مراد چهار ركعت [نماز] بعد از نماز مغرب است}.

نام از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نام

آثار ذكر نام خدا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 8

8 - ذكر نام خدا و روى آوردن به نماز ، نشانه پندپذيرى از قرآن ، ترس از خداوند و مايه دورى از آتش دوزخ است .

سيذّكّر من يخشى . و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار ... قد أفلح من ... فصلّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 18 - 3

3 - كتاب هاى آسمانى امت هاى گذشته ، رستگارى را در گرو تزكيه ، يادِ نام خدا و اداى نماز دانسته ، از ترجيح زندگانى دنيا بر آخرت نكوهش كرده اند .

قد أفلح . .. إنّ ه_ذا لفى الصحف الأُولى

مشاراليه {ه_ذا} مى تواند آيه قبل (و الآخرة خير و أبقى) باشد و ممكن است آن را اشاره به مفاد آيات {قد أفلح. ..} به بعد بدانيم. برداشت ياد شده، ناظر به احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 19 - 3

3 - برترى آخرت بر زندگانى دنيا و توقف رستگارى بر تزكيه ، ياد نام خدا و اداى نماز ، از معارف ياد شده در كتاب هاى آسمانى ابراهيم و موسى ( ع )

قد أفلح . .. بل تؤثرون ... صحف إبرهيم و موسى

آداب تفسير نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 5

5 - لزوم پرهيز از حمل نام هاى خداوند ، بر معنايى كه زيبنده او نيست .

سبّح اسم ربّك

آداب ذكر نام خدا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 4

4 - نام خداوند ، هرگز نبايد با اثبات صفات ناشايست و سلب صفات بايسته ، همراه شود .

سبّح اسم ربّك

تسبيح و تقديس و تنزيه به يك معنا است (مصباح). مراد از تسبيح نام خداوند، پاك و دور از عيب معرفى كردن آن است كه مستلزم چند چيز است: 1. همراه نساختن نام خداوند با وصفى ناشايست; 2. حمل نكردن نام او بر معنايى نادرست; 3. سلب نكردن صفات نيكو از آن; 4. به كار نبردن نام هاى اختصاصى خداوند براى غير او; 5. پرهيز از بى احترامى به نام هاى او. برداشت ياد شده به برخى از امور ياد شده نظر دارد.

ابداع نام يحيى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 6

6 - نام { يحيى } ، بيش از عصر زكريا ، در بين مردم بى سابقه بود .

اسمه يحيى لم نجعل له من قبل سميًّا

{سَمىّ}; يعنى، هم نام (تاج العروس) و مراد از جمله {لم نجعل. ..} اين است كه قبل از فرزندِ زكريا، كسى به نام {يحيى} نام گذارى نشده بود.

اهميت ذكر نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 4

4 - لزوم ذكر نام خدا پيش از نماز

ذكر اسم ربّه فصلّى

اهميت نام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 5

5- اهميت نام و نام گذارنده و نقش آن در شخصيت كودك

اسمه يحيى لم نجعل له من قبل سميًّا

تعبير

{اسمه يحيى} از آن جهت مورد تصريح قرار گرفته است كه تعيين آن از سوى خدا، خود شرافتى برجسته و قابل تأمل است.

اهميت نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 1 - 7،8

7 - رحمت گسترده خداوند و مهربانى او به بندگان ، دليل لزوم انجام كار ها با نام او

بسم اللّه الرحمن الرحيم

توصيف {اللّه} به رحمان و رحيم پس از اشاره به لزوم انجام كارها با نام خدا، گوياى حكمت اين دستور است ; يعنى، چون خدا رحمان و رحيم است، كارها را با نام او آغاز كنيد.

8 - انجام كار ها با نام خدا ، مايه جلب رحمت اوست .

بسم اللّه الرحمن الرحيم

توصيه به انجام دادن كارها با نام خدا و تذكر به رحمانيت و رحيميت او به عنوان حكمت اين توصيه، گوياى اين است كه نام خدا در كارها، موجب جلب رحمت الهى و در نتيجه به كمال رسيدن آن كارهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 6

6 - لزوم پرهيز از هرگونه جسارت و بى احترامى ، به نام هاى خداوند

سبّح اسم ربّك

بهترين نام ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 180 - 1

1 _ تماى نام هاى بهتر و نيكوتر ( أسماء حسنى ) از آن خداوند است .

و للّه الأسماء الحسنى

{ال} در {الأسماء} براى استغراق و به معناى كل است. {حسنى} مؤنث احسن و به معناى نيكوترين مى باشد. توصيف {الأسماء} به وصف {الحسنى} مى رساند كه مراد از اسم،

نامى است كه معناى آن لحاظ شده باشد، يعنى اگر خداوند به {الرحمن} ناميده مى شود ; به لحاظ رحمت واسعه اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 5

5- تنها خداوند ، داراى اسماى حسنى ( بهترين نام ها ) و برخوردار از برترين صفات

أيًّاما تدعوا فله الأسماء الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 8 - 3

3 - بهترين نام ها و اوصاف ، از آن خداى يگانه و زيبنده او است .

له الأسماء الحسنى

{الأسماء} جمع با الف و لام است و افاده عموم مى كند و {الحسنى} اسم تفضيل است و مفاد آيه اين است كه تمامى نام هاى بهتر و نيكوتر، مخصوص خداوند است. توصيف اسم ها به حسن و خوبى، حكايت از آن دارد كه مقصود نام هايى است كه در اصطلاح صرفى، صفت ناميده مى شود، مانند: رازق، شكور و رحيم، زيرا اسمى كه معناى وصفى ندارد، تنها براى اشاره به ذات است و زشتى و زيبايى در باره آن معنا ندارد.

تبرك از نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 78 - 2

2 - تبرك جستن به نام خداوند در همه امور ، امرى شايسته و پسنديده

تب_رك اسم ربّك

تعظيم ذكر نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 4

4 - نام خداوند ، هرگز نبايد با اثبات صفات ناشايست و سلب صفات بايسته ، همراه شود .

سبّح اسم ربّك

تسبيح و تقديس

و تنزيه به يك معنا است (مصباح). مراد از تسبيح نام خداوند، پاك و دور از عيب معرفى كردن آن است كه مستلزم چند چيز است: 1. همراه نساختن نام خداوند با وصفى ناشايست; 2. حمل نكردن نام او بر معنايى نادرست; 3. سلب نكردن صفات نيكو از آن; 4. به كار نبردن نام هاى اختصاصى خداوند براى غير او; 5. پرهيز از بى احترامى به نام هاى او. برداشت ياد شده به برخى از امور ياد شده نظر دارد.

تنزيه نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 1،4،5

1 - تسبيح خداوند و دور نگه داشتن نام هاى او از اوصاف ناروا ، وظيفه اى الهى برعهده پيامبر ( ص )

سبّح

4 - نام خداوند ، هرگز نبايد با اثبات صفات ناشايست و سلب صفات بايسته ، همراه شود .

سبّح اسم ربّك

تسبيح و تقديس و تنزيه به يك معنا است (مصباح). مراد از تسبيح نام خداوند، پاك و دور از عيب معرفى كردن آن است كه مستلزم چند چيز است: 1. همراه نساختن نام خداوند با وصفى ناشايست; 2. حمل نكردن نام او بر معنايى نادرست; 3. سلب نكردن صفات نيكو از آن; 4. به كار نبردن نام هاى اختصاصى خداوند براى غير او; 5. پرهيز از بى احترامى به نام هاى او. برداشت ياد شده به برخى از امور ياد شده نظر دارد.

5 - لزوم پرهيز از حمل نام هاى خداوند ، بر معنايى كه زيبنده او نيست .

سبّح اسم ربّك

توقيفيت نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

اعلى - 87 - 1 - 7،14

7 - نام هاى اختصاصى خداوند ، نبايد بر غير او نهاده شود .

سبّح اسم ربّك الأعلى

پاكيزه نگه داشتن نام خداوند، معنايى عام است و شامل نكته ياد شده نيز مى باشد.

14 - خداوند ، داراى نام هايى منزّه از دلالت بر كمترين عيب و سازگار با مقام والاى او است .

سبّح اسم ربّك الأعلى

ذكر نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 1،6

1 - به زبان آوردن نام خداوند ، درست كارى و مايه نجات است .

قد أفلح من . .. و ذكر اسم ربّه

ذكر دو نوع است: ذكر با قلب و ذكر با زبان (مفردات راغب) و مراد از آن در آيه شريفه _ به قرينه كلمه {اسم} _ ذكر با زبان است.

6 - ياد نام و اوصاف خداوند ، سوق دهنده انسان به عبادت و نماز است .

و ذكر اسم ربّه فصلّى

زمينه تنزيه نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 9

9 - باور به ربوبيت خداوند ، زمينه ساز پرهيز از همراه ساختن نام او با هرگونه وصف ناشايست .

سبّح اسم ربّك

عظمت نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 3

3 - نام خداوند ، بزرگ و ارجمند است .

فسبّح باسم ربّك العظيم

برداشت بالا، بر اين احتمال است كه {العظيم} وصف {اسم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 96 - 4

4 - نام

خدا ، بزرگ و ارجمند است .

فسبّح باسم ربّك العظيم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {العظيم} وصف {اسم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 52 - 3

3 - نام خداوند ، بزرگ و ارجمند است .

باسم ربّك العظيم

مباركى نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 78 - 1

1 - نام خداوند ، نامى خجسته و مبارك

تب_رك اسم ربّك

موجبات ذكر نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 3

3 - توجّه به جلوه هاى ربوبيت خداوند ، وادارسازنده انسان به عبادت و ذكر خدا و جارى ساختن نام او بر زبان است .

و ذكر اسم ربّه

نام پيشين مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 6

6 - يثرب ، نام پيشين مدينه پيامبر است .

ي_أهل يثرب

نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 1 - 2،3،10

2 - قرآن ، كتابى است آغاز شده با نام خدا و همراه با اعلام رحمت بر بندگان .

بسم اللّه الرحمن الرحيم

3 - لزوم آغاز كردن كار ها با نام خدا و گفتن { بسم اللّه }

بسم اللّه

از آنجا كه قرآن كتاب هدايت است و سخن خويش را با {بسم اللّه} آغاز كرده اين نكته را به مخاطبانش القا مى كند كه كارهاى خود را با {بسم اللّه} شروع كنند.

10 - عبداللّه بن سنان مى گويد از امام صادق ( ع

) از معناى { بسم اللّه الرحمن الرحيم } سؤال كردم ، آن حضرت فرمود : { الباء بهاء اللّه و السين سناء اللّه و الميم مجد اللّه _ و روى بعضهم ملك اللّه _ واللّه إله كل شىء ] و [ الرحمن لجميع العالم و الرحيم بالمؤمنين خاصة ;

{باى} بسم اللّه، نشانگر خوبى و حسن خداوند و {سين} اشاره به رفعت او و {ميم} اشاره به مجد و عظمت اوست. و بعضى روايت كرده اند كه: ]ميم[ اشاره به ملك و سلطنت خداوند است و {اللّه} معبود همه چيز است ]و[ {رحمان} نظر به رحمت او در باره همه عالم و {رحيم} نظر به رحمت او فقط درباره مؤمنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 224 - 3

3 _ لزوم تعظيم و اجلال نام خداوند

لا تجعلوا اللّه عُرضةً لايمانكم . .. و اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 118 - 1،2،7

1 _ بردن نام خدا به هنگام ذبح حيوان، شرط حليت خوردن آن است.

فكلوا مما ذكر اسم الله عليه

جمله {مما ذكر اسم . ..} گرچه بيان اباحه خوردن از گوشتى است كه نام خدا به هنگام ذبح آن برده شده، در عين حال مى تواند ارشاد به شرط بودن {تسمية} هنگام ذبح باشد.

2 _ خوردن ذبيحه اى كه هنگام ذبح نام خدا بر آن برده شده، مجاز است.

فكلوا مما ذكر اسم الله عليه إن كنتم بأيته مؤمنين

7 _ ترديد افكنى درباره حليت حيوانى كه با نام خدا ذبح شده باشد، از محورهاى تبليغاتى عليه

اسلام و پيامبر(ص) در مكه بوده است.

و إن تطع أكثر من فى الأرض . .. فكلوا مما ذكر اسم الله عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 4

4 _ نكوهش خداوند از برخى مسلمانان صدر اسلام به سبب تحريم خوردن گوشت حيوانى كه با نام خدا ذبح شده است.

و ما لكم ألا تأكلوا مما ذكر اسم الله عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 1،2،3

1 _ خوردن ذبيحه اى كه نام خدا بر آن برده نشده، حرام است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه

2 _ خوردن از ذبيحه اى كه نام خدا بر آن برده نشده، فسق (خروج از طاعت خداوند) است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه و إنه لفسق

مرجع ضمير {إنه}، {أكل} مى تواند باشد كه از جمله {لا تأكلوا} گرفته شده است.

3 _ ياد نكردن عمدى نام خداوند در هنگام ذبح حيوان، فسق است.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه و إنه لفسق

مرجع ضمير {إنه}، {ترك التسمية} مى تواند باشد كه از مضمون جمله {مما لم يذكر} انتزاع شده و نتيجه آن برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 138 - 5،7

5 _ تعمد مشركان عصر جاهلى به نبردن نام خدا بر بعضى از چهارپايان به هنگام ذبح

و أنعم لايذكرون اسم الله عليها

7 _ وعده الهى به كيفر مشركان به سبب افتراهاى آنان به خدا (ممنوعيت خوردن برخى از چهارپايان و محصولات، سوار نشدن بر برخى

از چهارپايان، نبردن نام خدا به هنگام ذبح)

سيجزيهم بما كانوا يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 6،12

6 _ خوردن گوشت مردار، خوك، خون و حيوانى كه هنگام ذبح نام خدا بر آن برده نشده، حرام است.

إلا أن يكون ميتة أو دما مسفوحا أو لحم خنزير فإنه رجس أو فسقا أهل لغير اللّه به

12 _ بردن نامى جز نام خدا بر حيوان به هنگام ذبح، فسق و خروج از طاعت خداست.

أو فسقا أهل لغير الله به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 8

8 - هر نام كه بر ربوبيت دلالت كند ، ويژه خداوند است و بر غير او روا نيست .

سبّح اسم ربّك

نام خدا قبل از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 5

5 - به جا آوردن نماز پس از ذكر نام خداوند ، مايه رستگارى است .

قد أفلح من . .. ذكر اسم ربّه فصلّى

نام دين محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 7 - 6

6 - { اسلام } ، نام دين حضرت رسول اكرم ( ص )

و هو يدعى إلى الإسل_م

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه كلمه {اسلام} در آيه شريفه، در معناى لغوى آن به كار نرفته باشد; بلكه مقصود از آن دين الهى پيامبر(ص) باشد.

نام ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 8

8- { عن أبى

عبداللّه ( ع ) قال : ملك الأرض كلّها أربعة : مؤمنان و كافران . فأمّا المؤمنان : فسليمان بن داوود و ذوالقرنين ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: چهار نفر بودند كه بر تمام زمين حكومت كردند: دو نفر مؤمن و دو نفر كافر. آن دو نفر مؤمن: سليمان بن داوود و ذوالقرنين بودند}.

نام عبادتگاه زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 6

6 - نام معبد هم كيشان حضرت زكريا ، { محراب } بود . *

فخرج على قومه من المحراب

نام عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 10

10 _ مسيح ، لقب حضرت عيسى ، و عيسى ، اسم او *

انما المسيح عيسى ابن مريم

معمولا اسم را توصيف به {ابن} مى كنند بنابراين {عيسى} اسم آن حضرت و در نتيجه {مسيح} لقب او خواهد بود.

نام معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 98 - 3

3 - { اللّه } ، نام مخصوص و ويژه معبود يگانه و حقيقى هستى

إنّما إل_هكم اللّه الذى لا إل_ه الاّهو

نام يحيى در دوران زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 6

6 - نام { يحيى } ، بيش از عصر زكريا ، در بين مردم بى سابقه بود .

اسمه يحيى لم نجعل له من قبل سميًّا

{سَمىّ}; يعنى، هم نام (تاج العروس) و مراد از جمله {لم نجعل. ..} اين است كه قبل از فرزندِ

زكريا، كسى به نام {يحيى} نام گذارى نشده بود.

نامگذارى با نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 180 - 9

9 _ توصيف و ناميدن غير خدا با نام ها و وصف هاى الهى ، الحاد در اسماء او و انحراف از اعتدال است .

و للّه الأسماء الحسنى . .. و ذروا الذين يلحدون فى أسمئه

جمله {و للّه الأسماء الحسنى} دلالت مى كند كه هيچكس جز خدا داراى اسماء حسنى نيست. بنابراين ناميدن و توصيف غير خدا با نيكوترين اسم و وصف _ كه ويژه خداوند است _ از موارد الحاد در اسماء الهى خواهد بود.

نقش نام موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 31 - 4

4 - نام و علامت اشيا ، داراى نقشى اساسى در فراگيرى علوم و معارف

و علّم ءادم الأسماء كلها

مراد از {الاسماء} حقايق هستى است نه فقط نامها و علامتهاى آنها. بنابراين تعبير كردن از حقايق هستى به نامها و علامتها، بيانگر اين است كه نام و نشان اشيا نقشى بسزا در علوم و معارف دارد.

نقش نام ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 18

18 _ خطاب جبرئيل به حضرت ابراهيم ، در عرفات : { اعرف بها مناسكك و اعترف بذنبك } سبب نامگذارى عرفات به اين نام

فاذا افضتم من عرفات

امام باقر (ع) و امام صادق (ع): . .. فقال {جبرئيل} هذه عرفات، فاعرف بها مناسكك و اعترف بذنبك فسمّى عرفات

_______________________________

كافى، ج 4، ص 207، ح 9 ; علل الشرايع،

ج 2، ص 436، ح 1، ب 173.

نامگذارى

احكام نامگذارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 14

14- از نام گذارى افراد و اشيا به نام هاى اختصاصى خداوند بايد اجتناب كرد .

هل تعلم له سميًّا

چنان كه گفته شد، {سمىّ} به معناى هم نام است گفتنى است كه آيه در صدد بيان امرى حقيقى در مورد يكتايى خداوند و بى نظير بودن او است; ولى نفى هم نام مى تواند متضمن اين پيام نيز باشد كه نام گذارى افراد به نام هاى ويژه خداوند _ هر چند اعتبارى بيش نيست _ ولى كارى ناروا است.

شرايط نامگذارى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 180 - 7،8،10

7 _ ياد خدا با نام و وصفى كه حكايتگر نقص و كاستى است ، انحراف و خارج شدن از حق و اعتدال است .

و ذروا الذين يلحدون فى أسمئه

{إلحاد} مصدر {يلحدون} به معناى انحراف و خروج از حد اعتدال است. انحراف در أسماء الهى به قرينه {للّه الأسماء الحسنى} به اين است كه خداوند با نامى ياد شود و توصيف گردد كه حاكى از نقص و كاستى است.

8 _ در ناميدن خدا و توصيف او بايد نام ها و وصفهايى را عنوان كرد كه گوياى كمال مطلق است .

و للّه الأسماء الحسنى فادعوه بها

10 _ ناميدن خداوند به اوصافى كه حكايتگر نقص و كاستى است ، مستلزم كيفرى از جانب او خواهد شد .

و ذروا الذين يلحدون فى أسمئه سيجزون ما كانوا يعملون

فلسفه نامگذارى طارق

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 2 - 4

4 - { عن ضحاك بن مزاحم قال سئل على ( ع ) عن الطارق قال : هو أحسن نجم فى السماء و ليس تعرفه الناس و انما سمّى الطارق لأنّه يطرق نوره سماءً سماءً إلى سبع سماوات ثمّ يطرق راجعاً حتّى يرجع إلى مكانه ;

از ضحاك بن مزاحم روايت شده است: از امام على(ع) از معناى {طارق} سؤال شد، حضرت فرمود: نيكوترين ستاره اى است كه در آسمان است و مردم آن را نمى شناسند و همانا {طارق} ناميده شده; چون نور آن در آسمان ها، يكى پس از ديگرى تا هفت آسمان نفوذ مى كند. سپس در بازگشت نيز هم چنان نفوذ مى كند تا به محل اول برسد}.

فلسفه نامگذارى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 1 - 13

13 _ { عن ابن عباس . . . قال عبداللّه بن سلام : . . . يا محمّد ( ص ) فاخبرنى هل أنزل عليك كتاباً ؟ قال : نعم قال : و أىّ كتاب هو ؟ قال : الفرقان ، قال : ولِمَ سمّاه ربّك فرقاناً ؟ قال : لأنّه متفرق الأيات و السور . . . ;

ابن عباس گويد: عبدالله بن سلام [به رسول خدا(ص). .. ]گفت: يا محمد(ص)! به من خبر ده كه آيا خدا كتابى بر تو نازل كرده است؟ فرمود: آرى. گفت: آن كتاب كدام است؟ فرمود: فرقان است. گفت: چرا پروردگارت آن را فرقان ناميده است؟ فرمود: براى اين كه، آيه ها و سوره هاى آن متفرق

نازل شده است ...}.

فلسفه نامگذارى كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 10،11

10 - { عن أبى عبد اللّه ( ع ) قال : إنّ اللّه عزّوجلّ أغرق الأرض كلّها يوم نوح إلاّ البيت فيومئذ سمّى العتيق لأنّه اُعتق يومئذ من الغرق . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى عزّوجلّ در روز طوفان نوح، همه زمين را غرق كرد، مگر {بيت[اللّه]}. پس در آن روز عتيق ناميده شد; زيرا در آن روز از غرق شدن آزاد شد}.

11 - { عن أبى حمزة الثمالى قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) فى المسجد الحرام : لأىّ شىء سمّاه اللّه العتيق ؟ فقال : إنّه ليس من بيت وضعه اللّه على وجه الأرض إلاّ له ربّ و سكان يسكنونه غير ه_ذا البيت فإنّه لاربّ له إلاّ اللّه عزّوجلّ و هو الحرّ . . . ;

ابوحمزه ثمالى گويد: به امام باقر(ع) در مسجدالحرام گفتم: چرا خدا[ بيت اللّه] را عتيق ناميده است؟ فرمود: خداوند هيچ خانه اى را بر روى زمين ننهاده است مگر اين كه صاحب و ساكنانى دارد كه در آن سكنى گزيده اند; غير از اين بيت كه صاحبى به جز خداى عزّوجلّ ندارد و آن [از مالكيت اشخاص] آزاد است. ..}.

فلسفه نامگذارى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 16

16 - { الحسن بن على بن أبى طالب ( ع ) قال : جاء نفر من اليهود إلى رسول اللّه فسأله أعلمهم . . . لأىِّ

شىء سُمّيتَ محمّداً و أحمد . . . ؟ فقال النبىّ ( ص ) : أمّا محمّد فإنّى محمود فى الأرض و أمّا أحمد فإنّى محمود فى السماء . . . ;

امام مجتبى(ع) فرمود: گروهى از يهوديان، نزد رسول خدا(ص) آمدند. پس عالم ترين ايشان از آن حضرت پرسيد: براى چه محمّد و احمد ناميده شدى؟ پيامبر(ص) فرمود: اما محمّد براى اين است كه در زمين ستايش شده ام و احمد براى اين است كه در آسمان ستايش گشته ام}.

فلسفه نامگذارى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 7

7_ { عن أبى عبدالله ( ع ) إنه قال : كان اسم نوح عبدالغفار و إنما سمى نوحاً لأنه كان ينوح على نفسه ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: نام حضرت نوح ، عبدالغفار بود و اينكه نوح ناميده شد ، براى اين بود كه بر خويشتن مى گريست}.

منافقان مدينه و نامگذارى مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 7

7 - منافقان ، به نام سابق مدينه ، علاقه مند بودند و از نامگذارى آن شهر به { مدينة النبى } ناخرسند بودند .

ي_أهل يثرب

با توجه به اين كه نام مدينه، در آيه صدو بيست از سوره توبه و آيه شصت از سوره احزاب آمده و در اين جا، از قول منافقان، آن شهر به نام سابق اش خوانده شده، نكته بالا به دست مى آيد.

منشأ نامگذارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 -

7 - 11

11- اسامى همه انسان ها را خداوند تعيين مى كند . *

لم نجعل له من قبل سميًّا

مراد از جمله {لم نجعل. ..}، اين نيست كه در بين آن اسامى كه خداوند مستقيماً تعيين كرده است، نام {يحيى} وجود نداشته، بلكه اين است كه نام {يحيى}، نامى بى سابقه در بشر آن روزگار بوده است; بنابراين اسناد آن به خداوند در فعل {لم نجعل} گوياى اين است كه باقى اسامى نيز به جعل خداوند است، گرچه اين ارتباط بر همه كس آشكار نيست.

منشأ نامگذارى آيات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 66 - 3

3 - آيه ، نامى نهاده شده از سوى خدا بر بندبند نثر قرآن

قد كانت ءاي_تى تتلى عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 3

3 - نام گذارى هر يك از عبارت هاى مشخص قرآن به { آيه } از سوى خداوند

و لقد أنزلنا إليكم ءاي_ت مبيّن_ت

منشأ نامگذارى آيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 87 - 5

5 - آيه ، نامى است نهاده شده از جانب خدا بر بند هاى عبارات قرآن .

و لايصدّنّك عن ءاي_ت اللّه

مراد از {آيات اللّه} آيات قرآن است و {آيه} براى هر جمله مستقلى گفته مى شود كه با سجع ويژه اى از جمله ديگر جدا مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 46 - 4

4 - نام گذارى بند بند قرآن ، به { آيه }

از سوى خداوند

و ما تأتيهم من ءاية من ءاي_ت ربّهم

منشأ نامگذارى اصطلاح آيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 1 - 7

7- آيه ، نامى از سوى خدا براى هر بند بند سوره هاى قرآن

سورة . .. فيها ءاي_ت بيّن_ت

منشأ نامگذارى اصطلاح سوره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 1 - 2

2- سوره ، نامى است از سوى خداوند براى دسته اى از آيات به هم پيوسته .

سورة أنزلن_ها . .. فيها ءاي_ت بيّن_ت

منشأ نامگذارى مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 14

14 - { مسلمان } ، نامى برگزيده از سوى خدا براى امت پيامبر ( ص )

هو سمّيكم المسلمين

منشأ نامگذارى يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 4

4 - { يحيى } ، نامى تعيين شده از سوى خدا براى فرزند زكريا

اسمه يحيى لم نجعل له من قبل سميًّا

نامگذارى اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 8

8_ خداوند ، فرزند ابراهيم و همسرش ساره را _ پيش از تولدش _ اسحاق ناميد . *

فبشّرن_ها بإسح_ق

ظاهر جمله {فبشرناها بإسحاق . .. يعقوب} اين است كه فرشتگان، نام اسحاق و يعقوب را نيز در بشارت آورده باشند.

نامگذارى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 16

16 _ نسيان آدمى ، علت نامگذارى وى به

انسان

و خلق الانسان ضعيفاً

امام صادق (ع) درباره علّت نامگذارى آدميان به انسان فرمود: لانّه ينسى.

_______________________________

علل الشرايع، ص 15، ح 1، ب 11 ; معانى الاخبار، ص 48، ح 1.

نامگذارى با اسما و صفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 14

14- از نام گذارى افراد و اشيا به نام هاى اختصاصى خداوند بايد اجتناب كرد .

هل تعلم له سميًّا

چنان كه گفته شد، {سمىّ} به معناى هم نام است گفتنى است كه آيه در صدد بيان امرى حقيقى در مورد يكتايى خداوند و بى نظير بودن او است; ولى نفى هم نام مى تواند متضمن اين پيام نيز باشد كه نام گذارى افراد به نام هاى ويژه خداوند _ هر چند اعتبارى بيش نيست _ ولى كارى ناروا است.

نامگذارى با نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 180 - 9

9 _ توصيف و ناميدن غير خدا با نام ها و وصف هاى الهى ، الحاد در اسماء او و انحراف از اعتدال است .

و للّه الأسماء الحسنى . .. و ذروا الذين يلحدون فى أسمئه

جمله {و للّه الأسماء الحسنى} دلالت مى كند كه هيچكس جز خدا داراى اسماء حسنى نيست. بنابراين ناميدن و توصيف غير خدا با نيكوترين اسم و وصف _ كه ويژه خداوند است _ از موارد الحاد در اسماء الهى خواهد بود.

نامگذارى پسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 4

4 - { يحيى } ، نامى تعيين شده از سوى خدا

براى فرزند زكريا

اسمه يحيى لم نجعل له من قبل سميًّا

نامگذارى عرفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 18

18 _ خطاب جبرئيل به حضرت ابراهيم ، در عرفات : { اعرف بها مناسكك و اعترف بذنبك } سبب نامگذارى عرفات به اين نام

فاذا افضتم من عرفات

امام باقر (ع) و امام صادق (ع): . .. فقال {جبرئيل} هذه عرفات، فاعرف بها مناسكك و اعترف بذنبك فسمّى عرفات

_______________________________

كافى، ج 4، ص 207، ح 9 ; علل الشرايع، ج 2، ص 436، ح 1، ب 173.

نامگذارى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 45 - 6

6 _ نامگذارى فرزند مريم به عيسى و مسيح ، از جانب خداوند

اسمه المسيح عيسى ابن مريم

نامگذارى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 1 - 5

5- نام گذارى آخرين كتاب آسمانى به { قرآن } و تقسيم بندى آن به { آيات } ، از جانب خداوند بود .

الر تلك ءاي_ت الكت_ب و قرءان مبين

نامگذارى كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 21

21 _ ممنوعيت ورود مشركان به خانه خدا ، سبب نامگذارى آن به بيت اللّه الحرام

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام

از امام صادق(ع) نقل شده كه در پاسخ سؤال از سبب نامگذارى خانه خدا به بيت اللّه الحرام فرمود: لانه حرم على المشركين ان يدخلوه.

_______________________________

علل الشرايع، ص 398، ح 1، ب 139; نورالثقلين، ج 1، ص 680، ح 401.

نامگذارى مريم(س)

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 9

9 _ همسر عمران ، نوزاد خويش را مريم ناميد .

و انّى سمّيتها مريم

نامگذارى مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 96 - 12

12 _ ازدحام جمعيت در مكّه ، سبب نامگذارى آن به { بكّة }

وضع للناس للذى ببكّة

امام صادق (ع) در پاسخ از علت نامگذارى مكه به بكّه فرمود: لانَ الناس يبكّ بعضهم بعضاً فيها بالأيدى.

_______________________________

علل الشرايع، ج 2، ص 398، ح 5 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 187، ح 95.

نامگذارى ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 27 - 1

1 - برگزيدن نام هاى زنانه براى فرشتگان ، نمودى از باور مشركان ، به دختر بودن فرشتگان براى خداوند

ألكم الذّكر و له الأُنثى. .. إنّ الذين لايؤمنون...ليسمّون المل_ئكة تسمية الأُنثى

از ارتباط بين آيات، استفاده مى شود از آن جايى كه مشركان فرشتگان را دختران خدا مى انگاشتند، نام هاى زنانه را براى آنان برمى گزيدند.

نامگذارى نامناسب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 180 - 10

10 _ ناميدن خداوند به اوصافى كه حكايتگر نقص و كاستى است ، مستلزم كيفرى از جانب او خواهد شد .

و ذروا الذين يلحدون فى أسمئه سيجزون ما كانوا يعملون

نامگذارى يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 9

9 _ نامگذارى يحيى ( ع ) ، از جانب خداوند

انّ اللّه

يبشّرك بيحيى

نامگذارى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 10

10_ خداوند ، پيش از تولد يعقوب ، نام يعقوب را براى او برگزيد و آن را به ابراهيم ( ع ) و همسرش اعلام كرد .

فبشّرن_ها بإسح_ق و من ورآء إسح_ق يعقوب

نامحرم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نامحرم

آثار تماس با نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 31

31 - رويارويى مستقيم زنان و مردان نامحرم ، لغزش آفرين است و بايد از آن اجتناب كرد .

فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلكم أطهر لقلوبكم و قلوبهنّ

آثار خلوت با نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 18 - 9

9- خلوت كردن زن و مرد نامحرم _ حتى براى تقواپيشگان _ دامى خطرناك و زمينه سقوط به ورطه گناه است .

إنّى أعوذ بالرحمن منك إن كنت تقيًّا

جواب شرط {إن كنت} محذوف است. برخى مراد از جمله شرطيه را ترغيب به تقوا دانسته و برخى اشتراط را حقيقى مى دانند; در صورت دوم، مفاد آيه اين است كه اگر اهل تقوا باشى جا دارد كه من به خدا پناه ببرم (تا چه رسد به اين كه متقى نباشى). بنابراين، نكته شرط آن است كه چنين موقعيتى، حتى براى تقواپيشگان خطرناك است، تاچه رسد به غير آنان.

آثار نگاه به نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 7

7 - خيره شدن به نامحرمان و چشم چرانى ، زمينه ساز آلودگى به فحشا و فساد جنسى

است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم و يحفظوا فروجهم

در آيه شريفه حكم حرمت چشم چرانى و نگاه به نامحرمان، بر حكم عفت گزينى و اجتناب از فحشا، مقدم داشته شده است و اين تقدم ذكرى، مى تواند حكايت از تقدم رتبى و ارتباط ميان اين دو حكم داشته باشد; به اين معنا كه پرهيز از چشم چرانى، زمينه عفت گزينى و اجتناب از آلودگى جنسى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 7

7 - خيره شدن به نامحرمان و چشم چرانى ، زمينه ساز آلودگى به فحشا و فساد جنسى است .

قل للمؤمن_ت . .. يحفظن فروجهنّ

اجتناب از اختلاط با نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 12،13

12 - پرهيز از اختلاط با مردان نامحرم ، انگيزه دختران شعيب در ندادن آب به گوسفندان خود

قالتا لانسقى حتّى يصدر الرعاء

13 - لزوم اجتناب زنان از اختلاط با مردان نامحرم

قالتا لانسقى حتّى يصدر الرعاء

اجتناب از جلب توجه نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 28

28 - زنان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از هر گونه رفتار تحريك آميز و جلب كننده توجه نامحرمان به سوى خويش

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

لام در {ليعلم} براى تعليل و بيان علت حرمت پاى كوبيدن بر زمين است و در چنين مواردى، تعليل موجب تعميم حكم مى شود. از اين رو مى توان استفاده كرد كه هر آنچه موجب آشكار شدن زينت زنان شود، همين حكم

را دارد و حرام خواهد بود.

اجتناب از خلوت با نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 18 - 10

10- لزوم اجتناب از خلوت با نامحرم

قالت إنّى أعوذ بالرحمن منك إن كنت تقيًّا

با اين كه مرد ناشناس هيچ حركتى از خود نشان نداده بود كه حمل بر برخى اغراض گردد، ولى حضرت مريم از صرف خلوت بودن مكان متأثر گشته و به خدا پناه مى برد و زبان به نصيحت مى گشايد. با اين مقدمات مى توان نتيجه گرفت كه اصل خلوت با نامحرم، كارى دور از تقوا است.

اجتناب از نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 4

4 - شايسته است كه زنان ، خود را از معرض نگاه نامحرمان ، دور نگاه داشته و از خودآرايى ، به منظور در معرض نمايش گذاشتن زيبايى هايشان ، خوددارى كنند .

و قرن فى بيوتكنّ و لاتبرّجن تبرّج الج_هليّة الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 27

27 - همسران پيامبر ، موظف به حفظ حجاب و پوشش مناسب و نگهدارى خود از نگاه نامحرمان بودند .

و إذا سألتموهنّ مت_عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب

اجتناب از نگاه به نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 1،17

1 - مردان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از نظر دوختن و خيره شدن به نامحرمان اند .

و قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1. {غضّ} (مصدر

{يغضّوا}) به معناى كاستن از نگاه و صدا است (مفردات راغب). مقصود از آن در آيه شريقه، اجتناب از نظر دوختن و خيره شدن به نامحرمان است، نه نگاه اوليه و ناخودآگاه. 2. {من} در {من أبصارهم} براى تبعيض است و مقصود، فرو بستن چشم از چيزهايى است كه نگاه به آنها ناشايست و حرام است (مثل نگاه به نامحرمان).

17 { عن أبى عبداللّه ( ع ) : . . . ( فى قوله تعالى ) { قل للمؤمنين يغضّوا من أبصارهم و يحفظوا فروجهم } . . . { و قل للمؤمنات يغضضن من أبصارهنّ و يحفظن فروجهنّ } . . . قال : كلّ شىء فى القرآن من حفظ الفرج فهو من الزنا إلاّ ه_ذه الآية فإنّ ها من النظر . . . ;

از امام صادق(ع) [درباره سخن خداى _ تبارك و تعالى _] {قل للمؤمنين يغضّوا من أبصارهم و يحفظوا فروجهم. ..} روايت شده است: هر چيزى كه در قرآن درباره حفظ فرج آمده، مراد حفظ آن، از زنا است; مگر در اين آيه مراد حفظ آن، از نگاه ديگران است...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 1

1 - زنان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از نظر دوختن و خيره شدن به مردان نامحرم

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

احكام نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 22

22 _ جواز گفتگوى زن و مرد نامحرم

كلما دخل عليها . .. قال يا مريم ... قالت هو

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 21

21- سخن گفتن زن جوان با مرد اجنبى ، جايز است .

فلن أكلم اليوم إنسيًّا

اگر اصل سخن گفتن زن با نامحرمان حرام بود، به ايجاد عذر شرعى ديگر و نذر روزه سكوت، نيازى نبود. گفتنى است اين آيه در غير مورد روزه سكوت كه بر نسخ آن نص خاص وارد شده است، قابل تمسك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 29 - 8،9

8- سخن گفتن مرد با زن اجنبى در آيين يهود جايز بود .

قالوا ي_مريم . .. قالوا كيف نكلّم

كسانى كه به سراغ مريم(س) آمده و با او سخن گفتند، داعيه دين دارى داشته و از همين رو با احساساتى برافروخته به مريم(س) اعتراض كردند. روشن است كه چنانچه اين كار در آيين آنها روا نبود، راه ديگرى را براى آن در نظر مى گرفتند.

9- شنيدن سخنان نامحرم و گفتوگو با وى جايز است . *

قالوا ي_مريم . .. قالوا كيف نكلّم

نقل ماجراى گفت وگوى هم كيشان مريم با وى بدون رد و ايراد بر آن در قرآن، مى تواند دليل مشروعيت آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 8،10

8 - جواز گفت وگوى مردان با زنان نامحرم ، با هدف خيرخواهانه و انگيزه دستگيرى و مدد رسانى به آنان

قال ما خطبكما

10 - جواز پاسخ زنان به پرسش خيرخواهانه مردان نامحرم

قالتا لانسقى حتّى يصدر الرعاء و أبونا شيخ كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26

- 4

4 - جواز ستايش زنان از مردان نامحرم

إنّ خير من است_ئجرت القوىّ الأمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 32 - 12

12 - همسران پيامبر ، به سخن گفتن با مردان نامحرم ، در صورت رعايت موازين تعيين شده ، مجاز بودند .

فلاتخضعن بالقول . .. و قلن قولاً معروفًا

جواز گفتگو با نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 32 - 12

12 - همسران پيامبر ، به سخن گفتن با مردان نامحرم ، در صورت رعايت موازين تعيين شده ، مجاز بودند .

فلاتخضعن بالقول . .. و قلن قولاً معروفًا

حرمت نگاه به نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 2

2 - نظر دوختن به نامحرمان و چشم چرانى ، حرام است .

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

رابطه با نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 29 - 4

4_ رابطه زناشويى زن با غيرشوهر خويش ، رابطه اى ناروا و نامشروع است .

واستغفرى لذنبك

زينت در برابر نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 5

5 - آرايش و خودآرايى زنان در برابر نامحرمان ، امرى مهم و غير قابل اغماض در نظام اسلامى

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا . .. غير متبرّج_ت بزينة

ممنوعيت زنان سالخورده و بى ميل به امور جنسى از خودآرايى، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

شرايط گفتگو با نامحرم

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 32 - 12

12 - همسران پيامبر ، به سخن گفتن با مردان نامحرم ، در صورت رعايت موازين تعيين شده ، مجاز بودند .

فلاتخضعن بالقول . .. و قلن قولاً معروفًا

عوامل تمايل به نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 32 - 10

10 - بيمار دلى ، باعث طمع ورزى در زنان نامحرم است .

فلاتخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض

كيفر نگاه به نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 15

15 - كسانى كه از نگاه كردن به نامحرمان و شرمگاه ديگران ابايى ندارند ، به مجازات الهى تهديد شده اند .

قل للمؤمنين يغضّوا . .. إنّ اللّه خبير بما يصنعون

جمله {إنّ اللّه خبير بما يصنعون} _ كه آگاهى همه جانبه الهى به بشر را يادآورى مى كند _ هشدارى است به كسانى كه احكام يادشده را رعايت نكنند.

گفتگو با نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 8

8 _ جواز گفتگوى مردان با زنان در عدّه ، به گونه اى متعارف و شايسته ( دور از گستاخى و فريب )

لا تواعدوهنّ سرّاً الاّ ان تقولوا قولا معروف اً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 22

22 _ جواز گفتگوى زن و مرد نامحرم

كلما دخل عليها . .. قال يا مريم ... قالت هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

مريم - 19 - 26 - 21

21- سخن گفتن زن جوان با مرد اجنبى ، جايز است .

فلن أكلم اليوم إنسيًّا

اگر اصل سخن گفتن زن با نامحرمان حرام بود، به ايجاد عذر شرعى ديگر و نذر روزه سكوت، نيازى نبود. گفتنى است اين آيه در غير مورد روزه سكوت كه بر نسخ آن نص خاص وارد شده است، قابل تمسك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 29 - 9

9- شنيدن سخنان نامحرم و گفتوگو با وى جايز است . *

قالوا ي_مريم . .. قالوا كيف نكلّم

نقل ماجراى گفت وگوى هم كيشان مريم با وى بدون رد و ايراد بر آن در قرآن، مى تواند دليل مشروعيت آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 8،10

8 - جواز گفت وگوى مردان با زنان نامحرم ، با هدف خيرخواهانه و انگيزه دستگيرى و مدد رسانى به آنان

قال ما خطبكما

10 - جواز پاسخ زنان به پرسش خيرخواهانه مردان نامحرم

قالتا لانسقى حتّى يصدر الرعاء و أبونا شيخ كبير

گفتگو با نامحرم در يهوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 29 - 8

8- سخن گفتن مرد با زن اجنبى در آيين يهود جايز بود .

قالوا ي_مريم . .. قالوا كيف نكلّم

كسانى كه به سراغ مريم(س) آمده و با او سخن گفتند، داعيه دين دارى داشته و از همين رو با احساساتى برافروخته به مريم(س) اعتراض كردند. روشن است كه چنانچه اين كار در آيين آنها روا نبود، راه ديگرى را براى آن در

نظر مى گرفتند.

محدوده گفتگو با نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 11

11 - لزوم رعايت گزيده گويى از سوى مردان و زنان نامحرم در گفت وگو با يكديگر و پرداختن به امور مهم و بسنده كردن به مقدار ضرورت

قال ما خطبكما قالتا . .. و أبونا شيخ كبير

در آيات مربوط به گفت وگوى موسى(ع) و دختران شعيب، رعايت گزيده گويى و پرهيز از زياده گويى كاملاً مشهود است.

مدح نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 4

4 - جواز ستايش زنان از مردان نامحرم

إنّ خير من است_ئجرت القوىّ الأمين

نگاه به نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 2

2 - نظر دوختن به نامحرمان و چشم چرانى ، حرام است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 52 - 6

6 - نگاه به زن ، به قصد ازداوج با او ، جايز است .

و لو أعجبك حسنهنّ

از اين كه خداوند، به پيامبر(ص) فرموده است: {اگرچه زيبايى آنان، براى تو خوشايند باشد}، استفاده مى شود كه چنين امرى، قبل از ازدواج بوده و احتمالاً آن حضرت زنى را مى ديده كه موجب خوشايندى اش مى شده است. اين عمل پيامبر(ص) حجت است و مى تواند نكته بالا را برساند.

نامشروع از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{نامشروع}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 5

5_ حرمت روابط جنسى

با زنان شوهردار

قال رب السجن أحب إلىّ مما يدعوننى إليه

ارضاى نامشروع غريزه جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 31 - 1،5

1 - ارضاى غرايز جنسى ، جز از طريق همسر يا كنيز مملوك ، تجاوز به حدود الهى و به دور از حق و اعتدال است .

فمن ابتغى وراء ذلك فأُول_ئك هم العادون

{عدوان} (مصدر {عادون})، به معناى تجاوز كردن و از حد گذشتن است.

5 - { سُئِلَ الصادق ( ع ) عن الخَضْخَضَة فقال : إثمٌ عظيمٌ قد نهى اللّه عنه فى كتابه . . . فقال السائل : بيّن لى يابن رسول اللّه ( ع ) من كتاب اللّه نهيه فقال : قول اللّه { فمن ابتغى وراء ذلك فأُول_ئك هم العادون } و هو ممّا وراء ذلك . . . ;

از امام صادق(ع) درباره خضخضه (عمل استمنا) سؤال شد، فرمود: گناه بزرگى است كه خداوند در قرآن از آن نهى فرموده است . .. سؤال كننده پرسيد: اى فرزند رسول خدا! نهى آن را از قرآن براى من بيان كن، فرمود: سخن خداوند {فمن ابتغى وراء ذلك فأُول_ئك هم العادون} و آن [عمل استمناء] از مصاديق {وراء ذلك} است...}.

حرمت كسب نامشروع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 19

19 - كسب در آمد از راه هاى نامشروع ، حرام و موجب عذاب الهى است .

و يشترون به ثمناً قليلا أولئك . .. لايكلمهم اللّه ... و لهم عذاب اليم

حكومت نامشروع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده -

5 - 55 - 9

9 _ هرگونه حكومت و ولايت بر اهل ايمان ، به جز ولايت خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان واجد شرايط ، حكومت و ولايتى نامشروع و غير قانونى

انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا

برداشت فوق با توجه به كلمه {انما} كه براى حصر است، استفاده شده است.

روابط نامشروع در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 29 - 5

5_ بشر از ديرباز به ناروايى رابطه زناشويى زن با غير همسر خويش ، معتقد بود و بر آن تأكيد مى كرد .

واستغفرى لذنبك إنك كنت من الخاطئين

زشتى روابط نامشروع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 29 - 5

5_ بشر از ديرباز به ناروايى رابطه زناشويى زن با غير همسر خويش ، معتقد بود و بر آن تأكيد مى كرد .

واستغفرى لذنبك إنك كنت من الخاطئين

كيفر كسب نامشروع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 19

19 - كسب در آمد از راه هاى نامشروع ، حرام و موجب عذاب الهى است .

و يشترون به ثمناً قليلا أولئك . .. لايكلمهم اللّه ... و لهم عذاب اليم

موانع روابط نامشروع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 7

7 - چشم پاكى ، زمينه مصونيت از ابتلا به آلودگى *

فيهنّ ق_صرت الطرف لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

{قاصرات الطرف} مى تواند كنايه از پاكى چشم باشد. از اين كه اين عبارت قبل از {لم

يطمثهنّ...} مطرح گرديده، مطلب بالا احتمال مى رود.

نامه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نامه

آثار رؤيت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 11

11- مجرمان ، هنگام مشاهده كتاب اَعمال شان آرزومند مرگ خويش اند . *

و يقولون ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب

{ويلة} و {ويل} به معناى {هلاكت} است و مؤنث بودن {ويلة} مفيد مبالغه است. منادا قرار گرفتن {ويل} از سوى مجرمان، گوياى اين است كه آنان، با مشاهده نامه عمل خود، راهى جز هلاك و عذاب براى خود نديده، لذا آن را منادا قرار داده و آمدن اش را مى طلبند و يا اين كه به قدرى حال خود را وخيم مى بينند كه مرگ و هلاكت را، تنها راه رهايى خود از آن وضعيّت مى پندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 11 - 1

1 - مشاهده نامه اعمال در قيامت ، مايه آگاهى به كردار ها و پيش بينى كيفر ها است .

و أمّا من أُوتى . .. فسوف يدعوا ثبورًا

آثار علم به نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 14 - 7

7 - اطلاع بر پرونده اعمال ، راهى براى آگاهى انسان در قيامت بر كردار خويش

و إذا الصحف نشرت . .. علمت نفس ما أحضرت

آداب نامه نگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 30 - 5

5 - نام خداوند ، بهترين سرآغاز هر سخن و نامه و هر كار و برنامه

إنّى أُلقى إلىّ كت_ب كريم. .. و

إنّه بسم اللّه الرحم_ن الرحيم

با توجه به اين كه سليمان(ع) به عنوان پيامبر، نامه اش را با نام خدا آغاز كرده و خداوند آن را به عنوان يك ارزش ياد نموده است، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

آورنده نامه سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 29 - 3

3 - عدم اطلاع بلقيس از مشخصات آورنده نامه سليمان

إنّى أُلقى إلىّ

مجهول آمدن فعل {أُلقى} نشانگر آن است كه هدهد، نامه سليمان را طورى به سوى ملكه انداخت كه كسى متوجه او نشد.

اختفاى نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 10 - 3

3 - پرونده اعمال هر كس تا قيامت ، بسته است و بر كسى مكشوف نيست .

و إذا الصحف نشرت

ارائه نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 15

15 _ خداوند در قيامت انسان ها را به تمامى اعمال دنيويشان آگاه ساخته و دستاوردشان را به آنان نشان خواهد داد .

إلى اللّه مرجعكم جميعاً فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 5،6،7،9

5 - نامه اعمال همه بندگان در قيامت ، عرضه خواهد شد .

و وضع الكت_ب

{وضع} به معناى نهادن است و در اين جا كنايه از عرضه شدن مى باشد. {كتاب} در آيه شريفه به معناى نامه اعمال است.

6 - تمامى اعمال بندگان ثبت و درج شده و در قيامت به صورت نوشته اى ظاهر خواهد شد .

و وضع الكت_ب

7 -

حضور پيامبران در قيامت براى گواهى دادن بر اعمال بندگان ، هنگام عرضه اعمالشان

و جاىء بالنبيّين

مقصود از آوردن پيامبران در قيامت هنگام عرضه نامه اعمال بندگان _ به قرينه آيه {فكيف إذا جئنا من كلّ اُمّة بشهيد و جئنابك على ه_ؤلاء شهيداً (نساء(4)، 41) گواهى دادن آنان است.

9 - احضار شاهدانى چند در عرصه قيامت براى گواهى دادن بر اعمال بندگان ، هنگام عرضه نامه اعمالشان

و الشهداء

{شهدا} جمع {شاهد} (گواه) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 10 - 2،5

2 - قيامت ، روز باز شدن نامه عمل انسان و آگاهى او بر محتواى آن

و إذا الصحف نشرت

{نشر}، مخالف پيچيدن است (لسان العرب). براساس اين معنا، فعل {نشرت}، دلالت دارد كه نامه اعمال پيش از نشر، به شكل طومار است.

5 - نامه هاى اعمال در قيامت ، بر اهل محشر پراكنده و پخش خواهد شد .

و إذا الصحف نشرت

{نشر} به معناى تفريق (پراكنده ساختن) آمده است (تاج العروس). مراد از {نُشرت}، در اين معنا پراكنده شدن نامه ها بر صاحبان آن و رسيدن نامه عمل هر كس به دست او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 1،6

1 - براى هر انسان ، نامه عملى است كه در قيامت آن را دريافت خواهد كرد .

فأمّا من أُوتى كت_به

6 - انسان ها هنگام حضور در پيشگاه خداوند نامه هاى اعمال خود را در اختيار داشته و به كردار خويش آگاهى يافته اند .

فمل_قيه . فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

{فاء} در {فأمّا} بيانگر ارتباط مفاد اين آيه با ملاقات

خداوند است كه در آيه قبل مطرح شده بود.

استنساخ نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 104 - 11

11- { عن أبى جعفر ( ع ) : إنّ فى الهواء ملكاً يقال له إسماعيل على ثلاثمأة ألف ملك كلّ واحد منهم على مائة ألف يحصون أعمال العباد فإذا كان رأس السنة بعث اللّه إليهم ملكاً يقال له : السجلّ فانتسخ ذلك منهم و هو قول اللّه تبارك و تعالى : { يوم نطوى السماء كطىّ السجلّ للكتب } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه در فضا فرشته اى است به نام اسماعيل كه سيصدهزار فرشته تحت فرمان دارد و هر كدام از فرشتگان صدهزار فرشته را فرماندهى مى كند و آنان كارهاى بندگان را احصا مى كنند و با شروع هر سالى خداوند فرشته اى را به نام {سجل} مى فرستد تا از [نامه اعمال ]بندگان [كه در اختيار فرشتگان فضا است] نسخه بردارى كند و اين است سخن خداوند _ تبارك و تعالى _ كه: {يوم نطوى السماء كطىّ السجلّ للكتب}».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 6

6 - نسخه بردارى مداوم و ثبت دقيق اعمال آدميان

إنّا كنّا نستنسخ

اهميت نامه سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 29 - 2

2 - جلوه عظمت و گران سنگى نامه سليمان و پيام آن در نظر ملكه سبا ( بلقيس )

قالت يأيّها الملؤا إنّى أُلقى إلىّ كت_ب كريم

{كريم}، صفت {كتاب} و به معناى گران مايه است. {كتاب كريم};

يعنى، نامه اى عظيم و گران سنگ.

بسمله در صلح نامه حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 10

10 - اصرار تعصب آميز مشركان مكه ، بر نيامدن { بسمله } و عنوان { رسول اللّه } در متن صلحنامه حديبيه *

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة

با توجّه به شأن نزول آيه شريفه، استفاده مى شود كه خشم و عصبيت مشركان در زمينه يادشده بود.

بسمله نامه سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 30 - 3،4،6

3 - { بسم اللّه الرحمن الرحيم } سرآغاز نامه سليمان به ملكه سبا

و إنّه بسم اللّه الرحم_ن الرحيم

4 - آغاز نامه سليمان با نام و ياد خدا ، سبب شكوه و عظمت آن نزد بلقيس

إنّى أُلقى إلىّ كت_ب كريم . .. و إنّه بسم اللّه الرحم_ن الرحيم

جمله {و إنّه بسم اللّه. ..} تعليل ديگرى براى بيان گرانمايه بودن مكتوب سليمان است; يعنى، نامه اى كه براى من آورده شده، از دو جهت كريم و گران سنگ است: يكى اين كه از شخصيتى مانند سليمان است و ديگر آن كه با نام خداى رحمان و رحيم آغاز شده است.

6 - اعلام موضع توحيدى و هدف الهى سليمان ( ع ) ، با آغاز نامه خود به نام و ياد خدا

و إنّه بسم اللّه الرحم_ن الرحيم

بى منطقى درخواست نامه سرگشاده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 53 - 2

2 - نازل شدن نامه اى سرگشاده از سوى خداوند ، براى

يكايك انسان ها در اثبات رسالت پيامبر ( ص ) ، درخواستى نابجا و غيرمنطقى

بل يريد كلّ امرىء منهم . .. كلاّ

تاريخ نامه رسانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 3

3 - استفاده از پرنده پيك براى ارتباطات ، به عصر سليمان بازمى گردد .

اذهب بكت_بى ه_ذا فألقه إليهم

تشخيص نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 19 - 1

1 - ابزار شناخت ديوان نامه هاى عمل نيكوكاران ، در دسترس همگان نيست .

و ما أدريك ما علّيّون

تشخيص نامه عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 8 - 1

1 - ابزار شناخت ديوان نامه هاى اعمال بد ، در دسترس همگان نيست .

و ما أدريك ما سجّين

تعاليم نامه سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 30 - 6

6 - اعلام موضع توحيدى و هدف الهى سليمان ( ع ) ، با آغاز نامه خود به نام و ياد خدا

و إنّه بسم اللّه الرحم_ن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 31 - 3

3 - نامه سليمان ، پيامدار رحمت و مهر و نشانگر قدرت و قهر

بسم اللّه الرحم_ن الرحيم . ألاّ تعلوا علىّ و أتونى مسلمين

آوردن اوصاف {رحمان} و {رحيم} در سرآغاز نامه، پيامدار رحمت و لحن قاطع و آمرانه متن آن، بيانگر قدرت است.

تكريمهاى كارگزاران نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 5

5 - واگذاركنندگان نامه عمل به انسان ها در قيامت ، برخى را محترم شمرده و با گروهى ديگر برخوردى تحقيرآميز و خفّت بار خواهند داشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

ثبت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 11 - 5

5 - تكذيب قيامت ، در نامه عمل تكذيب كنندگان ثبت شده و براساس آن كيفر خواهند ديد .

كت_ب مرقوم . ويل يومئذ للمكذّبين . الذين يكذّبون بيوم الدين

جامعيت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 5

5- { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قوله : { اقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم } قال : يذكر بالعبد جميع ما عمل و ما كتب عليه حتى كأنه فعله تلك الساعة فلذلك قالوا : يا ويلتنا ما له_ذا الكتاب لايغادر صغيرة و لا كبيرة إلاّ أحصاها } ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خدا {اقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم} روايت شده است كه فرمود: همه اعمالى كه بنده انجام داده و بر او نوشته شده است به يادش مى آورند; به گونه اى كه گويى همان لحظه انجام داده است. پس بدين جهت گويند: يا ويلتنا ما له_ذا الكتاب لايغادر صغيرة و لا كبيرة إلاّ أحصاها}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 10،12

10- مجرمان ، از جامعيّت و دقّت كتاب اَعمال آدميان ، شگفت زده و به

شدت نگران خواهند شد .

ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب لايغادر صغيرة و لاكبيرة

12- نامه اَعمال ، دربرگيرنده ريز و درشت كردار ها و به شمارآورنده كمترين عمل انسان است .

لايغادر صغيرة و لاكبيرة إلاّ أحصيها

{غدر} و {مغادرة} به معناى ترك است و {لايغادر. ..} يعنى هيچ كوچك و بزرگى را فروگذار نكرده و نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 33 - 3

3 - انسان ، در برابر عقايد و باور هاى خويش ، مسؤول بوده و همه آنها در نامه اعمال او ثبت است .

من أُوتى كت_به . .. و لم أدر ما حسابيه... خذوه... فاسلكوه . إنّه كان لايؤمن بالل

خداوند علت سرنوشت بد و عذاب كافران را، ايمان نياوردن به خداى بزرگ دانسته است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه انسان در برابر مجموعه عقايد و انديشه هاى خويش، مسؤول است و بايد در برابر خداى بزرگ پاسخگو باشد.

جايگاه نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 19 - 2

2 - جايگاه نامه هاى عمل نيكوكاران ، داراى ويژگى هايى فراتر از حد بيان است .

و ما أدريك ما علّيّون

حتميت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 4

4 - امتناع كردن از دريافت نامه اعمال در قيامت ، امكان پذير نيست .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

برداشت ياد شده، از مجهول بودن {اُوتى} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 -

2

2 - امتناع كردن از دريافت نامه عمل در قيامت ، امكان پذير نيست .

و أمّا من أُوتى كت_به

برداشت ياد شده، از مجهول بودن {اُوتى} استفاده شده است.

حقانيت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 12 - 2

2 - نامه عمل سراسر حقيقت و خالى از هرگونه خطا است .

يعلمون ما تفعلون

تصريح به علم كاتبان نامه عمل، توجّه دادن به راستى و درستى آن نامه است.

درخواست رؤيت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 4

4 - مؤمنان بهشتى ، خواستار مشاهده و قرائت شدن نامه اعمالشان در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

{هآؤُم} اسم فعل امر و به معناى {خذوا} (بياييد بگيريد) است.

درخواست قرائت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 4

4 - مؤمنان بهشتى ، خواستار مشاهده و قرائت شدن نامه اعمالشان در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

{هآؤُم} اسم فعل امر و به معناى {خذوا} (بياييد بگيريد) است.

درخواست نامه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 93 - 5،6

5- صعود پيامبر ( ص ) به آسمان و آوردن دستخطى قابل خواندن و گواه بر صعود واقعى خويش ، معجزه درخواستى مشركان مكه از آن حضرت

أو ترقى فى السّماء و لن نؤمن لرقيّك حتى تنزّل علينا كت_بًا نقرؤه

6- صعود پيامبر ( ص ) به آسمان و آوردن نامه اى براى حقانيت خويش ، پيش شرط مشركان مكه براى ايمان آوردن به آن حضرت

و

قالوا لن نؤمن لك حتى . .. أو ترقى فى السّماء و لن نؤمن لرقيّك حتى تنزّل علينا

درخواست نامه سرگشاده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 52 - 1،3،5

1 - كافران پندناپذير ، ايمان به پيامبر ( ص ) را به آمدن نامه هاى سرگشاده براى يكايكشان ، مشروط دانستند .

بل يريد كلّ امرىء منهم أن يوتى صحفًا منشّرة

3 - درخواست نامه هاى سرگشاده و جداگانه براى خود ، جلوه نابخردى و سبك مغزى كافران مخالف پيامبر ( ص )

فما لهم عن التذكرة معرضين . .. بل يريد كلّ امرىء منهم أن يوتى صحفًا منشّرة

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { بل يريد كلّ امرىء منهم أن يؤتى صحفاً منشّرة } و ذلك أنّهم قالوا : يا محمد قد بلغنا أنّ الرجل من بنى اسرائيل كان يذنب الذنب فيصبح و ذنبه مكتوب عند رأسه و كفّارته ، فنزل جبرئيل على النبىّ ( ص ) و قال : يسألك قومك سنّة بنى إسرائيل فى الذنوب فإن شاؤوا فعلنا ذلك بهم و أخذناهم بما كنّا نأخذ به بنى إسرائيل . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {بل يريد كلّ امرىء منهم أن يؤتى صحفاً منشّرة} روايت شده كه آنان [به رسول خدا ]گفتند: اى محمد! به ما خبر رسيده كه مردى از بنى اسرائيل، گناهى مرتكب مى شد و از خواب برمى خاست، در حالى كه گناهش در بالاى سرش همراه با كفّاره آن نوشته شده بود. سپس جبرئيل بر رسول خدا(ص) نازل شد و فرمود: قومت از تو مى خواهند،

همان سنّت بنى اسرائيل در مورد گناهان درباره آنان جارى شود، اگر آنان بخواهند ما درباره آنان انجام مى دهيم و آنان را گرفتار مى كنيم; به همان عذابى كه بنى اسرائيل را گرفتار مى كرديم...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 53 - 1

1 - مشروط دانستن ايمان به رسالت پيامبر ( ص ) ، به نازل شدن نامه هاى سرگشاده از سوى خداوند در تأييدِ آن ، بهانه اى از سوى كافران بود .

بل يريد كلّ امرىء منهم . .. كلاّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 54 - 1

1 - درخواست نزول نامه سرگشاده از سوى خداوند ، در تأييد رسالت پيامبر ( ص ) و بر درستى قرآن ، درخواستى نابجا و نشانه بهانه جويى كافران

بل يريد كلّ امرىء منهم أن يوتى صحفًا منشّرة . .. كلاّ إنّه تذكرة

كلمه {كلاّ}، تأكيد مطلبى است كه در آيه پيش (كلاّ بل لايخافون. ..) بيان شده است; يعنى، قرآن كريم تذكره است و اگر بنا بود كه كافران به سبب آن متذكر شوند، نزول قرآن به همين صورت براى پندآموزى آنان كافى بود. پس درخواست كافران مبنى بر نامه اختصاصى از جانبِ خداوند، بهانه اى بيش از سوى آنان نيست.

دريافت نامه عمل از پشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 3،6

3 - نامه عمل برخى از انسان ها در قيامت ، از پشت سرشان به آنان واگذار خواهد شد .

و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

از ضميمه

اين آيه با آيه اى كه از گرفتن نامه عمل با دست چپ سخن گفته است (الحاقه، آيه 25)، به دست مى آيد كه اين گروه، نامه عمل خود را با دست چپ از پشت سر خود تحويل خواهند گرفت.

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . ان اللّه . . . أنزل فى { إذا السماء انشقت } { و أمّا من اُوتى كتابه وراء ظهره . . . } فه_ذا مشرك . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . .. خداوند... در سوره {إذا السماء انشقت} فرمود: {و أمّا من اُوتى كتابه وراء ظهره...}. اين شخص [كه نامه عملش از پشت سر به او داده مى شود] مشرك است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 11 - 2،3،4

2 - گرفتن نامه عمل از پشت سر در قيامت ، سرآغاز گرفتارى در موقعيتى دشوار كه هر كس ، فرياد هلاكت خواهى و آرزوى مرگ سر خواهد داد .

فسوف يدعوا ثبورًا

{ثبور} به معناى هلاكت و تباهى است. (مفردات راغب)

3 - دريافت نامه عمل از پشت سر ، رمز و نشانه محكوميت در عرصه حسابرسى است .

فسوف يحاسب . .. فسوف يدعوا ثبورًا

تقابل دو گروه دريافت كننده نامه عمل، بيانگر اين است كه هر دو حسابرسى خواهند شد; ولى نتيجه آن در مورد آنان متفاوت است. بنابراين گرچه {فسوف يحاسب} تنها در مورد يك دسته آمده است; ولى دسته ديگر نيز به قرينه حرف {سوف} _ كه بين گرفتن نامه عمل از پشت سر و فرياد واويلاى شخص، فاصله

اى را مفروض گرفته _ مورد محاسبه قرار خواهند گرفت.

4 - محاسبه و رسيدگى به اعمال كسانى كه نامه عمل خود را از پشت سر دريافت كرده اند ، سخت و اندوه بار خواهد بود .

حسابًا يسيرًا . .. مسرورًا ... فسوف يدعوا ثبورًا

برداشت ياد شده، از مقابله دو گروه استفاده شده است. از آنجا كه گروه اول حسابى آسان داشته و شادمان خواهند شد، دانسته مى شود كه براى گروه دوم، جز سختى حساب و غمگين شدن نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 12 - 1

1 - كسانى كه نامه عمل خود را از پشت سر دريافت مى كنند ، به آتش برافروخته جهنم گرفتار شده و در آن خواهند سوخت .

و يصلى سعيرًا

{صَلى}; يعنى، حرارت را چشيد (مصباح). در لسان العرب آمده است: صَلِىَ فلان بالنار يَصْلى صُلِيّاً احترق (سوخت). راغب مى گويد: {صَلِىَ بالنار}; يعنى، به آتش مبتلا شد و از برخى اهل لغت نقل مى كند كه: {صلى النار}: دَخَلَ فيها (درون آتش رفت). {سعير} (بر وزن فعيل) به معناى مفعول است; يعنى، داغ و برافروخته. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 14 - 5

5 - اعطاى نامه عمل از پشت سر ، فرياد هلاكت خواهى در قيامت و گرفتارى به آتش جهنم ، برخاسته از استبعاد معاد است .

و أمّا من أُوتى . .. إنّه ظنّ أن لن يحور

اين آيه، مى تواند بيانگر علت براى مطالب قبل باشد كه از جمله آنها {اُوتى كتابه وراء ظهره} بود.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 11،12

11 - كسانى كه در قيامت نامه عمل را از پشت سر دريافت كرده و به دوزخ گرفتار مى شوند ، خود عامل پيدايش چنين سرنوشتى اند .

أمّا من أُوتى كت_به . .. و يصلى سعيرًا ... بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

12 - عذاب دوزخيان و اعطاى نامه عمل به آنان از پشت سرشان ، نظام جزايى آگاهانه و مدبرانه خداوند است .

و أمّا من أُوتى كت_به . .. و يصلى سعيرًا ... بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

حرف {بلى} ممكن است به تمام مشخصات دسته دوم (و أمّا من اُوتى . ..) ارتباط داشته باشد. در اين صورت پندار رجوع نكردن را، پندارى باطل و حوادث پيش آمده (اُوتى كتابه وراء ظهره ... يصلى سعيراً) را، رخدادى ثابت معرفى مى كند. جمله {إنّه ...} بيانگر اين است كه آن حادثه ها، برخاسته از ربوبيت و بصيرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 8

8 - مردم بى ايمان در قيامت ، نامه عمل خويش را از پشت سر دريافت كرده و به آتش جهنم گرفتار خواهند شد .

أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره . .. و يصلى سعيرًا ... فما لهم لايؤمنون

ارتباط مجموع آيات اين سوره، اقتضا مى كند كه مراد از ضمير {هم} و تعبير {الذين كفروا} (در آيات بعد) همان كسانى باشند كه در آيه دهم، با تعبير {من اُوتى كتابه وراء ظهره} از آنان ياد گرديد. همان طور كه مراد از {الذين آمنوا} (در آيات بعد)،

همان {من اُوتى كتابه بيمينه} در آيات پيشين خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 22 - 5

5 - نامه عمل كافر ، از پشت سر به او داده شده و آتش دوزخ فرجام او خواهد بود .

و أمّا من أوتى كت_به وراء ظهره . .. و يصلى سعيرًا ... بل الذين كفروا

ارتباط مجموع آيات سوره با يكديگر، اقتضا مى كند كه دو دسته آخر سوره (الذين كفروا) و (الذين آمنوا)، همان دو دسته قبل باشند كه با عنوان {من اُوتى كتابه بيمينه} و {من اُوتى كتابه وراء ظهره} از آنان ياد شد.

دلايل حقانيت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 7

7 - مستند بودن نامه اعمال آدميان ، دليل حق بودن و كاستى نداشتن آن

ينطق عليكم بالحقّ إنّا كنّا نستنسخ

{إنّا كنّا. ..} در مقام تعليل است و تكرار ضماير متكلم و نيز تأكيد به وسيله {إنّ}، مطلب بالا را افاده مى كند.

رسول الله در صلح نامه حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 10

10 - اصرار تعصب آميز مشركان مكه ، بر نيامدن { بسمله } و عنوان { رسول اللّه } در متن صلحنامه حديبيه *

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة

با توجّه به شأن نزول آيه شريفه، استفاده مى شود كه خشم و عصبيت مشركان در زمينه يادشده بود.

رضايت از نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19

- 5

5 - شادمانى و رضايت مندى كامل مؤمنان بهشتى ، از نامه اعمال و كارنامه خويش در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

روش برخورد كارگزاران نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 5

5 - واگذاركنندگان نامه عمل به انسان ها در قيامت ، برخى را محترم شمرده و با گروهى ديگر برخوردى تحقيرآميز و خفّت بار خواهند داشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

رؤيت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 1،3،7

1- در قيامت ، نامه عمل هر فرد ، در برابر ديدگان او نهاده شده ، آن را مشاهده خواهد كرد .

و وضع الكت_ب . .. و يقولون ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب

مقصود از {الكتاب} به قرينه جملات بعدى، نوشته هايى است كه در آن، همه اَعمال آدميان، ثبت و ضبط شده است. حرف {ال} در {وضع الكتاب}، براى استغراق اَفراد است، يعنى {كلّ كتاب}. در نتيجه، مراد اين است كه همه كتاب ها را در برابر ديدگان آحاد انسان ها قرار خواهند داد و هر فرد، كتاب خودش را ملاحظه خواهد كرد.

3- در قيامت مجرمان ، هنگام مشاهده نامه عمل ، از كردار خود وحشت و دلهره پيدا مى كنند .

فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

7- پرهيز كنندگان از جرم و گناه ، به هنگام مشاهده نامه اَعمال خود در قيامت ، بيم و هراس نخواهند داشت .

و وضع الكت_ب فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

جمله {وضع الكتاب} وضع و مشاهده كتاب را به

مجرمان اختصاص نداده است، ولى جمله {فترى المجرمين. ..} تنها، از ترس مجرمان سخن گفته است، بنابراين، ديگران، با مشاهده كتابِ خود، اضطرابى نخواهند يافت.

زمان دريافت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 2

2 - مرحله حسابرسى در قيامت ، مرحله اى پس از دريافت نامه هاى اعمال است .

فسوف يحاسب حسابًا يسيرًا

{سوف}، براى وعده دادن به كار مى رود (مصباح) و دلالت بر تأخير دارد. (مقاييس اللغة)

سرزنشهاى كارگزاران نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 5

5 - واگذاركنندگان نامه عمل به انسان ها در قيامت ، برخى را محترم شمرده و با گروهى ديگر برخوردى تحقيرآميز و خفّت بار خواهند داشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

سوگند به نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 2 - 5

5 - سوگند خداوند ، به نامه اعمال آدميان

و كت_ب مسطور

برخى از مفسران مراد از {كتاب مسطور} را نامه اعمال دانسته اند. برداشت بالا بر پايه اين احتمال است.

عظمت نامه سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 30 - 4

4 - آغاز نامه سليمان با نام و ياد خدا ، سبب شكوه و عظمت آن نزد بلقيس

إنّى أُلقى إلىّ كت_ب كريم . .. و إنّه بسم اللّه الرحم_ن الرحيم

جمله {و إنّه بسم اللّه. ..} تعليل ديگرى براى بيان گرانمايه بودن مكتوب سليمان است; يعنى، نامه اى

كه براى من آورده شده، از دو جهت كريم و گران سنگ است: يكى اين كه از شخصيتى مانند سليمان است و ديگر آن كه با نام خداى رحمان و رحيم آغاز شده است.

علم به نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 26 - 2

2 - كافران دوزخى ، پس از دريافت نامه اعمال خود ، از محتوا و حكم نهايى آن درباره خويش آگاه خواهند شد .

و لم أدر ما حسابيه

علم توزيع كنندگان نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 5

5 - تحويل دهندگان نامه هاى اعمال به انسان ها در قيامت ، از فرجام آنها آگاه اند .

من أُوتى كت_به بيمينه

عموميت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 1

1 - براى هر انسان ، نامه عملى است كه آن را در قيامت دريافت خواهد كرد .

ي_أيّها الإنس_ن . .. فأمّا من أُوتى كت_به ... و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

فلسفه نامه نگارى سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 7

7 - هدف سليمان ( ع ) از نوشتن نامه به دربار سبا ، ايفاى رسالت الهى و معنوى خود بود ، نه رسيدن به مال و حكومت بزرگ تر .

قال أتمدّونن بمال فما ءاتين اللّه خير ممّا ءاتيكم

قرائت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 -

1،2

1- خداوند ، فراخوان انسان ها در قيامت ، به خواندن نامه عمل خويش

و نخرج له يوم القي_مة كت_بًا . .. اقرأ كت_بك

2- هر انسانى در قيامت ، با خواندن پرونده اعمال خويش ، خود حسابگر آنها خواهد بود .

اقرأ كت_بك كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

محافظت از نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 4

4 - نامه عمل فاجران ، در ديوانى تغييرناپذير و زندانى منحطّ ، بايگانى و حفاظت مى شود .

إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين

سجّين همان سجن (زندان) است، علاوه بر رساندن معناى خلود; زيرا اين وزن براى مبالغه است (مجمع البيان). تفسير آن به {كتاب مرقوم} _ در دو آيه بعد _ دلالت دارد كه {سجّين} كتابى است كه نامه عمل فاجران، به گونه اى در آن قرار داده شده است كه گويا نوشته ها در آن حبس شده است. مقابله آن با {علّيين} _ كه در آيات بعد آمده است _ بيانگر انحطاط و پستى آن است.

محافظت از نامه عمل كم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 6

6 - نامه عمل كم فروشان ، در جايگاهى پست نگه دارى خواهد شد .

ويل للمطفّفين . .. إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين

محافظت از نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 18 - 5

5 - نامه عمل نيكوكاران ، در ديوانى تغييرناپذير و جايگاهى رفيع ، ( علّيّين ) ، بايگانى و حفاظت مى شود .

إنّ كت_ب الأبرار

لفى علّيّين

{علّيّين} گرچه به لفظ جمع آمده است; ولى به قرينه {كتاب مرقوم} و ضمير مفرد در {يشهده المقرّبون}، معناى مفرد دارد. لسان العرب از ابو اسحاق نقل كرده است: چون {علّيّين} در لفظ به صورت جمع است، اِعراب جمع دارد. برخى از اهل لغت، آن را جمع {عِلّىّ} و به معناى سلسله مراتب رفيع تا بى نهايت مى دانند. (مقاييس اللغة)

مشاوره درباره نامه سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 29 - 4

4 - اقدام بلقيس به در ميان گذاشتن خبر نامه سليمان با درباريان خود

قالت يأيّها الملؤا إنّى أُلقى إلىّ كت_ب كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 32 - 1

1 - نظرخواهى بلقيس از درباريان خود ، درباره چگونگى پاسخ به سليمان ( ع )

قالت يأيّها الملؤا أفتونى فى أمرى

{إفتاء} (مصدر {أفتونى}) به معناى اظهار نظر است. {أفتونى فى أمرى}; يعنى، نظرتان را در اين كه بايد چه كار انجام دهم، بيان كنيد.

مطالعه نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 13

13- سعادتمندان ، نامه اعمال خويش را در قيامت ، خود مورد مطالعه قرار مى دهند .

فمن أوتى كت_به بيمينه فأُول_ئك يقرءون كت_بهم

مكان نامه عمل كم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 6

6 - نامه عمل كم فروشان ، در جايگاهى پست نگه دارى خواهد شد .

ويل للمطفّفين . .. إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين

ملكه سبأ و نامه سليمان(ع)

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 32 - 2،5

2 - برخورد جدى ملكه سبا با نامه سليمان و عدم ترديد وى در صحت آن

قالت يأيّها الملؤا أفتونى فى أمرى

در عبارات بلقيس، كلامى كه حاكى از ترديد باشد مشاهده نمى شود; بلكه اقدام وى به مشاوره درباره محتواى نامه، نشانگر اطمينان او است.

5 - احساس خطر جدى ملكه سبا از نامه سليمان و تلاش وى براى تحكيم روابط در درون دربار

أفتونى فى أمرى ما كنت قاطعة أمرًا حتّى تشهدون

در صورتى كه كار مشاوره براى بلقيس امرى معمولى بود، وى نيازى نداشته تا در خصوص اين موضوع، بر شيوه مشاوره خود تأكيد كند. احتمال مى رود اين تأكيد از آن جهت باشد كه موضوع را بسيار جدى و خطرناك تلقى كرده و با اين سخنان سعى داشته تا دل درباريان را به دست آورد و آنان را با خود همراه سازد.

نامه به ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 1،2

1 - مأموريت هدهد از سوى سليمان ، براى بردن نامه وى به جانب ملكه سبا

اذهب بكت_بى ه_ذا فألقه إليهم

{كتاب} معادل {مكتوب} و به معناى نامه است; يعنى، اين نامه مرا ببر، آن گاه. .. .

2 - افكندن نامه به محلّ تجمع ملكه و درباريان سبا ، مأموريت هدهد از جانب سليمان ( ع )

اذهب بكت_بى ه_ذا فألقه إليهم

{ها} ساكن در {ألقه} ها سكت و {إلقاء} (مصدر {ألق}) به معناى افكندن است; يعنى، آن گاه [نامه را] به سوى آنان بيفكن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - نمل - 27 - 29 - 1

1 - قرار گرفتن نامه سليمان در اختيار ملكه سبا ( بلقيس )

قالت يأيّها الملؤا إنّى أُلقى إلىّ كت_ب كريم

نامه رسانى در دوران سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 3

3 - استفاده از پرنده پيك براى ارتباطات ، به عصر سليمان بازمى گردد .

اذهب بكت_بى ه_ذا فألقه إليهم

نامه رسانى هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 1،2،4

1 - مأموريت هدهد از سوى سليمان ، براى بردن نامه وى به جانب ملكه سبا

اذهب بكت_بى ه_ذا فألقه إليهم

{كتاب} معادل {مكتوب} و به معناى نامه است; يعنى، اين نامه مرا ببر، آن گاه. .. .

2 - افكندن نامه به محلّ تجمع ملكه و درباريان سبا ، مأموريت هدهد از جانب سليمان ( ع )

اذهب بكت_بى ه_ذا فألقه إليهم

{ها} ساكن در {ألقه} ها سكت و {إلقاء} (مصدر {ألق}) به معناى افكندن است; يعنى، آن گاه [نامه را] به سوى آنان بيفكن.

4 - هدهد ، موظف به روى برتافتن از درباريان سبا ( پس از افكندن نامه سليمان ) نزد ايشان

ثمّ تولّ عنهم فانظر ماذا يرجعون

{تولّى} (مصدر {تولّ}) به معناى روى برتافتن است; يعنى، از آنان روى برتاب و سپس بنگر چه پاسخ مى دهند.

نامه سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 1،2،5

1 - مأموريت هدهد از سوى سليمان ، براى بردن نامه وى به جانب ملكه سبا

اذهب بكت_بى ه_ذا فألقه إليهم

{كتاب} معادل {مكتوب} و به معناى نامه

است; يعنى، اين نامه مرا ببر، آن گاه. .. .

2 - افكندن نامه به محلّ تجمع ملكه و درباريان سبا ، مأموريت هدهد از جانب سليمان ( ع )

اذهب بكت_بى ه_ذا فألقه إليهم

{ها} ساكن در {ألقه} ها سكت و {إلقاء} (مصدر {ألق}) به معناى افكندن است; يعنى، آن گاه [نامه را] به سوى آنان بيفكن.

5 - مأموريت هدهد براى مشاهده بازتاب نامه سليمان در ميان درباريان سبا و شنود كردن سخنان ايشان .

ثمّ تولّ عنهم فانظر ماذا يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 29 - 1

1 - قرار گرفتن نامه سليمان در اختيار ملكه سبا ( بلقيس )

قالت يأيّها الملؤا إنّى أُلقى إلىّ كت_ب كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 30 - 1

1 - اقدام بلقيس به معرفى نويسنده نامه براى درباريان ، پيش از خواندن محتواى آن

إنّه من سليم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 3،6

3 - ناخشنودى سليمان ( ع ) از عكس العمل دربار سبا در قبال نامه وى

قال أتمدّونن بمال

6 - توبيخ دربار سبا توسط سليمان ( ع ) ، به خاطر تلقى مادى و نادرست آنان از نامه و دعوت وى

قال أتمدّونن بمال

استفهام در {أتمدّونن} براى توبيخ و سرزنش است.

نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 70 - 4

4 - اعمال مردمان در نامه اى ثبت و نگه دارى مى شود .

اللّه أعلم بما تعملون . .. إنّ ذلك فى كت_ب

{ذلك} اشاره

دارد به مضمون جمله {ما تعملون} در آيه 68; يعنى، آنها (اعمال شما)، همگى در كتابى ثبت و ضبط مى شوند.

نامه عمل اصحاب شمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 41 - 2

2 - كسانى كه در قيامت نامه عملشان را در دست چپ داشته باشند ، اصحاب الشمال هستند .

و أصح_ب الشمال ما أصح_ب الشمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 1

1 - نامه اعمال گروهى از اهل محشر ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

نامه عمل اصحاب يمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 11

11- برخى از انسان ها پس از حضور در قيامت ، نامه اعمال خود را با دست راست خويش دريافت مى كنند .

يوم ندعوا . .. فمن أُوتى كت_به بيمينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 27 - 1،2

1 - در قيامت ، نامه اعمال دسته اى از مردم در دست راستشان خواهد بود .

و أصح_ب اليمين ما أصح_ب اليمين

{يمين} در مقابل {شمال} و به معناى دست راست است با توجه به آيه 19 سوره {حاقه} (فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه. ..) بايد گفت: {أصحاب اليمين}; يعنى، آنان كه نامه عمل خود را در دست راست دارند.

2 - آنان كه در قيامت نامه عمل خود را در دست راست دارند ، { اصحاب اليمين } هستند .

و أصح_ب اليمين ما أصح_ب اليمين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 90 - 1،2

1 - دسته اى از مردم در قيامت ، نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود .

و أمّا إن كان من أصح_ب اليمين

{اصحاب اليمين} (ياران دست راست) كسانى اند كه در سوره هاى {اسراء}، {حاقه} و {انشقاق} از آنان به {من اُتى كتابه بيمينه} (كسانى كه نامه اعمالشان را به دست راست آنان داده اند) تعبير شده است.

2 - به كسانى كه در قيامت ، نامه عمل خويش را در دست راست گيرند ، { اصحاب اليمين } گفته مى شود .

و أمّا إن كان من أصح_ب اليمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 1

1 - نامه اعمال گروهى از اهل محشر ، به دست راست آنان داده خواهد شد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 21 - 1

1 - كسانى كه نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود ، از زندگى پسنديده و رضايت مندى در آخرت برخوردار خواهند بود .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. فهو فى عيشة راضية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 22 - 1

1 - كسانى كه نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود ، در بهشت برين جاى خواهند داشت .

إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه . .. فى جنّة عالية

{عالية} هم مى تواند بيانگر علوّ قدر و منزلت باشد و هم به علوّ مكانى اشاره داشته

باشد. در اين صورت مقصود از آن، مسرّت آفرين بودن بوستان هاى بهشتى است; زيرا صاحبان آنها به خوبى بر همه مناظر آن اشراف داشته و از اين رهگذر لذت برده و مسرور خواهند شد. برداشت بالا براساس معناى نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 2

2 - برخى از انسان ها در قيامت ، نامه عمل خود را با دست راست دريافت خواهند كرد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

نامه عمل امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 8،9

8 - فراخوانده شدن هر امت ، به سوى نامه اعمال خويش در قيامت

كلّ أمّة تدعى إلى كت_بها

9 - هر امّت ، داراى نامه عملى ويژه و گروهى ، در قيامت

كلّ أمّة تدعى إلى كت_بها

بازگشت ضمير {كتابها} به امت، ظهور در اين معنا دارد كه هر جامعه و امت _ به عنوان يك جمع و گروه _ كتاب و پرونده اى ويژه و مخصوص به خود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 3

3 - صحيفه اعمال امت ها در قيامت ، بيان كننده تمامى كردار ايشان ، به صورتى دقيق و بدون كمترين كاستى و فزونى

ينطق عليكم بالحقّ

نامه عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 3

3 - هر انسانى ، داراى كارنامه و پرونده اى مستقل در محكمه عدل الهى

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 3

3 - هر انسانى ، داراى كارنامه و پرونده اى مستقل در محكمه عدل الهى

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

نامه عمل بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 2،4

2 - نامه اعمال مؤمنان بهشتى در قيامت ، در دست راست آنان قرار دارد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

از اوصاف بيان شده براى اين گروه در آيات بعدى به دست مى آيد كه آنان مؤمنانى بهشتى و از همان گروهى اند كه در آيه 38 سوره {واقعه}، از آنان به {اصحاب اليمين} نام برده شده است.

4 - مؤمنان بهشتى ، خواستار مشاهده و قرائت شدن نامه اعمالشان در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

{هآؤُم} اسم فعل امر و به معناى {خذوا} (بياييد بگيريد) است.

نامه عمل بى ايمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 8

8 - مردم بى ايمان در قيامت ، نامه عمل خويش را از پشت سر دريافت كرده و به آتش جهنم گرفتار خواهند شد .

أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره . .. و يصلى سعيرًا ... فما لهم لايؤمنون

ارتباط مجموع آيات اين سوره، اقتضا مى كند كه مراد از ضمير {هم} و تعبير {الذين كفروا} (در آيات بعد) همان كسانى باشند كه در آيه دهم، با تعبير {من اُوتى كتابه وراء ظهره} از آنان ياد گرديد. همان طور كه مراد از {الذين آمنوا} (در آيات بعد)، همان {من اُوتى كتابه بيمينه} در آيات پيشين خواهد بود.

نامه عمل جهنميان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 2

2 - نامه اعمال كافران دوزخى در قيامت ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

از اوصاف ياد شده براى اين گروه در آيات بعدى، استفاده مى شود كه آنان كافران دوزخى و از همان گروهى اند كه در آيه 41 سوره {واقعه} از آنان به {أصحاب الشمال} ياد شده است.

نامه عمل در دست چپ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 41 - 1،2

1 - در قيامت دسته اى از مردم ، نامه عملشان را در دست چپ خواهند داشت .

و أصح_ب الشمال ما أصح_ب الشمال

{شمال} (در مقابل {يمين}) به معناى دست چپ است. طبق آيه 25 سوره {حاقه} (و أمّا من اُوتى كتابه بشماله فيقول ياليتنى لم اُوت كتابيه) اصحاب الشمال، كسانى اند كه نامه عملشان در دست چپ آنان خواهد بود.

2 - كسانى كه در قيامت نامه عملشان را در دست چپ داشته باشند ، اصحاب الشمال هستند .

و أصح_ب الشمال ما أصح_ب الشمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 1،2،6

1 - نامه اعمال گروهى از اهل محشر ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

2 - نامه اعمال كافران دوزخى در قيامت ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

از اوصاف ياد شده براى اين گروه در آيات بعدى، استفاده مى شود كه آنان كافران دوزخى و از همان گروهى اند كه

در آيه 41 سوره {واقعه} از آنان به {أصحاب الشمال} ياد شده است.

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . و أنزل فى الحاقّة ، { و أمّا من أُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه . . . } فه_ذا مشرك ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..خداوند در سوره {الحاقّه} مى فرمايد: (و أمّا من اُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه...) اين [كسى كه كتابش را به دست چپش مى دهند ]مشرك است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 4

4 - كافران در آخرت ، نامه عمل خويش را با دست چپ ، دريافت خواهند كرد .

هم أصح_ب المشئمة

{سمت چپ و راست} در قيامت، ممكن است به معناى حقيقى آن نباشد تا از وجود جايگاهى حكايت كند كه داراى سمت چپ و راست است; بلكه كنايه از مطلبى باشد كه در آيات ديگر قرآن، با صراحت آمده است. بدين صورت كه برخى نامه عمل خود را با دست راست و برخى با دست چپ دريافت مى كنند; در نتيجه دسته اول به {اصحاب اليمين} و {اصحاب الميمنة} نام گذارى شده و دسته دوم {اصحاب الشمال} و {اصحاب المشأمة}نام گرفته اند.

نامه عمل در دست راست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 12

12- در دست راست داشتن نامه عمل در قيامت ، نشانه سعادت و نيك فرجامى است .

فمن أوتى كت_به بيمينه فأُول_ئك يقرءون كت_بهم و لايظلمون فتيلاً

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 27 - 1،2

1 - در قيامت ، نامه اعمال دسته اى از مردم در دست راستشان خواهد بود .

و أصح_ب اليمين ما أصح_ب اليمين

{يمين} در مقابل {شمال} و به معناى دست راست است با توجه به آيه 19 سوره {حاقه} (فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه. ..) بايد گفت: {أصحاب اليمين}; يعنى، آنان كه نامه عمل خود را در دست راست دارند.

2 - آنان كه در قيامت نامه عمل خود را در دست راست دارند ، { اصحاب اليمين } هستند .

و أصح_ب اليمين ما أصح_ب اليمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 90 - 1،2

1 - دسته اى از مردم در قيامت ، نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود .

و أمّا إن كان من أصح_ب اليمين

{اصحاب اليمين} (ياران دست راست) كسانى اند كه در سوره هاى {اسراء}، {حاقه} و {انشقاق} از آنان به {من اُتى كتابه بيمينه} (كسانى كه نامه اعمالشان را به دست راست آنان داده اند) تعبير شده است.

2 - به كسانى كه در قيامت ، نامه عمل خويش را در دست راست گيرند ، { اصحاب اليمين } گفته مى شود .

و أمّا إن كان من أصح_ب اليمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 1،2

1 - نامه اعمال گروهى از اهل محشر ، به دست راست آنان داده خواهد شد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

2 - نامه اعمال مؤمنان بهشتى در قيامت ، در دست راست آنان قرار دارد .

فأمّا

من أُوتى كت_به بيمينه

از اوصاف بيان شده براى اين گروه در آيات بعدى به دست مى آيد كه آنان مؤمنانى بهشتى و از همان گروهى اند كه در آيه 38 سوره {واقعه}، از آنان به {اصحاب اليمين} نام برده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 20 - 1

1 - نامه اعمال معتقدان به قيامت و حساب رسى ، به دست راست آنان داده خواهد شد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 21 - 1

1 - كسانى كه نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود ، از زندگى پسنديده و رضايت مندى در آخرت برخوردار خواهند بود .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. فهو فى عيشة راضية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 22 - 1

1 - كسانى كه نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود ، در بهشت برين جاى خواهند داشت .

إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه . .. فى جنّة عالية

{عالية} هم مى تواند بيانگر علوّ قدر و منزلت باشد و هم به علوّ مكانى اشاره داشته باشد. در اين صورت مقصود از آن، مسرّت آفرين بودن بوستان هاى بهشتى است; زيرا صاحبان آنها به خوبى بر همه مناظر آن اشراف داشته و از اين رهگذر لذت برده و مسرور خواهند شد. برداشت بالا براساس معناى نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84

- 7 - 2

2 - برخى از انسان ها در قيامت ، نامه عمل خود را با دست راست دريافت خواهند كرد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 3،4

3 - كسانى كه نامه عمل آنان به دست راستشان داده شود ، حسابرسىِ آسانى خواهند داشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . فسوف يحاسب حسابًا يسيرًا

{يسير} دو معنا دارد: 1. آسان، 2. قليل (مفردات راغب). در آيه شريفه، اولين معنا مناسب است.

4 - اعطاى نامه عمل به دست راست حاضرانِ در قيامت ، رمز و نشانه چشم پوشى از لغزش هاى آنان است . *

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . فسوف يحاسب حسابًا يسيرًا

ناديده گرفتن {سيئات} _ كه در بعضى از سوره هاى ديگر درباره گروهى از حاضران قيامت مطرح شده _ مصداق حساب آسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 9 - 1،3

1 - اعطاى نامه عمل به دست راست انسان در قيامت و حسابرسى آسان از او ، فرح بخش و شادى آفرين است .

و ينقلب إلى أهله مسرورًا

3 - دريافت كنندگان نامه عمل با دست راست ، با آسان گذراندن مرحله حسابرسى ، شادمان به نزد خويشاوندان خود بر خواهند گشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. و ينقلب إلى أهله مسرورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 18 - 4

4 - مؤمنان در آخرت ، نامه عمل خويش را با دست راست ، دريافت خواهند كرد .

أُول_ئك أصح_ب الميمنة

اين

احتمال وجود دارد كه اصحاب الميمنه بودن كنايه از گرفتن نامه اعمال با دست راست (يمين) باشد.

نامه عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 7 - 1،2

1 _ خداوند در قيامت رفتار و عقايد آدميان را به گونه اى دقيق و عالمانه براى آنان بيان خواهد كرد.

فلنقصن عليهم بعلم و ما كنا غائبين

حرف {باء} به معناى مصاحبت و ملابست است; يعنى: {فلنقصن عليهم مصاحبين و متلبسين بعلم. و نكره بودن {علم} دلالت بر عظمت آن علم دارد كه از آن به {دقيق بودن} تعبير شد.

2 _ خداوند در قيامت سرگذشت پيامبران را در ابلاغ رسالت به گونه اى دقيق براى آنان بيان خواهد كرد.

و لنسئلن المرسلين. فلنقصن عليهم بعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 27 - 1

1 - در قيامت ، نامه اعمال دسته اى از مردم در دست راستشان خواهد بود .

و أصح_ب اليمين ما أصح_ب اليمين

{يمين} در مقابل {شمال} و به معناى دست راست است با توجه به آيه 19 سوره {حاقه} (فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه. ..) بايد گفت: {أصحاب اليمين}; يعنى، آنان كه نامه عمل خود را در دست راست دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 41 - 1

1 - در قيامت دسته اى از مردم ، نامه عملشان را در دست چپ خواهند داشت .

و أصح_ب الشمال ما أصح_ب الشمال

{شمال} (در مقابل {يمين}) به معناى دست چپ است. طبق آيه 25 سوره {حاقه} (و أمّا من اُوتى كتابه بشماله فيقول ياليتنى

لم اُوت كتابيه) اصحاب الشمال، كسانى اند كه نامه عملشان در دست چپ آنان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 3،5

3 - هر انسانى ، داراى كارنامه و پرونده اى مستقل در محكمه عدل الهى

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

5 - شادمانى و رضايت مندى كامل مؤمنان بهشتى ، از نامه اعمال و كارنامه خويش در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 1،3،6

1 - نامه اعمال گروهى از اهل محشر ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

3 - هر انسانى ، داراى كارنامه و پرونده اى مستقل در محكمه عدل الهى

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . و أنزل فى الحاقّة ، { و أمّا من أُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه . . . } فه_ذا مشرك ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..خداوند در سوره {الحاقّه} مى فرمايد: (و أمّا من اُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه...) اين [كسى كه كتابش را به دست چپش مى دهند ]مشرك است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 10 - 4،5

4 - بسته ماندن و باز شدن نامه اعمال انسان در قيامت ، در اختيار او نيست .

و إذا الصحف نشرت

مجهول بودن {نشرت}، گوياى برداشت ياد شده است.

5 - نامه هاى اعمال در قيامت ،

بر اهل محشر پراكنده و پخش خواهد شد .

و إذا الصحف نشرت

{نشر} به معناى تفريق (پراكنده ساختن) آمده است (تاج العروس). مراد از {نُشرت}، در اين معنا پراكنده شدن نامه ها بر صاحبان آن و رسيدن نامه عمل هر كس به دست او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 12 - 3

3 - پاداش و كيفر اعمال در قيامت ، براساس نامه عمل و كردار انسان در دنيا است .

يعلمون ما تفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 1

1 - براى هر انسان ، نامه عملى است كه در قيامت آن را دريافت خواهد كرد .

فأمّا من أُوتى كت_به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 3

3 - نامه عمل برخى از انسان ها در قيامت ، از پشت سرشان به آنان واگذار خواهد شد .

و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

از ضميمه اين آيه با آيه اى كه از گرفتن نامه عمل با دست چپ سخن گفته است (الحاقه، آيه 25)، به دست مى آيد كه اين گروه، نامه عمل خود را با دست چپ از پشت سر خود تحويل خواهند گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 11 - 3

3 - دريافت نامه عمل از پشت سر ، رمز و نشانه محكوميت در عرصه حسابرسى است .

فسوف يحاسب . .. فسوف يدعوا ثبورًا

تقابل دو گروه دريافت كننده نامه عمل، بيانگر اين است كه هر دو حسابرسى خواهند

شد; ولى نتيجه آن در مورد آنان متفاوت است. بنابراين گرچه {فسوف يحاسب} تنها در مورد يك دسته آمده است; ولى دسته ديگر نيز به قرينه حرف {سوف} _ كه بين گرفتن نامه عمل از پشت سر و فرياد واويلاى شخص، فاصله اى را مفروض گرفته _ مورد محاسبه قرار خواهند گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 4

4 - كافران در آخرت ، نامه عمل خويش را با دست چپ ، دريافت خواهند كرد .

هم أصح_ب المشئمة

{سمت چپ و راست} در قيامت، ممكن است به معناى حقيقى آن نباشد تا از وجود جايگاهى حكايت كند كه داراى سمت چپ و راست است; بلكه كنايه از مطلبى باشد كه در آيات ديگر قرآن، با صراحت آمده است. بدين صورت كه برخى نامه عمل خود را با دست راست و برخى با دست چپ دريافت مى كنند; در نتيجه دسته اول به {اصحاب اليمين} و {اصحاب الميمنة} نام گذارى شده و دسته دوم {اصحاب الشمال} و {اصحاب المشأمة}نام گرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 13 - 4،9

4- خداوند اعمال انسان را در دنيا ثبت كرده و در قيامت ، به صورت كتابى گشوده در برابر او ظاهر خواهد ساخت .

و نخرج له يوم القي_مة كت_بًا يلق_ه منشورًا

9- { عن النبى قال : الكتب كلّها تحت العرش فإذا كان يوم القيامة بعث الله تبارك و تعالى ريحاً تطيرها بالأيمان و الشمائل أوّل حرفه : { إقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم عليك حسيباً } ;

از رسول خدا(ص) روايت

شده است كه فرمود: تمام نامه ها زير عرش قرار دارند و آن گاه كه روز قيامت فرا رسد، خداوند _ تبارك و تعالى _ بادى را برمى انگيزد تا آنها را به پرواز درآورد و به دستهاى چپ و راست مردم برساند و اولين حرف آن كتاب اين است: إقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم عليك حسيباً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 1،3،5

1- خداوند ، فراخوان انسان ها در قيامت ، به خواندن نامه عمل خويش

و نخرج له يوم القي_مة كت_بًا . .. اقرأ كت_بك

3- حساب انسان در پرونده عمل وى در قيامت ، روشن و آشكار است .

كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

از اينكه خداوند فرموده است: {خودت براى حسابرسى عمل خود كافى هستى} نشان مى دهد كه اعمال و حسابرسى آنها روشن و آشكار است و نياز به تبيين از سوى كسى ندارد.

5- { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قوله : { اقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم } قال : يذكر بالعبد جميع ما عمل و ما كتب عليه حتى كأنه فعله تلك الساعة فلذلك قالوا : يا ويلتنا ما له_ذا الكتاب لايغادر صغيرة و لا كبيرة إلاّ أحصاها } ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خدا {اقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم} روايت شده است كه فرمود: همه اعمالى كه بنده انجام داده و بر او نوشته شده است به يادش مى آورند; به گونه اى كه گويى همان لحظه انجام داده است. پس بدين جهت گويند: يا ويلتنا ما له_ذا الكتاب لايغادر صغيرة و لا كبيرة إلاّ أحصاها}.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 9،10،11،12،22

9- انسان ها ، عملكرد دنيوى خويش را در قيامت ، به صورت مجموعه اى ثبت شده و مكتوب دريافت مى كنند .

فمن أُوتى كت_به بيمينه

10- محاكمه انسان ها در قيامت ، بر اساس دلايل و اسناد مكتوب است .

ندعوا . .. فمن أُوتى كت_به بيمينه

11- برخى از انسان ها پس از حضور در قيامت ، نامه اعمال خود را با دست راست خويش دريافت مى كنند .

يوم ندعوا . .. فمن أُوتى كت_به بيمينه

12- در دست راست داشتن نامه عمل در قيامت ، نشانه سعادت و نيك فرجامى است .

فمن أوتى كت_به بيمينه فأُول_ئك يقرءون كت_بهم و لايظلمون فتيلاً

22- { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . أما المؤمن فيعطى كتابه بيمينه قال الله عزّوجلّ : . . . { من أُوتى كتابه بيمينه فأُول_ئك يقرؤن كتابهم . . . } . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. اما مؤمن كتاب او به دست راستش داده مى شود. خداوند عزّوجلّ مى فرمايد:... {من أوتى كتابه بيمينه فأُول_ئك يقرؤن كتابهم...}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 1

1- در قيامت ، نامه عمل هر فرد ، در برابر ديدگان او نهاده شده ، آن را مشاهده خواهد كرد .

و وضع الكت_ب . .. و يقولون ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب

مقصود از {الكتاب} به قرينه جملات بعدى، نوشته هايى است كه در آن، همه اَعمال آدميان، ثبت و ضبط شده است. حرف {ال} در {وضع الكتاب}، براى

استغراق اَفراد است، يعنى {كلّ كتاب}. در نتيجه، مراد اين است كه همه كتاب ها را در برابر ديدگان آحاد انسان ها قرار خواهند داد و هر فرد، كتاب خودش را ملاحظه خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 5،6،9،14

5 - نامه اعمال همه بندگان در قيامت ، عرضه خواهد شد .

و وضع الكت_ب

{وضع} به معناى نهادن است و در اين جا كنايه از عرضه شدن مى باشد. {كتاب} در آيه شريفه به معناى نامه اعمال است.

6 - تمامى اعمال بندگان ثبت و درج شده و در قيامت به صورت نوشته اى ظاهر خواهد شد .

و وضع الكت_ب

9 - احضار شاهدانى چند در عرصه قيامت براى گواهى دادن بر اعمال بندگان ، هنگام عرضه نامه اعمالشان

و الشهداء

{شهدا} جمع {شاهد} (گواه) است.

14 - داورى خداوند ميان بندگان در قيامت ، بر پايه مستندات پرونده اعمال ، گواهى پيامبران و گواهانى چند خواهد بود .

و وضع الكت_ب و جاىء بالنبيّين و الشهداء و قضى بينهم بالحقّ و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 9

9 - هر امّت ، داراى نامه عملى ويژه و گروهى ، در قيامت

كلّ أمّة تدعى إلى كت_بها

بازگشت ضمير {كتابها} به امت، ظهور در اين معنا دارد كه هر جامعه و امت _ به عنوان يك جمع و گروه _ كتاب و پرونده اى ويژه و مخصوص به خود دارد.

نامه عمل سعادتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 13

13- سعادتمندان

، نامه اعمال خويش را در قيامت ، خود مورد مطالعه قرار مى دهند .

فمن أوتى كت_به بيمينه فأُول_ئك يقرءون كت_بهم

نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 14 - 6

6 - كردار بدكاران ، از نظر مأموران الهى مخفى نمانده و در نامه عمل آنان ثبت خواهد شد .

ك_تبين . يعلمون ما تفعلون ... و إنّ الفجّار لفى جحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 3

3 - كردار بدكاران ، ثبت و ضبط شده و در نامه عمل آنان باقى خواهد ماند .

كت_ب الفجّار

{كتاب الفجّار}، صحيفه اى است كه در آن، اعمال فاجران ثبت شده است.

نامه عمل فاسقان در سجين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 4

4 - نامه عمل فاجران ، در ديوانى تغييرناپذير و زندانى منحطّ ، بايگانى و حفاظت مى شود .

إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين

سجّين همان سجن (زندان) است، علاوه بر رساندن معناى خلود; زيرا اين وزن براى مبالغه است (مجمع البيان). تفسير آن به {كتاب مرقوم} _ در دو آيه بعد _ دلالت دارد كه {سجّين} كتابى است كه نامه عمل فاجران، به گونه اى در آن قرار داده شده است كه گويا نوشته ها در آن حبس شده است. مقابله آن با {علّيين} _ كه در آيات بعد آمده است _ بيانگر انحطاط و پستى آن است.

نامه عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 8

8-

خداوند ، پرونده كردار كافران و مشركان را مورد حسابرسى دقيق قرار خواهد داد .

إنّما نعدّ لهم عدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 2،4،5

2 - نامه اعمال كافران دوزخى در قيامت ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

از اوصاف ياد شده براى اين گروه در آيات بعدى، استفاده مى شود كه آنان كافران دوزخى و از همان گروهى اند كه در آيه 41 سوره {واقعه} از آنان به {أصحاب الشمال} ياد شده است.

4 - كافران دوزخى ، از عرضه شدن نامه اعمالشان اظهار ناخورسندى مى كنند .

فيقول ي_ليتنى لم أُوت كت_بيه

5 - ناراحتى و اندوه شديد كافران دوزخى ، از نامه اعمال و كارنامه خويش در عرصه قيامت

فيقول ي_ليتنى لم أُوت كت_بيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 26 - 1

1 - كافران دوزخى ، از آگاه شدنشان نسبت به حساب و محتواى پرونده اعمال خود اظهار ناخرسندى مى كنند .

فيقول ي_ليتنى . .. و لم أدر ما حسابيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 22 - 5

5 - نامه عمل كافر ، از پشت سر به او داده شده و آتش دوزخ فرجام او خواهد بود .

و أمّا من أوتى كت_به وراء ظهره . .. و يصلى سعيرًا ... بل الذين كفروا

ارتباط مجموع آيات سوره با يكديگر، اقتضا مى كند كه دو دسته آخر سوره (الذين كفروا) و (الذين آمنوا)، همان دو دسته قبل باشند كه با عنوان {من اُوتى

كتابه بيمينه} و {من اُوتى كتابه وراء ظهره} از آنان ياد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 4

4 - كافران در آخرت ، نامه عمل خويش را با دست چپ ، دريافت خواهند كرد .

هم أصح_ب المشئمة

{سمت چپ و راست} در قيامت، ممكن است به معناى حقيقى آن نباشد تا از وجود جايگاهى حكايت كند كه داراى سمت چپ و راست است; بلكه كنايه از مطلبى باشد كه در آيات ديگر قرآن، با صراحت آمده است. بدين صورت كه برخى نامه عمل خود را با دست راست و برخى با دست چپ دريافت مى كنند; در نتيجه دسته اول به {اصحاب اليمين} و {اصحاب الميمنة} نام گذارى شده و دسته دوم {اصحاب الشمال} و {اصحاب المشأمة}نام گرفته اند.

نامه عمل گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 10،11

10- مجرمان ، از جامعيّت و دقّت كتاب اَعمال آدميان ، شگفت زده و به شدت نگران خواهند شد .

ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب لايغادر صغيرة و لاكبيرة

11- مجرمان ، هنگام مشاهده كتاب اَعمال شان آرزومند مرگ خويش اند . *

و يقولون ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب

{ويلة} و {ويل} به معناى {هلاكت} است و مؤنث بودن {ويلة} مفيد مبالغه است. منادا قرار گرفتن {ويل} از سوى مجرمان، گوياى اين است كه آنان، با مشاهده نامه عمل خود، راهى جز هلاك و عذاب براى خود نديده، لذا آن را منادا قرار داده و آمدن اش را مى طلبند و يا اين كه به قدرى حال خود را وخيم مى بينند

كه مرگ و هلاكت را، تنها راه رهايى خود از آن وضعيّت مى پندارند.

نامه عمل متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 7

7- پرهيز كنندگان از جرم و گناه ، به هنگام مشاهده نامه اَعمال خود در قيامت ، بيم و هراس نخواهند داشت .

و وضع الكت_ب فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

جمله {وضع الكتاب} وضع و مشاهده كتاب را به مجرمان اختصاص نداده است، ولى جمله {فترى المجرمين. ..} تنها، از ترس مجرمان سخن گفته است، بنابراين، ديگران، با مشاهده كتابِ خود، اضطرابى نخواهند يافت.

نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 18 - 4

4 - كردار نيكوكاران ، ثبت و ضبط شده ، در نامه عمل آنان باقى خواهد ماند .

كت_ب الأبرار

{كتاب الأبرار} صحيفه اى است كه در آن اعمال نيكوكاران ثبت شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 20 - 2

2 - نامه هاى عمل نيكوكاران در ديوان جامع ( علّيّين ) ، با يك ديگر مشتبه نخواهد شد .

كت_ب مرقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 21 - 3

3 - مقرّبان درگاه خداوند گواهان نامه اعمال نيكوكاران اند .

يشهده المقرّبون

فعل {يشهد}، يا از {شهود} به معناى حضور است و يا از {شهادة} كه ابن اثير در نهايه آن را {خبر دادن از مشاهدات خويش} معنا كرده است; در هر صورت گواه بودن {مقرّبون} استفاده مى شود; زيرا در معناى اول حضور و نظارت آنان

به منظور گواهى دادن است و معناى دوم _ كه در آن صورت {يشهده} به معناى {يشهد به} خواهد بود _ صريح در نكته ياد شده است.

نامه عمل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 8

8- خداوند ، پرونده كردار كافران و مشركان را مورد حسابرسى دقيق قرار خواهد داد .

إنّما نعدّ لهم عدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 6

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . و أنزل فى الحاقّة ، { و أمّا من أُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه . . . } فه_ذا مشرك ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..خداوند در سوره {الحاقّه} مى فرمايد: (و أمّا من اُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه...) اين [كسى كه كتابش را به دست چپش مى دهند ]مشرك است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 6

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . ان اللّه . . . أنزل فى { إذا السماء انشقت } { و أمّا من اُوتى كتابه وراء ظهره . . . } فه_ذا مشرك . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . .. خداوند... در سوره {إذا السماء انشقت} فرمود: {و أمّا من اُوتى كتابه وراء ظهره...}. اين شخص [كه نامه عملش از پشت سر به او داده مى شود] مشرك است}.

نامه

عمل مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 - 4

4 - تكذيب كنندگان قرآن و منكران معاد ، خود رقم زننده نامه عمل خويش اند و كردار ناپسند خود را در آن ذخيره مى سازند .

بمايوعون

به قرينه آيات پيشين _ كه درباره نامه هاى اعمال بود _ مى توان گفت: مراد از {وعاء} در {يوعون}، همان نامه عمل است كه منكران معاد آن را ظرف كردار خود ساخته اند.

نامه عمل مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 11 - 5

5 - تكذيب قيامت ، در نامه عمل تكذيب كنندگان ثبت شده و براساس آن كيفر خواهند ديد .

كت_ب مرقوم . ويل يومئذ للمكذّبين . الذين يكذّبون بيوم الدين

نامه عمل مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 - 4

4 - تكذيب كنندگان قرآن و منكران معاد ، خود رقم زننده نامه عمل خويش اند و كردار ناپسند خود را در آن ذخيره مى سازند .

بمايوعون

به قرينه آيات پيشين _ كه درباره نامه هاى اعمال بود _ مى توان گفت: مراد از {وعاء} در {يوعون}، همان نامه عمل است كه منكران معاد آن را ظرف كردار خود ساخته اند.

نامه عمل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 22

22- { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . أما المؤمن فيعطى كتابه بيمينه قال الله عزّوجلّ : . . . { من أُوتى كتابه

بيمينه فأُول_ئك يقرؤن كتابهم . . . } . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. اما مؤمن كتاب او به دست راستش داده مى شود. خداوند عزّوجلّ مى فرمايد:... {من أوتى كتابه بيمينه فأُول_ئك يقرؤن كتابهم...}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 2،4

2 - نامه اعمال مؤمنان بهشتى در قيامت ، در دست راست آنان قرار دارد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

از اوصاف بيان شده براى اين گروه در آيات بعدى به دست مى آيد كه آنان مؤمنانى بهشتى و از همان گروهى اند كه در آيه 38 سوره {واقعه}، از آنان به {اصحاب اليمين} نام برده شده است.

4 - مؤمنان بهشتى ، خواستار مشاهده و قرائت شدن نامه اعمالشان در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

{هآؤُم} اسم فعل امر و به معناى {خذوا} (بياييد بگيريد) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 20 - 1

1 - نامه اعمال معتقدان به قيامت و حساب رسى ، به دست راست آنان داده خواهد شد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 6

6 - { قاسم بن محمد عن على قال : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : إنّ اللّه تبارك و تعالى إذا أراد أن يحاسب المؤمن أعطاه كتابه بيمينه و حاسبه فيما بينه و بينه فيقول : عبدى ! فعلت كذا . . . قد غفرتها لك و ابدلتها حسنات . .

. و هو قول اللّه عزّوجلّ { فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه فسوف يحاسب حساباً يسيراً } ;

قاسم بن محمد از على [بن أبى حمزه] روايت نموده كه گفت: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: خداى _ تبارك و تعالى _ زمانى كه بخواهد مؤمنى را محاسبه كند، نامه عملش را به دست راست وى مى دهد و او را در آنچه بين خود و او است محاسبه كرده، مى فرمايد: بنده من فلان كار را كردى؟ . .. من آن را براى تو بخشيدم و آن را به حسنه هايى تبديل كردم ... و اين سخن خداى عزّوجلّ است {فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه . فسوف يحاسب حساباً يسيراً}».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 18 - 4

4 - مؤمنان در آخرت ، نامه عمل خويش را با دست راست ، دريافت خواهند كرد .

أُول_ئك أصح_ب الميمنة

اين احتمال وجود دارد كه اصحاب الميمنه بودن كنايه از گرفتن نامه اعمال با دست راست (يمين) باشد.

نشانه هاى نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 20 - 1

1 - ديوان نامه هاى عمل نيكوكاران ، نوشته اى خوانا و نشانه دار است .

كت_ب مرقوم

{مرقوم}; يعنى، داراى علامت و به معناى واضح و درشت خط نيز آمده است.

نظارت بر نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 21 - 2

2 - مقام قرب خداوند ، والاتر از مقام نيكوكاران ، و مايه شايستگى انسان براى آگاهى از كردار

نيكوكاران و مشاهده نامه اعمال آنان است .

يشهده المقرّبون

نقش نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 79 - 6

6- عذاب آدميان ، مستند به اسنادى مكتوب و ثبت شده است .

سنكتب ما يقول و نمدّ له من العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 7

7- تنظيم نامه عمل براى هر يك از انسان ها از سوى خدا ، پشتوانه تضمين پاداش كامل آنان است .

فمن يعمل . .. إنّا له ك_تبون

جمله {إنّا له كاتبون} عطف بر جمله {فلاكفران لسعيه} و تأكيد كننده مضمون آن است و در حقيقت، بيانگر اين نكته است كه چون اعمال همه انسان ها را مى نويسيم، پس بدون كم و كاست، پاداش آنان را خواهيم داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 14

14 - داورى خداوند درباره امت ها ، براساس نامه عمل شان

تدعى إلى كت_بها اليوم تجزون ما كنتم تعملون

از اين كه پس از فراخوانى انسان ها به نامه عمل خويش، مسأله جزاى آنان مطرح شده است; به دست مى آيد كه نامه عمل شان ملاك داورى حق خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 2،3

2 - احتجاج الهى در قيامت با امت ها ، براساس مدرك و سند

ه_ذا كت_بنا

3 - صحيفه اعمال امت ها در قيامت ، بيان كننده تمامى كردار ايشان ، به صورتى دقيق و بدون كمترين كاستى و فزونى

ينطق عليكم بالحقّ

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 12 - 3

3 - پاداش و كيفر اعمال در قيامت ، براساس نامه عمل و كردار انسان در دنيا است .

يعلمون ما تفعلون

وضوح نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 3

3- حساب انسان در پرونده عمل وى در قيامت ، روشن و آشكار است .

كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

از اينكه خداوند فرموده است: {خودت براى حسابرسى عمل خود كافى هستى} نشان مى دهد كه اعمال و حسابرسى آنها روشن و آشكار است و نياز به تبيين از سوى كسى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 5

5 - نامه اعمال امت ها ، خود گويا و بى نياز از شرح و تفسير

ينطق عليكم بالحقّ

واژه {نطق} _ چه در معناى حقيقى (سخن گفتن) باشد و چه در معناى كنايى (گويايى و روشنى) _ بى نيازى از تفسير و توضيح را مى رساند.

وضوح نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 9 - 1

1 - ديوان نامه هاى عمل بدكاران ، نوشته اى خوانا و علامت دار و بى ابهام است .

كت_ب مرقوم

{كتاب} خبر براى ضمير محذوفى است كه به {سجّين} برمى گردد. {مرقوم} _ از ريشه {رَقْم} (علامت و ماركى كه بر پارچه زده شود) (مصباح) _ يعنى، داراى علامتى كه تشخيص آن را آسان سازد. ماده {رقم} به معناى {خط درشت} و {برطرف ساختن ابهام نوشته} نيز آمده است. (مفردات راغب)

ويژگيهاى

مكان نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 8 - 2

2 - مخزن نامه هاى عمل بدكاران ، داراى ويژگى هايى فراتر از حد بيان است و پستى و گريزناپذير بودن آن قابل توصيف نيست .

و ما أدريك ما سجّين

ريشه كلمه {سجّين} بر زندان بودن جايگاه نامه عمل بدكاران دلالت دارد و پستىِ آن، از تقابل با {علّيّين} در آيات بعد استفاده مى شود.

ويژگيهاى نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 3 - 2

2 - اعمال آدميان ، مدون در صحيفه اى باز و گسترده

و كت_ب مسطور . فى رقّ منشور

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مراد از {كتاب مسطور} نامه اعمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 9 - 2

2 - كردار هر كس ، تنها گريبان گير شخص او بوده و نامه عمل او با ديگر نامه هاى اعمال ، مشتبه نخواهد شد .

ما سجّين . كت_ب مرقوم

ويژگيهاى نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 9 - 1

1 - ديوان نامه هاى عمل بدكاران ، نوشته اى خوانا و علامت دار و بى ابهام است .

كت_ب مرقوم

{كتاب} خبر براى ضمير محذوفى است كه به {سجّين} برمى گردد. {مرقوم} _ از ريشه {رَقْم} (علامت و ماركى كه بر پارچه زده شود) (مصباح) _ يعنى، داراى علامتى كه تشخيص آن را آسان سازد. ماده {رقم} به معناى {خط درشت} و {برطرف ساختن ابهام

نوشته} نيز آمده است. (مفردات راغب)

ويژگيهاى نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 20 - 1

1 - ديوان نامه هاى عمل نيكوكاران ، نوشته اى خوانا و نشانه دار است .

كت_ب مرقوم

{مرقوم}; يعنى، داراى علامت و به معناى واضح و درشت خط نيز آمده است.

نامه آسمانى

درخواست نامه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 93 - 5،6

5- صعود پيامبر ( ص ) به آسمان و آوردن دستخطى قابل خواندن و گواه بر صعود واقعى خويش ، معجزه درخواستى مشركان مكه از آن حضرت

أو ترقى فى السّماء و لن نؤمن لرقيّك حتى تنزّل علينا كت_بًا نقرؤه

6- صعود پيامبر ( ص ) به آسمان و آوردن نامه اى براى حقانيت خويش ، پيش شرط مشركان مكه براى ايمان آوردن به آن حضرت

و قالوا لن نؤمن لك حتى . .. أو ترقى فى السّماء و لن نؤمن لرقيّك حتى تنزّل علينا

نامه رسانى

تاريخ نامه رسانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 3

3 - استفاده از پرنده پيك براى ارتباطات ، به عصر سليمان بازمى گردد .

اذهب بكت_بى ه_ذا فألقه إليهم

نامه رسانى در دوران سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 3

3 - استفاده از پرنده پيك براى ارتباطات ، به عصر سليمان بازمى گردد .

اذهب بكت_بى ه_ذا فألقه إليهم

نامه رسانى هدهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28

- 1،2،4

1 - مأموريت هدهد از سوى سليمان ، براى بردن نامه وى به جانب ملكه سبا

اذهب بكت_بى ه_ذا فألقه إليهم

{كتاب} معادل {مكتوب} و به معناى نامه است; يعنى، اين نامه مرا ببر، آن گاه. .. .

2 - افكندن نامه به محلّ تجمع ملكه و درباريان سبا ، مأموريت هدهد از جانب سليمان ( ع )

اذهب بكت_بى ه_ذا فألقه إليهم

{ها} ساكن در {ألقه} ها سكت و {إلقاء} (مصدر {ألق}) به معناى افكندن است; يعنى، آن گاه [نامه را] به سوى آنان بيفكن.

4 - هدهد ، موظف به روى برتافتن از درباريان سبا ( پس از افكندن نامه سليمان ) نزد ايشان

ثمّ تولّ عنهم فانظر ماذا يرجعون

{تولّى} (مصدر {تولّ}) به معناى روى برتافتن است; يعنى، از آنان روى برتاب و سپس بنگر چه پاسخ مى دهند.

نامه عمل

{نامه عمل}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 2

2- اَعمال تمام انسان ها ، در كتابى جامع ثبت مى شود .

و وضع الكت_ب فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

چنان چه مراد از {الكتاب} جنس و ماهيّت كتاب باشد. ممكن است، جمله {وضع الكتاب} دلالت كند كه اعمال همه آدميان، در يك كتاب ثبت شده و در قيامت، به آن ها نشان داده خواهد شد. برداشت بالا، ناظر به اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 79 - 3

3- ثبت گناهان در نامه اعمال ، فورى نيست و با انجام آن با تأخير صورت مى گيرد .

سنكتب ما يقول

حرف {سين} براى استقبال است و دلالت دارد كه ثبت گفتارى كه

از شخص صادر مى شود، با اندكى فرصت انجام مى گيرد. دليل اين تأخير ممكن است احتمال توبه از گناه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 5

5 - ثبت دقيق اعمال آدميان در كتابى نزد خداوند

و لدينا كت_ب ينطق بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 4

4 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، خداوند كردار بد آنان را از نامه عملشان محو كرده و به جاى آنها كردار نيك قرار مى دهد .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئ

در اين كه مقصود از تبديل {سيئات} به {حسنات} چيست؟ ميان مفسران دو ديدگاه عمده وجود دارد: 1_ تبديل خود اعمال بد به اعمال نيك; به گونه اى كه در پرونده اعمال مؤمنان به جاى {سيئه}، {حسنه} نوشته شود. 2- تبديل آثار و پيامدهاى {سيئات} _ كه عقاب است _ به آثار و پيامدهاى {حسنات} _ كه ثواب است _ . گفتنى است برداشت فوق مبتنى بر ديدگاه نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 12 - 9

9 - تمامى رفتار و آثار انسان ، در كارنامه روشن و در لوح محفوظ ، شمارش و ثبت مى شود .

و كلّ شىء أحصين_ه فى إمام مبين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {و كلّ

شىء. ..} تأكيد براى جمله {و نكتب ما قدّموا...} و مربوط به اعمال انسان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 53 - 1

1 - تمامى اعمال كوچك و بزرگ آدميان ، مكتوب در صحيفه اعمال ايشان

و كلّ صغير و كبير مستطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 4

4 - انسان ، در برابر تمامى رفتار هاى فردى و اجتماعى خويش ، مسؤول بوده و همه آنها در نامه اعمال او ثبت است .

من أُوتى كت_به. .. و لم أدر ما حسابيه ... و لايحضّ على طعام المسكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 13 - 4

4 - تمام نشدن پرونده اعمال انسان ها پس از مرگ

ينبّؤا الإنس_ن يومئذ بما قدّم و أخّر

برداشت ياد شده، براساس احتمال دوم در آيه شريفه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 29 - 3

3 - هيچ يك از كردار و پندار هاى انسان ها نابود نمى شود و در نامه عمل آنان باقى مى ماند .

و كلّ شىء أحصينه كتبا

{كلّ شىء} ممكن است جمع عرفى باشد; يعنى، هر چيزى كه در ثواب و عقاب مؤثر است. به قرينه دو آيه قبل، باور نداشتن معاد و نيز تكذيب آيات الهى، از جمله آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 10 - 1

1 - اعمال انسان ها ، در طومارهايى ، نوشته و ثبت مى گردد .

و

إذا الصحف نشرت

آثار رؤيت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 11

11- مجرمان ، هنگام مشاهده كتاب اَعمال شان آرزومند مرگ خويش اند . *

و يقولون ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب

{ويلة} و {ويل} به معناى {هلاكت} است و مؤنث بودن {ويلة} مفيد مبالغه است. منادا قرار گرفتن {ويل} از سوى مجرمان، گوياى اين است كه آنان، با مشاهده نامه عمل خود، راهى جز هلاك و عذاب براى خود نديده، لذا آن را منادا قرار داده و آمدن اش را مى طلبند و يا اين كه به قدرى حال خود را وخيم مى بينند كه مرگ و هلاكت را، تنها راه رهايى خود از آن وضعيّت مى پندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 11 - 1

1 - مشاهده نامه اعمال در قيامت ، مايه آگاهى به كردار ها و پيش بينى كيفر ها است .

و أمّا من أُوتى . .. فسوف يدعوا ثبورًا

آثار علم به نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 14 - 7

7 - اطلاع بر پرونده اعمال ، راهى براى آگاهى انسان در قيامت بر كردار خويش

و إذا الصحف نشرت . .. علمت نفس ما أحضرت

اختفاى نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 10 - 3

3 - پرونده اعمال هر كس تا قيامت ، بسته است و بر كسى مكشوف نيست .

و إذا الصحف نشرت

ارائه نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 5،6،7،9

5 - نامه اعمال همه بندگان در قيامت ، عرضه خواهد شد .

و وضع الكت_ب

{وضع} به معناى نهادن است و در اين جا كنايه از عرضه شدن مى باشد. {كتاب} در آيه شريفه به معناى نامه اعمال است.

6 - تمامى اعمال بندگان ثبت و درج شده و در قيامت به صورت نوشته اى ظاهر خواهد شد .

و وضع الكت_ب

7 - حضور پيامبران در قيامت براى گواهى دادن بر اعمال بندگان ، هنگام عرضه اعمالشان

و جاىء بالنبيّين

مقصود از آوردن پيامبران در قيامت هنگام عرضه نامه اعمال بندگان _ به قرينه آيه {فكيف إذا جئنا من كلّ اُمّة بشهيد و جئنابك على ه_ؤلاء شهيداً (نساء(4)، 41) گواهى دادن آنان است.

9 - احضار شاهدانى چند در عرصه قيامت براى گواهى دادن بر اعمال بندگان ، هنگام عرضه نامه اعمالشان

و الشهداء

{شهدا} جمع {شاهد} (گواه) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 10 - 2،5

2 - قيامت ، روز باز شدن نامه عمل انسان و آگاهى او بر محتواى آن

و إذا الصحف نشرت

{نشر}، مخالف پيچيدن است (لسان العرب). براساس اين معنا، فعل {نشرت}، دلالت دارد كه نامه اعمال پيش از نشر، به شكل طومار است.

5 - نامه هاى اعمال در قيامت ، بر اهل محشر پراكنده و پخش خواهد شد .

و إذا الصحف نشرت

{نشر} به معناى تفريق (پراكنده ساختن) آمده است (تاج العروس). مراد از {نُشرت}، در اين معنا پراكنده شدن نامه ها بر صاحبان آن و رسيدن نامه عمل هر كس به دست او است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 1،6

1 - براى هر انسان ، نامه عملى است كه در قيامت آن را دريافت خواهد كرد .

فأمّا من أُوتى كت_به

6 - انسان ها هنگام حضور در پيشگاه خداوند نامه هاى اعمال خود را در اختيار داشته و به كردار خويش آگاهى يافته اند .

فمل_قيه . فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

{فاء} در {فأمّا} بيانگر ارتباط مفاد اين آيه با ملاقات خداوند است كه در آيه قبل مطرح شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 15

15 _ خداوند در قيامت انسان ها را به تمامى اعمال دنيويشان آگاه ساخته و دستاوردشان را به آنان نشان خواهد داد .

إلى اللّه مرجعكم جميعاً فينبئكم بما كنتم تعملون

استنساخ نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 104 - 11

11- { عن أبى جعفر ( ع ) : إنّ فى الهواء ملكاً يقال له إسماعيل على ثلاثمأة ألف ملك كلّ واحد منهم على مائة ألف يحصون أعمال العباد فإذا كان رأس السنة بعث اللّه إليهم ملكاً يقال له : السجلّ فانتسخ ذلك منهم و هو قول اللّه تبارك و تعالى : { يوم نطوى السماء كطىّ السجلّ للكتب } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه در فضا فرشته اى است به نام اسماعيل كه سيصدهزار فرشته تحت فرمان دارد و هر كدام از فرشتگان صدهزار فرشته را فرماندهى مى كند و آنان كارهاى بندگان را احصا مى كنند و با شروع هر سالى خداوند فرشته اى را به نام

{سجل} مى فرستد تا از [نامه اعمال ]بندگان [كه در اختيار فرشتگان فضا است] نسخه بردارى كند و اين است سخن خداوند _ تبارك و تعالى _ كه: {يوم نطوى السماء كطىّ السجلّ للكتب}».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 6

6 - نسخه بردارى مداوم و ثبت دقيق اعمال آدميان

إنّا كنّا نستنسخ

تشخيص نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 19 - 1

1 - ابزار شناخت ديوان نامه هاى عمل نيكوكاران ، در دسترس همگان نيست .

و ما أدريك ما علّيّون

تشخيص نامه عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 8 - 1

1 - ابزار شناخت ديوان نامه هاى اعمال بد ، در دسترس همگان نيست .

و ما أدريك ما سجّين

تكريمهاى كارگزاران نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 5

5 - واگذاركنندگان نامه عمل به انسان ها در قيامت ، برخى را محترم شمرده و با گروهى ديگر برخوردى تحقيرآميز و خفّت بار خواهند داشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

ثبت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 11 - 5

5 - تكذيب قيامت ، در نامه عمل تكذيب كنندگان ثبت شده و براساس آن كيفر خواهند ديد .

كت_ب مرقوم . ويل يومئذ للمكذّبين . الذين يكذّبون بيوم الدين

جامعيت نامه عمل

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 5

5- { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قوله : { اقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم } قال : يذكر بالعبد جميع ما عمل و ما كتب عليه حتى كأنه فعله تلك الساعة فلذلك قالوا : يا ويلتنا ما له_ذا الكتاب لايغادر صغيرة و لا كبيرة إلاّ أحصاها } ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خدا {اقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم} روايت شده است كه فرمود: همه اعمالى كه بنده انجام داده و بر او نوشته شده است به يادش مى آورند; به گونه اى كه گويى همان لحظه انجام داده است. پس بدين جهت گويند: يا ويلتنا ما له_ذا الكتاب لايغادر صغيرة و لا كبيرة إلاّ أحصاها}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 10،12

10- مجرمان ، از جامعيّت و دقّت كتاب اَعمال آدميان ، شگفت زده و به شدت نگران خواهند شد .

ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب لايغادر صغيرة و لاكبيرة

12- نامه اَعمال ، دربرگيرنده ريز و درشت كردار ها و به شمارآورنده كمترين عمل انسان است .

لايغادر صغيرة و لاكبيرة إلاّ أحصيها

{غدر} و {مغادرة} به معناى ترك است و {لايغادر. ..} يعنى هيچ كوچك و بزرگى را فروگذار نكرده و نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 33 - 3

3 - انسان ، در برابر عقايد و باور هاى خويش ، مسؤول بوده و همه آنها در نامه اعمال او ثبت است .

من أُوتى كت_به . .. و لم أدر ما حسابيه...

خذوه... فاسلكوه . إنّه كان لايؤمن بالل

خداوند علت سرنوشت بد و عذاب كافران را، ايمان نياوردن به خداى بزرگ دانسته است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه انسان در برابر مجموعه عقايد و انديشه هاى خويش، مسؤول است و بايد در برابر خداى بزرگ پاسخگو باشد.

جايگاه نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 19 - 2

2 - جايگاه نامه هاى عمل نيكوكاران ، داراى ويژگى هايى فراتر از حد بيان است .

و ما أدريك ما علّيّون

حتميت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 4

4 - امتناع كردن از دريافت نامه اعمال در قيامت ، امكان پذير نيست .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

برداشت ياد شده، از مجهول بودن {اُوتى} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 2

2 - امتناع كردن از دريافت نامه عمل در قيامت ، امكان پذير نيست .

و أمّا من أُوتى كت_به

برداشت ياد شده، از مجهول بودن {اُوتى} استفاده شده است.

حقانيت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 12 - 2

2 - نامه عمل سراسر حقيقت و خالى از هرگونه خطا است .

يعلمون ما تفعلون

تصريح به علم كاتبان نامه عمل، توجّه دادن به راستى و درستى آن نامه است.

درخواست رؤيت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 4

4 - مؤمنان بهشتى ، خواستار مشاهده

و قرائت شدن نامه اعمالشان در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

{هآؤُم} اسم فعل امر و به معناى {خذوا} (بياييد بگيريد) است.

درخواست قرائت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 4

4 - مؤمنان بهشتى ، خواستار مشاهده و قرائت شدن نامه اعمالشان در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

{هآؤُم} اسم فعل امر و به معناى {خذوا} (بياييد بگيريد) است.

دريافت نامه عمل از پشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 3،6

3 - نامه عمل برخى از انسان ها در قيامت ، از پشت سرشان به آنان واگذار خواهد شد .

و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

از ضميمه اين آيه با آيه اى كه از گرفتن نامه عمل با دست چپ سخن گفته است (الحاقه، آيه 25)، به دست مى آيد كه اين گروه، نامه عمل خود را با دست چپ از پشت سر خود تحويل خواهند گرفت.

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . ان اللّه . . . أنزل فى { إذا السماء انشقت } { و أمّا من اُوتى كتابه وراء ظهره . . . } فه_ذا مشرك . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . .. خداوند... در سوره {إذا السماء انشقت} فرمود: {و أمّا من اُوتى كتابه وراء ظهره...}. اين شخص [كه نامه عملش از پشت سر به او داده مى شود] مشرك است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 11 - 2،3،4

2 -

گرفتن نامه عمل از پشت سر در قيامت ، سرآغاز گرفتارى در موقعيتى دشوار كه هر كس ، فرياد هلاكت خواهى و آرزوى مرگ سر خواهد داد .

فسوف يدعوا ثبورًا

{ثبور} به معناى هلاكت و تباهى است. (مفردات راغب)

3 - دريافت نامه عمل از پشت سر ، رمز و نشانه محكوميت در عرصه حسابرسى است .

فسوف يحاسب . .. فسوف يدعوا ثبورًا

تقابل دو گروه دريافت كننده نامه عمل، بيانگر اين است كه هر دو حسابرسى خواهند شد; ولى نتيجه آن در مورد آنان متفاوت است. بنابراين گرچه {فسوف يحاسب} تنها در مورد يك دسته آمده است; ولى دسته ديگر نيز به قرينه حرف {سوف} _ كه بين گرفتن نامه عمل از پشت سر و فرياد واويلاى شخص، فاصله اى را مفروض گرفته _ مورد محاسبه قرار خواهند گرفت.

4 - محاسبه و رسيدگى به اعمال كسانى كه نامه عمل خود را از پشت سر دريافت كرده اند ، سخت و اندوه بار خواهد بود .

حسابًا يسيرًا . .. مسرورًا ... فسوف يدعوا ثبورًا

برداشت ياد شده، از مقابله دو گروه استفاده شده است. از آنجا كه گروه اول حسابى آسان داشته و شادمان خواهند شد، دانسته مى شود كه براى گروه دوم، جز سختى حساب و غمگين شدن نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 12 - 1

1 - كسانى كه نامه عمل خود را از پشت سر دريافت مى كنند ، به آتش برافروخته جهنم گرفتار شده و در آن خواهند سوخت .

و يصلى سعيرًا

{صَلى}; يعنى، حرارت را چشيد (مصباح). در لسان العرب آمده است: صَلِىَ فلان بالنار

يَصْلى صُلِيّاً احترق (سوخت). راغب مى گويد: {صَلِىَ بالنار}; يعنى، به آتش مبتلا شد و از برخى اهل لغت نقل مى كند كه: {صلى النار}: دَخَلَ فيها (درون آتش رفت). {سعير} (بر وزن فعيل) به معناى مفعول است; يعنى، داغ و برافروخته. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 14 - 5

5 - اعطاى نامه عمل از پشت سر ، فرياد هلاكت خواهى در قيامت و گرفتارى به آتش جهنم ، برخاسته از استبعاد معاد است .

و أمّا من أُوتى . .. إنّه ظنّ أن لن يحور

اين آيه، مى تواند بيانگر علت براى مطالب قبل باشد كه از جمله آنها {اُوتى كتابه وراء ظهره} بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 11،12

11 - كسانى كه در قيامت نامه عمل را از پشت سر دريافت كرده و به دوزخ گرفتار مى شوند ، خود عامل پيدايش چنين سرنوشتى اند .

أمّا من أُوتى كت_به . .. و يصلى سعيرًا ... بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

12 - عذاب دوزخيان و اعطاى نامه عمل به آنان از پشت سرشان ، نظام جزايى آگاهانه و مدبرانه خداوند است .

و أمّا من أُوتى كت_به . .. و يصلى سعيرًا ... بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

حرف {بلى} ممكن است به تمام مشخصات دسته دوم (و أمّا من اُوتى . ..) ارتباط داشته باشد. در اين صورت پندار رجوع نكردن را، پندارى باطل و حوادث پيش آمده (اُوتى كتابه وراء ظهره ... يصلى سعيراً) را، رخدادى ثابت معرفى مى كند. جمله {إنّه

...} بيانگر اين است كه آن حادثه ها، برخاسته از ربوبيت و بصيرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 8

8 - مردم بى ايمان در قيامت ، نامه عمل خويش را از پشت سر دريافت كرده و به آتش جهنم گرفتار خواهند شد .

أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره . .. و يصلى سعيرًا ... فما لهم لايؤمنون

ارتباط مجموع آيات اين سوره، اقتضا مى كند كه مراد از ضمير {هم} و تعبير {الذين كفروا} (در آيات بعد) همان كسانى باشند كه در آيه دهم، با تعبير {من اُوتى كتابه وراء ظهره} از آنان ياد گرديد. همان طور كه مراد از {الذين آمنوا} (در آيات بعد)، همان {من اُوتى كتابه بيمينه} در آيات پيشين خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 22 - 5

5 - نامه عمل كافر ، از پشت سر به او داده شده و آتش دوزخ فرجام او خواهد بود .

و أمّا من أوتى كت_به وراء ظهره . .. و يصلى سعيرًا ... بل الذين كفروا

ارتباط مجموع آيات سوره با يكديگر، اقتضا مى كند كه دو دسته آخر سوره (الذين كفروا) و (الذين آمنوا)، همان دو دسته قبل باشند كه با عنوان {من اُوتى كتابه بيمينه} و {من اُوتى كتابه وراء ظهره} از آنان ياد شد.

دلايل حقانيت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 7

7 - مستند بودن نامه اعمال آدميان ، دليل حق بودن و كاستى نداشتن آن

ينطق عليكم

بالحقّ إنّا كنّا نستنسخ

{إنّا كنّا. ..} در مقام تعليل است و تكرار ضماير متكلم و نيز تأكيد به وسيله {إنّ}، مطلب بالا را افاده مى كند.

رضايت از نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 5

5 - شادمانى و رضايت مندى كامل مؤمنان بهشتى ، از نامه اعمال و كارنامه خويش در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

روش برخورد كارگزاران نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 5

5 - واگذاركنندگان نامه عمل به انسان ها در قيامت ، برخى را محترم شمرده و با گروهى ديگر برخوردى تحقيرآميز و خفّت بار خواهند داشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

رؤيت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 1،3،7

1- در قيامت ، نامه عمل هر فرد ، در برابر ديدگان او نهاده شده ، آن را مشاهده خواهد كرد .

و وضع الكت_ب . .. و يقولون ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب

مقصود از {الكتاب} به قرينه جملات بعدى، نوشته هايى است كه در آن، همه اَعمال آدميان، ثبت و ضبط شده است. حرف {ال} در {وضع الكتاب}، براى استغراق اَفراد است، يعنى {كلّ كتاب}. در نتيجه، مراد اين است كه همه كتاب ها را در برابر ديدگان آحاد انسان ها قرار خواهند داد و هر فرد، كتاب خودش را ملاحظه خواهد كرد.

3- در قيامت مجرمان ، هنگام مشاهده نامه عمل ، از كردار خود وحشت و دلهره

پيدا مى كنند .

فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

7- پرهيز كنندگان از جرم و گناه ، به هنگام مشاهده نامه اَعمال خود در قيامت ، بيم و هراس نخواهند داشت .

و وضع الكت_ب فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

جمله {وضع الكتاب} وضع و مشاهده كتاب را به مجرمان اختصاص نداده است، ولى جمله {فترى المجرمين. ..} تنها، از ترس مجرمان سخن گفته است، بنابراين، ديگران، با مشاهده كتابِ خود، اضطرابى نخواهند يافت.

زمان دريافت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 2

2 - مرحله حسابرسى در قيامت ، مرحله اى پس از دريافت نامه هاى اعمال است .

فسوف يحاسب حسابًا يسيرًا

{سوف}، براى وعده دادن به كار مى رود (مصباح) و دلالت بر تأخير دارد. (مقاييس اللغة)

سرزنشهاى كارگزاران نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 5

5 - واگذاركنندگان نامه عمل به انسان ها در قيامت ، برخى را محترم شمرده و با گروهى ديگر برخوردى تحقيرآميز و خفّت بار خواهند داشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

سوگند به نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 2 - 5

5 - سوگند خداوند ، به نامه اعمال آدميان

و كت_ب مسطور

برخى از مفسران مراد از {كتاب مسطور} را نامه اعمال دانسته اند. برداشت بالا بر پايه اين احتمال است.

علم به نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 26 - 2

2

- كافران دوزخى ، پس از دريافت نامه اعمال خود ، از محتوا و حكم نهايى آن درباره خويش آگاه خواهند شد .

و لم أدر ما حسابيه

علم توزيع كنندگان نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 5

5 - تحويل دهندگان نامه هاى اعمال به انسان ها در قيامت ، از فرجام آنها آگاه اند .

من أُوتى كت_به بيمينه

عموميت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 1

1 - براى هر انسان ، نامه عملى است كه آن را در قيامت دريافت خواهد كرد .

ي_أيّها الإنس_ن . .. فأمّا من أُوتى كت_به ... و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

قرائت نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 1،2

1- خداوند ، فراخوان انسان ها در قيامت ، به خواندن نامه عمل خويش

و نخرج له يوم القي_مة كت_بًا . .. اقرأ كت_بك

2- هر انسانى در قيامت ، با خواندن پرونده اعمال خويش ، خود حسابگر آنها خواهد بود .

اقرأ كت_بك كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

محافظت از نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 4

4 - نامه عمل فاجران ، در ديوانى تغييرناپذير و زندانى منحطّ ، بايگانى و حفاظت مى شود .

إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين

سجّين همان سجن (زندان) است، علاوه بر رساندن معناى خلود; زيرا اين وزن براى مبالغه است (مجمع البيان). تفسير آن به {كتاب مرقوم} _ در

دو آيه بعد _ دلالت دارد كه {سجّين} كتابى است كه نامه عمل فاجران، به گونه اى در آن قرار داده شده است كه گويا نوشته ها در آن حبس شده است. مقابله آن با {علّيين} _ كه در آيات بعد آمده است _ بيانگر انحطاط و پستى آن است.

محافظت از نامه عمل كم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 6

6 - نامه عمل كم فروشان ، در جايگاهى پست نگه دارى خواهد شد .

ويل للمطفّفين . .. إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين

محافظت از نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 18 - 5

5 - نامه عمل نيكوكاران ، در ديوانى تغييرناپذير و جايگاهى رفيع ، ( علّيّين ) ، بايگانى و حفاظت مى شود .

إنّ كت_ب الأبرار لفى علّيّين

{علّيّين} گرچه به لفظ جمع آمده است; ولى به قرينه {كتاب مرقوم} و ضمير مفرد در {يشهده المقرّبون}، معناى مفرد دارد. لسان العرب از ابو اسحاق نقل كرده است: چون {علّيّين} در لفظ به صورت جمع است، اِعراب جمع دارد. برخى از اهل لغت، آن را جمع {عِلّىّ} و به معناى سلسله مراتب رفيع تا بى نهايت مى دانند. (مقاييس اللغة)

مطالعه نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 13

13- سعادتمندان ، نامه اعمال خويش را در قيامت ، خود مورد مطالعه قرار مى دهند .

فمن أوتى كت_به بيمينه فأُول_ئك يقرءون كت_بهم

مكان نامه عمل كم فروشان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 6

6 - نامه عمل كم فروشان ، در جايگاهى پست نگه دارى خواهد شد .

ويل للمطفّفين . .. إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين

نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 70 - 4

4 - اعمال مردمان در نامه اى ثبت و نگه دارى مى شود .

اللّه أعلم بما تعملون . .. إنّ ذلك فى كت_ب

{ذلك} اشاره دارد به مضمون جمله {ما تعملون} در آيه 68; يعنى، آنها (اعمال شما)، همگى در كتابى ثبت و ضبط مى شوند.

نامه عمل اصحاب شمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 41 - 2

2 - كسانى كه در قيامت نامه عملشان را در دست چپ داشته باشند ، اصحاب الشمال هستند .

و أصح_ب الشمال ما أصح_ب الشمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 1

1 - نامه اعمال گروهى از اهل محشر ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

نامه عمل اصحاب يمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 11

11- برخى از انسان ها پس از حضور در قيامت ، نامه اعمال خود را با دست راست خويش دريافت مى كنند .

يوم ندعوا . .. فمن أُوتى كت_به بيمينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 27 - 1،2

1 - در قيامت ، نامه اعمال دسته اى از

مردم در دست راستشان خواهد بود .

و أصح_ب اليمين ما أصح_ب اليمين

{يمين} در مقابل {شمال} و به معناى دست راست است با توجه به آيه 19 سوره {حاقه} (فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه. ..) بايد گفت: {أصحاب اليمين}; يعنى، آنان كه نامه عمل خود را در دست راست دارند.

2 - آنان كه در قيامت نامه عمل خود را در دست راست دارند ، { اصحاب اليمين } هستند .

و أصح_ب اليمين ما أصح_ب اليمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 90 - 1،2

1 - دسته اى از مردم در قيامت ، نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود .

و أمّا إن كان من أصح_ب اليمين

{اصحاب اليمين} (ياران دست راست) كسانى اند كه در سوره هاى {اسراء}، {حاقه} و {انشقاق} از آنان به {من اُتى كتابه بيمينه} (كسانى كه نامه اعمالشان را به دست راست آنان داده اند) تعبير شده است.

2 - به كسانى كه در قيامت ، نامه عمل خويش را در دست راست گيرند ، { اصحاب اليمين } گفته مى شود .

و أمّا إن كان من أصح_ب اليمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 1

1 - نامه اعمال گروهى از اهل محشر ، به دست راست آنان داده خواهد شد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 21 - 1

1 - كسانى كه نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود ، از زندگى پسنديده و رضايت مندى در آخرت

برخوردار خواهند بود .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. فهو فى عيشة راضية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 22 - 1

1 - كسانى كه نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود ، در بهشت برين جاى خواهند داشت .

إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه . .. فى جنّة عالية

{عالية} هم مى تواند بيانگر علوّ قدر و منزلت باشد و هم به علوّ مكانى اشاره داشته باشد. در اين صورت مقصود از آن، مسرّت آفرين بودن بوستان هاى بهشتى است; زيرا صاحبان آنها به خوبى بر همه مناظر آن اشراف داشته و از اين رهگذر لذت برده و مسرور خواهند شد. برداشت بالا براساس معناى نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 2

2 - برخى از انسان ها در قيامت ، نامه عمل خود را با دست راست دريافت خواهند كرد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

نامه عمل امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 8،9

8 - فراخوانده شدن هر امت ، به سوى نامه اعمال خويش در قيامت

كلّ أمّة تدعى إلى كت_بها

9 - هر امّت ، داراى نامه عملى ويژه و گروهى ، در قيامت

كلّ أمّة تدعى إلى كت_بها

بازگشت ضمير {كتابها} به امت، ظهور در اين معنا دارد كه هر جامعه و امت _ به عنوان يك جمع و گروه _ كتاب و پرونده اى ويژه و مخصوص به خود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه

- 45 - 29 - 3

3 - صحيفه اعمال امت ها در قيامت ، بيان كننده تمامى كردار ايشان ، به صورتى دقيق و بدون كمترين كاستى و فزونى

ينطق عليكم بالحقّ

نامه عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 3

3 - هر انسانى ، داراى كارنامه و پرونده اى مستقل در محكمه عدل الهى

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 3

3 - هر انسانى ، داراى كارنامه و پرونده اى مستقل در محكمه عدل الهى

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

نامه عمل بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 2،4

2 - نامه اعمال مؤمنان بهشتى در قيامت ، در دست راست آنان قرار دارد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

از اوصاف بيان شده براى اين گروه در آيات بعدى به دست مى آيد كه آنان مؤمنانى بهشتى و از همان گروهى اند كه در آيه 38 سوره {واقعه}، از آنان به {اصحاب اليمين} نام برده شده است.

4 - مؤمنان بهشتى ، خواستار مشاهده و قرائت شدن نامه اعمالشان در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

{هآؤُم} اسم فعل امر و به معناى {خذوا} (بياييد بگيريد) است.

نامه عمل بى ايمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 8

8 - مردم بى ايمان در قيامت ، نامه عمل خويش را از پشت سر دريافت كرده و به آتش جهنم گرفتار خواهند شد .

أمّا من

أُوتى كت_به وراء ظهره . .. و يصلى سعيرًا ... فما لهم لايؤمنون

ارتباط مجموع آيات اين سوره، اقتضا مى كند كه مراد از ضمير {هم} و تعبير {الذين كفروا} (در آيات بعد) همان كسانى باشند كه در آيه دهم، با تعبير {من اُوتى كتابه وراء ظهره} از آنان ياد گرديد. همان طور كه مراد از {الذين آمنوا} (در آيات بعد)، همان {من اُوتى كتابه بيمينه} در آيات پيشين خواهد بود.

نامه عمل جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 2

2 - نامه اعمال كافران دوزخى در قيامت ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

از اوصاف ياد شده براى اين گروه در آيات بعدى، استفاده مى شود كه آنان كافران دوزخى و از همان گروهى اند كه در آيه 41 سوره {واقعه} از آنان به {أصحاب الشمال} ياد شده است.

نامه عمل در دست چپ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 41 - 1،2

1 - در قيامت دسته اى از مردم ، نامه عملشان را در دست چپ خواهند داشت .

و أصح_ب الشمال ما أصح_ب الشمال

{شمال} (در مقابل {يمين}) به معناى دست چپ است. طبق آيه 25 سوره {حاقه} (و أمّا من اُوتى كتابه بشماله فيقول ياليتنى لم اُوت كتابيه) اصحاب الشمال، كسانى اند كه نامه عملشان در دست چپ آنان خواهد بود.

2 - كسانى كه در قيامت نامه عملشان را در دست چپ داشته باشند ، اصحاب الشمال هستند .

و أصح_ب الشمال ما أصح_ب الشمال

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 1،2،6

1 - نامه اعمال گروهى از اهل محشر ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

2 - نامه اعمال كافران دوزخى در قيامت ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

از اوصاف ياد شده براى اين گروه در آيات بعدى، استفاده مى شود كه آنان كافران دوزخى و از همان گروهى اند كه در آيه 41 سوره {واقعه} از آنان به {أصحاب الشمال} ياد شده است.

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . و أنزل فى الحاقّة ، { و أمّا من أُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه . . . } فه_ذا مشرك ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..خداوند در سوره {الحاقّه} مى فرمايد: (و أمّا من اُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه...) اين [كسى كه كتابش را به دست چپش مى دهند ]مشرك است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 4

4 - كافران در آخرت ، نامه عمل خويش را با دست چپ ، دريافت خواهند كرد .

هم أصح_ب المشئمة

{سمت چپ و راست} در قيامت، ممكن است به معناى حقيقى آن نباشد تا از وجود جايگاهى حكايت كند كه داراى سمت چپ و راست است; بلكه كنايه از مطلبى باشد كه در آيات ديگر قرآن، با صراحت آمده است. بدين صورت كه برخى نامه عمل خود را با دست راست و برخى با دست چپ

دريافت مى كنند; در نتيجه دسته اول به {اصحاب اليمين} و {اصحاب الميمنة} نام گذارى شده و دسته دوم {اصحاب الشمال} و {اصحاب المشأمة}نام گرفته اند.

نامه عمل در دست راست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 12

12- در دست راست داشتن نامه عمل در قيامت ، نشانه سعادت و نيك فرجامى است .

فمن أوتى كت_به بيمينه فأُول_ئك يقرءون كت_بهم و لايظلمون فتيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 27 - 1،2

1 - در قيامت ، نامه اعمال دسته اى از مردم در دست راستشان خواهد بود .

و أصح_ب اليمين ما أصح_ب اليمين

{يمين} در مقابل {شمال} و به معناى دست راست است با توجه به آيه 19 سوره {حاقه} (فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه. ..) بايد گفت: {أصحاب اليمين}; يعنى، آنان كه نامه عمل خود را در دست راست دارند.

2 - آنان كه در قيامت نامه عمل خود را در دست راست دارند ، { اصحاب اليمين } هستند .

و أصح_ب اليمين ما أصح_ب اليمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 90 - 1،2

1 - دسته اى از مردم در قيامت ، نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود .

و أمّا إن كان من أصح_ب اليمين

{اصحاب اليمين} (ياران دست راست) كسانى اند كه در سوره هاى {اسراء}، {حاقه} و {انشقاق} از آنان به {من اُتى كتابه بيمينه} (كسانى كه نامه اعمالشان را به دست راست آنان داده اند) تعبير شده است.

2 - به كسانى كه در قيامت

، نامه عمل خويش را در دست راست گيرند ، { اصحاب اليمين } گفته مى شود .

و أمّا إن كان من أصح_ب اليمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 1،2

1 - نامه اعمال گروهى از اهل محشر ، به دست راست آنان داده خواهد شد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

2 - نامه اعمال مؤمنان بهشتى در قيامت ، در دست راست آنان قرار دارد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

از اوصاف بيان شده براى اين گروه در آيات بعدى به دست مى آيد كه آنان مؤمنانى بهشتى و از همان گروهى اند كه در آيه 38 سوره {واقعه}، از آنان به {اصحاب اليمين} نام برده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 20 - 1

1 - نامه اعمال معتقدان به قيامت و حساب رسى ، به دست راست آنان داده خواهد شد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 21 - 1

1 - كسانى كه نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود ، از زندگى پسنديده و رضايت مندى در آخرت برخوردار خواهند بود .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. فهو فى عيشة راضية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 22 - 1

1 - كسانى كه نامه اعمالشان به دست راست آنان داده مى شود ، در بهشت برين جاى خواهند داشت .

إنّى ظننت أنّى مل_ق

حسابيه . .. فى جنّة عالية

{عالية} هم مى تواند بيانگر علوّ قدر و منزلت باشد و هم به علوّ مكانى اشاره داشته باشد. در اين صورت مقصود از آن، مسرّت آفرين بودن بوستان هاى بهشتى است; زيرا صاحبان آنها به خوبى بر همه مناظر آن اشراف داشته و از اين رهگذر لذت برده و مسرور خواهند شد. برداشت بالا براساس معناى نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 2

2 - برخى از انسان ها در قيامت ، نامه عمل خود را با دست راست دريافت خواهند كرد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 3،4

3 - كسانى كه نامه عمل آنان به دست راستشان داده شود ، حسابرسىِ آسانى خواهند داشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . فسوف يحاسب حسابًا يسيرًا

{يسير} دو معنا دارد: 1. آسان، 2. قليل (مفردات راغب). در آيه شريفه، اولين معنا مناسب است.

4 - اعطاى نامه عمل به دست راست حاضرانِ در قيامت ، رمز و نشانه چشم پوشى از لغزش هاى آنان است . *

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . فسوف يحاسب حسابًا يسيرًا

ناديده گرفتن {سيئات} _ كه در بعضى از سوره هاى ديگر درباره گروهى از حاضران قيامت مطرح شده _ مصداق حساب آسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 9 - 1،3

1 - اعطاى نامه عمل به دست راست انسان در قيامت و حسابرسى آسان از او ، فرح بخش و شادى آفرين است

.

و ينقلب إلى أهله مسرورًا

3 - دريافت كنندگان نامه عمل با دست راست ، با آسان گذراندن مرحله حسابرسى ، شادمان به نزد خويشاوندان خود بر خواهند گشت .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. و ينقلب إلى أهله مسرورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 18 - 4

4 - مؤمنان در آخرت ، نامه عمل خويش را با دست راست ، دريافت خواهند كرد .

أُول_ئك أصح_ب الميمنة

اين احتمال وجود دارد كه اصحاب الميمنه بودن كنايه از گرفتن نامه اعمال با دست راست (يمين) باشد.

نامه عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 13 - 4،9

4- خداوند اعمال انسان را در دنيا ثبت كرده و در قيامت ، به صورت كتابى گشوده در برابر او ظاهر خواهد ساخت .

و نخرج له يوم القي_مة كت_بًا يلق_ه منشورًا

9- { عن النبى قال : الكتب كلّها تحت العرش فإذا كان يوم القيامة بعث الله تبارك و تعالى ريحاً تطيرها بالأيمان و الشمائل أوّل حرفه : { إقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم عليك حسيباً } ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: تمام نامه ها زير عرش قرار دارند و آن گاه كه روز قيامت فرا رسد، خداوند _ تبارك و تعالى _ بادى را برمى انگيزد تا آنها را به پرواز درآورد و به دستهاى چپ و راست مردم برساند و اولين حرف آن كتاب اين است: إقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم عليك حسيباً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14

- 1،3،5

1- خداوند ، فراخوان انسان ها در قيامت ، به خواندن نامه عمل خويش

و نخرج له يوم القي_مة كت_بًا . .. اقرأ كت_بك

3- حساب انسان در پرونده عمل وى در قيامت ، روشن و آشكار است .

كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

از اينكه خداوند فرموده است: {خودت براى حسابرسى عمل خود كافى هستى} نشان مى دهد كه اعمال و حسابرسى آنها روشن و آشكار است و نياز به تبيين از سوى كسى ندارد.

5- { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قوله : { اقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم } قال : يذكر بالعبد جميع ما عمل و ما كتب عليه حتى كأنه فعله تلك الساعة فلذلك قالوا : يا ويلتنا ما له_ذا الكتاب لايغادر صغيرة و لا كبيرة إلاّ أحصاها } ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خدا {اقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم} روايت شده است كه فرمود: همه اعمالى كه بنده انجام داده و بر او نوشته شده است به يادش مى آورند; به گونه اى كه گويى همان لحظه انجام داده است. پس بدين جهت گويند: يا ويلتنا ما له_ذا الكتاب لايغادر صغيرة و لا كبيرة إلاّ أحصاها}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 9،10،11،12،22

9- انسان ها ، عملكرد دنيوى خويش را در قيامت ، به صورت مجموعه اى ثبت شده و مكتوب دريافت مى كنند .

فمن أُوتى كت_به بيمينه

10- محاكمه انسان ها در قيامت ، بر اساس دلايل و اسناد مكتوب است .

ندعوا . .. فمن أُوتى كت_به بيمينه

11- برخى از انسان ها پس از حضور در قيامت ، نامه اعمال

خود را با دست راست خويش دريافت مى كنند .

يوم ندعوا . .. فمن أُوتى كت_به بيمينه

12- در دست راست داشتن نامه عمل در قيامت ، نشانه سعادت و نيك فرجامى است .

فمن أوتى كت_به بيمينه فأُول_ئك يقرءون كت_بهم و لايظلمون فتيلاً

22- { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . أما المؤمن فيعطى كتابه بيمينه قال الله عزّوجلّ : . . . { من أُوتى كتابه بيمينه فأُول_ئك يقرؤن كتابهم . . . } . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. اما مؤمن كتاب او به دست راستش داده مى شود. خداوند عزّوجلّ مى فرمايد:... {من أوتى كتابه بيمينه فأُول_ئك يقرؤن كتابهم...}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 1

1- در قيامت ، نامه عمل هر فرد ، در برابر ديدگان او نهاده شده ، آن را مشاهده خواهد كرد .

و وضع الكت_ب . .. و يقولون ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب

مقصود از {الكتاب} به قرينه جملات بعدى، نوشته هايى است كه در آن، همه اَعمال آدميان، ثبت و ضبط شده است. حرف {ال} در {وضع الكتاب}، براى استغراق اَفراد است، يعنى {كلّ كتاب}. در نتيجه، مراد اين است كه همه كتاب ها را در برابر ديدگان آحاد انسان ها قرار خواهند داد و هر فرد، كتاب خودش را ملاحظه خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 5،6،9،14

5 - نامه اعمال همه بندگان در قيامت ، عرضه خواهد شد .

و وضع الكت_ب

{وضع} به معناى نهادن است و در اين

جا كنايه از عرضه شدن مى باشد. {كتاب} در آيه شريفه به معناى نامه اعمال است.

6 - تمامى اعمال بندگان ثبت و درج شده و در قيامت به صورت نوشته اى ظاهر خواهد شد .

و وضع الكت_ب

9 - احضار شاهدانى چند در عرصه قيامت براى گواهى دادن بر اعمال بندگان ، هنگام عرضه نامه اعمالشان

و الشهداء

{شهدا} جمع {شاهد} (گواه) است.

14 - داورى خداوند ميان بندگان در قيامت ، بر پايه مستندات پرونده اعمال ، گواهى پيامبران و گواهانى چند خواهد بود .

و وضع الكت_ب و جاىء بالنبيّين و الشهداء و قضى بينهم بالحقّ و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 9

9 - هر امّت ، داراى نامه عملى ويژه و گروهى ، در قيامت

كلّ أمّة تدعى إلى كت_بها

بازگشت ضمير {كتابها} به امت، ظهور در اين معنا دارد كه هر جامعه و امت _ به عنوان يك جمع و گروه _ كتاب و پرونده اى ويژه و مخصوص به خود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 7 - 1،2

1 _ خداوند در قيامت رفتار و عقايد آدميان را به گونه اى دقيق و عالمانه براى آنان بيان خواهد كرد.

فلنقصن عليهم بعلم و ما كنا غائبين

حرف {باء} به معناى مصاحبت و ملابست است; يعنى: {فلنقصن عليهم مصاحبين و متلبسين بعلم. و نكره بودن {علم} دلالت بر عظمت آن علم دارد كه از آن به {دقيق بودن} تعبير شد.

2 _ خداوند در قيامت سرگذشت پيامبران را در ابلاغ رسالت به گونه اى دقيق براى آنان بيان خواهد

كرد.

و لنسئلن المرسلين. فلنقصن عليهم بعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 27 - 1

1 - در قيامت ، نامه اعمال دسته اى از مردم در دست راستشان خواهد بود .

و أصح_ب اليمين ما أصح_ب اليمين

{يمين} در مقابل {شمال} و به معناى دست راست است با توجه به آيه 19 سوره {حاقه} (فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه. ..) بايد گفت: {أصحاب اليمين}; يعنى، آنان كه نامه عمل خود را در دست راست دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 41 - 1

1 - در قيامت دسته اى از مردم ، نامه عملشان را در دست چپ خواهند داشت .

و أصح_ب الشمال ما أصح_ب الشمال

{شمال} (در مقابل {يمين}) به معناى دست چپ است. طبق آيه 25 سوره {حاقه} (و أمّا من اُوتى كتابه بشماله فيقول ياليتنى لم اُوت كتابيه) اصحاب الشمال، كسانى اند كه نامه عملشان در دست چپ آنان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 3،5

3 - هر انسانى ، داراى كارنامه و پرونده اى مستقل در محكمه عدل الهى

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

5 - شادمانى و رضايت مندى كامل مؤمنان بهشتى ، از نامه اعمال و كارنامه خويش در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 1،3،6

1 - نامه اعمال گروهى از اهل محشر ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

3 - هر انسانى ،

داراى كارنامه و پرونده اى مستقل در محكمه عدل الهى

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . و أنزل فى الحاقّة ، { و أمّا من أُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه . . . } فه_ذا مشرك ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..خداوند در سوره {الحاقّه} مى فرمايد: (و أمّا من اُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه...) اين [كسى كه كتابش را به دست چپش مى دهند ]مشرك است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 10 - 4،5

4 - بسته ماندن و باز شدن نامه اعمال انسان در قيامت ، در اختيار او نيست .

و إذا الصحف نشرت

مجهول بودن {نشرت}، گوياى برداشت ياد شده است.

5 - نامه هاى اعمال در قيامت ، بر اهل محشر پراكنده و پخش خواهد شد .

و إذا الصحف نشرت

{نشر} به معناى تفريق (پراكنده ساختن) آمده است (تاج العروس). مراد از {نُشرت}، در اين معنا پراكنده شدن نامه ها بر صاحبان آن و رسيدن نامه عمل هر كس به دست او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 12 - 3

3 - پاداش و كيفر اعمال در قيامت ، براساس نامه عمل و كردار انسان در دنيا است .

يعلمون ما تفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 1

1 - براى هر انسان ، نامه عملى است كه در قيامت آن را دريافت خواهد كرد

.

فأمّا من أُوتى كت_به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 3

3 - نامه عمل برخى از انسان ها در قيامت ، از پشت سرشان به آنان واگذار خواهد شد .

و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره

از ضميمه اين آيه با آيه اى كه از گرفتن نامه عمل با دست چپ سخن گفته است (الحاقه، آيه 25)، به دست مى آيد كه اين گروه، نامه عمل خود را با دست چپ از پشت سر خود تحويل خواهند گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 11 - 3

3 - دريافت نامه عمل از پشت سر ، رمز و نشانه محكوميت در عرصه حسابرسى است .

فسوف يحاسب . .. فسوف يدعوا ثبورًا

تقابل دو گروه دريافت كننده نامه عمل، بيانگر اين است كه هر دو حسابرسى خواهند شد; ولى نتيجه آن در مورد آنان متفاوت است. بنابراين گرچه {فسوف يحاسب} تنها در مورد يك دسته آمده است; ولى دسته ديگر نيز به قرينه حرف {سوف} _ كه بين گرفتن نامه عمل از پشت سر و فرياد واويلاى شخص، فاصله اى را مفروض گرفته _ مورد محاسبه قرار خواهند گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 4

4 - كافران در آخرت ، نامه عمل خويش را با دست چپ ، دريافت خواهند كرد .

هم أصح_ب المشئمة

{سمت چپ و راست} در قيامت، ممكن است به معناى حقيقى آن نباشد تا از وجود جايگاهى حكايت كند كه داراى سمت چپ و راست است; بلكه

كنايه از مطلبى باشد كه در آيات ديگر قرآن، با صراحت آمده است. بدين صورت كه برخى نامه عمل خود را با دست راست و برخى با دست چپ دريافت مى كنند; در نتيجه دسته اول به {اصحاب اليمين} و {اصحاب الميمنة} نام گذارى شده و دسته دوم {اصحاب الشمال} و {اصحاب المشأمة}نام گرفته اند.

نامه عمل سعادتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 13

13- سعادتمندان ، نامه اعمال خويش را در قيامت ، خود مورد مطالعه قرار مى دهند .

فمن أوتى كت_به بيمينه فأُول_ئك يقرءون كت_بهم

نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 14 - 6

6 - كردار بدكاران ، از نظر مأموران الهى مخفى نمانده و در نامه عمل آنان ثبت خواهد شد .

ك_تبين . يعلمون ما تفعلون ... و إنّ الفجّار لفى جحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 3

3 - كردار بدكاران ، ثبت و ضبط شده و در نامه عمل آنان باقى خواهد ماند .

كت_ب الفجّار

{كتاب الفجّار}، صحيفه اى است كه در آن، اعمال فاجران ثبت شده است.

نامه عمل فاسقان در سجين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 4

4 - نامه عمل فاجران ، در ديوانى تغييرناپذير و زندانى منحطّ ، بايگانى و حفاظت مى شود .

إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين

سجّين همان سجن (زندان) است، علاوه بر رساندن معناى خلود; زيرا اين وزن براى مبالغه است (مجمع البيان). تفسير

آن به {كتاب مرقوم} _ در دو آيه بعد _ دلالت دارد كه {سجّين} كتابى است كه نامه عمل فاجران، به گونه اى در آن قرار داده شده است كه گويا نوشته ها در آن حبس شده است. مقابله آن با {علّيين} _ كه در آيات بعد آمده است _ بيانگر انحطاط و پستى آن است.

نامه عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 8

8- خداوند ، پرونده كردار كافران و مشركان را مورد حسابرسى دقيق قرار خواهد داد .

إنّما نعدّ لهم عدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 2،4،5

2 - نامه اعمال كافران دوزخى در قيامت ، به دست چپ آنان داده مى شود .

و أمّا من أُوتى كت_به بشماله

از اوصاف ياد شده براى اين گروه در آيات بعدى، استفاده مى شود كه آنان كافران دوزخى و از همان گروهى اند كه در آيه 41 سوره {واقعه} از آنان به {أصحاب الشمال} ياد شده است.

4 - كافران دوزخى ، از عرضه شدن نامه اعمالشان اظهار ناخورسندى مى كنند .

فيقول ي_ليتنى لم أُوت كت_بيه

5 - ناراحتى و اندوه شديد كافران دوزخى ، از نامه اعمال و كارنامه خويش در عرصه قيامت

فيقول ي_ليتنى لم أُوت كت_بيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 26 - 1

1 - كافران دوزخى ، از آگاه شدنشان نسبت به حساب و محتواى پرونده اعمال خود اظهار ناخرسندى مى كنند .

فيقول ي_ليتنى . .. و لم أدر ما حسابيه

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 22 - 5

5 - نامه عمل كافر ، از پشت سر به او داده شده و آتش دوزخ فرجام او خواهد بود .

و أمّا من أوتى كت_به وراء ظهره . .. و يصلى سعيرًا ... بل الذين كفروا

ارتباط مجموع آيات سوره با يكديگر، اقتضا مى كند كه دو دسته آخر سوره (الذين كفروا) و (الذين آمنوا)، همان دو دسته قبل باشند كه با عنوان {من اُوتى كتابه بيمينه} و {من اُوتى كتابه وراء ظهره} از آنان ياد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 4

4 - كافران در آخرت ، نامه عمل خويش را با دست چپ ، دريافت خواهند كرد .

هم أصح_ب المشئمة

{سمت چپ و راست} در قيامت، ممكن است به معناى حقيقى آن نباشد تا از وجود جايگاهى حكايت كند كه داراى سمت چپ و راست است; بلكه كنايه از مطلبى باشد كه در آيات ديگر قرآن، با صراحت آمده است. بدين صورت كه برخى نامه عمل خود را با دست راست و برخى با دست چپ دريافت مى كنند; در نتيجه دسته اول به {اصحاب اليمين} و {اصحاب الميمنة} نام گذارى شده و دسته دوم {اصحاب الشمال} و {اصحاب المشأمة}نام گرفته اند.

نامه عمل گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 10،11

10- مجرمان ، از جامعيّت و دقّت كتاب اَعمال آدميان ، شگفت زده و به شدت نگران خواهند شد .

ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب لايغادر صغيرة و لاكبيرة

11- مجرمان ، هنگام مشاهده

كتاب اَعمال شان آرزومند مرگ خويش اند . *

و يقولون ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب

{ويلة} و {ويل} به معناى {هلاكت} است و مؤنث بودن {ويلة} مفيد مبالغه است. منادا قرار گرفتن {ويل} از سوى مجرمان، گوياى اين است كه آنان، با مشاهده نامه عمل خود، راهى جز هلاك و عذاب براى خود نديده، لذا آن را منادا قرار داده و آمدن اش را مى طلبند و يا اين كه به قدرى حال خود را وخيم مى بينند كه مرگ و هلاكت را، تنها راه رهايى خود از آن وضعيّت مى پندارند.

نامه عمل متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 7

7- پرهيز كنندگان از جرم و گناه ، به هنگام مشاهده نامه اَعمال خود در قيامت ، بيم و هراس نخواهند داشت .

و وضع الكت_ب فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

جمله {وضع الكتاب} وضع و مشاهده كتاب را به مجرمان اختصاص نداده است، ولى جمله {فترى المجرمين. ..} تنها، از ترس مجرمان سخن گفته است، بنابراين، ديگران، با مشاهده كتابِ خود، اضطرابى نخواهند يافت.

نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 18 - 4

4 - كردار نيكوكاران ، ثبت و ضبط شده ، در نامه عمل آنان باقى خواهد ماند .

كت_ب الأبرار

{كتاب الأبرار} صحيفه اى است كه در آن اعمال نيكوكاران ثبت شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 20 - 2

2 - نامه هاى عمل نيكوكاران در ديوان جامع ( علّيّين ) ، با يك ديگر مشتبه

نخواهد شد .

كت_ب مرقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 21 - 3

3 - مقرّبان درگاه خداوند گواهان نامه اعمال نيكوكاران اند .

يشهده المقرّبون

فعل {يشهد}، يا از {شهود} به معناى حضور است و يا از {شهادة} كه ابن اثير در نهايه آن را {خبر دادن از مشاهدات خويش} معنا كرده است; در هر صورت گواه بودن {مقرّبون} استفاده مى شود; زيرا در معناى اول حضور و نظارت آنان به منظور گواهى دادن است و معناى دوم _ كه در آن صورت {يشهده} به معناى {يشهد به} خواهد بود _ صريح در نكته ياد شده است.

نامه عمل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 8

8- خداوند ، پرونده كردار كافران و مشركان را مورد حسابرسى دقيق قرار خواهد داد .

إنّما نعدّ لهم عدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 25 - 6

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . و أنزل فى الحاقّة ، { و أمّا من أُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه . . . } فه_ذا مشرك ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..خداوند در سوره {الحاقّه} مى فرمايد: (و أمّا من اُوتى كتابه بشماله فيقول يا ليتنى لم اُوت كتابيه...) اين [كسى كه كتابش را به دست چپش مى دهند ]مشرك است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 10 - 6

6 - { عن أبى جعفر

( ع ) قال : . . . ان اللّه . . . أنزل فى { إذا السماء انشقت } { و أمّا من اُوتى كتابه وراء ظهره . . . } فه_ذا مشرك . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . .. خداوند... در سوره {إذا السماء انشقت} فرمود: {و أمّا من اُوتى كتابه وراء ظهره...}. اين شخص [كه نامه عملش از پشت سر به او داده مى شود] مشرك است}.

نامه عمل مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 - 4

4 - تكذيب كنندگان قرآن و منكران معاد ، خود رقم زننده نامه عمل خويش اند و كردار ناپسند خود را در آن ذخيره مى سازند .

بمايوعون

به قرينه آيات پيشين _ كه درباره نامه هاى اعمال بود _ مى توان گفت: مراد از {وعاء} در {يوعون}، همان نامه عمل است كه منكران معاد آن را ظرف كردار خود ساخته اند.

نامه عمل مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 11 - 5

5 - تكذيب قيامت ، در نامه عمل تكذيب كنندگان ثبت شده و براساس آن كيفر خواهند ديد .

كت_ب مرقوم . ويل يومئذ للمكذّبين . الذين يكذّبون بيوم الدين

نامه عمل مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 - 4

4 - تكذيب كنندگان قرآن و منكران معاد ، خود رقم زننده نامه عمل خويش اند و كردار ناپسند خود را در آن ذخيره مى سازند .

بمايوعون

به قرينه آيات پيشين _

كه درباره نامه هاى اعمال بود _ مى توان گفت: مراد از {وعاء} در {يوعون}، همان نامه عمل است كه منكران معاد آن را ظرف كردار خود ساخته اند.

نامه عمل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 22

22- { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . أما المؤمن فيعطى كتابه بيمينه قال الله عزّوجلّ : . . . { من أُوتى كتابه بيمينه فأُول_ئك يقرؤن كتابهم . . . } . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. اما مؤمن كتاب او به دست راستش داده مى شود. خداوند عزّوجلّ مى فرمايد:... {من أوتى كتابه بيمينه فأُول_ئك يقرؤن كتابهم...}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 19 - 2،4

2 - نامه اعمال مؤمنان بهشتى در قيامت ، در دست راست آنان قرار دارد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

از اوصاف بيان شده براى اين گروه در آيات بعدى به دست مى آيد كه آنان مؤمنانى بهشتى و از همان گروهى اند كه در آيه 38 سوره {واقعه}، از آنان به {اصحاب اليمين} نام برده شده است.

4 - مؤمنان بهشتى ، خواستار مشاهده و قرائت شدن نامه اعمالشان در عرصه قيامت

فيقول هآؤُم اقرءوا كت_بيه

{هآؤُم} اسم فعل امر و به معناى {خذوا} (بياييد بگيريد) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 20 - 1

1 - نامه اعمال معتقدان به قيامت و حساب رسى ، به دست راست آنان داده خواهد شد .

فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه

. .. إنّى ظننت أنّى مل_ق حسابيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 6

6 - { قاسم بن محمد عن على قال : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : إنّ اللّه تبارك و تعالى إذا أراد أن يحاسب المؤمن أعطاه كتابه بيمينه و حاسبه فيما بينه و بينه فيقول : عبدى ! فعلت كذا . . . قد غفرتها لك و ابدلتها حسنات . . . و هو قول اللّه عزّوجلّ { فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه فسوف يحاسب حساباً يسيراً } ;

قاسم بن محمد از على [بن أبى حمزه] روايت نموده كه گفت: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: خداى _ تبارك و تعالى _ زمانى كه بخواهد مؤمنى را محاسبه كند، نامه عملش را به دست راست وى مى دهد و او را در آنچه بين خود و او است محاسبه كرده، مى فرمايد: بنده من فلان كار را كردى؟ . .. من آن را براى تو بخشيدم و آن را به حسنه هايى تبديل كردم ... و اين سخن خداى عزّوجلّ است {فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه . فسوف يحاسب حساباً يسيراً}».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 18 - 4

4 - مؤمنان در آخرت ، نامه عمل خويش را با دست راست ، دريافت خواهند كرد .

أُول_ئك أصح_ب الميمنة

اين احتمال وجود دارد كه اصحاب الميمنه بودن كنايه از گرفتن نامه اعمال با دست راست (يمين) باشد.

نشانه هاى نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

مطففين - 83 - 20 - 1

1 - ديوان نامه هاى عمل نيكوكاران ، نوشته اى خوانا و نشانه دار است .

كت_ب مرقوم

{مرقوم}; يعنى، داراى علامت و به معناى واضح و درشت خط نيز آمده است.

نظارت بر نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 21 - 2

2 - مقام قرب خداوند ، والاتر از مقام نيكوكاران ، و مايه شايستگى انسان براى آگاهى از كردار نيكوكاران و مشاهده نامه اعمال آنان است .

يشهده المقرّبون

نقش نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 79 - 6

6- عذاب آدميان ، مستند به اسنادى مكتوب و ثبت شده است .

سنكتب ما يقول و نمدّ له من العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 7

7- تنظيم نامه عمل براى هر يك از انسان ها از سوى خدا ، پشتوانه تضمين پاداش كامل آنان است .

فمن يعمل . .. إنّا له ك_تبون

جمله {إنّا له كاتبون} عطف بر جمله {فلاكفران لسعيه} و تأكيد كننده مضمون آن است و در حقيقت، بيانگر اين نكته است كه چون اعمال همه انسان ها را مى نويسيم، پس بدون كم و كاست، پاداش آنان را خواهيم داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 14

14 - داورى خداوند درباره امت ها ، براساس نامه عمل شان

تدعى إلى كت_بها اليوم تجزون ما كنتم تعملون

از اين كه پس از فراخوانى انسان ها به نامه عمل خويش، مسأله جزاى

آنان مطرح شده است; به دست مى آيد كه نامه عمل شان ملاك داورى حق خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 2،3

2 - احتجاج الهى در قيامت با امت ها ، براساس مدرك و سند

ه_ذا كت_بنا

3 - صحيفه اعمال امت ها در قيامت ، بيان كننده تمامى كردار ايشان ، به صورتى دقيق و بدون كمترين كاستى و فزونى

ينطق عليكم بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 12 - 3

3 - پاداش و كيفر اعمال در قيامت ، براساس نامه عمل و كردار انسان در دنيا است .

يعلمون ما تفعلون

وضوح نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 3

3- حساب انسان در پرونده عمل وى در قيامت ، روشن و آشكار است .

كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

از اينكه خداوند فرموده است: {خودت براى حسابرسى عمل خود كافى هستى} نشان مى دهد كه اعمال و حسابرسى آنها روشن و آشكار است و نياز به تبيين از سوى كسى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 5

5 - نامه اعمال امت ها ، خود گويا و بى نياز از شرح و تفسير

ينطق عليكم بالحقّ

واژه {نطق} _ چه در معناى حقيقى (سخن گفتن) باشد و چه در معناى كنايى (گويايى و روشنى) _ بى نيازى از تفسير و توضيح را مى رساند.

وضوح نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين

- 83 - 9 - 1

1 - ديوان نامه هاى عمل بدكاران ، نوشته اى خوانا و علامت دار و بى ابهام است .

كت_ب مرقوم

{كتاب} خبر براى ضمير محذوفى است كه به {سجّين} برمى گردد. {مرقوم} _ از ريشه {رَقْم} (علامت و ماركى كه بر پارچه زده شود) (مصباح) _ يعنى، داراى علامتى كه تشخيص آن را آسان سازد. ماده {رقم} به معناى {خط درشت} و {برطرف ساختن ابهام نوشته} نيز آمده است. (مفردات راغب)

ويژگيهاى مكان نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 8 - 2

2 - مخزن نامه هاى عمل بدكاران ، داراى ويژگى هايى فراتر از حد بيان است و پستى و گريزناپذير بودن آن قابل توصيف نيست .

و ما أدريك ما سجّين

ريشه كلمه {سجّين} بر زندان بودن جايگاه نامه عمل بدكاران دلالت دارد و پستىِ آن، از تقابل با {علّيّين} در آيات بعد استفاده مى شود.

ويژگيهاى نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 3 - 2

2 - اعمال آدميان ، مدون در صحيفه اى باز و گسترده

و كت_ب مسطور . فى رقّ منشور

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مراد از {كتاب مسطور} نامه اعمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 9 - 2

2 - كردار هر كس ، تنها گريبان گير شخص او بوده و نامه عمل او با ديگر نامه هاى اعمال ، مشتبه نخواهد شد .

ما سجّين . كت_ب مرقوم

ويژگيهاى نامه عمل فاسقان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 9 - 1

1 - ديوان نامه هاى عمل بدكاران ، نوشته اى خوانا و علامت دار و بى ابهام است .

كت_ب مرقوم

{كتاب} خبر براى ضمير محذوفى است كه به {سجّين} برمى گردد. {مرقوم} _ از ريشه {رَقْم} (علامت و ماركى كه بر پارچه زده شود) (مصباح) _ يعنى، داراى علامتى كه تشخيص آن را آسان سازد. ماده {رقم} به معناى {خط درشت} و {برطرف ساختن ابهام نوشته} نيز آمده است. (مفردات راغب)

ويژگيهاى نامه عمل محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 20 - 1

1 - ديوان نامه هاى عمل نيكوكاران ، نوشته اى خوانا و نشانه دار است .

كت_ب مرقوم

{مرقوم}; يعنى، داراى علامت و به معناى واضح و درشت خط نيز آمده است.

نامه نگارى

آداب نامه نگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 30 - 5

5 - نام خداوند ، بهترين سرآغاز هر سخن و نامه و هر كار و برنامه

إنّى أُلقى إلىّ كت_ب كريم. .. و إنّه بسم اللّه الرحم_ن الرحيم

با توجه به اين كه سليمان(ع) به عنوان پيامبر، نامه اش را با نام خدا آغاز كرده و خداوند آن را به عنوان يك ارزش ياد نموده است، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

فلسفه نامه نگارى سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 7

7 - هدف سليمان ( ع ) از نوشتن نامه به دربار سبا ، ايفاى رسالت الهى و معنوى خود بود ،

نه رسيدن به مال و حكومت بزرگ تر .

قال أتمدّونن بمال فما ءاتين اللّه خير ممّا ءاتيكم

نان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نان

تعبير رؤياى حمل نان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 3

3_ يوسف ( ع ) ، رؤياى حمل نان و خوردن پرندگان از آن را ، به دار كشيده شدن صاحب رؤيا و خوردن پرندگان از سر او تفسير كرد .

و أما الأخر فيصلب فتأكل الطير من رأسه

{صلب} (مصدر يصلب) يعنى ، كشتن به طريق بستن به چوبه دار

رؤياى حمل نان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 5

5_ حمل نان بر بالاى سر و خوردن پرندگان از آن ، رؤياى يكى ديگر از هم بندان يوسف ( ع )

و قال الأخر إنى أري_نى أحمل فوق رأسى خبزًا تأكل الطير منه

{طير} جمع طائر و به معناى پرندگان است.

نزول نان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 115 - 9

9 _ نزول نان و گوشت ( مائده آسمانى ) بر حواريين از سوى خداوند پس از درخواست حضرت عيسى ( ع )

قال اللّه انى منزلها عليكم

رسول خدا(ص) در توصيف مائده اى كه بر حواريين نازل شد فرمود: نزلت المائدة خبزاً و لحماً . .. .

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 410; نورالثقلين، ج 1، ص 691، ح 437.

ناهيان از منكر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

عذر ناهيان از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 14

14 _ تنها مصلحان و نهى كنندگان از منكر در جوامع فسادپيشه ، داراى عذرى قابل قبول در پيشگاه خداوند هستند .

لم تعظون قوماً . .. قالوا معذرة إلى ربكم

ناهيان از منكر ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 1،3،10

1 _ يهوديان ساكن در ايله متشكل از سه گروه بودند : تجاوزگران فاسق ، صالحان موعظه گر و نهى كننده از منكرات ، تاركان نهى از منكر .

إذ قالت أمة منهم لم تعظون قوماً

مقصود از موعظه، به دليل {الذين ينهون عن السوء} در آيه بعد، نهى از منكر است.

3 _ موعظه گران يهود در آبادى ايله ، همكيشان خويش را از نافرمانى خدا ( شكستن احكام روز شنبه ) برحذر مى داشتند .

لم تعظون قوماً

10 _ باور مصلحان يهود به ربوبيت خداوند بر بندگان ، واداركننده ايشان به تلاش براى اصلاح جامعه و بازدارى منحرفان از گناه و تجاوز

قالوا معذرة إلى ربكم

برداشت فوق از آوردن اسم {رب} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 1

1 _ يهوديان متخلف در آبادى ايله ، به نصايح و مواعظ مصلحان و نهى كنندگان از منكر اعتنا نكردند و آن را به فراموشى سپردند .

فلما نسوا ما ذكروا به

ناهيان از منكر و افساد اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 11

11_ ناهيان از منكر در ميان اقوام هلاك شده پيشين به دليل اندك بودنشان ، نتوانستند جامعه خويش را از فساد و تباهى بازدارند .

إلاّ قليلاً ممن أنجينا منهم

جمله {إلاّ قليلاً. ..} به قرينه {أنجيناهم} دلالت مى كند كه خداوند ناهيان از فساد را كه در برخى از جوامع بودند نجات داد و جامعه

ايشان را به عذاب هلاك كرد. بنابراين آن صاحب خردان نتوانسته بودند جامعه خويش را از فساد بازدارند و لذا عذاب بر جامعه آنان نازل شد.

نجات ناهيان از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 9

9_ خداوند ، تنها صالحان ناهى از منكر را از عذاب هاى نازل شده بر امت هاى پيشين ، نجات داد .

إلاّ قليلاً ممن أنجينا منهم

{منهم} قيد براى {قليلاً} است و ضمير در آن به {القرون} باز مى گردد و {من} در {ممن = مِن مَن} بيانيه است بنابراين {إلاّ قليلاً . ..}; يعنى، مگر اندكى از جوامع گذشته كه در آنها صاحب خردانى ناهى از فساد بودند همانها كه نجاتشان داديم.

نجات ناهيان از منكر ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 3

3 _ خداوند از ميان يهوديان ايله تنها مصلحانِ نهى كننده از منكر را از گرفتار شدن به عذاب رهايى بخشيد .

أنجينا الذين ينهون عن السوء

نبوت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{نبوت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 10،14

10 _ يحيى ، تصديق كننده و مبلغ رسالت و نبوت عيسى بن مريم ( س )

مصدقاً بكلمة من اللّه

{كلمة اللّه}، عيسى بن مريم است; به دليل آيه چهل و پنجم از سوره آل عمران.

14 _ اعتقاد به نبوّت عيسى ( ع ) ، ارزشى براى يحيى

مصدقاً بكلمة من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 3،7

3 _ ارسال

رسول همراه با آيات روشنگر ( معجزه ) ، جلوه اى از ربوبيّت خداست .

و رسولا . .. انّى قد جئتكم باية من ربّكم

7 _ معجزه ، وسيله ايجاد و باور به صدق نبوت پيامبران در انسانها

قد جئتكم باية من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 9

9 _ ربوبيّت حق ، مقتضى فرستادن انبيا ، همراه با معجزات

و جئتكم باية من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 73 - 15

15 _ پيامبرى و هدايت ، تفضّلى است از خداوند كه به هر كس بخواهد اعطا مى كند .

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم . .. قل انّ الفضل بيد اللّه يؤتيه من يشاء

ظاهراً {قل ان الفضل . .. }، ردّ پندار يهوديان است كه مى گفتند پيامبر فقط از ميان آنان بايد برگزيده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 9

9 _ ناسازگارى مقام نبوّت و دارا بودن كتاب و حكمت ، با دعوت مردم به پرستش خويش

ما كان لبشر . .. ثم يقول للناس كونوا عباداً لى من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 81 - 1،4،9،19

1 _ پيمان الهى از پيامبران و پيروان آنان براى ايمان به پيامبر بعدى و يارى وى

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن . .. ثم جاءكم رسول ... لتؤمننّ به و لتنصرنّه

{ميثاق النبيّن}، مى تواند ميثاقى باشد كه خدا از پيامبران گرفته و

يا از مردم براى پيامبران گرفته است.

4 _ پيامبر اكرم ( ص ) ، مأمور يادآورى ميثاق الهى از انبياى پيشين ، مبنى بر لزوم ايمان به پيامبران بعدى

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن . .. لتؤمننّ به

بنابراينكه {اذ}، متعلق به {اذكر} باشد.

9 _ ايمان به پيامبر اسلام ( ص ) و يارى كردن او ، ميثاقى الهى از انبياى گذشته و پيروان آنان

ثم جاءكم رسول مصدق لما معكم

بنابراين كه آيه، خطاب به اهل كتاب و مراد از {رسول}، پيامبر اكرم (ص) باشد.

19 _ خداوند و انبيا ، گواهان بر ميثاق الهى در مورد ايمان آوردن به انبيا و يارى كردن آنان

و انا معكم من الشاهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 2،3

2 _ ابرهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندانش ، از انبيا و دريافت كنندگان وحى از جانب خداوند

و ما انزل على ابراهيم . .. و الاسباط

چون {الاسباط} _ به معناى نوه ها _ پس از يعقوب ذكر شده است، به نظر مى رسد منظور از آن، فرزندان يعقوب باشند.

3 _ موسى و عيسى از انبياى الهى و داراى كتاب

و ما اُوتى موسى و عيسى

ظاهراً مراد از {ما اُوتى}، كتاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 2

2 _ ناسازگارى خيانت با مقام نبوّت و رسالت الهى

و ما كان لنبىّ ان يغلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 20

20 _ بيان و اظهار نبوّت پيامبر اسلام ( ص

) توسط اهل كتاب پس از بعثت ايشان ، پيمان خداوند از آنان

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: انّ اللّه اخذ ميثاق الّذين اوتوا الكتاب فى محمّد (ص) {لتبيّننّه للناس} اذا خرج و لا يكتمونه . .. .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 128 ; بحارالانوار، ج 9، ص 192، ح 35.

آثار تكذيب نبوت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 1

1 _ خداوند ، قوم عاد را به سبب شركورزى و انكار رسالت هود به پليدى گرفتار ساخت و بر آنان غضب كرد .

قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

آثار شك در نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 8

8 - ترديد و ناباورى نسبت به مبانى اسلام ( توحيد ، معاد ، نبوت ، قرآن و . . . ) ، عامل شقاوت و بدبختى اهل نفاق

قالوا بلى و ل_كنّكم . .. ارتبتم

آثار نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 5

5- مقام پيامبرى و رهبرى امت ، در پى دارنده تكاليفى سنگين تر و افزون بر ديگران

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 53 - 6

6- مقام نبوت ، مانع پيروى از پيامبر ديگر نيست .

و وهبنا له من رحمتنا أخاه ه_رون نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14

- احزاب - 33 - 6 - 4

4 - مقام نبوّت ، براى پيامبر ( ص ) حق ولايت و تصميم گيرى ايجاد كرده است .

النبىّ أولى بالمؤمنين من أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 56 - 5

5 - پيامبرى و نبوّت رسول اكرم ( ص ) ، مايه فضيلت و مورد عنايت خاص خدا بودن است .

إنّ اللّه و مل_ئكته يصلّون على النبىّ

احتمال دارد كه ذكر {نبىّ} با {ال} به جاى اسم خاص رسول اكرم(ص) براى بيان شأن و منزلت آن حضرت به خاطر وصف نبوّت باشد. به عبارت ديگر، وصف {النبىّ} مشعر به علت صلوات خداوند بر او و نيز لزوم صلوات مؤمنان بر او است.

آثار نبوت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 7

7- مقام نبوت و صدّيق بودن ابراهيم ( ع ) ، موجب تجليل و ياد از او در قرآن

واذكر فى الكت_ب إبرهيم إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

جمله {إنّه كان صدّيقاً نبيّاً} به منزله تعليل براى {اذكر. ..} است.

آثار نبوت ادريس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 5

5- صداقت و راستى كامل ادريس ( ع ) و نبوت آن حضرت ، مايه گرامى داشت ياد و خاطره او در قرآن است .

واذكر فى الكت_ب إدريس إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

{إنّه كان صدّيقاً} به منزله علت براى {واذكر . ..} است.

آثار نبوت در بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 16 -

10

10 - كتاب ، حكومت ، نبوت و اقتصادى شكوفا ، عوامل برترى بنى اسرائيل بر ملت هاى عصر خويش *

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل الكت_ب . .. و فضّلن_هم على الع_لمين

{فضّلناهم. ..}، ناظر به نتيجه موهبت هايى است كه خداوند در گذشته به بنى اسرائيل عطا كرده بود.

آثار نبوت شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 9

9_ برخوردارى شعيب ( ع ) از مقام نبوت ، برانگيزنده او به فراخوانى مردمان به توحيد و رعايت عدل و انصاف در مبادلات

قالوا ي_شعيب أصلوتك تأمرك . .. قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة من ربى و رزقنى

سخنان شعيب(ع) در آيه مورد بحث ، پاسخى است به تحليل استهزاآميز قومش (أصلوتك). شعيب(ع) با جمله {أرءيتم ...} بيان مى دارد كه منشأ مخالفت وى با آرا و عقايد آنان و عملكرد ناصوابشان ، مسؤوليتى است كه خداوند برعهده او قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 178 - 5

5 - تأكيد شعيب ( ع ) بر خيرخواهى خود ، مبنى بر تضمين منافع مردم { ايكه } در پرتو رسالت وى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} (با لام انتفاع) استفاده مى شود.

آثار نبوت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 5

5 - تصريح صالح ( ع ) بر خيرخواهى خود و تضمين منافع ثموديان در پرتو رسالت خويش

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده، با توجه به قيد {لكم} (همراه با

لام انتفاع) استفاده مى شود.

آثار نبوت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 5

5 - تصريح لوط ( ع ) بر خيرخواهى خود و تضمين منافع ثموديان در پرتو رسالت وى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} (براى شما) به دست مى آيد.

آثار نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 43 - 2

2 - بعثت پيامبر ( ص ) براى مشركان _ به رغم سوگند مؤكد آنان بر ايمان و پذيرش _ موجب گردنكشى بيشتر و حيله گرى عليه اسلام گرديد .

فلمّا جاءهم نذير ما زادهم إلاّ نفورًا. .. و مكر السّيّىِ

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه {استكباراً} بدل براى {نفوراً} باشد; يعنى، {ما زادهم إلاّ استكباراً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 4،5

4 - نويد خداوند به امت اسلامى در برخوردارى از حكومت ، اقتصاد شكوفا و شرافت ، در پرتو تعاليم قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) *

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل . .. ثمّ جعلن_ك على شريعة من الأمر

واژه {الأمر} در اين آيه همانند واژه {الأمر} در آيه قبل مى تواند نظر به كتاب، حكومت، نبوت، رزق پاكيزه و فضيلت اجتماعى داشته باشد. در اين صورت تعبير {جعلناك على شريعة من الأمر}، نويد به بهره مندى پيامبر(ص) و امتش از آن مواهب خواهد بود.

5 - بعثت پيامبراكرم ( ص ) ، در ادامه تبيين حقايق و زدايش اختلافات ديرين دينى *

فما اختلفوا إلاّ

من بعد . .. ثمّ جعلن_ك على شريعة من الأمر

طرح رسالت پيامبر(ص) (جعلناك على شريعة) در پى يادكرد اختلاف بنى اسرائيل، مى تواند پيامدار اين معنا باشد كه: پيدايش و گسترش آن اختلاف ها، مقتضى آمدن رسول جديد و به منظور تبيين حقايق و پايان بخشيدن به تفرقه ها بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 18 - 7،8

7- بعثت پيامبر خاتم ( ص ) و نزول قرآن ، از نشانه هاى تحقق حتمى قيامت *

فقد جاء أشراطها

به قرينه آيات پيشين و به ميان آمدن نام پيامبر(ص) و استماع كلمات وحى از آن حضرت (من يستمع إليك. ..)، احتمال دارد مراد از شرايط قيامت، آمدن پيامبرخاتم(ص) و قرآن باشد.

8- برپايى قيامت و نظام كيفر و پاداش منوط به آمدن پيامبر و قوانين روشنگر *

فقد جاء أشراطها

اگر اين احتمال را بپذيريم كه مراد از {أشراط}، بعثت پيامبر(ص) و نزول قرآن است و در صورتى كه {أشراط} را شرط بدانيم _ و نه صرفاً نشانه _ از آيه شريفه استفاده مى شود كه آمدن پيامبر و قرآن، شرط كيفر و پاداش است; زيرا تا اتمام حجت نشود، مجازات معنا ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 5

5- ولايت پيامبر ( ص ) بر مردم ، نشأت يافته از منصب رسالت الهى آن حضرت

أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول

وصف {الرسول}، مى تواند مشعر به عليت باشد; يعنى، رسالت پيامبر(ص)، ولايت بر خلق را براى او به ارمغان آورده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه

- 98 - 3 - 6

6 - بعثت پيامبر ( ص ) همراه با قرآن ، تحقّق بخش پيش شرط اهل كتاب و مشركان براى ترك آيين خويش

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة . رسول ... فيها كتب قيّمة

برداشت ياد شده، براساس يكى از احتمالاتى است كه درباره نخستين آيه بيان شد. در آن احتمال، آيه شريفه، بيانگر ادّعاى كافران دانسته شده بود.

آثار نبوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 51 - 9

9- پاكى و برگزيدگى موسى و مقام رسالت و نبوت او ، موجب شرافت و بزرگداشت ياد او در قرآن

واذكر فى الكت_ب موسى إنّه كان مخلصًا و كان رسولاً نبيًّا

جمله {إنّه كان . ..} تعليل براى {اذكر} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 16 - 8،9

8 - بهره مندى بنى اسرائيل ، از نعمت هاى مادى و روزى هاى پاكيزه در پى رسالت موسى ( ع )

و رزقن_هم من الطيّب_ت

9 - برترى يافتن بنى اسرائيل بر مردمان عصر خويش ، در پى رسالت موسى ( ع )

و فضّلن_هم على الع_لمين

مراد از {العالمين} در برداشت ياد شده، مردمان عصر بنى اسرائيل دانسته شده است.

آثار نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 5

5 - تلاش نوح ( ع ) براى نماياندن خيرخواهى خود و تضمين منافع قومش در پرتو رسالت خويش

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} به دست مى آيد.

آثار نبوت هود(ع)

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 5

5 - تصريح هود ( ع ) بر خيرخواهى خود و تضمين منافع عاديان در پرتو رسالت خويش

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} _ با لام انتقاع _ استفاده مى شود.

آدم(ع) قبل از نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 25

25 - { عن الرضا ( ع ) ( فى قوله تعالى ) : { و عصى آدم ربّه فغوى } قال : . . . كان ذلك من آدم قبل النبّوة و لم يكن ذلك بذنب كبير استحقّ به دخول النار و إنّما كان من الصغائر الموهوبة التى تجوز على الأنبياء قبل نزول الوحى عليهم ;

از امام رضا(ع) (در باره قول خدا) {و عصى آدم ربّه فغوى} روايت شده كه فرمود: اين عصيان از آدم قبل از نبوت بود و اين گناه بزرگى نبود كه آدم بسبب آن مستحق دخول آتش شود بلكه از صغائرى بود كه بخشيده شده و براى پيامبران قبل از نزول وحى جايز است. ..}.

اتمام حجت بر مكذبان نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 5

5 - آيات قرآن ، اتمام حجت خداوند بر منكران رسالت

أوَلم تأتهم بيّنة . .. و لو أنّا أهلكن_هم بعذاب من قبله ... فنتّبع ءاي_تك

ادعاى نبوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 2

2 - ادعاى نبوت از سوى پيامبران ، با دلايل روشن ،

قانع كننده و خردپذير ، همراه بود .

و لمّا جاء عيسى بالبيّن_ت

ارزش مقام نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 94 - 7

7- مشركان معتقد به برتر بودن مقام رسالت از شأن بشر

قالوا أبعث الله بشرًا رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 4

4- امامت ، مقام و منصبى برتر و سنگين تر از نبوت و پيامبرى است .

و كلاًّ جعلنا ص_لحين . و جعلن_هم أئمة يهدون بأمرنا

صالح قرار دادن و اعطاى منصب امامت به ابراهيم(ع) از جانب خداوند، پس از نبوت و پيامبرى ايشان بود. اين مى تواند بيانگر برترى و سنگينى مقام امامت در مقايسه با منصب نبوت باشد.

ارزش نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 7

7 - پيامبرى ، فضل و بخششى است از جانب خدا براى گزينش شدگان به نبوت

أن ينزل اللّه من فضله على من يشاء من عباده

مراد از {فضله} وحى و در نتيجه پيامبر شدن كسى است كه به وى وحى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 16

16 - وحى و رسالت ، داراى ارزشى والا و غيرقابل قياس با اندوخته هاى مادى

أهم يقسمون رحمت ربّك . .. و رحمت ربّك خير ممّا يجمعون

استبعاد نبوت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 2 - 1

1_ شگفتى بيجاى كافران ، از آمدن فردى از جنس خودشان ، براى انذار

ايشان

بل عجبوا أن جاءهم منذر منهم

استحاله نبوت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 158 - 3

3 _ آمدن فرشتگان به عنوان پيامبر و يا تصديق كننده قرآن امرى ناشدنى

هل ينظرون إلا أن تأتيهم الملئكة

با توجه به اينكه آيه مورد بحث ناظر به آيه قبل است و در آن آيه سخن از قرآن و منكران آن بود، معلوم مى شود انتظارات مطرح شده در اين آيه شرايطى است كه براى ايمان به قرآن مطرح شده است. بيان نكردن پيامد نزول ملائكه، در مقابل تحليل سومين پيشنهاد و بيان نتايج آن، اشاره به ناممكن بودن نزول ملائكه بر عموم مردم دارد.

استمرار نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 2

2 - رسالت پيامبر اسلام ، تداوم خط رسولان پيشين

و إنّك لتلقّى القرءان من لدن حكيم عليم . .. و لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

با توجه به ارتباط بخش هاى اين سوره با يكديگر، استفاده مى شود كه يادكرد رسالت پيامبران گذشته، در مقام افاده اين معنا است كه رسالت پيامبراسلام(ص) امرى شگفت و بى سابقه نيست; بلكه حركتى در تداوم خط رسولان قبلى است.

اشراف قوم نوح و نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 8

8_ سران و اشراف قوم نوح ، كوردلانى ناتوان از درك دلايل نبوت و فهم و معارف الهى

أرءيتم إن . .. ءات_نى رحمة من عنده فعمّيت عليكم

تعمية (مصدر عمّيت) به معناى كور ساختن است و آن گاه كه به {على} متعدى

شود ، به معناى مخفى كردن مى باشد. بنابراين {فعميت عليكم}; يعنى ، آن بيّنه و رحمتى كه خداوند به من عطا كرده است ، بر شما مخفى مانده و از دركش ناتوانيد.

اشراف قوم نوح و نبوت بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 2

2_ سران كفرپيشه قوم نوح ، بشر را شايسته رسالت نمى پنداشتند .

فقال الملأ . .. ما نريك إلاّ بشرًا مثلنا

اشراف و نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 4

4 _ اشراف قوم نوح به دليل نامعقول شمردن پيامبرى براى فردى از بشر ، رسالت وى را انكار كردند .

إنا لنريك فى ضلل مبين . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

اعطاى نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 7

7 - پيامبرى ، فضل و بخششى است از جانب خدا براى گزينش شدگان به نبوت

أن ينزل اللّه من فضله على من يشاء من عباده

مراد از {فضله} وحى و در نتيجه پيامبر شدن كسى است كه به وى وحى مى شود.

اقرار به نبوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 10

10 - اعتراف كافران در حضور نگهبانان و دربانان دوزخ ، به آمدن پيامبران تلاوت گر آيات خداوند و انذارگران الهى براى هدايت آنان

ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم و ينذرونكم لقاء يومكم ه_ذا

اقرار به نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 1 - 3،5

3 - منافقان در هر بار ملاقات با رسول اكرم ( ص ) ، اظهار ايمان كرده و به رسالت الهى آن حضرت شهادت أكيد مى دادند .

إذا جاءك المن_فقون قالوا نشهد إنّك لرسول اللّه

5 - شهادت صريح و أكيد به رسالت پيامبر ( ص ) در حضور آن حضرت ، از شگرد هاى منافقان براى پنهان نگه داشتن چهره نفاق خود از آن حضرت

إذا جاءك المن_فقون قالوا نشهد إنّك لرسول اللّه

اقرار به نبوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 48 - 3

3 - اعتراف و ايمان ساحران به رسالت موسى و هارون ( ع )

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

قيد {ربّ موسى و هارون} اعتراف ضمنى بر ايمان آوردن ساحران به رسالت موسى و هارون(ع) است. آيه بعد (قال آمنتم له...) اين مطلب را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 10

10 - اقرار به يگايگى پروردگار هستى و اعلام پيامبرى خويش ، نخستين سخن موسى ( ع ) در برابر فرعون و فرعونيان

فقال إنّى رسول ربّ الع_لمين

اقرار به نبوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 48 - 3

3 - اعتراف و ايمان ساحران به رسالت موسى و هارون ( ع )

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

قيد {ربّ موسى و هارون} اعتراف ضمنى بر ايمان آوردن ساحران به رسالت موسى و هارون(ع) است. آيه بعد (قال آمنتم له...) اين مطلب را تأييد مى

كند.

انبيا قبل از نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 25

25 - { عن الرضا ( ع ) ( فى قوله تعالى ) : { و عصى آدم ربّه فغوى } قال : . . . كان ذلك من آدم قبل النبّوة و لم يكن ذلك بذنب كبير استحقّ به دخول النار و إنّما كان من الصغائر الموهوبة التى تجوز على الأنبياء قبل نزول الوحى عليهم ;

از امام رضا(ع) (در باره قول خدا) {و عصى آدم ربّه فغوى} روايت شده كه فرمود: اين عصيان از آدم قبل از نبوت بود و اين گناه بزرگى نبود كه آدم بسبب آن مستحق دخول آتش شود بلكه از صغائرى بود كه بخشيده شده و براى پيامبران قبل از نزول وحى جايز است. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 75 - 2

2 - پيامبران ، شخصيت هايى ناب ، خالص و شايسته ، پيش از احراز مقام نبوت

اللّه يصطفى . .. و من الناس

{إصطفا} (مصدر {يصطفى}) مشتق از {صفوة} است. و {صفوة} به معناى ناب و خالص مى باشد. بنابراين معناى {اللّه يصطفى...} چنين است: {خدا از ميان فرشتگان و انسان ها، افرادى ناب، خالص و شايسته را براى رسالت خويش برمى گزيند.

انبيا و بررسى مشكلات نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 7

7 - بررسى مشكلات و موانع احتمالى مسؤوليت ها و ترس از ناكامى در ابلاغ رسالت هاى الهى ، منافاتى با مقام نبوت و اخلاص

در برابر خداوند ندارد .

واصطنعتك لنفسى . .. إنّنا نخاف أن يفرط علينا أو أن يطغى

اهداف نبوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 33 - 3

3 - روى آوردن عموم مردم به تسبيح خداوند ، از اهداف رسالت موسى و هارون ( ع ) بود .

يفقهوا قولى . .. كى نسبّحك كثيرًا

ممكن است مراد از تسبيح كثير، كثرت تسبيح كنندگان باشد. در اين صورت فاعل {نسبّحك} منحصر به موسى و هارون(ع) نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 34 - 2

2 - انتشار فراوان ياد خداوند در بين مردم ، از اهداف رسالت موسىو هارون ( ع ) بود .

يفقهوا قولى . .. و نذكرك كثيرًا

اهداف نبوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 33 - 3

3 - روى آوردن عموم مردم به تسبيح خداوند ، از اهداف رسالت موسى و هارون ( ع ) بود .

يفقهوا قولى . .. كى نسبّحك كثيرًا

ممكن است مراد از تسبيح كثير، كثرت تسبيح كنندگان باشد. در اين صورت فاعل {نسبّحك} منحصر به موسى و هارون(ع) نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 34 - 1،2

1 - هدف موسى ( ع ) از تقاضاى نبوت و رسالت براى هارون ( ع ) ، به دست آوردن فرصت بسيار براى ذكر خداوند و حمد و ثناى مكرر او بود .

و أشركه فى أمرى . .. و نذكرك كثيرًا

فاعل {نذكرك} موسى و هارون(ع) است

و مراد از كثرت ذكر خدا، افزايش تبليغات توحيدى _ براثر همراهى آن دو _ است كه متضمن مدح و ثناى خداوند مى باشد.

2 - انتشار فراوان ياد خداوند در بين مردم ، از اهداف رسالت موسىو هارون ( ع ) بود .

يفقهوا قولى . .. و نذكرك كثيرًا

اهل كتاب و نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 1

1 - اطمينان اهل كتاب به نبوت پيامبر ( ص ) همانند اطمينان آنان به فرزندى پسرانشان بود .

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم

ظاهر اين است كه مراد از ضمير مفعولى در {يعرفونه} پيامبر(ص) مى باشد; گرچه اين احتمال نيز وجود دارد كه آن ضمير به تغيير قبله باز گردد. از آن جا كه {مشبه به} فرزندان مى باشد، اين احتمال قوى به نظر نمى رسد; زيرا تشبيه شناخت قبله به شناخت فرزندان، تناسب چندانى ندارد.

اهميت نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 7

7 _ نياز همواره انسان ها به پيامبران براى هدايت و راهيابى

رسلا . .. لئلا يكون للناس على اللّه حجة بعد الرسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 3

3 _ نبوت ، امرى ضرورى و لازم و از مقتضيات ربوبيت خدا نسبت به انسان است .

أكان للناس عجباً أن أوحينا إلى رجل منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 4

4_ هدف از اعطاى معجزه و دليل هاى روشن به پيامبران

، تدبير امر نبوت و پيشبرد هدف هاى رسالت آنان است . *

إن كنت على بيّنة من ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 4

4_ هدف از اعطاى معجزه و دلايل روشن به پيامبران ، تدبير امر نبوت و پيشبرد هدف هاى رسالت آنان است . *

إن كنت على بيّنة من ربى

برداشت فوق، احتمالى است كه مى توان از اضافه {رب} به ياى متكلم استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 95 - 3

3- ساكنان زمين _ چه انسان باشند و چه فرشته _ نيازمند رسولانى از جنس خويشند .

قل لو كان فى الأرض مل_ئكة . .. لنزّلنا عليهم من السّماء ملكًا رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 6

6 - رسالت و پيامبرى ، بارى سنگين و مسؤوليت ى خطير بر دوش رسولان و پيامبران

قل أطيعوا اللّه . .. فإن تولّوا فإنّما عليه ما حمّل

برداشت ياد شده، از تعبير {حمّل} استفاده گرديد; زيرا {حمل} به معناى اشياى سنگين وزن است; مثل حمل بچه در شكم مادر (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 2

2 - رسالت الهى ، مرتبتى غير قابل دستيابى براى بشر در ديدگاه قوم ثمود

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا نتّبعه

برداشت ياد شده در صورتى است كه گفتار قوم ثمود و انكار آنان، صرفاً جنبه بهانه جويى نداشته; بلكه ريشه در باورهاى آنان داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 5

5 - بنده صالح و شايسته بودن ، مايه اصلى رسيدن پيامبران ( نوح ، لوط و . . . ) به مقام نبوّت

عبدين من عبادنا ص_لحين

توصيف حضرت نوح و لوط(ع)، به صفت {عبدصالح} _ در ميان ديگر اوصاف والاى انسانى و الهى آنان _ گوياى مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 3 - 4

4 - رسالت و پيامبرى ، مسؤوليتى بس سنگين و خطير

و إنّ لك لأجرًا غير ممنون

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه اجر و پاداش ها، در قبال مسؤليت ها است و به هر ميزان كه مسؤوليت سنگين تر و پرزحمت تر باشد، اجر و پاداش آن نيز بزرگ تر و بيشتر خواهد بود. بنابراين اجر بزرگ، نشانگر مسؤوليت بزرگ و خطير است.

اهميت نبوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 4

4_ هدف از اعطاى معجزه و دليل هاى روشن به پيامبران ، تدبير امر نبوت و پيشبرد هدف هاى رسالت آنان است . *

إن كنت على بيّنة من ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 6

6 - هدايت ناپذيرى برخى مردم ، مانع فرستادن رسول الهى به سوى آنان نيست .

أوَلم تأتهم . .. و لو أنّا أهلكن_هم ... لولا أرسلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 6 - 3

3- فرستادن رسولان ، رحمتى از جانب خداوند بر خلق

إنّا

كنّا مرسلين . رحمة من ربّك

اهميت نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 8

8_ رسالت پيامبر ( ص ) ، از پيام هاى متقن ، روشن و اساسىِ قرآن

كت_ب أُحكمت ءاي_ته ثم فصلت . .. إننى لكم منه نذير و بشير

جمله {إننى لكم منه . ..} نيز همانند {لاتعبدوا ...} تفسير {كتاب اُحكمت ...} مى باشد; يعنى ، از پيامهاى اين كتاب ، رسالت و نبوت پيامبر(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 14

14_ قدرت شكست ناپذير خداوند ، پشتوانه پيشبرد هدف هاى رسالت و تدبير امور نبوّت رسول خداست .

إن ربك هو القوىُّ العزيز

اهميت نبوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 32 - 5

5 - اصالت موسى ( ع ) در رسالت نسبت به هارون ( ع )

و أشركه فى أمرى

ايمان به نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 253 - 13

13 _ آزادى انسان ها در انتخاب كفر و ايمان به رسالت انبيا ، سُنّت الهى

و لو شاء اللّه ما اقتتل . .. و لكن اختلفوا فمنهم من امن و منهم من كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 81 - 1،4،9،19

1 _ پيمان الهى از پيامبران و پيروان آنان براى ايمان به پيامبر بعدى و يارى وى

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن . .. ثم جاءكم رسول ... لتؤمننّ به و

لتنصرنّه

{ميثاق النبيّن}، مى تواند ميثاقى باشد كه خدا از پيامبران گرفته و يا از مردم براى پيامبران گرفته است.

4 _ پيامبر اكرم ( ص ) ، مأمور يادآورى ميثاق الهى از انبياى پيشين ، مبنى بر لزوم ايمان به پيامبران بعدى

و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن . .. لتؤمننّ به

بنابراينكه {اذ}، متعلق به {اذكر} باشد.

9 _ ايمان به پيامبر اسلام ( ص ) و يارى كردن او ، ميثاقى الهى از انبياى گذشته و پيروان آنان

ثم جاءكم رسول مصدق لما معكم

بنابراين كه آيه، خطاب به اهل كتاب و مراد از {رسول}، پيامبر اكرم (ص) باشد.

19 _ خداوند و انبيا ، گواهان بر ميثاق الهى در مورد ايمان آوردن به انبيا و يارى كردن آنان

و انا معكم من الشاهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 150 - 3،4

3 _ اعتقاد به خدا و همه انبيا و رسالت آنان ، شرط تحقق ايمان

إنّ الذين يكفرون باللّه و رسله و يريدون أن يفرقوا . .. أولئك هم الكفرون

4 _ وجود تلازم ميان ايمان به خدا و ايمان به رسالت انبياى الهى

و يريدون أن يفرقوا بين اللّه و رسله . .. و يريدون ان يتخذوا بين ذلك سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 17،19

17 _ ايمان به خدا ، اعتقاد به وحى و رسالت و عفت و پاكدامنى ، از ارزش هاى والا در انتخاب همسر و تشكيل خانواده

و المحصنت . .. و المحصنت

19 _ اعتقاد به خدا و رسالت انبيا ، ملاك حليت غذاى اهل كتاب و حليت ازدواج

با زنان آنان

احل لكم الطيبت و طعام الذين اوتوا الكتب . .. و المحصنت من الذين اوتوا الكتب

مراد از {الذين اتوا الكتب}، يهود و نصارا هستند، ولى از آنان به {اوتوا الكتاب} تعبير شده تا به علت حكم اشاره داشته باشد. و مشخصه اهل كتاب در بين ساير كافران، اعتقاد به خدا و رسالت پيامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 21

21- ايمان به توحيد و نبوت و معاد و دعوت به انجام دادن عمل صالح ، چكيده دعوت پيامبر ( ص ) است .

قل إنّما أنا بشر . .. و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جمله {يوحى إلىّ . ..} نبوت و {أنّما إل_هكم...} توحيد و {يرجو لقاء ...} معاد و {عملاً صالحاً} عمل صالح را مطرح كرده است.

ايمان به نبوت شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 1

1 _ گروهى از مردم مدين به رسالت شعيب ( ع ) ايمان آوردند و گروهى ديگر از پذيرش آن سر باز زدند .

و إن كان طائفة منكم ءامنوا بالذى أرسلت به و طائفة لم يؤمنوا فاصبروا

{إن كان طائفة . .. } به دليل آيه قبل از مواردى است كه در آن {إن} شرطيه در مورد تحقق شرط به كار رفته است ; مانند {ان كنت ابنى فلا تفعل كذا}. بنابراين {إن كان طائفة منكم ... فاصبروا} يعنى چنانچه گروهى از شما ايمان آورديد پس صبر پيشه سازيد.

ايمان به نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 -

21 - 5

5 _ رؤيت پروردگار ، شرط ديگر مشركان و منكران معاد براى ايمان آوردن به خداى يكتا و پذيرش نبوت پيامبر ( ص )

و قال الذين لايرجون لقاءنا . .. أو نرى ربّنا

برادران يوسف و نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 95 - 7

7_ { نشيط . . . قال : قلت لأبى عبدالله ( ع ) : أكان إخوة يوسف صلوات الله عليه أنبياء قال : لا و لابررة أتقياء و كيف و هم يقولون لأبيهم يعقوب : { تالله إنك لفى ضلالك القديم } ;

نشيط گفت: به امام صادق(ع) گفتم: آيا برادران يوسف پيامبر بودند؟ حضرت فرمود: نه، از نيكان و پرهيزكاران نيز نبودند و چگونه پيامبر بودند در حالى كه به پدرشان يعقوب مى گفتند: تالله إنك لفى ضلالك القديم}.

بشارت نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 6،13

6 - بشارت مردم به بعثت پيامبراسلام در آينده ، از سرفصل هاى مهم پيام و دعوت عيسى ( ع )

و مبشّرًا برسول يأتى من بعدى اسمه أحمد

ذكر موضوع بشارت به رسالت پيامبراكرم(ص) در دعوت عيسى(ع)، نشان از جايگاه مهم آن در برنامه حضرت عيسى(ع) دارد.

13 - بنى اسرائيل ، به رغم در دست داشتن بشارت عيسى ( ع ) ، در برابر رسول اكرم ( ص ) موضع گيرى كرده و رسالت آن حضرت را نپذيرفتند .

و مبشّرًا برسول يأتى من بعدى اسمه . .. فلمّا جاءهم بالبيّن_ت قالوا ه_ذا سحر مبين

بهانه جويى مكذّبان نبوت

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 109 - 4

4 _ انكار معجزه بودن معجزات ارائه شده از جانب پيامبر(ص)، از بهانه هاى منكران رسالت

لئن جاءتهم ءاية ليؤمننّ بها

ترديدى نيست كه پيامبر(ص) معجزاتى را به مردم ارائه مى كرد، ولى مشركان با درخواست نزول آيات گويا در صدد انكار آن معجزات بودند.

بى منطقى مخالفان نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 27

27 _ گفتگو و مجادله هاى لجاجت پيشگان مخالف وحى و رسالت، بازيگرى و فاقد ريشه و بنيان است.

قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون

تاريخ نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 7

7 - رسول اكرم ( ص ) ، تنها پيامبر مبعوث شده بعد از عيسى ( ع )

و مبشّرًا برسول يأتى من بعدى اسمه أحمد

تبيين تاريخ نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 21 - 7

7 - طرح موضوع پيشينه داشتن خط رسالت و بى سابقه نبودن رسالت بشرى ، از سوى موسى ( ع ) براى فرعون

و جعلنى من المرسلين

تعبير {و جعلنى من المرسلين} (مرا از پيامبران قرارداد) به جاى {جعلنى رسولاً} (مرا پيامبر قرار داد) مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

تداوم نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 59 - 1

1 - به جا آوردن سپاس و ستايش خدا ، به خاطر بقاى خط رسالت و اضمحلال جبهه كفر و فرستادن سلام و درود

بر رسولان او ، رهنمود الهى به پيامبراسلام ( ص )

قل الحمد للّه و سل_م على عباده الذين اصطفى

با توجه به اين كه در آيات پيشين نام چند تن از پيامبران (موسى، داوود، سليمان، صالح و لوط) و ياد تلاش ها و مبارزات آنان و پيروزى نهايى حق و اضمحلال كافران به ميان آمده است، آيه ياد شده مى تواند ختامى بر آن مجموعه يادها باشد.

تداوم نبوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 2

2 - تاريخ ، شاهد بعثت پى درپى پيامبران ، از زمان موسى ( ع ) تا ظهور عيسى ( ع )

ثمّ قفّينا على ءاث_رهم برسلنا

{تقفية} (مصدر {قفّينا}) به معناى چيزى را به دنبال چيزى قرار دادن است. بنابراين {قفّينا برسلنا}; يعنى، پيامبران خود را يكى پس از ديگرى مبعوث كرديم.

تصديق نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 7 - 1

1- كافران مكه ، از پيامبر ( ص ) خواستار آوردن فرشتگان براى تصديق نبوت آن حضرت بودند .

قالوا . .. لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين

{لو ما} مانند {هلا} و {لولا} براى تحضيض است.

تعجب از نبوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 18 - 4

4 - اظهار شگفتى فرعون از تعلّق رسالت الهى به فردى كه در خاندان وى رشد يافته بود .

قال ألم نربّك . .. من عمرك سنين

مقصود فرعون اين بود كه چگونه مى شود كسى كه در دامن ما پرورش يافته با ادعاى رسالت

الهى عليه خود ما قيام كند.

تفاوت نبوت با رسالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 10

10- { عن يزيد الكناسى قال : سألت أباجعفر ( ع ) أكان عيسى بن مريم حين تكلّم فى المهد حجة اللّه على أهل زمانه ؟ فقال : كان يومئذ نبيّاً حجة اللّه غير مرسل ، أما تسمع لقوله حين قال : { إنّى عبداللّه آتانى الكتاب و جعلنى نبيّاً } . . . فلمّا بلغ عيسى سبع سنين تكلّم بالنبوة والرسالة حين أوحى اللّه تعالى إليه ;

از يزيد كناسى نقل شده كه گفت: از امام باقر(ع) سؤال كردم آيا عيسى بن مريم(ع) آن گاه كه در گهواره بود حجت خدا بر اهل زمانش بود؟ فرمود: (عيسى(ع)) در آن زمان پيامبر و حجت خدا بود، اما مأموريت رسالت نداشت، آيا سخن او را نمى شنوى آن گاه كه گفت: {. .. و جعلنى نبيّاً} ... پس آن گاه كه به هفت سالگى رسيد، ابراز نبوت و رسالت كرد، همان هنگام كه خدا به او وحى كرد.}.

تكذيب نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 1

1 _ اكثريت عمده قوم نوح ( ع ) وى را تكذيب كردند و يگانگى خداوند ، معاد و رسالت را باورهايى دروغين پنداشتند .

فكذبوه

از اينكه خداوند تكذيب نوح(ع) را به همگان نسبت داده (فكذبوه)، در حالى كه عده اى از آنان، يعنى همراهانش در كشتى، رسالت وى را تصديق كردند، معلوم مى شود نسبت مؤمنان به كافران بسيار اندك بوده است.

تكذيب نبوت بشر

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 92 - 4

4 _ نزول قرآن گواه ديگرى بر بطلان ادعاى عدم نزول وحى بر بشر است.

ما أنزل الله على بشر . .. من أنزل الكتب الذى جاء به موسى ... و هذا كتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 2

2 _ انكار وحى و رسالت انسان از جانب خدا ، نشانه بى خردى و كوته نظرى

أكان للناس عجباً أن أوحينا إلى رجل منهم

استفهام در {أكان للناس عجباً} استفهام انكارى و براى اظهار شگفتى از موضع گيرى انكارآميز مردم مكه در برابر پديده وحى و رسالت انسان از جانب خداست. اظهار شگفتى خداوند، نشان دهنده اين حقيقت است كه: مسأله وحى و نبوت مسأله اى بديهى و ضرورى و از مقتضيات ربوبيت خدا نسبت به انسان است و انكار آن به منزله انكار امور بديهى و ضرورى بوده و بيانگر بى خردى و كوته نظرى منكران آن است.

تكذيب نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 150 - 5

5 _ اهل كتاب با انكار رسالت پيامبر ( ص ) ، در حقيقت به خدا و تمامى پيامبران و پيامبر خويش كافرند .

إنّ الذين يكفرون . .. و يقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض ... أولئك هم الكفرون

بنا به گفته مفسران و به دليل آيات بعد، مراد از {الذين يكفرون . ..}، اهل كتاب هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 164 - 2

2 _

انكار رسالت پيامبر ( ص ) ، انكار رسالت ديگر پيامبران الهى است . *

أوحينا إليك كما أوحينا إلى نوح . .. و رسلا قد قصصنهم عليك

برداشت فوق با توجه به توضيح برداشت قبل استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 167 - 3

3 _ انكار رسالت پيامبر ( ص ) و كفر به قرآن و بازداشتن ديگران از راه خدا ، گمراهى عميق است .

إنّ الذين كفروا و صدوا عن سبيل اللّه قد ضلوا ضللا بعيداً

متعلق {كفروا} _ به قرينه آيات قبل _ قرآن و پيامبر(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 168 - 2

2 _ انكار رسالت پيامبر ( ص ) و كفر به قرآن و بازداشتن ديگران از راه خدا ، موجب محروميت از هدايت و آمرزش الهى

إنّ الذين كفروا و ظلموا لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً

با توجه به آيات قبل مراد از {كفر}، كفر به پيامبر(ص) و قرآن است و مراد از ظلم، بازداشتن ديگران از راه خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 169 - 6

6 _ كفر به قرآن و انكار رسالت پيامبر ( ص ) و بازدارى مردمان از پيوستن به اسلام ، مايه خلود در جهنم

إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. خلدين فيها ابداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 69 - 1

1 - انكار رسالت پيامبر ( ص ) از سوى كافران و رفاه زدگان

أم لم يعرفوا

رسولهم فهم له منكرون

همان طورى كه در ذيل آيه قبل آمده، اين بخش از آيات، در ردّ اتهاماتى است از سوى كافران نسبت به قرآن و پيامبر(ص) وارد مى شد. خداوند با ارائه دلايل گوناگون، همه آنها را بى اساس خوانده و تهمت زنندگان را سخت مورد سرزنش قرار داده است. آيه فوق نيز، ظاهراً مربوط به تكذيب پيامبر(ص) و نسبت دروغ گويى به ساحت آن حضرت مى باشد.

تكذيب نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 6

6 - { از جنس بشر بودن نوح ( ع ) } دستاويز اشراف كافر در انكار رسالت آن حضرت

فقال الملؤا . .. ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 5

5 - رسالت حضرت نوح ( ع ) ، مورد تكذيب و انكار مردم قرار گرفت .

جزاء لمن كان كفر

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه {كفر} در اين آيه _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ به معناى انكار باشد.

توطئه عليه نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 7

7 - توطئه عليه خط رسالت و رهبران الهى ، بارزترين نمود ظلم

قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله . .. فتلك بيوتهم خاوية بما ظلموا

با توجه به ارتباط آيه مورد بحث با آيات پيشين و اين كه در آيات گذشته، تصميم گروه هاى نُه گانه فسادگر مبنى بر ترور صالح پيامبر(ع) و خانواده اش، به عنوان مهم ترين فسادگرى مطرح

شده، قيد {بما ظلموا} بيانگر آن است كه توطئه، بارزترين و مهم ترين مصداق ظلم نيز مى باشد.

توقع نبوت اشراف طائف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 31 - 1

1 - توقع بى جاى مشركان مكه در لزوم انتخاب پيامبر ، از ميان اشراف { مكه } و { طائف }

و قالوا لولا نزّل ه_ذا القرءان على رجل من القريتين عظيم

عموم مفسران مراد از {قريتين} را مكه و طائف دانسته اند.

توقع نبوت اشراف مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 31 - 1

1 - توقع بى جاى مشركان مكه در لزوم انتخاب پيامبر ، از ميان اشراف { مكه } و { طائف }

و قالوا لولا نزّل ه_ذا القرءان على رجل من القريتين عظيم

عموم مفسران مراد از {قريتين} را مكه و طائف دانسته اند.

حق ناپذيرى مكذبان نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 9 - 2

2- جدى نگرفتن حقايق و برخورد بازيگرانه با هستى ، ريشه حق ناپذيرى منكران وحى و رسالت

بل هم فى شكّ يلعبون

تعبير {يلعبون} بيانگر اين نكته است كه كافران، علاوه بر سست انديشى، گرفتار نوعى بازيگرى و دلبستگى كودكانه به مظاهر مادى و جدى نگرفتن حقايق هستند.

حقانيت نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 166 - 1،10

1 _ خداوند و فرشتگان او گواه بر حقانيت قرآن و رسالت پيامبر ( ص )

لكن اللّه يشهد بما أنزل إليك . .. و الملئكة يشهدون

در برداشت فوق

جمله {و الملئكة يشهدون} عطف بر {اللّه يشهد} گرفته شده است و در نتيجه متعلق {يشهدون} نيز {بما انزل اليك} خواهد بود.

10 _ قرآن دليلى كافى براى باور به حقانيت رسالت پيامبر ( ص )

لكن اللّه يشهد بما أنزل إليك أنزله بعلمه

{باء} در {بما انزل اليك} مى تواند سببيه باشد ; در اين صورت متعلق شهادت _ به قرينه آيات گذشته _ رسالت پيامبر(ص) خواهد بود ; بنابراين مبنا مفاد جمله {يشهد بما انزل . ..} اين است كه علت شهادت خداوند بر رسالت پيامبر(ص)، نزول قرآن بر وى است، يعنى هر كس قرآن را ملاحظه كند به حقانيت رسالت پيامبر(ص) شهادت مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 174 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) خود حجت و برهانى روشن بر حقانيت رسالت خويش

قد جاءكم برهن من ربكم

مصداق بارز و مورد نظر از {برهان} پيامبر اكرم(ص) است. كه با توجه به آيه 170 و آيات قبل از آن مى توان گفت چيزى كه برهان بر آن اقامه شده، حقانيت رسالت آن حضرت است. مؤيد برداشت فوق فرمايش امام صادق(ع) است كه درباره {برهان} در آيه فوق فرمود البرهان، محمد(ص) ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 285، ح 308; نورالثقلين، ج 1، ص 579، ح 700.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 24 - 3

3 - فرستادن حضرت محمد ( ص ) به پيامبرى ، ارسالى به جا و بايسته در نظام هدايتى بشر

إنّا أرسلن_ك بالحقّ

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {بالحق} قيد براى ارسال

باشد; يعنى، {إنّا أرسلناك إرسالاً بالحقّ; اى پيامبر! تو را به سوى مردم به رسالت برانگيختيم و اين ارسال بحق و بايسته بود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 1 - 2

2_ تأكيد خداوند ، بر حقانيت رسالت پيامبراسلام

ق و القرءان المجيد . بل عجبوا أن جاءهم منذر

سوگند به قرآن در حقيقت تثبيت حقانيت آن و در نتيجه تأكيد بر حقانيت رسالت پيامبراسلام(ص) و نوعى تأييد غيرمستقيم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 5 - 2

2_ قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، از نمود هاى بارز حق

و القرءان المجيد . بل عجبوا أن جاءهم منذر ... بل كذّبوا بالحقّ

حقانيت نبوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 46 - 1

1 - پى بردن ساحران به حقانيت رسالت موسى ( ع ) ، در پى مشاهده بطلان افسون خود در برابر معجزه موسى

فإذا هى تلقف ما يأفكون . فأُلقى السحرة س_جدين

برداشت ياد شده با توجه به تفريع {أُلقى} بر آيه پيش به دست مى آيد.

ختم نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 40 - 8،13

8 - پيامبرى و نبوت ، امرى دائمى و هميشگى نيست .

خاتم النبيّن

13 - آنچه را كه خداوند درباره نبوت پيامبر ( ص ) و ختم آن بيان كرده ، براساس علم و آگاهى همه جانبه او است .

و ل_كن رسول اللّه و خاتم النبيّن و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

درخواست نبوت ملائكه

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 9 - 2

2 _ درخواست نزول فرشته به عنوان پيامبر، از بهانه هاى كفرپيشگان

و لو جعلنه ملكا

جمله {و لو جعلناه ملكا . .. }، مى تواند منقطع از آيه قبل بوده و جواب از درخواست ديگر كفار، كه فرستادن فرشته به عنوان پيامبر است، باشد.

دلايل حقانيت نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 9

9 _ حضرت نوح ( ع ) ، قومش را بر قتل خود تحدى كرد و عدم توانايى آنان را بر انجام اين كار ، شاهد درستى ادعاى نبوت خود ، اعلام نمود .

إن كان كبر عليكم مقامى . .. فأجمعوا أمركم ... و لا تنظرون

جمله {فعلى اللّه توكلت} بيانگر شكست ناپذيرى حضرت نوح (ع) به علت متكى بودنش به قدرت لايزال الهى و جمله {أجمعوا أمركم و شركاءكم} بيان ناچيزى قدرت قومش مى باشد.

دلايل نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 10

10 _ معجزات عيسى ( ع ) ، نشانه اى از سوى پروردگار ، براى اثبات رسالت او و صحّت تغيير برخى احكام الهى توسط وى

و لاحلّ لكم . .. و جئتكم باية من ربّكم

جمله {و جئتكم باية}، پس از بيان تغيير برخى احكام، تذكر به اين معناست كه تغيير احكام بايد تنها از جانب پيامبران _ با ارائه معجزه براى اثبات نبوّت _ صورت گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 73 -

10

10 _ علماى يهود ، منكر توان مسلمانان در احتجاج بر نبوّت پيامبر اسلام ( ص )

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم . .. او يجاجّوكم عند ربّكم

بنابراينكه {او يحاجّوكم}، كه عطف به {ان يؤتى} است، مفعول له براى {لا تؤمنوا} باشد; به تقدير {لا} يعنى: لان لا يحاجّوكم عند ربّكم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 81 - 12

12 - تصديق كتب آسمانى و انبياى گذشته ، شرطى براى صحت ادعاى پيامبرى

ثم جاءكم رسول مصدق لما معكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 11

11 _ معجزه ، از راه هاى اثبات نبوت

قد جآءكم رسل من قبلى بالبيّنات و بالّذى قلتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 174 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) خود حجت و برهانى روشن بر حقانيت رسالت خويش

قد جاءكم برهن من ربكم

مصداق بارز و مورد نظر از {برهان} پيامبر اكرم(ص) است. كه با توجه به آيه 170 و آيات قبل از آن مى توان گفت چيزى كه برهان بر آن اقامه شده، حقانيت رسالت آن حضرت است. مؤيد برداشت فوق فرمايش امام صادق(ع) است كه درباره {برهان} در آيه فوق فرمود البرهان، محمد(ص) ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 285، ح 308; نورالثقلين، ج 1، ص 579، ح 700.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 112 - 16

16 _ ضرورت پرهيز پيروان اديان الهى از درخواست معجزه مجدد پس از اثبات رسالت

انبيا با معجزات و دلايل روشن

قال اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 13

13 - خداوند ، به موسى و هارون ( ع ) فرمان داد تا داشتن معجزه براى اثبات رسالت خويش را به فرعون ابلاغ كنند .

قد جئن_ك ب__َاية

{آية} اسم جنس و قابل اطلاق بر كم و زياد است. بنابراين مى توان بر معجزات متعدد نيز {آية} اطلاق كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 4

4 _ داشتن ثروتى بى نياز كننده از هرگونه داد و ستد با مردم ، و تأمين شدن نياز هاى مادى از سوى خداوند و يا داشتن بوستانى پر ثمر ، نشانه درستى ادعا پيامبرى در ديدگاه كافران

أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها

دلايل نبوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 2

2_ خداوند ، عطاكننده معجزه و دليل هاى روشن به پيامبران ( ع )

إن كنت على بيّنة من ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 2

2_ خداوند ، عطا كننده معجزه و دليل هاى روشن به پيامبران

إن كنت على بيّنة من ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 25 - 6

6 - رسالت پيامبران ، متكى بر معجزات و دلايل روشن بود .

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63

- 2

2 - ادعاى نبوت از سوى پيامبران ، با دلايل روشن ، قانع كننده و خردپذير ، همراه بود .

و لمّا جاء عيسى بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 19 - 7

7- معجزات پيامبران ، دلايل روشن و آشكار بر صدق نبوت آنان

إنّى لكم رسول أمين . .. إنّى ءاتيكم بسلط_ن مبين

بنابراين كه مراد از {سلطان} معجزه باشد و با الغاى خصوصيت از مورد آيه، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 38 - 4

4 - رسالت پيامبران ، همراه با دلايل قطعى و آشكار

فليأت مستمعهم بسلط_ن مبين

لازمه دعوت از كافران براى ارائه دليل، اين است كه پيامبر(ص) نيز، براى اثبات رسالت و ارتباط خود با عالم بالا، دليل قاطع و روشن ارائه كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 3

3 - معجزه ، نشانه روشن و غيرقابل ترديد براى نبوت پيامبران بود .

لقد أرسلنا رسلنا بالبيّن_ت

{بيّنات} در آيه شريفه دربرگيرنده دلايل معقول (حجت ها و برهان) و دلايل محسوس (معجزات) است. بنابراين از مصداق هاى مورد نظر از بيّنات، معجزات پيامبران است.

دلايل نبوت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 16

16- ساختن اسلحه و زره ، معجزه داوود ( ع ) و دليل نبوت او

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس لكم ... فهل أنتم ش_كرون

نوع مفسران برآنند كه اين آيه و آيات پيشين، در مقام بيان معجزه هاى پيامبران

گذشته و شواهد نبوت آنان است.

دلايل نبوت سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 81 - 4

4- مسخر و رام بودن تندباد ها در دست سليمان ( ع ) و فرمان روايى ايشان بر آنها ، معجزه آن حضرت و دليل پيامبرى او

و لسليم_ن الريح عاصفة

نوع مفسران برآنند كه اين آيه و آيات ديگر، در مقام بيان معجزه هاى پيامبران گذشته و دلايل نبوت آنان است.

دلايل نبوت شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 1

1_ حضرت شعيب ( ع ) برخوردار از معجزه و دليلى روشن بر پيامبرى خويش

ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة من ربى

دلايل نبوت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 15،16،18

15 _ خداوند بدون جريان اسباب و علل عادى ، شترى آفريد تا معجزه اى باشد بر اثبات رسالت صالح ( ع )

هذه ناقة اللّه لكم ءاية

چون ناقه نشانه اى بر رسالت صالح(ع) بود، معلوم مى شود به گونه اى خارق العاده به وجود آمده بود.

16 _ ناقه صالح ، شاهد و دليلى آشكار بر حقانيت رسالت آن حضرت

قد جاءتكم بينة من ربكم

18 _ قوم ثمود در انتظار دليل و معجزه اى از جانب خداوند براى اثبات رسالت صالح ( ع )

قد جاءتكم بينة من ربكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {قد} در {قد جاءتكم} براى توقع باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 5

5 _ مبارزه اشراف كفرپيشه

ثمود با صالح ( ع ) ، على رغم مشاهده معجزه و دليل روشن بر رسالت آن حضرت

قال الملأ الذين استكبروا من قومه . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 1

1_ صالح ( ع ) ، برخوردار از معجزه و دليلى روشن بر پيامبرى خويش

قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 1

1_ پيدايش شترى به اراده خداوند و بدون جريان اسباب و علل عادى ، معجزه صالح ( ع ) براى اثبات رسالت خويش

و ي_قوم ه_ذه ناقة الله لكم ءاية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 13 - 2

2 - ناقه صالح ، معجزه الهى و نشانه رسالت آن حضرت بود .

فقال لهم رسول اللّه ناقة اللّه

اضافه {ناقة} به {اللّه} _ پس از بيان رسالت صالح(ع) _ بيانگر معجزه بودن آن براى اثبات رسالت او است.

دلايل نبوت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 5

5 - عيسى ( ع ) از پيامبران الهى و برخوردار از معجزات و دلايلى روشن بر پيامبرى خويش

و ءاتينا عيسى ابن مريم البينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 1

1 - رسالت عيسى ( ع ) ، متكى به ادله و براهين آشكار

و لمّا جاء عيسى بالبيّن_ت

{بيّنات} (جمع {بيّنة}) به معناى دلايل و حجت هاى روشن و آشكار

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 8

8 - معجزات و دلايل روشن ، پشتوانه رسالت عيسى ( ع ) بود .

فلمّا جاءهم بالبيّن_ت

{بيّنه} (مفرد {بيّنات}) به معناى دليل روشن است. از مصاديق بينات، معجزات مى باشد.

دلايل نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 23 - 5

5 - قرآن ، سندى اساسى براى اثبات رسالت پيامبر ( ص ) است .

و إن كنتم فى ريب . .. إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 24 - 3،4

3 - ناتوانى انسان ها از آوردن سخنى همانند سوره اى از قرآن ، دليل آسمانى بودن قرآن و حقانيت رسالت پيامبر ( ص ) است .

فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار

چنانچه ناتوانى از آوردن همانند براى قرآن، دلالت بر آسمانى بودن آن نمى كرد; حجت بر مخالفان تمام نمى شد و تفريع {اتقوا النار} بر آن صحيح نمى بود.

4 - قرآن ، دليل حقانيت خود و سند راستى و درستى نبوت پيامبر ( ص ) است .

فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 6،8

6 - مشركان ، آيات و نشانه هاى رسالت پيامبر را ناديده گرفته مدعى نبودن هيچگونه نشانه اى بر حقانيت او بودند .

و قال الذين لايعلمون لولا . .. أو تأتينا ءاية

8 - ادعاى مشركان بر نبود آيه و معجزه اى براى رسالت پيامبر ( ص

) ، نشانه جهل آنان است .

و قال الذين لايعلمون لولا . .. أو تأتينا ءاية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 82 - 2

2 _ قرآن ، دليل حقانيت رسالت پيامبر ( ص )

و ارسلناك للنّاس رسولا و كفى باللّه شهيداً . .. افلا يتدبّرون القران

در آيه 79 بيان شد كه خدا، شاهد حقانيت رسالت پيامبر (ص) است و در اين آيه چگونگى شهادت را اين چنين توضيح مى دهد كه خداوند قرآن را به صورت معجزه بر پيامبر (ص) فرستاد تا شاهد حقانيّت او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 37 - 1

1 _ مشركان، مدعى نارسايى معجزات پيامبر (قرآن) براى اثبات رسالت آن حضرت.

و قالوا لو لا نزل عليه ءاية من ربه

درخواست معجزه از سوى مشركان، على رغم معجزاتى مانند قرآن، حكايت از آن دارد كه آنان معجزات آن حضرت را براى اثبات رسالت كافى نمى دانستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 6

6 _ قرآن خالى از هرگونه نقص و كاستى براى اثبات رسالت پيامبر(ص)

لولا نزل عليه ءاية . .. ما فرطنا فى الكتب من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 4

4 _ قرآن كتابى تمام و كافى براى اثبات نبوت و رسالت پيامبر(ص) است.

و تمت كلمت ربك صدقا و عدلا

اگر مراد از {كلمت}، قرآن باشد، تمام بودن آن بدين معنى مى تواند باشد كه قرآن از جهت مقاصدى كه براى آن آمده

وافى و كافى است. و از جمله مقاصد، به قرينه آيات قبل، اثبات حقانيت رسالت پيامبر(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 11

11 _ خداوند به منظور تبيين حقانيت توحيد و رسالت پيامبر ( ص ) ، جنگ بدر را تحقق بخشيد و مسلمانان را به پيروزى رسانيد .

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا ليهلك من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 16 - 7

7 _ زندگى و شخصيت پيش از بعثت پيامبر ( ص ) ، دليلى روشن براى رسالت و نبوت او

قل لو شاء اللّه ما تلوته عليكم . .. فقد لبثت فيكم عمراً من قبله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 37 - 2

2 _ قرآن ، معجزه حضرت محمد ( ص ) و دليل رسالت و نبوت وى

و ما كان هذا القرءان أن يفترى من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 133 - 10

10 - قرآن ، معجزه پيامبر ( ص ) و دليل روشن بر اثبات نبوت آن حضرت

أوَلم تأتهم بيّنة ما فى الصحف الأُولى

بيان; يعنى، وضوح و انكشاف (مصباح). بنابراين {بيّنة} به چيزى گفته مى شود كه واضح باشد. ضمير مذكر _ كه از كلمه {من قبله} (در آيه بعد) به اين كلمه بازمى گردد _ دلالت مى كند كه از آن برهان و دليل اراده شده است (كشاف).

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 3

3 _ ارائه معجزه اى محسوس و قابل رؤيت ، توقع مشركان از پيامبر ( ص ) جهت اثبات درستى ادعاى نبوت خويش *

أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها

درخواست و انتظار فرود آمدن گنجى براى پيامبر(ص) و يا داشتن باغ هاى پرثمر _ كه امرى محسوس و مملوس است _ مى تواند به اين خاطر باشد كه كافران، به دنبال معجزه اى محسوس و قابل رؤيت از پيامبر(ص) بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 44 - 3

3 - تبيين ماجراى نزول تورات بر موسى ( ع ) از سوى پيامبراسلام _ با اين كه خود ، نه در وادى طور بود و نه شاهد نزول _ گواهى است روشن بر رسالت الهى آن حضرت .

و ما كنت بجانب الغربىّ . .. و ما كنت من الش_هدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 45 - 7

7 - بيان سرگذشت اهل مدين از سوى پيامبر ( ص ) براى مردم _ با اين كه خود آن حضرت در ميان مدينيان اقامت نداشت _ نشانه ديگرى بر رسالت آن حضرت است .

و ما كنت ثاويًا فى أهل مدين تتلوا عليهم ءاي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 2

2 - اطلاعات دقيق پيامبر ( ص ) از جريان بعثت موسى ( ع ) و سخن گفتن خداوند با وى در طور _ با اين كه خود در

آن جا حضور نداشت _ گواهى است روشن بر رسالت الهى آن حضرت .

و ما كنت بجانب الطور إذ نادينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 51 - 5

5 - قرآن ، براى اثبات حقّانيت نبوّت پيامبر ( ص ) از هر معجزه ديگرى برتر است .

قالوا لولا أنزل عليه ءاي_ت . .. أَوَلم يكفهم أنّا أنزلنا عليك الكت_ب

{كفاية} رسيدن به حدّى است كه نياز بر طرف شود و با توجه به اين كه معجزه، براى اثبات حقانيت است، نزول قرآن، به جاى هر معجزه ديگرى و اعلام كافى بودن آن، حكايت از حقيقت بالا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 12

12 - رسالت پيامبراسلام ( ص ) ، همراه با معجزات و دلايل روشن

يأتى من بعدى اسمه أحمد فلمّا جاءهم بالبيّن_ت

درباره مرجع ضمير در {جاء} دو احتمال وجود دارد. 1_ ضمير مزبور به عيسى(ع) بازمى گردد. برداشت هاى پيشين براساس اين احتمال است. 2_ ضميربه كلمه {أحمد}(ص) بازمى گردد. برداشت بالا و نيز برداشت هاى بعدى بر اين احتمال استوار است.

دلايل نبوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 2

2 - موسى ( ع ) ، برخوردار از دلايل و معجزاتى فراوان بر پيامبرى خويش

و لقد جاء كم موسى بالبينت

جمع آوردن {بينات} همراه با {ال} استغراقى، بيانگر كثرت آن بينات است. {بينة} به معناى دليل روشن است و از مصداقهاى مورد نظر آن، معجزه مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 5

5 _ موسى ( ع ) براى اثبات رسالت الهى خويش برخوردار از دليلى روشن بود .

قد جئتكم ببينة من ربكم

{با} در {ببينة} به معناى مصاحبت است. بنابراين جمله {قد جئتكم ببينة} يعنى من با دليلى روشن به سوى شما آمدم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 3

3 _ موسى و هارون ( ع ) براى اثبات نبوت خود ، داراى معجزات متعددى بودند .

ثم بعثنا . .. موسى و هرون ... بأيتنا

با توجه به جمله {قالوا إن هذا لسحر مبين} در آيه بعد، استفاده مى شود كه مراد از {آيات} در اين جا عبارت از كارهايى است كه بشر بر انجام آن توانايى ندارد ; بلكه به طور يقين فعل خداست كه به دست انسانى انجام گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 96 - 2،3

2_ موسى ( ع ) برخوردار از معجزاتى فراوان و باعظمت بر رسالت الهى خويش

و لقد أرسلنا موسى بأيتنا

مراد از آيات (نشانه ها) در آيه فوق ، معجزات است و جمع آوردن آن حاكى از كثرت آنهاست. اضافه آن به ضمير متكلم (نا) دلالت بر عظمت و بزرگى آن معجزات دارد.

3_ موسى ( ع ) داراى حجت و دليلى روشن و روشنگر بر رسالت الهى خويش بود .

و لقد أرسلنا موسى بأيتنا و سلط_ن مبين

{سلطان} به معناى حجت و برهان است. {مبين} به معناى روشن و نيز روشنگر است; يعنى ، هم به صورت لازم و هم به صورت متعدى استعمال

مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 22 - 4

4 - يدبيضا و مار شدن عصا ، دو معجزه براى اثبات رسالت موسى ( ع ) بود .

فألقيها فإذا هى حيّة تسعى . .. واضمم يدك ... ءاية أُخرى

{آية} (علامت)، حال است براى فاعل {تخرج} و به قرينه آيات بعد كه در آنها هدايت فرعون بر عهده موسى نهاده شده، مراد از {آية}، علامت رسالت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 5

5 - تبديل عصا به موجودى كه ابزار سِحر ساحران را بلعيد و به حالت اوليه برگشت ، حاوى نشانه هاى متعددى بر رسالت موسى ( ع )

ما جاءنا من البيّن_ت

از اين كه ساحران، از مشاهدات خود با تعبير {بيّنات} (جمع {بيّنة}) ياد كردند، به دست مى آيد كه آنچه ديدند، معجزات متعددى در ضمن يك معجزه بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 33 - 2

2 - يد بيضا ، دومين معجزه موسى ( ع ) و دليل صدق رسالت وى

و نزع يده فإذا هى بيضاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 36 - 3

3 - معجزات ارائه شده از سوى موسى ( ع ) ، دلايلى روشن و غير قابل انكار بر رسالت الهى وى

فلمّا جاءهم موسى ب_ئاي_تنا بيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 23 - 2

2 - رسالت موسى ( ع ) ، همراه با

نشانه هاى الهى و حجت و برهان روشن و روشنگر بود .

و لقد أرسلنا موسى بأي_تنا و سلط_ن مبين

{سلطان} در اين آيه به معناى حجت است و {مبين} در معناى {روشن} و {روشنگر} به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 19 - 5،8

5- موسى ( ع ) ، ارائه دهنده برهانى آشكار ، بر صدق خويش در دعوى رسالت

إنّى ءاتيكم بسلط_ن مبين

8- معجزات و دلايل نيرومند موسى ( ع ) ، پشتوانه آن حضرت در برخورد مقتدرانه با فرعونيان

أن أدّوا . .. و أن لاتعلوا ... إنّى ءاتيكم بسلط_ن مبين

تعبير {إنّى. ..} در مقام تعليل است; يعنى، موسى(ع) به دليل بهره مندى از {سلطان مبين}، به فرعونيان فرمان {أن أدّوا} و {أن لاتعلوا} مى دهد.

دلايل نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 1

1_ نوح ( ع ) برخوردار از معجزه و دليلى روشن ، بر پيامبرى خويش

قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة

قابل ذكر است كه {أرءيتم} به معناى {أخبرونى} است و مفعول آن جمله {أنلزمكموها} است و اين هر دو به منزله جواب شرط {إن كنت . ..} مى باشد و تقدير جمله چنين است {إن كنت على بيّنة ... فاخبرونى أنلزمكموها}

دلايل نبوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 3

3 _ موسى و هارون ( ع ) براى اثبات نبوت خود ، داراى معجزات متعددى بودند .

ثم بعثنا . .. موسى و هرون ... بأيتنا

با توجه به جمله {قالوا

إن هذا لسحر مبين} در آيه بعد، استفاده مى شود كه مراد از {آيات} در اين جا عبارت از كارهايى است كه بشر بر انجام آن توانايى ندارد ; بلكه به طور يقين فعل خداست كه به دست انسانى انجام گرفته است.

دلايل نبوت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 3،19

3 - يوسف ( ع ) ارائه دهنده دلايل روشن و بى ابهام ، بر رسالت خويش براى مردم مصر

و لقد جاءكم يوسف من قبل بالبيّن_ت

19 - { عن محمّدبن مسلم قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) . . .كان يوسف رسولاً نبيّاً ؟ قال : نعم أما تسمع قول اللّه تعالى : { و لقد جاءكم يوسف من قبل بالبيّنات } ;

از محمدبن مسلم نقل شده كه گفت : به امام باقر(ع) عرض كردم : . ..آيا يوسف(ع) داراى رسالت و نبوت بود؟ حضرت فرمود: آرى آيا نشنيده اى سخن خداى تعالى را [كه فرمود]: و لقد جاءكم يوسف من قبل بالبيّنات}.

دوران نبوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 1

1 _ خداوند ، موسى ( ع ) را پس از نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب به پيامبرى مبعوث كرد .

ثم بعثنا من بعدهم موسى

مراد از ضمير در {من بعدهم} پيامبرانى است كه داستانشان در آيات پيشين مطرح شد.

رحمت نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 105 - 12

12 - { روى عن أميرالمؤمنين ( ع )

و عن ابى جعفر الباقر ( ع ) ان المراد برحمته هنا النبوة . . . ;

از اميرالمؤمنين و امام باقر(ع) درباره {رحمت} در آيه فوق روايت شده كه مراد نبوت است . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 74 - 1

1 _ نبوت و هدايت ، رحمت خاص خداوند

و لا تؤمنوا الا لمن تبع دينكم قل ان الهدى هدى الله . .. قل ان الفضل بيد اللّه ..

جمله {يختص برحمته}، رد پندار يهود است كه مى پنداشتند پيامبر فقط از ميان ايشان مبعوث مى شود، بنابراين مقصود از {رحمة} در آيه، پيامبرى است.

رد نبوت مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 13

13- حضرت مريم ( س ) ، از پيامبران الهى نبوده است .

أُول_ئك . .. من النبيّن ... و ممّن هدينا واجتبينا

چنان كه {ممّن هدينا} عطف بر {من النبيّن} باشد، بايد در بين مذكورين در آيات قبل كه به وسيله {اُولئك} به آنان اشاره شد، غير نبىّ نيز وجود داشته باشد، زيرا عطف، ظهور در تغاير دارد و بدان لحاظ كه در آيات قبل به جز در مورد مريم صريحاً و يا با اشاره نبوت مذكورين مطرح گرديده، تنها موردى كه براى {من هدينا. ..} باقى مى ماند، مريم(س) است.

رهبران شرك و نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 5

5 _ خودكفايى مالى و بى نيازى از تلاش اقتصادى ، حداقل شرط پيامبرى و كمترين شايستگى لازم براى احراز مقام نبوت

، در ديدگاه سران كفر و شرك

أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها

برداشت ياد شده، از آن جا است كه در آيه پيش آمده بود: {كافران اين نكته را القا كردند كه پيامبر(ص) از نظر جسمى نبايد نيازمند به تغذيه و داد و ستد اقتصادى باشد}; ولى در اين آيه از آن نكته صرف نظر كردند و گفتند: {پيامبر بايد از نظر معيشتى و مالى خودكفا باشد}.

رهبران كفر و نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 5

5 _ خودكفايى مالى و بى نيازى از تلاش اقتصادى ، حداقل شرط پيامبرى و كمترين شايستگى لازم براى احراز مقام نبوت ، در ديدگاه سران كفر و شرك

أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها

برداشت ياد شده، از آن جا است كه در آيه پيش آمده بود: {كافران اين نكته را القا كردند كه پيامبر(ص) از نظر جسمى نبايد نيازمند به تغذيه و داد و ستد اقتصادى باشد}; ولى در اين آيه از آن نكته صرف نظر كردند و گفتند: {پيامبر بايد از نظر معيشتى و مالى خودكفا باشد}.

زمينه نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 8

8 - نبوت و دريافت وحى ، نيازمند سينه اى فراخ و ظرفيتى گسترده است .

قال ربّ اشرح لى صدرى

زمينه نبوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 8 - 6

6 - بعثت پيامبران ، مقتضاى ربوبيت خداوند و در راستاى تربيت و رشد و كمال

انسان ها

و الرسول يدعوكم لتؤمنوا بربّكم

{ربّ}; يعنى، تربيت كننده و تربيتْ ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است، تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب).

زمينه نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 1 - 7

7- نقش عبادت و عبوديت پيامبر ( ص ) ، در نايل شدن آن حضرت به مقام رسالت و نزول قرآن برايشان

أنزل على عبده الكت_ب

وصف و ياد كردن از پيامبر(ص) به عنوان {بندى خداوند} در بيان نازل كردن قرآن بر او، مى تواند اين معنا را برساند كه: {بنده خدا} بودن و او را بندگى و عبادت كردن، از زمينه هاى مهم براى تحمّل رسالت و دريافت وحى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 4

4 - نقش عبوديت حضرت محمد ( ص ) ، در دستيابى آن حضرت به مقام نبوت و دريافت پيام وحى از جانب خداوند

هو الذى ينزّل على عبده

تعبير {عبده} درباره پيامبر(ص) _ به جاى هر تعبير ديگر _ مى تواند حاكى از مطلب ياد شده باشد.

زمينه نبوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 34،35،40

34 - سختى هاى زندگى موسى ( ع ) و آزمون هاى الهى او ، جهت رسيدن به رتبه و شايستگى لازم براى تحمل رسالت الهى بود .

و فتنّك فتونًا. .. ثمّ جئت على قدر ي_موسى

{قدَر}; يعنى، مبلغ و حد مطلوب. اين كلمه با قدْر و مقدار به يك معنا است (لسان العرب). {على

قدر} حال براى فاعل {جئت} است; يعنى، اى موسى! تو در حالى كه بر مقدار لازم از شايستگى و استوارى رسيدى، به اين وادى گام نهادى.

35 - موسى ( ع ) زمانى توفيق مناجات با خداوند در كوه طور و دريافت حكم رسالت را يافت كه از مرحله آزمون الهى و چشيدن سختى ها ، عبور كرد و شايستگى لازم را به دست آورده بود .

و فتنّك فتونًا. .. ثمّ جئت على قدر ي_موسى

40 - زندگانى طولانى موسى ( ع ) در مدين ، داراى نقشى به سزا در رسيدن او به شايستگى لازم براى رسالت بود .

فلبثت سنين فى أهل مدين ثمّ جئت على قدر ي_موسى

{ثمّ} براى تراخى است و دلالت مى كند كه آمدن موسى(ع) به كوه طور، با گذشت زمان قابل توجهى از آغاز سكونت در مدين همراه بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 21 - 3،5

3 - جدايى موسى ( ع ) از دستگاه فرعونى ، زمينه اعطاى رسالت و سرپرستى بنى اسرائيل به وى از جانب خداوند

ففررت منكم . .. فوهب لى ربّى حكمًا و جعلنى من المرسلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تفريع {وهب} بر {ففررت} اشاره به تأثير جدايى موسى(ع) از دستگاه فرعون در شايستگى وى براى دريافت حكم و رسالت داشته باشد. گفتنى است كه در برداشت فوق واژه {حكم} به معناى ولايت و سرپرستى گرفته شد و مراد از آن سرپرستى بر بنى اسرائيل و هجرت دادن آنان از سرزمين مصر مى باشد.

5 - اعطاى حكمت و دانش به موسى ( ع ) ، زمينه

ساز نايل آمدن او به مقام رسالت

فوهب لى ربّى حكمًا و جعلنى من المرسلين

جدا بودن {وهب} و {جعل} و مقدم آمدن اعطاى حكمت، نشان دهنده تمايز ميان آن دو و قرار داشتن {جعل رسالت} در طول اعطاى حكمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 30 - 2

2 - آتش طور ، وسيله اى براى كشاندن موسى ( ع ) به وادى طور ، جهت سخن گفتن خدا با وى و دريافت رسالت الهى

فلمّا أتيها نودى . .. ي_موسى إنّى أنا اللّه ربّ الع_لمين

زمينه نبوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 32 - 4

4 - موسى ( ع ) در اعطاى مقام نبوت به هارون ( ع ) ، وساطت كرد .

و أشركه فى أمرى

سختى نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 3 - 4

4 - رسالت و پيامبرى ، مسؤوليتى بس سنگين و خطير

و إنّ لك لأجرًا غير ممنون

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه اجر و پاداش ها، در قبال مسؤليت ها است و به هر ميزان كه مسؤوليت سنگين تر و پرزحمت تر باشد، اجر و پاداش آن نيز بزرگ تر و بيشتر خواهد بود. بنابراين اجر بزرگ، نشانگر مسؤوليت بزرگ و خطير است.

سختى نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 10

10- نويد الهى به پيامبر ( ص ) در شرايط سخت رسالت ، درباره جهانى شدن پيام و قوانين مكتب

آن حضرت

هو الذى أرسل رسوله بالهدى . .. ليظهره

با توجه به اين كه آيه شريفه در شرايطى بر پيامبر(ص) نازل شده كه مشركان مكه، مانع ورود مسلمانان به مسجد الحرام بودند; برداشت بالا قابل استفاده است.

سختيهاى نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 7

7- پيامبر ( ص ) مأمور درخواست كمك از خداوند ، براى زدايش سختى ها و پيامد هاى سنگين رسالت *

و استغفر لذنبك

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه واژه {استغفر} در معناى طلب ايجاد مصونيت و {ذنب} در معناى پيامدها، به كار رفته باشد; يعنى، رسالت پيامبر(ص) سختى هايى را براى خود آن حضرت و مؤمنان واقعى (از قبيل هجرت، جهاد و. ..) به دنبال داشته و حضرت براى كاهش اين دشوارى ها، بايد از خداوند استمداد كند.

سرزنش شك در نبوت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 8

8 - نكوهش مؤمن آل فرعون از مردم مصر ، به خاطر ترديد كردن در رسالت يوسف ( ع ) در گذشته ( على رغم مشاهده دلايل روشن او )

فمازلتم فى شكّ ممّا جاءكم به

سنگينى نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 6

6 - رسالت و پيامبرى ، بارى سنگين و مسؤوليت ى خطير بر دوش رسولان و پيامبران

قل أطيعوا اللّه . .. فإن تولّوا فإنّما عليه ما حمّل

برداشت ياد شده، از تعبير {حمّل} استفاده گرديد; زيرا {حمل} به معناى اشياى سنگين وزن است; مثل حمل بچه در شكم

مادر (مفردات راغب).

سهولت نبوت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 60 - 2

2 - انتخاب پيامبران از ميان فرشتگان ، امرى آسان براى خداوند

و لو نشاء لجعلنا منكم مل_ئكة فى الأرض

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه آيه شريفه پاسخى باشد به انتظار مشركان مكه كه توقع فرشته بودن پيامبر را داشتند.

شرايط ادعاى نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 3

3_ ادعاى نبوت و رسالت ، بايد همراه با ارائه معجزه و دليل روشن باشد . *

قالوا ي_هود ما جئتنا ببيّنة

{بيّنة} به معناى دليل و حجت روشن است و مراد از آن در آيه شريفه معجزه مى باشد. قوم هود مدعى آنند كه وى معجزه اى ارائه نكرده است و اين سخن از ناحيه او رد نمى شود و بيان نمى كند كه اثبات پيامبرى نيازمند معجزه نيست. گويا اين معنا كه پيامبران بايد معجزه داشته باشند، مورد تأييد قرار مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 19 - 6

6- ادعاى رسالت ، بايد همراه با دلايل روشن و قانع كننده باشد .

إنّى لكم رسول أمين . .. إنّى ءاتيكم بسلط_ن مبين

شرايط نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 19

19 _ برخى از مردم عصر بعثت پيامبرى و نبوت را مستلزم آگاهى به امور غيبى مى پنداشتند .

لو كنت أعلم الغيب لاستكثرت من الخير . .. إن أنا إلا نذير

حصر در جمله {إن أنا

. .. } ناظر به پندارهايى است كه مردم درباره پيامبر(ص) داشتند كه از جمله آنها عالم بودن پيامبر(ص) به امور غيبى است. جمله {إن أنا ... } بيان مى دارد كه او تنها نذير و بشير است ; يعنى عالم به غيب بودن، لازمه پيامبرى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 3،4

3_ در اختيار داشتن همه نعمت هاى الهى و توان دسترسى به گنجينه هاى هستى و دانستن غيب ، از لوازم و شرايط پيامبرى نيست .

و لاأقول لكم عندى خزائن الله و لاأعلم الغيب

4_ فرشته بودن ، از شرايط احراز مقام نبوت و پيامبرى نيست .

و لاأقول إنى ملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 7

7_ رسيدن به مقام نبوت ، مشروط به داشتن زمينه و صلاحيّت است .

و لما بلغ أشدّه ءاتينه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 38 - 13

13_ توانايى به ارائه هر گونه معجزه و در هر زمان ، از شرايط پيامبرى در ديدگاه ناصواب مردم عصر بعثت

و لقد أرسلنا رسلاً . .. و ما كان لرسول أن يأتى بأية إلاّ بإذن الله لكل أجل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 38 - 7

7- مشركان مكه ، مبعوث شدن انسان زوال پذير را براى نبوت ، قبول نداشتند . *

و أقسموا بالله جهد أيم_نهم لايبعث الله من يموت

به قرينه آيات قبل _ كه درباره

بعثت انبيا و مورد انكار قرار گرفتن آن از سوى مشركان بود _ احتمال دارد مراد آيه نكته ياد شده باشد; يعنى، منظور از {يبعث} برانگيختن براى نبوت باشد نه حشر اخروى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 7

7- پيامبرى ، مسؤوليتى است الهى كه تنها بر عهدهء مردان گذاشته شده است .

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً نوحى إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 15

15- برخوردارى از تمام مراتب علم و نيز كمال نهايى ، شرط نبّوت نيست .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 7،8،9

7- دارا شدن مقام نبوت و كتاب آسمانى ، به سن و سال خاصى مقيد نيست .

كيف نكلّم من كان فى المهد . .. قال إنّى عبداللّه ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

8- طهارت مولد از جمله شرايط احراز مقام نبوت است .

قال . .. و جعلنى نبيًّا

گرچه سخن گفتن عيسى(ع) خود معجزه اى براى اثبات طهارت مريم(س) بود; ولى در مفاد جملات نيز نوعى استدلال وجود دارد و آن اين كه من پيامبرم و متولد از حرام نمى تواند پيامبر باشد، پس من طهارت مولد دارم.

9- احراز مقام نبوت بر تربيت هاى عملى و كسب زمينه ها و قابليت ها ، وابسته نيست .

قال إنّى عبداللّه ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

حضرت عيسى(ع) در گهواره خود را پيامبر و داراى كتاب مى داند; از اين موضوع مى توان دريافت كه مقام

نبوت بر كسب زمينه هاى قبلى و تلاش هاى شخصى افراد متكى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 10

10- صداقت ، شرط رسيدن به مقام نبوت است .

إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

تقديم {صدّيقاً} بر {نبيّاً} به نكته ياد شده اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 8

8- صداقت ، شرط رسيدن به مقام نبوت است .

إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

تقديم {صدّيقاً} بر {نبيّاً} حاكى از برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 37

37 - نبوت و رسالت الهى ، ويژه كسانى است كه شايستگى لازم را كسب كرده باشند .

ثمّ جئت على قدر ي_موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 41 - 6

6 - شايستگى براى رسالت و نبوت ، وابسته به اخلاص كامل براى خداوند است .

واصطنعتك لنفسى

اين آيه، تفسير آخرين بخش آيه قبل است و بيانگر قدر و ميزانى است كه پيامبران بايد داراى آن باشند و موسى(ع) با رسيدن به آن رتبه و مقام به كوه طور آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 6

6- دريافت وحى الهى ، لازمه منصب رسالت

و ما أرسلنا . .. نوحى إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 72 - 4

4 - استغنا از مردم ، شرط لازم نبوت و درخواست كمترين مزد از آنان ، نشانه

عدم صداقت مدعى پيامبرى است .

أم تسئلهم خرجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 2

2 - منوط دانستن نبوت و رسالت ، به اشرافيت و توانمندى هاى مادى ، امرى نامعقول

لولا نزّل . .. أهم يقسمون رحمت ربّك

از استفهام توبيخى {أهم} استفاده مى شود كه هيچ نوع ارتباطى بين دستيابى به مقام نبوت و برخوردارى از امكانات مادى، وجود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 2 - 2

2- از نگاه كافران عصر نزول ، مقام رسالت شايسته موجودى آسمانى و فرابشرى است .

بل عجبوا أن جاءهم منذر منهم

شعيب(ع) قبل از نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 4

4_ شعيب ( ع ) حتى پيش از رسيدن به مقام رسالت ، فردى دلسوز و دوستدار مردم مدين بود .

و إلى مدين أخاهم شعيبًا

شك در نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 7

7 - منافقان ، گرفتار شك و ترديد نسبت به مبانى اسلام ( توحيد ، نبوت ، معاد ، قرآن و . . . )

قالوا بلى و ل_كنّكم . .. ارتبتم

شك در نبوت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 7

7 - ثموديان در توانايى صالح ( ع ) براى ارائه معجزه بر اثبات درستى ادعايش ، ترديد داشتند .

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين

برداشت ياد شده از به كار گرفتن {إن} _

كه در موارد ترديد به كار مى رود _ استفاده مى شود.

شك در نبوت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 5

5 - شك و ترديد مستمر مردم مصر در رسالت يوسف ( ع ) تاپايان عمر ايشان ( على رغم مشاهده دلايل روشن بر صدق رسالت آن حضرت ) .

لقد جاءكم يوسف من قبل بالبيّن_ت فمازلتم فى شكّ ممّا جاءكم به

شگفتى نبوت بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 41 - 4

4 _ رسالت مدارى انسان از سوى خداوند ، امرى شگفت آور و غير قابل قبول از ديدگاه مشركان

أه_ذا الذى بعث اللّه رسولاً

استفهام در {أه_ذا} انكارى و براى اظهار تعجب و شگفتى آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 1

1 - برگزيده شدن پيامبراسلام ( ص ) از ميان توده هاى عرب براى پيامبرى ، امرى غيرمنطقى و ناممكن در نظر كافران و مشركان

أءنزل عليه الذكر من بيننا

صالح(ع) قبل از نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 4

4_ صالح ( ع ) ، دلسوز براى قوم خويش و با محبت نسبت به آنان ، حتى پيش از بعثتش به پيامبرى

و إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

مراد از اخوّت صالح(ع) براى قوم ثمود ، مى تواند مهربانى و دلسوزى او نسبت به آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 1

1_ صالح ( ع

) ، حتى پيش از نبوتش ، انسانى فرزانه و داراى استعدادى ويژه در ميان قوم ثمود

قالوا ي_ص_لح قد كنت فينا مرجوًّا قبل ه_ذا

برداشت فوق مبتنى بر دو نكته است: الف) جمله {قوم ثمود به تو اميدها داشتند} _ كه مضمون جمله {قدكنت . ..} است _ حكايت از نبوغ صالح(ع) و استعدادهاى خاص و سابقه نيك او دارد. ب) مشاراليه {ه_ذا} ادعاى نبوت صالح(ع)و اعلام توحيد ولزوم يكتاپرستى از سوى اوست.

عظمت نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 4 - 2

2 - فضل الهى به پيامبر ( ص ) ( فضل نبوت ) ، بس بزرگ و ارجمند

ذلك فضل اللّه

به كارگيرى {ذلك} (اشاره بعيد) مى تواند به خاطر بلندى درجه و فضلى باشد كه خداوند به پيامبر(ص) عطا كرده است (فضل نبوت و رسالات).

عوامل تكذيب نبوت بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 1،2،4

1 _ كسانى كه نزول وحى بر بشر و رسالت يافتن او را انكار مى كنند، خداوند را، آن گونه كه هست، نشناخته اند.

و ما قدروا الله حق قدره إذ قالوا ما أنزل الله على بشر

2 _ انكار وحى و رسالت يافتن بشر، معلول نقصان معرفت آدمى به خداوند است.

و ما قدروا الله حق قدره إذ قالوا ما أنزل الله على بشر

4 _ يهود به سبب انكار رسالت پيامبر(ص) منكر نزول هرگونه وحى بر افراد بشر شدند.

إذ قالوا ما أنزل الله على بشر من شىء

عوامل تكذيب نبوت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف

- 7 - 69 - 2

2 _ قوم عاد به دليل نامعقول شمردن پيامبرى براى فردى از بشر ، رسالت هود را انكار كردند .

إنا لنريك فى سفاهة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

فترت در نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 19 - 8

8 _ وجود فاصله اى طولانى بين بعثت پيامبر ( ص ) و رسولان گذشته

على فترة من الرسل

{فترة} به معناى سكون و انقطاع است. بنابراين {فترة من الرسل} به معناى انقطاع پيامبرى است. نكره آوردن {فترة} دلالت مى كند بر اينكه آن انقطاع به طول انجاميده بود.

فرعون و نبوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 18 - 5

5 - ادعاى رسالت الهى و درخواست آزاد گذاشتن بنى اسرائيل براى خروج از سرزمين مصر از سوى موسى ( ع ) ، دور از انتظار فرعون و عملى جسورانه در نظر وى بود .

فقولا إنّا رسول ربّ الع_لمين . أن أرسل معنا بنى إسرءيل . قال ألم نربّك ... و لبث

برداشت ياد شده از به رخ كشيدن دوران كودكى و بخشى از عمر موسى(ع) پس از اظهاراتش درباره رسالت الهى و آزاد سازى بنى اسرائيل، به دست مى آيد.

فضيلت مقام نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 52 - 2

2 - فضيلت و برترى مقام رسالت بر نبوت

و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لانبىّ

با توجه به تقديم {رسول} بر {نبى}، مطلب فوق را به دست مى آيد.

فضيلت نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 7

7 _ پيامبرى ، صدّيق ، شاهد و صالح بودن ، مقامى رفيع و نعمتى بزرگ *

فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيّين . .. و الصّالحين

بنابراين احتمال كه مراد از نعمت در {انعم اللّه عليهم}، همان مقام نبوّت و . .. باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 70 - 4

4 _ نبوت ، صداقت كامل ، گواه بودن بر اعمال بندگان و صالح شدن ، تفضل خاص الهى

فاولئك . .. ذلك الفضل من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 5

5 - نبوت ، مرتبتى والا و از نعمت هاى ارجمند خدادادى است .

إن هو إلاّ عبد أنعمنا عليه

مراد از نعمت در {أنعمنا} ممكن است خصوص نبوت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 29 - 3

3 - نبوت ، نمود فضل و فزون بخشى خداوند است .

ألاّيقدرون على شىء من فضل اللّه

مراد از {شىء من فضل اللّه} فضل نبوت است.

فلسفه نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 19 - 10

10 _ بعثت پيامبران ، اتمام حجت خداوند بر مردم

ان تقولوا ما جاءنا من بشير و لانذير

اگر چه خطاب آيه متوجه اهل كتاب است، ولى قطعاً در اتمام حجت به سبب پيامبر(ص) بين اهل كتاب و ساير مردم تفاوتى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- حج - 22 - 49 - 5

5 - بعثت پيامبران و تعاليم اديان ، در جهت تأمين منافع و مصالح انسان ها است .

إنّما أنا لكم نذير مبين

به كارگيرى {لام} انتفاع در {لكم} مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 24 - 3

3 - وحى و رسالت ، در راستاى رشد و تكامل انسان ; و نه برآوردن تمنيات هواپرستانه او *

و لقد جاءهم من ربّهم الهدى . أم للإنس_ن ما تمنّى

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه: الف) مراد از {الهدى} در آيه پيش، وحى و رسالت باشد. ب) آيه {أم للإنسان...} با {و لقد جاءهم من ربّهم...} مرتبط باشد; يعنى، انسان نبايد انتظار آن را داشته باشد كه آمال هواپرستانه اش، در شريعت ارضا شود.

فلسفه نبوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 10 - 2

2- فرستادن انبيا از جانب خداوند ، براى جوامع و امتهاست نه افراد . *

و لقد أرسلنا من قبلك فى شيع الأولين

ذكر {شيع} در جمله، در حالى كه بدون آن هم معنا تمام بود، مشعر به نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 1

1 - اتمام حجت و سلب حقانيت از هرگونه اعتراض ، از اهداف فرستادن پيامبران و نزول آيات و معجزات

و لو أنّا أهلكن_هم بعذاب من قبله لقالوا ربّنا لولا أرسلت

مراد از ضمير در {من قبله} _ به قرينه {لولا أرسلت} _ رسول است و ممكن است مربوط به كلمه

{بيّنة} (در آيه قبل) باشد گرچه كلمه {بيّنة} مؤنث است; ولى به اعتبار اين كه به معناى برهان است، ارجاع ضمير مذكر به آن صحيح مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 107 - 2

2- مورد لطف و مرحمت قرار گرفتن انسان ، فلسفه دين و حكمت فرستاده رسولان

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 6

6 - يكسان سازى سرنوشت انسان ها در قيامت ، ناهماهنگ با فلسفه نزول وحى و بعثت پيامبران

و كذلك أوحينا . .. لتنذر ... و لو شاء اللّه لجعلهم أمّة وحدة

از آنجا كه آيه شريفه در ادامه آيات مربوط به وحى مى باشد، مى توان استفاده كرد كه نزول وحى با يكسان ساختن انسان ها، از نظر كفر و ايمان و در نتيجه وحدت سرنوشت آنان ناسازگار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 5

5 - بنده صالح و شايسته بودن ، مايه اصلى رسيدن پيامبران ( نوح ، لوط و . . . ) به مقام نبوّت

عبدين من عبادنا ص_لحين

توصيف حضرت نوح و لوط(ع)، به صفت {عبدصالح} _ در ميان ديگر اوصاف والاى انسانى و الهى آنان _ گوياى مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 5

5 - مشترك بودن فلسفه بعثت پيامبران

إنّا أرسلنا إليكم رسولاً . .. كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً

فلسفه نبوت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 5

5 - بنده صالح و شايسته بودن ، مايه اصلى رسيدن پيامبران ( نوح ، لوط و . . . ) به مقام نبوّت

عبدين من عبادنا ص_لحين

توصيف حضرت نوح و لوط(ع)، به صفت {عبدصالح} _ در ميان ديگر اوصاف والاى انسانى و الهى آنان _ گوياى مطلب ياد شده است.

فلسفه نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 19 - 6

6 _ تبيين و تشريح راه هاى سعادت و شقاوت ، از اهداف رسالت پيامبر ( ص )

قد جاءكم رسولنا يبين لكم

مفعول {يبين} مى تواند مفهومى باشد كه از {بشير} و {نذير} به دست مى آيد، يعنى سعادت و شقاوت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 4

4_ تلاوت قرآن بر مردم ، از وظايف پيامبر ( ص ) و از هدف هاى ارسال او به پيامبرى

أرسلن_ك . .. لتتلوا عليهم الذى أوحينا إليك

{تلاوت} (مصدر تتلوا) به معناى خواندن است و {لتتلوا} متعلق به {أرسلناك} مى باشد و بيانگر وظيفه پيامبر و هدف ارسال او به پيامبرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 1 - 11

11 _ انذار و اخطار به همه انسان ها در تمام گيتى ، از اهداف قرآن و پيامبراسلام ( ص )

نزّل الفرقان على عبده ليكون للع_لمين نذيرًا

ضمير در {ليكون} ممكن است به دو چيز بازگردد: 1_ {فرقان} 2_ {عبده} (پيامبر اسلام).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص -

28 - 47 - 1

1 - بستن راه بهانه جويى كافران و حق ستيزان ( به اين كه چرا براى مارسولى نفرستادى ) به هنگام گرفتار شدن به عذاب ، از اهداف رسالت پيامبر ( ص )

و لولا أن تصيبهم مصيبة بما قدّمت أيديهم فيقولوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً

جواب {لولا} در {لولا أن تصيبهم مصيبة. ..} حذف شده و تقدير آن چنين است: {لولا أن تصيبهم مصيبة ... لمّا أرسلناك إليهم}. گفتنى است كه آيه پيش، هدف از بعثت پيامبر(ص) را تنبّه و بيدارى مردم بيان كرده است. بنابراين آيه ياد شده بيانگر يكى ديگراز هدف هاى رسالت پيامبر(ص) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 4

4 - هدف آغازين بعثت پيامبر ( ص ) ، انذار مردم مكه و نواحى آن بوده است .

لتنذر أُمّ القرى و من حولها

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مراد از {حولها} فقط حاشيه مكه باشد و با توجه به اين كه دعوت پيامبر(ص) همگانى بوده _ و نه مخصوص مردم مكه و اطراف آن _ در اين برداشت قيد آغازين افزوده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، فرستاده الهى براى گواهى بر خلق و بشارت و انذار آنان

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا و مبشّرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 1

1 - ايمان به خدا و رسول او ، يارى دين و تعظيم و تقديس

پيوسته ذات الهى ، هدف عالى و نهايى رسالت پيامبراكرم ( ص )

إنّا أرسلن_ك . .. لتؤمنوا باللّه و رسوله و تعزّروه و توقّروه و تسبّحوه بكرة و أص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 2

2- هدايت خلق در مسير بايسته زندگى و ارائه قوانين حق ، دو هدف مهم رسالت پيامبر ( ص )

أرسل رسوله بالهدى و دين الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 7

7 - هدايت انسان ها و بيرون آوردن آنان از ورطه گمراهى ، هدف الهى در بعثت پيامبر ( ص ) و نازل كردن قرآن

هو الذى ينزّل على عبده . .. ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

واژه {ظلمات}، استعاره از گمراهى و واژه {نور} استعاره از هدايت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 2 - 5،10

5 - برانگيخته شدن رسول اكرم ( ص ) از ميان غير اهل كتاب ، براى هدايت خلق از سوى خداوند ، جلوه اى از عزّت و حكمت خداوند

العزيز الحكيم . هو الذى بعث فى الأُمّيّن رسولاً منهم

كلمه {اُمّيين} در قرآن، در مقابل اهل كتاب نيز به كار رفته است. برداشت بالا بر پايه اين احتمال است.

10 - هدف بعثت پيامبر ( ص ) ، هدايت مردم و بيرون آوردن آنان از گمراهى ها است .

يتلوا عليهم . .. و إن كانوا من قبل لفى ضل_ل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 23 - 2

2 - رساندن

پيام هاى خداوند به انسان ها ، از اهداف پيامبر ( ص )

إلاّ بل_غًا من اللّه و رس_ل_ته

فلسفه نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 5

5 - بنده صالح و شايسته بودن ، مايه اصلى رسيدن پيامبران ( نوح ، لوط و . . . ) به مقام نبوّت

عبدين من عبادنا ص_لحين

توصيف حضرت نوح و لوط(ع)، به صفت {عبدصالح} _ در ميان ديگر اوصاف والاى انسانى و الهى آنان _ گوياى مطلب ياد شده است.

قوم ثمود و نبوت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 2

2 - رسالت الهى ، مرتبتى غير قابل دستيابى براى بشر در ديدگاه قوم ثمود

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا نتّبعه

برداشت ياد شده در صورتى است كه گفتار قوم ثمود و انكار آنان، صرفاً جنبه بهانه جويى نداشته; بلكه ريشه در باورهاى آنان داشته باشد.

قوم ثمود و نبوت بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 19

19 _ قوم ثمود ، بر خلاف قوم نوح و هود ، منكر وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر نبودند .

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

نيامدن جمله اى همانند {أو عجبتم أن جاءكم . .. } در داستان صالح، به خلاف ذكر آن جمله در داستان نوح و هود (آيه 63 و 69) دلالت بر اين دارد كه قوم صالح، وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر را امرى مستبعد نمى شمردند و آن را انكار نمى كردند.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 6

6 _ قوم ثمود ، پيامبرى و بعثت انسانهايى را از جانب خدا ناممكن نمى شمردند .

إن كنت من المرسلين

جمع آوردن كلمه {المرسلين}، اشاره به آن دارد كه قوم ثمود پذيرفته بودند كه انسانهايى از جانب خدا به پيامبرى مبعوث مى شوند، ولى درباره رسالت حضرت صالح(ع) شك و ترديد مى كردند.

قوم ثمود و نبوت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 11

11 _ تلاش تبليغاتى كفرپيشگان قوم ثمود براى ايجاد شك در رسالت صالح ، تلاشى بى ثمر بود .

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

قوم عاد و نبوت بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 1،2

1 _ بعثت فردى از بشر براى رسالت ، شگفت آور و نامعقول در ديدگاه قوم هود

أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

2 _ قوم عاد به دليل نامعقول شمردن پيامبرى براى فردى از بشر ، رسالت هود را انكار كردند .

إنا لنريك فى سفاهة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 19

19 _ قوم ثمود ، بر خلاف قوم نوح و هود ، منكر وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر نبودند .

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

نيامدن جمله اى همانند {أو عجبتم أن جاءكم . .. } در داستان صالح، به خلاف ذكر آن جمله در داستان نوح

و هود (آيه 63 و 69) دلالت بر اين دارد كه قوم صالح، وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر را امرى مستبعد نمى شمردند و آن را انكار نمى كردند.

قوم عاد و نبوت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 3

3 _ ادعاى پيامبرى از سوى هود ( ع ) ، نشانه سفاهت وى در پندار قوم عاد

إنا لنريك فى سفاهة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 2

2 _ قوم عاد ، رسالت هود را از سوى خداوند ، براى دعوت به توحيد و مبارزه با شرك باور نداشتند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده

استفهام در جمله {أجئتنا . .. } استفهام انكارى ابطالى است. يعنى دلالت مى كند كه آنچه مورد استفهام واقع شده (مأموريت هود براى دعوت به يكتاپرستى)، بى اساس است و مدعى آن (حضرت هود) دروغگوست.

قوم نوح و ادعاى نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 5

5 _ ادعاى پيامبرى ، نشانه گمراهى نوح در پندار ناصواب قوم وى

يقوم ليس بى ضللة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جمله {أو عجبتم . .. } عطف بر {ليس بى ضللة} است.

قوم نوح و نبوت بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 19

19 _ قوم ثمود ، بر خلاف قوم نوح و هود

، منكر وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر نبودند .

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

نيامدن جمله اى همانند {أو عجبتم أن جاءكم . .. } در داستان صالح، به خلاف ذكر آن جمله در داستان نوح و هود (آيه 63 و 69) دلالت بر اين دارد كه قوم صالح، وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر را امرى مستبعد نمى شمردند و آن را انكار نمى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 3

3_ بشر بودن نوح ( ع ) ، بهانه و دستاويز كفرپيشگان براى انكار پيامبرى و رسالت آن حضرت

فقال الملأ . .. ما نريك إلاّ بشرًا مثلنا

قوم نوح و نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 6

6 _ نبوّت حضرت نوح ( ع ) و نزول آيات الهى بر او براى قومش امرى دشوار و باور نكردنى بود .

يقوم إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

جمله {فكذبوه} در دو آيه بعد (73) دلالت مى كند بر اينكه موضوع مورد بحث، نبوت و رسالت حضرت نوح (ع) است و حضرت در مقام تحدى و اثبات اين ادعاست.

كافران مكه و نبوت بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 6 - 5

5- نزول وحى از جانب خداوند بر بشر ، امرى غير قابل قبول و به دور از عقل و خرد و در حد ديوانگى در بينش كافران مكه

قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر إنك لمجنون

كافران و نبوت

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 4

4 _ داشتن ثروتى بى نياز كننده از هرگونه داد و ستد با مردم ، و تأمين شدن نياز هاى مادى از سوى خداوند و يا داشتن بوستانى پر ثمر ، نشانه درستى ادعا پيامبرى در ديدگاه كافران

أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها

كافران و نبوت بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 9 - 4

4 _ كافران، مدعى عدم شايستگى بشر براى احراز مقام رسالت و اختصاص آن به فرشتگان

و لو جعلنه ملكا

كافران و نبوت محمّد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 9 - 11

11 _ كافران به رسالت پيامبر(ص)، حق پوش و مغالطه كارند.

و للبسنا عليهم ما يلبسون

{يلبسون}، فعل مضارع و بيانگر استمرار تلبيس كافران است.

كافران و نبوت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 9 - 4

4 _ كافران، مدعى عدم شايستگى بشر براى احراز مقام رسالت و اختصاص آن به فرشتگان

و لو جعلنه ملكا

كفر به نبوت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 5

5 _ قوم ثمود ، ناباور به رسالت حضرت صالح ( ع )

إن كنت من المرسلين

كيفر ادعاى دروغين نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 47 - 2

2 - مرگ و نابودى ، كيفر قطعى و رهايى ناپذير گناه دروغ بستن بر خدا

و ادعاى دروغين نبوت

فما منكم من أحد عنه ح_جزين

گواهان نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 5،27

5 _ خداوند، بزرگترين گواه رسالت پيامبر اكرم(ص) در برابر منكران است.

قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه شهيد بينى و بينكم

با توجه به اين حقيقت كه نزاع بين پيامبر(ص) و مشركان، نزاع شخصى نبوده، بلكه اختلاف بر سر درستى ادعاى پيامبر(ص) به نزول وحى بر ايشان بوده است.

27 _ عن أبى جعفر(ع) فى قوله: {قل أى شىء أكبر شهادة قل اللّه شهيد بينى و بينكم} و ذلك ان مشركى أهل مكة قالوا: يا محمّد ما وجد اللّه رسولا يرسله غيرك؟ ما نرى أحداً يصدقك بالذى تقول . .. قتأتينا من يشهد إنك رسول اللّه؟ قال رسول اللّه(ص): {اللّه شهيد بينى و بينكم ... }.

از امام باقر(ع) درباره آيه {قل أى شىء أكبر شهادة . .. } روايت شده است كه مشركان مكه به حضرت محمّد(ص) گفتند: خداوند رسولى غير از تو نيافت كه بفرستد؟ كسى را نمى بينيم درباره آنچه مى گويى تو را تصديق كند ... پس كسى كه به رسالت تو گواهى دهد، براى ما مى آورى؟ رسول خدا(ص) فرمود: خداوند بين من و شما گواه است ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 4

4 _ لجاجت پيشگان، حتى در صورت سخن گفتن مردگان با ايشان و شهادت بر رسالت پيامبر(ص)، ايمان نمى آورند.

و لو أننا . .. و كلمهم الموتى ... ما كانوا ليؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

7 - يونس - 10 - 38 - 4

4 _ قرآن ، معجزه جاودان حضرت محمد ( ص ) و گواه صدق نبوت آن حضرت

أم يقولون افتريه قل فأتوا بسورة مثله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 43 - 5

5_ خداوند خود گواهى دهنده به حقانيت رسالت پيامبر ( ص ) و الهى بودن بعثت او

كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم

{بالله} فاعل براى {كفى} است و حرف {باء} در آن به اصطلاح زايده و دلالت بر تأكيد انتساب فعل به فاعل دارد. قابل ذكر است كه گواهى هاى خداوند بر رسالت پيامبر(ص) بسيار است و آن آيات گوناگون و متعددى است كه در آنها تصريح شده كه او فرستاده اى از ناحيه خداوند است. و چون قرآن معجزه است و الهى بودن آن براى حق جويان امرى روشن مى باشد، شهادت خداوند به رسالت پيامبر(ص) ثابت مى شود و جمله {كفى بالله ...} برهانى تام خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 52 - 8

8 - احاطه علمى خداوند بر موجودات جهان ، دليل كفايت گواهى او براى حقانيت نبوت پيامبر ( ص ) است .

قل كفى باللّه بينى و بينكم شهيدًا يعلم ما فى السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 1 - 7

7 - گواهى أكيد خداوند ، به صدق رسالت پيامبر ( ص )

و اللّه يعلم إنّك لرسوله

مدت نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 -

14 - 3،13

3 - نوح ( ع ) به مدت نهصدوپنجاه سال ، در ميان قوم خود ، عهده دار پيامبرى بود .

و لقد أرسلنا نوحًا . .. فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عامًا

13 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : { عاش نوح ألفى سنة و ثلاث مائة سنة . منها ثمانمائة و خمسين سنة ، قبل أن يبعث و ألف سنة إلاّ خمسين عاماً و هو فى قومه يدعوهم و خمس مائة عام بعد ما نزل من السفينة . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه نوح(ع)، دو هزار و سيصد سال عمر كرد. كه هشتصد و پنجاه سال آن، پيش از بعثت او بود و نهصدوپنجاه سال، دورانى بود كه در ميان قوم خود مشغول دعوت آنها بود و پانصد سال نيز، بعد از آنكه از كشتى پياده شد، (زندگانى كرد)... .}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 5

5 - مدت رسالت نهصدوپنجاه ساله نوح ( ع ) در ميان قوم اش ، تنها ، مربوط به زمان قبل از طوفان است .

و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه فلبث فيهم . .. فأخذهم الطوفان ... فأنجين_ه

مدعيان دروغين نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 5،9

5 _ مدعيان دروغى نزول وحى بر خود (متنبيان) ظالمترين مردمانند.

و من أظلم . .. أو قال أوحى إلىّ و لم يوح إليه شىء

9 _ ادعاى عدم نزول وحى، به دروغ مدعى نبوت شدن و ادعاى آوردن مانند براى قرآن، از روشهاى

مخالفان براى مبارزه با اسلام و پيامبر(ص) بود.

ما أنزل الله على بشر . .. افترى على الله كذبا أو قال أوحى إلىّ ... سأنزل مثل ما

مردم صدر اسلام و نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 38 - 13

13_ توانايى به ارائه هر گونه معجزه و در هر زمان ، از شرايط پيامبرى در ديدگاه ناصواب مردم عصر بعثت

و لقد أرسلنا رسلاً . .. و ما كان لرسول أن يأتى بأية إلاّ بإذن الله لكل أجل كتاب

مردم صدر اسلام و نبوت بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 38 - 7

7_ مردم عصر بعثت ، پيامبرىِ فردى از افراد بشر را امرى بعيد مى شمردند .

و لقد أرسلنا رسلاً من قبلك و جعلنا لهم أزوجًا و ذريّة

مشركان مكه و نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 38 - 7

7- مشركان مكه ، مبعوث شدن انسان زوال پذير را براى نبوت ، قبول نداشتند . *

و أقسموا بالله جهد أيم_نهم لايبعث الله من يموت

به قرينه آيات قبل _ كه درباره بعثت انبيا و مورد انكار قرار گرفتن آن از سوى مشركان بود _ احتمال دارد مراد آيه نكته ياد شده باشد; يعنى، منظور از {يبعث} برانگيختن براى نبوت باشد نه حشر اخروى.

مشركان مكه و نبوت بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 5

5- مشركان مكه ، نزول وحى به انسان را قبول نداشتند .

و ما أرسلنا من قبلك

إلاّ رجالاً نوحى إليهم

آيه درصدد تعريض به مشركان و جواب گويى به آنان است كه طبق قرينه ها و آيات ديگر قرآن كريم (سوره يونس ، آيه 2) آنها مبعوث شدن انسان را از جانب خداوند براى پيامبرى قبول نداشتند. فعل {نوحى} در آيه قرينه و نشانه اى است بر نكته فوق.

مشركان و نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 94 - 9

9- اصل وجود خدا و نياز به رسالت ، امرى پذيرفته شده حتى در بينش مشركان

أبعث الله بشرًا رسولاً

از اينكه مشركان به جاى انكار اصل رسالت به استبعاد نبوت بشر پرداختند، مى توان استفاده كرد كه اصل رسالت و نبوت براى آنان، امرى محرز بود.

مغالطه در نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 9 - 12

12 _ خداوند حق پوشان و مغالطه كاران در رسالت پيامبر(ص) را در گمراهى رها مى كند.

و للبسنا عليهم ما يلبسون

مقام نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 8

8 - امامت ، مقامى برتر از نبوت *

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت فاتمهن قال إنى جاعلك للناس إماماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 9 - 4،5،8

4 _ كافران، مدعى عدم شايستگى بشر براى احراز مقام رسالت و اختصاص آن به فرشتگان

و لو جعلنه ملكا

5 _ خداوند، جز از جنس بشر، پيامبرى براى آدميان قرار نخواهد داد.

و لو جعلنه ملكا لجعلنه رجلا

8 _ خداوند، فرشتگان را براى آدميان به پيامبرى

برنمى گزيند.

و لو جعلنه ملكا لجعلنه رجلا

حرف {لو} در مواردى به كار مى رود كه شرط، امرى ممتنع و غيرعملى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 5

5 _ خداوند عطا كننده كتاب و منصب قضاوت و نبوت به پيامبران است.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 13

13 _ امامت و پيشوايى بر امت ها ، منصبى غير از نبوت و رسالت است .

و قال موسى لأخيه هرون اخلفنى فى قومى

جمله {اخلفنى فى قومى} مى رساند كه موسى(ع) رسماً هارون را به امامت و رهبرى بنى اسرائيل منصوب كرد. اگر پيامبرى با امامت و رهبرى تفاوتى نداشت نيازى نبود كه موسى(ع) هارون را _ كه از پيامبران بود _ به امامت منصوب كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 5

5_ بشر ، شايسته دستيابى به مقام رسالت و پيامبرى است .

و لاأقول إنى ملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 7

7_ مقام نبوت ، رحمت خاص خداوند به پيامبران است .

و ءات_نى منه رحمة

نكره آوردن {رحمة} دلالت بر عظمت آن دارد كه در برداشت از آن به رحمت خاص تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 5

5- انبياى الهى ، برگزيدگى خويش را از سوى خداوند به مقام پيامبرى ، نعمتى بزرگ از سوى او بر خود

مى دانستند .

و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 7

7- نبوت ، مقامى انتصابى از ناحيه خداوند

و كلاًّ جعلنا نبيًّا

مقام نبوت و آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 3

3- درخواست علامت از خدا براى اطمينان فزون تر ، با مقام پيامبرى سازگار است .

قال ربّ اجعل لى ءاية قال ءايتك ألاّ تكلّم الناس

مكذبان نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 105 - 4

4 - قوم نوح ، منكر حقيقتى به نام رسالت

كذّبت قوم نوح المرسلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمع آمدن واژه {المرسلين} از آن جهت باشد كه قوم نوح، اصولاً حقيقتى به عنوان رسالت را قبول نداشتند و اين به معناى انكار همه رسولان الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 123 - 4

4 - قوم عاد ، منكر حقيقتى به نام رسالت

كذّبت عاد المرسلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه قوم عاد اصولاً حقيقتى به عنوان رسالت را قبول نداشتند. بديهى است كه اين امر، به منزله انكار همه پيامبران الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 141 - 4

4 - ثموديان ، منكر حقيقتى به نام رسالت

كذّبت ثمود المرسلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه نسبت دادن تكذيب همه فرستادگان الهى به ثمود، از آن جهت باشد كه آنان اصولاً حقيقتى به

نام {رسالت} را قبول نداشتند و اين به منزله انكار همه رسولان الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 160 - 4

4 - قوم لوط ، منكر حقيقتى به نام رسالت

كذّبت قوم لوط المرسلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمع آمدن واژه {المرسلين} از آن جهت باشد كه قوم لوط، اصولاً حقيقتى به نام رسالت را قبول نداشتند و اين به منزله انكار همه رسولان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 176 - 4

4 - اصحاب ايكه ، منكر حقيقتى به نام رسالت

كذّب أصح_ب ل_يكة المرسلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه نسبت دادن تكذيب همه رسولان به اصحاب ايكه، از آن جهت باشد كه آنان اصولاً حقيقتى به عنوان {رسالت} را قبول نداشتند و اين امر به منزله انكار همه رسولان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 36 - 6،7

6 - فرعونيان ، مدعى بى سابقه بودن مسأله نبوت در تاريخ گذشته آنان

و ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

7 - ديرينه نداشتن موضوع نبوت در تاريخ گذشته مصر ، دستاويز فرعونيان براى انكار رسالت موسى ( ع )

و ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 1

1 - قوم نوح ، نمونه اى عبرت انگيز از اقوام تكذيب كننده وحى و رسالت در طول تاريخ

من الأنباء ما فيه مزدجر . .. كذّبت قبلهم قوم نوح

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه

{من أنباء ما فيه مزدجر}، استفاده مى شود كه بيان كفر قوم نوح، از جمله اخبار هشداردهنده قرآن است.

مكذبان نبوت بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 1،6،23

1 _ كسانى كه نزول وحى بر بشر و رسالت يافتن او را انكار مى كنند، خداوند را، آن گونه كه هست، نشناخته اند.

و ما قدروا الله حق قدره إذ قالوا ما أنزل الله على بشر

6 _ گفتار يهود زمان پيامبر(ص) مبنى بر نازل نشدن وحى بر بشر، در تناقض با عقيده آنان در مورد نبوت موسى(ع) و نزول وحى بر آن حضرت بود.

إذ قالوا ما أنزل الله على بشر من شىء قل من أنزل الكتب الذى جاء به موسى

23 _ نزول تورات دليلى بر امكان نزول وحى بر پيامبر(ص) و گواهى بر بطلان پندار منكران نزول وحى بر بشر است.

إذ قالوا ما أنزل الله على بشر . .. قل من أنزل الكتب ... قل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 2

2_ سران كفرپيشه قوم نوح ، بشر را شايسته رسالت نمى پنداشتند .

فقال الملأ . .. ما نريك إلاّ بشرًا مثلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 38 - 7

7- مشركان مكه ، مبعوث شدن انسان زوال پذير را براى نبوت ، قبول نداشتند . *

و أقسموا بالله جهد أيم_نهم لايبعث الله من يموت

به قرينه آيات قبل _ كه درباره بعثت انبيا و مورد انكار قرار گرفتن آن از سوى مشركان بود _ احتمال دارد مراد آيه

نكته ياد شده باشد; يعنى، منظور از {يبعث} برانگيختن براى نبوت باشد نه حشر اخروى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 94 - 1

1- مشركان مكه ، برگزيده شدن نوع بشر براى پيامبرى را منكر بودند و آن را امرى امكان ناپذير و ناشدنى تلقى مى كردند .

و ما منع الناس . .. إلاّ أن قالوا أبعث الله بشرًا رسولاً

{ال} در {الناس} عهد است و با توجه به آيات سابق مراد از آن، مشركان مكه هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 10

10- ناسازگارى بشر بودن با دستيابى به مقام نبوت ، از ديدگاه مشركان

هل ه_ذا إلاّبشر مثلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 2

2- منافات داشتن پيامبرى با بشر بودن ، پندار باطل مشركان

هل ه_ذا إلاّبشر مثلكم . .. ما أرسلنا قبلك إلاّرجالاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 7

7 - اعتقاد اشراف قوم نوح ، به عدم صلاحيت بشر براى رسالت الهى

فقال الملؤا . .. ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 1

1 - فرعون و اشراف دربار او ، منكر صلاحيت بشر براى دستيابى به مقام رسالت الهى

فقالوا أنؤمن لبشرين مثلنا

همزه در {أنؤمن} براى استفهام انكارى است. {قوم} به معناى طايفه و {عبادة} (مصدر {عابدون}) در اين آيه، به معناى خدمت گذارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

12 - فرقان - 25 - 7 - 4

4 _ در پندار مشركان ، بشر بودن و همچون مردم عادى زيستن ، ناسازگار با رسيدن به مقام نبوت و دريافت وحى از جانب خداوند

مالِ ه_ذا الرسول يأكل الطعام و يمشى فى الأسواق

برداشت فوق، از اسم استفهام {ما} _ كه در اين جا براى اظهار تعجب است _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 186 - 2

2 - بشر بودن ، مانع رسالت و پيامبرى در ديد مردم اَيكه

و ما أنت إلاّ بشر مثلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 15 - 2،3

2 - مردم انطاكيه ، مسؤوليت پيامبرى را در شأن انسان نمى دانستند و او را شايسته تلقى وحى از جانب خداوند نمى انگاشتند .

قالوا ما أنتم إلاّ بشر مثلنا

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام بيان علل و انگيزه هاى تكذيب رسولان الهى از جانب مردم است; همان طور كه به اين نكته در ذيل آيه تصريح شده است: {ما أنزل الرحمان من شىء إن أنتم إلاّ تكذبون}.

3 - انسان بودن ، دليل رد رسالت رسولان و نادرستى ادعا هاى آنان ، در ديدگاه مردم انطاكيه

قالوا ما أنتم إلاّ بشر مثلنا

مكذبان نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 93 - 9

9- مشركان مكه ، نسبت به آسمانى بودن قرآن و رسالت الهى پيامبر ( ص ) بى اعتقاد بودند .

أو ترقى فى السّماء و لن نؤمن لرقيّك حتى

تنزّل علينا كت_بًا نقرؤه

از اينكه آنان، نامه و كتابى را از پيامبر(ص) خواستند كه خود از آسمان آورده باشد، حكايت از آن دارد كه: قرآن را _كه به صورت وحى بر آن حضرت نازل مى شده است _ قبول نداشتند.

مكذبان نبوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 56 - 2،3

2 - فرعون ، معجزات ارائه شده از جانب موسى ( ع ) را تكذيب كرد و منكر دلالت آنها بر رسالت او شد .

و لقد أرين_ه ءاي_تنا كلّها فكذّب

3 - فرعون ، على رغم مشاهده تمامى معجزات و آيات موسى ( ع ) ، از پذيرفتن رسالت او امتناع كرد .

و لقد أرين_ه ءاي_تنا كلّها فكذّب و أبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 2

2 - شرك و سِحر خواندن معجزات موسى و ادعاى آوردن همانند براى آن و تكذيب رسالت الهى آن حضرت ، از جمله افترا هاى فرعونيان به خداوند بود .

لاتفتروا على اللّه كذبًا

با توجه به آيات پيشين كه مشتمل بر بيان توحيد از زبان موسى(ع) و نيز ارائه معجزات، و عكس العمل فرعون در سحر خواندن آنها بود، مى توان به مواردى از افتراهاى فرعونيان اشاره كرد.

ملاك نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 91 - 2

2- توانايى مادى و امكانات سرشار دنيوى ، ملاك پيامبرى و پيشوايى در ديد مشركان مكه

لن نؤمن لك حتى . .. تكون لك جنّة من نخيل و عنب

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه خواسته

مشركان مكه، داشتن مال، مكنت و باغ بوده است نه معجزه اقتراحى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 95 - 4

4- در نظر مشركان تنها ملائكه ، شايسته رسالت و پيامبرى بودند .

قالوا أبعث الله بشرًا رسولاً. قل لو كان فى الأرض مل_ئكة ... لنزّلنا عليهم من الس

از پاسخ خداوند در قبال اعجاب مشركان و از گفته آنان (أبعث الله بشراً رسولاً) استفاده مى شود كه آنان، توقع داشتند كه پيامبر(ص) از جنس ملائكه باشد نه از جنس بشر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 2

2 - رسالت الهى ، مرتبتى غير قابل دستيابى براى بشر در ديدگاه قوم ثمود

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا نتّبعه

برداشت ياد شده در صورتى است كه گفتار قوم ثمود و انكار آنان، صرفاً جنبه بهانه جويى نداشته; بلكه ريشه در باورهاى آنان داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 3

3 - قوم ثمود ، براساس ملاك هاى مادى خود ، معتقد به وجود افرادى شايسته تر از صالح ( ع ) براى پيامبرى

أءلقى الذكر عليه من بيننا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 29 - 2

2 - اهل كتاب ، بر اين باور بودند كه آنان تنها قوم صاحب فضيلت و شايسته نبوت اند .

لئلاّيعلم أهل الكت_ب ألاّيقدرون على شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 6 - 5

5 - در بينش كافران ، بشر شايسته

مقام پيامبرى ، واسطه ارتباط ميان خدا و خلق و هادى براى انسان ها نيست .

فقالوا أبشر يهدوننا فكفروا و تولّوا

ملائكه و نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 4

4_ فرشته بودن ، از شرايط احراز مقام نبوت و پيامبرى نيست .

و لاأقول إنى ملك

منشأ نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 6

6- رسيدن به مقام نبوت منوط به مشيت الهى است .

و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 6

6- اعطاى كتاب آسمانى و مقام نبوت ، به دست خداوند است .

ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 7

7- نبوت ، مقامى انتصابى از ناحيه خداوند

و كلاًّ جعلنا نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 5

5 - فرستادن رسولان ، برخاسته از مقام ربوبيت و پروردگارى خداوند

فقولا إنّا رسول ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 21 - 6

6 - دريافت حكمت الهى و نيل به مقام رسالت ، موهبتى خدا دادى است ، نه اكتسابى .

فوهب لى ربّى حكمًا و جعلنى من المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 9 - 2،5

2 - مقام نبوت ، موهبت خداوند و جلوه اى از رحمت

او است .

أم عندهم خزائن رحمة ربّك

مفسران بر اين عقيده اند كه آيه شريفه، درصدد پاسخ گفتن به كافران معترض به انتخاب پيامبراسلام براى رسالت است. ازاين رو مقصود از {رحمت} مى تواند مقام نبوت و رسالت باشد.

5 - برگزيدن انسانى از ميان توده هاى مردم براى دريافت وحى و رسيدن به پيامبرى ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

أم عندهم خزائن رحمة ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 15

15 - نبوت و رسالت ، تبلور رحمت الهى بر انسان ها

لولا نزّل . .. أهم يقسمون رحمت ربّك ... و رحمت ربّك خير ممّايجمعون

از آن جا كه آيات پيشين در مورد رسالت پيامبر(ص) بوده است، معلوم مى شود كه مراد از {رحمت ربّك} نبوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 60 - 8

8 - نبوت و رسالت ، امرى برخاسته از مشيت و اراده خداوند است .

و لو نشاء لجعلنا منكم مل_ئكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 50 - 3

3 - برگزيدن افرادى از ميان مردم به رسالت و پيامبرى ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

فاجتب_يه ربّه

منشأ نبوت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 18 - 9

9 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، پيامبرى از جانب خداوند بود .

و ما على الرسول إلاّ البل_غ المبين

منشأ نبوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 10

10 -

خداوند ، بر اساس مشيت خويش ، پيامبران را به پيامبرى بر مى گزيند و انتخاب مى كند .

أن ينزل اللّه من فضله على من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 10 - 9

9 - امور طبيعى ، مجراى عملى شدن اراده خداوند در باره اعطاى رسالت به پيامبران است .

إذ رءا نارًا . .. لعلّى ءاتيكم منها بقبس

كشاندن موسى(ع) به كوه طور _ كه از آيات بعد استفاده مى شود _ با فراهم آوردن مقدماتى طبيعى (از قبيل گم كردن راه، احساس نياز به آتش و. ..)، گوياى نكته مذكور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 9

9 - اتمام حجت و فرستادن پيامبران براى ابلاغ آيات الهى ، مقتضاى ربوبيت الهى است .

ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءاي_تك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 13

13 - ربوبيت الهى ، مقتضى فرستادن رسول و ارائه دين به بشر ، همراه با دليل و برهان روشن و اثباتگر

و قد جاءكم بالبيّن_ت من ربّكم

برداشت ياد شده از آمدن قيد {من ربّكم} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 4 - 2

2 - وحى و بعثت پيامبران ، مقتضاى مالكيت و ربوبيت بى شريك خدا بر جهان و انسان

كذلك يوحى إليك . .. له ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 -

7 - 1

1- فرستنده قرآن و رسولان ، همان پروردگار يگانه آسمان ها و زمين و موجودات است .

إنّا أنزلنه . .. إنّا كنّا مرسلين ... ربّ السموت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 37 - 2

2 - يگانه مالك گنجينه هاى وجود ، داراى اختيار در اعطاى رسالت به برگزيدگان خود

أم عندهم خزائن ربّك

از ارتباط آيات _ كه در زمينه اثبات حقانيت رسالت پيامبر(ص) و رد منكران آن است _ مطلب بالا استفاده مى شود.

منشأ نبوت بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 20 - 13

13 _ انتخاب پيامبران از ميان انسان ها و با ويژگى هاى انسانى ، برخاسته از بصيرت و بينايى همه جانبه خداوند بر احوال و نياز هاى انسان ها

و ما أرسلنا قبلك من المرسلين إلاّإنّهم ليأكلون الطعام . .. و كان ربّك بصيرًا

منشأ نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 17

17 - دستيابى پيامبر ( ص ) ، به منصب رسالت در پرتو برخوردارى آن حضرت از ربوبيت ويژه الهى

و رحمت ربّك خير ممّا يجمعون

اضافه {ربّ} به كاف خطاب گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 1

1- خداوند ، فرستنده رسول خويش ( محمد ( ص ) ) ، با دو ارمغانِ هدايت و دين حق

هو الذى أرسل رسوله بالهدى و دين الحقّ

منكران نبوت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 2

2 _ قوم عاد ، رسالت هود را از سوى خداوند ، براى دعوت به توحيد و مبارزه با شرك باور نداشتند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده

استفهام در جمله {أجئتنا . .. } استفهام انكارى ابطالى است. يعنى دلالت مى كند كه آنچه مورد استفهام واقع شده (مأموريت هود براى دعوت به يكتاپرستى)، بى اساس است و مدعى آن (حضرت هود) دروغگوست.

موانع شك به نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 48 - 4

4 - در صورتى كه پيامبر ( ص ) دانش خواندن و نوشتن داشت ، باطل انديشان ، درباره نبوت او ، به ترديد مى افتادند .

و ما كنت تتلوا من قبله . .. إذًا لاَرتاب المبطلون

موانع قبول ادعاى نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 69 - 5

5 - مشخص نبودن پيشنيه زندگى شخص ، مانع از پذيرش ادعاى او در رابطه با نبوت و وحى

أم لم يعرفوا رسولهم فهم له منكرون

موجبات نبوت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 10

10_ نيكوكارى يوسف ( ع ) ، مايه رسيدن او به مقام نبوت بود .

ءاتين_ه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

موسى(ع) قبل از نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 5

5 - موسى ( ع ) پيش از نبوت و دريافت وحى نيز ، عارف به خداوند و پذيراى

ربوبيت او بود .

إنّى أنا ربّك . .. إنّنى أنا اللّه لا إل_ه إلاّ أنا

دو جمله {إنّى أنا ربّك} و {إنّنى أنا اللّه} حكايت از آن دارد كه موسى(ع) قبلاً اين نام ها را مى شناخته و بدان اعتقاد داشته است و در كوه طور به تطبيق {ربّ} و {اللّه} بر صاحب صدا پى برد.

نبوت آل عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 8

8 _ نذر مخلصانه همسر عمران ، زمينه برگزيدن آل عمران براى نبوّت از سوى خداوند

انّ اللّه اصطفى . .. ال عمران ... اذ قالت امرات عمران ربّ انّى نذرت لك

{اذ} متعلّق به {اصطفى} است; يعنى آنگاه خداوند آل عمران را برگزيد كه همسر عمران، نذرى مخلصانه كرد. و اخلاص، از {لك} استفاده شده است.

نبوت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 7

7 - رسيدن ابراهيم ( ع ) به مقام امامت ، پس از احراز مقام نبوت بوده است .

قال إنى جاعلك للناس إماماً

{من ذريتى} دلالت مى كند كه: ابراهيم(ع) آن هنگام كه به مقام امامت رسيد، داراى فرزند بوده است و قطعاً ابراهيم(ع) پيش از آن كه داراى فرزند شود، به مقام نبوت رسيده بود. بنابراين، نبوت او پيش از امامتش بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 2

2 _ ابرهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندانش ، از انبيا و دريافت كنندگان وحى از جانب خداوند

و ما انزل على ابراهيم . ..

و الاسباط

چون {الاسباط} _ به معناى نوه ها _ پس از يعقوب ذكر شده است، به نظر مى رسد منظور از آن، فرزندان يعقوب باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 4

4 _ ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ، عيسى ، ايوب ، يونس ، هارون و سليمان عليهم السلام از پيامبران پس از نوح ( ع ) و مخاطب وحى

و أوحينا إلى إبرهيم . .. و سليمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

{أولئك} اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 6

6_ ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى شناخته شده براى مردم مصر

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 5

5- حضرت ابراهيم ( ع ) از صدّيقان و از پيامبران الهى بود .

واذكر فى الكت_ب إبرهيم إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 4

4- گفت وگوى ابراهيم ( ع ) با آزر ، در زمان نبوت آن حضرت بوده است . *

إنّه كان صدّيقًا نبيًّا . إذ قال لأبيه

در باره

{إذ قال . ..} چندين احتمال ادبى وجود دارد. 1_ بدل براى {ابراهيم} باشد كه دراين صورت حكم مفعولٌ به براى {اذكر} در آيه قبل را دارد. 2_ ظرف براى {كان} و يا {نبيّاً} باشد. برداشت فوق بر احتمال دوم مبتنى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 10

10- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى كه از سوى خداوند به آنان وحى مى شد .

و أوحينا إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 43 - 1

1 - ابراهيم و لوط ( ع ) ، از پيامبران الهى

و قوم إبرهيم و قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 20

20- { سماعة بن مهران قال : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) قول اللّه عزّوجلّ { فاصبر كما صبر اُولواالعزم من الرسل } فقال : نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد ( ص ) . . . ;

سماعة بن مهران مى گويد: از امام صادق(ع) درباره آيه {فاصبر كما صبر اُولواالعزم من الرسل} سؤال كردم، حضرت فرمود: آنان نوح، ابراهيم، موسى، عيسى (ع) و محمد(ص) هستند. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 1،2

1 - نوح و ابراهيم ( ع ) ، از رسولان الهى

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم

2 - حضرت نوح ( ع ) ، پيش از حضرت ابراهيم ( ع ) مى زيسته است .

و لقد أرسلنا نوحًا

و إبرهيم

تقديم ذكرى نوح(ع) در آيه شريفه، مى تواند براى بيان تقدم زمانى آن حضرت بر حضرت ابراهيم(ع) باشد.

نبوت ادريس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 3

3- حضرت ادريس ( ع ) ، از صدّيقان و داراى مقام نبوت بود .

إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

نبوت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 2

2 _ ابرهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندانش ، از انبيا و دريافت كنندگان وحى از جانب خداوند

و ما انزل على ابراهيم . .. و الاسباط

چون {الاسباط} _ به معناى نوه ها _ پس از يعقوب ذكر شده است، به نظر مى رسد منظور از آن، فرزندان يعقوب باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 4

4 _ ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ، عيسى ، ايوب ، يونس ، هارون و سليمان عليهم السلام از پيامبران پس از نوح ( ع ) و مخاطب وحى

و أوحينا إلى إبرهيم . .. و سليمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

{أولئك} اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 5،6

5_ اسحاق

و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى پيرو شريعت پدرشان ابراهيم ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

6_ ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى شناخته شده براى مردم مصر

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 5

5- اسحاق و يعقوب ( ع ) ، فرزندان ابراهيم و از پيامبران الهى بودند .

وهبنا له إسح_ق و يعقوب و كلاًّ جعلنا نبيًّا

اسحاق(ع)، فرزند ابراهيم(ع) بود، ولى يعقوب(ع) به دليل آيه بيست و هفتم سوره هود (و من وراء إسحاق يعقوب) فرزند اسحاق و نوه ابراهيم(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 10

10- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى كه از سوى خداوند به آنان وحى مى شد .

و أوحينا إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 3

3 - اسحاق و يعقوب ( ع ) از مقام نبوت و كتاب آسمانى ، برخوردار بودند .

و وهبنا له إسح_ق و يعقوب و جعلنا فى ذرّيّته النبوّة

از مصداق هاى اتمّ و اكمل ذريه ابراهيم، اسحاق و يعقوب اند كه خداوند به آنها، نبوت و كتاب عطا كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 112 - 2

2 - اسحاق ( ع ) ( فرزند ابراهيم ( ع ) ) ، از پيامبران الهى

و بشّرن_ه بإسح_ق نبيًّا

نبوت اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 2

2 _ ابرهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندانش ، از انبيا و دريافت كنندگان وحى از جانب خداوند

و ما انزل على ابراهيم . .. و الاسباط

چون {الاسباط} _ به معناى نوه ها _ پس از يعقوب ذكر شده است، به نظر مى رسد منظور از آن، فرزندان يعقوب باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 4

4 _ ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ، عيسى ، ايوب ، يونس ، هارون و سليمان عليهم السلام از پيامبران پس از نوح ( ع ) و مخاطب وحى

و أوحينا إلى إبرهيم . .. و سليمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 54 - 5

5- صداقت در وعده ، رسالت و نبوت اسماعيل ( ع ) ، علت گرامى داشت ياد و نام او در قرآن

واذكر فى الكت_ب إسم_عيل إنّه كان صادق الوعد و كان رسولاً نبيًّا

نبوت الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت

و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 123 - 1

1 - الياس ( ع ) ، از رسولان الهى

و إنّ إلياس لمن المرسلين

نبوت اليسع(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

نبوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 33 - 8

8 _ خداوند با اعطاى علم ، ايمان ، اسم اكبر ، ميراث علم و آثار علم نبوّت به انبيا ، آنان را برگزيده است .

انّ اللّه اصطفى ادم و نوحاً

امام باقر (ع): . .. يا محمّد ... فانّى لم اقطع العلم و الايمان و الاسم الاكبر و ميراث العلم و آثار علم النّبوة ... من بيوتات الانبياء الذين كانوا بينك و بين ابيك آدم و ذلك قول اللّه تبارك و تعالى: {انّ اللّه اصطفى ادم و ... }.

_______________________________

كافى، ج 8، ص 117، ح 92 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 168، ح 31.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 7

7 _ معجزه ، وسيله ايجاد و باور به صدق نبوت پيامبران در انسانها

قد جئتكم باية من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79

- 9

9 _ ناسازگارى مقام نبوّت و دارا بودن كتاب و حكمت ، با دعوت مردم به پرستش خويش

ما كان لبشر . .. ثم يقول للناس كونوا عباداً لى من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 56 - 2

2 _ كتب آسمانى ، نبوّت و حكومت پيامبران ، از آيات خداوند

فقد اتينا ال ابرهيم الكتب و الحكمة و اتيناهم ملكاً عظيماً. .. انّ الذين كفروا با

با توجه به آيه 54 مى توان گفت: كتاب، حكمت و ملك عظيم از مصاديق {بآياتنا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 164 - 1

1 _ حضرت محمد ( ص ) پيامبر و فرستاده اى از جانب خدا همانند ديگر پيامبران و فرستادگان خدا

و رسلا قد قصصنهم عليك من قبل و رسلا لم نقصصهم عليك

{رسلا} مفعول براى {ارسلنا}ى مقدر مى باشد، يعنى و ارسلنا رسلا و اين جمله عطف شده به {اوحينا الى . ..} بنابراين در تشبيه با آن شريك است. با اين تفاوت كه لازمه معناى مشبه (انا اوحينا اليك) كه رسالت باشد، اراده شده است ; يعنى اى پيامبر تو رسول ما هستى چنانچه پيامبران پيشين عهده دار رسالت بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 10

10 _ فرستادن پيامبران مقتضاى عزتمندى و حكمت خداوند

رسلا مبشرين و منذرين . .. و كان اللّه عزيزاً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 5

5 _ خداوند عطا كننده كتاب و

منصب قضاوت و نبوت به پيامبران است.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 6

6_ مقام نبوت ، رحمت خاص خداوند به پيامبران

و ءات_نى رحمة من عنده

نكره آوردن {رحمة} دلالت بر عظمت دارد و توصيفش به {من عنده} حاكى از ارجمندى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 10

10_ مقام نبوت ، روزى خاص و نيكوى خداوند به پيامبران است .

و رزقنى منه رزقًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 38 - 2

2_ رسول اكرم ( ص ) و ساير پيامبران ، از ناحيه خداوند به رسالت برانگيخته شدند .

و لقد أرسلنا رسلاً من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 44 - 2

2- تفاوت انبيا با ساير انسان ها ، در دريافت وحى از خدا ، داشتن مقام نبوت و كتاب آسمانى است .

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً نوحى إليهم . .. بالبيّن_ت و الزبر

برداشت فوق، بنابراين نكته است كه آيه در ادامه معرفى انبيا باشد بدين صورت كه: آنان از جنس بشر هستند (و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً نوحى إليهم. ..) و به آنان وحى مى شود و....

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 13

13 - فرستادگان الهى ، با در دست داشتن وحى الهى در قالب عبارت هاى قابل تلاوت در ميان مردم ،

مبعوث مى شدند .

ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 78 - 1

1 - خداوند ، پيش از بعثت پيامبراسلام ( ص ) ، رسولانى بسيار فرستاده است .

و لقد أرسلنا رسلاً من قبلك

تنكير {رسلاً} براى بيان تكثير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 1

1 - جوامع وامت هاى پيشين ، برخوردار از فرستادگان الهى ، با پيام ها و دلايل روشن

فلمّا جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 51 - 7

7 - بعثت رسولان و پيامبران ، يكى از راه هاى گفتوگوى خداوند با انسان ها

أو يرسل رسولاً

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه فرستادن رسول غير از وساطت فرشتگان در ابلاغ وحى بوده و {فيوحى} نظر به ابلاغ وحى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 6 - 2

2 - رسالت پيامبراكرم ( ص ) ، در ادامه سنت الهى بر بعثت پيامبران

و كم أرسلنا من نبىّ

نبوت برادران انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 4

4 _ برخى از پدران و فرزندان و برادران پيامبران پيشين (ابراهيم(ع)، اسحق و . ..) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بوده اند.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم . .. أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

نبوت بشر

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 3،4

3 _ بعثت فردى از بشر براى رسالت ، شگفت آور و نامعقول در ديدگاه قوم نوح

أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

4 _ اشراف قوم نوح به دليل نامعقول شمردن پيامبرى براى فردى از بشر ، رسالت وى را انكار كردند .

إنا لنريك فى ضلل مبين . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 5

5_ بشر ، شايسته دستيابى به مقام رسالت و پيامبرى است .

و لاأقول إنى ملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 18

18- كافران معتقد بودند كه آدميان توان نيل به مقام رسالت را ندارند .

إن أنتم إلاّ بشر مثلنا

كافران، در پاسخ دعوت انبيا به ايمان، مى گفتند: {إن أنتم إلاّ بشر مثلنا}، و اين جواب، حاكى از آن است كه آنان به اين معتقد بودند كه بشر، نمى تواند پيامبر شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 1

1- انبيا در مقابل اقوام كافر كه بشر بودن را با مقام پيامبرى منافى مى دانستند ، بر بشر بودن خود تأكيد مى كردند و عدم تنافى آن را با مقام نبوت اعلام مى داشتند .

قالوا إن أنتم إلاّ بشر مثلنا . .. قالت لهم رسلهم إن نحن إلاّ بشر مثلكم و ل_كنّ ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23

- 24 - 11

11 - بعثت رسولى از ميان نسل بشر ، پديده اى نو و بى سابقه در نظر قوم نوح

ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

كلمه {ه_ذا} به قرينه {و لوشاء اللّه لأنزل ملائكة} اشاره دارد به موضوع بعثت رسولى از ميان نسل بشر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 21 - 7

7 - طرح موضوع پيشينه داشتن خط رسالت و بى سابقه نبودن رسالت بشرى ، از سوى موسى ( ع ) براى فرعون

و جعلنى من المرسلين

تعبير {و جعلنى من المرسلين} (مرا از پيامبران قرارداد) به جاى {جعلنى رسولاً} (مرا پيامبر قرار داد) مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

نبوت پدران انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 4

4 _ برخى از پدران و فرزندان و برادران پيامبران پيشين (ابراهيم(ع)، اسحق و . ..) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بوده اند.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم . .. أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

نبوت خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 6

6- حصرت خضر ، داراى مقام نبوت بود . *

ءاتينه رحمة من عندنا

بدان احتمال كه مراد از {رحمة من عندنا} نبوت باشد. آوردن ضمير جمع در {عندنا} كه حاكى از نقش وسايط در رحمت مورد نظر است و نيز اطلاق {رحمت} بر {نبوت} در برخى آيات ديگر، اين احتمال را تأييد مى كند.

نبوت خويشاوندان انبيا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 4

4 _ برخى از پدران و فرزندان و برادران پيامبران پيشين (ابراهيم(ع)، اسحق و . ..) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بوده اند.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم . .. أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

نبوت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 14

14 _ حضرت داود ( ع ) از پيامبران پس از نوح ( ع ) و داراى كتابى از جانب خدا به نام زبور

و ءاتينا داود زبوراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 8

8 _ حضرت داود ( ع ) و عيسى ( ع ) از پيامبران بنى اسرائيل مى باشند .

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

{أولئك} اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 5

5 - داوود ( ع ) ، از سوى خدا مأمور حكومت و داورى ميان مردم برپايه حق

إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض فاحكم بين الناس بالحقّ

نبوت در بنى اسرائيل

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 16 - 1

1 - اعطاى كتاب آسمانى ، حكومت و نبوت به بنى اسرائيل از سوى خداوند

ءاتينا بنى إسرءيل الكت_ب و الحكم و النبوّة

نبوت در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 68 - 12

12 - وحى و رسالت ، داراى پيشينه در تاريخ جزيرة العرب

أم جاءهم ما لم يأت ءاباءهم الأوّلين

نبوت در جوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 6

6_ يوسف ( ع ) در سن جوانى و برخوردار شدن از رشد ، به مقام نبوّت نايل گرديد .

و لما بلغ أشدّه ءاتين_ه حكمًا و علمًا

برداشت فوق ، بر اساس نظر برخى از مفسران است كه {حكم} را به مقام نبوت و {علم} را به دانش شريعت ، تفسير كرده اند.

نبوت در كودكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 12

12_ يوسف ( ع ) در سنين كودكى به نبوت رسيد . *

و أوحينا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 14

14- { علىّ بن اسباط قال : رأيت أباجعفر ( ع ) . . . فقال يا علىّ إنّ اللّه إحتج فى الإمامة بمثل ما احتّج به فى النبوّة فقال : { و آتيناه الحكم صبيّاً } . . . فقد يجوز أن يؤتى الحكمة و هو صبىّ . . . ;

على بن اسباط گفت: امام جواد(ع) را ديدم .

.. به من فرمود اى على همان خداوند احتجاج نموده در مورد امامت به حجتى نظير آنچه در مورد نبوت احتجاج نموده است، پس فرمود: {و آتيناه الحكم صبيّاً} ... پس روا است كه حكمت به كودك هم داده شود...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 4،10،11

4- حضرت عيسى ( ع ) در خردسالى ، خود را بنده خدا ، صاحب كتاب آسمانى و پيامبرى الهى معرفى كرد .

قال إنّى عبداللّه ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

10- { عن يزيد الكناسى قال : سألت أباجعفر ( ع ) أكان عيسى بن مريم حين تكلّم فى المهد حجة اللّه على أهل زمانه ؟ فقال : كان يومئذ نبيّاً حجة اللّه غير مرسل ، أما تسمع لقوله حين قال : { إنّى عبداللّه آتانى الكتاب و جعلنى نبيّاً } . . . فلمّا بلغ عيسى سبع سنين تكلّم بالنبوة والرسالة حين أوحى اللّه تعالى إليه ;

از يزيد كناسى نقل شده كه گفت: از امام باقر(ع) سؤال كردم آيا عيسى بن مريم(ع) آن گاه كه در گهواره بود حجت خدا بر اهل زمانش بود؟ فرمود: (عيسى(ع)) در آن زمان پيامبر و حجت خدا بود، اما مأموريت رسالت نداشت، آيا سخن او را نمى شنوى آن گاه كه گفت: {. .. و جعلنى نبيّاً} ... پس آن گاه كه به هفت سالگى رسيد، ابراز نبوت و رسالت كرد، همان هنگام كه خدا به او وحى كرد.}.

11- { عن رسول اللّه ( ص ) : . . . و ه_ذا عيسى بن مريم ( ع ) . . . حين أشارت

إليه . . . قال : إنّى عبداللّه آتانى الكتاب } . . . أُعطى كتاب النبوة و أُوصى بالصلاة والزكاة فى ثلاثة أيّام من مولده و كلّمهم فى اليوم الثانى من مولده . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: . .. و اين عيسى بن مريم(ع) است كه وقتى مريم به او اشاره كرد گفت: {إنّى عبداللّه آتانى الكتاب} ... كتابِ نبوت به او داده شد و به نماز و زكات سفارش گرديد (و اين همه) ظرف سه روز پس از ولادت او بود و در روز دوم ولادت با مردم سخن گفت...}.

نبوت در نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 77 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و جعلنا ذرّيّته هم الباقين } يقول : بالحقّ و النبوّة و الكتاب و الإيمان فى عقبه ، و ليس كلّ من فى الأرض من بنى آدم من ولد نوح ( ع ) . . . ;

از امام باقر(ع) [درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: ]{و جعلنا ذريته هم الباقين} روايت شده است: خدا مى فرمايد: ذريه او را با حق و نبوت و كتاب و ايمان باقى قرار داديم و آن طور نيست كه تمام فرزندان آدم _ كه در روى زمين زندگى مى كنند _ از فرزندان نوح(ع) باشند. ..}.

نبوت در نوزادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 3

3- حضرت عيسى ( ع ) در دوران نوزادى ، داراى كتاب الهى و

مقام نبوت بوده است .

ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

نبوت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 9

9- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إنّ ذاالقرنين لم يكن نبياً و ل_كنّه كان عبداً صالحاً أحبّ اللّه فأحبّه اللّه و ناصح للّه فناصحه اللّه . أمر قومه بتقوى اللّه فضربوه على قرنه ، فغاب عنهم زماناً ، ثمّ رجع إليهم ، فضربوه على قرنه آخر و فيكم من هو على سنّته ;

از امام باقر(ع) روايت شده: ذى القرنين، پيامبر نبود و لكن بنده صالحى بود كه خدا را دوست داشت، پس خدا نيز او را دوست داشت; براى خدا خالصانه عمل مى كرد، پس خدا هم خير او را خواست. او قوم خود را به تقواى خدا امر كرد، آن قوم ضربتى بر قرن او (يعنى يك طرف سر او) وارد كردند، پس، مدّت زمانى را از آن ها پنهان شد، سپس به سوى آنان بازگشت، پس ضربتى به قرن ديگرش (يعنى طرف ديگر سرش) وارد كردند و در ميان شما [نيز] كسى وجود دارد كه همانگونه خواهد شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 84 - 9

9- { عن الأصبغ بن نباتة ، عن أميرالمؤمنين ( ع ) أنّه قال : سُئِل عن ذى القرنين قال : . . . و جعل عزّ ملكه و آية نبوّته فى قرنه . . . و آتاه اللّه من كلّ شىء علماً يعرف به الحقّ و الباطل . . . و أوحى اللّه إليه . . .

فقد طويت لك البلاد و ذلّلت لك العباد فأرهبتهم منك . . . فلم يبلغ مغرب الشمس حتّى دان له أهل المشرق والمغرب قال : و ذلك قول اللّه : { إنّا مكّنّا له فى الأرض و آتيناه من كلّ شىء سبباً } ;

از اصبغ بن نباته، روايت شده كه اميرالمؤمنين(ع) در پاسخ سؤال از ذى القرنين فرمود: . .. (خداوند) قدرت پادشاهى و نشانه نبوّت او را در شاخ اش قرار داد ... و از هر چيزى، خداوند، به او دانشى عطا كرد تا به وسيله آن، حق و باطل را بشناسد ... و خدا به او وحى فرمود: ... شهرها را در اختيار تو قرار دادم و بندگان را براى تو رام و دل آنان را از بيم تو پر كردم ... پس هنوز به محل غروب خورشيد نرسيده بود كه اهل شرق و غرب عالم، تسليم او شدند. سپس (اميرالمؤمنين) فرمود: و اين سخن خداوند است كه مى فرمايد: إنّا مكّنّا له فى الأرض و آتيناه من كلّ شىء سبباً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 11

11- ذوالقرنين از پيامبران بود و به مقام دريافت سخن هاى خداوند نايل شده بود . *

قلنا ي_ذا القرنين

ظاهر كلمه {قلنا} خطاب مستقيم است، گرچه احتمال الهام و يا رساندن پيام به وسيله پيامبرى ديگر نيز وجود دارد.

نبوت زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب

قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 3

3- زكريا ( ع ) از مقام نبوّت و تلقى وحى ، برخوردار بود .

ي_زكريا إنّا نبشّرك بغل_م

ظاهر آيه اين است كه زكريا، خود پيام الهى را دريافت كرده است، نه اين كه پيام خداوند را پيامبرى ديگرى دريافت كرده و به زكريا رسانده باشد.

نبوت سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 1

1 - حضرت سليمان ، پيامبرى داراى سلطنت و حكومت

على ملك سليمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 4

4 _ ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ، عيسى ، ايوب ، يونس ، هارون و سليمان عليهم السلام از پيامبران پس از نوح ( ع ) و مخاطب وحى

و أوحينا إلى إبرهيم . .. و سليمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 9

9 - افتخار سليمان ( ع ) به مقام نبوت و رسالت الهى خود و نه مال و قدرت مادى

فما ءاتين اللّه خير ممّا ءاتيكم

مراد از {ما آتان اللّه} حقيقتى متفاوت با امكانات مادى است; چرا كه اولاً دربار سبا نيز از آن امكانات مادى برخوردار بود ثانياً بجاى {خير} بايد مى فرمود {ما آتانى اللّه أكثر ممّا آتاكم}.

نبوت شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 1

1 _ شعيب از

انبيا و فرستادگان الهى

و إلى مدين أخاهم شعيباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 5،7

5 _ شعيب ( ع ) ، پيامبرى از جانب خداوند و حامل رسالت هاى متعدد

لقد أبلغتكم رسلت ربى

7 _ شعيب ( ع ) ، پيامبرى دلسوز و خيرخواه مردم

و نصحت لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 1

1 _ خداوند ، موسى ( ع ) را پس از نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب به پيامبرى مبعوث كرد .

ثم بعثنا من بعدهم موسى

مراد از ضمير در {من بعدهم} پيامبرانى است كه داستانشان در آيات پيشين مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 1

1_ شعيب ( ع ) ، از انبيا و فرستادگان الهى است .

و إلى مدين أخاهم شعيبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 8

8_ خداوند ، شعيب ( ع ) را از روزى و نعمت خاص و نيكوى خويش بهره مند ساخت و او را به مقام نبوت رسانيد .

أرءيتم إن . .. رزقنى منه رزقًا حسنًا

مقصود از {رزقاً حسناً} به مناسبت مورد ، مقام نبوت و پيامبرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 1

1 - موسى و شعيب ( ع ) ، از پيامبران الهى

فقد كذّبت . .. و أصح_ب مدين و كذّب موسى

اصحاب مدين، قوم شعيب بودند; همان طور كه در

آيه 8 سوره {اعراف} آمده است: {و إلى مدين أخاهم شعيباً. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 1

1 - شعيب ( ع ) از پيامبران الهى بود كه به شهر مدين فرستاده شد .

و لقد أرسلنا نوحًا و . .. و إلى مدين أخاهم شعيبًا

نبوت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 1

1 _ صالح ( ع ) ، از انبيا و فرستادگان الهى

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

{إلى ثمود} عطف بر {إلى قومه} و {أخاهم} عطف بر {نوحاً} در آيه 59 است، يعنى: أرسلنا إلى ثمود أخاهم صالحاً.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 1،6،8

1 _ صالح ( ع ) ، از پيامبران الهى

أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

6 _ اشراف كفرپيشه قوم ثمود براى ايجاد ترديد در مؤمنان ، از باور و اطمينان آنان به رسالت صالح پرسش كردند .

قال الملأ . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

8 _ مستضعفان مؤمن قوم ثمود با پاسخى قاطع به كفرپيشگان ، ايمان و باور خويش را به صالح و تمامى رسالت هاى وى اعلان كردند .

أتعلمون . .. قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 1

1 _ خداوند ، موسى ( ع ) را پس از نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب به پيامبرى مبعوث كرد .

ثم بعثنا من بعدهم موسى

مراد از ضمير در {من

بعدهم} پيامبرانى است كه داستانشان در آيات پيشين مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 1

1_ صالح ( ع ) ، از پيامبران و رسولان الهى بود .

و لقد أرسلنا . .. و إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

{إلى ثمود} عطف بر {إلى قومه} و {أخاهم} عطف بر {نوحاً} در آيه بيست و پنجم است; يعنى: لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم صالحاً.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 6

6_ خداوند ، صالح ( ع ) را از رحمت ويژه خويش بهره مند ساخت و به مقام نبوت رسانيد .

و ءات_نى منه رحمة

مقصود از {رحمة}، به مناسبت مورد، مقام نبوت و پيامبرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 4

4 - نوح ، هود و صالح ( ع ) ، از پيامبران الهى

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 1

1 - صالح ( ع ) ، رسول و فرستاده خدا به سوى قوم ثمود

و لقد أرسلنا إلى ثمود . .. ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 3

3 - قوم ثمود ، براساس ملاك هاى مادى خود ، معتقد به وجود افرادى شايسته تر از صالح ( ع ) براى پيامبرى

أءلقى الذكر عليه من بيننا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 -

13 - 1

1 - حضرت صالح ( ع ) ، رسول خدا و پيامبر قوم ثمود بود .

فقال لهم رسول اللّه

ذكر وصف {رسالت} به جاى نام صالح(ع) تأكيد بر الهى بودن گفته هاى آن حضرت است.

نبوت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 10،14

10 _ يحيى ، تصديق كننده و مبلغ رسالت و نبوت عيسى بن مريم ( س )

مصدقاً بكلمة من اللّه

{كلمة اللّه}، عيسى بن مريم است; به دليل آيه چهل و پنجم از سوره آل عمران.

14 _ اعتقاد به نبوّت عيسى ( ع ) ، ارزشى براى يحيى

مصدقاً بكلمة من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 66 - 1

1 _ احتجاج بحقّ نصارا ، با يهود ، درباره اثبات نبوّت حضرت عيسى ( ع )

حاججتم فيما لكم به علم

احتجاج نصارا در موردى كه علم داشتند، عبارت بود از نبوّت حضرت عيسى (ع) كه اين احتجاج، حق بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 3

3 _ موسى و عيسى از انبياى الهى و داراى كتاب

و ما اُوتى موسى و عيسى

ظاهراً مراد از {ما اُوتى}، كتاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 5

5 _ حضرت عيسى ( ع ) ، فرزند مريم ( ع ) و رسولى از جانب خداست .

و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 -

نساء - 4 - 163 - 4

4 _ ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ، عيسى ، ايوب ، يونس ، هارون و سليمان عليهم السلام از پيامبران پس از نوح ( ع ) و مخاطب وحى

و أوحينا إلى إبرهيم . .. و سليمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 8

8 _ حضرت عيسى ( ع ) ، فرزند مريم و پيامبر خداست .

انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 1

1 _ حضرت عيسى ( ع ) ، فرستاده اى از جانب خدا پس از پيامبران يهود

و قفينا على ءاثرهم بعيسى ابن مريم

{قفينا} از مصدر {تقفية} به معناى چيزى را به دنبال چيزى ديگر آوردن است و ضمير {ءاثرهم} به {النبيين} بر مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 8

8 _ حضرت داود ( ع ) و عيسى ( ع ) از پيامبران بنى اسرائيل مى باشند .

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 3،4،11

3- حضرت عيسى

( ع ) در دوران نوزادى ، داراى كتاب الهى و مقام نبوت بوده است .

ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

4- حضرت عيسى ( ع ) در خردسالى ، خود را بنده خدا ، صاحب كتاب آسمانى و پيامبرى الهى معرفى كرد .

قال إنّى عبداللّه ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

11- { عن رسول اللّه ( ص ) : . . . و ه_ذا عيسى بن مريم ( ع ) . . . حين أشارت إليه . . . قال : إنّى عبداللّه آتانى الكتاب } . . . أُعطى كتاب النبوة و أُوصى بالصلاة والزكاة فى ثلاثة أيّام من مولده و كلّمهم فى اليوم الثانى من مولده . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: . .. و اين عيسى بن مريم(ع) است كه وقتى مريم به او اشاره كرد گفت: {إنّى عبداللّه آتانى الكتاب} ... كتابِ نبوت به او داده شد و به نماز و زكات سفارش گرديد (و اين همه) ظرف سه روز پس از ولادت او بود و در روز دوم ولادت با مردم سخن گفت...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 7،12

7 - تنها امتياز عيسى ( ع ) بر ساير بنى اسرائيل ، برخوردارى آن حضرت از نعمت خدادادى نبوت بود .

إن هو إلاّ عبد أنعمنا عليه

12 - عيسى ( ع ) ، پيامبرى مبعوث شده براى بنى اسرائيل *

و جعلن_ه مثلاً لبنى إسرءيل

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه ذكر {مثلاً لبنى اسرائيل} از اين باب باشد كه عيسى(ع) تنها براى بنى اسرائيل مبعوث شده باشد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 20

20- { سماعة بن مهران قال : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) قول اللّه عزّوجلّ { فاصبر كما صبر اُولواالعزم من الرسل } فقال : نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد ( ص ) . . . ;

سماعة بن مهران مى گويد: از امام صادق(ع) درباره آيه {فاصبر كما صبر اُولواالعزم من الرسل} سؤال كردم، حضرت فرمود: آنان نوح، ابراهيم، موسى، عيسى (ع) و محمد(ص) هستند. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 4،6

4 - عيسى ( ع ) ، از پيامبران الهى

و قفّينا بعيسى

6 - بعثت عيسى ( ع ) ، پس از موسى ( ع ) و پيامبران بعد از او بوده است .

ثمّ قفّينا على ءاث_رهم برسلنا و قفّينا بعيسى ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 2

2 - عيسى ( ع ) ، پيامبرى مبعوث شده براى بنى اسرائيل

ي_بنى إسرءيل إنّى رسول اللّه إليكم

نبوت فرزندان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 4

4 _ برخى از پدران و فرزندان و برادران پيامبران پيشين (ابراهيم(ع)، اسحق و . ..) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بوده اند.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم . .. أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

نبوت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 1

1 _ لوط ، از پيامبران و فرستادگان خداوند

و لوطا إذ قال لقومه

كلمه {لوط} مى تواند عطف بر {نوحاً} در آيه 59 باشد ; يعنى {و أرسلنا لوطاً}. و نيز مى تواند مفعولٌ به براى فعل مقدر {اذكر} باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 1

1 _ خداوند ، موسى ( ع ) را پس از نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب به پيامبرى مبعوث كرد .

ثم بعثنا من بعدهم موسى

مراد از ضمير در {من بعدهم} پيامبرانى است كه داستانشان در آيات پيشين مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 43 - 1

1 - ابراهيم و لوط ( ع ) ، از پيامبران الهى

و قوم إبرهيم و قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 1

1 - لوط ( ع ) ، از پيامبران الهى و ادامه دهنده خط رسالت

و لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم ص_لحًا . .. و لوطًا

كلمه {لوطاً} مى تواند عطف به {صالحاً} و به تقدير {و أرسلنا لوطاً} باشد. هم چنين مى تواند مفعول براى فعل محذوف و

به تقدير {و اذكر لوطاً} باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 1

1 - حضرت لوط ( ع ) ، پيامبرى فرستاده شده از جانب خداوند

و لقد أرسلنا نوحًا . .. و إبرهيم ... و لوطًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 133 - 1

1 - لوط ( ع ) ، از رسولان الهى

و إنّ لوطًا لمن المرسلين

نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 11

11 - يهوديان ، به خاطر نزول وحى بر پيامبر ( ص ) و رسالت آن حضرت ، بر او حسادت مىورزيدند .

بغياً أن ينزل اللّه من فضله على من يشاء من عباده

عبارت {أن ينزل اللّه . ..} به تقدير {لام} بيانگر علت و منشأ حسادت است و حاصل معناى {أن يكفروا ... من عباده} چنين است: يهوديان به خاطر حسادتشان بر پيامبر(ص)، به قرآن كافر شدند و منشأ حسادتشان اين بود كه خدا محمد(ص) - كه از نژاد عرب بود - به پيامبرى برگزيد و به آن حضرت وحى فرستاد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 14

14 - رسول خدا ( ص ) فرمود : { انا دعوة ابراهيم قال و هو يرفع القواعد من البيت ربنا و ابعث فيهم رسولا منهم . . . }

من اجابت شده دعاى ابراهيم(ع) هستم. ابراهيم در حالى كه پايه هاى خانه كعبه را بالا مى

برد، گفت: پروردگارا! در ميان آنان پيامبرى از خودشان مبعوث كن ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 147 - 9

9 - اصبغ بن نباته از على ( ع ) روايت كرده كه آن حضرت درباره آيه { الحق من ربك . . . } فرمود : { . . . الحق من ربك ( انك الرسول إليهم ) فلاتكونن من الممترين . . . ;

. .. تو رسول به سوى آنان هستى، پس هيچ گونه شكى در آن نداشته باش ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 20

20 _ بيان و اظهار نبوّت پيامبر اسلام ( ص ) توسط اهل كتاب پس از بعثت ايشان ، پيمان خداوند از آنان

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: انّ اللّه اخذ ميثاق الّذين اوتوا الكتاب فى محمّد (ص) {لتبيّننّه للناس} اذا خرج و لا يكتمونه . .. .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 128 ; بحارالانوار، ج 9، ص 192، ح 35.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 1

1 _ خداوند به حضرت محمد ( ص ) وحى كرد و وى را به پيامبرى برانگيخت .

إنّا أوحينا إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 164 - 1

1 _ حضرت محمد ( ص ) پيامبر و فرستاده اى از جانب خدا همانند ديگر پيامبران و فرستادگان خدا

و

رسلا قد قصصنهم عليك من قبل و رسلا لم نقصصهم عليك

{رسلا} مفعول براى {ارسلنا}ى مقدر مى باشد، يعنى و ارسلنا رسلا و اين جمله عطف شده به {اوحينا الى . ..} بنابراين در تشبيه با آن شريك است. با اين تفاوت كه لازمه معناى مشبه (انا اوحينا اليك) كه رسالت باشد، اراده شده است ; يعنى اى پيامبر تو رسول ما هستى چنانچه پيامبران پيشين عهده دار رسالت بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 170 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) فرستاده اى از جانب خدا به همراه رسالت و معارفى سراسر حق

قد جاءكم الرسول بالحق

در برداشت فوق {باء} در {بالحق} به معناى مصاحبت گرفته شده است و مراد از آن مى تواند تعاليم و معارف الهى كه همان رسالت پيامبر(ص) است، باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 15 - 2

2 _ پيامبر ( ص ) ، فرستاده خداوند

قد جاءكم رسولنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 8

8 _ حضرت محمّد(ص)، داراى كتاب و مقام حكم و قضاوت و نبوت از جانب خداوند است.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة فإن يكفر بها هؤلاء

گر چه در اين آيه نام حضرت محمّد(ص) به صراحت نيامده، ولى ياد انبياى گذشته و اشاره به مقامات آنان و همچنين سخن از كفر مردم مكه، با لطافتى تمام، اشاره به اين دارد كه خداوند همان مقامات را به حضرت محمّد(ص) نيز عطا كرده است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 6،9

6 _ پيامبر اسلام ( ص ) فرستاده اى از جانب خدا كه هرگز نوشتن را آموزش نديد .

الرسول النبى الأمّى

{امّى} به كسى گفته مى شود كه نوشتن را نياموخته است. برخى از اهل لغت نخواندن كتاب را نيز در معناى امى ذكر كرده اند.

9 _ تصريح تورات و انجيل به برخوردار بودن پيامبر موعود از مقام رسالت علاوه بر مقام نبوت

الرسول النبى الأمّى الذى يجدونه مكتوبا عندهم فى التورية و الإنجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 1

1 _ ادعاى نبوت از سوى حضرت محمد ( ص ) امرى شگفت و باور نكردنى براى مردم عصر بعثت

أكان للناس عجباً أن أوحينا إلى رجل منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 3

3 _ بعثت پيامبر اكرم ( ص ) و نزول قرآن ، از مقتضيات ربوبيت خدا بر انسان ها و در راستاى تربيت و رشد آنان است .

أكان للناس عجباً أن أوحينا إلى رجل منهم . .. إن ربكم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 7

7_ محمد ( ص ) ، پيامبرى از ناحيه خداوند

إننى لكم منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 1

1_ پيامبر ( ص ) فرستاده و رسولى از ناحيه خداوند در ميان مردم

أرسلن_ك فى أُمّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 -

38 - 2

2_ رسول اكرم ( ص ) و ساير پيامبران ، از ناحيه خداوند به رسالت برانگيخته شدند .

و لقد أرسلنا رسلاً من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 43 - 1

1_ پيامبر ( ص ) فرستاده و رسولى از ناحيه خداوند

و يقول الذين كفروا لست مرسلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 86 - 2

2- پيامبر اسلام ( ص ) ، شخصيتى كه از جانب خداوند به او وحى مى شد .

و لئن شئنا لنذهبنّ بالذى أوحينا إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 93 - 14

14- پيامبر ( ص ) ، انسانى همانند ديگر انسان ها و امتياز و ويژگى او تنها به رسالت و پيامبرى است .

قل سبحان ربّى هل كنت إلاّ بشرًا رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 218 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال { الذى يراك حين تقوم فى النبوّة . . . ;

از امام باقر(ع) درباره {الذى يراك حين تقوم} روايت شده كه فرمود: [مراد از قيام، قيام] در مسأله نبوت است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 93 - 5

5 - برخوردارى پيامبر ( ص ) از هدايت هاى قرآن و مقام رسالت ، مقتضى سپاس گزارى او به درگاه الهى و ستايش ذات خداى يگانه در همه حال

و أن أتلوا القرءان . .. المنذرين . و قل الحمدللّه

آيات

پيشين، در زمينه رسالت پيامبر(ص) بود و نيز آن حضرت مأموريت يافت كه بر طريق تلاوت قرآن استوار بماند; بنابراين آمدن عبارت "قل الحمد للّه" در پى تلاوت آن، مطلب ياد شده را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 45 - 8

8 - پيامبر ( ص ) فرستاده اى از جانب خداوند

و ما كنت ثاويًا فى أهل مدين . .. و ل_كنّا كنّا مرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 40 - 6،9،13

6 - محمد ( ص ) ، پيامبرى از جانب خداوند براى مردم است .

و ل_كن رسول اللّه

9 - پيامبراكرم ( ص ) ، داراى مقام رسالت ( پيامرسان خدا به مردم ) و نبوت ( آورنده اخبار غيبى درباره شريعت ) بود .

و ل_كن رسول اللّه و خاتم النبيّن

در تفاوت ميان مقام رسالت و نبوت، آمده است: {رسول}، صاحب كتاب است و {نبىّ}، از خداوند خبر مى دهد. و {رسالت} به خداوند اضافه مى شود در حالى كه {نبوّت} چنين نيست. {رسول}، پيام آور و {نبىّ}، انجام دهنده امر رسالت است (معجم الفروق اللغويه).

13 - آنچه را كه خداوند درباره نبوت پيامبر ( ص ) و ختم آن بيان كرده ، براساس علم و آگاهى همه جانبه او است .

و ل_كن رسول اللّه و خاتم النبيّن و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 44 - 6

6 - خداوند ، براى مشركان مكه قبل از رسول گرامى اسلام ، پيامبرى مبعوث نكرده

بود .

و ما أرسلنا إليهم قبلك من نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 3 - 4

4 - حضرت محمد ( ص ) ، از رسولان الهى است .

إنّك لمن المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 7

7 - پيامبراكرم ( ص ) ، پيش از نزول وحى با كتاب هاى آسمانى و مفاهيم قرآن هيچ آشنا نبود .

ما كنت تدرى ما الكت_ب و لا الإيم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 29 - 3

3 - بعثت پيامبراسلام ( ص ) ، تحقق اراده الهى به استمرار آيين توحيدى در نسل ابراهيم ( ع )

و جعلها كلمة باقية فى عقبه . .. حتّى جاءهم الحقّ و رسول مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 20

20- { سماعة بن مهران قال : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) قول اللّه عزّوجلّ { فاصبر كما صبر اُولواالعزم من الرسل } فقال : نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد ( ص ) . . . ;

سماعة بن مهران مى گويد: از امام صادق(ع) درباره آيه {فاصبر كما صبر اُولواالعزم من الرسل} سؤال كردم، حضرت فرمود: آنان نوح، ابراهيم، موسى، عيسى (ع) و محمد(ص) هستند. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 3

3 - وجود پيامبر ( ص ) به عنوان فرستاده خدا در ميان امت ، مقتضى تبعيت مردم

از آن حضرت و نه تحميل آراى عمومى بر ايشان

و اعلموا أنّ فيكم رسول اللّه لو يطيعكم . .. لعنتّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 7 - 2

2 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول و فرستاده خداوند است .

ءامنوا باللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 8 - 4

4 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول و فرستاده خداوند است .

و الرسول يدعوكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 16

16 - بعثت پيامبر ( ص ) و نزول قرآن ، جلوه اى از رأفت و رحمت خداوند بر خلق

هو الذى ينزّل . .. و إنّ اللّه بكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 2

2 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول خدا و پيام آور او است .

اتّقوا اللّه و ءامنوا برسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 4

4 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول خدا و پيام آور از جانب او

و معصيت الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 2

2 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول خدا و پيام آور از جانب او بود .

ي_أيّها الذين ءامنوا إذا ن_جيتم الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13

- 11

11 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول خدا و پيام آور از جانب او

و أطيعوا اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 20 - 3

3 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول و پيام آور از جانب خداوند

يحادّون اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 7

7 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول و پيام آور از جانب خداوند

من حادّ اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 4

4 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول خدا و پيام آور از جانب او

تؤمنون باللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 2 - 4

4 - تجلى عزّت و حكمت خداوند در بعثت پيامبر ( ص )

العزيز الحكيم . هو الذى بعث فى الأُمّيّن رسولاً منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 4 - 1

1 - بعثت پيامبراكرم ( ص ) و برگزيده شدن آن حضرت از جانب خداوند به نبوت و رسالت ، فضل الهى به ايشان

ذلك فضل اللّه

در مشاراليه {ذلك} چند احتمال وجود دارد برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {ذلك} اشاره به بعثت پيامبراكرم(ص) داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 1 - 6

6 - حضرت محمد ( ص ) ، رسول خدا و پيام آور از

جانب او

و اللّه يعلم إنّك لرسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 5 - 4

4 - حضرت محمد ( ص ) رسول خدا و پيام آور از جانب او

يستغفر لكم رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 7

7 - حضرت محمد ( ص ) رسول خدا و پيام آور از جانب او

على من عند رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 4

4 - حضرت محمد ( ص ) و موسى ( ع ) ، از رسولان الهى

إنّا أرسلنا إليكم رسولاً . .. كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً

نبوت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 9 - 1،8

1 _ خداوند بر فرض انتخاب فرشتگان براى پيامبرى، آنان را به صورت بشر قرار مى داد.

و لو جعلنه ملكا لجعلنه رجلا

8 _ خداوند، فرشتگان را براى آدميان به پيامبرى برنمى گزيند.

و لو جعلنه ملكا لجعلنه رجلا

حرف {لو} در مواردى به كار مى رود كه شرط، امرى ممتنع و غيرعملى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 95 - 4

4- در نظر مشركان تنها ملائكه ، شايسته رسالت و پيامبرى بودند .

قالوا أبعث الله بشرًا رسولاً. قل لو كان فى الأرض مل_ئكة ... لنزّلنا عليهم من الس

از پاسخ خداوند در قبال اعجاب مشركان و از گفته آنان (أبعث الله بشراً رسولاً) استفاده مى شود كه آنان، توقع داشتند كه پيامبر(ص) از جنس

ملائكه باشد نه از جنس بشر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 9

9 - تنها فرشتگان ، شايسته رسالت الهى در بينش اشراف كافر قوم نوح

و لوشاء اللّه لأنزل مل_ئكة

{مشيئة} (مصدر {شاء}) به معناى خواستن و اراده كردن و {إنزال} (مصدر {أنزل}) به معناى فرو فرستادن است. {ملائكة}، جمع {ملك} (فرشتگان) مى باشد; يعنى: {اگر خدا مى خواست، قطعاً فرشتگانى فرو مى فرستاد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 9،11

9 - پندار باطل قوم عاد و ثمود ، مبنى بر لزوم فرشته بودن رسولان الهى

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

11 - فرشتگان _ در ديد قوم عاد و ثمود _ موجوداتى برتر از آدميان و شايسته تر براى رسالت از جانب خداوند

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

از اين كه قوم عاد و ثمود، پيامبران خويش را به واسطه بشر بودن انكار مى كردند و نبوت را فقط لايق فرشتگان مى دانستند، مطلب بالا استفاده مى شود.

نبوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 53 - 1

1 - موسى ( ع ) از پيامبران داراى كتاب و شريعت

و إذ ءاتينا موسى الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 5

5 - موسى ( ع ) ، پيامبرى مبعوث شده پيش از پيامبر اسلام ( ص )

كما سئل موسى من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 3

3

_ موسى و عيسى از انبياى الهى و داراى كتاب

و ما اُوتى موسى و عيسى

ظاهراً مراد از {ما اُوتى}، كتاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

{أولئك} اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 5

5 _ موسى ( ع ) پيامبرى از جانب خداوند براى ارشاد و هدايت فرعون زمان خويش و بزرگان دربار وى

إلى فرعون و ملإيه

كلمه {فرعون} عنوان و لقب پادشاهان و حاكمان بزرگ مصر در عصرهاى گذشته بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 104 - 1

1 _ موسى پس از بعثت به نبوّت با حضور در برابر فرعون و گفتگو با وى ، رسالت الهى خويش را به او اعلان كرد .

و قال موسى يفرعون إنى رسول من رب العلمين

كلمه {واو} در {و قال . .. } بيانگر اين است كه در قبل از بيان رسالت سخنانى بين موسى و فرعون مبادله شده بود كه به سبب دخالت نداشتن آنها در موضوع بحث، بيان نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 122 - 6

6 _ هارون همراه و همگام موسى ( ع ) در ابلاغ رسالت هاى الهى

رب موسى و هرون

هدف ساحران از ياد

كردن {هارون} در كنار موسى مى تواند بدان جهت باشد كه وى نيز در ارشاد آنان نقشى بسزا داشته و يا بدان جهت بوده كه مبادا فرعون چنين وانمود كند كه منظور ساحران از رب موسى، فرعون است. زيرا همگان مى دانستند كه او براى مدتى سرپرستى موسى(ع) را به عهده گرفته بود. چنانچه گفته است: {الم نربك فينا وليداً} (شعرا، 18). بنابراين ساحران با يادكردن از هارون در صدد دفع اين توهم بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 12

12 _ موسى ( ع ) ، علاوه بر مقام نبوت ، منصب امامت و رهبرى سياسى بنى اسرائيل را نيز عهده دار بود .

و قال موسى لأخيه هرون اخلفنى فى قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 96 - 1

1_ موسى ( ع ) از پيامبران الهى است .

و لقد أرسلنا موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 110 - 1

1_ موسى ( ع ) از پيامبران داراى كتاب آسمانى است .

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 1

1- حضرت موسى ( ع ) ، همراه با آيات و معجزات متعدد از سوى خداوند براى مردم عصر خويش مبعوث شد .

و لقد أرسلنا موسى بأي_تنا أن أخرج قومك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 3

3- موسى ( ع ) از پيامبران داراى شريعت بود

.

و ءاتينا موسى الكت_ب

اعطاى كتاب مستقل به موسى(ع) نشانگر تعاليمى جديد و شريعتى جدا از شريعتهاى سابق است و اين حكايت از آن دارد كه موسى(ع) داراى شريعت مستقل بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 51 - 6

6- حضرت موسى ( ع ) برگزيده خداوند و داراى مقام رسالت و نبوت بود .

إنّه كان مخلصًا و كان رسولاً نبيًّا

فرق {رسول} و {نبىّ} اين است كه هر كس رسالت الهى دارد {نبىّ} نيز مى باشد، زيرا {نبىّ} يعنى داراى خبر، ولى ممكن است كسى نبىّ باشد، اما به سوى شخصى يا قومى ارسال نشده و حامل رسالت الهى نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 13 - 1،4،5

1 - خداوند ، موسى ( ع ) را به پيامبرى برگزيد و در وادى طوى او را از انتخاب شدن به رسالت ، آگاه ساخت .

و أنا اخترتك فاستمع لما يوحى

به قرينه {لما يوحى}، اختيار شدن موسى(ع) به معناى گزينش او براى پيامبرى و تحمل وحى الهى است.

4 - خداوند ، موسى ( ع ) را پس از برگزيدن به پيامبرى ، به گوش فرادادن و دريافت وحى فرمان داد .

و أنا اخترتك فاستمع لما يوحى

5 - سخن خداوند با موسى ( ع ) در وادى طوى ( پاى كوه طور ) ، به صورت وحى بوده است .

فاستمع لما يوحى

جمله {إنّنى أنا اللّه} (در آيه بعد) بدل براى {ما يوحى} است. بنابراين آنچه در پايين كوه طور با موسى(ع) گفته شده بود، وحى بوده است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 36

36 - سپرى شدن سال هايى از عمر موسى ( ع ) در مدين و پيدا كردن شايستگى هاى لازم براى رسالت ، از جمله نعمت هاى خداوند به موسى ( ع ) بود .

و لقد مننا عليك مرّة أُخرى. .. إذ تمشى أُختك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 2

2 - ساحران فرعون ، موسى و هارون ( ع ) را پيامبر خدا دانسته و به آنان ايمان آوردند .

ءامنتم له

تعبير ساحران در آيه قبل، {آمنّا بربّ هارون و موسى} بود; ولى فرعون در توبيخ خود، آنان را مؤمن به موسى(ع) معرفى كرد. گفتنى است كه اين نكته گوياى تلازم ايمان به {ربّ موسى و هارون} با ايمان به رسالت آن دو در دعوت به ربوبيت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48 - 1،5

1- حضرت موسى و هارون ( ع ) ، دو پيامبر داراى كتاب آسمانى و رسالت مشترك

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون الفرقان و ضياءً و ذكرًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {الفرقان} كتاب آسمانى تورات باشد. بر اين اساس دادن كتاب آسمانى به هارون در كنار حضرت موسى(ع)، بيانگر اين است كه او نيز مانند موسى(ع) در نبوت و دريافت كتاب آسمانى شريك و برابر بود.

5- حضرت موسى و هارون ( ع ) ، دو پيامبر برخوردار از حجت و برهان الهى

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون الفرقان

يكى از معانى لغوى {فرقان} حجت

و برهان است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 1

1 - موسى و شعيب ( ع ) ، از پيامبران الهى

فقد كذّبت . .. و أصح_ب مدين و كذّب موسى

اصحاب مدين، قوم شعيب بودند; همان طور كه در آيه 8 سوره {اعراف} آمده است: {و إلى مدين أخاهم شعيباً. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 1

1 - موسى و هارون ( ع ) ، دو پيام آور الهى

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون بأي_تنا و سلط_ن مبين

{آية} (مفرد {آيات}) به معناى نشانه است و {سلطان} مرادف حجت و {مبين} (از {إبانة}) به معناى روشن و آشكار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 35 - 1

1 _ موسى ( ع ) ، از پيامبران داراى كتاب ( تورات ) و شريعت مستقل از جانب خداوند

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

دريافت كتاب آسمانى، حاكى از دريافت شريعت مستقل و جدا از شريعت سابق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 20 - 2

2 - قتل مرد قبطى ، قبل از رسيدن موسى ( ع ) به مقام رسالت بود .

قال فعلتها إذًا و أنا من الضالّين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد موسى از {و أنا من الضالّين} اين باشد كه او در آن زمان رسول نبوده است. اين احتمال با توجه به اين كه فرعون براى ردّ رسالت او آن را يادآورى كرده است، تقويت مى

شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 10 - 8

8 - اعطاى مقام رسالت از جانب خداوند به موسى ( ع ) در وادى طور

ي_موسى لاتخف إنّى لايخاف لدىّ المرسلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 7 - 12

12 - خداوند ، پناه و پشتيبان موسى ( ع ) از مرحله شيرخوارگى تا رسيدن به مقام رسالت

إنّ فرعون . .. يذبّح أبناءهم ... و أوحينا إلى أُمّ موسى أن أرضعيه ... إنّا رادّو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 3

3 - موسى ( ع ) ، پيامبرى از جانب خداوند ، با بينات و آيات روشن بود .

و لقد جاءهم موسى بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 23 - 1

1 - حضرت موسى ( ع ) از رسولان الهى بود .

و لقد أرسلنا موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 20

20- { سماعة بن مهران قال : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) قول اللّه عزّوجلّ { فاصبر كما صبر اُولواالعزم من الرسل } فقال : نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد ( ص ) . . . ;

سماعة بن مهران مى گويد: از امام صادق(ع) درباره آيه {فاصبر كما صبر اُولواالعزم من الرسل} سؤال كردم، حضرت فرمود: آنان نوح، ابراهيم، موسى، عيسى (ع) و محمد(ص) هستند. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- ذاريات - 51 - 38 - 1،2

1 - سرگذشت موسى ( ع ) و رسالت او در هدايت فرعون ، آيتى الهى و درس آموز

و فى موسى إذ أرسلن_ه إلى فرعون

عبارت {و فى موسى} عطف بر جمله {تركنا فيها آية} است; يعنى، {و فى قصة موسى آية}.

2 - موسى ( ع ) ، رسول الهى

و فى موسى إذ أرسلن_ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 1

1 - بعثت موسى ( ع ) ، آغاز مرحله اى جديد از بعثت پيامبران

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم . .. ثمّ قفّينا على ءاث_رهم برسلنا

{ثمّ} در {ثمّ قفّينا. ..} _ چنان كه برخى مفسران گفته اند _ براى تراخى رتبى است; نه زمانى. بر اين اساس تعبير {ثمّ قفّينا}، بيانگر شروع مرحله اى جديد از بعثت پيامبران است و با مراحل قبلى (مرحله نوح(ع) تا ابراهيم(ع) و مرحله ابراهيم(ع) به بعد) از نظر اهميت، متفاوت است. اين مرحله _ با توجه به اين كه قبل از بعثت حضرت عيسى(ع) و بعد از بعثت نوح و ابراهيم(ع) قرار گرفته _ بايد مرحله اى باشد كه با بعثت حضرت موسى آغاز مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 4

4 - موسى ( ع ) ، پيامبرى مبعوث شده براى بنى اسرائيل

و قد تعلمون أنّى رسول اللّه إليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 4

4 - حضرت محمد ( ص ) و موسى ( ع ) ، از رسولان

الهى

إنّا أرسلنا إليكم رسولاً . .. كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً

نبوت نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 6،7

6 - اعطاى اسحاق و يعقوب ( ع ) به ابراهيم ( ع ) و نيز قرار دادن مقام نبوت در نسل آن حضرت ، پاداش دنيوى ابراهيم ( ع ) از سوى خداوند بود .

و وهبنا له إسح_ق . .. و جعلنا فى ذرّيّته النبوّة... و ءاتين_ه أجره فى الدنيا

7 - ذريه ابراهيم ( ع ) از مقام نبوت و كتاب آسمانى ، برخوردار بودند .

و جعلنا فى ذرّيّته النبوّة و الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 3،4

3 - تداوم يافتن بعثت پيامبران ، در نسل هاى پس از نوح و ابراهيم ( ع )

و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

4 - پيامبران مبعوث شده پس از نوح ( ع ) از ذريه حضرت نوح و پيامبران مبعوث شده پس از ابراهيم ( ع ) از ذريه حضرت ابراهيم ( ع ) بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

نبوت نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 3،4

3 - تداوم يافتن بعثت پيامبران ، در نسل هاى پس از نوح و ابراهيم ( ع )

و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

4 - پيامبران مبعوث شده پس از نوح ( ع ) از ذريه حضرت نوح و پيامبران مبعوث شده پس از ابراهيم ( ع ) از ذريه حضرت ابراهيم ( ع

) بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 2،4

2 _ خداوند نوح ( ع ) را به پيامبرى برانگيخت و به وى وحى كرد .

كما أوحينا إلى نوح

4 _ ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ، عيسى ، ايوب ، يونس ، هارون و سليمان عليهم السلام از پيامبران پس از نوح ( ع ) و مخاطب وحى

و أوحينا إلى إبرهيم . .. و سليمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

{أولئك} اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 1

1 _ نوح ( ع ) ، از رسولان الهى است .

لقد أرسلنا نوحاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 2

2 _ نوح ( ع ) ، رسولى از جانب خداوند بود .

و لكنى رسول من رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 1،5

1 _ نوح ( ع ) ، پيامبرى از جانب خداوند و حامل رسالت هاى متعدد

أبلغكم رسلت ربى

5 _ نوح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز و خيرخواه مردم

و أنصح

لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 7

7 _ پيامبرى نوح ( ع ) و معارف ارائه شده از سوى وى ، از آيات خداوند

فكذبوه . .. و أغرقنا الذين كذبوا بايتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 1

1 _ خداوند ، موسى ( ع ) را پس از نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب به پيامبرى مبعوث كرد .

ثم بعثنا من بعدهم موسى

مراد از ضمير در {من بعدهم} پيامبرانى است كه داستانشان در آيات پيشين مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 3

3 _ حضرت نوح ( ع ) خود را فرستاده خداوند دانسته و اجر و مزد خود را نيز تنها بر عهده او اعلام كرد .

إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه . .. فإن توليتم فما سألتكم من أجر إن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 1

1_ نوح ( ع ) ، از پيامبران و رسولان الهى است .

و لقد أرسلنا نوحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 5

5_ خداوند ، نوح ( ع ) را از رحمت ويژه خويش بهره مند ساخت و به مقام نبوت رسانيد .

ءات_نى رحمة من عنده

مقصود از {رحمة}، به مناسبت مورد، مقام نبوت و پيامبرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22

- 42 - 4

4 - نوح ، هود و صالح ( ع ) ، از پيامبران الهى

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 1

1 - نوح ( ع ) ، از رسولان الهى بود .

و لقد أرسلنا نوحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 1

1 - نوح ( ع ) ، پيامبرى از نژاد قوم خويش و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم نوح

قيد {أخوهم} هم مى تواند بيانگر پيوند خويشاوندى نوح(ع) با قومش باشد و هم تعبير كنايى از اشفاق و دلسوزى آن حضرت نسبت به آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 79 - 2

2 - نوح ( ع ) ، پيامبرى برجسته در سلسله پيامبران الهى و داراى مقام رفيع در پيشگاه خداوند

سل_م على نوح فى الع_لمين

برداشت ياد شده از قيد {فى العالمين} براى سلام به دست مى آيد; زيرا در اين سوره خداوند سلام و تحيت خود را نسبت به چند پيامبر بزرگ (همچون ابراهيم، موسى و هارون عليهم السلام) نقل فرموده، ولى بدون اين قيد آورده است; مانند: آيه 109 (سلام على ابراهيم) و آيه 120 (سلام على موسى و هارون).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 20

20- { سماعة بن مهران قال : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) قول اللّه عزّوجلّ { فاصبر كما صبر اُولواالعزم من الرسل } فقال

: نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد ( ص ) . . . ;

سماعة بن مهران مى گويد: از امام صادق(ع) درباره آيه {فاصبر كما صبر اُولواالعزم من الرسل} سؤال كردم، حضرت فرمود: آنان نوح، ابراهيم، موسى، عيسى (ع) و محمد(ص) هستند. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 1

1 - نوح و ابراهيم ( ع ) ، از رسولان الهى

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 1 - 1

1 - حضرت نوح ( ع ) ، از رسولان الهى

إنّا أرسلنا نوحًا

نبوت و اشرافيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 2

2 - منوط دانستن نبوت و رسالت ، به اشرافيت و توانمندى هاى مادى ، امرى نامعقول

لولا نزّل . .. أهم يقسمون رحمت ربّك

از استفهام توبيخى {أهم} استفاده مى شود كه هيچ نوع ارتباطى بين دستيابى به مقام نبوت و برخوردارى از امكانات مادى، وجود ندارد.

نبوت و امكانات مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 3

3_ در اختيار داشتن همه نعمت هاى الهى و توان دسترسى به گنجينه هاى هستى و دانستن غيب ، از لوازم و شرايط پيامبرى نيست .

و لاأقول لكم عندى خزائن الله و لاأعلم الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 16

16 - عدم تنافى شكوه و قدرت و امكانات مادى با مقام

نبوت و مراتب عالى معنوى

قال إنّه صرح ممرّد من قوارير

تعبير {صرح ممرّد من قوارير} بيان گوشه اى از برخوردارى ها و حشمت و شوكت سليمان(ع) است. اين در حالى است كه او پيامبرى بزرگ و داراى جايگاهى ارجمند در مقامات معنوى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 2

2 - منوط دانستن نبوت و رسالت ، به اشرافيت و توانمندى هاى مادى ، امرى نامعقول

لولا نزّل . .. أهم يقسمون رحمت ربّك

از استفهام توبيخى {أهم} استفاده مى شود كه هيچ نوع ارتباطى بين دستيابى به مقام نبوت و برخوردارى از امكانات مادى، وجود ندارد.

نبوت و اندوه بر فراق محبوبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 84 - 8

8_ گريستن و اندوهگين شدن در فراق عزيزان و تأسف خوردن بر دورى آنان ، با مقام نبوت ناسازگار نيست .

قال ي_أسفى على يوسف وابيضت عيناه من الحزن

نبوت و ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 4

4 - عدم منافات ترس از چيز هاى هراسناك ، با مقام نبوت *

فأوجس منهم خيفة قالوا لاتخف

نبوت و جهل به مقدرات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 10

10- عدم تنافى مقام نبوت با آگاهى نداشتن از مقدرات الهى نسبت به خويش

فظنّ أن لن نقدر عليه

نبوت و عزت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 16

16 - عدم تنافى شكوه

و قدرت و امكانات مادى با مقام نبوت و مراتب عالى معنوى

قال إنّه صرح ممرّد من قوارير

تعبير {صرح ممرّد من قوارير} بيان گوشه اى از برخوردارى ها و حشمت و شوكت سليمان(ع) است. اين در حالى است كه او پيامبرى بزرگ و داراى جايگاهى ارجمند در مقامات معنوى بود.

نبوت و علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 3

3_ در اختيار داشتن همه نعمت هاى الهى و توان دسترسى به گنجينه هاى هستى و دانستن غيب ، از لوازم و شرايط پيامبرى نيست .

و لاأقول لكم عندى خزائن الله و لاأعلم الغيب

نبوت و قتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 19 - 5

5 - قتل نفس و ناسپاسى نعمت ، دو رفتار نامناسب با شأن و ادعاى پيامبرى در نظر فرعون

و فعلت فعلتك التى فعلت و أنت من الك_فرين

به رخ كشيدن قتل نفس و ناسپاسى موسى(ع) از جانب فرعون، مى تواند به منظور خدشه دار كردن پيامبرى آن حضرت و منافى دانستن مقام نبوت با قتل نفس و ناسپاسى ادا شده باشد. گفتنى است آيه بعد _ كه در آن حضرت موسى(ع) قتل نفس را عملى غير عمدى و ناخواسته مى شمرد _ مؤيد برداشت ياد شده است.

نبوت و قدرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 16

16 - عدم تنافى شكوه و قدرت و امكانات مادى با مقام نبوت و مراتب عالى معنوى

قال إنّه صرح ممرّد من قوارير

تعبير {صرح ممرّد من قوارير} بيان گوشه

اى از برخوردارى ها و حشمت و شوكت سليمان(ع) است. اين در حالى است كه او پيامبرى بزرگ و داراى جايگاهى ارجمند در مقامات معنوى بود.

نبوت و كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 19 - 5

5 - قتل نفس و ناسپاسى نعمت ، دو رفتار نامناسب با شأن و ادعاى پيامبرى در نظر فرعون

و فعلت فعلتك التى فعلت و أنت من الك_فرين

به رخ كشيدن قتل نفس و ناسپاسى موسى(ع) از جانب فرعون، مى تواند به منظور خدشه دار كردن پيامبرى آن حضرت و منافى دانستن مقام نبوت با قتل نفس و ناسپاسى ادا شده باشد. گفتنى است آيه بعد _ كه در آن حضرت موسى(ع) قتل نفس را عملى غير عمدى و ناخواسته مى شمرد _ مؤيد برداشت ياد شده است.

نبوت و گريه بر فراق محبوبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 84 - 8

8_ گريستن و اندوهگين شدن در فراق عزيزان و تأسف خوردن بر دورى آنان ، با مقام نبوت ناسازگار نيست .

قال ي_أسفى على يوسف وابيضت عيناه من الحزن

نبوت و معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 38 - 13

13_ توانايى به ارائه هر گونه معجزه و در هر زمان ، از شرايط پيامبرى در ديدگاه ناصواب مردم عصر بعثت

و لقد أرسلنا رسلاً . .. و ما كان لرسول أن يأتى بأية إلاّ بإذن الله لكل أجل كتاب

نبوت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4

- 163 - 4

4 _ ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ، عيسى ، ايوب ، يونس ، هارون و سليمان عليهم السلام از پيامبران پس از نوح ( ع ) و مخاطب وحى

و أوحينا إلى إبرهيم . .. و سليمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

{أولئك} اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 53 - 1،4

1- برانگيخته شدن هارون ( ع ) به نبوت ، موهبت خداوند و پرتوى از رحمت او به موسى ( ع ) بود .

و وهبنا له من رحمتنا أخاه ه_رون نبيًّا

4- هارون ، برادر موسى ( ع ) ، و داراى مقام رفيع نبوت

أاخاه ه_رون نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 32 - 5

5 - اصالت موسى ( ع ) در رسالت نسبت به هارون ( ع )

و أشركه فى أمرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 36 - 6

6 - هارون ( ع ) در وادى طوى به مقام نبوت و رسالت برگزيده شد .

هرون أخى . .. و أشركه فى أمرى ... قد أُتيت سؤلك

چنانچه مراد از {أشركه فى أمرى} درخواست نبوت و رسالت براى هارون(ع) باشد، اجابت آن در وادى طوى

انجام پذيرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 2

2 - ساحران فرعون ، موسى و هارون ( ع ) را پيامبر خدا دانسته و به آنان ايمان آوردند .

ءامنتم له

تعبير ساحران در آيه قبل، {آمنّا بربّ هارون و موسى} بود; ولى فرعون در توبيخ خود، آنان را مؤمن به موسى(ع) معرفى كرد. گفتنى است كه اين نكته گوياى تلازم ايمان به {ربّ موسى و هارون} با ايمان به رسالت آن دو در دعوت به ربوبيت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 7

7 - هارون ( ع ) در عين دارا بودن مقام نبوت ، موظف به پيروى از موسى ( ع ) و فرمان هاى او بود .

ما منعك . .. ألاّتتّبعن أفعصيت أمرى

{ألاّتتّبعن} خطاب به هارون(ع) و دال براين نكته است كه او در عين نبوت، موظف به پيروى از فرمان هاى موسى(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48 - 1،5

1- حضرت موسى و هارون ( ع ) ، دو پيامبر داراى كتاب آسمانى و رسالت مشترك

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون الفرقان و ضياءً و ذكرًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {الفرقان} كتاب آسمانى تورات باشد. بر اين اساس دادن كتاب آسمانى به هارون در كنار حضرت موسى(ع)، بيانگر اين است كه او نيز مانند موسى(ع) در نبوت و دريافت كتاب آسمانى شريك و برابر بود.

5- حضرت موسى و هارون ( ع ) ، دو پيامبر

برخوردار از حجت و برهان الهى

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون الفرقان

يكى از معانى لغوى {فرقان} حجت و برهان است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 1

1 - موسى و هارون ( ع ) ، دو پيام آور الهى

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون بأي_تنا و سلط_ن مبين

{آية} (مفرد {آيات}) به معناى نشانه است و {سلطان} مرادف حجت و {مبين} (از {إبانة}) به معناى روشن و آشكار است.

نبوت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 1

1 _ هود ، از انبيا و فرستادگان الهى است .

لقد أرسلنا . .. و إلى عاد أخاهم هوداً

{إلى عاد} عطف بر {إلى قومه} و {أخاهم} عطف بر {نوحاً} در آيه 59 است، يعنى: أرسلنا إلى عاد أخاهم هوداً.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 67 - 2،3

2 _ هود ، رسولى از جانب خدا

و لكنى رسول من رب العلمين

3 _ هود با استناد به رسالت الهى خود ، خويشتن را از هر گونه سفاهت و كم خردى مبرا دانست .

قال يقوم ليس بى سفاهة و لكنى رسول من رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 3

3 _ هود ، پيامبرى از جانب خداوند و حامل رسالت هاى متعدد

أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 1

1 _ خداوند ، موسى ( ع ) را پس از

نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب به پيامبرى مبعوث كرد .

ثم بعثنا من بعدهم موسى

مراد از ضمير در {من بعدهم} پيامبرانى است كه داستانشان در آيات پيشين مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 1

1_ هود ( ع ) ، از پيامبران و رسولان الهى است .

و لقد أرسلنا . .. و إلى عاد أخاهم هودًا

{إلى عاد} عطف بر {إلى قومه} و {أخاهم} عطف بر {نوحاً} در آيه 25 است; يعنى: و لقد أرسلنا إلى عاد أخاهم هودًا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 4

4 - نوح ، هود و صالح ( ع ) ، از پيامبران الهى

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 1

1 - هود ( ع ) ، پيامبرى از نژاد قوم عاد و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم هود

قيد {أخوهم} مى تواند براى بيان پيوند خويشاوندى هود(ع) با قومش و يا تعبيرى كنايى از شفقت و دلسوزى آن حضرت نسبت به آن قوم باشد.

نبوت يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 12 - 2

2- يحيى ( ع ) دريافت كننده وحى و داراى شخصيتى ممتاز در پيشگاه خداوند بود .

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة

در باره اين كه نداى {يا يحيى} گفته چه كسى بود، دو احتمال وجود دارد: 1_ از جانب خداوند و توسط فرشته وحى; 2_ توصيه زكريا به فرزندش يحيى. ظاهر آيه مؤيد احتمال اول است. برداشت ياد شده نيز بر همين اساس است.

نبوت يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 2

2 _ ابرهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندانش ، از انبيا و دريافت كنندگان وحى از جانب خداوند

و ما انزل على ابراهيم . .. و الاسباط

چون {الاسباط} _ به معناى نوه ها _ پس از يعقوب ذكر شده است، به نظر مى رسد منظور از آن، فرزندان يعقوب باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 4

4 _ ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ، عيسى ، ايوب ، يونس ، هارون و سليمان عليهم السلام از پيامبران پس از نوح ( ع ) و مخاطب وحى

و أوحينا إلى إبرهيم . .. و سليمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

{أولئك} اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 5،6

5_ اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى پيرو شريعت پدرشان ابراهيم ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

6_ ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى شناخته شده براى مردم مصر

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 5

5- اسحاق و يعقوب ( ع ) ، فرزندان ابراهيم و از پيامبران الهى بودند .

وهبنا له إسح_ق و يعقوب و كلاًّ جعلنا نبيًّا

اسحاق(ع)، فرزند ابراهيم(ع) بود، ولى يعقوب(ع) به دليل آيه بيست و هفتم سوره هود (و من وراء إسحاق يعقوب) فرزند اسحاق و نوه ابراهيم(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 10

10- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى كه از سوى خداوند به آنان وحى مى شد .

و أوحينا إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 3

3 - اسحاق و يعقوب ( ع ) از مقام نبوت و كتاب آسمانى ، برخوردار بودند .

و وهبنا له إسح_ق و يعقوب و جعلنا فى ذرّيّته النبوّة

از مصداق هاى اتمّ و اكمل ذريه ابراهيم، اسحاق و يعقوب اند كه خداوند به آنها، نبوت و كتاب عطا كرده است.

نبوت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از

تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

{أولئك} اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 12

12_ يوسف ( ع ) در سنين كودكى به نبوت رسيد . *

و أوحينا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 6

6_ يوسف ( ع ) در سن جوانى و برخوردار شدن از رشد ، به مقام نبوّت نايل گرديد .

و لما بلغ أشدّه ءاتين_ه حكمًا و علمًا

برداشت فوق ، بر اساس نظر برخى از مفسران است كه {حكم} را به مقام نبوت و {علم} را به دانش شريعت ، تفسير كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 15

15_ { عن الصادق ( ع ) [ فى البرهان الذى رأى يوسف ] : انه النبوة المانعة من إرتكاب الفواحش والحكمة الصارفة عن القبايح ;

از امام صادق(ع) [درباره برهانى كه يوسف(ع) ديده ]روايت شده: آن برهان نبوت بود كه مانع از ارتكاب گناهان مى شود و حكمتى كه از كارهاى زشت باز مى دارد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 2

2 - يوسف ( ع ) ، پيامبر مردم مصر پيش از حضرت موسى ( ع )

و لقد جاءكم يوسف من قبل

نبوت يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 4

4 _ ابراهيم

، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ، عيسى ، ايوب ، يونس ، هارون و سليمان عليهم السلام از پيامبران پس از نوح ( ع ) و مخاطب وحى

و أوحينا إلى إبرهيم . .. و سليمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 139 - 1

1 - يونس ( ع ) ، از رسولان الهى

و إنّ يونس لمن المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 147 - 5

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 148 - 1

1 - تمامى قوم يونس ، پس از رسالت و مأموريت مجدد آن حضرت به سوى آنان ايمان آوردند .

و أرسلن_ه . .. ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

نشانه هاى نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 6

6 _ از ديدگاه برخى مردم در اختيار داشتن خزاين الهى و آگاهى به غيب و فرشته بودن، نشانه پيامبرى است.

قل لا أقول لكم عندى خزائن اللّه و لاأعلم الغيب و لاأقول لكم إنى ملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 86 - 10

10 - دشمنى با كفرپيشگان حق ستيز و پرهيز از تقويت

آنان ، نشانه پيامبرى و لازم جدايى ناپذير آن

و ما كنت ترجوا أن يلقى إليك الكت_ب . ..فلاتكوننّ ظهيرًا للك_فرين

برداشت ياد شده با توجه به تفريع {لاتكوننّ. ..} بر صدر آيه به دست مى آيد.

نشانه هاى نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 20

20 _ برداشتن تكاليف شاق ، گسستن زنجير هاى جهل و خرافه و زدودن بدعت هاى دينى از وظايف پيامبر ( ص ) در انجام رسالت خويش

و يضع عنهم إصرهم و الأغلل التى كانت عليهم

{إصر} به معناى عهد و پيمان سنگين و نيز به هر چيز دشوار و طاقت شكن گفته مى شود. در آيه شريفه بدين مناسبت كه در مقام بين تشريع احكام از سوى پيامبر(ص) است، مراد از آن تكاليف مشقتبارى است كه امتهاى گذشته بدانها پايبند بوده اند. غُلّ (مفرد اغلال) به معناى طوق و زنجيرى است كه به گردن و يا دستها بسته مى شود و مراد از آن جهل و خرافه و بدعت و مانند اينهاست.

نعمت نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 16،17،19

16 _ پايدارى در دين و حركت در مسير انبياى الهى ، شكر نعمتِ هدايت و رسالت انبياست .

افاين مات او قتل انقلبتم . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

مراد از {الشّاكرين} در اين آيه، يا خصوص كسانى است كه هرگز مرتد نمى شوند و همچنان پايبند دين الهى هستند، و يا مؤمنان پايدار، مصداق مورد نظر براى {الشّاكرين} هستند.

17 _ واپسگرايى و ارتداد ، كفران نعمتِ رسالت انبيا و هدايت

الهى است .

و من ينقلب على عقبيه . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

مفهوم جمله {و سيجزى اللّه الشّاكرين} اين است كه مرتدان، ناسپاس هستند، و به مناسبت حكم و موضوع، اين ناسپاسى در ارتباط با رسالت انبيا و هدايت الهى است.

19 _ استقامت پيشگان و پايمردان پيكار احد ، شاكران نعمت رسالت پيامبر ( ص )

انقلبتم على اعقابكم . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 1،2،5،15

1 _ بعثت پيامبر ( ص ) ، نعمتى بزرگ براى مؤمنان

لقد منّ اللّه على المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا

فعل {منّ} از مصدر {منّة} به معناى نعمت بزرگ است.

2 _ بهره جستن از نعمت بزرگ بعثت انبيا ، در گرو ايمان به آنهاست .

لقد منّ اللّه على المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا

بعثت رسول اكرم (ص) نعمتى بزرگ براى همه انسانهاست ; بنابراين ذكر خصوص مؤمنان بدان جهت است كه بهره گيرى از آن نعمت بزرگ، مشروط به ايمان به اوست.

5 _ برخاستن انبيا از ميان مردم و از جنس آنان بودن ، نعمتى براى انسانها

لقد منّ اللّه على المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم

جمله {منّ اللّه} علاوه بر بيان نعمت بودن اصل بعثت، بر نعمت بودن هر يك از قيدهاى مذكور در آيه نيز دلالت دارد كه از جمله آنها، از ميان مردم و از جنس آنان بودن است.

15 _ يادآورى وضعيّت نابهنجار ( گمراهى آشكار ) مردم پيش از بعثت ، برانگيزنده توجّه و قدردانى از نعمت بزرگ رسالت پيامبر ( ص )

لقد منّ اللّه . .. و ان كانوا من قبل

لفى ضلال مبين

جمله {ان كانوا . .. } به منزله دليل است براى بزرگى نعمتِ رسالت. يعنى روشن است كه پيش از بعثت پيامبر (ص) در چه منجلابى از گمراهى و ضلالت فرو رفته بوديد و اين پيامبر (ص) و تعاليم قرآنى بود كه شما را هدايت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 5،7

5- انبياى الهى ، برگزيدگى خويش را از سوى خداوند به مقام پيامبرى ، نعمتى بزرگ از سوى او بر خود مى دانستند .

و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

7- مقام پيامبرى ، موهبت و نعمتى بزرگ از سوى خداوند براى بندگانى خاص است .

و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 6

6- پيامبرى ، موهبتى است الهى كه خداوند ، به پيامبران اعطا كرده است .

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً نوحى إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 9 - 2

2 - مقام نبوت ، موهبت خداوند و جلوه اى از رحمت او است .

أم عندهم خزائن رحمة ربّك

مفسران بر اين عقيده اند كه آيه شريفه، درصدد پاسخ گفتن به كافران معترض به انتخاب پيامبراسلام براى رسالت است. ازاين رو مقصود از {رحمت} مى تواند مقام نبوت و رسالت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 5،7

5 - نبوت ، مرتبتى والا و از نعمت هاى ارجمند خدادادى است .

إن هو

إلاّ عبد أنعمنا عليه

مراد از نعمت در {أنعمنا} ممكن است خصوص نبوت باشد.

7 - تنها امتياز عيسى ( ع ) بر ساير بنى اسرائيل ، برخوردارى آن حضرت از نعمت خدادادى نبوت بود .

إن هو إلاّ عبد أنعمنا عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 16 - 6

6 - برخوردارى از حكومت الهى ، موهبتى والا همچون برخوردارى از كتاب آسمانى و نبوت

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل الكت_ب و الحكم و النبوّة

در صورتى كه {الحكم} نظر به حكومت داشته باشد; از اين كه در زمره كتاب و نبوت به عنوان موهبتى الهى براى بنى اسرائيل معرفى شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 2 - 3

3 - برخوردارى پيامبر ( ص ) ، از نعمت نبوت و عقل

ما أنت بنعمة ربّك بمجنون

واژه {جنون}، قرينه است بر اين كه نعمت اعطايى به پيامبر(ص) {عقل} است و برخى از مفسران آن را نعمت {نبوت} دانسته اند; چنان كه در آيه 164 سوره {آل عمران} بدان اشاره شده است: {لقد منّ اللّه على المؤمنين إذ بعث فيهم رسولاً من أنفسهم. ..}.

نعمت نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 4

4 - بعثت نوح ( ع ) ، نعمت الهى براى قومش

لمن كان كفر

از اينكه تكذيب نوح(ع) از سوى قومش كفران خوانده شده برداشت بالا استفاده مى شود.

نفرت از نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 -

42 - 8

8 - نفرت شديد مشركان از بعثت رسول اكرم ( ص ) ، به رغم سوگند مؤكد قبلى خود مبنى بر ايمان به پيامبر برخاسته از ميان نژاد آنان

و أقسموا باللّه . .. فلمّا جاءهم نذير ما زادهم إلاّ نفورًا

نقش نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 15

15 - وحى و رسالت ، برنامه كامل هدايت و در راستاى رشد و تعالى بشر

و لقد جاءهم من ربّهم الهدى

بنابراين كه {الهدى} اشاره به وحى و رسالت باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

وحى و نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 6

6- دريافت وحى الهى ، لازمه منصب رسالت

و ما أرسلنا . .. نوحى إليهم

وضوح دلايل نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 19 - 6

6- ادعاى رسالت ، بايد همراه با دلايل روشن و قانع كننده باشد .

إنّى لكم رسول أمين . .. إنّى ءاتيكم بسلط_ن مبين

وضوح دلايل نبوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 2

2 - ساحران مؤمن ، برترى دادن فرعون بر خداوند و بهادادن به تهديدات او در برابر دلايل روشن موسى ( ع ) را ، به كلى منتقى دانسته و ثبات و استحكام ايمان خود را نشان دادند .

قالوا لن نؤثرك على ما جاءنا من البيّن_ت والذى فطرنا

وضوح نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 -

2 - 8

8_ رسالت پيامبر ( ص ) ، از پيام هاى متقن ، روشن و اساسىِ قرآن

كت_ب أُحكمت ءاي_ته ثم فصلت . .. إننى لكم منه نذير و بشير

جمله {إننى لكم منه . ..} نيز همانند {لاتعبدوا ...} تفسير {كتاب اُحكمت ...} مى باشد; يعنى ، از پيامهاى اين كتاب ، رسالت و نبوت پيامبر(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 12 - 7

7 - پيامبرى محمد ( ص ) ، امرى شناخته شده براى همه مردم در مدينه بود .

و إذ يقول المن_فقون . .. ه_ذا ما وعدنا اللّه و رسوله

وعده نبوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 7 - 11

11 - برگزيدن موسى ( ع ) براى مقام رسالت ، وعده الهى به مادرش جهت آرام بخشيدن خاطر وى

و لاتخافى و لاتحزنى . .. و جاعلوه من المرسلين

ويژگيهاى نبوت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 1

1 - رسالت عيسى ( ع ) ، متكى به ادله و براهين آشكار

و لمّا جاء عيسى بالبيّن_ت

{بيّنات} (جمع {بيّنة}) به معناى دلايل و حجت هاى روشن و آشكار است.

يهود و نبوت بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 4،6

4 _ يهود به سبب انكار رسالت پيامبر(ص) منكر نزول هرگونه وحى بر افراد بشر شدند.

إذ قالوا ما أنزل الله على بشر من شىء

6 _ گفتار يهود زمان پيامبر(ص) مبنى بر نازل نشدن وحى بر بشر،

در تناقض با عقيده آنان در مورد نبوت موسى(ع) و نزول وحى بر آن حضرت بود.

إذ قالوا ما أنزل الله على بشر من شىء قل من أنزل الكتب الذى جاء به موسى

يهود و نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 89 - 5

5 - يهوديان ، پيش از بعثت ، به نازل شدن قرآن و مبعوث شدن پيامبر ( ص ) آگاهى داشتند .

و كانوا من قبل يستفتحون على الذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 13

13 - يهوديان ، معترض به خداوند به خاطر گزينش رسول اكرم ( ص ) به پيامبرى و نازل كردن وحى بر آن حضرت

بغياً أن ينزل اللّه من فضله على من يشاء من عباده

از اينكه قرآن در بيان ريشه حسادت يهود (أن ينزل . ..) به دو چيز اشاره كرده است (پيامبرى رسول اكرم (ص) و اينكه خدا اين مقام را به او عطا كرده) مى توان چنين نتيجه گرفت كه يهوديان علاوه بر حسادتشان بر رسول اكرم(ص) به خداوند نيز به سبب اعطاى اين مقام، معترض بودند.

يهود و نبوت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 6

6 _ گفتار يهود زمان پيامبر(ص) مبنى بر نازل نشدن وحى بر بشر، در تناقض با عقيده آنان در مورد نبوت موسى(ع) و نزول وحى بر آن حضرت بود.

إذ قالوا ما أنزل الله على بشر من شىء قل من أنزل الكتب الذى جاء به موسى

نبي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نبى

آخرين نبى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 40 - 7

7 - پيامبراكرم ( ص ) خاتم پيامبران است .

و ل_كن رسول اللّه و خاتم النبيّن

اوّلين نبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 2

2 - نوح ، نخستين فرستاده خدا به سوى جامعه بشرى

و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه

با توجه به اين كه در آيات پيشين، بحث با چگونگى خلقت انسان شروع شده بود و در ادامه آن، به اسرار نهفته در موجودات طبيعت اشاره گشته بود، ذكر حضرت نوح(ع) به عنوان فرستاده خدا به سوى خلق، مى تواند رساننده مطلب بالا باشد.

اولين نبى در مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 44 - 6

6 - خداوند ، براى مشركان مكه قبل از رسول گرامى اسلام ، پيامبرى مبعوث نكرده بود .

و ما أرسلنا إليهم قبلك من نذير

اولين نبى سرزمين مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 8

8 - رسول خدا ( ص ) ، نخستين پيامبر مبعوث شده در سرزمين مكه

لتنذر قومًا ما أتيهم من نذير من قبلك

مراد از {قوماً} مردم سرزمين مكه است و {ما} در {ما أتاهم} نافيه مى باشد; يعنى، مردمى كه پيش از تو براى آنان هشدار دهنده اى مبعوث نشده است.

مراد از نبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 54 - 13

13- { عن زرارة قال : سألت أباجعفر ( ع ) عن قول اللّه

_ عزّوجلّ_ : { و كان رسولاً نبيّاً } ما الرسول و ما النبىّ ؟ قال : النبىّ الذى يرى فى منامه و يسمع الصوت و لايعاين الملك و الرسول الذى يسمع الصوت و يرى فى المنام و يعاين الملك ;

مشاهده مى كند}.

نجات از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{نجات}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 19،20

19 _ نقش دعا در تحقق وعده هاى الهى و رهايى از خذلان در آخرت

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

اگر دعا در تحقق وعده هاى الهى تأثير نداشت، خداوند آن را به عنوان ويژگى مؤمنان خردمند نقل نمى كرد.

20 _ ايمان ، زمينه تحقق نويد هاى الهى به خردمندان و رهايى از خوارى و خذلان اخروى

فامنّا ربّنا . .. ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

با توجّه به اينكه {اتنا} عطف است بر {اغفر لنا}، در جمله {فامنّا ربّنا فاغفرلنا}، معلوم مى شود كه خردمندان انتظار برآورده شدن دعا و خواست خويش را، بر ايمانشان به ربوبيّت خداوند مترتب ساختند.

آثار نجات از جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 57 - 4

4- سعادت واقعى ، تنها در پرتو رهايى از دوزخ و ره يابى به بهشت ميسّر است .

و وق_هم عذاب الجحيم . .. ذلك هو الفوز العظيم

آثار نجات از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 6،10

6- انسان ها پس از رهايى از خطر هاى مرگ آفرين ، خدا را

فراموش مى كنند و از حق روى گردان مى شوند .

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم

10- غفلت از ياد خدا در پى نجات از خطرات ، برخاسته از خصلت حق ناشناسى شديد انسان است .

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم و كان الإنس_ن كفورًا

جمله {و كان الإنسان كفوراً} _ كه بيانگر يك خصلت عام همه انسانهاست _ به منزله تعليل براى مطالب قبل است.

آثار نجات از سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 5

5 _ آدمى پس از نجات از شدايد، على رغم پيمان عدم شرك و سپاسگزارى از خداوند، پيمان شكنى مى كند و مجدداً شرك مىورزد.

لئن أنجنا . .. قل الله ينجيكم ... ثم أنتم تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 6

6- انسان ها پس از رهايى از خطر هاى مرگ آفرين ، خدا را فراموش مى كنند و از حق روى گردان مى شوند .

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 11،12

11 - گروهى از مردم ، به هنگام برخوردارى از رفاه و آسايش و رهيدن از خطرات و سختى ها ، ناسپاسى مى كنند و شرك مىورزند .

و إذا مسّ الناس ضرّ . .. ثمّ إذا أذاقهم ... إذا فريق منهم بربّهم يشركون

12 - برخى از مشركان ، به رغم رويكرد به خدا ، به هنگام ابتلا به ناملايمات و سختى ها ، به محض احساس رهايى از آن و دست يابى به اندك آسايش ، شرك

ربوبى پيدا مى كنند .

و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم . .. ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فريق منهم بربّهم

تعبير {أذاق} _ كه به معناى {چشاند} است و معمولا، براى {خوردن كم} به كار مى رود _ به جاى {برخوردار كردن} و {عطا كردن} و امثال آنها و نيز تنوين تنكير {رحمة} _ كه دلالت بر قِلّت مى كند، حكايت از دست يابى به رفاه اندك دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 16

16 - رهايى از گرفتارى و برخوردارى از نعمت آسودگى ، زمينه شركورزى و مؤثر دانستن غير خدا در وضعيت خويش

إذا خوّله نعمة منه . .. و جعل للّه أندادًا

آثار نجات از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 33 - 8

8- رهايى از ستم و دستيابى امت ها به پيروزى ، مقدمه آزمون آنان از سوى خداوند

و لقد نجّينا بنى إسرءيل . .. ما فيه بل_ؤا مبين

از ترتب آزمايش بر آزادى بنى اسرائيل، مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار نجات از هواپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 18

18 - رهايى از هواى نفس ، از ميان برنده روحيه طغيان گرى است .

فأمّا من طغى . .. و أمّا من ... و نهى النفس عن الهوى

آثار نجات مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 59 - 2

2 - هلاك شرك پيشگان مفسد و نجات مؤمنان به اراده الهى و در سايه

تلاش هاى پيامبران ، شايان سپاس گزارى به درگاه خدا و فرستادن درود و سلام بر فرستادگان او

قل الحمد للّه و سل_م على عباده الذين اصطفى

رهنمود الهى به حمد و ستايش براى او و فرستادن درود و سلام بر بندگان برگزيده اش (پيامبران)، در پى يادآورى مكرر نجات مؤمنان و هلاكت كافران، مطلب ياد شده را افاده مى كند.

آرزوى نجات از جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 107 - 3

3 - دوزخيان ، آرزومند رهايى از دوزخ و متعهد به صلاح و ايمان ، در صورت بازگشت به دنيا

ربّنا أخرجنا منها فإن عدنا فإنّا ظلمون

آرزوى نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 77 - 3،9

3 - دوزخيان ، عاجزانه در تمناى مرگ و نابودى ، براى رهايى يافتن از عذاب

كانوا هم الظ_لمين . و نادوا ي_ملك ليقض علينا ربّك

9 - تمناى دوزخيان براى رهايى از عذاب ، تمنايى بى جا و غير قابل پذيرش

و نادوا . .. إنّكم م_كثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 3

3 - مجرمان در روز محشر ، آرزومند نجات خويش از عذاب الهى با پرداخت فديه

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 15 - 1

1 - نجات مجرمان با پرداخت فديه از عذاب الهى در قيامت _ هر چند بسيار و نامحدود _ آرزويى واهى و ناممكن است .

يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه .

.. كلاّ

ابزار نجات از جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 6

6- امكانات پاكيزه و ارزشمند زندگى دنيا ، وسيله راه يابى به درجات عالى و رهايى از دوزخ

أذهبتم طيّب_تكم فى حياتكم الدنيا

مفاد آيه اين است كه پس از عرضه كردن كافران به آتش، به آنان گفته مى شود كه امكانات ارزنده را نابود ساختيد; در حالى كه اگر از آن پاكى ها به درستى بهره مى جستيد، اكنون دوزخى نبوديد.

ابزار نجات پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 8

8_ نجات نوح ( ع ) و مؤمنان به او ، در گرو ساخت كشتى بود .

واصنع الفلك . .. إنهم مغرقون

ابزار نجات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 8

8_ نجات نوح ( ع ) و مؤمنان به او ، در گرو ساخت كشتى بود .

واصنع الفلك . .. إنهم مغرقون

اخلاص و نجات از مشكلات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 25

25- قصد قربت با قصد رهايى از ناملايمات اجتماعى منافاتى ندارد .

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا فلن أكلّم اليوم إنسيًّا

مريم(س) به منظور عذر آوردن نزد مردم براى سكوت خويش، روزه را نذر كرد، ولى با جمله {انّى نذرت للرحمان} نذر خود را وسيله تقرب به خدا قرار داد.

ارزش نجات از زندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 10

10_

ارزش اعاده حيثيت و شرف بيش از ارزش رهايى از زندان و نجات از دشوارى ها و مشكلات ، در بينش يوسف ( ع )

فلما جاءه الرسول قال ارجع إلى ربك فسئله ما بال النسوة

ارزش نجات انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 13

13 _ رهاسازى انسان ها از اسارت نظام هاى فسادگر و غير توحيدى ، ارزشى الهى

فأرسل معى بنى إسراءيل

استبعاد نجات از جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 8 - 1

1 - راه خروج از آتش جهنم ، بر دوزخيان بسته خواهد بود .

إنّها عليهم مؤصدة

{وصيدة} به اتاقى گفته مى شود كه براى نگه دارى اموال، در كوه ايجاد مى كنند. فعل {آصدته}; يعنى، درب آن را بستم و محكم ساختم (مفردات); بنابراين {مؤصدة}، به معناى مكان بسته و غير قابل خروج است.

استحاله نجات محتضر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 83 - 3

3 - تلاش براى نجات محتضر از مرگ ، هنگامى كه جانش به گلو رسيده باشد ، ناموفق و بى ثمر است .

فلولا إذا بلغت الحلقوم

{لولا}ى تحضيضيه در آيه شريفه، براى تعجيز و بيان ناتوانى انسان از نجات دادن شخص محتضر از مرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 84 - 1

1 - افراد حاضر در كنار محتضر ، تنها نظاره گر جان كندن و ناتوانى از نجات وى از مرگ

فلولا إذا بلغت الحلقوم . و أنتم حينئذ تنظرون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 87 - 1

1 - نجات دادن محتضر از مرگ ، هنگامى كه جانش به گلو رسيده باشد ، امرى غيرممكن است .

فلولا إذا بلغت الحلقوم . .. ترجعونها إن كنتم ص_دقين

امتحان با نجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 18،20

18- آزمايش بندگان ، جلوه ربوبيت الهى نسبت به آنان است .

و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم

20- آزمايش هاى خداوند از بندگان داراى مراتب است .

و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم

امكان عذاب نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 3

3- امكان بازگشت دوباره نجات يافتگان از خطر دريا به آن و گرفتار شدن به طوفان دريايى و غرق شدن

أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى

انذار نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 1

1- هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهيده از خطرات و مشكلات ، به دچار شدن به خطرات و مهلكه هاى ديگر

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أفأمنتم أن يخسف بكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 1

1- هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهيده از خطر ، به دچار آمدن در همان مهلكه

أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى

اهميت نجات از جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 98 - 6

6_

برنامه ها و قوانينى رشيد و بالنده اند كه مايه سعادت اخروى آدميان و باعث نجات آنان از آتش دوزخ باشند .

و ما أمر فرعون برشيد. يقدم قومه يوم القي_مة فأوردهم النار

اهميت نجات از دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 101 - 9

9 _ ر ها شدن از فتنه هاى دشمن ، داراى مصلحتى بيشتر و مهمتر از انجام كامل نماز

فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا

اهميت نجات از سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 4

4_ جواز استمداد از كافران براى رهايى از مشكلات و تنگنا ها *

اذكرنى عند ربك

ظاهر اين است كه هم بند يوسف(ع) هنگام آزاد شدن از زندان موحد نشده و اظهار ايمان نكرده بود، و گرنه قرآن از آن ياد مى كرد. بنابراين وى به هنگامى كه يوسف(ع) از او تقاضا كرد ، كافر بود.

اهميت نجات از شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 11 - 1

1 _ جنگ مسلمانان با مشركان پيمان شكن صدر اسلام ، به منظور نجات آنان از آيين شرك و بازگشت به توحيد و اسلام ، بود .

فإن تابوا و اقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت فوق از تفريع جمله {إن تابوا . .. } بر الغاى صلحنامه و اعلام جنگ با مشركان پيمان شكن (كيف يكون للمشركين عهد ... ) استفاده مى شود. قابل ذكر است كه {توبة} (مصدر تابوا) به معناى بازگشتن است ; يعنى، اگر مشركان به

اسلام و توحيد بازگردند و ... .

اهميت نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 1،2

1 - نجات از عذاب الهى و دستيابى به زندگى جاودانه بهشتى و رستگارى بزرگ ، سزاوار هرگونه عمل و تلاش است .

و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم . لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

{لام} در {لمثل} براى تعليل و {ه_ذا} اشاره به مضامين آيات گذشته است كه درباره رهايى از عذاب الهى و نيل به بهشت جاودان بود.

2 - رهايى از عذاب الهى و دستيابى به حيات جاودانه بهشتى ( رستگارى بزرگ ) ، تنها هدف شايسته براى هرگونه سعى و تلاش در زندگى آدمى

لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

از تقدم جار و مجرور (لمثل) بر عامل خود (فليعمل) _ كه مفيد حصر است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

اهميت نجات از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 4

4 - ناچيز و بى ارزش بودن ثروت ها و خوشى هاى دنيا ، در مقابل رهايى از عذاب قيامت

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض . .. لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 11 - 43

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 12 - 1،2

1 - مجرمان در قيامت ، براى رهايى خود از عذاب الهى ، آماده فدا كردن همسران خويش اند .

و ص_حبته

2 - مجرمان در عرصه

محشر ، براى نجات خود از عذاب الهى ، آماده فدا كردن برادران خويش اند .

و أخيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 13 - 1

1 - مجرمان در قيامت ، براى نجات خود از عذاب الهى ، آماده فدا كردن بستگان نزديك خويش اند .

و فصيلته الّتى ت_ويه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 14 - 1،2

1 - مجرمان در قيامت ، براى نجات خود از عذاب الهى ، آماده فدا كردن همه انسان هاى كره زمين اند .

و من فى الأرض جميعًا

2 - مجرمان در قيامت ، براى نجات خود از عذاب الهى ، آماده فدا كردن همه محبوب ها و خلايق زمينى اند ( انس ، جن و . . . ) .

و من فى الأرض جميعًا ثمّ ينجيه

{مَن} براى مطلق موجودات شعورمند وضع شده است و برداشت ياد شده، مبتنى بر همين وضع اصلى است.

اهميت نجات از كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 5

5- هجرت ، حركتى است در جهت حفظ ايمان و رهايى از محيط جبر و حاكميت كفر .

هاجروا من بعد ما فتنوا

با توجه به ارتباطى كه ميان اين آيه و آيه {من كفر بالله من بعد إيمانه إلاّ من أُكره . ..} وجود دارد كه مى نماياند در شرايط دشوار تقيه امرى جايز است، اما انسان نبايد براى هميشه به اظهار ظاهرى كفر تن در دهد; بلكه در صورت امكان بايد محيط كفر را ترك نمايد، برداشت فوق به دست

مى آيد.

اهميت نجات اسير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 13 - 7

7 - پرداخت وجه مورد نياز اسيران و زندانيان براى آزادسازى آنان ، گامى بلند و انفاق سنگين است .

ما العقبة . فكّ رقبة

آزاد سازى بردگان، مصداق آشكار {فكّ رقبة} است; ولى تنها مصداق آن نيست. بنابراين رها سازى هر شخص در بندى، مى تواند مراد آيه باشد.

اهميت نجات انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 5

5 - نجات و رستگارى مردم ، هدف و محور تمامى تلاش هاى ارشادى ، سياسى و اجتماعى مؤمن آل فرعون

و قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه . .. و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة

اهميت نجات بخشى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 4

4_ نوح ( ع ) ، فرزندش را از بى ثمربودن صعود بر كوه و منحصر بودن راه نجات در بهره جستن از امداد الهى ، آگاه ساخت .

لاعاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

اهميت نجات بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 1

1 - رهانيدن بنى اسرائيل از سلطه و ستم فرعونى ، در رأس اهداف موسى ( ع ) و هارون ( ع ) قرار داشت .

أن ائت القوم الظ_لمين . .. فأتيا فرعون فقولا... أن أرسل معنا بنى إسرءيل

مقصود از {إرسال} (فرستادن) در اين جا آزاد كردن و رها ساختن بنى اسرائيل است.

بنابراين از آيه ياد شده استفاده مى شود كه اساسى ترين مأموريت موسى(ع) اين بود كه بنى اسرائيل را از سرزمين فرعونيان خارج كند و آنان را از بند اسارت و بردگى مصريان آزاد سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 2

2 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، مهم ترين و برجسته ترين نعمت و احسان خداوند به ايشان بود .

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه نجات موسى و هارون(عليهماالسلام) از اندوه بزرگ بخشى از نعمت هاى الهى به ايشان بود; ولى در عين حال به طور جداگانه ذكر شده است.

اهميت نجات زندانيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 13 - 7

7 - پرداخت وجه مورد نياز اسيران و زندانيان براى آزادسازى آنان ، گامى بلند و انفاق سنگين است .

ما العقبة . فكّ رقبة

آزاد سازى بردگان، مصداق آشكار {فكّ رقبة} است; ولى تنها مصداق آن نيست. بنابراين رها سازى هر شخص در بندى، مى تواند مراد آيه باشد.

اهميت نجات مظلومان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 13 - 3

3 _ نجات ستمديدگان از بيدادگرى بيدادگران ، هدف خداوند از بعثت پيامبران در طول تاريخ

لما ظلموا و جاءتهم رسلهم بالبينت

ذكر جمله {جاءتهم رسلهم} بعد از {لما ظلموا} حكايت از اين حقيقت دارد كه بعثت پيامبران در پى گسترش ظلم و بيدادگرى و به منظور

رهايى مظلومان از شرّ ظالمان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 11

11 _ بعثت پيامبران الهى ، در راستاى نجات مظلومان از ستم بيدادگران

كذلك كذب الذين من قبلهم فانظر كيف كان عقبة الظلمين

رويارويى بيدادگران با رسولان الهى در طول تاريخ، بيانگر برداشت فوق است.

اهميت نجات موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 2

2 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، مهم ترين و برجسته ترين نعمت و احسان خداوند به ايشان بود .

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه نجات موسى و هارون(عليهماالسلام) از اندوه بزرگ بخشى از نعمت هاى الهى به ايشان بود; ولى در عين حال به طور جداگانه ذكر شده است.

اهميت نجات هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 2

2 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، مهم ترين و برجسته ترين نعمت و احسان خداوند به ايشان بود .

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه نجات موسى و هارون(عليهماالسلام) از اندوه بزرگ بخشى از نعمت هاى الهى به ايشان بود; ولى در عين حال به طور جداگانه ذكر شده است.

ايمان به نجات بخشى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

اسراء - 17 - 67 - 3

3- انسان ها در گرداب هاى خطرآفرين ، نه تنها متوجه خداوند مى شوند ; بلكه او را يگانه قدرتى مى دانند كه توان نجات آنان را از مرگ حتمى دارد .

و إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

بت ها و نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 8

8_ بت ها و خدايان پندارى ، هرگز به فرياد پرستشگران خويش نمى رسند و نمى توانند حتى اندكى از عذاب هاى الهى را از آنان دور سازند .

فما أغنت عنهم ءالهتهم التى يدعون من دون الله من شىء لما جاء أمر ربك

برادران يوسف و نجات بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 78 - 2،3،6،7،11

2_ فرزندان يعقوب با تحريك عواطف يوسف ( ع ) درصدد جلب رضايت او براى آزادسازى بنيامين برآمدند .

قالوا ي_أيها العزيز إن له أبًا شيخًا كبيرًا

3_ اقتدار يوسف ( ع ) بر انجام خواسته هاى خويش ، نيكوكار بودن وى و سزاوارى يعقوب ( ع ) براى ترحم ، دليل هاى ارائه شده از سوى فرزندان يعقوب به يوسف ( ع ) براى آزادسازى بنيامين

قالوا ي_أيها العزيز إن له أبًا شيخًا كبيرًا . .. إنا نري_ك من المحسنين

هدف برادران يوسف از مخاطب ساختن يوسف(ع) با عنوان {عزيز} بيان اقتدار او بر انجام خواسته هايش است، و توصيف يعقوب به {پيرمردى سالخورده} بيان سزاوارى او براى ترحم است و مدح يوسف(ع) به نيكوكارى به منظور ترغيب او به احسان و گذشت مى

باشد.

6_ بازداشت يكى از برادران بنيامين در مقابل آزاد كردن او ، پيشنهاد برادران به يوسف

فخذ أحدنا مكانه

7_ فداكارى و گذشت برادران بنيامين ، براى باز گرداندن او به پدرشان يعقوب

فخذ أحدنا مكانه

11_ مشاهده نيكوكار بودن يوسف ، مايه تشجيع فرزندان يعقوب به تقاضاى آزادى بنيامين و بازداشت يكى از آنان به جاى وى

فخذ أحدنا مكانه إنا نري_ك من المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 1

1_ يوسف ( ع ) پيشنهاد فرزندان يعقوب ( بازداشت يكى از آنان به جاى بنيامين ) را نپذيرفت .

فخذ أحدنا مكانه . .. قال معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا

{معاذ} مصدر ميمى و مفعول مطلق براى فعل محذوف است (نعوذ بالله معاذاً). عبارت {أن نأخذ} به تقدير {من} و متعلق به {معاذ الله} مى باشد. بنابراين جمله {معاذ الله أن نأخذ ...} ; يعنى، به خدا پناه مى بريم پناه آوردنى از اينكه بگيريم (بازداشت كنيم) مگر كسى را كه متاع خويش را نزد او يافتيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 1،2

1_ فرزندان يعقوب به جلب رضايت يوسف موفق نشدند و از آزاد شدن بنيامين كاملاً نااميد گشتند .

فلما استيئسوا منه

{يأس} {و {استيئاس} به معناى نااميد شدن است، با اين تفاوت كه {استيئاس} حاكى از مبالغه و شدت نااميدى مى باشد. مراد از ضمير در {منه} يوسف و يا بنيامين است. بنابراين {فلما استيئسوا منه ...} ; يعنى، پس آن گاه كه فرزندان يعقوب از [جلب رضايت ]يوسف و يا [آزادى] بنيامين كاملاً نااميد شدند ...

.

2_ فرزندان يعقوب پس از نااميد شدن از آزادى بنيامين ، در كنارى به دور از يوسف و كارگزارانش براى چاره انديشى درباره مشكل پيش آمده به مشورت و گفت و گوى محرمانه پرداختند .

فلما استيئسوا منه خلصوا نجيًّا

از معانى {خلوص} اعتزال و كناره گيرى كردن است. {نجىّ} به فرد و يا افرادى اطلاق مى گردد كه در نهان با او گفت و گو شود. اين كلمه در آيه شريفه حال براى فاعل {خلصوا} مى باشد. بنابراين {خلصوا نجيّاً} ; يعنى، برادران يوسف از ديگران جدا شدند و با يكديگر به نجوا و گفت و گوى سرّى پرداختند.

بشارت نجات از ظلم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 10

10 _ خداوند به موسى ( ع ) فرمان داد تا رهايى بنى اسرائيل از چنگال فرعون را به آنان بشارت دهد .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين . .. و بشّر المؤمنين

بشارت نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 5

5- مبلغان مؤمن جن ، نويد دهنده قوم خويش به غفران الهى و رهايى از عذاب ، در پرتو ايمان

ي_قومنا . .. و ءامنوا به يغفر لكم من ذنوبكم و يجركم من عذاب أليم

بشارت نجات به يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 8

8_ خداوند يوسف ( ع ) را از طريق وحى به نجات يافتن از چاه كنعان و ديدارى مجدد با برادرانش ، نويد داد .

و أوحينا إليه لتنبئنّهم بأمرهم

هذا

جمله {لتنبئنّهم} (همانا اين واقعه را در آينده به برادرانت يادآورى خواهى كرد) دلالت بر نجات يوسف از چاه دارد و نيز حاكى از اين است كه او برادرانش را در آينده ملاقات خواهد كرد.

بشارت نجات خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 3

3_ خداوند ، نوح ( ع ) را به نجات افراد خانواده اش نويد داده بود .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق

مصداق مورد نظر براى {وعدك} نجات خانواده نوح از حادثه طوفان است كه جمله {قلنا احمل . .. و أهلك} بيانگر نويد به آن بود.

بنى اسرائيل و نجات از كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 1

1 _ درخواست مؤمنان قوم موسى از خداوند ، براى نجات از گروه كفرپيشه

ربنا لا تجعلنا فتنة . .. و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

پيشگويى نجات محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 4 - 5

5 - قرآنْ پيشاپيش ، رهايى پيامبر ( ص ) را از روى گردانى و خشم خداوند تا پايان عمر آن حضرت ، خبر داده است .

و للأخرة خير لك من الأُولى

مراد از {آخرت} و {اُولى} چه دنيا و آخرت باشد و چه آغاز و فرجام زندگانى دنيوى پيامبر(ص) _ چنانچه برخى از مفسران احتمال داده اند _ آيه شريفه سلامت كامل پيامبر(ص) را، از هرگونه انحراف كه به خشم خداوند بينجامد، پيشگويى كرده است.

تلاش براى نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 1،2

1 - نجات از عذاب الهى و دستيابى به زندگى جاودانه بهشتى و رستگارى بزرگ ، سزاوار هرگونه عمل و تلاش است .

و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم . لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

{لام} در {لمثل} براى تعليل و {ه_ذا} اشاره به مضامين آيات گذشته است كه درباره رهايى از عذاب الهى و نيل به بهشت جاودان بود.

2 - رهايى از عذاب الهى و دستيابى به حيات جاودانه بهشتى ( رستگارى بزرگ ) ، تنها هدف شايسته براى هرگونه سعى و تلاش در زندگى آدمى

لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

از تقدم جار و مجرور (لمثل) بر عامل خود (فليعمل) _ كه مفيد حصر است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

حتميت نجات متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 17 - 3

3 - وعده رهايى تقواپيشگان از آتش دوزخ ، حتمى و تخلّف ناپذير است .

سيجنّبها الأتقى

حرف {سين} براى تأكيد بر وعده است.

درخواست نجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 13

13 _ دور ماندن از خوارى و خذلان در روز قيامت ، خواسته و دعاى خردمندان به پيشگاه خداوند

و لا تخزنا يوم القيمة

درخواست نجات از اذيتهاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 5

5 - نوح ( ع ) ، نجات خود و خاندانش را از دست ستم و اذيت و آزار قوم خود ، از خداوند خواستار شده بود

.

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

درخواست نجات از جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 14 - 1

1 _ استغاثه و درخواست تكذيب كنندگان قيامت براى رهايى از آتش جهنم نتيجه بخش نبوده و عذابشان ادامه خواهد يافت .

لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا كثيرًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از درخواست هلاكت، در حقيقت كنايه از نجات از وضع بسيار سخت دوزخ است; نه مرگ و نابودى واقعى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 1،3

1 _ بندگان خالص خدا ، پيوسته از پروردگارشان خواستار رهايى از عذاب دوزخ اند .

و عباد الرحم_ن . .. و الذين يقولون ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم

فعل مضارع {يقولون} مفيد استمرار است.

3 _ پيوستگى و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، سبب دست به دعا برداشتن و تضرع بندگان خالص خدا براى رهايى از آن عذاب

و الذين يقولون ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرمًا

جمله {إنّ عذابها. ..} در مقام تعليل براى جمله قبل است; يعنى، به اين سبب بندگان خدا از پروردگار خواستار رهايى از عذاب دوزخ اند كه چون آن عذاب دائمى و گريزناپذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 66 - 2،4

2 _ بد و ناگوار بودن جهنم براى انسان ، موجب هراسناكى و دست به دعا برداشتن بندگان خالص خدا به درگاه الهى براى رهايى از آن

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم . .. إنّها ساءت مستقرًّا

و مقامًا

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّها ساءت. ..} تعليل براى جمله {و الذين يقولون ربّنا اصرف...} است; يعنى، چون جهنم جايگاه بدى است، بندگان خدا براى نجات خود از آن، دست به دعا برمى دارند.

4 _ جمله { ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غراماً . إنّ ها ساءت مستقرّاً و مقاماً } ، متن دعا و تضرع بندگان خالص خدا به درگاه الهى

و الذين يقولون ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم . ..إنّها ساءت مستقرًّا و مقامًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه جمله {إنّ عذابها تا مستقراًو مقاماً} نيز مانند جمله {ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم} جزء دعا و تضرع عبادالرحمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 1

1 - فرياد و استغاثه كافران ، براى خروج از دوزخ به منظور تصحيح رفتار خود و انجام اعمال نيك

و هم يصطرخون فيها ربّنا أخرجنا نعمل ص_لحًا غير الذى كنّا نعمل

{استراخ} (مصدر {يسترخون}) به معناى فرياد شديد است كه غالباً در مورد كمك طلبى به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 7

7 - درخواست نجات از سوى دوزخيان ، به منظور انجام اعمال صالح ، صادقانه نبوده و آنان باز به رفتار زشت خود ادامه خواهند داد .

فما للظ_لمين من نصير . إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت و الأرض إنّه عليم بذات الصدور

يادآورى علم همه جانبه خداوند _ پس از نفى وجود ياور براى كافران _ مى تواند پاسخى به اين سؤال باشد كه

چرا و كجا آنان بى ناصراند؟ پاسخ اين است كه: چون خداوند به راز دل ها آشنا است، مى داند كه آنان هرگز ايمان نمى آورند و در نتيجه از نصرت و يارى كسى بهره مند نخواهند شد.

درخواست نجات از سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 3

3- ايوب ( ع ) با صداى بلند و رسا ، براى خود دعا كرد و از خداوند خواستار نجات و بهبود خود از انواع ناگوارى ها ، ناراحتى هاى جسمانى و فقر شد .

و أيّوب إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الضرّ

{ندا} به معناى صداى بلند و روشن است (مفردات راغب).

درخواست نجات از ظلم قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 5

5 - نوح ( ع ) ، نجات خود و خاندانش را از دست ستم و اذيت و آزار قوم خود ، از خداوند خواستار شده بود .

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

درخواست نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 8

8- كافرانِ پيرو از رهبران مستكبر خويش ، در قيامت درخواست مى كنند كه در صورت امكان ، اندكى از عذاب خدا را از آنان بكاهند .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

تنوين {شىء} تنوين تنكير و براى كم بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 11

- 8

8 - درخواست عاجزانه كافران و مشركان ، از خداوند براى رهايى خود از عذاب

فهل إلى خروج من سبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 1

1 - كفر و گرايش به شرك ، سبب پذيرفته نشدن عذرخواهى و درخواست كافران و مشركان براى رهايى خويش از عذاب الهى

ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا

{ذلكم} اشاره به مطلب گذشته (عذاب شدن) دارد; يعنى، {ذلكم الذى أنتم فيه من العذاب}. گفتنى است كه {باء} در {بأنّه} براى سببيت مى باشد.

درخواست نجات از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 9

9 _ تشويق خداوند به دعا و تضرع به درگاه الهى و درخواست رهايى از عذاب اخروى

و الذين يقولون ربّنا اصرف عنّا . .. إنّ عذابهاكان غرامًا

درخواست نجات از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 7،8

7 - درخواست همسر فرعون از خداوند ، به نجات خويش از شرّ فرعون

و نجّنى من فرعون

8 - درخواست همسر فرعون از خداوند ، به رهايى خويش از رفتار و برخورد فرعون

و نجّنى من فرعون و عمله

درخواست نجات از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 2

2 - اعتراف صريح موسى ( ع ) در پيشگاه پروردگار ، به اشتباه خويش در قتل مرد قبطى و درخواست آمرزش از ساحت او و نجات از شرّ فرعونيان

قال ربّ إنّى ظلمت نفسى فاغفرلى

مقصود موسى(ع)

از آمرزش در {اغفرلى} زدوده شدن پى آمد كار وى و رهايى از انتقام فرعونيان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 21 - 5

5 - نيايش موسى ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نجات خويش از شر فرعونيان

قال ربّ نجّنى من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 10

10 - همسر فرعون ، از خداوند خواستار نجات خود از شرّ مردم ستمگر ( قبطيان و كارگزاران فرعون )

و نجّنى من القوم الظ_لمين

درخواست نجات از فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 3

3- ايوب ( ع ) با صداى بلند و رسا ، براى خود دعا كرد و از خداوند خواستار نجات و بهبود خود از انواع ناگوارى ها ، ناراحتى هاى جسمانى و فقر شد .

و أيّوب إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الضرّ

{ندا} به معناى صداى بلند و روشن است (مفردات راغب).

درخواست نجات از كارگزاران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 10

10 - همسر فرعون ، از خداوند خواستار نجات خود از شرّ مردم ستمگر ( قبطيان و كارگزاران فرعون )

و نجّنى من القوم الظ_لمين

درخواست نجات بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 3

3 - آزادى بنى اسرائيل و گسيل داشتن آنان با موسى و هارون ( ع ) ، نخستين خواسته آن دو از فرعون بود .

فقولا

. .. فأرسل معنا بنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 18 - 5

5 - ادعاى رسالت الهى و درخواست آزاد گذاشتن بنى اسرائيل براى خروج از سرزمين مصر از سوى موسى ( ع ) ، دور از انتظار فرعون و عملى جسورانه در نظر وى بود .

فقولا إنّا رسول ربّ الع_لمين . أن أرسل معنا بنى إسرءيل . قال ألم نربّك ... و لبث

برداشت ياد شده از به رخ كشيدن دوران كودكى و بخشى از عمر موسى(ع) پس از اظهاراتش درباره رسالت الهى و آزاد سازى بنى اسرائيل، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 18 - 1،5،6

1- رهايى بنى اسرائيل از نظام فرعونى ، يكى از مهم ترين خواسته هاى موسى ( ع ) از فرعونيان

أن أدّوا إلىّ عباد اللّه

چنانچه مراد از {عباداللّه} بنى اسرائيل باشد از اين كه خداوند در رأس همه سخنان موسى درخواست آزادى بنى اسرائيل را مطرح ساخته اهميت آن استفاده مى شود.

5- تذكر موسى ( ع ) به فرعونيان ، نسبت به خيرانديشى خود در پيشنهاد رهايى بنى اسرائيل

أن أدّوا . .. إنّى لكم رسول أمين

لام در {لكم} براى منفعت و {رسول أمين} تأكيدى بر رعايت امانت در نصيحت است; يعنى، بنى اسرائيل را رها كنيد و بدانيد كه در اين پيشنهاد، منفعت واقعى شما نهفته است و من در اين سخن صداقت دارم.

6- درخواست رهايى بنى اسرائيل از سوى موسى ( ع ) ، نشأت يافته از رسالت آن حضرت و نه انگيزه هاى قومى و طبقاتى

أن

أدّوا . .. إنّى لكم رسول أمين

از تأكيد موسى(ع) بر {إنّى لكم رسول أمين} استفاده مى شود كه آنچه آن حضرت به فرعونيان پيشنهاد كرده، نه از آن جهت است كه با بنى اسرائيل پيوند نژادى و طبقاتى دارد; بلكه صرفاً در اين سخن، پيامدارى امين از جانب خداوند است.

درخواست نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 2،7

2 - التجاى لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نجات خود و نزديكانش از شر كردار منحرفان

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

7 - دعا والتجاى حضرت لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نجات خود و كسانش از پى آمد هاى سوء كردار قوم خود ( عذاب )

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مضافى در تقدير باشد (من وبال ما يعملون); يعنى، پروردگارا! من و كسانم را از وزر و وبال عمل آنان نجات بخش. گفتنى است آيه بعد _ كه نجات لوط و اهلش رااز عذاب مطرح مى كند _ تأييد كننده همين برداشت است.

درخواست نجات لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 2،7

2 - التجاى لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نجات خود و نزديكانش از شر كردار منحرفان

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

7 - دعا والتجاى حضرت لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نجات خود و كسانش از پى آمد هاى سوء كردار قوم خود ( عذاب )

ربّ نجّنى و أهلى ممّا

يعملون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مضافى در تقدير باشد (من وبال ما يعملون); يعنى، پروردگارا! من و كسانم را از وزر و وبال عمل آنان نجات بخش. گفتنى است آيه بعد _ كه نجات لوط و اهلش رااز عذاب مطرح مى كند _ تأييد كننده همين برداشت است.

درخواست نجات مؤمنان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 5

5 - نوح ( ع ) ، خواستار نزول عذاب بر كافران و نجات خود و مؤمنان از آن عذاب

فافتح بينى . .. و نجّنى و من معى من المؤمنين

دعا براى نجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 10

10 - درخواست از خدا براى نجات از گرفتارى ، مقتضاى ربوبيت او است .

ناكسوا رءوسهم عند ربّهم ربّنا أبصرنا

دعا براى نجات مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 2

2 - دعاى نوح به درگاه خدا ، براى نجات خود و مؤمنان همراهش از شرّ قوم كفرپيشه خويش

ربّ إنّ قومى كذّبون . .. نجّنى و من معى من المؤمنين

متعلق {نجّنى} حذف شده است و تقدير آن {نجّنى و. .. من شرّهم} مى باشد.

دعاى نجات از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 7

7 _ از امام باقر و امام صادق _ عليهما السلام _ روايت شده است كه درباره سخن خداوند : { ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظالمين } فرمود

: لا تسلطهم علينا فتفتنهم بنا ;

پروردگارا! گروه ستمگران را بر ما مسلط مكن كه ما را وسيله آزمايش آنان قرار دهى}.

دعاى نجات از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 10،15

10 _ دعاى مسلمانان مظلوم و مستضعف مكّه به درگاه پروردگار براى رهايى از ستم حاكم بر آنان

و المستضعفين . .. الّذين يقولون ربّنا اخرجنا من هذه القرية الظّالم اهلها

15 _ مسلمانان مستضعف صدر اسلام ، خواستار فرمانده و نيروى انسانى از جانب خداوند براى رهايى از ستم كفرپيشگان مكّه

و اجعل لنا من لدنك وليّاً و اجعل لنا من لدنك نصيراً

دعاى نجات از كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 1

1 _ درخواست مؤمنان قوم موسى از خداوند ، براى نجات از گروه كفرپيشه

ربنا لا تجعلنا فتنة . .. و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

دعوت به نجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 6

6 - مؤمنان ، وظيفه دار فراخواندن مردم به نجات و رستگارى

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة

ذكر نجات بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 3

3 - نجات از چنگال فرعونيان و عذاب هاى ايشان ، خاطره اى براى بنى اسرائيل ، كه شايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن است . *

و إذ نجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوءالعذاب

{إذ نجيناكم} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است و در حقيقت مفعول براى {اذكروا}

مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 6

6- نجات بنى اسرائيل از شكنجه و كشتار فرعونيان ، نعمت چشمگير و به ياد ماندنى خداوند بر آنان بود .

إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون

راههاى نجات از وسوسه هاى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 62 - 7

7 - تعقل و خرد ورزى ، راه نجات از وسوسه ها و دام هاى شيطان

و لقد أضلّ منكم جبلاًّ كثيرًا أفلم تكونوا تعقلون

روش نجات از انحراف جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 15

15_ دعا و نيايش به درگاه خدا و استمداد از او ، راه مصون ماندن از گناه و انحرافات جنسى است .

رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

روش نجات از غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 7

7 _ براى گريز از خشم خدا ، چاره اى نيست جز پناهنده شدن به درگاه خود او .

لا ملجأ من اللّه إلا إليه

روش نجات از گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 21

21- بيان تاريخ انبيا و سرگذشت اقوامشان ، از روش هاى هدايتى تربيتى قرآن براى نجات مردم از ظلمت ها و بردن آنان به سوى نور

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح

و عاد

روش نجات از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 12

12_ براى نجات از ورطه هاى گناه و لغزش ، بايد به خداوند پناه آورد .

قال معاذ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 15

15_ دعا و نيايش به درگاه خدا و استمداد از او ، راه مصون ماندن از گناه و انحرافات جنسى است .

رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

زمينه نجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 144 - 3

3 - دعا و تسبيح مستمر خداوند ، مايه نجات از گرفتارى و غم و اندوه

فلولا أنّه كان من المسبّحين . للبث فى بطنه إلى يوم يبعثون

زمينه نجات از تحير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 17

17 _ توحيد، زمينه ساز رهايى از تحير و سرگردانى و معنى دهنده و جهت بخش به زندگى است.

كالذى استهوته الشيطين فى الأرض حيران

چون حالت مرتدان و مشركان به ديوانگانى متحير تشبيه شده، طبيعتاً نقطه مقابل شرك (توحيد) اثراتى متضاد با آن خواهد داشت.

زمينه نجات از توطئه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 9

9 - توكل بر خداوند ، رهاننده انسان از تنگناى توطئه هاى دشمنان

و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون . .. فتوكّل على اللّه

سياق آيات، نشانگر ارتباط معنوى اين آيه با {و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون} مى باشد.

زمينه نجات از جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 6

6- ايمان به خدا و اجابت دعوت او ، باعث غفران خطا ها و لغزش ها و رهايى از عذاب دوزخ

و ءامنوا به يغفر لكم من ذنوبكم و يجركم من عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 28 - 1

1 - دعا و نيايش به درگاه خداوند ، زمينه ساز راهيابى انسان به بهشت و رهايى از دوزخ

فمنّ اللّه علينا و وقينا عذاب السموم . إنّا كنّا من قبل ندعوه

زمينه نجات از سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 18

18_ لزوم اتكا به خداوند و اميد داشتن به او ، براى دستيابى به خواسته ها و رهايى از دشواريها

عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 9

9 - توكل بر خداوند ، رهاننده انسان از تنگناى توطئه هاى دشمنان

و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون . .. فتوكّل على اللّه

سياق آيات، نشانگر ارتباط معنوى اين آيه با {و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 9

9 - دعا به پيشگاه خداوند ، زمينه نجات از ناملايمات و سختى ها است .

و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم . .. ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة

اِعطاى رحمت به بندگان گرفتار در ناملايمات، در پى دعاى آنان براى نجات

از آن وضعيّت، احتمال دارد به خاطر دعا و تأثير آن باشد.

زمينه نجات از سختى مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 17

17 - { عن ابن عباس قال : قال رسول اللّه ( ص ) فى قوله { و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً } قال : من شبهات الدنيا و من غمرات الموت و من شدائد يوم القيامة ;

از ابن عباس نقل شده كه رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند {و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً} فرمود:[خدا براى كسى كه تقواى الهى داشته باشد] راه نجاتى از شبهات دنيا، دشوارى هاى مرگ و سختى هاى قيامت قرار مى دهد}.

زمينه نجات از سختيهاى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 17

17 - { عن ابن عباس قال : قال رسول اللّه ( ص ) فى قوله { و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً } قال : من شبهات الدنيا و من غمرات الموت و من شدائد يوم القيامة ;

از ابن عباس نقل شده كه رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند {و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً} فرمود:[خدا براى كسى كه تقواى الهى داشته باشد] راه نجاتى از شبهات دنيا، دشوارى هاى مرگ و سختى هاى قيامت قرار مى دهد}.

زمينه نجات از شبهات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 17

17 - { عن ابن عباس قال : قال رسول اللّه ( ص ) فى قوله { و من يتّق اللّه

يجعل له مخرجاً } قال : من شبهات الدنيا و من غمرات الموت و من شدائد يوم القيامة ;

از ابن عباس نقل شده كه رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند {و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً} فرمود:[خدا براى كسى كه تقواى الهى داشته باشد] راه نجاتى از شبهات دنيا، دشوارى هاى مرگ و سختى هاى قيامت قرار مى دهد}.

زمينه نجات از ظلم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 9

9 _ ايمان و اقامه نماز ، زمينه ساز نجات بنى اسرائيل از سلطه فرعون بود .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين. و نجنا برحمتك ... و أقيموا الصلوة و بشّر المؤ

زمينه نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 4

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهى ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از واژه {الغابرين} استفاده مى شود كه بر جاى ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بيرون روندگان از شهر نجات يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 10 - 4

4 - نجات از عذاب ، در گرو تلاش و كوشش در پرتو ارشاد هاى الهى است .

هل أدلّكم على تج_رة تنجيكم من عذاب

زمينه نجات از عذاب هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 4

4 - آزمون دانستن فقر و غنا ، گرامى داشت يتيمان ، سير

كردن گرسنگان ، تصرف نكردن ارث ديگران و پرهيز از مال دوستى ، زمينه ساز اعتماد به رهايى از صحنه هاى وحشت بار قيامت

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه . .. ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

{نفس مطمئن} _ به قرينه آيات پيشين _ انسانى است كه از اوصاف ذكر شده در آن آيات، مبرّا باشد.

زمينه نجات از فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 4

4 - شكست اصحاب فيل ، زمينه ساز گرفتار نشدن قريش ، به فقر اقتصادى و گرسنگى فراگير و جان فرسا

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل . .. لإيل_ف قريش ... الذى أطعمهم من جوع

نكره بودن {جوع}، بر شدّت آن دلالت دارد.

زمينه نجات از كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 15

15- ربوبيت الهى ، مقتضى بيرون آوردن بندگان خويش از گمراهى كفر ، و هدايت آنان به نور ايمان

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور بإذن ربّهم

زمينه نجات از كيفرهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 5

5 - نجات از كيفر دامنگير الهى ، در گرو ايمان به پيامبران است ، نه پيوند خانوادگى و خويشاوندى با آنان

فأنجين_ه و أهله إلاّامرأته

همسر لوط با او پيوند نزديك خانوادگى داشت; ولى اين پيوند، ثمرى براى او نداشت; چه اين كه او با خط فكرى و عقيدتى لوط(ع) هماهنگ نبود.

زمينه نجات از گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 15

15- ربوبيت

الهى ، مقتضى بيرون آوردن بندگان خويش از گمراهى كفر ، و هدايت آنان به نور ايمان

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور بإذن ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 7

7- استفاده از رخداد هاى مهم تاريخى ، روشى براى تربيت مردم و ابزارى جهت نجات آنان از ظلمتها

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد

زمينه نجات بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 9

9 _ ايمان و اقامه نماز ، زمينه ساز نجات بنى اسرائيل از سلطه فرعون بود .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين. و نجنا برحمتك ... و أقيموا الصلوة و بشّر المؤ

زمينه نجات فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 6

6 - فرعونيان نجات و بقاى خود را در گرو غلبه ساحران بر موسى ( ع ) در صحنه مقابله مى دانستند .

و قد أفلح اليوم من استعلى

زمينه نجات قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 4

4 - شكست اصحاب فيل ، زمينه ساز گرفتار نشدن قريش ، به فقر اقتصادى و گرسنگى فراگير و جان فرسا

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل . .. لإيل_ف قريش ... الذى أطعمهم من جوع

نكره بودن {جوع}، بر شدّت آن دلالت دارد.

زمينه نجات قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 -

46 - 8

8 - تلاش دلسوزانه صالح ( ع ) براى رفع گرفتارى ها از قوم خويش و جلب رحمت الهى براى آنان

قال يقوم لم تستعجلون . .. لولا تستغفرون اللّه لعلّكم ترحمون

زمينه نجات متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 17 - 2

2 - امداد هاى ويژه الهى ، مايه دور ماندن اهل تقوا از آتش دوزخ است .

و سيجنّبها

فعل {يُجنّب} گرچه مجهول است، ولى به قرينه {إلاّ ابتغاء وجه ربّه} در آيات بعد، اين موهبت را خداوند در اختيار آنان مى گذارد.

زمينه نجات يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 144 - 2

2 - تسبيح مستمر يونس ( ع ) ، تنها وسيله نجات او از دل ماهى شد .

فلولا أنّه كان من المسبّحين . للبث فى بطنه إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 147 - 4

4 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) الأنبياء و المرسلون على أربع طبقات . . . و نبىّ يرى فى منامه و يسمع الصوت و يعاين الملك و قد أرسل إلى طائفة قلّوا أو كثروا كيونس . قال اللّه ليونس { و أرسلناه إلى مائة ألف أو يزيدون } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه: پيامبران و رسولان بر چهار طبقه اند . .. و پيامبرى است كه در خواب مى بيند و صدا را مى شنود و فرشته را مى بيند و به سوى گروهى از مردم _ خواه كم يا زياد

_ فرستاده مى شود، مانند يونس كه خدا درباره اش مى فرمايد: {و أرسلناه إلى مائة ألف أو يزيدون}...}.

سنت نجات بخشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 2

2 _ نجات مؤمنان و آسيب نديدن از عذاب استيصال ، سنتى است الهى و تخلف ناپذير .

ثم ننجى رسلنا و الذين ءامنوا كذلك حقاً علينا ننج المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 6،8

6- نجات و رهايى بخشيدن مؤمنان از غم و اندوه ، سنت خداوند است .

فاستجبنا له و نجّين_ه من الغمّ و كذلك ن_نجى المؤمنين

جمله {كذلك ننجى المؤمنين} پس از ذكر نجات يونس(ع) _ مى تواند بيانگر يك قانون و سنت الهى باشد.

8- رهايى يونس ( ع ) از غم و اندوه ، جلوه اى از سنت الهى در نجات مؤمنان

و نجّين_ه من الغمّ و كذلك ن_نجى المؤمنين

اسم اشاره {كذلك}، اشاره به نجات يونس(ع) از غم و اندوه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 4

4 - سنت الهى بر اعطاى پاداش عالى ، به شكرگزاران و نجات ايشان از عذاب هاى فراگير

كذلك نجزى من شكر

شرايط نجات از اغواگرى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 40 - 2

2- بندگى خداوند و نداشتن هيچ گونه ناخالصى ، شرط رهايى از اغواگرى ابليس

إلاّ عبادك منهم المخلصين

شرايط نجات از اغواگرى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 83

- 3

3 - عبوديت خالصانه خدا ، موجب رهايى و مصونيت از وسوسه ها و اغواگرى هاى شيطان

لأغوينّهم . .. إلاّ عبادك منهم المخلصين

شرايط نجات از جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 17،18

17 - اصحاب اخدود ، چنانچه از گناه سوزاندن مؤمنان توبه مى كردند ، از عذاب جهنم رهايى مى يافتند .

ثمّ لم يتوبوا فلهم عذاب جهنّم

18 - رهايى اصحاب اخدود از آتش جهنم ، تنها در صورتى امكان پذير است كه از كفر خويش توبه كرده باشند .

ثمّ لم يتوبوا

سياق آيه شريفه، گرچه قرينه است بر اين كه متعلق {لم يتوبوا} فتنه گرى و سوزاندن مؤمنان است; ولى آيه بعد، مى تواند قرينه باشد كه مراد از توبه، روى آوردن به ايمان و عمل صالح است و نيز توبه از شكنجه مؤمنان، زمانى توبه به درگاه خداوند است كه شخص منكر او نباشد.

شرايط نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 115 - 7

7 _ پذيرش احكام قضايى پيامبر ( ص ) و همسويى با مؤمنان ، شرط نجات از عذاب دوزخ

و من يشاقق الرسول من بعد ما تبيّن له الهدى و يتبع غير سبيل المؤمنين

با توجه به آيات قبل، مخالفت و موافقت با احكام قضايى پيامبر(ص)، از مصاديق مورد نظر در آيه شريفه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 11

11 - توبه ، تنها پيش از آمدن عذاب الهى پذيرفتنى است و رهايى از عذاب پس از نزول آن

_ حتى با توبه و تسليم _ ممكن نيست .

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب ثمّ لاتنصرون

شرايط نجات از كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 14

14- خارج ساختن مردم از ظلمت كفر و گمراهى و رهنمونى آنان به نور ايمان ، حتى از سوى پيامبر ( ص ) ، منوط به اذن و مشيت خداوند است .

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور بإذن ربّهم

شرايط نجات از گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 14

14- خارج ساختن مردم از ظلمت كفر و گمراهى و رهنمونى آنان به نور ايمان ، حتى از سوى پيامبر ( ص ) ، منوط به اذن و مشيت خداوند است .

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور بإذن ربّهم

شرايط نجات اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 17،18

17 - اصحاب اخدود ، چنانچه از گناه سوزاندن مؤمنان توبه مى كردند ، از عذاب جهنم رهايى مى يافتند .

ثمّ لم يتوبوا فلهم عذاب جهنّم

18 - رهايى اصحاب اخدود از آتش جهنم ، تنها در صورتى امكان پذير است كه از كفر خويش توبه كرده باشند .

ثمّ لم يتوبوا

سياق آيه شريفه، گرچه قرينه است بر اين كه متعلق {لم يتوبوا} فتنه گرى و سوزاندن مؤمنان است; ولى آيه بعد، مى تواند قرينه باشد كه مراد از توبه، روى آوردن به ايمان و عمل صالح است و نيز توبه از شكنجه مؤمنان، زمانى توبه

به درگاه خداوند است كه شخص منكر او نباشد.

شرك نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 10

10 - مردم گرفتار در خطر دريا ، پس از رهايى از آن و رسيدن به خشكى ، به رغم دعاى مخلصانه شان در هنگام خطر ، به خدا شرك مىورزند !

فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه . .. فلمّا نجّي_هم إلى البرّ إذا هم يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 66 - 5

5 - بازگشت رهيدگان از ناملايمات ، به شرك ، كفران نعمت هاى خدا است .

فلمّا نجّي_هم إلى البرّ إذا هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم

شرك نجات يافتگان از سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 34 - 2

2 - بازگشت رهيدگان از ناملايمات به شرك ربوبى ، كفران نعمت هاى خداوند است .

بربّهم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم

به قرينه {ما آتيناهم} مراد از {ليكفروا} كفران نعمت است.

شگفتى شرك نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 14

14 - رويكرد افراد رهيده از سختى ها و ناملايمات به شرك ، به رغم توجّه شان به خداوند ، به هنگام ابتلا ، امرى غير منتظره و ناشايست است .

ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فريق منهم بربّهم يشركون

{إذا} در عبارت {إذا فريق. ..} فجاييه است. كاربرد آن، در جايى است كه حادثه اى به صورت غيرمنتظره رخ بدهد. تكرار {ربّهم} با اين

بيان كه ذكر {ربّهم} اِشعار به اين نكته دارد كه آنان به رغم اين كه خداوند، پروردگارشان است، چنان كردند، مؤيد اين مطلب است.

شناخت راههاى نجات از پليدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 8 - 3

3 - تعادل قوا در ساختار روح انسان ، آماده سازنده آن براى آگاهى فطرى به پليدى ها و شناخت راه گريز از آنها است .

و ما سوّيها. فألهمها فجورها و تقويها

حرف {فاء} در {فألهمها} آن را بر تسويه (در آيه قبل) تفريع كرده است، تا بيانگر اين باشد كه خداوند، در ابتدا روح انسان را از قدرت هاى هماهنگ برخوردار كرده; آن گاه بدى ها و راه محفوظ ماندن از آنها را به او الهام مى كند. {تقوى} اسم مصدر است. فعل {اتّقيت}; يعنى، برحذر ماندم و خود را دور نگه داشتم (قاموس). بنابراين {تقواها}; يعنى، دور ماندن روح از فجور.

شيطان و نجات يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 12

12_ خروج يوسف ( ع ) از زندان و رفع اتهام از او ، ناسازگار با اهداف شيطان

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه فلبث فى السجن بضع سنين

عجز از نجات محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 47 - 1

1 - ناتوانى همگان از نجات پيامبر ( ص ) از كيفر الهى ، در صورت دروغ بستن آن حضرت بر خداوند

فما منكم من أحد عنه ح_جزين

عوامل نجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26

- 119 - 4

4 - ايمان به خدا و همراهى با پيامبران ، مايه نجات و بهره مندى از لطف و رحمت الهى

و نجّنى و من معى من المؤمنين . فأنجين_ه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 3

3 - ايمان به خداى يكتا ، عزيز و غفار ، عامل نجات انسان

مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار . .. وأنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 3

3 - صرف انتساب به خداوند و يا پيوند خويشاوندى با پيامبران ، موجب نجات و سعادت انسان نمى شود .

ءال لوط نجّين_هم . .. كذلك نجزى من شكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 4

4 - خودسازى و پاك سازى خويش از وابستگى به دنيا ، مايه نجات و صلاح است .

قد أفلح من تزكّى

تزكيه در آيه _ به قرينه {بل تؤثرون الحياة الدنيا} در آيه بعد _ شامل پاكى از علاقه به دنيا نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 1

1 - به زبان آوردن نام خداوند ، درست كارى و مايه نجات است .

قد أفلح من . .. و ذكر اسم ربّه

ذكر دو نوع است: ذكر با قلب و ذكر با زبان (مفردات راغب) و مراد از آن در آيه شريفه _ به قرينه كلمه {اسم} _ ذكر با زبان است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 9 - 2

2 - خودسازى و پاك ساختن روح خويش از گناه و پليدى و سوق دادن آن به تقوا ، مايه نجات و كاميابى است .

فألهمها فجورها و تقوي_ها. قد أفلح من زكّيها

مراد از {تزكيه نفس} _ به قرينه آيه قبل _ پاك سازى آن از {فجور} (گناه، فسق، دروغ و. ..) و رشد دادن آن به وسيله تقوا است.

عوامل نجات اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 10

10 - خويشاوندى با پيامبران و از نسل ايشان بودن ، در قيامت كارساز نبوده و موجب رهايى از پيامد هاى اعمال نخواهد شد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

بيان اين معنا كه پاداش عمل پيامبران براى ديگران سودمند نخواهد بود، در خطاب كسانى كه از نسل پيامبرانى چون ابراهيم، اسحاق و يعقوب هستند، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 10

10 - خويشاوندى با پيامبران و از نسل ايشان بودن ، در قيامت كارساز نبوده و موجب رهايى از پيامد هاى اعمال نخواهد شد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

بيان اين معنا - كه پاداش عمل پيامبران براى ديگران سودمند نخواهد بود - در خطاب به كسانى كه از نسل پيامبرانى چون: ابراهيم، اسحاق و يعقوب هستند، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 158 - 9

9 _ نجات انسانها در

قيامت در گرو ايمان توأم با عمل صالح است.

لا ينفع نفساً إيمنها لم تكن ءامنت من قبل أو كسبت فى إيمنها خيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 100 - 5

5 - توجه به قرآن و تذكار هاى آن ، موجب سبك بارى و نجات در روز قيامت است .

من أعرض عنه فإنّه يحمل يوم القي_مة وزرًا

همان گونه كه روى گردانى از قرآن موجب گران بارى و گرفتارى در قيامت است، روى آوردن به قرآن و التزام به آن، نيز زمينه ساز سبك بارى و نجات انسان در قيامت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 22

22 - ايمان ، عامل نجات در قيامت است .

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. لولا أنتم لكنّا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 61 - 7

7 - تقوا ، موجب نجات انسان از هرگونه بدى و اندوه در قيامت

الذين اتّقوا . .. لايمسّهم السوء و لا هم يحزنون

عوامل نجات از ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 42 - 4

4- عبوديت و بندگى ، عامل تقرب به خداوند و موجب رهايى از سلطه ابليس

إن عبادى ليس لك عليهم سلط_ن

اضافه شدن {عباد} به ياى متكلم ممكن است به منظور ذكر بندگان خاص باشد. بنابراين، ذكر {عباد} (بندگان) به جاى هر واژه ديگرى كه مقصود را برساند مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده بكند.

عوامل نجات از اضطراب

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 6

6_ انجام كار هاى شايسته و پيشه ساختن صبر ، آدمى را از روحيه اى مقاوم بهره مند خواهد ساخت و از تزلزل روحى و روانى نجات خواهد داد .

إنّه ليئوس كفور . .. إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

آيه نهم و دهم ، بيانگر اين بود كه: انسانها تحت تأثير كمترين رفاه و محنت متزلزل شده و خود باخته مى شوند و آيه مورد بحث ، صابرانى را كه اعمال شايسته انجام مى دهند ، از اين خصلت استثنا كرده است.

عوامل نجات از اندوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 1

1 _ خداوند تنها نجاتبخش آدميان از مهلكه ها و از هرگونه اندوه و سختى است.

قل من ينجيكم . .. قل الله ينجيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 61 - 7

7 - تقوا ، موجب نجات انسان از هرگونه بدى و اندوه در قيامت

الذين اتّقوا . .. لايمسّهم السوء و لا هم يحزنون

عوامل نجات از جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 2،11

2- تقوا ، مايه نجات يافتن آدمى ، از دوزخ

ثمّ ننجّى الذين اتقوا

11- تقوا ، موجب نجات از جهنم و پايدارى بر ظلم ، موجب بقاى در آن

ثمّ ننجّى الذين اتقوا و نذر الظ_لمين فيها

{اتقوا} فعل و نشان دهنده حدوث است; ولى {ظالمين} اسم و دال كننده بر ثبوت است بنابرگفته برخى

از مفسران، اين تفاوت به جهت بيان رحمت گسترده الهى است كه اگر كسى فعل تقوا به او منتسب گردد، نجات مى يابد; ولى تا كسى به وصف ظلم متصف نگردد و عنوان {ظالم} بر او صدق نكند، در دوزخ ماندگار نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 6

6 - انجام اعمال صالح ، شرط نجات از دوزخ و آسودگى در آخرت است .

ربّنا أخرجنا نعمل ص_لحًا غير الذى كنّا نعمل أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 24 - 2

2 - تحمل صبورانه عذاب و يا پشيمانى و عذرخواهى دشمنان خدا در قيامت ، بى تأثير در رهايى آنان از دوزخ

فإن يصبروا فالنار مثوًى لهم و إن يستعتبوا فما هم من المعتبين

{إستعتاب} (مصدر {يستعتبوا}) به معناى درخواست رضايت است كه لازمه عذرخواهى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 78 - 6

6 - پذيرش پيام حق رسولان الهى ، مايه سعادت انسان و رهايى از عذاب دوزخ است ; نه التجا به فرشتگان در قيامت .

و نادوا ي_ملك ليقض علينا ربّك قال إنّكم م_كثون . لقد جئن_كم بالحقّ

اين آيه شريفه در حقيقت مكمل آيه قبل و بيانگر فلسفه عدم پذيرش التجاى مجرمان به فرشتگان خازن دوزخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 10

10 - تقواپيشگان ، مورد حفاظت خداوند از گرفتارى به جهنم ، در قبال تلاش آنان براى

حفظ ارزش هاى الهى در دنيا

إنّ المتّقين . .. و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

با توجه به اين كه ريشه {متقين} و {وقاهم} از يك ماده مى باشد، ممكن است تعبير {وقاهم} اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 17 - 1

1 - كسانى كه از همه باتقواتر و داراى مراقبت بيشتراند ، از آتش دوزخ دور گردانده خواهند شد .

و سيجنّبها الأتقى

{جَنَبْتُ}; يعنى، دور ساختم (مفردات) و باب تفعيل آن، براى مبالغه است. بنابراين {يُجنّب}; يعنى، به طور كامل دور نگه داشته مى شود.

عوامل نجات از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 1

1 _ خداوند، نجاتبخش گرفتاران در تاريكيها و تنگناهاى هول انگيز خشكى و درياست.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه

عوامل نجات از دشمنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 14

14 - پيروى از رهنمود هاى خداوند ، نجات دهنده انسان ها ، از عواقب دشمنى ها و كشمكش هاى زمينيان است .

بعضكم لبعض عدوّ فإمّا يأتينّكم منّى هدًى

عوامل نجات از ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 13

13 - رهايى يافتن يهود از خوارى و درماندگى و برطرف شدن غضب الهى از آنان ، در گرو ايمان واقعى ايشان به خدا و قيامت و انجام اعمال صالح است .

ضربت عليهم الذلة و المسكنة . .. من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً

فلهم أج

در آيه قبل بيان شد كه يهود بر اثر كفر و گناه به خوارى، ذلت و غضب گرفتار شدند. آيه مورد بحث خصوصاً با توجه به اينكه از يهوديان نام برده (والذين هادوا) مى تواند اشاره به اين باشد كه: راه نجات يهود از آن سرنوشت شوم ايمان و عمل صالح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 19،20

19 _ نقش دعا در تحقق وعده هاى الهى و رهايى از خذلان در آخرت

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

اگر دعا در تحقق وعده هاى الهى تأثير نداشت، خداوند آن را به عنوان ويژگى مؤمنان خردمند نقل نمى كرد.

20 _ ايمان ، زمينه تحقق نويد هاى الهى به خردمندان و رهايى از خوارى و خذلان اخروى

فامنّا ربّنا . .. ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

با توجّه به اينكه {اتنا} عطف است بر {اغفر لنا}، در جمله {فامنّا ربّنا فاغفرلنا}، معلوم مى شود كه خردمندان انتظار برآورده شدن دعا و خواست خويش را، بر ايمانشان به ربوبيّت خداوند مترتب ساختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 9

9 _ توبه و بازگشت به خدا ، راه نجات يهوديان از ذلت و بيرون آمدن از سلطه عذاب كنندگان ايشان است .

و إذ تأذن ربك ليبعثن . .. و إنه لغفور رحيم

هدف از تذكر بخشايشگرى و مهربانى خداوند پس از بيان گرفتارى يهوديان به شكنجه و سلطه ديگران، اين است كه آنچه بر يهود از جانب خداوند

مقدّر شده است، تا زمانى است كه از فرمانهاى الهى سرپيچى كنند.

عوامل نجات از زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 9،10

9 _ آدم و حوا آمرزش خدا و رحمت وى را تنها عامل نجات خويش از زيانكارى دانستند.

و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخسرين

10 _ مغفرت و رحمت الهى تنها اميد و وسيله رهايى گنهكاران از خسران گناه است.

و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 8

8_ نوح ( ع ) ، رهايى خويش از زيان كارى را در گرو مغفرت و رحمت الهى مى دانست .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

عوامل نجات از سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 23

23 - روزه ، موجب نيل انسان ها به معيشتى سهل و راحت و رهايى يافتن از تنگنا هاى دنيا و آخرت *

يريد اللّه بكم اليسر و لايريد بكم العسر

برداشت فوق بر اين اساس است كه {يريد اللّه} ناظر به وجوب روزه باشد. بر اين اساس جمله {يريداللّه} اشاره به اين دارد كه: خداوند روزه را بر شما واجب كرد تا بر اثر آن به معيشتى سهل نايل شويد و به مشكلات گرفتار نگرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 1

1 _ خداوند تنها نجاتبخش آدميان از مهلكه ها و از هرگونه اندوه و سختى است.

قل من ينجيكم

. .. قل الله ينجيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 7،8

7 _ نيايش خالصانه به درگاه خدا ، عامل جلب رحمت او و مايه رفع گرفتاريهاست .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما كشفنا عنه ضرّه

تفريع جمله {لما كشفنا} بر {دعانا} بيانگر برداشت فوق است.

8 _ رهايى انسان از گرفتارى ها و مصايب ، در گرو مشيت خدا و بسته به لطف و رحمت اوست .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما كشفنا عنه ضرّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 8

8 - رهايى انسان از گرفتارى ها و مصيبت ها ، در گرو مشيت خداوند و بسته به لطف و رحمت او است .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه منيبًا إليه ثمّ إذا خوّله نعمة منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 8

8 - دعا به درگاه خداوند ، داراى تأثير در رهايى انسان از مشكلات و سختى ها

ادع لنا ربّك . .. فلمّا كشفنا عنهم العذاب

عوامل نجات از سرگردانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 4

4 - ايمان و اعتقاد به پروردگار يگانه ، مايه رهايى انسان از وادى حيرت و سرگردانى در عقيده و عمل

ألم تر أنّهم فى كلّ واد يهيمون . .. إلاّ الذين ءامنوا

عوامل نجات از شرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 61

- 7

7 - تقوا ، موجب نجات انسان از هرگونه بدى و اندوه در قيامت

الذين اتّقوا . .. لايمسّهم السوء و لا هم يحزنون

عوامل نجات از شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 201 - 2،3،4،6

2 _ تقواپيشگان به هنگام مواجه شدن با شيطان و وسوسه هاى او ، فرمان هاى خدا را به ياد آورده و به راهى كه مسير تقواست ، واقف مى شوند .

إن الذين اتقوا إذ امسهم طئف من الشيطن تذكروا فإذا هم مبصرون

تذكر در اينجا به معناى توجه كردن و به خاطر آوردن دانسته هاست و مراد از دانسته ها، به قرينه آيه 199، اوامر الهى است. {ابصار} (مصدر مبصرون) به معناى بينا شدن و آگاهى يافتن است و مراد از آن به دليل {الذين اتقوا} قرار گرفتن در مسير تقواپيشگى و در نتيجه رهيدن از دام شيطان است.

3 _ تقواپيشگان به هنگام احساس وسوسه گرى هاى شيطان با يادآورى فرمان خدا ( استعاذه ) به وى پناه مى برند و با بصيرت و آگاهى از دام شيطان مى رهند .

إذ امسهم طئف من الشيطن تذكروا فإذا هم مبصرون

در برداشت فوق، به قرينه {فاستعذ باللّه} در آيه قبل، متعلق {تذكروا} لزوم استعاذه گرفته شده است.

4 _ باور به شنوايى و آگاهى خدا ، زمينه ساز دور ماندن از وسوسه هاى شيطان و رهيدن از دام اوست .

تذكروا فإذا هم مبصرون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه متعلق {تذكروا}، به قرينه فراز قبل (إنه سميع عليم)، شنوايى و آگاهى خداوند باشد.

6 _ تقوا عامل توجه آدمى به خداوند و فرمان هاى او

به هنگام وسوسه انگيزى هاى شيطان

إن الذين اتقوا إذ امسهم طئف من الشيطن تذكروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 31 - 8

8 - پرستش خداى يگانه و روى برتافتن از عبادت غير او ، رهايى از دام شيطان و دستيابى به اوج كمال است .

حنفاء للّه غير مشركين به . .. فتخطفه الطير

عوامل نجات از طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 13

13_ اعمال صالح خانواده نوح ( پرستش خدا و . . . ) مايه نجات آنان از حادثه طوفان بود نه انتسابشان به حضرت نوح ( ع ) .

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

تصريح خداوند به اين كه {هلاكت فرزند نوح به خاطر اعمال ناصالحش بوده است} ، اشاره به اين معنا دارد كه: نجات ديگر اعضاى خانواده نوح ، به خاطر انتسابشان به آن حضرت نبوده; بلكه منزه بودنشان از اعمال ناشايست ، مايه نجاتشان بوده است.

عوامل نجات از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 12

12 _ ايمان و اقامه نماز ، در رهايى از فتنه گرى ستمگران ، نقشى بسزا دارد .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين . .. و أقيموا الصلوة و بشّر المؤمنين

عوامل نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 16

16 - رهايى از عذاب دردناك قيامت در گرو لطف خدا و پاك شدن از گناهان و آلودگيهاست .

و لايكلمهم اللّه

يوم القيمة و لايزكيهم و لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 16 - 4،8

4 _ ايمان ، زمينه ساز غفران الهى و مصونيّت از عذاب دوزخ

امنّا فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار

برداشت فوق، از ترتّب {غفران} به وسيله {فاء} بر ايمان، استفاده شده است.

8 _ بخشايش گناهان انسان از سوى خداوند ، زمينه مصونيّت او از عذاب

فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار

تقواپيشگان، نخست بخشايش گناهان را مى طلبند و پس از آن، طالب دورى از عذاب هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 57 - 7

7 _ ايمان و عمل صالح ، عامل نجات انسان از عذاب الهى در دنيا و آخرت

فامّا الذين كفروا فاعذّبهم عذاباً شديداً فى الدنيا و الاخرة . .. و اما الذين امن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 91 - 2

2 _ هيچ فديه اى در قيامت براى رهايى كافران از عذاب ، پذيرفته نخواهد شد .

انّ الذين كفروا . .. و لو افتدى به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 33

33 _ پيامبر ( ص ) ، نجات بخش مسلمين ، از پرتگاه آتش

و كنتم على شفا حفرة من النار فانقذكم منها

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: فبرسول اللّه (ص) و اللّه انقذوا.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 194، ح 126 ; تفسير برهان، ج 1، ص 307، ح 4.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 3

3 _ رسيدن به مقام رضاى الهى ، رهايى از دوزخ و نيل به درجات عالى ، در پرتو بعثت پيامبر ( ص ) و ايمان به اوست .

افمن اتّبع رضوان اللّه . .. هم درجات عند اللّه ... لقد منّ اللّه على المؤمنين اذ

با توجّه به آيه قبل كه سخن از نيل به درجات و رضاى الهى بود، گويا در اين آيه راه وصول به آن را بيان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 12

12 _ سعادتمندى رهايى يافتگان از آتش و ره يافتگان به بهشت

فمن زحزح عن النّار و ادخل الجنّة فقد فاز

{زحزح}، از مصدر {زحزحة}، به معنى دور شدن و كنايه از نجات يافتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 28،30،31،34

28 _ دعاى خردمندان براى رهايى از عذاب دوزخ

لاولى الالباب . .. فقنا عذاب النّار

30 _ خداوند تنها بازدارنده انسان از گرفتار شدن به عذاب دوزخ

فقنا عذاب النّار

با توجّه به اين كه خردمندان پس از پى بردن به هدفدارى آفرينش تنها از جانب خداوند درخواست نجات از عذاب دارند.

31 _ اعتقاد به معاد و درخواست رهايى از آتش دوزخ ، نشانه خردمندى

لايات لاولى الالباب . .. فقنا عذاب النّار

34 _ دعا براى نجات يافتن از عذاب دوزخ ، وسيله اى براى رهايى يافتن از آن

فقنا عذاب النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 16 - 2،4

2 _ آدمى، در هر

مرتبه و با هر گونه عمل، براى رهايى از عذاب قيامت نيازمند رحمت خداوند است.

من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

{من} اسم موصول و از ادات عموم است، يعنى (هر كس) بنابراين مفاد صله آن {يصرف . .. } عموميت داشته و شامل همه مردم مى شود.

4 _ پيامبر اكرم(ص) هم نيازمند رحمت الهى براى نجات از عذاب قيامت است.

قل إنى أخاف . .. من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 15

15 _ ايمان به آيات الهى، على رغم سابقه اعراض و تكذيب، موجب رهايى از عذاب الهى خواهد شد.

سنجزى الذين يصدفون . .. بما كانوا يصدفون

{با} در {بما كانوا . .. } سببيه و {ما} مصدريه است. آمدن {كان} و مانند آن قبل از فعل مضارع دلالت بر استمرار معناى آن فعل دارد. لذا {سنجزى ... بما كانوا يصدفون} يعنى {آنان را به سبب اعراض مستمرشان به عذاب سوء كيفر مى دهيم}. بنابراين اگر كسانى پس از مدتى سرپيچى، آيات الهى را تصديق كردند به عذاب گرفتار نخواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 15

15_ روابط خانوادگى ( نسبى يا سببى ) با پيامبران ، تأثيرى در نجات آنان از عذاب هاى الهى ندارد .

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 10

10_ نهى از منكر و بازدارى مردمان از فساد ، مايه نجات و رهايى از عذاب هاى الهى است .

إلاّ قليلاً ممن

أنجينا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 3،5

3- پاكى خاندان لوط ( ع ) و دورى از هرگونه جرم و تبه كارى ، عامل نجات همه آنان از عذاب الهى

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

5- پاكى و دورى از جرم و تبه كارى ، موجب نجات از عذاب الهى در دنيا ( عذاب استيصال )

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 10

10- اهتمام به نماز و پشت پازدن به هوا هاى نفسانى ، موجب هدايت و نجات از عذاب است .

أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت فسوف يلقون غيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 1

1- توبه ، ايمان واقعى و عمل صالح ، تنها راه رهايى ضايع كنندگان نماز و پيروان شهو ها از عذاب الهى است .

فسوف يلقون غيًّا . إلاّ من تاب و ءامن و عمل صلحًا

استثنا در {إلاّ من تاب. ..} متصل است و مراد از توبه، پشيمانى از ضايع كردن نماز و پيروى از تمايلات نفسانى است. در مورد ايمان بدان جهت قيد {واقعى} ذكر شده است كه بر حسب ظاهر افراد ياد شده در آيه قبل، در زمره مؤمنان بودند; ولى نماز را ضايع مى كردند; يعنى، ايمان ظاهرى و اسمى را دارا بودند، ولى ايمان واقعى را نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 -

53 - 2

2 - پايبندى مستمر مؤمنان ثمود به تقوا و پرهيز از گناه ، عامل نجات آنان از عذاب الهى

و أنجينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

جمله {كانوا يتّقون} ماضى استمرارى است; يعنى، راز نجات مؤمنان در تقواى مستمر آنان نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 3

3 - طهارت و پاكدامنى و تلاش در راه اصلاح جامعه ، مايه نجات از امواج بلا و كيفر الهى

أخرجوا ءال لوط . .. إنّهم أُناس يتطهّرون . فأنجين_ه و أهله إلاّامرأته

قوم لوط، وى و خاندانش را به جرم پاكى و پارسايى محكوم به تبعيد و اخراج كردند; اما خداوند ايشان را به همين دليل از كيفر دامنگير آن قوم نجات داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 17 - 2

2 - تسبيح خداوند و تنزيه او از هر عيب و نقصى ، نجات دهنده انسان از عذاب الهى است .

و أمّا الذين كفروا . .. فى العذاب ... فسبح_ن اللّه

{فاء} در {فسبحان اللّه} فصيحه و يا تفريع است. بنابراين، معناى عبارت، با توجه به دو آيه پيش، چنين مى شود: {حال كه مشخص شد فرجام مؤمنان و كافران چيست، پس تسبيح كنيد كه جزء گروه نخست بشويد و از عذاب رهايى يابيد.}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 9

9 - بازگشت انسان خطاكار به درگاه خدا ، مايه مصونيت وى از عذاب اخروى است .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر لعلّهم يرجعون

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 11

11 - تقواپيشگى و پرواى الهى ، موجب رهايى از آتش دوزخ

لهم من فوقهم ظلل من النار . .. ي_عباد فاتّقون

برداشت ياد شده از تفريع جمله {فاتّقون} بر جمله {ذلك يخوّف اللّه به عباده} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 10

10 - تقوا و احسان ، دو عنصر سعادت آفرين و رهايى بخش از عذاب الهى

من قبل أن يأتيكم العذاب . .. لكنت من المتّقين ... فأكون من المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 61 - 3

3 - تقوا ، عامل رستگارى و كاميابى و نجات بخش انسان ها از عذاب الهى

و ينجّى اللّه الذين اتّقوا بمفازتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 3

3 - همراهى ايمان و تقوا ، عامل نجات انسان از عذاب و انتقام الهى

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 11

11 - قدرت و امكانات مادى كافران و سلطه طلبان ، مايه نجات آنان از هلاكت و قهر الهى نخواهد بود .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا . .. هل من محيص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 10 - 3

3 - ايمان به تنهايى ، موجب نجات از عذاب نمى شود .

ي_أيّها الذين ءامنوا هل أدلّكم على

تج_رة تنجيكم من عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 7

7 - ايمان استوار به خدا و رسول او و جهاد در راه خدا ، رهايى بخش انسان از عذاب دردناك الهى

تنجيكم من عذاب أليم . تؤمنون باللّه و رسوله و تج_هدون فى سبيل اللّه

عوامل نجات از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 3،4

3 - ايمان به قرآن ، پيروى از دستورات خدا و پرهيز از محرمات ، وسيله محافظت آدمى در برابر مخاطرات و عذاب هاى روز قيامت است .

ءامنوا بما أنزلت . .. واتقوا يوماً

فرمان به گرفتن وقايه (وسيله محافظت) - پس از دعوت به ايمان (آمنوا بما أنزلت) و ديگر تكليفهاى ياد شده در آيه - مى رساند كه: وقايه آدمى در روز قيامت، همان ايمان به قرآن و . .. خواهد بود.

4 - برپايى نماز ، پرداخت زكات و شركت در نماز جماعت از جمله سبب هاى كارساز براى دور ماندن از عذاب ها و مخاطرات روز قيامت

و أقيموا الصلوة . .. واتقوا يوماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 20

20- نجات از عذاب اخروى خداوند منوط به هدايت و امداد اوست .

فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الله من شىء قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 25

25- اعتراف به حق در قيامت ، رهايى بخش از عذاب نيست .

إنى كفرت بما أشركتمون

من قبل إن الظ_لمين لهم عذاب أليم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إن الظالمين لهم عذاب أليم} كلام خداوند باشد. از اينكه خداوند ماجراى برخورد مستكبران و پيروانشان و نيز برخورد آنها با شيطان و اعتراف شيطان به خطاى خود در قيامت را بيان مى كند و آن گاه مى فرمايد كه براى ستمگران عذابى دردناك در نظر گرفته شده است، نكته فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 52 - 9

9 - ايمان ، نجات بخش آدمى از گرفتارى هاى قيامت است .

و لو ترى إذ فزعوا فلافوت . .. و قالوا ءامنّا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 9

9 - رهايى از عذاب و كيفر الهى در روز قيامت ، جز با در دست داشتن دليل و حجت شرعى براى هيچ كس ميسر نيست .

فانفذوا لاتنفذون إلاّ بسلط_ن

يكى از كاربردهاى {سلطان}، حجت و برهان است (لسان العرب ). برداشت ياد شده مبتنى بر اين كار برد و نيز مرتبط بودن آيه شريفه با مسأله قيامت است.

عوامل نجات از عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 3

3 _ ايمان ، وسيله نجات از عذاب استيصال است .

ثم ننجى رسلنا و الذين ءامنوا كذلك حقاً علينا ننج المؤمنين

عوامل نجات از عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 3

3 - عبادت خداوند ، رعايت تقواى الهى و اطاعت

از پيامبران ، از موجبات آمرزش گناهان و نجات از عذاب الهى در دنيا

أن اعبدوا اللّه . .. يغفر لكم من ذنوبكم و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

عوامل نجات از غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 13

13 - رهايى يافتن يهود از خوارى و درماندگى و برطرف شدن غضب الهى از آنان ، در گرو ايمان واقعى ايشان به خدا و قيامت و انجام اعمال صالح است .

ضربت عليهم الذلة و المسكنة . .. من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً فلهم أج

در آيه قبل بيان شد كه يهود بر اثر كفر و گناه به خوارى، ذلت و غضب گرفتار شدند. آيه مورد بحث خصوصاً با توجه به اينكه از يهوديان نام برده (والذين هادوا) مى تواند اشاره به اين باشد كه: راه نجات يهود از آن سرنوشت شوم ايمان و عمل صالح است.

عوامل نجات از فرجام شوم اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 78 - 4

4 - حق پذيرى ، تنها رمز سعادت و رهايى انسان از فرجام شوم اخروى

لقد جئن_كم بالحقّ و ل_كنّ أكثركم للحقّ ك_رهون

تكرار لفظ {حقّ} و اكتفا نكردن به ضمير، مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه تنها حق پذيرى، مى تواند تعيين كننده سر نوشت انسان باشد.

عوامل نجات از فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 2

2 _ رهايى از تنگنا ها و دستيابى به توسعه در ابعاد مختلف زندگى ، ثمره

اى براى هجرت در راه خدا

و من يهاجر فى سبيل اللّه يجد فى الارض مراغماً كثيراً وسعة

عوامل نجات از كيفر اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 9

9 - رهايى از عذاب و كيفر الهى در روز قيامت ، جز با در دست داشتن دليل و حجت شرعى براى هيچ كس ميسر نيست .

فانفذوا لاتنفذون إلاّ بسلط_ن

يكى از كاربردهاى {سلطان}، حجت و برهان است (لسان العرب ). برداشت ياد شده مبتنى بر اين كار برد و نيز مرتبط بودن آيه شريفه با مسأله قيامت است.

عوامل نجات از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 4 - 1

1 - مؤثر دانستن ثروت ، در جاودانگى و رهايى از نابودى و مرگ ، پندارى نادرست و ناروا است .

أخلده . كلاّ

حرف {كلاّ}، مخاطب را از پذيرش گفتارهاى بيان شده در جملات پيش، بازمى دارد.

عوامل نجات از مشكلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 15 - 6

6 - نقش دين دارى و خوشبينى به تأييدات الهى ، در دلگرمى به ادامه حيات و رهايى از پوچى و بن بست در زندگى

من كان يظنّ أن لن ينصره اللّه. .. فليمدد... هل يذهبنّ كيده ما يغيظ

عوامل نجات از مصيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 8

8 - رهايى انسان از گرفتارى ها و مصيبت ها ، در گرو مشيت خداوند و بسته به لطف و رحمت او است .

و إذا

مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه منيبًا إليه ثمّ إذا خوّله نعمة منه

عوامل نجات از هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 7

7 _ خداوند در عين قدرت بر عذاب و نابودى مشركان، آنان را از مهلكه ها نجات مى دهد.

قل الله ينجيكم ممنها و من كل كرب . .. قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 12

12- پيشرفت هاى اقتصادى و قدرت هاى چشم گير _ حتى در عالى ترين شكل آن _ تضمين كننده نجات جامعه از نابودى نيست .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أحسن أث_ثًا ورءيًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 6

6 - راه توبه و بازگشت براى رهايى از پيامد هاى هلاكت بار براى همه گنه كاران باز است .

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب

عوامل نجات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 14

14 - پيروى از رهنمود هاى خداوند ، نجات دهنده انسان ها ، از عواقب دشمنى ها و كشمكش هاى زمينيان است .

بعضكم لبعض عدوّ فإمّا يأتينّكم منّى هدًى

عوامل نجات بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 8

8 - پيروزى بنى اسرائيل در آزمون الهى با تحمل رنج ها و سختى ها ، موجب تحقق نصرت الهى و نجاتشان

شد .

يسومونكم سوء العذاب . .. و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم. و إذ فرقنا بكم البحر

آيه قبل كه بيانگر آزمون الهى از بنى اسرائيل و تحمل رنجها و سختيها از سوى آنان بود، توضيح دهنده سببيت بنى اسرائيل در شكافته شدن درياست; يعنى، چون بنى اسرائيل آن گونه عمل كردند شايستگى آن را پيدا كردند كه خداوند با شكافتن دريا، آنان را نجات دهد و دشمنانشان را هلاك سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 7

7 - فضل و رحمت الهى بر بنى اسرائيل ، نجات دهنده آنان از زيان و خسران شد .

فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته لكنتم من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 9

9 _ نجات بنى اسرائيل از شر فرعون و اطرافيانش ، ثمره استقامت و پايدارى آنان بود .

فاستقيما . .. و ج_وزنا ببنى إسرءيل البحر ... حتى إذا أدركه الغرق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 6

6- نجات بنى اسرائيل از شكنجه و كشتار فرعونيان ، نعمت چشمگير و به ياد ماندنى خداوند بر آنان بود .

إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 6

6 - نجات بنى اسرائيل از ستم فرعونيان ، بدون كوچ دادن آنان از مصر و بيرون آوردنشان از جامعه فرعونى ممكن نبود .

فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

عطف {لاتعذّبهم}

بر {أرسل} گوياى اين نكته است كه درخواست {ارسال} به منظور نجات از عذاب و شكنجه است بنابراين، بدون هجرت، امكان رهايى در كار نبوده است.

عوامل نجات پيروان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 2

2 - پايبندى مستمر مؤمنان ثمود به تقوا و پرهيز از گناه ، عامل نجات آنان از عذاب الهى

و أنجينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

جمله {كانوا يتّقون} ماضى استمرارى است; يعنى، راز نجات مؤمنان در تقواى مستمر آنان نهفته است.

عوامل نجات تضييع كنندگان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 1

1- توبه ، ايمان واقعى و عمل صالح ، تنها راه رهايى ضايع كنندگان نماز و پيروان شهو ها از عذاب الهى است .

فسوف يلقون غيًّا . إلاّ من تاب و ءامن و عمل صلحًا

استثنا در {إلاّ من تاب. ..} متصل است و مراد از توبه، پشيمانى از ضايع كردن نماز و پيروى از تمايلات نفسانى است. در مورد ايمان بدان جهت قيد {واقعى} ذكر شده است كه بر حسب ظاهر افراد ياد شده در آيه قبل، در زمره مؤمنان بودند; ولى نماز را ضايع مى كردند; يعنى، ايمان ظاهرى و اسمى را دارا بودند، ولى ايمان واقعى را نداشتند.

عوامل نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 3

3- پاكى خاندان لوط ( ع ) و دورى از هرگونه جرم و تبه كارى ، عامل نجات همه آنان از عذاب الهى

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين .

إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 2

2 - شكرگزارى لوط ( ع ) و خاندان مؤمن ايشان ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت و لطف ويژه خداوند و نجات يافتن از مهلكه عذاب

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

عوامل نجات در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 7

7 - رعايت تقواى الهى ، مايه نجات انسان در روز حشر

و اتّقوا اللّه الذى إليه تحشرون

عوامل نجات گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 10

10 _ مغفرت و رحمت الهى تنها اميد و وسيله رهايى گنهكاران از خسران گناه است.

و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنكونن من الخسرين

عوامل نجات لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 2

2 - شكرگزارى لوط ( ع ) و خاندان مؤمن ايشان ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت و لطف ويژه خداوند و نجات يافتن از مهلكه عذاب

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

عوامل نجات موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 9

9 - زنده گذاشتن موسى ( ع ) و چشم پوشى از قتل وى ، درخواست آسيه از فرعون

و قالت امرأت فرعون . .. لاتقتلوه

عوامل نجات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 9

9- نجات نوح (

ع ) و همراهان او ، پاداش عبوديت و شكرگزارى مداوم وى بود .

ذرّية من حملنا مع نوح إنه كان عبدًا شكورًا

{ذرّية . ..} اشاره به نجات همراهان نوح(ع) از غرق شدن دارد و جمله {إنه كان عبداً شكوراً} مى تواند تعليل براى آن نجات باشد; يعنى، چون حضرت نوح(ع) عبدى شاكر بود، او و همراهانش را نجات بخشيديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 3

3 - نجات نوح ( ع ) و حمايت خداوند از ايشان ، پاداش صبر آن حضرت در قبال ناسپاسى هاى قومش

تجرى بأعيننا جزاء لمن كان كفر

مراد از {لمن كان كفر} نوح است كه مورد كفران مستمر قومش قرار گرفته بود و الطاف الهى در حق ايشان پاداش شكيبايى هاى آن حضرت مى باشد.

عوامل نجات همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 9

9- نجات نوح ( ع ) و همراهان او ، پاداش عبوديت و شكرگزارى مداوم وى بود .

ذرّية من حملنا مع نوح إنه كان عبدًا شكورًا

{ذرّية . ..} اشاره به نجات همراهان نوح(ع) از غرق شدن دارد و جمله {إنه كان عبداً شكوراً} مى تواند تعليل براى آن نجات باشد; يعنى، چون حضرت نوح(ع) عبدى شاكر بود، او و همراهانش را نجات بخشيديم.

عوامل نجات هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 1

1- توبه ، ايمان واقعى و عمل صالح ، تنها راه رهايى ضايع كنندگان نماز و پيروان شهو ها از عذاب الهى است .

فسوف

يلقون غيًّا . إلاّ من تاب و ءامن و عمل صلحًا

استثنا در {إلاّ من تاب. ..} متصل است و مراد از توبه، پشيمانى از ضايع كردن نماز و پيروى از تمايلات نفسانى است. در مورد ايمان بدان جهت قيد {واقعى} ذكر شده است كه بر حسب ظاهر افراد ياد شده در آيه قبل، در زمره مؤمنان بودند; ولى نماز را ضايع مى كردند; يعنى، ايمان ظاهرى و اسمى را دارا بودند، ولى ايمان واقعى را نداشتند.

عوامل نجات يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 2

2_ امداد خداوند ، مايه رهايى يوسف ( ع ) از گناه و مكر و افسون زليخا و زنان اشراف شد .

فاستجاب له ربه فصرف عنه كيدهنّ

عوامل نجات يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 13

13 - رهايى يافتن يهود از خوارى و درماندگى و برطرف شدن غضب الهى از آنان ، در گرو ايمان واقعى ايشان به خدا و قيامت و انجام اعمال صالح است .

ضربت عليهم الذلة و المسكنة . .. من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً فلهم أج

در آيه قبل بيان شد كه يهود بر اثر كفر و گناه به خوارى، ذلت و غضب گرفتار شدند. آيه مورد بحث خصوصاً با توجه به اينكه از يهوديان نام برده (والذين هادوا) مى تواند اشاره به اين باشد كه: راه نجات يهود از آن سرنوشت شوم ايمان و عمل صالح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 -

167 - 9

9 _ توبه و بازگشت به خدا ، راه نجات يهوديان از ذلت و بيرون آمدن از سلطه عذاب كنندگان ايشان است .

و إذ تأذن ربك ليبعثن . .. و إنه لغفور رحيم

هدف از تذكر بخشايشگرى و مهربانى خداوند پس از بيان گرفتارى يهوديان به شكنجه و سلطه ديگران، اين است كه آنچه بر يهود از جانب خداوند مقدّر شده است، تا زمانى است كه از فرمانهاى الهى سرپيچى كنند.

غرق نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 3

3- امكان بازگشت دوباره نجات يافتگان از خطر دريا به آن و گرفتار شدن به طوفان دريايى و غرق شدن

أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى

فضيلت نجات مظلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 10

10 - نجات مظلومان از يوغ ستم و بردگى و رهايى آنان از سلطه نظام هاى غير توحيدى ، مطلوب خداوند و همسو با اهداف رسولان الهى است .

اذهبا . .. فأرسل معنا بنى إسرءيل

فلسفه شرك نجات يافتگان از سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 34 - 5

5 - هدف رهيدگان از ناگوارى ها ، از گرايش به شرك ، انكار خدايى بودن نجات شان است .

إذا مسّ الناس ضرّ . .. ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة ... يشركون . ليكفروا

{لام} در {ليكفروا} لامِ عاقبت است و مفيد اين نكته است كه آنان، مشرك شدند تا سرانجام كفران نعمت كنند.

كيفر اسناد نجات بخشى به غيرخدا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 56 - 11

11- نسبت دادن نجات از گرفتارى _ كه كار خداست _ به غير او ، مورد مؤاخذه شديد قرار خواهد گرفت .

ثمّ إذا كشف الضرّ عنكم إذا فريق منكم بربّهم يشركون . .. و يجعلون لما لايعلمون نص

لاوى و نجات بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 6

6_ ناراحتى و شرمسارى فرزند ارشد يعقوب از توفيق نيافتن در عمل به عهد و پيمان خويش ( بازگرداندن بنيامين )

قال كبيرهم . .. قد أخذ عليكم موثقًا ... فلن أبرح الأرض

لاوى و نجات يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 10 - 4،6

4_ لاوى با پيشنهاد خود ( انداختن يوسف به چاه ) درصدد حفظ جان يوسف ( ع ) و پيشگيرى از كشته شدن او بود .

لاتقتلوا يوسف . .. و ألقوه فى غي_بت الجب يلتقطه بعض السيّارة

پيشنهاد لاوى مبنى بر اينكه يوسف را در چاهى بر سر راه كاروانها بيفكنيد، در مقابل اين نظر كه او را در بيابانى رها سازيد (أو اطرحوه أرضاً) و نيز، تصريح به اينكه كاروانى او را بيابد (يلتقطه بعض السيّارة) دلالت مى كند كه وى درصدد پيشگيرى از تلف شدن يوسف(ع) و از ميان رفتن او بوده است.

6_ لاوى قرار دادن يوسف ( ع ) را در چاه ، مقدمه دستيابى كاروان ها به يوسف ( ع ) و مايه نجات او از مرگ مى ديد .

يلتقطه بعض السيّارة

التقاط (مصدر يلتقطه) به معناى يافتن

و برگرفتن است.

محدوده نجات از هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 2

2- رهايى انسان از مهلكه اى ، ايمنى بخش هميشگى وى از قهر الهى نخواهد بود .

نج_ّكم إلى البرّ . .. أفأمنتم أن يخسف بكم جانب البرّ

مظاهر نجات بخشى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 1

1 _ خداوند تنها نجاتبخش آدميان از مهلكه ها و از هرگونه اندوه و سختى است.

قل من ينجيكم . .. قل الله ينجيكم

معبودان باطل و نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 8

8_ بت ها و خدايان پندارى ، هرگز به فرياد پرستشگران خويش نمى رسند و نمى توانند حتى اندكى از عذاب هاى الهى را از آنان دور سازند .

فما أغنت عنهم ءالهتهم التى يدعون من دون الله من شىء لما جاء أمر ربك

مكذبان نجات بخشى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 55 - 2

2- هدف رهيدگان از ناگوارى ها از گرايش به شرك ، انكار خدايى بودن نجاتشان است .

ثمّ إذا مسّكم الضرّ . .. ليكفروا بما ءاتين_هم

لام {ليكفروا} احتمال دارد به معناى {كى} باشد. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: آنان شرك ورزيدند تا اثبات كنند كه نجاتشان از جانب خداوند نبوده است. در اين برداشت مراد از {ما ءاتيناهم} رفع ناگوارى و معناى {يكفروا} همان پوشاندن و انكار كردن است.

منشأ نجات

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 2

2 - انسان هاى گرفتار در سختى ها و تنگنا ها ، مرجع خود را ، خداوند مى دانند و براى نجات خويش ، به او روى مى آورند .

و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم منيبين إليه

{إنابة} مصدر {منيب} به معناى {رجوع مكرّر در مكرّر} است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 34 - 5

5 - هدف رهيدگان از ناگوارى ها ، از گرايش به شرك ، انكار خدايى بودن نجات شان است .

إذا مسّ الناس ضرّ . .. ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة ... يشركون . ليكفروا

{لام} در {ليكفروا} لامِ عاقبت است و مفيد اين نكته است كه آنان، مشرك شدند تا سرانجام كفران نعمت كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 10

10 - نجات دهنده انسان ها از شدايد و گرفتارى هاى سخت ، خداوند است .

و إذا غشيهم موج . .. فلمّا نجّيهم إلى البرّ

منشأ نجات ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 4

4 - لطف و عنايت خدا ، موجب شكست توطئه مشركان عليه ابراهيم ( ع ) و پيروزى آن حضرت در برابر آنان

فأرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأسفلين

{أسفل} (مفرد {أسفلين}) در اصل به معناى فروتر است; ولى در آيه شريفه كنايه از شكست و به معناى مغلوب مى باشد; زيرا انسانِ غالب، احساس برترى و انسان مغلوب، احساس فروترى مى كند.

منشأ نجات از بلاياى طبيعى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 8

8- هيچ كس و هيچ ملجأيى جز خداوند ، توان نجات انسان ها را از مرگ حتمى در برابر حوادث طبيعى ندارد .

و إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم

از اينكه خداوند در آيه قبل فرمود: {انسان به هنگام گرفتار شدن به خطر حتمى، تنها به ياد خدا و قدرت نجات بخش او مى افتد و پس از رهايى فراموش مى كند} و نيز از اينكه در آيه بعدى هشدار داد كه هيچ گاه نبايد احساس ايمنى كنند، نشان مى دهد كه تنها اوست كه مى تواند انسان را از مرگ حتمى نجات بخشد.

منشأ نجات از جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 5 - 3،4

3 - خروج انسان از نادانى ، در گرو خواست خداوند و به دست او است .

علّم الإنس_ن ما لم يعلم

4 - ر ها ساختن انسان از جهل ، جلوه كرم والاى خداوند است .

و ربّك الأكرم. الّذى ... علّم الإنس_ن ما لم يعلم

منشأ نجات از جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 11

11 - اعتراف متقين به نقش اصلى ربوبيت خداوند ، در هدايت آنان به بهشت و نجات از دروخ

ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

قيد {بماآتاهم. ..} مى رساند كه پارسايان بهشتى، در عين برخوردارى از نعمت ها، گرفتار غفلت نشده و مغرور به تقواى خود نمى باشند; بلكه توجه دارند كه به

هر نعمتى رسيده اند و از هر بلايى كه رهيده اند جز در پرتو امداد و رهنمودهاى رشد آفرين خداوند و الطاف او نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 27 - 1

1 - اذعان متقين در بهشت ، به نقش لطف الهى در رهايى آنان از عذاب دوزخ و ورود ايشان به بهشت

فمنّ اللّه علينا و وقي_نا عذاب السموم

منشأ نجات از حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 7

7- نجات از خطراتى كه مرگ قطعى براى انسان مى آورد ، تنها به عنايت خداوند امكان پذير است .

و إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه فلمّا نج_ّكم إلى البرّ

منشأ نجات از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 9

9 - نجات دهنده گرفتاران ، از خطر ، خداوند است .

فلمّا نجّي_هم

منشأ نجات از دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 9 - 4

4- نجات و رهايى مردم از دست دشمنان ، در گرو مشيت الهى است .

فأنجين_هم و من نشاء

منشأ نجات از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 11

11- تحميل بدترين شكنجه ها و آزار بر قوم موسى ( بنى اسرائيل ) ، شيوه مستمر فرعونيان

يسومونكم سوء العذاب

{يسومون} از {سوم}، به معناى تحميل شكنجه و عذاب، است و فعل مضارع آوردن آن، مى تواند اشاره به تداوم آن باشد.

منشأ نجات از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 61 - 1

1 - خداوند ، نجات بخش تقواپيشگان از عذاب قيامت

أليس فى جهنّم مثوًى للمتكبّرين . و ينجّى اللّه الذين اتّقوا

منشأ نجات از عذاب برزخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 9

9 - رهايى از عذاب الهى در دنيا و آخرت ، جز با جلب رضاى خداوند و با اراده او ممكن نيست .

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

برداشت ياد شده، از تعبير {من دون اللّه} (بدون خداوند) استفاده مى شود.

منشأ نجات از عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 9

9 - رهايى از عذاب الهى در دنيا و آخرت ، جز با جلب رضاى خداوند و با اراده او ممكن نيست .

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

برداشت ياد شده، از تعبير {من دون اللّه} (بدون خداوند) استفاده مى شود.

منشأ نجات از گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 57 - 2

2 - توفيق نجات از پيامد هاى هلاكت بار معاشرت با افراد فاسد و منحرف ، نعمت و لطف الهى است .

و لولا نعمة ربّى لكنت من المحضرين

منشأ نجات از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 7

7- نجات از خطراتى كه مرگ قطعى براى انسان مى آورد ، تنها به عنايت خداوند امكان پذير است .

و إذا مسّكم

الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه فلمّا نج_ّكم إلى البرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 8

8- هيچ كس و هيچ ملجأيى جز خداوند ، توان نجات انسان ها را از مرگ حتمى در برابر حوادث طبيعى ندارد .

و إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم

از اينكه خداوند در آيه قبل فرمود: {انسان به هنگام گرفتار شدن به خطر حتمى، تنها به ياد خدا و قدرت نجات بخش او مى افتد و پس از رهايى فراموش مى كند} و نيز از اينكه در آيه بعدى هشدار داد كه هيچ گاه نبايد احساس ايمنى كنند، نشان مى دهد كه تنها اوست كه مى تواند انسان را از مرگ حتمى نجات بخشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 44 - 2

2 - رحمت خدا و تقدير زندگى محدود و موقت دنيا ، فلسفه استمرار حيات بشر و نجات او از عوامل مرگ و نابودى است .

و لا هم ينقذون . إلاّ رحمة منّا و مت_عًا إلى حين

منشأ نجات انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 4

4 - رهايى پيامبران از فريب ها و وسوسه هاى كافران ، در پرتو تذكرات و رهنمود هاى خداوند است .

فلايصدّنك عنها من لايؤمن بها

منشأ نجات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 10

10 - برطرف شدن تاريكى شب و شكافتن آن

با طلوع صبحدم به تدبير خداوند ، دليل توانمندى او بر نجات انسان ها از حوادث خطرناك

قل أعوذ بربّ الفلق

منشأ نجات بخشى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 14

14_ ترحم خدا بر برخى انسان ها و نجات آنان از سيطره نفس امّاره ، برخاسته از رحمت و غفران اوست .

إن النفس . .. إلاّ ما رحم ربى إن ربى غفور رحيم

منشأ نجات بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 2

2 _ خداوند با بعثت موسى ، بنى اسرائيل را از سيطره فرعونيان و شكنجه هاى سهمگين آنان ر ها ساخت .

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

در جمله {هو فضلكم} (او شما را برترى بخشيد)، برترى دادن تنها به خداوند نسبت داده شده است، ولى در جمله دوم {أنجيناكم} (ما شما را نجات داديم) نسبت نجات بخشى به ضمير {نا} (يعنى ما) داده شده است. از اين مقابله مى توان فهميد كه خداوند در نجات بخشى نظر به اسباب نيز دارد كه به مناسبت، سبب آن بعثت حضرت موسى است. بنابراين {أنجيناكم} يعنى ما با بعثت موسى شما را نجات داديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 65 - 1

1 - نجات يافتن موسى ( ع ) و همراهان وى ( بنى اسرائيل ) از شرّ فرعونيان ، با عبور از دريا به اراده الهى بود .

و أنجينا موسى و من معه أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - قصص - 28 - 5 - 2،3

2 - تعلق اراده الهى بر تغيير تحولات مصر به نفع بنى اسرائيل و رهانيدن آنان از استضعاف فرعون

و نريد أن نمنّ على الذين استضعفوا فى الأرض

3 - نجات از حكومت بسيار خشن و بى رحم فرعون ، امتنانى بزرگ و نعمتى گران سنگ از سوى خدا به بنى اسرائيل بود .

و نريد أن نمنّ على الذين استضعفوا فى الأرض

{نمنّ} از ريشه {منّة} مشتق شده است و {منّة} به نعمت سنگين گفته مى شود (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 1

1 - تعلق اراده الهى بر اختصاص دادن نقطه اى از زمين ( ارض مقدس ) به بنى اسرائيل [ زمان موسى و فرعون ] در خارج از كشور مصر

و نمكّن لهم فى الأرض

{تمكين} از ريشه {مكان} و به معناى اسكان دادن است. بنابراين {نمكّن لهم فى الأرض}; يعنى، {نجعل لهم مكاناًيستقرون فيه}. گفتنى است {ارض مقدس} مكان و سرزمينى بود كه خداوند براى بنى اسرائيل مقرر فرموده بود (ادخلوا الأرض المقدسة التى كتب اللّه لكم)، (مائده، آيه 21).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 30 - 1

1- نجات بنى اسرائيل از زندگى سخت و خفّت بار به اراده الهى

و لقد نجّينا بنى إسرءيل من العذاب المهين

منشأ نجات بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 57 - 1

1 - بهشتيان ، رهايى خود از پيامد هاى هلاكت بار هم نشينى با كافران دوزخى را ، مديون لطف خدا

و به توفيق او مى دانند .

و لولا نعمة ربّى لكنت من المحضرين

منشأ نجات پيروان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 1

1 - نجات يافتن مؤمنان پيرو صالح ، از عذاب نازل شده بر ثموديان به اراده الهى

و أنجينا الذين ءامنوا

منشأ نجات پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 2

2 - حمايت و لطف الهى ، عامل اصلى نجات نوح ( ع ) و مؤمنان به آن حضرت از مهلكه طوفان ; و نه صرفاً ابزار مادى ( كشتى ) *

تجرى بأعيننا

در صورتى كه {بأعيننا} كنايه از نظارت، حمايت و لطف الهى باشد، ذكر {تجرى بأعيننا} _ پس از {حملناه على ذات. ..} _ بيانگر اين معنا است كه هر چند كشتى نوح از ابزار بايسته اى ساخته شده بود; اما اين حمايت و نظارت لحظه به لحظه ما بود كه در نهايت كارساز و نجات آفرين بود.

منشأ نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 2

2 - نجات لوط ( ع ) و همه كسانش ، به اراده خداوند و در پى استمداد وى براى رهايى از مكافات عمل قومش

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون . فنجّين_ه و أهله أجمعين

منشأ نجات خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 4

4 - نجات نوح ( ع ) و خاندان و همراهان او از شر ستمگران ، به اراده

خداوند

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

منشأ نجات غرق شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 44 - 1

1 - جز رحمت خدا ، هيچ چيز موجب نجات كسانى نمى شود كه به مشيت خدا در آستانه غرق شدن قرار دارند .

و إن نشأ نغرقهم . .. إلاّ رحمة منّا

استثنا در {إلاّ رحمة. ..} استثناى مفرغ (به حذف مستثنامنه) و به تقدير {لاينقذون لأىّ شىء من الأشياء إلاّ لرحمة...} مى باشد.

منشأ نجات قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 5

5 - خداوند ، با خنثى كردن توطئه اصحاب فيل ، قريش را از خطر از هم گسيختگى رهانيد .

لإيل_ف قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 1

1 - خداوند ، قريش را از گرسنگى رهانيد و مواد غذايى آنان را تأمين كرد .

الذى أطعمهم من جوع

حرف {من} يا تعليلى است و يا بدلى; يعنى، به دليل گرسنگى يا به جاى آن. در هر دو صورت، بيانگر وجود زمينه گرسنگى در قريش است; به گونه اى كه اگر خداوند آنان را اطعام نمى كرد، راهى ديگر نداشتند.

منشأ نجات لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 2

2 - نجات لوط ( ع ) و همه كسانش ، به اراده خداوند و در پى استمداد وى براى رهايى از مكافات عمل قومش

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون . فنجّين_ه و أهله أجمعين

منشأ نجات متقين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 5

5 - خداوند ، نجات دهنده مؤمنان تقواپيشه از گرداب هاى سخت و بلا هاى فراگير

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين . .. و أنجينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 11

11 - اعتراف متقين به نقش اصلى ربوبيت خداوند ، در هدايت آنان به بهشت و نجات از دروخ

ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

قيد {بماآتاهم. ..} مى رساند كه پارسايان بهشتى، در عين برخوردارى از نعمت ها، گرفتار غفلت نشده و مغرور به تقواى خود نمى باشند; بلكه توجه دارند كه به هر نعمتى رسيده اند و از هر بلايى كه رهيده اند جز در پرتو امداد و رهنمودهاى رشد آفرين خداوند و الطاف او نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 27 - 1

1 - اذعان متقين در بهشت ، به نقش لطف الهى در رهايى آنان از عذاب دوزخ و ورود ايشان به بهشت

فمنّ اللّه علينا و وقي_نا عذاب السموم

منشأ نجات متقين قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 2

2 - خداوند ، مؤمنان تقواپيشه قوم عاد و ثمود را از عذاب نازل شده نجات داد .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

مراد از {الذين آمنوا} _ به قرينه سياق _ مؤمنان هر دو قوم عاد و ثمود است.

منشأ نجات متقين قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 2

2 - خداوند ، مؤمنان تقواپيشه قوم عاد و ثمود را از عذاب نازل شده نجات داد .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

مراد از {الذين آمنوا} _ به قرينه سياق _ مؤمنان هر دو قوم عاد و ثمود است.

منشأ نجات محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 7

7 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را از گرفتارى به سنت هاى دوران جاهليت رهانيد .

و وضعنا عنك وزرك

منشأ نجات مردم صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 6

6 - فضل و رحمت خدا ، مردم صدراسلام را كه ندانسته در گسترش توطئه { افك } دخالت داشتند ، از گرفتار شدن به عذاب دنيوى و اخروى نجات بخشيد .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

به قرينه آيه پيش و نيز آيه 14، جمله {و لولا فضل اللّه}، به تقدير {و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته مسكم عذاب فى الدنيا و الآخرة} مى باشد.

منشأ نجات موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 68 - 4

4 - خداوند ، راهنماى موسى ( ع ) در لحظات حساس و سرنوشت ساز و رهاننده او از بحران هاى روحى و اضطراب هاى درونى

قلنا لاتخف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 65 - 1

1 - نجات يافتن موسى ( ع ) و همراهان وى ( بنى اسرائيل

) از شرّ فرعونيان ، با عبور از دريا به اراده الهى بود .

و أنجينا موسى و من معه أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 3،4

3 - غلبه اراده الهى بر خواست و تصميم فرعون در نابود كردن موسى ( ع )

يذبّح أبناءهم . .. فرددن_ه إلى أُمّه

موسى(ع) زمانى به دنيا آمد كه فرعون به بهانه از بين بردن او، هر كودك پسر بنى اسرائيلى را سر مى بريد; اما خداوند حوادث را طورى ترتيب داد كه شخص فرعون به حمايت از موسى(ع) برخيزد و او را تحت سرپرستى خود قرار دهد.

4 - تعلق اراده الهى بر بازگرداندن سريع موسى ( ع ) و دير نپاييدن زمان جدايى ميان او و مادرش

فرددن_ه إلى أُمّه

به كارگيرى {فاء} عاطفه _ كه براى بيان عدم تراخى است_ نشان مى دهد كه زمان جدايى ميان موسى(ع) و مادرش به قدرى كوتاه بود كه مى توان آن را ناديده گرفت.

منشأ نجات مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 65 - 4

4 - اقدام خداوند بر نجات دادن رهروان راه خود در سخت ترين شرايط

و أنجينا موسى و من معه أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 5

5 - خداوند ، نجات دهنده مؤمنان تقواپيشه از گرداب هاى سخت و بلا هاى فراگير

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين . .. و أنجينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57

- 2

2 - تقدير عذاب براى كافران و نيز نجات مؤمنان ، متكى به اراده الهى است .

فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته قدّرن_ها من الغ_برين

برداشت ياد شده با توجه به انتساب فعل {أنجينا} و {قدّرنا} به خداوند است.

منشأ نجات مؤمنان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 2

2 - خداوند ، مؤمنان تقواپيشه قوم عاد و ثمود را از عذاب نازل شده نجات داد .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

مراد از {الذين آمنوا} _ به قرينه سياق _ مؤمنان هر دو قوم عاد و ثمود است.

منشأ نجات مؤمنان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 2

2 - خداوند ، مؤمنان تقواپيشه قوم عاد و ثمود را از عذاب نازل شده نجات داد .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

مراد از {الذين آمنوا} _ به قرينه سياق _ مؤمنان هر دو قوم عاد و ثمود است.

منشأ نجات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 4

4 - نجات نوح ( ع ) و خاندان و همراهان او از شر ستمگران ، به اراده خداوند

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 2

2 - نجات نوح ( ع ) و همراهانش ، به اراده خدا و در پى استمداد وى براى رهايى از شرّ كافران

و نجّنى و من معى . .. فأنجين_ه و من معه فى

الفلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 13 - 1،2

1 - نجات يافتن نوح ( ع ) از طوفان ، به اراده الهى بود .

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

2 - نقش عوامل و اسباب طبيعى ، در تحقق اراده الهى براى نجات نوح ( ع )

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

تعبير {و حملناه على ذات ألواح . ..} بيانگر اين معنا است كه: {خداوند براى تحقق اراده خويش، عوامل طبيعى (كشتى) را به كار مى گيرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 2

2 - حمايت و لطف الهى ، عامل اصلى نجات نوح ( ع ) و مؤمنان به آن حضرت از مهلكه طوفان ; و نه صرفاً ابزار مادى ( كشتى ) *

تجرى بأعيننا

در صورتى كه {بأعيننا} كنايه از نظارت، حمايت و لطف الهى باشد، ذكر {تجرى بأعيننا} _ پس از {حملناه على ذات. ..} _ بيانگر اين معنا است كه هر چند كشتى نوح از ابزار بايسته اى ساخته شده بود; اما اين حمايت و نظارت لحظه به لحظه ما بود كه در نهايت كارساز و نجات آفرين بود.

منشأ نجات همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 4

4 - نجات نوح ( ع ) و خاندان و همراهان او از شر ستمگران ، به اراده خداوند

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 2

2

- نجات نوح ( ع ) و همراهانش ، به اراده خدا و در پى استمداد وى براى رهايى از شرّ كافران

و نجّنى و من معى . .. فأنجين_ه و من معه فى الفلك

منشأ نجات يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 5

5_ سرگذشت يوسف ( ع ) ( نجات از چاه كنعان تا رسيدن به وزارت و نيل به قدرت ) به اراده خداوند و بر اساس تدبير او بود .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

منشأ نجات يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 145 - 1

1 - يونس ( ع ) با اراده الهى ، از شكم ماهى در زمينى خالى از درخت و پوشش گياهى بيرون افكنده شد .

فنبذن_ه بالعراء

{نبذ} (مصدر {نبذنا}) به معناى افكندن است و {عراء} به سرزمينى خالى از درخت و پوشش گياهى گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 49 - 2

2 - نعمت و لطف ويژه خداوند به يونس ( ع ) ، مانع گرفتار شدن او به بيابان خشك و بى آب و گياه شد .

لولا أن تدركه نعمة من ربّه لنبذ بالعراء

موانع نجات اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 46 - 5

5 - راه نجات از عذاب جهنم ، بر روى ستمكاران و گمراه شدگان از سوى خدا ، مسدود است .

و من يضلل اللّه فما له من سبيل

برداشت ياد شده بر اين اساس

است كه آيه شريفه، ناظر به وضعيت گمراه شدگان در قيامت باشد.

موانع نجات اخروى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 46 - 5

5 - راه نجات از عذاب جهنم ، بر روى ستمكاران و گمراه شدگان از سوى خدا ، مسدود است .

و من يضلل اللّه فما له من سبيل

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه آيه شريفه، ناظر به وضعيت گمراه شدگان در قيامت باشد.

موانع نجات از تحير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 186 - 8

8 _ كفرپيشگان منكر قرآن راهى براى نجات از تحير و سرگردانى ندارند .

و يذرهم فى طغينهم يعمهون

معناى جمله {يذرهم . .. } بنابراينكه {فى طغيانهم} متعلق به {يعمهون}باشد، چنين مى شود: خداوند منكران قرآن را رها نمى سازد تا همچنان در وادى طغيان، سرگردان بمانند.

موانع نجات از جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 22

22 _ ستمكاران هيچ ياورى براى نجات از آتش دوزخ ندارند .

و ما للظلمين من انصار

موانع نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 19

19 _ هيچ فديه اى از بازيچه قرار دهندگان دين، براى رهايى آنان از عذاب پذيرفته نمى شود.

اتخذوا دينهم لعبا . .. و إن تعدل كل عدل لا يؤخذ منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 6

6 _ جدايى ديرينه زن لوط از آيين و روش

همسرش ، عامل جدا ماندن وى از خانواده لوط و نجات نيافتن از عذاب الهى

إلا امرأته كانت من الغبرين

موجبات نجات از اندوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 1

1 _ ايمان به خدا و قيامت و انجام عمل صالح ، شرط رهايى مسلمانان ، يهوديان ، صائبى ها و نصارا از هرگونه ترس و اندوه

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا و الصبئون و النصرى . .. و لا هم يحزنون

{صابئى} كه مفرد {صابئون} است به كسى گفته مى شود كه آيين خويش را رها كرده و به آيينى ديگر گرويده باشد ; با توجه به اين معنا مى توان گفت مصداق مورد نظر از {الصبئون} در اين آيه _ به قرينه وقوع آن بين {الذين ءامنوا و الذين هادوا} {و النصرى}، كسانى هستند كه با ترك اسلام و يا يهوديت پذيراى آيين نصارا شده باشند.

موجبات نجات از ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 1

1 _ ايمان به خدا و قيامت و انجام عمل صالح ، شرط رهايى مسلمانان ، يهوديان ، صائبى ها و نصارا از هرگونه ترس و اندوه

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا و الصبئون و النصرى . .. و لا هم يحزنون

{صابئى} كه مفرد {صابئون} است به كسى گفته مى شود كه آيين خويش را رها كرده و به آيينى ديگر گرويده باشد ; با توجه به اين معنا مى توان گفت مصداق مورد نظر از {الصبئون} در اين آيه _ به قرينه وقوع آن بين {الذين ءامنوا و

الذين هادوا} {و النصرى}، كسانى هستند كه با ترك اسلام و يا يهوديت پذيراى آيين نصارا شده باشند.

موجبات نجات از جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 66 - 7

7 - اطاعت از خداوند و رسول او ، نجات بخش آدمى از آتش جهنم است .

يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون ي_ليتنا أطعنا اللّه و أطعنا الرسولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 12 - 4

4 - پذيرش تذكرات قرآن و خشيت و هراس در برابر خداوند ، مايه رهايى از آتش دوزخ

سيذّكّر من يخشى . و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار الكبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 19 - 2

2 - بذل مال بدون چشمداشت ، از عوامل دور ماندن از آتش جهنم است .

سيجنّبها . .. يؤتى ماله ... و ما لأحد عنده من نعمة تجزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 2

2 - بذل مال در صورتى نشانه برترين تقوا و مايه تزكيه نفس و نجات از آتش است كه تنها به نيت دستيابى به لطف خداوند باشد .

الأتقى . الذى يؤتى ماله ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه

موجبات نجات از خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 4

4 _ پيروى از قرآن و رسول خدا عامل رهايى از افكار و انديشه هاى خرافى

ما جعل اللّه من بحيرة . .. تعالوا إلى ما أنزل اللّه

و إلى الرسول

موجبات نجات از سختيهاى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 7

7 - رهايى انسان از گرفتارى هاى روز قيامت ، تنها در پرتو ولايت خداوند و اطاعت از او است .

و لايغنى عنهم . .. و لا ما اتّخذوا من دون اللّه أولياء

موجبات نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 147 - 2

2 _ ايمان به خدا و شكر نعمت هاى او ، موجب گرفتار نشدن انسان به عذاب دوزخ است .

ما يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم

مراد از عذاب به قرينه آيه 145 (فى الدرك الاسفل من النار)، آتش جهنم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 36 - 5

5 _ ايمان و تقوا و تقرب به خداوند و جهاد در راه او ، راه نجات از عذاب قيامت

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه . .. لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 34،41

34 _ رسول خدا ( ص ) ، داراى حق شفاعت در هدايت انسان ها و نجات آنان از عذاب

و من يرد اللّه فتنته فلن تملك له من اللّه شيئاً

كلمه {من اللّه} مى رساند كه پيامبر(ص) نسبت به گروه ياد شده از جانب خداوند، توانى بر نجات آنان از عذاب و ضلالت ندارد. و مفهوم آن اين است كه نسبت به ديگران ماذون به هدايت و نجات مى باشد. و اين هدايتگرى و نجات بخشى از

جانب خدا به وى داده شده است. يعنى پيامبر(ص) واسطه و شفيعى براى هدايت و نجات كسانى است كه شايسته آن باشند.

41 _ ناپاكى جان ودل منافقان و يهوديان ، موجب محروميت آنان از شفاعت رسول خدا ( ص ) براى هدايت و نجاتشان از عذاب *

و من يرداللّه فتنته فلن تملك له . .. أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 4

4 _ بازگشت به توحيد و طلب آمرزش از خداوند ، راه نجات مشركان ، از عذاب دردناك

ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم . .. افلا يتوبون إلى اللّه و يستغفرونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 6

6 _ نجات از عقاب شديد الهى تنها در پرتو مغفرت و رحمت الهى ميسر است .

اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 53 - 7

7 _ منكران قرآن پس از برپايى قيامت در آرزوى يافتن شفيعان نجات دهنده از عذاب و يا بازگشت به دنيا براى انجام اعمالى سعادت آفرين

يقول الذين نسوه . .. فيشفعوا لنا او نرد فنعمل غير الذين كنا نعمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 13

13 _ هود برحذردارنده قوم خويش از گرفتار شدن به عذاب هاى الهى به سبب پرستش نكردن خداى يكتا و پرهيز نكردن از گرايش هاى شرك آلود

أفلاتتقون

{اتقاء} مصدر {تتقون} به معناى گرفتن

حفاظ براى دورى از مكروه و مانع شدن از رسيدن مكروه است. در اينجا به مناسبت مورد و تأييد آيات بعد (همانند آيه 70)، مراد از مكروه، عذابهاى الهى است، يعنى: أفلا تتقون عذاب اللّه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 12

12 _ ايمان و تقواى جوامع انسانى موجب رهايى آنان از عذاب هاى الهى است .

و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا . .. و لكن كذبوا فأخذنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 17

17 _ موحدان ، پرداخت كنندگان زكات و مؤمنان به آيات الهى ، مصون از عذاب هاى الهى هستند .

عذابى أصيب به من أشاء و رحمتى . .. فسأكتبها للذين ... بايتنا يؤمنون

جمله {سأكتبها} به منزله تفسيرى است براى {من أشاء}. يعنى بيان مى كند كه چه كسانى مصون از عذاب الهى هستند و مشيت الهى بر عذاب نكردن آنان تعلق نمى گيرد و چه كسانى در خطر گرفتار شدن به عذاب الهى هستند. منطوق جمله {سأكتبها} بيانگر طايفه اول و مفهوم آن بيانگر طايفه دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 12

12 _ نهى از منكر مايه رهايى يافتن از عذاب هاى تعيين شده براى جوامع گنهكار است .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 15،16

15 _ راه نجات از عذاب برزخ ، توبه به درگاه خدا

و جلب رحمت اوست .

من يسومهم سوء العذاب . .. إنه لغفور رحيم

16 _ خداوند با گسترش رحمت خويش بر گنهكاران تائب ، آنان را مى بخشايد و به عذاب برزخى گرفتار نمى سازد .

و إنه لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 40 - 3

3 - عبوديت خالص براى خدا ، موجب رهايى از عذاب الهى است .

إنّكم لذائقوا العذاب الأليم . .. إلاّ عباد اللّه المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 24

24- حضور مؤمنان در محيط زندگى كافران مكه ، باعث نجات موقت كفّار از عذاب الهى

لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم

موجبات نجات از كيفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 18

18 _ رهايى از كيفر گناهان ، در گرو پذيرش احكام الهى و قضاوت هاى پيامبر ( ص )

فان تولوا فاعلم انما يريداللّه ان يصيبهم ببعض ذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 10

10 _ ايمان ، عمل صالح ، تقوا و ايمان عامل رهايى از مؤاخذه بر كردار هاى نارواى گذشته

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. و ءامنوا ثم اتقوا و احسنوا

ناپسندى شرك نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 14

14 - رويكرد افراد رهيده از سختى ها و ناملايمات به شرك ، به رغم توجّه شان به خداوند ، به هنگام ابتلا

، امرى غير منتظره و ناشايست است .

ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فريق منهم بربّهم يشركون

{إذا} در عبارت {إذا فريق. ..} فجاييه است. كاربرد آن، در جايى است كه حادثه اى به صورت غيرمنتظره رخ بدهد. تكرار {ربّهم} با اين بيان كه ذكر {ربّهم} اِشعار به اين نكته دارد كه آنان به رغم اين كه خداوند، پروردگارشان است، چنان كردند، مؤيد اين مطلب است.

نجات آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) براى هدايت آزر به توحيد و نجات وى از عذاب الهى ، تلاشى دلسوزانه داشت .

ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

نجات ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 1

1- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از نيرنگ ها و دسيسه هاى قوم خود ، به اراده الهى نجات يافتند .

و أرادوا به كيدًا . .. و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 10،12

10 - خداوند ، ابراهيم ( ع ) را از آتش نجات داد .

أو حرّقوه فأنج_يه اللّه من النار

12 - نجات حضرت ابراهيم ( ع ) از مجازات قوم اش ( آتش ، گستردگى آتش ، پرتاب كردن ، . . . ) ، نشانه هاى چندى از خدا ، براى اهل ايمان است .

فأنج_يه اللّه من النار إنّ فى ذلك لأي_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14

- عنكبوت - 29 - 25 - 1

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) پس از نجات از آتش ، قوم خود را ر ها نكرد و به ارشاد آنان پرداخت .

فأنج_يه اللّه من النار . .. و قال إنّما اتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 3

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) از سرزمين خويش ، پس از واقعه دعوت به توحيد و انداخته شدن در آتش و نجات اش از آن ، هجرت كرد .

و إبرهيم إذ قال . .. اعبدوا اللّه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ... أو حرّ

به قرينه سياق، مرجع ضمير فاعلى {قال} حضرت ابراهيم(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 3

3 - نجات ابراهيم ( ع ) ، از ميان تلى از آتش پرشعله مشركان

فألقوه فى الجحيم . .. فجعلن_هم الأسفلين

نجات اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 5

5- خداوند ، مؤمنان نيك كردار را در صحنه قيامت از رنج تنهايى نجات خواهد داد .

و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة فردًا . إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت سيجعل

چنان كه برخى از مفسران گفته اند، اين آيه مى تواند در ارتباط با مضمون آيه قبل و مربوط به صحنه قيامت باشد; زيرا همگان در صحنه قيامت تنها و بى ياورند (و كلّهم ءاتيه يوم القيامة فرداً). اين آيه بشارتى است براى مؤمنان كه خداوند آنان را در آن روز،

تنها نخواهد گذاشت و به زودى آنان را از انس و محبت ديگران برخوردار خواهد ساخت.

نجات اخروى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 31 - 1

1 - تقواپيشگان در آخرت ، اهل بهشت ، سعادتمند و رهيده از عذاب اند .

إنّ للمتّقين مفازًا

{مفاز} (مانند {فوز} و {مفازة}) مصدر و به معناى دستيابى به خير و رهايى از شرّ است (لسان العرب). هم چنين ممكن است اسم مكان و كنايه از بهشت نيز باشد كه مكان رستگارى و سعادت است. آيات بعد _ كه بيان {مفازاً} است و از بوستان ها و ديگر لذت هاى بهشتى سخن مى گويد - اين احتمال را تقويت مى كند.

نجات اخروى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 2 - 8

8- { عن جابربن عبدالله قال : قال رسول الله ( ص ) : إن ناساً من أمتى يعذبون بذنوبهم فيكونون فى النار ما شاء الله أن يكونوا ، ثم يعيرهم أهل الشرك فيقولون : ما نرى ما كنتم فيه من تصديقكم نفعكم . فلايبقى موحّد إلاّ أخرجه الله تعالى من النار ثم قرأرسول الله ( ص ) : { ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسليمين } ;

جابربن عبدالله روايت كرده است كه رسول خدا(ص)فرمود: هماناگروهى از امت من به سبب گناهانشان عذاب مى شوند. پس مدتى كه خدا مى خواهد در آتش هستند; سپس اهل شرك آنان را سرزنش مى كنند و مى گويند: نمى بينيم كه ايمان شما برايتان سودى داشته است. پس هيچ موحدى نمى ماند مگر

اينكه خدا او را از آتش بيرون مى آورد; سپس رسول خدا(ص) اين آيه را قراءت فرمود: {ربما يود الذين كفروا لو كانوا مسلمين}.

نجات اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 5

5- خداوند ، مؤمنان نيك كردار را در صحنه قيامت از رنج تنهايى نجات خواهد داد .

و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة فردًا . إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت سيجعل

چنان كه برخى از مفسران گفته اند، اين آيه مى تواند در ارتباط با مضمون آيه قبل و مربوط به صحنه قيامت باشد; زيرا همگان در صحنه قيامت تنها و بى ياورند (و كلّهم ءاتيه يوم القيامة فرداً). اين آيه بشارتى است براى مؤمنان كه خداوند آنان را در آن روز، تنها نخواهد گذاشت و به زودى آنان را از انس و محبت ديگران برخوردار خواهد ساخت.

نجات از آتش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 10

10 - خداوند ، ابراهيم ( ع ) را از آتش نجات داد .

أو حرّقوه فأنج_يه اللّه من النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 1

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) پس از نجات از آتش ، قوم خود را ر ها نكرد و به ارشاد آنان پرداخت .

فأنج_يه اللّه من النار . .. و قال إنّما اتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا

نجات از اسارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 248 - 11

11 _ صندوق معهود ،

يادآور و موجب برانگيختن بنى اسرائيل به پيروى از آيين موسى ( پيكار در راه خدا و رهايى از اسارت متجاوزان ) *

و بقية ممّا ترك ال موسى و ال هرون

ذكر جمله {بقيّة ممّا ترك . .. } شايد از اين جهت باشد كه به بنى اسرائيل خاطرنشان سازد كه پيوند مذهبى خود را با موسى (ع) قطع ننمايند.

نجات از استضعاف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 11

11 _ مؤمنان تحت ستم ، موظّف به هجرت براى رهايى از استضعاف

قالوا كنّا مستضعفين فى الارض قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها

نجات از اندوه در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 112 - 8

8 - نجات آدمى از ترس و اندوه صحنه قيامت ، در گرو تسليم شدن در برابر خدا و انجام دادن اعمال نيك در دنياست .

من أسلم . .. ولا خوف عليهم و لا هم يحزنون

نجات از اهوال قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 10 - 3

3 - كارساز نبودن استمداد از ديگران ، حتى از خويشان و صميمى ترين دوستان ، براى رهايى از مشكلات و حوادث تلخ روز محشر

و لايسئل حميم حميمًا

درخواست و سؤال نكردن از يكديگر در قيامت، ممكن است به سبب بى فايده بودن آن باشد.

نجات از تحير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 70 - 6

6 - هدايت انسان ها و رهايى آنان از تحير و سرگردانى

، در اختيار خدا و به مشيت اوست .

و إنا إن شاء اللّه لمهتدون

نجات از ترس در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 112 - 8

8 - نجات آدمى از ترس و اندوه صحنه قيامت ، در گرو تسليم شدن در برابر خدا و انجام دادن اعمال نيك در دنياست .

من أسلم . .. ولا خوف عليهم و لا هم يحزنون

نجات از تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 46 - 2،3

2 - كسانى كه به لقاى خدا باور دارند ، از خود بزرگ بينى رهيده و به خصلت نيكوى خشوع آراسته مى شوند .

إلا على الخشعين. الذين يظنون أنهم ملقوا ربهم

3 - كسانى كه { بازگشت به خدا } را قبول دارند ، مردمى فروتن و منزه از خود بزرگ بينى هستند .

إلا على الخشعين. الذين يظنون ... أنّهم إليه رجعون

نجات از تنهايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 3

3- رهايى از تنهايى و حفظ دستاورد هاى خود پس از مرگ ، انگيزه زكريا ( ع ) در فرزند خواهى از خداوند

و زكريّا إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خير الورثين

زكريا(ع) به جاى تصريح به فرزند خواهى خود، تنهايى خويش را مطرح كرد و در پايان درخواست خود مسأله بهترين وارث بودن خدا را ياد نمود. ذكر اين دو مطلب، در حقيقت بيانگر انگيزه زكريا(ع) و شرح حال او در دعا و خواسته خويش است.

نجات از تنهايى صالحان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 5

5- خداوند ، مؤمنان نيك كردار را در صحنه قيامت از رنج تنهايى نجات خواهد داد .

و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة فردًا . إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت سيجعل

چنان كه برخى از مفسران گفته اند، اين آيه مى تواند در ارتباط با مضمون آيه قبل و مربوط به صحنه قيامت باشد; زيرا همگان در صحنه قيامت تنها و بى ياورند (و كلّهم ءاتيه يوم القيامة فرداً). اين آيه بشارتى است براى مؤمنان كه خداوند آنان را در آن روز، تنها نخواهد گذاشت و به زودى آنان را از انس و محبت ديگران برخوردار خواهد ساخت.

نجات از تنهايى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 5

5- خداوند ، مؤمنان نيك كردار را در صحنه قيامت از رنج تنهايى نجات خواهد داد .

و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة فردًا . إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت سيجعل

چنان كه برخى از مفسران گفته اند، اين آيه مى تواند در ارتباط با مضمون آيه قبل و مربوط به صحنه قيامت باشد; زيرا همگان در صحنه قيامت تنها و بى ياورند (و كلّهم ءاتيه يوم القيامة فرداً). اين آيه بشارتى است براى مؤمنان كه خداوند آنان را در آن روز، تنها نخواهد گذاشت و به زودى آنان را از انس و محبت ديگران برخوردار خواهد ساخت.

نجات از توطئه كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 10

10 _ اعتماد و اطمينان پيامبر ( ص )

به نصرت الهى نسبت به او و فرد همراهش ( ابوبكر ) در خلاصى از توطئه كافران مكه

لاتحزن إن اللّه معنا

نجات از جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 75 - 6

6- نجات از جامعه فاسد و آلوده ، نشانگر رحمت خاص الهى است . *

و نجّين_ه . .. و أدخلن_ه فى رحمتنا

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه عطف جمله {أدخلناه. ..} بر جمله {آتيناه}، از نوع عطف تفسيرى باشد.

نجات از جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 21،22

21 _ رهايى مردم از جاهليّت و گرايش آنان به اسلام ، از نعمت هاى بزرگ الهى

كذلك كنتم من قبل فمنّ اللّه عليكم

{منّت} به معناى نعمت بزرگ است.

22 _ رهايى آدمى از گرايش هاى جاهلى در اختيار خدا و به مشيت اوست .

كذلك كنتم من قبل فمنّ اللّه عليكم

نجات از جبر محيط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 57 - 3

3 - رهايى انسان از جبر محيط اجتماعى و نيز از پيامد هاى سوء معاشرت با افراد فاسد و منحرف جامعه ، در سايه ايمان به خدا و لطف و عنايت او ، امرى ممكن است .

و لولا نعمة ربّى لكنت من المحضرين

نجات از جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 1

1 _ پندار باطل گروهى از اهل كتاب و برخى از مسلمانان در مورد نجات از جهنم و ورود به بهشت ، به

صرف انتساب به اديان الهى

ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب

مراد از اسم {ليس} با توجه به آيات گذشته، رهايى از جهنم و ورود به بهشت است يعنى ليس الجنة و المحيص عن النار . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 1

1 _ منافقان در صورت توبه ، اصلاح گذشته ، تمسك به خدا و اطاعت خالصانه ، به آتش دوزخ گرفتار نخواهند شد .

إنّ المنفقين . .. الا الذين تابوا و أصلحوا و اعتصموا باللّه و أخلصوا دينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 36 - 6

6 _ نجات از عذاب دردناك دوزخ ، فلاح و رستگارى است .

لعلكم تفلحون. إنّ الذين كفروا ... لهم عذاب اليم

بيان عذاب دردناك كافران در قيامت پس از راهنمايى مؤمنان به فلاح و رستگارى، حاكى از اين است كه رها شدن از عذاب، رستگارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 22

22 _ سزاواران خلود در جهنم ممكن است با مشيت خداوند از آن رهايى يابند.

خلدين فيها إلا ما شاء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 7

7_ رهايى جهنميان از آتش دوزخ ، امرى ممكن و محتمل است و به مشيت خداوند بستگى دارد .

خ_لدين فيها . .. إلاّ ما شاء ربك

منظور از {ما} ى موصوله در {إلاّ ما شاء ربك} مى تواند زمان و مدت باشد. در اين صورت {مستثنى منه} مدت زمانى است كه به

خلود و دوام توصيف شد. بر اين اساس حاصل معناى {خالدين فيها ...} چنين مى شود: دوزخيان در آتش براى هميشه ماندگارند، مگر آنكه خداوند هميشه بودن را ملغى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 14

14- آتش قيامت ، همانند سراپرده اى فراگير ، راه گريز را بر كافران خواهد بست .

نارًا أحاط بهم سرادقها

{سرادق} معرب {سراطاق} و به معناى خيمه و پرده سرا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 53 - 3،5،6

3- مجرمان ، در قيامت ، به دوزخى بودن خود و نداشتن راه گريزى از آن ، پى خواهند برد .

فظنّوا انّهم مواقعوها و لم يجدوا عنها مصرفًا

بيان ديدگاه مشركان در مورد ورود به جهنم با فعل {ظنّ}، حكايت از آن دارد كه آنان، در آن شرايط، خود را دوزخى مى بينند، ولى هنوز اميدهايى _ هر چند واهى _ به نجات دارند. ولى به زودى درمى يابند كه گريزگاهى براى آنان نيست. {مصرفاً} اسم مكان به معناى مكانى است كه به آن روى آورند. جمله {لم يجدوا...} يعنى جايى را كه بتوانند با پناه بردن به آن، از آتش رها شوند، نمى يابند.

5- مشركان ، در قيامت ، در پى يافتن راهى براى نجات خويش از آتش دوزخ اند .

فدعوهم فلم يستجيبوا لهم . .. و لم يجدوا عنها مصرفًا

در آيه قبل، بيان شد كه مشركان، با خواندن معبودان پندارى شان، در صدد نجات خود برخواهند آمد و اين آيه، خبر از نافرجامى تلاش آنان داده است.

6- مشركان ، در قيامت ،

راهى براى نجات خود از آتش نخواهند يافت .

فظنّوا أنّهم مواقعوها و لم يجدوا عنها مصرفًا

{مواقعة} در مورد جنگ به كار مى رود (مفردات راغب) و مفاد آيه، اين است كه مشركان، براى دور ساختن آتش از خود و چيره شدن بر آن، تلاش مى كنند ولى راه گريزى نخواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 1،13

1- خداوند ، درپى ورود همگان به دوزخ ، تقواپيشگان را از آن نجات مى دهد .

و إن منكم إلاّ واردها . .. ثمّ ننجّى الذين اتقوا

13- { عن رسول اللّه ( ص ) قال : يردّ الناس النار ثمّ يصدرون بأعمالهم فأولهم كلمع البرق ، ثمّ كمرّ الريح ، ثمّ كحضر الفرس ، ثمّ كالراكب ، ثمّ كشد الرجل ، ثمّ كمشية ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: مردم وارد آتش مى شوند، آن گاه به ميزان اعمالشان از آن خارج مى گردند، پس اولين گروه به سرعت تابش برق و گروه بعدى به سرعت وزش باد و گروه بعد مانند دويدن اسب و گروه ديگر مانند سواره و گروهى مانند دويدن مرد و دسته اى مانند راه رفتن مرد [از آتش خارج مى شوند]}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 40 - 3

3- كافران دوزخى ، از دفع و برگردانيدن عذاب الهى ، كاملاً ناتوان اند .

فلايستطيعون ردّها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 22 - 7

7 - { عن أبى بصير عن أبى عبدالله ( ع ) .

. . و ان أهل جهنّم إذا دخلوها هووا فيما مسيرة سبعين عاماً فإذا بلغوا أعلاها قمعوا بمقامع الحديد و اُعيدوا فى دركها ه_ذه حالهم و هو قول اللّه عزّوجلّ { كلما أرادوا أن يخرجوا منها . . . ;

ابى بصير از امام صادق(ع) روايت كرده است: . ..اهل جهنم وقتى كه داخل آن مى شوند، به اندازه سير هفتاد ساله در آن سقوط مى كنند _ پس زمانى كه به بالاى آن بيايند، با گزرهاى آتشين بر سر آنها كوبيده مى شود و به ته جهنم برگردانده مى شوند و اين حال و وضعيت آنها است و اين همان سخن خدا است كه فرمود: {كلّما أرادوا أن يخرجوا منها...}».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 77 - 2

2 - يأس كافران از نجات و رهايى ، پس از قرار گرفتن در تنگناى عذاب جهنم

عذاب شديد إذا هم فيه مبلسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 11

11 _ تلاش براى سوق دادن انسان ها به بهشت و نجات آنان از ابتلاى به آتش جهنم ، از هدف هاى پيامبران الهى

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 9

9 - راه نجات از عذاب جهنم ، به روى تمامى كافران ستيزه جو بسته است .

و ما دع_ؤا الك_فرين إلاّ فى ضل_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 6

6 - مشركان و

كافران حق ستيز ، چون از بازگشت به سوى خدا و گرفتار شدن به عذاب جهنم راه فرارى ندارند ، مهلت دادن خداوند به آنان نگران كننده نيست .

فإمّا نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفّينّك فإلينا يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 46 - 5

5 - راه نجات از عذاب جهنم ، بر روى ستمكاران و گمراه شدگان از سوى خدا ، مسدود است .

و من يضلل اللّه فما له من سبيل

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه آيه شريفه، ناظر به وضعيت گمراه شدگان در قيامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 27 - 7

7 - سپاس گزارى متقين از خداوند ، به خاطر رهايى شان از عذاب باد هاى سوزان و كشنده دوزخ

فمنّ اللّه علينا و وقينا عذاب السموم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 22 - 3

3 - پرهيزكنندگان از طغيان ، گرچه بر جهنم و كمين كنندگان در آن عبور خواهند كرد ; ولى گرفتار آن نخواهند شد . *

إنّ جهنّم كانت مرصادًا . للطّ_غين م_ابًا

چنانچه {للطاغين} متعلق به {مآباً} باشد، {مرصاداً} مطلق خواهد بود; در اين صورت مفاد دو آيه اين است كه جهنم براى همگان {مرصاد} است; ولى {مآب} و بازگشتگاه همه نبوده و تنها طغيان گران گرفتار آن خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 23 - 4

4 - { قال رسول اللّه : لايخرج من النار من دخل ها حتّى يَمْكُثَ

فيها أحقاباً و الحقب بضع و ستون سنة و السنة ثلاثمائه و ستون يوماً كل يوم كألف سنة ممّا تعدون فلايتكّلنّ أحد أن يخرج من النار ;

رسول خدا(ص) فرمود: كسى كه داخل آتش جهنم شود از آن خارج نمى گردد; مگر اين كه چند {حُقب} در آن توقف كند. مراد از {حُقب} شصت و اندى سال مى باشد. و سال 360 روز است. هر روزى مثل هزار سالى است كه شما آن را مى شماريد. بنابراين كسى دل خوش نكند كه [در نهايت] از آتش خارج خواهد شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 17 - 2

2 - امداد هاى ويژه الهى ، مايه دور ماندن اهل تقوا از آتش دوزخ است .

و سيجنّبها

فعل {يُجنّب} گرچه مجهول است، ولى به قرينه {إلاّ ابتغاء وجه ربّه} در آيات بعد، اين موهبت را خداوند در اختيار آنان مى گذارد.

نجات از حكومت ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 6

6 - آزادى از ستم نظام ستمگر و نجات از مشكلات اندوه بار آن ، از نعمت هاى بزرگ الهى

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

نجات از حكومت فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 13

13 _ رهاسازى انسان ها از اسارت نظام هاى فسادگر و غير توحيدى ، ارزشى الهى

فأرسل معى بنى إسراءيل

نجات از حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17

- 104 - 2

2- زندگى بدون آرامش بنى اسرائيل تا قبل از رهايى از حكومت فرعون *

فأراد أن يستفزّهم من الأرض . .. و قلنا من بعده لبنى إسرءيل اسكنوا الأرض

احتمال دارد كه {اسكنوا الأرض} به معناى آرام گرفتن در زمين و بيرون آمدن از اضطرابى باشد كه قبلاً گريبانگير آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 5 - 2،3

2 - تعلق اراده الهى بر تغيير تحولات مصر به نفع بنى اسرائيل و رهانيدن آنان از استضعاف فرعون

و نريد أن نمنّ على الذين استضعفوا فى الأرض

3 - نجات از حكومت بسيار خشن و بى رحم فرعون ، امتنانى بزرگ و نعمتى گران سنگ از سوى خدا به بنى اسرائيل بود .

و نريد أن نمنّ على الذين استضعفوا فى الأرض

{نمنّ} از ريشه {منّة} مشتق شده است و {منّة} به نعمت سنگين گفته مى شود (مفردات راغب).

نجات از دار الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 6

6 _ نجات كودكان از محيط كفر و شرك ، از وظايف مؤمنان

و الولدان . .. الظالم اهلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 6

6 - حضور مؤمنان در بين كافران و ظالمان ، بلايى سخت و رهايى از آن لطفى بزرگ و الهى

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

نجات از دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 9 - 1

1- نجات پيامبران و مؤمنان از دست دشمنان و پيروزى بر

آنان ، وعده خداوند به ايشان است .

و ما أرسلنا قبلك رجالاً. .. ثمّ صدقن_هم الوعد فأنجين_هم و من نشاء

نجات از دشمنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 13

13 - خداوند دشمنى افراد بشر را با يكديگر را به آدم و حوا ( ع ) گوشزد كرد و راه رهايى از پى آمد هاى آن را به آنان آموخت .

بعضكم لبعض عدوّ . .. فمن اتبع هداى فلايضلّ و لايشقى

نجات از دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 9

9 - رهايى از جلوه هاى فانى دنيا و تلاش در راه نعمت هاى پايدار اخروى ، تنها در سايه ايمان و توكّل بر خدا ممكن است .

فما أُوتيتم من شىء . .. و ما عند اللّه ... للذين ءامنوا و على ربّهم يتوكّلون

نجات از ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 5

5 _ خردمندان ، خواستار كرامت انسانى و گريزان از خذلان و خوارى

لاولى الالباب . .. ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته

خردمندان از آن جهت خواهان دورى از آتشند كه ورود در آتش را حاكى از خوارى و خفّت خويش در پيشگاه خداوند مى دانند و اين معنا كاشف از كرامتخواهى آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 6

6 _ تضمين تحقق وعده هاى الهى به خردمندان مؤمن و تضمين رهايى آنان از خوارى در قيامت

ربّنا اتنا

ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة . .. فاستجاب لهم ربّهم

نجات از زندگى ذلت بار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 30 - 1

1- نجات بنى اسرائيل از زندگى سخت و خفّت بار به اراده الهى

و لقد نجّينا بنى إسرءيل من العذاب المهين

نجات از زندگى سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 30 - 1

1- نجات بنى اسرائيل از زندگى سخت و خفّت بار به اراده الهى

و لقد نجّينا بنى إسرءيل من العذاب المهين

نجات از زيان شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 10

10 _ شمول رحمت خدا و آمرزش او تنها راه نجات از زيان گناه و گرايش هاى شرك آلود است .

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا لنكونن من الخسرين

نجات از زيان گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 10

10 _ شمول رحمت خدا و آمرزش او تنها راه نجات از زيان گناه و گرايش هاى شرك آلود است .

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا لنكونن من الخسرين

نجات از سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 5

5 - لزوم حمد و ستايش خدا و سپاس گزارى به درگاه او ، پس از رهايى از مشكلات

فإذا استويت . .. فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

با توجه به اين كه ستايش خدا، پس از رهايى از مشكلات،

به منظور سپاس گزارى به درگاه او انجام مى گيرد، گفتن {الحمد للّه} (ستايش از آن خدا است) دربردارنده شكر و سپاس گزارى نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 4،19

4 - مشركان نيز ، براى نجات خود از سختى ها و ناملايمات ، به خداوند روى مى آورند و به درگاه او دعا مى كنند .

المشركين . .. و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم

{ال} در {الناس} مى تواند عهد باشد و مراد از آن، مشركانى باشد كه در آيات قبل از آنها سخن گفته شده است.

19 - توجّه به عوامل غير الهى ، در نجات از ناملايمات ، عامل روى آوردن به شرك است .

إذا فريق منهم بربّهم يشركون

احتمال دارد مراد از {يشركون} اين باشد كه آنان، عامل نجات خويش را از سختى ها، عوامل مادى تلقى مى كنند و به جاى اين كه سر منشأ همه امور را، خداوند بدانند، عوامل ظاهرى را نجات بخش مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 34 - 8

8 - نجات انسان ها از تنگنا ها و ناملايمات ، از نعمت هاى الهى است .

ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة . .. ليكفروا بما ءاتين_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 10،12،17

10 - نجات دهنده انسان ها از شدايد و گرفتارى هاى سخت ، خداوند است .

و إذا غشيهم موج . .. فلمّا نجّيهم إلى البرّ

12 - گروهى از مردم ، در برابر نعمت نجات از

بلا ها و خطر هاى مرگ آفرين ، ناسپاس اند .

فلمّا نجّيهم إلى البرّ فمنهم مقتصد و ما يجحد بأي_تنا إلاّ . ..كفور

17 - نجات از بلا هاى خطرناك و مرگ آفرين در پى دعا ، از آيه هاى توحيد خداوند است .

دعوا اللّه مخلصين . .. فلمّا نجّيهم ... و ما يجحد بأي_تنا إلاّ كلّ ختّار كفور

نجات از سلطه شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 11

11- تنها خداوند مى تواند انسان ها را از سلطه و نفوذ شيطان نجات بخشد .

ليس لك عليهم سلط_ن و كفى بربّك وكيلاً

نجات از شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 4،5

4 _ خداوند نجاتبخش شعيب ( ع ) و همگامانش از گرايش به شرك

بعد إذ نجنا اللّه منها

5 _ مشركان در اسارت اوهام شرك آلود ، و موحدان رهيده از آن

بعد إذ نجنا اللّه منها

به كارگيرى واژه {نجات} (نجينا اللّه)، براى دست كشيدن از آيينى و روى آورى به آيينى ديگر، اشاره به اين دارد كه آيين نخست مايه اسارت و گرفتارى بوده و آيين جديد فرحبخش و باعث آزادى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 20 - 11

11- اصحاب كهف ، تمامى راه هاى گريز از شرك را _ در صورت پذيرش اجبارى آيين مشركان _ برخويش بسته مى ديدند .

او يعيدوكم فى ملّتهم و لن تفلحوا إذًا أبدًا

مراد از {فلاح} _ به مناسبت مورد _ رستن و رهايى از شرك است.

نجات از شكم

ماهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 49 - 1

1 - يونس ( ع ) پس از رهايى از شكم ماهى ، از نعمت و لطف ويژه الهى برخوردار گشت .

لولا أن تدركه نعمة من ربّه

نجات از شكنجه هاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 7

7 - بنى اسرائيل ، داراى آمادگى لازم براى هجرت از مصر و رهايى از عذاب فرعون

أسر بعبادى

حركت شبانه، گريختن از چنگ كسانى است كه براى آن حركت، مانع ايجاد مى كنند. بنابراين ماندن بنى اسرائيل نزد فرعونيان، برخلاف ميل آنان بوده است.

نجات از شكنجه هاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 6،7

6- نجات بنى اسرائيل از شكنجه و كشتار فرعونيان ، نعمت چشمگير و به ياد ماندنى خداوند بر آنان بود .

إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون

7- نجات از نظام اجتماعى ظالمانه ، نعمتى الهى و شايسته به خاطر سپردن است .

اذكروا نمعة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون يسومونكم

نجات از طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 4،6

4_ اتكا به مغفرت و رحمت خدا براى نجات از حادثه طوفان ، توصيه نوح ( ع ) به پيروان خويش

قال اركبوا فيها . .. إن ربى لغفور رحيم

نوح(ع) با يادآورى مغفرت و رحمت الهى ، پس از فرمانش مبنى بر سوار شدن به كشتى ، درصدد بيان اين

حقيقت بود كه كشتى تنها يك وسيله است و آنچه تأمين كننده نجات مى باشد شمول مغفرت و رحمت الهى است.

6_ نجات پيروان نوح از حادثه طوفان ، پرتوى از مغفرت و رحمت الهى بود .

قال اركبوا فيها . .. إن ربى لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 2،5،8

2_ فرزند نوح ، مأوا گرفتن در كوه را مايه نجات از حادثه طوفان مى پنداشت .

قال سأوى إلى جبل يعصمنى من الماء

{اُوىّ} (مصدر آوى) به معناى رجوع كردن و منضم شدن و جاى گرفتن است و {عصمة} (مصدر يعصم) به معناى منع كردن و بازداشتن است. بنابراين {سأوى ...}; يعنى ، به زودى به كوهى مى روم كه مرا از [خطر] اين آب باز دارد.

5_ هيچ چيز و هيچ كس ، جز خداوند رحمان ، توانا بر نجات افراد از حادثه طوفان نوح نبود .

قال لاعاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

ظاهر جمله {لاعاصم . ..} اين است كه {من رحم} استثنا از {لاعاصم} باشد. در اين صورت بايد گفت: مراد از {من رحم} رحم كننده ، يعنى خداوند است نه كسى كه مورد رحمت قرار مى گيرد; يعنى: لاعاصم ... الا الراحم و هو الله.

8_ نجات يافتن از حوادثى چون طوفان نوح ( عذاب هاى الهى ) ، جز در سايه رحمت الهى ، امكان پذير نيست .

لا عاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 10

10_ نجات فرزند فسادپيشه نوح از حادثه طوفان ، امرى

خلاف حكمت و مصلحت در نزد خداوند

فلاتسئلن ما ليس لك به علم

{به} متعلق به {علم} است و مراد از آن {بمصلحته و حكمته و صوابه} مى باشد. بنابراين {فلاتسئلن ما ليس ...}; يعنى ، درخواستى را كه نمى دانى درست است و يا مطابق مصلحت و حكمت است ، از من مخواه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 2

2 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به لطف الهى از عذاب طوفان نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

مقصود از {اندوه بزرگ} يا طوفان است و يا اذيت و آزار مردم كافر. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 77 - 2

2 - نسل نوح ( ع ) ، تنها نسل باقى مانده از ميان نجات يافتگان از عذاب طوفان براى هميشه تاريخ

و جعلنا ذرّيّته هم الباقين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه حصر مستفاد از ضمير فصل {هم}، حصر اضافى باشد و در مقايسه با افراد موجود در كشتى سنجيده شود كه برخى از خاندان نوح(ع) و برخى از ديگر مردمان بودند كه به آن حضرت ايمان آورده بودند; يعنى، نسل مردم كافر طوفان زده و نيز نسل مردم مؤمن نجات يافته بر عرشه كشتى، همگى قطع شده و تنها نسل نوح(ع) باقى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 13 - 1،3

1 - نجات يافتن نوح ( ع ) از طوفان ، به اراده الهى

بود .

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

3 - نجات نوح ( ع ) از طوفان سهمگين عذاب ، به وسيله مشتى تخته و ميخ ، نمودى از قدرت خداوند *

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

{لوح} (مفرد {ألواح}) به معناى تخته و {دسار} (مفرد {دسر}) به معناى ميخ است. از اين كه خداوند، از كشتى نوح با عنوان {ذات ألواح و دسر} ياد كرده است (به جاى {سفينه})، استفاده مى شود كه مشتى تخته و ميخ _ كه به شكل ابتدايى كنار هم قرار گرفته اند _ در صورتى كه خداوند بخواهد، وسيله نجات بندگان او از بحرانى ترين شرايط مى شود.

نجات از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 5

5- رهايى از چنگال ظالمان با هلاك شدنشان و سكونت در جاى آنان ، تنها براى كسانى ميسّر است كه از مقام و وعيد خداوند بترسند .

لنهلكنّ الظ_لمين . و لنسكننّكم الأرض من بعدهم ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 6

6 _ مقام ربوبيت خداوند ، سزاوار درخواست يارى از او ، براى رهايى از چنگال ستمگران است .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 4

4 - نجات نوح ( ع ) و خاندان و همراهان او از شر ستمگران ، به اراده خداوند

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

نجات از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 6

6 - حضور مؤمنان در بين كافران و ظالمان ، بلايى سخت و رهايى از آن لطفى بزرگ و الهى

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

نجات از ظلم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 1

1 - رهانيدن بنى اسرائيل از سلطه و ستم فرعونى ، در رأس اهداف موسى ( ع ) و هارون ( ع ) قرار داشت .

أن ائت القوم الظ_لمين . .. فأتيا فرعون فقولا... أن أرسل معنا بنى إسرءيل

مقصود از {إرسال} (فرستادن) در اين جا آزاد كردن و رها ساختن بنى اسرائيل است. بنابراين از آيه ياد شده استفاده مى شود كه اساسى ترين مأموريت موسى(ع) اين بود كه بنى اسرائيل را از سرزمين فرعونيان خارج كند و آنان را از بند اسارت و بردگى مصريان آزاد سازد.

نجات از ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 1

1 _ خداوند، نجاتبخش گرفتاران در تاريكيها و تنگناهاى هول انگيز خشكى و درياست.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 5،6

5- هدف از نزول قرآن ، خارج ساختن مردم از ظلمت ها و رهنمونى آنان به نور است .

كت_ب أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

6- پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار هدايت مردم به سوى نور و خارج كردن آنان از ظلمت ها ( گمراهى ها ) ، با تعاليم قرآن

كريم

أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 9

9 - كسانى كه به انگيزه دستيابى به دنيا ، آخرت خويش را تباه مى كنند ، براى رهايى از عذاب ، ياورى نخواهند داشت .

فلا يخفف عنهم العذاب و لاهم ينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 19

19 - هيچ پشتيبان و ياورى نيست كه بتواند مستحقان عذاب الهى را از گرفتار شدن به عقوبت رهايى بخشد .

مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 12

12 _ كتمان حقايق و ديگر ترفند هاى عالمان اهل كتاب ، آنان را از عذاب دنيا ( ذلّت ، شكست و . . . ) نجات نخواهد داد .

لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب

در برداشت فوق، عذاب اوّل، به قرينه تكرار آن، عذاب دنيوى گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 12،13

12 _ بدكاران و گناهكاران ، محروم از هرگونه مدافع و ياور ، براى گريز از كيفر الهى

و لايجد له من دون اللّه ولياً و لانصيراً

{ولىّ} به كسى گفته مى شود كه آدمى را سرپرستى كند و دفاع و حمايت او را بر عهده گيرد، ضمير فاعلى در {لايجد} و نيز ضمير {له} به {من يعمل} بر مى گردد.

13 _ نجات آدميان از عذاب و كيفر گناهانشان ، تنها به

دست خداوند و منوط به اراده اوست .

و لايجد له من دون اللّه ولياً و لانصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 17

17 _ اجراى حدود و مجازات هاى دنيوى ، مستلزم رهايى از عذاب اخروى نيست .

لهم خزى فى الدنيا و لهم فى الاخرة عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 36 - 2،3

2 _ كفرپيشگان ، راهى براى نجات از عذاب دوزخ ندارند .

إنّ الذين كفروا . .. و لهم عذاب اليم

جمله {لو ان . ..} كنايه از نبود راه نجات از عذاب دوزخ است.

3 _ ثروت هاى دنيا ، هر چند دو برابر شود ، و كافران آن را در قبال رهايى از دوزخ بپردازند ، پذيرفتنى نيست .

إنّ الذين كفروا لو أنَّ لهم ما فى الارض جميعاً . .. ما تقبل منهم و لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 37 - 2،4،5

2 _ دوزخيان ، همواره در پى خروج از آتش و در آرزوى رهايى از آن

يريدون ان يخرجوا من النار

4 _ نافرجامى تلاش كافران براى رهانيدن خويش از آتش دوزخ

و ما هم بخرجين منها

5 _ احاطه آتش دوزخ بر تار و پود كافران ، دليل بى ثمر ماندن تلاش آنان براى رهايى از آن

يريدون ان يخرجوا من النار و ما هم بخرجين منها

جمله {و ما هم بخرجين منها} به اين معناست كه كافران با آتش عجين شده اند و هيچگاه از آتش خارج نيستند.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 7

7 _ پندار رهايى از مجازات نقض ميثاق و تكذيب و كشتن انبيا ، از باور هاى بى اساس بنى اسرائيل

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. و حسبوا الا تكون فتنة

دربرداشت فوق {فتنة} به معناى عذاب گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 11

11 _ گفتار هر كس ، گواه افكار و عقايد او و كافى در اثبات ايمان و كفر وى

لقد كفر الذين قالوا . .. و إن لم ينتهوا عما يقولون

به كارگيرى كلمه {قالوا} و {يقولون} به جاى مثلا {زعموا و اعتقدوا} راهنماى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 16 - 1،6

1 _ رهايى آدمى از عذاب قيامت، نشانه برخوردارى او از رحمت الهى است.

من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

6 _ رهايى از عذااب قيامت و دريافت رحمت الهى، رستگارى و سعادت آشكار است.

من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه و ذلك الفوز المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 3،5

3 _ خداوند ، هود و مؤمنان به وى را از عذاب نازل شده بر قوم عاد ، نجات بخشيد .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

5 _ به هنگام نزول عذاب الهى ، تنها همگامان پيامبران اهل نجاتند .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 7

7 _ داشتن روابط خويشاوندى با پيامبران در رهايى از

مجازات هاى الهى بى تأثير است .

إلا امرأته كانت من الغبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 17

17 _ هلاكت اقوام مشرك و فسادگر پيشين و رهايى موحدان آن اقوام از عذاب هاى دنيوى ، دليلى روشنگر فراسوى قوم شعيب

قد جاءتكم بينة من ربكم

برخى به قرينه آيات گذشته، برآنند كه مراد از {بينة} در آيه مورد بحث سرگذشت اقوامى است كه مشركانشان بر اثر شركورزى، تكذيب انبيا و ابتلا به فسادهاى اجتماعى، به عذاب گرفتار آمدند و موحدان صلاح پيشه از آن عذابها رهايى يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 3

3 _ خداوند از ميان يهوديان ايله تنها مصلحانِ نهى كننده از منكر را از گرفتار شدن به عذاب رهايى بخشيد .

أنجينا الذين ينهون عن السوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 1،2

1 _ خداوند ، به هنگام نزول عذاب استيصال بر كافران ، رسولان خود و مؤمنان را از مهلكه دور كرده و از آسيب پذيرى نجات مى داد .

فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من قبلهم . .. ثم ننجى رسلنا و الذين ءامنوا

2 _ نجات مؤمنان و آسيب نديدن از عذاب استيصال ، سنتى است الهى و تخلف ناپذير .

ثم ننجى رسلنا و الذين ءامنوا كذلك حقاً علينا ننج المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 5،8

5_ خداوند ، هود ( ع ) و پيروانش را ، از عذاب نازل

شده بر قوم عاد نجات داد .

و لما جاء أمرنا نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه

8_ خداوند ، پيش از نازل كردن عذاب استيصال ، مؤمنان و صالحان را از مهلكه خارج مى سازد تا عذاب دامنگير آنان نشود . *

و لما جاءنا أمرنا نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 12

12_ همگان از دفع كيفر هاى خداوند و يارى گرفتاران به عذاب هاى او ناتوانند .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته

فعل {ينصر} به دليل آنكه با {من} متعدى شده ، متضمن معناى {ينجى} (نجات مى دهد) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 6،7

6_ خداوند ، صالح ( ع ) و پيروانش را از عذاب نازل شده بر قوم ثمود رهانيد و آنان را از ننگ آن عقوبت دور ساخت .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه . .. و من خزى يومئذ

7_ نجات صالح ( ع ) و پيروانش از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 20

20_ رابطه خويشاوندى با پيامبران ، بى تأثير در نجات از عذاب هاى الهى است .

إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 4

4_ خداوند ، شعيب ( ع ) و پيروانش را از عذاب نازل شده بر مردم مدين رهايى بخشيد

.

و لما جاء أمرنا نجينا شعيبًا والذين ءامنوا معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 9

9_ تنها خداوند بر نجات آدميان از خطر ها و عذاب ها تواناست .

فما أغنت عنهم . .. من دون الله

توصيف {ءالهتهم} به {التى يدعون من دون الله} گوياى اين است كه: نبايد غير خدا را به يارى طلبيد; زيرا هر معبودى غير از خداى يكتا ، از دفع عذاب ناتوان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 8

8_ خداوند ، برخى از دوزخيان را از آتش دوزخ رهايى مى بخشد و از عذاب نجات مى دهد .

خ_لدين فيها . .. إلاّ ما شاء ربك

برداشت فوق، بر اين اساس است كه مراد از {ما} در {إلاّ ما شاء ربك} افراد و اشخاص باشد. بر اين مبنا {مستثنى منه} ضمير مستتر در {خالدين} مى باشد و حاصل معناى {خالدين فيها ...} چنين خواهد بود: دوزخيان در آتش مخلد هستند، مگر افرادى را كه خداوند بخواهد كه در آن جا خالد نباشند. وصف {فعال لما يريد} به اين نكته اشاره دارد كه خداوند با اعمال مشيت خويش، برخى دوزخيان را رهايى خواهد بخشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 13

13_ گنه كاران مجرم ، پس از نزول عذاب الهى ، راهى براى نجات خويش نخواهند يافت .

و لايردّ بأسنا عن القوم المجرمين

{بأس} به معناى عذاب است. {ردّْ} (مصدر لايردّ) به معناى بازگرداندن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 2

2- مأموران الهى ، خاندان لوط ( ع ) را از عذاب نازل شده بر قوم وى نجات دادند .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 1،2،3

1- فرشتگان ، از حضرت لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسى از شب ، جهت نجات از عذاب الهى شدند .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

2- حضرت لوط ( ع ) به نظارت و مراقبت بر خروج خاندانش از شهر براى در امان ماندن از عذاب الهى ، مأمور گرديد .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

مقصود از به دنبال خاندان رفتن (و اتّبع أدبارهم) مى تواند كنايه از مراقبت و نظارت از خروج آنان باشد كه مبادا كسى به شهر برگردد و از رفتن منصرف شود. جمله بعدى (و لايلتفت منكم ...) مؤيد همين مطلب است.

3- لوط ( ع ) ، مأموريت يافت كه هم زمان با خارج ساختن خاندانش از شهر ، خود نيز در پى آنان حركت كند .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 46 - 8

8- توانايى هاى انسان در برابر عذاب الهى ، فاقد كارآيى است .

أو يأخذهم فى تقلّبهم فما هم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 9

9- انسان ها ، حتى پيامبران در صورت ابتلا به عذاب الهى ، هيچ يار و مددكارى

براى نجات خويش نخواهند يافت .

ثمّ لاتجد لك علينا نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 43 - 2

2- اموال و نفرات ، هيچ قدرت و تأثيرى در جلوگيرى از عذاب و كيفر الهى ندارند .

و هى خاويه على عروشها . .. و لم تكن له فئه ينصرونه من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 102 - 12

12- اولياى پندارى كافران ( معبودان باطل ) از دفع عذاب الهى از آنان ناتوانند .

أن يتّخذوا عبادى من دونى أولياء إنّا أعتدنا جهنّم للك_فرين نزلاً

همزه استفهام در {أفحسب} گوياى آن است كه گمان ولايت براى معبودان، گمانى خطا است; زيرا، عذاب جهنم مهيا است (إنّا أعتدنا. ..) و از معبودان براى دفع آن كارى ساخته نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) براى هدايت آزر به توحيد و نجات وى از عذاب الهى ، تلاشى دلسوزانه داشت .

ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 10

10- تنها پيروان راه اعتدال و هدايت يافتگان به حقيقت ، از عذاب رهايى خواهند يافت .

و لو أنّا أهلكن_هم بعذاب . .. فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ و من اهتدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 3

3 - فضل و رحمت الهى و افشاى چهره توطئه گران { افك } از

سوى خدا ، مسلمانان صدراسلام را از خطر عذابى بزرگ نجات بخشيد .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 1

1 - نجات يافتن مؤمنان پيرو صالح ، از عذاب نازل شده بر ثموديان به اراده الهى

و أنجينا الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وى _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 8

8 - داشتن رابطه خانوادگى با پيامبرى از پيامبران الهى ، انسان را از عذاب نجات نمى دهد .

لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 18

18 - رابطه خويشاوندى با پيامبرى از پيامبران الهى ، تأثيرى در نجات از عذاب ندارد .

إنّا منجّوك . .. إلاّ امرأتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 9

9 - هيچ قدرتى ، توان نجات انسان را ، از عذاب خدا ندارد .

ما لكم من دونه من ولىّ و لاشفيع

به قرينه آيه _ پيش كه در آن از انذار سخن به ميان آمده _ و نيز {شفيع} در همين آيه و آيه بعد كه درباره قيامت است، مراد از {ولىّ}

_ با توجه به ريشه لغوى آن (قرب) _ مى تواند كسى باشد كه خويش و نزديك انسان است و انسان را يارى مى دهد. با توجه به سياق آيات و اين كه نكره در سياق نفى، دلالت بر عموم مى كند، نفى هرگونه مددكننده اى، مى تواند مربوط به عذاب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 7

7 - رهيدن از دوزخ ، تنها در پرتو هدايت پذيرى اختيارى در دنيا ممكن است .

و لو شئنا لأتينا كلّ نفس هديها و ل_كن حقّ القول منّى لأملأنّ جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 60 - 1

1 - رهايى از عذاب الهى و دستيابى به حيات جاودانه بهشتى ، فوز عظيم و رستگارى بزرگ براى انسان ها است .

فى جنّ_ت النعيم . .. و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 1

1 - بندگان مخلَص خدا ( بندگان خالص و برگزيده خدا ) ، تنها گروه نجات يافته از ميان اقوام عذاب شده پيشين

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . إلاّ عباد اللّه المخلصين

طبق نظر بيشتر مفسران، مقصود و معناى {مخلَصين} (خالص شدگان) اين است: {الذين أخلصهم اللّه لنفسه و ولايته; كسانى كه خداوند آنان را برگزيده و در اختيار خود گرفته و مطيع فرمان خويش ساخته است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 134 - 1

1 - لوط ( ع )

و خاندان او ، از عذاب نازل شده بر قوم شان نجات يافتند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 11

11- غفران الهى ، پناهگاه مؤمنان از آثار سخت گناهان و عذاب دردناك

يغفر لكم . .. و يجركم من عذاب أليم

در برداشت ياد شده عطف {يجركم. ..} بر {يغفرلكم...} تفسيرى دانسته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 3،4

3 - هلاكت تمامى قوم لوط با عذاب الهى ; به جز شخص لوط ( ع ) و خاندان او

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا إلاّءال لوط

4 - نجات يافتن خاندان لوط ، از سرنوشت هلاكت بار قومشان به هنگام سحر

نجّين_هم بسحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 4

4 - سنت الهى بر اعطاى پاداش عالى ، به شكرگزاران و نجات ايشان از عذاب هاى فراگير

كذلك نجزى من شكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 10 - 1

1 - ترغيب مسلمانان از سوى خداوند ، به تجارتى سودمند و نجات بخش از عذاب

ي_أيّها الذين ءامنوا هل أدلّكم على تج_رة تنجيكم من عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 31 - 1

1 - تقواپيشگان در آخرت ، اهل بهشت ، سعادتمند و رهيده از عذاب اند .

إنّ للمتّقين مفازًا

{مفاز} (مانند {فوز} و {مفازة}) مصدر و به معناى دستيابى به خير و رهايى از شرّ است (لسان العرب). هم چنين

ممكن است اسم مكان و كنايه از بهشت نيز باشد كه مكان رستگارى و سعادت است. آيات بعد _ كه بيان {مفازاً} است و از بوستان ها و ديگر لذت هاى بهشتى سخن مى گويد - اين احتمال را تقويت مى كند.

نجات از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 11،12

11 - توهم وجود يارانى كه آدمى را از عذاب قيامت نجات دهند و يا گناه او را بر عهده بگيرند ، از پندار هاى باطل بنى اسرائيل

واتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً . .. و لاهم ينصرون

12 - گناه كردن به خيال پذيرش شفاعت و يا پذيرفته شدن عوض و بدل براى رهايى از عذاب قيامت ، از پندار هاى باطل بنى اسرائيل

واتقوا يوماً . .. ولا يقبل منها شفعة و لايؤخذ منها عدل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 123 - 3،9،10

3 - ايمان به قرآن و پيامبر ( ص ) و پرهيز از كفر ورزى به آنها ، وسيله محافظت در برابر مخاطرات و عذاب هاى روز قيامت است .

أولئك يؤمنون به و من يكفر به . .. و اتقوا يوماً

فرمان به گرفتن وقايه (وسيله محافظت)، پس از ترغيب به ايمان (أولئك يؤمنون به) و هشدار از كفرورزى (و من يكفر . ..) مى رساند كه: وقايه انسان در روز قيامت، ايمان به قرآن و پيامبر(ص) و پرهيز از كفرورزى به آن دو است.

9 - توهم سودبخشى شفاعت از گنهكاران و يا پذيرفته شدن عوض و بدل براى رهايى از عذاب

قيامت ، از پندار هاى بنى اسرائيل است .

يبنى إسرءيل . .. و لايقبل منها عدل و لاتنفعها شفعة

فعل {اتقوا} به قرينه آيات پيشين، خطاب به بنى اسرئيل است. اين خطاب خود قرينه وجود چنين افكارى در بين آنان است.

10 - توهم وجود مدافعانى در قيامت كه آدمى را از عذاب نجات دهند يا گناه او را بر عهده بگيرند ، از پندار هاى بنى اسرائيل است .

يبنى إسرءيل . .. و اتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً ... و لاهم ينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 4

4 - هيچ وسيله نجاتى از عذاب قيامت براى مشركان ( سران شرك و پيروانشان ) وجود ندارد .

تقطعت بهم الأسباب

{بهم} قيد براى {الأسباب} است و {باء} در آن به معناى ملابست مى باشد. بنابراين جمله {تقطعت ...}; يعنى، ]در حالى كه [ تمام سببها و وسيله هايى كه داشتند از هم گسيخته شود و از ميان برود. مقصود از {الأسباب} مى تواند سببهاى نجات از عذاب باشد و نيز مى تواند سببهايى باشد كه سران و پيروان را با يكديگر پيوند مى دهد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 70 - 8

8 _ رهايى از عذاب سخت اخروى ، فلاح و رستگارى است .

لا يفلحون. متع فى الدنيا ثم إلينا مرجعهم ثم نذيقهم العذاب الشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 7

7_ گرفتار شدن كفرپيشگان و ستمكاران به عذاب دنيوى

، موجب رهايى آنان از عذاب اخروى نيست .

فكان من المغرقين . .. و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين

بيان عذاب اخروى كفرپيشگان ، پس از بيان گرفتارى آنان به عذاب دنيوى ، اشاره به اين نكته دارد كه: نبايد گمان شود اگر كافران به كيفر دنيوى و عذاب استيصال گرفتار شدند ، از عذابهاى اخروى رهايى خواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 10

10_ خداوند ، هود ( ع ) و پيروان او را ، از گرفتار شدن به عذاب آخرت نجات داد .

و نجّين_هم من عذاب غليظ

بر اين اساس كه مقصود از {عذاب غليظ} عذاب اخروى باشد ، ماضى آوردن فعل {نجّينا} اشاره به اين نكته دارد كه: مؤمنان به هود(ع) پس از نزول عذاب استيصال بر قوم عاد ، همچنان به ايمان خويش پايبند بودند و مستحق عذاب اخروى نشدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 18 - 7

7_ مشركان و كافران ، در روز قيامت حاضرند در صورت دارا بودن حتى دو برابر ثروت زمين ، آن را براى رهيدن از عذاب فديه دهند .

والذين لم يستجيبوا له لو أن لهم ما فى الأرض جميعًا و مثله معه لافتدوا به

{إفتداء} (مصدر افتدوا) به معناى بخشيدن چيزى است براى رها شدن و خلاصى يافتن از اسارت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 59 - 2

2 - سرور و شادمانى بهشتيان ، از نمردن و جاودانه زيستنن و نيز رهايى از عذاب الهى در آخرت

إلاّ موتتنا الأُولى و

ما نحن بمعذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 1

1 - ستمگران در قيامت ، براى رهايى خود از عذاب سخت الهى ، حاضراند دو چندان ثروت ها و دارايى هاى زمين را فدا كنند .

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض جميعًا و مثله معه لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم

نجات از عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 50 - 1

1 _ راه نجات به هنگام وقوع عذاب استيصال بسته است و هيچ كس را توانايى دفع آن نيست .

قل أرءيتم إن أتيكم عذابه بيتاً أو نهاراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 1،3،6

1 _ مستحقان عذاب استيصال ، به هنگام وقوع آن ، مايلند تمام مايملك خود را براى نجات جان خويش ، نثار كنند .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

با توجه به اينكه آيات فراز پيش، برخى مربوط به عذاب استيصال: (قل أرأيتم إن اتيكم عذابه بياتاً أو نهاراً . .. ) و برخى مربوط به عذاب قيامت است: (ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد)، آيه فوق مى تواند بيانگر حال ستمگران به هنگام مشاهده عذاب استيصال باشد و مى تواند مربوط به عذاب قيامت باشد، برداشت فوق بر پايه احتمال اول است.

3 _ ترس و وحشت ستمگران ، به هنگام نزول عذاب قيامت ، تا درجه اى است كه اگر از هر يك از آنان به اندازه تمام آنچه در زمين است براى

رهاييشان درخواست شود ، اگر مى داشتند ، بى درنگ نثار مى كردند .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

6 _ تمامى عوامل و امكانات نجات آدمى از خطر مرگ ، در برابر عذاب استيصال ، بى اثر بوده و كارساز نيست .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 5

5_ نجات شعيب ( ع ) و پيروان او از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجينا شعيبًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 11،12

11_ خداوند ، پيامبران و پيروان ايشان را از عذاب هاى استيصال نجات مى بخشيد .

جاءهم نصرنا فنجى من نشاء

{نجى} ماضى مجهول و {من} نايب فاعل آن است. مفعول {نشاء} كلمه اى مانند {نجاته} است كه از {نجى} استفاده مى شود. بنابراين {فنجى من نشاء} ; يعنى، پس نجات داده شد آنكه ما نجات يافتنش را مى خواستيم. از مصداقهاى مورد نظر براى {من نشاء} پيامبران و پيروان ايشان است.

12_ خداوند ، تقواپيشگان و درستكاران را از عذاب هاى استيصال نجات مى بخشد .

فنجى من نشاء

از مصاديق مورد نظر براى {من نشاء} علاوه بر پيامبران ، تقواپيشگان و درستكاران است. آيه قبل (أفلم يسيروا ... و لدار الأخرة خير للذين اتقوا) و ذيل آيه مورد بحث (و لايردّ بأسنا عن القوم المجرمين) قرينه بر اين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم -

14 - 46 - 5

5- ستمگران پيشين براى نجات خويش از عذاب استيصال به انواع گوناگون مكر و چاره انديشى متوسل شدند ; ولى از آنها هيچ نتيجه اى نگرفتند .

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم . .. و قد مكروا مك

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {و قد مكروا مكرهم . ..} حال براى ضمير {بهم} باشد; يعنى، با اينكه آنان به انواع حيله ها و چاره انديشيها براى نجات از عذاب متوسل مى شدند گرفتار آن شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 5

5- پاكى و دورى از جرم و تبه كارى ، موجب نجات از عذاب الهى در دنيا ( عذاب استيصال )

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 46 - 7

7- توطئه كنندگان عليه پيامبر ( ص ) ، هيچ راهى براى گريز از عذاب استيصال الهى ندارند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم فى تقلّبهم فما هم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 55 - 6

6 - روز وقوع عذاب استيصال ، آخرين روز حيات كافران بوده و رهايى آنان از آن ناممكن است .

أو يأتيهم عذاب يوم عقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 4

4 - نجات مؤمنان تقواپيشه از عذاب استيصال ، سنت الهى است .

و نجّينا الذين ءامنوا

و كانوا يتّقون

بنابر اين كه آيه مربوط به هر دو گروه (عاد و ثمود) باشد، مى توان به نوعى سنت بودن نجات مؤمنان را استفاده كرد.

نجات از عذاب برزخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 15،16

15 _ راه نجات از عذاب برزخ ، توبه به درگاه خدا و جلب رحمت اوست .

من يسومهم سوء العذاب . .. إنه لغفور رحيم

16 _ خداوند با گسترش رحمت خويش بر گنهكاران تائب ، آنان را مى بخشايد و به عذاب برزخى گرفتار نمى سازد .

و إنه لغفور رحيم

نجات از عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 4

4 _ از حقوق مؤمنان بر خداوند ، نجات آنان از عذاب هاى دنيوى است .

كذلك حقاً علينا ننج المؤمنين

نجات از عذابهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 8

8_ كفرپيشگان نه مى توانند از نزول عذاب الهى جلوگيرى كنند و نه قادرند از گرفتارشدن به آن ، خود را رهايى بخشند .

إنما يأتيكم به الله . .. و ما أنتم بمعجزين

إعجاز (مصدر معجزين) به معناى فرار كردن و از دسترس خارج شدن است. بنابراين {ما أنتم بمعجزين}; يعنى ، [پس از نزول ع_ذاب] نمى توانيد فرار كنيد و خود را از عذاب برهان_يد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 8

8_ نجات يافتن از حوادثى چون طوفان نوح ( عذاب هاى الهى ) ، جز در سايه رحمت

الهى ، امكان پذير نيست .

لا عاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 34 - 4

4_ معبود هاى اهل شرك ، ناتوان از رهانيدن آنان از عذاب هاى الهى

و ما لهم من الله من واق

چون روى سخن با مشركان است ، مصداق مورد نظر براى {واق} معبودهاى اهل شرك مى باشد.

نجات از غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 8

8 _ نجاتبخش نبودن قدرت و تمكن مادى از هلاكت و قهر الهى

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

نجات از فرجام شوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 3

3 _ بنى اسرائيل پس از اذعان به گمراهى خويش ، به اين حقيقت رسيدند كه نجاتشان از فرجام شوم گوساله پرستى در گرو شمول رحمت خدا و مغفرت اوست .

قالوا لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا لنكونن من الخسرين

نجات از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 1،9

1 _ خداوند ، بنى اسرائيل را در حالى كه در معرض هجوم فرعون و سپاهيانش قرار داشتند ، از دريا عبور داد .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

9 _ نجات بنى اسرائيل از شر فرعون و اطرافيانش ، ثمره استقامت و پايدارى آنان بود .

فاستقيما . .. و ج_وزنا ببنى إسرءيل البحر ... حتى إذا أدركه الغرق

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 2،7

2 - خداوند ، بنى اسرائيل را از خطر فرعون رهانيد و آنان را از اسارت او نجات داد .

فأتبعهم فرعون . .. ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم من عدوّكم

7 - نزول { منّ و سلوى } بر بنى اسرائيل ، پس از نجات آنان از چنگال فرعون و استقرار آنها در بيابان بوده است .

قد أنجين_كم . .. وعدن_كم ... و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

نزول {منّ و سلوى}، نشان عارى بودن منطقه از مواد غذايى متداول و بيابانى بودن محيط استقرار آنها است.

نجات از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 1،9

1 _ خداوند ، بنى اسرائيل را در حالى كه در معرض هجوم فرعون و سپاهيانش قرار داشتند ، از دريا عبور داد .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

9 _ نجات بنى اسرائيل از شر فرعون و اطرافيانش ، ثمره استقامت و پايدارى آنان بود .

فاستقيما . .. و ج_وزنا ببنى إسرءيل البحر ... حتى إذا أدركه الغرق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 9،18

9- اطرافيان و خاندان فرعون ، مردمى ظالم و شكنجه گر بودند .

إذ أنج_كم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

18- آزمايش بندگان ، جلوه ربوبيت الهى نسبت به آنان است .

و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 7

7- رهايى بنى اسرائيل از ظلم

و ستم فرعونيان ، نعمتى بزرگ براى آنان و شايسته شكرگزارى

إذ أنج_كم من ءال فرعون . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم

عبارت {إذ تأذّن ربكم} ادامه كلام موسى(ع) است كه نجات بنى اسرائيل از چنگال فرعونيان را به آنان يادآورى كرد. با اين كلام، موسى(ع) به طور تلويحى به بنى اسرائيل متذكر شده كه نجات آنان، نعمت خدادادى و مستلزم شكرگزارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 9

9 - نجات بنى اسرائيل از فرعونيان و دعوت آنان به كوه طور براى مناجات و فرو فرستادن منّ و سلوى بر آنان ، از نعمت هاى خداوند بر بنى اسرائيل در زمان موسى ( ع )

ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم . .. و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 9

9 - اقدام شعيب به دلدارى موسى ( ع ) رفع نگرانى و ترس از وى و اعلام نجات يافتنش از شر فرعونيان

قال لاتخف نجوت من القوم الظ_لمين

نجات از قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 5

5- خداوند ، حضرت لوط ( ع ) را از شرّ قوم پليد ، ناپاك و زشتكارش نجات داد .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 1

1 - استجابت دعاى لوط ( ع ) مبنى بر نجات خود و كسان خود ، از شر قوم زشتكارش از

سوى پروردگار

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون . فنجّين_ه و أهله

نجات از قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 4،5

4- حضرت نوح ( ع ) ، با صداى بلند و روشن از خداوند ، خواستار نجات از دست قومش گرديد .

و نوحًا إذ نادى من قبل

{ندا} به معناى صداى بلند و روشن است (مفردات راغب) و مقصود از آن در اين آيه _ به قرينه آيه 26 سوره {نوح} (و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الكافرين ديّاراً) و نيز ذيل آيه شريفه (فنجيناه و أهله . ..) _ نجات نوح از دست قومش مى باشد.

5- دعاى حضرت نوح ( ع ) براى نجات از دست قومش ، مستجاب شد .

و نوحًا إذ نادى من قبل فاستجبنا له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 2

2 - دعاى نوح به درگاه خدا ، براى نجات خود و مؤمنان همراهش از شرّ قوم كفرپيشه خويش

ربّ إنّ قومى كذّبون . .. نجّنى و من معى من المؤمنين

متعلق {نجّنى} حذف شده است و تقدير آن {نجّنى و. .. من شرّهم} مى باشد.

نجات از كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 50 - 8

8 _ اعتقاد به وجود خداوند براى خروج آدمى از زمره كافران كافى نيست .

أقسمتم لاينالهم اللّه برحمة . .. إن اللّه حرمهما على الكفرين

سياق آيات اين بخش نشان مى دهد كه گويندگان جمله {أقسمتم . .. } از دوزخيانند. بنابراين عنوان {الكافرين} در اين

آيه شامل آنان نيز مى شود ; در حالى كه به شهادت جمله نقل شده از آنها (أقسمتم لا ينالهم اللّه برحمة)، اين گروه به خداوند اعتقاد داشته اند.

نجات از كمبود آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 2،4،14

2 - موسى ( ع ) از خداوند خواست ، تا قومش را از كمبود آب رهايى بخشد .

و إذاستسقى موسى لقومه

{استسقاء} در لغت به معناى طلب كردن آب است و در اصطلاح شرعى دعا به درگاه خداوند است به نحوى خاص براى نزول باران.

4 - خداوند ، دعا و درخواست موسى ( ع ) ( دستيابى به آب ) را سريعاً اجابت كرد .

فقلنا اضرب بعصاك الحجر

حرف {فاء} در {فقلنا} اشاره به اين دارد كه ميان دعاى موسى و اجابت آن فاصله زمانى نبوده است.

14 - دعا و مناجات به درگاه خدا براى رفع كمبود آب ( استسقا ) امرى نيكو و شايسته ، و وظيفه اى بر عهده رهبران دين

و إذاستسقى موسى لقومه

نجات از كيفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 3

3 _ پندار رهايى از كيفر ، به صرف انتساب به دين و آيين الهى ، تلقينى شيطانى است .

يعدهم و يمنيّهم . .. ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب من يعمل سوءاً

با توجه به آيات گذشته (لامنّينّهم . .. يعدهم و يمنّيهم )، مى توان نتيجه گرفت كه پندار رهايى از كيفر اعمال بد، از همان خيالپردازيهاى موهومى است كه شيطان براى فريب مردم به آنان تلقين مى كند.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 4 - 1

1 - پندار بدكاران در گريز از مجازات الهى ، پندارى باطل است .

أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا

{أم} در {أم حسب} منقطعه و به معناى {بل اضراب} است و معناى انتقال را مى هد. انتقال، از {انكار پندار آزموده نشدن، به مجرد ايمان} به {انكار عدم مجازات}، است. مراد از {سبقت از خدا} يا كنايه از {مغلوب ساختن دين خدا} است و يا {گريز از خدا}. به قرينه اين كه در آيه، سخن از گناه است، {گريز از عذاب خدا} مراد است و برداشت بالا، مبتنى بر همين احتمال است.

نجات از كيفر گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 6

6 - خداوند ، تنها يار و ياور انسان در حفاظت وى از عواقب ناگوار گناهان

و ما أص_بكم . .. و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لا نصير

نجات از گرسنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 1

1 - خداوند ، قريش را از گرسنگى رهانيد و مواد غذايى آنان را تأمين كرد .

الذى أطعمهم من جوع

حرف {من} يا تعليلى است و يا بدلى; يعنى، به دليل گرسنگى يا به جاى آن. در هر دو صورت، بيانگر وجود زمينه گرسنگى در قريش است; به گونه اى كه اگر خداوند آنان را اطعام نمى كرد، راهى ديگر نداشتند.

نجات از گرفتارى در بيابان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68

- 49 - 2

2 - نعمت و لطف ويژه خداوند به يونس ( ع ) ، مانع گرفتار شدن او به بيابان خشك و بى آب و گياه شد .

لولا أن تدركه نعمة من ربّه لنبذ بالعراء

نجات از گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 19

19 _ دستيابى اهل كتاب به راه هاى سلامت و رهايى آنان از گمراهى ها و قرار گرفتن آنان در صراط مستقيم ، در گرو ايمان به قرآن و پيامبر ( ص )

ياهل الكتب قد جاءكم رسولنا . .. يهديهم إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 5،6

5- هدف از نزول قرآن ، خارج ساختن مردم از ظلمت ها و رهنمونى آنان به نور است .

كت_ب أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

6- پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار هدايت مردم به سوى نور و خارج كردن آنان از ظلمت ها ( گمراهى ها ) ، با تعاليم قرآن كريم

أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 3،8،9

3- موسى ( ع ) ، وظيفه دار هدايت مردم خويش به سوى نور و خارج كردن آنان از ظلمت ها ، با آيات و معجزات الهى .

و لقد أرسلنا موسى بأي_تنا أن أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور

8- حضرت موسى ( ع ) ، داراى هدفى مشترك با پيامبراسلام ( ص ) در نجات مردم از ظلمت ها و هدايت آنان

به سوى نور

كت_ب أنزلن_ه إليك لتخرج الناس من الظلم_ت . .. لقد أرسلنا موسى بأي_تنا أن أخرج قو

9- تورات ، حاوى تعاليمى براى نجات مردم از ظلمت ها و رهنمونى آنان به سوى نور بود .

و لقد أرسلنا موسى بأي_تنا أن أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور

مصداق بارز {آياتنا}، كه در آيه آمده است، همان تورات است كه كتاب آسمانى حضرت موسى(ع) بود. از اينكه خداوند رسالت موسى(ع) را در بيرون بردن مردم از ظلمتها با اعطاى تورات به او بيان مى كند برداشت مى شود كه تورات حاوى چنين تعاليمى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 52 - 12

12 - پيامبر ( ص ) نيز ، توانِ بيرون آوردن افراد حق گريز را از گمراهى ، ندارد .

فإنّك لاتسمع الموتى و لاتسمع الصمّ الدعاء

نجات از لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 1

1 - كتمان كنندگان حقايق دينى در صورت توبه ، از لعنت خدا نجات يافته و از رحمت او برخوردار خواهند شد .

أولئك يلعنهم اللّه . .. إلا الذين تابوا

نجات از مشكلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 15 - 7

7 - خودكشى ، تلاش بى ثمر در جهت رهايى از سرخوردگى و بن بست در زندگى

من كان يظنّ أن لن ينصره اللّه. .. فليمدد بسبب الى السماء... هل يذهبنّ كيده ما يغ

نجات از مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 -

13

13 _ رهاسازى انسان ها از اسارت نظام هاى فسادگر و غير توحيدى ، ارزشى الهى

فأرسل معى بنى إسراءيل

نجات از مكر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 17 - 9

9 _ تنها گروهى از انسانها سپاسگزار خداوند بوده و از تزوير و فريب ابليس رهايى مى يابند.

و لاتجد أكثرهم شكرين

نجات از مكر زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 1،2،6

1_ خداوند ، دعاى يوسف ( ع ) ( درخواست رهايى از كيد زليخا و همپالگى هاى وى ) را اجابت كرد و او را از مكر آنان مصون داشت .

فاستجاب له ربه فصرف عنه كيدهنّ

{استجابة} (مصدر استجاب) به معناى پذيرفتن درخواست است.

2_ امداد خداوند ، مايه رهايى يوسف ( ع ) از گناه و مكر و افسون زليخا و زنان اشراف شد .

فاستجاب له ربه فصرف عنه كيدهنّ

6_ نجات يوسف ( ع ) از كيد زليخا و ديگر زنان ، جلوه اى از ربوبيت الهى بر آن حضرت

فاستجاب له ربه فصرف عنه كيدهنّ

نجات از مكر زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 13

13_ رهايى از دام تمايلات جنسى و مكر زنان ، بدون امداد الهى حتى براى پيامبران و بندگان خالص خدا نيز ميسور نيست .

و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

نجات از مكر زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 2،6

2_ امداد خداوند ، مايه رهايى يوسف ( ع

) از گناه و مكر و افسون زليخا و زنان اشراف شد .

فاستجاب له ربه فصرف عنه كيدهنّ

6_ نجات يوسف ( ع ) از كيد زليخا و ديگر زنان ، جلوه اى از ربوبيت الهى بر آن حضرت

فاستجاب له ربه فصرف عنه كيدهنّ

نجات از مكر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 4

4 - رهايى پيامبران از فريب ها و وسوسه هاى كافران ، در پرتو تذكرات و رهنمود هاى خداوند است .

فلايصدّنك عنها من لايؤمن بها

نجات از نفس امّاره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 14

14_ ترحم خدا بر برخى انسان ها و نجات آنان از سيطره نفس امّاره ، برخاسته از رحمت و غفران اوست .

إن النفس . .. إلاّ ما رحم ربى إن ربى غفور رحيم

نجات از وسوسه هاى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 61 - 5

5 - پرهيز از شرك و رهايى از وسوسه هاى شيطان ، مقدمه و پيش شرط ورود به آستان بندگى خدا و گام نهادن در صراط مستقيم الهى است .

ألم أعهد إليكم ي_بنى ءادم أن لاتعبدوا الشيط_ن . .. و أن اعبدونى ه_ذا صرط مستقيم

از تقدم توصيه خداوند به پرهيز از اطاعت شيطان، بر فرمان به عبادت خالص خدا و دعوت به صراط مستقيم، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

نجات از هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 8

8

_ نجاتبخش نبودن قدرت و تمكن مادى از هلاكت و قهر الهى

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

نجات اسرافيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 12

12 - { قال رسول اللّه ( ص ) : { و نفخ فى الصور فصعق من فى السماوات و من فى الأرض إلاّ من شاء اللّه } قالوا : يا رسول اللّه من ه_ؤلاء الذين استثنى اللّه ، قال : جبرئيل و ميكائيل و ملك الموت و اسرائيل و حملة العرش . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: {و نفخ فى الصور. .. إلاّ من شاء اللّه}. [اصحاب] گفتند: اى رسول خدا! اين كسانى كه استثنا شده اند چه كسانى هستند؟ فرمود: جبرئيل، ميكائيل، ملك الموت، اسرائيل و حاملان عرش هستند...}.

نجات انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 1

1 _ خداوند ، به هنگام نزول عذاب استيصال بر كافران ، رسولان خود و مؤمنان را از مهلكه دور كرده و از آسيب پذيرى نجات مى داد .

فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من قبلهم . .. ثم ننجى رسلنا و الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 11

11_ خداوند ، پيامبران و پيروان ايشان را از عذاب هاى استيصال نجات مى بخشيد .

جاءهم نصرنا فنجى من نشاء

{نجى} ماضى مجهول و {من} نايب فاعل آن است. مفعول {نشاء} كلمه اى مانند {نجاته} است كه از {نجى} استفاده مى شود.

بنابراين {فنجى من نشاء} ; يعنى، پس نجات داده شد آنكه ما نجات يافتنش را مى خواستيم. از مصداقهاى مورد نظر براى {من نشاء} پيامبران و پيروان ايشان است.

نجات انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 3

3 - كسانى كه انفاق كرده و زكات مال خود را ادا كنند ، انسان هايى صالح و نجات يافته اند .

قد أفلح من تزكّى

برخى از لغت دانان، فعل {تزكّى} را به معناى {تصدق} مى دانند. (لسان العرب)

نجات اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 14

14_ هيچ ياور و نگه دارنده اى نيست كه بتواند مستحقان عذاب الهى را از گرفتار شدن به عقوبت رهايى بخشد .

مالك من الله من ولىّ و لا واق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 12

12 - محكومان به عذاب استيصال الهى ، هيچ راه گريزى از آن نداشته وتلاش هاى آنان ، بى ثمر مى باشد .

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

نجات بخشى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 22 - 8

8 - مردان الهى ( همچون پيامبران ) در انديشه آزادى ملت هاى مظلوم اند ، نه در فكر رفاه خويش .

و تلك نعمة تمنّها علىّ أن عبّدتّ بنى إسرءيل

از آيه ياد شده به دست مى آيد كه آنچه فكر موسى(ع) را شديداً به خود مشغول مى داشت، گرفتارى بنى اسرائيل بود و اين نگرانى آسايش زندگى وى را

در دستگاه فرعون به كلى تحت الشعاع قرار داده بود.

نجات بخشى اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 22 - 8

8 - مردان الهى ( همچون پيامبران ) در انديشه آزادى ملت هاى مظلوم اند ، نه در فكر رفاه خويش .

و تلك نعمة تمنّها علىّ أن عبّدتّ بنى إسرءيل

از آيه ياد شده به دست مى آيد كه آنچه فكر موسى(ع) را شديداً به خود مشغول مى داشت، گرفتارى بنى اسرائيل بود و اين نگرانى آسايش زندگى وى را در دستگاه فرعون به كلى تحت الشعاع قرار داده بود.

نجات بخشى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 4

4 - خداوند ، نجات بخش بنى اسرائيل و هلاك كننده فرعونيان

فأنجينكم و أغرقنا ءال فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 1

1 _ خداوند، نجاتبخش گرفتاران در تاريكيها و تنگناهاى هول انگيز خشكى و درياست.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 1

1 _ خداوند تنها نجاتبخش آدميان از مهلكه ها و از هرگونه اندوه و سختى است.

قل من ينجيكم . .. قل الله ينجيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 7

7 _ خداوند در عين قدرت بر عذاب و نابودى مشركان، آنان را از مهلكه ها نجات مى دهد.

قل الله ينجيكم ممنها و من كل كرب . ..

قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 1

1 _ خداوند ، به هنگام نزول عذاب استيصال بر كافران ، رسولان خود و مؤمنان را از مهلكه دور كرده و از آسيب پذيرى نجات مى داد .

فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من قبلهم . .. ثم ننجى رسلنا و الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 5،8

5_ هيچ چيز و هيچ كس ، جز خداوند رحمان ، توانا بر نجات افراد از حادثه طوفان نوح نبود .

قال لاعاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

ظاهر جمله {لاعاصم . ..} اين است كه {من رحم} استثنا از {لاعاصم} باشد. در اين صورت بايد گفت: مراد از {من رحم} رحم كننده ، يعنى خداوند است نه كسى كه مورد رحمت قرار مى گيرد; يعنى: لاعاصم ... الا الراحم و هو الله.

8_ نجات يافتن از حوادثى چون طوفان نوح ( عذاب هاى الهى ) ، جز در سايه رحمت الهى ، امكان پذير نيست .

لا عاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 5،8،10

5_ خداوند ، هود ( ع ) و پيروانش را ، از عذاب نازل شده بر قوم عاد نجات داد .

و لما جاء أمرنا نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه

8_ خداوند ، پيش از نازل كردن عذاب استيصال ، مؤمنان و صالحان را از مهلكه خارج مى سازد تا عذاب دامنگير

آنان نشود . *

و لما جاءنا أمرنا نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه

10_ خداوند ، هود ( ع ) و پيروان او را ، از گرفتار شدن به عذاب آخرت نجات داد .

و نجّين_هم من عذاب غليظ

بر اين اساس كه مقصود از {عذاب غليظ} عذاب اخروى باشد ، ماضى آوردن فعل {نجّينا} اشاره به اين نكته دارد كه: مؤمنان به هود(ع) پس از نزول عذاب استيصال بر قوم عاد ، همچنان به ايمان خويش پايبند بودند و مستحق عذاب اخروى نشدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 4

4_ خداوند ، شعيب ( ع ) و پيروانش را از عذاب نازل شده بر مردم مدين رهايى بخشيد .

و لما جاء أمرنا نجينا شعيبًا والذين ءامنوا معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 9

9_ تنها خداوند بر نجات آدميان از خطر ها و عذاب ها تواناست .

فما أغنت عنهم . .. من دون الله

توصيف {ءالهتهم} به {التى يدعون من دون الله} گوياى اين است كه: نبايد غير خدا را به يارى طلبيد; زيرا هر معبودى غير از خداى يكتا ، از دفع عذاب ناتوان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 8

8_ خداوند ، برخى از دوزخيان را از آتش دوزخ رهايى مى بخشد و از عذاب نجات مى دهد .

خ_لدين فيها . .. إلاّ ما شاء ربك

برداشت فوق، بر اين اساس است كه مراد از {ما} در {إلاّ ما شاء ربك} افراد و اشخاص باشد. بر اين

مبنا {مستثنى منه} ضمير مستتر در {خالدين} مى باشد و حاصل معناى {خالدين فيها ...} چنين خواهد بود: دوزخيان در آتش مخلد هستند، مگر افرادى را كه خداوند بخواهد كه در آن جا خالد نباشند. وصف {فعال لما يريد} به اين نكته اشاره دارد كه خداوند با اعمال مشيت خويش، برخى دوزخيان را رهايى خواهد بخشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 9

9_ خداوند ، تنها صالحان ناهى از منكر را از عذاب هاى نازل شده بر امت هاى پيشين ، نجات داد .

إلاّ قليلاً ممن أنجينا منهم

{منهم} قيد براى {قليلاً} است و ضمير در آن به {القرون} باز مى گردد و {من} در {ممن = مِن مَن} بيانيه است بنابراين {إلاّ قليلاً . ..}; يعنى، مگر اندكى از جوامع گذشته كه در آنها صاحب خردانى ناهى از فساد بودند همانها كه نجاتشان داديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 11

11_ خداوند ، خنثى كننده مكر و حيله زنان اشراف و نجات بخش يوسف ( ع ) از زندان

أن الله لايهدى كيد الخائنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 11،12

11_ خداوند ، پيامبران و پيروان ايشان را از عذاب هاى استيصال نجات مى بخشيد .

جاءهم نصرنا فنجى من نشاء

{نجى} ماضى مجهول و {من} نايب فاعل آن است. مفعول {نشاء} كلمه اى مانند {نجاته} است كه از {نجى} استفاده مى شود. بنابراين {فنجى من نشاء} ; يعنى، پس نجات داده شد آنكه ما نجات يافتنش را

مى خواستيم. از مصداقهاى مورد نظر براى {من نشاء} پيامبران و پيروان ايشان است.

12_ خداوند ، تقواپيشگان و درستكاران را از عذاب هاى استيصال نجات مى بخشد .

فنجى من نشاء

از مصاديق مورد نظر براى {من نشاء} علاوه بر پيامبران ، تقواپيشگان و درستكاران است. آيه قبل (أفلم يسيروا ... و لدار الأخرة خير للذين اتقوا) و ذيل آيه مورد بحث (و لايردّ بأسنا عن القوم المجرمين) قرينه بر اين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 11

11- تحميل بدترين شكنجه ها و آزار بر قوم موسى ( بنى اسرائيل ) ، شيوه مستمر فرعونيان

يسومونكم سوء العذاب

{يسومون} از {سوم}، به معناى تحميل شكنجه و عذاب، است و فعل مضارع آوردن آن، مى تواند اشاره به تداوم آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 11

11- تنها خداوند مى تواند انسان ها را از سلطه و نفوذ شيطان نجات بخشد .

ليس لك عليهم سلط_ن و كفى بربّك وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 7

7- نجات از خطراتى كه مرگ قطعى براى انسان مى آورد ، تنها به عنايت خداوند امكان پذير است .

و إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه فلمّا نج_ّكم إلى البرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 8،9

8- هيچ كس و هيچ ملجأيى جز خداوند ، توان نجات انسان ها را از مرگ حتمى در برابر حوادث طبيعى ندارد .

و

إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم

از اينكه خداوند در آيه قبل فرمود: {انسان به هنگام گرفتار شدن به خطر حتمى، تنها به ياد خدا و قدرت نجات بخش او مى افتد و پس از رهايى فراموش مى كند} و نيز از اينكه در آيه بعدى هشدار داد كه هيچ گاه نبايد احساس ايمنى كنند، نشان مى دهد كه تنها اوست كه مى تواند انسان را از مرگ حتمى نجات بخشد.

9- انسان ها به هنگام گرفتار آمدن به گرداب حوادث مرگ آفرين ، هيچ كارساز و پشتيبانى جز خداوند براى نجات خويش نمى يابند .

ثمّ لاتجدوا لكم وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 1

1- خداوند ، درپى ورود همگان به دوزخ ، تقواپيشگان را از آن نجات مى دهد .

و إن منكم إلاّ واردها . .. ثمّ ننجّى الذين اتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 22

22 - خداوند موسى ( ع ) را از اندوه و نگرانى بر ارتكاب قتل نفس ، نجات بخشيد .

و قتلت نفسًا فنجّين_ك من الغم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 68 - 4

4 - خداوند ، راهنماى موسى ( ع ) در لحظات حساس و سرنوشت ساز و رهاننده او از بحران هاى روحى و اضطراب هاى درونى

قلنا لاتخف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 2

2 - خداوند ، بنى اسرائيل

را از خطر فرعون رهانيد و آنان را از اسارت او نجات داد .

فأتبعهم فرعون . .. ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم من عدوّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 1

1- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از نيرنگ ها و دسيسه هاى قوم خود ، به اراده الهى نجات يافتند .

و أرادوا به كيدًا . .. و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 5

5- خداوند ، حضرت لوط ( ع ) را از شرّ قوم پليد ، ناپاك و زشتكارش نجات داد .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 7

7- خداوند ، نوح ( ع ) و خاندانش را از غم شديد و اندوه بزرگ ناشى از انجام رسالت خويش نجات داد .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 1

1- خداوند ، حضرت نوح ( ع ) را از گزند تكذيب كنندگان آيات الهى نجات داد و از او كاملاً حمايت كرد .

و نصرن_ه من القوم الذين كذّبوا ب_اي_تنا

واژه {نصر} هرگاه با {من} متعدى شود، متضمن معناى نجات و خلاصى است (برگرفته از {قاموس المحيط}).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 2

2- خداوند ، يونس ( ع ) را از غم و اندوه

نجات و رهايى بخشيد .

و نجّين_ه من الغمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 15 - 3

3 - خدا ، تنها دستگير و ياور مردمان در دنيا و سراى آخرت

من كان يظنّ أن لن ينصره اللّه فى الدنيا و الأخرة. .. هل يذهبنّ كيده ما يغيظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 7

7 - خداوند ، دستگير امت اسلامى در مواقع بروز خطر

و لولا فضل اللّه عليكم . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 6

6 - فضل و رحمت خدا ، مردم صدراسلام را كه ندانسته در گسترش توطئه { افك } دخالت داشتند ، از گرفتار شدن به عذاب دنيوى و اخروى نجات بخشيد .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

به قرينه آيه پيش و نيز آيه 14، جمله {و لولا فضل اللّه}، به تقدير {و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته مسكم عذاب فى الدنيا و الآخرة} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 65 - 4

4 - اقدام خداوند بر نجات دادن رهروان راه خود در سخت ترين شرايط

و أنجينا موسى و من معه أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 2

2 - نجات نوح ( ع ) و همراهانش ، به اراده خدا و در پى استمداد وى براى رهايى از شرّ كافران

و نجّنى و من

معى . .. فأنجين_ه و من معه فى الفلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 2

2 - نجات لوط ( ع ) و همه كسانش ، به اراده خداوند و در پى استمداد وى براى رهايى از مكافات عمل قومش

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون . فنجّين_ه و أهله أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 5

5 - خداوند ، نجات دهنده مؤمنان تقواپيشه از گرداب هاى سخت و بلا هاى فراگير

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين . .. و أنجينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 3،4

3 - غلبه اراده الهى بر خواست و تصميم فرعون در نابود كردن موسى ( ع )

يذبّح أبناءهم . .. فرددن_ه إلى أُمّه

موسى(ع) زمانى به دنيا آمد كه فرعون به بهانه از بين بردن او، هر كودك پسر بنى اسرائيلى را سر مى بريد; اما خداوند حوادث را طورى ترتيب داد كه شخص فرعون به حمايت از موسى(ع) برخيزد و او را تحت سرپرستى خود قرار دهد.

4 - تعلق اراده الهى بر بازگرداندن سريع موسى ( ع ) و دير نپاييدن زمان جدايى ميان او و مادرش

فرددن_ه إلى أُمّه

به كارگيرى {فاء} عاطفه _ كه براى بيان عدم تراخى است_ نشان مى دهد كه زمان جدايى ميان موسى(ع) و مادرش به قدرى كوتاه بود كه مى توان آن را ناديده گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 -

16 - 4

4 - پذيرفته شدن تقاضاى موسى ( ع ) از سوى خداوند و تعلق اراده او بر بخشودن خطاى موسى ( ع ) و نجات وى از فرعونيان

قال ربّ . .. فاغفرلى فغفر له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 1

1 - خداوند ، نوح ( ع ) و اصحاب كشتى او را ، از غرق شدن در طوفان ، نجات داد .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 9

9 - نجات دهنده گرفتاران ، از خطر ، خداوند است .

فلمّا نجّي_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 5،10

5 - عقيده به توحيد و نجات بخشى خداوند ، باورى فطرى براى انسان ها است .

و إذا غشيهم موج كالظّلل دعوا اللّه مخلصين له

10 - نجات دهنده انسان ها از شدايد و گرفتارى هاى سخت ، خداوند است .

و إذا غشيهم موج . .. فلمّا نجّيهم إلى البرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 61 - 1

1 - خداوند ، نجات بخش تقواپيشگان از عذاب قيامت

أليس فى جهنّم مثوًى للمتكبّرين . و ينجّى اللّه الذين اتّقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 2

2 - خداوند ، مؤمنان تقواپيشه قوم عاد و ثمود را از عذاب نازل شده نجات داد .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

مراد از {الذين آمنوا}

_ به قرينه سياق _ مؤمنان هر دو قوم عاد و ثمود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 6

6 - خداوند ، تنها يار و ياور انسان در حفاظت وى از عواقب ناگوار گناهان

و ما أص_بكم . .. و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لا نصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 13 - 3

3 - نجات نوح ( ع ) از طوفان سهمگين عذاب ، به وسيله مشتى تخته و ميخ ، نمودى از قدرت خداوند *

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

{لوح} (مفرد {ألواح}) به معناى تخته و {دسار} (مفرد {دسر}) به معناى ميخ است. از اين كه خداوند، از كشتى نوح با عنوان {ذات ألواح و دسر} ياد كرده است (به جاى {سفينه})، استفاده مى شود كه مشتى تخته و ميخ _ كه به شكل ابتدايى كنار هم قرار گرفته اند _ در صورتى كه خداوند بخواهد، وسيله نجات بندگان او از بحرانى ترين شرايط مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 7

7 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را از گرفتارى به سنت هاى دوران جاهليت رهانيد .

و وضعنا عنك وزرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 8،10

8 - خداوند ، بر حفاظت انسان ها از خطر ها و آسيب ها توانا است .

قل أعوذ بربّ الفلق

10 - برطرف شدن تاريكى شب و شكافتن آن با طلوع

صبحدم به تدبير خداوند ، دليل توانمندى او بر نجات انسان ها از حوادث خطرناك

قل أعوذ بربّ الفلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 2 - 3

3 - خداوند ، توانا بر دفع ضرر و جلوگيرى از آسيب ديدن انسان از ديگر موجودات

قل أعوذ . .. من شرّ ما خلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 3 - 2

2 - خداوند ، بر حفاظت انسان از مخفى ترين خطر ها ، توانا است .

و من شرّ غاسق إذا وقب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 5

5 - توانايى خداوند بر شكافتن تاريكى ها با سپيده صبح ، دليل قدرت او بر نجات انسان از خطر حسودان

قل أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

نجات بخشى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 52 - 5

5- قرآن ، مايه نجات آدمى از خطر ها ، آسيب ها و دشوارى هاى موجود بر سر راه انسان *

ه_ذا بل_غ للناس و لينذروا به

نجات بخشى معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 43 - 4

4 - داشتن پيام هدايت آفرين و نجات بخش براى زندگى دنيايى و اخروى انسان ها ، از ويژگى هاى خداى بر حق و شايسته پرستش

لاجرم أنّما تدعوننى إليه ليس له دعوة فى الدنيا و لا فى الأخرة

از اين كه مؤمن آل فرعون در رد عقيده مشركان،

به اين مطلب استدلال كرد كه معبودهاى ادعايى شما، پيامى براى بشر ندارد; مى توان استفاده كرد كه داشتن پيام، از خصوصيات معبود حقيقى و شايسته پريستش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 28 - 3

3- معبود راستين ، قادر به نجات انسان در همه شرايط دشوار

فلولا نصرهم الذين اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهة

مفهوم آيه، گوياى برداشت ياد شده است.

نجات بخشى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 1

1 - رهانيدن بنى اسرائيل از سلطه و ستم فرعونى ، در رأس اهداف موسى ( ع ) و هارون ( ع ) قرار داشت .

أن ائت القوم الظ_لمين . .. فأتيا فرعون فقولا... أن أرسل معنا بنى إسرءيل

مقصود از {إرسال} (فرستادن) در اين جا آزاد كردن و رها ساختن بنى اسرائيل است. بنابراين از آيه ياد شده استفاده مى شود كه اساسى ترين مأموريت موسى(ع) اين بود كه بنى اسرائيل را از سرزمين فرعونيان خارج كند و آنان را از بند اسارت و بردگى مصريان آزاد سازد.

نجات بخشى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 1

1 - رهانيدن بنى اسرائيل از سلطه و ستم فرعونى ، در رأس اهداف موسى ( ع ) و هارون ( ع ) قرار داشت .

أن ائت القوم الظ_لمين . .. فأتيا فرعون فقولا... أن أرسل معنا بنى إسرءيل

مقصود از {إرسال} (فرستادن) در اين جا آزاد كردن و رها ساختن بنى اسرائيل است. بنابراين از آيه ياد شده استفاده

مى شود كه اساسى ترين مأموريت موسى(ع) اين بود كه بنى اسرائيل را از سرزمين فرعونيان خارج كند و آنان را از بند اسارت و بردگى مصريان آزاد سازد.

نجات بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 1

1 - بندگان مخلَص خدا ( بندگان خالص و برگزيده خدا ) ، تنها گروه نجات يافته از ميان اقوام عذاب شده پيشين

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . إلاّ عباد اللّه المخلصين

طبق نظر بيشتر مفسران، مقصود و معناى {مخلَصين} (خالص شدگان) اين است: {الذين أخلصهم اللّه لنفسه و ولايته; كسانى كه خداوند آنان را برگزيده و در اختيار خود گرفته و مطيع فرمان خويش ساخته است}.

نجات بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 2،9،11،12

2 - خداوند با بعثت موسى ( ع ) ، بنى اسرائيل را از سيطره فرعونيان و شكنجه هاى سهمگين آنها ر ها ساخت .

و إذ نجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوءالعذاب

در جمله {أنعمت عليكم} و {أنى فضلتكم} نعمت دادن و برترى بخشيدن به خداوند نسبت داده شده; ولى در جمله {نجيناكم} (ما شما را نجات داديم) نجات بخشى به ضمير {نا} (ما) نسبت داده شده است. از اين مقابله مى توان فهميد كه خداوند در نجات بخشى، نظر به سببهايى نيز دارد كه به قرينه آيات بعد مى توان گفت: آن سبب بعثت حضرت موسى (ع) بوده است.

9 - در صورتى كه خداوند بنى اسرائيل را از سيطره فرعونيان نجات نمى داد ، آنان همچنان به شكنجه و كشتار فرزندانشان ادامه

مى دادند .

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

برداشت فوق از فعلهاى مضارع {يسومون} و {يذبحون} و {يستحيون} استفاده شده است.

11 - خداوند با رهاسازى بنى اسرائيل از شكنجه هاى سخت فرعونى ، آنان را مورد آزمون بزرگى قرار داد .

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه: {بلاء} به معناى آزمون و {ذلكم} اشاره به رهايى از عذاب - كه از {نجيناكم} استفاده مى شود - باشد.

12 - نجات از شكنجه فرعونيان ، از نعمت هاى بزرگ خداوند براى بنى اسرائيل

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

در برداشت فوق {بلاء} به معناى نعمت و {ذلكم} اشاره به رهاسازى از عذاب، گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 3،4،13

3 - بنى اسرائيل ، با عبور از دريا نجات يافتند و فرعونيان در آب دريا غرق شدند .

فأنجينكم و أغرقنا ءال فرعون

4 - خداوند ، نجات بخش بنى اسرائيل و هلاك كننده فرعونيان

فأنجينكم و أغرقنا ءال فرعون

13 - خاطره نجات بنى اسرائيل و هلاكت خاندان فرعون با شكافته شدن دريا ، خاطره اى عبرت آموز و شايسته و بايسته به ياد داشتن

و إذ فرقنا بكم البحر . .. و أنتم تنظرون

{إذ فرقنا} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است. بنابراين {إذ فرقنا} نيز مفعول براى {أذكروا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 1،10

1 - خداوند ، پس از نجات بنى اسرائيل از سيطره فرعونيان ، موسى ( ع ) را براى عبادت و مناجاتى خاص فرا خواند

.

و إذ وعدنا موسى أربعين ليلة

به كارگيرى كلمه {ليلة} (شب) - با وجود اينكه معمولا در بيان شبانه روز و مانند آن، از كلمه {يوم} (روز) استفاده مى شود - اشاره به اين معنا دارد كه: وعده خدا با موسى (ع) براى عبادت و مناجات بوده است. از آن جا كه موسى (ع) در ميان بنى اسرائيل نيز اعمال عبادى داشته، معلوم مى شود آن دعوت براى عبادت و مناجاتى خاص بوده است.

10 - گرايش بنى اسرائيل به گوساله پرستى ، پس از عبورشان از دريا و نجات يافتن از سيطره فرعونيان بود .

و إذ فرقنا بكم البحر . .. و إذ وعدنا ... ثم اتخذتم العجل من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 1،2،5

1 - قوم موسى پس از نجات از سلطه فرعونيان و گذر از دريا ، در بيابان ها به گرماى سوزان خورشيد گرفتار شدند .

و ظللنا عليكم الغمام

{تظليل} مصدر {ظللنا} - كه به معناى سايه قرار دادن مى باشد - گوياى اين است كه: قوم موسى پس از گذشتن از دريا، در جايى كه سقف و داراى سايه بانى باشد سكونت نكردند و لذا كلمه {بيابانها} در برداشت آورده شد.

2 - خداوند ، با سايه گستر ساختن ابر ها بر قوم موسى آنان را از تابش سوزان خورشيد رهايى بخشيد .

و ظللنا عليكم الغمام

غمامة به معناى ابر و جمع آن غمام است (لسان العرب). برخى از اهل لغت بر آنند كه غمامة به معناى ابر سفيد مى باشد.

5 - نزول { منّ } و { سلوى } بر بنى اسرائيل

و نجاتشان از حرارت شديد خورشيد با ابر هاى سايه گستر ، پس از حادثه صاعقه زدگى و زنده شدن آنان بود .

ثم بعثنكم . .. و ظللنا عليكم الغمام

عطف جمله {ظللنا . ..} بر {بعثناكم ...} اقتضا مى كند كه گفته شود: داستان سايه گستر شدن ابرها و نزول {منّ} و {سلوى} پس از داستان صاعقه، تحقق يافته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 1

1 - قوم موسى ، پس از نجات از سيطره فرعون و گذر از دريا ، در سرزمينى به دور از آب حركت مى كردند و كمبود شديد آب مبتلا بودند .

و إذاستسقى موسى لقومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 105 - 9،10

9 _ موسى ( ع ) در راستاى رهاسازى بنى اسرائيل از فرعون خواست تا از مهاجرت آنان با وى جلوگيرى نكند .

فأرسل معى بنى إسراءيل

10 _ رهاسازى بنى اسرائيل از نظام فاسد فرعونى ، از وظايف الهى موسى ( ع )

فأرسل معى بنى إسراءيل

تفريع جمله {فأرسل . .. } بر {إنى رسول ... } حكايت از آن دارد كه رهايى بنى اسرائيل از رسالتهاى الهى موسى بوده است. يعنى به امر خداوند موظف به انجام اين كار بود، نه به تصميم شخصى خويش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 1

1 _ به قدرت رساندن بنى اسرائيل براى برچيدن نظام فرعونى ، تحليل اشراف دربار از پيشنهاد موسى ( رهاسازى بنى اسرائيل )

فأرسل معى بنى إسراءيل . ..

يريد أن يخرجكم من أرضكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 10،11،12

10 _ فرعونيان با موسى ( ع ) پيمان بستند و سوگند ياد كردند كه در صورت برطرف ساختن عذاب شديد از آنان ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد سازند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

11 _ فرعونيان پس از وقوع هر يك از عذاب هاى پنجگانه ( طوفان . . . ) با موسى پيمان بستند كه در صورت برطرف ساختن آن ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد كنند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ال} در {الرجز} عهد ذكرى باشد. در اين صورت {الرجز} اشاره به عذابهاى پنجگانه در آيه قبل است.

12 _ ايمان به رسالت موسى و آزادى بنى اسرائيل ، از مهمترين خواسته هاى موسى ( ع ) از فرعونيان

لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 8

8 _ فرعونيان ، على رغم پيمان مؤكدشان با موسى ( ع ) ( تصديق رسالت او و آزادسازى بنى اسرائيل پس از برطرف شدن عذاب ) ، حتى لحظه اى به وى ايمان نياوردند و بنى اسرائيل را آزاد نكردند .

فلما كشفنا عنهم الرجز . .. إذا هم ينكثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 3

3 _ فرعونيان به دليل شكستن پيمانشان با

موسى ( ع ) ( ايمان به وى و آزادسازى بنى اسرائيل ) سزاوار انتقام الهى و غرق شدن در دريا گشتند .

إذا هم ينكثون. فانتقمنا منهم

تفريع جمله {فانتقمنا} بر جمله {إذا هم ينكثون} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه پيمان شكنى فرعونيان در انتقام الهى از آنان دخيل بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 3،4،11،12

3 _ نجات از سيطره فرعونيان و عذاب هاى ايشان ، خاطره اى براى بنى اسرائيل و شايسته همواره به ياد داشتن

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

{إذ} مفعولٌ به براى فعل مقدّر {اذكروا} است.

4 _ موسى ( ع ) با تكيه بر لطف خداوند به بنى اسرائيل در نجات بخشى آنان از شكنجه فرعونيان ، لزوم پرستش خداى يگانه و پرهيز از گرايش به شرك را به آنان گوشزد كرد .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً . .. و إذ أنجينكم من ءال فرعون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مفاهيم ذكر شده در آيه مورد بحث برگرفته از سخنان موسى باشد و مخاطبان اصلى آن همان مردمى باشند كه پس از عبور از دريا به بت پرستى گرايش پيدا كردند.

11 _ خداوند با رهاسازى بنى اسرائيل عصر موسى از شكنجه هاى سخت فرعونى ، آنان را مورد آزمايشى سنگين قرار داد .

و إذ أنجينكم . .. و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {بلاء} به معناى آزمون و {ذلكم} اشاره به رهايى از عذاب باشد.

12 _ نجات از شكنجه فرعونيان ، از نعمت هاى بزرگ خداوند براى بنى

اسرائيل

و إذ أنجينكم . .. و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

در برداشت فوق {بلاء} به معناى نعمت و {ذلكم} اشاره به رهاسازى از عذاب _ كه از {أنجيناكم} استفاده مى شود _ گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 10

10 _ خداوند به موسى ( ع ) فرمان داد تا رهايى بنى اسرائيل از چنگال فرعون را به آنان بشارت دهد .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين . .. و بشّر المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 1

1 _ خداوند ، بنى اسرائيل را در حالى كه در معرض هجوم فرعون و سپاهيانش قرار داشتند ، از دريا عبور داد .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 5،7،9،18

5- موسى ( ع ) از قومش درخواست كرد كه همواره به خاطر داشته باشند كه خداوند عامل رهايى آنان از شكنجه و كشتار فرعونيان بود .

إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون

7- نجات از نظام اجتماعى ظالمانه ، نعمتى الهى و شايسته به خاطر سپردن است .

اذكروا نمعة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون يسومونكم

9- اطرافيان و خاندان فرعون ، مردمى ظالم و شكنجه گر بودند .

إذ أنج_كم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

18- آزمايش بندگان ، جلوه ربوبيت الهى نسبت به آنان است .

و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 7

7- رهايى بنى اسرائيل از ظلم و ستم فرعونيان ، نعمتى بزرگ براى آنان و شايسته شكرگزارى

إذ أنج_كم من ءال فرعون . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم

عبارت {إذ تأذّن ربكم} ادامه كلام موسى(ع) است كه نجات بنى اسرائيل از چنگال فرعونيان را به آنان يادآورى كرد. با اين كلام، موسى(ع) به طور تلويحى به بنى اسرائيل متذكر شده كه نجات آنان، نعمت خدادادى و مستلزم شكرگزارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 4

4 - نجات بنى اسرائيل از شكنجه و آزار فرعونيان و بيرون آوردن آنان از محدوده حكومت فرعون ، از اهداف مهم رسالت موسى و هارون ( ع ) بود .

فقولا إنّا رسولا ربّك فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

{فا} در {فأرسل} تفريع بر {إنّا رسولا ربّك} است و مى رساند كه كوچ دادن بنى اسرائيل، از رسالت هاى الهى موسى و هارون(ع) بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 2،7،9

2 - خداوند ، بنى اسرائيل را از خطر فرعون رهانيد و آنان را از اسارت او نجات داد .

فأتبعهم فرعون . .. ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم من عدوّكم

7 - نزول { منّ و سلوى } بر بنى اسرائيل ، پس از نجات آنان از چنگال فرعون و استقرار آنها در بيابان بوده است .

قد أنجين_كم . .. وعدن_كم ... و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

نزول {منّ و سلوى}، نشان عارى بودن منطقه از مواد غذايى متداول و

بيابانى بودن محيط استقرار آنها است.

9 - نجات بنى اسرائيل از فرعونيان و دعوت آنان به كوه طور براى مناجات و فرو فرستادن منّ و سلوى بر آنان ، از نعمت هاى خداوند بر بنى اسرائيل در زمان موسى ( ع )

ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم . .. و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 2

2 - موسى و هارون ( ع ) ، مأمور هجرت از سرزمين مصر به همراه بنى اسرائيل

أن أرسل معنا بنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 63 - 3

3 - شكافته شدن دريا با ضربت عصاى موسى و باز شدن راه نجات براى بنى اسرائيل

أن اضرب بعصاك البحر فانفلق

{انفلاق} (مصدر {انفلق}) به معناى شكافته شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 2

2 - بيرون آوردن بنى اسرائيل از محروميت و فقر و قرار دادن امكانات دنيوى ( سرزمين مستقل ، قدرت و مكنت ) در اختيار آنان ، نمودى ديگر از امتنان الهى بر آنها

و نريد أن نمنّ . .. و نمكّن لهم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 1

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، به عنايت خداوند از اندوه بزرگ نجات يافتند .

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 18 - 4

4- آزادسازى

بنى اسرائيل و ترك بهره كشى ظالمانه از آنان ، يكى از محور هاى آزمايش الهى براى فرعونيان

و لقد فتنّا قبلهم قوم فرعون . .. أن أدّوا إلىّ عباد اللّه

از ارتباط {أن أدّوا} با {و لقد فتنّا}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 3

3- اطمينان بخشى خداوند به موسى ( ع ) و بنى اسرائيل ، در به سلامت عبور كردن آنان از دريا و غرق شدن فرعونيان

و اترك البحر رهوًا إنّهم جند مغرقون

هر چند عبارت {واترك . ..} معناى فرمان را در خود نهفته دارد; اما قرين شدن {رهوًا} مى نماياند كه خداوند با بيان اين صفت، در صدد اطمينان بخشى و ايجاد آرامش در روح موسى(ع) و اطرافيان آن حضرت بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 33 - 7

7- بيان هلاكت فرعونيان و نجات بنى اسرائيل از سوى خداوند ، پيامدار تهديد براى مشركان و نويدى براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و لقد نجّينا بنى إسرءيل . .. بل_ؤا مبين

با توجه به اين كه آيات گذشته، در زمينه رويارويى مشركان و مؤمنان بود; طرح سرگذشت فرعونيان و بنى اسرائيل، پيامدار مطلب ياد شده است.

نجات بنى اسرائيل از گرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 17

17 _ خداوند با سايه گستر ساختن ابر ها بر قوم موسى آنان را از تابش سوزان خورشيد رهايى بخشيد .

و ظلّلنا عليهم الغمم

{غمامه} به معناى ابر و جمع آن غمام است. (لسان

العرب). برخى از اهل لغت برآنند كه غمام به معناى ابر سفيد است. {تظليل} (مصدر ظلّلنا) به معناى سايه قرار دادن است.

نجات پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 1

1 - انسان هاى پاك ، درست كار و تلاش كننده در مسير رشد و كمال ، اهل نجات اند و به هدف اصلى دست يافته ، همواره در خوبى خواهند ماند .

قد أفلح من تزكّى

{فلاح}; يعنى، ظفر يافتن و دستيابى به مقصود (مفردات راغب) و نيز به معناى {فوز}، {نجات} و {باقى ماندن در خيرات} است (قاموس). فعل {تزكّى} از باب تفعل است و بر تكلّف (تلاش براى تزكيه) دلالت دارد. اين فعل از مشتقات {زكاء} يا {زكاة} است. {زكاة}; يعنى، درستى و درستكارى (مصباح) و به دست آوردن چيزى كه مايه پاكى شود (مفردات) و {زكاة}; يعنى، پاكى، رشد و نموّ، بركت و ممدوح بودن. (نهايه ابن اثير)

نجات پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 7،9،10

7_ نوح ( ع ) به حكيمانه نبودن نجات فرزند فسادپيشه اش ، از حادثه طوفان آگاه نبود .

فلاتسئلن ما ليس لك به علم

9_ خداوند ، نوح ( ع ) را از درخواست نجات فرزندش ، برحذر داشت .

فلاتسئلن ما ليس لك به علم

چون مفعول دوم {فلاتسئلن} _ يعنى، {ما ليس . ..} _ بدون حرف {عن} آمده است، مقصود از سؤال، درخواست و مطالبه است نه پرسش و جستوجو. بنابراين {فلاتسئلن}; يعنى، از من مخواه و درخواست نكن .... مصداق مورد نظر براى {ماليس ...}

نجات فرزند نوح مى باشد.

10_ نجات فرزند فسادپيشه نوح از حادثه طوفان ، امرى خلاف حكمت و مصلحت در نزد خداوند

فلاتسئلن ما ليس لك به علم

{به} متعلق به {علم} است و مراد از آن {بمصلحته و حكمته و صوابه} مى باشد. بنابراين {فلاتسئلن ما ليس ...}; يعنى ، درخواستى را كه نمى دانى درست است و يا مطابق مصلحت و حكمت است ، از من مخواه.

نجات پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 11

11_ خداوند ، پيامبران و پيروان ايشان را از عذاب هاى استيصال نجات مى بخشيد .

جاءهم نصرنا فنجى من نشاء

{نجى} ماضى مجهول و {من} نايب فاعل آن است. مفعول {نشاء} كلمه اى مانند {نجاته} است كه از {نجى} استفاده مى شود. بنابراين {فنجى من نشاء} ; يعنى، پس نجات داده شد آنكه ما نجات يافتنش را مى خواستيم. از مصداقهاى مورد نظر براى {من نشاء} پيامبران و پيروان ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 5

5 _ به هنگام نزول عذاب الهى ، تنها همگامان پيامبران اهل نجاتند .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

نجات پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 4

4 _ خداوند نجاتبخش شعيب ( ع ) و همگامانش از گرايش به شرك

بعد إذ نجنا اللّه منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 4،5

4_ خداوند ، شعيب ( ع ) و پيروانش را از عذاب

نازل شده بر مردم مدين رهايى بخشيد .

و لما جاء أمرنا نجينا شعيبًا والذين ءامنوا معه

5_ نجات شعيب ( ع ) و پيروان او از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجينا شعيبًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

نجات پيروان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 6،7

6_ خداوند ، صالح ( ع ) و پيروانش را از عذاب نازل شده بر قوم ثمود رهانيد و آنان را از ننگ آن عقوبت دور ساخت .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه . .. و من خزى يومئذ

7_ نجات صالح ( ع ) و پيروانش از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه برحمة منا

نجات پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 6

6_ نجات پيروان نوح از حادثه طوفان ، پرتوى از مغفرت و رحمت الهى بود .

قال اركبوا فيها . .. إن ربى لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 6،8

6 - واقعه طوفان و هلاكت قوم نوح و نجات آن حضرت و مؤمنان به وى ، از آن حادثه ، درس عبرتى بزرگ براى انسان هااست .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة و جعلن_ها ءاية للع_لمين

مرجع ضمير {ها} مى تواند {سفينة} و يا {واقعه طوفان} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است. گفتنى است، {آية} به معناى {عبرت} است و نكره آمدن اش، دلالت بر

تفخيم مى كند.

8 - نجات نوح ( ع ) و اصحاب كشتى وى و باقى ماندن كشتى ، به عنوان آيه الهى براى مردم ، به دست خداوند بود .

فأنجين_ه و أصح_ب السفينة و جعلن_ها ءاية للع_لمين

نجات پيروان هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 5،6،10

5_ خداوند ، هود ( ع ) و پيروانش را ، از عذاب نازل شده بر قوم عاد نجات داد .

و لما جاء أمرنا نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه

6_ نجات هود ( ع ) و پيروانش از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

{برحمة} متعلق به {نجّينا} مى باشد.

10_ خداوند ، هود ( ع ) و پيروان او را ، از گرفتار شدن به عذاب آخرت نجات داد .

و نجّين_هم من عذاب غليظ

بر اين اساس كه مقصود از {عذاب غليظ} عذاب اخروى باشد ، ماضى آوردن فعل {نجّينا} اشاره به اين نكته دارد كه: مؤمنان به هود(ع) پس از نزول عذاب استيصال بر قوم عاد ، همچنان به ايمان خويش پايبند بودند و مستحق عذاب اخروى نشدند.

نجات جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 12

12 - { قال رسول اللّه ( ص ) : { و نفخ فى الصور فصعق من فى السماوات و من فى الأرض إلاّ من شاء اللّه } قالوا : يا رسول اللّه من ه_ؤلاء الذين استثنى اللّه ، قال : جبرئيل و ميكائيل و ملك الموت و اسرائيل و حملة العرش .

. . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: {و نفخ فى الصور. .. إلاّ من شاء اللّه}. [اصحاب] گفتند: اى رسول خدا! اين كسانى كه استثنا شده اند چه كسانى هستند؟ فرمود: جبرئيل، ميكائيل، ملك الموت، اسرائيل و حاملان عرش هستند...}.

نجات جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 22

22 _ سزاواران خلود در جهنم ممكن است با مشيت خداوند از آن رهايى يابند.

خلدين فيها إلا ما شاء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 7،8

7_ رهايى جهنميان از آتش دوزخ ، امرى ممكن و محتمل است و به مشيت خداوند بستگى دارد .

خ_لدين فيها . .. إلاّ ما شاء ربك

منظور از {ما} ى موصوله در {إلاّ ما شاء ربك} مى تواند زمان و مدت باشد. در اين صورت {مستثنى منه} مدت زمانى است كه به خلود و دوام توصيف شد. بر اين اساس حاصل معناى {خالدين فيها ...} چنين مى شود: دوزخيان در آتش براى هميشه ماندگارند، مگر آنكه خداوند هميشه بودن را ملغى كند.

8_ خداوند ، برخى از دوزخيان را از آتش دوزخ رهايى مى بخشد و از عذاب نجات مى دهد .

خ_لدين فيها . .. إلاّ ما شاء ربك

برداشت فوق، بر اين اساس است كه مراد از {ما} در {إلاّ ما شاء ربك} افراد و اشخاص باشد. بر اين مبنا {مستثنى منه} ضمير مستتر در {خالدين} مى باشد و حاصل معناى {خالدين فيها ...} چنين خواهد بود: دوزخيان در آتش مخلد هستند، مگر افرادى را كه خداوند بخواهد كه در آن

جا خالد نباشند. وصف {فعال لما يريد} به اين نكته اشاره دارد كه خداوند با اعمال مشيت خويش، برخى دوزخيان را رهايى خواهد بخشيد.

نجات حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 12

12 - { قال رسول اللّه ( ص ) : { و نفخ فى الصور فصعق من فى السماوات و من فى الأرض إلاّ من شاء اللّه } قالوا : يا رسول اللّه من ه_ؤلاء الذين استثنى اللّه ، قال : جبرئيل و ميكائيل و ملك الموت و اسرائيل و حملة العرش . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: {و نفخ فى الصور. .. إلاّ من شاء اللّه}. [اصحاب] گفتند: اى رسول خدا! اين كسانى كه استثنا شده اند چه كسانى هستند؟ فرمود: جبرئيل، ميكائيل، ملك الموت، اسرائيل و حاملان عرش هستند...}.

نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 13،26،27

13_ نجات لوط ( ع ) و خانواده اش در گرو خروج آنان از ديار قوم لوط بود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

26_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . { فلما جاء آل لوط المرسلون . . . قالوا : . . . { فأسر بأهلك } يا لوط إذا مضى لك من يومك ه_ذا سبعة أيام و لياليها { بقطع من الليل } إذا مضى نصف الليل . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. هنگامى كه فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند ... گفتند: ... اى لوط

! از اين تاريخ پس از گذشت هفت شبانه روز نيمه شب خانواده خود را از اين سرزمين بيرون ببر ...}.

27_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالى لما أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إليهم ملائكة . . . و قالوا للوط : أسر بأهلك من ه_ذه القرية الليلة . . . فلما إنتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر روايت شده است: . .. هنگامى كه خداوند اراده كرد قوم لوط را عذاب كند، فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد ... آنان به لوط گفتند: امشب خانواده خود را از اين آبادى برون ببر ... چون شب به نيمه رسيد، لوط دختران خود را از آبادى بيرون برد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 2

2- مأموران الهى ، خاندان لوط ( ع ) را از عذاب نازل شده بر قوم وى نجات دادند .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 1

1- فرشتگان ، از حضرت لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسى از شب ، جهت نجات از عذاب الهى شدند .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 1

1 - استجابت دعاى لوط ( ع ) مبنى بر نجات خود و كسان خود ، از شر قوم زشتكارش

از سوى پروردگار

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون . فنجّين_ه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 1،4

1 - نجات همه خانواده لوط از عذاب الهى ، به جز همسر پير او

فنجّين_ه و أهله أجمعين إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

{عجوز} به معناى پير زن و {عجوزاً} مستثنى از {أهله} است. {غبور} (مصدر {غابرين}) نيز به معناى باقى ماندن است. بنابراين، {غابر} به كسى گفته مى شود كه همراهانش بروند و او باقى بماند.

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهى ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از واژه {الغابرين} استفاده مى شود كه بر جاى ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بيرون روندگان از شهر نجات يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1،2

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش _ به جز همسر وى _ و هلاكت قوم زشت كردارش ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} به جريان نجات لوط(ع) و كسان وى و نيز هلاكت قوم فساد پيشه اش اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} است و نكره آمدن آن براى بيان عظمت واقعه و درسى مى باشد كه در آن نهفته است.

2 - هلاكت قوم فساد پيشه لوط و نجات وى و خاندانش _ به جز همسر وى _ نمودى از سنت مستمر الهى در يارى رسانى به حق و سركوب باطل

إنّ فى ذلك لأية

نشانه و مايه عبرت بودن سرگذشت

قوم لوط، در صورتى است كه درباره ديگر امت ها قابل تكرار باشد و به تعبير ديگر، سنتى مستمر به شمار آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وى _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 134 - 1

1 - لوط ( ع ) و خاندان او ، از عذاب نازل شده بر قوم شان نجات يافتند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 3

3 - هلاكت تمامى قوم لوط با عذاب الهى ; به جز شخص لوط ( ع ) و خاندان او

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا إلاّءال لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندان آن حضرت از مهلكه عذاب ، نعمت و امتنان الهى بر ايشان

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

نجات خانواده لوط(ع) از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 5

5 - ملائكه مأمور عذاب قوم لوط ، به ابراهيم ( ع ) اطمينان دادند كه لوط ( ع ) و اهل اش را ، حتماً از عذاب نجات خواهند داد .

قالوا نحن أعلم بمن فيها لننجّينّه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 14

14 - فرشتگان مأمورِ عذابِ قوم لوط ، به لوط ( ع ) اعلام كردند كه او و خانواده اش ، به جز همسرش را ، از عذاب نجات خواهند داد .

إنّا منجّوك و أهلك إلاّ امرأتك

نجات خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 11،13

11_ نوح ( ع ) از ناحيه خداوند به نجات خانواده خويش و سوار كردن آنان به كشتى موظف شد .

قلنا احمل فيها . .. أهلك

كلمه {أهل} در {أهلك} عطف بر {زوجين} و در حقيقت مفعول براى {احمل} است.

13_ خداوند ، نوح ( ع ) را از سوار كردن كفرپيشگان خانواده اش بر كشتى نجات ، منع كرد .

احمل فيها . .. أهلك إلاّ من سبق عليه القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 13

13_ اعمال صالح خانواده نوح ( پرستش خدا و . . . ) مايه نجات آنان از حادثه طوفان بود نه انتسابشان به حضرت نوح ( ع ) .

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

تصريح خداوند به اين كه {هلاكت فرزند نوح به خاطر اعمال ناصالحش بوده است} ، اشاره به اين معنا دارد كه: نجات ديگر اعضاى خانواده نوح ، به خاطر انتسابشان به آن حضرت نبوده; بلكه منزه بودنشان از اعمال ناشايست ، مايه نجاتشان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 7

7- خداوند ، نوح ( ع ) و خاندانش را

از غم شديد و اندوه بزرگ ناشى از انجام رسالت خويش نجات داد .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 1،2

1 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به عنايت خداوند از اندوه بزرگ نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

2 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به لطف الهى از عذاب طوفان نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

مقصود از {اندوه بزرگ} يا طوفان است و يا اذيت و آزار مردم كافر. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

نجات خويشاوندان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 2

2 _ خداوند با خارج ساختن لوط و بستگان قومش از ديارشان ، وى را از عذاب مقدر شده براى قوم لوط نجات بخشيد .

فانجينه و أهله

چون جمله {فانجينه} در مقابل جمله {كانت من الغبرين} (همسر لوط در زمره باقى ماندگان بود) قرار گرفته است، معلوم مى شود نجات از عذاب قوم لوط در گرو خارج شدن از شهر و ديار آنان بوده است. بنابراين {فانجينه} يعنى: فانجينه باخراجنا اياه من بينهم.

نجات در سحرگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 4

4 - نجات يافتن خاندان لوط ، از سرنوشت هلاكت بار قومشان به هنگام سحر

نجّين_هم بسحر

نجات رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 3

3 _ پيروان شرك و كفر براى

رهايى از عذاب مضاعف هيچ مزيتى بر سران خويش ندارند.

فما كان لكم علينا من فضل

نجات رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 3

3 _ پيروان شرك و كفر براى رهايى از عذاب مضاعف هيچ مزيتى بر سران خويش ندارند.

فما كان لكم علينا من فضل

نجات زكات دهندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 3

3 - كسانى كه انفاق كرده و زكات مال خود را ادا كنند ، انسان هايى صالح و نجات يافته اند .

قد أفلح من تزكّى

برخى از لغت دانان، فعل {تزكّى} را به معناى {تصدق} مى دانند. (لسان العرب)

نجات ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 1

1_ يكى از دو هم بند زندانى يوسف ( ع ) ، از مرگ و زندان نجات پيدا كرد و به دربار راه يافت و ديگرى به اعدام محكوم شد .

و قال الذى نجا منهما

نجات شاكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 4

4 - سنت الهى بر اعطاى پاداش عالى ، به شكرگزاران و نجات ايشان از عذاب هاى فراگير

كذلك نجزى من شكر

نجات شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 4

4 _ خداوند نجاتبخش شعيب ( ع ) و همگامانش از گرايش به شرك

بعد إذ نجنا اللّه منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 94 - 4،5

4_ خداوند ، شعيب ( ع ) و پيروانش را از عذاب نازل شده بر مردم مدين رهايى بخشيد .

و لما جاء أمرنا نجينا شعيبًا والذين ءامنوا معه

5_ نجات شعيب ( ع ) و پيروان او از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجينا شعيبًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

نجات صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 6،7

6_ خداوند ، صالح ( ع ) و پيروانش را از عذاب نازل شده بر قوم ثمود رهانيد و آنان را از ننگ آن عقوبت دور ساخت .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه . .. و من خزى يومئذ

7_ نجات صالح ( ع ) و پيروانش از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه برحمة منا

نجات صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 8

8_ خداوند ، پيش از نازل كردن عذاب استيصال ، مؤمنان و صالحان را از مهلكه خارج مى سازد تا عذاب دامنگير آنان نشود . *

و لما جاءنا أمرنا نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 12

12_ خداوند ، تقواپيشگان و درستكاران را از عذاب هاى استيصال نجات مى بخشد .

فنجى من نشاء

از مصاديق مورد نظر براى {من نشاء} علاوه بر پيامبران ، تقواپيشگان و درستكاران است. آيه قبل (أفلم يسيروا ... و لدار الأخرة خير للذين اتقوا) و ذيل

آيه مورد بحث (و لايردّ بأسنا عن القوم المجرمين) قرينه بر اين معناست.

نجات عدالتخواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 10

10- تنها پيروان راه اعتدال و هدايت يافتگان به حقيقت ، از عذاب رهايى خواهند يافت .

و لو أنّا أهلكن_هم بعذاب . .. فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ و من اهتدى

نجات عزرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 12

12 - { قال رسول اللّه ( ص ) : { و نفخ فى الصور فصعق من فى السماوات و من فى الأرض إلاّ من شاء اللّه } قالوا : يا رسول اللّه من ه_ؤلاء الذين استثنى اللّه ، قال : جبرئيل و ميكائيل و ملك الموت و اسرائيل و حملة العرش . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: {و نفخ فى الصور. .. إلاّ من شاء اللّه}. [اصحاب] گفتند: اى رسول خدا! اين كسانى كه استثنا شده اند چه كسانى هستند؟ فرمود: جبرئيل، ميكائيل، ملك الموت، اسرائيل و حاملان عرش هستند...}.

نجات عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 1،2،3،4،7

1 _ توفّى ( نجات ) ، عروج ، تطهير حضرت عيسى ( ع ) و غلبه پيروان آن حضرت بر دشمنان ، مكر خداوند در برابر مكر كافران

و مكروا و مكر اللّه . .. اذ قال اللّه يا عيسى انّى متوفّيك ... فوق الذين كفروا

بنابراينكه {اذ}، متعلّق به {مكر اللّه} باشد، يعنى مكر خداوند هنگام بوده كه عيسى را بسوى

خويش عروج داد و . .. .

2 _ بشارت خداوند به عيسى ( ع ) بر نجات آن حضرت از مكر كافران

فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر . .. و مكروا و مكر اللّه ... اذ قال اللّه يا عيسى انّ

3 _ خاطره نجات حضرت عيسى ( ع ) از دست كافران ، سرگذشتى شايسته تذكر براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

اذ قال اللّه يا عيسى انّى متوفّيك

بنابراينكه {اذ}، مفعول به براى {اذكر} يا {اذكروا} كه در تقدير است، باشد.

4 _ نجات و تطهير حضرت عيسى ( ع ) ، توسّط خداوند

انّى متوفّيك . .. و مطهّرك

7 _ خداوند ، حضرت عيسى ( ع ) را از جامعه آلوده به كفر ، نجات داد .

و رافعك الىّ و مطهّرك من الذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 158 - 3

3 _ نجات حضرت مسيح ( ع ) از توطئه قتل ، با معراج وى به سوى خدا

و ما قتلوه و ما صلبوه . .. بل رفعه اللّه إليه

نجات فرزندان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 41 - 2

2 - سوار شدن فرزندان نوح ( ع ) و همراهان مؤمن او بر كشتى و نجات آنان از غرق شدن ، از آيات و نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است .

و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه ضمير {لهم} و {ذرّيّتهم} به {عباد} بازگردد (البته به اعتبار اين كه عباد از بشر مى باشند). و نيز مقصود

از {فلك مشحون} كشتى حضرت نوح(ع) باشد كه در آيه 119 سوره {شعراء} به همين تعبير آمده است (فأنجيناه و من معه فى الفلك المشحون). بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {آية لهم أنّا حملنا ذرّيات البشر فى سفينة نوح}.

نجات قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 1

1 - خداوند ، قريش را از گرسنگى رهانيد و مواد غذايى آنان را تأمين كرد .

الذى أطعمهم من جوع

حرف {من} يا تعليلى است و يا بدلى; يعنى، به دليل گرسنگى يا به جاى آن. در هر دو صورت، بيانگر وجود زمينه گرسنگى در قريش است; به گونه اى كه اگر خداوند آنان را اطعام نمى كرد، راهى ديگر نداشتند.

نجات كافران از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 - 3

3 _ گرفتار نشدن كفرپيشگان به عذاب الهى ، ستمى است از جانب خدا بر بندگان مؤمن

ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {أن اللّه . .. } عطف بر {ما قدمت} و بيانگر علتى ديگر براى گرفتار سازى كافران به عذاب حريق باشد. بر اين اساس مفهوم آيه چنين مى شود: اگر خدا كفرپيشگان را عذاب نكند ستم كرده است. و چون عذاب نكردن آنان ستمى به خود آنان محسوب نمى شود، بايد گفت اين ستم نسبت به بندگان مؤمن است.

نجات كافران پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 3

3 _ پيروان شرك و

كفر براى رهايى از عذاب مضاعف هيچ مزيتى بر سران خويش ندارند.

فما كان لكم علينا من فضل

نجات كودك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 6

6 _ نجات كودكان از محيط كفر و شرك ، از وظايف مؤمنان

و الولدان . .. الظالم اهلها

نجات گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 15

15 - عمر گنهكاران ، هر چند طولانى باشد ، موجب نجاتشان از عذاب الهى نخواهد شد .

بما قدمت أيديهم . .. و ما هو بمزحزحه من العذاب أن يعمر

نجات لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 13

13_ نجات لوط ( ع ) و خانواده اش در گرو خروج آنان از ديار قوم لوط بود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 3

3- لوط ( ع ) ، مأموريت يافت كه هم زمان با خارج ساختن خاندانش از شهر ، خود نيز در پى آنان حركت كند .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 1

1- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از نيرنگ ها و دسيسه هاى قوم خود ، به اراده الهى نجات يافتند .

و أرادوا به كيدًا . .. و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 74 - 5

5- خداوند ، حضرت لوط ( ع ) را از شرّ قوم پليد ، ناپاك و زشتكارش نجات داد .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 1

1 - استجابت دعاى لوط ( ع ) مبنى بر نجات خود و كسان خود ، از شر قوم زشتكارش از سوى پروردگار

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون . فنجّين_ه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 4

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهى ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از واژه {الغابرين} استفاده مى شود كه بر جاى ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بيرون روندگان از شهر نجات يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1،2

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش _ به جز همسر وى _ و هلاكت قوم زشت كردارش ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} به جريان نجات لوط(ع) و كسان وى و نيز هلاكت قوم فساد پيشه اش اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} است و نكره آمدن آن براى بيان عظمت واقعه و درسى مى باشد كه در آن نهفته است.

2 - هلاكت قوم فساد پيشه لوط و نجات وى و خاندانش _ به جز همسر وى _ نمودى از سنت مستمر الهى در يارى

رسانى به حق و سركوب باطل

إنّ فى ذلك لأية

نشانه و مايه عبرت بودن سرگذشت قوم لوط، در صورتى است كه درباره ديگر امت ها قابل تكرار باشد و به تعبير ديگر، سنتى مستمر به شمار آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وى _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 134 - 1

1 - لوط ( ع ) و خاندان او ، از عذاب نازل شده بر قوم شان نجات يافتند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 7

7 - نجات لوط ( ع ) و مؤمنان ، از عذاب الهى ، با خروج از شهر انجام پذيرفت .

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از آمدن تعبير {غابرين} (بازماندگان) درباره همسر كافر و هلاك شده همسر لوط، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 3

3 - هلاكت تمامى قوم لوط با عذاب الهى ; به جز شخص لوط ( ع ) و خاندان او

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا إلاّءال لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندان آن حضرت از مهلكه عذاب ، نعمت و امتنان الهى بر

ايشان

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

نجات لوط(ع) از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 5

5 - ملائكه مأمور عذاب قوم لوط ، به ابراهيم ( ع ) اطمينان دادند كه لوط ( ع ) و اهل اش را ، حتماً از عذاب نجات خواهند داد .

قالوا نحن أعلم بمن فيها لننجّينّه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 14

14 - فرشتگان مأمورِ عذابِ قوم لوط ، به لوط ( ع ) اعلام كردند كه او و خانواده اش ، به جز همسرش را ، از عذاب نجات خواهند داد .

إنّا منجّوك و أهلك إلاّ امرأتك

نجات متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 12

12_ خداوند ، تقواپيشگان و درستكاران را از عذاب هاى استيصال نجات مى بخشد .

فنجى من نشاء

از مصاديق مورد نظر براى {من نشاء} علاوه بر پيامبران ، تقواپيشگان و درستكاران است. آيه قبل (أفلم يسيروا ... و لدار الأخرة خير للذين اتقوا) و ذيل آيه مورد بحث (و لايردّ بأسنا عن القوم المجرمين) قرينه بر اين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 1

1- خداوند ، درپى ورود همگان به دوزخ ، تقواپيشگان را از آن نجات مى دهد .

و إن منكم إلاّ واردها . .. ثمّ ننجّى الذين اتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 61 - 1

1 - خداوند

، نجات بخش تقواپيشگان از عذاب قيامت

أليس فى جهنّم مثوًى للمتكبّرين . و ينجّى اللّه الذين اتّقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 4

4 - نجات مؤمنان تقواپيشه از عذاب استيصال ، سنت الهى است .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

بنابر اين كه آيه مربوط به هر دو گروه (عاد و ثمود) باشد، مى توان به نوعى سنت بودن نجات مؤمنان را استفاده كرد.

نجات محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 5،10،19

5 _ موفقيت پيامبر ( ص ) در خروج از مكه و خلاصى از توطئه كافران ، مرهون نصرت خاص خداوند بود .

نصره اللّه إذ أخرجه الذين كفروا

10 _ اعتماد و اطمينان پيامبر ( ص ) به نصرت الهى نسبت به او و فرد همراهش ( ابوبكر ) در خلاصى از توطئه كافران مكه

لاتحزن إن اللّه معنا

19 _ رهايى پيامبر ( ص ) از توطئه كافران مكه و اعتلاى كلمة اللّه ، جلوه عزّت ( شكست ناپذيرى ) و حكمت خدا

فقد نصره اللّه إذ أخرجه . .. كلمة اللّه هى العليا و اللّه عزيز حكيم

نجات مخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 1

1 - بندگان مخلَص خدا ( بندگان خالص و برگزيده خدا ) ، تنها گروه نجات يافته از ميان اقوام عذاب شده پيشين

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . إلاّ عباد اللّه المخلصين

طبق نظر بيشتر مفسران، مقصود و معناى {مخلَصين} (خالص شدگان) اين است: {الذين أخلصهم اللّه لنفسه و ولايته;

كسانى كه خداوند آنان را برگزيده و در اختيار خود گرفته و مطيع فرمان خويش ساخته است}.

نجات مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 2،3،4،12،19

2 _ وجوب جنگ و مبارزه براى رهايى مستضعفان

و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين

مراد از جنگ در راه مستضعفان _ به قرينه ادامه آيه _ جنگيدن براى رهايى آنان از چنگال ستمگران است. در برداشت فوق، {المستضعفين} عطف بر {اللّه} گرفته شده است.

3 _ متخلفان از جهاد در راه خدا و رهايى مستضعفان ، مورد سرزنش و توبيخ خداوند

و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين

4 _ جنگ براى رهايى مستضعفان موحد ، از مصاديق جهاد در راه خداست .

و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين

مراد از راه مستضعفين، رهايى آنان است. بنابراين {المستضعفين} عطف است بر {سبيل اللّه}; و اين عطف، عطف خاص بر عام مى باشد. زيرا آنچه به امر خدا انجام مى گيرد، نمى تواند خارج از {سبيل اللّه} باشد.

12 _ رهايى مستضعفان موحد ، مجوّز جهاد ابتدايى

و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين . .. الّذين يقولون ربّنا اخرجنا م

19 _ ارتش آزاديبخش اسلام ، مددى الهى براى رهايى مستضعفان موحّد

و ما لكم لا تقاتلون . .. و اجعل لنا من لدنك نصيراً

نجات مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 7

7 - خداوند ، دستگير امت اسلامى در مواقع بروز خطر

و لولا فضل اللّه عليكم . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب

عظيم

نجات مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 3

3 - فضل و رحمت الهى و افشاى چهره توطئه گران { افك } از سوى خدا ، مسلمانان صدراسلام را از خطر عذابى بزرگ نجات بخشيد .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

نجات مشركان از هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 7

7 _ خداوند در عين قدرت بر عذاب و نابودى مشركان، آنان را از مهلكه ها نجات مى دهد.

قل الله ينجيكم ممنها و من كل كرب . .. قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا

نجات مشركان پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 39 - 3

3 _ پيروان شرك و كفر براى رهايى از عذاب مضاعف هيچ مزيتى بر سران خويش ندارند.

فما كان لكم علينا من فضل

نجات مصرباستان از قحطى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 58 - 5

5_ سرزمين مصر بر اثر پيش بينى يوسف ( ع ) و تدبير عالمانه او ، از عواقب فاجعه آميز قحطى مصون ماند .

و جاء إخوة يوسف

نجات مصلحان اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 9

9_ خداوند ، تنها صالحان ناهى از منكر را از عذاب هاى نازل شده بر امت هاى پيشين ، نجات داد .

إلاّ قليلاً ممن أنجينا منهم

{منهم} قيد براى

{قليلاً} است و ضمير در آن به {القرون} باز مى گردد و {من} در {ممن = مِن مَن} بيانيه است بنابراين {إلاّ قليلاً . ..}; يعنى، مگر اندكى از جوامع گذشته كه در آنها صاحب خردانى ناهى از فساد بودند همانها كه نجاتشان داديم.

نجات مصلحان ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 3

3 _ خداوند از ميان يهوديان ايله تنها مصلحانِ نهى كننده از منكر را از گرفتار شدن به عذاب رهايى بخشيد .

أنجينا الذين ينهون عن السوء

نجات معرضان از طغيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 22 - 3

3 - پرهيزكنندگان از طغيان ، گرچه بر جهنم و كمين كنندگان در آن عبور خواهند كرد ; ولى گرفتار آن نخواهند شد . *

إنّ جهنّم كانت مرصادًا . للطّ_غين م_ابًا

چنانچه {للطاغين} متعلق به {مآباً} باشد، {مرصاداً} مطلق خواهد بود; در اين صورت مفاد دو آيه اين است كه جهنم براى همگان {مرصاد} است; ولى {مآب} و بازگشتگاه همه نبوده و تنها طغيان گران گرفتار آن خواهند شد.

نجات موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 17

17 _ هلاكت اقوام مشرك و فسادگر پيشين و رهايى موحدان آن اقوام از عذاب هاى دنيوى ، دليلى روشنگر فراسوى قوم شعيب

قد جاءتكم بينة من ربكم

برخى به قرينه آيات گذشته، برآنند كه مراد از {بينة} در آيه مورد بحث سرگذشت اقوامى است كه مشركانشان بر اثر شركورزى، تكذيب انبيا و ابتلا به فسادهاى اجتماعى، به عذاب گرفتار آمدند و

موحدان صلاح پيشه از آن عذابها رهايى يافتند.

نجات موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 8

8 - مادر موسى ( ع ) ، پيش از افكندن او به آب ، از جانب خداوند ، به نجات موسى ( ع ) به دست يكى از دشمنان آگاه شده بود .

أوحينا. .. يأخذه عدوّ لى و عدوّ له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 22،23،32

22 - خداوند موسى ( ع ) را از اندوه و نگرانى بر ارتكاب قتل نفس ، نجات بخشيد .

و قتلت نفسًا فنجّين_ك من الغم

23 - رهايى موسى ( ع ) از عواقب وخيم قتل نفس ، نعمتى بزرگ از جانب خداوند بر آن حضرت بود .

و قتلت نفسًا فنجّين_ك من الغم

{قتلت} عطف بر {لقد مننّا} در آيات قبل است و بازگوكننده منّت و نعمت جديدى پس از ياد نعمت رهايى موسى(ع) از مشكلات دوران ولادت خويش است.

32 _ موسى ( ع ) در پى رهايى از چنگ فرعونيان ، با سختى به مدين رسيد و در آن جا چندين سال اقامت گزيد .

و فتنّك فتونًافلبثت فى أهل مدين

{فاء} در {فلبثت. ..} دلالت دارد كه ورود موسى به مدين، بعد از سختى كشيدن او در راه مصر و مدين بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 8 - 1،3،7

1 - برگرفته شدن موسى ( ع ) از آب نيل به وسيله نزديكان فرعون

فالتقطه ءال فرعون

{إلتقاط} به معناى برگرفتن چيزى از زمين است و

{آل} به كسان و نزديكان شخص گفته مى شود.

3 - برگرفتن موسى ( ع ) از آب به وسيله فرعونيان ، اقدامى ناخواسته عليه خود آنان

فالتقطه ءال فرعون ليكون لهم عدوًّا و حزنًا

7 - كشتن پسران بنى اسرائيل از سويى و برگرفتن موسى ( ع ) از آب از سوى ديگر ، نمود خطاپيشگى و نابخردى فرعونيان

يذبّح أبناءهم . .. فالتقطه ءال فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 1

1 - انتقال موسى ( ع ) پس از برگرفته شدن از آب ، به نزد فرعون و همسرش

فالتقطه ءال فرعون . .. و قالت امرأت فرعون قرّت عين لى و لك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 11 - 8

8 - خواهر موسى ، شاهد برگرفته شدن برادرش از آب به وسيله كسان فرعون

فبصرت به عن جُنُب

برداشت ياد شده برپايه اين احتمال است كه {بصرت به. ..} به اين معنا باشد كه خواهر موسى، از دور ديد كه فرعونيان او را از آب گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 4

4 - پذيرفته شدن تقاضاى موسى ( ع ) از سوى خداوند و تعلق اراده او بر بخشودن خطاى موسى ( ع ) و نجات وى از فرعونيان

قال ربّ . .. فاغفرلى فغفر له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 9

9 - اقدام شعيب به دلدارى موسى ( ع ) رفع نگرانى و ترس از وى و

اعلام نجات يافتنش از شر فرعونيان

قال لاتخف نجوت من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 1

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، به عنايت خداوند از اندوه بزرگ نجات يافتند .

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 3

3- اطمينان بخشى خداوند به موسى ( ع ) و بنى اسرائيل ، در به سلامت عبور كردن آنان از دريا و غرق شدن فرعونيان

و اترك البحر رهوًا إنّهم جند مغرقون

هر چند عبارت {واترك . ..} معناى فرمان را در خود نهفته دارد; اما قرين شدن {رهوًا} مى نماياند كه خداوند با بيان اين صفت، در صدد اطمينان بخشى و ايجاد آرامش در روح موسى(ع) و اطرافيان آن حضرت بود.

نجات مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 1،2،4

1 _ خداوند ، به هنگام نزول عذاب استيصال بر كافران ، رسولان خود و مؤمنان را از مهلكه دور كرده و از آسيب پذيرى نجات مى داد .

فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من قبلهم . .. ثم ننجى رسلنا و الذين ءامنوا

2 _ نجات مؤمنان و آسيب نديدن از عذاب استيصال ، سنتى است الهى و تخلف ناپذير .

ثم ننجى رسلنا و الذين ءامنوا كذلك حقاً علينا ننج المؤمنين

4 _ از حقوق مؤمنان بر خداوند ، نجات آنان از عذاب هاى دنيوى است .

كذلك حقاً علينا ننج المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 8

8_ خداوند ، پيش از نازل كردن عذاب استيصال ، مؤمنان و صالحان را از مهلكه خارج مى سازد تا عذاب دامنگير آنان نشود . *

و لما جاءنا أمرنا نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 8

8- رهايى يونس ( ع ) از غم و اندوه ، جلوه اى از سنت الهى در نجات مؤمنان

و نجّين_ه من الغمّ و كذلك ن_نجى المؤمنين

اسم اشاره {كذلك}، اشاره به نجات يونس(ع) از غم و اندوه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 6

6 - حضور مؤمنان در بين كافران و ظالمان ، بلايى سخت و رهايى از آن لطفى بزرگ و الهى

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 4

4 - نجات مؤمنان تقواپيشه از عذاب استيصال ، سنت الهى است .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

بنابر اين كه آيه مربوط به هر دو گروه (عاد و ثمود) باشد، مى توان به نوعى سنت بودن نجات مؤمنان را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 35 - 3

3 - جدا شدن مؤمنان از صف مجرمان و مسرفان پيش از نزول عذاب ، نمودى از قانون مندى نظام كيفرى حق

مسوّمة عند ربّك . .. فأخرجنا ... من المؤمنين

ممكن است {أخرجنا. ..}، نمودى از {مسوّمة} و مصداقى براى آن باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 3

3 - خطر نزول عذاب الهى بر جامعه كفرپيشه ، پس از تهى شدن آن از مؤمنان

فأخرجنا . .. من المؤمنين ... و تركنا فيها ءاية للذين يخافون

نجات مؤمنان به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 1

1 - استجابت دعاى نوح ( ع ) از سوى خداوند ، درباره عذاب قوم كافر او و نجات همراهان مؤمنش

و نجّنى و من معى . .. فأنجين_ه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 1

1 - نجات نوح ( ع ) و پيروانش و هلاكت كفرپيشگان قوم وى ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

{ذلك} به جريان نجات نوح(ع) و پيروان وى و نيز هلاكت قوم كفرپيشه وى اشاره دارد. {آية} در اين جا مرادف {عبرة} مى باشد و نكره آمدن آن بيانگر عظمت آن است.

نجات مؤمنان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 3،4

3 _ خداوند ، هود و مؤمنان به وى را از عذاب نازل شده بر قوم عاد ، نجات بخشيد .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

4 _ نجات هود و همراهانش ، جلوه اى از رحمت خاص خداوند

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

نجات مؤمنان قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 -

7

7 - نجات لوط ( ع ) و مؤمنان ، از عذاب الهى ، با خروج از شهر انجام پذيرفت .

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از آمدن تعبير {غابرين} (بازماندگان) درباره همسر كافر و هلاك شده همسر لوط، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 35 - 1

1 - خارج گشتن مؤمنان به فرمان الهى از ميان قوم لوط ، قبل از نزول عذاب

فأخرجنا من كان فيها من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 36 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) إنّ رسول اللّه سأل جبرئيل كيف كان مهلك قوم لوط ؟ فقال إنّ قوم لوط . . . فلمّا عتوا عن أمره بعث إليهم ملائكة ليخرجوا من كان فى قريتهم من المؤمنين فما وجدوا فيها غير بيت من المسلمين . . . فلمّا انتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص) از جبرئيل درباره نحوه هلاكت قوم لوط سؤال نمود، حضرت فرمود: قوم لوط. .. چون از امر پروردگار سرپيچى نمودند، خداوند فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد تا هر كس را كه در قريه آنان از مؤمنان است خارج كنند. فرشتگان در آن قريه غير از يك خانواده را _ كه اهل ايمان و تسليم بودند _ نيافتند... چون شب به نيمه رسيد، لوط دختران خود را برداشت و از شهر خارج گشت...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 2

2

- فروريختن سنگ هاى عذاب بر قوم لوط و هلاكت تمامى آنان ، پس از خروج مؤمنان از ميان ايشان

لنرسل عليهم حجارة من طين . .. و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

در آيه شريفه اصل نزول سنگ ها بر قوم لوط و نابودى آنان، مفروغ عنه گرفته شده و تعبير {تركنا فيها آية} اشاره به سپرى شدن آن مرحله دارد.

نجات مؤمنان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 3

3 _ خداوند ، نوح ( ع ) و همراهانش را به وسيله كشتى از غرق شدن رهايى بخشيد .

فكذبوه فانجينه و الذين معه فى الفلك و أغرقنا الذين كذبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 17

17_ نوح ( ع ) موظف به سواركردن مؤمنان بر كشتى و نجات دادن آنان از طوفان

قلنا احمل فيها . .. من ءامن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11 - 2،3

2 - نجات يافتن عده اى از قوم نوح بهوسيله كشتى از هلاكت و غرق شدن

حملن_كم فى الجارية

3 - ساختن كشتى و نجات يافتن عده اى از قوم نوح به وسيله آن ، با هدايت و تدبير الهى بود .

حملن_كم فى الجارية

نسبت داده شدن فعل {حملناكم} به خداوند، گوياى مطلب ياد شده است. تصريح به اين مطلب در آيات ديگر مؤيد آن است (فأوحينا إليه أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا...). (مؤمنون (23) آيه 27).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69

- 12 - 1

1 - غرق شدن قوم نوح و نجات مؤمنان ، ماجرايى درس آموز و پنددهنده

لنجعلها لكم تذكرة

نجات مؤمنان مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 91 - 6

6 _ هلاكت كافران قوم شعيب و نجات مؤمنان آن قوم ، داورى به حق خداوند در ميان آنان

ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق . .. فأخذتهم الرجفة

نجات مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 10

10- تنها پيروان راه اعتدال و هدايت يافتگان به حقيقت ، از عذاب رهايى خواهند يافت .

و لو أنّا أهلكن_هم بعذاب . .. فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ و من اهتدى

نجات ميكائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 12

12 - { قال رسول اللّه ( ص ) : { و نفخ فى الصور فصعق من فى السماوات و من فى الأرض إلاّ من شاء اللّه } قالوا : يا رسول اللّه من ه_ؤلاء الذين استثنى اللّه ، قال : جبرئيل و ميكائيل و ملك الموت و اسرائيل و حملة العرش . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: {و نفخ فى الصور. .. إلاّ من شاء اللّه}. [اصحاب] گفتند: اى رسول خدا! اين كسانى كه استثنا شده اند چه كسانى هستند؟ فرمود: جبرئيل، ميكائيل، ملك الموت، اسرائيل و حاملان عرش هستند...}.

نجات ناهيان از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 9

9_ خداوند ، تنها صالحان

ناهى از منكر را از عذاب هاى نازل شده بر امت هاى پيشين ، نجات داد .

إلاّ قليلاً ممن أنجينا منهم

{منهم} قيد براى {قليلاً} است و ضمير در آن به {القرون} باز مى گردد و {من} در {ممن = مِن مَن} بيانيه است بنابراين {إلاّ قليلاً . ..}; يعنى، مگر اندكى از جوامع گذشته كه در آنها صاحب خردانى ناهى از فساد بودند همانها كه نجاتشان داديم.

نجات ناهيان از منكر ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 3

3 _ خداوند از ميان يهوديان ايله تنها مصلحانِ نهى كننده از منكر را از گرفتار شدن به عذاب رهايى بخشيد .

أنجينا الذين ينهون عن السوء

نجات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 3

3 _ خداوند ، نوح ( ع ) و همراهانش را به وسيله كشتى از غرق شدن رهايى بخشيد .

فكذبوه فانجينه و الذين معه فى الفلك و أغرقنا الذين كذبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 3

3 _ خداوند ، حضرت نوح ( ع ) و تمام كسانى را كه با او در كشتى بودند ، از غرق شدن نجات داد .

فنجّينه و من معه فى الفلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 5،7

5- دعاى حضرت نوح ( ع ) براى نجات از دست قومش ، مستجاب شد .

و نوحًا إذ نادى من قبل فاستجبنا له

7- خداوند ، نوح ( ع ) و

خاندانش را از غم شديد و اندوه بزرگ ناشى از انجام رسالت خويش نجات داد .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 1

1- خداوند ، حضرت نوح ( ع ) را از گزند تكذيب كنندگان آيات الهى نجات داد و از او كاملاً حمايت كرد .

و نصرن_ه من القوم الذين كذّبوا ب_اي_تنا

واژه {نصر} هرگاه با {من} متعدى شود، متضمن معناى نجات و خلاصى است (برگرفته از {قاموس المحيط}).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 1

1 - غرق شدن و هلاكت قوم نوح ، پس از نجات وى و همراهانش

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

{إغراق} (مصدر {أغرقنا}) به معناى غرق كردن است. مضاف اليه {بعد} حذف شده و تقدير آن چنين است: {بعد نجات نوح و من معه}. {ألباقين} جمع همراه با{ال} جنس و مفيد استغراق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 1

1 - نجات نوح ( ع ) و پيروانش و هلاكت كفرپيشگان قوم وى ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

{ذلك} به جريان نجات نوح(ع) و پيروان وى و نيز هلاكت قوم كفرپيشه وى اشاره دارد. {آية} در اين جا مرادف {عبرة} مى باشد و نكره آمدن آن بيانگر عظمت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 1،6،8

1 - خداوند ، نوح ( ع ) و اصحاب كشتى او

را ، از غرق شدن در طوفان ، نجات داد .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة

6 - واقعه طوفان و هلاكت قوم نوح و نجات آن حضرت و مؤمنان به وى ، از آن حادثه ، درس عبرتى بزرگ براى انسان هااست .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة و جعلن_ها ءاية للع_لمين

مرجع ضمير {ها} مى تواند {سفينة} و يا {واقعه طوفان} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است. گفتنى است، {آية} به معناى {عبرت} است و نكره آمدن اش، دلالت بر تفخيم مى كند.

8 - نجات نوح ( ع ) و اصحاب كشتى وى و باقى ماندن كشتى ، به عنوان آيه الهى براى مردم ، به دست خداوند بود .

فأنجين_ه و أصح_ب السفينة و جعلن_ها ءاية للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 41 - 2

2 - سوار شدن فرزندان نوح ( ع ) و همراهان مؤمن او بر كشتى و نجات آنان از غرق شدن ، از آيات و نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است .

و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه ضمير {لهم} و {ذرّيّتهم} به {عباد} بازگردد (البته به اعتبار اين كه عباد از بشر مى باشند). و نيز مقصود از {فلك مشحون} كشتى حضرت نوح(ع) باشد كه در آيه 119 سوره {شعراء} به همين تعبير آمده است (فأنجيناه و من معه فى الفلك المشحون). بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {آية لهم أنّا حملنا ذرّيات البشر فى سفينة نوح}.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 1،2

1 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به عنايت خداوند از اندوه بزرگ نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

2 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به لطف الهى از عذاب طوفان نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

مقصود از {اندوه بزرگ} يا طوفان است و يا اذيت و آزار مردم كافر. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 13 - 3

3 - نجات نوح ( ع ) از طوفان سهمگين عذاب ، به وسيله مشتى تخته و ميخ ، نمودى از قدرت خداوند *

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

{لوح} (مفرد {ألواح}) به معناى تخته و {دسار} (مفرد {دسر}) به معناى ميخ است. از اين كه خداوند، از كشتى نوح با عنوان {ذات ألواح و دسر} ياد كرده است (به جاى {سفينه})، استفاده مى شود كه مشتى تخته و ميخ _ كه به شكل ابتدايى كنار هم قرار گرفته اند _ در صورتى كه خداوند بخواهد، وسيله نجات بندگان او از بحرانى ترين شرايط مى شود.

نجات هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 1

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، به عنايت خداوند از اندوه بزرگ نجات يافتند .

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

نجات همبند يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 5

5_

يوسف ( ع ) ، آزادى يكى از دو هم بند خويش و به دار كشيده شدن ديگرى را ، سرنوشتى حتمى و غير قابل تغيير دانسته و آن را به ايشان گوشزد كرد .

قضى الأمر الذى فيه تستفتيان

{افتاء} بيان كردن حكم است و {استفتاء} (مصدر تستفتيان) به معناى درخواست بيان حكم مى باشد. مراد از {الأمر} تأويل رؤيا (حادثه اى كه رؤيا جلوه گر آن است) مى باشد. بنابراين {قضى الأمر ...} ; يعنى: آن حادثه اى كه رؤياى شما بيانگر آن بود و شما درباره آن پرسش كرديد، حتمى و غير قابل تغيير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 5،6

5_ ساقى پادشاه به درستى تعبير يوسف ( ع ) از رؤياى خويش اعتماد كرد و به نجات خويش اميدوار گرديد .

و قال للذى ظنّ أنه ناج منهما

ضمير در {ظن} محتمل است به {الذى} باز گردد و محتمل است به يوسف(ع) ارجاع شود. برداشت فوق، بر اساس احتمال اول است. بر اين مبنا مفاد جمله {قال للذى ...} چنين مى شود: يوسف(ع) به ساقى پادشاه - همان كه به نجات خويش دل بسته بود و بدان اميدوار بود - گفت: مرا نزد مالكت ياد كن. قابل ذكر است كه چون يوسف(ع) به نجات وى يقين داشت نه گمان، اين احتمال قوى تر به نظر مى رسد.

6_ تعبير يوسف ( ع ) از رؤياى هم بند خويش ، تحقق يافت و او با رهايى از زندان ، به استخدام پادشاه درآمد .

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه

با توجه به اينكه ضمير در {فأنساه} به {الذى} _

كه مراد از آن ساقى پادشاه است _ باز مى گردد ، جمله {فأنساه الشيطان ذكر ربه} دلالت مى كند كه وى از زندان آزاد و به دربار پادشاه راه يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 45 - 1

1_ يكى از دو هم بند زندانى يوسف ( ع ) ، از مرگ و زندان نجات پيدا كرد و به دربار راه يافت و ديگرى به اعدام محكوم شد .

و قال الذى نجا منهما

نجات همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 3

3 _ خداوند ، حضرت نوح ( ع ) و تمام كسانى را كه با او در كشتى بودند ، از غرق شدن نجات داد .

فنجّينه و من معه فى الفلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 1

1 - غرق شدن و هلاكت قوم نوح ، پس از نجات وى و همراهانش

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

{إغراق} (مصدر {أغرقنا}) به معناى غرق كردن است. مضاف اليه {بعد} حذف شده و تقدير آن چنين است: {بعد نجات نوح و من معه}. {ألباقين} جمع همراه با{ال} جنس و مفيد استغراق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 1

1 - خداوند ، نوح ( ع ) و اصحاب كشتى او را ، از غرق شدن در طوفان ، نجات داد .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 -

يس - 36 - 41 - 2

2 - سوار شدن فرزندان نوح ( ع ) و همراهان مؤمن او بر كشتى و نجات آنان از غرق شدن ، از آيات و نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است .

و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه ضمير {لهم} و {ذرّيّتهم} به {عباد} بازگردد (البته به اعتبار اين كه عباد از بشر مى باشند). و نيز مقصود از {فلك مشحون} كشتى حضرت نوح(ع) باشد كه در آيه 119 سوره {شعراء} به همين تعبير آمده است (فأنجيناه و من معه فى الفلك المشحون). بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {آية لهم أنّا حملنا ذرّيات البشر فى سفينة نوح}.

نجات هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 3،4

3 _ خداوند ، هود و مؤمنان به وى را از عذاب نازل شده بر قوم عاد ، نجات بخشيد .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

4 _ نجات هود و همراهانش ، جلوه اى از رحمت خاص خداوند

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 5،6،10

5_ خداوند ، هود ( ع ) و پيروانش را ، از عذاب نازل شده بر قوم عاد نجات داد .

و لما جاء أمرنا نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه

6_ نجات هود ( ع ) و پيروانش از عذاب استيصال ، جلوه اى از رحمت خداوند بر آنان بود .

نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه برحمة منا

{برحمة} متعلق به {نجّينا} مى باشد.

10_ خداوند

، هود ( ع ) و پيروان او را ، از گرفتار شدن به عذاب آخرت نجات داد .

و نجّين_هم من عذاب غليظ

بر اين اساس كه مقصود از {عذاب غليظ} عذاب اخروى باشد ، ماضى آوردن فعل {نجّينا} اشاره به اين نكته دارد كه: مؤمنان به هود(ع) پس از نزول عذاب استيصال بر قوم عاد ، همچنان به ايمان خويش پايبند بودند و مستحق عذاب اخروى نشدند.

نجات يافتگان از سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 9

9 - برخى انسان ها ، پس از رهايى از مشكلات و سختى هاى شديد ، در صراط مستقيم الهى باقى مى مانند .

و إذا غشيهم موج . .. دعوا اللّه ... فلمّا نجّيهم إلى البرّ فمنهم مقتصد

{قصد} ريشه {مقتصد} به معناى {راه راست و ميانه} است (مفردات راغب).

نجات يافتگان امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 1

1 - بندگان مخلَص خدا ( بندگان خالص و برگزيده خدا ) ، تنها گروه نجات يافته از ميان اقوام عذاب شده پيشين

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . إلاّ عباد اللّه المخلصين

طبق نظر بيشتر مفسران، مقصود و معناى {مخلَصين} (خالص شدگان) اين است: {الذين أخلصهم اللّه لنفسه و ولايته; كسانى كه خداوند آنان را برگزيده و در اختيار خود گرفته و مطيع فرمان خويش ساخته است}.

نجات يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 8

8_ يوسف ( ع ) ، به گشودن درب و فرار از چنگ زليخا

موفق شد .

و ألفيا سيدها لدا الباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 6

6_ نجات يوسف ( ع ) از كيد زليخا و ديگر زنان ، جلوه اى از ربوبيت الهى بر آن حضرت

فاستجاب له ربه فصرف عنه كيدهنّ

نجات يوسف(ع) از چاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 19 - 2،3،7،13

2_ آب آور كاروان به منظور آب كشيدن ، دلو خويش را در چاه كنعان افكند و برخلاف انتظار ، كودكى را از آن بيرون آورد .

فأدلى دلوه قال ي_بشرى هذا غل_م

{أدلاء} (مصدر أدلى) به معناى فرستادن {دلو} است. {غلام} به پسر كوچك گفته مى شود (مصباح المنير).

3_ يوسف ( ع ) با چنگ زدن به طناب و دلو آب آورِ كاروان ، خود را از چاه نجات داد .

فأرسلوا واردهم فأدلى دلوه قال ي_بشرى هذا غل_م

7_ نجات يوسف ( ع ) از چاه سرآغاز بردگى او

و أسرّوه بض_عة

بضاعت و كالاى تجارتى قرار دادن انسان ، مستلزم برده بودن و يا برده شمردن اوست.

13_ اتراق كاروانيان در اطراف چاه كنعان ، نجات دادن يوسف ( ع ) از آن چاه و به همراه خويش بردن او ، به تقدير خداوند و تحت نظارت دقيق او انجام مى گرفت .

و جاءت سيّارة . .. والله عليم بما يعملون

مراد از {ما} در {ما يعملون} مى تواند كالا قرار دادن يوسف(ع) باشد (أسرّوه بضاعة). و نيز محتمل است همه داستان كاروان، در رابطه با يوسف(ع) باشد. بنابر فرض نخست، علم خدا به رفتار آنان (كالا قرار دادن) كنايه از

كيفردهى است و بنابر فرض دوم، علم خدا كنايه از تقدير و تدبير اوست ; يعنى، تمام مقدماتى كه مايه نجات يوسف(ع) از چاه شد (گذر كردن كاروان در اطراف كنعان، منزل كردن در اطراف چاه و ...) همه به نظارت خدا و تدبير او بود.

نجات يوسف(ع) از زندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 12،14

12_ خروج يوسف ( ع ) از زندان و رفع اتهام از او ، ناسازگار با اهداف شيطان

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه فلبث فى السجن بضع سنين

14_ پادشاه مصر در صورت آگاهى از وضعيت يوسف ( ع ) ، او را از زندان آزاد مى كرد .

فأنسي_ه الشيط_ن ذكر ربه فلبث فى السجن بضع سنين

{لبث} به معناى اقامت كردن (ماندگار شدن) است. برداشت فوق ، از تفريع جمله {لبث ...} بر جمله قبل معلوم مى شود ; يعنى ، شيطان ساقى پادشاه را به فراموشى انداخت و در نتيجه ، يوسف(ع) چند سال ديگر در زندان ماندگار شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 3،4،5

3_ پادشاه مصر پس از دريافت تعبير رؤيايش ، خواهان حضور يوسف ( ع ) در نزد خويش شد .

و قال الملك ائتونى به

4_ پادشاه مصر پس از دريافت تعبير رؤيايش ، به آزادى يوسف ( ع ) از زندان و بار يافتن او به دربار فرمان داد .

و قال الملك ائتونى به . .. قال ارجع

از اينكه يوسف(ع) با فرستاده پادشاه از زندان خارج نمى شود و به دربار نمى آيد ، معلوم مى شود

فرمان پادشاه مبنى بر احضار او (ائتونى به) احضار اجبارى نبوده است ; بلكه دستور به آزادى آن حضرت از زندان و بار يافتن به دربار بوده است.

5_ ساقى پادشاه از طرف دربار براى آزادسازى يوسف ( ع ) و حاضر كردن او نزد پادشاه ، به سوى زندان روانه شد .

فلما جاءه الرسول

{ال} در {الرسول} عهد ذكرى است و به قرينه (فأرسلون) در آيه 45 معلوم مى شود كه اين فرستاده ، همان ساقى پادشاه بود كه براى دريافت تعبير خواب به سوى يوسف(ع) فرستاده شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 11

11_ خداوند ، خنثى كننده مكر و حيله زنان اشراف و نجات بخش يوسف ( ع ) از زندان

أن الله لايهدى كيد الخائنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 16

16_ آزاد ساختن يوسف ( ع ) از زندان و كوچ دادن خاندان يعقوب از كنعان به مصر ، از جمله احسان هاى خداوند در حق يوسف ( ع ) .

و قد أحسن بى إذ أخرجنى من السجن و جاء بكم من البدو

نجات يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 2

2- خداوند ، يونس ( ع ) را از غم و اندوه نجات و رهايى بخشيد .

و نجّين_ه من الغمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 145 - 2،4

2 - يونس ( ع ) ، به هنگام بيرون افتادن از شكم ماهى ،

بيمار بود .

فنبذن_ه بالعراء و هو سقيم

4 - "قال رسول اللّه(ص): "لما أراد اللّه حبس يونس _ عليه السلام _ فى بطن الحوت، أوحى اللّه إلى الحوت أن خذه، و لاتخدش له لحماً، و لاتكسر له عظماً، فأخذه ثمّ أهوى به إلى مسكنه فى البحر، فلمّا انتهى به إلى أسفل البحر سمع يونس حساً فقال فى نفسه: ما ه_ذا ....؟ فأوحى اللّه إليه و هو فى بطن الحوت: إنّ ه_ذا تسبيح دوابّ الأرض فسبّح و هو فى بطن الحوت فسمعت الملائكة _ عليهم السلام _ تسبيحه فقالوا: ربّنا إنّا نسمع صوتاً ضعيفاً بأرض غربة، قال: ذاك عبدى يونس، عصانى فحبسته فى بطن الحوت فى البحر، قالوا: العبد الصالح الذى كان يصعد إليك منه فى كلّ يوم عمل صالح؟ قال: نعم. فشفعوا له عند ذلك، فأمره فقذفه فى الساحل، كما قال اللّه: "و هو سقيم";

رسول خدا(ص) فرمود: خداوند اراده نمود كه يونس را در شكم ماهى زندانى كند به ماهى وحى (الهام) نمود: او را بگير، اما خدشه اى به گوشت او وارد نكن و استخوانش را نشكن. پس ماهى يونس را گرفت و به سوى جايگاهش در دريا حركت كرد پس چون به قعر دريا رسيد، يونس صداى خفيفى شنيد و با خود گفت: اين صدا چيست ...؟ سپس خدا به يونس _ كه در شكم ماهى بود _ وحى كرد كه: اين تسبيح جنبندگان زمين است، پس يونس در حالى كه در شكم ماهى بود تسبيح گفت: ملائكه تسبيح او را شنيدند و گفتند: پروردگارا! ما صداى ضعيفى را در زمينى ناآشنا مى شنويم؟ خداوند فرمود: اين بنده من يونس است. وى نافرمانى من

نمود، پس او را در شكم ماهى در دريا زندانى كردم. ملائكه گفتند: همان بنده صالحى كه هر روز عمل صالحى از او به سوى تو بالا مى آمد؟ خدا فرمود: آرى . پس ملائكه در اين هنگام يونس را شفاعت كردند، سپس خدا به ماهى امر كرد و ماهى يونس را در ساحل انداخت، چنان كه خدا فرمود: و هو سقيم".

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 146 - 1

1 - روييدن درخت پهن برگ و پوشش دهنده به اراده خداوند ، بر فراز يونس ( ع ) پس از بيرون آمدن او از شكم ماهى

و أنبتنا عليه شجرة من يقطين

{يقطين} به درخت و گياه پهن برگ و پوشش دهنده (مانند كدو) گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 147 - 1

1 - يونس ( ع ) ، پس از نجات از شكم ماهى ، مجدداً از سوى خداوند مأمور ادامه رسالت خود در ميان قومش گرديد .

فنبذن_ه بالعراء . .. و أرسلن_ه إلى مائة ألف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 49 - 1

1 - يونس ( ع ) پس از رهايى از شكم ماهى ، از نعمت و لطف ويژه الهى برخوردار گشت .

لولا أن تدركه نعمة من ربّه

نجات يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 14

14 - زندگانى در دنيا و داشتن عمرى طولانى ، نجاتبخش يهود از عذاب اخروى نيست .

و ما هو

بمزحزحه من العذاب أن يعمر

{أن يعمر} بدل براى {هو} و يا فاعل براى {مزحزح} است. مآل هر دو به يك معناست; معناى جمله {ما هو ...} چنين است: يهوديان ]بر فرض اينكه عمرى هزار ساله داده شوند [آن عمر طولانى، ايشان را از عذاب رها نخواهد ساخت.

نذر براى نجات از مشكلات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 30

30- بهره جستن از نذر براى فرار از تنگنا هاى اجتماعى جايز است .

إنّى نذرت . .. فلن أكلّم اليوم إنسيًّا

نعمت نجات از جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 12

12- نجات از جامعه فاسد و ناپاك ، نعمتى بزرگ و درخور شكر و سپاس است .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث إنّهم كانوا قوم سوء ف_سقين

آيه شريفه در مقام امتنان بر حضرت لوط(ع) است. بنابراين نجات از دست قوم فاسد، نعمتى است كه خداوند با آن كار بر حضرت لوط(ع) منت نهاد.

نعمت نجات از جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 6،7

6 - رهايى از عذاب دوزخ در پرتو ربوبيت خداوند ، خود نعمتى بزرگ براى تقواپيشگان

و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

7 - بهشتيان ، مسرور و شادمان از لطف پروردگار خويش ، به خاطر رهايى از دوزخ

ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

نعمت نجات از حكومت ظالمانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 5

5- شكر نعمت رهايى

از نظام ظالمانه ، موجب فزونى و بقاى آن نعمت شده و كفران آن ، مايه از دست رفتنش مى شود .

إذ أنج_كم من ءال فرعون . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن

نعمت نجات از حكومت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 4

4 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان از شر حكومت فرعونيان ، از احسان ها و نعمت هاى بزرگ الهى به آنان

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

نعمت نجات از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 8

8- روز نجات بنى اسرائيل از نظام ظالمانه فرعونيان ، از { ايام الله } است .

و ذكّرهم بأيّ_م الله . .. و إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم م

كلمه {اذكروا} در اين آيه مى تواند از مصداقهاى تذكر به {أيام الله} باشد كه موسى(ع) مأمور به ابلاغ آن بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 12

12 - نجات از چنگال دشمن ستمگر و نابودى او ، اعطاى مكتب و برنامه زندگى و تأمين ارزاق ، از بزرگ ترين نعمت هاى الهى است .

أنجين_كم . .. وعدن_كم ... نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

امتنان به بنى اسرائيل در قالب سه نوع نعمت در آيه بيان شده است: نجات، اعطاى برنامه زندگى در طور (تورات) و تأمين رزق آنان. از اين رو معلوم

مى شود كه اين سه امر، از نعمت هاى بزرگ الهى است.

نعمت نجات از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 20

20- آزمايش هاى خداوند از بندگان داراى مراتب است .

و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم

نعمت نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندان آن حضرت از مهلكه عذاب ، نعمت و امتنان الهى بر ايشان

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

نعمت نجات خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 9

9 - نجات نوح ( ع ) و خاندانش از غمى بزرگ ، از نعمت ها و الطاف الهى به آن حضرت

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى اعطا شده به حضرت نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

نعمت نجات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 9

9 - نجات نوح ( ع ) و خاندانش از غمى بزرگ ، از نعمت ها و الطاف الهى به آن حضرت

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى اعطا شده به حضرت نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

نوح(ع) و نجات از زيان

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 8

8_ نوح ( ع ) ، رهايى خويش از زيان كارى را در گرو مغفرت و رحمت الهى مى دانست .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

نوح(ع) و نجات پسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 1،5،7

1_ نوح ( ع ) در پى حايل شدن امواج آب ميان او و فرزندش ، با شفاعت به درگاه خدا ، خواستار نجات وى شد .

و حال بينهما الموج . .. و نادى نوح ربه فقال رب إن ابنى من أهلى

جمله {فلاتسئلن} (در آيه چهل و ششم) حاكى است كه: نوح(ع) خواستار نجات فرزندش از غرق شدن بود. براين اساس دعا و التجاى آن حضرت پيش از غرق شدن فرزندش بود و لذا برخى از مفسران جمله {نادى نوح ربه ...} را بر {حال بينهما الموج} عطف گرفته اند.

5_ نوح ( ع ) ، براساس وعده خداوند به نجات افراد خانواده اش و التزام خداوند به وعده هاى خويش ، خواستار نجات فرزندش شد .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق

7_ نوح ( ع ) ، پس از طرح استدلال خويش براى لزوم نجات فرزندش ، حكم و قضاوت آن را به خداوند واگذار كرد .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق و أنت أحكم الح_كمين

نوح(ع) و نجات پيروان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 1

1_ نوح ( ع ) ، پس از شروع طوفان و انجام مقدمات

حركت ، ازپيروان و خانواده اش خواست تا بر كشتى سوار شوند .

و قال اركبوا فيها

به نظر مى رسد جمله {قال اركبوا . ..} عطف بر جملاتى مقدر باشد كه به خاطر دخالت نداشتن آنها در هدفهاى نقل ماجرا بيان نشده است; يعنى: قلنا احمل فيها ... ففعل كذا و كذا و قال اركبوا فيها .... و لذا در برداشت {انجام مقدمات حركت} آورده شد.

نوح(ع) و نجات خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 1

1_ نوح ( ع ) ، پس از شروع طوفان و انجام مقدمات حركت ، ازپيروان و خانواده اش خواست تا بر كشتى سوار شوند .

و قال اركبوا فيها

به نظر مى رسد جمله {قال اركبوا . ..} عطف بر جملاتى مقدر باشد كه به خاطر دخالت نداشتن آنها در هدفهاى نقل ماجرا بيان نشده است; يعنى: قلنا احمل فيها ... ففعل كذا و كذا و قال اركبوا فيها .... و لذا در برداشت {انجام مقدمات حركت} آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 5

5_ نوح ( ع ) ، براساس وعده خداوند به نجات افراد خانواده اش و التزام خداوند به وعده هاى خويش ، خواستار نجات فرزندش شد .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق

نوح(ع) و نجات فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 1،7

1_ نوح ( ع ) ، از تقاضاى نجات فرزند ناصالحش منصرف شد و آن را امرى نابه جا دانست .

فقال رب

إن ابنى من أهلى . .. قال رب إنى أعوذبك أن أسئلك ما ليس لى به علم

7_ نوح ( ع ) ، با پى بردن به نادرستى تقاضاى خود ( نجات فرزندش ) خواهان آمرزش و رحمت الهى شد .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

نوح(ع) و نجات قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 11

11_ خداوند ، نوح ( ع ) را از شفاعت درباره كفرپيشگان و درخواست رهايى آنان از عذاب ، برحذر داشت .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون

مراد از {لاتخاطبنى . ..} (درباره ستمگران با من سخن مگو) به دليل جمله بعد (زيرا غرق شدن براى آنان حتمى است) درخواست برطرف شدن عذاب و نجات از طوفان آب است.

نوح(ع) و نجات كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 13

13_ خداوند ، نوح ( ع ) را از سوار كردن كفرپيشگان خانواده اش بر كشتى نجات ، منع كرد .

احمل فيها . .. أهلك إلاّ من سبق عليه القول

وعده نجات از جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 14

14- رهبران مستكبر در جواب استمداد پيروانشان براى رهايى از عذاب ، به آنان وعده مى دهند كه در صورت نجات يافتن خود ، آنان را هم نجات خواهند داد .

قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 101 - 1

1- خداوند ، به كسانى كه منزلت

نيكو و خصلت پسنديده دارند ( مؤمنان راستين ) ، وعده دورى و نجات از آتش دوزخ داده است .

إنّ الذين سبقت لهم منّا الحسنى أولئك عنها مبعدون

{الحسنى} مؤنث {أحسن} و صفت براى موصوف محذوفى چون {المنزلة} و {الخصلة} است و به قرينه مقابله با آيه قبل _ كه در باره كافران و مشركان بود _ آيه شريفه در باره مؤمنان راستين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 17 - 3

3 - وعده رهايى تقواپيشگان از آتش دوزخ ، حتمى و تخلّف ناپذير است .

سيجنّبها الأتقى

حرف {سين} براى تأكيد بر وعده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 18 - 5

5 - دورى از آتش دوزخ ، وعده خداوند به اهل زكات و انفاق

و سيجنّبها الأتقى . الذى يؤتى ماله يتزكّى

وعده نجات انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 9 - 1،3

1- نجات پيامبران و مؤمنان از دست دشمنان و پيروزى بر آنان ، وعده خداوند به ايشان است .

و ما أرسلنا قبلك رجالاً. .. ثمّ صدقن_هم الوعد فأنجين_هم و من نشاء

3- خداوند ، به وعده خويش مبنى بر نجات پيامبران و مؤمنان و هلاكت دشمنان ، عمل كرد .

ثمّ صدقن_هم الوعد فأنجين_هم و من نشاء و أهلكنا المسرفين

{صدق} (مصدر {صدقنا}) در دو چيز استعمال مى شود: 1_ در اعتقاد است، كه دراين صورت به معناى اعتقاد مطابق با واقع خواهد بود. 2_ در جوارح و افعال انسان، كه در اين صورت به معناى انجام دادن كار به طور

شايسته و بايسته خواهد بود. (مفردات راغب). در آيه بالا معناى دوم منظور است. گفتنى است ماده {صدق} در مواردى به دو مفعول متعدى مى شود كه اين آيه يكى از آن موارد است.

وعده نجات به انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 18 - 5

5 - دورى از آتش دوزخ ، وعده خداوند به اهل زكات و انفاق

و سيجنّبها الأتقى . الذى يؤتى ماله يتزكّى

وعده نجات به مؤديان زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 18 - 5

5 - دورى از آتش دوزخ ، وعده خداوند به اهل زكات و انفاق

و سيجنّبها الأتقى . الذى يؤتى ماله يتزكّى

وعده نجات خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 5

5_ نوح ( ع ) ، براساس وعده خداوند به نجات افراد خانواده اش و التزام خداوند به وعده هاى خويش ، خواستار نجات فرزندش شد .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق

وعده نجات مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 9 - 1،3

1- نجات پيامبران و مؤمنان از دست دشمنان و پيروزى بر آنان ، وعده خداوند به ايشان است .

و ما أرسلنا قبلك رجالاً. .. ثمّ صدقن_هم الوعد فأنجين_هم و من نشاء

3- خداوند ، به وعده خويش مبنى بر نجات پيامبران و مؤمنان و هلاكت دشمنان ، عمل كرد .

ثمّ صدقن_هم الوعد فأنجين_هم و من نشاء و أهلكنا المسرفين

{صدق} (مصدر {صدقنا}) در دو چيز استعمال مى

شود: 1_ در اعتقاد است، كه دراين صورت به معناى اعتقاد مطابق با واقع خواهد بود. 2_ در جوارح و افعال انسان، كه در اين صورت به معناى انجام دادن كار به طور شايسته و بايسته خواهد بود. (مفردات راغب). در آيه بالا معناى دوم منظور است. گفتنى است ماده {صدق} در مواردى به دو مفعول متعدى مى شود كه اين آيه يكى از آن موارد است.

وقت نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 4

4 - نجات يافتن خاندان لوط ، از سرنوشت هلاكت بار قومشان به هنگام سحر

نجّين_هم بسحر

نجات بخشى

اهميت نجات بخشى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 4

4_ نوح ( ع ) ، فرزندش را از بى ثمربودن صعود بر كوه و منحصر بودن راه نجات در بهره جستن از امداد الهى ، آگاه ساخت .

لاعاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

ايمان به نجات بخشى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 3

3- انسان ها در گرداب هاى خطرآفرين ، نه تنها متوجه خداوند مى شوند ; بلكه او را يگانه قدرتى مى دانند كه توان نجات آنان را از مرگ حتمى دارد .

و إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

سنت نجات بخشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 2

2 _ نجات مؤمنان و آسيب نديدن از عذاب استيصال ، سنتى است

الهى و تخلف ناپذير .

ثم ننجى رسلنا و الذين ءامنوا كذلك حقاً علينا ننج المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 6،8

6- نجات و رهايى بخشيدن مؤمنان از غم و اندوه ، سنت خداوند است .

فاستجبنا له و نجّين_ه من الغمّ و كذلك ن_نجى المؤمنين

جمله {كذلك ننجى المؤمنين} پس از ذكر نجات يونس(ع) _ مى تواند بيانگر يك قانون و سنت الهى باشد.

8- رهايى يونس ( ع ) از غم و اندوه ، جلوه اى از سنت الهى در نجات مؤمنان

و نجّين_ه من الغمّ و كذلك ن_نجى المؤمنين

اسم اشاره {كذلك}، اشاره به نجات يونس(ع) از غم و اندوه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 4

4 - سنت الهى بر اعطاى پاداش عالى ، به شكرگزاران و نجات ايشان از عذاب هاى فراگير

كذلك نجزى من شكر

كيفر اسناد نجات بخشى به غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 56 - 11

11- نسبت دادن نجات از گرفتارى _ كه كار خداست _ به غير او ، مورد مؤاخذه شديد قرار خواهد گرفت .

ثمّ إذا كشف الضرّ عنكم إذا فريق منكم بربّهم يشركون . .. و يجعلون لما لايعلمون نص

مظاهر نجات بخشى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 1

1 _ خداوند تنها نجاتبخش آدميان از مهلكه ها و از هرگونه اندوه و سختى است.

قل من ينجيكم . .. قل الله ينجيكم

مكذبان نجات بخشى خدا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 55 - 2

2- هدف رهيدگان از ناگوارى ها از گرايش به شرك ، انكار خدايى بودن نجاتشان است .

ثمّ إذا مسّكم الضرّ . .. ليكفروا بما ءاتين_هم

لام {ليكفروا} احتمال دارد به معناى {كى} باشد. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: آنان شرك ورزيدند تا اثبات كنند كه نجاتشان از جانب خداوند نبوده است. در اين برداشت مراد از {ما ءاتيناهم} رفع ناگوارى و معناى {يكفروا} همان پوشاندن و انكار كردن است.

منشأ نجات بخشى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 14

14_ ترحم خدا بر برخى انسان ها و نجات آنان از سيطره نفس امّاره ، برخاسته از رحمت و غفران اوست .

إن النفس . .. إلاّ ما رحم ربى إن ربى غفور رحيم

نجات بخشى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 22 - 8

8 - مردان الهى ( همچون پيامبران ) در انديشه آزادى ملت هاى مظلوم اند ، نه در فكر رفاه خويش .

و تلك نعمة تمنّها علىّ أن عبّدتّ بنى إسرءيل

از آيه ياد شده به دست مى آيد كه آنچه فكر موسى(ع) را شديداً به خود مشغول مى داشت، گرفتارى بنى اسرائيل بود و اين نگرانى آسايش زندگى وى را در دستگاه فرعون به كلى تحت الشعاع قرار داده بود.

نجات بخشى اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 22 - 8

8 - مردان الهى ( همچون پيامبران ) در انديشه آزادى

ملت هاى مظلوم اند ، نه در فكر رفاه خويش .

و تلك نعمة تمنّها علىّ أن عبّدتّ بنى إسرءيل

از آيه ياد شده به دست مى آيد كه آنچه فكر موسى(ع) را شديداً به خود مشغول مى داشت، گرفتارى بنى اسرائيل بود و اين نگرانى آسايش زندگى وى را در دستگاه فرعون به كلى تحت الشعاع قرار داده بود.

نجات بخشى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 4

4 - خداوند ، نجات بخش بنى اسرائيل و هلاك كننده فرعونيان

فأنجينكم و أغرقنا ءال فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 1

1 _ خداوند، نجاتبخش گرفتاران در تاريكيها و تنگناهاى هول انگيز خشكى و درياست.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 1

1 _ خداوند تنها نجاتبخش آدميان از مهلكه ها و از هرگونه اندوه و سختى است.

قل من ينجيكم . .. قل الله ينجيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 7

7 _ خداوند در عين قدرت بر عذاب و نابودى مشركان، آنان را از مهلكه ها نجات مى دهد.

قل الله ينجيكم ممنها و من كل كرب . .. قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 1

1 _ خداوند ، به هنگام نزول عذاب استيصال بر كافران ، رسولان خود و مؤمنان را

از مهلكه دور كرده و از آسيب پذيرى نجات مى داد .

فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من قبلهم . .. ثم ننجى رسلنا و الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 5،8

5_ هيچ چيز و هيچ كس ، جز خداوند رحمان ، توانا بر نجات افراد از حادثه طوفان نوح نبود .

قال لاعاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

ظاهر جمله {لاعاصم . ..} اين است كه {من رحم} استثنا از {لاعاصم} باشد. در اين صورت بايد گفت: مراد از {من رحم} رحم كننده ، يعنى خداوند است نه كسى كه مورد رحمت قرار مى گيرد; يعنى: لاعاصم ... الا الراحم و هو الله.

8_ نجات يافتن از حوادثى چون طوفان نوح ( عذاب هاى الهى ) ، جز در سايه رحمت الهى ، امكان پذير نيست .

لا عاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 5،8،10

5_ خداوند ، هود ( ع ) و پيروانش را ، از عذاب نازل شده بر قوم عاد نجات داد .

و لما جاء أمرنا نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه

8_ خداوند ، پيش از نازل كردن عذاب استيصال ، مؤمنان و صالحان را از مهلكه خارج مى سازد تا عذاب دامنگير آنان نشود . *

و لما جاءنا أمرنا نجّينا هودًا والذين ءامنوا معه

10_ خداوند ، هود ( ع ) و پيروان او را ، از گرفتار شدن به عذاب آخرت نجات داد .

و نجّين_هم من عذاب غليظ

بر اين اساس كه مقصود از

{عذاب غليظ} عذاب اخروى باشد ، ماضى آوردن فعل {نجّينا} اشاره به اين نكته دارد كه: مؤمنان به هود(ع) پس از نزول عذاب استيصال بر قوم عاد ، همچنان به ايمان خويش پايبند بودند و مستحق عذاب اخروى نشدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 4

4_ خداوند ، شعيب ( ع ) و پيروانش را از عذاب نازل شده بر مردم مدين رهايى بخشيد .

و لما جاء أمرنا نجينا شعيبًا والذين ءامنوا معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 9

9_ تنها خداوند بر نجات آدميان از خطر ها و عذاب ها تواناست .

فما أغنت عنهم . .. من دون الله

توصيف {ءالهتهم} به {التى يدعون من دون الله} گوياى اين است كه: نبايد غير خدا را به يارى طلبيد; زيرا هر معبودى غير از خداى يكتا ، از دفع عذاب ناتوان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 8

8_ خداوند ، برخى از دوزخيان را از آتش دوزخ رهايى مى بخشد و از عذاب نجات مى دهد .

خ_لدين فيها . .. إلاّ ما شاء ربك

برداشت فوق، بر اين اساس است كه مراد از {ما} در {إلاّ ما شاء ربك} افراد و اشخاص باشد. بر اين مبنا {مستثنى منه} ضمير مستتر در {خالدين} مى باشد و حاصل معناى {خالدين فيها ...} چنين خواهد بود: دوزخيان در آتش مخلد هستند، مگر افرادى را كه خداوند بخواهد كه در آن جا خالد نباشند. وصف {فعال لما يريد} به اين

نكته اشاره دارد كه خداوند با اعمال مشيت خويش، برخى دوزخيان را رهايى خواهد بخشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 9

9_ خداوند ، تنها صالحان ناهى از منكر را از عذاب هاى نازل شده بر امت هاى پيشين ، نجات داد .

إلاّ قليلاً ممن أنجينا منهم

{منهم} قيد براى {قليلاً} است و ضمير در آن به {القرون} باز مى گردد و {من} در {ممن = مِن مَن} بيانيه است بنابراين {إلاّ قليلاً . ..}; يعنى، مگر اندكى از جوامع گذشته كه در آنها صاحب خردانى ناهى از فساد بودند همانها كه نجاتشان داديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 11

11_ خداوند ، خنثى كننده مكر و حيله زنان اشراف و نجات بخش يوسف ( ع ) از زندان

أن الله لايهدى كيد الخائنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 11،12

11_ خداوند ، پيامبران و پيروان ايشان را از عذاب هاى استيصال نجات مى بخشيد .

جاءهم نصرنا فنجى من نشاء

{نجى} ماضى مجهول و {من} نايب فاعل آن است. مفعول {نشاء} كلمه اى مانند {نجاته} است كه از {نجى} استفاده مى شود. بنابراين {فنجى من نشاء} ; يعنى، پس نجات داده شد آنكه ما نجات يافتنش را مى خواستيم. از مصداقهاى مورد نظر براى {من نشاء} پيامبران و پيروان ايشان است.

12_ خداوند ، تقواپيشگان و درستكاران را از عذاب هاى استيصال نجات مى بخشد .

فنجى من نشاء

از مصاديق مورد نظر براى {من نشاء} علاوه بر پيامبران ، تقواپيشگان

و درستكاران است. آيه قبل (أفلم يسيروا ... و لدار الأخرة خير للذين اتقوا) و ذيل آيه مورد بحث (و لايردّ بأسنا عن القوم المجرمين) قرينه بر اين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 11

11- تحميل بدترين شكنجه ها و آزار بر قوم موسى ( بنى اسرائيل ) ، شيوه مستمر فرعونيان

يسومونكم سوء العذاب

{يسومون} از {سوم}، به معناى تحميل شكنجه و عذاب، است و فعل مضارع آوردن آن، مى تواند اشاره به تداوم آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 11

11- تنها خداوند مى تواند انسان ها را از سلطه و نفوذ شيطان نجات بخشد .

ليس لك عليهم سلط_ن و كفى بربّك وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 7

7- نجات از خطراتى كه مرگ قطعى براى انسان مى آورد ، تنها به عنايت خداوند امكان پذير است .

و إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه فلمّا نج_ّكم إلى البرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 8،9

8- هيچ كس و هيچ ملجأيى جز خداوند ، توان نجات انسان ها را از مرگ حتمى در برابر حوادث طبيعى ندارد .

و إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم

از اينكه خداوند در آيه قبل فرمود: {انسان به هنگام گرفتار شدن به خطر حتمى، تنها به ياد خدا و قدرت نجات بخش او مى افتد و

پس از رهايى فراموش مى كند} و نيز از اينكه در آيه بعدى هشدار داد كه هيچ گاه نبايد احساس ايمنى كنند، نشان مى دهد كه تنها اوست كه مى تواند انسان را از مرگ حتمى نجات بخشد.

9- انسان ها به هنگام گرفتار آمدن به گرداب حوادث مرگ آفرين ، هيچ كارساز و پشتيبانى جز خداوند براى نجات خويش نمى يابند .

ثمّ لاتجدوا لكم وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 1

1- خداوند ، درپى ورود همگان به دوزخ ، تقواپيشگان را از آن نجات مى دهد .

و إن منكم إلاّ واردها . .. ثمّ ننجّى الذين اتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 22

22 - خداوند موسى ( ع ) را از اندوه و نگرانى بر ارتكاب قتل نفس ، نجات بخشيد .

و قتلت نفسًا فنجّين_ك من الغم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 68 - 4

4 - خداوند ، راهنماى موسى ( ع ) در لحظات حساس و سرنوشت ساز و رهاننده او از بحران هاى روحى و اضطراب هاى درونى

قلنا لاتخف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 2

2 - خداوند ، بنى اسرائيل را از خطر فرعون رهانيد و آنان را از اسارت او نجات داد .

فأتبعهم فرعون . .. ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم من عدوّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 1

1- حضرت

ابراهيم و لوط ( ع ) ، از نيرنگ ها و دسيسه هاى قوم خود ، به اراده الهى نجات يافتند .

و أرادوا به كيدًا . .. و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 5

5- خداوند ، حضرت لوط ( ع ) را از شرّ قوم پليد ، ناپاك و زشتكارش نجات داد .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 7

7- خداوند ، نوح ( ع ) و خاندانش را از غم شديد و اندوه بزرگ ناشى از انجام رسالت خويش نجات داد .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 1

1- خداوند ، حضرت نوح ( ع ) را از گزند تكذيب كنندگان آيات الهى نجات داد و از او كاملاً حمايت كرد .

و نصرن_ه من القوم الذين كذّبوا ب_اي_تنا

واژه {نصر} هرگاه با {من} متعدى شود، متضمن معناى نجات و خلاصى است (برگرفته از {قاموس المحيط}).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 2

2- خداوند ، يونس ( ع ) را از غم و اندوه نجات و رهايى بخشيد .

و نجّين_ه من الغمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 15 - 3

3 - خدا ، تنها دستگير و ياور مردمان در دنيا و سراى آخرت

من كان يظنّ أن

لن ينصره اللّه فى الدنيا و الأخرة. .. هل يذهبنّ كيده ما يغيظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 7

7 - خداوند ، دستگير امت اسلامى در مواقع بروز خطر

و لولا فضل اللّه عليكم . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 6

6 - فضل و رحمت خدا ، مردم صدراسلام را كه ندانسته در گسترش توطئه { افك } دخالت داشتند ، از گرفتار شدن به عذاب دنيوى و اخروى نجات بخشيد .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

به قرينه آيه پيش و نيز آيه 14، جمله {و لولا فضل اللّه}، به تقدير {و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته مسكم عذاب فى الدنيا و الآخرة} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 65 - 4

4 - اقدام خداوند بر نجات دادن رهروان راه خود در سخت ترين شرايط

و أنجينا موسى و من معه أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 2

2 - نجات نوح ( ع ) و همراهانش ، به اراده خدا و در پى استمداد وى براى رهايى از شرّ كافران

و نجّنى و من معى . .. فأنجين_ه و من معه فى الفلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 2

2 - نجات لوط ( ع ) و همه كسانش ، به اراده خداوند و در

پى استمداد وى براى رهايى از مكافات عمل قومش

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون . فنجّين_ه و أهله أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 5

5 - خداوند ، نجات دهنده مؤمنان تقواپيشه از گرداب هاى سخت و بلا هاى فراگير

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين . .. و أنجينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 3،4

3 - غلبه اراده الهى بر خواست و تصميم فرعون در نابود كردن موسى ( ع )

يذبّح أبناءهم . .. فرددن_ه إلى أُمّه

موسى(ع) زمانى به دنيا آمد كه فرعون به بهانه از بين بردن او، هر كودك پسر بنى اسرائيلى را سر مى بريد; اما خداوند حوادث را طورى ترتيب داد كه شخص فرعون به حمايت از موسى(ع) برخيزد و او را تحت سرپرستى خود قرار دهد.

4 - تعلق اراده الهى بر بازگرداندن سريع موسى ( ع ) و دير نپاييدن زمان جدايى ميان او و مادرش

فرددن_ه إلى أُمّه

به كارگيرى {فاء} عاطفه _ كه براى بيان عدم تراخى است_ نشان مى دهد كه زمان جدايى ميان موسى(ع) و مادرش به قدرى كوتاه بود كه مى توان آن را ناديده گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 4

4 - پذيرفته شدن تقاضاى موسى ( ع ) از سوى خداوند و تعلق اراده او بر بخشودن خطاى موسى ( ع ) و نجات وى از فرعونيان

قال ربّ . .. فاغفرلى فغفر له

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 1

1 - خداوند ، نوح ( ع ) و اصحاب كشتى او را ، از غرق شدن در طوفان ، نجات داد .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 9

9 - نجات دهنده گرفتاران ، از خطر ، خداوند است .

فلمّا نجّي_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 5،10

5 - عقيده به توحيد و نجات بخشى خداوند ، باورى فطرى براى انسان ها است .

و إذا غشيهم موج كالظّلل دعوا اللّه مخلصين له

10 - نجات دهنده انسان ها از شدايد و گرفتارى هاى سخت ، خداوند است .

و إذا غشيهم موج . .. فلمّا نجّيهم إلى البرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 61 - 1

1 - خداوند ، نجات بخش تقواپيشگان از عذاب قيامت

أليس فى جهنّم مثوًى للمتكبّرين . و ينجّى اللّه الذين اتّقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 2

2 - خداوند ، مؤمنان تقواپيشه قوم عاد و ثمود را از عذاب نازل شده نجات داد .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

مراد از {الذين آمنوا} _ به قرينه سياق _ مؤمنان هر دو قوم عاد و ثمود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 6

6 - خداوند ، تنها يار و ياور انسان در حفاظت وى

از عواقب ناگوار گناهان

و ما أص_بكم . .. و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لا نصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 13 - 3

3 - نجات نوح ( ع ) از طوفان سهمگين عذاب ، به وسيله مشتى تخته و ميخ ، نمودى از قدرت خداوند *

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

{لوح} (مفرد {ألواح}) به معناى تخته و {دسار} (مفرد {دسر}) به معناى ميخ است. از اين كه خداوند، از كشتى نوح با عنوان {ذات ألواح و دسر} ياد كرده است (به جاى {سفينه})، استفاده مى شود كه مشتى تخته و ميخ _ كه به شكل ابتدايى كنار هم قرار گرفته اند _ در صورتى كه خداوند بخواهد، وسيله نجات بندگان او از بحرانى ترين شرايط مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 7

7 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را از گرفتارى به سنت هاى دوران جاهليت رهانيد .

و وضعنا عنك وزرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 8،10

8 - خداوند ، بر حفاظت انسان ها از خطر ها و آسيب ها توانا است .

قل أعوذ بربّ الفلق

10 - برطرف شدن تاريكى شب و شكافتن آن با طلوع صبحدم به تدبير خداوند ، دليل توانمندى او بر نجات انسان ها از حوادث خطرناك

قل أعوذ بربّ الفلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 2 - 3

3 - خداوند ، توانا بر دفع

ضرر و جلوگيرى از آسيب ديدن انسان از ديگر موجودات

قل أعوذ . .. من شرّ ما خلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 3 - 2

2 - خداوند ، بر حفاظت انسان از مخفى ترين خطر ها ، توانا است .

و من شرّ غاسق إذا وقب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 5

5 - توانايى خداوند بر شكافتن تاريكى ها با سپيده صبح ، دليل قدرت او بر نجات انسان از خطر حسودان

قل أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

نجات بخشى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 52 - 5

5- قرآن ، مايه نجات آدمى از خطر ها ، آسيب ها و دشوارى هاى موجود بر سر راه انسان *

ه_ذا بل_غ للناس و لينذروا به

نجات بخشى معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 43 - 4

4 - داشتن پيام هدايت آفرين و نجات بخش براى زندگى دنيايى و اخروى انسان ها ، از ويژگى هاى خداى بر حق و شايسته پرستش

لاجرم أنّما تدعوننى إليه ليس له دعوة فى الدنيا و لا فى الأخرة

از اين كه مؤمن آل فرعون در رد عقيده مشركان، به اين مطلب استدلال كرد كه معبودهاى ادعايى شما، پيامى براى بشر ندارد; مى توان استفاده كرد كه داشتن پيام، از خصوصيات معبود حقيقى و شايسته پريستش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46

- 28 - 3

3- معبود راستين ، قادر به نجات انسان در همه شرايط دشوار

فلولا نصرهم الذين اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهة

مفهوم آيه، گوياى برداشت ياد شده است.

نجات بخشى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 1

1 - رهانيدن بنى اسرائيل از سلطه و ستم فرعونى ، در رأس اهداف موسى ( ع ) و هارون ( ع ) قرار داشت .

أن ائت القوم الظ_لمين . .. فأتيا فرعون فقولا... أن أرسل معنا بنى إسرءيل

مقصود از {إرسال} (فرستادن) در اين جا آزاد كردن و رها ساختن بنى اسرائيل است. بنابراين از آيه ياد شده استفاده مى شود كه اساسى ترين مأموريت موسى(ع) اين بود كه بنى اسرائيل را از سرزمين فرعونيان خارج كند و آنان را از بند اسارت و بردگى مصريان آزاد سازد.

نجات بخشى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 1

1 - رهانيدن بنى اسرائيل از سلطه و ستم فرعونى ، در رأس اهداف موسى ( ع ) و هارون ( ع ) قرار داشت .

أن ائت القوم الظ_لمين . .. فأتيا فرعون فقولا... أن أرسل معنا بنى إسرءيل

مقصود از {إرسال} (فرستادن) در اين جا آزاد كردن و رها ساختن بنى اسرائيل است. بنابراين از آيه ياد شده استفاده مى شود كه اساسى ترين مأموريت موسى(ع) اين بود كه بنى اسرائيل را از سرزمين فرعونيان خارج كند و آنان را از بند اسارت و بردگى مصريان آزاد سازد.

نجات يافتگان

{نجات يافتگان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 3

3 - كسانى كه انفاق كرده و زكات مال خود را ادا كنند ، انسان هايى صالح و نجات يافته اند .

قد أفلح من تزكّى

برخى از لغت دانان، فعل {تزكّى} را به معناى {تصدق} مى دانند. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 9 - 1

1 - پاك سازندگان و رشد دهندگان روح خويش ، اهل نجات اند و به هدف اصلى دست يافته و همواره در خوبى خواهند ماند .

قد أفلح من زكّيها

{زكاة} در لغت عرب، در اصل به معناى {طهارت}، {نمو}، {بركت} و {ستودن} است (نهايه ابن اثير) معناى اول و دوم، با آيه شريفه تناسب بيشترى دارد. {فلاح}; يعنى، پيروزمندى و رسيدن به مقصود (مفردات) و به معناى نجات و باقى ماندن در خوبى (قاموس) نيز آمده است.

امكان عذاب نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 3

3- امكان بازگشت دوباره نجات يافتگان از خطر دريا به آن و گرفتار شدن به طوفان دريايى و غرق شدن

أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى

انذار نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 1

1- هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهيده از خطرات و مشكلات ، به دچار شدن به خطرات و مهلكه هاى ديگر

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أفأمنتم أن يخسف بكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 1

1-

هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهيده از خطر ، به دچار آمدن در همان مهلكه

أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى

شرك نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 10

10 - مردم گرفتار در خطر دريا ، پس از رهايى از آن و رسيدن به خشكى ، به رغم دعاى مخلصانه شان در هنگام خطر ، به خدا شرك مىورزند !

فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه . .. فلمّا نجّي_هم إلى البرّ إذا هم يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 66 - 5

5 - بازگشت رهيدگان از ناملايمات ، به شرك ، كفران نعمت هاى خدا است .

فلمّا نجّي_هم إلى البرّ إذا هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم

شرك نجات يافتگان از سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 34 - 2

2 - بازگشت رهيدگان از ناملايمات به شرك ربوبى ، كفران نعمت هاى خداوند است .

بربّهم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم

به قرينه {ما آتيناهم} مراد از {ليكفروا} كفران نعمت است.

شگفتى شرك نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 14

14 - رويكرد افراد رهيده از سختى ها و ناملايمات به شرك ، به رغم توجّه شان به خداوند ، به هنگام ابتلا ، امرى غير منتظره و ناشايست است .

ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فريق منهم بربّهم يشركون

{إذا} در عبارت {إذا فريق. ..} فجاييه است. كاربرد آن، در جايى است

كه حادثه اى به صورت غيرمنتظره رخ بدهد. تكرار {ربّهم} با اين بيان كه ذكر {ربّهم} اِشعار به اين نكته دارد كه آنان به رغم اين كه خداوند، پروردگارشان است، چنان كردند، مؤيد اين مطلب است.

غرق نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 3

3- امكان بازگشت دوباره نجات يافتگان از خطر دريا به آن و گرفتار شدن به طوفان دريايى و غرق شدن

أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى

فلسفه شرك نجات يافتگان از سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 34 - 5

5 - هدف رهيدگان از ناگوارى ها ، از گرايش به شرك ، انكار خدايى بودن نجات شان است .

إذا مسّ الناس ضرّ . .. ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة ... يشركون . ليكفروا

{لام} در {ليكفروا} لامِ عاقبت است و مفيد اين نكته است كه آنان، مشرك شدند تا سرانجام كفران نعمت كنند.

ناپسندى شرك نجات يافتگان از خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 14

14 - رويكرد افراد رهيده از سختى ها و ناملايمات به شرك ، به رغم توجّه شان به خداوند ، به هنگام ابتلا ، امرى غير منتظره و ناشايست است .

ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فريق منهم بربّهم يشركون

{إذا} در عبارت {إذا فريق. ..} فجاييه است. كاربرد آن، در جايى است كه حادثه اى به صورت غيرمنتظره رخ بدهد. تكرار {ربّهم} با اين بيان كه ذكر {ربّهم} اِشعار به اين نكته دارد كه آنان

به رغم اين كه خداوند، پروردگارشان است، چنان كردند، مؤيد اين مطلب است.

نجات يافتگان از سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 9

9 - برخى انسان ها ، پس از رهايى از مشكلات و سختى هاى شديد ، در صراط مستقيم الهى باقى مى مانند .

و إذا غشيهم موج . .. دعوا اللّه ... فلمّا نجّيهم إلى البرّ فمنهم مقتصد

{قصد} ريشه {مقتصد} به معناى {راه راست و ميانه} است (مفردات راغب).

نجات يافتگان امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 1

1 - بندگان مخلَص خدا ( بندگان خالص و برگزيده خدا ) ، تنها گروه نجات يافته از ميان اقوام عذاب شده پيشين

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . إلاّ عباد اللّه المخلصين

طبق نظر بيشتر مفسران، مقصود و معناى {مخلَصين} (خالص شدگان) اين است: {الذين أخلصهم اللّه لنفسه و ولايته; كسانى كه خداوند آنان را برگزيده و در اختيار خود گرفته و مطيع فرمان خويش ساخته است}.

نجاست از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نجاست

تطهير نجاست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 7،9

7 _ فراهم شدن آب براى غسل و وضو و تطهير نجاست ها و قذارت ها ، از اهداف نزول باران براى مجاهدان بدر

و ينزل عليكم من السماء ماء ليطهّركم به

ذكر نشدن متعلق {يطهركم} حكايت از عموميت آن متعلق دارد (نجاستهاى ظاهرى و باطنى). يعنى خداوند باران را فرو فرستاد تا نجاستهاى ظاهرى را به وسيله آن برطرف سازيد و آنان كه جنب هستند غسل كنند و

ديگران وضو بسازند.

9 _ فقدان آب براى تحصيل طهارت و برطرف كردن نجاست ها ، مايه وسوسه شيطان و ايجاد نگرانى در پيكارگران بدر

ليطهّركم به و يذهب عنكم رجز الشيطن

نبودن لام در {يذهب} بيانگر اين است كه {يذهب . .. } مترتب بر {ليطهركم ... } است. و تناسب تطهير با برطرف شدن رجز شيطان اقتضا مى كند كه مراد از رجز شيطان وسوسه هايى باشد كه شيطان بر اثر نبودن آب براى طهارت در مجاهدان ايجاد مى كرده است.

عوامل نجاست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 12

12 _ شيطان ، مايه پليدى ها و ناپاكيها

ليطهّركم به و يذهب عنكم رجز الشيطن

نجاست خوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 9

9 _ خوك، حيوانى آلوده و كثيف و نجس كه بايد از آن اجتناب كرد.

إلا أن يكون . .. فإنه رجس

بنابراين كه ضمير {انه} به خنزير برگردد، نه به لحم خنزير. در لسان العرب آمده است: {الرجس، القذر و القذار ضد النظافة ... و رجس، نجس}.

نجاسات

احكام نجاسات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 9

9 _ خوك، حيوانى آلوده و كثيف و نجس كه بايد از آن اجتناب كرد.

إلا أن يكون . .. فإنه رجس

بنابراين كه ضمير {انه} به خنزير برگردد، نه به لحم خنزير. در لسان العرب آمده است: {الرجس، القذر و القذار ضد النظافة ... و رجس، نجس}.

نجاشي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نجاشى

ايمان نجاشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل

عمران - 3 - 199 - 28

28 _ نجاشى ( پادشاه حبشه ) ، مؤمن به خدا ، قرآن و كتب آسمانى و خاضع در برابر خداوند

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن باللّه

رسول خدا (ص) پس از مرگ نجاشى، به ياران خود فرمود: انّ اخاكم النّجاشى قد مات، قوموا فصلّوا عليه; فقال رجل يا رسول اللّه كيف نصلى عليه و قد مات فى كفره؟ قال (ص) الا تسمعون قول اللّه {و انّ من اهل الكتاب . .. }

_______________________________

الدّرالمنثور، ج 2، ص 416.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 85 - 12

12 _ نجاشى و ياران او در زمره محسنان و مؤمنان به خدا ، پيامبر ( ص ) و قرآن بودند .

قالوا إنّا نصرى ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً . .. ذلك جزاء المحسنين

اين بخش از آيات (85 _ 82) بنابرآنچه بسيارى از مفسران گفته اند، درباره نجاشى پادشاه حبشه و ياران او نازل شده است.

خضوع نجاشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 28

28 _ نجاشى ( پادشاه حبشه ) ، مؤمن به خدا ، قرآن و كتب آسمانى و خاضع در برابر خداوند

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن باللّه

رسول خدا (ص) پس از مرگ نجاشى، به ياران خود فرمود: انّ اخاكم النّجاشى قد مات، قوموا فصلّوا عليه; فقال رجل يا رسول اللّه كيف نصلى عليه و قد مات فى كفره؟ قال (ص) الا تسمعون قول اللّه {و انّ من اهل الكتاب . .. }

_______________________________

الدّرالمنثور، ج 2، ص 416.

نجاشى از محسنان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 85 - 12

12 _ نجاشى و ياران او در زمره محسنان و مؤمنان به خدا ، پيامبر ( ص ) و قرآن بودند .

قالوا إنّا نصرى ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً . .. ذلك جزاء المحسنين

اين بخش از آيات (85 _ 82) بنابرآنچه بسيارى از مفسران گفته اند، درباره نجاشى پادشاه حبشه و ياران او نازل شده است.

نجاشى از مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 85 - 12

12 _ نجاشى و ياران او در زمره محسنان و مؤمنان به خدا ، پيامبر ( ص ) و قرآن بودند .

قالوا إنّا نصرى ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً . .. ذلك جزاء المحسنين

اين بخش از آيات (85 _ 82) بنابرآنچه بسيارى از مفسران گفته اند، درباره نجاشى پادشاه حبشه و ياران او نازل شده است.

نجاشى و قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 85 - 12

12 _ نجاشى و ياران او در زمره محسنان و مؤمنان به خدا ، پيامبر ( ص ) و قرآن بودند .

قالوا إنّا نصرى ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً . .. ذلك جزاء المحسنين

اين بخش از آيات (85 _ 82) بنابرآنچه بسيارى از مفسران گفته اند، درباره نجاشى پادشاه حبشه و ياران او نازل شده است.

نجاشى و محمّد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 85 - 12

12 _ نجاشى و ياران او در زمره محسنان و مؤمنان به خدا

، پيامبر ( ص ) و قرآن بودند .

قالوا إنّا نصرى ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً . .. ذلك جزاء المحسنين

اين بخش از آيات (85 _ 82) بنابرآنچه بسيارى از مفسران گفته اند، درباره نجاشى پادشاه حبشه و ياران او نازل شده است.

نجوا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نجوا

آثار وجوب صدقه نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 2

2 - وجوب صدقه ، باعث شد مسلمانان از گفتوگوى محرمانه با رسول اكرم ( ص ) صرف نظر كنند .

ءأشفقتم أن تقدّموا بين يدى نجويكم صدق_ت

احكام صدقه نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 10

10 - صدقه نجوا ، تنها بر كسانى واجب بود كه توانايى مالى داشتند .

فإن لم تجدوا فإنّ اللّه غفور رحيم

احكام نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 1،2

1 - نجوا كردن ( با هم درگوشى صحبت كردن ) امرى جايز است .

ي_أيّها الذين ءامنوا إذا تن_جيتم

2 - جواز نجوا كردن مشروط به اين است كه آلوده به گناه ، تعدى و نافرمانى پيامبر ( ص ) نباشد .

إذا تن_جيتم فلاتتن_جوا بالإثم و العدون و معصيت الرسول

احكام نجوا با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 4

4 - خداوند ، بر هر مسلمانى كه خواستار نجوا و گفتوگوى محرمانه با پيامبراكرم ( ص ) بود ، واجب كرد كه پيش از آن صدقه اى بپردازد .

ي_أيّها الذين ءامنوا إذا ن_جيتم الرسول فقدّموا

بين يدى نجويكم صدقة

امتناع از صدقه نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 1،4،5

1 - مسلمانان ، از پرداخت صدقه پيش از نجوا با پيامبراكرم ( ص ) ، امتناع ورزيدند .

ءأشفقتم أن تقدّموا بين يدى نجويكم صدق_ت

4 - نكوهش مسلمانان از سوى خداوند ، به خاطر صرف نظر كردن از ملاقات هاى محرمانه با پيامبراكرم ( ص ) و امتناع ورزيدن از پرداخت صدقه نجوا

ءأشفقتم أن تقدّموا بين يدى نجويكم صدق_ت

5 - خداوند ، حكم صدقه نجوا را در پى امتناع ورزيدن مسلمانان از آن و ترك كردن گفتوگوى محرمانه با پيامبراكرم ( ص ) لغو و نسخ كرد .

فإذ لم تفعلوا و تاب اللّه عليكم

مفسران، بر آنند كه اين آيه ناسخ حكم صدقه نجوا است.

ترك نجوا با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 4،15

4 - نكوهش مسلمانان از سوى خداوند ، به خاطر صرف نظر كردن از ملاقات هاى محرمانه با پيامبراكرم ( ص ) و امتناع ورزيدن از پرداخت صدقه نجوا

ءأشفقتم أن تقدّموا بين يدى نجويكم صدق_ت

15 - { عن على ( ع ) إنّه قال : بى خفف اللّه عن ه_ذه الاُمّة لأنّ اللّه امتحن الصحابة به_ذه الآية فتقاعسوا عن مناجاة الرسول ( ص ) . . . و كان معى دينار فتصدّقت به فكنت أنا سبب التوبة من اللّه على المسلمين حين عملت بالآية و لو لم يعمل بها أحد لنزل العذاب لإمتناع الكلّ من العمل بها ;

از حضرت على(ع) روايت شده كه فرمود: خدا به وسيله

من [كيفر سنگينى] اين امت را سبك كرد; زيرا خداوند صحابه را با آيه {قدّموا بين يدى نجواكم صدقات} امتحان كرد. آنان از نجوا كردن با رسول خدا(ص) خوددارى كردند ...و با من دينارى بود كه آن را [قبل از نجوا ]صدقه دادم. پس من سبب گذشت خداوند از مسلمين شدم; آن گاه كه به اين آيه عمل كردم و اگر هيچ كس به آن عمل نمى كرد، عذاب نازل مى شد; زيرا همه از عمل به آن امتناع كرده بودند}.

توصيه به تقوا در نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 5

5 - نجواى مؤمنان ، بايد آراسته به سفارش به نيكى و توصيه به تقواى الهى باشد .

و تن_جوا بالبرّ و التقوى

توصيه به خير در نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 5

5 - نجواى مؤمنان ، بايد آراسته به سفارش به نيكى و توصيه به تقواى الهى باشد .

و تن_جوا بالبرّ و التقوى

شرايط نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 2

2 - جواز نجوا كردن مشروط به اين است كه آلوده به گناه ، تعدى و نافرمانى پيامبر ( ص ) نباشد .

إذا تن_جيتم فلاتتن_جوا بالإثم و العدون و معصيت الرسول

صدقه نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 4،12،15

4 - خداوند ، بر هر مسلمانى كه خواستار نجوا و گفتوگوى محرمانه با پيامبراكرم ( ص ) بود ، واجب

كرد كه پيش از آن صدقه اى بپردازد .

ي_أيّها الذين ءامنوا إذا ن_جيتم الرسول فقدّموا بين يدى نجويكم صدقة

12 - اجازه گفتوگوى محرمانه با پيامبراكرم ( ص ) ، بدون دادن { صدقه نجوا } براى افراد ناتوان ، برخاسته از غفران و رحمت خداوند

فإن لم تجدوا فإنّ اللّه غفور رحيم

15 - { قال على ( ع ) إنّ فى كتاب اللّه لآية ما عمل بها أحد قبلى و لايعمل بها أحد بعدى و هى آية النجوى ، كان عندى دينار فبعته بعشرة دراهم فجعلت اُقدّم بين يدى كلّ نجوى اُناجى ها النبىّ درهماً ، قال : فنسخها قوله { ءأشفقتم أن تقدّموا بين يدى نجواكم صدقات } ;

حضرت على(ع) فرمود: در قرآن آيه اى است كه قبل از من هيچ كس به آن عمل نكرد و بعد از من نيز احدى احد به آن عمل نخواهد كرد و آن آيه {نجوا} است. نزد من دينارى بود كه آن را به ده درهم فروختم و هر دفعه كه با رسول خدا(ص) نجوا داشتم، يك درهم آن را صدقه مى دادم. حضرت فرمود: اين حكم را آيه {ءأشفقتم أن تقدّموا بين يدى نجواكم صدقات} نسخ كرد [و ديگر در پى نجوا با رسول خدا(ص) صدقه واجب نبود]}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 15

15 - { عن على ( ع ) إنّه قال : بى خفف اللّه عن ه_ذه الاُمّة لأنّ اللّه امتحن الصحابة به_ذه الآية فتقاعسوا عن مناجاة الرسول ( ص ) . . . و كان معى دينار فتصدّقت به فكنت أنا سبب التوبة

من اللّه على المسلمين حين عملت بالآية و لو لم يعمل بها أحد لنزل العذاب لإمتناع الكلّ من العمل بها ;

از حضرت على(ع) روايت شده كه فرمود: خدا به وسيله من [كيفر سنگينى] اين امت را سبك كرد; زيرا خداوند صحابه را با آيه {قدّموا بين يدى نجواكم صدقات} امتحان كرد. آنان از نجوا كردن با رسول خدا(ص) خوددارى كردند ...و با من دينارى بود كه آن را [قبل از نجوا ]صدقه دادم. پس من سبب گذشت خداوند از مسلمين شدم; آن گاه كه به اين آيه عمل كردم و اگر هيچ كس به آن عمل نمى كرد، عذاب نازل مى شد; زيرا همه از عمل به آن امتناع كرده بودند}.

علم خدا به نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 4

4 - خداوند ، آگاه به هر سرّ و شنونده هر نجوا

أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم

فلسفه صدقه نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 9

9 - اقدام به انجام بهترين عمل و مؤثرترين كار براى طهارت نفس ، حكمت واجب شدن صدقه ، پيش از نجوا و گفتوگوى محرمانه با پيامبراكرم ( ص )

فقدّموا بين يدى نجويكم صدقة ذلك خير لكم و أطهر

فلسفه نهى از نجواى ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 10 - 6

6 - شاداب ماندن جامعه ايمانى و جلوگيرى از عوامل ناراحتى زا و اندوه آفرين ، حكمت نهى الهى از نجوا هاى آلوده به گناه

إنّما النجوى من

الشيط_ن ليحزن الذين ءامنوا

إنّما النجوى من الشيط_ن ليحزن الذين ءامنوا

گناه در نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 3

3 - نهى خداوند ، از نجواى آلوده به گناه ، تعدى به حقوق مسلمين و نافرمانى پيامبر ( ص )

فلاتتن_جوا بالإثم و العدون و معصيت الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 10 - 1

1 - نجواى آلوده به گناه ، تعدى به ديگران و نافرمانى از پيامبراكرم ( ص ) ، از القائات شيطان است .

إنّما النجوى من الشيط_ن

الف و لام {النجوى} براى عهد است و به نجواى منافقان اشاره دارد كه آلوده به {إثم}، {عدوان} و {معصيت الرسول} است.

مسلمانان صدر اسلام و صدقه نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 1،3

1 - مسلمانان ، از پرداخت صدقه پيش از نجوا با پيامبراكرم ( ص ) ، امتناع ورزيدند .

ءأشفقتم أن تقدّموا بين يدى نجويكم صدق_ت

3 - پرداخت صدقه ، پيش از هر بار نجوا با پيامبراكرم ( ص ) ، براى مسلمانان امرى دشوار مى نمود .

ءأشفقتم أن تقدّموا بين يدى نجويكم صدق_ت

منشأ نجواى ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 10 - 1

1 - نجواى آلوده به گناه ، تعدى به ديگران و نافرمانى از پيامبراكرم ( ص ) ، از القائات شيطان است .

إنّما النجوى من الشيط_ن

الف و لام {النجوى} براى عهد است و به نجواى منافقان اشاره دارد كه آلوده به {إثم}،

{عدوان} و {معصيت الرسول} است.

نجوا با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 9،12

9 - اقدام به انجام بهترين عمل و مؤثرترين كار براى طهارت نفس ، حكمت واجب شدن صدقه ، پيش از نجوا و گفتوگوى محرمانه با پيامبراكرم ( ص )

فقدّموا بين يدى نجويكم صدقة ذلك خير لكم و أطهر

12 - اجازه گفتوگوى محرمانه با پيامبراكرم ( ص ) ، بدون دادن { صدقه نجوا } براى افراد ناتوان ، برخاسته از غفران و رحمت خداوند

فإن لم تجدوا فإنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 1،2،3،6

1 - مسلمانان ، از پرداخت صدقه پيش از نجوا با پيامبراكرم ( ص ) ، امتناع ورزيدند .

ءأشفقتم أن تقدّموا بين يدى نجويكم صدق_ت

2 - وجوب صدقه ، باعث شد مسلمانان از گفتوگوى محرمانه با رسول اكرم ( ص ) صرف نظر كنند .

ءأشفقتم أن تقدّموا بين يدى نجويكم صدق_ت

3 - پرداخت صدقه ، پيش از هر بار نجوا با پيامبراكرم ( ص ) ، براى مسلمانان امرى دشوار مى نمود .

ءأشفقتم أن تقدّموا بين يدى نجويكم صدق_ت

6 - نجوا هاى برخى از مسلمانان با پيامبر اسلام ( ص ) ، غير ضرور و بى فايده بود .

فإذ لم تفعلوا و تاب اللّه عليكم

از اين كه مسلمانان پس از صدور حكم صدقه، نجوا با رسول خدا(ص) را ترك كردند، به دست مى آيد كه آنان، كار ضرورى و حياتى با آن حضرت نداشتند; و گرنه براى آن خرج مى كردند و صدقه مى

پرداختند.

نجوا به نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 2،7

2 _ ارزش والاى نجوا ها و مذاكرات محرمانه ، به انگيزه وادار نمودن ديگران به صدقه و دعوت به كار نيك و اصلاح ميان مردمان

لا خير فى كثير من نجويهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلح بين الناس

7 _ نجوا ها و مذاكرات محرمانه براى دعوت مردم به كار هاى نيك ، موجب پاداش بزرگ الهى

من نجويهم . .. و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

نجواى با ارزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 2،12

2 _ ارزش والاى نجوا ها و مذاكرات محرمانه ، به انگيزه وادار نمودن ديگران به صدقه و دعوت به كار نيك و اصلاح ميان مردمان

لا خير فى كثير من نجويهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلح بين الناس

12 _ گفتگوى محرمانه در مورد توصيه به قرض الحسنه ، كارى پسنديده و شايسته

لا خير فى كثير من نجويهم الا من امر بصدقة او معروف

امام صادق(ع) در مورد {معروف} در آيه فوق فرمود: يعنى بالمعروف القرض.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 34، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 549، ح 558.

نجواى حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 3

3 - نهى خداوند ، از نجواى آلوده به گناه ، تعدى به حقوق مسلمين و نافرمانى پيامبر ( ص )

فلاتتن_جوا بالإثم و العدون و معصيت الرسول

نسخ صدقه نجوا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 5

5 - خداوند ، حكم صدقه نجوا را در پى امتناع ورزيدن مسلمانان از آن و ترك كردن گفتوگوى محرمانه با پيامبراكرم ( ص ) لغو و نسخ كرد .

فإذ لم تفعلوا و تاب اللّه عليكم

مفسران، بر آنند كه اين آيه ناسخ حكم صدقه نجوا است.

نهى از نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 11

11 _ نهى خداوند از گفتگو هاى سرّى بى فايده ( بگو مگو )

لا خير فى كثير من نجويهم

امام باقر(ع) فرمود: . .. ان اللّه نهى عن القيل و القال ... ان اللّه عزوجل يقول فى كتابه: {لا خير فى كثير من نجويهم} ...

_______________________________

كافى، ج 5، ص 300، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 549، ح 559.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 8 - 2،3

2 - منافقان ، از نجوا هاى آزاردهنده شان نهى و از آنان خواسته شده بود تا از آن كار زشت دست بكشيد .

ألم تر إلى الذين نهوا عن النجوى

3 - منافقان _ با وجود اين كه از نجوا كردن نهى شده بودند _ بر آن اصرار مىورزيدند .

ألم تر إلى الذين نهوا عن النجوى ثمّ يعودون لما نهوا عنه

نجواكنندگان

خدا و نجواكنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 7 - 5،6،7،8،10

5 - نجواكنندگان اگر سه نفر باشند ، خداوند چهارمى آنان است .

ما يكون من نجوى ثل_ثة إلاّ هو رابعهم

6 - نجواكنندگان اگر پنج نفر باشند ،

خداوند ششمين آنان است .

و لا خمسة إلاّ هو سادسهم

7 - نجواكنندگان ، چه كمتر از سه و پنج نفر باشند ( دو يا چهار نفر ) و چه بيشتر از پنج نفر باشند ( شش نفر يا بيشتر ) ، خدا نيز با آنان خواهد بود .

و لا أدنى من ذلك و لا أكثر إلاّ هو معهم

8 - نجواكنندگان هر كجا باشند ، خداوند نيز همراه با آنان است و گفتوگوى آنان را مى شنود .

إلاّ هو معهم أين ما كانوا

10 - خداوند ، گفتوگو هاى محرمانه نجواكنندگان را ، در قيامت به آنان خبر خواهد داد .

ثمّ ينبّئهم بما عملوا يوم القي_مة

مسؤوليت نجواكنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 7 - 9

9 - نجواكنندگان ، در برابر نجواهايشان مسؤول بوده و در قيامت بايد در برابر خداوند پاسخگو باشند .

ما يكون من نجوى . .. ثمّ ينبّئهم بما عملوا يوم القي_مة

ناظر نجواكنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 7 - 4

4 - گفتوگو هاى محرمانه هيچ جمع نجواكننده اى ، بر خداوند پوشيده نيست .

ما يكون من نجوى . .. إلاّ هو معهم أين ما كانوا

نجواكنندگان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 7 - 9،10

9 - نجواكنندگان ، در برابر نجواهايشان مسؤول بوده و در قيامت بايد در برابر خداوند پاسخگو باشند .

ما يكون من نجوى . .. ثمّ ينبّئهم بما عملوا يوم القي_مة

10 - خداوند ، گفتوگو هاى محرمانه نجواكنندگان را ، در

قيامت به آنان خبر خواهد داد .

ثمّ ينبّئهم بما عملوا يوم القي_مة

نحر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نحر

آداب نحر شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 8،9

8 - لزوم به صف كردن شتران قربانى و نحر هم زمان آنها ، همراه ذكر نام خدا

فاذكروا اسم اللّه عليها صوافّ

{صوافّ} جمع {صافة} حال از ضمير {عليها} و از مصدر {صفّ} (گروهى را در كنار هم و در يك امتداد مستقيم به نظم در آوردن) مشتق شده است; يعنى، پس نام خدا را بر شتران (به هنگام نحر كردن آنها) در حالى كه در امتداد مستقيم به نظم درآمدند ببريد.

9 - لزوم بستن دست ها و پا هاى شتران قربانى ، به هنگام نحر كردن آنها

فاذكروا اسم اللّه عليها صوافّ

با توجه به اين كه هنگام نحر كردن شتر براى اين كه بر اثر وارد شدن فشار كارد فرار نكند، ابتدا دستها و پاهايش را كنار هم قرار مى دهند و دور آنها را طناب مى پيچند و سپس آن را نحر مى كنند {صوافّ} را مى توان چنين معنا كرد: در حالى كه دستها و پاهايشان را كنار هم قرار داديد و با طناب بستيد آنها را نحر كنيد.

اخلاص در نحر شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 8

8 - قربانى كردن شتر و قصد انجام دادن فرمان الهى ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

وانحر

قيد {لربّك} درباره {صلّ}، قرينه بر وجود چنين قيدى براى {انحر} نيز مى باشد. {نحر}; يعنى، مقدارى از سينه كه جاى گلوبند است و از

جمله معانى كه براى فعل {انحر}، بيان كرده اند، فرمان به كشتن شتر قربانى است. (مفردات)

بسمله در نحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 4

4 - لزوم به زبان آوردن نام خدا ، به هنگام ذبح يا نحر قربانى

ليذكروا اسم اللّه على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

بسمله در نحر شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 6،7

6 - وجوب ذكر نام خدا ، به هنگام نحر كردن شترانى قربانى

فاذكروا اسم اللّه عليها

7 - جواز ذكر هر يك از اسماى خداوند ( اللّه ، رحمان و . . . ) به هنگام نحر شتر

فاذكروا اسم اللّه عليها

اضافه در {اسم اللّه} مى تواند بيانيه و يا لاميه باشد. ازاين رو {اسم اللّه} بنابر احتمال اول، به معناى {اسمى كه عبارت از اللّه است} و بنابر احتمال دوم {هر اسمى كه براى خدا هست} مى باشد. برپايه احتمال اول، ذكر نامى غير از {اللّه} به هنگام ذبح يا نحر حيوان، كافى نيست; به خلاف احتمال دوم. برداشت ياد شده بر اساس احتمال دوم است.

توصيه نحر شتر به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 8

8 - قربانى كردن شتر و قصد انجام دادن فرمان الهى ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

وانحر

قيد {لربّك} درباره {صلّ}، قرينه بر وجود چنين قيدى براى {انحر} نيز مى باشد. {نحر}; يعنى، مقدارى از سينه كه جاى گلوبند است و از جمله معانى كه براى فعل {انحر}، بيان كرده

اند، فرمان به كشتن شتر قربانى است. (مفردات)

نامهاى خدا در نحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 7،8

7 - جواز ذكر هر يك از اسماى خداوند ( اللّه ، رحمان و . . . ) به هنگام نحر شتر

فاذكروا اسم اللّه عليها

اضافه در {اسم اللّه} مى تواند بيانيه و يا لاميه باشد. ازاين رو {اسم اللّه} بنابر احتمال اول، به معناى {اسمى كه عبارت از اللّه است} و بنابر احتمال دوم {هر اسمى كه براى خدا هست} مى باشد. برپايه احتمال اول، ذكر نامى غير از {اللّه} به هنگام ذبح يا نحر حيوان، كافى نيست; به خلاف احتمال دوم. برداشت ياد شده بر اساس احتمال دوم است.

8 - لزوم به صف كردن شتران قربانى و نحر هم زمان آنها ، همراه ذكر نام خدا

فاذكروا اسم اللّه عليها صوافّ

{صوافّ} جمع {صافة} حال از ضمير {عليها} و از مصدر {صفّ} (گروهى را در كنار هم و در يك امتداد مستقيم به نظم در آوردن) مشتق شده است; يعنى، پس نام خدا را بر شتران (به هنگام نحر كردن آنها) در حالى كه در امتداد مستقيم به نظم درآمدند ببريد.

نحر شتر در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 12

12 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند در مراسم حج

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

{أنعام} (جمع {نعم}) در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى به مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز گفته مى شود. به اعتقاد همه مفسران مراد

از {أنعام} در اين جا معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) مى باشد. گفتنى است كه {بهيمة} به معناى چهارپا و اضافه آن به انعام اضافه بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

نحر شتر قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 8،9

8 - لزوم به صف كردن شتران قربانى و نحر هم زمان آنها ، همراه ذكر نام خدا

فاذكروا اسم اللّه عليها صوافّ

{صوافّ} جمع {صافة} حال از ضمير {عليها} و از مصدر {صفّ} (گروهى را در كنار هم و در يك امتداد مستقيم به نظم در آوردن) مشتق شده است; يعنى، پس نام خدا را بر شتران (به هنگام نحر كردن آنها) در حالى كه در امتداد مستقيم به نظم درآمدند ببريد.

9 - لزوم بستن دست ها و پا هاى شتران قربانى ، به هنگام نحر كردن آنها

فاذكروا اسم اللّه عليها صوافّ

با توجه به اين كه هنگام نحر كردن شتر براى اين كه بر اثر وارد شدن فشار كارد فرار نكند، ابتدا دستها و پاهايش را كنار هم قرار مى دهند و دور آنها را طناب مى پيچند و سپس آن را نحر مى كنند {صوافّ} را مى توان چنين معنا كرد: در حالى كه دستها و پاهايشان را كنار هم قرار داديد و با طناب بستيد آنها را نحر كنيد.

نحر شتر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 11

11 - برگزيدن گران بهاترين حيوان اهلى ( شتر ) براى قربانى ، واكنشى بايسته از سوى

پيامبر ( ص ) ، در سپاس گزارى از كوثر عطا شده به آن حضرت

إنّا أعطين_ك الكوثر . .. وانحر

نخل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{نخل}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 9

9- { عن النبى ( ص ) [ فى قوله تعالى : { كلمة طيبة كشجرة طيبة . . . } ] : إن ه_ذه الشجرة الطيبة هى النخلة ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خدا {كلمة طيبة كشجرة طيبة . ..} روايت شده است كه فرمود: همانا [مراد از]درخت پاكيزه، درخت خرماست}.

اهميت نخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 10 - 3

3_ اهميت نخل و خرما ، در ميان درخت ها و ميوه ها

فأنبتنا به جنّ_ت . .. و النخل باسق_ت لها طلع نضيد

برداشت بالا با توجه به اين نكته است كه از ميان همه درختان، {نخل} ياد شده است. البته بعيد نيست كه اين انتخاب با توجه به جغرافياى سرزمين وحى صورت گرفته باشد.

بارورى نخل قصه مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 25 - 3،7

3- بارورشدن و ثمردادن غير طبيعى درخت خرما ، به تلاش مريم ( س ) و كشيدن و تكان دادن نخل وابسته بود .

و هزّى إليك . .. تس_قط

فعل {تساقط} مجزوم است و عامل جزم آن شرط مقدر است; يعنى اگر درخت را تكان دهى و به سمت خود بكشى، براى تو خرما مى ريزد.

7 - به بار نشستن فورى درخت خرما و نيرومندى مريم ( س ) براى تكان دادن آن

، از كرامات او بود .

و هزّى إليك . .. تس_قط

بلندى نخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 10 - 2

2_ قامت بلند نخل و شكوفه هاى انبوه خرما ، پيامدار بصيرت و مايه تذكر خلق

تبصرة و ذكرى . .. و النخل باسق_ت لها طلع نضيد

پيدايش نخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 2

2 _ خداوند پديد آورنده باغستانها، درختان خرما و كشتزارهاست.

و هو الذى أنشأ جنت . .. و النخل و الزرع

تعقل در درخت نخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 13

13 _ دوران ثمردهى تا رسيدن ميوه اصله نخل و تاك انگور و درخت زيتون و انار، شايان مطالعه و تأمل و راهى براى خداشناسى است.

و من النخل . .. من أعناب و الزيتون و الرمان ... أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه

مرجع ضمير {ثمره} مى تواند {الرمان} باشد و نيز مى تواند {النخل} {اعناب} {الزيتون} به صورت بدل باشد. برداشت فوق بر اين مبنا صورت گرفته است. لذا فرمان {انظروا} شامل تمامى موارد مذكور در آيه است.

تكاندن نخل قصه مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 25 - 1،7

1- عيسى ( ع ) ، در بدو تولد ، مادرش مريم ( س ) را به تكان دادن درخت خرما و استفاده از ميوه آن راهنمايى كرد .

و هزّى إليك بجذع النخلة تس_قط عليك رطبًا جنيًّا

{هزّ} به معناى حركت دادن به چپ

و راست است و به قرينه {إليك} در آن معناى {متمايل ساختن} نيز تضمين شده است. بنابراين {هزّى إليك}، يعنى درخت را به جانب خود بكش و به چپ و راست تكان ده اين راهنمايى چنان چه از آيه بعد پيدا است، به منظور تأمين غذاى مريم(س) بوده است.

7 - به بار نشستن فورى درخت خرما و نيرومندى مريم ( س ) براى تكان دادن آن ، از كرامات او بود .

و هزّى إليك . .. تس_قط

ثمردهى نخل قصه مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 25 - 3

3- بارورشدن و ثمردادن غير طبيعى درخت خرما ، به تلاش مريم ( س ) و كشيدن و تكان دادن نخل وابسته بود .

و هزّى إليك . .. تس_قط

فعل {تساقط} مجزوم است و عامل جزم آن شرط مقدر است; يعنى اگر درخت را تكان دهى و به سمت خود بكشى، براى تو خرما مى ريزد.

خشكى نخل قصه مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 25 - 2

2- نخلى كه مريم ( س ) در كنار آن وضع حمل نمود ، ميوه نداشت .

و هزّى إليك بجذع النخلة تس_قط عليك رطبًا جنيًّا

جمله {تساقط عليك. ..} گوياى امتنان بر مريم(س) است، نه خبر از اثر طبيعى تكان دادن درخت، چرا كه اين موضوع نيازى به راهنمايى نداشت; بنابراين، پس از تكان دادن درخت بود كه خرماى آن پديدار گشته و فرو مى ريخت. اضافه شدن كلمه {جذع} به كلام و نيز اِسناد {تساقط} به {نخلة}، خشك بودن درخت و خارق العاده

بودن ريزش خرما را تأييد مى كند.

خوشه هاى نخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 7

7 _ خداوند با باران از شكوفه هاى نخل، خوشه هايى سر فروهشته و در دسترس را مى روياند.

فأخرجنا . .. و من النخل من طلعها قنوان دانية

{طلع} به معناى شكوفه خرما و {قنوان} نيز به معناى خوشه است و {قنوان دانية} يعنى خوشه هاى نزديك كه در دسترش باشد.

روياننده نخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 1

1- خداوند ، روياننده كشتزار ها و درختان زيتون ، خرما و انگور و تمامى محصولات كشاورزى است .

ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الأعن_ب و من كلّ الثمرت

رويش نخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 7

7 _ خداوند با باران از شكوفه هاى نخل، خوشه هايى سر فروهشته و در دسترس را مى روياند.

فأخرجنا . .. و من النخل من طلعها قنوان دانية

{طلع} به معناى شكوفه خرما و {قنوان} نيز به معناى خوشه است و {قنوان دانية} يعنى خوشه هاى نزديك كه در دسترش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 7

7- رويش گياهان و درختان زيتون ، نخل و تاك به وسيله آب ، زمينه اى براى انديشيدن و راهى براى خداشناسى است .

ينبت لكم به . .. إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

سيراب شدن خوشه هاى نخل

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - ق - 50 - 10 - 5

5_ دستيابى خوشه هاى خرما بر بلنداى قامت نخل به عنصر حياتى آب ، شايان تأمّل و درس آموزى *

أفلم ينظروا . .. و النخل باسق_ت لها طلع نضيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه تعبير {باسقات}، از آن جهت در آيه قيد شده باشد كه رسيدن {آب} از زمين به خوشه هاى خرما در ارتفاع بالا، از فرايندى پيچيده و شايان تأمّل برخوردار است.

عبرت از نخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 2

2- درختان خرما و انگور و استحصال نوشيدنى از آنها ، مايه پند و عبرت است .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا

برداشت فوق، با توجه به معطوف بودن جمله {و من ثمرات. ..} بر جمله {و إن لكم فى الأنعام لعبرة} است.

فوايد نخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 3

3- درختان خرما و انگور ، داراى محصولات و فرآورده هاى گوناگون

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا و رزقًا حسنًا

نخل قصه مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 23 - 1

1- درد زايمان ، مريم ( س ) را به كنار تنه درخت خرما كشانيد .

فأجاءها المخاض إلى جذع النخلة

{أجاء} متعدى {جاء} يعنى آورد و {مخاض} درد زايمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 1

1- مريم ( س ) ، در كنار درخت خرما وضع حمل

نمود و عيسى ( ع ) را به دنيا آورد .

فأجاءها المخاض إلى جذع النخلة . .. فنادي_ها

{فاء} در {فناداها} فصيحه است و از جمله اى محذوف، قبل از خود، حكايت مى كند و مضمون آن جمله، خبر از ولادت عيسى(ع) در كنار درخت است.

نقش شكوفه هاى نخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 10 - 2

2_ قامت بلند نخل و شكوفه هاى انبوه خرما ، پيامدار بصيرت و مايه تذكر خلق

تبصرة و ذكرى . .. و النخل باسق_ت لها طلع نضيد

نقش نخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 10 - 1،2

1_ نخل هاى افراشته ، با شكوفه هايى انبوه و برهم چيده ، آيتى خداوندى است .

و النخل باسق_ت لها طلع نضيد

{باسقات} (جمع {باسق}) به معناى بلند و برافراشته، {طلع} به معناى شكوفه و {نضيد} به معناى روى هم افتاده و انبوه است.

2_ قامت بلند نخل و شكوفه هاى انبوه خرما ، پيامدار بصيرت و مايه تذكر خلق

تبصرة و ذكرى . .. و النخل باسق_ت لها طلع نضيد

ويژگيهاى نخل قصه مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 23 - 4

4- اصله نخلى كه مريم ( س ) در كنار آن پناه گرفت ، نخلى مشخص و درختى خشكيده بود .

فأجاءها المخاض إلى جذع النخلة

{النخلة} معرفه و {ال} در آن مى تواند عهد ذهنى باشد. عهدى كه يا بين خدا و مريم(س) و يا خدا و پيامبر(ص) بوده است و از اين كه گفته نشد { إلى النخلة}،

دانسته مى شود كه آنچه مريم در كنار آن قرار گرفت، چيزى جز تنه درخت نبود. آيات بعد كه سخن از آگاه ساختن مريم به وجود آب و لزوم تكان دادن درخت، براى استفاده از خرماى آن دارد، نيز حاكى از پيدايش خارق العاده آب و خرما است و گرنه مريم(س) براى پى بردن به آن دو موضوع، به راهنما نيازى نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 25 - 10

10- { عن أبى الحسن الرضا ( ع ) قال : كانت نخلة مريم العجوة ، و نزلت فى كانون و نزل مع آدم ( ع ) من الجنّة العتيق والعجوة منهما تفرق أنواع النخل ;

از امام رضا(ع) روايت شده: نخله مريم {عجوه} بود كه در برج كانون نازل شد و با آدم(ع) از بهشت {عتيق (نوعى درخت خرماى نر) و عجوه (نوعى خرما كه درخت آن {لينه} ناميده مى شود)} نازل شد كه از آن دو، انواع نخل منشعب شد}.

نخلستان

اهميت نخلستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 34 - 2

2 - نخلستان ها و تاكستان ها ، از نشانه هاى قدرت خداوند است .

و ءاية لهم . .. و جعلنا فيها جنّ_ت من نخيل و أعن_ب

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه درصدد ارائه نمونه هايى از قدرت خدا و نيز برشمردن نعمت هاى الهى براى بشر است.

درخواست نخلستان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 91 - 1،4

1- برخوردارى پيامبر ( ص )

، از باغستانى بزرگ با درخت هاى خرما و انگور و جارى ساختن نهر هاى آب فراوان در لابه لاى آنها ، پيش شرط مشركان مكه براى ايمان آوردن به آن حضرت

و قالوا لن نؤمن لك حتى . .. أو تكون لك جنّة من نخيل و عنب

4- ايجاد باغ بزرگ خرما و انگور با نهر هاى آب جارى ، معجزه درخواستى ( اقتراحى ) مشركان مكه از پيامبر ( ص )

لن نؤمن لك حتى . .. تكون لك جنّة من نخيل و عنب

زيبايى نخلستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 32 - 3

3- در اختيار داشتن باغ هايى از انواع انگور ، محصور شده در ميان نخل ها و كشت زارهايى در پيرامون آن ، از دلرباترين صحنه ها براى آدمى است .

عوامل پيدايش نخلستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 3

3 - روان شدن چشمه ها ، از عوامل پيدايش باغ ها و به ثمر نشستن درختان نخل ، انگور و . . . است .

و جعلنا فيها جنّ_ت . .. و فجّرنا فيها من العيون . ليأكلوا من ثمره

جمله {ليأكلوا من ثمره} متعلق به {جعلنا} است و قرار گرفتن آن پس از جمله {فجّرنا فيها من العيون}، مى تواند حاكى از اين نكته باشد كه روان شدن چشمه ها، نقش اساسى در به ثمر نشستن باغ ها و درختان نخل و انگور دارد.

فوايد نخلستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 1

1 -

هدف و فلسفه آفرينش نخلستان ها و تاكستان ها از سوى خداوند ، تغذيه و بهره مندى انسان ها از ميوه ها و محصولات آنها است .

و جعلنا فيها من نخيل و أعنب . .. ليأكلوا من ثمره

منشأ پيدايش نخلستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 19 - 1

1 - پيدايش باغ هاى خرما و انگور بر اثر ريزش باران ، به اراده خداوند است .

فأنشأنا لكم به جن_ّت من نخيل و أعن_ب

{إنشاء} (مصدر {أنشأنا}) به معناى پديد آوردن و پروراندن {جنّات} (جمع {جنّة}) به معناى باغات است. {نخيل} نيز جمع {نخيلة} (خرما) و {أعناب} جمع {عنب} (انگور) است.

منشأ خلقت نخلستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 34 - 1

1 - خداوند ، باغ هايى از خرما و انگور در زمين آفريده است .

و جعلنا فيها جن_ّت من نخيل و أعن_ب

نخلستان در مركز حكومت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 16

16 - مركز حكومت فرعون ، منطقه اى گرمسير و داراى درختان نخل بود .

و لأصلّبنّكم فى جذوع النخل

نذر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نذر

آثار وفاى به نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 7،8

7 _ خداوند ، مددكار و ياور اهل انفاق و وفاكنندگان به نذر است .

و ما للظّالمين من انصار

از مفهوم {و ما للظالمين من انصار} كه تنها ترك كنندگان انفاق محروم از حمايت خداوند مى باشند، برداشت فوق استفاده شده است.

8 _ انفاق و وفاى

به نذر ، از عوامل ايجاد و بسط تعاون اجتماعى *

و ما انفقتم من نفقة او نذرتم من نذر . .. و ما للظّالمين من انصار

به نظر مى رسد از مصاديق ياوران (انصار) همان مردمى باشند كه از اموال انفاق كنندگان بهره مند مى شوند; يعنى انفاق كنندگان و وفاكنندگان به نذر، برخوردار از يارى مردم هستند و نيز آنان، مددكار مردم و اجتماعند; بنابراين انفاق از عوامل بسط تعاون اجتماعى خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 7 - 5

5 - وفاى به نذر و خوف از قيامت ، از عوامل ورود به بهشت و بهره مندى از موهبت هاى آن

إنّ الأبرار يشربون من كأس . .. يوفون بالنذر و يخافون يومًا كان شرّه مستطيرًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {يوفون بالنذر. ..} جمله اى است بيانيه كه علت بهره مندى ابرار از مواهب بهشتى را بيان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 11 - 5

5 - وفاى به نذر ، ايثار و انفاق خالصانه به نيازمندان و بيم از روز قيامت ، موجب مصونيت از سختى هاى قيامت و شادمانى در آخرت است .

يوفون بالنذر و يخافون يومًا . .. إنّما نطعمكم لوجه اللّه ... فوقيهم اللّه ... و

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آيه شريفه ناظر به مجموع آيات مربوط به ابرار و ويژگى هاى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 12 - 3

3 -

وفاى به نذر ، ايثار و انفاق به نيازمندان جامعه بدون چشمداشتى و خوف از قيامت ، از موجبات ورود به بهشت و بهره مندى از موهبت هاى آن است .

يوفون بالنذر و يخافون يومًا . .. إنّما نطعمكم لوجه اللّه ... و جزيهم بما صبروا ج

از مصاديق مورد نظر صبر در اين آيه، موارد ياد شده است كه در آيات پيش در وصف ابرار آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 7

7 - وفاى به نذر ، خوف از قيامت و دستگيرى خالصانه از بينوايان ، يتيمان و اسيران ، موجب بهره مندى از پاداش هاى بهشتى و مورد ستايش و قدردانى خداوند

يوفون بالنذر و يخافون يومًا . .. إنّ ه_ذا كان لكم جزاء و كان سعيكم مشكورًا

آداب نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 1

1 _ آگاهى خداوند به كميّت و كيفيت انفاق ها و نذر ها ، هر چند اندك باشد .

و ما انفقتم من نفقة او نذرتم من نذر فانّ اللّه يعلمه

تعهّد انسان بر عمل نيك را {نذر} گويند; يعنى شخص خود را متعهّد كند به انجام عمل نيك.

احكام نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 2،3

2 _ مشروعيّت نذر بر خدمتكارى فرزند در راه خداوند در شرايع پيشين

ربّ انّى نذرت لك ما فى بطنى محرّراً

3 _ تحقق يافتن نذر ، با گفتن جمله : ربّ انّى نذرت لك . . .

ربّ انّى نذرت لك ما فى

بطنى محرّراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 22،23،24،26،27،28،29،30

22- وفاى به نذر واجب است .

إنّى نذرت للرحم_ن . .. فلن أكلّم اليوم إنسيًّا

چنانچه مريم(ع) با وجود نذر، حق سخن گفتن داشت، نذر او نمى توانست نزد مردم عذر قطعى براى سكوت باشد.

23- زنى كه شوهر ندارد ، در نذركردن آزاد است .

فقولى إنّى نذرت

24- در نذر ، قصد قربت لازم است .

إنّى نذرت للرحم_ن

26- نذر كننده بايد صيغه نذر را تلفظ كند .

فقولى إنّى نذرت

27- در صيغه نذر ، بايد نام خداوند ذكر شود .

إنّى نذرت للرحم_ن

28- ذكر وصفِ { رحمان } براى صحت نذر كافى است .

إنّى نذرت للرحم_ن

29- نذر تبرعى ( معلق نبودن نذر بر هيچ شرطى ) صحيح است .

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

30- بهره جستن از نذر براى فرار از تنگنا هاى اجتماعى جايز است .

إنّى نذرت . .. فلن أكلّم اليوم إنسيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 3

3 - لزوم اداى نذر ، پس از تقصير و خارج شدن از احرام

و ليوفوا نذورهم

اخلاص در نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 24

24- در نذر ، قصد قربت لازم است .

إنّى نذرت للرحم_ن

پاداش نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 2

2 _ پاداش الهى به انفاق ها و نذر هاى بندگان ، هر چند اندك باشد .

و ما انفقتم من نفقة . .. فانّ اللّه يعلمه

توجه دادن به علم

خداوند بر اعمال بندگان كنايه از پاداش الهى در برابر آن اعمال است.

تاريخ نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 17

17- { نذر } امرى مطلوب در آيين مريم ( س ) و معروف نزد هم عصران او

فإمّاترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحم_ن

ترك وفاى به نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 6

6 _ ترك انفاق و يا انفاق را به ريا و منّت و آزار آلودن و نيز انفاق كردن از خبايث و عمل نكردن به نذر ، ستمگرى است .

لا تبطلوا صدقاتكم بالمنّ و الاذى . .. انفقوا من طيّبات ... و ما للظالمين من انصا

تشويق به نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 4

4 _ تشويق خداوند به انفاق و نذر ، هر چند اندك باشد .

و ما انفقتم من نفقة او نذرتم من نذر فانّ اللّه يعلمه

دانايى و آگاهى خدا به اعمال نيك، كنايه از پاداش وى و غرض از بيان پاداش، ترغيب بر اعمال نيك است.

زمينه وفاى به نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 9

9 _ توجّه به علم خداوند به انفاق ها و نذر ها ، برانگيزنده آدمى به انفاق و وفاى به نذر

و ما انفقتم من نفقة او نذرتم من نذر فانّ اللّه يعلمه

شرايط صحت نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 -

26 - 28

28- ذكر وصفِ { رحمان } براى صحت نذر كافى است .

إنّى نذرت للرحم_ن

صيغه نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 26،27،28

26- نذر كننده بايد صيغه نذر را تلفظ كند .

فقولى إنّى نذرت

27- در صيغه نذر ، بايد نام خداوند ذكر شود .

إنّى نذرت للرحم_ن

28- ذكر وصفِ { رحمان } براى صحت نذر كافى است .

إنّى نذرت للرحم_ن

مدح وفاكنندگان به نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 7 - 4

4 - ستايش و تمجيد خداوند ، از وفاكنندگان به نذر و بيم داران از قيامت

يوفون بالنذر و يخافون يومًا كان شرّه مستطيرًا

نذر اولاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 7،19

7 _ خلوص نيّت همسر عمران ، در نذر فرزندش براى خدمت در راه خدا

ربّ انّى نذرت لك

{لك}، بيانگر خلوص نيّت است.

19 _ همسر عمران نذر نمود كه جنين خود را براى هميشه خدمتگزار عبادتگاه قرار دهد .

ربّ انّى نذرت لك ما فى بطنى محرّراً

امام باقر (ع): . .. انّ امراة عمران نذرت ما فى بطنها محرّراً و المحرّر للمسجد يدخله ثمّ لا يخرج منه ابداً ... .

_______________________________

كافى، ج 3، ص 105، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 332، ح 113.

نذر براى گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 168 - 18

18 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه فرمود : { ان من خطوات الشيطان الحلف بالطلاق و

النذور فى المعاصى و كل يمين بغير اللّه ;

از گامهاى شيطان است قسم خوردن به طلاق همسر و نذر در گناهان و هر سوگندى كه به غير خداوند باشد}.

نذر براى نجات از مشكلات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 30

30- بهره جستن از نذر براى فرار از تنگنا هاى اجتماعى جايز است .

إنّى نذرت . .. فلن أكلّم اليوم إنسيًّا

نذر به عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 17

17 _ پايبندى مادر مريم ( س ) به نذر خويش در گماردن وى براى عبادت خداوند

ربّ انّى نذرت . .. و انّى سمّيتها مريم

از اينكه نام فرزند خويش را مريم (به معنى عابده) گذاشت، برداشت فوق به دست مى آيد.

نذر تبرعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 29

29- نذر تبرعى ( معلق نبودن نذر بر هيچ شرطى ) صحيح است .

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

نذر در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 8

8 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) أنّه قال فى قول اللّه عزّوجلّ : { ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوفوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق } قال : التفث الرمى و الحلق و النذور من نذر أن يمشى و الطواف هو طواف الزيارة . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه در باره سخن خداوند عزّوجلّ {ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوحوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق}

فرمود: مراد از {تفث} رمى جمرات و تراشيدن سر است و مراد از {نذور} كسى است كه نذر كرده كه پياده برود(1) و مراد از طواف، طواف زيارت است. ..}. 1_ محتمل است مقصود اين باشد كه شخص نذر كرده كه پياده از منا به مكّه برود; نه اين كه نذر كرده است از وطنش پياده به حج برود; چون در اين صورت با ظاهر آيه سازگار نيست.

نذر در دوران مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 17

17- { نذر } امرى مطلوب در آيين مريم ( س ) و معروف نزد هم عصران او

فإمّاترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحم_ن

نذر در يهوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 17،18

17- { نذر } امرى مطلوب در آيين مريم ( س ) و معروف نزد هم عصران او

فإمّاترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحم_ن

18- رجحان روزه سكوت و تعلق نذر به آن ، از احكام آيين مريم ( دين يهود )

إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

نذر زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 23

23- زنى كه شوهر ندارد ، در نذركردن آزاد است .

فقولى إنّى نذرت

نذر مادر مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 17،21

17 _ پايبندى مادر مريم ( س ) به نذر خويش در گماردن وى براى عبادت خداوند

ربّ انّى نذرت . .. و انّى سمّيتها مريم

از اينكه نام

فرزند خويش را مريم (به معنى عابده) گذاشت، برداشت فوق به دست مى آيد.

21 _ تأسف همسر عمران ، در پى زادن مريم ( س ) ، از اينكه نذرش محقق نشده و دخترش به دليل حائض شدن نمى تواند در مسجد مانده و محرّر باشد .

ربّ انّى وضعتها اُنثى . .. و ليس الذّكر كالاُنثى

امام صادق (ع): . .. {و ليس الذكّر كالاُنثى} انّ الاُنثى تحيض فتخرج من المسجد و المحرّر لا يخرج من المسجد.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 170، ح 37 ; بحار الانوار، ج 14، ص 204، ح 18.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 1

1 _ مريم ( س ) ، در پى نذر مادرش ، از سوى خداوند به شايستگى پذيرفته شد .

فتقبّلها ربّها بقبول حسن

نذر مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 10،11،31

10- عيسى ( ع ) ، مادرش مريم ( س ) را به نذر روزه سكوت ، هنگام مواجهه با مردم توصيه كرد .

فإمّا ترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

11- مريم ( س ) ، نذر روزه سكوت را پس از مواجهه با اولين نفر از افراد جامعه خويش منعقد ساخت .

فإمّاترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت

ظاهر {فقولى} آن است كه مريم مفاد نذر خود را با زبان بيان كرده باشد; دراين صورت همان جمله {إنّى نذرت . ..} صيغه نذر بوده و نذر مريم با گفتن آن منعقد شده است.

31- { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : إنّ

الصيام ليس من الطعام والشراب وحده . . . قالت مريم : { إنّى نذرت للرحمان صوماً } أى صوماً صمتاً ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: همانا روزه، تنها خوددارى از خوردنى آشاميدنى نيست . .. مريم(س) گفت: {إنّى نذرت للرحمان صوماً}، يعنى روزه سكوت}.

نذر ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 13

13 _ روى عن أبى جعفر و أبى عبدالله(ع): إن من خطوات الشيطان الحلف بالطلاق و النذور فى المعاصى و كل يمين بغير الله تعالى.

از امام باقر و امام صادق(ع) روايت شده است: سوگند بر مطلقه شدن همسر و نذر در گناهان و هر سوگندى به غير نام خداى تعالى، پيروى از گامهاى شيطان است.

نذر همسر عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 1،7،8،10،12،19

1 _ همسر عمران ، فرزندى را كه در شكم داشت ، براى خداوند نذر كرد و از هر خدمتى به خود آزاد ساخت .

اذ قالت امرات عمران ربّ انّى نذرت لك ما فى بطنى محرّراً

7 _ خلوص نيّت همسر عمران ، در نذر فرزندش براى خدمت در راه خدا

ربّ انّى نذرت لك

{لك}، بيانگر خلوص نيّت است.

8 _ نذر مخلصانه همسر عمران ، زمينه برگزيدن آل عمران براى نبوّت از سوى خداوند

انّ اللّه اصطفى . .. ال عمران ... اذ قالت امرات عمران ربّ انّى نذرت لك

{اذ} متعلّق به {اصطفى} است; يعنى آنگاه خداوند آل عمران را برگزيد كه همسر عمران، نذرى مخلصانه كرد. و اخلاص، از {لك} استفاده شده است.

10 _ زنده نبودن عمران

، آن زمان كه همسرش ، فرزند خويش را نذر پروردگار كرد . *

اذ قالت امرات عمران ربّ انّى نذرت لك ما فى بطنى محرّراً

زيرا مادر با وجود پدر، معمولا چنين تصميمى را نسبت به فرزند اتخاذ نمى كند.

12 _ دعاى همسر عمران در پيشگاه خداوند و درخواست از او ، براى قبولى نذرش

ربّ انّى نذرت لك . .. انّك انت السميع العليم

19 _ همسر عمران نذر نمود كه جنين خود را براى هميشه خدمتگزار عبادتگاه قرار دهد .

ربّ انّى نذرت لك ما فى بطنى محرّراً

امام باقر (ع): . .. انّ امراة عمران نذرت ما فى بطنها محرّراً و المحرّر للمسجد يدخله ثمّ لا يخرج منه ابداً ... .

_______________________________

كافى، ج 3، ص 105، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 332، ح 113.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 3

3 _ تأسف و اندوه همسر عمران ، به گمان عدم پذيرش نذرش

انّى نذرت . .. قالت ربّ انّى وضعتها اُنثى

نيت در نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 24

24- در نذر ، قصد قربت لازم است .

إنّى نذرت للرحم_ن

وجوب وفاى به نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 22

22- وفاى به نذر واجب است .

إنّى نذرت للرحم_ن . .. فلن أكلّم اليوم إنسيًّا

چنانچه مريم(ع) با وجود نذر، حق سخن گفتن داشت، نذر او نمى توانست نزد مردم عذر قطعى براى سكوت باشد.

وفاكنندگان به نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

19 - انسان - 76 - 7 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، وفاكنندگان به نذر خويش و بيم داران از قيامت بودند .

يوفون بالنذر و يخافون يومًا كان شرّه مستطيرًا

وفاى به نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 17

17 _ پايبندى مادر مريم ( س ) به نذر خويش در گماردن وى براى عبادت خداوند

ربّ انّى نذرت . .. و انّى سمّيتها مريم

از اينكه نام فرزند خويش را مريم (به معنى عابده) گذاشت، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 3

3 - لزوم اداى نذر ، پس از تقصير و خارج شدن از احرام

و ليوفوا نذورهم

وفاى به نذر ابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 7 - 1

1 - وفاى به نذر ، از ويژگى هاى ابرار

يوفون بالنذر

{نذر}; يعنى، چيزى را تبرعاً (براى رضاى خدا و بدون چشم داشت) بر خود واجب كردن است; مانند عبادت، صدقه و مانند آن. (تاج العروس)

وفاى به نذر امام حسن(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 7 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، وفاكنندگان به نذر خويش و بيم داران از قيامت بودند .

يوفون بالنذر و يخافون يومًا كان شرّه مستطيرًا

وفاى به نذر امام حسين(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - انسان - 76 - 7 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، وفاكنندگان به نذر خويش و بيم داران از قيامت بودند .

يوفون بالنذر و يخافون يومًا كان شرّه مستطيرًا

وفاى به نذر امام على(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 7 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، وفاكنندگان به نذر خويش و بيم داران از قيامت بودند .

يوفون بالنذر و يخافون يومًا كان شرّه مستطيرًا

وفاى به نذر فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 7 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، وفاكنندگان به نذر خويش و بيم داران از قيامت بودند .

يوفون بالنذر و يخافون يومًا كان شرّه مستطيرًا

نژادپرستى از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار نژادپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 14

14 - تفاخر هاى قومى و نژادى ، از عوامل تفرقه و زوال وحدت مؤمنان *

و جعلن_كم شعوبًا و قبائل لتعارفوا إنّ أكرمكم عنداللّه أتقي_كم

از ارتباط اين آيه با آيه {إنّما المؤمنون إخوة} مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار نژادپرستى اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 7

7 - نژادپرستى و خوى برترى جويى فرعون و اشراف دربار او ، عامل ناديده گرفتن معجزات و دلايل روشن حضرت موسى و هارون ( ع )

ثمّ أرسلنا . .. بأي_تنا و سلط_ن

مبين ... فقالوا أنؤمن لبشرين ... و قومهما لنا ع_

آثار نژادپرستى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 7

7 - نژادپرستى و خوى برترى جويى فرعون و اشراف دربار او ، عامل ناديده گرفتن معجزات و دلايل روشن حضرت موسى و هارون ( ع )

ثمّ أرسلنا . .. بأي_تنا و سلط_ن مبين ... فقالوا أنؤمن لبشرين ... و قومهما لنا ع_

ارزش نژادپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 9

9 _ نژادپرستى، از ارزشهاى شيطانى است.

أنا خير منه خلقتنى من نار

پوچى نژادپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 5

5 - تكيه بر نژاد و قبيله براى اثبات شرافت ، موهوم و بى ارزش است .

و جعلن_كم شعوبًا و قبائل لتعارفوا إنّ أكرمكم عند اللّه أتقي_كم

نژادپرستى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 8

8 _ ابليس موجودى متكبّر، نژاد پرست و گستاخ در برابر خداوند

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

نژادپرستى اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 91 - 2

2_ منفعت پرستى ، حرام خوارى ، تعصب و قوم گرايى عامل هاى بازدارنده مردم مدين از انديشه كردن در تعاليم شعيب ( ع ) و فهميدن آنها

قالوا ي_شعيب ما نفقه كثيرًا مما تقول

نژادپرستى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده -

5 - 71 - 5

5 _ بنى اسرائيل ، مردمى مغرور به نژاد و دين خويش

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. و حسبوا الا تكون فتنة

بسيارى از مفسران برآنند كه ريشه اعتقاد بنى اسرائيل (رهايى از آزمون و مجازات الهى) اين بوده كه آنان از نسل اسرائيل هستند و به يهوديت و يا نصرانيت منتسب مى باشند. آيه 69 كه مجرد انتساب به دين را كارساز در سعادت نمى دانست، مى تواند اشاره به اين نظريه داشته باشد.

نژادپرستى علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 11

11 - حفظ منافع قوم و جامعه يهود ، برتر از اعتراف به باور ها و عقايد دينى در ديدگاه عالمان و پيشوايان آنان

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم . .. أفلا تعقلون

نژادپرستى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 6،7،10،11،12،13

6 - يهود ، ايمان به وحى و كتاب هاى آسمانى را تنها در صورت نزولشان بر پيامبرى از نژاد اسرائيل ، ضرورى مى پنداشتند .

قالوا نؤمن بما أنزل علينا

7 - نازل نشدن قرآن بر بنى اسرائيل ، تنها دليل و بهانه يهود براى ايمان نياوردن به آن

إذا قيل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه قالوا نؤمن بما أنزل علينا

10 - ملاك يهوديان ، براى ايمان آوردن به پيامبران ، بعثت آنان از ميان بنى اسرائيل است .

قالوا نؤمن بما أنزل علينا

هر چند ايمان به قرآن و كتابهاى آسمانى محور سخن در آيه شريفه است; ولى از آن جا كه نزول كتاب آسمانى مستلزم بعثت پيامبر (ص) نيز

هست، دعوت به پذيرش قرآن، دعوت به ايمان به پيامبر(ص) نيز مى باشد و سخن يهود - كه فقط به كتاب خود ايمان مى آوريم - مستلزم اين معنا نيز هست كه: فقط به پيامبران خود ايمان مى آوريم.

11 - يهوديان ، به هر پيامبرى كه از نژاد اسرائيل نباشد ، كافر مى شوند .

و يكفرون بما وراءه

12 - يهوديان ، به هر كتاب آسمانى كه آورنده آن از بنى اسرائيل نباشد ، كافر مى شوند .

و يكفرون بما وراءه

13 - يهوديان ، مردمى نژادگرا

قالوا نؤمن بما أنزل علينا و يكفرون بما وراءه و هو الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 94 - 3

3 - قوم يهود ، مردمى نژادگرا و خودبرتربين

إن كانت لكم الدار الأخرة . .. خالصة من دون الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 73 - 1،2،7

1 _ علماى يهود ، به پيروانشان هشدار دادند ; كه مبادا به غير همكيش خود اعتماد كنند .

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم

بنابراينكه {لا تؤمنوا}، به معناى عدم اعتماد باشد; نه به معنى عدم تصديق و باور.

2 _ علماى يهود ، به پيروانشان هشدار دادند كه مبادا به غير همكيش خود ايمان بياورند .

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم

بنابراينكه ايمان، به معنى گرايش و باور باشد.

7 _ خودبرتربينى دينى و تعصب نابجاى يهود

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 26

26 _ پيوستگى و ارتباط محكم يهود با

پيشينه تاريخى ، فرهنگى و قومى خود

الّذين قالوا انّ اللّه عهد الينا الّا نؤمن . .. فلم قتلتموهم ان كنتم صادقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 13

13 _ يهوديان و مسيحيان خود را انسانهايى ممتاز و برتر مى پندارند .

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه . .. بل انتم بشر ممن خلق

از اينكه خداوند در رد پندار يهود و نصارا فرموده است كه شما مانند ديگر انسانها هستيد، معلوم مى شود آنها براى خود امتيازى ويژه مى پندارند و خود را برتر از ديگران مى شمارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 6

6 _ يهود و نصارا ، تنها با يكديگر و همكيشان خويش روابط دوستى داشته و به آن وفادار هستند .

يا ايها الذين ءامنوا لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء بعضهم أولياء بعض

چون جمله {بعضهم أولياء بعض} به منزله دليل براى جمله {لاتتخذوا . ..} است، معناى حصر از آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 6 - 3

3 - يهود ، قومى نژاد پرست و خودبرتربين

إن زعمتم أنّكم أولياء للّه من دون الناس

نژادپرستان

{نژادپرستان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 13

13 - يهوديان ، مردمى نژادگرا

قالوا نؤمن بما أنزل علينا و يكفرون بما وراءه و هو الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 94 - 3

3 - قوم يهود ،

مردمى نژادگرا و خودبرتربين

إن كانت لكم الدار الأخرة . .. خالصة من دون الناس

نژادها

آثار پيدايش نژادها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 4

4 - پيدايش نژاد ها و مليت هاى مختلف در ميان نسل بشر ، تدبير الهى در جهت شناخت آنان نسبت به يكديگر

و جعلن_كم شعوبًا و قبائل لتعارفوا

هرگاه انسان ها از هر جهت شبيه يكديگر بودند، شناسايى آنان بهوسيله خودشان دشوار مى شد. بنابراين هر تمايز ظاهرى و اعتبارى، مى تواند به تشخّصات اجتماعى و سهولت ارتباط و شناخت آنان نسبت به هم كمك كند.

نقش نژادها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 2،10

2 - نژاد هاى مختلف بشر ، فاقد كمترين مزيّت بر يكديگر در اصل آفرينش

ي_أيّها الناس إنّا خلقن_كم من ذكر و أنثى

10 - فضيلت و برترى انسان ها بر يكديگر ، تنها براساس تقوا است ; نه نژاد ، قبيله و مليت .

و جعلن_كم شعوبًا و قبائل لتعارفوا إنّ أكرمكم عند اللّه أتقي_كم

نسب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نسب

آثار بى نسبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 13 - 7،9

7 - بى تبارى و نداشتن ريشه خانوادگى ، از ويژگى هاى منفى و ناپسند براى انسان

و لاتطع كلّ . .. زنيم

9 - بى تبارى و بى اصل و ريشه بودن ، منشأ رذايل اخلاقى و اوصاف ناپسند و زشت است .

بعد ذلك زنيم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {بعد ذلك} متعلق به {زنيم} باشد.

اهميت نسب

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 4 - 7

7 - اهتمام اسلام ، به موضوع مخلوط نشدن نطفه ها و روشن بودن نسب ها و پيوند هاى خويشاوندى ميان انسان ها

و الّ_ئى يئسن من المحيض . .. فعدّتهنّ ثل_ثة أشهر ... وأُول_ت الأحمال أجلهنّ أن ي

مطلب ياد شده، از مجموع دستورات و رهنمودهاى خداوند درباره عدّه زنان و شمارش دقيق آن _ به ويژه درباره زنان يائسه اى كه صرفاً احتمال داده شود با نطفه همسران قبلى خود باردار شده اند _ به دست مى آيد.

نسب ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 3

3- نسل همراهان نوح در كشتى نجات ، پيامبرى بزرگ ، چون ابراهيم ( ع ) را در خود پروراند .

من النبيّن . .. ممّن حملنا مع نوح

مراد از {من حملنا مع نوح} به قرينه قبل و بعد آن {ذريّة من حملنا . ..}است. بين انبياى ذكر شده در آيات قبل، تنها ابراهيم(ع) است كه غير از {ذريّة آدم} با عنوان {نسل همراهان نوح} شناسايى شده است.

نسب ادريس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 2

2- قرآن در بيان دودمان برخى از پيامبران ( ادريس ) ، تنها از انتساب آنان به آدم ( ع ) سخن گفته است .

من النبيّن من ذريّة ءادم

{من} در {من ذريّة آدم} براى تبعيض است و بيانگر آن است كه {ذريّة آدم} يكى از چهار ويژگى است كه در آيه براى {النبيين} ذكر شده است، سه دسته ديگر عبارتند از: {من حملنا مع

نوح} و {ذريّة إبراهيم} و [ذريّة ]اسرائيل}; گرچه همه پيامبران {ذريّه آدم} هستند، ولى تنها {ادريس} است كه گفته مى شود قبل از نوح مى زيسته و نسب مطرح شده اى جز انتساب به آدم ندارد، اما سه گروه ديگر به نزديك ترين فرد برجسته در نياكان خود انتساب يافته اند.

نسب اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 4

4- برخى از پيامبران ياد شده در سوره مريم ( اسحاق ، يعقوب و اسماعيل ) از نسل ابراهيم ( ع ) بودند .

من النبيّن . .. من ذرّيّة إبرهيم

نسب اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 4

4- برخى از پيامبران ياد شده در سوره مريم ( اسحاق ، يعقوب و اسماعيل ) از نسل ابراهيم ( ع ) بودند .

من النبيّن . .. من ذرّيّة إبرهيم

نسب انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 2

2- قرآن در بيان دودمان برخى از پيامبران ( ادريس ) ، تنها از انتساب آنان به آدم ( ع ) سخن گفته است .

من النبيّن من ذريّة ءادم

{من} در {من ذريّة آدم} براى تبعيض است و بيانگر آن است كه {ذريّة آدم} يكى از چهار ويژگى است كه در آيه براى {النبيين} ذكر شده است، سه دسته ديگر عبارتند از: {من حملنا مع نوح} و {ذريّة إبراهيم} و [ذريّة ]اسرائيل}; گرچه همه پيامبران {ذريّه آدم} هستند، ولى تنها {ادريس} است كه گفته مى شود قبل از نوح مى زيسته

و نسب مطرح شده اى جز انتساب به آدم ندارد، اما سه گروه ديگر به نزديك ترين فرد برجسته در نياكان خود انتساب يافته اند.

نسب پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 10

10 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال دعا نوح ( ع ) قومه علانية فلمّا سمع عقب هبة اللّه من نوح تصديق ما فى أيديهم من العلم صدّقوه ، فأمّا ولد قابيل فإنّهم كذّبوه . . . { قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون } يعنون عقب هبة اللّه ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: نوح(ع) قوم خود را آشكارا دعوت كرد و هنگامى كه فرزندان هبة اللّه (پسرآدم(ع)) تصديق علومى را كه در دست آنها بود از نوح شنيدند، وى را تصديق نمودند; اما فرزندان قابيل، نوح را تكذيب كردند و گفتند: {أنومن لك و اتبعك الأرذلون} مقصود آنان فرزندان هبة اللّه بود}.

نسب زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 4

4- زكريا ، از نسل يعقوب پيامبر بود . *

يرثنى و يرث من ءال يعقوب

ممكن است {يرث من آل يعقوب} اشاره به ميراثى داشته باشد كه از نسل يعقوب به زكريا(ع) رسيده بود كه گرچه {يرثنى} شامل آن ميراث نيز مى شد، ولى اهتمام زكريا به حفاظت آن، سبب شد كه جداگانه از آن ياد كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 5

5- برخى از پيامبران ياد شده در سوره مريم ( زكريا ، يحيى

، عيسى ، موسى و هارون ( ع ) ) از نسل اسرائيل ( يعقوب ) بودند .

من النبيّن . .. من ذرّيّة إبرهيم و إسرءيل

نسب عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 5

5- برخى از پيامبران ياد شده در سوره مريم ( زكريا ، يحيى ، عيسى ، موسى و هارون ( ع ) ) از نسل اسرائيل ( يعقوب ) بودند .

من النبيّن . .. من ذرّيّة إبرهيم و إسرءيل

نسب فرعونى مقتول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 33 - 2

2 - مرد قبطى كشته شده به دست موسى ، از وابستگان حكومت فرعون بود .

قال ربّ إنّى قتلت منهم نفسًا

نسب محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 38 - 5

5 _ { عن ابن عباس قال : كان رسول اللّه ( ص ) إذا انتهى إلى معدبن عدنان أمسك ثمّ يقول : كذب النسّابون قال اللّه تعالى { و قروناً بين ذلك كثيراً } ;

از ابن عباس روايت شده است كه رسول خدا(ص) وقتى به معدبن عدنان (يكى از اجداد خود) مى رسيد، توقف مى كرد و سپس مى فرمود: نسّابه ها دروغ مى گويند. خداى تعالى مى فرمايد: {و قروناً بين ذلك كثيراً}; يعنى، نسل هاى زيادى در فاصله عاد و ثمود و اصحاب رسّ بودند كه به هلاكت رسيدند.

نسب مكذبان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 10

10 - {

عن أبى عبداللّه ( ع ) قال دعا نوح ( ع ) قومه علانية فلمّا سمع عقب هبة اللّه من نوح تصديق ما فى أيديهم من العلم صدّقوه ، فأمّا ولد قابيل فإنّهم كذّبوه . . . { قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون } يعنون عقب هبة اللّه ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: نوح(ع) قوم خود را آشكارا دعوت كرد و هنگامى كه فرزندان هبة اللّه (پسرآدم(ع)) تصديق علومى را كه در دست آنها بود از نوح شنيدند، وى را تصديق نمودند; اما فرزندان قابيل، نوح را تكذيب كردند و گفتند: {أنومن لك و اتبعك الأرذلون} مقصود آنان فرزندان هبة اللّه بود}.

نسب موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 5

5- برخى از پيامبران ياد شده در سوره مريم ( زكريا ، يحيى ، عيسى ، موسى و هارون ( ع ) ) از نسل اسرائيل ( يعقوب ) بودند .

من النبيّن . .. من ذرّيّة إبرهيم و إسرءيل

نسب هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 5

5- برخى از پيامبران ياد شده در سوره مريم ( زكريا ، يحيى ، عيسى ، موسى و هارون ( ع ) ) از نسل اسرائيل ( يعقوب ) بودند .

من النبيّن . .. من ذرّيّة إبرهيم و إسرءيل

نسب همسر زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 3

3- همسر زكريا ، از نسل يعقوب پيامبر ( ع ) بود . *

يرثنى و يرث من

ءال يعقوب

مقابله {يرثنى} با {يرث من آل يعقوب}، ممكن است از آن جهت باشد كه همسر وى از نسل يعقوب بوده است و طبعاً آن بخش از اموال خاندان يعقوب كه به او رسيده بود، پس از وى در اختيار فرزندش قرار مى گيرد.

نسب يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 5

5- برخى از پيامبران ياد شده در سوره مريم ( زكريا ، يحيى ، عيسى ، موسى و هارون ( ع ) ) از نسل اسرائيل ( يعقوب ) بودند .

من النبيّن . .. من ذرّيّة إبرهيم و إسرءيل

نسب يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 4

4- برخى از پيامبران ياد شده در سوره مريم ( اسحاق ، يعقوب و اسماعيل ) از نسل ابراهيم ( ع ) بودند .

من النبيّن . .. من ذرّيّة إبرهيم

نقش نسب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 7

7- اصالت خانوادگى و نسبى ، در سعادت و كمال فرزندان نقش مؤثرى دارد .

من ذرّيّة ءادم . .. من ذرّيّة إبرهيم و إسرءيل

مطرح شدن پيامبران الهى در طول يك سلسله و ذريّه هاى مشخص نشان از نقش نسب و خانواده در كمال فرزندان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 8

8 - تأثير نسب و پيوند خويشاوندى در سرنوشت فرزندان و در هدايت و گمراهى آنان ، امرى مطلق ، قطعى و جبرى نيست .

و من ذرّيّتهما

محسن و ظالم لنفسه مبين

دو گروه شدن نسل ابراهيم و اسحاق(عليهماالسلام) گوياى اين حقيقت است كه تأثير نسب و خويشاوندى، در سرنوشت انسان و در هدايت و گمراهى فرزندان، مطلق و جبرى نيست; بلكه فرزندان از هر خانواده اى ممكن است خوب و يا بد باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 5

5 - پيوند نسبى _ علاوه بر عمل نيك خود انسان _ داراى تأثير در تعالى جايگاه اخروى وى

ألحقنا بهم ذرّيّتهم

نسل مؤمنان، به جايگاه عالى نياكان خويش ملحق مى شوند و ارتقاى درجه مى يابند; در حالى كه اگر مقام نيكانشان در درجه آنان تأثير نمى گذاشت، آنها با ايمان و عمل خويش جز به مرتبه اى پايين تر، دست نمى يافتند.

نسل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نسل

آرزوى تداوم نسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 1 - 7

7 - پيامبر ( ص ) ، خواهان تداوم نسل خويش و در آرزوى داشتن ذريّه بود .

إنّا أعطين_ك الكوثر

لحن بشارت آميز آيه شريفه، بيانگر اشتياق پيامبر(ص) به داشتن فرزند است.

ارزش نسل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 5

5 - ذريه و نسلى كه از تعاليم دينى برخوردار بوده و از آلودگى ها پيراسته باشند ، براى نياكانشان ارزشمند و امتياز آفرين هستند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم . .. و يزكّيهم

ارزش نسل مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 5

5 - ذريه و نسلى كه از تعاليم

دينى برخوردار بوده و از آلودگى ها پيراسته باشند ، براى نياكانشان ارزشمند و امتياز آفرين هستند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم . .. و يزكّيهم

ازدياد نسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 10

10 - بقا و ازدياد نسل از اهداف ازدواج

جعل لكم . .. أزوجًا ... يذرؤكم فيه

در برداشت ياد شده {ازدياد نسل} از {ذرء} (مصدر {يذرء} به معناى تكثير و افزون كردن) و {بقاى نسل} از تعبير به فعل مضارع (يذرء) _ كه بيانگر تجدد و استمرار است _ استفاده شده است.

ازدياد نسل آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 40 - 4

4- ابليس ، به تكثير نسل آدم ( ع ) و حوا و نيز به اغواپذيرى اكثر آنان و تأثيرناپذيرى بندگان خالص خدا از وسوسه هايش ، از آغاز خلقت انسان آگاه بود .

لأغوينّهم أجمعين . إلاّ عبادك منهم المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 83 - 4

4 - آگاهى ابليس ، به تكثير نسل آدم و نيز به اغواپذيرى بيشتر آنان و تأثيرناپذيرى بندگان خالص خدا ، از آغاز خلقت انسان

لأغوينّهم أجمعين . إلاّ عبادك منهم المخلصين

ازدياد نسل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 24 - 3،6

3 - پيدايش انسان و تكثير نسل او در زمين ، نشانه و جلوه قدرت خداوند رحمان

الرحم_ن . .. قل هو الذى ذرأكم فى الأرض

6 - آفرينش بشر و تكثير نسل او در زمين ،

نشانه توانايى خداوند بر رستاخيز و حيات دوباره انسان ها در قيامت

قل هو الذى ذرأكم . .. و إليه تحشرون

ازدياد نسل قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 133 - 3

3 - كثرت توالد و تناسل در ميان قوم عاد

أمدّكم . .. و بنين

ازدياد نسل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 1 - 3

3 - گسترش نسل پيامبر ( ص ) ، از خبر هاى غيبى قرآن

إنّا أعطين_ك الكوثر

ازدياد نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 11

11 _ كثرت انبيا(ع) از نسل نوح، پاداش نيل او به مقام نيكوكاران است.

و نوحا هدينا من قبل و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

اسكان نسل ابراهيم(ع) در مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 1،2،18

1- حضرت ابراهيم ( ع ) برخى از ذريه ( نسل و فرزندان ) خود را در نزديكى خانه خدا اسكان داد .

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى بواد غير ذى زرع عند بيتك المحرّم

2- محل سكونت ذريه حضرت ابراهيم ( ع ) در مكه در نزديكى خانه خدا ، غير قابل كشت و زرع بود .

ربّنا إنى أسكنت من ذريّتى بواد غير ذى زرع عند بيتك المحرم

18- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن إبراهيم ( ع ) كان نازلاً فى بادية الشام فلمّا ولد له من هاجر اسماعيل . . . فأوحى الله إليه .

. . ثم أمره أن يخرج اسماعيل و أُمّه عنها فقال : يا ربِّ إلى أىّ مكان ؟ قال : إلى حرمى و أمنى . . . و هى مكة فأنزل الله عليه جبرائيل بالبراق فحمل هاجر و اسماعيل . . . فوضعه فى موضع البيت . . . فلمّا سرههم ابراهيم و وضعهم . . . ثمّ انصرف عنهم فلمّا بلغ كداء و هو جبل بذى طوى إلتفت إليهم ابراهيم فقال : { ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى بواد غير ذى زرع عند بيتك المحرم . . . } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: آن گاه كه ابراهيم(ع) در صحراى شام مسكن گزيد و فرزندش اسماعيل از هاجر متولد شد . .. پس خداوند به او وحى كرد ... سپس به او امر كرد كه اسماعيل و مادرش را از آن صحرا خارج كند. پس ابراهيم(ع) گفت: پروردگارا! به كدامين مكان ببرم؟ خداوند فرمود: به سوى حرم امن من ... و آن مكه است. پس خداوند، جبرئيل را با براق ( مركب آسمانى) بر او نازل كرد. پس هاجر و اسماعيل را سوار كرد ... پس او را در جايگاه بيت (كعبه) قرار داد ... پس آن گاه كه ابراهيم(ع) آنان را جايگزين كرد ... سپس از آنان جدا گشته و برگشت ... پس آن گاه كه به {كداء} _ كه كوهى در منطقه ذى طوى است _ رسيد، به سوى آنان توجه كرد و گفت: {ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى بواد غير ذى زرع عند بيتك المحرم ...} ...}.

اعطاى نسل صالح

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 7

7 _ ذريه صالح پاداش خداوند به نيكوكاران است.

و كذلك نجزى المحسنين . .. كل من الصلحين

امامت نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 14،20

14 - ابراهيم ( ع ) ، از خداوند خواست تا از دودمانش نيز كسانى را به مقام امامت نايل سازد .

و من ذرّيتى

20 - ذريه ابراهيم در صورتى كه از ظلم و ستم مبرا باشند ، به مقام امامت خواهند رسيد .

و من ذريّتى قال لاينال عهدى الظلمين

امت بودن نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندان آنان ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشاراليه {تلك} پيامبران ياد شده در آيه قبل و فرزندانشان است. به كارگيرى {تلك} براى اشاره به مذكر به لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

انبياى نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 4

4 - پيامبران مبعوث شده پس از نوح ( ع ) از ذريه حضرت نوح و پيامبران مبعوث شده پس از ابراهيم ( ع ) از ذريه حضرت ابراهيم ( ع ) بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

انقراض نسل قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 2

2 - عذاب قوم ثمود ، فراگير بود و

كسى از آنان زنده و نسلى از آنان باقى نماند .

فهل ترى لهم من باقية

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضمير {لهم} به مجموع قوم ثمود و عاد بازگردد.

انقراض نسل قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 1

1 - عذاب قوم عاد ، فراگير بود و كسى از آنان زنده و نسلى از آنان باقى نماند .

فهل ترى لهم من باقية

{باقية} در برداشت ياد شده، صفت براى موصوف مقدر (مانند {نفس}) دانسته شده است.

انقياد نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندان آنان ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشاراليه {تلك} پيامبران ياد شده در آيه قبل و فرزندانشان است. به كارگيرى {تلك} براى اشاره به مذكر به لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

اهميت بقاى نسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 61 - 14

14- مصلحت بقاى حيات در زمين ، مهمتر از مصلحت عقوبت دنيوى ظالمان

و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم ما ترك عليها من دابّة و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى

اهميت بقاى نسل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 45 - 6،7

6 - بقاى نسل انسان و تداوم حيات زندگان در كره زمين ، فلسفه به تأخير افتادن كيفر گناه كاران و كافران تا قيامت

و لو يؤاخذ اللّه الناس بما كسبوا ما ترك

على ظهرها من دابّة و ل_كن يؤخّرهم إلى أج

7 - مصلحت بقاى نسل انسان ها و حيات در زمين ، مهم تر از مصلحت عقوبت دنيايى بندگان گنه كار و كافران

و لو يؤاخذ اللّه الناس بما كسبوا ما ترك على ظهرها من دابّة و ل_كن يؤخّرهم إلى أج

اهميت كثرت نسل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 9

9 _ خداوند به نيكوكاران با كثرت ذريه صالح و هدايت يافته پاداش مى دهد.

و وهبنا له إسحق و يعقوب . .. و من ذريته داود و سليمن ... و كذلك نجزى المحسنين

اهميت نسل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 7

7 _ ذريه صالح پاداش خداوند به نيكوكاران است.

و كذلك نجزى المحسنين . .. كل من الصلحين

ايمان نسل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 8

8 - نگرانى و احساس خطر نوح ( ع ) ، درباره به خطر افتادن ايمان مؤمنان و نسل هاى آينده جامعه ، از سوى كافران حق ناپذير و گمراه گر قوم خود

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

ايمان نسل كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 30

30- وجود مؤمنانى در نسل و صلب كافران مكه ، مانع نزول عذاب الهى بر آنان *

لولا رجال مؤمنون . .. لم تعلموهم ... لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم عذابًا

برداشت ياد شده بدان احتمال است

كه مراد از مردان و زنان مؤمن در آيه شريفه، فرزندانى باشند كه از كافران مكه تولد خواهند يافت و به ايمان خواهند گرويد. آنچه مؤيد اين احتمال است، تعبير {لم تعلموهم} و نيز {لو تزيّلوا} مى باشد; زيرا {لو}ى امتناعيه، تفكيك ناپذيرى نسل مؤمن از كافران عصر بعثت را مى رساند.

ايمان نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 77 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و جعلنا ذرّيّته هم الباقين } يقول : بالحقّ و النبوّة و الكتاب و الإيمان فى عقبه ، و ليس كلّ من فى الأرض من بنى آدم من ولد نوح ( ع ) . . . ;

از امام باقر(ع) [درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: ]{و جعلنا ذريته هم الباقين} روايت شده است: خدا مى فرمايد: ذريه او را با حق و نبوت و كتاب و ايمان باقى قرار داديم و آن طور نيست كه تمام فرزندان آدم _ كه در روى زمين زندگى مى كنند _ از فرزندان نوح(ع) باشند. ..}.

ايمان نسل هاى آينده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 33 - 8

8 _ از موانع نزول عذاب استيصال بر امت هاى گنهكار و كافر ، علم خداوند به ايمان آوردن آنان در آينده است .

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

بشارت به نسل آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 38 - 4

4 - خداوند ، به هنگام خروج آدم

( ع ) و حوا از بهشت ، آنان و نسلشان را به بهره مند ساختن از هدايت ها و رهنمودهايى از جانب خودش ، بشارت داد .

فإما يأتينكم منى هدًى

{إما} مركب از {إن} شرطيه و {ما}ى زايده است. شرطيه بودن جمله از يكسو و تأكيد آن با {ما}ى زايده و نون تأكيد در {يأتينّ} از سوى ديگر، اقتضا مى كند كه جمله چنين معنا شود: اگر هدايتى از جانب من آمد كه البته خواهد آمد ... .

بشارت كثرت نسل به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 1 - 2

2 - برخوردارى از نسلى گسترده ، بشارت خداوند به پيامبر ( ص )

إنّا أعطين_ك الكوثر

براساس شأن نزول اين سوره، سخن از عطاى كوثر به پيامبر(ص)، در پاسخ كسى است كه آن حضرت را از تداوم نسل محروم دانسته بود. بنابراين جمله {إنّا أعطيناك الكوثر}، بشارتى است كه لفظ ماضى در آن، بر تحقق حتمى كوثر در آينده و عطاى نسلى فراوان به پيامبر(ص) دلالت دارد.

بشارت نسل موحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 4

4_ به وجود آمدن امتهايى مؤمن و موحد از نسل نوح و يارانش ، نويد خداوند به آن حضرت

على أمم ممن معك

{من} در {ممن} ابتدائيه است. بنابراين {أمم ممن معك}; يعنى ، امتهايى كه از همراهان تو نشأت خواهند گرفت و از آن جا كه برخى از همراهان نوح ، فرزندان او بودند ، در برداشت {نسل نوح} نيز آورده شد.

بشارت نسل مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - هود - 11 - 48 - 4

4_ به وجود آمدن امتهايى مؤمن و موحد از نسل نوح و يارانش ، نويد خداوند به آن حضرت

على أمم ممن معك

{من} در {ممن} ابتدائيه است. بنابراين {أمم ممن معك}; يعنى ، امتهايى كه از همراهان تو نشأت خواهند گرفت و از آن جا كه برخى از همراهان نوح ، فرزندان او بودند ، در برداشت {نسل نوح} نيز آورده شد.

بقاى نسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 3

3 _ توالد و تناسل ، از فلسفه هاى مهمّ آميزش جنسى

نساؤكم حرث لكم فاتوا حرثكم انّى شئتم و قدّموا لانفسكم

اوّلا از بين تمامى اهداف آميزش، تنها به توالد و تناسل (حَرث) اشاره مى كند. و ثانياً مراد از جمله {و قدّموا لانفسكم}، بنابر نظر برخى از مفسّرين، فرزند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 9 - 13

13 _ حكمت حرمت اجحاف در مال يتيم ، ادامه حيات و استقلال وى و مصون ماندن نسل انسان از آثار سوء آن اجحاف

وليخش الّذين

امام رضا (ع) فرمود: . .. ففى تحريم مال اليتيم استبقاء اليتيم و استقلاله بنفسه و السلامة للعقب ان يصيبه ما اصابهم ... .

_______________________________

عيون اخبار الرّضا (ع)، ج 2، ص 92، ح 1، ب 33 ; نورالثقلين، ج 1، ص 447، ح 72.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 10

10 - بقا و ازدياد نسل از اهداف ازدواج

جعل لكم . .. أزوجًا ... يذرؤكم فيه

در برداشت ياد

شده {ازدياد نسل} از {ذرء} (مصدر {يذرء} به معناى تكثير و افزون كردن) و {بقاى نسل} از تعبير به فعل مضارع (يذرء) _ كه بيانگر تجدد و استمرار است _ استفاده شده است.

بقاى نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 7

7- حضرت ابراهيم ( ع ) برخوردار از عنايت ويژه خداوند و بقاى نسل او ، مورد توجه خاص الهى بود .

قالوا لاتوجل إنا نبشّرك بغل_م عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 12

12 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از عنايت ويژه الهى و بقاى نسل او مورد توجه خداوند

و بشّروه بغل_م عليم

بقاى نسل انسان در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 6

6 - هبوط آدم و حوا ( ع ) به زمين ، ملازم با ابقاى تمامى نسل انسانى در آن است .

قال اهبطا . .. بعضكم لبعض عدوّ فإمّا يأتينّكم

ضمير جمع در {بعضكم} و {يأتينّكم} گوياى اين نكته است كه هنگام صدور فرمان هبوط، ادامه يافتن زندگى بشر در زمين، قطعى بوده است.

بقاى نسل اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 4

4_ نزول عذاب بر برخى از اقوام گذشته ، فراگير همه آنان نشد و نسلى از آنان باقى ماند .

منها قائم

برداشت فوق، براساس اين احتمال است كه مراد از {منها} من أهلها باشد. بر اين اساس، جمله {منها قائم ...}; يعنى، برخى از

اقوامى كه گرفتار عذاب شدند، هم اكنون (عصر پيامبر) نيز موجودند و برخى از آنان به طور كلى منقرض شده و باقى نماندند.

بقاى نسل بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 2

2- نابود و منقرض نشدن نسل بنى اسرائيل ، على رغم هجوم سنگين نيرو هاى توانمند و دو بار شكست سخت آنان

عسى ربّكم أن يرحمكم

بقاى نسل حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 8

8_ لزوم حفظ حيوانات از خطر انقراض و نابودى

قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين

تصريح به اين معنا كه نوح(ع) مى بايست از هر حيوان يك جفت (نر و ماده) با خود به همراه برد ، ظاهراً هدفى جز اين ندارد كه نسل آن حيوان باقى بماند و نابود نشود.

بقاى نسل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 9

9- مشركان ، تداوم نسل خويش را از طريق داشتن پسر ، براى خود فرجامى نيك تلقى مى كردند . *

و يجعلون لله ما يكرهون و تصف ألسنتهم الكذب أن لهم الحسنى

احتمال دارد مراد از {الحسنى} به قرينه {و يجعلون لله البنات . .. و لهم ما يشتهون} و {يجعلون لله ما يكرهون} ادامه نسل مشركان از طريق پسرانى باشد كه آنان براى خويش مدعى بودند.

بقاى نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 77 - 1،2،4

1 - خداوند ، از ميان قوم نوح ، تنها نسل آن حضرت را

براى هميشه تاريخ ، تداوم بخشيده و باقى گذاشته است .

و جعلنا ذرّيّته هم الباقين

ضميرِ فصلِ {هم}، مفيد حصر است.

2 - نسل نوح ( ع ) ، تنها نسل باقى مانده از ميان نجات يافتگان از عذاب طوفان براى هميشه تاريخ

و جعلنا ذرّيّته هم الباقين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه حصر مستفاد از ضمير فصل {هم}، حصر اضافى باشد و در مقايسه با افراد موجود در كشتى سنجيده شود كه برخى از خاندان نوح(ع) و برخى از ديگر مردمان بودند كه به آن حضرت ايمان آورده بودند; يعنى، نسل مردم كافر طوفان زده و نيز نسل مردم مؤمن نجات يافته بر عرشه كشتى، همگى قطع شده و تنها نسل نوح(ع) باقى ماند.

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و جعلنا ذرّيّته هم الباقين } يقول : بالحقّ و النبوّة و الكتاب و الإيمان فى عقبه ، و ليس كلّ من فى الأرض من بنى آدم من ولد نوح ( ع ) . . . ;

از امام باقر(ع) [درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: ]{و جعلنا ذريته هم الباقين} روايت شده است: خدا مى فرمايد: ذريه او را با حق و نبوت و كتاب و ايمان باقى قرار داديم و آن طور نيست كه تمام فرزندان آدم _ كه در روى زمين زندگى مى كنند _ از فرزندان نوح(ع) باشند. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 3

3 - اجابت دعا ، نجات از مشكلاتِ اندوه بار ، باقى ماندن نسل و نام نيك و تحيت الهى

، از پاداش هاى خداوند به حضرت نوح ( ع )

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون . .. سل_م على نوح فى الع_لمين . إنّا كذلك نجزى ا

تداوم نسل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 8 - 1،3

1 - خداوند ، نسل انسان نخستين را ، از طريق آبى پست و بى مقدار تداوم بخشيد .

ثمّ جعل نسله من سل_لة من ماء مهين

3 - تداوم نسل انسان ، با آبى پست ( منى ) ، نمونه عزت و علم و تدبير الهى است .

اللّه الذى . .. و بدأ خلق الإنس_ن من طين . ثمّ جعل نسله من سل_لة من ماء مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 8 - 4

4 - توجه به آفرينش انسان و تداوم نسل او در زمين ، زمينه ساز پذيرش معاد است .

عمّ يتساءلون . .. و خلقن_كم أزوجًا

در آيه دو چيز به عنوان دليل بر معاد ذكر شده است; خلقت انسان ها و زوجيت آنان; يعنى، چنين آفريده اى نمى تواند معاد نداشته باشد.

تداوم نسل شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 4 - 5

5 - منقرض نشدن نسل شتر ، تا زمان حوادث آغازين قيامت

و إذا العشار عطّلت

تداوم نسل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 3 - 2

2 - تداوم نسل پيامبر ( ص ) از طريق فاطمه ( س ) ، پوچى پندار دشمنان آن حضرت را در مورد

قطع نسل او بر ملا ساخت .

إنّا أعطين_ك الكوثر . .. إنّ شانئك هو الأبتر

تزكيه نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 2

2 - تلاوت آيات الهى ، تعليم كتاب آسمانى ، آموزش حكمت ( معارف و احكام دين و . . . ) و پاكسازى نسل ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از آلودگى ها و ناخالصى ها ، از ويژگى هاى پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت او بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم ءايتك و يعلمهم الكتب و الحكمة و يزكّيهم

تزكيه نسل اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 2

2 - تلاوت آيات الهى ، تعليم كتاب آسمانى ، آموزش حكمت ( معارف و احكام دين و . . . ) و پاكسازى نسل ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از آلودگى ها و ناخالصى ها ، از ويژگى هاى پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت او بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم ءايتك و يعلمهم الكتب و الحكمة و يزكّيهم

تكثير نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 10

10 _ كثرت پيامبران و هدايت يافتگان در ذريه ابراهيم(ع)، پاداش نيكوكار بودن آن حضرت است.

و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

توحيد در نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 9

9 - نسل

ابراهيم ( ع ) ، پرچمدار توحيد در طول تاريخ

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

جاودانگى توحيد در نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 1،4،5،7

1 - بقاى آيين توحيد در نسل ابراهيم ( ع ) ، ره آورد تلاش آن حضرت براى استمرار بخشيدن به آن

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

آيات قبل، مى تواند قرينه باشد كه فاعل {جعل} ابراهيم(ع) است.

4 - كلمه توحيد ، كلمه اى ماندگار در نسل ابراهيم ( ع ) ، به اراده و لطف الهى

إنّنى براء ممّا تعبدون . إلاّ الذى فطرنى ... و جعلها كلمة باقية فى عقبه

فاعل {جعل} _ به قرينه آيه بعد _ مى تواند خداوند باشد.

5 - استمرار دين توحيدى در نسل ابراهيم ( ع ) ، پاداش الهى به آن حضرت در قبال تلاش هاى او در مسير اعتلاى كلمه توحيد

و إذ قال إبرهيم . .. و جعلها كلمة باقية فى عقبه

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه {جعلها} در مقام بيان لطف خداوند در برابر مجاهدت ها و تلاش هاى حضرت ابراهيم(ع) باشد.

7 - استمرار كلمه { توحيد } در نسل ابراهيم ( ع ) و در پهنه قرن ها ، تدبيرى خداوندى و به منظور بازگشت مشركان هر نسل به توحيد

و جعلها كلمة باقية فى عقبه لعلّهم يرجعون

جايگزينى نسل ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 61 - 1

1 - جايگزين كردن نسلى به جاى نسل ديگر ، فلسفه مقدر شدن مرگ از سوى خداوند براى انسان ها

نحن قدّرنا بينكم

الموت . .. على أن نبدّل أمث_لكم

جمله {على أن نبدّل} مربوط به تقدير مرگ در آيه پيش است; يعنى، ما بر اين اساس كه امثال شما (نسل هاى بعد) را جايگزين شما گردانيم، مرگ را تقدير كرده ايم.

حفظ نسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 6

6 _ اصلاح جامعه و حفظ كشاورزى و نسل ، از ويژگى هاى حكومت صالح

و اذا تولى . .. ليفسد فيها و يهلك الحرث و النسل

از اينكه خداوند، فساد و . .. را از كارهاى حكومتى منافقان مى داند; معلوم مى شود كه در حكومت صالحان، چنين اعمالى نبايد باشد.

درخواست محبت به نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 10،12،23

10- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار توجه قلبى برخى از مردم و جلب محبت آنان به سوى ذريه ساكن در مكه شد .

أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ... فاجعل أفئدة من الناس تهوى إليهم

12- حضرت ابراهيم ( ع ) براى رفع خطر تنهايى و انزواى فرزندانش در مكه ، از خداوند خواستار توجه قلبى برخى از مردم به سوى آنان و زندگى جمعى شد . *

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ... فاجعل أفئدة من الناس تهوى إل

23- { قال الصادق ( ع ) فى تفسير قوله تعالى : { و ارزقهم من الثمرات } : هو ثمرات القلوب ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه در تفسير سخن خداوند تعالى: {و ارزقهم من الثمرات} فرمود: آن [ثمرات]

ميوه هاى دل است.

درخواست نسل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 28

28- انسان خردمند ، در انديشه داشتن نسلى صالح

و بلغ أربعين سنة قال ربّ . .. و أصلح لى فى ذرّيّتى

آنچه خداوند در اين آيه شريفه، از ناحيه انسان راه يافته به سن خردمندى (چهل سالگى) اظهار داشته; در حقيقت ارزش هايى است كه هر خردمندى مى بايست بدان ها روى آورد.

دشمنى نسل ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 18

18- ابليس و نسل او ، دشمن انسان هايند .

أفتتّخدونه و ذرّيّته أولياء من دونى و هم لكم عدوٌّ

روش بقاى نسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 5

5- تضمين بقاى نسل انسان از طريق زوجيت و همسردارى ، از نعمت هاى خداوند است .

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا و جعل لكم من أزوجكم بنين و حفدة

زمينه ازدياد نسل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 24 - 4

4 - انسان ، موجودى زمينى و زمين بستر مناسب و طبيعى براى تكثير نسل او

ذرأكم فى الأرض

مطلب ياد شده، از قيد {فى الأرض} استفاده مى شود.

زمينه بقاى نسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 5

5 - تأثير احسان و نيكوكارى در اجابت دعا ، بقاى نسل و نام نيك ، تقرب به پيشگاه خداوند و محبوبيت در ميان خلق

و لقد

نادينا نوح فلنعم المجيبون . .. سل_م على نوح فى الع_لمين . إنّا كذلك نجزى ا

زمينه عصيان نسل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 4

4 - در صورت تداوم حيات قوم كافر و گمراه گر نوح ، تمامى فرزندان و نسل بعدى آنان ، به كفر ، نافرمانى خدا و تبه كارى روى مى آوردند .

و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

{فاجر} به افراد نافرمان، معصيت كار و زناكار گفته مى شود. در اين آيه دو معناى اول و دوم مراد است.

زمينه كفر نسل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 4

4 - در صورت تداوم حيات قوم كافر و گمراه گر نوح ، تمامى فرزندان و نسل بعدى آنان ، به كفر ، نافرمانى خدا و تبه كارى روى مى آوردند .

و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

{فاجر} به افراد نافرمان، معصيت كار و زناكار گفته مى شود. در اين آيه دو معناى اول و دوم مراد است.

سنت بقاى نسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 6

6- ازدواج و همسردارى و برخوردار شدن از فرزند ، از سنت هاى الهى و نهفته در سرشت انسان

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا و جعل لكم من أزوجكم بنين و حفدة

برداشت فوق با توجه به اين نكته است كه ماده {جعل} بيانگر سنت خداست و آنچه به عنوان سنت معرفى شود، روند طبيعى خواهد داشت.

سهولت جايگزينى نسل ها

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 20 - 1

1- ميراندن انسان ها و خلق انسانهايى جديد به جاى آنان ، كار دشوارى براى خداوند نيست .

إن يشأ يذهبكم و يأت بخلق جديد . و ما ذلك على الله بعزيز

شرك در نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 8

8 - وجود افرادى شرك پيشه ، در نسل ابراهيم ( ع )

لعلّهم يرجعون

با توجه به رجوع ضمير {هم} به نسل ابراهيم(ع)، استفاده مى شود كه برخى از آنان آلوده به شرك بودند; بنابراين مفاد آيه اين مى شود كه توحيد در گروهى از نسل ابراهيم باقى ماند تا زمينه آن شود كه گروه ديگر آنان نيز به توحيد بازگردند.

ظالمان نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 2

2 - از نسل ابراهيم و اسحاق ( عليهماالسلام ) ، برخى نيكوكار و برخى ظالم به خويشتن گشتند .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه

ظالمان نسل اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 2

2 - از نسل ابراهيم و اسحاق ( عليهماالسلام ) ، برخى نيكوكار و برخى ظالم به خويشتن گشتند .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه

عبادت نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندان آنان ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشاراليه

{تلك} پيامبران ياد شده در آيه قبل و فرزندانشان است. به كارگيرى {تلك} براى اشاره به مذكر به لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

عصيان نسل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 13

13 - { عن صالح بن ميثم قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) : ما كان علم نوح ( ع ) حين دعا قومه إنّهم لايلدوا إلاّ فاجرًا كفارًا فقال : أما سمعتَ قولَ اللّه لنوح : { إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن } ;

صالح بن ميثم گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: نوح(ع) هنگامى كه قوم خود را دعوت مى كرد از كجا آگاه بود كه اولاد آن قوم، غير از بدكار و كافر به دنيا نمى آيند; امام فرمود: آيا سخن خداوند را به نوح نشنيده اى كه فرمود: (إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن)}.

علاقه به بقاى نسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) ، به فرزنددار شدن و بقاى نسل خود علاقه مند بود .

نبشّرك بغل_م

واژه {بشارت} در جايى به كار مى رود كه مورد علاقه و مايه سرور باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 13

13 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، به فرزنددار شدن و بقاى نسل خود علاقه مند بود .

و بشّروه بغل_م عليم

واژه {بشارت}، در جايى به كار مى رود كه مورد علاقه و مايه سرور باشد.

علاقه

به نسل علايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 3

3 - علاقه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به ذريه خويش

من ذريتنا أمة مسلمة لك

علم نسل اهل بيت(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 12

12 - { سُلَيْم بن قَيْس قال : خرج علينا علىّ بن أبى طالب ( ع ) . . . فقال . . . و العلم فى عقبنا إلى أن تقوم الساعة ثمّ قرأ { و جعلها كلمة باقية فى عقبه } ثمّ قال : كان رسول اللّه ( ص ) عقب إبراهيم و نحن أهل البيت عقب إبراهيم ( ع ) و محمد ( ص ) ;

سليم بن قيس مى گويد: حضرت على(ع) به سوى ما بيرون آمد و فرمود: علم در نسل ما است تا برپايى قيامت. سپس آيه {و جعلها كلمة باقية فى عقبه} را تلاوت نمود، و فرمود: رسول خدا(ص) از نسل ابراهيم(ع) است و ما اهل بيت از نسل ابراهيم(ع) و محمد(ص) هستيم}.

فضايل نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 7

7- حضرت ابراهيم ( ع ) برخوردار از عنايت ويژه خداوند و بقاى نسل او ، مورد توجه خاص الهى بود .

قالوا لاتوجل إنا نبشّرك بغل_م عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 9

9 - نسل ابراهيم ( ع ) ، پرچمدار توحيد در طول تاريخ

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 12

12 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از عنايت ويژه الهى و بقاى نسل او مورد توجه خداوند

و بشّروه بغل_م عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 3 - 5

5 - وجود افرادى شايسته و ارجمند در سلاله ابراهيم

و ما ولد

ممكن است مراد از {ما ولد}، ذرّيه ابراهيم(ع) در طول تاريخ باشد. در اين صورت _ به قرينه سوگند خداوند _ مراد افراد گرانقدر آنان است.

فلسفه اسكان نسل ابراهيم(ع) در مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 3

3- هدف حضرت ابراهيم ( ع ) از اسكان دادن برخى از فرزندانش در جوار خانه خدا ، توفيق يافتن آنان براى عبادت و اقامه نماز بود .

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ربّنا ليقيموا الصلوة

قانونمندى تداوم نسل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 8 - 5

5 - آفرينش انسان و تداوم بخشى به نسل او در زمين ، داراى هدفى مشخص

ألم نجعل الأرض مه_دًا . .. و خلقن_كم أزوجًا

قطع نسل دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 3 - 3

3 - خداوند ، كسى را كه با زخم زبان خود به پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را نسل بريده خواند ، داراى آينده اى خالى از هرگونه خوبى و ياد نيك معرفى كرد .

إنّ شانئك

هو الأبتر

آنچه پدر عمروعاص از كلمه {أبتر} اراده كرده بود، قطع شدن ذكر خير پيامبر(ص) بر اثر قطع نسل بود. ضمير فصل در {هو الأبتر} نشانگر حصر اضافى است و بيان مى دارد كه {متروك شدن ذكر خير}، اختصاص به خود او دارد; نه پيامبر(ص). گفتنى است كه قطع شدن ذكر خير لزوماً به معناى نداشتن فرزند نيست; زيرا فرزندانى كه مايه ذكر خير پدر نشوند، او را از {أبتر} بودن بيرون نمى آورند.

قطع نسل عاص بن وائل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 3 - 7

7 - { تكلّم أبومحمد الحسن بن على ( ع ) فقال : قال العاص بن وائل : إنّ محمداً رجل أبتر لا ولد له فلو قد مات انقطع ذكره ، فأنزل اللّه تبارك و تعالى { إنّ شانئك هو الأبتر } ;

امام حسن(ع) [در مجلس مباحثه با معاويه و ياران او ]سخن گفت و فرمود: عاص بنوائل گفت: محمد(ص) مردى ابتر است كه براى او فرزندى نيست و اگر بميرد [نام و] ياد او تمام مى شود. پس خداى تبارك و تعالى [خطاب به رسول خدا اين آيه را] نازل فرمود: إنّ شانئك هو الأبتر}.

قطع نسل قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 3

3- نسل قوم لوط با عذاب الهى ، قطع و ريشه كن شد .

و قضينا . .. أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

{دابر} به معناى {آخر} است (مفردات راغب)، و مقصود از جمله {دابر ه_ؤلاء مقطوع} نابودى آخرين فرد موجود از قوم لوط است كه

طبيعتاً قطع نسل آنان را در پى داشت.

قطع نسل كافران قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 1

1 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه پروردگار مبنى بر نابودى تمامى كافران و مشركان حق ناپذير عصر خود و قطع نسل آنان

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

واژه {ديّار}، همواره پس از نفى قرار مى گيرد و شامل همه انسان ها مى شود.

قطع نسل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 3 - 1

1 - يكى از دشمنان پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را نسل بريده و آينده او را خالى از ذكر خير خواند .

إنّ شانئك هو الأبتر

{شانئك}; يعنى، كسى كه با تو بغض و دشمنى دارد (تاج العروس). بيشتر مفسران، او را پدر عَمروعاص دانسته اند كه پس از فوت پسران پيامبر(ص)، آن حضرت را {ابتر} خواند. {أبتر} به معناى كسى است كه از او به خير و نيكى ياد نشود. {بَتْر} (ريشه {أبتر}) در بريدن دُم به كار مى رود و به همين جهت شخصى را كه نسل او قطع شده است، {ابتر} گويند (مفردات); زيرا نسلى كه نام نيك او را زنده نگه دارد، وجود ندارد.

كافران نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 7

7_ خداوند ، نوح ( ع ) را به پديدآمدن جامعه ها و امتهايى كفرپيشه از نسل او و همراهانش آگاه ساخت .

و أمم سنمتعهم ثم يمسّهم منا عذاب أليم

كلمه

{أمم} مبتدا و خبر آن محذوف مى باشد; يعنى: ممن معك أمم سنمتعهم. جمله {يمسهم ...} حكايت از آن دارد كه مقصود از {أمم} در اين بخش از آيه ، امتهاى كافر هستند.

كتاب آسمانى نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 7

7 - ذريه ابراهيم ( ع ) از مقام نبوت و كتاب آسمانى ، برخوردار بودند .

و جعلنا فى ذرّيّته النبوّة و الكت_ب

كتب آسمانى نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 7

7 - نسل هاى پس از نوح و ابراهيم ( ع ) ، هيچ گاه از كتاب آسمانى محروم نبوده اند .

و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة و الكت_ب

كتب آسمانى نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 7

7 - نسل هاى پس از نوح و ابراهيم ( ع ) ، هيچ گاه از كتاب آسمانى محروم نبوده اند .

و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة و الكت_ب

كثرت نسل فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 1 - 4

4 - خداوند ، بشارت دهنده پيامبر ( ص ) به كوثر بودن فاطمه ( س ) و فراوانى نسل آن حضرت از طريق او

إنّا أعطين_ك الكوثر

تاريخ قطعى زندگانى پيامبر(ص) _ كه از او پسرى نماند _ گواه بر آن است كه تنها مصداق كوثر، فاطمه(س) است.

كفر نسل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71

- 27 - 13

13 - { عن صالح بن ميثم قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) : ما كان علم نوح ( ع ) حين دعا قومه إنّهم لايلدوا إلاّ فاجرًا كفارًا فقال : أما سمعتَ قولَ اللّه لنوح : { إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن } ;

صالح بن ميثم گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: نوح(ع) هنگامى كه قوم خود را دعوت مى كرد از كجا آگاه بود كه اولاد آن قوم، غير از بدكار و كافر به دنيا نمى آيند; امام فرمود: آيا سخن خداوند را به نوح نشنيده اى كه فرمود: (إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن)}.

گسترش نسل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 79 - 2

2 - گسترش تدريجى نسل بشر در روى زمين ، پس از پيدايش نوع آن

و هو الذى ذرأكم فى الأرض

برداشت فوق، با توجه به معناى {ذرأ} (پراكندن) استفاده مى شود.

مبغوضيت نسل كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 4،11

4 _ نابود ساختن كشاورزى و نسل كشى ، از بارزترين نوع فساد در زمين است .

ليفسد فيها و يهلك الحرث و النسل

بنابراينكه جمله {و يُهلك الحرث و . ..}، تفسير جمله {ليفسد فيها} باشد.

11 _ نابود كردن كشاورزى و نسل كشى ، مبغوض خداوند

و اذا تولى . .. و يهلك الحرث و النسل و اللّه لا يحب الفساد

محروميت نسل آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 -

13

13 _ تناول آدم ( ع ) و حوا از شجره ممنوعه ، مايه سلب شايستگى نسل آنان براى سكونت در بهشت نخستين شد . *

قلنا اهبطوا

خداوند در بيان اخراج آدم(ع) و حوا از بهشت و استقرار آن دو در زمين، خطاب خويش را - بر خلاف مقتضاى طبيعى كلام - متوجه نسل آنان نيز كرد; تا به اين نكته اشاره كند كه: تناول آدم(ع) و حوا از شجره منهيه در نسل ايشان نيز اثرى به جاى گذاشت كه باعث شد آنان نيز، حيات خويش را در زمين سپرى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 38 - 2

2 - نسل آدم ( ع ) و حوا نيز بر اثر تناول آن دو از شجره منهيه ، از بهشت نخستين محروم شدند .

قلنا اهبطوا منها جميعاً

{اهبطوا} به صيغه جمع اقتضا مى كند كه: غير از آدم (ع) و حوا فرد يا افراد ديگرى نيز مورد خطاب باشند. در اين باره چند نظر ابراز شده است. از جمله اينكه ديگر مخاطبان، نسل آدم(ع) و حوا مى باشند. برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است.

محسنان نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 2

2 - از نسل ابراهيم و اسحاق ( عليهماالسلام ) ، برخى نيكوكار و برخى ظالم به خويشتن گشتند .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه

محسنان نسل اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 2

2 - از نسل ابراهيم و اسحاق ( عليهماالسلام )

، برخى نيكوكار و برخى ظالم به خويشتن گشتند .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه

محمد(ص) از نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 3

3 - محمد ( ص ) پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت آن حضرت از ميان نسلشان بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم . .. يزكّيهم

به گفته همه مفسران، مراد از {رسولا} پيامبر عظيم الشأن اسلام، حضرت محمد(ص) است.

محمد(ص) از نسل اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 3

3 - محمد ( ص ) پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت آن حضرت از ميان نسلشان بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم . .. يزكّيهم

به گفته همه مفسران، مراد از {رسولا} پيامبر عظيم الشأن اسلام، حضرت محمد(ص) است.

مراد از نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 19

19- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول الله : { إنى أسكنت من ذرّيتى . . . } قال : . . . نحن هم و نحن بقية تلك الذرّية ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا {إنى أسكنت من ذريتى . ..} روايت شده است كه فرمود: ما از آنانيم و ما باقى مانده آن نسل هستيم}.

ملاك روابط اخروى نسل ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 2،6

2 - ايمان ، محور پيوند نسل ها به يك ديگر ،

در جهان آخرت

و الذين ءامنوا و اتّبعتهم ذرّيّتهم بإيم_ن ألحقنا بهم ذرّيّتهم

6 - اصل ايمان ، شرط بهرهورى فرزندان ، از مزيت پيوستن نسل ها به پدارن بهشتى خود

و اتّبعتهم ذرّيّتهم بإيم_ن ألحقنا بهم ذرّيّتهم

منشأ ازدياد نسل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 24 - 1،2

1 - خداوند ، خالق انسان و تكثير كننده نسل او است .

قل هو الذى ذرأكم

{ذرأ}به معناى خلق است; ولى به گفته برخى از مفسران و اهل لغت، اين واژه در آيه شريفه و آيات مشابه آن، به معناى تكثير نسل بشر است (برگرفته از لسان العرب).

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور توجه دادن مردم به مبدأ پيدايش انسان ها و تكثير نسل او

قل هو الذى ذرأكم فى الأرض

منشأ ازدياد نسل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 3

3 - آفرينش نسل گسترده بشر ، از يك زن و مرد ( آدم و حوا ) به وسيله خداوند ، نمود عظمت آفريدگار

إنّا خلقن_كم من ذكر و أنثى

تأكيد بر {نا}ى متكلم و انتساب خلقت به خداوند، مى تواند پيام مذكور را نيز دربرداشته باشد.

نبوت در نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 77 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و جعلنا ذرّيّته هم الباقين } يقول : بالحقّ و النبوّة و الكتاب و الإيمان فى عقبه ، و ليس كلّ من فى الأرض من بنى آدم من ولد نوح

( ع ) . . . ;

از امام باقر(ع) [درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: ]{و جعلنا ذريته هم الباقين} روايت شده است: خدا مى فرمايد: ذريه او را با حق و نبوت و كتاب و ايمان باقى قرار داديم و آن طور نيست كه تمام فرزندان آدم _ كه در روى زمين زندگى مى كنند _ از فرزندان نوح(ع) باشند. ..}.

نبوت نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 6،7

6 - اعطاى اسحاق و يعقوب ( ع ) به ابراهيم ( ع ) و نيز قرار دادن مقام نبوت در نسل آن حضرت ، پاداش دنيوى ابراهيم ( ع ) از سوى خداوند بود .

و وهبنا له إسح_ق . .. و جعلنا فى ذرّيّته النبوّة... و ءاتين_ه أجره فى الدنيا

7 - ذريه ابراهيم ( ع ) از مقام نبوت و كتاب آسمانى ، برخوردار بودند .

و جعلنا فى ذرّيّته النبوّة و الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 3،4

3 - تداوم يافتن بعثت پيامبران ، در نسل هاى پس از نوح و ابراهيم ( ع )

و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

4 - پيامبران مبعوث شده پس از نوح ( ع ) از ذريه حضرت نوح و پيامبران مبعوث شده پس از ابراهيم ( ع ) از ذريه حضرت ابراهيم ( ع ) بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

نبوت نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 3،4

3

- تداوم يافتن بعثت پيامبران ، در نسل هاى پس از نوح و ابراهيم ( ع )

و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

4 - پيامبران مبعوث شده پس از نوح ( ع ) از ذريه حضرت نوح و پيامبران مبعوث شده پس از ابراهيم ( ع ) از ذريه حضرت ابراهيم ( ع ) بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

نسل آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 34 - 1

1 _ آدم ، نوح ، خاندان ابراهيم و خاندان عمران از نسل و نژادى واحد

انّ اللّه اصطفى . .. ذريّة بعضها من بعض

برداشت فوق را روايت امام صادق (ع) تأييد مى كند كه فرمود: الذين اصطفاهم اللّه، بعضهم من نسل بعض.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 735.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 98 - 2

2 _ خداوند تمامى آدميان و نژادها و تيره هاى مختلف آن را از يك شخص (آدم) آفريده است.

و هو الذى أنشأكم من نفس وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 14 - 3

3 _ ابليس، آگاه به پيدايش نسلهايى از آدم و وجود رستاخيز براى ايشان

أنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 1

1 _ همه انسانها، فرزندان آدم(ع) و او مبدأ تكوين تمامى آنان است.

يبنى ءادم

چون مخاطب قرآن همه انسانها هستند و نه قشرى خاص، معلوم مى شود نسبت بين كلمه بنى آدم و مردمان نسبت تساوى

است ; يعنى از نظر مصداق متحد هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 6

6 _ آدم و حوا پدر و مادر همه انسانها

كما أخرج أبويكم من الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 12

12 _ تمام انسان ها فرزندان آدم ( ع ) هستند .

أخذت ربك من بنى ءادم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 4

4- همه انسان ها ، از نسلى واحد و از فرزندان آدمند .

و لقد كرّمنا بنى ءادم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 2

2- قرآن در بيان دودمان برخى از پيامبران ( ادريس ) ، تنها از انتساب آنان به آدم ( ع ) سخن گفته است .

من النبيّن من ذريّة ءادم

{من} در {من ذريّة آدم} براى تبعيض است و بيانگر آن است كه {ذريّة آدم} يكى از چهار ويژگى است كه در آيه براى {النبيين} ذكر شده است، سه دسته ديگر عبارتند از: {من حملنا مع نوح} و {ذريّة إبراهيم} و [ذريّة ]اسرائيل}; گرچه همه پيامبران {ذريّه آدم} هستند، ولى تنها {ادريس} است كه گفته مى شود قبل از نوح مى زيسته و نسب مطرح شده اى جز انتساب به آدم ندارد، اما سه گروه ديگر به نزديك ترين فرد برجسته در نياكان خود انتساب يافته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 79 - 8

8 - ابليس ، آگاه

به پيدايش نسل هايى از آدم و وجود رستاخيز براى آنان

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 1

1 - خداوند ، انسان ها را از يك تن ( آدم ( ع ) ) آفريد .

خلقكم من نفس وحدة

مفسران بر اين ديدگاه اند كه مقصود از {نفس واحدة} آدم ابوالبشر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 1

1 - همه انسان ها و تمامى نژاد هاى بشر ، پديد آمده از يك زن و مرد ( آدم و حوا )

ي_أيّها الناس إنّا خلقن_كم من ذكر و أنثى

نسل آل ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 34 - 1

1 _ آدم ، نوح ، خاندان ابراهيم و خاندان عمران از نسل و نژادى واحد

انّ اللّه اصطفى . .. ذريّة بعضها من بعض

برداشت فوق را روايت امام صادق (ع) تأييد مى كند كه فرمود: الذين اصطفاهم اللّه، بعضهم من نسل بعض.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 735.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 54 - 13

13 _ خاندان محمّد ( ص ) ، از تبار ابراهيم

واتينا ال ابرهيم الكتب و الحكمة و اتيناهم ملكاً عظيماً

حضرت على (ع) در مورد آيه فوق فرمود: . .. و نحن آل ابراهيم.

_______________________________

كتاب سليم بن قيس، ص 87 ; بحارالانوار، ج 28، ص 275، ح 45.

نسل آل عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 34 - 1

1 _ آدم ، نوح ، خاندان ابراهيم و خاندان عمران از نسل و نژادى واحد

انّ اللّه اصطفى . .. ذريّة بعضها من بعض

برداشت فوق را روايت امام صادق (ع) تأييد مى كند كه فرمود: الذين اصطفاهم اللّه، بعضهم من نسل بعض.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 735.

نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 15،21

15 - علاقه ابراهيم ( ع ) به ذريه خود و تمناى او براى رسيدن آنان به مقامات معنوى

و من ذرّيتى

21 - همه فرزندان ابراهيم ( ع ) ، مبرا از ظلم و ستم نيستند .

و من ذريتى قال لاينال عهدى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 2،3،6،10

2 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از خداوند خواستند تا از ميان نسلشان گروهى را به مقام تسليم نايل سازد .

و من ذريتنا أمة مسلمة لك

در برداشت فوق {من} در {من ذريتنا} به معناى بعض گرفته شده است.

3 - علاقه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به ذريه خويش

من ذريتنا أمة مسلمة لك

6 - تمامى ذريه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، شايستگى نايل شدن به مراحل والاى تسليم را دارا نيستند .

و من ذريتنا أمة مسلمة لك

{من} در {من ذريتنا} براى تبعيض است و گوياى برداشت فوق مى باشد.

10 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، از خداوند خواستند تا توبه خود و فرزندانشان را بپذيرد .

و تب علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 129 - 3

3 - محمد ( ص ) پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت آن حضرت از ميان نسلشان بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم . .. يزكّيهم

به گفته همه مفسران، مراد از {رسولا} پيامبر عظيم الشأن اسلام، حضرت محمد(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 6

6 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال را پديد مى آورد كه ضمير در {ذريته} به {ابراهيم} برگردد. در اين صورت برخى اسامى كه در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 1

1 _ زكريا، يحيى و الياس، نوادگانى از ذريه ابراهيم(ع) بودند.

و من ذريته . .. و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 4،11

4- برخى از پيامبران ياد شده در سوره مريم ( اسحاق ، يعقوب و اسماعيل ) از نسل ابراهيم ( ع ) بودند .

من النبيّن . .. من ذرّيّة إبرهيم

11- حضرت ابراهيم ( ع ) ، علاوه بر حضرت يعقوب و ذريّه او ، نسلى مشتمل بر پيامبران الهى ، داشت .

و من ذرّيّة إبرهيم و إسرءيل

{اسرائيل} لقب يعقوب

است. آن حضرت، نوه حضرت ابراهيم(ع) و فرزند اسحاق بوده است. اگر نسل پيامبران، تنهااز طريق يعقوب استمرار مى يافت، ديگر ذكر ابراهيم و اسرائيل به طور مستقل ضرورتى نداشت، زيرا يكى از ديگرى كفايت مى كرد، ولى ذكر مستقل نشان از آن دارد كه تيره ديگرى نيز از نسل ابراهيم، مشتمل بر پيامبران است كه همان فرزندان اسماعيل(ع) مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 12

12 - { سُلَيْم بن قَيْس قال : خرج علينا علىّ بن أبى طالب ( ع ) . . . فقال . . . و العلم فى عقبنا إلى أن تقوم الساعة ثمّ قرأ { و جعلها كلمة باقية فى عقبه } ثمّ قال : كان رسول اللّه ( ص ) عقب إبراهيم و نحن أهل البيت عقب إبراهيم ( ع ) و محمد ( ص ) ;

سليم بن قيس مى گويد: حضرت على(ع) به سوى ما بيرون آمد و فرمود: علم در نسل ما است تا برپايى قيامت. سپس آيه {و جعلها كلمة باقية فى عقبه} را تلاوت نمود، و فرمود: رسول خدا(ص) از نسل ابراهيم(ع) است و ما اهل بيت از نسل ابراهيم(ع) و محمد(ص) هستيم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 5

5 - اقوام داراى پيامبر ، پس از نوح ( ع ) از نسل حضرت نوح و پس از ابراهيم ( ع ) از نسل حضرت ابراهيم بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

نسل اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 2،3،6،10

2 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از خداوند خواستند تا از ميان نسلشان گروهى را به مقام تسليم نايل سازد .

و من ذريتنا أمة مسلمة لك

در برداشت فوق {من} در {من ذريتنا} به معناى بعض گرفته شده است.

3 - علاقه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به ذريه خويش

من ذريتنا أمة مسلمة لك

6 - تمامى ذريه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، شايستگى نايل شدن به مراحل والاى تسليم را دارا نيستند .

و من ذريتنا أمة مسلمة لك

{من} در {من ذريتنا} براى تبعيض است و گوياى برداشت فوق مى باشد.

10 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، از خداوند خواستند تا توبه خود و فرزندانشان را بپذيرد .

و تب علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 1،3

1 - بعثت پيامبرى از نسل اسماعيل ، از دعا ها و درخواست هاى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام بناى كعبه

و من ذريتنا أمة مسلمة لك . .. ربنا وابعث فيهم رسولا منهم

ضمير در {فيهم} و {منهم} محتمل است به {أمة مسلمة} در آيه قبل برگردد و نيز محتمل است به {أهله} در آيه 126 بازگردانده شود. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است; يعنى، {ربنا وابعث فى ذريتنا المسلمة رسولا منهم}. دعاى مشترك ابراهيم و اسماعيل گوياى اين است كه: پيامبر مورد نظر ابراهيم نيز فردى از نسل اسماعيل است نه از نسل ديگر فرزندانش.

3 - محمد ( ص ) پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع )

خواستار بعثت آن حضرت از ميان نسلشان بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم . .. يزكّيهم

به گفته همه مفسران، مراد از {رسولا} پيامبر عظيم الشأن اسلام، حضرت محمد(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 107 - 3

3 - { على بن الحسن بن على بن الفضال عن أبيه قال : سألت أباالحسن على بن موسى الرضا ( ع ) عن معنى قول النبىّ ( ص ) : أنا ابن الذبيحين قال : يعنى اسماعيل بن ابراهيم . . . فلمّا عزم على ذبحه فداه اللّه بذبح عظيم ، بكبش أملح . . . و كان يرتع قبل ذلك فى رياض الجنّة أربعين عاماً و ما خرج من رحم أنثى . . . ;

على بن حسن بن على بن فضال از پدرش نقل مى كند كه از امام رضا(ع) از سخن رسول خدا(ص) كه فرمود: {من فرزند دو ذبيح هستم} پرسيدم، فرمود: [يكى از آن دو ]اسماعيل فرزند ابراهيم است . .. چون ابراهيم تصميم به قربانى كردن اسماعيل گرفت، خداوند قربانى بزرگى را جايگزين اسماعيل كرد. آن قربانى قوچى به رنگ سياه آميخته با سفيدى (جو گندمى)... كه چهل سال قبل از آن در باغ هاى بهشت به چرا مشغول بود و از مادرى زاييده نشده بود...}.

نسل انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 10

10 - خويشاوندى با پيامبران و از نسل ايشان بودن ، در قيامت كارساز نبوده و موجب رهايى از پيامد هاى اعمال نخواهد شد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

و لكم ما كسبتم

بيان اين معنا - كه پاداش عمل پيامبران براى ديگران سودمند نخواهد بود - در خطاب به كسانى كه از نسل پيامبرانى چون: ابراهيم، اسحاق و يعقوب هستند، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 34 - 1

1 _ آدم ، نوح ، خاندان ابراهيم و خاندان عمران از نسل و نژادى واحد

انّ اللّه اصطفى . .. ذريّة بعضها من بعض

برداشت فوق را روايت امام صادق (ع) تأييد مى كند كه فرمود: الذين اصطفاهم اللّه، بعضهم من نسل بعض.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 735.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 15

15 _ مريم ، برگزيده خداون از نسل انبياى الهى

يا مريم انّ اللّه اصطفيك

امام باقر (ع) در معنى آيه فوق فرمود: . .. اصطفيك من ذريّة الانبياء.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 746، نورالثقلين، ج 1، ص 336، ح 130.

نسل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 8

8- نوه هاى دخترى نيز ، همانند پسر و نوه هاى پسرى ، ذريه و فرزند شخصى ، به شمار مى آيند .

أُول_ئك . .. و من ذرّيّة إبرهيم

از نظر تاريخى روشن است كه مريم و عيسى(ع) از نوادگان حضرت ابراهيم(ع) بوده اند و دراين آيه حضرت عيسى(ع)، يكى از افراد مورد نظر از {أُولئك} است كه از ذريّه انبيا شمرده شده است; بنابراين فرزندان دختر نيز از ذريّه به شمار مى آيند.

نسل اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 5

5_ برخى از اقوام گذشته در پى نزول عذاب بر آنان ، منقرض شدند و نسلى از آنان برجاى نماند .

منها . .. حصيد

نسل با ارزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 5

5 - ذريه و نسلى كه از تعاليم دينى برخوردار بوده و از آلودگى ها پيراسته باشند ، براى نياكانشان ارزشمند و امتياز آفرين هستند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم . .. و يزكّيهم

نسل جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 27

27- شياطين و جن ها ، داراى ذريه و زاد و ولدند .

كان من الجنّ . .. أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى

نسل حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 6

6 _ آدم و حوا پدر و مادر همه انسانها

كما أخرج أبويكم من الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 1

1 - همه انسان ها و تمامى نژاد هاى بشر ، پديد آمده از يك زن و مرد ( آدم و حوا )

ي_أيّها الناس إنّا خلقن_كم من ذكر و أنثى

نسل شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 27

27- شياطين و جن ها ، داراى ذريه و زاد و ولدند .

كان من الجنّ . .. أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى

نسل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11 - 5

5 - مردم جزيرة العرب ، از نظر نژادى از نسل قوم نوح بودند .

حملن_كم فى الجارية

نسل كشى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 4،11

4 _ نابود ساختن كشاورزى و نسل كشى ، از بارزترين نوع فساد در زمين است .

ليفسد فيها و يهلك الحرث و النسل

بنابراينكه جمله {و يُهلك الحرث و . ..}، تفسير جمله {ليفسد فيها} باشد.

11 _ نابود كردن كشاورزى و نسل كشى ، مبغوض خداوند

و اذا تولى . .. و يهلك الحرث و النسل و اللّه لا يحب الفساد

نسل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 38 - 14

14_ { قال أبوعبدالله ( ع ) : . . . نحن ذريّة محمد ( ص ) و أمّنا فاطمة ( س ) و ما آتى الله أحداً من المرسلين شيئاً إلاّ و قد آتاه محمداً ( ص ) . . . _ ثم تلا _ { و لقد أرسلنا رسلاً من قبلك و جعلنا لهم أزواجاً و ذريّة } ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: ما فرزندان حضرت محمد(ص) هستيم و مادرمان فاطمه(س) است و خداوند به هيچ يك از پيامبران(ع) چيزى را نداده مگر آن كه آن را به حضرت محمد(ص) نيز داده است، سپس اين آيه را تلاوت فرمود: و لقد أرسلنا رسلاً من قبلك . ..}.

نسل مؤمنان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11

- 4

4 - مردم جزيرة العرب ، از نسل مؤمنان عصر نوح بودند .

حملن_كم فى الجارية

در اين آيه، {حمل شدن} به مخاطبان عصر نزول قرآن نسبت داده شده است و مقصود حمل اجداد آنان است و چون نجات آنان به سبب مؤمن بودن ايشان بوده است; مى توان نتيجه گرفت مردم جزيرة العرب (مخاطبان اين آيه)، از نسل همين مؤمنان نجات يافته بودند.

نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 34 - 1

1 _ آدم ، نوح ، خاندان ابراهيم و خاندان عمران از نسل و نژادى واحد

انّ اللّه اصطفى . .. ذريّة بعضها من بعض

برداشت فوق را روايت امام صادق (ع) تأييد مى كند كه فرمود: الذين اصطفاهم اللّه، بعضهم من نسل بعض.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 735.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 7

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . .. و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت {نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است: {نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از آنان ياد شده، افرادى هستند كه از ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 2

2 _ زكريا، يحيى و الياس از نوادگان نوح(ع) بودند.

و من

ذريته . .. و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 1

1 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط، از ذريه نوح(ع) بودند.

و نوحا هدينا من قبل و من ذريته . .. و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 11

11- { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . و ليس كلّ من فى الأرض من بنى آدم من ولد نوح قال الله فى كتابه : { . . . ذرّية من حملنا مع نوح } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. چنان نيست كه تمام آدميان روى زمين از فرزندان نوح باشند. خداوند در كتابش فرمود: ... ذرّية من حملنا مع نوح}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 5

5 - اقوام داراى پيامبر ، پس از نوح ( ع ) از نسل حضرت نوح و پس از ابراهيم ( ع ) از نسل حضرت ابراهيم بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

نسل والدين نوجوان قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 8،9

8- { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه : { فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيراً منه . . . } قال : { إنّه ولدت لهما جارية فولدت غلاماً فكان نبياً . } ;

از امام صادق(ع) درباره

اين سخن خدا {فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيراً منه. ..} روايت شده كه فرمود: {همانا، براى آن دو (پدر و مادر مقتول) دخترى متولد شد و آن دختر، پسرى به دنيا آورد كه پيامبر شد}.

9- { عن أبى عبداللّه ( ع ) : . . . [ فى قول اللّه عزّوجلّ ] { فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيراً منه زكاة و أقرب رحماً } : { أبدلهما اللّه به جارية ولدت سبعين نبياً . } ;

از امام صادق(ع) [درباره اين سخن خداى عزّوجلّ ]{فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيراً منه زكاة. ..} روايت شده: خداوند، به آن دو (پدر و مادر مقتول) به جاى او (مقتول) دخترى داد كه هفتاد پيغمبر از نسل او متولد شدند.}.

نسل هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 3

3- هارون ، شخصيتى صالح در ميان قوم مريم ، كه افراد پاك را به او منتسب مى كردند . *

ي_أخت ه_رون

برخى از مفسران وجه انتساب مريم(س) به هارون را نسبى ندانسته اند، بلكه او را شخصى برجسته در بين قوم حضرت مريم دانسته اند كه مردم، زاهدان و تقوا پيشگان را، به او منتسب مى كردند. اين مفسران، انتساب مريم را به او از اين باب مى دانند.

نسل هدايت يافته ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 10

10 _ كثرت پيامبران و هدايت يافتگان در ذريه ابراهيم(ع)، پاداش نيكوكار بودن آن حضرت است.

و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

نسل همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 1،4

1- بنى اسرائيل ، از ذريه و نسل همراهان نوح ( ع ) در كشتى بودند .

هدًى لبنى إسرءيل . .. ذرّية من حملنا مع نوح

4- انتساب بنى اسرائيل به همراهان نوح ( ع ) ، موجب شايستگى آنان به عنايت خدا براى هدايتشان گرديد .

و ءاتينا موسى . .. ذرّية من حملنا مع نوح

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه نصب {ذرية} به تقدير فعل {اخص} و مجموع جمله {ذرّية من حملنا. ..} در مقام تعليل براى آيه قبل (و آتينا موسى...) باشد; يعنى، ما با نزول تورات، خواستار هدايت بنى اسرائيل بوديم; چون آنان از فرزندان همراهان حضرت نوح(ع) بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 3

3- نسل همراهان نوح در كشتى نجات ، پيامبرى بزرگ ، چون ابراهيم ( ع ) را در خود پروراند .

من النبيّن . .. ممّن حملنا مع نوح

مراد از {من حملنا مع نوح} به قرينه قبل و بعد آن {ذريّة من حملنا . ..}است. بين انبياى ذكر شده در آيات قبل، تنها ابراهيم(ع) است كه غير از {ذريّة آدم} با عنوان {نسل همراهان نوح} شناسايى شده است.

نسل يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 136 - 2

2 - نوادگان يعقوب ( طايفه هاى دوازده گانه بنى اسرائيل ) برخوردار از پيامبران و احكام و معارف آسمانى

قولوا ءامنا باللّه و ما أنزل إلى . .. و الأسباط

اسباط (جمع سبط) به معناى نوادگان است و مراد از آن، در

آيه شريفه، طوايف دوازده گانه بنى اسرائيل است كه هر كدام به يكى از دوازده فرزند يعقوب (اسرائيل) منتهى مى شدند. جمله {و ما أنزل الى ... الأسباط} حكايت از آن دارد كه: از ميان نوادگان يعقوب، كسانى به پيامبرى مبعوث شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 5،11

5- برخى از پيامبران ياد شده در سوره مريم ( زكريا ، يحيى ، عيسى ، موسى و هارون ( ع ) ) از نسل اسرائيل ( يعقوب ) بودند .

من النبيّن . .. من ذرّيّة إبرهيم و إسرءيل

11- حضرت ابراهيم ( ع ) ، علاوه بر حضرت يعقوب و ذريّه او ، نسلى مشتمل بر پيامبران الهى ، داشت .

و من ذرّيّة إبرهيم و إسرءيل

{اسرائيل} لقب يعقوب است. آن حضرت، نوه حضرت ابراهيم(ع) و فرزند اسحاق بوده است. اگر نسل پيامبران، تنهااز طريق يعقوب استمرار مى يافت، ديگر ذكر ابراهيم و اسرائيل به طور مستقل ضرورتى نداشت، زيرا يكى از ديگرى كفايت مى كرد، ولى ذكر مستقل نشان از آن دارد كه تيره ديگرى نيز از نسل ابراهيم، مشتمل بر پيامبران است كه همان فرزندان اسماعيل(ع) مى باشند.

نعمت بقاى نسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 5

5- تضمين بقاى نسل انسان از طريق زوجيت و همسردارى ، از نعمت هاى خداوند است .

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا و جعل لكم من أزوجكم بنين و حفدة

نعمت بقاى نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 -

77 - 3

3 - بقاى نسل نوح ( ع ) براى هميشه تاريخ ، از نعمت ها و الطاف ويژه الهى به ايشان

و جعلنا ذرّيّته هم الباقين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى اعطا شده به نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

نعمت نسل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 9

9 _ خداوند به نيكوكاران با كثرت ذريه صالح و هدايت يافته پاداش مى دهد.

و وهبنا له إسحق و يعقوب . .. و من ذريته داود و سليمن ... و كذلك نجزى المحسنين

نقش نسل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 31

31- نسل صالح ، نمودى از عمل صالح و مورد رضاى الهى

و أن أعمل ص_لحًا ترض_يه و أصلح لى فى ذرّيّتى

هدايت نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 2

2 - اهتمام ابراهيم ( ع ) ، به هدايت نسل پس از خويش

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

چنانچه فاعل {جعل} ابراهيم(ع) باشد، به قرينه آيات پيشين _ كه در مورد آن حضرت بود _ مطلب بالا قابل برداشت است.

هدايت نسل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 9

9 _ خداوند به نيكوكاران با كثرت ذريه صالح و هدايت يافته پاداش مى دهد.

و وهبنا له إسحق و يعقوب . .. و من ذريته داود و سليمن ... و كذلك نجزى المحسنين

نسل كشى

مبغوضيت

نسل كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 4،11

4 _ نابود ساختن كشاورزى و نسل كشى ، از بارزترين نوع فساد در زمين است .

ليفسد فيها و يهلك الحرث و النسل

بنابراينكه جمله {و يُهلك الحرث و . ..}، تفسير جمله {ليفسد فيها} باشد.

11 _ نابود كردن كشاورزى و نسل كشى ، مبغوض خداوند

و اذا تولى . .. و يهلك الحرث و النسل و اللّه لا يحب الفساد

نسل كشى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 4،11

4 _ نابود ساختن كشاورزى و نسل كشى ، از بارزترين نوع فساد در زمين است .

ليفسد فيها و يهلك الحرث و النسل

بنابراينكه جمله {و يُهلك الحرث و . ..}، تفسير جمله {ليفسد فيها} باشد.

11 _ نابود كردن كشاورزى و نسل كشى ، مبغوض خداوند

و اذا تولى . .. و يهلك الحرث و النسل و اللّه لا يحب الفساد

نسل ها

جايگزينى نسل ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 61 - 1

1 - جايگزين كردن نسلى به جاى نسل ديگر ، فلسفه مقدر شدن مرگ از سوى خداوند براى انسان ها

نحن قدّرنا بينكم الموت . .. على أن نبدّل أمث_لكم

جمله {على أن نبدّل} مربوط به تقدير مرگ در آيه پيش است; يعنى، ما بر اين اساس كه امثال شما (نسل هاى بعد) را جايگزين شما گردانيم، مرگ را تقدير كرده ايم.

سهولت جايگزينى نسل ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 20 -

1

1- ميراندن انسان ها و خلق انسانهايى جديد به جاى آنان ، كار دشوارى براى خداوند نيست .

إن يشأ يذهبكم و يأت بخلق جديد . و ما ذلك على الله بعزيز

ملاك روابط اخروى نسل ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 2،6

2 - ايمان ، محور پيوند نسل ها به يك ديگر ، در جهان آخرت

و الذين ءامنوا و اتّبعتهم ذرّيّتهم بإيم_ن ألحقنا بهم ذرّيّتهم

6 - اصل ايمان ، شرط بهرهورى فرزندان ، از مزيت پيوستن نسل ها به پدارن بهشتى خود

و اتّبعتهم ذرّيّتهم بإيم_ن ألحقنا بهم ذرّيّتهم

نسل هاى آينده

ايمان نسل هاى آينده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 33 - 8

8 _ از موانع نزول عذاب استيصال بر امت هاى گنهكار و كافر ، علم خداوند به ايمان آوردن آنان در آينده است .

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

نشاط از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نشاط

اهميت نشاط مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 10 - 6

6 - شاداب ماندن جامعه ايمانى و جلوگيرى از عوامل ناراحتى زا و اندوه آفرين ، حكمت نهى الهى از نجوا هاى آلوده به گناه

إنّما النجوى من الشيط_ن ليحزن الذين ءامنوا

إنّما النجوى من الشيط_ن ليحزن الذين ءامنوا

زمينه نشاط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 6

6 - نقش سازنده روشنايى روز ، در تلاش روزانه انسان ها و نشاط و شادابى آنان

و النهار مبصرًا

عوامل نشاط

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - رحمن - 55 - 64 - 3،4

3 - تأثير رنگ ها ، در شادابى و يا پژمردگى انسان ها

مدهامّتان

4 - تأثير سبزرنگى و طراوت باغ ها ( درختان ، گياهان و . . . ) ، در شادابى انسان ها

مدهامّتان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 66 - 3

3 - تأثير چشمه هاى جوشان ، در طراوت و شادابى انسان ها

فيهما عينان نضّاختان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در سلسله آياتى قرار دارد كه درصدد برشمردن نعمت هاى روح بخش و طراوت آفرين بهشتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 76 - 4

4 - تأثير رنگ سبز ، در شادابى و سرزندگى انسان ها

متّك_ين على رفرف خضر و عبقرىّ حسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 3

3 - تأثير رنگ سبز ، در زيبايى و نشاط آورى

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

اين آيه، درصدد بيان لباس هايى است كه مطلوب انسان ها و فاخر و زيبا است; از اين رو مى تواند به عنوان پاداش آدميان و مشوق آنان به ديندارى به شمار آيد. بر اين اساس تصريح به رنگ سبز، مى تواند بيانگر براشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7 - 6

6 - سخاوت مندى ، انفاق ، تقواپيشگى و تصديق وعده هاى الهى ، زمينه ساز امداد هاى ويژه خداوند و مايه نشاط انسان در

انجام دادن تكاليف دينى است .

فأمّا من أعطى . .. فسنيسّره لليسرى

عوامل نشاط اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 11 - 4،5

4 - ايمان به قيامت و خوف از احوال آن روز ، موجب مصونيت از شرور روز قيامت و خرّمى رخسار و شادمانى دل

إنّا نخاف من ربّنا يومًا . .. فوقيهم اللّه شرّ ذلك اليوم و لقّيهم نضرة و سرورًا

5 - وفاى به نذر ، ايثار و انفاق خالصانه به نيازمندان و بيم از روز قيامت ، موجب مصونيت از سختى هاى قيامت و شادمانى در آخرت است .

يوفون بالنذر و يخافون يومًا . .. إنّما نطعمكم لوجه اللّه ... فوقيهم اللّه ... و

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آيه شريفه ناظر به مجموع آيات مربوط به ابرار و ويژگى هاى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 41 - 4

4 - تقواپيشگى ، عامل آسودگى و شادابى در آخرت

إنّ المتّقين فى ظل_ل و عيون

منشأ نشاط زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 1

1 - حيات و خرمى زمين پژمرده با نزول باران ، از آيات و نشانه هاى قدرت خداوند است .

و من ءاي_ته أنّك ترى الأرض خ_شعة فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزّت و ربت

{خشوع} (مصدر {خاشعة}) در اصل به معناى تضرع و تواضع است و در مورد زمين كنايه از خشكى و فسردگى مى باشد. {اهتزاز} (مصدر {اهتزّت}) به معناى تحرك و جنبش است كه نشانه شادابى و خرمى

مى باشد. {ربو} (مصدر {ربت}) به معناى افزايش و نموّ است و در اين جا مقصود رويش گياهان مى باشد.

نشاط اخروى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 54 - 6

6 - راه نداشتن كمترين ملال و زحمت ، در زندگى اخروى بهشتيان

متّك_ين . .. و جنى الجنّتين دان

از اين كه خداوند با تعابير {متّكئين على فرش} و {دان}، نهايت آسايش بهشتيان را ترسيم كرده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

نشاط اخروى خنده رويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 39 - 2

2 - كسانى كه درخشان چهره و خنده لب در صحنه قيامت حضور يافته اند ، غرق سرور بوده و چهره اى شكفته خواهند داشت .

مستبشرة

{إستبشار}; يعنى، شادمان بودن (لسان العرب). {بشر و استبشر} به يك معنا است. در اين موارد فايده باب استفعال، مبالغه افزون تر است. راغب مى گويد: بشارت دادن، به معناى ابلاغ خبرى است كه بشره و پوست صورت را شكفته سازد.

نشاط اخروى زيبارويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 39 - 2

2 - كسانى كه درخشان چهره و خنده لب در صحنه قيامت حضور يافته اند ، غرق سرور بوده و چهره اى شكفته خواهند داشت .

مستبشرة

{إستبشار}; يعنى، شادمان بودن (لسان العرب). {بشر و استبشر} به يك معنا است. در اين موارد فايده باب استفعال، مبالغه افزون تر است. راغب مى گويد: بشارت دادن، به معناى ابلاغ خبرى است كه بشره و پوست صورت را شكفته سازد.

نشاط اخروى متقين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 41 - 3

3 - زندگى تقواپيشگان در بهشت ، در اوج آسودگى و شادابى است .

إنّ المتّقين فى ظل_ل و عيون

زندگى در زير سايه ها و در كنار چشمه سارها، بيانگر برداشت ياد شده است.

نشاط حورالعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 2

2 - حوريان باطراوت و پاكدامن بهشتى ، نمودى از ربوبيت الهى نسبت به جن و انس

لم يطمثهنّ إنس قبلهم . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

نشاط در تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 11

11 - نشاط در عبادت و خسته نشدن از تسبيح پروردگار ، امرى ستوده نزد خداوند

يسبّحون له . .. و هم لا يسئمون

نشاط در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 2 - 3

3 - نشاط و سرحالى در انجام دادن مأموريت هاى الهى ، وصفى ارزشمند است .

و الن_شط_ت نشطًا

سوگند خداوند، حاكى از ارجمندى چيزى است كه به آن سوگند ياد شده است.

نشاط در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 12

12 _ نشاط در عبادت ، اخلاص ، ذكر فراوان خدا و استوارى در ايمان ، پرتويى از هدايت الهى است .

و إذا قاموا إلى الصّلوة . .. و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 19

- 8،9

8- مقربان درگاه خداوند از عبادت او هيچ گاه ملول و خسته نمى شوند .

من عنده لايستكبرون عن عبادته و لايستحسرون

{استحسار} (مصدر {يستحسرون}) به معناى تعب و ملالت است.

9- تأثير دستيابى به مقام قرب الهى ، در خستگى نيافتن از عبادت و پرستش خداوند و تكبر نورزيدن

و من عنده لايستكبرون عن عبادته و لايستحسرون

از اين كه خداوند فرمود {آنها كه پيش ما هستند و مقرب اند، از عبادت خسته نمى شوند و تكبر نمىورزند}، به دست مى آيد كه دسنتيابى به قرب الهى، در خستگى ناپذيرى و تكبرنورزيدن تأثير دارد.

نشاط در عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 11

11 - نشاط در عبادت و خسته نشدن از تسبيح پروردگار ، امرى ستوده نزد خداوند

يسبّحون له . .. و هم لا يسئمون

نشاط در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7 - 6

6 - سخاوت مندى ، انفاق ، تقواپيشگى و تصديق وعده هاى الهى ، زمينه ساز امداد هاى ويژه خداوند و مايه نشاط انسان در انجام دادن تكاليف دينى است .

فأمّا من أعطى . .. فسنيسّره لليسرى

نشاط در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 9،10

9 _ سستى و نشاط نداشتن در نماز و مقدمات آن ، از صفات منافقان

و إذا قاموا إلى الصّلوة قاموا كسالى

{كسالى} جمع {كسلان} است ; و كسلان به كسى گفته مى شود كه با كندى و اكراه و بدون نشاط و ميل، كارى را

انجام دهد. قيام به سوى نماز كه مفاد جمله {قاموا إلى الصّلوة} است، شامل مقدمات نماز نيز مى شود.

10 _ ضرورت برپايى نماز ، با ميل و نشاط و پرهيز از كسالت و خمودى در انجام آن

و إذا قاموا إلى الصّلوة قاموا كسالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 8

8 - [ { فى فقه الرّضا ( ع ) ] قال : لا صلاة إلاّ باسباغ الوضوء و احضار النيّة و خلوص اليقين و إفراغ القلب و ترك الأشغال و هو قوله { فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّك فارغب } ;

[در كتاب {فقه الرضا(ع)} آمده كه] آن حضرت فرمود: نماز نيست; مگر با شاداب ساختن وضو و حاضر داشتن نيت و يقين خالص و خالى كردن قلب [از ياد غير خدا ]و ترك سرگرمى ها و اين است [معناى] سخن خدا [كه فرمود:] {فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّك فارغب}.

نشاط مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 19 - 8

8- مقربان درگاه خداوند از عبادت او هيچ گاه ملول و خسته نمى شوند .

من عنده لايستكبرون عن عبادته و لايستحسرون

{استحسار} (مصدر {يستحسرون}) به معناى تعب و ملالت است.

نشاط ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 2 - 1،2

1 - فرشتگان در انجام مأموريت هاى خويش ، سرشار از نشاط و به دور از هرگونه كسالت اند .

و الن_شط_ت نشطًا

نشاط، نقطه مقابل كسالت است و به كسى كه براى انجام كارى طيب نفس داشته باشد،

{ناشط} مى گويند. (لسان العرب)

2 - سوگند خداوند به فرشتگان پر نشاط و شاداب

و الن_شط_ت نشطًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 9 - 3

3 - خداوند در تأكيد بر وجود ترس و نگرانى در قيامت ، به فرشتگان سوگند ياد كرده است كه سريع و بانشاط براى تدبير امور و قبض ارواح از يكديگر سبقت مى گيرند .

و النازعات . .. قلوب يومئذ واجفة . أبص_رها خ_شعة

اين آيه و آيه قبل، جواب قسم هايى است كه در نخستين آيات سوره آمده بود.

نشوز از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نشوز

روش برخورد با نشوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 23،24،26،27،29،30،35،40،41

23 _ پند و اندرز ، اوّلين اقدام براى جلوگيرى از نشوز زن

و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهُنّ

24 _ پرهيز شوهر از همخوابگى با همسر ، اقدامى براى جلوگيرى از نشوز وى

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اهجروهنّ فى المضاجع

در برداشت فوق {فى المضاجع} متعلق به {اهجروهنّ} گرفته شده است.

26 _ زدن ، آخرين اقدام براى جلوگيرى از نشوز زن

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اضربوهنّ

27 _ بروز علائم نشوز زن ، مجوز تدابير لازم ( ترك همخوابگى ، زدن و . . . ) براى جلوگيرى از آن

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اضربوهنّ

چون موضوع حكم را خوفِ نشوز (تخافون) قرار داده است و نه تحقق نشوز. و خوف نشوز، همان بروز علائم آن است.

29 _ لزوم به كارگيرى تدابير لازم براى جلوگيرى از رسيدن زن به مرحله نشوز

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اضربوهنّ

به نظر مى رسد راههاى

پيشنهاد شده خصوصيتى نداشته باشد ; بلكه مراد، بازداشتن زن از ناشزه شدن است ; هر چند منجر به ترك برخى از حقوق وى باشد.

30 _ لزوم مراعات ترتيب در كاربرد موعظه ، ترك همخوابگى و تنبيه بدنى در مورد زنان ناشزه

و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ

35 _ اميد به اصلاح نشوز زن ، شرط ترك همخوابگى و تنبيه بدنى او *

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. فان اطعنكم فلا تبغوا عليهنّ سبيلاً

چون جمله {فان اطعنكم} بر جمله هاى گذشته تفريع شده، بيانگر اين است كه هدف از روشهاى پيشنهاد شده، وادار كردن زن به اطاعت است، نه اينكه تنبيه موضوعيت داشته باشد.

40 _ بى اعتنايى مرد به همسر خويش در بستر ، شيوه اى براى جلوگيرى از ناسازگارى وى

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اهجروهنّ فى المضاجع

امام باقر (ع) درباره {واهجروهنّ فى المضاجع} در آيه فوق فرمود: يحوّل ظهره اليها.

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 69 ; نورالثقلين، ج 1، ص 478، ح 231.

41 _ لزوم پرهيز از به كارگيرى شدّت در تنبيه بدنى زن ، جهت جلوگيرى از ناسازگارى وى

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اضربوهنّ

رسول خدا (ص) درباره آيه فوق فرمود: . .. و اضربوهنّ ضرباً غير مبرّح.

_______________________________

تفسير طبرى، جزء 5، ص 67، 68 ; الدر المنثور، ج 2، ص 522.

زمينه ترك نشوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 20

20 _ جواز گذشت زن از برخى حقوق خويش ، به انگيزه جلوگيرى از ناسازگارى شوهر و رخ ندادن طلاق

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً

او اعراضاً

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق فرمود: هذا تكون عنده المراة لاتعجبه فيريد طلاقها فتقول له: امسكنى و لاتطلقنى و ادع لك ما على ظهرك و اعطيك من مالى و احللك من يومى و ليلتى فقد طاب ذلك له كله .

_______________________________

كافى، ج 6، ص 145، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 558، ح 600.

سرزنش نشوز شوهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 2

2 _ نشوز شوهر و عدم تأمين حقوق همسر ، امرى ناروا و ناپسند

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً فلاجناح عليهما ان يصلحا

سرزنش نشوز مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 3

3 _ متاركه زنان و ترك همبسترى با آنان ، امرى نكوهيده و ناروا

إنكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

{من دون النساء} حكايت از آن دارد كه قوم لوط ازدواج با زنان و زناشويى با همسران خويش را ترك كرده بودند. بنابراين نكوهشى كه از استفهام توبيخى {أتأتون ... } استفاده مى شود، دلالت بر ناروايى ترك ازدواج و متاركه زناشويى با همسران نيز دارد.

موارد نشوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 22،36

22 _ رعايت نكردن حقوق شوهر از سوى همسر ، نشوز است .

الرّجال قوّامون . .. قانتات ... و الّتى تخافون نشوزهنّ

36 _ زن در صورت اطاعت نكردن از شوهر خويش ، ناشزه است .

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. فان اطعنكم فلا تبغوا عليهنّ سبيلاً

نشوز زن

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 35

35 _ اميد به اصلاح نشوز زن ، شرط ترك همخوابگى و تنبيه بدنى او *

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. فان اطعنكم فلا تبغوا عليهنّ سبيلاً

چون جمله {فان اطعنكم} بر جمله هاى گذشته تفريع شده، بيانگر اين است كه هدف از روشهاى پيشنهاد شده، وادار كردن زن به اطاعت است، نه اينكه تنبيه موضوعيت داشته باشد.

نشوز شوهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 1،5

1 _ لزوم پيشگيرى از به هم خوردن سلامت خانواده ، در صورت ناسازگارى شوهر وظيفه اى بر عهده زنان

و إن امراة خافت من بعلها . .. فلاجناح عليهما ان يصلحا بينهما صلحاً

كلمه {خافت}، بيانگر ترس از وقوع است، نه خود وقوع.

5 _ جواز صرفنظر كردن زن از بعض حقوق خود ، براى جلب نظر شوهر و جلوگيرى از نشوز وى

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً . .. ان يصلحا بينهما صلحاً و الصلح خير

جمله {و احضرت الانفس الشح} حكايت از آن دارد كه مصالحه عنوان شده در آيه، منوط به گذشت از حقوق شخصى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 5

5 _ بلاتكليف ر ها ساختن زن ( نه زندگى كردن و نه طلاق دادن وى ) ، كارى ممنوع و حرام بر شوهران

فلاتميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقة

نصرت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نصرت

آثار اجتناب از نصرت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 25

25 - خوددارى

از نصرت دين خدا ، موجب محروميت انسان از يارى و حمايت او

و لينصرنّ اللّه من ينصره

آثار نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 2،3

2 - فتح سنگر هاى دشمن و پيروزى برق آسا بر آنان ، نيازمند نصرت و امداد هاى الهى در نگاه مجاهدان راه خدا

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

ذكر عبارت {نصر من اللّه} پيش از {فتح قريب}، مى تواند براى بيان مطلب بالا باشد.

3 - با رسيدن نصرت الهى و امداد هاى غيبى ، پيروزى بر دشمن قطعى است .

نصر من اللّه و فتح قريب

آثار نصرت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 6

6- وعده خداوند به پيروزى و ثبات قدم مؤمنان ، در صورت اقدام به جهاد و حمايت از دين

ي_أيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه . .. و يثبّت أقدامكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 10

10 - توسعه و گسترش دين ، نيازمند ياران مؤمنى همچون حواريون عيسى ( ع )

قال الحواريّون نحن أنصار اللّه

اميدوارى به نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 11

11 - توجه به عنصر اميدوارى به پيروزى و نصرت الهى در تبليغ ، امرى لازم و كارآمد

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

اميدوارى نصرت به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 7

7

- گناه كاران ، نبايد خود را از لطف و يارى خدا محروم بدانند .

و ما أص_بكم . .. و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لا نصير

با توجه به آيات پيشين _ كه در مورد انسان ها و جوامع گنه كار است _ مى توان استفاده كرد كه {ما لكم من دون اللّه. ..} ناظر به اين نكته است كه خداوند ملجأ و پناهگاه تمامى انسان ها _ حتى گنه كاران _ مى باشد.

انتظار نصرت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 5

5- انتظار نصرت و امداد از خداوند ، بدون هيچ گونه حركت و تلاش ، انتظارى بى جا است .

إن تنصروا اللّه ينصركم

اهميت نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 3

3 _ امتنان خداوند بر مؤمنان به خاطر نصرتش به آنان در موارد بسيار از جمله در جنگ حنين

لقد نصركم اللّه فى مواطن كثيرة و يوم حنين

بشارت نصرت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 3 - 2

2 - نويد الهى ، به يارى دادن پيامبر خويش ، به گونه اى شگرف و شكست ناپذير

و ينصرك اللّه نصرًا عزيزًا

{ينصر} چنان كه از عطف آن بر {يغفر} برمى آيد ممكن است نتيجه اى باشد كه خداوند، به تحقّق آن در آينده نويد داده است; يعنى، صلح حديبيه خود گامى است در جهت پيروزى; ولى فتح نهايى و بدون شكست (فتح مكه) در پيش است و در آينده تحقق

خواهد يافت.

تداوم نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 3

3 - يارى كردن خداوند ، بايد برنامه هميشگى مؤمنان باشد ; نه امرى مقطعى .

ي_أيّها الذين ءامنوا كونوا أنصار اللّه

جمله {كونوا أنصار اللّه}، دلالت بر دوام و استمرار مى كند.

حتميت نصرت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 6،7

6 - وعده خداوند به نصرت پيامبران و مؤمنان ، حق و تخلف ناپذير است .

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

7 - تخلف ناپذير بودن وعده خداوند به نصرت پيامبران و مؤمنان ، مقتضى صبر و شكيبايى رهبران دينى و مؤمنان طرفدار آنان در برابر مشكلات و آزار هاى دشمنانِ دين است .

إنّا لننصر رسلنا . .. فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّ وعد اللّه حقّ} در مقام تعليل براى {فاصبر} مى باشد; يعنى، {صبر پيشه كن چون وعده خداوند به پيروزى و نصرت، حق است}.

حتميت نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 4

4 - نصرت و يارى خداوند به پيامبران و مؤمنان ، امرى قطعى و وعده اى تخلف ناپذير است .

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. و يوم يقوم الأشه_د

از آمدن جمله {إن_ّا لننصر رسلنا . ..} با حرف تأكيد (إنّ) و مسند در قالب فعل (لننصر)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

حتميت نصرت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 6،7

6 - وعده خداوند به نصرت پيامبران و مؤمنان ، حق و تخلف ناپذير است .

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

7 - تخلف ناپذير بودن وعده خداوند به نصرت پيامبران و مؤمنان ، مقتضى صبر و شكيبايى رهبران دينى و مؤمنان طرفدار آنان در برابر مشكلات و آزار هاى دشمنانِ دين است .

إنّا لننصر رسلنا . .. فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّ وعد اللّه حقّ} در مقام تعليل براى {فاصبر} مى باشد; يعنى، {صبر پيشه كن چون وعده خداوند به پيروزى و نصرت، حق است}.

دعوت به نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 1،4

1 - خداوند ، مؤمنان را به يارى خود فراخوانده است .

ي_أيّها الذين ءامنوا كونوا أنصار اللّه

4 - خداوند ، از مؤمنان مى خواهد در يارى او مانند حواريون عيسى ( ع ) باشند .

ي_أيّها الذين ءامنوا كونوا أنصار اللّه كما قال عيسى ابن مريم . .. قال الحواريّون

دلايل نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 61 - 1

1 - توانايى خداوند بر جا به جا كردن شب و روز ، دليلى است گويا براى توانايى او بر يارى رساندن به ستمديدگان در انتقام گرفتن آنان از ستمگران .

ذلك بأنّ اللّه يولج الّيل فى النهار . .. و أنّ اللّه سميع بصير

در آيه پيش، خداوند به آن مسلمانى كه مورد ستم و تجاوز مشركان

قرار گرفته بود، وعده قطعى داد كه او را يارى خواهد كرد تا انتقامش را از متجاوزان بازستاند در اين آيه، براى اين كه كسى در توانايى خدا بر تحقق بخشيدن به وعدهايش و در حمايت و پشتيبانى از ستم ديدگان ترديدى نكند، گوشه اى از قدرت نهايت خود را بيان كرده است.

زمينه نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 24

24 - جهاد و دفاع ، يارى از دين خدا و وسيله جلب كمك و حمايت او است .

و لولا دفع اللّه . .. و لينصرنّ اللّه من ينصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 1،4

1 - جنگ و پيكار با جبهه كفر و با هدف حاكم ساختن ارزش هاى دينى و الهى ، درپى دارنده حمايت و نصرت خداوند

و لينصرنّ اللّه من ينصره . .. الذين ... أقاموا الصلوة ... و نهوا عن المنكر

{الذين}در محل نصب بوده و بدل يا عطف بيان براى {من} در {من ينصره} كه تقدير آن چنين مى شود: {و لينصرن اللّه. ..الذين إن مكّنّاهم}. {تمكين} (مصدر {مكّنّا}) به معناى مسلط كردن و استيلا دادن است; يعنى، خدا بى ترديد ياران خود را يارى خواهد كرد; آنان كه اگر بر زمين مسلط شوند، نماز را به پا خواهند داشت و...}.

4 - برخوردارى جامعه اسلامى از حمايت و نصرت خدا ، در گرو اقامه نماز ، پرداخت زكات ، امر به معروف و نهى از منكر است .

الذين ان مكّنّ_هم فى الأرض . .. و نهوا عن المنكر

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 29

29 - اقامه نماز ، پرداخت زكات و اعتصام به خداوند ، زمينه ساز برخوردارى از ولايت و جلب يارى و نصرت او

فاقيموا الصلوة . .. فنعم المولى و نعم النصير

برداشت فوق، بدان احتمال است كه {فنعم المولى. ..} مترتب بر تكاليف پيشين باشد كه انجام آن، موجب بهره مندى از ولايت ويژه و نصرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 8

8 - صبر و شكيبايى در برابر آزار ها و كارشكنى هاى دشمنان ، زمينه ساز پيروزى و جلب نصرت الهى

فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 7

7 - ايمان به خدا و جهاد با مال و جان در راه او ، مايه جلب نصرت الهى و شكست سريع جبهه دشمن

تؤمنون باللّه . .. و تج_هدون ... و أُخرى تحبّونها

زمينه نصرت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 3

3- ايمان واقعى ، مقتضى تلاش در راه خداوند و دفاع از دين او

ي_أيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه ينصركم

خداوند، اهل ايمان را با صفت ايمانشان ياد كرده و در پى آن از ايشان دعوت كرده است كه به يارى دين برخيزند; يعنى، ايمان واقعى مستلزم يارى رساندن به دين و راه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 4

4 - يارى دين

خدا و تعظيم و تنزيه پيوسته ذات او ، لازمه ايمان و مكمل آن

لتؤمنوا . .. و تعزّروه و توقّروه

شرايط نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 65 - 3

3 - امكان مؤثر بودن توبه و بهرهورى از نصرت خدا تا قبل از فرا رسيدن عذاب اخروى

لاتجئروا اليوم إنّكم منّا لاتنصرون

قيد {اليوم} بيانگر اين است كه اگر كافران، پيش از فرا رسيدن روز عذاب، توبه مى كردند امكان داشت خداوند آنان را بپذيرد و از نصرت خود بهره مند سازد.

شرايط نصرت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 4

4- شمول نصرت و امداد هاى الهى به مؤمنان ، منوط به تلاش خود آنان در راه خداوند است .

ي_أيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه ينصركم

علاقه به نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 1

1 - مجاهدان راه خدا ، مشتاق امداد هاى الهى و غلبه سريع بر دشمن

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

عوامل محروميت از نصرت اخروى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 65 - 2

2 - روى گردانى از خدا در دنيا ، مايه محروميت از نصرت او در آخرت

لاتجئروا اليوم إنّكم منّا لاتنصرون

مراد از {اليوم} (امروز) آخرت است; زيرا خداوند به هنگام عذاب استيصال با محكومين آن، سخن نمى گويد.

عوامل محروميت از نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22

- 40 - 25

25 - خوددارى از نصرت دين خدا ، موجب محروميت انسان از يارى و حمايت او

و لينصرنّ اللّه من ينصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 2

2 - كبرورزى مرفهان كفرپيشه ، در برابر آيات الهى ( قرآن ) و تكذيب آن ، عامل محروميت آنان از نصرت خداوند در قيامت

لاتجئروا اليوم . .. قد كانت ءاي_تى تتلى عليكم ... تنكصون . مستكبرين به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 14

14 - انتخاب غير خدا به عنوان ولى در دنيا ، مايه محروميت از ولايت و نصرت الهى در قيامت

و الذين اتّخذوا من دونه أولياء . .. و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لا نصير

عوامل نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 8

8 - پيروزى بنى اسرائيل در آزمون الهى با تحمل رنج ها و سختى ها ، موجب تحقق نصرت الهى و نجاتشان شد .

يسومونكم سوء العذاب . .. و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم. و إذ فرقنا بكم البحر

آيه قبل كه بيانگر آزمون الهى از بنى اسرائيل و تحمل رنجها و سختيها از سوى آنان بود، توضيح دهنده سببيت بنى اسرائيل در شكافته شدن درياست; يعنى، چون بنى اسرائيل آن گونه عمل كردند شايستگى آن را پيدا كردند كه خداوند با شكافتن دريا، آنان را نجات دهد و دشمنانشان را هلاك سازد.

عوامل نصرت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان

- 25 - 31 - 8

8 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى راهبرى پيامبر ( ص ) و مؤمنان و نصرت و يارى آنان

و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

عوامل نصرت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 8

8 _ ربوبيت خداوند ، مقتضى راهبرى پيامبر ( ص ) و مؤمنان و نصرت و يارى آنان

و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

فلسفه نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 10

10- { عن على ( ع ) فقد قال اللّه سبحانه : { إن تنصروا اللّه ينصركم و يثبّت أقدامكم } . . . فلم يستنصركم من ذُلّ . . . استنصركم و له جنود السماوات و الأرض . . . و إنّما أراد أن يبلوكم أيّكم أحسن عملاً . . . ;

از على(ع) روايت شده كه فرمود: خداى سبحان فرموده: {إن تنصروا اللّه ينصركم و يثبّت أقدامكم}. خدا از روى ذلّت شما را به يارى خود نطلبيده ... از شما يارى خواسته; در حالى كه لشكريان آسمان ها و زمين از آن او است. همانا اراده كرده است تا شما را امتحان كند كه كدام يك در عمل نيكوتريد}.

كفايت نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 3

3 _ خداوند بى مدد ديگران ، ياورى كافى براى انسان در زندگى و تأمين كننده نياز هاى هدايتى او

و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

متخلفان از نصرت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 1

1 - تخلّف برخى از اعراب باديه نشين در سفرِ منتهى به صلح حديبيه ، از همراهى و يارى پيامبر ( ص )

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

با توجه به اين كه آيات پيشين درباره {فتح مبين} (صلح حديبيه) بود; استفاده مى شود كه تخلّف اين گروه از اعراب، در رابطه با همين سفر است كه به صلح حديبيه منتهى گشت.

محرومان از نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 71 - 9

9 - مشركان ، از دستگيرى و نصرت خدا محروم اند .

و ما للظ_لمين من نصير

محرومان از نصرت هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 66 - 1

1 - واپس گرايى رفاهمندان كافر و تأثير ناپذيرى در برابر آيات الهى ، عامل محروميت آنان از نصرت خداوند

لاتجئروا اليوم . .. قد كانت ءاي_تى ... على أعق_بكم تنكصون

آيه فوق، خطاب به مرفهان گرفتار عذاب و تعليل براى ردّ استغاثه آنها است. فعل هاى {تتلى} و {تنكصون} به دليل همراه شدن با {كانت} و {كنتم}، ماضى استمرارى است. {نكوص} (مصدر {تنكصون}) به معناى بازگشت به قهقرا است. بنابراين قيد {على أعقابكم} _ كه آن نيز به معناى قهقهرا است _ براى تأكيد معناى {تنكصون} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 5

5 - ناسزا گويان به قرآن و پيامبر ( ص ) محروم از امداد هاى الهى در برابر عذاب قيامت

لاتجئروا اليوم . .. س_مرًا تهجرون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 7،8

7 - پيشوايان كفر ، محروم از هرگونه نصرت و امداد الهى در روز رستاخيز

و يوم القي_مة لاينصرون

8 - بى بهره بودن فرعون و سپاهيانش ، از نصرت الهى در روز قيامت

و يوم القي_مة لاينصرون

محروميت از نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 16،18

16 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را در صورت تبعيت از آيين يهود و نصارا ، به محروم كردنش از پشتيبانى و يارى خود تهديد كرد .

و لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

در برداشت فوق {من اللّه} متعلق به محذوف و حال براى ولىّ و نصير گرفته شده است. بر اين مبنا جمله {مالك ...} چنين معنا مى شود: براى تو از جانب خداوند هيچ پشتيبان و ياورى نخواهد بود; يعنى، امدادهاى خداوند به تو نمى رسد.

18 - پيروى از آرا و قوانين مبتنى بر هوا هاى نفسانى ، با وجود قوانين الهى ، موجب محروم شدن از ولايت و يارى خداوند است .

لئن اتبعت أهواءهم بعد الذى جاءك من العلم مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

مشمولان نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 28

28 - خدا ، سرپرست و ياور خوب و شايسته براى امت اسلامى

هو سمّيكم المسلمين . .. و اعتصموا باللّه ... فنعم المولى و نعم النصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116

- 1

1 - خداوند ، ناصر و ياور موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان در مبارزه با فرعونيان

و نصرن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 172 - 2

2 - پيامبران ، در همه عرصه هاى رسالت و صحنه هاى مبارزاتى خود ، از نصرت خداوند برخوردار شدند .

و لقد سبقت كلمتنا . .. إنّهم لهم المنصورون

برداشت ياد شده از آن جا است كه در آيه شريفه، حدود و موارد نصرت خداوند به پيامبران ذكر نگرديده، بلكه به صورت مطلق ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 1،2،3

1 - پيامبران ( ع ) ، برخوردار از نصرت و يارى خداوند

إنّا لننصر رسلنا

2 - مؤمنان و پيروان پيامبران ، برخوردار از نصرت و يارى خداوند

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا

3 - نصرت و يارى خداوند به پيامبران و مؤمنان ، هم در زندگى دنيا است و هم درآخرت .

إنّا لننصر . .. فى الحيوة الدنيا و يوم يقوم الأشه_د

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 10

10 - پذيرفته نشدن عذر ستمگران ، دورى آنان از رحمت خداوند و جاى گرفتن در سرايى بد ، مظهر نصرت الهى به پيامبران و مؤمنان در قيامت

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. يوم يقوم الأشه_د . يوم لاينفع الظ_لمين معذر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، بيانگر چگونگى نصرت الهى در قيامت از رسولان و مؤمنان است كه در آيه پيش

(يوم يقوم الأشه_د) به آن اشاره شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 2

2 - غلبه و نصرت قريب الوقوع پيامبر ( ص ) و مؤمنان بر كافران ، از نشانه هاى برجسته حقانيت و اعجاز قرآن

سنريهم ءاي_تنا . .. حتّى يتبيّن لهم أنّه الحقّ

بنابراين كه مراد از آيات آفاقى، پيروزى مسلمانان باشد و ضمير {أنّه} به قرآن بازگردد، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 15

15 - پيروان وحى ، بهره مند از نصرت و ولايت الهى در قيامت

و كذلك أوحينا . .. يدخل من يشاء فى رحمته... و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لا نصير

ستمگران (كسانى كه از پيام وحى سرپيچى كنند) از ولايت و نصرت الهى محروم خواهند بود و از آن جا كه مشمولان رحمت الهى (يدخل من يشاء فى رحمته) در برابر ستمگران قرارگرفته اند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 4

4- شمول نصرت و امداد هاى الهى به مؤمنان ، منوط به تلاش خود آنان در راه خداوند است .

ي_أيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه ينصركم

منشأ نصرت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 3 - 1

1 - صلح حديبيه ، در پى آورنده نصرتى بزرگ از سوى خداوند براى پيامبر ( ص )

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . .. و ينصرك اللّه نصرًا عزيزًا

{ينصر. ..} بيانگر نتيجه

اى است كه مستقيماً بر {فتح مبين} مترتب گشته است; يعنى، {فتح مبين} همان نصرت شگرف الهى است.

نشانه هاى نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 10

10 - پذيرفته نشدن عذر ستمگران ، دورى آنان از رحمت خداوند و جاى گرفتن در سرايى بد ، مظهر نصرت الهى به پيامبران و مؤمنان در قيامت

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. يوم يقوم الأشه_د . يوم لاينفع الظ_لمين معذر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، بيانگر چگونگى نصرت الهى در قيامت از رسولان و مؤمنان است كه در آيه پيش (يوم يقوم الأشه_د) به آن اشاره شده بود.

نصرت اخروى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 15

15 - پيروان وحى ، بهره مند از نصرت و ولايت الهى در قيامت

و كذلك أوحينا . .. يدخل من يشاء فى رحمته... و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لا نصير

ستمگران (كسانى كه از پيام وحى سرپيچى كنند) از ولايت و نصرت الهى محروم خواهند بود و از آن جا كه مشمولان رحمت الهى (يدخل من يشاء فى رحمته) در برابر ستمگران قرارگرفته اند، مطلب بالا استفاده مى شود.

نصرت اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 3

3 - نصرت و يارى خداوند به پيامبران و مؤمنان ، هم در زندگى دنيا است و هم درآخرت .

إنّا لننصر . .. فى الحيوة الدنيا و يوم يقوم الأشه_د

نصرت امام

حسين(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 33 - 21

21- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليّه سلطاناً فلايسرف فى القتل إنه كان منصوراً } قال : هو الحسين بن على ( ع ) قتل مظلوماً و نحن أولياؤه ، و القائم منّا إذا قام طلب بثار الحسين . . . { إنه كان منصوراً } فإنه لايذهب من الدنيا حتى ينتصر برجل من آل رسول الله ( ص ) يملأ الأرض قسطاً كما ملئت جوراً و ظلماً ;

از امام باقر(ع) در باره سخن خدا {و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليّه سلطاناً فلايسرف فى القتل إنه كان منصوراً} روايت شده است كه فرمود: مقصود[حضرت]حسين بن على(ع) است كه مظلومانه كشته شد و ما أئمه، اولياى دم او هستيم و قائم از ما هر گاه قيام كرد، خون خواهى حسين بن على(ع) خواهد كرد . .. [ و درباره]إنه كان منصوراً [فرمود]: پس ديرى نپايد كه به وسيله مردى از آل رسول خدا(ص) يارى مى شود و زمين را پر از قسط و عدل مى كند، هم چنان كه پر از جور و ظلم شده باشد}.

نصرت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 172 - 2

2 - پيامبران ، در همه عرصه هاى رسالت و صحنه هاى مبارزاتى خود ، از نصرت خداوند برخوردار شدند .

و لقد سبقت كلمتنا . .. إنّهم لهم المنصورون

برداشت ياد شده از آن جا است كه در آيه شريفه، حدود و موارد

نصرت خداوند به پيامبران ذكر نگرديده، بلكه به صورت مطلق ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 1،4

1 - پيامبران ( ع ) ، برخوردار از نصرت و يارى خداوند

إنّا لننصر رسلنا

4 - نصرت و يارى خداوند به پيامبران و مؤمنان ، امرى قطعى و وعده اى تخلف ناپذير است .

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. و يوم يقوم الأشه_د

از آمدن جمله {إن_ّا لننصر رسلنا . ..} با حرف تأكيد (إنّ) و مسند در قالب فعل (لننصر)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 10

10 - پذيرفته نشدن عذر ستمگران ، دورى آنان از رحمت خداوند و جاى گرفتن در سرايى بد ، مظهر نصرت الهى به پيامبران و مؤمنان در قيامت

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. يوم يقوم الأشه_د . يوم لاينفع الظ_لمين معذر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، بيانگر چگونگى نصرت الهى در قيامت از رسولان و مؤمنان است كه در آيه پيش (يوم يقوم الأشه_د) به آن اشاره شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 4

4 - وعده خداوند به يارى پيامبران و مؤمنان ، مقتضى صبر و شكيبايى همه رهبران و مبلغان دينى ، در برابر آزار ها و كارشكنى هاى دشمنان است .

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. فاصبر

نصرت اولياى مقتول

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - اسراء - 17 - 33 - 19

19- { عن إسحاق بن عمار قال : قلت لأبى الحسن ( ع ) إن الله عزّوجلّ يقول فى كتابه : { . . .فلايسرف فى القتل إنه كان منصوراً } فما ه_ذا الإسراف الذى نهى الله عزّوجلّ عنه قال : نهى أن يقتل غير قاتله أو يمثل بالقاتل قلت : فما معنى قوله : { إنه كان منصوراً } قال : و أىّ نصرة أعظم من أن يدفع القاتل إلى أولياء المقتول فيقتله و لاتبعة تلزمه من قتله فى دين و لا دنيا ;

اسخاق بن عمار گويد: به امام موسى بن جعفر(ع) گفتم: همانا خداى _ عزّوجلّ _ در كتابش مى فرمايد: {. .. فلايسرف فى القتل إنه كان منصوراً} اين اسراف چه اسرافى است كه خداوند عزّوجلّ از آن نهى كرده است[راوى گويد]گفتم: پس معناى سخن خدا {إنه كان منصوراً} چيست؟ فرمود: چه نصرتى بزرگ تر از اينكه قاتل به اولياى مقتول داده مى شود و آنان قاتل را مى كُشند و پيامدهايى كه لازمه قتل است _ چه پيامدهاى دينى و چه دنيايى _ دامنگير آنان نمى شود}.

نصرت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 1

1 - خداوند ، ناصر و ياور موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان در مبارزه با فرعونيان

و نصرن_هم

نصرت به انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 9

9 - نسخ اديان و جايگزينى دينى ديگر از سوى خدا ، در جهت تدبير

امور انسان ها و به منظور يارى آنهاست .

ما ننسخ من ءاية . .. و ما لكم من دون اللّه من ولى و لانصير

برداشت فوق مقتضاى ارتباط بين جمله {ما ننسخ من ءاية . ..} با جمله {و ما لكم ...} است.

نصرت حاميان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 23

23 - حمايت قطعى خدا ، از يارى كنندگان دين خويش

و لينصرنّ اللّه من ينصره

نصرت حق طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 26

26 - قدرت و عزت الهى ، ضامن نصرت قطعى دفاع كنندگان از حق و ياوران دين است .

و لينصرنّ اللّه من ينصره إنّ اللّه لقوىّ عزيز

نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 5،9

5 - انسان ها ، جز خداوند ياورى ندارند .

و ما لكم من دون اللّه من ولى و لانصير

9 - نسخ اديان و جايگزينى دينى ديگر از سوى خدا ، در جهت تدبير امور انسان ها و به منظور يارى آنهاست .

ما ننسخ من ءاية . .. و ما لكم من دون اللّه من ولى و لانصير

برداشت فوق مقتضاى ارتباط بين جمله {ما ننسخ من ءاية . ..} با جمله {و ما لكم ...} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 15

15 - پيامبر ( ص ) همواره بر خوردار از حمايت و يارى خداوند بود .

و لئن اتبعت . .. مالك من اللّه من

ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 18

18 _ وعده قطعى خداوند به يارى و نصرت پيامبر ( ص ) ، در مباهله با نصارا

فنجعل لعنت اللّه على الكاذبين

پيشنهاد مباهله از جانب خدا به پيامبر (ص) بوده و اين،$مستلزم نصرت دادن پيامبر اكرم (ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 45 - 8،10

8 _ خداوند ، يارى دهنده اى كافى است .

و كفى باللّه نصيراً

10 _ مؤمنان با اعتماد به ولايت و نصرت الهى ، نبايد از دشمنى مخالفان ضعف و ترسى به خود راه دهند .

و اللّه اعلم باعدائكم و كفى باللّه وليّاً و كفى باللّه نصيراً

هدف از بيان ولايت و نصرت الهى پس از معرفى يهوديان به عنوان دشمن، اين است كه مبادا با تصور دشمنى يهود از آنان بهراسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 11،12،13

11 _ خداوند ، در قيامت ولى ( سرپرست ) و نصير ( يارى دهنده ) است .

و لايجدون لهم من دون اللّه ولياً و لانصيراً

12 _ تنها خداوند ، توانا بر نصرت مستكبران در قيامت

و لايجدون لهم من دون اللّه ولياً و لانصيراً

به قرينه فراز قبل {فيعذبهم عذاباً اليماً} مراد از اينكه مستكبران تنها خداوند را ياور خويش مى يابند، اين است كه تنها وى توانا بر ياورى آنهاست، نه اينكه خداوند ايشان را يارى خواهد كرد.

13 _ خداوند ، هرگز مستكبران رويگردان از عبادت را ، در قيامت يارى نخواهد كرد .

و لايجدون

لهم من دون اللّه ولياً و لانصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 20 - 4

4 _ حمايت و نصرت الهى از آن مؤمنانى است كه همواره مطيع خدا و رسول او باشند و از دستورات وى تخلف نكنند . *

و أن اللّه مع المؤمنين . .. أطيعوا اللّه و رسوله و لاتولوا عنه

آيه مورد بحث مى تواند بيانگر كلمه {المؤمنين} در آيه قبل باشد. يعنى آن وعده حمايت (أن اللّه مع المؤمنين)، مخصوص مؤمنانى است كه از دستورات خدا و رسول او سرپيچى نكنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 39 - 7

7 - خدا ، توانا بر نصرت و يارى رساندن به مؤمنان مورد تهاجم و مظلوم

و إنّ اللّه على نصرهم لقدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 6،7

6 - وعده خداوند به نصرت پيامبران و مؤمنان ، حق و تخلف ناپذير است .

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

7 - تخلف ناپذير بودن وعده خداوند به نصرت پيامبران و مؤمنان ، مقتضى صبر و شكيبايى رهبران دينى و مؤمنان طرفدار آنان در برابر مشكلات و آزار هاى دشمنانِ دين است .

إنّا لننصر رسلنا . .. فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّ وعد اللّه حقّ} در مقام تعليل براى {فاصبر} مى باشد; يعنى، {صبر پيشه كن چون وعده خداوند به پيروزى و نصرت، حق است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 18

18 - ولايت و نصرت الهى ، جلوه اى از رحمت او است .

يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لا نصير

از مقابله دو بخش از آيه شريقه (يدخل من يشاء فى رحمته} و {والظالمون. ..) مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 6

6 - خداوند ، تنها يار و ياور انسان در حفاظت وى از عواقب ناگوار گناهان

و ما أص_بكم . .. و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لا نصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 21

21- اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ و نصرت دهنده مؤمنان در برابر هجوم كفر

الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم . و الذين ءامنوا ... و أصلح بالهم

با توجه به شأن نزول آيه _ كه در كوران مشكلات مسلمانان نازل شده و بدانان نويد پيروزى داده است _ مطلب بالا استفاده مى شود. در اين صورت {بال} به معناى شؤون مادى و معنوى زندگى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 2

2- جهاد و مبارزه با كافران محارب ، يارى خداوند است .

فإذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب . .. إن تنصروا اللّه ينصركم

باتوجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين، استفاده مى شود كه {يارى دادن به خدا} بر {جنگ عليه كافران محارب} منطبق شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- صف - 61 - 14 - 5

5 - حواريون عيسى ( ع ) ، نمونه و الگوى خوبى براى اهل ايمان در يارى خدا ، پيامبر ( ص ) و دين او

ي_أيّها الذين ءامنوا كونوا أنصار اللّه

نصرت در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 11،13

11 _ خداوند ، در قيامت ولى ( سرپرست ) و نصير ( يارى دهنده ) است .

و لايجدون لهم من دون اللّه ولياً و لانصيراً

13 _ خداوند ، هرگز مستكبران رويگردان از عبادت را ، در قيامت يارى نخواهد كرد .

و لايجدون لهم من دون اللّه ولياً و لانصيراً

نصرت دنيوى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 3

3 - نصرت و يارى خداوند به پيامبران و مؤمنان ، هم در زندگى دنيا است و هم درآخرت .

إنّا لننصر . .. فى الحيوة الدنيا و يوم يقوم الأشه_د

نصرت دنيوى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 3

3 - نصرت و يارى خداوند به پيامبران و مؤمنان ، هم در زندگى دنيا است و هم درآخرت .

إنّا لننصر . .. فى الحيوة الدنيا و يوم يقوم الأشه_د

نصرت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 24

24 - جهاد و دفاع ، يارى از دين خدا و وسيله جلب كمك و حمايت او است .

و لولا دفع اللّه . .. و لينصرنّ اللّه من ينصره

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 1

1- دعوت خداوند ، از مؤمنان براى جهاد و يارى دين

ي_أيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه ينصركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 1

1 - ايمان به خدا و رسول او ، يارى دين و تعظيم و تقديس پيوسته ذات الهى ، هدف عالى و نهايى رسالت پيامبراكرم ( ص )

إنّا أرسلن_ك . .. لتؤمنوا باللّه و رسوله و تعزّروه و توقّروه و تسبّحوه بكرة و أص

نصرت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 9

9 - حواريون به دعوت عيسى ( ع ) ، پاسخ مثبت داده و براى يارى او اعلام آمادگى كردند .

قال الحواريّون نحن أنصار اللّه

نصرت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 4

4 _ دلدارى و وعده خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، مبنى بر نصرت و راهبرى آنان در برابر دشمنانشان

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

آيه شريفه، با بيان وضعيت پيامبران در انجام رسالتشان _ كه همواره بادشمنان تبه كار مواجه بودند _ مى تواند درصدد تعقيب دو هدف باشد: 1_ دلجويى از پيامبر(ص) و مؤمنان در برابر كارشكنى هاى دشمنان آنان. 2_ تشويق و تحريك پيامبر(ص) و مؤمنان به صبر و پايدارى در راه خدا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 2

2 -

غلبه و نصرت قريب الوقوع پيامبر ( ص ) و مؤمنان بر كافران ، از نشانه هاى برجسته حقانيت و اعجاز قرآن

سنريهم ءاي_تنا . .. حتّى يتبيّن لهم أنّه الحقّ

بنابراين كه مراد از آيات آفاقى، پيروزى مسلمانان باشد و ضمير {أنّه} به قرآن بازگردد، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 5

5 - حواريون عيسى ( ع ) ، نمونه و الگوى خوبى براى اهل ايمان در يارى خدا ، پيامبر ( ص ) و دين او

ي_أيّها الذين ءامنوا كونوا أنصار اللّه

نصرت مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 39 - 6

6 - وعده يارى ، حمايت و پشتيبانى از سوى خداوند ، به مسلمانان صدراسلام در پيكارشان عليه جبهه كفر

أُذن للذين يق_تلون . .. و إنّ اللّه على نصرهم لقدير

نصرت مظلومان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 39 - 7

7 - خدا ، توانا بر نصرت و يارى رساندن به مؤمنان مورد تهاجم و مظلوم

و إنّ اللّه على نصرهم لقدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 60 - 4

4 - خداوند ، به مسلمان مورد ستم ، وعده قطعى داد كه او را نصرت و يارى خواهد داد تا انتقام خود را از ستمگران بازستاند .

و من عاقب . .. ثمّ بغى عليه لينصرنّه اللّه

نصرت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116

- 1

1 - خداوند ، ناصر و ياور موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان در مبارزه با فرعونيان

و نصرن_هم

نصرت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 39 - 7

7 - خدا ، توانا بر نصرت و يارى رساندن به مؤمنان مورد تهاجم و مظلوم

و إنّ اللّه على نصرهم لقدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 30 - 4

4 - سرگذشت قوم نوح ، داراى نشانه هايى روشن بر قدرت الهى در كيفر كافران و نصرت مؤمنان

قال ربّ انصرنى . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

با توجه به ظهور قدرت خدا در طوفان نوح و غرق شدن كافران و مشركان و نيز ظهور نصرت الهى نسبت به حضرت نوح(ع) و همراهان او، عبارت {إنّ فى ذلك لآيات}، مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 4

4 _ دلدارى و وعده خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، مبنى بر نصرت و راهبرى آنان در برابر دشمنانشان

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

آيه شريفه، با بيان وضعيت پيامبران در انجام رسالتشان _ كه همواره بادشمنان تبه كار مواجه بودند _ مى تواند درصدد تعقيب دو هدف باشد: 1_ دلجويى از پيامبر(ص) و مؤمنان در برابر كارشكنى هاى دشمنان آنان. 2_ تشويق و تحريك پيامبر(ص) و مؤمنان به صبر و پايدارى در راه خدا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر -

40 - 51 - 2،4

2 - مؤمنان و پيروان پيامبران ، برخوردار از نصرت و يارى خداوند

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا

4 - نصرت و يارى خداوند به پيامبران و مؤمنان ، امرى قطعى و وعده اى تخلف ناپذير است .

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. و يوم يقوم الأشه_د

از آمدن جمله {إن_ّا لننصر رسلنا . ..} با حرف تأكيد (إنّ) و مسند در قالب فعل (لننصر)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 10

10 - پذيرفته نشدن عذر ستمگران ، دورى آنان از رحمت خداوند و جاى گرفتن در سرايى بد ، مظهر نصرت الهى به پيامبران و مؤمنان در قيامت

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. يوم يقوم الأشه_د . يوم لاينفع الظ_لمين معذر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، بيانگر چگونگى نصرت الهى در قيامت از رسولان و مؤمنان است كه در آيه پيش (يوم يقوم الأشه_د) به آن اشاره شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 4

4 - وعده خداوند به يارى پيامبران و مؤمنان ، مقتضى صبر و شكيبايى همه رهبران و مبلغان دينى ، در برابر آزار ها و كارشكنى هاى دشمنان است .

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. فاصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 2

2 - غلبه و نصرت قريب الوقوع پيامبر ( ص ) و مؤمنان بر كافران ،

از نشانه هاى برجسته حقانيت و اعجاز قرآن

سنريهم ءاي_تنا . .. حتّى يتبيّن لهم أنّه الحقّ

بنابراين كه مراد از آيات آفاقى، پيروزى مسلمانان باشد و ضمير {أنّه} به قرآن بازگردد، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 21

21- اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ و نصرت دهنده مؤمنان در برابر هجوم كفر

الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم . و الذين ءامنوا ... و أصلح بالهم

با توجه به شأن نزول آيه _ كه در كوران مشكلات مسلمانان نازل شده و بدانان نويد پيروزى داده است _ مطلب بالا استفاده مى شود. در اين صورت {بال} به معناى شؤون مادى و معنوى زندگى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 3 - 4

4 - نصرت الهى در حق مؤمنان ، نصرتى حتمى و بدون شكست *

و ينصرك اللّه نصرًا عزيزًا

{نصراً عزيزاً} مى تواند قيد توضيحى باشد; يعنى، اصولاً نصرت خداوند نصرتى بدون شكست است.

نصرت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 1

1 - خداوند ، ناصر و ياور موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان در مبارزه با فرعونيان

و نصرن_هم

نياز به نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 8

8- مؤمنان ، محتاج امداد هاى الهى ، در پيشبرد دين و مبارزه با دشمنان

إن تنصروا اللّه ينصركم

از اين كه خداوند، نويد نصرت و امداد به مؤمنان را در

زمينه جهاد مطرح كرده است; نياز آنان به امدادهاى خداوند استفاده مى شود.

وعده نصرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 4

4 - وعده خداوند به يارى پيامبران و مؤمنان ، مقتضى صبر و شكيبايى همه رهبران و مبلغان دينى ، در برابر آزار ها و كارشكنى هاى دشمنان است .

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. فاصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 4

4 - امداد هاى الهى و پيروزى بر دشمن ، وعده قطعى خداوند به جبهه ايمان و مجاهدان راه او

يغفر لكم . .. و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

وعده نصرت به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 1 - 1

1 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به امداد خويش مطمئن ساخت و به آن حضرت وعده پيروزى بر دشمنان داد .

إذا جاء نصر اللّه و الفتح

{نصر} به معناى پيروز ساختن و {فَتْح} به معناى گشودن است. (برگرفته از {مقاييس اللغة}) حرف {إذا} دلالت بر وقوع حتمى شرط در آينده دارد.

ويژگيهاى نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 3

3 _ خداوند بى مدد ديگران ، ياورى كافى براى انسان در زندگى و تأمين كننده نياز هاى هدايتى او

و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

نصرت خدا

آثار نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 2،3

2

- فتح سنگر هاى دشمن و پيروزى برق آسا بر آنان ، نيازمند نصرت و امداد هاى الهى در نگاه مجاهدان راه خدا

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

ذكر عبارت {نصر من اللّه} پيش از {فتح قريب}، مى تواند براى بيان مطلب بالا باشد.

3 - با رسيدن نصرت الهى و امداد هاى غيبى ، پيروزى بر دشمن قطعى است .

نصر من اللّه و فتح قريب

اميدوارى به نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 11

11 - توجه به عنصر اميدوارى به پيروزى و نصرت الهى در تبليغ ، امرى لازم و كارآمد

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

اهميت نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 3

3 _ امتنان خداوند بر مؤمنان به خاطر نصرتش به آنان در موارد بسيار از جمله در جنگ حنين

لقد نصركم اللّه فى مواطن كثيرة و يوم حنين

تداوم نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 3

3 - يارى كردن خداوند ، بايد برنامه هميشگى مؤمنان باشد ; نه امرى مقطعى .

ي_أيّها الذين ءامنوا كونوا أنصار اللّه

جمله {كونوا أنصار اللّه}، دلالت بر دوام و استمرار مى كند.

حتميت نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 4

4 - نصرت و يارى خداوند به پيامبران و مؤمنان ، امرى قطعى و وعده اى تخلف ناپذير است .

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . ..

و يوم يقوم الأشه_د

از آمدن جمله {إن_ّا لننصر رسلنا . ..} با حرف تأكيد (إنّ) و مسند در قالب فعل (لننصر)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

دعوت به نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 1،4

1 - خداوند ، مؤمنان را به يارى خود فراخوانده است .

ي_أيّها الذين ءامنوا كونوا أنصار اللّه

4 - خداوند ، از مؤمنان مى خواهد در يارى او مانند حواريون عيسى ( ع ) باشند .

ي_أيّها الذين ءامنوا كونوا أنصار اللّه كما قال عيسى ابن مريم . .. قال الحواريّون

دلايل نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 61 - 1

1 - توانايى خداوند بر جا به جا كردن شب و روز ، دليلى است گويا براى توانايى او بر يارى رساندن به ستمديدگان در انتقام گرفتن آنان از ستمگران .

ذلك بأنّ اللّه يولج الّيل فى النهار . .. و أنّ اللّه سميع بصير

در آيه پيش، خداوند به آن مسلمانى كه مورد ستم و تجاوز مشركان قرار گرفته بود، وعده قطعى داد كه او را يارى خواهد كرد تا انتقامش را از متجاوزان بازستاند در اين آيه، براى اين كه كسى در توانايى خدا بر تحقق بخشيدن به وعدهايش و در حمايت و پشتيبانى از ستم ديدگان ترديدى نكند، گوشه اى از قدرت نهايت خود را بيان كرده است.

زمينه نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 24

24 - جهاد و دفاع ، يارى از دين خدا و

وسيله جلب كمك و حمايت او است .

و لولا دفع اللّه . .. و لينصرنّ اللّه من ينصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 1،4

1 - جنگ و پيكار با جبهه كفر و با هدف حاكم ساختن ارزش هاى دينى و الهى ، درپى دارنده حمايت و نصرت خداوند

و لينصرنّ اللّه من ينصره . .. الذين ... أقاموا الصلوة ... و نهوا عن المنكر

{الذين}در محل نصب بوده و بدل يا عطف بيان براى {من} در {من ينصره} كه تقدير آن چنين مى شود: {و لينصرن اللّه. ..الذين إن مكّنّاهم}. {تمكين} (مصدر {مكّنّا}) به معناى مسلط كردن و استيلا دادن است; يعنى، خدا بى ترديد ياران خود را يارى خواهد كرد; آنان كه اگر بر زمين مسلط شوند، نماز را به پا خواهند داشت و...}.

4 - برخوردارى جامعه اسلامى از حمايت و نصرت خدا ، در گرو اقامه نماز ، پرداخت زكات ، امر به معروف و نهى از منكر است .

الذين ان مكّنّ_هم فى الأرض . .. و نهوا عن المنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 29

29 - اقامه نماز ، پرداخت زكات و اعتصام به خداوند ، زمينه ساز برخوردارى از ولايت و جلب يارى و نصرت او

فاقيموا الصلوة . .. فنعم المولى و نعم النصير

برداشت فوق، بدان احتمال است كه {فنعم المولى. ..} مترتب بر تكاليف پيشين باشد كه انجام آن، موجب بهره مندى از ولايت ويژه و نصرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر

- 40 - 55 - 8

8 - صبر و شكيبايى در برابر آزار ها و كارشكنى هاى دشمنان ، زمينه ساز پيروزى و جلب نصرت الهى

فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 7

7 - ايمان به خدا و جهاد با مال و جان در راه او ، مايه جلب نصرت الهى و شكست سريع جبهه دشمن

تؤمنون باللّه . .. و تج_هدون ... و أُخرى تحبّونها

شرايط نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 65 - 3

3 - امكان مؤثر بودن توبه و بهرهورى از نصرت خدا تا قبل از فرا رسيدن عذاب اخروى

لاتجئروا اليوم إنّكم منّا لاتنصرون

قيد {اليوم} بيانگر اين است كه اگر كافران، پيش از فرا رسيدن روز عذاب، توبه مى كردند امكان داشت خداوند آنان را بپذيرد و از نصرت خود بهره مند سازد.

علاقه به نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 1

1 - مجاهدان راه خدا ، مشتاق امداد هاى الهى و غلبه سريع بر دشمن

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

عوامل محروميت از نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 25

25 - خوددارى از نصرت دين خدا ، موجب محروميت انسان از يارى و حمايت او

و لينصرنّ اللّه من ينصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 2

2 - كبرورزى مرفهان كفرپيشه ،

در برابر آيات الهى ( قرآن ) و تكذيب آن ، عامل محروميت آنان از نصرت خداوند در قيامت

لاتجئروا اليوم . .. قد كانت ءاي_تى تتلى عليكم ... تنكصون . مستكبرين به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 14

14 - انتخاب غير خدا به عنوان ولى در دنيا ، مايه محروميت از ولايت و نصرت الهى در قيامت

و الذين اتّخذوا من دونه أولياء . .. و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لا نصير

عوامل نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 8

8 - پيروزى بنى اسرائيل در آزمون الهى با تحمل رنج ها و سختى ها ، موجب تحقق نصرت الهى و نجاتشان شد .

يسومونكم سوء العذاب . .. و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم. و إذ فرقنا بكم البحر

آيه قبل كه بيانگر آزمون الهى از بنى اسرائيل و تحمل رنجها و سختيها از سوى آنان بود، توضيح دهنده سببيت بنى اسرائيل در شكافته شدن درياست; يعنى، چون بنى اسرائيل آن گونه عمل كردند شايستگى آن را پيدا كردند كه خداوند با شكافتن دريا، آنان را نجات دهد و دشمنانشان را هلاك سازد.

فلسفه نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 10

10- { عن على ( ع ) فقد قال اللّه سبحانه : { إن تنصروا اللّه ينصركم و يثبّت أقدامكم } . . . فلم يستنصركم من ذُلّ . . . استنصركم و له جنود السماوات و الأرض . .

. و إنّما أراد أن يبلوكم أيّكم أحسن عملاً . . . ;

از على(ع) روايت شده كه فرمود: خداى سبحان فرموده: {إن تنصروا اللّه ينصركم و يثبّت أقدامكم}. خدا از روى ذلّت شما را به يارى خود نطلبيده ... از شما يارى خواسته; در حالى كه لشكريان آسمان ها و زمين از آن او است. همانا اراده كرده است تا شما را امتحان كند كه كدام يك در عمل نيكوتريد}.

كفايت نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 3

3 _ خداوند بى مدد ديگران ، ياورى كافى براى انسان در زندگى و تأمين كننده نياز هاى هدايتى او

و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

محرومان از نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 71 - 9

9 - مشركان ، از دستگيرى و نصرت خدا محروم اند .

و ما للظ_لمين من نصير

محروميت از نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 16،18

16 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را در صورت تبعيت از آيين يهود و نصارا ، به محروم كردنش از پشتيبانى و يارى خود تهديد كرد .

و لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

در برداشت فوق {من اللّه} متعلق به محذوف و حال براى ولىّ و نصير گرفته شده است. بر اين مبنا جمله {مالك ...} چنين معنا مى شود: براى تو از جانب خداوند هيچ پشتيبان و ياورى نخواهد بود; يعنى، امدادهاى خداوند به تو نمى رسد.

18

- پيروى از آرا و قوانين مبتنى بر هوا هاى نفسانى ، با وجود قوانين الهى ، موجب محروم شدن از ولايت و يارى خداوند است .

لئن اتبعت أهواءهم بعد الذى جاءك من العلم مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

مشمولان نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 1

1 - خداوند ، ناصر و ياور موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان در مبارزه با فرعونيان

و نصرن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 172 - 2

2 - پيامبران ، در همه عرصه هاى رسالت و صحنه هاى مبارزاتى خود ، از نصرت خداوند برخوردار شدند .

و لقد سبقت كلمتنا . .. إنّهم لهم المنصورون

برداشت ياد شده از آن جا است كه در آيه شريفه، حدود و موارد نصرت خداوند به پيامبران ذكر نگرديده، بلكه به صورت مطلق ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 1،2،3

1 - پيامبران ( ع ) ، برخوردار از نصرت و يارى خداوند

إنّا لننصر رسلنا

2 - مؤمنان و پيروان پيامبران ، برخوردار از نصرت و يارى خداوند

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا

3 - نصرت و يارى خداوند به پيامبران و مؤمنان ، هم در زندگى دنيا است و هم درآخرت .

إنّا لننصر . .. فى الحيوة الدنيا و يوم يقوم الأشه_د

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 10

10 - پذيرفته نشدن عذر ستمگران ، دورى آنان از

رحمت خداوند و جاى گرفتن در سرايى بد ، مظهر نصرت الهى به پيامبران و مؤمنان در قيامت

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. يوم يقوم الأشه_د . يوم لاينفع الظ_لمين معذر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، بيانگر چگونگى نصرت الهى در قيامت از رسولان و مؤمنان است كه در آيه پيش (يوم يقوم الأشه_د) به آن اشاره شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 2

2 - غلبه و نصرت قريب الوقوع پيامبر ( ص ) و مؤمنان بر كافران ، از نشانه هاى برجسته حقانيت و اعجاز قرآن

سنريهم ءاي_تنا . .. حتّى يتبيّن لهم أنّه الحقّ

بنابراين كه مراد از آيات آفاقى، پيروزى مسلمانان باشد و ضمير {أنّه} به قرآن بازگردد، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 15

15 - پيروان وحى ، بهره مند از نصرت و ولايت الهى در قيامت

و كذلك أوحينا . .. يدخل من يشاء فى رحمته... و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لا نصير

ستمگران (كسانى كه از پيام وحى سرپيچى كنند) از ولايت و نصرت الهى محروم خواهند بود و از آن جا كه مشمولان رحمت الهى (يدخل من يشاء فى رحمته) در برابر ستمگران قرارگرفته اند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 4

4- شمول نصرت و امداد هاى الهى به مؤمنان ، منوط به تلاش خود آنان در راه خداوند

است .

ي_أيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه ينصركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 28

28 - خدا ، سرپرست و ياور خوب و شايسته براى امت اسلامى

هو سمّيكم المسلمين . .. و اعتصموا باللّه ... فنعم المولى و نعم النصير

نشانه هاى نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 10

10 - پذيرفته نشدن عذر ستمگران ، دورى آنان از رحمت خداوند و جاى گرفتن در سرايى بد ، مظهر نصرت الهى به پيامبران و مؤمنان در قيامت

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. يوم يقوم الأشه_د . يوم لاينفع الظ_لمين معذر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، بيانگر چگونگى نصرت الهى در قيامت از رسولان و مؤمنان است كه در آيه پيش (يوم يقوم الأشه_د) به آن اشاره شده بود.

نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 5،9

5 - انسان ها ، جز خداوند ياورى ندارند .

و ما لكم من دون اللّه من ولى و لانصير

9 - نسخ اديان و جايگزينى دينى ديگر از سوى خدا ، در جهت تدبير امور انسان ها و به منظور يارى آنهاست .

ما ننسخ من ءاية . .. و ما لكم من دون اللّه من ولى و لانصير

برداشت فوق مقتضاى ارتباط بين جمله {ما ننسخ من ءاية . ..} با جمله {و ما لكم ...} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120

- 15

15 - پيامبر ( ص ) همواره بر خوردار از حمايت و يارى خداوند بود .

و لئن اتبعت . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 18

18 _ وعده قطعى خداوند به يارى و نصرت پيامبر ( ص ) ، در مباهله با نصارا

فنجعل لعنت اللّه على الكاذبين

پيشنهاد مباهله از جانب خدا به پيامبر (ص) بوده و اين،$مستلزم نصرت دادن پيامبر اكرم (ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 45 - 8،10

8 _ خداوند ، يارى دهنده اى كافى است .

و كفى باللّه نصيراً

10 _ مؤمنان با اعتماد به ولايت و نصرت الهى ، نبايد از دشمنى مخالفان ضعف و ترسى به خود راه دهند .

و اللّه اعلم باعدائكم و كفى باللّه وليّاً و كفى باللّه نصيراً

هدف از بيان ولايت و نصرت الهى پس از معرفى يهوديان به عنوان دشمن، اين است كه مبادا با تصور دشمنى يهود از آنان بهراسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 11،12،13

11 _ خداوند ، در قيامت ولى ( سرپرست ) و نصير ( يارى دهنده ) است .

و لايجدون لهم من دون اللّه ولياً و لانصيراً

12 _ تنها خداوند ، توانا بر نصرت مستكبران در قيامت

و لايجدون لهم من دون اللّه ولياً و لانصيراً

به قرينه فراز قبل {فيعذبهم عذاباً اليماً} مراد از اينكه مستكبران تنها خداوند را ياور خويش مى يابند، اين است كه تنها وى توانا بر ياورى آنهاست،

نه اينكه خداوند ايشان را يارى خواهد كرد.

13 _ خداوند ، هرگز مستكبران رويگردان از عبادت را ، در قيامت يارى نخواهد كرد .

و لايجدون لهم من دون اللّه ولياً و لانصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 20 - 4

4 _ حمايت و نصرت الهى از آن مؤمنانى است كه همواره مطيع خدا و رسول او باشند و از دستورات وى تخلف نكنند . *

و أن اللّه مع المؤمنين . .. أطيعوا اللّه و رسوله و لاتولوا عنه

آيه مورد بحث مى تواند بيانگر كلمه {المؤمنين} در آيه قبل باشد. يعنى آن وعده حمايت (أن اللّه مع المؤمنين)، مخصوص مؤمنانى است كه از دستورات خدا و رسول او سرپيچى نكنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 39 - 7

7 - خدا ، توانا بر نصرت و يارى رساندن به مؤمنان مورد تهاجم و مظلوم

و إنّ اللّه على نصرهم لقدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 6،7

6 - وعده خداوند به نصرت پيامبران و مؤمنان ، حق و تخلف ناپذير است .

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا . .. فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

7 - تخلف ناپذير بودن وعده خداوند به نصرت پيامبران و مؤمنان ، مقتضى صبر و شكيبايى رهبران دينى و مؤمنان طرفدار آنان در برابر مشكلات و آزار هاى دشمنانِ دين است .

إنّا لننصر رسلنا . .. فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّ وعد اللّه حقّ} در مقام تعليل

براى {فاصبر} مى باشد; يعنى، {صبر پيشه كن چون وعده خداوند به پيروزى و نصرت، حق است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 18

18 - ولايت و نصرت الهى ، جلوه اى از رحمت او است .

يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لا نصير

از مقابله دو بخش از آيه شريقه (يدخل من يشاء فى رحمته} و {والظالمون. ..) مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 6

6 - خداوند ، تنها يار و ياور انسان در حفاظت وى از عواقب ناگوار گناهان

و ما أص_بكم . .. و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لا نصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 21

21- اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ و نصرت دهنده مؤمنان در برابر هجوم كفر

الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم . و الذين ءامنوا ... و أصلح بالهم

با توجه به شأن نزول آيه _ كه در كوران مشكلات مسلمانان نازل شده و بدانان نويد پيروزى داده است _ مطلب بالا استفاده مى شود. در اين صورت {بال} به معناى شؤون مادى و معنوى زندگى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 2

2- جهاد و مبارزه با كافران محارب ، يارى خداوند است .

فإذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب . .. إن تنصروا اللّه ينصركم

باتوجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين،

استفاده مى شود كه {يارى دادن به خدا} بر {جنگ عليه كافران محارب} منطبق شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 5

5 - حواريون عيسى ( ع ) ، نمونه و الگوى خوبى براى اهل ايمان در يارى خدا ، پيامبر ( ص ) و دين او

ي_أيّها الذين ءامنوا كونوا أنصار اللّه

نياز به نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 8

8- مؤمنان ، محتاج امداد هاى الهى ، در پيشبرد دين و مبارزه با دشمنان

إن تنصروا اللّه ينصركم

از اين كه خداوند، نويد نصرت و امداد به مؤمنان را در زمينه جهاد مطرح كرده است; نياز آنان به امدادهاى خداوند استفاده مى شود.

ويژگيهاى نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 3

3 _ خداوند بى مدد ديگران ، ياورى كافى براى انسان در زندگى و تأمين كننده نياز هاى هدايتى او

و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

نصرت هاى خدا

محرومان از نصرت هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 66 - 1

1 - واپس گرايى رفاهمندان كافر و تأثير ناپذيرى در برابر آيات الهى ، عامل محروميت آنان از نصرت خداوند

لاتجئروا اليوم . .. قد كانت ءاي_تى ... على أعق_بكم تنكصون

آيه فوق، خطاب به مرفهان گرفتار عذاب و تعليل براى ردّ استغاثه آنها است. فعل هاى {تتلى} و {تنكصون} به دليل همراه شدن با {كانت} و {كنتم}، ماضى استمرارى است. {نكوص} (مصدر {تنكصون}) به

معناى بازگشت به قهقرا است. بنابراين قيد {على أعقابكم} _ كه آن نيز به معناى قهقهرا است _ براى تأكيد معناى {تنكصون} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 5

5 - ناسزا گويان به قرآن و پيامبر ( ص ) محروم از امداد هاى الهى در برابر عذاب قيامت

لاتجئروا اليوم . .. س_مرًا تهجرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 41 - 7،8

7 - پيشوايان كفر ، محروم از هرگونه نصرت و امداد الهى در روز رستاخيز

و يوم القي_مة لاينصرون

8 - بى بهره بودن فرعون و سپاهيانش ، از نصرت الهى در روز قيامت

و يوم القي_مة لاينصرون

نطفه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نطفه

انسان از نطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 4 - 2،6،9

2- نطفه ، منشأ پيدايش آدمى است .

خلق الإنس_ن من نطفة

6- مجادله گرى و ستيزه جويى انسان آفريده شده از مايعى مثل نطفه ، امرى شگفت آور و به دور از انتظار

خلق الإنس_ن من نطفة فإذا هو خصيم مبين

إذا در {فإذا هو . ..} فجائيه است و در جايى به كار مى رود كه عملى برخلاف انتظار انجام شود.

9- آفرينش انسان از نطفه ، به صورت مجادله گرى سخنور ، شاهد و گواه وحدانيت خداوند است .

تع_لى عمّا يشركون . خلق الإنس_ن من نطفة فإذا هو خصيم مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 6،9

6- آفرينش آدمى از خاك و سپس نطفه و تكامل آن به صورت انسانى كامل

، سير پيدايش انسان است .

بالذى خلقك من تراب ثمّ من نطفة ثمّ سوّيك رجلاً

جمله {خلقك من تراب} يا نظر به اين دارد كه خداوند، حضرت آدم(ع) را از خاك آفريد _ بنابراين، اصل همه انسان ها خاك است _ و يا اين كه نطفه از غذاهايى توليد مى شود كه از خاك گرفته شده است.

9- آفرينش انسان از خاك و نطفه و معتدل ساختن او ، دلايلى روشن بر امكان برپايى معاد و كافى در رفع استبعاد قيامت است .

و ما أظنّ الساعة قائمة . .. أكفرت بالذى خلقك من تراب

پاسخ مرد مؤمن به ثروت مند مغرور، با جمله {أكفرت بالذى. ..} حكايت از آن دارد كه انكار معاد از جانب او كه با جمله {و ما أظنّ...} بيان شده بود، به جهت استبعاد تجديد حيات آدمى پس از مرگ بوده است، لذا مرد مؤمن، با يادآورى قدرت خداوند و بيان سابقه خاك و نطفه بودن آدمى، به رفع اين استبعاد و بيان قدرت خداوند پرداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 13 - 3

3 - آفرينش نسل آدم از نطفه پس از آفرينش خود وى از عصاره گِل

و لقد خلقنا الإنس_ن من سل_لة من طين . ثمّ جعلن_ه نطفة فى قرار مكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 77 - 2

2 - نطفه ، مبدأ پيدايش و خميرمايه آفرينش انسان است .

أوَلم ير الإنس_ن أنّا خلقن_ه من نطفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 2 - 1،2،11

1 -

نطفه ، مبدأ پيدايش انسان

إنّا خلقنا الإنس_ن من نطفة أمشاج

2 - آفرينش انسان از نطفه ، جلوه عظمت و قدرت خداوند

إنّا خلقنا الإنس_ن من نطفة أمشاج

انتساب آفرينش انسان از نطفه به خداوند، با به كارگيرى ضمير متكلم مع الغير، بيانگر مطلب ياد شده است.

11 - آفرينش انسان از نطفه ، دليل قدرت خداوند بر آفرينش مجدد او در روز رستاخيز

هل أتى على الإنس_ن حين من الدهر لم يكن شيئًا مذكورًا . إنّا خلقنا الإنس_ن من نطف

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است، موضوع آيه 5 اين سوره تا پايان آن، درباره مسائل قيامت (مانند بهشت و جهنم و جايگاه كافران و خوبان و. ..) است. ضمن آن كه آيه پايانى سوره پيش _ كه درباره اثبات توانايى خداوند بر احياى مردگان بود _ تأييدكننده همين مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 23 - 6،7

6 - آفرينش انسان از مايعى بى مقدار و سير تكاملى آن در رحم ، جلوه قدرت خداوند

ألم نخلقكم . .. فقدرنا فنعم الق_درون

برداشت ياد شده، با توجه به اين مطلب است كه خداوند، وصف {فنعم القادرون} را پس از طرح مسأله آفرينش بشر و تقدير آن، مطرح فرموده است.

7 - آفرينش انسان ، از مايعى ناچيز و سير متوازن و تكاملى وى در رحم ، نشانه توانايى خداوند بر برپايى قيامت و احياى مردگان

ألم نخلقكم من ماء . .. فقدرنا فنعم الق_درون

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين آيات تا آخر سوره، درصدد اثبات برپايى قيامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - عبس - 80 - 19 - 2

2 - انسان ها ، از نطفه آفريده شده اند .

من نطفة خلقه

اهميت اجتناب از اختلاط نطفه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 4 - 7

7 - اهتمام اسلام ، به موضوع مخلوط نشدن نطفه ها و روشن بودن نسب ها و پيوند هاى خويشاوندى ميان انسان ها

و الّ_ئى يئسن من المحيض . .. فعدّتهنّ ثل_ثة أشهر ... وأُول_ت الأحمال أجلهنّ أن ي

مطلب ياد شده، از مجموع دستورات و رهنمودهاى خداوند درباره عدّه زنان و شمارش دقيق آن _ به ويژه درباره زنان يائسه اى كه صرفاً احتمال داده شود با نطفه همسران قبلى خود باردار شده اند _ به دست مى آيد.

اهميت انعقاد نطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 8

8- لزوم تصفيه درونى و اعتلاى روحى پدر ، هنگام انعقاد نطفه فرزند

قال ربّ اجعل لى ءاية قال ءايتك ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

نشانه اى كه زكريا درخواست كرد، اگر براى تشخيص زمان انعقاد نطفه بوده، چنين درخواستى مى تواند نشانه حساسيت خاص مسأله باشد و آن حضرت براى مراعات مسائلى خاص و نيز آدابى لازم، زمان آن را خواهان گرديد تا با تهيه و تدارك مقدمات روحى لازم، اقدام به انجام مرحله انعقاد نطفه نمايد.

بى ارزشى نطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 77 - 3

3 - نطفه انسان ، چيزى پست و بى ارزش

أوَلم ير الإنس_ن أنّا خلقن_ه من نطفة

برداشت ياد شده از

آن جا است كه تنكير {نطفة} بر تحقير دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 19 - 3

3 - نطفه در مقايسه با جسم كامل انسان ، ناچيز و غير قابل توجّه است .

من نطفة خلقه

نكره بودن {نطفة} مفيد تحقير است. بى اهميت خواندن نطفه _ با وجود حيرت آور بودن بافت آن _ بيانگر اهميت جسم كامل انسان است كه در مقايسه با آن، تمام ويژگى هاى نطفه هيچ انگاشته مى شود.

بى ارزشى نطفه انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 4

4 - نطفه انسان ، موجودى پست و بى ارزش

من نطفة

تنكير {نطفة} دلالت بر تحقير مى كند.

تبديل خاك به نطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 7

7- تحول خاك به نطفه ، تبديل نطفه به علقه و تكامل علقه به مضغه ، روند آفرينش انسان

فإنّا خلقن_كم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ من مضغة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 4،5

4 - تحوّل خاك به نطفه تبديل نطفه به علقه و تكامل آن ، روند آفرينش انسان

خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ يخرجكم طفلاً

5 - وجود فاصله زمانى ميان تحوّل خاك به نطفه ، نطفه به علقه و علقه به صورت طفل

خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ يخرجكم طفلاً

با توجه به كاربرد {ثمّ} _ كه براى بيان فاصله زمانى است _

برداشت بالا به دست مى آيد.

تبديل نطفه به علقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 7

7- تحول خاك به نطفه ، تبديل نطفه به علقه و تكامل علقه به مضغه ، روند آفرينش انسان

فإنّا خلقن_كم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ من مضغة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 1،2

1 - نطفه ، پس از استقرار در رحم ، تبديل به علقه ( خون بسته ) مى شود .

ثمّ جعلن_ه نطفة فى قرار مكين . ثمّ خلقنا النطفة علقة

{خلق} (مصدر خلقنا) در اينجا به معناى تصيير (از حالى به حالى ديگر در آوردن) است. و بدين جهت متعدى به دو مفعول، به كار رفته است. {علقة} نيز به خون غليظ و بسته گفته مى شود.

2 - پس از آن كه نطفه در رحم به صورت علقه ( خون بسته ) در آمد ، علقه به تدريج از حالت خون بودن خارج مى شود و به صورت مضغه ( پاره گوشتى بدون استخوان ) در مى آيد .

فخلقنا العلقة مضغة

{مضغة} به پاره گوشت بدون استخوان گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 4،5

4 - تحوّل خاك به نطفه تبديل نطفه به علقه و تكامل آن ، روند آفرينش انسان

خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ يخرجكم طفلاً

5 - وجود فاصله زمانى ميان تحوّل خاك به نطفه ، نطفه به علقه و علقه به صورت طفل

خلقكم من تراب

ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ يخرجكم طفلاً

با توجه به كاربرد {ثمّ} _ كه براى بيان فاصله زمانى است _ برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 38 - 1

1 - تبديل شدن نطفه به علقه ، از مراحل تكوين انسان و به صورت تدريجى است .

ألم يك نطفة . .. ثمّ كان علقة

با توجه به كاربرد {ثمّ} _ كه براى بيان فاصله زمانى است _ مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 2

2 - تحوّل نطفه به علقه و تكامل علقه به موجودى معتدل و هماهنگ از دو صنف زن و مرد ، روند آفرينش انسان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى . ثمّ كان علقة فخلق فسوّى . فجعل منه الذكر و الأُنثى

حقيقت نطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 2 - 3

3 - نطفه انسان ، از عناصر و مواد گوناگون آميخته است .

من نطفة أمشاج

{مشيج} (مفرد {أمشاج}) به معناى مخلوط است. (قاموس المحيط)

خروج نطفه از استخوان پشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 7 - 4

4 - خروج نطفه از فاصله بين ستون فقرات و قفسه سينه ، امرى شگفت آور و مايه رفع استبعاد از { معاد } است .

يخرج من بين الصلب و الترائب

ارتباط اين آيه با آيه بعد، گوياى برداشت ياد شده است.

خروج نطفه از استخوان سينه

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 7 - 4

4 - خروج نطفه از فاصله بين ستون فقرات و قفسه سينه ، امرى شگفت آور و مايه رفع استبعاد از { معاد } است .

يخرج من بين الصلب و الترائب

ارتباط اين آيه با آيه بعد، گوياى برداشت ياد شده است.

خلقت از نطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 13 - 3

3 - آفرينش نسل آدم از نطفه پس از آفرينش خود وى از عصاره گِل

و لقد خلقنا الإنس_ن من سل_لة من طين . ثمّ جعلن_ه نطفة فى قرار مكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 77 - 5

5 - آفرينش انسان از نطفه ، دليل و نشانه توانايى خداوند بر برپايى قيامت و زنده كردن انسان

أوَلم ير الإنس_ن أنّا خلقن_ه من نطفة

با توجه به آيات بعدى و نيز شأن نزول ها كه اين آيه و آيات بعدى را درباره فردى به نام {عاصب بنوائل} (از منكران معاد) دانسته است (مجمع البيان و ديگر تفاسير)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 46 - 1،2،3

1 - پيدايش زن و مرد ، از نطفه به اراده خداى يگانه

و أنّه خلق . .. الذكر و الأُنثى . من نطفة

2 - پيدايش زوجين ( نر و ماده ) ، از آبى اندك ( نطفه ) ، شايان تأمل و درس آموزى

و أنّه خلق الزوجين الذكر و الأُنثى . من نطفة

{نطفه} در اصل به آب

اندكى گفته مى شود كه ته ظرف باقى مانده باشد (قاموس المحيط).

3 - پيدايش انسان از آبى اندك ( نطفه ) ، نمودى از قدرت و ربوبيت الهى

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. و أنّه خلق ... من نطفة

از ارتباط اين آيه با آيه {و أنّ إلى ربّك المنتهى}، مطلب بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 40 - 2

2 - آفرينش آغازين انسان ، از نطفه و علقه به همراه ساختارى معتدل و هماهنگ ، دليل قدرت خداوند بر برپايى قيامت و احياى مردگان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى . .. فخلق فسوّى ... أليس ذلك بق_در على أن يحيى الموتى

شگفتى خروج نطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 7 - 4

4 - خروج نطفه از فاصله بين ستون فقرات و قفسه سينه ، امرى شگفت آور و مايه رفع استبعاد از { معاد } است .

يخرج من بين الصلب و الترائب

ارتباط اين آيه با آيه بعد، گوياى برداشت ياد شده است.

مدت استقرار نطفه در رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 22 - 1

1 - ماندن نطفه در رحم و سير تكوين آن ، داراى مدتى معين

فجعلن_ه فى قرار مكين . إلى قدر معلوم

مراحل تكامل نطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 7 - 3

3 - شناخت مراحل تكوين و مسير نزول نطفه مراحل تكامل آن تا آفرينش كامل انسان ، توصيه خداوند به

همه انسان ها است .

فلينظر . .. يخرج من بين الصلب و الترائب

مراحل تكوين نطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 7 - 3

3 - شناخت مراحل تكوين و مسير نزول نطفه مراحل تكامل آن تا آفرينش كامل انسان ، توصيه خداوند به همه انسان ها است .

فلينظر . .. يخرج من بين الصلب و الترائب

مكان انعقاد نطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 21 - 3

3 - رحم ، مناسب ترين و آسيب ناپذيرترين جا ، براى نطفه و تبديل آن به فرزندى سالم

فجعلن_ه فى قرار مكين

وصف {مكين}، ممكن است به مطلب ياد شده اشاره داشته باشد.

مكان پرورش نطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 13 - 2

2 - رحم ، جايگاهى استوار و قرارگاهى امن براى پرورش نطفه

ثمّ جعلن_ه نطفة فى قرار مكين

مكان پيدايش نطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 7 - 1،2

1 - محل پيدايش نطفه مرد ( منى ) ، بين تيره پشت و استخوان هاى قفسه سينه قرار دارد .

يخرج من بين الصلب و الترائب

{صلب}; استخوانى است كه از قسمت بالاى پشت، نزديك گردن شروع شده و تا دنبالچه (كه جاى آن در انسان در جايگاه دم در حيوانات است) ادامه يافته است(قاموس). {تريبة} (مفرد {ترائب}); يعنى، بالاترين استخوان قفسه سينه كه زير چانه قرار گرفته است (نهايه ابن اثير). تمام اهل لغت آن را جاى گردن بند از قفسه سينه مى دانند

(لسان العرب). برخى آن را به تمام استخوان هاى قفسه سينه و گروهى به چهار استخوان از سمت راست و چهار استخوان از سمت چپ اطلاق مى كنند (قاموس). خروج نطفه از آن محل، ممكن است به اعتبار تغذيه كيسه منى از آن جا باشد.

2 - بين استخوان هاى قفسه سينه و تيره پشت مردان و زنان ، جايگاه خروج عنصر تشكيل دهنده جسم انسان است . *

يخرج من بين الصلب و الترائب

چنانچه مراد از {ماء دافق} در آيه قبل، نطفه مرد و تخمك زن باشد، مفاد اين آيه نيز مشترك خواهد بود.

منشأ انعقاد نطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 21 - 1

1 - ره يابى نطفه به داخل رحم و قرار گرفتنش در آن ، جلوه اى از قدرت عظيم خداوند

فجعلن_ه فى قرار مكين

{جعل} (مصدر {جعلنا}) به معناى قرار دادن است. {قرار}، كنايه از رحم و به معناى {مستقر} است. {مكين} نيز به معناى محكم و استوار و صفت براى {قرار} است.

نطفه در رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 13 - 1

1 - ورود و قرار گرفتن نطفه در داخل رحم ، جلوه اى از قدرت و توانايى عظيم خداوند .

ثمّ جعلن_ه نطفة فى قرار مكين

{قرار} كنايه از رحم و به معناى مستقر مى باشد. {مكين} نيز به معناى محكم و استوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 1،2

1 - نطفه ، پس از استقرار در رحم ، تبديل به علقه ( خون

بسته ) مى شود .

ثمّ جعلن_ه نطفة فى قرار مكين . ثمّ خلقنا النطفة علقة

{خلق} (مصدر خلقنا) در اينجا به معناى تصيير (از حالى به حالى ديگر در آوردن) است. و بدين جهت متعدى به دو مفعول، به كار رفته است. {علقة} نيز به خون غليظ و بسته گفته مى شود.

2 - پس از آن كه نطفه در رحم به صورت علقه ( خون بسته ) در آمد ، علقه به تدريج از حالت خون بودن خارج مى شود و به صورت مضغه ( پاره گوشتى بدون استخوان ) در مى آيد .

فخلقنا العلقة مضغة

{مضغة} به پاره گوشت بدون استخوان گفته مى شود.

نطفه در رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 46 - 4

4 - نحوه جريان نطفه و فرو افتادن آن [ در رحم ] ، نمودى از تدبير الهى در تداوم حيات

و أنّه خلق . .. من نطفة إذا تمنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 2 - 6

6 - آفرينش انسان در رحم ، همراه با تحولات و دگرگونى هاى پى درپى

إنّا خلقنا الإنس_ن من نطفة . .. نبتليه

{إبتلا}، مى تواند استعاره از انتقال از حالتى به حالت ديگر باشد. در اين صورت آيه شريفه، به تبديل نطفه به علقه، علقه به مضغه و... اشاره دارد.

نطفه زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 2 - 12

12 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { أمشاج نبتليه } قال : ماء الرجل و ماء

المرأة اختلطا جميعاً ;

از امام باقر(ع) درباره قول خدا {أمشاج نبتليه} روايت شده كه فرمود: نطفه مرد و زن با هم مخلوط شده [و انسان آفريده شده ]است}.

نطفه مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 2 - 12

12 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { أمشاج نبتليه } قال : ماء الرجل و ماء المرأة اختلطا جميعاً ;

از امام باقر(ع) درباره قول خدا {أمشاج نبتليه} روايت شده كه فرمود: نطفه مرد و زن با هم مخلوط شده [و انسان آفريده شده ]است}.

نقش نطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 54 - 2

2 _ نطفه و منى ، خميرمايه و عنصر نخستين آفرينش انسان

و هو الذى خلق من الماء بشرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 3،8

3 - نطفه ، خمير مايه و منشأ آفرينش انسان ها است .

خلقكم . .. من نطفة

8 - آفرينش آدم ( ع ) از خاك و انسان از نطفه و در قالب زن و مرد ، از نشانه هاى قدرت خدا و يكتايى او است .

و اللّه خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ جعلكم أزوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 77 - 2

2 - نطفه ، مبدأ پيدايش و خميرمايه آفرينش انسان است .

أوَلم ير الإنس_ن أنّا خلقن_ه من نطفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 37 - 1،2

1 -

نطفه ( منى ) ، مبدأ و آغاز تكوين انسان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى

2 - تأثير قرار گرفتن نطفه مرد ( منى ) در رحم زن ، در پيدايش و تكوين فرزند

ألم يك نطفة من منىّ يمنى

برداشت ياد شده را مى توان از تعبير {من منىّ يمنى} (از منى ريخته شده در رحم) استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 2 - 1،2

1 - نطفه ، مبدأ پيدايش انسان

إنّا خلقنا الإنس_ن من نطفة أمشاج

2 - آفرينش انسان از نطفه ، جلوه عظمت و قدرت خداوند

إنّا خلقنا الإنس_ن من نطفة أمشاج

انتساب آفرينش انسان از نطفه به خداوند، با به كارگيرى ضمير متكلم مع الغير، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 20 - 2،4

2 - آفرينش انسان ها ، از مايعى پست و بى مقدار ( نطفه )

ألم نخلقكم من ماء مهين

{مهين}، در معانى حقير، ضعيف و قليل به كار مى رود (قاموس المحيط).

4 - آفرينش انسان ها از مايعى پست و بى مقدار ( نطفه ) ، نشانه قدرت و عظمت خداوند

ألم نخلقكم من ماء مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 19 - 2

2 - انسان ها ، از نطفه آفريده شده اند .

من نطفة خلقه

نقش نطفه زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 2 - 4

4 - مبدأ پيدايش انسان ، آميزه اى از نطفه مرد و زن است . *

من نطفة أمشاج

به گفته

برخى از مفسران، مقصود از {أمشاج}، ممكن است اختلاط نطفه مرد و زن باشد.

نقش نطفه مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 2 - 4

4 - مبدأ پيدايش انسان ، آميزه اى از نطفه مرد و زن است . *

من نطفة أمشاج

به گفته برخى از مفسران، مقصود از {أمشاج}، ممكن است اختلاط نطفه مرد و زن باشد.

نظام آفرينش از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{نظام آفرينش}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 8

8 _ هماهنگى نظام حقوقى اسلام ، با نظام تكوين

الرّجال قوّامون على النساء بما فضّل اللّه بعضهم على بعض

چون خداوند حق مديريّت بر زنان را بر اساس برترى تكوينى مردان قرار داده است.

آثار تحول در نظام آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 5 - 2

2 - برپايى قيامت و پى بردن به كردار ها و بازتاب اخروى آن ، در گرو پيدايش حوادثى تحوّل آفرين در نظام جهان

إذا السماء . .. و إذا ... و إذا ... و إذا ... علمت نفس ما قدّمت و أخّرت

جمله {علمت نفس . ..} جزاى شرط هايى است كه در آيات پيشين تكرار شده است.

تبديل نظام آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 48 - 2،4،5

2- دگرگونى اساسى آسمان و زمين و تبديل نظام كنونى آنها به نظامى ديگر ، در آستانه برپايى قيامت

يوم تبدّل الأرض غير الأرض و السموت و برزوا لله

4- وجود آسمان و زمين در آخرت ، در عين تبديل شدن

نظم كنونى آنها در آستانه برپايى قيامت

يوم تبدّل الأرض غير الأرض و السموت

5- تبديل نظام كنونى جهان ( آسمان و زمين ) به نظامى متناسب با حيات جاودانه اخروى انسان در آستانه برپايى قيامت

يوم تبدل الأرض غير الأرض و السموت

السموات) ممكن است پاسخ اين سؤال باشد كه: چگونه ممكن است انسان در آخرت حيات جاودانه اى داشته باشد و مواجه با مرگ نشود؟ قرآن پاسخ مى دهد: نظام كنونى جهان متناسب با شرايط زندگى جاودانه دگرگون مى شود و به نظامى كاملاً متفاوت تغيير مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 104 - 4

4- برپايى قيامت به معناى نيستى محض و نابودى كامل جهان طبيعت و آفرينش دوباره آن نيست ; بلكه به معناى در هم پيچيده شدن نظم كنونى آن و تبديل به نظم نوين است .

يوم نطوى السماء كطىّ السجلّ للكتب

با توجه به تشبيه درهم پيچيدگى آسمان به پيچيده شدن طومار _ كه به معناى حفظ اصل و موجوديت آن همراه با از بين رفتن نظام حاكم بر آن است _ مطلب ياد شده به دست مى آيد.

تكامل در نظام آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 12

12 _ مجموعه نظام هستى ، داراى روندى تكاملى *

رب العرش العظيم

با توجه به معناى {رب} كه مستلزم رشد دادن و تكامل بخشيدن به موضوعى است كه مورد ربوبيت قرار گرفته و نيز با توجه به اينكه {عرش عظيم} به معناى مركز اداره هستى است، برداشت فوق استفاده مى شود.

حاكم نظام آفرينش

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 24 - 3

3 - بهرهورى انسان از مصنوعات خويش ، تنها در قلمرو قوانين فائق الهى بر نظام طبيعت

و له الجوار المنش_ات فى البحر

خداوند با تعبير {له الجوار. ..} به انسان تذكر داده است كه اگر بشر مى تواند با ساخت وسايلى به بهرهورى بيشتر از دريا بپردازد، اين چيزى است كه در پرتو قوانين الهى حاكم بر ماده صورت مى گيرد.

فلسفه تبديل نظام آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 1

1- تغيير و تبديل نظام كنونى آسمان ها و زمين به نظام ديگر در آستانه برپايى قيامت ، به منظور كيفر و پاداش انسانهاست .

يوم تبدّل الأرض غير الأرض . .. و برزوا لله ... ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ليجزى} متعلق به {برزوا} در آيه 48 باشد.

قانونمندى نظام آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 3 - 10

10 - نظام خلقت ، نظامى است قانونمند و متكى بر علل و اسباب .

قد جعل اللّه لكلّ شىء قدرًا

نظام آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 19

19 - آفرينش جهان برنامه ريزى شده و هدف دار

الذى جعل . .. فأخرج به من الثمرت رزقاً لكم

آيه شريفه، زمين، باران و عوامل ديگر را براى تأمين هدفى خاص معرفى مى كند. وقتى سلسله امورى براى تأمين هدفى به كار گرفته مى شوند، در اصطلاح به آن، برنامه گفته

مى شود كه الزاماً به هدف دارى عجين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 18،20

18 - چگونگى جهان آفرينش ( پيوند و ارتباط اجزاى آن با يكديگر و هماهنگى و هدفدارى آنها ) حكايت از آفريننده اى واحد دارد .

إن فى خلق السموت و الأرض . .. لأيت لقوم يعقلون

از آنجا كه آيه شريفه در مقام استدلال بر مسأله توحيد است، به نظر مى رسد: متعلق {يعقلون}; يعنى، آنچه محط انديشه است، پيوند اجزاى يك مجموعه از جهان با يكديگر و ارتباط مجموعه ها با همديگر و هدفدارى آنهاست; زيرا پيوند، ارتباط و هدفدارى جهان مى تواند از خالقى يگانه و مدبرى واحد حكايت كند.

20 - شرك ورزى و دست نيافتن به توحيد ، نشانه انديشه نكردن و درك نكردن پيوند و هماهنگى در جهان آفرينش است .

إن فى خلق السموت و الأرض . .. لأيت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 17

17 - تقدير امور به دست خداوند است .

ما كتب اللّه لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 9

9 _ خداوند ، آغاز و انجام همه امور

و الى اللّه ترجع الأمور

با توجّه به معنى {رجع} كه بازگشت به مبدأ شروع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 18

18 _ قدرت و تصرّف در نظام هستى ، لازمه ربوبيّت

حاجّ ابرهيم فى ربّه . .. فأت بها من المغرب

با توجّه به اينكه

حضرت ابراهيم (ع) براى اثبات مقام ربوبيّت خداوند، به قدرت و تصرّف او استدلال كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 2 - 8

8 _ خداوند ، تنها مدبّر و نظم دهنده هستى

اللّه . .. القيّوم

قيوم به كسى گويند كه: خود پابرجا بوده و نگهبان و قوام بخش همه چيز باشد. (مفردات راغب.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 5،6،7،14

5 _ عدل الهى در نظام تكوين و تشريع ، مورد مشاهده فرشتگان و دانشمندان *

شهد اللّه . .. و الملئكة و اولوا العلم قائماً بالقسط

{قائماً بالقسط} مى تواند متعلق شهادت باشد يعنى: عالمان و ملائكه علاوه بر شهادت به يگانگى خداوند، شهادت به عدالت او نيز مى دهند، گفتنى است تعميم قسط به نظام تشريع از آيه بعد استفاده شده است.

6 _ دانشمند ، در نگرش قرآنى ، كسى است كه با شهود نظام عادلانه هستى به وحدانيّت خداوند گواهى دهد .

شهد اللّه . .. و اولوا العلم قائماً بالقسط

به نظر مى رسد {قائماً بالقسط} به منزله دليلى براى وحدانيّت خداوند باشد.

7 _ حاكميّت قسط و عدل بر نظام آفرينش

شهد اللّه . .. قائماً بالقسط

14 _ نظام عادلانه آفرينش ، نشان وحدانيّت ، اقتدار و حكمت الهى است .

قائماً بالقسط لا اله الاّ هو العزيز الحكيم

گويا جمله {لا اله الاّ هو . .. }، بيان نتيجه اى است براى {قائماً بالقسط}. يعنى نظام عادلانه دلالت مى كند بر توحيد، عزّت، اقتدار و حكمت خداوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 -

آل عمران - 3 - 27 - 11

11 _ نظام حاكم بر طبيعت ، تابع تدبير واحد و طبق مشيّت الهى است .

قل اللّهم مالك الملك . .. و ترزق من تشاء بغير حساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 47 - 10

10 _ عوامل طبيعى ، علّت منحصر در حوادث عالم نيست .

كذلك اللّه يخلق ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 11

11 _ اذن خداوند ، حاكم بر نظام حيات

انّى اخلق . .. باذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 57 - 17

17 _ خداوند در اداره امور جهان و نظام هدايت، سنتهاى ثابتى دارد كه از آنها عدول نمى كند.

يقص الحق

يكى از معانى {حق}، {الأمر المقضى} است. يعنى امرى كه قضا و حكم بر آن تعلق گرفته باشد. و چون در آيه سخن از نزول عذاب يا معجزه است و در پى آن از اختصاصات حكم به خداوند سخن رفته، مى توان چنين نتيجه گرفت كه {يقص الحق} تأكيدى بر ثبات و استوارى قوانين و احكام الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 1،2

1 _ خداوند ستارگان را براى راهيابى انسان در ظلمتهاى دشت و دريا قرار داده است.

و هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها فى ظلمت البر و البحر

2 _ ستارگان و موقعيت و مدارهاى آنها، داراى نظم و حساب و برنامه مشخص است.

جعل لكم النجوم لتهتدوا بها فى

ظلمت البر و البحر

راهيابى به وسيله ستارگان زمانى ميسر است كه مدارات و موقعيت آنها داراى نظمى مشخص باشد ; زيرا در غير اين صورت راهيابى به وسيله آنها ممكن نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 16

16 _ تمامى موجودات جهان هستى ، تحت ربوبيت خداوند هستند .

اللّه رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 79 - 1

1- لزوم انديشيدن انسان ها در كيفيت پرواز پرندگان در جو آسمان و قوانين حاكم بر آن

ألم يروا إلى الطير مسخّرت فى جوّ السّماء

{رؤيت} كه به معناى ديدن با چشم است، هر گاه با {إلى} متعدى شود، متضمن معناى نظر و دقت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 8

8 - رخداد عظيم قيامت و دگرگونى هاى عمده در جهان ، و نظام دقيق و عادلانه آن ، جلوه هايى از مرتبت والا و فرمان روايى مطلق خداوند و منزه بودن او از هرگونه باطل

فت_على اللّه الملك الحقّ

ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه از حوادث نزديك به قيامت و رخدادهاى آن روز سخن گفته بود _ گوياى نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 104 - 3

3- فروپاشى نظام كنونى طبيعت ، در آستانه برپايى قيامت

يوم نطوى السماء كطىّ السجلّ للكتب

با در هم پيچيده شدن آسمان، نظم كنونى آن هم در هم پيچيده خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- حج - 22 - 65 - 11

11 - برپايى نظام آفرينش ، جلوه اى از قدرت بى نهايت خداوند

و يمسك السماء أن تقع على الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 86 - 8،12

8 - وجود نشانه هاى روشن و غيرقابل انكار الهى ، در نظام شب و روز براى جويندگان حقيقت

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يؤمنون

عبارت {قوم يؤمنون}; يعنى، كسانى كه داراى زمينه گرايش به حق اند و اگر حق را بيابند به آن ايمان مى آورند.

12 - اجزا و نمود هاى نظام طبيعت ، هر يك داراى حكمت و هدف

أنّا جعلنا الّيل ليسكنوا فيه و النهار مبصرًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند براى شب _ كه يكى از پديده هاى نظام طبيعت است _ هدفى را ذكر فرموده و براى روز _ كه يكى ديگر از پديده هاى آن مى باشد _ ثمرى ديگر را بيان كرده است. بديهى است كه اين دو نيز تنها به عنوان نمونه و نماد ياد شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 48 - 3

3 - پيدايش ابر هاى باران زا ، در نظام طبيعت ، براساس قوانين و مقررات خاصى است .

يرسل الرياح فتثير سحابًا . .. و يجعله كسفًا فترى الودق يخرج من خل_له

{فاء} در {تثير} و نيز {يبسط} تفريع بر فعل هاى سابق خود هستند و حكايت از تأثير و تأثّر عوامل طبيعى بر هم دارد تا اين كه پس از آن تحولات، باران ببارد و اين، نشان از نظام دار

بودن آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 5 - 4

4 - تمام موجودات جهان ، برخوردار از نظامى واحد و تدبيرى يگانه اند .

يدبّر الأمر

چون ضمير فاعلى در {يدبّر} مفرد است نشان مى دهد كه تدبير كننده، يكى است و تدبير كننده واحد از يگانگى تدبير حكايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 6 - 4

4 - نظام و قوانين حاكم بر هستى ، عالمانه است .

يدبّر الأمر من السماء إلى الأرض . .. ذلك ع_لم الغيب و الشه_دة

بيان عالم بودن خداوند، پس از ذكر تدبير عالم، بيان كننده اين نكته است كه تدبير، براساس علم و آگاهى انجام پذيرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 10 - 8

8 - نظام قانون مند طبيعت ، گذرگاه ره يابى انسان به حيات معنوى و هدايت

الذى جعل لكم . .. لعلّكم تهتدون

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه منظور از {تهتدون. ..} هدايت معنوى و معرفتى باشد; و نه صرفاً دست يابى به منافع و مقاصد طبيعى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 5 - 4

4 - جهان داراى نظامى خاص و استوار ، بر پايه تدبيرهايى از سوى فرشتگان

فالمدبّرت أمرًا

نظام آفرينش و پاداش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 2

2- جهان ( آسمان و زمين ) با نظم كنونيش ، براى كيفر و پاداش كامل انسان ، ممكن

و مناسب نيست .

يوم تبدّل الأرض غير الأرض . .. و برزوا لله ... ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

از اينكه خداوند پيش از طرح مسأله كيفر و پاداش انسانها در قيامت موضوع دگرگونى نظام كنونى جهان (دنيا) را مطرح فرمود، برداشت فوق به دست مى آيد.

نظام آفرينش و كيفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 2

2- جهان ( آسمان و زمين ) با نظم كنونيش ، براى كيفر و پاداش كامل انسان ، ممكن و مناسب نيست .

يوم تبدّل الأرض غير الأرض . .. و برزوا لله ... ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

از اينكه خداوند پيش از طرح مسأله كيفر و پاداش انسانها در قيامت موضوع دگرگونى نظام كنونى جهان (دنيا) را مطرح فرمود، برداشت فوق به دست مى آيد.

ويژگى نظام آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 4

4 _ جهان هستى خالى از هر نقص و كاستى است.

ما فرطنا فى الكتب من شىء

با توجه به صدر آيه، كه بحث از موجودات هستى است، مى توان گفت مراد از {الكتاب} كتاب تكوينى و جهان هستى است و مراد از تفريط نكردن در آن نفى هرگونه نقص و كاستى مى تواند باشد.

ويژگيهاى نظام آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 13

13- كمترين درهم ريختگى و نابسامانى ، در نظام هستى و آفرينش وجود ندارد .

و كلّ شىء فصّلن_ه تفصيلاً

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {كلّ شىء} همه هستى

باشد و در اين صورت {فصّلناه} از ماده {فصل} و به معناى جداسازى چيزى از چيز ديگر است (مفردات راغب). بنابراين معناى آيه چنين مى شود: ما هر چيزى را در جايگاه خويش به گونه اى قرار داديم كه با ديگرى مخلوط نشود و اصطكاكى پيدا نكند و هر پديده اى در اين عالم داراى نظم بوده و به سامان است.

هدفدارى نظام آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 13 - 8

8 - نظام هدف مند و هماهنگ هستى در تأمين نياز هاى انسان ، نشانگر توحيد و يگانگى مبدأ جهان

و سخّر لكم . .. جميعًا منه إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

تأكيد {جميعاً منه}، انسان را به مبدأ يگانه هستى متوجه مى سازد. اين تذكر در پى {سخّر لكم ما...}، مى تواند از آن جهت باشد كه هدف مندى هستى _ كه از لام غايت در {لكم} استفاده مى شود _ خود دليلى است بر هماهنگى همه اجزاى نظام در جهت واحد و اين مستلزم مبدئى يگانه است.

هماهنگى نظام آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 13 - 8

8 - نظام هدف مند و هماهنگ هستى در تأمين نياز هاى انسان ، نشانگر توحيد و يگانگى مبدأ جهان

و سخّر لكم . .. جميعًا منه إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

تأكيد {جميعاً منه}، انسان را به مبدأ يگانه هستى متوجه مى سازد. اين تذكر در پى {سخّر لكم ما...}، مى تواند از آن جهت باشد كه هدف مندى هستى _ كه از لام غايت در {لكم} استفاده

مى شود _ خود دليلى است بر هماهنگى همه اجزاى نظام در جهت واحد و اين مستلزم مبدئى يگانه است.

نظام اجتماعى

{نظام اجتماعى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 18،23

18 _ اتّحاد و تشكّل جوامع بشرى ، از اهداف پيامبران و اديان الهى

فبعث اللّه . .. و انزل ... ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه

23 _ ضرورت قانون و حكومت ، براى جامعه انسانى

و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 9

9 _ لزوم توجّه به نيازمندان و رفع نياز افراد جامعه

قل ما انفقتم من خير فللوالدين و الأقربين و اليتامى و المساكين و ابن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 15

15 _ لزوم توجّه دائمى به گذشت در روابط اجتماعى

و لا تنسوا الفضل بينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 3

3 _ توجّه اسلام به حفظ شخصيّت نيازمندان و دريافت كنندگان انفاق

الّذين ينفقون . .. لا يتبعون ما انفقوا منّاً و لا اذىً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 263 - 5

5 _ ارزشمندى سخن نيك با مردم و پرده پوشى اسرار آنان در برخورد هاى اجتماعى

قول معروف و مغفرة خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 268 - 5

5 _ خوددارى از انفاق ، زمينه گرايش جامعه به زشتيها

الشيطان

يعدكم الفقر و يأمركم بالفحشاء

گويا جمله {يأمركم بالفحشاء}، توضيح و تفسير جمله {يعدكم الفقر} است. يعنى شما را از انفاق بازمى دارد و در نتيجه، شما را به فحشا مى كشاند. (از يك سو صفت بخل را در انسان رشد مى دهد و از سوى ديگر عده اى در فقر و فلاكت خواهند ماند كه نتيجه اى جز خيانت و جنايت در جامعه نخواهد داشت.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 10

10 _ حُسن رعايت حال غير مسلمانان در جامعه اسلامى

ليس عليك هديهم . .. و ما تنفقوا من خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 2

2 _ نظام اقتصاى ربوى ، موجب عدم تعادل مناسبات اجتماعى

الّذين يأكلون الرّبوا لا يَقُومونَ الاّ كما يقوم الّذى يتخبّطه الشّيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 280 - 2

2 _ حمايت اسلام از حقوق طبقات ضعيف اجتماع

و ان كان ذو عسرة فنظرة الى ميسرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 18،55،61

18 _ سفيهان و ناتوانان ، نيازمند ولىّ و سرپرست در مناسبات اجتماعى خويش هستند .

فان كان الّذى عليه الحقّ سفيهاً او ضعيفاً . .. فليملل وليّه بالعدل

55 _ خداوند ، آموزش دهنده قوانينى كه بايد بر روابط اجتماعى _ اقتصادى حاكم باشد .

اذا تداينتم . .. و يعلّمكم اللّه

61 _ پيوند همگان و تعهّد متقابل مؤمنان در جامعه ، نسبت به يكديگر

يا ايّها الّذين امنوا . .. و لا

يأب كاتب ... و لا يأب الشّهداء ... و اشهدوا ...

آيه شريفه براى طرفين قرارداد، كاتب و شاهد، وظايف و حقوقى را معين كرده است كه گوياى تعهّد و مسؤوليت متقابل آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 21

21 _ حاكمان ، عهده دار اجراى عدالت در جامعه

و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا بالعدل

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. انّهم هم الحكّام او لا ترى انّه خاطب بها الحكام.

_______________________________

غيبت نعمانى، ص 25، باب ما جاء فى الامامة و الوصية ; تفسير برهان، ج 1، ص 380، ح 5 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 247، ح 154، 167 ; الدر المنثور، ج 2، ص 571.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 7

7 _ مؤمنان وظيفه دار ايجاد ارتباط دوستانه با يكديگر

كان لم تكن بينكم وبينه مودّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 86 - 4،5

4 _ اهميّت روابط عاطفى و اخلاقى و برخورد هاى نيكو در جامعه اسلامى

و اذا حيّيتم بتحيّة فحيّوا باحسن منها او ردّوها

توصيه خداوند به پاسخگويى بهتر در برابر درود و تحيت ديگران، براى ايجاد روابط عاطفى و اخلاقى در جامعه اسلامى است.

5 _ جامعه ايمانى وظيفه دار برقرارى روابط مسالمت آميز با جوامعى كه خواهان اين نوع مناسبات هستند .

و اذا حيّيتم بتحيّة فحيّوا باحسن منها او ردّوها

با توجّه به معناى لغوى {تحيّت} (درخواست سلامتى)، جمله {اذا . .. } به اين معناست كه اگر فردى يا گروهى

خواهان سلامت و امنيّت شما باشند، شما نيز خواهان سلامت و امنيت آنان باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 105 - 9

9 _ برقرارى حاكميت حق در جامعه ، از اهداف نزول قرآن *

إنّا انزلنا إليك الكتب بالحق لتحكم بين الناس

لازمه قضاوت عادلانه و تشكيلات قضايى، وجود حكومت و حاكميت نظام حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 1،3

1 _ تمامى مؤمنان ، موظف به اقامه قسط و عدل و رعايت آن در روابط اجتماعى خويشند .

يأيها الذين ءامنوا كونوا قومين بالقسط

قيام به قسط، به معناى عمل به عدل و نگهبانى و مواظبت بر عدالت است.

3 _ اسلام ، خواهان اجراى عدالت در تمام ابعاد زندگى است .

يأيها الذين ءامنوا كونوا قومين بالقسط

حذف متعلق قسط، دلالت بر تعميم و شمول دارد، يعنى بايد در تمامى صحنه ها عدالت رعايت شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 139 - 4،6

4 _ عدم جواز پذيرش ولايت و سرپرستى كفار

الذين يتّخذون الكفرين أولياء من دون المؤمنين

در برداشت فوق، {ولىّ}، به معناى سرپرست گرفته شده است.

6 _ مؤمنان ، وظيفه دار برقرارى پيوند هاى دوستانه با يكديگر

الذين يتّخذون الكفرين أولياء من دون المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 144 - 1،4،5،9

1 _ حرمت ايجاد روابط دوستى و مودّت با كافران و پذيرش سرپرستى آنان

يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الكفرين أولياء من دون المؤمنين

4 _ مؤمنان ، موظف به برقرارى روابط دوستانه با ديگر

مؤمنان

يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الكفرين أولياء من دون المؤمنين

5 _ اهل ايمان ، وظيفه دار تشكيل حكومتى بر مبناى ايمان

يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الكفرين أولياء من دون المؤمنين

چنانچه {ولىّ} به معناى سرپرست باشد، جمله {لاتتخذوا . ..}، دلالت بر حرمت پذيرش ولايت كافران دارد، و {من دون المؤمنين}، حكايت از ضرورت تشكيل و پذيرش حكومتى بر پايه ايمان دارد.

9 _ هشدار و تهديد خداوند به پذيرندگان ولايت كافران و دوستى آنان

لاتتخذوا الكفرين أولياء . .. أتريدون أن تجعلوا اللّه عليكم سلطناً مبيناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 30

30 _ وحدت امت ها در گرو وحدت شريعت و آيين آنهاست .

لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجاً ولو شاء اللّه لجعلكم امة وحدة

مقتضاى ارتباط دو جمله {لكل جعلنا . ..} و {لو شاء اللّه ...} ، اين است كه پيدايش امت واحده به وسيله شريعت واحد تحقق مى يابد. بنابراين وحدت انسانها، وابسته به وحدت شريعت و دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 4،12

4 _ ناسازگارى ايمان با ايجاد پيوند دوستى و مودت با يهود و نصارا

يا ايها الذين ءامنوا لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء

مخاطب قرار دادن مسلمانان با عنوان اهل ايمان و سپس نهى از ايجاد روابط دوستى با يهود و نصارا، گوياى برداشت فوق است.

12 _ لزوم قطع پيوند ، با كسانى كه رابطه دوستى با يهود و نصارا برقرار مى سازند .

لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء . .. و من يتولهم منكم فانه منهم

جمله {فانه منهم} مى رساند كه هر مسلمانى

كه پذيراى ولايت يهود و نصارا باشد و يا با آنان روابط دوستانه برقرار كند، از زمره آنان خواهد بود و جمله {و لاتتخذوا . ..} دلالت مى كند كه نبايد با وى رابطه دوستى داشت.

اهميت حفظ نظام اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 15

15 _ لزوم توجه به پيامد هاى يك حكم و پيش بينى و تدارك تنش هاى اقتصادى _ اجتماعى آن *

إنما المشركون نجس فلا يقربوا المسجدالحرام . .. و إن خفتم عيلة فسوف يغنيكم اللّه

خداوند در اين آيه، پس از بيان حكم ممنوعيت ورود مشركان به مسجدالحرام، بلافاصله به پيامد اقتصادى آن براى مسلمين اشاره فرموده و با وعده به تدارك خسارت، اين مشكل را حل كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 4

4 _ اهميت حفظ نظم اجتماعى و عدم اخلال در مسايل و نياز هاى ضرورى جامعه

و ما كان المؤمنون لينفروا كافة فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين

برداشت فوق به اين دليل است كه خداوند از روى آوردن همه مردم به يك وظيفه (جهاد) و معطل گذاردن ساير امور و وظيفه ها _ چون كسب دانش دين _ منع كرده است.

اهميت نظام اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 13

13 _ توجه اسلام به امور اجتماعى و اقتصادى جامعه

يايها الذين ءامنوا اوفوا بالعقود أحلت لكم بهيمة الانعم

وفاى به عقد و معاهدات از امور اجتماعى، و بهره بردارى از چهارپايان، از امور

اقتصادى است.

ذوالقرنين و تنظيم نظام اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 13

13- ذوالقرنين ، از برخى اختيارات الهى ، در تنظيم نظام اجتماعى مردم ، برخوردار بود .

قلنا ي_ذا القرنين إمّا أن تعذّب و إمّا أن تتّخذ فيهم حسنًا

عوامل اختلال نظام اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 10

10 - جامعه بى طبقه ، امرى خيالى و موجب اختلال و به هم ريختن نظام اجتماعى است .

و رفعنا بعضهم . .. ليتّخذ بعضهم بعضًا سخريًّا

اين كه خداوند اصل تفاوت را به خويشتن نسبت مى دهد و سپس فايده آن را در گردش نظام اجتماعى بيان مى دارد، سستى و بى پايگى انديشه جامعه بى طبقه را مى رساند.

نظام اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 5،7،10

5 _ ولايت و سرپرستى ، ضرورت نظام اجتماعى *

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء

به نظر مى آيد تعيين ولى و سرپرست در آيه، مفروغ عنه گرفته شده و تنها نسبت به مصداق آن تذكر داده شده است.

7 _ اعتقاد به ولايت تكوينى خداوند ، مستلزم پذيرش ولايت مؤمنان در نظام اجتماعى اسلام

قل اللّهم مالك الملك . .. لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء

گويا آيه مورد بحث، نتيجه مترتب بر اعتقاد به مضمون آيه {قل اللّهم . .. } است.

10 _ جايگاه مهم ولايت و سرپرستى در نظام اجتماعى اسلام

لا يتّخذ المؤمنون . .. و من يفعل ذلك فليس من اللّه فى شىء

نظام اخلاقى

{نظام اخلاقى}

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 236 - 18

18 _ نظام اخلاقى ، پايگاه و پشتوانه براى عمل به نظام حقوقى ، در اسلام

حقّاً على المحسنين

با توجّه به اينكه خداوند، احسان _ كه از مقوله اخلاق است _ را زمينه پذيرش احكام حقوقى و عمل به آنها قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 5

5 _ جمع اخلاق و اقتصاد ، در نظام تعاليم دين

مثل الّذين ينفقون اموالهم فى سبيل اللّه

{انفاق} با قيد {فى سبيل اللّه}، امرى اقتصادى و در عين حال اخلاقى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 6،7

6 _ توجّه به پاداش هاى الهى براى انفاق در راه خدا ، برانگيزنده آدمى به انفاق

لهم اجرهم عند ربّهم

7 _ منّت و آزار _ چه در هنگام عمل و چه پس از آن _ ، از بين برنده ارزش اعمال نيك

ثمّ لا يتبعون ما انفقوا منّاً و لا اذىً

از فعل مضارع {لا يتبعون} به دست مى آيد كه نبايد انفاق (و يا هر عمل خيرى) در هيچ زمانى منّت و يا آزارى را در پى داشته باشد; چون فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 263 - 5

5 _ ارزشمندى سخن نيك با مردم و پرده پوشى اسرار آنان در برخورد هاى اجتماعى

قول معروف و مغفرة خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 -

265 - 4،5،10،11

4 _ تأثير اعمال نيك در ثبات و اطمينان روحى *

مثل الّذين . .. تثبيتاً من انفسهم

5 _ جلب رضايت خداوند ، در گروِ تلاش و اجتهاد جوينده آن

ابتغاء مرضات اللّه

با توجّه به لغت {ابتغاء} كه در آن اجتهاد و تلاش ملحوظ است.

10 _ نقش نيّت ( حُسن فاعلى ) ، در ارزشمندى اعمال نيك ( حُسن فعلى )

و مثل الّذين ينفقون اموالهم ابتغاء مرضات اللّه

11 _ انفاق در جهت رضايت خداوند ، موجب رشد و تكامل انسان

و مثل الّذين . .. كمثل جنّة بربوة

از تشبيه انفاق كنندگان به بوستانى كه با بارش باران به ثمر نشيند، استفاده گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 267 - 14

14 _ آنچه براى خود نمى پسنديد ، براى ديگران نيز نپسنديد .

و لا تيمّموا . .. و لستم باخذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 280 - 9

9 _ هماهنگى نظام اخلاقى و نظام حقوقى ، در تعاليم دين

و ان كان ذو عسرة . .. و ان تصدّقوا خيرٌ لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 9 - 6

6 _ قانون عمل و عكس العمل در رفتار ها و كردارها

وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً خافوا عليهم

چون مضمون آيه اين است كه اگر حقوق ايتام ديگران را رعايت نكرديد، حقوق ايتام شما رعايت نخواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 14

14 _ ارتباط و پيوستگى نظام حقوقى

و اخلاقى اسلام

فلاجناح عليهما ان يصلحا . .. و إن تحسنوا و تتقوا

تشريع صلح، يك مسأله حقوقى است و احسان و تقوا يك مسأله اخلاقى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 7،11،13

7 _ نظام حقوقى و اخلاقى اسلام ، مدافع مظلومان و ستمديدگان است .

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم

مظلومان در آيه شريفه از حكم تحريم (بدگويى ديگران) استثنا شده و اجازه يافته اند تا براى رساندن نداى مظلوميتشان به افشاگرى عليه ظالمان بپردازند و اين بيانگر دفاع نظام حقوقى اسلام از ستمديدگان است.

11 _ آگاهى مطلق خداوند ، پشتوانه جعل قوانين حقوقى و اخلاقى اسلام

لايحب اللّه الجهر . .. و كان اللّه سميعاً عليماً

13 _ نظام اخلاقى و حقوقى اسلام ، در ارتباط با يكديگر و پيوسته با همند .

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم و كان اللّه سميعاً عليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 11

11 _ نظام اخلاقى اسلام ، مكمل نظام حقوقى آن

إن تبدوا خيراً أو تخفوه أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

با توجه به آيه قبل كه در مقام بيان نظام حقوقى است (حق مظلوم در پرخاش بر ظالم)، و اين آيه كه عفو را اخلاقى خدا پسندانه و بهتر از انتقام مى داند، معلوم مى شود كه نظام اخلاقى اسلام، مكمل نظام حقوقى آن است.

نظام اقتصادى

{نظام اقتصادى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 5

5 _ جمع اخلاق و

اقتصاد ، در نظام تعاليم دين

مثل الّذين ينفقون اموالهم فى سبيل اللّه

{انفاق} با قيد {فى سبيل اللّه}، امرى اقتصادى و در عين حال اخلاقى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 4

4 _ هماهنگى اخلاق و اقتصاد ، در نظام تعاليم دين

لايتبعون ما انفقوا منّاً و لا اذىً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 9

9 _ رفع نيازمندى هاى بينوايان _ بدون در نظر گرفتن آيين و مذهب آنان _ ، اصلى اساسى در اسلام

ليس عليك هديهم . .. و ما تنفقوا من خير

اين برداشت با توجّه به شأن نزول آيه كه به گفته برخى از مفسران امتناع و پرهيز مسلمانان از انفاق به غير مسلمانان بوده صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 2،3

2 _ نظام اقتصاى ربوى ، موجب عدم تعادل مناسبات اجتماعى

الّذين يأكلون الرّبوا لا يَقُومونَ الاّ كما يقوم الّذى يتخبّطه الشّيطان

3 _ رباخوارى ، موجب انحراف و نابسامانى نظام اقتصادى جامعه مى گردد .

الّذين يأكلون الرّبوا لا يَقُومونَ الاّ كما يقوم الّذى يتخبّطه الشّيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 276 - 1،2،3،4

1 _ خداوند ، سوق دهنده دائمى سرمايه هاى ربوى ، به نقصان و نابودى

يمحق اللّهُ الرّبوا

رو به كاستى رفتن را {مَحق} گويند. (مجمع البيان).

2 _ خداوند ، رشددهنده اموالى كه صدقه داده مى شود .

و يربى الصّدقات

3 _ حاكميّت ربا در اقتصاد جامعه ، نابودكننده نظام اقتصادى آن

جامعه

يمحق اللّه الرّبوا

4 _ رواج صدقه و انفاق ، عاملى جهت رشد نظام اقتصادى

و يربى الصّدقات

{يربى} از {ارباء} به معناى رشد دادن و زياد كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 7

7 _ ايمان و تقواى الهى ، زمينه ساز نفى نظام اقتصادى ربوى

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 8،12،13

8 _ پذيرش اصل مالكيّت خصوصى در اقتصاد اسلامى

فلكم رؤس اموالكم

12 _ عدالت ، بنيان نظام اقتصادى اسلام

فلكم رؤس اموالكم لا تَظلِمون و لا تُظلمون

جمله {لا تَظلمون . .. } به منزله علت براى مالكيّت شخصى بر سرمايه و نفى آن نسبت به بهره هاى ربوى است. و چون علّت همواره عهده دار بيان يك قاعده كلى است، بنابراين ظلم نكردن و مظلوم نشدن (عدالت مطلق)، پايه و اساس نظامِ اقتصادى مورد پذيرش اسلام است.

13 _ نفى نظامِ اقتصادِ ربوى و ايجاد و بسط نظام اقتصاد عادلانه ، از جمله اهداف والاى انبيا

فان لم تفعلوا فأذنوا بحرب من اللّه و رسوله . .. لا تَظلِمون و لا تُظلَمون

اعلام جنگ از سوى خدا و رسول به هدف {لا تَظلِمون و لا تُظلَمون} صورت مى گيرد; بنابراين عدالت اقتصادى در جامعه از اهداف خدا و رسول اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 40،54،55،57

40 _ لزوم دقّت و محكم كارى ، در تنظيم روابط اقتصادى جامعه

اذا تداينتم بدين فاكتبوه . .. فليكتب

و ليملل ... فليملل وليّه بالعدل ... و استشه

54 _ هماهنگى اخلاق و اقتصاد در اسلام

اذا تداينتم . .. و لا يأب كاتب ... و استشهدوا ... و لا تسئموا ... و اتّقوا اللّه

55 _ خداوند ، آموزش دهنده قوانينى كه بايد بر روابط اجتماعى _ اقتصادى حاكم باشد .

اذا تداينتم . .. و يعلّمكم اللّه

57 _ لزوم احترام به مالكيّت قانونى افراد جامعه و حفظ حدود آن

اذا تداينتم . .. ذلكم اقسط ... و اتّقوا اللّه

امر به تقوا پس از بيان مسائل و احكامى چند كه از جمله آنها، مالكيّت افراد بر داراييهاى خويش است و نيز بيان شرايط نقل و انتقال آن به ديگران، بيانگر رعايت آن مسائل و محترم شمردن آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 283 - 7،8

7 _ نقش اعتماد و امانت ، در تسهيل روابط اقتصادى و مبادلاتى

فان امن بعضكم بعضاً فليؤدّ الّذى اؤتمن امانته

بنابر يك احتمال كه گذشت، امانتدارى موجب شده كه رهن گرفتن از طرف طلبكار، لزومى نداشته باشد و اين، تسهيل در امور اقتصادى است.

8 _ هماهنگى نظام اخلاقى و روابط اقتصادى در اسلام

فرهان مقبوضة فان امن بعضكم بعضاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 5 - 1،6،7،16،17

1 _ ثروت ها ، نبايد در اختيار سفيهان قرار گيرد .

و لا تؤتوا السّفهاء اموالكم

6 _ جامعه داراى حقوقى نسبت به اموال شخصى افراد

و لا تؤتوا السّفهاء اموالكم

نسبت دادن اموال شخصى سفيهان به جامعه، مى رساند كه جامعه در اموال شخصى افراد، حقوقى دارد.

7 _ امور اقتصادى جامعه ، نبايد در

دست سفيهان قرار گيرد .

و لا تؤتوا السّفهاء اموالكم

16 _ ضرورت پرهيز از سپردن اموال به سفيهان ، براى جلوگيرى از اتلاف و تباه شدن آن

و لا تؤتوا السّفهاء اموالكم

امام باقر (ع): . .. انّ اللّه نهى عن ... و فساد المال ... انّ اللّه عز و جل يقول ... و لا تؤتوا السّفهاء اموالكم ... .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 300، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 442، ح 55.

17 _ لزوم اجتناب از سپردن اموال به افرادى كه مورد اعتماد نيستند .

و لا تؤتوا السّفهاء اموالكم

امام صادق (ع) درباره {السّفهاء} در آيه فوق فرمود: من لا تثق به.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 220، ح 20 ; نورالثقلين، ج 1، ص 441، ح 48.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 12،13

12 _ روابط نامشروع اقتصادى ، زمينه بروز خونريزى و جنگ هاى داخلى

لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل . .. و لا تقتلوا انفسكم

عطف جمله {لا تقتلوا} بر جمله {لا تاكلوا}، مى تواند بيانگر ترتب قتل و خونريزى بر تصرفات نامشروع باشد.

13 _ سلامت جامعه از مفاسد اجتماعى ، از اهداف ارائه احكام اقتصادى از سوى خداوند

لا تاكلوا . .. لا تقتلوا ... انّ اللّه كان بكم رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 11،13

11 _ آميختگى مسائل اقتصادى اسلام با اخلاق

لا تاكلوا . .. و لا تتمنّوا ما فضّل اللّه ... للرّجال نصيب ... و للنساء نصيب

قرآن در اين آيه و آيات گذشته، مسأله اقتصادى (لا تاكلوا . .. للرجال نصيب) را با مسأله

اخلاقى (لا تتمنوا) مرتبط دانسته و يكى را ريشه ديگرى معرفى كرده است.

13 _ زن و مرد ، داراى حق كسب و كار

للرّجال نصيب . .. و للنساء نصيب مما اكتسبن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 53 - 8

8 _ سخاوتمندى و رسيدگى به وضع اقتصادى مردم ، از وظايف حكومت و حاكمان

ام لهم نصيب . .. فاذاً لا يؤتون النّاس نقيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 5

5 _ پيوستگى مسائل عبادى و اقتصادى در اسلام

اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 176 - 18،19

18 _ اهتمام قرآن به مسايل حقوقى و اقتصادى

قل اللّه يفتيكم فى الكللة . .. يبين اللّه لكم ان تضلوا

19 _ ناديده گرفتن مسايل اقتصادى و حقوقى دين ( ارث و . . . ) مايه گمراهى و ضلالت

يستفتونك قل اللّه يفتيكم . .. يبين اللّه لكم ان تضلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 8

8 _ حرمت روش كسب مال ، همواره ملازم حرمت تصرف در مال به دست آمده نيست . *

ما كان لنبى أن يكون له أسرى . .. فلكوا مما غنمتم حللا طيبا

برداشت فوق با توجه به توضيح برداشت قبل به دست مى آيد.

اهميت نظام اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 13

13 _ توجه اسلام به امور اجتماعى و اقتصادى جامعه

يايها الذين ءامنوا

اوفوا بالعقود أحلت لكم بهيمة الانعم

وفاى به عقد و معاهدات از امور اجتماعى، و بهره بردارى از چهارپايان، از امور اقتصادى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 15

15 _ لزوم توجه به پيامد هاى يك حكم و پيش بينى و تدارك تنش هاى اقتصادى _ اجتماعى آن *

إنما المشركون نجس فلا يقربوا المسجدالحرام . .. و إن خفتم عيلة فسوف يغنيكم اللّه

خداوند در اين آيه، پس از بيان حكم ممنوعيت ورود مشركان به مسجدالحرام، بلافاصله به پيامد اقتصادى آن براى مسلمين اشاره فرموده و با وعده به تدارك خسارت، اين مشكل را حل كرده است.

نظام اقتصادى ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 7

7 _ حاكميت روابط ناسالم اقتصادى بر جامعه يهود

و أخذهم الربوا و قد نهوا عنه و أكلهم أمول الناس بالبطل

نظام اقتصادى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 7

7 _ حاكميت روابط ناسالم اقتصادى بر جامعه يهود

و أخذهم الربوا و قد نهوا عنه و أكلهم أمول الناس بالبطل

نظام تعاليم دين

{نظام تعاليم دين}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 11

11 _ پيوند و آميختگى احكام فقهى اسلام با مسائل اخلاقى

فامساك بمعروف او تسريح باحسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 1

1 _ تأثير اقامه نماز ، در عمل به احكام الهى

حافظوا على الصلوات

توصيه به نماز پس از بيان

احكام، مى تواند اشاره به راهى براى تسهيل عمل به احكام الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 5

5 _ جمع اخلاق و اقتصاد ، در نظام تعاليم دين

مثل الّذين ينفقون اموالهم فى سبيل اللّه

{انفاق} با قيد {فى سبيل اللّه}، امرى اقتصادى و در عين حال اخلاقى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 7

7 _ توجّه اسلام به مسائل اقتصادى ، در كنار مسائل عبادى

و اقاموا الصّلوة و اتوا الزّكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 3

3 _ ناسازگارى ربا ، با ايمان و تقوا

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 14

14 _ عدالت ، بنيان وضع قوانين در اسلام

لا تَظلِمون و لا تُظلَمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 280 - 3،9

3 _ آسان گيرى دين ، در احكام و حقوق

و ان كان ذو عسرة فنظرة الى ميسرة

9 _ هماهنگى نظام اخلاقى و نظام حقوقى ، در تعاليم دين

و ان كان ذو عسرة . .. و ان تصدّقوا خيرٌ لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 51

51 _ تقوا و ترس از خدا پشتوانه عمل به احكام الهى ، در روابط اقتصادى و مبادلات

و لا يضارّ كاتب و لا شهيد

. .. و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 5

5 _ پيوستگى مسائل عبادى و اقتصادى در اسلام

اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 22

22 _ تشويق بردگان به ايمان از راه وضع قوانين حقوقى و امتياز دادن به بردگان مؤمن

فتحرير رقبة مؤمنة

مقيد ساختن برده به ايمان براى آزادسازى در قتل خطائى، بيانگر اين تشويق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 13

13 _ نظام اخلاقى و حقوقى اسلام ، در ارتباط با يكديگر و پيوسته با همند .

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم و كان اللّه سميعاً عليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 11

11 _ نظام اخلاقى اسلام ، مكمل نظام حقوقى آن

إن تبدوا خيراً أو تخفوه أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

با توجه به آيه قبل كه در مقام بيان نظام حقوقى است (حق مظلوم در پرخاش بر ظالم)، و اين آيه كه عفو را اخلاقى خدا پسندانه و بهتر از انتقام مى داند، معلوم مى شود كه نظام اخلاقى اسلام، مكمل نظام حقوقى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 46

46 _ اسلام ، دينى آسان و احكام آن ، قابل انطباق با شرايط گوناگون زندگى

فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لاثم فإنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 6

6 _ هماهنگى قوانين شرعى با امور تكوينى

احل لكم الطيبت

ترتب احكم شرعى {حليت} بر طيب بودن كه امرى تكوينى است، دليل برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 28

28 _ كلمات خداوند ، داراى جايگاهى خاص و نظامى به هم پيوسته

يحرفون الكلم من بعد مواضعه

نظام تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 106 - 16

16 - تشريع و تكوين داراى ارتباطى تنگاتنگ با يكديگر *

نأت بخير منها أو مثلها ألم تعلم أن اللّه كل شىء قدير

جمله {ألم تعلم . ..} تعليل است براى جمله {ما ننسخ ...} و رساى به اين نكته است كه نسخ شريعت تنها از كسى بر مى آيد كه بر همه چيز قادر باشد، بنابراين، شريعت به همه هستى و قوانين حاكم بر آن مرتبط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 6

6 - اديان الهى و احكام دين ، داراى ارتباطى تنگاتنگ با هستى و جهان آفرينش

نأت بخير منها أو مثلها . .. ألم تعلم أن اللّه له ملك السموت و الأرض

جمله {ألم تعلم أن اللّه . ..} به منزله دليلى براى امكان نسخ و تشريع دين جديد است. استدلال به حاكميت خدا بر هستى - براى امكان نسخ و تشريع دين جديد - بيانگر ارتباط عميق دين و قوانين دينى با هستى و قوانين آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 4

4 - احكام و آداب اسلام ، مبرّا از هر گونه افراط و تفريط

جعلنكم أمة وسطاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 22

22 - انعطاف پذيرى احكام الهى و تخفيف در تكاليف ، پرتوى از رحمت الهى است .

فمن عفى له من أخيه شىء . .. ذلك تخفيف من ربكم و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 30

30 _ تكاليف پنجگانه (پرهيز از شرك و . ..) داراى ارتباطى تنگاتنگ با يكديگر و به منزله تكليفى واحد

ذلكم وصيكم

آوردن ضمير مفرد {به} و نيز اسم اشاره مفرد {ذلكم} براى اشاره به محرمات پنجگانه، مى تواند حاكى از اين باشد كه آن محرمات آن چنان مرتبط با يكديگرند كه گويا يك تكليف هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 22

22 _ تكاليف چهارگانه (ضايع نساختن دارايى يتيمان و . ..) داراى ارتباطى تنگاتنگ و به منزله تكليفى واحد

ذلكم وصيكم به

به كارگيرى ضمير و اسم اشاره مفرد براى تكاليف ياد شده مى تواند حاكى از برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 4

4 _ احكام نه گانه (پرهيز از شرك و . ..) داراى ارتباطى تنگاتنگ و به منزله حكمى واحد

و أن هذا صرطى مستقيماً

{هذا} اشاره به دستورهايى است كه در دو آيه پيشين مطرح شده است. به كارگيرى اسم اشاره مفرد براى دستورهاى نه گانه

حكايت از وجود ارتباطى شديد ميان آنها دارد ; به گونه اى كه گويا امرى واحد هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 3

3 _ آميختگى دنيا و آخرت (زينت و عبادت) در بينش اسلامى

يبنى ءادم خذوا زينتكم عند كل مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 23

23 _ برنامه هاى انبيا حاوى مسائل عبادى ، عقيدتى ، اجتماعى و اقتصادى است .

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره . .. فأوفوا الكيل و الميزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 7

7 _ احكام خداوند و قوانين دين ، فراگير امور مادى و مسائل اجتماعى انسانها

قل الأنفال للّه و الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 8

8 _ تكاليف الهى متناسب با توان مكلفان است .

و علم أن فيكم ضعفا فإن يكن منكم مائة صابرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 3

3 - امور مادى و معنوى ، در خدمت يكديگر و آميخته به هم ، در بينش دينى *

وعدكم اللّه مغانم كثيرة تأخذونها

خداوند، از يك سو مؤمنان حاضر در حديبيه را به جهت پايدارى بر دين و بيعت با پيامبر(ص) مورد تحسين قرار داده و وعده {جنّات تجرى. ..} داده است و از سوى ديگر براى تشويق آنان و اميدبخشى به رفع كمبودهاى مادى، نويد {مغانم كثيرة} را به ايشان داده است. اين نكته،

پيوستگى ميان حيات معنوى و مادى را مى رساند.

نظام جزايى

{نظام جزايى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 16

16 _ انفاق كننده در راه خدا ، بهره مند از پاداش كامل انفاق ، بى هيچ ستمى در حقّ وى

و ما تنفقوا من خير يوفّ اليكم و انتم لا تظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 25 - 2

2 _ باور هاى خودساخته انسان در زمينه تخفيف عذاب ، كيفر عادلانه خداوند را تغيير نمى دهد .

قالوا لن تمسّنا النار الاّ اياماً . .. فكيف اذا جمعناهم

گر چه اهل كتاب مى گفتند كه: لن تمسّنا النار . .. ، ولى خداوند مى فرمايد اين باور نادرست، مجازات آنان را تغيير نخواهد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 14

14 _ رسيدن به پاداش نيك خدا در گرو انفاق از مال با وجود علاقه به آن و ترس از فقر

لن تنالوا البر حتى تنفقوا ممّا تحبون

از رسول اللّه (ص) درباره آيه فوق سؤال شد آن حضرت فرمود: هو ان ينفق العبد المال و هو شحيح يأمل الدّنيا و يخاف الفقر.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 793 ; تفسير برهان، ج 1، ص 298، ح 7.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 18

18 _ قانونمندى نظام الهى در جزا و پاداش

يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة و لهم عذاب عظيم

منطوق آيه، عذاب و محروم سازى

از مواهب اخروى را نتيجه كفر دانسته و مفهوم آن دلالت دارد كه برخوردارى از مواهب اخروى و دورى از عذاب، در گرو ايمان است. بنابراين جزا و پاداش الهى داراى نظام و قانون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 15

15 _ تناسب عذاب و عقوبت اخروى ، با گناه و عصيان

سيطوّقون ما بخلوا به يوم القيمة

طوق شدن اموال بخيلان بر گردن آنان به دليل دلدادگى و وابستگى شديد آنان به اموال مى باشد، و اين حاكى از تناسب عذاب آخرت با گناه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 5،9

5 _ راضى بودن به رفتار و اعمال ديگران ، همسنگ انجام آنهاست .

و قتلهم الانبيآء . .. ذلك بما قدّمت ايديكم

9 _ عذاب دوزخيان ، هرگز فزونتر از اقتضاى عملكرد آنان نخواهد بود .

ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدّمت ايديكم و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 8

8 _ برقرارى نظام پاداش عمل و تباه نشدن اعمال خير ، پرتوى از ربوبيّت خداوند

فاستجاب لهم ربّهم انّى لا اضيع عمل عامل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 25،26،27

25 _ خداوند پاداش مؤمنان را بدون تأخير ، به آنان عطا خواهد كرد .

لهم اجرهم عند ربّهم انّ اللّه سريع الحساب

يادآورى سرعت حسابرسى پس از بيان پاداش دهى، بيانگر آن است كه اعطاى اجر از سوى

خداوند، با تأخير در حسابرسى مواجه نخواهد شد.

26 _ نظام اجر و پاداش الهى ، قانونمند و داراى محاسبات دقيق و سريع

انّ اللّه سريع الحساب

27 _ پاداش مؤمنان از سوى خداوند ، بر اساس درجه ايمان و عملكرد آنان است .

اولئك لهم اجرهم . .. انّ اللّه سريع الحساب

اگر پاداش بر اساس عملكردها نبود، حسابرسى معنا نداشت ; و با توجّه به مشاراليه {اولئك} معلوم مى شود كه هم ايمان و هم عملكرد مؤمنان، موجب استحقاق پاداش براى آنان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 2،5،6،11

2 _ آرزو هاى پوچ انسان ها _ چه مسلمان و چه اهل كتاب _ نقشى در پاداش و كيفر هاى الهى نخواهد داشت .

ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب من يعمل سوءاً يجز به

{امانى}، جمع {امنية}، به معناى آرزو و خيالهاى موهوم است.

5 _ عملكرد مردم ، تعيين كننده كيفر و جزاى الهى است ، نه صرف انتساب به مكتب و يا دينى خاص !

ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب من يعمل سوءاً يجز به

6 _ نظام كيفر و جزاى الهى ، دور از هرگونه تبعيض و بى عدالتى است .

من يعمل سوءاً يجز به

11 _ ضرورت پرهيز از هرگونه تبعيض ، در اجراى مقررات و قوانين جزايى

من يعمل سوءاً يجز به

جمله {من يعمل . ..} داراى مضمونى عام و كلى است و شامل كيفرهاى دنيوى نيز مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 8

8 _ در نظام جزا و پاداش الهى كمترين ستمى

راه ندارد .

من يعمل سوءاً يجز به . .. فأولئك يدخلون الجنة و لايظلمون نقيراً

{نقير} به فرو رفته گى در هسته خرما گفته مى شود و كنايه از چيز اندك و حقير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 126 - 4

4 _ مالكيت و احاطه خداوند بر هستى ، ضامن كيفر و پاداش دهى عادلانه و دقيق وى به اعمال مردم

من يعمل سوءاً يجز به . .. و للّه ما فى السموت و ما فى الأرض ... محيطاً

برخى بر آنند كه جمله {و لله ما فى السموت}، به منزله تعليل براى جمله هاى {من يعمل سوءا يجز به} و {فأولئك . ..} است; يعنى چون خداوند مالك تمام هستى است، قادر بر كيفر و پاداش بدون كم و كاست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 11

11 _ نظام پاداش دهى خداوند ، بر اساس علم و آگاهى اوست .

فعند اللّه ثواب الدنيا و الأخرة . .. و كان اللّه سميعاً بصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 137 - 6

6 _ نظام آمرزش و غفران و نيز هدايتگرى خداوند ، داراى سنن و قوانين

إنّ الذين . .. لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 144 - 12

12 _ خداوند بدون حجت و برهان ، كسى را عقاب نخواهد كرد .

أتريدون أن تجعلوا اللّه عليكم سلطناً مبيناً

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 147 - 1،10

1 _ خداوند ، بندگان را از سر نياز عذاب نمى كند .

ما يفعل اللّه بعذابكم

10 _ پاداش الهى ، داراى تناسب و همگونى با اعمال انسانهاست .

إن شكرتم و ءامنتم و كان اللّه شاكراً عليماً

توصيف خداوند به {شاكرا} كه حكايت از پاداش دهى او در مقابل شكرگزارى بندگان است، مى رساند كه پاداشهاى الهى مناسب با رفتار و كردار نيك انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 12

12 _ تناسب و همگونى پاداش الهى با عمل انسان

أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

خداوند، گذشت و بخشش خويش را پاداش كسانى قرار داده كه اهل عفو و گذشت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 16

16 _ كيفر مستكبران بيش از استحقاق آنان نخواهد بود .

فاما الذين ءامنوا . .. و اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم عذاباً أليماً

خداوند در پاداش مؤمنان جمله {و يزيدهم من فضله} را آورد ولى در كيفر مستكبران چيزى بر آنچه استحقاق دارند (عذاب اليم) نيفزود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 32

32 _ لزوم رعايت عدالت در انتقام

و لايجرمنكم . .. ان تعتدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 17

17 _ تساوى يهود و نصارا با ديگر انسان ها در برخوردارى از آمرزش الهى و يا گرفتار شدن به عذاب

بل انتم بشر ممن خلق يغفر لمن يشاء

و يعذب من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 12

12 _ فسادانگيزى در زمين ، موجب مجازات اعدام

من قتل نفساً بغير نفس او فساد فى الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 1،7،21

1 _ محاربين و ستيزه جويان با خدا و رسول يا بايد كشته شوند و يا به دار آويخته گردند و يا دست و پايشان از جهت مخالف بريده شود و يا تبعيد گردند .

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله . .. او ينفوا فى الارض

7 _ ضرورت اعمال حتمى كيفر محاربان و مفسدان و پرهيز از كوتاهى در اجراى حدود الهى بر ايشان

انما جزؤا الذين . .. ان يقتلوا او يصلبوا او تقطع ايديهم و ارجلهم

فعل {يقتلوا} و {يصلبوا} و {تقطع} از باب تفعيل است و دلالت بر تأكيد اجراى حدود ياد شده دارد.

21 _ حاكم اسلامى ، وظيفه دار برگزيدن يكى از مجازات هاى چهارگانه محارب ، با رعايت تناسب بين مجازات و جنايت وى

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او ينفوا من الارض

از امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق روايت شده: ذلك الى الامام يفعل به ما يشاء، قلت: فمفوض ذلك اليه؟ قال: لا، و لكن نحو الجناية.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 246، ح 5; نورالثقلين، ج 1، ص 622، ح 164.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 7،8

7 _ حدود تعيين شده براى مجرمان ، كيفرهايى كافى و مناسب

جزاء بما كسبا

{جزاء} مفعول له براى

{فاقطعوا} است و بيانگر آن است كه خداوند از آن رو بريدن دست دزد را واجب كرده كه كيفر مناسب براى دزدان است و از اين تعليل به دست مى آيد كه تمامى حدود الهى كيفرهايى مناسب با جرم مجرمان است.

8 _ بريدن دست دزد ، عقوبتى بازدارنده و عبرت آموز

نكلا من اللّه

{نكال} به عقوبتى گفته مى شود كه براى بازداشتن مجرم از تكرار گناه و عبرت ديگران انجام گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 3

3 _ وضع قوانين و مقررات و جعل كيفر براى متخلفان ، از شؤون خداوند و برخاسته از حاكميت وى بر جهان هستى

فاقطعوا ايديهما جزاء بما كسبا . .. الم تعلم إنّ اللّه له ملك السموت و الارض

آيه مورد بحث، ناظر به مطالبى است كه در آيه قبل بيان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 11،12

11 _ اعمال نارواى آدمى هر يك داراى كيفرى مناسب ، در پيشگاه خداوند

قل هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه

12 _ تفاوت كيفر هاى الهى ، نشاندهنده ميزان پليدى گناهان

قل هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 3،27

3 _ سوگندشكنان در صورتى كه سوگندشان با توجه و از روى قصد باشد ، مورد مؤاخذه خداوند قرار خواهند گرفت

و لكن يؤاخذكم بما عقدتم الأيمن

امت اسلام بر اين اتفاق نظر دارند كه مؤاخذه بر سوگند و لزوم كفاره تنها در صورتى است كه ياد كننده سوگند

به آن وفادار نماند (مجمع البيان).

27 _ سوگند بى هدف و غير جدى به نام خداوند ، مؤاخذه الهى را در پى ندارد .

لايؤاخذكم اللّه باللغو فى أيمنكم

امام صادق(ع) در توضيح معنى {لغو} در آيه فوق فرمود: اللغو قول الرجل {لاواللّه} و {بلى واللّه} و لايعقد على شيىء.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 443، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 665، ح 323.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 15

15 _ اندازه كيفر ها و مجازات هاى تعيين شده از سوى خداوند ، بسته به ميزان گناه نه كم و نه بيش

فجزاء مثل ما قتل . .. ليذوق و بال امره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 18

18 _ اعمال و رفتار هر يك از گمراهان و هدايت يافتگان داراى بازتاب و سزايى مناسب در قيامت

فينبئكم بما كنتم تعملون

هدف از جمله {فينبئكم بما . ..} ترغيب مردمان به هدايت و پذيرش تعاليم قرآن و تهديد كفرپيشگان و منحرفان به عذاب است و چون مجرد آگاه سازى به اعمال و كردار براى تهديد و ترغيب كافى نيست بنابراين جمله {فينبئكم} كنايه از پاداش دهى و به كيفررسانى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 107 - 1

1 _ شهادت هاى ناحق بى اعتبار و احكام مبتنى بر آن ملغاست

فان عثر على انهما استحقا اثماً فاخران يقومان مقامهما

عَثْر و عُثور _ مصدر عُثِرَ _ به معناى آگاه شدن و اطلاع يافتن است و {استحقا} باب استفعال از {حق} مى باشد.

و از جمله معانى باب استفعال، جلوه دادن و قلمداد كردن است. مى توان گفت همين معنا از {استحقا} اراده شده است. بنابراين جمله {فان عثر ...} يعنى اگر معلوم شد كه شاهدان گناهى (شهادت ناحقى) را حق جلوه دادند ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 115 - 7

7 _ كيفيت و نوع عذاب الهى ، متناسب با چگونگى و نوع گناه

فمن يكفر بعد منكم فانى اعذبه عذاباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 11

11 _ ميان گناه و كيفر آن در نظام مجازات الهى نوعى تقابل و تناسب برقرار است.

و إذا جاءتهم ءاية قالوا لن نؤمن . .. سيصيب الذين أجرموا صغار عنداللّه

خداوند ذلت و خوارى را كيفر متكبران در برابر آيات الهى قرار داده است كه با يكديگر تقابل تضاد دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 4

4 _ فرستادن پيامبران و استقرار نظام عمل و جزا، در عين بى نيازى خداوند، جلوه اى از رحمت گسترده اوست.

لكل درجت ما عملوا . .. و ربك الغنى ذو الرحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 12

12 _ مجازاتهايى كه خداوند اعمال مى كند، عالمانه و حكيمانه است.

سيجزيهم وصفهم إنه حكيم عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 1،3،7

1 _ هر كار نيك داراى پاداش ده چندان است.

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها

{فلا يجزى .

.. } دليل بر اين است كه مراد از {عشر أمثالها} پاداش كار نيك است.

3 _ عقوبتهاى خدا عادلانه و پاداشهاى وى جلوه اى از فضل اوست.

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها و من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها

7 _ انجام عمل نيك به شرط حبط نشدن تا حضور در صحنه قيامت داراى پاداشى ده چندان است.

من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها

حرف {باء} در {بالحسنة} هم مى تواند براى تعديه باشد، كه در اين صورت {مجىء} به معناى انجام دادن است، و هم مى تواند براى مصاحبت باشد، كه در اين صورت {مجىء} به معناى حاضر شدن است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است. بر اين مبنا جمله {من جاء بالحسنة} (كسى كه با عمل نيكى در قيامت حاضر شود)، اشاره به اين معنا دارد كه پاداش از آن كسى است كه عمل نيكش تا قيامت باقى باشد و با گناه حبط نشده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 94 - 2

2 _ خداوند در پى ارسال هر يك از پيامبران در شهر ها و آبادانى ها ، كفرپيشگان را به سختى تنگدستى و رنج و اندوه گرفتار ساخت .

و ما أرسلنا فى قرية من نبى إلا أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء

با توجه به دو آيه بعد (و لو أن أهل القرى . .. ) معلوم مى شود گرفتار ساختن امتهاى گذشته به بلاها و سختيها در صورتى بوده كه آنان با تبليغ و ارشاد پيامبران خويش ايمان نمى آوردند و همچنان بر كفرورزى پافشارى داشتند. در اين مرحله آنها را گرفتار مى ساخت

تا شايد متنبّه شوند. بنابراين جمله {أخذنا أهلها ... } مقيد مى شود به {إذا لم يؤمنوا و لم يتقوا}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 2،3

2 _ خداوند پاداش يهوديان تمسك كننده به تورات و برپا دارنده نماز را تباه نخواهد كرد .

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

چون آيه مورد بحث در سياق آيات مربوط به يهود واقع شده، مى توان گفت مراد از {الذين . .. } يهوديان متعهد هستند، و يا اينكه آنان از مصاديق مورد نظر براى {الذين ... } مى باشند.

3 _ چنگ زدن به كتاب هاى آسمانى و برپا داشتن نماز ، داراى پاداشى تضمين شده از جانب خداوند

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 - 6

6 _ كمترين ستم از جانب خدا ، ستمى بزرگ است و وى منزه از آن مى باشد .

و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد

با توجه به اينكه مراد از ظلام نبودن خدا، نفى كمترين ظلم از جانب اوست، به كارگيرى صيغه مبالغه مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه حتى كوچكترين ستم از ناحيه خدا ستمى بزرگ محسوب مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 52 - 6

6 _ خداوند ، كافران و گنهكاران را پس از ارائه آيات خويش و اتمام حجت بر آنان ، مؤاخذه خواهد كرد .

كفروا بايت اللّه فأخذهم اللّه بذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 17،18،19

17 _ خداوند هرگز در پاداش دادن به بندگان خويش ستم روانمى دارد .

و أنتم لاتظلمون

18 _ كاستى در پاداش انفاق ها و ناديده گرفتن انفاق هاى ناچيز ، ستمكارى است .

و ما تنفقوا من شىء فى سبيل اللّه يوف إليكم و أنتم لاتظلمون

19 _ پرداخت مزد كار ها به كمتر از مقدار استحقاق ، ستمكارى است .

يوف إليكم و أنتم لاتظلمون

{توفية} مصدر {يوف} به معناى پرداخت كامل و تمام است و جمله {أنتم لاتظلمون} حال براى ضمير در {إليكم} است. مفهوم اين دو جمله همان است كه در برداشت فوق آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 68 - 3

3 _ سنت خداوند بر عقوبت نكردن انسان ها پيش از بيان دستورات خويش است .

لو لا كتب من اللّه سبق لمسكم فيما أخذتم

در اينكه مراد از {كتب . .. } چيست، چندين نظر ايراد شده است ; از جمله سنت الهى بر اينكه تا دستورى را به روشنى براى مردم بيان نكند، آنان را به عذاب گرفتار نمى سازد. و اسير گرفتن در جنگ بدر هر چند كارى بسيار ناصواب بوده، ولى حكم آن به روشنى بيان نشده بود و لذا خداوند مرتكبان اين عمل ناصواب را به عذاب گرفتار نساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 17

17 _ نقش پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى در عفو گروهى از منافقان بر اساس مصالح و كيفر گروهى ديگر

إن نعف . .. نعذب

با توجه

به اينكه مراد از عفو و عذاب، مى تواند بخشش و كيفر دنيوى باشد، و نيز با الغاى خصوصيت و تعميم دادن صدور حكم عفو و مجازات به رهبر جامعه اسلامى مطلب فوق را مى توان استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 22

22 _ ارزش و پاداش اعمال زنان و مردان مؤمن در پيشگاه خداوند ، همسان است .

و المؤمنون و المؤمنت . .. أولئك سيرحمهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 3

3 _ تساوى زن و مرد در پاداش هاى اخروى

وعد اللّه المؤمنين و المؤمنت جنت تجرى من تحتها الأنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 13

13 _ در نظام جزايى خداوند ، حتى به ستمگران هم ظلم نخواهد شد .

و لو أن لكل نفس ظلمت . .. قضى بينهم بالقسط و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 16

16_ لزوم پرهيز از ملاحظه نسب و حسب انسان ها در اجراى كيفر ها و مجازات هاى مطرح شده در دين

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

بيان اين بخش از داستان نوح(ع) (احمل فيها. .. أهلك إلاّ من سبق عليه القول) رساننده اين پيام است كه: نبايد به خاطر خويشى خطاكاران حتى با افراد برجسته اى چون پيامبران ، از كيفر آنان چشم پوشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 21

21_

در اجراى كيفر ها و مجازات تعيين شده براى گنه كاران ، نبايد حسب و نسب آنان را ملاحظه كرد .

إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 109 - 8

8_ خداوند ، سزا و كيفر مشركان را بى هيچ كم و كاستى به آنان خواهد رساند .

و إنا لموفُّوهم نصيبهم غير منقوص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 4،8

4_ پاداش ها و كيفر هاى خداوند ، با اعمال و رفتار آدميان مطابقت داشته و كاستى ندارد .

ليوفينّهم ربك أعم_لهم

{توفية} (مصدر يوفى) به معناى به طور كامل و تمام پرداختن است.

8_ رساندن انسان ها به سزايى كامل و مطابق با اعمال و رفتار آنان ، تنها درخور كسى است كه به تمام اعمال و جزئيات رفتار ايشان آگاه باشد .

ليوفينّهم ربك أعم_لهم إنه بما يعملون خبير

بيان آگاهى خداوند به تمامى اعمال و جزئيات آن ، پس از مطرح ساختن اداى كامل پاداش و كيفر اعمال ، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 74 - 4

4_ جواز كيفر مجرمان بيگانه مطابق موازين خودِ آنان

فما جزؤه إن كنتم ك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 2

2_ داوطلب شدن بى گناهان براى مجازات شدن به جاى مجرمان ، مجوز كيفر دادن آنان نيست .

فخذ أحدنا مكانه . .. معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا مت_عنا عنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 9،10

9_ خداوند ، اعمال و رفتار آدميان را محاسبه مى كند و بر اساس آن ، ايشان را سزا مى دهد .

و هو سريع الحساب

10_ مجازات هاى الهى قانونمند و داراى نظامى خاص

و هو سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 10

10- كيفر و پاداش الهى تنها در برابر مكتسبات و اعمال ارادى انسان است ، نه در مقابل امور ذاتى و فطرى

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

تصريح به اينكه كيفر و پاداش الهى در برابر كسب و تلاش خود انسان است (ما كسبت)، مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 7

7- همه انسان ها ، سزاى اعمال خويش را در قيامت ، به طور كامل دريافت خواهند كرد .

يوم . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت

{توفّى} (از ماده توفية) به معناى پرداخت و دريافت كامل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 7

7- عدل الهى ، بر نظام جزاى اعمال حاكم است .

و لاتزر وازرة وزر أخرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 9

9 - كيفيت برانگيختن انسان و جزاى اعمال او در قيامت ، متناسب با عملكرد دنيايى او است .

فنسيتها . .. تنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 6

6 - هر عمل نيكى ، داراى

مراتب مختلف در نيكى و پاداش هاى گوناگون متناسب با آن عمل نيك است .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا

اين كه خداوند، اعمال مردمان الهى را به بهترين نوع عمل پاداش مى دهد، نشانگر آن است كه هر عمل نيكى، داراى انواع و مراتب گوناگون است كه خداوند در مقام جزا، بهترين نوع آن را ملاك قرار مى دهد و به مردمان الهى عطا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 2،5

2 - پاداش الهى در جهان آخرت ، براساس فضل و احسان و كيفر او ، برپايه عدل و انصاف خواهد بود .

من جاء بالحسنة فله خير منها و من جاء بالسيّئة فلايجزى . .. إلاّ ما كانوا يعملون

5 - هر عمل نيك در جهان آخرت ، داراى پاداش افزون و هر عمل بد داراى كيفر متناسب با آن خواهد بود .

من جاء بالحسنة . .. و من جاء بالسيّئة

{ال} در {الحسنة} و {السيّئة} براى جنس و مفيد استغراق است. بنابراين {من جاء بالحسنة}; يعنى، {هر كس هر عمل نيك بياورد} و {من جاء بالسيّئة}; يعنى، هر كس هر عمل بد بياورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 26

26 - نظام جزايى الهى ، از هرگونه ظلم و ستم ، دور است .

فما كان اللّه ليظلمهم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 45 - 5

5 - پاداش هاى اخروى خداوند به

مؤمنان ( بهشت و نعمت هاى آن ) ، تفضل او است .

ليجزى الذين . .. من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 9

9 - هيچ قدرتى ، توان نجات انسان را ، از عذاب خدا ندارد .

ما لكم من دونه من ولىّ و لاشفيع

به قرينه آيه _ پيش كه در آن از انذار سخن به ميان آمده _ و نيز {شفيع} در همين آيه و آيه بعد كه درباره قيامت است، مراد از {ولىّ} _ با توجه به ريشه لغوى آن (قرب) _ مى تواند كسى باشد كه خويش و نزديك انسان است و انسان را يارى مى دهد. با توجه به سياق آيات و اين كه نكره در سياق نفى، دلالت بر عموم مى كند، نفى هرگونه مددكننده اى، مى تواند مربوط به عذاب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 18 - 1،3

1 - برابر نبودن مؤمن و فاسق ، در نظام پاداش الهى ، امرى بديهى و خدشه ناپذير است .

أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا لايستوون

همزه {أفمن. ..} استفهام انكارى است و {لايستوون} نيز بر آن تأكيد بيشترى مى كند. گفتنى است: {كاف} در {كمن} تشبيه در جزا است و به قرينه آيات سابق و آيات بعدى (19 و 20)، مراد از نفى تساوى، مى تواند عدم تساوى در پاداش و جزا باشد.

3 - ايمان و فسق دنيوى ، ملاك پاداش و كيفر اخروى است .

أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا لايستوون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14

- احزاب - 33 - 8 - 10

10 - عذاب كافران ، بدون پرسش و پاسخ و مؤاخذه خواهد بود .

ليسئل الص_دقين . .. و أعدّ للك_فرين عذابًا أليمًا

تغيير اسلوب كلام از {ليسئل. ..} به {أعدّ...} مى تواند به منظور افاده اين نكته باشد كه عذاب كافران، آماده شده است و جاى چون و چرا ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 29 - 10

10 - موقعيت انسان ها ، در كيفيت پاداش عمل خيرشان ، نقش دارد .

إن كنتنّ تردن اللّه و رسوله . .. فإنّ اللّه أعدّ للمحسن_ت منكنّ أجرًاعظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 30 - 3

3 - موقعيت افراد ، در برخوردارى شان از پاداش و كيفر الهى ، نقش دارد .

و إن كنتنّ تردن اللّه. .. فإنّ اللّه أعدّ... أجرًا عظيمًا... من يأت منكنّ بف_حشة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 31 - 4

4 - موقعيت افراد در برخوردارى شان از پاداش مضاعف خداوند در مقابل عمل صالح شان نقش دارد .

و من يقنت منكنّ للّه و رسوله و تعمل ص_لحًا نؤتها أجرها مرّتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 7

7 - جنسيت زن و مرد ، در برخوردارى از آمرزش و پاداش الهى ، دخالتى ندارد .

إنّ المسلمين و المسلم_ت و المؤمنين و المؤمن_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة و أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ -

34 - 25 - 2

2 - مشركان ، هيچ گاه درباره كردار پيامبر و مؤمنان ، مورد مؤاخذه قرار نمى گيرند .

قل لاتسئلون عمّا أجرمنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 16

16 - نظام كيفر و پاداش خداوند ، بر اساس علم همه جانبه او به احوال و كردار بندگان است .

الذين كفروا لهم عذاب شديد . .. إنّ اللّه عليم بما يصنعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 54 - 4

4 - مجازات به ميزان رفتار و كردار و متناسب با كم و كيف آن ، جزايى است عادلانه .

فاليوم لاتظلم نفس شيئًا و لاتجزون إلاّ ما كنتم تعملون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {و لاتجزون. ..} عطف بر جمله پيش (لاتظلم...) است و بيانگر چرايى و چگونگى ستم نشدن به انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 20

20 - تأثير انگيزه ها و نيت هاى انسان ها در اعمالشان و نيز در چگونگى و ميزان كيفر و پاداش آنان

فينبّئكم بما كنتم تعملون إنّه عليم بذات الصدور

خداوند به جاى آن كه بفرمايد: من به اعمال پنهانى آنان آگاهم، فرمود: به باطن و ضمير آنان آگاه هستم. اين تعبير مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 6

6 - نظام كيفر و جزاى الهى در قيامت ، برپايه عدل و به دور از تبعيض

و نابرابرى است .

إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 13

13 - نظام جزا و كيفر الهى ، عادلانه است .

ذوقوا ما كنتم تكسبون

خداوند، عذاب قيامت را برابر و نتيجه دستاوردهاى خود انسان دانسته است. اين بيان گوياى اين حقيقت است كه عذاب قيامت _ هر چند سخت است _ ولى چون نتيجه رفتار و كردار خود انسان است، عادلانه و به دور از ظلم و اجحاف مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 12

12 - هر عمل نيكى ، داراى مراتب مختلف در نيكى و پاداش هاى متناسب با آن است .

و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

اين كه خداوند به محسنان مطابق بهترين نوع عملشان پاداش مى دهد، نشانگر آن است كه هر عمل نيكى، داراى انواع و مراتب گوناگون است كه خداوند در مقام جزا، بهترين نوع آن را ملاك قرار داده و به آنان عطا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 1،2

1 - هركس جزاى اعمال خويش را در قيامت به طور كامل و بى كم و كاست ، دريافت خواهد كرد .

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

{توفية} (مصدر {وفّيت}) به معناى دادن كامل و بى كم و كاست چيزى است.

2 - تناسب و مطابقت كامل كيفر و پاداش الهى ، با رفتار و كردار بندگان

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

حذف مضاف در {ماعملت} _ كه در اصل {جزاء ماعملت} است

_ مى تواند گوياى اين نكته باشد كه جزاى الهى، آن چنان با رفتار بندگان تناسب و مطابقت دارد كه گويا، آنچه داده مى شود خود عمل است نه جزاى آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 17 - 1،3،5

1 - نظام پاداش و كيفر الهى در قيامت ، فراگير همه انسان ها و شامل تمامى حركات انسان ها است .

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت

{ما} در {بما كسبت} موصول بوده و افاده كننده معناى جنس است. بنابراين {ما كسبت}; يعنى، هر آنچه كه بشر انجام داده و هر حركتى كه از خود نشان دهد.

3 - رفتار انسان و استحقاق وى براى كيفر و پاداش ، اساس و مبناى جزاى الهى در آخرت

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت

از اين كه خداوند در پاداش و كيفر، مسأله كسب و تلاش انسان را مطرح ساخته است (بما كسبت) استفاده مى شود كه همين اساس پاداش و كيفر آدميان است; نه چيز ديگر.

5 - در نظام كيفر و پاداش الهى در قيامت ، به كسى كمترين ستمى نخواهد شد .

لا ظلم اليوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 1،10

1 - جزا و كيفر الهى در قيامت ، عادلانه و متناسب با رفتار زشت انسان است .

من عمل سيّئة فلايجزى إلاّ مثلها

مقصود از مجازات به مثل، عادلانه بودن جزاى الهى و متناسب بودن آن با رفتار انسان ها است.

10 - خداوند با كافران بدكردار در قيامت ، بر مبناى عدل و با مؤمنان نيك كردار براساس فضل و لطف خويش برخورد

خواهد كرد .

من عمل سيّئة فلايجزى إلاّ مثلها و من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن ... يرزقون فيها ب

برداشت ياد شده از آن جا است كه مجازات گناه كاران، تنها به ميزان گناه آنان است; ولى پاداش مؤمنان نيك كردار، بى شمار و افزون بر استحقاق آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 15

15 - عملكرد انسان ، مبناى كيفر و پاداش الهى است .

اعملوا ما شئتم إنّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 5

5 - عدالت در نظام مجازات و پاداش ، از شؤون ربوبيت الهى است .

و ما ربّك بظلّ_م للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 9

9 - قوانين جزايى اسلام ، برخوردار از روح عدالت و تعادل

و جزؤا سيّئة . .. و أصلح فأجره على اللّه

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه از يك سو به حقِّ مظلوم توجه گشته و به او اجازه مقابله به مثل داده شده است. از سوى ديگر براى اصلاح خطاكار اصل عفو و اغماض مورد تمجيد قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 9

9 - خداوند ، پاداش دهنده و مجازات كننده ملت ها ، براساس عملكرد خود آنان

ليجزى قومًا بما كانوا يكسبون

{قوماً} ممكن است به تمامى ملت ها (اعم از مؤمن و كافر) نظر داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 2،4

2 - نظام كيفر و پاداش الهى ، نظامى عادلانه و براساس عملكرد نيك و بد خود انسان

ليجزى قومًا بما كانوا يكسبون . من عمل ص_لحًا فلنفسه و من أساء فعليها

4 - تساوى انسان ها ، در برابر قانون كيفر و پاداش الهى

من عمل ص_لحًا . .. و من أساء

از عموم و شمول واژه {من}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 4،7

4 - تمامى آدميان ، بى كمترين ظلم و كاستى به نتايج اعمال خويش خواهند رسيد .

و خلق اللّه . .. و لتجزى كلّ نفس بما كسبت و هم لايظلمون

مجهول آمدن فعل {تجزى} مى نماياند كه هر چند آدميان رغبت به دريافت جزاى اعمال خود نداشته باشند، به ايشان جزا داده خواهد شد.

7 - نبود هيچ گونه استثنا و تبعيض ، در نظام كيفرى و پاداش دهى خداوند به خلق

و لتجزى كلّ نفس بما كسبت و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 13

13 - جزاى انسان ها در قيامت ، براساس عملكرد دنيوى آنان است .

اليوم تجزون ما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 5،7

5- هر فرد ، دريافت كننده تمامى اعمال خويش و پاداش و كيفر آن به شكلى كامل ، در جهان آخرت

و ليوفّيهم أعم_لهم و هم لايظلمون

7- عدل الهى ، در نظام كيفر و پاداش

و ليوفّيهم أعم_لهم و هم لايظلمون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 6

6- مجازات اقوام مجرم ، پس از اتمام حجت و اعطاى ابزار لازم شناخت ، به ايشان است .

كذلك نجزى القوم المجرمين . .. و جعلنا لهم سمعًا و أبص_رًا و أفئدة

تذكر به اعطاى چشم، گوش و قلب به قوم هلاك شده عاد، در حقيقت اشاره به اين است كه هلاكت آنان، پس از قرار گرفتن امكانات معرفت در اختيار ايشان و اتمام حجت بر آنان، صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 4

4 - پاداش و كيفر الهى ، بر محور عملكرد نيك و بد آدمى قرار دارد .

ليجزى الذين أس__وا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 39 - 3

3 - قانونمند بودن نظام پاداش و مجازات الهى

ألاّتزر وازرة وزر أُخرى . و أن ليس للإنس_ن إلاّ ما سعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 - 4

4 - مجازات انسان با عملكرد تجسم يافته خويش ، تجلى عدالت الهى در نظام جزا

و أنّ سعيه . .. ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

با توجه به اين كه ضمير مفعولى در {يجزاه} به {سعى} بازمى گردد، مى توان استفاده كرد كه عادلانه بودن نظام مجازات الهى، نتيجه آن است كه كيفر و پاداش در قيامت، چيزى جز عمل خود انسان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 42 - 2

2

- نظام جزا و پاداش خداوند ، جلوه اى از تدبير مطلقه او است .

ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى . و أنّ إلى ربّك المنتهى

ذكر اين نكته كه سررشته تمامى امور در اختيار خداوند است _ در پى طرح نظام مجازات الهى _ بيانگر مطالب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 12

12 - عذاب دوزخيان و اعطاى نامه عمل به آنان از پشت سرشان ، نظام جزايى آگاهانه و مدبرانه خداوند است .

و أمّا من أُوتى كت_به . .. و يصلى سعيرًا ... بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

حرف {بلى} ممكن است به تمام مشخصات دسته دوم (و أمّا من اُوتى . ..) ارتباط داشته باشد. در اين صورت پندار رجوع نكردن را، پندارى باطل و حوادث پيش آمده (اُوتى كتابه وراء ظهره ... يصلى سعيراً) را، رخدادى ثابت معرفى مى كند. جمله {إنّه ...} بيانگر اين است كه آن حادثه ها، برخاسته از ربوبيت و بصيرت خداوند است.

آثار نظام جزايى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 20 - 4

4 - نظامِ كيفر و پاداش الهى در روز رستاخيز ، موجب تأسف و حسرت شديد منكران معاد خواهد شد .

و قالوا ي_ويلنا ه_ذا يوم الدين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {هذا يوم الدين} استئنافيه و در مقام تعليل براى مفاد جمله قبل است.

اهميت نظام جزايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 6 - 3

3 - برپايى نظام كيفر و پاداش

، از بارزترين و مهم ترين وعده هاى خداوند به خلق

إنّما توعدون . .. و إنّ الدين لوقع

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {و إنّ الدين} عطف تفسيرى براى {إنّما توعدون} باشد.

تكذيب نظام جزايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 21 - 4

4 - تكذيب نظام كيفر و پاداش و جدايى حق و باطل ، از ويژگى هاى مشركان

ه_ذا يوم الفصل الذى كنتم به تكذّبون

قانونمندى نظام جزايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 8 - 4

4 - جزا دادن به اعمال ، كارى بس حكيمانه و لازمه بى نظير بودن قضاوت هاى خداوند است .

فما يكذّبك بعد بالدين . أليس اللّه بأحكم الح_كمين

برداشت ياد شده، ناظر به ارتباط اين آيه با آيه قبل است كه در آن، كلمه {دين} آمده بود، راغب در {مفردات} مى گويد: كلمه {دين} در مورد {طاعت} و {جزا} گفته مى شود و در معناى {شريعت} نيز به صورت استعاره به كار مى رود.

ملاكها در نظام جزايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 11

11 - كيفر و پاداش انسان ها در قيامت ، مستند به گواهى شاهدان است .

يوم يقوم الأشه_د

نظام جزايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 81 - 2

2 - طوايف و نژاد هاى مختلف انسانى ، در برابر كيفر گناهانشان ، هيچ امتيازى بر يكديگر ندارند .

لن تمسنا النار إلاّ أياماً معدودة . .. بلى

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 11

11 - عدل الهى ، در رسيدگى به اعمال انسان ها و پاداش دهى به ايشان

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 6،11

6 - نتيجه عمل هر كس و هر جامعه اى از آنِ خود اوست و بايد به او بازگردانده شود .

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

11 - عدل الهى در رسيدگى به اعمال انسان ها و پاداش دهى به آنان

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

نظام جزايى در بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 6

6_ { عن على بن موسى الرضا ( ع ) : كانت الحكومة فى بنى اسرائيل إذا سرق أحد شيئاً استرق به ، . . . فقال لهم يوسف : ما جزاء من وجد فى رحله ؟ قالوا : هو جزاؤه . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است: [قانون] در حكومت بنى اسرائيل چنين بود كه اگر كسى چيزى را مى دزديد، در مقابل آن به بردگى گرفته مى شد . .. پس يوسف به كاروانيان گفت: جزاى كسى كه [آن جام] در بار او يافت شود چيست؟ گفتند: خود او جزاى آن است ... [كه بايد به بردگى گرفته شود]}.

نظام جزايى در دوران يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 16

16_ مجازات مجرمان بيگانه بر اساس مقررات خودِ آنان ، با قوانين

و مقررات مصر در زمان وزارت يوسف ( ع ) مخالفتى نداشت .

ما كان ليأخذ أخاه فى دين الملك إلاّ أن يشاء الله

نظام جزايى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 3،4،6

3- نظام پاداش و كيفر الهى در قيامت ، فراگير همه انسان ها در برابر تمامى حركات انسان است .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

{ما} در {ما كسبت} موصوله است و معناى جنس را افاده مى كند. بنابراين {ما كسبت}; يعنى، هر آنچه بشر انجام دهد و هر حركتى كه از خود نشان دهد.

4- كيفر و پاداش الهى به انسان ها در قيامت ، كاملاً مطابق و متناسب با كم و كيف رفتار آدمى است .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

6- رفتار انسان و استحقاق وى براى كيفر و پاداش ، اساس و مبناى جزاى الهى در آخرت است .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت

از اينكه خداوند در پاداش و كيفر مسأله كسب و تلاش انسان را مطرح ساخت (ما كسبت)، استفاده مى شود كه همين اساس پاداش و كيفر آدميان است نه چيز ديگر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 12

12- هيچ انسانى در قيامت نسبت به كيفر و پاداش اعمال خويش ، ظلم و بى عدالتى نخواهد ديد .

يوم . .. توفّى كلّ نفس ما عملت و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 15

15- توجه به حاكميت عدل بر نظام كيفر و پاداش اخروى ، گرايش دهنده انسان

ها به انجام اعمال و رفتار خوب و داراى پاداش

فمن أوتى كت_به بيمينه . .. و لايظلمون فتيلاً

از اينكه خداوند، نظام پاداش دهى خود را در قيامت، براى مردم تشريح مى كند، مى تواند به منظور تشويق انسانها به انجام اعمالى باشد كه پاداش الهى را در پى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 20 - 7

7 - وجود نظام كيفر و پاداش براى انسان ها ، مهم ترين مشخصه و ويژگى قيامت

ه_ذا يوم الدين

توصيف قيامت به روز جزا از سوى منكران معاد، به مجرد زنده شدن و بازيافتن خود و ديدن صحنه هاى قيامت (فإذاهم ينظرون)، مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 5

5 - در قيامت ، هر انسانى با كردار خويش ، مواجه شده و سزاى آن را خواهد ديد . *

كدحًا فمل_قيه

ضمير مفعولى در {فملاقيه} ممكن است به {كدحاً} برگردد; در اين صورت احتمال مى رود مراد ملاقات جزاى عمل بوده و از باب مبالغه، به ملاقاتِ خود عمل، تعبير شده باشد.

ويژگيهاى نظام جزايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 12

12- نظام جزا و پاداش الهى ، به دور از هرگونه ستم

و لايظلمون شيئًا

{شيئاً} مى تواند كنايه از {ظلماً} و حاكى از اين باشد كه هيچ ظلمى در قيامت صورت نخواهدپذيرفت.

نظام حقوقى

{نظام حقوقى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 236 - 18

18 _ نظام

اخلاقى ، پايگاه و پشتوانه براى عمل به نظام حقوقى ، در اسلام

حقّاً على المحسنين

با توجّه به اينكه خداوند، احسان _ كه از مقوله اخلاق است _ را زمينه پذيرش احكام حقوقى و عمل به آنها قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 280 - 9

9 _ هماهنگى نظام اخلاقى و نظام حقوقى ، در تعاليم دين

و ان كان ذو عسرة . .. و ان تصدّقوا خيرٌ لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 19

19 _ لزوم رعايت عدالت از سوى اوليا و سرپرستان ، در شؤون افراد تحت ولايت خود

فليملل وليّه بالعدل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 9 - 1،3

1 _ كسانى كه خواهان رعايت حقوق كودكان يتيم خويش از طرف جامعه هستند ، بايد حقوق كودكانِ يتيم ديگران را رعايت كنند .

وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً خافوا عليهم فليتّقوا اللّه

جمله {فليتّقوا اللّه}، به قرينه جمله قبل (لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً) چنين معنا مى شود: فليتّقوا اللّه فى امر الذريّة الضعاف; يعنى كسانى كه نگران رعايت حقوق فرزندان خويش پس از مرگ خود هستند، بايد تقواى الهى را در مورد فرزندان ضعيف (يتيمان) ديگر مردمان رعايت كنند.

3 _ عواطف انسانى ، از زمينه هاى ايجاد انگيزه براى رعايت حقوق يتيمان جامعه

وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً خافوا عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 11 - 35

35 _ نظام حقوقى

اسلام ، نشأت گرفته از علم و حكمت خداوند

يوصيكم اللّه فى اولادكم . .. انّ اللّه كان عليماً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 9،13

9 _ حق مساوى زن و مرد در مالكيّت و بهرهورى از كار و تلاش خويش

للرّجال نصيب مما اكتسبوا و للنساء نصيب مما اكتسبن

13 _ زن و مرد ، داراى حق كسب و كار

للرّجال نصيب . .. و للنساء نصيب مما اكتسبن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 8

8 _ هماهنگى نظام حقوقى اسلام ، با نظام تكوين

الرّجال قوّامون على النساء بما فضّل اللّه بعضهم على بعض

چون خداوند حق مديريّت بر زنان را بر اساس برترى تكوينى مردان قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 14

14 _ ارتباط و پيوستگى نظام حقوقى و اخلاقى اسلام

فلاجناح عليهما ان يصلحا . .. و إن تحسنوا و تتقوا

تشريع صلح، يك مسأله حقوقى است و احسان و تقوا يك مسأله اخلاقى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 7،11،13

7 _ نظام حقوقى و اخلاقى اسلام ، مدافع مظلومان و ستمديدگان است .

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم

مظلومان در آيه شريفه از حكم تحريم (بدگويى ديگران) استثنا شده و اجازه يافته اند تا براى رساندن نداى مظلوميتشان به افشاگرى عليه ظالمان بپردازند و اين بيانگر دفاع نظام حقوقى اسلام از ستمديدگان است.

11 _ آگاهى مطلق خداوند ، پشتوانه جعل قوانين حقوقى

و اخلاقى اسلام

لايحب اللّه الجهر . .. و كان اللّه سميعاً عليماً

13 _ نظام اخلاقى و حقوقى اسلام ، در ارتباط با يكديگر و پيوسته با همند .

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم و كان اللّه سميعاً عليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 11

11 _ نظام اخلاقى اسلام ، مكمل نظام حقوقى آن

إن تبدوا خيراً أو تخفوه أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

با توجه به آيه قبل كه در مقام بيان نظام حقوقى است (حق مظلوم در پرخاش بر ظالم)، و اين آيه كه عفو را اخلاقى خدا پسندانه و بهتر از انتقام مى داند، معلوم مى شود كه نظام اخلاقى اسلام، مكمل نظام حقوقى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 176 - 15،18،19

15 _ ثبوت مالكيت و حق ارث براى زنان در نظام حقوقى اسلام

فلها نصف ما ترك و هو يرثها . .. فلهما الثلثان مماترك

18 _ اهتمام قرآن به مسايل حقوقى و اقتصادى

قل اللّه يفتيكم فى الكللة . .. يبين اللّه لكم ان تضلوا

19 _ ناديده گرفتن مسايل اقتصادى و حقوقى دين ( ارث و . . . ) مايه گمراهى و ضلالت

يستفتونك قل اللّه يفتيكم . .. يبين اللّه لكم ان تضلوا

نظام حقوقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 17

17 - حقوق اسلامى آميخته با اخلاق و احسان

كتب عليكم القصاص . .. فمن عفى له من أخيه شىء فاتباع بالمعروف و أداء إليه بإحسن

نظام سياسى

{نظام سياسى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 10

10 _ جايگاه مهم ولايت و سرپرستى در نظام اجتماعى اسلام

لا يتّخذ المؤمنون . .. و من يفعل ذلك فليس من اللّه فى شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 21،22،25،26

21 _ خطا هاى گذشته مردم ، نبايد مانع از مشورت رهبران اسلامى با آنان باشد .

فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر

امر به مشورت با مؤمنان پس از تصريح به خطاكارى آنان، اشاره به اين معناست كه خطا و گناه پيشين مؤمنان نبايد مانعى براى مشورت با آنان قلمداد شود.

22 _ نظام اسلامى ، نظامى مردمى و دور از استبداد رهبران است .

و شاورهم فى الامر

25 _ تصميم گيرى نهايى پس از مشورت ، بر عهده رهبرى است .

و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكّل على اللّه

چون {عزم} و تصميم پس از مشورت، بر عهده شخص پيامبر (ص) گذاشته شده است، (عزمَت) نه به عهده جمع مورد مشورت و يا اكثريت آنان.

26 _ حاكميّت رهبرى واحد ، همراه با پذيرش اصل شورا ، از ويژگى هاى نظام اسلامى

و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكّل على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 22

22 _ ارتباط عميق ميان فلسفه سياسى و اعتقادى اسلام

يا ايّها الّذين امنوا اطيعوا اللّه و اطيعوا الرّسول . .. فان تنازعتم ... ان كنتم

چون اطاعت از رسول (ص) و اولواالامر، كه يك مسأله سياسى است، مترتب به

ايمان، كه يك مسأله اعتقادى است، شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 60 - 20

20 _ ارجاع داورى به حاكمان خودكامه و سلطه گر ، پذيرش حاكميت طاغوت است .

الم تر الى الّذين يزعمون انّهم امنوا . .. يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت

امام صادق (ع) فرمود: . .. انّه لو كان لك على رجل حقّ فدعوته الى حكّام اهل العدل فأبى عليك اِلا انْ يرافعك الى حكام اهل الجور ليقضوا له لكان ممّن حاكم الى الطاغوت و هو قول اللّه عزّ و جل: الم تر الى الّذين يزعمون ... .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 411، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 508، ح 361 ; تفسير برهان، ج 1، ص 387، ح 2، 3 و 5 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 254، ح 180.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 139 - 4

4 _ عدم جواز پذيرش ولايت و سرپرستى كفار

الذين يتّخذون الكفرين أولياء من دون المؤمنين

در برداشت فوق، {ولىّ}، به معناى سرپرست گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 12،13،14

12 _ خداوند كمترين سلطه اى را براى كافران عليه مؤمنان ، تشريع نكرده و رضايت نداده است .

و لن يجعل اللّه للكفرين على المؤمنين سبيلا

كلمه {سبيل} چون نكره است و پس از نفى قرار گرفته است، دلالت بر عموم دارد. يعنى هيچ راه سلطه اى را خداوند براى كافرين قرار نداده است.

13 _ حرمت پذيرش ولايت و حكومت كافران

و لن يجعل اللّه للكفرين

على المؤمنين سبيلا

بنابر اينكه جمله {لن يجعل . ..}، در مقام انشاء باشد و نه اخبار. يعنى نبايد مؤمنان سلطه كافران را پذيرا باشند.

14 _ انعقاد هرگونه پيمان ( سياسى ، نظامى ، اقتصادى و فرهنگى ) ، كه موجب سلطه كافران گردد ، نامشروع و باطل است .

و لن يجعل اللّه للكفرين على المؤمنين سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 144 - 1،2،3،5،9

1 _ حرمت ايجاد روابط دوستى و مودّت با كافران و پذيرش سرپرستى آنان

يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الكفرين أولياء من دون المؤمنين

2 _ كافران ، فاقد صلاحيت سرپرستى و حق ولايت بر مؤمنان

يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الكفرين أولياء

3 _ ايمان به خداوند ، ناسازگار با پذيرش دوستى و سرپرستى كافران

يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الكفرين أولياء من دون المؤمنين

5 _ اهل ايمان ، وظيفه دار تشكيل حكومتى بر مبناى ايمان

يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الكفرين أولياء من دون المؤمنين

چنانچه {ولىّ} به معناى سرپرست باشد، جمله {لاتتخذوا . ..}، دلالت بر حرمت پذيرش ولايت كافران دارد، و {من دون المؤمنين}، حكايت از ضرورت تشكيل و پذيرش حكومتى بر پايه ايمان دارد.

9 _ هشدار و تهديد خداوند به پذيرندگان ولايت كافران و دوستى آنان

لاتتخذوا الكفرين أولياء . .. أتريدون أن تجعلوا اللّه عليكم سلطناً مبيناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 3

3 _ تنها احكام الهى بايد اساس و معيار حكومت و قضاوت قرار گيرد .

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50

- 5،13

5 _ نظام سياسى و قضايى شكل گرفته بر پايه قوانين غير الهى ، نظامى جاهلى

افحكم الجهلية يبغون و من احسن من اللّه حكماً

13 _ نظام برخاسته از وحى الهى ، بهترين نظام حكومتى و قضايى

و من احسن من اللّه حكماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 1،3،4،12

1 _ ضرورت پرهيز مسلمانان از پذيرش ولايت و حاكميت يهود و نصارا

يا ايها الذين ءامنوا لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء

يكى از معانى ولايت، امارت و سلطنت است. (قاموس المحيط)، بنابراين {ولى} مى تواند به معناى امير و حاكم باشد.

3 _ يهود و نصارا ، مردمى غير قابل اعتماد و ناشايست براى برقرارى روابط دوستى مسلمانان با آنان

يا ايها الذين ءامنوا لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء

كلمه {اتخاذ} به معناى برگزيدن و اعتماد كردن است. (مجمع البيان).

4 _ ناسازگارى ايمان با ايجاد پيوند دوستى و مودت با يهود و نصارا

يا ايها الذين ءامنوا لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء

مخاطب قرار دادن مسلمانان با عنوان اهل ايمان و سپس نهى از ايجاد روابط دوستى با يهود و نصارا، گوياى برداشت فوق است.

12 _ لزوم قطع پيوند ، با كسانى كه رابطه دوستى با يهود و نصارا برقرار مى سازند .

لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء . .. و من يتولهم منكم فانه منهم

جمله {فانه منهم} مى رساند كه هر مسلمانى كه پذيراى ولايت يهود و نصارا باشد و يا با آنان روابط دوستانه برقرار كند، از زمره آنان خواهد بود و جمله {و لاتتخذوا . ..} دلالت مى كند كه نبايد با وى رابطه دوستى داشت.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 1،2،5،6،7،8،9،10

1 _ تنها خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان فروتن ، برپا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، داراى حق ولايت و حكومت بر مؤمنان

انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا الذين . .. و يؤتون الزكوة و هم ركعون

در برداشت فوق، ركوع به معناى لغوى آن (خضوع) گرفته شده است.

2 _ خداوند ، معرف فردى از مؤمنان برپا دارنده نماز و ادا كننده زكات براى سرپرستى ديگران ، با ذكر نشانى معين و مشخص

انما وليكم اللّه . .. الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم ركعون

با توجه به اينكه جمله {و هم راكعون} جمله اى است حاليه و عامل آن فعل {يؤتون} است و نيز با توجه به ظهور {ركوع} در معناى مصطلح آن يعنى ركوع نماز، معلوم مى شود صفات شمرده شده، مخصوصاً آخرين صفت، عنوان مشير دارد ; يعنى براى معرفى شخصى معين است.

5 _ ولايت و سرپرستى بر مؤمنان صدر اسلام ، از آن خدا ، رسول او و اميرالمؤمنين على ابن ابى طالب ( ع )

انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا . .. و يؤتون الزكوة و هم ركعون

6 _ ولايت و رهبرى پيامبر ( ص ) و مؤمنان واجد شرايط ، در طول ولايت خدا و پرتويى از حاكميت اوست .

انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا

مفرد آوردن كلمه {ولىّ} _ على رغم جمع بودن خبر آن _، رساى به اين حقيقت است كه ولايت رسول خدا(ص) و ديگر واجدان شرايط، در طول ولايت خدا و پرتويى از ولايت اوست.

7

_ بپاداشتن همواره نماز با تمامى شرايط آن و كوتاهى نورزيدن در پرداخت زكات ، شرط شايستگى براى ولايت و حكومت بر مؤمنان

انما وليكم اللّه . .. الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم ركعون

اقامه نماز به معناى برپا داشتن آن با تمامى شرايط است و فعل مضارع {يقيمون} و {يؤتون}، حاكى از استمرار و تداوم اقامه نماز و پرداخت زكات است.

8 _ حالت خضوع و فروتنى در پرداخت صدقه و زكات ، از شرايط لازم براى تصدى حكومت و ولايت بر اهل ايمان

انما وليكم اللّه . .. الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم ركعون

در برداشت فوق، ركوع به معناى لغوى آن (خضوع) گرفته شده است.

9 _ هرگونه حكومت و ولايت بر اهل ايمان ، به جز ولايت خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان واجد شرايط ، حكومت و ولايتى نامشروع و غير قانونى

انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا

برداشت فوق با توجه به كلمه {انما} كه براى حصر است، استفاده شده است.

10 _ ناسازگارى پذيرش ولايت خدا با پذيرش ولايت يهوديان ، نصارا و ديگر كافران

و من يتولهم منكم فانه منهم . .. انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 57 - 9

9 _ حفظ قداست و احترام اسلام ، اصلى ضرورى در روابط با بيگانگان

يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً . .. أولياء

نظام سياسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 8،12،18،27

8 _ اِعمال رهبرى بر جامعه ،

در گروِ وجود تمايل اجتماعى و زمينه پذيرش آن

ابعث لنا ملكاً نقاتل

با توجّه به اينكه حضرت اشموئيل قبل از درخواست مردم، كسى را به عنوان فرمانده ايشان معيّن نكرد; با اينكه ضرورت آن روشن بود.

12 _ لزوم پيمان گرفتن رهبرى جامعه از مردم ، براى پايبندى بر تبعيّت از وى در جنگ و غير آن

قال هل عسيتم ان كتب عليكم القتال اَلاّ تقاتلوا

18 _ پيكار در راه خداوند ، عزّت بخش و رهاكننده جامعه از قيد تجاوز و اسارت

و ما لنا اَلاّ نقاتل فى سبيل اللّه و قد اُخرجنا من ديارنا و ابنائنا

27 _ فقدان زمامدار الهى در يك جامعه ، موجب پراكندگى صفوف آن جامعه و تسلّط اجانب بر آنان *

من بعد موسى . .. و قد اُخرجنا من ديارنا

درخواست بنى اسرائيل از پيامبر خويش براى تعيين زمامدارى الهى، حاكى است كه چنين مقامى در ميان آنها نبوده و در نتيجه، سلطه ستمگرانى را به دنبال داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 8

8 _ تقدم برگزيدگان الهى بر ديگران ، در حكومت و زمامدارى

نحن احقّ بالملك منه . .. قال ان اللّه اصطفيه عليكم

نظام سياسى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 6

6 _ فرعون براى اداره امور مملكتى از مشورت با ديگران ابايى نداشت .

يريد أن يخرجكم من أرضكم فماذا تأمرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 112 - 1

1 _ فرعون ، برخوردار از اقتدار و سلطنتى با نفوذ در سرزمين

مصر بود .

يأتوك بكل سحر عليم

فعل {يأتوك} جواب فعل امر قرار گرفته و به حرف شرطِ مقدر مجزوم شده است. تقدير كلام چنين است: ان ترسل الحاشرين يأتوك بكل ساحر عليم. انتخاب اين تركيب براى كلام حاوى اين نكته است كه فرستادن نيروها مستلزم آوردن ساحران است و اين حكايت از نفوذ فراوان فرعون و مأموران وى بر سرزمين مصر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 12

12 _ نظام فرعونى ، نظامى استثمارگر

و نستحى نساءهم

چون مجرد زنده نگهداشتن زنان كيفر محسوب نمى شود و فرعون با جمله {سنقتّل . .. و نستحى نساءهم} در صدد بيان مجازات قوم موسى بوده است، مى توان گفت هدف از بيان اين معنا استثمار زنان بنى اسرائيل بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 16

16- تحميل بدترين شكنجه ها ، سر بريدن پسران و زنده نگه داشتن زنان از سوى فرعونيان ، آزمايشى بزرگ از جانب خداوند براى بنى اسرائيل

يسومونكم سوء العذاب . .. و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مشاراليه {ذلكم} شكنجه هاى فرعونيان باشد.

نظام سياسى مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 8

8_ وحدت نظام سياسى و قضايى حكومت استبدادى مصر *

ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيت ليسجننه

نظام عليت

{نظام عليت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 7

7_ جريان مشيت الهى ، از طريق

اسباب و علل طبيعى

واصنع الفلك بأعيننا و وحينا

روشن است كه خداوند بدون سببى همانند كشتى نيز توانا بر نجات نوح و همراهانش بود. بنابراين فرمان او مبنى بر ساخت كشتى، اشاره به دو نكته دارد: يكى اينكه خداوند امور جهان را معمولاً از طريق اسباب و علل اداره مى كند و دوم آنكه درسى باشد براى مؤمنان كه براى پيشبرد اهداف ايمانى خويش، اسباب و علل را به كار گيرند و همواره منتظر امور غيبى نباشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 19

19_ جريان مشيّت الهى با اسباب و علل طبيعى

ما كان ليأخذ أخاه فى دين الملك إلاّ أن يشاء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 5

5- نيازمندى پديده ها به علت و پديد آورنده ، امرى بديهى و غير قابل ترديد است .

أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض

از اينكه خداوند از خالقيت خود نسبت به پديده هاى آسمان و زمين نفى شك مى كند، مبتنى بر قضيه اى است كه كبراى آن به دليل وضوح و بداهتش نياز به ذكر ندارد و آن نيازمندى هر پديده (معلول) به پديد آورنده (علت) است كه همه عُقلا، و از جمله كفار، هيچ ترديدى درباره آن ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 5

5- اراده الهى ، از طريق اسباب و مسببات تحقق مى پذيرد .

و إذا أردنا . .. ففسقوا فيها فحقّ عليها القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

كهف - 18 - 18 - 18

18- خداوند ، امور اين جهان را از طريق اسباب و علل به انجام مى رساند .

و تحسبهم أيقاظًا و هم رقود و نقلّبهم . .. و لملئت منهم رعبًا

خداوند، براى حفاظت از اصحاب كهف، جسم آنان را پهلو به پهلو مى كرد و منظره آنان را منظره افرادى بيدار و با هيبت قرار داد. به كاراندازى اين اسباب طبيعى، بدون نياز به آن، نشان دهنده سنت خداوند بر نقش دادن به اسباب و علل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 19

19- خداوند در فعليت دادن به اراده خود و عملى ساختن آن ، اسباب و علل را به كار مى گيرد .

فأردنا أن يبدلهما . .. فأراد ربّك ... رحمة من ربّك و ما فعلته عن أمرى

خداوند، ربوبيّت خويش را نسبت به مؤمنان و فرزندان ايشان و نيز محرومان، از طريق مأمور ساختن خضر(ع) به شكافتن كشتى و. .. عملى ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 84 - 6

6- نظام طبيعت ، مبتنى بر ايجاد اشيا و تحقّق امور از طريق سلسله علل و اسباب است .

و ءاتينه من كلّ شىء سببًا

موفقيت {ذوالقرنين} در تصرّفات خويش، مرهون استفاده او از اسباب و وسائل بوده است. بيان اين موضوع در آيه، اشاره به حاكميت علل و اسباب بر امور جهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 4،13

4- علل طبيعى در حوادث عالم ، علت منحصر نيست .

قال

كذلك قال ربّك هو علىَّ هيّن

13- قدرت خداوند بر اعطاى وجود به معدوم مطلق ، نشانگر محدود نبودن آن در دائره علل و اسباب طبيعى است .

هو علىَّ هيّن و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

مراد از {لم تك شيئاً}، نيستى مطلق است و تطبيق آن بر زكريا كه پيدايش او به پيدايش حضرت آدم از خاك منتهى مى شود، به اعتبار زمانى است كه اولين مخلوق از كتم عدم به وجود آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 20 - 8

8- برگزيدگان خداوند در تحقق اراده الهى در امور دنيا ، انتظار معجزه نداشته و مجراى طبيعى آن را جستجو مى كردند .

قالت أنّى يكون لى غل_م و لم يمسسنى بشر

حضرت مريم(س) با آن كه به قدرت خداوند ايمان داشت، ولى زمانى كه بشارت فرزند را شنيد، در تصور راه طبيعى آن به نتيجه نرسيد و با جمله {أنّى يكون لى غلام} از نحوه پيدايش آن پرسيد. پيدا است كه او اسباب و علل طبيعى را در اين امور نيز، از نظر دور نمى داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 5،6

5- علل و اسباب عادى و مجارى طبيعى امور ، محدودكننده اراده و قدرت خداوند نيست .

قال ربّك هو علىَّ هيّن

مشكلى كه براى تولد فرزندى بدون پدر متصور است، از ناحيه فقدان برخى اسباب طبيعى است، ولى خداوند حركت بر خلاف اين مسير مأنوس را امرى ساده و آسان مى شمارد. پيام اين قضيه همان حاكميت خداوند بر علل و اسباب طبيعى است.

6-

علل و اسباب حوادث عالم ، منحصر به علل طبيعى و عادى نيست .

قال ربّك هو علىَّ هيّن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 9

9- خداوند براى ايجاد چيزى ، نيازمند به كارگيرى اسباب و وسايط نيست .

إذا قضى أمرًا فإنّما يقول له كن فيكون

معناى نيازمند نبودن خداوند به اسباب و وسايط اين نيست كه خداوند اسباب را به كار نمى گيرد، بلكه بدان معنا است كه اسباب در رتبه متأخر از اراده و فرمان او قرار دارند، بنابراين اراده او محدود به هيچ وسيله اى نيست و وسايل نيز با فرمان او و به شكلى كه او بخواهد عمل مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 9

9 - علت ها و عوامل طبيعى ، مجارى تحقق اراده خداوند

و هو الذى يحى . .. و النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 8

8 _ علل و اسباب طبيعى ، مجراى اراده خداوند در عالم طبيعت

و هو الذى أرسل . .. و أنزلنا من السماء ماء طهورًا . لنحيى به بلدة ميتًا و نسقيه

برداشت فوق، با توجه به اين نكته به دست مى آيد كه خداوند، حركت بادهاى باران زا، نزول باران براى احياى زمين و سيراب شدن انسان و چهارپايان را، به خود نسبت داده و كار خويش دانسته است (و هو الذى أرسل الرياح . .. و أنزلنا من السماء ماء طهوراً . لنحيى...).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- زخرف - 43 - 33 - 6

6 - بهره مندى از اوج رفاه و ثروت ، بدون اسباب و علل ، ناسازگار با قانون بهره گيرى از ابزار و وسايل در تأمين معيشت *

و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة لجعلنا . .. معارج عليها يظهرون

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {امت واحده} تساوى انسان ها در برابر بهره گيرى از اسباب و وسايل در تأمين معيشت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 23 - 6

6- عوامل و اسباب طبيعى ، مورد توجه ، در تدبير و برنامه هاى الهى

فأسر بعبادى ليلاً

خداوند در هر شرايطى، قادر به عملى ساختن برنامه هايش مى باشد. با اين حال در رهاسازى بنى اسرائيل از چنگال فرعونيان، نقش عوامل طبيعى (ليلاً) را ناديده نگرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 9 - 6

6_ سلسله علل و اسباب طولى در نظام طبيعت ، به جعل و تدبير الهى است .

و نزّلنا من السماء . .. فأنبتنا به جنّ_ت و حبّ الحصيد

خداوند، خود باران را فرومى فرستد و خود آن را وسيله رويش گياهان قرار مى دهد و اين گونه يكى را رتبه سبب و ديگرى را رتبه مسبب مى بخشد. انتساب فعل ها به خداوند، مى رساند كه اين نظام طولى، مستند به جعل الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 35 - 3

3 - نياز پديده و شىء ممكن به علت پديد آورنده ، امرى بديهى و قابل فهم

براى همگان

أم خلقوا من غير شىء

از اين كه خداوند اين مسأله را با پرسشى ساده و همراه با اعجاب و انكار مطرح كرده است; استفاده مى شود كه شبهه در نياز معلول به علت، براى عقل سليم شگفت انگيز بوده و شك در امر بديهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 35 - 5

5 - تحقق اراده الهى در قيامت ، از طريق اسباب و علل

يرسل عليكما شواظ من نار و نحاس فلاتنتصران

برداشت ياد شده با توجه به دو مطلب زير به دست مى آيد: الف) آيه شريفه مربوط به قيامت باشد. ب) خداوند {شواظ} و {نحاس} را وسيله منع نفوذ و گريز خلق قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 22 - 1

1 - هيچ حادثه ناگوارى در زندگى بشر ، اتفاقى و از روى تصادف نيست .

ما أصاب من مصيبة فى الأرض و لا فى أنفسكم إلاّ فى كت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 3 - 9،10

9 - خداوند ، براى هر چيزى اندازه اى و براى هر امرى در اين عالم ، اسباب و عللى قرار داده است .

قد جعل اللّه لكلّ شىء قدرًا

10 - نظام خلقت ، نظامى است قانونمند و متكى بر علل و اسباب .

قد جعل اللّه لكلّ شىء قدرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 1 - 3

3 - استحكام و از هم پاشيدگى اجزاى آسمان ، تابع شرايط خاص و تأثيرات

اسباب و علل است .

إذا السماء انشقّت

{إنشقاق} (شكافته شدن) مطاوعه {شقّ} (شكافتن) است و نتيجه و بازتاب آن را بيان مى كند. بنابراين آسمان، تحت تأثير عاملى شكافنده از هم مى گسلد.

نظام عليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 73 - 3

3 - تحقق فعل خدا با جريان اسباب و علل

فقلنا اضربوه ببعضها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 9

9- حاكميت نظام { علت و معلولى } در جهان طبيعت

و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت رزقًا لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 54 - 8

8- رفع گرفتارى از انسان هاى گرفتار به وسيله خداوند ، از طريق اسباب و علل ظاهرى است . *

ثمّ إذا كشف الضرّ عنكم إذا فريق منكم بربّهم يشركون

نظام عليت و حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 20

20_ دانش كشف ارتباط نظام اسباب و علل با حاكميت اراده الهى ، دانشى بس بلند مرتبه

ادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء . .. و إنه لذو علم لما علّم

نظام فرهنگى

{نظام فرهنگى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 4

4 _ حرمت ايجاد روابط دوستى با كسانى كه نماز و اذان را بازيچه مى پندارند و آن را به تمسخر مى گيرند .

لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً . .. و إذا

ناديتم إلى الصّلوة

نظام قضايى

{نظام قضايى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 14

14 _ داورى پيامبران در محدوده قوانين الهى

و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس

بنابراينكه ضمير {ليحكم} به {الكتاب} برگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 5

5 _ مجازات هاى الهى ، عادلانه و به دور از هر گونه ظلم

انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة و ان تك حسنة يضاعفها

جمله {و ان تك حسنة} عطف بر جمله اى مقدر است ; يعنى {ان تك سيئةً فلا يجزى الا مثلها و ان تك حسنة . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 9

9 _ لزوم تشكيل حكومت و برقرارى نظام قضايى عادلانه در جامعه اسلامى *

انّ اللّه يأمركم ان تؤدّوا الامانات الى اهلها و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا ب

لازمه اداى امانت به اهلش و سپردن مسؤوليتها به افراد لايق و قضاوت عادلانه در ميان مردم، وجود تشكيلات حكومتى و قضايى ميان مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 35

35 _ نظام جزا و پاداش الهى ، به دور از هر گونه ستم

فلمّا كتب عليهم القتال . .. و لا تظلمون فتيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 7

7 _ اعطاى درجه و اجر و پاداش از سوى خداوند بر اساس نظامى عادلانه

فضّل اللّه المجاهدون باموالهم و انفسهم على القاعدين

درجة وكلاّ . .. اجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 105 - 8

8 _ برقرارى نظام قضايى عادلانه و برحق در جامعه بشرى ، از اهداف نزول قرآن

إنّا انزلنا إليك الكتب بالحق لتحكم بين الناس

توصيف قرآن به حق بودن، بيانگر اين است كه قضاوت نيز، كه از اهداف نزول قرآن است، همواره قرين حق و عادلانه خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 9

9 _ اقرار انسان عليه خويش ، نافذ و داراى اعتبار قانونى است .

شهداء للّه و لو على أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 24

24 _ احكام قضايى و قوانين الهى ، عادلانه و به دور از هرگونه ستم

و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 3

3 _ تنها احكام الهى بايد اساس و معيار حكومت و قضاوت قرار گيرد .

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 5،13

5 _ نظام سياسى و قضايى شكل گرفته بر پايه قوانين غير الهى ، نظامى جاهلى

افحكم الجهلية يبغون و من احسن من اللّه حكماً

13 _ نظام برخاسته از وحى الهى ، بهترين نظام حكومتى و قضايى

و من احسن من اللّه حكماً

فلسفه نظام قضايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2

- 5

5- مسؤوليت برپايى نظام قضايى به منظور اجراى حدود الهى ، بر عهده فرد فرد مسلمانان است .

الزانية و الزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة

با آن كه اجراى حدود و مقررات، از طريق دستگاه قضايى انجام مى پذيرد; ولى خداوند همه مردم را مخاطب قرار داده و تازيانه زدن را از آنان خواستار شده است. اين حكايت مى كند كه يكايك افراد جامعه، در برابر اجراى حدود الهى مسؤول اند و بايد در اين مورد همكارى كنند.

نظام قضايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 62 - 9

9 _ سرعت در حسابرسى و قضاوت و حكم، معيارى مهم و اساسى در نظام قضائى شايسته

ألا له الحكم و هو أسرع الحسبين

بيان سرعت حسابرسى به عنوان يكى از ويژگيهاى مهم در حكم و قضاوت خداوند، گوياى رجحان و مزيت قضاوت و حكمى است كه سرعت هر چه بيشتر و بدون فوت وقت انجام پذيرد.

نظام قضايى در دوران يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 8

8_ حكومت مصر در زمان وزارت يوسف ( ع ) داراى تشكيلات و قوانين جزايى و قضايى بود .

ما كان ليأخذ أخاه فى دين الملك

نظام قضايى دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 62 - 4

4- اعتراف گرفتن از متهمان و مجرمان در منظر همگان ، از شيوه هاى محاكمه و كيفر دادن در ميان قوم بت پرست ابراهيم

قالوا فأتوا به على أعين الناس . .. قالوا ءأنت فعلت ه_ذا ب_الهتنا ي_إبرهيم

نظام قضايى مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 8

8_ وحدت نظام سياسى و قضايى حكومت استبدادى مصر *

ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيت ليسجننه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 8

8_ حكومت مصر در زمان وزارت يوسف ( ع ) داراى تشكيلات و قوانين جزايى و قضايى بود .

ما كان ليأخذ أخاه فى دين الملك

نظام كيفرى

{نظام كيفرى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 147 - 5،6،7،8،9

5 _ كيفر انسان ها در قيامت ، بازتاب اعمال خود آنان است .

هل يجزون إلا ما كانوا يعملون

6 _ كيفر هاى الهى همطراز و متعادل با اعمال و رفتار انسانهاست .

هل يجزون إلا ما كانوا يعملون

7 _ تباه شدن اعمال نيك ، جزايى مناسب براى تكذيب آيات الهى و روز قيامت است .

حبطت أعملهم هل يجزون إلا ما كانوا يعملون

8 _ خداوند انسان ها را تنها بر گناهان مستمرشان مجازات مى كند .

هل يجزون إلا ما كانوا يعملون

استمرار از تقارن {كانوا} و فعل مضارع {يعملون} استفاده شده است.

9 _ تباه شدن اعمال نيك آدمى و بى ارزش شدن آنها در پيشگاه خدا ، از كيفرهاست .

حبطت أعملهم هل يجزون إلا ما كانوا يعملون

تبيين اين حقيقت كه انسانها سزايى جز بازتاب اعمال خودشان ندارند، پس از بيان تباهى اعمال بر اثر تكذيب آيات، بيانگر اين است كه تباه شدن اعمال نيك نيز به نوبه خود كيفرى است كه بر تكذيب آيات و انكار قيامت مترتب مى شود.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 5

5 _ كيفر الهى ، كيفرى است سريع و بدون هيچ تأخير .

إن ربك لسريع العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 8

8 _ در نظام كيفرى خداوند ، هيچكس به گناه ديگرى مؤاخذه نخواهد شد .

أفتهلكنا بما فعل المبطلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 180 - 12

12 _ كيفر هاى الهى بازتاب اعمال نارواى گناهكاران است .

سيجزون ما كانوا يعملون

{ما} در {ما كانوا يعملون} مصدريه است و مفاد آيه اين مى شود كه {سيجزون عملهم}. مطرح شدن عمل به عنوان جزا حاكى از اين است كه كيفر ملحدان چيزى جز چهره ديگر همان عمل نارواى آنان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 - 2

2 _ كيفر الهى در مورد گنهكاران ، عادلانه و به دور از هر گونه ظلم

ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 52 - 11

11 _ توجه به سنت الهى در مجازات كافران و گناهكاران ، زمينه ساز پرهيز از كفرورزى و ارتكاب گناه

كدأب ءال فرعون . .. إن اللّه قوى شديد العقاب

هدف از بيان مؤاخذه كافران و گنهكاران هشدارى است به انسانها تا با توجه به آن در مسير ايمان و ترك گناه قرار گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15

- 44 - 6

6- هر گناهى ، كيفر و عذاب متناسب خود را دارد .

و إن جهنّم لموعدهم أجمعين . لها سبعة أبوب لكلّ باب منهم جزء مقسوم

از اينكه گفته شده است: {براى هر گروهى از گمراهان در و يا طبقه اى مخصوص در جهنّم وجود دارد} به دست مى آيد كه گناهان متفاوتند و كيفر متناسب خود را دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 3

3 - خداوند ، بدون بيان وظايف و ابلاغ آن به بندگان خود ، آنان را عقوبت نمى كند .

قال كذلك أتتك ءاي_تنا

روز قيامت به غافلان گفته مى شود: {أتتك آياتنا}; يعنى، آيات ما نزد تو آمد [نه اين كه ما آيات را فرستاديم، به تو رسيده باشد يا نرسيده باشد]. بنابراين خداوند، ملاك مؤاخذه را، ابلاغ آيات قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 9

9 - وجود تناسب ميان گناه و كيفر آن در نظام كيفرى الهى

ثانى عطفه . .. له فى الدنيا خزى

برداشت فوق از مقابله {ثانى عطفه} (تكبر) با {خزى} (ذلت) به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 57 - 6

6 - كيفر هاى اخروى ، متناسب با كردار هاى آدميان در دنيا

و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا . .. عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 188 - 4

4 - كيفر هاى الهى ، متناسب با اعمال آدميان

فأسقط علينا كسفًا . .. قال

ربّى أعلم بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 72 - 4

4 - نظام كيفرى خداوند ، داراى حساب و برنامه اى معين

ردف لكم بعض الذى تستعجلون

از عبارت {ردف لكم بعض. ..} استفاده، مى شود كه مجازات هاى الهى بدون محاسبه صورت نمى گيرد; بلكه داراى برنامه اى دقيق است كه طبق آن مرحله به مرحله اعمال مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 90 - 6

6 - نظام كيفرى خداوند ، به دور از هرگونه ظلم و بى عدالتى

هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

پرسش انكارى {هل تجزون. ..} درصدد بيان اين نكته است كه: گمان نشود جزاى اخروى بدكاران، سنگين و ظالمانه است; بلكه جزاها عين عمل آنان و هم طراز با آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 84 - 2،5

2 - پاداش الهى در جهان آخرت ، براساس فضل و احسان و كيفر او ، برپايه عدل و انصاف خواهد بود .

من جاء بالحسنة فله خير منها و من جاء بالسيّئة فلايجزى . .. إلاّ ما كانوا يعملون

5 - هر عمل نيك در جهان آخرت ، داراى پاداش افزون و هر عمل بد داراى كيفر متناسب با آن خواهد بود .

من جاء بالحسنة . .. و من جاء بالسيّئة

{ال} در {الحسنة} و {السيّئة} براى جنس و مفيد استغراق است. بنابراين {من جاء بالحسنة}; يعنى، {هر كس هر عمل نيك بياورد} و {من جاء بالسيّئة}; يعنى، هر كس هر عمل بد بياورد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 1،2

1 - هر يك از فرعون و هامان و قارون مناسب گناهشان كيفر شدند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه

2 - قوم عاد و ثمود ، مناسب گناهشان ، كيفر و عذاب شدند .

و عادًا و ثمودًا . .. و ق_رون ... فكلاًّ أخذنا بذنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 47 - 9

9 - مجازات هاى الهى ، پس از اتمام حجت و ارائه دليل و برهان است .

فجاءوهم بالبيّن_ت فانتقمنا من الذين أجرموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 10،11،12،14

10 - هيچ پدر و فرزندى ، در قيامت به جاى هم حتى اندك كيفرى نمى شوند .

لايجزى والد عن ولده و لامولود هو جاز عن والده شيئًا

11 - در قيامت ، بار عمل هر كس ، تنها بر دوش خود او است .

لايجزى والد عن ولده و لامولود هو جاز عن والده شيئًا

12 - در قيامت ، برعهده گرفتن بخشى از كيفر پدر از ناحيه فرزند ، به خاطر سنگين بودن حق وى بر فرزند ، امرى متوقع است . *

و لامولود هو جاز عن والده

درباره مجازات نشدن پدر به جاى فرزند، از فعل {يجزى} استفاده شده است و درباره نفى مجازات فرزند به جاى پدر از {جاز} كه حالت صفتى و تأكيد بيشترى دارد. چنين تأكيدى، مى تواند به خاطر توقعى باشد كه از ناحيه پدران هست. و نيز مى تواند به خاطر اين باشد كه او، از حيث عاطفه و مهر، به مراتب كم

تر از پدر است. برداشت بالا بر اساس احتمال نخست است.

14 - مجازات شدن هر كسى در قبال عمل خودش ، امرى حتمى و تخلف ناپذير است .

يومًا لايجزى والد عن ولده و لا مولود هو جاز عن والده شيئًا إنّ وعد اللّه حقّ

اين برداشت، بنابراين احتمال است كه متعلق {وعد}، عبارت {لايجزى. ..} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 14 - 14

14 - عمل ها و موضع گيرى ها هر كدام ، متناسب با خود ، عذاب و كيفر دارند .

فذوقوا بما نسيتم . .. ذوقوا ... بما كنتم تعملون

تكرار {ذوقوا} با ذكر سبب هر كدام از آنها، مى تواند بيان كننده اين نكته باشد كه هر كدام از عمل ها و نيز برخوردهاى منفى با اعتقادات دينى، عذاب خاص خود را دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 23،24

23 - عذاب هاى خداوند ، متناسب با بدكردارى كيفرشدگان است .

هل يجزون إلاّ ما كانوا يعملون

24 - كيفر مستكبران و مستضعفان كافر در قيامت ، متناسب با كردار بد آنان است .

و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا . .. و جعلنا الأغل_ل فى أعناق الذين كفروا هل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 20

20 - كيفر شدن در قيامت ، پس از اتمام حجت و ارائه راه درست و حق به بندگان در دنيا است .

و نقول للذين ظلموا ذوقوا عذاب النار . .. و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت ... و ق

برداشت ياد شده

از آن جا است كه خداوند پس از نقل عذاب شدن ظالمان، مسأله ارائه حق و تلاوت آيات الهى بر آنان را مطرح ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 39 - 1،3

1 - عذاب دردناك مشركان و كافران مستكبر در دوزخ ، تجسم اعمال خود آنان و متناسب با رفتار ايشان است .

لذائقوا العذاب الأليم . و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

آيه شريفه، در واقع پاسخ سؤالى است كه از آيه قبل برمى آيد و آن اين كه: چرا عذاب مشركان مستكبر، عذابى دردناك است و آيا اين عذاب عادلانه است؟

3 - مجازات هاى الهى در قيامت ، عادلانه و متناسب با اعمال و رفتار خود انسان هااست .

و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 3،4

3 - كافران و مشركان تهديد شده به عذاب الهى ، از پيش انذار و اخطار شده و اتمام حجت شده بودند .

فساء صباح المنذرين

منظور از {منذرين} (اخطار شدگان) كافران و مشركان اند. اين تعبير مى رساند كه آنان از سوى پيامبراسلام و قرآن، انذار و اخطار شده بودند.

4 - آمدن عذاب الهى ، پس از انذار و اخطار و اتمام حجت است .

فساء صباح المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 70 - 2،3

2 - تناسب و مطابقت كامل كيفر و پاداش الهى ، با رفتار و كردار بندگان

و وفّيت كلّ نفس ما عملت

حذف مضاف در {ماعملت} _ كه در اصل {جزاء ماعملت} است

_ مى تواند گوياى اين نكته باشد كه جزاى الهى، آن چنان با رفتار بندگان تناسب و مطابقت دارد كه گويا، آنچه داده مى شود خود عمل است نه جزاى آن.

3 - پاداش و كيفر مطابق و متناسب با رفتار ، پاداش و كيفرى است عادلانه و به حق .

و هم لايظلمون . و وفّيت كلّ نفس ما عملت

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، به منزله بيان براى جمله {و هم لايظلمون} مى باشد; يعنى، ظلم نشدن در حق بندگان به اين خاطر است كه هر كسى مطابق آنچه انجام داده، جزا خواهد ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 17 - 1،5

1 - نظام پاداش و كيفر الهى در قيامت ، فراگير همه انسان ها و شامل تمامى حركات انسان ها است .

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت

{ما} در {بما كسبت} موصول بوده و افاده كننده معناى جنس است. بنابراين {ما كسبت}; يعنى، هر آنچه كه بشر انجام داده و هر حركتى كه از خود نشان دهد.

5 - در نظام كيفر و پاداش الهى در قيامت ، به كسى كمترين ستمى نخواهد شد .

لا ظلم اليوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 1،10

1 - جزا و كيفر الهى در قيامت ، عادلانه و متناسب با رفتار زشت انسان است .

من عمل سيّئة فلايجزى إلاّ مثلها

مقصود از مجازات به مثل، عادلانه بودن جزاى الهى و متناسب بودن آن با رفتار انسان ها است.

10 - خداوند با كافران بدكردار در قيامت ، بر مبناى

عدل و با مؤمنان نيك كردار براساس فضل و لطف خويش برخورد خواهد كرد .

من عمل سيّئة فلايجزى إلاّ مثلها و من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن ... يرزقون فيها ب

برداشت ياد شده از آن جا است كه مجازات گناه كاران، تنها به ميزان گناه آنان است; ولى پاداش مؤمنان نيك كردار، بى شمار و افزون بر استحقاق آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 48 - 6

6 - در قيامت ، هيچ كس بار كيفر ديگران را بر دوش نخواهد كشيد .

فيقول الضعف_ؤا . .. فهل أنتم مغنون عنّا نصيبًا من النار . قال الذين استكبروا إنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 60 - 7

7 - مجازات پروردگار ، عادلانه و متناسب با نوع رفتار و كردار آدمى است .

إنّ الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنّم داخرين

مجازات شدن متكبران خود برتربين به خوارى و ذلت، گوياى حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 14

14 - تناسب كيفر هاى الهى با رفتار و عملكرد آدمى

فاستكبروا . .. عذاب الخزى ... و لعذاب الأخرة أخزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 28 - 11

11 - تناسب عذاب هاى الهى ، با گناهان و عملكرد آدميان

لهم فيها دار الخلد جزاء بما كانوا بأي_تنا يجحدون

گفتنى است كه در آيه شريفه در برابر انكار مستمر آيات الهى، عذاب مستمر و هميشگى قرار داده شده است. با الغاى

خصوصيت از مورد، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 25

25 - تفهيم اتهام و تبيين جرايم كافران براى ايشان ، قبل از اِعمال مجازات درباره آنان

فلننبّئنّ الذين كفروا بما عملوا و لنذيقنّهم من عذاب غليظ

از اين كه خداوند، مجازات كافران را پس از اطلاع آنان نسبت به گناهان شان ذكر فرموده، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 3،5

3 - انتقام جويى ، كينه توزى و تجاوز از حد در مسير مجازات ستمگر ، ممنوع و نامشروع است .

و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها

5 - قصاص و مجازات بدى و خطا ، بايد مطابق و مماثل با خطا باشد ; نه متفاوت با آن

و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 15

15- كيفر هاى الهى براى مجرمان ، متناسب با جرم و گناه ايشان *

تجزون عذاب الهون بما كنتم تستكبرون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير {استكبار} در قبال {هون} اشاره به اين تناسب داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 34 - 4

4 - برنامه الهى در كيفر مجرمان و متجاوزان ، كاملاً دقيق و حساب شده است .

مسوّمة عند ربّك

تعبير {مسوّمة عند ربّك} و علامت دار بودن سنگ ها، حاكى از وجود دقت و حسابگرى در نظام كيفرى خداوند براى متجاوزان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

ذاريات - 51 - 35 - 3

3 - جدا شدن مؤمنان از صف مجرمان و مسرفان پيش از نزول عذاب ، نمودى از قانون مندى نظام كيفرى حق

مسوّمة عند ربّك . .. فأخرجنا ... من المؤمنين

ممكن است {أخرجنا. ..}، نمودى از {مسوّمة} و مصداقى براى آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 49 - 4،5

4 - تناسب كامل ميان كيفر و كردار مجرمان ، در نظام كيفرى خداوند

يوم يسحبون فى النار . .. إنّا كلّ شىء خلقن_ه بقدر

خداوند، پس از بيان مجازات مجرمان، در حقيقت اين قانون كلى را تذكر داده است كه تمامى برنامه هاى ما از روى عدل و حساب است. از آن جمله كيفر مجرمان است كه هر يك به تناسب عمل و استحقاقشان، كيفر خواهند ديد.

5 - { عن على بن أبى طالب ( ع ) إنّه سئل عن قوله اللّه : { إنّا كلّ شىء خلقناه بقدر } فقال : يقول اللّه عزّوجلّ إنّا كلّ شىء خلقناه لأهل النار بقدر أعمالهم ;

روايت شده كه از امام على بن ابى طالب(ع) [درباره] آيه {إنّا كلّ شىء خلقناه بقدر} سؤال شد، آن حضرت فرمود: خداوند مى فرمايد: ما هر چيز را براى اهل دوزخ به اندازه اعمالشان خلق نموديم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 41 - 7

7 - مؤاخذه و كيفر خلايق ( جن و انس ) ، در قيامت براساس جرم آنان است .

يعرف المجرمون بسيم_هم فيؤخذ بالنوصى و الأقدام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69

- 35 - 4

4 - وجود تناسب ، ميان نوع گناه و كيفر الهى

و لايحضّ على طعام المسكين . فليس له اليوم ه_هنا حميم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 36 - 4

4 - وجود تناسب ، ميان گناه و كيفر الهى

و لايحضّ على طعام المسكين . .. و لا طعام إلاّ من غسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 26 - 1،4

1 - جهنميان به ميزان كردار خويش ، كيفر خواهند شد .

جزاء وفاقًا

{جزاء} مصدر است و نصب آن، يا براساس مفعول مطلق بودن آن است; يعنى، {يجزون جزاءً} و يا با تأويل به مشتق رفتن، حال براى {حميم} و {غسّاق} است. در صورت اول، مراد اين است كه كيفر آنان، كيفرى مناسب و به ميزان گناه آنان خواهد بود و در صورت دوم، همان {حميم} و {غسّاق} كيفر مناسب آنان است. هر يك از دو احتمال، مى تواند مبناى برداشت ياد شده باشد. {وفاقاً} گرچه مصدر است; ولى چون صفت مى باشد، به معناى {موافقاً} خواهد بود.

4 - تناسب عذاب و گناه ، در نظام كيفرى خداوند

جزاء وفاقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 28 - 7

7 - نوشيدن آب جوشان و خونابه چركين و بدبو در جهنم ، عقوبتى مناسب با گناه تكذيب آيات الهى

إلاّ حميمًا و غسّاقًا . .. و كذّبوا ب_اي_تنا كذّابًا

ترتيب پنج آيه مورد بحث، به گونه اى است كه آيه {جزاء وفاقاً}، دو عقوبت قبل از خود را كيفرى مناسب، براى دو گناه بعد

از خود قلمداد كرده است. عقوبت ها يكى منفى (لايذوقون) و ديگرى مثبت (إلاّ حميماً و غساقاً) بود و گناهان نيز يكى منفى (لايرجون) و ديگرى مثبت (كذّبوا) است. آيه {جزاء وفاقاً} در ميان آنها، گوياى تناسب عقوبت منفى با گناه منفى و تناسب عقوبت مثبت با گناه مثبت است. برداشت ياد شده بيانگر تناسب دو مثبت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 29 - 4

4 - مجازات هر كس در جهان آخرت ، براساس كردار ها و عقايد او است .

و كلّ شىء أحصين_ه كت_بًا

بيان ثبت همه چيز _ كه مصداق يقينى آن به قرينه آيات پيشين، كردار و عقيده جهنميان است _ در واقع تهديدى براى خطاكاران و هشدار به همه انسان ها است كه افكار و رفتارشان، روزى بر آنان عرضه خواهد شد و ايشان كيفر آن را خواهند ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 34 - 6

6 - تناسب عذاب و گناه ، در نظام كيفرى خداوند

إنّ الذين أجرموا كانوا من الذين ءامنوا يضحكون . .. فاليوم الذين ءامنوا من الكفّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 6

6 - تناسب گناه و عذاب ، در نظام كيفرى خداوند

الذين فتنوا . .. فلهم عذاب جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 20 - 6

6 - تناسب مجازات با گناه ، در نظام كيفرى خداوند

فى تكذيب . .. محيط

ر. ك. توضيح 5

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 4 - 9،10

9 - تناسب كيفر هاى اخروى ، با گناهان انسان

همزة لمزة . .. لينبذنّ فى الحطمة

برگزيدن نام {حطمة} _ كه نشانگر درهم شكسته شدن جهنميان در آتش است _ ممكن است در ارتباط با گناه {هَمْز} و {لَمْز} باشد كه باعث شكسته شدن شخصيت و اعتبار كسى نزد ديگران است. مادّه {نبذ} نيز كه بر افكندن تحقيرآميز دلالت دارد، چه بسا ناظر به تناسب آن با استهزاها و متلك انداختن هاى فرد دوزخى باشد.

10 - درهم شكسته شدن در آتش جهنم ، كيفرى مناسب براى درهم شكستن شخصيت مردم

همزة لمزة . .. لينبذنّ فى الحطمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 7 - 2،4

2 - انسان در قيامت ، به جهت باور ها و نيت هايش ، مؤاخذه شده و كيفر خواهد ديد .

الّتى تطّلع على الأفئدة

4 - احاطه آتش دوزخ بر قلب عيب جويان ، كيفرى مناسب براى گناه افكار نارواى آنان درباره مردم

لمزة . .. الّتى تطّلع على الأفئدة

حاكم نظام كيفرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 5

5 - خداوند ، حاكم بر نظام كيفررسانى به مستحقان عذاب

نجزى

عدالت در نظام كيفرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 22 - 4

4 - همانندى و يك سانى مجازات و كيفر زنان و مردان مشرك و كافر در قيامت

احشروا الذين ظلموا و أزوجهم

برداشت ياد شده از آن جا است كه اختصاص به ذكر يافتن {ازواج} (همسران)، مى

تواند براى از بين بردن اين توهم باشد كه زنان مشرك و كافر از كيفر الهى معاف اند.

نظام كيفرى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 5،6،7،8

5 - هيچ كس در روز قيامت ، ذره اى از عذاب ديگرى را بر عهده نمى گيرد و متحمل نمى شود .

واتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً

6 - در روز قيامت ، شفاعت هيچ كس درباره ديگرى پذيرفته نخواهد شد .

و لايقبل منها شفعة

ضمير در {منها} مى تواند به {نفس} دوم برگردد; يعنى، اگر فرد مورد مؤاخذه شفيعى، بياورد شفاعتش قبول نمى شود و همچنين مى تواند به {نفس} اول كه مراد از آن دوستان و نزديكان و . .. هستند، ارجاع شود; يعنى، آن دوستان (در ضمن اينكه عذاب دوست خويش را بر عهده نمى گيرند) اگر شفاعتى نيز درباره او بكنند، شفاعتشان پذيرفته نمى شود.

7 - در روز قيامت از هيچ كس عِدل و عوضى - كه خويشتن را با آن باز خرد - گرفته نخواهد شد .

و لايؤخذ منها عدل

كلمه {عَدْل} به معناى: فديه و عوض است كه شخص براى آزادى خود يا ديگرى مى پردازد، تا از اسارت و مانند آن آزاد شود.

8 - در روز قيامت هيچ كس به دفاع از ديگرى برنخواهد خواست و او را يارى نخواهد كرد .

و لاهم ينصرون

نظام كيفرى سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 21 - 2

2 - شكنجه يا مرگ ( بريدن سر ) ، مجازات تخلف بى دليل از مقررات سپاه سليمان

أم

كان من الغائبين . لأُعذّبنّه عذابًا شديدًا أو لأاْذبحنّه

نظام كيفرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 14

14 - بريدن دست و پاى مجرمان و بستن آنان به چوبه هاى دار ، از جمله سخت ترين مجازات ها در زمان فرعون بود .

فلأقطّعنّ . .. و لأصلّبنّكم فى جذوع النخل

ويژگيهاى نظام كيفرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 23

23 - عذاب هاى خداوند ، متناسب با بدكردارى كيفرشدگان است .

هل يجزون إلاّ ما كانوا يعملون

ويژگيهاى نظام كيفرى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 130 - 2

2 - قوانين و مجازات هاى رايج در ميان قوم عاد ، ظالمانه و خارج از اعتدال بود .

و إذا بطشتم بطشتم جبّارين

نظام هاى ظالمانه

{نظام هاى ظالمانه}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 16

16- تحميل بدترين شكنجه ها ، سر بريدن پسران و زنده نگه داشتن زنان از سوى فرعونيان ، آزمايشى بزرگ از جانب خداوند براى بنى اسرائيل

يسومونكم سوء العذاب . .. و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مشاراليه {ذلكم} شكنجه هاى فرعونيان باشد.

نظم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نظم

آثار نظم آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 5

5 - تداوم نظم كنونى جهان و ادامه حيات در آن ، جلوه اى از حلم و غفران الهى

إنّ اللّه يمسك السم_وت .

.. إنّه كان حليمًا غفورًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه {إنّه كان حليماً غفوراً} در مقام تعليل براى جملات پيشين است; يعنى، خداوند آسمان ها و زمين را از فروپاشى حفظ مى كند; زيرا او نسبت به بندگانش بردبار و آمرزنده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 6 - 2

2 - برنامه و حساب دقيق حاكم بر هستى ، خود دليل ضرورت قيامت و محاسبه نهايى كردار آدميان *

و الذري_ت . .. و إنّ الدين لوقع

از مناسبت ميان مقسم به و جواب قسم، استفاده مى شود: همان طور كه تمام مظاهر طبيعت به گونه اى حساب شده در ارتباط باهم قرار دارند و هدفى را دنبال مى كنند; به طريق اولى حيات انسان بى فرجام نيست و بدون حساب پايان نمى پذيرد.

اختلال در نظم آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 9 - 3

3 - متلاشى شدن نظم كنونى آسمان ، در آستانه برپايى قيامت

و إذا السماء فرجت

اختلال در نظم آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 14 - 4

4 - دگرگونى نظم كنونى طبيعت ، در آستانه برپايى قيامت

يوم ترجف الأرض و الجبال و كانت الجبال كثيبًا مهيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 8 - 2

2 - دگرگون شدن نظم كنونى منظومه شمسى ، در آستانه برپايى قيامت

فإذا النجوم طمست

اخلال در نظم عمومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

غافر - 40 - 26 - 11،12

11 - تصميم فرعون بر قتل موسى ( ع ) ، به اتهام فسادانگيزى و اخلالگرى او در نظم عمومى كشور

أقتل موسى . .. إنّى أخاف ... أن يظهر فى الأرض الفساد

12 - موسى ( ع ) از سوى فرعون ، به فسادانگيزى و اخلالگرى در نظم عمومى سراسر كشور مصر متهم شد .

أو أن يظهر فى الأرض الفساد

آمدن تعبير {فى الأرض} (در زمين) گوياى اين نكته است كه موسى(ع) به اخلال و فسادانگيزى در سراسر كشور متهم گرديد; نه در نقطه اى خاص.

ارزش نظم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 165 - 5

5 - ارزشمندى نظم و انضباط و تشكل و صف آرايى در زندگى

و إنّا لنحن الصافّون

توصيف فرشتگان و يا بندگان خالص خدا به در صف بودن (در آيه اى كه در مقام تمجيد از آنان است) برداشت بالا را افاده مى كند.

اهميت نظم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 10

10 _ نقش بارز و سازنده نظم و انضباط در حركت هاى رزمى و صحنه هاى نبرد *

أنى ممدكم بألف من الملئكة مردفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 1 - 7

7 - اهميت و ارزش والاى نظم ، انسجام و حركت جمعى ، در زندگى و در برابر دشمن

و الص_فّ_ت صفًّا

صف كشيدن هر گروهى _ چه فرشتگان و چه مجاهدان _ گوياى وجود نظم، انسجام و حركت جمعى در ميان آن گروه است. توصيف خداوند از گروه فرشتگان

و مجاهدان به صف بستگان، بيانگر برداشت ياد شده است.

اهميت نظم آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 6 - 6

6_ نظم و قانون مندى دقيق و فراگير ، داراى اهميتى ويژه در نظام كرات آسمانى

كيف بنين_ها . .. و ما لها من فروج

اهميت نظم در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 7

7 - مؤمنان در نبرد با دشمنان ، بايد منظم ، سازمان يافته و همچون بنايى ريخته شده از سرب ، استوار و نفوذناپذير باشند .

يق_تلون . .. صفّ_ًا كأنّهم بني_ن مرصوص

{مرصوص} از ريشه {رصاص} (سرب) مشتق است. {بنيان مرصوص}; يعنى، بنايى كه با سرب استوار و محكم شده است.

اهميت نظم در سپاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 21 - 5،6

5 - اهتمام شديد سليمان ( ع ) به برقرارى نظم و انضباط كامل در سپاه خويش

أم كان من الغائبين . .. أو لأاْذبحنّه

6 - اهميت نظم و انضباط در نيرو هاى نظامى

أم كان من الغائبين . لأعذّبنّه عذابًا شديدًا أو لأاْذبحنّه

اهميت نظم ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 76 - 2

2 - ستارگان و نظام حاكم بر آنها ، پديده اى عظيم و شايان مطالعه و انديشه

و إنّه لقسم لو تعلمون عظيم

سوگند مؤكد خداوند به ستارگان و تصريح بر عظمت اين سوگند، بيانگر مطلب ياد شده است.

اهميت نظم مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 -

صافات - 37 - 1 - 6

6 - نظم و انضباط در نيروى نظامى ، امرى با اهميت و بايسته

و الص_فّ_ت صفًّا

برهان نظم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 22 - 3

3- نظم و هماهنگى در جهان آفرينش ، دليلى است بر وحدانيت خداوند .

لو كان فيهما ءالهة إلاّاللّه لفسدتا

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {إلاّ} به معناى {غير} باشد; يعنى، اگر غير خداوند، خدايان ديگرى در جهان بود، نظم كنونى جهان متلاشى مى شد. مفهوم و پيام اين سخن اين است كه نظم كنونى جهان، تنها به اراده خدا و دليل بر وحدانيت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 7

7 - چرخه منظم حيات و ارتباط و هماهنگى كامل ميان عوامل جوى و زمينى ، نشانه يكتايى مدبر هستى

أمّن يبدؤا الخلق ثمّ يعيده و من يرزقكم من السماء و الأرض

عبارت {من السماء و الأرض} مى تواند اشاره به وجود هماهنگى عوامل زمينى و آسمانى، در تدارك نيازمندى هاى انسان داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 2

2 - عظمت و هماهنگى تدبير آسمان ها و زمين و عرش ، نشان دهنده حاكميت خداى يگانه بر هستى است .

سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض

تعقل در نظم آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 - 9

9 _ مطالعه در طبيعت و كرات آسمانى و نظم دقيق و برنامه آنها، راهى براى درك توحيد است.

فأنى

تؤفكون. فالق الإصباح ... ذلك تقدير العزيز العليم

سياق آيات گذشته بيان توحيد و نفى شرك و فرجام آن بود. اين آيه نيز، كه پس از جمله {فأنى تؤفكون} در آيه پيشين قرار دارد، در صدد بيان دليل و رهنمودى ديگر براى راهيابى انسان به توحيد است.

حافظ نظم آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 1

1 - تنها خداوند ، نگه دارنده نظم كنونى آسمان ها و زمين از زوال و پاشيدگى است و هيچ قدرت ديگرى در آن نقش ندارد .

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض أن تزولا و لئن زالتا إن أمسكهما من أحد من بعده

حافظ نظم آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 1

1 - تنها خداوند ، نگه دارنده نظم كنونى آسمان ها و زمين از زوال و پاشيدگى است و هيچ قدرت ديگرى در آن نقش ندارد .

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض أن تزولا و لئن زالتا إن أمسكهما من أحد من بعده

حافظ نظم زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 1

1 - تنها خداوند ، نگه دارنده نظم كنونى آسمان ها و زمين از زوال و پاشيدگى است و هيچ قدرت ديگرى در آن نقش ندارد .

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض أن تزولا و لئن زالتا إن أمسكهما من أحد من بعده

عوامل اختلال در نظم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 9

9 -

تعدد خدا ، موجب متلاشى شدن و مختل گشتن نظام زندگى بشر خواهد شد .

ضرب اللّه مثلاً رجلاً فيه شركاء متش_كسون

عوامل نظم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 22 - 6

6- نظم و هماهنگى در هر كارى ، نيازمند به وحدت در مديريت و رهبرى است .

لو كان فيهما ءالهة إلاّاللّه لفسدتا

برداشت ياد شده با انتزاع از مورد آيه به دست مى آيد; زيرا علت فساد و متلاشى شدن جهان، بر اثر چندگانگى در الوهيت و ربوبيت، نسبت به هر امر منسجم و هماهنگى قابل تسرّى و انطباق است و آسمان ها و زمين خصوصيتى ندارند.

عوامل نظم آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 13

13- حاكميت نظم در جهان هستى ، تنها در پرتو وجود قدرت واحد امكان پذير است .

قل لو كان معه ءالهة كما يقولون إذًا لاَبتغوا إلى ذى العرش سبيلاً

پيام اصلى آيه، برهان هماهنگى در هستى است; يعنى، تعدد قدرت با نظم واحد حاكم بر هستى سازگار نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 4 - 2

2 - سامان يافتن نظام جهان ، در پرتو تقسيم و دسته بندى امور ، به دست كارگزاران الهى ( فرشتگان )

فالمقسّم_ت أمرًا

فلسفه نظم آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 63 - 2

2 - چينش اجزاى طبيعت ( ستارگان و . . . ) به تدبير خداوند ، به گونه اى كه وسيله هدايت و نجات انسان ها

است .

أمّن يهديكم فى ظلمت البرّ و البحر

مراد از {يهديكم} _ مطابق نظر برخى از مفسران و بعضى از آيات قرآن (و بالنجم هم يهتدون) _ رهيابى انسان از طريق ستارگان و ديگر عوامل و مشخص كردن مسير خود در تاريكى شب ها است.

قانونمندى نظم آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 6 - 6

6_ نظم و قانون مندى دقيق و فراگير ، داراى اهميتى ويژه در نظام كرات آسمانى

كيف بنين_ها . .. و ما لها من فروج

محدوده نظم آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 37 - 4

4 - نظام و نظم موجود آسمان ، داراى امدى محدود است ; نه جاودان .

فإذا انشقّت السّماء فكانت وردة كالدهان

منشأ نظم آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 2

2 - نظم كنونى آسمان ها و زمين در بقا ، همانند مرحله آغازين خود ، نيازمند به اراده و تدبير خداوند است .

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض . .. إن أمسكهما من أحد من بعده

منشأ نظم آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 3

3 - استوارى نظام تكوين ، مرهون راه نداشتن آراى هوسبازان در قوانين به حق آن

و لو اتبع الحقّ أهواءهم لفسدت السم_وت و الأرض و من فيهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 63 - 2

2 - چينش اجزاى طبيعت ( ستارگان و

. . . ) به تدبير خداوند ، به گونه اى كه وسيله هدايت و نجات انسان ها است .

أمّن يهديكم فى ظلمت البرّ و البحر

مراد از {يهديكم} _ مطابق نظر برخى از مفسران و بعضى از آيات قرآن (و بالنجم هم يهتدون) _ رهيابى انسان از طريق ستارگان و ديگر عوامل و مشخص كردن مسير خود در تاريكى شب ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 3

3 - تداوم نظام هستى ، چونان پيدايش آن ، تحت تدبير و اراده الهى است .

هو اللّه . .. الملك

وصف {الملك} در صورتى همواره بر خدا صدق مى كند كه فرمانروايى او هميشگى باشد; نه اين كه نظامى را به وجود آورده باشد كه بى نظارت و فرمانروايى او به حيات خود ادامه دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 2 - 6

6 - آفريدن و نظام دادن به جهان هستى ، اقتضاى ربوبيت خداوند است .

ربّك . .. الذى خلق فسوّى

منشأ نظم در آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 22 - 4

4- هيچ قدرتى جز خداوند ، قادر به اداره منظم و منسجم جهان نيست .

لو كان فيهما ءالهة إلاّاللّه لفسدتا

خداوند، وجود چند خدا را _ كه در امور جهان دخالت داشته باشند _ نفى فرموده و موجب فساد نظم جهان دانسته است. اين فسادآورى ممكن است به خاطر اين باشد كه خدايان ديگر، قادر به اداره جهان و سامان بخشيدن به آن نباشند.

منشأ نظم زمين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 2

2 - نظم كنونى آسمان ها و زمين در بقا ، همانند مرحله آغازين خود ، نيازمند به اراده و تدبير خداوند است .

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض . .. إن أمسكهما من أحد من بعده

نابودى نظم آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 8 - 3

3 - متلاشى شدن نظم كنونى جهان طبيعت ، در آستانه برپايى قيامت

يوم تكون السماء كالمهل

نظم آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 8 - 2

2 - نظام و نظم موجود آسمان ، داراى فرجامى محدود و رو به نابودى

يوم تكون السماء كالمهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 28 - 2

2 - خداوند ، آسمان را پديده اى به دور از كاستى و ناهماهنگى و به گونه اى موزون و متعادل قرار داده است .

فسوّيها

{سوِىّ} به چيزى گفته مى شود كه در مقدار و كيفيت آن، افراط و تفريط نشده باشد (مفردات راغب). بنابراين جمله {سوّاها}; يعنى، خداوند آسمان را به گونه اى قرار داد كه در شكل و اجزاى آن، تعادل برقرار است.

نظم آسمان هاى هفتگانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 3 - 2

2 - آسمان هاى هفتگانه در نظم و اتقان ، متناسب و مشابه هم اند .

سبع سم_وت طباقًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {طباقاً} از مصدر {طابَقَ} و

به معناى مطابقت و مشابهت باشد. در اين صورت مقصود از آن، تشابه و تطابق آسمان ها در نظم و اتقان و مانند آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15 - 2

2 - وجود مطابقت و نظم و هماهنگى ، ميان آسمان هاى هفت گانه

ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

{طباق} در دو معنا به كار مى رود: 1_ مطابق و موافق كامل بودن چيزى با چيز ديگر; 2 قرار گرفتن چيزى بر فراز چيز ديگر. بر مبناى معناى نخست، مقصود وجود هماهنگى و نظم در آسمان ها است. و براساس معناى دوم مراد طبقات آسمان ها است كه به شكل طبقه طبقه و تودرتو مى باشد.

نظم آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 2،3،11

2 _ آسمان ها و زمين ، آفريده هايى حادث و داراى نظم

انّ فى خلق السّموات و الارض و اختلاف الّيل و النّهار

3 _ نظمِ شب و روز ، از آيات الهى

انّ فى . .. و اختلاف الّيل و النّهار لايات

11 _ پى بردن از آفرينش به قدرت مطلق خداوند و يكتايى او در فرمانروايى بر هستى ، دليل بهره مند بودن آدمى از خرد ناب

انّ فى خلق السّموات . .. لايات لاولى الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 20،23

20 _ جهان آفرينش ، مجموعه اى هدفدار و منظّم

يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً

{باطل} به چيزى گفته مى شود كه هدفى

را تعقيب نكند و يا داراى غرض و هدفى معقول نباشد. بنابراين باطل نبودن هستى يعنى دارا بودن هدف معقول و منطقى و لازمه هدفدارى، نظم است.

23 _ آفرينش ، نظامى حساب شده ، متقن و ضرورى

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً

حقّ، كارى است كه انجام آن ضرورى است و به اندازه لازم و در زمان خودش تحقق يابد. (مفردات راغب). و باطل نقيض حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 33 - 7

7- نظام خلقت ، قانونمند ، هدفدار و داراى نظم

الله الذى خلق السموت و الأرض . .. رزقًا لكم ... و سخ_ّر لكم الشمس و القمر دائبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 16 - 2

2- ستارگان ، در مدار و قرارگاههايى معين در حال حركتند .

و لقد جعلنا فى السّماء بروجًا و زين_ّها للن_ظرين

{برج} به منزلگاه و قرارگاه معنا شده است و منزلگاه به جايى اطلاق مى شود كه وارد شونده اى بر آن وجود داشته باشد و مراد از آن در اين آيه، مى تواند ستارگان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 3 - 2

2- جهان آفرينش ( آسمان ها و زمين ) ، داراى نظم ، هدف ، اتقان ، استوارى و به دور از هرگونه پوچى و بى نظمى

خلق السم_وت و الأرض بالحق

از معانى {حق} هدف دارى حكيمانه و متقن بودن است. بنابراين {خلق السماوات و الأرض بالحق}; يعنى، جهان را هدف دار و در نهايت اتقان و استوارى آفريد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 13

13- كمترين درهم ريختگى و نابسامانى ، در نظام هستى و آفرينش وجود ندارد .

و كلّ شىء فصّلن_ه تفصيلاً

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {كلّ شىء} همه هستى باشد و در اين صورت {فصّلناه} از ماده {فصل} و به معناى جداسازى چيزى از چيز ديگر است (مفردات راغب). بنابراين معناى آيه چنين مى شود: ما هر چيزى را در جايگاه خويش به گونه اى قرار داديم كه با ديگرى مخلوط نشود و اصطكاكى پيدا نكند و هر پديده اى در اين عالم داراى نظم بوده و به سامان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 6

6- نظم و نظام جهان هستى و حاكميت قدرت واحدى بر آن ، نشان يگانگى خداوند است .

قل لو كان معه ءالهة كما يقولون إذًا لاَبتغوا إلى ذى العرش سبيلاً

اين برداشت، از برهان خلفى كه در آيه به آن اشاره شده، استفاده مى شود. توضيح اينكه اگر خدايان متعددى وجود داشت، بايد براى تصاحب قدرت تنازع مى كردند و آثار آن معلوم مى گرديد و چون آثار و نتايج آن معلوم نشده، پس تنازعى رخ نداده است و چون تنازع رخ نداده معلوم مى شود خداوند، واحد و يگانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 8

8- تحقق نيافتن معاد انسان قبل از قيامت ، معلول حاكميت نظم و برنامه در كار آفرينش است نه ناشى از عدم قدرت خداوند

قادر على أن يخلق مثلهم

و جعل لهم أجلاً

تذكر {جعل لهم أجلاً} پس از {قادر على أن يخلق مثلهم} در واقع پاسخ گويى اين سؤال مقدّر است كه اگر خدا قادر بر خلقت دوباره انسانهاست، پس چرا از هم اكنون اين كار را نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 94 - 5

5- موجودات جهان داراى نظم و آمار دقيق اند .

لقد أحصيهم وعدّهم عدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 1

1 - تنظيم نظام تشريع و تكوين بر اساس تمايلات و هوس هاى كافران ، مايه تباهى نظام هستى

و لو اتبع الحقّ أهواءهم لفسدت السم_وت و الأرض و من فيهنّ

اين آيه، ادامه آيه پيشين است. در آيه قبل بيان شد كه مخالفت كافران و رفاهمندان با پيامبر(ص) و قرآن، از آن جهت نبود كه آن دو براى آنها ناشناخته بود; بلكه از آن رو بود كه پيام هاى قرآن _ كه آورنده آن پيامبر(ص) مى باشد _ سراسر حق است و حق در ذائقه آنها ناخوشانيد بود. بنابراين آنها در صورتى پيامبر(ص) را مى پذيرفتند كه سخنانى مطابق هوس هاى آنها مى آورد. در اين آيه نيز مى فرمايد: اما هرگز حق نمى تواند تابع هوس هاى آنها شود; زيرا در آن صورت _ با توجه به نامحدود و متناقض بودن خواسته ها _ همه چيز از هم مى پاشيد; نه آسمان باقى مى ماند، نه زمين و نه موجودات ساكن در آنها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 91 - 7

7

- نظام هماهنگ و سامان مند جهان ، دليل يگانه بودن خدا و بطلان پندار شرك

و لعلا بعضهم على بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 7

7 - چرخه منظم حيات و ارتباط و هماهنگى كامل ميان عوامل جوى و زمينى ، نشانه يكتايى مدبر هستى

أمّن يبدؤا الخلق ثمّ يعيده و من يرزقكم من السماء و الأرض

عبارت {من السماء و الأرض} مى تواند اشاره به وجود هماهنگى عوامل زمينى و آسمانى، در تدارك نيازمندى هاى انسان داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 4

4 - حركت منظم و بىوقفه خورشيد و ماه

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى

فعل مضارع {يجرى}، دلالت بر استمرار جريان حركت خورشيد و ماه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 40 - 1

1 - هر يك از خورشيد و ماه _ در قرارگاه ويژه خود _ دور از هم در حركتند و هرگز با هم تلاقى نخواهند كرد .

لا الشمس ينبغى لها أن تدرك القمر و لا الّيل سابق النهار

مقصود از نرسيدن خورشيد به ماه (لا الشمس ينبغى لها أن تدرك القمر)، به قرينه آيات پيشين _ كه درباره حركت خورشيد و ماه به سوى قرارگاه ويژه خود بود _ اين است كه آن دو كره در دو مسير مجزا در حركت بوده و به دور از هم قرار دارند و هرگز باهم تلاقى نخواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 27

- 2

2 - جهان آفرينش ( آسمان ، زمين و . . . ) ، مجموعه اى هدفدار و منظم است .

و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بينهما ب_طلاً

{باطل} به چيز بيهوده و بدون هدف و غرض معقول گفته مى شود. بنابراين باطل نبودن آفرينش جهان، به معناى هدفمند بودن آن است و لازمه اين هدف مندى وجود نظم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 50 - 4

4 - تحقق آفرينش اشيا و تقدير و تنظيم آنها ، با صدور يك فرمان از جانب خداوند و بى نياز از بازنگرى *

إنّا كلّ شىء خلقن_ه بقدر . و ما أمرنا إلاّ وحدة كلمح بالبصر

عبارت {و ما أمرنا} مى تواند نظر به آيه قبل داشته باشد; يعنى، خلقت و اندازه گيرى در دو مرحله صورت نمى گيرد; بلكه با يك فرمان هم آفرينش است و هم تقدير و در اين آفرينش و تقدير تجديد نظر صورت نمى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 3 - 6،7

6 - تشويق و ترغيب خداوند ، به نگاه ژرف در مبدأ پيدايش جهان و نظم و هماهنگى ميان آنها

ما ترى فى خلق الرحم_ن من تف_وت ثمّ ارجع البصر هل ترى من فطور

7 - جهان آفرينش ، به دور از هرگونه اختلال و آشفتگى است .

هل ترى من فطور

{فطر} (ماده {فطور}) در اصل به معناى شكافتن از طول است و در اين آيه، در معناى اختلال به كار رفته است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

ملك - 67 - 4 - 3

3 - تفكر و تأمل مكرّر و عميق تر در آفرينش جهان ، موجب آگاهى و شناخت فزون تر و ژرف تر نظم و انسجام آن خواهد شد .

هل ترى من فطور . ثمّ ارجع البصر كرّتين ينقلب إليك البصر خاسئًا و هو حسير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 29 - 5

5 - وجود نظم و حساب در موجودات جهان

و كلّ شىء أحصين_ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 5 - 3

3 - سير صعودى و نزولى گياهان و روييدن و تبديل شدن آنها به خاشاك ، نمونه اى از نظم تقدير شده آفريده هاى خداوند است .

الذى قدّر . .. أخرج المرعى . فجعله غثاء أحوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 4 - 5

5 - تمام آفريده هاى الهى ، نيكو و داراى ساختارى منظم اند . *

أحسن تقويم

{أحسن}، اسم تفضيل است و اثبات برترين قوام براى انسان، نيكو بودن قوام ديگر موجودات را در مفهوم خود گنجانيده است.

نظم خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 - 4،5

4 _ خورشيد و ماه تحت حاكميت همه جانبه و دقيق نظم و حساب و برنامه قرار دارند.

و الشمس و القمر حسبانا

برداشت فوق بر اين مبناست كه جمله {جعل . .. الشمس و القمر حسبانا} از باب مبالغه باشد، مانند {زيد عدل} يعنى خورشيد و ماه عين حساب و برنامه هستند. اين بيان گوياى آن

است كه هيچ ذره اى از ذرات و حركتى از حركات و ... از حساب خارج نيست.

5 _ شكافته شدن صبح، آرامش شب و نظم و حساب خورشيد و ماه، بر اساس برنامه ريزى خداوند عزيز و داناست.

فالق الإصباح . .. ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 4

4 - حركت منظم و بىوقفه خورشيد و ماه

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى

فعل مضارع {يجرى}، دلالت بر استمرار جريان حركت خورشيد و ماه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 5 - 1

1 - حاكميت نظم ، قانون مندى و هدفدارى بر زواياى وجودى خورشيد و ماه

الشّمس و القمر بحسبان

{حسبان} معادل {حساب} است. نكره آمدن آن، بيانگر انجام گرفتن محاسبه اى دقيق در آفرينش خورشيد و ماه است.

نظم در آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 4،5

4 _ حركت منظم ماه در مدار خود و منازل آن ( هلال ، تربيع ، بدر و . . . ) آيت و نشانه ربوبيت خداست .

و القمر نوراً و قدره منازل

5 _ حركت منظم ماه در مدار خود و منازل آن ( هلال ، تربيع ، بدر و . . . ) وسيله اى مطمئن براى شمارش ماه و سال و محاسبه امور زندگى انسانهاست .

و القمر نوراً و قدره منازل لتعلموا عدد السنين و الحساب

نظم در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 -

13

13 _ رعايت نظم و انضباط دقيق ، اصلى لازم در جنگ ، حتى به هنگام عبادت

فلتقم طائفة منهم معك و ليأخذوا اسلحتهم . .. و لتأت طائفة اخرى

نظم در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 10

10 _ نقش بارز و سازنده نظم و انضباط در حركت هاى رزمى و صحنه هاى نبرد *

أنى ممدكم بألف من الملئكة مردفين

نظم در روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 19

19 - روزه عبادتى داراى نظم و در عين حال انعطاف پذير

كتب عليكم الصيام . .. أياماً معدودت ... شهر رمضان ... فمن كان مريضاً أو على سفر

نظم در طلوع خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 17 - 3

3 - وجود نظم و برنامه در طلوع و غروب خورشيد ، نشانى از پروردگار جهان

ربّ المشرقين و ربّ المغربين

نظم در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 13

13 _ رعايت نظم و انضباط دقيق ، اصلى لازم در جنگ ، حتى به هنگام عبادت

فلتقم طائفة منهم معك و ليأخذوا اسلحتهم . .. و لتأت طائفة اخرى

نظم در غروب خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 17 - 3

3 - وجود نظم و برنامه در طلوع و غروب خورشيد ، نشانى از پروردگار جهان

ربّ المشرقين و ربّ المغربين

نظم در گياهان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 6 - 2

2 - نظام گياهان با تنوع و قانون مدارى خاص خويش ، نشانى از خداوند و رحمت او

و النجم و الشجر يسجدان

برداشت ياد شده با توجه به نكات زير به دست مى آيد: الف) تعبير {يسجدان} اشاره به انقياد تكوينى و قانون مدارى دارد; ب) آيات شريفه در مقام ارائه نمودهاى آفرينش و رحمانيت خداوند است.

نظم زندگى قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 2

2 - قريش ، به برنامه اى منظم در اداره زندگانى خود خو گرفته بودند .

لإيل_ف قريش

براى {ايلاف} معانى گوناگونى ذكر شده است; از جمله: الفت يافتن، الفت دادن (قاموس); مهيا و مجهز ساختن (تاج العروس); عهد بستن و امان گرفتن (نهايه ابن كثير). برداشت ياد شده ناظر به معناى نخست (الفت يافتن) است. چيزى كه قريش با آن الفت يافته بودند _ به قرينه آيه بعد _ كوچ تابستانى و زمستانى بوده است. اين برداشت، با معناى {الفت دادن} نيز سازگار است. در آن صورت {اللّه} (فاعل {ايلاف}) در كلام ذكر نشده است و {قريش} و {رحلة} مفعول اول و دوم مى باشد.

نظم سپاه سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 17 - 4

4 - حاكميت نظم و انضباط كامل در سپاه سليمان

فهم يوزعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 21 - 5

5 - اهتمام شديد سليمان ( ع ) به برقرارى نظم و انضباط كامل در سپاه خويش

أم كان من الغائبين

. .. أو لأاْذبحنّه

نظم سپاه مسلمانان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 10

10 - در سپاه مسلمانان ، به هنگام غزوه احزاب ، نظمى استوار ، حاكم بود . به گونه اى كه منافقان نيز خود را ملزم به رعايت آن مى دانستند .

و يستئذن فريق منهم النبىّ

نظم ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 2

2 _ ستارگان و موقعيت و مدارهاى آنها، داراى نظم و حساب و برنامه مشخص است.

جعل لكم النجوم لتهتدوا بها فى ظلمت البر و البحر

راهيابى به وسيله ستارگان زمانى ميسر است كه مدارات و موقعيت آنها داراى نظمى مشخص باشد ; زيرا در غير اين صورت راهيابى به وسيله آنها ممكن نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 2 - 2

2 - استقرار ستارگان در جايگاه خود ، سامان يافته و محكوم نظمى حاكم بر همه آنها است .

و إذا الكواكب انتثرت

نظم طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 8 - 3

3 - زندگى انسان ها ، چونان نظام طبيعت ، وابسته به رعايت موازين و معيارها

و وضع الميزان . ألاّتطغوا فى الميزان

از ارتباط اين آيه با آيات پيشين استفاده مى شود: چنانچه وجود موازين در نظام جهان، عامل ثبات و پايدارى آن است و بى حسابى و بى قانونى به انهدام آن منتهى مى شود، زندگى انسان نيز متكى به رعايت معيارها است.

نظم قرآن

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 32 - 6

6 _ آيات قرآن ، در عين تدريجى و با فاصله نازل شدن آنها ، داراى بهترين نظم و انسجام

كذلك لنثبّت به فؤادك و رتّلن_ه ترتيلاً

{ترتيل} مصدر {رتّلنا} و از ريشه {رتل} (به معناى نظم و ترتيب زيبا و منسجم) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 69 - 4،11

4 - قرآن ، كتابى است داراى نظم ، شيوه و تركيبى جذاب و مخصوص به خود .

و ما علّمن_ه الشعر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه آنچه كافران را به شعر پنداشتن قرآن واداشت، نظم و اسلوب پر جاذبه و ويژه اى بود كه در اين كتاب الهى مشاهده كردند.

11 - محتوا ، شيوه و نظم موجود در قرآن ، روشنگر خدايى بودن آن و پيراستگى آن از تخيلات شاعرانه .

و ما علّمن_ه الشعر و ما ينبغى له إن هو إلاّ ذكر و قرءان مبين

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه مقصود از روشنگر بودن قرآن به _ قرينه صدر آيه (و ما علّمناه الشعر و ما ينبغى له) _ اين حقيقت باشد كه قرآن، خود شاهد و گواهِ الهى بودن و نيز پيراسته بودنش از تخيلات شاعرانه است.

نظم ماه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 - 4،5

4 _ خورشيد و ماه تحت حاكميت همه جانبه و دقيق نظم و حساب و برنامه قرار دارند.

و الشمس و القمر حسبانا

برداشت فوق بر اين مبناست كه جمله {جعل . ..

الشمس و القمر حسبانا} از باب مبالغه باشد، مانند {زيد عدل} يعنى خورشيد و ماه عين حساب و برنامه هستند. اين بيان گوياى آن است كه هيچ ذره اى از ذرات و حركتى از حركات و ... از حساب خارج نيست.

5 _ شكافته شدن صبح، آرامش شب و نظم و حساب خورشيد و ماه، بر اساس برنامه ريزى خداوند عزيز و داناست.

فالق الإصباح . .. ذلك تقدير العزيز العليم

نظم ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 5 - 1

1 - حاكميت نظم ، قانون مندى و هدفدارى بر زواياى وجودى خورشيد و ماه

الشّمس و القمر بحسبان

{حسبان} معادل {حساب} است. نكره آمدن آن، بيانگر انجام گرفتن محاسبه اى دقيق در آفرينش خورشيد و ماه است.

نظم ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 4

4 - حركت منظم و بىوقفه خورشيد و ماه

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى

فعل مضارع {يجرى}، دلالت بر استمرار جريان حركت خورشيد و ماه دارد.

نظم محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 5 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، داراى برنامه اى معين ، براى ملاقات مردم *

و لو أنّهم صبروا حتّى تخرج إليهم لكان خيرًا لهم

برداشت بالا بدان احتمال است كه {حتّى تخرج. ..} اشاره به زمان خاصى باشد كه پيامبر(ص) به طور معمول از خانه به مسجد مى آمد تا به كارها رسيدگى كند.

نظم ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات -

37 - 165 - 2

2 - وجود نظم و انضباط در ميان فرشتگان

و إنّا لنحن الصافّون

به صف بودن فرشتگان، بيانگر وجود نظم و انضباط ميان آنان است.

نظم ملائكه در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 22 - 4

4 - فرشتگان در قيامت ، در صف هايى منظّم ، حضور يافته ، به اجراى رسالت خويش خواهند پرداخت .

و الملك صفًّا صفًّا

كلمه هاى {صفّاً صفّاً} _ به تأويل {مصطفّين} (در صفوف منظم قرار گرفته) _ حال براى {المَلَك} است. {مَلَك} اسم جنس بوده و حرف {ال} در آن، براى استغراق است. برخى آن را مفرد {ملائكه} دانسته اند (مصباح) و برخى آن را از ريشه {مِلْك} و به معناى سياست گذار دانسته و گفته اند: شخص سياست گذار، اگر انسان باشد {مَلِك} و اگر فرشته باشد، {مَلَك} ناميده مى شود. اين كلمه در اصل {مأْلَك} و به معناى {رسالت} بوده است. (مفردات راغب)

نظم عمومى

اخلال در نظم عمومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 11،12

11 - تصميم فرعون بر قتل موسى ( ع ) ، به اتهام فسادانگيزى و اخلالگرى او در نظم عمومى كشور

أقتل موسى . .. إنّى أخاف ... أن يظهر فى الأرض الفساد

12 - موسى ( ع ) از سوى فرعون ، به فسادانگيزى و اخلالگرى در نظم عمومى سراسر كشور مصر متهم شد .

أو أن يظهر فى الأرض الفساد

آمدن تعبير {فى الأرض} (در زمين) گوياى اين نكته است كه موسى(ع) به اخلال و فسادانگيزى در سراسر كشور متهم گرديد; نه در نقطه

اى خاص.

نعمت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{نعمت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 1،2،5

1 _ بعثت پيامبر ( ص ) ، نعمتى بزرگ براى مؤمنان

لقد منّ اللّه على المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا

فعل {منّ} از مصدر {منّة} به معناى نعمت بزرگ است.

2 _ بهره جستن از نعمت بزرگ بعثت انبيا ، در گرو ايمان به آنهاست .

لقد منّ اللّه على المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا

بعثت رسول اكرم (ص) نعمتى بزرگ براى همه انسانهاست ; بنابراين ذكر خصوص مؤمنان بدان جهت است كه بهره گيرى از آن نعمت بزرگ، مشروط به ايمان به اوست.

5 _ برخاستن انبيا از ميان مردم و از جنس آنان بودن ، نعمتى براى انسانها

لقد منّ اللّه على المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم

جمله {منّ اللّه} علاوه بر بيان نعمت بودن اصل بعثت، بر نعمت بودن هر يك از قيدهاى مذكور در آيه نيز دلالت دارد كه از جمله آنها، از ميان مردم و از جنس آنان بودن است.

آثار اجتماعى كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 6،9،12،14

6- مبتلا شدن جامعه به فقر ، گرسنگى و ناامنى ، در نتيجه كفران نعمت هاى الهى

قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

9- ابداع روش هاى جديد براى گناه و استمرار آن و نيز ناسپاسى در برابر خدا ، عامل پيدايش فقر ، گرسنگى و ناامنى اجتماعى

فكفرت بأنعم الله . .. بما كانوا يصنعون

برداشت فوق، با توجه به واژه {يصنعون} كه دربردارنده معناى ابداع و

ايجاد مسبوق به عدم است، استفاده گرديد.

12- گناهان و ناسپاسى هاى اجتماعى ، داراى آثار شوم براى كل جامعه

قرية كانت ءامنة . .. فكفرت ... فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

14- روى آورى فقر ، گرسنگى و ناامنى به شهر مكه پس از آبادانى آن ، در نتيجه كفران نعمت هاى الهى

ضرب الله مثلاً قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فأذقها الله لباس الجوع و الخوف بما ك

برداشت فوق _ چنان چه عده اى از مفسّران گفته اند _ بنابراين احتمال است كه مورد مثال آيه، قحطى شهر مكه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 8

8 - كفران نعمت هاى الهى ، درپى دارنده گسيختگى زمام جامعه و از هم فروپاشى آن

و اشكروا له . .. فأعرضوا ... و مزّقن_هم كلّ ممزّق

آثار اجتناب از كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 8

8- تداوم رفاه و آسايش و حيات اقتصادى جوامع ، در پرتو بهره گيرى از روزى هاى حلال و استفاده بهينه از آنها و اجتناب از كفران است .

و ضرب الله مثلاً قرية . .. فكفرت بأنعم الله ... فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيب

{فاء} در {فكلوا. ..} براى تفريع اين جمله به آيات پيشين است; يعنى، از روزيهاى حلال و دلپذير استفاده كنيد و شكر نعمت خدا را به جا آوريد تا گرفتار سرنوشت مردمى نشويد كه آنان در اوج رفاه و آسايش بودند; ولى در اثر كفران نعمت، دچار عذاب شدند.

آثار استفاده از نعمت

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 2

2 - توجه به آفريننده نعمت ها ، به دنبال بهرهورى از آن ، امرى طبيعى و فطرى است .

لتستوا على ظهوره ثمّ تذكروا نعمة ربّكم إذا استويتم عليه

آثار ذكر حسابرسى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 3

3 - توجّه به حسابرسى و مسؤوليت در برابر نعمت ها ، بازدارنده انسان از دل خوشى به فراوانى آن و زمينه ساز ترك افتخار بر ديگران است .

ألهيكم التكاثر. .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

آثار ذكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 39 - 6

6 _ توجه به خدادادى بودن دارايى ها ، تسهيل كننده انفاق و درمان كننده بخل

الذين يبخلون . .. و انفقوا مما رزقهم اللّه

هدف از بيان اين حقيقت كه اموال آدمى داده هاى خداوند است (رزقهم اللّه)، اين است كه انسان را به انفاق در راه خدا ترغيب كند و بخل را از وى بزدايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 21

21 _ يادآورى نعمت هاى الهى ، داراى تأثيرى بسزا در توجه آدمى به خدا و دستيابى به رستگارى است .

فاذكروا ءالاء اللّه لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 14،19

14 _ به ياد داشتن نعمت هاى الهى ، نقشى بسزا در هدايت انسان ها و توجه آنان به خدا دارد .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء .

.. فاذكروا ءالاء اللّه

19 _ توجه به خدادادى بودن نعمت ها و به ياد داشتن همواره آن ، زمينه ساز پرهيز آدمى از فسادانگيزى است .

فاذكروا ءالاء اللّه و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

نهى از فسادانگيزى (لا تعثوا) در پى توجه دادن به نعمتهاى الهى، اشاره به اين نكته دارد كه توجه به نعمتهاى الهى مى تواند آدمى را از فسادانگيزى بر حذر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 5

5 _ توجه به نعمت هاى الهى ، موجب پايدارى انسان بر توحيد و پرهيز وى از گرايش به شرك و بت پرستى است .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً . .. و إذ أنجينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 3

3_ يوسف ( ع ) با يادآورى نعمت هاى الهى و توجه به ربوبيّت و علم و حكمت فراگير خداوند ، خويشتن را در محضر او احساس كرد .

إن ربى لطيف لما يشاء إنه هو العليم الحكيم. رب قد ءاتيتنى

تغيير سياق ; يعنى، التفات از غيبت (إن ربى . .. إنه هو العليم) به خطاب (رب قد ءاتيتنى) حاوى نكاتى است از جمله اينكه يوسف(ع) با ياد كردن از نعمتهاى خدادادى و توجه به ربوبيّت و علم و حكمت مطلق الهى، به اين حقيقت توجه پيدا كرد كه خداوند حاضر و ناظر است. از اين رو خود را در محضر او احساس كرد و او را مخاطب قرار داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 6

6-

نجات بنى اسرائيل از شكنجه و كشتار فرعونيان ، نعمت چشمگير و به ياد ماندنى خداوند بر آنان بود .

إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 12

12- توجه به دريا و نعمت هاى آن ، علاوه بر ايجاد زمينه خداشناسى ، در پى دارنده شكر به درگاه خداست .

سخ_ّر البحر . .. و لعلّكم تشكرون

جمله {و لعلكم تشكرون} عطف به جمله محذوفى همانند {و لعلّكم تعرفونه} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 13

13- توجه به نعمت ، مستلزم سپاسگزارى از نعمت دهنده است .

أفبالب_طل يؤمنون و بنعمت الله هم يكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 78 - 8

8- توجه به اهميت شنوايى ، بينايى و ادراك ، مستلزم سپاسگزارى انسان از خداوند

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة لعلّكم تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 11

11- توجه به اهميت و گستردگى نعمت هاى خداوند ، زمينه ساز تسليم شدن انسان در برابر خواست و فرمان اوست .

كذلك يتمّ نعمته عليكم لعلّكم تسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 6

6 - به يادآوردن نعمت هاى خداوند ، موجب درك يگانگى خالقيت و رازقيت و اعتراف به آن است .

اذكروا نعمت اللّه عليكم هل من خ_لق غير اللّه يرزقكم

برداشت ياد شده به خاطر

اين نكته است كه آيه شريفه، پيش از طرح مسأله خالقيت و رازقيت انحصارى خداوند، به ياد آوردن نعمت هاى الهى را توصيه كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 15

15- توجه به نعمت هاى الهى و ارج نهادن به زحمات والدين ، از نمود هاى رشد عقلى و كمال وجودى انسان در چهل سالگى

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى أن أشكر

خداوند، سن چهل سالگى را به عنوان زمينه و مقدمه توجه انسان به پروردگار و شكر نعمت ها و تقدير از والدين دانسته است. اين مطلب نشانگر آن است كه انسان به طور طبيعى، در اين سن به دليل كمال وجودى و يا رشد قواى عقلانى، به ارزش ها مى انديشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 6

6 - توجه به نعمت هاى متنوع و گسترده زمين ، زمنيه ساز شناخت پروردگار جهان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند با اين پرسش، در حقيقت انسان ها را به انديشه و توجه به نعمت ها فرا خوانده است تا از اين رهگذر به پروردگار خويش و شناخت او راه يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 6

6 _ توجه به نعمت هاى گسترده الهى ، زمينه ساز شناخت پروردگار جهان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 4

4 - توجه به نعمت هاى گسترده الهى ، زمينه ساز شناخت پروردگار

جهان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 40 - 3

3 - توجه به نعمت هاى گسترده الهى ، زمينه ساز شناخت پروردگار جهان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند، با پرسش بالا در حقيقت خلق را به تأمل و توجه به نعمت ها فرا خوانده است; تا آنان از اين رهگذر به پروردگار خويش و شناخت او راه يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 42 - 4

4 - توجه به نعمت هاى گسترده الهى ، زمينه ساز شناخت پروردگار جهان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 45 - 4

4 - توجه به نعمت هاى گسترده الهى ، زمينه ساز شناخت پروردگار جهان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند، با پرسش بالا در حقيقت خلق را به تأمل و توجه به نعمت ها فراخوانده است; تا آنان از اين رهگذر به پروردگار جهان و شناخت او راه يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 7

7 - توجّه پيامبر ( ص ) ، به خدادادى بودن نعمت خوش نامى ، مايه اطمينان آن حضرت به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. و رفعنا لك ذكرك

آثار سلب نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 83 - 11

11- سلب نعمت از انسان ، شرّ و مايه يأس اوست .

و إذا أنعمنا على الإنس_ن . .. و إذا

مسّه الشرّ

به قرينه مقابله {مسّه الشرّ} با {أنعمنا} احتمال دارد كه مراد از دچار شدن به سختى و شرّ، از دست دادن نعمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 32 - 7

7 - گرفتارى و از دست دادن نعمت ها ، بر اثر كيفر گناهان و خطا ها ، سبب توبه و روى آورى انسان ها به سوى خدا

بل نحن محرومون . .. إنّا إلى ربّنا رغبون

آثار شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 106 - 12

12 _ سپاسگزارى و شكر نعمت هاى الهى ، موجب روسفيدى در قيامت *

و اذكروا نعمت اللّه . .. يوم تبيضّ وجوه

روسياهى در قيامت، ناشى از كفران نعمت است بنابراين، سفيدرويى ناشى از سپاسگزارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 15

15- صبر پيشه كردن در برابر مشكلات و بلايا و شكرگزارى در مقابل نعمت هاى الهى ، مايه رشد معرفت آدمى و درك بهتر آيات و نشانه هاى خدا

إن فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 1،2،3،5

1- پيامبر ( ص ) موظف به يادآورى اعلام الهى به مردم به اينكه : هر كس سپاسگزار باشد ، قطعاً نعمتش فزونى مى يابد و هر كس كفران نمايد ، دچار عذاب شديد مى گردد .

و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد

{و إذ تأذّن} عطف بر {إذ قال} است كه

در آن {اذكر} در تقدير است و مخاطب پيامبراكرم(ص) مى باشد.

2- موسى ( ع ) از قوم خود خواست تا به ياد فرمان و توصيه خداوند باشند كه هر كس شكرگزارى نمايد خداوند نعمتش را افزون مى كند و هر كس كفران نمايد دچار عذاب شديد خواهد شد .

اذكروا نعمة الله عليكم . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن

اين برداشت مبتنى بر اين نكته است كه {إذ تأذّن} مقول قول موسى(ع) و عطف به {اذكروا نعمة الله} باشد.

3- افزايش نعمت در صورت شكرگزارى و تهديد به عذاب در صورت كفران نعمت ، مقتضاى ربوبيت الهى

و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد

5- شكر نعمت رهايى از نظام ظالمانه ، موجب فزونى و بقاى آن نعمت شده و كفران آن ، مايه از دست رفتنش مى شود .

إذ أنج_كم من ءال فرعون . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 13

13- ناسپاسى نعمت ها ، موجب سلب آنها و شكرگزارى ، عامل بقاى آنهاست .

قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

از مفهوم آيه استفاده مى شود كه اگر آنان ناسپاسى انجام نمى گرفت، نعمتها سلب نمى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 122 - 6

6- شكر نعمت ، موجب افزونى نعمت هاى دنيوى است .

شاكرًا لأنعمه . .. و ءاتين_ه فى الدنيا حسنة

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 38 - 7

7 - حفظ امانت و سپاس نعمت ، عامل دستيابى به محبت خدا

إنّ اللّه لايحبّ كلّ خوّان كفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 20

20 - بازتاب سپاسگزارى و كفران انسان در برابر نعمت هاى خدا ، تنها متوجه خود او است .

و من شكر فإنّما يشكر لنفسه و من كفر فإنّ ربّى غنىّ كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 16

16 - استفاده از آيات الهى براى كسانى ميسر است كه از روحيه شكرگزارى برخوردار باشند .

إنّ فى ذلك لإي_ت لكلّ . .. شكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 2

2 - شكرگزارى لوط ( ع ) و خاندان مؤمن ايشان ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت و لطف ويژه خداوند و نجات يافتن از مهلكه عذاب

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 5

5 - سپاسگزارى از خداوند در برابر نعمت كوثر ، وادارسازنده پيامبر ( ص ) به نماز و اخلاص در آن

إنّا أعطين_ك الكوثر . فصلّ لربّك

حرف {فاء} در {فصلّ}، لزوم نماز را بر آيه قبل تفريع كرده است.

آثار عصيان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 19

19 - تخلف از فرمان هاى خدا و ناسپاسى در برابر نعمت هاى او ، ظلمى

است از ناحيه انسان به خويشتن

و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

آثار كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 8

8 - غفلت از ياد خدا و ناسپاسى نعمتهايش ، به منزله انكار اوست .

فاذكرونى . .. واشكروا لى و لاتكفرون

نهى از كفرورزى و انكار خدا (لاتكفرون) - پس از فرمان دادن به ذكر و سپاس او - مى رساند كه: غفلت از ياد خدا و ناسپاسى در برابر او، آدمى را به كفرورزى و انكار خدا مى كشاند و يا خود به منزله كفر و انكار خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 147 - 4

4 _ كفر به خدا ، و ناسپاسى نعمت هاى او ، موجب گرفتار شدن انسان به عذاب الهى

ما يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 138 - 18

18 _ ناسپاسى در برابر نعمت هاى خدا با گرايش به معبودانى دروغين ، نشانه جهل آدمى است .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر . .. قال إنكم قوم تجهلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 22

22_ { عن على بن الحسين ( ع ) يقول : الذنوب التى تغير النعم ، البغى على الناس و الزوال عن العادة فى الخير ، و اصطناع المعروف ، و كفران النعم ، و ترك الشكر . قال الله عزوجل : { إن الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بأنفسهم } .

. . ;

از امام زين العابدين(ع) روايت شده است كه مى فرمود: گناهانى كه موجب تغيير نعمتها مى شوند عبارتند از: ستمگرى بر مردم، دورى از عادت به كار خير و از انتخاب كردار نيك، كفران نعمتها و ترك شكرگزارى. خداوند عزوجل فرموده: إن الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بأنفسهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 1،2،3،5

1- پيامبر ( ص ) موظف به يادآورى اعلام الهى به مردم به اينكه : هر كس سپاسگزار باشد ، قطعاً نعمتش فزونى مى يابد و هر كس كفران نمايد ، دچار عذاب شديد مى گردد .

و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد

{و إذ تأذّن} عطف بر {إذ قال} است كه در آن {اذكر} در تقدير است و مخاطب پيامبراكرم(ص) مى باشد.

2- موسى ( ع ) از قوم خود خواست تا به ياد فرمان و توصيه خداوند باشند كه هر كس شكرگزارى نمايد خداوند نعمتش را افزون مى كند و هر كس كفران نمايد دچار عذاب شديد خواهد شد .

اذكروا نعمة الله عليكم . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن

اين برداشت مبتنى بر اين نكته است كه {إذ تأذّن} مقول قول موسى(ع) و عطف به {اذكروا نعمة الله} باشد.

3- افزايش نعمت در صورت شكرگزارى و تهديد به عذاب در صورت كفران نعمت ، مقتضاى ربوبيت الهى

و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد

5- شكر نعمت رهايى از نظام ظالمانه ، موجب فزونى و بقاى آن نعمت شده و كفران آن

، مايه از دست رفتنش مى شود .

إذ أنج_كم من ءال فرعون . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 8 - 3

3- كفران نعمت هاى خداوند هيچگونه زيانى به او نمى رساند .

إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا

مراد از {إن تكفروا} به قرينه {و لئن كفرتم}كه به معناى كفران بود، مى تواند ناسپاسى در برابر نعمتهاى خدا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 7

7- ناسپاسى نعمت ها موجب هلاكت و سرنوشت شوم است .

ألم تر إلى الذين . .. و أحلّوا قومهم دار البوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 12،17

12- روحيه ستم پيشگى و ناسپاسى انسان ، فلسفه دريغ نمودن خداوند از برآوردن تمامى درخواست ها و تقاضا هاى او

و ءاتي_كم من كلّ ما سألتموه . .. إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من} در {من كلّ} براى تبعيض و مقصود از سؤال درخواست زبانى باشد و نيز جمله {إن الإنسان لظلوم كفّار} تعليل براى جملات پيشين باشد.

17- كفران و ناسپاسى نعمت هاى الهى ، ظلم به خويشتن است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 13

13- ناسپاسى نعمت ها ، موجب سلب آنها و شكرگزارى ، عامل بقاى آنهاست .

قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم

الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

از مفهوم آيه استفاده مى شود كه اگر آنان ناسپاسى انجام نمى گرفت، نعمتها سلب نمى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 17

17 - طغيان گرى در استفاده از نعمت ها ( ناسپاسى ، اسراف و . . . ) ، زمينه ساز فرا رسيدن غضب الهى و سيطره يافتن آن بر انسان است .

كلوا . .. و لاتطغوا فيه فيحلّ عليكم غضبى

{يحلّ}; يعنى، {ينزل} و نزول و اقامت غضب، كنايه از استقرار كامل آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 26

26 - كفران و ناسپاسى نعمت حاكميت دين داران و امنيت در پناه دين ، نشان فسق و تبه كارى و خروج از راه حق و صواب است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم . .. ليستخلفنّهم ... و ليمكّننّ لهم دينهم ... يعبدون

{فسق} به معناى عصيان و ترك فرمان هاى الهى و خروج از راه حق است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 135 - 3

3 - كفران نعمت هاى الهى ، درپى دارنده عذاب و كيفرى سخت

و اتّقوا الذى أمدّكم . .. إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 20

20 - بازتاب سپاسگزارى و كفران انسان در برابر نعمت هاى خدا ، تنها متوجه خود او است .

و من شكر فإنّما يشكر لنفسه و من كفر فإنّ ربّى غنىّ كريم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 73 - 10

10 - بناى خداوند بر فضل و رحمت نسبت به خلق و ناسپاسى هاى مردم زمينه ساز عذاب

و إنّ ربّك لذو فضل . .. و ل_كنّ أكثرهم لايشكرون

مقدم شدن {فضل و رحمت} بر {شكر و ناسپاسى} مى رساند كه فضل الهى، داراى اصالت و خواست خدا است; ولى اين ناسپاسى ها است كه مردم را از آن محروم مى سازد و سبب نزول عذاب مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 14،15

14 - آگاهى يافتن آرزومندان مال و ثروت به پى آمد شوم ناسپاسى در برابرنعمت هاى الهى ، با مشاهده نگون بختى قارون

ويكأنّه لايفلح الك_فرون

{كفر} (مصدر {كافرون}) در اين جا مقابل {شكر} و به معناى ناسپاسى است. جمله {و يكأنّه لايفلح الكافرون} اعتراف دنياطلبان به ناسپاسى خود در مقابل خدا است و اشاره به علت هلاكت قارون دارد.

15 - ناسپاسى در برابر نعمت هاى الهى ، درپى دارنده هلاكت انسان و نابودى ثروت وى

فخسفنا به و بداره الأرض . .. ويكأنّه لايفلح الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 17 - 1،5

1 - راه افتادن سيل بنيان كن و درهم كوبيده شدن باغ هاى دل پذير قوم سبا ، كيفر ناسپاسى و كفران آنان بود .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا

به قرينه بحث شكر در دو آيه پيش، احتمال دارد مراد از {كفروا} كفران باشد.

5 - كفران نعمت هاى خداوند ،

كيفر در پى دارد .

و اشكروا له . .. فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم... ذلك جزين_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 4،10،12

4 - برنتابيدن وفور نعمت و امنيت و آسايش ، ستم بر خويش است .

و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا فيها قرًى ظ_هرة . ..سيروا فيها ... ءامنين

10 - تارومار شدن كامل قوم سبأ در پى كفران آنان ، به دست خداوند بود .

لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان . .. بلدة طيبة ... فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفا

12 - قصه مردم سبا و فروپاشى كامل آنان در پى كفران نعمت هاى الهى ، دربردارنده آيات خدا براى صبرپيشگان شكرگزار است .

إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 21

21 - دروغ پردازى و ناسپاسى ، باعث محروميت از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى من هو ك_ذب كفّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 13

13 - كفر و ناسپاسى ، گناهى سنگين و دامنگير خود مشركان و كافران

إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم . .. و لاتزر وازرة وزر أُخرى

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه مقصود از {وزر} در اين آيه، كفر و ناسپاسى است; زيرا آيه شريفه درباره همين موضوع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 20،21،23

20 - اندك و ناپايدار بودن بهرهورى كافران و ناسپاسان ، در سايه كفر و ناشكرى

خويش

قل تمتّع بكفرك قليلاً

21 - شرك و ناسپاسى خدا ، موجب گرفتارى به آتش جهنم

قل تمتّع بكفرك قليلاً إنّك من أصح_ب النار

23 - بهره هاى دنيايى تحت لواى كفر و ناسپاسى خدا ، در مقايسه با عذاب دايمى دوزخ بسى اندك و ناپايدار است .

قل تمتّع بكفرك قليلاً إنّك من أصح_ب النار

جمله {إن_ّك من أصحاب النار} براى تعليل و بيان چرايى ناچيز بودن و ناپايدارى بهره دنيايى شرك و ناسپاسى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 8

8 - قشر مرفه و برخوردار ناسپاس ، در معرض عذاب و پيامد هاى هلاكت بار ناشكرى خود

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيه، علاوه بر آن كه درصدد موعظه و درس آموزى است، در مقام تهديد و بازدارندگى نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 2

2 - رفاه مندى و برخوردارى از نعمت ها در سايه تلاش و دانش اقتصادى ، در صورت همراه بودن آن با ناسپاسى و غفلت از منشأ خدايى آنها ، هلاكت و بدبختى در دنيا را در پى خواهد داشت .

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون فأصابهم سيّئات ما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 52 - 5

5 - قرآن ، نعمتى از جانب خداوند و كفر به آن نتيجه كبر و ناسپاسى است .

و إذا أنعمنا على الإنس_ن . .. ثمّ كفرتم به

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه

قبل مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 17

17 - دلخوشى به مظاهر دنيا و كفران و ناسپاسى انسان ، موجب روى گردانى وى از پيام وحى است .

فإن أعرضوا . .. فإنّ الإنس_ن كفور

جمله {و إنّا إذا . .. كفور} مى تواند اشاره به وجه اعراض و روى گردانى كافران از پيام وحى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 4 - 2

2 - كفران نعمت هدايت ، موجب عذاب سخت الهى ( همچون زنجير ، غل و آتش ) در قيامت

إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ و أغل_لاً و سعيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 12

12 - كفران نعمت هاى خداوند ، سرپيچى از فرمان او است .

ما أكفره . .. لمّا يقض ما أمره

چنانچه مراد از كفر در {ما أكفره} كفران نعمت باشد، شكرگزارى نعمت مصداق مورد نظر از {ما أمره} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 4

4 - ناسپاسى دشمنان اسلام در برابر ربوبيت خداوند ، دليل هجوم مجاهدان به صفوف آنان است .

و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 7 - 4

4 - انكار آگاهانه نعمت هاى خداوند ، از سوى دشمنان اسلام ، دليل رويارويى سپاه مجاهدان با صفوف آنان است .

و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود

. و إنّه على ذلك لشهيد

آثار محروميت از نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 63 - 3

3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى و محروم ساختن خويش از آن

و من دونهما جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

آثار مطالعه نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 20 - 4،21

4 - خداوند ، فراخوان مشركان به مطالعه درباره مسخّر بودن موجودات و نعمت هاى فراوان خدادادى جهت راه يافتن به توحيد

ه_ذا خلق اللّه فأرونى ماذا خلق الذين من دونه. .. ألم تروا أنّ اللّه سخّر لكم ما

21 - دقّت در مسخّر بودن موجودات عالم و نيز نعمت هاى فراوان الهى ، مايه برچيده شدن جدال هاى جاهلانه درباره خدا است .

ألم تروا أنّ اللّه سخّر لكم . .. و أسبغ عليكم نعمه... و من الناس من يج_دل فى الل

آثار نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 83 - 5

5- برخوردارى از نعمت ها ، مقتضى توجه انسان به نعمت آفرين و شكر و سپاس اوست نه روى برتافتن از او .

و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و نئا بجانبه

توصيف حالات انسان به هنگام برخوردارى از نعمتهاى الهى، داراى لحنى آميخته به نكوهش است چنين بيانى صرفاً براى گزارش نيست و بلكه ترغيب انسانها به اداى حق منعم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 -

2

2 - برخوردارى از موهبت هاى طبيعى و نعمت هاى خدادادى ، مقتضى تقواپيشگى و سرپيچى نكردن از فرمان هاى خدا و رسول او .

فى جنّ_ت و عيون . و زروع ... و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين . فاتّقوا اللّه و

تفريع {فاتّقوا. ..} بر آيات پيش بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 15 - 3

3 - لزوم حمد و ستايش به درگاه خدا ، در مقابل برخوردارى از نعمت علم و دانش

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا و قالا الحمد للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 16

16 - آسودگى ها و نعمت ها ، عرصه شناخت سپاس گزاران و ناسپاسان

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ . .. ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة ... بل هى فتنة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه هر نعمتى، اقتضاى شكر وسپاس گزارى دارد. بنابراين آزمايش بودن نعمت هاى الهى، مى تواند در ارتباط با همين مسأله باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 2

2 - آسودگى و برخوردارى از نعمت ها ، همواره در طول تاريخ موجب غرور انسان و غفلت وى از نقش خداوند در عرصه تحولات زندگى بوده است .

قال إنّما أُوتيته على علم . .. قد قالها الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 51 - 1،2،3،7

1 - اعراض و روى گردانى انسان از خداوند ، پس از دستيابى به

نعمت

و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و ن_ا بجانبه

2 - رفاه و نعمت ، زمينه پيدايش روحيه تكبر و غرور در آدمى است .

و إذا أنعمنا . .. ن_ا بجانبه

{نأى} (مصدر {نئا}) به معناى دور شدن است و هرگاه با واژه {جانب} به كار رود، كنايه از تكبر و غرور خواهد بود.

3 - اعطاى نعمت از سوى خداوند به انسان ، مقتضى روى آورى به درگاه او و كرنش در برابر او

و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض

از لحن نكوهش آميز آيه، مطلب بالا استفاده مى شود.

7 - كبر و غرور به هنگام نعمت و رفاه و جزع و ناآرامى به هنگام مصيبت و بلا ، امرى نكوهيده و ناپسند

و إذا أنعمنا . .. و إذا مسّه الشرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 9

9 - برخوردارى از نعمت و رفاه ، نشانه شرافت مندى در پيشگاه خداوند نيست .

و نعّمه فيقول ربّى أكرمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 15

15 - نعمت هاى الهى _ حتى براى پيامبر ( ص ) _ مسؤوليت آفرين است .

إنّا أعطين_ك الكوثر . فصلّ لربّك وانحر

آثار نعمت هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 18 - 9

9 - نعمت هاى موجود در زمين ، مقتضى توجه انسان به خداى نعمت آفرين

و أنزلنا من السماء ماء . .. و إنّا على ذهاب به لق_درون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 -

8

8 - انسان ، گرفتار سرخوشى به هنگام برخوردارى از كمترين رفاه و نعمت هاى دنيوى

و إنّا إذا أذقنا الإنس_ن منّا رحمة فرح بها

{إذاقة} (مصدر {أذقنا}) به معناى چشاندن است. اين تعبير در موردى به كار مى رود كه بهره كمى از چيزى گرفته شود.

آثار وفور نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 4،6

4 - نعمت و رفاه فراوان ، زمينه ساز غرور و طغيان

و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

6 - سرمستى و غرور ناشى از نعمت و رفاه فراوان ، از عوامل هلاكت جوامع بشرى است .

و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 12

12 - آسودگى از گرفتارى ها به همراه برخوردارى از نعمت ها ، زمينه غرور انسان و غفلت وى از نقش خداوند در عرصه تحولات زندگى

ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا قال إنّما أُوتيته على علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 5

5 - رفاه و وفور نعمت ، زمينه ساز غفلت از ياد خداوند

لأسقين_هم ماء غدقًا . .. و من يعرض عن ذكر ربّه

مطرح شدن اعراض و غفلت از ياد خدا _ پس از يادآورى رفاه و وفور نعمت در سايه ايمان و ديندارى _ نشانگر حقيقت ياد شده است.

آثار وفور نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 24 - 1

1 - وفور ، خرمى و طراوت نعمت هاى آخرت ، نيكوكاران

را شاداب و داراى رخسارى درخشان خواهد ساخت .

تعرف فى وجوههم نضرة النعيم

{نعيم} به معناى نعمت فراوان، {نضرة} به معناى زيبايى و {نضرة النعيم} به معناى درخشندگى آن است (مفردات راغب). مراد از آن به قرينه {تعرف فى وجوههم}، تابناكى چهره بر اثر نعمت وافر است.

آثاركفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 31

31_ ارتكاب فحشا و ناسپاسى در برابر نعمت هاى خداوند ، مانع رستگارى است .

إنه لايفلح الظ_لمون

آداب ذكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 10

10- گفتن { ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه } به هنگام مشاهده نعمت ها ، كارى شايسته و لازم است .

و لولا إذ دخلت جنّتك قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه

آرزوى سلب نعمت از فخرفروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 9

9- آرزوى سلب نعمت از كافرانى كه بر مؤمنان فخرفروشى مى كنند ، آرزويى شايسته و مطلوب است .

فعسى ربّى أن . .. يرسل عليها حسبانًا

آرزوى سلب نعمت از كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 9

9- آرزوى سلب نعمت از كافرانى كه بر مؤمنان فخرفروشى مى كنند ، آرزويى شايسته و مطلوب است .

فعسى ربّى أن . .. يرسل عليها حسبانًا

آرزوى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 1

1- مرد مؤمن ، با اظهار اميدبه پروردگار خويش ،

نعمتى برتر از بوستان ثروت مند مغرور را آرزو كرد .

فعسى ربّى أن يؤتين خيرًا من جنّتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 22

22- منافات نداشتن عبادت خالصانه ، با تمناى نعمت از درگاه خداوند

تريهم ركّعًا سجّدًا يبتغون فضلاً من اللّه

تعبير {ركعّاً سجّداً}، اشاره به عبادت و خضوع مؤمنان و تعبير {يبتغون فضلاً} بيانگر تمناى نعمت ها از درگاه الهى است.

آرزوى نعمت جاويدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 2

2- برخوردارى از نعمت و رفاه جاودان ، آرمانى اصيل و تحقق پذير براى موحدانِ راستين در قيامت

أُول_ئك أصح_ب الجنّة خ_لدين فيها

با توجه به اين كه آرمان بقا و جاودانگى در موجود زنده، به صورت فطرى وجود دارد; خداوند اين آرمان را در مورد انسان مؤمن محقق شدنى و دست يافتنى اعلام كرده است.

اتمام نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 21،22،24

21 _ روز غدير ( روز نصب على ( ع ) به امامت ) ، روز اكمال دين و اتمام نعمت خداوند بر مسلمانان

اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى

مراد از {اليوم اكملت . ..}، با توجه به شأن نزول آيه و روايات متعدد، روز غدير خم بوده كه پيامبر(ص) حضرت على(ع) را به امامت منصوب كرد.

22 _ تعيين امامت و رهبرى على ( ع ) در روز غدير ، موجب اكمال دين و اتمام نعمت

اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى

24 _ ولايت و امامت ، متمّم نعمت خداوند بر

مردم

اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى

ذكر اتمام نعمت پس از اكمال دين با تعيين امامت و رهبرى، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه تعيين امامت، موجب اتمام نعمت شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 29،31،36

29 _ هدف از تشريع وضو ، غسل و تيمم ، طهارت مؤمنان و اتمام نعمت الهى به آنان است ، نه ايجاد حرج و مشقت .

إذا قمتم إلى الصّلوة فاغسلوا . .. و لكن يريد ليطهركم وليتم نعمته عليكم

31 _ اتمام نعمت الهى بر مؤمنان ، از اهداف جعل احكام

يأيها الذين ءامنوا . .. و لكن يريد ليطهركم وليتم نعمته عليكم

ظاهراً تشريع وضو، غسل و تيمم، به عنوان حكمى از احكام الهى، در اتمام نعمت، خصوصيتى نداشته باشد. بنابراين تشريع هر حكمى، نعمتى از جانب خداوند است.

36 _ طهارت انسان و اتمام نعمت الهى بر او ، زمينه ساز سپاسگزارى از خداوند

و لكن يريد ليطهركم وليتم نعمته عليكم لعلكم تشكرون

در برداشت فوق {لعلكم}، غايت و تعليل براى {ليطهركم} و {ليتم} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 10

10- اتمام نعمت خداوند بر انسان ، با تدارك امكانات مختلف زندگى و متناسب با نياز هاى متنوع وى

و الله جعل لكم من بيوتكم سكنًا . .. أث_ثًا و مت_عًا ... و سربيل تقيكم بأسكم كذلك

اتمام نعمت بر آل يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 10،11،12،24

10_ كامل شدن نعمت الهى بر يوسف و

خاندان يعقوب ، از بشارت هاى يعقوب ( ع ) به فرزندش يوسف ( ع ) .

و يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب

11_ يعقوب ( ع ) از رؤياى يوسف دريافت كه خداوند نعمت كامل خويش را بر يوسف ( ع ) و خاندان يعقوب ، ارزانى خواهد داشت .

إنى رأيت أحد عشر كوكبًا . .. يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب

12_ خداوند به واسطه يوسف ( ع ) ، نعمت كامل و تمام خويش را بر خاندان يعقوب ارزانى داشت .

و كذلك . .. و يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب

يوسف(ع) از خاندان يعقوب(ع) بود و {آل يعقوب} شامل او نيز مى شد. بنابراين آوردن {عليك} و عطف كردن {آل يعقوب} بر آن، مى تواند حاكى از نكته اى باشد كه در برداشت فوق آمده است. قابل ذكر است كه تأويل ستارگان، ماه و خورشيد بر برادران و پدر و مادر يوسف(ع) مؤيد آن نكته است.

24_ حكمت خدا و علم او به خصلت هاى يوسف ( ع ) موجب شد تا نعمت خويش را بر خاندان يعقوب كامل كند .

و يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب . .. إن ربك عليم حكيم

اتمام نعمت بر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 13،15

13_ ابراهيم و اسحاق ( ع ) از نعمت كامل و تمام الهى برخوردار بودند .

كما أتمّها على أبويك من قبل إبرهيم و إسح_ق

15_ يوسف ( ع ) آگاه به بهره مندى ابراهيم و اسحاق ( ع ) از نعمت هاى كامل الهى

كما أتمّها على أبويك من قبل

اتمام نعمت بر اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 13،15

13_ ابراهيم و اسحاق ( ع ) از نعمت كامل و تمام الهى برخوردار بودند .

كما أتمّها على أبويك من قبل إبرهيم و إسح_ق

15_ يوسف ( ع ) آگاه به بهره مندى ابراهيم و اسحاق ( ع ) از نعمت هاى كامل الهى

كما أتمّها على أبويك من قبل

اتمام نعمت بر بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 3

3 - پديد آمدن اختلاف در ميان بنى اسرائيل ، در پى اتمام نعمت و حجت الهى بر آنان

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل الكت_ب و الحكم . .. و ءاتين_هم بيّن_ت من الأمر فما اختلف

اتمام نعمت بر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 5

5 - صلح حديبيه ، اتمام نعمت خداوند بر پيامبر ( ص )

ليغفر لك اللّه . .. و يتمّ نعمته عليك

{يتمّ نعمته} بيانگر پيامد و نتيجه مستقيم صلح حديبيه است.

اتمام نعمت بر يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 10،11

10_ كامل شدن نعمت الهى بر يوسف و خاندان يعقوب ، از بشارت هاى يعقوب ( ع ) به فرزندش يوسف ( ع ) .

و يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب

11_ يعقوب ( ع ) از رؤياى يوسف دريافت كه خداوند نعمت كامل خويش را بر يوسف ( ع ) و خاندان يعقوب ، ارزانى خواهد داشت .

إنى رأيت أحد

عشر كوكبًا . .. يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 5

5_ سرگذشت يوسف ( ع ) بيانگر دليل و علت برگزيده شدنش از ناحيه خدا ، ياد دادن تعبير رؤيا و تحليل حوادث به او و اعطاى نعمت كامل به وى است .

يجتبيك ربك و يعلمك . .. لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

برداشت فوق ، ناظر به اين مطلب است كه متعلق كلمه {آيات}، {اجتبا و گزينش يوسف(ع) و. ..} باشد كه از جمله هاى {كذلك يجتبيك ربك و ...} به دست مى آيد.

اتمام نعمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 5

5 - صلح حديبيه ، اتمام نعمت خداوند بر پيامبر ( ص )

ليغفر لك اللّه . .. و يتمّ نعمته عليك

{يتمّ نعمته} بيانگر پيامد و نتيجه مستقيم صلح حديبيه است.

اجتناب از كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 7

7 - ضرورت پرهيز از كفران نعمت هاى خداوند

و لاتكفرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {لاتكفرون} به تقدير {نعمة} در اصل {و لاتكفروا نعمتى} بوده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 3

3- توجه انسان به مقام و كرامت الهى خويش ، مستلزم پرهيز از ناسپاسى خداوند است .

فيغرقكم بما كفرتم . .. و لقد كرّمنا بنى ءادم

يادآورى كرامت انسانها پس از ذكر ماجراى كسانى كه پس از رهايى از خطر

مرگ به كفران نعمتهاى الهى روى آوردند; مى تواند مذمتى باشد براى آنان و نيز به انسانها توجه بدهد كه كرامت انسانى مستلزم اجتناب از كفران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 132 - 1،2

1 - تأكيد هود ( ع ) بر تقواى الهى و پرهيز از ناسپاسى در برابر خداى نعمت بخش

و اتّقوا الذى أمدّكم بما تعلمون

{إمداد} (مصدر {أمدّكم}) به معناى كمك كردن و {ما} در {بما تعلمون} كنايه از نعمت هايى است كه تفصيل آن در آيات بعد آمده است. متعلق {تعلمون} به خاطر رعايت فاصله آيات حذف شده و تقدير آن چنين است: {أمدّكم بما تعلمون أنّها من إمداده}.

2 - لزوم پرهيز از مخالفت و ناسپاسى در برابر خداى نعمت دهنده

و اتّقوا الذى أمدّكم

احكام نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 14

14 - استفاده و بهره بردن از نعمت ها و ارزاق الهى ، احكام و مقررات ويژه اى دارد .

كلوا من طيّب_ت . .. و لاتطغوا فيه

طغيان، تجاوز از حد است. نهى شدن بنى اسرائيل از طغيان در استفاده از طيبات، حكايت از آن دارد كه استفاده از طيبات، داراى حد و مرز و مقرراتى است كه خروج از آنها، طغيان به شمار مى آيد.

ارزش نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 11

11 _ ارزش محدود و مقطعى بهره هاى دنيوى

ذلك متاع الحيوة الدنيا

ارزش نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره

- 2 - 94 - 11

11 - سراى آخرت و نعمت هاى آن بسى ارجمند و گرانقدر است .

إن كانت لكم الدار الأخرة . .. فتمنوا الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 10

10 _ بى ارزش بودن مواهب دنيوى در برابر نعمت هاى اخروى

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه . .. ثمناً قليلا اولئك لا خلاق لهم فى الاخرة

جمله {لا خلاق لهم . .. } مى تواند دليل اندك بودن بهره هاى دنيوى باشد، يعنى چون از مواهب آخرت محروم مى شوند، آنچه در دنيا كسب كنند، اندك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 27

27 _ كم ارزشى و ناچيز بودن بهره هاى دنيوى در برابر آخرت و نعمت هاى آن

قل متاع الدنيا قليل و الاخرة خير لمن اتّقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 8

8 _ بهره مندى هاى دنيوى ، در مقايسه با نعمت هاى اخروى ، متاعى است بسيار اندك و كم ارزش .

فما متع الحيوة الدنيا فى الأخرة إلا قليل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 7

7 - مجموعه بهره هاى دنيوى ، پست و حقير در مقايسه با موهبت هاى زندگى اخروى

فما أُوتيتم من شىء فمت_ع الحيوة الدنيا و ما عند اللّه خير و أبقى

پستى و حقارت از دو نكته استفاده مى شود: الف) واژه دنيا كه به شكلى حامل معناى حقارت است. ب) خداوند نعمت هاى اخروى

را به خاطر ارجمندى و اهميت آنها به خود نسبت داده است; ولى در مورد نعمت هاى دنيوى فعل را مجهول آورده، گويى كه ارزش انتساب نداشته است.

ارزش نعمت هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 10

10 _ بى ارزش بودن مواهب دنيوى در برابر نعمت هاى اخروى

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه . .. ثمناً قليلا اولئك لا خلاق لهم فى الاخرة

جمله {لا خلاق لهم . .. } مى تواند دليل اندك بودن بهره هاى دنيوى باشد، يعنى چون از مواهب آخرت محروم مى شوند، آنچه در دنيا كسب كنند، اندك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 27،28

27 _ كم ارزشى و ناچيز بودن بهره هاى دنيوى در برابر آخرت و نعمت هاى آن

قل متاع الدنيا قليل و الاخرة خير لمن اتّقى

28 _ ارزشمندى بهره هاى دنيوى در ديدگاه انسان ، زمينه تخلف و سرپيچى از جهاد و فرامين الهى

و قالوا ربّنا لم كتبت علينا القتال . .. قل متاع الدنيا قليل

جمله {قل متاع الدنيا}، چون جواب از اعتراض آنهاست، بيانگر اين است كه علّت اصلى تخلف از حكم جهاد، وابستگى به دنياست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 2

2 _ آخرت انديشى و توجّه به قطعى بودن مرگ و اندك بودن متاع دنيا ، زمينه حضور در صحنه جهاد

فلمّا كتب عليهم القتال . .. قل متاع الدّنيا قليل و الاخرة خير ... اين ما تكونوا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 16

16 _ برترى و فزونى غنائم و اجر و پاداش الهى ، بر بهر هاى دنيوى و غنائم جنگى

تبتغون عرض الحيوة الدّنيا فعند اللّه مغانم كثيرة

كلمه {عند اللّه} اشاره به برترى پاداشهاى الهى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 35 - 5

5 - حضور در جوار قرب ربوبى ، غيرقابل قياس با والاترين نعمت هاى دنيوى

و إن كلّ ذلك . .. و الأخرة عند ربّك للمتّقين

از {عند ربّك}، حضور در جوار قرب ربوبى استفاده شده است.

ازدياد نعمت بر موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 3

3- ربوبيّت پروردگار ، مقتضى سلب نعمت از فخر فروشان و مشركان دل بسته به دنيا واعطاى نعمتى افزون تر به موحدان است ،

فعسى ربّى أن يؤتين خيرًا من جنّتك و يرسل عليها حسبانًا من السماء

ازدياد نعمت شاكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 21

استفاده از نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 4

4 - همه انسان ها داراى حق بهره گيرى از مواهب طبيعى و نعمت هاى الهى هستند .

فأخرج به من الثمرت رزقاً لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 29 - 4،5

4 - همه انسان ها داراى حق بهره گيرى از مواهب زمين

خلق لكم ما فى الأرض

5 - حليت تصرف در همه موهبت هاى طبيعى زمين

خلق

لكم ما فى الأرض جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 14

14 - بهره گيرى از نعمت ها و روزى هاى حلال و پاكيزه ، توصيه خداوند به بندگان

كلوا من طيبت ما رزقنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 2،9

2 - مسلمانان نبايد روزى ها و نعمت هاى پاكيزه را حرام شمرده و خويشتن را از منافع آنها محروم سازند .

يأيها الذين ءامنوا كلوا من طيبت ما رزقنكم

9 - لزوم شكرگزارى به درگاه خدا پس از تناول غذا و استفاده از مواهب الهى

كلوا من طيبت ما رزقنكم و اشكرواللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 8

8 _ خوردن روزى خداوند و پيروى كردن از شيطان، كارى است ناشايست و نكوهيده.

كلوا مما رزقكم الله و لا تتبعوا خطوت الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 9

9- بهرهورى انسان از مواهب الهى و رفع سختى هاى او ، مطلوب خداوند است .

و الأنع_م خلقها لكم . ..لكم فيها دفءٌ و من_فع ... و تحمل أثقالكم ... إن ربّكم لر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 8

8- خداوند ، خواهان سعى و تلاش انسان در راه تأمين روزى خويش و برخوردارى از مظاهر طبيعت چون درياهاست .

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه -

20 - 81 - 9

9 - بهره بردن از نعمت هاى الهى و بى مصرف نگذاشتن آنها ، هدف اصلى از اعطاى آنها است .

كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم

{ما رزقناكم} عنوانى است كه به منزله تعليل براى {كلوا} و توجيه گر مخاطب، به ضرورت استفاده كردن از نعمت است و حكايت از اين دارد كه ما اين رزق را به شما داده ايم كه خوراك شما باشد; پس از مصرف آن دريغ نورزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 2

2 - بهرهورى از نعمت هاى الهى و تغذيه از غذا هاى پاكيزه ، توصيه خداوند به يكايك پيامبران

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت

از آن جايى كه پيامبران الهى به صورت متفرق و جدا جدا و در طول تاريخ فرستاده شده اند، اين آيه مى تواند به اين معنا باشد كه: {ما به يكايك پيامبران، توصيه كرديم كه از طيبات بهره گيرند و. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 6

6 - پيروى از شيوه زندگى پيامبران ( استفاده از نعمت هاى الهى ، داشتن كردار نيك و پرستش خداى يگانه ) توصيه أكيد خدا به يكايك امت ها

و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم

برداشت هاى پيشين بر اين اساس بود كه مراد از ضميرهاى خطاب در كلمه هاى {أمّتكم}، {ربّكم} و {فاتّقون} پيامبران باشد. احتمال ديگر اين است مقصود از اين ضميرها، پيروان هر يك از پيامبران باشد. در اين صورت و با توجه به عطف اين آيه به آيه قبل، معناى آن چنين

مى شود: ما همان گونه كه شيوه زندگى را به يكايك پيامبران توصيه كرديم، به مردم نيز سفارش نموديم كه به آنان اقتدا كنند و از آيين آنان پيروى نمايند و از تغيير و تبديل در آن و يا اتخاذ شيوه ديگرى غير از آن سخت بپرهيزند. گفتنى است كه آيه بعدى، اين احتمال را تقويت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 14 - 7

7 - ياد معاد هنگام تسخير امكانات و برخوردارى از نعمت ها ، زمينه ساز زدايش غرور و غفلت

ثمّ تذكروا نعمة ربّكم إذا استويتم عليه و تقولوا . .. و إنّا إلى ربّنا لمنقلبون

توصيه به يادآورى معاد پس از برخوردارى از نعمت هاى خداوند، مى تواند اشاره به تأثير آن در زدايش غرور و غفلت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 6 - 4

4 - افراط در گناه و طغيان گرى ، در كنار بهره بردن از نعمت ها و كرم الهى ، دور از انتظار و امرى ناشايسته است .

كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى

مى توان گفت: حرف {كلاّ} ناظر به جمله هاى بعد است; نه آيه هاى قبل، زيرا زمان نزول آنها با زمان نزول اين آيه و آيات پس از آن، فاصله زيادى داشته است. در اين صورت مفاد {كلاّ}، باز داشتن انسان از طغيان و ساير كارهايى است كه تا {كلاّ لئن لم تنته ...} آمده است. در نتيجه حرف {كلاّ} در آن آيه نيز، تأكيد اين كلمه خواهد بود.

استفاده از نعمت منّ

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 22

22 _ بهره گيرى از { منّ } و { سلوى } و روزى هاى پاكيزه ، توصيه خداوند به بنى اسرائيل

كلوا من طيبت ما رزقنكم

برداشت فوق با توجه به فعل امر (كلوا)، استفاده شده است.

استفاده از نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 146 - 7

7 _ روح دين الهى در صدد برداشتن موانع خرافى در راه استفاده از مواهب و نعمتهاى الهى است.

و قالوا هذه أنعم و حرث . .. قل ءالذكرين حرم ... و على الذين هادوا حرمنا

محور بحث از آيه 138 تا 145 درباره تحريمهاى خرافى و بى جاى مشركان است. آيه 146 بيان حكمى استثنايى است كه همان تحريم برخى مواهب بر يهود است. از اين حكم استثنايى، كه به سبب تجاوزكارى يهود بر آنان وضع گرديده، اين مطلب كه روح اديان الهى در نقطه مقابل تحريمهاى بى جا قرار دارد، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 9،10،11،12

9 _ جواز استفاده مؤمن و كافر از زيباييها و روزيهاى پاكيزه خدا در دنيا

قل هى للذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا خالصة يوم القيمة

كلمه {خالصة} حال است براى {هى} و {يوم القيامة} متعلق به آن مى باشد. ذكر نشدن اين كلمه در مورد {الحياة الدنيا} حاكى از انحصارى نبودن مواهب دنيا براى مؤمنان است. يعنى: قل هى للذين آمنوا و لغير هم فى الحياة الدنيا و لهم خالصة يوم القيامة.

10 _ استفاده مؤمنان از زينتها و نعمتها، مقصود اصلى از

آفرينش آنهاست.

قل هى للذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا

ذكر نكردن {لغيرهم} پس از {للذين ءامنوا}، على رغم مقصود بودن آن، براى رساندن اين معناست كه زينتها و طيبات بالإصاله براى مؤمنان آفريده شده است.

11 _ ايمان، عامل شايستگى انسان براى استفاده از نعمتهاى خدا

قل من حرم . .. أخرج لعباده و الطيبت من الرزق قل هى للذين ءامنوا

12 _ استفاده از زينتها و روزيها در دنيا، همواره آميخته با رنجها و كدورتهاست.

قل هى للذين . .. خالصة يوم القيمة

برخى برآنند كه {خالصة} در آيه مورد بحث به معناى خلوص از ناملايمات و كدورتها است. بر اين مبنا چون اين قيد براى قيامت ذكر نشده، مفهومش اين است كه در دنيا مواهب خدادادى آميخته با رنجها و ناملايمات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 10 - 5

5 - بهرهورى انسان از موهبت هاى طبيعى ، هدف اصلى از خلقت هستى

الذى جعل لكم الأرض مهدًا و جعل لكم فيها سبلاً

به كار رفتن كلمه {لكم} و تكرار آن، مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه هدف از آفرينش نعمت ها بهوسيله خداوند، بهرهورى انسان از آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 7

7 - لزوم تنزيه خداوند ، از هرگونه عيب ، نقص و شريك به هنگام بهره مندى از نعمت ها

و تقولوا سبح_ن الذى سخّر لنا ه_ذا

استفاده از نعمت هاى دريايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 11

11- خداوند ، فوايد و تفضلات بسيارى در

دريا قرار داده كه با تلاش و كوشش مى توان از آنها بهره مند شد .

سخ_ّر البحر لتأكلوا منه . .. و لتبتغوا من فضله

{تبتغوا} (از ابتغاء) به معناى تلاش و كوشش در به دست آوردن خواسته است.

استفاده از نعمت هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 3

3 - تسلط بر موهبت هاى طبيعى و صنعتى ، نبايد به غرور و غفلت انسان بينجامد .

و جعل لكم من الفلك و الأنع_م . .. لتستوا على ظهوره ثمّ تذكروا نعمة ربّكم إذا است

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 14 - 8

8 - شكر نعمت هاى دنيوى ، استفاده از آن در مسير حيات اخروى است .

جعل لكم من الفلك و الأنع_م. .. ثمّ تذكروا... و إنّا إلى ربّنا لمنقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 13،14

13- بهره گيرى از نعمت هاى دنيوى و نينديشيدن به آفريننده آن ، شيوه اى حيوانى است . *

و الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م

برداشت بالا بدان احتمال است كه تشبيه كافر به حيوان، از آن جهت باشد كه حيوان هنگام بهره گيرى از موهبت هاى طبيعى، به پديدآورنده آن نمى انديشد.

14- سود جستن از امكانات زندگى ، بدون هدفى متعالى و احساس مسؤوليت ، عملى حيوانى *

يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م

برداشت بالا بدان احتمال است كه تشبيه كافر به حيوان، از آن جهت باشد كه حيوان در خوردن و لذّت جويى، جز ارضاى غريزه به هدفى

ديگر نينديشيده و خود را مسؤول نمى داند.

استفاده از نعمت هاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 7

7 - تقوا ، با بهره مندى از نعمت هاى مادى منافاتى ندارد .

ادخلوا الجنّة . .. يطاف عليهم ... و فيها ما تشتهيه الأنفس

استفاده ز نعمت سلوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 22

22 _ بهره گيرى از { منّ } و { سلوى } و روزى هاى پاكيزه ، توصيه خداوند به بنى اسرائيل

كلوا من طيبت ما رزقنكم

برداشت فوق با توجه به فعل امر (كلوا)، استفاده شده است.

استفاده صحيح از نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 10

10- شكر نعمت هاى اقتصادى و اجتماعى ، به بهره گيرى صحيح و مجاز از آنهاست . *

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا و اشكروا نعمت الله

برداشت فوق، بدان احتمال است كه عبارت {و اشكروا نعمت الله} تفسير براى {كلوا . .. حلالاً طيّباً} باشد.

اعتدال در استفاده از نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 12،13

12 - تجاوز نكردن از مرز تعادل و مقررات الهى در استفاده از نعمت ها ، توصيه خداوند به بنى اسرائيل

كلوا من طيّب_ت . .. و لاتطغوا فيه

13 - لزوم حفظ تعادل و حد و مرز در استفاده از نعمت هاى الهى و پرهيز از ناسپاسى و اسراف و تبذير در آن

كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم و لاتطغوا فيه

از

مصاديق مهم و بارز طغيان گرى در مورد نعمت ها، كفران، ناسپاسى، اسراف و تبذير است.

اقرار به كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 7 - 1

1 - انسان هاى ناسپاس ، خود معترف و گواه بر خصلت نارواى خويش اند .

و إنّه على ذلك لشهيد

اقرار به منشأ نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 11 - 4

4 - صاحبان نعمت ، بايد هنگام بازگوكردن نعمت ها ، به وابستگى آنها به خداوند ، معترف باشند .

بنعمة ربّك فحدّث

امتحان با سلب نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 3

3_ خداوند ، با اعطاى نعمت به انسان ها و نيز سلب آن نعمت ، ايشان را آزمايش مى كند .

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً . .. و ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة ثم نزعنها منه

امتحان با نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 13،14

13 - انسان در رهگذر سختى ها و نيز نعمت ها و تفضلات الهى ، مورد آزمايش خداوند است .

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

14 - آزمون انسان ها با سختى ها و نيز نعمت ها و آسايش ها برخاسته از مقام ربوبى خدا و در جهت رشد و تربيت آنان است .

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

برداشت فوق با توجه به كلمه {رب} - كه به معناى مربى و مدير است - استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 13

13 _ انسان با سختى ها و نعمت ها و تفضلات الهى ، مورد آزمايش خداوند قرار مى گيرد .

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 9

9 _ خداوند حتى با اعطاى نعمت و امور خوشايند به اهل ايمان ، آنان را آزمايش مى كند .

و ليبلى المؤمنين منه بلاء حسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 3

3_ خداوند ، با اعطاى نعمت به انسان ها و نيز سلب آن نعمت ، ايشان را آزمايش مى كند .

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً . .. و ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة ثم نزعنها منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 16

16 - نعمت هاى الهى و امكانات دنيا ، زمينه اى براى آزمايش انسان ها است .

متّعنا به . .. لنفتنهم فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 16

16 - نعمت ها و امكانات خدادادى وسيله آزمون انسان

قال ه_ذا من فضل ربّى ليبلونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 15،18

15 - آسودگى از گرفتارى و برخوردارى از نعمت ها ، وسيله آزمايش الهى براى بشر است .

ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا . .. بل هى فتنة

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {فتنة} به معناى امتحان و آزمايش

باشد.

18 - جهل و بى خبرى بيشتر انسان ها نسبت به آزمايش بودن نعمت ها و آسودگى ها براى انسان

بل هى فتنة و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

برداشت بالا مبتنى بر اين احتمال است كه متعلق علم در {لايعلمون}، فتنه بودن نعمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 2

2 - رفاه و نعمت ها ، از ابراز هاى آزمايش الهى

لنفتنهم فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 3،8

3 - خداوند ، با بهره مند ساختن آبرومندانه مردم از ماديات و رساندن آنها به نعمت و رفاه ، آنان را آزمايش مى كند .

ابتليه ربّه فأكرمه و نعّمه

{اكرام} اين است كه بدون تحقير به كسى نفعى رسانده شود و يا به كسى عطاى شرافتمندانه اى داده شود(مفردات راغب). فعل {أكرمه} به معناى {او را با عظمت و بى عيب شمرد} نيز آمده و فعل {نعّمه}; يعنى، او را رفاهمند ساخت (قاموس). حرف فاء در {فأكرمه}، براى تفصيل مجمل به كار رفته و نوع امتحان را بيان مى كند.

8 - غفلت از آزمايش بودن نعمت ها ، مايه خطا در تحليل عوامل پيشرفت هاى اقتصادى

ابتليه ربّه . .. فيقول ربّى أكرمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 12

12 - آزمايش با نعمت ، سخت تر از امتحان با فقر است . *

نعّمه . .. فقدر عليه رزقه

تقديم امتحان با نعمت بر آزمايش با فقر، ممكن است بيانگر اهميت آن باشد.

امكان سلب نعمت

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 6،7

6- تبديل شدن بوستان هاى زيبا و حاصل خيز ، به كويرى خشك و بى حاصل ، با عذاب الهى ، در نتيجه كفر و فخر و مباهات به ديگران ، امرى ممكن است .

فعسى ربّى . .. يرسل عليها حسبانًا من السماء فتصبح صعيدًا زلقًا

{صعيد} يعنى، روى زمين و {زلق} يعنى، بدون گياه.

7- امكان زوال نعمت هاى مادّى ، هشدارى به دنياگرايان مغرور است .

يرسل عليها حسبانًا من السماء فتصبح صعيدًا زلقًا

انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 1

1- پيامبران و رسولان ، از نعمت هاى الهى براى امتها

فكفرت بأنعم الله . .. و لقد جاءهم رسول منهم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه آيه شريفه بيانگر مصداق ديگرى باشد از نعمتهاى اعطايى خداوند به امتها كه در آيه قبل از آن ياد شده است.

انبيا و نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 15

15_ آبادانى و برخوردار شدن جامعه هاى بشرى از نعمت ها و موهبت هاى دنيوى ، از اهداف پيامبران و اديان الهى است .

يرسل السماء عليكم مدرارًا و يزدكم قوّة إلى قوّتكم

انتساب نعمت به غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 5

5 - منتسب كردن نعمت ها و امداد هاى الهى به غير خداوند ، حركتى شرك آلود است .

و ضلّ عنهم ما كانوا يدعون . .. و لئن أذقن_ه ... ليقولنّ ه_ذا لى

با توجه به اين

كه آيه قبل درباره حركت ها و فرجام مشركان بود، ارتباط اين آيه با آيه قبل مى تواند از آن جهت باشد كه انتساب نعمت هاى الهى به غير او، نمودى از شرك است.

انذار از كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 11

11- هشدار خداوند به ملت هاى متنعم و مرفه داراى امنيت ، نسبت به كفران نعمت هاى او

قرية كانت ءامنة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف بما كانوا ي

انذار مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 11

11- هشدار خداوند به ملت هاى متنعم و مرفه داراى امنيت ، نسبت به كفران نعمت هاى او

قرية كانت ءامنة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف بما كانوا ي

انسان ها و نعمت علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 6 - 1

1 - واكنش بيشتر انسان ها در برابر نعمت دانش و هنر نويسندگى ، واكنشى نامناسب و به دور از انتظار است .

كلاّ

حرف {كلاّ}، براى باز داشتن از رويه اى است كه يا در جملات پيش از آن، تشريح يا اشاره شده باشد و يا از سياق آيات به دست آيد و در آيه _ به قرينه {ليطغى} _ ناظر به حالتى است كه نوع انسان ها در برابر نعمت علم و قلم به خود مى گيرند. تعبير {الإنسان _ كه براى جنس به كار رفته _ ناظر به غالب افراد آن است

كه از آن به عموم عرفى تعبير مى شود.

انسان ها و نعمت كتابت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 6 - 1

1 - واكنش بيشتر انسان ها در برابر نعمت دانش و هنر نويسندگى ، واكنشى نامناسب و به دور از انتظار است .

كلاّ

حرف {كلاّ}، براى باز داشتن از رويه اى است كه يا در جملات پيش از آن، تشريح يا اشاره شده باشد و يا از سياق آيات به دست آيد و در آيه _ به قرينه {ليطغى} _ ناظر به حالتى است كه نوع انسان ها در برابر نعمت علم و قلم به خود مى گيرند. تعبير {الإنسان _ كه براى جنس به كار رفته _ ناظر به غالب افراد آن است كه از آن به عموم عرفى تعبير مى شود.

انسان ها هنگام نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 6

6 - انسان ها ، هنگام برخوردارى از نعمت و رفاه ، خود را نزد خداوند ، عزّت مند و با كرامت مى پندارند .

فأمّا الإنس_ن إذا . .. نعّمه فيقول ربّى أكرمن

اكرام در فعل هاى {أكرمه} و {أكرمن}، به يك معنا نيست; زيرا لحن آيه شريفه گوينده {ربّى أكرمن} را نكوهش كرده; با آن كه اكرام را در {أكرمه} پذيرفته است. بنابراين در {أكرمه} مراد {رساندن نفع بدون خوارى و ذلت} است _ كه در {مفردات راغب} از معانى اكرام شمرده شده _ و در {أكرمن} مقصود {با عظمت شمردن و بى عيب دانستن} است كه در {قاموس} آمده است.

انسان هنگام

سلب نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 2

2_ آدمى ، به هنگام از دست دادن امكانات و موهبت هاى دنيوى ، از رحمت الهى مأيوس شده و تدبير خداوند در هستى را منكر مى شود .

و ل_ئن أذقنا الإنس_ن . .. إنّه ليئوس كفور

{كفور} مى تواند از كفر _ كه به معناى انكار است _ گرفته شده باشد. بر اين اساس جمله {إنه ... كفور} اشاره به اين دارد كه: انسان در پى برخوردار شدن از نعمت و سلب آن نعمت از وى چنين مى پندارد كه تبديلها و تغييرها در هستى به دست خداوند نيست و از اختيار او بيرون است.

انقياد مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 3

3 - برخورداران از نعمت هاى جاودان آخرت ، شيفتگان اطاعت پروردگار و برپا دارندگان نماز

و ما عند اللّه . .. للذين ءامنوا ... و أقاموا الصلوة

اهميت استفاده از نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 4

4 - اهميت دادن به تغذيه سالم و بهره گيرى از نعمت هاى الهى ، وجه مشترك همه اديان آسمانى

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت

اهميت ذكر منشأ نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 32 - 6

6- انسان ، بايد به الهى بودن امكانات و نعمت هاى دنيوى خويش ، توجه داشته باشد .

جعلنا لأحدهما جنّتين . .. و حففن_هما بنخل و جعلنا بينهما زرعًا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 7

7 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق ، به خدايى بودن نعمت هاى زمين

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

سرزنش تكذيب گران يا غافلانى كه با غفلت خويش، از جلوه هاى ربوبيت خداوند چشم پوشيده اند، در واقع بيانگر اين معنا است كه آنان به نعمت هاى او توجه كنند و خدايى بودن آن را دريابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 7

7 _ خداوند ، خواهان توجه خلق ( جن و انس ) به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 40 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

سرزنش شدن تكذيب گران و يا غافلانى كه با غفلت خويش، از جلوه هاى ربوبيت خداوند چشم پوشيده اند; در واقع بدين منظور است كه آنان بيدار شده و خدايى بودن اين نعمت ها را دريابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 42 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 45 - 5

5

- خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 47 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 49 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

ذواتا أفنان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به خدايى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 53 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 55 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 57 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 59 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 61 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق بر الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 63 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 65 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 69 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمتها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 71 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 73 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ

ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه خلق به نعمت هاى او و سپاس گزارى در برابر آنها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

اهميت ذكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 11

11 _ ضرورت به خاطر آوردن نعمت هاى خدادادى

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 20 - 2،3

2 _ دعوت بنى اسرائيل از سوى موسى ( ع ) به يادآورى نعمت هاى الهى بر آنان

و اذ قال موسى لقومه يقوم اذكروا نعمة اللّه عليكم

3 _ لزوم توجه به نعمت هاى الهى و يادآور شدن آنها

اذكروا نعمة اللّه عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 3،5

3- موسى ( ع ) از قوم خويش خواستار آن شد تا يادآور نعمت هاى اعطايى خداوند بر خود باشند .

و إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم

5- موسى ( ع ) از قومش درخواست كرد كه همواره به خاطر داشته باشند كه خداوند عامل رهايى آنان از شكنجه و كشتار فرعونيان بود .

إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 10

10- لزوم توجه انسان به خدايى بودن ابزار و امكانات مورد استفاده اش در تسلط بر طبيعت و بهرهورى از آن

كرّمنا . .. و حملن_هم ... و رزقن_هم

... فضّلن_هم

تكرار افعال متكلم مع الغير و اسناد كارهاى انسان، به خداوند، شايد به اين منظور باشد كه بخواهد انسانها را متوجه خدايى بودن آنها بكند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 10

10 - لزوم توجه انسان به خدايى بودن نعمت ها و امكانات ، در اوج توانمندى و اقتدار

و أوتينا من كلّ شىء إنّ ه_ذا لهو الفضل المبين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه سليمان در اوج شكوه و اقتدارش، تصريح مى كند كه همه امكانات و برخوردارى هايش تفضلى است كه از جانب خدا به او رسيده است و از جهت استحقاق ذاتى او نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 1،2

1 - توصيه خداوند به همه مردم ، مبنى بر يادآوردن نعمت هايش

ي_أيّها الناس اذكروا نعمت اللّه عليكم

2 - لزوم به يادآوردن نعمت هاى اعطايى خداوند به انسان ها

ي_أيّها الناس اذكروا نعمت اللّه عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 11 - 1

1 - بازگو كردن نعمت هاى خدادادى و مستور نداشتن آنها از مردم ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و أمّا بنعمة ربّك فحدّث

اهميت شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 13

13- لزوم شكرگزارى در برابر نعمت هاى الهى

و لعلّكم تشكرون

از آن جايى كه خداوند فلسفه ذكر چندين نعمت خويش را ايجاد زمينه شكرگزارى در انسانها بيان مى كند، به دست مى آيد كه شكرگزارى امرى

بايسته و لازم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 15

15 - سپاسگزارى از خداوند در برابر نعمت هاى او ، وظيفه اى است بر عهده بندگان

و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 34

34 _ لزوم شكرگزارى در برابر نعمت هاى الهى

وليتم نعمته عليكم لعلكم تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 10 - 6،7

6 _ لزوم شكرگزارى در برابر نعمتهاى الهى

و لقد مكنكم فى الأرض . .. قليلا ما تشكرون

7 _ وجود وسائل معيشت در زمين، نعمتى بزرگ براى انسانها و بايسته سپاسگزارى است.

و لقد مكنكم فى الأرض . .. قليلا ما تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 140 - 7

7 _ لزوم سپاسگزارى در برابر نعمت هاى خدا با پرستش او

أغير اللّه أبغيكم إلهاً و هو فضلكم على العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 144 - 15

15 _ لزوم سپاسگزارى در برابر نعمت هاى خدا

و كن من الشكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 9

9 _ لزوم شكر و سپاسگزارى به درگاه خدا ، در برابر نعمت آسايش و رفاه و رفع گرفتاريها

فلما كشفنا عنه ضرّه مرّ كأن لم يدعنا إلى ضرّ مسّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 5

5

_ شكر و سپاسگزارى در برابر نعمت هاى خداوند ، امرى شايسته و لازم

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 24

24_ لزوم سپاسگزارى در برابر تفضلات الهى

ذلك من فضل الله . .. و ل_كنّ أكثر الناس لايشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 8،17

8- ميوه ها و نباتات تأمين رزق و روزى انسان ، نمودى از نعمت و لطف الهى بر بندگان و شايسته شكر و سپاس

الله الذى خلق السموت و الأرض و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت رزقًا لكم

آيه در مقام امتنان و برشمارى نعمتهاى الهى است و آهنگ آن، تشويق كننده بندگان به شكر و سپاس در برابر نعمتهاى پروردگار است. گفتنى است جمله {إن الاءنسان لظلوم كفّار} در دو آيه بعد (آيه 34) مؤيد برداشت فوق است.

17- مسخّر و رام بودن نهر ها و رود ها ، نمودى از نعمت و لطف خداوند بر بندگان و شايسته شكر و سپاس

و سخ_ّر لكم الأنه_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 33 - 5

5- رام بودن خورشيد ، ماه و شب و روز براى انسان ، نمودى از نعمت و لطف خداوند بر بندگان و شايسته شكر و سپاس

الله الذى خلق . .. و سخ_ّر لكم الشمس و القمر دائبين و سخ_ّر لكم الّيل و النهار

آيه در مقام امتنان و برشمارى نعمتهاى الهى است و آهنگ آن مشوّق بندگان به شكر و

سپاس در برابر نعمتهاى پروردگار است. گفتنى است جمله {إن الإنسان لظلوم كفّار} در آيه بعد مؤيد برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 15

15- شكر و سپاس در برابر نعمت هاى الهى لازم است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

جمله {إن الإنسان لظلوم كفّار} در مقام بيان زشتى ستم و ناسپاسى نعمتهاى الهى است، و اين مى رساند كه شكر و سپاس در برابر نعمتهاى الهى، امرى لازم است; زيرا اگر لازم نبود، ترك آن زشت و ناپسند نمى نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 16،17

16- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند توفيق يافتن مردم و ذريه اش براى شكر نعمت هاى الهى را خواستار گرديد .

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. فاجعل أفئدة من الناس ... و ارزقهم من الثمرت لعلّه

17- شكر و سپاس خداوند هدف و مقصد نعمت ها و موهبت هاى الهى است .

و ارزقهم من الثمرت لعلّهم يشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 7

7- وجود فرزند ، نعمت الهى و شايسته حمد و سپاس است .

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 18 - 3

3- تلاش براى اداى حق نعمت هاى خداوند ، امرى شايسته و بايسته است .

و إن تعدّوا نعمة الله لاتحصوها إن الله لغفور

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 78 - 9

9- شكر نعمت هاى خداوند ، امرى لازم و بايسته

و جعل لكم . .. لعلّكم تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 10

10- لزوم شكرگزارى در برابر نعمت هاى الهى

فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 2

2- لزوم شكرگزارى انسان ، در قبال بهرهورى از روزى هاى حلال و دلپذير الهى

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيّبًا و اشكروا نعمت الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 15

15 - لزوم شكر و سپاس گزارى در برابر نعمت هاى خداوند

كذلك سخّرن_ها لكم لعلّكم تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 10

10 - لزوم شكر و سپاس گزارى به درگاه خداوند ، در برابر استفاده از نعمت هاى او

كلوا من الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

چنان چه {طّيّبات}به معناى غذاهاى پاكيزه و لذيذ باشد، دستور بعدى (واعملوا صالحاً) بدان معنا خواهد بود كه بايد به پاس آن نعمت ها كار شايسته انجام دهيد. و اگر به معناى {غذاهاى حلال}، باشد تقديم آن بر عمل صالح، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه تغذيه حلال، زمينه ساز عمل صالح است. برداشت فوق، براساس معناى اول مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 8

8 _ شب و روز و پديد آمدن روشنايى و

تاريكى ، از نعمت هاى الهى و شايسته سپاس و تشكر

و هو الذى جعل الّيل . .. لمن أراد أن يذّكّر أو أراد شكورًا

يادآورى سپاس گزارى انسان پس از بيان آفرينش شب و روز براى آدمى، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 7

7 - لزوم سپاس گزارى به درگاه خدا به خاطر نعمت هايش

ربّ أوزعنى أن أشكر نعمتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 8

8 - لزوم اداى شكر به درگاه خداوند ، به پاس برقرار كردن نظام شب و روز براى منافع انسان ها

جعل لكم الّيل و النهار . .. و لعلّكم تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 66 - 2

2 - شكر نعمت هاى خداوند ، امرى بايسته و لازم است .

هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 15 - 5

5 - شكرگزارى به درگاه خداوند به خاطر اعطاى نعمت ، امرى بايسته و لازم

كلوا من رزق ربّكم و اشكروا له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 18 - 9

9 - وجود امنيت در راه ها ، نعمتى شايسته شكرگزارى

لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية . .. و اشكروا له ... و جعلنا بينهم ... سيروا فيها ..

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 14

14 - لزوم شكرگزارى در

برابر نعمت هاى الهى

و لعلّكم تشكرون

از اين كه خداوند فلسفه ذكر چند نعمت اعطايى خود را، شكرگزارى بندگان دانسته است، به دست مى آيد كه شكرگزارى بايسته و لازم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 7

7 - لزوم شكر و سپاس گزارى در برابر نعمت هاى فراوان خداوند ، امرى روشن و بديهى است .

أفلايشكرون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه شگفتى از ناسپاسى انسان ها در برابر نعمت هاى الهى، نشانگر بديهى بودن زشتى ناسپاسى و لزوم شكرگزارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 6

6 - شكر و سپاس گزارى در خور شأن بندگان ، و كفر و ناسپاسى دور از شأن آنان است .

و لايرضى لعباده الكفر و إن تشكروا يرضه لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 6

6 - سپاس نعمت هاى الهى و اعتراف به آن ، تكليفى بس مهم و انكار و ناسپاسى آن ، گناهى بس عظيم

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

از ده ها بار تكرار {فبأىّ ءالآء. ..} در اين سوره، مى توان برداشت بالا را استفاده كرد.

اهميت صبر در نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 7 - 9

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 9

9 - { قال رسول اللّه ( ص ) . . . يابن مسعود ! دع نعيم الدنيا و أكلها

و حلاوت ها و حارّها و باردها و لينها و طيّبها و ألزم نفسك الصبر عنها فإنّك مسؤول عن ذلك كلّه قال اللّه تعالى : { ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم } ;

رسول خدا(ص) [به عبداللّه بن مسعود] فرمود: اى پسر مسعود! رها كن نعمت هاى دنيا و خوردنى هاى آن و شيرينى، گرم و سرد، نرم و گواراى آن را و نفس خود را وادار كن كه در برابر آنها، صبر پيشه كند زيرا تو از تمامى آنها، سؤال خواهى شد. خداى تعالى فرموده: {ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم}.

اهميت نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 2

2 - نعمت ، وسعت و آسايش ، از مظاهر رحمت الهى است .

و لئن أذقن_ه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته

اهميت نعمت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 58 - 3،4

3 _ نعمت بهره مندى مؤمنان از قرآن ، نعمتى است بهتر و با ارزشتر از تمام دارايى ها و مال و منال ديگران .

قد جاءتكم موعظة من ربكم . .. قل بفضل اللّه و برحمته فبذلك فليفرحوا هو خير مما يج

در عود ضميرهاى فاعلى در {يفرحوا} و {يجمعون} سه احتمال است: الف) هر دو ضمير به {الناس} برگردد. ب) هر دو ضمير، عايد به {المؤمنين} باشد. ج) ضمير اول راجع به {المؤمنين} و ضمير دوم به {الناس} باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال سوم است.

4 _ قرآن ، نعمتى است كه مؤمنان با بهره مندى از آن ، نبايد از تنگدستى خود و دارايى و

اندوخته هاى مادى ديگران ، اندوهناك باشند .

قد جاءتكم موعظة من ربكم . .. فبذلك فليفرحوا هو خير مما يجمعون

اهميت نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 2

2 - موهبت هاى اخروى ، بهتر از بهرهورى هاى دنيايى و برتر از آن است .

فما أوتيتم . .. و ما عند اللّه خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 35 - 2

2 - زندگى مجلل و با شكوه دنيا ، حقير و ناچيز در برابر نعمت هاى اخروى

لبيوتهم سقفًا من فضّة . .. و إن كلّ ذلك لمّا مت_ع الحيوة الدنيا

اهميت نعمت هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 4 - 3

3 - هدايت ، نعمتى است بزرگ و كفران آن ، گناهى عظيم و نابخشودنى است .

إنّا هدين_ه السبيل . .. إنّا أعتدنا للك_فرين ... سعيرًا

از مهيا شدن عذاب سخت براى ناسپاسان نعمت هدايت، برداشت بالا به دست مى آيد.

بشارت اتمام نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 10

10_ كامل شدن نعمت الهى بر يوسف و خاندان يعقوب ، از بشارت هاى يعقوب ( ع ) به فرزندش يوسف ( ع ) .

و يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب

بشارت نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 2،3،5

2_ خداوند ، نوح ( ع ) و همراهانش را ، به تأمين سلامتى و نزول

نعمت هاى پرخير و بركت نويد داد .

قيل ي_نوح اهبط بسل_م منا و برك_ت عليك

هر چند نوح(ع) مورد خطاب است و فرمان و اجازه فرود متوجه اوست، ولى به قرينه مقام مى توان گفت: خطاب {اهبط . ..} متوجه همراهان آن حضرت نيز مى باشد و {باء} در {بسلام} براى مصاحبت است. بنابراين آيه شريفه چنين معنا مى شود: {يا نوح اهبط أنت و من معك ...; تو و پيروانت فرود آييد در حالى كه همراه و قرين سلامت، امنيت و بركت خواهيد بود}.

3_ خداوند ، نوح ( ع ) و همراهانش را ، به مصونيت از عذاب هاى دنيوى و اخروى و بهره مند شدن از نعمتهايى سعادت آفرين نويد داد .

اهبط بسل_م منا . .. و أمم سنمتعهم ثم يمسّهم منا عذاب أليم

مقابله {سلام} با {عذاب أليم} حكايت از آن دارد كه مراد از {سلام} مصونيت از عذابهاى دنيوى و اخروى است. تعبيركردن از نعمت و موهبتهاى دنيوى به {بركت} در جانب اهل ايمان و تبديل آن به {متاع} در جانب كفر پيشگان، اشاره به اين نكته دارد كه: نعمتهاى ارزانى شده به مؤمنان، براى آنان سعادت آفرين است و موهبتهاى عطاشده به كفرپيشگان، فاقد اين خصيصه است.

5_ برخوردارى جامعه هاى مؤمن و موحد از سلامتى و نعمت هاى فراوان ، بشارت خداوند به حضرت نوح ( ع )

اهبط بسل_م منا و برك_ت عليك و على أمم ممن معك

{على أمم} عطف بر {عليك} است; يعنى: سلام و بركات منا على أمم. مراد از {أمم ممن معك} به قرينه مقابله آن با {أمم سنمتعهم} امتها و جامعه هاى موحد و مؤمن هستند.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 49 - 1

1_ يوسف ( ع ) فرا رسيدن سالى پر باران و سرشار از نعمت را در پى سپرى شدن هفت سال قحطى ، به مردم و حكومت مصر بشارت داد .

ثم يأتى من بعد ذلك عام فيه يغاث الناس

فعل {يغاث} ممكن است از غيث (باران) مشتق شده و محتمل است از غوث (يارى كردن) گرفته شده باشد. در صورت اول {يغاث الناس} ; يعنى، بر مردم باران نازل مى شود و در صورت دوم ; يعنى، مردم يارى مى شوند. بر هر مبنا بشارت به پايان قحطى و شروع آبادانى است.

بهترين نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 108 - 4

4- عالى ترين نعمت ها و آرمانى ترين ارزش و آسايش براى مؤمنان در بهشت برين ، وجود دارد .

لايبغون عنها حولاً

درخواست تغيير، نوعاً، در پى تصوّر چيزى بهتر و بالاتر پديد مى آيد. اين كه بهشتيان، خواهان تغييرى در وضع خود نيستند، مى تواند بدين جهت باشد كه چيزى فوق آنچه آنان در بهشت برخوردارند، به ذهن شان نمى رسد تا آن را آرزو كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 11 - 3

3 - بهره مندى از مقام قرب الهى در آخرت ، برترين نعمت

أُول_ئك المقرّبون

ذكر مسأله تقرب به درگاه الهى قبل از {فى جنّات النعيم}، بيانگر برداشت ياد شده است.

بهشتيان و سلب نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 56 - 2

2-

بهشتيان ، فارغ از دغدغه مرگ و از دست دادن نعمت ها

لايذوقون فيها الموت

بينش مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 12

12- صاحبان نعمت و دانش _ حتى افراد برجسته و سرامد نيز _ بايد خداوند را سرچشمه كمالات خود بدانند .

ءاتين_ه رحمة من عندنا و علّمنه من لدنّا علمًا

پرسش از نعمت در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 7 - 9

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 9

9 - { قال رسول اللّه ( ص ) . . . يابن مسعود ! دع نعيم الدنيا و أكلها و حلاوت ها و حارّها و باردها و لينها و طيّبها و ألزم نفسك الصبر عنها فإنّك مسؤول عن ذلك كلّه قال اللّه تعالى : { ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم } ;

رسول خدا(ص) [به عبداللّه بن مسعود] فرمود: اى پسر مسعود! رها كن نعمت هاى دنيا و خوردنى هاى آن و شيرينى، گرم و سرد، نرم و گواراى آن را و نفس خود را وادار كن كه در برابر آنها، صبر پيشه كند زيرا تو از تمامى آنها، سؤال خواهى شد. خداى تعالى فرموده: {ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم}.

پندار جاودانگى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 7،9

7- ثروت مند مغرور ، باغ و بوستان و نعمت هاى خود را جاودانه و فناناپذير مى پنداشت .

قال ما أظنّ أن تبيد هذه أبدًا

{تبيد} از

{بيد} به معناى هلاك و نابود شدن است.

9- ثروت مندان و قدرت مندان ، در خطر پندار جاودانگى نعمت ها در دنيايند .

أنا أكثر منك مالاً . .. قال ما أظنّ أن تبيد هذه أبدًا

داستان مذكور در آيه، چه واقعى باشد و چه سمبليك، بيان خصلت هاى آدمى و واكنش هاى او در شرايط مختلف است. از جمله اين خصلت ها آن است كه وقتى در اوج رفاه قرار گيرد و اموال خود را در اطراف خود مشاهده كند، چنين مى پندارد كه نعمت هاى اطراف او جاودانه هستند.

تبديل نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 1،9

1 _ خداوند عطاكننده نعمت ها بر جوامع و بازگيرنده و تبديل كننده آنها به نقمت و عذاب

كفروا بايت اللّه . .. ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها

9 _ خداوند به سبب كفرورزى فرعونيان و اقوام پيش از آنها ، نعمت هاى خويش را از آنان سلب و به نقمت و عذاب تبديل كرد .

كدأب ءال فرعون . .. ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا ... حتى يغيروا ما بأنفسهم

تحريم نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 4،5

4 _ تحريم و ممنوعيت استفاده از نعمتهاى الهى به دلايل واهى مجاز نيست.

كلوا مما رزقكم الله و لا تتبعوا خطوت الشيطن

5 _ حرام شمردن نعمتهاى خداوند، بدون دليل و يا به دلايل واهى، پيروى از راه و گام شيطان است.

و لا تتبعوا خطوت الشيطن

تحصيل نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه

- 9 - 88 - 11

11 _ دستيابى به خيرات و نعمت هاى الهى ، نيازمند ايمان و عمل

ءامنوا معه جهدوا . .. و أولئك لهم الخيرت

تحصيل نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 44

44 - رسيدن به مواهب آخرت تنها بهاى ارزشمند در مقابل جان آدمى است .

ماله فى الأخرة من خلق و لبئس ماشروا به أنفسهم

جمله {لقد علموا . ..} به ضميمه {لبئس ...} دلالت بر اين دارد كه: آدمى اگر به قيمت از دست دادن آخرت منافع دنيوى را كسب كند، خويشتن را به بهاى بدى فروخته و خود را تباه ساخته است. بنابراين تنها چيزى كه مى تواند جلوگير زيانكار شدن آدمى باشد، به دست آوردن آخرت است.

تذكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 23 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور توجه دادن مردم به مبدأ پيدايش بشر و نعمت هاى نهفته در وجود او

قل هو الذى أنشاكم و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

تشويق به شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 10

10- بيان تسخير دريا از سوى خداوند و نعمت هاى فراوان آن براى ترغيب انسان به شكرگزارى است .

سخ_ّر البحر لتأكلوا منه . .. و لتبتغوا من فضله و لعلّكم تشكرون

تفاوت مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 9

9- انسان ها داراى رتبه و درجات متفاوت در

برخوردارى از نعمت هاى بزرگ خداوند

إن نحن إلاّ بشر مثلكم و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

پيامبران به همانندى خويش با مردم از جهت بشر بودن معترف بودند و همچنين يادآورى مى كردند كه آنان اين تفاوت را با ساير انسانها دارند كه از موهبت ويژه خداوند برخوردار شده اند و اين، از تفاوت رتبه انسانها حكايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 21 - 3

3- برخوردارى همه انسان ها از فيض و عطاى الهى ، به صورت يكسان و مساوى نيست .

كلاًّ نمدّ ه_ؤلاء و ه_ؤلاء من عطاء ربّك . .. انظر كيف فضّلنا بعضهم على بعض

تكبر هنگام نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 51 - 4

4 - برخوردارى از نعمت هاى الهى ، نبايد به تكبر و غرور آدمى بينجامد .

و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و ن_ا بجانبه

تكليف مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 6

6 - تلاش براى عبادت و دعا ، تكليفى الهى برعهده بهره مندان از نعمت

ألم نشرح . .. و وضعنا... و رفعنا... فإذا فرغت فانصب

خطاب آيه شريفه گرچه متوجّه پيامبر(ص) است; ولى از تفريع {فإذا فرغت. ..} بر نعمت هاى بيان شده در آغاز سوره، مى توان اصلى كلى انتزاع كرد و بر همگان تعميم داد.

تكميل نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 4

4 - دستيابى انسان ها به هدايت و كامل

شدن نعمت الهى بر ايشان ، از اهداف بعثت پيامبر ( ص ) است .

فولوا وجوهكم شطره . .. و لعلكم تهتدون. كما أرسلنا فيكم رسولا

چنانچه {كما أرسلنا . ..} بيانگر تشبيه مسأله تغيير قبله به رسالت پيامبر (ص) باشد; {لأتم نعمتى عليكم و لعلكم تهتدون} گوياى وجه شبه است; يعنى، همان گونه كه بعثت پيامبر براى اتمام نعمت بر بندگان و دستيابى آنان به هدايت مى باشد، تغيير قبله نيز داراى چنين هدفها و نتايجى است.

تلاش براى نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 9

9 - رهايى از جلوه هاى فانى دنيا و تلاش در راه نعمت هاى پايدار اخروى ، تنها در سايه ايمان و توكّل بر خدا ممكن است .

فما أُوتيتم من شىء . .. و ما عند اللّه ... للذين ءامنوا و على ربّهم يتوكّلون

تواضع مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 10

10- شايسته است برخورداران از نعمت هاى خداوند ، فروتنى پيشه كنند و برخوردارى خويش را تفضل الهى بدانند .

و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

توجه به نعمت هاى معنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 12،14

12 _ توجه انسان به خدادادى بودن نعمتهاى مادى و معنوى، از اهداف تبيين آيات قرآن و معارف دين

ذلك من ءايت الله لعلهم يذكرون

14 _ ضرورت پرهيز از به فراموشى سپردن خدادادى بودن نعمتهاى مادى و معنوى

لعلهم يذكرون

توصيه به استفاده از نعمت

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 13

13 - استفاده از نعمت هاى الهى ، سپاس گزارى از خدا و انجام اعمال شايسته ، رسم و راه زندگى ترسيم شده از سوى خدا براى يكايك پيامبران و همه مؤمنان

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

توصيه به شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 13

13 - استفاده از نعمت هاى الهى ، سپاس گزارى از خدا و انجام اعمال شايسته ، رسم و راه زندگى ترسيم شده از سوى خدا براى يكايك پيامبران و همه مؤمنان

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

توفيق شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 5

5 - دعاى سليمان در طلب توفيق از پروردگار براى شكر نعمت هايش ( نعمت دانش و قدرت )

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا. .. و قال ربّ أوزعنى أن أشكر نعمتك

{إيزاع} (مصدر {أوزع}) مرادف {الهام} است; يعنى، پروردگارا در دلم افكن تا شكر نعمتت را به جا آورم.

ثروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 75 - 4

4- توانمندى همراه با انفاقگرى ، از الطاف و نعمت هاى الهى به انسان است .

و من رزقن_ه منا رزقًا حسنًا فهو ينفق منه سرًّا و جهرًا

جاودانگى نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 22 - 3

3 _ نعمت هاى جاودان اخروى ، اجرت و مزدى

است در برابر عملكرد مؤمنان مهاجر و مجاهد .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. جنت لهم ... خلدين فيها أبداً إن اللّه عنده أج

{أجر} اجرت و مزد در برابر عمل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 3 - 0

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 3،8

3 - نعمت ها و بهرهورى هاى جهان آخرت ، جاويدان و زوال ناپذير است .

و ما عند اللّه خير و أبقى

8 - اهل ايمان و توكل كنندگان به خداوند ، برخوردار از نعمت هاى برتر و جاودان اخروى

خير و أبقى للذين ءامنوا و على ربّهم يتوكّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 13 - 4

4 - بهره مندى ابرار از نعمت هاى آخرت ، هميشگى است .

إنّ الأبرار لفى نعيم

حرف {فى} در آيه شريفه، براى ظرفيت مجازى است و بر استقرار ابرار در نعمت دلالت دارد. اسميه بودن جمله {إنّ الأبرار...}، تأكيدى بر مداومت و ثبوت و حرف {لام} در {لفى نعيم}، تأكيد بر تمام محتوا است.

جاودانگى نعمت هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 6

6- زوال ناپذير شمردن نعمت هاى دنيا و ناديده گرفتن نقش خدا در پيدايش و زوال آنها ، مستلزم شرك در ربوبيّت است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى ولاأشرك بربّى أحدًا

جواز اظهار نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 19

19_ اظهار بهره مندى

از نعمت هاى خدادادى و تفضّلات الهى ، جايز و امرى پسنديده است .

ذلكما مما علمنى ربى . .. ذلك من فضل الله علينا و على الناس

حتميت حسابرسى اخروى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 2

2 - حسابرسى از نعمت ها در قيامت ، اجتناب ناپذير و بيرون از اختيار انسان ها است .

ثمّ لتسئلنّ

مجهول بودن {لتسئلنّ}، اشاره به نكته ياد شده دارد.

حرمت كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 37 - 14

14 _ حرمت پنهان سازى نعمت هاى الهى به جهت ترك احسان

و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً

حسابرسى اخروى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 4 - 2

2 - آگاهى تمام مردم ، از بى پايه بودن امتيازات مادى ، هنگام حسابرسى نعمت ها در قيامت

ثمّ كلاّ سوف تعلمون

آخرين آيه سوره، بيانگر زمانى است كه مفاد {سوف تعلمون} تحقق مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 1،4

1 - قيامت ، زمان حسابرسى از نعمت ها است .

ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

{نعيم}، به معناى نعمت فراوان است. (مفردات)

4 - پرسش و حسابرسى از نعمت ها ، زمينه ساز گرفتارى برترى جويان و تفاخر كنندگان به آتش دوزخ

لترونّ الجحيم . .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

نشان دادن جهنم به اهل تكاثر _ پيش از بازخواست نعمت ها _ بيانگر آن است كه اهل تكاثر، بايد پس از

طى مراحل بازخواست و حسابرسى، جهنم را جايگاه خويش بدانند.

حسابرسى اخروى نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 2

2 - همه انسان ها ، در آينده هنگام حسابرسى نعمت ها ، به پوچى افتخارات مادى پى خواهند برد .

سوف تعلمون

زمان مورد نظر در {سوف تعلمون} _ به قرينه {ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم} _ هنگام حسابرسى نعمت ها است.

حسابرسى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 7

7 - حسابرسى از نعمت ها ، مرحله اى پس از مشاهده دوزخ و يقين به آن است .

ثمّ لترونّها . .. ثمّ لتسئلنّ

خالق نعمت هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 29 - 1

1 - خداوند ، آفريننده همه موهبت هاى موجود در زمين است .

هو الذى خلق لكم ما فى الأرض جميعاً

كلمه {جميعاً} به معناى كل است و بدل براى {ما} ى موصوله مى باشد.

خزاين نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 6

6_ هر نعمت و موهبتى در جهان هستى ، داراى مخزن و گنجينه اى خاص است .

خزائن الله

برداشت فوق ، از جمع آوردن كلمه {خزائن} به دست آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 37 - 3

3 - مظاهر وجود و نعمت هاى هستى ، داراى منابع و خزاينى نزد پروردگار

أم عندهم خزائن ربّك

خشوع مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 18

18- خضوع و خشوع و سجده و گريه به هنگام استماع آيات الهى ، نشانه برخوردارى از نعمت ويژه خداوند است .

أُول_ئك الذين أنعم اللّه عليهم . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و ب

{إذا تتلى} خبر اول و يا خبر بعد از خبر براى {أُولئك} است; يعنى آنان اين چنين هستند كه هنگام استماع آيات به سجده افتاده و گريه مى كنند.

خضوع مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 18،19

18- خضوع و خشوع و سجده و گريه به هنگام استماع آيات الهى ، نشانه برخوردارى از نعمت ويژه خداوند است .

أُول_ئك الذين أنعم اللّه عليهم . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و ب

{إذا تتلى} خبر اول و يا خبر بعد از خبر براى {أُولئك} است; يعنى آنان اين چنين هستند كه هنگام استماع آيات به سجده افتاده و گريه مى كنند.

19- گريه در حال سجده و خضوع در مقابل آيات الهى ، از آثار نعمت هدايت و برگزيدگى در پيشگاه خداوند است .

و ممّن هدينا واجتبينا إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

خلقت نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 29 - 11

11 - آفرينش آسمان هاى هفتگانه و مواهب زمين ، آفرينشى عالمانه است .

هو الذى خلق . .. و هو بكل شىء عليم

خيريت نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 49 - 2

2

- نعمت ها و امكانات زندگى { خير } است .

لايسئم الإنس_ن من دعاء الخير

از اين كه قرآن از تقاضاى اموال و مواهب زندگى از سوى انسان، به تقاضاى خير تعبير كرده است; مطلب بالا به دست مى آيد.

درخواست نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 22

22 _ از امام رضا ( ع ) روايت شده : . . . { إياك نعبد } رغبة و تقرب إلى اللّه تعالى ذكره و إخلاص له بالعمل دون غيره و { إياك نستعين } إستزادة من توفيقه و عبادته و إستدامة لما أنعم اللّه عليه و نصره . . . ;

. .. {إياك نعبد} ابراز رغبت و تقرب جستن عبد به سوى خداى تعالى و اظهار اخلاص در عمل براى اوست و نه غير او و {إياك نستعين} در خواست زياده توفيق خدا و زياده عبادت او و درخواست ادامه نعمتهاى داده شده و يارى خداوند است ...}.

درخواست نعمت براى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 14

14- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار بهبود وضعيت معيشتى و برخوردارى از انواع نعمت ها و محصولات براى فرزندانش و ساكنان مكه شد .

و ارزقهم من الثمرت

با توجه به اينكه حضرت ابراهيم(ع) فرزندانش را در سرزمين بى كشت و زرع اسكان داد، مقصود از {ثمرات} مى تواند انواع نعمتها و محصولات مادى و خوراكى باشد.

درخواست نعمت براى اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37

- 14

14- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار بهبود وضعيت معيشتى و برخوردارى از انواع نعمت ها و محصولات براى فرزندانش و ساكنان مكه شد .

و ارزقهم من الثمرت

با توجه به اينكه حضرت ابراهيم(ع) فرزندانش را در سرزمين بى كشت و زرع اسكان داد، مقصود از {ثمرات} مى تواند انواع نعمتها و محصولات مادى و خوراكى باشد.

دعوت به شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 13

13- خداوند ، مردم عصر داوود ( ع ) را به شكرگزارى در برابر اعطاى نعمت اسلحه سازى به ايشان ، فرا خواند .

و علّمن_ه صنعة لبوس لكم . .. فهل أنتم ش_كرون

استفهام در جمله {فهل أنتم شاكرون}، متضمن معناى امر است.

ذكر آثار كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 9

9- توجه به تأثير كفران در نابودى نعمت ها ، باعث قناعت و بسنده كردن انسان به روزى هاى حلال و دلپذير و استفاده بهينه از آنهاست .

فكفرت بأنعم الله . .. فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا و اشكروا

ذكر منشأ نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 37 - 5

5 - همواره بايد نعمت هاى گذشته و حال را وابسته به خواست خداوند دانست .

و لقد مننّا عليك مرّة أُخرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 133 - 5

5 - لزوم توجه به خدايى بودن امكانات مادى و نعمت هاى طبيعى

و اتّقوا الذى أمدّكم . ..

أمدّكم بأنع_م و بنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 11

11 - توجه دائمى سليمان ( ع ) به خدايى بودن امكانات خويش

فلمّا رءاه مستقرًّا عنده قال ه_ذا من فضل ربّى

از آيه ياد شده و نيز آيات پيشين استفاده مى شود كه سليمان در اوج قدرت و شوكت نيز، از ياد خدا غافل نبوده، او را ياد مى كند و بر نعمت هاى او سپاس مى گزارد.

ذكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 13

13 _ توجه و باور به خدادادى بودن نعمت ها ، بر انگيزنده انسان ها به پرستش خداوند است .

اعبدوا ربكم الذى . .. أنزل من السماء ماء فأخرج به من الثمرت

از اينكه خداوند براى ايجاد روحيه پرستش در بندگان، آنان را متوجه نعمتهاى الهى مى كند، برداشت فوق بدست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 2،12

2 - خداوند از بنى اسرائيل خواست تا نعمت هاى او را همواره به خاطر داشته باشند .

يبنى اسرائيل اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

12 _ به ياد خدا بودن و نعمت ها را از جانب او دانستن ، هدف از ضرورت ياد كردن و به خاطر داشتن نعمتهاست .

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

توصيف {نعمت} به اينكه خداوند آن را عطا فرموده (أنعمت عليكم)، به اين حقيقت اشاره دارد كه: ياد كردن نعمت بايد وسيله اى باشد براى ياد كردن منعم; يعنى، ياد كردن نعمت بايد ملازم با ديدن خدا در وراى هر

نعمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 47 - 3،9

3 - خداوند از بنى اسرائيل خواست تا نعمت هاى او را ياد كنند و همواره آنها را به خاطر داشته باشند .

يبنى إسرائيل اذكروا نعمتى

9 - به خاطر داشتن نعمت برترى بنى اسرائيل بر همگان ، سفارش و توصيه خداوند به آنان

اذكروا نعمتى . .. أنى فضلتكم على العلمين

عطف {أنى فضلتكم} بر {نعمتى} اقتضا مى كند كه: {أنى فضلتكم} نيز مفعول {اذكروا} باشد; يعنى: اذكروا . .. أنى فضلتكم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 122 - 3

3 - خداوند ، از بنى اسرائيل خواست تا نعمت هاى او را ياد كرده و همواره آنها را به خاطر داشته باشند .

يبنى إسرءيل اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 6

6 - تعيين خانه خدا براى حضور مردم و تأكيد بر حفظ امنيت حاضران در آن محيط ، از نعمت هاى الهى و شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و أمناً

{إذ} مفعول براى {اذكروا} (به ياد داشته باشيد) است و لام در {للناس} حكايت از آن دارد كه قرار دادن كعبه براى حضور پياپى مردم در جهت منافع آنان است، كه از آن در برداشت، به نعمت تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 11

11 _ برشمردن نعمتها و ترغيب به تقوا، از رهنمودهاى پندآميز خداوند

ذلك من ءايت الله

لعلهم يذكرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {آيات الله} جملات قرآن و محتواى آنها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 26

26_ باور به ربوبيت خدا و توجه به احسان ها و نعمت هاى او ، زمينه ساز پرهيز از گناهان است .

معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 19

19_ برخورداران از نعمت و عزت و مكنت ، بايد به خدادادى بودن آنها توجه داشته و بدان اقرار كنند .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 26

26_ ياد كردن از نعمت هاى خداوند و ستايش كردن او با صفاتى شايسته ، از آداب دعا به درگاه اوست .

رب قد ءاتيتنى من الملك . .. فاطر السموت و الأرض ... توفنى مسلمًا و ألحقنى بالص_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 7،8

7- نجات از نظام اجتماعى ظالمانه ، نعمتى الهى و شايسته به خاطر سپردن است .

اذكروا نمعة الله عليكم إذ أنج_كم من ءال فرعون يسومونكم

8- روز نجات بنى اسرائيل از نظام ظالمانه فرعونيان ، از { ايام الله } است .

و ذكّرهم بأيّ_م الله . .. و إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم م

كلمه {اذكروا} در اين آيه مى تواند از مصداقهاى تذكر به {أيام الله} باشد كه موسى(ع) مأمور

به ابلاغ آن بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 10

10 - بازگو كردن نعمت هاى الهى ، امرى لازم در جهت شكرگزارى

ثمّ تذكروا نعمة ربّكم . .. و تقولوا سبح_ن الذى سخّر لنا ه_ذا

در آيه شريفه پس از مسأله يادآورى و شكر نعمت الهى، بازگو كردن آن طلب شده است. (و تقولوا...). از اين نكته استفاده مى شود كه بازگو كردن نعمت از مراحل اساسى شكر آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 14 - 1

1 - انسان هاى متذكر و متوجه به نعمت هاى الهى و تدبير خداوندى ، معترف به معاد و رستاخيز

و تقولوا سبح_ن الذى سخّر لنا ه_ذا . .. و إنّا إلى ربّنا لمنقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 11 - 3،4

3 - برخوردارى از جاى امن ، هدايت و ثروت ، نعمت هاى الهى و سزاوار بازگو كردن براى ديگران است .

ف_اوى . .. فهدى ... فأغنى ... و أمّا بنعمة ربّك فحدّث

4 - صاحبان نعمت ، بايد هنگام بازگوكردن نعمت ها ، به وابستگى آنها به خداوند ، معترف باشند .

بنعمة ربّك فحدّث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 3

3 - شرح صدر و تحمّل سختى ها ، نعمتى الهى و سزاوار بازگو كردن و اظهار خرسندى است .

و أمّا بنعمة ربّك فحدّث . بسم اللّه الرحمن الرحيم . ألم نشرح لك صدرك

به گفته بسيارى از فقهاى اماميه، اين سوره،

دنباله سوره قبل و متّحد با آن است. بر اين اساس مفاد آيه شريفه، اعتراف به يكى از نعمت هايى است كه آخرين آيه سوره قبل، به بازگو كردن آنها توصيه داشت. در اين ديدگاه، جمله {بسم اللّه الرحمن الرحيم} ارتباط را قطع نمى كند; بلكه برخى از فقها، ترك آن را در نماز مجاز مى دانند.

ذكر نعمت ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 2

2 - لزوم توجه انسان به اهميت نعمت ايمان و الهى بودن آن

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن . .. فضلاً من اللّه و نعمة

ذكر نعمت بيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 9 - 4

4 - توجه به خدادادى بودن نعمت بيان و ابزار آن ، مايه يقين به آگاهى خداوند از نيت ها ، افكار و دانسته هاى انسان است .

أيحسب أن لم يره أحد . ألم نجعل له ... و لسانًا و شفتين

ذكر نعمت چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 4

4 - توجّه به خدادادى بودن نعمت بينايى ، مايه يقين به پنهان نبودن چيزى از خداوند است .

أيحسب أن لم يره أحد . ألم نجعل له عينين

مطرح كردن نعمت بينايى _ در پى سرزنش كسانى كه به آگاهى خداوند توجه ندارند _ نوعى استدلال بر علم خداوند است. به اين بيان كه انسان بايد خداوند را آگاه تر از خود بداند; زيرا او ابزار اين آگاهى را در اختيار وى قرار داده است.

ذكر

نعمت خوشنامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 7

7 - توجّه پيامبر ( ص ) ، به خدادادى بودن نعمت خوش نامى ، مايه اطمينان آن حضرت به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. و رفعنا لك ذكرك

ذكر نعمت در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 5

5 - ياد نعمت ها و تعظيم عطاياى خداوند ، نقل مجلس انس متقين ، در بهشت *

ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم

در معناى {فاكهين} گفت و گوهاى دوستانه در مجالس انس آورده شده است.

زشتى كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 66 - 8

8 - مشركان ناسپاس ، از زشتى كار خود ، آگاهى خواهند يافت .

هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم ... فسوف يعلمون

زمينه استفاده از نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 7

7- بهرهورى از نعمت ها و امكانات خدادادى ، در پرتو سعى و تلاش امكان پذير است .

ربّكم الذى يزجى . .. لتبتغوا من فضله

خداوند، بهره گرفتن از فضل خود و امكانات موجود در درياها را با كلمه {ابتغاء} (=تلاش براى دستيابى به مطلوب) آورده است و اين نشان دهنده آن است كه براى بهرهورى از امكانات، تلاش و كوشش لازم است.

زمينه تحصيل نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 3

3- دريا ها و

كشتى ها ، در دستيابى انسان به موهبت هاى طبيعت و نعمت هاى خداوندى ، نقش بس مهم و مؤثر دارند .

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

زمينه تكميل نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 15

15 - تغيير قبله از بيت المقدس به مسجدالحرام ، زمينه ساز كامل شدن نعمت خدا بر مسلمانان

فولوا وجوهكم شطره . .. لأتم نعمتى عليكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {لأتم نعمتى . ..} عطف بر {لئلا يكون ...} باشد; در نتيجه {لأتم ...} بيان غايت و هدف براى جمله {فولوا وجوهكم شطره} خواهد شد.

زمينه زوال نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 7

7 - بى تقوايى و مخالفت با پيامبران ، ناسپاسى و تهديد كننده بقاى نعمت هاى دنيايى

ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون ... أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

زمينه سلب نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 7

7- كفر به آيات خداوند ، زمينه ساز زوال نعمت ها و موهبت هاى الهى

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 32 - 6

6 - ظلم و طغيان و نپرداختن سهم بينوايان از اموال خويش ، سبب زوال نعمت ها و توبه و اميد به خداوند ، زمينه ساز بازگشت آنها است .

أن لايدخلنّها اليوم عليكم مسكين . .. إنّا كنّا ظ_لمين

... إنّا كنّا ط_غين . عسى

زمينه شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 13

13 _ توجه به بحران هاى گذشته و برطرف شدن آن ، در پرتو امداد هاى الهى ، زمينه ساز گرايش به شكرگزارى خداوند در برابر نعمت هاى او

و اذكروا إذ أنتم قليل . .. فاويكم ... لعلكم تشكرون

{لعل} متعلق به {اذكروا} است و بيانگر هدف از ضرورت به ياد داشتن مطالبى است كه در آيه مطرح شد. از جمله مقايسه دو حالت قبل از هجرت و بعد از آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 13

13- توجه به نعمت ، مستلزم سپاسگزارى از نعمت دهنده است .

أفبالب_طل يؤمنون و بنعمت الله هم يكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 83 - 5

5- برخوردارى از نعمت ها ، مقتضى توجه انسان به نعمت آفرين و شكر و سپاس اوست نه روى برتافتن از او .

و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و نئا بجانبه

توصيف حالات انسان به هنگام برخوردارى از نعمتهاى الهى، داراى لحنى آميخته به نكوهش است چنين بيانى صرفاً براى گزارش نيست و بلكه ترغيب انسانها به اداى حق منعم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 24 - 4

4 - توجّه به تأمين مواد غذايى انسان از سوى خداوند ، بازدارنده او از كفران نعمت و وادارسازنده او به شكرگزارى است .

ما أكفره . .. فلينظر الإنس_ن إلى طعامه

چنانچه {كفر} در {ما

أكفره} به معناى كفران نعمت باشد، ارتباط اين آيه با آيات پيشين، بيانگر برداشت ياد شده است.

زمينه كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 6

6 _ رفاه و آسايش بسيار ، زمينه ساز روحيه ناسپاسى و كفران

و إذا أذقنا الناس رحمة من بعد ضراء مسّتهم إذا لهم مكر فى ءاياتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 78 - 11

11- انسان ، در معرض كفران نعمت هاى خداوند قرار دارد .

لعلّكم تشكرون

تعبير {لعلّكم} مى تواند اشاره به غفلت انسانها از شكرگزارى خدا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 8

8- آسايش و احساس امنيت ، زمينه گرايش انسان به كفران نعمت

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم و كان الإنس_ن كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 83 - 1

1- انسان ، به هنگام برخوردارى از رفاه و نعمت هاى الهى ، به ناسپاسى و خداگريزى مى گرايد .

و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و نئا بجانبه

{نئا} به معناى {بَعُد} (دورى مى شود) است و {أعرض و نئا بجانبه} (اعراض كرد و كناره گرفت) كنايه از حق ناسپاسى و گريز از خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 66 - 1

1 - كفران نعمت هاى خداوند و بهره گيرى از امكانات دنيوى ، حاصل و عاقبت شرك مشركان است .

هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم و ليتمتّعوا

{لام} در {ليفكروا} احتمال دارد براى

تعليل و به معناى {كى} و احتمال دارد براى امر باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است. گفتنى است كه مراد از {يكفرون} در آيه، به قرينه {بما آتيناهم} كفران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 34 - 1

1 - پيدايش روحيه كفران و ناسپاسى در برابر نعمت هاى الهى ، پيامد شرك است .

يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم

لام در {ليكفروا} لام عاقبت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 13

13 - انسان ها هنگام رهايى از مشكلات و دستيابى به آسودگى ، موقعيت گذشته خود را فراموش كرده و ناسپاس مى شوند .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ . .. ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما كان يدعوا إليه من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 13

13 - كفران و ناسپاسى انسان ، به هنگام برخورد با كوچك ترين دشوارى در زندگى

و إن تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم فإنّ الإنس_ن كفور

از نكره آمدن {سيّئة} _ كه براى تحقير است _ {كوچك ترين دشوارى} استفاده شده است.

زمينه نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 16

16_ نياكان در شايستگى نسلشان براى بهره مند شدن از نعمت هاى الهى ، نقشى بسزا دارند .

يتم نعمته عليك . .. كما أتمّها على أبويك من قبل

كلمه {كما} گاهى براى تشبيه به كار مى رود و گاهى براى تعليل برداشت فوق براساس دومين معناى ياد شده است. قابل ذكر

است كه در اين گونه موارد مراد از علت ، علت تامه نيست بلكه مقصود اقتضا و زمينه مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 9

9_ گرايش ها و رفتار هاى جوامع بشرى ، زمينه ساز دستيابى آنان به نعمت و يا گرفتار شدن به سختيها

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 31 - 8

8- تقوا ، زمينه ساز ورود به بهشت و رسيدن به مواهب بى كران الهى

دار المتّقين . جنّ_ت عدن ... لهم فيها ما يشاءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 122 - 5

5- كسب فضايل معنوى و كوشش خود انسان ، مؤثر در برخوردارى او از مواهب و نيكى ها در دنيا و مقامات عالى در آخرت

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله . .. و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 5

5- عملكرد نياكان ، داراى نقشى بس مؤثر در برخوردارى فرزندانشان از هدايت ها و نعمت هاى خداوند

و ءاتينا موسى الكت_ب . .. ذرّية من حملنا مع نوح

در اين برداشت، جمله {ذرّية من. ..} تعليل براى آيه قبل (و آتينا موسى الكتاب...) گرفته شده است; يعنى، چون بنى اسرائيل از فرزندان همراهان نوح(ع) در كشتى بودند، اين افتخار را يافته اند كه از هدايتهاى كتاب آسمانى (تورات) بهره مند شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

كهف - 18 - 14 - 5

5- قيام براى خدا و در مسير توحيد ، در پى دارنده تأييدات الهى و موهبت هاى معنوى او

و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 4

4- هجرت و ترك سرزمين شرك و بت پرستى ، زمينه ساز بهرهورى از پاداش ها و موهبت هاى الهى است .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 18

18- پيشى گرفتن در كار هاى نيك ، دعاى همراه با رغبت و بيم و نيز خشوع پيامبران ( ع ) ، عامل بهره مندى آنان از موهبت هاى الهى بود .

و لقد ءايتنا موسى و ه_رون . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_ش

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبران بازگردد، چه اين كه آيات پيشين در مورد آنان بود. 2_ جمله {إنّهم كانوا يسارعون...} و جملات بعد، در مقام تعليل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 50 - 5

5 - ايمان به خداى يگانه ( توحيد و نفى شرك ) ، مايه برخوردارى از غفران الهى و عمل صالح ، مايه بهره مندى از نعمت هاى بهشت

فالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و رزق كريم

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {مغفرت} مربوط به ايمان و {رزق كريم} مرتبط با عمل صالح

باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 25

25 - ربوبيت آميخته به غنا و كرم خداوند ، مقتضى نعمت بخشى به خلق حتى با وجود ناسپاسى آنان

و من كفر فإنّ ربّى غنىّ كريم

ارتباط {فإنّ ربّى} با {من كفر} بيانگر اين نكته است كه گرچه ناسپاسان، مستحق دورى از رحمت و نعمت اند; اما چون خداوند در مقام ربوبيت است و غنى و كريم نيز مى باشد، باز بر آنان نعمت هايش را ارزانى مى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 37 - 1

1 - پرهيزكنندگان از گناهان بزرگ و زشتى ها ، برخوردار از نعمت هاى جاودان الهى

و ما عند اللّه . .. للذين ءامنوا ... و الذين يجتنبون كب_ئر الإثم و الفوحش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 4

4 - عبوديت و بندگى خداوند ، زمينه ساز دستيابى انسان به موهبت هاى خاص الهى است .

إن هو إلاّ عبد أنعمنا عليه

از اين كه خداوند در ابتدا مسأله عبوديت عيسى(ع) و سپس اعطاى نعمت به ايشان را مطرح مى كند، مطلب ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 9

9 - دستيابى انسان ها به نعمت هاى الهى در پهنه هستى ، منوط به تلاش و پيگيرى خود آنان است .

لتبتغوا من فضله

در واژه {إبتغاء} طلب شديد و اراده اكيد نهفته است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- قمر - 54 - 35 - 2

2 - شكرگزارى لوط ( ع ) و خاندان مؤمن ايشان ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت و لطف ويژه خداوند و نجات يافتن از مهلكه عذاب

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 60 - 1

1 - نعمت هاى شگرف بهشت ، پاداش و احسان خداوند به اعمال نيك و شايسته خلق

كأنّهنّ الياقوت . .. هل جزاء الإحس_ن إلاّالإحس_ن

واژه {إحسان} در لغت عرب بر دو معنا اطلاق مى شود: الف) كار نيك، ب) نيكى به غير. در آيه شريفه {احسان} اول به معناى اول و احسان دوم به معناى دوم به كار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 11 - 2

2 - استغفار و ايمان ، از عوامل نزول باران و فزونى نعمت ها است .

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا

زمينه نعمت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 50 - 3

3 - بخشودگى گناهان ، مقدمه برخوردارى انسان از نعمت هاى اخروى

لهم مغفرة و رزق كريم

با توجه به تقديم {مغفرة} بر {رزق كريم} برداشت ياد شده استفاده مى شود.

زمينه نعمت خاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 8

8_ شايستگى هاى انسان ها در پيشگاه خدا ، زمينه ساز برخوردار شدن آنان از نعمت هاى خاص او

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. أتعجبين من أمر الله رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

جمله {رحمت

الله و بركاته. ..} حكايت از شايستگيهاى خاندان ابراهيم و منزلت والاى آنان در نزد خدا دارد و اين جمله تعليل براى مفهومى است كه از {أتعجبين...} استفاده مى شود و گوياى اين معناست كه چون شما خاندان ابراهيم خاندانى شايسته هستى پس شگفتى ندارد كه او شما را از نعمتهاى خاص خويش بهره مند سازد.

زمينه نعمت سلوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 20

20 _ پديدار شدن ابر بر فراز قوم موسى ، زمينه فرود آمدن منّ و سلوى براى آنان *

و ظلّلنا عليهم الغمم و أنزلنا عليهم المن و السلوى

عطف شدن {أنزلنا . .. } بر جمله {ظلّلنا ... } مى تواند حاكى از ارتباط ميان آمدن ابر با نزول منّ و سلوى باشد.

زمينه نعمت منّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 20

20 _ پديدار شدن ابر بر فراز قوم موسى ، زمينه فرود آمدن منّ و سلوى براى آنان *

و ظلّلنا عليهم الغمم و أنزلنا عليهم المن و السلوى

عطف شدن {أنزلنا . .. } بر جمله {ظلّلنا ... } مى تواند حاكى از ارتباط ميان آمدن ابر با نزول منّ و سلوى باشد.

زمينه نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 37 - 10

10 - در گذشتن از خطاى ديگران به هنگام غضب ، مايه برخوردارى انسان از نعمت هاى جاودان آخرت

و ما عند اللّه . .. للذين ءامنوا ... و إذا ما غضبوا هم يغفرون

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 34 - 3

3 - تقواپيشگى ، موجب استحقاق پاداش الهى و برخوردارى از نعمت هاى سرشار بهشتى

إنّ للمتّقين عند ربّهم جنّ_ت النعيم

زيان كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 8 - 5

5- فايده شكر نعمت و ضرر و زيان كفران آن به خود انسان باز مى گردد .

لئن شكرتم لأزيدنّكم و . .. إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا فإن الله لغنى حمي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 5

5- آسيب و زيان ناسپاسى توانگران در برابر نعمت هاى الهى ، دامنگير خود ايشان است .

فقال . .. أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا ... و هو ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 14

14 - خسارت كفران نعمت الهى ، به خود كفران كننده بازمى گردد .

و من كفر فإنّ اللّه غنىّ

به قرينه مقابله، {و من يشكر. ..} جواب شرط {من كفر} حذف شده است و {إنّ اللّه...} تعليل براى جواب مقدر است; يعنى، هركس كفران نعمت كند ضررش به خودش برمى گردد; چون خداوند نيازى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 7

7 - نفع و ضرر { ايمان و كفر } و { شكر و ناسپاسى } ، دامنگير خود انسان ها است ; نه خداوند .

إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم . .. و إن تشكروا يرضه

لكم

زيبايى نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 23 - 2،3

2 - چشم نيكوكاران در آخرت ، بى نياز از خواب است و حتى به هنگام آرميدن بر تختخواب ، نظاره گر زيبايى نعمت ها است . *

على الأرائك ينظرون

{أرائك} (تخت خواب ها)، به معناى محل خوابيدن است كه در آيه شريفه محل نظاره گرى معرفى شده است. شايد اين تعبير، به نبود خواب در بهشت اشاره داشته باشد.

3 - نعمت هاى آخرت ، زيبا و تماشايى است .

لفى نعيم . .. ينظرون

سجده مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 19

19- گريه در حال سجده و خضوع در مقابل آيات الهى ، از آثار نعمت هدايت و برگزيدگى در پيشگاه خداوند است .

و ممّن هدينا واجتبينا إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

سرزنش تداوم كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 7 - 2

2 - تداوم ناسپاسى در انسان ، با وجود آگاهى او از خصلت نارواى خويش ، شگفت آور و سزاوار نكوهش افزون تر

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . و إنّه على ذلك لشهيد

سرزنش كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 16

16- ناسپاسى در برابر نعمت و احسان ، امرى بس نكوهيده و ناپسند است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 18 - 6

6- ادا نكردن حق نعمت هاى فراوان خداوند ، نوعى نقصان و كاستى و سزاوار توبيخ و سرزنش است .

و إن تعدّوا نعمة الله لاتحصوها إن الله لغفور رحيم

ذكر {إن الله لغفور} پس از بيان نعمتهاى فراوان خداوند، احتمال دارد از اين جهت باشد كه ادا نشدن شايسته حق نعمتهاى خداوند، نوعى نقصان تلقى مى شود و از اين جهت، مايه توبيخ است. عبارت {إن الله لغفور} بيان كننده ضمنى آن نقصان و كاستى است كه خداوند آن را مورد بخشايش خويش قرار مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 27 - 6

6- تبذير و كفران نعمت هاى پروردگار ، عملى بس نكوهيده و ناشايسته است .

إن المبذّرين . .. لربّه كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 6

6 - شكر و سپاس گزارى در خور شأن بندگان ، و كفر و ناسپاسى دور از شأن آنان است .

و لايرضى لعباده الكفر و إن تشكروا يرضه لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 12

12 - كفران نعمت ، از كسى كه از كرم ( جود و عفو ) خداوند برخوردار است ، دور از انتظار و سرزنش بار است .

ي_أيّها الإنس_ن ما غرّك بربّك الكريم

سرور از وفور نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 7

7 _ خدافراموشان، شادمان از فراوانى نعمت و رفاه و آسايش خويش و غافل از سنت استدراج

فلما

نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبوب كل شىء حتى إذا فرحوا بما أوتوا

سنگينى گناه كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 13

13 - كفر و ناسپاسى ، گناهى سنگين و دامنگير خود مشركان و كافران

إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم . .. و لاتزر وازرة وزر أُخرى

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه مقصود از {وزر} در اين آيه، كفر و ناسپاسى است; زيرا آيه شريفه درباره همين موضوع است.

شرايط استفاده از نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 14

14 - استفاده و بهره بردن از نعمت ها و ارزاق الهى ، احكام و مقررات ويژه اى دارد .

كلوا من طيّب_ت . .. و لاتطغوا فيه

طغيان، تجاوز از حد است. نهى شدن بنى اسرائيل از طغيان در استفاده از طيبات، حكايت از آن دارد كه استفاده از طيبات، داراى حد و مرز و مقرراتى است كه خروج از آنها، طغيان به شمار مى آيد.

شرايط برخوردارى از نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 19 - 2

2- برخوردارى از ارزش ها و نعمت هاى اخروى ، مشروط به سعى و تلاش وافى انسان در طريق آن است .

و من أراد الأخرة و سعى لها سعيها و هو مؤمن فأُول_ئك كان سعيهم مشكورًا

عبارت {و سعى لها سعيها} به منزله شرط براى {من أراد الأخرة} است; يعنى، اگر كسى آخرت را طلب كند _ مشروط بر اينكه تلاش متناسب آن را نيز داشته باشد

_ از آخرت بهره مند خواهد بود.

شرايط نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 19 - 2

2- برخوردارى از ارزش ها و نعمت هاى اخروى ، مشروط به سعى و تلاش وافى انسان در طريق آن است .

و من أراد الأخرة و سعى لها سعيها و هو مؤمن فأُول_ئك كان سعيهم مشكورًا

عبارت {و سعى لها سعيها} به منزله شرط براى {من أراد الأخرة} است; يعنى، اگر كسى آخرت را طلب كند _ مشروط بر اينكه تلاش متناسب آن را نيز داشته باشد _ از آخرت بهره مند خواهد بود.

شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 276 - 7،8

7 _ اهل انفاق و صدقه ، سپاسگزاران نعمت هاى الهى و اطاعت كنندگان فرمان او

يمحق اللّه . .. كلّ كفّار اثيم

از مقابله صدقه و ربا به دست مى آيد كه اين دو در آثار و تبعات متضادند; بنابراين چون رباخوار ناسپاس و گنهكار است، انفاق كننده، سپاسگزار و فرمانبر خداست.

8 _ صدقه و انفاق ، سپاسگزارى در برابر نعمت هاى الهى و پيروى از فرمان اوست .

يمحق اللّه . .. كلّ كفّار اثيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 13،14،15،16

13 _ پيكار اهل ايمان با دشمنان دين و پايدارى در هنگامه هاى دشوار ، سپاسگزارى از نعمت هاى الهى است .

و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين . .. و سنجزى الشّاكرين

14 _ جهاد براى سپاسگزارى از نعمت هاى الهى ، بدون

چشمداشت پاداش در دنيا و آخرت از مقدسترين نوع جهاد و مبارزه

و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا . .. من يرد ثواب الدّنيا ... ثواب الاخرة ... و س

از تعبير {سنجزى} براى شاكران و تعبير به {نؤته} براى خواستاران ثواب دنيا و آخرت به دست مى آيد كه پاداش شاكران، جزاى شكر آنان است نه اينكه مجرد اعطا باشد. اضافه بر اين، كلمه {منها} دلالت مى كند بر اينكه دو طايفه پيش تنها به برخى از خواسته خود دست مى يابند، ولى شاكران جزاى كامل دريافت مى دارند.

15 _ سپاسگزارى نعمت هاى الهى ، برانگيزنده آدمى به جهاد و انجام تكاليف دينى

و من يرد ثواب الدّنيا . .. و من يرد ثواب الاخرة ... و سنجزى الشّاكرين

به نظر مى رسد خداوند مجاهدان را به سه دسته تقسيم كرده است و جمله {سنجزى الشّاكرين}، بيانگر دسته سوم مى باشد. يعنى آنان كه نه ثواب دنيا انگيزه جهاد آنهاست و نه ثواب آخرت، بلكه انگيزه آنان از جهاد تنها سپاسگزارى است.

16 _ سپاسگزاران نعمت هاى خداوند ، بهره مند از پاداش هاى مخصوص او

و من يرد ثواب الدّنيا . .. و من يرد ثواب الاخرة ... و سنجزى الشّاكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 15

15 _ يادآورى وضعيّت نابهنجار ( گمراهى آشكار ) مردم پيش از بعثت ، برانگيزنده توجّه و قدردانى از نعمت بزرگ رسالت پيامبر ( ص )

لقد منّ اللّه . .. و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

جمله {ان كانوا . .. } به منزله دليل است براى بزرگى نعمتِ رسالت.

يعنى روشن است كه پيش از بعثت پيامبر (ص) در چه منجلابى از گمراهى و ضلالت فرو رفته بوديد و اين پيامبر (ص) و تعاليم قرآنى بود كه شما را هدايت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 4،6

4 - رسالت پيامبر ( ص ) و تغيير قبله از بيت المقدس به مسجدالحرام ، از نعمتهايى كه مسلمانان بايد به پاس آنها ، همواره به ياد خدا باشند .

فولوا وجوهكم شطره . .. كما أرسلنا فيكم رسولا ... فاذكرونى

برداشت فوق از حرف {فاء} كه {اذكرونى} را بر نعمتهاى ياد شده (تغيير قبله و رسالت پيامبر(ص)) تفريع كرده است، به دست مى آيد.

6 - رسالت پيامبر ( ص ) و تغيير قبله ، دو نعمتى شايسته و بايسته شكرگزارى به درگاه خدا

فولوا وجوهكم شطره . .. كما أرسلنا فيكم رسولا ... واشكروا لى

شكر، در برابر نعمت است و مصداق مورد نظر براى نعمت - به قرينه آيات قبل - نعمت رسالت و تغيير قبله مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 8

8 - ضرورت سپاسگزارى به درگاه خدا و شكر نعمت هاى او

و اشكرواللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 2

2 _ پيكار در راه خداوند ، شكر نعمت حيات

ثمّ احياهم . .. و لكن اكثر النّاس لا يشكرون. و قاتلوا فى سبيل اللّه

فرمان جهاد، پس از بيان ناسپاسى مردمان در برابر نعمت حيات، در واقع نشان دادن روشى است براى سپاس و شكر خداوند

در برابر نعمت حيات.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 13

13 _ كثرت ياد خدا و تسبيح او ، سپاس نعمت اوست .

ايتك . .. و اذكر ربّك كثيراً و سبّح

پس از بشارت به اعطاى فرزند و قرار علامت براى الهى بودن بشارت، زكريا مأمور به ذكر خدا مى شود; لذا به نظر مى رسد دستور ذكر، براى شكر آن نعمتها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 14،15

14 _ پرواپيشگى و خداترسى ، زمينه نيل به سپاسگزارى از نعمت هاى الهى

فاتّقوا اللّه لعلّكم تشكرون

15 _ رعايت تقوا ، شكر نعمت هاى الهى است .

فاتّقوا اللّه لعلّكم تشكرون

برخى از مفسرين برآنند كه جمله {لعلّكم تشكرون}، به معنى {ليقوموا شكر نعمته} است; يعنى تقوا را رعايت كنيد تا به شكر و سپاس او قيام كرده باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 16،18،19

16 _ پايدارى در دين و حركت در مسير انبياى الهى ، شكر نعمتِ هدايت و رسالت انبياست .

افاين مات او قتل انقلبتم . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

مراد از {الشّاكرين} در اين آيه، يا خصوص كسانى است كه هرگز مرتد نمى شوند و همچنان پايبند دين الهى هستند، و يا مؤمنان پايدار، مصداق مورد نظر براى {الشّاكرين} هستند.

18 _ وعده خداوند به اعطاى پاداش به سپاسگزاران نعمت هاى الهى

و سيجزى اللّه الشّاكرين

19 _ استقامت پيشگان و پايمردان پيكار احد ، شاكران نعمت رسالت پيامبر ( ص )

انقلبتم على اعقابكم .

.. و سيجزى اللّه الشّاكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 11 - 10

10 _ رعايت تقوا و تنها بر خدا توكل داشتن ، شكر نعمت هاى خداوند و سپاسگزارى از امداد هاى اوست .

اذكروا نعمت اللّه . .. و اتقوا اللّه و على اللّه فليتوكل المؤمنون

امر به تقوا و توكل پس از يادآورى نعمتها و امدادهاى الهى، بيانگر آن است كه توكل بر خدا و رعايت تقوا، بزرگداشت و سپاس آن نعمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 5،6،7

5 _ جهاد در راه خدا براى تصرف سرزمين مقدس ، سپاسگزارى قوم موسى ( ع ) در برابر نعمت هاى خداوند

اذكروا نعمة اللّه . .. يقوم ادخلوا الارض المقدسة

فرمان موسى(ع) به بنى اسرائيل (ادخلوا الارض) پس از بيان نعمتهاى الهى بر آنان، بيانگر آن است كه اجراى آن فرمان، سپاس نعمتهاى ياد شده است.

6 _ فرمانبرى از خداوند و پيامبران او ، سپاس نعمت هاى الهى است .

اذكروا نعمة اللّه عليكم . .. ادخلوا الارض المقدسة

7 _ مسؤوليت آدمى در برابر نعمت هاى الهى

اذكروا نعمة اللّه عليكم . .. ادخلوا الارض المقدسة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 22،23،24،25،26

22 _ احكام الهى و تبيين آن ، از جمله نعمت هاى خداوند ، و مردمان وظيفه دار سپاس گزاردن آن

لاتحرموا . .. و احفظوا ايمنكم كذلك يبين اللّه لكم ءايته لعلكم تشكرون

امر به شكرگزارى پس از بيان احكام، مى رساند كه احكام خداوند و بيان آنها از

زمره نعمتهاى الهى هستند زيرا شكر همواره در برابر نعمت است.

23 _ احكام سوگند و كفارات آن از نعمت هاى الهى و مستلزم سپاسگزارى در برابر آن

ذلك كفّرة ايمنكم . .. كذلك يبين اللّه لكم ءايته لعلكم تشكرون

24 _ باز بودن راه جبران كوتاهى ها و پوشانيدن گناه ، نعمتى الهى و مستلزم سپاسگزارى

ذلك كفّرة ايمنكم . .. كذلك يبين اللّه لكم ءايته لعلكم تشكرون

از مصاديق مورد نظر براى كلمه {آيات} لزوم كفاره براى زدودن گناه حنث سوگند است.

25 _ رزق هاى خدادادى ، جواز بهره جويى از آنها و گذشت از سوگند هاى لغو ، نعمتى الهى و بايسته سپاسگزارى

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً . .. كذلك يبين اللّه لكم ءايته لعلكم تشكرون

با توجه به آيات قبل مى توان گفت از مصاديق مورد توجه از جمله {كذلك يبين اللّه لكم ءايته} مسايلى است كه در آن آيات بيان شد از جمله خدادادى بودن روزيها و . .. .

26 _ عمل به احكام الهى ، سپاسگزارى از خداوند است . *

كذلك يبين اللّه لكم ءايته لعلكم تشكرون

جمله {كذلك . ..} (اين چنين واضح و صريح خداوند احكامش را بيان مى كند) اقتضا مى كند كه پس از آن آورده شود (لعلكم تعملون) اين جايگزينى مى تواند اشاره به اين باشد كه عمل به احكام الهى شكرگزارى در برابر بيان احكام از سوى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 10

10 _ خداوند، آگاهتر از هر كس به سپاسگزاران نعمتهاى خويش است.

أليس اللّه بأعلم بالشكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - اعراف - 7 - 10 - 2،9،11

2 _ توانايى انسانها بر بهره گيرى از امكانات زمين نعمتى بايسته شكرگزارى است.

و لقد مكنكم فى الأرض . .. قليلا ما تشكرون

9 _ ايمان به آيات خداوند و پيروى از قوانين دين، شكرگزارى نعمتهاى الهى است.

اتبعوا ما أنزل إليكم . .. قليلا ما تشكرون

11 _ تنها اندكى از مردمان شكرگزار نعمتهاى خداوند هستند.

قليلا ما تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 11 - 14

14 _ ايجاد زمينه هاى تكامل معنوى در انسانها از نعمتهاى خدا و سزاوار شكر و سپاسگزارى از اوست.

قليلا ما تشكرون. و لقد خلقنكم ... ثم قلنا للملئكة اسجدوا لأدم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 13

13 _ گرايش انسان به شكرگزارى از خدا ، هدف بيان هاى گوناگون آيات الهى

كذلك نصرف الأيت لقوم يشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 144 - 9،10

9 _ خداوند از موسى ( ع ) خواست تا در برابر نعمت رسالت و شايستگى شنيدن سخن خدا ، وى را سپاس گويد و از شاكران شود .

اصطفيتك على الناس برسلتى و بكلمى . .. و كن من الشكرين

10 _ فرمان به دريافت پيام هاى خدا و به كار بستن آنها و سپاسگزارى در برابر نعمت هاى او ، از سخنان خداوند با موسى ( ع ) در ميعادگاه مناجات

قال . .. فخذ ما ءاتيتك و كن من الشكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 -

189 - 15

15 _ داشتن فرزند سالم و شايسته از نعمت هاى خدا و سزاوار شكرگزارى به درگاه اوست .

لئن ءاتيتنا صلحاً لنكونن من الشكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 15

15 _ ضرورت شكرگزارى به درگاه خداوند به سبب نعمت ها ، امداد ها و روزى هاى پاكيزه او

فاويكم و أيدكم بنصره و رزقكم من الطيبت لعلكم تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 12

12- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : فيما أوحى الله عزّوحلّ إلى موسى ( ع ) يا موسى اشكرنى حق شكرى فقال : يا ربّ و كيف أشكرك حق شكرك و ليس من شكر أشكرك به إلاّ و أنت أنعمت به علىّ ؟ قال : يا موسى الآن شكرتنى حين علمت أن ذلك منّى ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى _ عزّوحلّ _ به موسى (ع) وحى كرد كه اى موسى! شكر مرا به جاى آر، آن گونه كه حق شكر مرا ادا كنى. موسى(ع) گفت: چگونه شكر تو را بگويم كه آن حق شكر تو باشد و هيچ شكرى نيست كه با آن تو را شكر كنم، مگر آنكه آن شكر، خود باز نعمتى است كه به من داده اى. خداوند فرمود: اكنون كه دانستى كه اين (نعمت شكرگزارى)از من است شكر مرا به جا آوردى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 10،11

10- شكر نعمت هاى اقتصادى و اجتماعى ، به بهره گيرى

صحيح و مجاز از آنهاست . *

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا و اشكروا نعمت الله

برداشت فوق، بدان احتمال است كه عبارت {و اشكروا نعمت الله} تفسير براى {كلوا . .. حلالاً طيّباً} باشد.

11- روزى هاى حلال و دلپذير ، از نعمت هاى شايان شكرگزارى است .

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا و اشكروا نعمت الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 121 - 1

1- شكرگزارى در برابر نعمت هاى الهى ، از اوصاف و ويژگى هاى حضرت ابراهيم ( ع )

إن إبرهيم كان . .. شاكرًا لأنعمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 13

13- تربيت فرزندان در دامان پر مهر پدر و مادر ، نعمتى بس بزرگ و شايسته قدردانى و موجب استحقاق هرگونه احسان و احترام از سوى فرزند به آنان

و بالولدين إحس_نًا . ... و اخفض لهما جناح الذلّ من الرحمة و قل ربّ ارحمهما كما ر

برداشت فوق با توجه به اين نكته است كه خداوند در تعليم شيوه دعا كردن فرزندان براى پدر و مادرشان، مسأله تربيت والدين آنان را يادآور شد (كما ربّيانى صغيراً).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 86 - 7

7- نزول وحى و معارف الهى ( قرآن ) براى انسان ها ، نعمت خداوند و شايسته شكر و سپاس است .

لنذهبنّ بالذى أوحينا إليك

آيه، در مقام تحذير درباره وحى و معارف آسمانى است و از تحذير به دست مى آيد كه موارد ياد شده عطايايى الهى است و بايد آنها را

پاس داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 12

12- نجات از جامعه فاسد و ناپاك ، نعمتى بزرگ و درخور شكر و سپاس است .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث إنّهم كانوا قوم سوء ف_سقين

آيه شريفه در مقام امتنان بر حضرت لوط(ع) است. بنابراين نجات از دست قوم فاسد، نعمتى است كه خداوند با آن كار بر حضرت لوط(ع) منت نهاد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 14،15

14- دستيابى انسان به علوم و صنايع دفاعى ، نعمتى شايسته سپاس گزارى

و علّمن_ه صنعة لبوس لكم . .. فهل أنتم ش_كرون

15- امنيت كشور و حفظ منافع ملت ، نعمتى شايسته سپاس گزارى

علّمن_ه صنعة لبوس لكم . .. فهل أنتم ش_كرون

خداوند به خاطر آموزش صنعت اسلحه سازى به داوود(ع)، مردم را به شكرگزارى فرا خواند; ولى از آن جا كه اين صنعت بايد در جهت منافع مردم (لكم) و حفظ آنان از تعرض دشمن باشد، به دست مى آيد كه منافع مردم و امنيت آنان در برابر دشمن، هدف اصلى و مطلوب نهايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 9

9 - مراسم قربانى ، عبادت خدا و سپاس گزارى در برابر نعمت هاى او است .

جعلنا منسكًا . .. على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 16

16 - نعمت هاى خداوند شايسته شكر و سپاس گزارى

و البدن . .. سخّرن_ها

لكم لعلّكم تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 4

4 - نيروى شنوايى ، بينايى و ادراكى انسان ، نعمت هايى الهى و در خور شكر و سپاس گزارى

و هو الذى أنشأ لكم . .. قليلاً ما تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 50 - 7،8

7 _ باران ، نعمتى بزرگ و مقتضى شكر و سپاس گزارى است .

لقد صرّفن_ه بينهم ليذّكّروا فأبى أكثر الناس إلاّ كفورًا

8 _ قرآن ، نعمتى بزرگ و مقتضى شكر و سپاس گذارى

و لقد صرّفن_ه بينهم ليذّكّروا فأبى أكثر الناس إلاّ كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 6

6 - انسان ، در قبال نعمت هاى الهى مسؤول است .

أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مقصود از {أتتركون} اين باشد كه خداوند انسان ها را در برابر نعمت هايى كه به آنان داده است، آسوده و بدون هيچ گونه مسؤوليتى رها نمى كند; بلكه شكر و سپاس آنها را از آنان مى خواهد و در صورت ناسپاسى و گناه، از ايشان سلب مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 8

8 - قدرشناسى عميق سليمان ( ع ) از الطاف الهى در حق خود و پدرش داوود و اعلام آن به مردم

علّمنا منطق الطير و أوتينا من كلّ شىء إنّ ه_ذا لهو الفضل المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل -

27 - 19 - 8،11

8 - علم و قدرت ، دو نعمت بزرگ الهى و درخور شكر و سپاس

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا. .. و أوتينا من كلّ شىء... و قال ربّ أوزعنى أن

11 - لزوم سپاس گزارى انسان به درگاه خدا به خاطر نعمت هاى عطا شده از سوى او به پدر و مادرش

ربّ أوزعنى أن أشكر نعمتك التى أنعمت علىّ و على ولدىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 21

21 - خداوند ، بى نياز از شكرگزارى خلق به درگاه او

و من كفر فإنّ ربّى غنىّ كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 15

15 - روشنايى روز و آسايش يافتن در تاريكى شب ، از نعمت هاى بزرگ و درخور شكر و سپاس الهى

قل أرءيتم إن جعل اللّه عليكم الّيل سرمدًا. .. إن جعل اللّه عليكم النهار سرمدًا .

توحيد ربوبى و برشمرنده نعمت هاى الهى و شكرگزارى از آنها است. ذيل آيه بعد (لعلّكم تشكرون) مؤيد اين مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 7

7 - برقرار شدن نظام شب و روز در جهت تأمين نياز ها و منافع انسان ها ، نعمتى بزرگ و سزاوار شكر و سپاس الهى

و لتبتغوا من فضله و لعلّكم تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 67 - 9

9 - امنيت مكه ، نعمت الهى و شايسته سپاسگزارى است .

أَوَلم يروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا. ..

أفبالب_طل يؤمنون و بنعمة اللّه يكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 17،18

17 - باد ها و رهاورد هاى آن ، نعمت خداوند و شايسته شكر و سپاس است .

يرسل الرياح . .. و لعلّكم تشكرون

{لعلّ} در آيه، به معناى تعليل است.

18 - انسان ها ، به رغم بهره مند بودن از نعمت و فوايد باد ، ممكن است از شكر آن نعمت ، سرباز زنند .

و لعلّكم تشكرون

{لعلّ} از حروف شبيه به فعل و براى انشا و رجا است استعمال آن در آيه، مى تواند به منظور اشاره به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 9

9 - خداوند ، منشأ نعمت ها است و شكر وى ، لازم است .

أن اشكر للّه

{شكر} در لغت، {تصور نعمت و اظهار آن} است (مفردات راغب). اين كه در آيه، فرمان مى دهد {كه تنها براى خداوند شكر كنيد!}، نشان مى دهد كه او منشأ نعمت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 14 - 13

13 - انسان ها ، موظف به شكر نعمت هاى خداوندند .

أن اشكرلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 15،16،17،18

15 - انسان ها ، در بيشتر لحظه هاى عمر ، از شكر نعمت هاى خداوند غافل اند .

قليلاً ما تشكرون

{قليلاً} مى تواند صفت براى موصوف محذوفى مانند {زماناً} باشد، در اين صورت، نكته ياد شده به دست مى آيد.

16 -

قواى ادراكى انسان ( چشم و گوش و قلب ) مواهب الهى اند و شايسته است كه به خاطر آنها ، به درگاه وى شكرگزارى شود .

ثمّ سوّي_ه و نفخ فيه من روحه و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرو

17 - انسان ها ، شكرگزار نعمت هاى خداوند نيستند .

قليلاً ما تشكرون

به قرينه آيه بعد _ كه در آن آمده است {و قالوا أءذا ضللنا. ..} _ {قليلاً} مى تواند به معناى نفى باشد.

18 - انسان ها ، به شكرگزارى در برابر نعمت هاى الهى موظف اند .

قليلاً ما تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 11

11 - احياى زمين با روياندن نباتات و درختان ميوه ، به منظور تغذيه انسان ها از سوى خدا ، شايسته شكر و سپاس گزارى است .

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها و أخرجنا منها حبًّا. .. جنّ_ت من نخيل و أعن_ب..

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 4

4 - شير و منافع بسيار شتر ، گاو و گوسفند ، نعمتى الهى و شايسته سپاس و شكرگزارى است .

و لهم فيها من_فع و مشارب أفلايشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 2 - 7

7 - نزول كتاب آسمانى ( قرآن ) ، نعمتى است درخور شكر و شايسته عبادت خالصانه خدا و اطاعت محض از او .

إنّا أنزلنا إليك الكت_ب بالحقّ فاعبد اللّه مخلصًا له الدين

برداشت ياد شده از تفريع جمله {فاعبد اللّه مخلصاً له الدين}، بر

جمله {إنّا أنزلنا إليك الكتاب} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 14

14 - شبِ آرامش دهنده و روزِ روشنايى بخش ، دو نعمت بزرگ و درخور شكر و سپاس الهى

اللّه الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصرًا . .. و ل_كنّ أكثر الناس لاي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 42 - 9

9 - قرآن ، نعمتى بزرگ و فرو فرستنده آن شايسته ستايش و قدردانى است .

تنزيل من حكيم حميد

به كارگيرى وصف {حميد} براى خداوند _ پس از بيان نزول قرآن _ مى تواند از يكسو عظمت قرآن و نعمت بودن آن را بفهماند و از سوى ديگر كرنش و فروتنى انسان در برابر خدا را افاده كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 10

10 - بازگو كردن نعمت هاى الهى ، امرى لازم در جهت شكرگزارى

ثمّ تذكروا نعمة ربّكم . .. و تقولوا سبح_ن الذى سخّر لنا ه_ذا

در آيه شريفه پس از مسأله يادآورى و شكر نعمت الهى، بازگو كردن آن طلب شده است. (و تقولوا...). از اين نكته استفاده مى شود كه بازگو كردن نعمت از مراحل اساسى شكر آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 3

3 - پيدايش خصلت هاى ويژه انسانى از مشتى خاك و پيدايش موجود زنده داراى درك و شعورمندى چون جن از شعله آتش ، نعمت هايى شايان تأمل و قدرشناسى *

خلق

الإنس_ن من صلص_ل . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 70 - 3

3 - آب شيرين و نقش حياتى آن در زندگى بشر ، نعمتى الهى و در خور شكر و سپاس

أفرءيتم الماء . .. فلولا تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 82 - 2

2 - شرك پيشگان صدراسلام ، به جاى سپاس گزارى خداوند به خاطر فرستادن قرآن ، بر تكذيب آن پافشارى كردند .

و تجعلون رزقكم أنّكم تكذّبون

برخى از مفسران بر آنند كه {رزق}، به معناى عطا است و آيه شريفه نيز به تقدير {و تجعلون شكر رزقكم. ..} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 23 - 5

5 - قدرت شنوايى ، بينايى و تعقّل ، از نعمت هاى الهى و در خور شكر و سپاس

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 8

8 - هدايت ، نعمتى بزرگ و شايسته سپاس گزارى است .

إنّا هدين_ه السبيل إمّا شاكرًا

از اين كه در آيه شريفه، به مؤمن هدايت يافته، {شاكر} گفته شده است، استفاده مى شود كه هدايت نعمتى در خور سپاس گزارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 20 - 6

6 - فراهم بودن زمينه آشنايى با راه خدا و آسان بودن سلوك آن ، نعمتى سزاوار شكرگزارى است .

قتل الإنس_ن ما أكفره

. .. ثمّ السبيل يسّره

چنانچه كفر در {ما أكفره} به معناى كفران نعمت باشد; آيات پس از آن _ از جمله اين آيه _ درصدد بيان نعمت هايى خواهد بود كه ناسپاسى آنها، موجب نفرين خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 21 - 7

7 - مرگ براى انسان و دفن اموات ، دو نعمت از جانب خداوند و سزوار شكرگزارى است .

قتل الإنس_ن ماأكفره . .. ثمّ أماته فأقبره

برداشت يادشده، بر اين اساس است كه كفر در {ماأكفره} به معناى كفران نعمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 25 - 4

4 - باران و آب از نعمت هاى خداوند و مقتضى شكرگزارى انسان به درگاه او است .

ما أكفره . .. إنّا صببنا الماء صبًّا

كفر در {ما أكفره} _ به قرينه آيات پيشين _ ممكن است به معناى كفران نعمت باشد. بنابراين آيه، در صدد برشمردن نعمت هاى خداوند به انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 28 - 5

5 - روياندن تاك و سبزيجات ، با فرستادن باران و قابل كشت ساختن زمين ، از نعمت هاى خداوند و مقتضى شكرگزارى انسان از او است .

ما أكفره . .. فأنبتنا فيها ... عنبًا و قضبًا

برداشت ياد شده، با توجّه به اين احتمال است كه {كفر} در {ما أكفره} به معناى كفران نعمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 2

2 - بهره مندى انسان از زيتون

و از منافع گوناگون درخت خرما ، نعمتى الهى و سزاوار سپاس گزارى است .

ما أكفره . .. و زيتونًا و نخلاً

{زيتون}، ميوه اى معروف (مصباح) و درختى معروف است و مى تواند جمع {زيتونة} باشد كه گاه بر درخت و گاه بر ميوه آن اطلاق مى گردد (لسان العرب). تعبير {نخل} _ به جاى نام ميوه آن _ ممكن است ناظر به اين باشد كه انسان علاوه بر خرما، از اجزاى ديگر نخل (از قبيل شاخ، برگ، تنه و ليف آن) نيز بهره مى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 30 - 2

2 - ايجاد باغ هاى پردرخت با نزول باران بر زمين مساعد ، نعمت خداوند و مقتضى شكرگزارى انسان از او است .

صببنا . .. شققنا ... فأنبتنا ... و حدائق غلبًا

چنانچه {غلبا} توصيف ذات {حدائق} باشد _ نه درختان آن _ ضخامت بستان كنايه از انبوه و متراكم بودن درختان آن خواهد بود. برداشت ياد شده، براساس ارتباط اين آيه با {ما أكفره} در آيات پيشين است. با توجّه به اين احتمال كه {كفر} در آن آيه، به معناى كفران نعمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 31 - 2

2 - دستيابى انسان به ميوه ها و مراتع ، نعمت خداوند و مقتضى شكرگزارى انسان از او است .

ما أكفره . .. و ف_كهة و أبًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 17 - 4

4 - ايمان به آيات الهى ، سفارش يكديگر به استقامت

در تكاليف دشوار و اظهار محبت به بردگان ، يتيمان و تنگدستان ، قدردانى از نعمت هاى بينايى ، گويايى و هدايت است .

ألم نجعل له عينين . و لسانًا و شفتين . و هدين_ه النجدين ... ثمّ كان من الذين ءام

{الذين آمنوا} گرچه مطلق است; ولى مصداق بارز آنها _ به قرينه {و الذين كفروا بآياتنا} در آيات بعد _ مؤمنان به آيات الهى است و آيات پيشين _ كه بعضى از تكاليف را {عقبة} ناميده بود _ قرينه بر مراد از {صبر} است و سياق آيات نشان مى دهد كه مراد از {مرحمة}، ترّحم بر {رقبة}، {يتيم} و {مسكين} است. ارتباط اين آيات با آيه هاى پيشين _ كه نعمت هاى الهى را برشمرده _ گوياى برداشت ياد شده است; زيرا {بينايى و بصيرت}، زمينه ساز {ايمان} و {داشتن زبان و لب}، زمينه ساز توصيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 13

13 - دل بستن به لطف خداوند ، خود از نعمت هاى الهى و سزاوار پاسخ گويى و سپاس گزارى است .

و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى

چنانچه استثنا در اين آيه، متصل باشد، {ابتغاء} از مصاديق {نعمة تجزى} خواهد بود. در نتيجه مفاد دو آيه، اين مى شود كه: كسى نزد انفاق گر نعمتى ندارد، جز يك نعمت [كه خداوند عطا كرده است] و آن حالت {ابتغاء} است. بنابراين وجود علاقه و دل بستگى به {وجه اللّه} _ كه مايه {ابتغاء} است _ نعمتى است كه بايد بهوسيله سپاس گزارى جزا داده شود (نعمة

تجزى).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 5

5 - ابتهال و تضرّع پيامبر ( ص ) به درگاه خداوند ، پاسخى به نعمت هاى ويژه او به آن حضرت بود .

ألم نشرح . .. و وضعنا ... و رفعنا ... و إلى ربّك فارغب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 8،9

8 - رزمندگانِ مجاهد ، سپاسگزار خداوند و پذيراى ربوبيت او هستند .

و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود

تمجيد مجاهدان از يك سو و نكوهش ناسپاسان از سويى ديگر، بيانگر آن است كه مجاهدان ناسپاس نيستند.

9 - جهاد در راه خدا ، شكر نعمت هاى او است .

و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 9

9 - استوار ماندن قريش بر نظام معيشتى ديرپاى خويش ، نعمتى الهى و سزاوار سپاس

لإيل_ف قريش

چنانچه سوره {قريش} سوره اى مستقل باشد و با سوره {فيل} يك سوره تلقى نگردد; حرف {لام} در {لايلاف} متعلق به {فليعبدوا} در آيه سوم خواهد بود. در آن صورت مفاد آيه اين مى شود كه چون خداوند، نعمت ايلاف را به قريش عطا كرده است، بايد او را بندگى كنند. گفتنى است كه بندگى به پاس نعمت، شكرگزارى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 5

5 - عبادت خداوند ، سپاس نعمت هاى او است .

لإيل_ف . .. فليعبدوا

حرف {فاء}، لزوم عبادت را بر وجود

نعمت {ايلاف} تفريع كرده است و هر كارى كه انسان خود را به جهت داشتن نعمتى، موظّف به آن سازد، سپاس آن نعمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 16

16 - برخوردارى از غذا و امنيت ، نعمتى است كه سپاس آن ، تنها عبادت خداوند است .

فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت . الذى أطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 7،12

7 - نماز ، شكر نعمت هاى خداوند است .

إنّا أعطين_ك الكوثر . فصلّ

12 - اهداى قربانى به پيشگاه پروردگار ، شكر نعمت هاى او است .

إنّا أعطين_ك الكوثر . .. وانحر

شكر نعمت آمرزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 52 - 10

10 - بخشوده شدن گناه ، نعمتى بايسته سپاسگزارى

ثم عفونا عنكم . .. لعلكم تشكرون

شكر نعمت بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 9

9 _ بهشتيان پس از ورود به بهشت و مشاهده مواهب آن ، خداوند را به خاطر هدايت شدن و نيلشان به بهشت ، سپاس مى گويند .

و قالوا الحمد للّه الذى هدينا لهذا

شكر نعمت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 12

12 _ مؤمنان با ايمان خويش به پيامبر(ص) و آيين الهى سپاسگزار نعمت هدايت هستند.

أهؤلاء منّ اللّه عليهم . .. أليس اللّه بأعلم بالشكرين

شكر نعمت هدايت

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 9

9 _ بهشتيان پس از ورود به بهشت و مشاهده مواهب آن ، خداوند را به خاطر هدايت شدن و نيلشان به بهشت ، سپاس مى گويند .

و قالوا الحمد للّه الذى هدينا لهذا

شگفتى تداوم كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 7 - 2

2 - تداوم ناسپاسى در انسان ، با وجود آگاهى او از خصلت نارواى خويش ، شگفت آور و سزاوار نكوهش افزون تر

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . و إنّه على ذلك لشهيد

شگفتى كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 6

6 - ناسپاسى انسان ها در برابر نعمت هاى الهى ، امرى شگفت آور و به دور از منزلت آدميان

أفلايشكرون

برداشت ياد شده از همزه استفهام {أفلايشكرون} _ كه براى تعجب است _ استفاده مى شود.

صابران هنگام سلب نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 1

1_ صبر پيشگانِ داراى اعمال صالح به هنگام زوال نعمت و روى آورى فقر و تنگدستى ، از رحمت خدامأيوس نمى گردند و به تدبير او در هستى كافر نمى شوند .

إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

صالحان هنگام سلب نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 1

1_ صبر پيشگانِ داراى اعمال صالح به هنگام زوال نعمت و روى آورى فقر و تنگدستى ، از رحمت خدامأيوس

نمى گردند و به تدبير او در هستى كافر نمى شوند .

إنّه ليئوس كفور . .. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

صلاحيت براى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 4،6

4 _ انسان ها ذاتا شايسته دريافت نعمت هاى خداوند هستند .

لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم

برداشت فوق با توجه به برداشت قبل و توضيح آن به دست مى آيد.

6 _ فرعونيان و كفرپيشگان قبل از آنان در ابتداى تشكلشان امتهايى شايسته براى بهره مند شدن از نعمت هاى الهى بودند .

فأخذهم اللّه بذنوبهم . .. ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا ... حتى يغيروا ما بأنفسهم

از نكاتى كه مى توان از ارتباط اين آيه و آيه قبل به دست آورد اين است كه فرعونيان و امتهاى پيش از آنها در ابتداى تشكلشان امتهاى كافر و منكر آيات الهى نبودند و اين حالت پس از گذشت زمان بر آنان عارض شد.

ضرورت شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 4

4- شكر نعمت هاى خداوند ، داراى جايگاهى ويژه و امرى لازم

و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم

اينكه خداوند، فرمان خاصى براى شكرگزارى صادر كرده است، حكايت از اهميت و جايگاه ويژه آن مى كند.

ظلم كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 30

30_ ناديده گرفتن نعمت هاى الهى و ناسپاسى خدا ، با ارتكاب گناه ، ظلم است .

إنه ربى أحسن مثواى إنه لايفلح الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 6

6 - ناسپاسى و ناديده گرفتن نقش خداوند در برخوردارى از نعمت ها ، ظلم است .

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء

توصيف مرفهان ناسپاس به ستمگران، حاكى از مطلب ياد شده است.

عجز از شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 18 - 2

2- انسان ها ، توان شكرگزارى مطلوب و اداى حق نعمت هاى بى شمار خداوند را ندارند .

و إن تعدّوا نعمة الله لاتحصوها إن الله لغفور رحيم

از اينكه خداوند پس از بيان نعمتهاى بى شمار بر بندگان، خود را با صفت {غفور} (آمرزنده) توصيف مى كند، مى توان استفاده كرد كه انسانها از عهده شكر نعمتهاى فراوان الهى بر نخواهند آمد.

عذاب با نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 9

9 _ تحقق اراده الهى به عذاب دنيوى منافقان ، از طريق اعطاى مال وفرزند فراوان و نعمت هاى ظاهرى به آنان

إنما يريد اللّه أن يعذبهم بها

عصيان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 13

13 - قوم موسى در برابر نعمت هاى الهى ، مردمى ناسپاس بودند .

ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {ما ظلمونا و لكن . ..} در ارتباط با فرازهايى كه بيانگر نعمتهاى الهى است، لحاظ شود.

علاقه به نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 5

5_ علاقه و دلبستگى شديد انسان به

نعمتهايى كه در اختيار دارد .

ثم نزعنها منه

كلمه {نزع} به معناى كندن است. به كارگيرى اين كلمه در سلب نعمت ، براى رساندن دلبستگى شديد انسان به موهبتهاى دنيوى است.

علم به كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 7 - 2،3

2 - تداوم ناسپاسى در انسان ، با وجود آگاهى او از خصلت نارواى خويش ، شگفت آور و سزاوار نكوهش افزون تر

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . و إنّه على ذلك لشهيد

3 - خداوند ، در تأكيد بر آگاهى دشمنان اسلام از خوى ناسپاسى خويش ، به اسبان تيزپاى مجاهدان ، سوگند ياد كرده است .

و الع_دي_ت . .. و إنّه على ذلك لشهيد

عموميت نعمت هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 18 - 14

14 _ شمول و فراگيرى نعمت و روزى خداوند در دنيا براى همه انسان ها ، حتى مشركان و كافران

متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذكر و كانوا قومًا بورًا

عوامل ازدياد نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 1،2،3،5،9،11

1- پيامبر ( ص ) موظف به يادآورى اعلام الهى به مردم به اينكه : هر كس سپاسگزار باشد ، قطعاً نعمتش فزونى مى يابد و هر كس كفران نمايد ، دچار عذاب شديد مى گردد .

و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد

{و إذ تأذّن} عطف بر {إذ قال} است كه در آن {اذكر} در تقدير است و مخاطب پيامبراكرم(ص) مى باشد.

2- موسى ( ع ) از

قوم خود خواست تا به ياد فرمان و توصيه خداوند باشند كه هر كس شكرگزارى نمايد خداوند نعمتش را افزون مى كند و هر كس كفران نمايد دچار عذاب شديد خواهد شد .

اذكروا نعمة الله عليكم . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن

اين برداشت مبتنى بر اين نكته است كه {إذ تأذّن} مقول قول موسى(ع) و عطف به {اذكروا نعمة الله} باشد.

3- افزايش نعمت در صورت شكرگزارى و تهديد به عذاب در صورت كفران نعمت ، مقتضاى ربوبيت الهى

و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد

5- شكر نعمت رهايى از نظام ظالمانه ، موجب فزونى و بقاى آن نعمت شده و كفران آن ، مايه از دست رفتنش مى شود .

إذ أنج_كم من ءال فرعون . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن

9- انسان ها ، خود در فزونى و يا كاستى نعمت ها نقش اساسى دارند .

لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد

11- قال أبوعبدالله ( ع ) : أيّما عبد أنعم الله عليه بنعمة فعرف ها بقلبه و حمدالله على ها بلسانه لم تنفد حتى يأمر الله له بالزيادة و هو قوله : { لئن شكرتم لأزيدنّكم }

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: هر بنده اى كه خدا به او نعمتى عطا كند، پس او با قلبش آن را بشناسد و خدا را با زبان بر آن نعمت حمد گويد، هنوز حمد او پايان نپذيرفته كه خداوند امر مى كند تا آن نعمت براى او، زياد شود و اين سخن خداوند است لئن

شكرتم لأزيدنّكم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 122 - 6

6- شكر نعمت ، موجب افزونى نعمت هاى دنيوى است .

شاكرًا لأنعمه . .. و ءاتين_ه فى الدنيا حسنة

عوامل بقاى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 13

13- ناسپاسى نعمت ها ، موجب سلب آنها و شكرگزارى ، عامل بقاى آنهاست .

قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

از مفهوم آيه استفاده مى شود كه اگر آنان ناسپاسى انجام نمى گرفت، نعمتها سلب نمى شد.

عوامل تغيير نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 22

22_ { عن على بن الحسين ( ع ) يقول : الذنوب التى تغير النعم ، البغى على الناس و الزوال عن العادة فى الخير ، و اصطناع المعروف ، و كفران النعم ، و ترك الشكر . قال الله عزوجل : { إن الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بأنفسهم } . . . ;

از امام زين العابدين(ع) روايت شده است كه مى فرمود: گناهانى كه موجب تغيير نعمتها مى شوند عبارتند از: ستمگرى بر مردم، دورى از عادت به كار خير و از انتخاب كردار نيك، كفران نعمتها و ترك شكرگزارى. خداوند عزوجل فرموده: إن الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بأنفسهم}.

عوامل تكميل نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 5

5 - نعمت هاى داده شده به انسان ها از

ناحيه خدا بدون بعثت پيامبر ( ص ) ، نعمتى كامل نبود .

و لأتم نعمتى عليكم و لعلكم تهتدون. كما أرسلنا فيكم رسولا

برداشت فوق با توجه به توضيح برداشت قبل، به دست مى آيد.

عوامل سلب نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 11

11 _ هلاكت فرعونيان و امت هاى كافر پيشين ، نمودى از زوال نعمت ها در نتيجه ظلم و گناه

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا . .. و كل كانوا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 21

21_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن أبى كان يقول : إن الله قضى قضاء حتماً لاينعم على عبده بنعم فسلبها إيّاه قبل أن يحدث العبد ذنباً يستوجب بذلك الذنب سلب تلك النّعمة و ذلك قول الله : { إن الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بأنفسهم } ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: پدرم مى فرمود خداوند به قضاى حتمى خود مقرر كرده است كه هر نعمتى را به بنده اش بدهد از او باز نستاند، مگر اينكه آن بنده گناهى را مرتكب شود كه موجب سلب آن نعمت گردد و اين است سخن خدا كه فرمود: {إن الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بأنفسهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 5

5- شكر نعمت رهايى از نظام ظالمانه ، موجب فزونى و بقاى آن نعمت شده و كفران آن ،

مايه از دست رفتنش مى شود .

إذ أنج_كم من ءال فرعون . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 13

13- ناسپاسى نعمت ها ، موجب سلب آنها و شكرگزارى ، عامل بقاى آنهاست .

قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

از مفهوم آيه استفاده مى شود كه اگر آنان ناسپاسى انجام نمى گرفت، نعمتها سلب نمى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 16 - 10

10 - روى گردانى از شكر نعمت خدا ، موجب از دست دادن آن نعمت است .

كلوا من رزق ربّكم و اشكروا له . .. فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 17 - 6

6 - از دست دادن نعمت و امكانات ، نوعى كيفر و مجازات است .

و اشكروا له . .. فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم جنّتين ذوات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 27 - 3

3 - بخل و محروم كردن بينوايان از اموال خويش ، از عوامل زوال نعمت و محروميت صاحبان ثروت و مكنت

أن لايدخلنّها اليوم عليكم مسكين . .. بل نحن محرومون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 11 - 3

3 - كفر و گناه ، از عوامل خشك سالى و سلب نعمت ها

است .

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 16 - 6

6 - حق ناپذيرى و عناد با دين ، موجب زوال نعمت ها است .

ثمّ يطمع أن أزيد . كلاّ إنّه كان لأي_تنا عنيدًا

جمله {إنّه كان لآياتنا عنيداً} تعليل براى ردع (كلاّ) است; يعنى، چنين نخواهد شد (بر قدرت و ثروت او افزوده نخواهد شد); چون او نسبت به آيات ما عناد دارد.

عوامل شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 15

15- اعتقاد به اختصاص داشتن عبادت به خداوند ، مستلزم شكر نعمت هاى اوست .

و اشكروا نعمت الله إن كنتم إيّاه تعبدون

آمدن جمله {إن كنتم إيّاه تعبدون} به صورت جمله شرطيه براى {اشكروا . ..}، بيانگر وجود تلازم و پيوند ناگسستنى ميان شكر و اعتقاد به توحيد در عبادت است.

عوامل كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 9

9 - شرك ، مستلزم ناسپاسى انسان در برابر خالق و يگانه روزى دهنده خويش

أمّن يبدؤا الخلق . .. و من يرزقكم ... أءل_ه مع اللّه

لحن آميخته با توبيخ {أءل_ه مع اللّه} نشان دهنده آن است كه مشركان با شرك خويش، كفران خدايى كرده اند كه خالق و يگانه روزى دهنده آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 20 - 9

9 - ابليس ، عامل كفران مردم سبأ و برانگيزنده آنان به ظلم به نفس

و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه

فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين

در عبارت {صدّق عليهم. .. ظنّه} ايجاز به حذف وجود دارد; براى اين كه صدق ظن، فرع بر دعوت و جواب مثبت دادن مردم است. بنابراين، معلوم مى شود كه ابليس از آنان خواسته و آنان نيز او را اجابت نموده و نعمت هاى خدا را كفران كرده اند.

عوامل محروميت از نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 160 - 3،4،12

3 _ ظلم يهود ، موجب محروميت آنان از برخى نعمت هاى پاكيزه *

فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبت أحلت لهم

بدان احتمال كه مراد از تحريم، تحريم تكوينى باشد ; بنابراين {حرمنا . ..} به اين معنا است كه خداوند يهود را از دستيابى به برخى طيبات محروم ساخت.

4 _ ظلم ، زمينه ساز محروميت انسان از مواهب خدادادى *

فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبت أحلت لهم

برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: من زرع حنطة فى ارض فلم يزك زرعه او خرج زرعه كثير الشعير فبظلم عمله . .. او بظلم لمزارعيه و اكرته لان اللّه عزوجل يقول: فبظلم من الذين هادوا حرمنا عليهم طيبت ... .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 306، ح 9; نورالثقلين، ج 1، ص 572، ح 665.

12 _ محروميت آدمى از نعمت هاى الهى و مواهب طبيعى ، نتيجه اعمال خود وى

فبظلم من الذين . .. حرّمنا عليهم طيبت أحلت لهم و بصدّهم عن سبيل اللّه كثيراً

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {تحريم} تحريم تكوينى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20

- 117 - 8

8 - ابليس ، دشمن و بدخواه انسان و در صدد محروم ساختن او از نعمت هاى الهى و گرفتار ساختن او به رنج و سختى

إنّ ه_ذا عدوّ لك و لزوجك . .. فتشقى

طرح خصومت ابليس با حوا، گوياى آن است كه وى با تمامى انسان ها دشمن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 45 - 10

10 - تكذيب پيامبران الهى از سوى ملت ها ، موجب محروميت آنان از مال و امكانات و نعمت هاى خداوند نمى شود .

و ما بلغوا معشار ما ءاتين_هم فكذّبوا رسلى فكيف كان نكير

عوامل محروميت از نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 11

11 - هدف قرار دادن دنيا ، باعث محروميت كامل از موهبت هاى جهان آخرت

من كان يريد حرث الأخرة . .. يريد حرث الدنيا ... و ما له فى الأخرة من نصيب

عوامل نقصان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 9

9- انسان ها ، خود در فزونى و يا كاستى نعمت ها نقش اساسى دارند .

لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد

عوامل وفور نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 3

3 - ايمان و دين دارى ، موجب وفور نعمت و بركت و رفاه عالى است .

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

غفلت از منشأ نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

كهف - 18 - 37 - 3

3- دل بستگىِ شديد به دنيا و غفلت از نقش خداوند در آفرينش و اعطاى نعمت ها ، نشانه كفر است .

و كان له ثمر فقال . .. أنا أكثر منك مالاً ... ما أظنّ أن تبيد هذه ... قال له صاح

در پى گفته هاى مرد ثروت مند و فخرفروشى هاى او و انكار فناپذيرى نعمت ها، مرد مؤمن، با سؤال {أكفرت} با وى به گفتوگو پرداخت و اين نشان دهنده كفرورزى مرد ثروت مند در انديشه ها و گفته هايش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 2

2 - رفاه مندى و برخوردارى از نعمت ها در سايه تلاش و دانش اقتصادى ، در صورت همراه بودن آن با ناسپاسى و غفلت از منشأ خدايى آنها ، هلاكت و بدبختى در دنيا را در پى خواهد داشت .

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون فأصابهم سيّئات ما كسبوا

غفلت از نعمت چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 2

2 - بى توجّهى به نعمت بينايى و غفلت از وابستگى آن به خداوند ، شگفت آور و ملامت بار است .

ألم نجعل له عينين

استفهام در {ألم نجعل . ..}، براى تعجب و گرفتن اقرار است.

غفلت هنگام نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 17

17 - برخوردارى از آسودگى ها و نعمت ها به همراه غفلت از ياد خدا و ناشكرى ، محنت زا و بلاآفرين است .

ثمّ إذا خوّلن_ه

نعمة منّا قال إنّما أُوتيته على علم بل هى فتنة

يكى از موارد كاربرد {فتنة}، محنت و بلا است و برداشت بالا مبتنى بر اين معنا است. بر اين اساس مى توان گفت: برخوردارى از آسودگى و نعمت ها، به همراه اين تصور كه آنها ناشى از دانش بشرى است نه لطف الهى، نه تنها براى بشر نعمت نيست; بلكه در دنيا و آخرت نقمت و بلا خواهد بود. گفتنى است آيه بعد _ كه از روبه رو شدن مرفهان بى خبر از خدا با عذاب و بدبختى و كارساز نبودن برخوردارى هاى آنان، سخن مى گويد _ مؤيد همين برداشت است.

فراوانى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 268 - 7،8،10،13

7 _ خداوند ترغيب كننده آدمى به انفاق ، با وعده آمرزش گناهان و فزونى رزق

و اللّه يعدكم مغفرة منه و فضلا

كلمه {فضلا} به قرينه مقابله آن با وسوسه شيطان بر تهيدستى، به معناى فزونى در رزق است.

8 _ انفاق ، موجب توسعه رزق و آمرزش گناهان

يا ايّها الّذين امنوا انفقوا . .. و اللّه يعدكم مغفرة منه و فضلا

10 _ آمرزش گناهان و افزونى مال از جانب خداوند ، پاداشى براى انفاق كنندگان

يا ايّها الّذين امنوا انفقوا . .. و اللّه يعدكم مغفرة منه و فضلا

13 _ خداوند ، آگاه به انفاق كنندگان در راه او و گشايش دهنده روزى آنان است .

و اللّه واسع عليم

فرجام كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 1

1- مَثَل و مانند آوردن خداوند ، براى ترسيم فرجام

شوم كفران نعمت هاى خويش

ضرب الله مثلاً قرية . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها ... بما كانوا يصنعون

فضايل مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 3

3 - برخورداران از نعمت هاى جاودان آخرت ، شيفتگان اطاعت پروردگار و برپا دارندگان نماز

و ما عند اللّه . .. للذين ءامنوا ... و أقاموا الصلوة

فلسفه خلقت نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 29 - 2

2 - خداوند ، مواهب زمين را براى انسان ها و در راستاى منافع آنان آفريد .

هو الذى خلق لكم ما فى الأرض جميعاً

برداشت فوق با استفاده از لام انتفاع در {لكم} به دست آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 3

3 - بهره ورى مؤمنان از روزى ها و نعمت هاى خداوند ، مقصود اصلى از اعطاى آنها به انسانهاست . *

يأيها الذين ءامنوا كلوا من طيبت ما رزقنكم

قرآن در توصيه به اهل ايمان - مبنى بر بهره گيرى از نعمتها - ( كلوا من طيبت ما رزقنكم) تصريح كرده كه خداوند آن نعمتها را روزى ايشان قرار داده است ولى در توصيه به عموم مردم در آيه 168 (كلوا مما فى الأرض) بيان نداشت كه خداوند امكانات زمين را روزى همگان قرار داده است. از مقايسه ميان اين دو تعبير و تفاوت ياد شده مى توان به برداشت فوق دست يافت.

فلسفه خلقت نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 -

32 - 10

10 _ استفاده مؤمنان از زينتها و نعمتها، مقصود اصلى از آفرينش آنهاست.

قل هى للذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا

ذكر نكردن {لغيرهم} پس از {للذين ءامنوا}، على رغم مقصود بودن آن، براى رساندن اين معناست كه زينتها و طيبات بالإصاله براى مؤمنان آفريده شده است.

فلسفه ذكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 47 - 6

6 - هدف از لزوم ياد كرد نعمت هاى الهى ، به ياد خدا بودن و نعمت ها را از جانب او دانستن است .

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

توصيف {نعمت} - به اينكه خداوند آن را انعام كرده (أنعمت عليكم) - اشاره به اين معنا دارد كه: ياد كردن نعمت، بايد وسيله اى باشد براى ياد كردن بخشنده نعمت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 122 - 6

6 - هدف از لزوم ياد كردن نعمت ها ، ياد خدا بودن و نعمت ها را از جانب او دانستن است .

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

توصيف {نعمت} به اينكه خداوند آنها را ارزانى كرده است (أنعمت عليكم) اشاره به اين معنا دارد كه: ياد كردن نعمت بايد وسيله اى باشد براى ياد كردن بخشنده نعمت.

فلسفه سلب نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 41 - 13

13 - فلسفه از دست رفتن امكانات دنيوى ، در پى گناه ، تنبيه گناهكاران جهت بازگشت از خطا به صراط مستقيم است .

ظهر الفساد فى البرّ . .. ليذيقهم بعض الذى عملوا

{لام} در {ليذيقهم} لام عاقبت است و {لعلّ}

معناى تعليل دارد و مراد از {فساد} براساس ريشه لغوى آن، يعنى خروج شىء از اعتدال (تباه شدن)، قابل بهره بردارى نبودن امكانات و يا از دست دادن آنها است. بنابراين، خداوند، در پى آلوده شدن انسان ها، به گناه، آنان را مبتلا مى كند تا به اين صورت، بيدارشان سازد.

فلسفه نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 4

4- تحقّق يافتن بهترين عمل و برترين عامل ، فلسفه آفرينش انسان و موهبت هاى پيرامون او است .

إنّا جعلنا . .. لنبلوهم أيّهم أحسن عملاً

عبارت {لنبلوهم. ..} در تبيين علّت و فلسفه آفرينش موهبت هاى زمين، به ايجاد زمينه براى تحقّق يافتن دو شاخصه اشاره كرده است: 1_ بهترين عمل كننده از بين افراد انسان; 2_ بهترين عمل از بين عمل ها.

فلسفه نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 10 - 6

6 - آفرينش نعمت ها ، از سوى خداوند ، زمينه ساز هدايت انسان به يگانگى خداوند

الذى جعل لكم . .. لعلّكم تهتدون

فلسفه نعمت هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 19 - 8

8 - وجود انسان ، محور پيدايش نعمت هاى گوناگون در طبيعت

فأنشأنا لكم . .. لكم فيها فوكه ... و منها تأكلون

فوايد شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 8 - 5

5- فايده شكر نعمت و ضرر و زيان كفران آن به خود انسان باز مى گردد .

لئن شكرتم لأزيدنّكم و

. .. إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا فإن الله لغنى حمي

قلّت شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 10 - 10

10 _ سپاس مردم در برابر نعمتها، همواره اندك و ناچيز است.

قليلا ما تشكرون

كلمه {قليلا} مى تواند صفت براى مفعول مطلق محذوف باشد. يعنى: تشكرون شكرا قليلا; و مى تواند حال براى فاعل {تشكرون} باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

كفران كنندگان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 17

17 _ واپسگرايى و ارتداد ، كفران نعمتِ رسالت انبيا و هدايت الهى است .

و من ينقلب على عقبيه . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

مفهوم جمله {و سيجزى اللّه الشّاكرين} اين است كه مرتدان، ناسپاس هستند، و به مناسبت حكم و موضوع، اين ناسپاسى در ارتباط با رسالت انبيا و هدايت الهى است.

كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 254 - 13

13 _ خوددارى از انفاق ، كفران نعمت و ستمگرى است .

انفقوا ممّا رزقناكم . .. و الكافرون هم الظالمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 276 - 5،6،9

5 _ ناسپاسان از نعمت ها و گنهكاران ، محروم از محبّت الهى

و اللّه لا يحبّ كل كفّار اثيم

6 _ رباخواران ، ناسپاسانى گنهكار و محروم از محبّت الهى

يمحق اللّه الرّبوا . .. و اللّه لا يحبّ كلّ كفّار اثيم

كلمه {كفّار} (بسيار ناسپاس) و كلمه {اثيم} (فرو رفته در گناه و آلودگى) پس

از بيان ربا و رباخوارى، اشاره به اين معنا دارد كه رباخواران از جمله مصاديق انسانهاى ناسپاس و آلوده به گناهند.

9 _ رباخوارى ، ناسپاسى شديد نعمت و گنهكارى است .

يمحق اللّه الرّبوا . .. و اللّه لا يحب كلّ كفّار اثيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 106 - 10

10 _ كفران و ناسپاسى نعمت هاى الهى ، موجب روسياهى در قيامت *

و اذكروا نعمت اللّه . .. فاما الذين اسودّت وجوههم اكفرتم بعد ايمانكم

بنابراينكه {اكفرتم} به معناى كفران نعمت باشد. و به مقتضاى ارتباط با آيات قبل مراد از نعمتهاى كفران شده همان نعمتهايى است كه در آيات قبل آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 37 - 4،5،11،12،17

4 _ خداوند كسانى را كه به جهت ترك احسان ، نعمت هاى خدادادى خويش را پنهان مى كنند ، دوست ندارد .

و بالوالدين احساناً . .. و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله

5 _ فقرنمايى و پنهان سازى نعمت هاى الهى ، دستاويز بخيلان براى ترك احسان

الذين يبخلون . .. و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله

11 _ كسانى كه به جهت ترك احسان نعمت هاى الهى را پنهان مى سازند ، كافر هستند .

الذين يبخلون . .. ما اتيهم اللّه ... و اعتدنا للكافرين

12 _ بخيلان و دعوت كنندگان مردم به بخل ، كافر هستند .

الذين يبخلون و يأمرون النّاس بالبخل . .. و اعتدنا للكافرين

17 _ بخلورزى ، كفران نعمت هاى الهى است .

الذين يبخلون . .. و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً

با توجّه به

معناى لغوى كافر (ناسپاس)، مى توان گفت مراد از كافران، ناسپاسان هستند كه مصداق آن در آيه، همان بخيلانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 12

12 - بنى اسرائيل ، مردمى بسيار ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند

فأنجينكم و أغرقنا ءال فرعون . .. ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

هدف از بيان گرايش بنى اسرائيل به پرستش غير خدا، پس از بيان نعمتهاى بزرگ الهى به آنان، نشان دادن روحيه ناسپاسى در آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 56 - 5

5 - بنى اسرائيل ، مردمانى ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند

لعلكم تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 19

19 - بنى اسرائيل ، مردمى ناسپاس در برابر نعمت هاى ارزشمند الهى ( منّ و سلوى )

لن نصبر على طعام وحد . .. قال أتستبدلون الذى هو أدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 9

9 - ابوعمرو زبيرى از امام صادق ( ع ) روايت كرده است كه آن حضرت فرمود : { الوجه الثالث من الكفر كفر النعم و ذلك قوله تعالى . . . فاذكرونى أذك___ركم و اشك_روا ل_ى و لاتكفرون . . . ;

وجه سوم از اقسام كفر، كفران نعمت است و اين است سخن خداوند كه مى فرمايد: . .. فاذكرونى أذكركم واشكروا لى و لاتكفرون ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف

- 7 - 140 - 5،6

5 _ موسى ( ع ) تمايل قوم خويش را به بت پرستى ، ناسپاسى به نعمت هاى خداوند دانست .

أغير اللّه أبغيكم إلهاً و هو فضلكم على العلمين

6 _ گرايش به شرك ، ناسپاسى به نعمت هاى خداوند است .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً و هو فضلكم على العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 31

31 _ تخلف از فرمان خدا و ناسپاسى در برابر نعمت هاى او ، ظلمى است از ناحيه انسان به خويشتن

و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 22

22_ مردم در برابر نعمت وجود پيامبران و معلمان توحيد ، ناسپاسند .

ذلك من فضل الله علينا و على الناس و ل_كنّ أكثر الناس لايشكرون

شكر، در برابر نعمت است و نعمتهايى كه آيه مورد بحث گوياى آن است عبارت است از: 1_توحيد (ما كان لنا أن نشرك . ..)، 2_ وجود پيامبران به عنوان معلمان توحيد و بيانگران شريعت و آيين الهى (ملّة آبائى ابراهيم ...). برداشت فوق، ناظر به دومين نعمت ياد شده در آيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 11

11- { قال هارون لأبى الحسن موسى ( ع ) نحن كفار ؟ قال : لا و ل_كنّ كما قال الله : { ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفراً و أحلّوا قومهم دار البوار } . . . ;

هارون به امام كاظم(ع) گفت [آيا]ما كافريم؟ آن حضرت فرمود:

خير بلكه آن گونه [هستيد] كه خدا مى فرمايد: {ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفراً . ..}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 18

18- سرشت انسان با نوعى از ظلم به خويشتن و ناسپاسى عجين است .

إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 55 - 1،5

1- شرك ربوبى رهيدگان از ناگوارى ها ، كفران نعمت هاى خداوند است .

بربّهم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم

{لام} در {ليكفروا} احتمال دارد لام عاقبت باشد. بنابراين معنا چنين مى شود: عاقبت شرك آنان، كفران نعمتها شد. لازم به ذكراست به تناسب {ما ءاتيناهم} مراد از {يكفروا} كفران است.

5- مشركان ناسپاس ، على رغم كفران نعمت هاى الهى ، از آنها برخوردار بوده و به آنان مهلت حيات داده مى شود .

بربّهم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم فتمتّعوا فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 71 - 10

10- شرك به خدا ، كفران نعمت هاى اوست .

أفبنعمة الله يجحدون

برداشت فوق با توجه به اين نكته است كه مخاطبان آيه مشركان مكه مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 12

12- ناديده گرفتن آثار وجود خداوند در مظاهر هستى ، كفران و ناسپاسى نعمت هاى اوست .

و الله جعل لكم . .. بنعمت الله هم يكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 73 - 5

5- پرستش غير خدا ، ايمان به

باطل و كفران نعمت هاى الهى است .

أفبالب_طل يؤمنون و بنعمت الله هم يكفرون . و يعبدون من دون الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 3

3- تكذيب رسولان و رهبران الهى ، ناسپاسى نعمت هاى خداوندى است .

فكفرت بأنعم الله . .. و لقد جاءهم رسول منهم فكذّبوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 6،7

6- استفاده از چيز هاى حرام ، كفران نعمت هاى الهى است .

يأتيها رزقها رغدًا من كلّ مكان فكفرت بأنعم الله . .. فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لا

برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه {كلو ممّا . .. حلالاً طيّباً} اشاره داشته باشد به اينكه كفران ياد شده در آيه قبل، استفاده از حرام بوده است.

7- تحريم روزى هاى حلال و دلپذير و بهره نگرفتن از آنها ، كفران نعمت هاى الهى است .

فكفرت بأنعم الله . .. فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا

با توجه به اينكه آيه بعد، خوردنيهاى حرام را در چند چيز محدود كرده است، معلوم مى شود كه مراد از {كفران} حرام كردن حلالها و استفاده نكردن از آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 27 - 3،5،7

3- شيطان ، كفران كننده نعمت هاى خداوند است .

و كان الشيط_ن لربّه كفورًا

5- تبذير ( ريخت و پاش و به هدر دادن امكانات ) ، كفران نعمت هاى الهى است .

إن المبذّرين كانوا إخون الشي_طين و كان الشيط_ن لربّه كفورًا

7- ناسپاسى در برابر لطف مربى ، شيوه اى شيطانى است .

و

كان الشيط_ن لربّه كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 89 - 8

8- انكار قرآن با وجود دلايل حقانيت و بى مانندى آن ، ناسپاسيى بس بزرگ و غير قابل توجيه است .

و لقد صرّفنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه {كفور} به معناى كفران نعمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 6،8،9

6- شيطان ، موجودى بسيار نافرمان در برابر خداوند و ناسپاس و قدرناشناس دربرابر نعمت ها و رحمت واسعه او است .

إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

{عصىّ} براى مبالغه به كار مى رود (مصباح).

8- اطاعت از شيطان ، ناسپاسى و قدرناشناسى رحمت واسعه الهى است .

لاتعبد الشيط_ن إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

{رحمن} صيغه مبالغه و از نام هاى خداوند است. تكيه براين نام در جمله {كان للرحمن...} به منزله تعليلى بر زشتى كار شيطان است، زيرا عصيان كردن او در برابر دارنده رحمت واسعه و اصرار بر آن نشانه ناسپاس بودن او است. و جمله {لاتعبد...} دلالت دارد كه هر كس از شيطان تبعيت نمايد، او نيز چنان خواهد بود.

9- اطاعت و پيروى از گنه پيشگان و سرپيچى كنندگان از فرمان خداوند ، امرى ناروا و ناسپاسى نعمت هاى او است .

لاتعبد الشيط_ن إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 38 - 5

5 - دشمنى با دين خدا ، خيانت در امانت او و ناسپاسى در برابر نعمت هدايت او است .

إنّ اللّه يدفع . ..

إنّ اللّه لايحبّ كلّ خوّان كفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 6

6 - كفر به يگانگى خدا _ در عين برخوردارى از امكانات دنيوى _ بارزترين نوع ناسپاسى در برابر نعمت هاى او است .

و قال الملأ من قومه الذين كفروا . .. و أترفن_هم فى الحيوة الدنيا

عبارت {و أترفناهم} حال است براى فاعل {كفروا}; يعنى، با اين كه خدا آنان را از امكانات دنيوى برخوردار ساخت، آنها به يگانگى او كفر ورزيدند و به پرستش غير او رو آوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 8

8 - ناسپاسى در برابر لطف و رحمت الهى و سوء استفاده از آن ، نمودى از انحراف و گمراهى منكران قيامت

و إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة . .. و لو رحمن_هم ... فى طغي_نهم يعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 11

11 - شرك و بت پرستى ، كفران نعمت هاى خدا و ناسپاسى در برابر ربوبيت او است .

و من يدع مع اللّه . .. إنّه لايفلح الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 50 - 9

9 _ اكثر مردم در نيمه نخست بعثت ، نعمت قرآن را قدر نشناخته و بدان بى اعتنايى كردند .

و لقد صرّفن_ه بينهم ليذّكّروا فأبى أكثر الناس إلاّ كفورًا

برداشت فوق، با توجه به نزول آيه شريفه در مكه است كه نيمه نخست دوران بعثت در همين شهر سپرى شد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 28

28 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : . . .الوجه الثالث من الكفر النعم و ذلك قوله تعالى يحكى قول سليمان { ه_ذا من فضل ربّى ليبلونى ءأشكر أم أكفر . . . } ;

از امام صادق(ع) روايت شده است:. ..قسم سوم از اقسام كفر، كفران نعمت ها است و اين سخن خداوند متعال است كه از زبان سليمان(ع) حكايت مى كند: {...ليبلونى ءأشكر أم أكفر}».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 66 - 5

5 - بازگشت رهيدگان از ناملايمات ، به شرك ، كفران نعمت هاى خدا است .

فلمّا نجّي_هم إلى البرّ إذا هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 67 - 10

10 - مشركان مكه ، به خاطر ناسپاسى نعمت هاى الهى ، از سوى خداوند سرزنش شدند .

أَوَلم يروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا . .. أفبالب_طل يؤمنون و بنعمة اللّه يكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 34 - 2

2 - بازگشت رهيدگان از ناملايمات به شرك ربوبى ، كفران نعمت هاى خداوند است .

بربّهم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم

به قرينه {ما آتيناهم} مراد از {ليكفروا} كفران نعمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 18

18 - انسان ها ، به رغم بهره مند بودن از نعمت و فوايد باد ، ممكن است از شكر آن نعمت

، سرباز زنند .

و لعلّكم تشكرون

{لعلّ} از حروف شبيه به فعل و براى انشا و رجا است استعمال آن در آيه، مى تواند به منظور اشاره به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 13

13 - كفران نعمت هاى الهى ، هيچ تأثيرى بر خداوند ندارد .

و من كفر فإنّ اللّه غنىّ حميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 14 - 15

15 - انسان ، در معرض ناسپاسى نسبت به نعمت هاى الهى و حقوق والدين ونيازمند به تذكر است .

و وصّينا الإنس_ن بولديه . .. أن اشكرلى و لولديك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 20 - 19

19 - چشم بستن بر مظاهر وجود خدا و پرداختن به جدال هاى جاهلانه درباره او ، كفرانِ نعمت است .

ألم تروا أنّ اللّه . .. و أسبغ عليكم نعمه ... و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير

ذكر {و من الناس. ..} پس از بيان آيات خداوند _ كه از جمله آنها وُفورِ نعمت بود _ مى تواند اشاره به نكته مذكور باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 74 - 2

2 - شرك و بت پرستى ، كفران نعمت هاى الهى است .

أفلايشكرون . و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة

از ارتباط ميان آيه قبل _ كه از ناسپاسى انسان سخن به ميان آورده است _ و آيه شريفه، برداشت ياد شده به دست مى آيد; يعنى، شرك و

بت پرستى در واقع نوعى ناسپاسى به شمار مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 22

22 - شرك به خدا و اطاعت از غير او ، كفران نعمت خدا و ناسپاسى او است .

و الذين اتّخذوا من دونه أولياء . .. إنّ اللّه لايهدى من هو ك_ذب كفّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 3

3 - كفر و شرك ، كفران نعمت هاى الهى است .

إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه مقصود از كفر در {إن تكفروا} _ به قرينه مقابله با {إن تشكروا. ..} _ كفران نعمت و ناسپاسى است. بنابراين ياد كردن خداوند از كافران و مشركان به ناسپاسان، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 9،15

9 - انسان در برابر نعمت ها و لطف هاى خداوند ، موجودى ناسپاس است .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه . .. ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما كان يدعوا إليه

15 - شرك به خداوند ، كفران نعمت هاى الهى است .

ثمّ إذا خوّله نعمة منه . .. و جعل للّه أندادًا

{ندّ} (مفرد {انداد}) به معناى مثل و نظير است و مقصود از آن شريك در كار خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 17

17 - برخوردارى از آسودگى ها و نعمت ها به همراه غفلت از ياد خدا و

ناشكرى ، محنت زا و بلاآفرين است .

ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا قال إنّما أُوتيته على علم بل هى فتنة

يكى از موارد كاربرد {فتنة}، محنت و بلا است و برداشت بالا مبتنى بر اين معنا است. بر اين اساس مى توان گفت: برخوردارى از آسودگى و نعمت ها، به همراه اين تصور كه آنها ناشى از دانش بشرى است نه لطف الهى، نه تنها براى بشر نعمت نيست; بلكه در دنيا و آخرت نقمت و بلا خواهد بود. گفتنى است آيه بعد _ كه از روبه رو شدن مرفهان بى خبر از خدا با عذاب و بدبختى و كارساز نبودن برخوردارى هاى آنان، سخن مى گويد _ مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 13،15

13 - ناسپاسى ، رفتارى ريشه دار در انسان ها و خصلتى مشترك ميان آنان

إنّ اللّه لذو فضل على الناس و ل_كنّ أكثر الناس لايشكرون

تصريح به لفظ {ناس} در جمله {و ل_كن أكثر الناس لايشكرون} به جاى ضمير {هم} _ كه به {الناس} قبل بازمى گردد _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

15 - عبادت غير خدا و حاجت خواهى از غير او ، كفران نعمت هاى الهى است .

قال ربّكم ادعونى أستجب لكم . .. اللّه الذى جعل لكم الّيل ... و ل_كنّ أكثر الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 14

14 - غرور دنياگرايان ، موجب ناسپاسى آنان نسبت به خداوند

ليقولنّ ه_ذا لى . .. و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى

بنابراين كه

لام در {ه_ذا لى} و {إنّ لى} افاده استحقاق كند، روشن مى شود كه دنياگرايان خود را مستحق برخوردارى از نعمت هاى دنيوى و اخروى مى دانند و بدين جهت خويشتن را موظف به سپاس گزارى در برابر خداوند نمى بينند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 20

20 - نسبت دادن ناگوارى ها و سختى هاى زندگى به خداوند ، كفران و ناسپاسى است .

بما قدّمت أيديهم فإنّ الإنس_ن كفور

خداوند باتصريح به {بما قدّمت أيديهم}، درصدد رفع اين انديشه باطل است كه معمولاً انسان هاى سطحى، مشكلات زندگى خود را به او نسبت مى دهند و احتمال نمى دهند كه نتيجه كارهاى خودشان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 8

8 - ناخرسندى از داشتن فرزند دختر يا پسر ، كفران نعمت الهى و ناخرسندى از مشيت و موهبت او است .

فإنّ الإنس_ن كفور . .. يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 15 - 7

7 - پرستش مخلوقات خدا ( فرشتگان ) و فرزند او انگاشتن آنان ، اقدامى ناسپاسانه و كفرآميز

و جعلوا له . .. إنّ الإنس_ن لكفور مبين

با توجه به فضاى آيات، مى توان استفاده كرد كه مشركان مكه فرشتگان را فرزند خدا مى دانستند و آنان را مورد پرستش قرار مى دادند. خداوند، پس از ياد كردن نعمت هاى خويش، اين پندار را نمونه بارز ناسپاسى مى شمارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 3

3 - نجات نوح ( ع ) و حمايت خداوند از ايشان ، پاداش صبر آن حضرت در قبال ناسپاسى هاى قومش

تجرى بأعيننا جزاء لمن كان كفر

مراد از {لمن كان كفر} نوح است كه مورد كفران مستمر قومش قرار گرفته بود و الطاف الهى در حق ايشان پاداش شكيبايى هاى آن حضرت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 70 - 4

4 - نكوهش كافران از سوى خداوند ، به خاطر ناسپاسى آنان در برابر نعمت هاى الهى

أفرءيتم الماء . .. فلولا تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 23 - 6

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { إلاّ من تولّى و كفر } يريد من لم يتعظ و لم يصدّقك و جحد ربوبيتى و كفر نعمتى . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {إلاّ من تولّى و كفر} روايت شده است: مقصود كسى است كه موعظه نمى پذيرد و تو را [اى محمد] تصديق نمى كند و پروردگارى مرا منكر است و نعمت من را كفران مى كند. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 7 - 6

6 - گرفتارى به طغيان ، براى كسانى كه در سايه كرم خداوند و به كمك علوم خدادادى ، به ثروت رسيده و خود را بى نياز مى بينند ، خلاف انتظار و واكنشى ناشايست در برابر نعمت هاى الهى است .

الأكرم . الذى علّم ...

كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى . أن رءاه استغنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 1،7

1 - انسان ، داراى طبيعتى ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود

{ال} در {الإنسان} براى جنس است و بر استغراق افراد دلالت دارد. {كنود}، به معناى كفور است. برخى از قبايل عرب، آن را در معناى {عاصى} به كار مى برند. اسناد اين خصلت به عموم مردم، به معناى گرفتار بودن نوع انسان ها به آن است.

7 - خداوند ، در تأكيد بر ناسپاس بودن نوع انسان ها ، به اسبان تيزپاى مجاهدان سوگند ياد كرده است .

و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود

اين آيه و دو آيه بعد كه عطف بر آن است، جواب سوگندهايى است كه در آغاز سوره آمده بود.

كفران نعمت اكثريت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 11

11 - بيشتر مردم ، نسبت به نعمت ها و احسان هاى خداوند ، شاكر و سپاس گزار نيستند .

إنّ اللّه لذو فضل على الناس و ل_كنّ أكثر الناس لايشكرون

كفران نعمت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 13،14

13- انسان در برابر نعمت هاى بيكران الهى ، بسيار ستم پيشه و ناسپاس است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

{ظلوم} و {كفّار} صيغه مبالغه است و بر كثرت و فراوانى معناى خود دلالت دارد.

14- انسان به خويشتن ستمكار و در برابر نعمت و احسان ، بسيار ناسپاس است .

و إن تعدّوا

نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

مقصود از {ظلوم} بودن انسان، به قرينه بيان نعمتها و داده هاى الهى به وى، ظلم به خويشتن است.

كفران نعمت در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 5

5- قرار گرفتن جامعه در معرض كفران نعمت هاى الهى پس از آسايش و رفاه مادى

قرية كانت ءامنة مطمئنّة يأتيها رزقها رغدًا . .. فكفرت بأنعم الله

كفران نعمت قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 17 - 1

1 - راه افتادن سيل بنيان كن و درهم كوبيده شدن باغ هاى دل پذير قوم سبا ، كيفر ناسپاسى و كفران آنان بود .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا

به قرينه بحث شكر در دو آيه پيش، احتمال دارد مراد از {كفروا} كفران باشد.

كفران نعمت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 23 - 9

9 - كافران لجوج و دين گريز ، مردمى ناسپاس بوده و از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل بهره كافى نبرده اند .

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون

كفران نعمت مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 3،4

3 - ناسپاسى انسان ها در برابر آسودگى ها و نعمت هاى الهى ، داراى پيشينه طولانى در تاريخ قشر مرفه و متنعم جامعه

قال إنّما أُوتيته على علم . .. قد قالها الذين من قبلهم

4 - همسانى طرز تلقى

مرفهان ناسپاس از دنيا و نعمت هاى آن ، و يگانگى موضع آنان در برابر انديشه توحيدى پيامبران

قال إنّما أُوتيته على علم . .. قد قالها الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 7

7 - همسانى سرنوشت هلاكت بارِ مرفهان ناسپاس ، براى هميشه تاريخ و يكسانى سنت الهى درباره آنان

قد قالها الذين من قبلهم . .. فأصابهم سيّئات ماكسبوا و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصي

كفران نعمت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 66 - 4

4 - مشركان ، به رغم كفران نعمت هاى خداوند ، از امكانات و وسايل آسايش در دنيا ، بهره مندند .

هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم و ليتمتّعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 20

20 - مشركان ، مردمى دروغ پرداز و ناسپاس

و الذين اتّخذوا من دونه أولياء . .. إنّ اللّه لايهدى من هو ك_ذب كفّار

كفران نعمت مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 67 - 8

8 - مشركان مكه ، به نعمت هاى خداوند ، كفر ورزيدند .

هم يشركون . .. و بنعمة اللّه يكفرون

كمى شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 14

14 - انسان ها ، كم و اندك شكرگزار نعمت هاى خداوندند .

قليلاً ما تشكرون

{قليلاً} صفت موصوف محذوفى مانند واژه {شكراً} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- ملك - 67 - 23 - 6

6 - سپاس و شكر انسان ها در برابر نعمت هاى الهى ، بسيار اندك و ناچيز است .

قليلاً ما تشكرون

كيفر كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 37 - 9

9 _ عذاب خواركننده ، كيفر كسانى كه به جهت ترك احسان ، نعمت هاى خدادادى خويش را پنهان مى كنند .

و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 55 - 6

6- مشركان ناسپاس ، از سزاى ناسپاسى شان مطلع خواهند شد .

بربّهم يشركون . .. فتمتّعوا فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 7،17

7- كمترين كيفر الهى براى جامعه ناسپاس ، پيدايش فقر ، گرسنگى و ناامنى فراگير است . *

فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه {اذاق} اشاره به چشاندن و ظاهر ساختن گوشه اى از كيفر باشد و {لباس} اشاره به اثرات و فراگيرى آن كيفر داشته باشد.

17- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : . . . ان أهل قرية ممّن كان قبلكم كان الله قد أوسع عليهم حتى طغوا فقال بعضهم لبعض : لو عمدنا إلى شىء من ه_ذا النقى فجعلناه نستنجى به كان ألين علينا من الحجارة فلمّا فعلوا ذلك بعث الله على أرضهم دواباً أصغر من الجراد فلم يدع لهم شيئاً خلقه الله . . . إلاّ أكله من شجر أو غيره فبلغ بهم

الجحد إلى أن أقبلوا على الذى كانوا يستنجون به فأكلوه و هى القرية التى قال الله : { ضرب الله مثلاً قرية كانت آمنة مطمئنّة يأتى ها رزق ها رغداً من كلّ مكان فكفرت بأنعم الله فأذاق ها الله لباس الجوع و الخوف بما كانوا يصنعون } ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. قبل از شما اهل قريه اى بودند كه خداوند در زندگى به آنان كشايش داده بود تا اينكه طغيان كردند و بعضى به بعض ديگر گفتند: اگر به چيزى از اين نانها روى آوريم و آن را وسيله استنجا قرار دهيم، براى ما از سنگ نرم تر خواهد بود و چون چنين كردند، خداوند جنبنده هاى كوچك تر از ملخ را بر سرزمينهاى آنان فرستاد و آنها همه چيزهايى كه خداوند آفريده بود از درخت و غير آن خوردند. در نتيجه سختى به جايى رسيد كه آنان به همان نانهايى كه با آن استنجا كرده بودند، روى آوردند و آنها را خوردند و آن همان قريه اى است كه خداوند فرموده است: ضرب الله مثلاً قرية كانت آمنة مطمئنة ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 34 - 10

10 - مشركان ناسپاس ، از سزاى ناسپاسى شان ، مطّلع خواهند شد .

بربّهم يشركون . .. فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 7

7 - مردم سبأ ، به دنبال كفران نعمت هاى خدا و جارى شدن سيل سد مأرب ، به طور كلى متلاشى و پراكنده شدند .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم

سيل العرم . .. و مزّقن_هم كلّ ممزّق

{مزق} در لغت به معناى پاره كردن و از بين بردن اثر آمده و در آيه پراكندن در اطراف و اكناف بلاد است (مجمع البحرين).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 5

5 - مؤثر نبودن اموال و برخوردارى هاى انسان هاى ناسپاس در برابر نتايج ناگوار و پيامد هاى هلاكت بار ناسپاسى ( عذاب )

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

كارساز نبودن دارايى ها و نعمت ها _ به قرينه صدر آيه بعد (فأصابهم سيئات ماكسبوا) در ارتباط با عذاب و پيامدهاى هلاكت بار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 17 - 6

6 - كفران نعمت ، مايه استحقاق شديدترين عقوبت ها است .

قتل الإنس_ن ما أكفره

مراد از {كفر} در {ماأكفره} ممكن است كفران نعمت هاى خداوند باشد كه آيات بعد به بعضى از آنها اشاره دارد. نفرين {قتل الإنسان} در معناى عرفى آن _ كه بيان استحقاق شديدترين عقوبت ها مى باشد _ استعمال شده است.

كيفيت استفاده از نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 9

9- ضرورت به كارگيرى امكانات و موهبت هاى خداوند در جهت تعيين شده از جانب او

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا . .. ثمّ كلى من كلّ الثمرت فاسلك

گريه مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 18،19

18- خضوع و خشوع و سجده و گريه به هنگام استماع

آيات الهى ، نشانه برخوردارى از نعمت ويژه خداوند است .

أُول_ئك الذين أنعم اللّه عليهم . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و ب

{إذا تتلى} خبر اول و يا خبر بعد از خبر براى {أُولئك} است; يعنى آنان اين چنين هستند كه هنگام استماع آيات به سجده افتاده و گريه مى كنند.

19- گريه در حال سجده و خضوع در مقابل آيات الهى ، از آثار نعمت هدايت و برگزيدگى در پيشگاه خداوند است .

و ممّن هدينا واجتبينا إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

گناه كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 19

19 - طغيان در مورد نعمت هاى خداوند و خروج از مرز تعادل ، گناهى است بس بزرگ .

و لاتطغوا . .. و من يحلل عليه غضبى فقد هوى

غضب خداوند بر طغيان گران در مورد نعمت ها، نشانه بزرگى گناه آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 17 - 9

9 - كفران نعمت هاى الهى ، گناهى بس بزرگ و غيرقابل بخشش در پيشگاه خداوند

و هل نج_زى إلاّ الكفور

تأكيد خداوند بر اين كه تنها كفران كنندگان نعمت ها، مورد مجازات قرار مى گيرند، گوياى حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 6

6 - سپاس نعمت هاى الهى و اعتراف به آن ، تكليفى بس مهم و انكار و ناسپاسى آن ، گناهى بس عظيم

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

از ده ها بار تكرار {فبأىّ ءالآء. ..} در اين

سوره، مى توان برداشت بالا را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 4 - 3

3 - هدايت ، نعمتى است بزرگ و كفران آن ، گناهى عظيم و نابخشودنى است .

إنّا هدين_ه السبيل . .. إنّا أعتدنا للك_فرين ... سعيرًا

از مهيا شدن عذاب سخت براى ناسپاسان نعمت هدايت، برداشت بالا به دست مى آيد.

مالك خزاين نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 7

7_ نعمت هاى هستى و گنجينه هاى آن ، به تمامى از آنِ خدا و در اختيار اوست .

خزائن الله

محدوده استفاده از نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 22

22 - اباحه بهره گيرى از نعمت هاى الهى تا آن جاست كه به فساد در زمين نينجامد .

كلوا و اشربوا من رزق اللّه و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

نهى از فسادگرى پس از توصيه به بهره گيرى از خوراكيها و نوشيدنيها، به منزله قيدى است براى آن توصيه.

محدوديت استفاده از نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 12

12- زندگى انسان در دنيا ، محدود و بهرهورى او از نعمت هاى دنيوى ، اندك و تا زمان معيّن است .

أث_ثًا و مت_عًا إلى حين

محرومان از نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 3

3- ربوبيّت پروردگار ، مقتضى سلب نعمت از فخر فروشان و مشركان دل بسته به دنيا واعطاى نعمتى افزون

تر به موحدان است ،

فعسى ربّى أن يؤتين خيرًا من جنّتك و يرسل عليها حسبانًا من السماء

محرومان از نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 4

4 - نقض كنندگان پيمان هاى الهى ، از سراى آخرت و نعمت هاى آن نصيبى نخواهند داشت .

إذ أخذنا ميثقكم . .. أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا بالأخرة

{أولئك} اشاره به همه گروههايى است كه در آيه قبل، اعمال و رفتار ناپسندشان بيان شد; از جمله: نقض كنندگان پيمان الهى، قاتلان همكيشان و . ..

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 40،41،49

40 - كسانى كه علم سحر را براى سوء استفاده و ضرر رسانى فراگيرند ، از مواهب آخرت محروم خواهند شد .

و لقد علموا لمن اشتريه ماله فى الأخرة من خلق

ضمير مفعولى در {اشتراه} به {ما يضرهم و لاينفعهم} - كه مراد آن سحرهاى زيان آور است - بر مى گردد.

41 - يهود در عين آگاهى به اينكه فراگيرى سحر موجب محروم شدن آنان از همه مواهب اخروى خواهد شد ، به آموزش آن پرداختند .

و لقد علموا لمن اشتريه ماله فى الأخرة من خلق

{خلاق} به معناى بهره وافر و نصيب نيكوست. نكره بودن كلمه {خلاق} به همراه {من} زايده، دلالت بر قلت دارد و ظاهر آن است كه ضمير در {علموا} به يهوديان بر مى گردد.

49 - يهوديان ساحر ، على رغم اطمينانشان به محروم بودن از سراى آخرت ، محروميت خويش را انكار مى كردند .

لقد علموا لمن اشتريه ماله فى الأخرة من خلق

تأكيد

جمله با لام قسم (لقد) و نيز لام تأكيد (لمن) گوياى اين است كه: يهوديان ساحر، حقيقتى را كه بدان علم داشتند، مورد انكار قرار مى دادند; زيرا تأكيد جمله غالباً در مواردى است كه مضمون آن مورد انكار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 13

13 - دنيامداران ، محروم از هرگونه بهره اخروى

و ما له فى الأخرة من نصيب

محروميت از نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 5

5 - ابراهيم ( ع ) از خداوند خواست تا كافران مكه را از روزى هاى خويش بهره مند نسازد .

و ارزق . .. من ءامن منهم باللّه و اليوم الأخر

{من ءامن} به عنوان بدل براى {أهله} بيانگر مقصود ابراهيم(ع) از كلمه {أهله} است. آن حضرت با آوردن {من ءامن} اشاره به اين معنا دارد كه: خواهان اعطاى ثمرات به كافران مكه نيست.

محروميت از نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 45،46،49

45 - تباه شدن آدمى به محروميت از مواهب آخرت است .

ماله فى الأخرة من خلق و لبئس ماشروا به أنفسهم

46 - يهوديان ، ناآگاه به سوداى زيانبار خويش ( از دست دادن آخرت و دستيابى به منافع سحر )

لبئس ماشروا به أنفسهم لو كانوا يعلمون

مفعول {يعلمون} - به دليل قبل - زيانبارى فروختن مواهب آخرت در مقابل منافع دنيوى است; يعنى، اى كاش! مى دانستند كه اين داد و ستد براى آنان زيانبار است.

49 - يهوديان ساحر ، على رغم

اطمينانشان به محروم بودن از سراى آخرت ، محروميت خويش را انكار مى كردند .

لقد علموا لمن اشتريه ماله فى الأخرة من خلق

تأكيد جمله با لام قسم (لقد) و نيز لام تأكيد (لمن) گوياى اين است كه: يهوديان ساحر، حقيقتى را كه بدان علم داشتند، مورد انكار قرار مى دادند; زيرا تأكيد جمله غالباً در مواردى است كه مضمون آن مورد انكار باشد.

محروميت كافران از نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 4

4 - ابراهيم ( ع ) ، كفرپيشگان مكه را شايسته بهره مند شدن از روزى هاى الهى نمى دانست .

و ارزق . .. من ءامن منهم باللّه و اليوم الأخر

مراتب كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 36 - 8

8 - كفر ، ناسپاسى شديد است و كافران ، مردمى بس ناسپاس اند .

و الذين كفروا لهم نار جهنّم . .. كذلك نجزى كلّ كفور

مراتب نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 4

4 - دستيابى انسان ها به هدايت و كامل شدن نعمت الهى بر ايشان ، از اهداف بعثت پيامبر ( ص ) است .

فولوا وجوهكم شطره . .. و لعلكم تهتدون. كما أرسلنا فيكم رسولا

چنانچه {كما أرسلنا . ..} بيانگر تشبيه مسأله تغيير قبله به رسالت پيامبر (ص) باشد; {لأتم نعمتى عليكم و لعلكم تهتدون} گوياى وجه شبه است; يعنى، همان گونه كه بعثت پيامبر براى اتمام نعمت بر بندگان و دستيابى آنان به هدايت مى باشد، تغيير

قبله نيز داراى چنين هدفها و نتايجى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 9

9 _ اسلام و ايمان، نعمت و رحمتى بزرگ از جانب خداوند.

أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا

{منّ} در لغت به معناى {أنعم} آمده است. {منّ عليه مناً ... أنعم}. (قاموس اللغة). اگر چه اين جمله نقل گفتار مشركان است، ولى مطلبى است كه قرآن آن را نقل كرده و آن را رد نكرده است. بنابراين اسلام و ايمان نعمتى ويژه و برجسته است كه خداوند به مؤمنان عطا كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 4

4 _ شب و روز ، دو نعمت بزرگ الهى و مؤثر در استمرار حيات انسانى

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 6

6_ خداوند يوسف ( ع ) و بنيامين را از نعمتى بزرگ بهره مند ساخت .

قد منّ الله علينا

{منّ} به معناى احسان كردن و نعمت بخشيدن است. در {مفردات راغب} آمده كه {منّة} به معناى نعمت گران سنگ است. مراد از ضمير در {علينا} به قرينه جمله بعد (إنه من يتق ...) _ كه تعليل براى {قد منّ الله علينا} است _ يوسف(ع) و بنيامين مى باشد نه همه برادران.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 7،20،22

7_ بهره مند شدن از قدرت و مكنت از نعمت هاى بزرگ الهى است .

رب قد ءاتيتنى من

الملك

از آن جا كه يوسف(ع) در مقام سپاسگزارى و بيان الطاف خداوند است ، معلوم مى شود: آنچه نام برده از نعمتهاى الهى است و از اينكه در ميان نعمتهاى بى شمار الهى چندين نعمت را يادآور شده است ، عظمت و بزرگى آنها را مى توان استفاده كرد.

20_ تسليم خدا بودن تا پايان عمر ، از نعمت هاى بزرگ الهى است .

توفنى مسلمًا

جمله {مرا در حال تسليم بميران} (توفنى مسلماً) كنايه از اين است كه من همواره تسليم تو باشم به گونه اى كه در هر لحظه و شرايطى كه جان دادم ، با اين وصف قرين بوده باشم.

22_ زيستن با صالحان در سراى آخرت از نعمت هاى گران سنگ الهى است .

و ألحقنى بالص_لحين

جمله {ألحقنى} پس از {توفنى مسلماً} مى رساند كه مراد از الحاق ، الحاق در قيامت و سراى آخرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 7

7- رهايى بنى اسرائيل از ظلم و ستم فرعونيان ، نعمتى بزرگ براى آنان و شايسته شكرگزارى

إذ أنج_كم من ءال فرعون . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم

عبارت {إذ تأذّن ربكم} ادامه كلام موسى(ع) است كه نجات بنى اسرائيل از چنگال فرعونيان را به آنان يادآورى كرد. با اين كلام، موسى(ع) به طور تلويحى به بنى اسرائيل متذكر شده كه نجات آنان، نعمت خدادادى و مستلزم شكرگزارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 4،5،7،8،9

4- خداوند به هر كس كه بخواهد نعمتى بزرگ عطا مى كند .

و ل_كنّ الله يمنّ على من

يشاء من عباده

{منّت} در لغت به معناى نعمت سنگين و بزرگ است.

5- انبياى الهى ، برگزيدگى خويش را از سوى خداوند به مقام پيامبرى ، نعمتى بزرگ از سوى او بر خود مى دانستند .

و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

7- مقام پيامبرى ، موهبت و نعمتى بزرگ از سوى خداوند براى بندگانى خاص است .

و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

8- انبيا داراى تواضع خاص و ادبى ويژه در اعلام برخوردارى خويش از موهبت بزرگ الهى

إن نحن إلاّ بشر مثلكم و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

از اينكه انبيا براى بيان برخوردارى خود از نعمت خداوند به جاى اينكه بگويند: ما داراى چنين مقام و نعمتى هستيم، مى گفتند: خداوند چنين تفضلى كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

9- انسان ها داراى رتبه و درجات متفاوت در برخوردارى از نعمت هاى بزرگ خداوند

إن نحن إلاّ بشر مثلكم و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

پيامبران به همانندى خويش با مردم از جهت بشر بودن معترف بودند و همچنين يادآورى مى كردند كه آنان اين تفاوت را با ساير انسانها دارند كه از موهبت ويژه خداوند برخوردار شده اند و اين، از تفاوت رتبه انسانها حكايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 87 - 4

4- قرآن ، كتابى است با عظمت و نعمتى بزرگ

و لقد ءاتينك . .. و القرءان العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 14

14- وارث صالح و شايسته ، نعمتى بزرگ و گوهرى

ارزشمند است .

يرثنى . .. واجعله ربّ رضيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 37 - 1،3،4

1 - برآورده شدن خواسته هاى موسى ( ع ) در وادى طوى ، نعمتى سنگين از جانب خداوند بر آن حضرت بود .

قد أُتيت سؤلك ي_موسى . .. و لقد مننّا عليك مرّة أُخرى

{منّة} به معناى نعمت سنگين است (مفردات راغب).

3 - برخوردارى موسى ( ع ) از نعمت بزرگ خداوند در گذشته ، مايه اطمينان او به اجابت حتمى خواسته هايش در وادى طوى بود .

و لقد مننّا عليك مرّة أُخرى

تعبير {لقد} نشانه سوگند است. خبر از گذشته همراه با تأكيد، براى ايجاد اطمينان نسبت به وعده هاى مربوط به آينده (أُوتيت سؤلك) است.

4 - نعمت عطا شده به موسى ( ع ) در كوه طور ، هم سان نعمت گران قدرى بود كه در گذشته موسى ( ع ) به او عطا شده بود .

و لقد مننّا عليك مرّة أُخرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 38 - 3

3 - وحى و پيام خداوند به مادر موسى ( ع ) از نعمت هاى بزرگ او به موسى ( ع ) بود .

و لقد مننّا . .. إذ أوحينا إلى أُمّك مايوحى

{إذ} ظرف است براى {مننّا}; يعنى نعمت بزرگى كه در آيه قبل ياد شد، در آن زمان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 21

21 - حفظ جان موسى ( ع ) در كودكى ، با طرح افكندن او

به آب و القاى محبتش در دل فرعونيان و نظارت بر تربيت و رشد او ، نعمت هايى گران سنگ از جانب خداوند به آن حضرت

مننّا عليك مرّة أُخرى . .. أن اقذفيه ... و لتصنع على عينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 23

23 - رهايى موسى ( ع ) از عواقب وخيم قتل نفس ، نعمتى بزرگ از جانب خداوند بر آن حضرت بود .

و قتلت نفسًا فنجّين_ك من الغم

{قتلت} عطف بر {لقد مننّا} در آيات قبل است و بازگوكننده منّت و نعمت جديدى پس از ياد نعمت رهايى موسى(ع) از مشكلات دوران ولادت خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 12

12 - نجات از چنگال دشمن ستمگر و نابودى او ، اعطاى مكتب و برنامه زندگى و تأمين ارزاق ، از بزرگ ترين نعمت هاى الهى است .

أنجين_كم . .. وعدن_كم ... نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

امتنان به بنى اسرائيل در قالب سه نوع نعمت در آيه بيان شده است: نجات، اعطاى برنامه زندگى در طور (تورات) و تأمين رزق آنان. از اين رو معلوم مى شود كه اين سه امر، از نعمت هاى بزرگ الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 12

12- نجات از جامعه فاسد و ناپاك ، نعمتى بزرگ و درخور شكر و سپاس است .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث إنّهم كانوا قوم سوء ف_سقين

آيه شريفه در مقام امتنان بر حضرت لوط(ع) است. بنابراين نجات

از دست قوم فاسد، نعمتى است كه خداوند با آن كار بر حضرت لوط(ع) منت نهاد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 8

8 - علم و قدرت ، دو نعمت بزرگ الهى و درخور شكر و سپاس

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا. .. و أوتينا من كلّ شىء... و قال ربّ أوزعنى أن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 7

7 - برقرار شدن نظام شب و روز در جهت تأمين نياز ها و منافع انسان ها ، نعمتى بزرگ و سزاوار شكر و سپاس الهى

و لتبتغوا من فضله و لعلّكم تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 6

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از نعمت هاى بزرگ الهى براى بشر و داراى نقش مفيد و مؤثر در بهبود زندگى وى

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

از اختصاص به ذكر يافتن {أنعام} از ميان ديگر نعمت هاى الهى براى بشر، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 4،6

4 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان از شر حكومت فرعونيان ، از احسان ها و نعمت هاى بزرگ الهى به آنان

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

6 - آزادى از ستم نظام ستمگر و نجات از مشكلات اندوه بار آن ، از

نعمت هاى بزرگ الهى

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 3

3 - نصرت خداوند به موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان و نيز پيروزى آنان بر فرعونيان در سايه اين يارى ، از نعمت هاى بزرگ الهى بر ايشان بود .

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما... و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 117 - 4

4 - اعطاى كتاب ( تورات ) به موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، از نعمت هاى بزرگ الهى به ايشان

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . .. و ءاتين_هما الكت_ب المستبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 2

2 - هدايت به صراط مستقيم ، از نعمت هاى بزرگ خداوند به موسى و هارون ( عليهماالسلام )

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . .. و هدين_هما الصرط المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 42 - 9

9 - قرآن ، نعمتى بزرگ و فرو فرستنده آن شايسته ستايش و قدردانى است .

تنزيل من حكيم حميد

به كارگيرى وصف {حميد} براى خداوند _ پس از بيان نزول قرآن _ مى تواند از يكسو عظمت قرآن و نعمت بودن آن را بفهماند و از سوى ديگر كرنش و فروتنى انسان در برابر خدا را افاده كند.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 17

17- غفران و خوشنودى پروردگار از بهشتيان ، نعمتى عظيم براى ايشان

فيها . .. و مغفرة من ربّهم

در اين آيه مغفرت پروردگار، همانند ساير نعمت ها، تذكر داده شده است و تنوين {مغفرة} دال بر تفخيم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 9

9 - صلح با مشركان ، در شرايط سخت و دشوار مكه ، نعمتى بزرگ و راه گشاى حركت هاى سرنوشت ساز بعدى پيامبر ( ص ) *

فتحنا لك فتحًا . .. و يتمّ نعمته عليك و يهديك صرطًا مستقيمًا

با توجّه به اين كه صلح حديبيه، در شرايط دشوار صورت گرفته است; احتمال مى رودكه نعمت شمرده شدن آن، از اين جهت بوده كه فرصتى براى تجديد قوا پديد آورده و راه را به سوى حركت هاى مهم بعدى گشوده است (و يهديك صراطاً مستقيماً).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 6

6 - رهايى از عذاب دوزخ در پرتو ربوبيت خداوند ، خود نعمتى بزرگ براى تقواپيشگان

و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 2 - 3

3 - تعليم قرآن ، نعمت و ارزشى فراتر از اصل خلقت انسان و نعمت هاى ديگر

علّم القرءان . خلق الإنس_ن

سوره {الرحمان}، حاوى بيان انواع نعمت هايى است كه خداوند به انسان عطا كرده است. از اين كه مسأله تعليم قرآن، سرآغاز همه نعمت ها و حتى آفرينش انسان قرار گرفته، مطلب

بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 11 - 5

5 - باران فروان و پى درپى ، از نعمت هاى بزرگ الهى براى بشر

يرسل السماء عليكم مدرارًا

يادآورى نزول باران، به عنوان نخستين ثمره استغفار و ايمان، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 8

8 - هدايت ، نعمتى بزرگ و شايسته سپاس گزارى است .

إنّا هدين_ه السبيل إمّا شاكرًا

از اين كه در آيه شريفه، به مؤمن هدايت يافته، {شاكر} گفته شده است، استفاده مى شود كه هدايت نعمتى در خور سپاس گزارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 4 - 3

3 - هدايت ، نعمتى است بزرگ و كفران آن ، گناهى عظيم و نابخشودنى است .

إنّا هدين_ه السبيل . .. إنّا أعتدنا للك_فرين ... سعيرًا

از مهيا شدن عذاب سخت براى ناسپاسان نعمت هدايت، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 1

1 - دو چشم انسان ، عطاى خداوند و نعمتى بزرگ است .

ألم نجعل له عينين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 9

9 - برطرف شدن تاريكى با طلوع سپيده دم ، نعمتى بزرگ از جانب خداوند

بربّ الفلق

مراد از شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 13

13- { عن أبى عبدالله ( ع

) قال : شكر النعمة إجتناب المحارم و تمام الشكر قول الرجل الحمد لله رب العالمين ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: شكر نعمت پرهيز از محرمات است و شكر كامل، سخن كسى است كه مى گويد: الحمد لله رب ژ العالمين}.

مسؤوليت مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 19

19_ برخورداران از نعمت و عزت و مكنت ، بايد به خدادادى بودن آنها توجه داشته و بدان اقرار كنند .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 2

2-برخورداران نعمت ، بايد به مبدأ يگانه نعمت آفرين ، توجه داشته باشند و از دل بستگى به نعمت ها و غفلت از ياد خدا ، پرهيز كنند .

و لولا إذ دخلت جنّتك قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه

مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 13

13 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { . . . { . . . الصراط المستقيم } صراط الأنبياء و هم الذين أنعم اللّه عليهم ;

. .. {صراط المستقيم} راه انبياست و آنانند كه خداوند به آنها نعمت بخشيده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 7 - 9،10

9 - نعمت داده شدگان ( هدايت يافتگان ) ، كسانى هستند كه مورد غضب خدا واقع نشده و به گمراهى

گرايش نداشته باشند .

صرط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لاالضآلّين

برداشت فوق بر اين مبناست كه {غير المغضوب} صفت توضيحى يا بدل و عطف بيان براى {الذين} باشد.

10 - { عن جعفر بن محمد ( ع ) قال : قول اللّه عز و جل فى الحمد { صراط الذين أنعمت عليهم } ; يعنى ، محمداً و ذريته صلوات اللّه عليهم ;

از امام صادق (ع) درباره {صراط الذين أنعمت عليهم} در سوره حمد روايت شده كه مراد از {الذين أنعمت عليهم} حضرت محمد (ص) و ذريه او مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 2

2 _ شمول نعمت و فضل بزرگ الهى بر مؤمنان شركت كننده در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا ، عامل آسيب نديدن آنان

فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم يمسسهم سوء

در برداشت فوق {باء} در {بنعمة}، سببيّه و متعلق به {انقلبوا}، گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 4

4 _ پيامبران ، صدّيقان ، شاهدان و صالحان برخوردار از نعمت عظيم الهى

و من يطع اللّه و الرّسول فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم . .. و الصالحين

تصريح به اسم جلاله {اللّه} در جمله {انعم اللّه عليهم}، دلالت بر عظمت آن نعمت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 11 - 4

4 _ دفع توطئه هاى دشمنان اسلام ، از نعمت هاى خداوند بر مؤمنان

اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ همّ . .. فكف ايديهم عنكم

جمله {اذ . .. فكف}

بيان {نعمت} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 6،21

6 _ يوشع و كالب ، مردانى بهره مند از نعمت هاى خداوند

قال رجلان . .. انعم اللّه عليهما

21 _ بهره مندان از نعمت الهى ، تنها بر خداوند متكى هستند و مهياى پيكار در راه او و فراخوان مردم به جهاد و توكل .

قال رجلان من الذين يخافون انعم اللّه عليهما ادخلوا . .. و على اللّه فتوكلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 1،2،4،5،14،15،18

1 _ عيسى ( ع ) و مادرش مريم بهره مند از نعمت هاى خاص الهى

اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم اذكر نعمتى عليك و على ولدتك

2 _ حضرت مسيح ( ع ) ، وظيفه دار ياد كرد نعمت هاى ارزانى شده بر وى و مادرش مريم

اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم اذكر نعمتى عليك و على ولدتك

4 _ خداوند ، در روز قيامت و در مجمع پيامبران ، نعمت هاى ارزانى شده به عيسى و مادرش مريم رابه وى يادآورى خواهد كرد .

يوم يجمع اللّه الرسل فيقول . .. اذ قال اللّه يعيسى ابن مريم اذكر نعمتى عليك و عل

كلمه {اذ} در {اذ قال اللّه} بدل اشتمال براى كلمه {يوم . ..} مى باشد.

5 _ نعمت هاى ويژه ارزانى شده به عيسى ( ع ) ، به منزله نعمتهايى الهى براى مادرش مريم

اذكر نعمتى عليك و على ولدتك

نعمتهاى شمرده شده در اين بخش از آيات نعمتهايى است كه خداوند به عيسى(ع) عطا كرده است و از نعمتهاى ويژه خداوند به

مريم سخنى به ميان نيامده است، بنابراين مى توان گفت عطاى آن نعمتها به عيسى(ع) به منزله عطاى آنها به مادرش مريم است.

14 _ گفتگوى عيسى ( ع ) با مردم در گهواره ، از نعمت هاى خاص الهى به مادرش مريم .

اذكر نعمتى عليك و على ولدتك . .. تكلم الناس فى المهد و كهلا

15 _ عيسى ( ع ) و مشخصات بارز و برجسته او ، نعمتى الهى براى مريم

اذكر نعمتى عليك و على ولدتك اذ ايدتك بروح القدس . .. اذ جثتهم بالبينت

به نظر مى رسد ياد نكردن از نعمتهاى داده شده به مريم، با آنكه عنوان {نعمتى عليك و ولدتك} مقتضى ياد كردن از آنها نيز بود، اشاره به اين حقيقت دارد كه خود عيسى(ع) و مشخصات ياد شده وى همان نعمتى است كه خداوند به مريم (ع) عطا كرده است.

18 _ آگاهى مسيح به كتاب و حكمت و تورات و انجيل ، از نعمت هاى خاص خدا به آن حضرت

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 22 - 2

2 _ مؤمنان هجرت كننده و مجاهد ، برخوردار از زندگى جاودان در باغ هاى سرشار از نعمت ، در سراى بهشت

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. و جنت لهم فيها نعيم مقيم. خلدين فيها أبداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 5،8

5_ برخوردارى جامعه هاى مؤمن و موحد از سلامتى و نعمت هاى فراوان ، بشارت خداوند به حضرت نوح ( ع

)

اهبط بسل_م منا و برك_ت عليك و على أمم ممن معك

{على أمم} عطف بر {عليك} است; يعنى: سلام و بركات منا على أمم. مراد از {أمم ممن معك} به قرينه مقابله آن با {أمم سنمتعهم} امتها و جامعه هاى موحد و مؤمن هستند.

8_ خداوند ، متاع هاى دنيوى را از كافران دريغ نمى كند .

و أمم سنمتعهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 10،11،12،13،14

10_ كامل شدن نعمت الهى بر يوسف و خاندان يعقوب ، از بشارت هاى يعقوب ( ع ) به فرزندش يوسف ( ع ) .

و يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب

11_ يعقوب ( ع ) از رؤياى يوسف دريافت كه خداوند نعمت كامل خويش را بر يوسف ( ع ) و خاندان يعقوب ، ارزانى خواهد داشت .

إنى رأيت أحد عشر كوكبًا . .. يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب

12_ خداوند به واسطه يوسف ( ع ) ، نعمت كامل و تمام خويش را بر خاندان يعقوب ارزانى داشت .

و كذلك . .. و يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب

يوسف(ع) از خاندان يعقوب(ع) بود و {آل يعقوب} شامل او نيز مى شد. بنابراين آوردن {عليك} و عطف كردن {آل يعقوب} بر آن، مى تواند حاكى از نكته اى باشد كه در برداشت فوق آمده است. قابل ذكر است كه تأويل ستارگان، ماه و خورشيد بر برادران و پدر و مادر يوسف(ع) مؤيد آن نكته است.

13_ ابراهيم و اسحاق ( ع ) از نعمت كامل و تمام الهى برخوردار بودند .

كما أتمّها على أبويك من قبل إبرهيم و إسح_ق

14_ نعمتهايى

كه خداوند به يوسف ( ع ) و آل يعقوب ارزانى داشت ، مسانخ و هم طراز نعمتهايى بود كه به ابراهيم و اسحاق ( ع ) اعطا كرده بود .

يتم نعمته عليك . .. كما أتمّها على أبويك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 13

13_ قدرت و مكنت دانشمندان نيكوكار ، نعمت و رحمت الهى بر آنان است .

إنى حفيظ عليم. و كذلك مكّنّا ليوسف ... نصيب برحمتنا من نشاء

از مصداقهاى رحمت الهى (رحمتنا) به قرينه {مكّنّا ليوسف فى الأرض} دستيابى انسانهايى چون يوسف(ع) به قدرت و مكنت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 6

6_ خداوند يوسف ( ع ) و بنيامين را از نعمتى بزرگ بهره مند ساخت .

قد منّ الله علينا

{منّ} به معناى احسان كردن و نعمت بخشيدن است. در {مفردات راغب} آمده كه {منّة} به معناى نعمت گران سنگ است. مراد از ضمير در {علينا} به قرينه جمله بعد (إنه من يتق ...) _ كه تعليل براى {قد منّ الله علينا} است _ يوسف(ع) و بنيامين مى باشد نه همه برادران.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 5،7،8

5- انبياى الهى ، برگزيدگى خويش را از سوى خداوند به مقام پيامبرى ، نعمتى بزرگ از سوى او بر خود مى دانستند .

و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

7- مقام پيامبرى ، موهبت و نعمتى بزرگ از سوى خداوند براى بندگانى خاص است .

و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء

من عباده

8- انبيا داراى تواضع خاص و ادبى ويژه در اعلام برخوردارى خويش از موهبت بزرگ الهى

إن نحن إلاّ بشر مثلكم و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

از اينكه انبيا براى بيان برخوردارى خود از نعمت خداوند به جاى اينكه بگويند: ما داراى چنين مقام و نعمتى هستيم، مى گفتند: خداوند چنين تفضلى كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 6

6- انسان برخوردار از نعمت ها و احسان بيشمار الهى است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 122 - 1

1- ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از مواهب و نيكى هاى خداوند در زندگى دنيوى

إن إبرهيم كان . .. و ءاتين_ه فى الدنيا حسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 20 - 1،2،4

1- سنت الهى بر بهرهورى مستمر همه انسان ها ( دنياطلبان و آخرت طلبان ) از مزايا و نعمت هاى دنيوى است .

كلاًّ نمدّ ه_ؤلاء و ه_ؤلاء من عطاء ربّك

{امداد} (مصدر نمدّ) به معناى مدد و كمك رساندن است و فعل مضارع {نمدّ} دلالت بر استمرار دارد.

2- لطف و عطاى خداوند در دنيا ، فراگير همه انسان ها از مؤمن و كافر و نيك و بد

كلاًّ نمدّ ه_ؤلاء و ه_ؤلاء من عطاء ربّك

4- نعمت ها و امكانات مادى ، لطف و عطاى خداوند و امداد او براى آدميان است .

كلاًّ نمدّ . .. من عطاء ربّك

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 3

3- ربوبيّت پروردگار ، مقتضى سلب نعمت از فخر فروشان و مشركان دل بسته به دنيا واعطاى نعمتى افزون تر به موحدان است ،

فعسى ربّى أن يؤتين خيرًا من جنّتك و يرسل عليها حسبانًا من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 8

8- حضرت خضر ( ع ) از علم مخصوص و موهبتىِ خداوند ، ( علم لدنى ) ، برخوردار بود .

و علّمنه من لدنّا علمًا

{من لدنا} و {من عندنا} در معنا تفاوتى ندارند و هر دو، بر داشتن منشأ الهى، دلالت مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 1،12

1- زكريا ، يحيى ، مريم ، عيسى ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل و ادريس ( ع ) برخوردار از نعمت ويژه خداوند

أُول_ئك الذين أنعم اللّه عليهم

{ؤُول_ئك} اشاره به تمامى موارد ذكر شده در سوره مريم از آغاز تا اين آيه است و روشن است كه مراد از نعمت در جمله {أنعم اللّه . ..} نعمت هاى معمولى و متعارف نيست، چرا كه افراد ديگر نيز از اين گونه نعمت ها برخوردارند. پس نعمتى كه با لسان امتنان بر اين گروه بيان گرديده، نعمتى ويژه است.

12- خداوند به افرادى ديگر غير از پيامبران نيز ، نعمت هايى ويژه داده است .

الذين أنعم اللّه عليهم من النبيّن . .. و ممّن هدينا واجتبينا

{من هدينا. ..} عطف بر {النبيّن} است و مى فهماند: كسانى كه خداوند به آنها نعمت

داد عبادتند از: پيامبران و كسانى كه از افراد هدايت يافته و منتخب بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 62 - 6

6- بهشتيان ، همواره از نعمت هاى بهشتى و ارزاق آن بهره مند خواهند بود .

و لهم رزقهم فيها بكرة و عشيًّا

{صبح و عصر} مى تواند كنايه از تمام وقت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 37 - 1،2،3،4

1 - برآورده شدن خواسته هاى موسى ( ع ) در وادى طوى ، نعمتى سنگين از جانب خداوند بر آن حضرت بود .

قد أُتيت سؤلك ي_موسى . .. و لقد مننّا عليك مرّة أُخرى

{منّة} به معناى نعمت سنگين است (مفردات راغب).

2 - موسى ( ع ) پيش از گام نهادن در وادى طوى نيز مورد لطف و عنايت و مشمول نعمت سنگين خداوند شده بود .

و لقد مننّا عليك مرّة أُخرى

3 - برخوردارى موسى ( ع ) از نعمت بزرگ خداوند در گذشته ، مايه اطمينان او به اجابت حتمى خواسته هايش در وادى طوى بود .

و لقد مننّا عليك مرّة أُخرى

تعبير {لقد} نشانه سوگند است. خبر از گذشته همراه با تأكيد، براى ايجاد اطمينان نسبت به وعده هاى مربوط به آينده (أُوتيت سؤلك) است.

4 - نعمت عطا شده به موسى ( ع ) در كوه طور ، هم سان نعمت گران قدرى بود كه در گذشته موسى ( ع ) به او عطا شده بود .

و لقد مننّا عليك مرّة أُخرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 38

- 3

3 - وحى و پيام خداوند به مادر موسى ( ع ) از نعمت هاى بزرگ او به موسى ( ع ) بود .

و لقد مننّا . .. إذ أوحينا إلى أُمّك مايوحى

{إذ} ظرف است براى {مننّا}; يعنى نعمت بزرگى كه در آيه قبل ياد شد، در آن زمان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 24

24 - آگاهى هاى پيامبر ( ص ) ، عطيه خداوند به آن حضرت

و قل ربّ زدنى علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 23

23 - نعمت هاى دنيا ، سرانجام در اختيار اهل تقوا قرار خواهد گرفت .

والع_قبة للتّقوى

ال در {العاقبة} ممكن است جانشين مضاف اليه محذوف باشد كه با توجه به آيه قبل، مراد {عاقبة الحياة الدنيا} خواهد بود و نيز ممكن است ال {جنسيه} باشد كه در اين صورت، مراد فرجام نيك خواهد بود. برداشت ياد شده بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 18

18- پيشى گرفتن در كار هاى نيك ، دعاى همراه با رغبت و بيم و نيز خشوع پيامبران ( ع ) ، عامل بهره مندى آنان از موهبت هاى الهى بود .

و لقد ءايتنا موسى و ه_رون . .. إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت ... و كانوا لنا خ_ش

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبران بازگردد، چه اين كه آيات پيشين در مورد

آنان بود. 2_ جمله {إنّهم كانوا يسارعون...} و جملات بعد، در مقام تعليل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 13

13 - برخى از بندگان ، از روزى فراوان و چشمگير خدا برخوردارند .

و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 18 - 14

14 _ شمول و فراگيرى نعمت و روزى خداوند در دنيا براى همه انسان ها ، حتى مشركان و كافران

متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذكر و كانوا قومًا بورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 10

10 - پدر و مادر سليمان ، برخوردار از نعمت هاى ويژه الهى

نعمتك التى أنعمت علىّ و على ولدىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 3

3 - همه انسان ها ( كافران و مؤمنان ) ، از نعمت ها و روزى هاى خداوند برخورداراند .

ي_أيّها الناس اذكروا نعمت اللّه عليكم

برداشت ياد شده، به خاطر آمدن واژه {ناس} (مردم) و نزول آيه شريفه در مكه و در آغاز بعثت _ كه بيشتر مردم كافر و مشرك بودند _ به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 43 - 1

1 - بندگان مخلَص خدا ، در بوستان هاى پرنعمت متنعم اند .

إلاّ عباد اللّه المخلصين . أُول_ئك ... مكرمون . فى جنّ_ت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37

- 114 - 1

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، برخوردار از احسان ها و نعمت هاى خداوند

و لقد مننّا على موسى و ه_رون

{مَنّ} به معناى {أحسَنَ} (احسان كرد) و {أنعم} (نعمت داد) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 4،6

4 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان از شر حكومت فرعونيان ، از احسان ها و نعمت هاى بزرگ الهى به آنان

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

6 - آزادى از ستم نظام ستمگر و نجات از مشكلات اندوه بار آن ، از نعمت هاى بزرگ الهى

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 119 - 2

2 - باقى ماندن نام و آوازه موسى و هارون ( عليهماالسلام ) در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليهما فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر موسى و هارون (عليهماالسلام) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 129 - 2

2 - باقى ماندن نام و آوازه الياس پيامبر در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام بر شمردن نعمت

هاى خدا به حضرت الياس و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 148 - 2،3

2 - خداوند ، پس از ايمان آوردن قوم يونس ، آنان را از مواهب دنيوى تا پايان عمرشان بهره مند ساخت .

ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

طبق گفته مفسران، مقصود از {إلى حين} فرا رسيدن اجل و عمر طبيعى آنان است.

3 - ايمان قوم يونس ، عامل بهره مند شدن آنان از موهبت هاى دنيوى

ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 39 - 1،4

1 - حكومت بزرگ و بى نظير سليمان ( ع ) ، عطيه بزرگ الهى بود .

و هب لى ملكًا . .. ه_ذا عطاؤنا

اضافه {عطا} به ضمير جلاله (نا) بر تعظيم دلالت مى كند.

4 - عطيه الهى به سليمان ( ع ) بى شمار و بسيار بود .

ه_ذا عطاؤنا . .. بغير حساب

برداشت ياد شده براساس اين نكته است كه {بغير حساب} قيد براى {عطاؤنا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 3

3 - حضرت عيسى ( ع ) ، بهره مند از نعمت هاى ويژه الهى

إن هو إلاّ عبد أنعمنا عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 23 - 2

2 - مؤمنان وفادار به ايمان ، براساس سنت الهى ، برخوردار از موهبت هاى مادى و معنوى خداوند

لقد رضى اللّه عن المؤمنين . .. وعدكم اللّه مغانم كثيرة ... سنّة اللّه الّتى قد خ

از ارتباط آيات به

دست مى آيد كه آنچه خداوند از آن به عنوان {سنّة اللّه} ياد كرده است; مى تواند اعطاى موهتب هاى معنوى (لقد رضى اللّه عن المؤمنين) و نعمت هاى مادى (وعدكم اللّه مغانم. ..) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندان آن حضرت از مهلكه عذاب ، نعمت و امتنان الهى بر ايشان

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 4

4 - جن ، همانند انسان ، بهره مند از نعمت هاى زمين و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

در صورتى كه خطاب در آيه شريفه، متوجه جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 5

5 - جن همانند انسان ، برخوردار از نعمت چرخش منظم خورشيد *

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

بنابراين كه مخاطب {ربّكما} انسان و جن باشند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 21 - 2،5

2 - قانون مندى جريان آب هاى زمين ، نعمتى الهى براى جن و بشر

مرج البحرين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس و يا مرد و زن از انسان ها باشد.

5 - جن همانند انسان ، برخوردار از نعمت ها و موهبت هاى زمين و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ

ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 34 - 1

1 - تقواپيشگان ، برخوردار از بوستان هاى سرشار از نعمت هاى بى عيب و زوال ناپذير

إنّ للمتّقين عند ربّهم جنّ_ت النعيم

{نعيم}، به معناى نعمت بسيار است (مفردات راغب). اضافه {جنّات} به {نعيم} _ كه مفيد اختصاص است _ بيانگر اختصاصى و ويژه بودن بوستان هاى بهشتى است; يعنى، مانند بوستان هاى دنيا نيست كه داراى انواع آفت ها و اشياى موذى و زوال پذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 49 - 1

1 - يونس ( ع ) پس از رهايى از شكم ماهى ، از نعمت و لطف ويژه الهى برخوردار گشت .

لولا أن تدركه نعمة من ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 5 - 3

3 - عطيه هاى خداوند به پيامبر ( ص ) در جهان آخرت ، جلوه ربوبيت او و در راستاى رشد و كمال آن حضرت است .

يعطيك ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 11 - 4

4 - صاحبان نعمت ، بايد هنگام بازگوكردن نعمت ها ، به وابستگى آنها به خداوند ، معترف باشند .

بنعمة ربّك فحدّث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 6

6 - بهره مندان از نعمت هاى الهى ، بايد تنها به درگاه خداوند دعا كرده ، حاجت هاى خويش را از او طلب كنند .

ألم نشرح . ..

و وضعنا ... و رفعنا ... و إلى ربّك فارغب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 9

9 - استوار ماندن قريش بر نظام معيشتى ديرپاى خويش ، نعمتى الهى و سزاوار سپاس

لإيل_ف قريش

چنانچه سوره {قريش} سوره اى مستقل باشد و با سوره {فيل} يك سوره تلقى نگردد; حرف {لام} در {لايلاف} متعلق به {فليعبدوا} در آيه سوم خواهد بود. در آن صورت مفاد آيه اين مى شود كه چون خداوند، نعمت ايلاف را به قريش عطا كرده است، بايد او را بندگى كنند. گفتنى است كه بندگى به پاس نعمت، شكرگزارى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 2 - 3

3 - امنيت راه هاى كوچ زمستانى و تابستانى قريش ، نعمتى الهى و سزاوار سپاس

إيل_فهم رحلة الشتاء و الصيف

در برداشت ياد شده، سوره {قريش} مستقل از سوره {فيل} دانسته شده است. در اين صورت، اين آيه مانند آيه قبل، مربوط به {فليعبدوا} در آيه بعد خواهد بود; يعنى، حال كه اين ايلاف تداوم يافته است، قريش بايد خدا را بندگى كنند. گفتنى است كه التزام به بندگى به پاس نعمت، شكرگزارى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 16

16 - برخوردارى از غذا و امنيت ، نعمتى است كه سپاس آن ، تنها عبادت خداوند است .

فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت . الذى أطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف

مشمولان نعمت هاى خاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود

- 11 - 88 - 8

8_ خداوند ، شعيب ( ع ) را از روزى و نعمت خاص و نيكوى خويش بهره مند ساخت و او را به مقام نبوت رسانيد .

أرءيتم إن . .. رزقنى منه رزقًا حسنًا

مقصود از {رزقاً حسناً} به مناسبت مورد ، مقام نبوت و پيامبرى است.

مشمولان نعمت هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 7 - 3

3 - هدايت يافتن پيامبر ( ص ) به شريعت اسلام ، پس از ناآگاهى از آن ، نعمتى بزرگ از جانب خداوند

و وجدك ضالاًّ فهدى

آيه شريفه در مقام امتنان بر پيامبر(ص) و برشمردن يكى از نعمت هاى بزرگ خداوند است و به همين جهت، نمى توان آن را مربوط به گم شدن آن حضرت در نزد حليمه، يا عبدالمطلب و يا ابوطالب دانست آنگونه كه برخى احتمال داده اند; زيرا اين امور نه ويژه پيامبر(ص) بوده و نه اهميتى فوق العاده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 5

5 - ابتهال و تضرّع پيامبر ( ص ) به درگاه خداوند ، پاسخى به نعمت هاى ويژه او به آن حضرت بود .

ألم نشرح . .. و وضعنا ... و رفعنا ... و إلى ربّك فارغب

مطالعه نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 20 - 15،16

15 - نعمت هاى گسترده آشكار و نهان خدا براى انسان ، شايان تأمل و درس آموزى است .

ألم تروا أنّ اللّه . .. و أسبغ عليكم نعمه ظ_هرة

و باطنة

16 - لازم است كه انسان ، براى رهيابى به معرفت خدا ، به نعمت هاى آشكار و نهان توجّه كند .

ألم تروا أنّ اللّه . .. و أسبغ عليكم نعمه ظ_هرة و باطنة

ملاك استحقاق نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 107 - 6

6 _ خيرات و نعمت هاى خداوند بر پايه تفضل اوست نه بر اساس لياقت و استحقاق انسان .

و إن يردك بخير فلا راد لفضله

ملاك نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 4

4- خواست خداوند و نه استحقاق شحص ، اساس برخوردارى انسان از نعمت هاى الهى است .

فعسى ربّى أن يؤتين خيرًا من جنّتك

واژه {عسى} نشان دهنده اميدوارى است و اين اظهار اميدوارى، در قبال قاطعيت ثروت مند مغرور به شايستگى و استحقاق خويش است كه گفت: {لئن رُددت إلى ربّى لأجدنّ خيراً}.

منشأ ازدياد نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 6

6- عامل فزونى نعمت ، خداوند است .

لئن شكرتم لأزيدنّكم

منشأ جاودانگى نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 109 - 8

8- جاودانگى بهشتيان و برخوردارى ابدى آنان از نعمت ها ، متكى به مبدأ لايزال و پايان ناپذير فيض الهى است .

خ_لدين فيها . .. قل لو كان البحر مدادًا لكلم_ت ربّى لنفد البحر

منشأ سلب نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 1

1_ اعطاى نعمت به

انسان ها و بازگرفتن آن ، به دست خدا و در اختيار اوست .

و ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة ثم نزعنها منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 13

13_ زوال نعمت ها از ناحيه خداوند است و كردار ناپسند انسان ها زمينه ساز آن

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم و إذا أراد الله بقوم سوءًا

منشأ كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 4

4 - محبت و دلبستگى به دنيا ، سرچشمه گناه ، كفر و ناسپاسى است .

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة

منشأ نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 13

13 _ توجه و باور به خدادادى بودن نعمت ها ، بر انگيزنده انسان ها به پرستش خداوند است .

اعبدوا ربكم الذى . .. أنزل من السماء ماء فأخرج به من الثمرت

از اينكه خداوند براى ايجاد روحيه پرستش در بندگان، آنان را متوجه نعمتهاى الهى مى كند، برداشت فوق بدست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 29 - 6

6 - خداوند در پى آفرينش مواهب زمين ، به معتدل ساختن آسمان پرداخت .

ثم استوى إلى السماء فسويهن

{إستواء} (مصدر استوى) آن گاه كه به {الى} متعدى شود، به معناى: روى آوردن و قصد كردن، است. جمله {فسواهن} (آسمانها را معتدل ساخت) هدف روى آوردن را بيان مى كند; يعنى: {استوى الى السماء لتسويتهن; خداوند

به آسمانها روى كرد (اراده كرد) تا آنها را به اعتدال رساند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 1

1 - خداوند بعد از آفرينش آسمان ها و مواهب زمين ، به خلقت انسان پرداخت ، تا او را به منصب خلافت برساند .

خلق لكم ما فى الأرض . .. و إذ قال ربّك للملئكة إنى جاعل فى الأرض خليفة

با توجه به آيه 34 از همين سوره و آيات ديگرى كه درباره خلقت آدم (ع) است، مى توان گفت: سخن خداوند با فرشتگان درباره آدم، قبل از خلقت وى بوده است. بنابراين {إنى جاعل فى الأرض خليفة} علاوه بر بيان خلافت آدم(ع) دلالت بر آفرينش او نيز دارد; يعنى: مى خواهم ]موجودى[ بيافرينم و او را خليفه قرار دهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 10،12

10 - خداوند عطا كننده نعمت به آدميان است .

نعمتى التى أنعمت عليكم

12 _ به ياد خدا بودن و نعمت ها را از جانب او دانستن ، هدف از ضرورت ياد كردن و به خاطر داشتن نعمتهاست .

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

توصيف {نعمت} به اينكه خداوند آن را عطا فرموده (أنعمت عليكم)، به اين حقيقت اشاره دارد كه: ياد كردن نعمت بايد وسيله اى باشد براى ياد كردن منعم; يعنى، ياد كردن نعمت بايد ملازم با ديدن خدا در وراى هر نعمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 47 - 2،6

2 - خداوند ارزانى كننده نعمت بر بندگان خويش

نعمتى التى أنعمت عليكم

6

- هدف از لزوم ياد كرد نعمت هاى الهى ، به ياد خدا بودن و نعمت ها را از جانب او دانستن است .

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

توصيف {نعمت} - به اينكه خداوند آن را انعام كرده (أنعمت عليكم) - اشاره به اين معنا دارد كه: ياد كردن نعمت، بايد وسيله اى باشد براى ياد كردن بخشنده نعمت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 122 - 6،10

6 - هدف از لزوم ياد كردن نعمت ها ، ياد خدا بودن و نعمت ها را از جانب او دانستن است .

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

توصيف {نعمت} به اينكه خداوند آنها را ارزانى كرده است (أنعمت عليكم) اشاره به اين معنا دارد كه: ياد كردن نعمت بايد وسيله اى باشد براى ياد كردن بخشنده نعمت.

10 - به يادداشتن نعمت ها و از خدا دانستن آنها ، داراى نقشى بسزا در هدايت آدمى

يبنى إسرءيل اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 37 - 6

6 _ فضل الهى ، سرچشمه دارايى هاى انسان

ما اتيهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 39 - 6

6 _ توجه به خدادادى بودن دارايى ها ، تسهيل كننده انفاق و درمان كننده بخل

الذين يبخلون . .. و انفقوا مما رزقهم اللّه

هدف از بيان اين حقيقت كه اموال آدمى داده هاى خداوند است (رزقهم اللّه)، اين است كه انسان را به انفاق در راه خدا ترغيب كند و بخل را از وى بزدايد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 16

16 _ خداوند ، منشأ تمام نعمت ها ( مانند سلامتى ، امنيت و گشايش روزى ) و تمام بلا ها ( از قبيل بيمارى ، ترس و گرسنگى )

و ان تصبهم حسنةٌ يقولوا هذه من عند اللّه و ان تصبهم سيّئة يقولوا هذه من عندك قل

از ائمه معصومين (ع) در معناى حسنات و سيئات در آيه فوق روايت شده است: . .. الصحة و السلامة و الامن و السعة فى الرزق و قد سمّاها اللّه حسنات ... يعنى بالسيّئة هاهنا المرض و الخوف و الجوع ... .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 144 ; نورالثقلين، ج 1، ص 519، ح 416.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 7

7 _ هيچ بخشنده نعمتى در مقابل خداوند وجود ندارد.

من إله غير اللّه يأتيكم به

كلمه {من} استفهام انكارى است و به منزله آن است كه فرموده باشد: {لا إله غير اللّه يأتيكم به}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 19

19 _ توجه به خدادادى بودن نعمت ها و به ياد داشتن همواره آن ، زمينه ساز پرهيز آدمى از فسادانگيزى است .

فاذكروا ءالاء اللّه و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

نهى از فسادانگيزى (لا تعثوا) در پى توجه دادن به نعمتهاى الهى، اشاره به اين نكته دارد كه توجه به نعمتهاى الهى مى تواند آدمى را از فسادانگيزى بر حذر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9

- 1

1_ اعطاى نعمت به انسان ها و بازگرفتن آن ، به دست خدا و در اختيار اوست .

و ل_ئن أذقنا الإنس_ن منا رحمة ثم نزعنها منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 10 - 1

1_ خداوند ، بخشنده نعمت ها و موهبت هاى دنيوى به انسانهاست .

و ل_ئن أذقنه نعماء

{نعماء} به معناى نعمت است. انتخاب اين كلمه به خاطر هم وزن بودنش با كلمه {ضراء} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 6،7

6_ هر نعمت و موهبتى در جهان هستى ، داراى مخزن و گنجينه اى خاص است .

خزائن الله

برداشت فوق ، از جمع آوردن كلمه {خزائن} به دست آمده است.

7_ نعمت هاى هستى و گنجينه هاى آن ، به تمامى از آنِ خدا و در اختيار اوست .

خزائن الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 6

6_ تأمين سلامت و امنيت جامعه هاى بشرى و ايجاد نعمت براى آنان ، به دست خدا و در اختيار اوست .

اهبط بسل_م منا و برك_ت عليك و على أمم ممن معك و أمم سنمتعهم

برداشت فوق ، از {منا} استفاده مى شود. قابل ذكر است كه كلمه {منا} در مورد {بركات} مقدر است ، چنان چه كلمه {عليك} در مورد {بسلام} مقدر مى باشد; يعنى: بسلام منا عليك و بركات منا عليك.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 19

19_ برخورداران از نعمت و عزت و مكنت ، بايد به خدادادى

بودن آنها توجه داشته و بدان اقرار كنند .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 25

25_ خداوند ، منشأ نعمت ها و تحقق نيكى ها و شيطان ، ترغيب كننده به فساد ها و تباهيهاست .

قد أحسن بى إذ أخرجنى من السجن و جاء بكم من البدو من بعد أن نزغ الشيط_ن بينى و بي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 53 - 1،2،5

1- همه نعمتهايى كه در اختيار انسانهاست ، از خداوند است .

و ما بكم من نعمة فمن الله

2- سرمنشأ بودن خداوند براى تمامى نعمت ها ، مقتضى اختصاص دادن ترس ، به ترس از او

أفغير الله تتّقون . و ما بكم من نعمة فمن الله

از اينكه آيات داراى يك سياق بوده و در صدد بيان نكاتى است كه انسانها را تحريص به ترس از خداوند مى كند، بيان {و ما بكم من نعمة. ..} پس از توبيخ ترس از غير خدا، مى تواند به منظور ياد شده باشد.

5- منشأبودن خداوند براى تمامى نعمت ها و پناهگاه انحصارى بودن او براى گرفتاران و آسيب ديدگان ، دليل وحدانيت او و بطلان ثنويت

و قال الله لاتتخذوا إل_هين اثنين إنما هو إل_ه وحد . .. و ما بكم من نعمة فمن الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 20 - 7

7- اعطاى نعمت از سوى خداوند و برخوردار ساختن همه انسان هاى خوب و بد و

مؤمن و كافر از امكانات دنيايى ، برخاسته از فيض بى دريغ ازلى خداست .

كلاًّ نمدّ ه_ؤلاء و ه_ؤلاء من عطاء ربّك و ما كان عطاء ربّك محظورًا

جمله {و ما كان عطاء ربّك محظوراً} (در ذيل آيه) به منزله تعليل براى مضمون فراز قبل است; يعنى، چون خداوند عطايش را از هيچ كس دريغ نمى دارد، لذا خوبان و بدان و مؤمن و كافر از آن بهره مند مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 11

11- امكانات مادى و نعمت هاى خداوند ، نشأت يافته از ربوبيت خدا و در جهت رشد و تكامل انسان است .

ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 6،10

6- نعمت هاى خداوند براى بشر ، نشأت يافته از فضل و بخشش خداوند است .

ربّكم الذى يزجى . .. لتبتغوا من فضله

10- آماده شدن موهبت هاى طبيعى به منظور تأمين نياز هاى انسان ها ، برخاسته از رحمت گسترده خداوند به آنان است .

ربّكم الذى يزجى لكم . .. إنه كان بكم رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 83 - 9

9- خداوند ، تنها خير و نعمت به انسان ها عطا مى كند .

إذا أنعمنا على الإنس_ن . .. و إذا مسّه الشرّ

از اينكه در آيه خداوند منشأ نعمتها معرفى شده اما شرور به او نسبت داده نشده است نكته فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18

- 38 - 6

6- زوال ناپذير شمردن نعمت هاى دنيا و ناديده گرفتن نقش خدا در پيدايش و زوال آنها ، مستلزم شرك در ربوبيّت است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى ولاأشرك بربّى أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 41 - 4

4- مرد مؤمن ، با بيان ناتوانى ثروت مند مغرور از دسترسى به آب فرو رفته ، او را به وابستگى نعمت ها به مشيّت الهى ، آكاه ساخت .

لولا . .. قلت ما شاء اللّه ... أو يصبح ماؤها غورًا فلن تستطيع له طلبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 65 - 12

12- صاحبان نعمت و دانش _ حتى افراد برجسته و سرامد نيز _ بايد خداوند را سرچشمه كمالات خود بدانند .

ءاتين_ه رحمة من عندنا و علّمنه من لدنّا علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 8

8- بهرهورى انسان از نعمت ها و مقدار عمر وى ، در اختيار خداوند و در قلمرو اراده او است .

بل متّعنا ه_ؤلاء . .. أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها أفهم الغ_لبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 5

5 - نعمت ها و امكانات مادى انسان ، از طرف خداوند است .

و أترفن_هم فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 80 - 4

4 - نسبت ندادن شرور ، به خداوند و انتساب رحمت ها و نعمت ها ، به

او ادب حضرت ابراهيم نسبت به خداوند

و إذا مرضت فهو يشفين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ابراهيم(ع) مريضى را به خود و شفا را به خدا نسبت داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 10

10 - لزوم توجه انسان به خدايى بودن نعمت ها و امكانات ، در اوج توانمندى و اقتدار

و أوتينا من كلّ شىء إنّ ه_ذا لهو الفضل المبين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه سليمان در اوج شكوه و اقتدارش، تصريح مى كند كه همه امكانات و برخوردارى هايش تفضلى است كه از جانب خدا به او رسيده است و از جهت استحقاق ذاتى او نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 6

6 - توجه سليمان به خدايى بودن نعمت هاى عطا شده به او و پدر و مادرش

أن أشكر نعمتك التى أنعمت علىّ و على ولدىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 23

23 - تفضلات و نعمت هاى خدا به خلق ، ناشى از كرم او است ، نه براى دريافت شكر از آنان .

و من كفر فإنّ ربّى غنىّ كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 17 - 3

3 - نعمت هاى الهى ، نمود ربوبيت و تدبير او نسبت به مردمان

قال ربّ بما أنعمت علىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 9

9 -

مردمان ، بندگان خدا و جيره خوار خوان نعمت اويند .

اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 66 - 3

3 - نعمت ها و امكانات در اختيار انسان ها ، خدادادى است .

بما ءاتين_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 9

9 - خداوند ، منشأ نعمت ها است و شكر وى ، لازم است .

أن اشكر للّه

{شكر} در لغت، {تصور نعمت و اظهار آن} است (مفردات راغب). اين كه در آيه، فرمان مى دهد {كه تنها براى خداوند شكر كنيد!}، نشان مى دهد كه او منشأ نعمت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 6

6 - توجّه به در اختيار خداوند بودن همه موجودات عالم و نيز نعمت هاى اِعطا شده به انسان ، تبعيت از تعاليم آسمانى را اقتضا مى كند .

ألم تروا أنّ اللّه سخّر . .. و أسبغ عليكم نعمه ... اتّبعوا ما أنزل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 11،19

11 - انسان ها ، آسودگى و برخوردارى از نعمت ها را ، نتيجه دانش و تلاش خود مى دانند .

ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا قال إنّما أُوتيته على علم

19 - بيشتر انسان ها از منشأ اصلى نعمت ها و آسودگى ها ( خدايى بودن آنها ) و مقدار تأثير دانش بشرى در پديد آمدن آنها ، بى خبر و ناآگاه اند .

قال إنّما

أُوتيته على علم بل هى فتنة و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه متعلق علم در {لايعلمون}، مطلبى باشد كه از جمله {قال إنّما أُوتيته. ..} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 1

1 - دادن نقش اصلى به دانش و تلاش بشرى در برخوردارى از آسودگى ها و نعمت ها و ناديده گرفتن نقش خداوند در عرصه زندگى ، تفكر همه مرفهان و برخورداران در طول تاريخ

قال إنّما أُوتيته على علم . .. قد قالها الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 2

2 - ناآگاهى از مشيت و تقدير خداوند در رزق و روزى انسان ها ، سبب انتساب نعمت ها و برخوردارى ها به دانش بشرى است .

قال إنّما أُوتيته على علم . .. أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

آيه شريفه در مقام بيان نقش خداوند در برخوردارى ها و نعمت هاى انسان ها است. اين مسأله مى تواند از چرايى منتسب كردن نعمت ها به دانش بشرى از سوى انسان ها حكايت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 2،4

2 - خداوند ، زمين را بابركت و سرشار از نعمت ها قرار داد .

خلق الأرض . .. و ب_رك فيها

4 - آفرينش كوه هاى استوار ، ايجاد نعمت ها و تقدير معيشت موجودات زمين در چهار روز ( مرحله )

و جعل فيها روسى من فوقها . .. فى أربعة

أيّام

برداشت ياد شده براين اساس است كه {فى أربعة أيّام} ظرف براى مجموع عبارت هاى آيه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 51 - 9

9 - خداوند ، منشأ نعمت ها و پيراسته از شرور و بدى ها

و إن مسّه الشرّ . .. و لئن أذقن_ه رحمة ... و إذا أنعمنا على الإنس_ن ... و إذا مس

از اين كه خداوند رحمت و نعمت را به خود نسبت داده; ولى شرور را به خويشتن منتسب نكرده است، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 9،14

9 - غفلت از سرچشمه اصلى نعمت ها ( خداوند ) امرى ناشايست و زمينه ساز غرور و سرمستى است .

و إنّا إذا أذقنا الإنس_ن منّا رحمة فرح بها

با توجه به تكرار ضمير {نا}، مى توان استفاده كرد كه خداوند غفلت و فراموشى از مبدأ اصلى نعمت ها را، مورد سرزنش قرار داده است.

14 - { نعمت ها } برخاسته از لطف و رحمت الهى و { مصائب و سختى ها } نتيجه عملكرد خود آدمى است .

و إنّا إذا أذقنا الإنس_ن منّا رحمة . .. و إن تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 37 - 1،3

1 - گنجينه هاى نعمت و رحمت ، در انحصار خداوند جهان

أم عندهم خزائن ربّك

3 - مظاهر وجود و نعمت هاى هستى ، داراى منابع و خزاينى نزد پروردگار

أم عندهم خزائن ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 6

6 - تمامى نعمت ها در نظام هستى ، بدون هيچ ترديدى از ناحيه خدا است .

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مراد از {تتمارى}، شك در اين جهت باشد كه آيا نعمتى هست كه غير خدا در پيدايش آن _ به استقلال _ دخالت داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 7

7 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق ، به خدايى بودن نعمت هاى زمين

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

سرزنش تكذيب گران يا غافلانى كه با غفلت خويش، از جلوه هاى ربوبيت خداوند چشم پوشيده اند، در واقع بيانگر اين معنا است كه آنان به نعمت هاى او توجه كنند و خدايى بودن آن را دريابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 8 - 5

5 - همه نعمت هاى مادى و معنوى ، وابسته به خداوند است .

ف_اوى . .. فهدى ... فأغنى

منشأ نعمت ادراك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 6

6 _ تنها خداوند يكتا، قادر بر بازگرداندن و اعطاى شنوايى، بينايى و ادراك به انسان است.

إن أخذ اللّه سمعكم . .. من إله غير اللّه يأتيكم به

منشأ نعمت بينايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 6

6 _ تنها خداوند يكتا، قادر بر بازگرداندن و اعطاى شنوايى، بينايى و ادراك به انسان است.

إن أخذ اللّه سمعكم . .. من

إله غير اللّه يأتيكم به

منشأ نعمت شنوايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 6

6 _ تنها خداوند يكتا، قادر بر بازگرداندن و اعطاى شنوايى، بينايى و ادراك به انسان است.

إن أخذ اللّه سمعكم . .. من إله غير اللّه يأتيكم به

منشأ نعمت علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 4 - 3

3 - توانايى انسان بر خواندن نوشته ها و آموختن معارف مكتوب ، هديه خداوند و نعمت او است .

الذى علّم بالقلم

منشأ نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 4

4 - خداوند ، سرچشمه تمامى مواهب و نعمت هاى دنيا و آخرت

فما أُوتيتم من شىء . .. و ما عند اللّه

مجهول آمدن فعل {أُوتيتم} بيانگر اين مطلب است كه خداوند، سرچشمه موهبت ها و نعمت ها است _ نه خود انسان _ چنان كه تعبير {ما عند اللّه} نسبت به نعمت هاى اخروى ظهور در اين معنا دارد.

منشأ نعمت هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 62 - 5

5 - تسلط انسان بر زمين و بهره گيرى گسترده وى از نعمت هاى آن ، تدبيرى الهى و نشان دهنده الطاف خداوند در حق وى

و يجعلكم خلفاء الأرض

اسناد {جعل} به خداوند، براى يادآورى اين واقعيت است كه اگر شما بر گرده زمين سواريد و از آن سود مى جوييد، امرى اتفاقى نيست; بلكه در آن رموز و مناسبات زيادى به كار رفته

كه همه وابسته به تدبير خداوند است و بر اين اساس است كه قادر به تصرف در زمين و تسلط بر آن هستيد. تعبير {خلفاء الأرض} اشاره به همين تصرف و تسلط دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 4

4 - خداوند ، سرچشمه تمامى مواهب و نعمت هاى دنيا و آخرت

فما أُوتيتم من شىء . .. و ما عند اللّه

مجهول آمدن فعل {أُوتيتم} بيانگر اين مطلب است كه خداوند، سرچشمه موهبت ها و نعمت ها است _ نه خود انسان _ چنان كه تعبير {ما عند اللّه} نسبت به نعمت هاى اخروى ظهور در اين معنا دارد.

منفعت شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 7

7 - نفع و ضرر { ايمان و كفر } و { شكر و ناسپاسى } ، دامنگير خود انسان ها است ; نه خداوند .

إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم . .. و إن تشكروا يرضه لكم

موارد شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 13

13 _ ايمان و نيايش خالصانه به درگاه خداوند، سپاسگزارى است.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم بالغدوة و العشىّ يريدون وجهه . .. أليس اللّه بأعلم با

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 144 - 13

13 _ فراگيرى پيام هاى خدا و به كارگيرى آنها در اعمال و رفتار ، سپاسگزارى از او در برابر نعمت دين است .

فخذ ما ءاتيتك و كن

من الشكرين

مطرح كردن سپاسگزارى پس از اعطاى پيامهاى آسمانى، براى رساندن اين حقيقت است كه آن پيامها از نعمتهاست و بايد خداوند را به خاطر اعطاى آنها شاكر بود. فرمان به فراگيرى آنها مى رساند كه شكر اين نعمت به فراگرفتن و به كار بستن آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 11

11 - عمل صالح ، شكر استفاده از نعمت هاى الهى

كلوا من الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

موارد كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 10 - 8

8 _ تبعيت از ولايتهاى غير الهى و تكذيب آيات خداوند، ناسپاسى نعمتهاى اوست.

و لاتتبعوا من دونه أولياء . .. قليلا ما تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 8

8 _ بهره جويى هاى ظالمانه از دنيا ، ناسپاسى در برابر خداست .

لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من الشكرين. فلما أنجيهم إذا هم يبغون فى الأرض بغير ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 60 - 10

10 _ تحريم حلال خدا ، ناسپاسى در برابر فضل اوست .

فجعلتم منه حراماً و حللا . .. إن اللّه لذو فضل على الناس و لكن أكثرهم لايشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 10

10 _ ايجاد اختلاف و بر هم زدن وحدت جامعه ، در عين برخوردارى از رفاه و آسايش ، كفران و ناسپاسى نعمت هاى خداوند است .

و لقد بوّأنا

بنى إسرءيل مبوّأ صدق . .. فما اختلفوا حتى جاءهم العلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 24

24_ ارتكاب گناه ، ناسپاسى و كفران نعمت هاى الهى است .

قال معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى إنه لايفلح الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 25

25_ شرك ورزى ، ناسپاسى در برابر خداست .

و ل_كنّ أكثر الناس لايشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 14

14- { عن الصادق ( ع ) : . . . إن الكبائر . . . كفران النعمة { و لئن كفرتم إن عذابى لشديد } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه در بيان گناهان كبيره فرمود: . .. همانا از گناهان كبيره ... كفران نعمت است [خداوند مى فرمايد]: و لئن كفرتم إن عذابى لشديد...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 1

1- شرك به خدا ، كفران و ناسپاسى نعمت هاى اوست .

ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا . .. و جعلوا لله أندادًا

جمله {و جعلوا لله أنداداً} عطف بر جمله {بدّلوا نعمت الله . ..} است و مى تواند بيان و تفسير براى چگونگى تبديل نعمت الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 7

7 - به كار نگرفتن عقل در جهت شناخت حق و صراط مستقيم ، مصداق بارز ناسپاسى

و إنّك لتدعوهم إلى

صرط مستقيم . .. أنشأ لكم السمع ... قليلاً ما تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 6

6 - شرك و عبادت غيرخدا ، ناسپاسى پروردگار است .

بل اللّه فاعبد و كن من الش_كرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 9

9 - پيمودن راه دين ، شكر نعمت خداوند و انحراف از آن ، ناسپاسى او است .

إنّا هدين_ه السبيل إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 5

5 - افتخار بر ديگران در امتيازات مادى ، كفران نعمت و زمينه ساز گرفتارى به دوزخ پس از حسابرسى است .

ألهيكم التكاثر . .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

موارد نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 13

13- تربيت فرزندان در دامان پر مهر پدر و مادر ، نعمتى بس بزرگ و شايسته قدردانى و موجب استحقاق هرگونه احسان و احترام از سوى فرزند به آنان

و بالولدين إحس_نًا . ... و اخفض لهما جناح الذلّ من الرحمة و قل ربّ ارحمهما كما ر

برداشت فوق با توجه به اين نكته است كه خداوند در تعليم شيوه دعا كردن فرزندان براى پدر و مادرشان، مسأله تربيت والدين آنان را يادآور شد (كما ربّيانى صغيراً).

موانع تكذيب نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 40 - 5

5 - توجه به كيفر بى چون و چراى گناه كاران در

قيامت ، بازدارنده خلق از كفر و تكذيب نعمت هاى خداوند

فيومئذ لايس_ل عن ذنبه . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه خداوند پس از بيان راه نداشتن چون و چرا در برنامه هاى قيامت براى گناهكاران، خلق را به پرهيز از تكذيب نعمت ها توجه داده است.

موانع علاقه به نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 3

3 - توجّه به حسابرسى و مسؤوليت در برابر نعمت ها ، بازدارنده انسان از دل خوشى به فراوانى آن و زمينه ساز ترك افتخار بر ديگران است .

ألهيكم التكاثر. .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

موانع كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 18 - 5

5 - توجّه انسان به مراحل آفرينش خويش به دست خداوند ، بازدارنده او از كفران نعمت هاى الهى

ما أكفره . من أىّ شىء خلقه

در برداشت ياد شده، مراد از كفر _ در آيه قبل _ كفران نعمت دانسته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 24 - 4

4 - توجّه به تأمين مواد غذايى انسان از سوى خداوند ، بازدارنده او از كفران نعمت و وادارسازنده او به شكرگزارى است .

ما أكفره . .. فلينظر الإنس_ن إلى طعامه

چنانچه {كفر} در {ما أكفره} به معناى كفران نعمت باشد، ارتباط اين آيه با آيات پيشين، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 30 - 3

3 - توجّه

به جنگل هاى انبوه و درختان تناور ، مايه شناخت خداوند و قدرت او و بازدارنده انسان از ناسپاسى و كفرورزى به او است .

ما أكفره . .. فلينظر الإنس_ن ... حدائق غلبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 31 - 3

3 - توجّه به باغ هاى ميوه و مرغزار ها ، مايه شناخت خداى قادر و بازدارنده انسان از ناسپاسى و كفرورزى به او است .

ما أكفره . .. و ف_كهة و أبًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 5

5 - توجّه به ربوبيت و مدبّر بودن خداوند ، بازدارنده انسان از كفران نعمت ها است .

لربّه لكنود

تقديم {لربّه}، بيانگر اهتمام به آن است; يعنى، شگفتا كه انسان با آن كه خداوند {ربّ} و {مدبّر} او است، به كفران نعمت او رو آورده است!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 9 - 3

3 - لحظه خروج مردگان از قبر ها در قيامت ، وحشت انگيز و توجّه به آن ، بازدارنده انسان از كفران نعمت ، بخلورزى و دلبستگى شديد به ثروت است .

لكنود . .. أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور

موانع نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 37 - 5

5 - ارتكاب گناهان بزرگ و انجام اعمال زشت ، مانع بهره مندى انسان از نعمت هاى جاويدان اخروى

و ما عند اللّه خير . .. الذين يجتنبون

موجبات اتمام نعمت

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 53،55

53 _ اعلام جانشينى و ولايت على ( ع ) توسط رسول خدا ( ص ) ، موجب كمال دين و تمام نعمت و رضاى پروردگار

اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى

از رسول خدا(ص) روايت شده كه هنگام نزول آيه فوق فرمود: ان كمال الدين و تمام النعمة و رضى الرب بارسالى اليكم بالولاية بعدى لعلى ابن ابى طالب(ع).

_______________________________

امالى صدوق، ص 291، ح 10، مجلس 56; بحارالانوار، ج 37، ص 111، ح 3.

55 _ كامل شدن دين و اتمام نعمت الهى بر مردم ، به سبب تعيين جانشينان پيامبر ( ص ) از سوى خداوند

اليوم اكملت لكم دينكم

از امام حسن عسكرى(ع) روايت شده: . .. فلما منّ اللّه عليكم باقامة الاولياء بعد نبيكم(ص) قال اللّه عزوجل: اليوم اكملت لكم دينكم ... .

_______________________________

علل الشرايع، ص 249، ح 6، ب 182; نورالثقلين، ج 1، ص 590، ح 35.

موجبات جلب نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 8

8 _ نقش اصلى عمل خود انسان در جلب نقمت يا نعمت

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

موجبات سلب نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 5،6،9

5 _ كفرورزى جوامع و ستيزه جويى با پيامبران ، از عوامل از ميان رفتن شايستگى آنان براى دستيابى به نعمت هاى الهى

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

6 _ فرعونيان و كفرپيشگان قبل از آنان در ابتداى

تشكلشان امتهايى شايسته براى بهره مند شدن از نعمت هاى الهى بودند .

فأخذهم اللّه بذنوبهم . .. ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا ... حتى يغيروا ما بأنفسهم

از نكاتى كه مى توان از ارتباط اين آيه و آيه قبل به دست آورد اين است كه فرعونيان و امتهاى پيش از آنها در ابتداى تشكلشان امتهاى كافر و منكر آيات الهى نبودند و اين حالت پس از گذشت زمان بر آنان عارض شد.

9 _ خداوند به سبب كفرورزى فرعونيان و اقوام پيش از آنها ، نعمت هاى خويش را از آنان سلب و به نقمت و عذاب تبديل كرد .

كدأب ءال فرعون . .. ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا ... حتى يغيروا ما بأنفسهم

موجبات نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 3

3 _ نيل به مقام قرب الهى ، بهره مندى كامل از بهشت و نعمت هاى آن و برخوردارى از فضل الهى ، پاداش مؤمنان متمسك به خداوند

فاما الذين ءامنوا . .. فسيدخلهم فى رحمة منه و فضل و يهديهم إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 2

2 _ بهره مندى اهل كتاب از نعمت هاى آسمانى و زمينى ، در صورت باور به معارف تورات و انجيل و عمل به احكام آنها به همراه ديگر تعاليم نازل شده بر آنان

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم لاكلوا من فوقهم

{اقامة} به معناى برپايى چيزى و يا كارى است با تمام شرايط آن و اقامه كتب آسمانى، باور

به معارف آن و انجام تمامى تكاليف آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 122 - 3

3- نقش عمده روحيه تسليم در برابر خدا ، حق گرايى ، دورى از شرك و شكرگزارى حضرت ابراهيم ( ع ) ، در برخوردارى او از نيكى ها و نعمت هاى الهى در دنيا و منزلت والا در آخرت

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله . .. و ءاتين_ه فى الدنيا حسنة و إنه فى الأخرة لمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 3،4،5

3 _ صبر و شكيبايى بندگان خالص خدا ، در انجام تكاليف الهى چون فروتنى ، و شب زنده دارى ، حلم ، ترس ازقيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق و دعا و نيايش ، سبب برخوردار شدن آنان از نعمت ها و درجات عالى بهشت

الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين يقولون ربّنا... أُول_ئك يجزون الغرفة بم

متعلق و موارد صبر هر چند در آيه شريفه ذكر نشده است، ولى مقصود از آن _ به قرينه آيات گذشته كه در بيان تكاليف بندگان خالص و محرماتى است كه آنان مى بايست ترك مى كردند _ مجموعه مسائلى است كه خداوند به انجام آنها امر كرده و يا از انجام آنها باز داشته است; زيرا انجام چنين تكاليفى و يا ترك محرمات الهى، صبر و شكيبايى در برابر هواى نفس را نيازمند است.

4 _ صبر و شكيبايى بندگان خالص خدا در ترك محرمات الهى چون اسراف و يا تنگ گيرى ، شرك ، زنا

، آدم كشى و سخن باطل ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت ها و درجات عالى بهشت

و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا . .. و لايزنون ... و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

5 _ صبر و شكيبايى در انجام تكاليف و ترك محرمات الهى ، عامل بهره مندى از نعمت ها و درجات عالى بهشت

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا ... و الذين لايشهدو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 53 - 3

3 - تقوا ، عامل بهره مندى از نعمت ها و موهبت هاى الهى در بهشت

إنّ للمتّقين لحسن مئاب . جنّ_ت عدن ... ه_ذا ما توعدون ليوم الحساب

موجبات نعمت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 7،8

7_ ايمان بدون تقوا و تقوا بدون ايمان ، در برخوردار شدن از موهبت هاى اخروى كارساز نيست .

للذين ءامنوا و كانوا يتقون

8_ ضرورت ايمان به قيامت و سراى آخرت و لزوم پرهيز از گناهان براى دستيابى به موهبت هاى اخروى

و لأجر الأخرة خير للذين ءامنوا و كانوا يتقون

در آيه شريفه بيان نشده كه متعلق ايمان (آمنوا) و تقوا (يتقون) چيست؟ به نظر مى رسد به قرينه {لأجرالأخرة} مراد از ايمان ، ايمان به آخرت و مراد از تقوا پرهيز از امورى باشد كه مايه محروميت از پاداشهاى اخروى است.

موجبات نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 55 - 3

3 - بهشت و نعمت ها و خوشى هاى آن ،

نتيجه و پاداش كردار انسان ها در دنيا است .

و لاتجزون إلاّ ما كنتم تعملون . إنّ أصح_ب الجنّة اليوم فى شغل ف_كهون

از ارتباط ميان اين آيه _ كه سخن از بهشت و نعمت هاى آن است _ و آيه پيش _ كه درباره پاداش مطابق رفتار و كردار بود _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 16 - 3

3 - چشم پوشى از گناه و لذّت هاى آلوده دنيا ، درپى دارنده نعمت هاى سرشار اخروى

إنّ المتقين فى جنّ_ت و عيون . ءاخذين ما ءاتيهم ربّهم

{تقوا}; يعنى، خوددارى از مشتهياتى كه مورد منع دين قرار گرفته است. تقواپيشگان در برابر داشتن اين خصلت، از هداياى پروردگارشان بهره مند خواهند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 17 - 2

2 - تأثير مهم عبادت شبانه ، در دستيابى به بهشت و نعمت هاى اخروى

إنّ المتقين فى جنّ_ت و عيون . .. كانوا قليلاً من الّيل ما يهجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 19 - 6

6 - انفاق به سائلان و محرومان ، از عوامل دستيابى به بهشت و نعمت هاى آن

إنّ المتقين فى جنّ_ت و عيون . .. و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 13 - 1

1 - انسان هاى درست كار ، راست گفتار و مطيع خداوند ، به پاداش كردار خويش ، در ميان انبوه نعمت

هاى آخرت جاى خواهند گرفت .

إنّ الأبرار لفى نعيم

از جمله معانى ذكر شده براى {برّ}، صلاح و درست كارى، اطاعت و صداقت است(لسان العرب). {نعيم}; يعنى، نعمت فراوان (مفردات راغب) نكره بودن {نعيم}، گوياى عظمت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 9 - 2،5

2 - نعمت هاى آخرت ، پاداش كار و تلاش در دنيا است .

ناعمة . لسعيها راضية

5 - احساس رضايت و خشنود بودن از عاقبت كار و تلاش خويش ، از زمره نعمت هاى الهى در آخرت است .

ناعمة . لسعيها راضية

جمله {لسعيها راضية} و جمله هاى پس از آن، توضيح وصف {ناعمة} است.

مؤاخذه بر كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 5

5 - انسان ها در قيامت ، بر كفران نعمت ، بخلورزى و علاقه شديد به ثروت ، مؤاخذه خواهند شد .

لكنود . .. لحبّ الخير لشديد . أفلايعلم ... إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

هشدار به آگاهىِ خداوند از افكار، اسرار و نيت ها، اشاره به مؤاخذه و حسابرسى است.

مؤاخذه مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 11

11- مرفهان ستمگر ، در قبال تنعّم و بهره مندى از نعمت هاى الهى ، مورد مؤاخذه و سؤال قرار خواهند گرفت .

ارجعوا إلى ما أُترفتم فيه و مس_كنكم لعلّكم تس_لون

مهمترين نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 78 - 5

5- شنوايى ، بينايى و قلب ( قدرت ادراك )

، از مهم ترين نعمت هاى خداوند به انسان

و الله أخرجكم . .. و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

برداشت فوق، از آن جاست كه آيه شريفه علاوه بر بيان آيات قدرت الهى، در صدد برشمردن نعمتهاى الهى و در مقام امتنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 6

6 - اهميت ويژه باران و رويش گياهان در مجموعه نعمت هاى بى كران الهى براى انسان

و أنزل لكم من السماء ماء فأنبتنا به حدائق

اختصاص به ذكر يافتن نزول باران و رويش گياهان از ميان ساير نعمت ها، دلالت بر اهميت ويژه آنها براى آدميان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 4

4 - حركت كشتى ها در دريا ، نعمتى مهم و اساسى براى انسان ها

سخّر لكم البحر لتجرى الفلك فيه بأمره

از اين كه در ميان منافع دريا، جريان كشتى ها (كشتى رانى) اختصاص به ذكر يافته است، اهميت استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 4 - 1

1 - تكلم و قدرت بيان مفاهيم ، از نعمت هاى مهم الهى براى انسان

الرحم_ن . .. علّمه البيان

مهمترين نعمت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 2

2 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، مهم ترين و برجسته ترين نعمت و احسان خداوند به ايشان بود .

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما

من الكرب العظيم

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه نجات موسى و هارون(عليهماالسلام) از اندوه بزرگ بخشى از نعمت هاى الهى به ايشان بود; ولى در عين حال به طور جداگانه ذكر شده است.

مهمترين نعمت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 2

2 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، مهم ترين و برجسته ترين نعمت و احسان خداوند به ايشان بود .

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه نجات موسى و هارون(عليهماالسلام) از اندوه بزرگ بخشى از نعمت هاى الهى به ايشان بود; ولى در عين حال به طور جداگانه ذكر شده است.

مهمترين نعمت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 2

2 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، مهم ترين و برجسته ترين نعمت و احسان خداوند به ايشان بود .

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه نجات موسى و هارون(عليهماالسلام) از اندوه بزرگ بخشى از نعمت هاى الهى به ايشان بود; ولى در عين حال به طور جداگانه ذكر شده است.

مهمترين نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 52 - 2

2- امنيت و آسايش ، مهم ترين نعمت در كنار زيبايى ها و طراوت هاى

بهشت

فى مقام أمين . فى جنّ_ت و عيون

برداشت بالا با توجه به اين نكته است كه قرآن، در مقام ذكر نعمت هاى اخروى متقين، از امنيت به عنوان نعمتى مهم و حتى مقدم بر ديگر نعمت ها نام برده است.

ناپايدارى نعمت هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 13

13- لزوم توجه انسان به ناپايدارى نعمت هاى دنيوى

أث_ثًا و مت_عًا إلى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 5

5- امكانات مادّى دنيا ، ناپايدار و در معرض زوال و نابودى است .

فعسى ربّى أن . .. يرسل عليها حسبانًا من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 1

1 - هشدار صالح ( ع ) به ثموديان ، درباره پايدار نبودن زندگى دنيوى و نعمت ها و آسايش آن

أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

استفهام در آيه بالا، انكارى و مفاد آن نفى است; يعنى، {أتتركون فى ما ه_هنا آمنين; شما در نعمتهاى اين جا آسوده رها نخواهيد شد}. مقصود اين است كه اين برخوردارى ها شما را نفريبد و از مرگ غافل نكند; زيرا روزى پنجه هاى مرگ گريبان تان را خواهد گرفت و شما را از آنها جدا خواهد كرد. همچنين بر فرض كه مرگ در نرسد، خود رفاه و امنيت اين جا، پايدار نيست و ممكن است ناگهان اوضاع دگرگون شود و همه آنچه كه از آن برخوردار هستيد، از دستتان برود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر -

54 - 55 - 3

3 - لذت ها و نعمت هاى بهشتى ، پايدار و جاودان است ; نه چون نعمت هاى دنيا زوال پذير .

فى جنّ_ت و نهر . فى مقعد صدق عند مليك مقتدر

در صورتى كه عبارت {فى مقعد صدق}، در بيان اوصاف همان استقرار در باغ ها و نهرها باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

ناپسندى تحريم نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 7

7 - تحريم نعمت ها و موهبت هاى الهى بر خويش ، عملى ناروا و پرهيزى نابه جا است .

كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم

توصيه به استفاده كردن از طيبات، برترى اين كار را در برابر رياضت هاى افراطى نشان مى دهد.

ناپسندى كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 16

16- ناسپاسى در برابر نعمت و احسان ، امرى بس نكوهيده و ناپسند است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 67 - 12

12 - ايمان به باطل و كفران نعمت هاى الهى ، امورى نكوهيده اند .

أفبالب_طل يؤمنون و بنعمة اللّه يكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 6

6 - كفران نعمت ، خصلتى نكوهيده و انسان ناسپاس ، فردى مذموم است .

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود

نبوت و كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 19 - 5

5 - قتل نفس

و ناسپاسى نعمت ، دو رفتار نامناسب با شأن و ادعاى پيامبرى در نظر فرعون

و فعلت فعلتك التى فعلت و أنت من الك_فرين

به رخ كشيدن قتل نفس و ناسپاسى موسى(ع) از جانب فرعون، مى تواند به منظور خدشه دار كردن پيامبرى آن حضرت و منافى دانستن مقام نبوت با قتل نفس و ناسپاسى ادا شده باشد. گفتنى است آيه بعد _ كه در آن حضرت موسى(ع) قتل نفس را عملى غير عمدى و ناخواسته مى شمرد _ مؤيد برداشت ياد شده است.

نزول نعمت سلوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 9

9 - نجات بنى اسرائيل از فرعونيان و دعوت آنان به كوه طور براى مناجات و فرو فرستادن منّ و سلوى بر آنان ، از نعمت هاى خداوند بر بنى اسرائيل در زمان موسى ( ع )

ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم . .. و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

نزول نعمت من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 9

9 - نجات بنى اسرائيل از فرعونيان و دعوت آنان به كوه طور براى مناجات و فرو فرستادن منّ و سلوى بر آنان ، از نعمت هاى خداوند بر بنى اسرائيل در زمان موسى ( ع )

ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم . .. و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

نشانه هاى شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 17

17 - عمل صالح و جلب رضاى الهى ، نمود بارز شكر نعمت هاى او

أن أشكر نعمتك . .. و أن

أعمل ص_لحًا ترض_ه

عبارت {و أن أعمل. ..} مى تواند عطف تفسيرى براى {أن أشكر نعمتك} باشد; يعنى، پروردگارا به من شكر نعمتت (انجام عمل صالح) را الهام فرما.

نشانه هاى كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 6

6- روى برتافتن از ياد خدا در پى نجات از مشكلات ، نمودى از كفر به حق و كفران نعمت است .

أعرضتم . .. فيغرقكم بما كفرتم

از اينكه خدا از اعراض ياد خود به كفر (كفرتم) ياد كرده است، استفاده مى شود كه اعراض از خدا، كفر به اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 15 - 9،10

9 - بى توجهى به نعمت هاى الهى ، و تدبير او در همسازى طبيعت با نياز هاى آدمى ، نمودى آشكار از كفر و ناسپاسى انسان

جعل لكم من الفلك و الأنعام . .. إنّ الإنس_ن لكفور مبين

10 - شرك ، نمودى از كفر و ناسپاسى انسان ، در برابر خالق يگانه هستى است .

و جعلوا له من عباده جزءًا إنّ الإنس_ن لكفور مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 2

2 - رويارويى با سپاه اسلام ، نشانه ناسپاسى انسان در برابر نعمت هاى خداوند است .

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود

بيان خصلت هاى ناروايى كه در نوع انسان ها وجود دارد _ پس از تمجيد از سپاهيان اسلام در آغاز سوره _ تعريض به دشمنان دين است و رسوخ آن خصلت ها را در آنان بيان مى كند.

نشانه هاى مشمولان نعمت

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 18،19

18- خضوع و خشوع و سجده و گريه به هنگام استماع آيات الهى ، نشانه برخوردارى از نعمت ويژه خداوند است .

أُول_ئك الذين أنعم اللّه عليهم . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و ب

{إذا تتلى} خبر اول و يا خبر بعد از خبر براى {أُولئك} است; يعنى آنان اين چنين هستند كه هنگام استماع آيات به سجده افتاده و گريه مى كنند.

19- گريه در حال سجده و خضوع در مقابل آيات الهى ، از آثار نعمت هدايت و برگزيدگى در پيشگاه خداوند است .

و ممّن هدينا واجتبينا إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

نعمت آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 41 - 3

3- جريان آب هاى سطحى زمين و در دسترس بودن آن ، از نعمت هاى خداوند و از عوامل مهم آبادانى است .

أو يصبح ماؤها غورًا فلن تستطيع له طلبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 30 - 5

5 - آب هاى روان و جارى ، از نعمت هاى خداوند و جلوه رحمانيت و قدرت مطلق او است .

قل هو الرحم_ن . .. قل أرءيتم إن أصبح ماؤكم غورًا فمن يأتيكم بماء معين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 25 - 4

4 - باران و آب از نعمت هاى خداوند و مقتضى شكرگزارى انسان به درگاه او است .

ما أكفره . .. إنّا صببنا الماء صبًّا

كفر در

{ما أكفره} _ به قرينه آيات پيشين _ ممكن است به معناى كفران نعمت باشد. بنابراين آيه، در صدد برشمردن نعمت هاى خداوند به انسان است.

نعمت آب آشاميدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 9

9 _ جريان باد ها ، نزول باران ، احياى سرزمين هاى مرده و سيراب كردن دام ها و انسان ها از نعمت هاى الهى و از نشانه هاى ربوبيت خداوند

ألم تر إلى ربّك . .. و هو الذى أرسل ... أنزلنا من السماء ماء طهورًا . لنحيى به ب

برداشت فوق، به خاطر اين نكته است كه اين آيه، مانند آيات گذشته، درصدد برشمردن نعمت هاى الهى و اثبات ربوبيت مطلق خداوند است.

نعمت آب شيرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 70 - 3

3 - آب شيرين و نقش حياتى آن در زندگى بشر ، نعمتى الهى و در خور شكر و سپاس

أفرءيتم الماء . .. فلولا تشكرون

نعمت آب گوارا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 27 - 6

6 - تأمين آب گوارا در زمين ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و أسقين_كم ماء فراتًا

نعمت آتش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 80 - 4

4 - آتش ، نعمت بزرگ الهى و داراى نقش حياتى در زندگى بشر

الذى جعل لكم من الشجر الأخضر نارًا فإذا أنتم منه توقدون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه _ ضمن آن كه

بيانگر جلوه هاى قدرت خدا است _ درصدد بيان نعمت هاى الهى و امتنان بر انسان نيز مى باشد. گفتنى است كه آمدن لام انتفاع (لكم) مؤيد اين مطلب است.

نعمت آرامش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 13

13 _ آرامش روحى در سختى ها ، نعمتى الهى و رمز موفقيت و پيروزى است .

فقد نصره اللّه . .. فأنزل اللّه سكينته عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 2

2- برخوردارى انسان از آرامش در خانه خود ، از نعمت هاى خداوندى

و الله جعل لكم من بيوتكم سكنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 56 - 2

2 - بودن در كنار همسران خود و برخوردارى از آرامش و موهبت هاى طبيعت ، از نعمت هاى الهى و دلپذير براى همگان

فى شغل ف_كهون . هم و أزوجهم فى ظل_ل على الأرائك متّكئون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه درصدد بيان نعمت هاى الهى براى اهل بهشت و تشويق مردم به ايمان براى برخوردار شدن از اين نعمت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 51 - 3

3- امنيت و آرامش ، از نعمت هاى جهان آخرت

إنّ المتّقين فى مقام أمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 13 - 8

8- آرامش روحى و نگرانى نداشتن از حال و آينده ، نعمتى مهم و موهبتى الهى

إنّ الذين قالوا

ربّنا اللّه ثمّ استق_موا فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

خداوند در قبال دو عنصر مهم {ايمان} و {استقامت}، نبود خوف و حزن را به عنوان بازتاب و نتيجه ياد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 8

8 - آرامش روحى و شكيبايى در بحران ها ، نعمتى الهى است .

فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

تعبير {سكينة} و انتساب آن به خداوند، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 2 - 3

3 - آرامش موجودات در شب ، نعمتى بزرگ و داراى عظمتى درخور سوگند خداوند

و الّيل إذا سجى

{آرامش يافتن} (يكى از معانى ذكر شده براى {سَجْو}) در آيه شريفه به شب اسناد يافته است. اين اسناد يا حقيقى است; يعنى، با سيطره كامل تاريكى، گويا شب از پيشروى باز ايستاده است و يا اسناد مجازى است و شب آرام به معناى بى تحرّك بودن موجودات در شب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 127 - 3

3 _ امنيت و آرامش خاطر، نعمتهايى ارزنده

فمن يرد الله . .. لهم دارالسلم عند ربهم

ياد كردن از {دارالسلام} (خانه امن)، به عنوان پاداشى ويژه براى متذكران، بيانگر ويژگى اين نعمت و ارزش فوق العاده آن است.

نعمت آرامش اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 2

2- امنيت و آرامش اجتماعى ، از نعمت هاى مهم الهى است .

قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. بأنعم الله

نعمت

آزادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 71 - 8

8- آزادى و استقلال در تمامى شؤون زندگى ، رزق و روزى خدادادى و از نعمت هاى روشن و برجسته الهى است .

فما الذين فضّلوا برادّى رزقهم على ما ملكت أيم_نهم فهم فيه سواء أفبنعمة الله يجحد

نعمت آسايش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 14

14 - آسايش و آسودگى از گرفتارى ها و رنج ها ، نعمتى است الهى .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ . .. ثمّ إذا خوّله نعمة منه

برداشت ياد شده از تعبير نعمت درباره آسودگى و رفع گرفتارى، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 10

10 - آسايش و دور ماندن از گرفتارى ها و رنج ها ، نعمتى است الهى .

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ . .. ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا

نعمت آسايش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 52 - 2

2- امنيت و آسايش ، مهم ترين نعمت در كنار زيبايى ها و طراوت هاى بهشت

فى مقام أمين . فى جنّ_ت و عيون

برداشت بالا با توجه به اين نكته است كه قرآن، در مقام ذكر نعمت هاى اخروى متقين، از امنيت به عنوان نعمتى مهم و حتى مقدم بر ديگر نعمت ها نام برده است.

نعمت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 12 - 3

3 - ساختار پر مقاومت آسمان ها

بر فراز ساكنان زمين ، نعمتى الهى است .

و بنينا فوقكم سبعًا شدادًا

نعمت آمرزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 52 - 4،10

4 - آمرزش گناه ارتداد و گوساله پرستى بنى اسرائيل ، از نعمت هاى بزرگ خداوند بر آنان

ثم عفونا عنكم من بعد ذلك

چون آيه هاى اين بخش از سوره، در صدد بيان نعمتهاى الهى به بنى اسرائيل است، مفاد جمله {عفونا عنكم} نيز به منظور بيان نعمت ايراد شده است و از آن جا كه اين معنا با حرف {ثم} به ديگر نعمتها عطف گرديده، اشاره به رتبه برتر نعمت آمرزش نسبت به نعمتهاى ديگر دارد.

10 - بخشوده شدن گناه ، نعمتى بايسته سپاسگزارى

ثم عفونا عنكم . .. لعلكم تشكرون

نعمت آمرزشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 17

17- غفران و خوشنودى پروردگار از بهشتيان ، نعمتى عظيم براى ايشان

فيها . .. و مغفرة من ربّهم

در اين آيه مغفرت پروردگار، همانند ساير نعمت ها، تذكر داده شده است و تنوين {مغفرة} دال بر تفخيم است.

نعمت اتحاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 17،25

17 _ وحدت ، اُلفت و برادرى ميان افراد جامعه ، نعمتى الهى براى انسانها

و لا تفرّقوا و اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوبكم فاصبحتم ب

25 _ رهايى از آتش تفرقه و دشمنى ميان افراد يك جامعه ، نعمتى الهى

و اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً . .. و كنتم على شفا حفرة من

النار فانقذ

جمله {كنتم على}، عطف است بر {كنتم اعداءً}. در نتيجه هر يك بيانى است از نعمت الهى.

نعمت احتجاج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 9

9_ استدلال ها و براهين ، افاضاتى است از ناحيه خداوند بر قلب و انديشه انسانها

ما أنزل الله بها من سلط_ن

براى مردود شمردن پندار اهل شرك كافى بود كه گفته شود: مشركان دليلى براى عقيده و مرامشان ندارند. رد آن پندار با جمله {ما أنزل الله ...} (خداوند برهانى براى عبادت معبودها قرار نداده است) براى رساندن حقيقتى است، كه در برداشت فوق آمده است.

نعمت احسان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 61 - 1

1 - احسان هاى الهى در قبال نيكى هاى خلق ، نعمتى انكارناپذير و غيرقابل تكذيب

هل جزاء الإحس_ن إلاّالإحس_ن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

نعمت احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 13

13 _ احكام الهى و حكمت هاى آن ، از نعمت هاى خداوند بر مردم

و اذكروا نعمت اللّه عليكم و ما انزل عليكم من الكتاب و الحكمة

بنابراينكه جمله {و ما انزل . .. } كه شامل احكام و حكمتهاى آن است، تفسير نعمت باشد.

نعمت احياى موات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 9

9 _ جريان باد ها ، نزول باران ، احياى سرزمين هاى مرده و سيراب كردن دام ها و انسان ها از نعمت هاى الهى و از نشانه هاى ربوبيت

خداوند

ألم تر إلى ربّك . .. و هو الذى أرسل ... أنزلنا من السماء ماء طهورًا . لنحيى به ب

برداشت فوق، به خاطر اين نكته است كه اين آيه، مانند آيات گذشته، درصدد برشمردن نعمت هاى الهى و اثبات ربوبيت مطلق خداوند است.

نعمت اخلاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 41 - 7

7 - اخلاص كامل موسى ( ع ) ، يكى از نعمت هاى خداوند به آن حضرت بود .

واصطنعتك لنفسى

اين آيه ممكن است عطف به جملاتى از قبيل {قتلت نفساً} باشد كه بيانگر منت ها و نعمت هاى خداوند بود است.

نعمت اخوّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 17،29

17 _ وحدت ، اُلفت و برادرى ميان افراد جامعه ، نعمتى الهى براى انسانها

و لا تفرّقوا و اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوبكم فاصبحتم ب

29 _ وحدت و اُلفت ميان دل ها ، برادرى ميان افراد يك جامعه و نيز يادآورى اين قبيل نعمت ها ، از زمينه هاى هدايت انسانها

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً . .. لعلكم تهتدون

بنابراينكه {لعلكم}، غايت تمامى مطالب مطرح شده در آيه باشد.

نعمت ادراك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 4

4 _ شنوايى، بينايى و عقل و درك آدمى، از مهمترين نعمتهاى الهى در وجود انسان

إن أخذ اللّه سمعكم و أبصركم و ختم على قلوبكم

نعمت ازدواج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 54 -

3

3- ازدواج و برخوردارى از همسر ، نعمتى الهى براى انسان

كذلك و زوّجن_هم

نعمت ازدواج با حورالعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 54 - 1

1- ازدواج با حوريان بهشتى ، نعمتى الهى براى متقين

كذلك و زوّجن_هم بحور عين

نعمت استدراجى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 9

9 _ تحقق اراده الهى به عذاب دنيوى منافقان ، از طريق اعطاى مال وفرزند فراوان و نعمت هاى ظاهرى به آنان

إنما يريد اللّه أن يعذبهم بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 14

14- ثروت ، مكنت ، خوش نمايى و آراستگى زندگى كافران ، استدراج است .

هم أحسن أث_ثًا و رءيًا . .. فليمدد له الرحمن مدًّا حتّى إذا رأوا ما يوعدون

{استدراج}; يعنى، كسى را آهسته آهسته و به آرامى نزديك چيزى بردن (لسان العرب) در اين آيه {مدّاً} _ كه مفعول مطلق است _ بيان نوعى خاصى از امهال است كه مقصود از آن به قرينه {حتّى إذا. ..}، نزديك ساختن كافران به عذاب موعود الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 44 - 9

9 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) . . .إذا أراد اللّه تعالى بعبد شرّاً فأذنب ذنباً تَبِعَه بنعمة ، لينسيه الإستغفار و يتمادى به و هو قول اللّه تعالى : { سنستدرجهم من حيث لايعلمون } . . . ;

امام صادق(ع) فرمود: . .. هرگاه خداوند اراده بدى نسبت به بنده اى داشته

باشد و آن بنده گناهى انجام دهد، در پى آن گناه نعمتى به او مى دهد تا استغفار را فراموش كند و عمل خود را ادامه دهد. دليل آن، اين سخن خداى تعالى است كه مى فرمايد: (سنستدرجهم من حيث لايعلمون)...}.

نعمت استقلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 71 - 8

8- آزادى و استقلال در تمامى شؤون زندگى ، رزق و روزى خدادادى و از نعمت هاى روشن و برجسته الهى است .

فما الذين فضّلوا برادّى رزقهم على ما ملكت أيم_نهم فهم فيه سواء أفبنعمة الله يجحد

نعمت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 2

2- اسحاق و يعقوب ( ع ) موهبت خداوند به ابراهيم ( ع ) بود .

و وهبنا له إسح_ق و يعقوب

نعمت اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 4

4 - اسلام ، نعمتى خدادادى و منّتى الهى بر مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. هو اجتبيكم

تقدير {هو اجتباكم} به قرينه جمله {و ما جعل عليكم فى الدين من حرج} مى تواند {هو اجتباكم للدين} باشد; يعنى، خدا است كه شما را براى دين خود برگزيد و توفيق ايمان را به شما عطا كرد; وگرنه شما نيز مانند ديگران كافر و مشرك بوديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 3

3 - دشمنان اسلام ، ناسپاس در برابر نعمت اسلام و مظاهر ربوبيت خداوند

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 25

25 _ دين اسلام ، نعمت والاى الهى براى مردم

اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى

نسبت دادن نعمت به خداوند، حاكى از بزرگى آن نعمت مى باشد. مراد از نعمت، دين اسلام است و خداوند با نسبت دادن آن به خويش و گفتن {نعمتى} عظمت والاى آن را به مردمان گوشزد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 2

2 _ اسلام ، نعمت الهى بر مؤمنان

و اذكروا نعمة اللّه عليكم

بنابر اينكه مراد از {نعمة اللّه}، به قرينه آيه سوم (اليوم . .. اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً)، دين اسلام باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 9

9 _ اسلام و ايمان، نعمت و رحمتى بزرگ از جانب خداوند.

أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا

{منّ} در لغت به معناى {أنعم} آمده است. {منّ عليه مناً ... أنعم}. (قاموس اللغة). اگر چه اين جمله نقل گفتار مشركان است، ولى مطلبى است كه قرآن آن را نقل كرده و آن را رد نكرده است. بنابراين اسلام و ايمان نعمتى ويژه و برجسته است كه خداوند به مؤمنان عطا كرده است.

نعمت اسلام شناسى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 7 - 3

3 - هدايت يافتن پيامبر ( ص ) به شريعت اسلام ، پس از ناآگاهى از آن ، نعمتى بزرگ از جانب خداوند

و وجدك ضالاًّ فهدى

آيه شريفه در مقام امتنان بر پيامبر(ص) و برشمردن

يكى از نعمت هاى بزرگ خداوند است و به همين جهت، نمى توان آن را مربوط به گم شدن آن حضرت در نزد حليمه، يا عبدالمطلب و يا ابوطالب دانست آنگونه كه برخى احتمال داده اند; زيرا اين امور نه ويژه پيامبر(ص) بوده و نه اهميتى فوق العاده دارد.

نعمت اطمينان قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 4

4- قدرت روحى و نيروى قلبى براى مبارزه در راه خدا ، موهبتى از جانب او براى قيام كنندگان يكتاپرست

ءامنوا بربّهم . .. و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا

نعمت امامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 21،22

21 _ روز غدير ( روز نصب على ( ع ) به امامت ) ، روز اكمال دين و اتمام نعمت خداوند بر مسلمانان

اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى

مراد از {اليوم اكملت . ..}، با توجه به شأن نزول آيه و روايات متعدد، روز غدير خم بوده كه پيامبر(ص) حضرت على(ع) را به امامت منصوب كرد.

22 _ تعيين امامت و رهبرى على ( ع ) در روز غدير ، موجب اكمال دين و اتمام نعمت

اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى

نعمت امتداد سايه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 46 - 4

4 _ حركت سايه ها و بلند و كوتاه شدن آنها ، از نعمت هاى الهى براى انسان ها

ألم تر إلى ربّك كيف مدّ الظلّ . .. ثمّ قبضن_ه إلينا قبضًا يسيرًا

آيه شريفه، هر چند در

صدد بيان قدرت و ربوبيت خداوند نسبت به پديده هاى جهان است; ولى در عين حال مى تواند بازگو كننده نعمتى از نعمت هاى خداوند براى بشر نيز باشد.

نعمت امكانات دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 10 - 2

2 _ توانايى انسانها بر بهره گيرى از امكانات زمين نعمتى بايسته شكرگزارى است.

و لقد مكنكم فى الأرض . .. قليلا ما تشكرون

نعمت امكانات مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 18 - 10

10 - امكانات فراوان و امنيت راه ها ، نعمت هايى خدايى است .

و جعلنا بينهم و بين القرى . .. قرًى ظ_هرة ... سيروا فيها ... ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 14 - 2

2 - امكانات زندگى و وسايل معيشت ، از نعمت هاى الهى است .

و مهّدت له تمهيدًا

نعمت امنيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 15

15- امنيت كشور و حفظ منافع ملت ، نعمتى شايسته سپاس گزارى

علّمن_ه صنعة لبوس لكم . .. فهل أنتم ش_كرون

خداوند به خاطر آموزش صنعت اسلحه سازى به داوود(ع)، مردم را به شكرگزارى فرا خواند; ولى از آن جا كه اين صنعت بايد در جهت منافع مردم (لكم) و حفظ آنان از تعرض دشمن باشد، به دست مى آيد كه منافع مردم و امنيت آنان در برابر دشمن، هدف اصلى و مطلوب نهايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24

- 55 - 26

26 - كفران و ناسپاسى نعمت حاكميت دين داران و امنيت در پناه دين ، نشان فسق و تبه كارى و خروج از راه حق و صواب است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم . .. ليستخلفنّهم ... و ليمكّننّ لهم دينهم ... يعبدون

{فسق} به معناى عصيان و ترك فرمان هاى الهى و خروج از راه حق است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 67 - 9،11

9 - امنيت مكه ، نعمت الهى و شايسته سپاسگزارى است .

أَوَلم يروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا. .. أفبالب_طل يؤمنون و بنعمة اللّه يكفرون

11 - امنيت ، نعمتى الهى است و ناامنى و جوّ آدم ربايى ، امرى نامطلوب و نكوهيده است .

أَوَلم يروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا و يتخطّف الناس من حولهم أفبالب_طل . .. و بنع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 51 - 3

3- امنيت و آرامش ، از نعمت هاى جهان آخرت

إنّ المتّقين فى مقام أمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 11 - 3

3 - برخوردارى از جاى امن ، هدايت و ثروت ، نعمت هاى الهى و سزاوار بازگو كردن براى ديگران است .

ف_اوى . .. فهدى ... فأغنى ... و أمّا بنعمة ربّك فحدّث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 7 - 8

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 8

8 - { فى المجمع ، فى

تفسير قوله تعالى { ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم } ] هو الأمن و الصحّة . . . روى ذلك عن أبى جعفر ( ع ) و أبى عبداللّه ( ع ) ;

در {مجمع البيان} درباره تفسير سخن خداوند {. .. عن النعيم} آمده: {نعيم} امنيت و سلامتى است ... اين مطلب از امام باقر و امام صادق(ع) روايت شده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 2 - 3

3 - امنيت راه هاى كوچ زمستانى و تابستانى قريش ، نعمتى الهى و سزاوار سپاس

إيل_فهم رحلة الشتاء و الصيف

در برداشت ياد شده، سوره {قريش} مستقل از سوره {فيل} دانسته شده است. در اين صورت، اين آيه مانند آيه قبل، مربوط به {فليعبدوا} در آيه بعد خواهد بود; يعنى، حال كه اين ايلاف تداوم يافته است، قريش بايد خدا را بندگى كنند. گفتنى است كه التزام به بندگى به پاس نعمت، شكرگزارى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 6

6 - سپاس قريش از خداوند در برابر نعمت امنيت ، به پذيرش بندگى او بود .

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل . .. فليعبدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 16

16 - برخوردارى از غذا و امنيت ، نعمتى است كه سپاس آن ، تنها عبادت خداوند است .

فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت . الذى أطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125

- 6

6 - تعيين خانه خدا براى حضور مردم و تأكيد بر حفظ امنيت حاضران در آن محيط ، از نعمت هاى الهى و شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و أمناً

{إذ} مفعول براى {اذكروا} (به ياد داشته باشيد) است و لام در {للناس} حكايت از آن دارد كه قرار دادن كعبه براى حضور پياپى مردم در جهت منافع آنان است، كه از آن در برداشت، به نعمت تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 127 - 3

3 _ امنيت و آرامش خاطر، نعمتهايى ارزنده

فمن يرد الله . .. لهم دارالسلم عند ربهم

ياد كردن از {دارالسلام} (خانه امن)، به عنوان پاداشى ويژه براى متذكران، بيانگر ويژگى اين نعمت و ارزش فوق العاده آن است.

نعمت امنيت اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 2

2- امنيت و آرامش اجتماعى ، از نعمت هاى مهم الهى است .

قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. بأنعم الله

نعمت امنيت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 52 - 2

2- امنيت و آسايش ، مهم ترين نعمت در كنار زيبايى ها و طراوت هاى بهشت

فى مقام أمين . فى جنّ_ت و عيون

برداشت بالا با توجه به اين نكته است كه قرآن، در مقام ذكر نعمت هاى اخروى متقين، از امنيت به عنوان نعمتى مهم و حتى مقدم بر ديگر نعمت ها نام برده است.

نعمت امنيت راهها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ

- 34 - 18 - 9،10

9 - وجود امنيت در راه ها ، نعمتى شايسته شكرگزارى

لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية . .. و اشكروا له ... و جعلنا بينهم ... سيروا فيها ..

10 - امكانات فراوان و امنيت راه ها ، نعمت هايى خدايى است .

و جعلنا بينهم و بين القرى . .. قرًى ظ_هرة ... سيروا فيها ... ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 3

3 - سباييان ، نعمت امنيت راه ها و نزديكى منزل گاه هاى سفر را كفران نموده و به خويش ستم روا داشتند .

فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفارنا و ظلموا أنفسهم

نعمت امنيت مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 67 - 9

9 - امنيت مكه ، نعمت الهى و شايسته سپاسگزارى است .

أَوَلم يروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا. .. أفبالب_طل يؤمنون و بنعمة اللّه يكفرون

نعمت اميدوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 13

13 - دل بستن به لطف خداوند ، خود از نعمت هاى الهى و سزاوار پاسخ گويى و سپاس گزارى است .

و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى

چنانچه استثنا در اين آيه، متصل باشد، {ابتغاء} از مصاديق {نعمة تجزى} خواهد بود. در نتيجه مفاد دو آيه، اين مى شود كه: كسى نزد انفاق گر نعمتى ندارد، جز يك نعمت [كه خداوند عطا كرده است] و آن حالت {ابتغاء} است. بنابراين وجود علاقه و دل بستگى به {وجه اللّه} _ كه

مايه {ابتغاء} است _ نعمتى است كه بايد بهوسيله سپاس گزارى جزا داده شود (نعمة تجزى).

نعمت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 8

8 _ انسان ، موجودى ناسپاس در برابر نعمت بعثت پيامبران و تعليمات الهى آنان

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 22

22_ مردم در برابر نعمت وجود پيامبران و معلمان توحيد ، ناسپاسند .

ذلك من فضل الله علينا و على الناس و ل_كنّ أكثر الناس لايشكرون

شكر، در برابر نعمت است و نعمتهايى كه آيه مورد بحث گوياى آن است عبارت است از: 1_توحيد (ما كان لنا أن نشرك . ..)، 2_ وجود پيامبران به عنوان معلمان توحيد و بيانگران شريعت و آيين الهى (ملّة آبائى ابراهيم ...). برداشت فوق، ناظر به دومين نعمت ياد شده در آيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 1

1- بشر ، بهره مند از وجود پيامبران صاحب رسالت ، قبل از رسول خاتم ( ص )

و لقد استهزئَ برسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 4

4 - ارسال رسولان به سوى مردم ، نعمتى معنوى در كنار ساير نعمت هاى الهى براى بشر و نمودى ديگر از ربوبيت ، تدبير و نظارت دقيق او بر احوال خلق است .

و ما كنّا عن الخلق غ_فلين . .. و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه

در

آيات پيشين، آوردن تعبيرهايى چون: {أنزلنا}، {أسكنّا}، {أنشأنا} و {نسقيكم}، براى بيان نمونه هايى از نعمت هاى مادى خداوند براى بشر و نمودهايى از تدبير او بود. اكنون تعبير {و لقد أرسلنا...} در كنار آن نعمت ها، بيانگر نعمت معنوى خدا و يادآور نمودى ديگراز ربوبيتو تدبيرونظارت اوبر كاربندگانش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 6

6 - بعثت پيامبران و انتخاب ايشان از ميان خود مردم و از جنس آنان ، از نعمت هاى الهى است .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 6

6 - انتخاب پيامبران از ميان مردم و از جنس خودشان ، از نعمت هاى الهى است .

كما أرسلنا فيكم رسولا منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 20 - 4،6

4 _ بنى اسرائيل ، برخوردار از نعمت پيامبرانى متعدد پيش از موسى ( ع )

اذ جعل فيكم انبياء

6 _ بعثت پيامبران در ميان امت ها ، نعمتى بزرگ براى آنان

اذكروا نعمة اللّه عليكم اذ جعل فيكم انبياء

نعمت انجير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 1 - 2

2 - انجير و زيتون ، دو نعمت شايسته براى انسان و داراى ارزشى درخور سوگند خداوند

و التين و الزيتون

نعمت اندوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 3

3 - غم ، شادى ، مرگ ، حيات و نيازمندى و غنا ،

هر يك ضرورت و نعمتى در نظام زندگى انسان *

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

در صورتى كه تعبير {آلاء} در مورد مطالب آيات پيشين به كار رفته باشد، مطلب ياد شده را مى توان به دست آورد.

نعمت انگور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 34 - 3

3 - خرما و انگور ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و جعلنا فيها جنّ_ت من نخيل و أعن_ب

نعمت ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 9

9 _ اسلام و ايمان، نعمت و رحمتى بزرگ از جانب خداوند.

أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا

{منّ} در لغت به معناى {أنعم} آمده است. {منّ عليه مناً ... أنعم}. (قاموس اللغة). اگر چه اين جمله نقل گفتار مشركان است، ولى مطلبى است كه قرآن آن را نقل كرده و آن را رد نكرده است. بنابراين اسلام و ايمان نعمتى ويژه و برجسته است كه خداوند به مؤمنان عطا كرده است.

نعمت ائمه(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 10

10- { قال أميرالمؤمنين ( ع ) : ما بال أقوام غيّروا سنّة رسول الله ( ص ) و عدلوا عن وصّيه ؟ لايتخوّفون أن ينزل بهم العذاب ، ثمّ تلا ه_ذه الآية : { ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفراً و أحلّوا قومهم دار البوار . . . } ثمّ قال : نحن النعمة التى أنعم الله بها على عباده . . . ;

اميرالمؤمنين(ع) فرمود: تغيير دهندگان سنت رسول خدا(ص) و روى گردانان از

جانشين آن حضرت را چه شده كه از نزول عذاب بر خودشان نمى ترسند؟ سپس اين آيه را تلاوت فرمود: {ألم تر إلى الذين بدّلوا . ..} سپس فرمود: ما آن نعمتى هستيم كه خدا به بندگانش عطا فرمود...}.

نعمت باد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 17،18

17 - باد ها و رهاورد هاى آن ، نعمت خداوند و شايسته شكر و سپاس است .

يرسل الرياح . .. و لعلّكم تشكرون

{لعلّ} در آيه، به معناى تعليل است.

18 - انسان ها ، به رغم بهره مند بودن از نعمت و فوايد باد ، ممكن است از شكر آن نعمت ، سرباز زنند .

و لعلّكم تشكرون

{لعلّ} از حروف شبيه به فعل و براى انشا و رجا است استعمال آن در آيه، مى تواند به منظور اشاره به نكته ياد شده باشد.

نعمت بادها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 9

9 _ جريان باد ها ، نزول باران ، احياى سرزمين هاى مرده و سيراب كردن دام ها و انسان ها از نعمت هاى الهى و از نشانه هاى ربوبيت خداوند

ألم تر إلى ربّك . .. و هو الذى أرسل ... أنزلنا من السماء ماء طهورًا . لنحيى به ب

برداشت فوق، به خاطر اين نكته است كه اين آيه، مانند آيات گذشته، درصدد برشمردن نعمت هاى الهى و اثبات ربوبيت مطلق خداوند است.

نعمت باران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 9

9 _ جريان باد ها ، نزول

باران ، احياى سرزمين هاى مرده و سيراب كردن دام ها و انسان ها از نعمت هاى الهى و از نشانه هاى ربوبيت خداوند

ألم تر إلى ربّك . .. و هو الذى أرسل ... أنزلنا من السماء ماء طهورًا . لنحيى به ب

برداشت فوق، به خاطر اين نكته است كه اين آيه، مانند آيات گذشته، درصدد برشمردن نعمت هاى الهى و اثبات ربوبيت مطلق خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 50 - 7

7 _ باران ، نعمتى بزرگ و مقتضى شكر و سپاس گزارى است .

لقد صرّفن_ه بينهم ليذّكّروا فأبى أكثر الناس إلاّ كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 11 - 1

1 - نزول باران ، نعمتى الهى و براساس تقدير منظم و اندازه معين

و الذى نزّل من السماء ماء بقدر

واژه {قدر} (قيد {نزّل}) مى تواند به معناى اندازه باشد; يعنى، باران را به اندازه معين نازل مى كند. هم چنين مى تواند به معناى تقدير و برنامه باشد; يعنى، باران براساس تقدير و برنامه منظم نازل مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 1

1 - نزول باران بر زمين ، مايه توليد حبوبات و رويش گياهان است .

و أنزلنا . .. لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

{باء} در {به}، براى استعانت است و بيانگر نقش باران در رويش دانه ها و گياهان و نيز ميوه هايى است كه در بوستان هاى پوشيده از درخت، حاصل مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - عبس - 80 - 25 - 4

4 - باران و آب از نعمت هاى خداوند و مقتضى شكرگزارى انسان به درگاه او است .

ما أكفره . .. إنّا صببنا الماء صبًّا

كفر در {ما أكفره} _ به قرينه آيات پيشين _ ممكن است به معناى كفران نعمت باشد. بنابراين آيه، در صدد برشمردن نعمت هاى خداوند به انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 28 - 5

5 - روياندن تاك و سبزيجات ، با فرستادن باران و قابل كشت ساختن زمين ، از نعمت هاى خداوند و مقتضى شكرگزارى انسان از او است .

ما أكفره . .. فأنبتنا فيها ... عنبًا و قضبًا

برداشت ياد شده، با توجّه به اين احتمال است كه {كفر} در {ما أكفره} به معناى كفران نعمت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 6

6 _ خداوند در آستانه جنگ بدر مسلمانان را از نعمت باران بهره مند ساخت .

و ينزل عليكم من السماء ماء

نعمت باغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 134 - 4

4 - باغستان هاى پوشيده از درخت و چشمه سار هاى روان در ميان آنها ، نمودى از نعمت بخشى و امداد الهى به بشر

أمدّكم . .. و جنّ_ت و عيون

نعمت باغها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 5،9

5 - اموال ، فرزندان ، باغ ها و نهر ها ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و يمددكم بأمول

. .. و يجعل لكم أنه_رًا

9 - اموال ، اولاد و باغ هاى آباد ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و يمددكم بأمول و بنين و يجعل لكم جنّ_ت و يجعل لكم أنه_رًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 30 - 2

2 - ايجاد باغ هاى پردرخت با نزول باران بر زمين مساعد ، نعمت خداوند و مقتضى شكرگزارى انسان از او است .

صببنا . .. شققنا ... فأنبتنا ... و حدائق غلبًا

چنانچه {غلبا} توصيف ذات {حدائق} باشد _ نه درختان آن _ ضخامت بستان كنايه از انبوه و متراكم بودن درختان آن خواهد بود. برداشت ياد شده، براساس ارتباط اين آيه با {ما أكفره} در آيات پيشين است. با توجّه به اين احتمال كه {كفر} در آن آيه، به معناى كفران نعمت باشد.

نعمت برنج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 7

7 - دانه هايى چون گندم ، جو ، برنج و . . . ، از مهم ترين خوردنى ها و نعمت هاى الهى براى بشر است .

و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

تقديم جار و مجرور (فمنه) بر متعلق خود (يأكلون)، مى تواند براى اهتمام و نيز توجه دادن انسان ها به اين نعمت ارزشمند الهى باشد.

نعمت بزرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 4،5،7

4- خداوند به هر كس كه بخواهد نعمتى بزرگ عطا مى كند .

و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

{منّت} در لغت به معناى نعمت سنگين و بزرگ است.

5-

انبياى الهى ، برگزيدگى خويش را از سوى خداوند به مقام پيامبرى ، نعمتى بزرگ از سوى او بر خود مى دانستند .

و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

7- مقام پيامبرى ، موهبت و نعمتى بزرگ از سوى خداوند براى بندگانى خاص است .

و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 9

9 - صلح با مشركان ، در شرايط سخت و دشوار مكه ، نعمتى بزرگ و راه گشاى حركت هاى سرنوشت ساز بعدى پيامبر ( ص ) *

فتحنا لك فتحًا . .. و يتمّ نعمته عليك و يهديك صرطًا مستقيمًا

با توجّه به اين كه صلح حديبيه، در شرايط دشوار صورت گرفته است; احتمال مى رودكه نعمت شمرده شدن آن، از اين جهت بوده كه فرصتى براى تجديد قوا پديد آورده و راه را به سوى حركت هاى مهم بعدى گشوده است (و يهديك صراطاً مستقيماً).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 11 - 5

5 - باران فروان و پى درپى ، از نعمت هاى بزرگ الهى براى بشر

يرسل السماء عليكم مدرارًا

يادآورى نزول باران، به عنوان نخستين ثمره استغفار و ايمان، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 4 - 3

3 - هدايت ، نعمتى است بزرگ و كفران آن ، گناهى عظيم و نابخشودنى است .

إنّا هدين_ه السبيل . .. إنّا أعتدنا للك_فرين ... سعيرًا

از مهيا شدن عذاب سخت براى ناسپاسان نعمت هدايت، برداشت بالا

به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 9

9 - برطرف شدن تاريكى با طلوع سپيده دم ، نعمتى بزرگ از جانب خداوند

بربّ الفلق

نعمت بصيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 6

6 - { قدرت و توانايى } و { بصيرت و روشن بينى } ، از ارزش ها و نعمت هاى الهى براى انسان

إبرهيم و إسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبص_ر

نعمت بعثت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 6

6 - رسالت پيامبر ( ص ) و تغيير قبله ، دو نعمتى شايسته و بايسته شكرگزارى به درگاه خدا

فولوا وجوهكم شطره . .. كما أرسلنا فيكم رسولا ... واشكروا لى

شكر، در برابر نعمت است و مصداق مورد نظر براى نعمت - به قرينه آيات قبل - نعمت رسالت و تغيير قبله مى باشد.

نعمت بقاى نسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 5

5- تضمين بقاى نسل انسان از طريق زوجيت و همسردارى ، از نعمت هاى خداوند است .

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا و جعل لكم من أزوجكم بنين و حفدة

نعمت بقاى نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 77 - 3

3 - بقاى نسل نوح ( ع ) براى هميشه تاريخ ، از نعمت ها و الطاف ويژه الهى به ايشان

و جعلنا ذرّيّته هم الباقين

برداشت ياد

شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى اعطا شده به نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

نعمت بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 108 - 9

9_ بهشت و موهبت هاى آن ، عطايى الهى است .

عطاءً غير مجذوذ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 47 - 1

1 - پاداش بهشت به بيمناكان مقام پروردگار ، نعمتى انكارناپذير و غير قابل تكذيب

و لمن . .. جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 20 - 3

3 - بهشت ، نعمت چشم گير و سلطنت بزرگ و گسترده است .

نعميًا و ملكًا كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 10 - 4

4 - بهشت برين ، از نعمت هاى الهى براى انسان هاى كوشا و آخرت طلب

ناعمة . .. فى جنّة عالية

نعمت بى نيازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 3

3 - غم ، شادى ، مرگ ، حيات و نيازمندى و غنا ، هر يك ضرورت و نعمتى در نظام زندگى انسان *

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

در صورتى كه تعبير {آلاء} در مورد مطالب آيات پيشين به كار رفته باشد، مطلب ياد شده را مى توان به دست آورد.

نعمت بيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 4 - 1

1 - تكلم و قدرت بيان

مفاهيم ، از نعمت هاى مهم الهى براى انسان

الرحم_ن . .. علّمه البيان

نعمت بينايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 78 - 5

5- شنوايى ، بينايى و قلب ( قدرت ادراك ) ، از مهم ترين نعمت هاى خداوند به انسان

و الله أخرجكم . .. و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

برداشت فوق، از آن جاست كه آيه شريفه علاوه بر بيان آيات قدرت الهى، در صدد برشمردن نعمتهاى الهى و در مقام امتنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 7

7- بهره نگرفتن صحيح از نعمت شنوايى ، بينايى و قلب براى شناخت حق ، باعث مسؤوليت انسان نزد خداوند است .

و لاتقف . .. إن السمع ... كان عنه مسئولاً

خداوند، به منظور دور كردن انسانها از حركتهاى غير علمى، به آنان نعمت شنوايى، بينايى و قلب را يادآور شده است تا آنان، با بهره گيرى صحيح از آن، به يقين دست يافته و بر اساس آن، حكم كرده و عمل نمايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 4

4 - نيروى شنوايى ، بينايى و ادراكى انسان ، نعمت هايى الهى و در خور شكر و سپاس گزارى

و هو الذى أنشأ لكم . .. قليلاً ما تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 23 - 3،5،7،8،9

3 - پيدايش بشر و نعمت هاى نهفته در وجود او ( قدرت شنوايى ، بينايى و تعقّل ) ، نشانه

و جلوه قدرت خداى رحمان

الرحم_ن . .. هو الذى أنشاكم و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

5 - قدرت شنوايى ، بينايى و تعقّل ، از نعمت هاى الهى و در خور شكر و سپاس

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون

7 - استفاده بهينه نكردن كافران تكذيب گر از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه شكر نكردن انسان ها در برابر نعمت ها، به معناى استفاده صحيح نكردن از آنها است.

8 - ناسپاسى بسيار انسان ها ، در برابر نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

9 - كافران لجوج و دين گريز ، مردمى ناسپاس بوده و از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل بهره كافى نبرده اند .

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 17 - 4

4 - ايمان به آيات الهى ، سفارش يكديگر به استقامت در تكاليف دشوار و اظهار محبت به بردگان ، يتيمان و تنگدستان ، قدردانى از نعمت هاى بينايى ، گويايى و هدايت است .

ألم نجعل له عينين . و لسانًا و شفتين . و هدين_ه النجدين ... ثمّ كان من الذين ءام

{الذين آمنوا} گرچه مطلق است; ولى مصداق بارز آنها _ به قرينه {و الذين كفروا بآياتنا} در آيات بعد _ مؤمنان به آيات الهى است و آيات پيشين _ كه بعضى از تكاليف را {عقبة} ناميده بود _

قرينه بر مراد از {صبر} است و سياق آيات نشان مى دهد كه مراد از {مرحمة}، ترّحم بر {رقبة}، {يتيم} و {مسكين} است. ارتباط اين آيات با آيه هاى پيشين _ كه نعمت هاى الهى را برشمرده _ گوياى برداشت ياد شده است; زيرا {بينايى و بصيرت}، زمينه ساز {ايمان} و {داشتن زبان و لب}، زمينه ساز توصيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 4

4 _ شنوايى، بينايى و عقل و درك آدمى، از مهمترين نعمتهاى الهى در وجود انسان

إن أخذ اللّه سمعكم و أبصركم و ختم على قلوبكم

نعمت پسر عالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 11

11 - داشتن فرزند دانا و دانشمند ، از نعمت هاى الهى و شايسته بشارت و شادمانى

و بشّروه بغل_م عليم

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه واژه {بشارت} در جايى به كار مى رود كه خير و نعمت باشد.

نعمت پشم حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 8

8- به كار آمدن پشم ، كرك و موى حيوانات در ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، از نعمت هاى الهى است .

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا

نعمت پوست شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 6

6- بهرهورى انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن سرپناه سبك و قابل انتقال ، از نعمت

هاى الهى است .

و جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا

نعمت پوست گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 6

6- بهرهورى انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن سرپناه سبك و قابل انتقال ، از نعمت هاى الهى است .

و جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا

نعمت پوست گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 6

6- بهرهورى انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن سرپناه سبك و قابل انتقال ، از نعمت هاى الهى است .

و جعل لكم من جلود الأنع_م بيوتًا

نعمت پوشاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 2

2 _ لباسهايى كه زشتيهاى آدمى را مستور مى دارد و لباسهاى زينتى، از نعمتهاى خداوند است.

قد أنزلنا عليكم لباسا يورى سوءتكم و ريشا

{ريش} به معناى پسر پرندگان است، و از آنجا كه پرهاى پرندگان پوشش و زينت آنهاست، به اين مناسبت در مورد لباس زينتى به كار برده مى شود.

نعمت تأليف قلوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 1

1 _ مؤمنان عصر بعثت برخوردار از نعمت الفت و دوستى نسبت به يكديگر

و ألف بين قلوبهم

نعمت تأمين روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 8

8- ميوه ها و نباتات تأمين رزق و روزى انسان ، نمودى از

نعمت و لطف الهى بر بندگان و شايسته شكر و سپاس

الله الذى خلق السموت و الأرض و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت رزقًا لكم

آيه در مقام امتنان و برشمارى نعمتهاى الهى است و آهنگ آن، تشويق كننده بندگان به شكر و سپاس در برابر نعمتهاى پروردگار است. گفتنى است جمله {إن الاءنسان لظلوم كفّار} در دو آيه بعد (آيه 34) مؤيد برداشت فوق است.

نعمت تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 40 - 5

5 - توالى شب و روز و پديدار شدن نور و تاريكى در زندگى ، از نعمت هاى الهى براى بشر است .

لا الشمس ينبغى لها أن تدرك القمر . .. و كلّ فى فلك يسبحون

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام امتنان و برشمردن نعمت هاى الهى براى بشر است.

نعمت تاريكى شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 4 - 4

4 - تاريك شدن زمين در شب ، از نعمت هاى خداوند براى انسان ها

و الّيل إذا يغشيها

تأثير سوگند، زمانى است كه مخاطب، مورد سوگند را محبوب خود بيابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 2 - 2

2 - شب و سيطره افكندن تاريكى آن بر موجودات ، از نعمت هاى بزرگ الهى و داراى عظمتى درخور سوگند خداوند

و الّيل إذا سجى

نعمت تبرى از كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 1

1 - محبت به ايمان

و بيزارى از كفر و گناه ، جلوه اى از فضل و نعمت الهى

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... فضلاً من اللّه و نع

نعمت تسخير نهرها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 17

17- مسخّر و رام بودن نهر ها و رود ها ، نمودى از نعمت و لطف خداوند بر بندگان و شايسته شكر و سپاس

و سخ_ّر لكم الأنه_ر

نعمت تسطيح زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 6

6 - وجود راه ها و امكان سير و انتقال ، بر اثر همواربودن زمين ، از موهبت هاى الهى براى انسان و پرتويى از ربوبيت خداوند

الذى . .. سلك لكم فيها سبلاً

نعمت تسليم به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 20

20_ تسليم خدا بودن تا پايان عمر ، از نعمت هاى بزرگ الهى است .

توفنى مسلمًا

جمله {مرا در حال تسليم بميران} (توفنى مسلماً) كنايه از اين است كه من همواره تسليم تو باشم به گونه اى كه در هر لحظه و شرايطى كه جان دادم ، با اين وصف قرين بوده باشم.

نعمت تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 23 - 3،5،7،8،9

3 - پيدايش بشر و نعمت هاى نهفته در وجود او ( قدرت شنوايى ، بينايى و تعقّل ) ، نشانه و جلوه قدرت خداى رحمان

الرحم_ن . .. هو الذى أنشاكم و جعل لكم السمع و

الأبص_ر و الأفئدة

5 - قدرت شنوايى ، بينايى و تعقّل ، از نعمت هاى الهى و در خور شكر و سپاس

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون

7 - استفاده بهينه نكردن كافران تكذيب گر از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه شكر نكردن انسان ها در برابر نعمت ها، به معناى استفاده صحيح نكردن از آنها است.

8 - ناسپاسى بسيار انسان ها ، در برابر نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

9 - كافران لجوج و دين گريز ، مردمى ناسپاس بوده و از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل بهره كافى نبرده اند .

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون

نعمت تعليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 2 - 3

3 - تعليم قرآن ، نعمت و ارزشى فراتر از اصل خلقت انسان و نعمت هاى ديگر

علّم القرءان . خلق الإنس_ن

سوره {الرحمان}، حاوى بيان انواع نعمت هايى است كه خداوند به انسان عطا كرده است. از اين كه مسأله تعليم قرآن، سرآغاز همه نعمت ها و حتى آفرينش انسان قرار گرفته، مطلب بالا استفاده مى شود.

نعمت تغيير قبله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 3

3 - تغيير قبله از بيت المقدس به مسجدالحرام ، نعمتى بزرگ در رديف نعمت رسالت

فولوا وجوهكم شطره . .. لعلكم تهتدون. كما أرسلنا فيكم رسولا

برداشت فوق

مبتنى بر اين است كه كاف در {كما} براى تشبيه باشد. بر اين مبنا تغيير قبله - كه از آيه قبل به دست مى آيد - {مشبّه} و ارسال پيامبر {مشبّه به} مى باشد و تشبيه مسأله قبله به نعمت رسالت، نشانگر عظمت آن مسأله و بزرگى آن نعمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 4،6

4 - رسالت پيامبر ( ص ) و تغيير قبله از بيت المقدس به مسجدالحرام ، از نعمتهايى كه مسلمانان بايد به پاس آنها ، همواره به ياد خدا باشند .

فولوا وجوهكم شطره . .. كما أرسلنا فيكم رسولا ... فاذكرونى

برداشت فوق از حرف {فاء} كه {اذكرونى} را بر نعمتهاى ياد شده (تغيير قبله و رسالت پيامبر(ص)) تفريع كرده است، به دست مى آيد.

6 - رسالت پيامبر ( ص ) و تغيير قبله ، دو نعمتى شايسته و بايسته شكرگزارى به درگاه خدا

فولوا وجوهكم شطره . .. كما أرسلنا فيكم رسولا ... واشكروا لى

شكر، در برابر نعمت است و مصداق مورد نظر براى نعمت - به قرينه آيات قبل - نعمت رسالت و تغيير قبله مى باشد.

نعمت تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 3

3 - ره يابى انسان و جامعه به رشد و تعالى دينى ، فضل و نعمت خداوندى است .

أول_ئك هم الرشدون . فضلاً من اللّه و نعمة

نعمت تكلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 4 - 1

1 - تكلم و قدرت بيان مفاهيم ، از

نعمت هاى مهم الهى براى انسان

الرحم_ن . .. علّمه البيان

نعمت تنوع رنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 2

2 - تنوع رنگ ها در انسان ها ، جنبندگان و دام ها ، از نعمت هاى الهى

و من الناس و الدّوابّ و الأنع_م مختلف ألونه

نعمت تنوع ميوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 27 - 6

6 - وجود انواع ميوه ها با رنگ ها ، طعم ها و خواص گوناگون ، از نعمت هاى خداوند براى بشر

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء فأخرجنا به ثمرت مختلفًا ألونها

برخى از مفسران بر اين باورند كه اختلاف رنگ ميوه ها اشاره به طعم ها و خواص گوناگون آنها دارد; زيرا نوعاً ميوه هاى رنگارنگ، طعم ها و خواص گوناگونى دارند. گفتنى است اين آيه و آيه بعد، ضمن تبيين قدرت و يكتايى خداوند، در صدد برشمردن نعمت هاى الهى نيز مى باشد.

نعمت تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 117 - 4

4 - اعطاى كتاب ( تورات ) به موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، از نعمت هاى بزرگ الهى به ايشان

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . .. و ءاتين_هما الكت_ب المستبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 53 - 5

5 - تورات عطا شده به موسى ( ع ) از نعمت هاى خداوند به بنى اسرائيل

و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان

با توجه به آيه

47 معلوم مى شود: اين بخش از آيات در صدد بيان نعمتهاى گرانقدرى است كه خداوند به بنى اسرائيل عطا فرموده است. بنابراين عطاى تورات و فرقان نيز در آيه مورد بحث، به عنوان يك نعمت بزرگ مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 154 - 5

5 _ تورات، نعمتى كامل براى نيكوكاران قوم موسى

تماما على الذى أحسن

نعمت ثروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 39 - 7

7 - قدرت ، مكنت و ثروت در صورت بودن در مسير الهى ، عطيه خداوندى است .

و هب لى ملكًا . .. ه_ذا عطاؤنا فامنن أو أمسك بغير حساب

از تعبير {عطاؤنا} درباره قدرت سياسى و مكنت و ثروت سليمان(ع) _ كه در مسير رسالت الهى قرار داشت _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 12 - 2

2 - اموال و دارايى هاى بشر ، به قدرت و مشيت خداوند و از نعمت هاى او است .

و جعلت له مالاً ممدودًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 11 - 3

3 - برخوردارى از جاى امن ، هدايت و ثروت ، نعمت هاى الهى و سزاوار بازگو كردن براى ديگران است .

ف_اوى . .. فهدى ... فأغنى ... و أمّا بنعمة ربّك فحدّث

نعمت جاودانگى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 2

2 - اقتدار و كرامت

زوال ناپذير خداوند ، نعمتى شايان توجه براى خلق

و يبقى وجه ربّك ذو الجل_ل و الإكرام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به اين كه فناى زمينيان، فناى مطلق و ابدى نيست و آنان پس از مرگ همچنان نيازمند و وابسته به فيض خداوند مى باشند، اقتدار و كرامت جاودان خدا نويد و نعمتى براى آنان است.

نعمت جريان آبها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 21 - 2

2 - قانون مندى جريان آب هاى زمين ، نعمتى الهى براى جن و بشر

مرج البحرين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس و يا مرد و زن از انسان ها باشد.

نعمت جو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 7

7 - دانه هايى چون گندم ، جو ، برنج و . . . ، از مهم ترين خوردنى ها و نعمت هاى الهى براى بشر است .

و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

تقديم جار و مجرور (فمنه) بر متعلق خود (يأكلون)، مى تواند براى اهتمام و نيز توجه دادن انسان ها به اين نعمت ارزشمند الهى باشد.

نعمت چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 16

16 - قواى ادراكى انسان ( چشم و گوش و قلب ) مواهب الهى اند و شايسته است كه به خاطر آنها ، به درگاه وى شكرگزارى شود .

ثمّ سوّي_ه و نفخ فيه من روحه و جعل لكم السمع و الأبص_ر

و الأفئدة قليلاً ما تشكرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 1

1 - دو چشم انسان ، عطاى خداوند و نعمتى بزرگ است .

ألم نجعل له عينين

نعمت چشمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 134 - 4

4 - باغستان هاى پوشيده از درخت و چشمه سار هاى روان در ميان آنها ، نمودى از نعمت بخشى و امداد الهى به بشر

أمدّكم . .. و جنّ_ت و عيون

نعمت چشمه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 34 - 6

6 - چشمه ها ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و فجّرنا فيها من العيون

نعمت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 5

5- قابليت بهره بردارى از فرآورده هاى دامى ( گوشت ، لبنيات و . . . ) براى تغذيه آدمى ، از مواهب و نعمت هاى الهى است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 42 - 3

3 - آفرينش مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و . . . ) از سوى خداوند ، به سود بشر و از نعمت هاى او است .

و ءاية لهم . .. و خلقنا لهم من مثله ما يركبون

گفتنى است كه لام در {لهم} براى انتفاع است; يعنى، مركب هاى مانند كشتى را به نفع انسان ها آفريديم.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 6

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از نعمت هاى بزرگ الهى براى بشر و داراى نقش مفيد و مؤثر در بهبود زندگى وى

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

از اختصاص به ذكر يافتن {أنعام} از ميان ديگر نعمت هاى الهى براى بشر، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 79 - 2

2 - دام ها ، از نعمت هاى الهى براى بشر است .

اللّه الذى جعل لكم الأنع_م

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى الهى بر بشر و امتنان بر آنها مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 12 - 4

4 - مركب قرار گرفتن كشتى ها و دام ها ، از نعمت هاى الهى براى انسان است .

و جعل لكم من الفلك و الأنع_م ما تركبون

نعمت حاكميت ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 26

26 - كفران و ناسپاسى نعمت حاكميت دين داران و امنيت در پناه دين ، نشان فسق و تبه كارى و خروج از راه حق و صواب است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم . .. ليستخلفنّهم ... و ليمكّننّ لهم دينهم ... يعبدون

{فسق} به معناى عصيان و ترك فرمان هاى الهى و خروج از راه حق است (لسان العرب).

نعمت حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

نبأ - 78 - 15 - 3

3 - حبوبات و گياهان ، از نعمت هاى الهى

لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

سياق آيات مورد بحث، نشان مى دهد كه خداوند در مقام برشمردن آن دسته از آفريده هاى خويش است كه در زندگانى انسان ها مؤثر مى باشد. تقديم {حبّ} بر {نبات}، به دليل اهميت بيشتر دانه جات (از قبيل گندم، جو و...) در زندگى آنها است، به گونه اى كه در اكثر موارد، گياه را براى دانه اش مى خواهند.

نعمت حركت در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 3

3 - حركت انسان ها ، بر روى زمين و اطراف و اكناف آن ، از نعمت هاى خداوند و جلوه لطف او است .

جعل لكم الأرض ذلولاً فامشوا فى مناكبها

مقصود از {مناكب} (شانه ها) در اين آيه، روى زمين و اطراف و اكناف آن است. گفتنى است برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى الهى به بشر است.

نعمت حركت سايه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 46 - 4

4 _ حركت سايه ها و بلند و كوتاه شدن آنها ، از نعمت هاى الهى براى انسان ها

ألم تر إلى ربّك كيف مدّ الظلّ . .. ثمّ قبضن_ه إلينا قبضًا يسيرًا

آيه شريفه، هر چند در صدد بيان قدرت و ربوبيت خداوند نسبت به پديده هاى جهان است; ولى در عين حال مى تواند بازگو كننده نعمتى از نعمت هاى خداوند براى بشر نيز باشد.

نعمت حركت

كشتى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 4

4 - حركت كشتى ها در دريا ، نعمتى مهم و اساسى براى انسان ها

سخّر لكم البحر لتجرى الفلك فيه بأمره

از اين كه در ميان منافع دريا، جريان كشتى ها (كشتى رانى) اختصاص به ذكر يافته است، اهميت استفاده مى شود.

نعمت حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 2

2 - اصل حسابرسى اعمال خلق در نظام جهان ، نعمتى الهى ، انكارناپذير و غير قابل تكذيب

سنفرغ لكم . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تعبير {سنفرغ لكم. ..}، مى تواند نويدى باشد به از بين نرفتن اعمال خلق و به حساب آمدن نهايى آن و {ءالآء} نيز بر اين نعمت الهى اطلاق شده باشد.

نعمت حكمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 15

15 _ قرآن و حكمت هاى نازل شده ، از نعمت هاى الهى

و اذكروا نعمت اللّه عليكم و ما انزل عليكم من الكتاب الحكمة

بنابراينكه جمله دوّم (و ما انزل . .. )، عطف تفسيرى براى {نعمت اللّه} باشد، و يا اينكه از موارد عطف خاص بر عام باشد.

نعمت حكومت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 7

7_ بهره مند شدن از قدرت و مكنت از نعمت هاى بزرگ الهى است .

رب قد ءاتيتنى من الملك

از آن جا كه يوسف(ع) در مقام سپاسگزارى و بيان الطاف خداوند است ، معلوم مى شود: آنچه نام برده

از نعمتهاى الهى است و از اينكه در ميان نعمتهاى بى شمار الهى چندين نعمت را يادآور شده است ، عظمت و بزرگى آنها را مى توان استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 20 - 11

11 _ فرمانروايى ، سرورى و استقلال امت ها ، از نعمت هاى بزرگ خداوند

اذكروا نعمة اللّه عليكم اذ . .. جعلكم ملوكاً

نعمت حكومت دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 16 - 6

6 - برخوردارى از حكومت الهى ، موهبتى والا همچون برخوردارى از كتاب آسمانى و نبوت

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل الكت_ب و الحكم و النبوّة

در صورتى كه {الحكم} نظر به حكومت داشته باشد; از اين كه در زمره كتاب و نبوت به عنوان موهبتى الهى براى بنى اسرائيل معرفى شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

نعمت حورالعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 73 - 1

1 - حوريان مستور در خيمه هاى بهشت ، از نعمت هاى انكارناپذير پروردگار و غيرقابل تكذيب

حور مقصورت . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 1

1 - حوريان عفيف و پاكدامن بهشتى ، از نعمت هاى انكارناپذير و غيرقابل تكذيب الهى

لم يطمثهنّ إنس قبلهم . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

نعمت حيات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 3

3 - غم ، شادى ، مرگ ، حيات و نيازمندى

و غنا ، هر يك ضرورت و نعمتى در نظام زندگى انسان *

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

در صورتى كه تعبير {آلاء} در مورد مطالب آيات پيشين به كار رفته باشد، مطلب ياد شده را مى توان به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 2

2 _ پيكار در راه خداوند ، شكر نعمت حيات

ثمّ احياهم . .. و لكن اكثر النّاس لا يشكرون. و قاتلوا فى سبيل اللّه

فرمان جهاد، پس از بيان ناسپاسى مردمان در برابر نعمت حيات، در واقع نشان دادن روشى است براى سپاس و شكر خداوند در برابر نعمت حيات.

نعمت خادم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 20 - 15

15 _ داشتن همسر ، خادم و مسكن ، از نعمت هاى خداوند بر بنى اسرائيل

و جعلكم ملوكاً

از رسوا خدا(ص) در توضيح { جعلكم ملوكاَ} در آيه فوق روايت شده: زوجه و مسكن و خادم. حديث فوق در صدد بيان معناى تنزيلى براى {ملك} مى باشد، چنانكه در عرف عامه نيز مرسوم است كه مى گويند هر كس همسر، خادم و مسكن داشته باشد، پادشاه است.

_______________________________

الدر المنثور، ج 3، ص 47، سطر 5.

نعمت خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 56 - 2

2 - بودن در كنار همسران خود و برخوردارى از آرامش و موهبت هاى طبيعت ، از نعمت هاى الهى و دلپذير براى همگان

فى شغل ف_كهون . هم و أزوجهم فى ظل_ل على الأرائك متّكئون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است

كه آيه شريفه درصدد بيان نعمت هاى الهى براى اهل بهشت و تشويق مردم به ايمان براى برخوردار شدن از اين نعمت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 5

5 - خانواده ( زن و فرزند ) ، نعمت و موهبت الهى

و وهبنا له أهله و مثلهم معهم

نعمت خانه سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 11

11 _ آمادگى زمين براى سكونت انسان ها و آگاهى آنان به خانه سازى ، از مواهب و نعمت هاى بزرگ الهى

و بوأكم فى الأرض تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

نعمت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 34 - 3

3 - خرما و انگور ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و جعلنا فيها جنّ_ت من نخيل و أعن_ب

نعمت خلافت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 3

3 _ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا نعمت خلافت و سكونت گزيدن در سرزمين حجر را نعمتى از جانب خدا بدانند و آن را همواره به خاطر داشته باشند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

نعمت خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 2 - 3

3 - تعليم قرآن ، نعمت و ارزشى فراتر از اصل خلقت انسان و نعمت هاى ديگر

علّم القرءان . خلق الإنس_ن

سوره {الرحمان}، حاوى بيان انواع

نعمت هايى است كه خداوند به انسان عطا كرده است. از اين كه مسأله تعليم قرآن، سرآغاز همه نعمت ها و حتى آفرينش انسان قرار گرفته، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 3 - 5

5 - وجود انسان از سوى خداوند ، خود نعمتى است الهى .

خلق الإنس_ن

از آيات بعدى استفاده مى شود كه خداوند در اين آيات درصدد بيان نعمت هاى الهى براى بشر است. بر اين اساس مى توان گفت: اين آيه، اصل وجود انسان را به عنوان نخستين نعمت الهى معرفى كرده است.

نعمت خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 7

7 _ آفرينش شب همچون لباس براى انسان ، خواب آرامش بخش و روز پرتلاش ، از نعمت هاى الهى

و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا و النوم سباتًا و جعل النهار نشورًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در مقام امتنان و برشمردن نعمت هاى الهى براى انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 9 - 2

2 - خواب ، از نعمت هاى خداوند براى انسان ها است .

و جعلنا نومكم سباتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 5

5 _ استراحت و آرامش روحى مجاهدان و فراگيرى خواب بر آنان در آستانه جنگ بدر ، نعمتى الهى بر ايشان و شايسته به ياد داشتن

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

نعمت خوردنيها

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 4

4 - خوردنى ها ، رزق و عطيه الهى است .

كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم

نعمت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 61 - 11

11 _ ستارگان ، خورشيد و ماه تابان ، از نعمت هاى الهى براى انسان ها است .

تبارك الذى جعل فى السماء بروجًا . .. قمرًا منيرًا

برداشت فوق، به خاطر اين است كه آيه شريفه، ضمن آن كه بيانگر قدرت خدا است، مى تواند در صدد امتنان و برشمردن نعمت هاى الهى براى انسان ها نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 13 - 2

2 - خورشيد پر فروغ ، نعمتى الهى است .

و جعلنا سراجًا وهّاجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 1 - 4

4 - خورشيد و نور آن ، نعمتى الهى است .

و الشمس و ضحيها

{سوگند}، زمانى مى تواند مخاطب را به قبول سخن وادار سازد كه آنچه به آن سوگند ياد شده است; مورد علاقه او بوده و به حال او سودمند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 2 - 5

5 - ماه و پيدايش آن پس از خورشيد ، از نعمت هاى خداوند براى انسان ها است .

و القمر إذا تليها

سوگند، نشانه علاقه مخاطب به چيزى است كه به آن سوگند ياد شده است.

نعمت خوشنامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات -

37 - 78 - 2

2 - باقى ماندن نام و آوازه نوح ( ع ) در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر حضرت نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 108 - 2

2 - برجا ماندن نام و آوازه ابراهيم ( ع ) در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر حضرت ابراهيم(ع) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 119 - 2

2 - باقى ماندن نام و آوازه موسى و هارون ( عليهماالسلام ) در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليهما فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر موسى و هارون (عليهماالسلام) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 129 - 2

2 - باقى ماندن نام و آوازه الياس پيامبر در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام بر شمردن نعمت هاى خدا

به حضرت الياس و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 44 - 10

10 - نام و آوازه نيك ، نعمتى است خدادادى و داراى مسؤوليت . *

و إنّه لذكر . .. و سوف تسئلون

برداشت بالا بدان احتمال است كه منظور از {ذكر} ياد و نام خوش باشد; و نه تذكر، يادآورى و هشدار.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 5

5 - خوش نامى ، نعمتى الهى و سزاوار بازگو كردن و اظهار خرسندى است .

وامّا بنعمة ربّك فحدّث. .. و رفعنا لك ذكرك

نعمت خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 7

7- برخوردارى انسان در زندگى خانوادگى از يارى بى دريغ افرادى چون نوادگان و خويشاوندان ، از نعمت هاى خداوند و از نشانه هاى اوست .

و جعل لكم من أزوجكم بنين و حفدة

ماده {حفدة} در مورد يارانى به كار مى رود كه از خدمت گزارى تعدى نمىورزند كه مفسّران مصداق اين معنا را نوادگان يا همه خويشاوندان دانسته اند.

نعمت دانش تحليل حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 17

17_ علم تعبير خواب و دانش تحليل حوادث ، از نعمت هاى خداوند است .

كذلك . .. و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 11

11_ دانش تعبير رؤيا ها و تحليل حوادث ، دانشى گران قدر و از نعمت

هاى خداوند است .

و علمتنى من تأويل الأحاديث

نعمت دانش تعبير رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 17

17_ علم تعبير خواب و دانش تحليل حوادث ، از نعمت هاى خداوند است .

كذلك . .. و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 11

11_ دانش تعبير رؤيا ها و تحليل حوادث ، دانشى گران قدر و از نعمت هاى خداوند است .

و علمتنى من تأويل الأحاديث

نعمت در زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 53 - 6

6- زندگى دنيوى انسان ها ، آميزه اى از برخوردارى از نعمت و محروميت

و ما بكم من نعمة فمن الله ثمّ إذا مسّكم الضرّ

نعمت درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 2

2 - بهره مندى انسان از زيتون و از منافع گوناگون درخت خرما ، نعمتى الهى و سزاوار سپاس گزارى است .

ما أكفره . .. و زيتونًا و نخلاً

{زيتون}، ميوه اى معروف (مصباح) و درختى معروف است و مى تواند جمع {زيتونة} باشد كه گاه بر درخت و گاه بر ميوه آن اطلاق مى گردد (لسان العرب). تعبير {نخل} _ به جاى نام ميوه آن _ ممكن است ناظر به اين باشد كه انسان علاوه بر خرما، از اجزاى ديگر نخل (از قبيل شاخ، برگ، تنه و ليف آن) نيز بهره مى برد.

نعمت دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

15 - يس - 36 - 41 - 3

3 - امكان بهره بردارى انسان ها از دريا به وسيله كشتى در سير و سفر و حمل و نقل ، از نعمت هاى الهى است .

و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 8

8 - نعمت ها و منافع دريا ، نمود لطف و فضل الهى براى آدميان

سخّر لكم البحر . .. و لتبتغوا من فضله

از اين كه بر منافع نهفته در دريا {فضل الهى} اطلاق شده است، مطلب بالا به دست مى آيد.

نعمت دريانوردى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 1

1 - امكان ساخت كشتى هاى عظيم و دريانوردى ، از نعمت هاى انكارناپذير الهى براى زمينيان و غيرقابل تكذيب

و له الجوار المنش_ات . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

نعمت درياهاى تلخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 53 - 3

3 _ وجود دو دريا با آب گوارا و شيرين و شور و تلخ در كنار هم بدون مخلوط شدن و درهم آميختن آن دو آب ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات . .. و حجرًا محجورًا

آيه شريفه، ضمن آن كه در مقام بيان نشانه هاى ربوبيت پروردگار است، درصدد برشمردن نعمت هاى الهى براى بشر نيز مى باشد.

نعمت درياهاى شور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 53 - 3

3 _ وجود

دو دريا با آب گوارا و شيرين و شور و تلخ در كنار هم بدون مخلوط شدن و درهم آميختن آن دو آب ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات . .. و حجرًا محجورًا

آيه شريفه، ضمن آن كه در مقام بيان نشانه هاى ربوبيت پروردگار است، درصدد برشمردن نعمت هاى الهى براى بشر نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 3

3 - وجود دو نوع دريا با آب هاى متفاوت { شيرين و گوارا } و { شور و تلخ } ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و ما يستوى البحران ه_ذا عذب فرات سائغ شرابه و ه_ذا ملح أُجاج

اين آيه ضمن آن كه در مقام بيان نشانه هاى قدرت و يكتايى پروردگار است، در صدد بر شمردن نعمت هاى الهى براى بشر نيز مى باشد.

نعمت درياهاى شيرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 53 - 3

3 _ وجود دو دريا با آب گوارا و شيرين و شور و تلخ در كنار هم بدون مخلوط شدن و درهم آميختن آن دو آب ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات . .. و حجرًا محجورًا

آيه شريفه، ضمن آن كه در مقام بيان نشانه هاى ربوبيت پروردگار است، درصدد برشمردن نعمت هاى الهى براى بشر نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 3

3 - وجود دو نوع دريا با

آب هاى متفاوت { شيرين و گوارا } و { شور و تلخ } ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و ما يستوى البحران ه_ذا عذب فرات سائغ شرابه و ه_ذا ملح أُجاج

اين آيه ضمن آن كه در مقام بيان نشانه هاى قدرت و يكتايى پروردگار است، در صدد بر شمردن نعمت هاى الهى براى بشر نيز مى باشد.

نعمت دفن ميت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 21 - 7

7 - مرگ براى انسان و دفن اموات ، دو نعمت از جانب خداوند و سزوار شكرگزارى است .

قتل الإنس_ن ماأكفره . .. ثمّ أماته فأقبره

برداشت يادشده، بر اين اساس است كه كفر در {ماأكفره} به معناى كفران نعمت باشد.

نعمت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 14

14 _ كم ارزشى و اصالت نداشتن بهره هاى دنيوى

تبتغون عرض الحيوة الدّنيا

{عرض} در لغت به معنى {ناپايدار} است و تعبير از حيات دنيوى به {عرض}، اشاره به كم ارزشى و ناپايدارى آن است.

نعمت دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 1

1 _ مؤمنان عصر بعثت برخوردار از نعمت الفت و دوستى نسبت به يكديگر

و ألف بين قلوبهم

نعمت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 12

12 - نجات از چنگال دشمن ستمگر و نابودى او ، اعطاى مكتب و برنامه زندگى و تأمين ارزاق ، از بزرگ ترين نعمت هاى الهى است .

أنجين_كم . .. وعدن_كم ...

نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

امتنان به بنى اسرائيل در قالب سه نوع نعمت در آيه بيان شده است: نجات، اعطاى برنامه زندگى در طور (تورات) و تأمين رزق آنان. از اين رو معلوم مى شود كه اين سه امر، از نعمت هاى بزرگ الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 53 - 2

2 - هدايت ( دين ) ، عطيه اى است الهى براى بشر .

و لقد ءاتينا موسى الهدى

{إيتاء} (مصدر {آتينا}) مرادف {إعطاء} به معناى بخشش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 33

33 _ دين ، نعمت الهى و احكام ، متمم آن است . *

وليتم نعمته

بنابر اينكه مراد از {نعمت}، دين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 144 - 13،14

13 _ فراگيرى پيام هاى خدا و به كارگيرى آنها در اعمال و رفتار ، سپاسگزارى از او در برابر نعمت دين است .

فخذ ما ءاتيتك و كن من الشكرين

مطرح كردن سپاسگزارى پس از اعطاى پيامهاى آسمانى، براى رساندن اين حقيقت است كه آن پيامها از نعمتهاست و بايد خداوند را به خاطر اعطاى آنها شاكر بود. فرمان به فراگيرى آنها مى رساند كه شكر اين نعمت به فراگرفتن و به كار بستن آنها است.

14 _ دين و تعاليم آسمانى ، از نعمت هاى خداوند براى بشريت است .

برسلتى . .. و كن من الشكرين

نعمت رام بودن شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 14،16

14

- رام بودن شتر براى انسان ، از نعمت هاى خدا

كذلك سخّرن_ها لكم

16 - نعمت هاى خداوند شايسته شكر و سپاس گزارى

و البدن . .. سخّرن_ها لكم لعلّكم تشكرون

نعمت راهها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 15 - 8

8- كوه ها ، نهر ها و راه ها ، از نعمت هاى الهى است .

و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 10 - 3

3 - تدارك راه هاى طبيعى در زمين براى هدايت انسان ، نعمتى خدادادى است .

و جعل لكم فيها سبلاً لعلّكم تهتدون

نعمت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 3،4

3 - دشمنان اسلام ، ناسپاس در برابر نعمت اسلام و مظاهر ربوبيت خداوند

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود

4 - ناسپاسى دشمنان اسلام در برابر ربوبيت خداوند ، دليل هجوم مجاهدان به صفوف آنان است .

و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود

نعمت رسالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 144 - 9

9 _ خداوند از موسى ( ع ) خواست تا در برابر نعمت رسالت و شايستگى شنيدن سخن خدا ، وى را سپاس گويد و از شاكران شود .

اصطفيتك على الناس برسلتى و بكلمى . .. و كن من الشكرين

نعمت رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 3

3 - تغيير قبله از

بيت المقدس به مسجدالحرام ، نعمتى بزرگ در رديف نعمت رسالت

فولوا وجوهكم شطره . .. لعلكم تهتدون. كما أرسلنا فيكم رسولا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه كاف در {كما} براى تشبيه باشد. بر اين مبنا تغيير قبله - كه از آيه قبل به دست مى آيد - {مشبّه} و ارسال پيامبر {مشبّه به} مى باشد و تشبيه مسأله قبله به نعمت رسالت، نشانگر عظمت آن مسأله و بزرگى آن نعمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 4

4 - رسالت پيامبر ( ص ) و تغيير قبله از بيت المقدس به مسجدالحرام ، از نعمتهايى كه مسلمانان بايد به پاس آنها ، همواره به ياد خدا باشند .

فولوا وجوهكم شطره . .. كما أرسلنا فيكم رسولا ... فاذكرونى

برداشت فوق از حرف {فاء} كه {اذكرونى} را بر نعمتهاى ياد شده (تغيير قبله و رسالت پيامبر(ص)) تفريع كرده است، به دست مى آيد.

نعمت رشد اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 3

3- شكوفايى اقتصادى جامعه و داشتن مبادلات گسترده تجارى ، نعمتى خداوندى

قرية . .. يأتيها رزقها رغدًا من كلّ مكان فكفرت بأنعم الله

نعمت رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 17

17- غفران و خوشنودى پروردگار از بهشتيان ، نعمتى عظيم براى ايشان

فيها . .. و مغفرة من ربّهم

در اين آيه مغفرت پروردگار، همانند ساير نعمت ها، تذكر داده شده است و تنوين {مغفرة} دال بر تفخيم است.

نعمت رفاه

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 13

13_ رفاه در زندگانى دنيا و برخوردار بودن از نفوذ و اقتدار ، از نعمت هاى الهى است .

كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

نعمت رفع اندوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 6

6 - آزادى از ستم نظام ستمگر و نجات از مشكلات اندوه بار آن ، از نعمت هاى بزرگ الهى

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

نعمت رفع دشمنى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 8

8 - زدايش عداوت هاى مشركان نسبت به پيامبر ( ص ) ، نعمتى والا از سوى خداوند براى آن حضرت

ليغفر لك . .. و يتمّ نعمته عليك

{و يتمّ. ..} ممكن است تفسير {ليغفر...} باشد; يعنى، نفس غفران، نعمت خداوندى است.

نعمت رفع سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 55 - 3

3- برطرف ساختن گرفتارى ها و ناگوارى ها ، از نعمت ها و عطيه هاى خداوند است .

ثمّ إذا كشف الضرّ عنكم . .. بما ءاتين_هم

نعمت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 4

4 _ شب و روز ، دو نعمت بزرگ الهى و مؤثر در استمرار حيات انسانى

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 7

7

_ آفرينش شب همچون لباس براى انسان ، خواب آرامش بخش و روز پرتلاش ، از نعمت هاى الهى

و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا و النوم سباتًا و جعل النهار نشورًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در مقام امتنان و برشمردن نعمت هاى الهى براى انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 8

8 _ شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى ، از نعمت هاى الهى و شايسته سپاس و تشكر

و هو الذى جعل الّيل . .. لمن أراد أن يذّكّر أو أراد شكورًا

يادآورى سپاس گزارى انسان پس از بيان آفرينش شب و روز براى آدمى، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 15

15 - روشنايى روز و آسايش يافتن در تاريكى شب ، از نعمت هاى بزرگ و درخور شكر و سپاس الهى

قل أرءيتم إن جعل اللّه عليكم الّيل سرمدًا. .. إن جعل اللّه عليكم النهار سرمدًا .

توحيد ربوبى و برشمرنده نعمت هاى الهى و شكرگزارى از آنها است. ذيل آيه بعد (لعلّكم تشكرون) مؤيد اين مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 7،8

7 - برقرار شدن نظام شب و روز در جهت تأمين نياز ها و منافع انسان ها ، نعمتى بزرگ و سزاوار شكر و سپاس الهى

و لتبتغوا من فضله و لعلّكم تشكرون

8 - لزوم اداى شكر به درگاه خداوند ، به پاس برقرار كردن نظام شب و

روز براى منافع انسان ها

جعل لكم الّيل و النهار . .. و لعلّكم تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 14

14 - شبِ آرامش دهنده و روزِ روشنايى بخش ، دو نعمت بزرگ و درخور شكر و سپاس الهى

اللّه الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصرًا . .. و ل_كنّ أكثر الناس لاي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 11 - 4

4 - قابليت روز براى رفع نيازمندى هاى زندگانى در آن ، از نعمت هاى خداوند به انسان

و جعلنا النهار معاشًا

نعمت روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 12

12 - نجات از چنگال دشمن ستمگر و نابودى او ، اعطاى مكتب و برنامه زندگى و تأمين ارزاق ، از بزرگ ترين نعمت هاى الهى است .

أنجين_كم . .. وعدن_كم ... نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

امتنان به بنى اسرائيل در قالب سه نوع نعمت در آيه بيان شده است: نجات، اعطاى برنامه زندگى در طور (تورات) و تأمين رزق آنان. از اين رو معلوم مى شود كه اين سه امر، از نعمت هاى بزرگ الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 6

6 - روزى هاى الهى ، مواهبى پاكيزه و خوشگوار براى انسان

طيّب_ت ما رزقن_كم

اضافه {طيّبات} به {ما رزقناكم} ممكن است بيانيه بوده و گوياى اين نكته باشد كه هر آنچه به شما روزى كرده ايم، طيّب و پاكيزه است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 5

5 - وجود روزى و نيازمندى هاى بشر در زمين ، از نعمت هاى خداوند و جلوه لطف او است .

هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً . .. و كلوا من رزقه

نعمت روزى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 54 - 1

1 - بهشت و نعمت هاى آن ، روزى و عطاى الهى است .

جنّ_ت عدن . .. إنّ ه_ذا لرزقنا

نعمت روزى حلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 11

11- روزى هاى حلال و دلپذير ، از نعمت هاى شايان شكرگزارى است .

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا و اشكروا نعمت الله

نعمت روشنايى روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 3 - 3

3 - تابناك شدن زمين در روز ، از نعمت هاى خداوند است .

و النهار إذا جلّيها

سوگند، نشانه آن است كه آنچه به آن سوگند ياد شده است، براى مخاطب سودمند و مورد علاقه او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 2 - 3

3 - روشنى روز ، از نعمت هاى خداوند است .

و النهار إذا تجلّى

سوگند، نشانه آن است كه آنچه به آن سوگند ياد شده است. براى مخاطب سودمند و مورد علاقه است.

نعمت رويش انگور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 28 - 5

5 - روياندن تاك و سبزيجات ، با

فرستادن باران و قابل كشت ساختن زمين ، از نعمت هاى خداوند و مقتضى شكرگزارى انسان از او است .

ما أكفره . .. فأنبتنا فيها ... عنبًا و قضبًا

برداشت ياد شده، با توجّه به اين احتمال است كه {كفر} در {ما أكفره} به معناى كفران نعمت باشد.

نعمت رويش سبزيجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 28 - 5

5 - روياندن تاك و سبزيجات ، با فرستادن باران و قابل كشت ساختن زمين ، از نعمت هاى خداوند و مقتضى شكرگزارى انسان از او است .

ما أكفره . .. فأنبتنا فيها ... عنبًا و قضبًا

برداشت ياد شده، با توجّه به اين احتمال است كه {كفر} در {ما أكفره} به معناى كفران نعمت باشد.

نعمت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 6

6 - وجود رهبرى دينى و شريعت آسمانى ، تبلور فضل و نعمت الهى بر خلق *

و اعلموا أنّ فيكم رسول اللّه . .. فضلاً من اللّه و نعمة

برداشت بالا بدان احتمال است كه جمله {فضلاً من اللّه و نعمة} در رابطه با صدر آيه قبل (فيكم رسول اللّه) باشد.

نعمت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 5 - 6

6 - در دست داشتن امامت و پيشوايى جامعه ، از نعمت هاى بزرگ الهى است .

و نريد أن نمنّ . .. و نجعلهم أئمة

نعمت زبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 9 - 1

1 - زبان و

دو لب انسان ، عطاى الهى و نعمت هايى بزرگ است .

و لسانًا و شفتين

نعمت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 6 - 5

5 - آفرينش زمين ، نعمتى الهى براى انسان ها و در جهت منافع حياتى آنان است .

ألم نجعل الأرض مه_دًا

{مَهْد} و {مِهاد}، به معناى مكانى است كه ممهّد و مهيّا باشد (مفردات راغب). بنابراين جمله {ألم نجعل...}، حاكى از اين است كه خداوند زمين را به گونه اى قرار داده است كه براى ادامه حيات بشر آماده باشد.

نعمت زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 5

5 - خانواده ( زن و فرزند ) ، نعمت و موهبت الهى

و وهبنا له أهله و مثلهم معهم

نعمت زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 11

11 _ آمادگى زمين براى سكونت انسان ها و آگاهى آنان به خانه سازى ، از مواهب و نعمت هاى بزرگ الهى

و بوأكم فى الأرض تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 4

4 _ برخوردارى مؤمنان از مسكن مناسب و كيفيت خوب زندگى ، در ديدگاه اديان الهى ، امرى پسنديده و نعمت خدادادى است .

و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق و رزقنهم من الطيبت

نعمت زندگى با خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 20

20_ زندگى خويشاوندان و بستگان

در كنار يكديگر بدون كدورت و تباهى ، از نعمت هاى خداوند است .

قد أحسن بى إذ . .. جاء بكم من البدو

چنان چه منظور يوسف(ع) در {جاء بكم من البدو} تنها رها شدن خاندانش از صحرانشينى بود و به حضور آنان در كنار خويش نظر نداشت، فعل {جاءبكم} را به كار نمى برد ; بلكه مثلاً مى گفت: {إذ أنجاكم من البدو} قيد {من بعد أن نزغ . ..} گوياى اين است كه حسن زندگانى جمعى بستگان منوط به نبود فساد و تباهى در ميان آنان است.

نعمت زندگى با فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 13 - 4

4 - حضور فرزندان نزد پدر و مادر و زندگى در جوار آنان ، از نعمت هاى الهى است .

و بنين شهودًا

{شهود} به معناى حضور است. اين قيد مى رساند كه حضور فرزندان در نزد پدر و مادر، نعمتى افزون بر وجود آنان براى والدين است.

نعمت زوجيت انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 2

2- زوجيت در نظام زندگى انسان ها ، نعمتى است در جهت منافع و مصالح آنان .

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

برداشت فوق با استفاده از {لام} در {لكم} است كه براى انتفاع مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 12

12 - بقاى نسل انسان از طريق زوجيت و همسردارى ، نشانه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى

خلقكم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها . .. يخلقكم فى

بطون أُمّه_تكم خلقًا من بعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 8 - 3

3 - وجود دو جنس مرد و زن در نوع انسان ، از نعمت هاى خداوند به او است .

و خلقن_كم أزوجًا

نعمت زوجيت بز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 7

7 - آفرينش انعام ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) به صورت نر و ماده ، جلوه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى

و أنزل لكم من الأنع_م ثم_نية أزوج

{أنعام} در اصل به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود و گاهى شامل بز هم مى شود; چنان كه در اين آيه چنين است. {أزواج} به معناى انواع و صنف ها است و اطلاق هشت صنف بر چهار نوع از حيوان، به اعتبار نر و ماده بودن هر يك از آنها است.

نعمت زوجيت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 7

7 - آفرينش انعام ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) به صورت نر و ماده ، جلوه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى

و أنزل لكم من الأنع_م ثم_نية أزوج

{أنعام} در اصل به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود و گاهى شامل بز هم مى شود; چنان كه در اين آيه چنين است. {أزواج} به معناى انواع و صنف ها است و اطلاق هشت صنف بر چهار نوع از حيوان، به اعتبار نر و ماده بودن هر يك از آنها است.

نعمت زوجيت شتر

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 7

7 - آفرينش انعام ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) به صورت نر و ماده ، جلوه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى

و أنزل لكم من الأنع_م ثم_نية أزوج

{أنعام} در اصل به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود و گاهى شامل بز هم مى شود; چنان كه در اين آيه چنين است. {أزواج} به معناى انواع و صنف ها است و اطلاق هشت صنف بر چهار نوع از حيوان، به اعتبار نر و ماده بودن هر يك از آنها است.

نعمت زوجيت گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 7

7 - آفرينش انعام ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) به صورت نر و ماده ، جلوه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى

و أنزل لكم من الأنع_م ثم_نية أزوج

{أنعام} در اصل به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود و گاهى شامل بز هم مى شود; چنان كه در اين آيه چنين است. {أزواج} به معناى انواع و صنف ها است و اطلاق هشت صنف بر چهار نوع از حيوان، به اعتبار نر و ماده بودن هر يك از آنها است.

نعمت زوجيت گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 7

7 - آفرينش انعام ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) به صورت نر و ماده ، جلوه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى

و أنزل لكم من الأنع_م ثم_نية

أزوج

{أنعام} در اصل به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود و گاهى شامل بز هم مى شود; چنان كه در اين آيه چنين است. {أزواج} به معناى انواع و صنف ها است و اطلاق هشت صنف بر چهار نوع از حيوان، به اعتبار نر و ماده بودن هر يك از آنها است.

نعمت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 2

2 - بهره مندى انسان از زيتون و از منافع گوناگون درخت خرما ، نعمتى الهى و سزاوار سپاس گزارى است .

ما أكفره . .. و زيتونًا و نخلاً

{زيتون}، ميوه اى معروف (مصباح) و درختى معروف است و مى تواند جمع {زيتونة} باشد كه گاه بر درخت و گاه بر ميوه آن اطلاق مى گردد (لسان العرب). تعبير {نخل} _ به جاى نام ميوه آن _ ممكن است ناظر به اين باشد كه انسان علاوه بر خرما، از اجزاى ديگر نخل (از قبيل شاخ، برگ، تنه و ليف آن) نيز بهره مى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 1 - 2

2 - انجير و زيتون ، دو نعمت شايسته براى انسان و داراى ارزشى درخور سوگند خداوند

و التين و الزيتون

نعمت سايه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 2

2- بهرهورى انسان از سايبان و سرپناه به وسيله اشياى مختلف ، از نعمت هاى الهى است .

و الله جعل لكم ممّا خلق ظل_لاً

نعمت ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان

- 25 - 61 - 11

11 _ ستارگان ، خورشيد و ماه تابان ، از نعمت هاى الهى براى انسان ها است .

تبارك الذى جعل فى السماء بروجًا . .. قمرًا منيرًا

برداشت فوق، به خاطر اين است كه آيه شريفه، ضمن آن كه بيانگر قدرت خدا است، مى تواند در صدد امتنان و برشمردن نعمت هاى الهى براى انسان ها نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 6 - 9

9 - ستارگان پرفروغ و زيبا ، از نعمت هاى الهى براى بشر

إنّا زيّنّا السماء الدنيا بزينة الكواكب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 5 - 8

8 - ستارگان پرفروغ و زيبا ، از نعمت هاى الهى براى بشر

إنّا زيّنّا السماء الدنيا بمص_بيح

نعمت سخن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 17 - 4

4 - ايمان به آيات الهى ، سفارش يكديگر به استقامت در تكاليف دشوار و اظهار محبت به بردگان ، يتيمان و تنگدستان ، قدردانى از نعمت هاى بينايى ، گويايى و هدايت است .

ألم نجعل له عينين . و لسانًا و شفتين . و هدين_ه النجدين ... ثمّ كان من الذين ءام

{الذين آمنوا} گرچه مطلق است; ولى مصداق بارز آنها _ به قرينه {و الذين كفروا بآياتنا} در آيات بعد _ مؤمنان به آيات الهى است و آيات پيشين _ كه بعضى از تكاليف را {عقبة} ناميده بود _ قرينه بر مراد از {صبر} است و سياق آيات نشان مى دهد كه مراد از {مرحمة}، ترّحم بر

{رقبة}، {يتيم} و {مسكين} است. ارتباط اين آيات با آيه هاى پيشين _ كه نعمت هاى الهى را برشمرده _ گوياى برداشت ياد شده است; زيرا {بينايى و بصيرت}، زمينه ساز {ايمان} و {داشتن زبان و لب}، زمينه ساز توصيه است.

نعمت سرزمين آباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 15 - 11

11 - داشتن سرزمينى آباد و دل پذير ، امرى مطلوب و پسنديده است .

بلدة طيبة

نعمت سرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 3

3 - غم ، شادى ، مرگ ، حيات و نيازمندى و غنا ، هر يك ضرورت و نعمتى در نظام زندگى انسان *

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

در صورتى كه تعبير {آلاء} در مورد مطالب آيات پيشين به كار رفته باشد، مطلب ياد شده را مى توان به دست آورد.

نعمت سلاح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 13

13- خداوند ، مردم عصر داوود ( ع ) را به شكرگزارى در برابر اعطاى نعمت اسلحه سازى به ايشان ، فرا خواند .

و علّمن_ه صنعة لبوس لكم . .. فهل أنتم ش_كرون

استفهام در جمله {فهل أنتم شاكرون}، متضمن معناى امر است.

نعمت سلامتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 7 - 8

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 8

8 - { فى المجمع ، فى تفسير قوله تعالى { ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم }

] هو الأمن و الصحّة . . . روى ذلك عن أبى جعفر ( ع ) و أبى عبداللّه ( ع ) ;

در {مجمع البيان} درباره تفسير سخن خداوند {. .. عن النعيم} آمده: {نعيم} امنيت و سلامتى است ... اين مطلب از امام باقر و امام صادق(ع) روايت شده است}.

نعمت سلوك سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 20 - 6

6 - فراهم بودن زمينه آشنايى با راه خدا و آسان بودن سلوك آن ، نعمتى سزاوار شكرگزارى است .

قتل الإنس_ن ما أكفره . .. ثمّ السبيل يسّره

چنانچه كفر در {ما أكفره} به معناى كفران نعمت باشد; آيات پس از آن _ از جمله اين آيه _ درصدد بيان نعمت هايى خواهد بود كه ناسپاسى آنها، موجب نفرين خداوند است.

نعمت سلوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 1

1 - { منّ و سلوى } ، عطيه الهى به بنى اسرائيل و از روزى هاى پاكيزه و گوارا

و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى . كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم

طيب، چيزى است كه قواى حسى و نفس آدمى از آن لذت ببرد (مفردات راغب). {طاب}; يعنى، لذيذ و پاكيزه شد (قاموس). البته يكى از معانى {طيّب}، {حلال} است، ولى چون همه رزق هاى الهى حلال مى باشد، معنايى كه مفهوم آن تقسيم رزق به حلال و حرام است، معناى مناسبى نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 18،19،26

18 _ خداوند براى تغذيه قوم موسى به

هنگام عبورشان از صحراى سوزان ، بر آنان منّ و سلوا فرو فرستاد .

و أنزلنا عليهم المن و السلوى

كلمه {منّ} در لغت به ترنجبين و نيز شربتى شيرين همانند عسل معنا شده است و در معناى {سلوى} گفته شده كه پرنده اى است سفيد رنگ همانند بلدرچين و برخى گفته اند {سلوى} همان بلدرچين است.

19 _ { منّ } و { سلوى } خوراكى پاكيزه و از روزى هاى عطا شده به بنى اسرائيل

و أنزلنا عليهم المن و السلوى كلوا من طيبت ما رزقنكم

26 _ ظهور معجزاتى متعدد ( پديد آمدن آب ، سايه ، نزول منّ و سلوى ) براى قوم موسى در پى عبورشان از دريا

فانبجست . .. ظلّلنا عليهم الغمم و أنزلنا عليهم المن و السلوى

نعمت شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 4

4 _ شب و روز ، دو نعمت بزرگ الهى و مؤثر در استمرار حيات انسانى

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 7

7 _ آفرينش شب همچون لباس براى انسان ، خواب آرامش بخش و روز پرتلاش ، از نعمت هاى الهى

و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا و النوم سباتًا و جعل النهار نشورًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در مقام امتنان و برشمردن نعمت هاى الهى براى انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 8

8 _ شب و روز و

پديد آمدن روشنايى و تاريكى ، از نعمت هاى الهى و شايسته سپاس و تشكر

و هو الذى جعل الّيل . .. لمن أراد أن يذّكّر أو أراد شكورًا

يادآورى سپاس گزارى انسان پس از بيان آفرينش شب و روز براى آدمى، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 15

15 - روشنايى روز و آسايش يافتن در تاريكى شب ، از نعمت هاى بزرگ و درخور شكر و سپاس الهى

قل أرءيتم إن جعل اللّه عليكم الّيل سرمدًا. .. إن جعل اللّه عليكم النهار سرمدًا .

توحيد ربوبى و برشمرنده نعمت هاى الهى و شكرگزارى از آنها است. ذيل آيه بعد (لعلّكم تشكرون) مؤيد اين مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 7،8

7 - برقرار شدن نظام شب و روز در جهت تأمين نياز ها و منافع انسان ها ، نعمتى بزرگ و سزاوار شكر و سپاس الهى

و لتبتغوا من فضله و لعلّكم تشكرون

8 - لزوم اداى شكر به درگاه خداوند ، به پاس برقرار كردن نظام شب و روز براى منافع انسان ها

جعل لكم الّيل و النهار . .. و لعلّكم تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 14

14 - شبِ آرامش دهنده و روزِ روشنايى بخش ، دو نعمت بزرگ و درخور شكر و سپاس الهى

اللّه الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصرًا . .. و ل_كنّ أكثر الناس لاي

نعمت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- حج - 22 - 28 - 13

13 - شتر ، گاو و گوسفند ، روزى انسان ها و عطاى خداوند به آنان

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 8

8 - شتر ، گاو و گوسفند ، روزى انسان ها و عطاى خداوند به آنان

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 133 - 4

4 - دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و فرزندان ، از نعمت ها و امداد هاى الهى به بشر

أمدّكم بأنع_م و بنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 6

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از نعمت هاى بزرگ الهى براى بشر و داراى نقش مفيد و مؤثر در بهبود زندگى وى

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

از اختصاص به ذكر يافتن {أنعام} از ميان ديگر نعمت هاى الهى براى بشر، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 4

4 - شير و منافع بسيار شتر ، گاو و گوسفند ، نعمتى الهى و شايسته سپاس و شكرگزارى است .

و لهم فيها من_فع و مشارب أفلايشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 17 - 6

6 - شتر ، حيوانى سودمند براى انسان و نعمتى الهى است .

أفلاينظرون إلى الإبل كيف خلقت

ياد كردن

از مخلوقى خاص، براى ترغيب انسان به تفكّر نشان تأثير مثبت اين مخلوق، در زندگانى انسان ها است.

نعمت شرح صدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 3

3 - شرح صدر و تحمّل سختى ها ، نعمتى الهى و سزاوار بازگو كردن و اظهار خرسندى است .

و أمّا بنعمة ربّك فحدّث . بسم اللّه الرحمن الرحيم . ألم نشرح لك صدرك

به گفته بسيارى از فقهاى اماميه، اين سوره، دنباله سوره قبل و متّحد با آن است. بر اين اساس مفاد آيه شريفه، اعتراف به يكى از نعمت هايى است كه آخرين آيه سوره قبل، به بازگو كردن آنها توصيه داشت. در اين ديدگاه، جمله {بسم اللّه الرحمن الرحيم} ارتباط را قطع نمى كند; بلكه برخى از فقها، ترك آن را در نماز مجاز مى دانند.

نعمت شكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 12

12- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : فيما أوحى الله عزّوحلّ إلى موسى ( ع ) يا موسى اشكرنى حق شكرى فقال : يا ربّ و كيف أشكرك حق شكرك و ليس من شكر أشكرك به إلاّ و أنت أنعمت به علىّ ؟ قال : يا موسى الآن شكرتنى حين علمت أن ذلك منّى ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى _ عزّوحلّ _ به موسى (ع) وحى كرد كه اى موسى! شكر مرا به جاى آر، آن گونه كه حق شكر مرا ادا كنى. موسى(ع) گفت: چگونه شكر تو را بگويم كه آن حق شكر تو

باشد و هيچ شكرى نيست كه با آن تو را شكر كنم، مگر آنكه آن شكر، خود باز نعمتى است كه به من داده اى. خداوند فرمود: اكنون كه دانستى كه اين (نعمت شكرگزارى)از من است شكر مرا به جا آوردى}.

نعمت شناخت بدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 10 - 6

6 - شناخت راه هاى نيك و بد ، نعمتى الهى و غفلت از آن ، شگفت آور و ملامت بار است .

ألم نجعل . .. و هدين_ه النجدين

نعمت شناخت نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 10 - 6

6 - شناخت راه هاى نيك و بد ، نعمتى الهى و غفلت از آن ، شگفت آور و ملامت بار است .

ألم نجعل . .. و هدين_ه النجدين

نعمت شنوايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 78 - 5

5- شنوايى ، بينايى و قلب ( قدرت ادراك ) ، از مهم ترين نعمت هاى خداوند به انسان

و الله أخرجكم . .. و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

برداشت فوق، از آن جاست كه آيه شريفه علاوه بر بيان آيات قدرت الهى، در صدد برشمردن نعمتهاى الهى و در مقام امتنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 7

7- بهره نگرفتن صحيح از نعمت شنوايى ، بينايى و قلب براى شناخت حق ، باعث مسؤوليت انسان نزد خداوند است .

و لاتقف . .. إن السمع ... كان عنه

مسئولاً

خداوند، به منظور دور كردن انسانها از حركتهاى غير علمى، به آنان نعمت شنوايى، بينايى و قلب را يادآور شده است تا آنان، با بهره گيرى صحيح از آن، به يقين دست يافته و بر اساس آن، حكم كرده و عمل نمايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 100 - 5

5- شنوايى ، نعمتى مهم براى انسان ، حتى براى دوزخيان در جهنم

و هم فيها لايسمعون

از اين كه در اوصاف دوزخيان اين جهت ذكر شده، به دست مى آيد كه شنوايى نعمتى است كه خداوند از دوزخيان سلب كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 4

4 - نيروى شنوايى ، بينايى و ادراكى انسان ، نعمت هايى الهى و در خور شكر و سپاس گزارى

و هو الذى أنشأ لكم . .. قليلاً ما تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 23 - 3،5،7،8،9

3 - پيدايش بشر و نعمت هاى نهفته در وجود او ( قدرت شنوايى ، بينايى و تعقّل ) ، نشانه و جلوه قدرت خداى رحمان

الرحم_ن . .. هو الذى أنشاكم و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

5 - قدرت شنوايى ، بينايى و تعقّل ، از نعمت هاى الهى و در خور شكر و سپاس

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون

7 - استفاده بهينه نكردن كافران تكذيب گر از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون

برداشت ياد شده با توجه به

اين نكته است كه شكر نكردن انسان ها در برابر نعمت ها، به معناى استفاده صحيح نكردن از آنها است.

8 - ناسپاسى بسيار انسان ها ، در برابر نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

9 - كافران لجوج و دين گريز ، مردمى ناسپاس بوده و از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل بهره كافى نبرده اند .

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون

نعمت شير چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 4

4 - شير و منافع بسيار شتر ، گاو و گوسفند ، نعمتى الهى و شايسته سپاس و شكرگزارى است .

و لهم فيها من_فع و مشارب أفلايشكرون

نعمت صبر در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 8

8 - آرامش روحى و شكيبايى در بحران ها ، نعمتى الهى است .

فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

تعبير {سكينة} و انتساب آن به خداوند، بيانگر مطلب بالا است.

نعمت صلح با اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 24 - 4

4 - درگير نشدن مؤمنان و مكيان با يكديگر در { عمرة القضا } ، نعمتى مهم براى اهل ايمان *

و هو الذى كفّ أيديهم عنكم و أيديكم عنهم ببطن مكّة

برداشت بالا بدان احتمال است كه تعبير {ببطن مكّة} اشاره به {عمرة القضا} داشته باشد كه مسلمانان پس از پيروزى حديبيه براساس قرارداد، سال بعد به شهر مكه وارد شدند و با آرامش

كامل، مناسك عمره را به جا آوردند.

نعمت صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 5،6،9

5 - صلح حديبيه ، اتمام نعمت خداوند بر پيامبر ( ص )

ليغفر لك اللّه . .. و يتمّ نعمته عليك

{يتمّ نعمته} بيانگر پيامد و نتيجه مستقيم صلح حديبيه است.

6 - صلح حديبيه ، پايانى بر خصومتورزى بى امان مشركان عليه اسلام و نعمتى والا براى پيامبر ( ص ) و مسلمانان

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . .. و يتمّ نعمته عليك

اهميت صلح حديبيه و اطلاق {فتح مبين} بر آن، از آن جهت است كه اين صلح، مقطع جديدى در روابط و نگرش مشركان نسبت به اسلام و مسلمانان به وجود آورد و چه بسا نعمت شمردن آن نيز بر اين پايه بوده است.

9 - صلح با مشركان ، در شرايط سخت و دشوار مكه ، نعمتى بزرگ و راه گشاى حركت هاى سرنوشت ساز بعدى پيامبر ( ص ) *

فتحنا لك فتحًا . .. و يتمّ نعمته عليك و يهديك صرطًا مستقيمًا

با توجّه به اين كه صلح حديبيه، در شرايط دشوار صورت گرفته است; احتمال مى رودكه نعمت شمرده شدن آن، از اين جهت بوده كه فرصتى براى تجديد قوا پديد آورده و راه را به سوى حركت هاى مهم بعدى گشوده است (و يهديك صراطاً مستقيماً).

نعمت صنايع دفاعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 14

14- دستيابى انسان به علوم و صنايع دفاعى ، نعمتى شايسته سپاس گزارى

و علّمن_ه صنعة لبوس لكم . .. فهل أنتم ش_كرون

نعمت طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 56 - 2

2 - بودن در كنار همسران خود و برخوردارى از آرامش و موهبت هاى طبيعت ، از نعمت هاى الهى و دلپذير براى همگان

فى شغل ف_كهون . هم و أزوجهم فى ظل_ل على الأرائك متّكئون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه درصدد بيان نعمت هاى الهى براى اهل بهشت و تشويق مردم به ايمان براى برخوردار شدن از اين نعمت ها است.

نعمت طلوع خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 3

3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى ، متجلى در طلوع و غروب خورشيد

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 1 - 3

3 - نور خورشيد و برآمدن آن در صبحگاه ، نعمتى الهى است .

و الضحى

نعمت طلوع فجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 9

9 - برطرف شدن تاريكى با طلوع سپيده دم ، نعمتى بزرگ از جانب خداوند

بربّ الفلق

نعمت طيبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 11

11- روزى هاى حلال و دلپذير ، از نعمت هاى شايان شكرگزارى است .

فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا و اشكروا نعمت الله

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 6

6 - روزى هاى الهى ، مواهبى پاكيزه و خوشگوار براى انسان

طيّب_ت ما رزقن_كم

اضافه {طيّبات} به {ما رزقناكم} ممكن است بيانيه بوده و گوياى اين نكته باشد كه هر آنچه به شما روزى كرده ايم، طيّب و پاكيزه است.

نعمت عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 2 - 3

3 - برخوردارى پيامبر ( ص ) ، از نعمت نبوت و عقل

ما أنت بنعمة ربّك بمجنون

واژه {جنون}، قرينه است بر اين كه نعمت اعطايى به پيامبر(ص) {عقل} است و برخى از مفسران آن را نعمت {نبوت} دانسته اند; چنان كه در آيه 164 سوره {آل عمران} بدان اشاره شده است: {لقد منّ اللّه على المؤمنين إذ بعث فيهم رسولاً من أنفسهم. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 4

4 _ شنوايى، بينايى و عقل و درك آدمى، از مهمترين نعمتهاى الهى در وجود انسان

إن أخذ اللّه سمعكم و أبصركم و ختم على قلوبكم

نعمت علاقه به ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 1

1 - محبت به ايمان و بيزارى از كفر و گناه ، جلوه اى از فضل و نعمت الهى

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... فضلاً من اللّه و نع

نعمت علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 19

19 - علم ، موهبتى از

ناحيه خداوند و نشأت گرفته از ربوبيت او است .

و قل ربّ زدنى علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 2

2 - نور دانش و معرفت ، نعمت الهى و ارزش خدا دادى است .

و ليعلم الذين أُوتوا العلم

عبارت {الذين اُوتوا العلم} اشاره دارد به اين كه علم و معرفت نعمتى است كه از سوى خدا به عالمان داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 15 - 3

3 - لزوم حمد و ستايش به درگاه خدا ، در مقابل برخوردارى از نعمت علم و دانش

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا و قالا الحمد للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 8

8 - علم و قدرت ، دو نعمت بزرگ الهى و درخور شكر و سپاس

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا. .. و أوتينا من كلّ شىء... و قال ربّ أوزعنى أن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 49 - 5

5 - علم و آگاهى ، موهبتى الهى است .

الذين أوتوا العلم

فاعل محذوف فعل {أوتوا} به قرينه مقام، {اللّه} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 5 - 1

1 - آموخته هاى انسان ، هديه خداوند و نعمت او است .

علّم الإنس_ن ما لم يعلم

آيه شريفه، در مقام امتنان و برشمردن نعمت هايى است كه جلوه هاى كرم خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - علق - 96 - 7 - 6

6 - گرفتارى به طغيان ، براى كسانى كه در سايه كرم خداوند و به كمك علوم خدادادى ، به ثروت رسيده و خود را بى نياز مى بينند ، خلاف انتظار و واكنشى ناشايست در برابر نعمت هاى الهى است .

الأكرم . الذى علّم ... كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى . أن رءاه استغنى

نعمت علوم تجربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 14

14- دستيابى انسان به علوم و صنايع دفاعى ، نعمتى شايسته سپاس گزارى

و علّمن_ه صنعة لبوس لكم . .. فهل أنتم ش_كرون

نعمت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 4

4- عيسى ( ع ) ، موهبتى ويژه از جانب خداوند به مريم ( س ) بود .

إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غل_مًا زكيًّا

با وجود آن كه القاى روح عيسى(ع) به مريم(س) با وسائط ديگر هم امكان پذير بوده است، ولى فرستادن جبرئيل و بشارت به مريم و برشمردن ويژگى هاى آن موهبت، جملگى بر ويژه بودن آن موهبت دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 15

15 _ عيسى ( ع ) و مشخصات بارز و برجسته او ، نعمتى الهى براى مريم

اذكر نعمتى عليك و على ولدتك اذ ايدتك بروح القدس . .. اذ جثتهم بالبينت

به نظر مى رسد ياد نكردن از نعمتهاى داده شده به مريم، با آنكه عنوان {نعمتى عليك و ولدتك} مقتضى ياد كردن از آنها نيز بود،

اشاره به اين حقيقت دارد كه خود عيسى(ع) و مشخصات ياد شده وى همان نعمتى است كه خداوند به مريم (ع) عطا كرده است.

نعمت غذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 16

16 - برخوردارى از غذا و امنيت ، نعمتى است كه سپاس آن ، تنها عبادت خداوند است .

فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت . الذى أطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف

نعمت غذاى پاكيزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 9

9- بهرهورى انسان از غذا هاى پاكيزه و دلپذير ، از نعمت هاى خداوند و نشانه هاى اوست .

و الله جعل لكم . .. و رزقكم من الطيّب_ت

نعمت غروب خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 3

3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى ، متجلى در طلوع و غروب خورشيد

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

نعمت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 7

7- وجود فرزند ، نعمت الهى و شايسته حمد و سپاس است .

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 4

4- برخوردارى انسان ها از وجود فرزندانى در پرتو نظام همسردارى ، از نعمت هاى خداوند و نشانه

هاى اوست .

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا و جعل لكم من أزوجكم بنين و حفدة

آيه فوق در شمار چندين آيه قبل است كه در مقام امتنان بر انسانها و بيان توحيد و اثبات بطلان شرك است. گفتنى است ذيل همين آيه (أفبالباطل يؤمنون ...) مؤيد برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 8 - 3

3- زكريا ( ع ) ، موهبت فرزند را از جلوه هاى ربوبيت خداوند براى خويش مى دانست .

قال ربّ أنّى يكون لى غل_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 3

3- فرزندان و نوادگان ، موهبت و عطيه اى از جانب پروردگار است .

و وهبنا له إسح_ق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 133 - 4

4 - دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و فرزندان ، از نعمت ها و امداد هاى الهى به بشر

أمدّكم بأنع_م و بنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 100 - 6،7

6 - فرزند ، نعمت الهى است .

ربّ هب لى من الص_لحين

برداشت ياد شده را از تعبير {هبه} و {بشارت} در آيه بعد، مى توان استفاده كرد; زيرا اين دو تعبير در امور خير و نعمت به كار مى رود.

7 - اعطاى فرزند از جانب خداوند به انسان ها ، تنها يك بخشش الهى است ; نه حق براى آنان .

ربّ هب لى من الص_لحين

با توجه به تعبير {هبه} برداشت ياد شده

قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 5

5 - خانواده ( زن و فرزند ) ، نعمت و موهبت الهى

و وهبنا له أهله و مثلهم معهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 22

22- وجود فرزند ، نعمتى براى خود وى و والدين او است . *

قال ربّ أوزعنى أن أشكر نعمتك الّتى أنعمت علىّ و على ولدىّ

با توجه به مفرد بودن واژه {نعمة} و اين كه نعمت ياد شده، هم نعمت براى فرزند به شمار مى آيد و هم براى والدين; احتمال مى رود كه آن نعمت يگانه، اصل {وجود} باشد كه به فرزند عطا شده است و از اين رهگذر پدر و مادر نيز به داشتن نسل نائل آمده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 5،9

5 - اموال ، فرزندان ، باغ ها و نهر ها ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و يمددكم بأمول . .. و يجعل لكم أنه_رًا

9 - اموال ، اولاد و باغ هاى آباد ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و يمددكم بأمول و بنين و يجعل لكم جنّ_ت و يجعل لكم أنه_رًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 13 - 2

2 - فرزندان ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و بنين شهودًا

نعمت فرزند حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 3

3 - فرزند صالح و بردبار

، از نعمت هاى الهى و شايسته بشارت و مژده دادن

ربّ هب لى من الص_لحين . فبشّرن_ه بغل_م حليم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه بشارت در جايى به كار مى رود كه خير و نعمت باشد و بشارت خداوند بيانگر اين حقيقت است كه فرزند، نعمتِ شايسته بشارت و مژده است.

نعمت فرزند سالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 13،15

13 _ آدم ( ع ) و حوا در پيشگاه خداوند ملتزم شدند كه در صورت دارا شدن فرزندى سالم و شايسته همواره از سپاسگزاران وى باشند .

دعوا اللّه ربهما لئن ءاتيتنا صلحاً لنكونن من الشكرين

15 _ داشتن فرزند سالم و شايسته از نعمت هاى خدا و سزاوار شكرگزارى به درگاه اوست .

لئن ءاتيتنا صلحاً لنكونن من الشكرين

نعمت فرزند صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 4

4- برخوردارى از فرزندى صالح و مهربان ، نعمتى الهى است .

يبدلهما ربّهما خيرًا منه زكوة و أقرب رحمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 11

11- فرزند صالح و وارث نيك ، موهبتى الهى است .

فهب لى من لدنك وليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 6

6- فرزند صالح و پاك نهاد ، از موهبت هاى الهى است .

لأهب لك غل_مًا زكيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 8

8- فرزند صالح ، موهبتى الهى است

.

وهبنا له إسح_ق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 3

3 - فرزند صالح و بردبار ، از نعمت هاى الهى و شايسته بشارت و مژده دادن

ربّ هب لى من الص_لحين . فبشّرن_ه بغل_م حليم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه بشارت در جايى به كار مى رود كه خير و نعمت باشد و بشارت خداوند بيانگر اين حقيقت است كه فرزند، نعمتِ شايسته بشارت و مژده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 112 - 6

6 - فرزند صالح ، نعمت الهى است .

و بشّرن_ه بإسح_ق نبيًّا من الص_لحين

برداشت ياد شده را مى توان از تعبير {بشارت} به دست آورد; زيرا اين تعبير در امور خير و نعمت به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 30 - 4

4 - فرزند صالح ، عطيه الهى براى والدين

و وهبنا لداود سليم_ن نعم العبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 13،15

13 _ آدم ( ع ) و حوا در پيشگاه خداوند ملتزم شدند كه در صورت دارا شدن فرزندى سالم و شايسته همواره از سپاسگزاران وى باشند .

دعوا اللّه ربهما لئن ءاتيتنا صلحاً لنكونن من الشكرين

15 _ داشتن فرزند سالم و شايسته از نعمت هاى خدا و سزاوار شكرگزارى به درگاه اوست .

لئن ءاتيتنا صلحاً لنكونن من الشكرين

نعمت فرزند عالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 -

53 - 5

5- داشتن فرزندى دانا و دانشمند ، از نعمت ها و شايسته بشارت و مژده دادن

نبشّرك بغل_م عليم

واژه {بشارت} در جايى به كار مى رود كه خير و نعمت باشد. گفتنى است: از اينكه فرشتگان به فرزند دانا بشارت داده اند، برداشت مى شود كه فرزنددار شدن امرى است شايسته براى بشارت و تبريك گفتن.

نعمت فرزند مهربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 4

4- برخوردارى از فرزندى صالح و مهربان ، نعمتى الهى است .

يبدلهما ربّهما خيرًا منه زكوة و أقرب رحمًا

نعمت قدرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 7

7_ بهره مند شدن از قدرت و مكنت از نعمت هاى بزرگ الهى است .

رب قد ءاتيتنى من الملك

از آن جا كه يوسف(ع) در مقام سپاسگزارى و بيان الطاف خداوند است ، معلوم مى شود: آنچه نام برده از نعمتهاى الهى است و از اينكه در ميان نعمتهاى بى شمار الهى چندين نعمت را يادآور شده است ، عظمت و بزرگى آنها را مى توان استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 8

8 - علم و قدرت ، دو نعمت بزرگ الهى و درخور شكر و سپاس

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا. .. و أوتينا من كلّ شىء... و قال ربّ أوزعنى أن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 17 - 7

7 - توانايى و قدرت ، نعمتى الهى است .

فوكزه موسى

فقضى عليه . .. قال ربّ بما أنعمت علىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 39 - 7

7 - قدرت ، مكنت و ثروت در صورت بودن در مسير الهى ، عطيه خداوندى است .

و هب لى ملكًا . .. ه_ذا عطاؤنا فامنن أو أمسك بغير حساب

از تعبير {عطاؤنا} درباره قدرت سياسى و مكنت و ثروت سليمان(ع) _ كه در مسير رسالت الهى قرار داشت _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 6

6 - { قدرت و توانايى } و { بصيرت و روشن بينى } ، از ارزش ها و نعمت هاى الهى براى انسان

إبرهيم و إسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبص_ر

نعمت قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 2

2 - اقتدار و كرامت زوال ناپذير خداوند ، نعمتى شايان توجه براى خلق

و يبقى وجه ربّك ذو الجل_ل و الإكرام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به اين كه فناى زمينيان، فناى مطلق و ابدى نيست و آنان پس از مرگ همچنان نيازمند و وابسته به فيض خداوند مى باشند، اقتدار و كرامت جاودان خدا نويد و نعمتى براى آنان است.

نعمت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 58 - 2

2 _ تنها نعمتى كه برخوردارى از آن ، بايد مايه خوشحالى و شادمانى مؤمنان باشد ، قرآن است .

قد جاءتكم موعظة من ربكم . .. قل

بفضل اللّه و برحمته فبذلك فليفرحوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 83 - 4

4- قرآن ، از نعمت هاى بارز خداوند براى انسان است .

و ننزّل من القرءان . .. و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض

از مصداقهاى مورد نظر نعمت به قرينه آيه قبل (و ننزّل من القرآن)، قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 86 - 7

7- نزول وحى و معارف الهى ( قرآن ) براى انسان ها ، نعمت خداوند و شايسته شكر و سپاس است .

لنذهبنّ بالذى أوحينا إليك

آيه، در مقام تحذير درباره وحى و معارف آسمانى است و از تحذير به دست مى آيد كه موارد ياد شده عطايايى الهى است و بايد آنها را پاس داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 99 - 4

4 - قرآن ، عطيه بزرگ الهى به پيامبر ( ص ) و مايه تذكر و بيدارباش است .

و قد ءاتين_ك من لدنّا ذكرًا

نكره بودن {ذكراً} دلالت بر عظمت آن دارد و مراد از {ذكر} به قرينه {من أعرض عنه} (درآيه بعد) قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 50 - 8،9

8 _ قرآن ، نعمتى بزرگ و مقتضى شكر و سپاس گذارى

و لقد صرّفن_ه بينهم ليذّكّروا فأبى أكثر الناس إلاّ كفورًا

9 _ اكثر مردم در نيمه نخست بعثت ، نعمت قرآن را قدر نشناخته و بدان بى اعتنايى كردند .

و لقد صرّفن_ه بينهم ليذّكّروا فأبى أكثر الناس إلاّ كفورًا

برداشت فوق،

با توجه به نزول آيه شريفه در مكه است كه نيمه نخست دوران بعثت در همين شهر سپرى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 2

2 - قرآن ، ارث و موهبت الهى براى جامعه اسلامى

ثمّ أورثنا الكت_ب الذين اصطفينا من عبادنا

برداشت ياد شده، از تعبير ارث درباره اعطاى قرآن به دست مى آيد; زيرا ارث چيزى است كه براى آن تلاشى صورت نگرفته و در نتيجه حقى هم براى دريافت آن به وجود نيامده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 2 - 7

7 - نزول كتاب آسمانى ( قرآن ) ، نعمتى است درخور شكر و شايسته عبادت خالصانه خدا و اطاعت محض از او .

إنّا أنزلنا إليك الكت_ب بالحقّ فاعبد اللّه مخلصًا له الدين

برداشت ياد شده از تفريع جمله {فاعبد اللّه مخلصاً له الدين}، بر جمله {إنّا أنزلنا إليك الكتاب} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 42 - 9

9 - قرآن ، نعمتى بزرگ و فرو فرستنده آن شايسته ستايش و قدردانى است .

تنزيل من حكيم حميد

به كارگيرى وصف {حميد} براى خداوند _ پس از بيان نزول قرآن _ مى تواند از يكسو عظمت قرآن و نعمت بودن آن را بفهماند و از سوى ديگر كرنش و فروتنى انسان در برابر خدا را افاده كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 52 - 5

5 - قرآن ، نعمتى از جانب خداوند و كفر به

آن نتيجه كبر و ناسپاسى است .

و إذا أنعمنا على الإنس_ن . .. ثمّ كفرتم به

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 82 - 2

2 - شرك پيشگان صدراسلام ، به جاى سپاس گزارى خداوند به خاطر فرستادن قرآن ، بر تكذيب آن پافشارى كردند .

و تجعلون رزقكم أنّكم تكذّبون

برخى از مفسران بر آنند كه {رزق}، به معناى عطا است و آيه شريفه نيز به تقدير {و تجعلون شكر رزقكم. ..} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 15

15 _ قرآن و حكمت هاى نازل شده ، از نعمت هاى الهى

و اذكروا نعمت اللّه عليكم و ما انزل عليكم من الكتاب الحكمة

بنابراينكه جمله دوّم (و ما انزل . .. )، عطف تفسيرى براى {نعمت اللّه} باشد، و يا اينكه از موارد عطف خاص بر عام باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 87 - 4

4- قرآن ، كتابى است با عظمت و نعمتى بزرگ

و لقد ءاتينك . .. و القرءان العظيم

نعمت قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 78 - 5

5- شنوايى ، بينايى و قلب ( قدرت ادراك ) ، از مهم ترين نعمت هاى خداوند به انسان

و الله أخرجكم . .. و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

برداشت فوق، از آن جاست كه آيه شريفه علاوه بر بيان آيات قدرت الهى،

در صدد برشمردن نعمتهاى الهى و در مقام امتنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 7

7- بهره نگرفتن صحيح از نعمت شنوايى ، بينايى و قلب براى شناخت حق ، باعث مسؤوليت انسان نزد خداوند است .

و لاتقف . .. إن السمع ... كان عنه مسئولاً

خداوند، به منظور دور كردن انسانها از حركتهاى غير علمى، به آنان نعمت شنوايى، بينايى و قلب را يادآور شده است تا آنان، با بهره گيرى صحيح از آن، به يقين دست يافته و بر اساس آن، حكم كرده و عمل نمايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 16

16 - قواى ادراكى انسان ( چشم و گوش و قلب ) مواهب الهى اند و شايسته است كه به خاطر آنها ، به درگاه وى شكرگزارى شود .

ثمّ سوّي_ه و نفخ فيه من روحه و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرو

نعمت قواى ادراكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 78 - 5

5- شنوايى ، بينايى و قلب ( قدرت ادراك ) ، از مهم ترين نعمت هاى خداوند به انسان

و الله أخرجكم . .. و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

برداشت فوق، از آن جاست كه آيه شريفه علاوه بر بيان آيات قدرت الهى، در صدد برشمردن نعمتهاى الهى و در مقام امتنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 4

4 - نيروى شنوايى ، بينايى

و ادراكى انسان ، نعمت هايى الهى و در خور شكر و سپاس گزارى

و هو الذى أنشأ لكم . .. قليلاً ما تشكرون

نعمت كاهش سايه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 46 - 4

4 _ حركت سايه ها و بلند و كوتاه شدن آنها ، از نعمت هاى الهى براى انسان ها

ألم تر إلى ربّك كيف مدّ الظلّ . .. ثمّ قبضن_ه إلينا قبضًا يسيرًا

آيه شريفه، هر چند در صدد بيان قدرت و ربوبيت خداوند نسبت به پديده هاى جهان است; ولى در عين حال مى تواند بازگو كننده نعمتى از نعمت هاى خداوند براى بشر نيز باشد.

نعمت كتابت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 9

9 _ توان نويسندگى ، موهبتى است الهى

ان يكتب كما علّمه اللّه

نعمت كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 16 - 6

6 - برخوردارى از حكومت الهى ، موهبتى والا همچون برخوردارى از كتاب آسمانى و نبوت

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل الكت_ب و الحكم و النبوّة

در صورتى كه {الحكم} نظر به حكومت داشته باشد; از اين كه در زمره كتاب و نبوت به عنوان موهبتى الهى براى بنى اسرائيل معرفى شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 53 - 6

6 - كتاب هاى آسمانى و اسباب هدايت انسان ها ، از نعمت هاى بزرگ خداوند براى بنى اسرائيل

و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان لعلكم

تهتدون

نعمت كثرت جمعيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 7،8

7 _ شعيب براى گرايش دادن مردم مدين به راه خدا ، عنايت خداوند در زياد كردن جمعيت اندك آنان را يادآور شد .

و اذكروا إذ كنتم قليلا فكثركم

8 _ انبوهى جمعيت هر ملت از نعمت هاى الهى بر آنان است .

و اذكروا إذ كنتم قليلا فكثركم

نعمت كرامت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 2

2 - اقتدار و كرامت زوال ناپذير خداوند ، نعمتى شايان توجه براى خلق

و يبقى وجه ربّك ذو الجل_ل و الإكرام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به اين كه فناى زمينيان، فناى مطلق و ابدى نيست و آنان پس از مرگ همچنان نيازمند و وابسته به فيض خداوند مى باشند، اقتدار و كرامت جاودان خدا نويد و نعمتى براى آنان است.

نعمت كرك حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 8

8- به كار آمدن پشم ، كرك و موى حيوانات در ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، از نعمت هاى الهى است .

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا

نعمت كشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 41 - 3

3 - امكان بهره بردارى انسان ها از دريا به وسيله كشتى در سير و سفر و حمل و نقل ، از نعمت هاى الهى است .

و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 42 - 3

3 - آفرينش مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و . . . ) از سوى خداوند ، به سود بشر و از نعمت هاى او است .

و ءاية لهم . .. و خلقنا لهم من مثله ما يركبون

گفتنى است كه لام در {لهم} براى انتفاع است; يعنى، مركب هاى مانند كشتى را به نفع انسان ها آفريديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 1

1 - امكان ساخت كشتى هاى عظيم و دريانوردى ، از نعمت هاى انكارناپذير الهى براى زمينيان و غيرقابل تكذيب

و له الجوار المنش_ات . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

نعمت كشتى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 12 - 4

4 - مركب قرار گرفتن كشتى ها و دام ها ، از نعمت هاى الهى براى انسان است .

و جعل لكم من الفلك و الأنع_م ما تركبون

نعمت كشتيرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 8

8- گوشت هاى تازه دريايى و اشياى تزيينى آن و سهولت كشتيرانى ، از نعمت هاى خداوند است .

و هو الذى سخ_ّر البحر لتأكلوا منه لحمًا طريًّا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها و تر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 11

11 - گوشت هاى تازه دريايى و اشياى تزيينى آن و سهولت كشتيرانى ، از نعمت هاى الهى براى بشر

من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا و

تستخرجون حلية تلبسونها و ترى الفلك فيه مواخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 4

4 - تكذيب نعمت هاى تجلى يافته الهى در حركت كشتى ها بر دريا ، مورد نكوهش خداوند

و له الجوار المنش_ات . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

نعمت كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 6

6 - تعيين خانه خدا براى حضور مردم و تأكيد بر حفظ امنيت حاضران در آن محيط ، از نعمت هاى الهى و شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و أمناً

{إذ} مفعول براى {اذكروا} (به ياد داشته باشيد) است و لام در {للناس} حكايت از آن دارد كه قرار دادن كعبه براى حضور پياپى مردم در جهت منافع آنان است، كه از آن در برداشت، به نعمت تعبير شده است.

نعمت كوهها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 15 - 8

8- كوه ها ، نهر ها و راه ها ، از نعمت هاى الهى است .

و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 5

5- امكان مأوى گرفتن انسان در دل صخره ها و سنگر گرفتن در شكاف كوه ها ، از نعمت هاى الهى

و جعل لكم من الجبال أكن_نًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 27 - 2

2 - وجود كوه هاى استوار و بلند

، از نعمت هاى الهى براى بشر و تأثيرگذار در زندگى انسان ها

و جعلنا فيها روسى ش_مخ_ت

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين دسته از آيات، ضمن آن كه در بيان نشانه هاى قدرت عظيم خداوند است; مى تواند درصدد بيان نعمت هاى الهى براى بشر نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 7 - 5

5 - وجود كوه هاى استوار در زمين ، از نعمت هاى خداوند به انسان ها است .

ألم نجعل . .. و الجبال أوتادًا

بيان وصف كوه ها، بين مجموعه آياتى كه بيانگر بعضى از نعمت هاى خداوند به انسان ها است; نشان مى دهد كه استوارى كوه ها نيز از جمله آن نعمت ها است.

نعمت گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 13

13 - شتر ، گاو و گوسفند ، روزى انسان ها و عطاى خداوند به آنان

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 8

8 - شتر ، گاو و گوسفند ، روزى انسان ها و عطاى خداوند به آنان

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 133 - 4

4 - دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و فرزندان ، از نعمت ها و امداد هاى الهى به بشر

أمدّكم بأنع_م و بنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 -

71 - 6

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از نعمت هاى بزرگ الهى براى بشر و داراى نقش مفيد و مؤثر در بهبود زندگى وى

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

از اختصاص به ذكر يافتن {أنعام} از ميان ديگر نعمت هاى الهى براى بشر، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 4

4 - شير و منافع بسيار شتر ، گاو و گوسفند ، نعمتى الهى و شايسته سپاس و شكرگزارى است .

و لهم فيها من_فع و مشارب أفلايشكرون

نعمت گردش خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 2،5

2 - نظام گردش خورشيد ، در جهت تأمين نياز هاى بشر و نعمتى غيرقابل انكار و تكذيب ناپذير

ربّ المشرقين و ربّ المغربين . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

از ارتباط بين دو آيه و نعمت خواندن گردش خورشيد، مطلب بالا برداشت مى شود.

5 - جن همانند انسان ، برخوردار از نعمت چرخش منظم خورشيد *

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

بنابراين كه مخاطب {ربّكما} انسان و جن باشند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

نعمت گسترش تاريكى شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 1 - 3

3 - گستردگى تاريكى شب ، از نعمت هاى خداوند براى انسان ها است .

و الّيل إذا يغشى

تأثير سوگند، زمانى است كه مخاطب، مورد سوگند را محبوب خود بيابد.

نعمت گسترش زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71

- 19 - 4

4 - گستردگى و پهناورى زمين براى بهرهورى ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و اللّه جعل لكم الأرض بساطًا

نعمت گندم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 7

7 - دانه هايى چون گندم ، جو ، برنج و . . . ، از مهم ترين خوردنى ها و نعمت هاى الهى براى بشر است .

و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

تقديم جار و مجرور (فمنه) بر متعلق خود (يأكلون)، مى تواند براى اهتمام و نيز توجه دادن انسان ها به اين نعمت ارزشمند الهى باشد.

نعمت گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 13

13 - شتر ، گاو و گوسفند ، روزى انسان ها و عطاى خداوند به آنان

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 8

8 - شتر ، گاو و گوسفند ، روزى انسان ها و عطاى خداوند به آنان

على ما رزقهم من بهيمة الأنع_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 133 - 4

4 - دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و فرزندان ، از نعمت ها و امداد هاى الهى به بشر

أمدّكم بأنع_م و بنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 6

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از نعمت هاى بزرگ الهى براى بشر و داراى نقش مفيد و مؤثر در بهبود

زندگى وى

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

از اختصاص به ذكر يافتن {أنعام} از ميان ديگر نعمت هاى الهى براى بشر، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 4

4 - شير و منافع بسيار شتر ، گاو و گوسفند ، نعمتى الهى و شايسته سپاس و شكرگزارى است .

و لهم فيها من_فع و مشارب أفلايشكرون

نعمت گوش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 16

16 - قواى ادراكى انسان ( چشم و گوش و قلب ) مواهب الهى اند و شايسته است كه به خاطر آنها ، به درگاه وى شكرگزارى شود .

ثمّ سوّي_ه و نفخ فيه من روحه و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرو

نعمت گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 8

8- ميوه ها و نباتات تأمين رزق و روزى انسان ، نمودى از نعمت و لطف الهى بر بندگان و شايسته شكر و سپاس

الله الذى خلق السموت و الأرض و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت رزقًا لكم

آيه در مقام امتنان و برشمارى نعمتهاى الهى است و آهنگ آن، تشويق كننده بندگان به شكر و سپاس در برابر نعمتهاى پروردگار است. گفتنى است جمله {إن الاءنسان لظلوم كفّار} در دو آيه بعد (آيه 34) مؤيد برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 3

3 -

حبوبات و گياهان ، از نعمت هاى الهى

لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

سياق آيات مورد بحث، نشان مى دهد كه خداوند در مقام برشمردن آن دسته از آفريده هاى خويش است كه در زندگانى انسان ها مؤثر مى باشد. تقديم {حبّ} بر {نبات}، به دليل اهميت بيشتر دانه جات (از قبيل گندم، جو و...) در زندگى آنها است، به گونه اى كه در اكثر موارد، گياه را براى دانه اش مى خواهند.

نعمت لب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 9 - 1

1 - زبان و دو لب انسان ، عطاى الهى و نعمت هايى بزرگ است .

و لسانًا و شفتين

نعمت لباس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 7

7- دستيابى انسان ، به لباسى مناسب براى محافظت خويش از حرارت و شدايد جنگ ، نعمتى الهى است .

و جعل لكم سربيل تقيكم الحرّ و سربيل تقيكم بأسكم

نعمت مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 5،9

5 - اموال ، فرزندان ، باغ ها و نهر ها ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و يمددكم بأمول . .. و يجعل لكم أنه_رًا

9 - اموال ، اولاد و باغ هاى آباد ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و يمددكم بأمول و بنين و يجعل لكم جنّ_ت و يجعل لكم أنه_رًا

نعمت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 61 - 11

11 _ ستارگان ، خورشيد و ماه تابان ، از نعمت

هاى الهى براى انسان ها است .

تبارك الذى جعل فى السماء بروجًا . .. قمرًا منيرًا

برداشت فوق، به خاطر اين است كه آيه شريفه، ضمن آن كه بيانگر قدرت خدا است، مى تواند در صدد امتنان و برشمردن نعمت هاى الهى براى انسان ها نيز باشد.

نعمت ماه(قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 2 - 5

5 - ماه و پيدايش آن پس از خورشيد ، از نعمت هاى خداوند براى انسان ها است .

و القمر إذا تليها

سوگند، نشانه علاقه مخاطب به چيزى است كه به آن سوگند ياد شده است.

نعمت محبت اهل بيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 10

10 - { قال الرضا ( ع ) و لقد حدثنى أبى عن أبيه أبى عبداللّه الصادق ( ع ) . . . قال : إنّ اللّه عزّوجلّ لايسئل عباده عمّا تفضّل عليهم و لايمنّ بذلك عليهم و الإمتنان بالإنعام مستقبح من المخلوقين فكيف يضاف إلى الخالق عزّوجلّ ما لايرضى المخلوق به و ل_كنّ النعيم حبّنا أهل البيت و موالاتنا يسئل اللّه عباده عنه بعد التوحيد و النبّوة لأنّ العبد إذا وفى بذلك ادّاه إلى نعيم الجنّة الذى لايزول ;

امام رضا(ع) فرمود: پدرم از پدر خويش از امام صادق(ع) براى من روايت كرده است كه فرمود: خداى عزّوجلّ درباره آنچه به بندگانش تفضل كرده است، از آنها بازخواست نمى كند و با اين كار بر آنان منّت نمى گذارد. منّت نهادن به جهت نعمت بخشيدن، از جانب مخلوق ها كار زشتى است; پس چگونه به خالق

عزّوجلّ چيزى نسبت داده مى شود كه مخلوق از نسبت دادن آن ناخشنود است؟! ولى نعيم [در آيه {ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم}] محبت ما اهل بيت و [پذيرش ]ولايت ما است كه خداوند همه بندگان را بعد از توحيد و نبّوت، از آن بازخواست خواهد كرد; زيرا بنده اگر به آن نعمت وفادار باشد، او را به نعمت هاى بهشت كه هرگز زايل نمى شود خواهد رساند}.

نعمت مراتع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 31 - 2

2 - دستيابى انسان به ميوه ها و مراتع ، نعمت خداوند و مقتضى شكرگزارى انسان از او است .

ما أكفره . .. و ف_كهة و أبًّا

نعمت مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 3

3 - غم ، شادى ، مرگ ، حيات و نيازمندى و غنا ، هر يك ضرورت و نعمتى در نظام زندگى انسان *

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

در صورتى كه تعبير {آلاء} در مورد مطالب آيات پيشين به كار رفته باشد، مطلب ياد شده را مى توان به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 1

1 - مرگ در زندگى دنيا ، نعمتى براى زمينيان است .

كلّ من عليها فان . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

اطلاق {ءالآء} بر فناى موجودات ذى شعور زمين، از آن جا كه آن فناى مطلق نيست و مرحله اى است در سير تكاملى خلق، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس

- 80 - 21 - 7

7 - مرگ براى انسان و دفن اموات ، دو نعمت از جانب خداوند و سزوار شكرگزارى است .

قتل الإنس_ن ماأكفره . .. ثمّ أماته فأقبره

برداشت يادشده، بر اين اساس است كه كفر در {ماأكفره} به معناى كفران نعمت باشد.

نعمت مسكن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 4

4 _ برخوردارى مؤمنان از مسكن مناسب و كيفيت خوب زندگى ، در ديدگاه اديان الهى ، امرى پسنديده و نعمت خدادادى است .

و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق و رزقنهم من الطيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 20 - 15

15 _ داشتن همسر ، خادم و مسكن ، از نعمت هاى خداوند بر بنى اسرائيل

و جعلكم ملوكاً

از رسوا خدا(ص) در توضيح { جعلكم ملوكاَ} در آيه فوق روايت شده: زوجه و مسكن و خادم. حديث فوق در صدد بيان معناى تنزيلى براى {ملك} مى باشد، چنانكه در عرف عامه نيز مرسوم است كه مى گويند هر كس همسر، خادم و مسكن داشته باشد، پادشاه است.

_______________________________

الدر المنثور، ج 3، ص 47، سطر 5.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 3

3 _ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا نعمت خلافت و سكونت گزيدن در سرزمين حجر را نعمتى از جانب خدا بدانند و آن را همواره به خاطر داشته باشند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

نعمت مشكلات

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 30

30 - برخى از سختى هاى زندگانى ، نعمت خداوند بر انسان و نشانه لطف او است .

و لقد مننّا . .. و فتنّك فتونًا

نعمت معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 7

7 _ دستورات خداوند و معجزه هاى او ، از نعمت هاى الهى هستند .

اتيناهم من اية بيّنة و من يبدل نعمة اللّه

نعمت مقام تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 11 - 3

3 - بهره مندى از مقام قرب الهى در آخرت ، برترين نعمت

أُول_ئك المقرّبون

ذكر مسأله تقرب به درگاه الهى قبل از {فى جنّات النعيم}، بيانگر برداشت ياد شده است.

نعمت من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 1

1 - { منّ و سلوى } ، عطيه الهى به بنى اسرائيل و از روزى هاى پاكيزه و گوارا

و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى . كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم

طيب، چيزى است كه قواى حسى و نفس آدمى از آن لذت ببرد (مفردات راغب). {طاب}; يعنى، لذيذ و پاكيزه شد (قاموس). البته يكى از معانى {طيّب}، {حلال} است، ولى چون همه رزق هاى الهى حلال مى باشد، معنايى كه مفهوم آن تقسيم رزق به حلال و حرام است، معناى مناسبى نخواهد بود.

نعمت موى حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 8

8- به كار آمدن پشم ، كرك و موى حيوانات در ساختن

اثاثيه و لوازم زندگى ، از نعمت هاى الهى است .

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا

نعمت ميوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 8

8- ميوه ها و نباتات تأمين رزق و روزى انسان ، نمودى از نعمت و لطف الهى بر بندگان و شايسته شكر و سپاس

الله الذى خلق السموت و الأرض و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت رزقًا لكم

آيه در مقام امتنان و برشمارى نعمتهاى الهى است و آهنگ آن، تشويق كننده بندگان به شكر و سپاس در برابر نعمتهاى پروردگار است. گفتنى است جمله {إن الاءنسان لظلوم كفّار} در دو آيه بعد (آيه 34) مؤيد برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 11 - 1

1 - امتنان الهى بر خلق ، به خاطر قرار دادن انواع ميوه ها در زمين ، براى آنان

و الأرض وضعها للأنام . فيها ف_كهة

واژه {فاكهة} بر مطلق ميوه _ از هر نوع باشد _ اطلاق مى شود (قاموس المحيط).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 31 - 2

2 - دستيابى انسان به ميوه ها و مراتع ، نعمت خداوند و مقتضى شكرگزارى انسان از او است .

ما أكفره . .. و ف_كهة و أبًّا

نعمت نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 5،7

5- انبياى الهى ، برگزيدگى خويش را از سوى خداوند به مقام پيامبرى ، نعمتى بزرگ از سوى او

بر خود مى دانستند .

و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

7- مقام پيامبرى ، موهبت و نعمتى بزرگ از سوى خداوند براى بندگانى خاص است .

و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 6

6- پيامبرى ، موهبتى است الهى كه خداوند ، به پيامبران اعطا كرده است .

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً نوحى إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 9 - 2

2 - مقام نبوت ، موهبت خداوند و جلوه اى از رحمت او است .

أم عندهم خزائن رحمة ربّك

مفسران بر اين عقيده اند كه آيه شريفه، درصدد پاسخ گفتن به كافران معترض به انتخاب پيامبراسلام براى رسالت است. ازاين رو مقصود از {رحمت} مى تواند مقام نبوت و رسالت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 5،7

5 - نبوت ، مرتبتى والا و از نعمت هاى ارجمند خدادادى است .

إن هو إلاّ عبد أنعمنا عليه

مراد از نعمت در {أنعمنا} ممكن است خصوص نبوت باشد.

7 - تنها امتياز عيسى ( ع ) بر ساير بنى اسرائيل ، برخوردارى آن حضرت از نعمت خدادادى نبوت بود .

إن هو إلاّ عبد أنعمنا عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 16 - 6

6 - برخوردارى از حكومت الهى ، موهبتى والا همچون برخوردارى از كتاب آسمانى و نبوت

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل الكت_ب و الحكم و النبوّة

در صورتى كه {الحكم}

نظر به حكومت داشته باشد; از اين كه در زمره كتاب و نبوت به عنوان موهبتى الهى براى بنى اسرائيل معرفى شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 2 - 3

3 - برخوردارى پيامبر ( ص ) ، از نعمت نبوت و عقل

ما أنت بنعمة ربّك بمجنون

واژه {جنون}، قرينه است بر اين كه نعمت اعطايى به پيامبر(ص) {عقل} است و برخى از مفسران آن را نعمت {نبوت} دانسته اند; چنان كه در آيه 164 سوره {آل عمران} بدان اشاره شده است: {لقد منّ اللّه على المؤمنين إذ بعث فيهم رسولاً من أنفسهم. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 16،17،19

16 _ پايدارى در دين و حركت در مسير انبياى الهى ، شكر نعمتِ هدايت و رسالت انبياست .

افاين مات او قتل انقلبتم . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

مراد از {الشّاكرين} در اين آيه، يا خصوص كسانى است كه هرگز مرتد نمى شوند و همچنان پايبند دين الهى هستند، و يا مؤمنان پايدار، مصداق مورد نظر براى {الشّاكرين} هستند.

17 _ واپسگرايى و ارتداد ، كفران نعمتِ رسالت انبيا و هدايت الهى است .

و من ينقلب على عقبيه . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

مفهوم جمله {و سيجزى اللّه الشّاكرين} اين است كه مرتدان، ناسپاس هستند، و به مناسبت حكم و موضوع، اين ناسپاسى در ارتباط با رسالت انبيا و هدايت الهى است.

19 _ استقامت پيشگان و پايمردان پيكار احد ، شاكران نعمت رسالت پيامبر ( ص )

انقلبتم على اعقابكم . .. و

سيجزى اللّه الشّاكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 1،2،5،15

1 _ بعثت پيامبر ( ص ) ، نعمتى بزرگ براى مؤمنان

لقد منّ اللّه على المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا

فعل {منّ} از مصدر {منّة} به معناى نعمت بزرگ است.

2 _ بهره جستن از نعمت بزرگ بعثت انبيا ، در گرو ايمان به آنهاست .

لقد منّ اللّه على المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا

بعثت رسول اكرم (ص) نعمتى بزرگ براى همه انسانهاست ; بنابراين ذكر خصوص مؤمنان بدان جهت است كه بهره گيرى از آن نعمت بزرگ، مشروط به ايمان به اوست.

5 _ برخاستن انبيا از ميان مردم و از جنس آنان بودن ، نعمتى براى انسانها

لقد منّ اللّه على المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم

جمله {منّ اللّه} علاوه بر بيان نعمت بودن اصل بعثت، بر نعمت بودن هر يك از قيدهاى مذكور در آيه نيز دلالت دارد كه از جمله آنها، از ميان مردم و از جنس آنان بودن است.

15 _ يادآورى وضعيّت نابهنجار ( گمراهى آشكار ) مردم پيش از بعثت ، برانگيزنده توجّه و قدردانى از نعمت بزرگ رسالت پيامبر ( ص )

لقد منّ اللّه . .. و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

جمله {ان كانوا . .. } به منزله دليل است براى بزرگى نعمتِ رسالت. يعنى روشن است كه پيش از بعثت پيامبر (ص) در چه منجلابى از گمراهى و ضلالت فرو رفته بوديد و اين پيامبر (ص) و تعاليم قرآنى بود كه شما را هدايت كرد.

نعمت نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

قمر - 54 - 14 - 4

4 - بعثت نوح ( ع ) ، نعمت الهى براى قومش

لمن كان كفر

از اينكه تكذيب نوح(ع) از سوى قومش كفران خوانده شده برداشت بالا استفاده مى شود.

نعمت نجات از جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 12

12- نجات از جامعه فاسد و ناپاك ، نعمتى بزرگ و درخور شكر و سپاس است .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث إنّهم كانوا قوم سوء ف_سقين

آيه شريفه در مقام امتنان بر حضرت لوط(ع) است. بنابراين نجات از دست قوم فاسد، نعمتى است كه خداوند با آن كار بر حضرت لوط(ع) منت نهاد.

نعمت نجات از جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 6،7

6 - رهايى از عذاب دوزخ در پرتو ربوبيت خداوند ، خود نعمتى بزرگ براى تقواپيشگان

و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

7 - بهشتيان ، مسرور و شادمان از لطف پروردگار خويش ، به خاطر رهايى از دوزخ

ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

نعمت نجات از حكومت ظالمانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 5

5- شكر نعمت رهايى از نظام ظالمانه ، موجب فزونى و بقاى آن نعمت شده و كفران آن ، مايه از دست رفتنش مى شود .

إذ أنج_كم من ءال فرعون . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن

نعمت نجات از حكومت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات -

37 - 115 - 4

4 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان از شر حكومت فرعونيان ، از احسان ها و نعمت هاى بزرگ الهى به آنان

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

نعمت نجات از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 8

8- روز نجات بنى اسرائيل از نظام ظالمانه فرعونيان ، از { ايام الله } است .

و ذكّرهم بأيّ_م الله . .. و إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم إذ أنج_كم م

كلمه {اذكروا} در اين آيه مى تواند از مصداقهاى تذكر به {أيام الله} باشد كه موسى(ع) مأمور به ابلاغ آن بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 12

12 - نجات از چنگال دشمن ستمگر و نابودى او ، اعطاى مكتب و برنامه زندگى و تأمين ارزاق ، از بزرگ ترين نعمت هاى الهى است .

أنجين_كم . .. وعدن_كم ... نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

امتنان به بنى اسرائيل در قالب سه نوع نعمت در آيه بيان شده است: نجات، اعطاى برنامه زندگى در طور (تورات) و تأمين رزق آنان. از اين رو معلوم مى شود كه اين سه امر، از نعمت هاى بزرگ الهى است.

نعمت نجات از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 20

20- آزمايش هاى خداوند از بندگان داراى مراتب است .

و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم

نعمت نجات از عذاب

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندان آن حضرت از مهلكه عذاب ، نعمت و امتنان الهى بر ايشان

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

نعمت نجات خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 9

9 - نجات نوح ( ع ) و خاندانش از غمى بزرگ ، از نعمت ها و الطاف الهى به آن حضرت

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى اعطا شده به حضرت نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

نعمت نجات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 9

9 - نجات نوح ( ع ) و خاندانش از غمى بزرگ ، از نعمت ها و الطاف الهى به آن حضرت

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى اعطا شده به حضرت نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

نعمت نسل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 9

9 _ خداوند به نيكوكاران با كثرت ذريه صالح و هدايت يافته پاداش مى دهد.

و وهبنا له إسحق و يعقوب . .. و من ذريته داود و سليمن ... و كذلك نجزى المحسنين

نعمت نفرت از كفر

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 1

1 - محبت به ايمان و بيزارى از كفر و گناه ، جلوه اى از فضل و نعمت الهى

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... فضلاً من اللّه و نع

نعمت نفرت از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 1

1 - محبت به ايمان و بيزارى از كفر و گناه ، جلوه اى از فضل و نعمت الهى

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... فضلاً من اللّه و نع

نعمت نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 40 - 5

5 - توالى شب و روز و پديدار شدن نور و تاريكى در زندگى ، از نعمت هاى الهى براى بشر است .

لا الشمس ينبغى لها أن تدرك القمر . .. و كلّ فى فلك يسبحون

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام امتنان و برشمردن نعمت هاى الهى براى بشر است.

نعمت نور خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 1 - 4

4 - خورشيد و نور آن ، نعمتى الهى است .

و الشمس و ضحيها

{سوگند}، زمانى مى تواند مخاطب را به قبول سخن وادار سازد كه آنچه به آن سوگند ياد شده است; مورد علاقه او بوده و به حال او سودمند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 1 - 3

3 -

نور خورشيد و برآمدن آن در صبحگاه ، نعمتى الهى است .

و الضحى

نعمت نوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 7

7- برخوردارى انسان در زندگى خانوادگى از يارى بى دريغ افرادى چون نوادگان و خويشاوندان ، از نعمت هاى خداوند و از نشانه هاى اوست .

و جعل لكم من أزوجكم بنين و حفدة

ماده {حفدة} در مورد يارانى به كار مى رود كه از خدمت گزارى تعدى نمىورزند كه مفسّران مصداق اين معنا را نوادگان يا همه خويشاوندان دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 3

3- فرزندان و نوادگان ، موهبت و عطيه اى از جانب پروردگار است .

و وهبنا له إسح_ق و يعقوب

نعمت نهرها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 15 - 8

8- كوه ها ، نهر ها و راه ها ، از نعمت هاى الهى است .

و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 5

5 - اموال ، فرزندان ، باغ ها و نهر ها ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و يمددكم بأمول . .. و يجعل لكم أنه_رًا

نعمت نيازمندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 3

3 - غم ، شادى ، مرگ ، حيات و نيازمندى و غنا ، هر يك ضرورت و نعمتى در نظام زندگى انسان *

فبأىّ

ءالاء ربّك تتمارى

در صورتى كه تعبير {آلاء} در مورد مطالب آيات پيشين به كار رفته باشد، مطلب ياد شده را مى توان به دست آورد.

نعمت وارثان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 14

14- وارث صالح و شايسته ، نعمتى بزرگ و گوهرى ارزشمند است .

يرثنى . .. واجعله ربّ رضيًّا

نعمت وفور باران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 11 - 5

5 - باران فروان و پى درپى ، از نعمت هاى بزرگ الهى براى بشر

يرسل السماء عليكم مدرارًا

يادآورى نزول باران، به عنوان نخستين ثمره استغفار و ايمان، بيانگر برداشت ياد شده است.

نعمت ولايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 38

38 - { بعض اصحابنا رفعه فى قول اللّه عز و جل { و لتكبروا اللّه على ما هداكم } قال : { التكبير } التعظيم للّه ، و { الهداية } الولاية ;

از امام معصوم (ع) درباره سخن خداوند عز و جل كه فرموده {و لتكبروا اللّه على ما هداكم} روايت شده كه مراد از {تكبير}، تعظيم و بزرگداشت خداست و مراد از {هدايت} ولايت است (يعنى خدا را به عظمت ياد كنيد به خاطر نعمت ولايت)}.

نعمت ولايت اهل بيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 10

10 - { قال الرضا ( ع ) و لقد حدثنى أبى عن أبيه أبى عبداللّه الصادق ( ع ) . . . قال : إنّ

اللّه عزّوجلّ لايسئل عباده عمّا تفضّل عليهم و لايمنّ بذلك عليهم و الإمتنان بالإنعام مستقبح من المخلوقين فكيف يضاف إلى الخالق عزّوجلّ ما لايرضى المخلوق به و ل_كنّ النعيم حبّنا أهل البيت و موالاتنا يسئل اللّه عباده عنه بعد التوحيد و النبّوة لأنّ العبد إذا وفى بذلك ادّاه إلى نعيم الجنّة الذى لايزول ;

امام رضا(ع) فرمود: پدرم از پدر خويش از امام صادق(ع) براى من روايت كرده است كه فرمود: خداى عزّوجلّ درباره آنچه به بندگانش تفضل كرده است، از آنها بازخواست نمى كند و با اين كار بر آنان منّت نمى گذارد. منّت نهادن به جهت نعمت بخشيدن، از جانب مخلوق ها كار زشتى است; پس چگونه به خالق عزّوجلّ چيزى نسبت داده مى شود كه مخلوق از نسبت دادن آن ناخشنود است؟! ولى نعيم [در آيه {ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم}] محبت ما اهل بيت و [پذيرش ]ولايت ما است كه خداوند همه بندگان را بعد از توحيد و نبّوت، از آن بازخواست خواهد كرد; زيرا بنده اگر به آن نعمت وفادار باشد، او را به نعمت هاى بهشت كه هرگز زايل نمى شود خواهد رساند}.

نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 1

1 - سراى آخرت و نعمت هاى آن ، سرمايه انسان ها در قبال ايمان و عمل به كتاب هاى آسمانى است .

أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا بالأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 18،21

18 _ جهان آخرت ، جهانى برتر و نعمت هاى آن ، بهتر از

نعمت هاى دنياست .

و الدار الأخرة خير

در برداشت فوق كلمه {خير} افعل تفضيل گرفته شده است.

21 _ پرهيزكنندگان از مال و منال نامشروع دنيا در سراى آخرت از نعمتهايى پايدار و سراسر خير بهره مند خواهند شد .

و الدار الأخرة خير للذين يتقون

متعلق {يتقون} رفتارها و باورهايى است كه در آيه شريفه مورد مذمت قرار گرفته است، مانند كسب مال از طريق نامشروع، انتساب امورى نابحق به خداوند و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 15

15 _ جارى شدن نهر ها در زير درختان انبوه بهشتى ، جلوه اى از نعمت هاى جذاب و لذت آفرين اخروى

لهم جنت تجرى تحتها الأنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 21

21 - نعمت هاى آخرت ، رزق الهى بوده و برخوردارى از آن به توفيق خداوند است .

و رزق ربّك

مقابله عبارت {رزق ربّك} با {زهرة الحياة الدنيا} گوياى اخروى بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 4

4 - نعمت هاى عظيم اخروى ، پاداش عمل مستمر خود مؤمنان است كه در دنيا انجام مى دهند .

فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين جزاء بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 51 - 3

3- امنيت و آرامش ، از نعمت هاى جهان آخرت

إنّ المتّقين فى مقام أمين

نعمت هاى باطنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31

- 20 - 14،15،16

14 - انسان ، در احاطه نعمت هاى ظاهرى و باطنى خداوند است .

و أسبغ عليكم نعمه ظ_هرة و باطنة

{أسبغ} از ريشه {سبغ} است كه به معناى {تمام و وسيع اعطا كردن} است (مفردات راغب).

15 - نعمت هاى گسترده آشكار و نهان خدا براى انسان ، شايان تأمل و درس آموزى است .

ألم تروا أنّ اللّه . .. و أسبغ عليكم نعمه ظ_هرة و باطنة

16 - لازم است كه انسان ، براى رهيابى به معرفت خدا ، به نعمت هاى آشكار و نهان توجّه كند .

ألم تروا أنّ اللّه . .. و أسبغ عليكم نعمه ظ_هرة و باطنة

نعمت هاى بزرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 7

7- رهايى بنى اسرائيل از ظلم و ستم فرعونيان ، نعمتى بزرگ براى آنان و شايسته شكرگزارى

إذ أنج_كم من ءال فرعون . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم

عبارت {إذ تأذّن ربكم} ادامه كلام موسى(ع) است كه نجات بنى اسرائيل از چنگال فرعونيان را به آنان يادآورى كرد. با اين كلام، موسى(ع) به طور تلويحى به بنى اسرائيل متذكر شده كه نجات آنان، نعمت خدادادى و مستلزم شكرگزارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 87 - 4

4- قرآن ، كتابى است با عظمت و نعمتى بزرگ

و لقد ءاتينك . .. و القرءان العظيم

نعمت هاى دريايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 4

4- موهبت هاى طبيعى نهفته در درون دريا ها ، فضل الهى براى

آدميان است .

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

نعمت هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 18

18 _ جهان آخرت ، جهانى برتر و نعمت هاى آن ، بهتر از نعمت هاى دنياست .

و الدار الأخرة خير

در برداشت فوق كلمه {خير} افعل تفضيل گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 4

4- موهبت هاى طبيعى نهفته در درون دريا ها ، فضل الهى براى آدميان است .

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 14

14 - آخرت طلبى ، موجب محروميت از نعمت هاى دنيوى نخواهد بود .

من كان يريد حرث الأخرة . .. حرث الدنيا نؤته منها و ما له فى الأخرة من نصيب

از اين كه آيه شريفه، براى دنياطلبان بهره اخروى را نفى كرده است، ولى نسبت به آخرت جويان اين نفى وجود ندارد، مى توان مطلب بالا را برداشت كرد.

نعمت هاى ظاهرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 20 - 14،15،16

14 - انسان ، در احاطه نعمت هاى ظاهرى و باطنى خداوند است .

و أسبغ عليكم نعمه ظ_هرة و باطنة

{أسبغ} از ريشه {سبغ} است كه به معناى {تمام و وسيع اعطا كردن} است (مفردات راغب).

15 - نعمت هاى گسترده آشكار و نهان خدا براى انسان ، شايان تأمل و درس آموزى است .

ألم تروا أنّ اللّه . .. و

أسبغ عليكم نعمه ظ_هرة و باطنة

16 - لازم است كه انسان ، براى رهيابى به معرفت خدا ، به نعمت هاى آشكار و نهان توجّه كند .

ألم تروا أنّ اللّه . .. و أسبغ عليكم نعمه ظ_هرة و باطنة

نعمت هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 9،11

9 - نعمت هدايت برترين نعمت الهى و جلوه عظمت و كبريايى خداوند

لتكبّروا اللّه على ما هديكم

11 - كسانى كه به پاس نعمت هدايت ، به درگاه خدا سپاس مى گزارند و او را به بزرگى ياد مى كنند ، در زمره محسنان و نيكو كاران اند .

و بشّر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 38 - 5

5 - دشمنى با دين خدا ، خيانت در امانت او و ناسپاسى در برابر نعمت هدايت او است .

إنّ اللّه يدفع . .. إنّ اللّه لايحبّ كلّ خوّان كفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 56 - 3

3 - هدايت ، نعمتى خدادادى و خارج از حوزه قدرت غير او

إنّك لاتهدى من أحببت و ل_كنّ اللّه يهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 118 - 2

2 - هدايت به صراط مستقيم ، از نعمت هاى بزرگ خداوند به موسى و هارون ( عليهماالسلام )

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . .. و هدين_هما الصرط المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 8

8 - هدايت

، نعمتى بزرگ و شايسته سپاس گزارى است .

إنّا هدين_ه السبيل إمّا شاكرًا

از اين كه در آيه شريفه، به مؤمن هدايت يافته، {شاكر} گفته شده است، استفاده مى شود كه هدايت نعمتى در خور سپاس گزارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 17 - 4

4 - ايمان به آيات الهى ، سفارش يكديگر به استقامت در تكاليف دشوار و اظهار محبت به بردگان ، يتيمان و تنگدستان ، قدردانى از نعمت هاى بينايى ، گويايى و هدايت است .

ألم نجعل له عينين . و لسانًا و شفتين . و هدين_ه النجدين ... ثمّ كان من الذين ءام

{الذين آمنوا} گرچه مطلق است; ولى مصداق بارز آنها _ به قرينه {و الذين كفروا بآياتنا} در آيات بعد _ مؤمنان به آيات الهى است و آيات پيشين _ كه بعضى از تكاليف را {عقبة} ناميده بود _ قرينه بر مراد از {صبر} است و سياق آيات نشان مى دهد كه مراد از {مرحمة}، ترّحم بر {رقبة}، {يتيم} و {مسكين} است. ارتباط اين آيات با آيه هاى پيشين _ كه نعمت هاى الهى را برشمرده _ گوياى برداشت ياد شده است; زيرا {بينايى و بصيرت}، زمينه ساز {ايمان} و {داشتن زبان و لب}، زمينه ساز توصيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 11 - 3

3 - برخوردارى از جاى امن ، هدايت و ثروت ، نعمت هاى الهى و سزاوار بازگو كردن براى ديگران است .

ف_اوى . .. فهدى ... فأغنى ... و أمّا بنعمة ربّك فحدّث

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 7 - 3

3 - هدايت به صراط مستقيم ، از نعمت هاى بزرگ خداوند است .

صرط الذين انعمت عليهم

اطلاق نعمت و اراده كردن نعمت هدايت، بيانگر اين است كه گوينده، نعمتهاى ديگر را در مقابل نعمت هدايت، نعمت به حساب نمى آورد، و اين، حكايت از والايى نعمت هدايت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 13

13 _ ذكر خداوند ، بايد مناسب نعمتِ هدايت الهى باشد .

و اذكروه كما هديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 16،17

16 _ پايدارى در دين و حركت در مسير انبياى الهى ، شكر نعمتِ هدايت و رسالت انبياست .

افاين مات او قتل انقلبتم . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

مراد از {الشّاكرين} در اين آيه، يا خصوص كسانى است كه هرگز مرتد نمى شوند و همچنان پايبند دين الهى هستند، و يا مؤمنان پايدار، مصداق مورد نظر براى {الشّاكرين} هستند.

17 _ واپسگرايى و ارتداد ، كفران نعمتِ رسالت انبيا و هدايت الهى است .

و من ينقلب على عقبيه . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

مفهوم جمله {و سيجزى اللّه الشّاكرين} اين است كه مرتدان، ناسپاس هستند، و به مناسبت حكم و موضوع، اين ناسپاسى در ارتباط با رسالت انبيا و هدايت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 12

12 _ مؤمنان با ايمان خويش به پيامبر(ص) و آيين الهى سپاسگزار نعمت هدايت هستند.

أهؤلاء منّ اللّه عليهم . ..

أليس اللّه بأعلم بالشكرين

نعمت هلاكت دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 12

12 - نجات از چنگال دشمن ستمگر و نابودى او ، اعطاى مكتب و برنامه زندگى و تأمين ارزاق ، از بزرگ ترين نعمت هاى الهى است .

أنجين_كم . .. وعدن_كم ... نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

امتنان به بنى اسرائيل در قالب سه نوع نعمت در آيه بيان شده است: نجات، اعطاى برنامه زندگى در طور (تورات) و تأمين رزق آنان. از اين رو معلوم مى شود كه اين سه امر، از نعمت هاى بزرگ الهى است.

نعمت هلاكت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 4

4 - نابودى ملت هاى كافر و ستم پيشه ، خود نعمتى الهى بر ساير انسان ها *

و أنّه أهلك . .. فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

در صورتى كه {آلاء} نظر به هلاكت قوم عاد، ثمود و. .. داشته و بر اين امور عنوان {آلاء} منطبق شده باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

نعمت هلاكت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 4

4 - نابودى ملت هاى كافر و ستم پيشه ، خود نعمتى الهى بر ساير انسان ها *

و أنّه أهلك . .. فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

در صورتى كه {آلاء} نظر به هلاكت قوم عاد، ثمود و. .. داشته و بر اين امور عنوان {آلاء} منطبق شده باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

نعمت همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 72 - 1

1- قرار دادن همسرانى از جنس خود انسان ها براى آنان ، از نعمت هاى خداوند است .

و الله جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 6

6 - قرار دادن همسرانى از جنس خودِ انسان ها ، جلوه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى

خلقكم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 5

5 - آفرينش همسر براى آدمى ، نعمتى خداوندى است .

جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

با توجه به اين كه آيه در مقام امتنان و بيان نعمت هاى الهى است، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 54 - 3

3- ازدواج و برخوردارى از همسر ، نعمتى الهى براى انسان

كذلك و زوّجن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 20 - 15

15 _ داشتن همسر ، خادم و مسكن ، از نعمت هاى خداوند بر بنى اسرائيل

و جعلكم ملوكاً

از رسوا خدا(ص) در توضيح { جعلكم ملوكاَ} در آيه فوق روايت شده: زوجه و مسكن و خادم. حديث فوق در صدد بيان معناى تنزيلى براى {ملك} مى باشد، چنانكه در عرف عامه نيز مرسوم است كه مى گويند هر كس همسر، خادم و مسكن داشته باشد، پادشاه است.

_______________________________

الدر المنثور، ج 3، ص 47، سطر 5.

نعمت همنشينى با پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر -

40 - 8 - 9

9 - هم جوارى و هم زيستى با پدران ، همسران و فرزندان ، از نعمت هاى الهى و از خواسته هاى بشر

و أدخلهم جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

يادآورى ورود پدران، همسران و فرزندان به بهشت در جوار مؤمنان تائب، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

نعمت همنشينى با صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 22

22_ زيستن با صالحان در سراى آخرت از نعمت هاى گران سنگ الهى است .

و ألحقنى بالص_لحين

جمله {ألحقنى} پس از {توفنى مسلماً} مى رساند كه مراد از الحاق ، الحاق در قيامت و سراى آخرت است.

نعمت همنشينى با فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 9

9 - هم جوارى و هم زيستى با پدران ، همسران و فرزندان ، از نعمت هاى الهى و از خواسته هاى بشر

و أدخلهم جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

يادآورى ورود پدران، همسران و فرزندان به بهشت در جوار مؤمنان تائب، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

نعمت همنشينى با همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 9

9 - هم جوارى و هم زيستى با پدران ، همسران و فرزندان ، از نعمت هاى الهى و از خواسته هاى بشر

و أدخلهم جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

يادآورى ورود پدران، همسران و فرزندان به بهشت در

جوار مؤمنان تائب، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

نعمت هموارى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 2

2 - گستراندن و هموار ساختن زمين ، از نعمت هاى خداوند به انسان ها و در راستاى تربيت و رشد آنان است .

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

در برداشت بالا سه نكته ملحوظ است: 1_ لام در {لكم} نعمت بودن را مى فهماند. 2_ {الذى} چه خبر باشد براى ضمير محذوفى كه به {ربّ} در آيه قبل برمى گردد و چه صفت براى آن، بيانگر وصفى از اوصاف ربوبى خداوند است كه در راستاى تدبير امور انسان ها است. 3_ {مهداً} مصدر و به معناى ممهوده است; يعنى، مهيا و مسطح.

نعمت يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 2

2- اسحاق و يعقوب ( ع ) موهبت خداوند به ابراهيم ( ع ) بود .

و وهبنا له إسح_ق و يعقوب

نعمتقدرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 13

13_ رفاه در زندگانى دنيا و برخوردار بودن از نفوذ و اقتدار ، از نعمت هاى الهى است .

كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

نماز مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 3

3 - برخورداران از نعمت هاى جاودان آخرت ، شيفتگان اطاعت پروردگار و برپا دارندگان نماز

و ما عند اللّه . .. للذين ءامنوا ... و أقاموا الصلوة

نهى از كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 8 - 4

4- موسى ( ع ) ، بنى اسرائيل را از كفران نعمت هاى الهى برحذر داشت .

و إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم . .. و قال موسى إن تكفروا أنتم و من ف

وجوب شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 8

8 - شكر و سپاس در برابر نعمت هاى الهى ، امرى لازم و واجب

أفلايشكرون

وضوح شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 7

7 - لزوم شكر و سپاس گزارى در برابر نعمت هاى فراوان خداوند ، امرى روشن و بديهى است .

أفلايشكرون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه شگفتى از ناسپاسى انسان ها در برابر نعمت هاى الهى، نشانگر بديهى بودن زشتى ناسپاسى و لزوم شكرگزارى است.

وضوح كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 15 - 6

6 - كفران و ناسپاسى انسان در برابر خداوند ، امرى علنى و پوشش ناپذير

إنّ الإنس_ن لكفور مبين

وعده نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 66 - 4

4- عكس العمل نوع انسان ها در برابر وعده بهشت و نعمت هاى آن از جانب خداوند ، انكار و استبعاد معاد است .

جنّت عدن التى وعد الرحمن . .. و يقول الإنس_ن أءذا ما متّ

چنانچه دو آيه قبل ){ و ما نتنزّل. .. سميًّا}) جملاتى معترضه و بريده از آيات قبل و

بعد باشد، آيه مورد بحث در ادامه آيات قبل از اين دو آيه خواهد بود كه در مورد بهشت و نعمت هاى آن است.

وفور نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 1،4،8

1 _ گشوده شدن تمامى درهاى نعمت به روى مردم، در پى بى تفاوتى و فراموشكارى آنان نسبت به هشدارها و تذكارهاى الهى

فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبوب كل شىء

جمله {فتحنا عليهم ابواب}، به قرينه {فرحوا بما}، به معناى باز شدن درهاى نعمت است. زيرا شادمانى آدمى غالباً از نعمت و آسايش حاصل مى شود.

4 _ گشوده شدن درهاى نعمت به روى كسانى كه حتى در سختيها تضرع نمى كنند، جريان يافتن سنت استدراج الهى است.

فأخذنهم بالبأساء و الضراء . .. فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبوب كل شىء

سنت استدراج اصطلاحى است برگرفته از آيه {سنستدرجهم من حيث لا يعلمون} (اعراف / 182). از مصاديق جريان استدراج همين آيه مورد بحث است كه درهاى نعمت الهى به سوى تكذيب كنندگان آيات گشوده مى شود (فتحنا عليهم) تا آن زمان كه عذاب الهى آنان را در بر گيرد.

8 _ فراوانى و رفاه و آسايش همواره نشانه لطف و عنايت الهى نيست.

فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبوب كل شىء حتى إذا فرحوا

وفور نعمت اخروى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 4

4 - زنان و مردان مؤمن نيك كردار ، برخوردار از روزى ها و نعمت هاى بى اندازه و بسيار در بهشت

و من عمل ص_لحًا . ..

فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغير حساب

وفور نعمت اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 4

4 - زنان و مردان مؤمن نيك كردار ، برخوردار از روزى ها و نعمت هاى بى اندازه و بسيار در بهشت

و من عمل ص_لحًا . .. فأُول_ئك يدخلون الجنّة يرزقون فيها بغير حساب

وفور نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 20 - 15

15 - نعمت هاى گسترده آشكار و نهان خدا براى انسان ، شايان تأمل و درس آموزى است .

ألم تروا أنّ اللّه . .. و أسبغ عليكم نعمه ظ_هرة و باطنة

وفور نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 42

42 - سراى آخرت ، سرايى پرخير و نعمت

ما له فى الأخرة من خلق

ويژگى نعمت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 6

6 _ آخرت براى تقواپيشگان خير محض و خالى از شرور و ناگواريهاست.

و للدار الأخرة خير للذين يتقون

در صورتى كه {خير} صفت مشبهه باشد، نه فعل تفضيل. در اين صورت {الأخرة خير} يعنى آخرت همه اش خير است.

ويژگيهاى نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 3

3 - نعمت ها و بهرهورى هاى جهان آخرت ، جاويدان و زوال ناپذير است .

و ما عند اللّه خير و أبقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين

- 83 - 22 - 2

2 - بهره مندى ابرار از نعمت هاى آخرت ، هميشگى است .

إنّ الأبرار لفى نعيم

حرف {فى} در اين آيه، براى ظرفيت مجازى است و بر استقرار ابرار در نعمت دلالت دارد. جمله اسميّه {إنّ الأبرار...}، تأكيدى بر مداومت و ثبوت است.

ويژگيهايى نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 23 - 3

3 - نعمت هاى آخرت ، زيبا و تماشايى است .

لفى نعيم . .. ينظرون

هماهنگى نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 5

5 - هماهنگى نعمت هاى الهى و ذخاير و امكانات زمين با نياز هاى انسان ، نشانى از ربوبيت خداوند است .

و الذى خلق . .. ثمّ تذكروا نعمة ربّكم

يوسف(ع) و كفران نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 22

22_ يوسف ( ع ) ، پذيرفتن تمناى زليخا ( درخواست وصال و آميزش ) را ، كفران احسان هاى خداوند به خويش دانست .

إنه ربى أحسن مثواى

نعمت ها

آثار مطالعه نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 20 - 4،21

4 - خداوند ، فراخوان مشركان به مطالعه درباره مسخّر بودن موجودات و نعمت هاى فراوان خدادادى جهت راه يافتن به توحيد

ه_ذا خلق اللّه فأرونى ماذا خلق الذين من دونه. .. ألم تروا أنّ اللّه سخّر لكم ما

21 - دقّت در مسخّر بودن موجودات عالم و نيز نعمت هاى فراوان الهى ، مايه برچيده شدن

جدال هاى جاهلانه درباره خدا است .

ألم تروا أنّ اللّه سخّر لكم . .. و أسبغ عليكم نعمه... و من الناس من يج_دل فى الل

استفاده از نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 146 - 7

7 _ روح دين الهى در صدد برداشتن موانع خرافى در راه استفاده از مواهب و نعمتهاى الهى است.

و قالوا هذه أنعم و حرث . .. قل ءالذكرين حرم ... و على الذين هادوا حرمنا

محور بحث از آيه 138 تا 145 درباره تحريمهاى خرافى و بى جاى مشركان است. آيه 146 بيان حكمى استثنايى است كه همان تحريم برخى مواهب بر يهود است. از اين حكم استثنايى، كه به سبب تجاوزكارى يهود بر آنان وضع گرديده، اين مطلب كه روح اديان الهى در نقطه مقابل تحريمهاى بى جا قرار دارد، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 9،10،11،12

9 _ جواز استفاده مؤمن و كافر از زيباييها و روزيهاى پاكيزه خدا در دنيا

قل هى للذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا خالصة يوم القيمة

كلمه {خالصة} حال است براى {هى} و {يوم القيامة} متعلق به آن مى باشد. ذكر نشدن اين كلمه در مورد {الحياة الدنيا} حاكى از انحصارى نبودن مواهب دنيا براى مؤمنان است. يعنى: قل هى للذين آمنوا و لغير هم فى الحياة الدنيا و لهم خالصة يوم القيامة.

10 _ استفاده مؤمنان از زينتها و نعمتها، مقصود اصلى از آفرينش آنهاست.

قل هى للذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا

ذكر نكردن {لغيرهم} پس از {للذين ءامنوا}، على رغم مقصود بودن آن، براى رساندن

اين معناست كه زينتها و طيبات بالإصاله براى مؤمنان آفريده شده است.

11 _ ايمان، عامل شايستگى انسان براى استفاده از نعمتهاى خدا

قل من حرم . .. أخرج لعباده و الطيبت من الرزق قل هى للذين ءامنوا

12 _ استفاده از زينتها و روزيها در دنيا، همواره آميخته با رنجها و كدورتهاست.

قل هى للذين . .. خالصة يوم القيمة

برخى برآنند كه {خالصة} در آيه مورد بحث به معناى خلوص از ناملايمات و كدورتها است. بر اين مبنا چون اين قيد براى قيامت ذكر نشده، مفهومش اين است كه در دنيا مواهب خدادادى آميخته با رنجها و ناملايمات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 10 - 5

5 - بهرهورى انسان از موهبت هاى طبيعى ، هدف اصلى از خلقت هستى

الذى جعل لكم الأرض مهدًا و جعل لكم فيها سبلاً

به كار رفتن كلمه {لكم} و تكرار آن، مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه هدف از آفرينش نعمت ها بهوسيله خداوند، بهرهورى انسان از آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 7

7 - لزوم تنزيه خداوند ، از هرگونه عيب ، نقص و شريك به هنگام بهره مندى از نعمت ها

و تقولوا سبح_ن الذى سخّر لنا ه_ذا

حسابرسى اخروى نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 2

2 - همه انسان ها ، در آينده هنگام حسابرسى نعمت ها ، به پوچى افتخارات مادى پى خواهند برد .

سوف تعلمون

زمان مورد نظر در {سوف تعلمون} _ به قرينه

{ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم} _ هنگام حسابرسى نعمت ها است.

خلقت نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 29 - 11

11 - آفرينش آسمان هاى هفتگانه و مواهب زمين ، آفرينشى عالمانه است .

هو الذى خلق . .. و هو بكل شىء عليم

فلسفه خلقت نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 10

10 _ استفاده مؤمنان از زينتها و نعمتها، مقصود اصلى از آفرينش آنهاست.

قل هى للذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا

ذكر نكردن {لغيرهم} پس از {للذين ءامنوا}، على رغم مقصود بودن آن، براى رساندن اين معناست كه زينتها و طيبات بالإصاله براى مؤمنان آفريده شده است.

فلسفه نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 10 - 6

6 - آفرينش نعمت ها ، از سوى خداوند ، زمينه ساز هدايت انسان به يگانگى خداوند

الذى جعل لكم . .. لعلّكم تهتدون

مطالعه نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 20 - 15،16

15 - نعمت هاى گسترده آشكار و نهان خدا براى انسان ، شايان تأمل و درس آموزى است .

ألم تروا أنّ اللّه . .. و أسبغ عليكم نعمه ظ_هرة و باطنة

16 - لازم است كه انسان ، براى رهيابى به معرفت خدا ، به نعمت هاى آشكار و نهان توجّه كند .

ألم تروا أنّ اللّه . .. و أسبغ عليكم نعمه ظ_هرة و باطنة

منشأ جاودانگى نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- كهف - 18 - 109 - 8

8- جاودانگى بهشتيان و برخوردارى ابدى آنان از نعمت ها ، متكى به مبدأ لايزال و پايان ناپذير فيض الهى است .

خ_لدين فيها . .. قل لو كان البحر مدادًا لكلم_ت ربّى لنفد البحر

وفور نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 20 - 15

15 - نعمت هاى گسترده آشكار و نهان خدا براى انسان ، شايان تأمل و درس آموزى است .

ألم تروا أنّ اللّه . .. و أسبغ عليكم نعمه ظ_هرة و باطنة

هماهنگى نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 5

5 - هماهنگى نعمت هاى الهى و ذخاير و امكانات زمين با نياز هاى انسان ، نشانى از ربوبيت خداوند است .

و الذى خلق . .. ثمّ تذكروا نعمة ربّكم

نعمت هاى خدا

مشمولان نعمت هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 7 - 3

3 - هدايت يافتن پيامبر ( ص ) به شريعت اسلام ، پس از ناآگاهى از آن ، نعمتى بزرگ از جانب خداوند

و وجدك ضالاًّ فهدى

آيه شريفه در مقام امتنان بر پيامبر(ص) و برشمردن يكى از نعمت هاى بزرگ خداوند است و به همين جهت، نمى توان آن را مربوط به گم شدن آن حضرت در نزد حليمه، يا عبدالمطلب و يا ابوطالب دانست آنگونه كه برخى احتمال داده اند; زيرا اين امور نه ويژه پيامبر(ص) بوده و نه اهميتى فوق العاده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

شرح - 94 - 8 - 5

5 - ابتهال و تضرّع پيامبر ( ص ) به درگاه خداوند ، پاسخى به نعمت هاى ويژه او به آن حضرت بود .

ألم نشرح . .. و وضعنا ... و رفعنا ... و إلى ربّك فارغب

نفاق از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{نفاق}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 15

15 _ بدخواهى ، توطئه گرى و عداوت قلبى اهل كتاب نسبت به مؤمنان ، و خطر ايجاد روابط صميمانه جامعه ايمانى با آنان

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم . .. صدورهم اكبر

بنابر اينكه مراد از {من دونكم}، اهل كتاب باشند; به قرينه آيات قبل.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 12،17،23

12 _ شركت نكردن منافقان در پيكار احد ، افشاگر چهره و موضع نفاق آلود ايشان

و ليعلم الّذين نافقوا و قيل لهم تعالوا . .. لو نعلم قتالاً لاتّبعناكم

جمله {و قيل لهم تعالوا . .. } توضيحى است براى جمله {و ليعلم الّذين نافقوا}. يعنى طريقه مشخّص كردن منافقان همان شركت نكردن آنان در نبرد است.

17 _ دوگانگى گفتار منافقان با آنچه در دل و نهان خويش دارند .

يقولون بافواههم ما ليس فى قلوبهم

23 _ منافقان احد داراى جنبه هاى گوناگون نفاق ، و آگاهى مسلمانان تنها به بخشى از آنها

و اللّه اعلم بما يكتمون

عالمتر بودن خدا به راز دل منافقان (و اللّه اعلم . .. )، دلالت بر اين معنا دارد كه آنچه از نفاق منافقان براى مسلمانان بيان شد، تنها بخشى از نفاق آنان است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 16

16 _ برخورد منافقانه يهود ، با پيامبر ( ص )

الّذين قالوا انّ اللّه عهد الينا الّا نؤمن لرسول . .. فلم قتلتموهم ان كنتم صادقي

جمله {فلم قتلتموهم ان كنتم صادقين}، بيانگر اين است كه يهود، على رغم ادعاى ايمان در صورت مشاهده معجزه قصد ايمان آوردن، نداشتند.

آثار اخروى نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 17 - 7

7 - نفاق ، عامل خلود در آتش دوزخ

هم فيها خ_لدون

آثار نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 10

10 _ نفاق ، فساد در زمين و نصيحت ناپذيرى در برابر دعوت به تقوا ، گناه و موجب عذاب جهنّم

و من الناس من يعجبك . .. فحسبه جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 72 - 5،6

5 _ اظهار ايمان دروغين و داخل شدن در صفوف مسلمانان براى متزلزل ساختن آنان ، از حيله هاى دشمنان دين

و قالت طائفة . .. لعلّهم يرجعون

6 _ از شيوه هاى مؤثر در سست كردن پيروان يك مكتب ، اظهار عقيده به آن مكتب و سپس تبرّى از آن است . *

و قالت طائفة . .. لعلّهم يرجعون

از اينكه خداوند توطئه يهود را در اين جهت افشا مى كند، معلوم مى شود عمل يهود اثر ويژه اى در تزلزل مؤمنان داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3

- 167 - 13

13 _ سرباز زدن از حضور در پيكار با دشمنان دين و دفاع از كيان اسلامى ، از نشانه هاى نفاق

و ليعلم الّذين نافقوا . .. لو نعلم قتالاً لاتّبعناكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 4

4 _ ايمان ، موجب طهارت و پاكى و نفاق ، موجب پليدى است .

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 61 - 7

7 _ نفاق ، ريشه نپذيرفتن حاكميت قضايى پيامبر ( ص )

تعالوا . .. رايت المنافقين يصدّون عنك صدوداً

كلمه {المنافقين} در آيه، اشاره به ريشه اعمال اعراض كنندگان دارد. يعنى نفاق منافقان، عامل گريز آنان از حاكميت پيامبر (ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 62 - 9

9 _ توجيه خلافكارى ها بر مبناى دروغ ، نمودى از انفاق

يريدون ان يتحاكموا . .. ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 11

11 _ مشروعيت ترور منافقان ، در صورت اصرار بر نفاق و سر باز زدن از هجرت *

و اقتلوهم حيث وجدتموهم

جمله {حيث وجدتموهم}، دلالت مى كند كه امر به كشتن، تنها در مبارزه رو در رو نيست، بلكه شامل ترور نيز مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 139 - 13

13 _ نفاق ، مايه وابستگى سياسى به

بيگانگان و عدم استقلال در عرصه هاى بين المللى است .

أيبتغون عندهم العزّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 3

3 _ نفاق ، موجب تحير آدمى در موضعگيرى ها و مايه فقدان قدرت وى در انتخاب صحيح مسير زندگى است .

مذبذبين بين ذلك لا إلى هؤلاء و لا إلى هؤلاء و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 73 - 6

6 _ كفر و نفاق ، عامل دوزخى شدن انسان

جهد الكفار و المنفقين . .. و مأويهم جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 3

3 _ خوشحال بودن از مخالفت با رسول خدا ( ص ) و دستورات دين ، خصلت منافقان و برخاسته از نفاق

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 8

8 _ نفاق ، بازدارنده انسان از جهاد در راه خدا و همگامى با رهبر الهى

فقل لن تخرجوا معى أبداً و لن تقتلوا معى عدواً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 12،13

12 _ نفاق و تخلف از فرمان پيامبر ( ص ) ، كفر به خدا و رسول خداست .

فرح المخلفون . .. إنهم كفروا باللّه و رسوله

13 _ نفاق و كفر و مرگ در حال فسق ، مايه محروميت از فيض نماز و دعاى اهل ايمان

و لاتصل . .. إنهم كفروا باللّه و

رسوله و ماتوا و هم فسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 6

6 _ كفرورزى و نفاق در برابر آيات عالمانه و حكيمانه خدا ، دليل بى فرهنگى و جهل انسان ، هر چند در ظاهر متمدن باشد .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً و أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه على رسوله و الل

گرچه آيه ظاهراً باديه نشينان را داراى خصلت كفر و نفاق شديد معرفى كرده، ولى با اين بيان، نوعى تلازم ميان كفر و نفاق و بى فرهنگى را اثبات كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 125 - 3

3 _ كفر و نفاق ، نشان بيمارى دل و پليدى باطن است .

الذين فى قلوبهم مرض . .. رجسهم ... و هم كفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 25 - 6

6- نفاق و امتناع از تكاليف دشوار دين ، به مثابه ارتداد است .

إنّ الذين ارتدّوا على أدب_رهم

با توجه به اين كه آيات پيشين در رابطه با بيماردلان گريزان از جهاد بود، {الذين ارتدّوا} ممكن است نظر به آنان داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 12

12- ضربات شكنجه بر صورت و پشت منافقان ، به هنگام مرگ ، نتيجه دورويى آنان با دين و مؤمنان *

إذا توفّتهم المل_ئكة يضربون وجوههم و أدب_رهم

برداشت بالا بدان احتمال است كه تصريح به {وجوههم} و {أدبارهم}، اشاره به اين باشد كه، چون منافق دو چهره دارد

و در هر دو چهره نيز خائن است; لذا از دو سو عذاب مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 9

9- ثمربخشى اعمال نيك ، منوط به حفظ آن تا پايان عمر و نابود نكردن آن باگناه و نفاق

ذلك بأنّهم اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه فأحبط أعم_لهم

{فأحبط أعمالهم}، در حقيقت پاسخ به اين سؤال مقدر است كه: مرتدان و اهل نفاق، گرچه سرانجام به انحراف گراييدند; اما در آغاز، اعمال نيك نيز داشته اند و با وجود آن اعمال، چرا عذاب شوند؟ آيه شريفه پاسخ مى دهد كه نفس انجام نيكى ها، كافى نيست; بلكه بايد آن را از حبط و سقوط مصون داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 3،4

3 - نفاق و شرك و بدگمانى به خداوند ، مايه ابتلا به عذاب الهى

و يعذّب المن_فقين . .. و المشركين ... الظانّين باللّه ظنّ السوء

وصف نفاق، شرك و ظن سوء به خداوند، مشعر به عليت است.

4 - تساوى مردان و زنان ، در ابتلا به نتايج نفاق و شرك خويش

و يعذّب المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 4،11،19

4 - جدا شدن منافقان از جمع مؤمنان ، در قيامت و محكوم شدن آنان به عذاب الهى ، نتيجه و محصول انگيزه هاى منافقانه آنان است .

ينادونهم ألم نكن معكم قالوا بلى و ل_كنّكم فتنتم أنفسكم

مؤمنان در پاسخ منافقان مى گويند: درست است كه شما با

ما در اعمال و تكاليف دينى شركت مى كرديد; لكن انگيزه هاى شما با ما يكى نبود. انگيزه هاى شما همواره خدعه و فريب، ريشخند و استهزا و ... بوده است و اينها شما را به اين روز هوناك انداخته است. گفتنى است كه معناى {فتون} (مصدر {فتنتم})، در بلا و عذاب انداختن است. {فتنتم أنفسكم}; يعنى، خود را در گرفتارى عذاب انداختيد.

11 - باقى ماندن منافقان ، بر مواضع منافقانه خود تا لحظه مرگ ، مايه بدبختى و شقاوت آنان در آخرت

بلى و ل_كنّكم فتنتم أنفسكم . .. حتّى جاء أمر اللّه

مقصود از {أمراللّه} مرگ است.

19 - آرزوى ناكامى براى جامعه ايمانى ، ترديد در باور هاى دينى ، فريفتگى به آرزو هاى باطل و مظاهر دنيا و غفلت از خداوند ، از اوصاف منافقان و از نشانه هاى نفاق

و غرّكم باللّه الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 30

30 - ايمان و كفر و راستى و نفاق در نگاه وحى ، از معيار هاى دوستى و دشمنى و از مرز هاى خودى و غير خودى

لاتجد قومًا . .. ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 11 - 9

9 - چهره جدى و مصمم منافقان ، در مقام سخن و فاقد واقعيت در مرحله عمل

الذين نافقوا يقولون . .. لنخرجنّ ... و اللّه يشهد إنّهم لك_ذبون

تأكيدهاى مكرر در {لنخرجنّ} و {لننصرنّكم}، چهره قاطع منافقان را در مرحله سخن مى نماياند و گواهى خداوند به سخن كذب آنان، عمل نكردن آنان را

بيان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 7

7 - نفاق و همسويى با كافران ، نمودى از ظلم

فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار . .. و ذلك جزؤا الظ_لمين

چنانكه گفته شد آيه بر منافقان و كافران نيز تطبيق شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 6 - 4

4 - نفاق ، موجب محروم شدن از هدايت الهى

سواء عليهم . .. إنّ اللّه لايهدى القوم الف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 31 - 14

14 - بيماردلى و نفاق ، از موانع شناخت و حق پذيرى

و ليقول الذين فى قلوبهم مرض . .. ماذا أراد اللّه به_ذا مثلاً

اجتناب از نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 8،12

8 _ دورى از نفاق ، جبران گذشته ، اعتصام به خدا و پرهيز از ريا ، شرط تحقق ايمان واقعى است .

الا الذين تابوا و أصلحوا و اعتصموا باللّه . .. فأولئك مع المؤمنين

12 _ وعده پاداش بزرگ ، و تهديد به دوزخ ، از روش هاى قرآن براى ترغيب مردم به ايمان و دورى از كفر و نفاق

إنّ المنفقين فى الدرك . .. و سوف يؤت اللّه المؤمنين أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 24 - 13

13 _ توجه به علم كامل خداوند بر انديشه ها ، زمينه ساز اجابت دعوت خدا و رسول و پرهيز از نفاق و دورويى

لاتكونوا

كالذين قالوا سمعنا و هم لايسمعون . .. و اعلموا أن اللّه يحول

اعراض از نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 7

7 _ هجرت در راه خدا ، نشانه دست برداشتن از نفاق و كفر است .

ودّوا لو تكفرون . .. فلا تتّخذوا منهم اولياء حتّى يهاجروا فى سبيل اللّه

انگيزه نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 7

7 _ نفاق ، پُل به قدرت رسيدن سياست بازانِ ناصالح

و اذا تولى سعى فى الأرض

در برداشت فوق، {تولى}، رسيدن به حكومت معنا شده است.

پليدى نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 36

36 _ خداوند هرگز جان ودل ناپاك منافقان و يهوديان جاسوس و دروغپرداز را از آلودگى كفر و نفاق پاك نخواهد ساخت .

أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 226 - 2

2 - زشتى دوگانگى و تضاد گفتار انسان با رفتار وى

و أنّهم يقولون ما لايفعلون

تاريخ نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 1

1 _ خط نفاق و كفر ، داراى پيشينه در ميان امت هاى گذشته

وعد اللّه المنفقين و المنفقت . .. كالذين من قبلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 13

13 - خط نفاق ، در ميان مسلمانان ، پيش از هجرت پيامبر ( ص

) آغاز شد . *

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه و

آيه بعد، مى تواند قرينه باشد بر اين كه اين افراد، داراى نوعى نفاق در ايمان بودند و اين جريان، قبل از هجرت، آغاز شده است. گفتنى است، چون سوره عنكبوت مكّى است، آيه هم وضعيّت برخى مسلمانان مكه را بازگو مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 11 - 4

4 - خط نفاق ، قبل از هجرت و در مكه شروع شد . *

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه .

اين كه خداوند، در سوره عنكبوت _ كه سوره اى مكى است _ بيان مى كند كه به دنبال بازشناسى مؤمنان از منافقان، است نشانه پديد آمدن، خط نفاق در مكه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 6

6 - پديد آمدن جريان نفاق و گروه منافقان در ميان مسلمانان ، هنگام تشكيل نظام اسلامى در مدينة الرسول

ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم

تداوم نفاق در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 18 - 6

6 - ثابت ماندن روحيه نفاق براى منافقان در قيامت

يوم يبعثهم اللّه جميعًا فيحلفون له كما يحلفون لكم

تداوم نفاق منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 13

13 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده : المنافق اذا حدّث عن

اللّه و عن رسوله كذب و اذا وعد اللّه و رسوله اخلف . . . و ذلك قول اللّه عزوجل { فأعقبهم نفاقاً فى قلوبهم . . . بما أخلفوا اللّه ما وعدوه و بما كانوا يكذبون } . . . ;

منافق، هرگاه از خدا و رسولش سخن گويد، دروغ مى گويد و اگر به خدا و رسول او وعده دهد، خلف وعده مى كند . .. و اين است سخن خداوند كه مى فرمايد: پس خداوند، نفاق را تا روزى كه او را ملاقات كنند در دلهاى آنان قرار داد، بدين علت كه با خدا خلف وعده كردند و همواره دروغ مى گفتند ... }.

تشويق به نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 10

10_ نفوذ شيطان در انسان ها و ترغيب آنان به نفاق ، دروغ پردازى ، فريب كارى و طرح توطئه هاى شوم ، نمودى از دشمنى آشكار او با ايشان است .

إن الشيط_ن للإنس_ن عدو مبين . .. اقتلوا يوسف ... أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب و إ

جرم نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 8

8 _ امكان عفو عناصر غير اصلى و خط گيرنده نفاق و غير قابل بخشش بودن جرم عناصر اصلى و خط دهنده *

إن نعف عن طائفة . .. نعذب طائفة ... بعضهم من بعض

{بعضهم من بعض} تحت تأثير بودن برخى از منافقان از برخى ديگر را افاده مى كند و نيز اين آيه تفسير آيه قبل مى باشد و علت عفو گروهى و

كيفر گروهى ديگر را بيان مى نمايد.

حرمت تأييد نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 2

2 _ حرمت انجام هر گونه عملى كه مايه تأييد كفر و نفاق و تقويت كافران و منافقان محارب و زمينه زيان و تفرقه مؤمنان باشد .

و الذين اتخذوا مسجداً . .. لا تقم فيه أبداً

حقيقت نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 16

16 _ نفاق ، موضعگيرى و گرايشى بين ايمان و كفر

هم للكفر يومئذ اقرب منهم للايمان

مراد از نفاق در اين آيه، به قرينه {يومئذ اقرب}، اظهار ايمان و مخفى كردن كفر نيست، بلكه مرحله اى بين ايمان و كفر است ; به گونه اى كه با عملكردهاى متفاوت، گاهى به ايمان نزديك مى شوند و گاهى به كفر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 7

7 - بد گمانى به خداوند ، روح اصلى نفاق و شرك

المن_فقين . .. والمشركين ... الظانّين باللّه ظنّ السوء

با توجّه به اين كه {الظانّين. ..} صفت براى هر دو گروه (منافقان و مشركان) است و در اين جا از ميان همه اوصاف آنان، اين صفت اختصاص به ذكر يافته است; مطلب بالا استفاده مى شود.

خطر نفاق در شهر نشينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 14

14 _ شهرنشينى با وجود در پى داشتن فرهنگ بالاتر ، خطر نفاق و پيچيده تر شدن در طريق انحراف را نيز در

پى دارد .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً . .. و من أهل المدينة مردوا على النفاق

در آيه {97} با مذمت باديه نشينان _ به خاطر فرهنگ پايينشان _ تلويحاً پيوستن به مجامع بزرگ را تمجيد مى كند و در اين آيه، منافقان اهل مدينه را به مهارت داشتن در نفاق و زبر دست بودن بر باديه نشينان متهم مى كند; يعنى، در كنار آن ارزش، چنين ضد ارزشى بروز مى كند.

زمينه نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 4

4 _ وجود خطر مبتلا شدن انسان به نفاق ، در نتيجه شكستن پيمان هاى خويش با خدا

فأعقبهم نفاقاً

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {فأعقبهم نفاقاً} به پيدايش اصل نفاق اشاره داشته باشد; يعنى، قبلا منافق نبوده اند ولى در نتيجه عملكردشان منافق شده اند.

زمينه نفاق خانواده انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 12

12 - امكان نفوذ جريان انحراف ، كفر و نفاق ، در ميان اعضاى بهترين خانواده ( همچون پيامبران )

امرأت نوح و امرأت لوط . .. فخانتاهما ... و قيل ادخلا النار مع الدخلين

شدت نفاق منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 4

4 _ حركت هاى نفاق آميز منافقان مدينه ، پيچيده تر و شديدتر از منافقان باديه نشين بود .

و ممن حولكم . .. و من أهل المدينة مردوا على النفاق

شكست نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9

- 109 - 9

9 _ حركت هاى منافقانه ، كفرآميز و ضد خدا و دين ، حركتهايى سست ، مذبوحانه و محكوم به شكست است .

و الذين اتخذوا مسجداً ضراراً . .. و إرصاداً لمن حارب اللّه ... أسّس بنينه على شف

سست بودن بنيان اعمال منافقان و كافران، مى تواند كنايه از مطلب فوق باشد.

عذاب مضاعف نفاق در مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 10

10 _ حاضران در مركز معرفت و پايگاه اسلامى ، داراى مسؤوليتى بيشتر و حركت منافقانه در آن جا ، داراى عذابى مضاعف *

و ممن حولكم من الأعراب . .. سنعذبهم مرتين

دو مرتبه عذاب شدن منافقان مذكور احتمال دارد از آن جهت باشد كه با وجود نزديك بودن به مؤمنان (ممن حولكم) و با وجود حضور در مركز تبليغ دين (المدينة) راه نفاق پيموده اند.

عفو نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 12

12 - بازگشت از مواضع منافقانه به ايمان و عمل خالصانه ، پيش از فرا رسيدن مرگ ، مورد قبول خداوند و جبران كننده گناه دورويى و نفاق

و ل_كنّكم فتنتم أنفسكم . .. حتّى جاء أمر اللّه

علايم نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 61 - 3

3 _ نپذيرفتن پيامبر ( ص ) به عنوان حاكم و داور ، نشانه نفاق است .

و اذا قيل لهم تعالوا الى ما انزل اللّه و الى الرّسول رايت المنافقين يصدّون عنك ص

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 6

6 _ بريدن از جامعه ايمانى و سر باز زدن از هجرت ، نشانه نفاق و بى ايمانى است .

فلا تتّخذوا منهم اولياء حتّى يهاجروا فى سبيل اللّه

عوامل تداوم نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 1،2،7

1 _ پيامد بخل ورزى منافقان از پرداخت صدقات ، گرفتار شدن آنان به نفاقى مزمن تا دم مرگ

فأعقبهم نفاقاً فى قلوبهم إلى يوم يلقونه

{فأعقبهم} تفريع بر فراز پيشين است; يعنى، منافقان در پى امتناع از پرداخت صدقات _ على رغم پيمانى كه با خدا بسته بودند _ مبتلا به نفاقى شدند كه تا دم مرگ آنان را رها نخواهد كرد.

2 _ ابتلاى قلب منافقان عهدشكن و بخيل به نفاقى مزمن ، كيفر خداوند براى آنان

فأعقبهم نفاقاً فى قلوبهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {أعقب} به {اللّه} در فراز پيشين بازگردد; يعنى، خداوند منافقان را در پى شكستن عهدشان با او و امتناع ورزيدن از پرداخت زكات، به نفاق مزمنى گرفتار كرد كه تا روز قيامت از آن رهايى نخواهند يافت.

7 _ زير پا نهادن عهد خويش با خدا و عادت كردن به دروغ گويى ، مايه گرفتار شدن آدمى به نفاق مزمن و هميشگى

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه و بما كانوا يكذبون

{كانوا يكذبون} بر استمرار دلالت دارد; زيرا فعل مضارع آن گاه كه همراه با فعل {كان} و نظاير آن باشد، بر استمرار دلالت مى كند.

عوامل رفع نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 82 - 6

6

_ تدبّر در قرآن ، زمينه برطرف شدن نفاق و ضعف ايمان

و يقولون طاعة . .. افلا يتدبّرون القران

ترغيب منافقان و مسلمانان ضعيف الايمان به تدبر در قرآن مى تواند به منظور ارائه رهنمودى براى برطرف شدن نفاق و ضعف ايمان آنان باشد.

عوامل نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 10 - 3

3 - نفاق ، خدعه گرى و دروغ پردازى ، رذايلى هستند برخاسته از بيمارى دل

و من الناس من يقول ءامنا . .. يخدعون اللّه ... فى قلوبهم مرض

{فى قلوبهم مرض} بيانگر ريشه رذايلى است كه در آيات قبل و فرازهاى بعد، براى منافقان بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 4

4 _ دنيامدارى ، عاملى براى تخلّف از جهاد و دوگانگى در برخورد ، به هنگام شكست و پيروزى

قد انعم اللّه علىّ اذ لم اكن معهم شهيدا . .. يا ليتنى كنت معهم معهم فافوز

جمله {يا ليتنى . .. } و {قد انعم اللّه ... }، بيانگر اين معناست كه به چنگ آوردن متاع دنيا و يا از دست دادن آن، تعيين كننده خط مشى سست عنصران متخلف از جهاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 145 - 2

2 _ مؤمنان ، در صورت پذيرش ولايت كافران ، محكوم به نفاق خواهند بود .

لاتتخذوا الكفرين أولياء . .. إنّ المنفقين فى الدرك الاسفل من النار

ظاهراً جمله {إنّ المنفقين . ..}، بيان علت براى جمله {لاتتخذوا ...} است. بنابراين مراد از {المنفقين}، همان

كسانى خواهند بود كه ولايت كافران را پذيرا شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 10

10 _ ايمان نداشتن به عزت و حكمت خدا و توكل نكردن بر وى از ريشه هاى نفاق است .

إذ يقول المنفقون و الذين . .. فإن اللّه عزيز حكيم

از اينكه خداوند منافقان و بيماردلان را قسيم متوكلان قرار داد و با جمله {إن اللّه عزيز حكيم} منشأ توكل متوكلان را ايمان به عزت و حكمت مطلق خداوند دانست، معلوم مى شود از ريشه هاى نفاق و ضعف ايمان، باور نداشتن به اقتدار خدا و حكيم بودن اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 12

12 _ جهل و ناآگاهى ، عامل اصلى كفر و نفاق

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً و أجدر ألّا يعلموا

برداشت فوق با استفاده از ارتباط بين {أجدر ألّايعلموا} و {أشد كفراً و نفاقاً} به دست آمده است.

كفر و نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 16

16 _ پيوند تنگاتنگ ميان كفر ، نفاق و فسق

إنهم كفروا . .. فسقون

كيفر رهبران نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 8

8 _ سردمداران جريان نفاق و عاملان اصلى جرم و تبهكارى در جامعه ، غير قابل بخشش و مستحق مجازات

إن نعف عن طائفة منكم نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين

تعليل عذاب دسته اى از منافقان، به اينكه اينان گروه مجرم و تبهكارند _ در برابر عفو گروهى ديگر

_ مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه: سردمداران جريان نفاق و عاملان اصلى جرم، شايسته بخشش نبوده و بايد مجازات شوند.

گروندگان به نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 17 - 6

6 _ گروهى از مردم على رغم ايمان راستين شان ، به نفاق گرايش دارند و از زمره منافقان مى شوند .

ذهب اللّه بنورهم

از اينكه جمله {ذهب اللّه بنورهم} توصيف شدگان را داراى نور شمرده مى توان اين معنا را محتمل دانست كه: آيه شريفه بيانگر آن گروه از منافقان است كه در بدو امر حقيقتاً ايمان مى آورند; ولى بر اثر عواملى به سوى نفاق مى گرايند. جمله {فهم لايرجعون} در آيه بعد مؤيد اين احتمال است.

گناه نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 8

8 _ عذاب جاودان جهنم تنها مجازات كافى براى منافقان و كافران و برابر با گناه كفر و نفاق آنان

وعد اللّه المنفقين . .. و الكفار نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 6 - 2

2 - نفاق ، گناهى نابخشودنى است .

سواء عليهم . .. أم لم تستغفر لهم لن يغفر اللّه لهم

مراتب نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 1،2،3،7

1 _ پيامد بخل ورزى منافقان از پرداخت صدقات ، گرفتار شدن آنان به نفاقى مزمن تا دم مرگ

فأعقبهم نفاقاً فى قلوبهم إلى يوم يلقونه

{فأعقبهم} تفريع بر فراز پيشين است; يعنى، منافقان در

پى امتناع از پرداخت صدقات _ على رغم پيمانى كه با خدا بسته بودند _ مبتلا به نفاقى شدند كه تا دم مرگ آنان را رها نخواهد كرد.

2 _ ابتلاى قلب منافقان عهدشكن و بخيل به نفاقى مزمن ، كيفر خداوند براى آنان

فأعقبهم نفاقاً فى قلوبهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {أعقب} به {اللّه} در فراز پيشين بازگردد; يعنى، خداوند منافقان را در پى شكستن عهدشان با او و امتناع ورزيدن از پرداخت زكات، به نفاق مزمنى گرفتار كرد كه تا روز قيامت از آن رهايى نخواهند يافت.

3 _ نفاق ، داراى مراتب است .

و منهم من عهد اللّه . .. فأعقبهم نفاقاً

با توجه به اينكه ضمير {و منهم من عاهد اللّه} به منافقان باز مى گردد، مفاد جمله {فأعقبهم نفاقاً} مى تواند اين معنا باشد كه: آنان قبل از پيمان بستن با خدا نيز داراى نفاق بوده اند كه با پيمان شكنى به نفاق دايمى گرفتار شدند.

7 _ زير پا نهادن عهد خويش با خدا و عادت كردن به دروغ گويى ، مايه گرفتار شدن آدمى به نفاق مزمن و هميشگى

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه و بما كانوا يكذبون

{كانوا يكذبون} بر استمرار دلالت دارد; زيرا فعل مضارع آن گاه كه همراه با فعل {كان} و نظاير آن باشد، بر استمرار دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 3،4

3 _ افراد بدوى و به دور از تمدن و فرهنگ ، داراى كفر و نفاقى سخت تر در مقايسه با مردم متمدن و داراى فرهنگ

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً

4 _ كفر

و نفاق ، داراى مراتب و شدت و ضعف

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 1

1 _ وجود مؤمنان واقعى به خدا و قيامت در ميان باديه نشينان صدر اسلام ، على رغم كفر و نفاق شديد عده اى ديگر از آنان

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً . .. و من الأعراب من يؤمن باللّه و اليوم الأخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 125 - 5

5 _ كفر و نفاق ، داراى شدت و ضعف و مراتب گوناگون

و أما الذين فى قلوبهم مرض فزادتهم رجساً إلى رجسهم

موارد نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 7

7 _ سرپيچى از فرامين پيامبر ( ص ) ، گناه ، نفاق و ستم بر خويشتن است .

و ما ارسلنا من رسول الّا ليطاع باذن اللّه و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم

مراد از ظلم در {اذ ظلموا} به قرينه {ليطاع}، مخالفت با رسول خدا (ص) است و با توجّه به آيات قبل كه اعراض كنندگان از رسول (ص) را منافق شمرده، مى توان گفت هر گونه مخالفتى با رسول خدا (ص) و اعراض از او، نوعى نفاق است.

موانع نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 11

11 - پرستش خداوند ، آدمى را از گرفتار شدن در ورطه كفر و نفاق و پيامد هاى آن دو ، مصون مى دارد .

اعبدوا ربكم . .. لعلكم تتقون

از اهداف

دعوت به پرستش خداوند - پس از بيان كفر و نفاق و عواقب شوم آنها - ارائه رهنمونى است به انسانها براى پاسدارى خويش از گرايش به كفر و نفاق. بر اين اساس {تتقون} به معناى لغوى آن و متعلقش كفر و نفاق خواهد بود; يعنى: اعبدوا ربكم لعلكم تتقون الكفر و النفاق.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 21

21 _ توجّه به دانايى خداوند بر راز دل ها و عملكرد هاى آدمى ، زمينه ساز پرهيز از نفاق و ارتكاب اعمال ناپسند

و اللّه اعلم بما يكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 11 - 5

5 - نفاق ، ايده اى جدا از ايمان و ناسازگار با آن است .

و ليعلمنّ اللّه الذين ءامنوا و ليعلمنّ المن_فقين

موضعگيرى عليه نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى ، بايد در موضع گيرى عليه جريان هاى باطل ( نفاق ) پيشگام باشد .

لا تقم فيه أبداً

مخاطب قرار گرفتن شخص پيامبر(ص) در اين آيه ظاهراً به خاطر موقعيتى است كه آن حضرت داشتند (موقعيت رهبرى).

نشانه هاى نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 11،18،19

11 _ رياكارى در نماز و عبادت ، از صفات منافقان و نشانه نفاق

و إذا قاموا إلى الصّلوة قاموا كسالى يراءون الناس

18 _ ياد خدا در حضور ديگران و ترك آن در نهان ، يادى

اندك و بى ارزش و نشانه نفاق

و لايذكرون اللّه إلاّ قليلا

اميرالمؤمنين(ع): . .. ان المنافقين كانوا يذكرون اللّه علانية و لايذكرونه فى السر، فقال اللّه عزوجل، {يراءون الناس و لايذكرون اللّه الا قليلا}.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 501، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 566، ح 637.

19 _ عمل به دستورات خداوند از روى ريا ، خدعه با او و نشانه نفاق است .

إنّ المنفقين يخدعون اللّه و هو خدعهم

رسول خدا(ص) در پاسخ سؤال از چگونگى خدعه نمودن با خداوند فرمود: يعمل بما امر اللّه ثم يريد به غيره . .. .

_______________________________

عقاب الاعمال، ص 303، ح 1، عقاب الرياء; تفسير عياشى، ج 1، ص 283، ح 295.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 45 - 5

5 _ ترديد در انجام تكاليف دينى ، چون جهاد با مال و جان ، نمودار بى ايمانى و نفاق

إنما يستئذنك الذين لايؤمنون باللّه . .. و ارتابت قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 54 - 5،7

5 _ كسالت و كاهلى در نماز ، از نشانه هاى نفاق و عدم ايمان واقعى به خدا و رسول اوست .

كفروا باللّه و برسوله و لايأتون الصلوة إلا و هم كسالى

7 _ انفاق از روى كراهت و بى ميلى ، نشانه نفاق و نداشتن ايمان واقعى به خدا و رسول اوست .

كفروا باللّه و برسوله . .. و لاينفقون إلا و هم كرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 14

14 _ تلاش در جلب رضايت مردم ،

به جاى جلب رضايت خدا و رسول او ، نشانه نفاق و بى ايمانى

يحلفون باللّه لكم ليرضوكم و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه إن كانوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 65 - 7

7 _ به بازى گرفتن ارزش هاى دينى ، نشانه نفاق و از شيوه منافقان است .

يحذر المنفقون . .. ليقولن إنما كنا نخوض و نلعب ... كنتم تستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 76 - 5

5 _ عهدشكنى ، از نشانه هاى نفاق است .

و منهم من عهد اللّه . ... فلما ءاتيهم من فضله بخلوا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 8

8 _ كراهت و ناخرسندى از ايثار مال و جان در راه خدا ، نشانه نفاق

و كرهوا أن يجهدوا بأمولهم و أنفسهم فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 10

10 _ گريز از جهاد با وجود داشتن قدرت و تمكن ، نشانه نفاق است .

استئذنك أولوا الطول منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 11

11 _ تخلف از جهاد و سوگند دروغ ، علامت نفاق و نشانه پليدى است .

يعتذرون إليكم . .. سيحلفون باللّه ...إنهم رجس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 124 - 2

2 _ موضع گيرى منفى و تمسخرآميز در برابر آيات الهى قرآن و ارزش

هاى دينى ، نشانه نفاق است .

و إذا ما أنزلت سورة فمنهم من يقول أيّكم زادته هذه إيمناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 127 - 4

4 _ ناخشنودى از شنيدن آيات الهى ، نشانه نفاق است .

و إذا ما أنزلت سورة . .. هل يريكم من أحد ثم انصرفوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 47 - 6

6 - نافرمانى و روى گردانى از خدا و رسول او و برخلاف قول و قرار خود عمل كردن ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان است .

و يقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ يتولّى فريق منهم من بعد ذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 48 - 3

3 - نپذيرفتن داورى پيامبر ( ص ) ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان است .

و إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم إذا فريق منهم معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 49 - 4

4 - انديشه سودجويانه ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان

و إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم إذا فريق منهم معرضون . و إن يكن لهم الح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 50 - 2،4،7،10

2 - بيمار دلى ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان

أفى قلوبهم مرض

4 - شك و ترديد نسبت به حقانيت اسلام و پيامبر ( ص ) در عين آگاهى از آن

، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان

أم ارتابوا

7 - گمان ناعادلانه بودن حكم خدا و رسول او ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله

10 - نسبت دادن جرم و گناه خويش به ديگران و چهره مظلومانه به خود گرفتن ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله بل أُول_ئك هم الظ_لمون

منافقان خدا و رسول او را به ستم و اجحاف كردن در داورى هايشان متهم مى كردند. در مقابل خداوند نيز با تأكيد فراوان، آنان را ظالم معرفى كرده است اين مطلب مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 7

7 - ترك حضور در محضر رهبرى جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى و مشاوره در مسائل عمومى بدون اذن خواستن ، نشانه نفاق و ضعف ايمان است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه إنّ الذين يستئذنونك أُول_ئك

برداشت ياد شده، با توجه به شأن نزول آيه شريفه است كه درباره منافقان مى باشد و اين آيه، در حقيقت تعريضى است به آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 7

7- بر زبان راندن شعار طاعت و سخنان زيبا و تن ندادن به جهاد ، بى صداقتى با خداوند است .

طاعة و قول معروف . .. فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم

از تعبير {فلو صدقوا اللّه} استفاده مى شود كه لازمه صداقت با خداوند، آن است كه انسان در

همه زمينه ها، حتى تكليف دشوار جهاد، تابع خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 30 - 7

7- گفتار مرموز و نيشدار درباره دين ، نشانه نفاق و بيماردلى

و لتعرفنّهم فى لحن القول

{لحن القول}، به معناى آهنگ گفتار و نيز استعارات و كنايه هايى است كه در بد جلوه دادن و مخدوش كردن موضوع، تأثير دارد. خداوند، اين گونه سخن گفتن را وسيله اى براى رسوايى منافقان، معرفى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 14 - 3،11

3 - روابط دوستانه منافقان با يهود ، از نشانه هاى روشن و قابل توجه نفاق آنان

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

11 - توسل به سوگند دورغ ، از نشانه هاى نفاق و از ترفند هاى منافقان براى پوشش دادن نفاق و دورويى خويش .

و يحلفون على الكذب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 16 - 1

1 - منافقان ، زير سپر سوگند ، نفاقشان را پنهان مى كردند .

اتّخذوا أيم_نهم جنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 3

3 - دوستى با دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ، نشانه نفاق است .

لاتجد قومًا يؤمنون . .. يوادّون من حادّ اللّه و رسوله

با توجه به آيات پيشين _ كه درباره منافقان است _ آيه بالا _ كه در بيان ويژگى هاى مؤمنان راستين مى باشد _ اشاره به نشانه هاى منافقين نيز دارد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 13 - 3

3 - ترس از مردم و بيم نداشتن از خدا ، نشانه بارز نفاق است .

لأنتم أشدّ رهبة فى صدورهم من اللّه

نفاق اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 16

16 _ دورويى برخى از اهل كتاب با مسلمانان ، در صدر اسلام

قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفى صدورهم اكبر

به قرينه آيات قبل، {دونكم}، اهل كتاب هستند، و از اينكه كينه قلبى خود را پنهان مى داشتند، دورويى آنان استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 8

8 _ تناقض آشكار ميان ادعا هاى اهل كتاب ( عالمان يهود ) و عمل آنان

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت

خداوند از يكسو يهوديان را به دارا بودن كتاب آسمانى _ كه طبعاً كتاب توحيد است _ توصيف كرده و از سوى ديگر شرك آنان را گوشزد كرده تا تناقض در ادعا و عمل يهوديان را به خود آنان و به مسلمانان تفهيم كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 61 - 2،9

2 _ نكوهش خداوند از اهل كتاب به خاطر برخورد منافقانه آنان با اهل ايمان

و إذا جاءوكم قالوا ءامنا و قد دخلوا بالكفر و هم قد خرجوا به

9 _ اهل كتاب مورد تهديد و هشدار خداوند به خاطر برخورد منافقانه آنان با مسلمانان

و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

هدف از بيان آگاهى كامل خدا به اسرار پليد

گروهى از اهل كتاب، مى تواند تهديد آنان به رسوايى در دنيا و عذاب الهى در آخرت باشد.

نفاق باديه نشينان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 3

3 _ افراد بدوى و به دور از تمدن و فرهنگ ، داراى كفر و نفاقى سخت تر در مقايسه با مردم متمدن و داراى فرهنگ

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 4

4 _ حركت هاى نفاق آميز منافقان مدينه ، پيچيده تر و شديدتر از منافقان باديه نشين بود .

و ممن حولكم . .. و من أهل المدينة مردوا على النفاق

نفاق باديه نشينان جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 1

1 _ باديه نشينان جزيرة العرب در عصر بعثت ، در كفر و نفاق پابرجاتر و در امتناع از پذيرش سخن حق ، سخت تر بودند .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً

نفاق در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 64 - 10

10 _ نفاق و دورويى در دين ، استهزاى دين است .

يحذر المنفقون . .. قل استهزءوا

قبل از {استهزءوا} سخن خاصى از منافقان ذكر نشده كه حاكى از استهزا باشد ; بدين جهت احتمال مى رود كه نفس حالت نفاق، استهزا باشد.

نفاق در صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 46

46- وجود برخى از افراد ناخالص ، در ميان همراهان

پيامبر ( ص ) *

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم

در صورتى كه {من} در {منهم} براى تبعيض باشد; احتمال مى رود كه قيد {منهم} تعريض به كسانى باشد كه منافقانه، همراه پيامبر(ص) بودند و يا در آينده منحرف خواهند شد.

نفاق در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 139 - 12

12 _ نفاق سياسى ، نشأت يافته از نفاق عقيدتى و نشانه آن است .

أيبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جميعاً

نفاق در مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 21

21 _ برخورد منافقانه خودمحوران و دنياطلبان مسلمان با رسول خدا ( ص )

و طائفة قد اهمّتهم انفسهم . .. يخفون فى انفسهم ما لايبدون لك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 9

9 _ اعراض و بى اعتنايى به مسلمانان توطئه گر و دو رو ، توصيه و فرمان خداوند به پيامبر خويش

و يقولون طاعة . .. فاعرض عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 2

2 - امكان پيدايش و نفوذ جريان نفاق ، در ميان صفوف مردان و زنان مسلمان در جامعه اسلامى

يقول المن_فقون و المن_فق_ت . .. ألم نكن معكم

نفاق در مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 1

1 _ اظهار اطاعت كامل در پيشگاه رسول خدا و چاره انديشى براى مخالفت با وى در جلسات سرى ، شيوه گروهى

از مسلمانان صدر اسلام

و يقولون طاعة فاذا برزوا من عندك بيّت طائفة منهم غير الذى تقول

{طاعة} خبر براى مبتداى محذوف مى باشد ; يعنى {امرنا طاعة} (كار ما اطاعت از توست). فعل مضارع {يقولون} و {يبيتون} دلالت بر استمرار دارد و حاكى از شيوه آنهاست. {يبيّتون}، از مصدر {تبييت}، به معناى تدبير امور است {غير الذى تقول} به معناى مخالفت امر پيامبر (ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 18

18 _ از امام باقر ( ع ) درباره سخن خدا : { لا تعتذروا قد كفرتم بعد إيمانكم } روايت شده كه فرمود : هؤلاء قوم كانوا مؤمنين صادقين ارتابوا و شكوا و نافقوا بعد ايمانهم . . . ;

اينان گروهى از مؤمنان راستينى بودند كه دچار شك و ترديد گرديده و پس از ايمان گرفتار نفاق شدند . .. }.

نفاق سياسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 139 - 12

12 _ نفاق سياسى ، نشأت يافته از نفاق عقيدتى و نشانه آن است .

أيبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جميعاً

نفاق علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 8

8 _ تناقض آشكار ميان ادعا هاى اهل كتاب ( عالمان يهود ) و عمل آنان

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت

خداوند از يكسو يهوديان را به دارا بودن كتاب آسمانى _ كه طبعاً كتاب توحيد است _ توصيف كرده و از سوى ديگر شرك آنان را گوشزد كرده تا

تناقض در ادعا و عمل يهوديان را به خود آنان و به مسلمانان تفهيم كند.

نفاق قبل از هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 13

13 - خط نفاق ، در ميان مسلمانان ، پيش از هجرت پيامبر ( ص ) آغاز شد . *

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه و

آيه بعد، مى تواند قرينه باشد بر اين كه اين افراد، داراى نوعى نفاق در ايمان بودند و اين جريان، قبل از هجرت، آغاز شده است. گفتنى است، چون سوره عنكبوت مكّى است، آيه هم وضعيّت برخى مسلمانان مكه را بازگو مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 11 - 4

4 - خط نفاق ، قبل از هجرت و در مكه شروع شد . *

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه .

اين كه خداوند، در سوره عنكبوت _ كه سوره اى مكى است _ بيان مى كند كه به دنبال بازشناسى مؤمنان از منافقان، است نشانه پديد آمدن، خط نفاق در مكه است.

نفاق كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 - 2،5

2 - كافران ، تكذيب قرآن را ابزار رسيدن به اهدافى ساخته بودند كه آن را اظهار نمى كردند .

بل الذين كفروا يكذّبون . و اللّه أعلم بما يوعون

از مصاديق {مايوعون}، نيت ها و مقاصدى است كه كافران، تكذيب قرآن را وسيله رسيدن به آن مقاصد

كرده بودند.

5 - تكذيب قرآن از سوى كافران ، ظاهرى بوده و به دروغ بودن آن باور نداشتند .

و اللّه أعلم بما يوعون

تقابل اين آيه با آيه قبل، بيانگر آن است كه گرچه كافران به زبان قرآن را تكذيب مى كردند; ولى خداوند بهتر مى داند كه در درون آنان از تكذيب قرآن خبرى نبود.

نفاق متخلفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 2،6

2 _ متخلفان از جهاد ، داراى برخوردى دوگانه در برابر شكست و پيروزى مجاهدان

فان اصابتكم مصيبة قال قد انعم اللّه علىّ . .. و لئن اصابكم فضل من اللّه ليقولنّ

6 _ متخلفان از جهاد ، پس از پيروزى به گونه اى سخن مى گويند كه گويا هيچ ارتباطى با مجاهدان نداشته و اطلاعى از درگيرى ها و جهاد نداشته اند .

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ . .. و لئن اصابكم فضل من اللّه ليقولنّ كان لم تكن بينكم

نفاق متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 2،6

2 _ متخلفان از جهاد ، داراى برخوردى دوگانه در برابر شكست و پيروزى مجاهدان

فان اصابتكم مصيبة قال قد انعم اللّه علىّ . .. و لئن اصابكم فضل من اللّه ليقولنّ

6 _ متخلفان از جهاد ، پس از پيروزى به گونه اى سخن مى گويند كه گويا هيچ ارتباطى با مجاهدان نداشته و اطلاعى از درگيرى ها و جهاد نداشته اند .

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ . .. و لئن اصابكم فضل من اللّه ليقولنّ كان لم تكن بينكم

نفاق متخلفان از غزوه

تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 54 - 3

3 _ متخلفان از جنگ تبوك ، به ظاهر مسلمان ولى در باطن كافر به خدا و رسول او بودند .

و ما منعهم أن تقبل منهم نفقتهم إلا أنهم كفروا باللّه و برسوله

روى سخن در اين بخش از آيات با كسانى است كه از شركت در جنگ تبوك سرباز زده بودند.

نفاق متمدنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 1،3

1 _ باديه نشينان جزيرة العرب در عصر بعثت ، در كفر و نفاق پابرجاتر و در امتناع از پذيرش سخن حق ، سخت تر بودند .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً

3 _ افراد بدوى و به دور از تمدن و فرهنگ ، داراى كفر و نفاقى سخت تر در مقايسه با مردم متمدن و داراى فرهنگ

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً

نفاق مكذبان كيفرهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 2

2 - برخى از تكذيب كنندگان كيفر هاى الهى ، منافقانه خود را در نظر مسلمانان ، افرادى ديندار جلوه مى دهند .

أرءيت الذى . .. الذين هم يراءون

نفاق منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 14 - 1

1 - منافقان ، به هنگام حضورشان در ميان مؤمنان ، تظاهر به ايمان كرده و خود را مسلمان جلوه مى دهند .

و إذا لقوا الذين ءامنوا قالوا ءامنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران -

3 - 167 - 12،17،23

12 _ شركت نكردن منافقان در پيكار احد ، افشاگر چهره و موضع نفاق آلود ايشان

و ليعلم الّذين نافقوا و قيل لهم تعالوا . .. لو نعلم قتالاً لاتّبعناكم

جمله {و قيل لهم تعالوا . .. } توضيحى است براى جمله {و ليعلم الّذين نافقوا}. يعنى طريقه مشخّص كردن منافقان همان شركت نكردن آنان در نبرد است.

17 _ دوگانگى گفتار منافقان با آنچه در دل و نهان خويش دارند .

يقولون بافواههم ما ليس فى قلوبهم

23 _ منافقان احد داراى جنبه هاى گوناگون نفاق ، و آگاهى مسلمانان تنها به بخشى از آنها

و اللّه اعلم بما يكتمون

عالمتر بودن خدا به راز دل منافقان (و اللّه اعلم . .. )، دلالت بر اين معنا دارد كه آنچه از نفاق منافقان براى مسلمانان بيان شد، تنها بخشى از نفاق آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 62 - 4،12

4 _ دوگانگى برخورد منافقان با پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، به هنگام سختى ها و آسايشها

فكيف اذا . .. ثمّ جاؤك يحلفون باللّه ان اردنا الّا احساناً

منافقان تا قبل از گرفتارى، از پيامبر (ص) اعراض كرده و به طاغوتها مى گرايند، و آنگاه كه به مشكلات برخورند، از پيامبر (ص) عذرخواهى مى كنند.

12 _ تظاهر منافقان به اينكه مراجعه آنان به طاغوت براى قضاوت ، از سر بى ايمانى به پيامبر ( ص ) نبوده است .

يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت . .. ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً

مفهوم جمله {ان اردنا} اين است كه قصد ما اعراض از حكم پيامبر (ص) نبوده است،

بلكه مى خواستيم بين طرفين دعوا صلح دهيم و به آنان نيكى كرده باشيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 5

5 _ دوگانگى نيّت و گفتار منافقان

ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً. اولئك الّذين يعلم اللّه ما فى قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 65 - 8

8 _ بى شرمى منافقان و اصرار آنان بر دروغ پردازى و تزوير ، حتى پس از افشاى اسرار درونى و توطئه هاى آنان

و لئن سألتهم ليقولن إنما كنا نخوض و نلعب قل أباللّه و ءايته و رسوله كنتم تستهزءو

جمله {قل أباللّه . .. } مى تواند رد ادعاى منافقان در مورد {نخوض و نلعب} باشد ; يعنى، آنان هنوز هم با اين سخنان در مقام تزويرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 10

10 _ شيوه دوگانه منافقان در عيب جويى از مؤمنان توانمند و مؤمنان تهيدست

الذين يلمزون المطوّعين . .. فيسخرون منهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {يلمز} درباره توانمندان و {يسخرون} درباره تهيدستان باشد و ضمير {منهم} به {الذين يجدون . ..} برگردد; يعنى، منافقان، مؤمنان توانمند و اهل انفاق را مورد طعن و مؤمنان تهيدست انفاقگر را مورد استهزا و ريشخند قرار مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 18 - 7

7 - منافقان ، چهره نفاقشان را در ميان مسلمانان با سوگند هاى دروغشان پنهان مى كردند .

كما يحلفون لكم

نفاق منافقان صدر اسلام

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 57 - 2

2 _ عدم امكان گريز از جامعه اسلامى براى منافقان صدر اسلام ، عامل رو آوردن آنان به سوگند دروغ براى مؤمن جلوه دادن خود

و يحلفون باللّه إنهم لمنكم . .. لو يجدون ملجئاً ... لولّوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 4

4 - منافقان عصر بعثت ، با ظاهر سازى و نفوذ در ميان صفوف مسلمانان ، پنهان و ناشناخته بودند .

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم

برداشت ياد شده، از تعبير {منكم} (از ميان شما) ولحن افشاگرانه آيه شريفه، استفاده شده است.

نفاق منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 3

3 _ وجود منافقانى مرموز و عادت كرده بر نفاق ، در ميان اهل مدينه

و من أهل المدينة مردوا على النفاق

يكى از معانى {مَرَدَ} {استمر} و {قَرِنَ} (استمرار و عادت) است.

نفاق و فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 16

16 _ پيوند تنگاتنگ ميان كفر ، نفاق و فسق

إنهم كفروا . .. فسقون

نفاق همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 2،8

2 - همسران نوح و لوط پيامبر ، نمونه بارز و مثال زدنى ، براى جريان كفر و نفاق اند .

ج_هد الكفّار و المن_فقين . .. ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط

8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ،

خيانت به آن دو پيامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .

نفاق همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 2،8

2 - همسران نوح و لوط پيامبر ، نمونه بارز و مثال زدنى ، براى جريان كفر و نفاق اند .

ج_هد الكفّار و المن_فقين . .. ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط

8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .

نفاق يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 72 - 7

7 _ يهود ، آنچه را در اوّل روز بر پيامبر ( ص ) نازل شده بود ( قبله بودن بيت المقدّس ) ، پذيرفتند و به آنچه در انت هاى روز نازل شده بود ( قبله بودن كعبه ) ، كفر ورزيدند تا مؤمنان را گمراه سازند .

و قالت طائفة . .. لعلّهم يرجعون

برخى از مفسران برآنند كه {وجه النهار} و {آخره} متعلق به {انزل} است ; و سياق

آيه مى رساند كه مراد از {الذى}، حكمى خاص است ; برخى روايات دلالت دارد كه آن حكم خاص، تغيير قبله بوده است كه پيامبر (ص) در عصرگاهى مأمور شد نماز را به سوى كعبه بخواند و قبله مسلمانان را كه تا صبحگاه آن روز، بيت المقدس بوده است تغيير دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 16

16 _ برخورد منافقانه يهود ، با پيامبر ( ص )

الّذين قالوا انّ اللّه عهد الينا الّا نؤمن لرسول . .. فلم قتلتموهم ان كنتم صادقي

جمله {فلم قتلتموهم ان كنتم صادقين}، بيانگر اين است كه يهود، على رغم ادعاى ايمان در صورت مشاهده معجزه قصد ايمان آوردن، نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 15

15 _ نفاق و دورويى قوم يهود

يقولون سمعنا و عصينا واسمع غير مسمع و راعنا

نفخ صور از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار نفخ صور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 12

12 _ دميده شدن در صور، نقطه عطف و برهه تحولى مهم و اساسى در صحنه آفرينش است.

و له الملك يوم ينفخ فى الصور

بيان انحصار مالكيت براى خداوند در روز نفخ صور، با وجود آنكه مالكيت خداوند همواره بوده و خواهد بود، بيانگر دگرگونى و تحول مهمى است كه در هنگام نفخ صور رخ خواهد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 87 - 1،2،5،8

1 - وحشت و هراس شديد موجودات آسمان ها و زمين در روز نفخ صور

و يوم

ينفخ فى الصور ففزع من فى السم_وت و من فى الأرض

2 - دميده شدن در صور ، داراى پى آمد هاى سنگين و وحشت بار براى همه موجودات هستى

و يوم ينفخ فى الصور ففزع من فى السم_وت و من فى الأرض

تعبير {السماوات و الأرض} دربرگيرنده همه هستى است.

5 - هراس و وحشت شديد موجودات آسمان ها و زمين ، در لحظه فروپاشى جهان و نيز روز رستاخيز

و يوم ينفخ فى الصور ففزع من فى السم_وت و من فى الأرض

مراد از {ينفخ فى الصور} مى تواند مطلق نفخ صور و دربرگيرنده نفخه اوّلى _ كه فروپاشى جهان و مرگ موجودات را در پى دارد _ و نفخه ثانيه _ كه منجر به برپايى رستاخيز مى شود _ باشد. گفتنى است كه تعبير {فزع من فى السماوات و من فى الأرض} بيانگر مطلب ياد شده است.

8 - دميده شدن در صور ، مقدمه حضور همه موجودات هستى در پيشگاه خداوند

و يوم ينفخ فى الصور . .. و كلّ أتوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 12،16

12 - متلاشى شدن و به حركت درآمدن كوه ها در فضا ، بر اثر نفخ صور

و يوم ينفخ فى الصور . .. و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب

ذكر {ترى الجبال. ..} در ادامه {يوم ينفخ فى الصور...} مى تواند به منظور بيان رخدادهايى باشد كه در پى دميده شدن در صور، در نظام طبيعت ظاهر مى گردد. بنابراين معناى آيه بالا چنين مى شود: تو اين كوه ها را مى بينى و مى پندارى كه ايستا و

غيرقابل حركت اند; در حالى كه آنها روزى كه در صور دميده شود، چون ابر در آسمان به حركت در خواهند آمد.

16 - رخداد هاى جهان بر اثر نفخ صور ، زمينه ساز برپايى قيامت و حسابرسى آدميان ، براساس علم دقيق خداوند به اعمال آنان

و يوم ينفخ فى الصور. .. و ترى الجبال... إنّه خبير بما تفعلون

برداشت ياد شده بنابراين فرض است كه {ترى الجبال. ..} ادامه {يوم ينفخ فى الصور...} و بيانگر حوادث جهان در پى دميده شدن در صور باشد. بنابراين جمله پايانى آيه (إنّه خبير بما تفعلون) مى رساند كه قيامت، براى حسابرسى است و اين كار متكى به علم دقيق الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 51 - 1،2

1 - با دميده شدن در صور ، انسان هاى موجود در گور ها ، زنده خواهند شد .

و نفخ فى الصور فإذا هم من الأجداث

{جدث} (مفرد {أجداث}) به معناى قبر و گور است.

2 - جهان آخرت و رستاخيز انسان ها ، با نفخ صور آغاز خواهد شد .

و نفخ فى الصور فإذا هم من الأجداث إلى ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 1،5،6،7،9،10،11،12

1 - تمامى موجودات زنده آسمان ها و زمين با دميده شدن در صور ( شيپور ) مى ميرند .

و نفخ فى الصور فصعق من فى السم_وت و من فى الأرض

{صعق} هم به معناى بى هوشى است و هم به معناى مرگ. در اين آيه _ برابر نظر بيشتر مفسران _ معناى دوم مراد است كه همان نفخ

صور نخستين مى باشد كه موجب مرگ همه موجودات جهان مى شود. {نفخ} نيز به معناى دميدن است و {صور} به چيزى مانند شيپور گويند.

5 - برخى از موجودات آسمان ها و زمين ، از مرگ ناشى از نفخ صور ايمن خواهند بود .

و نفخ فى الصور فصعق من فى السم_وت و من فى الأرض إلاّ من شاء اللّه

6 - تعلق مشيت الهى بر زنده ماندن برخى از موجودات شعورمند در جهان پس از نفخ صور

و نفخ فى الصور فصعق من فى السم_وت و من فى الأرض إلاّ من شاء اللّه

7 - موجودات آسمان ها و زمين ، پس از مرگ با دميده شدن دوباره در صور ، زنده خواهند شد .

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام

9 - به پاخاستن ناگهانى موجودات آسمان ها و زمين ، پس از دومين نفخ صور در قيامت

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام

{إذا} براى مفاجات و مفيد معناى ناگهانى است و {قيام}، جمع {قائم}) (به پاخاسته) است.

10 - تمامى موجودات آسمان ها و زمين ، پس از به پاخاستن با دومين نفخ صور ، در انتظار سرنوشت خود به سر خواهند برد .

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام ينظرون

{نظر} (مصدر {ينظرون}) هم به معناى انتظار است و هم به معناى نظر متحيرانه و بهت آميز. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

11 - نگاه متحيرانه و بهت آميز موجودات آسمان ها و زمين ، پس از به پاخاستن با دومين نفخ صور در قيامت

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام ينظرون

12 - { قال رسول اللّه ( ص ) : { و نفخ فى الصور

فصعق من فى السماوات و من فى الأرض إلاّ من شاء اللّه } قالوا : يا رسول اللّه من ه_ؤلاء الذين استثنى اللّه ، قال : جبرئيل و ميكائيل و ملك الموت و اسرائيل و حملة العرش . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: {و نفخ فى الصور. .. إلاّ من شاء اللّه}. [اصحاب] گفتند: اى رسول خدا! اين كسانى كه استثنا شده اند چه كسانى هستند؟ فرمود: جبرئيل، ميكائيل، ملك الموت، اسرائيل و حاملان عرش هستند...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 20 - 1،3

1_ دميده شدن در { صور } سرآغاز شكل گيرى رستاخيز

و نفخ فى الصور ذلك يوم الوعيد

3_ پايان نيافتن زندگى انسان با { مرگ } و تداوم آن در قيامت با { نفخ صور }

و جاءت سكرة الموت بالحقّ . .. و نفخ فى الصور

تذكر به {نفخ در صور} و برپايى روز جزا _ در پى تذكر به مرگ _ پيامدار معناى ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 15 - 1

1 - به هنگام دميده شدن در صور و متلاشى شدن نظم كنونى زمين و كوه ها ، واقعه قيامت رخ مى دهد .

فإذا نفخ فى الصور . .. و حملت الأرض ... فيومئذ وقعت الواقعة

به گفته مفسران، واژه {واقعة} همانند واژه هاى {حاقة}، {قارعة}، {غاشية} و. .. در قرآن _ كه بدون موصوف و يا به تقدير آن آمده است _ عَلَم براى قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر -

74 - 8 - 1

1 - آغاز شدن رستاخيز انسان ها ، با دميده شدن در صور

فإذا نقر فى الناقور

{ناقور} به معناى {صور} است (قاموس المحيط و مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 18 - 1،4

1 - دميده شدن در صور ، پيش درآمدى براى حضور مردم در صحنه قيامت است .

يوم ينفخ فى الصور فتأتون أفواجًا

{صور}; به معناى، شاخى است كه در آن دميده مى شود(قاموس). صحنه قيامت و گرد آورى مردم در آن _ به هر وسيله اى باشد _ به صحنه اى تشبيه شده است كه در آن جا در بوق دميده مى شود تا همگان حاضر گردند.

4 - حضور انسان در قيامت ، پس از نفخ صور ، فورى و بى درنگ است .

يوم ينفخ فى الصور فتأتون أفواجًا

حرف {فاء} علاوه بر تفريع، دلالت بر تعقيب دارد; يعنى، بيانگر اين است كه بين نفخ صور و آمدن مردم، فاصله اى نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 14 - 2

2 - حضور در قيامت ، ناگهانى است و با نفخه صور ، فاصله اى ندارد .

فإذا هم بالساهرة

حرف {إذا}، براى بيان مفاجاة و ناگهانى است.

ترس از نفخ صور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 87 - 2

2 - دميده شدن در صور ، داراى پى آمد هاى سنگين و وحشت بار براى همه موجودات هستى

و يوم ينفخ فى الصور ففزع من فى السم_وت و من فى الأرض

تعبير {السماوات و الأرض} دربرگيرنده همه هستى

است.

ترسناكى نفخ صور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 53 - 1

1 - نفخ صور در قيامت ، تنها يك صيحه عظيم و صداى سهمگين است .

و نفخ فى الصور . .. إن كانت إلاّ صيحة وحدة

اسم {كانت} به قرينه مقام _ كه در دو آيه پيش سخن از نفخ صور بود _ {نفخة} مى باشد.

تعدد نفخ صور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 7،8،9

7 - موجودات آسمان ها و زمين ، پس از مرگ با دميده شدن دوباره در صور ، زنده خواهند شد .

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام

8 - وجود فاصله ميان دو نفخ صور ( زمان مرگ همه موجودات جهان و زنده شدن دوباره آنها در قيامت )

و نفخ فى الصور فصعق . .. ثمّ نفخ فيه أُخرى

برداشت ياد شده از كلمه {ثمّ} _ كه مى تواند بر تراخى زمانى دلالت كند _ به دست مى آيد.

9 - به پاخاستن ناگهانى موجودات آسمان ها و زمين ، پس از دومين نفخ صور در قيامت

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام

{إذا} براى مفاجات و مفيد معناى ناگهانى است و {قيام}، جمع {قائم}) (به پاخاسته) است.

حقيقت نفخ صور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 53 - 1

1 - نفخ صور در قيامت ، تنها يك صيحه عظيم و صداى سهمگين است .

و نفخ فى الصور . .. إن كانت إلاّ صيحة وحدة

اسم {كانت} به قرينه مقام _ كه در دو آيه پيش سخن

از نفخ صور بود _ {نفخة} مى باشد.

فاصله در نفخ صور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 8

8 - وجود فاصله ميان دو نفخ صور ( زمان مرگ همه موجودات جهان و زنده شدن دوباره آنها در قيامت )

و نفخ فى الصور فصعق . .. ثمّ نفخ فيه أُخرى

برداشت ياد شده از كلمه {ثمّ} _ كه مى تواند بر تراخى زمانى دلالت كند _ به دست مى آيد.

مصونيت از ترس نفخ صور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 87 - 6،7

6 - برخى از انسان ها و نيز برخى از موجودات آسمان ها ، ايمن از هراس و وحشت ناشى از نفخ صور

ففزع من فى السم_وت و من فى الأرض إلاّ$ من شاء اللّه

من شاء اللّه

7 - تعلق مشيت الهى بر ايمنى برخى موجودات از وحشت نفخ صور

ففزع . .. إلاّمن شاء اللّه

نفخ صور در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 10،11

10 _ روز دميده شدن در صور، مالكيت مطلق و حاكميت انحصارى خداوند، ظهور خواهد يافت.

و له الملك يوم ينفخ فى الصور

{له الملك} بيانگر انحصار ملك در روز نفخ صور براى خداوند است. و چون اين مالكيت اكنون نيز وجود دارد، بنابراين مفاد حصر، ظهور اين مالكيت در آن روز به گونه اى كه جاى هيچ انكار براى كسى نماند، است.

11 _ تمامى مالكيتها و حاكميتهاى اعتبارى در روز نفخ صور از ميان خواهد رفت.

و له الملك يوم ينفخ فى الصور

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 38 - 4

4- { يحيى بن أبى العلاء . . . ان رجلاً دخل على أبى عبدالله ( ع ) فقال : أخبرنى عن قول الله عزّوحلّ لأبليس { فإنك من المنظرين إلى يوم الوقت المعلوم } قال : . . . و يوم الوقت المعلوم يوم ينفخ فى الصور نفخة واحدة فيموت ابليس ما بين النفخة الأولى و الثانية ;

يحيى بن أبى العلاء روايت كرده است : شخصى وارد بر امام صادق(ع) شد و گفت : مرا از سخن خداى عزّ و جلّ كه به ابليس فرمود : {فإنك من المنظرين إلى يوم الوقت المعلوم} خبر ده، حضرت فرمود: مراد از روز وقت معلوم، روزى است كه [هنوز فقط] يك بار در صور دميده شده; پس ابليس بين دميدن اول و دوم مى ميرد. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 99 - 5

5- خداوند ، همه انسان ها را در صحنه قيامت ، با دميده شدن در صور ، گرد خواهد آورد .

و نفخ فى الصور فجمعن_هم جمعًا

{صور} محتمل است به يكى از دو معنا باشد: 1_ به معناى {شاخ}; كه در اين صورت، مقصود، دميده شدن در بوق است; چرا كه در قديم، از شاخ حيوانات، بوق مى ساختند. 2_ ممكن است {صور} جمع {صورة} باشد; در اين صورت، مقصود، دميده شدن در تمثال ها و پيكرهاى مردگان براى زنده ساختن آن ها است. بسيارى از اهل لغت، بر احتمال دوم، خرده گرفته اند و آن را با برخى از موارد

استعمال كلمه {صور} در قرآن ناسازگار ديده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 102 - 1،2

1 - دميده شدن در صور ( بوق و يا صورت و تمثال ها ) ، از رخداد هاى روز قيامت

يوم ينفخ فى الصور

{صور} محتمل است به يكى از دو معنا باشد: 1_ به معناى شاخ، كه در اين صورت مقصود دميده شدن در بوق خواهد بود; چرا كه در قديم، با سوراخ كردن شاخ حيوانات از آن بوق مى ساختند. 2_ ممكن است {صور} جمع صورة باشد. براين اساس، مقصود دميده شدن در تمثال ها و پيكرهاى مردگان براى زنده شدن خواهد بود. بعضى از آياتى كه در آن كلمه {صور} آمده است، با معناى دوم سازگار نيست.

2 - دميده شدن در صور ، و حشر در قيامت ، دو رخداد مرتبط با يكديگر

يوم ينفخ فى الصور و نحشر المجرمين

عطف {حشر} بر {نفخ صور} نشان از ارتباط آن دو با يكديگر در حادثه برپايى قيامت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 103 - 7

7- { عن النبى ( ص ) فى معنى { الفزع الأكبر } : ان الناس يصاح بهم صيحة واحدة فلايبقى ميّت إلاّ نشر و لا حىّ إلاّ مات إلاّ ما شاء اللّه ثمّ يصاح بهم صيحة أخرى فينشر من مات و يصفون جميعاً و تنشقّ السماء و تهدّ الأرض و تخرّ الجبال و تزفر النيران و ترمى بمثل الجبال شرراً فلايبقى ذو روح إلاّ إنخلع قلبه و ذكر ذنبه و شغل بنفسه إلاّ ما شاء اللّه ;

از

رسول خدا(ص) روايت شده كه در معناى {فزع أكبر} فرمود: به درستى كه يك صيحه بر مردم زده مى شود كه مرده اى نمى ماند، مگر اين كه زنده مى شود وزنده اى نمى ماند، مگر اين كه مى ميرد، جز آنچه را كه خدا بخواهد. سپس صيحه ديگرى بر آنان زده مى شود و آنان كه مرده اند زنده گشته و همگى به صف كشيده خواهند شد. و آسمان شكافته و زمين در هم كوبيده و كوه ها فرو ريخته و آتش شعله هايى چون كوه بركشد، پس هيچ صاحب روحى نماند، مگر اين كه [از هراس] دل او كنده شود و گناهان خود را يادآورد و هر كس به فكر خويش باشد، مگر آنچه را خدا بخواهد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 53 - 1

1 - نفخ صور در قيامت ، تنها يك صيحه عظيم و صداى سهمگين است .

و نفخ فى الصور . .. إن كانت إلاّ صيحة وحدة

اسم {كانت} به قرينه مقام _ كه در دو آيه پيش سخن از نفخ صور بود _ {نفخة} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 8،9،10،11،12

8 - وجود فاصله ميان دو نفخ صور ( زمان مرگ همه موجودات جهان و زنده شدن دوباره آنها در قيامت )

و نفخ فى الصور فصعق . .. ثمّ نفخ فيه أُخرى

برداشت ياد شده از كلمه {ثمّ} _ كه مى تواند بر تراخى زمانى دلالت كند _ به دست مى آيد.

9 - به پاخاستن ناگهانى موجودات آسمان ها و

زمين ، پس از دومين نفخ صور در قيامت

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام

{إذا} براى مفاجات و مفيد معناى ناگهانى است و {قيام}، جمع {قائم}) (به پاخاسته) است.

10 - تمامى موجودات آسمان ها و زمين ، پس از به پاخاستن با دومين نفخ صور ، در انتظار سرنوشت خود به سر خواهند برد .

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام ينظرون

{نظر} (مصدر {ينظرون}) هم به معناى انتظار است و هم به معناى نظر متحيرانه و بهت آميز. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

11 - نگاه متحيرانه و بهت آميز موجودات آسمان ها و زمين ، پس از به پاخاستن با دومين نفخ صور در قيامت

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام ينظرون

12 - { قال رسول اللّه ( ص ) : { و نفخ فى الصور فصعق من فى السماوات و من فى الأرض إلاّ من شاء اللّه } قالوا : يا رسول اللّه من ه_ؤلاء الذين استثنى اللّه ، قال : جبرئيل و ميكائيل و ملك الموت و اسرائيل و حملة العرش . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: {و نفخ فى الصور. .. إلاّ من شاء اللّه}. [اصحاب] گفتند: اى رسول خدا! اين كسانى كه استثنا شده اند چه كسانى هستند؟ فرمود: جبرئيل، ميكائيل، ملك الموت، اسرائيل و حاملان عرش هستند...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 13 - 1

1 - دميده شدن يك بار در صور ، در آستانه برپايى قيامت

فإذا نفخ فى الصور نفخة وحدة

مقصود از نفخ صور در اين آيه _ به گفته مفسران _ نفخ

صور نخست است كه نظم موجود جهان را به هم مى ريزد. سپس قيامت با نفخ صور دوم برپا مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 15 - 1

1 - به هنگام دميده شدن در صور و متلاشى شدن نظم كنونى زمين و كوه ها ، واقعه قيامت رخ مى دهد .

فإذا نفخ فى الصور . .. و حملت الأرض ... فيومئذ وقعت الواقعة

به گفته مفسران، واژه {واقعة} همانند واژه هاى {حاقة}، {قارعة}، {غاشية} و. .. در قرآن _ كه بدون موصوف و يا به تقدير آن آمده است _ عَلَم براى قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 8 - 1

1 - آغاز شدن رستاخيز انسان ها ، با دميده شدن در صور

فإذا نقر فى الناقور

{ناقور} به معناى {صور} است (قاموس المحيط و مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 9 - 2

2 - لحظه دميده شدن صور در روز رستاخيز ، آغاز سختى ها و ناگوارى ها براى اهل محشر

فإذا نقر فى الناقور . فذلك يومئذ يوم عسير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 33 - 2

2 - برپايى قيامت ، همراه با نفخ صور است . *

فإذا جاءت الصاخّة

تطبيق {صاخّة} بر قيامت، ممكن است به اعتبار غرشى باشد كه از آن در بعضى از آيات ديگر، به نفخ صور ياد شده است.

نقش نفخ صور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون -

23 - 101 - 1

1 - آغاز رستاخيز و زنده شدن دوباره انسان ها با نفخ صور

فإذا نفخ فى الصور فلاأنساب بينهم

ويژگيهاى نفخ صور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 8،9

8 - وجود فاصله ميان دو نفخ صور ( زمان مرگ همه موجودات جهان و زنده شدن دوباره آنها در قيامت )

و نفخ فى الصور فصعق . .. ثمّ نفخ فيه أُخرى

برداشت ياد شده از كلمه {ثمّ} _ كه مى تواند بر تراخى زمانى دلالت كند _ به دست مى آيد.

9 - به پاخاستن ناگهانى موجودات آسمان ها و زمين ، پس از دومين نفخ صور در قيامت

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام

{إذا} براى مفاجات و مفيد معناى ناگهانى است و {قيام}، جمع {قائم}) (به پاخاسته) است.

نفرين از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{نفرين}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 16

16 _ نفرين پيامبر ( ص ) براى نابودى دشمنان خشمگين دين و جامعه ايمانى

قل موتوا بغيظكم

آثار نفرين موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 97 - 3

3 - ابتلاى سامرى به مردم گريزى و گريز مردم از وى ، پى آمد نفرين موسى ( ع ) در حق او بود .

إنّ لك فى الحيوة أن تقول لامساس

محتمل است {فإنّ لك فى الحياة. ..} نفرين موسى(ع) در حق سامرى باشد; يعنى، آن كه سامرى به بيمارى روحى و يا جسمى خاصى مبتلا گردد، كه از مردم بگريزد و مردم نيز از او گريز داشته باشند.

اجابت نفرين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 6

6 _ تضمين استجابت نفرينِ طرفِ حقّ ، در مباهله

فمن حاجّك . .. فقل تعالوا ... نبتهل فنجعل لعنت اللّه على الكاذبين

اجابت نفرين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 11 - 1

1 - اجابت دعاى نوح ( ع ) به درگاه خداوند ، براى انتقام از قوم حق ستيز خويش

فدعا ربّه . .. ففتحنا

استغفار و نفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 16

16 - توأم كردن آمرزش خواهى با نفرين به وقت نيايش و دعا به درگاه الهى ، كارى پسنديده و شايسته است .

ربّ اغفر لى و لولدىّ . .. و للمؤمنين و المؤمن_ت و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

حتميت تحقق نفرين خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 2 - 6

6 - ثروت و مقام ، نمى تواند مانع تحقق نفرين خداوند باشد و عذاب او را دفع كند .

ما أغنى عنه ماله و ما كسب

به قرينه آيه بعد، جمله {ما أغنى . ..} به دفع آتش جهنم نيز نظر دارد.

زمينه نفرين بر گمراهگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 8

8 - نفرين بر ظالمان و گمراه كنندگان جامعه _ پس از نااميدى از هدايت آنان _ كارى پسنديده و روا

و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

زمينه نفرين خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - محمد - 47 - 9 - 1

1- ناخشنودى كافران از پيام وحى ، باعث حبط اعمال آنان و گرفتار آمدنشان به نفرين الهى

فتعساً لهم و أضلّ أعم_لهم . ذلك بأنّهم كرهوا ما أنزل اللّه

بنابراين كه {ذالك} اشاره به {فتعساً لهم و أضلّ أعمالهم} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 2

2- فسادگرى در زمين و گسستن از خويشاوندان ، موجب خشم و نفرين الهى

تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم . أول_ئك الذين لعنهم اللّه

زمينه نفرين ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 8

8 - نفرين بر ظالمان و گمراه كنندگان جامعه _ پس از نااميدى از هدايت آنان _ كارى پسنديده و روا

و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

زمينه نفرين موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 22 - 3

3- نفرين موسى ( ع ) به درگاه پروردگار ، پس از نااميدى از هدايت فرعونيان

و إن لم تؤمنوا . .. فدعا ربّه أنّ ه_ؤلاء قوم مجرمون

{دعا} در مقام شكايت، دربردارنده درخواست مجازات است.

عجله در نفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 48 - 3

3 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر شتاب نكردن در غضب و نفرين بر مردم و جدا شدن از آنان ، مانند شتاب كردن يونس ( ع ) در اين باره

و لاتكن كصاحب الحوت إذ نادى و هو مكظوم

مفسران بر آنند كه

اين آيه، به داستانى از يونس(ع) اشاره دارد كه در سوره {انبيا} (آيه 87) بيان شده است: {و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن نقدر عليه فنادى فى الظلمات. ..}.

عوامل نفرين بر اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 7 - 11

11 - حضور بى رحمانه اصحاب اخدود براى سوزاندن و تماشاى سوختن مؤمنان ، موجب گرفتارى آنان به نفرين خداوند بود .

قتل أصح_ب الأُخدود . .. إذ ... و هم على ما يفعلون بالمؤمنين شهود

فلسفه نفرين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 2،5

2 - حفظ ديانت بندگان خدا و صيانت آنان از گمراهى ، فلسفه نفرين و درخواست نوح ( ع ) از خداوند ، براى نابودى كامل قوم گمراه گر خود

لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا . إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك

5 - به وجود آمدن فرزندان كافر و تبه كار در جامعه ، فلسفه نفرين نوح ( ع ) عليه قوم كافر و گمراه گر خويش

و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

مشمولان نفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 13

13 - دشمنان اسلام و مسلمين ، شايسته لعن و نفرين اند .

هم العدوّ . .. ق_تلهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 7

7 - ظالمان و گمراه كنندگان جامعه ، مستحق نفرين اند .

و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح

- 71 - 26 - 3

3 - كافران و بت پرستان حق ناپذير ، مستحق نفرين و نابودى اند .

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

مشمولان نفرين خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 8 - 1

1- كافران ، مورد نفرين خداوند و گرفتار ذلّت و خوارى

و الذين كفروا فتعسًا لهم

واژه {تعساً} (به معناى لغزيدن و به رو در افتادن) نشانگر ذلّت و خوارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 14

14- منافقان و افراد سست ايمانِ بيزار از جهاد ، مورد نفرين الهى و سزاوار مرگ

فأولى لهم

{أولى لهم} ممكن است در مقام انشا و نفرين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 10 - 1

1 - كافران حق ستيز و ياوه سرا ، مورد نفرين خداوند

قتل الخرّصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 12

12 - منافقان ، مورد لعن و نفرين سخت خداوند

ق_تلهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 34 - 1

1 - تكذيب كنندگان دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. أولى لك فأولى

عبارت {أولى لك فأولى} _ مانند {ويل لك} _ براى تهديد و نفرين عليه ديگرى به كار مى رود و نوعاً كسانى مورد خطاب اين جمله قرار مى گيرند كه در معرض هلاكت اند و بدين وسيله ترغيب مى شوند كه

خود را از اين مهلكه نجات دهند (برگرفته از مفردات راغب و تفاسير).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 1،3

1 - تكذيب گران دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. ثمّ أولى لك فأولى

گفتنى است كه اين آيه، تأكيد براى آيه پيشين است.

3 - ابوجهل ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب

أولى لك فأولى ثمّ أولى لك فأولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 17 - 1

1 - كافران ، مورد غضب و نفرين خداوند و مشمول شديدترين توبيخ هاى او هستند .

قتل الإنس_ن ما أكفره

فعل ماضى (قتل الإنسان) براى نفرين بكار رفته است. مفاد نفرين هاى خداوند توبيخ و تهديد است; زيرا معناى حقيقى نفرين، درباره او قابل تصور نيست. {ال} در {الإنسان} _ به قرينه {فلينظر الإنسان...} در آيات بعد _ براى ماهيت است و جمله {ما أكفره} نشان مى دهد كه در نفرين {قتل الإنسان}، تنها كافران مد نظر مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 4 - 2

2 - ايجادكنندگان كوره آدم سوزى ( اصحاب اخدود ) ، مورد نفرين خداوند و مشمول شديدترين توبيخ هاى او

قتل أصح_ب الأُخدود

فعل {قتل}، براى نفرين به كار رفته است. مفاد نفرين هاى خداوند توبيخ و تهديد است; زيرا معناى حقيقى نفرين درباره خداوند تصور ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 6 - 3

3 - اصحاب اخدود ،

به دليل حضور بى رحمانه خود در مراسم سوزاندن مؤمنان و نشستن و نظاره كردن آن ، گرفتار نفرين خداوند و سزاوار قتل و نابودى شدند .

قتل أصح_ب الأُخدود . .. إذ هم عليها قعود

كلمه {إذ}، ظرف براى {قتل} و بيانگر نقش آن لحظه در استحقاق نفرين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 7 - 11

11 - حضور بى رحمانه اصحاب اخدود براى سوزاندن و تماشاى سوختن مؤمنان ، موجب گرفتارى آنان به نفرين خداوند بود .

قتل أصح_ب الأُخدود . .. إذ ... و هم على ما يفعلون بالمؤمنين شهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 4

4 - طعن زنندگان به مردم با سخن يا اشاره ، مورد نفرين خداوند و تهديد به عذاب جهنّم

ويل لكلّ همزة لمزة

برخى از مفسران، كلمه {ويل} را نفرين دانسته و گفته اند: نفرين در اين موارد، همان تهديد به عقاب است. برداشت ياد شده، علاوه بر بيان اين نظر، گوياى تفاوتى است كه برخى از اهل لغت، درباره {همزة} و {لمزة} بيان داشته و گفته اند: {همزة}; يعنى، كسى كه همنشين خود را با الفاظ بد، بيازارد و {لمزة}; يعنى، كسى كه با چشم يا سر، به همنشين خود اشاره كند. (مجمع البيان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 4 - 1،4

1 - برخى از نمازگزاران ، گرفتار نفرين خداوند و سزاوار عذاب و هلاكت اند .

فويل للمصلّين

{ويل} _ كه در اصل به معناى عذاب و هلاكت است _ كلمه اى است

كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. (لسان العرب) اين كلمه نام درّه، يا چاه خاصى در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن است (قاموس). مبتدا قرار گرفتن آن _ با آن كه نكره است _ نشان مى دهد كه در معناى نفرين به كار رفته است.

4 - نمازگزاران بى اعتقاد به معاد ، مورد نفرين خداوند

أرءيت الذى يكذّب بالدين . .. فويل للمصلّين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 1

1 - رياكاران ، مورد نفرين خدابوده و به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .

فويل للمصلّين . .. الذين هم يراءون

{رائيته} (ماضى {يراءون}); يعنى، خود را بر خلاف آنچه بودم، به او نشان دادم (قاموس). {ريا}; يعنى، آشكار ساختن كار خويش براى مردم تا او را ببينند و به او نظر نيكو داشته باشند (مصباح).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 7 - 1

1 - كسانى كه از عاريه دادن لوازم منزل ، دريغ ورزيده ، احتياجات مردم را ناديده مى گيرند ، گرفتار نفرين خدايند و عذاب جهنم ، فرجام آنان است .

فويل . .. و يمنعون الماعون

{ماعون}، عنوان عامى براى اثاثيه منزل، از قبيل ديگ، تبر، و كاسه است (مصباح). اين كلمه به معناى كار خير و باران و آب و هر چيز نافع نيز مى آيد (قاموس). ريشه آن {مَعْن} (چيزى كه كم و آسان باشد) است و برخى اصل آن را {معونة} (ابزار كمك دهنده) دانسته اند. (صحاح اللغة)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

مسد - 111 - 1 - 1،2

1 - خداوند ، با نفرين بر ابولهب ، او را به ضايع ساختن دستاورد ها و تلاش هايش تهديد كرد .

تبّت يدا أبى لهب و تبّ

{تَبٌّ} (مصدر {تبّت} و {تَبَّ}); يعنى، هلاكت (نهايه ابن اثير). {تَبٌّ} و {تبابٌ} به معناى قرار گرفتن دائم در خسارت است (مفردات). {تبّت يداه}; يعنى، دست هاى او ضايع شدند و زيان ديدند (قاموس). زيان ديدن دست، كنايه از هدر رفتن تلاش ها و دستاوردها است.

2 - ابولهب ، مورد نفرين و تهديد خداوند ، به گرفتارى در هلاكت و فرجامى زيان بار

و تبّ

فاعل {تبّ}، ابولهب است و نفرين خداوند به شخص او تعلق گرفته است. از آن جا كه معناى حقيقى نفرين، درباره خداوند تصور ندارد; مراد تهديد و توبيخ خواهد بود.

موجبات نفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 12

12 _ تمرد و گناه بنى اسرائيل ، موجب نفرين موسى ( ع ) بر آنان

فافرق بيننا و بين القوم الفسقين

موجبات نفرين خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 34 - 2

2 - تكذيب دين و روى گردانى عمدى از تعاليم آن ، موجب هلاكت و نفرين الهى است .

و ل_كن كذّب و تولّى . .. أولى لك فأولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 2

2 - تكذيب دين و روى گردانى عمدى از تعاليم آن ، موجب هلاكت و نفرين الهى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. ثمّ أولى لك فأولى

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 10

10 - سرپيچى از فرمان خداوند ، موجب استحقاق نفرين او

قتل الإنس_ن . .. لمّا يقض ما أمره

نفرين انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 2

2- انبيا از هدايت شدن اقوام كافر نااميد شدند و آنان رانفرين كردند .

قالت لهم رسلهم . .. و استفتحوا

انبيا پس از ارائه بيّنات و چند گفت و گو با كافران و تهديد شدن از سوى آنان و اعلام تهديد خداوند، از خداوند طلب پيروزى براى خويش كردند و اين نشانگر اين است كه آنان اميدى به هدايت اقوام خويش نداشتند.

نفرين بر ابو جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 3

3 - ابوجهل ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب

أولى لك فأولى ثمّ أولى لك فأولى

نفرين بر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 1 - 1،2

1 - خداوند ، با نفرين بر ابولهب ، او را به ضايع ساختن دستاورد ها و تلاش هايش تهديد كرد .

تبّت يدا أبى لهب و تبّ

{تَبٌّ} (مصدر {تبّت} و {تَبَّ}); يعنى، هلاكت (نهايه ابن اثير). {تَبٌّ} و {تبابٌ} به معناى قرار گرفتن دائم در خسارت است (مفردات). {تبّت يداه}; يعنى، دست هاى او ضايع شدند و زيان ديدند (قاموس). زيان ديدن دست، كنايه از هدر رفتن تلاش ها و دستاوردها است.

2 - ابولهب ، مورد نفرين و تهديد خداوند ، به گرفتارى در هلاكت و

فرجامى زيان بار

و تبّ

فاعل {تبّ}، ابولهب است و نفرين خداوند به شخص او تعلق گرفته است. از آن جا كه معناى حقيقى نفرين، درباره خداوند تصور ندارد; مراد تهديد و توبيخ خواهد بود.

نفرين بر استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 4

4 - طعن زنندگان به مردم با سخن يا اشاره ، مورد نفرين خداوند و تهديد به عذاب جهنّم

ويل لكلّ همزة لمزة

برخى از مفسران، كلمه {ويل} را نفرين دانسته و گفته اند: نفرين در اين موارد، همان تهديد به عقاب است. برداشت ياد شده، علاوه بر بيان اين نظر، گوياى تفاوتى است كه برخى از اهل لغت، درباره {همزة} و {لمزة} بيان داشته و گفته اند: {همزة}; يعنى، كسى كه همنشين خود را با الفاظ بد، بيازارد و {لمزة}; يعنى، كسى كه با چشم يا سر، به همنشين خود اشاره كند. (مجمع البيان)

نفرين بر اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 1

1 _ خداوند ، دعاى موسى و هارون ( ع ) ، عليه فرعون و اطرافيانش را مستجاب كرد .

قال قد أجيبت دعوتكما

نفرين بر اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 4 - 2

2 - ايجادكنندگان كوره آدم سوزى ( اصحاب اخدود ) ، مورد نفرين خداوند و مشمول شديدترين توبيخ هاى او

قتل أصح_ب الأُخدود

فعل {قتل}، براى نفرين به كار رفته است. مفاد نفرين هاى خداوند توبيخ و تهديد است; زيرا معناى حقيقى نفرين درباره خداوند تصور ندارد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 6 - 3

3 - اصحاب اخدود ، به دليل حضور بى رحمانه خود در مراسم سوزاندن مؤمنان و نشستن و نظاره كردن آن ، گرفتار نفرين خداوند و سزاوار قتل و نابودى شدند .

قتل أصح_ب الأُخدود . .. إذ هم عليها قعود

كلمه {إذ}، ظرف براى {قتل} و بيانگر نقش آن لحظه در استحقاق نفرين است.

نفرين بر اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 2

2- انبيا از هدايت شدن اقوام كافر نااميد شدند و آنان رانفرين كردند .

قالت لهم رسلهم . .. و استفتحوا

انبيا پس از ارائه بيّنات و چند گفت و گو با كافران و تهديد شدن از سوى آنان و اعلام تهديد خداوند، از خداوند طلب پيروزى براى خويش كردند و اين نشانگر اين است كه آنان اميدى به هدايت اقوام خويش نداشتند.

نفرين بر بت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 3،4

3 - كافران و بت پرستان حق ناپذير ، مستحق نفرين و نابودى اند .

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

4 - نفرين عليه كافران و بت پرستان حق ناپذير _ پس از نااميدى از هدايت آنان _ امرى پسنديده و روا

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

نفرين بر بخيلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 7 - 1

1 - كسانى كه از عاريه دادن لوازم منزل ، دريغ ورزيده ، احتياجات

مردم را ناديده مى گيرند ، گرفتار نفرين خدايند و عذاب جهنم ، فرجام آنان است .

فويل . .. و يمنعون الماعون

{ماعون}، عنوان عامى براى اثاثيه منزل، از قبيل ديگ، تبر، و كاسه است (مصباح). اين كلمه به معناى كار خير و باران و آب و هر چيز نافع نيز مى آيد (قاموس). ريشه آن {مَعْن} (چيزى كه كم و آسان باشد) است و برخى اصل آن را {معونة} (ابزار كمك دهنده) دانسته اند. (صحاح اللغة)

نفرين بر بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 9،12

9 _ نفرين موسى ( ع ) بر قوم خويش با درخواست محروم شدن آنان از فيض وجود او و برادرش هارون

فافرق بيننا و بين القوم الفسقين

12 _ تمرد و گناه بنى اسرائيل ، موجب نفرين موسى ( ع ) بر آنان

فافرق بيننا و بين القوم الفسقين

نفرين بر تاركان جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 14

14- منافقان و افراد سست ايمانِ بيزار از جهاد ، مورد نفرين الهى و سزاوار مرگ

فأولى لهم

{أولى لهم} ممكن است در مقام انشا و نفرين باشد.

نفرين بر حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 10 - 1

1 - كافران حق ستيز و ياوه سرا ، مورد نفرين خداوند

قتل الخرّصون

نفرين بر حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 3

3- جواز لعن و نفرين حق گريزانِ فسادانگيز و فاقد عواطف انسانى

أول_ئك الذين

لعنهم اللّه

اعلام خداوند به ملعون بودن حق گريزان، نشانگر آن است كه لعن آن گروه، مورد رضاى الهى و هماهنگ با اراده او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 3،4

3 - كافران و بت پرستان حق ناپذير ، مستحق نفرين و نابودى اند .

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

4 - نفرين عليه كافران و بت پرستان حق ناپذير _ پس از نااميدى از هدايت آنان _ امرى پسنديده و روا

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 17

17 - مؤمنان نمى توانند در برابر جامعه خويش بى تفاوت باشند ; بلكه بايد براى دوستان و همكيشان خود ، خيرخواه و نسبت به كافران و دشمنانِ اصلاح ناپذير ، آرزوى نابودى كنند .

ربّ اغفر لى . .. و للمؤمنين و المؤمن_ت و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

برداشت ياد شده، از دعاى خير نوح(ع) براى مؤمنان و نفرين عليه كافران و دشمنان دعوتش، استفاده مى شود.

نفرين بر دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 16

16 _ نفرين پيامبر ( ص ) براى نابودى دشمنان خشمگين دين و جامعه ايمانى

قل موتوا بغيظكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 17

17 - مؤمنان نمى توانند در برابر جامعه خويش بى تفاوت باشند ; بلكه بايد براى دوستان و همكيشان خود ، خيرخواه و نسبت به كافران

و دشمنانِ اصلاح ناپذير ، آرزوى نابودى كنند .

ربّ اغفر لى . .. و للمؤمنين و المؤمن_ت و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

برداشت ياد شده، از دعاى خير نوح(ع) براى مؤمنان و نفرين عليه كافران و دشمنان دعوتش، استفاده مى شود.

نفرين بر دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 13

13 - دشمنان اسلام و مسلمين ، شايسته لعن و نفرين اند .

هم العدوّ . .. ق_تلهم اللّه

نفرين بر رياكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 1

1 - رياكاران ، مورد نفرين خدابوده و به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .

فويل للمصلّين . .. الذين هم يراءون

{رائيته} (ماضى {يراءون}); يعنى، خود را بر خلاف آنچه بودم، به او نشان دادم (قاموس). {ريا}; يعنى، آشكار ساختن كار خويش براى مردم تا او را ببينند و به او نظر نيكو داشته باشند (مصباح).

نفرين بر سامرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 97 - 3

3 - ابتلاى سامرى به مردم گريزى و گريز مردم از وى ، پى آمد نفرين موسى ( ع ) در حق او بود .

إنّ لك فى الحيوة أن تقول لامساس

محتمل است {فإنّ لك فى الحياة. ..} نفرين موسى(ع) در حق سامرى باشد; يعنى، آن كه سامرى به بيمارى روحى و يا جسمى خاصى مبتلا گردد، كه از مردم بگريزد و مردم نيز از او گريز داشته باشند.

نفرين بر سست ايمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد -

47 - 20 - 14

14- منافقان و افراد سست ايمانِ بيزار از جهاد ، مورد نفرين الهى و سزاوار مرگ

فأولى لهم

{أولى لهم} ممكن است در مقام انشا و نفرين باشد.

نفرين بر طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 61 - 3

3 - طغيان گران ، مورد نفرين پيروانشان در دوزخ

قالوا ربّنا من قدّم لنا ه_ذا فزده عذابًا ضعفًا فى النار

نفرين بر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 6

6 _ ريشه كن شدن نسل ظالمان، نفرينى الهى بر آنان است.

فقطع دابر القوم الذين ظلموا

اگر جمله {فقطع دابر} انشايى باشد، نفرينى است در حق ظالمان در تمامى تاريخ.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 7

7 - ظالمان و گمراه كنندگان جامعه ، مستحق نفرين اند .

و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 13،15

13 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه الهى ، مبنى بر افزودن هلاكت و بدبختى ستمگران حق ناپذير

و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

{تبار}، به معناى هلاكت و نابودى است.

15 - ظالمان حق ناپذير ، مستحق نفرين و نابودى اند .

و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

نفرين بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 1

1 _ خداوند ، دعاى موسى و هارون ( ع ) ، عليه فرعون و اطرافيانش را مستجاب كرد .

قال قد أجيبت دعوتكما

نفرين بر قاطع

رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 3

3- جواز لعن و نفرين حق گريزانِ فسادانگيز و فاقد عواطف انسانى

أول_ئك الذين لعنهم اللّه

اعلام خداوند به ملعون بودن حق گريزان، نشانگر آن است كه لعن آن گروه، مورد رضاى الهى و هماهنگ با اراده او است.

نفرين بر قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 5

5 - نوح ( ع ) ، خواستار نزول عذاب بر كافران و نجات خود و مؤمنان از آن عذاب

فافتح بينى . .. و نجّنى و من معى من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 6،7

6 - نوح ( ع ) ، خواهان انتقام الهى از قوم حق ستيز خويش

أنّى مغلوب فانتصر

مفسران {فانتصر} را به معناى {فانتقم} دانسته اند.

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . . قال : . . . فلبث فيهم نوح ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سرّاً و علانية فلمّا أبوا و عتوا قال { ربّ أنّى مغلوب فانتصر } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه . .. فرمود: ...نوح(ع) در ميان قوم خود هزار سال _ پنجاه سال كم _ توقف نمود و قومش را در نهان و آشكار [به توحيد] دعوت كرد. پس چون آنان ابا كرده و سركشى نمودند، گفت: پروردگارا! من مغلوب هستم، انتقام مرا [از اين قوم طغيان گر] بگير}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 2

2

- حفظ ديانت بندگان خدا و صيانت آنان از گمراهى ، فلسفه نفرين و درخواست نوح ( ع ) از خداوند ، براى نابودى كامل قوم گمراه گر خود

لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا . إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك

نفرين بر قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 48 - 5

5 - يونس ( ع ) ، در غضب و نفرين كردن بر قوم خويش شتاب كرد .

و لاتكن كصاحب الحوت إذ نادى و هو مكظوم

نفرين بر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 8 - 1

1- كافران ، مورد نفرين خداوند و گرفتار ذلّت و خوارى

و الذين كفروا فتعسًا لهم

واژه {تعساً} (به معناى لغزيدن و به رو در افتادن) نشانگر ذلّت و خوارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 9 - 1

1- ناخشنودى كافران از پيام وحى ، باعث حبط اعمال آنان و گرفتار آمدنشان به نفرين الهى

فتعساً لهم و أضلّ أعم_لهم . ذلك بأنّهم كرهوا ما أنزل اللّه

بنابراين كه {ذالك} اشاره به {فتعساً لهم و أضلّ أعمالهم} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 10 - 1

1 - كافران حق ستيز و ياوه سرا ، مورد نفرين خداوند

قتل الخرّصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 1،3،4

1 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه پروردگار مبنى بر نابودى تمامى كافران و

مشركان حق ناپذير عصر خود و قطع نسل آنان

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

واژه {ديّار}، همواره پس از نفى قرار مى گيرد و شامل همه انسان ها مى شود.

3 - كافران و بت پرستان حق ناپذير ، مستحق نفرين و نابودى اند .

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

4 - نفرين عليه كافران و بت پرستان حق ناپذير _ پس از نااميدى از هدايت آنان _ امرى پسنديده و روا

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 17

17 - مؤمنان نمى توانند در برابر جامعه خويش بى تفاوت باشند ; بلكه بايد براى دوستان و همكيشان خود ، خيرخواه و نسبت به كافران و دشمنانِ اصلاح ناپذير ، آرزوى نابودى كنند .

ربّ اغفر لى . .. و للمؤمنين و المؤمن_ت و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

برداشت ياد شده، از دعاى خير نوح(ع) براى مؤمنان و نفرين عليه كافران و دشمنان دعوتش، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 17 - 1

1 - كافران ، مورد غضب و نفرين خداوند و مشمول شديدترين توبيخ هاى او هستند .

قتل الإنس_ن ما أكفره

فعل ماضى (قتل الإنسان) براى نفرين بكار رفته است. مفاد نفرين هاى خداوند توبيخ و تهديد است; زيرا معناى حقيقى نفرين، درباره او قابل تصور نيست. {ال} در {الإنسان} _ به قرينه {فلينظر الإنسان...} در آيات بعد _ براى ماهيت است و جمله {ما أكفره} نشان مى دهد كه در نفرين {قتل

الإنسان}، تنها كافران مد نظر مى باشند.

نفرين بر گمراهگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 7

7 - ظالمان و گمراه كنندگان جامعه ، مستحق نفرين اند .

و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

نفرين بر گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 7 - 1

1 - دروغ پردازان گناه پيشه ، مورد نفرين و تهديد خداوند

ويل لكلّ أفّاك أثيم

نفرين بر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 8

8 _ توهين و نفرين برخى از يهوديان به پيامبر ( ص ) در ضمن سخن با آن حضرت

من الذين هادوا . .. واسمع غير مسمع

{غير مسمع} در برداشت فوق به معناى انشايى آن گرفته شده است. و مفهوم آن چنين است: خدا تو را كر و ناشنوا قرار دهد. و يا: خدا تو را نفهم گرداند.

نفرين بر مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 30 - 9

9 _ نفرين خداوند به يهود و نصارا ، به خاطر سخنان كفرآميزشان

قتلهم اللّه أنى يؤفكون

نفرين بر مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 3

3- جواز لعن و نفرين حق گريزانِ فسادانگيز و فاقد عواطف انسانى

أول_ئك الذين لعنهم اللّه

اعلام خداوند به ملعون بودن حق گريزان، نشانگر آن است كه لعن آن گروه، مورد رضاى الهى و هماهنگ با اراده او است.

نفرين بر مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - قيامه - 75 - 34 - 1

1 - تكذيب كنندگان دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. أولى لك فأولى

عبارت {أولى لك فأولى} _ مانند {ويل لك} _ براى تهديد و نفرين عليه ديگرى به كار مى رود و نوعاً كسانى مورد خطاب اين جمله قرار مى گيرند كه در معرض هلاكت اند و بدين وسيله ترغيب مى شوند كه خود را از اين مهلكه نجات دهند (برگرفته از مفردات راغب و تفاسير).

نفرين بر منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 127 - 8

8 _ منافقان روى گردان از آيات الهى قرآن ، مورد نفرين خداوند

ثم انصرفوا صرف اللّه قلوبهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {صرف اللّه قلوبهم} خبر در مقام انشا بوده و براى نفرين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 14

14- منافقان و افراد سست ايمانِ بيزار از جهاد ، مورد نفرين الهى و سزاوار مرگ

فأولى لهم

{أولى لهم} ممكن است در مقام انشا و نفرين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 12

12 - منافقان ، مورد لعن و نفرين سخت خداوند

ق_تلهم اللّه

نفرين بر نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 4 - 1

1 - برخى از نمازگزاران ، گرفتار نفرين خداوند و سزاوار عذاب و هلاكت اند .

فويل للمصلّين

{ويل} _ كه در اصل به معناى عذاب و هلاكت است

_ كلمه اى است كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. (لسان العرب) اين كلمه نام درّه، يا چاه خاصى در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن است (قاموس). مبتدا قرار گرفتن آن _ با آن كه نكره است _ نشان مى دهد كه در معناى نفرين به كار رفته است.

نفرين بر نمازگزاران بى ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 4 - 4

4 - نمازگزاران بى اعتقاد به معاد ، مورد نفرين خداوند

أرءيت الذى يكذّب بالدين . .. فويل للمصلّين

نفرين بر ياوه گويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 10 - 1

1 - كافران حق ستيز و ياوه سرا ، مورد نفرين خداوند

قتل الخرّصون

نفرين بر يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 4،5،33

4 _ درماندگى و ناتوانى هميشگى يهود ، نفرين خداوند بر آنان

غلت ايديهم

5 _ گرفتارى يهوديان به بخل و خوددارى آنان از انفاق و يارى ديگران ، نفرين خداوند بر آنان

غلت ايديهم

جمله {ينفق كيف يشاء} دلالت مى كند كه از مصاديق مورد نظر در نفرين الهى بر يهود (غلت ايديهم) بسته بودن دست آنها از انفاق و بخيل گشتن آنهاست.

33 _ ناكامى يهود در جنگ افروزى هاى خود عليه مسلمانان ، نمود ناتوانى آنان بر اثر نفرين خداوند

غلت ايديهم . .. كلما اوقدوا ناراً للحرب اطفأها اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {كلما اوقدوا . ..} بيان نتيجه اى براى {غلت ايديهم} باشد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 30 - 9

9 _ نفرين خداوند به يهود و نصارا ، به خاطر سخنان كفرآميزشان

قتلهم اللّه أنى يؤفكون

نفرين به دروغگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 7 - 1

1 - دروغ پردازان گناه پيشه ، مورد نفرين و تهديد خداوند

ويل لكلّ أفّاك أثيم

نفرين پيروان طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 61 - 3

3 - طغيان گران ، مورد نفرين پيروانشان در دوزخ

قالوا ربّنا من قدّم لنا ه_ذا فزده عذابًا ضعفًا فى النار

نفرين خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 4،5،33

4 _ درماندگى و ناتوانى هميشگى يهود ، نفرين خداوند بر آنان

غلت ايديهم

5 _ گرفتارى يهوديان به بخل و خوددارى آنان از انفاق و يارى ديگران ، نفرين خداوند بر آنان

غلت ايديهم

جمله {ينفق كيف يشاء} دلالت مى كند كه از مصاديق مورد نظر در نفرين الهى بر يهود (غلت ايديهم) بسته بودن دست آنها از انفاق و بخيل گشتن آنهاست.

33 _ ناكامى يهود در جنگ افروزى هاى خود عليه مسلمانان ، نمود ناتوانى آنان بر اثر نفرين خداوند

غلت ايديهم . .. كلما اوقدوا ناراً للحرب اطفأها اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {كلما اوقدوا . ..} بيان نتيجه اى براى {غلت ايديهم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 6

6 _ ريشه كن شدن نسل ظالمان، نفرينى الهى بر آنان است.

فقطع دابر القوم الذين

ظلموا

اگر جمله {فقطع دابر} انشايى باشد، نفرينى است در حق ظالمان در تمامى تاريخ.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 7 - 1

1 - دروغ پردازان گناه پيشه ، مورد نفرين و تهديد خداوند

ويل لكلّ أفّاك أثيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 34 - 3

3 - { عن عبدالعظيم بن عبداللّه الحسنى قال : سألت محمّد بن علىّ الرضا ( ع ) عن قوله عزّوجلّ : { أولى لك فأولى . ثمّ أولى لك فأولى } قال : يقول اللّه عزّوجلّ : بُعداً لك من خير الدنيا بُعداً ، و بُعداً لك من خير الآخرة ;

عبدالعظيم حسنى گويد: از امام جواد(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ: {أولى لك فأولى . ثمّ أولى لك فأولى} سؤال كردم; فرمود: خداى عزّوجلّ مى فرمايد: دورى باد تو را از خير دنيا و دورى باد تو را از خير آخرت}.

نفرين قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 1

1 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه پروردگار مبنى بر نابودى تمامى كافران و مشركان حق ناپذير عصر خود و قطع نسل آنان

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

واژه {ديّار}، همواره پس از نفى قرار مى گيرد و شامل همه انسان ها مى شود.

نفرين محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 16

16 _ نفرين پيامبر ( ص ) براى نابودى دشمنان خشمگين دين و جامعه ايمانى

قل موتوا

بغيظكم

نفرين مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 1

1 - تكذيب گران دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. ثمّ أولى لك فأولى

گفتنى است كه اين آيه، تأكيد براى آيه پيشين است.

نفرين موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 9،12

9 _ نفرين موسى ( ع ) بر قوم خويش با درخواست محروم شدن آنان از فيض وجود او و برادرش هارون

فافرق بيننا و بين القوم الفسقين

12 _ تمرد و گناه بنى اسرائيل ، موجب نفرين موسى ( ع ) بر آنان

فافرق بيننا و بين القوم الفسقين

نفرين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 5

5 - نوح ( ع ) ، خواستار نزول عذاب بر كافران و نجات خود و مؤمنان از آن عذاب

فافتح بينى . .. و نجّنى و من معى من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 75 - 3

3 - نوح ( ع ) ، عليه قوم خود به درگاه الهى نفرين كرده ، يارى طلبيد .

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون

آيه بعد در پاسخ به نداى نوح(ع)، مسأله نجات آن حضرت و خاندانش را از عذاب الهى مطرح مى كند. از اين مطلب به دست مى آيد كه آنچه آن حضرت از خدا خواسته است، نفرينى بود عليه قوم خود. آيه 26 سوره {مؤمنون} (قال ربّ انصرنى بما كذّبون)

مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 6،7

6 - نوح ( ع ) ، خواهان انتقام الهى از قوم حق ستيز خويش

أنّى مغلوب فانتصر

مفسران {فانتصر} را به معناى {فانتقم} دانسته اند.

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . . قال : . . . فلبث فيهم نوح ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سرّاً و علانية فلمّا أبوا و عتوا قال { ربّ أنّى مغلوب فانتصر } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه . .. فرمود: ...نوح(ع) در ميان قوم خود هزار سال _ پنجاه سال كم _ توقف نمود و قومش را در نهان و آشكار [به توحيد] دعوت كرد. پس چون آنان ابا كرده و سركشى نمودند، گفت: پروردگارا! من مغلوب هستم، انتقام مرا [از اين قوم طغيان گر] بگير}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 1

1 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه پروردگار مبنى بر نابودى تمامى كافران و مشركان حق ناپذير عصر خود و قطع نسل آنان

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

واژه {ديّار}، همواره پس از نفى قرار مى گيرد و شامل همه انسان ها مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 13

13 - { عن صالح بن ميثم قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) : ما كان علم نوح ( ع ) حين دعا قومه إنّهم لايلدوا إلاّ فاجرًا كفارًا فقال : أما سمعتَ قولَ

اللّه لنوح : { إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن } ;

صالح بن ميثم گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: نوح(ع) هنگامى كه قوم خود را دعوت مى كرد از كجا آگاه بود كه اولاد آن قوم، غير از بدكار و كافر به دنيا نمى آيند; امام فرمود: آيا سخن خداوند را به نوح نشنيده اى كه فرمود: (إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن)}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 13

13 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه الهى ، مبنى بر افزودن هلاكت و بدبختى ستمگران حق ناپذير

و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

{تبار}، به معناى هلاكت و نابودى است.

نفرين يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 48 - 3،4،5

3 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر شتاب نكردن در غضب و نفرين بر مردم و جدا شدن از آنان ، مانند شتاب كردن يونس ( ع ) در اين باره

و لاتكن كصاحب الحوت إذ نادى و هو مكظوم

مفسران بر آنند كه اين آيه، به داستانى از يونس(ع) اشاره دارد كه در سوره {انبيا} (آيه 87) بيان شده است: {و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن نقدر عليه فنادى فى الظلمات. ..}.

4 - شتاب كردن يونس ( ع ) در نفرين عليه قومش ، غير قابل تحسين و الگوگيرى براى پيامبر ( ص )

و لاتكن كصاحب الحوت إذ نادى و هو مكظوم

5 - يونس ( ع ) ، در غضب و نفرين كردن بر قوم

خويش شتاب كرد .

و لاتكن كصاحب الحوت إذ نادى و هو مكظوم

هارون(ع) و نفرين بر اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 2

2 _ هارون ( ع ) با موسى ( ع ) ، در دعا عليه فرعون و اطرافيانش ، همراه و شريك بود .

دعوتكما

هارون(ع) و نفرين بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 2

2 _ هارون ( ع ) با موسى ( ع ) ، در دعا عليه فرعون و اطرافيانش ، همراه و شريك بود .

دعوتكما

نفرين خدا

حتميت تحقق نفرين خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 2 - 6

6 - ثروت و مقام ، نمى تواند مانع تحقق نفرين خداوند باشد و عذاب او را دفع كند .

ما أغنى عنه ماله و ما كسب

به قرينه آيه بعد، جمله {ما أغنى . ..} به دفع آتش جهنم نيز نظر دارد.

زمينه نفرين خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 9 - 1

1- ناخشنودى كافران از پيام وحى ، باعث حبط اعمال آنان و گرفتار آمدنشان به نفرين الهى

فتعساً لهم و أضلّ أعم_لهم . ذلك بأنّهم كرهوا ما أنزل اللّه

بنابراين كه {ذالك} اشاره به {فتعساً لهم و أضلّ أعمالهم} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 2

2- فسادگرى در زمين و گسستن از خويشاوندان ، موجب خشم

و نفرين الهى

تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم . أول_ئك الذين لعنهم اللّه

مشمولان نفرين خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 8 - 1

1- كافران ، مورد نفرين خداوند و گرفتار ذلّت و خوارى

و الذين كفروا فتعسًا لهم

واژه {تعساً} (به معناى لغزيدن و به رو در افتادن) نشانگر ذلّت و خوارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 14

14- منافقان و افراد سست ايمانِ بيزار از جهاد ، مورد نفرين الهى و سزاوار مرگ

فأولى لهم

{أولى لهم} ممكن است در مقام انشا و نفرين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 10 - 1

1 - كافران حق ستيز و ياوه سرا ، مورد نفرين خداوند

قتل الخرّصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 12

12 - منافقان ، مورد لعن و نفرين سخت خداوند

ق_تلهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 34 - 1

1 - تكذيب كنندگان دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. أولى لك فأولى

عبارت {أولى لك فأولى} _ مانند {ويل لك} _ براى تهديد و نفرين عليه ديگرى به كار مى رود و نوعاً كسانى مورد خطاب اين جمله قرار مى گيرند كه در معرض هلاكت اند و بدين وسيله ترغيب مى شوند كه خود را از اين مهلكه نجات دهند (برگرفته از مفردات راغب و تفاسير).

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 1،3

1 - تكذيب گران دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. ثمّ أولى لك فأولى

گفتنى است كه اين آيه، تأكيد براى آيه پيشين است.

3 - ابوجهل ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب

أولى لك فأولى ثمّ أولى لك فأولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 17 - 1

1 - كافران ، مورد غضب و نفرين خداوند و مشمول شديدترين توبيخ هاى او هستند .

قتل الإنس_ن ما أكفره

فعل ماضى (قتل الإنسان) براى نفرين بكار رفته است. مفاد نفرين هاى خداوند توبيخ و تهديد است; زيرا معناى حقيقى نفرين، درباره او قابل تصور نيست. {ال} در {الإنسان} _ به قرينه {فلينظر الإنسان...} در آيات بعد _ براى ماهيت است و جمله {ما أكفره} نشان مى دهد كه در نفرين {قتل الإنسان}، تنها كافران مد نظر مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 4 - 2

2 - ايجادكنندگان كوره آدم سوزى ( اصحاب اخدود ) ، مورد نفرين خداوند و مشمول شديدترين توبيخ هاى او

قتل أصح_ب الأُخدود

فعل {قتل}، براى نفرين به كار رفته است. مفاد نفرين هاى خداوند توبيخ و تهديد است; زيرا معناى حقيقى نفرين درباره خداوند تصور ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 6 - 3

3 - اصحاب اخدود ، به دليل حضور بى رحمانه خود در مراسم سوزاندن مؤمنان و نشستن و نظاره كردن آن

، گرفتار نفرين خداوند و سزاوار قتل و نابودى شدند .

قتل أصح_ب الأُخدود . .. إذ هم عليها قعود

كلمه {إذ}، ظرف براى {قتل} و بيانگر نقش آن لحظه در استحقاق نفرين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 7 - 11

11 - حضور بى رحمانه اصحاب اخدود براى سوزاندن و تماشاى سوختن مؤمنان ، موجب گرفتارى آنان به نفرين خداوند بود .

قتل أصح_ب الأُخدود . .. إذ ... و هم على ما يفعلون بالمؤمنين شهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 4

4 - طعن زنندگان به مردم با سخن يا اشاره ، مورد نفرين خداوند و تهديد به عذاب جهنّم

ويل لكلّ همزة لمزة

برخى از مفسران، كلمه {ويل} را نفرين دانسته و گفته اند: نفرين در اين موارد، همان تهديد به عقاب است. برداشت ياد شده، علاوه بر بيان اين نظر، گوياى تفاوتى است كه برخى از اهل لغت، درباره {همزة} و {لمزة} بيان داشته و گفته اند: {همزة}; يعنى، كسى كه همنشين خود را با الفاظ بد، بيازارد و {لمزة}; يعنى، كسى كه با چشم يا سر، به همنشين خود اشاره كند. (مجمع البيان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 4 - 1،4

1 - برخى از نمازگزاران ، گرفتار نفرين خداوند و سزاوار عذاب و هلاكت اند .

فويل للمصلّين

{ويل} _ كه در اصل به معناى عذاب و هلاكت است _ كلمه اى است كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. (لسان العرب) اين كلمه نام درّه، يا

چاه خاصى در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن است (قاموس). مبتدا قرار گرفتن آن _ با آن كه نكره است _ نشان مى دهد كه در معناى نفرين به كار رفته است.

4 - نمازگزاران بى اعتقاد به معاد ، مورد نفرين خداوند

أرءيت الذى يكذّب بالدين . .. فويل للمصلّين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 1

1 - رياكاران ، مورد نفرين خدابوده و به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .

فويل للمصلّين . .. الذين هم يراءون

{رائيته} (ماضى {يراءون}); يعنى، خود را بر خلاف آنچه بودم، به او نشان دادم (قاموس). {ريا}; يعنى، آشكار ساختن كار خويش براى مردم تا او را ببينند و به او نظر نيكو داشته باشند (مصباح).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 7 - 1

1 - كسانى كه از عاريه دادن لوازم منزل ، دريغ ورزيده ، احتياجات مردم را ناديده مى گيرند ، گرفتار نفرين خدايند و عذاب جهنم ، فرجام آنان است .

فويل . .. و يمنعون الماعون

{ماعون}، عنوان عامى براى اثاثيه منزل، از قبيل ديگ، تبر، و كاسه است (مصباح). اين كلمه به معناى كار خير و باران و آب و هر چيز نافع نيز مى آيد (قاموس). ريشه آن {مَعْن} (چيزى كه كم و آسان باشد) است و برخى اصل آن را {معونة} (ابزار كمك دهنده) دانسته اند. (صحاح اللغة)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 1 - 1،2

1 - خداوند ، با نفرين بر ابولهب ، او

را به ضايع ساختن دستاورد ها و تلاش هايش تهديد كرد .

تبّت يدا أبى لهب و تبّ

{تَبٌّ} (مصدر {تبّت} و {تَبَّ}); يعنى، هلاكت (نهايه ابن اثير). {تَبٌّ} و {تبابٌ} به معناى قرار گرفتن دائم در خسارت است (مفردات). {تبّت يداه}; يعنى، دست هاى او ضايع شدند و زيان ديدند (قاموس). زيان ديدن دست، كنايه از هدر رفتن تلاش ها و دستاوردها است.

2 - ابولهب ، مورد نفرين و تهديد خداوند ، به گرفتارى در هلاكت و فرجامى زيان بار

و تبّ

فاعل {تبّ}، ابولهب است و نفرين خداوند به شخص او تعلق گرفته است. از آن جا كه معناى حقيقى نفرين، درباره خداوند تصور ندارد; مراد تهديد و توبيخ خواهد بود.

موجبات نفرين خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 34 - 2

2 - تكذيب دين و روى گردانى عمدى از تعاليم آن ، موجب هلاكت و نفرين الهى است .

و ل_كن كذّب و تولّى . .. أولى لك فأولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 2

2 - تكذيب دين و روى گردانى عمدى از تعاليم آن ، موجب هلاكت و نفرين الهى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. ثمّ أولى لك فأولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 10

10 - سرپيچى از فرمان خداوند ، موجب استحقاق نفرين او

قتل الإنس_ن . .. لمّا يقض ما أمره

نفرين خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 4،5،33

4 _ درماندگى و

ناتوانى هميشگى يهود ، نفرين خداوند بر آنان

غلت ايديهم

5 _ گرفتارى يهوديان به بخل و خوددارى آنان از انفاق و يارى ديگران ، نفرين خداوند بر آنان

غلت ايديهم

جمله {ينفق كيف يشاء} دلالت مى كند كه از مصاديق مورد نظر در نفرين الهى بر يهود (غلت ايديهم) بسته بودن دست آنها از انفاق و بخيل گشتن آنهاست.

33 _ ناكامى يهود در جنگ افروزى هاى خود عليه مسلمانان ، نمود ناتوانى آنان بر اثر نفرين خداوند

غلت ايديهم . .. كلما اوقدوا ناراً للحرب اطفأها اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {كلما اوقدوا . ..} بيان نتيجه اى براى {غلت ايديهم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 6

6 _ ريشه كن شدن نسل ظالمان، نفرينى الهى بر آنان است.

فقطع دابر القوم الذين ظلموا

اگر جمله {فقطع دابر} انشايى باشد، نفرينى است در حق ظالمان در تمامى تاريخ.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 7 - 1

1 - دروغ پردازان گناه پيشه ، مورد نفرين و تهديد خداوند

ويل لكلّ أفّاك أثيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 34 - 3

3 - { عن عبدالعظيم بن عبداللّه الحسنى قال : سألت محمّد بن علىّ الرضا ( ع ) عن قوله عزّوجلّ : { أولى لك فأولى . ثمّ أولى لك فأولى } قال : يقول اللّه عزّوجلّ : بُعداً لك من خير الدنيا بُعداً ، و بُعداً لك من خير الآخرة ;

عبدالعظيم حسنى گويد: از امام جواد(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ: {أولى

لك فأولى . ثمّ أولى لك فأولى} سؤال كردم; فرمود: خداى عزّوجلّ مى فرمايد: دورى باد تو را از خير دنيا و دورى باد تو را از خير آخرت}.

نفرين شدگان

{نفرين شدگان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 30 - 11

11 _ پندار فرزند داشتن خدا ، انحراف از مسير حق بوده و معتقدان به آن ، گرفتار لعن و نفرين خدا خواهند بود .

و لا يدينون دين الحق . .. و قالت اليهود عزير ابن اللّه ... قتلهم اللّه أنى يؤفكو

نفس از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نفس

آثار وسوسه نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 2،3

2 _ وسوسه هاى نفسانى قابيل ، كشتن برادر را بر او هموار ساخت .

فطوعت له نفسه

{طوعت} از مصدر {تطويع} به معناى {تسهيل} و نيز {متابعت} است. برداشت فوق بر اساس معناى اول است.

3 _ وسوسه هاى نفسانى قابيل ، وادار كننده وى به كشتن هابيل

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

آثار هواى نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 11

11 _ حسد و هواى نفس آدمى ، جلوگير وى از پندپذيرى و عاقبت انديشى

انى اخاف اللّه رب العلمين انى اريد . .. فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 1

1 - هواى نفس ، معبود و خداى گروهى از مردمان

أفرءيت من اتّخذ إل_هه هويه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 -

16 - 3،4

3_ نفس آدمى ، داراى انگيزش هاى منفى و مرموز

و نعلم ما توسوس به نفسه

{وسوسه} (مصدر {توسوس} ) در اصل به معناى صداى آهسته است و در اين جا كنايه از خواطر مذموم و ناپسند مى باشد.

4_ انكار معاد ، ناشى از وسوسه هاى مرموز نفس و نه نارسايى برهان آن *

بل هم فى لبس من خلق جديد . .. و نعلم ما توسوس به نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 3 - 5

5 - هواى نفس ، منشأ اصلى سخنان باطل و القاى مفاهيم گمراه كننده

و ما ينطق عن الهوى

از اين كه {الهوى} به خصوص نفى گشته و عوامل ديگر ياد نشده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

آرامش اخروى صاحبان نفس مطمئنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 1،2

1 - برخى از انسان ها در قيامت ، نفسى آرام و فارغ از دغدغه خاطر ، خواهند داشت .

ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

اطمينان نفس، سكونت و آرامش و زوال وحشت آن است. (العين)

2 - خداوند ، با انسان هايى كه در قيامت روحى آرام و تسكين يافته دارند ، سخن خواهد گفت آنان را بر اين آرامش خواهد ستود .

ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

خطابى كه در اين آيه وجود دارد، به قرينه آيات پيشين _ كه ترسيم كننده صحنه قيامت بود _ خطابى است كه در قيامت صادر خواهد شد. توصيف مخاطب به {مطمئن}، نشان مى دهد كه اطمينان در همان صحنه مورد نظر است.

ارزش نفس لوامه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- قيامه - 75 - 2 - 4

4 - انسان هاى داراى نفس لوّامه ، بسى ارجمند در پيشگاه خداوند

و لاأُقسم بالنفس اللوّامة

اطاعت از هواى نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 15

15 _ پيروان هواى نفس ، در معرض خسارت و زيان

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله فاصبح من الخسرين

انبيا و نفس امّاره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 9

9_ پيامبران با توفيق خدا و شمول رحمتش بر آنان ، از ارتكاب گناهان مصون مانده و از خطر نفس امّاره رهايى مى يابند .

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

اهميت حفظ نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 9

9 _ لزوم دورى جستن از مهلكه ها و حوادث مرگ آور

لا تاكلوا . .. و لا تقتلوا انفسكم

خداوند بدان جهت تصرّف ناروا در اموال ديگران را تحريم كرد كه موجب نابودى انسان و جوامع انسانى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 27

27 _ لزوم احتياط براى حفظ نفوس و سعى در پيشگيرى از وقوع قتل خطائى

و من قتل مؤمناً خطا . .. توبة من اللّه

اگر چنين احتياطى لازم و ضرورى نبود، نبايد خداوند به خاطر كارى كه از اختيار انسان خارج است، وى را از رحمت خويش دور سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 5

5 _ لزوم احتياط

براى حفظ نفوس ، حتّى در شرايط جنگى

يا ايّها الّذين امنوا اذا ضربتم فى سبيل اللّه فتبيّنوا و لا تقولوا

اهميت نفس لوامه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 2 - 2

2 - اهميت و عظمت نفس لوامه و سرزنش گر در وجود انسان

و لاأُقسم بالنفس اللوّامة

برداشت ياد شده، با توجه به اين حقيقت است كه سوگند خداوند به هر چيزى، نشان دهنده اهميت و عظمت آن چيز است.

بهشت صاحبان نفس راضيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

بهشت صاحبان نفس مرضيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

بهشت صاحبان نفس مطمئنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 -

30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

خطر هواى نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 8

8_ علم الهى به اعماق وجود آدمى ، هشدارى به وى در تأثيرپذيرى از وسوسه هاى نفس

و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن أقرب إليه من حبل الوريد

تعبير و {نحن أقرب. ..} _ در پى {نعلم ما توسوس...} _ مى تواند از آن جهت باشد كه آدمى با ناظر ديدن خدا، خود را از بند وسوسه هاى نفس رها مى سازد.

دعوت از صاحبان نفس راضيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 1

1 - خداوند ، با دعوت از صاحبان دل آرام و خشنود ، آنان را به جمع بندگان خاص خود بار مى دهد .

فادخلى فى عب_دى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى

باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

دعوت از صاحبان نفس مرضيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 1

1 - خداوند ، با دعوت از صاحبان دل آرام و خشنود ، آنان را به جمع بندگان خاص خود بار مى دهد .

فادخلى فى عب_دى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

دعوت از صاحبان نفس مطمئنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 1،2

1 - خداوند در قيامت ، صاحبان قلب مطمئن را شايسته حضور در نزد خود خوانده و آنان را به قرب خويش دعوت خواهد كرد .

ارجعى إلى ربّك

2 - خداوند با فراخواندن صاحبان قلب آرام در قيامت به سوى خويش ، جلوه هاى ربوبيت خود را بر آنان مى گستراند .

ارجعى إلى ربّك

ذكر هر يك از اسماى خداوند در اين موارد، بيانگر نوع مواجه شدن افراد با او است و تعبير {ربّك}، بيانگر اين نكته است كه صاحبان نفس مطمئن، مشمول ربوبيت خداوند و كمال افزون تر خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر

- 89 - 29 - 1

1 - خداوند ، با دعوت از صاحبان دل آرام و خشنود ، آنان را به جمع بندگان خاص خود بار مى دهد .

فادخلى فى عب_دى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

سوگند به نفس اسب مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 1 - 1

1 - سوگند خداوند ، به اسبانى كه در راه جهاد تاخته و نفس نفس زده اند .

و الع_دي_ت ضبحًا

{عاديات}، از ريشه {عَدْو} (دويدن) است و به قرينه آيات بعد _ كه از جرقه هاى سُم و برپا كردن غبار سخن گفته است _ مراد، اسبان دونده است. {ضبح}; يعنى، صداى نفس هاى اسب كه به {ضُباح} (صداى روباه) تشبيه شده است (مفردات). جمله {فأثرن...} در آيات بعد _ كه خبر از گذشته مى دهد _ بيانگر آن است كه مراد، اسبانى است كه در نبردى خاص حضور داشتند. در شأن نزول آيه شريفه آمده است كه آن نبرد، غزوه {ذات السلاسل} بوده است.

سوگند به نفس لوامه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 2 - 1

1 - سوگند

أكيد خداوند ، به نفس ملامت گر

و لاأُقسم بالنفس اللوّامة

ظلم به نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 5،14

5 _ ماندن در سيطره مشركان و كافران و ترك هجرت ، ظلم به نفس است .

انّ الّذين توفّيهم الملئكة ظالمى انفسهم قالوا فيم كنتم قالوا كنّا مستضعفين فى ال

بنابر اينكه توبيخ ملائكه بر اصل هجرت نكردن باشد، نه اينكه ترك هجرت باعث عمل نكردن به تكاليف الهى مى شده است.

14 _ عمل نكردن به تكاليف الهى ، ستم به خويشتن است .

انّ الّذين توفّيهم الملئكة ظالمى انفسهم . .. قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاج

بنابر اينكه توبيخ ملائكه از ترك كنندگان هجرت، براى اين باشد كه چرا با ماندن در محيط كفر تكاليف الهى را ترك كرده ايد، نه اينكه سرزنش آنان به جهت خصوص ترك هجرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 98 - 10

10 _ ناآگاهى از معارف دينى با وجود امكان يادگيرى آن ، گناه و ستم بر خويشتن است .

ظالمى انفسهم . .. قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها .. الّا المستضعفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 6،7،8

6 _ رجوع مرد به زن مُطلّقه با قصد آزار ، ظلم به خويشتن است .

و لا تمسكوهنّ ضراراً لتعتدوا و من يفعل ذلك فقد ظلم نفسه

7 _ تعدّى از حدود الهى ، ظلم به خويشتن است .

لتعتدوا و من يفعل ذلك فقد ظلم نفسه

8 _ ظلم به ديگران ، ظلم

به خويشتن است .

و لا تمسكوهنّ ضراراً لتعتدوا و من يفعل ذلك فقد ظلم نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 254 - 17

17 _ محروميّت از بهره هاى اخروى ، تاوان ستمى است كه ترك كنندگان انفاق ، خود بر خويشتن روا داشته اند .

انفقوا ممّا رزقناكم من قبل . .. و الكافرون هم الظّالمون

خداوند با بيان اينكه در قيامت تجارتى نيست، در واقع به ترك كنندگان انفاق هشدار مى دهد كه از مواهب آخرت بى نصيبند كه در نتيجه بر خود ستم كرده و به مقتضاى حصر در جمله {و الكافرون . .. }، اين ستمكارى را از ناحيه خود آنان شمرده است، نه از ناحيه خداوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 117 - 6،8،9

6 _ كفر آدمى ، ظلم به خويشتن

انّ الذين كفروا حرث قوم ظلموا انفسهم . .. و ما ظلمهم اللّه و لكن انفسهم يظلمون

8 _ انگيزه قرار دادن دنيا در انفاق ، ستمى است بر خويشتن . *

مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا كمثل ريح فيها صرّ اصابت حرث قوم ظلموا انفسهم

9 _ خداوند به اهل كفر ستمى روا ندارد ، بلكه آنها ، خود بر خويشتن ستم روا مى دارند .

و ما ظلمهم اللّه و لكن انفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 6،7

6 _ مراجعه به طاغوت و دادگاه هاى ناصالح براى داورى ، ستم به خويشتن است .

يريدون ان يتحاكموا . .. و لو انّهم اذ

ظلموا انفسهم

7 _ سرپيچى از فرامين پيامبر ( ص ) ، گناه ، نفاق و ستم بر خويشتن است .

و ما ارسلنا من رسول الّا ليطاع باذن اللّه و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم

مراد از ظلم در {اذ ظلموا} به قرينه {ليطاع}، مخالفت با رسول خدا (ص) است و با توجّه به آيات قبل كه اعراض كنندگان از رسول (ص) را منافق شمرده، مى توان گفت هر گونه مخالفتى با رسول خدا (ص) و اعراض از او، نوعى نفاق است.

عصيانگرى نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 9

9 _ گستاخى نفس آدمى ، تا حد وادار سازى وى به قتل و جنايت

فطوعت له نفسه قتل اخيه

عظمت نفس لوامه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 2 - 2

2 - اهميت و عظمت نفس لوامه و سرزنش گر در وجود انسان

و لاأُقسم بالنفس اللوّامة

برداشت ياد شده، با توجه به اين حقيقت است كه سوگند خداوند به هر چيزى، نشان دهنده اهميت و عظمت آن چيز است.

فضايل اخروى صاحبان نفس راضيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

فضايل اخروى صاحبان نفس مرضيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

فضايل اخروى صاحبان نفس مطمئنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 1

1 - خداوند در قيامت ، صاحبان قلب مطمئن را شايسته حضور در نزد خود خوانده و آنان را به قرب خويش دعوت خواهد كرد .

ارجعى إلى ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

قدرت نفس انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 7

7_ نفس آدمى بر آراستن كار هاى زشت و ناروا و واداشتن او به ارتكاب آنها تواناست .

قال بل سوّلت لكم أنفسكم أمرًا

قدرت هواى نفس

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 8

8 _ توانايى هواى نفس در سركوبى عواطف برادرى و انسانى

فطوعت له نفسه قتل اخيه

تصريح به كلمه {اخيه} براى رساندن اين است كه حتى عواطف برادرى نيز نتوانست نفس قابيل را از خواسته خويش (كشتن هابيل) باز دارد.

كيفر قتل نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 21

21 _ قاتلان پيامبران و قاتلان امر كنندگان به معروف ، گرفتار سخت ترين عذاب هاى الهى

و يقتلون النّبيّن بغير حق و يقتلون الذين يأمرون بالقسط.

از رسول اللّه (ص) سؤال شد: اىّ الناس اشد عذاباً يوم القيامة؟ آن حضرت فرمود: رجل قتل نبيّاً او رجلاً امر بمعروف او نهى عن منكر، سپس آن حضرت، اين آيه را تلاوت كرد: {انّ الّذين يكفرون . .. }.

_______________________________

تفسير طبرى، ج 3، ص 144 ; مجمع البيان، ج 2، ص 720 ; تفسير تبيان، ج 2، ص 422.

گفتگوى اخروى خدا با صاحبان نفس مطمئنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 2

2 - خداوند ، با انسان هايى كه در قيامت روحى آرام و تسكين يافته دارند ، سخن خواهد گفت آنان را بر اين آرامش خواهد ستود .

ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

خطابى كه در اين آيه وجود دارد، به قرينه آيات پيشين _ كه ترسيم كننده صحنه قيامت بود _ خطابى است كه در قيامت صادر خواهد شد. توصيف مخاطب به {مطمئن}، نشان مى دهد كه اطمينان در همان صحنه مورد نظر است.

محمد(ص) و هواى نفس

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 4 - 2

2 - راه نداشتن كمترين سخن متكى بر هوا و هوس ، در قلمرو پيام ها و رهنمود هاى پيامبر ( ص )

و ما ينطق عن الهوى . إن هو إلاّ وحى يوحى

مدح اخروى صاحبان نفس مطمئنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 2

2 - خداوند ، با انسان هايى كه در قيامت روحى آرام و تسكين يافته دارند ، سخن خواهد گفت آنان را بر اين آرامش خواهد ستود .

ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

خطابى كه در اين آيه وجود دارد، به قرينه آيات پيشين _ كه ترسيم كننده صحنه قيامت بود _ خطابى است كه در قيامت صادر خواهد شد. توصيف مخاطب به {مطمئن}، نشان مى دهد كه اطمينان در همان صحنه مورد نظر است.

مقامات صاحبان نفس راضيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 2

2 - بندگى خالص خداوند ، مايه رسيدن به مقامى والاتر از رتبه انسان هاى مطمئن ، راضى و مورد پسند خداوند

فادخلى فى عب_دى

انتساب بندگان به خداوند در {عبادى}، انتساب تشريفى است و اين كه به صاحبان دل آرام، اذن ملحق شدن به آنان داده مى شود، بيانگر برترى رتبه آنان است.

مقامات صاحبان نفس مرضيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 2

2 - بندگى خالص خداوند ، مايه رسيدن به مقامى والاتر از رتبه انسان هاى مطمئن ، راضى و مورد پسند خداوند

فادخلى فى عب_دى

انتساب بندگان

به خداوند در {عبادى}، انتساب تشريفى است و اين كه به صاحبان دل آرام، اذن ملحق شدن به آنان داده مى شود، بيانگر برترى رتبه آنان است.

مقامات صاحبان نفس مطمئنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 2

2 - بندگى خالص خداوند ، مايه رسيدن به مقامى والاتر از رتبه انسان هاى مطمئن ، راضى و مورد پسند خداوند

فادخلى فى عب_دى

انتساب بندگان به خداوند در {عبادى}، انتساب تشريفى است و اين كه به صاحبان دل آرام، اذن ملحق شدن به آنان داده مى شود، بيانگر برترى رتبه آنان است.

موجبات اخروى نفس مطمئنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 5

5 - برخوردارى از نفس مطمئن و تقرب به درگاه خداوند در قيامت ، ويژه كسانى است كه رضايت خداوند را به دست آورده اند .

مرضيّة

نجات از نفس امّاره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 14

14_ ترحم خدا بر برخى انسان ها و نجات آنان از سيطره نفس امّاره ، برخاسته از رحمت و غفران اوست .

إن النفس . .. إلاّ ما رحم ربى إن ربى غفور رحيم

نفس امّاره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 7

7 _ انسان ، داراى دو نيروى متضاد ( دعوت كننده به گناه و بازدارنده از آن ) در نهاد خويش

فطوعت له نفسه قتل اخيه

چنانچه {تطويع} به معناى تسهيل باشد، بيانگر آن است كه نيرويى در درون قابيل وى

را از ارتكاب قتل باز مى داشته، ولى در نهايت هواى نفس بر آن نيروى بازدارنده غلبه كرده است.

نفس امّاره و گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 6

6_ نفس آدمى در صورت شمول رحمت خدا بر او ، به انجام بدى ها فرمان نمى دهد و به ارتكاب گناهان ترغيب نمى كند .

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

نفس لوّامه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 7

7 _ انسان ، داراى دو نيروى متضاد ( دعوت كننده به گناه و بازدارنده از آن ) در نهاد خويش

فطوعت له نفسه قتل اخيه

چنانچه {تطويع} به معناى تسهيل باشد، بيانگر آن است كه نيرويى در درون قابيل وى را از ارتكاب قتل باز مى داشته، ولى در نهايت هواى نفس بر آن نيروى بازدارنده غلبه كرده است.

نقش نفس امّاره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 3

3_ نفس آدميان بجز در پرتو امداد هاى الهى ، همواره آنان را به ارتكاب گناهان و بدى ها فرا مى خواند .

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

كلمه {امّارة} صيغه مبالغه و به معناى بسيار امر كننده و ترغيب كننده است. {ما} در {إلاّ ما رحم} ممكن است موصول اسمى و به معناى {التى} باشد. بر اين مبنا {إن النفس ...} ; يعنى، نفس آدميان ايشان را به بديها فرمان مى دهد مگر آن نفسى كه خداوند صاحبش را رحم كند. و محتمل است {ما} ظرفيه

باشد. در اين صورت مستثنى منه {فى كل زمان} است و معناى جمله چنين مى شود: {نفس آدميان همواره آنان را به بدى فرامى خواند، مگر زمانى كه خداوند بر صاحب آن نفس رحم كند}.

نقش نفس لوامه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 2 - 5،6

5 - انسان هاى برخوردار از نفس لوّامه ، داراى فرجامى نيكو در قيامت *

لاأُقسم بيوم القيمه . و لاأُقسم بالنفس اللوّامة

بيان سوگند به نفس لوّامه، پس از سوگند به روز قيامت، ممكن است بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

6 - { قال رسول اللّه ( ص ) . . . يابن مسعود أَكثِر من الصالحات و البرّ فإنّ المُحسنَ و المُسىء يندمان ، يقول المحسن : يا ليتنى ازْدَدْتُ من المحسنات و يقول المسىء : قصرتُ ، و تصديق ذلك قوله تعالى : { و لااُقسم بالنفس اللوّامة } ;

رسول خدا(ص) فرمود: . ..اى پسر مسعود! اعمال صالح و كارهاى نيك را افزون انجام بده كه در [قيامت ]نيكوكار و بدكار هر دو پشيمان مى شوند. انسان نيكوكار مى گويد: اى كاش كارهاى نيك را زيادتر كرده بودم و انسان بدكار مى گويد: كوتاهى و تقصير كردم. و گواه اين مطلب سخن خداوند است كه فرمود: {و لا أقسم بالنفس اللوّامة}.

نقش هواى نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 6

6 _ هواى نفس آدمى ، گرايش دهنده او به اعمال ناپسند

فطوعت له نفسه قتل اخيه

وسوسه نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5

- 30 - 4

4 _ قابيل ، فريفته وسوسه هاى نفس خويش

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

هواى نفس قابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 1،3،4،16

1 _ درگيرى و كشمكش درونى قابيل با هواى نفس خويش در مورد قتل هابيل

فطوعت له نفسه قتل اخيه

3 _ وسوسه هاى نفسانى قابيل ، وادار كننده وى به كشتن هابيل

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

4 _ قابيل ، فريفته وسوسه هاى نفس خويش

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

16 _ نفس قابيل ، دام خواسته وى و پذيراى تصميم او بر قتل برادرش هابيل

فطوعت له نفسه قتل اخيه

{طوعت} مى تواند به معناى {تابعت} باشد، يعنى نفس قابيل در قتل برادرش هابيل پيرو او گرديد. بر اساس اين احتمال، قابيل نفس خو را فريب داده و آن را رام خود ساخته بود، نه اينكه فريفته وسوسه هاى خويش شده باشد.

نفس امّاره

انبيا و نفس امّاره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 9

9_ پيامبران با توفيق خدا و شمول رحمتش بر آنان ، از ارتكاب گناهان مصون مانده و از خطر نفس امّاره رهايى مى يابند .

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

نجات از نفس امّاره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 14

14_ ترحم خدا بر برخى انسان ها و نجات آنان از سيطره نفس امّاره ، برخاسته از رحمت و غفران اوست .

إن النفس . .. إلاّ ما رحم ربى إن ربى غفور رحيم

نفس امّاره

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 7

7 _ انسان ، داراى دو نيروى متضاد ( دعوت كننده به گناه و بازدارنده از آن ) در نهاد خويش

فطوعت له نفسه قتل اخيه

چنانچه {تطويع} به معناى تسهيل باشد، بيانگر آن است كه نيرويى در درون قابيل وى را از ارتكاب قتل باز مى داشته، ولى در نهايت هواى نفس بر آن نيروى بازدارنده غلبه كرده است.

نفس امّاره و گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 6

6_ نفس آدمى در صورت شمول رحمت خدا بر او ، به انجام بدى ها فرمان نمى دهد و به ارتكاب گناهان ترغيب نمى كند .

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

نقش نفس امّاره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 3

3_ نفس آدميان بجز در پرتو امداد هاى الهى ، همواره آنان را به ارتكاب گناهان و بدى ها فرا مى خواند .

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

كلمه {امّارة} صيغه مبالغه و به معناى بسيار امر كننده و ترغيب كننده است. {ما} در {إلاّ ما رحم} ممكن است موصول اسمى و به معناى {التى} باشد. بر اين مبنا {إن النفس ...} ; يعنى، نفس آدميان ايشان را به بديها فرمان مى دهد مگر آن نفسى كه خداوند صاحبش را رحم كند. و محتمل است {ما} ظرفيه باشد. در اين صورت مستثنى منه {فى كل زمان} است و معناى جمله چنين مى شود: {نفس آدميان همواره آنان را به بدى

فرامى خواند، مگر زمانى كه خداوند بر صاحب آن نفس رحم كند}.

نفس راضيه

{نفس راضيه}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 7

7 - خشنود بودن از خداوند ، زمينه ساز كسب رضايت او است .

راضية مرضيّة

ترتيب ذكرى، ممكن است ناظر به ترتيب واقعى باشد; بنابراين، حالت {مرضية} بودن، فرع حالت رضايت است.

بهشت صاحبان نفس راضيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

دعوت از صاحبان نفس راضيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 1

1 - خداوند ، با دعوت از صاحبان دل آرام و خشنود ، آنان را به جمع بندگان خاص خود بار مى دهد .

فادخلى فى عب_دى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى

باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

فضايل اخروى صاحبان نفس راضيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

مقامات صاحبان نفس راضيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 2

2 - بندگى خالص خداوند ، مايه رسيدن به مقامى والاتر از رتبه انسان هاى مطمئن ، راضى و مورد پسند خداوند

فادخلى فى عب_دى

انتساب بندگان به خداوند در {عبادى}، انتساب تشريفى است و اين كه به صاحبان دل آرام، اذن ملحق شدن به آنان داده مى شود، بيانگر برترى رتبه آنان است.

نفس لوامه

ارزش نفس لوامه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 2 - 4

4 - انسان هاى داراى نفس لوّامه ، بسى ارجمند در پيشگاه خداوند

و لاأُقسم بالنفس اللوّامة

اهميت نفس لوامه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 2 - 2

2 - اهميت و عظمت نفس لوامه و سرزنش گر در وجود انسان

و لاأُقسم بالنفس اللوّامة

برداشت ياد شده، با توجه به اين حقيقت است كه سوگند خداوند به هر چيزى، نشان دهنده اهميت و عظمت آن

چيز است.

سوگند به نفس لوامه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 2 - 1

1 - سوگند أكيد خداوند ، به نفس ملامت گر

و لاأُقسم بالنفس اللوّامة

عظمت نفس لوامه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 2 - 2

2 - اهميت و عظمت نفس لوامه و سرزنش گر در وجود انسان

و لاأُقسم بالنفس اللوّامة

برداشت ياد شده، با توجه به اين حقيقت است كه سوگند خداوند به هر چيزى، نشان دهنده اهميت و عظمت آن چيز است.

نقش نفس لوامه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 2 - 5،6

5 - انسان هاى برخوردار از نفس لوّامه ، داراى فرجامى نيكو در قيامت *

لاأُقسم بيوم القيمه . و لاأُقسم بالنفس اللوّامة

بيان سوگند به نفس لوّامه، پس از سوگند به روز قيامت، ممكن است بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

6 - { قال رسول اللّه ( ص ) . . . يابن مسعود أَكثِر من الصالحات و البرّ فإنّ المُحسنَ و المُسىء يندمان ، يقول المحسن : يا ليتنى ازْدَدْتُ من المحسنات و يقول المسىء : قصرتُ ، و تصديق ذلك قوله تعالى : { و لااُقسم بالنفس اللوّامة } ;

رسول خدا(ص) فرمود: . ..اى پسر مسعود! اعمال صالح و كارهاى نيك را افزون انجام بده كه در [قيامت ]نيكوكار و بدكار هر دو پشيمان مى شوند. انسان نيكوكار مى گويد: اى كاش كارهاى نيك را زيادتر كرده بودم و انسان بدكار مى گويد: كوتاهى و تقصير كردم. و گواه اين مطلب سخن خداوند است

كه فرمود: {و لا أقسم بالنفس اللوّامة}.

نفس مرضيه

{نفس مرضيه}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 7

بهشت صاحبان نفس مرضيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

دعوت از صاحبان نفس مرضيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 1

1 - خداوند ، با دعوت از صاحبان دل آرام و خشنود ، آنان را به جمع بندگان خاص خود بار مى دهد .

فادخلى فى عب_دى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

فضايل اخروى صاحبان نفس مرضيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند

در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

مقامات صاحبان نفس مرضيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 2

2 - بندگى خالص خداوند ، مايه رسيدن به مقامى والاتر از رتبه انسان هاى مطمئن ، راضى و مورد پسند خداوند

فادخلى فى عب_دى

انتساب بندگان به خداوند در {عبادى}، انتساب تشريفى است و اين كه به صاحبان دل آرام، اذن ملحق شدن به آنان داده مى شود، بيانگر برترى رتبه آنان است.

نفس مطمئنه

آرامش اخروى صاحبان نفس مطمئنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 1،2

1 - برخى از انسان ها در قيامت ، نفسى آرام و فارغ از دغدغه خاطر ، خواهند داشت .

ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

اطمينان نفس، سكونت و آرامش و زوال وحشت آن است. (العين)

2 - خداوند ، با انسان هايى كه در قيامت روحى آرام و تسكين يافته دارند ، سخن خواهد گفت آنان را بر اين آرامش خواهد ستود .

ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

خطابى كه در اين آيه وجود دارد، به قرينه آيات پيشين _ كه ترسيم كننده صحنه قيامت بود _ خطابى است كه در قيامت صادر خواهد شد. توصيف مخاطب به {مطمئن}، نشان مى دهد كه اطمينان در همان صحنه مورد نظر است.

بهشت صاحبان

نفس مطمئنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

دعوت از صاحبان نفس مطمئنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 1،2

1 - خداوند در قيامت ، صاحبان قلب مطمئن را شايسته حضور در نزد خود خوانده و آنان را به قرب خويش دعوت خواهد كرد .

ارجعى إلى ربّك

2 - خداوند با فراخواندن صاحبان قلب آرام در قيامت به سوى خويش ، جلوه هاى ربوبيت خود را بر آنان مى گستراند .

ارجعى إلى ربّك

ذكر هر يك از اسماى خداوند در اين موارد، بيانگر نوع مواجه شدن افراد با او است و تعبير {ربّك}، بيانگر اين نكته است كه صاحبان نفس مطمئن، مشمول ربوبيت خداوند و كمال افزون تر خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 1

1 - خداوند ، با دعوت از صاحبان دل آرام و خشنود ، آنان را به جمع بندگان خاص خود بار مى دهد .

فادخلى فى عب_دى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل

آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

فضايل اخروى صاحبان نفس مطمئنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 1

1 - خداوند در قيامت ، صاحبان قلب مطمئن را شايسته حضور در نزد خود خوانده و آنان را به قرب خويش دعوت خواهد كرد .

ارجعى إلى ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 1

1 - خداوند در قيامت ، انسان هاى دل آرام ، راضى و مورد پسند خويش را به بهشتى خاص دعوت خواهد كرد .

و ادخلى جنّتى

اضافه {جنّة} به ضمير متكلم و انتساب آن به خداوند، ممكن است براى بيان شرافت همان بهشت معروف و يا بيانگر اختصاصى بودن بهشتى باشد كه اين دسته از بندگان به آن وارد خواهند شد.

گفتگوى اخروى خدا با صاحبان نفس مطمئنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 2

2 - خداوند ، با انسان هايى كه در قيامت روحى آرام و تسكين يافته دارند ، سخن خواهد گفت آنان را بر اين آرامش خواهد ستود .

ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

خطابى كه در اين آيه وجود دارد، به قرينه آيات پيشين _ كه ترسيم كننده صحنه قيامت بود _ خطابى است كه در قيامت صادر خواهد شد.

توصيف مخاطب به {مطمئن}، نشان مى دهد كه اطمينان در همان صحنه مورد نظر است.

مدح اخروى صاحبان نفس مطمئنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 2

2 - خداوند ، با انسان هايى كه در قيامت روحى آرام و تسكين يافته دارند ، سخن خواهد گفت آنان را بر اين آرامش خواهد ستود .

ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

خطابى كه در اين آيه وجود دارد، به قرينه آيات پيشين _ كه ترسيم كننده صحنه قيامت بود _ خطابى است كه در قيامت صادر خواهد شد. توصيف مخاطب به {مطمئن}، نشان مى دهد كه اطمينان در همان صحنه مورد نظر است.

مقامات صاحبان نفس مطمئنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 2

2 - بندگى خالص خداوند ، مايه رسيدن به مقامى والاتر از رتبه انسان هاى مطمئن ، راضى و مورد پسند خداوند

فادخلى فى عب_دى

انتساب بندگان به خداوند در {عبادى}، انتساب تشريفى است و اين كه به صاحبان دل آرام، اذن ملحق شدن به آنان داده مى شود، بيانگر برترى رتبه آنان است.

موجبات اخروى نفس مطمئنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 5

5 - برخوردارى از نفس مطمئن و تقرب به درگاه خداوند در قيامت ، ويژه كسانى است كه رضايت خداوند را به دست آورده اند .

مرضيّة

نفقه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نفقه

احكام نفقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 12،13،22

12 _ ميزان متعارف نفقه و مخارج واجب بر شوهران ،

بايد به اندازه توانايى مالى آنان باشد .

و على المولود له زرقهنّ و كسوتهنّ بالمعروف لا تُكلف نفس الا وسعها

به نظر مى رسد جمله {لا تُكلّف . .. } تبيين كلمه {معروف} باشد; يعنى نبايد حدّ متعارف، بدون در نظر گرفتن توانايى مالى شوهر تعيين شود.

13 _ وظيفه شوهر در تأمين مخارج زن ، بيش از توان او نيست .

و على المولود له . .. لا تُكلّف نفس الا وسعها

22 _ پدر نبايد با محروم كردن همسر خود از تأمين مخارج حتى پس از طلاق او ، موجب ضرر فرزند شود .

لا تضارّ . .. و لا مولود له بولده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 240 - 3،4،6

3 _ لزوم وصيّت مردان براى پرداخت هزينه يكسال به همسران خويش

و الذين يتوفّون منكم و يذرون ازواجاً وصيةً لازواجهم متاعاً الى الحول

4 _ حق سكونت در خانه شوهر و نيز بهره گيرى از اموال او به مدّت يكسال ، از جمله حقوق زنان شوهر مُرده است .

وصيةً لازواجهم متاعاً الى الحول غير اخراج

ظهور كلمه {غير اخراج} در اين است كه نبايد زن شوهر مرده را از خانه شوهر بيرون كرد و لازمه اين معنا حق سكونت براى اوست.

6 _ باقى ماندن زن در خانه شوهر ، شرط پرداخت هزينه زندگى وى تا يكسال

متاعاً الى الحول غير اخراج

بنابراينكه {غير اخراج} علاوه بر بيان حق سكونت براى زن، قيدى باشد بر حكم سابق (لزوم پرداخت متاع. ) يعنى آنگاه زن شوهر مرده مى تواند از مال شوهر بهره گيرد كه از خانه وى خارج نشده باشد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7 - 5

5 - ميزان پرداخت هزينه زندگى همسران و انفاق به ديگران ، بسته به توانايى و دارايى شوهران و انفاق گران است .

لينفق ذو سعة من سعته و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا ءاتيه اللّه

برداشت ياد شده، براساس ديدگاه برخى از مفسران است كه گفته اند: آيه شريفه، علاوه بر مورد زنان مطلّقه، شامل همه زنان و همه انفاق هاى واجب و مستحب مى شود.

ترك نفقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 20

20 _ خوددارى پدر از تأمين مخارج مادر ، موجب زيان كودك خويش

و على المولود له زرقهنّ . .. لا تضارّ ... و لا مولود له بولده

نهى از زيان رسانى پدر به كودك خويش، پس از الزام او به تأمين مخارج مادر، اشاره به اين معناست كه امتناع از تأمين مخارج مادر نهايتاً منجرّ به زيان كودك خواهد شد.

جبران نفقه همسر كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 11 - 2

2 - مخارج و مهريه اى كه مرد مؤمن براى همسر كافر خويش ، صرف كرده و اكنون به حكم اسلام از او جدا شده است ، بايد از بيت المال و غنايم جنگى ، به مرد مؤمن پرداخت شود .

و إن فاتكم شىء من أزوجكم إلى الكفّار فعاقبتم

واژه {عاقبتم}، به معناى {اصبتم منهم غنيمة} دانسته شده است.

عدالت در نفقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 3 - 13

13 _ جواز

تعدد همسران ، مشروط به رعايت عدالت در نفقه آنها

فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة

امام صادق (ع) درباره {فان خفتم الّا تعدلوا} در آيه فوق فرمود: يعنى فى النفقة.

_______________________________

كافى، ج 5، ص 363، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 439، ح 36.

قدرت در نفقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7 - 5

5 - ميزان پرداخت هزينه زندگى همسران و انفاق به ديگران ، بسته به توانايى و دارايى شوهران و انفاق گران است .

لينفق ذو سعة من سعته و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا ءاتيه اللّه

برداشت ياد شده، براساس ديدگاه برخى از مفسران است كه گفته اند: آيه شريفه، علاوه بر مورد زنان مطلّقه، شامل همه زنان و همه انفاق هاى واجب و مستحب مى شود.

محدوده نفقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7 - 5

5 - ميزان پرداخت هزينه زندگى همسران و انفاق به ديگران ، بسته به توانايى و دارايى شوهران و انفاق گران است .

لينفق ذو سعة من سعته و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا ءاتيه اللّه

برداشت ياد شده، براساس ديدگاه برخى از مفسران است كه گفته اند: آيه شريفه، علاوه بر مورد زنان مطلّقه، شامل همه زنان و همه انفاق هاى واجب و مستحب مى شود.

مدت نفقه مطلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 5

5 - نفقه ( هزينه زندگى ) زنان مطلّقه تا وقت تولد فرزند ، برعهده همسرانشان است .

و إن كنّ أُول_ت حمل فأنفقوا عليهنّ حتّى

يضعن حملهنّ

نفقه زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 10

10 _ مخارج زنان بر عهده همسرانشان است .

و بما انفقوا من اموالهم

نفقه مطلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 24

24 - { عن سعدبن أبى خَلَف قال : سألت أباالحسن موسى بن جعفر ( ع ) : . . .أليس اللّه عزّوجلّ يقول : { لاتخرجوهنّ من بيوتهنّ و لايخرجن } قال : فقال إنّما عنى بذلك الّتى تطلّق تطيقة بعد تطليقة فتلك الّتى لاتَخرُج و لاتُخرَج حتّى تطلق الثالثة فإذا طلقت الثالثة فقد بانت منه و لانفقة ل ها ، و المرأة الّتى يطلّق ها الرجل تطليقة ثمّ يدع ها حتّى يخلوا أجل ها فه_ذا أيضاً يقعد فى منزل زوج ها و ل ها النفقة و السكنى حتّى تنقضى عدّت ها ;

سعدبن ابى خلف گويد: از امام كاظم(ع) پرسيدم. ..[و ]گفتم: آيا خداوند عزّوجلّ نفرموده: {لاتخرجوهنّ و لايخرجن} حضرت فرمود: خداوند [دراين دستور]زنى را قصد كرده كه دو بار [به طلاق رجعى] طلاق داده مى شود. اين زن [نبايد در زمان عدّه] از خانه خارج شود و نبايد شوهر او را خارج كند تا اين كه طلاق سوم واقع شود. پس آن گاه كه براى بار سوّم، طلاق داده شد از شوهر جدا مى شود و براى او نفقه نيست. و زنى كه شوهر او يك بار طلاق داده و او را رها نموده تا اين كه عدّه اش تمام شود، او نيز در منزل شوهرش مى نشيند [و نبايد خارج شود]

و حق نفقه و سكنى دارد تا عدّه اش تمام شود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 1

1 - احكام طلاق و عدّه زنان مطلّقه و اداى حقوق آنان ( همچون مسكن ، هزينه زندگى و برخورد شايسته ) فرمان هاى نازل شده از سوى خداوند

إذا طلّقتم النساء فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. ذلك أمر اللّه أنزله إليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7 - 1،2،3،4

1 - مردان متمكّن و توانگر ، بايد به ميزان توانايى و فراخْ دستى خويش ، هزينه زندگى زنان مطلّقه را در دوران شيردادن به نوزادان _ افزون بر پرداخت اجرت شيردادن _ بپردازند .

لينفق ذو سعة من سعته

در اين كه حكم انفاق در اين آيه، اختصاص به دوران شيردادن زنان مطلّقه به نوزادشان دارد و يا شامل دوران عدّه نيز مى شود، ميان مفسران اختلاف هست. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

2 - مردان متمكن و توانا ، بايد به ميزان توانايى و فراخْ دستى خويش ، هزينه زندگى زنان مطلّقه خود را در دوران عدّه بپردازند .

لينفق ذو سعة من سعته

3 - مردان تنگ دست ، بايد به مقدار توانايى خويش هزينه زندگى زنان مطلّقه را در دوران شيردادن به نوزادان _ افزون بر پرداخت اجرت شيردادن _ بپردازند .

و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا ءاتيه اللّه

4 - مردان تنگ دست ، بايد به ميزان توانايى خويش ، هزينه زندگى زنان مطلّقه را در ايّام عدّه بپردازند .

و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا ءاتيه اللّه

نفقه

همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7 - 5

5 - ميزان پرداخت هزينه زندگى همسران و انفاق به ديگران ، بسته به توانايى و دارايى شوهران و انفاق گران است .

لينفق ذو سعة من سعته و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا ءاتيه اللّه

برداشت ياد شده، براساس ديدگاه برخى از مفسران است كه گفته اند: آيه شريفه، علاوه بر مورد زنان مطلّقه، شامل همه زنان و همه انفاق هاى واجب و مستحب مى شود.

وصيت به نفقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 240 - 3

3 _ لزوم وصيّت مردان براى پرداخت هزينه يكسال به همسران خويش

و الذين يتوفّون منكم و يذرون ازواجاً وصيةً لازواجهم متاعاً الى الحول

نقره از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نقره

تشبيه به نقره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 16 - 2

2 - قدح ها و كوزه هاى بهشتيان ( ابرار و . . . ) ، در صفا و شفافيت ، مانند شيشه و بلور و در سفيدى و زيبايى ، همچون نقره است .

كانت قواريرَا . قواريرَا من فضّة

برخى از مفسران، اين آيه را از باب تشبيه بليغ دانسته اند; نه اين كه ظرف هاى مورد استفاده بهشتيان، حقيقتاً از جنس شيشه و در عين حال نقره است.

جامهاى نقره اى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 15 - 1،2

1 - گردش پيوسته جام هاى نقره اى و كوزه ها و قدح هاى بلورين ، جهت پذيرايى از ابرار در

بهشت

و يطاف عليهم ب_انية من فضّة و أكواب كانت قواريرَا

{اناء} (مفرد {ءانية}) به معناى ظرف است و {كوب} (مفرد {أكواب}) در معناى كوزه بى دسته و قدح بى دسته استعمال مى شود. {قارورة} (مفرد {قوارير}) نيز به معناى ظرف شيشه اى و بلورين است.

2 - جام هاى سيمين و كوزه ها و قدح هاى بلورين ، از ظرف هاى بهشتى براى پذيرايى بهشتيان

و يطاف عليهم ب_انية من فضّة و أكواب كانت قواريرَا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 16 - 1

1 - ابرار در بهشت ، از كوزه ها و قدح هاى بلورينى استفاده مى كنند كه از جنس نقره است .

قواريرَا من فضّة

دستبندهاى نقره اى ابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 4

4 - دستواره هاى سيمين ، زينت ابرار در بهشت

و حلّوا$ أساور من فضّة

{سوار} (مفرد {أساور}) به معناى دستواره است.

دستبندهاى نقره اى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 5

5 - دستواره هاى سيمين ، از زينت هاى بهشتيان

و حلّوا أساور من فضّة

سقف نقره اى خانه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 3

3 - خداوند ، توانا بر مرفه ساختن زندگى كافران ، تا جايى كه سقف خانه هاى خود را از نقره بسازند و داراى پلكان هايى باشند كه بر آن بالا بروند .

لجعلنا. .. لبيوتهم سقفًا من فضّة و معارج عليها يظهرون

ظروف نقره اى بهشت

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 15 - 3

3 - لذت بخش بودن استفاده از ظرف هاى سيمين و بلورين ، براى بهشتيان

و يطاف عليهم ب_انية من فضّة و أكواب كانت قواريرَا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در مقام بيان نعمت ها و لذت هاى بهشتى است.

عذاب با نقره داغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 17

17 _ از رسول خدا ( ص ) روايت شده است : { . . . من رفع ديناراً أو درهماً أو تبراً أو فضة لا يعده لغريمه و لا ينفقه فى سبيل اللّه فهو كنز يكوى به يوم القيامة ;

كسى كه درهم و دينار (پول رايج) يا طلا و نقره اى را ذخيره كند، _ بدون اينكه براى طلبكار كنار بگذارد _ و آن را در راه خدا انفاق نكند اين مال كنز است و در قيامت، به وسيله آن داغ زده مى شود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 35 - 2،3،5،7

2 _ گنجينه هاى ثروت اندوزان را ، جهت نقره داغ كردن آنان ، با آتش دوزخ خواهند گداخت .

يوم يحمى عليها فى نار جهنم فتكوى بها جباههم

{احماء} مصدر {يحمى} يعنى چيزى را به شدت حرارت دادن و ضمير مؤنث {عليها} به {الذهب} و {الفضة} برمى گردد البته به اعتبار دنانير و دراهم و {يكوى} از ماده {كىّ} و كىّ به معناى چسباندن چيزى داغ به عضو بدن است.

3 _ پيشانى ، پهلو و پشت

كنزاندوزان را در دوزخ با طلا ها و نقره هاى گداخته ، داغ خواهند كرد .

فى نار جهنم فتكوى بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم

5 _ طلا ها و نقره هاى گداخته شده در آتش دوزخ ، تجسمى از گنجينه شدن آنها در دنيا توسط كنزاندوزان

الذين يكنزون الذهب و الفضة . .. يوم يحمى عليها ... هذا ما كنزتم لأنفسكم

7 _ شكنجه دوزخيان با طلا و نقره گداخته ، از عذاب هاى دردناك جهنم است .

و الذين يكنزون الذهب . .. فبشرهم بعذاب أليم. يوم يحمى عليها فى نار جهنم

كيفر نقره اندوزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 10

10 _ آنان كه طلا و نقره مى اندوزند و از انفاق آن در راه خدا ، امتناع مىورزند ، مستحق عذابى دردناكند .

و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم

نقش نقره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 35 - 1

1 - طلا و نقره ، نماد تجمل و اشرافى گرى در دوره هاى تاريخ

سقفًا من فضّة . .. و زخرفًا

عده اى از لغويان {زخرف} را طلا دانسته اند. از ذكر طلا و نقره به عنوان نمادهاى زيور و تجمل، مطلب بالا استفاده مى شود.

نقره اندوزى

كيفر نقره اندوزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 10

10 _ آنان كه طلا و نقره مى اندوزند و از انفاق آن در راه خدا ، امتناع مىورزند ، مستحق عذابى دردناكند .

و الذين

يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم

نقص از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نقص

آثار نقص عضو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 2 - 6

6 - نقص عضو ، از شخصيت و ارزش انسان نمى كاهد .

عبس و تولّى . أن جاءه الأعمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 4

4 - اندام ناقص ، مانع تزكيه نفس و پيدايش صلاح و درست كارى در افراد نيست .

أن جاءه الأعمى . و مايدريك لعلّه يزّكّى

انبيا و نقص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 13 - 5

5 - تنافى نداشتن رسالت الهى با وجود بعضى كمبود هاى قابل جبران به وسيله داشتن ياور

قال ربّ . .. و يضيق صدرى و لاينطلق لسانى فأرسل إلى ه_رون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 34 - 6

6 - تنافى نداشتن مقام رسالت الهى ، با وجود برخى كمبود هاى قابل جبران به وسيله معين و ياور

فأرسله معى ردءًا يصدّقنى

{ردا} به معناى معين و دستيار است.

انسان و نقص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 7 - 2

2 - خداوند ، انسان را آفريده اى كامل و به دور از هرگونه كاستى و اضافات قرار داده است .

فسوّيك

عبارت {سوّاك}; يعنى، تو را {سَوِىّ} قرار داد. {سَوِىّ} به چيزى گفته مى شود كه اندازه و كيفيت آن، از افراط و تفريط به دور باشد.(مفردات راغب)

جبران نقص عمل

پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 21

21 - تكميل نقايص عملكرد نيك از سوى خدا ، نشانى از مغفرت بى پايان او است .

و من يقترف . .. إنّ اللّه غفور شكور

جبران نقص عمل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 16

16 - جبران كاستى اعمال نيك مؤمنان ، از سوى خداوند

و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنًا

برداشت ياد شده بنابر نظر عده اى از مفسران است كه {نزد له فيها حسناً} را بدين معنا گرفته اند: اگر در انجام عمل نيك نقص و كاستى باشد، خداوند آن را جبران نموده و بر حسن آن مى افزايد.

جبرئيل و نقص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 20 - 2

2 - جبرئيل ، به دور از هرگونه نقص و ناتوانى در ابلاغ پيام خداوند به پيامبر ( ص )

ذى قوّة

مراد از {قوّة} ممكن است نيروى لازم براى انجام رسالت باشد. در اين صورت به معناى فراموش كار نبودن و توانمندى جبرئيل بر دريافت كامل قرآن و حفاظت از آن، تا مرحله رساندن به پيامبر(ص) است.

خدا و نقص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 10 - 4

4 _ خدا ، كمال مطلق و منزه از هر عيب و نقص

دعويهم فيها سبحنك اللّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 15

15 _ خدا ، كمال مطلق و به دور

از هر عيب و نقص

سبحنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 68 - 3

3 _ برگزيدن فرزند ، بيانگر وجود نقص است و خداوند از هر نقصى ، مبرا و منزه مى باشد .

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه هو الغنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 6

6_ خداوند منزه از هر عيب و نقص و شايسته حمد و ستايش است .

و يسبّح الرعد بحمده و المل_ئكة من خيفته

{تسبيح} (مصدر يسبح) به معناى منزّه دانستن از هر عيب و نقص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 108 - 1،2

1- پروردگار ، منزه از هر كاستى و نقص در بينش آگاهان به معارف آسمانى

إن الذين أُوتوا العلم من قبله . .. يقولون سبح_ن ربّنا

2- عقيده به وجود نقص و كاستى در خداوند و شرك ، برخاسته از جهل و نادانى است .

إن الذين أُوتوا العلم . .. يقولون سبح_ن ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 17

17- برخوردارى زكريا ( ع ) از فرزند در كهن سالى ، نشانگر منزه بودن خداوند از هرگونه كاستى و ناتوانى است .

أن سبّحوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 5،6

5- خداوند ، منزه از هرگونه نقص و نياز است .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد سبح_نه

6- لزوم تنزيه ذات اقدس خداوند از هرگونه نقص و نياز

سبح_نه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 92 - 4

4- فرزندگزينى ، نشانه نقص بوده و خداى رحمان از آن مبرّا است .

و ما ينبغى للرحم_ن أن يتّخذ ولدًا

گزينش فرزند با فراگيرى رحمت سازگار نيست; زيرا فرزند خداوند، بايد هم جنس او بوده و در الوهيت مانند او باشد; در نتيجه بايد به رحمت او نيازى نداشته باشد; زيرا لازمه آن، فراگير نبودن رحمت الهى و نقصان آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 10

10 _ فرمان روايى و حاكميت مطلق خداوند بر جهان ، جلوه اى از عظمت و منزه بودن او هر گونه عيب و نقص است .

تبارك الذى نزّل الفرقان . .. الذى له ملك السم_وت ... و لم يكن له شريك فى الملك

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {الذى له ملك السماوات. ..} بدل براى {الذى نزّل الفرقان...} و {تبارك} به معناى {تنزه} و {تعاظم} باشد; كه يكى از معانى لغوى {تبارك} است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 8 - 10،12

10 - خدا ، منزه از هر پيرايه و كاستى

و سبح_ن اللّه ربّ الع_لمين

12 - ربوبيت خدا بر نظام عظيم و پهناور هستى ، گواه نامحدود و منزه بودن او از هرگونه نقص و كاستى

و سبح_ن اللّه ربّ الع_لمين

وصف {ربّ العالمين} مشعر به عليت است; يعنى، چون او پروردگار همه عوالم هستى است، از هر نقص و كاستى منزه و از قرار گرفتن در مكان و محدود شدن در آن مبرّا است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 68 - 9

9 - خدا ، كمال مطلق و به دور از هر عيب و نقص

سبح_ن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 17 - 6

6 - خداوند ، تنزيه كننده خويش از هر عيب و نقصى است .

فسبح_ن اللّه حين تمسون و حين تصبحون

احتمال دارد {فسبحان اللّه} تفريع بر آياتى باشد كه در آنها، مشركان، به دليل عدم تفكر درباره مخلوقات خدا، توبيخ شده بودند و نيز آياتى كه در آنها ديدگاه مشركان درباره انكار عالم آخرت (آيه 8) و قرار دادن شريك براى خدا آمده بود (آيه 13). در اين آيه، خداوند خود را از چنين نسبت هايى منزّه اعلام مى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 1

1 - ساحت خداوند ، از هرگونه نقص و كاستى منزه و مبرا است .

سبح_ن الذى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 83 - 1،4

1 - ساحت مقدس خداوند ، از هرگونه نقص و كاستى منزه و مبرا است .

فسبح_ن الذى

4 - در دست داشتن حاكميت و مالكيت همه چيز در جهان هستى ، دليل و نشان كمال خدا و مبرا بودن او از هر نقص و كاستى

فسبح_ن الذى بيده ملكوت كلّ شىء

برداشت ياد شده از ارتباط ميان تنزيه خدا از هر نقصى و توصيف او به {در دست داشتن ملكوت هر چيزى در جهان}، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 -

صافات - 37 - 180 - 1

1 - ساحت پروردگار ، از هرگونه نقص و كاستى ، منزه و مبرّا است .

سبح_ن ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 4 - 7،8

7 - اعتقاد به فرزندگزينى خدا ، اعتقاد به وجود نقص و ضعف در ذات اقدس الهى است .

لو أراد اللّه أن يتّخذ ولدًا . .. سبح_نه

تنزيه خداوند از فرزندگزينى، بيانگر اين است كه اين كار نشانه وجود نقص و ضعف در ذات الهى است.

8 - فرزند گزينى خدا ، برابر با ضعف و نقص ذات او و ناسازگار با كمال مطلق او

لو أراد اللّه أن يتّخذ ولدًا . .. سبح_نه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 67 - 10

10 - خداوند ، كمال مطلق و به دور از هر عيب و نقص است .

سبح_نه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 3

3 - خداوند ، از هر عيب و نقصى منزه و مبرا است .

يسبّحون بحمد ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 3

3 - خداوند از هر عيب و نقصى ، منزه و مبرا است .

يسبّحون بحمد ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 7

7 - لزوم تنزيه خداوند ، از هرگونه عيب ، نقص و شريك به هنگام بهره مندى از نعمت ها

و تقولوا سبح_ن الذى سخّر لنا ه_ذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 12

12 - ذات الهى ، آراسته به همه كمالات و پيراسته از تمامى كاستى ها

و توقّروه و تسبّحوه

{توقير} به معناى تعظيم و بزرگ داشت و مى تواند اشاره به صفات جمال داشته باشد. {تسبيح} به معناى منزّه شمردن ذات حق از عيب و كاستى است كه مى تواند بيانگر صفات سلبى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزه و مبرّا از هر عيب و نقص

فسبّح باسم ربّك العظيم

{تسبيح} به معناى تنزيه كردن از هر نقص و كاستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 96 - 1،2

1 - ساحت خداوند ، منزه و مبرّا از هر عيب و نقص است .

فسبّح باسم ربّك العظيم

{تسبيح}، به معناى تنزيه كردن از هر نقص و كاستى است.

2 - برپا ساختن قيامت براى كيفر و پاداش ، نمودى از كمال خداوند و مبرّا بودن ساحت او از هر نقص و كاستى

فسبّح باسم ربّك العظيم

تفريع {فسبّح باسم ربّك} بر مطالب پيشين (فأمّا إن كان من المقرّبين. ..) حاكى از مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 1 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزّه از هر عيب و نقص

سبّح للّه ما فى السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 4

4 - فرمانروايى خداوند بر هستى ، آكنده از پاكى و تقدس و به دور

از كمترين ظلم و كاستى است .

الملك القدّوس

وصف {القدوس}، در پى {الملك}، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه فرمانروايى خداوند، از هر گونه آلودگى، ناپاكى، ظلم و كاستى مبرّا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 1 - 1،3

1 - ساحت خداوند ، منزّه و مبرّا از هر عيب و نقص است .

سبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

{تسبيح} (مصدر {سبّح}) به معناى تنزيه و مبرّا كردن از نقص و كاستى است.

3 - موجودات هستى ، نمودى روشن بر منزّه بودن خداوند از هر نقص و كاستى

سبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه مراد از تسبيح در آيه شريفه، تسبيح تكوينى باشد. بر اين مبنا معناى آيه، بيانگر اين حقيقت خواهد بود كه وجود هر موجودى، نشانى گويا بر منزّه بودن خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 1 - 5

5 - ساحت خداوند ، مبرّا از هر نقص و عيب

يسبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

{تسبيح} (مصدر {يسبّح}) به معناى تنزيه و مبرّا كردن از هر نقص و كاستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 1 - 2

2 - تمامى موجودات هستى ، شاهدى گويا بر منزّه بودن خداوند از هر عيب و نقص

يسبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه تسبيح در آيه شريفه، تسبيح تكوينى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- حاقه - 69 - 52 - 1،4

1 - ساحت خداوند ، منزّه و مبرّا از هر عيب و نقص

فسبّح باسم ربّك

{تسبيح}، به معناى تنزيه كردن از هر نقص و عيب است.

4 - پيامبر ( ص ) ، موظّف به تسبيح خدا و اعلام مبرّا بودن او از هر عيب و نقص

فسبّح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 2،3

2 - خداوند ، از هر عيب و نقصى مبرّا است .

سبّح اسم ربّك

لزوم منزّه قرار دادن نام، بيانگر منزّه بودن صاحب نام است.

3 - اعتراف به پاك بودن خداوند از هر عيب و نقصى ، وظيفه اى الهى بر عهده همه انسان ها است .

سبّح اسم ربّك

خطاب {سبّح}، ممكن است ويژه پيامبر(ص) نباشد; گرچه روى سخن با آن حضرت است; زيرا مفاد آيات قرآن بدون توجه به آيه هاى قبل و بعد نيز مراد بوده و در محتواى عام خود قابل تمسك هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 2 - 4

4 - نبودن افراط و تفريط در ساختار مخلوقات ، دليل لزوم تسبيح خداوند و اعتراف به دور بودن او از هر عيب و نقص

سبّح اسم ربّك . .. الذى خلق فسوّى

وصف {الذى . ..}، بيانگر علت تسبيح است و حرف {فاء} در {فسوّى} دلالت دارد كه غرض اصلى از توصيف خداوند با جمله {خلق فسوّى}، بيان تسويه است و ذكر خلقت، به عنوان مقدمه براى بيان تسويه مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 3 - 4

4

- خداوند ، به دليل ايجاد زمينه براى ظهور شايستگى هاى نهفته در هر يك از موجودات ، سزاوار تسبيح و مبرّا دانستن او از هر عيب و نقص

سبّح . .. الذى قدّر فهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 4 - 2

2 - توجّه به قدرت خداوند بر روياندن گياهان و به وجود آوردن چراگاه ها ، مايه منزّه دانستن او از هر عيب و نقص و پيراستن نام او ، از هر وصف ناروا است .

سبّح اسم . .. و الذى أخرج المرعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 5 - 4

4 - دور بودن خداوند از هر عيب و نقص ، در تغييرات و تحولات آفريده هاى او جلوه گر است .

سبّح . .. الذى أخرج المرعى . فجعله غثاء أحوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 2 - 6

6 - خداوند ، منزّه از كاستى هاى درونى و بى نياز از غذا و آب است .

اللّه الصمد

{صمد}; يعنى، {مُصْمَت} و آن موجودى است كه جوف (درون خالى) ندارد (تاج العروس). درون خالى نداشتن موجود زنده، بر بى نيازى او از غذا و آب دلالت دارد.

قرآن و نقص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 8

8 - آيات قرآن ، در طول زندگانى پيامبر ( ص ) از خطا و كاستى مصون ماند .

سنقرئك فلاتنسى

درباره مفاد {إلاّ ما شاء اللّه} در آيه بعد، دو ديدگاه وجود دارد: 1.

بيان حاكميت مشيت خداوند كه در نتيجه مراد، استثناى حقيقى نخواهد بود; بلكه تنها نشانگر آن است كه {لاتنسى} هر چند مطلق است و هيچ استثنايى ندارد; ولى مشيت خداوند بر همه چيز حاكم است و نسيان و عدم نسيان پيامبر(ص)، بيرون از مشيت او نيست. 2. حرف {إلاّ} در استثناى حقيقى به كار رفته است و بيانگر آن است كه خداوند، بخشى از آيات را براساس مشيت خويش از ياد پيامبر(ص) خواهد برد. برداشت ياد شده براساس نظر اول است.

معبود راستين و نقص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 3

3- معبود هستى ، واجد همه ارزش ها و كمالات و فاقد هر نقص و نياز

و قل الحمد لله

اختصاص داشتن همه ستايشها به خدا، مستلزم اين است كه همه ارزشهاى ستايش برانگيز در او جمع بوده و در نهايت نقص و نياز در او راه نداشته باشد.

منشأ رفع نقص در موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 27 - 5

5 - خداوند ، قادر به دفع امراض و رفع هرگونه نقص و عيب از موجودات است .

واحلل عقدة من لسانى

منشأ نقص موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 7 - 4

4 - كاستى ها و زشتى هاى پديده هاى زشت و ناقص ، ربطى به آفرينش خداوند ندارد .

أحسن كلّ شىء خلقه

نشانه هاى نقص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 4

4- فرزندگزينى ، نشانه نقص

و نياز است .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد سبح_نه

{سبحانه} مفعول مطلق براى فعل محذوف، مانند {سبّحوه} مى باشد; يعنى {منزه بدانيد او را منزه دانستنى}. كاربرد تنزيه دراين مورد نشان از آن دارد كه {اتخاذ ولد} نشانه نقص و كاستى است و خداوند از آن منزه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 92 - 4

4- فرزندگزينى ، نشانه نقص بوده و خداى رحمان از آن مبرّا است .

و ما ينبغى للرحم_ن أن يتّخذ ولدًا

گزينش فرزند با فراگيرى رحمت سازگار نيست; زيرا فرزند خداوند، بايد هم جنس او بوده و در الوهيت مانند او باشد; در نتيجه بايد به رحمت او نيازى نداشته باشد; زيرا لازمه آن، فراگير نبودن رحمت الهى و نقصان آن است.

نقص در غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 8 - 5

5 - جز خداوند ، همه چيز داراى نقص و كاستى و فاقد كمال مطلق است .

له الأسماء الحسنى

تقديم {له} دلالت بر حصر مى كند; يعنى كسى كه همه اسماء حسنى را دارد، فقط خداوند است.

نقص موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 180 - 3

3 _ همگان ، بجز خداوند ، داراى نقص و كاستى و فاقد كمال مطلق هستند .

و للّه الأسماء الحسنى

برداشت فوق با توجه به حصرى كه از تقديم {للّه} به دست آمده، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 75 - 16

16- غير از خداوند ، هيچ

موجودى در كمال و جمال ، كامل و مستقل نيست .

الحمد لله

بى شك همه موجودات جهان از نوعى كمال و جمال برخوردارند. بنابراين انحصار تمامى ستايشها به خداوند، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه كمال و جمال آنها كامل و مستقل نيست; بلكه ناقص و وابسته به خداست.

نگاه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نگاه

آثار نگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 9،10

9 - نگاه ، تحريك كننده تمايلات انسان و مايه شيفتگى او به منظره هاى دلربا است .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

10 - نگاه ، زمينه ساز وقوع در گناه است .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

آثار نگاه به نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 7

7 - خيره شدن به نامحرمان و چشم چرانى ، زمينه ساز آلودگى به فحشا و فساد جنسى است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم و يحفظوا فروجهم

در آيه شريفه حكم حرمت چشم چرانى و نگاه به نامحرمان، بر حكم عفت گزينى و اجتناب از فحشا، مقدم داشته شده است و اين تقدم ذكرى، مى تواند حكايت از تقدم رتبى و ارتباط ميان اين دو حكم داشته باشد; به اين معنا كه پرهيز از چشم چرانى، زمينه عفت گزينى و اجتناب از آلودگى جنسى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 7

7 - خيره شدن به نامحرمان و چشم چرانى ، زمينه ساز آلودگى به فحشا و فساد جنسى است .

قل للمؤمن_ت .

.. يحفظن فروجهنّ

اجتناب از نگاه به عورت ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 3

3 - مردان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از چشم دوختن و خيره شدن به شرمگاه ديگرانند .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم

مقصود از چشم فرو بستن (يغضّوا من أبصارهم) _ به قرينه {و يحفظوا فروجهم} _ مى تواند چشم فرو بستن از عورت و شرمگاه ديگران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 3،37

3 - زنان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از چشم دوختن به عورت و شرمگاه ديگران

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

37 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) : قال اللّه تبارك و تعالى { و قل للمؤمنات يغضضن من أبصارهنّ و يحفظن فروجهنّ } من أن تنظر أحداهنّ إلى فرج أختها و تحفظ فرجها من أن ينظر إليها . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه خداوند فرمود: {و قل للمؤمنات يغضضن من أبصارهنّ و يحفظن فروجهنّ} [; يعنى، زنان خوددارى كنند] از اينكه به عورت زن ديگرى نگاه كنند و نيز عورت خود را از نگاه ديگران حفظ نمايند.

اجتناب از نگاه به نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 1،17

1 - مردان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از نظر دوختن و خيره شدن به نامحرمان اند .

و قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1. {غضّ} (مصدر {يغضّوا}) به معناى كاستن از نگاه و صدا

است (مفردات راغب). مقصود از آن در آيه شريقه، اجتناب از نظر دوختن و خيره شدن به نامحرمان است، نه نگاه اوليه و ناخودآگاه. 2. {من} در {من أبصارهم} براى تبعيض است و مقصود، فرو بستن چشم از چيزهايى است كه نگاه به آنها ناشايست و حرام است (مثل نگاه به نامحرمان).

17 { عن أبى عبداللّه ( ع ) : . . . ( فى قوله تعالى ) { قل للمؤمنين يغضّوا من أبصارهم و يحفظوا فروجهم } . . . { و قل للمؤمنات يغضضن من أبصارهنّ و يحفظن فروجهنّ } . . . قال : كلّ شىء فى القرآن من حفظ الفرج فهو من الزنا إلاّ ه_ذه الآية فإنّ ها من النظر . . . ;

از امام صادق(ع) [درباره سخن خداى _ تبارك و تعالى _] {قل للمؤمنين يغضّوا من أبصارهم و يحفظوا فروجهم. ..} روايت شده است: هر چيزى كه در قرآن درباره حفظ فرج آمده، مراد حفظ آن، از زنا است; مگر در اين آيه مراد حفظ آن، از نگاه ديگران است...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 1

1 - زنان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از نظر دوختن و خيره شدن به مردان نامحرم

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

احكام نگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 2،4

2 - نظر دوختن به نامحرمان و چشم چرانى ، حرام است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم

4 - حرمت خيره شدن و چشم دوختن به عورت و شرمگاه ديگران

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 2،4،37

2 - نظر دوختن به نامحرمان و چشم چرانى ، حرام است .

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

4 - حرمت خيره شدن و چشم دوختن به عورت و شرمگاه ديگران

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

37 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) : قال اللّه تبارك و تعالى { و قل للمؤمنات يغضضن من أبصارهنّ و يحفظن فروجهنّ } من أن تنظر أحداهنّ إلى فرج أختها و تحفظ فرجها من أن ينظر إليها . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه خداوند فرمود: {و قل للمؤمنات يغضضن من أبصارهنّ و يحفظن فروجهنّ} [; يعنى، زنان خوددارى كنند] از اينكه به عورت زن ديگرى نگاه كنند و نيز عورت خود را از نگاه ديگران حفظ نمايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 52 - 6

6 - نگاه به زن ، به قصد ازداوج با او ، جايز است .

و لو أعجبك حسنهنّ

از اين كه خداوند، به پيامبر(ص) فرموده است: {اگرچه زيبايى آنان، براى تو خوشايند باشد}، استفاده مى شود كه چنين امرى، قبل از ازدواج بوده و احتمالاً آن حضرت زنى را مى ديده كه موجب خوشايندى اش مى شده است. اين عمل پيامبر(ص) حجت است و مى تواند نكته بالا را برساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 2

2 - حرمت هر نوع نگاه خائنانه و به دور از امانت و رضايت مندى

يعلم خائنة الأعين

تشبيه به نگاه

محتضر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 8

8- نگاه بيماردلان به پيامبر ( ص ) ، پس از نزول آيات جهاد ، نگاهى وحشت زده و محتضرگونه

ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت

تشبيه نگاه بيماردلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 8

8- نگاه بيماردلان به پيامبر ( ص ) ، پس از نزول آيات جهاد ، نگاهى وحشت زده و محتضرگونه

ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت

حرمت نگاه به عورت ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 4

4 - حرمت خيره شدن و چشم دوختن به عورت و شرمگاه ديگران

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 4

4 - حرمت خيره شدن و چشم دوختن به عورت و شرمگاه ديگران

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

حرمت نگاه به نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 2

2 - نظر دوختن به نامحرمان و چشم چرانى ، حرام است .

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

حرمت نگاه خائنانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 2

2 - حرمت هر نوع نگاه خائنانه و به دور از امانت و رضايت مندى

يعلم خائنة الأعين

كيفر نگاه به عورت ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 -

15

15 - كسانى كه از نگاه كردن به نامحرمان و شرمگاه ديگران ابايى ندارند ، به مجازات الهى تهديد شده اند .

قل للمؤمنين يغضّوا . .. إنّ اللّه خبير بما يصنعون

جمله {إنّ اللّه خبير بما يصنعون} _ كه آگاهى همه جانبه الهى به بشر را يادآورى مى كند _ هشدارى است به كسانى كه احكام يادشده را رعايت نكنند.

كيفر نگاه به نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 15

15 - كسانى كه از نگاه كردن به نامحرمان و شرمگاه ديگران ابايى ندارند ، به مجازات الهى تهديد شده اند .

قل للمؤمنين يغضّوا . .. إنّ اللّه خبير بما يصنعون

جمله {إنّ اللّه خبير بما يصنعون} _ كه آگاهى همه جانبه الهى به بشر را يادآورى مى كند _ هشدارى است به كسانى كه احكام يادشده را رعايت نكنند.

نگاه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 88 - 2

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، به هنگام فراخوانده شدن براى خروج از شهر ، به منظور تصميم گيرى در اين باره به ستارگان نگريست .

فنظر نظرة فى النجوم

برداشت ياد شده، بر اين اساس مبتنى است كه نگاه حضرت ابراهيم(ع) به ستارگان به معناى حقيقى آن باشد; نه كنايه از به تفكر فرورفتن.

نگاه به نامحرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 2

2 - نظر دوختن به نامحرمان و چشم چرانى ، حرام است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

14 - احزاب - 33 - 52 - 6

6 - نگاه به زن ، به قصد ازداوج با او ، جايز است .

و لو أعجبك حسنهنّ

از اين كه خداوند، به پيامبر(ص) فرموده است: {اگرچه زيبايى آنان، براى تو خوشايند باشد}، استفاده مى شود كه چنين امرى، قبل از ازدواج بوده و احتمالاً آن حضرت زنى را مى ديده كه موجب خوشايندى اش مى شده است. اين عمل پيامبر(ص) حجت است و مى تواند نكته بالا را برساند.

نگاه خائنانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 1،8

1 - آگاهى خداوند ، به نگاه هاى خيانت بار و دزدانه بشر

يعلم خائنة الأعين

8 - { قال سألت أباعبداللّه ( ع ) ، عن قوله عزّوجلّ { يعلم خائنة الأعين } فقال : ألم تَرَ إلى الرجل ينظر إلى الشىء و كأنّه لاينظر إليه فذلك خائنة الأعين ;

[راوى] مى گويد: از امام صادق(ع) از آيه {يعلم خائنة الأعين} سؤال نمودم، حضرت فرمود: آيا نديده اى كه شخصى به چيزى به گونه اى [زير چشمى ]نگاه مى كند كه گويا به آن نگاه نمى كند و اين همان خيانت چشم ها است}.

نگاه در ازدواج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 52 - 6

6 - نگاه به زن ، به قصد ازداوج با او ، جايز است .

و لو أعجبك حسنهنّ

از اين كه خداوند، به پيامبر(ص) فرموده است: {اگرچه زيبايى آنان، براى تو خوشايند باشد}، استفاده مى شود كه چنين امرى، قبل از ازدواج بوده و احتمالاً آن حضرت زنى را مى

ديده كه موجب خوشايندى اش مى شده است. اين عمل پيامبر(ص) حجت است و مى تواند نكته بالا را برساند.

نگاه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 51 - 1

1 - نگاه كافران به پيامبر ( ص ) ، نگاهى خشم آلود و كينه توزانه بود .

و إن يكاد الذين كفروا ليزلقونك بأبص_رهم

{زَلَق} (مرادف {ذلل}) به معناى لغزيدن و سقوط كردن است و عبارت {ليزلقونك بأبصارهم} كنايه از اين است كه كافران، با نگاه خشم گينانه و كينه توزانه، به پيامبر(ص) مى نگريستند; مانند آن كه گفته مى شود: فلان كس آن چنان به من نگاه مى كند، كه گويا مى خواهد مرا با نگاهش بخورد و يا بكشد; يعنى، اگر براى او ممكن باشد كه با نگاهش مرا بخورد و يا بكشد، چنين خواهد كرد.

نگراني از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نگرانى

آثار سطحى نگرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 3

3 - سرسپردگى و اطاعت كوركورانه ، داراى ريشه در كوته فكرى و سطحى نگرى انسان ها

و نادى فرعون . .. فاستخفّ قومه فأطاعوه

آثار نگرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 10 - 11

11 - ترس و نگرانى شديد ، زمينه ساز افشاى راز هاى درون

إن كادت لتبدى به لولا أن ربطنا على قلبها

آثار نگرانى اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 101 - 4

4 - شدت نگرانى و گرفتارى انسان ها در قيامت ، مشغول دارنده آنان به خويشتن

و بازدارنده آنها از پرسش و پاسخ و گفتوگو با يكديگر

فإذا نفخ فى الصور فلاأنساب بينهم يومئذ و لايتساءلون

آثار نگرانى از فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 6

6 - ترس از خداوند و نگرانى از فرجام خويش ، پرهيز دهنده انسان از انكار معاد و باز دارنده او از طغيان گرى و رويارويى با پيامبران

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

عبرت گرفتن از داستان فرعون، به معناى دورى از رفتار و عقايد او است كه در آيات قبل نمونه هاى آن بيان شد.

آثار نگرانى از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 49 - 7

7- خداترسى و نگرانى از قيامت ، زمينه ساز بهره مندى انسان از وحى و هدايت الهى

و ذكرًا للمتّقين . الذين يخشون ربّهم بالغيب و هم من الساعة مشفقون

خداوند، در آيه قبل، تقواپيشگان را شايسته بهره مند شدن از نور و هدايت خود دانسته و در اين آيه اوصاف آنان را بيان كرده است. از ارتباط ميان دو آيه مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

اهميت نگرانى از فرجام اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 87 - 4

4 - لزوم دلواپسى انسان ، در هر مرتبه و مقام معنوى ، براى فرجام اخروى خويش .

و لاتخزنى يوم يبعثون

ايجاد نگرانى در فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 1

1 _ اقدام فرعون براى ايجاد نگرانى در اطرافيان خويش ، نسبت

به اهداف نهايى موسى ( ع )

يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

پنهانى نگرانى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 67 - 2

2 - نگرانى موسى ( ع ) از تبعات سِحر ساحران ، تنها در دل او و بدون بروزى در ظاهر بود .

فأوجس فى نفسه خيفة موسى

رفع نگرانى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 5

5 - اقدام ميهمانان ابراهيم ( ع ) ، به رفع نگرانى از آن حضرت با معرفى خويش

قالوا لاتخف

از مطالب بعد، استفاده مى شود كه ميهمانان بعد از گفتن {لاتخف}، خود را به ابراهيم(ع) معرفى كردند و نگرانى آن حضرت را برطرف نمودند; و گرنه صرف گفتن {لاتخف} نگرانى را نمى زدايد.

رفع نگرانى از مؤمنان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 7 - 3

3 - رفع نگرانى از مؤمنان مدينه از سوى خداوند ، نسبت به آينده بازماندگان ايشان در مكه

عسى اللّه . .. مودّة

با توجه به اين كه شأن نزول آيات پيشين، حركتى بود كه از حاطب بن أبى بلتعه _ به انگيزه مصونيت دادن خانوده اش در مكه _ صورت گرفته بود; خداوند پس از نفى شيوه وى، با اين نويد به او و امثالش، نوعى اطمينان بخشيده است.

رفع نگرانى از همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 51 - 8،11،13،14

8 - واگذارشدن طلاق هر يك از همسران و يا عدم آن ، به پيامبر (

ص ) به منظور رفع نگرانى از همسران آن حضرت است .

ترجى من تشاء منهنّ . .. ذلك أدنى أن تقرّ أعينهنّ و لايحزنّ

{تقرّ} از ريشه {قرّ} به معناى {سردى}، و {قرّة العين} كنايه از سرور و خوشحالى است (مفردات راغب). لازم به ذكر است كه برداشت بالا، بنابراين است كه مشاراليه {ذلك} عبارت {ترجى من تشاء ... و تؤوى إليك من تشاء} باشد.

11 - برداشتن زمينه هاى نگرانى و اندوه همسران پيامبر در زندگى مشترك خود با آن حضرت ، مورد توجه خداوند بود .

ذلك أدنى أن تقرّ أعينهنّ و لايحزنّ و يرضين بما ءاتيتهنّ كلّهنّ

13 - خدايى بودن حق تصميم گيرى پيامبر ( ص ) درباره همخوابگى با همسران ، مايه شادمانى آنان و موجب رفع نگرانى شان است .

ترجى من تشاء منهنّ . .. ذلك أدنى أن تقرّ أعينهنّ و لايحزنّ و يرضين بما ءاتيتهنّ

احتمال دارد كه مشارٌاليه {ذلك} اصلِ حكمى باشد كه آن حضرت، با آن، حقّ پيدا كرد تا مجاز به چنان رفتارى با همسران خود باشد. در اين صورت، رضايت و رفع نگرانى از آنان، باز مى گردد به اين كه آنان، چون به حكم خداوند تن در مى دهند، و آنچه از پيامبر(ص) مى رسد تابع حكم خدا است از آنان راضى اند.

14 - مُجاز بودن پيامبر ( ص ) به بازگرداندن زنى كه او را مطلّقه كرده ، حكمى است كه مايه شادمانى همسران آن حضرت و موجب رفع اندوه از آنان مى شود .

و من ابتغيت ممّن عزلت فلاجناح عليك ذلك أدنى أن تقرّ أعينهنّ

بنابراين اين كه مشارٌاليه {ذلك} مفادِ فراز {مَن ابتغيت ممَّن عزلت. ..}

باشد، نكته بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 52 - 8

8 - دستور به عدم حلّيت ازدواج پيامبر ( ص ) با زنانى غير از همسران موجود و يا تعيين شده ، به منظور رفع نگرانى از آنان بوده است .

ذلك أدنى أن تقرّ أعينهنّ . .. لايحلّ لك النساء من بعد

رفع نگرانى مادر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 38 - 6

6 - حفاظت از جان موسى ( ع ) و بر طرف كردن نگرانى مادر او ، به تدبير خداوند بود .

إذ أوحينا إلى أُمّك

رفع نگرانى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 5

5 _ دلدارى خداوند به پيامبر(ص) و رفع نگرانى او نسبت به لجاجت مخالفان

و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا

از اهداف اين يادآورى تاريخى به پيامبر(ص) مى تواند رفع ناراحتى و دلگيرى آن حضرت از خصومت و مخالفتهاى كافران باشد.

رفع نگرانى مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 27 - 2

2- مريم ( س ) به هنگام بازگشت ميان مردم ، فارغ از هرگونه هراس و نگرانى بود .

فكلى و اشربى . .. فإمّاترينّ من البشر ... فأتت به قومها تحمله

بااين كه جمله {أتت به قومها} براى بيان آوردن عيسى(ع) توسط مادرش، جمله اى كامل است، ولى جمله حاليه {تحمله} نيز بر آن اضافه گرديده است تا بر مباشرت مريم(س) در حمل كردن فرزندش دلالت كند; يعنى ديگر مريم(س)

انگيزه اى براى پنهان داشتن فرزند خود نداشته است، بلكه آشكارا او را در بغل گرفته و به ميان مردم آمد.

رفع نگرانى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 9

9 - اقدام شعيب به دلدارى موسى ( ع ) رفع نگرانى و ترس از وى و اعلام نجات يافتنش از شر فرعونيان

قال لاتخف نجوت من القوم الظ_لمين

زمان نگرانى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 37 - 4

4 - گرفتارى ها و دل نگرانى هاى انسان در قيامت ، از نخستين لحظات آن آغاز مى شود .

فإذا جاءت الصاخّة . .. لكلّ امرىء منهم يومئذ شأن يغنيه

جمله {لكلّ امرىء. ..} _ به دليل {يومئذ} _ دلالت دارد كه زمان پيدايش {صاخّة} (غرّش كركننده)، هنگام بروز گرفتارى ها است.

زمينه رفع نگرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 23 - 4

4 - نيكوكارى ، مايه رفع نگرانى و آسودگى خاطر در آخرت است .

على الأرائك ينظرون

زمينه نگرانى از فرجام خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 57 - 1

1 - اعتقاد راستين به ربوبيت يگانه خداوند ، مستلزم بيم داشتن از عذاب او و نگران بودن از فرجام كار خويش

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون

{خشية} به معناى ترس، بيم و هراس است. عبارت {من خشية ربّهم}، به تقدير {من خشية عذاب ربّهم} مى باشد. {إشفاق} (مصدر {مشفقون}) نيز به معناى نگرانى، پريشانى، تشويش خاطر، اضطراب و در

بيم و اميد بودن است.

زمينه نگرانى از لغزش ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 16

16- احاطه علم الهى بر احوال آدمى ، مقتضى نگرانى انسان از لغزش هاى خود و روى آورى به استغفار

و استغفر . .. و اللّه يعلم متقلّبكم و مثوي_كم

از ارتباط دو بخش آيه ({استغفر} و {و اللّه يعلم. ..}) مطلب بالا استفاده مى شود.

زمينه نگرانى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 217 - 2

2 - موضع گيرى پيامبر ( ص ) در قبال كفرورزى و عصيان خويشاوندان ، داراى پى آمد هاى دشوار و نگران كننده

و أنذر عشيرتك . .. فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ... و توكّل على العزيزالرحيم

دستور {توكّل على اللّه} پس از {فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون} بيانگر مطلب ياد شده است.

زمينه نگرانى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 106 - 5

5 _ بهانه جويى و اتهام كافران نبايد سبب نگرانى و تزلزل مؤمنان گردد.

و ليقولوا درست . .. اتبع ما أوحى اليك

فرمان به اتباع از وحى، پس از اشاره به شبهات كافران، تأكيدى بر لزوم استقامت مؤمنان در برابر شبهات كافران است.

عموميت نگرانى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 37 - 2

2 - تمام انسان ها در قيامت ، نگران وضعيت خود و در تلاش براى رفع گرفتارى هاى خويش اند .

لكلّ امرىء منهم يومئذ شأن يغنيه

عوامل رفع نگرانى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 10

10 _ نزول باران در آستانه جنگ بدر براى تطهير مجاهدان ، زمينه ساز برطرف شدن نگرانى ها و وسوسه هاى ايجاد شده از سوى شيطان

و ينزل عليكم . .. و يذهب عنكم رجز الشيطن

عوامل رفع نگرانى مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 3

3- سخن گفتن عيسى ( ع ) با مادر خود و تأمين آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمينه هاى مسّرت و چشم روشنى مريم ( س ) و رفع نگرانى او از آينده بود .

فنادي_ها . .. فكلى و اشربى و قرّى عينًا

{عيناً} تمييز و بيانگر مراد جدى از فاعل است و {قرّى} از ماده {قرار} (آرام گرفتن) و يا {قُرّ} (سرد شدن) است. در صورت اول جمله {قرّى عيناً}، يعنى {چشم آرميده باش} و در صورت دوم، يعنى {خنك چشم باش} (چشمت از اشك سوزان به دور باشد) و در هر صورت، كنايه از خوش دلى و شادمانى است كه چشم از نگرانى و اضطراب باز مى ايستد و از سوزش اشك اندوه، مصون مى ماند. ارتباط جمله {قرّى عيناً} با جملات قبل، گوياى برداشت فوق است.

عوامل رفع نگرانى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 12 - 4

4 - التجاى موسى ( ع ) به ربوبيت الهى براى كسب توان و زدودن نگرانى هاى خود

قال ربّ إنّى أخاف

عوامل نگرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 -

11 - 8،9

8 _ برخى از مجاهدان بدر گرفتار پليدى و نگرانيهايى از سوى شيطان بودند .

و يذهب عنكم رجز الشيطن

9 _ فقدان آب براى تحصيل طهارت و برطرف كردن نجاست ها ، مايه وسوسه شيطان و ايجاد نگرانى در پيكارگران بدر

ليطهّركم به و يذهب عنكم رجز الشيطن

نبودن لام در {يذهب} بيانگر اين است كه {يذهب . .. } مترتب بر {ليطهركم ... } است. و تناسب تطهير با برطرف شدن رجز شيطان اقتضا مى كند كه مراد از رجز شيطان وسوسه هايى باشد كه شيطان بر اثر نبودن آب براى طهارت در مجاهدان ايجاد مى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 12 - 5

5 - رسالت و هدايت خلق ، بارى سنگين و همراه با نگرانى ها و نيازمند التجا به درگاه الهى

قال ربّ إنّى أخاف أن يكذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 60 - 2

2 - توجه به انذار هاى الهى و واقعيت قيامت ، مايه نگرانى انسان و پرهيز از سرخوشى ها

أفمن ه_ذا الحديث تعجبون . و تضحكون و لاتبكون

لحن توبيخى آيه شريفه، مى رساند كه توجه به حقانيت معاد و مفاهيم وحى، مقتضى اين است كه آدمى، بر فرجام خويش گريان و اندوهناك باشد; نه سرمست و خندان.

عوامل نگرانى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 53 - 4

4 - كفر در دنيا ، فزع و نگرانى را در قيامت به دنبال دارد .

و لو ترى إذ فزعوا . .. و قد كفروا

به من قبل

عوامل نگرانى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 21

21 - وجود قيامت ، دغدغه جدى انسان ، حتى براى آنان كه ظاهراً منكر آن هستند .

و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى

عوامل نگرانى اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 20

20- مردان الهى ، از اعماق وجود ، نگران بدفرجامى توده ها و انسان هاى گمراه

و اذكر أخا عاد . .. إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

با توجه به تعبير {أخا عاد}، از {إنّى أخاف . ..} استفاده مى شود كه نگرانى هود(ع) ريشه در عواطف وى داشته است.

عوامل نگرانى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 7

7- نگرانى زكريا ( ع ) نسبت به آينده رسالت خويش با نبود فرزند و وارثى در زندگى اش

ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خيرالورثين

ممكن است درخواست زكريا(ع) از خداوند براى فرزنددار شدنش به خاطر مسائل اجتماعى باشد; يعنى، آن حضرت خواسته است رسالتش و دستاوردهاى آن نگه دارى شده و تداوم يابد.

عوامل نگرانى عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 1

1 - ابن ام مكتوم مسلمانى خداترس بود و خطر محروميت از تزكيه او را نگران ساخته بود .

و هو يخشى

حذف بعضى از قيدهاى كلام، گاهى به منظور تعميم است تا مخاطب احتمالات گوناگونى را مد نظر داشته باشد. متعلق {خشيت} در اين

آيه گويا به همين منظور ذكر نشده است تا احتمالاتى از قبيل ترس از خدا، نگرانى از سلب توفيق تزكيه، ترس از فرجام خويش و نظاير آن را در ذهن شنونده ترسيم كند.

عوامل نگرانى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 4

4 - بيم و نگرانى فرعون از گسترش و تأثير پيام موسى ( ع ) در ميان مردم مصر

و نادى فرعون . .. أفلاتبصرون

تبليغات فرعون، در جهت جلوگيرى از نفوذ پيام موسى(ع)، نشانگر نگرانى فرعون از گسترش آن است.

عوامل نگرانى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 2،5،7،10،11

2 - با آمدن فرشتگان نزد لوط ( ع ) وى ، ناراحت شد و عرصه را بر خود تنگ ديد .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

{سىء} متعدى به باى سببى است. {سىء بهم} يعنى، به سبب حضور آنان، ناراحت شد. {ضاق بهم ذرعاً} به معناى تنگ شدن ذراع دست و كنايه از ناتوانى است.

5 - حضرت لوط ( ع ) ، نگران تعرض قوم اش به ميهمانان اش بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

7 - نگرانى لوط ( ع ) با ورود فرشتگان به نزد وى ، در چهره اش نمايان شد .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم . .. قالوا لاتخف

10 - لوط ( ع ) ، با ورود ملائكه به محضرش ، نگران شد و ترسيد .

و قالوا لاتخف و لاتحزن

11 - حضرت لوط ( ع )

نگران گرفتار شدن در عذاب فراگيرى بود كه براى قوم اش مقدر شده بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم . .. و قالوا لاتخف و لاتحزن إنّا منجّوك

دلدارى ملائكه به لوط(ع) و اطمينان بخشى به وى براى نجات حتمى از عذاب، مى تواند قرينه باشد بر اين كه نگرانى لوط(ع) به خاطر نكته بالا بوده است.

عوامل نگرانى مادر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 8

8 - حضور كودك در كنار مادر ، مايه سرور و روشنى ديدگان و فراق او ، موجب اندوه و نگرانى مادر

فرددن_ه إلى أُمّه كى تقرّ عينها و لاتحزن

عوامل نگرانى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 3 - 9

9 - تأخير وحى در برهه اى از دوران نزول قرآن ، پيامبر ( ص ) را نگران ساخته ، در معرض زخم زبان دشمن قرار داد .

ما ودّعك ربّك و ما قلى

لحن آيه شريفه و همراه بودن آن با سوگندهاى خداوند، بيانگر اضطراب و رنجيدگى پيامبر(ص) و در صدد آرامش بخشيدن و تسلاى خاطر دادن به آن حضرت است.

عوامل نگرانى مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 22 - 3

3- باردارشدن حضرت مريم ( س ) ، نگرانى هايى را براى او همراه داشت .

فحملته فانتبذت به مكانًا قصيًّا

ترك محل سكونت و رفتن به مكانى دوردست، نشان آن است كه مريم(س) از روبه روشدن با مردم و پاسخ گويى به آنها نگران بوده است. لغت {إنتباذ} (انزواطلبى كسى كه

براى حضور خود ارزش چندانى نمى بيند) نيز مؤيد آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 23 - 13

13- اشتهار مريم ( س ) به عفت و پاكدامنى در بين مردم ، فزاينده نگرانى او از بازتاب منفى تولد عيسى ( ع ) در افكار عمومى جامعه

ي_ليتنى متّ قبل ه_ذا و كنت نسيًا منسيًّا

{نَسْى}، چيزى است كه اهميت چندانى ندارد، گرچه هنوز از خاطرها محو نشده باشد (مفردات راغب). توصيف آن به {منسيّاً} (فراموش شده) گوياى آن است كه صرف شايستگى براى فراموشى، مطلوب مريم نبوده; بلكه تحقق فراموشى را آرزو مى كرده است. اين آرزو نشان مى دهد كه آن حضرت، پيش از اين به عنوان شخصيتى آبرومند در جامعه مطرح بوده و از اين كه اين حادثه بازتاب هاى منفى در مردم داشته باشد، نگران بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 6

6- نبود آب به هنگام زايمان ، موجب نگرانى شديد مريم ( س ) شده بود .

ألاّتحزنى قد جعل ربّك تحتك سريًّا

{قد جعل} تعليل براى {ألاّتحزنى} است، يعنى محزون نباش، زيرا خداوند در پايين دست تو آيى روان قرار داده است. از اين تعليل مى توان دريافت كه تا چه اندازه مريم(س) براى آب نگران بوده و اين بشارت چه نقشى در شادمانى وى ايفا كرده است.

عوامل نگرانى مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 21

21 - وجود قيامت ، دغدغه جدى انسان ، حتى براى آنان كه ظاهراً

منكر آن هستند .

و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى

عوامل نگرانى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 6

6- نگرانى و ناخشنودى منافقان ، از نزول آيات جهاد

و ذكر فيها القتال رأيت الذين فى قلوبهم مرض

عوامل نگرانى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 19

19 - ارتكاب قتل ، مايه نگرانى موسى ( ع ) و موجب فرو رفتن او در غم و ناراحتى شده بود .

و قتلت نفسًا فنجّين_ك من الغم

نجات موسى(ع) از غم و غصه، فرع اضطراب خاطر داشتن آن حضرت، در باره ماجراى قتل و احساس خطر او از سوى فرعونيان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 67 - 1

1 - موسى ( ع ) ، پس از مشاهده سِحر ساحران فرعون ، در دل خويش از پى آمد هاى احتمالى آن احساس نگرانى كرد .

من سحرهم . .. فأوجس فى نفسه خيفة موسى

{أوجس} به معناى {أحسَّ} و نيز به معناى {أضمر(اخفاكرد)} آمده است (لسان العرب). در اين آيه، معناى {أحسَّ} به نظر مناسب تر مى رسد; چرا كه معناى {اخفا} در {فى نفسه} آمده است. بنابراين {أوجس فى نفسه...}; يعنى، موسى(ع) در دل خود نگرانى و ترسى را احساس كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 68 - 3

3 - موسى ( ع ) از القاى شبهه و احتمال گمراهى مردم به واسطه سِحر ساحران نگران بود .

قلنا لاتخف

إنّك أنت الاعلى

جمله {إنّك أنت الاعلى} تعليل براى {لاتخف} است و دلالت مى كند كه موسى(ع) از اين نگران بود كه معجزه او با سحر ساحران مشتبه گردد و مردم به حقانيت او پى نبرند. خداوند با بيان برترى قطعى او، زمينه هراسش را از بين برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 14 - 5

5 - نگرانى موسى ( ع ) از عدم ايفاى كامل رسالت بود ، نه صرف كشته شدن .

أخاف أن يكذّبون . .. فأخاف أن يقتلون

سخنان پيشين موسى، در باره بررسى موانع رسالت و رفع آنهابود. اظهار نگرانى او از كشته شدن نيز مى تواند در آن جهت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 33 - 4،5

4 - موسى ( ع ) ، از نافرجام ماندن رسالت الهى خويش در صورت كشته شدن به دست فرعونيان نگران بود .

إلى فرعون و ملإيْه . .. قال ربّ إنّى قتلت منهم نفسًا

طرح موضوع قتل مرد قبطى، نه از آن باب است كه موسى(ع) بر جان خويش مى ترسيد; بلكه بدان جهت بود كه مبادا با دستگيرى و كشته شدن او، رسالت الهى _ كه بر دوش او نهاده شده است _ نافرجام بماند.

5 - موسى ( ع ) در وادى طور ، نگرانى خويش نسبت به موانع راه رسالت را با خدا در ميان گذاشت .

قال ربّ إنّى قتلت منهم نفسًا

عوامل نگرانى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 117 - 2

2 - نوح ( ع

) ، نگران تكذيب ارزش ها و تعاليم الهى از سوى مردم بود ; نه نگران تهديد خود او از سوى آنان .

قال ربّ إنّ قومى كذّبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه شكوه نوح(ع) به درگاه خدا در پى تهديدهاى سخت مخالفان، از تكذيب گرى آنان بود نه از تهديدهاى آنها.

عوامل نگرانى والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 7

7- پدر و مادر با ايمان ، با تمام وجود ، نگران و دلواپس تربيت ايمانى فرزند خويش

و هما يستغيثان اللّه ويلك ءامن

تعبير {يستغيثان} نگرانى عميق و شديد والدين مؤمن را مى رساند; زيرا استغاثه در مواردى صدق مى كند كه فرياد از جان برآيد.

عوامل نگرانى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 4

4_ احتمال گرفتارى بنيامين به سرنوشت يوسف ( ع ) ، مايه نگرانى يعقوب ( ع ) از همراه سازى او با فرزندان خويش

إلاّ كما أمنتكم على أخيه من قبل

يعقوب(ع) با نام نبردن از يوسف(ع) و ياد كردن از او با عنوان برادر بنيامين ، اشاره اى لطيف به اين معنا دارد كه اخوّت آن دو با يكديگر مرا نگران همسانى سرنوشتشان (فراق و جدايى از پدر) كرده است.

فلسفه نگرانى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 9

9_ يعقوب ( ع ) نگران از چشم زخم و حسادت بر فرزندان خويش در صورت ورود جملگى آنان به مصر از يك دروازه آن

لاتدخلوا من باب وحد .

.. و ما أُغنى عنكم من الله من شىء

آيه شريفه در اين باره كه يعقوب(ع) چه خطرى را براى فرزندان خويش و يا براى بنيامين احساس مى كرده، بيانى ندارد. بسيارى از مفسران گفته اند از اينكه يعقوب(ع) از آنان خواسته متفرق شوند و از دربهاى متعدد وارد گردند، مى توان حدس زد كه وى از خطر چشم زخم و مانند آن هراسان بوده است.

منشأ رفع نگرانى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 4

4 - اقدام خداوند به اطمينان بخشيدن به موسى ( ع ) و برطرف ساختن نگرانى وى ( ترس او از كشته شدن به تقاص قتل مرد قبطى )

قال ربّ إنّى قتلت منهم نفسًا . .. و نجعل لكما سلط_نًا فلايصلون إليكما

موانع نگرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 14 - 9

9- با داشتن دلايل روشن ، مجالى براى نگرانى در مسير حق نيست ; هر چند دشوارى ها و موانع آن فراوان باشد .

أفمن كان على بيّنة

آيه قبل، در مقام دلجويى از پيامبر(ص) در قبال ستم مشركان بود. اين آيه نيز در ادامه آن دلجويى مى تواند بيانگر اين پيام باشدكه: اى پيامبر! چون دليل روشن حق به همراه دارى، از كردار زشت و نارواى كفر پيشگان نگران مباش; زيرا حق و پيروزى و منطق با تو است.

موانع نگرانى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 7 - 6

6 - شناخت تاريخ و آگاهى از موضع گيرى هاى همگون كافران

در برابر پيامبران ، مانع نگرانى و دلسردى رهبران دينى است .

و كم أرسلنا . .. إلاّ كانوا به يستهزءون

موجبات رفع نگرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 2

2- ايمان ، عامل آرامش و استوارى روح و ثبات قدمى انسان در زندگى و موجب رفع هرگونه تزلزل ، اضطراب و نگرانى است .

الذين ءامنوا بالقول الثابت فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة

مهمترين نگرانى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 12 - 3

3 - مهم ترين نگرانى موسى ( ع ) ، بيم او از تكذيب رسالتش بود .

قال ربّ إنّى أخاف

تقديم بيم تكذيب از ساير نگرانى ها _ كه در آيات بعد آمده _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

ناپسندى نگرانى بر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 3 - 4

4 - نگرانى براى كافران ، پس از ابلاغ آيات روشن الهى به آنان موردى ندارد .

تلك ءاي_ت الكتب المبين . لعلّك ب_خع نفسك ألاّيكونوا مؤمنين

نگرانى آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 3

3 _ آدم و حوا حتى پس از سوگند ابليس، نگران عواقب بهره گيرى از شجره نهى شده

فلما ذاقا الشجرة

كلمه {ذوق} كه به معناى چشيدن است، مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه آدم و حوا با چشيدن از شجره نهى شده، و نخوردن از آن، در صدد امتحان برآمدند تا ببينند آيا اتفاق ناگوارى رخ خواهد نمود.

نگرانى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 17

17 _ ابراهيم ( ع ) داراى رحمت فراوان نسبت به مردم و متأسف از هدايت ناپذيرى مشركان

إن إبرهيم لأوّه حليم

يكى ديگر از معانى كه اهل لغت براى {أوّاه} نوشته اند، رقّت و رحمت است. يعنى ابراهيم (ع) بسيار رقيق القلب و نسبت به مردم، بسيار مهربان بود. برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {إن إبراهيم لأوّاه} بيانگر علت وعده ابراهيم (ع) به آزر باشد ; يعنى، شدت رحمت ابراهيم (ع) سبب گرديد، براى جذب آزر به ايمان، وعده استغفار به وى بدهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 4

4- نگرانى حضرت ابراهيم ( ع ) از انحراف فرزندان خود و از گسترش كامل و نفوذ بى رقيب آيين شرك و بت پرستى در ميان مردم عصر خويش

و اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام . ربّ إنّهنّ أضللن كثيرًا من الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 86 - 2

2 - نگرانى ابراهيم ( ع ) از گمراهى ديرينه پدر خود

و اغفر لأبى إنّه كان من الضالّين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه دعاى ابراهيم(ع) در زمان حيات پدرش بوده باشد. بر اين اساس به كارگيرى {كان} در جمله {إنّه كان من الضالّين} بيانگر گمراهى ديرينه پدرش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 87 - 3

3 - نگرانى ابراهيم ( ع ) براى فرجام اخروى خويش

و لاتخزنى يوم

يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 1،2

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) از عذاب قوم لوط ، با وجود لوط ( ع ) در ميان آنان ، نگران بود .

و لمّا جاءت رسلنا . .. قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية...قال إنّ فيها لوطًا

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) با ملائكه درباره عذاب قوم لوط ، با وجود حضرت لوط ( ع ) در ميان آنان به گفت وگو پرداخت .

قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية . .. قال إنّ فيها لوطًا قالوا نحن أعلم بمن فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 3

3 - نگرانى ابراهيم ( ع ) و همراهانش ، از آسيب پذيرى ايمانشان در كوران مشكلات *

ربّنا لاتجعلنا فتنة للذين كفروا

در صورتى كه {فتنة} به معناى {مفتوناً و معذّباً} باشد; از سياق آيات استفاده مى شود كه نگرانى ابراهيم(ع) و همراهانش، در نهايت متوجه ثبات بر توحيد و برائت از مشركان بوده است.

نگرانى ابو بكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 9

9 _ نگرانى فردِ همراه پيامبر ( ص ) ( ابوبكر ) به هنگام هجرت از مكه به مدينه و دلدارى رسول خدا ( ص ) به وى

إذ يقول لصحبه لاتحزن إن اللّه معنا

نگرانى اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 7 - 5

5 - نگرانى و سردرگمى آدميان ، در لحظه هاى آغازين رستاخيز

و خروج از قبرها

يخرجون من الأجداث كأنّهم جراد منتشر

تشبيه به {جراد منتشر}، بيانگر سردرگمى و حركت هاى نامنظم و حيرت زده آدميان، پس از خروج از قبرها در روز رستاخيز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 8 - 2

2 - آدميان در روز رستاخيز ، دلواپس و گردن كشيده براى درك موقعيت خويش

مهطعين إلى الداع

در لفظ {مهطعين} حركت سريع و كشيدن سر به طرف بالا _ از روى نگرانى _ نهفته است (قاموس المحيط).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 14 - 4

4 - حاضران صحنه قيامت ، ناآرام و نگران اند .

فإذا هم بالساهرة

{ساهرة}; يعنى، زمين صاف و پهناورى كه پيمايندگان آن، در شب بيدار مى مانند (تاج العروس). بيدارى در صحنه قيامت، كنايه از خوف و اضطرابى است كه آرامش را از حاضران سلب مى كند.

نگرانى اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 13

13- كافران پس از مرگ ، به حقايقى دست مى يابند و از اعمال گذشته خود نگران مى شوند .

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم ... ما كنّا نعمل من سوء

از اينكه كافران پس از مرگ، بى آنكه حرفى زده شود، به دفاع از خود مى پردازند و منكر كارهاى زشت خود مى شوند، به دست مى آيد كه آنان به چيزهايى از جمله به وضعيت بد خود و اينكه كردارشان باعث گرفتار شدن آنان به عذاب مى شود، دست مى يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

18 - قمر - 54 - 7 - 1

1 - آثار ذلت و نگرانى ، نمايان در چشم كافران ، به هنگام خروج از قبر ها در رستاخيز

خشّعًا أبص_رهم يخرجون من الأجداث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 11 - 1

1 - در عرصه قيامت ، هيچ راه فرار از نگرانى ها و سختى ها ، براى كافران وجود ندارد .

يقول الإنس_ن يومئذ أين المفرّ . كلاّ

نگرانى اخروى گمراهگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 13

13 - مستكبران گمراهگر در قيامت ، نگران فضاحت و بى حيثيتى خود هستند .

و قال الذين استضعفوا . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

احتمال دارد پنهان كردن پشيمانى، به خاطر احساس فضاحتى باشد كه در قيامت براى مستكبران رخ مى دهد; يعنى، كار خطايى را كه اكنون از آن پشيمان شده اند، رو نمى كنند تا كسى از آنان عيب جويى نكند.

نگرانى اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 10

10- مجرمان ، از جامعيّت و دقّت كتاب اَعمال آدميان ، شگفت زده و به شدت نگران خواهند شد .

ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب لايغادر صغيرة و لاكبيرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 102 - 4

4 - مجرمان در لحظه حضور در قيامت ، با نگرانى به فرجام خويش چشم دوخته و مات و حيرت زده خواهند بود .

و نحشر المجرمين يومئذ زرقًا

{زرقاً} حال براى {المجرمين} است و مفرد آن

{أزرق} يا {زرقاء} به كسى گفته مى شود كه سفيدى چشم او سياهى آن را بپوشاند (لسان العرب). اين حالت نشانِ چشم دوختن و خيره شدن مجرمان است و از اضطراب شديد درونى آنان حكايت دارد. برخى گفته اند: سفيد شدن چشم، ملازم با كورى آن است (لسان العرب).

نگرانى اخروى مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 13

13 - مستكبران گمراهگر در قيامت ، نگران فضاحت و بى حيثيتى خود هستند .

و قال الذين استضعفوا . .. و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب

احتمال دارد پنهان كردن پشيمانى، به خاطر احساس فضاحتى باشد كه در قيامت براى مستكبران رخ مى دهد; يعنى، كار خطايى را كه اكنون از آن پشيمان شده اند، رو نمى كنند تا كسى از آنان عيب جويى نكند.

نگرانى اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 14

14 - مشركان ، با مشاهده عذاب الهى ، از بى آبرويى و فضاحت خود در قيامت نگران خواهند بود

و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند ربّهم . .. إذ تأمروننا أن نكفر باللّه و نجعل له

نگرانى اخروى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 11

11 - نگاه متحيرانه و بهت آميز موجودات آسمان ها و زمين ، پس از به پاخاستن با دومين نفخ صور در قيامت

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام ينظرون

نگرانى از آينده اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 -

31 - 11

11- نگرانى و اضطرابى ، براى آينده اقتصادى و زندگى مادى بشريت ، در بينش توحيدى وجود ندارد .

و لاتقتلوا . .. نحن نرزقهم و إيّاكم

اينكه خداوند، پس از نهى از قتل فرزند به خاطر فقر، روزى همه انسانها را از سوى خود تضمين شده معرفى مى كند، حكايت از آن دارد كه: جايى براى نگرانى از آينده اقتصادى نيست.

نگرانى از اتحاد يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 3

3 - وجود زمينه هاى نگرانى براى مسلمانان از همدستى جامعه يهود عليه آنان ( پس از غزوه بنى نضير )

لايق_تلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة

از اين كه خداوند، همدستى كافران در نبرد و رويارويى با مؤمنان را نفى كرده است; چنين احتمال مى رود كه نگرانى هايى در ميان مسلمانان وجود داشته است.

نگرانى از استقامت پيروان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 6

6 - توطئه گران عليه صالح ، نگران عكس العمل و مقاومت ياران وى در قبال هجوم علنى آنان

لنبيّتنّه و أهله ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله

طرح هجوم شبانه و انديشه كردن در چگونگى پاسخ به ولىّ دم، نشانگر نگرانى آنان است.

نگرانى از استقلال مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 39

39-كافران ، آرزومند ضعف و وابستگى امت اسلامى و نگران از قدرت و استقلال آنان

كزرع أخرج . .. ليغيظ بهم الكفّار

نگرانى از اغواى مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

طه - 20 - 67 - 4

4 - نگرانى از فريفته شدن مردم با تبليغات سوء و مشتبه شدن حق و باطل بر آنان ، امرى بايسته و هراسى نيكو است .

فأوجس فى نفسه خيفة موسى

نهى از خوف كه در آيه بعد آمده است، موسى(ع) را به خاطر نگرانى اش، تخطئه نكرده است; بلكه جمله {إنّك أنت الأعلى} از فرجام كار و اين كه پيروزى با موسى(ع) خواهد بود، خبر مى دهد و نگرانى موسى(ع) را زايل مى كند.

نگرانى از انحراف جنسى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 55 - 2

2 - اظهار شگفتى و نگرانى لوط ( ع ) ، از انحراف فضاحت بار قوم خويش

أئنّكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

نگرانى از پيروزى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 5

5 - بيم فرعون از ناگزير شدن قبطيان به ترك سرزمين خويش با پيروزى موسى ( ع )

يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

نگرانى از پيشگامى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 3

3 - موسى و هارون ( ع ) از پيشدستى فرعون و اقدام او به كيفر فورى آنان ، پيش از هرگونه فرصت اظهار معجزه و بيان حقيقت ، نگران بودند .

قالا ربّنا إنّنا نخاف أن يفرط علينا

{فَرَطَ}; يعنى، پيشى گرفت بدون آن كه افراط يا تفريط كرده باشد (مفردات راغب). مراد موسى و هارون(ع)، احتمال دست زدن فرعون به كارى است كه فرصت ابلاغ پيام الهى را

از آنان بگيرد.

نگرانى از تأمين معاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 7

7 - نگرانى از تأمين معاش و زندگى ، امرى طبيعى و رايج در ميان انسان ها است .

إنّ أرضى وسعة . .. و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها اللّه يرزفها

بنابراين احتمال كه اين آيه، در صدد دفع توهمى باشد كه در ميان مسلمانان مكه، پس از توصيه به هجرت پديد آمده است، نكته ياد شده به دست مى آيد.

نگرانى از تعاليم موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 4

4 - بيم و نگرانى فرعون از گسترش و تأثير پيام موسى ( ع ) در ميان مردم مصر

و نادى فرعون . .. أفلاتبصرون

تبليغات فرعون، در جهت جلوگيرى از نفوذ پيام موسى(ع)، نشانگر نگرانى فرعون از گسترش آن است.

نگرانى از حق ناپذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 14

14 - تسلى خداوند به پيامبر ( ص ) براى نگران نبودن از روى گردانى مردم از حق و دين الهى

فإن تولّوا . .. و ما على الرسول إلاّ البلغ المبين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام تسلى دادن به پيامبر(ص) در برابر حق گريزى كافران است.

نگرانى از حق ناپذيرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 5

5 - نگرانى موسى و هارون ( ع ) از ناكامى در ابلاغ پيام خداوند به فرعون

إنّنا نخاف

أن يفرط علينا أو أن يطغى

نگرانى از سختيهاى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 5 - 1

1 - قيامت ، روزى با عظمت و سزاوار نگران بودن از دشوارى هاى آن

ليوم عظيم

عظمت روز قيامت، به سهمگين بودن حوادث و مراحل آن است.

نگرانى از سرنوشت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 2

2- همه انسان ها نسبت به سرنوشت خويش در قيامت ، نگرانند .

يوم تأتى كلّ نفس تج_دل عن نفسها

مجادله و دفاع كردن هر كسى از خويشتن، دليل نگرانى افراد در روز قيامت است.

نگرانى از سرنوشت بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 4

4_ احتمال گرفتارى بنيامين به سرنوشت يوسف ( ع ) ، مايه نگرانى يعقوب ( ع ) از همراه سازى او با فرزندان خويش

إلاّ كما أمنتكم على أخيه من قبل

يعقوب(ع) با نام نبردن از يوسف(ع) و ياد كردن از او با عنوان برادر بنيامين ، اشاره اى لطيف به اين معنا دارد كه اخوّت آن دو با يكديگر مرا نگران همسانى سرنوشتشان (فراق و جدايى از پدر) كرده است.

نگرانى از شيوع قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 6

6 - احساس خطر و نگرانى شديد مسلمانان در پى انتشار شايعه { افك } در ميان جامعه

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لاتحسبوه شرًّا لكم بل هو خير لكم

نگرانى از طغيان فرعون

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 4

4 - موسى و هارون ( ع ) ، از احتمال افزايش طغيان فرعون ، درپى ابلاغ دعوت الهى به او ، نگران بودند .

أو أن يطغى

خداوند در سخن با موسى(ع)، به طغيان گرى فرعون تصريح كرده بود. بنابراين مراد موسى و هارون(ع) از اين سخن، احتمال افزايش طغيان او است; به گونه اى كه زمينه پذيرش دعوت را در او به كلى از ميان ببرد.

نگرانى از طغيانگرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 2

2 - خداوند به موسى و هارون ( ع ) اطمينان داد كه فرعون فرصت ابلاغ پيام رسالت را از آنان نگرفته و بر طغيان خود نخواهند افزود .

نخاف أن يفرط . .. قال لاتخافا

نگرانى از عصيان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 8

8 _ بندگان خالص خدا ، بسيار نگران و هراسناك از لغزش خويش و نافرمانى خدا

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه عذاب دوزخ براى كيفر دادن مجرمان است. بنابراين ترس عبادالرحمان از عذاب دوزخ، حاكى از آن است كه آنان از جرم و خطايى كه مرتكب شده اند _ هر چند ارتكاب جرم از ايشان بسيار كم اتفاق مى افتد _ بسيار نگران و مضطرب اند.

نگرانى از عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 4

4 - لزوم نگرانى همواره انسان از

كردار و فرجام كار خويش و مطمئن نبودن به آمرزش الهى

و الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

وقتى حضرت ابراهيم(ع) خود را صرفاً اميدوار به مغفرت الهى معرفى كند، جاى اطمينانى براى ديگران نخواهد بود.

نگرانى از عمل گذشته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 7

7- مؤمنانِ به آيات الهى ، همواره ، بايد نگران اَعمال گذشته خود و درصدد جبران و اصلاح آن باشند .

و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها و نسى ما قدّمت يداه

نگرانى از فرجام اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 87 - 3

3 - نگرانى ابراهيم ( ع ) براى فرجام اخروى خويش

و لاتخزنى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 26 - 1

1 - متقين ، در دنيا همواره در انديشه آخرت و نگران از فرجام اخروى خويش

قالوا إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين

{اشفاق} در معناى {ترس و نگرانى} و {خير خواهى شديد} به كار مى رود (القاموس المحيط). در آيه شريفه اگر {فى أهلنا} متعلق به {كنّا} باشد، واژه {مشفقين} ظهور در معناى اول و اگر متعلق به {مشفقين} باشد، ظهور در معناى دوم دارد. برداشت بالا بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 1

1 - فرجام فرعون ، درس عبرتى بزرگ براى كسانى كه نگران عاقبت دنيا و آخرت خويش اند .

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

متعلق {يخشى}، به قرينه {الأخرة و

الأولى} در آيه قبل، مى تواند فرجام انسان در دنيا و آخرت باشد.

نگرانى از فرجام خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 4

4 - لزوم نگرانى همواره انسان از كردار و فرجام كار خويش و مطمئن نبودن به آمرزش الهى

و الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

وقتى حضرت ابراهيم(ع) خود را صرفاً اميدوار به مغفرت الهى معرفى كند، جاى اطمينانى براى ديگران نخواهد بود.

نگرانى از فرجام دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 1

1 - فرجام فرعون ، درس عبرتى بزرگ براى كسانى كه نگران عاقبت دنيا و آخرت خويش اند .

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

متعلق {يخشى}، به قرينه {الأخرة و الأولى} در آيه قبل، مى تواند فرجام انسان در دنيا و آخرت باشد.

نگرانى از فرجام شوم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 12

12_ نوح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز براى مردم و نگران آينده اى ناگوار براى مشركان و كافران قوم خويش بود .

إنى أخاف عليكم

نگرانى از فرجام شوم مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 12

12_ نوح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز براى مردم و نگران آينده اى ناگوار براى مشركان و كافران قوم خويش بود .

إنى أخاف عليكم

نگرانى از فرجام قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 135 - 1

1 - تأكيد هود (

ع ) بر بيمناك بودن درباره سرنوشت قومش ، به خاطر بى تقوايى و ناسپاسى آنان

فاتّقوا اللّه . .. الذى أمدّكم ... إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

نگرانى از فرجام گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 20

20- مردان الهى ، از اعماق وجود ، نگران بدفرجامى توده ها و انسان هاى گمراه

و اذكر أخا عاد . .. إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

با توجه به تعبير {أخا عاد}، از {إنّى أخاف . ..} استفاده مى شود كه نگرانى هود(ع) ريشه در عواطف وى داشته است.

نگرانى از فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 4

4- انسان ها ، حتى با مالك بودن تمامى خزاين رحمت پروردگار ، باز هم گرفتار بخل و نگران تهى دستى خويشند .

قل لو أنتم تملكون خزائن رحمة ربّى إذًا لأمسكتم خشية الإنفاق

با توجه به اينكه خداوند، خصلت بخل را براى تمامى انسانها دانسته است (و كان الإنسان قتوراً) احتمال دارد كه مخاطب (لو أنتم تملكون) تمامى انسانها باشند.

نگرانى از قدرت مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 39

39-كافران ، آرزومند ضعف و وابستگى امت اسلامى و نگران از قدرت و استقلال آنان

كزرع أخرج . .. ليغيظ بهم الكفّار

نگرانى از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 21

21 - وجود قيامت ، دغدغه جدى انسان ، حتى براى آنان كه ظاهراً منكر آن هستند .

و ما أظنّ

الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى

نگرانى از كيفيت عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 3

3 - لزوم نگرانى هميشگى انسان ، از چگونگى عملكرد خود در برابر خدا

و قل ربّ اغفر و ارحم

از اين كه خداوند به صورت رهنمودى كلى، پيامبر(ص) و بالتبع همه انسان ها را به استغفار فرا خوانده است، مطلب فوق استفاده مى شود.

نگرانى از گسترش بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 4

4- نگرانى حضرت ابراهيم ( ع ) از انحراف فرزندان خود و از گسترش كامل و نفوذ بى رقيب آيين شرك و بت پرستى در ميان مردم عصر خويش

و اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام . ربّ إنّهنّ أضللن كثيرًا من الناس

نگرانى از گسترش شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 4

4- نگرانى حضرت ابراهيم ( ع ) از انحراف فرزندان خود و از گسترش كامل و نفوذ بى رقيب آيين شرك و بت پرستى در ميان مردم عصر خويش

و اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام . ربّ إنّهنّ أضللن كثيرًا من الناس

نگرانى از گمراهى آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 86 - 2

2 - نگرانى ابراهيم ( ع ) از گمراهى ديرينه پدر خود

و اغفر لأبى إنّه كان من الضالّين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه دعاى ابراهيم(ع) در زمان حيات پدرش بوده باشد. بر اين اساس به كارگيرى {كان} در جمله

{إنّه كان من الضالّين} بيانگر گمراهى ديرينه پدرش است.

نگرانى از گمراهى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 68 - 3

3 - موسى ( ع ) از القاى شبهه و احتمال گمراهى مردم به واسطه سِحر ساحران نگران بود .

قلنا لاتخف إنّك أنت الاعلى

جمله {إنّك أنت الاعلى} تعليل براى {لاتخف} است و دلالت مى كند كه موسى(ع) از اين نگران بود كه معجزه او با سحر ساحران مشتبه گردد و مردم به حقانيت او پى نبرند. خداوند با بيان برترى قطعى او، زمينه هراسش را از بين برد.

نگرانى از مكر دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 70 - 6

6 - بيم پيامبر ( ص ) از كارساز بودن توطئه هاى دشمنان و عقيم ماندن برنامه هاى تبليغى خود

و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون

ظاهراً پيامبر(ص) نگران از اين بود كه طرح ها و نقشه هاى دشمنان عليه او و رسالت الهى اش مؤثر واقع شود و اين نگرانى، اسباب دلتنگى و آزردگى خاطر آن حضرت را فراهم كرده بود.

نگرانى از نفوذ موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 3

3 - نگرانى فرعون ، از نفوذ سخنان موسى ( ع ) در دل اركان حكومت خويش

فتولّى بركنه

نگرانى از وارثان بد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 2

2- زكريا ( ع ) ، نگران قرار گرفتن ميراث وى و همسرش در اختيار نااهلان بود .

فهب لى

من لدنك وليًّا . يرثنى و يرث من ءال يعقوب

نگرانى از هجرت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 5

5 - بيم فرعون از ناگزير شدن قبطيان به ترك سرزمين خويش با پيروزى موسى ( ع )

يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

نگرانى اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 36 - 4

4 - اشراف جامعه پس از نوح ، نگران گرايش توده مردم به پيامبرشان

هيهات هيهات لما توعدون

تأكيدهاى مكرر اشراف و اصرار شديد آنان بر دروغ بودن ادعاهاى پيامبر جامعه پس از نوح، حكايت از آن دارد كه وحشت آنان از اين بود كه مبادا توده هاى مردم، تحت تأثير سخنان آن پيامبر قرار گرفته و به او گرايش پيدا كنند.

نگرانى اشراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 36 - 4

4 - اشراف جامعه پس از نوح ، نگران گرايش توده مردم به پيامبرشان

هيهات هيهات لما توعدون

تأكيدهاى مكرر اشراف و اصرار شديد آنان بر دروغ بودن ادعاهاى پيامبر جامعه پس از نوح، حكايت از آن دارد كه وحشت آنان از اين بود كه مبادا توده هاى مردم، تحت تأثير سخنان آن پيامبر قرار گرفته و به او گرايش پيدا كنند.

نگرانى اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 6

6- نگرانى و ترس اقوام كفرپيشه از گسترش و تأثير تعاليم انبيا در صورت حضور آنان در جامعه

لنخرجنّكم من أرضنا أو لتعودنّ فى

ملّتنا

نگرانى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 2

2- همه انسان ها نسبت به سرنوشت خويش در قيامت ، نگرانند .

يوم تأتى كلّ نفس تج_دل عن نفسها

مجادله و دفاع كردن هر كسى از خويشتن، دليل نگرانى افراد در روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 7

7 - نگرانى از تأمين معاش و زندگى ، امرى طبيعى و رايج در ميان انسان ها است .

إنّ أرضى وسعة . .. و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها اللّه يرزفها

بنابراين احتمال كه اين آيه، در صدد دفع توهمى باشد كه در ميان مسلمانان مكه، پس از توصيه به هجرت پديد آمده است، نكته ياد شده به دست مى آيد.

نگرانى برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 85 - 3

3_ فرزندان يعقوب ، نگران وضعيت رو به وخامت پدر خويش و ناراحت از قرار گرفتنش در معرض بيمارى و هلاكت

قالوا تالله تفتؤا تذكر يوسف حتى تكون حرضًا أو تكون من اله_لكين

نگرانى براى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 1،2

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) از عذاب قوم لوط ، با وجود لوط ( ع ) در ميان آنان ، نگران بود .

و لمّا جاءت رسلنا . .. قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية...قال إنّ فيها لوطًا

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) با ملائكه درباره عذاب قوم لوط ، با وجود حضرت لوط

( ع ) در ميان آنان به گفت وگو پرداخت .

قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية . .. قال إنّ فيها لوطًا قالوا نحن أعلم بمن فيه

نگرانى بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 8

8 _ بندگان خالص خدا ، بسيار نگران و هراسناك از لغزش خويش و نافرمانى خدا

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه عذاب دوزخ براى كيفر دادن مجرمان است. بنابراين ترس عبادالرحمان از عذاب دوزخ، حاكى از آن است كه آنان از جرم و خطايى كه مرتكب شده اند _ هر چند ارتكاب جرم از ايشان بسيار كم اتفاق مى افتد _ بسيار نگران و مضطرب اند.

نگرانى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 46 - 9

9 _ بهشتيان در آستانه ورود به بهشت در عين اميد به حضور در آن جايگاه رفيع ، نگران از تغيير سرنوشت خويشند .

لم يدخلوها و هم يطمعون

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير فاعلى در {لم يدخلوها} و {يطمعون} به أصحاب الجنة، برگردانده شود. بر اين مبنا جمله {لم يدخلوها} حال براى {أصحاب الجنة} است. گفتنى است {يطمعون} (اميد دارند) اشاره به نگرانى آنان دارد كه مبادا از ورود به بهشت منع گردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 47 - 7

7 _ راهيان بهشت در عين اميدوارى براى ورود به بهشت ، نگران ملحق شدن به دوزخيان هستند .

ربنا لاتجعلنا مع القوم الظلمين

نگرانى بيمار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 3

3 - افراد مريض و ناتوان از شركت در سفر حديبيه ، نگران از عدم حضور خود و همراهى نكردن مسلمانان در آن سفر *

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج

توبيخ شديد متخلّفان از سفر حديبيه در آيات گذشته و استثناى معذوران در اين آيه; بيانگر آن است كه مؤمنان معذور، نگران آن بوده اند كه مشمول توبيخ خداوندباشند. خداوند در اين آيه، به رفع اين نگرانى آنان پرداخته است.

نگرانى پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 67 - 4

4 - نگرانى از فريفته شدن مردم با تبليغات سوء و مشتبه شدن حق و باطل بر آنان ، امرى بايسته و هراسى نيكو است .

فأوجس فى نفسه خيفة موسى

نهى از خوف كه در آيه بعد آمده است، موسى(ع) را به خاطر نگرانى اش، تخطئه نكرده است; بلكه جمله {إنّك أنت الأعلى} از فرجام كار و اين كه پيروزى با موسى(ع) خواهد بود، خبر مى دهد و نگرانى موسى(ع) را زايل مى كند.

نگرانى پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 3

3 - نگرانى ابراهيم ( ع ) و همراهانش ، از آسيب پذيرى ايمانشان در كوران مشكلات *

ربّنا لاتجعلنا فتنة للذين كفروا

در صورتى كه {فتنة} به معناى {مفتوناً و معذّباً} باشد; از سياق آيات استفاده مى شود كه نگرانى ابراهيم(ع) و همراهانش، در نهايت متوجه ثبات بر توحيد و برائت

از مشركان بوده است.

نگرانى پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 5

5_ پيروان نوح ، به هنگام سوارشدن بر كشتى نجات ، نگران گناهان و تخلفات خويش بودند .

قال اركبوا فيها . .. إن ربى لغفور رحيم

نگرانى حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 3

3 _ آدم و حوا حتى پس از سوگند ابليس، نگران عواقب بهره گيرى از شجره نهى شده

فلما ذاقا الشجرة

كلمه {ذوق} كه به معناى چشيدن است، مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه آدم و حوا با چشيدن از شجره نهى شده، و نخوردن از آن، در صدد امتحان برآمدند تا ببينند آيا اتفاق ناگوارى رخ خواهد نمود.

نگرانى خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 2،3

2 - خواهر موسى ، از افكنده شدن برادر كوچكش به نيل مطلع و نگران بود و گام به گام به تعقيب جعبه حامل وى پرداخت .

إذ تمشى أختك فتقول

حركت كردن خواهر موسى در پى او، نشانگر آن است كه وى از جريان موسى(ع) و به آب افكنده شدن او و نيز اجمال حوادثى كه در پيش است، مطلع بوده است.

3 - خواهر موسى ، تا زمان نجات او از آب و مشاهده تلاش درباريان فرعون براى يافتن دايه ، به تعقيب وى ادامه داد .

إذ تمشى أُختك فتقول هل أدلّكم

ظاهر {هل أدلّكم} آن است كه خواهر موسى، تصاحب او را از سوى فرعونيان ديده و با رساندن خود به

درباريان، پيشنهاد خود را بدون واسطه با مقامات دربار و كسانى كه در طلب دايه بودند، مطرح كرده بود.

نگرانى در مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 8،9

8 _ برخى از مجاهدان بدر گرفتار پليدى و نگرانيهايى از سوى شيطان بودند .

و يذهب عنكم رجز الشيطن

9 _ فقدان آب براى تحصيل طهارت و برطرف كردن نجاست ها ، مايه وسوسه شيطان و ايجاد نگرانى در پيكارگران بدر

ليطهّركم به و يذهب عنكم رجز الشيطن

نبودن لام در {يذهب} بيانگر اين است كه {يذهب . .. } مترتب بر {ليطهركم ... } است. و تناسب تطهير با برطرف شدن رجز شيطان اقتضا مى كند كه مراد از رجز شيطان وسوسه هايى باشد كه شيطان بر اثر نبودن آب براى طهارت در مجاهدان ايجاد مى كرده است.

نگرانى در محضر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 7

7 - جايگاه حضور نزد خداوند ، مقامى رعب آور و شايسته دغدغه خاطر

و أمّا من خاف مقام ربّه

{مقام ربّه}، ممكن است به معناى {محضر پروردگار} باشد; يعنى، مقامى كه خداوند براى حسابرسى بندگان، آنان را در آن مقام قرار مى دهد. اين مقام، گرچه مستند به بندگان است; ولى چون آنان به فرمان خداوند در آن مقام قرار گرفته اند، عنوان {مقام ربّه} بر آن منطبق است.

نگرانى در مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 11

11- وجود نگرانى در مسلمانان ، نسبت به سرنوشت و خطرات {

عمرة القضا }

لتدخلنّ المسجد الحرام إن شاء اللّه ءامنين. .. لاتخافون

تعبير {لاتخافون}، در واقع جنبه بشارتى دارد و در مقام اطمينان بخشى به مسلمانان و رفع نگرانى از آنان است.

نگرانى رهبران منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 14 - 7

7 - صحنه گردانان نفاق در عصر بعثت ، نگران تمايل پيروانشان به اسلام بودند .

قالوا إنّا معكم إنما نحن مستهزءون

حصر در جمله {إنما . ..} حصر اضافى و از نوع {حصر قلب} است. كاربرد اين گونه حصر در موردى است كه گوينده در صدد بر طرف كردن توهمى باشد كه مخاطب به آن مى انديشد. اين توهم در جمله {إنما نحن ...} گرايش منافقان پيرو، به اسلام است.

نگرانى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 1

1- زكريا ( ع ) ، نگران تصرفات نارواى آنان كه پس از مرگ او زمام مسؤوليت هاى وى را به دست مى گيرند .

و إنّى خفت المولى من وراءى

{مولى} و {ولىّ} به يك معنا است; يعنى، كسى كه پس از شخص، امور مربوط به او را سرپرستى كند (تاج العروس); گرچه با او خويشاوند نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 2

2- زكريا ( ع ) ، نگران قرار گرفتن ميراث وى و همسرش در اختيار نااهلان بود .

فهب لى من لدنك وليًّا . يرثنى و يرث من ءال يعقوب

نگرانى شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 -

22

22_ شعيب ( ع ) نگران آينده اى ناگوار براى مشركان و گنه كاران مردم خويش

إنى أخاف عليكم عذاب يوم محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 15

15 - شعيب ( ع ) ، نگران رد شدن پيشنهاد وى از سوى موسى ( ع )

و ما أُريد أن أشقّ عليك

اين كه حضرت شعيب(ع) بلافاصله اعلام مى كند من قصد ندارم بر تو سخت بگيرم، در بردارنده نوعى درخواست از سوى شعيب(ع) است كه موسى(ع) پيشنهاد او را رد نكند.

نگرانى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 16

16 - مؤمنان داراى عمل صالح ، هراسان از فرجام خويش و نگران از كوتاهى در برابر عظمت خداوند

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. ذلك لمن خشى ربّه

ترس از خداوند، به معناى نگرانى و هراس از فرجام خويش هنگام روبه رو شدن با او است.

نگرانى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 28 - 4

4_ انسان هاى غافل از ياد خدا و ذكر او ، انسانهايى مضطرب و نگرانند .

ألا بذكر الله تطمئن القلوب

نگرانى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 2،5

2 - نگرانى فرعون از تأثير معجزات موسى در اطرافيانش

يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

5 - بيم فرعون از ناگزير شدن قبطيان به ترك سرزمين خويش با پيروزى موسى ( ع )

يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- ذاريات - 51 - 39 - 3

3 - نگرانى فرعون ، از نفوذ سخنان موسى ( ع ) در دل اركان حكومت خويش

فتولّى بركنه

نگرانى قلب بيمار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 12

12 _ مسلمانان سست ايمان و بيماردل عصر بعثت ، نگران از سرنوشت خويش به خاطر پندار بى ثباتى و شكست اسلام

يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة

مراد از {دائرة} مى تواند چرخش وضع موجود و برگشت به حالت سابق باشد. يعنى شكست اسلام و برگشت كفر و شرك.

نگرانى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 94 - 2

2 - شدت خشم و نگرانى قوم ابراهيم ، از شكسته شدن بت هاى شان

فأقبلوا إليه يزفّون

حركت شتابان قوم ابراهيم به جانب آن حضرت پس از شكسته شدن بت ها، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

نگرانى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 39

39-كافران ، آرزومند ضعف و وابستگى امت اسلامى و نگران از قدرت و استقلال آنان

كزرع أخرج . .. ليغيظ بهم الكفّار

نگرانى گروههاى نُه گانه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 6

6 - توطئه گران عليه صالح ، نگران عكس العمل و مقاومت ياران وى در قبال هجوم علنى آنان

لنبيّتنّه و أهله ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله

طرح هجوم شبانه و انديشه كردن در چگونگى پاسخ به ولىّ دم، نشانگر نگرانى آنان است.

نگرانى لوط(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 4

4_ لوط ( ع ) با ورود فرشتگان ، عرصه را بر خويشتن تنگ ديد و ناراحتى و اندوه وى را فرا گرفت .

و لما جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

{ذرعاً} - كه به معناى كشيدن ذراع دست است - تمييزى مبدل از فاعل مى باشد. بنابر اين {ضاق بهم ذرعاً}; يعنى، ضاق ذرعه (تنگ شد ذراع دستش به سوى آنان) و تنگ شدن ذراع به طرف كسى يا چيزى مَثَل است براى كسى كه از انجام كارى ناتوان است و بدان دست رسى ندارد. {سىءَ} فعل مجهول {ساء} (ناراحتش كرد) است و {باء} در {بهم} سببيه است. بنابراين {سىء بهم} يعنى به سبب (آمدن) آنها براى لوط ناراحتى ايجاد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 7

7- حضرت لوط ( ع ) از نيت سوء و تجاوزكارانه قومش نسبت به مهمانان خويش باخبر و از آن به شدت نگران و بيمناك بود .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

درخواست لوط(ع) از قومش براى اجتناب از عملى شرم آور، به دنبال روانه شدن آنان به در خانه آن حضرت _ بى آنكه توضيح ديگرى داده شده باشد _ حكايت از اين نكته مى كند كه لوط(ع) از قصد آنان باخبر بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 55 - 2

2 - اظهار شگفتى و نگرانى لوط ( ع ) ، از انحراف فضاحت بار قوم خويش

أئنّكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 9

9 - فرشتگان ، به لوط ( ع ) براى بر طرف كردن دلهره و هراس او ، دلدارى دادند .

و قالوا لاتخف و لاتحزن

نگرانى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 3

3 - افراد مريض و ناتوان از شركت در سفر حديبيه ، نگران از عدم حضور خود و همراهى نكردن مسلمانان در آن سفر *

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج

توبيخ شديد متخلّفان از سفر حديبيه در آيات گذشته و استثناى معذوران در اين آيه; بيانگر آن است كه مؤمنان معذور، نگران آن بوده اند كه مشمول توبيخ خداوندباشند. خداوند در اين آيه، به رفع اين نگرانى آنان پرداخته است.

نگرانى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 26 - 1

1 - متقين ، در دنيا همواره در انديشه آخرت و نگران از فرجام اخروى خويش

قالوا إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين

{اشفاق} در معناى {ترس و نگرانى} و {خير خواهى شديد} به كار مى رود (القاموس المحيط). در آيه شريفه اگر {فى أهلنا} متعلق به {كنّا} باشد، واژه {مشفقين} ظهور در معناى اول و اگر متعلق به {مشفقين} باشد، ظهور در معناى دوم دارد. برداشت بالا بر پايه احتمال اول است.

نگرانى محمد (ص) در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 2

2 _ نگرانى پيامبر (

ص ) در جنگ حنين از فرار مسلمانان و شكست جبهه اسلام

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله

نگرانى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 119 - 6

6 - پيامبر ( ص ) خود را مسؤول ايمان و عملكرد انسان ها دانسته ونگران انجام وظيفه خويش بود .

إنا أرسلنك بالحق بشيراً و نذيراً و لاتسئل عن أصحب الجحيم

تعيين وظيفه پيامبر(ص) به بشارت و انذار و نفى مؤاخذه او به خاطر كفرورزى مردم، گوياى نگرانى پيامبر(ص) از ايمان نياوردن آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 1

1 _ گرايش سريع و تلاش مستمر برخى از مردم به سوى كفر ، دغدغه آفرين براى پيامبر ( ص )

يأيها الرسول لايحزنك الذين يسرعون فى الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 13

13 _ پيامبر ( ص ) ، نگران آسيب رسانى يهود به اسلام و مسلمانان در صورت اعراض آن حضرت از داورى بين آنان

و إن تعرض عنهم فلن يضروك شيئاً

به نظر مى رسد مراد از {يضروك} آسيب رسانى به اسلام و جامعه ايمانى باشد، زيرا رسول خدا(ص) نگران آسيب ديدن شخص خود نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 46 - 2

2 _ پيامبر اكرم ( ص ) با اضطراب و نگرانى چشم به راه نزول عذاب از جانب خداوند بر مشركان بود .

و إما نرينك بعض الذى نعدهم أو نتوفينك فإلينا مرجعهم

آيه شريفه در مقام

دلدارى دادن به پيامبر اكرم (ص) است و اين، از وجود نوعى نگرانى و ناراحتى در آن حضرت حكايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 17

17_ محمد ( ص ) ، پيامبرى دلسوز براى مردم و نگران از آينده اى ناگوار براى مشركان و گنه كاران

فإنى أخاف عليكم عذاب يوم كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 95 - 6

6- پيامبر ( ص ) نسبت به دشمنى ، آزار روحى و تمسخر مشركان و كافران در صورت علنى و آشكارا نمودن دعوت خويش ، نگران بود .

فاصدع بما تؤمر . .. إنا كفين_ك المستهزءين

جمله {إنا كفيناك المستهزءين} احتمال دارد پاسخى باشد در برابر نگرانيهاى پيامبر(ص) كه ممكن بود پس از فرمان آشكار كردن دعوت خود و اعراض از مشركان (فاصدع بما تؤمر . .. و أعرض عن المشركين) بروز كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 14

14 - تسلى خداوند به پيامبر ( ص ) براى نگران نبودن از روى گردانى مردم از حق و دين الهى

فإن تولّوا . .. و ما على الرسول إلاّ البلغ المبين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام تسلى دادن به پيامبر(ص) در برابر حق گريزى كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 3 - 1

1 - نگرانى و اندوه شديد پيامبر ( ص ) به خاطر عدم گرايش كافران به ايمان

لعلّك ب_خع نفسك

ألاّيكونوا مؤمنين

واژه {لعلّ} در مواردى كه انتظار وقوع امر ناخوشايندى مى رود به معناى اشفاق و بيم داشتن است و {بَخْع} (مصدر {باخع}) نيز به معناى تباه ساختن و از بين بردن مى باشد. بنابراين {لعلّك باخع نفسك}; يعنى، بيم آن مى رود كه تو جان خويش را تباه سازى. از اين رو معلوم مى شود كه پيامبر(ص) از اين كه كافران ايمان نمى آوردند، چنان اندوهگين مى شد كه ترس آن مى رفت كه جان خويش را از دست بدهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 70 - 6

6 - بيم پيامبر ( ص ) از كارساز بودن توطئه هاى دشمنان و عقيم ماندن برنامه هاى تبليغى خود

و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون

ظاهراً پيامبر(ص) نگران از اين بود كه طرح ها و نقشه هاى دشمنان عليه او و رسالت الهى اش مؤثر واقع شود و اين نگرانى، اسباب دلتنگى و آزردگى خاطر آن حضرت را فراهم كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 80 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، نگران كوتاهى خويش در تبليغ و رساندن پيام وحى به همگان

إنّك لاتسمع الموتى . .. إذا ولّوا مدبرين

احتمال مى رود كه اين آيه از آن جهت آمده باشد كه پيامبر(ص) نگران ايفاى رسالت خويش بوده است. خداوند براى رفع اين نگرانى، مى فرمايد: صداى تو رسا و تلاش تو كافى است; ولى آنان مرده و ناشنوايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 5

5 - پيامبر

( ص ) با اضطراب و نگرانى چشم به راه نزول عذاب از جانب خداوند بر مشركان و كافران بود .

فإمّا نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفّينّك فإلينا يرجعون

آيه شريفه، در مقام دلدارى به پيامبراسلام(ص) است و اين، از وجود نوعى نگرانى و ناراحتى در آن حضرت حكايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، نگران فراموش كردن آيات قرآن و در تلاش براى حفظ آن

سنقرئك فلاتنسى

اطمينان بخشيدن به پيامبر(ص) كه قرآن را فراموش نخواهد كرد نشانگر نگرانى آن حضرت از خطر فراموشى است.

نگرانى مرتدان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 6

6 _ مرتدان بنى اسرائيل به خاطر دوران گوساله پرستى ، نگران آينده اى زيانبار براى خويش بودند .

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا لنكونن من الخسرين

نگرانى مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 1

1- مأمور ويژه الهى در پاسخ به نگرانى مريم ( س ) خود را به او شناساند و فرستاده خدا بودن خود را به او ابلاغ كرد .

قالت إنّى أعوذ . .. قال إنّما أنا رسول ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 20 - 2

2- مريم ( س ) از متهم شدن به زنا ، درپى دريافت بشارت به عيسى ( ع ) نگران بود .

أنّى يكون . .. و لم أك بغيًّا

با اين كه {لم يمسسنى بشر}

براى نفى اسباب عادى حامله شدن كافى بود، ولى جمله {و لم أك بغيّاً} نيز از مريم(س) صادر گرديد. برخى آن را قرينه براين قرار داده اند كه {لم يمسسنى...} تنها به نكاح مشروع نظر دارد و {لم أك بغيّاً} نوع نامشروع آن را نفى مى كند; و محتمل است مراد از {لم يمسسنى...} مطلق هم بسترى باشد و اضافه شدن {لم أك بغيّاً} به اين خاطر است كه مريم(س) دريافت كه در صورت حامله شدن، به زنا متهم خواهد شد. و با اين سخن، اظهار كرد كه تحمل آن اتهام، بر من سنگين خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 2

2- جبرئيل در پاسخ به سؤال و نگرانى مريم بر حتمى بودن وعده الهى و حامله شدن او به عيسى ( ع ) تأكيد كرد .

قال كذلك

چنان چه مشاراليه {ذلك} مضمون رسالت جبرئيل باشد، در اين صورت تأكيدى بر تحقق حتمى بشارت است; يعنى {موضوع همان گونه است كه گفتم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 23 - 6،7

6- ناراحتى ها و فشار هاى روحى مريم ( س ) به هنگام تولد عيسى ( ع ) ، خارج از حدّ توصيف بود .

فأجاءها المخاض إلى جذع النخلة قالت ي_ليتنى متّ قبل ه_ذا و كنت نسيًا منسيًّا

آرزوى مرگ از جانب شخصيتى چون مريم(س) كه مورد عنايت خاص خداوند بود، بايد در شرايطى صورت گرفته باشد كه وضعيتى فوق تحمل و طاقت برايش پيش آمده باشد، اين حالت _ به قرينه آيات بعد _ فشارهاى روحىِ ناشى

از احتمال اتهام و آوارگى حاصل از آن است.

7- مرگ در حال باردارى و يا پس از وضع حمل ، نمى توانست پايان بخش نگرانى هاى مريم ( س ) باشد .

ي_ليتنى متّ قبل ه_ذا

{ه_ذا} در كلام مريم(س)، اشاره به اصل باردارى است نه آوارگى و تنهايى و سختى زايمان، زيرا پيدايش اين امور به خواست خود مريم و براى رهايى از زخم زبان مردم بود، بنابراين او كه از اتهام زنا، حتى پس از مرگ خود بيم داشت، رهايى از اتهام را در گرو مرگ پيش از باردارى مى ديد.

نگرانى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 1

1 _ مشاهده سپاه برتر مشركان جنگ بدر مايه نگرانى مسلمانان و احساس خطر از سوى آنان براى كيان اسلام

إذ تستغيثون ربكم

واژه {استغاثه} معمولا در موردى به كار مى رود كه استغاثه كننده در طلب نجات از تنگنايى شديد باشد.

نگرانى مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 12

12 _ مسلمانان سست ايمان و بيماردل عصر بعثت ، نگران از سرنوشت خويش به خاطر پندار بى ثباتى و شكست اسلام

يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة

مراد از {دائرة} مى تواند چرخش وضع موجود و برگشت به حالت سابق باشد. يعنى شكست اسلام و برگشت كفر و شرك.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 39 - 8

8 _ مسلمانان صدر اسلام نگران توطئه هاى پنهانى كافرانى كه مخاصمات را ترك گفته و حاضر به صلح مى شدند .

فإن انتهوا

فإن اللّه بما يعملون بصير

جواب شرط {انتهوا} به قرينه {قتلوهم} جمله اى همانند {فلاتقاتلوهم} است ; يعنى اگر كافران دست از فتنه انگيزى برداشتند و راه مسالمت پيش گرفتند با آنان نبرد نكنيد. با توجه به اين معنا معلوم مى شود هدف از بيان آگاهى خداوندبه اعمال اين گروه از كافران، اين است كه مسلمانان را از اين نگرانى برهاند كه شايد صلح جويى آنان دستاويزى براى توطئه و فتنه اى ديگر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 7

7 _ نگرانى برخى از مسلمانان صدر اسلام ، از قطع روابط خويشاوندى ، كسادى تجارت و از دست دادن خانه هاى دلپسندشان بر اثر ممنوع شدن از برقرارى روابط با كافران

يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا . .. قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 8

8 _ نگرانى برخى از مسلمانان ، از مختل شدن نظام اقتصادى خود در نتيجه قطع رفت و آمد مشركان به مكه

فلا يقربوا المسجدالحرام . .. و إن خفتم عيلة فسوف يغنيكم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 6

6 - احساس خطر و نگرانى شديد مسلمانان در پى انتشار شايعه { افك } در ميان جامعه

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لاتحسبوه شرًّا لكم بل هو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 3

3 - وجود زمينه هاى نگرانى براى مسلمانان از

همدستى جامعه يهود عليه آنان ( پس از غزوه بنى نضير )

لايق_تلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة

از اين كه خداوند، همدستى كافران در نبرد و رويارويى با مؤمنان را نفى كرده است; چنين احتمال مى رود كه نگرانى هايى در ميان مسلمانان وجود داشته است.

نگرانى مسلمانان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 5

5 - مسلمانان مكه ، در صورت هجرت از مكه ، نگران معاش خود بودند .

إنّ أرضى وسعة . .. و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها اللّه يرزقها و إيّاكم

اين كه خداوند پس از توصيه به هجرت براى حفظ ارزش دينى، رازقيت خود را مطرح مى كند و يادآورى مى كند كه خيلى از جنبندگان، قادر به تأمين روزى خود نيستند، احتمال دارد درصدد دفع توهم و پرسشى باشد كه مسلمانان، آن را در ذهن خود داشته اند. برداشت بالا براساس احتمال ياد شده است.

نگرانى معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 3

3 - افراد مريض و ناتوان از شركت در سفر حديبيه ، نگران از عدم حضور خود و همراهى نكردن مسلمانان در آن سفر *

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج

توبيخ شديد متخلّفان از سفر حديبيه در آيات گذشته و استثناى معذوران در اين آيه; بيانگر آن است كه مؤمنان معذور، نگران آن بوده اند كه مشمول توبيخ خداوندباشند. خداوند در اين آيه، به رفع اين نگرانى آنان پرداخته است.

نگرانى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 9 - 2

2 - قيامت ، حادثه اى سنگين و با عظمت و صحنه سايه افكندن نگرانى و ترس بر منكران معاد

أبص_رها خ_شعة

فروتنى و ذلّت منكران معاد در صحنه قيامت، حاكى از عظمت و هول آور بودن آن است.

نگرانى ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 11

11- فرشتگان ، بر اثر ترس از خداوند ، هراسان و نگران اند .

و هم من خشيته مشفقون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {مِن} براى تعليل و سببيت باشد.

نگرانى ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 34 - 6

6 - نگرانى بلقيس از قدرت و غلبه سليمان ( ع ) ، على رغم اظهار آمادگى فرماندهان وى براى هر نبرد

قالوا نحن أُولوا قوّة . .. قالت إنّ الملوك إذا دخلوا قرية أفسدوها

طرح مسأله تباهى جامعه در صورت بروز جنگ، بيانگر مطلب ياد شده است.

نگرانى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 5

5 _ منافقان از برملا شدن افكار و اهدافشان براى مؤمنان ، نگران بودند . *

يحلفون باللّه لكم ليرضوكم

از قسم خوردن منافقان، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 127 - 5

5 _ نگرانى شديد منافقان از افشاى ماهيت پليد و برملا شدن ناخشنودى آنان از آيات الهى ، نزد ديگران

هل يريكم من أحد ثم انصرفوا

نگرانى منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 64 - 1

1 _ بيم و نگرانى منافقان صدر اسلام ، از افشاى اسرارشان توسط وحى

يحذر المنفقون أن تنزل عليهم سورة تنبئهم بما فى قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 29 - 5

5- نگرانى شديد منافقان صدر اسلام ، از افشاى چهره واقعى آنان

أم حسب . .. أن لن يخرج اللّه أضغ_نهم

از اين كه خداوند، منافقان را به افشاى اسرارشان تهديد كرده; معلوم مى شود كه شرايط آنان به گونه اى بوده كه رسوايى، برايشان بسيار سخت تمام مى شده است.

نگرانى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 5

5 _ موسى ( ع ) در عين اميدوارى به هلاكت فرعون و حاكميت يافتن بنى اسرائيل ، نگران عدم ايجاد شرايط آن از سوى قوم خويش بوده است .

عسى ربكم أن يهلك عدوكم و يستخلفكم فى الأرض

كلمه {عسى} حكايت از آن دارد كه موسى(ع) يقين به هلاكت فرعون و حاكميت يافتن قومش نداشته است و شايد دغدغه خاطر او بدان جهت بود كه وى اطمينان نداشت مردمش ش___رايطى را كه براى پيروزى مطرح ساخته بود (استعينوا ب__اللّه . .. ) رعايت كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 19

19 _ موسى ( ع ) نگران توطئه مفسدان بنى اسرائيل در غياب خويش

و لا تتبع سبيل المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 8،9

8 _ موسى (

ع ) ، نگران شمول عذاب الهى بر همه قوم خويش *

و اكتب لنا فى هذه الدنيا حسنة و فى الاخرة . .. قال عذابى أصيب به من أشاء

به نظر مى رسد تقاضاى موسى(ع) با جمله {و اكتب لنا . .. } و تعليل آن با جمله {إنا هدنا إليك}، ناشى از واقعه اى است كه در آيه قبل بيان شد و آن عبارت بود از هلاكت همه همراهان به سبب سفاهت گروهى از ايشان. گويا موسى(ع) از آن واقعه چنين برداشت كرد كه با گناه گروهى از بنى اسرائيل همه آنان در خطر نابودى خواهند بود و لذا نگران شد و از خدا چنين تقاضايى كرد.

9 _ خداوند با بيان عدم تقدير عذاب بر همگان و جريان آن بر اساس مشيت خويش ، موسى ( ع ) را از نگرانى شمول عذاب بر همه بنى اسرائيل ر ها ساخت .

قال عذابى أصيب به من أشاء و رحمتى وسعت كل شىء

جمله {عذابى أصيب به من أشاء} در مقابل {و رحمتى وسعت كل شىء}، بيانگر اين است كه خداوند خواهان عذاب همگان نخواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 22

22 - خداوند موسى ( ع ) را از اندوه و نگرانى بر ارتكاب قتل نفس ، نجات بخشيد .

و قتلت نفسًا فنجّين_ك من الغم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 5

5 - نگرانى موسى و هارون ( ع ) از ناكامى در ابلاغ پيام خداوند به فرعون

إنّنا نخاف أن يفرط علينا أو أن يطغى

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 3،4

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 12

12 - موسى ( ع ) ، از برخورد با نيرو هاى فرعون و بروز مشكلات ديگر در مسير هجرت از مصر نگران بود .

أسر بعبادى . .. لاتخ_ف دركًا و لاتخشى

{درك} به معناى ملحق شدن و رسيدن و نيز به معناى پى آمد است (قاموس). نفى هرگونه پى گيرى و پى آمد و نيز اطمينان بخشيدن به موسى(ع) در مورد امنيت مسير هجرت، نشان از وجود زمينه تعقيب شدن و نيز نگرانى هاى ديگر در اين مسير دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 12 - 1،2

1 - موسى ( ع ) نگران مواجه شدن با تكذيب فرعونيان

قال ربّ إنّى أخاف أن يكذّبون

2 - اقدام موسى ( ع ) مبنى بر بيان ترس و نگرانى خويش به خداوند .

قال ربّ إنّى أخاف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 21 - 2

2 - موسى ( ع ) نگران پيش آمدن حادثه اى ناگوار براى خويش ، به هنگام خروج از شهر مصر بود .

فخرج منها خائفًا يترقّب

{تَرَقُّب} (مصدر {يترقّب}) به معناى انتظار است. در اين جا مفعول {يترقّب} حذف شده است; يعنى، {ينتظر وقوع المكروه به}.

نگرانى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 3

3 _ مؤمنان راستين ، همواره نگران اعمال خويش و در حال استغفار

التّئبون

العبدون الحمدون السئحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 3

3 - مؤمنان راستين ، در عين انجام تكاليف الهى ، از فرجام كار خويش نگران اند .

و قلوبهم وجلة أنّهم إلى ربّهم رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 8،10

8 - اقدام مؤمنان ، به بيعت رضوان ، على رغم همه نگرانى ها و احساس خطر ها *

يبايعونك تحت الشجرة فعلم ما فى قلوبهم

مى توان گفت: مراد از {ما فى قلوبهم} _ به قرينه {فأنزل السكينة} _ نوعى اضطراب و نگرانى و احساس خطر نسبت به رخدادهاى آينده آن سفر باشد.

10 - منافات نداشتن كمال و ارزش عمل مؤمنان ، با داشتن نگرانى از مشكلات آن

رضى اللّه عن المؤمنين . .. فأنزل السكينة عليهم

رضايت الهى، نشانگر ارزش بيعت مؤمنان است. {أنزل السكينة} نيز بيانگر وجود نوعى اضطراب و نگرانى در دل آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 27 - 1

1 - ترس و نگرانى از عذاب پروردگار ، از ويژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستين

و الذين هم من عذاب ربّهم مشفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 16

16 - مؤمنان داراى عمل صالح ، هراسان از فرجام خويش و نگران از كوتاهى در برابر عظمت خداوند

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. ذلك لمن خشى ربّه

ترس از خداوند، به معناى نگرانى و هراس از فرجام خويش هنگام روبه رو شدن با او است.

نگرانى مؤمنان

راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 12

12 _ مؤمنان راستين نگران حسن عاقبت خويش و باقى ماندن بر طريق ايمان تا آخرين لحظات

و توفنا مسلمين

نگرانى مؤمنان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 7

7 _ نگرانى برخى از مؤمنان ، در رابطه با استغفار خويش براى بعضى از مشركان در گذشته ، پس از بيان حرمت آن از سوى خداوند

ما كان للنبى و الذين ءامنوا أن يستغفروا للمشركين . .. و ما كان اللّه ليضل قوماً

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل و نيز شأن نزول آن، استفاده مى شود كه آيه شريفه در مورد رفع نگرانى كسانى است كه قبل از علم به حرمت، براى مشركان استغفار كرده بودند.

نگرانى ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 4

4 - با وجود تضمين همراهى و يارى خداوند ، نگرانى و ترس از عواقب كار ها ، فاقدتوجيه است .

لاتخافا إنّنى معكما

{إنّنى معكما} تعليل براى {لاتخافا} مى باشد; يعنى، نترسيد چون من با شما هستم پس آن جا كه تضمين يارى الهى در كار باشد، ترس و نگرانى بى مورد خواهد بود.

نگرانى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 18

18 _ نوح ، نگران مبتلا شدن قومش به كيفر دنيوى ( طوفان ) بر اثر شركورزى و ترك پرستش خداوند

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

بر اساس اين احتمال كه مراد

از {يوم عظيم} زمان طوفان نوح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 12

12_ نوح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز براى مردم و نگران آينده اى ناگوار براى مشركان و كافران قوم خويش بود .

إنى أخاف عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 8

8 - نگرانى و احساس خطر نوح ( ع ) ، درباره به خطر افتادن ايمان مؤمنان و نسل هاى آينده جامعه ، از سوى كافران حق ناپذير و گمراه گر قوم خود

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

نگرانى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 5

5 - نگرانى موسى و هارون ( ع ) از ناكامى در ابلاغ پيام خداوند به فرعون

إنّنا نخاف أن يفرط علينا أو أن يطغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 3،4

نگرانى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 135 - 1

1 - تأكيد هود ( ع ) بر بيمناك بودن درباره سرنوشت قومش ، به خاطر بى تقوايى و ناسپاسى آنان

فاتّقوا اللّه . .. الذى أمدّكم ... إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 17

17- اظهار نگرانى و هشدار هود ( ع ) ، نسبت به فرجام شوم قوم خويش و نزول عذاب الهى بر آنان

و اذكر

أخا عاد . .. إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

نگرانى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 4

4 - يعقوب ( ع ) ، نگران باور هاى دينى فرزندانش پس از مرگ خويش و نبودنش در ميان آنان

إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 5

5_ يعقوب ( ع ) ، نگران آسيب ديدن يوسف ( ع ) از ناحيه برادرانش

فيكيدوا لك كيدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 11 - 2

2_ يعقوب ( ع ) همواره از كيد فرزندانش عليه يوسف ( ع ) نگران بود .

ي_أبانا ما لك لاتأمنّا على يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 14 - 3

3_ فرزندان يعقوب با يادآور شدن كثرت نيرو و توان خويش ، نگرانى او ( احساس خطر حمله گرگ ها به يوسف ) را نابه جا شمردند .

أخاف . .. قالوا لئن أكله الذئب و نحن عصبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 4،5،6،8

4_ يعقوب ( ع ) در سفر دوم فرزندانش به مصر ، حادثه اى را در كمين آنان احساس مى كرد و نگران پيشامدى ناگوار براى آنان بود .

لاتدخلوا من باب وحد . .. ما أُغنى عنكم من الله من شىء

5_ يعقوب ( ع ) منشأ خطر براى فرزندانش را در آستانه ورودشان به مصر مى پنداشت .

لاتدخلوا من

باب وحد . .. ما أُغنى عنكم من الله من شىء

6_ يعقوب ( ع ) حادثه اى ناگوار را براى بنيامين در سفرش به مصر احساس كرده بود .

لاتدخلوا من باب وحد . .. ما أُغنى عنكم من الله من شىء

از اينكه يعقوب(ع) نه در سفر اول و نه در سفر سوم فرزندان خويش (اذهبوا فتحسسوا من يوسف و أخيه در آيه 87) _ كه بنيامين همراه آنان نبود _ نگرانى خاصى را ابراز نكرد و سفارش ويژه اى نداشت، معلوم مى شود در اين سفر، خطرى را براى بنيامين احساس كرده بود.

8_ يعقوب ( ع ) ، ورود فرزندانش را به مصر از دروازه هاى متعدد ، راهى محتمل براى جلوگيرى از خطر احساس شده مى ديد . *

وادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء

نگرانى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 7

7_ يوسف ( ع ) نگران تأثير مكر و حيله زليخا و زنان اشراف در خود و واداشتنش بر گناه و معصيت

و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

نماز از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نماز

آثار اجتماعى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 4

4 - برخوردارى جامعه اسلامى از حمايت و نصرت خدا ، در گرو اقامه نماز ، پرداخت زكات ، امر به معروف و نهى از منكر است .

الذين ان مكّنّ_هم فى الأرض . .. و نهوا عن المنكر

آثار اقامه نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 14

14

_ ياد خدا ، برپايى نماز ، الفت و مهربانى بين افراد جامعه ، از نشانه هاى جامعه رستگار

لعلكم تفلحون. انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة و ... و عن الصلوة

آثار اهتمام به نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 9،10

9- اهتمام به نماز و ضايع نساختن آن ، زمينه ساز مبارزه با هوا هاى نفسانى و شهوت پرستى

أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت

تقديم عبارت {أضاعوا الصلاة} بر {اتبعوا الشهوات} گوياى نقش تضييع نماز، در بازشدن راه شهوات است.

10- اهتمام به نماز و پشت پازدن به هوا هاى نفسانى ، موجب هدايت و نجات از عذاب است .

أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت فسوف يلقون غيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 9 - 1

1 - اهميت دادن به نماز ، مواظبت بر انجام به موقع آن و پرهيز از سهل انگارى در اداى آن ، از عوامل فلاح و رستگارى اخروى است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم على صلوتهم يحافظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 10 - 3

3 _ خشوع در نماز ، اجتناب از لغو ( گفتاربيهوده و كردار عبث ) ، پرداخت زكات ، عفت و پاك دامنى ، امانت دارى ، پايبندى به عهد و پيمان و اهميت دادن به نماز و انجام به موقع آن ، تضمين كننده رستگارى اخروى و دستيابى مؤمنان به بهشت

قد أفلح المؤمنون . الذين هم ... أُول_ئك هم الورثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - نمل - 27 - 3 - 2

2 - پايبندى به نماز و زكات و باور به آخرت ، شرط بهرهورى از هدايت و بشارت قرآن

هدًى و بشرى للمؤمنين . الذين يقيمون الصلوة... و هم بالأخرة هم يوقنون

فعل هاى {يقيمون} و {يؤتون} مضارع و مفيد استمرار است; يعنى، {هدًى و بشرى للذين يستمرون على اقامة الصلاة و إيتاء الزكاة}.

آثار برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 3،4،5،9

3 - پيشه ساختن صبر و اقامه نماز ، طريق هاى موفقيت و پيروزى بر مشكلات و ناملايمات

و استعينوا بالصبر و الصلوة

4 - صبر و نماز وسايلى كارساز براى موفقيت در انجام دستور هاى خدا ( ايمان به قرآن ، وفا به عهد هاى الهى و . . . )

أوفوا بعهدى . .. و استعينوا بالصبر و الصلوة

با توجه به آيه هاى قبل مى توان گفت: متعلق {استعينوا} فرامينى است كه در آن آيه ها بيان شد; يعنى: واستعينوا على ما امرتكم به و نهيتكم عنه بالصبر و الصلاة.

5 - صبر و نماز عوامل كارآمد براى موفق شدن در پرهيز از محرمات الهى ( كفر به قرآن ، دين فروشى ، كتمان حق و . . . )

و لاتكونوا أول كافر به . .. و استعينوا بالصبر و الصلوة

9 - باور به آسان شدن مشكلات در پرتو نماز ، حقيقتى كه تنها خاشعان بدان ايمان دارند .

و استعينوا بالصبر و الصلوة و إنها لكبيرة إلا على الخشعين

دشوارى استعانت از نماز - كه مقتضاى برگشت ضمير {إنها} به {استعانت} است - به معناى ناباورى به كارساز بودن

نماز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 4

4 - برپايى نماز ، پرداخت زكات و شركت در نماز جماعت از جمله سبب هاى كارساز براى دور ماندن از عذاب ها و مخاطرات روز قيامت

و أقيموا الصلوة . .. واتقوا يوماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 2،3،4

2 - برپاداشتن نماز و پرداخت زكات ، داراى نقشى بسزا در آماده سازى مسلمانان براى برخورد با دشمنان

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

چون وجوب نماز و زكات، پيش از نزول اين آيه براى مسلمانان بيان شده بود; معلوم مى شود: تأكيد بر آن در اين آيه، ارائه رهنمودى است براى تحقق امر ياد شده در آيه (فاعفوا و اصفحوا) و نيز فراهم آمدن زمينه جهاد و مبارزه كه فراز {حتى يأتى اللّه بأمره} بدان اشاره دارد. در برداشت فوق {أقيموا الصلاة ...} در ارتباط با {حتى يأتى ...} معنا شده است.

3 - اقامه نماز و اداى زكات ، عامل شكيبايى بر آزار هاى دشمنان و زمينه ساز مدارا كردن با ايشان است .

فاعفوا و اصفحوا . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

در برداشت فوق، جمله {أقيموا الصلاة . ..} در ارتباط با {فاعفوا واصفحوا} ملاحظه شده است. در اين لحاظ هدف از تأكيد بر اقامه نماز و پرداخت زكات، ايجاد توان براى اطاعت امر خداوند (لزوم عفو و گذشت و مدارا كردن با دشمنان) است.

4 - مسلمانان صدر اسلام ، موظف به تقويت بنيه اعتقادى و اقتصادى

خويش با برپا كردن نماز و پرداخت زكات ( براى مهيّا شدن زمينه هاى جهاد و مبارزه )

حتى يأتى اللّه بأمره . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 6

6 - پيشه ساختن صبر و برپايى نماز ، دو وسيله كارساز براى تحمل ترس ها ، گرسنگى ها ، زيان هاى مالى و جانى و كمبود هاى به وجود آمده براى سالكان راه ايمان

يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر والصلوة . .. و لنبلونكم بشىء من الخوف ... و ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 72 - 4

4 _ تسليم شدن در برابر پروردگار و اقامه نماز و پروا از او، نشانه برخوردارى از هدايت الهى است.

إن هدى الله هو الهدى و أمرنا لنسلم . .. و أن أقيموا الصلوة و اتقوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 1،5،8

1 _ يهوديانى كه به تورات چنگ زنند و به محتواى آن پايبند باشند و نماز را برپا دارند ، مردمى صلاح پيشه اند .

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

تمسيك (مصدر {يمسكون}) به معناى حفظ كردن و رها ساختن است. محافظت كتاب آسمانى به اين است كه انسان معارف آن را باور داشته و به احكان آن پايبند باشد.

5 _ اقامه نماز ، زمينه ساز توانايى انسان بر تمسك به كتاب هاى آسمانى و پايبندى به محتواى آنهاست .

و الذين يمسكون بالكتب و أقاموا الصلوة

در بيان تمسك به كتاب

از فعل مضارع استفاده شده و در بيان اقامه نماز فعل ماضى به كار رفته است كه اين تفاوت تعبير مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

8 _ محور قرار گرفتن كتاب هاى آسمانى در جامعه و گرايش به نماز ، زمينه ساز صلاح پيشگى ملتهاست .

و الذين يمسكون بالكتب و أقاموا الصلوة إنا لانضيع أجر المصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 9

9 _ اقامه نماز و پرداخت زكات ، شرط پذيرش اسلام مشركان و كافران

فإن تابوا و أقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة فخلّوا سبيلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 18 - 9

9 _ ايمان به خدا و روز رستاخيز ، اقامه نماز و پرداخت زكات و نترسيدن از غير خدا ، زمينه ساز ره يابى به صراط مستقيم و قرار گرفتن در زمره ره يافتگان

من ءامن باللّه و اليوم الأخر . .. فعسى أولئك أن يكونوا من المهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 21

21 _ امر به معروف ، نهى از منكر ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسولش ، عامل جلب رحمت ويژه الهى

يأمرون بالمعروف . .. أولئك سيرحمهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 9،12

9 _ ايمان و اقامه نماز ، زمينه ساز نجات بنى اسرائيل از سلطه فرعون بود .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين. و نجنا برحمتك ... و أقيموا الصلوة و

بشّر المؤ

12 _ ايمان و اقامه نماز ، در رهايى از فتنه گرى ستمگران ، نقشى بسزا دارد .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين . .. و أقيموا الصلوة و بشّر المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 4

4_ اقامه نماز ، تكيه گاهى براى استقامت در راه دين و ابلاغ آن

فاستقم كما أُمرت . .. و أقم الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 20

20 - اقامه نماز ، موجب فراهم آمدن زمينه هاى تقوا است .

والع_قبة للتّقوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 10

10 - اقامه نماز ، طاعت و بندگى خدا و انجام كار نيك ، مايه فلاح و رستگارى انسان ها است .

اركعوا . .. لعلّكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 29

29 - اقامه نماز ، پرداخت زكات و اعتصام به خداوند ، زمينه ساز برخوردارى از ولايت و جلب يارى و نصرت او

فاقيموا الصلوة . .. فنعم المولى و نعم النصير

برداشت فوق، بدان احتمال است كه {فنعم المولى. ..} مترتب بر تكاليف پيشين باشد كه انجام آن، موجب بهره مندى از ولايت ويژه و نصرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 2 - 1

1 - دستيابى به رستگارى اخروى ، در گرو اقامه نماز است0

قد أفلح المؤمنون . الذين هم فى صلاتهم خ_شعون

{الذين} در محل رفع و نعت

است براى {المؤمنون}. {خشوع} نيز به معناى تذلل و فروتنى است;يعنى: {آنان كه در نمازشان فروتن اند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 - 9

9 - برپايى كامل نماز و پرداخت مدام زكات و يقين به عالَم آخرت ، زمينه دستيابى به هدايت ويژه قرآن است .

هدًى . .. للمحسنين . الذين يقيمون الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 3،10

3 - يقين به آخرت و برپايى نماز و پرداخت زكات ، زمينه ساز بهره مندى از هدايت هاى افزون الهى است .

الذين يقيمون . .. و هم بالأخرة هم يوقنون . أُول_ئك على هدًى من ربّهم

10 - رستگارى ، تنها در پرتوِ اقامه نماز و پرداخت زكات و يقين به آخرت است .

الذين يقيمون الصلوة و . .. و أُول_ئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 14

14 - خداترسى ، تلاوت قرآن كريم ، برپاداشتن نماز و انفاق در نهان و آشكار ، از عوامل اميدوارى به لطف و پاداش الهى

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 11

11 - خداترسى ، تلاوت قرآن ، برپاداشتن نماز و انفاق در نهان و آشكار ، از اسباب آمرزش گناهان و دريافت افتخار سپاس گزارى خداوند

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... و يزيدهم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 5،8

5 - به جا آوردن نماز پس از ذكر نام خداوند ، مايه رستگارى است .

قد أفلح من . .. ذكر اسم ربّه فصلّى

8 - ذكر نام خدا و روى آوردن به نماز ، نشانه پندپذيرى از قرآن ، ترس از خداوند و مايه دورى از آتش دوزخ است .

سيذّكّر من يخشى . و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار ... قد أفلح من ... فصلّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 18 - 3

3 - كتاب هاى آسمانى امت هاى گذشته ، رستگارى را در گرو تزكيه ، يادِ نام خدا و اداى نماز دانسته ، از ترجيح زندگانى دنيا بر آخرت نكوهش كرده اند .

قد أفلح . .. إنّ ه_ذا لفى الصحف الأُولى

مشاراليه {ه_ذا} مى تواند آيه قبل (و الآخرة خير و أبقى) باشد و ممكن است آن را اشاره به مفاد آيات {قد أفلح. ..} به بعد بدانيم. برداشت ياد شده، ناظر به احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 19 - 3

3 - برترى آخرت بر زندگانى دنيا و توقف رستگارى بر تزكيه ، ياد نام خدا و اداى نماز ، از معارف ياد شده در كتاب هاى آسمانى ابراهيم و موسى ( ع )

قد أفلح . .. بل تؤثرون ... صحف إبرهيم و موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 10

10 - عبادت خداوند ، عقايد

توحيدى ، اداى نماز و پرداخت زكات ، سامان دهنده امور انسان ها است .

ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤتوا الزكوة و ذلك دين الق

آثار تداوم نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 10

10 _ نماز اگر برنامه زندگى نباشد و بدان اهتمام نشود ، آدمى را به مرحله تقوا نخواهد رساند .

هدًى للمتقين. الذين ... يقيمون الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 23 - 2،3

2 - پايبندى به نماز و انجام دائمى آن ، شرط تأثيرگذارى اين فريضه بر روح و خُلق و خوى نمازگزاران

الذين هم على صلاتهم دائمون

3 - تأثيرگذارى ياد خدا در روح و اخلاق بشر ، در گرو استمرار آن است .

الذين هم على صلاتهم دائمون

{دائمون} (به معناى {ثابتون}) ممكن است نشانگر دوام ياد خدا _ كه فلسفه و روح نماز است _ باشد، نه صورت ظاهرى نماز; زيرا ياد دائمى خدا، مى تواند در روح و خلق و خوى انسان ها تأثير سازنده داشته باشد; نه ياد موقتى خدا در اوقات مخصوص نماز. شايد به همين سبب در آيه 10 از سوره {جمعه} بر ياد همواره خدا _ پس از اداى نماز جمعه _ تأكيد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 35 - 4

4 - انجام دادن دائم نماز ، اداى حق سائلان و محرومان جامعه ، تصديق روز جزا و هراس از عذاب الهى ، از موجبات ورود به بهشت

إلاّ المصلّين . .. و

الذين فى أمولهم حقّ ... و الذين يصدّقون بيوم الدين ... أُول

آثار ترك نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 12

12 _ كفر ، اعمال ناشايست ، ترك نماز و نداشتن ارتباط با خدا ، امتناع از پرداخت زكات و حقوق مالى ، موجب اضطراب و سلب آرامش درونى

انّ الّذين امنوا . .. و لا هم يحزنون

از مفهوم آيه برداشت شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 30

30 _ كفر ( شكستن پيمان خدا ، ترك نماز و . . . ) پس از دريافت وعده بهشت و آمرزش گناهان ، ضلالت و انحراف است .

لاكفرن عنكم سياتكم . .. فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل سواء السبيل

بنابر اينكه مشاراليه {ذلك}، جمله {لاكفرن . .. و لادخلنكم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 43 - 1،3،4

1 - ترك نماز ، از عوامل دوزخى شدن است .

ما سلككم فى سقر . قالوا لم نك من المصلّين

3 - ترك نماز ، جرمى بزرگ و نابخشودنى

عن المجرمين . .. قالوا لم نك من المصلّين

4 - { عن عقيل الخُزاعىّ ، أنّ أميرالمؤمنين ( ع ) . . . يقول : تعاهَدوا الصّلاةَ و حافظوا عليها و استكثروا منها و تقرَّبوا بها فإنّها كانت على المؤمنين كتاباً موقوتاً و قد علم ذلك الكفّارُ حين سُئِلوا ما سلككم فى سقر ؟ قالوا : لم نك من المصلّين ;

از عقيل خزاعى روايت شده كه اميرالمؤمنين(ع) فرمود: . ..مواظب نماز

باشيد و بر آن محافظت نماييد و انجام آن را افزون كنيد و با نماز به [خدا] تقرّب جوييد. چون نماز، وظيفه ثابت و معينى براى مؤمنان است; اين را كافران نيز مى دانند; آن زمان كه از آنان سؤال شود: {چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت}؟ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 48 - 1

1 - ترك فريضه نماز ، اطعام مساكين ، گذراندن عمر به بطالت و تكذيب روز جزا ، از عوامل محروميت انسان از شفاعت در قيامت

قالوا لم نك من المصلّين . .. و كنّا نكذّب بيوم الدين ... فما تنفعهم شفاعة الش_فع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 31 - 1

1 - تصديق نكردن حقايق دين و ترك نماز ، از نشانه هاى كفر و از اوصاف كافران است .

فلاصدّق و لاصلّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 32 - 2

2 - ترك نماز ، به منزله روى گردانى از پذيرش دين و پشت كردن به تعاليم آن است .

و لاصلّى . و ل_كن كذّب و تولّى

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه {تولّى} در برابر {لاصلّى} قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 48 - 3

3 - ترك نماز ( ركوع و فروتنى در برابر خداوند ) ، نشانه كفر و تكذيب روز جزا

و إذا قيل لهم اركعوا لايركعون

برداشت ياد شده، با توجه به اين

نكته است كه اين آيه، درصدد بيان ويژگى هاى تكذيب گران است و در اين راستا، نماز نگزاردن آنان را مطرح كرده است.

آثار تضييع نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 3،6

3- ضايع كردن نماز و پيروى از شهوات ، موجب گمراهى و گرفتارى به عذاب است .

أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت فسوف يلقون غيًّا

{غىّ} به معناى گمراهى است. گفتنى است كه در جمله {يلقون غيّاً} _ به قرينه آيه بعد ( ... يدخلون الجنّة) _ مضافى در تقدير است; يعنى، {يلقون جزاء غيّهم; آنان سزاى گمراهى خود را _ كه جهنم و عذاب آن است _ خواهند چشيد}.

6- ضايع كردن نماز و پيروى از شهوات ، ريشه اصلى انحرافات پس از رحلت پيامبران

فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 6

6- ضايع كردن نماز و پيروى از شهوات ، كفر عملى است .

أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت . .. إلاّ من تاب و ءامن

آثار تكذيب پاداشهاى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 5 - 3

3 - باور نداشتن كيفر و پاداش الهى ، مايه سبك شمردن نماز

أرءيت الذى يكذّب بالدين . .. الذين هم عن صلاتهم ساهون

آثار تلاش براى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 14

14 - سعى و تلاش آدمى در عبادت و نماز ، درپى دارنده پاداش حتمى درقيامت است .

فاعبدنى و أقم الصلوة .

.. لتجزى كلّ نفس بما تسعى

آثار خشوع در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 10 - 3

3 _ خشوع در نماز ، اجتناب از لغو ( گفتاربيهوده و كردار عبث ) ، پرداخت زكات ، عفت و پاك دامنى ، امانت دارى ، پايبندى به عهد و پيمان و اهميت دادن به نماز و انجام به موقع آن ، تضمين كننده رستگارى اخروى و دستيابى مؤمنان به بهشت

قد أفلح المؤمنون . الذين هم ... أُول_ئك هم الورثون

آثار سجده در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 10

10 - سجده هاى نماز ، محرك اصلى مخالفان به جلوگيرى از اقامه آن

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لاتطعه و اسجد

آثار سستى در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 9 - 5

5 - اهميت ندادن به نماز و عدم مراقبت بر انجام به موقع آن ، نشانه ضعف ايمان

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم على صلوتهم يحافظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 34 - 4

4 - سهل انگارى در نماز ، نشانه ضعف ايمان

الذين هم على صلاتهم دائمون . .. و الذين هم على صلاتهم يحافظون

آثار غفلت از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 5 - 1

1 - بى اعتنايى به نماز و بى توجّهى هنگام اداى آن ، زمينه ساز گرفتارى به نفرين و عذاب

خداوند

فويل للمصلّين . الذين هم عن صلاتهم ساهون

{سهوة} (مصدر {ساهون})، به معناى غفلت است (مصباح). غفلت از نماز، به ترك كلى يا مقطعى آن و يا تأخير در اداى آن است. شخص غافل گرچه معذور است; اما در مواردى كه اهتمام نورزيدن او سبب غفلت شده باشد، سزاوار نكوهش است. اضافه {صلاة} به ضمير {هم}، نشان مى دهد كه سخن درباره كسانى است كه نماز مى خوانند; ولى آن را همراه با بى توجهى و غفلت ادا مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 3

3 - بى اعتنايى به نماز ، زمينه رياكارى در آن است .

الذين هم عن صلاتهم ساهون . الذين هم يراءون

تفاوت كلمه {ساهون} _ كه وصف است _ به {يراءون} _ كه فعل مضارع است _ نشانگر آن است كه وجود {سهو}، زمينه ساز به وجود آمدن {ريا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 7 - 5

5 - بى اعتنايى به نماز ، زمينه ساز بازماندن انسان از كمك به مردم

عن صلاتهم ساهون . .. و يمنعون الماعون

آثار مراقبت از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 35 - 5

5 - پاكدامنى ، رعايت امانت ، وفاى به عهد ، اداى شهادت و مراقبت از نماز ، از موجبات ورود به بهشت

و الذين هم لفروجهم ح_فظون . .. و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون . و الذين هم بش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون -

107 - 5 - 6

6 - مراقبت از نماز ، زمينه ساز يتيم نوازى و رسيدگى به درماندگان

يدعّ اليتيم . و لايحضّ ... فويل للمصلّين . الذين هم عن صلاتهم ساهون

حرف {فاء} در {فويل}، نكوهش غافلان از نماز را بر نكوهش دو دسته قبل (آزار دهندگان يتيمان و بى تفاوتان در برابر فقر ديگران)، تفريع كرده است; يعنى، چون آن دو حالت نكوهيده است، پس واى به حال اين نمازگزاران! كنايه از اين كه اگر آنان نمازگزار حقيقى بودند، چنين رفتارى نمى داشتند.

آثار ممانعت از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 4

4 - فراخواندن مردم به ترك نماز ، بازداشتن آنان از طريق هدايت است .

ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 4

4 - بازداشتن مردم از نماز ، مايه ركود امر به تقوا است .

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... أو أمر بالتّقوى

تلاش براى تبليغ تقوا در اين آيه، از آثار محتمل نماز شمرده شده است. بنابراين نماز، محرّك انسان به تبليغ تقوا است.

آثار نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 153 - 3،4،6،7

3 - پيشه ساختن صبر و اقامه نماز ، دو طريق كارساز براى موفقيت و پيروزى بر مشكلات و ناملايمات راه ايمان

يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة

4 - صبر و نماز ، عامل جلب حمايت هاى الهى است .

يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة

6 - صبر و نماز

، مددكار مؤمنان براى به ياد خدا بودن و زدودن غفلت ايشان از ياد خداوند است . *

فاذكرونى أذكركم . .. يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة

برداشت فوق و نيز برداشت بعدى، بيانگر وجه ارتباط ميان آيه مورد بحث و آيه پيشين است; يعنى، آيه مورد بحث در حقيقت رهنمودى است براى اينكه، چگونه مى توان غفلت از ياد خدا را، از دلها زدود و روحيه سپاسگزارى در برابر خداوند را، در قلبها گنجانيد.

7 - صبر و نماز دو عامل كارساز براى ايجاد روحيه سپاسگزارى به درگاه خدا و دورى از كفرورزى به او *

و اشكروا لى و لاتكفرون. يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 1

1 _ تأثير اقامه نماز ، در عمل به احكام الهى

حافظوا على الصلوات

توصيه به نماز پس از بيان احكام، مى تواند اشاره به راهى براى تسهيل عمل به احكام الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 9،11،13

9 _ آرامش درونى ، دستاورد ايمان و عمل صالح به ويژه نماز و زكات

انّ الّذين امنوا و عملوا الصّالحات . .. و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

بنابراينكه نداشتن {خوف} و {حزن} (آرامش درونى) علاوه بر آخرت، مربوط به دنيا نيز باشد.

11 _ ايمان ، عمل صالح ، نماز و زكات ، موجب آرامش خاطر

انّ الّذين امنوا . .. و لا هم يحزنون

13 _ ايمان و عمل صالح به ويژه نماز و زكات زمينه نفى ربا در جامعه

يمحق اللّه الرّبوا . .. امنوا

و عملوا الصّالحات

ذكر اين آيه پس از آيات قبل (در مورد ربا) رهنمودى است براى از بين بردن ربا در جامعه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 7

7 _ نماز و حالات معنوى انسان ، زمينه دريافت الطاف خداوند

فنادته . .. و هو قائم يصلّى فى المحراب

مؤيد برداشت فوق فرمايش امام صادق (ع) است كه فرمود: انّ طاعة اللّه عزّ و جلّ خدمته فى الارض و ليس شىء من خدمته يعدل الصّلوة فمن ثمّ نادت الملائكة زكريّا و قو قائم يصلّى فى المحراب.

_______________________________

من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 133، ح 2، ب 30 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 173، ح 46.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 8

8 _ نقش اقامه نماز و پرداخت زكات ، در خودسازى و آمادگى براى جهاد و فداكارى

الم تر الى الّذين قيل لهم كفّوا ايديكم و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة فلمّا كتب ع

فرمان خداوند به برپايى نماز و اداى زكات، پس از نهى از مبارزه مسلحانه، دلالت بر اين دارد كه تا اقامه نماز و اداى زكات جايگاه خويش را در جامعه نيابد، شرايط براى مبارزه و جهاد آماده نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 16

16 _ نماز ، بهترين وسيله براى ياد خدا و توجه به اوست .

إذا قاموا إلى الصّلوة . .. و لايذكرون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 -

20،21

20 _ اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و يارى آنان و انفاق در راه خدا ، موجب تكفير ( ناديده گرفتن ) قطعى گناهان و دخول حتمى در بهشت

لئن اقمتم . .. لاكفرن عنكم سياتكم و لادخلنكم جنت

21 _ تكفير ( ناديده گرفتن ) گناهان بنى اسرائيل و دخول آنان به بهشت در گرو اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و يارى آنان و انفاق در راه خدا

لئن اقمتم الصلوة . .. و لادخلنكم جنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 12

12 _ نماز داراى نقشى بسزا در پاكسازى روحيات آدمى براى پرهيز از سوگند هاى دروغ و خيانت در شهادت

تحبسونهما من بعد الصلوة فيقسمان باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 72 - 3

3 _ اقامه نماز و تقوا، نشانه تسليم شدن در برابر پروردگار است.

و أمرنا لنسلم لرب العلمين. و أن أقيموا الصلوة و اتقوه

چون {تسليم} مذكور در آيه قبل حالتى درونى و تمكينى نفسانى است، امر به تقوا و اقامه نماز در پى آن مى تواند اشاره به جلوه هاى عملى آن حالت درونى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 54 - 6

6 _ اهميت نماز در ميان ساير عبادت ها و نقش آن در پذيرش ساير اعمال

و ما منعهم أن تقبل منهم نفقتهم إلا . .. لايأتون الصلوة إلا و هم كسالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108

- 13

13 _ نماز و ذكر خدا ، عامل خودسازى و پاكى روح و انديشه

لمسجد . .. فيه رجال يحبون أن يتطهروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 8،16

8_ نماز هاى يوميه ، مايه ترك كار هاى ناروا و نيز موجب آمرزش گناهان است .

و أقم الصلوة . .. إن الحسن_ت يذهبن السيئات

16_ { عن على ( ع ) انه قال : الصلوات الخمس كفّارة لما بينهنّ ما اجتنبت الكبائر و هى التى قال الله عزوجل : { إن الحسنات يذهبن السيئات } ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود: نمازهاى پنجگانه كفاره گناهانى است كه در فاصله بين آنها انجام گرفته مادامى كه از گناهان كبيره اجتناب شود و اين است معناى سخن خداوند عز و جل: إن الحسنات يذهبن السيئات}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 7

7- ذكر خدا و عبادت پروردگار چون نماز ، زداينده نگرانى ها و اندوه ها و تقويت كننده روحيه پايدارى و موجب آرامش خاطر است .

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

نوع مفسّران بر آنند كه مقصود از سجده در اين آيه، نماز است و مؤيد آن روايتى است كه مى گويد: {پيامبر(ص) هر گاه محزون و دلتنگ مى شد، نماز مى خواند} (مجمع البيان، ذيل آيه فوق).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 10

10 - اقامه نماز و مداومت بر آن ، سدّى در برابر تمايلات دنياطلبانه و

مانع چشم دوختن به دنياى ديگران است .

و لاتمدّنّ عينيك . .. وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

فرمان به اقامه پى گير نماز، پس از نهى از چشم دوختن به دارايى هاى دنياداران، اين نكته را گوشزد مى كند كه با اقامه نماز و گسترش دامنه آن، مى توان زمينه را براى دل بريدن از ثروت هاى كافران فراهم آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 2 - 4

4 - خدا ، از نماز نمازگزاران بى نياز است و فوايد آن تنها به خود نمازگزاران بازمى گردد .

الذين هم فى صلاتهم خ_شعون

اضافه {صلاة} به ضمير {هم}، اضافه لاميه و به تقدير {صلاة لهم} مى باشد; يعنى، نمازى كه از آنِ مؤمنان است و نفع آن به خود آنان بازمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 9 - 4

4 - خدا از نمازگزاران ، بى نياز است و فايده هاى آن ، تنها به خود آنان بازمى گردد .

و الذين هم على صلوتهم يحافظون

اضافه {صلوات} به ضمير {هم}،اضافه لاميه و به تقدير {صلوات لهم} مى باشد; يعنى، نمازهايى كه از آن مؤمنان است و سود آن، به خود آنان باز مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 16

16 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، نماز به پا مى دارند ، زكات مى پردازند و از قيامت مى ترسند ، از روزى فراوان و بى شمار برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . ..

ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيد

{حساب} به معناى شمارش است و {بغير حساب} (بى شمارش) مى تواند كنايه از كثرت و فراوانى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 6،7،8

6 - مؤمنان نيكوكار در سايه برپايى نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از پيامبر ( ص ) مشمول رحمت خدا هستند .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت. .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

7 - برپايى نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، مايه جلب رحمت خدا است .

و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و أطيعوا الرسول لعلّكم ترحمون

8 - اميد به برخوردارى از رحمت خدا در پرتو اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از پيامبر ( ص ) اميدى به جا و شايسته

و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و أطيعوا الرسول لعلّكم ترحمون

از اين كه خداوند پس از توصيه مؤمنان به اقامه نماز، پرداخت زكات و فرمان برى از پيامبر(ص)، آنان را به رحمت خويش اميدوار ساخته است به دست مى آيد كه اميد داشتن به رحمت خدا، پس از عمل به توصيه هاى الهى، اميدى به جا و شايسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 219 - 1،5

1 - قرب بيشتر انسان به خدا ، در حال نماز و راز و نياز شبانه

الذى يريك حين تقوم . و تقلّبك فى الس_جدين

با اين كه خدا در همه حالات انسان را مى بيند، ياد كرد قيام در شب و سجده در جمع نمازگزاران و

بيان اختصاص اين دو، نشانگر توجه فزون تر خدا به انسان و تقرب بيشتر انسان به او در اين دو حالت است.

5 - نقش نماز و راز و نياز شبانه با خدا ، در فائق آمدن بر دشواريها

و توكّل على العزيز . .. حين تقوم ... فى الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 3 - 4

4 - اقامه نماز و پرداخت زكات ، داراى پيوندى عميق با يقين به آخرت

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم بالأخرة هم يوقنون

جمله {و هم بالأخرة. ..} حال معلله است; يعنى، يقين داشتن آنان به آخرت و كيفر و پاداش الهى، آنها را پايبند به اقامه نماز و پرداخت زكات مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 6،12

6 - نماز ، قطعاً ، انسان را از افتادن در ورطه گناهان آشكار و منكرات ، باز مى دارد .

إنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر

12 - نماز ، يادآور ذكر خدا است .

و أقم الصلوة . .. و لذكر اللّه أكبر

{ذكر اللّه} احتمال دارد اثر نماز باشد و احتمال دارد خود آن باشد. برداشت، بنابر احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 8،12

8 - خداترسى و نماز ، از زمينه هاى لازم براى تأثيرپذيرى از انذار ها و اخطار هاى پيامبران

إنّما تنذر الذين يخشون ربّهم بالغيب و أقاموا الصلوة

12 - نماز ، مظهر ايمان راستين و خداترسى است .

الذين يخشون ربّهم بالغيب و أقاموا الصلوة

ياد كردن از

برپايى نماز پس از خداترسى، مى تواند به عنوان يكى از مصاديق و مظاهر اين خداترسى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 16،19

16- ركوع و سجود ( نماز ) ، عالى ترين جلوه نيايش و عبوديت خلق در برابر خدا

تريهم ركّعًا سجّدًا

از اين كه ركوع و سجود به عنوان اركان نماز، از ميان همه عبادات، اختصاص به ذكر يافته است; ويژگى و اهميّت آن استفاده مى شود.

19- نقش اساسى ركوع و سجود ( نماز ) ، در جلب فضل و خشنودى خداوند

تريهم ركّعًا سجّدًا يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

{يبتغون. ..} مترتب بر {ركعّاً سجداً} است; يعنى، مؤمنان با ركوع و سجود خويش، جوياى فضل و خشنودى خدايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 22 - 4،6

4 - نماز و ياد خدا ، تعديل كننده غرايز و مانع خُلق و خوى ناپسند است .

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين

6 - تأثير نماز در جلوگيرى از خصلت حرص و آزمندى ، بيش از هر فريضه ديگر است .

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين

مطلب ياد شده، از ذكر نماز در آغاز و تقديم آن بر فريضه انفاق، پاك دامنى، امانت دارى و. .. به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 7

7 - نماز و ارتباط با خدا ، موجب تقويت روح صبر و شكيبايى انسان در برابر مشكلات و سختى ها

فاصبر . .. و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 48 - 4

4 - نماز ، نشانه ايمان و از اوصاف مؤمنان است .

و إذا قيل لهم اركعوا لايركعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 9

9 - نماز ، ياد خداوند و ذكر نام او است .

و ذكر اسم ربّه فصلّى

حرف {فاء} ممكن است بر ترتيب بين ياد خدا و نماز دلالت كند و نيز مى تواند تفصيل پس از اجمال باشد. در صورت دوم، نماز مصداق بارز ياد خدا خواهد بود. برداشت ياد شده، ناظر به اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 3

3 - بندگى خداوند و برگزارى نماز ، زمينه ساز دست يابى به هدايت است .

عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 15

15 - نماز ، مايه تقرب انسان به درگاه خداوند

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... و اقترب

آثار نماز جماعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 4

4 - برپايى نماز ، پرداخت زكات و شركت در نماز جماعت از جمله سبب هاى كارساز براى دور ماندن از عذاب ها و مخاطرات روز قيامت

و أقيموا الصلوة . .. واتقوا يوماً

آثار نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 15

15 _ اطعام مردم و نماز شب ،

موجب برگزيده شدن ابراهيم ( ع ) به عنوان خليل ، از سوى خداوند

و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

رسول خدا(ص): ما اتخذ اللّه ابراهيم خليلا الا لاطعامه الطعام و صلوته بالليل و الناس نيام.

_______________________________

علل الشرايع، ص 35، ح 4، ب 32; نورالثقلين، ج 1، ص 555، ح 586.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 15

15_ { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول الله عزوجل : { إن الحسنات يذهبن السيئات } قال : صلاة المؤمن بالليل تذهب بما عمل من ذنب بالنهار ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خدا كه فرموده: {إن الحسنات يذهبن السيئات} روايت شده است كه فرمود: نماز مؤمن در شب هر گناهى را كه در روز انجام داده از بين مى برد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 13

13- مقام ارجمند حاصل آمده از نماز شب ، جايگاهى مورد ستايش و تمجيد همگان

عسى أن يبعثك ربّك مقامًا محمودًا

به صورت مطلق آورده شدن {مقاماً محموداً} مى تواند مشعر به اين باشد كه: مقام محمود، جايگاهى است مورد تمجيد همه خلايق.

آحكام نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 103 - 5،6،8

5 _ وجوب برپايى نماز با تمام شرايط و آداب آن ، پس از رفع ترس از ناحيه دشمن

فاذا اطماننتم فاقيموا الصلوة

اقامه نماز به معناى انجام نماز است با تمام شرايط و آداب آن. و از اينكه در نماز خوف تعبير به اقامه نماز نشده و فرموده: {فليصلوا}، اين معنا تأييد مى شود.

6

_ وجوب برپايى نماز با تمام شرايط ، پس از سفر و بازگشت به وطن *

فاذا اطماننتم فاقيموا الصلوة

برخى بر آنند كه مراد از {اطماننتم} بازگشت به وطن است.

8 _ نماز را بايد در اوقاتى خاص و معين برپا كرد .

ان الصلوة كانت على المؤمنين كتباً موقوتاً

{موقوتاً} از ماده {وقت}، به معناى زمان مشخص و محدود است.

آحكام نماز جماعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 8

8 _ هر دو دسته از مجاهدان برگزار كننده نماز خوف ، بايد به يك امام اقتدا كنند .

فلتقم طائفة منهم معك . .. و لتأت طائفة اخرى لم يصلوا فليصلوا معك

آداب نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 2

2 _ لزوم محافظت و مراقبت بر نماز ها ( مراعات آداب ظاهرى و باطنى آن )

حافظوا على الصّلوات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 9،35

9 _ برپايى نماز با حالت حضور قلب امرى بايسته و سزاوار

حتى تعلموا ما تقولون

ملاك حرمت نماز در حال مستى توجه نداشتن و آگاه نبودن به اذكار نماز است. و اين معنا به هنگام غفلت و فقدان حضور قلب نيز وجود دارد.

35 _ لزوم پرهيز از ورود به نماز ، در حال خواب آلودگى

لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى

امام صادق (ع) در مورد آيه فوق فرمود: سكر النوم.

_______________________________

كافى، ج 3، ص 371، ح 15 ; نورالثقلين، ج 1، ص 483، ح 260، 261، 262، 263، 264 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 242، ح

134، 137.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 10

10 _ ضرورت برپايى نماز ، با ميل و نشاط و پرهيز از كسالت و خمودى در انجام آن

و إذا قاموا إلى الصّلوة قاموا كسالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 3

3- فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) براى دعا و نيايش همراه با نماز و نوافل

أقم الصلوة . .. فتهجّد به نافلة لك ... و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه عبارت {و قل رب} عطف به {فتهجّد. ..} بوده و ذكر خاص بعد از عام بيانگر يكى از اعمال باشد كه شايسته است در تهجّد و نماز شب انجام گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 2 - 6

6 - { عن جعفر بن محمد ( ص ) إنّه قال فى قول اللّه عزّوجلّ : { الذين هم فى صلاتهم خاشعون } قال : الخشوع غضّ البصر فى الصلاة . . . ;

از امام صادق(ع) رايت شده است كه در باره سخن خداى __ عزّوجلّ _ {الذين هم فى صلاتهم خاشعون} فرمود: مراد از خشوع، فرو نهادن چشم در نماز است}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 21

21 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه تعالى { فأقم وجهك للدين حنيفاً } قال : قم فى الصلاة و لاتلتفت يميناً و لا شمالاً ;

از امام صادق(ع)

درباره اين سخن خداوند متعال {فأقم وجهك للدين حنيفاً} روايت شده است كه فرمود: در حال نماز، ايستاده باش و به راست و چپ توجه نكن}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 6

6 - نماز ، بايد همراه با خشوع و تذلل باشد .

ألم يأن . ..أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه

برخى از مفسران، {ذكر اللّه} را در آيه شريفه، كنايه از نماز دانسته اند. برداشت ياد شده براساس اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 10

10 - { عن أبى جعفر و أبى عبداللّه ( عليهماالسلام ) أنّ التبتّل هنا رفعُ اليدين فى الصلاة ;

از امام باقر و امام صادق(عليهماالسلام) روايت شده كه {تبتّل} در اين جا (در آيه {و تبتّل إليه تبتيلاً}) بالا بردن دست ها در نماز است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 8

8 - [ { فى فقه الرّضا ( ع ) ] قال : لا صلاة إلاّ باسباغ الوضوء و احضار النيّة و خلوص اليقين و إفراغ القلب و ترك الأشغال و هو قوله { فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّك فارغب } ;

[در كتاب {فقه الرضا(ع)} آمده كه] آن حضرت فرمود: نماز نيست; مگر با شاداب ساختن وضو و حاضر داشتن نيت و يقين خالص و خالى كردن قلب [از ياد غير خدا ]و ترك سرگرمى ها و اين است [معناى] سخن خدا [كه فرمود:] {فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّك فارغب}.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 3،21،22

3 - توجّه به ربوبيت خداوند ، از آداب نماز

فصلّ لربّك

21 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) قال : لما نزلت ه_ذه السورة قال النبىّ ( ص ) لجبرئيل : ما ه_ذه النَّحيرَةُ التى أمرنى بها ربّى قال : ليست بنَحيرة و ل_كنّه يأمرك إذا تحرّمت للصلاة أن ترفع يديك إذا كبّرت و إذا ركعت و إذارفعت رأسك من الركوع و إذا سجدت . . . و إنّ زينة الصلاة رفع الأيدى عند كلّ تكبيرة ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه فرمود: چون اين سوره (كوثر) نازل شد، پيامبر(ص) به جبرئيل فرمود: اين {نحيرة} (شتر قربانى شده يا شب اول هر ماه) كه پروردگارم مرا بدان امر فرموده، چيست؟ جبرئيل گفت: اين، {نحيرة} نيست، بلكه خداوند تو را امر مى كند هر گاه نماز را با {تكبيرة الاحرام} شروع كردى، هنگام تكبير و ركوع و زمانى كه از ركوع سر برداشتى و هنگام سجده [كه تكبير گفتى]، دست هاى خود را بالا ببرى . .. زينت نماز بالا بردن دست ها هنگام هر تكبير است}.

22 - { عن حريز عن رجل عن أبى جعفر ( ع ) قال : قلت له { فصلّ لربّك و انحر } قال : النحر الإعتدال فى القيام أن يقيم صلبه و نحره ;

حَريز از مردى نقل كرده كه گفت: به امام باقر(ع) گفتم: [معناى]{فصلّ لربّك و انحر}[چيست؟]فرمود: {نحر} اعتدال در حال قيام است;[به اين كه]ستون فقرات و سينه خود را راست نگه دارد}.

آداب نماز جماعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 -

بقره - 2 - 43 - 5

5 - تقارن و همراهى نمازگزاران در افعال نماز ، از احكام و آداب نماز جماعت است .

و اركعوا مع الركعين

از اينكه در بيان فرمان به برپايى نماز جماعت گفته نشده {اركعوا جماعة} بلكه با كلمه {مع} همراهى را عنوان كرده، برداشت فوق به دست مى آيد.

آداب نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 15،17

15 - { عن علىّ انّه سئل عن قول اللّه [ تعالى ] { يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه } قال : ليس السعى الإشتداد ;

از امام على(ع) درباره سخن خداوند تعالى {يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه} سؤال شد، آن حضرت فرمود: مراد از {سعى} شدت در راه رفتن (دويدن) نيست}.

17 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { يا أيّها الذين آمنوا . . . فاسعوا إلى ذكر اللّه . . . } قال : اسعوا أى امضوا و يقال : اسعوا اعملوا لها و هو قصّ الشارب و نتف الإبط و تقليم الأظفار و الغسل و لبس أفضل ثيابك و تطيب للجمعة فهو السعى ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند، {فاسعوا إلى ذكراللّه. ..} روايت شده كه {اسعوا} به معناى {امضوا} است; يعنى، برويد و گفته مى شود {اسعوا اعملوا لها}; يعنى، بكوشيد تا براى آنها اعمالى انجام دهيد و آن اعمال كوتاه كردن موى شارب و ازاله مو از زير بغل، گرفتن ناخن، غسل، پوشيدن بهترين پيراهن ها و

خوشبو كردن براى نماز جمعه است. پس اين اعمال سعى است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 11

11 - { روى عن أنس عن النبىّ ( ص ) قال : فى قوله : { فإذا قضيت الصلاة فانتشروا . . . } ليس لطلب دنيا و ل_كن عيادة مريض و حضور جنازة و زيارة أخ فى اللّه . . . ;

اَنَس از رسول خدا(ص) روايت نموده كه آن حضرت درباره سخن خداوند {فإذا قضيت الصلاة فانتشروا. ..} فرموده: [اين انتشار و پراكنده شدن در زمين] براى به دست آوردن دنيا نيست; بلكه براى عيادت بيمارى يا حضور بر جنازه اى و يا زيارت برادرى براى خداوند است...}.

آداب نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 9

9- لزوم درخواست توفيق و خلوص و صداقت كامل از خداوند در نوافل شب

و من الّيل فتهجّد به . .. و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

از اينكه خداوند، در پى توصيه پيامبر(ص) به تهجّد، از او خواسته است كه براى اخلاص در هر كارى به درگاه او دعا كند، مى تواند مشعر به معناى فوق باشد.

آمرزش برپاكنندگان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 8

8 - عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان ، برخوردار از آمرزش و دارنده نشان سپاس گزارى خداوند

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... إنّه غفور

آهسته

گويى در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 10

10- خواندن نماز با آواز بلند يا با صداى بسيار آهسته ، جايز نيست .

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {صلاة} هر نمازى باشد كه نمازگزار آن را اَدا مى كند.

اجزاء نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 8

8 - تسبيح و تنزيه خداوند ، از اركان و اجزاى مهم نماز

و سبّحه ليلاً طويلاً

احكام نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 43 - 3

3 - نماز و زكات ، از واجبات دينى اسلام و از اركان عملى آن است .

و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

دعوت به اقامه نماز و پرداخت زكات، پس از فراخواندن اهل كتاب به ايمان، بيانگر اهميت خاص نماز و زكات در ميان ساير تكاليف عملى اسلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 24

24 - { ان الفرايض لاتصليها إلا إلى القبلة و هو المروى عن أئمتنا ( ع ) ;

از ائمه اهل بيت (ع) روايت شده كه نمازهاى واجب را نمى شود به جا آورد، مگر اينكه به سوى قبله باشد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 239 - 1،2،3،4،6،9

1 _ جواز بجاآوردن نماز در حال حركت ، پياده يا سواره در هنگام ترس

فان خفتم فرجالا او ركباناً

جمله {فان خفتم . .. } حكايت از

شرطى محذوف دارد كه حكم آيه قبل را مشروط مى كند ; يعنى مراقبت كامل شرايط در نماز در صورت امنيّت است ; ولى آنگاه كه خوفى عارض شود، به مقدار ممكن حفظ شرايط و آداب لازم است نه همه آنها. همچنين {رجالا} جمع راجلا به معنى پياده و {ركباناً} جمع راكباً به معناى سواره است و در هر دو، حركت لحاظ مى شود.

2 _ عدم جواز ترك نماز ، حتى در سخت ترين شرايط

فان خفتم فرجالا او ركباناً

3 _ سقوط برخى از شرايط نماز در هنگام ترس

فان خفتم فرجالا او ركباناً

4 _ لزوم انجام نماز به حالت عادى با تمام شرايط ، پس از بازگشت امنيّت و آرامش

فاذا امنتم فاذكروا اللّه كما علّمكم ما لم تكونوا تعلمون

6 _ نماز ، تكليفى است كه از سوى خداوند آموخته شده و بايد بر طبق اين آموخته انجام شود .

فاذكروا اللّه كما علّمكم

9 _ حركت نداشتن به هنگام اقامه نماز ، از شرايط آن

فان خفتم فرجالا او ركباناً

جواز نماز در حال حركت به هنگام ترس، حكايت از مشروط بودن آن به حركت نداشتن در مواقع عادى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 20

20 _ جواز حضور زن در نماز جماعت همراه مردان

و اركعى مع الرّاكعين

در آيه فوق، به حضرت مريم امر نشده است كه ركوع كن با زنان ركوع كننده ; بلكه فرموده: ركوع كن با ركوع كنندگان. (اعم از زن و مرد).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 37

37 _ انسان سالم نماز

را ايستاده و مريض آن را نشسته و ناتوانتر از او آن را به پهلو مى خواند .

يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. {قياماً} الاصحاء و {قعوداً} يعنى المرضى {و على جنوبهم} قال: اعلّ ممّن يصلّى جالساً و اوجع.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 211، ح 173 ; تفسير برهان، ج 1، ص 333، ح 7.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 1،2،6،7،8،10،14،22

1 _ بطلان نماز در حال مستى

لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى

ظاهراً نهى در {لا تقربوا}، ارشاد به بطلان است، نه تنها بيانگر حرمت تكليفى.

2 _ اقامه نماز در حال مستى جايز نيست . *

لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى

بنابر اينكه نهى در {لا تقربوا}، نهى مولوى باشد ; يعنى دلالت بر حرمت تكليفى كند.

6 _ جواز و صحت اقامه نماز براى انسان مست پس از پايان زمان مستى ( آگاهى كامل به اذكار نماز )

لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى حتى تعلموا ما تقولون

به مناسبت حكم و موضوع مراد از {ما تقولون} مى تواند خصوص اذكار نماز باشد.

7 _ لزوم خواندن نماز با قرائت صحيح و توجّه به معانى و مفاهيم اذكار آن

لا تقربوا الصلوة . .. حتى تعلموا ما تقولون

جمله {حتى تعلموا . .. }، بيانگر فلسفه حرمت نماز در حال مستى است. بنابراين اداى صحيح كلمات و نيز توجه به معانى آن، ضرورت دارد و به همين خاطر نماز در حال مستى حرام شده است.

8 _ بى توجهى به اذكار نماز و مفاهيم آن ، فلسفه بطلان آن در حال مستى

لا

تقربوا الصلوة . .. حتى تعلموا ما تقولون

جمله {حتى تعلموا . .. } بيانگر علت تحريم بطلان نماز در حال مستى است.

10 _ بطلان نماز در حال جنابت

لا تقربوا الصلوة . .. و لا جنباً

14 _ جنب ، براى برپايى نماز بايد غسل كند .

لا تقربوا الصلوة . .. حتى تغتسلوا

22 _ وظيفه محدث و جُنُب در صورت نيافتن آب براى برپايى نماز ، تيمم است .

او جاء احد منكم من الغائط او لمستم النساء فلم تجدوا ماءً فتيمّموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 101 - 13

13 _ وجوب شكسته خواندن نماز در سفر به هنگام ترس از فتنه دشمن

و إذا ضربتم فى الارض فليس عليكم جناح . .. ان يفتنكم الذين كفروا

امام باقر(ع) در پاسخ سؤال از چگونگى نماز مسافر فرمودند: ان اللّه عز و جل يقول: و اذا ضربتم فى الارض . .. فصار التقصير فى السفر واجباً كوجوب التمام فى الحضر ... .

_______________________________

من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 278، ح 1، باب 59; نورالثقلين، ج 1، ص 542، ح 527

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 10

10 _ با غسل جنابت ، بدون گرفتن وضو ، مى توان نماز خواند .

إذا قمتم إلى الصّلوة . .. و إن كنتم جنباً فاطهروا

با توجه به تقدير آيه (فاغسلوا . .. ان لم تكونوا جنباً و ان كنتم جنباً فاطهروا)، معلوم مى شود كه ضرورت وضو و تشريع آن در صورتى است كه شخص جنب نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

هود - 11 - 114 - 1،2

1_ لزوم برپا داشتن نماز هاى يوميه در اوقات مقررشده آنها

و أقم الصلوة طرفى النهار و زلفًا من الّيل

2_ دو طرف روز ( صبح و عصر يا صبح و مغرب ) و اوايل شب ، از اوقات مقرر شده براى نماز است .

و أقم الصلوة طرفى النهار و زلفًا من الّيل

{طرف} به معناى جانب و ناحيه است. دو جانب روز منطبق است بر صبح و عصر و يا صبح و مغرب. {زُلَف} (جمع زلفة) به معناى ساعات اوليه شب است كه وقت نماز مغرب و عشا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 2،3،4،7،8،11

2- نماز ، از تكاليفى است كه داراى وقت و ساعات تعيين شده و مخصوص مى باشد .

أقم الصلوة لدلوك الشمس إلى غسق الّيل و قرءان الفجر

3- نماز ظهر ، اولين نماز از نماز هاى واجب است .

أقم الصلوة لدلوك الشمس

از اينكه در بيان اوقات نمازهاى پنجگانه، ابتدا زوال خورشيد مطرح شد، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه اولين نماز واجب، نماز ظهر است.

4- آخرين وقت نماز عشا ، نيمه شب است .

إلى غسق الّيل

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {غسق الليل} _ چنان كه مفسّران نيز گفته اند _ نصف شب باشد.

7- وقت نماز هاى پنجگانه ، موسّع ( وسعت داده شده ) است .

أقم الصلوة لدلوك الشمس إلى غسق الّيل و قرءان الفجر

8- مطلوبيت و فضيلت اقامه نماز صبح در اول وقت ( طلوع فجر )

و قرءان الفجر

با اينكه وقت نماز صبح نيز موسع است و از طلوع

فجر تا طلوع آفتاب مجال دارد، اضافه شدن نماز به {فجر} اهميت و فضيلت اول وقت را مى رساند.

11- { عن زرارة قال : سألت أباعبدالله ( ع ) عن ه_ده الأية { أقم الصلاة لدلوك الشمس إلى غسق الليل } قال : دلوك الشمس زوالها عند كبد السماء { إلى غسق الليل } إلى انتصاف الليل فرض الله فيما بينهما أربع صلوات الظهر و العصر و المغرب و العشاء . . . و { قرآن الفجر } قال : ركعتا الفجر . . . ;

زراره گويد از امام صادق(ع) از اين آيه {أقم الصلاة لدلوك الشمس إلى غسق الليل} سؤال كردم، حضرت فرمود: {دلوك الشمس}[يعنى]ميل پيدا كردن خورشيد از ميان آسمان و {إلى غسق الليل}[يعنى]تا نصف شب كه خدا ميان اين دو (ظهر و نصف شب) چهار نماز را واجب كرده است: ظهر، عصر، مغرب و عشا و درباره {قرآن الفجر} [حضرت ]فرمود: [آن] دو ركعت نماز صبح است. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 8،10

8- به آواز بلند خواندن همه نماز ها و يا با صداى آهسته خواندن تمامى آنها ، مورد نهى خداوند

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

اين برداشت مبتنى بر اين است كه مراد از {صلاة} همه نمازها باشد و نه يك نماز.

10- خواندن نماز با آواز بلند يا با صداى بسيار آهسته ، جايز نيست .

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {صلاة} هر نمازى باشد كه نمازگزار آن را اَدا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- مريم - 19 - 31 - 12

12- نماز و زكات ، در هيچ شرايطى نبايد ترك شود .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

گرچه {مادمت حيّاً} مربوط به عيسى(ع) است، ولى به دليل اشتراك تكاليف، ديگر مسيحيان نيز به تكاليف او موظف اند و هر گاه قرآن از اديان پيشين حكمى را نقل كرده و نسخ آن را گوشزد نكند، مسلمانان نيز بايد آن را تكليف خود بشمارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 4

4- ضايع كردن نماز و سهل انگارى در آن ، حرام و از گناهان بزرگ است .

أضاعوا الصلوة . .. فسوف يلقون غيًّا

چنان كه گفته شد معناى {يلقون غيّاً} _ به قرينه {يدخلون الجنّة} (در آيه بعد) _ {يلقون جزاء غيّهم} است; كه وعده عذاب به شمار مى آيد. وعده عذاب نيز نوعاً در برابر گناهان بزرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 19

19 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إذا فاتتك صلاة فذكرتها فى وقت أخرى فإن كنت تعلم أنّك إذا صليت التى فاتتك كنت من الأخرى فى وقت فابدأ بالتى فاتتك فإنّ اللّه عزّوجلّ يقول : { أقم الصلاة لذكرى } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: هر وقت نمازى از تو فوت شد و در وقت نماز ديگر آن را به ياد آوردى، اگر مى دانى با انجام نماز قضا براى به جا آوردن نماز واجب در وقت خود فرصت باقى مى ماند، پس ابتدا نماز قضا را به جا آور، چون

خداى عزّوجلّ مى فرمايد: {أقم الصلاة لذكرى}. (اين استفاده فقهى ناظر به اين نكته است كه لام در {لذكرى} براى توقيت است، در نتيجه معناى آيه اين مى شود: كه {أقم الصلاة وقت تذكيرى إيّاك}».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 3

3 _ سجده و قيام ، دو ركن اساسى نماز است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

برداشت ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن سجده و قيام از ميان ديگر اركان و اجزاى نماز، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 5

5 - اداى نماز ، واجب است .

و أقم الصلوة إنّ الص_لوة تنهى عن الفحشاء

ذكر حكمت فرمان به نماز، نشان مى دهد كه امر {أقم} اگرچه مفرد و خطاب به پيامبر است; اما به قرينه اين كه پيامبر(ص) معصوم بوده است _ عام است و شامل همه مكلفان مى شود. گفتنى است، فراز {و اللّه يعلم بما تصنعون} مؤيد نكته برداشت شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 3،8

3 - سجده ، ركن مهم نماز

و من الّيل فاسجد له

اطلاق {سجده} بر {نماز} ، از باب اطلاق جز بر كل است و اين مى رساند كه اين جزء، از اجزاى مهم نماز است.

8 - تسبيح و تنزيه خداوند ، از اركان و اجزاى مهم نماز

و سبّحه ليلاً طويلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 7

7 - حرمت اطاعت ، از

فرمان ترك نماز

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... كلاّ لاتطعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 18

18 - لزوم تأخير قربانى از نماز عيد ، در عيد قربان *

فصلّ لربّك وانحر

تطبيق نماز و قربانى در آيه، بر نماز عيد قربان و قربانى در آن، يكى از احتمالات موجود در اين آيه است. عطف به {واو} گر چه بر ترتيب تصريح ندارد; ولى ترتيب ذكرى مى تواند بيانگر ترتيب واقعى باشد.

احكام نماز جماعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 43 - 5،6

5 - تقارن و همراهى نمازگزاران در افعال نماز ، از احكام و آداب نماز جماعت است .

و اركعوا مع الركعين

از اينكه در بيان فرمان به برپايى نماز جماعت گفته نشده {اركعوا جماعة} بلكه با كلمه {مع} همراهى را عنوان كرده، برداشت فوق به دست مى آيد.

6 - ركوع ، از اركان اساسى نماز در نماز جماعت

و اركعوا مع الركعين

از اينكه خواندن نماز جماعت به ركوع كردن تعبير شده و برگزار كنندگان جماعت، {راكعين} ناميده شده اند، اهميت بسزاى ركوع در نماز جماعت معلوم مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 21

21- { عبدالله بن سنان قال : قلت لأبى عبدالله ( ع ) : على الإمام أن يسمع من خلفه و إن كثروا ؟ فقال : ليقرأ قراءة وسطاً يقول الله تبارك و تعالى : { و لاتجهر بصلوتك و لاتخافت بها } ;

عبدالله بن سنان گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: آيا بر

امام جماعت لازم است كه صدايش را به گوش همه مأمومين _ گرچه زياد باشند _ برساند؟ حضرت فرمود: بايد قرائت را با صداى متوسط بخواند. خداوند _ تبارك و تعالى _ مى فرمايد: و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها}.

احكام نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 4،5،6

4 - ايراد خطبه در نماز جمعه بهوسيله امام جمعه ، از شرايط آن است .

و تركوك قائمًا

5 - ايستادن در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه ، از آداب آن است .

و تركوك قائمًا

6 - لزوم استماع خطبه هاى نماز جمعه و پرهيز از پرداختن به كار هاى ديگر

و إذا رأوا . .. و تركوك قائمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 2،7،13

2 - اذان ، از آداب برپايى نماز جمعه

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة

ندا براى نماز، همان اذان است.

7 - تعطيل كردن خريد و فروش و هر عملى كه مانع شركت در نماز جمعه مى شود ، فرمان الهى به مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و ذروا البيع

مراد از {ذروا البيع} _ با توجه به دعوت مردم به شركت در نماز جمعه _ تنها رها كردن خريد و فروش نيست; بلكه ذكر خريد و فروش، از باب ذكر بارزترين مصداقى است كه مانع شركت در نماز جمعه مى شود. بر اين اساس هر عملى كه مانع شركت در نماز جمعه شود، بايد ترك گردد.

13 - خريد و فروش و كسب و كار ، پيش از اعلام نماز جمعه جايز است .

إذا نودى للصلوة

من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه و ذروا البيع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 1

1 - جواز خريد و فروش ، پس از تمام شدن نماز جمعه

فإذا قضيت الصلوة فانتشروا فى الأرض و ابتغوا من فضل اللّه

احكام نماز خوف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 101 - 1،2،4

1 _ كاستن از نماز در سفر ، به هنگام ترس از دشمن ، هيچ گناهى ندارد .

و إذا ضربتم . .. فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان يفتنكم

جمله {فليس . ..}، در حقيقت جواب براى {اذا ضربتم} و {ان خفتم} است. يعنى مسافرت و ترس از فتنه گرى دشمن دو شرط لازم براى كاستن از نماز است.

2 _ كفايت نماز قصر در سفر ، به هنگام ترس از فتنه هاى كافران

و إذا ضربتم فى الارض . .. من الصلوة ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا

{ضرب فى الارض} به معناى مسافرت كردن است.

4 _ احتمال كمين و فتنه گرى دشمن ، مجوز نماز قصر ( شكسته )

ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا

جمله {ان خفتم} به اين معناست كه در جواز نماز شكسته، حمله يقينى دشمن لازم نيست; بلكه ترس از حمله و يا احتمال آن نيز كافى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 5،6،7،8،9،21،22،24

5 _ حراست مجاهدان نمازگزار توسط رزمندگان ديگر ، شرط برگزارى نماز خوف به جماعت

فلتقم طائفة . .. سجدوا فليكونوا من ورائكم

جمله {فليكونوا من وارئكم}،

علاوه بر بيان وجوب حراست از گروه نمازگزار، دلالت بر شرطيت حراست براى نماز خوف دارد.

6 _ گروه اول از نمازگزاران نماز خوف ، تا پايان دو سجده ركعت اول ، بايد نماز را به جماعت و بقيه را فرادا به جاى آورند .

فلتقم طائفة . .. و لتأت طائفة اخرى لم يصلوا فليصلوا معك

تفريع جمله {فاذا سجدوا} بر {فلتقم}، دلالت مى كند كه گروه اول بايد تا پايان دو سجده، نماز را به جماعت بخوانند و چون نماز خوف با دو سجده پايان نمى پذيرد، بايد بقيه به صورت فرادا به جا آورده شود.

7 _ گروه نخست از نمازگزاران پس از اتمام نماز خوف ، بايد به پاسداراى بپردازند تا گروه ديگر براى اقامه نماز جماعت حاضر شوند .

فاذا سجدوا فليكونوا من ورائكم و لتأت طائفة اخرى لم يصلوا فليصلوا

8 _ هر دو دسته از مجاهدان برگزار كننده نماز خوف ، بايد به يك امام اقتدا كنند .

فلتقم طائفة منهم معك . .. و لتأت طائفة اخرى لم يصلوا فليصلوا معك

9 _ وجوب همراه داشتن سلاح و حفظ هوشيارى و احتى اط ، به هنگام اداى نماز خوف

و ليأخذوا اسلحتهم . .. و ليأخذوا حذرهم و اسلحتهم

ظاهراً مراد از ضمير در {ليأخذوا} همان كسانى هستند كه به نماز ايستاده اند، نه آن گروهى كه مشغول پاسدارى هستند.

21 _ معافيت مسلمانان از حمل سلاح ، به هنگام نماز خوف در صورت بيمارى و يا در آزار بودن به واسطه بارش باران

و لاجناح عليكم ان كان بكم اذىً من مطر او كنتم مرضى ان تضعوا اسلحتكم

22 _ حمل سلاح به هنگام نماز خوف ، در صورت

مشقت ، واجب نيست .

و لاجناح عليكم ان كان بكم اذىً من مطر او كنتم مرضى ان تضعوا اسلحتكم

به نظر مى رسد باران به عنوان مصداقى براى {اذى} ذكر شده باشد، نه اينكه حكم، مخصوص اذيت ناشى از باران باشد.

24 _ كسانى كه در نماز خوف مجاز به زمين گذاشتن سلاح خويش هستند ، بايد همچنان هوشيار و مراقب باشند .

و لاجناح عليكم . .. ان تضعوا اسلحتكم و خذوا حذركم

احكام نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 2

2- نماز شب ، تكليفى واجب بر پيامبر ( ص ) علاوه بر ساير واجبات

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

با توجه به معناى لغوى {نافلة} كه به معناى زيادت بر واجب است; (مفردات راغب) و نيز لام اختصاص {لك} نكته ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 6

6 - برگزارى نماز شب ، اختصاص به ساعتى مشخص ندارد .

إنّ ناشئة الّيل

{ناشئة الليل}، به معناى هر ساعتى از شب نيز آمده است (قاموس المحيط).

احكام نماز مسافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 101 - 2،13،14،15

2 _ كفايت نماز قصر در سفر ، به هنگام ترس از فتنه هاى كافران

و إذا ضربتم فى الارض . .. من الصلوة ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا

{ضرب فى الارض} به معناى مسافرت كردن است.

13 _ وجوب شكسته خواندن نماز در سفر به هنگام ترس از فتنه دشمن

و إذا ضربتم فى الارض فليس عليكم جناح . ..

ان يفتنكم الذين كفروا

امام باقر(ع) در پاسخ سؤال از چگونگى نماز مسافر فرمودند: ان اللّه عز و جل يقول: و اذا ضربتم فى الارض . .. فصار التقصير فى السفر واجباً كوجوب التمام فى الحضر ... .

_______________________________

من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 278، ح 1، باب 59; نورالثقلين، ج 1، ص 542، ح 527

14 _ شكسته خواندن نماز در سفر ، دو ركعت خواندن نماز چهار ركعتى است .

و إذا ضربتم فى الارض فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلوة

امام باقر(ع) در مورد عدد ركعات نماز در سفر فرمود: . .. والصلوة كلها فى السفر الفريضة ركعتان كل صلوة الا المغرب فانها ثلاث ليس فيها تقصير ... .

_______________________________

من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 279، ح 1، باب 59; تفسير عياشى، ج 1، ص 271، ح 254.

15 _ حداقل مسافتى كه موجب شكسته شدن نماز در سفر مى شود ، هشت فرسخ است .

و إذا ضربتم فى الارض . .. ان تقصروا من الصلوة

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از مسافتى كه موجب شكسته شدن نماز مى شود فرمود: فى مسيرة يوم و ذلك بريدان و هما ثمانية فراسخ . .. .

_______________________________

تهذيب، ج 3، ص 207، ح 1، باب 23; تفسير برهان، ج 1، ص 410، ح 7.

احكام نماز ميت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 9

9 _ نماز گزاردن بر جنازه منافقان و حضور يافتن بر قبر آنان ، حرام است .

و لاتصل على أحد منهم

اخفات در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 -

8،13،17،18

8- به آواز بلند خواندن همه نماز ها و يا با صداى آهسته خواندن تمامى آنها ، مورد نهى خداوند

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

اين برداشت مبتنى بر اين است كه مراد از {صلاة} همه نمازها باشد و نه يك نماز.

13- پيامبر ( ص ) ، موظف به رعايت جهر در برخى نماز ها و اخفات در بعضى ديگر

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها و ابتغ بين ذلك سبيلاً

بنابر اينكه مراد آيه اين باشد كه همه نمازهايت را به جهر و يا همه را به اخفات نخوان و مراد از {و ابتغ. ..} اين باشد كه برخى را به جهر و بعضى را به اخفات بخوان، برداشت فوق به دست مى آيد.

17- { عن سماعة قال : سألته عن قول الله عزّوجلّ : { و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها } قال : المخافتة مادون سمعك و الجهر أن ترفع صوتك شديداً ;

سماعه گويد: از امام(ع) درباره سخن خداى عزژوجلّ {و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها} سؤال كردم، حضرت فرمود: آهسته خواندن، آن است كه خودت نشنوى و بلند خواندن، آن است كه صدايت به شدت بلند باشد}.

18- { عن أبى جعفرالباقر ( ع ) فى قوله : { و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها } قال : الاجهار أن ترفع صوتك تسمعه من بعد عنك و الإخفات أن لاتسمع من معك إلاّ يسيراً ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه در باره سخن خداوند {و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها} فرمود: {اجهار} آن است كه صدايت را به اندازه اى بالا برى كه فردى كه از تو دور است، آن را بشنود و {اخفات}

آن است كه صدايت به حدّى آهسته باشد كه شخصى كه همراه تو است چيزى به جز صدايى خفيف نشنود}.

اخلاص در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 16

16 - نماز و عبادات ديگر ، بايد خالصانه و فقط براى ياد خدا باشد .

فاعبدنى و أقم الصلوة لذكرى

اختصاص يافتن {ذكر} در {لذكرى} _ به ياء متكلم، گوياى نكته ياد شده است; يعنى {لذكرى لالذكر غيرى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 2،4،5

2 - اخلاص در نماز و انجام دادن آن تنها به جهت فرمان خدا ، وظيفه اى برعهده پيامبر ( ص )

فصلّ لربّك

4 - خداوند ، به دليل مدبّر و مالك بودن بر امور انسان ها ، سزاوار پرستش و نماز خالصانه بندگان به درگاه او است .

فصلّ لربّك

5 - سپاسگزارى از خداوند در برابر نعمت كوثر ، وادارسازنده پيامبر ( ص ) به نماز و اخلاص در آن

إنّا أعطين_ك الكوثر . فصلّ لربّك

حرف {فاء} در {فصلّ}، لزوم نماز را بر آيه قبل تفريع كرده است.

اخلاص در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 2

2 - ايستادن در پيشگاه خدا با گامى استوارتر و گفتوگو در محضر او با سخنانى راست تر و ريشه دارتر ، دو امتياز برجسته نماز و عبادت شبانه

هى أشدّ وط_ًا و أقوم قيلاً

ضمير {هى} به {ناشئة} بازمى گردد. {أشدّ} معادل {أثبت} (با ثبات تر، استوارتر) و {وطىء} مرادف {قيام} (ايستادن) است (لسان العرب). {أقوم} نيز به

معناى {أسدّ} (محكم تر) و {قيلاً} همتاى {مقال} (سخن گفتن) است; يعنى، آن (پديده شب) از حيث ايستادن (ايستادن در پيشگاه خدا) استوارتر و از حيث سخن (سخن گفتن در محضر خدا) محكم تر است.

ادعاى ناهيان از نماز محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 17 - 1

1 - نهى كننده پيامبر ( ص ) از نماز ، مدعى نفوذ كلام در بين هم نشينان خويش

فليدع ناديه

كلمه {نداء} تعبيرى ديگر از مجالست است و مجلس را {نادى} و {مُنتدى} مى گويند (مفردات راغب). و همانگونه كه گاه مراد از {قرية}، اهل قريه است، در آيه شريفه نيز مراد، اهل مجلس است.

اذان نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 2

2 - اذان ، از آداب برپايى نماز جمعه

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة

ندا براى نماز، همان اذان است.

اذكار نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 18

18 - نماز هاى يوميه ، مشتمل بر تسبيح و تحميد پروردگار و تشريع شده در مكه ، پيش از هجرت

و سبّح . .. قبل طلوع ... ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

اين آيه، با اوقاتِ چهار نماز تناسب دارد: صبح (قبل طلوع الشمس)، عصر (قبل غروب ها)، صبح و مغرب (اطراف النهار) و عشا (من آناء الليل). برخى با توجيه (أطراف النهار) به اين كه وسط روز نيز طرف آن است، نماز ظهر را نيز مشمول آيه دانسته اند; ولى چون سوره {طه} در مكه و پيش از

سوره {اسرا} _ كه حكم نماز ظهر در آن آمده _ نازل شده است، مى توان گفت كه نماز ظهر را مطرح نكرده است.

ارزش برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 40 - 6

6- احياى فريضه نماز در جامعه ، كارى بس مهم و ارزشمند است .

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

از آن جا كه حضرت ابراهيم(ع)، كه از انبياى بزرگ الهى است، خواستار توفيق احياى نماز در جامعه شد، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 3

3 - اقامه نماز ، پرداخت زكات ، امر به معروف و نهى از منكر ، ارزش هاى محورى در جامعه اسلامى

من ينصره . .. الذين إن مكّنّ_هم فى الأرض ... و نهوا عن المنكر

ارزش نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 30

30 _ اهميت و ارزش والاى نماز و طهارت

يأيها الذين ءامنوا إذا قمتم إلى الصّلوة فاغسلوا . .. و لكن يريد ليطهركم

ساقط نشدن نماز در صورت نيافتن آب، دليل اهميت نماز و تكرار و تأكيد بر طهارت، نشانه اهميت طهارت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 7،8

7 _ نماز ، بهترين عبادت در سحرگاهان و ارزشمندترين عمل در شب زنده دارى

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

برداشت فوق، از اختصاص به ذكر يافتن نماز از ميان ديگر اعمال عبادى به دست مى آيد.

8 _ نماز ، بهترين و ارزشمندترين

عبادت ها و عمل هاى صالح

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 12

12 - نماز و امر به معروف و نهى از منكر و صبر ، از زيربنايى ترين ارزش ها است .

إنّ ذلك من عزم الأُمور

بنابراين كه {ذلك} اشاره به كلّ محتواى سخن لقمان در اين آيه باشد، مشاراليه {ذلك}، جملات {أقم . .. و أمُر ... و انْهَ...} است و {عَزْم} مصدر و به معناى مفعولى، و {عزم الأُمور} اضافه صفت به موصوف است; يعنى، {الأُمور المعزوم}. امر معزوم به هدف شايسته اى گويند كه لازم است بر آن دست يافت.

ارزش نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 8

8 - شركت در نماز جمعه و پرداختن به ذكر خدا ، بسى ارزشمندتر از كسب مال و ساير منافع دنيوى

فاسعوا إلى ذكر اللّه و ذروا البيع ذلكم خير لكم

ارزش نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 7

7 _ نماز ، بهترين عبادت در سحرگاهان و ارزشمندترين عمل در شب زنده دارى

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

برداشت فوق، از اختصاص به ذكر يافتن نماز از ميان ديگر اعمال عبادى به دست مى آيد.

ارزش نماز مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 9

9 - وجود نماز در خانواده مسلمان ، بهترين جايگزين براى مال و رفاه درخانواده كافران

متّعنا به أزوجًا منهم . .. وأمر

أهلك بالصلوة

كلمات {أزواج} و {أهل} در اين آيات، خانواده ها را مدّ نظر قرار داده است و بدين صورت لزوم تمايز خانواده مسلمان از خانواده كافر را بيان مى كند.

اركان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 43 - 6

6 - ركوع ، از اركان اساسى نماز در نماز جماعت

و اركعوا مع الركعين

از اينكه خواندن نماز جماعت به ركوع كردن تعبير شده و برگزار كنندگان جماعت، {راكعين} ناميده شده اند، اهميت بسزاى ركوع در نماز جماعت معلوم مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 11

11 _ ركوع و سجود ، از اجزاى مهم نماز *

و اسجدى و اركعى

بنابراينكه مراد از ركوع و سجود، نماز باشد; و تعبير از نماز به ركوع و سجود، دلالت بر اهميّت اين دو جزء دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 9

9 _ ركوع و سجود ، از اركان مهم نماز

الركعون السجدون

نوع مفسران برآنند كه مقصود از ركوع كنندگان و سجده كنندگان، نمازگزاران هستند ; بنابراين ذكر ركوع و سجده از ميان ديگر واجبات نماز مى تواند به خاطر اهميت ويژه اين دو فريضه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 8

8- سجده و خضوع ، ركن اصلى و روح نماز و داراى جايگاه ويژه در ميان ساير عبادات

فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

مقصود از {سجده} مى تواند نماز باشد و علت اينكه به جاى نماز به سجده

امر شده، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه سجده ركن مهم و روح نماز است. گفتنى است دستور خداوند به سجده، پس از توصيه به تسبيح و حمد _ كه هر دو نوعى عبادت به شمار مى آيند _ نشان دهنده اهميت و جايگاه ويژه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 16

16 - قيام ، ركوع و سجود ، از اركان نماز

و القائمين و الركّع السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 3،4

3 _ سجده و قيام ، دو ركن اساسى نماز است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

برداشت ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن سجده و قيام از ميان ديگر اركان و اجزاى نماز، استفاده مى شود.

4 _ سجده ، ركن اصلى و روح نماز است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

تقديم سجده بر قيام _ در حالى كه در نماز قيام بر سجده مقدم است _ مى تواند براى بيان اهميت سجده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 219 - 4

4 - سجده و خضوع در برابر خداوند ، مهم ترين ركن نماز و روح عبادت

و تقلّبك فى الس_جدين

از اختصاص به ذكر يافتن موضوع سجده، در ميان مجموعه اركان نماز و مصاديق عبادت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 5

5 - سجده و خضوع ، ركن اصلى و روح نماز است

.

يدعون إلى السجود

از اين كه به جاى نماز، سجود و خضوع مطرح شده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 4

4 - قيام و قرائت ، اساسى ترين اركان عبادت و نماز

هى أشدّ وط_ًا و أقوم قيلاً

اختصاص به ذكر يافتن دو ركن قيام (أشدّ وطئًا) و قرائت (أقوم قيلاً) از ميان اركان پنجگانه نماز، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 3

3 - سجده ، ركن مهم نماز

و من الّيل فاسجد له

اطلاق {سجده} بر {نماز} ، از باب اطلاق جز بر كل است و اين مى رساند كه اين جزء، از اجزاى مهم نماز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 48 - 2

2 - ركوع ، از اركان مهم نماز است .

و إذا قيل لهم اركعوا لايركعون

{ركوع} در اين آيه، كنايه از نماز است. بر اين اساس ذكر ركوع به جاى نماز، بيانگر اهميت و جايگاه ويژه آن، در فريضه نماز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 16

16 - قصد قربت ، نشانه عبوديت و از اجزاى نماز

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لاتطعه ... و اقترب

استغفار در نماز وتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 18 - 6

6 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) كانوا يستغفرون اللّه فى الوتر سبعين مرّة

فى السحر ;

امام صادق(ع) درباره {و بالأسحار هم يستغفرون} فرمودند: آنان در نماز وتر به هنگام سحر، هفتاد بار استغفار مى كنند.

استماع خطبه نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 6

6 - لزوم استماع خطبه هاى نماز جمعه و پرهيز از پرداختن به كار هاى ديگر

و إذا رأوا . .. و تركوك قائمًا

استمداد از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 8

8 - استعانت از صبر و نماز براى موفقيت و پيروزى ، امرى دشوار جز براى خاشعان

و استعينوا بالصبر و الصلوة و إنها لكبيرة إلا على الخشعين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير در {إنها} به {استعانت} بر گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 8

8 - پيكار در راه خدا و مصيبت هاى آن ، از مشكلات راه ايمان ، كه بايد با استعانت از صبر و نماز آن را تحمل كرده و بر ايمان خود ، راسخ قدم ماند .

استعينوا بالصبر والصلوة . .. و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 2

2- توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به استمداد از ياد پروردگار و عبادت و نماز در مشكلات و ناراحتى هاى برخاسته از رسالت خويش و مخالفت هاى دشمنان

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون . فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

برداشت فوق از {فاء} در {فسبّح} _

كه براى تفريع اين جمله به آيه قبل است _ استفاده گرديده است; بدين معنا كه توصيه خداوند به تسبيح و تحميد. .. پس از اعلام آگاهى او از دلتنگى و اندوه پيامبر(ص) بيانگر تأثير اين عبادات در رفع اندوه و نگرانى است.

استهزاى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 1،3،4،5

1 _ استهزاى نماز و بازيچه دانستن آن ، از سوى برخى اهل كتاب و كافران صدر اسلام

و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

در برداشت فوق ضمير فاعلى {اتخذوها} به {الذين اوتوا الكتب} و {الكفار} _ در آيه قبل _ برگردانده شده است.

3 _ مبارزه تبليغاتى كافران و اهل كتاب عليه اسلام ، با استهزاى نماز و اذان و بازيچه خواندن آن

و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

4 _ حرمت ايجاد روابط دوستى با كسانى كه نماز و اذان را بازيچه مى پندارند و آن را به تمسخر مى گيرند .

لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة

5 _ تمسخر برخى اهل كتاب نسبت به نماز و اذان ، دليل تحريم روابط دوستى با آنان

لاتتخذوا الذين . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 59 - 3

3 _ ايمان مسلمانان به خدا ، قرآن و تمامى كتب آسمانى ، برانگيزنده اهل كتاب بر تمسخر نماز و ديگر شعاير اسلام

قل يأهل الكتب هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه . .. و ما أنزل من قبل

برداشت فوق بر

اين مبناست كه {ان ءامنا} به تقدير {لام}، بيانگر كراهت و ناخرسندى اهل كتاب نسبت به مسلمانان باشد، يعنى {ما تنقمون منا ديننا و صلاتنا لشىء الا ايماننا باللّه . .. }.

استهزاى نماز شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 3

3_ مردم مدين ، نماز ها و عبادت هاى شعيب ( ع ) را مورد تمسخر و استهزاى خويش قرار مى دادند .

أصلوتك تأمرك أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

استفهام در جمله {أصلوتك . ..} به داعى استهزا و تمسخر ايراد شده است.

استيذان بعد از نماز عشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 2

2 - بردگان ، بايد براى ورود به اتاق و محل استراحت صاحبان خود ، در سه وقت اذن بطلبند : 1_ پيش از نماز بامداد ، 2_ به وقت استراحت نيمروزى ( ظهر ) ، 3_ پس از نماز عشا ( هنگام خواب شب ) .

ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم . .. ثلث مرّت من قبل صلوة الفجر و حين تضعون ثيابكم

استيذان قبل از نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 2

2 - بردگان ، بايد براى ورود به اتاق و محل استراحت صاحبان خود ، در سه وقت اذن بطلبند : 1_ پيش از نماز بامداد ، 2_ به وقت استراحت نيمروزى ( ظهر ) ، 3_ پس از نماز عشا ( هنگام خواب شب ) .

ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم . .. ثلث مرّت من قبل صلوة الفجر

و حين تضعون ثيابكم

اعتدال در قيام نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 22

22 - { عن حريز عن رجل عن أبى جعفر ( ع ) قال : قلت له { فصلّ لربّك و انحر } قال : النحر الإعتدال فى القيام أن يقيم صلبه و نحره ;

حَريز از مردى نقل كرده كه گفت: به امام باقر(ع) گفتم: [معناى]{فصلّ لربّك و انحر}[چيست؟]فرمود: {نحر} اعتدال در حال قيام است;[به اين كه]ستون فقرات و سينه خود را راست نگه دارد}.

اعتدال صدا در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 10،12

10- خواندن نماز با آواز بلند يا با صداى بسيار آهسته ، جايز نيست .

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {صلاة} هر نمازى باشد كه نمازگزار آن را اَدا مى كند.

12- پيامبر ( ص ) ، موظف به رعايت اعتدال در قراءت نماز و پرهيز از آواز بلند يا با صداى بسيار آهسته

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

اعراض از مخالفت با نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 4

4 - مخالفان نماز ، بايد خدا را ناظر بر كردار خويش ديده و از مخالفت دست بردارند .

أرءيت الذى ينهى . .. ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

اعراض از ممانعت با نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 1،4

1 - لزوم پرهيز از مخالفت با نماز و اجتناب

از تكذيب دين

كلاّ

حرف {كلاّ} براى ردع و بازداشتن از گفتار يا كردارى است كه پيش از آن آمده و در آيه شريفه ناظر به امورى است كه كلمات {كذّب}، {تولّى}، {ألم يعلم} و {ينهى} در آيات پيشين بر آن دلالت داشت.

4 - خاتمه دادن به موضع گيرى در برابر نماز ، فرمان خداوند به نهى كننده پيامبر ( ص ) از اداى آن

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لئن لم ينته

اقامه نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 6،7

6 _ لزوم بجا آوردن نماز براى خدا ، همراه خضوع و توجه كامل به پروردگار

حافظوا على الصّلوات . .. و قوموا للّه قانتين

{قنوت} به معناى خضوع در اطاعت و خضوع مستلزم توجه كامل مى باشد و مراد از قيام در {قومواللّه}، يا خصوص نماز است و يا نماز مصداقى بارز براى آن.

7 _ لزوم بجا آوردن نماز براى خداوند ، از روى اطاعت و بندگى او

حافظوا على الصّلوات . .. و قوموا للّه قانتين

{قنوت}، علاوه بر خضوع، بر اطاعت و بندگى نيز دلالت دارد; زيرا {قنوت} به معناى خضوع در اطاعت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 1،3،8

1 _ مؤمنان داراى عمل صالح ، برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات ، بهره مندان از پاداش ويژه الهى

ان الذين امنوا و عملوا الصالحات و اقاموا الصلوة و اتوا الزكوة لهم اجرهم عند ربّه

كلمه {عند ربّهم} اشاره به پاداشى ويژه دارد.

3 _ پاداش الهى براى مؤمنان داراى عمل صالح ، برپادارندگان نماز و پرداخت

كنندگان زكات ، نتيجه عمل خير آنها

لهم اجرهم عند ربّهم

{اجر} به معناى مزد، در برابر عملكرد شخص به كار برده مى شود; بنابراين پاداش آنان مزد و اجر عملشان خواهد بود.

8 _ برپادارى نماز و پرداخت زكات از بهترين نمونه هاى عمل صالح

و عملوا الصّالحات و اقاموا الصّلوة و اتوا الزكوة

ذكر نماز و زكات پس از عمل صالح، در حاليكه خود عمل صالحند، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 9

9 _ برپايى نماز با حالت حضور قلب امرى بايسته و سزاوار

حتى تعلموا ما تقولون

ملاك حرمت نماز در حال مستى توجه نداشتن و آگاه نبودن به اذكار نماز است. و اين معنا به هنگام غفلت و فقدان حضور قلب نيز وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 4

4 _ ضرورت بر پا داشتن نماز و پرداخت زكات

الم تر الى الّذين قيل لهم كفّوا ايديكم و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 8،23

8 _ پيمان الهى از بنى اسرائيل بر اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و انفاق در راه خدا

و لقد اخذ اللّه ميثق بنى اسرءيل . .. و اقرضتم اللّه قرضاً حسناً

به نظر مى رسد از جمله موارد ميثاق و پيمان الهى با بنى اسرائيل، مسائلى است كه جمله {لئن اقمتم . ..} آن را بيان مى كند.

23 _ تكفير ( ناديده گرفتن ) گناهان و دخول در بهشت ، پرتويى از

نصرت الهى به بندگان خويش

و قال اللّه انى معكم لئن اقمتم الصلوة . .. لاكفرن عنكم سياتكم و لادخلنكم جنت

بنابر اينكه {لاكفرن} تفسير {انى معكم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 1،2،12

1 _ تنها خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان فروتن ، برپا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، داراى حق ولايت و حكومت بر مؤمنان

انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا الذين . .. و يؤتون الزكوة و هم ركعون

در برداشت فوق، ركوع به معناى لغوى آن (خضوع) گرفته شده است.

2 _ خداوند ، معرف فردى از مؤمنان برپا دارنده نماز و ادا كننده زكات براى سرپرستى ديگران ، با ذكر نشانى معين و مشخص

انما وليكم اللّه . .. الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم ركعون

با توجه به اينكه جمله {و هم راكعون} جمله اى است حاليه و عامل آن فعل {يؤتون} است و نيز با توجه به ظهور {ركوع} در معناى مصطلح آن يعنى ركوع نماز، معلوم مى شود صفات شمرده شده، مخصوصاً آخرين صفت، عنوان مشير دارد ; يعنى براى معرفى شخصى معين است.

12 _ برپا داشتن نماز و پرداخت زكات ، نشانه ايمان

الذين ءامنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

{الذين يقيمون الصلوة} توصيف {الذين ءامنوا} است.

امامت نماز جمعه در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 3

3 - اقامه نماز جمعه ، در صدراسلام و به امامت حضرت رسول اكرم ( ص )

و إذا رأوا تج_رة . .. و تركوك قائمًا

اميدوارى

برپاكنندگان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 13

13 - اميد داشتن به رحمت و پاداش الهى _ نه خود را مستحق آن شمردن _ از ويژگى هاى عالمان خداترس ، تلاوتگر قرآن ، برپادارنده نماز و انفاق كننده در نهان و آشكار

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

اوقات نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 1،2،14

1_ لزوم برپا داشتن نماز هاى يوميه در اوقات مقررشده آنها

و أقم الصلوة طرفى النهار و زلفًا من الّيل

2_ دو طرف روز ( صبح و عصر يا صبح و مغرب ) و اوايل شب ، از اوقات مقرر شده براى نماز است .

و أقم الصلوة طرفى النهار و زلفًا من الّيل

{طرف} به معناى جانب و ناحيه است. دو جانب روز منطبق است بر صبح و عصر و يا صبح و مغرب. {زُلَف} (جمع زلفة) به معناى ساعات اوليه شب است كه وقت نماز مغرب و عشا مى باشد.

14_ { عن أبى جعفر ( ع ) [ فى حديث ] : . . . و قال تبارك و تعالى : . . . { أقم الصلاة طرفى النهار } و طرفاه صلاة المغرب و الغداة . { و زلفاً من الليل } فهى صلاة العشاء الأخرة . . . ;

از امام باقر(ع) ضمن حديثى روايت شده است: . .. خداوند تبارك و تعالى فرمود: {أقم الصلاة طرفى النهار} دو طرف آن، نماز مغرب و صبح است. [و فرمود ]{زلفاً من

الليل} آن نماز عشاء است...}.

اولين نماز واجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 3،14

3- نماز ظهر ، اولين نماز از نماز هاى واجب است .

أقم الصلوة لدلوك الشمس

از اينكه در بيان اوقات نمازهاى پنجگانه، ابتدا زوال خورشيد مطرح شد، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه اولين نماز واجب، نماز ظهر است.

14- { عن يزيدبن خليفة قال : قلت لأبى عبدالله ( ع ) . . . إنك قلت : إن أوّل صلاة افترضها الله على نبيه ( ص ) الظهر و هو قول الله عزّوجلّ : { أقم الصلاة لدلوك الشمس } . . . قال : صدق ;

. .. شما فرموده ايد اولين نمازى كه خداوند بر پيامبرش واجب كرد، نماز ظهر بود و اين همان سخن خداوند است كه فرمود: {أقم الصلاة لدلوك الشمس}؟ ... حضرت فرمود: راوى راست گفته است}.

اهتمام ابراهيم(ع) به نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 40 - 1،2،4،5،7

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار توفيق يافتن خود بر اقامه نماز شد .

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة

2- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار توفيق يافتن فرزندانش بر اقامه نماز شد .

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

4- دعاى حضرت ابراهيم ( ع ) به درگاه پروردگار براى توفيق يافتن خود و فرزندانش براى احياى فريضه نماز در جامعه

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) درخواست خواندن نماز نكرد; بلكه خواستار اقامه آن شد، برداشت فوق به دست مى آيد.

5- علاقه شديد حضرت

ابراهيم ( ع ) به فريضه نماز و احياى آن در جامعه

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

تعبير {اقامه نماز} به جاى {خواندن نماز} گوياى برداشت فوق است.

7- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند ملتمسانه خواستار استجابت دعايش براى اقامه نماز شد .

ربّنا و تقبّل دعاء

اهتمام انبيا به نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 7

7- به پاداشتن نماز و اهتمام به آن ، و دورى جستن از خواسته هاى نفسانى و شهوات ، دو ويژگى مهمّ و برجسته پيامبران و هدايت يافتگان است .

فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت

اهتمام به نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 92 - 15

15 _ مراقبت بر نماز از ويژگيهاى مؤمنان به قرآن است.

و الذين يؤمنون بالأخرة يؤمنون به و هم على صلاتهم يحافظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 9 - 2

2 - اهميت دادن به فريضه نماز و مراقبت بر انجام به موقع آن ، توصيه خداوند به اهل ايمان

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم على صلوتهم يحافظون

اهتمام مؤمنان به نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 9 - 3

3 - مؤمنان راستين ، همواره در انديشه نماز و مراقب انجام به موقع آن هستند .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم على صلوتهم يحافظون

اهتمام مهتدين به نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 -

59 - 7

7- به پاداشتن نماز و اهتمام به آن ، و دورى جستن از خواسته هاى نفسانى و شهوات ، دو ويژگى مهمّ و برجسته پيامبران و هدايت يافتگان است .

فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت

اهميت اخلاص در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 6

6 - لزوم اخلاص و قصد قربت در نماز

فويل للمصلّين . .. الذين هم يراءون

اهميت استماع خطبه هاى نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 6

6 - تلاش و جديت براى درك خطبه هاى نماز جمعه و اهميت دادن به آن ، توصيه خداوند به مؤمنان

فاسعوا إلى ذكر اللّه

در صورتى كه مراد از {ذكر اللّه} در آيه شريفه خطبه هاى نماز جمعه باشد; براشت بالا استفاده مى شود.

اهميت اقامه نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 6

6 _ اهميّت بيشتر اقامه نماز و پرداخت زكات ، نسبت به ديگر عبادات فردى و اجتماعى

قيل لهم كفّوا ايديكم و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة

چون در ميان واجبات، تنها به نماز و زكات اشاره شده، با اينكه قطعاً در آن زمان مسائلى ديگر نيز واجب بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 9،10

9 _ اهميت ويژه اقامه نماز ، پرداخت زكات و انفاق ، از ميان تكاليف الهى

لئن اقمتم الصلوة و ءاتيتم الزكوة . .. و اقرضتم

بى ترديد تكاليف بنى اسرائيل منحصر به آنچه ذكر

شده نيست. بنابراين تصريح به آنها و نيز كافر خواندن ترك كنندگان آن تكاليف، دليل اهميت ويژه آنهاست.

10 _ نصرت و يارى خدا به بنى اسرائيل ، مشروط به اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و انفاق در راه خدا

انى معكم لئن اقمتم الصلوة . .. و اقرضتم اللّه قرضاً حسناً

در برداشت فوق جمله {انى معكم} به منزله جواب شرط و قسم در {لئن اقمتم} گرفته شده است. يعنى در واقع، جمله {لئن اقمتم}، داراى دو جزء است: يكى {انى معكم} و ديگرى {لاكفرن ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 7

7 _ بپاداشتن همواره نماز با تمامى شرايط آن و كوتاهى نورزيدن در پرداخت زكات ، شرط شايستگى براى ولايت و حكومت بر مؤمنان

انما وليكم اللّه . .. الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم ركعون

اقامه نماز به معناى برپا داشتن آن با تمامى شرايط است و فعل مضارع {يقيمون} و {يؤتون}، حاكى از استمرار و تداوم اقامه نماز و پرداخت زكات است.

اهميت برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 43 - 1

1 - خداوند ، بنى اسرائيل را به اقامه نماز و پرداخت زكات دعوت كرد .

يبنى إسرائيل اذكروا . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 1

1 - پيشه ساختن صبر و برپايى نماز ، سفارش و توصيه خداوند

و استعينوا بالصبر و الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1

- بقره - 2 - 110 - 1،7

1 - ضرورت اقامه نماز و پرداخت زكات

و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

7 - اقامه نماز و پرداخت زكات ، بهترين كار نيك و ارجمندترين توشه براى سراى آخرت

أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

{خير} (كار نيك و پسنديده) شامل نماز نيز مى شود. بنابراين نام بردن از آنها براى رساندن اين معناست كه: اين دو فريضه، از بهترين كارهاى نيك و سودمندترين توشه ها براى آخرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 6

6 - برپايى نماز ، پرداخت زكات ، وفاى به عهد ، صبر در مشكلات و استقامت در نبرد از وظايف اهل ايمان و از مسائل اساسى دين

ليس البر أن تولوا وجوهكم . .. و لكن البر من ... و أقام الصلوة ... والصبرين فى ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 72 - 1

1 _ اقامه نماز فرمانى است كه آدميان بايد بر آن گردن نهند.

و أمرنا لنسلم لرب العلمين. و أن أقيموا الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 3 - 1،2

1 _ اقامه نماز و انفاق از امكانات خدادادى ، نمود بارز ايمان واقعى

إنما المؤمنون . .. الذين يقيمون الصلوة و مما رزقنهم ينفقون

2 _ ضرورت اقامه نماز و انفاق بخشى از امكانات و داراييها

أطيعوا اللّه و رسوله . .. الذين يقيمون الصلوة و مما رزقنهم ينفقون

{من} در {مما رزقنهم} مى تواند براى تبعيض باشد. بنابراين انفاق همه داراييها

مورد توصيه خداوند نخواهد بود، بلكه انفاق بخشى از آن خواست خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 15

15 _ اقامه نماز و پرداخت زكات ، از نشانه هاى اصلى و ضرورى مسلمان بودن است .

فاقتلوا المشركين . .. فإن تابوا و أقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة فخلّوا سبيلهم

از اينكه خداوند در پذيرش توبه مشركان و اسلام آوردن آنان تنها دو عمل (نماز و زكات) را از آنان خواسته است، مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 11 - 2،6

2 _ اقامه نماز و پرداخت زكات ، از نشانه هاى ضرورى مسلمانى است .

فإن تابوا و اقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

6 _ پذيرش اسلامِ كفار ، مشروط به اقامه نماز و پرداخت زكات است .

فإن تابوا و اقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة فإخونكم فى الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 18 - 6،7،8

6 _ ايمان ( اعتقاد به خدا و روز بازپسين ) و عمل ( اقامه نماز و پرداخت زكات ) دو ركن اساسى و جدايى ناپذير دين الهى

إنما يعمر مسجد اللّه من ءامن باللّه و اليوم الأخر و أقام الصلوة و ءاتى الزكوة

7 _ اقامه نماز و پرداخت زكات از مهمترين تكاليف شريعت الهى

و أقام الصلوة و ءاتى الزكوة

از اينكه خداوند، پس از ذكر شرط ايمان، تنها نماز و زكات را از ميان ديگر تكاليف شريعت بيان كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

8 _ اقامه نماز ، پرداخت زكات

و بيم داشتن از خدا و نهراسيدن از غير او ، نشانه هاى ايمان راستين

من ءامن باللّه و اليوم الأخر و أقام الصلوة و ءاتى الزكوة و لم يخش إلا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 10،11

10 _ اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول ، از نشانه هاى بارز مؤمنان

و المؤمنون و المؤمنت . .. و يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

11 _ ويژگى و اهميت اقامه نماز و پرداخت زكات ، در ميان ساير تكاليف دينى

و المؤمنون و المؤمنت . .. و يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

با توجه به اينكه جمله {يطيعون اللّه و رسوله} فراگيرنده تمامى تكاليف عبادى و غير عبادى است; ذكر جداگانه اقامه نماز و پرداخت زكات، نشان از ويژگى و اهميت والاى آن دو، در ميان ساير عبادات و وظايف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 1

1_ لزوم برپا داشتن نماز هاى يوميه در اوقات مقررشده آنها

و أقم الصلوة طرفى النهار و زلفًا من الّيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 4

4_ لزوم برپايى نماز و محافظت بر آن

والذين . .. أقاموا الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 1،4،5

1- پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ فرمان اقامه نماز و انفاق به مؤمنان

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا

4- اقامه نماز و انفاق از اهميت ويژه اى در ميان ساير فريضه ها

و تكاليف الهى برخوردار است .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا

ذكر اقامه نماز و انفاق، پس از بيان صفت ايمان بندگان حقيقى و انتخاب اين دو تكليف از ميان ساير تكاليف مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

5- اقامه نماز و انفاق در پنهان و آشكار ، از ويژگى ها و نشانه هاى بندگان راستين خداوند است .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا سرًّا و علانية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 3

3- هدف حضرت ابراهيم ( ع ) از اسكان دادن برخى از فرزندانش در جوار خانه خدا ، توفيق يافتن آنان براى عبادت و اقامه نماز بود .

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ربّنا ليقيموا الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 40 - 3،6

3- اهميت و جايگاه بلند فريضه نماز در مقايسه با ديگر فريضه هاى الهى

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

6- احياى فريضه نماز در جامعه ، كارى بس مهم و ارزشمند است .

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

از آن جا كه حضرت ابراهيم(ع)، كه از انبياى بزرگ الهى است، خواستار توفيق احياى نماز در جامعه شد، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 4

4- تحقق فريضه هاى نماز و زكات ، نيازمند پى گيرى و تبليغ و ترويج مداوم

و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة

{كان يأمر . ..}، يعنى اسماعيل(ع) به طور پيوسته بر انجام نماز و اداى زكات فرمان

مى داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 10،11

10 - فرمان مداومت بر نماز و برپاداشتن آن ، از نخستين برنامه هاى عملى ابلاغ شده به موسى ( ع ) در وادى طوى بود .

أقم الصلوة

{اقامه نماز} (برپاداشتن آن) به مداومت بر آن است.

11 - اقامه نماز ، بارزترين جلوه عبوديت در برابر خداوند است .

فاعبدنى و أقم الصلوة

ترديدى نيست كه اقامه نماز، خود عبادت است. ذكر نماز پس از امر به عبادت، حكايت از نقش نماز در تحقق بخشيدن به بندگى خداوند دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 4

4 - لزوم مراقبت پى گير بر نماز و مداومت بر اقامه آن

وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 20

20 - لزوم بر پاداشتن نماز و پرداخت زكات

فأقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 - 3،4

3 - مراعات نماز و حفظ پاسدارى از آن ، امرى شايسته و پسنديده است .

يقيمون الصلوة

{أقام} از ريشه {قوم} و {قيام} است كه به معناى {حفظ و پاسدارى چيزى و مراعات آن} است (مفردات راغب).

لازم به ذكر است كه وصف محسنان، با {الذين يقيمون الصلاة} نشان مى دهد كه عمل ياد شده، محبوب و مورد نظر خداوند است.

4 - اداى كامل و دائمى نماز و پرداخت دائم زكات ، از اعمال پسنديده و تكليف هاى شايسته است .

للمحسنين . الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

اقامه چيزى، در لغت به معناى {اداى كامل حقوق آن} معنا شده است (مفردات راغب). مراد از اداى كامل حقِّ نماز، اتيان آن، با رعايت شرايط اش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 5،10

5 - اقامه نماز ، از ديد لقمان اهميت ويژه اى دارد .

ي_بنىّ أقم الصلوة

از اين كه لقمان پس از توصيه پسرش به پرهيز از شرك (توحيد) و يادآورى روز حساب به نماز مى پردازد ، حكايت از اهميت آن مى كند.

10 - اقامه نماز و امر به معروف و نهى از منكر و صبر ، از فرمان هاى بس مهم خداوند است .

أقم الصلوة . .. إنّ ذلك من عزم الأُمور

{عَزْم} ممكن است به معناى {تصميم قطعى و جزمى} باشد كه در اين صورت، {عزم} به خداوند اسناد داده مى شود. صاحب كشاف، چنين معنايى را اختيار كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 5

5 - اقامه نماز و گسترش فرهنگ نمازخوانى ، از مهم ترين تكاليف الهى براى اهل ايمان

و الذين استجابوا لربّهم و أقاموا الصلوة

با توجه به اين كه {استجابوا لربّهم} اجراى تمامى تكاليف الهى را در بر دارد، ذكر اقامه نماز پس از آن، دليلى بر

اهميت ويژه برپايى نماز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 15

15- خداوند ، خواهان بروز و ظهور نماز و نيايش مؤمنان ، در گستره جامعه *

تريهم ركّعًا سجّدًا

واژه {تراهم} مى رساند كه ركوع، سجود و نيايش مؤمنان، به گونه مخفى صورت نمى گيرد; بلكه آن چنان است كه اگر شخصى به جامعه اسلامى نگاه كند، به آسانى روحيه نيايش و نمازگزارى را در آنان مشاهده مى كند. از سوى ديگر لحن آيه شريفه، تمجيد از چنين روش و منش است.

اهميت برپايى نماز يوميه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 9

9_ دستور اقامه نماز هاى يوميه ، از مواعظ و پند هاى مهم خداوند است .

و أقم الصلوة . .. ذلك ذكرى

مشاراليه {ذلك} مى تواند همه دستورات و حقايقى باشد كه در اين آيه و دو آيه قبل بيان شده است. در برداشت فوق {ذلك ذكرى} در ارتباط با {أقم الصلاة} معنا شده است. به كارگيرى {ذلك} _ كه براى اشاره به دور است _ در مشاراليه نزديك، حاكى از عظمت و اهميت آن مشاراليه مى باشد.

اهميت تداوم نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 9،10

9 _ نماز و انفاق بايد برنامه هميشگى انسان باشد ، نه مقطعى و موقت

يقيمون الصلوة و مما رزقنهم ينفقون

برداشت فوق با توجه به فعلهاى مضارع (يقيمون و ينفقون) _ كه حكايت از تجدد و استمرار دارد _ استفاده شده است.

10 _ نماز اگر برنامه زندگى نباشد و

بدان اهتمام نشود ، آدمى را به مرحله تقوا نخواهد رساند .

هدًى للمتقين. الذين ... يقيمون الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 23 - 1

1 - پايبندى به نماز و انجام دادن دائمى آن ، از نشانه هاى نمازگزاران حقيقى است .

إلاّ المصلّين . الذين هم على صلاتهم دائمون

اهميت تعقيبات نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 40 - 5

5 - اهميت تعقيبات نماز و نوافل آن *

و من اليل فسبّحه و أدب_ر السجود

در صورتى كه سجده، اشاره به نماز داشته باشد; تعبير {أدبار السجود} مى تواند ناظر به تعقيبات نماز و نوافل باشد.

اهميت تلاش براى نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 6

6 - تلاش و جديت براى درك خطبه هاى نماز جمعه و اهميت دادن به آن ، توصيه خداوند به مؤمنان

فاسعوا إلى ذكر اللّه

در صورتى كه مراد از {ذكر اللّه} در آيه شريفه خطبه هاى نماز جمعه باشد; براشت بالا استفاده مى شود.

اهميت خشوع در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 2 - 3

3 - رعايت خضوع و تذلل در نماز ، توصيه خدا به اهل ايمان

قد أفلح المؤمنون . الذين هم فى صلاتهم خ_شعون

اهميت خضوع در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 8

8- سجده و خضوع ، ركن اصلى و روح نماز و داراى جايگاه ويژه در ميان ساير

عبادات

فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

مقصود از {سجده} مى تواند نماز باشد و علت اينكه به جاى نماز به سجده امر شده، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه سجده ركن مهم و روح نماز است. گفتنى است دستور خداوند به سجده، پس از توصيه به تسبيح و حمد _ كه هر دو نوعى عبادت به شمار مى آيند _ نشان دهنده اهميت و جايگاه ويژه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 219 - 4

4 - سجده و خضوع در برابر خداوند ، مهم ترين ركن نماز و روح عبادت

و تقلّبك فى الس_جدين

از اختصاص به ذكر يافتن موضوع سجده، در ميان مجموعه اركان نماز و مصاديق عبادت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

اهميت سجده در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 8

8- سجده و خضوع ، ركن اصلى و روح نماز و داراى جايگاه ويژه در ميان ساير عبادات

فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

مقصود از {سجده} مى تواند نماز باشد و علت اينكه به جاى نماز به سجده امر شده، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه سجده ركن مهم و روح نماز است. گفتنى است دستور خداوند به سجده، پس از توصيه به تسبيح و حمد _ كه هر دو نوعى عبادت به شمار مى آيند _ نشان دهنده اهميت و جايگاه ويژه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 4

4 _ سجده ، ركن اصلى و روح

نماز است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

تقديم سجده بر قيام _ در حالى كه در نماز قيام بر سجده مقدم است _ مى تواند براى بيان اهميت سجده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 219 - 4

4 - سجده و خضوع در برابر خداوند ، مهم ترين ركن نماز و روح عبادت

و تقلّبك فى الس_جدين

از اختصاص به ذكر يافتن موضوع سجده، در ميان مجموعه اركان نماز و مصاديق عبادت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

اهميت محافظت از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 - 3،4

3 - مراعات نماز و حفظ پاسدارى از آن ، امرى شايسته و پسنديده است .

يقيمون الصلوة

{أقام} از ريشه {قوم} و {قيام} است كه به معناى {حفظ و پاسدارى چيزى و مراعات آن} است (مفردات راغب). لازم به ذكر است كه وصف محسنان، با {الذين يقيمون الصلاة} نشان مى دهد كه عمل ياد شده، محبوب و مورد نظر خداوند است.

4 - اداى كامل و دائمى نماز و پرداخت دائم زكات ، از اعمال پسنديده و تكليف هاى شايسته است .

للمحسنين . الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

اقامه چيزى، در لغت به معناى {اداى كامل حقوق آن} معنا شده است (مفردات راغب). مراد از اداى كامل حقِّ نماز، اتيان آن، با رعايت شرايط اش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 6

6 - مراقبت بر نماز و پاسدارى از آن ، لازم و ضرورى است .

أقم الصلوة

{إقامة} از ريشه

{قوم} و {قيام} به معناى مراعات و حفظ چيزى است (مفردات راغب).

اهميت نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 4

4 - نماز و انفاق از اركان عملى دين و داراى اهميتى خاص در ميان ساير تكاليف

و يقيمون الصلوة و مما رزقناهم ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 3،4،5،6،9

3 - پيشه ساختن صبر و اقامه نماز ، طريق هاى موفقيت و پيروزى بر مشكلات و ناملايمات

و استعينوا بالصبر و الصلوة

4 - صبر و نماز وسايلى كارساز براى موفقيت در انجام دستور هاى خدا ( ايمان به قرآن ، وفا به عهد هاى الهى و . . . )

أوفوا بعهدى . .. و استعينوا بالصبر و الصلوة

با توجه به آيه هاى قبل مى توان گفت: متعلق {استعينوا} فرامينى است كه در آن آيه ها بيان شد; يعنى: واستعينوا على ما امرتكم به و نهيتكم عنه بالصبر و الصلاة.

5 - صبر و نماز عوامل كارآمد براى موفق شدن در پرهيز از محرمات الهى ( كفر به قرآن ، دين فروشى ، كتمان حق و . . . )

و لاتكونوا أول كافر به . .. و استعينوا بالصبر و الصلوة

6 - برپايى نماز كارى سنگين و دشوار مگر براى خاشعان و فروتنان

و إنها لكبيرة إلا على الخشعين

ضمير در {إنها} مى تواند به {الصلاة} برگردد و نيز مى تواند به {استعانت} - كه از {استعينوا} فهميده مى شود - ارجاع شود. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است. گفتنى است كه دشوار بودن نماز به معناى دشوار بودن

برپايى آن است.

9 - باور به آسان شدن مشكلات در پرتو نماز ، حقيقتى كه تنها خاشعان بدان ايمان دارند .

و استعينوا بالصبر و الصلوة و إنها لكبيرة إلا على الخشعين

دشوارى استعانت از نماز - كه مقتضاى برگشت ضمير {إنها} به {استعانت} است - به معناى ناباورى به كارساز بودن نماز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 24

24 - نماز ، مظهر ايمان است .

و ما كان اللّه ليضيع إيمنكم

مراد از {ايمان} چنانچه بسيارى از مفسران گفته اند، نماز است. اطلاق ايمان بر نماز دلالت بر اهميت والاى نماز دارد; به گونه اى كه مى توان نماز را ايمان خواند و آن را مظهر ايمان دانست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 153 - 1

1 - صبرپيشگى و برپايى نماز ، توصيه و فرمان خدا به مؤمنان

يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 8

8 - پيكار در راه خدا و مصيبت هاى آن ، از مشكلات راه ايمان ، كه بايد با استعانت از صبر و نماز آن را تحمل كرده و بر ايمان خود ، راسخ قدم ماند .

استعينوا بالصبر والصلوة . .. و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 2،3،4،5

2 _ لزوم محافظت و مراقبت بر نماز ها ( مراعات آداب ظاهرى و باطنى آن )

حافظوا على الصّلوات

3 _ مشكلات مسائل خانوادگى

، نبايد غافل كننده آدمى از نماز و ارتباط با خداوند باشد .

حافظوا على الصّلوات

چون انسان طبعاً با درگير شدن به مسائل خانوادگى (نظير طلاق و پرداخت مهر و . .. ) از ياد خدا غافل مى شود و احياناً نماز را به تأخير انداخته و يا ترك مى كند، خداوند پس از بيان احكام خانواده، تأكيد بر محافظت و مراقبت به نماز كرده است.

4 _ لزوم نظارت اجتماعى بر رعايت نماز و آداب دينى در جامعه اسلامى

حافظوا على الصّلوات

چون {حافظوا} به صورت جمع آورده شده، مى توان چنين فهميد كه خطاب به جامعه ايمانى است. بديهى است كه اين معنا منافاتى با فرمان محافظت بر نماز بر آحاد مردم ندارد.

5 _ اهميّت ويژه برخى از نماز هاى يوميّه ( صلوة وسطى )

و الصّلوة الوسطى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 239 - 1،2،5

1 _ جواز بجاآوردن نماز در حال حركت ، پياده يا سواره در هنگام ترس

فان خفتم فرجالا او ركباناً

جمله {فان خفتم . .. } حكايت از شرطى محذوف دارد كه حكم آيه قبل را مشروط مى كند ; يعنى مراقبت كامل شرايط در نماز در صورت امنيّت است ; ولى آنگاه كه خوفى عارض شود، به مقدار ممكن حفظ شرايط و آداب لازم است نه همه آنها. همچنين {رجالا} جمع راجلا به معنى پياده و {ركباناً} جمع راكباً به معناى سواره است و در هر دو، حركت لحاظ مى شود.

2 _ عدم جواز ترك نماز ، حتى در سخت ترين شرايط

فان خفتم فرجالا او ركباناً

5 _ نماز ، ذكر خداست .

فاذا امنتم فاذكروا اللّه

مراد

از {ذكر} در جمله {فاذكروا اللّه} نماز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 101 - 5،9

5 _ لزوم اهتمام به نماز و برپايى آن ، حتى در صورت ترس از كمين دشمن

فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا

9 _ ر ها شدن از فتنه هاى دشمن ، داراى مصلحتى بيشتر و مهمتر از انجام كامل نماز

فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 3

3 _ وجوب برپا كردن نماز ، حتى در ميدان رزم و شرايط دشوار

و إذا كنت فيهم فاقمت لهم الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 103 - 7

7 _ نماز ، وظيفه اى ثابت و واجب براى اهل ايمان

ان الصلوة كانت على المؤمنين كتباً موقوتاً

{كتاب} به معناى واجب و ثابت است. مؤيد برداشت فوق، فرمايش امام باقر(ع) است كه درباره {كتاباً موقوتاً} در آيه فوق فرمود: يعنى مفروضاً ... .

_______________________________

كافى، ج 3، ص 294، ح 10; نورالثقلين، ج 1، ص 545، ح 545.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 13

13 _ اهميت والاى نماز و زكات و عنايت ويژه الهى نسبت به اقامه كنندگان نماز

و المقيمين الصلوة و المؤتون الزكوة

منصوب آوردن {المقيمين} به تقدير {امدح} و {اخص} براى تأكيد بيشتر به اهميت نماز و عنايت خاص خداوند به اقامه كنندگان آن است و ذكر زكات در بين

ديگر عبادتها و واجبات، حكايت از اهميت ويژه آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 14،15

14 _ اهميت ويژه نماز ، زكات و انفاق ، در ميان عبادات و فرايض دينى

الذين ءامنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

15 _ اهميت ويژه نماز ، نسبت به زكات و انفاق

يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

تقدم ذكرى اقامه نماز بر پرداخت زكات، حكايت از اهميت والاتر نماز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 8

8 _ نماز و اذان ، از اركان اساسى دين و شعاير مقدس آن

الذين اتخذوا دينكم هزواً . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

آيه مورد بحث، استهزاى نماز و اذان را نمونه اى از استهزاى دين شمرده است و اطلاق دين بر نماز و اذان نشان مى دهد كه اين دو از اركان اساسى دين مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 10،13

10 _ باز نماندن از نماز و ياد خدا از حكمت هاى تحريم ميگسارى و قماربازى

انما يريد الشيطن . .. فى الخمر و الميسر و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

13 _ نماز ، داراى جايگاهى شاخص در ميان اذكار الهى

و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

چون نماز از جمله اذكار الهى است، عطف {عن الصلوة} بر {عن ذكر اللّه} عطف خاص بر عام خواهد بود و حاكى از اهميت برتر نماز نسبت به ديگر اذكار الهى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5

- انعام - 6 - 72 - 2

2 _ نماز داراى جايگاه و اهميتى ويژه در بين عبادات

و أمرنا لنسلم . .. و أن أقيموا الصلوة و اتقوه

يادآور شدن نماز در اين سلسله آيات از بين عبادات ديگر، گوياى نقش و جايگاه ويژه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 92 - 17

17 _ نماز نشانه عملى بارز مسلمان بودن در صدر اسلام بوده است.

و الذين يؤمنون بالأخرة يؤمنون به و هم على صلاتهم يحافظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 162 - 3،11

3 _ نماز بارزترين جلوه پرستش خدا

إن صلاتى و نسكى . .. لله رب العلمين

{نسك} به معناى عبادت است و شامل نماز نيز مى شود. بنابراين تنها نام بردن از نماز در ميان ساير عبادتها بيانگر اهميت ويژه آن است.

11 _ نماز و عبادت خالصانه از بارزترين ويژگيهاى آيين پيامبر(ص)

دينا قيما . .. إن صلاتى و نسكى ... لله رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 16

16 _ اهميت و جايگاه بلند نماز و زكات در ميان ساير فرايض و تكاليف الهى

فإن تابوا و أقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 54 - 6

6 _ اهميت نماز در ميان ساير عبادت ها و نقش آن در پذيرش ساير اعمال

و ما منعهم أن تقبل منهم نفقتهم إلا . .. لايأتون الصلوة إلا و هم كسالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - هود - 11 - 114 - 10

10_ نماز ، وسيله ياد خدا و فراموش نكردن اوست .

و أقم الصلوة . .. ذلك ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 12

12- اعمال نيك انسان ( نماز ، انفاق و . . . ) داد و ستد و دوستى با خداوند است .

يقيموا الصلوة و ينفقوا . .. من قبل أن يأتى يوم لابيع فيه و لاخل_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 4

4- نماز ، برخوردار از جايگاه و اهميت خاص در مقايسه با ديگر عبادات و فريضه هاى الهى

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى بواد غير ذى زرع . .. ليقيموا الصلوة

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) هدف از هجرت فرزندانش به سرزمينى بدون كشت و زرع (مكه) را نماز معرفى مى كند و از ميان ساير عبادتها آن را برمى گزيند، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 40 - 1،2،4

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار توفيق يافتن خود بر اقامه نماز شد .

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة

2- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار توفيق يافتن فرزندانش بر اقامه نماز شد .

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

4- دعاى حضرت ابراهيم ( ع ) به درگاه پروردگار براى توفيق يافتن خود و فرزندانش براى احياى فريضه نماز در جامعه

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) درخواست خواندن نماز نكرد; بلكه خواستار اقامه آن شد، برداشت

فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 2،3

2- توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به استمداد از ياد پروردگار و عبادت و نماز در مشكلات و ناراحتى هاى برخاسته از رسالت خويش و مخالفت هاى دشمنان

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون . فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

برداشت فوق از {فاء} در {فسبّح} _ كه براى تفريع اين جمله به آيه قبل است _ استفاده گرديده است; بدين معنا كه توصيه خداوند به تسبيح و تحميد. .. پس از اعلام آگاهى او از دلتنگى و اندوه پيامبر(ص) بيانگر تأثير اين عبادات در رفع اندوه و نگرانى است.

3- رهبران الهى و زمامداران جامعه اسلامى ، نيازمند به استمداد از پروردگار با ذكر و نماز و عبادت ، در برابر مشكلات رسالت خويش

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 12

12- { عن إدريس القمى قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن الباقيات الصالحات ؟ فقال : { هى الصلاة } ;

ادريس قمى گفت از امام صادق(ع) از معناى {الباقيات الصالحات} پرسيدم. فرمود: {آن، نماز است}.}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 9،12

9- نماز و زكات ، ( اظهار بندگى و انفاق ) در بين تكاليف الهى ، از اهميت ويژه اى برخوردار است .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة

سفارش مستقيم خداوند در مورد نماز و زكات،

گوياى اهميت و نقش مهم آن دو در نيل به كمال است.

12- نماز و زكات ، در هيچ شرايطى نبايد ترك شود .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

گرچه {مادمت حيّاً} مربوط به عيسى(ع) است، ولى به دليل اشتراك تكاليف، ديگر مسيحيان نيز به تكاليف او موظف اند و هر گاه قرآن از اديان پيشين حكمى را نقل كرده و نسخ آن را گوشزد نكند، مسلمانان نيز بايد آن را تكليف خود بشمارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 2

2- نماز ، زكات و انفاق ، داراى اهميت ويژه در آيين اسماعيل صادق الوعد

و كان يأمر أهله بالصلوة و الزكوة

اصرار حضرت اسماعيل(ع) بر نماز و زكات (انفاق)، نشان اهميت آن دو، در آيين آن حضرت بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 8

8- نماز ، داراى جايگاهى مهمّ و اساسى در تمامى اديان الهى

فخلف . ..أضاعوا الصلوة

آيه مورد بحث، ازميان همه چيزهايى كه مى توان در پشت كردن و اهميت ندادن به دين مطرح ساخت، نماز را مطرح كرده است. اين گوياى نقش محورى نماز در مجموعه احكام دينى و اديان الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 12

12 - نماز از همه عبادت هاى ديگر مهم تر است .

فاعبدنى و أقم الصلوة

اختصاص به ذكر نماز از بين مجموعه عبادات، گوياى رتبه ويژه و برتر اين عمل در مقايسه با ديگر عبادات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 41 - 5

5 - نماز ، زكات ، امر به معروف و نهى از منكر ، مهم ترين تكاليف دينى

أقاموا الصلوة . .. و نهوا عن المنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 2

2 - نماز ، با اهميت ترين عبادت و والاترين جلوه پرستش خداوند

ي_أيّها الذين ءامنوا اركعوا و اسجدوا و اعبدوا ربّكم

با توجه به اين كه نماز از مصداق هاى عبادت است و جمله {اعبدوا ربّكم} شامل آن نيز مى شود، ذكر جداگانه آن پيش از {اعبدوا ربّكم}، بيانگر اهميت خاص اين عبادت و ارزش والاتر آن در نزد خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 22

22 - برپاداشتن نماز ، پرداخت زكات و اعتصام به محور الهى ، اساسى ترين وظايف امت اسلامى

هو سمّيكم المسلمين . .. فأقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و اعتصموا باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 15

15 - { عن الإمام موسى بن جعفر عن أبيه عليهما السلام فى قول اللّه عزّوجلّ { . . . يسبّح له فيها بالغدوّ والأصال } . . . قال الصلاة فى أوقاتها ;

امام موسى بن حعفر(ع) از پدر بزرگوارش نقل مى كند كه درباره قول خداى _ عزّوجل _ {. ..يسبّح له فيها بالغدوّ و الأصال} فرمود: مقصود خواندن نماز در اوقات معين آن است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 1،2،3

1 - مؤمنان ، وظيفه دار

برپايى نماز و پرداخت زكات

وعد اللّه الذين ءامنوا. .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

2 - نماز و زكات ، از مهم ترين و با ارزش ترين فريضه ها و احكام الهى

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت فوق با توجه به اختصاص به ذكر يافتن نماز و زكات، پس از بيان اعمال صالح _ كه نماز و زكات نيز جزء آنها مى باشد _ قابل استفاده است.

3 - فريضه نماز ، در مقايسه با ديگر فريضه ها و احكام الهى ، از ارزش و اهميت ويژه اى برخوردار است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت ياد شده، از تقدم فريضه نماز بر زكات استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 3 - 5

5 - اهميت اقامه نماز و پرداخت زكات در مجموعه تكاليف دينى

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

از آن جا كه تكاليف دينى، منحصر در نماز و زكات نيست، بسنده كردن به آن دو بيانگر اهميت بسيار آنها در ميان تكاليف دينى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 31 - 6

6 - نماز ، داراى جايگاهى والا در ميان تكليف هاى دينى است .

و اتّقوه و أقيموا الصلوة

اختصاص به ذكر نماز از ميان ساير عبادت ها و تكليف ها، گوياى حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 - 2

2 - نماز و

زكات ، در ميان اعمال عبادى و مالى ، جايگاه والا و ويژه اى دارند .

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

ذكر نماز و زكات (صدقه) از ميان ساير مسايل عبادى ، براى توصيف محسنان، نشان دهنده جايگاه ويژه آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 10

10 - نماز و زكات ، به عنوان دو وظيفه عبادى و مالى ، داراى اهميتى خاص در ميان تكليف هاى دينى است .

و أقمن الصلوة و ءاتين الزكوة

ذكر نماز و زكات از ميان ساير تكليف ها، نشان از اهميت والاى آن دو دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 6

6 - نماز ، داراى ويژگى و اهميت در ميان ساير عبادات

و أقاموا الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 7،10،12

7 - اقامه نماز ، تكليفى الهى برعهده مسلمانان

فأقيموا الصلوة

10 - اقامه نماز ، پرداخت زكات و فرمانبردارى از خدا و پيامبراكرم ( ص ) ، اركان عملى اسلام

فأقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و أطيعوا اللّه و رسوله

12 - مسلمانان ، بايد بر اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول او ، پايبند بوده و از سهل انگارى درباره آنها كيداً پرهيز نمايند .

فأقيموا الصلوة . .. و أطيعوا اللّه و رسوله

ارتباط صدر و ذيل آيه شريفه، بيانگر اين حقيقت است كه خداوند، هر چند درباره مسأله صدقه نجوا از كسانى كه نسبت به آن كوتاهى نمودند، سخت گيرى نكرد; لكن نسبت به اقامه نماز،

پرداخت زكات و . .. هرگز تسامح نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 4

4 - نماز ، از اركان عملى دين و نشانه اصلى دين دارى است .

و قد كانوا يدعون إلى السجود و هم س_لمون

به گفته مفسران، مقصود از سجود و فراخوانده شدن كافران به آن، نماز است كه در آيات گوناگون، همگان به اين عبادت فراخوانده شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 22 - 5

5 - نماز ، مهم ترين صفت مسلمانى و اساسى ترين ركن دين دارى است .

إلاّ المصلّين

از ذكر نماز در آغاز و تقديم آن بر ساير مسائل و احكام دينى، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 34 - 3

3 - نماز ، داراى جايگاهى بس بلند در سلسله تعاليم اسلام

إلاّ المصلّين . الذين هم على صلاتهم دائمون ... و الذين هم على صلاتهم يحافظون

از اين كه مسأله {نماز} از ميان ديگر اوصاف مؤمنان، در دو نوبت _ آن هم در آغاز و پايان _ ياد شده است، مى توان به مطلب ياد شده پى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 43 - 2،4

2 - اهميت و جايگاه ويژه فريضه نماز ، در سلسله احكام و رهنمود هاى الهى

قالوا لم نك من المصلّين

از اين كه ترك نماز، از عوامل دوزخى شدن محسوب گشته و اولين عامل آن معرفى شده است، مى توان به اهميت

و جايگاه والاى آن پى برد.

4 - { عن عقيل الخُزاعىّ ، أنّ أميرالمؤمنين ( ع ) . . . يقول : تعاهَدوا الصّلاةَ و حافظوا عليها و استكثروا منها و تقرَّبوا بها فإنّها كانت على المؤمنين كتاباً موقوتاً و قد علم ذلك الكفّارُ حين سُئِلوا ما سلككم فى سقر ؟ قالوا : لم نك من المصلّين ;

از عقيل خزاعى روايت شده كه اميرالمؤمنين(ع) فرمود: . ..مواظب نماز باشيد و بر آن محافظت نماييد و انجام آن را افزون كنيد و با نماز به [خدا] تقرّب جوييد. چون نماز، وظيفه ثابت و معينى براى مؤمنان است; اين را كافران نيز مى دانند; آن زمان كه از آنان سؤال شود: {چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت}؟ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 31 - 3،4

3 - نماز ، مظهر دين دارى و تصديق عملى دين

فلاصدّق و لاصلّى

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، پس از بيان تصديق نشدن اصل دين از سوى كافران، تنها به ترك فريضه نماز از سوى آنان بسنده كرده است.

4 - اهميت و جايگاه ويژه نماز و صدقه ، در سلسله تعاليم دين

فلاصدّق و لاصلّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 10 - 3

3 - نماز ، جلوه عبوديت انسان است .

عبدًا إذا صلّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 3،16

3 - پيامبر ( ص ) ، هرگز به ترك نماز بر اثر نهى و

تهديد مخالفان مجاز نبود .

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... فليدع ناديه ... كلاّ لاتطعه و اسجد

16 - قصد قربت ، نشانه عبوديت و از اجزاى نماز

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لاتطعه ... و اقترب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 5 - 2

2 - لزوم اهتمام به نماز و توجّه به محتواى آن

فويل للمصلّين . الذين هم عن صلاتهم ساهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 14

14 - خداوند ، با يادآورى عطاى ويژه خويش به پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را آماده دريافت فرمان نماز و قربانى ساخت .

إنّا أعطين_ك الكوثر . فصلّ لربّك وانحر

اهميت نماز اول وقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 20

20 - لزوم خواندن نماز ، در ابتداى وقت آن *

وانحر

در {تاج العروس} آمده است: {نَحَرَ الصلاة}; يعنى، نماز را در آغاز وقت آن خواند.

اهميت نماز جماعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 43 - 2،4

2 - اقامه نماز به جماعت و به همراه مسلمانان توصيه خداوند به بنى اسرائيل

و اركعوا مع الركعين

مراد از ركوع كردن، اقامه نماز است و مقصود از {راكعين} نمازگزاران مسلمان مى باشد; زيرا پس از دعوت اهل كتاب به ايمان و اسلام، اين احتمال وجهى ندارد كه گفته شود مراد از نماز، نماز شريعت خود آنان است.

4 - ضرورت برپايى نماز ها به جماعت

و اركعوا مع الركعين

نماز خواندن همراه نمازگزاران كنايه از اقامه

نماز به جماعت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 4

4 _ اهميت ويژه نماز و برگزارى آن به جماعت

و إذا كنت فيهم فاقمت لهم الصلوة . .. و لياخذوا حذرهم و اسلحتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 219 - 2

2 - اهميت عبادت خدا و اقامه نماز در ميان جمع و با جماعت

و تقلّبك فى الس_جدين

تعبير {فى الساجدين} مشعر به مطلب ياد شده است.

اهميت نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 7

7 - مأموريت پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، براى بيان جايگاه بلند نماز در پيشگاه الهى

قل ما عند اللّه خير من اللهو و من التج_رة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 1،3،9

1 - شركت در نماز جمعه ، توصيه خداوند به مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. فاسعوا إلى ذكر اللّه

3 - نماز جمعه ، { ذكر اللّه } است .

فاسعوا إلى ذكر اللّه

مفسران {ذكر اللّه} را به دو معنا تفسير كرده اند: الف) مراد از {ذكر اللّه} نماز جمعه است ب) مراد از آن خطبه هاى نماز جمعه است. برداشت ياد شده بر پايه تفسير اول است.

9 - فريضه نماز جمعه و ر ها كردن داد و ستد به هنگام اقامه آن ، در جهت تأمين مصالح و منافع خود مؤمنان است .

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه. .. ذلكم خير لكم

اهميت نماز در

شريعت شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 1

1_ نماز ، بارزترين نمود آيين شعيب ( ع )

قالوا ي_شعيب أصلوتك تأمرك

از اينكه مردم مدين از ميان كارهاى دينى شعيب(ع) نماز او را نام مى برند ، معلوم مى شود كه: نماز در ميان ديگر امور دينى وى ، نمود و بروزى خاص داشته است.

اهميت نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 22

22 - { عن زرارة عن أبى جعفر ( ع ) قال : قلت له : { آناء الليل ساجداً و قائماً . . . } قال : يعنى صلاة الليل . . . ;

زراره مى گويد: از امام باقر(ع) پرسيدم: مراد از {آناء الليل ساجداً و قائماً} چيست؟ فرمود: مراد نماز شب است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 22

22 - { عن أبى الحسن ( ع ) فى قوله عزّوجلّ : { و رهبانيّة ابتدعوها ما كتبناها عليهم إلاّ ابتغاء رضوان اللّه } قال : صلاة الليل ;

از امام رضا(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ كه فرموده: {. ..إلاّ ابتغاء رضوان اللّه} روايت شده كه مراد نماز شب است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 10

10 - { عن أبى جعفر و أبى عبداللّه ( عليهماالسلام ) إنّهما قالا : هى القيامُ فى آخر الليل إلى صلاة الليل ;

از امام باقر و امام صادق(عليهماالسلام) روايت شده كه فرموده اند: [مراد از]

آن [{ناشئة الليل}] برخاستن در آخر شب براى نماز شب است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 12،13

12 - نماز و خواندن قرآن ، از بهترين اعمال مراسم در شب زنده دارى و عبادت شبانه

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

13 - شب هنگام ، زمان مناسب براى نماز و قرائت قرآن

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 6

6 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر اقامه نماز در سپيده دم و پسين گاه

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

مقصود از ذكر در اين آيه _ بنابر نظر مفسران _ ممكن است نماز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 2،7،12،13

2 - اقامه نماز در پاره اى از شب ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و من الّيل فاسجد له

مقصود از {سجده} _ چنان كه مفسران گفته اند _ ممكن است نماز باشد.

7 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر گزاردن نماز شب

و سبّحه ليلاً طويلاً

يكى از معانى {تسبيح}، نماز است (قاموس المحيط و لسان العرب). بر اين اساس مقصود از آن در اين آيه، ممكن است نماز شب باشد.

12 - { روى عن الرضا ( ع ) أنّه سأله احمد بن محمد عن ه_ذه الآية و قال : ما ذلك التسبيح ، قال : صلاة الليل ;

از ايشان روايت شده

است كه احمد بن محمد [بزنطى ]درباره آيه {و من الليل فاسجد له و سبّحه ليلاً طويلاً} سؤال كرد و گفت: اين تسبيح چيست؟ آن حضرت فرمود: نماز شب است}.

13 - { و عنه ( ع ) أنّه قال فى قوله عزّوجلّ { و من الليل فاسجد له و سبّحه ليلاً طويلاً } قال : أمره أن يصلى فى ساعات من الليل ففعل ( ص ) . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه آن حضرت درباره سخن خداى عزّوجلّ {و من الليل فاسجد له و سبّحه ليلاً طويلاً} فرمود: خداوند به [رسولش] دستور داده كه در ساعاتى از شب، نماز گزارد. سپس آن حضرت اين مأموريت را انجام داد...}.

اهميت نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 6،10

6- اهميت و جايگاه ويژه نماز صبح نسبت به ساير نمازها

أقم الصلوة . .. و قرءان الفجر إن قرءان الفجر كان مشهودًا

10- لزوم اهتمام به اقامه نماز صبح ، در منظر همگان و همراه با جماعت *

إن قرءان الفجر كان مشهودًا

احتمال دارد كه ذكر صفت {مشهود} براى نماز صبح، نوعى تشويق به اين باشد كه شايسته است انجام آن در معرض شهود و ديد همگان باشد. لازم به ذكر است كه فعل {كان} در آيه براى تثبيت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 39

39- { عن أبى جعفر و أبى عبداللّه عليهما السّلام فى قوله : { واصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم بالغداة والعشىّ } قال : إنّما عنى بها الصلاة ;

از امام

باقر و امام صادق (عليهما السلام) در باره اين سخن خدا: {. .. يدعون ربّهم بالغداة و العشىّ} روايت شده كه فرمود: همانا از تعبيرِ {خواندن خدا در صبح و عصر} نماز، قصد شده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 6

6 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر اقامه نماز در سپيده دم و پسين گاه

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

مقصود از ذكر در اين آيه _ بنابر نظر مفسران _ ممكن است نماز باشد.

اهميت نماز ظهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 11

11 _ اهميّت خاص نماز ظهر ، در ميان نمازها

حافظوا على الصّلوات و الصّلوة الوسطى

امام باقر (ع): . .. { ... و الصلوة الوسطى}، و هى صلوة الظهر و هى اول صلوة صلاّها رسول اللّه (ص)

_______________________________

كافى، ج 3، ص 271، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 237، ح 934.

اهميت نماز عشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 39

39- { عن أبى جعفر و أبى عبداللّه عليهما السّلام فى قوله : { واصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم بالغداة والعشىّ } قال : إنّما عنى بها الصلاة ;

از امام باقر و امام صادق (عليهما السلام) در باره اين سخن خدا: {. .. يدعون ربّهم بالغداة و العشىّ} روايت شده كه فرمود: همانا از تعبيرِ {خواندن خدا در صبح و عصر} نماز، قصد شده است}.

اهميت نماز مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - طه - 20 - 132 - 9

9 - وجود نماز در خانواده مسلمان ، بهترين جايگزين براى مال و رفاه درخانواده كافران

متّعنا به أزوجًا منهم . .. وأمر أهلك بالصلوة

كلمات {أزواج} و {أهل} در اين آيات، خانواده ها را مدّ نظر قرار داده است و بدين صورت لزوم تمايز خانواده مسلمان از خانواده كافر را بيان مى كند.

اهميت نماز نافله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 40 - 5

5 - اهميت تعقيبات نماز و نوافل آن *

و من اليل فسبّحه و أدب_ر السجود

در صورتى كه سجده، اشاره به نماز داشته باشد; تعبير {أدبار السجود} مى تواند ناظر به تعقيبات نماز و نوافل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 23 - 5،6

5 - { محمدبن فُضَيل عن أبى الحسن ( ع ) أنّه قال : أول_ئك أصحاب الخمسين صلاة من شيعتنا . . . ;

محمدبن فضيل از امام كاظم(ع) [درباره آيه {الذين هم على صلاتهم دائمون} ]روايت نموده كه فرمود: آنان اصحابِ پنجاه ركعت نماز، از شيعيان ما هستند}. گفتنى است كه: الف _ مقصود از {پنجاه ركعت نماز} نمازهاى يوميه به علاوه نافله هاى آن است. ب _ تعداد ركعات نمازهاى يوميه و نوافل آن 51 ركعت است لكن در برخى روايات درباره نافله عشاء آمده كه اين يك ركعت از نوافل بشمار نمى آيد بلكه مستحبى است كه صرفاً به منظور دو برابر شدن تعداد ركعات نافله نسبت به نمازهاى يوميه اضافه شده است. (من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 455، ح 1318).

براساس اين روايات، مجموع عدد نمازهاى يوميه و نوافل پنجاه ركعت است.

6 - { عن فُضَيل ، قال : سألت أباجعفر ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : { . . .الذين هم على صلاتهم دائمون } قال : هى النافلة ;

فضيل مى گويد: از امام باقر(ع) از سخن خداى عزّوجلّ {. ..الذين هم على صلاتهم دائمون} سؤال كردم فرمود: مراد نماز نافله است}.

اهميت نماز هاى واجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 9 - 6

6 - { عن فضيل قال : سألت أباجعفر ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : { الذين هم على صلواتهم يحافظون } قال هى الفريضة . . . ;

فضيل مى گويد از امام باقر(ع) از قول خداى _ عزّوجلّ _ {الذين هم على صلواتهم يحافظون} پرسيدم؟ فرمود: مراد نمازهاى واجب است . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 34 - 5

5 - { عن الفُضَيل ، قال : سألت أباجعفر ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : { و الذين هم على صلاتهم يحافظون } قال : هى الفريضة ;

فضيل گويد: از امام باقر(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ: {و الذين هم على صلاتهم يحافظون} سؤال كردم، فرمود: مراد نمازهاى واجب است}.

اهميت وقت نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 15

15 - { عن الإمام موسى بن جعفر عن أبيه عليهما السلام فى قول اللّه عزّوجلّ { . . . يسبّح له فيها بالغدوّ والأصال } . .

. قال الصلاة فى أوقاتها ;

امام موسى بن حعفر(ع) از پدر بزرگوارش نقل مى كند كه درباره قول خداى _ عزّوجل _ {. ..يسبّح له فيها بالغدوّ و الأصال} فرمود: مقصود خواندن نماز در اوقات معين آن است}.

برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 1،2

1 - ايمان به غيب ( خدا و . . . ) ، اقامه نماز و انفاق از صفات اهل تقواست .

هدًى للمتقين. الذين يؤمنون ... ينفقون

{غيب} به معناى پنهان و ناپيداست و چون ايمان به آن ارزشهاى دينى شمرده شده، مقصود از {غيب} هر پنهان و نهانى نيست، بلكه مراد از آن، به مناسبت فرازهاى بعد، خدا و فرشتگان و مانند آنهاست.

2 - ايمان به غيب ( خدا و . . . ) ، اقامه نماز و انفاق ، وظايفى ضرورى بر عهده بندگان

الذين يؤمنون بالغيب . .. ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 46 - 4

4 - اقامه نماز براى باورداران به لقاى خدا و بازگشت به او ، امرى سهل و آسان است .

و إنها لكبيرة إلا على الخشعين. الذين يظنون أنهم ملقوا ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 7،18

7 - بر پا داشتن نماز و پرداختن زكات ، از عهد ها و پيمان هاى خدا با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

18 - معاشرت نيكو با مردم اقامه نماز و اداى زكات ، از مصداق هاى

اعمال شايسته است .

و عملوا الصلحت . .. و قولوا للناس حسناً و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 13

13 - خداوند ، بى نياز از اعمال خير بندگان ( اقامه نماز ، پرداخت زكات و . . . )

و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

هدف از آوردن قيد {لأنفسكم} (براى خودتان) توجه دادن انسانها به اين حقيقت است كه: آنچه انجام مى دهيد خود از آن بهره مى گيريد. مبادا خيال كنيد كه خداوند به آنها نيازمند است و سودى عايد او مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 26

26 - برپايى نماز ، پرداخت زكات ، پايبندى به عهد ها و صبر و پايدارى در تنگنا ها و شدايد از ويژگى هاى نيكان

و لكن البر من . .. أقام الصلوة ... والصبرين فى البأساء و الضراء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 11

11_ اقامه نماز و تلاش براى رفع نياز نيازمندان از نشانه هاى خردمندان است .

إنما يتذكّر أُولُوا الألب_ب . .. والذين صبروا ... وأقاموا الصلوة و أنفقوا مما رز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 8

8 - اقامه نماز ، عبوديت و بندگى خدا و انجام كار هاى نيك ، مشخصه هاى جامعه اسلامى

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و افعلوا الخير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24

- 56 - 1

1 - مؤمنان ، وظيفه دار برپايى نماز و پرداخت زكات

وعد اللّه الذين ءامنوا. .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 31 - 2،4

2 - لزوم ترس از خدا و برپايى نماز و پرهيز از هرگونه شرك

و اتّقوه و أقيموا الصلوة و لاتكونوا من المشركين

4 - اقامه نماز و پرهيز از شرك ، تجلى روح تقوا در آدمى است .

و اتّقوه و أقيموا الصلوة و لاتكونوا من المشركين

{تقوا} در لغت، حفظ خود از خطر، و در شريعت، حفظ خود از افتادن در گناه است. طبيعى است كه مصداق حفظ خود از گناه، ترك محرّمات و انجام دادن واجبات است. ذكر اقامه نماز و پرهيز از شرك، مى تواند به منزله ذكر خاص بعد از عام و مفيد نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 - 1

1 - اقامه همواره نماز ، و پرداخت مداوم زكات و يقين به آخرت ، از صفات محسنان است .

هدًى و رحمة للمحسنين . الذين يقيمون ... و هم بالأخرة هم يوقنون

فعل هاى مضارع {يقيمون} و {يؤتون} دلالت بر استمرار دارند. لازم به ذكر است كه {زكات} در اين آيه، به قرينه مكى بودن سوره، زكات اصطلاحى نيست، بلكه اِعانه هاى مالى است. گفتنى است در صورتى كه جمله {الذين يقيمون...} جمله وصفى و يا بدلى باشد، مفيد معناى ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 2

2 - انس

با قرآن و تلاوت پيوسته آن ، برپايى نماز و انفاق در نهان و آشكار ، از نشانه هاى خداترسى است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 4

4 - احياى فرهنگ نماز و انجام آن با تمامى شرايط و اركان ، از ويژگى هاى بارز اهل ايمان

و ما عند اللّه . .. للذين ءامنوا ... و أقاموا الصلوة

با توجه به واژه {إقامه} كه صرفاً به معناى انجام نماز نيست; بلكه به معناى برپاداشتن نماز است، احياى فرهنگ نماز به دست مى آيد.

برپايى نماز در مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 5

5 _ مسجدى كه از نخستين لحظه بر اساس تقوا بنا شده ، داراى ارزش بوده و سزاوار است كه در آن نماز اقامه شود .

لمسجد أسّس على التقوى من أول يوم أحق أن تقوم فيه

برپايى نماز صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 23

23 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به برپايى نماز مأمور شدند .

و أقيموا الصلوة

برپايى نماز علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 1

1 - انس با قرآن و تلاوت مستمر آن ، برپايى نماز و انفاق در نهان و آشكار ، از اوصاف عالمان راستين و اهل معرفت

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين

يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه {إنّ الذين. ..} در مقام بيان جمله {إنّما يخشى اللّه من عباده العلماء} است; يعنى، در توصيف عالمان خداترس مى باشد.

برپايى نماز مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 2

2 - اقامه نماز ، پرداخت زكات ، امر به معروف و نهى از منكر ، از بارزترين ويژگى هاى ياران خدا و پيكاركنندگان راه دين او

الذين إن مكّنّ_هم . .. و نهوا عن المنكر

برپايى نماز مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 3 - 1

1 - اقامه نماز ، پرداخت زكات و يقين به آخرت از نشانه هاى مؤمنان راستين

هدًى و بشرى للمؤمنين . الذين يقيمون الصلوة... و هم بالأخرة هم يوقنون

{الذين} در برداشت ياد شده، وصف احترازى است; يعنى، آيات قرآن براى آن دسته از مؤمنان، هدايتگر و بشارت بخش است كه پايبند به اقامه نماز و پرداخت زكات باشند و به جهان آخرت نيز باور قطعى داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 23

23 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به برپايى نماز مأمور شدند .

و أقيموا الصلوة

برپايى نماز ياران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 2

2 - اقامه نماز ، پرداخت زكات ، امر به معروف و نهى از منكر ، از بارزترين ويژگى هاى ياران خدا و پيكاركنندگان

راه دين او

الذين إن مكّنّ_هم . .. و نهوا عن المنكر

بشارت به برپاكنندگان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 12

12 - بشارت به عالمان خداترس ، تلاوتگر قرآن ، برپادارنده نماز و انفاق كننده در نهان و آشكار ، مبنى بر تجارتى از بين نرفتنى ( بهشت برين ) از ناحيه خداوند

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

{بوار} (ريشه {لن تبور}) به معناى شدت كسادى است و از آن جا كه كسادى شديد موجب فساد و نابودى مى شود، اين واژه در معناى {هلاك} به كار مى رود (برگرفته از مفردات راغب).

بطلان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 1،8،10

1 _ بطلان نماز در حال مستى

لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى

ظاهراً نهى در {لا تقربوا}، ارشاد به بطلان است، نه تنها بيانگر حرمت تكليفى.

8 _ بى توجهى به اذكار نماز و مفاهيم آن ، فلسفه بطلان آن در حال مستى

لا تقربوا الصلوة . .. حتى تعلموا ما تقولون

جمله {حتى تعلموا . .. } بيانگر علت تحريم بطلان نماز در حال مستى است.

10 _ بطلان نماز در حال جنابت

لا تقربوا الصلوة . .. و لا جنباً

بنى اسرائيل و برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 8

8 _ خداوند ، بنى اسرائيل را به بر پا داشتن نماز مكلف فرمود .

و أقيموا الصلوة

بنى اسرائيل و نماز

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 23

23 - بنى اسرائيل ، جز اندكى از آنان ، با مردمان معاشرت نيكو نداشتند ، نماز را اقامه نكردند و از پرداخت زكات طفره رفتند .

و قولوا للناس حسناً و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة ثم توليتم إلا قليلا منكم

بهترين وقت نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 9

9 _ سحرگاهان ، بهترين و مناسب ترين وقت براى نماز و عبادت

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 1

1 - شب ، بهترين زمان براى برگزارى نماز و انجام دادن عبادت

قم الّيل . .. إنّ ناشئة الّيل ... و أقوم قيلاً

{ناشئة} مشتق از {نَشْأ} (حادث شدن، پديد آمدن) و به معناى حادثه و پديده است (مصباح المنير). اضافه {ناشئة} به {الليل}، مى تواند اضافه بيانيه و يا اضافه ظرفيه باشد. گفتنى است كه آيه ياد شده تعليل براى {قم الليل...} مى باشد; يعنى، شب را به پاخيز چون شب... .

بى اعتنايى به مخالفان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 2

2 - بى اعتنايى به خواسته هاى مخالفان نماز و سرپيچى از دستورات آنان ، فرمان خداوند به پيامبر ( ص )

لاتطعه

بى اعتنايى به نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 12

12 - اهل كتاب ، به نماز و زكات در آيين خويش ، بى اعتنا

بودند .

و ما تفرّق الذين أُوتوا الكت_ب . .. و ما أُمروا إلاّ... و يقيموا الصلوة و يؤتوا

بى ايمانى تضييع كنندگان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 5

5- ضايع كنندگان نماز و پيروان هوا هاى نفسانى ، ايمان واقعى ندارند .

أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت . ..إلاّ من ... ءامن

برحسب ظاهر اشخاص ياد شده در آيه قبل، در زمره پيروان انبيا و مؤمنان به آنان قرار داشته اند. بنابراين ايمان مجدد آنان بدان معنا است كه ايمان آنان در حال ضايع كردن نماز و پيروى از شهوات، ايمان واقعى نبوده است; بلكه ايمان صورى و سطحى بوده است.

بى لياقتى تاركان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 18 - 5

5 _ كافران ، مشركان و مسلمانان بى مبالات و ناپايبند به نماز و زكات ، فاقد صلاحيت تعمير و رسيدگى به امور مساجدند .

إنما يعمر مسجد اللّه من ءامن باللّه و اليوم الأخر و أقام الصلوة و ءاتى الزكوة

بيع بعد از نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 1

1 - جواز خريد و فروش ، پس از تمام شدن نماز جمعه

فإذا قضيت الصلوة فانتشروا فى الأرض و ابتغوا من فضل اللّه

بيع هنگام نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 13،16

13 - خريد و فروش و كسب و كار ، پيش از اعلام نماز جمعه جايز است .

إذا نودى للصلوة من يوم

الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه و ذروا البيع

16 - { قال رسول اللّه ( ص ) حرمت التجارة يوم الجمعة ما بين الأذان الأوّل إلى الإقامة إلى انصراف الإمام لأنّ اللّه يقول : { يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه و ذروا البيع ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: ما بين اذان اول تا اقامه و انصراف امام از آن، تجارت حرام است; زيرا خداى تعالى مى فرمايد: يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه و ذروا البيع}.

پاداش برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 2

2 _ خداوند پاداش يهوديان تمسك كننده به تورات و برپا دارنده نماز را تباه نخواهد كرد .

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

چون آيه مورد بحث در سياق آيات مربوط به يهود واقع شده، مى توان گفت مراد از {الذين . .. } يهوديان متعهد هستند، و يا اينكه آنان از مصاديق مورد نظر براى {الذين ... } مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 15

15 _ بهشت جاودان ، بوستان هاى پوشيده از درخت ، خانه هاى دلپذير و خشنودى خدا ، پاداش الهى به مؤمنان در برابر امر به معروف و نهى از منكر ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و المؤمنون و المؤمنت . .. يأمرون بالمعروف ... و يطيعون اللّه و رسوله ... وعد الل

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 3

3_ بهشت عدن ، پاداش صبر و استقامت بر فرمان هاى الهى ، برپا داشتن نماز و انفاق كردن

والذين صبروا . .. أُول_ئك لهم عقبى الدار. جن_ّت عدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 2

2 - تلاوت قرآن و انس با آن ، برپايى نماز و انفاق در نهان و آشكار ، داراى اجر و پاداش الهى

يتلون كت_ب اللّه . .. ليوفّيهم أجورهم

پاداش نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 3

3 _ چنگ زدن به كتاب هاى آسمانى و برپا داشتن نماز ، داراى پاداشى تضمين شده از جانب خداوند

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

پاداش نماز به بيت المقدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 25

25 - نمازهايى كه پيش از تغيير قبله به سمت بيت المقدس خوانده شده بود ، مورد پذيرش خدا بوده و اجرش ضايع نخواهد شد .

و ما كان اللّه ليضيع إيمنكم

تغيير قبله يا نويد به تغيير آن، اين پرسش را براى مسلمانان در پى داشت كه: نمازها و عبادتهاى انجام شده به سوى بيت المقدس آيا محكوم به بطلان است. جمله {و ما كان ...} پاسخ به اين پرسش مى باشد.

پاداش نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 8

8 - ثواب نماز جمعه ، بسى برتر

و بالاتر از درآمد هاى مادى و لذت هاى دنيوى است .

قل ما عند اللّه خير من اللهو و من التج_رة

پاداش نمازگزاران جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 9

9 - ثواب نماز جمعه ، براى برپادارندگان آن ، در نزد خداوند محفوظ است .

قل ما عند اللّه خير

تاركان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 23

23 - بنى اسرائيل ، جز اندكى از آنان ، با مردمان معاشرت نيكو نداشتند ، نماز را اقامه نكردند و از پرداخت زكات طفره رفتند .

و قولوا للناس حسناً و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة ثم توليتم إلا قليلا منكم

تاركان نماز در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 48 - 10

10 - در قيامت براى متخلفان از دستورات الهى ( بر پايى نماز و پرداخت زكات ) و ارتكاب كنندگان محرمات ( دين فروشى ، حق پوشى و . . . ) راه نجاتى نيست .

لا تشتروا بأيتى . .. و أقيموا الصلوة ... واتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس

تاريخ تشريع نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 3

3- تشريع نماز و انفاق در مكه و پيش از هجرت پيامبر ( ص ) بود .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا

برداشت فوق با توجه به مكى بودن سوره ابراهيم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 -

132 - 12

12 - تشريع نماز ، در نخستين سال هاى بعثت صورت گرفته بود .

وأمر أهلك بالصلوة واصبطر عليها

سوره {طه} از نخستين سوره هاى مكى است. چنين برمى آيد كه فرمان نماز پيش از آن صادر شده بود و در اين سوره بر اقامه آن توصيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 10 - 5

5 - تشريع نماز ، در نخستين سال هاى بعثت

إذا صلّى

گرچه ممكن است كيفيت نمازى كه رسول خدا(ص) در آغاز بعثت مى خواند، با نمازهاى پنج گانه اى كه براى هميشه تشريع شده است، تفاوت هايى داشته و چه بسا به سجود و قصد قربت _ كه در ذيل سوره آمده _ اكتفا مى شد; ولى آيه شريفه بر اصل تشريع عبادتى به نام {نماز} دلالت دارد.

تاريخ تشريع نماز هاى يوميه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 18

18 - نماز هاى يوميه ، مشتمل بر تسبيح و تحميد پروردگار و تشريع شده در مكه ، پيش از هجرت

و سبّح . .. قبل طلوع ... ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

اين آيه، با اوقاتِ چهار نماز تناسب دارد: صبح (قبل طلوع الشمس)، عصر (قبل غروب ها)، صبح و مغرب (اطراف النهار) و عشا (من آناء الليل). برخى با توجيه (أطراف النهار) به اين كه وسط روز نيز طرف آن است، نماز ظهر را نيز مشمول آيه دانسته اند; ولى چون سوره {طه} در مكه و پيش از سوره {اسرا} _ كه حكم نماز ظهر در آن آمده _ نازل شده

است، مى توان گفت كه نماز ظهر را مطرح نكرده است.

تاريخ نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 5

5- نماز از فريضه هاى عبادى در عصر بعثت حضرت ابراهيم ( ع )

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. ليقيموا الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 3

3- نماز ، زكات و انفاق ، داراى سابقه اى ديرينه در اديان الهى

و كان يأمر أهله بالصلوة و الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 9 - 4

4 - نماز در عصر بعثت ، مورد تهاجم مخالفان اسلام

أرءيت الذى ينهى

جمله {لئن لم ينته} _ در آيات بعد _ قرينه بر وقوع اين مزاحمت، به هنگام نزول آيات اين سوره است كه با اوايل بعثت هم زمان بوده است.

تداوم برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 4 - 2

2 _ استمرار در برپايى نماز و دستگيرى دائمى از مستمندان ، نشان ايمان حقيقى در مرحله عمل

أولئك هم المؤمنون حقا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 12

12 _ مداومت بر اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول از ويژگى هاى مؤمنان راستين

و يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و يطيعون اللّه و رسوله

به كارگيرى فعل مضارع (يقيمون، يؤتون و يطيعون) بيانگر تداوم و استمرار است.

تداوم نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج

- 70 - 23 - 4

4 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : حدّثنى أبى عن جدّى عن آبائه أنّ أميرالمؤمنين ( ع ) . . . قال : . . . قال اللّه تبارك و تعالى : { الذين هم على صلاتهم دائمون } يعنى الذين يقضون ما فاتَهم من اللّيل بالنّهار و ما فاتهم من النّهار باللّيل . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: پدرم از جدم از پدرانش روايت كرده كه اميرالمؤمنين(ع) فرمود: . .. خداى _ تبارك و تعالى _ فرمود: (الذين هم على صلاتهم دائمون) يعنى كسانى كه نمازهايى را كه در شب از دستشان رفته، در روز قضا مى كنند و نمازهايى را كه در روز از دست داده اند در شب قضا مى كنند...}.

تداوم نماز اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 2

2 - هيچ داد و ستد و تجارتى ، مردمان والا مقام و الهى را از ياد خدا ، برپايى نماز و پرداخت زكات ، غافل نمى سازد .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

والا مقامى و بزرگى در برداشت ياد شده، از تنوين {رجال} _ كه براى تفخيم مى باشد _ استفاده شده است و اين كه هيچ داد و ستدى از ياد خدا بازدارنده نيست، از نكره در سياق نفى _ كه مفيد عموم مى باشد _ به دست آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 3

3 -

دستيازى به بهترين پاداش هاى خداوند ، هدف مردمانى كه هيچ اشتغالى آنان را از تسبيح و ذكر دايم خدا ، بر پايى نماز و پرداخت زكات بازنمى دارد .

يسبّح . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

برداشت فوق، بر اين اساس است كه لام {ليجزى} براى غايت باشد; يعنى، مردان الهى براى دستيابى به بهترين پاداش خداوند، همواره به ياد او هستند. و از نافرمانى او در هراس مى باشند.

تداوم نماز مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 34 - 1

1 - اهميت دادن به نماز ، مواظبت بر انجام دادن به موقع آن و پرهيز از سهل انگارى در اداى آن ، از ويژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستين

و الذين هم على صلاتهم يحافظون

ترك اقامه نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 31

31 _ انكار هر يك از رسولان الهى و ترك يارى آنان ، بر پا نداشتن نماز ، نپرداختن زكات و خوددارى از انفاق ، كفر و ضلالت است .

لئن اقمتم الصلوة . .. فمن كفر

ترك بيع هنگام نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 7،9

7 - تعطيل كردن خريد و فروش و هر عملى كه مانع شركت در نماز جمعه مى شود ، فرمان الهى به مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و ذروا البيع

مراد از {ذروا البيع} _ با توجه به دعوت مردم به شركت در نماز جمعه _ تنها

رها كردن خريد و فروش نيست; بلكه ذكر خريد و فروش، از باب ذكر بارزترين مصداقى است كه مانع شركت در نماز جمعه مى شود. بر اين اساس هر عملى كه مانع شركت در نماز جمعه شود، بايد ترك گردد.

9 - فريضه نماز جمعه و ر ها كردن داد و ستد به هنگام اقامه آن ، در جهت تأمين مصالح و منافع خود مؤمنان است .

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه. .. ذلكم خير لكم

ترك ممانعت از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 9

9 - دست كشيدن از منع نمازگزاران و روى آوردن به هدايت ، توصيه خداوند به طغيان گران ثروت اندوز

ليطغى . أن رءاه استغنى ... الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى

جمله {كان على الهدى} ممكن است مربوط به {الذى ينهى} باشد; در اين صورت مفاد آيه شريفه اين است كه: به من خبر ده كسى كه نمازگزار را نهى مى كند، اگر خود بر طريق هدايت قرار گرفته بود [آيا بهتر نبود؟]

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 10

10 - نهى نكردن مردم از نماز و ترغيب كردن آنان به تقوا ، توصيه خداوند به طغيان گران ثروت اندوز

ليطغى . أن رءاه استغنى ... الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى ... أو أمر بالتّقوى

جمله {أمر بالتقوى} ممكن است مربوط به {الذى ينهى} باشد. در اين صورت مفاد آيه شريفه اين خواهد بود كه: به من خبر ده كسى كه نمازگزار

را _ نهى مى كند، اگر [به جاى آن ]مردم را به تقوا امر كند [آيا برايش بهتر نيست؟]

ترك نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 5 - 7

7 - { عن أبى اُسامة زيد الشحّام قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه { الذين هم عن صلاتهم ساهون } قال : هو الترك لها و التوانى عنها ;

زيد شحّام گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {الذين هم عن صلاتهم ساهون} سؤال كردم، فرمود: [مراد از] آن ترك نماز و كوتاهى و سستى در انجام دادن آن است}.

ترك نماز ابو جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 31 - 6

6 - ابوجهل ، نه دين اسلام را تصديق كرد و نه نماز گزارد .

فلاصدّق و لاصلّى

براساس شأن نزول، اين آيه تا آيه 35 درباره ابوجهل است.

ترك نماز اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 6 - 5

5 - اهل كتاب و مشركان ، در صورت خوددارى از پذيرش اسلام ، از عبادت خالصانه خداوند محروم مانده و خود را از بركات نماز و زكات دور ساخته اند .

و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤتوا الز

ترك نماز جمعه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 1،2

1 - مسلمانان صدراسلام ، با مشاهده بساط داد و ستد و يا لهو و سرگرمى ، جذب آن مى

شدند و مصلاّ را ترك و پيامبر ( ص ) را در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه ، ر ها مى كردند .

و إذا رأوا تج_رة أو لهوًا انفضّوا إليها و تركوك قائمًا

2 - نكوهش مسلمانان صدراسلام از سوى خداوند ، به خاطر ترك مصلاّ براى داد و ستد و يا تماشاى لهو و ر ها كردن پيامبر ( ص ) در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه

و إذا رأوا تج_رة أو لهوًا انفضّوا إليها و تركوك قائمًا

ترك نماز جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 47 - 1

1 - دوزخيان ، در سراسر عمرشان ، هرگز به تكليف نماز و اطعام مساكين نپرداخته اند و عمر خود را به بطالت و تكذيب روز جزا گذرانده اند .

قالوا لم نك من المصلّين . .. و كنّا نكذّب بيوم الدين . حتّى أتينا اليقين

مقصود از{يقين} مرگ است كه حقيقتى يقينى و ترديدناپذير براى تمامى انسان ها است. آمدن فعل هاى {لم نك}، {نخوض} و {نكذّب} _ به صورت فعل مضارع _ اشعار دارد كه اين اعمال از سوى دوزخيان، امرى مستمر و مكرر بوده است.

تسبيح خدا در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 18

18 - نماز هاى يوميه ، مشتمل بر تسبيح و تحميد پروردگار و تشريع شده در مكه ، پيش از هجرت

و سبّح . .. قبل طلوع ... ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

اين آيه، با اوقاتِ چهار نماز تناسب دارد: صبح (قبل طلوع الشمس)، عصر (قبل غروب ها)، صبح و مغرب

(اطراف النهار) و عشا (من آناء الليل). برخى با توجيه (أطراف النهار) به اين كه وسط روز نيز طرف آن است، نماز ظهر را نيز مشمول آيه دانسته اند; ولى چون سوره {طه} در مكه و پيش از سوره {اسرا} _ كه حكم نماز ظهر در آن آمده _ نازل شده است، مى توان گفت كه نماز ظهر را مطرح نكرده است.

تسبيح در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 8

8 - تسبيح و تنزيه خداوند ، از اركان و اجزاى مهم نماز

و سبّحه ليلاً طويلاً

تشريع نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 7

7 _ تقدّم تشريع نماز و زكات بر تشريع جهاد

الم تر الى الّذين . .. اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة فلمّا كتب عليهم القتال

بنابر اينكه مراد از {فلمّا كتب} بيان اصل وجوب جهاد باشد، نه فراهم آمدن زمينه آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 2

2_ تشريع نماز در اديان گذشته

قالوا ي_شعيب أصلوتك تأمرك

تشريع نماز در مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 3

3- تشريع نماز و انفاق در مكه و پيش از هجرت پيامبر ( ص ) بود .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا

برداشت فوق با توجه به مكى بودن سوره ابراهيم است.

تشريع نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 49 - 4،5

4- دستور نماز مغرب

، عشا و صبح ، به پيامبر ( ص ) *

و من الّيل فسبّحه و إدب_ر النجوم

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {من الّيل}، نظر به نماز مغرب و عشا و {إدبار النجوم} نظر به نماز صبح داشته باشد، چه اين كه {حين تقوم} در آيه شريفه قبل مى تواند نظر به نماز نيمروز داشته باشد. بر اين اساس نمازهاى پنجگانه در اين دو آيه، مورد اشاره قرار گرفته است.

5 - { عن زراره ، عن أبى جعفر ( ع ) قال : قلت له . . . { و إدبار النجوم } قال : ركعتان قبل الصبح . . . ;

از زراره روايت شده كه گفت: به امام باقر(ع) عرض كردم: . ..[مراد از تسبيح در] {إدبار النجوم} چيست؟ فرمود: مراد دو ركعت نماز قبل از صبح است}.

تشريع نماز ظهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 12

12 - دستور اقامه نماز ظهر به پيامبر ( ص ) *

و سبّح بحمد ربّك حين تقوم

برداشت بالا بدان احتمال است كه {سبّح بحمد. ..}، نماد نماز و {حين تقوم} نظر به برخاستن از خواب نيمروز باشد كه بر زوال شمس و هنگام نماز ظهر، منطبق مى گردد.

تشريع نماز عشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 49 - 4

4- دستور نماز مغرب ، عشا و صبح ، به پيامبر ( ص ) *

و من الّيل فسبّحه و إدب_ر النجوم

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {من الّيل}، نظر به نماز مغرب و عشا و {إدبار النجوم} نظر

به نماز صبح داشته باشد، چه اين كه {حين تقوم} در آيه شريفه قبل مى تواند نظر به نماز نيمروز داشته باشد. بر اين اساس نمازهاى پنجگانه در اين دو آيه، مورد اشاره قرار گرفته است.

تشريع نماز مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 49 - 4

4- دستور نماز مغرب ، عشا و صبح ، به پيامبر ( ص ) *

و من الّيل فسبّحه و إدب_ر النجوم

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {من الّيل}، نظر به نماز مغرب و عشا و {إدبار النجوم} نظر به نماز صبح داشته باشد، چه اين كه {حين تقوم} در آيه شريفه قبل مى تواند نظر به نماز نيمروز داشته باشد. بر اين اساس نمازهاى پنجگانه در اين دو آيه، مورد اشاره قرار گرفته است.

تشريع نماز وتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 49 - 6

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله تعالى { و من الليل فسبّحه و إدبار النجوم } هو الوتر آخر الليل ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند تعالى كه فرموده {و من الليل فسبّحه و إدبار النجوم} روايت شده كه [مراد نماز ]وتر در آخر شب است}.

تشريع نماز هاى يوميه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 1،11

1- فرمان الهى به پيامبر ( ص ) براى اقامه نمازهايى ، از هنگام زوال خورشيد تا نيمه شب و نيز در سپيده صبح

أقم الصلوة لدلوك الشمس إلى غسق الّيل و قرءان الفجر

{دلوك} به معناى

رفتن خورشيد به سوى غروب، {غسق} به معناى شدت ظلمت است (مفردات راغب). با توجه به معناهاى لغوى، برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {لدلوك الشمس} زوال خورشيد و {غسق الليل} نيمه شب باشد.

11- { عن زرارة قال : سألت أباعبدالله ( ع ) عن ه_ده الأية { أقم الصلاة لدلوك الشمس إلى غسق الليل } قال : دلوك الشمس زوالها عند كبد السماء { إلى غسق الليل } إلى انتصاف الليل فرض الله فيما بينهما أربع صلوات الظهر و العصر و المغرب و العشاء . . . و { قرآن الفجر } قال : ركعتا الفجر . . . ;

زراره گويد از امام صادق(ع) از اين آيه {أقم الصلاة لدلوك الشمس إلى غسق الليل} سؤال كردم، حضرت فرمود: {دلوك الشمس}[يعنى]ميل پيدا كردن خورشيد از ميان آسمان و {إلى غسق الليل}[يعنى]تا نصف شب كه خدا ميان اين دو (ظهر و نصف شب) چهار نماز را واجب كرده است: ظهر، عصر، مغرب و عشا و درباره {قرآن الفجر} [حضرت ]فرمود: [آن] دو ركعت نماز صبح است. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 40 - 2

2 - تشريع نماز هاى پنجگانه در وقت هاى مخصوص آن ، از سوى خداوند

و سب_ّح . .. قبل طلوع الشمس و قبل الغروب . و من الّيل فسبّحه

بنابراين كه {قبل طلوع الشمس} اشاره به نماز صبح و {قبل الغروب} نماز ظهر و عصر و {من الليل} نماز مغرب و عشاء باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

تشكر از برپاكنندگان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 8،12

8 - عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان ، برخوردار از آمرزش و دارنده نشان سپاس گزارى خداوند

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... إنّه غفور

12 - سپاس گزارى از عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان مخلص و گذشت از لغزش هاى آنان ، رفتارى ارزشمند و خدايى است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... إنّه غفور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه چگونگى رفتار خداوند با اين دسته از انسان ها، مى تواند براى همگان آموزنده باشد.

تضييع نماز جانشينان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 1

1- با رفتن هر پيامبرى از بين قوم خويش ، نااهلانى كه نماز را تباه و شهوات ( هوا هاى نفسانى ) را پيروى مى كردند ، جايگزين آنان شدند .

{خلَف} (به فتح لام) در مورد جانشين خوب و {خلْف} (به سكون لام) در مورد جانشين بد به كار مى رود (مقاييس اللغة). براين اساس {خلف من بعدهم خلف}; يعنى، جانشينان بدى جايگزين آنان شدند.

تظاهر به نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 10

10- لزوم اهتمام به اقامه نماز صبح ، در منظر همگان و همراه با جماعت *

إن قرءان الفجر كان مشهودًا

احتمال دارد كه ذكر صفت {مشهود} براى نماز صبح، نوعى تشويق به اين باشد

كه شايسته است انجام آن در معرض شهود و ديد همگان باشد. لازم به ذكر است كه فعل {كان} در آيه براى تثبيت است.

تعقيبات نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 40 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، موظّف به ادامه تسبيح پروردگار در پى هر سجده ( نماز )

فسبّحه و أدب_ر السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 7

7 - { عن مَسْعدَة بن صَدَقَة قال : سمعت جعفراً يقول : كان أبى ( رضى اللّه عنه ) يقول : فى قول اللّه تبارك و تعالى { فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّك فارغب } إذا قَضَيْتَ الصلاة بعد أن تُسَلِّم و أنت جالس فانصب فى الدّعاء من أمر الدنيا و الآخرة فإذا فرغت من الدعاء فارغب إلى اللّه تبارك و تعالى أن يتقبّل ها منك ;

از مسعدة بن صدقه روايت شده كه گفت: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: پدرم _ كه خداوند از او راضى باد _ درباره سخن خداوند تبارك و تعالى {فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّك فارغب} مى فرمود: زمانى كه نماز را بعد از سلام به پايان رساندى و هنوز نشسته اى، براى امر دنيا و آخرت در دعا بكوش پس هنگامى كه از دعا فارغ شدى، به درگاه خداى تبارك و تعالى تضرّع و زارى كن كه آن را از تو قبول كند}.

تفضل به برپاكنندگان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 -

4،9

4 - عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق گران ، از فضل خداوند و مزد بيش از استحقاق خود برخورداراند .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... و يزيدهم

9 - اعطاى اجر كامل و بيش از استحقاق به عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان ، برخاسته از صفت آمرزندگى و سپاس گزارى خداوند است .

ليوفّيهم أجورهم و يزيدهم من فضله إنّه غفور شكور

جمله {إنّه غفور شكور} در مقام تعليل براى {ليوفّيهم. ..} است; يعنى، چون خداوند نسبت به بندگانش غفور و شكور است، به آنان پاداش كامل و بيش از استحقاق مى هد.

تكبير در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 21

21 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) قال : لما نزلت ه_ذه السورة قال النبىّ ( ص ) لجبرئيل : ما ه_ذه النَّحيرَةُ التى أمرنى بها ربّى قال : ليست بنَحيرة و ل_كنّه يأمرك إذا تحرّمت للصلاة أن ترفع يديك إذا كبّرت و إذا ركعت و إذارفعت رأسك من الركوع و إذا سجدت . . . و إنّ زينة الصلاة رفع الأيدى عند كلّ تكبيرة ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه فرمود: چون اين سوره (كوثر) نازل شد، پيامبر(ص) به جبرئيل فرمود: اين {نحيرة} (شتر قربانى شده يا شب اول هر ماه) كه پروردگارم مرا بدان امر فرموده، چيست؟ جبرئيل گفت: اين، {نحيرة} نيست، بلكه خداوند تو را امر مى كند هر گاه نماز را با {تكبيرة الاحرام} شروع كردى، هنگام تكبير و ركوع و

زمانى كه از ركوع سر برداشتى و هنگام سجده [كه تكبير گفتى]، دست هاى خود را بالا ببرى . .. زينت نماز بالا بردن دست ها هنگام هر تكبير است}.

تلاش براى نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 5،17

5 - مؤمنان ، وظيفه دار جديت و تلاش براى شركت در نماز جمعه

فاسعوا إلى ذكر اللّه

17 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { يا أيّها الذين آمنوا . . . فاسعوا إلى ذكر اللّه . . . } قال : اسعوا أى امضوا و يقال : اسعوا اعملوا لها و هو قصّ الشارب و نتف الإبط و تقليم الأظفار و الغسل و لبس أفضل ثيابك و تطيب للجمعة فهو السعى ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند، {فاسعوا إلى ذكراللّه. ..} روايت شده كه {اسعوا} به معناى {امضوا} است; يعنى، برويد و گفته مى شود {اسعوا اعملوا لها}; يعنى، بكوشيد تا براى آنها اعمالى انجام دهيد و آن اعمال كوتاه كردن موى شارب و ازاله مو از زير بغل، گرفتن ناخن، غسل، پوشيدن بهترين پيراهن ها و خوشبو كردن براى نماز جمعه است. پس اين اعمال سعى است}.

تلاوت قرآن در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 5

5- قراءت قرآن و بازخوانى پيام وحى ، عمده ترين ركن و مهمترين بُعد نماز

أقم الصلوة . .. و قرءان الفجر

مراد از {قرآن الفجر} نماز صبح است و آوردن {قرآن} (تلاوت آيات الهى) به جاى {صلاة} مى تواند مشعر به مطلب فوق باشد.

تلاوت قرآن در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 4 - 5

5 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر قرائت قرآن با تأنّى و شمرده شمرده در نماز هاى نيمه شب

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه چون آيه به دنبال توصيه به نماز شب آمده است، اشاره دارد به قرائت قرآن در حين نماز; زيرا قرائت قرآن از اركان نماز است.

توصيه به نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 5،6

5- اقامه نماز و پرداخت زكات در تمامى عمر ، از توصيه هاى خداوند به عيسى ( ع ) در نخستين روز هاى زندگى او

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

6- عيسى ( ع ) در معرفى خويش به مردم ، دريافت فرمان خداوند به نماز و زكات را از ويژگى هاى خويش برشمرد .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 6

6- وادار ساختن همسر و فرزندان به نماز و انفاق ، از مسؤوليت هاى مردان مؤمن

و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة

از معانى {أهل} زوجه و اهل خانه است (مصباح).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 15

15 - وجود ذكر خدا در نماز ، دليل ترغيب و توصيه خداوند به اقامه آن است .

أقم الصلوة لذكرى

{لذكرى} ممكن است بيانگر نتيجه نماز باشد كه ياد خدا را در

دل ها زنده مى كند و ممكن است مراد اشتمال نماز به اذكار الهى باشد، يعنى اقامه نماز به اين دليل واجب شمرده شده است كه ذكر خدا در آن وجود دارد.

توصيه به نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 5

5 _ تهجد ( شب زنده دارى همراه با اقامه نماز ) ، مورد تشويق و توصيه خدا است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

توقيفيّت نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 239 - 6

6 _ نماز ، تكليفى است كه از سوى خداوند آموخته شده و بايد بر طبق اين آموخته انجام شود .

فاذكروا اللّه كما علّمكم

تهديد مانعان از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 5

5 - خداوند ، تكذيب گران دين و روى گردانان از آن و نهى كنندگان مردم از نماز را ، به عذاب خويش تهديد كرده است .

ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

جمله {ألم يعلم. ..} در مقام تهديد و حاكى از كيفرهايى است كه نظارت خداوند، آن را به دلالت التزامى مى رساند.

تهديد مانعان از نماز محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 5

5 - خداوند ، مخالفان پيامبر ( ص ) را در صورت تداوم بر مخالفت با نماز ، هدايت و تقوا ، به مؤاخذه اى سخت تهديد كرد .

لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

جن و نماز محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 6

6 - ازدحام جن در اطراف پيامبر ( ص ) ، براى مشاهده عبادت و نماز آن حضرت

كادوا يكونون عليه لبدًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه ضماير {كادوا يكونون} به جن بازگردد.

جهر در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 8،13،17،18،19

8- به آواز بلند خواندن همه نماز ها و يا با صداى آهسته خواندن تمامى آنها ، مورد نهى خداوند

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

اين برداشت مبتنى بر اين است كه مراد از {صلاة} همه نمازها باشد و نه يك نماز.

13- پيامبر ( ص ) ، موظف به رعايت جهر در برخى نماز ها و اخفات در بعضى ديگر

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها و ابتغ بين ذلك سبيلاً

بنابر اينكه مراد آيه اين باشد كه همه نمازهايت را به جهر و يا همه را به اخفات نخوان و مراد از {و ابتغ. ..} اين باشد كه برخى را به جهر و بعضى را به اخفات بخوان، برداشت فوق به دست مى آيد.

17- { عن سماعة قال : سألته عن قول الله عزّوجلّ : { و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها } قال : المخافتة مادون سمعك و الجهر أن ترفع صوتك شديداً ;

سماعه گويد: از امام(ع) درباره سخن خداى عزژوجلّ {و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها} سؤال كردم، حضرت فرمود: آهسته خواندن، آن است كه خودت نشنوى و بلند خواندن، آن است كه صدايت به شدت بلند باشد}.

18- { عن أبى جعفرالباقر ( ع ) فى قوله : { و

لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها } قال : الاجهار أن ترفع صوتك تسمعه من بعد عنك و الإخفات أن لاتسمع من معك إلاّ يسيراً ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه در باره سخن خداوند {و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها} فرمود: {اجهار} آن است كه صدايت را به اندازه اى بالا برى كه فردى كه از تو دور است، آن را بشنود و {اخفات} آن است كه صدايت به حدّى آهسته باشد كه شخصى كه همراه تو است چيزى به جز صدايى خفيف نشنود}.

19- { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول الله تعالى : { و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها } فقال : . . . و ما بين ذلك قدر ما يسمع اُذنيك ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه درباره سخن خداى تعالى {و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها} فرمود: مراد از {بين ذلك} مقدارى است كه گوشهايت بشنود}.

حتميت كيفر مخالفان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 6

6 - سوگند خداوند در تأكيد بر مؤاخذه حتمى تكذيب گران دين و مخالفان نماز ، هدايت و تقوا

لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

{لام} در {لئن. ..} لام قسم است.

حرمت تضييع نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 4

4- ضايع كردن نماز و سهل انگارى در آن ، حرام و از گناهان بزرگ است .

أضاعوا الصلوة . .. فسوف يلقون غيًّا

چنان كه گفته شد معناى {يلقون غيّاً} _ به قرينه {يدخلون الجنّة} (در آيه بعد) _ {يلقون جزاء غيّهم} است;

كه وعده عذاب به شمار مى آيد. وعده عذاب نيز نوعاً در برابر گناهان بزرگ است.

حرمت سستى در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 4

4- ضايع كردن نماز و سهل انگارى در آن ، حرام و از گناهان بزرگ است .

أضاعوا الصلوة . .. فسوف يلقون غيًّا

چنان كه گفته شد معناى {يلقون غيّاً} _ به قرينه {يدخلون الجنّة} (در آيه بعد) _ {يلقون جزاء غيّهم} است; كه وعده عذاب به شمار مى آيد. وعده عذاب نيز نوعاً در برابر گناهان بزرگ است.

حضور قلب در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 8،9

8 _ بى توجهى به اذكار نماز و مفاهيم آن ، فلسفه بطلان آن در حال مستى

لا تقربوا الصلوة . .. حتى تعلموا ما تقولون

جمله {حتى تعلموا . .. } بيانگر علت تحريم بطلان نماز در حال مستى است.

9 _ برپايى نماز با حالت حضور قلب امرى بايسته و سزاوار

حتى تعلموا ما تقولون

ملاك حرمت نماز در حال مستى توجه نداشتن و آگاه نبودن به اذكار نماز است. و اين معنا به هنگام غفلت و فقدان حضور قلب نيز وجود دارد.

حق پذيرى نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 9

9 - خداترسان و نمازگزاران ، بيشتر از ديگران ، حق پذيراند .

إنّما تنذر الذين يخشون ربّهم بالغيب و أقاموا الصلوة

حقيقت نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 3

3 - اظهار

تذلل و خضوع در پيشگاه خداوند ، روح و حقيقت نماز

ي_أيّها الذين ءامنوا اركعوا و اسجدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 40 - 3

3 - تنزيه و ستايش پروردگار ، روح نماز و عبادت است . *

و سب_ّح . .. قبل طلوع الشمس و قبل الغروب . و من الّيل فسبّحه

در صورتى كه اين آيه با آيه قبل، نظر به نمازهاى پنجگانه داشته باشد; از به كار رفتن تعبير تسبيح و تحميد به جاى {صلاة}، مى توان مطلب بالا را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 7

7 - نماز ، شكر نعمت هاى خداوند است .

إنّا أعطين_ك الكوثر . فصلّ

حمد خدا در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 18

18 - نماز هاى يوميه ، مشتمل بر تسبيح و تحميد پروردگار و تشريع شده در مكه ، پيش از هجرت

و سبّح . .. قبل طلوع ... ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

اين آيه، با اوقاتِ چهار نماز تناسب دارد: صبح (قبل طلوع الشمس)، عصر (قبل غروب ها)، صبح و مغرب (اطراف النهار) و عشا (من آناء الليل). برخى با توجيه (أطراف النهار) به اين كه وسط روز نيز طرف آن است، نماز ظهر را نيز مشمول آيه دانسته اند; ولى چون سوره {طه} در مكه و پيش از سوره {اسرا} _ كه حكم نماز ظهر در آن آمده _ نازل شده است، مى توان گفت كه نماز ظهر را مطرح نكرده است.

خشوع

در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 2 - 2،5

2 - نماز مطلوب و مقبول خداوند ، نماز همراه با خشوع و فروتنى است .

الذين هم فى صلاتهم خ_شعون

5 - داشتن خشوع و تذلل در نماز ، از ستوده ترين و ارجمندترين خصلت ها در پيشگاه خداوند

قد أفلح المؤمنون . الذين هم فى صلاتهم خ_شعون

در اين آيات خداوند هفت صفت را براى مؤمنان برشمرده است كه خشوع و فروتنى آنان در نماز يكى از آنها است و در اين جا پيش از همه ذكر شده است. بنابراين، تقديم آن بر ساير صفات، مى تواند بيانگر پسنديده تر و ارجمندتر بودن آن در نزد خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 6،7

6 - نماز ، بايد همراه با خشوع و تذلل باشد .

ألم يأن . ..أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه

برخى از مفسران، {ذكر اللّه} را در آيه شريفه، كنايه از نماز دانسته اند. برداشت ياد شده براساس اين احتمال است.

7 - بى ارزش بودن نماز بى خشوع ، در پيشگاه خداوند .

ألم يأن . .. أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه

در صورتى كه مراد از {ذكر اللّه} نماز باشد; نكوهش كسانى كه نماز را بدون خشوع مى خوانند، مفيد برداشت ياد شده است.

خضوع در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 6

6 _ لزوم بجا آوردن نماز براى خدا ، همراه خضوع و توجه كامل به پروردگار

حافظوا على الصّلوات . .. و قوموا للّه قانتين

{قنوت} به

معناى خضوع در اطاعت و خضوع مستلزم توجه كامل مى باشد و مراد از قيام در {قومواللّه}، يا خصوص نماز است و يا نماز مصداقى بارز براى آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 5

5 - سجده و خضوع ، ركن اصلى و روح نماز است .

يدعون إلى السجود

از اين كه به جاى نماز، سجود و خضوع مطرح شده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

خطبه نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 4

4 - ايراد خطبه در نماز جمعه بهوسيله امام جمعه ، از شرايط آن است .

و تركوك قائمًا

خطبه هاى نماز جمعه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 1

1 - مسلمانان صدراسلام ، با مشاهده بساط داد و ستد و يا لهو و سرگرمى ، جذب آن مى شدند و مصلاّ را ترك و پيامبر ( ص ) را در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه ، ر ها مى كردند .

و إذا رأوا تج_رة أو لهوًا انفضّوا إليها و تركوك قائمًا

درخواست توفيق برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 40 - 1،2،4

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار توفيق يافتن خود بر اقامه نماز شد .

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة

2- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار توفيق يافتن فرزندانش بر اقامه نماز شد .

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

4- دعاى حضرت

ابراهيم ( ع ) به درگاه پروردگار براى توفيق يافتن خود و فرزندانش براى احياى فريضه نماز در جامعه

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) درخواست خواندن نماز نكرد; بلكه خواستار اقامه آن شد، برداشت فوق به دست مى آيد.

دروغگويى ناهيان از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 16 - 1

1 - نهى كنندگان از نماز و تكذيب گران دين ، مردمى خطاكار و دروغ گويند .

ينهى . .. كذّب ... ناصية ك_ذبة خاطئة

دروغگويى ناهيان از نماز محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 16 - 2،3

2 - شخص بازدارنده پيامبر ( ص ) از نماز و تكذيب كننده او ، فردى دروغگو و خطاپيشه و گنه كار بود .

ناصية ك_ذبة خاطئة

دروغ گويى و خطاكارى، در حقيقت وصف صاحب {ناصية} است و اتصاف {ناصية} به آن، مجاز و بيانگر اين نكته است كه صاحب آن، به قدرى به دروغ و گناه آلوده بوده، كه گويا اجزاى بدن او، دروغگو و خطاكاراند و آثار اين پليدى ها، در چهره او نمايان است.

3 - دروغ گويى و خطاكارى ، نمايان در چهره مخالفت كنندگان با نماز پيامبر ( ص )

ناصية ك_ذبة خاطئة

توصيف {موى بالاى پيشانى} به {كاذب} و {خاطى} _ به جاى توصيف صاحب {ناصية} به آنها _ بيانگر ظهور آثار آن در چهره شخص است.

دعا در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 12

12 _ ارجمندى دعا در حال قيام به هنگام نماز

و

قوموا للّه قانتين

امام باقر (ع): {و القنوت} هو الدعاء فى الصلوة فى حال القيام

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 600 ; نورالثقلين، ج 1، ص 237، ح 940.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 3

3- فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) براى دعا و نيايش همراه با نماز و نوافل

أقم الصلوة . .. فتهجّد به نافلة لك ... و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه عبارت {و قل رب} عطف به {فتهجّد. ..} بوده و ذكر خاص بعد از عام بيانگر يكى از اعمال باشد كه شايسته است در تهجّد و نماز شب انجام گردد.

دعا در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 7،9

7- درخواست توفيق از خداوند در نوافل و نماز شب ، براى ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به راستى و درستى ، امرى مطلوب و پسنديده است .

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك . .. و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

9- لزوم درخواست توفيق و خلوص و صداقت كامل از خداوند در نوافل شب

و من الّيل فتهجّد به . .. و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

از اينكه خداوند، در پى توصيه پيامبر(ص) به تهجّد، از او خواسته است كه براى اخلاص در هر كارى به درگاه او دعا كند، مى تواند مشعر به معناى فوق باشد.

دعا در نماز نافله

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 3

3- فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) براى دعا و نيايش همراه با نماز و نوافل

أقم الصلوة . .. فتهجّد به نافلة لك ... و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه عبارت {و قل رب} عطف به {فتهجّد. ..} بوده و ذكر خاص بعد از عام بيانگر يكى از اعمال باشد كه شايسته است در تهجّد و نماز شب انجام گردد.

دعوت به برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 24

24 - { روى عن الباقر ( ع ) فى قوله تعالى : { و أمر أهلك بالصلاة و اصطبر عليها } قال : أمر اللّه نبيّه أن يخص أهل بيته و أهله دون الناس ليعلم الناس أنّ لأهله منزلة عنداللّه ليست لغيرهم فأمرهم مع الناس عامّة ثمّ أمرهم خاصة ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه در باره سخن خدا{و أمر أهلك بالصلاة. ..} فرمود: خدا به پيامبر خود امر كرده كه خانواده و خاندان خود را جداى از مردم [در امر به نماز ]اختصاص دهد تا مردم بدانند كه براى اهل پيامبر(ص) منزلتى در نزد خداوند است كه براى غير آنان نيست، پس خدا [يك بار]اهل پيامبر(ص) را با جمع مردم فرمان داده است. سپس آنان را به طور خاص مورد امر قرار داده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 1،2

1 - اهتمام به برپايى نماز و امر به معروف و نهى از منكر و شكيبايى در

بلا ها ، از مواعظ لقمان به پسر خويش بود .

ي_بنىّ أقم الصلوة . .. و اصبر على ما أصابك

2 - توصيه به برپايى نماز و امر به معروف و نهى از منكر و صبر ، نمودى از حكمت لقمان

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة . .. إذ قال ... ي_بنىّ أقم الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 2،8،13

2 - اديان آسمانى ، از تعاليم انحرافى مبرّا بوده و مردم را تنها به عبادت خداوند ، اخلاص ، اعتدال در دين ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، فرمان داده اند .

و ما تفرّق الذين أُوتوا الكت_ب . .. و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الد

حصر در {إلاّ ليعبدوا اللّه}، حصر اضافى و در مقايسه با تفرقه اى است كه آيه قبل آن را گريبان گير پيروان اديان آسمانى دانسته بود. بنابراين مفاد آيه اين است كه خداوند، به تفرقه فرمان نداده است; بلكه خواسته او توحيد، اعتدال، نماز و زكات است.

8 - استوارى و سامان بخشى ، ويژه دينى است كه بدون پيرايه باشد و مردم را به عبادت خالصانه و معتدل ، اقامه نماز و پرداخت زكات فرمان دهد .

و ما أُمروا إلاّ. .. و ذلك دين القيّمه

13 - اسلام ، دينى توحيدى و معتدل و فراخوان مردم به اقامه نماز و پرداخت زكات

و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤتوا الز

مراد از {الذين اُوتوا الكتاب} _ كه مرجع ضمير {أمروا} است _ ممكن است آن دسته از اهل كتاب باشد كه به اسلام

كفر ورزيدند. در اين مبنا، {الذين كفروا} در آيه اول نيز، به همان گروه نظر دارد.

دعوت به نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 1

1- اسماعيل صادق الوعد ، همواره خويشاوندان و خانواده اش را به نماز و زكات فرمان مى داد .

و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة

اهل هر مردى، قبيله و خويشاوندان او است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 1

1 - فرمان دادن و فراخوانى خانواده و خويشاوندان به نماز ، از جمله وظايف الهى پيامبر ( ص )

وأمر أهلك بالصلوة

اهل هر شخصى، عشيره و خويشاوندان او هستند و نيز به كسانى كه وابستگى بيشترى به شخص داشته باشند {أهل} گفته مى شود (لسان العرب) و چون سوره {طه} در مكه نازل شده است، بستگان آن حضرت در مكه (على(ع)، خديجه(س) و. ..) مورد نظر هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 1

1 - فراخوانى اهل ايمان به اقامه نماز از سوى خداوند

ي_أيّها الذين ءامنوا اركعوا و اسجدوا

{ركوع} (مصدر {اركعوا{) و نيز {سجود} (مصدر {اسجدوا}) به معناى خضوع و اظهار تذلل مى باشد; لكن ركوع اظهار تذلل به صورت خم شدن و سجود اظهار خضوع به صورت بر زمين گذاشتن پيشانى است. متعلق {اركعوا} و {اسجدوا} حذف شده و تقدير آن به قرينه {و اعبدوا ربّكم}، {اركعوا و اسجدوا لربّكم} مى باشد. گفتنى است اظهار خضوع براى خداوند به صورت ركوع و سجود، در موارد ديگر {صلاة} ناميده شده است.

بنابراين {اركعوا و اسجدوا} كنايه از {صلّوا} مى باشد.

ذكر بودن نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 11

11 - نماز ، ذكر خدا است .

و أقم الصلوة إنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء . .. و لذكر اللّه أكبر

{ذكر اللّه} احتمال دارد كه خود نماز باشد و احتمال دارد كه اثر دوم نماز باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

ذكر خدا در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 15

15 - وجود ذكر خدا در نماز ، دليل ترغيب و توصيه خداوند به اقامه آن است .

أقم الصلوة لذكرى

{لذكرى} ممكن است بيانگر نتيجه نماز باشد كه ياد خدا را در دل ها زنده مى كند و ممكن است مراد اشتمال نماز به اذكار الهى باشد، يعنى اقامه نماز به اين دليل واجب شمرده شده است كه ذكر خدا در آن وجود دارد.

ذكر خدا قبل از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 4

4 - لزوم ذكر نام خدا پيش از نماز

ذكر اسم ربّه فصلّى

رستگارى برپاكنندگان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 7

7 - تنها برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات و اهل يقين به آخرت ، رستگارند .

الذين يقيمون الصلوة . .. و أُول_ئك هم المفلحون

ركوع در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 43 - 6

6 - ركوع ، از اركان

اساسى نماز در نماز جماعت

و اركعوا مع الركعين

از اينكه خواندن نماز جماعت به ركوع كردن تعبير شده و برگزار كنندگان جماعت، {راكعين} ناميده شده اند، اهميت بسزاى ركوع در نماز جماعت معلوم مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 11،18

11 _ ركوع و سجود ، از اجزاى مهم نماز *

و اسجدى و اركعى

بنابراينكه مراد از ركوع و سجود، نماز باشد; و تعبير از نماز به ركوع و سجود، دلالت بر اهميّت اين دو جزء دارد.

18 _ نقش مهمّ ركوع ، در نماز جماعت

و اركعى مع الرّاكعين

چون از نماز جماعت به ركوع تعبير شده است، اهميّت خاص آن معلوم مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 9

9 _ ركوع و سجود ، از اركان مهم نماز

الركعون السجدون

نوع مفسران برآنند كه مقصود از ركوع كنندگان و سجده كنندگان، نمازگزاران هستند ; بنابراين ذكر ركوع و سجده از ميان ديگر واجبات نماز مى تواند به خاطر اهميت ويژه اين دو فريضه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 16

16 - قيام ، ركوع و سجود ، از اركان نماز

و القائمين و الركّع السجود

روزى نمازگزاران جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 11

11 - خداوند ، روزى برپاداران نماز جمعه را تضمين كرده است .

قل ما عند اللّه خير . .. و اللّه خير الرزقين

ريا در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 11،13

11 _ رياكارى در نماز و عبادت ، از صفات منافقان و نشانه نفاق

و إذا قاموا إلى الصّلوة قاموا كسالى يراءون الناس

13 _ ريا در نماز و عبادت ، خدعه با خداست .

إنّ المنفقين يخدعون اللّه . .. قاموا كسالى يراءون الناس و لايذكرون اللّه

بنابر اينكه {اذا قاموا الى الصلوة . ..} بيانى براى (يخدعون اللّه) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 7

7 - نماز رياكارانه ، نماز غافلان است .

الذين هم عن صلاتهم ساهون . الذين هم يراءون

زمينه اقامه نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 12

12 _ اتحاد و روابط عاطفى در جامعه ايمانى ، زمينه ساز ذكر خدا و برپايى نماز

انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة . .. و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

زمينه اهتمام به نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 92 - 16

16 _ ايمان به آخرت زمينه ساز اهتمام به نماز و مراقبت بر آن است.

و الذين يؤمنون بالأخرة يؤمنون به و هم على صلاتهم يحافظون

زمينه برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 15

15 - توجه به رازقيت خداوند و مكلف نبودن با تأمين خواروبار ، زمينه سازانجام وظيفه عبادت و نماز و پايدارى بر آن

وأمر أهلك بالصلوة . .. لانس_َلك رزقًا نحن نرزقك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

اعلى - 87 - 15 - 6

6 - ياد نام و اوصاف خداوند ، سوق دهنده انسان به عبادت و نماز است .

و ذكر اسم ربّه فصلّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 17 - 4

4 - آخرت گرايى ، زمينه ساز تزكيه ، ياد خدا و اداى نماز است .

من تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى ... و الأخرة خير و أبقى

زمينه تحريك مخالفان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 10

10 - سجده هاى نماز ، محرك اصلى مخالفان به جلوگيرى از اقامه آن

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لاتطعه و اسجد

زمينه ترك نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 92 - 10

10 _ نافرمانى خدا و رسول داراى پيامدهايى شوم و شيطانى ( دشمنى و كينه توزى و بازماندن از نماز و ياد خدا )

انما يريد الشيطن . .. فان توليتم فاعلموا انما على رسولنا البلغ المبين

مراد از رويگردانى در جمله {فان توليتم} _ به قرينه آيه پيشين _ ناديده گرفتن حرمت خمر و قمار است يعنى اگر نهى خداوند از ميگسارى و قمار را ناديده گرفتيد و شيطان شما را به كينه و عداوت با يكديگر كشانيد جز خود كسى را ملامت نكنيد زيرا آن عواقب شوم بازتاب نافرمانيهاى شماست و پيامبر(ص) در وظيفه خود كوتاهى نكرده است.

زمينه ريا در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 4

4 - تكذيب روز

جزا ، زمينه ساز رياكارى در نماز

أرءيت الذى يكذّب بالدين . .. فويل للمصلّين ... الذين هم يراءون

زمينه مخالفت با نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 9 - 5

5 - خوى ثروت اندوزى و احساس بى نيازى ، زمينه ساز مخالفت با برگزارى نماز

أن رءاه استغنى . .. أرءيت الذى ينهى

زمينه نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 6

6 _ اعتقاد به ربوبيت خداوند ، مقتضى شب زنده دارى و عبادت و نماز براى او است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

آمدن قيد {لربّهم} و ياد ربوبيت خدا، به جاى ديگر اوصاف او همچون رحمان، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

زينت در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 2

2 _ جمال و آراستگى ظاهر به هنگام نماز و عبادت، محبوب خداوند است.

خذوا زينتكم عند كل مسجد

برداشت فوق بر اين اساس است كه كلمه {مسجد} اسم زمان و يا اسم مكان، و نه خصوص مساجد رسمى، باشد. در اين صورت مراد از سجده، پرستش خدا و خضوع در برابر اوست كه نماز و پيشانى بر خاك ساييدن مصداق تام و جلوه كامل آن است.

سجده در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 11

11 _ ركوع و سجود ، از اجزاى مهم نماز *

و اسجدى و اركعى

بنابراينكه مراد از ركوع و سجود، نماز باشد; و تعبير از نماز به ركوع

و سجود، دلالت بر اهميّت اين دو جزء دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 9

9 _ ركوع و سجود ، از اركان مهم نماز

الركعون السجدون

نوع مفسران برآنند كه مقصود از ركوع كنندگان و سجده كنندگان، نمازگزاران هستند ; بنابراين ذكر ركوع و سجده از ميان ديگر واجبات نماز مى تواند به خاطر اهميت ويژه اين دو فريضه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 16

16 - قيام ، ركوع و سجود ، از اركان نماز

و القائمين و الركّع السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 3

3 _ سجده و قيام ، دو ركن اساسى نماز است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

برداشت ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن سجده و قيام از ميان ديگر اركان و اجزاى نماز، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 9

9 - سجده ، تجلّى گاه عبوديت انسان و نماى برجسته نماز

عبدًا إذا صلّى . .. و اسجد

سجده نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 5

5 - سجده و خضوع ، ركن اصلى و روح نماز است .

يدعون إلى السجود

از اين كه به جاى نماز، سجود و خضوع مطرح شده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

سرزنش تأخير نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم

- 19 - 59 - 11

11- { فى المجمع قيل : أضاعوها بتأخيرها عن مواقيت ها من غير أن تركوها أصلاً . . . و هو المروى عن أبى عبداللّه ( ع ) ;

در مجمع البيان آمده است كه: گفته شده [معناى آيه اين است]: نماز را ضايع مى كردند به اين كه آن را از اوقات مقررش به تأخير مى انداختند; نه اين كه به طور كلى آن را ترك كردند و اين معنا از امام صادق(ع) روايت شده است}.

سرزنش ترك نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 2

2 - نكوهش مسلمانان صدراسلام از سوى خداوند ، به خاطر ترك مصلاّ براى داد و ستد و يا تماشاى لهو و ر ها كردن پيامبر ( ص ) در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه

و إذا رأوا تج_رة أو لهوًا انفضّوا إليها و تركوك قائمًا

سرزنش ريا در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 5،8

5 - خواندن نماز ، براى خودنمايى نزد مردم ، نكوهيده و مايه گرفتارى به عذاب جهنم است .

فويل للمصلّين . .. الذين هم يراءون

8 - رياكارى شخص نمازگزار ، نكوهيده تر از يتيم آزارى و رسيدگى نكردن به مستمندان است .

الذى يدعّ اليتيم . و لايحضّ ... فويل للمصلّين ... الذين هم يراءون

آوردن حرف {فاء} در خصلت سومى كه براى مكذبان جزا شمرده شده است، بيانگر آن است كه آن خصلت، با تمام ويژگى هايش، نكوهيده تر از دو خصلت نخست است.

سرزنش سستى در نماز

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 54 - 9

9 _ مذمت خداوند از كسالت در نماز و انفاقِ بدون ميل و رغبت

لايأتون الصلوة إلا و هم كسالى و لاينفقون إلا و هم كرهون

سرزنش ناهيان از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 9 - 2

2 - نمازستيزان ، مورد تهديد و نكوهش خداوند

أرءيت الذى ينهى

سياق آيه شريفه بر توبيخ و تهديد دلالت مى كند.

سرزنش نهى از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 8

8 - احتمال دست يابى نمازگزاران به هدايت ، نهى او را از نماز ، شگفت آورتر و نكوهيده تر مى سازد .

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى

سستى در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 9،10

9 _ سستى و نشاط نداشتن در نماز و مقدمات آن ، از صفات منافقان

و إذا قاموا إلى الصّلوة قاموا كسالى

{كسالى} جمع {كسلان} است ; و كسلان به كسى گفته مى شود كه با كندى و اكراه و بدون نشاط و ميل، كارى را انجام دهد. قيام به سوى نماز كه مفاد جمله {قاموا إلى الصّلوة} است، شامل مقدمات نماز نيز مى شود.

10 _ ضرورت برپايى نماز ، با ميل و نشاط و پرهيز از كسالت و خمودى در انجام آن

و إذا قاموا إلى الصّلوة قاموا كسالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

54 - 5

5 _ كسالت و كاهلى در نماز ، از نشانه هاى نفاق و عدم ايمان واقعى به خدا و رسول اوست .

كفروا باللّه و برسوله و لايأتون الصلوة إلا و هم كسالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 5 - 7

7 - { عن أبى اُسامة زيد الشحّام قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه { الذين هم عن صلاتهم ساهون } قال : هو الترك لها و التوانى عنها ;

زيد شحّام گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {الذين هم عن صلاتهم ساهون} سؤال كردم، فرمود: [مراد از] آن ترك نماز و كوتاهى و سستى در انجام دادن آن است}.

سنگينى برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 6،7

6 - برپايى نماز كارى سنگين و دشوار مگر براى خاشعان و فروتنان

و إنها لكبيرة إلا على الخشعين

ضمير در {إنها} مى تواند به {الصلاة} برگردد و نيز مى تواند به {استعانت} - كه از {استعينوا} فهميده مى شود - ارجاع شود. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است. گفتنى است كه دشوار بودن نماز به معناى دشوار بودن برپايى آن است.

7 - اقامه نماز با دشوارى و سختى ، نشانه خود بزرگ بينى و نداشتن خشوع است .

و إنها لكبيرة إلا على الخشعين

سوگند به نماز عصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 1 - 4

4 - سوگند خداوند ، به عصر هر روز و نماز فريضه آن *

و العصر

چنانچه {عصر} به معناى {عشىّ}

(بعد از ظهر تا غروب) باشد، سوگند به آن يا ناظر به همان زمان خواهد بود و يا به قرينه ظرف و مظروف، مراد نماز عصر است.

شانه كردن در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 11

11 _ سئل أبوالحسن الرضا(ع) عن قول الله عز و جل: { خذوا زينتكم عند كل مسجد} قال: من ذلك التمشط عند كل صلوة.

از امام رضا(ع) در پاسخ سؤال از آيه {خذوا زينتكم . ..} فرمود: از مصاديق آيه، شانه كردن مو هنگام هر نماز است.

شخصيت مخالفان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 5

5 - مخالفان نماز و تكذيب گران دين ، حقّ دستور دادن به نمازگزاران هدايت پيشه و ترويج كننده تقوا را ندارند .

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... كذّب و تولّى ... كلاّ لاتطعه

شرايط تأثير نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 23 - 2

2 - پايبندى به نماز و انجام دائمى آن ، شرط تأثيرگذارى اين فريضه بر روح و خُلق و خوى نمازگزاران

الذين هم على صلاتهم دائمون

شرايط نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 239 - 9

9 _ حركت نداشتن به هنگام اقامه نماز ، از شرايط آن

فان خفتم فرجالا او ركباناً

جواز نماز در حال حركت به هنگام ترس، حكايت از مشروط بودن آن به حركت نداشتن در مواقع عادى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء -

4 - 103 - 5،6

5 _ وجوب برپايى نماز با تمام شرايط و آداب آن ، پس از رفع ترس از ناحيه دشمن

فاذا اطماننتم فاقيموا الصلوة

اقامه نماز به معناى انجام نماز است با تمام شرايط و آداب آن. و از اينكه در نماز خوف تعبير به اقامه نماز نشده و فرموده: {فليصلوا}، اين معنا تأييد مى شود.

6 _ وجوب برپايى نماز با تمام شرايط ، پس از سفر و بازگشت به وطن *

فاذا اطماننتم فاقيموا الصلوة

برخى بر آنند كه مراد از {اطماننتم} بازگشت به وطن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 8

8 _ وجوب تحصيل طهارت ( غسل ) بر شخص جنب ، براى خواندن نماز

و إن كنتم جنباً فاطهروا

جمله {ان كنتم . ..} عطف بر جمله اى مقدر است و كلام با تقدير آن چنين مى شود: {اذا قمتم الى الصلوة فتوضوا ان لم تكونوا جنباً و ان كنتم جنباً فاطهروا}. بنابراين غسل مشروط مى شود به هنگامى كه جنب مى خواهد نماز بخواند.

شرايط نماز جماعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 5

5 _ حراست مجاهدان نمازگزار توسط رزمندگان ديگر ، شرط برگزارى نماز خوف به جماعت

فلتقم طائفة . .. سجدوا فليكونوا من ورائكم

جمله {فليكونوا من وارئكم}، علاوه بر بيان وجوب حراست از گروه نمازگزار، دلالت بر شرطيت حراست براى نماز خوف دارد.

شرايط نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 4

4 - ايراد خطبه در نماز جمعه بهوسيله امام جمعه

، از شرايط آن است .

و تركوك قائمًا

شركت در نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 10

10 - شركت در نماز جمعه ، باعث از دست رفتن روزى مردمان نمى شود .

و إذا رأوا تج_رة . .. و اللّه خير الرزقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 5

5 - مؤمنان ، وظيفه دار جديت و تلاش براى شركت در نماز جمعه

فاسعوا إلى ذكر اللّه

شگفتى از نماز صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 5،7

5 - عبادت و نماز پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، امرى شگفت آور و جذاب براى كافران و مشركان

كادوا يكونون عليه لبدًا

7 - عبادت و نماز پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، امرى شگفت آور و جذاب براى جن

كادوا يكونون عليه لبدًا

شگفتى از نماز محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 5،7

5 - عبادت و نماز پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، امرى شگفت آور و جذاب براى كافران و مشركان

كادوا يكونون عليه لبدًا

7 - عبادت و نماز پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، امرى شگفت آور و جذاب براى جن

كادوا يكونون عليه لبدًا

شگفتى محروميت از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 14

14 - سرپيچى كافران اهل كتاب و مشركان ، از پذيرش

اسلام و محروم ساختن خويش از توحيد ، اعتدال ، نماز و زكات ، شگفت آور است .

لم يكن الذين كفروا . .. منفكّين ... و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه ... حنفاء و ي

چنانچه جمله {و ما أمروا. ..}، ناظر به اوامر اسلامى باشد، مفاد آيه _ با توجّه به ارتباط آن با آغاز سوره _ اين مى شود كه مگر اسلام، چه اوامرى دارد كه كافران، همچنان از مرام خود منفكّ نشده و به اين دين روى نمى آورند؟!; اين دين كه سراسر توحيد و نماز و زكات است، چه فرمان نادرستى در آن است كه آنان از پذيرش اين دين، امتناع مىورزند؟!.

شگفتى نهى از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 8

8 - احتمال دست يابى نمازگزاران به هدايت ، نهى او را از نماز ، شگفت آورتر و نكوهيده تر مى سازد .

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى

صبر در برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 115 - 4

4_ برپا كردن نماز در اوقات مقرر آن ، نيازمند صبرپيشگى است .

و أقم الصلوة طرفى النهار . .. واصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 5

5 - مراقبت و مداومت بر اقامه نماز ، نيازمند صبر و مقيّد ساختن نفس بر آن است .

واصطبر عليها

صداقت در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6

- 2

2 - ايستادن در پيشگاه خدا با گامى استوارتر و گفتوگو در محضر او با سخنانى راست تر و ريشه دارتر ، دو امتياز برجسته نماز و عبادت شبانه

هى أشدّ وط_ًا و أقوم قيلاً

ضمير {هى} به {ناشئة} بازمى گردد. {أشدّ} معادل {أثبت} (با ثبات تر، استوارتر) و {وطىء} مرادف {قيام} (ايستادن) است (لسان العرب). {أقوم} نيز به معناى {أسدّ} (محكم تر) و {قيلاً} همتاى {مقال} (سخن گفتن) است; يعنى، آن (پديده شب) از حيث ايستادن (ايستادن در پيشگاه خدا) استوارتر و از حيث سخن (سخن گفتن در محضر خدا) محكم تر است.

عجز مخالفان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 18 - 2

2 - مخالفان نماز و تكذيب گران دين ، هر چند فراوان و سازمان يافته باشند ، از مقاومت در برابر مأموران الهى عاجزاند .

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... كذّب و تولّى ... فليدع ناديه. سندع الزبانية

عجله براى نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 14،15

14 - { عن جابر بن يزيد عن أبى جعفر ( ع ) قال : قلت له قول اللّه عزّوجلّ : { فاسعوا إلى ذكر اللّه } قال : اعملوا و عجلّوا فإنّه يوم مضيق على المسلمين فيه ;

جابربن يزيد گويد: به امام باقر(ع) گفتم: مراد از (سخن) خداوند عزّوجلّ {فاسعوا إلى ذكراللّه} چيست؟ فرمود: اعمال جمعه را با عجله انجام دهيد [تا به نماز جمعه برسيد] زيرا روز جمعه، [وقت ]براى مسلمانان تنگ است [و اعمال مستحبّه زياد است]}.

15 - { عن علىّ انّه

سئل عن قول اللّه [ تعالى ] { يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه } قال : ليس السعى الإشتداد ;

از امام على(ع) درباره سخن خداوند تعالى {يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه} سؤال شد، آن حضرت فرمود: مراد از {سعى} شدت در راه رفتن (دويدن) نيست}.

عفو برپاكنندگان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 12

12 - سپاس گزارى از عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان مخلص و گذشت از لغزش هاى آنان ، رفتارى ارزشمند و خدايى است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... إنّه غفور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه چگونگى رفتار خداوند با اين دسته از انسان ها، مى تواند براى همگان آموزنده باشد.

عوامل برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 3 - 6

6 _ اقامه نماز و انفاق در راه خدا ، تجلى خشيت قلب و فزونى ايمان و توكل بر خدا

وجلت قلوبهم . .. زادتهم إيمنا ... الذين يقيمون الصلوة و مما رزقنهم ينفقون

تكرار {الذين}، بدون حرف عطف، براى رساندن اين معناست كه اقامه نماز انفاق نمود خارجى و تجلى صفات برشمرده شده در آيه قبل است.

عوامل ترك نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 8

8 _ روى آورى به مظاهر شرك زمينه ساز

غفلت از ياد خدا و ترك نماز

انما الخمر و الميسر و الانصاب . .. و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

نياوردن قيد {فى الخمر و الميسر} در جمله {و يصدكم . ..} _ به خلاف جمله {ان يوقع ..} _، مى تواند اشاره به اين باشد كه منشأ ترك ياد خدا و برپايى نماز مخصوص شراب و قمار نيست بلكه برخاسته از گرايش به انصاب و ازلام (مظاهر شرك) نيز هست.

عوامل سستى در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 5 - 3

3 - باور نداشتن كيفر و پاداش الهى ، مايه سبك شمردن نماز

أرءيت الذى يكذّب بالدين . .. الذين هم عن صلاتهم ساهون

عوامل محروميت از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 13

13 _ نفاق و كفر و مرگ در حال فسق ، مايه محروميت از فيض نماز و دعاى اهل ايمان

و لاتصل . .. إنهم كفروا باللّه و رسوله و ماتوا و هم فسقون

عوامل ممانعت از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 16 - 4

4 - آلودگى به دروغ و گناه ، ساقط كننده انسان تا مرحله تكذيب دين و باز داشتن مردم از نماز

ينهى. عبدًا إذا صلّى ... كذّب و تولّى ... ناصية ك_ذبة خاطئة

وصف هاى {كاذبة} و {خاطئة} بيانگر استمرار كذب و خطا در شخص است. اين دو وصف در مقايسه با {ينهى} و {كذّب} _ فعل و دلالت كننده بر حدوث نهى و تكذيب اند _ به منزله علت

و معلول مى باشند.

عوامل نجات تضييع كنندگان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 1

1- توبه ، ايمان واقعى و عمل صالح ، تنها راه رهايى ضايع كنندگان نماز و پيروان شهو ها از عذاب الهى است .

فسوف يلقون غيًّا . إلاّ من تاب و ءامن و عمل صلحًا

استثنا در {إلاّ من تاب. ..} متصل است و مراد از توبه، پشيمانى از ضايع كردن نماز و پيروى از تمايلات نفسانى است. در مورد ايمان بدان جهت قيد {واقعى} ذكر شده است كه بر حسب ظاهر افراد ياد شده در آيه قبل، در زمره مؤمنان بودند; ولى نماز را ضايع مى كردند; يعنى، ايمان ظاهرى و اسمى را دارا بودند، ولى ايمان واقعى را نداشتند.

غفلت از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 7 - 4

4 - خواندن نماز ، بدون تصميم بر امدادرسانى به نيازمندان ، غفلت از { حقيقت نماز } است .

الذين هم عن صلاتهم ساهون . .. و يمنعون الماعون

فرياد در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 10

10- خواندن نماز با آواز بلند يا با صداى بسيار آهسته ، جايز نيست .

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {صلاة} هر نمازى باشد كه نمازگزار آن را اَدا مى كند.

فضايل برپاكنندگان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 6

6 - محسنان ، برپادارنده

نماز و پرداخت كننده زكات و اهل يقين به عالم آخرت و برخوردار از عنايت خاص خداوندند .

للمحسنين . .. أُول_ئك على هدًى من ربّهم

اضافه {ربّ} به ضمير {هم} _ كه مرجع آن، محسنان است _ اشاره به نكته ياد شده مى كند.

فضايل نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 4

4 - عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق گران ، از فضل خداوند و مزد بيش از استحقاق خود برخورداراند .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... و يزيدهم

فضيلت برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 3 - 7

7 _ اقامه نماز و انفاق در راه خدا داراى ويژگى و امتياز در ميان ساير عبادات و تكاليف الهى

يقيمون الصلوة و مما رزقنهم ينفقون

بديهى است ايمان علاه بر اقامه نماز و انفاق داراى نمودهاى عملى ديگر نيز هست ; بنابراين ذكر اين دو براى رساندن اهميت ويژه آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 13

13- برپاداشتن نماز و پرداخت زكات ، در مقايسه با ديگر كار هاى نيك ، از جايگاهى ويژه و والا برخوردار است .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

با آن كه نماز و زكات خود از مصاديق كارهاى نيك است; اما خداوند آن دو فريضه را به طور جداگانه ذكر فرمود. بيان اختصاصى آن دو، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 6

6 - تسبيح و ذكر دايم خدا ، بر پايى نماز و پرداخت زكات ، داراى جايگاهى ويژه و ارزشمند در بين ساير اعمال و موجب بلند پايگى مقام و تكامل معنوى انسان

يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتا

خداوند، در توصيف مردمان الهى و والا مقام تنها سه صفت را مطرح ساخته است: 1_ ذكر خدا، 2_ برپاداشتن نماز، 3_ پرداخت زكات. ذكر سه عمل ياد شده از ميان صدها عمل نيك ديگر، حاكى از ارزش ويژه آنها و نيز تأثير آنها در تكامل معنوى انسان است.

فضيلت مراقبت از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 34 - 2

2 - اهميت دادن به نماز و مراقبت بر به جاى آوردن به موقع آن ، امرى شايسته و بايسته

و الذين هم على صلاتهم يحافظون

فضيلت نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 8

8 _ برپادارى نماز و پرداخت زكات از بهترين نمونه هاى عمل صالح

و عملوا الصّالحات و اقاموا الصّلوة و اتوا الزكوة

ذكر نماز و زكات پس از عمل صالح، در حاليكه خود عمل صالحند، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 36

36 _ نماز ، مصداق ذكر و ياد خداوند است .

الّذين يذكرون اللّه . .. و على جنوبهم

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: الصحيح يصلى قائماً . ..

.

_______________________________

كافى، ج 3، ص 411، ح 11 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 211، ح 174.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 24

24 _ مطلوبيت انتظار نماز بعدى ، پس از هر نماز

يا ايّها الّذين امنوا . .. و رابطوا

على (ع) درباره {رابطوا}، در آيه فوق فرمود: رابطوا الصلوات اى انتظروها واحدة بعد واحدة.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 95 ; مجمع البيان، ج 2، ص 918.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 12

12 _ اهميّت و ارزش برتر نماز ، نسبت به زكات *

و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة

تقديم ذكرى نماز بر زكات، مى تواند اشاره به اهميّت بيشتر نماز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 72 - 2

2 _ نماز داراى جايگاه و اهميتى ويژه در بين عبادات

و أمرنا لنسلم . .. و أن أقيموا الصلوة و اتقوه

يادآور شدن نماز در اين سلسله آيات از بين عبادات ديگر، گوياى نقش و جايگاه ويژه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 15

15- { معاوية بن وهب قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن أفضل ما يتقرّب به العباد إلى ربّهم و أحب ذلك إلى اللّه _عزّوجلّ_ ما هو ؟ فقال : ما أعلم شيئاً بعد المعرفة أفضل من ه_ذه الصلاة ، ألا ترى أنّ العبد الصالح عيسى بن مريم ( ع ) قال : { و أوصانى بالصلاة و الزكاة مادمت حيّاً }

;

معاوية بن وهب گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: بهترين چيزى كه موجب تقرب بندگان به پروردگارشان مى شود و محبوب ترين آن نزد خداى عزّوجلّ چيست؟ فرمود: من پس از معرفت چيزى را بهتر از اين نماز نمى دانم، آيا نمى بينى كه بنده صالح (خدا) عيسى بن مريم گفت: و أوصانى بالصلاة. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 2،3

2 - نماز و زكات ، از مهم ترين و با ارزش ترين فريضه ها و احكام الهى

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت فوق با توجه به اختصاص به ذكر يافتن نماز و زكات، پس از بيان اعمال صالح _ كه نماز و زكات نيز جزء آنها مى باشد _ قابل استفاده است.

3 - فريضه نماز ، در مقايسه با ديگر فريضه ها و احكام الهى ، از ارزش و اهميت ويژه اى برخوردار است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت ياد شده، از تقدم فريضه نماز بر زكات استفاده شده است.

فضيلت نماز اول وقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 9

9- نماز صبح در اول فجر ، مورد شهود و نظاره اى ويژه

إن قرءان الفجر كان مشهودًا

چنان كه از روايات استفاده مى شود {شهود ويژه} عبارت است از شهود ملائكه شب و ملائكه روز كه هر دوى آنان، شاهد نماز صبح نمازگزارند.

فضيلت نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 2،3

2 - ايستادن در پيشگاه خدا با گامى استوارتر و گفتوگو در محضر او با سخنانى راست تر و ريشه دارتر ، دو امتياز برجسته نماز و عبادت شبانه

هى أشدّ وط_ًا و أقوم قيلاً

ضمير {هى} به {ناشئة} بازمى گردد. {أشدّ} معادل {أثبت} (با ثبات تر، استوارتر) و {وطىء} مرادف {قيام} (ايستادن) است (لسان العرب). {أقوم} نيز به معناى {أسدّ} (محكم تر) و {قيلاً} همتاى {مقال} (سخن گفتن) است; يعنى، آن (پديده شب) از حيث ايستادن (ايستادن در پيشگاه خدا) استوارتر و از حيث سخن (سخن گفتن در محضر خدا) محكم تر است.

3 - نماز شب ، پديده اى بس ارزشمند و والا در پيشگاه خداوند

إنّ ناشئة الّيل هى أشدّ

در صورتى كه اضافه {ناشئة الليل} ظرفيه باشد; مقصود از پديده، عبادت شبانه بوده و معناى {إنّ ناشئة الليل} چنين خواهد بود: {به راستى پديده اى (عبادتى) كه در شب واقع مى شود. ..}. گفتنى است كه آيه شريفه در مقام تمجيد و ستايش از عبادت شبانه است.

فضيلت نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 27

27 - { عن النبى ( ص ) فى قوله : { و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها } قال : { قبل طلوع الشمس } صلاة الصبح { و قبل غروبها } صلاة العصر ;

از نبى اكرم(ص) روايت شده كه در باره قول خدا: {و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها} فرمود: قبل طلوع الشمس} [وقت] نماز صبح است و {قبل غروبها} [وقت] نماز

عصر است}.

فضيلت نماز عصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 27

27 - { عن النبى ( ص ) فى قوله : { و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها } قال : { قبل طلوع الشمس } صلاة الصبح { و قبل غروبها } صلاة العصر ;

از نبى اكرم(ص) روايت شده كه در باره قول خدا: {و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها} فرمود: قبل طلوع الشمس} [وقت] نماز صبح است و {قبل غروبها} [وقت] نماز عصر است}.

فضيلت نماز كنار كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 9

9- عبادت و نماز در كنار خانه خدا ، برخوردار از فضيلت و ارزش بيشترى در مقايسه با ساير سرزمينها

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ربّنا ليقيموا الصلوة

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه اقامه نماز در غير مكه براى فرزندان حضرت ابراهيم(ع) ممكن بود; ولى حضرت ابراهيم(ع) براى فضيلت عبادت در جوار خانه خدا آن مكان را براى فرزندانش برگزيد.

فضيلت نماز يوميه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 7

7_ نماز هاى شبانه روزى ، از بارزترين كار هاى نيك است .

و أقم الصلوة . .. إن الحسن_ت يذهبن السيئات

فلسفه برپايى نماز علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 1

1 - عالمان خداترس ، به منظور دريافت اجر الهى ، به تلاوت قرآن

، اقامه نماز و انفاق مى پردازند .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... ليوفّيهم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه لام در {ليوفّيهم} براى تعليل بوده و اين جمله متعلق به {يتلون} باشد; يعنى، قرآن را تلاوت مى كنند و . .. به خاطر آن كه خداوند به آنان پاداش كامل عنايت كند.

فلسفه نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 14،15

14 - توجه به خدا و به ياد او بودن ، از اهداف و ثمرات نماز است .

و أقم الصلوة لذكرى

15 - وجود ذكر خدا در نماز ، دليل ترغيب و توصيه خداوند به اقامه آن است .

أقم الصلوة لذكرى

{لذكرى} ممكن است بيانگر نتيجه نماز باشد كه ياد خدا را در دل ها زنده مى كند و ممكن است مراد اشتمال نماز به اذكار الهى باشد، يعنى اقامه نماز به اين دليل واجب شمرده شده است كه ذكر خدا در آن وجود دارد.

فلسفه نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 4

4 - ياد خداوند ، فلسفه و روح نماز جمعه است .

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه

آمدن تعبير {ذكر اللّه} درباره نماز جمعه، مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده باشد.

قبله در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 24

24 - { ان الفرايض لاتصليها إلا إلى القبلة و هو المروى عن أئمتنا ( ع ) ;

از ائمه

اهل بيت (ع) روايت شده كه نمازهاى واجب را نمى شود به جا آورد، مگر اينكه به سوى قبله باشد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 17

17 _ عن أبى عبدالله(ع) فى قوله تعالى: { و أقيموا وجوهكم عند كل مسجد} قال: مساجد محدثة فامروا أن يقيموا وجوهكم شطر المسجد الحرام.

از امام صادق(ع) روايت شده است: مراد از آيه {و أقيموا وجوهكم . ..}، مساجد نوبنياد است كه مردم مأمورند (هنگام عبادت) در آنها رو به مسجدالحرام بايستند.

قبله در نماز هاى مستحبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 115 - 10

10 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه فرمود : { انزل اللّه هذه الآية فى التطوع خاصة { فاينما تولوا فثم وجه اللّه . . . } و صلّى رسول اللّه ايماءًا على راحلته اينماتو جهت به حيث خرج الى خيبر و حين رجع من مكة و جعل الكعبة خلف ظهره ;

خداوند اين آيه (فاينما تولوا فثم وجه اللّه) را در خصوص نماز مستحبى نازل كرده است و رسول خدا(ص) در حالى كه سوار مركب خود بود و به اين سو آن سو مى رفت، نمازهاى ]مستحبى[ رابا اشاره به جا مى آورد آن زمانى كه به سوى خيبر رفت و آن زمانى كه از مكه مراجعت نمود و كعبه را پشت سرش قرار داد}.

قبول توبه تضييع كنندگان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 3

3- توبه ضايع كنندگان نماز و

پيروان هواى نفس پذيرفته مى شود .

أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت . .. إلاّ من تاب

قرآن در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 4

4- اهميت قراءت قرآن ، در نماز شب

و قرءان الفجر . .. و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {قرآن}، نماز مشتمل بر قراءت قرآن باشد.

قرائت در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 7

7 _ لزوم خواندن نماز با قرائت صحيح و توجّه به معانى و مفاهيم اذكار آن

لا تقربوا الصلوة . .. حتى تعلموا ما تقولون

جمله {حتى تعلموا . .. }، بيانگر فلسفه حرمت نماز در حال مستى است. بنابراين اداى صحيح كلمات و نيز توجه به معانى آن، ضرورت دارد و به همين خاطر نماز در حال مستى حرام شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 5

5- قراءت قرآن و بازخوانى پيام وحى ، عمده ترين ركن و مهمترين بُعد نماز

أقم الصلوة . .. و قرءان الفجر

مراد از {قرآن الفجر} نماز صبح است و آوردن {قرآن} (تلاوت آيات الهى) به جاى {صلاة} مى تواند مشعر به مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 4

4 - قيام و قرائت ، اساسى ترين اركان عبادت و نماز

هى أشدّ وط_ًا و أقوم قيلاً

اختصاص به ذكر يافتن دو ركن قيام (أشدّ وطئًا) و قرائت (أقوم قيلاً) از ميان

اركان پنجگانه نماز، بيانگر مطلب ياد شده است.

قضاى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 23 - 4

4 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : حدّثنى أبى عن جدّى عن آبائه أنّ أميرالمؤمنين ( ع ) . . . قال : . . . قال اللّه تبارك و تعالى : { الذين هم على صلاتهم دائمون } يعنى الذين يقضون ما فاتَهم من اللّيل بالنّهار و ما فاتهم من النّهار باللّيل . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: پدرم از جدم از پدرانش روايت كرده كه اميرالمؤمنين(ع) فرمود: . .. خداى _ تبارك و تعالى _ فرمود: (الذين هم على صلاتهم دائمون) يعنى كسانى كه نمازهايى را كه در شب از دستشان رفته، در روز قضا مى كنند و نمازهايى را كه در روز از دست داده اند در شب قضا مى كنند...}.

قضاى نماز نافله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 10

10 _ { عن عنبسة العابد ، قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) : عن قول اللّه عزّوجلّ : { و هو الذى جعل الليل و النهار خلفة لمن أراد أن يذّكّر أو أراد شكوراً } قال : قضاء صلاة الليل بالنهار و قضاء صلاة النهار بالليل ;

امام صادق در باره آيه ياد شده فرمود: مراد قضاى نمازهاى شب در روز و قضاى نمازهاى روز در شب است}. توضيح: با توجه به روايات قبل از حديث ياد شده، در تهذيب و روايت صفحه 116 از تفسير قمى

به نظر مى رسد، قضاى نماز نافله مقصود است.

قيام در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 16

16 - قيام ، ركوع و سجود ، از اركان نماز

و القائمين و الركّع السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 3

3 _ سجده و قيام ، دو ركن اساسى نماز است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

برداشت ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن سجده و قيام از ميان ديگر اركان و اجزاى نماز، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 4

4 - قيام و قرائت ، اساسى ترين اركان عبادت و نماز

هى أشدّ وط_ًا و أقوم قيلاً

اختصاص به ذكر يافتن دو ركن قيام (أشدّ وطئًا) و قرائت (أقوم قيلاً) از ميان اركان پنجگانه نماز، بيانگر مطلب ياد شده است.

قيام در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 2

2 - ايستادن در پيشگاه خدا با گامى استوارتر و گفتوگو در محضر او با سخنانى راست تر و ريشه دارتر ، دو امتياز برجسته نماز و عبادت شبانه

هى أشدّ وط_ًا و أقوم قيلاً

ضمير {هى} به {ناشئة} بازمى گردد. {أشدّ} معادل {أثبت} (با ثبات تر، استوارتر) و {وطىء} مرادف {قيام} (ايستادن) است (لسان العرب). {أقوم} نيز به معناى {أسدّ} (محكم تر) و {قيلاً} همتاى {مقال} (سخن گفتن) است; يعنى، آن (پديده شب) از حيث ايستادن (ايستادن در پيشگاه خدا) استوارتر و از حيث

سخن (سخن گفتن در محضر خدا) محكم تر است.

قيام هنگام خطبه نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 5

5 - ايستادن در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه ، از آداب آن است .

و تركوك قائمًا

كافران و نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 6

6 - مكلف بودن كافران به فروع دين و انجام فرائض ( همچون نماز )

يدعون إلى السجود و هم س_لمون

كافران و نماز محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 4

4 - ازدحام كافران و مشركان در اطراف پيامبر ( ص ) ، براى مشاهده عبادت و نماز آن حضرت

كادوا يكونون عليه لبدًا

مفسران و اهل لغت، {لِبَد} را به ازدحام معنا كرده و درباره مرجع ضمير فاعلى {كادوا} و {يكونون} دو نظر ارائه داده اند. برخى آن را مشركان و كافران مكه و برخى ديگر آن را مؤمنان جن دانسته اند كه براى استماع قرآن كريم در اطراف پيامبر(ص) ازدحام مى كردند. برداشت ياد شده، مبتنى بر نظر نخست است.

كيفر سستى در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 4 - 5

5 - { قال رسول اللّه ( ص ) الصلاة عماد الدين . . . من ترك أوقاتها يدخل الويل و الويل واد فى جهنّم كما قال اللّه تعالى . . . { فويل للمصلّين . الذين هم عن صلاتهم ساهون . . . } ;

رسول خدا(ص) فرمود:

نماز ستون دين است . .. هر كس وقت هاى نماز را [اعتنا نكرده و نماز را در آنها] ترك كند، داخل ويل مى گردد و {ويل} درّه اى است در جهنم. همان طورى كه خداوند تعالى فرموده: فويل للمصلّين . الذين هم عن صلاتهم ساهون}.

كيفر مخالفان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 7

7 - گرفتن مو هاى بالاى پيشانى تكذيب گران دين و كشاندن ذليلانه آنان به سوى آتش ، كيفر مخالفت آنها با نماز ، هدايت و تقوا

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

{ناصية} به معناى انتهاى رستنگاه مو از قسمت جلو سر است، ريشه اين كلمه بر {علوّ} دلالت دارد و چون رستنگاه ناصيه در قسمت بالاى سر است، اين نام را بر آن نهاده اند (مقاييس اللغة). قسمت جلو سر را نيز {ناصيه} گويند (تاج العروس). {نسفعن} _ كه {نون تأكيد} آن به صورت تنوين نوشته مى شود _ يعنى، چنگ مى زنيم و مى كشانيم و ممكن است به معناى {سياه مى كنيم}، {نشانه مى گذاريم} يا {به خوارى مى كشانيم} باشد. (برگرفته از قاموس)

كيفر مخالفت با نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 9

9 - سيه رويى و ثبت نشانه دروغ گويى و گناه كارى بر پيشانى تكذيب گران دين ، كيفر مخالفت آنان با نماز ، هدايت و تقوا

لنسفعًا بالناصية

برداشت ياد شده، ناظر به معانى گوناگونى است كه براى {سفع} در توضيح برداشت هفتم ذكر شد. وصف هاى {كاذبة} و {خاطئة}

(در آيه بعد)، مشخّصات نشانه را بيان كرده است.

كيفيت نماز محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 1

1 - برپا ايستادن پيامبر ( ص ) در آغاز بعثت ، براى عبادت و اقامه نماز به صورت علنى و آشكارا

و أنّه لمّا قام عبد اللّه يدعوه

مقصود از {عبداللّه}، پيامبراسلام(ص) است و مراد از دعا در جمله {يدعوه} نماز و عبادت ويژه مسلمانان مى باشد.

گناه استهزاى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 6

6 _ تمسخر اذان ، نماز و ديگر شعاير دينى ، از گناهان بزرگ

و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

چون تمسخر كنندگان نماز و اذان و يا ديگر شعاير دينى، بايد طرد شوند و نبايد با آنان روابط دوستى برقرار كرد، معلوم مى شود تمسخر نماز و اذان و ديگر شعاير، از گناهان بزرگ است.

گناه تضييع نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 4

4- ضايع كردن نماز و سهل انگارى در آن ، حرام و از گناهان بزرگ است .

أضاعوا الصلوة . .. فسوف يلقون غيًّا

چنان كه گفته شد معناى {يلقون غيّاً} _ به قرينه {يدخلون الجنّة} (در آيه بعد) _ {يلقون جزاء غيّهم} است; كه وعده عذاب به شمار مى آيد. وعده عذاب نيز نوعاً در برابر گناهان بزرگ است.

گناه سستى در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 4

4- ضايع كردن نماز و سهل انگارى در

آن ، حرام و از گناهان بزرگ است .

أضاعوا الصلوة . .. فسوف يلقون غيًّا

چنان كه گفته شد معناى {يلقون غيّاً} _ به قرينه {يدخلون الجنّة} (در آيه بعد) _ {يلقون جزاء غيّهم} است; كه وعده عذاب به شمار مى آيد. وعده عذاب نيز نوعاً در برابر گناهان بزرگ است.

گناه ناهيان از نماز محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 16 - 2

2 - شخص بازدارنده پيامبر ( ص ) از نماز و تكذيب كننده او ، فردى دروغگو و خطاپيشه و گنه كار بود .

ناصية ك_ذبة خاطئة

دروغ گويى و خطاكارى، در حقيقت وصف صاحب {ناصية} است و اتصاف {ناصية} به آن، مجاز و بيانگر اين نكته است كه صاحب آن، به قدرى به دروغ و گناه آلوده بوده، كه گويا اجزاى بدن او، دروغگو و خطاكاراند و آثار اين پليدى ها، در چهره او نمايان است.

گواهان نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 15

15- { عن إسحاق بن عمار قال : قلت لأبى عبدالله ( ع ) : أخبرنى بأفضل المواقيت فى صلاة الفجر ؟ فقال : مع طلوع الفجر ان الله عزّوجلّ يقول : { و قرآن الفجر إن قرآن الفجر كان مشهوداً } يعنى صلاة الفجر تشهده ملائكة الليل و ملائكة النهار فإذا صلّى العبد الصبح مع طلوع الفجر ثبتت له مرّتين اثبت ها ملائكة الليل و ملائكة النهار ;

اسحاق بن عمار گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: مرا از با فضيلت ترين اوقات نماز صبح خبر ده، حضرت فرمود: نمازى

است كه همگام با طلوع فجر باشد. همانا خداوند _ عزّوجلّ _ مى فرمايد:{ و قرآن الفجر إن قرآن الفجر كان مشهوداً} مقصود نماز طلوع فجر است كه فرشتگان مأمور شب و فرشتگان مأمور روز همگى با هم در آن هنگام حضور دارند و بر آن شهادت مى دهند. پس زمانى كه بنده نماز صبح را همگام با طلوع فجر به جا مى آورد، نماز صبح او دو بار ثبت مى شود: يك بار [توسط] فرشتگان مأمور شب و بار ديگر [به وسيله ]فرشتگان مأمور روز}.

مانعان از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 13 - 3

3 - تكذيب گران دين و اعراض كنندگان از آن ، بازدارنده مردم از نماز و هدايت و امر به تقوا

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى . أو أمر بالتّقوى . أر

مانعان از نماز محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 13 - 2

2 - شخص بازدارنده پيامبر ( ص ) از نماز ، رهنمود هاى آن حضرت را دروغ پنداشته و از پذيرش آن روى گردان بود .

أرءيت الذى ينهى . .. أرءيت إن كذّب و تولّى

جمله {كذّب و تولّى}، مربوط به {الذى ينهى} و توصيف كسى است كه پيامبر(ص) را از نماز نهى مى كرد. بسيارى از مفسران، وى را ابوجهل دانسته اند. متعلق {كذّب} _ به قرينه {كان على الهدى. أو أمر بالتّقوى} _ هدايت هاى ارائه شده از جانب پيامبر(ص) و فرمان هاى تقواساز او است.

محروميت از بركات نماز

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 6 - 5

5 - اهل كتاب و مشركان ، در صورت خوددارى از پذيرش اسلام ، از عبادت خالصانه خداوند محروم مانده و خود را از بركات نماز و زكات دور ساخته اند .

و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤتوا الز

محروميت از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 16 - 2

2 - مردم با گزينش دنيا به جاى آخرت ، خود را از تزكيه ، ياد خدا و اداى نماز دور نگه داشته ، از رستگارى محروم مى سازند .

قد أفلح . .. بل تؤثرون الحيوة الدنيا

محمد(ص) و نماز بر منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 1،2،18

1 _ نهى شدن پيامبر ( ص ) براى هميشه ، از نمازگزاردن بر جنازه منافقان و دعا كردن براى آنها بعد از جنگ تبوك

و لاتصل على أحد منهم مات أبداً

2 _ ممنوع نبودن پيامبر ( ص ) از نمازگزاردن بر جنازه منافقان و حضور يافتن بر قبر آنها ، تا قبل از جنگ تبوك

و لاتصل على أحد منهم مات

با توجه به سياق آيات، كه پس از جنگ تبوك نازل شده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

18 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده : { كان رسول اللّه ( ص ) اذا صلى على ميّت . . . كبّر الرّابعه و دعا للميّت . . . فلمّا نهاه اللّه عزّو جل

عن الصلاة على المنافقين . . . كبّر الرّابعة و انصرف و لم يدع للميّت ;

رسول خدا هرگاه بر مرده اى نماز مى خواند . .. تكبير چهارم را مى گفت و براى ميت دعا مى كرد ... پس از اينكه خداى عزوجل او را ازنماز بر منافقين نهى فرمود ... تكبير چهارم را گفت و نماز را تمام كرد و بر ميت دعا نكرد}.

مخالفان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 4

4 - مخالفان نماز ، بايد خدا را ناظر بر كردار خويش ديده و از مخالفت دست بردارند .

أرءيت الذى ينهى . .. ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

مداومت بر نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 35 - 5

5 - مداومت در اقامه نماز و مواظبت بر انجام درست و كامل آن ، يكى ديگر از اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستين

و المقيمى الصلوة

{إقامة} (مصدر {مقيمين}) به معناى انجام دادن درست و كامل است. به كارگيرى وصف (مقيمين) بيانگر اين نكته است كه خواندن نماز، خصلتى است كه از مؤمنان جدا نمى شود. بنابراين معناى {المقيمى الصلوة} چنين مى شود: آنان كه همواره نماز را درست و كامل به جا مى آورند; نه آن را ترك مى كنند و نه در انجام درست و كامل آن، كوتاهى مىورزند.

مراد از تضييع نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 11

11- { فى المجمع قيل : أضاعوها بتأخيرها عن مواقيت ها من غير أن تركوها

أصلاً . . . و هو المروى عن أبى عبداللّه ( ع ) ;

در مجمع البيان آمده است كه: گفته شده [معناى آيه اين است]: نماز را ضايع مى كردند به اين كه آن را از اوقات مقررش به تأخير مى انداختند; نه اين كه به طور كلى آن را ترك كردند و اين معنا از امام صادق(ع) روايت شده است}.

مراد از خشوع در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 2 - 6

6 - { عن جعفر بن محمد ( ص ) إنّه قال فى قول اللّه عزّوجلّ : { الذين هم فى صلاتهم خاشعون } قال : الخشوع غضّ البصر فى الصلاة . . . ;

از امام صادق(ع) رايت شده است كه در باره سخن خداى __ عزّوجلّ _ {الذين هم فى صلاتهم خاشعون} فرمود: مراد از خشوع، فرو نهادن چشم در نماز است}

مراقبت بر نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 3،4،5

3 - مداومت و مراقبت پى گير بر اقامه نماز ، از جمله مسؤوليت هاى پيامبر ( ص )

وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

{إصطبار}; يعنى، با تمام توان صبر را برخود تحميل كردن (مفردات راغب).

4 - لزوم مراقبت پى گير بر نماز و مداومت بر اقامه آن

وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

5 - مراقبت و مداومت بر اقامه نماز ، نيازمند صبر و مقيّد ساختن نفس بر آن است .

واصطبر عليها

مشركان و نماز محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 4

4 -

ازدحام كافران و مشركان در اطراف پيامبر ( ص ) ، براى مشاهده عبادت و نماز آن حضرت

كادوا يكونون عليه لبدًا

مفسران و اهل لغت، {لِبَد} را به ازدحام معنا كرده و درباره مرجع ضمير فاعلى {كادوا} و {يكونون} دو نظر ارائه داده اند. برخى آن را مشركان و كافران مكه و برخى ديگر آن را مؤمنان جن دانسته اند كه براى استماع قرآن كريم در اطراف پيامبر(ص) ازدحام مى كردند. برداشت ياد شده، مبتنى بر نظر نخست است.

معرضان از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 13 - 3

3 - تكذيب گران دين و اعراض كنندگان از آن ، بازدارنده مردم از نماز و هدايت و امر به تقوا

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى . أو أمر بالتّقوى . أر

مكان تشريع نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 31 - 5

5 - وجوب اقامه نماز ، در مكه تشريع شده است .

و أقيموا الصلوة

مكان تشريع نماز هاى يوميه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 18

18 - نماز هاى يوميه ، مشتمل بر تسبيح و تحميد پروردگار و تشريع شده در مكه ، پيش از هجرت

و سبّح . .. قبل طلوع ... ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

اين آيه، با اوقاتِ چهار نماز تناسب دارد: صبح (قبل طلوع الشمس)، عصر (قبل غروب ها)، صبح و مغرب (اطراف النهار) و عشا (من آناء الليل). برخى با توجيه (أطراف النهار) به اين

كه وسط روز نيز طرف آن است، نماز ظهر را نيز مشمول آيه دانسته اند; ولى چون سوره {طه} در مكه و پيش از سوره {اسرا} _ كه حكم نماز ظهر در آن آمده _ نازل شده است، مى توان گفت كه نماز ظهر را مطرح نكرده است.

مكان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 18

18 - خانه خدا جايگاه طواف ، اعتكاف ، عبادت ، ركوع و سجود ( نماز ) است .

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

عكوف مصدر (عاكفين) به معناى ماندن و اقامت كردن در مكانى است و مراد از آن در آيه شريفه - به قرينه طواف، ركوع و سجود - يا مطلق عبادت و پرستش خداست و يا مقصود از آن، اعتكاف - كه عبادتى خاص با شرايطى ويژه از قبيل روزه گرفتن و . .. است - مى باشد.

مكذبان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 13 - 3

3 - تكذيب گران دين و اعراض كنندگان از آن ، بازدارنده مردم از نماز و هدايت و امر به تقوا

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى . أو أمر بالتّقوى . أر

ممانعت از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 9 - 3،4

3 - جلوگيرى از برپايى نماز ، شگفت آورترين نمونه طغيان

ليطغى . .. أرءيت الذى ينهى

{أرءيت} استفهام تعجبى است. اديبان عرب، آن را با {أخبرنى} (خبر ده مرا) به يك

معنا دانسته اند. درخواست بازگو كردن خبر _ با آن كه متكلم آن را مى داند _ نشانه شگفتى آن است. مخاطب در {أرءيت} مى تواند عموم مخاطبان باشد; گرچه فرد بارز آن پيامبر(ص) است و بنده نمازگزارى كه مورد نهى قرار گرفته، بر هر نمازگزارى قابل انطباق است.

4 - نماز در عصر بعثت ، مورد تهاجم مخالفان اسلام

أرءيت الذى ينهى

جمله {لئن لم ينته} _ در آيات بعد _ قرينه بر وقوع اين مزاحمت، به هنگام نزول آيات اين سوره است كه با اوايل بعثت هم زمان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 10 - 4

4 - وادار ساختن مردم به ترك نماز ، ناديده انگاشتن عبوديت آنان براى خداوند است .

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى

انتخاب كلمه {عبد}، بيانگر دليل تعجبى است كه استفهام {أرءيت} بر آن دلالت داشت; يعنى، كسى كه بندگان را به ترك نماز فرا مى خواند، چرا به بنده بودن آنان توجّه نمى كند؟

ممانعت از نماز محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 9 - 1

1 - برخى از مخالفان پيامبر ( ص ) ، مانع نماز خواندن آن حضرت بودند .

أرءيت الذى ينهى

مراد از {الذى ينهى} _ به قرينه آيه بعد و جمله {لاتطعه} در آخر سوره - كسى است كه پيامبر(ص) را از نماز خواندن نهى مى كرد. جمله {فليدع ناديه} در آيات بعد، وى را فردى داراى نفوذ كلام معرفى كرده و به گفته بسيارى از مفسران، مراد ابوجهل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - علق - 96 - 15 - 4

4 - خاتمه دادن به موضع گيرى در برابر نماز ، فرمان خداوند به نهى كننده پيامبر ( ص ) از اداى آن

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لئن لم ينته

ممنوعيت نماز در مسجد ضرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 1،4

1 _ پيامبر ( ص ) مورد نهى مؤكد الهى از حضور يافتن و اقامه نماز در مسجد ضرار

لا تقم فيه أبداً

4 _ حضور و اقامه نماز در مسجدى كه به انگيزه هاى باطل بنا شود ، ممنوع است .

مسجداً ضراراً . .. لا تقم فيه أبداً

موانع ترك نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 12

12 - اعتقاد به رازق بودن خداوند ، ناسازگار با ترك كردن نماز جمعه به منظور كسب روزى

و إذا رأوا تج_رة . .. و اللّه خير الرزقين

موانع نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 7،9،11

7 _ شيطان همواره در صدد بازدارى مؤمنان از ياد خدا و برپايى نماز

انما يريد الشيطن . .. فى الخمر و الميسر و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

9 _ قماربازى و ميگسارى ابزار شيطان براى بازداشتن مردم از ياد خدا و برپايى نماز

انما يريد الشيطن . .. فى الخمر و الميسر و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

11 _ باز ماندن جامعه ايمانى از نماز و ياد خدا پيامد برانگيخته شدن دشمنى و كينه در بين آنها

ان يوقع بينكم

العدوة و البغضاء . .. و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

نياوردن كلمه {ان} در {يصدكم عن . ..} مى تواند اشاره به اين باشد كه مضمون اين جمله پيامد تحقق مضمون معطوف عليه (يوقع بينكم ...) است.

ناپسندى غفلت از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 5 - 4

4 - بى توجّهى نمازگزاران به نماز خويش ، نكوهيده تر از آزار يتيمان و فراموش كردن بينوايان است .

فويل للمصلّين . الذين هم عن صلاتهم ساهون

اين آيه، مانند آيات ديگر اين سوره، بيانگر خصلت هاى تكذيب گران كيفر الهى است. آوردن حرف {فاء} در خصلت سوم به بعد و تغيير سياق كلام، بيانگر ترتيب رتبى و نكوهيده تر بودن آنها است.

نام خدا قبل از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 5

5 - به جا آوردن نماز پس از ذكر نام خداوند ، مايه رستگارى است .

قد أفلح من . .. ذكر اسم ربّه فصلّى

ناهيان از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 4

4 - خاتمه دادن به موضع گيرى در برابر نماز ، فرمان خداوند به نهى كننده پيامبر ( ص ) از اداى آن

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لئن لم ينته

نزديكى كيفر مخالفان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 18 - 5

5 - زمان كيفر ديدن مخالفان نماز ، تكذيب گران دين و دروغ گويان خطاكار ، نزديك است

.

سندع الزبانية

حرف {سين}، براى آينده نزديك به كار مى رود.

نشاط در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 9،10

9 _ سستى و نشاط نداشتن در نماز و مقدمات آن ، از صفات منافقان

و إذا قاموا إلى الصّلوة قاموا كسالى

{كسالى} جمع {كسلان} است ; و كسلان به كسى گفته مى شود كه با كندى و اكراه و بدون نشاط و ميل، كارى را انجام دهد. قيام به سوى نماز كه مفاد جمله {قاموا إلى الصّلوة} است، شامل مقدمات نماز نيز مى شود.

10 _ ضرورت برپايى نماز ، با ميل و نشاط و پرهيز از كسالت و خمودى در انجام آن

و إذا قاموا إلى الصّلوة قاموا كسالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 8

8 - [ { فى فقه الرّضا ( ع ) ] قال : لا صلاة إلاّ باسباغ الوضوء و احضار النيّة و خلوص اليقين و إفراغ القلب و ترك الأشغال و هو قوله { فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّك فارغب } ;

[در كتاب {فقه الرضا(ع)} آمده كه] آن حضرت فرمود: نماز نيست; مگر با شاداب ساختن وضو و حاضر داشتن نيت و يقين خالص و خالى كردن قلب [از ياد غير خدا ]و ترك سرگرمى ها و اين است [معناى] سخن خدا [كه فرمود:] {فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّك فارغب}.

نظارت بر نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 9

9- نماز صبح در اول فجر ، مورد شهود

و نظاره اى ويژه

إن قرءان الفجر كان مشهودًا

چنان كه از روايات استفاده مى شود {شهود ويژه} عبارت است از شهود ملائكه شب و ملائكه روز كه هر دوى آنان، شاهد نماز صبح نمازگزارند.

نقش نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 14

14 - { و فى الحديث : إنّ عليّاً ( ع ) إذا حضر وقت الصلاة يتململ و يتزلزل و يتلّون فقيل له : ما لك يا أميرالمؤمنين ؟ فيقول جاء وقت الصلاة وقت أمانة عرضها اللّه على السماوات و الأرض فأبين أن يحملنها و أشفقن منها ;

روايت شده كه على(ع) هنگامى كه وقت نماز مى رسيد، ناآرام و لرزان و رنگ به رنگ مى شد. پس به آن حضرت گفته شد: چه شده شما را اى اميرالمؤمنين؟ فرمود: وقت نماز رسيده است! وقت امانتى كه بر آسمان ها و زمين عرضه شد و آنها از حمل آن سربرتافتند و از آن هراسيدند}.

نماز ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

نماز اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

نماز امام على(ع)

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 4

4 _ على بن ابيطالب ( ع ) ، انسانى مؤمن ، برپا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات در حال ركوع

الذين ءامنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم ركعون

بر اساس شأن نزولهاى متعدد، شخصيت مورد نظر در آيه شريفه، حضرت اميرالمؤمنين على بن ابيطالب(ع) است.

نماز اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 1

1 - مردمان الهى و والا مقامى كه تجارت و داد و ستد ، آنان را از ذكر خدا ، اقامه نماز و پرداخت زكات باز نمى دارد ، همواره ترسان از روز قيامت اند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة يخافون يوم

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {رجال} مبتدا و {يخافون} خبر آن باشد.

نماز بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 2

2 _ نماز ، برنامه بندگان خالص خدا در وقت شب زنده دارى

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

از ديدگاه مفسران، مقصود از {سجده} و {قيام} در آيه شريفه، نماز است.

نماز به بيت المقدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 30

30 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است : { . . . و لما ان اصرف نبيه إلى الكعبة عن بيت المقدس قال المسلمون للنبى ( ص ) أرأيت صلاتنا التى كنا نصلى

إلى بيت المقدس ما حالنا فى ها و ما حال من مضى من أمواتنا و هم يصلون إلى بيت المقدس ؟ فأنزل اللّه { و ما كان اللّه ليضيع إيمانكم ان اللّه بالناس لرؤف رحيم } فسمّى الصلوة إيماناً . . . ;

چون خداوند، رسول اللّه را از بيت المقدس به كعبه برگرداند، مسلمانان به پيامبر عرضه داشتند: صحت نمازهايى كه به طرف بيت المقدس خوانده ايم و نمازهاى كسانى كه به طرف بيت المقدس نماز خوانده و از دنيا رفته اند، چطور مى شود؟ خداوند آيه شريفه {و ما كان اللّه ليضيع إيمانكم ان اللّه بالناس لرءوف رحيم} را نازل فرمود و در آن نماز را ايمان ناميد . ..}.

نماز بى ارزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 7

7 - بى ارزش بودن نماز بى خشوع ، در پيشگاه خداوند .

ألم يأن . .. أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه

در صورتى كه مراد از {ذكر اللّه} نماز باشد; نكوهش كسانى كه نماز را بدون خشوع مى خوانند، مفيد برداشت ياد شده است.

نماز بيمار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 37

37 _ انسان سالم نماز را ايستاده و مريض آن را نشسته و ناتوانتر از او آن را به پهلو مى خواند .

يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. {قياماً} الاصحاء و {قعوداً} يعنى المرضى {و على جنوبهم} قال: اعلّ ممّن يصلّى جالساً و اوجع.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 211، ح 173 ; تفسير

برهان، ج 1، ص 333، ح 7.

نماز جماعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 12،14،18

12 _ مريم ، مأمور نمازگزاردن همراه با نمازگزاران ( نماز جماعت ) *

و اركعى مع الرّاكعين

بنابراينكه مراد از ركوع، نماز باشد; از باب نامگذارى كل به نام جزء.

14 _ عبادت دستجمعى و نماز جماعت در اديان گذشته

و اركعى مع الرّاكعين

18 _ نقش مهمّ ركوع ، در نماز جماعت

و اركعى مع الرّاكعين

چون از نماز جماعت به ركوع تعبير شده است، اهميّت خاص آن معلوم مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 6،7

6 _ گروه اول از نمازگزاران نماز خوف ، تا پايان دو سجده ركعت اول ، بايد نماز را به جماعت و بقيه را فرادا به جاى آورند .

فلتقم طائفة . .. و لتأت طائفة اخرى لم يصلوا فليصلوا معك

تفريع جمله {فاذا سجدوا} بر {فلتقم}، دلالت مى كند كه گروه اول بايد تا پايان دو سجده، نماز را به جماعت بخوانند و چون نماز خوف با دو سجده پايان نمى پذيرد، بايد بقيه به صورت فرادا به جا آورده شود.

7 _ گروه نخست از نمازگزاران پس از اتمام نماز خوف ، بايد به پاسداراى بپردازند تا گروه ديگر براى اقامه نماز جماعت حاضر شوند .

فاذا سجدوا فليكونوا من ورائكم و لتأت طائفة اخرى لم يصلوا فليصلوا

نماز جماعت در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 2

2 _ صلاحديد برگزارى نماز جماعت در ميدان نبرد ، بر

عهده فرمانده نيروهاست .

و إذا كنت فيهم فاقمت لهم الصلوة

اسناد اقامه نماز به پيامبر(ص) (فاقمت . ..)، اشاره به اين است كه اختيار تشكيل نماز جماعت بر عهده و صلاحديد پيامبر(ص) و يا فرماندهى نيروهاست.

نماز جماعت زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 13،20،21

13 _ مطلوبيّت شركت زنان در عبادت دستجمعى ( نماز جماعت )

و اركعى مع الرّاكعين

20 _ جواز حضور زن در نماز جماعت همراه مردان

و اركعى مع الرّاكعين

در آيه فوق، به حضرت مريم امر نشده است كه ركوع كن با زنان ركوع كننده ; بلكه فرموده: ركوع كن با ركوع كنندگان. (اعم از زن و مرد).

21 _ تشريع اجتماع مردان و زنان براى عبادت ، در اديان گذشته

و اركعى مع الرّاكعين

نماز جمعه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 3

3 - اقامه نماز جمعه ، در صدراسلام و به امامت حضرت رسول اكرم ( ص )

و إذا رأوا تج_رة . .. و تركوك قائمًا

نماز خوف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 239 - 1،3

1 _ جواز بجاآوردن نماز در حال حركت ، پياده يا سواره در هنگام ترس

فان خفتم فرجالا او ركباناً

جمله {فان خفتم . .. } حكايت از شرطى محذوف دارد كه حكم آيه قبل را مشروط مى كند ; يعنى مراقبت كامل شرايط در نماز در صورت امنيّت است ; ولى آنگاه كه خوفى عارض شود، به مقدار ممكن حفظ شرايط و آداب لازم است نه همه آنها. همچنين

{رجالا} جمع راجلا به معنى پياده و {ركباناً} جمع راكباً به معناى سواره است و در هر دو، حركت لحاظ مى شود.

3 _ سقوط برخى از شرايط نماز در هنگام ترس

فان خفتم فرجالا او ركباناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 101 - 7

7 _ مسلمانان صدر اسلام ، كاستن از نماز را ، هر چند به هنگام سفر و ترس از دشمن ، گناه مى پنداشتند .

و إذا ضربتم فى الارض فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان يفتنكم الذين

{لاجناح} و {فليس عليكم جناح}، غالباً در مواردى به كار مى رود كه پندار جرم و گناه بر انجام و يا ترك كارى وجود داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 10،14

10 _ لزوم احتى اط و هوشيارى بيشتر مجاهدان ، به هنگام تعويض و جابجايى در نماز خوف *

و ليأخذوا حذرهم و اسلحتهم

تصريح به لزوم هوشيارى در مورد دسته دوم (و ليأخذوا حذرهم)، بيانگر ضرورت احتى اط بيشتر در تعويض و جابجايى دارد.

14 _ خطر شبيخون كافران ، دليل به همراه داشتن اسلحه به هنگام نماز در ميدان جنگ

و ليأخذوا حذرهم و اسلحتهم ودالذين كفروا لو تغفلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 103 - 4

4 _ ياد خداوند پس از اداى نماز خوف ، جبران كننده كاستى هاى آن

فليس عليكم جناح ان تقصروا . .. فاذكروا اللّه قيماً و قعوداً و على جنوبكم

لزوم ذكر خدا پس از پايان نماز خوف، مى تواند اشاره

به اين معنا باشد كه قصر و كوتاهى نماز خوف را با ذكر خداوند جبران كنيد.

نماز خوف با جماعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 1

1 _ به نماز ايستادن گروهى از مسلمانان و پاسدارى گروهى ديگر ، شيوه برپايى نماز خوف به صورت جماعت

و إذا كنت فيهم فاقمت لهم الصلوة . .. و لتأت طائفة اخرى لم يصلوا

نماز خويشاوندان اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 8

8- وفاداربودن اسماعيل ( ع ) به وعده ها و اصرار او بر پاى بندى بستگانش به نماز ، زكات و انفاق ، مايه جلب رضايت خداوند

إنّه كان صادق الوعد . .. و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة و كان عند ربّه مرضيًّا

نماز در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 6

6 _ تشريع نماز در اديان گذشته

يصلى فى المحراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 10،21

10 _ وجود سجده و ركوع ( نماز ) در اديان گذشته

و اسجدى و اركعى

21 _ تشريع اجتماع مردان و زنان براى عبادت ، در اديان گذشته

و اركعى مع الرّاكعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 2

2_ تشريع نماز در اديان گذشته

قالوا ي_شعيب أصلوتك تأمرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 13

13 - نماز در آيين موسى

( ع ) تشريع شده بود .

و أقم الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 8

8 _ پيمان الهى از بنى اسرائيل بر اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و انفاق در راه خدا

و لقد اخذ اللّه ميثق بنى اسرءيل . .. و اقرضتم اللّه قرضاً حسناً

به نظر مى رسد از جمله موارد ميثاق و پيمان الهى با بنى اسرائيل، مسائلى است كه جمله {لئن اقمتم . ..} آن را بيان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 3

3 _ چنگ زدن به كتاب هاى آسمانى و برپا داشتن نماز ، داراى پاداشى تضمين شده از جانب خداوند

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 3

3- نماز ، زكات و انفاق ، داراى سابقه اى ديرينه در اديان الهى

و كان يأمر أهله بالصلوة و الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 8

8- نماز ، داراى جايگاهى مهمّ و اساسى در تمامى اديان الهى

فخلف . ..أضاعوا الصلوة

آيه مورد بحث، ازميان همه چيزهايى كه مى توان در پشت كردن و اهميت ندادن به دين مطرح ساخت، نماز را مطرح كرده است. اين گوياى نقش محورى نماز در مجموعه احكام دينى و اديان الهى است.

نماز در اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 7

7

- اقامه نماز و پرداخت زكات ، فرمانى الهى براى پيروان تمام اديان آسمانى

و ما أُمروا إلاّ . .. و يقيموا الصلوة و يؤتوا الزكوة

نماز در اول شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 7

7 - بخش نخست شب ، زمان مناسب براى عبادت و نماز

إنّ ناشئة الّيل هى أشدّ وط_ًا

يكى از معانى {ناشئة الليل}، ساعات اول شب است (قاموس المحيط).

نماز در بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 7

7 _ نماز ، زكات ، ايمان به همه انبيا و حمايت از آنان و انفاق ، از تكاليف بنى اسرائيل

لئن اقمتم الصلوة و ءاتيتم الزكوة . .. و عزرتموهم و اقرضتم اللّه

نماز در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 3

3 _ وجوب برپا كردن نماز ، حتى در ميدان رزم و شرايط دشوار

و إذا كنت فيهم فاقمت لهم الصلوة

نماز در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 5

5- نماز از فريضه هاى عبادى در عصر بعثت حضرت ابراهيم ( ع )

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. ليقيموا الصلوة

نماز در دوران لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 3

3 - نماز و امر به معروف و نهى از منكر ، از زمره تعاليم شريعت عصر لقمان بود .

ي_بنىّ أقم الصلوة و أمر بالمعروف و انه عن المنكر

نماز در دوران مريم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 8

8- مردمِ زمان مريم ( س ) ، با مفاهيم نماز و زكات آشنايى داشتند .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة

حضرت عيسى(ع) در گهواره براى مردم، از نماز و زكات سخن گفت، بنابراين، آنان با اين مفاهيم از پيش آشنا بودند.

نماز در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 22

22 - ركوع و سجده كردن به درگاه خدا ( نماز ) ، از برنامه هاى عبادى در آيين ابراهيم

و الركع السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 17

17 - طواف و نماز ، از تكاليف مقرر در شريعت حضرت ابراهيم ( ع )

و طهّر بيتى للطّائفين و القائمين و الركّع السجود

نماز در سفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 101 - 1

1 _ كاستن از نماز در سفر ، به هنگام ترس از دشمن ، هيچ گناهى ندارد .

و إذا ضربتم . .. فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان يفتنكم

جمله {فليس . ..}، در حقيقت جواب براى {اذا ضربتم} و {ان خفتم} است. يعنى مسافرت و ترس از فتنه گرى دشمن دو شرط لازم براى كاستن از نماز است.

نماز در شريعت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 14

14- انجام كار هاى نيك ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، از

تكاليف شريعت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

نماز در شريعت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 14

14- انجام كار هاى نيك ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، از تكاليف شريعت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

نماز در شريعت يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 14

14- انجام كار هاى نيك ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، از تكاليف شريعت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

نماز در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 9 - 4

4 - نماز در عصر بعثت ، مورد تهاجم مخالفان اسلام

أرءيت الذى ينهى

جمله {لئن لم ينته} _ در آيات بعد _ قرينه بر وقوع اين مزاحمت، به هنگام نزول آيات اين سوره است كه با اوايل بعثت هم زمان بوده است.

نماز در كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 20

20 - طواف كنندگان ، عبادت كنندگان و نمازگزاران در خانه خدا ، داراى مقامى ارجمند در پيشگاه خداوند

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

از اينكه پيامبرانى بزرگ، همچون ابراهيم و اسماعيل(ع) مأمور به تطهير خانه خدا براى طواف كنندگان و . .. بودند، ارجمندى طواف كنندگان

و ... در پيشگاه خدا به دست مى آيد.

نماز در مستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 1،2،8

1 _ بطلان نماز در حال مستى

لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى

ظاهراً نهى در {لا تقربوا}، ارشاد به بطلان است، نه تنها بيانگر حرمت تكليفى.

2 _ اقامه نماز در حال مستى جايز نيست . *

لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى

بنابر اينكه نهى در {لا تقربوا}، نهى مولوى باشد ; يعنى دلالت بر حرمت تكليفى كند.

8 _ بى توجهى به اذكار نماز و مفاهيم آن ، فلسفه بطلان آن در حال مستى

لا تقربوا الصلوة . .. حتى تعلموا ما تقولون

جمله {حتى تعلموا . .. } بيانگر علت تحريم بطلان نماز در حال مستى است.

نماز در مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 5

5 _ اهميت عبادت و نماز در مسجد*

و أقيموا وجوهكم عند كل مسجد

نماز در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 14،15

14 - طواف ، قيام ، ركوع و سجود ( نماز ) از آداب زيارت مسجدالحرام

و طهّر بيتى للطّائفين و القائمين و الركّع السجود

ظاهر اين است كه مراد از {القائمين و الركع السجود} نمازگزاران است; يعنى، {خانه مرا براى طواف كنندگان و نمازگزاران آماده كن}.

15 - لزوم تقديم طواف بر نماز در زيارت مسجدالحرام

للطّائفين و القائمين و الركّع السجود

نماز در مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 7

7- نماز و زكات

، از جمله تكاليف دينى در شريعت حضرت عيسى ( ع ) بود .

و أوص_نى بالصلوة و الزكوة

نماز در مقام ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 7،8،26،28،30

7 - زيارت كنندگان خانه خدا ، بايد در مقام ابراهيم ، نماز بخوانند .

و اتخذوا من مقام إبرهيم مصلًّى

گويا مقصود از نمازى كه بايد در مقام ابراهيم خوانده شود، نماز طواف است، نه ساير نمازها.

8 - مقام ابراهيم ، بايد به جايگاهى براى نماز اختصاص يابد .

و اتخذوا من مقام إبرهيم مصلًّى

{مصلًّى} اسم مكان از {صلاة} و به معناى جايگاه نماز است.

26 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : . . . { ان اللّه فضل مكة و جعل بعض ها أفضل من بعض . فقال تعالى { واتخذوا من مقام إبراهيم مصلًّى } . . . ;

خداوند، مكه را فضيلت و برترى داده و بعضى از قسمتهاى آن را بر قسمتهاى ديگر برترى داده و فرموده است: از مقام ابراهيم جايگاهى براى نماز خود قرار دهيد . .. }.

28 - از امام باقر ( ع ) روايت شده است : { . . . لقد وضع عبد من عباد اللّه قدمه على حجر فأمرنا اللّه تبارك و تعالى أن نتخذ ها مصلًّى . . . ;

. .. بنده اى از بندگان خدا (ابراهيم (ع)) پايش را بر سنگى نهاد، پس خداوند (براى تجديد خاطره) به ما دستور داد كه آن سنگ را جايگاه نماز خويش كنيم ... }.

30 - { عن ابى الصباح الكنانى ، قال سألت اباعبداللّه ( ع

) عن رجل نسى ان يصلى ركعتين عند مقام ابراهيم ( ع ) فى طواف الحج و العمرة ، فقال : ان كان فى البلد صلى ركعتين عند مقام ابراهيم ( ع ) فان اللّه عز و جل يقول : { و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلًّى } و ان كان قد ارتحل فلا آمره ان يرجع ;

ابى الصباح كنانى از امام صادق(ع) سؤال كرد درباره كسى كه دو ركعت نماز طواف حج و عمره را در مقام ابراهيم(ع) فراموش كرده است، حضرت فرمود: اگر هنوز در شهر مكه است، بايد نماز را در مقام ابراهيم (ع) به جا آورد; زيرا خداوند عز و جل فرموده: مقام ابراهيم را براى نماز خود قرار دهيد و اگر از شهر مكه كوچ كرده است من به او نمى گويم برگرد}.

نماز در يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 1،2،4

1 _ يهوديانى كه به تورات چنگ زنند و به محتواى آن پايبند باشند و نماز را برپا دارند ، مردمى صلاح پيشه اند .

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

تمسيك (مصدر {يمسكون}) به معناى حفظ كردن و رها ساختن است. محافظت كتاب آسمانى به اين است كه انسان معارف آن را باور داشته و به احكان آن پايبند باشد.

2 _ خداوند پاداش يهوديان تمسك كننده به تورات و برپا دارنده نماز را تباه نخواهد كرد .

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

چون آيه مورد بحث در سياق آيات مربوط به يهود واقع شده، مى توان گفت مراد از {الذين . ..

} يهوديان متعهد هستند، و يا اينكه آنان از مصاديق مورد نظر براى {الذين ... } مى باشند.

4 _ گروهى از يهوديان نسل هاى پيشين ، بر خلاف دنياگرايان ايشان ، به محتواى تورات و ميثاق هاى آن پايبند بودند و نماز را به پا داشتند .

و الذين يمسكون بالكتب و أقاموا الصلوة

نماز در يهوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 13

13 - نماز در آيين موسى ( ع ) تشريع شده بود .

و أقم الصلوة

نماز زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 5

5 _ زكريا به هنگام نماز در محراب ، بشارت اعطاى يحيى را دريافت .

و هو قائم يصلّى فى المحراب انّ اللّه يبشرك بيحيى

نماز شب در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 7

7 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، در آغاز بعثت مدتى چند به شب زنده دارى به ميزان دوسوم يا نصف و يا يك سوم از شب موظف شده بودند .

و طائفة من الذين معك . .. علم أن لن تحصوه

نماز شب صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 11

11 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، موظّف به نماز در پاسى از شب به ميزان ميسور و ممكن

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود

از قرائت قرآن، نماز باشد; زيرا خواندن قرآن از اجزاى مهم نماز است. گفتنى است چون جمله هاى پيش درباره نماز شب بود، مى تواند قرينه بر مطلب ياد شده باشد.

نماز شب محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 1،2،18

1- فرمان الهى به پيامبر ( ص ) در مورد بيدار شدن در بخشى از شب ، براى اقامه نافله شب

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

2- نماز شب ، تكليفى واجب بر پيامبر ( ص ) علاوه بر ساير واجبات

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

با توجه به معناى لغوى {نافلة} كه به معناى زيادت بر واجب است; (مفردات راغب) و نيز لام اختصاص {لك} نكته ياد شده قابل استفاده است.

18- { عن عمارالساباطى قال : كنّا جلوساً عند أبى عبدالله ( ع ) بمنى فقال له رجل : ما تقول فى النوافل ؟ فقال : فريضة قال : ففزعنا و فزع الرجل ، فقال : أبوعبدالله ( ع ) : إنما أعنى صلاة الليل على رسول الله ( ص ) ان الله يقول : { و من الليل فتهجّد نافلة لك } ;

عمار ساباطى گويد: در منى نزد امام صادق(ع) نشسته بوديم، شخصى به حضرت گفت: در باره نافله ها چه مى گوييد؟ حضرت فرمود: واجب هستند. راوى گويد: ما و آن مرد سؤال كننده برآشفتيم، پس حضرت فرمود: منظور من نماز شب است كه بر رسول خدا واجب بود. همانا خداوند مى فرمايد: و من الليل فتهجد به نافلة لك}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل -

73 - 2 - 6

6 - { عن محمد بن مسلم عن أبى جعفر ( ع ) قال : سألتُه عن قول اللّه : { قم الليل إلاّ قليلاً } قال : أمره اللّه أن يصلّى كلَّ ليلة إلاّ أن يأتى عليه ليلةٌ فى الليالى لايصلى فيها شيئاً ;

محمدبن مسلم گويد: از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {قم الليل إلاّ قليلاً} سؤال كردم، فرمود: خداوند به او (رسول اللّه) دستور داده كه هر شب نماز [شب ]بخواند; مگر اين كه شبى از شب ها بيايد كه در آن نتواند نمازى بخواند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 7

7 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر گزاردن نماز شب

و سبّحه ليلاً طويلاً

يكى از معانى {تسبيح}، نماز است (قاموس المحيط و لسان العرب). بر اين اساس مقصود از آن در اين آيه، ممكن است نماز شب باشد.

نماز شب مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 11

11 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، موظّف به نماز در پاسى از شب به ميزان ميسور و ممكن

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از قرائت قرآن، نماز باشد; زيرا خواندن قرآن از اجزاى مهم نماز است. گفتنى است چون جمله هاى پيش درباره نماز شب بود، مى تواند قرينه بر مطلب ياد شده باشد.

نماز شب مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح

- 48 - 29 - 50

50- { سأله [ الصادق ( ع ) ] عبداللّه بن سُنان ، عن قول اللّه عزّوجلّ { سيماهم فى وجوههم من أثر السجود } قال : هو السَّهَر فى الصلاة ;

عبداللّه بن سنان از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {سيماهم فى وجوههم من أثر السجود} پرسيد، آن حضرت فرمود: منظور [اثر ]شب زنده دارى با نماز است}.

نماز شفع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 3 - 3

3 - { عن الصادق ( ع ) أنّه قال : فى قول اللّه عزّوجلّ { و الشفع و الوتر } قال : الشفع الركعتان و الوتر الواحدة التى يقنت فيها ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و الشفع و الوتر}، فرمود: شفع همان دو ركعت (نماز شب) و وتر همان يك ركعتى است كه در آن قنوت خوانده مى شود}.

نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 10

10 - { عن النبى ( ص ) فى قوله { و سب_ّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب } قال : قبل طلوع الشمس صلاة الصبح ، و قبل الغروب صلاة العصر ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند {و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس. ..} روايت شده است كه فرمود: [مراد از تسبيح] قبل از طلوع خورشيد {نماز صبح} و [مراد از تسبيح] قبل از غروب {نماز عصر} است}.

نماز صبح با جماعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17

- 78 - 10

10- لزوم اهتمام به اقامه نماز صبح ، در منظر همگان و همراه با جماعت *

إن قرءان الفجر كان مشهودًا

احتمال دارد كه ذكر صفت {مشهود} براى نماز صبح، نوعى تشويق به اين باشد كه شايسته است انجام آن در معرض شهود و ديد همگان باشد. لازم به ذكر است كه فعل {كان} در آيه براى تثبيت است.

نماز صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 28

28- اصحاب پيامبر ( ص ) ، اهل نماز و سجده هاى بسيار

و الذين معه . .. سيماهم فى وجوههم من أثر السجود

نماز طواف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 7،30،31

7 - زيارت كنندگان خانه خدا ، بايد در مقام ابراهيم ، نماز بخوانند .

و اتخذوا من مقام إبرهيم مصلًّى

گويا مقصود از نمازى كه بايد در مقام ابراهيم خوانده شود، نماز طواف است، نه ساير نمازها.

30 - { عن ابى الصباح الكنانى ، قال سألت اباعبداللّه ( ع ) عن رجل نسى ان يصلى ركعتين عند مقام ابراهيم ( ع ) فى طواف الحج و العمرة ، فقال : ان كان فى البلد صلى ركعتين عند مقام ابراهيم ( ع ) فان اللّه عز و جل يقول : { و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلًّى } و ان كان قد ارتحل فلا آمره ان يرجع ;

ابى الصباح كنانى از امام صادق(ع) سؤال كرد درباره كسى كه دو ركعت نماز طواف حج و عمره را در مقام ابراهيم(ع) فراموش كرده است، حضرت فرمود: اگر هنوز در شهر

مكه است، بايد نماز را در مقام ابراهيم (ع) به جا آورد; زيرا خداوند عز و جل فرموده: مقام ابراهيم را براى نماز خود قرار دهيد و اگر از شهر مكه كوچ كرده است من به او نمى گويم برگرد}.

31 - ابن مسكان گويد : { حدثنى من سأله عن رجل نسى ركعتى طواف الفريضة حتى يخرج فقال : . . . ان كان جاوز ميقات أهل أرضه فليرجع و ليصلهما فإن اللّه يقول : { و اتخذوا من مقام إبراهيم مصلًّى . . . ;

به من خبر داد كسى كه از او ]امام (ع) [سؤال كرد درباره شخصى كه دو ركعت نماز فريضه طواف را از روى فراموشى نخوانده و از محل ]مكه[ خارج شده بود، امام (ع) فرمودند: . .. اگر از ميقات حجاج شهرش گذشته بايد برگردد و دو ركعت نماز را بخواند; زيرا خداوند مى فرمايد: {و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلى ... }.

نماز عصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 10

10 - { عن النبى ( ص ) فى قوله { و سب_ّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب } قال : قبل طلوع الشمس صلاة الصبح ، و قبل الغروب صلاة العصر ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند {و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس. ..} روايت شده است كه فرمود: [مراد از تسبيح] قبل از طلوع خورشيد {نماز صبح} و [مراد از تسبيح] قبل از غروب {نماز عصر} است}.

نماز عيد فطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87

- 15 - 10

10 - { قيل له ( الصادق ( ع ) ) { و ذكر اسم ربّه فصلّى } قال خرج إلى الجَبّانة فصلّى ;

به امام صادق(ع) گفته شد: [معناى] {و ذكر اسم ربّه فصلّى} [چيست] فرمود: [يعنى] به سوى صحرا بيرون رود و نماز [عيد ]بخواند}.

نماز عيد قربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 18

18 - لزوم تأخير قربانى از نماز عيد ، در عيد قربان *

فصلّ لربّك وانحر

تطبيق نماز و قربانى در آيه، بر نماز عيد قربان و قربانى در آن، يكى از احتمالات موجود در اين آيه است. عطف به {واو} گر چه بر ترتيب تصريح ندارد; ولى ترتيب ذكرى مى تواند بيانگر ترتيب واقعى باشد.

نماز غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 7

7 - نماز رياكارانه ، نماز غافلان است .

الذين هم عن صلاتهم ساهون . الذين هم يراءون

نماز قصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 101 - 4،7،13،14،15

4 _ احتمال كمين و فتنه گرى دشمن ، مجوز نماز قصر ( شكسته )

ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا

جمله {ان خفتم} به اين معناست كه در جواز نماز شكسته، حمله يقينى دشمن لازم نيست; بلكه ترس از حمله و يا احتمال آن نيز كافى است.

7 _ مسلمانان صدر اسلام ، كاستن از نماز را ، هر چند به هنگام سفر و ترس از دشمن ، گناه مى پنداشتند .

و إذا ضربتم فى الارض فليس عليكم

جناح ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان يفتنكم الذين

{لاجناح} و {فليس عليكم جناح}، غالباً در مواردى به كار مى رود كه پندار جرم و گناه بر انجام و يا ترك كارى وجود داشته باشد.

13 _ وجوب شكسته خواندن نماز در سفر به هنگام ترس از فتنه دشمن

و إذا ضربتم فى الارض فليس عليكم جناح . .. ان يفتنكم الذين كفروا

امام باقر(ع) در پاسخ سؤال از چگونگى نماز مسافر فرمودند: ان اللّه عز و جل يقول: و اذا ضربتم فى الارض . .. فصار التقصير فى السفر واجباً كوجوب التمام فى الحضر ... .

_______________________________

من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 278، ح 1، باب 59; نورالثقلين، ج 1، ص 542، ح 527

14 _ شكسته خواندن نماز در سفر ، دو ركعت خواندن نماز چهار ركعتى است .

و إذا ضربتم فى الارض فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلوة

امام باقر(ع) در مورد عدد ركعات نماز در سفر فرمود: . .. والصلوة كلها فى السفر الفريضة ركعتان كل صلوة الا المغرب فانها ثلاث ليس فيها تقصير ... .

_______________________________

من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 279، ح 1، باب 59; تفسير عياشى، ج 1، ص 271، ح 254.

15 _ حداقل مسافتى كه موجب شكسته شدن نماز در سفر مى شود ، هشت فرسخ است .

و إذا ضربتم فى الارض . .. ان تقصروا من الصلوة

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از مسافتى كه موجب شكسته شدن نماز مى شود فرمود: فى مسيرة يوم و ذلك بريدان و هما ثمانية فراسخ . .. .

_______________________________

تهذيب، ج 3، ص 207، ح 1، باب 23; تفسير برهان، ج 1، ص 410، ح 7.

نماز محمد(ص)

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 162 - 1

1 _ نماز خواندن پيامبر(ص)، عبادت كردنش و انجام امور زندگانى و مرگش تنها براى خدا بود.

إن صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله

{محيا} و {ممات} مصدر ميمى و به معناى زنده ماندن و مردن است. چون زنده ماندن و مردن در اختيار انسان نيست تا آن را براى خدا قرار دهد، مى توان گفت مقصود از آن چگونه زندگى كردن و چگونه مردن است و يا مراد انجام امور مربوط به زندگى و مرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 3

3_ پيامبر ( ص ) بايد الگوى مردمان در اقامه نماز باشد .

و أقم الصلوة

مفسران برآنند كه مراد از نماز در آيه مورد بحث، نمازهاى يوميه است و اين نمازها بر همگان واجب است. بنابراين مخاطب قراردادن پيامبر(ص) در بيان لزوم اقامه نماز، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 12،13،22

12- پيامبر ( ص ) ، موظف به رعايت اعتدال در قراءت نماز و پرهيز از آواز بلند يا با صداى بسيار آهسته

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

13- پيامبر ( ص ) ، موظف به رعايت جهر در برخى نماز ها و اخفات در بعضى ديگر

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها و ابتغ بين ذلك سبيلاً

بنابر اينكه مراد آيه اين باشد كه همه نمازهايت را به جهر و يا همه را به اخفات نخوان و مراد از {و ابتغ. ..}

اين باشد كه برخى را به جهر و بعضى را به اخفات بخوان، برداشت فوق به دست مى آيد.

22- { عن أبى جعفر و أبى عبدالله ( ع ) فى قوله تعالى : { و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها . . . } قال : كان رسول الله ( ص ) إذا كان بمكة جهر بصوته فيعلم بمكانه المشركون فكانوا يؤذونه ، فأنزلت ه_ذه الأية عند ذلك ;

از امام باقر و امام صادق _ عليهما السلام _ در باره سخن خدا {و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها . ..} روايت شده است كه فرمود: آن گاه كه رسول خدا(ص) در مكه بود، نمازش را با صداى بلند مى خواند. پس مشركان از مكان آن حضرت باخبر مى گشتند و او را اذيت مى كردند. پس اين آيه براى اين جهت نازل شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، موظف به اداى نماز ، با رعايت حدود و شرايط آن بود .

و أقم الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 10 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، به طور مكرر و در حضور مخالفان خويش ، نماز مى خواند .

إذا صلّى

از نهى مكرر _ كه مفاد فعل مضارع {ينهى} در آيه قبل است _ اقامه مكرر نماز استفاده مى شود و برخورد مخالفان پيامبر(ص) با نماز آن حضرت، نشان مى دهد كه نماز پيامبر(ص) از ديد آنان مخفى نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - علق - 96 - 17 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مورد تهديد مخالفان به اقدامى سازمان يافته عليه او ، در صورت ادامه دادن به اداى نماز

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... فليدع ناديه

امر در {فليدع}، تعجيزى و بيانگر آن است كه دعوت از هم نشينان، براى شخص مخالف نماز سودى ندارد. اين سخن، نشانگر وجود چنين تهديدى از سوى مخالفان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 1،2،5

1 - نماز ، از تكاليف الهى براى پيامبر ( ص )

فصلّ

2 - اخلاص در نماز و انجام دادن آن تنها به جهت فرمان خدا ، وظيفه اى برعهده پيامبر ( ص )

فصلّ لربّك

5 - سپاسگزارى از خداوند در برابر نعمت كوثر ، وادارسازنده پيامبر ( ص ) به نماز و اخلاص در آن

إنّا أعطين_ك الكوثر . فصلّ لربّك

حرف {فاء} در {فصلّ}، لزوم نماز را بر آيه قبل تفريع كرده است.

نماز محمد(ص) به بيت المقدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 142 - 17

17 - امام صادق ( ع ) فرمود : { و صلّى رسول اللّه ( ص ) إلى بيت المقدس بعد النبوة ثلاث عشرة سنة بمكة و تسعة عشر شهراً بالمدينة ثمّ عيّرته اليهود . . . ;

رسول خدا(ص) بعد از رسالت خويش، سيزده سال در مكه و نوزده ماه در مدينه به سوى بيت المقدس نماز مى خواند، تا آنكه يهود او را سرزنش كردند . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره

- 2 - 143 - 31

31 - { عن ابى بصير عن أحدهما . . . فقلت له : اللّه أمره أن يصلى إلى بيت المقدس ، قال : نعم ، ألاترى ان اللّه تعالى يقول ، { و ما جعلنا القبلة التى كنت عليها إلا لنعلم من يتبع الرسول ممن ينقلب على عقبيه } . . . ;

ابى بصير از امام باقر يا امام صادق(ع) سؤال كرد: . .. آيا خداوند رسول خود را مأمور كرد كه به سوى بيت المقدس نماز گزارد؟ آن حضرت فرمود: بله آيا نديدى كه خداوند تعالى مى فرمايد: {ما آن قبله اى كه قبلا بر آن بودى تنها براى اين قرار داديم تا افرادى كه از پيامبر پيروى مى كنند را از كسانى كه به جاهليت باز مى گردند، مشخص كنيم} ... }.

نماز محمد(ص) در بيت المقدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 1 - 24

24- { عن ابى عبدالله جعفربن محمدالصادق ( ع ) قال : لما أسرى برسول الله ( ص ) إلى بيت المقدس حمله جبرائيل على البراق فاتيا بيت المقدس و عرض إليه محاريب الأنبياء و صلى بها و رده . . . ;

جبرئيل، آن حضرت را بر بُراق سوار كرد و هر دو به بيت المقدس آمدند و جبرئيل محرابهاى انبيا را به او نشان داد و پيامبر(ص) در آن جا نماز خواند و سپس آن حضرت را باز گرداند. ..}.

نماز محمد(ص) در شب معراج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 1 - 24

24- {

عن ابى عبدالله جعفربن محمدالصادق ( ع ) قال : لما أسرى برسول الله ( ص ) إلى بيت المقدس حمله جبرائيل على البراق فاتيا بيت المقدس و عرض إليه محاريب الأنبياء و صلى بها و رده . . . ;

جبرئيل، آن حضرت را بر بُراق سوار كرد و هر دو به بيت المقدس آمدند و جبرئيل محرابهاى انبيا را به او نشان داد و پيامبر(ص) در آن جا نماز خواند و سپس آن حضرت را باز گرداند. ..}.

نماز مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 1،12

1 _ مريم ، مأمور به اطاعت خاضعانه ، سجده و ركوع ( نماز ) ، در برابر پروردگارش

يا مريم اقنتى لربّك و اسجدى و اركعى

12 _ مريم ، مأمور نمازگزاردن همراه با نمازگزاران ( نماز جماعت ) *

و اركعى مع الرّاكعين

بنابراينكه مراد از ركوع، نماز باشد; از باب نامگذارى كل به نام جزء.

نماز مسافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 103 - 6

6 _ وجوب برپايى نماز با تمام شرايط ، پس از سفر و بازگشت به وطن *

فاذا اطماننتم فاقيموا الصلوة

برخى بر آنند كه مراد از {اطماننتم} بازگشت به وطن است.

نماز مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 3

3 - برخورداران از نعمت هاى جاودان آخرت ، شيفتگان اطاعت پروردگار و برپا دارندگان نماز

و ما عند اللّه . .. للذين ءامنوا ... و أقاموا الصلوة

نماز مقبول

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

12 - مؤمنون - 23 - 2 - 2

2 - نماز مطلوب و مقبول خداوند ، نماز همراه با خشوع و فروتنى است .

الذين هم فى صلاتهم خ_شعون

نماز مكذبان كيفرهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 4 - 3

3 - نمازخواندن تكذيب كنندگان كيفر هاى الهى ، بى ثمر بوده و مايه استحقاق عذاب جهنم است .

أرءيت الذى يكذّب بالدّين . .. فويل للمصلّين

نماز موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 13

13 _ از امام كاظم ( ع ) روايت شده است : { لما خافت بنو اسرائيل جبابرت ها أوحى اللّه إلى موسى و هارون ( ع ) : { أن تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً و اجعلوا بيوتكم قبلة } قال : امروا أن يصلوا فى بيوتهم ;

هنگامى كه بنى اسرائيل از حكام ستمگر زمان خود بيمناك شدند، خداوند به موسى و هارون (ع) وحى فرستاد كه براى قوم خود در مصر خانه هايى مهيّا سازيد و خانه هايتان را قبله قرار دهيد. امام فرمود: آنان مأمور شدند كه در خانه هايشان نماز بخوانند}.

نماز مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 35 - 5

5 - مداومت در اقامه نماز و مواظبت بر انجام درست و كامل آن ، يكى ديگر از اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستين

و المقيمى الصلوة

{إقامة} (مصدر {مقيمين}) به معناى انجام دادن درست و كامل است. به كارگيرى وصف (مقيمين) بيانگر اين نكته است كه خواندن نماز، خصلتى است كه

از مؤمنان جدا نمى شود. بنابراين معناى {المقيمى الصلوة} چنين مى شود: آنان كه همواره نماز را درست و كامل به جا مى آورند; نه آن را ترك مى كنند و نه در انجام درست و كامل آن، كوتاهى مىورزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 6

6 - مؤمنان نيكوكار در سايه برپايى نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از پيامبر ( ص ) مشمول رحمت خدا هستند .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت. .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 48 - 4

4 - نماز ، نشانه ايمان و از اوصاف مؤمنان است .

و إذا قيل لهم اركعوا لايركعون

نماز ميت بر منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 9

9 _ نماز گزاردن بر جنازه منافقان و حضور يافتن بر قبر آنان ، حرام است .

و لاتصل على أحد منهم

نماز ميت در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 5

5 _ وجود سنت نماز و دعا براى ميت مسلمان و رفتن بر سر قبر وى در زمان پيامبر اكرم ( ص )

و لاتصل . .. و لاتقم على قبره

نماز وتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 40 - 9

9 - { [ فى مجمع البيان ، فى قوله تعالى ] { و أدبار السجود } فيه أقوال

. . . و رابعها أنّه الوتر من آخر الليل . روى ذلك عن أبى عبداللّه ( ع ) ;

در مجمع البيان ذيل آيه {و أدبار السجود} آمده است كه در تفسير اين آيه چند قول هست. قول چهارم اين است كه مراد، نماز {وتر} در آخر شب است و اين قول از امام صادق(ع) روايت شده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 3 - 3

3 - { عن الصادق ( ع ) أنّه قال : فى قول اللّه عزّوجلّ { و الشفع و الوتر } قال : الشفع الركعتان و الوتر الواحدة التى يقنت فيها ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و الشفع و الوتر}، فرمود: شفع همان دو ركعت (نماز شب) و وتر همان يك ركعتى است كه در آن قنوت خوانده مى شود}.

نماز وسطى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 5

5 _ اهميّت ويژه برخى از نماز هاى يوميّه ( صلوة وسطى )

و الصّلوة الوسطى

نماز هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 13

13 _ از امام كاظم ( ع ) روايت شده است : { لما خافت بنو اسرائيل جبابرت ها أوحى اللّه إلى موسى و هارون ( ع ) : { أن تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً و اجعلوا بيوتكم قبلة } قال : امروا أن يصلوا فى بيوتهم ;

هنگامى كه بنى اسرائيل از حكام ستمگر زمان خود بيمناك شدند، خداوند به موسى و هارون (ع) وحى

فرستاد كه براى قوم خود در مصر خانه هايى مهيّا سازيد و خانه هايتان را قبله قرار دهيد. امام فرمود: آنان مأمور شدند كه در خانه هايشان نماز بخوانند}.

نماز هاى يوميه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 25

25 _ صبر بر انجام نماز هاى پنجگانه و صبر در جنگ مسلّحانه با دشمنان و پاسدارى در راه خداوند ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

پيامبر اسلام (ص) درباره { . .. اصبروا و صابروا و رابطوا ... } فرمود: اصبروا على الصلوات الخمس، و صابروا على قتال عدوّكم بالسّيف، و ربطوا فى سبيل اللّه لعلّكم تفلحون.

_______________________________

الدّر المنثور، ج 2، ص 418.

نماز همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 8

8 - خداوند ، همسران پيامبر را با فرمانى ويژه ، به اداى كامل نماز موظف كرد .

و أقمن الصلوة

نماز يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

نمازگزاران و انذارهاى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 7

7 - انذار ها و اخطار هاى پيامبر ( ص ) ، تنها در خداترسان و بر پادارندگان نماز مؤثر بوده است .

إنّما تنذر الذين يخشون ربّهم بالغيب و أقاموا الصلوة

نهى از

نماز بر منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 1

1 _ نهى شدن پيامبر ( ص ) براى هميشه ، از نمازگزاردن بر جنازه منافقان و دعا كردن براى آنها بعد از جنگ تبوك

و لاتصل على أحد منهم مات أبداً

نياز به نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 10

10- انسان به هر مرحله از قرب و منزلت الهى برسد ، نيازمند به عبادت ( نماز و . . . ) و خدمت به خلق ( انفاق ) است .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا ممّا رزقن_هم

اضافه {عباد} به {ياء} متكلم، تشريفيه و بيانگر قرب و منزلت بندگان به پيشگاه خداوند است. بنابراين فرمان خداوند به آنان براى اقامه نماز و انفاق، نشانگر آن است كه بنده، هر چند به مقام قرب الهى رسيده باشد، نيازمند به انجام دو فريضه نماز و انفاق است.

نيت در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 16

16 - قصد قربت ، نشانه عبوديت و از اجزاى نماز

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لاتطعه ... و اقترب

وجوب نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 43 - 3

3 - نماز و زكات ، از واجبات دينى اسلام و از اركان عملى آن است .

و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

دعوت به اقامه نماز و پرداخت زكات، پس از فراخواندن اهل كتاب به ايمان، بيانگر اهميت خاص نماز و زكات در

ميان ساير تكاليف عملى اسلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 103 - 7

7 _ نماز ، وظيفه اى ثابت و واجب براى اهل ايمان

ان الصلوة كانت على المؤمنين كتباً موقوتاً

{كتاب} به معناى واجب و ثابت است. مؤيد برداشت فوق، فرمايش امام باقر(ع) است كه درباره {كتاباً موقوتاً} در آيه فوق فرمود: يعنى مفروضاً ... .

_______________________________

كافى، ج 3، ص 294، ح 10; نورالثقلين، ج 1، ص 545، ح 545.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 72 - 1

1 _ اقامه نماز فرمانى است كه آدميان بايد بر آن گردن نهند.

و أمرنا لنسلم لرب العلمين. و أن أقيموا الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 5

5 - اداى نماز ، واجب است .

و أقم الصلوة إنّ الص_لوة تنهى عن الفحشاء

ذكر حكمت فرمان به نماز، نشان مى دهد كه امر {أقم} اگرچه مفرد و خطاب به پيامبر است; اما به قرينه اين كه پيامبر(ص) معصوم بوده است _ عام است و شامل همه مكلفان مى شود. گفتنى است، فراز {و اللّه يعلم بما تصنعون} مؤيد نكته برداشت شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 31 - 5

5 - وجوب اقامه نماز ، در مكه تشريع شده است .

و أقيموا الصلوة

وجوب نماز ظهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 3،14

3- نماز ظهر ، اولين نماز از نماز هاى واجب است .

أقم

الصلوة لدلوك الشمس

از اينكه در بيان اوقات نمازهاى پنجگانه، ابتدا زوال خورشيد مطرح شد، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه اولين نماز واجب، نماز ظهر است.

14- { عن يزيدبن خليفة قال : قلت لأبى عبدالله ( ع ) . . . إنك قلت : إن أوّل صلاة افترضها الله على نبيه ( ص ) الظهر و هو قول الله عزّوجلّ : { أقم الصلاة لدلوك الشمس } . . . قال : صدق ;

. .. شما فرموده ايد اولين نمازى كه خداوند بر پيامبرش واجب كرد، نماز ظهر بود و اين همان سخن خداوند است كه فرمود: {أقم الصلاة لدلوك الشمس}؟ ... حضرت فرمود: راوى راست گفته است}.

وقت فضيلت نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 8،15

8- مطلوبيت و فضيلت اقامه نماز صبح در اول وقت ( طلوع فجر )

و قرءان الفجر

با اينكه وقت نماز صبح نيز موسع است و از طلوع فجر تا طلوع آفتاب مجال دارد، اضافه شدن نماز به {فجر} اهميت و فضيلت اول وقت را مى رساند.

15- { عن إسحاق بن عمار قال : قلت لأبى عبدالله ( ع ) : أخبرنى بأفضل المواقيت فى صلاة الفجر ؟ فقال : مع طلوع الفجر ان الله عزّوجلّ يقول : { و قرآن الفجر إن قرآن الفجر كان مشهوداً } يعنى صلاة الفجر تشهده ملائكة الليل و ملائكة النهار فإذا صلّى العبد الصبح مع طلوع الفجر ثبتت له مرّتين اثبت ها ملائكة الليل و ملائكة النهار ;

اسحاق بن عمار گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: مرا از با فضيلت ترين

اوقات نماز صبح خبر ده، حضرت فرمود: نمازى است كه همگام با طلوع فجر باشد. همانا خداوند _ عزّوجلّ _ مى فرمايد:{ و قرآن الفجر إن قرآن الفجر كان مشهوداً} مقصود نماز طلوع فجر است كه فرشتگان مأمور شب و فرشتگان مأمور روز همگى با هم در آن هنگام حضور دارند و بر آن شهادت مى دهند. پس زمانى كه بنده نماز صبح را همگام با طلوع فجر به جا مى آورد، نماز صبح او دو بار ثبت مى شود: يك بار [توسط] فرشتگان مأمور شب و بار ديگر [به وسيله ]فرشتگان مأمور روز}.

وقت نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 103 - 8

8 _ نماز را بايد در اوقاتى خاص و معين برپا كرد .

ان الصلوة كانت على المؤمنين كتباً موقوتاً

{موقوتاً} از ماده {وقت}، به معناى زمان مشخص و محدود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 7

7 - بخش نخست شب ، زمان مناسب براى عبادت و نماز

إنّ ناشئة الّيل هى أشدّ وط_ًا

يكى از معانى {ناشئة الليل}، ساعات اول شب است (قاموس المحيط).

وقت نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 6

6 - برگزارى نماز شب ، اختصاص به ساعتى مشخص ندارد .

إنّ ناشئة الّيل

{ناشئة الليل}، به معناى هر ساعتى از شب نيز آمده است (قاموس المحيط).

وقت نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 37

37 - { عن على بن مهزيار

قال : كتب ابوالحسن بن الحصين إلى أبى جعفر الثانى ( ع ) معى جعلت فداك ، قد اختلفت موالوك فى صلاة الفجر فمنهم من يصلى إذا طلع الفجر الأول المستطيل فى السماء و منهم من يصلى إذا اعترض فى أسفل الأفق و استبان . . . فكتب ( ع ) بخطه و قرأته : الفجر - يرحمك اللّه - هو الخيط الأبيض المتعرض ليس هو الأبيض صعداً . . . فقال : كلوا واشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر . . . ;

على بن مهزيار مى گويد: ابوالحسن بن حصين در نامه اى كه توسط من به امام جواد(ع) فرستاد، نوشت: فدايت شوم، دوستان و شيعيان شما در وقت نماز صبح اختلاف دارند; گروهى از آنان، وقتى سپيده اول (فجر كاذب) كه در آسمان كشيده مى شود طلوع نمود، نماز صبح مى خوانند و بعضى نيز وقتى سپيده در پايين افق پخش و آشكار شد نماز مى خوانند. امام (ع) با خط خود نوشت و من آن را خواندم كه فجر همان نوار سفيدى است كه در عرض افق ظاهر مى شود و آن سفيدى كه به طرف بالا مى رود نيست; خداوند فرموده: كلوا و اشربوا حتى يتبين لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 2،14

2_ دو طرف روز ( صبح و عصر يا صبح و مغرب ) و اوايل شب ، از اوقات مقرر شده براى نماز است .

و أقم الصلوة طرفى النهار و زلفًا من الّيل

{طرف} به معناى جانب

و ناحيه است. دو جانب روز منطبق است بر صبح و عصر و يا صبح و مغرب. {زُلَف} (جمع زلفة) به معناى ساعات اوليه شب است كه وقت نماز مغرب و عشا مى باشد.

14_ { عن أبى جعفر ( ع ) [ فى حديث ] : . . . و قال تبارك و تعالى : . . . { أقم الصلاة طرفى النهار } و طرفاه صلاة المغرب و الغداة . { و زلفاً من الليل } فهى صلاة العشاء الأخرة . . . ;

از امام باقر(ع) ضمن حديثى روايت شده است: . .. خداوند تبارك و تعالى فرمود: {أقم الصلاة طرفى النهار} دو طرف آن، نماز مغرب و صبح است. [و فرمود ]{زلفاً من الليل} آن نماز عشاء است...}.

وقت نماز عشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 2،14

2_ دو طرف روز ( صبح و عصر يا صبح و مغرب ) و اوايل شب ، از اوقات مقرر شده براى نماز است .

و أقم الصلوة طرفى النهار و زلفًا من الّيل

{طرف} به معناى جانب و ناحيه است. دو جانب روز منطبق است بر صبح و عصر و يا صبح و مغرب. {زُلَف} (جمع زلفة) به معناى ساعات اوليه شب است كه وقت نماز مغرب و عشا مى باشد.

14_ { عن أبى جعفر ( ع ) [ فى حديث ] : . . . و قال تبارك و تعالى : . . . { أقم الصلاة طرفى النهار } و طرفاه صلاة المغرب و الغداة . { و زلفاً من الليل } فهى صلاة العشاء

الأخرة . . . ;

از امام باقر(ع) ضمن حديثى روايت شده است: . .. خداوند تبارك و تعالى فرمود: {أقم الصلاة طرفى النهار} دو طرف آن، نماز مغرب و صبح است. [و فرمود ]{زلفاً من الليل} آن نماز عشاء است...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 4

4- آخرين وقت نماز عشا ، نيمه شب است .

إلى غسق الّيل

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {غسق الليل} _ چنان كه مفسّران نيز گفته اند _ نصف شب باشد.

وقت نماز عصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 2

2_ دو طرف روز ( صبح و عصر يا صبح و مغرب ) و اوايل شب ، از اوقات مقرر شده براى نماز است .

و أقم الصلوة طرفى النهار و زلفًا من الّيل

{طرف} به معناى جانب و ناحيه است. دو جانب روز منطبق است بر صبح و عصر و يا صبح و مغرب. {زُلَف} (جمع زلفة) به معناى ساعات اوليه شب است كه وقت نماز مغرب و عشا مى باشد.

وقت نماز قضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 19

19 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إذا فاتتك صلاة فذكرتها فى وقت أخرى فإن كنت تعلم أنّك إذا صليت التى فاتتك كنت من الأخرى فى وقت فابدأ بالتى فاتتك فإنّ اللّه عزّوجلّ يقول : { أقم الصلاة لذكرى } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: هر وقت نمازى از تو فوت

شد و در وقت نماز ديگر آن را به ياد آوردى، اگر مى دانى با انجام نماز قضا براى به جا آوردن نماز واجب در وقت خود فرصت باقى مى ماند، پس ابتدا نماز قضا را به جا آور، چون خداى عزّوجلّ مى فرمايد: {أقم الصلاة لذكرى}. (اين استفاده فقهى ناظر به اين نكته است كه لام در {لذكرى} براى توقيت است، در نتيجه معناى آيه اين مى شود: كه {أقم الصلاة وقت تذكيرى إيّاك}».

وقت نماز مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 2،14

2_ دو طرف روز ( صبح و عصر يا صبح و مغرب ) و اوايل شب ، از اوقات مقرر شده براى نماز است .

و أقم الصلوة طرفى النهار و زلفًا من الّيل

{طرف} به معناى جانب و ناحيه است. دو جانب روز منطبق است بر صبح و عصر و يا صبح و مغرب. {زُلَف} (جمع زلفة) به معناى ساعات اوليه شب است كه وقت نماز مغرب و عشا مى باشد.

14_ { عن أبى جعفر ( ع ) [ فى حديث ] : . . . و قال تبارك و تعالى : . . . { أقم الصلاة طرفى النهار } و طرفاه صلاة المغرب و الغداة . { و زلفاً من الليل } فهى صلاة العشاء الأخرة . . . ;

از امام باقر(ع) ضمن حديثى روايت شده است: . .. خداوند تبارك و تعالى فرمود: {أقم الصلاة طرفى النهار} دو طرف آن، نماز مغرب و صبح است. [و فرمود ]{زلفاً من الليل} آن نماز عشاء است...}.

وقت نماز هاى مستحبى

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 26

26 - { عن زرارة عن أبى جعفر ( ع ) . . . قال : قلت له : { و أطراف النهار لعلّك ترضى } قال : يعنى تطوع بالنهار ;

از زراره نقل شده كه گفت به امام باقر(ع) عرض كردم: [اين كه خدا فرموده: {و سبّح}] {و أطراف النهار لعلّك ترضى} [مراد چيست ؟] فرمود: يعنى در روز، نماز مستحبى بخوان}.

وقت نماز هاى يوميه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 1،7،11،12

1- فرمان الهى به پيامبر ( ص ) براى اقامه نمازهايى ، از هنگام زوال خورشيد تا نيمه شب و نيز در سپيده صبح

أقم الصلوة لدلوك الشمس إلى غسق الّيل و قرءان الفجر

{دلوك} به معناى رفتن خورشيد به سوى غروب، {غسق} به معناى شدت ظلمت است (مفردات راغب). با توجه به معناهاى لغوى، برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {لدلوك الشمس} زوال خورشيد و {غسق الليل} نيمه شب باشد.

7- وقت نماز هاى پنجگانه ، موسّع ( وسعت داده شده ) است .

أقم الصلوة لدلوك الشمس إلى غسق الّيل و قرءان الفجر

11- { عن زرارة قال : سألت أباعبدالله ( ع ) عن ه_ده الأية { أقم الصلاة لدلوك الشمس إلى غسق الليل } قال : دلوك الشمس زوالها عند كبد السماء { إلى غسق الليل } إلى انتصاف الليل فرض الله فيما بينهما أربع صلوات الظهر و العصر و المغرب و العشاء . . . و { قرآن الفجر } قال : ركعتا

الفجر . . . ;

زراره گويد از امام صادق(ع) از اين آيه {أقم الصلاة لدلوك الشمس إلى غسق الليل} سؤال كردم، حضرت فرمود: {دلوك الشمس}[يعنى]ميل پيدا كردن خورشيد از ميان آسمان و {إلى غسق الليل}[يعنى]تا نصف شب كه خدا ميان اين دو (ظهر و نصف شب) چهار نماز را واجب كرده است: ظهر، عصر، مغرب و عشا و درباره {قرآن الفجر} [حضرت ]فرمود: [آن] دو ركعت نماز صبح است. ..}.

12- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) قال : . . . دلالة الصلاة . . . الشمس يقول الله جلّوعزّ { أقم الصلاة لدلوك الشمس إلى غسق الليل و قرآن الفجر . . . } فلاتعرف مواقيت الصلاة إلاّ بالشمس . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود: راهنماى [وقت] نماز . .. خورشيد است. خداى _ عزّوجلّ _ مى فرمايد: {أقم الصلاة لدلوك الشمس إلى غسق الليل و قرآن الفجر...} پس اوقات نماز شناخته نمى شود مگر به وسيله خورشيد...}.

هدايت برپاكنندگان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 4

4 - برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان ، هدايت يافتگانند .

يقيمون الصلوة . .. أولئك على هدًى من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 5 - 1

1 - تنها برپادارندگان نماز و پرداخت كنندگان زكات و اهل يقين به آخرت ، مشمول هدايت ويژه پروردگارِ خويش اند .

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم بالأخرة هم يوقنون . أُول_ئك على هدًى من

هماهنگى در نماز جماعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 43 - 5

5 - تقارن و همراهى نمازگزاران در افعال نماز ، از احكام و آداب نماز جماعت است .

و اركعوا مع الركعين

از اينكه در بيان فرمان به برپايى نماز جماعت گفته نشده {اركعوا جماعة} بلكه با كلمه {مع} همراهى را عنوان كرده، برداشت فوق به دست مى آيد.

نماز جمعه

آداب نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 15،17

15 - { عن علىّ انّه سئل عن قول اللّه [ تعالى ] { يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه } قال : ليس السعى الإشتداد ;

از امام على(ع) درباره سخن خداوند تعالى {يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه} سؤال شد، آن حضرت فرمود: مراد از {سعى} شدت در راه رفتن (دويدن) نيست}.

17 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { يا أيّها الذين آمنوا . . . فاسعوا إلى ذكر اللّه . . . } قال : اسعوا أى امضوا و يقال : اسعوا اعملوا لها و هو قصّ الشارب و نتف الإبط و تقليم الأظفار و الغسل و لبس أفضل ثيابك و تطيب للجمعة فهو السعى ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند، {فاسعوا إلى ذكراللّه. ..} روايت شده كه {اسعوا} به معناى {امضوا} است; يعنى، برويد و گفته مى شود {اسعوا اعملوا لها}; يعنى، بكوشيد تا براى آنها اعمالى انجام دهيد و آن اعمال كوتاه كردن موى شارب و ازاله مو از زير بغل، گرفتن ناخن، غسل، پوشيدن

بهترين پيراهن ها و خوشبو كردن براى نماز جمعه است. پس اين اعمال سعى است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 11

11 - { روى عن أنس عن النبىّ ( ص ) قال : فى قوله : { فإذا قضيت الصلاة فانتشروا . . . } ليس لطلب دنيا و ل_كن عيادة مريض و حضور جنازة و زيارة أخ فى اللّه . . . ;

اَنَس از رسول خدا(ص) روايت نموده كه آن حضرت درباره سخن خداوند {فإذا قضيت الصلاة فانتشروا. ..} فرموده: [اين انتشار و پراكنده شدن در زمين] براى به دست آوردن دنيا نيست; بلكه براى عيادت بيمارى يا حضور بر جنازه اى و يا زيارت برادرى براى خداوند است...}.

احكام نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 2،7،13

2 - اذان ، از آداب برپايى نماز جمعه

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة

ندا براى نماز، همان اذان است.

7 - تعطيل كردن خريد و فروش و هر عملى كه مانع شركت در نماز جمعه مى شود ، فرمان الهى به مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و ذروا البيع

مراد از {ذروا البيع} _ با توجه به دعوت مردم به شركت در نماز جمعه _ تنها رها كردن خريد و فروش نيست; بلكه ذكر خريد و فروش، از باب ذكر بارزترين مصداقى است كه مانع شركت در نماز جمعه مى شود. بر اين اساس هر عملى كه مانع شركت در نماز جمعه شود، بايد ترك گردد.

13 - خريد و فروش و كسب و كار ، پيش از

اعلام نماز جمعه جايز است .

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه و ذروا البيع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 1

1 - جواز خريد و فروش ، پس از تمام شدن نماز جمعه

فإذا قضيت الصلوة فانتشروا فى الأرض و ابتغوا من فضل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 4،5،6

4 - ايراد خطبه در نماز جمعه بهوسيله امام جمعه ، از شرايط آن است .

و تركوك قائمًا

5 - ايستادن در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه ، از آداب آن است .

و تركوك قائمًا

6 - لزوم استماع خطبه هاى نماز جمعه و پرهيز از پرداختن به كار هاى ديگر

و إذا رأوا . .. و تركوك قائمًا

اذان نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 2

2 - اذان ، از آداب برپايى نماز جمعه

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة

ندا براى نماز، همان اذان است.

ارزش نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 8

8 - شركت در نماز جمعه و پرداختن به ذكر خدا ، بسى ارزشمندتر از كسب مال و ساير منافع دنيوى

فاسعوا إلى ذكر اللّه و ذروا البيع ذلكم خير لكم

استماع خطبه نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 6

6 - لزوم استماع خطبه هاى نماز جمعه و پرهيز از پرداختن به كار هاى ديگر

و إذا رأوا

. .. و تركوك قائمًا

امامت نماز جمعه در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 3

3 - اقامه نماز جمعه ، در صدراسلام و به امامت حضرت رسول اكرم ( ص )

و إذا رأوا تج_رة . .. و تركوك قائمًا

اهميت استماع خطبه هاى نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 6

6 - تلاش و جديت براى درك خطبه هاى نماز جمعه و اهميت دادن به آن ، توصيه خداوند به مؤمنان

فاسعوا إلى ذكر اللّه

در صورتى كه مراد از {ذكر اللّه} در آيه شريفه خطبه هاى نماز جمعه باشد; براشت بالا استفاده مى شود.

اهميت تلاش براى نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 6

6 - تلاش و جديت براى درك خطبه هاى نماز جمعه و اهميت دادن به آن ، توصيه خداوند به مؤمنان

فاسعوا إلى ذكر اللّه

در صورتى كه مراد از {ذكر اللّه} در آيه شريفه خطبه هاى نماز جمعه باشد; براشت بالا استفاده مى شود.

اهميت نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 1،3،9

1 - شركت در نماز جمعه ، توصيه خداوند به مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. فاسعوا إلى ذكر اللّه

3 - نماز جمعه ، { ذكر اللّه } است .

فاسعوا إلى ذكر اللّه

مفسران {ذكر اللّه} را به دو معنا تفسير كرده اند: الف) مراد از {ذكر اللّه} نماز جمعه است ب) مراد از آن خطبه هاى

نماز جمعه است. برداشت ياد شده بر پايه تفسير اول است.

9 - فريضه نماز جمعه و ر ها كردن داد و ستد به هنگام اقامه آن ، در جهت تأمين مصالح و منافع خود مؤمنان است .

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه. .. ذلكم خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 7

7 - مأموريت پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، براى بيان جايگاه بلند نماز در پيشگاه الهى

قل ما عند اللّه خير من اللهو و من التج_رة

بيع بعد از نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 1

1 - جواز خريد و فروش ، پس از تمام شدن نماز جمعه

فإذا قضيت الصلوة فانتشروا فى الأرض و ابتغوا من فضل اللّه

بيع هنگام نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 13،16

13 - خريد و فروش و كسب و كار ، پيش از اعلام نماز جمعه جايز است .

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه و ذروا البيع

16 - { قال رسول اللّه ( ص ) حرمت التجارة يوم الجمعة ما بين الأذان الأوّل إلى الإقامة إلى انصراف الإمام لأنّ اللّه يقول : { يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه و ذروا البيع ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: ما بين اذان اول تا اقامه و انصراف امام از آن، تجارت حرام است; زيرا خداى تعالى

مى فرمايد: يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه و ذروا البيع}.

پاداش نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 8

8 - ثواب نماز جمعه ، بسى برتر و بالاتر از درآمد هاى مادى و لذت هاى دنيوى است .

قل ما عند اللّه خير من اللهو و من التج_رة

ترك بيع هنگام نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 7،9

7 - تعطيل كردن خريد و فروش و هر عملى كه مانع شركت در نماز جمعه مى شود ، فرمان الهى به مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و ذروا البيع

مراد از {ذروا البيع} _ با توجه به دعوت مردم به شركت در نماز جمعه _ تنها رها كردن خريد و فروش نيست; بلكه ذكر خريد و فروش، از باب ذكر بارزترين مصداقى است كه مانع شركت در نماز جمعه مى شود. بر اين اساس هر عملى كه مانع شركت در نماز جمعه شود، بايد ترك گردد.

9 - فريضه نماز جمعه و ر ها كردن داد و ستد به هنگام اقامه آن ، در جهت تأمين مصالح و منافع خود مؤمنان است .

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه. .. ذلكم خير لكم

ترك نماز جمعه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 1،2

1 - مسلمانان صدراسلام ، با مشاهده بساط داد و ستد و يا لهو و سرگرمى ، جذب آن مى شدند و

مصلاّ را ترك و پيامبر ( ص ) را در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه ، ر ها مى كردند .

و إذا رأوا تج_رة أو لهوًا انفضّوا إليها و تركوك قائمًا

2 - نكوهش مسلمانان صدراسلام از سوى خداوند ، به خاطر ترك مصلاّ براى داد و ستد و يا تماشاى لهو و ر ها كردن پيامبر ( ص ) در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه

و إذا رأوا تج_رة أو لهوًا انفضّوا إليها و تركوك قائمًا

تلاش براى نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 5،17

5 - مؤمنان ، وظيفه دار جديت و تلاش براى شركت در نماز جمعه

فاسعوا إلى ذكر اللّه

17 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { يا أيّها الذين آمنوا . . . فاسعوا إلى ذكر اللّه . . . } قال : اسعوا أى امضوا و يقال : اسعوا اعملوا لها و هو قصّ الشارب و نتف الإبط و تقليم الأظفار و الغسل و لبس أفضل ثيابك و تطيب للجمعة فهو السعى ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند، {فاسعوا إلى ذكراللّه. ..} روايت شده كه {اسعوا} به معناى {امضوا} است; يعنى، برويد و گفته مى شود {اسعوا اعملوا لها}; يعنى، بكوشيد تا براى آنها اعمالى انجام دهيد و آن اعمال كوتاه كردن موى شارب و ازاله مو از زير بغل، گرفتن ناخن، غسل، پوشيدن بهترين پيراهن ها و خوشبو كردن براى نماز جمعه است. پس اين اعمال سعى است}.

خطبه نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62

- 11 - 4

4 - ايراد خطبه در نماز جمعه بهوسيله امام جمعه ، از شرايط آن است .

و تركوك قائمًا

خطبه هاى نماز جمعه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 1

1 - مسلمانان صدراسلام ، با مشاهده بساط داد و ستد و يا لهو و سرگرمى ، جذب آن مى شدند و مصلاّ را ترك و پيامبر ( ص ) را در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه ، ر ها مى كردند .

و إذا رأوا تج_رة أو لهوًا انفضّوا إليها و تركوك قائمًا

سرزنش ترك نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 2

2 - نكوهش مسلمانان صدراسلام از سوى خداوند ، به خاطر ترك مصلاّ براى داد و ستد و يا تماشاى لهو و ر ها كردن پيامبر ( ص ) در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه

و إذا رأوا تج_رة أو لهوًا انفضّوا إليها و تركوك قائمًا

شرايط نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 4

4 - ايراد خطبه در نماز جمعه بهوسيله امام جمعه ، از شرايط آن است .

و تركوك قائمًا

شركت در نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 5

5 - مؤمنان ، وظيفه دار جديت و تلاش براى شركت در نماز جمعه

فاسعوا إلى ذكر اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 10

10 - شركت

در نماز جمعه ، باعث از دست رفتن روزى مردمان نمى شود .

و إذا رأوا تج_رة . .. و اللّه خير الرزقين

عجله براى نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 14،15

14 - { عن جابر بن يزيد عن أبى جعفر ( ع ) قال : قلت له قول اللّه عزّوجلّ : { فاسعوا إلى ذكر اللّه } قال : اعملوا و عجلّوا فإنّه يوم مضيق على المسلمين فيه ;

جابربن يزيد گويد: به امام باقر(ع) گفتم: مراد از (سخن) خداوند عزّوجلّ {فاسعوا إلى ذكراللّه} چيست؟ فرمود: اعمال جمعه را با عجله انجام دهيد [تا به نماز جمعه برسيد] زيرا روز جمعه، [وقت ]براى مسلمانان تنگ است [و اعمال مستحبّه زياد است]}.

15 - { عن علىّ انّه سئل عن قول اللّه [ تعالى ] { يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه } قال : ليس السعى الإشتداد ;

از امام على(ع) درباره سخن خداوند تعالى {يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه} سؤال شد، آن حضرت فرمود: مراد از {سعى} شدت در راه رفتن (دويدن) نيست}.

فلسفه نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 4

4 - ياد خداوند ، فلسفه و روح نماز جمعه است .

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه

آمدن تعبير {ذكر اللّه} درباره نماز جمعه، مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده باشد.

قيام هنگام خطبه نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 5

5 - ايستادن در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه ، از آداب آن است .

و تركوك قائمًا

موانع ترك نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 12

12 - اعتقاد به رازق بودن خداوند ، ناسازگار با ترك كردن نماز جمعه به منظور كسب روزى

و إذا رأوا تج_رة . .. و اللّه خير الرزقين

نماز جمعه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 3

3 - اقامه نماز جمعه ، در صدراسلام و به امامت حضرت رسول اكرم ( ص )

و إذا رأوا تج_رة . .. و تركوك قائمًا

نماز شب

{نماز شب}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 9،10،11

9 _ نماز خواندن در سحرگاهان ، از اوصاف متّقين

للّذين اتقوا . .. و المستغفرين بالاسحار

امام صادق (ع) درباره {و المستغفرين بالاسحار} فرمود: المصلّين وقت السحر.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 714 ; نورالثقلين، ج 1، ص 321، ح 60.

10 _ كسى كه يك سال در نماز وتر ، هفتاد بار { استغفر اللّه ربّى و اتوب اليه } بگويد ، از مستغفرين در سحرگاهان است .

و المستغفرين بالاسحار

امام صادق (ع): . .. من قال فى وتره اذا اوتر {استغفر اللّه ربّى و اتوب اليه} سبعين مرة و واظب على ذلك حتى تمضى له سنة، كتبه اللّه عنده من المستغفرين بالاسحار.

_______________________________

من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 309، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 321،

ح 62 ; خصال صدوق، ج 2، ص 581، ح 3، باب السبعين.

11 _ كسى كه چهل شب در آخر قنوت نماز وتر صد بار { استغفر اللّه و اتوب اليه } بگويد ، از مستغفرين در سحر است .

و المستغفرين بالاسحار

امام صادق (ع): من قال اخر قنوته فى الوتر {استغفر اللّه و اتوب اليه} مأة مرّة اربعين ليلة كتبه اللّه من المستغفرين بالاسحار.

_______________________________

بحار الانوار، ج 87، ص 224، ح 35 ; از جنّة الامان.

آثار نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 15

15 _ اطعام مردم و نماز شب ، موجب برگزيده شدن ابراهيم ( ع ) به عنوان خليل ، از سوى خداوند

و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

رسول خدا(ص): ما اتخذ اللّه ابراهيم خليلا الا لاطعامه الطعام و صلوته بالليل و الناس نيام.

_______________________________

علل الشرايع، ص 35، ح 4، ب 32; نورالثقلين، ج 1، ص 555، ح 586.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 15

15_ { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول الله عزوجل : { إن الحسنات يذهبن السيئات } قال : صلاة المؤمن بالليل تذهب بما عمل من ذنب بالنهار ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خدا كه فرموده: {إن الحسنات يذهبن السيئات} روايت شده است كه فرمود: نماز مؤمن در شب هر گناهى را كه در روز انجام داده از بين مى برد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 13

13- مقام ارجمند حاصل آمده از نماز شب ، جايگاهى

مورد ستايش و تمجيد همگان

عسى أن يبعثك ربّك مقامًا محمودًا

به صورت مطلق آورده شدن {مقاماً محموداً} مى تواند مشعر به اين باشد كه: مقام محمود، جايگاهى است مورد تمجيد همه خلايق.

آداب نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 9

9- لزوم درخواست توفيق و خلوص و صداقت كامل از خداوند در نوافل شب

و من الّيل فتهجّد به . .. و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

از اينكه خداوند، در پى توصيه پيامبر(ص) به تهجّد، از او خواسته است كه براى اخلاص در هر كارى به درگاه او دعا كند، مى تواند مشعر به معناى فوق باشد.

احكام نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 2

2- نماز شب ، تكليفى واجب بر پيامبر ( ص ) علاوه بر ساير واجبات

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

با توجه به معناى لغوى {نافلة} كه به معناى زيادت بر واجب است; (مفردات راغب) و نيز لام اختصاص {لك} نكته ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 6

6 - برگزارى نماز شب ، اختصاص به ساعتى مشخص ندارد .

إنّ ناشئة الّيل

{ناشئة الليل}، به معناى هر ساعتى از شب نيز آمده است (قاموس المحيط).

اخلاص در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 2

2 - ايستادن در پيشگاه خدا با گامى استوارتر و گفتوگو در محضر او با سخنانى راست تر

و ريشه دارتر ، دو امتياز برجسته نماز و عبادت شبانه

هى أشدّ وط_ًا و أقوم قيلاً

ضمير {هى} به {ناشئة} بازمى گردد. {أشدّ} معادل {أثبت} (با ثبات تر، استوارتر) و {وطىء} مرادف {قيام} (ايستادن) است (لسان العرب). {أقوم} نيز به معناى {أسدّ} (محكم تر) و {قيلاً} همتاى {مقال} (سخن گفتن) است; يعنى، آن (پديده شب) از حيث ايستادن (ايستادن در پيشگاه خدا) استوارتر و از حيث سخن (سخن گفتن در محضر خدا) محكم تر است.

ارزش نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 7

7 _ نماز ، بهترين عبادت در سحرگاهان و ارزشمندترين عمل در شب زنده دارى

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

برداشت فوق، از اختصاص به ذكر يافتن نماز از ميان ديگر اعمال عبادى به دست مى آيد.

اهميت نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 22

22 - { عن زرارة عن أبى جعفر ( ع ) قال : قلت له : { آناء الليل ساجداً و قائماً . . . } قال : يعنى صلاة الليل . . . ;

زراره مى گويد: از امام باقر(ع) پرسيدم: مراد از {آناء الليل ساجداً و قائماً} چيست؟ فرمود: مراد نماز شب است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 22

22 - { عن أبى الحسن ( ع ) فى قوله عزّوجلّ : { و رهبانيّة ابتدعوها ما كتبناها عليهم إلاّ ابتغاء رضوان اللّه } قال : صلاة الليل ;

از امام رضا(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ

كه فرموده: {. ..إلاّ ابتغاء رضوان اللّه} روايت شده كه مراد نماز شب است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 10

10 - { عن أبى جعفر و أبى عبداللّه ( عليهماالسلام ) إنّهما قالا : هى القيامُ فى آخر الليل إلى صلاة الليل ;

از امام باقر و امام صادق(عليهماالسلام) روايت شده كه فرموده اند: [مراد از] آن [{ناشئة الليل}] برخاستن در آخر شب براى نماز شب است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 12،13

12 - نماز و خواندن قرآن ، از بهترين اعمال مراسم در شب زنده دارى و عبادت شبانه

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

13 - شب هنگام ، زمان مناسب براى نماز و قرائت قرآن

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 6

6 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر اقامه نماز در سپيده دم و پسين گاه

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

مقصود از ذكر در اين آيه _ بنابر نظر مفسران _ ممكن است نماز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 2،7،12،13

2 - اقامه نماز در پاره اى از شب ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و من الّيل فاسجد له

مقصود از {سجده} _ چنان كه مفسران گفته اند _ ممكن است نماز باشد.

7 - فرمان خداوند به پيامبر

( ص ) مبنى بر گزاردن نماز شب

و سبّحه ليلاً طويلاً

يكى از معانى {تسبيح}، نماز است (قاموس المحيط و لسان العرب). بر اين اساس مقصود از آن در اين آيه، ممكن است نماز شب باشد.

12 - { روى عن الرضا ( ع ) أنّه سأله احمد بن محمد عن ه_ذه الآية و قال : ما ذلك التسبيح ، قال : صلاة الليل ;

از ايشان روايت شده است كه احمد بن محمد [بزنطى ]درباره آيه {و من الليل فاسجد له و سبّحه ليلاً طويلاً} سؤال كرد و گفت: اين تسبيح چيست؟ آن حضرت فرمود: نماز شب است}.

13 - { و عنه ( ع ) أنّه قال فى قوله عزّوجلّ { و من الليل فاسجد له و سبّحه ليلاً طويلاً } قال : أمره أن يصلى فى ساعات من الليل ففعل ( ص ) . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه آن حضرت درباره سخن خداى عزّوجلّ {و من الليل فاسجد له و سبّحه ليلاً طويلاً} فرمود: خداوند به [رسولش] دستور داده كه در ساعاتى از شب، نماز گزارد. سپس آن حضرت اين مأموريت را انجام داد...}.

تلاوت قرآن در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 4 - 5

5 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر قرائت قرآن با تأنّى و شمرده شمرده در نماز هاى نيمه شب

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه چون آيه به دنبال توصيه به نماز شب آمده است، اشاره دارد به قرائت قرآن در حين نماز;

زيرا قرائت قرآن از اركان نماز است.

توصيه به نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 5

5 _ تهجد ( شب زنده دارى همراه با اقامه نماز ) ، مورد تشويق و توصيه خدا است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

دعا در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 7،9

7- درخواست توفيق از خداوند در نوافل و نماز شب ، براى ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به راستى و درستى ، امرى مطلوب و پسنديده است .

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك . .. و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

9- لزوم درخواست توفيق و خلوص و صداقت كامل از خداوند در نوافل شب

و من الّيل فتهجّد به . .. و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

از اينكه خداوند، در پى توصيه پيامبر(ص) به تهجّد، از او خواسته است كه براى اخلاص در هر كارى به درگاه او دعا كند، مى تواند مشعر به معناى فوق باشد.

زمينه نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 6

6 _ اعتقاد به ربوبيت خداوند ، مقتضى شب زنده دارى و عبادت و نماز براى او است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

آمدن قيد {لربّهم} و ياد ربوبيت خدا، به جاى ديگر اوصاف او همچون رحمان، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

صداقت در نماز شب

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 2

2 - ايستادن در پيشگاه خدا با گامى استوارتر و گفتوگو در محضر او با سخنانى راست تر و ريشه دارتر ، دو امتياز برجسته نماز و عبادت شبانه

هى أشدّ وط_ًا و أقوم قيلاً

ضمير {هى} به {ناشئة} بازمى گردد. {أشدّ} معادل {أثبت} (با ثبات تر، استوارتر) و {وطىء} مرادف {قيام} (ايستادن) است (لسان العرب). {أقوم} نيز به معناى {أسدّ} (محكم تر) و {قيلاً} همتاى {مقال} (سخن گفتن) است; يعنى، آن (پديده شب) از حيث ايستادن (ايستادن در پيشگاه خدا) استوارتر و از حيث سخن (سخن گفتن در محضر خدا) محكم تر است.

فضيلت نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 2،3

2 - ايستادن در پيشگاه خدا با گامى استوارتر و گفتوگو در محضر او با سخنانى راست تر و ريشه دارتر ، دو امتياز برجسته نماز و عبادت شبانه

هى أشدّ وط_ًا و أقوم قيلاً

ضمير {هى} به {ناشئة} بازمى گردد. {أشدّ} معادل {أثبت} (با ثبات تر، استوارتر) و {وطىء} مرادف {قيام} (ايستادن) است (لسان العرب). {أقوم} نيز به معناى {أسدّ} (محكم تر) و {قيلاً} همتاى {مقال} (سخن گفتن) است; يعنى، آن (پديده شب) از حيث ايستادن (ايستادن در پيشگاه خدا) استوارتر و از حيث سخن (سخن گفتن در محضر خدا) محكم تر است.

3 - نماز شب ، پديده اى بس ارزشمند و والا در پيشگاه خداوند

إنّ ناشئة الّيل هى أشدّ

در صورتى كه اضافه {ناشئة الليل} ظرفيه باشد; مقصود از پديده، عبادت شبانه بوده و معناى {إنّ ناشئة الليل} چنين خواهد بود: {به

راستى پديده اى (عبادتى) كه در شب واقع مى شود. ..}. گفتنى است كه آيه شريفه در مقام تمجيد و ستايش از عبادت شبانه است.

قرآن در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 4

4- اهميت قراءت قرآن ، در نماز شب

و قرءان الفجر . .. و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {قرآن}، نماز مشتمل بر قراءت قرآن باشد.

قيام در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 2

2 - ايستادن در پيشگاه خدا با گامى استوارتر و گفتوگو در محضر او با سخنانى راست تر و ريشه دارتر ، دو امتياز برجسته نماز و عبادت شبانه

هى أشدّ وط_ًا و أقوم قيلاً

ضمير {هى} به {ناشئة} بازمى گردد. {أشدّ} معادل {أثبت} (با ثبات تر، استوارتر) و {وطىء} مرادف {قيام} (ايستادن) است (لسان العرب). {أقوم} نيز به معناى {أسدّ} (محكم تر) و {قيلاً} همتاى {مقال} (سخن گفتن) است; يعنى، آن (پديده شب) از حيث ايستادن (ايستادن در پيشگاه خدا) استوارتر و از حيث سخن (سخن گفتن در محضر خدا) محكم تر است.

نماز شب در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 7

7 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، در آغاز بعثت مدتى چند به شب زنده دارى به ميزان دوسوم يا نصف و يا يك سوم از شب موظف شده بودند .

و طائفة من الذين معك . .. علم أن لن

تحصوه

نماز شب صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 11

11 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، موظّف به نماز در پاسى از شب به ميزان ميسور و ممكن

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از قرائت قرآن، نماز باشد; زيرا خواندن قرآن از اجزاى مهم نماز است. گفتنى است چون جمله هاى پيش درباره نماز شب بود، مى تواند قرينه بر مطلب ياد شده باشد.

نماز شب محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 1،2،18

1- فرمان الهى به پيامبر ( ص ) در مورد بيدار شدن در بخشى از شب ، براى اقامه نافله شب

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

2- نماز شب ، تكليفى واجب بر پيامبر ( ص ) علاوه بر ساير واجبات

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

با توجه به معناى لغوى {نافلة} كه به معناى زيادت بر واجب است; (مفردات راغب) و نيز لام اختصاص {لك} نكته ياد شده قابل استفاده است.

18- { عن عمارالساباطى قال : كنّا جلوساً عند أبى عبدالله ( ع ) بمنى فقال له رجل : ما تقول فى النوافل ؟ فقال : فريضة قال : ففزعنا و فزع الرجل ، فقال : أبوعبدالله ( ع ) : إنما أعنى صلاة الليل على رسول الله ( ص ) ان الله يقول : { و من الليل فتهجّد نافلة لك } ;

عمار ساباطى گويد: در منى نزد امام صادق(ع) نشسته

بوديم، شخصى به حضرت گفت: در باره نافله ها چه مى گوييد؟ حضرت فرمود: واجب هستند. راوى گويد: ما و آن مرد سؤال كننده برآشفتيم، پس حضرت فرمود: منظور من نماز شب است كه بر رسول خدا واجب بود. همانا خداوند مى فرمايد: و من الليل فتهجد به نافلة لك}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 2 - 6

6 - { عن محمد بن مسلم عن أبى جعفر ( ع ) قال : سألتُه عن قول اللّه : { قم الليل إلاّ قليلاً } قال : أمره اللّه أن يصلّى كلَّ ليلة إلاّ أن يأتى عليه ليلةٌ فى الليالى لايصلى فيها شيئاً ;

محمدبن مسلم گويد: از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {قم الليل إلاّ قليلاً} سؤال كردم، فرمود: خداوند به او (رسول اللّه) دستور داده كه هر شب نماز [شب ]بخواند; مگر اين كه شبى از شب ها بيايد كه در آن نتواند نمازى بخواند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 7

7 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر گزاردن نماز شب

و سبّحه ليلاً طويلاً

يكى از معانى {تسبيح}، نماز است (قاموس المحيط و لسان العرب). بر اين اساس مقصود از آن در اين آيه، ممكن است نماز شب باشد.

نماز شب مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 11

11 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، موظّف به نماز در پاسى از شب به ميزان ميسور و ممكن

تقوم أدنى من ثلثى

الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از قرائت قرآن، نماز باشد; زيرا خواندن قرآن از اجزاى مهم نماز است. گفتنى است چون جمله هاى پيش درباره نماز شب بود، مى تواند قرينه بر مطلب ياد شده باشد.

نماز شب مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 50

50- { سأله [ الصادق ( ع ) ] عبداللّه بن سُنان ، عن قول اللّه عزّوجلّ { سيماهم فى وجوههم من أثر السجود } قال : هو السَّهَر فى الصلاة ;

عبداللّه بن سنان از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {سيماهم فى وجوههم من أثر السجود} پرسيد، آن حضرت فرمود: منظور [اثر ]شب زنده دارى با نماز است}.

وقت نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 6

6 - برگزارى نماز شب ، اختصاص به ساعتى مشخص ندارد .

إنّ ناشئة الّيل

{ناشئة الليل}، به معناى هر ساعتى از شب نيز آمده است (قاموس المحيط).

نمازگزاران

{نمازگزاران}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 19

19 _ وجود عبادت كنندگان خدا و نمازگزارانى غير از حضرت مريم ، در عصر آن حضرت

و اركعى مع الرّاكعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 28

28- اصحاب پيامبر ( ص ) ، اهل نماز و سجده هاى بسيار

و الذين معه . .. سيماهم فى وجوههم من أثر السجود

پاداش نمازگزاران جمعه

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 9

9 - ثواب نماز جمعه ، براى برپادارندگان آن ، در نزد خداوند محفوظ است .

قل ما عند اللّه خير

تربيت نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 15

15 _ تربيت انسان هاى مؤمن به غيب ، پايبند به نماز و انفاق گر ، از اهداف قرآن

ذلك الكتب . .. هدًى للمتقين. الذين يؤمنون ... و مما رزقنهم ينفقون

تكذيبگرى نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 4 - 2

2 - برخى از نمازگزاران ، كيفر هاى الهى را باور نداشته و هشدار به آن را دروغ مى دانند .

أرءيت الذى يكذّب بالدين . .. فويل للمصلّين

{فاء} در {فويل} براى تفريع است و دلالت دارد كه مراد از {مصلّين} (در اين آيه)، همان كسانى اند كه در آغاز سوره، به {تكذيب كنندگان جزا} توصيف شده اند.

حسن فرجام نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 17

17_ فرجام نيك از آنِ صبرپيشگان ، برپادارندگان نماز ، انفاق گران و جبران كنندگان اعمال بد با اعمال شايسته است .

والذين صبروا . .. و يدرءون بالحسنة السيئة أُول_ئك لهم عقبى الدار

حق پذيرى نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 9

9 - خداترسان و نمازگزاران ، بيشتر از ديگران ، حق پذيراند .

إنّما تنذر الذين يخشون ربّهم بالغيب و أقاموا الصلوة

رستگارى نمازگزاران

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 7

7 - نمازگزاران ، در صورتى رستگاراند كه از تزكيه و ياد خدا برخوردار باشند .

قد أفلح من تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى

رفعت خانه نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 4

4 - به اذن خدا خانه مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، داراى مجد و عظمت است .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_ر

روزى نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 16

16 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، نماز به پا مى دارند ، زكات مى پردازند و از قيامت مى ترسند ، از روزى فراوان و بى شمار برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيد

{حساب} به معناى شمارش است و {بغير حساب} (بى شمارش) مى تواند كنايه از كثرت و فراوانى باشد.

روزى نمازگزاران جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 11

11 - خداوند ، روزى برپاداران نماز جمعه را تضمين كرده است .

قل ما عند اللّه خير . .. و اللّه خير الرزقين

زمينه تبليغ در نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 3

3 - نمازگزاران ، داراى زمينه اى مساعد براى

ترغيب ديگران به تقوا

إذا صلّى . أرءيت إن ... أمر بالتّقوى

زمينه هدايت نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 8

8 - احتمال دست يابى نمازگزاران به هدايت ، نهى او را از نماز ، شگفت آورتر و نكوهيده تر مى سازد .

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى

سرزنش نمازگزاران بخيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 7 - 6

6 - مضايقه كردن نمازگزاران غافل و رياكار ، از عاريه دادن لوازم زندگى خود به نيازمندان ، نكوهيده تر از يتيم آزارى و بى توجّهى به فقيران است .

الذى يدعّ اليتيم . .. و لايحضّ ... فويل للمصلّين . الذين ... و يمنعون الماعون

با آن كه تعبير {فويل للمصلّين}، ادامه بيان اوصاف كسانى است كه جزاى الهى را تكذيب كردند; ولى حرف {فاء} و تغيير سياق، نشانگر تفاوت درجه آن با دو وصف قبل است. بنابراين وصفى كه در اين آيه، از ويژگى هاى همان {مصلّين} شمرده شده است، نارواتر از اوصافى است كه در آيه دوم و سوم آمده بود.

شخصيت نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 5

5 - مخالفان نماز و تكذيب گران دين ، حقّ دستور دادن به نمازگزاران هدايت پيشه و ترويج كننده تقوا را ندارند .

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... كذّب و تولّى ... كلاّ لاتطعه

شگفتى نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11

- 8

8 - احتمال دست يابى نمازگزاران به هدايت ، نهى او را از نماز ، شگفت آورتر و نكوهيده تر مى سازد .

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 7

7 - احتمال تلاش نمازگزار براى تبليغ تقوا ، نهى او را از نماز ، شگفت آورتر و نكوهيده تر مى سازد .

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن ... أمر بالتّقوى

طغيانگران و نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 6

6 - طغيان گران ، بى اعتنا به هدايت يافته بودن نماز گزاران و گرفتار احساس بى نيازى از رهنمود هاى آنان

ليطغى . أن رءاه استغنى ... أرءيت إن كان على الهدى

عذاب نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 4 - 1

1 - برخى از نمازگزاران ، گرفتار نفرين خداوند و سزاوار عذاب و هلاكت اند .

فويل للمصلّين

{ويل} _ كه در اصل به معناى عذاب و هلاكت است _ كلمه اى است كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. (لسان العرب) اين كلمه نام درّه، يا چاه خاصى در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن است (قاموس). مبتدا قرار گرفتن آن _ با آن كه نكره است _ نشان مى دهد كه در معناى نفرين به كار رفته است.

فضايل نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162

- 13

13 _ اهميت والاى نماز و زكات و عنايت ويژه الهى نسبت به اقامه كنندگان نماز

و المقيمين الصلوة و المؤتون الزكوة

منصوب آوردن {المقيمين} به تقدير {امدح} و {اخص} براى تأكيد بيشتر به اهميت نماز و عنايت خاص خداوند به اقامه كنندگان آن است و ذكر زكات در بين ديگر عبادتها و واجبات، حكايت از اهميت ويژه آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 22 - 1،2،3

1 - نمازگزاران ، مصون از خصلت حرص و آزمندى

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين

2 - نمازگزاران ، مبرّا از ناشكيبايى در برابر شرور و بدى ها

إذا مسّه الشرّ جزوعًا . .. إلاّ المصلّين

3 - نمازگزاران ، منزّه از بخلورزى و امساك از رساندن خير و خوبى به ديگران

و إذا مسّه الخير منوعًا . إلاّ المصلّين

قدرت نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 1

1 - تكذيب گران دين ، گرچه گروهى منسجم باشند ، از مانع شدن نمازگزاران ناتوان اند .

كلاّ

حرف {كلاّ} براى ردع و منع است و در آيه شريفه تكذيب گران دين را، از پندار موفقيت در باز داشتن مردم از نماز منع مى كند.

مصونيت نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 22 - 1،2،3

1 - نمازگزاران ، مصون از خصلت حرص و آزمندى

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين

2 - نمازگزاران ، مبرّا از ناشكيبايى در برابر شرور و بدى ها

إذا مسّه الشرّ جزوعًا . .. إلاّ المصلّين

3 - نمازگزاران ، منزّه از بخلورزى

و امساك از رساندن خير و خوبى به ديگران

و إذا مسّه الخير منوعًا . إلاّ المصلّين

مقامات نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 20

20 - طواف كنندگان ، عبادت كنندگان و نمازگزاران در خانه خدا ، داراى مقامى ارجمند در پيشگاه خداوند

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

از اينكه پيامبرانى بزرگ، همچون ابراهيم و اسماعيل(ع) مأمور به تطهير خانه خدا براى طواف كنندگان و . .. بودند، ارجمندى طواف كنندگان و ... در پيشگاه خدا به دست مى آيد.

نشانه هاى نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 23 - 1

1 - پايبندى به نماز و انجام دادن دائمى آن ، از نشانه هاى نمازگزاران حقيقى است .

إلاّ المصلّين . الذين هم على صلاتهم دائمون

نفرين بر نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 4 - 1

1 - برخى از نمازگزاران ، گرفتار نفرين خداوند و سزاوار عذاب و هلاكت اند .

فويل للمصلّين

{ويل} _ كه در اصل به معناى عذاب و هلاكت است _ كلمه اى است كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. (لسان العرب) اين كلمه نام درّه، يا چاه خاصى در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن است (قاموس). مبتدا قرار گرفتن آن _ با آن كه نكره است _ نشان مى دهد كه در معناى نفرين به كار رفته است.

نفرين بر نمازگزاران بى ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107

- 4 - 4

4 - نمازگزاران بى اعتقاد به معاد ، مورد نفرين خداوند

أرءيت الذى يكذّب بالدين . .. فويل للمصلّين

نمازگزاران در ياد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 16

16 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { و لذكر اللّه أكبر } يقول : ذكر اللّه لأهل الصلاة أكبر من ذكرهم إيّاه . . . ;

از امام باقر(ع) درباره اين سخن خداوند {و لذكر أللّه أكبر} روايت شده كه فرمود: {ياد كردن خداوند نمازگزاران را، بزرگ تر است از ياد كردن نمازگزاران خداوند را. ..}.

نمازگزاران و انذارهاى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 7

7 - انذار ها و اخطار هاى پيامبر ( ص ) ، تنها در خداترسان و بر پادارندگان نماز مؤثر بوده است .

إنّما تنذر الذين يخشون ربّهم بالغيب و أقاموا الصلوة

نمازگزاران يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 10

10 _ يهوديان بپادارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، به قرآن و ديگر كتب آسمانى ايمان مى آورند .

و لكن الرسخون . .. و المقيمين الصلوة و المؤتون الزكوة

گفتنى است كه {المقيمين} به وسيله فعلى همانند {امدح} و يا {اخص} منصوب شده و در اصل چنين بوده {و المقيمون الصلوة اخصهم و امدحهم} كه بنابر قواعد ادبى المقيمون و فعل اخص و امدح حذف شده است و ضمير در {امدحهم} به صورت اسم ظاهر در آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 4

4 _ گروهى از يهوديان نسل هاى پيشين ، بر خلاف دنياگرايان ايشان ، به محتواى تورات و ميثاق هاى آن پايبند بودند و نماز را به پا داشتند .

و الذين يمسكون بالكتب و أقاموا الصلوة

هدايت نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 5

5 - مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، از هدايت خاص خداوند به نور خويش برخورداراند .

يهدى اللّه لنوره من يشاء . .. فى بيوت أذن اللّه ... يسبّح له فيها ... رجال لاتله

هشدار به نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 15

15 - هشدار خداوند ، به نمازگزاران درباره اداى كامل آن

و أقم الصلوة . .. و اللّه يعلم ما تصنعون

فراز {و اللّه يعلم. ..} پس از فرمان به نماز با مادّه {اقامه} _ كه به معناى اداى كامل است _ به نكته ياد شده، اشعار دارد.

نمرود از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نمرود

احتجاج نمرود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 1،4

1 _ محاجّه و ستيز نمرود ( شاه بابل ) با ابراهيم ( ع ) ، درباره ربوبيّت الهى

الم تر الى الّذى حاجّ ابرهيم فى ربّه ان اتيه اللّه الملك

كلمه {حاجّ} از مصدر محاجّه به معناى ارائه برهان و دليل است در مقابل حجّت و دليل خصم و خالى از معناى مخاصمه و مجادله نيست. بنابرآنچه مورّخين نوشته اند و نيز روايات دلالت دارد، پادشاه

معاصر حضرت ابراهيم (ع)، نمرود (از سلاطين بابل) بوده است.

4 _ دعوت خداوند به دقّت در محاجّه نمرود با ابراهيم ( ع )

الم تر الى الّذى حاجّ ابرهيم

سلطنت نمرود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 1،2،25

1 _ محاجّه و ستيز نمرود ( شاه بابل ) با ابراهيم ( ع ) ، درباره ربوبيّت الهى

الم تر الى الّذى حاجّ ابرهيم فى ربّه ان اتيه اللّه الملك

كلمه {حاجّ} از مصدر محاجّه به معناى ارائه برهان و دليل است در مقابل حجّت و دليل خصم و خالى از معناى مخاصمه و مجادله نيست. بنابرآنچه مورّخين نوشته اند و نيز روايات دلالت دارد، پادشاه معاصر حضرت ابراهيم (ع)، نمرود (از سلاطين بابل) بوده است.

2 _ پادشاهى ، سلطنت و قدرت نمرود ، داده اى از جانب خداوند

ان اتيه اللّه الملك

25 _ پادشاه عصر ابراهيم ( ع ) ( نمرود ) ، حاكمى كافر و ستمگر

فبهت الّذى كفر و اللّه لا يهدى القوم الظّالمين

طغيان نمرود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 6

6 _ قدرتمدارى نمرود ، زمينه ساز غرور ، كفر و طغيانگرى وى

الم تر الى . .. ان اتيه اللّه الملك

بنابراينكه جمله {ان اتيه . .. }، بيان علّت محاجّه باشد; يعنى چون ملك و سلطنت يافت، چنين و چنان كرد.

ظلم نمرود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 25

25 _ پادشاه عصر ابراهيم ( ع ) ( نمرود ) ، حاكمى كافر و ستمگر

فبهت الّذى كفر

و اللّه لا يهدى القوم الظّالمين

غرور نمرود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 6،7

6 _ قدرتمدارى نمرود ، زمينه ساز غرور ، كفر و طغيانگرى وى

الم تر الى . .. ان اتيه اللّه الملك

بنابراينكه جمله {ان اتيه . .. }، بيان علّت محاجّه باشد; يعنى چون ملك و سلطنت يافت، چنين و چنان كرد.

7 _ قدرتمدارى ، زمينه ساز غرور و كفر در برابر ربوبيّت الهى

الم تر الى الّذى . .. ان اتيه اللّه الملك

چنانچه جمله {ان اتيه . .. }، بيانِ علّتِ كفر و غرور نمرود باشد، مى توان از آن يك نتيجه كلّى به دست آورد كه قدرت و سلطنت، زمينه ساز غرور، كفر و ... است.

قدرت نمرود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 6،7

6 _ قدرتمدارى نمرود ، زمينه ساز غرور ، كفر و طغيانگرى وى

الم تر الى . .. ان اتيه اللّه الملك

بنابراينكه جمله {ان اتيه . .. }، بيان علّت محاجّه باشد; يعنى چون ملك و سلطنت يافت، چنين و چنان كرد.

7 _ قدرتمدارى ، زمينه ساز غرور و كفر در برابر ربوبيّت الهى

الم تر الى الّذى . .. ان اتيه اللّه الملك

چنانچه جمله {ان اتيه . .. }، بيانِ علّتِ كفر و غرور نمرود باشد، مى توان از آن يك نتيجه كلّى به دست آورد كه قدرت و سلطنت، زمينه ساز غرور، كفر و ... است.

قصه نمرود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 5

5 _ داستان

ابراهيم ( ع ) و نمرود و قصّه عُزير و يا اِرمياى پيامبر و زنده شدن مرغان كوبيده شده و نيز تمامى احكام و مقررات انفاق ، از آيات الهى است .

الم تر . .. او كالذى مرّ ... فخذ اربعة من الطير ... مثل الّذين ... كذلك يبيّن ال

كفر نمرود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 6،7،25

6 _ قدرتمدارى نمرود ، زمينه ساز غرور ، كفر و طغيانگرى وى

الم تر الى . .. ان اتيه اللّه الملك

بنابراينكه جمله {ان اتيه . .. }، بيان علّت محاجّه باشد; يعنى چون ملك و سلطنت يافت، چنين و چنان كرد.

7 _ قدرتمدارى ، زمينه ساز غرور و كفر در برابر ربوبيّت الهى

الم تر الى الّذى . .. ان اتيه اللّه الملك

چنانچه جمله {ان اتيه . .. }، بيانِ علّتِ كفر و غرور نمرود باشد، مى توان از آن يك نتيجه كلّى به دست آورد كه قدرت و سلطنت، زمينه ساز غرور، كفر و ... است.

25 _ پادشاه عصر ابراهيم ( ع ) ( نمرود ) ، حاكمى كافر و ستمگر

فبهت الّذى كفر و اللّه لا يهدى القوم الظّالمين

گمراهى نمرود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 8

8 _ نمرود ، نمونه اى از منحرفان راه رشد ، محرومان از ولايت الهى ، روندگان از نور به ظلمت و جاودان در آتش

قد تبيّن الرّشد . .. اللّه ولىّ الّذين ... الم تر الى الّذى حاجّ ابرهيم

خداوند پس از بيان ايمان و كفر (ولايت {اللّه} و {طاغوت} در

آيات پيشين) براى نشان دادن نمونه خارجى، داستان ابراهيم (ع) و نمرود را بيان كرده كه ابراهيم (ع) نمونه اى از ايمان و نمرود، نمونه اى از كفر است.

مغالطه نمرود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 13،22

13 _ ادّعاى مغالطه آميز نمرود ، بر اينكه مرگ و زندگى به دست اوست .

قال انا اُحيى و اميت

از اينكه ابراهيم (ع) در برابر پاسخ نمرود (انا احيى . .. )، استدلالى ديگر مطرح كرد (فان اللّه ... )، معلوم مى شود احياء و اماته اى را كه نمرود مدعى بود ; با مغالطه به اطرافيان خويش كه دركى از واقعيّت حيات و مرگ نداشتند، باوراند. (چنانچه در روايات آمده است كه دستور به كشتن فردى و آزادى محكوم به مرگى را داد.)

22 _ كفر و عناد نمرود و مغالطه وى با ابراهيم ( ع )

ربّى الّذى يحيى و يميت قال انا احيى و اميت

حضرت ابراهيم (ع) از {احياء} و {اماته} معنى حقيقتش را اراده كرده بود، در حالى كه مراد نمرود، معناى مجازى آن بود.

نوجوانان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نوجوانان

احترام به نوجوانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 8

8 - لزوم مشورت و نظرخواهى با نوجوانان ، درباره مسائل مربوط به ايشان و نيز شخصيت دادن به آنان و احترام به نظرات آنها

أنّى أذبحك فانظر ماذا ترى

اهميت مشاوره با نوجوانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 8

8 - لزوم مشورت و نظرخواهى با نوجوانان ، درباره مسائل مربوط

به ايشان و نيز شخصيت دادن به آنان و احترام به نظرات آنها

أنّى أذبحك فانظر ماذا ترى

بى گناهى نوجوانان قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 5

5- موسى ( ع ) نوجوان مقتول را ، فردى بى گناه دانست و خضر ( ع ) را به جهت كشتن وى ، به شدّت مورد اعتراض قرار داد .

قال أقتلت نفسًا زكيّة بغير نفس لقد جئت شيئًا نكرًا

{زكاة} به معناى {طهارت} و {صلاح} و {نمو} و {بركت} و {مدح} آمده است. (لسان العرب) در آيه، مراد از {زكية}، توصيف نوجوان به طهارت و پاكى از گناه است.

حفظ شخصيت نوجوانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 8

8 - لزوم مشورت و نظرخواهى با نوجوانان ، درباره مسائل مربوط به ايشان و نيز شخصيت دادن به آنان و احترام به نظرات آنها

أنّى أذبحك فانظر ماذا ترى

روش برخورد با نوجوانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 8

8 - لزوم مشورت و نظرخواهى با نوجوانان ، درباره مسائل مربوط به ايشان و نيز شخصيت دادن به آنان و احترام به نظرات آنها

أنّى أذبحك فانظر ماذا ترى

نوجوانى

حلم در نوجوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 7

7 - حلم و بردبارى ، از اوصاف برجسته و ارزشمند براى نوجوانان

فبشّرن_ه بغل_م حليم

صبر در نوجوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 -

102 - 25

25 - صبر و شكيبايى در دوران نوجوانى ، امرى بس ارزشمند و سرنوشت ساز براى نوجوانان

فبشّرن_ه بغل_م حليم . .. ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

گرايشها در نوجوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 4

4 - انسان ، در هر مرحله اى از مراحل زندگى دنيوى ( كودكى ، نوجوانى ، جوانى ، ميان سالى و پيرى ) ، داراى روحيه و گرايشى متفاوت با مرحله قبل و مرحله بعد است .

اعلموا أنّما الحيوة الدنيا لعب . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

برداشت ياد شده در صورتى به دست مى آيد كه هر يك از خصلت هاى پنجگانه ياد شده در آيه شريفه، به ترتيب بيانگر يكى از مراحل زندگى انسان باشد.

لهو در نوجوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 6

6 - لهو و اشتغال به كار هاى سرگرم كننده ، اقتضاى دوران نوجوانى است .

أنّما الحيوة الدنيا . .. و لهو

نوجوانى اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 5

5 - بشارت خداوند به ابراهيم ( ع ) ، به مشاهده دوران نوجوانى فرزندش ( اسماعيل )

فبشّرن_ه بغل_م

بشارت خداوند به فرزندى در سنين نوجوانى، گوياى اين حقيقت است كه حضرت ابراهيم(ع) اين فرزند را در چنين سنى مشاهده خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 1

1 - اسماعيل ( ع ) به هنگام نوجوانى ، در معيت

پدرش ابراهيم ( ع ) به سعى و تلاش مى پرداخت .

فبشّرن_ه بغل_م حليم . فلمّا بلغ معه السعى

نوجوانى خدمتكاران بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 24 - 1،4

1 - خدمت كاران جوان و زيبارو ، در طواف متقين بهشتى براى پذيرايى از آنان

و يطوف عليهم غلمان لهم

{غلام} (مفرد {غلمان}) به نوجوانى گفته مى شود كه تازه پشت لبش سبز شده باشد.

4 - خدمت نوجوانان زيباروى بهشتى ، براى تقواپيشگان از سرشوق و پروانهوار

و يطوف عليهم غلمان لهم

تعبير {يطوف}، حركت پروانهوار و مشتقانه را افاده مى كند.

نوجوانى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 14 - 1

1 - سپرى شدن دوران كودكى و نوجوانى موسى ( ع ) و رسيدن او به مرحله جوانى ، بى هيچ حادثه درخور بيان

فرددن_ه إلى أُمّه . .. و لمّا بلغ أشدّه و استوى

تعبير {بلغ أشدّه} كنايه از رسيدن شخص به دوره جوانى است; زيرا نوعاً بلوغ فكرى انسان هم زمان با رسيدن وى به مرحله جوانى است. بنابراين پرداختن قرآن به حوادث روزگار جوانى موسى(ع) و بعد از آن و مسكوت گذاشتن دوران پيش از جوانى (كودكى و نوجوانى)، نشانگر آن است كه كودكى و نوجوانى او در كمال آرامش سپرى شده بود و در اين مدت حادثه اى درخور بيان براى وى روى نداده بود.

نوجوانى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 13

13_ رؤياى شگفت يوسف ( ع ) ( سجده ستارگان ، ماه و خورشيد )

در سنين كودكى يا نوجوانى او بوده است .

قال ي_بنىّ

كلمه {بنىّ} تصغير كلمه {ابن} مى باشد و به ضمير متكلم اضافه شده است. {ي_بنىّ} ; يعنى، اى پسر كوچك من.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 6

6_ يوسف ( ع ) به هنگام اجراى توطئه برادرانش عليه او ، در سنين كودكى يا نوجوانى بوده است .

أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

برداشت فوق ، از فعل {يلعب} (بازى كند) به دست مى آيد ; زيرا معمولاً بازى كردن را در مورد كودكان و نوجوانان به كار مى برند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 1

1_ يوسف ( ع ) روزگار كودكى و نوجوانى را در خانه عزيز مصر به سر برد ، تا به جوانى و رشد جسمى و عقلى رسيد .

أكرمى مثوي_ه . .. و لما بلغ أشدّه

كلمه {أشدّ} چنان چه لسان العرب از سيبويه نقل كرده _ جمع شدّة (توان و قدرت) است. بنابراين {أشدّ} ; يعنى ، توانها و قدرتهاى متعدد كه به مناسبت مورد ، شامل توان جسمى و عقلى است.

ويژگيهاى نوجوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 6

6 - لهو و اشتغال به كار هاى سرگرم كننده ، اقتضاى دوران نوجوانى است .

أنّما الحيوة الدنيا . .. و لهو

نوح(ع) از ديدگاه قرآن در تفسيرراهنما

نوح(ع)

آثار ايمان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 3

3 - عبوديت و ايمان نوح ( ع ) ،

موجب دستيابى او به پاداش هايى همانند پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنه من عبادنا. ..} تعليل براى جمله {إنا كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون نوح(ع) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بود، به او همانند پاداش محسنان، پاداش داديم. گفتنى است كه مقصود از آن، اجابتِ دعا، نجاتِ از مشكلات اندوه بار و باقى ماندن نسل و نام نيك آن حضرت در تاريخ مى باشد.

آثار تعاليم نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 3

3 - پيام نوح ( ع ) ، داراى جاذبه بيشتر براى طبقات محروم جامعه

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون

آثار تكذيب نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 2

2 _ خداوند ، عذاب استيصال را بر قوم نوح آن گاه نازل كرد كه آنان _ با وجود براهين و شواهد قطعى بر رسالت آن حضرت _ آن را انكار كرده و او را متهم به دروغ گويى كردند .

إذ قال لقومه يقوم إن كان كبر عليكم مقامى . .. فعلى اللّه توكلت فأجمعوا ... فإن ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 6

6_ نوح ( ع ) ، همواره رنجيده خاطر از رفتار ناپسند قوم خويش و اندوهناك از اصرار آنان بر كفر و انكار رسالت

فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

إبتئاس (مصدر تبتئس) به معناى محزون و ناراحت شدن است و مراد

از {ما كانوا يفعلون} شرك ورزى و اصرار آنان بر انكار رسالت و ديگر كارهاى نارواست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 4

4 - تكذيب نوح ( ع ) از سوى قوم وى ، موجب هلاكت آنان شد .

قال ربّ إنّ قومى كذّبون . .. ثمّ أغرقنا بعد الباقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 6

6 - قوم نوح ، به دنبال قبول نكردن رسالت نوح ( ع ) دچار سيلى عظيم و بنيان كن شدند و به هلاكت رسيدند .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه . .. فأخذهم الطوفان

{طوفان} هر حادثه اى را مى گويند كه انسان را احاطه كند. اين واژه در {آب فراوان (سيل)} متعارف شده است (مفردات راغب).

آثار تهمت به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 2

2 _ خداوند ، عذاب استيصال را بر قوم نوح آن گاه نازل كرد كه آنان _ با وجود براهين و شواهد قطعى بر رسالت آن حضرت _ آن را انكار كرده و او را متهم به دروغ گويى كردند .

إذ قال لقومه يقوم إن كان كبر عليكم مقامى . .. فعلى اللّه توكلت فأجمعوا ... فإن ت

آثار دعوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 6 - 1

1 - تلاش مستمر نوح ( ع ) ، براى ايمان آوردن قومش ، حاصلى جز فرار و دورى آنان نداشت .

فلم يزدهم دعاءى إلاّ فرارًا

آثار

رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 116 - 4

4 - احساس خطر اشراف و زمامداران قوم نوح از گسترش دعوت وى

قالوا لئن لم تنته ي_نوح لتكوننّ من المرجومين

تهديد سران قوم نوح به سخت ترين مجازات همچون رجم، نشانگر نگرانى شديد آنان است.

آثار عبوديت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 3

3 - عبوديت و ايمان نوح ( ع ) ، موجب دستيابى او به پاداش هايى همانند پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنه من عبادنا. ..} تعليل براى جمله {إنا كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون نوح(ع) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بود، به او همانند پاداش محسنان، پاداش داديم. گفتنى است كه مقصود از آن، اجابتِ دعا، نجاتِ از مشكلات اندوه بار و باقى ماندن نسل و نام نيك آن حضرت در تاريخ مى باشد.

آثار نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 5

5 - تلاش نوح ( ع ) براى نماياندن خيرخواهى خود و تضمين منافع قومش در پرتو رسالت خويش

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} به دست مى آيد.

آغاز طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 6

6 - فوران آب از تنور ، نشان صدور فرمان خدا و شروع طوفان نوح ( ع )

بود .

فإذا جاء أمرنا و فار التّنّور

عبارت {فارالتّنّور}، عطف تفسيرى است براى {جاء أمرنا}.

آمرزش پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 7

7_ نوح ( ع ) ، واسطه شمول مغفرت و رحمت خداوند بر مؤمنان و پيروان او

إن ربى لغفور رحيم

به دليل {اركبوا} كه خطاب به پيروان نوح است، متعلق {غفور} و {رحيم} نيز پيروان آن حضرت مى باشد; يعنى: إن ربى لغفور لكم رحيم بكم. (خداوند آمرزنده شما و نازل كننده رحمت بر شماست). لازمه اين سخن آن بود كه نوح مى فرمود: {ربكم} (پرورگار شما) نه {ربى}. اين جابه جايى بيانگر اين نكته است كه: خداوند به واسطه نوع(ع)، مغفرت و رحمت خويش را به پيروان او مى گستراند.

ابزار مبارزه با نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 4

4 - دفاع از عقايد مذهبى و شرك آميز مردم ، از حيله ها و نيرنگ هاى صاحبان زر و زور ، براى مبارزه با دعوت توحيدى نوح ( ع )

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم و لاتذرنّ ودًّا . .. و نسرًا

ابزار نجات پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 8

8_ نجات نوح ( ع ) و مؤمنان به او ، در گرو ساخت كشتى بود .

واصنع الفلك . .. إنهم مغرقون

ابزار نجات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 8

8_ نجات نوح ( ع ) و مؤمنان به او

، در گرو ساخت كشتى بود .

واصنع الفلك . .. إنهم مغرقون

ابلاغ رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 3

3_ نوح ( ع ) پس از انتخابش به رسالت ، پيامبرى خويش را به مردم اعلام كرد .

إنى لكم نذير مبين

اتمام حجت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 1

1 _ حضرت نوح ( ع ) حجت را بر قومش تمام كرده و آنان بى هيچ دليلى از او رو گردانيده و از پذيرش دعوتش سر باز مى زدند .

فإن توليتم فما سألتكم من أجر

اين آيه ادامه آيه قبل است كه براى بيان تحدى حضرت نوح (ع) و تمام كردن حجت خود بر قومش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 6

6 - هشدار روشن و بى ابهام نوح ( ع ) به قومش ، نسبت به خطر { عذاب استيصال } در صورت پافشارى آنان بر شرك و مبارزه با توحيد

إن أنا إلاّ نذير مبين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه نوح(ع) در راستاى اتمام حجت با قومش، از پيش آنان را به نزول عذاب استيصال هشدار داده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 4

4 - شِكوه نوح ( ع ) به درگاه خدا از ستم قوم خويش ، پس از اتمام حجت و به بن بست رسيدن همه راه هاى تبليغى بود .

إن أنا إلاّ نذير مبين .

.. إنّ قومى كذّبون ... فافتح بينى و بينهم فتحًا و نجّنى

اجابت استغاثه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 75 - 2

2 - خداوند ، به استغاثه و نداى نوح ( ع ) به بهترين صورت پاسخ داد .

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون

{فا} در جمله {فلنعم المجيبون} براى تفريع اين جمله بر {نادينا} است; ولى آنچه مورد تفريع قرار گرفته، عبارت {فأجبناه} است كه حذف گرديده است; زيرا {فلنعم المجيبون} متضمن معناى {فأجبناه} مى باشد.

اجابت دعاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 5

5- دعاى حضرت نوح ( ع ) براى نجات از دست قومش ، مستجاب شد .

و نوحًا إذ نادى من قبل فاستجبنا له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 1

1 - استجابت دعاى نوح ( ع ) ( نصرت خواهى او ) از جانب خداوند

قال ربّ انصرنى . .. فأوحينا إليه أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 1،2

1 - استجابت دعاى نوح ( ع ) از سوى خداوند ، درباره عذاب قوم كافر او و نجات همراهان مؤمنش

و نجّنى و من معى . .. فأنجين_ه و من معه

2 - نجات نوح ( ع ) و همراهانش ، به اراده خدا و در پى استمداد وى براى رهايى از شرّ كافران

و نجّنى و من معى . .. فأنجين_ه و من معه فى الفلك

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 75 - 2

2 - خداوند ، به استغاثه و نداى نوح ( ع ) به بهترين صورت پاسخ داد .

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون

{فا} در جمله {فلنعم المجيبون} براى تفريع اين جمله بر {نادينا} است; ولى آنچه مورد تفريع قرار گرفته، عبارت {فأجبناه} است كه حذف گرديده است; زيرا {فلنعم المجيبون} متضمن معناى {فأجبناه} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 3

3 - اجابت دعا ، نجات از مشكلاتِ اندوه بار ، باقى ماندن نسل و نام نيك و تحيت الهى ، از پاداش هاى خداوند به حضرت نوح ( ع )

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون . .. سل_م على نوح فى الع_لمين . إنّا كذلك نجزى ا

اجابت نفرين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 11 - 1

1 - اجابت دعاى نوح ( ع ) به درگاه خداوند ، براى انتقام از قوم حق ستيز خويش

فدعا ربّه . .. ففتحنا

اجرت رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 2،3

2 _ حضرت نوح ( ع ) ، براى انجام رسالت خويش ، از مردم كمترين مزدى مطالبه نمى كرد .

فإن توليتم فما سألتكم من أجر

3 _ حضرت نوح ( ع ) خود را فرستاده خداوند دانسته و اجر و مزد خود را نيز تنها بر عهده او اعلام كرد .

إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه . ..

فإن توليتم فما سألتكم من أجر إن

احتجاج نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 2،6

2_ بحث و گفت و گو و ارائه دليل و برهان ، از روش هاى نوح ( ع ) براى بازدارى مردم از شرك و گرايش دادن آنان به توحيد

قالوا ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا

{جدال} به معناى مناظره كردن و آوردن برهان براى ابطال دليلها ، انديشه ها و باورهاى طرف مقابل است.

6_ تلاش هاى نوح ( ع ) ، برهان ها و دليل هاى او ، بى تأثير در اشراف كافر

قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 7

7_ نوح ( ع ) ، پس از طرح استدلال خويش براى لزوم نجات فرزندش ، حكم و قضاوت آن را به خداوند واگذار كرد .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق و أنت أحكم الح_كمين

احترام نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 79 - 4

4 - نوح پيامبر ، برخوردار از مقام و احترام ويژه در ميان همه نسل ها و براى هميشه تاريخ

سل_م على نوح فى الع_لمين

احساس خطر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 8

8 - نگرانى و احساس خطر نوح ( ع ) ، درباره به خطر افتادن ايمان مؤمنان و نسل هاى آينده جامعه ، از سوى كافران حق ناپذير و گمراه گر قوم خود

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك و

لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

اختلاف طبقاتى در دوران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 7

7 - وجود تبعيض هاى اجتماعى ، در نخستين جوامع بشرى ( عصر نوح )

و اتبعك الأرذلون

اخفاى قصه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 2

2_ سرگذشت نوح ( ع ) و حادثه طوفان ، سرگذشتى مهم در تاريخ بشريت و مخفى مانده بر مردمان

تلك من أنباء الغيب

{تلك} اشاره به داستان نوح و قضاياى رخ داده در روزگار آن حضرت دارد; يعنى: تلك الأنباء من أنباء الغيب.

اخلاص خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 6

6 - نوح ( ع ) و خاندانش ، از بندگان مخلَص و برگزيده خدا بودند .

إلاّ عباد اللّه المخلصين . و لقد نادينا نوح... و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

ذكر داستان نوح(ع) و خاندانش پس از ياد كردن از بندگان خالص خدا در طول تاريخ، مى تواند به منظور بيان الگو و نمونه اى از آن بندگان مخلص باشد.

اخلاص نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 109 - 1

1 - تصريح نوح ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 6

6 - نوح ( ع ) و خاندانش ، از بندگان مخلَص و برگزيده

خدا بودند .

إلاّ عباد اللّه المخلصين . و لقد نادينا نوح... و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

ذكر داستان نوح(ع) و خاندانش پس از ياد كردن از بندگان خالص خدا در طول تاريخ، مى تواند به منظور بيان الگو و نمونه اى از آن بندگان مخلص باشد.

ازدياد نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 11

11 _ كثرت انبيا(ع) از نسل نوح، پاداش نيل او به مقام نيكوكاران است.

و نوحا هدينا من قبل و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

استحكام كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 4

4_ كشتى نوح ، سفينه اى بسيار مقاوم و برخوردار از بهترين اصول فنى و تكنيكى

و هى تجرى بهم فى موج كالجبال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 6

6 - كشتى نوح ، برخوردار از استحكام بالا و كيفيتى پيشرفته

فأنجين_ه و من معه فى الفلك المشحون

انباشته بودن و نيز نجات يافتن نوح(ع) و پيروانش از طوفان بزرگ، نمايان گر استحكام و كيفيت بسيار بالاى ساختمان كشتى است.

استغاثه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 75 - 1

1 - كمك خواهى و استغاثه نوح به درگاه خداوند

و لقد نادينا نوح

مقصود از {ندا} (نادينا) _ به قرينه آيه بعد (و نجيناه. ..) _ كمك خواهى و استغاثه است كه مربوط به ماجراى عذاب طوفان مى باشد.

استغفار براى خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 4

4 - آمرزش خواهى نوح ( ع ) ، از درگاه الهى براى اعضاى مؤمن خاندان خويش

ربّ اغفر لى . .. و لمن دخل بيتى مؤمنًا

استغفار براى والدين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 3

3 - آمرزش خواهى نوح ( ع ) ، از درگاه الهى براى پدر و مادر خود

ربّ اغفر . .. و لولدىّ

استغفار نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 7

7_ نوح ( ع ) ، با پى بردن به نادرستى تقاضاى خود ( نجات فرزندش ) خواهان آمرزش و رحمت الهى شد .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 1،3،4،6

1 - آمرزش خواهى نوح ( ع ) ، از درگاه پروردگار براى خويش

ربّ اغفر لى

3 - آمرزش خواهى نوح ( ع ) ، از درگاه الهى براى پدر و مادر خود

ربّ اغفر . .. و لولدىّ

4 - آمرزش خواهى نوح ( ع ) ، از درگاه الهى براى اعضاى مؤمن خاندان خويش

ربّ اغفر لى . .. و لمن دخل بيتى مؤمنًا

6 - آمرزش خواهى نوح ( ع ) ، از درگاه الهى براى همه مردان و زنان مؤمن در طول تاريخ

ربّ اغفر لى . .. و للمؤمنين و المؤمن_ت

استقامت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 3،13

3 _ نوح (

ع ) استوارى خويش را در تبليغ رسالت هاى الهى به مردم گوشزد كرد .

أبلغكم رسلت ربى

جمله {لكنى رسول . .. } و نيز آيات قبل دلالت بر اين معنا دارد كه نوح(ع) مبلغ رسالتهاى الهى است. بنابراين توصيف رسول به جمله {أبلغكم ... } هدف ديگرى را تعقيب مى كند و بيانگر نكته اى جديد است و آن اينكه وى بر ابلاغ رسالتهاى الهى اصرار خواهد ورزيد و بر آن پافشارى خواهد كرد.

13 _ آگاهى نوح ( ع ) به حقايقى از جانب خدا ، از عوامل پايدارى وى در تبليغ رسالت هاى الهى و خيرخواهى خالصانه براى مردم

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

به نظر مى رسد جمله {أعلم من اللّه . .. } به منزله تعليلى باشد براى {أبلغكم} و {أنصح لكم}. يعنى آگاه بودن من بر حقايقى پوشيده بر شما مرا در ابلاغ رسالتهاى الهى پايدار مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 12

12 _ حضرت نوح ( ع ) در راه دعوت به حق ، آمادگى خود را براى تحمل انواع مشكلات تا مرز كشته شدن را ، به مردم اعلام داشت .

فأجمعوا أمركم و شركاءكم ثم لا يكن أمركم عليكم غمة . .. و لا تنظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 7

7 _ حضرت نوح ( ع ) در برابر نارضايتى قومش نسبت به دعوت او ، عزم راسخ خويش را اعلام كرد و بر ادامه سرسختانه راه خود اصرار و تأكيد

ورزيد .

فأجمعوا أمركم و شركاءكم . .. و أمرت أن أكون من المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 7

7 - نوح پيامبر ، اسوه و الگوى مقاومت و شكيبايى در برابر دشمنان و مخالفانِ دعوت الهى

و لقد نادينا نوح. .. إنّه من عبادنا المؤمنين

ذكر داستان نوح(ع) براى پيامبر(ص) و ايمان آورندگان به آن حضرت در مكه، مى تواند براى ارائه الگو در مسير دعوت الهى باشد.

استمداد نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 2

2 - نوح ( ع ) ، تقاضامند يارى خدا در برابر تكذيب گرى هاى قومش

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 1

1 - استجابت دعاى نوح ( ع ) ( نصرت خواهى او ) از جانب خداوند

قال ربّ انصرنى . .. فأوحينا إليه أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 75 - 1،3

1 - كمك خواهى و استغاثه نوح به درگاه خداوند

و لقد نادينا نوح

مقصود از {ندا} (نادينا) _ به قرينه آيه بعد (و نجيناه. ..) _ كمك خواهى و استغاثه است كه مربوط به ماجراى عذاب طوفان مى باشد.

3 - نوح ( ع ) ، عليه قوم خود به درگاه الهى نفرين كرده ، يارى طلبيد .

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون

آيه بعد در پاسخ به نداى نوح(ع)، مسأله نجات آن حضرت و خاندانش را از عذاب الهى مطرح مى كند.

از اين مطلب به دست مى آيد كه آنچه آن حضرت از خدا خواسته است، نفرينى بود عليه قوم خود. آيه 26 سوره {مؤمنون} (قال ربّ انصرنى بما كذّبون) مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 5

5 - نوح ( ع ) ، نجات خود و خاندانش را از دست ستم و اذيت و آزار قوم خود ، از خداوند خواستار شده بود .

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 1

1 - التجاى نوح ( ع ) به درگاه پروردگار براى استمداد از او در برابر قوم حق ناپذير خويش

فدعا ربّه أنّى مغلوب فانتصر

استهزاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 3،4،15

3_ كفرپيشگان ، به هنگام مواجه شدن با نوح ( ع ) او را به خاطر كشتى سازى به استهزا و مسخره مى گرفتند .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأ من قومه سخروا منه

4_ كفرپيشگان ، آن گاه كه دسته جمعى و گروه گروه با نوح ( ع ) مواجه مى شدند ، او را به خاطر كشتى سازى به تمسخر مى گرفتند .

كلما مرّ عليه ملأ من قومه

برداشت فوق ، از كلمه {ملأ} _ كه در اين جا به معناى گروه و جماعت است _ استفاده شده است.

15_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى حديث قال بعد ما قرأ قوله تعالى ]

: { كلما مرّ عليه ملأ من قومه سخروا منه . . . } : . . . كانوا يسخرون منه و يقولون : ينحت سفينة فى البرّ ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه [ضمن حديثى بعد از قراءت آيه مزبور] فرمود: . .. قوم نوح او را مسخره مى كردند و مى گفتند: او در خشكى كشتى مى سازد!}.

اشراف قوم نوح و پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 7،11،12،13،15

7_ انحصار پيروان نوح به قشر مستضعف و تهى دست ، بهانه و دستاويز اشراف براى ايمان نياوردن به او و انكار رسالت هاى وى

فقال الملأ . .. ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

11_ اشراف قوم نوح ، ايمان توده هاى مستضعف را ايمانى سطحى و برخاسته از خوش باورى و عدم تفكر مى شمردند .

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

{بادى} از {بدوّ} و به معناى ظاهر است. {ظاهر الرأى}; يعنى، ديد سطحى و انديشه خالى از تفكر و تأمل. {بادى الرأى} مى تواند ظرف براى {اتبعك} باشد. براين اساس معناى جمله {مانريك ...} چنين است: مى بينيم كه أراذل از تو پيروى كرده اند و پيروى آنان سطحى و بدون تأمل در درستى و نادرستى ادعاى تو بوده است.

12_ حقارت و پستى مؤمنان به نوح ( ع ) ، امرى آشكار و روشن در نظر اشراف و سران قوم نوح

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

برداشت فوق، براساس اين احتمال است كه {بادى الرأى}ظرف براى مضمون جمله {هم أراذلنا} باشد; يعنى ، در

يك نگاه ظاهرى مى توان دريافت كه پيروان تو، مردمى پست و حقيرند.

13_ اشراف و سران قوم نوح ، با اين پندار كه او و پيروانش هيچ مزيت و فضيلتى بر آنان ندارند ، ادعاهايشان را شايسته پذيرش نمى شمردند .

و ما نرى لكم علينا من فضل

15_ اشراف و سران قوم نوح ، پيروان آن حضرت را در ادعاى ايمان ، به دروغ گويى متهم مى كردند .

بل نظنكم ك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 18

18_ اشراف و سران كفرپيشه قوم نوح ، ناآگاه به مقام بلند مؤمنان و پيروان آن حضرت

و ل_كنى أريكم قومًا تجهلون

به قرينه {إنهم ملاقوا ربهم} مى توان گفت كه: مفعول {تجهلون} مقام والا و ارجمند مؤمنان به نوح(ع) است. براين اساس {أراكم ...}; يعنى ، مى دانم كه شما به مقام والاى مؤمنان (لقاى آنان با خدا) آگاهى نداريد.

اشراف قوم نوح و نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 60 - 1،2

1 _ جبهه گيرى گروه سرشناس و اشراف قوم نوح در برابر دعوت وى

قال الملأ من قومه إنا لنريك فى ضلل مبين

2 _ اشراف و سرشناسان قوم نوح وى را در احاطه گمراهى هاى آشكار مى پنداشتند .

قال الملأ من قومه إنا لنريك فى ضلل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 13،14

13_ اشراف و سران قوم نوح ، با اين پندار كه او و پيروانش هيچ مزيت و فضيلتى بر آنان ندارند ، ادعاهايشان را شايسته پذيرش نمى

شمردند .

و ما نرى لكم علينا من فضل

14_ اشراف قوم نوح ، آن حضرت را در ادعاى پيامبرى به دروغ گويى متهم مى كردند .

بل نظنكم ك_ذبين

متهم كردن نوح و پيروانش به دروغ گويى برحسب مدعاى آنان است; يعنى ، اتهام نوح به دروغ گويى در ارتباط با ادعاى نبوت است و نسبت به پيروانش در ادعاى ايمان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 2

2_ اشراف و سران قوم نوح ، او را به دليل ملك نبودن و دسترسى نداشتن به گنجينه هاى هستى و نداشتن علم غيب ، لايق مقام پيامبرى نمى دانستند .

و لا أقول لكم عندى خزائن الله . .. و لا أقول إنى ملك

به نظر مى رسد جمله هاى {لا أقول لكم . ..} ناظر به {ما نرى لكم علينا من فضل} باشد و لذا اشاره به انتظارات نابه جاى قوم نوح ، از مدعيان نبوت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 7

7_ اشراف و سران قوم نوح ، درصدد مأيوس كردن او از پذيرش دعوت هاى توحيدى

قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا

اشراف و نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 4

4 _ اشراف قوم نوح به دليل نامعقول شمردن پيامبرى براى فردى از بشر ، رسالت وى را انكار كردند .

إنا لنريك فى ضلل مبين . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

اطاعت از نوح(ع)

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 5

5 - نوح ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به خاطر صداقت و امانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 110 - 1

1 - نوح ( ع ) ، خواهان گرايش قومش به اطاعت از وى و رعايت تقواى الهى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

اظهار خيرخواهى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 5

5 - تلاش نوح ( ع ) براى نماياندن خيرخواهى خود و تضمين منافع قومش در پرتو رسالت خويش

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} به دست مى آيد.

اعتماد به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 2

2 - دعوت نوح ( ع ) از قومش ، براى پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدّى گرفتن هشدارهايش

إنّى لكم رسول أمين

{أمين} مى تواند از ريشه {أمن} و به معناى {مأمون} (فرد مورد اعتماد) باشد. در اين صورت آوردن قيد {أمين} دعوتى است از جانب نوح(ع) به قومش كه به او اعتماد كنند، به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدّى بگيرند.

اعراض از انذارهاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 6

6 - مردم ، هشدار عذاب را جدّى نگرفتند و نوح ( ع ) را به دروغ گويى متهم ساختند .

قال

ربّ انصرنى بما كذّبون

اعراض از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 25 - 3

3 - وا نهادن و بى اعتنايى به نوح ( ع ) ، آخرين چاره انديشى اشراف كافر در مبارزه با آن حضرت

فقال الملؤا . .. إن هو إلاّ رجل به جنّة فتربّصوا به حتّى حين

افترا به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 60 - 2

2 _ اشراف و سرشناسان قوم نوح وى را در احاطه گمراهى هاى آشكار مى پنداشتند .

قال الملأ من قومه إنا لنريك فى ضلل مبين

افساد پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 1،3،4،5،6

1_ فرزند ناخلف حضرت نوح ، انسانى ناصالح و فسادپيشه بود .

إنه عمل غير ص_لح

3_ فسادپيشگى فرزند نوح ، موجب محسوب نشدن وى از خانواده نوح ( ع ) در پيشگاه خداوند

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

جمله {إنه عمل . ..} علت براى {إنه ليس من أهلك} مى باشد; يعنى ، چون فرزندت داراى عمل ناشايست است ، ما او را از خانواده تو به حساب نمى آوريم.

4_ فسادپيشگى فرزند نوح ، موجب هلاكت وى در حادثه طوفان

فكان من المغرقين . .. إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

5_ نوح ( ع ) ، ناآگاه به تباهى و فساد بى حد فرزند ناخلف خويش

إنه عمل غير ص_لح

6_ نوح ( ع ) ناآگاه به گسستن پيوند فرزندى كنعان با او بر اثر اعمال ناشايستش

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس

من أهلك

اقوام پس از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 6

6 - عاد و ثمود ، پس از قوم نوح و پيش از قوم ابراهيم مى زيستند .

قوم نوح و عاد و ثمود . .. و قوم إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 5

5 - اقوام داراى پيامبر ، پس از نوح ( ع ) از نسل حضرت نوح و پس از ابراهيم ( ع ) از نسل حضرت ابراهيم بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

التجاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 1،4

1 - التجاى نوح ( ع ) به درگاه پروردگار ، پس از نااميدى از تأثير تبليغاتش در مردم

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

در اين آيه ظرف {قال} حذف شده و تقدير آن چنين است: {قال بعد ما آيس من إيمانهم}. {باء} در {بما كذّبون} سببيه و {ما} مصدريه است. بنابراين {بما كذّبون}، به تأويل {بسبب تكذيبهم إيّاى} مى باشد.

4 - التجاى نوح ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نزول عذاب بر تكذيب گران آن حضرت

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

{باء} در {بما كذّبون} مى تواند براى آليت باشد. در اين صورت {ما} به معناى {الذى} و عايد آن محذوف خواهد بود; يعنى، {ربّ انصرنى بالذى كذّبونى به; پروردگارا! مرا با همان چيزى كه [دروغش پنداشتند و ]تكذيبم كردند، يارى ده}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 117 - 4

4 - التجاى نوح ( ع ) به ربوبيت خدا در شرايط يأس و هجوم مشكلات بر سر راه رسالتش

قال ربّ إنّ قومى كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 1

1 - التجاى نوح ( ع ) به درگاه پروردگار براى استمداد از او در برابر قوم حق ناپذير خويش

فدعا ربّه أنّى مغلوب فانتصر

الگوگيرى از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 8

8 - نوح ( ع ) ، الگو و مقتداى رسالت مداران الهى و مبلغان دينى

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

نقل داستان نوح(ع) و پنج پيامبر ديگر و آغاز شدن اين نقل با نام آن حضرت، مى تواند به منظور ارائه الگو براى پيامبر(ص) و مؤمنان به ايشان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 2

2 - نوح پيامبر ، نمونه و الگوى نيكوكاران و احسان كنندگان

سل_م على نوح فى الع_لمين . إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 7

7 - نوح پيامبر ، اسوه و الگوى مقاومت و شكيبايى در برابر دشمنان و مخالفانِ دعوت الهى

و لقد نادينا نوح. .. إنّه من عبادنا المؤمنين

ذكر داستان نوح(ع) براى پيامبر(ص) و ايمان آورندگان به آن حضرت در مكه، مى تواند براى ارائه الگو در مسير دعوت الهى باشد.

امانتدارى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 3،6

3 - تأكيد نوح ( ع ) بر امانت دارى خويش در تبليغ پيام الهى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه واژه {أمين} از ريشه {أمانة} مشتق شده باشد.

6 - نوح ( ع ) ، شخصيتى خوشنام و امانتدار در ميان قومش

إنّى لكم رسول أمين

تأكيد نوح(ع) بر {أمين} بودن خود در ابلاغ پيام الهى، در صورتى ثمر بخش خواهد بود كه وى در ميان قومش، از سابفه امانت دارى و خوش نامى برخوردار بوده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 5

5 - نوح ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به خاطر صداقت و امانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

امت پس از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 31 - 2

2 - وجود فاصله زمانى ميان طوفان نوح و شكل گيرى جامعه جديد

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

برداشت ياد شده، با توجه به آمدن {ثمّ}_ كه براى فاصله زمانى است _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 1

1 - جامعه نخستين پس از نوح ( ع ) ، متشكل از مردم عادى و گروه اشراف

و قال الملأ من قومه . .. و أترفن_هم فى الحيوة الدنيا

{ملا}به سران و اشراف گفته مى شود0 {اتراف} (مصدر {اترفنا}) به معناى متنعم كردن و برخوردار ساختن است.

امت هاى پس از نوح(ع)

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 1

1- جوامع و ملت هاى بسيارى پس از دوران نوح ( ع ) در نتيجه فسق و گناه و به اراده خداوند نابود شدند .

ففسقوا . .. و كم أهلكنا من القرون

{قرن} (مفرد قرون) به معناى قومى است كه نزديك به يك زمان و در يك عصر زندگى مى كنند (مفردات راغب).

امت هاى قبل از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 2

2- كيفر هلاكت بار عمومى و فراگير ، براى انسان هاى قبل از نوح ( ع ) به وقوع نپيوسته بود .

و كم أهلكنا من القرون من بعد نوح

خداوند در آيه پيش از سنت خويش مبنى بر هلاكت اقوام كافر و فاسد، خبر داد و آن گاه براى اثبات اين حقيقت، هلاكت قوم نوح و پس از او را يادآور شد. از ذكر داستان نوح و اقوام پس از او، مى توان استفاده كرد كه اقوامى كه به صورت جمعى قبل از نوح(ع) دچار عذاب شده باشند، وجود نداشته است.

امت هاى قبل از نوح(ع) و فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 3

3- فسق و فساد عمومى و فراگير در ميان مردم و اقوام پيش از حضرت نوح ( ع ) وجود نداشت .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً. و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا

امت هاى قبل از نوح(ع) و فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17

- 17 - 3

3- فسق و فساد عمومى و فراگير در ميان مردم و اقوام پيش از حضرت نوح ( ع ) وجود نداشت .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً. و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا

امكانات كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 5

5 - كشتى نوح ، انباشته از امكانات ضرورى و مورد نياز سرنشينان آن

فى الفلك المشحون

{شَحْن} (مصدر مجهول {مشحون}) به معناى پُر گردانيده شدن است. بنابراين {فلك مشحون}; يعنى، كشتى پر شده. گفتنى است كه متعلق {مشحون} حذف شده و تقدير آن چنين است: {فى الفلك المشحون بما يفتقر إليه.

اميدوارى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 9

9_ نوح ( ع ) به ايمان آوردن فرزندش اميدوار بود و آن را محتمل مى شمرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين

انبياى پس از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 3

3- نسل همراهان نوح در كشتى نجات ، پيامبرى بزرگ ، چون ابراهيم ( ع ) را در خود پروراند .

من النبيّن . .. ممّن حملنا مع نوح

مراد از {من حملنا مع نوح} به قرينه قبل و بعد آن {ذريّة من حملنا . ..}است. بين انبياى ذكر شده در آيات قبل، تنها ابراهيم(ع) است كه غير از {ذريّة آدم} با عنوان {نسل همراهان نوح} شناسايى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 30 - 8

8

- استمرار آزمايش الهى با بعثت پيامبران ، پس از نوح

إنّ فى ذلك لأي_ت و إن كنّا لمبتلين

عبارت {و إن كنّا لمبتلين}، بيان اجمالى سرگذشت اقوام پس از حضرت نوح(ع) است و فرازهاى بعد، بيان تفصيلى آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 1،4

1 - اقدام خداوند به فرستادن رسول ، پس از شكل گيرى جامعه جديد بشرى ، بعد از طوفان نوح

فأرسلنا فيهم رسولاً منهم

عبارت {فأرسلنا فيهم رسولاً. ..} عطف است، بر {أنشأنا}. ضمير {فيهم} و {منهم} نيز به {قرن} بازمى گردد.

4 - دعوت به توحيد و پرستش خداى يگانه ، اولين و مهم ترين پيام نخستين پيامبر پس از نوح ( هود يا صالح )

أن اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

{أن} براى تفسير پيامى است كه پيامبر (پيامبرى كه براى جامعه پس از طوفان نوح برانگيخته شده بود)، مأمور ابلاغ آن به مردم بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 36 - 2

2 - انذار پيوسته مردم به معاد ، از سوى پيامبر جامعه پس از نوح

هيهات هيهات لما توعدون

به كارگيرى فعل مضارع، بيانگر اين نكته است كه پيامبران جامعه پس از نوح، مردم را مستمراً نسبت به مسأله قيامت و معاد، بيم مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 1،3

1 - استجابت دعاى ( نصرت خواهى ) پيامبرِ پس از نوح از سوى خداوند

قال ربّ انصرنى . .. قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

{عن} در {عمّا قليل} به معناى {بَعد} و

{ما} نكره موصوفه و كنايه از {زمان} مى باشد. {قليل} نيز صفت {ما} است; يعنى، {بعد زمان قليل}. {عمّا قليل} متعلق به {يصبحنّ} و {إصباح} (مصدر يصبحنّ) به معناى صيرورت و شدن است.

3 - پشيمانى سخت تكذيب گران پيامبر جامعه پس از نوح ، به هنگام مشاهده عذاب استيصال

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 2،4،6

2 - حضرت نوح ( ع ) ، پيش از حضرت ابراهيم ( ع ) مى زيسته است .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم

تقديم ذكرى نوح(ع) در آيه شريفه، مى تواند براى بيان تقدم زمانى آن حضرت بر حضرت ابراهيم(ع) باشد.

4 - پيامبران مبعوث شده پس از نوح ( ع ) از ذريه حضرت نوح و پيامبران مبعوث شده پس از ابراهيم ( ع ) از ذريه حضرت ابراهيم ( ع ) بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

6 - تمامى پيامبرانى كه پس از نوح و ابراهيم ( ع ) مبعوث شدند ، با مردم خود داراى خويشاوندى نَسبى بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

اندوه خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 6

6- حضرت نوح ( ع ) و خاندانش ، گرفتار غمى شديد و اندوهى بزرگ در مسير انجام رسالت خويش .

و نوحًا إذ نادى . .. فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

{كرب} به معناى غم و اندوه شديد است (مفردات راغب).

اندوه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 6

6- حضرت نوح ( ع ) و خاندانش ، گرفتار غمى شديد و اندوهى بزرگ در مسير انجام رسالت خويش .

و نوحًا إذ نادى . .. فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

{كرب} به معناى غم و اندوه شديد است (مفردات راغب).

انذارهاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 8

8 _ نوح ( ع ) ، وظيفه دار ترساندن مردم از عذاب هاى الهى و فراهم آوردن زمينه هاى تقواپيشگى براى آنان با تبليغ معارف دين

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم لينذركم و لتتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 4

4_ نوح ( ع ) خويشتن را براى مردمش ، پيامبرى هشدار دهنده و انذاركننده خواند .

إنى لكم نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 9،10

9_ نوح ( ع ) ، كافران قومش را به كيفر هاى دردناك اخروى هشدار داد .

أن لاتعبدوا إلاّ الله إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

10_ نوح ( ع ) ، كافران قومش را به عذابى دردناك در دنيا هشدار داد .

إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 3

3_ نوح ( ع ) ، همواره كفرپيشگان را به نزول عذاب الهى هشدار مى داد .

فأتنا بما تعدنا

آوردن فعل مضارع (تعد) به جاى فعل ماضى (وعدت) اشاره به تكرار وعيدها و هشدارهاى حضرت نوح(ع) دارد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 12

12 - نوح ( ع ) ، قومش را به عواقب شوم شركورزى هشدار داد0

ما لكم من إل_ه غيره أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 5

5 - هشدار قبلى مردم به عذاب استيصال ، از سوى نوح ( ع )

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 1،2،6

1 - نوح ( ع ) ، تنها هشدار دهنده و انذارگر مردم بود .

إن أنا إلاّ نذير

2 - انذار توده ها و نه جلب رضايت اشراف به قيمت طرد محرومان ، وظيفه اعلام شده از سوى نوح ( ع ) به اشراف قومش

و ما أنا بطارد المؤمنين . إن أنا إلاّ نذير

6 - هشدار روشن و بى ابهام نوح ( ع ) به قومش ، نسبت به خطر { عذاب استيصال } در صورت پافشارى آنان بر شرك و مبارزه با توحيد

إن أنا إلاّ نذير مبين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه نوح(ع) در راستاى اتمام حجت با قومش، از پيش آنان را به نزول عذاب استيصال هشدار داده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 1 - 2

2 - نوح ( ع ) ، مأمور به انذار و اخطار به قوم خود

أن أنذر قومك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 4

4 - اخطار و روشنگرى ، قلمرو رسالت

نوح ( ع )

إنّى لكم نذير مبين

انقياد نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 5

5 _ حضرت نوح ( ع ) در امر دعوت ، تسليم خدا بوده و تنها به فرمان او عمل مى كرد .

و أمرت أن أكون من المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 7،8

7_ نوح ( ع ) ، پس از طرح استدلال خويش براى لزوم نجات فرزندش ، حكم و قضاوت آن را به خداوند واگذار كرد .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق و أنت أحكم الح_كمين

8_ نوح ( ع ) ، انسانى تسليم شده در برابر خدا و قضاوت هاى او

إن ابنى من أهلى . .. و أنت أحكم الح_كمين

هر چند استدلال حضرت نوح(ع) مستلزم اين نتيجه بود كه: نجات فرزندش براساس وعده خدا امرى لازم است، ولى در كلامش به اين نتيجه تصريح نكرد; بلكه به جاى آن، حكم و قضاوت الهى را نسبت به آنچه خود و يا ديگران مى انديشند و قضاوت مى كنند، متقن تر و عادلانه تر خواند تا به تسليم بودن خويش در برابر خدا و قضاوتهاى او، اعتراف كرده باشد.

انكار رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 4

4 _ اشراف قوم نوح به دليل نامعقول شمردن پيامبرى براى فردى از بشر ، رسالت وى را انكار كردند .

إنا لنريك فى ضلل مبين . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

اوامر نوح(ع)

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 1

1_ پيروان نوح ، پس از شروع طوفان و درپى فرمان او ، به كشتى سوار شدند .

و قال اركبوا فيها . .. و هى تجرى بهم

جمله {هى تجرى . ..} عطف بر جمله اى مقدر است كه به خاطر وضوح و اختصار در كلام ذكر نشده است; يعنى: فركبوا فيها و هى تجرى بهم.

اولين دعوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 2

2 - توحيد و خداپرستى ، اولين و مهم ترين دعوت حضرت نوح ( ع )

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

برداشت ياد شده، از تقدم ذكرى {اعبدوا اللّه} به دست مى آيد.

اولين مؤمنان به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 2

2 - نخستين مؤمنان به نوح ( ع ) ، محرومان جامعه بودند .

و اتبعك الأرذلون

اهداف دعوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 3

3 - جلب غفران و آمرزش خداوند براى مردم ، از اهداف دعوت حضرت نوح ( ع )

و إنّى كلّما دعوتهم لتغفر لهم

اهميت طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 2

2_ سرگذشت نوح ( ع ) و حادثه طوفان ، سرگذشتى مهم در تاريخ بشريت و مخفى مانده بر مردمان

تلك من أنباء الغيب

{تلك} اشاره به داستان نوح و قضاياى رخ داده در روزگار آن حضرت

دارد; يعنى: تلك الأنباء من أنباء الغيب.

اهميت قصه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 2

2_ سرگذشت نوح ( ع ) و حادثه طوفان ، سرگذشتى مهم در تاريخ بشريت و مخفى مانده بر مردمان

تلك من أنباء الغيب

{تلك} اشاره به داستان نوح و قضاياى رخ داده در روزگار آن حضرت دارد; يعنى: تلك الأنباء من أنباء الغيب.

اهميت كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 8

8_ نجات نوح ( ع ) و مؤمنان به او ، در گرو ساخت كشتى بود .

واصنع الفلك . .. إنهم مغرقون

ايمان به رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 2

2 _ گروهى از قوم نوح ( ع ) رسالت وى را تصديق كرده و پيامهايش را پذيرفتند .

فكذبوه فانجينه و الذين معه

جمله {أغرقنا الذين كذبوا . .. } دلالت مى كند بر اينكه مراد از {الذين معه} مؤمنان و تصديق كنندگان آيات الهى است.

ايمان به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 13

13_ اشراف و سران قوم نوح ، با اين پندار كه او و پيروانش هيچ مزيت و فضيلتى بر آنان ندارند ، ادعاهايشان را شايسته پذيرش نمى شمردند .

و ما نرى لكم علينا من فضل

ايمان خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 9

9- خاندان نوح از مؤمنان به رسالت نوح

( ع ) و بهره مند از لطف ويژه خداوند

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

نجات خاندان نوح(ع)، بيانگر عنايت ويژه خداوند به ايشان و نيز حاكى از ايمان آنان به رسالت نوح(ع) است; زيرا اگر آنان مانند قوم نوح كافر بودند، نجات نمى يافتند. گفتنى است آيه بعد (و نصرناه من القوم الذين كذّبوا...) مؤيد همين نكته است.

ايمان نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 77 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و جعلنا ذرّيّته هم الباقين } يقول : بالحقّ و النبوّة و الكتاب و الإيمان فى عقبه ، و ليس كلّ من فى الأرض من بنى آدم من ولد نوح ( ع ) . . . ;

از امام باقر(ع) [درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: ]{و جعلنا ذريته هم الباقين} روايت شده است: خدا مى فرمايد: ذريه او را با حق و نبوت و كتاب و ايمان باقى قرار داديم و آن طور نيست كه تمام فرزندان آدم _ كه در روى زمين زندگى مى كنند _ از فرزندان نوح(ع) باشند. ..}.

ايمان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 4

4 _ اعتقاد راسخ نوح ( ع ) به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى بود .

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

حضرت نوح(ع) براى اينكه اشاره به علت پايداريش بر ابلاغ رسالت كند، به جاى آوردن ضمير و گفتن {رسالاته}، {رسلت ربى} گفت.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 13

13 _ حضرت نوح ( ع ) به حقانيت رسالت خويش ، ايمان و اطمينان كامل داشت .

فعلى اللّه توكلت فأجمعوا أمركم و شركاءكم ثم لا يكن أمركم عليكم غمة . .. و لا تنظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 1

1 - حضرت نوح ، از بندگان مؤمن خدا

إنّه من عبادنا المؤمنين

ايمان والدين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 10

10 - پدر و مادر حضرت نوح ( ع ) مؤمن بودند .

و لولدىّ

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه نوح(ع) در دعاى خود درباره غير پدر و مادر، قيد مؤمن بودن را آورده; ولى پدر و مادر خويش را بدون اين قيد ياد كرده است.

بت پرستى پس از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 5

5 - تجديد انحراف و پيدايش شرك و بت پرستى ، پس از نوح ( ع )

ثمّ أنشأنا من بعدهم . .. فأرسلنا ... رسولاً منهم أن اعبدوا اللّه

برخورد نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 1

1 _ نوح با پاسخى رأفت آميز به قوم خود ، خويشتن را از هر گونه گمراهى مبرا دانست .

قال يقوم ليس بى ضللة

مخاطب قرار دادن مردم با {يا قوم} (اى مردم من) دلالت بر اظهار مهربانى نوح نسبت به قوم خود دارد.

نكره بودن كلمه {ضللة} پس از نفى دلالت بر عموم دارد. بنابراين {ليس بى ضللة} يعنى حتى اندكى گمراهى در من نيست.

برگزيدگى خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 6

6 - نوح ( ع ) و خاندانش ، از بندگان مخلَص و برگزيده خدا بودند .

إلاّ عباد اللّه المخلصين . و لقد نادينا نوح... و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

ذكر داستان نوح(ع) و خاندانش پس از ياد كردن از بندگان خالص خدا در طول تاريخ، مى تواند به منظور بيان الگو و نمونه اى از آن بندگان مخلص باشد.

برگزيدگى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 33 - 1

1 _ آدم ، نوح ، خاندان ابراهيم و خاندان عمران ، برگزيدگان خدا بر همه جهانيان

انَّ اللّه اصطفى ادم و نوحاً و ال ابراهيم و ال عمران على العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 2

2 _ خداوند نوح ( ع ) را به پيامبرى برانگيخت و به وى وحى كرد .

كما أوحينا إلى نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 3

3_ نوح ( ع ) پس از انتخابش به رسالت ، پيامبرى خويش را به مردم اعلام كرد .

إنى لكم نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 6

6 - نوح ( ع ) و خاندانش ، از بندگان مخلَص و برگزيده

خدا بودند .

إلاّ عباد اللّه المخلصين . و لقد نادينا نوح... و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

ذكر داستان نوح(ع) و خاندانش پس از ياد كردن از بندگان خالص خدا در طول تاريخ، مى تواند به منظور بيان الگو و نمونه اى از آن بندگان مخلص باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 79 - 2

2 - نوح ( ع ) ، پيامبرى برجسته در سلسله پيامبران الهى و داراى مقام رفيع در پيشگاه خداوند

سل_م على نوح فى الع_لمين

برداشت ياد شده از قيد {فى العالمين} براى سلام به دست مى آيد; زيرا در اين سوره خداوند سلام و تحيت خود را نسبت به چند پيامبر بزرگ (همچون ابراهيم، موسى و هارون عليهم السلام) نقل فرموده، ولى بدون اين قيد آورده است; مانند: آيه 109 (سلام على ابراهيم) و آيه 120 (سلام على موسى و هارون).

بشارت به پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 2،3،4

2_ خداوند ، نوح ( ع ) و همراهانش را ، به تأمين سلامتى و نزول نعمت هاى پرخير و بركت نويد داد .

قيل ي_نوح اهبط بسل_م منا و برك_ت عليك

هر چند نوح(ع) مورد خطاب است و فرمان و اجازه فرود متوجه اوست، ولى به قرينه مقام مى توان گفت: خطاب {اهبط . ..} متوجه همراهان آن حضرت نيز مى باشد و {باء} در {بسلام} براى مصاحبت است. بنابراين آيه شريفه چنين معنا مى شود: {يا نوح اهبط أنت و من معك ...; تو و پيروانت فرود آييد در حالى كه همراه

و قرين سلامت، امنيت و بركت خواهيد بود}.

3_ خداوند ، نوح ( ع ) و همراهانش را ، به مصونيت از عذاب هاى دنيوى و اخروى و بهره مند شدن از نعمتهايى سعادت آفرين نويد داد .

اهبط بسل_م منا . .. و أمم سنمتعهم ثم يمسّهم منا عذاب أليم

مقابله {سلام} با {عذاب أليم} حكايت از آن دارد كه مراد از {سلام} مصونيت از عذابهاى دنيوى و اخروى است. تعبيركردن از نعمت و موهبتهاى دنيوى به {بركت} در جانب اهل ايمان و تبديل آن به {متاع} در جانب كفر پيشگان، اشاره به اين نكته دارد كه: نعمتهاى ارزانى شده به مؤمنان، براى آنان سعادت آفرين است و موهبتهاى عطاشده به كفرپيشگان، فاقد اين خصيصه است.

4_ به وجود آمدن امتهايى مؤمن و موحد از نسل نوح و يارانش ، نويد خداوند به آن حضرت

على أمم ممن معك

{من} در {ممن} ابتدائيه است. بنابراين {أمم ممن معك}; يعنى ، امتهايى كه از همراهان تو نشأت خواهند گرفت و از آن جا كه برخى از همراهان نوح ، فرزندان او بودند ، در برداشت {نسل نوح} نيز آورده شد.

بشارت به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 3

3_ خداوند ، نوح ( ع ) را به نجات افراد خانواده اش نويد داده بود .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق

مصداق مورد نظر براى {وعدك} نجات خانواده نوح از حادثه طوفان است كه جمله {قلنا احمل . .. و أهلك} بيانگر نويد به آن بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 -

48 - 2،3،4،5

2_ خداوند ، نوح ( ع ) و همراهانش را ، به تأمين سلامتى و نزول نعمت هاى پرخير و بركت نويد داد .

قيل ي_نوح اهبط بسل_م منا و برك_ت عليك

هر چند نوح(ع) مورد خطاب است و فرمان و اجازه فرود متوجه اوست، ولى به قرينه مقام مى توان گفت: خطاب {اهبط . ..} متوجه همراهان آن حضرت نيز مى باشد و {باء} در {بسلام} براى مصاحبت است. بنابراين آيه شريفه چنين معنا مى شود: {يا نوح اهبط أنت و من معك ...; تو و پيروانت فرود آييد در حالى كه همراه و قرين سلامت، امنيت و بركت خواهيد بود}.

3_ خداوند ، نوح ( ع ) و همراهانش را ، به مصونيت از عذاب هاى دنيوى و اخروى و بهره مند شدن از نعمتهايى سعادت آفرين نويد داد .

اهبط بسل_م منا . .. و أمم سنمتعهم ثم يمسّهم منا عذاب أليم

مقابله {سلام} با {عذاب أليم} حكايت از آن دارد كه مراد از {سلام} مصونيت از عذابهاى دنيوى و اخروى است. تعبيركردن از نعمت و موهبتهاى دنيوى به {بركت} در جانب اهل ايمان و تبديل آن به {متاع} در جانب كفر پيشگان، اشاره به اين نكته دارد كه: نعمتهاى ارزانى شده به مؤمنان، براى آنان سعادت آفرين است و موهبتهاى عطاشده به كفرپيشگان، فاقد اين خصيصه است.

4_ به وجود آمدن امتهايى مؤمن و موحد از نسل نوح و يارانش ، نويد خداوند به آن حضرت

على أمم ممن معك

{من} در {ممن} ابتدائيه است. بنابراين {أمم ممن معك}; يعنى ، امتهايى كه از همراهان تو نشأت خواهند گرفت و از آن جا كه برخى از همراهان

نوح ، فرزندان او بودند ، در برداشت {نسل نوح} نيز آورده شد.

5_ برخوردارى جامعه هاى مؤمن و موحد از سلامتى و نعمت هاى فراوان ، بشارت خداوند به حضرت نوح ( ع )

اهبط بسل_م منا و برك_ت عليك و على أمم ممن معك

{على أمم} عطف بر {عليك} است; يعنى: سلام و بركات منا على أمم. مراد از {أمم ممن معك} به قرينه مقابله آن با {أمم سنمتعهم} امتها و جامعه هاى موحد و مؤمن هستند.

بشارت نجات خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 3

3_ خداوند ، نوح ( ع ) را به نجات افراد خانواده اش نويد داده بود .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق

مصداق مورد نظر براى {وعدك} نجات خانواده نوح از حادثه طوفان است كه جمله {قلنا احمل . .. و أهلك} بيانگر نويد به آن بود.

بشر بودن نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 1

1_ نوح ( ع ) ، نه گنجينه هاى هستى را در اختيار داشت ، نه غيب مى دانست و نه از فرشتگان بود .

لاأقول لكم عندى خزائن الله . .. و لاأقول إنى ملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 6

6 - { از جنس بشر بودن نوح ( ع ) } دستاويز اشراف كافر در انكار رسالت آن حضرت

فقال الملؤا . .. ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

بشربودن نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود

- 11 - 27 - 3

3_ بشر بودن نوح ( ع ) ، بهانه و دستاويز كفرپيشگان براى انكار پيامبرى و رسالت آن حضرت

فقال الملأ . .. ما نريك إلاّ بشرًا مثلنا

بقاى كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 7،8

7 - كشتى نوح ( ع ) ، اثرى باقيمانده از طوفان نوح ، و آيه بزرگ الهى براى همه جهانيان است .

فأنجين_ه و أصح_ب السفينة و جعلن_ها ءاية للع_لمين

8 - نجات نوح ( ع ) و اصحاب كشتى وى و باقى ماندن كشتى ، به عنوان آيه الهى براى مردم ، به دست خداوند بود .

فأنجين_ه و أصح_ب السفينة و جعلن_ها ءاية للع_لمين

بقاى نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 77 - 1،2،4

1 - خداوند ، از ميان قوم نوح ، تنها نسل آن حضرت را براى هميشه تاريخ ، تداوم بخشيده و باقى گذاشته است .

و جعلنا ذرّيّته هم الباقين

ضميرِ فصلِ {هم}، مفيد حصر است.

2 - نسل نوح ( ع ) ، تنها نسل باقى مانده از ميان نجات يافتگان از عذاب طوفان براى هميشه تاريخ

و جعلنا ذرّيّته هم الباقين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه حصر مستفاد از ضمير فصل {هم}، حصر اضافى باشد و در مقايسه با افراد موجود در كشتى سنجيده شود كه برخى از خاندان نوح(ع) و برخى از ديگر مردمان بودند كه به آن حضرت ايمان آورده بودند; يعنى، نسل مردم كافر طوفان زده و نيز نسل مردم مؤمن نجات يافته بر عرشه كشتى، همگى

قطع شده و تنها نسل نوح(ع) باقى ماند.

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و جعلنا ذرّيّته هم الباقين } يقول : بالحقّ و النبوّة و الكتاب و الإيمان فى عقبه ، و ليس كلّ من فى الأرض من بنى آدم من ولد نوح ( ع ) . . . ;

از امام باقر(ع) [درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: ]{و جعلنا ذريته هم الباقين} روايت شده است: خدا مى فرمايد: ذريه او را با حق و نبوت و كتاب و ايمان باقى قرار داديم و آن طور نيست كه تمام فرزندان آدم _ كه در روى زمين زندگى مى كنند _ از فرزندان نوح(ع) باشند. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 3

3 - اجابت دعا ، نجات از مشكلاتِ اندوه بار ، باقى ماندن نسل و نام نيك و تحيت الهى ، از پاداش هاى خداوند به حضرت نوح ( ع )

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون . .. سل_م على نوح فى الع_لمين . إنّا كذلك نجزى ا

بقاياى كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 15 - 1،2

1 - برجاى ماندن كشتى نوح _ براى چندى _ در زمين ، به عنوان نشانه الهى و به منظور عبرت آموزى خلق

و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

واژه {آية} در معانى {علامت}، {معجزه} و {عبرت} به كار مى رود. گفتنى است برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه ضمير {تركناها} به {ذات ألواح} بازگردد.

2 - برجاى ماندن بقاياى

كشتى نوح ، تا عصر نزول قرآن *

و لقد تركن_ها ءاية

در صورتى كه {تركنا} به معناى برجاى نهادن آثار و بقايا باشد _ و نه صرفاً به معناى باقى گذاشتن خاطره و ياد كشتى نوح _ از قيد {هل من مدّكر} مطلب بالا استفاده مى شود.

بهانه جويى مخالفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 113 - 3

3 - مخالفان نوح ، بهانه جويانى فاقد خرد و توان كافى ، براى فهم رسالت تبليغى او

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون . .. إن حسابهم إلاّ على ربّى لو تشعرون

بى تأثيرى تلاش نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 9

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

بى منطقى مخالفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 113 - 3

3 - مخالفان نوح ، بهانه جويانى فاقد خرد و توان كافى ، براى فهم رسالت تبليغى او

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون . .. إن حسابهم إلاّ على ربّى لو تشعرون

بينات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 1

1_ نوح ( ع ) برخوردار از معجزه و دليلى روشن ، بر پيامبرى خويش

قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة

قابل ذكر است كه {أرءيتم} به معناى {أخبرونى} است و مفعول آن جمله {أنلزمكموها} است و اين هر دو

به منزله جواب شرط {إن كنت . ..} مى باشد و تقدير جمله چنين است {إن كنت على بيّنة ... فاخبرونى أنلزمكموها}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 11

11- رسولان الهى با دلايل و براهين روشن در ميان اقوام مختلف و از جمله قوم نوح ، عاد و ثمود ، مبعوث شدند .

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت

بينش پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 2

2_ فرزند نوح ، مأوا گرفتن در كوه را مايه نجات از حادثه طوفان مى پنداشت .

قال سأوى إلى جبل يعصمنى من الماء

{اُوىّ} (مصدر آوى) به معناى رجوع كردن و منضم شدن و جاى گرفتن است و {عصمة} (مصدر يعصم) به معناى منع كردن و بازداشتن است. بنابراين {سأوى ...}; يعنى ، به زودى به كوهى مى روم كه مرا از [خطر] اين آب باز دارد.

پاداش شكرگزارى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 9

9- نجات نوح ( ع ) و همراهان او ، پاداش عبوديت و شكرگزارى مداوم وى بود .

ذرّية من حملنا مع نوح إنه كان عبدًا شكورًا

{ذرّية . ..} اشاره به نجات همراهان نوح(ع) از غرق شدن دارد و جمله {إنه كان عبداً شكوراً} مى تواند تعليل براى آن نجات باشد; يعنى، چون حضرت نوح(ع) عبدى شاكر بود، او و همراهانش را نجات بخشيديم.

پاداش عبوديت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 9

9- نجات نوح (

ع ) و همراهان او ، پاداش عبوديت و شكرگزارى مداوم وى بود .

ذرّية من حملنا مع نوح إنه كان عبدًا شكورًا

{ذرّية . ..} اشاره به نجات همراهان نوح(ع) از غرق شدن دارد و جمله {إنه كان عبداً شكوراً} مى تواند تعليل براى آن نجات باشد; يعنى، چون حضرت نوح(ع) عبدى شاكر بود، او و همراهانش را نجات بخشيديم.

پاداش نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 11

11 _ كثرت انبيا(ع) از نسل نوح، پاداش نيل او به مقام نيكوكاران است.

و نوحا هدينا من قبل و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 3

3 - اجابت دعا ، نجات از مشكلاتِ اندوه بار ، باقى ماندن نسل و نام نيك و تحيت الهى ، از پاداش هاى خداوند به حضرت نوح ( ع )

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون . .. سل_م على نوح فى الع_لمين . إنّا كذلك نجزى ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 3

3 - نجات نوح ( ع ) و حمايت خداوند از ايشان ، پاداش صبر آن حضرت در قبال ناسپاسى هاى قومش

تجرى بأعيننا جزاء لمن كان كفر

مراد از {لمن كان كفر} نوح است كه مورد كفران مستمر قومش قرار گرفته بود و الطاف الهى در حق ايشان پاداش شكيبايى هاى آن حضرت مى باشد.

پايان طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 -

44 - 2،4،9،11،12

2_ پس از حادثه طوفان نوح و غرق شدن كفرپيشگان ، آسمان از ناحيه خداوند فرمان يافت تا از بارش باز ايستد .

فكان من المغرقين. و قيل ... ي_سماء أقلعى

اقلاع (مصدر أقلعى) به معناى خوددارى كردن است. مراد از خوددارى كردن آسمان _ به قرينه مقام _ قطع باران مى باشد.

4_ با فرمان الهى به آسمان و زمين ، آب ها كاسته شد ، جريان طوفان نوح تمام شد و كشتى نجات ، به سلامت بر كوه جودى مستقر گرديد .

و غيض الماء و قضى الأمر واستوت على الجودى

9_ { عن أبى عبدالله ( ع ) . . . أمر الله الأرض أن تبلع مائها و هو قوله { و قيل يا أرض ابلعى مائك . . . } . . . فبلعت الأرض ماءها فأراد ماء السماء أن يدخل فى الأرض فامتنعت الأرض من قبولها و قالت : إنما أمرنى الله عز و جل أن أبلع مائى فبقى ماء السماء على وجه الأرض و استوت السفينة على جبل الجودى و هو بالموصل جبل عظيم ، فبعث الله جبرئيل فساق الماء إلى البحار حول الدنيا . . . ;

[در مورد طوفان نوح] از امام صادق(ع) روايت شده است كه: خداوند به زمين فرمان داد تا آب خود را فرو برد و اين سخن خداست كه فرمود: {. .. يا أرض ابلعى مائك ...}... پس زمين آب خود را فرو برد. آبى كه از آسمان آمده بود خواست در زمين فرو رود، زمين از قبول آن امتناع كرد و گفت: خداى عزوجل مرا فرمان داده فقط آب خود را فرو ببرم، پس آب آسمان

روى زمين باقى ماند و كشتى بر كوه جودى قرار گرفت و آن كوه بزرگى است در موصل. پس خداوند جبرئيل را برانگيخت و او آبها را به درياهاى اطراف دنيا سوق داد ...}.

11_ { عن أبى عبدالله ( ع ) . . . قال الله تعالى للأرض : { ابلعى ماءك } فبلعت ماءها من مسجد الكوفة كما بدأ الماء منه و تفرّق الجمع الذى كان مع نوح فى السفينة . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه خداوند [در طوفان نوح ]به زمين گفت: {آب خود را فرو ببر}. زمين آب خود را از مسجد كوفه فرو برد، همان گونه كه از آن جا هم آغاز به بيرون آمدن كرده بود و گروهى كه با نوح در كشتى بودند متفرق شدند...}.

12_ { عن الصادق ( ع ) انه قال : يوم النيروز هو اليوم الذى استوت فيه سفينة نوح ( ع ) على الجودى ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: روز نوروز روزى است كه كشتى نوح بر كوه جودى استقرار يافت}.

پسر نوح(ع) قبل از طوفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 11

11_ فرزند نوح ، تا زمان حادثه طوفان نه در صف مؤمنان بود و نه در زمره كافران . *

نادى نوح ابنه و كان فى معزل ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين

برخى برآنند كه مراد از كنار بودن فرزند نوح (و كان فى معزل)، كنارگيرى وى از صف مؤمنانو جبهه كافران است; يعنى، نه ايمان آورده بود ، و نه اظهار تكذيب مى كرد.

پسر نوح(ع)

و ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 9

9_ نوح ( ع ) به ايمان آوردن فرزندش اميدوار بود و آن را محتمل مى شمرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين

پسر نوح(ع) و كشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 5،6

5_ فرزند نوح ، به هنگام حركت كشتى ، با فاصله اى نسبتاً دور از كشتى بسر مى برد .

و نادى نوح ابنه و كان فى معزل

متعلق {معزل} أبيه و يا الفلك مى باشد. بنابراين {و كان ...}; يعنى ، فرزند نوح در كنارى و به دور از پدرش يا كشتى بسر مى برد.

6_ فرزند نوح ، على رغم مشاهده دريايى از آب خروشان ، از همراهى با نوح ( ع ) و سوار شدن بر كشتى نجات ، كناره گرفت .

و هى تجرى بهم فى موج كالجبال و نادى نوح ابنه و كان فى معزل

وقوع جمله {و نادى نوح} پس از {هى تجرى بهم . ..} گوياى اين است كه گفتوگوى حضرت نوح(ع) با فرزندش، پس از بالا آمدن آب و حركت كشتى بوده است جمله و {حال بينهما الموج} _ در آيه بعد _ مؤيد اين معنا مى باشد. قابل ذكر است كه برخى از مفسران، جمله {نادى نوح ...} را عطف بر {قال اركبوا ...} دانسته و گفته اند: گفتوگوى ياد شده، پيش از حادثه طوفان و بالا آمدن آب بوده است.

پسر نوح(ع) هنگام طوفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 -

42 - 6

6_ فرزند نوح ، على رغم مشاهده دريايى از آب خروشان ، از همراهى با نوح ( ع ) و سوار شدن بر كشتى نجات ، كناره گرفت .

و هى تجرى بهم فى موج كالجبال و نادى نوح ابنه و كان فى معزل

وقوع جمله {و نادى نوح} پس از {هى تجرى بهم . ..} گوياى اين است كه گفتوگوى حضرت نوح(ع) با فرزندش، پس از بالا آمدن آب و حركت كشتى بوده است جمله و {حال بينهما الموج} _ در آيه بعد _ مؤيد اين معنا مى باشد. قابل ذكر است كه برخى از مفسران، جمله {نادى نوح ...} را عطف بر {قال اركبوا ...} دانسته و گفته اند: گفتوگوى ياد شده، پيش از حادثه طوفان و بالا آمدن آب بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 11

11_ امواج سهمگين طوفان ، فرزند نوح را پيش از آنكه به كوهى پناه برد ، در خود فرو برد و هلاك كرد .

و حال بينهما الموج فكان من المغرقين

پشيمانى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 7

7_ نوح ( ع ) ، با پى بردن به نادرستى تقاضاى خود ( نجات فرزندش ) خواهان آمرزش و رحمت الهى شد .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

پناهگاه پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 13

13_ { صفوان بن مهران الجمّال عن الصادق جعفربن محمد _ عليه السلام _ قال : سار

و أنا معه فى القادسية حتى أشرف على النجف فقال : هو الجبل الذى اعتصم به إبن جدّى نوح عليه السلام فقال : { سآوى إلى جبل يعصمنى من الماء } . . . فغار فى الأرض . . . ;

صفوان بن مهران جمّال از امام صادق(ع) نقل مى كند و مى گويد: من با امام صادق(ع) در سرزمين قادسيه همراه بودم تا به نجف نزديك شد; پس فرمود: نجف جاى كوهى است كه فرزند جدّم نوح به آن پناهنده شد و گفت: {سآوى إلى جبل يعصمنى من الماء} . .. پس آن كوه در زمين فرو رفت...}.

پناهندگى پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 2،4

2_ فرزند نوح ، مأوا گرفتن در كوه را مايه نجات از حادثه طوفان مى پنداشت .

قال سأوى إلى جبل يعصمنى من الماء

{اُوىّ} (مصدر آوى) به معناى رجوع كردن و منضم شدن و جاى گرفتن است و {عصمة} (مصدر يعصم) به معناى منع كردن و بازداشتن است. بنابراين {سأوى ...}; يعنى ، به زودى به كوهى مى روم كه مرا از [خطر] اين آب باز دارد.

4_ نوح ( ع ) ، فرزندش را از بى ثمربودن صعود بر كوه و منحصر بودن راه نجات در بهره جستن از امداد الهى ، آگاه ساخت .

لاعاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

پياده شدن پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 1

1_ خداوند ، پس از استقرار كشتى نوح بر كوه جودى ، به او و همراهانش فرمان

داد تا از كشتى پياده شوند و از كوه فرود آيند .

واستوت على الجودى . .. قيل ي_نوح اهبط

{هبوط} به معناى فرود آمدن است. متعلق {اهبط} _ به قرينه {استوت على الجودى} _ كشتى و نيز كوه جودى است; يعنى: أنزل من الفلك و من الجودى ... نياوردن متعلق، دليل اين شمول است. فاعل محذوف {قيل} به قرينه {منا} خداونداست.

پياده شدن نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 1

1_ خداوند ، پس از استقرار كشتى نوح بر كوه جودى ، به او و همراهانش فرمان داد تا از كشتى پياده شوند و از كوه فرود آيند .

واستوت على الجودى . .. قيل ي_نوح اهبط

{هبوط} به معناى فرود آمدن است. متعلق {اهبط} _ به قرينه {استوت على الجودى} _ كشتى و نيز كوه جودى است; يعنى: أنزل من الفلك و من الجودى ... نياوردن متعلق، دليل اين شمول است. فاعل محذوف {قيل} به قرينه {منا} خداونداست.

پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 4

4_ گروهى از قوم نوح ، به آن حضرت ايمان آورده و از او پيروى كردند .

و ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 83 - 1،3

1 - ابراهيم ( ع ) ، از شيعيان و پيروان نوح پيامبر

و لقد نادينا نوح . .. و إنّ من شيعته لإبرهيم

{شيعه}، به معناى گروهى است كه تابع رئيس خود باشند.

3 - تداوم خط فكرى و مكتبى نوح ( ع

) ، از سوى ابراهيم ( ع ) و اشتراك دين آنان در اصول و مبانى

و إنّ من شيعته لإبرهيم

پيروان نوح(ع) از متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 15

15_ نوح ( ع ) و پيروان او ، از تقواپيشگان و بهره مند از فرجامى نيك

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

پيروان نوح(ع) در كشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 1

1_ پيروان نوح ، پس از شروع طوفان و درپى فرمان او ، به كشتى سوار شدند .

و قال اركبوا فيها . .. و هى تجرى بهم

جمله {هى تجرى . ..} عطف بر جمله اى مقدر است كه به خاطر وضوح و اختصار در كلام ذكر نشده است; يعنى: فركبوا فيها و هى تجرى بهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 2

2 - نوح ( ع ) و جمعى از مردم مؤمن به وى ، در واقعه طوفان ، بر كشتى سوار شدند .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة

پيروان نوح(ع) و استهزاهاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 7

7_ تمسخر و استهزاى كفرپيشگان ، هرگز نوح ( ع ) و پيروانش را از اجراى فرمان خدا باز نداشت .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

پيروان نوح(ع) و حقارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود

- 11 - 27 - 12

12_ حقارت و پستى مؤمنان به نوح ( ع ) ، امرى آشكار و روشن در نظر اشراف و سران قوم نوح

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

برداشت فوق، براساس اين احتمال است كه {بادى الرأى}ظرف براى مضمون جمله {هم أراذلنا} باشد; يعنى ، در يك نگاه ظاهرى مى توان دريافت كه پيروان تو، مردمى پست و حقيرند.

پيروزى پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 11

11_ پيروزى نوح ( ع ) و يارانش بر مخالفان ، نشان و دليلى بر غلبه نهايى تقواپيشگان مقاوم و صبور ، بر كفرپيشگان است .

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

پيروزى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 11

11_ پيروزى نوح ( ع ) و يارانش بر مخالفان ، نشان و دليلى بر غلبه نهايى تقواپيشگان مقاوم و صبور ، بر كفرپيشگان است .

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

پيشگامى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه

ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 83 - 4

4 - نوح ( ع ) ، پيشتاز و مقتداى حركت توحيدى در ميان پيامبران الهى

و إنّ من شيعته لإبرهيم

پيرو بودن ابراهيم(ع) _ با آن كه خود از انبياى بزرگ بود _ و نيز وجود پيامبرانى چون هود و صالح(ع) پيش از آن حضرت، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد. گفتنى است معناى لغوى {شيعه} (گروه پيرو رئيس خود) مؤيد برداشت بالا است.

پيشگويى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 9

9_ نوح ( ع ) در پاسخ استهزاگران ، آنان را از آينده اى درخور استهزا و در پى دارنده تمسخر خبر داد .

إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم كما تسخرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 1

1_ نوح ( ع ) ، به كفرپيشگان قومش اعلام كرد كه به عذاب دنيوى و اخروى ، گرفتار خواهند شد .

فسوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه و يحلّ عليه عذاب مقيم

با توجه به تكرار كلمه {عذاب} و توصيف عذاب دوم به هميشگى بودن، مى توان گفت: مراد از {عذاب يخزيه}، عذاب دنيوى و مقصود از {عذاب مقيم}، آتش دوزخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 15

15_ { عن الصادق ( ع ) : لما

حضرت نوحاً ( ع ) الوفاة دعا الشيعة فقال لهم : إعلموا أنه ستكون من بعدى غيبة تظهر فيه الطواغيت و أن الله عزوجل يفرّج عنكم بالقائم من ولدى اسمه هود . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده: هنگامى كه وفات نوح فرارسيد، پيروانش را فرا خواند و فرمود: بدانيد همانا به زودى بعد از من غيبتى خواهد بود كه در آن طاغوتها پديد مى آيند و خداى عزوجل بهوسيله فردى قيام كننده از نسل من، كه نام او هود است، براى شما گشايش پديد مى آورد. ..}.

تأييد نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 3

3_ نوح ( ع ) ، در ساخت كشتى مؤيد به مراقبت و محافظت همه جانبه خداوند بود .

واصنع الفلك بأعيننا

{عين} به معناى چشم و در آيه شريفه كنايه از مراقبت و محافظت مى باشد. جمع آوردن آن (أعين) براى مبالغه و رساندن كمال مراقبت است و {بأعيننا} حال براى فاعل {اصنع} مى باشد. بنابراين {اصنع الفلك بأعيننا}; يعنى، آن كشتى را بساز در حالى كه قرين محافظت و مراقبت كامل ما (خداوند) هستى.

تاريخ دوران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 5

5 _ مردمان عصر نوح ( ع ) پيرو اشراف و بزرگان قوم خويش و تحت تأثير موضعگيرى هاى آنان بودند .

قال الملأ . .. قال يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 4

4 _ اشراف قوم نوح به دليل نامعقول شمردن پيامبرى براى فردى

از بشر ، رسالت وى را انكار كردند .

إنا لنريك فى ضلل مبين . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 2

2 - مردم در عصر بعثت نوح ( ع ) ، مردمى مشرك و بت پرست و داراى چند معبود بودند .

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم و لاتذرنّ ودًّا . .. و نسرًا

تاريخ نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 9

9_ فاصله زمانى ميان عصر شعيب با عصر نوح ، هود و صالح ( ع ) زياد بوده است .

مثل ما أصاب قوم نوح أو قوم هود أو قوم ص_لح و ما قوم لوط منكم ببعيد

از اينكه شعيب(ع) از ميان اقوام ياد شده تنها قوم لوط را به نزديك بودن با مردم مدين (عصر خويش) توصيف كرد ، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 1

1- حضرت نوح ( ع ) ، پيامبرى كه پيش از حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) مى زيست .

و نوحًا إذ نادى من قبل

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه مراد از {من قبل} به قرينه آيات پيشين _ كه در باره حضرت ابراهيم و لوط(ع) بود _ زمان قبل از حضرت ابراهيم و لوط(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 83 - 4

4 - نوح ( ع ) ، پيشتاز و

مقتداى حركت توحيدى در ميان پيامبران الهى

و إنّ من شيعته لإبرهيم

پيرو بودن ابراهيم(ع) _ با آن كه خود از انبياى بزرگ بود _ و نيز وجود پيامبرانى چون هود و صالح(ع) پيش از آن حضرت، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد. گفتنى است معناى لغوى {شيعه} (گروه پيرو رئيس خود) مؤيد برداشت بالا است.

تبليغ پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 11

11_ پيروان حضرت نوح ، ياوران او در ابلاغ رسالت و دعوت مردم به ايمان

أنلزمكموها

برداشت فوق از صيغه جمع {نلزم} _ كه شامل نوح و پيروانش مى شود _ استفاده شده است.

تبليغ عليه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 25 - 2

2 - تبليغ اشراف ، مبنى بر دست برداشتن نوح ( ع ) از دعوت خود با گذشت زمان و بهبود يافتنش

به جنّة فتربّصوا به حتّى حين

تبليغ نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 2،3،4،13

2 _ نوح ( ع ) ، مبلغ پيام هاى الهى ، نه بازگوكننده نظريات شخصى خويش

أبلغكم رسلت ربى

3 _ نوح ( ع ) استوارى خويش را در تبليغ رسالت هاى الهى به مردم گوشزد كرد .

أبلغكم رسلت ربى

جمله {لكنى رسول . .. } و نيز آيات قبل دلالت بر اين معنا دارد كه نوح(ع) مبلغ رسالتهاى الهى است. بنابراين توصيف رسول به جمله {أبلغكم ... } هدف ديگرى را تعقيب مى كند و بيانگر نكته اى جديد است و آن اينكه وى بر ابلاغ

رسالتهاى الهى اصرار خواهد ورزيد و بر آن پافشارى خواهد كرد.

4 _ اعتقاد راسخ نوح ( ع ) به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى بود .

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

حضرت نوح(ع) براى اينكه اشاره به علت پايداريش بر ابلاغ رسالت كند، به جاى آوردن ضمير و گفتن {رسالاته}، {رسلت ربى} گفت.

13 _ آگاهى نوح ( ع ) به حقايقى از جانب خدا ، از عوامل پايدارى وى در تبليغ رسالت هاى الهى و خيرخواهى خالصانه براى مردم

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

به نظر مى رسد جمله {أعلم من اللّه . .. } به منزله تعليلى باشد براى {أبلغكم} و {أنصح لكم}. يعنى آگاه بودن من بر حقايقى پوشيده بر شما مرا در ابلاغ رسالتهاى الهى پايدار مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 3

3_ نوح ( ع ) پس از انتخابش به رسالت ، پيامبرى خويش را به مردم اعلام كرد .

إنى لكم نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 2،7

2_ دعوت به يكتاپرستى ، در رأس برنامه تبليغى حضرت نوح ( ع ) بود .

إنى لكم نذير مبين. أن لاتعبدوا إلاّ الله

7_ اعلام برپايى روز قيامت و وجود عذابهايى دردناك در آن روز ، از رسالت هاى حضرت نوح ( ع )

إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

مراد از {يوم} مى تواند روز قيامت باشد و مى تواند مقصود از آن زمان حادثه طوفان باشد. برداشت

فوق ناظر به احتمال اول است. گفتنى است كه توصيف {يوم} به {أليم} به اعتبار عذاب آن روز اس_ت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 1،4

1_ نوح ( ع ) به مردم اعلام كرد كه : در برابر ابلاغ رسالت ، كمترين مالى از آنان درخواست نخواهد كرد .

ي_قوم لاأسئلكم عليه مالاً

مراد از ضمير در {عليه} پيامبرى و ابلاغ رسالت است. كلمه {مالاً} نكره است و چون پس از نفى (لاأسئلكم) قرار گرفته است ، دلالت بر عموم دارد; يعنى ، هيچ مالى و كمترين پاداشى.

4_ نوح ( ع ) به قوم خويش اعلام كرد كه پاداش رسالتش تنها بر عهده خداوند است .

إن أجرى إلاّ على الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 3

3 - تأكيد نوح ( ع ) بر امانت دارى خويش در تبليغ پيام الهى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه واژه {أمين} از ريشه {أمانة} مشتق شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 116 - 1

1 - تهديد جدى نوح ( ع ) از سوى اشراف و رفاه طلبان قومش ، مبنى بر سنگسار شدن در صورت دست برنداشتن از تبليغ

قالوا لئن لم تنته ي_نوح لتكوننّ من المرجومين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 4

4 - اخطار و روشنگرى ، قلمرو رسالت نوح ( ع )

إنّى لكم نذير مبين

تحدى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 9

9 _ حضرت نوح ( ع ) ، قومش را بر قتل خود تحدى كرد و عدم توانايى آنان را بر انجام اين كار ، شاهد درستى ادعاى نبوت خود ، اعلام نمود .

إن كان كبر عليكم مقامى . .. فأجمعوا أمركم ... و لا تنظرون

جمله {فعلى اللّه توكلت} بيانگر شكست ناپذيرى حضرت نوح (ع) به علت متكى بودنش به قدرت لايزال الهى و جمله {أجمعوا أمركم و شركاءكم} بيان ناچيزى قدرت قومش مى باشد.

تحقير پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 8

8 - تحقير شديد پيروان نوح از سوى اشراف كافر

قالوا . .. و اتبعك الأرذلون

تحولات انسان ها پس از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 15

15 _ پيدايش تكامل در اندام و نيروى جسمى انسان ها ، پس از طوفان نوح *

من بعد قوم نوح و زادكم فى الخلق بصطة

تخته هاى كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 13 - 3،4

3 - نجات نوح ( ع ) از طوفان سهمگين عذاب ، به وسيله مشتى تخته و ميخ ، نمودى از قدرت خداوند *

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

{لوح} (مفرد {ألواح}) به معناى تخته و {دسار} (مفرد {دسر}) به معناى ميخ است. از اين كه خداوند، از كشتى نوح با عنوان {ذات ألواح و دسر} ياد كرده است (به جاى {سفينه})، استفاده مى شود كه مشتى تخته و

ميخ _ كه به شكل ابتدايى كنار هم قرار گرفته اند _ در صورتى كه خداوند بخواهد، وسيله نجات بندگان او از بحرانى ترين شرايط مى شود.

4 - كشتى نوح ، داراى شكلى ابتدايى و تشكيل شده از مشتى تخته و ميخ *

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

از تعبير {ذات ألواح و دسر} نوعى كوچك نمايى و ناچيزشمارى كشتى حضرت نوح استفاده مى شود. اين گفتار درصدد تبيين اين جهت است كه اگر نوح(ع) نجات يافت، با حمايت و لطف خداوند بود _ نه در پرتو استحكام كشتى او; زيرا اين كشتى تاب مقاومت در برابر آن طوفان سهمگين را نداشت.

تداوم دعوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 2

2 - نوح پيامبر ، مردم را به رغم مخالفت طولانى آنان ، به سوى توبه و بازگشت از راه باطل و روى آورى به خداى غفار تشويق و ترغيب مى كرد .

فقلت استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

فراخواندن به استغفار، در حقيقت دعوت به توبه و بازگشت از راه باطل گذشته است.

تداوم دين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 83 - 3

3 - تداوم خط فكرى و مكتبى نوح ( ع ) ، از سوى ابراهيم ( ع ) و اشتراك دين آنان در اصول و مبانى

و إنّ من شيعته لإبرهيم

تداوم شكرگزارى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 8

8- عبوديت و شكرگزارى زياد و مداوم به درگاه خدا ، از ويژگى هاى

مهم حضرت نوح ( ع ) بود .

إنه كان عبدًا شكورًا

از ميان اوصاف گوناگون حضرت نوح(ع) تنها عبوديت و سپاسگزارى او را يادآور شد و اين بيانگر برجستگى آن دو صفت در آن حضرت است. گفتنى است تداوم عبوديت و شكرگزارى از جمله اسميه {إنه كان...} _ كه دلالت بر ثبوت و استمرار دارد _ استفاده مى شود.

تداوم عبوديت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 8

8- عبوديت و شكرگزارى زياد و مداوم به درگاه خدا ، از ويژگى هاى مهم حضرت نوح ( ع ) بود .

إنه كان عبدًا شكورًا

از ميان اوصاف گوناگون حضرت نوح(ع) تنها عبوديت و سپاسگزارى او را يادآور شد و اين بيانگر برجستگى آن دو صفت در آن حضرت است. گفتنى است تداوم عبوديت و شكرگزارى از جمله اسميه {إنه كان...} _ كه دلالت بر ثبوت و استمرار دارد _ استفاده مى شود.

تشويقهاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 13

13 - تشويق و ترغيب شدن مردم از سوى حضرت نوح ( ع ) ، به كسب دانش و شناخت حقايق و معارف الهى

لو كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 2

2 - نوح پيامبر ، مردم را به رغم مخالفت طولانى آنان ، به سوى توبه و بازگشت از راه باطل و روى آورى به خداى غفار تشويق و ترغيب مى كرد .

فقلت استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

فراخواندن به استغفار، در حقيقت دعوت به توبه و

بازگشت از راه باطل گذشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15 - 7

7 - نوح ( ع ) ، قوم خود را به انديشه و مطالعه درباره چگونگى و مبدأ آفرينش جهان ، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحرض مى كرد .

ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

تعبير {ألم تروا كيف. ..}، مى تواند براى تشويق و تحريض ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 6

6 - نوح ( ع ) ، قومش را به انديشه و مطالعه درباره چگونگى آفرينش ماه و خورشيد ، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحريض مى كرد .

ألم تروا كيف . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

تعاليم نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 7

7 _ پيامبرى نوح ( ع ) و معارف ارائه شده از سوى وى ، از آيات خداوند

فكذبوه . .. و أغرقنا الذين كذبوا بايتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 9

9_ پاسخ نوح ( ع ) به عذاب طلبى كفرپيشگان ، پاسخى آميخته با درس توحيد و خداشناسى بود .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 4

4 - احساس خطر اشراف ، از

پيام توحيدى نوح ( ع )

ي_قوم اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره فقال الملؤا الذين كفروا من قومه ما ه_ذا إ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 3

3 - نوح ( ع ) ، داراى تعاليم و رهنمودهايى الزامى ، جدا از وحى الهى به ايشان

و أطيعون

برداشت ياد شده، از جدا آمدن فرمان {أطيعون} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 3،7

3 - بيان اوصاف خداوند ، همچون غفّار بودن او ، بخشى از رهنمود هاى نوح ( ع )

إنّه كان غفّارًا

7 - استغفار و آمرزش خواهى از درگاه خداوند ، از رهنمود هاى مؤكد و مكرر نوح ( ع )

يغفر لكم من ذنوبكم . .. دعوتهم لتغفر لهم ... فقلت استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 7

7 - تبيين فوايد ايمان و دين دارى ، از سوى نوح ( ع ) براى مردم

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا . و يمددكم بأمول و بنين ... و يجعل

تعدد رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 1

1 _ نوح ( ع ) ، پيامبرى از جانب خداوند و حامل رسالت هاى متعدد

أبلغكم رسلت ربى

تعليم دعا به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 6

6 - تعليم روش دعا به نوح ( ع

) از سوى خدا

فقل الحمد للّه . .. و قل ربّ أنزلنى منزلاً مباركًا و أنت خير المنزلين

تقرب نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 2

2 - نوح پيامبر ، از بندگان برجسته و مقرب خداوند

إنّه من عبادنا

برجسته و مقرب بودن نوح(ع)، از اضافه {عباد} به ضمير جلاله {نا} به دست مى آيد.

تكذيب نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 6

6 - { از جنس بشر بودن نوح ( ع ) } دستاويز اشراف كافر در انكار رسالت آن حضرت

فقال الملؤا . .. ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 5

5 - رسالت حضرت نوح ( ع ) ، مورد تكذيب و انكار مردم قرار گرفت .

جزاء لمن كان كفر

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه {كفر} در اين آيه _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ به معناى انكار باشد.

تكذيب نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 1

1 _ اكثريت عمده قوم نوح ( ع ) وى را تكذيب كردند و يگانگى خداوند ، معاد و رسالت را باورهايى دروغين پنداشتند .

فكذبوه

از اينكه خداوند تكذيب نوح(ع) را به همگان نسبت داده (فكذبوه)، در حالى كه عده اى از آنان، يعنى همراهانش در كشتى، رسالت وى را تصديق كردند، معلوم مى شود نسبت مؤمنان به كافران بسيار اندك بوده است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 2

2 - نوح ( ع ) ، تقاضامند يارى خدا در برابر تكذيب گرى هاى قومش

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 7

7 - قوم نوح ، پيام الهى نوح ( ع ) را نپذيرفتند و بر شرك خود پايبند ماندند .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه . .. فأخذهم الطوفان

{فاء} در {فأخذهم} براى فصاحت است و دلالت بر حذف جمله اى مى كند و آن، به قرينه ارسال نوح(ع) مى تواند {عدم قبول} و يا {تكذيب} و مانند آن باشد.

تكذيبگرى اقوام پس از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 5 - 2

2 - اقوام و ملت هاى پس از قوم نوح ، پيامبران الهى را تكذيب كردند .

كذّبت . .. و الأحزاب من بعدهم

تكفل همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 3

3 - همسران نوح و لوط پيامبر ، تحت سرپرستى و حمايت آن دو پيامبر قرار داشتند .

كانتا تحت عبدين من عبادنا

برداشت ياد شده، از تعبير {تحت عبدين} استفاده شده است.

تكليف پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 1

1_ خداوند ، پس از استقرار كشتى نوح بر كوه جودى ، به او و همراهانش فرمان داد تا از كشتى پياده شوند و از كوه فرود آيند .

واستوت على الجودى . .. قيل ي_نوح اهبط

{هبوط}

به معناى فرود آمدن است. متعلق {اهبط} _ به قرينه {استوت على الجودى} _ كشتى و نيز كوه جودى است; يعنى: أنزل من الفلك و من الجودى ... نياوردن متعلق، دليل اين شمول است. فاعل محذوف {قيل} به قرينه {منا} خداونداست.

تكليف نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 1

1_ خداوند ، پس از استقرار كشتى نوح بر كوه جودى ، به او و همراهانش فرمان داد تا از كشتى پياده شوند و از كوه فرود آيند .

واستوت على الجودى . .. قيل ي_نوح اهبط

{هبوط} به معناى فرود آمدن است. متعلق {اهبط} _ به قرينه {استوت على الجودى} _ كشتى و نيز كوه جودى است; يعنى: أنزل من الفلك و من الجودى ... نياوردن متعلق، دليل اين شمول است. فاعل محذوف {قيل} به قرينه {منا} خداونداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 3

3 - نوح ( ع ) ، مأمور ساختن كشتى تحت نظارت و هدايت خداوند

أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا

تنزيه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 1،3،4

1 _ نوح با پاسخى رأفت آميز به قوم خود ، خويشتن را از هر گونه گمراهى مبرا دانست .

قال يقوم ليس بى ضللة

مخاطب قرار دادن مردم با {يا قوم} (اى مردم من) دلالت بر اظهار مهربانى نوح نسبت به قوم خود دارد. نكره بودن كلمه {ضللة} پس از نفى دلالت بر عموم دارد. بنابراين {ليس بى ضللة} يعنى حتى اندكى گمراهى در من نيست.

3

_ نوح ( ع ) با اعلان دريافت سخنان خويش از خداوند ، خود را پيراسته از هر گونه گمراهى خواند .

ليس بى ضللة و لكنى رسول من رب العلمين

4 _ نوح ( ع ) و ديگر رسولان الهى ، داراى عصمت و مبرا از هر گونه گمراهى

ليس بى ضللة و لكنى رسول من رب العلمين

جمله {لكنى رسول . .. } به منزله تعليلى است براى تبرئه نوح از هر گونه گمراهى. بنابراين جمله {ليس بى ضللة} به همراه {و لكنى ... } علاوه بر عصمت نوح، دلالت بر عصمت تمامى رسولان الهى دارد.

تنور قصه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 4،5،20،21

4_ جوشش شديد آب از تنورى خاص ، پس از فرمان الهى به نزول عذاب بر قوم نوح

حتّى إذا جاء أمرنا و فار التّنّور

{تّنّور} _ كه در فارسى بدون تشديد تلفظ مى شود _ جايى است كه در آن نان پخته مى شود. فوران (مصدر فار) به معناى بيرون آمدن و جوشش كردن است. اسناد جوشش به تنور همانند {جرى الميزاب} حاكى از فوران شديد آب است. {ال} در {التّنّور} عهد ذهنى است و از آن تنورى خاص اراده شده است.

5_ جوشش آب از تنور ، علامت و سرآغازى براى حادثه طوفان نوح بود .

حتّى إذا جاء أمرنا و فار التّنّور قلنا احمل

20_ { عن أبى جعفر ( ع ) قال [ فى وصف مسجد الكوفة ] : . . . و منه فار التّنّور . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه [در وصف مسجد كوفه] فرمود: . ..

از مسجد كوفه تنور فوران كرد ...}.

21_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : جائت إمرءة نوح إليه و هو يعمل السفينة فقالت له : إن التّنّور قد خرج منه ماء فقام إليه مسرعاً حتى جعل الطبق عليه فختمه بخاتمه فقام الماء ، فلما فرغ نوح من السفينة جاء إلى خاتمه ففضّه و كشف الطبق ففار الماء ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: همسر نوح درحالى كه شوهرش مشغول ساختن كشتى بود، به نزد او آمد و گفت: تنور آب درآورده. نوح باسرعت بر سر تنور رفت و سرپوشى بر روى آن گذاشت و با مُهر خود آن را ممهور كرد. پس آب ايستاد. هنگامى كه از ساختن كشتى فارغ شد مهر خود را شكست و سرپوش را كنار زد; پس آب فوران كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 6،7

6 - فوران آب از تنور ، نشان صدور فرمان خدا و شروع طوفان نوح ( ع ) بود .

فإذا جاء أمرنا و فار التّنّور

عبارت {فارالتّنّور}، عطف تفسيرى است براى {جاء أمرنا}.

7 - تنورى كه فوران آب از آن نشانه در رسيدن عذاب بر قوم نوح بود از پيش تعيين شده بود .

فإذا جاء أمرنا و فار التّنّور

{ال} در {التّنّور} براى عهد ذهنى است. بنابراين {التّنّور}; يعنى، آن تنور.

توحيد عبادى در شريعت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 19

19 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : كانت شريعة نوح أن يعبد اللّه بالتوحيد . . .

فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سراً و علانية . . . فأوحى اللّه عزّوجلّ إليه : أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتأس بماكانوا يفعلون } فلذلك قال نوح : { و لايلدوا إلاّفاجراً كفاراً } و أوحى اللّه إليه { أن اصنع الفلك } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. شريعت نوح آن بود كه خدا به يكتايى پرستش مى شد... پس نوح(ع) در بين قوم خويش 950 سال توقف كرد و آنها را آشكار و پنهان به خدا دعوت نمود... سپس خداوند _ عزّوجلّ _ به او وحى فرستاد: {أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون} و به همين خاطر نوح گفت: {و لايلدوا إلاّ فاجراً كفاراً} و خداوند به نوح وحى كرد:{أن اصنع الفلك}.

توحيد نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 10

10 _ حضرت نوح ( ع ) همراه با اعلان تحدى ، خدا را تنها كانون قدرت و معبود هاى قومش را شركايى ساختگى و فاقد هر گونه توانايى اعلام كرد .

يقوم إن كان كبر . .. فعلى اللّه توكلت فأجمعوا أمركم و شركاءكم ... و لا تنظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 9

9_ پاسخ نوح ( ع ) به عذاب طلبى كفرپيشگان ، پاسخى آميخته با درس توحيد و خداشناسى بود .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

توصيه به نوح(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 1

1 - روى آوردن به حمد و ستايش الهى ، پس از استقرار در كشتى ، رهنمود خداوند به نوح ( ع )

فإذا استويت . .. فقل الحمد للّه

{إستواء} (مصدر {استويت}) به معناى قرار گرفتن و استقرار يافتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 1

1 - روى آوردن به دعا _ پس از استقرار يافتن در كشتى _ و درخواست فرود آمدن در جايى پر بركت ، رهنمود ديگر خداوند به نوح ( ع )

فإذا استويت . .. فقل الحمد للّه ... و قل ربّ أنزلنى ... و أنت خير المنزلين

واژه {ربّ} مشترك لفظى ميان مصدر (تربيت كردن) و وصف ( مربى و تربيت كننده) است كه در اين جا معناى وصفى دارد. {منزل} مى تواند مصدر ميمى به معناى إنزال باشد و نيز مى تواند اسم مكان به معناى منزلگاه و مهمان سرا باشد.

توصيه هاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 4

4_ اتكا به مغفرت و رحمت خدا براى نجات از حادثه طوفان ، توصيه نوح ( ع ) به پيروان خويش

قال اركبوا فيها . .. إن ربى لغفور رحيم

نوح(ع) با يادآورى مغفرت و رحمت الهى ، پس از فرمانش مبنى بر سوار شدن به كشتى ، درصدد بيان اين حقيقت بود كه كشتى تنها يك وسيله است و آنچه تأمين كننده نجات مى باشد شمول مغفرت و رحمت الهى است.

توقف كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 9

9_ { عن أبى عبدالله ( ع ) . . . أمر الله الأرض أن تبلع مائها و هو قوله { و قيل يا أرض ابلعى مائك . . . } . . . فبلعت الأرض ماءها فأراد ماء السماء أن يدخل فى الأرض فامتنعت الأرض من قبولها و قالت : إنما أمرنى الله عز و جل أن أبلع مائى فبقى ماء السماء على وجه الأرض و استوت السفينة على جبل الجودى و هو بالموصل جبل عظيم ، فبعث الله جبرئيل فساق الماء إلى البحار حول الدنيا . . . ;

[در مورد طوفان نوح] از امام صادق(ع) روايت شده است كه: خداوند به زمين فرمان داد تا آب خود را فرو برد و اين سخن خداست كه فرمود: {. .. يا أرض ابلعى مائك ...}... پس زمين آب خود را فرو برد. آبى كه از آسمان آمده بود خواست در زمين فرو رود، زمين از قبول آن امتناع كرد و گفت: خداى عزوجل مرا فرمان داده فقط آب خود را فرو ببرم، پس آب آسمان روى زمين باقى ماند و كشتى بر كوه جودى قرار گرفت و آن كوه بزرگى است در موصل. پس خداوند جبرئيل را برانگيخت و او آبها را به درياهاى اطراف دنيا سوق داد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 1

1_ خداوند ، پس از استقرار كشتى نوح بر كوه جودى ، به او و همراهانش فرمان داد تا از كشتى پياده شوند و از كوه فرود آيند

.

واستوت على الجودى . .. قيل ي_نوح اهبط

{هبوط} به معناى فرود آمدن است. متعلق {اهبط} _ به قرينه {استوت على الجودى} _ كشتى و نيز كوه جودى است; يعنى: أنزل من الفلك و من الجودى ... نياوردن متعلق، دليل اين شمول است. فاعل محذوف {قيل} به قرينه {منا} خداونداست.

توكل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 8،11

8 _ حضرت نوح ( ع ) در برابر عناد و ستيزه جويى ها قومش ، تنها بر خداوند توكل داشت .

إن كان كبر عليكم مقامى . .. فعلى اللّه توكلت

11 _ حضرت نوح ( ع ) با توكل بر خداوند ، قومش را به مقابله همه جانبه با خود فراخواند .

فعلى اللّه توكلت فأجمعوا أمركم و شركاءكم ثم لا يكن أمركم عليكم غمة ثم اقضوا إلىّ

تهديد نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 116 - 1

1 - تهديد جدى نوح ( ع ) از سوى اشراف و رفاه طلبان قومش ، مبنى بر سنگسار شدن در صورت دست برنداشتن از تبليغ

قالوا لئن لم تنته ي_نوح لتكوننّ من المرجومين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 117 - 2

2 - نوح ( ع ) ، نگران تكذيب ارزش ها و تعاليم الهى از سوى مردم بود ; نه نگران تهديد خود او از سوى آنان .

قال ربّ إنّ قومى كذّبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه شكوه نوح(ع) به درگاه خدا در پى تهديدهاى سخت مخالفان، از تكذيب گرى

آنان بود نه از تهديدهاى آنها.

تهمت برترى طلبى به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 8

8 - اشراف كافر ، نوح ( ع ) را به سلطه جويى و برترى طلبى متهم كردند .

يريد أن يتفضّل عليكم

{إرادة} (مصدر {يريد}) به معناى خواستن و {تفضّل} (مصدر {يتفضّل}) به معناى برترى جستن است; يعنى: {مى خواهد بر شما برترى جويد}.

تهمت به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 11

11 - طرد شدن نوح پيامبر ( ع ) ، از سوى قومش ، با دشنام و اتهام

و قالوا مجنون و ازدجر

برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه {و ازدجر} به معناى {و ازدجره قومه} باشد.

تهمت جن زدگى به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 9

9 - قوم نوح ، آن حضرت را به جنون و آسيب ديدگى از سوى جن متهم مى كردند .

و قالوا مجنون و ازدجر

مفسران، عبارت {و ازدجر} را به معناى {ازدجره الجنّ} (جن ايشان را آزار رسانده است) گرفته اند.

تهمت جنون به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 25 - 1

1 - متهم شدن نوح ( ع ) ، از سوى اشراف قومش ، به نوعى ديوانگى و جنون

فقال الملؤا الذين كفروا . .. إن هو إلاّ رجل به جنّة

{إن} معادل ماى نافيه است; يعنى: {ما هو إلاّ رجل. ..}. نكره آوردن {جنّة} نيز براى تنويع است. بنابراين

عبارت {به جنّة};يعنى، او گرفتار نوعى ديوانگى است. {تربّص} (مصدر {تربّصوا}) به معناى حلول چيزى را براى كسى، انتظار كشيدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 9

9 - قوم نوح ، آن حضرت را به جنون و آسيب ديدگى از سوى جن متهم مى كردند .

و قالوا مجنون و ازدجر

مفسران، عبارت {و ازدجر} را به معناى {ازدجره الجنّ} (جن ايشان را آزار رسانده است) گرفته اند.

تهمت دروغگويى به پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 15

15_ اشراف و سران قوم نوح ، پيروان آن حضرت را در ادعاى ايمان ، به دروغ گويى متهم مى كردند .

بل نظنكم ك_ذبين

تهمت دروغگويى به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 1

1 _ قوم نوح ، نبوت او را با وجود شواهد و براهين صدق ، نپذيرفته و آن حضرت را به دروغ گويى متهم كردند .

يقوم إن كان كبر عليكم مقامى . .. فإن توليتم فما سألتكم من أجر ... فكذبوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 14

14_ اشراف قوم نوح ، آن حضرت را در ادعاى پيامبرى به دروغ گويى متهم مى كردند .

بل نظنكم ك_ذبين

متهم كردن نوح و پيروانش به دروغ گويى برحسب مدعاى آنان است; يعنى ، اتهام نوح به دروغ گويى در ارتباط با ادعاى نبوت است و نسبت به پيروانش در ادعاى ايمان مى باشد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 8

8_ نوح ( ع ) ، در پندار نارواى كفرپيشگان قومش ، فردى دروغگو و ارائه كننده مطالب نادرست

إن كنت من الص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 6

6 - مردم ، هشدار عذاب را جدّى نگرفتند و نوح ( ع ) را به دروغ گويى متهم ساختند .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

تهمت دنياطلبى به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 3

3_ دستيابى به مال و دارايى مردم به بهانه پيامبرى ، تحليل نابخردانه سران و اشراف قوم نوح از ادعاى نبوت و رسالت آن حضرت

و ي_قوم لاأسئلكم عليه مالاً

از اينكه نوح(ع) در پاسخ به قوم خويش ، مطرح مى سازد كه كمترين مالى از آنان مطالبه نمى كند ، معلوم مى شود كه كفرپيشگان چنين اتهامى را متوجه او كرده بودند.

تهمت سلطه جويى به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 8

8 - اشراف كافر ، نوح ( ع ) را به سلطه جويى و برترى طلبى متهم كردند .

يريد أن يتفضّل عليكم

{إرادة} (مصدر {يريد}) به معناى خواستن و {تفضّل} (مصدر {يتفضّل}) به معناى برترى جستن است; يعنى: {مى خواهد بر شما برترى جويد}.

تهمت ظاهربينى به پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 11

11_ اشراف قوم نوح ، ايمان توده هاى مستضعف را ايمانى سطحى و

برخاسته از خوش باورى و عدم تفكر مى شمردند .

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

{بادى} از {بدوّ} و به معناى ظاهر است. {ظاهر الرأى}; يعنى، ديد سطحى و انديشه خالى از تفكر و تأمل. {بادى الرأى} مى تواند ظرف براى {اتبعك} باشد. براين اساس معناى جمله {مانريك ...} چنين است: مى بينيم كه أراذل از تو پيروى كرده اند و پيروى آنان سطحى و بدون تأمل در درستى و نادرستى ادعاى تو بوده است.

جادو پس از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 52

52 - از امام جعفر صادق ( ع ) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد : { . . . و ما أنزل على الملكين ببابل هاروت و ماروت } روايت شده كه فرمود : { و كان بعد نوح ( ع ) قد كثر السحرة . . . ;

بعد از حضرت نوح(ع) ساحران نيرنگباز زياد گشتند و خداوند دو فرشته رابه سوى پيامبر آن زمان فرستاد تا آنان به آن پيامبر، شيوه هاى سحر ساحران و كارهايى را كه با آن، سحر باطل و مردود مى شود بياموزند. سپس آن پيامبر شيو ه هاى سحر را فرا گرفت و به فرمان خداوند آن را به بندگان خدا نيز آموخت و به آنان گفت: جلو سحر ساحران را بگيريد و آن را باطل نماييد و آنان را نهى كرد از اينكه مردم را سحر كنند ... و (كلام خدا كه فرمود:) {آن دو فرشته هيچ كس را تعليم سحر نمى دادند مگر اينكه از قبل مى گفتند ما

وسيله آزمايش هستيم}; يعنى، آن پيامبر به دو فرشته دستور داد كه به صورت بشر ظاهر شوند و آنچه ازخدا درباره سحر و ابطال آن آموخته اند به مردم ياد بدهند ... پس خداى عز و جل به آنان فرمود: با سحر و ضربه زدن به ديگران و دعوت مردم به اين كه ما بر قدرت احيا و اماته داريم و كارهايى مى كنيم كه فقط خداوند به آن قدرت دارد، كافر نشويد و خداوند فرموده: {و ما هم بضارين به من أحد إلا بإذن اللّه}; يعنى، آنان كه سحر را فرا گرفته بودند نمى توانستند بدون اجازه و علم خدا به كسى زيانى برسانند; زيرا اگر خدا مى خواست، با زور جلوى آنها را مى گرفت. و نيز فرموده: {آنان از علوم سحر چيزهايى را ياد مى گرفتند كه در جهت زيان آنها بود نه نفعشان} (يعنى) آنان چيزهايى فرا مى گرفتند كه موجب ضرر در دينشان بود و نفعى در آن نبود ... و (نيز خداوند) فرمود: {و لقد علموا لمن اشتريه ماله فى الأخرة من خلق}; زيرا آنان معتقد بودند كه آخرتى در كار نيست پس آنان معتقد بودند وقتى كه آخرتى نباشد بهره و نصيبى هم بعد از دنيا نيست وبه فرض بعد از دنيا آخرتى باشد، آنان به سبب كفرشان از آن محروم خواهند بود ...}.

جامعه پس از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 10

10 _ قوم عاد نخستين جامعه سامان يافته در پى هلاكت قوم نوح

اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 31 - 1

1 - شكل گيرى جامعه اى جديد پس از طوفان نوح

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

{إنشاء} (مصدر {أنشأنا}) به معناى پديد آوردن است. ضمير {هم} در {من بعدهم} به قوم نوح بازمى گردد. {قرن} به مجموعه اى از انسان ها _ كه كنار هم زندگى كنند _ گفته مى شود.

جايگاه حيوانات در كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 8

8 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) قال ( فى ) الفلك المشحون } : اتخذ نوح ( ع ) فيه تسعين بيتاً للبهائم ;

أميرالمؤمنين(ع) درباره {الفلك المشحون} فرمود: نوح در آن كشتى نود جايگاه براى چهارپايان قرار داده بود}.

حامى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 1

1- خداوند ، حضرت نوح ( ع ) را از گزند تكذيب كنندگان آيات الهى نجات داد و از او كاملاً حمايت كرد .

و نصرن_ه من القوم الذين كذّبوا ب_اي_تنا

واژه {نصر} هرگاه با {من} متعدى شود، متضمن معناى نجات و خلاصى است (برگرفته از {قاموس المحيط}).

حاميان شرك در دوران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 12

12 - قدرت اقتصادى و سياسى صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، در خدمت كفر و شرك و عليه دعوت توحيدى آن حضرت بود .

قال نوح ربّ إنّهم عصونى و اتّبعوا من لم يزده ماله وولده إلاّ خسارًا

حاميان كفر در

دوران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 12

12 - قدرت اقتصادى و سياسى صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، در خدمت كفر و شرك و عليه دعوت توحيدى آن حضرت بود .

قال نوح ربّ إنّهم عصونى و اتّبعوا من لم يزده ماله وولده إلاّ خسارًا

حركت كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 3

3_ كشتى نوح ، او و همراهانش را در ميان موج هاى عظيمى بسان كوهها ، به پيش مى برد .

و هى تجرى بهم فى موج كالجبال

{موج} اسم جنس است و بر يك موج و نيز موجهاى متعدد و كثير اطلاق مى شود از آن جا كه در آيه شريفه ، كلمه {موج} به {جبال} (كوهها ) تشبيه شده ، معلوم مى شود مراد از آن ، امواج متعدد و كثير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 1

1 - حركت كشتى حضرت نوح بر امواج طوفان ، در پرتو حمايت و نظارت الهى

تجرى بأعيننا

حسد به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 13

13 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) . . . و نوح ( ع ) حسده قومه فقالوا : { ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم يأكل ممّا تأكلون و يشرب ممّا تشربون ، و لئن أطعتم بشراً مثلكم إنّكم إذاً لخاسرون } . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است

كه فرمود: . .. و قوم نوح نسبت به آن حضرت حسادت ورزيدند، پس گفتند: ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم...}.

حسن فرجام پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 15

15_ نوح ( ع ) و پيروان او ، از تقواپيشگان و بهره مند از فرجامى نيك

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

حسن فرجام نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 15

15_ نوح ( ع ) و پيروان او ، از تقواپيشگان و بهره مند از فرجامى نيك

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

حيوانات در كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 6،7،22

6_ بردن انواع حيوانات به كشتى و نجات دادن آنها از غرق شدن ، از وظايف نوح ( ع ) پس از پيدايش نشانه طوفان ( فوران آب از تنور )

قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين

7_ نوح ( ع ) ، موظف بود از هر نوع حيوان تنها يك جفت ( نر و ماده ) را به كشتى سوار كند .

قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين

مضاف اليه {كل} كلمه اى همانند {حيوان} است; يعنى: من كل حيوان . ... كلمه {اثنين} تأكيد براى زوجين است و اشاره به اين معنا دارد كه از هر حيوان ، بيشتر از يك جفت نبايد به كشتى برده شود.

22_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : حمل نوح ( ع ) فى السفينة الأزواج

الثمانية التى قال الله عزوجل : { ثمانية أزواج من الضأن اثنين و من المعز اثنين و من الإبل اثنين و من البقر اثنين } فكان من الضأن اثنين زوج داجنة يربّيها الناس و الزوج الأخر الضأن التى تكون فى الجبال الوحشيّة . . . و من المعز اثنين زوج داجنة . . . والزوج الأخر الظبى التى تكون فى المفاوز و من الإبل اثنين البخاتى والعراب و من البقر اثنين زوج داجنة للناس و الزوج الآخر البقر الوحشية ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: نوح هشت زوجى را كه خدا فرموده {ثمانية أزواج من الضأن اثنين . ..} در كشتى قرار داد: از ميش دو جفت يك جفت اهلى كه مردم تربيت مى كنند و جفت ديگر وحشى كه در كوههاست ... و از بز دو جفت: يكى اهلى ... و ديگرى آهو كه در بيابانهاست و از شتر دو جفت: يكى بخاتى (شتر خراسانى كه از شتر عربى و شتر فالج به وجود آيد) و ديگرى عربى و از گاو دو جفت: يكى اهلى و ديگرى وحشى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 8

8 - نوح ( ع ) ، مأمور جاى دادن حيوانات و مؤمنان خاندانش در كشتى ، با ظهور اولين نشانه هاى طوفان

فإذا جاء أمرنا . .. فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 2

2 - استقرار نوح ( ع ) و مؤمنان همراه او در

كشتى ، پس از جاى دادن حيوانات و خاندانش در آن

فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين و أهلك . .. فإذا استويت أنت و من معك على الفلك

از تفريع عبارت {فإذا استويت} بر آيه قبل، استفاده مى شود كه حضرت نوح(ع) نخست حيوانات و خاندانش را در كشتى جاى داد و آن گاه خود و يارانش بر آن سوار شدند.

خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 2،3،6

2_ فرزند ناصالح نوح ، در پيشگاه خداوند از خانواده و اهل بيت او محسوب نمى شد .

إنه ليس من أهلك

3_ فسادپيشگى فرزند نوح ، موجب محسوب نشدن وى از خانواده نوح ( ع ) در پيشگاه خداوند

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

جمله {إنه عمل . ..} علت براى {إنه ليس من أهلك} مى باشد; يعنى ، چون فرزندت داراى عمل ناشايست است ، ما او را از خانواده تو به حساب نمى آوريم.

6_ نوح ( ع ) ناآگاه به گسستن پيوند فرزندى كنعان با او بر اثر اعمال ناشايستش

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس من أهلك

خانواده نوح(ع) در كشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 11

11_ نوح ( ع ) از ناحيه خداوند به نجات خانواده خويش و سوار كردن آنان به كشتى موظف شد .

قلنا احمل فيها . .. أهلك

كلمه {أهل} در {أهلك} عطف بر {زوجين} و در حقيقت مفعول براى {احمل} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 8

8

- نوح ( ع ) ، مأمور جاى دادن حيوانات و مؤمنان خاندانش در كشتى ، با ظهور اولين نشانه هاى طوفان

فإذا جاء أمرنا . .. فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

خانه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 18

18 - { عن أبى شعيب الخراسانى قال : قلت لأبى الحسن الرضا ( ع ) . . . قال : إنّ مسجد الكوفة بيت نوح . . . فيه دعوة نوح حيث قال : { ربّ اغفر لى و لوالدى و لمن دخل بيتى مؤمناً } قال : قلت : من عَنى بوالديه ؟ قال : آدم و حوّا ;

ابوشعيب خراسانى از امام رضا(ع) روايت كرده . .. كه فرمود: مسجد كوفه خانه نوح(ع) است ... دعاى نوح در آن جا اين بوده است كه گفت: {ربّ اغفر لى و لوالدى و لمن دخل بيتى مؤمناً}. ابوشعيب گفت: به امام(ع) عرض كردم: نوح(ع) از والدينش چه كسى را قصد كرده؟ فرمود: آدم و حوّا را}.

خداشناسى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 12

12 _ نوح ( ع ) ، آگاه به حقايقى پوشيده از مردم درباره خداوند

و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من اللّه} به معناى {درباره خدا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 9

9_ پاسخ نوح ( ع ) به عذاب طلبى كفرپيشگان ، پاسخى آميخته با درس

توحيد و خداشناسى بود .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

خواسته هاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 5

5 - نوح ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به خاطر صداقت و امانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

خوشنامى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 6

6 - نوح ( ع ) ، شخصيتى خوشنام و امانتدار در ميان قومش

إنّى لكم رسول أمين

تأكيد نوح(ع) بر {أمين} بودن خود در ابلاغ پيام الهى، در صورتى ثمر بخش خواهد بود كه وى در ميان قومش، از سابفه امانت دارى و خوش نامى برخوردار بوده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 78 - 1

1 - خداوند ، از نوح ( ع ) نام و آوازه نيك در ميان آيندگان برجاى گذاشت .

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه مفعول {تركنا} محذوف بوده و تقدير آن چنين باشد: {و تركنا ثناءً عليه}. گفتنى است فعل {تركنا} در آيه شريفه، به معناى {أبقينا} (باقى گذاشتيم) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 3

3 - اجابت دعا ، نجات از مشكلاتِ اندوه بار ، باقى ماندن نسل و نام نيك و تحيت الهى ، از پاداش هاى خداوند به حضرت نوح ( ع )

و لقد نادينا نوح فلنعم

المجيبون . .. سل_م على نوح فى الع_لمين . إنّا كذلك نجزى ا

خويشاوندى نوح(ع) با قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 1

1 - نوح ( ع ) ، پيامبرى از نژاد قوم خويش و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم نوح

قيد {أخوهم} هم مى تواند بيانگر پيوند خويشاوندى نوح(ع) با قومش باشد و هم تعبير كنايى از اشفاق و دلسوزى آن حضرت نسبت به آنان.

خيانت به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 7،8

7 - خيانت همسران نوح و لوط به شوهران خود

فخانتاهما

8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .

خيانت همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 7،9

7 - خيانت همسران نوح و لوط به شوهران خود

فخانتاهما

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

خيرخواهى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 5،6،7،13

5 _ نوح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز و خيرخواه مردم

و

أنصح لكم

6 _ خيرخواهى نوح ( ع ) تنها در جهت منافع مردمان ، نه آميخته به منفعت هاى شخص خود بود .

و أنصح لكم

آوردن {لام} پس از مشتقات {نصيحت}، همانند {أنصح لكم}، حكايت از خلوص كامل نصيحت كننده نسبت به نصيحت شونده دارد. يعنى در نصيحتش (خيرخواهيش) هيچ شائبه منفعت شخصى ندارد و تنها خير او را در نظر گرفته است.

7 _ ابلاغ پيام هاى خداوند به مردم ، جلوه اى از خيرخواهى نوح براى مردم خويش بود .

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم

13 _ آگاهى نوح ( ع ) به حقايقى از جانب خدا ، از عوامل پايدارى وى در تبليغ رسالت هاى الهى و خيرخواهى خالصانه براى مردم

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

به نظر مى رسد جمله {أعلم من اللّه . .. } به منزله تعليلى باشد براى {أبلغكم} و {أنصح لكم}. يعنى آگاه بودن من بر حقايقى پوشيده بر شما مرا در ابلاغ رسالتهاى الهى پايدار مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 8

8_ نوح ( ع ) پيامبرى خيرخواه و دلسوز مردم

لاينفعكم نصحى إن أردت أن أنصح لكم

دختر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 24

24_ { عن أبى عبد الله ( ع ) : . . . و كانت لنوح إبنة ركبت معه فى السفينة . . . ;

از امام صادق (ع) روايت شده است: نوح دخترى داشت كه با آن حضرت سوار كشتى شد}.

درخواست فرود كشتى نوح(ع)

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 1

1 - روى آوردن به دعا _ پس از استقرار يافتن در كشتى _ و درخواست فرود آمدن در جايى پر بركت ، رهنمود ديگر خداوند به نوح ( ع )

فإذا استويت . .. فقل الحمد للّه ... و قل ربّ أنزلنى ... و أنت خير المنزلين

واژه {ربّ} مشترك لفظى ميان مصدر (تربيت كردن) و وصف ( مربى و تربيت كننده) است كه در اين جا معناى وصفى دارد. {منزل} مى تواند مصدر ميمى به معناى إنزال باشد و نيز مى تواند اسم مكان به معناى منزلگاه و مهمان سرا باشد.

دشمنان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 2،5

2 - پيشگامى اشراف ، در موضع گيرى خصمانه عليه نوح ( ع )

فقال الملؤا . .. ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

5 - تلاش اشراف ، براى مخدوش ساختن رسالت نوح ( ع ) در نظر توده مردم

فقال الملؤا . .. ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

دشنام به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 11

11 - طرد شدن نوح پيامبر ( ع ) ، از سوى قومش ، با دشنام و اتهام

و قالوا مجنون و ازدجر

برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه {و ازدجر} به معناى {و ازدجره قومه} باشد.

دعاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 1،5

1_ نوح ( ع ) در پى حايل شدن امواج آب ميان

او و فرزندش ، با شفاعت به درگاه خدا ، خواستار نجات وى شد .

و حال بينهما الموج . .. و نادى نوح ربه فقال رب إن ابنى من أهلى

جمله {فلاتسئلن} (در آيه چهل و ششم) حاكى است كه: نوح(ع) خواستار نجات فرزندش از غرق شدن بود. براين اساس دعا و التجاى آن حضرت پيش از غرق شدن فرزندش بود و لذا برخى از مفسران جمله {نادى نوح ربه ...} را بر {حال بينهما الموج} عطف گرفته اند.

5_ نوح ( ع ) ، براساس وعده خداوند به نجات افراد خانواده اش و التزام خداوند به وعده هاى خويش ، خواستار نجات فرزندش شد .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 7

7_ نوح ( ع ) ، با پى بردن به نادرستى تقاضاى خود ( نجات فرزندش ) خواهان آمرزش و رحمت الهى شد .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 4

4- حضرت نوح ( ع ) ، با صداى بلند و روشن از خداوند ، خواستار نجات از دست قومش گرديد .

و نوحًا إذ نادى من قبل

{ندا} به معناى صداى بلند و روشن است (مفردات راغب) و مقصود از آن در اين آيه _ به قرينه آيه 26 سوره {نوح} (و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الكافرين ديّاراً) و نيز ذيل آيه شريفه (فنجيناه و أهله . ..) _ نجات نوح از دست قومش مى باشد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 1،2

1 - نوح ( ع ) خواستار داورى و فيصله دادن به نزاع ميان خود و قوم تكذيب گرش از درگاه خداوند

قال ربّ إنّ قومى كذّبون . .. فافتح بينى و بينهم فتحًا

{فتح} (مصدر {افتح}) معادل {فُتاحة} و به معناى حكم كردن و فيصله دادن است.

2 - دعاى نوح به درگاه خدا ، براى نجات خود و مؤمنان همراهش از شرّ قوم كفرپيشه خويش

ربّ إنّ قومى كذّبون . .. نجّنى و من معى من المؤمنين

متعلق {نجّنى} حذف شده است و تقدير آن {نجّنى و. .. من شرّهم} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 75 - 1

1 - كمك خواهى و استغاثه نوح به درگاه خداوند

و لقد نادينا نوح

مقصود از {ندا} (نادينا) _ به قرينه آيه بعد (و نجيناه. ..) _ كمك خواهى و استغاثه است كه مربوط به ماجراى عذاب طوفان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 5

5 - نوح ( ع ) ، نجات خود و خاندانش را از دست ستم و اذيت و آزار قوم خود ، از خداوند خواستار شده بود .

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 3

3 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه الهى ، مبنى بر افزودن گمراهى ظالمان و گمراه كنندگان جامعه

و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

دعوت آشكار نوح(ع)

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 1

1 - نوح ( ع ) ، با استفاده از دو روش علنى و سخت پنهانى ( خصوصى و عمومى ) ، مردم را به ايمان فراخواند .

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

دعوت از پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 7،8

7_ نوح ( ع ) با فريادى رسا و بلند ، فرزندش را براى سوار شدن به كشتى فرا خواند .

نادى نوح ابنه و كان فى معزل ي_بنىّ اركب معنا

{نداء} بلند كردن صدا و ابراز كردن آن است (مفردات راغب).

8_ نوح ( ع ) در آستان غرق شدن فرزندش ، وى را به ايمان و يكتاپرستى دعوت كرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين

مراداز {مَعَنا} همراهىو معيت عقيدتى است نه جسمانى; زيرا جمله {اركب} در دلالت بر همراهى و معيت جسمانى كافى بود. بنابراين اگر مراد از {مَعَنا} مجرد همراهى با نوح و پيروان او باشد، آوردن كلمه {مَعَنا} ضرورتى نداشت. جمله {و لاتكن ...} مؤيد اين معناست.

دعوت از پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 1

1_ نوح ( ع ) ، پس از شروع طوفان و انجام مقدمات حركت ، ازپيروان و خانواده اش خواست تا بر كشتى سوار شوند .

و قال اركبوا فيها

به نظر مى رسد جمله {قال اركبوا . ..} عطف بر جملاتى مقدر باشد كه به خاطر دخالت نداشتن آنها در هدفهاى نقل ماجرا بيان نشده است;

يعنى: قلنا احمل فيها ... ففعل كذا و كذا و قال اركبوا فيها .... و لذا در برداشت {انجام مقدمات حركت} آورده شد.

دعوت از خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 1

1_ نوح ( ع ) ، پس از شروع طوفان و انجام مقدمات حركت ، ازپيروان و خانواده اش خواست تا بر كشتى سوار شوند .

و قال اركبوا فيها

به نظر مى رسد جمله {قال اركبوا . ..} عطف بر جملاتى مقدر باشد كه به خاطر دخالت نداشتن آنها در هدفهاى نقل ماجرا بيان نشده است; يعنى: قلنا احمل فيها ... ففعل كذا و كذا و قال اركبوا فيها .... و لذا در برداشت {انجام مقدمات حركت} آورده شد.

دعوت به اطاعت از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 1

1 - حضرت نوح ( ع ) ، مردم را به عبادت خدا ، تقواى الهى و اطاعت از خود ، فرا مى خواند .

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

دعوت پنهانى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 8 - 2

2 - دعوت نوح ( ع ) در ميان قومش ، در آغاز به صورت سرّى و بى سروصدا بود .

و إنّى كلّما دعوتهم . .. و استكبروا استكبارًا . ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا

دعوت نوح(ع) با صداى بلند و رسا، پس از دعوت ايشان و واكنش انكارآميز و مستكبرانه قومش ياد شده است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه دعوت قبلى،

سرّى و بى سروصدا بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 1،2

1 - نوح ( ع ) ، با استفاده از دو روش علنى و سخت پنهانى ( خصوصى و عمومى ) ، مردم را به ايمان فراخواند .

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

2 - نوح ( ع ) ، برخى از مردم را به صورت مخفى و خصوصى و برخى را به شكل عمومى و علنى به ايمان فراخواند .

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين احتمال است كه دعوت علنى و مخفى حضرت نوح(ع)، ممكن است در يك زمان و در شرايط اجتماعى خاصّى انجام گرفته شده باشد.

دعوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 3،5،11

3 _ قيام حضرت نوح ( ع ) ، عليه شرك و بت پرستى و دعوت به توحيد و يكتاپرستى ، براى قومش سنگين و غير قابل تحمل بود .

إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

كلمه {مقام} مشترك بين سه صيغه است: مصدر ميمى، اسم زمان و اسم مكان. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است; يعنى، اگر قيام من براى دعوت به توحيد و يادآورى آيات و نشان هاى خداوند، بر شما سنگين و دشوار است و ... .

5 _ حضرت نوح ( ع ) ، در دعوت به توحيد و يكتاپرستى و زدودن انديشه شرك ، آيات و نشانه هاى خدا را به قومش يادآورى مى كرد .

مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

11 _

حضرت نوح ( ع ) با توكل بر خداوند ، قومش را به مقابله همه جانبه با خود فراخواند .

فعلى اللّه توكلت فأجمعوا أمركم و شركاءكم ثم لا يكن أمركم عليكم غمة ثم اقضوا إلىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 5

5 _ حضرت نوح ( ع ) در امر دعوت ، تسليم خدا بوده و تنها به فرمان او عمل مى كرد .

و أمرت أن أكون من المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 19

19 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : كانت شريعة نوح أن يعبد اللّه بالتوحيد . . . فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سراً و علانية . . . فأوحى اللّه عزّوجلّ إليه : أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتأس بماكانوا يفعلون } فلذلك قال نوح : { و لايلدوا إلاّفاجراً كفاراً } و أوحى اللّه إليه { أن اصنع الفلك } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. شريعت نوح آن بود كه خدا به يكتايى پرستش مى شد... پس نوح(ع) در بين قوم خويش 950 سال توقف كرد و آنها را آشكار و پنهان به خدا دعوت نمود... سپس خداوند _ عزّوجلّ _ به او وحى فرستاد: {أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون} و به همين خاطر نوح گفت: {و لايلدوا إلاّ فاجراً كفاراً} و خداوند به نوح وحى كرد:{أن اصنع الفلك}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 1

1 - حضرت نوح ( ع ) ، مردم را به عبادت خدا ، تقواى الهى و اطاعت از خود ، فرا مى خواند .

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 5 - 3

3 - دعوت شبانه روزى حضرت نوح ( ع ) ، از قوم خود براى ايمان به خدا

قال ربّ إنّى دعوت قومى ليلاً و نه_رًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 1،2،7

1 - دعوت حضرت نوح ( ع ) ، در تمامى دفعات با مخالفت شديد قومش روبه رو مى شد .

و إنّى كلّما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا أص_بعهم فى ءاذانهم و استغشوا ثيابهم

2 - انگشت ها را در گوش ها نهادن و جامه ها را بر سر كشيدن ، واكنش معمول قوم نوح در برابر دعوت آن حضرت

و إنّى كلّما دعوتهم . .. جعلوا أص_بعهم فى ءاذانهم و استغشوا ثيابهم

7 - دعوت نوح ( ع ) ، با استكبار و گردن فرازى شديد قومش روبه رو شد .

و استكبروا استكبارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 1

1 - نوح ( ع ) ، قومش را به استغفار و آمرزش خواهى به پيشگاه خداوند فرامى خواند .

فقلت استغفروا ربّكم

دعوتهاى پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 11

11_ پيروان حضرت نوح ، ياوران او در ابلاغ رسالت و

دعوت مردم به ايمان

أنلزمكموها

برداشت فوق از صيغه جمع {نلزم} _ كه شامل نوح و پيروانش مى شود _ استفاده شده است.

دعوتهاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 2

2_ دعوت به يكتاپرستى ، در رأس برنامه تبليغى حضرت نوح ( ع ) بود .

إنى لكم نذير مبين. أن لاتعبدوا إلاّ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 1

1_ نوح ( ع ) ، پس از شروع طوفان و انجام مقدمات حركت ، ازپيروان و خانواده اش خواست تا بر كشتى سوار شوند .

و قال اركبوا فيها

به نظر مى رسد جمله {قال اركبوا . ..} عطف بر جملاتى مقدر باشد كه به خاطر دخالت نداشتن آنها در هدفهاى نقل ماجرا بيان نشده است; يعنى: قلنا احمل فيها ... ففعل كذا و كذا و قال اركبوا فيها .... و لذا در برداشت {انجام مقدمات حركت} آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 7،8

7_ نوح ( ع ) با فريادى رسا و بلند ، فرزندش را براى سوار شدن به كشتى فرا خواند .

نادى نوح ابنه و كان فى معزل ي_بنىّ اركب معنا

{نداء} بلند كردن صدا و ابراز كردن آن است (مفردات راغب).

8_ نوح ( ع ) در آستان غرق شدن فرزندش ، وى را به ايمان و يكتاپرستى دعوت كرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين

مراداز {مَعَنا} همراهىو معيت عقيدتى است نه جسمانى; زيرا جمله {اركب} در دلالت بر همراهى و معيت جسمانى كافى

بود. بنابراين اگر مراد از {مَعَنا} مجرد همراهى با نوح و پيروان او باشد، آوردن كلمه {مَعَنا} ضرورتى نداشت. جمله {و لاتكن ...} مؤيد اين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 1

1_ پسر نوح ، دعوت او را ( گرايش به توحيد و . . . ) نپذيرفت و از سوار$ شدن بر كشتى امتناع كرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين. قال سأوى إلى جبل يعصمنى من الماء

شدن بر كشتى امتناع كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 2

2 - دعوت نوح ( ع ) از قومش ، براى پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدّى گرفتن هشدارهايش

إنّى لكم رسول أمين

{أمين} مى تواند از ريشه {أمن} و به معناى {مأمون} (فرد مورد اعتماد) باشد. در اين صورت آوردن قيد {أمين} دعوتى است از جانب نوح(ع) به قومش كه به او اعتماد كنند، به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدّى بگيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 1

1 - دعوت نوح ( ع ) از قومش ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 110 - 1

1 - نوح ( ع ) ، خواهان گرايش قومش به اطاعت از وى و رعايت تقواى الهى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

دلايل حقانيت نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 9

9 _ حضرت نوح ( ع ) ، قومش را بر قتل خود تحدى كرد و عدم توانايى آنان را بر انجام اين كار ، شاهد درستى ادعاى نبوت خود ، اعلام نمود .

إن كان كبر عليكم مقامى . .. فأجمعوا أمركم ... و لا تنظرون

جمله {فعلى اللّه توكلت} بيانگر شكست ناپذيرى حضرت نوح (ع) به علت متكى بودنش به قدرت لايزال الهى و جمله {أجمعوا أمركم و شركاءكم} بيان ناچيزى قدرت قومش مى باشد.

دلايل نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 1

1_ نوح ( ع ) برخوردار از معجزه و دليلى روشن ، بر پيامبرى خويش

قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة

قابل ذكر است كه {أرءيتم} به معناى {أخبرونى} است و مفعول آن جمله {أنلزمكموها} است و اين هر دو به منزله جواب شرط {إن كنت . ..} مى باشد و تقدير جمله چنين است {إن كنت على بيّنة ... فاخبرونى أنلزمكموها}

دلدارى به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 19

19 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : كانت شريعة نوح أن يعبد اللّه بالتوحيد . . . فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سراً و علانية . . . فأوحى اللّه عزّوجلّ إليه : أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتأس بماكانوا يفعلون } فلذلك قال نوح : { و لايلدوا إلاّفاجراً كفاراً } و أوحى اللّه إليه {

أن اصنع الفلك } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. شريعت نوح آن بود كه خدا به يكتايى پرستش مى شد... پس نوح(ع) در بين قوم خويش 950 سال توقف كرد و آنها را آشكار و پنهان به خدا دعوت نمود... سپس خداوند _ عزّوجلّ _ به او وحى فرستاد: {أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون} و به همين خاطر نوح گفت: {و لايلدوا إلاّ فاجراً كفاراً} و خداوند به نوح وحى كرد:{أن اصنع الفلك}.

دلسوزى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 12

12 _ نوح ، پيامبرى دلسوز براى مردم خويش

إنى أخاف عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 5

5 _ نوح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز و خيرخواه مردم

و أنصح لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 2

2 - سخن گفتن دلسوزانه نوح ( ع ) با قوم خويش ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در {ألاتتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد) بيانگر برداشت ياد شده است.

دوران پس از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 6

6- دوران پس از نوح ( ع ) ، سرآغاز فصل جديد زندگى اجتماعى و گروهى بشر

من القرون من بعد نوح

خداوند د رآيه قبل فرمود:{ بسيارى از جوامع بشرى را به خاطر فسق

و فساد مترفان هلاك كرديم} و در اين آيه سخن از هلاكت اقوام پس از نوح به ميانن آورده است. از مجموع اين دو آيه استفاده مى شود كه وضعيت اجتماعى پيش از نوح(ع) به گونه اى نبود كه طبقه مترف وجود و يا نفوذ داشته باشد و گرنه دچار عذاب مى شدند. پس عذاب شدن اقوام پس از نوح(ع) نشان مى دهد كه زندگى اجتماعى آنان به گونه اى ديگر _ كه دچار عذاب شدند _ بود و فصل جديدى را آغاز كرد.

دوران نوح(ع) تا موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 2

2 _ فاصله زمانى بين بعثت موسى ( ع ) و پيامبران پيش از او ( نوح و . . . ) فاصله اى طولانى

ثم بعثنا من بعدهم موسى

كلمه {ثم} دلالت مى كند كه بعثت موسى(ع) با فاصله اى طولانى نسبت به بعثت پيامبران پيشين، تحقق يافته است.

دورانديشى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 7

7 - دورانديشى و آينده نگرى نوح ( ع ) و آگاهى كامل آن حضرت از وضعيت اجتماعى و فرهنگى جامعه خويش

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

دين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 11

11 _ نوح ، نخستين پيامبر داراى كتاب و شريعت *

إنّا أوحينا إليك كما أوحينا إلى نوح و النبين من بعده

چون مسلم است كه قبل از نوح(ع) نيز پيامبرى وجود داشته، بنابراين ذكر حضرت نوح(ع) بدون

اشاره به پيامبر پيش از او مى تواند به اين جهت باشد كه او اولين پيامبر داراى شريعت بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 13،32

13 - شرايع آسمانى ، منحصر در شريعت نوح ، ابراهيم ، موسى ، عيسى ( ع ) و پيامبراكرم ( ص ) است .

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و عيسى

از اين كه خداوند به يادآورى شريعت هاى ياد شده بسنده نموده، برداشت بالا به دست مى آيد.

32 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . انّ اللّه عزّوجلّ بعث نوحاً إلى قومه { أن اعبدوا اللّه واتّقوه و أطيعون } ثمّ دعاهم إلى اللّه وحده و أن يعبدوه و لايشركوا به شيئاًثمّ بعث الأنبياء على ذلك إلى أن بلغوا محمداً فدعاهم إلى أن يعبدوا اللّه و لايشركوا به شيئاً و قال : { شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحاً و الذى أوحينا . . . } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..خداوند عزّوجلّ نوح را به سوى قومش مبعوث نمود كه خدا را عبادت نماييد و از او پروا داشته باشيد و مرا اطاعت كنيد. سپس آنها را دعوت نمود به خداى يگانه كه او را عبادت نماييد و هيچ گونه شريكى براى او نگيريد و بعد پيامبران را بر همين منوال فرستاد تا به رسول خدا(ص) رسيد، و آنان را به عبادت خدا و اين كه نسبت به او هيچ گونه شركى نورزند، فرا خوانده و فرمود: شرع لكم من الدين ما

وصّى به نوحاً...}.

ذكر قصه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 2

2- داستان حضرت نوح ، داستانى درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و نوحًا إذ نادى

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {نوحاً} مفعول براى فعل مقدر (هم چون {اذكر} يا {اذكروا}) باشد.

رحمت بر پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 7

7_ نوح ( ع ) ، واسطه شمول مغفرت و رحمت خداوند بر مؤمنان و پيروان او

إن ربى لغفور رحيم

به دليل {اركبوا} كه خطاب به پيروان نوح است، متعلق {غفور} و {رحيم} نيز پيروان آن حضرت مى باشد; يعنى: إن ربى لغفور لكم رحيم بكم. (خداوند آمرزنده شما و نازل كننده رحمت بر شماست). لازمه اين سخن آن بود كه نوح مى فرمود: {ربكم} (پرورگار شما) نه {ربى}. اين جابه جايى بيانگر اين نكته است كه: خداوند به واسطه نوع(ع)، مغفرت و رحمت خويش را به پيروان او مى گستراند.

رحمت بر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 5

5_ خداوند ، نوح ( ع ) را از رحمت ويژه خويش بهره مند ساخت و به مقام نبوت رسانيد .

ءات_نى رحمة من عنده

مقصود از {رحمة}، به مناسبت مورد، مقام نبوت و پيامبرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 9

9_ نوح ( ع ) و همراهان او در كشتى ، بهره مندان از رحمت خدا

لا عاصم اليوم من

أمر الله إلاّ من رحم

رحمت بر همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 9

9_ نوح ( ع ) و همراهان او در كشتى ، بهره مندان از رحمت خدا

لا عاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

رذايل اخلاقى همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 2،7،8،9

2 - همسران نوح و لوط پيامبر ، نمونه بارز و مثال زدنى ، براى جريان كفر و نفاق اند .

ج_هد الكفّار و المن_فقين . .. ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط

7 - خيانت همسران نوح و لوط به شوهران خود

فخانتاهما

8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 13

13 _ هشدار به روز قيامت و عذاب هول انگيز آن ، از رسالت هاى اساسى نوح ( ع )

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود

- 11 - 25 - 5

5_ نوح ( ع ) وظيفه دار رساندن پيام هاى الهى به مردم ، با بيانى روشن و صريح

إنى لكم نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 7

7_ اعلام برپايى روز قيامت و وجود عذابهايى دردناك در آن روز ، از رسالت هاى حضرت نوح ( ع )

إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

مراد از {يوم} مى تواند روز قيامت باشد و مى تواند مقصود از آن زمان حادثه طوفان باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است. گفتنى است كه توصيف {يوم} به {أليم} به اعتبار عذاب آن روز اس_ت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 6،7

6- حضرت نوح ( ع ) و خاندانش ، گرفتار غمى شديد و اندوهى بزرگ در مسير انجام رسالت خويش .

و نوحًا إذ نادى . .. فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

{كرب} به معناى غم و اندوه شديد است (مفردات راغب).

7- خداوند ، نوح ( ع ) و خاندانش را از غم شديد و اندوه بزرگ ناشى از انجام رسالت خويش نجات داد .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 1

1 - تأكيد نوح ( ع ) بر رسالت الهى خويش براى قوم خود

إذ قال لهم أخوهم نوح . .. إنّى لكم رسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 1

1 - نوح ( ع ) ، فرستاده خداوند

براى هدايت قوم خود بود .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 1 - 2

2 - نوح ( ع ) ، مأمور به انذار و اخطار به قوم خود

أن أنذر قومك

رفع اندوه خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 7

7- خداوند ، نوح ( ع ) و خاندانش را از غم شديد و اندوه بزرگ ناشى از انجام رسالت خويش نجات داد .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 1،9

1 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به عنايت خداوند از اندوه بزرگ نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

9 - نجات نوح ( ع ) و خاندانش از غمى بزرگ ، از نعمت ها و الطاف الهى به آن حضرت

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى اعطا شده به حضرت نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

رفع اندوه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 7

7- خداوند ، نوح ( ع ) و خاندانش را از غم شديد و اندوه بزرگ ناشى از انجام رسالت خويش نجات داد .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 1،9

1 -

نوح ( ع ) و خاندانش ، به عنايت خداوند از اندوه بزرگ نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

9 - نجات نوح ( ع ) و خاندانش از غمى بزرگ ، از نعمت ها و الطاف الهى به آن حضرت

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى اعطا شده به حضرت نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 3

3 - اجابت دعا ، نجات از مشكلاتِ اندوه بار ، باقى ماندن نسل و نام نيك و تحيت الهى ، از پاداش هاى خداوند به حضرت نوح ( ع )

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون . .. سل_م على نوح فى الع_لمين . إنّا كذلك نجزى ا

رفع مشكلات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 3

3 - اجابت دعا ، نجات از مشكلاتِ اندوه بار ، باقى ماندن نسل و نام نيك و تحيت الهى ، از پاداش هاى خداوند به حضرت نوح ( ع )

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون . .. سل_م على نوح فى الع_لمين . إنّا كذلك نجزى ا

روش برخورد نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 2

2 _ برخورد حضرت نوح ( ع ) با قومش برخوردى عاطفى ، ترحم آميز و مشفقانه بود .

إذ قال لقومه يقوم

از اينكه حضرت نوح به

جاى الفاظى مانند {اى مشركان}، {اى مردم} و {اى . .. } فرمود: {اى قوم من} برداشت فوق استفاده مى شود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 7

7_ برخورد حضرت نوح ( ع ) با سران و اشراف كافر ، برخوردى ترحم آميز و مشفقانه بود .

ي_قوم أرءيتم

تعبير {يا قوم} (اى مردم من!) حكايت از شفقت و ترحم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 1

1 - برخورد حضرت نوح ( ع ) با قومش ، برخوردى مشفقانه و ترحّم آميز بود .

قال ي_قوم

حضرت نوح(ع) به جاى الفاظى مانند {اى مشركان}، {اى مردم} و {اى. ..} فرمود: {اى قوم من}. از اين نكته مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.

روش تبليغ نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 4،5

4 _ حضرت نوح ( ع ) ، با آيات خدا به تذكر و يادآورى قومش مى پرداخت .

و تذكيرى بأيت اللّه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {باء در {بآيات اللّه} براى استعانت باشد نه زايد.

5 _ حضرت نوح ( ع ) ، در دعوت به توحيد و يكتاپرستى و زدودن انديشه شرك ، آيات و نشانه هاى خدا را به قومش يادآورى مى كرد .

مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 5

5_ نوح ( ع ) وظيفه دار رساندن پيام هاى الهى به مردم ، با بيانى روشن و

صريح

إنى لكم نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 2،3

2_ بحث و گفت و گو و ارائه دليل و برهان ، از روش هاى نوح ( ع ) براى بازدارى مردم از شرك و گرايش دادن آنان به توحيد

قالوا ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا

{جدال} به معناى مناظره كردن و آوردن برهان براى ابطال دليلها ، انديشه ها و باورهاى طرف مقابل است.

3_ نوح ( ع ) ، همواره كفرپيشگان را به نزول عذاب الهى هشدار مى داد .

فأتنا بما تعدنا

آوردن فعل مضارع (تعد) به جاى فعل ماضى (وعدت) اشاره به تكرار وعيدها و هشدارهاى حضرت نوح(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 2

2 - سخن گفتن دلسوزانه نوح ( ع ) با قوم خويش ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در {ألاتتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد) بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 110 - 4

4 - دعوت به تقوا و پيروى از حق ، محور تبليغ و هدايت گرى نوح ( ع )

ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون ... فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 4

4 - تبليغ تعاليم دينى از سوى حضرت نوح ( ع ) ، به گونه اى روشن و قابل فهم براى همگان بود .

إن أنا إلاّ نذير

مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 1

1 - نوح ( ع ) ، با استفاده از دو روش علنى و سخت پنهانى ( خصوصى و عمومى ) ، مردم را به ايمان فراخواند .

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 3

3 - بيان اوصاف خداوند ، همچون غفّار بودن او ، بخشى از رهنمود هاى نوح ( ع )

إنّه كان غفّارًا

روش هدايتگرى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 3

3 _ استفاده نوح ( ع ) از عواطف قومى براى هدايت مردم خويش

فقال يقوم اعبدوا اللّه

نوح با نسبت دادن مردمان به خويشتن با اضافه كلمه {قوم} به {يا} متكلم (يا قوم، يعنى اى مردم من)، در صدد برانگيختن عواطف آنان به سوى خود

رهبرى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 7

7 - نقش بارز و محورى نوح ( ع ) ، در مديريت نظام مادى و معنوى مؤمنان قوم خويش

اصنع الفلك . .. فاسلك فيها... فإذا استويت ... فقل الحمد للّه

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه: در جريان ساختن كشتى و سوار شدن و استقرار در آن، تنها حضرت نوح(ع) مورد خطاب الهى است و قوم او طفيلى اويند.

زمان بارگيرى كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 3

3_ خداوند ،

زمان بارگيرى كشتى نوح و سوار شدن بر آن را تعيين كرد .

حتّى إذا جاء أمرنا و فار التّنّور قلنا احمل فيها

زمان حركت كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 9

9_ { عن أبى عبدالله ( ع ) : إن نوحاً ( ع ) ركب السفينة أوّل يوم من رجب . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: حضرت نوح اول ماه رجب بر كشتى سوار شد. ..}.

زمينه پاداش نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 3

3 - عبوديت و ايمان نوح ( ع ) ، موجب دستيابى او به پاداش هايى همانند پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنه من عبادنا. ..} تعليل براى جمله {إنا كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون نوح(ع) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بود، به او همانند پاداش محسنان، پاداش داديم. گفتنى است كه مقصود از آن، اجابتِ دعا، نجاتِ از مشكلات اندوه بار و باقى ماندن نسل و نام نيك آن حضرت در تاريخ مى باشد.

زمينه دشمنى با نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 7

7 - ناباورى قوم نوح ، نسبت به معاد و قيامت ، زمينه موضع گيرى خصمانه آنان در قبال نوح ( ع )

كذّبت قبلهم قوم نوح فكذّبوا عبدنا

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه مراد از {كذّبت} _ به قرينه

آيات پيشين _ تكذيب قيامت باشد. كه در اين صورت {فاى تفريع} در {فكذّبوا عبدنا} مى رساند كه تكذيب پيامبران، ريشه در تكذيب معاد دارد.

زمينه رفع اندوه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 7

7_ نوميدى نوح ( ع ) از هدايت يابى قومش و آگاهى او از ناشايستگى آنان براى ايمان ، زمينه ساز رفع اندوه از او

لن يؤمن من قومك . .. فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

برداشت فوق ، از تفريع {لاتبتئس} بر اِخبار از ايمان نياوردن كافران استفاده شده است; يعنى ، حال كه از هدايت نيافتن كافران آگاه شدىو احساس مسؤوليت نمى كنى، زمينه اى براى اندوه وجود ندارد پس غمگين مباش.

زمينه يأس نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 7

7_ اشراف و سران قوم نوح ، درصدد مأيوس كردن او از پذيرش دعوت هاى توحيدى

قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 1

1_ نوح ( ع ) ، در پى درخواست قومش ( تحقق بخشيدن به عذاب هاى موعود ) از ايمان آوردن آنان سخت به ترديد افتاد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال ... لاينفعكم نصحى إن أردت أن أنصح لكم

زوجيت حيوانات كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 9،11

9 - نوح ( ع ) ، طبق دستور الهى مى بايست از هر حيوان ، تنها يك نر و يك ماده

را وارد كشتى كند .

فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين

11 - كشتى نوح ، ظرفيت بيش از يك جفت ( يك نر و يك ماده ) از هر حيوان مورد نياز را نداشت .

فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين

تأكيد خداوند بر اين كه از هر حيوان تنها يك نر و يك ماده _ و نه بيشتر _ را در كشتى جاى دهند (من كلِّ زوجين اثنين)، بيانگر مطلب فوق است.

سرزنشهاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 30 - 5

5_ نوح ( ع ) ، اشراف و سران قومش را ، به خاطر توجه نكردن به پيامد هاى طرد مؤمنان توبيخ كرد .

أفلاتذكّرون

استفهام در {أفلاتذكّرون} استفهام توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 6

6 - قوم نوح ، مورد سرزنش وى به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

استفهام در جمله {ألاتتّقون} مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15 - 5

5 - سرزنش شدن قوم نوح از سوى پيامبرشان ، به خاطر نينديشيدن درباره آفرينش جهان و جلوه هاى عظمت پروردگار

ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 4

4 - سرزنش شدن قوم نوح از سوى پيامبرشان ، به سبب نينديشيدن درباره چگونگى آفرينش ماه تابان و خورشيد فروزان

ألم تروا كيف خلق اللّه . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا

و جعل الشمس سراجًا

سلام بر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 79 - 1،3

1 - سلام و تحيت بزرگ خداوند به نوح پيامبر براى هميشه تاريخ

سل_م على نوح فى الع_لمين

تنوينِ {سلام} براى تعظيم است و مقصود از {العالمين} _ كه جمع محلى به {الف} و {لام} و مفيد عموم است _ تمامى امت ها، در همه اعصار و قرن ها است.

3 - باقى ماندن سنت سلام و تحيت بر نوح ( ع ) ، در ميان نسل هاى پس از آن حضرت براى هميشه تاريخ

و تركنا عليه فى الأخرين . سل_م على نوح فى الع_لمين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين اساس است كه جمله {سلام على نوح. ..} تفسير براى جمله {و تركنا عليه...} باشد; يعنى، آنچه براى نوح(ع) برجاى گذاشتيم، عبارت است از سنّت سلام و تحيت بر او در ميان جهانيان.

سلامتى پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 2

2_ خداوند ، نوح ( ع ) و همراهانش را ، به تأمين سلامتى و نزول نعمت هاى پرخير و بركت نويد داد .

قيل ي_نوح اهبط بسل_م منا و برك_ت عليك

هر چند نوح(ع) مورد خطاب است و فرمان و اجازه فرود متوجه اوست، ولى به قرينه مقام مى توان گفت: خطاب {اهبط . ..} متوجه همراهان آن حضرت نيز مى باشد و {باء} در {بسلام} براى مصاحبت است. بنابراين آيه شريفه چنين معنا مى شود: {يا نوح اهبط أنت و من معك ...; تو و پيروانت فرود آييد در حالى كه همراه و

قرين سلامت، امنيت و بركت خواهيد بود}.

سلامتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 2

2_ خداوند ، نوح ( ع ) و همراهانش را ، به تأمين سلامتى و نزول نعمت هاى پرخير و بركت نويد داد .

قيل ي_نوح اهبط بسل_م منا و برك_ت عليك

هر چند نوح(ع) مورد خطاب است و فرمان و اجازه فرود متوجه اوست، ولى به قرينه مقام مى توان گفت: خطاب {اهبط . ..} متوجه همراهان آن حضرت نيز مى باشد و {باء} در {بسلام} براى مصاحبت است. بنابراين آيه شريفه چنين معنا مى شود: {يا نوح اهبط أنت و من معك ...; تو و پيروانت فرود آييد در حالى كه همراه و قرين سلامت، امنيت و بركت خواهيد بود}.

سنگسار در دوران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 116 - 3

3 - سنگسار كردن مخالفان ، شيوه اى رايج در جامعه عصر نوح

لتكوننّ من المرجومين

تعبير {من المرجومين} به جاى {لنرجنّك} مى رساند كه قبل از نوح(ع) اشخاص ديگرى نيز سنگسار شده اند.

سنگسار نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 116 - 1

1 - تهديد جدى نوح ( ع ) از سوى اشراف و رفاه طلبان قومش ، مبنى بر سنگسار شدن در صورت دست برنداشتن از تبليغ

قالوا لئن لم تنته ي_نوح لتكوننّ من المرجومين

شخصيت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 83 - 5

5 - نوح ( ع ) ، داراى شخصيتى

برجسته و ممتاز در ميان پيامبران الهى

و إنّ من شيعته لإبرهيم

شرك پس از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 5

5 - تجديد انحراف و پيدايش شرك و بت پرستى ، پس از نوح ( ع )

ثمّ أنشأنا من بعدهم . .. فأرسلنا ... رسولاً منهم أن اعبدوا اللّه

شرك ستيزى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 3،5

3 _ قيام حضرت نوح ( ع ) ، عليه شرك و بت پرستى و دعوت به توحيد و يكتاپرستى ، براى قومش سنگين و غير قابل تحمل بود .

إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

كلمه {مقام} مشترك بين سه صيغه است: مصدر ميمى، اسم زمان و اسم مكان. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است; يعنى، اگر قيام من براى دعوت به توحيد و يادآورى آيات و نشان هاى خداوند، بر شما سنگين و دشوار است و ... .

5 _ حضرت نوح ( ع ) ، در دعوت به توحيد و يكتاپرستى و زدودن انديشه شرك ، آيات و نشانه هاى خدا را به قومش يادآورى مى كرد .

مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 2

2_ بحث و گفت و گو و ارائه دليل و برهان ، از روش هاى نوح ( ع ) براى بازدارى مردم از شرك و گرايش دادن آنان به توحيد

قالوا ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا

{جدال} به معناى مناظره كردن و آوردن برهان براى ابطال

دليلها ، انديشه ها و باورهاى طرف مقابل است.

شروع طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 11

11_ { عن أبى عبدالله ( ع ) . . . قال الله تعالى للأرض : { ابلعى ماءك } فبلعت ماءها من مسجد الكوفة كما بدأ الماء منه و تفرّق الجمع الذى كان مع نوح فى السفينة . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه خداوند [در طوفان نوح ]به زمين گفت: {آب خود را فرو ببر}. زمين آب خود را از مسجد كوفه فرو برد، همان گونه كه از آن جا هم آغاز به بيرون آمدن كرده بود و گروهى كه با نوح در كشتى بودند متفرق شدند...}.

شريعت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 19

19 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : كانت شريعة نوح أن يعبد اللّه بالتوحيد . . . فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سراً و علانية . . . فأوحى اللّه عزّوجلّ إليه : أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتأس بماكانوا يفعلون } فلذلك قال نوح : { و لايلدوا إلاّفاجراً كفاراً } و أوحى اللّه إليه { أن اصنع الفلك } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. شريعت نوح آن بود كه خدا به يكتايى پرستش مى شد... پس نوح(ع) در بين قوم خويش 950 سال توقف كرد و آنها را آشكار و پنهان به خدا دعوت نمود... سپس خداوند _ عزّوجلّ _ به

او وحى فرستاد: {أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون} و به همين خاطر نوح گفت: {و لايلدوا إلاّ فاجراً كفاراً} و خداوند به نوح وحى كرد:{أن اصنع الفلك}.

شفاعت از پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 1

1_ نوح ( ع ) در پى حايل شدن امواج آب ميان او و فرزندش ، با شفاعت به درگاه خدا ، خواستار نجات وى شد .

و حال بينهما الموج . .. و نادى نوح ربه فقال رب إن ابنى من أهلى

جمله {فلاتسئلن} (در آيه چهل و ششم) حاكى است كه: نوح(ع) خواستار نجات فرزندش از غرق شدن بود. براين اساس دعا و التجاى آن حضرت پيش از غرق شدن فرزندش بود و لذا برخى از مفسران جمله {نادى نوح ربه ...} را بر {حال بينهما الموج} عطف گرفته اند.

شفاعت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 1

1_ نوح ( ع ) در پى حايل شدن امواج آب ميان او و فرزندش ، با شفاعت به درگاه خدا ، خواستار نجات وى شد .

و حال بينهما الموج . .. و نادى نوح ربه فقال رب إن ابنى من أهلى

جمله {فلاتسئلن} (در آيه چهل و ششم) حاكى است كه: نوح(ع) خواستار نجات فرزندش از غرق شدن بود. براين اساس دعا و التجاى آن حضرت پيش از غرق شدن فرزندش بود و لذا برخى از مفسران جمله {نادى نوح ربه ...} را بر {حال بينهما الموج} عطف گرفته اند.

شكرگزارى نوح(ع)

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 12،13

12- { عن أبى حمزة عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . قلت : فما عنى بقوله فى نوح { انه كان عبداً شكوراً } قال : كلمات بالغ فيهنّ قلت : و ما هنّ ؟ قال : كان إذا أصبح قال : أصبحت أشهدك ما أصبحت بى من نعمة أو عافية فى دين أو دنيا فانها منك وحدك لاشريك لك فلك الحمد على ذلك و لك الشكر كثيراً كان يقولها إذا أصبح ثلاثاً و إذا أمسى ثلاثاً . . . ;

ابوحمزه گويد: از امام باقر(ع) پرسيدم: مراد خدا از اين سخن {إنه كان عبداً شكوراً} در باره نوح چيست؟ فرمود: مقصود كلماتى بود كه نوح(ع) زياد مى گفت. عرض كردم: آن كلمات چيست؟ فرمود: صبح كه مى شد، مى گفت: {أصبحت أشهدك ما أصبحت بى من نعمة أو عافية...}. نوح(ع) در هر صبح و هر شام اين كلمات را سه بار مى گفت...}.

13- { عن أبى فاطمة ان النبى ( ص ) قال : كان نوح ( ع ) لايحمل شيئاً صغيراً و لا كبيراً إلاّ قال بسم الله و الحمد لله فسمّاه الله عبداً شكوراً ;

از ابى فاطمه روايت شده كه پيامبر(ص) فرمود: نوح(ع) هيچ چيز كوچك و بزرگى را برنمى داشت مگر آنكه مى گفت: بسم الله و الحمد لله، پس خداوند او را عبد شكور ناميد}.

شكست مخالفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 11

11_ پيروزى نوح ( ع )

و يارانش بر مخالفان ، نشان و دليلى بر غلبه نهايى تقواپيشگان مقاوم و صبور ، بر كفرپيشگان است .

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

صبر پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 14

14_ نوح ( ع ) و پيروان او ، صبرپيشگانى مقاوم در برابر ناملايمات راه ايمان

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر

دعوت به صبر و مقاومت ، پس از بيان سرگذشت نوح(ع) و پيروانش ، اشاره به اين حقيقت دارد كه: آن حضرت و پيروانش ، در برابر ناملايمات صبور و شكيبا بودند.

صبر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 14

14_ نوح ( ع ) و پيروان او ، صبرپيشگانى مقاوم در برابر ناملايمات راه ايمان

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر

دعوت به صبر و مقاومت ، پس از بيان سرگذشت نوح(ع) و پيروانش ، اشاره به اين حقيقت دارد كه: آن حضرت و پيروانش ، در برابر ناملايمات صبور و شكيبا بودند.

صداقت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 5

5 - نوح ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به خاطر صداقت و امانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

صداى بلند نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 8 - 1

1 - دعوت نوح ( ع ) از مردم ، براى ايمان آوردن با صدايى بلند و رسا

ثمّ إنّى

دعوتهم جهارًا

{جهار} اسم مصدر {جهر} است و چنانچه در مورد كلام و سخن به كار رود، به معناى صدا و آواز بلند و در غير آن به معناى علنى و آشكار خواهد بود.

صفات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 83 - 2

2 - ابراهيم ( ع ) ، داراى اوصاف و ويژگى هاى نوح ( ع )

و إنّ من شيعته لإبرهيم

برداشت ياد شده با توجّه به اين نكته است كه لازمه پيرو بودنِ ابراهيم(ع) در سير و سلوك زندگى، دارا بودن همان سير و سلوك نوح پيامبر(ع) است.

ضعف مخالفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 113 - 3

3 - مخالفان نوح ، بهانه جويانى فاقد خرد و توان كافى ، براى فهم رسالت تبليغى او

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون . .. إن حسابهم إلاّ على ربّى لو تشعرون

طرد نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 11

11 - طرد شدن نوح پيامبر ( ع ) ، از سوى قومش ، با دشنام و اتهام

و قالوا مجنون و ازدجر

برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه {و ازدجر} به معناى {و ازدجره قومه} باشد.

طغيان آب در طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11 - 1،6

1 - نابودى قوم نوح ، با طغيان آب و غرق شدن

إنّا لمّا طغا الماء

اين آيه درصدد بيان سرگذشت اولين قوم عقوبت شده است كه در آيه قبل، بدان اشاره

شده و آن قوم نوح است.

6 - { عن علىّ بن أبى طالب ( ع ) قال : لم تنزل قطرةٌ من ماء إلاّ بمكيال على يدى مَلَك إلاّ يوم نوح ، فإنّه أَذِنَ للماء دون الخُزّان ، فطغى الماءُ على الخزّان فخرج ، فذلك قوله : { إنّا لمّا طغى الماء } . . . ;

از امام على(ع) روايت شده كه فرمود: خداوند هيچ قطره آبى را از آسمان نازل نكرده; مگر اين كه به دست فرشته اى پيمانه شده است (يعنى زير نظر فرشته باران به اندازه معين باريده است); مگر روز طوفان نوح كه در آن روز خداوند به خود آب مستقيماً و بدون دخالت خزانه داران اذن داد [تا جارى گردد]. پس آب بر خزينه داران طغيان نمود و خارج گرديد و اين است سخن خداوند: {إنّا لمّا طغا الماء}...}.

طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 18،19

18 _ نوح ، نگران مبتلا شدن قومش به كيفر دنيوى ( طوفان ) بر اثر شركورزى و ترك پرستش خداوند

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

بر اساس اين احتمال كه مراد از {يوم عظيم} زمان طوفان نوح باشد.

19 _ طوفان نوح ، حادثه اى عظيم در تاريخ بشر

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 19

19_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : لما أراد الله عزوجل هلاك قوم نوح عقم أرحام النساء أربعين سنة فلم يولد فيهم مولود فلما فرغ نوح من اتخاذ السفينة أمره الله

أن ينادى بالسريانية لايبقى بهيمة و لا حيوان إلاّ حضر [ إلى أن قال ] فصاحت إمرأته لما فار التّنّور فجاء نوح إلى التّنّور فوضع على ها طيناً و ختمه حتى أدخل جميع الحيوان السفينة ثم جاء إلى التّنّور ففضّ الخاتم و رفع الطين . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: آن گاه كه خداوند عزوجل اراده كرد قوم نوح را هلاك كند، به مدت چهل سال زنان را عقيم كرد; در نتيجه فرزندى در ميان آنان به دنيا نيامد. پس هنگامى كه نوح از ساختن كشتى فارغ شد خداوند به وى امر كرد كه با زبان سريانى ندا كند كه: هيچ چهارپا و حيوانى باقى نماند مگر آنكه حاضر شوند... هنگامى كه تنور فوران كرد، زنِ نوح فريادى كشيد. پس نوح به طرف تنور آمد و بر تنور گِل زد و او را مهر كرد تا حيوانات را به داخل كشتى برد سپس به طرف تنور آمد و مهر را شكست و گِل را برداشت...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 4

4_ فسادپيشگى فرزند نوح ، موجب هلاكت وى در حادثه طوفان

فكان من المغرقين . .. إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 8،16

8 - نوح ( ع ) ، مأمور جاى دادن حيوانات و مؤمنان خاندانش در كشتى ، با ظهور اولين نشانه هاى طوفان

فإذا جاء أمرنا . .. فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

16

- خداوند ، نوح ( ع ) را از وساطت براى نجات ظالمان از عذاب طوفان ، نهى كرد .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 31 - 1،2

1 - شكل گيرى جامعه اى جديد پس از طوفان نوح

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

{إنشاء} (مصدر {أنشأنا}) به معناى پديد آوردن است. ضمير {هم} در {من بعدهم} به قوم نوح بازمى گردد. {قرن} به مجموعه اى از انسان ها _ كه كنار هم زندگى كنند _ گفته مى شود.

2 - وجود فاصله زمانى ميان طوفان نوح و شكل گيرى جامعه جديد

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

برداشت ياد شده، با توجه به آمدن {ثمّ}_ كه براى فاصله زمانى است _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 1

1 - اقدام خداوند به فرستادن رسول ، پس از شكل گيرى جامعه جديد بشرى ، بعد از طوفان نوح

فأرسلنا فيهم رسولاً منهم

عبارت {فأرسلنا فيهم رسولاً. ..} عطف است، بر {أنشأنا}. ضمير {فيهم} و {منهم} نيز به {قرن} بازمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 6

6 - قوم نوح ، به دنبال قبول نكردن رسالت نوح ( ع ) دچار سيلى عظيم و بنيان كن شدند و به هلاكت رسيدند .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه . .. فأخذهم الطوفان

{طوفان} هر حادثه اى را مى گويند كه انسان را احاطه كند. اين واژه در {آب فراوان (سيل)} متعارف شده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 1،2،5،6

1 - خداوند ، نوح ( ع ) و اصحاب كشتى او را ، از غرق شدن در طوفان ، نجات داد .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة

2 - نوح ( ع ) و جمعى از مردم مؤمن به وى ، در واقعه طوفان ، بر كشتى سوار شدند .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة

5 - مدت رسالت نهصدوپنجاه ساله نوح ( ع ) در ميان قوم اش ، تنها ، مربوط به زمان قبل از طوفان است .

و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه فلبث فيهم . .. فأخذهم الطوفان ... فأنجين_ه

6 - واقعه طوفان و هلاكت قوم نوح و نجات آن حضرت و مؤمنان به وى ، از آن حادثه ، درس عبرتى بزرگ براى انسان هااست .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة و جعلن_ها ءاية للع_لمين

مرجع ضمير {ها} مى تواند {سفينة} و يا {واقعه طوفان} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است. گفتنى است، {آية} به معناى {عبرت} است و نكره آمدن اش، دلالت بر تفخيم مى كند.

طوفان نوح(ع) از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 15 - 4

4 - دعوت خداوند از خلق ، براى پندگيرى از آيات او و رخداد طوفان نوح

و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

تعبير{فهل من مدكر} براى انگيزش است.

ظرفيت كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 11

11 - كشتى نوح ، ظرفيت بيش از يك جفت

( يك نر و يك ماده ) از هر حيوان مورد نياز را نداشت .

فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين

تأكيد خداوند بر اين كه از هر حيوان تنها يك نر و يك ماده _ و نه بيشتر _ را در كشتى جاى دهند (من كلِّ زوجين اثنين)، بيانگر مطلب فوق است.

ظلم به پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 11

11 - نوح ( ع ) و يارانش ، گرفتار ظلم و بيدادگرى قوم خويش

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

ظلم به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 11

11 - نوح ( ع ) و يارانش ، گرفتار ظلم و بيدادگرى قوم خويش

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

عبرت از طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 15 - 3،4

3 - طوفان نوح و ثبت آن در تاريخ ، تدبيرى الهى براى معرفت و عبرت آدميان

و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

در صورتى ضمير {تركناها}، مربوط به قصه نوح و طوفان باشد _ چنان كه برخى برآنند _ به دست مى آيد كه مقصود از آن، ثبت آن قصه در تاريخ مى باشد كه به وسيله وحى صورت گرفته است.

4 - دعوت خداوند از خلق ، براى پندگيرى از آيات او و رخداد طوفان نوح

و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

تعبير{فهل من مدكر} براى انگيزش است.

عبرت از قصه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

انبياء - 21 - 76 - 2

2- داستان حضرت نوح ، داستانى درس آموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و نوحًا إذ نادى

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {نوحاً} مفعول براى فعل مقدر (هم چون {اذكر} يا {اذكروا}) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 1

1 - نجات نوح ( ع ) و پيروانش و هلاكت كفرپيشگان قوم وى ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

{ذلك} به جريان نجات نوح(ع) و پيروان وى و نيز هلاكت قوم كفرپيشه وى اشاره دارد. {آية} در اين جا مرادف {عبرة} مى باشد و نكره آمدن آن بيانگر عظمت آن است.

عبرت از كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 15 - 1

1 - برجاى ماندن كشتى نوح _ براى چندى _ در زمين ، به عنوان نشانه الهى و به منظور عبرت آموزى خلق

و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

واژه {آية} در معانى {علامت}، {معجزه} و {عبرت} به كار مى رود. گفتنى است برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه ضمير {تركناها} به {ذات ألواح} بازگردد.

عبوديت خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 6

6 - نوح ( ع ) و خاندانش ، از بندگان مخلَص و برگزيده خدا بودند .

إلاّ عباد اللّه المخلصين . و لقد نادينا نوح... و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

ذكر داستان نوح(ع) و خاندانش پس از ياد كردن از بندگان

خالص خدا در طول تاريخ، مى تواند به منظور بيان الگو و نمونه اى از آن بندگان مخلص باشد.

عبوديت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 6

6 - نوح ( ع ) و خاندانش ، از بندگان مخلَص و برگزيده خدا بودند .

إلاّ عباد اللّه المخلصين . و لقد نادينا نوح... و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

ذكر داستان نوح(ع) و خاندانش پس از ياد كردن از بندگان خالص خدا در طول تاريخ، مى تواند به منظور بيان الگو و نمونه اى از آن بندگان مخلص باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 1،2

1 - حضرت نوح ، از بندگان مؤمن خدا

إنّه من عبادنا المؤمنين

2 - نوح پيامبر ، از بندگان برجسته و مقرب خداوند

إنّه من عبادنا

برجسته و مقرب بودن نوح(ع)، از اضافه {عباد} به ضمير جلاله {نا} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 5

5 - مقام عبوديت و بندگى خداوند ، از اوصاف عالى حضرت نوح ( ع )

فكذّبوا عبدنا

وصف {عبدنا} در مقام يادكرد از تلاش هاى نوح(ع)، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 4

4 - حضرت نوح و لوط ( ع ) ، دو بنده صالح و شايسته خداوند

عبدين من عبادنا ص_لحين

عذاب دنيوى مكذبان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 5

5

- كافران تكذيب گر و ستيزه جوى قوم نوح و بعد از آنها ، به دليل دوزخى بودن ، به عذاب دنيوى نيز گرفتار شدند .

فأخذتهم فكيف كان عقاب . و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {أنّهم أصحاب النار} _ به تقدير لام تعليل _ در مقام تعليل باشد; يعنى، چون آنان از دوزخيان هستند، به عذاب الهى گرفتار آمدند.

عذاب همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 9

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

عصمت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 4

4 _ نوح ( ع ) و ديگر رسولان الهى ، داراى عصمت و مبرا از هر گونه گمراهى

ليس بى ضللة و لكنى رسول من رب العلمين

جمله {لكنى رسول . .. } به منزله تعليلى است براى تبرئه نوح از هر گونه گمراهى. بنابراين جمله {ليس بى ضللة} به همراه {و لكنى ... } علاوه بر عصمت نوح، دلالت بر عصمت تمامى رسولان الهى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 8

8_ محدوديت علم و آگاهى نوح ( ع ) و معصوم نبودن او از خطا و اشتباه

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس من أهلك ... فلاتسئلن ما ليس لك به علم

عصيان از

نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 1

1 _ حضرت نوح ( ع ) حجت را بر قومش تمام كرده و آنان بى هيچ دليلى از او رو گردانيده و از پذيرش دعوتش سر باز مى زدند .

فإن توليتم فما سألتكم من أجر

اين آيه ادامه آيه قبل است كه براى بيان تحدى حضرت نوح (ع) و تمام كردن حجت خود بر قومش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 1

1_ پسر نوح ، دعوت او را ( گرايش به توحيد و . . . ) نپذيرفت و از سوار$ شدن بر كشتى امتناع كرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين. قال سأوى إلى جبل يعصمنى من الماء

شدن بر كشتى امتناع كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 1

1 - قوم نوح ، از فرمان هاى آن حضرت سرپيچى مى كردند .

قال نوح ربّ إنّهم عصونى

عصيان پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 1

1_ پسر نوح ، دعوت او را ( گرايش به توحيد و . . . ) نپذيرفت و از سوار$ شدن بر كشتى امتناع كرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين. قال سأوى إلى جبل يعصمنى من الماء

شدن بر كشتى امتناع كرد.

عظمت طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 2

2_ حادثه طوفان نوح ، حادثه اى

بس بزرگ و برخاسته از فرمان خداوند بود .

حتّى إذا جاء أمرنا

مراد از {أمر} عذاب است و اضافه آن به {نا} براى بيان عظمت عذاب (طوفان) مى باشد و آوردن {أمر} به جاى {عذاب} مى رساند كه آن عذاب به فرمان خدابوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 2

2_ جوشش آب هاى زيرزمينى و ريزش باران در حادثه طوفان نوح ، تشكيل دهنده دريايى عظيم و پرتلاطم

و هى تجرى بهم فى موج كالجبال

وجود موجهايى همانند كوهها ، حكايت از به وجود آمدن دريايى بزرگ از آب دارد.

عظمت كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 9

9_ كشتى نوح ، سفينه اى فوق العاده بزرگ و عظيم

قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين

ظرفيت كشتى براى حمل يك جفت از هر حيوان ، حكايت از بزرگى و عظمت فوق العاده آن دارد.

عقيده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 4

4_ نوح ( ع ) به قوم خويش اعلام كرد كه پاداش رسالتش تنها بر عهده خداوند است .

إن أجرى إلاّ على الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 2

2_ نوح ( ع ) ، پس از تلاش هاى ناموفق خويش ، اين احتمال را موجه دانست كه خداوند خواسته تا اشراف و سران قومش ، به ورطه ضلالت و گمراهى سقوط كنند .

و لاينفعكم نصحى . .. إن كان الله يريد أن يغويكم

{إن} در

{إن كان الله . ..} شرطيه است و جمله {لاينفعكم ...} به منزله جواب براى آن مى باشد. گرچه اين احتمال نيز كه مخففه از مثقّله باشد بعيد به نظر نمى رسد. بر اين اساس جمله {إن كان الله} بيانگر آن است كه نوح(ع) به ايمان نياوردن قومش اطمينان پيدا كرده بود. قابل ذكر است كه نيامدن {لام} در خبر {إن} مخففه، به خاطر مشتبه نشدن آن با {إن} نافيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 8

8_ نوح ( ع ) ، رهايى خويش از زيان كارى را در گرو مغفرت و رحمت الهى مى دانست .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

علم غيب نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 11،12،13

11 _ خداوند نوح ( ع ) رابه حقايقى پوشيده بر مردم آگاه ساخت .

و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

من در {من اللّه} مى تواند براى ابتداى غايت باشد. در اين صورت {أعلم من اللّه ... } يعنى علم من از جانب خداست و خدا مرا به حقايقى آشنا كرده است. و نيز مى تواند {من اللّه} به معناى {درباره خدا} باشد. يعنى من حقايقى را درباره خدا و صفات او مى دانم كه شما نمى دانيد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

12 _ نوح ( ع ) ، آگاه به حقايقى پوشيده از مردم درباره خداوند

و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من اللّه} به معناى {درباره خدا} باشد.

13 _ آگاهى نوح ( ع

) به حقايقى از جانب خدا ، از عوامل پايدارى وى در تبليغ رسالت هاى الهى و خيرخواهى خالصانه براى مردم

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

به نظر مى رسد جمله {أعلم من اللّه . .. } به منزله تعليلى باشد براى {أبلغكم} و {أنصح لكم}. يعنى آگاه بودن من بر حقايقى پوشيده بر شما مرا در ابلاغ رسالتهاى الهى پايدار مى سازد.

علم لدنى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 3

3- حضرت نوح ( ع ) ، از جانب خداوند ، از علم ، حكمت و منصب قضاوت برخوردار بود .

و لوطًا ءاتين_ه حكمًا و علمًا . .. و نوحًا إذ نادى

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه عبارت {نوحاً} عطف بر {و لوطاً آتيناه} باشد; يعنى، همان گونه كه به لوط(ع) علم، حكمت و. .. داديم، به نوح(ع) نيز عطا كرديم. گفتنى است واژه {حكم} هم به معناى حكمت استعمال مى شود و هم به معناى قضاوت (لسان العرب).

علم نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 2

2_ نوح ( ع ) پيش از مأموريتش براى ساختن كشتى ، به چگونگى ( اندازه ، شكل و . . . ) آن آگاه بود .

واصنع الفلك

ظاهر اين است كه {ال} در {الفلك} عهد ذهنى است و اشاره به سفينه اى خاص دارد كه نوح(ع) به آن آشنايى داشت. براين اساس خداوند، پيش از فرمان به ساختن كشتى، طرح و دورنمايى از آن را به او نشان داده

بود. گفته شده كه آن حضرت كشتى مورد نظر را در رؤيا ديده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 7

7 - دورانديشى و آينده نگرى نوح ( ع ) و آگاهى كامل آن حضرت از وضعيت اجتماعى و فرهنگى جامعه خويش

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

عمر مردم دوران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 5

5 - مردم دوران نوح ( ع ) ، عمرى طولانى داشته اند . *

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عامًا

بنابراين كه {لبث فيهم} حقيقتاً، اشاره داشته باشد به درنگ نوح(ع) در ميان قومى كه از آغاز، رسالت اش را در ميان آنان شروع كرده، نكته يادشده، به دست مى آيد.

عمل به تكليف نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 5،7

5_ نوح ( ع ) پس از دريافت فرمان الهى مبنى بر ساختن كشتى ، همه وقت و همّت خويش را مصروف اجراى آن فرمان كرد .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

بديهى است كه تمسخر كفرپيشگان، مخصوص زمانى نبوده كه نوح(ع) را در كارگاه كشتى سازى مشاهده كنند. بنابراين مقيد كردن زمان استهزا به وقتى كه در جايگاه كشتى سازى با او مواجه مى شدند، به اين نكته اشاره دارد كه: كافران آن حضرت را در غير آن مكان نمى يافتند و اين حاكى است كه او، تمام وقت را در كارگاه مشغول

به كار بوده است.

7_ تمسخر و استهزاى كفرپيشگان ، هرگز نوح ( ع ) و پيروانش را از اجراى فرمان خدا باز نداشت .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 9

9 - نوح ( ع ) ، طبق دستور الهى مى بايست از هر حيوان ، تنها يك نر و يك ماده را وارد كشتى كند .

فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين

عمل خير نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عمل صالح خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 13

13_ اعمال صالح خانواده نوح ( پرستش خدا و . . . ) مايه نجات آنان از حادثه طوفان بود نه انتسابشان به حضرت نوح ( ع ) .

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

تصريح خداوند به اين كه {هلاكت فرزند نوح به خاطر اعمال ناصالحش بوده است} ، اشاره به اين معنا دارد كه: نجات ديگر اعضاى خانواده نوح ، به خاطر انتسابشان به آن حضرت

نبوده; بلكه منزه بودنشان از اعمال ناشايست ، مايه نجاتشان بوده است.

عموميت طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 10

10_ طوفان عصر نوح ، طوفانى گسترده و عالمگير بود .

قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين

چنانچه طوفان عصر نوح، منطقه خاصى را فرا مى گرفت ضرورتى نداشت كه هر نوع حيوانى در كشتى حمل شود تا از نابودى و انقراض نجات يابد; زيرا بسيارى از حيوانات در اكثر مناطق زمين يافت مى شوند. بنابراين طوفان نوح حداقل بخش بسيار عظيمى از قاره آسيا را فرا گرفته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 14

14_ { قال أبوعبدالله ( ع ) : . . . غرق جميع الدنيا إلاّ موضع البيت . . . ;

امام صادق(ع) فرمود: . .. [در طوفان نوح] همه دنيا غرق شد مگر جايگاه خانه خدا ...}.

عموميت هدايتگرى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 112 - 1

1 - اهتمام نوح ( ع ) به هدايت همه طبقات جامعه ، بدون در نظر گرفتن پيشينه آنان

قال و ما علمى بما كانوا يعملون

{ما} در {ما علمى} استفهاميه و به معناى {أىّ شىء} است و {بما كانوا. ..} متعلق به {علمى} مى باشد. جمله {كانوا يعملون} نيز ماضى استمرارى است; يعنى، {أىّ شىء فائدة علمى بأعمالهم الماضية; مرا با اعمال گذشته آنان چكار؟}

عوامل اندوه خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 -

8

8- قوم بى ايمان نوح ، مايه غم شديد و اندوه بزرگ براى حضرت نوح و خاندانش بودند .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 3

3 - نوح ( ع ) و خاندانش به وسيله قوم خود ، گرفتار غم بزرگ و مشكلات اندوه بار شدند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

عوامل اندوه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 6

6_ نوح ( ع ) ، همواره رنجيده خاطر از رفتار ناپسند قوم خويش و اندوهناك از اصرار آنان بر كفر و انكار رسالت

فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

إبتئاس (مصدر تبتئس) به معناى محزون و ناراحت شدن است و مراد از {ما كانوا يفعلون} شرك ورزى و اصرار آنان بر انكار رسالت و ديگر كارهاى نارواست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 8

8- قوم بى ايمان نوح ، مايه غم شديد و اندوه بزرگ براى حضرت نوح و خاندانش بودند .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 3

3 - نوح ( ع ) و خاندانش به وسيله قوم خود ، گرفتار غم بزرگ و مشكلات اندوه بار شدند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

عوامل تكذيب نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 3،7

3_ بشر بودن نوح ( ع ) ، بهانه و دستاويز

كفرپيشگان براى انكار پيامبرى و رسالت آن حضرت

فقال الملأ . .. ما نريك إلاّ بشرًا مثلنا

7_ انحصار پيروان نوح به قشر مستضعف و تهى دست ، بهانه و دستاويز اشراف براى ايمان نياوردن به او و انكار رسالت هاى وى

فقال الملأ . .. ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

عوامل توقف كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 2

2_ كشتى نوح ، با نام خدا حركت مى كرد و با نام خدا از حركت باز مى ايستاد .

بسم الله مجريها و مرسيها

{مجرى} و {مرسى} مصدرهاى ميمى هستند و در كلام مبتدا واقع شده اند و به ترتيب به معناى {جرى} (حركت كردن) و {إرساء} (از حركت بازداشتن) مى باشد. حرف {باء} براى استعانت و {بسم الله} خبر براى {مجريها ...} است. بنابراين جمله {بسم الله مجريها ...} چنين معنا مى شود: [نوح گفت: ]حركت اين كشتى و نيز بازداشتن آن از حركت، با نام خدا تحقق مى يابد.

عوامل حركت كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 2

2_ كشتى نوح ، با نام خدا حركت مى كرد و با نام خدا از حركت باز مى ايستاد .

بسم الله مجريها و مرسيها

{مجرى} و {مرسى} مصدرهاى ميمى هستند و در كلام مبتدا واقع شده اند و به ترتيب به معناى {جرى} (حركت كردن) و {إرساء} (از حركت بازداشتن) مى باشد. حرف {باء} براى استعانت و {بسم الله} خبر براى {مجريها ...} است. بنابراين جمله {بسم الله مجريها ...} چنين معنا مى شود:

[نوح گفت: ]حركت اين كشتى و نيز بازداشتن آن از حركت، با نام خدا تحقق مى يابد.

عوامل طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 8

8 - گرفتار شدن قوم نوح به سيلى عظيم و در نتيجه به هلاكت رسيدن ، پيامد مداومت آنان به شرك و قبول نكردن دعوت نوح بود .

و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه . .. فأخذهم الطوفان و هم ظ_لمون

به قرينه مقام، مراد از ظلمى كه به قوم نوح نسبت داده شده است، ممكن است ظلم اصطلاحى نباشد و بلكه شرك و مداومت بر آن باشد.

عوامل محروميت پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 3

3_ فسادپيشگى فرزند نوح ، موجب محسوب نشدن وى از خانواده نوح ( ع ) در پيشگاه خداوند

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

جمله {إنه عمل . ..} علت براى {إنه ليس من أهلك} مى باشد; يعنى ، چون فرزندت داراى عمل ناشايست است ، ما او را از خانواده تو به حساب نمى آوريم.

عوامل نجات از طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 13

13_ اعمال صالح خانواده نوح ( پرستش خدا و . . . ) مايه نجات آنان از حادثه طوفان بود نه انتسابشان به حضرت نوح ( ع ) .

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

تصريح خداوند به اين كه {هلاكت فرزند نوح به خاطر اعمال ناصالحش بوده است} ، اشاره به اين معنا دارد كه:

نجات ديگر اعضاى خانواده نوح ، به خاطر انتسابشان به آن حضرت نبوده; بلكه منزه بودنشان از اعمال ناشايست ، مايه نجاتشان بوده است.

عوامل نجات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 9

9- نجات نوح ( ع ) و همراهان او ، پاداش عبوديت و شكرگزارى مداوم وى بود .

ذرّية من حملنا مع نوح إنه كان عبدًا شكورًا

{ذرّية . ..} اشاره به نجات همراهان نوح(ع) از غرق شدن دارد و جمله {إنه كان عبداً شكوراً} مى تواند تعليل براى آن نجات باشد; يعنى، چون حضرت نوح(ع) عبدى شاكر بود، او و همراهانش را نجات بخشيديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 3

3 - نجات نوح ( ع ) و حمايت خداوند از ايشان ، پاداش صبر آن حضرت در قبال ناسپاسى هاى قومش

تجرى بأعيننا جزاء لمن كان كفر

مراد از {لمن كان كفر} نوح است كه مورد كفران مستمر قومش قرار گرفته بود و الطاف الهى در حق ايشان پاداش شكيبايى هاى آن حضرت مى باشد.

عوامل نجات همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 9

9- نجات نوح ( ع ) و همراهان او ، پاداش عبوديت و شكرگزارى مداوم وى بود .

ذرّية من حملنا مع نوح إنه كان عبدًا شكورًا

{ذرّية . ..} اشاره به نجات همراهان نوح(ع) از غرق شدن دارد و جمله {إنه كان عبداً شكوراً} مى تواند تعليل براى آن نجات باشد; يعنى، چون حضرت نوح(ع) عبدى شاكر بود، او و

همراهانش را نجات بخشيديم.

عوامل نگرانى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 117 - 2

2 - نوح ( ع ) ، نگران تكذيب ارزش ها و تعاليم الهى از سوى مردم بود ; نه نگران تهديد خود او از سوى آنان .

قال ربّ إنّ قومى كذّبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه شكوه نوح(ع) به درگاه خدا در پى تهديدهاى سخت مخالفان، از تكذيب گرى آنان بود نه از تهديدهاى آنها.

عوامل هلاكت پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 4

4_ فسادپيشگى فرزند نوح ، موجب هلاكت وى در حادثه طوفان

فكان من المغرقين . .. إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

عهد خدا با نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 7 - 3

3 - خداوند ، از پيامبراسلام ( ص ) و نوح و ابراهيم و موسى و عيسى ( ع ) پيمان و تعهّدى شديد ، گرفته است .

و إذا أخذنا . .. و منك و من نوح و إبرهيم و موسى و عيسى ابن مريم و أخذنا منهم ميث

غرق پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 14

14_ تقدير الهى بر غرق شدن و هلاك گشتن برخى از افراد خانواده نوح

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 11

11_ امواج سهمگين طوفان ،

فرزند نوح را پيش از آنكه به كوهى پناه برد ، در خود فرو برد و هلاك كرد .

و حال بينهما الموج فكان من المغرقين

غرق همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 14

14_ تقدير الهى بر غرق شدن و هلاك گشتن برخى از افراد خانواده نوح

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

فرجام مكذبان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 8

8 _ خداوند ، با بيان عاقبت نيك ياران حضرت نوح ( ع ) و فرجام شوم تكذيب كنندگانش ، پيامبر اكرم ( ص ) و مؤمنان را دلدارى داده و مشركان را به عذاب استيصال تهديد نمود .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. فانظر كيف كان عقبة المنذرين

فرجام مؤمنان به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 8

8 _ خداوند ، با بيان عاقبت نيك ياران حضرت نوح ( ع ) و فرجام شوم تكذيب كنندگانش ، پيامبر اكرم ( ص ) و مؤمنان را دلدارى داده و مشركان را به عذاب استيصال تهديد نمود .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. فانظر كيف كان عقبة المنذرين

فرجام همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 13

13 - هشدار خداوند ، به دو همسر خطاكار پيامبر ( حفصه و عايشه ) ، درباره سرنوشت شوم خيانت به پيامبر ( ص ) همچون سرنوشت همسران نوح و لوط

ضرب اللّه مثلاً

للذين كفروا امرأت نوح . .. قيل ادخلا النار مع الدخلين

يادآورى خيانت همسران دو پيامبر _ پس از نقل ماجارى توطئه دو همسر پيامبراسلام _ مى تواند هشدارى به آنان باشد.

فساد امت هاى پس از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 4

4- پيدايش فسق و فساد عمومى و انحرافات عمده تاريخ انسانى ، پس از عصر نوح بود .

و كم أهلكنا . .. من بعد نوح

فسق امت هاى پس از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 4

4- پيدايش فسق و فساد عمومى و انحرافات عمده تاريخ انسانى ، پس از عصر نوح بود .

و كم أهلكنا . .. من بعد نوح

فصاحت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 5

5 - روشن و بى ابهام بودن بيان و انذار پيامبران ، ويژگى بارز آنان در تبليغ

إن أنا إلاّ نذير مبين

فضايل خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 9

9- خاندان نوح از مؤمنان به رسالت نوح ( ع ) و بهره مند از لطف ويژه خداوند

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

نجات خاندان نوح(ع)، بيانگر عنايت ويژه خداوند به ايشان و نيز حاكى از ايمان آنان به رسالت نوح(ع) است; زيرا اگر آنان مانند قوم نوح كافر بودند، نجات نمى يافتند. گفتنى است آيه بعد (و نصرناه من القوم الذين كذّبوا...) مؤيد همين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 6

6 - نوح ( ع ) و خاندانش ، از بندگان مخلَص و برگزيده خدا بودند .

إلاّ عباد اللّه المخلصين . و لقد نادينا نوح... و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

ذكر داستان نوح(ع) و خاندانش پس از ياد كردن از بندگان خالص خدا در طول تاريخ، مى تواند به منظور بيان الگو و نمونه اى از آن بندگان مخلص باشد.

فضايل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون(ع) پيامبرانى بودند كه بر همه مردم عصر خويش برترى يافته بودند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب . .. و كلا فضلنا على العلمين

برترى يافتن هر يك از پيامبران بر همه مردم _ كه در اولين نظر از كلمه {العالمين} به ذهن مى آيد _ مستلزم برترى يافتن هر يك از پيامبران بر ديگرى است. لذا نمى توان عموم {العالمين} را حقيقى دانست، بلكه داراى عموم عرفى بوده و ناظر به همه جوامع عصر خود آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 12

12 _ نوح ، پيامبرى دلسوز براى مردم خويش

إنى أخاف عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 5،6،7،11،13

5 _ نوح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز و خيرخواه مردم

و أنصح لكم

6 _ خيرخواهى نوح ( ع ) تنها در جهت منافع مردمان ، نه آميخته به منفعت هاى شخص خود بود .

و

أنصح لكم

آوردن {لام} پس از مشتقات {نصيحت}، همانند {أنصح لكم}، حكايت از خلوص كامل نصيحت كننده نسبت به نصيحت شونده دارد. يعنى در نصيحتش (خيرخواهيش) هيچ شائبه منفعت شخصى ندارد و تنها خير او را در نظر گرفته است.

7 _ ابلاغ پيام هاى خداوند به مردم ، جلوه اى از خيرخواهى نوح براى مردم خويش بود .

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم

11 _ خداوند نوح ( ع ) رابه حقايقى پوشيده بر مردم آگاه ساخت .

و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

من در {من اللّه} مى تواند براى ابتداى غايت باشد. در اين صورت {أعلم من اللّه ... } يعنى علم من از جانب خداست و خدا مرا به حقايقى آشنا كرده است. و نيز مى تواند {من اللّه} به معناى {درباره خدا} باشد. يعنى من حقايقى را درباره خدا و صفات او مى دانم كه شما نمى دانيد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

13 _ آگاهى نوح ( ع ) به حقايقى از جانب خدا ، از عوامل پايدارى وى در تبليغ رسالت هاى الهى و خيرخواهى خالصانه براى مردم

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

به نظر مى رسد جمله {أعلم من اللّه . .. } به منزله تعليلى باشد براى {أبلغكم} و {أنصح لكم}. يعنى آگاه بودن من بر حقايقى پوشيده بر شما مرا در ابلاغ رسالتهاى الهى پايدار مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 8

8_ نوح ( ع ) پيامبرى خيرخواه و دلسوز مردم

لاينفعكم نصحى إن أردت أن أنصح لكم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 7

7_ نوح ( ع ) ، واسطه شمول مغفرت و رحمت خداوند بر مؤمنان و پيروان او

إن ربى لغفور رحيم

به دليل {اركبوا} كه خطاب به پيروان نوح است، متعلق {غفور} و {رحيم} نيز پيروان آن حضرت مى باشد; يعنى: إن ربى لغفور لكم رحيم بكم. (خداوند آمرزنده شما و نازل كننده رحمت بر شماست). لازمه اين سخن آن بود كه نوح مى فرمود: {ربكم} (پرورگار شما) نه {ربى}. اين جابه جايى بيانگر اين نكته است كه: خداوند به واسطه نوع(ع)، مغفرت و رحمت خويش را به پيروان او مى گستراند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 8

8- عبوديت و شكرگزارى زياد و مداوم به درگاه خدا ، از ويژگى هاى مهم حضرت نوح ( ع ) بود .

إنه كان عبدًا شكورًا

از ميان اوصاف گوناگون حضرت نوح(ع) تنها عبوديت و سپاسگزارى او را يادآور شد و اين بيانگر برجستگى آن دو صفت در آن حضرت است. گفتنى است تداوم عبوديت و شكرگزارى از جمله اسميه {إنه كان...} _ كه دلالت بر ثبوت و استمرار دارد _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 3،9

3- حضرت نوح ( ع ) ، از جانب خداوند ، از علم ، حكمت و منصب قضاوت برخوردار بود .

و لوطًا ءاتين_ه حكمًا و علمًا . .. و نوحًا إذ نادى

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه عبارت {نوحاً} عطف بر {و لوطاً آتيناه} باشد; يعنى، همان گونه

كه به لوط(ع) علم، حكمت و. .. داديم، به نوح(ع) نيز عطا كرديم. گفتنى است واژه {حكم} هم به معناى حكمت استعمال مى شود و هم به معناى قضاوت (لسان العرب).

9- خاندان نوح از مؤمنان به رسالت نوح ( ع ) و بهره مند از لطف ويژه خداوند

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

نجات خاندان نوح(ع)، بيانگر عنايت ويژه خداوند به ايشان و نيز حاكى از ايمان آنان به رسالت نوح(ع) است; زيرا اگر آنان مانند قوم نوح كافر بودند، نجات نمى يافتند. گفتنى است آيه بعد (و نصرناه من القوم الذين كذّبوا...) مؤيد همين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 7

7 - نوح ( ع ) ، پيامبرى مهربان و دلسوز مردم

فقال ي_قوم

{يا قوم} (اى قوم من)، خطابى مهرآميز و از سر دلسوزى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 6

6 - نوح ( ع ) ، شخصيتى خوشنام و امانتدار در ميان قومش

إنّى لكم رسول أمين

تأكيد نوح(ع) بر {أمين} بودن خود در ابلاغ پيام الهى، در صورتى ثمر بخش خواهد بود كه وى در ميان قومش، از سابفه امانت دارى و خوش نامى برخوردار بوده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 6،8

6 - نوح ( ع ) و خاندانش ، از بندگان مخلَص و برگزيده خدا بودند .

إلاّ عباد اللّه المخلصين . و لقد نادينا نوح... و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

ذكر داستان نوح(ع) و خاندانش پس از ياد كردن

از بندگان خالص خدا در طول تاريخ، مى تواند به منظور بيان الگو و نمونه اى از آن بندگان مخلص باشد.

8 - نوح ( ع ) ، الگو و مقتداى رسالت مداران الهى و مبلغان دينى

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

نقل داستان نوح(ع) و پنج پيامبر ديگر و آغاز شدن اين نقل با نام آن حضرت، مى تواند به منظور ارائه الگو براى پيامبر(ص) و مؤمنان به ايشان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 78 - 1،2

1 - خداوند ، از نوح ( ع ) نام و آوازه نيك در ميان آيندگان برجاى گذاشت .

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه مفعول {تركنا} محذوف بوده و تقدير آن چنين باشد: {و تركنا ثناءً عليه}. گفتنى است فعل {تركنا} در آيه شريفه، به معناى {أبقينا} (باقى گذاشتيم) است.

2 - باقى ماندن نام و آوازه نوح ( ع ) در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر حضرت نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 79 - 1،3

1 - سلام و تحيت بزرگ خداوند به نوح پيامبر براى هميشه تاريخ

سل_م على نوح فى الع_لمين

تنوينِ {سلام} براى تعظيم است و مقصود از {العالمين} _ كه جمع محلى به {الف} و {لام} و مفيد عموم است _ تمامى

امت ها، در همه اعصار و قرن ها است.

3 - باقى ماندن سنت سلام و تحيت بر نوح ( ع ) ، در ميان نسل هاى پس از آن حضرت براى هميشه تاريخ

و تركنا عليه فى الأخرين . سل_م على نوح فى الع_لمين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين اساس است كه جمله {سلام على نوح. ..} تفسير براى جمله {و تركنا عليه...} باشد; يعنى، آنچه براى نوح(ع) برجاى گذاشتيم، عبارت است از سنّت سلام و تحيت بر او در ميان جهانيان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 2

2 - نوح پيامبر ، نمونه و الگوى نيكوكاران و احسان كنندگان

سل_م على نوح فى الع_لمين . إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 7

7 - نوح پيامبر ، اسوه و الگوى مقاومت و شكيبايى در برابر دشمنان و مخالفانِ دعوت الهى

و لقد نادينا نوح. .. إنّه من عبادنا المؤمنين

ذكر داستان نوح(ع) براى پيامبر(ص) و ايمان آورندگان به آن حضرت در مكه، مى تواند براى ارائه الگو در مسير دعوت الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 83 - 4،5

4 - نوح ( ع ) ، پيشتاز و مقتداى حركت توحيدى در ميان پيامبران الهى

و إنّ من شيعته لإبرهيم

پيرو بودن ابراهيم(ع) _ با آن كه خود از انبياى بزرگ بود _ و نيز وجود پيامبرانى چون هود و صالح(ع) پيش از آن حضرت، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد. گفتنى است معناى لغوى {شيعه} (گروه

پيرو رئيس خود) مؤيد برداشت بالا است.

5 - نوح ( ع ) ، داراى شخصيتى برجسته و ممتاز در ميان پيامبران الهى

و إنّ من شيعته لإبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 4

4 - حضرت نوح و لوط ( ع ) ، دو بنده صالح و شايسته خداوند

عبدين من عبادنا ص_لحين

فضايل همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 9

9- همراهان نوح ( ع ) در كشتى ، افرادى با فضيلت و شايسته تمجيد بودند .

و ممّن حملنا مع نوح

تعبير {ذرّيّة آدم} براى تمام انبيا كافى بود، تصريح به برخى از آباء و اجداد ديگر، از جمله هم سفران نوح(ع)، گوياى شخصيت والاى آنها است.

فضيلت دين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 6

6 - دين نوح ، اولين شريعت آسمانى است . *

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا

آيه شريفه در مقام بيان اديان پيشين است. تعبير {شرع لكم... أوحينا إليك} مى تواند ناظر به اولين و آخرين شرايع آسمانى باشد.

فلسفه انذارهاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 1 - 3

3 - انذار و اخطار نوح ( ع ) به مردمش ، به منظور پيش گيرى از نزول عذاب دردناك بر آنان

أن أنذر قومك من قبل أن يأتيهم عذاب أليم

فلسفه بعثت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 13

13 _

دستيابى قوم نوح ( ع ) به رحمت هاى ويژه خداوند ، از اهداف بعثت آن حضرت بود .

جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم . .. لعلكم ترحمون

فلسفه طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 15 - 3

3 - طوفان نوح و ثبت آن در تاريخ ، تدبيرى الهى براى معرفت و عبرت آدميان

و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

در صورتى ضمير {تركناها}، مربوط به قصه نوح و طوفان باشد _ چنان كه برخى برآنند _ به دست مى آيد كه مقصود از آن، ثبت آن قصه در تاريخ مى باشد كه به وسيله وحى صورت گرفته است.

فلسفه قصه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 9

9_ از هدف هاى بيان سرگذشت نوح ( ع ) در قرآن ، ترغيب پيامبر ( ص ) و اهل ايمان به صبر و مقاومت است .

تلك من أنباء الغيب نوحيها إليك . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

خداوند، با تفريع جمله {إصبر. ..} به وسيله حرف {فاء} بر نقل داستان نوح(ع) ، به اين نكته اشاره مى كند كه: مقصود از شرح ماجراى حضرت نوح (ع) ، قصه سرايى نيست; بلكه هدف از آن ، هدايت و تربيت مخاطبان قرآن مى باشد.

فلسفه نامگذارى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 7

7_ { عن أبى عبدالله ( ع ) إنه قال : كان اسم نوح عبدالغفار و إنما سمى نوحاً لأنه كان ينوح على نفسه ;

از امام

صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: نام حضرت نوح ، عبدالغفار بود و اينكه نوح ناميده شد ، براى اين بود كه بر خويشتن مى گريست}.

فلسفه نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 5

5 - بنده صالح و شايسته بودن ، مايه اصلى رسيدن پيامبران ( نوح ، لوط و . . . ) به مقام نبوّت

عبدين من عبادنا ص_لحين

توصيف حضرت نوح و لوط(ع)، به صفت {عبدصالح} _ در ميان ديگر اوصاف والاى انسانى و الهى آنان _ گوياى مطلب ياد شده است.

فلسفه نفرين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 2،5

2 - حفظ ديانت بندگان خدا و صيانت آنان از گمراهى ، فلسفه نفرين و درخواست نوح ( ع ) از خداوند ، براى نابودى كامل قوم گمراه گر خود

لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا . إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك

5 - به وجود آمدن فرزندان كافر و تبه كار در جامعه ، فلسفه نفرين نوح ( ع ) عليه قوم كافر و گمراه گر خويش

و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

قبول هشدارهاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 2

2 - دعوت نوح ( ع ) از قومش ، براى پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدّى گرفتن هشدارهايش

إنّى لكم رسول أمين

{أمين} مى تواند از ريشه {أمن} و به معناى {مأمون} (فرد مورد اعتماد) باشد. در اين صورت آوردن قيد {أمين} دعوتى است از جانب نوح(ع) به قومش

كه به او اعتماد كنند، به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدّى بگيرند.

قدرت مخالفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 116 - 2

2 - مخالفان نوح ، داراى قدرت برتر در جامعه

قالوا لئن لم تنته ي_نوح لتكوننّ من المرجومين

لحن تهديدآميز مخالفان از يكسو و مطرح ساختن رجم _ كه معمولاً كارى علنى و گروهى است _ نشانگر موضع قوى اجتماعى مخالفان نوح است.

قصه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 4

4 _ حضرت نوح پيش از ابراهيم(ع) مى زيست.

و نوحا هدينا من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 11،18

11 _ نوح ، مشركان قوم خويش را به كيفر هاى سخت اخروى تهديد كرد .

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

18 _ نوح ، نگران مبتلا شدن قومش به كيفر دنيوى ( طوفان ) بر اثر شركورزى و ترك پرستش خداوند

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

بر اساس اين احتمال كه مراد از {يوم عظيم} زمان طوفان نوح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 60 - 1،2

1 _ جبهه گيرى گروه سرشناس و اشراف قوم نوح در برابر دعوت وى

قال الملأ من قومه إنا لنريك فى ضلل مبين

2 _ اشراف و سرشناسان قوم نوح وى را در احاطه گمراهى هاى آشكار مى پنداشتند .

قال الملأ من قومه إنا لنريك فى ضلل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7

- 61 - 1،3

1 _ نوح با پاسخى رأفت آميز به قوم خود ، خويشتن را از هر گونه گمراهى مبرا دانست .

قال يقوم ليس بى ضللة

مخاطب قرار دادن مردم با {يا قوم} (اى مردم من) دلالت بر اظهار مهربانى نوح نسبت به قوم خود دارد. نكره بودن كلمه {ضللة} پس از نفى دلالت بر عموم دارد. بنابراين {ليس بى ضللة} يعنى حتى اندكى گمراهى در من نيست.

3 _ نوح ( ع ) با اعلان دريافت سخنان خويش از خداوند ، خود را پيراسته از هر گونه گمراهى خواند .

ليس بى ضللة و لكنى رسول من رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 1،3،4،7

1 _ نوح ( ع ) ، پيامبرى از جانب خداوند و حامل رسالت هاى متعدد

أبلغكم رسلت ربى

3 _ نوح ( ع ) استوارى خويش را در تبليغ رسالت هاى الهى به مردم گوشزد كرد .

أبلغكم رسلت ربى

جمله {لكنى رسول . .. } و نيز آيات قبل دلالت بر اين معنا دارد كه نوح(ع) مبلغ رسالتهاى الهى است. بنابراين توصيف رسول به جمله {أبلغكم ... } هدف ديگرى را تعقيب مى كند و بيانگر نكته اى جديد است و آن اينكه وى بر ابلاغ رسالتهاى الهى اصرار خواهد ورزيد و بر آن پافشارى خواهد كرد.

4 _ اعتقاد راسخ نوح ( ع ) به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى بود .

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

حضرت نوح(ع) براى اينكه اشاره به علت پايداريش بر ابلاغ رسالت كند، به جاى آوردن ضمير و

گفتن {رسالاته}، {رسلت ربى} گفت.

7 _ ابلاغ پيام هاى خداوند به مردم ، جلوه اى از خيرخواهى نوح براى مردم خويش بود .

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 1،2،3،4،5،10

1 _ اكثريت عمده قوم نوح ( ع ) وى را تكذيب كردند و يگانگى خداوند ، معاد و رسالت را باورهايى دروغين پنداشتند .

فكذبوه

از اينكه خداوند تكذيب نوح(ع) را به همگان نسبت داده (فكذبوه)، در حالى كه عده اى از آنان، يعنى همراهانش در كشتى، رسالت وى را تصديق كردند، معلوم مى شود نسبت مؤمنان به كافران بسيار اندك بوده است.

2 _ گروهى از قوم نوح ( ع ) رسالت وى را تصديق كرده و پيامهايش را پذيرفتند .

فكذبوه فانجينه و الذين معه

جمله {أغرقنا الذين كذبوا . .. } دلالت مى كند بر اينكه مراد از {الذين معه} مؤمنان و تصديق كنندگان آيات الهى است.

3 _ خداوند ، نوح ( ع ) و همراهانش را به وسيله كشتى از غرق شدن رهايى بخشيد .

فكذبوه فانجينه و الذين معه فى الفلك و أغرقنا الذين كذبوا

4 _ مؤمنان به رسالت نوح ( ع ) ، همراه و همسفر او در كشتى

فانجينه و الذين معه فى الفلك

5 _ خداوند ، قوم نوح ( ع ) را به خاطر تكذيب آياتش ، با غرق كردن در آب به هلاكت رساند .

و أغرقنا الذين كذبوا بايتنا

10 _ گروهى از همسفران نوح ( ع ) در كشتى نجات ، نه از مؤمنان بودند و نه از تكذيب كنندگان آيات الهى

فانجينه و الذين معه فى الفلك و

أغرقنا الذين كذبوا بايتنا

از اينكه خداوند نجات يافتگان را توصيف نكرد كه اهل ايمان بودند، مثلا نفرمود {و الذين آمنوا}، مى توان گفت گروهى از همراهان نوح(ع) در كشتى به وى ايمان نداشتند. و از جمله {و أغرقنا ... } مى توان فهمى آن گروه وى را تكذيب نيز نكردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 9،10،12

9 _ حضرت نوح ( ع ) ، قومش را بر قتل خود تحدى كرد و عدم توانايى آنان را بر انجام اين كار ، شاهد درستى ادعاى نبوت خود ، اعلام نمود .

إن كان كبر عليكم مقامى . .. فأجمعوا أمركم ... و لا تنظرون

جمله {فعلى اللّه توكلت} بيانگر شكست ناپذيرى حضرت نوح (ع) به علت متكى بودنش به قدرت لايزال الهى و جمله {أجمعوا أمركم و شركاءكم} بيان ناچيزى قدرت قومش مى باشد.

10 _ حضرت نوح ( ع ) همراه با اعلان تحدى ، خدا را تنها كانون قدرت و معبود هاى قومش را شركايى ساختگى و فاقد هر گونه توانايى اعلام كرد .

يقوم إن كان كبر . .. فعلى اللّه توكلت فأجمعوا أمركم و شركاءكم ... و لا تنظرون

12 _ حضرت نوح ( ع ) در راه دعوت به حق ، آمادگى خود را براى تحمل انواع مشكلات تا مرز كشته شدن را ، به مردم اعلام داشت .

فأجمعوا أمركم و شركاءكم ثم لا يكن أمركم عليكم غمة . .. و لا تنظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 7

7 _ حضرت نوح ( ع )

در برابر نارضايتى قومش نسبت به دعوت او ، عزم راسخ خويش را اعلام كرد و بر ادامه سرسختانه راه خود اصرار و تأكيد ورزيد .

فأجمعوا أمركم و شركاءكم . .. و أمرت أن أكون من المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 3،4

3 _ خداوند ، حضرت نوح ( ع ) و تمام كسانى را كه با او در كشتى بودند ، از غرق شدن نجات داد .

فنجّينه و من معه فى الفلك

4 _ خداوند ، حضرت نوح ( ع ) و تمام كسانى را كه با او در كشتى بودند ، جانشين غرق شدگان و وارث سرزمين آنان قرار داد .

فنجّينه و من معه فى الفلك و جعلنهم خلئف و أغرقنا الذين كذبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 94 - 2

2 _ سرگذشت حضرت نوح و موسى ( ع ) و پيامبران مبعوث شده در فاصله ميان آنان و تكذيب شدن آنان و هلاكت مكذبان به عذاب استيصال ، آياتى است كه در كتاب هاى آسمانى پيشين نيز آمده بود .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب م

برداشت فوق از ارتباط ميان اين آيه شريفه و مجموعه آيات 71 تا 93 _ كه با هم يك بند را تشكيل مى دهند _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 14

14_ اشراف قوم نوح ، آن حضرت را در ادعاى پيامبرى به

دروغ گويى متهم مى كردند .

بل نظنكم ك_ذبين

متهم كردن نوح و پيروانش به دروغ گويى برحسب مدعاى آنان است; يعنى ، اتهام نوح به دروغ گويى در ارتباط با ادعاى نبوت است و نسبت به پيروانش در ادعاى ايمان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 9

9_ مخالفت شديد و قاطعانه نوح ( ع ) با درخواست نابه جاى سران و اشراف ( طرد مؤمنان تهى دست )

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

آوردن جمله اسميه و {با} ى زايده ، حكايت از تأكيد فراوان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 1،2،3،4،7

1_ نوح ( ع ) براى هدايت قومش ، تلاشى مستمر و پى گير داشت .

قالوا ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا

إكثار (مصدر أكثرت) به معناى كارى را فراوان انجام دادن است. بنابراين {أكثرت جدالنا}; يعنى ، بسيار مناظره كردى و فراوان دليل و برهان آوردى و ... اين معنا ، حكايت از تلاش مستمر و پى گير حضرت نوح(ع) در تبليغ رسالت دارد.

2_ بحث و گفت و گو و ارائه دليل و برهان ، از روش هاى نوح ( ع ) براى بازدارى مردم از شرك و گرايش دادن آنان به توحيد

قالوا ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا

{جدال} به معناى مناظره كردن و آوردن برهان براى ابطال دليلها ، انديشه ها و باورهاى طرف مقابل است.

3_ نوح ( ع ) ، همواره كفرپيشگان را به نزول عذاب الهى هشدار مى داد .

فأتنا بما تعدنا

آوردن فعل مضارع (تعد) به جاى فعل ماضى (وعدت) اشاره به

تكرار وعيدها و هشدارهاى حضرت نوح(ع) دارد.

4_ كفرپيشگان قوم نوح ، از او خواستند كه به بحث و مناظره با آنان پايان دهد و تهديد هاى خويش را تحقق بخشد .

قالوا ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا

جمله {فأكثرت جدالنا} (با ما بسيار مناظره كردى) _ به قرينه تفريع جمله {فأتنا بما تعدنا} بر آن _ كنايه از اين است كه دليل و برهان آوردن كافى است ، به اين امر پايان ده.

7_ اشراف و سران قوم نوح ، درصدد مأيوس كردن او از پذيرش دعوت هاى توحيدى

قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 9

9_ پاسخ نوح ( ع ) به عذاب طلبى كفرپيشگان ، پاسخى آميخته با درس توحيد و خداشناسى بود .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 1

1_ نوح ( ع ) ، در پى درخواست قومش ( تحقق بخشيدن به عذاب هاى موعود ) از ايمان آوردن آنان سخت به ترديد افتاد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال ... لاينفعكم نصحى إن أردت أن أنصح لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 7

7_ نوميدى نوح ( ع ) از هدايت يابى قومش و آگاهى او از ناشايستگى آنان براى ايمان ، زمينه ساز رفع اندوه از او

لن يؤمن من قومك . .. فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

برداشت فوق ، از

تفريع {لاتبتئس} بر اِخبار از ايمان نياوردن كافران استفاده شده است; يعنى ، حال كه از هدايت نيافتن كافران آگاه شدىو احساس مسؤوليت نمى كنى، زمينه اى براى اندوه وجود ندارد پس غمگين مباش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 1،2،3،9

1_ خداوند ، در پى باخبر ساختن نوح از ايمان نياوردن قومش ، او را به ساختن كشتى فرمان داد .

أُوحى إلى نوح أنه لن يؤمن من قومك . .. واصنع الفلك

2_ نوح ( ع ) پيش از مأموريتش براى ساختن كشتى ، به چگونگى ( اندازه ، شكل و . . . ) آن آگاه بود .

واصنع الفلك

ظاهر اين است كه {ال} در {الفلك} عهد ذهنى است و اشاره به سفينه اى خاص دارد كه نوح(ع) به آن آشنايى داشت. براين اساس خداوند، پيش از فرمان به ساختن كشتى، طرح و دورنمايى از آن را به او نشان داده بود. گفته شده كه آن حضرت كشتى مورد نظر را در رؤيا ديده بود.

3_ نوح ( ع ) ، در ساخت كشتى مؤيد به مراقبت و محافظت همه جانبه خداوند بود .

واصنع الفلك بأعيننا

{عين} به معناى چشم و در آيه شريفه كنايه از مراقبت و محافظت مى باشد. جمع آوردن آن (أعين) براى مبالغه و رساندن كمال مراقبت است و {بأعيننا} حال براى فاعل {اصنع} مى باشد. بنابراين {اصنع الفلك بأعيننا}; يعنى، آن كشتى را بساز در حالى كه قرين محافظت و مراقبت كامل ما (خداوند) هستى.

9_ غرق شدن و هلاكت كفرپيشگان قوم نوح ، سرنوشتى حتمى براى آنان

إنهم مغرقون

تأكيد جمله {إنهم مغرقون} با حرف

إنّ، حكايت از قطعى بودن نزول عذاب و هلاكت كفرپيشگان قوم نوح دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 1،2،3،4،5،7،12،14،15،16

1_ نوح ( ع ) در پى فرمان خداوند ، به ساختن كشتى پرداخت .

واصنع الفلك . .. و يصنع الفلك

در كلام عرب ، گاهى فعل مضارع به جاى فعل ماضى به كار مى رود و منظور از آن ترسيم حادثه هاى گذشته است به گونه اى كه گويا پيش روى مخاطبان قرار دارد. در آيه شريفه نيز ، فعل {يصنع} به همين منظور به جاى {صنع} استعمال شده است.

2_ كارگاه كشتى سازى نوح ، مجاور گذرگاه عمومى و در ديد و منظر همگان بود .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأ من قومه

3_ كفرپيشگان ، به هنگام مواجه شدن با نوح ( ع ) او را به خاطر كشتى سازى به استهزا و مسخره مى گرفتند .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأ من قومه سخروا منه

4_ كفرپيشگان ، آن گاه كه دسته جمعى و گروه گروه با نوح ( ع ) مواجه مى شدند ، او را به خاطر كشتى سازى به تمسخر مى گرفتند .

كلما مرّ عليه ملأ من قومه

برداشت فوق ، از كلمه {ملأ} _ كه در اين جا به معناى گروه و جماعت است _ استفاده شده است.

5_ نوح ( ع ) پس از دريافت فرمان الهى مبنى بر ساختن كشتى ، همه وقت و همّت خويش را مصروف اجراى آن فرمان كرد .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

بديهى است كه تمسخر كفرپيشگان، مخصوص

زمانى نبوده كه نوح(ع) را در كارگاه كشتى سازى مشاهده كنند. بنابراين مقيد كردن زمان استهزا به وقتى كه در جايگاه كشتى سازى با او مواجه مى شدند، به اين نكته اشاره دارد كه: كافران آن حضرت را در غير آن مكان نمى يافتند و اين حاكى است كه او، تمام وقت را در كارگاه مشغول به كار بوده است.

7_ تمسخر و استهزاى كفرپيشگان ، هرگز نوح ( ع ) و پيروانش را از اجراى فرمان خدا باز نداشت .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

12_ پيروان نوح ، همراه و همگام با او براى ساختن كشتى

إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم

برداشت فوق ، مقتضاى آوردن ضمير جمع در {منا} و {إنا} و {نسخر} است.

14_ { عن أبى عبدالله ( ع ) . . . فلما أتى عليهم تسعمأة سنة همّ أن يدعو عليهم . . . فأمره الله عزوجل أن يغرس النخل . . . فلما أتى لذلك خمسون سنة و بلغ النخل و استحكم أمر بقطعه . . . فأمره الله أن ينحت السفينة و أمر جبرئيل ( ع ) أن ينزل عليه و يعلمه كيف يتخذ ها فقدر طول ها فى الأرض ألفاً و مأتى ذراع و عرض ها ثمانمأة ذراع و طول ها فى السماء ثمانون ذراعاً . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: هنگامى كه نهصد سال بر قوم نوح گذشت [و دعوت او را اجابت نكردند ]خواست كه بر آنان نفرين كند; پس خداوند عزوجل به او امر فرمود كه درخت خرما بكارد . .. پس چون پنجاه سال گذشت و درخت كامل

و محكمى شد، آن حضرت را به بريدن آن فرمان داد ... آن گاه امر فرمود كشتى را بسازد و جبرئيل را مأمور كرد كه بر نوح نازل شود و به او ياد دهد كه كشتى را چگونه بسازد. پس جبرئيل طول كشتى را هزار و دويست ذراع و عرض آن را هشتصد ذراع و ارتفاع آن را هشتاد ذراع تعيين كرد ...}.

15_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى حديث قال بعد ما قرأ قوله تعالى ] : { كلما مرّ عليه ملأ من قومه سخروا منه . . . } : . . . كانوا يسخرون منه و يقولون : ينحت سفينة فى البرّ ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه [ضمن حديثى بعد از قراءت آيه مزبور] فرمود: . .. قوم نوح او را مسخره مى كردند و مى گفتند: او در خشكى كشتى مى سازد!}.

16_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : بقى نوح فى قومه ثلاثمأة سنة يدعوهم إلى الله فلم يجيبوه . . . فأمره الله أن ينحت السفينة . . . فقال : يا رب من يعيننى على اتخاذها ؟ فأوحى الله إليه ناد فى قومك من أعاننى عليها و نجر منها شيئاً صار ما ينجره ذهباً و فضة فنادى نوح ( ع ) فيهم بذلك فأعانوه عليها . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: نوح سيصد سال در بين قوم خود باقى ماند و آنها را به خدا دعوت كرد، ولى او را اجابت نكردند . .. پس خداوند وى را امر كرد تا كشتى بسازد ... نوح گفت:

پروردگارا! چه كسى مرا در ساختن كشتى كمك مى كند؟ به او وحى شد در بين قوم خود ندا كن: هر كس مرا در ساختن كشتى كمك كند، تراشه هاى چوبى كه مى تراشد براى او طلا و نقره مى شود. نوح اين ندا را داد، پس قوم او در ساختن كشتى به او كمك كردند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 1،3،7،11،13،14،17،19،21،22،24

1_ ساخت كشتى نوح و درگيرى هاى لفظى او و كفرپيشگان تا فرا رسيدن طوفان ، همچنان ادامه داشت .

يصنع الفلك و كلما مرّ عليه . .. حتّى إذا جاء أمرنا

{حتى} بيانگر غايت گزارشها و حقايق مطرح شده در آيه قبل (ساختن كشتى و تمسخر كافران و پاسخ گويى حضرت نوح) مى باشد; يعنى ، اينها ادامه داشت تا زمانى كه . .. .

3_ خداوند ، زمان بارگيرى كشتى نوح و سوار شدن بر آن را تعيين كرد .

حتّى إذا جاء أمرنا و فار التّنّور قلنا احمل فيها

7_ نوح ( ع ) ، موظف بود از هر نوع حيوان تنها يك جفت ( نر و ماده ) را به كشتى سوار كند .

قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين

مضاف اليه {كل} كلمه اى همانند {حيوان} است; يعنى: من كل حيوان . ... كلمه {اثنين} تأكيد براى زوجين است و اشاره به اين معنا دارد كه از هر حيوان ، بيشتر از يك جفت نبايد به كشتى برده شود.

11_ نوح ( ع ) از ناحيه خداوند به نجات خانواده خويش و سوار كردن آنان به كشتى موظف شد .

قلنا احمل فيها . .. أهلك

كلمه

{أهل} در {أهلك} عطف بر {زوجين} و در حقيقت مفعول براى {احمل} است.

13_ خداوند ، نوح ( ع ) را از سوار كردن كفرپيشگان خانواده اش بر كشتى نجات ، منع كرد .

احمل فيها . .. أهلك إلاّ من سبق عليه القول

14_ تقدير الهى بر غرق شدن و هلاك گشتن برخى از افراد خانواده نوح

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

17_ نوح ( ع ) موظف به سواركردن مؤمنان بر كشتى و نجات دادن آنان از طوفان

قلنا احمل فيها . .. من ءامن

19_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : لما أراد الله عزوجل هلاك قوم نوح عقم أرحام النساء أربعين سنة فلم يولد فيهم مولود فلما فرغ نوح من اتخاذ السفينة أمره الله أن ينادى بالسريانية لايبقى بهيمة و لا حيوان إلاّ حضر [ إلى أن قال ] فصاحت إمرأته لما فار التّنّور فجاء نوح إلى التّنّور فوضع على ها طيناً و ختمه حتى أدخل جميع الحيوان السفينة ثم جاء إلى التّنّور ففضّ الخاتم و رفع الطين . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: آن گاه كه خداوند عزوجل اراده كرد قوم نوح را هلاك كند، به مدت چهل سال زنان را عقيم كرد; در نتيجه فرزندى در ميان آنان به دنيا نيامد. پس هنگامى كه نوح از ساختن كشتى فارغ شد خداوند به وى امر كرد كه با زبان سريانى ندا كند كه: هيچ چهارپا و حيوانى باقى نماند مگر آنكه حاضر شوند... هنگامى كه تنور فوران كرد، زنِ نوح فريادى كشيد. پس نوح به طرف تنور آمد و بر تنور گِل زد و او را مهر

كرد تا حيوانات را به داخل كشتى برد سپس به طرف تنور آمد و مهر را شكست و گِل را برداشت...}.

21_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : جائت إمرءة نوح إليه و هو يعمل السفينة فقالت له : إن التّنّور قد خرج منه ماء فقام إليه مسرعاً حتى جعل الطبق عليه فختمه بخاتمه فقام الماء ، فلما فرغ نوح من السفينة جاء إلى خاتمه ففضّه و كشف الطبق ففار الماء ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: همسر نوح درحالى كه شوهرش مشغول ساختن كشتى بود، به نزد او آمد و گفت: تنور آب درآورده. نوح باسرعت بر سر تنور رفت و سرپوشى بر روى آن گذاشت و با مُهر خود آن را ممهور كرد. پس آب ايستاد. هنگامى كه از ساختن كشتى فارغ شد مهر خود را شكست و سرپوش را كنار زد; پس آب فوران كرد}.

22_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : حمل نوح ( ع ) فى السفينة الأزواج الثمانية التى قال الله عزوجل : { ثمانية أزواج من الضأن اثنين و من المعز اثنين و من الإبل اثنين و من البقر اثنين } فكان من الضأن اثنين زوج داجنة يربّيها الناس و الزوج الأخر الضأن التى تكون فى الجبال الوحشيّة . . . و من المعز اثنين زوج داجنة . . . والزوج الأخر الظبى التى تكون فى المفاوز و من الإبل اثنين البخاتى والعراب و من البقر اثنين زوج داجنة للناس و الزوج الآخر البقر الوحشية ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: نوح هشت زوجى را كه خدا فرموده {ثمانية أزواج

من الضأن اثنين . ..} در كشتى قرار داد: از ميش دو جفت يك جفت اهلى كه مردم تربيت مى كنند و جفت ديگر وحشى كه در كوههاست ... و از بز دو جفت: يكى اهلى ... و ديگرى آهو كه در بيابانهاست و از شتر دو جفت: يكى بخاتى (شتر خراسانى كه از شتر عربى و شتر فالج به وجود آيد) و ديگرى عربى و از گاو دو جفت: يكى اهلى و ديگرى وحشى}.

24_ { عن أبى عبد الله ( ع ) : . . . و كانت لنوح إبنة ركبت معه فى السفينة . . . ;

از امام صادق (ع) روايت شده است: نوح دخترى داشت كه با آن حضرت سوار كشتى شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 1،2،5

1_ نوح ( ع ) ، پس از شروع طوفان و انجام مقدمات حركت ، ازپيروان و خانواده اش خواست تا بر كشتى سوار شوند .

و قال اركبوا فيها

به نظر مى رسد جمله {قال اركبوا . ..} عطف بر جملاتى مقدر باشد كه به خاطر دخالت نداشتن آنها در هدفهاى نقل ماجرا بيان نشده است; يعنى: قلنا احمل فيها ... ففعل كذا و كذا و قال اركبوا فيها .... و لذا در برداشت {انجام مقدمات حركت} آورده شد.

2_ كشتى نوح ، با نام خدا حركت مى كرد و با نام خدا از حركت باز مى ايستاد .

بسم الله مجريها و مرسيها

{مجرى} و {مرسى} مصدرهاى ميمى هستند و در كلام مبتدا واقع شده اند و به ترتيب به معناى {جرى} (حركت كردن) و {إرساء} (از

حركت بازداشتن) مى باشد. حرف {باء} براى استعانت و {بسم الله} خبر براى {مجريها ...} است. بنابراين جمله {بسم الله مجريها ...} چنين معنا مى شود: [نوح گفت: ]حركت اين كشتى و نيز بازداشتن آن از حركت، با نام خدا تحقق مى يابد.

5_ پيروان نوح ، به هنگام سوارشدن بر كشتى نجات ، نگران گناهان و تخلفات خويش بودند .

قال اركبوا فيها . .. إن ربى لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 1،2،3،5،6،7،8،9

1_ پيروان نوح ، پس از شروع طوفان و درپى فرمان او ، به كشتى سوار شدند .

و قال اركبوا فيها . .. و هى تجرى بهم

جمله {هى تجرى . ..} عطف بر جمله اى مقدر است كه به خاطر وضوح و اختصار در كلام ذكر نشده است; يعنى: فركبوا فيها و هى تجرى بهم.

2_ جوشش آب هاى زيرزمينى و ريزش باران در حادثه طوفان نوح ، تشكيل دهنده دريايى عظيم و پرتلاطم

و هى تجرى بهم فى موج كالجبال

وجود موجهايى همانند كوهها ، حكايت از به وجود آمدن دريايى بزرگ از آب دارد.

3_ كشتى نوح ، او و همراهانش را در ميان موج هاى عظيمى بسان كوهها ، به پيش مى برد .

و هى تجرى بهم فى موج كالجبال

{موج} اسم جنس است و بر يك موج و نيز موجهاى متعدد و كثير اطلاق مى شود از آن جا كه در آيه شريفه ، كلمه {موج} به {جبال} (كوهها ) تشبيه شده ، معلوم مى شود مراد از آن ، امواج متعدد و كثير است.

5_ فرزند نوح ، به هنگام حركت كشتى

، با فاصله اى نسبتاً دور از كشتى بسر مى برد .

و نادى نوح ابنه و كان فى معزل

متعلق {معزل} أبيه و يا الفلك مى باشد. بنابراين {و كان ...}; يعنى ، فرزند نوح در كنارى و به دور از پدرش يا كشتى بسر مى برد.

6_ فرزند نوح ، على رغم مشاهده دريايى از آب خروشان ، از همراهى با نوح ( ع ) و سوار شدن بر كشتى نجات ، كناره گرفت .

و هى تجرى بهم فى موج كالجبال و نادى نوح ابنه و كان فى معزل

وقوع جمله {و نادى نوح} پس از {هى تجرى بهم . ..} گوياى اين است كه گفتوگوى حضرت نوح(ع) با فرزندش، پس از بالا آمدن آب و حركت كشتى بوده است جمله و {حال بينهما الموج} _ در آيه بعد _ مؤيد اين معنا مى باشد. قابل ذكر است كه برخى از مفسران، جمله {نادى نوح ...} را عطف بر {قال اركبوا ...} دانسته و گفته اند: گفتوگوى ياد شده، پيش از حادثه طوفان و بالا آمدن آب بوده است.

7_ نوح ( ع ) با فريادى رسا و بلند ، فرزندش را براى سوار شدن به كشتى فرا خواند .

نادى نوح ابنه و كان فى معزل ي_بنىّ اركب معنا

{نداء} بلند كردن صدا و ابراز كردن آن است (مفردات راغب).

8_ نوح ( ع ) در آستان غرق شدن فرزندش ، وى را به ايمان و يكتاپرستى دعوت كرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين

مراداز {مَعَنا} همراهىو معيت عقيدتى است نه جسمانى; زيرا جمله {اركب} در دلالت بر همراهى و معيت جسمانى كافى بود. بنابراين اگر مراد از {مَعَنا}

مجرد همراهى با نوح و پيروان او باشد، آوردن كلمه {مَعَنا} ضرورتى نداشت. جمله {و لاتكن ...} مؤيد اين معناست.

9_ نوح ( ع ) به ايمان آوردن فرزندش اميدوار بود و آن را محتمل مى شمرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 1،2،4،10،11،12،14

1_ پسر نوح ، دعوت او را ( گرايش به توحيد و . . . ) نپذيرفت و از سوار$ شدن بر كشتى امتناع كرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين. قال سأوى إلى جبل يعصمنى من الماء

شدن بر كشتى امتناع كرد.

2_ فرزند نوح ، مأوا گرفتن در كوه را مايه نجات از حادثه طوفان مى پنداشت .

قال سأوى إلى جبل يعصمنى من الماء

{اُوىّ} (مصدر آوى) به معناى رجوع كردن و منضم شدن و جاى گرفتن است و {عصمة} (مصدر يعصم) به معناى منع كردن و بازداشتن است. بنابراين {سأوى ...}; يعنى ، به زودى به كوهى مى روم كه مرا از [خطر] اين آب باز دارد.

4_ نوح ( ع ) ، فرزندش را از بى ثمربودن صعود بر كوه و منحصر بودن راه نجات در بهره جستن از امداد الهى ، آگاه ساخت .

لاعاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

10_ موجهايى كوه پيكر ، ميان نوح ( ع ) و فرزندش حايل شد و مانع ادامه گفتوگوى آنان با يكديگر گرديد .

قال لا عاصم اليوم من أمر الله . .. و حال بينهما الموج

{ال} در {الموج} عهد ذكرى و اشاره به همان امواج كوه پيكر (موج كالجبال) است.

11_ امواج سهمگين طوفان ، فرزند

نوح را پيش از آنكه به كوهى پناه برد ، در خود فرو برد و هلاك كرد .

و حال بينهما الموج فكان من المغرقين

12_ كفرپيشگان قوم نوح ، در طوفان آب غرق شدند و به هلاكت رسيدند .

فكان من المغرقين

14_ { قال أبوعبدالله ( ع ) : . . . غرق جميع الدنيا إلاّ موضع البيت . . . ;

امام صادق(ع) فرمود: . .. [در طوفان نوح] همه دنيا غرق شد مگر جايگاه خانه خدا ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 1،2،4

1_ خداوند ، درپى غرق شدن كافران قوم نوح ، به زمين فرمان داد تا آب هاى خود ( آب هاى زيرزمينى ) را فرو برد .

فكان من المغرقين. و قيل ي_أرض ابلعى ماءك

مراد از {ماءك} آبهايى است كه تا پيش از طوفان در منابع زيرزمينى وجود داشت و به امر خداوند بر سطح زمين ظاهر شده بود. اضافه كلمه {ماء} به ضمير {ك} گوياى اين معناست.

2_ پس از حادثه طوفان نوح و غرق شدن كفرپيشگان ، آسمان از ناحيه خداوند فرمان يافت تا از بارش باز ايستد .

فكان من المغرقين. و قيل ... ي_سماء أقلعى

اقلاع (مصدر أقلعى) به معناى خوددارى كردن است. مراد از خوددارى كردن آسمان _ به قرينه مقام _ قطع باران مى باشد.

4_ با فرمان الهى به آسمان و زمين ، آب ها كاسته شد ، جريان طوفان نوح تمام شد و كشتى نجات ، به سلامت بر كوه جودى مستقر گرديد .

و غيض الماء و قضى الأمر واستوت على الجودى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - هود - 11 - 45 - 1،7

1_ نوح ( ع ) در پى حايل شدن امواج آب ميان او و فرزندش ، با شفاعت به درگاه خدا ، خواستار نجات وى شد .

و حال بينهما الموج . .. و نادى نوح ربه فقال رب إن ابنى من أهلى

جمله {فلاتسئلن} (در آيه چهل و ششم) حاكى است كه: نوح(ع) خواستار نجات فرزندش از غرق شدن بود. براين اساس دعا و التجاى آن حضرت پيش از غرق شدن فرزندش بود و لذا برخى از مفسران جمله {نادى نوح ربه ...} را بر {حال بينهما الموج} عطف گرفته اند.

7_ نوح ( ع ) ، پس از طرح استدلال خويش براى لزوم نجات فرزندش ، حكم و قضاوت آن را به خداوند واگذار كرد .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق و أنت أحكم الح_كمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 4،5،6،7،13

4_ فسادپيشگى فرزند نوح ، موجب هلاكت وى در حادثه طوفان

فكان من المغرقين . .. إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

5_ نوح ( ع ) ، ناآگاه به تباهى و فساد بى حد فرزند ناخلف خويش

إنه عمل غير ص_لح

6_ نوح ( ع ) ناآگاه به گسستن پيوند فرزندى كنعان با او بر اثر اعمال ناشايستش

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس من أهلك

7_ نوح ( ع ) به حكيمانه نبودن نجات فرزند فسادپيشه اش ، از حادثه طوفان آگاه نبود .

فلاتسئلن ما ليس لك به علم

13_ اعمال صالح خانواده نوح ( پرستش خدا و . . . ) مايه نجات آنان از

حادثه طوفان بود نه انتسابشان به حضرت نوح ( ع ) .

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

تصريح خداوند به اين كه {هلاكت فرزند نوح به خاطر اعمال ناصالحش بوده است} ، اشاره به اين معنا دارد كه: نجات ديگر اعضاى خانواده نوح ، به خاطر انتسابشان به آن حضرت نبوده; بلكه منزه بودنشان از اعمال ناشايست ، مايه نجاتشان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 1،7

1_ نوح ( ع ) ، از تقاضاى نجات فرزند ناصالحش منصرف شد و آن را امرى نابه جا دانست .

فقال رب إن ابنى من أهلى . .. قال رب إنى أعوذبك أن أسئلك ما ليس لى به علم

7_ نوح ( ع ) ، با پى بردن به نادرستى تقاضاى خود ( نجات فرزندش ) خواهان آمرزش و رحمت الهى شد .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 1،11

1_ خداوند ، پس از استقرار كشتى نوح بر كوه جودى ، به او و همراهانش فرمان داد تا از كشتى پياده شوند و از كوه فرود آيند .

واستوت على الجودى . .. قيل ي_نوح اهبط

{هبوط} به معناى فرود آمدن است. متعلق {اهبط} _ به قرينه {استوت على الجودى} _ كشتى و نيز كوه جودى است; يعنى: أنزل من الفلك و من الجودى ... نياوردن متعلق، دليل اين شمول است. فاعل محذوف {قيل} به قرينه {منا} خداونداست.

11_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : . . . فنزل نوح

بالموصل من السفينة مع الثمانين . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: . .. نوح با هشتاد نفر همراه در موصل از كشتى پياده شد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 4،5،6،7،8

4- حضرت نوح ( ع ) ، با صداى بلند و روشن از خداوند ، خواستار نجات از دست قومش گرديد .

و نوحًا إذ نادى من قبل

{ندا} به معناى صداى بلند و روشن است (مفردات راغب) و مقصود از آن در اين آيه _ به قرينه آيه 26 سوره {نوح} (و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الكافرين ديّاراً) و نيز ذيل آيه شريفه (فنجيناه و أهله . ..) _ نجات نوح از دست قومش مى باشد.

5- دعاى حضرت نوح ( ع ) براى نجات از دست قومش ، مستجاب شد .

و نوحًا إذ نادى من قبل فاستجبنا له

6- حضرت نوح ( ع ) و خاندانش ، گرفتار غمى شديد و اندوهى بزرگ در مسير انجام رسالت خويش .

و نوحًا إذ نادى . .. فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

{كرب} به معناى غم و اندوه شديد است (مفردات راغب).

7- خداوند ، نوح ( ع ) و خاندانش را از غم شديد و اندوه بزرگ ناشى از انجام رسالت خويش نجات داد .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

8- قوم بى ايمان نوح ، مايه غم شديد و اندوه بزرگ براى حضرت نوح و خاندانش بودند .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 1

1- خداوند

، حضرت نوح ( ع ) را از گزند تكذيب كنندگان آيات الهى نجات داد و از او كاملاً حمايت كرد .

و نصرن_ه من القوم الذين كذّبوا ب_اي_تنا

واژه {نصر} هرگاه با {من} متعدى شود، متضمن معناى نجات و خلاصى است (برگرفته از {قاموس المحيط}).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 25 - 1،2،3

1 - متهم شدن نوح ( ع ) ، از سوى اشراف قومش ، به نوعى ديوانگى و جنون

فقال الملؤا الذين كفروا . .. إن هو إلاّ رجل به جنّة

{إن} معادل ماى نافيه است; يعنى: {ما هو إلاّ رجل. ..}. نكره آوردن {جنّة} نيز براى تنويع است. بنابراين عبارت {به جنّة};يعنى، او گرفتار نوعى ديوانگى است. {تربّص} (مصدر {تربّصوا}) به معناى حلول چيزى را براى كسى، انتظار كشيدن است.

2 - تبليغ اشراف ، مبنى بر دست برداشتن نوح ( ع ) از دعوت خود با گذشت زمان و بهبود يافتنش

به جنّة فتربّصوا به حتّى حين

3 - وا نهادن و بى اعتنايى به نوح ( ع ) ، آخرين چاره انديشى اشراف كافر در مبارزه با آن حضرت

فقال الملؤا . .. إن هو إلاّ رجل به جنّة فتربّصوا به حتّى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 1،2،4،5،6

1 - التجاى نوح ( ع ) به درگاه پروردگار ، پس از نااميدى از تأثير تبليغاتش در مردم

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

در اين آيه ظرف {قال} حذف شده و تقدير آن چنين است: {قال بعد ما آيس من إيمانهم}. {باء} در {بما كذّبون} سببيه و {ما} مصدريه است.

بنابراين {بما كذّبون}، به تأويل {بسبب تكذيبهم إيّاى} مى باشد.

2 - نوح ( ع ) ، تقاضامند يارى خدا در برابر تكذيب گرى هاى قومش

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

4 - التجاى نوح ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نزول عذاب بر تكذيب گران آن حضرت

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

{باء} در {بما كذّبون} مى تواند براى آليت باشد. در اين صورت {ما} به معناى {الذى} و عايد آن محذوف خواهد بود; يعنى، {ربّ انصرنى بالذى كذّبونى به; پروردگارا! مرا با همان چيزى كه [دروغش پنداشتند و ]تكذيبم كردند، يارى ده}.

5 - هشدار قبلى مردم به عذاب استيصال ، از سوى نوح ( ع )

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

6 - مردم ، هشدار عذاب را جدّى نگرفتند و نوح ( ع ) را به دروغ گويى متهم ساختند .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 1،2،3،5،6،7،8،9،10،11،16

1 - استجابت دعاى نوح ( ع ) ( نصرت خواهى او ) از جانب خداوند

قال ربّ انصرنى . .. فأوحينا إليه أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا

2 - وحى الهى به نوح ( ع ) در ساختن كشتى

فأوحينا إليه أن اصنع الفلك

3 - نوح ( ع ) ، مأمور ساختن كشتى تحت نظارت و هدايت خداوند

أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا

5 - طوفان نوح ، به امر و اراده الهى بود ، نه يك رخداد طبيعى

فإذا جاء أمرنا . .. من كلِّ زوجين اثنين

قصود از {أمرنا} فرا رسيدن عذاب طوفان است. {فار} مشتق از {فوران} و {تنّور} همان تنور مى باشد^. {سلوك} (مصدر {اسلك}) به

معناى ادخال و وارد كردن است. {زوجين}(مفعول {اسلك}); يعنى، دو رأس كه هر يك جفت ديگرى باشد (يك نر و يك ماده). {اثنين} نيز تأكيد {زوجين} است. با توجه به اين كه مضاف اليه {كلّ} محذوف است ({من كلّ حيوان}) معنا چنين مى شود: پس هرگاه فرمان ما در رسيد و آب از تنور فوران كرد، از هر حيوانى دو تا (يكى نر و يكى ماده) با خانواده ات _ به جز آن كسى كه حكم عذاب، پيش از اين بر او صادر شده است _ در كشتى وارد كن.

6 - فوران آب از تنور ، نشان صدور فرمان خدا و شروع طوفان نوح ( ع ) بود .

فإذا جاء أمرنا و فار التّنّور

عبارت {فارالتّنّور}، عطف تفسيرى است براى {جاء أمرنا}.

7 - تنورى كه فوران آب از آن نشانه در رسيدن عذاب بر قوم نوح بود از پيش تعيين شده بود .

فإذا جاء أمرنا و فار التّنّور

{ال} در {التّنّور} براى عهد ذهنى است. بنابراين {التّنّور}; يعنى، آن تنور.

8 - نوح ( ع ) ، مأمور جاى دادن حيوانات و مؤمنان خاندانش در كشتى ، با ظهور اولين نشانه هاى طوفان

فإذا جاء أمرنا . .. فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

9 - نوح ( ع ) ، طبق دستور الهى مى بايست از هر حيوان ، تنها يك نر و يك ماده را وارد كشتى كند .

فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين

10 - طوفان نوح ، منطقه بسيار گسترده اى از آن سرزمين را فراگرفته بود .

فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين

جاى دادن يك جفت (يك نر و يك

ماده) از هر حيوان در كشتى، براى اين بود كه آنان پس از آرامش طوفان، بتوانند با پرورش و زاد و ولد آنها، نيازمندى هاى خود را برطرف سازند. و اين نشان مى دهد كه گستردگى طوفان در آن سرزمين، به قدرى بود كه به دست آوردن حيوانات مورد نياز، پس از فرونشستن آب، براى حضرت نوح(ع) و بازماندگان، ميسور نبود.

11 - كشتى نوح ، ظرفيت بيش از يك جفت ( يك نر و يك ماده ) از هر حيوان مورد نياز را نداشت .

فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين

تأكيد خداوند بر اين كه از هر حيوان تنها يك نر و يك ماده _ و نه بيشتر _ را در كشتى جاى دهند (من كلِّ زوجين اثنين)، بيانگر مطلب فوق است.

16 - خداوند ، نوح ( ع ) را از وساطت براى نجات ظالمان از عذاب طوفان ، نهى كرد .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 2،11

2 - استقرار نوح ( ع ) و مؤمنان همراه او در كشتى ، پس از جاى دادن حيوانات و خاندانش در آن

فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين و أهلك . .. فإذا استويت أنت و من معك على الفلك

از تفريع عبارت {فإذا استويت} بر آيه قبل، استفاده مى شود كه حضرت نوح(ع) نخست حيوانات و خاندانش را در كشتى جاى داد و آن گاه خود و يارانش بر آن سوار شدند.

11 - نوح ( ع ) و يارانش ، گرفتار ظلم و بيدادگرى قوم خويش

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 1،5

1 - روى آوردن به دعا _ پس از استقرار يافتن در كشتى _ و درخواست فرود آمدن در جايى پر بركت ، رهنمود ديگر خداوند به نوح ( ع )

فإذا استويت . .. فقل الحمد للّه ... و قل ربّ أنزلنى ... و أنت خير المنزلين

واژه {ربّ} مشترك لفظى ميان مصدر (تربيت كردن) و وصف ( مربى و تربيت كننده) است كه در اين جا معناى وصفى دارد. {منزل} مى تواند مصدر ميمى به معناى إنزال باشد و نيز مى تواند اسم مكان به معناى منزلگاه و مهمان سرا باشد.

5 - فرود آمدن كشتى نوح ، در محلى غير از محل زندگى نخستين او

و قل ربّ انزلنى منزلاً مباركًا

همان طور كه در برداشت پيشين گفته شد، {منزل} مى تواند اسم مكان باشد. بنابراين درخواست فرود آمدن در يك جاى پربركت، بيانگر تغيير مكان و مفيد برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 30 - 1،2

1 - سرگذشت نوح ( ع ) و قوم او ، آينه عبرتى است براى ديگران .

إنّ فى ذلك لأي_ت

{الآيات} جمع {آية} است و مراد از آن، نشانه هاى عبرت آموز است.

2 - وجود درس هاى بسيار ، براى عبرت آموزى در سرگذشت نوح ( ع ) و قومش

إنّ فى ذلك لأي_ت

برداشت ياد شده از جمع آمدن {آيات}، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 13

13 - { عن أميرالمؤمنين ( ع )

. . . و نوح ( ع ) حسده قومه فقالوا : { ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم يأكل ممّا تأكلون و يشرب ممّا تشربون ، و لئن أطعتم بشراً مثلكم إنّكم إذاً لخاسرون } . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود: . .. و قوم نوح نسبت به آن حضرت حسادت ورزيدند، پس گفتند: ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 105 - 1،5

1 - تكذيب رسالت نوح ( ع ) از سوى قومش

كذّبت قوم نوح المرسلين

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) : فمكث نوح ( ع ) فى قومه ألف سنة إلاّ خمسين عاماً لم يشاركه فى نبوته أحد و ل_كنّه قدم على قوم مكذّبين للأنبياء ( ع ) الذين كانوا بينه و بين آدم ( ع ) و ذلك قول اللّه عزّوجلّ : { كذّبت قوم نوح المرسلين } . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده: . .. نوح(ع) 950 سال در ميان قومش درنگ كرد و احدى در نبوتش با او شريك نبود; لكن نوح(ع) بر قومى فرستاده شده بود كه آن قوم پيامبرانى را كه بين نوح(ع) تا آدم(ع) بودند، تكذيب مى كردند. اين سخن خداوند عزّوجلّ است كه: {كذّبت قوم نوح المرسلين}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 6

6 - قوم نوح ، مورد سرزنش وى به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

استفهام در جمله {ألاتتّقون} مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 2،5

2 - دعوت نوح ( ع ) از قومش ، براى پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدّى گرفتن هشدارهايش

إنّى لكم رسول أمين

{أمين} مى تواند از ريشه {أمن} و به معناى {مأمون} (فرد مورد اعتماد) باشد. در اين صورت آوردن قيد {أمين} دعوتى است از جانب نوح(ع) به قومش كه به او اعتماد كنند، به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدّى بگيرند.

5 - تلاش نوح ( ع ) براى نماياندن خيرخواهى خود و تضمين منافع قومش در پرتو رسالت خويش

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 1

1 - دعوت نوح ( ع ) از قومش ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 109 - 1

1 - تصريح نوح ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 1،2،4،8

1 - امتناع قوم نوح از ايمان آوردن به وى ، به بهانه وجود گروهى محروم ، بى اعتبار و فاقد پايگاه اجتماعى _ اقتصادى در كنار او

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون

{أرذلون} جمع {أرذل} است و آن تفضيل {رذل} (حقير، پست و

فرومايه) مى باشد. بنابراين {أرذلون}; يعنى، پست ترين فرومايگان و فرومايه ترين مردمان. گفتنى است كه اشراف قوم نوح، اين نسبت ناروا را از آن جهت به پيروان آن حضرت مى دادند كه آنان از طبقات محروم جامعه بودند و از اعتبارات اجتماعى و اقتصادى بهره اى نداشتند.

2 - نخستين مؤمنان به نوح ( ع ) ، محرومان جامعه بودند .

و اتبعك الأرذلون

4 - اشراف قوم نوح ، در جبهه مخالف او

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون

8 - تحقير شديد پيروان نوح از سوى اشراف كافر

قالوا . .. و اتبعك الأرذلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 114 - 1،2

1 - پاسخ منفى نوح ( ع ) به درخواست اشراف مبنى بر طرد محرومان از پيرامون خويش

أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون . .. و ما أنا بطارد المؤمنين

2 - اعلام قطعى نوح ( ع ) به طرد نكردن مؤمنان از اطراف خويش در هيچ شرايطى

و ما أنا بطارد المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 4

4 - تبليغ تعاليم دينى از سوى حضرت نوح ( ع ) ، به گونه اى روشن و قابل فهم براى همگان بود .

إن أنا إلاّ نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 116 - 1،4

1 - تهديد جدى نوح ( ع ) از سوى اشراف و رفاه طلبان قومش ، مبنى بر سنگسار شدن در صورت دست برنداشتن از تبليغ

قالوا لئن لم تنته ي_نوح لتكوننّ من المرجومين

4 - احساس خطر اشراف و

زمامداران قوم نوح از گسترش دعوت وى

قالوا لئن لم تنته ي_نوح لتكوننّ من المرجومين

تهديد سران قوم نوح به سخت ترين مجازات همچون رجم، نشانگر نگرانى شديد آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 117 - 1،2

1 - شِكوه نوح ( ع ) به درگاه خدا ، از لجاجت و تكذيب گرى قومش نسبت به او

قال ربّ إنّ قومى كذّبون

2 - نوح ( ع ) ، نگران تكذيب ارزش ها و تعاليم الهى از سوى مردم بود ; نه نگران تهديد خود او از سوى آنان .

قال ربّ إنّ قومى كذّبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه شكوه نوح(ع) به درگاه خدا در پى تهديدهاى سخت مخالفان، از تكذيب گرى آنان بود نه از تهديدهاى آنها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 2،3،4،5

2 - دعاى نوح به درگاه خدا ، براى نجات خود و مؤمنان همراهش از شرّ قوم كفرپيشه خويش

ربّ إنّ قومى كذّبون . .. نجّنى و من معى من المؤمنين

متعلق {نجّنى} حذف شده است و تقدير آن {نجّنى و. .. من شرّهم} مى باشد.

3 - نااميدى شديد نوح ( ع ) از گرايش كافران قومش به ايمان و رنج عميق وى از كفرورزى آنان

و نجّنى و من معى من المؤمنين

از اين كه نوح(ع) از پيشگاه خدا خواستار فيصله يافتن نزاع ميان او و قومش شده است، نشان مى دهد كه او ديگر هيچ گونه اميدى به گرويدن قومش به خود نداشته است.

4 - شِكوه نوح ( ع ) به درگاه خدا از

ستم قوم خويش ، پس از اتمام حجت و به بن بست رسيدن همه راه هاى تبليغى بود .

إن أنا إلاّ نذير مبين . .. إنّ قومى كذّبون ... فافتح بينى و بينهم فتحًا و نجّنى

5 - نوح ( ع ) ، خواستار نزول عذاب بر كافران و نجات خود و مؤمنان از آن عذاب

فافتح بينى . .. و نجّنى و من معى من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 1،5

1 - استجابت دعاى نوح ( ع ) از سوى خداوند ، درباره عذاب قوم كافر او و نجات همراهان مؤمنش

و نجّنى و من معى . .. فأنجين_ه و من معه

5 - كشتى نوح ، انباشته از امكانات ضرورى و مورد نياز سرنشينان آن

فى الفلك المشحون

{شَحْن} (مصدر مجهول {مشحون}) به معناى پُر گردانيده شدن است. بنابراين {فلك مشحون}; يعنى، كشتى پر شده. گفتنى است كه متعلق {مشحون} حذف شده و تقدير آن چنين است: {فى الفلك المشحون بما يفتقر إليه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 1،3،4

1 - غرق شدن و هلاكت قوم نوح ، پس از نجات وى و همراهانش

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

{إغراق} (مصدر {أغرقنا}) به معناى غرق كردن است. مضاف اليه {بعد} حذف شده و تقدير آن چنين است: {بعد نجات نوح و من معه}. {ألباقين} جمع همراه با{ال} جنس و مفيد استغراق مى باشد.

3 - غرق شدن قوم نوح ، با سيلى عظيم و بنيان برافكن

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

با توجه به اين كه در آيات، سخن از وجود دريا نيست، روشن

مى شود كه غرق شدن كافران به وسيله سيل بوده است.

4 - تكذيب نوح ( ع ) از سوى قوم وى ، موجب هلاكت آنان شد .

قال ربّ إنّ قومى كذّبون . .. ثمّ أغرقنا بعد الباقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 2

2 - ماجراى ميان نوح ( ع ) و قومش ، نمودى از سنت مستمر الهى در يارى حق و سركوبى باطل

إنّ فى ذلك لأية

آيه و عبرت آموز بودن، مستلزم امكان تحقق دوباره و استمرار يافتن چيزى است كه بايد از آن درس عبرت گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 6،8،13

6 - قوم نوح ، به دنبال قبول نكردن رسالت نوح ( ع ) دچار سيلى عظيم و بنيان كن شدند و به هلاكت رسيدند .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه . .. فأخذهم الطوفان

{طوفان} هر حادثه اى را مى گويند كه انسان را احاطه كند. اين واژه در {آب فراوان (سيل)} متعارف شده است (مفردات راغب).

8 - گرفتار شدن قوم نوح به سيلى عظيم و در نتيجه به هلاكت رسيدن ، پيامد مداومت آنان به شرك و قبول نكردن دعوت نوح بود .

و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه . .. فأخذهم الطوفان و هم ظ_لمون

به قرينه مقام، مراد از ظلمى كه به قوم نوح نسبت داده شده است، ممكن است ظلم اصطلاحى نباشد و بلكه شرك و مداومت بر آن باشد.

13 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : { عاش نوح ألفى سنة و ثلاث مائة سنة .

منها ثمانمائة و خمسين سنة ، قبل أن يبعث و ألف سنة إلاّ خمسين عاماً و هو فى قومه يدعوهم و خمس مائة عام بعد ما نزل من السفينة . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه نوح(ع)، دو هزار و سيصد سال عمر كرد. كه هشتصد و پنجاه سال آن، پيش از بعثت او بود و نهصدوپنجاه سال، دورانى بود كه در ميان قوم خود مشغول دعوت آنها بود و پانصد سال نيز، بعد از آنكه از كشتى پياده شد، (زندگانى كرد)... .}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 1،2،5

1 - خداوند ، نوح ( ع ) و اصحاب كشتى او را ، از غرق شدن در طوفان ، نجات داد .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة

2 - نوح ( ع ) و جمعى از مردم مؤمن به وى ، در واقعه طوفان ، بر كشتى سوار شدند .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة

5 - مدت رسالت نهصدوپنجاه ساله نوح ( ع ) در ميان قوم اش ، تنها ، مربوط به زمان قبل از طوفان است .

و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه فلبث فيهم . .. فأخذهم الطوفان ... فأنجين_ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 75 - 3

3 - نوح ( ع ) ، عليه قوم خود به درگاه الهى نفرين كرده ، يارى طلبيد .

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون

آيه بعد در پاسخ به نداى نوح(ع)، مسأله نجات آن حضرت و خاندانش را از عذاب الهى مطرح مى

كند. از اين مطلب به دست مى آيد كه آنچه آن حضرت از خدا خواسته است، نفرينى بود عليه قوم خود. آيه 26 سوره {مؤمنون} (قال ربّ انصرنى بما كذّبون) مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 1،2،3،5،9

1 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به عنايت خداوند از اندوه بزرگ نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

2 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به لطف الهى از عذاب طوفان نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

مقصود از {اندوه بزرگ} يا طوفان است و يا اذيت و آزار مردم كافر. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

3 - نوح ( ع ) و خاندانش به وسيله قوم خود ، گرفتار غم بزرگ و مشكلات اندوه بار شدند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

5 - نوح ( ع ) ، نجات خود و خاندانش را از دست ستم و اذيت و آزار قوم خود ، از خداوند خواستار شده بود .

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

9 - نجات نوح ( ع ) و خاندانش از غمى بزرگ ، از نعمت ها و الطاف الهى به آن حضرت

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى اعطا شده به حضرت نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 -

9 - 11

11 - طرد شدن نوح پيامبر ( ع ) ، از سوى قومش ، با دشنام و اتهام

و قالوا مجنون و ازدجر

برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه {و ازدجر} به معناى {و ازدجره قومه} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 2،5،6

2 - يأس و نااميدى نوح ( ع ) از هدايت پذيرى قوم حق ستيز خويش

فدعا ربّه أنّى مغلوب فانتصر

از تعبير {مغلوب}، استفاده مى شود كه نوح(ع) خود را در موضعى يافت كه ديگر تنها چاره را در انتقام الهى از قوم حق ستيزش مى ديد.

5 - غلبه همه جانبه قوم نوح بر آن حضرت و بستن تمامى راه هاى اميد بر روى ايشان

أنّى مغلوب

6 - نوح ( ع ) ، خواهان انتقام الهى از قوم حق ستيز خويش

أنّى مغلوب فانتصر

مفسران {فانتصر} را به معناى {فانتقم} دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 11 - 1

1 - اجابت دعاى نوح ( ع ) به درگاه خداوند ، براى انتقام از قوم حق ستيز خويش

فدعا ربّه . .. ففتحنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 13 - 3

3 - نجات نوح ( ع ) از طوفان سهمگين عذاب ، به وسيله مشتى تخته و ميخ ، نمودى از قدرت خداوند *

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

{لوح} (مفرد {ألواح}) به معناى تخته و {دسار} (مفرد {دسر}) به معناى ميخ است. از اين كه خداوند، از كشتى نوح با عنوان {ذات ألواح و دسر} ياد

كرده است (به جاى {سفينه})، استفاده مى شود كه مشتى تخته و ميخ _ كه به شكل ابتدايى كنار هم قرار گرفته اند _ در صورتى كه خداوند بخواهد، وسيله نجات بندگان او از بحرانى ترين شرايط مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 5

5 - رسالت حضرت نوح ( ع ) ، مورد تكذيب و انكار مردم قرار گرفت .

جزاء لمن كان كفر

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه {كفر} در اين آيه _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ به معناى انكار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 6 - 1

1 - تلاش مستمر نوح ( ع ) ، براى ايمان آوردن قومش ، حاصلى جز فرار و دورى آنان نداشت .

فلم يزدهم دعاءى إلاّ فرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 1،2،7

1 - دعوت حضرت نوح ( ع ) ، در تمامى دفعات با مخالفت شديد قومش روبه رو مى شد .

و إنّى كلّما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا أص_بعهم فى ءاذانهم و استغشوا ثيابهم

2 - انگشت ها را در گوش ها نهادن و جامه ها را بر سر كشيدن ، واكنش معمول قوم نوح در برابر دعوت آن حضرت

و إنّى كلّما دعوتهم . .. جعلوا أص_بعهم فى ءاذانهم و استغشوا ثيابهم

7 - دعوت نوح ( ع ) ، با استكبار و گردن فرازى شديد قومش روبه رو شد .

و استكبروا استكبارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

19 - نوح - 71 - 8 - 1،2

1 - دعوت نوح ( ع ) از مردم ، براى ايمان آوردن با صدايى بلند و رسا

ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا

{جهار} اسم مصدر {جهر} است و چنانچه در مورد كلام و سخن به كار رود، به معناى صدا و آواز بلند و در غير آن به معناى علنى و آشكار خواهد بود.

2 - دعوت نوح ( ع ) در ميان قومش ، در آغاز به صورت سرّى و بى سروصدا بود .

و إنّى كلّما دعوتهم . .. و استكبروا استكبارًا . ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا

دعوت نوح(ع) با صداى بلند و رسا، پس از دعوت ايشان و واكنش انكارآميز و مستكبرانه قومش ياد شده است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه دعوت قبلى، سرّى و بى سروصدا بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 1،2

1 - نوح ( ع ) ، با استفاده از دو روش علنى و سخت پنهانى ( خصوصى و عمومى ) ، مردم را به ايمان فراخواند .

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

2 - نوح ( ع ) ، برخى از مردم را به صورت مخفى و خصوصى و برخى را به شكل عمومى و علنى به ايمان فراخواند .

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين احتمال است كه دعوت علنى و مخفى حضرت نوح(ع)، ممكن است در يك زمان و در شرايط اجتماعى خاصّى انجام گرفته شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71

- 10 - 2

2 - نوح پيامبر ، مردم را به رغم مخالفت طولانى آنان ، به سوى توبه و بازگشت از راه باطل و روى آورى به خداى غفار تشويق و ترغيب مى كرد .

فقلت استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

فراخواندن به استغفار، در حقيقت دعوت به توبه و بازگشت از راه باطل گذشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 11 - 1

1 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنى بر ريزش باران فراوان و پى درپى بر آنان ، در صورت استغفار و ايمان آوردن آنان

فقلت استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا

يكى از معانى {سماء}، باران است (صحاح) و در اين آيه شريفه در همين معنا به كار رفته است. {مدراراً} به معناى ريزش فراوان و پى درپى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 1

1 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنى بر يارى شدنشان با اموال و فرزندان از سوى خداوند ، در صورت ايمان آوردن و استغفار آنان

استغفروا ربّكم . .. و يمددكم بأمول و بنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 2

2 - شكوه حضرت نوح ( ع ) ، به درگاه الهى از نافرمانى قومش

قال نوح ربّ إنّهم عصونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 22 - 3

3 - ثروتمندان و زورمداران حيله گر ، مخالفان اصلى دعوت نوح ( ع )

و

مكروا مكرًا كبّارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 4

4 - نااميدى كامل نوح ( ع ) ، از نجات يافتن قومش از گمراهى و ستم پيشگى

و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

نفرين نوح(ع) عليه قومش، نشانه آن است كه آن حضرت از هدايت يافتن آنان كاملاً مأيوس بود; زيرا اصولاً پيامبران الهى براى هدايت مردمان مبعوث شدند و نوح(ع) نيز ساليانى دراز; قومش را به هدايت دعوت كرد و چون آنان نپذيرفتند، عليه آنان نفرين فرمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 1،2

1 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه پروردگار مبنى بر نابودى تمامى كافران و مشركان حق ناپذير عصر خود و قطع نسل آنان

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

واژه {ديّار}، همواره پس از نفى قرار مى گيرد و شامل همه انسان ها مى شود.

2 - نااميدى كامل نوح ( ع ) از ايمان آوردن قومش و نجات آنان از گمراهى شرك و بت پرستى

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 2،8

2 - حفظ ديانت بندگان خدا و صيانت آنان از گمراهى ، فلسفه نفرين و درخواست نوح ( ع ) از خداوند ، براى نابودى كامل قوم گمراه گر خود

لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا . إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك

8 - نگرانى و احساس خطر نوح ( ع ) ، درباره به خطر افتادن ايمان مؤمنان و نسل هاى

آينده جامعه ، از سوى كافران حق ناپذير و گمراه گر قوم خود

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 13

13 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه الهى ، مبنى بر افزودن هلاكت و بدبختى ستمگران حق ناپذير

و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

{تبار}، به معناى هلاكت و نابودى است.

قصه نوح(ع) از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 41 - 2

2 - سوار شدن فرزندان نوح ( ع ) و همراهان مؤمن او بر كشتى و نجات آنان از غرق شدن ، از آيات و نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است .

و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه ضمير {لهم} و {ذرّيّتهم} به {عباد} بازگردد (البته به اعتبار اين كه عباد از بشر مى باشند). و نيز مقصود از {فلك مشحون} كشتى حضرت نوح(ع) باشد كه در آيه 119 سوره {شعراء} به همين تعبير آمده است (فأنجيناه و من معه فى الفلك المشحون). بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {آية لهم أنّا حملنا ذرّيات البشر فى سفينة نوح}.

قصه همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 3

3 - همسران نوح و لوط پيامبر ، تحت سرپرستى و حمايت آن دو پيامبر قرار داشتند .

كانتا تحت عبدين من عبادنا

برداشت ياد شده، از تعبير {تحت عبدين} استفاده شده است.

قضاوت نوح(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

{أولئك} اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

قوم نوح و كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 4

4_ كفرپيشگان ، ساختن كشتى را آزار و عذابى بى جا و تحميل شده بر نوح ( ع ) و پيروانش قلمداد كرده و آن را مايه شرمسارى ايشان مى شمردند .

يصنع الفلك . .. فسوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه

قوم نوح و نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 6

6 _ نبوّت حضرت نوح ( ع ) و نزول آيات الهى بر او براى قومش امرى دشوار و باور نكردنى بود .

يقوم إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

جمله {فكذبوه} در دو آيه بعد (73) دلالت مى كند بر اينكه موضوع مورد بحث، نبوت و رسالت حضرت نوح (ع) است و حضرت در مقام تحدى و اثبات اين ادعاست.

قوم نوح و نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 4

4_ كفرپيشگان قوم نوح ، از او خواستند كه به بحث و مناظره با آنان پايان دهد و تهديد هاى خويش را تحقق بخشد .

قالوا ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا

جمله {فأكثرت جدالنا} (با ما

بسيار مناظره كردى) _ به قرينه تفريع جمله {فأتنا بما تعدنا} بر آن _ كنايه از اين است كه دليل و برهان آوردن كافى است ، به اين امر پايان ده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 9

9_ كفرپيشگان قوم نوح ، او را خيرخواه نمى دانستند و تعاليمش را سودمند نمى پنداشتند .

ي_نوح قد ج_دلتنا . .. إن أردت أن أنصح لكم

اشراف قوم نوح ، تلاشهاى مستمر نوح(ع) را جدل (جرّ و بحث) ناميدند; ولى او در مقابل ، تعبير نصيحت را به كار برد تا پندار آنان را تخطئه كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 5 - 1

1 - قوم نوح ، دين الهى و پيامبر خويش را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 2

2 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، پيوسته با دعوت پيامبران خود به مخالفت برمى خاستند .

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 5

5 - غلبه همه جانبه قوم نوح بر آن حضرت و بستن تمامى راه هاى اميد بر روى ايشان

أنّى مغلوب

قوم نوح و وحى به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 6

6 _ نبوّت حضرت نوح ( ع ) و نزول آيات الهى بر

او براى قومش امرى دشوار و باور نكردنى بود .

يقوم إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

جمله {فكذبوه} در دو آيه بعد (73) دلالت مى كند بر اينكه موضوع مورد بحث، نبوت و رسالت حضرت نوح (ع) است و حضرت در مقام تحدى و اثبات اين ادعاست.

قوم نوح و وعيدهاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 5

5_ كفرپيشگان قوم نوح ، ناباور به آمدن عذاب و تحقق يافتن وعيد ها و تهديد هاى حضرت نوح ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الص_دقين

كافران خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 12

12 - وجود فرد يا افراد كافر ، در ميان خاندان نوح ( ع )

فاسلك فيها . .. إلاّ من سبق عليه القول منهم

كافران نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 7

7_ خداوند ، نوح ( ع ) را به پديدآمدن جامعه ها و امتهايى كفرپيشه از نسل او و همراهانش آگاه ساخت .

و أمم سنمتعهم ثم يمسّهم منا عذاب أليم

كلمه {أمم} مبتدا و خبر آن محذوف مى باشد; يعنى: ممن معك أمم سنمتعهم. جمله {يمسهم ...} حكايت از آن دارد كه مقصود از {أمم} در اين بخش از آيه ، امتهاى كافر هستند.

كتاب نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 11

11 _ نوح ، نخستين پيامبر داراى كتاب و شريعت *

إنّا أوحينا إليك كما

أوحينا إلى نوح و النبين من بعده

چون مسلم است كه قبل از نوح(ع) نيز پيامبرى وجود داشته، بنابراين ذكر حضرت نوح(ع) بدون اشاره به پيامبر پيش از او مى تواند به اين جهت باشد كه او اولين پيامبر داراى شريعت بوده است.

كتب آسمانى نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 7

7 - نسل هاى پس از نوح و ابراهيم ( ع ) ، هيچ گاه از كتاب آسمانى محروم نبوده اند .

و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة و الكت_ب

كشتى سازى پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 12

12_ پيروان نوح ، همراه و همگام با او براى ساختن كشتى

إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم

برداشت فوق ، مقتضاى آوردن ضمير جمع در {منا} و {إنا} و {نسخر} است.

كشتى سازى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 1،3،4

1_ خداوند ، در پى باخبر ساختن نوح از ايمان نياوردن قومش ، او را به ساختن كشتى فرمان داد .

أُوحى إلى نوح أنه لن يؤمن من قومك . .. واصنع الفلك

3_ نوح ( ع ) ، در ساخت كشتى مؤيد به مراقبت و محافظت همه جانبه خداوند بود .

واصنع الفلك بأعيننا

{عين} به معناى چشم و در آيه شريفه كنايه از مراقبت و محافظت مى باشد. جمع آوردن آن (أعين) براى مبالغه و رساندن كمال مراقبت است و {بأعيننا} حال براى فاعل {اصنع} مى باشد. بنابراين {اصنع الفلك بأعيننا}; يعنى، آن كشتى را بساز در حالى

كه قرين محافظت و مراقبت كامل ما (خداوند) هستى.

4_ نوح ( ع ) ، در ساخت كشتى با دريافت وحى ، از تعاليم و راهنمايى هاى خداوند بهره مى برد .

واصنع الفلك بأعيننا و وحينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 1،3،4،5،12،14،15،16

1_ نوح ( ع ) در پى فرمان خداوند ، به ساختن كشتى پرداخت .

واصنع الفلك . .. و يصنع الفلك

در كلام عرب ، گاهى فعل مضارع به جاى فعل ماضى به كار مى رود و منظور از آن ترسيم حادثه هاى گذشته است به گونه اى كه گويا پيش روى مخاطبان قرار دارد. در آيه شريفه نيز ، فعل {يصنع} به همين منظور به جاى {صنع} استعمال شده است.

3_ كفرپيشگان ، به هنگام مواجه شدن با نوح ( ع ) او را به خاطر كشتى سازى به استهزا و مسخره مى گرفتند .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأ من قومه سخروا منه

4_ كفرپيشگان ، آن گاه كه دسته جمعى و گروه گروه با نوح ( ع ) مواجه مى شدند ، او را به خاطر كشتى سازى به تمسخر مى گرفتند .

كلما مرّ عليه ملأ من قومه

برداشت فوق ، از كلمه {ملأ} _ كه در اين جا به معناى گروه و جماعت است _ استفاده شده است.

5_ نوح ( ع ) پس از دريافت فرمان الهى مبنى بر ساختن كشتى ، همه وقت و همّت خويش را مصروف اجراى آن فرمان كرد .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

بديهى است كه تمسخر كفرپيشگان، مخصوص زمانى نبوده كه

نوح(ع) را در كارگاه كشتى سازى مشاهده كنند. بنابراين مقيد كردن زمان استهزا به وقتى كه در جايگاه كشتى سازى با او مواجه مى شدند، به اين نكته اشاره دارد كه: كافران آن حضرت را در غير آن مكان نمى يافتند و اين حاكى است كه او، تمام وقت را در كارگاه مشغول به كار بوده است.

12_ پيروان نوح ، همراه و همگام با او براى ساختن كشتى

إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم

برداشت فوق ، مقتضاى آوردن ضمير جمع در {منا} و {إنا} و {نسخر} است.

14_ { عن أبى عبدالله ( ع ) . . . فلما أتى عليهم تسعمأة سنة همّ أن يدعو عليهم . . . فأمره الله عزوجل أن يغرس النخل . . . فلما أتى لذلك خمسون سنة و بلغ النخل و استحكم أمر بقطعه . . . فأمره الله أن ينحت السفينة و أمر جبرئيل ( ع ) أن ينزل عليه و يعلمه كيف يتخذ ها فقدر طول ها فى الأرض ألفاً و مأتى ذراع و عرض ها ثمانمأة ذراع و طول ها فى السماء ثمانون ذراعاً . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: هنگامى كه نهصد سال بر قوم نوح گذشت [و دعوت او را اجابت نكردند ]خواست كه بر آنان نفرين كند; پس خداوند عزوجل به او امر فرمود كه درخت خرما بكارد . .. پس چون پنجاه سال گذشت و درخت كامل و محكمى شد، آن حضرت را به بريدن آن فرمان داد ... آن گاه امر فرمود كشتى را بسازد و جبرئيل را مأمور كرد كه بر نوح نازل شود و به او ياد

دهد كه كشتى را چگونه بسازد. پس جبرئيل طول كشتى را هزار و دويست ذراع و عرض آن را هشتصد ذراع و ارتفاع آن را هشتاد ذراع تعيين كرد ...}.

15_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى حديث قال بعد ما قرأ قوله تعالى ] : { كلما مرّ عليه ملأ من قومه سخروا منه . . . } : . . . كانوا يسخرون منه و يقولون : ينحت سفينة فى البرّ ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه [ضمن حديثى بعد از قراءت آيه مزبور] فرمود: . .. قوم نوح او را مسخره مى كردند و مى گفتند: او در خشكى كشتى مى سازد!}.

16_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : بقى نوح فى قومه ثلاثمأة سنة يدعوهم إلى الله فلم يجيبوه . . . فأمره الله أن ينحت السفينة . . . فقال : يا رب من يعيننى على اتخاذها ؟ فأوحى الله إليه ناد فى قومك من أعاننى عليها و نجر منها شيئاً صار ما ينجره ذهباً و فضة فنادى نوح ( ع ) فيهم بذلك فأعانوه عليها . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: نوح سيصد سال در بين قوم خود باقى ماند و آنها را به خدا دعوت كرد، ولى او را اجابت نكردند . .. پس خداوند وى را امر كرد تا كشتى بسازد ... نوح گفت: پروردگارا! چه كسى مرا در ساختن كشتى كمك مى كند؟ به او وحى شد در بين قوم خود ندا كن: هر كس مرا در ساختن كشتى كمك كند، تراشه هاى چوبى كه مى

تراشد براى او طلا و نقره مى شود. نوح اين ندا را داد، پس قوم او در ساختن كشتى به او كمك كردند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 2

2 - وحى الهى به نوح ( ع ) در ساختن كشتى

فأوحينا إليه أن اصنع الفلك

كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 3،4،10

3 _ خداوند ، نوح ( ع ) و همراهانش را به وسيله كشتى از غرق شدن رهايى بخشيد .

فكذبوه فانجينه و الذين معه فى الفلك و أغرقنا الذين كذبوا

4 _ مؤمنان به رسالت نوح ( ع ) ، همراه و همسفر او در كشتى

فانجينه و الذين معه فى الفلك

10 _ گروهى از همسفران نوح ( ع ) در كشتى نجات ، نه از مؤمنان بودند و نه از تكذيب كنندگان آيات الهى

فانجينه و الذين معه فى الفلك و أغرقنا الذين كذبوا بايتنا

از اينكه خداوند نجات يافتگان را توصيف نكرد كه اهل ايمان بودند، مثلا نفرمود {و الذين آمنوا}، مى توان گفت گروهى از همراهان نوح(ع) در كشتى به وى ايمان نداشتند. و از جمله {و أغرقنا ... } مى توان فهمى آن گروه وى را تكذيب نيز نكردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 2

2_ نوح ( ع ) پيش از مأموريتش براى ساختن كشتى ، به چگونگى ( اندازه ، شكل و . . . ) آن آگاه بود .

واصنع الفلك

ظاهر اين است كه {ال} در {الفلك} عهد ذهنى است

و اشاره به سفينه اى خاص دارد كه نوح(ع) به آن آشنايى داشت. براين اساس خداوند، پيش از فرمان به ساختن كشتى، طرح و دورنمايى از آن را به او نشان داده بود. گفته شده كه آن حضرت كشتى مورد نظر را در رؤيا ديده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 19

19 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : كانت شريعة نوح أن يعبد اللّه بالتوحيد . . . فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سراً و علانية . . . فأوحى اللّه عزّوجلّ إليه : أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتأس بماكانوا يفعلون } فلذلك قال نوح : { و لايلدوا إلاّفاجراً كفاراً } و أوحى اللّه إليه { أن اصنع الفلك } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. شريعت نوح آن بود كه خدا به يكتايى پرستش مى شد... پس نوح(ع) در بين قوم خويش 950 سال توقف كرد و آنها را آشكار و پنهان به خدا دعوت نمود... سپس خداوند _ عزّوجلّ _ به او وحى فرستاد: {أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون} و به همين خاطر نوح گفت: {و لايلدوا إلاّ فاجراً كفاراً} و خداوند به نوح وحى كرد:{أن اصنع الفلك}.

كشتى نوح(ع) از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 15 - 1

1 - برجاى ماندن كشتى نوح _ براى چندى _ در زمين ، به عنوان نشانه الهى و به

منظور عبرت آموزى خلق

و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

واژه {آية} در معانى {علامت}، {معجزه} و {عبرت} به كار مى رود. گفتنى است برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه ضمير {تركناها} به {ذات ألواح} بازگردد.

كشتى نوح(ع) در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 3

3_ كشتى نوح ، او و همراهانش را در ميان موج هاى عظيمى بسان كوهها ، به پيش مى برد .

و هى تجرى بهم فى موج كالجبال

{موج} اسم جنس است و بر يك موج و نيز موجهاى متعدد و كثير اطلاق مى شود از آن جا كه در آيه شريفه ، كلمه {موج} به {جبال} (كوهها ) تشبيه شده ، معلوم مى شود مراد از آن ، امواج متعدد و كثير است.

كشتى نوح(ع) در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 15 - 2

2 - برجاى ماندن بقاياى كشتى نوح ، تا عصر نزول قرآن *

و لقد تركن_ها ءاية

در صورتى كه {تركنا} به معناى برجاى نهادن آثار و بقايا باشد _ و نه صرفاً به معناى باقى گذاشتن خاطره و ياد كشتى نوح _ از قيد {هل من مدّكر} مطلب بالا استفاده مى شود.

كشتى نوح(ع) در كوه جودى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 4

4_ با فرمان الهى به آسمان و زمين ، آب ها كاسته شد ، جريان طوفان نوح تمام شد و كشتى نجات ، به سلامت بر كوه جودى مستقر گرديد .

و غيض الماء

و قضى الأمر واستوت على الجودى

كعبه در طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 14

14_ { قال أبوعبدالله ( ع ) : . . . غرق جميع الدنيا إلاّ موضع البيت . . . ;

امام صادق(ع) فرمود: . .. [در طوفان نوح] همه دنيا غرق شد مگر جايگاه خانه خدا ...}.

كعبه هنگام طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 10

10 - { عن أبى عبد اللّه ( ع ) قال : إنّ اللّه عزّوجلّ أغرق الأرض كلّها يوم نوح إلاّ البيت فيومئذ سمّى العتيق لأنّه اُعتق يومئذ من الغرق . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى عزّوجلّ در روز طوفان نوح، همه زمين را غرق كرد، مگر {بيت[اللّه]}. پس در آن روز عتيق ناميده شد; زيرا در آن روز از غرق شدن آزاد شد}.

كفر پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 12

12_ برخى از افراد خانواده نوح ( همسر و فرزندش ) در زمره كافران و تكذيب كنندگان رسالت او بودند . *

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

{ال} در {القول} عهد ذكرى و يا ذهنى است و اشاره به جمله {لاتخاطبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون/37} دارد. بنابراين {إلاّ من ...}; يعنى، مگر آن كس كه از پيش به خاطر كفر و ظلمش، حكم غرق شدن را براى او مقدر ساخته ايم. مفسران برآنند كه مراد از {من سبق} همسرنوح به نام {واعله}

و فرزندش به نام {يام} و يا {كنعان} است.

كفر خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 5

5 - ايمان نياوردن برخى از اعضاى خاندان نوح ( ع )

و لمن دخل بيتى مؤمنًا

مطلب ياد شده، از قيد {مؤمناً} استفاده مى شود.

كفر همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 12

12_ برخى از افراد خانواده نوح ( همسر و فرزندش ) در زمره كافران و تكذيب كنندگان رسالت او بودند . *

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

{ال} در {القول} عهد ذكرى و يا ذهنى است و اشاره به جمله {لاتخاطبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون/37} دارد. بنابراين {إلاّ من ...}; يعنى، مگر آن كس كه از پيش به خاطر كفر و ظلمش، حكم غرق شدن را براى او مقدر ساخته ايم. مفسران برآنند كه مراد از {من سبق} همسرنوح به نام {واعله} و فرزندش به نام {يام} و يا {كنعان} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 2،8

2 - همسران نوح و لوط پيامبر ، نمونه بارز و مثال زدنى ، براى جريان كفر و نفاق اند .

ج_هد الكفّار و المن_فقين . .. ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط

8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران

عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .

كمى پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 18

18_ تنها تعداد بسيار اندكى از قوم نوح ، به يكتايى خداوند ايمان آوردند و رسالت نوح را پذيرفتند .

و ما ءامن معه إلاّ قليل

كلمه {قليل} دلالت بر اندك بودن تعداد مؤمنان دارد و قرآن آن را با قيدى همانند {منهم} نياورد تا به اين نكته اشاره كند كه: تعداد مؤمنان فى نفسه اندك بودند نه در قياس با كفرپيشگان و لذا در برداشت با كلمه بسيار، بر قلّت مؤمنان تأكيد شد(اقتباس از الميزان).

كمى مؤمنان به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 18،23

18_ تنها تعداد بسيار اندكى از قوم نوح ، به يكتايى خداوند ايمان آوردند و رسالت نوح را پذيرفتند .

و ما ءامن معه إلاّ قليل

كلمه {قليل} دلالت بر اندك بودن تعداد مؤمنان دارد و قرآن آن را با قيدى همانند {منهم} نياورد تا به اين نكته اشاره كند كه: تعداد مؤمنان فى نفسه اندك بودند نه در قياس با كفرپيشگان و لذا در برداشت با كلمه بسيار، بر قلّت مؤمنان تأكيد شد(اقتباس از الميزان).

23_ { عن أبى عبدالله ( ع ) : لماأراد الله عزوجل هلاك قوم نوح . . . كان الذين آمنوا به من جميع الدنيا ثمانين رجلاً فقال الله عزوجل : { . . . و ما آمن معه إلاّ قليل } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت

شده است: هنگامى كه خداى عزوجل اراده كرد قوم نوح را هلاك كند . .. كسانى كه به او ايمان آورده بودند در همه دنيا هشتاد مرد بودند. پس خداوند عزوجل فرمود: ... و ما آمن معه إلاّ قليل ...}.

كنعان بن نوح و نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 6

6_ نوح ( ع ) ناآگاه به گسستن پيوند فرزندى كنعان با او بر اثر اعمال ناشايستش

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس من أهلك

كوه پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 13

13_ { صفوان بن مهران الجمّال عن الصادق جعفربن محمد _ عليه السلام _ قال : سار و أنا معه فى القادسية حتى أشرف على النجف فقال : هو الجبل الذى اعتصم به إبن جدّى نوح عليه السلام فقال : { سآوى إلى جبل يعصمنى من الماء } . . . فغار فى الأرض . . . ;

صفوان بن مهران جمّال از امام صادق(ع) نقل مى كند و مى گويد: من با امام صادق(ع) در سرزمين قادسيه همراه بودم تا به نجف نزديك شد; پس فرمود: نجف جاى كوهى است كه فرزند جدّم نوح به آن پناهنده شد و گفت: {سآوى إلى جبل يعصمنى من الماء} . .. پس آن كوه در زمين فرو رفت...}.

گلايه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 117 - 1

1 - شِكوه نوح ( ع ) به درگاه خدا ، از لجاجت و تكذيب گرى

قومش نسبت به او

قال ربّ إنّ قومى كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 4

4 - شِكوه نوح ( ع ) به درگاه خدا از ستم قوم خويش ، پس از اتمام حجت و به بن بست رسيدن همه راه هاى تبليغى بود .

إن أنا إلاّ نذير مبين . .. إنّ قومى كذّبون ... فافتح بينى و بينهم فتحًا و نجّنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 5 - 1

1 - شكوه حضرت نوح ( ع ) ، از قوم خود به پيشگاه پروردگار

قال ربّ إنّى دعوت قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 2

2 - شكوه حضرت نوح ( ع ) ، به درگاه الهى از نافرمانى قومش

قال نوح ربّ إنّهم عصونى

گناهان پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 5

5_ پيروان نوح ، به هنگام سوارشدن بر كشتى نجات ، نگران گناهان و تخلفات خويش بودند .

قال اركبوا فيها . .. إن ربى لغفور رحيم

مبارزه با نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 60 - 1

1 _ جبهه گيرى گروه سرشناس و اشراف قوم نوح در برابر دعوت وى

قال الملأ من قومه إنا لنريك فى ضلل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 25 - 3

3 - وا نهادن و بى اعتنايى به نوح ( ع )

، آخرين چاره انديشى اشراف كافر در مبارزه با آن حضرت

فقال الملؤا . .. إن هو إلاّ رجل به جنّة فتربّصوا به حتّى حين

مبارزه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 8

8 _ مبارزه با شرك و دعوت به توحيد ، مهمترين رسالت نوح

يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 3

3 _ قيام حضرت نوح ( ع ) ، عليه شرك و بت پرستى و دعوت به توحيد و يكتاپرستى ، براى قومش سنگين و غير قابل تحمل بود .

إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

كلمه {مقام} مشترك بين سه صيغه است: مصدر ميمى، اسم زمان و اسم مكان. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است; يعنى، اگر قيام من براى دعوت به توحيد و يادآورى آيات و نشان هاى خداوند، بر شما سنگين و دشوار است و ... .

مبدأ حركت كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 10

10_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : جاء رجل إلى أميرالمؤمنين ( ع ) و هو فى مسجد الكوفة فقال ( ع ) : . . . صلّ فى ه_ذا المسجد . . . منه سارت سفينة نوح . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: اميرالمؤمنين(ع) در مسجد كوفه بود. مردى نزد وى آمد،آن حضرت فرمود:...در اين مسجد نماز بخوان... از همين مسجد كشتى نوح سير خود را

آغاز كرد ...}.

مجادله نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 1

1_ ساخت كشتى نوح و درگيرى هاى لفظى او و كفرپيشگان تا فرا رسيدن طوفان ، همچنان ادامه داشت .

يصنع الفلك و كلما مرّ عليه . .. حتّى إذا جاء أمرنا

{حتى} بيانگر غايت گزارشها و حقايق مطرح شده در آيه قبل (ساختن كشتى و تمسخر كافران و پاسخ گويى حضرت نوح) مى باشد; يعنى ، اينها ادامه داشت تا زمانى كه . .. .

محدوده اختيارات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 1

1_ نوح ( ع ) ، نه گنجينه هاى هستى را در اختيار داشت ، نه غيب مى دانست و نه از فرشتگان بود .

لاأقول لكم عندى خزائن الله . .. و لاأقول إنى ملك

محدوده رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 2

2 _ رسالت نوح در محدوده قوم خويش بود .

لقد أرسلنا نوحاً إلى قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 2

2 _ نوح ( ع ) ، مبلغ پيام هاى الهى ، نه بازگوكننده نظريات شخصى خويش

أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 2

2_ رسالت نوح ( ع ) محدود به قوم خودش بود .

و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23

- 3

3 - قلمرو رسالت نوح ( ع ) ، محدود به قوم خودش بود .

و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 2

2 - رسالت نوح ( ع ) ، محدود به قوم خود بود .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 4

4 - اخطار و روشنگرى ، قلمرو رسالت نوح ( ع )

إنّى لكم نذير مبين

محدوده علم نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 1

1_ نوح ( ع ) ، نه گنجينه هاى هستى را در اختيار داشت ، نه غيب مى دانست و نه از فرشتگان بود .

لاأقول لكم عندى خزائن الله . .. و لاأقول إنى ملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 5،6،7،8

5_ نوح ( ع ) ، ناآگاه به تباهى و فساد بى حد فرزند ناخلف خويش

إنه عمل غير ص_لح

6_ نوح ( ع ) ناآگاه به گسستن پيوند فرزندى كنعان با او بر اثر اعمال ناشايستش

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس من أهلك

7_ نوح ( ع ) به حكيمانه نبودن نجات فرزند فسادپيشه اش ، از حادثه طوفان آگاه نبود .

فلاتسئلن ما ليس لك به علم

8_ محدوديت علم و آگاهى نوح ( ع ) و معصوم نبودن او از خطا و اشتباه

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس من أهلك ... فلاتسئلن ما ليس لك به علم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 112 - 3

3 - نوح ( ع ) ، نفى كننده علم غيب از خويش *

ما علمى بما كانوا يعملون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {ما} در {ما علمى} نافيه و {علمى} مبتدا و خبر آن محذوف باشد; يعنى، {ما علمى ثبت أو حصل بما كانوا يعملون}.

محدوده مسؤوليت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 1

1 - نوح ( ع ) ، تنها هشدار دهنده و انذارگر مردم بود .

إن أنا إلاّ نذير

محروميت پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 2

2_ فرزند ناصالح نوح ، در پيشگاه خداوند از خانواده و اهل بيت او محسوب نمى شد .

إنه ليس من أهلك

محمد(ص) و قصه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 3،5،6

3_ خداوند ، داستان نوح را از طريق وحى براى پيامبر ( ص ) تشريح كرد .

تلك من أنباء الغيب نوحيها إليك

ظاهر اين است كه مراد از ضمير {ها} در {نوحيها} همان مشاراليه {تلك} باشد.

5_ پيامبر ( ص ) و مردم عصر بعثت ، پيش از نزول قرآن ، به سرگذشت نوح ( ع ) آگاهى نداشتند .

ما كنت تعلمها أنت و لاقومك من قبل ه_ذا

مشاراليه {ه_ذا} قرآن است كه از جمله {نوحيها إليك} معلوم مى شود.

6_ پيامبر ( ص ) و مردم عصر بعثت ، جز از طريق وحى ، راهى براى شناخت صحيح

حادثه طوفان و سرگذشت نوح ( ع ) در اختيار نداشتند .

ما كنت تعلمها أنت و لاقومك من قبل ه_ذا

مخالفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 3

3 - مخالفت همگانى قوم نوح ، عاد و ثمود با پيامبرانشان ( نوح ، هود و صالح )

و ان يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 4

4 - اشراف قوم نوح ، در جبهه مخالف او

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 22 - 3

3 - ثروتمندان و زورمداران حيله گر ، مخالفان اصلى دعوت نوح ( ع )

و مكروا مكرًا كبّارًا

مخالفت با نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 1

1 - دعوت حضرت نوح ( ع ) ، در تمامى دفعات با مخالفت شديد قومش روبه رو مى شد .

و إنّى كلّما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا أص_بعهم فى ءاذانهم و استغشوا ثيابهم

مخالفت پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 20

20_ { عن أبى عبدالله ( ع ) : ان الله عزوجل قال لنوح : يا نوح إنه ليس من أهلك . . . هو إبنه و ل_كن الله عزوجل نفاه عنه حين خالفه فى دينه ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه: خداى عزوجل به حضرت نوح فرمود: {اى نوح

آن [پسر] از اهل تو نيست} . .. او پسرش بود ولى خداى عزوجل او را از اهل نوح بودن نفى كرد; زيرا در دين پدرش با او مخالفت كرد}.

مدت حركت كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 10

10_ { عن المفضل قال : قلت لأبى عبدالله ( ع ) . . . كم لبث نوح و من معه فى السفينة حتى نضب الماء و خرجوا منها ؟ فقال : لبثوا فيها سبعة أيام و لياليها و طافت بالبيت ثم استوت على الجودى . . . ;

مفضل گويد: به امام صادق(ع) گفتم: . .. چه مدتى نوح و همراهان در كشتى ماندند تا آب فرو نشست و از كشتى خارج شدند؟ فرمود: هفت شبانه روز در كشتى ماندند و كشتى بر خانه خدا طواف كرد، سپس بر كوه جودى استقرار يافت ...}.

مدت عمر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 13

13 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : { عاش نوح ألفى سنة و ثلاث مائة سنة . منها ثمانمائة و خمسين سنة ، قبل أن يبعث و ألف سنة إلاّ خمسين عاماً و هو فى قومه يدعوهم و خمس مائة عام بعد ما نزل من السفينة . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه نوح(ع)، دو هزار و سيصد سال عمر كرد. كه هشتصد و پنجاه سال آن، پيش از بعثت او بود و نهصدوپنجاه سال، دورانى بود كه در ميان قوم خود مشغول دعوت آنها بود

و پانصد سال نيز، بعد از آنكه از كشتى پياده شد، (زندگانى كرد)... .}

مدت كشتى سازى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 15

15_ { عن المفضل بن عمر قال : قلت ( لأبى عبدالله ( ع ) ) : جعلت فداك فى كم عمل نوح سفينته حتى فرغ منها ؟ قال : فى دورين ؟ قلت : و كم الدورين ؟ قال : ثمانين سنة . . . ;

مفضل بن عمر گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: فدايت شوم! نوح در چه مدتى كشتى خود را ساخت تا از آن فارغ شد؟ فرمود: در دو دور، گفتم: دو دور چقدر است؟ فرمود: هشتادسال . ..}.

مدت نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 3،13

3 - نوح ( ع ) به مدت نهصدوپنجاه سال ، در ميان قوم خود ، عهده دار پيامبرى بود .

و لقد أرسلنا نوحًا . .. فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عامًا

13 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : { عاش نوح ألفى سنة و ثلاث مائة سنة . منها ثمانمائة و خمسين سنة ، قبل أن يبعث و ألف سنة إلاّ خمسين عاماً و هو فى قومه يدعوهم و خمس مائة عام بعد ما نزل من السفينة . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه نوح(ع)، دو هزار و سيصد سال عمر كرد. كه هشتصد و پنجاه سال آن، پيش از بعثت او بود و نهصدوپنجاه سال، دورانى بود كه در ميان قوم

خود مشغول دعوت آنها بود و پانصد سال نيز، بعد از آنكه از كشتى پياده شد، (زندگانى كرد)... .}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 5

5 - مدت رسالت نهصدوپنجاه ساله نوح ( ع ) در ميان قوم اش ، تنها ، مربوط به زمان قبل از طوفان است .

و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه فلبث فيهم . .. فأخذهم الطوفان ... فأنجين_ه

مدح همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 9

9- همراهان نوح ( ع ) در كشتى ، افرادى با فضيلت و شايسته تمجيد بودند .

و ممّن حملنا مع نوح

تعبير {ذرّيّة آدم} براى تمام انبيا كافى بود، تصريح به برخى از آباء و اجداد ديگر، از جمله هم سفران نوح(ع)، گوياى شخصيت والاى آنها است.

مراد از والدين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 18

18 - { عن أبى شعيب الخراسانى قال : قلت لأبى الحسن الرضا ( ع ) . . . قال : إنّ مسجد الكوفة بيت نوح . . . فيه دعوة نوح حيث قال : { ربّ اغفر لى و لوالدى و لمن دخل بيتى مؤمناً } قال : قلت : من عَنى بوالديه ؟ قال : آدم و حوّا ;

ابوشعيب خراسانى از امام رضا(ع) روايت كرده . .. كه فرمود: مسجد كوفه خانه نوح(ع) است ... دعاى نوح در آن جا اين بوده است كه گفت: {ربّ اغفر لى و لوالدى و لمن دخل بيتى مؤمناً}.

ابوشعيب گفت: به امام(ع) عرض كردم: نوح(ع) از والدينش چه كسى را قصد كرده؟ فرمود: آدم و حوّا را}.

مردمدارى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 6

6 _ خيرخواهى نوح ( ع ) تنها در جهت منافع مردمان ، نه آميخته به منفعت هاى شخص خود بود .

و أنصح لكم

آوردن {لام} پس از مشتقات {نصيحت}، همانند {أنصح لكم}، حكايت از خلوص كامل نصيحت كننده نسبت به نصيحت شونده دارد. يعنى در نصيحتش (خيرخواهيش) هيچ شائبه منفعت شخصى ندارد و تنها خير او را در نظر گرفته است.

مزد رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 1،4

1_ نوح ( ع ) به مردم اعلام كرد كه : در برابر ابلاغ رسالت ، كمترين مالى از آنان درخواست نخواهد كرد .

ي_قوم لاأسئلكم عليه مالاً

مراد از ضمير در {عليه} پيامبرى و ابلاغ رسالت است. كلمه {مالاً} نكره است و چون پس از نفى (لاأسئلكم) قرار گرفته است ، دلالت بر عموم دارد; يعنى ، هيچ مالى و كمترين پاداشى.

4_ نوح ( ع ) به قوم خويش اعلام كرد كه پاداش رسالتش تنها بر عهده خداوند است .

إن أجرى إلاّ على الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 109 - 1

1 - تصريح نوح ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر

مستضعفان قوم نوح و نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

هود - 11 - 27 - 7

7_ انحصار پيروان نوح به قشر مستضعف و تهى دست ، بهانه و دستاويز اشراف براى ايمان نياوردن به او و انكار رسالت هاى وى

فقال الملأ . .. ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

مسلمانان صدر اسلام و قصه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 5،6

5_ پيامبر ( ص ) و مردم عصر بعثت ، پيش از نزول قرآن ، به سرگذشت نوح ( ع ) آگاهى نداشتند .

ما كنت تعلمها أنت و لاقومك من قبل ه_ذا

مشاراليه {ه_ذا} قرآن است كه از جمله {نوحيها إليك} معلوم مى شود.

6_ پيامبر ( ص ) و مردم عصر بعثت ، جز از طريق وحى ، راهى براى شناخت صحيح حادثه طوفان و سرگذشت نوح ( ع ) در اختيار نداشتند .

ما كنت تعلمها أنت و لاقومك من قبل ه_ذا

مسؤوليت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 5

5 _ نوح ( ع ) ، بدون هيچ تأخير ، به انجام مسؤوليت و رسالت خويش پرداخت .

لقد أرسلنا نوحاً . .. فقال يقوم

عطف جمله {قال . .. } بر {لقد أرسلنا ... } به وسيله حرف فاء ناظر به برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 8

8 _ نوح ( ع ) ، وظيفه دار ترساندن مردم از عذاب هاى الهى و فراهم آوردن زمينه هاى تقواپيشگى براى آنان با تبليغ معارف دين

أن جاءكم ذكر من ربكم

على رجل منكم لينذركم و لتتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 14

14_ { عن أبى عبدالله ( ع ) . . . فلما أتى عليهم تسعمأة سنة همّ أن يدعو عليهم . . . فأمره الله عزوجل أن يغرس النخل . . . فلما أتى لذلك خمسون سنة و بلغ النخل و استحكم أمر بقطعه . . . فأمره الله أن ينحت السفينة و أمر جبرئيل ( ع ) أن ينزل عليه و يعلمه كيف يتخذ ها فقدر طول ها فى الأرض ألفاً و مأتى ذراع و عرض ها ثمانمأة ذراع و طول ها فى السماء ثمانون ذراعاً . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: هنگامى كه نهصد سال بر قوم نوح گذشت [و دعوت او را اجابت نكردند ]خواست كه بر آنان نفرين كند; پس خداوند عزوجل به او امر فرمود كه درخت خرما بكارد . .. پس چون پنجاه سال گذشت و درخت كامل و محكمى شد، آن حضرت را به بريدن آن فرمان داد ... آن گاه امر فرمود كشتى را بسازد و جبرئيل را مأمور كرد كه بر نوح نازل شود و به او ياد دهد كه كشتى را چگونه بسازد. پس جبرئيل طول كشتى را هزار و دويست ذراع و عرض آن را هشتصد ذراع و ارتفاع آن را هشتاد ذراع تعيين كرد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 6،7،11،17

6_ بردن انواع حيوانات به كشتى و نجات دادن آنها از غرق شدن ، از وظايف نوح

( ع ) پس از پيدايش نشانه طوفان ( فوران آب از تنور )

قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين

7_ نوح ( ع ) ، موظف بود از هر نوع حيوان تنها يك جفت ( نر و ماده ) را به كشتى سوار كند .

قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين

مضاف اليه {كل} كلمه اى همانند {حيوان} است; يعنى: من كل حيوان . ... كلمه {اثنين} تأكيد براى زوجين است و اشاره به اين معنا دارد كه از هر حيوان ، بيشتر از يك جفت نبايد به كشتى برده شود.

11_ نوح ( ع ) از ناحيه خداوند به نجات خانواده خويش و سوار كردن آنان به كشتى موظف شد .

قلنا احمل فيها . .. أهلك

كلمه {أهل} در {أهلك} عطف بر {زوجين} و در حقيقت مفعول براى {احمل} است.

17_ نوح ( ع ) موظف به سواركردن مؤمنان بر كشتى و نجات دادن آنان از طوفان

قلنا احمل فيها . .. من ءامن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 8

8 - نوح ( ع ) ، مأمور جاى دادن حيوانات و مؤمنان خاندانش در كشتى ، با ظهور اولين نشانه هاى طوفان

فإذا جاء أمرنا . .. فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 2

2 - انذار توده ها و نه جلب رضايت اشراف به قيمت طرد محرومان ، وظيفه اعلام شده از سوى نوح ( ع ) به اشراف قومش

و ما أنا بطارد المؤمنين . إن

أنا إلاّ نذير

مشركان مكه و قصه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 35 - 2

2_ مشركان مكه ، سرگذشت نوح و قوم او را ، داستانى ساختگى و بافته پيامبر ( ص ) مى پنداشتند .

و لقد أرسلنا نوحًا . .. أم يقولون افتري_ه

برداشت فوق ، براين اساس است كه ضمير مفعولى در {إفتراه} به داستان نوح(ع) و قوم او كه در آيات پيشين آمده ، باز گردد.

مشكلات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 3

3 _ قيام حضرت نوح ( ع ) ، عليه شرك و بت پرستى و دعوت به توحيد و يكتاپرستى ، براى قومش سنگين و غير قابل تحمل بود .

إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

كلمه {مقام} مشترك بين سه صيغه است: مصدر ميمى، اسم زمان و اسم مكان. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است; يعنى، اگر قيام من براى دعوت به توحيد و يادآورى آيات و نشان هاى خداوند، بر شما سنگين و دشوار است و ... .

معجزه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 1

1_ نوح ( ع ) برخوردار از معجزه و دليلى روشن ، بر پيامبرى خويش

قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة

قابل ذكر است كه {أرءيتم} به معناى {أخبرونى} است و مفعول آن جمله {أنلزمكموها} است و اين هر دو به منزله جواب شرط {إن كنت . ..} مى باشد و تقدير جمله چنين است {إن كنت على بيّنة ...

فاخبرونى أنلزمكموها}

معرضان از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 6 - 1

1 - تلاش مستمر نوح ( ع ) ، براى ايمان آوردن قومش ، حاصلى جز فرار و دورى آنان نداشت .

فلم يزدهم دعاءى إلاّ فرارًا

معلم نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 4

4_ نوح ( ع ) ، در ساخت كشتى با دريافت وحى ، از تعاليم و راهنمايى هاى خداوند بهره مى برد .

واصنع الفلك بأعيننا و وحينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 6

6 - تعليم روش دعا به نوح ( ع ) از سوى خدا

فقل الحمد للّه . .. و قل ربّ أنزلنى منزلاً مباركًا و أنت خير المنزلين

مقام نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 33 - 2

2 _ آدم ، نوح ، خاندان ابراهيم و خاندان عمران ، داراى شايستگى هاى ويژه

انَّ اللّه اصطفى ادم و نوحاً و ال ابراهيم و ال عمران على العالمين

قطعاً گزينش خداوند، بر اساس شايستگى بوده است; زيرا ترجيح بلا مرجح در مورد خداوند حكيم، محال است.

مقامات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 3،11

3 _ نوح(ع) هدايت يافته به توحيد و برهانهاى آن و داراى مرتبه اى بلند بود.

و نوحا هدينا من قبل

11 _ كثرت انبيا(ع) از نسل نوح، پاداش نيل او به مقام نيكوكاران است.

و نوحا هدينا من قبل

و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

{أولئك} اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 4

4 _ نوح ( ع ) و ديگر رسولان الهى ، داراى عصمت و مبرا از هر گونه گمراهى

ليس بى ضللة و لكنى رسول من رب العلمين

جمله {لكنى رسول . .. } به منزله تعليلى است براى تبرئه نوح از هر گونه گمراهى. بنابراين جمله {ليس بى ضللة} به همراه {و لكنى ... } علاوه بر عصمت نوح، دلالت بر عصمت تمامى رسولان الهى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 1

1_ نوح ( ع ) ، از پيامبران و رسولان الهى است .

و لقد أرسلنا نوحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 5

5_ خداوند ، نوح ( ع ) را از رحمت ويژه خويش بهره مند ساخت و به مقام نبوت رسانيد .

ءات_نى رحمة من عنده

مقصود از {رحمة}، به مناسبت مورد، مقام نبوت و پيامبرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 3

3- حضرت نوح ( ع ) ، از جانب خداوند ،

از علم ، حكمت و منصب قضاوت برخوردار بود .

و لوطًا ءاتين_ه حكمًا و علمًا . .. و نوحًا إذ نادى

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه عبارت {نوحاً} عطف بر {و لوطاً آتيناه} باشد; يعنى، همان گونه كه به لوط(ع) علم، حكمت و. .. داديم، به نوح(ع) نيز عطا كرديم. گفتنى است واژه {حكم} هم به معناى حكمت استعمال مى شود و هم به معناى قضاوت (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 1

1 - نوح ( ع ) ، از رسولان الهى بود .

و لقد أرسلنا نوحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 7 - 5

5 - پيامبر اسلام ( ص ) و نوح و ابراهيم و موسى و عيسى ( ع ) چهره هاى شاخص انبياى الهى اند .

و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم و منك و من نوح و إبرهيم و موسى و عيسى ابن مريم

ذكر نام اين انبيا پس از آوردن واژه {النبيّين} ذكر خاص پس از عام بوده و مى تواند نشانه برترى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 79 - 2،4

2 - نوح ( ع ) ، پيامبرى برجسته در سلسله پيامبران الهى و داراى مقام رفيع در پيشگاه خداوند

سل_م على نوح فى الع_لمين

برداشت ياد شده از قيد {فى العالمين} براى سلام به دست مى آيد; زيرا در اين سوره خداوند سلام و تحيت خود را نسبت به چند پيامبر بزرگ (همچون ابراهيم، موسى و هارون عليهم السلام)

نقل فرموده، ولى بدون اين قيد آورده است; مانند: آيه 109 (سلام على ابراهيم) و آيه 120 (سلام على موسى و هارون).

4 - نوح پيامبر ، برخوردار از مقام و احترام ويژه در ميان همه نسل ها و براى هميشه تاريخ

سل_م على نوح فى الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 1،2،3

1 - حضرت نوح ، از بندگان مؤمن خدا

إنّه من عبادنا المؤمنين

2 - نوح پيامبر ، از بندگان برجسته و مقرب خداوند

إنّه من عبادنا

برجسته و مقرب بودن نوح(ع)، از اضافه {عباد} به ضمير جلاله {نا} به دست مى آيد.

3 - عبوديت و ايمان نوح ( ع ) ، موجب دستيابى او به پاداش هايى همانند پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنه من عبادنا. ..} تعليل براى جمله {إنا كذلك نجزى المحسنين} است; يعنى، چون نوح(ع) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بود، به او همانند پاداش محسنان، پاداش داديم. گفتنى است كه مقصود از آن، اجابتِ دعا، نجاتِ از مشكلات اندوه بار و باقى ماندن نسل و نام نيك آن حضرت در تاريخ مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 4

4 - نوح ، ابراهيم ، موسى ، عيسى ( ع ) و پيامبراسلام ( ص ) ، پيامبران اولواالعزم و داراى شريعت

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و موسى و عيسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- قمر - 54 - 9 - 5

5 - مقام عبوديت و بندگى خداوند ، از اوصاف عالى حضرت نوح ( ع )

فكذّبوا عبدنا

وصف {عبدنا} در مقام يادكرد از تلاش هاى نوح(ع)، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 1

1 - نوح و ابراهيم ( ع ) ، از رسولان الهى

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 1 - 1

1 - حضرت نوح ( ع ) ، از رسولان الهى

إنّا أرسلنا نوحًا

مكان توقف كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 4

4_ با فرمان الهى به آسمان و زمين ، آب ها كاسته شد ، جريان طوفان نوح تمام شد و كشتى نجات ، به سلامت بر كوه جودى مستقر گرديد .

و غيض الماء و قضى الأمر واستوت على الجودى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 11

11_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : . . . فنزل نوح بالموصل من السفينة مع الثمانين . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: . .. نوح با هشتاد نفر همراه در موصل از كشتى پياده شد ...}.

مكان حيوانات در كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 3

3 - داخل كشتى نوح ، محل استقرار حيوانات و خاندان وى و عرشه آن

محل استقرار او و پيروانش بود .

فاسلك فيها . .. و أهلك فإذا استويت أنت ... على الفلك

برداشت ياد شده، با توجه به عبارت هاى {اسلك فيها} (در كشتى وارد كن) و {إذا استويت. .. على الفلك} (هرگاه تو... بر كشتى استقرار يافتى)، به دست آمده است.

مكان فرود كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 5

5 - فرود آمدن كشتى نوح ، در محلى غير از محل زندگى نخستين او

و قل ربّ انزلنى منزلاً مباركًا

همان طور كه در برداشت پيشين گفته شد، {منزل} مى تواند اسم مكان باشد. بنابراين درخواست فرود آمدن در يك جاى پربركت، بيانگر تغيير مكان و مفيد برداشت فوق است.

مكان كشتى سازى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 2،17

2_ كارگاه كشتى سازى نوح ، مجاور گذرگاه عمومى و در ديد و منظر همگان بود .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأ من قومه

17_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى حديث ] : . . . فعمل نوح سفينة فى مسجد الكوفة بيده . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه [ضمن حديثى ]فرمود:. .. نوح به دست خود در مسجد كوفه كشتى ساخت...}.

مكان نوح(ع) در كشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 3

3 - داخل كشتى نوح ، محل استقرار حيوانات و خاندان وى و عرشه آن محل استقرار او و پيروانش بود .

فاسلك فيها . .. و أهلك فإذا

استويت أنت ... على الفلك

برداشت ياد شده، با توجه به عبارت هاى {اسلك فيها} (در كشتى وارد كن) و {إذا استويت. .. على الفلك} (هرگاه تو... بر كشتى استقرار يافتى)، به دست آمده است.

مكان همسفران نوح(ع) در كشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 3

3 - داخل كشتى نوح ، محل استقرار حيوانات و خاندان وى و عرشه آن محل استقرار او و پيروانش بود .

فاسلك فيها . .. و أهلك فإذا استويت أنت ... على الفلك

برداشت ياد شده، با توجه به عبارت هاى {اسلك فيها} (در كشتى وارد كن) و {إذا استويت. .. على الفلك} (هرگاه تو... بر كشتى استقرار يافتى)، به دست آمده است.

مكذبان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 1

1 _ قوم نوح ، نبوت او را با وجود شواهد و براهين صدق ، نپذيرفته و آن حضرت را به دروغ گويى متهم كردند .

يقوم إن كان كبر عليكم مقامى . .. فإن توليتم فما سألتكم من أجر ... فكذبوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 1

1_ اشراف و سران قوم نوح ، پيامبرى آن حضرت را انكار كرده و به توحيد و برپايى قيامت كافر شدند .

فقال الملأ الذين كفروا من قومه

متعلق {كفروا} به قرينه آيه قبل توحيد ، نبوت نوح و برپايى قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 1

1_ گروهى از قوم نوح ، به

او ايمان آوردند و گروهى همچنان بر كفر و انكار رسالتش اصرار مىورزيدند .

أنه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد ءامن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 12

12_ برخى از افراد خانواده نوح ( همسر و فرزندش ) در زمره كافران و تكذيب كنندگان رسالت او بودند . *

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

{ال} در {القول} عهد ذكرى و يا ذهنى است و اشاره به جمله {لاتخاطبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون/37} دارد. بنابراين {إلاّ من ...}; يعنى، مگر آن كس كه از پيش به خاطر كفر و ظلمش، حكم غرق شدن را براى او مقدر ساخته ايم. مفسران برآنند كه مراد از {من سبق} همسرنوح به نام {واعله} و فرزندش به نام {يام} و يا {كنعان} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 5

5 - قوم نوح ، نخستين جامعه تكذيب كننده پيامبر خود

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح

ذكر قوم نوح پيش از ساير اقوام تكذيب كننده، بيانگر مطلب فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 15

15 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : دعا نوح ( ع ) قومه علانية . . . فأمّا ولد قابيل فإنّهم كذّبوه و قالوا : ( ما سمعنا به_ذا فى آبائنا الأوّلين ) . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: نوح(ع) دعوت خود را در ميان قوم خويش آشكارا بيان كرد; اما فرزندان قابيل، نوح(ع) را تكذيب كردند

و گفتند {ما سمعنا به_ذا فى آبائنا الأوّلين}. ..}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 19

19 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : كانت شريعة نوح أن يعبد اللّه بالتوحيد . . . فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سراً و علانية . . . فأوحى اللّه عزّوجلّ إليه : أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتأس بماكانوا يفعلون } فلذلك قال نوح : { و لايلدوا إلاّفاجراً كفاراً } و أوحى اللّه إليه { أن اصنع الفلك } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. شريعت نوح آن بود كه خدا به يكتايى پرستش مى شد... پس نوح(ع) در بين قوم خويش 950 سال توقف كرد و آنها را آشكار و پنهان به خدا دعوت نمود... سپس خداوند _ عزّوجلّ _ به او وحى فرستاد: {أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون} و به همين خاطر نوح گفت: {و لايلدوا إلاّ فاجراً كفاراً} و خداوند به نوح وحى كرد:{أن اصنع الفلك}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 2

2 _ قوم نوح ، رسالت و پيامبرى نوح ( ع ) و ديگر پيامبران الهى پيش از او را تكذيب كردند .

كذّبوا الرسل

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمع آمدن {رسل} به لحاظ مجموعه پيامبران الهى پيش از نوح(ع) باشد; كه در اين صورت الف و لام {الرسل} براى عهد خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 105 - 1

1 - تكذيب رسالت نوح ( ع ) از سوى قومش

كذّبت قوم نوح المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 5 - 1،5

1 - قوم نوح ، دين الهى و پيامبر خويش را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم نوح

5 - قوم نوح ، نخستين جامعه تكذيب گر پيامبر خود

كذّبت قبلهم قوم نوح

ذكر قوم نوح پيش از ساير اقوامِ تكذيب گر، بيانگر مطلب ياد شده است.

مكر عليه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 22 - 1

1 - استفاده صاحبان زر و زور از مكر و نيرنگى بس بزرگ ، عليه دعوت نوح ( ع ) و در جهت گمراه كردن مردم

من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا . و مكروا مكرًا كبّارًا

منشأ آگاهى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 7

7_ خداوند ، نوح ( ع ) را به پديدآمدن جامعه ها و امتهايى كفرپيشه از نسل او و همراهانش آگاه ساخت .

و أمم سنمتعهم ثم يمسّهم منا عذاب أليم

كلمه {أمم} مبتدا و خبر آن محذوف مى باشد; يعنى: ممن معك أمم سنمتعهم. جمله {يمسهم ...} حكايت از آن دارد كه مقصود از {أمم} در اين بخش از آيه ، امتهاى كافر هستند.

منشأ حكمت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 3

3- حضرت نوح ( ع ) ، از جانب خداوند ، از علم ،

حكمت و منصب قضاوت برخوردار بود .

و لوطًا ءاتين_ه حكمًا و علمًا . .. و نوحًا إذ نادى

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه عبارت {نوحاً} عطف بر {و لوطاً آتيناه} باشد; يعنى، همان گونه كه به لوط(ع) علم، حكمت و. .. داديم، به نوح(ع) نيز عطا كرديم. گفتنى است واژه {حكم} هم به معناى حكمت استعمال مى شود و هم به معناى قضاوت (لسان العرب).

منشأ طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 6

6_ حادثه طوفان نوح ، عذابى برخاسته از فرمان خدا

لا عاصم اليوم من أمر الله

مراد از {أمر الله} همان حادثه طوفان و عذاب نازل شده بر قوم نوح است. تعبير كردن از عذاب به {أمر الله} بيانگر آن است كه آن عذاب به امر و فرمان الهى ، تحقق يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 3

3_ حادثه طوفان نوح از جوشش آب هاى زيرزمينى و ريزش باران از آسمان ، ايجاد شد .

ي_أرض ابلعى ماءك و ي_سماء أقلعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 5

5 - طوفان نوح ، به امر و اراده الهى بود ، نه يك رخداد طبيعى

فإذا جاء أمرنا . .. من كلِّ زوجين اثنين

قصود از {أمرنا} فرا رسيدن عذاب طوفان است. {فار} مشتق از {فوران} و {تنّور} همان تنور مى باشد^. {سلوك} (مصدر {اسلك}) به معناى ادخال و وارد كردن است. {زوجين}(مفعول {اسلك}); يعنى، دو رأس كه هر يك جفت ديگرى باشد (يك نر

و يك ماده). {اثنين} نيز تأكيد {زوجين} است. با توجه به اين كه مضاف اليه {كلّ} محذوف است ({من كلّ حيوان}) معنا چنين مى شود: پس هرگاه فرمان ما در رسيد و آب از تنور فوران كرد، از هر حيوانى دو تا (يكى نر و يكى ماده) با خانواده ات _ به جز آن كسى كه حكم عذاب، پيش از اين بر او صادر شده است _ در كشتى وارد كن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 15 - 3

3 - طوفان نوح و ثبت آن در تاريخ ، تدبيرى الهى براى معرفت و عبرت آدميان

و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

در صورتى ضمير {تركناها}، مربوط به قصه نوح و طوفان باشد _ چنان كه برخى برآنند _ به دست مى آيد كه مقصود از آن، ثبت آن قصه در تاريخ مى باشد كه به وسيله وحى صورت گرفته است.

منشأ علم نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 13

13 - { عن صالح بن ميثم قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) : ما كان علم نوح ( ع ) حين دعا قومه إنّهم لايلدوا إلاّ فاجرًا كفارًا فقال : أما سمعتَ قولَ اللّه لنوح : { إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن } ;

صالح بن ميثم گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: نوح(ع) هنگامى كه قوم خود را دعوت مى كرد از كجا آگاه بود كه اولاد آن قوم، غير از بدكار و كافر به دنيا نمى آيند; امام فرمود: آيا

سخن خداوند را به نوح نشنيده اى كه فرمود: (إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن)}.

منشأ قضاوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 3

3- حضرت نوح ( ع ) ، از جانب خداوند ، از علم ، حكمت و منصب قضاوت برخوردار بود .

و لوطًا ءاتين_ه حكمًا و علمًا . .. و نوحًا إذ نادى

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه عبارت {نوحاً} عطف بر {و لوطاً آتيناه} باشد; يعنى، همان گونه كه به لوط(ع) علم، حكمت و. .. داديم، به نوح(ع) نيز عطا كرديم. گفتنى است واژه {حكم} هم به معناى حكمت استعمال مى شود و هم به معناى قضاوت (لسان العرب).

منشأ كشتى سازى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11 - 3

3 - ساختن كشتى و نجات يافتن عده اى از قوم نوح به وسيله آن ، با هدايت و تدبير الهى بود .

حملن_كم فى الجارية

نسبت داده شدن فعل {حملناكم} به خداوند، گوياى مطلب ياد شده است. تصريح به اين مطلب در آيات ديگر مؤيد آن است (فأوحينا إليه أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا...). (مؤمنون (23) آيه 27).

منشأ نجات پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 2

2 - حمايت و لطف الهى ، عامل اصلى نجات نوح ( ع ) و مؤمنان به آن حضرت از مهلكه طوفان ; و نه صرفاً ابزار مادى ( كشتى ) *

تجرى بأعيننا

در صورتى كه {بأعيننا} كنايه از نظارت،

حمايت و لطف الهى باشد، ذكر {تجرى بأعيننا} _ پس از {حملناه على ذات. ..} _ بيانگر اين معنا است كه هر چند كشتى نوح از ابزار بايسته اى ساخته شده بود; اما اين حمايت و نظارت لحظه به لحظه ما بود كه در نهايت كارساز و نجات آفرين بود.

منشأ نجات خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 4

4 - نجات نوح ( ع ) و خاندان و همراهان او از شر ستمگران ، به اراده خداوند

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

منشأ نجات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 4

4 - نجات نوح ( ع ) و خاندان و همراهان او از شر ستمگران ، به اراده خداوند

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 2

2 - نجات نوح ( ع ) و همراهانش ، به اراده خدا و در پى استمداد وى براى رهايى از شرّ كافران

و نجّنى و من معى . .. فأنجين_ه و من معه فى الفلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 13 - 1،2

1 - نجات يافتن نوح ( ع ) از طوفان ، به اراده الهى بود .

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

2 - نقش عوامل و اسباب طبيعى ، در تحقق اراده الهى براى نجات نوح ( ع )

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

تعبير {و حملناه

على ذات ألواح . ..} بيانگر اين معنا است كه: {خداوند براى تحقق اراده خويش، عوامل طبيعى (كشتى) را به كار مى گيرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 2

2 - حمايت و لطف الهى ، عامل اصلى نجات نوح ( ع ) و مؤمنان به آن حضرت از مهلكه طوفان ; و نه صرفاً ابزار مادى ( كشتى ) *

تجرى بأعيننا

در صورتى كه {بأعيننا} كنايه از نظارت، حمايت و لطف الهى باشد، ذكر {تجرى بأعيننا} _ پس از {حملناه على ذات. ..} _ بيانگر اين معنا است كه هر چند كشتى نوح از ابزار بايسته اى ساخته شده بود; اما اين حمايت و نظارت لحظه به لحظه ما بود كه در نهايت كارساز و نجات آفرين بود.

منشأ نجات همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 4

4 - نجات نوح ( ع ) و خاندان و همراهان او از شر ستمگران ، به اراده خداوند

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 2

2 - نجات نوح ( ع ) و همراهانش ، به اراده خدا و در پى استمداد وى براى رهايى از شرّ كافران

و نجّنى و من معى . .. فأنجين_ه و من معه فى الفلك

موضعگيرى مردم دوران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 5

5 _ مردمان عصر نوح ( ع ) پيرو اشراف

و بزرگان قوم خويش و تحت تأثير موضعگيرى هاى آنان بودند .

قال الملأ . .. قال يقوم

موعظه به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 15

15_ پرهيز از عمل جاهلانه ، پند و موعظه خداوند به حضرت نوح ( ع )

إنى أعظك أن تكون من الج_هلين

{موعظة} به معناى پنددادن و نصيحت كردن است. چنان چه متعلق آن رفتار و اخلاق پسنديده باشد ، مفاد آن ترغيب به انجام دادن است و اگر متعلق آن رفتار و اخلاق ناپسند باشد ، مفاد آن توصيه به انجام ندادن است.

مومنان به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 9

9- خاندان نوح از مؤمنان به رسالت نوح ( ع ) و بهره مند از لطف ويژه خداوند

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

نجات خاندان نوح(ع)، بيانگر عنايت ويژه خداوند به ايشان و نيز حاكى از ايمان آنان به رسالت نوح(ع) است; زيرا اگر آنان مانند قوم نوح كافر بودند، نجات نمى يافتند. گفتنى است آيه بعد (و نصرناه من القوم الذين كذّبوا...) مؤيد همين نكته است.

مؤمنان به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 4

4 _ مؤمنان به رسالت نوح ( ع ) ، همراه و همسفر او در كشتى

فانجينه و الذين معه فى الفلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 8

8 - نوح ( ع ) ، مأمور جاى دادن حيوانات و مؤمنان خاندانش در كشتى

، با ظهور اولين نشانه هاى طوفان

فإذا جاء أمرنا . .. فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

مهربانى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 1

1 _ نوح با پاسخى رأفت آميز به قوم خود ، خويشتن را از هر گونه گمراهى مبرا دانست .

قال يقوم ليس بى ضللة

مخاطب قرار دادن مردم با {يا قوم} (اى مردم من) دلالت بر اظهار مهربانى نوح نسبت به قوم خود دارد. نكره بودن كلمه {ضللة} پس از نفى دلالت بر عموم دارد. بنابراين {ليس بى ضللة} يعنى حتى اندكى گمراهى در من نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 2

2 _ برخورد حضرت نوح ( ع ) با قومش برخوردى عاطفى ، ترحم آميز و مشفقانه بود .

إذ قال لقومه يقوم

از اينكه حضرت نوح به جاى الفاظى مانند {اى مشركان}، {اى مردم} و {اى . .. } فرمود: {اى قوم من} برداشت فوق استفاده مى شود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 12

12_ نوح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز براى مردم و نگران آينده اى ناگوار براى مشركان و كافران قوم خويش بود .

إنى أخاف عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 7

7_ برخورد حضرت نوح ( ع ) با سران و اشراف كافر ، برخوردى ترحم آميز و مشفقانه بود .

ي_قوم أرءيتم

تعبير {يا قوم} (اى مردم من!) حكايت از

شفقت و ترحم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 8

8_ نوح ( ع ) پيامبرى خيرخواه و دلسوز مردم

لاينفعكم نصحى إن أردت أن أنصح لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 7

7 - نوح ( ع ) ، پيامبرى مهربان و دلسوز مردم

فقال ي_قوم

{يا قوم} (اى قوم من)، خطابى مهرآميز و از سر دلسوزى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 1

1 - برخورد حضرت نوح ( ع ) با قومش ، برخوردى مشفقانه و ترحّم آميز بود .

قال ي_قوم

حضرت نوح(ع) به جاى الفاظى مانند {اى مشركان}، {اى مردم} و {اى. ..} فرمود: {اى قوم من}. از اين نكته مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.

مهمترين دعوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 4،8،13

4 _ دعوت به پرستش خداى يگانه ، در رأس برنامه تبليغى نوح ( ع )

فقال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

8 _ مبارزه با شرك و دعوت به توحيد ، مهمترين رسالت نوح

يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

13 _ هشدار به روز قيامت و عذاب هول انگيز آن ، از رسالت هاى اساسى نوح ( ع )

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 5

5 - دعوت به توحيد و پرستش خداى يگانه ، نخستين و مهم ترين سخن

نوح ( ع ) با قوم خويش

فقال ي_قوم اعبدوا اللّه . .. أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 2

2 - توحيد و خداپرستى ، اولين و مهم ترين دعوت حضرت نوح ( ع )

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

برداشت ياد شده، از تقدم ذكرى {اعبدوا اللّه} به دست مى آيد.

مهمترين رسالت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى نوح ( ع )

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 110 - 4

4 - دعوت به تقوا و پيروى از حق ، محور تبليغ و هدايت گرى نوح ( ع )

ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون ... فاتّقوا اللّه و أطيعون

ميخهاى كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 13 - 3،4

3 - نجات نوح ( ع ) از طوفان سهمگين عذاب ، به وسيله مشتى تخته و ميخ ، نمودى از قدرت خداوند *

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

{لوح} (مفرد {ألواح}) به معناى تخته و {دسار} (مفرد {دسر}) به معناى ميخ است. از اين كه خداوند، از كشتى نوح با عنوان {ذات ألواح و دسر} ياد كرده است (به جاى {سفينه})، استفاده مى شود كه مشتى تخته و ميخ _ كه به شكل ابتدايى كنار هم قرار گرفته اند _ در صورتى كه خداوند بخواهد، وسيله نجات بندگان

او از بحرانى ترين شرايط مى شود.

4 - كشتى نوح ، داراى شكلى ابتدايى و تشكيل شده از مشتى تخته و ميخ *

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

از تعبير {ذات ألواح و دسر} نوعى كوچك نمايى و ناچيزشمارى كشتى حضرت نوح استفاده مى شود. اين گفتار درصدد تبيين اين جهت است كه اگر نوح(ع) نجات يافت، با حمايت و لطف خداوند بود _ نه در پرتو استحكام كشتى او; زيرا اين كشتى تاب مقاومت در برابر آن طوفان سهمگين را نداشت.

ناخداى كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 10

10- خداوند ، ناخداى كشتى نوح و هدايت كننده آن به مقصد بود .

و ممّن حملنا مع نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 7

7 - خدا ، ناخداى حقيقى كشتى نوح

و قل ربّ أنزلنى منزلاً مباركًا و أنت خير المنزلين

اين كه نوح(ع) مى خواند: {خدايا! مرا در جايى پر خير و بركت فرود آور}، مى رساند كه در واقع سكاندار آن كشتى خدا بوده است.

ناظر كشتى سازى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 3

3 - نوح ( ع ) ، مأمور ساختن كشتى تحت نظارت و هدايت خداوند

أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا

نبوت در نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 77 - 4

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و جعلنا ذرّيّته هم الباقين

} يقول : بالحقّ و النبوّة و الكتاب و الإيمان فى عقبه ، و ليس كلّ من فى الأرض من بنى آدم من ولد نوح ( ع ) . . . ;

از امام باقر(ع) [درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: ]{و جعلنا ذريته هم الباقين} روايت شده است: خدا مى فرمايد: ذريه او را با حق و نبوت و كتاب و ايمان باقى قرار داديم و آن طور نيست كه تمام فرزندان آدم _ كه در روى زمين زندگى مى كنند _ از فرزندان نوح(ع) باشند. ..}.

نبوت نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 3،4

3 - تداوم يافتن بعثت پيامبران ، در نسل هاى پس از نوح و ابراهيم ( ع )

و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

4 - پيامبران مبعوث شده پس از نوح ( ع ) از ذريه حضرت نوح و پيامبران مبعوث شده پس از ابراهيم ( ع ) از ذريه حضرت ابراهيم ( ع ) بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 2،4

2 _ خداوند نوح ( ع ) را به پيامبرى برانگيخت و به وى وحى كرد .

كما أوحينا إلى نوح

4 _ ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ، عيسى ، ايوب ، يونس ، هارون و سليمان عليهم السلام از پيامبران پس از نوح ( ع ) و مخاطب وحى

و أوحينا إلى إبرهيم . .. و سليمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

{أولئك} اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 1

1 _ نوح ( ع ) ، از رسولان الهى است .

لقد أرسلنا نوحاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 2

2 _ نوح ( ع ) ، رسولى از جانب خداوند بود .

و لكنى رسول من رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 1،5

1 _ نوح ( ع ) ، پيامبرى از جانب خداوند و حامل رسالت هاى متعدد

أبلغكم رسلت ربى

5 _ نوح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز و خيرخواه مردم

و أنصح لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 7

7 _ پيامبرى نوح ( ع ) و معارف ارائه شده از سوى وى ، از آيات خداوند

فكذبوه . .. و أغرقنا الذين كذبوا بايتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 1

1 _ خداوند ، موسى ( ع ) را پس از نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب به پيامبرى مبعوث كرد .

ثم بعثنا من بعدهم موسى

مراد از ضمير در {من بعدهم} پيامبرانى است كه داستانشان در

آيات پيشين مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 3

3 _ حضرت نوح ( ع ) خود را فرستاده خداوند دانسته و اجر و مزد خود را نيز تنها بر عهده او اعلام كرد .

إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه . .. فإن توليتم فما سألتكم من أجر إن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 1

1_ نوح ( ع ) ، از پيامبران و رسولان الهى است .

و لقد أرسلنا نوحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 5

5_ خداوند ، نوح ( ع ) را از رحمت ويژه خويش بهره مند ساخت و به مقام نبوت رسانيد .

ءات_نى رحمة من عنده

مقصود از {رحمة}، به مناسبت مورد، مقام نبوت و پيامبرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 4

4 - نوح ، هود و صالح ( ع ) ، از پيامبران الهى

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 1

1 - نوح ( ع ) ، از رسولان الهى بود .

و لقد أرسلنا نوحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 1

1 - نوح ( ع ) ، پيامبرى از نژاد قوم خويش و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم نوح

قيد {أخوهم} هم مى

تواند بيانگر پيوند خويشاوندى نوح(ع) با قومش باشد و هم تعبير كنايى از اشفاق و دلسوزى آن حضرت نسبت به آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 79 - 2

2 - نوح ( ع ) ، پيامبرى برجسته در سلسله پيامبران الهى و داراى مقام رفيع در پيشگاه خداوند

سل_م على نوح فى الع_لمين

برداشت ياد شده از قيد {فى العالمين} براى سلام به دست مى آيد; زيرا در اين سوره خداوند سلام و تحيت خود را نسبت به چند پيامبر بزرگ (همچون ابراهيم، موسى و هارون عليهم السلام) نقل فرموده، ولى بدون اين قيد آورده است; مانند: آيه 109 (سلام على ابراهيم) و آيه 120 (سلام على موسى و هارون).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 20

20- { سماعة بن مهران قال : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) قول اللّه عزّوجلّ { فاصبر كما صبر اُولواالعزم من الرسل } فقال : نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد ( ص ) . . . ;

سماعة بن مهران مى گويد: از امام صادق(ع) درباره آيه {فاصبر كما صبر اُولواالعزم من الرسل} سؤال كردم، حضرت فرمود: آنان نوح، ابراهيم، موسى، عيسى (ع) و محمد(ص) هستند. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 1

1 - نوح و ابراهيم ( ع ) ، از رسولان الهى

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 1 - 1

1 -

حضرت نوح ( ع ) ، از رسولان الهى

إنّا أرسلنا نوحًا

نجات از طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 4،6

4_ اتكا به مغفرت و رحمت خدا براى نجات از حادثه طوفان ، توصيه نوح ( ع ) به پيروان خويش

قال اركبوا فيها . .. إن ربى لغفور رحيم

نوح(ع) با يادآورى مغفرت و رحمت الهى ، پس از فرمانش مبنى بر سوار شدن به كشتى ، درصدد بيان اين حقيقت بود كه كشتى تنها يك وسيله است و آنچه تأمين كننده نجات مى باشد شمول مغفرت و رحمت الهى است.

6_ نجات پيروان نوح از حادثه طوفان ، پرتوى از مغفرت و رحمت الهى بود .

قال اركبوا فيها . .. إن ربى لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 2،5،8

2_ فرزند نوح ، مأوا گرفتن در كوه را مايه نجات از حادثه طوفان مى پنداشت .

قال سأوى إلى جبل يعصمنى من الماء

{اُوىّ} (مصدر آوى) به معناى رجوع كردن و منضم شدن و جاى گرفتن است و {عصمة} (مصدر يعصم) به معناى منع كردن و بازداشتن است. بنابراين {سأوى ...}; يعنى ، به زودى به كوهى مى روم كه مرا از [خطر] اين آب باز دارد.

5_ هيچ چيز و هيچ كس ، جز خداوند رحمان ، توانا بر نجات افراد از حادثه طوفان نوح نبود .

قال لاعاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

ظاهر جمله {لاعاصم . ..} اين است كه {من رحم} استثنا از {لاعاصم} باشد. در اين صورت بايد گفت: مراد از {من

رحم} رحم كننده ، يعنى خداوند است نه كسى كه مورد رحمت قرار مى گيرد; يعنى: لاعاصم ... الا الراحم و هو الله.

8_ نجات يافتن از حوادثى چون طوفان نوح ( عذاب هاى الهى ) ، جز در سايه رحمت الهى ، امكان پذير نيست .

لا عاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 10

10_ نجات فرزند فسادپيشه نوح از حادثه طوفان ، امرى خلاف حكمت و مصلحت در نزد خداوند

فلاتسئلن ما ليس لك به علم

{به} متعلق به {علم} است و مراد از آن {بمصلحته و حكمته و صوابه} مى باشد. بنابراين {فلاتسئلن ما ليس ...}; يعنى ، درخواستى را كه نمى دانى درست است و يا مطابق مصلحت و حكمت است ، از من مخواه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 2

2 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به لطف الهى از عذاب طوفان نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

مقصود از {اندوه بزرگ} يا طوفان است و يا اذيت و آزار مردم كافر. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 77 - 2

2 - نسل نوح ( ع ) ، تنها نسل باقى مانده از ميان نجات يافتگان از عذاب طوفان براى هميشه تاريخ

و جعلنا ذرّيّته هم الباقين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه حصر مستفاد از ضمير فصل {هم}، حصر اضافى باشد و در مقايسه

با افراد موجود در كشتى سنجيده شود كه برخى از خاندان نوح(ع) و برخى از ديگر مردمان بودند كه به آن حضرت ايمان آورده بودند; يعنى، نسل مردم كافر طوفان زده و نيز نسل مردم مؤمن نجات يافته بر عرشه كشتى، همگى قطع شده و تنها نسل نوح(ع) باقى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 13 - 1،3

1 - نجات يافتن نوح ( ع ) از طوفان ، به اراده الهى بود .

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

3 - نجات نوح ( ع ) از طوفان سهمگين عذاب ، به وسيله مشتى تخته و ميخ ، نمودى از قدرت خداوند *

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

{لوح} (مفرد {ألواح}) به معناى تخته و {دسار} (مفرد {دسر}) به معناى ميخ است. از اين كه خداوند، از كشتى نوح با عنوان {ذات ألواح و دسر} ياد كرده است (به جاى {سفينه})، استفاده مى شود كه مشتى تخته و ميخ _ كه به شكل ابتدايى كنار هم قرار گرفته اند _ در صورتى كه خداوند بخواهد، وسيله نجات بندگان او از بحرانى ترين شرايط مى شود.

نجات پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 7،9،10

7_ نوح ( ع ) به حكيمانه نبودن نجات فرزند فسادپيشه اش ، از حادثه طوفان آگاه نبود .

فلاتسئلن ما ليس لك به علم

9_ خداوند ، نوح ( ع ) را از درخواست نجات فرزندش ، برحذر داشت .

فلاتسئلن ما ليس لك به علم

چون مفعول دوم {فلاتسئلن} _ يعنى، {ما ليس . ..}

_ بدون حرف {عن} آمده است، مقصود از سؤال، درخواست و مطالبه است نه پرسش و جستوجو. بنابراين {فلاتسئلن}; يعنى، از من مخواه و درخواست نكن .... مصداق مورد نظر براى {ماليس ...} نجات فرزند نوح مى باشد.

10_ نجات فرزند فسادپيشه نوح از حادثه طوفان ، امرى خلاف حكمت و مصلحت در نزد خداوند

فلاتسئلن ما ليس لك به علم

{به} متعلق به {علم} است و مراد از آن {بمصلحته و حكمته و صوابه} مى باشد. بنابراين {فلاتسئلن ما ليس ...}; يعنى ، درخواستى را كه نمى دانى درست است و يا مطابق مصلحت و حكمت است ، از من مخواه.

نجات پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 6

6_ نجات پيروان نوح از حادثه طوفان ، پرتوى از مغفرت و رحمت الهى بود .

قال اركبوا فيها . .. إن ربى لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 6،8

6 - واقعه طوفان و هلاكت قوم نوح و نجات آن حضرت و مؤمنان به وى ، از آن حادثه ، درس عبرتى بزرگ براى انسان هااست .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة و جعلن_ها ءاية للع_لمين

مرجع ضمير {ها} مى تواند {سفينة} و يا {واقعه طوفان} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است. گفتنى است، {آية} به معناى {عبرت} است و نكره آمدن اش، دلالت بر تفخيم مى كند.

8 - نجات نوح ( ع ) و اصحاب كشتى وى و باقى ماندن كشتى ، به عنوان آيه الهى براى مردم ، به دست خداوند بود

.

فأنجين_ه و أصح_ب السفينة و جعلن_ها ءاية للع_لمين

نجات خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 11،13

11_ نوح ( ع ) از ناحيه خداوند به نجات خانواده خويش و سوار كردن آنان به كشتى موظف شد .

قلنا احمل فيها . .. أهلك

كلمه {أهل} در {أهلك} عطف بر {زوجين} و در حقيقت مفعول براى {احمل} است.

13_ خداوند ، نوح ( ع ) را از سوار كردن كفرپيشگان خانواده اش بر كشتى نجات ، منع كرد .

احمل فيها . .. أهلك إلاّ من سبق عليه القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 13

13_ اعمال صالح خانواده نوح ( پرستش خدا و . . . ) مايه نجات آنان از حادثه طوفان بود نه انتسابشان به حضرت نوح ( ع ) .

إنه ليس من أهلك إنه عمل غير ص_لح

تصريح خداوند به اين كه {هلاكت فرزند نوح به خاطر اعمال ناصالحش بوده است} ، اشاره به اين معنا دارد كه: نجات ديگر اعضاى خانواده نوح ، به خاطر انتسابشان به آن حضرت نبوده; بلكه منزه بودنشان از اعمال ناشايست ، مايه نجاتشان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 7

7- خداوند ، نوح ( ع ) و خاندانش را از غم شديد و اندوه بزرگ ناشى از انجام رسالت خويش نجات داد .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 1،2

1 - نوح

( ع ) و خاندانش ، به عنايت خداوند از اندوه بزرگ نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

2 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به لطف الهى از عذاب طوفان نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

مقصود از {اندوه بزرگ} يا طوفان است و يا اذيت و آزار مردم كافر. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

نجات فرزندان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 41 - 2

2 - سوار شدن فرزندان نوح ( ع ) و همراهان مؤمن او بر كشتى و نجات آنان از غرق شدن ، از آيات و نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است .

و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه ضمير {لهم} و {ذرّيّتهم} به {عباد} بازگردد (البته به اعتبار اين كه عباد از بشر مى باشند). و نيز مقصود از {فلك مشحون} كشتى حضرت نوح(ع) باشد كه در آيه 119 سوره {شعراء} به همين تعبير آمده است (فأنجيناه و من معه فى الفلك المشحون). بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {آية لهم أنّا حملنا ذرّيات البشر فى سفينة نوح}.

نجات مؤمنان به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 1

1 - استجابت دعاى نوح ( ع ) از سوى خداوند ، درباره عذاب قوم كافر او و نجات همراهان مؤمنش

و نجّنى و من معى . .. فأنجين_ه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13

- شعراء - 26 - 121 - 1

1 - نجات نوح ( ع ) و پيروانش و هلاكت كفرپيشگان قوم وى ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

{ذلك} به جريان نجات نوح(ع) و پيروان وى و نيز هلاكت قوم كفرپيشه وى اشاره دارد. {آية} در اين جا مرادف {عبرة} مى باشد و نكره آمدن آن بيانگر عظمت آن است.

نجات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 3

3 _ خداوند ، نوح ( ع ) و همراهانش را به وسيله كشتى از غرق شدن رهايى بخشيد .

فكذبوه فانجينه و الذين معه فى الفلك و أغرقنا الذين كذبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 3

3 _ خداوند ، حضرت نوح ( ع ) و تمام كسانى را كه با او در كشتى بودند ، از غرق شدن نجات داد .

فنجّينه و من معه فى الفلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 5،7

5- دعاى حضرت نوح ( ع ) براى نجات از دست قومش ، مستجاب شد .

و نوحًا إذ نادى من قبل فاستجبنا له

7- خداوند ، نوح ( ع ) و خاندانش را از غم شديد و اندوه بزرگ ناشى از انجام رسالت خويش نجات داد .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 1

1- خداوند ، حضرت نوح ( ع ) را

از گزند تكذيب كنندگان آيات الهى نجات داد و از او كاملاً حمايت كرد .

و نصرن_ه من القوم الذين كذّبوا ب_اي_تنا

واژه {نصر} هرگاه با {من} متعدى شود، متضمن معناى نجات و خلاصى است (برگرفته از {قاموس المحيط}).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 1

1 - غرق شدن و هلاكت قوم نوح ، پس از نجات وى و همراهانش

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

{إغراق} (مصدر {أغرقنا}) به معناى غرق كردن است. مضاف اليه {بعد} حذف شده و تقدير آن چنين است: {بعد نجات نوح و من معه}. {ألباقين} جمع همراه با{ال} جنس و مفيد استغراق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 1

1 - نجات نوح ( ع ) و پيروانش و هلاكت كفرپيشگان قوم وى ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

{ذلك} به جريان نجات نوح(ع) و پيروان وى و نيز هلاكت قوم كفرپيشه وى اشاره دارد. {آية} در اين جا مرادف {عبرة} مى باشد و نكره آمدن آن بيانگر عظمت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 1،6،8

1 - خداوند ، نوح ( ع ) و اصحاب كشتى او را ، از غرق شدن در طوفان ، نجات داد .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة

6 - واقعه طوفان و هلاكت قوم نوح و نجات آن حضرت و مؤمنان به وى ، از آن حادثه ، درس عبرتى بزرگ براى انسان هااست .

فأخذهم الطوفان

. .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة و جعلن_ها ءاية للع_لمين

مرجع ضمير {ها} مى تواند {سفينة} و يا {واقعه طوفان} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است. گفتنى است، {آية} به معناى {عبرت} است و نكره آمدن اش، دلالت بر تفخيم مى كند.

8 - نجات نوح ( ع ) و اصحاب كشتى وى و باقى ماندن كشتى ، به عنوان آيه الهى براى مردم ، به دست خداوند بود .

فأنجين_ه و أصح_ب السفينة و جعلن_ها ءاية للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 41 - 2

2 - سوار شدن فرزندان نوح ( ع ) و همراهان مؤمن او بر كشتى و نجات آنان از غرق شدن ، از آيات و نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است .

و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه ضمير {لهم} و {ذرّيّتهم} به {عباد} بازگردد (البته به اعتبار اين كه عباد از بشر مى باشند). و نيز مقصود از {فلك مشحون} كشتى حضرت نوح(ع) باشد كه در آيه 119 سوره {شعراء} به همين تعبير آمده است (فأنجيناه و من معه فى الفلك المشحون). بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {آية لهم أنّا حملنا ذرّيات البشر فى سفينة نوح}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 1،2

1 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به عنايت خداوند از اندوه بزرگ نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

2 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به لطف الهى از

عذاب طوفان نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

مقصود از {اندوه بزرگ} يا طوفان است و يا اذيت و آزار مردم كافر. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 13 - 3

3 - نجات نوح ( ع ) از طوفان سهمگين عذاب ، به وسيله مشتى تخته و ميخ ، نمودى از قدرت خداوند *

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

{لوح} (مفرد {ألواح}) به معناى تخته و {دسار} (مفرد {دسر}) به معناى ميخ است. از اين كه خداوند، از كشتى نوح با عنوان {ذات ألواح و دسر} ياد كرده است (به جاى {سفينه})، استفاده مى شود كه مشتى تخته و ميخ _ كه به شكل ابتدايى كنار هم قرار گرفته اند _ در صورتى كه خداوند بخواهد، وسيله نجات بندگان او از بحرانى ترين شرايط مى شود.

نجات همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 3

3 _ خداوند ، حضرت نوح ( ع ) و تمام كسانى را كه با او در كشتى بودند ، از غرق شدن نجات داد .

فنجّينه و من معه فى الفلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 1

1 - غرق شدن و هلاكت قوم نوح ، پس از نجات وى و همراهانش

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

{إغراق} (مصدر {أغرقنا}) به معناى غرق كردن است. مضاف اليه {بعد} حذف شده و تقدير آن چنين است: {بعد نجات نوح و من معه}. {ألباقين} جمع همراه با{ال}

جنس و مفيد استغراق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 1

1 - خداوند ، نوح ( ع ) و اصحاب كشتى او را ، از غرق شدن در طوفان ، نجات داد .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 41 - 2

2 - سوار شدن فرزندان نوح ( ع ) و همراهان مؤمن او بر كشتى و نجات آنان از غرق شدن ، از آيات و نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است .

و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه ضمير {لهم} و {ذرّيّتهم} به {عباد} بازگردد (البته به اعتبار اين كه عباد از بشر مى باشند). و نيز مقصود از {فلك مشحون} كشتى حضرت نوح(ع) باشد كه در آيه 119 سوره {شعراء} به همين تعبير آمده است (فأنجيناه و من معه فى الفلك المشحون). بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {آية لهم أنّا حملنا ذرّيات البشر فى سفينة نوح}.

نزاع نوح(ع) با قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 1

1 - نوح ( ع ) خواستار داورى و فيصله دادن به نزاع ميان خود و قوم تكذيب گرش از درگاه خداوند

قال ربّ إنّ قومى كذّبون . .. فافتح بينى و بينهم فتحًا

{فتح} (مصدر {افتح}) معادل {فُتاحة} و به معناى حكم كردن و فيصله دادن است.

نژاد نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 1

1 - نوح ( ع ) ، پيامبرى از نژاد قوم خويش و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم نوح

قيد {أخوهم} هم مى تواند بيانگر پيوند خويشاوندى نوح(ع) با قومش باشد و هم تعبير كنايى از اشفاق و دلسوزى آن حضرت نسبت به آنان.

نسب پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 10

10 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال دعا نوح ( ع ) قومه علانية فلمّا سمع عقب هبة اللّه من نوح تصديق ما فى أيديهم من العلم صدّقوه ، فأمّا ولد قابيل فإنّهم كذّبوه . . . { قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون } يعنون عقب هبة اللّه ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: نوح(ع) قوم خود را آشكارا دعوت كرد و هنگامى كه فرزندان هبة اللّه (پسرآدم(ع)) تصديق علومى را كه در دست آنها بود از نوح شنيدند، وى را تصديق نمودند; اما فرزندان قابيل، نوح را تكذيب كردند و گفتند: {أنومن لك و اتبعك الأرذلون} مقصود آنان فرزندان هبة اللّه بود}.

نسب مكذبان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 10

10 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال دعا نوح ( ع ) قومه علانية فلمّا سمع عقب هبة اللّه من نوح تصديق ما فى أيديهم من العلم صدّقوه ، فأمّا ولد قابيل فإنّهم كذّبوه . . . { قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون } يعنون عقب هبة اللّه ;

از امام

صادق(ع) روايت شده كه فرمود: نوح(ع) قوم خود را آشكارا دعوت كرد و هنگامى كه فرزندان هبة اللّه (پسرآدم(ع)) تصديق علومى را كه در دست آنها بود از نوح شنيدند، وى را تصديق نمودند; اما فرزندان قابيل، نوح را تكذيب كردند و گفتند: {أنومن لك و اتبعك الأرذلون} مقصود آنان فرزندان هبة اللّه بود}.

نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 34 - 1

1 _ آدم ، نوح ، خاندان ابراهيم و خاندان عمران از نسل و نژادى واحد

انّ اللّه اصطفى . .. ذريّة بعضها من بعض

برداشت فوق را روايت امام صادق (ع) تأييد مى كند كه فرمود: الذين اصطفاهم اللّه، بعضهم من نسل بعض.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 735.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 7

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . .. و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت {نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است: {نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از آنان ياد شده، افرادى هستند كه از ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 2

2 _ زكريا، يحيى و الياس از نوادگان نوح(ع) بودند.

و من ذريته . .. و زكريا و يحيى و عيسى

و إلياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 1

1 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط، از ذريه نوح(ع) بودند.

و نوحا هدينا من قبل و من ذريته . .. و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 11

11- { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . و ليس كلّ من فى الأرض من بنى آدم من ولد نوح قال الله فى كتابه : { . . . ذرّية من حملنا مع نوح } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. چنان نيست كه تمام آدميان روى زمين از فرزندان نوح باشند. خداوند در كتابش فرمود: ... ذرّية من حملنا مع نوح}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 5

5 - اقوام داراى پيامبر ، پس از نوح ( ع ) از نسل حضرت نوح و پس از ابراهيم ( ع ) از نسل حضرت ابراهيم بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

نسل همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 1،4

1- بنى اسرائيل ، از ذريه و نسل همراهان نوح ( ع ) در كشتى بودند .

هدًى لبنى إسرءيل . .. ذرّية من حملنا مع نوح

4- انتساب بنى اسرائيل به همراهان نوح ( ع ) ، موجب شايستگى آنان به عنايت خدا براى هدايتشان گرديد .

و ءاتينا موسى . .. ذرّية

من حملنا مع نوح

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه نصب {ذرية} به تقدير فعل {اخص} و مجموع جمله {ذرّية من حملنا. ..} در مقام تعليل براى آيه قبل (و آتينا موسى...) باشد; يعنى، ما با نزول تورات، خواستار هدايت بنى اسرائيل بوديم; چون آنان از فرزندان همراهان حضرت نوح(ع) بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 3

3- نسل همراهان نوح در كشتى نجات ، پيامبرى بزرگ ، چون ابراهيم ( ع ) را در خود پروراند .

من النبيّن . .. ممّن حملنا مع نوح

مراد از {من حملنا مع نوح} به قرينه قبل و بعد آن {ذريّة من حملنا . ..}است. بين انبياى ذكر شده در آيات قبل، تنها ابراهيم(ع) است كه غير از {ذريّة آدم} با عنوان {نسل همراهان نوح} شناسايى شده است.

نشانه هاى طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 5،6

5_ جوشش آب از تنور ، علامت و سرآغازى براى حادثه طوفان نوح بود .

حتّى إذا جاء أمرنا و فار التّنّور قلنا احمل

6_ بردن انواع حيوانات به كشتى و نجات دادن آنها از غرق شدن ، از وظايف نوح ( ع ) پس از پيدايش نشانه طوفان ( فوران آب از تنور )

قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين

نعمت بقاى نسل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 77 - 3

3 - بقاى نسل نوح ( ع ) براى هميشه تاريخ ، از نعمت ها و الطاف ويژه الهى به ايشان

و

جعلنا ذرّيّته هم الباقين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى اعطا شده به نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

نعمت نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 4

4 - بعثت نوح ( ع ) ، نعمت الهى براى قومش

لمن كان كفر

از اينكه تكذيب نوح(ع) از سوى قومش كفران خوانده شده برداشت بالا استفاده مى شود.

نعمت نجات خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 9

9 - نجات نوح ( ع ) و خاندانش از غمى بزرگ ، از نعمت ها و الطاف الهى به آن حضرت

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى اعطا شده به حضرت نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

نعمت نجات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 9

9 - نجات نوح ( ع ) و خاندانش از غمى بزرگ ، از نعمت ها و الطاف الهى به آن حضرت

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى اعطا شده به حضرت نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

نعمتهاى پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 2

2_ خداوند ، نوح ( ع )

و همراهانش را ، به تأمين سلامتى و نزول نعمت هاى پرخير و بركت نويد داد .

قيل ي_نوح اهبط بسل_م منا و برك_ت عليك

هر چند نوح(ع) مورد خطاب است و فرمان و اجازه فرود متوجه اوست، ولى به قرينه مقام مى توان گفت: خطاب {اهبط . ..} متوجه همراهان آن حضرت نيز مى باشد و {باء} در {بسلام} براى مصاحبت است. بنابراين آيه شريفه چنين معنا مى شود: {يا نوح اهبط أنت و من معك ...; تو و پيروانت فرود آييد در حالى كه همراه و قرين سلامت، امنيت و بركت خواهيد بود}.

نعمتهاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 2

2_ خداوند ، نوح ( ع ) و همراهانش را ، به تأمين سلامتى و نزول نعمت هاى پرخير و بركت نويد داد .

قيل ي_نوح اهبط بسل_م منا و برك_ت عليك

هر چند نوح(ع) مورد خطاب است و فرمان و اجازه فرود متوجه اوست، ولى به قرينه مقام مى توان گفت: خطاب {اهبط . ..} متوجه همراهان آن حضرت نيز مى باشد و {باء} در {بسلام} براى مصاحبت است. بنابراين آيه شريفه چنين معنا مى شود: {يا نوح اهبط أنت و من معك ...; تو و پيروانت فرود آييد در حالى كه همراه و قرين سلامت، امنيت و بركت خواهيد بود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 77 - 3

3 - بقاى نسل نوح ( ع ) براى هميشه تاريخ ، از نعمت ها و الطاف ويژه الهى به ايشان

و جعلنا ذرّيّته هم الباقين

برداشت ياد شده از

آن جا است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى اعطا شده به نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 78 - 2

2 - باقى ماندن نام و آوازه نوح ( ع ) در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر حضرت نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

نفاق همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 2،8

2 - همسران نوح و لوط پيامبر ، نمونه بارز و مثال زدنى ، براى جريان كفر و نفاق اند .

ج_هد الكفّار و المن_فقين . .. ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط

8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .

نفرين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 5

5 - نوح ( ع ) ، خواستار نزول عذاب بر كافران و نجات خود و مؤمنان از آن عذاب

فافتح بينى . .. و نجّنى و من معى من المؤمنين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 75 - 3

3 - نوح ( ع ) ، عليه قوم خود به درگاه الهى نفرين كرده ، يارى طلبيد .

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون

آيه بعد در پاسخ به نداى نوح(ع)، مسأله نجات آن حضرت و خاندانش را از عذاب الهى مطرح مى كند. از اين مطلب به دست مى آيد كه آنچه آن حضرت از خدا خواسته است، نفرينى بود عليه قوم خود. آيه 26 سوره {مؤمنون} (قال ربّ انصرنى بما كذّبون) مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 6،7

6 - نوح ( ع ) ، خواهان انتقام الهى از قوم حق ستيز خويش

أنّى مغلوب فانتصر

مفسران {فانتصر} را به معناى {فانتقم} دانسته اند.

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . . قال : . . . فلبث فيهم نوح ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سرّاً و علانية فلمّا أبوا و عتوا قال { ربّ أنّى مغلوب فانتصر } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه . .. فرمود: ...نوح(ع) در ميان قوم خود هزار سال _ پنجاه سال كم _ توقف نمود و قومش را در نهان و آشكار [به توحيد] دعوت كرد. پس چون آنان ابا كرده و سركشى نمودند، گفت: پروردگارا! من مغلوب هستم، انتقام مرا [از اين قوم طغيان گر] بگير}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 1

1 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه پروردگار مبنى بر نابودى تمامى كافران و مشركان

حق ناپذير عصر خود و قطع نسل آنان

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

واژه {ديّار}، همواره پس از نفى قرار مى گيرد و شامل همه انسان ها مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 13

13 - { عن صالح بن ميثم قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) : ما كان علم نوح ( ع ) حين دعا قومه إنّهم لايلدوا إلاّ فاجرًا كفارًا فقال : أما سمعتَ قولَ اللّه لنوح : { إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن } ;

صالح بن ميثم گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: نوح(ع) هنگامى كه قوم خود را دعوت مى كرد از كجا آگاه بود كه اولاد آن قوم، غير از بدكار و كافر به دنيا نمى آيند; امام فرمود: آيا سخن خداوند را به نوح نشنيده اى كه فرمود: (إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن)}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 13

13 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه الهى ، مبنى بر افزودن هلاكت و بدبختى ستمگران حق ناپذير

و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

{تبار}، به معناى هلاكت و نابودى است.

نقش اجتماعى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 7

7 - نقش بارز و محورى نوح ( ع ) ، در مديريت نظام مادى و معنوى مؤمنان قوم خويش

اصنع الفلك . .. فاسلك فيها... فإذا استويت ... فقل الحمد للّه

برداشت فوق، با توجه به اين

نكته است كه: در جريان ساختن كشتى و سوار شدن و استقرار در آن، تنها حضرت نوح(ع) مورد خطاب الهى است و قوم او طفيلى اويند.

نقش كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 13 - 3

3 - نجات نوح ( ع ) از طوفان سهمگين عذاب ، به وسيله مشتى تخته و ميخ ، نمودى از قدرت خداوند *

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

{لوح} (مفرد {ألواح}) به معناى تخته و {دسار} (مفرد {دسر}) به معناى ميخ است. از اين كه خداوند، از كشتى نوح با عنوان {ذات ألواح و دسر} ياد كرده است (به جاى {سفينه})، استفاده مى شود كه مشتى تخته و ميخ _ كه به شكل ابتدايى كنار هم قرار گرفته اند _ در صورتى كه خداوند بخواهد، وسيله نجات بندگان او از بحرانى ترين شرايط مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 2

2 - حمايت و لطف الهى ، عامل اصلى نجات نوح ( ع ) و مؤمنان به آن حضرت از مهلكه طوفان ; و نه صرفاً ابزار مادى ( كشتى ) *

تجرى بأعيننا

در صورتى كه {بأعيننا} كنايه از نظارت، حمايت و لطف الهى باشد، ذكر {تجرى بأعيننا} _ پس از {حملناه على ذات. ..} _ بيانگر اين معنا است كه هر چند كشتى نوح از ابزار بايسته اى ساخته شده بود; اما اين حمايت و نظارت لحظه به لحظه ما بود كه در نهايت كارساز و نجات آفرين بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- حاقه - 69 - 11 - 2

2 - نجات يافتن عده اى از قوم نوح بهوسيله كشتى از هلاكت و غرق شدن

حملن_كم فى الجارية

نقش نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 7

7_ نوح ( ع ) ، واسطه شمول مغفرت و رحمت خداوند بر مؤمنان و پيروان او

إن ربى لغفور رحيم

به دليل {اركبوا} كه خطاب به پيروان نوح است، متعلق {غفور} و {رحيم} نيز پيروان آن حضرت مى باشد; يعنى: إن ربى لغفور لكم رحيم بكم. (خداوند آمرزنده شما و نازل كننده رحمت بر شماست). لازمه اين سخن آن بود كه نوح مى فرمود: {ربكم} (پرورگار شما) نه {ربى}. اين جابه جايى بيانگر اين نكته است كه: خداوند به واسطه نوع(ع)، مغفرت و رحمت خويش را به پيروان او مى گستراند.

نگرانى پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 5

5_ پيروان نوح ، به هنگام سوارشدن بر كشتى نجات ، نگران گناهان و تخلفات خويش بودند .

قال اركبوا فيها . .. إن ربى لغفور رحيم

نگرانى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 18

18 _ نوح ، نگران مبتلا شدن قومش به كيفر دنيوى ( طوفان ) بر اثر شركورزى و ترك پرستش خداوند

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

بر اساس اين احتمال كه مراد از {يوم عظيم} زمان طوفان نوح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 12

12_ نوح ( ع )

، پيامبرى دلسوز براى مردم و نگران آينده اى ناگوار براى مشركان و كافران قوم خويش بود .

إنى أخاف عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 8

8 - نگرانى و احساس خطر نوح ( ع ) ، درباره به خطر افتادن ايمان مؤمنان و نسل هاى آينده جامعه ، از سوى كافران حق ناپذير و گمراه گر قوم خود

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

نوح(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 4

4 - حضرت نوح و لوط ( ع ) ، دو بنده صالح و شايسته خداوند

عبدين من عبادنا ص_لحين

نوح(ع) از متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 15

15_ نوح ( ع ) و پيروان او ، از تقواپيشگان و بهره مند از فرجامى نيك

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

نوح(ع) از محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 8،11

8 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون(ع) از نيكوكاران هستند.

و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

مشاراليه {كذلك} هم مى تواند هدايت باشد، كه از

{هدينا} استفاده مى شود، و هم مى تواند كثرت ذريه صالح باشد، كه از {وهبنا} و {من ذريته} به دست مى آيد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

11 _ كثرت انبيا(ع) از نسل نوح، پاداش نيل او به مقام نيكوكاران است.

و نوحا هدينا من قبل و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

نوح(ع) در كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 94 - 2

2 _ سرگذشت حضرت نوح و موسى ( ع ) و پيامبران مبعوث شده در فاصله ميان آنان و تكذيب شدن آنان و هلاكت مكذبان به عذاب استيصال ، آياتى است كه در كتاب هاى آسمانى پيشين نيز آمده بود .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب م

برداشت فوق از ارتباط ميان اين آيه شريفه و مجموعه آيات 71 تا 93 _ كه با هم يك بند را تشكيل مى دهند _ استفاده مى شود.

نوح(ع) در كشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 1

1 - روى آوردن به حمد و ستايش الهى ، پس از استقرار در كشتى ، رهنمود خداوند به نوح ( ع )

فإذا استويت . .. فقل الحمد للّه

{إستواء} (مصدر {استويت}) به معناى قرار گرفتن و استقرار يافتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 2

2 - نوح ( ع ) و جمعى از مردم مؤمن به وى ، در واقعه طوفان ، بر كشتى

سوار شدند .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة

نوح(ع) و استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 9

9_ نوح ( ع ) در پاسخ استهزاگران ، آنان را از آينده اى درخور استهزا و در پى دارنده تمسخر خبر داد .

إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم كما تسخرون

نوح(ع) و استهزاهاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 7

7_ تمسخر و استهزاى كفرپيشگان ، هرگز نوح ( ع ) و پيروانش را از اجراى فرمان خدا باز نداشت .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

نوح(ع) و اشراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 7

7_ برخورد حضرت نوح ( ع ) با سران و اشراف كافر ، برخوردى ترحم آميز و مشفقانه بود .

ي_قوم أرءيتم

تعبير {يا قوم} (اى مردم من!) حكايت از شفقت و ترحم دارد.

نوح(ع) و بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 3

3 _ قيام حضرت نوح ( ع ) ، عليه شرك و بت پرستى و دعوت به توحيد و يكتاپرستى ، براى قومش سنگين و غير قابل تحمل بود .

إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

كلمه {مقام} مشترك بين سه صيغه است: مصدر ميمى، اسم زمان و اسم مكان. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است; يعنى، اگر قيام من براى دعوت به توحيد و يادآورى آيات و نشان هاى

خداوند، بر شما سنگين و دشوار است و ... .

نوح(ع) و پسر نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 4،10

4_ نوح ( ع ) ، فرزندش را از بى ثمربودن صعود بر كوه و منحصر بودن راه نجات در بهره جستن از امداد الهى ، آگاه ساخت .

لاعاصم اليوم من أمر الله إلاّ من رحم

10_ موجهايى كوه پيكر ، ميان نوح ( ع ) و فرزندش حايل شد و مانع ادامه گفتوگوى آنان با يكديگر گرديد .

قال لا عاصم اليوم من أمر الله . .. و حال بينهما الموج

{ال} در {الموج} عهد ذكرى و اشاره به همان امواج كوه پيكر (موج كالجبال) است.

نوح(ع) و حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 6

6_ بردن انواع حيوانات به كشتى و نجات دادن آنها از غرق شدن ، از وظايف نوح ( ع ) پس از پيدايش نشانه طوفان ( فوران آب از تنور )

قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين

نوح(ع) و خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 8

8_ محدوديت علم و آگاهى نوح ( ع ) و معصوم نبودن او از خطا و اشتباه

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس من أهلك ... فلاتسئلن ما ليس لك به علم

نوح(ع) و خواسته هاى اشراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 9

9_ مخالفت شديد و قاطعانه نوح ( ع ) با درخواست نابه

جاى سران و اشراف ( طرد مؤمنان تهى دست )

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

آوردن جمله اسميه و {با} ى زايده ، حكايت از تأكيد فراوان دارد.

نوح(ع) و خواسته هاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 9

9_ پاسخ نوح ( ع ) به عذاب طلبى كفرپيشگان ، پاسخى آميخته با درس توحيد و خداشناسى بود .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

نوح(ع) و درخواست رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 7

7_ نوح ( ع ) ، با پى بردن به نادرستى تقاضاى خود ( نجات فرزندش ) خواهان آمرزش و رحمت الهى شد .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

نوح(ع) و علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 112 - 3

3 - نوح ( ع ) ، نفى كننده علم غيب از خويش *

ما علمى بما كانوا يعملون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {ما} در {ما علمى} نافيه و {علمى} مبتدا و خبر آن محذوف باشد; يعنى، {ما علمى ثبت أو حصل بما كانوا يعملون}.

نوح(ع) و قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 2،3،4،5،8،9،10،11

2 _ برخورد حضرت نوح ( ع ) با قومش برخوردى عاطفى ، ترحم آميز و مشفقانه بود .

إذ قال لقومه يقوم

از اينكه حضرت نوح به جاى الفاظى مانند {اى مشركان}، {اى مردم}

و {اى . .. } فرمود: {اى قوم من} برداشت فوق استفاده مى شود

3 _ قيام حضرت نوح ( ع ) ، عليه شرك و بت پرستى و دعوت به توحيد و يكتاپرستى ، براى قومش سنگين و غير قابل تحمل بود .

إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

كلمه {مقام} مشترك بين سه صيغه است: مصدر ميمى، اسم زمان و اسم مكان. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است; يعنى، اگر قيام من براى دعوت به توحيد و يادآورى آيات و نشان هاى خداوند، بر شما سنگين و دشوار است و ... .

4 _ حضرت نوح ( ع ) ، با آيات خدا به تذكر و يادآورى قومش مى پرداخت .

و تذكيرى بأيت اللّه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {باء در {بآيات اللّه} براى استعانت باشد نه زايد.

5 _ حضرت نوح ( ع ) ، در دعوت به توحيد و يكتاپرستى و زدودن انديشه شرك ، آيات و نشانه هاى خدا را به قومش يادآورى مى كرد .

مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

8 _ حضرت نوح ( ع ) در برابر عناد و ستيزه جويى ها قومش ، تنها بر خداوند توكل داشت .

إن كان كبر عليكم مقامى . .. فعلى اللّه توكلت

9 _ حضرت نوح ( ع ) ، قومش را بر قتل خود تحدى كرد و عدم توانايى آنان را بر انجام اين كار ، شاهد درستى ادعاى نبوت خود ، اعلام نمود .

إن كان كبر عليكم مقامى . .. فأجمعوا أمركم ... و لا تنظرون

جمله {فعلى اللّه توكلت} بيانگر شكست ناپذيرى حضرت نوح (ع) به علت متكى بودنش به قدرت

لايزال الهى و جمله {أجمعوا أمركم و شركاءكم} بيان ناچيزى قدرت قومش مى باشد.

10 _ حضرت نوح ( ع ) همراه با اعلان تحدى ، خدا را تنها كانون قدرت و معبود هاى قومش را شركايى ساختگى و فاقد هر گونه توانايى اعلام كرد .

يقوم إن كان كبر . .. فعلى اللّه توكلت فأجمعوا أمركم و شركاءكم ... و لا تنظرون

11 _ حضرت نوح ( ع ) با توكل بر خداوند ، قومش را به مقابله همه جانبه با خود فراخواند .

فعلى اللّه توكلت فأجمعوا أمركم و شركاءكم ثم لا يكن أمركم عليكم غمة ثم اقضوا إلىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 4

4_ نوح ( ع ) خويشتن را براى مردمش ، پيامبرى هشدار دهنده و انذاركننده خواند .

إنى لكم نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 12

12_ نوح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز براى مردم و نگران آينده اى ناگوار براى مشركان و كافران قوم خويش بود .

إنى أخاف عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 7

7_ برخورد حضرت نوح ( ع ) با سران و اشراف كافر ، برخوردى ترحم آميز و مشفقانه بود .

ي_قوم أرءيتم

تعبير {يا قوم} (اى مردم من!) حكايت از شفقت و ترحم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 4

4_ نوح ( ع ) به قوم خويش اعلام كرد كه پاداش رسالتش تنها بر عهده خداوند است

.

إن أجرى إلاّ على الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 1

1_ ساخت كشتى نوح و درگيرى هاى لفظى او و كفرپيشگان تا فرا رسيدن طوفان ، همچنان ادامه داشت .

يصنع الفلك و كلما مرّ عليه . .. حتّى إذا جاء أمرنا

{حتى} بيانگر غايت گزارشها و حقايق مطرح شده در آيه قبل (ساختن كشتى و تمسخر كافران و پاسخ گويى حضرت نوح) مى باشد; يعنى ، اينها ادامه داشت تا زمانى كه . .. .

نوح(ع) و كفر قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 6

6_ نوح ( ع ) ، همواره رنجيده خاطر از رفتار ناپسند قوم خويش و اندوهناك از اصرار آنان بر كفر و انكار رسالت

فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

إبتئاس (مصدر تبتئس) به معناى محزون و ناراحت شدن است و مراد از {ما كانوا يفعلون} شرك ورزى و اصرار آنان بر انكار رسالت و ديگر كارهاى نارواست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 1

1_ خداوند ، در پى باخبر ساختن نوح از ايمان نياوردن قومش ، او را به ساختن كشتى فرمان داد .

أُوحى إلى نوح أنه لن يؤمن من قومك . .. واصنع الفلك

نوح(ع) و معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 10

10 _ حضرت نوح ( ع ) همراه با اعلان تحدى ، خدا را تنها كانون قدرت و معبود هاى قومش را شركايى ساختگى و فاقد هر

گونه توانايى اعلام كرد .

يقوم إن كان كبر . .. فعلى اللّه توكلت فأجمعوا أمركم و شركاءكم ... و لا تنظرون

نوح(ع) و مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 9

9_ مخالفت شديد و قاطعانه نوح ( ع ) با درخواست نابه جاى سران و اشراف ( طرد مؤمنان تهى دست )

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

آوردن جمله اسميه و {با} ى زايده ، حكايت از تأكيد فراوان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 114 - 1،2

1 - پاسخ منفى نوح ( ع ) به درخواست اشراف مبنى بر طرد محرومان از پيرامون خويش

أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون . .. و ما أنا بطارد المؤمنين

2 - اعلام قطعى نوح ( ع ) به طرد نكردن مؤمنان از اطراف خويش در هيچ شرايطى

و ما أنا بطارد المؤمنين

نوح(ع) و ناخشنودى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 7

7 _ حضرت نوح ( ع ) در برابر نارضايتى قومش نسبت به دعوت او ، عزم راسخ خويش را اعلام كرد و بر ادامه سرسختانه راه خود اصرار و تأكيد ورزيد .

فأجمعوا أمركم و شركاءكم . .. و أمرت أن أكون من المسلمين

نوح(ع) و نجات از زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 8

8_ نوح ( ع ) ، رهايى خويش از زيان كارى را در گرو مغفرت و رحمت الهى مى دانست .

إلاّ تغفر لى

و ترحمنى أكن من الخ_سرين

نوح(ع) و نجات پسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 1،5،7

1_ نوح ( ع ) در پى حايل شدن امواج آب ميان او و فرزندش ، با شفاعت به درگاه خدا ، خواستار نجات وى شد .

و حال بينهما الموج . .. و نادى نوح ربه فقال رب إن ابنى من أهلى

جمله {فلاتسئلن} (در آيه چهل و ششم) حاكى است كه: نوح(ع) خواستار نجات فرزندش از غرق شدن بود. براين اساس دعا و التجاى آن حضرت پيش از غرق شدن فرزندش بود و لذا برخى از مفسران جمله {نادى نوح ربه ...} را بر {حال بينهما الموج} عطف گرفته اند.

5_ نوح ( ع ) ، براساس وعده خداوند به نجات افراد خانواده اش و التزام خداوند به وعده هاى خويش ، خواستار نجات فرزندش شد .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق

7_ نوح ( ع ) ، پس از طرح استدلال خويش براى لزوم نجات فرزندش ، حكم و قضاوت آن را به خداوند واگذار كرد .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق و أنت أحكم الح_كمين

نوح(ع) و نجات پيروان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 1

1_ نوح ( ع ) ، پس از شروع طوفان و انجام مقدمات حركت ، ازپيروان و خانواده اش خواست تا بر كشتى سوار شوند .

و قال اركبوا فيها

به نظر مى رسد جمله {قال اركبوا . ..} عطف بر جملاتى مقدر باشد كه به خاطر دخالت نداشتن آنها در هدفهاى نقل

ماجرا بيان نشده است; يعنى: قلنا احمل فيها ... ففعل كذا و كذا و قال اركبوا فيها .... و لذا در برداشت {انجام مقدمات حركت} آورده شد.

نوح(ع) و نجات خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 1

1_ نوح ( ع ) ، پس از شروع طوفان و انجام مقدمات حركت ، ازپيروان و خانواده اش خواست تا بر كشتى سوار شوند .

و قال اركبوا فيها

به نظر مى رسد جمله {قال اركبوا . ..} عطف بر جملاتى مقدر باشد كه به خاطر دخالت نداشتن آنها در هدفهاى نقل ماجرا بيان نشده است; يعنى: قلنا احمل فيها ... ففعل كذا و كذا و قال اركبوا فيها .... و لذا در برداشت {انجام مقدمات حركت} آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 5

5_ نوح ( ع ) ، براساس وعده خداوند به نجات افراد خانواده اش و التزام خداوند به وعده هاى خويش ، خواستار نجات فرزندش شد .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق

نوح(ع) و نجات فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 1،7

1_ نوح ( ع ) ، از تقاضاى نجات فرزند ناصالحش منصرف شد و آن را امرى نابه جا دانست .

فقال رب إن ابنى من أهلى . .. قال رب إنى أعوذبك أن أسئلك ما ليس لى به علم

7_ نوح ( ع ) ، با پى بردن به نادرستى تقاضاى خود ( نجات فرزندش ) خواهان آمرزش و رحمت الهى

شد .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

نوح(ع) و نجات قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 11

11_ خداوند ، نوح ( ع ) را از شفاعت درباره كفرپيشگان و درخواست رهايى آنان از عذاب ، برحذر داشت .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون

مراد از {لاتخاطبنى . ..} (درباره ستمگران با من سخن مگو) به دليل جمله بعد (زيرا غرق شدن براى آنان حتمى است) درخواست برطرف شدن عذاب و نجات از طوفان آب است.

نوح(ع) و نجات كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 13

13_ خداوند ، نوح ( ع ) را از سوار كردن كفرپيشگان خانواده اش بر كشتى نجات ، منع كرد .

احمل فيها . .. أهلك إلاّ من سبق عليه القول

نوح(ع) و وعده هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 5

5_ نوح ( ع ) ، براساس وعده خداوند به نجات افراد خانواده اش و التزام خداوند به وعده هاى خويش ، خواستار نجات فرزندش شد .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق

نوح(ع) هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 15

15_ { عن الصادق ( ع ) : لما حضرت نوحاً ( ع ) الوفاة دعا الشيعة فقال لهم : إعلموا أنه ستكون من بعدى غيبة تظهر فيه الطواغيت و أن الله عزوجل يفرّج عنكم بالقائم من ولدى اسمه هود . .

. ;

از امام صادق(ع) روايت شده: هنگامى كه وفات نوح فرارسيد، پيروانش را فرا خواند و فرمود: بدانيد همانا به زودى بعد از من غيبتى خواهد بود كه در آن طاغوتها پديد مى آيند و خداى عزوجل بهوسيله فردى قيام كننده از نسل من، كه نام او هود است، براى شما گشايش پديد مى آورد. ..}.

نهى به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 11

11_ خداوند ، نوح ( ع ) را از شفاعت درباره كفرپيشگان و درخواست رهايى آنان از عذاب ، برحذر داشت .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون

مراد از {لاتخاطبنى . ..} (درباره ستمگران با من سخن مگو) به دليل جمله بعد (زيرا غرق شدن براى آنان حتمى است) درخواست برطرف شدن عذاب و نجات از طوفان آب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 13

13_ خداوند ، نوح ( ع ) را از سوار كردن كفرپيشگان خانواده اش بر كشتى نجات ، منع كرد .

احمل فيها . .. أهلك إلاّ من سبق عليه القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 9

9_ خداوند ، نوح ( ع ) را از درخواست نجات فرزندش ، برحذر داشت .

فلاتسئلن ما ليس لك به علم

چون مفعول دوم {فلاتسئلن} _ يعنى، {ما ليس . ..} _ بدون حرف {عن} آمده است، مقصود از سؤال، درخواست و مطالبه است نه پرسش و جستوجو. بنابراين {فلاتسئلن}; يعنى، از من مخواه و درخواست نكن .... مصداق مورد

نظر براى {ماليس ...} نجات فرزند نوح مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 16

16 - خداوند ، نوح ( ع ) را از وساطت براى نجات ظالمان از عذاب طوفان ، نهى كرد .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا

وحى به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 2،12

2 _ خداوند نوح ( ع ) را به پيامبرى برانگيخت و به وى وحى كرد .

كما أوحينا إلى نوح

12 _ نوح ، نخستين پيامبرى كه خدا به او وحى كرده است . *

كما أوحينا إلى نوح و النبين من بعده

چون آيه مورد بحث _ نه به صورت تفصيل و نه به صورت اجمال _ سخنى درباره وحى به پيامبرى قبل از نوح(ع) بيان نكرده، مى توان گفت قبل از حضرت نوح(ع) پيامبرى كه خدا به وى وحى كرده باشد وجود نداشته ; بنابراين نوح(ع) اولين پيامبرى است كه به وى وحى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 3

3 _ نوح ( ع ) با اعلان دريافت سخنان خويش از خداوند ، خود را پيراسته از هر گونه گمراهى خواند .

ليس بى ضللة و لكنى رسول من رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 2

2_ خداوند ، درپى تلاش هاى حضرت نوح ( ع ) و مؤثر نبودن آن تلاشها ، او را از ايمان آوردن كفرپيشگان قومش مأيوس كرد .

و أُوحى إلى

نوح أنه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد ءامن

فاعل {لن يؤمن} كلمه اى همانند {أحد} مى باشد; يعنى: {لن يؤمن أحد من قومك. } {إلاّ} به معناى {غير} و صفت براى {أحد من قومك} است نه استثناى از جمله {لن يؤمن ...}; زيرا استثناى مؤمنان از جمله سابق، استثناى وجيه بلكه صحيحى نيست. بنابراين جمله {لن يؤمن ...} چنين معنا مى شود: احدى از افراد غير مؤمن قومت (كافران آنان) ايمان نخواهد آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 4،10

4_ نوح ( ع ) ، در ساخت كشتى با دريافت وحى ، از تعاليم و راهنمايى هاى خداوند بهره مى برد .

واصنع الفلك بأعيننا و وحينا

10_ خداوند ، فرجام كفرپيشگان قوم نوح ( غرق شدن در طوفان آب ) را براى او بيان كرد .

إنهم مغرقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 2

2 - وحى الهى به نوح ( ع ) در ساختن كشتى

فأوحينا إليه أن اصنع الفلك

وسعت طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 10

10 - طوفان نوح ، منطقه بسيار گسترده اى از آن سرزمين را فراگرفته بود .

فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين

جاى دادن يك جفت (يك نر و يك ماده) از هر حيوان در كشتى، براى اين بود كه آنان پس از آرامش طوفان، بتوانند با پرورش و زاد و ولد آنها، نيازمندى هاى خود را برطرف سازند. و اين نشان مى دهد كه گستردگى طوفان در آن

سرزمين، به قدرى بود كه به دست آوردن حيوانات مورد نياز، پس از فرونشستن آب، براى حضرت نوح(ع) و بازماندگان، ميسور نبود.

وضوح انذارهاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 3

3 - حضرت نوح ( ع ) ، خود را اخطاركننده اى روشنگر معرفى كرد .

إنّى لكم نذير مبين

{مبين} يا از {أبان} متعدى و يا از {بان} لازم گرفته شده است. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

وضوح تبليغ نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 5

5 - محتواى رسالت نوح ( ع ) و دلايل صدق آن ، روشن و قابل فهم براى همگان

إنّى لكم نذير مبين

وضوح تعاليم نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 4

4 - تبليغ تعاليم دينى از سوى حضرت نوح ( ع ) ، به گونه اى روشن و قابل فهم براى همگان بود .

إن أنا إلاّ نذير مبين

وعده نجات خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 45 - 5

5_ نوح ( ع ) ، براساس وعده خداوند به نجات افراد خانواده اش و التزام خداوند به وعده هاى خويش ، خواستار نجات فرزندش شد .

إن ابنى من أهلى و إن وعدك الحق

وعده هاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 1

1 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنى بر آمرزش

گناهان ، مصونيت از عذاب الهى و تداوم زندگى تا فرارسيدن اجل مسمى ( مرگ مقدر ) ، در صورت ايمان آوردن آنان

يغفر لكم من ذنوبكم و يوخّركم إلى أجل مسمًّى

{أجل} به معناى پايان زندگى و نهايت زمان عمر آدمى و {مسمّى} به معناى معين و مشخص است. مقصود از تأخير اجل مسمى، نازل نشدن عذاب الهى و تداوم زندگى تا فرارسيدن مرگ مقدر الهى است كه هر انسانى، حتماً با آن روبه رو خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 11 - 1

1 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنى بر ريزش باران فراوان و پى درپى بر آنان ، در صورت استغفار و ايمان آوردن آنان

فقلت استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا

يكى از معانى {سماء}، باران است (صحاح) و در اين آيه شريفه در همين معنا به كار رفته است. {مدراراً} به معناى ريزش فراوان و پى درپى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 1،2

1 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنى بر يارى شدنشان با اموال و فرزندان از سوى خداوند ، در صورت ايمان آوردن و استغفار آنان

استغفروا ربّكم . .. و يمددكم بأمول و بنين

2 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنى بر آباد شدن باغ ها و نهرهايشان از سوى خداوند در صورت ايمان آوردن و استغفار آنان

استغفروا ربّكم . .. و يجعل لكم جنّ_ت و يجعل لكم أنه_رًا

ويژگيهاى پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 5

5_ مؤمنان قوم نوح و پيروان او ، از توده هاى مردم و از طبقات غير مرفه جامعه بودند .

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا

مراد از {أراذل} _ از آن رو كه مقابل {ملأ} قرار گرفته _ توده هاى مردم و افراد مستضعف جامعه است.

ويژگيهاى دعوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 2

2 _ حضرت نوح ( ع ) ، براى انجام رسالت خويش ، از مردم كمترين مزدى مطالبه نمى كرد .

فإن توليتم فما سألتكم من أجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 8 - 1،2

1 - دعوت نوح ( ع ) از مردم ، براى ايمان آوردن با صدايى بلند و رسا

ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا

{جهار} اسم مصدر {جهر} است و چنانچه در مورد كلام و سخن به كار رود، به معناى صدا و آواز بلند و در غير آن به معناى علنى و آشكار خواهد بود.

2 - دعوت نوح ( ع ) در ميان قومش ، در آغاز به صورت سرّى و بى سروصدا بود .

و إنّى كلّما دعوتهم . .. و استكبروا استكبارًا . ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا

دعوت نوح(ع) با صداى بلند و رسا، پس از دعوت ايشان و واكنش انكارآميز و مستكبرانه قومش ياد شده است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه دعوت قبلى، سرّى و بى سروصدا بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9

- 2

2 - نوح ( ع ) ، برخى از مردم را به صورت مخفى و خصوصى و برخى را به شكل عمومى و علنى به ايمان فراخواند .

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين احتمال است كه دعوت علنى و مخفى حضرت نوح(ع)، ممكن است در يك زمان و در شرايط اجتماعى خاصّى انجام گرفته شده باشد.

ويژگيهاى طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 2،10

2_ حادثه طوفان نوح ، حادثه اى بس بزرگ و برخاسته از فرمان خداوند بود .

حتّى إذا جاء أمرنا

مراد از {أمر} عذاب است و اضافه آن به {نا} براى بيان عظمت عذاب (طوفان) مى باشد و آوردن {أمر} به جاى {عذاب} مى رساند كه آن عذاب به فرمان خدابوده است.

10_ طوفان عصر نوح ، طوفانى گسترده و عالمگير بود .

قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين

چنانچه طوفان عصر نوح، منطقه خاصى را فرا مى گرفت ضرورتى نداشت كه هر نوع حيوانى در كشتى حمل شود تا از نابودى و انقراض نجات يابد; زيرا بسيارى از حيوانات در اكثر مناطق زمين يافت مى شوند. بنابراين طوفان نوح حداقل بخش بسيار عظيمى از قاره آسيا را فرا گرفته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 10

10_ موجهايى كوه پيكر ، ميان نوح ( ع ) و فرزندش حايل شد و مانع ادامه گفتوگوى آنان با يكديگر گرديد .

قال لا عاصم اليوم من أمر الله . .. و حال بينهما الموج

{ال} در {الموج} عهد

ذكرى و اشاره به همان امواج كوه پيكر (موج كالجبال) است.

ويژگيهاى كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 6

6_ كشتى نوح ، داراى ويژگيهايى خاص و برخوردار از صنعتى شگرف و بى سابقه

واصنع الفلك بأعيننا و وحينا

تصريح به اينكه برنامه ساخت كشتى نوح از ناحيه خداوند بود و انجام امور آن ، تحت نظارت همه جانبه او انجام گرفت ، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 9

9_ كشتى نوح ، سفينه اى فوق العاده بزرگ و عظيم

قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين

ظرفيت كشتى براى حمل يك جفت از هر حيوان ، حكايت از بزرگى و عظمت فوق العاده آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 4

4_ كشتى نوح ، سفينه اى بسيار مقاوم و برخوردار از بهترين اصول فنى و تكنيكى

و هى تجرى بهم فى موج كالجبال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 6،7

6 - كشتى نوح ، برخوردار از استحكام بالا و كيفيتى پيشرفته

فأنجين_ه و من معه فى الفلك المشحون

انباشته بودن و نيز نجات يافتن نوح(ع) و پيروانش از طوفان بزرگ، نمايان گر استحكام و كيفيت بسيار بالاى ساختمان كشتى است.

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { الفلك المشحون } المجهز الذى قد فرغ منه و لم يبق إلاّ رفعه ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا: {الفلك المشحون} روايت شده

است: (مراد) كشتى مجهزى است كه از ساخت آن فارغ شده اند و كارى نمانده مگر بلند شدن آن}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 13 - 4

4 - كشتى نوح ، داراى شكلى ابتدايى و تشكيل شده از مشتى تخته و ميخ *

و حملن_ه على ذات ألوح و دسر

از تعبير {ذات ألواح و دسر} نوعى كوچك نمايى و ناچيزشمارى كشتى حضرت نوح استفاده مى شود. اين گفتار درصدد تبيين اين جهت است كه اگر نوح(ع) نجات يافت، با حمايت و لطف خداوند بود _ نه در پرتو استحكام كشتى او; زيرا اين كشتى تاب مقاومت در برابر آن طوفان سهمگين را نداشت.

ويژگيهاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 8

8- عبوديت و شكرگزارى زياد و مداوم به درگاه خدا ، از ويژگى هاى مهم حضرت نوح ( ع ) بود .

إنه كان عبدًا شكورًا

از ميان اوصاف گوناگون حضرت نوح(ع) تنها عبوديت و سپاسگزارى او را يادآور شد و اين بيانگر برجستگى آن دو صفت در آن حضرت است. گفتنى است تداوم عبوديت و شكرگزارى از جمله اسميه {إنه كان...} _ كه دلالت بر ثبوت و استمرار دارد _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 2

2 - نوح ، نخستين فرستاده خدا به سوى جامعه بشرى

و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه

با توجه به اين كه در آيات پيشين، بحث با چگونگى خلقت انسان شروع شده بود و در ادامه آن، به اسرار نهفته

در موجودات طبيعت اشاره گشته بود، ذكر حضرت نوح(ع) به عنوان فرستاده خدا به سوى خلق، مى تواند رساننده مطلب بالا باشد.

ويژگيهاى هدايتگرى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 112 - 1

1 - اهتمام نوح ( ع ) به هدايت همه طبقات جامعه ، بدون در نظر گرفتن پيشينه آنان

قال و ما علمى بما كانوا يعملون

{ما} در {ما علمى} استفهاميه و به معناى {أىّ شىء} است و {بما كانوا. ..} متعلق به {علمى} مى باشد. جمله {كانوا يعملون} نيز ماضى استمرارى است; يعنى، {أىّ شىء فائدة علمى بأعمالهم الماضية; مرا با اعمال گذشته آنان چكار؟}

هدايت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 3

3 _ نوح(ع) هدايت يافته به توحيد و برهانهاى آن و داراى مرتبه اى بلند بود.

و نوحا هدينا من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 3

3 - نوح ( ع ) ، مأمور ساختن كشتى تحت نظارت و هدايت خداوند

أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا

هدايتگرى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 1

1_ نوح ( ع ) براى هدايت قومش ، تلاشى مستمر و پى گير داشت .

قالوا ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا

إكثار (مصدر أكثرت) به معناى كارى را فراوان انجام دادن است. بنابراين {أكثرت جدالنا}; يعنى ، بسيار مناظره كردى و فراوان دليل و برهان آوردى و ... اين معنا ، حكايت از تلاش مستمر و پى گير حضرت

نوح(ع) در تبليغ رسالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى نوح ( ع )

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 1

1 - نوح ( ع ) ، فرستاده خداوند براى هدايت قوم خود بود .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 5 - 4

4 - تلاش مستمر و خستگى ناپذير نوح ( ع ) ، براى هدايت مردمان

قال ربّ إنّى دعوت قومى ليلاً و نه_رًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه دعوت در شب و روز، ممكن است كنايه از تلاش مستمر و خستگى ناپذير باشد; به ويژه آن كه شب وقت استراحت و آسايش است.

هشدارهاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 11

11 _ نوح ، مشركان قوم خويش را به كيفر هاى سخت اخروى تهديد كرد .

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

هلاكت پسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 14

14_ تقدير الهى بر غرق شدن و هلاك گشتن برخى از افراد خانواده نوح

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 11

11_ امواج سهمگين طوفان ، فرزند نوح را پيش از آنكه به كوهى

پناه برد ، در خود فرو برد و هلاك كرد .

و حال بينهما الموج فكان من المغرقين

هلاكت همسر نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 14

14_ تقدير الهى بر غرق شدن و هلاك گشتن برخى از افراد خانواده نوح

و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

هماهنگى اسلام و دين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 1

1 - هماهنگى آيين اسلام با دين نوح ، ابراهيم ، موسى و عيسى ( ع )

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و ما وصّينا به إبرهيم و موسى و عيسى

هماهنگى مخالفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 117 - 3

3 - يكپارچگى قوم نوح در مخالفت با وى و تكذيب رسالت الهى او

إنّ قومى كذّبون

شمول نهفته در تعبير {إنّ قومى}، بيانگر مطلب ياد شده است.

هماهنگى مكذبان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 117 - 3

3 - يكپارچگى قوم نوح در مخالفت با وى و تكذيب رسالت الهى او

إنّ قومى كذّبون

شمول نهفته در تعبير {إنّ قومى}، بيانگر مطلب ياد شده است.

همسر نوح و نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 21

21_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : جائت إمرءة نوح إليه و هو يعمل السفينة فقالت له : إن التّنّور قد خرج منه ماء فقام إليه مسرعاً حتى جعل الطبق

عليه فختمه بخاتمه فقام الماء ، فلما فرغ نوح من السفينة جاء إلى خاتمه ففضّه و كشف الطبق ففار الماء ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: همسر نوح درحالى كه شوهرش مشغول ساختن كشتى بود، به نزد او آمد و گفت: تنور آب درآورده. نوح باسرعت بر سر تنور رفت و سرپوشى بر روى آن گذاشت و با مُهر خود آن را ممهور كرد. پس آب ايستاد. هنگامى كه از ساختن كشتى فارغ شد مهر خود را شكست و سرپوش را كنار زد; پس آب فوران كرد}.

همسر نوح(ع) در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 10

10 - همسران نوح و لوط ، همانند كافران از دوزخيان اند .

و قيل ادخلا النار مع الدخلين

همسفران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 4،10

4 _ مؤمنان به رسالت نوح ( ع ) ، همراه و همسفر او در كشتى

فانجينه و الذين معه فى الفلك

10 _ گروهى از همسفران نوح ( ع ) در كشتى نجات ، نه از مؤمنان بودند و نه از تكذيب كنندگان آيات الهى

فانجينه و الذين معه فى الفلك و أغرقنا الذين كذبوا بايتنا

از اينكه خداوند نجات يافتگان را توصيف نكرد كه اهل ايمان بودند، مثلا نفرمود {و الذين آمنوا}، مى توان گفت گروهى از همراهان نوح(ع) در كشتى به وى ايمان نداشتند. و از جمله {و أغرقنا ... } مى توان فهمى آن گروه وى را تكذيب نيز نكردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 -

مؤمنون - 23 - 27 - 8

8 - نوح ( ع ) ، مأمور جاى دادن حيوانات و مؤمنان خاندانش در كشتى ، با ظهور اولين نشانه هاى طوفان

فإذا جاء أمرنا . .. فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين و أهلك إلاّ من سبق عليه القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 2

2 - استقرار نوح ( ع ) و مؤمنان همراه او در كشتى ، پس از جاى دادن حيوانات و خاندانش در آن

فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين و أهلك . .. فإذا استويت أنت و من معك على الفلك

از تفريع عبارت {فإذا استويت} بر آيه قبل، استفاده مى شود كه حضرت نوح(ع) نخست حيوانات و خاندانش را در كشتى جاى داد و آن گاه خود و يارانش بر آن سوار شدند.

يأس نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 2،7

2_ خداوند ، درپى تلاش هاى حضرت نوح ( ع ) و مؤثر نبودن آن تلاشها ، او را از ايمان آوردن كفرپيشگان قومش مأيوس كرد .

و أُوحى إلى نوح أنه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد ءامن

فاعل {لن يؤمن} كلمه اى همانند {أحد} مى باشد; يعنى: {لن يؤمن أحد من قومك. } {إلاّ} به معناى {غير} و صفت براى {أحد من قومك} است نه استثناى از جمله {لن يؤمن ...}; زيرا استثناى مؤمنان از جمله سابق، استثناى وجيه بلكه صحيحى نيست. بنابراين جمله {لن يؤمن ...} چنين معنا مى شود: احدى از افراد غير مؤمن قومت (كافران آنان) ايمان نخواهد آورد.

7_

نوميدى نوح ( ع ) از هدايت يابى قومش و آگاهى او از ناشايستگى آنان براى ايمان ، زمينه ساز رفع اندوه از او

لن يؤمن من قومك . .. فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

برداشت فوق ، از تفريع {لاتبتئس} بر اِخبار از ايمان نياوردن كافران استفاده شده است; يعنى ، حال كه از هدايت نيافتن كافران آگاه شدىو احساس مسؤوليت نمى كنى، زمينه اى براى اندوه وجود ندارد پس غمگين مباش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 1

1 - التجاى نوح ( ع ) به درگاه پروردگار ، پس از نااميدى از تأثير تبليغاتش در مردم

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

در اين آيه ظرف {قال} حذف شده و تقدير آن چنين است: {قال بعد ما آيس من إيمانهم}. {باء} در {بما كذّبون} سببيه و {ما} مصدريه است. بنابراين {بما كذّبون}، به تأويل {بسبب تكذيبهم إيّاى} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 117 - 4

4 - التجاى نوح ( ع ) به ربوبيت خدا در شرايط يأس و هجوم مشكلات بر سر راه رسالتش

قال ربّ إنّ قومى كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 3

3 - نااميدى شديد نوح ( ع ) از گرايش كافران قومش به ايمان و رنج عميق وى از كفرورزى آنان

و نجّنى و من معى من المؤمنين

از اين كه نوح(ع) از پيشگاه خدا خواستار فيصله يافتن نزاع ميان او و قومش شده است، نشان مى دهد كه او ديگر هيچ گونه اميدى به گرويدن

قومش به خود نداشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 2،5

2 - يأس و نااميدى نوح ( ع ) از هدايت پذيرى قوم حق ستيز خويش

فدعا ربّه أنّى مغلوب فانتصر

از تعبير {مغلوب}، استفاده مى شود كه نوح(ع) خود را در موضعى يافت كه ديگر تنها چاره را در انتقام الهى از قوم حق ستيزش مى ديد.

5 - غلبه همه جانبه قوم نوح بر آن حضرت و بستن تمامى راه هاى اميد بر روى ايشان

أنّى مغلوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 4

4 - نااميدى كامل نوح ( ع ) ، از نجات يافتن قومش از گمراهى و ستم پيشگى

و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

نفرين نوح(ع) عليه قومش، نشانه آن است كه آن حضرت از هدايت يافتن آنان كاملاً مأيوس بود; زيرا اصولاً پيامبران الهى براى هدايت مردمان مبعوث شدند و نوح(ع) نيز ساليانى دراز; قومش را به هدايت دعوت كرد و چون آنان نپذيرفتند، عليه آنان نفرين فرمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 2

2 - نااميدى كامل نوح ( ع ) از ايمان آوردن قومش و نجات آنان از گمراهى شرك و بت پرستى

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

ياوران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 11

11_ پيروان حضرت نوح ، ياوران او در ابلاغ رسالت و دعوت مردم به ايمان

أنلزمكموها

برداشت فوق از صيغه جمع {نلزم} _ كه شامل

نوح و پيروانش مى شود _ استفاده شده است.

نور از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نور

آثار نور خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 22 - 18

18 - { روى أنّ النبىّ ( ص ) قرأ { أفمن شرح اللّه صدره للإسلام فهو على نور من ربّه } فقال إنّ النور إذا وقع فى القلب إنفسح له و انشرح ، قالوا : يا رسول اللّه فهل لذلك علامة يعرف بها ؟ قال : التجافى عن دارالغرور و الإنابة إلى دار الخلود و الإستعداد للموت قبل نزول الموت ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه آن حضرت آيه {أفمن شرح اللّه صدره للإسلام فهو على نور من ربّه} را تلاوت كرد و آن گاه فرمود: هنگامى كه نور وارد قلب مى شود، قلب براى اسلام باز و گشاده مى گردد. گفتند: اى رسول خدا! آيا علامتى براى آن هست كه به وسيله آن شناخته شود؟ فرمود: علامت آن پهلو تهى كردن از خانه غرور و بازگشت به خانه جاويدان و آماده شدن براى مرگ قبل از آمدن آن است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 1

1 - سراسر زمين در عرصه قيامت به نور الهى روشن خواهد شد .

و أشرقت الأرض بنور ربّها

{إشراق} (مصدر {أشرقت}) به معناى اضائه (روشن شدن) است.

آثار نور خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 2 - 3

3 - نور ماه ، تابع نور خورشيد است . *

و القمر إذا تليها

جانشين بودن ماه براى خورشيد و نه عكس آن، بيانگر

فرع بودن نور ماه است.

آثار نور شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 43 - 11

11 - نور شديد ، از عوامل زدايش بينايى چشم *

يكاد سنا برقه يذهب بالأبص_ر

{سنا} به معناى {ضياء} (روشنايى) و {برق} به معناى لمعان و نورى است كه بر اثر برخورد ابرها به وجود مى آيد.

اطفاى نور خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 1

1 _ تلاش بى امان يهود و نصارا ، با هدف خاموش كردن نور الهى ( قرآن ) ، با سخنان و تبليغات خود

يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم

ضميرهاى جمع در {يريدون}، {يطفئوا} و {بأفواههم} به يهود و نصارا (الذين أوتوا الكتاب) بازمى گردد. قيد {بأفواههم} (با سخنان خويش) مى رساند كه: اهل كتاب براى انحراف افكار عمومى عليه قرآن و اسلام، دست به تبليغات نادرست مى زدند.

اهميت سوره نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 1 - 5

5- سوره نور ، داراى اهميت و جايگاه ويژه و والا در قرآن

سورة أنزلن_ها و فرضن_ها و أنزلنا فيها ءاي_ت بيّن_ت

برداشت فوق با توجه به سه نكته است: 1_ اختصاص به ذكر يافتن اين سوره از ميان ديگر سوره هاى قرآن; 2_ تنكير لفظ {سورة} كه دال بر تفخيم است; 3_ تكرار لفظ {أنزلنا} به صورت فعل متكلم مع الغير و اسناد آن به اسم جلاله {اللّه}.

اهميت نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 40 - 6

6 - توالى شب

و روز و نور و تاريكى در زندگى انسان ، جلوه قدرت و تدبير خداوند است .

و ءاية لهم الّيل . .. لا الشمس ينبغى لها أن تدرك القمر و لا الّيل سابق النهار ..

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه در سلسله آياتى قرار دارد كه درصدد بيان نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است; چنان كه در آيه 37 نيز به آن تصريح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 8

8 - اهميت نور ، تاريكى ، آب و هوا در حيات زمين

و اختل_ف الّيل و النهار و ما أنزل اللّه . .. و تصريف الري_ح

پيدايش نور ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 19 - 4

4 - پيدايش مراحل گوناگون در طبيعت ( شفق ، تاريكى شب و نور ماه ) ، نشانى از امكان تغيير و تحول در نظام حيات بشر در دنيا و آخرت

فلا أقسم . .. لتركبنّ طبقًا عن طبق

در قسم هاى قرآن، تناسب بين محتواى قسم و غرض از آن رعايت شده است و در اين مجموعه آيات نيز براى تأكيد بر تغيير حالات انسان، به تغييرات تكوينى سوگند ياد شده است.

تبعى بودن نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 8

8 _ پديده ظلمت و نور در جهان، نظامى تابع آفرينش آسمانها و زمين

الحمد للّه الذى خلق السموت . .. و جعل الظلمت و النور

در اين آيه آفرينش آسمان و زمين با فعل

{خلق} بيان شده، ولى درباره ظلمت و نور از فعل {جعل} استفاده شده است. توجيه اين تفاوت، به گفته برخى از مفسران، تبعى بودن آفرينش نور و ظلمت نسبت به مجموعه هستى است.

تشبيه به نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 20 - 2

2 - ايمان چون نور ، مايه هدايت و روشنايى و كفر ، همچون ظلمت ، مايه گمراهى و تاريك بينى

و لا الظلم_ت و لا النور

تعاليم سوره نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 1 - 4

4- مجموع آيات سوره نور ، شامل دو بخش است : احكام واجب الاجرا و معارف شايان توجه و تذكر .

سورة أنزلن_ها و فرضن_ها

{فرض} به معناى ايجاب قطعيت و الزام است (لسان العرب). از اين رو مفسران برآنند كه فرض كردن سوره، يا به اعتبار وجود احكام لازم الاجرا در اين سوره است و يا به اعتبار وجود عقايد و معارف خدشه ناپذير و شايان توجه در آن مى باشد.

تنوع نور خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 3

3 _ خورشيد ، داراى نور هاى گوناگون

هو الذى جعل الشمس ضياء

{ضياء} مى تواند جمع {ضوء} باشد. برداشت فوق بر همين پايه است.

جاودانگى نور خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 2

2 _ موضع گيرى ها و تبليغات سوء يهود و نصارا ، عليه اسلام به مثابه پفى ناچيز در مقابل نور فروزنده و جاودان الهى

يريدون أن يطفئوا

نور اللّه بأفوههم

خالق نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 1

1 _ ستايش مخصوص خداوند آفريدگار آسمانها و زمين و پديدآورنده تاريكيها و نور است.

الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض و جعل الظلمت و النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 1

1 _ تنها خداوند پديدآورنده آسمانها و زمين و برقرار كننده نور و ظلمت، آفريدگار آدمى است.

الحمد للّه الذى خلق . .. هو الذى خلقكم من طين

معرفه بودن مسنداليه {هو} و مسند {الذى} مفيد حصر است.

خاموشى نور خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 8 - 2

2 - هدف كافران از اتهام سحر به پيامبر ( ص ) ، مبارزه با اسلام و خاموش كردن نور خدا بود .

فلمّا جاءهم . .. قالوا ه_ذا سحر ... يريدون ليطفؤا نور اللّه

خلقت نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 2

2 _ آفرينش آسمانها و زمين و پديدآوردن نور و ظلمت به دست خداوند، دليل اختصاص ستايش به اوست.

الحمد للّه الذى خلق

{الذى خلق}، صفت {اللّه} و بيان وجه اختصاص حمد به اوست و اين تعليق، كه به گفته اهل ادب تعليق حكم {الحمدللّه} بر وصف {الذى خلق} است، بيانگر انحصار شايستگى ستايش به آفريننده هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 5

5 - پيدايش مستمر روز و شب و نور و ظلمت ، از

نشانه هاى قدرت مطلق و ربوبيت يگانه خداوند است .

يكوّر الّيل على النهار و يكوّر النهار على الّيل

درخواست ازدياد نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 13

13 - مؤمنان در عرصه قيامت ، از خداوند خواستار اتمام و ازدياد نور خويش اند .

يقولون ربّنا أتمم لنا نورنا

زمينه اكمال نور خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 33 - 5

5 _ آمدن پيامبر ( ص ) ، همراه با هدايت ( قرآن ) و دين حق ( اسلام ) در راستاى تكميل نور الهى و تحقق اراده خداست .

و يأبى اللّه إلا أن يتم نوره . .. هو الذى أرسل رسوله بالهدى و دين الحق

سوگند به نور خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 1 - 2

2 - سوگند خداوند ، به نور گسترده خورشيد به هنگام چاشت

و ضحيها

{ضحى} در معانى گسترش نور خورشيد و {پهناور شدن روز} (مفردات راغب) و اندكى پس از بالا آمدن روز (قاموس) به كار مى رود. اضافه شدن {ضحى} به ضميرى كه به خورشيد برمى گردد، بيانگر آن است كه مراد از آن، گسترش نور خورشيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

3 - خداوند ، در تأكيد بر رستگارى اهل تزكيه ، به { خورشيد و نور آن } ، { ماه } ، { روز و شب } ، { آسمان و زمين } ، { روح }

و { ذات خويش } ، سوگند ياد كرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زكّيها

جمله {قد أفلح . ..} جواب قسم هايى است كه از آغاز سوره مطرح شده بود. برخى آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله {كذّبت ثمود...} و يا محذوف دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 10 - 4

4 - خداوند ، در تأكيد بر زيان كارى و تباهى گناه كاران ، به { خورشيد و نور آن } ، { ماه } { روز و شب } ، { آسمان و زمين } ، { نفس انسان } و { ذات خويش } سوگند ياد كرده است .

و الشّمس . .. و قد خاب من دسّيها

تكرار {قد}، نشانگر آن است كه جمله {قد خاب. ..}، جوابى مستقل براى قسم هاى پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 1 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به چاشت گاه و به گسترش نور خورشيد در آن زمان

و الضحى

{ضحى} در معانى گسترش نور خورشيد و {پهناور شدن روز} (مفردات راغب) و {اندكى پس از بالا آمدن روز} (قاموس) به كار مى رود.

2 - وقت چاشت و زمان پرتو افشانى خورشيد ، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند

و الضحى

شدت نور خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 15

15 - نور خداوند ، در نهايت شدت و روشنايى و عارى از هر گونه ظلمت و تاريكى است .

نور على نور

حرف {على} در

{نور على نور} براى استعلاى مجازى و به معناى تعاون است و غرض از آن، بيان شدت نورالهى و خالص بودن آن از هر ظلمت و تاريكى است.

شفافيت نور خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 8

8 - نور خداوند ، ذاتى و به دور از هر گونه تيرگى و كدرى

مثل نوره كمشكوة فيها مصباح المصباح فى زجاجة الزجاجة كأنّها كوكب درىّ يوقد من شجر

برداشت ياد شده بر اساس دو نكته اى است كه در تشبيه نور خدا وجود دارد: 1_ روغن و مايه نور، بدون دخالت عامل خارجى (عامل آتش زا)، مشتعل و نورافشان است (و لو لم تمسسه نار). اين حكايت از آن دارد كه نور خدا، از خود او است و به سبب عامل خارجى نيست. 2- نور چراغ هم چون ستاره اى درخشان بسيار پرفروغ و شفاف است و اين بيانگر اين حقيقت است كه نور خدا، از هر گونه تيرگى و كدرى منزه است.

شگفتى نور خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 1 - 3

3 - خورشيد و نور گسترده آن هنگام چاشت ، آفريده هايى با عظمت و شگفت

و ضحيها

عظمت نور خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 1 - 3

3 - خورشيد و نور گسترده آن هنگام چاشت ، آفريده هايى با عظمت و شگفت

و ضحيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 1 - 2

2 - وقت چاشت و زمان پرتو

افشانى خورشيد ، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند

و الضحى

عوامل ازدياد نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 13

13 - شيشه ، موجب انعكاس بيشتر و بهتر نور است .

فى زجاجة الزجاجة كأنّها كوكب درىّ

تشبيه در مقام، اين است كه نور را پر فروغ نشان دهد و از اين روى مصباحى را مثل مى زند كه در شيشه است و شيشه نيز همانند ستاره درخشان است.

عوامل انعكاس نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 13

13 - شيشه ، موجب انعكاس بيشتر و بهتر نور است .

فى زجاجة الزجاجة كأنّها كوكب درىّ

تشبيه در مقام، اين است كه نور را پر فروغ نشان دهد و از اين روى مصباحى را مثل مى زند كه در شيشه است و شيشه نيز همانند ستاره درخشان است.

فاقدان نور در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 5،7،9

5 - منافقان ، فاقد نور و روشنايى در ظلمت قيامت

يوم يقول المن_فقون . .. انظرونا نقتبس من نوركم

7 - زنان منافق چونان مردان نفاق پيشه ، فاقد نور و روشنايى در ظلمت قيامت

يوم . .. و المن_فق_ت ... انظرونا نقتبس من نوركم

9 - كسب كردن نور از ديگران در قيامت ، در صورتى كه انسان نور نداشته باشد ، ممكن نيست .

يوم يقول المن_فقون . .. قيل ارجعوا وراءكم فالتمسوا نورًا

فلسفه سوگند به نور خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 3

- 7

7 - خداوند ، در تأكيد بر قطع نشدن ارتباط او با پيامبر ( ص ) و ناخرسند نبودن از آن حضرت ، به نور خورشيد و تاريكى شب سوگند ياد كرده است .

و الضحى . و الّيل إذا سجى . ما ودّعك ربّك و ما قلى

اين آيه، جواب قسم هايى است كه در آغاز سوره آمده بود.

فلسفه نزول سوره نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 1 - 8

8- بيدارگرى و غفلت زدايى ، فلسفه نزول آيات سوره نور

سورة أنزلن_ها . .. فيها ءاي_ت بيّن_ت لعلّكم تذكّرون

{تذكر} (مصدر فعل {تذكّرون}) به معناى به ياد آوردن اندوخته هاى ذهنى و معلوماتى است كه از خاطر رفته و به فراموشى سپرده شده است (برگرفته از لسان العرب). لازمه اين معنا، بيدارى و هوشيارى است.

كافران و نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 14

14 _ عن أبى ابراهيم قال: . .. {ثم الذين كفروا بربهم يعدلون} قال: يعدلون بين الظلمات و النور و بين الجور و العدل.

امام كاظم(ع) درباره آيه {ثم الذين . .. } فرمود: (كافرانى كه براى خدا انباز مى گيرند)، ظلمت و نور و ظلم و عدل را برابر قرار مى دهند.

كسب نور در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 9

9 - كسب كردن نور از ديگران در قيامت ، در صورتى كه انسان نور نداشته باشد ، ممكن نيست .

يوم يقول المن_فقون . .. قيل ارجعوا وراءكم فالتمسوا نورًا

مثل

نور خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 7

7 - مثل نور خداوند ، همانند چراغدانى است دربرگرينده چراغى در ميان آبگينه بلورين و چونان ستاره درخشان ; چراغى كه از روغن زيتون با بركت و آماده اشتعال فروزان مى شود .

مثل نوره كمشكوة فيها مصباح المصباح فى زجاجة الزجاجة كأنّها كوكب درىّ يوقد من شجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 1،4

1 - مثل نور خدا ، همانند چراغ دانى است دربرگيرنده چراغى پر فروغ و نورافشان كه در خانه هايى است كه به اذن خداوند ، رتبه رفيع يافته اند و هماره مركز ياد خدا هستند .

مثل نوره كمشكوة فيها مصباح المصباح فى زجاجة . .. فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذك

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {فى بيوت} متعلق به {مشكوة} و صفت براى آن باشد.

4 - مثل نور خداوند ، همانند چراغى است پرفروغ و درخشان در چراغ دانى كه در خانه ها و معابدى مرتفع واقع است كه همواره نام خداوند در آنها زنده مى باشد .

مثل نوره كمشكوة فيها مصباح . .. فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه

برداشت فوق بر دو چيز استوار است: 1_ مراد از {ترفع} رفعت مادى باشد; چنان كه خداوند درباره حضرت ابراهيم (ع) فرمود: {و إذا يرفع إبراهيم القواعد من البيت; و آن گاه ابراهيم پايه هاى خانه (خانه خدا) را بالا برد} بقره، آيه 127. 2- جمله {فى بيوت} ادامه تمثيل خداوند باشد.

محرومان

از نور خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 6،7

6 - محرومان از نورالهى ، بى بهره از هر گونه نور و هدايت اند .

و من لم يجعل اللّه له نورًا فما له من نور

7 - كافران ، به دليل بى بهره بودن از نور الهى ، محروم از هر گونه هدايت اند .

و الذين كفروا أعم_لهم . .. كظلم_ت فى بحر لجّىّ ... إذا أخرج يده لم يكد يرها و من

مركز نور خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 2،11

2 - خانه هايى كه به اذن خداوند عظمت و رفعت يافته اند و همواره ياد خدا در آنها زنده است ، مركز نور و هدايت خدا هستند .

مثل نوره كمشكوة . .. يهدى اللّه لنوره من يشاء... فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذك

برداشت ياد شده، بر اين اساس استوار است كه {فى بيوت} متعلق به {يهدى اللّه لنوره. ..} باشد.

11 - خانه هايى كه در آنها همواره ذكر و تسبيح خدا گفته مى شود ، مركز نور خدا است .

مثل نوره كمشكوة . .. فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها با

منابع نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 13 - 1

1 - خداوند خورشيد را چراغ فروزان و منبع نور و حرارت قرار داده است .

و جعلنا سراجًا وهّاجًا

{وَهَج} (ريشه {وهّاج})، به معناى آتش و روشنايى آن است. (مقاييس اللغة)

منشأ نور

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 8

8 - خداوند ، يگانه سرچشمه نور و هدايت است .

و من لم يجعل اللّه له نورًا فما له من نور

منشأ نور آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 3 - 1

1 - { طارق } ، ستاره اى است داراى پرتوى نافذ و شكافنده تاريكى ها در صحنه آسمان .

النجم الثاقب

{ثَقْب}; يعنى، دريدگى كم عمق (مصباح) و چون نور ستاره نفوذ مى كند، آن را {ثاقب} گويند. (مقاييس اللغة) استفهام از شناخت {طارق} _ در آيه قبل _ و توصيف آن به {نجم ثاقب} _ در اين آيه _ بيانگر آن است ستاره اى خاص مورد نظر است.

منشأ نور آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 1

1 - خداوند ، نور آسمان ها و زمين است .

اللّه نور السم_وت و الأرض

منشأ نور خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 10

10 - ايجاد روشنايى هم چون درخشش خورشيد ، خارج از توان غير خداوند است .

من إل_ه غير اللّه يأتيكم بضياء

تنوين در {ضياء} اصطلاحاً تنوين تفخيم ناميده مى شود; يعنى، {ضياء عظيم} و آن به درخشش بزرگ و خيره كننده خورشيد اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 2

2 - مايه و سرچشمه نور خورشيد ، از درون خود آن و نور ماه از بيرون آن است .

و جعل

القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

مطلب ياد شده از تعبير {سراج} (چراغ) درباره خورشيد و {نور} در مورد {ماه} استفاده مى شود; زيرا نور {خورشيد} _ مانند چراغ _ از درون خودش مى چوشد. اما نور {ماه} از درون خودش نيست; بلكه مانند بازتابى كه از آينه منعكس مى شود، از نور خورشيد است.

منشأ نور زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 1

1 - خداوند ، نور آسمان ها و زمين است .

اللّه نور السم_وت و الأرض

منشأ نور ماه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 2

2 - مايه و سرچشمه نور خورشيد ، از درون خود آن و نور ماه از بيرون آن است .

و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

مطلب ياد شده از تعبير {سراج} (چراغ) درباره خورشيد و {نور} در مورد {ماه} استفاده مى شود; زيرا نور {خورشيد} _ مانند چراغ _ از درون خودش مى چوشد. اما نور {ماه} از درون خودش نيست; بلكه مانند بازتابى كه از آينه منعكس مى شود، از نور خورشيد است.

منشأ نور ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 2 - 3

3 - نور ماه ، تابع نور خورشيد است . *

و القمر إذا تليها

جانشين بودن ماه براى خورشيد و نه عكس آن، بيانگر فرع بودن نور ماه است.

موارد نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 9

9- كفر ، ظلمت و

راه خدا ، نور است .

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

به قرينه آيات بعد، كه درباره كافران و سدّ كنندگان راه خداست، مراد از {ظلمات}، كفر و مراد از {نور}، راه خداست.

نزول دفعى سوره نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 1 - 1

1- سوره نور ، به صورت دفعى و يكباره نازل گشت .

سورة أنزلن_ها

{سورة} خبر براى مبتداى محذوف (ه_ذه) است و مشاراليه {ه_ذه} مجموعه آياتى است كه بر پيامبر(ص) نازل شد. بنابراين لازمه اين امر، آن است كه اين مجموعه، يكباره و به هم پيوسته نازل شده باشد. گفتنى است اشاره شدن اين مجموعه با واژه {ه_ذه} _ كه براى اشاره به نزديك است _ مؤيد برداشت ياد شده است.

نشانه هاى نور خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 4

4 - وجود جلوه گرى جهان آفرينش ، پرتوى از نور خداوند است .

اللّه نور السم_وت و الأرض

نعمت نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 40 - 5

5 - توالى شب و روز و پديدار شدن نور و تاريكى در زندگى ، از نعمت هاى الهى براى بشر است .

لا الشمس ينبغى لها أن تدرك القمر . .. و كلّ فى فلك يسبحون

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام امتنان و برشمردن نعمت هاى الهى براى بشر است.

نعمت نور خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 1 - 4

4 - خورشيد

و نور آن ، نعمتى الهى است .

و الشمس و ضحيها

{سوگند}، زمانى مى تواند مخاطب را به قبول سخن وادار سازد كه آنچه به آن سوگند ياد شده است; مورد علاقه او بوده و به حال او سودمند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 1 - 3

3 - نور خورشيد و برآمدن آن در صبحگاه ، نعمتى الهى است .

و الضحى

نور ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 17 - 7،9

7 _ خداوند ، با محروم ساختن منافقان از نور ايمان ، آنان را به ظلمتهايى شديد گرفتار مى سازد .

ذهب اللّه بنورهم و تركهم فى ظلمت لايبصرون

نكره بودن {ظلمات} حاكى از شدت ظلمت است.

9 _ هيچ اميدى به راهيابى و هدايت منافقان پس از سلب شدن نور ايمان از آنان ، وجود ندارد .

و تركهم فى ظلمت لايبصرون

جمله {تركهم فى ظلمات} بيان مى كند كه: ظلمتها منافقان را احاطه كرده و در نتيجه راه به جايى نمى برند و جمله {لايبصرون} (آنها نمى بينند)، حاكى از آن است كه ابزار ديدن و هدايت شدن در آنان نابود شده است; يعنى علاوه بر اينكه موانع هدايت براى آنان ايجاد شده مقتضى هدايت نيز از آنان سلب گشته است.

نور بودن قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 5

5 _ قرآن ، نور خداست .

يريدون أن يطفئوا نور اللّه

نور خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 5،14

5

_ قرآن ، نور خداست .

يريدون أن يطفئوا نور اللّه

14 _ از على ( ع ) روايت شده است كه فرمود : { صعد رسول اللّه ( ص ) المنبر فقال : ان اللّه نظر إلى أهل الأرض . . . فاختارنى منهم ثم نظر ثانية فاختار علياً . . . و هو نور الأرض بعدى . . . ثم تلا رسول اللّه ( ص ) : يريدون ليطفئوا نور اللّه بأفواههم . . . ;

رسول خدا (ص) بالاى منبر رفته و فرمودند: خدا به اهل زمين توجه كرد پس مرا از بين آنان انتخاب فرمود، سپس توجه ديگرى كرد و على (ع) را انتخاب نمود . .. و او بعد از من، نور زمين است ... آن گاه رسول خدا (ص) اين آيه را تلاوت فرمود: مى خواهند نور خدا را با دهانهاى خويش خاموش كنند ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 17،24

17 - هدايت يافتن انسان ها به نور خدا ، به مشيت او بستگى دارد .

يهدى اللّه لنوره من يشاء

24 - مشيت خداوند بر هدايت مردمان به نور خويش ، برخاسته از علم فراگير او است .

يهدى اللّه لنوره من يشاء . .. و اللّه بكلّ شىء عليم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه جمله {و اللّه بكلّ شىء عليم}، عطف بر جمله {يهدى اللّه. ..} باشد. ياد كرد علم همه جانبه خداوند پس از مشيت مطلقه او; مى رساند كه مشيت خدا، مرتبط با علم او و برخاسته از آن است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 9

9 - فرو رفتن كفرپيشگان در ظلالت و سردرگمى گريز ناپذير ، برخاسته از محروميت آنان از نور هدايت الهى است .

و الذين كفروا أعم_لهم . .. كظلم_ت فى بحر لجّىّ ... من فوقه سحاب ظلم_ت بعضها فوق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 69 - 3

3 - تابش نور عدل و قسط الهى بر اهل زمين در قيامت

و أشرقت الأرض بنور ربّها

بسيارى از مفسران گفته اند: مقصود از نور در اين آيه، به قرينه جمله هاى بعدى _ كه درباره نامه اعمال و داورى به حق خداوند سخن گفته است _ نور عدل و قسط الهى است; چنان كه در فرهنگ عرب، به پادشاهى كه عادل باشد گفته مى شود (أشرقت الأفاق بعدلك و أضائت الدنيا بقسطك).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 8 - 1

1 - اسلام و قرآن ، نور الهى است .

يريدون ليطفؤا نور اللّه

با توجه به آيه قبل، استفاده مى شود كه مراد از {نور اللّه} قرآن و اسلام است.

نور ماه از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 3

3- محو شدن نور ماه در شب و روشنگرى خورشيد ، دو نشانه از نشانه هاى خداست .

فمحونا ءاية الّيل و جعلنا ءاية النهار مبصرة

اين برداشت بنابراين است كه منظور از {آية الليل} ماه و {آية النهار} خورشيد باشد.

نور و ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره

- 2 - 257 - 3،4،6،7،9،11

3 _ خداوند ، هدايتگر اهل ايمان ، از تاريكى ها به سوى نور

اللّه ولىّ الّذين امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور

4 _ هدايت مؤمنان از تاريكى ها به نور ، پرتويى از ولايت الهى بر آنان

اللّه ولىّ الّذين امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور

جمله {يخرجهم . .. } پس از طرح ولايت الهى نسبت به مؤمنان، به منزله بيان و يا ارائه نمونه اى است از ولايت خداوندى.

6 _ ايمان به خداوند ، زمينه ساز راهيابى انسان به نور

اللّه ولّى الّذين امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور

7 _ انسان ، همواره بر سر دوراهى نور و ظلمت

يخرجهم من الظّلمات الى النّور . .. يخرجونهم من النّور الى الظّلمات

9 _ كفر ، زمينه ساز سرپرستى و حاكميّت طاغوت و انحراف از نور به ظلمتها

و الّذين كفروا اولياؤهم الطّاغوت يخرجونهم من النّور الى الظّلمات

11 _ حاكميّت طاغوت ، منحرف كننده جامعه ، به سوى ظلمت ها و تباهيها

اولياؤهم الطّاغوت يخرجونهم من النّور الى الظّلمات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 9

9 _ قرآن و پيامبر ( ص ) ، خارج كننده انسان ها از تاريكى و گمراهى به نور و هدايت با اذن خداوند

و يخرجهم من الظلمت إلى النور باذنه

در برداشت فوق {باذنه} متعلق به {يخرجهم} گرفته شده است. بر اين مبنا ضمير در {يخرجهم} بايد به {نور} و {كتاب} برگردانده شود، نه به {اللّه}، چون معنا ندارد كه خدا با اذن خودش كارى انجام دهد.

نياز به نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد -

57 - 13 - 2

2 - حركت در عرصه تاريك قيامت ، نيازمند داشتن نور و روشنايى از خود

يوم يقول المن_فقون . .. انظرونا نقتبس من نوركم

وحدت نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 6

6 _ تعدد تاريكيها و گمراهيها و وحدت نور و هدايت در جهان آفرينش

و جعل الظلمت و النور

جمع آوردن {ظلمات} در برابر {نور} به صورت مفرد مى تواند اشاره به تعدد راههاى گمراهى و يگانه بودن راه مستقيم هدايت باشد.

ورود مؤمنان به نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 6

6 - دعا و تحيت ملائكه بر مؤمنان ، زمينه ساز بيرون بردن آنان از ظلمت ها به نور است .

هو الذى يصلّى عليكم و مل_ئكته ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

ويژگيهاى سوره نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 1 - 1،4

1- سوره نور ، به صورت دفعى و يكباره نازل گشت .

سورة أنزلن_ها

{سورة} خبر براى مبتداى محذوف (ه_ذه) است و مشاراليه {ه_ذه} مجموعه آياتى است كه بر پيامبر(ص) نازل شد. بنابراين لازمه اين امر، آن است كه اين مجموعه، يكباره و به هم پيوسته نازل شده باشد. گفتنى است اشاره شدن اين مجموعه با واژه {ه_ذه} _ كه براى اشاره به نزديك است _ مؤيد برداشت ياد شده است.

4- مجموع آيات سوره نور ، شامل دو بخش است : احكام واجب الاجرا و معارف شايان توجه و تذكر .

سورة أنزلن_ها و فرضن_ها

{فرض} به معناى ايجاب قطعيت و الزام است (لسان

العرب). از اين رو مفسران برآنند كه فرض كردن سوره، يا به اعتبار وجود احكام لازم الاجرا در اين سوره است و يا به اعتبار وجود عقايد و معارف خدشه ناپذير و شايان توجه در آن مى باشد.

ويژگيهاى نور خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 8،15

8 - نور خداوند ، ذاتى و به دور از هر گونه تيرگى و كدرى

مثل نوره كمشكوة فيها مصباح المصباح فى زجاجة الزجاجة كأنّها كوكب درىّ يوقد من شجر

برداشت ياد شده بر اساس دو نكته اى است كه در تشبيه نور خدا وجود دارد: 1_ روغن و مايه نور، بدون دخالت عامل خارجى (عامل آتش زا)، مشتعل و نورافشان است (و لو لم تمسسه نار). اين حكايت از آن دارد كه نور خدا، از خود او است و به سبب عامل خارجى نيست. 2- نور چراغ هم چون ستاره اى درخشان بسيار پرفروغ و شفاف است و اين بيانگر اين حقيقت است كه نور خدا، از هر گونه تيرگى و كدرى منزه است.

15 - نور خداوند ، در نهايت شدت و روشنايى و عارى از هر گونه ظلمت و تاريكى است .

نور على نور

حرف {على} در {نور على نور} براى استعلاى مجازى و به معناى تعاون است و غرض از آن، بيان شدت نورالهى و خالص بودن آن از هر ظلمت و تاريكى است.

هدايت به نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 4،5،11،12

4 - هدف از نزول قرآن ، بيرون آوردن مردم از ظلمت ها و رهنمونى

آنان به نور و روشنايى ها است .

ليخرج الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من الظلم_ت إلى النور

5 - پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار هدايت مردم به سوى نور و خارج كردن آنان از ظلمت ها ( گمراهى ها ) در پرتو تعاليم قرآن كريم

ليخرج الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من الظلم_ت إلى النور

11 - سنت پيامبر ( ص ) ، همگام و همتراز قرآن ، در نجات مردم از ظلمت ها و هدايت آنان به سوى نور

ليخرج الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت من الظلم_ت إلى النور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خارج ساختن مردم از ظلمت كفر و هدايت آنان به نور ايمان، هدفى دائمى است. از سوى ديگر پيامبر(ص) همچون ساير انسان ها، از دنيا خواهد رفت. بنابراين تنها سنت آن حضرت، مى تواند همواره چنين نقشى را ايفا كند.

12 - ايمان و عمل صالح ، نشانه رهايى از ظلمت ها و هدايت به نور است .

و من يؤمن باللّه و يعمل ص_لحًا يدخله جنّ_ت

ذكر پاداش بهشت براى مؤمنان نيكوكار _ پس از طرح مسأله ظلمت كفر و نور ايمان _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 10

10 _ خداوند ، خارج كننده انسان ها از ظلمت و تاريكى به نور و هدايت

يخرجهم من الظلمت إلى النور

بنابر اينكه ضمير فاعلى در {يخرجهم} به {اللّه} برگردانده شود. بر اين مبنا {باذنه} به معناى {بعلمه} خواهد بود.

هدايت به نور خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور -

24 - 36 - 3

3 - هدايت و راه يابى به نور ويژه خداوند ، داراى راه ها و مكان هاى ويژه است .

يهدى اللّه لنوره من يشاء . .. فى بيوت أذن اللّه أن ترفع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 5

5 - مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، از هدايت خاص خداوند به نور خويش برخورداراند .

يهدى اللّه لنوره من يشاء . .. فى بيوت أذن اللّه ... يسبّح له فيها ... رجال لاتله

نور و ظلمت

نور و ظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 257 - 3،4،6،7،9،11

3 _ خداوند ، هدايتگر اهل ايمان ، از تاريكى ها به سوى نور

اللّه ولىّ الّذين امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور

4 _ هدايت مؤمنان از تاريكى ها به نور ، پرتويى از ولايت الهى بر آنان

اللّه ولىّ الّذين امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور

جمله {يخرجهم . .. } پس از طرح ولايت الهى نسبت به مؤمنان، به منزله بيان و يا ارائه نمونه اى است از ولايت خداوندى.

6 _ ايمان به خداوند ، زمينه ساز راهيابى انسان به نور

اللّه ولّى الّذين امنوا يخرجهم من الظّلمات الى النّور

7 _ انسان ، همواره بر سر دوراهى نور و ظلمت

يخرجهم من الظّلمات الى النّور . .. يخرجونهم من النّور الى الظّلمات

9 _ كفر ، زمينه ساز سرپرستى و حاكميّت طاغوت و انحراف از نور به ظلمتها

و الّذين كفروا اولياؤهم الطّاغوت يخرجونهم من النّور الى الظّلمات

11 _ حاكميّت طاغوت ، منحرف كننده

جامعه ، به سوى ظلمت ها و تباهيها

اولياؤهم الطّاغوت يخرجونهم من النّور الى الظّلمات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 9

9 _ قرآن و پيامبر ( ص ) ، خارج كننده انسان ها از تاريكى و گمراهى به نور و هدايت با اذن خداوند

و يخرجهم من الظلمت إلى النور باذنه

در برداشت فوق {باذنه} متعلق به {يخرجهم} گرفته شده است. بر اين مبنا ضمير در {يخرجهم} بايد به {نور} و {كتاب} برگردانده شود، نه به {اللّه}، چون معنا ندارد كه خدا با اذن خودش كارى انجام دهد.

نورانيت

آثار نورانيت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 10

10 - انسان ، براى گذار از ظلمات قيامت ، بايد از خود نورى داشته باشد كه راه را براى او روشن كند .

و يجعل لكم نورًا تمشون به

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از {تمشون}، پيمودن راه در عرصه قيامت باشد.

آثار نورانيت اخروى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 11

11 - خداوند ، در قيامت به مؤمنان تقواپيشه نورى عطا خواهد كرد كه در پرتو آن از ظلمات قيامت گذر كنند .

و يجعل لكم نورًا تمشون به

آثار نورانيت اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 4

4 - درخشش نور مؤمنان ، موجب روشن شدن راه ايشان از پيش رو ، سمت راست و سمت چپ آنان در قيامت

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت يسعى

نورهم بين أيديهم و بأيم_نهم

در آيه شريفه از فن {اكتفا} استفاده شده است; يعنى، با ذكر {بأيمانهم} از بيان {و بشمائلهم} اكتفا شده است. بنابراين تقدير آيه چنين مى شود: {يسعى نورهم بين أيديهم و بأيمانهم و بشمائلهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 11

11 - خداوند ، در قيامت به مؤمنان تقواپيشه نورى عطا خواهد كرد كه در پرتو آن از ظلمات قيامت گذر كنند .

و يجعل لكم نورًا تمشون به

زيبايى نورانيت اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 6

6 - منظره حركت شتابان زنان و مردان مؤمن در قيامت ، به سوى بهشت با چهره هايى چونان چراغ فروزان ، بس زيبا و چشم نواز براى بينندگان

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت يسعى نورهم بين أيديهم و بأيم_نهم

در صورتى كه مراد {ترى} هر فرد بيننده باشد، به نظر مى رسد آيه شريفه در مقام تصوير صحنه اى است كه نظر هر بيننده اى را در آن روز به خود جلب مى كند.

عوامل نورانيت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 22 - 2

2 - آخرت طلبى و دل نبستن به دنيا ، موجب سرور و تابناكى چهره ها در قيامت

وجوه يومئذ ناضرة

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، بيانگر جايگاه اخروى كسانى است كه در قطب مخالف دلبستگان به دنيا قرار دارند.

عوامل نورانيت قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57

- 17 - 1

1 - ياد خدا و تلاوت كلام او ( قرآن ) ، حيات و روشنى بخش دل ها است .

أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه . .. و اعلموا أنّ اللّه يحىِ الأرض

جمله {اعلموا أن اللّه. ..} تعليل براى جمله {ألم يأن... لذكر اللّه} است. در اين تعليل، دل هاى غافل از ياد خدا و بيگانه با كلام او (قرآن)، به زمين مرده و ياد خدا و كلام او (قرآن)، به باران تشبيه شده است. همان طور كه خداوند به وسيله باران، زمين مرده را زنده مى كند; ياد خدا و تلاوت كلام او (قرآن) نيز، دل هاى غافل و مرده را حيات مى بخشد و نورانى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 9

9 - ايمان و تقوا ، سبب مى شود كه خداوند ، در درون انسان نورى قرار دهد كه با آن بتواند راه درست را تشخيص داده و مسير زندگى را سالم طى كند .

و يجعل لكم نورًا تمشون به

جمله {يجعل لكم. ..} (نظير جمله پيشين) جواب براى شرط مقدر است. تقدير آن چنين مى شود: {إن تتّقوا و تؤمنوا برسوله يجعل لكم نوراً تمشون به}.

مدت نورانيت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 8 - 2

2 - تابندگى خورشيد ، تا آستانه برپايى قيامت

و خسف القمر

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه نور ماه، بازتاب نور خورشيد است و بى فروغ شدن ماه در آستانه برپايى قيامت، به سبب بى فروغ شدن خورشيد است.

منشأ

نورانيت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 13 - 1

1 - خداوند خورشيد را چراغ فروزان و منبع نور و حرارت قرار داده است .

و جعلنا سراجًا وهّاجًا

{وَهَج} (ريشه {وهّاج})، به معناى آتش و روشنايى آن است. (مقاييس اللغة)

موجبات نورانيت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 14

14 - ايمان و تعاون در امر دين ، موجب نورانيت انسان ها در عرصه قيامت

نورهم يسعى بين أيديهم و بأيم_نهم يقولون ربّنا أتمم لنا نورنا

نورانيت اخروى پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 38 - 2

2 - انسان هاى پاك ، تذكّرپذير ، هدايت جو و خداترس ، در قيامت چهره اى نورانى خواهند داشت .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر ... جاءك يسعى . و هو يخشى ... وجوه يومئذ مسفرة

نورانيت اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 38 - 2

2 - انسان هاى پاك ، تذكّرپذير ، هدايت جو و خداترس ، در قيامت چهره اى نورانى خواهند داشت .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر ... جاءك يسعى . و هو يخشى ... وجوه يومئذ مسفرة

نورانيت اخروى زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 2،6

2 - حضور مردان و زنان مؤمن ، با چهره هايى تابان در عرصه قيامت

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت يسعى نورهم

6 - منظره حركت شتابان زنان و مردان مؤمن در قيامت ،

به سوى بهشت با چهره هايى چونان چراغ فروزان ، بس زيبا و چشم نواز براى بينندگان

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت يسعى نورهم بين أيديهم و بأيم_نهم

در صورتى كه مراد {ترى} هر فرد بيننده باشد، به نظر مى رسد آيه شريفه در مقام تصوير صحنه اى است كه نظر هر بيننده اى را در آن روز به خود جلب مى كند.

نورانيت اخروى صديقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 19 - 10

10 - صديقان و شهدا ( گواهان ) ، در جهان آخرت داراى نورانيتى ويژه و مخصوص به خود هستند .

لهم . .. و نورهم

نورانيت اخروى گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 19 - 10

10 - صديقان و شهدا ( گواهان ) ، در جهان آخرت داراى نورانيتى ويژه و مخصوص به خود هستند .

لهم . .. و نورهم

نورانيت اخروى موعظه پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 38 - 2

2 - انسان هاى پاك ، تذكّرپذير ، هدايت جو و خداترس ، در قيامت چهره اى نورانى خواهند داشت .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر ... جاءك يسعى . و هو يخشى ... وجوه يومئذ مسفرة

نورانيت اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 12 - 2،3

2 - حضور مردان و زنان مؤمن ، با چهره هايى تابان در عرصه قيامت

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت يسعى نورهم

3 - فروغ چهره مؤمنان ، روشنگر راه آنان در قيامت

به سوى بهشت

يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت يسعى نورهم

{سعى} به معناى دويدن است. دويدن نور مؤمنان در پيش روى آنان، بيانگر آن است كه آنان دوان دوان به سويى در حركت اند. برخى از مفسران برآنند كه در اين حال، آنان به سوى بهشت مى روند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 3،8

3 - مؤمنان ، برخوردار از نور و روشنايى در صحنه تاريك قيامت

يوم يقول المن_فقون . .. انظرونا نقتبس من نوركم

8 - مهلت خواهى منافقان از مؤمنان در قيامت ، براى برگرفتن مقدارى از نور ايشان

يوم يقول المن_فقون . .. انظرونا نقتبس من نوركم

ماده {نظر} هرگاه بدون واسطه متعدى شود، به معناى انتظار كشيدن و مهلت دادن خواهد بود. بنابراين {انظرونا}; يعنى، انتظار ما را بكشيد و ما را مهلت دهيد. {قبس} (مبدأ اشتقاق {نقتبس}) به شعله اى از يك آتش گفته مى شود. بنابراين {نقتبس من نوركم}; يعنى، تا شعله اى از نور شما برگيريم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 12

12 - حضور مؤمنان در عرصه قيامت ، با درخشش نور از وجود آنان

نورهم يسعى بين أيديهم و بأيم_نهم

نورانيت اخروى مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 38 - 2

2 - انسان هاى پاك ، تذكّرپذير ، هدايت جو و خداترس ، در قيامت چهره اى نورانى خواهند داشت .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر ... جاءك يسعى . و هو يخشى ... وجوه يومئذ مسفرة

نورانيت اسلام

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - صف - 61 - 8 - 1،4

1 - اسلام و قرآن ، نور الهى است .

يريدون ليطفؤا نور اللّه

با توجه به آيه قبل، استفاده مى شود كه مراد از {نور اللّه} قرآن و اسلام است.

4 - تلاش براى خاموش كردن نور اسلام ، تلاشى مذبوحانه و بى فرجام است .

يريدون ليطفؤا نور اللّه . .. و اللّه متمّ نوره

نورانيت ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 122 - 3،6

3 _ ايمان، حيات است و مولد نور و كفر، مرگ است و تاريكى.

أو من كان ميتا فأحيينه . .. كمن مثله فى الظلمت

6 _ نور ايمان، روشنگر خطوط و افكار مختلف جامعه براى مؤمنان است.

و جعلنا له نورا يمشى به فى الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 20 - 2

2 - ايمان چون نور ، مايه هدايت و روشنايى و كفر ، همچون ظلمت ، مايه گمراهى و تاريك بينى

و لا الظلم_ت و لا النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 12،13

12 - ايمان و عمل صالح ، نور است .

قيل ارجعوا وراءكم فالتمسوا نورًا

{إلتماس} (مصدر {التمسوا}) به معناى تحصيل و به دست آوردن است. در صورتى كه مراد از {ورائكم} دنيا باشد، مقصود اين خواهد بود كه به دنيا برگرديد و با ايمان و عمل صالح، براى آخرت خود نور به دست آوريد.

13 - قيامت ، روز جلوه گر شدن حقيقت نورانى ايمان و عمل صالح

قيل ارجعوا وراءكم فالتمسوا نورًا

نورانيت تورات

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 8

8 _ روشنى و روشنگرى و هدايتگرى براى توده هاى مردم، از ويژگيهاى تورات است.

الكتب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس

از ويژگيهاى بارز براى {نور}، روشنى آن و همچنين روشن ساختن چيزهايى است كه در پرتو آن قرار گيرند. توصيف تورات به اين وصف بيانگر وجود اين دو ويژگى در آن كتاب آسمانى است.

نورانيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 17

17_ خداوند ، حقيقتى بصير و پرفروغ است و معبود هاى اهل شرك كور و تاريكند .

قل هل يستوى الأعمى والبصير أم هل تستوى الظلم_ت والنور

برداشت فوق بر اين مبناست كه {أعمى} و {ظلمات} اوصاف معبودهاى اهل شرك و {بصير} و {نور} وصف خداوند باشد.

نورانيت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 2

2 _ فروزندگى خورشيد و تابندگى ماه ، جلوه هايى از ربوبيت و تدبير خدا نسبت به اهل زمين

إن ربكم اللّه . .. هو الذى جعل الشمس ضياء و القمر نوراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 1

1 - خداوند ، ماه را نورانى و خورشيد را همچون چراغ فروزنده آفريد .

و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 13 - 2

2 - خورشيد پر فروغ ، نعمتى الهى است .

و جعلنا سراجًا وهّاجًا

نورانيت سبيل الله

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 9

9- كفر ، ظلمت و راه خدا ، نور است .

لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور

به قرينه آيات بعد، كه درباره كافران و سدّ كنندگان راه خداست، مراد از {ظلمات}، كفر و مراد از {نور}، راه خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 5

5- كفر ، ظلمت و راه خدا ، نور است .

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور

از آن جايى كه هدف پيامبران و از جمله موسى(ع) هدايت مردم بوده است; احتمالاً، مراد از خارج كردن مردم از ظلمت، نجات از كفر و بردن آنان به سوى نور، هدايت آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 7

7 - كفر ، ظلمت و راه خدا ، نور است .

من الظلم_ت إلى النور

از اين قرينه كه مقصود از نور قرآن و راه خدا است; استفاده مى شود كه مراد از ظلمات، راه هاى كفر است.

نورانيت ستاره پروين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 3 - 3

3 - كيوان يا پروين ، اخترى تابان كه نور آن تاريكى فضا را مى شكافد . *

و الطارق . .. النجم الثاقب

از ستارگانى كه {النجم الثاقب} توصيفگر آن است، ستاره زحل (كيوان) مى باشد (قاموس). برخى ديگر آن را بر {ثريا} (پروين) تطبيق داده و گفته اند: چون {النجم} هرگاه به صورت مطلق آورده شود، مراد از آن ستاره پروين است; پس در آيه

نيز همان ستاره مورد نظر است.

نورانيت ستاره زحل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 3 - 4

4 - { عن أبان بن تغلب قال : كنت عند أبى عبداللّه ( ع ) إذ دخل عليه رجل من أهل اليمن . . . فقال له أبوعبداللّه ( ع ) : . . .فما زحل عندكم فى النجوم ؟ فقال اليمانى : نجم نحس ، فقال له أبوعبداللّه ( ع ) : مه لاتقولنّ ه_ذا فإنّه نجم أميرالمؤمنين ( ع ) و هو نجم الأوصياء ( ع ) و هو النجم الثاقب الذى قال اللّه عزّوجلّ فى كتابه فقال له اليمانى : فما يعنى بالثاقب قال : إنّ مطلعه فى السماء السابعة و إنّه ثقب بضوئه حتّى أضاء فى السماء الدنيا فمن ثَمّ سمّاه اللّه عزّوجلّ النجم الثاقب ;

از ابان بن تغلب روايت شده است: خدمت امام صادق(ع) بودم كه مردى از اهل يمن خدمت ايشان رسيد . .. امام صادق(ع) به او فرمود: مقام زحل در بين ستارگان نزد شما چگونه است؟ آن مرد يمنى گفت: ستاره نحسى است. امام صادق(ع) فرمود: بس كن و اين را مگو; زيرا زحل ستاره اميرالمؤمنين و ستاره اوصيا است و آن همان {نجم ثاقب} است كه خداى عزّوجلّ در كتابش ذكر كرده است. آن مرد يمنى گفت: مراد از ثاقب چيست؟ حضرت فرمود: طلوع آن در آسمان هفتم است. آن با نورش [آسمان ها را ]مى شكافد تا به نزديك ترين آسمان برسد و از آن جهت است كه خداى عزّوجلّ آن را {نجم ثاقب} (ستاره شكافنده) ناميده است}.

نورانيت

ستاره طارق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 3 - 1

1 - { طارق } ، ستاره اى است داراى پرتوى نافذ و شكافنده تاريكى ها در صحنه آسمان .

النجم الثاقب

{ثَقْب}; يعنى، دريدگى كم عمق (مصباح) و چون نور ستاره نفوذ مى كند، آن را {ثاقب} گويند. (مقاييس اللغة) استفهام از شناخت {طارق} _ در آيه قبل _ و توصيف آن به {نجم ثاقب} _ در اين آيه _ بيانگر آن است ستاره اى خاص مورد نظر است.

نورانيت ستاره كيوان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 3 - 3

3 - كيوان يا پروين ، اخترى تابان كه نور آن تاريكى فضا را مى شكافد . *

و الطارق . .. النجم الثاقب

از ستارگانى كه {النجم الثاقب} توصيفگر آن است، ستاره زحل (كيوان) مى باشد (قاموس). برخى ديگر آن را بر {ثريا} (پروين) تطبيق داده و گفته اند: چون {النجم} هرگاه به صورت مطلق آورده شود، مراد از آن ستاره پروين است; پس در آيه نيز همان ستاره مورد نظر است.

نورانيت صورت ابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 24 - 1،2

1 - وفور ، خرمى و طراوت نعمت هاى آخرت ، نيكوكاران را شاداب و داراى رخسارى درخشان خواهد ساخت .

تعرف فى وجوههم نضرة النعيم

{نعيم} به معناى نعمت فراوان، {نضرة} به معناى زيبايى و {نضرة النعيم} به معناى درخشندگى آن است (مفردات راغب). مراد از آن به قرينه {تعرف فى وجوههم}، تابناكى چهره بر اثر نعمت وافر است.

2 - تلألؤ

نور و زيبايى در رخسار نيكوكاران بر اثر نعمت هاى آخرت ، بر هر بيننده اى آشكار و مشهود است .

تعرف فى وجوههم نضرة النعيم

{تعرف}، خطاب به نوع است و هر مخاطبى را شامل مى شود.

نورانيت عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 12،13

12 - ايمان و عمل صالح ، نور است .

قيل ارجعوا وراءكم فالتمسوا نورًا

{إلتماس} (مصدر {التمسوا}) به معناى تحصيل و به دست آوردن است. در صورتى كه مراد از {ورائكم} دنيا باشد، مقصود اين خواهد بود كه به دنيا برگرديد و با ايمان و عمل صالح، براى آخرت خود نور به دست آوريد.

13 - قيامت ، روز جلوه گر شدن حقيقت نورانى ايمان و عمل صالح

قيل ارجعوا وراءكم فالتمسوا نورًا

نورانيت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 25

25 _ قرآن سراسر نور و روشنگر راه رستگارى است .

فالذين . .. اتبعوا النور الذى أنزل معه أولئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 9

9 - قرآن ، نور الهى در تاريكى هاى نادانى و موجب هدايت انسان از گمراهى است .

و ل_كن جعلن_ه نورًا نهدى به من نشاء من عبادنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 8 - 4

4 - رهنمود ها و معارف قرآن ، همچون نور خود روشن و روشنايى بخش حيات بشر و روشنگر حقايق است .

والنور

نورانيت قلب مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 5،16،18

5 _ شرح صدر نور الهى در قلب مؤمنان است. *

و جعلنا له نورا يمشى . .. فمن يرد الله أن يهديه يشرح صدره

{فاء} در {فمن يرد . .. } عطف و تفريع بر آيات قبل است. در آيه 122 (أو من كان ميتا ... ) مردم به دو دسته تقسيم شدند: حيات يافتگان داراى نور و فروماندگان در ظلمت. در اين آيه با نتيجه گيرى از مجموع آيات، هدايت يافتگان داراى شرح صدر و گمراهان مبتلا به تنگى صدر شمرده شده اند. محتمل است شرح صدر همان نورى باشد كه در آيه 122 مطرح شده است.

16 _ لما نزلت هذه الآية سئل رسول الله(ص) عن شرح الصدر ما هو؟ فقال: نور يقذفه الله فى قلب المؤمن فينشرح له صدره و ينفسح . .. .

آنگاه كه آيه {فمن يرد الله . .. } نازل شد از رسول خدا(ص) سؤال كردند، شرح صدر چيست؟ فرمود: نورى است كه خداوند در قلب مؤمن مى افكند و با آن سينه اش را بازم__ى گرداند ... .

18 _ عن أبى عبدالله(ع) قال: إن الله عز و جل إذا أراد بعبد خيرا نكت فى قلبه نكتة من نور و فتح مسامع قلبه و كل به ملكا يسدده و إذا أراد بعبد سوءا نكت فى قلبه نكتة سوداء و سد مسامع قلبه و وكل به شيطانا يضله ثم تلا هذه الآية: {فمن يرد الله أن يهديه يشرح صدره للاسلام و من يرد أن يضله يجعل صدره ضيقا حرجا}.

امام صادق(ع) فرمود: هر گاه خداوند عز و جل براى بنده اى خيرى بخواهد، در

دلش نقطه اى از نور ايجاد مى كند و گوشهاى دلش را بازمى گرداند و فرشته اى بر او مى گمارد كه وى را در كارهايش استوار نمايد. و آنگاه كه خدا براى بنده اى بدى بخواهد، در دلش نقطه اى سياه ايجاد كرده و گوشهاى دلش را مى بندد و شيطانى را بر او مى گمارد تا گمراهش كند، سپس امام صادق(ع) آيه {فمن يرد الله ... } را تلاوت فرمود.

نورانيت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 1

1 - خداوند ، ماه را نورانى و خورشيد را همچون چراغ فروزنده آفريد .

و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

نورانيت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 2

2 _ فروزندگى خورشيد و تابندگى ماه ، جلوه هايى از ربوبيت و تدبير خدا نسبت به اهل زمين

إن ربكم اللّه . .. هو الذى جعل الشمس ضياء و القمر نوراً

نورانيت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 122 - 5،7

5 _ مؤمن با نور الهى مسير صحيح حركت را در جامعه و بين مردم درمى يابد.

و جعلنا له نورا يمشى به فى الناس

7 _ توجه دادن مؤمنان به حيات معنوى خود و برخوردارى از نور الهى، بازدارنده آنان از اطاعت مشركان و گمراهان

و إن أطعتموهم إنكم لمشركون. أو من كان ميتا فأحيينه و جعلنا له نورا يمشى به فى ال

تمثيل مذكور براى بر حذر داشتن مسلمانان از اطاعت مشركان است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 19 - 15

15 - { فى المجمع بعد ذكر ه_ذه الأية { لهم أجرهم و نورهم } أى لهم ثواب طاعاتهم و نور إيمانهم الذى يهتدون به إلى طريق الجنّة . . . رواه البراء بن عازب عن النبى ( ص ) ;

در مجمع البيان بعد از ذكر آيه {لهم أجرهم و نورهم} آمده است: مقصود اين است كه براى آنان است پاداش طاعت و نور ايمانشان كه به وسيله آن به راه بهشت هدايت مى شوند و اين معنا را براءبن عازب از نبى اكرم(ص) روايت نموده است}.

نورانيت هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 8

8 - { ضلالت و گمراهى } ، ظلمت و تاريكى و { هدايت و رهيابى } ، نور و روشنايى است .

ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

استعاره آوردن {ظلمت} براى ضلالت و {نور} براى هدايت بيانگر مطلب ياد شده است.

نوزاد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نوزاد

ادراك نوزاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 78 - 3

3- عدم برخوردارى فرزند انسان از علم و آگاهى از طريق ابزار شنوايى ، بينايى و قلب به هنگام تولد ، از نشانه هاى تدبير و حكمت الهى *

و الله أخرجكم من بطون أمّه_تكم لاتعلمون شيئًا

اين آيه در مقام اثبات توحيد و توجه دادن انسانها به آثار و نشانه هاى الهى است. بنابراين عالم نبودن فرزندان و عدم توجه آنان به موقعيت خويش، در مراحل تولد و پس از آن، مى تواند اشاره به حكمت الهى و اهميت

اين موضوع در زندگى انسانها داشته باشد.

اهميت مصالح نوزاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 13،14،15

13 - شيردادن مادران به نوزادن خود ، به مصالح و منافع نوزادان نزيك تر از دايگان است .

فإن أرضعن لكم . .. و إن تعاسرتم فسترضع له أُخرى

مطلب ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد بيان راه كارهاى شايسته براى تأمين مصالح و منافع نوزادان است و در اين راستا، شيردادن مادران بر دايگان مقدم ذكر شده است.

14 - شيردادن دايگان ، به نوزادان زنان مطلّقه ، تنها در صورت ضرورت و با مشورت و هم فكرى پدر و مادر آنان ، شايسته و بجا است .

و أتمروا بينكم بمعروف و إن تعاسرتم فسترضع له أُخرى

15 - رعايت مصالح و منافع نوزادان ، اساس جهت گيرى هاى تعاليم و رهنمود هاى الهى در زمينه طلاق است .

فأنفقوا عليهنّ حتّى يضعن حملهنّ . .. و أتمروا بينكم بمعروف و إن تعاسرتم فسترضع ل

فرمانِ خداوند، به تأمين هزينه زندگىِ زنان مطلّقه در ايّام باردارى و نيز پرداخت اجرتِ شيردادن به نوزادشان و يا گرفتن دايه براى آنان، همگى دليل توجه و عنايت ويژه تعاليم اسلام، به مصالح و منافع نوزادان در هنگام طلاق است.

بينايى نوزاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 78 - 3

3- عدم برخوردارى فرزند انسان از علم و آگاهى از طريق ابزار شنوايى ، بينايى و قلب به هنگام تولد ، از نشانه هاى تدبير و حكمت الهى *

و الله أخرجكم من بطون

أمّه_تكم لاتعلمون شيئًا

اين آيه در مقام اثبات توحيد و توجه دادن انسانها به آثار و نشانه هاى الهى است. بنابراين عالم نبودن فرزندان و عدم توجه آنان به موقعيت خويش، در مراحل تولد و پس از آن، مى تواند اشاره به حكمت الهى و اهميت اين موضوع در زندگى انسانها داشته باشد.

تغذيه نوزاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 6،10،12،13

6 - مردان بايد به زنان مطلّقه ، بابت شيردادن فرزندان خود اجرت بپردازند .

فإن أرضعن لكم ف_اتوهنّ أُجورهنّ

10 - در صورت به توافق نرسيدن مردان و زنان مطلّقه درباره شيردادن نوزاد خويش _ به خاطر دشوار بودن آن و يا سخت گيرى آنان بر يكديگر _ بايد نوزاد را به دايه بسپارند .

و إن تعاسرتم فسترضع له أُخرى

12 - زنان مطلّقه ، داراى حق تقدّم و اولويت در شيردادن به نوزادان خود

فإن أرضعن لكم . .. و إن تعاسرتم فسترضع له أُخرى

برداشت ياد شده، با توجه اين نكته است كه صورت شيردادن مادران مطلّقه به نوزادان خود، در آغاز مطرح شده است. سپس صورت اختلاف و دايه گرفتن براى نوزادان، بيان گرديده است.

13 - شيردادن مادران به نوزادن خود ، به مصالح و منافع نوزادان نزيك تر از دايگان است .

فإن أرضعن لكم . .. و إن تعاسرتم فسترضع له أُخرى

مطلب ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد بيان راه كارهاى شايسته براى تأمين مصالح و منافع نوزادان است و در اين راستا، شيردادن مادران بر دايگان مقدم ذكر شده است.

شگفتى تكلم نوزاد

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 29 - 6

6- زبان گشودن كودكى آرميده در گهواره و تشريح ماجراى ميلاد خويش ، براى قوم مريم قابل تصور نبود .

كيف نكلّم من كان فى المهد صبيًّا

{مهد} گهواره يا هر مكان ديگرى است كه براى آرميدن كودك اختصاص يابد.

شنوايى نوزاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 78 - 3

3- عدم برخوردارى فرزند انسان از علم و آگاهى از طريق ابزار شنوايى ، بينايى و قلب به هنگام تولد ، از نشانه هاى تدبير و حكمت الهى *

و الله أخرجكم من بطون أمّه_تكم لاتعلمون شيئًا

اين آيه در مقام اثبات توحيد و توجه دادن انسانها به آثار و نشانه هاى الهى است. بنابراين عالم نبودن فرزندان و عدم توجه آنان به موقعيت خويش، در مراحل تولد و پس از آن، مى تواند اشاره به حكمت الهى و اهميت اين موضوع در زندگى انسانها داشته باشد.

قلب نوزاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 78 - 3

3- عدم برخوردارى فرزند انسان از علم و آگاهى از طريق ابزار شنوايى ، بينايى و قلب به هنگام تولد ، از نشانه هاى تدبير و حكمت الهى *

و الله أخرجكم من بطون أمّه_تكم لاتعلمون شيئًا

اين آيه در مقام اثبات توحيد و توجه دادن انسانها به آثار و نشانه هاى الهى است. بنابراين عالم نبودن فرزندان و عدم توجه آنان به موقعيت خويش، در مراحل تولد و پس از آن، مى تواند اشاره به حكمت الهى و اهميت اين موضوع در زندگى انسانها داشته باشد.

منشأ سلامتى نوزاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 12

12 _ والدين در دوران جنينى كودك ، تنها خداوند را در اعطاى فرزندى سالم مؤثر مى دانند .

لئن ءاتيتنا صلحاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 190 - 3،7

3 _ اعطاى فرزند و تأمين سلامت او به دست خدا و در اختيار اوست .

فلما ءاتيهما صلحاً

7 _ انسان ها پس از برخوردار شدن از فرزند سالم ، على رغم اعتقادشان بر يگانگى خدا در آفرينش و تأمين سلامت جنين ، به شرك مى گرايند و غير او را در آفرينش و سلامت كودكشان مؤثر مى پندارند .

لئن ءاتيتنا . .. فلما ءاتيهما صلحاً جعلا له شركاء

نوزادى

تكلم عيسى(ع) در نوزادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 10،11،12،13،14

10 _ عيسى ( ع ) برخوردار از توان سخن گويى در دوران نوزادى و خردسالى خويش

تكلم الناس فى المهد

11 _ سخنان عيسى ( ع ) در كودكى گفتارى حكيمانه و همسنگ با سخنان او در دوران كهولت و كمال رشد

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

بديهى است كه سخن گفتن عيسى(ع) در سن كهولت نعمتى خاص براى وى نيست بنابراين عطف {كهلا} بر {فى المهد} مى تواند اشاره به اين باشد كه سخن گفتن او به هنگام نوزادى همانند دوران رشد يافتگى وى بوده است.

12 _ روح القدس ، توانايى بخش عيسى ( ع ) براى گفتگوى با مردم در گهواره به هنگام بزرگسالى و آغاز دوران

پيرى

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

{كهل} به مردى گفته مى شود كه دوران جوانى را سپرى كرده و در آغاز دوران پيرى است جمله {تكلم الناس . ..} بيان مصداقى است از جمله {ايدتك بروح القدس}.

13 _ توان مسيح ( ع ) بر سخن گفتن با مردم در تمامى مراحل حيات خويش _ دوران شيرخوارگى و بزرگسالى _ از جمله نعمت هاى خاص خداوند بر آن حضرت

اذكر نعمتى عليك . .. تكلم الناس فى المهد و كهلا

14 _ گفتگوى عيسى ( ع ) با مردم در گهواره ، از نعمت هاى خاص الهى به مادرش مريم .

اذكر نعمتى عليك و على ولدتك . .. تكلم الناس فى المهد و كهلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 2،3،14

2- حضرت عيسى ( ع ) در شرايط سخت روحى و جسمى مادرش مريم ( س ) پس از زايمان با وى سخن گفت و او را دل دارى داد .

فحملته . .. فنادي_ها من تحتها ألاّتحزنى

مراد از ضمير فاعلى در {نادى} _ به قرينه ضمائر {فحملته فانتبذت به} در آيات قبل _ حضرت عيسى(ع) است و مراد از ضمير {من تحتها} همانند ضمير {فناداها} حضرت مريم(س) است. برخى فاعل {نادى} را جبرئيل دانسته و ضمير {من تحتها} را به {نخلة} يا {مريم} ارجاع داده اند; ولى سياق آيات با آنچه گفته شد سازگارتر است.

3- عيسى ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مريم ( س ) را به اندوهگين نبودن توصيه كرد .

فنادي_ها من تحتها ألاّتحزنى

14- { قال رسول اللّه ( ص )

: . . . و ه_ذا عيسى ابن مريم ( ع ) قال اللّه عزّوجلّ فيه { فناداها من تحتها ألاّتحزنى . . . } فكلّم أمّه وقت مولده ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: . .. اين عيسى بن مريم(ع) است كه خداوند _ عزّوجلّ _ در باره او فرمود {فناداها من تحتها ألاّتحزنى ...} پس عيسى(ع) با مادرش به هنگام ولادت سخن گفت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 25 - 1

1- عيسى ( ع ) ، در بدو تولد ، مادرش مريم ( س ) را به تكان دادن درخت خرما و استفاده از ميوه آن راهنمايى كرد .

و هزّى إليك بجذع النخلة تس_قط عليك رطبًا جنيًّا

{هزّ} به معناى حركت دادن به چپ و راست است و به قرينه {إليك} در آن معناى {متمايل ساختن} نيز تضمين شده است. بنابراين {هزّى إليك}، يعنى درخت را به جانب خود بكش و به چپ و راست تكان ده اين راهنمايى چنان چه از آيه بعد پيدا است، به منظور تأمين غذاى مريم(س) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 1،3،7

1- حضرت عيسى ( ع ) در آغاز تولد خويش ، مادرش مريم ( س ) را به خوردن خرماى تازه و نوشيدن از آب نهر فرا خواند .

فنادي_ها من تحتها . .. تحتك سريًّا ... رطبًا جنيًّا . فكلى واشربى

3- سخن گفتن عيسى ( ع ) با مادر خود و تأمين آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمينه هاى مسّرت و چشم

روشنى مريم ( س ) و رفع نگرانى او از آينده بود .

فنادي_ها . .. فكلى و اشربى و قرّى عينًا

{عيناً} تمييز و بيانگر مراد جدى از فاعل است و {قرّى} از ماده {قرار} (آرام گرفتن) و يا {قُرّ} (سرد شدن) است. در صورت اول جمله {قرّى عيناً}، يعنى {چشم آرميده باش} و در صورت دوم، يعنى {خنك چشم باش} (چشمت از اشك سوزان به دور باشد) و در هر صورت، كنايه از خوش دلى و شادمانى است كه چشم از نگرانى و اضطراب باز مى ايستد و از سوزش اشك اندوه، مصون مى ماند. ارتباط جمله {قرّى عيناً} با جملات قبل، گوياى برداشت فوق است.

7- عيسى ( ع ) ، وظيفه دفاع از مادر خويش در مقابل تهمت هاى مردم را به عهده گرفت .

فإمّاترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

توصيه مادر به سكوت از جانب عيسى(ع) بدان معنا بود كه او نگران دفاع از خود نباشد، چرا كه عيسى(ع) خود آن را انجام خواهد داد. سخن گفتن عيسى(ع) با مادر پس از ولادت، اين اطمينان را به مريم داده بود كه او براين كار كاملاً توانا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 27 - 6

6- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : لمّا قالت العواتق . . . لمريم ( ع ) : { لقد جئت شيئاً فريّاً } أنطق اللّه تعالى عيسى ( ع ) عند ذلك ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: چون دختران نورس به مريم گفتند: {لقد جئت شيئاً فريّاً} خداوند در آن هنگام زبان

عيسى(ع) را به سخن گفتن گشود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 29 - 3

3- حضرت مريم ( س ) به قدرت نوزادش عيسى ( ع ) در سخن گفتن و رفع اتهامات يقين داشت .

فأشارت إليه

آمدن مريم به ميان قوم خويش، آوردن علنى و آشكار فرزند و اشاره كردن به سوى نوزاد به جاى پاسخ گويى به اتهامات، بيانگر يقين او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 1،5،11

1- نوزاد مريم ( س ) با اشاره مادرش و در حضور مردم شروع به سخن گفتن كرد .

فأشارت إليه . .. قال إنّى عبداللّه

5- تكلم عيسى ( ع ) در گهواره و معرفى خود ، از معجزات او و برهانى كافى بر پاكدامنى مريم ( س ) و مبرّابودن او از اتهامات مردم بود .

فأشارت إليه . .. قال إنّى عبداللّه

11- { عن رسول اللّه ( ص ) : . . . و ه_ذا عيسى بن مريم ( ع ) . . . حين أشارت إليه . . . قال : إنّى عبداللّه آتانى الكتاب } . . . أُعطى كتاب النبوة و أُوصى بالصلاة والزكاة فى ثلاثة أيّام من مولده و كلّمهم فى اليوم الثانى من مولده . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: . .. و اين عيسى بن مريم(ع) است كه وقتى مريم به او اشاره كرد گفت: {إنّى عبداللّه آتانى الكتاب} ... كتابِ نبوت به او داده شد و به نماز و زكات سفارش گرديد (و اين همه) ظرف سه

روز پس از ولادت او بود و در روز دوم ولادت با مردم سخن گفت...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 1

1- حضرت عيسى ( ع ) در گهواره ، برخوردارى خود را از سلامت و امنيت كامل ، در مراحل تولد ، مرگ و رستاخيز ، اعلام كرد .

والسل_م علىّ يوم ولدت و يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

{ال} در {السلام} براى استغراق خصوصيات است، يعنى سلام كامل جامع و داراى همه خصوصيات، از همين جهت اين سلام با سلام در مورد حضرت يحيى(ع) از نظر خصوصيات متفاوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 2،14

2- توهم فرزند بودن عيسى ( ع ) براى خداوند ، برخاسته از تحليل نادرست ماجراى تولد و سخن گفتن معجزنماى او بود .

ذلك عيسى ابن مريم . .. ما كان للّه أن يتّخذ من ولد

نفى فرزند از خداوند پس از بيان قصه تولد عيسى(ع) مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه گروهى اين نوع امور معجزه آسا را دليل فرزند خدابودن او قرار داده اند.

14- ماجراى تولد و سخن گفتن عيسى ( ع ) ، نمودى از حاكميت اراده الهى بر هستى است ; نه نشان فرزندى عيسى ( ع ) براى خداوند .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد . .. إذا قضى أمرًا فإنّما يقول له كن فيكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 1،3

1- حضرت عيسى ( ع ) در گهواره ، خداوند را پروردگار

خود و ديگر انسان ها معرفى كرد .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم

جمله {إنّ اللّه ربّى . ..} عطف بر {إنّى عبد اللّه} در آيات قبل است. اين آيه نيز نقل بخشى از گفته هاى عيسى(ع) در گهواره است و آيات {ذلك عيسى ... كن فيكون} در اين بين معترضه مى باشد. تشابه اين جمله با آنچه در سوره آل عمران و زخرف از عيسى(ع) نقل شده، تأييد كننده اين نكته است.

3- دعوت همه مردم به پذيرش توحيد ربوبى و پرستش خداى يگانه ، از جمله سخنان عيسى ( ع ) در گهواره

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

شگفتى تكلم عيسى(ع) در نوزادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 29 - 5

5- مردم ، از واگذارشدن پاسخ اتهامات از سوى مريم ( س ) به نوزادش عيسى ( ع ) ، شگفت زده شده و آن را باور نكردند .

فأشارت إليه قالوا كيف نكلّم من كان فى المهد صبيًّا

استفهام در آيه انكارى است. اين انكار را چندين تأكيد نيز همراهى مى كند: 1) فعل {كان} كه در اين موارد بر ماضى دلالت ندارد، بلكه استقرار و ثبوت را مى فهماند; 2) قيد {فى المهد} كه نشانه ناتوانى عيسى(ع) از هرگونه حركتى است; 3) قيد {صبيّاً} كه با وجود {فى المهد} نيازى به آن نبود، ولى گويندگان آن را به منظور تأكيد انكار و تعجبشان افزودند.

ضعف در نوزادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 54 - 5،12

5 - بيرون آورنده انسان ها از ناتوانى دوران جنينى و نوزادى

و رساننده آنها به كمال جسمانى ، خداوند است .

اللّه الذى خلقكم من ضعف ثمّ جعل من بعد ضعف قوّة

12 - رساندن انسان ها از دوران ناتوانى جنينى و نوزادى به توان مندى دوران جوانى و سپس فرتوت ساختن آنان ، نشانه توان مندى خداوند بر باز آفرينى انسان ها درقيامت است . *

اللّه الذى خلقكم . .. يخلق ما يشاء

عبارت {يخلق ما يشاء} به قرينه آيه پنجاه _ كه در آن، بر توان مندى خداوند بر معاد انسان ها، برهان اقامه شده بود _ و نيز آيه پنجاه و پنج _ كه درباره برپايى قيامت است _ مى تواند درباره معاد و بازآفرينى انسان ها، در قيامت باشد.

نبوت در نوزادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 3

3- حضرت عيسى ( ع ) در دوران نوزادى ، داراى كتاب الهى و مقام نبوت بوده است .

ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

نوزادى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 10،11،12،13،14

10 _ عيسى ( ع ) برخوردار از توان سخن گويى در دوران نوزادى و خردسالى خويش

تكلم الناس فى المهد

11 _ سخنان عيسى ( ع ) در كودكى گفتارى حكيمانه و همسنگ با سخنان او در دوران كهولت و كمال رشد

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

بديهى است كه سخن گفتن عيسى(ع) در سن كهولت نعمتى خاص براى وى نيست بنابراين عطف {كهلا} بر {فى المهد} مى تواند اشاره به اين باشد كه سخن گفتن او به هنگام نوزادى همانند دوران رشد يافتگى

وى بوده است.

12 _ روح القدس ، توانايى بخش عيسى ( ع ) براى گفتگوى با مردم در گهواره به هنگام بزرگسالى و آغاز دوران پيرى

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

{كهل} به مردى گفته مى شود كه دوران جوانى را سپرى كرده و در آغاز دوران پيرى است جمله {تكلم الناس . ..} بيان مصداقى است از جمله {ايدتك بروح القدس}.

13 _ توان مسيح ( ع ) بر سخن گفتن با مردم در تمامى مراحل حيات خويش _ دوران شيرخوارگى و بزرگسالى _ از جمله نعمت هاى خاص خداوند بر آن حضرت

اذكر نعمتى عليك . .. تكلم الناس فى المهد و كهلا

14 _ گفتگوى عيسى ( ع ) با مردم در گهواره ، از نعمت هاى خاص الهى به مادرش مريم .

اذكر نعمتى عليك و على ولدتك . .. تكلم الناس فى المهد و كهلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 3،4

3- حضرت عيسى ( ع ) در دوران نوزادى ، داراى كتاب الهى و مقام نبوت بوده است .

ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

4- حضرت عيسى ( ع ) در خردسالى ، خود را بنده خدا ، صاحب كتاب آسمانى و پيامبرى الهى معرفى كرد .

قال إنّى عبداللّه ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 2،5

2- عيسى ( ع ) در كودكى ، فرخندگى و فزايندگى خير و خوبى را از صفات خدادادى خويش برشمرد .

و جعلنى مباركًا أين ما كنت

5- اقامه نماز و پرداخت زكات در

تمامى عمر ، از توصيه هاى خداوند به عيسى ( ع ) در نخستين روز هاى زندگى او

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

نوه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نوه

امدادهاى نوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 7

7- برخوردارى انسان در زندگى خانوادگى از يارى بى دريغ افرادى چون نوادگان و خويشاوندان ، از نعمت هاى خداوند و از نشانه هاى اوست .

و جعل لكم من أزوجكم بنين و حفدة

ماده {حفدة} در مورد يارانى به كار مى رود كه از خدمت گزارى تعدى نمىورزند كه مفسّران مصداق اين معنا را نوادگان يا همه خويشاوندان دانسته اند.

فرزندى نوه دخترى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 8

8- نوه هاى دخترى نيز ، همانند پسر و نوه هاى پسرى ، ذريه و فرزند شخصى ، به شمار مى آيند .

أُول_ئك . .. و من ذرّيّة إبرهيم

از نظر تاريخى روشن است كه مريم و عيسى(ع) از نوادگان حضرت ابراهيم(ع) بوده اند و دراين آيه حضرت عيسى(ع)، يكى از افراد مورد نظر از {أُولئك} است كه از ذريّه انبيا شمرده شده است; بنابراين فرزندان دختر نيز از ذريّه به شمار مى آيند.

نعمت نوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 7

7- برخوردارى انسان در زندگى خانوادگى از يارى بى دريغ افرادى چون نوادگان و خويشاوندان ، از نعمت هاى خداوند و از نشانه هاى اوست .

و جعل لكم من أزوجكم بنين و حفدة

ماده {حفدة} در مورد يارانى به كار مى رود كه از خدمت

گزارى تعدى نمىورزند كه مفسّران مصداق اين معنا را نوادگان يا همه خويشاوندان دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 3

3- فرزندان و نوادگان ، موهبت و عطيه اى از جانب پروردگار است .

و وهبنا له إسح_ق و يعقوب

نقش نوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 8

8- { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { و وهبنا له اسحاق و يعقوب نافلة } قال : ولد الولد نافلة ;

از امام صادق(ع) در باره قول خداى عزّوجلّ : {و وهبنا له اسحاق و يعقوب نافلة} روايت شده كه فرمود: فرزندِ فرزند، نافله است}.

نوه ساره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 9

9_ خداوند ، به ساره بشارت داد كه اسحاق ، داراى فرزند پسرى خواهد شد .

فبشّرن_ها بإسح_ق و من ورآء إسح_ق يعقوب

كلمه {يعقوب} عطف بر {اسحاق} است و عبارت {من وراء إسحاق} توصيفى براى {يعقوب} مى باشد; يعنى: فبشرناها بيعقوب كائناً من وراء اسحاق.

نهر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نهر

استفاده از نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 15

15- خداوند ، مشوّق آدمى به فراگيرى كشتى رانى و دريانوردى و استفاده بهينه از دريا ها و رودها

و سخ_ّر لكم الفلك لتجرى فى البحر بأمره و سخ_ّر لكم الأنه_ر

معنا و مفهوم تسخير دريا و كشتى براى انسان، فراهم بودن استعدادها و زمينه هاى لازم براى بهره گيرى است كه انسان بايد از

اين استعدادها و زمينه ها با تلاش و كوشش علمى و . .. خود استفاده كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 15 - 4

4- نهر هاى آب و راه هاى زمين ، براى استفاده انسان ها آفريده شده است .

و ألقى فى الأرض . .. و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

اهميت نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 16

16- اهميت و نقش حياتى نهر ها و رود ها براى انسان

و سخ_ّر لكم الأنه_ر

تسخير نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 14،18

14- خداوند ، رام سازنده نهر ها و رود ها براى بهرهورى انسان

و سخ_ّر لكم الأنه_ر

18- مسخّر و رام كردن كشتى ها ، نهر ها و رود ها براى انسان ، دليل و نشانه توحيد خداوند

الله الذى خلق . .. و سخ_ّر لكم الفلك لتجرى فى البحر بأمره و سخ_ّر لكم الأنه_ر

زمينه پيدايش نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 3،10

3 - استغفار و ايمان ، از عوامل ازدياد اموال و فرزندان و آبادانى شهر ها و روستا ها ( پيدايش باغ ها و نهر ها و . . . )

استغفروا ربّكم . .. و يمددكم بأمول و بنين و يجعل لكم جنّ_ت و يجعل لكم أنه_رًا

10 - تأثير نزول باران فراوان و پى درپى ، در آبادانى ( پيدايش باغ ها و نهر ها و . . . )

يرسل

السماء عليكم مدرارًا . .. و يجعل لكم جنّ_ت و يجعل لكم أنه_رًا

زمينه نابودى نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 4

4 - كفر و گناه ، از عوامل كم شدن اموال و تعداد فرزندان و خرابى شهر ها و روستا ها ( نابودى باغ ها ، نهر ها و . . . )

استغفروا ربّكم . .. و يمددكم بأمول و بنين ... و يجعل لكم أنه_رًا

زيبايى نهر هاى آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 33 - 2

2- جريان نهر آب از ميان باغ و كشتزار ها ، صحنه اى دل انگيز و تماشايى است .

كلتا الجنّتين ءاتت أكلها ولم تظلم منه شيئًا و فجّرنا خل_لهما نهرًا

فلسفه خلقت نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 15 - 4،5،7

4- نهر هاى آب و راه هاى زمين ، براى استفاده انسان ها آفريده شده است .

و ألقى فى الأرض . .. و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

5- آفرينش نهر ها و راه هاى طبيعى ، علامتهايى است براى راهيابى آدميان

أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون . و عل_م_ت

احتمال دارد مراد از {لعلّكم تهتدون} به قرينه بيان منافع كوهها و نيز {علامات} در آيه بعدى، راهيابى باشد.

7- غرض از خلقت كوه ها ، نهر ها و راه ها هدايت انسان ها است .

و ألقى فى الأرض روسى . .. و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

برداشت مذكور، بنابراين نكته است كه مراد از {تهتدون} هدايت معنوى باشد.

فوايد

نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 16

16- اهميت و نقش حياتى نهر ها و رود ها براى انسان

و سخ_ّر لكم الأنه_ر

منشأ جريان نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 33 - 3

3- جريان رود ها و نهر ها ، به اراده خداوند است .

و فجّرنا خل_لهما نهرًا

نقش نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 33 - 10

10- دريا ها ، رودخانه ها ، خورشيد ، ماه و شب و روز ، هر كدام آيتى مستقل براى خداشناسى و برطرف كننده نيازى از نياز هاى انسان

و سخ_ّر لكم الفلك . .. و سخ_ّر لكم الأنه_ر . و سخ_ّر لكم الشمس و القمر دائبين و

نهر آب قصه مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 4،5،12

4- خداوند ، هم زمان با ولادت عيسى ( ع ) ، در نقطه اى پايين تر از مكان استقرار مريم ( س ) ، جويبارى پديدار ساخت .

فنادي_ها من تحتها ألاّتحزنى قد جعل ربّك تحتك سريًّا

{سرىّ} به معناى نهر كوچك است و به معناى {رفيع} نيز استعمال شده است، ولى جمله {اشربى} _ در آيات بعد _ قرينه بر اراده معناى اول است.

5- عيسى ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مريم ( س ) را به روان شدن جويبارى در پايين دست او بشارت داد .

فنادي_ها . .. قد جعل ربّك تحتك سريًّا

12- در پى زايمان مريم

( س ) ، فرشته الهى ( جبرئيل ) او را از جارى شدن آب در پايين پايش با خبر ساخت .

فنادي_ها من تحتها ألاّتحزنى قد جعل ربّك تحتك سريًّا

محتمل است كه ضمير فاعلى در فناداها به فرشته الهى برگردد.

نهر ها

استفاده از نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 15

15- خداوند ، مشوّق آدمى به فراگيرى كشتى رانى و دريانوردى و استفاده بهينه از دريا ها و رودها

و سخ_ّر لكم الفلك لتجرى فى البحر بأمره و سخ_ّر لكم الأنه_ر

معنا و مفهوم تسخير دريا و كشتى براى انسان، فراهم بودن استعدادها و زمينه هاى لازم براى بهره گيرى است كه انسان بايد از اين استعدادها و زمينه ها با تلاش و كوشش علمى و . .. خود استفاده كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 15 - 4

4- نهر هاى آب و راه هاى زمين ، براى استفاده انسان ها آفريده شده است .

و ألقى فى الأرض . .. و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

اهميت نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 16

16- اهميت و نقش حياتى نهر ها و رود ها براى انسان

و سخ_ّر لكم الأنه_ر

تسخير نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 14،18

14- خداوند ، رام سازنده نهر ها و رود ها براى بهرهورى انسان

و سخ_ّر لكم الأنه_ر

18- مسخّر و رام كردن كشتى ها ، نهر ها و رود ها

براى انسان ، دليل و نشانه توحيد خداوند

الله الذى خلق . .. و سخ_ّر لكم الفلك لتجرى فى البحر بأمره و سخ_ّر لكم الأنه_ر

زمينه پيدايش نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 3،10

3 - استغفار و ايمان ، از عوامل ازدياد اموال و فرزندان و آبادانى شهر ها و روستا ها ( پيدايش باغ ها و نهر ها و . . . )

استغفروا ربّكم . .. و يمددكم بأمول و بنين و يجعل لكم جنّ_ت و يجعل لكم أنه_رًا

10 - تأثير نزول باران فراوان و پى درپى ، در آبادانى ( پيدايش باغ ها و نهر ها و . . . )

يرسل السماء عليكم مدرارًا . .. و يجعل لكم جنّ_ت و يجعل لكم أنه_رًا

زمينه نابودى نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 4

4 - كفر و گناه ، از عوامل كم شدن اموال و تعداد فرزندان و خرابى شهر ها و روستا ها ( نابودى باغ ها ، نهر ها و . . . )

استغفروا ربّكم . .. و يمددكم بأمول و بنين ... و يجعل لكم أنه_رًا

زيبايى نهر هاى آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 33 - 2

2- جريان نهر آب از ميان باغ و كشتزار ها ، صحنه اى دل انگيز و تماشايى است .

كلتا الجنّتين ءاتت أكلها ولم تظلم منه شيئًا و فجّرنا خل_لهما نهرًا

فلسفه خلقت نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

9 - نحل - 16 - 15 - 4،5،7

4- نهر هاى آب و راه هاى زمين ، براى استفاده انسان ها آفريده شده است .

و ألقى فى الأرض . .. و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

5- آفرينش نهر ها و راه هاى طبيعى ، علامتهايى است براى راهيابى آدميان

أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون . و عل_م_ت

احتمال دارد مراد از {لعلّكم تهتدون} به قرينه بيان منافع كوهها و نيز {علامات} در آيه بعدى، راهيابى باشد.

7- غرض از خلقت كوه ها ، نهر ها و راه ها هدايت انسان ها است .

و ألقى فى الأرض روسى . .. و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون

برداشت مذكور، بنابراين نكته است كه مراد از {تهتدون} هدايت معنوى باشد.

فوايد نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 16

16- اهميت و نقش حياتى نهر ها و رود ها براى انسان

و سخ_ّر لكم الأنه_ر

منشأ جريان نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 33 - 3

3- جريان رود ها و نهر ها ، به اراده خداوند است .

و فجّرنا خل_لهما نهرًا

نقش نهر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 33 - 10

10- دريا ها ، رودخانه ها ، خورشيد ، ماه و شب و روز ، هر كدام آيتى مستقل براى خداشناسى و برطرف كننده نيازى از نياز هاى انسان

و سخ_ّر لكم الفلك . .. و سخ_ّر لكم الأنه_ر . و سخ_ّر لكم الشمس و القمر دائبين و

نهضت اسلامى از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{نهضت اسلامى}

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 14

14- گذشت و برخورد كريمانه با دشمنان و كافران در ابتداى نهضت اسلامى و تبليغات دينى ، امرى لازم و بايسته است .

فاصفح الصفح الجميل

نزول آيه فوق _ كه از گذشت و عفو سخن به ميان آورده است _ (در نيمه اول بعثت) و از جانب ديگر دستور به برخورد شديد با كافران و دشمنان در مدينه (نيمه دوم بعثت) مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

نهضت در راه خدا

آثار نهضت در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 5

5- قيام براى خدا و در مسير توحيد ، در پى دارنده تأييدات الهى و موهبت هاى معنوى او

و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا

ارزش نهضت در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 2

2- قيام در راه توحيد و اعلان انديشه توحيدى ، داراى ارزشى والا و گرانْ سنگ است .

و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا فقالوا ربّنا ربّ السم_وت و الأرض

از جمله معانى {قيام}، {عزم و تصميم} است. لذا {قاموا} يعنى بر انديشه توحيدى خود مصمّم شدند. {فقالوا} نيز گوياى اعلان آن انديشه است.

شرايط نهضت در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 3

3- قيام براى خدا و دفاع از ارزش ها ، نيازمند قدرت روحى و قلبى نيرومند است .

و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا

نهضت هاى دينى

منشأ رشد نهضت هاى دينى

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 38

38- رشد نهضت هاى الهى ، همانند ديگر مظاهر جهان ، در قلمرو سنت هاى حاكم بر هستى *

كزرع أخرج شط_ه . .. يعجب الزرّاع

تشبيه جريان ظهور و گسترش اسلام، به زراعت و مراحل رشد آن، اين حقيقت را مى رساند كه جريان هاى اجتماعى نيز مانند پديده هاى مادى طبيعت، در قلمرو قوانين صورت مى گيرد.

نهى از منكر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{نهى از منكر}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 5

5 _ لزوم شدّت عمل و برخورد نظامى ، با رباخوارانى كه دست از عمل ناپسند خود برنمى دارند .

فان لم تفعلوا فأذنوا بحرب من اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 22

22 _ وعده عذاب دردناك به بنى اسرائيل ، به جهت قتل چهل و سه پيامبر و صد و دوازده آمر به معروف و ناهى از منكر

و يقتلون النّبيّن بغير حقّ و يقتلون الّذين يأمرون بالقسط من النّاس فبشّرهم بعذاب

رسول اللّه (ص) به عنوان بيان مصداق براى آيه فوق فرمود: قتلت بنو اسرائيل ثلاثة و اربعين نبيّاً اول النّهار فى ساعة واحدة فقام مائة رجل و اثنى عشر رجلا من عبّاد بنى اسرائيل فامروا من قتلهم بالمعروف و نهوهم عن المنكر فقتلوا جميعاً من آخر النّهار فى ذلك اليوم.

_______________________________

تفسير طبرى، ج 3، ص 144 ; مجمع البيان، ج 2، ص 720 ; تفسير تبيان، ج 2، ص 422.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل

عمران - 3 - 87 - 4

4 _ ضرورت واكنش جامعه اسلامى ، در برابر انحرافات اعتقادى

اولئك جزاؤهم انّ عليهم . .. و النّاس اجمعين

بنابراينكه مراد از {الناس}، مسلمانان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 98 - 3

3 _ لزوم اعتراض ، در برابر كجروى هاى كافران و اهل كتاب

قل يا اهل الكتب لم تكفرون بايات اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 99 - 4

4 _ ضرورت اعتراض و برخورد با كسانى كه مانع راه خدا گشته و مؤمنان را ازآن بازمى دارند .

قل يا اهل الكتاب لم تصدّون عن سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 4،5،6،7،8،9،10

4 _ دعوت به خير و امر به معروف و نهى از منكر ، از شيوه هاى ايجاد وحدت در ميان مؤمنين

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير

به نظر مى رسد {ولتكن} به مقتضاى ارتباط با آيه قبل، ارائه راهى براى تحقق اعتصام به ريسمان الهى باشد.

5 _ ضرورت ايجاد تشكّل در ميان گروه هاى امركننده به معروف و نهى كننده از منكر

و لتكن منكم امة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

{امّة} به جماعتى گفته مى شود كه داراى هدفى واحد باشند و لازمه اين معنى، تشكل آنان است.

6 _ امر به معروف و نهى از منكر ، دعوت به خير است . *

و لتكن منكم امّة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون

عن المنكر

بنابراينكه {واو} در {و يأمرون}، تفسيريّه براى {يدعون الى الخير} باشد، و يا مصداقى از دعوت به خير.

7 _ نظارت بر اوضاع جامعه ، داراى دو مرحله است : تبيين اعمال خير و سپس امر به معروف و نهى از منكر *

و لتكن منكم امة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

8 _ اتحاد و برادرى ميان مؤمنين ، از مصاديق { معروف } است و تفرقه و دشمنى اهل ايمان با يكديگر ، از مصاديق { منكر } .

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً و لا تفرّقوا . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير و

{ال} در {المعروف} و {المنكر}، مى تواند عهد ذكرى و اشاره به معروف ها و منكرها در آيه سابق باشد.

9 _ دعوت به نيكى ها و امر به معروف و نهى از منكر ( نظارت همگانى ) ، وظيفه همه افراد جامعه اسلامى

و لتكن منكم امة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

بنابراينكه من در {منكم} بيانيّه باشد.

10 _ تنها دعوتگران به خير و امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر ، اهل رستگارى هستند .

و لتكن منكم . .. اولئك هم المفلحون

بنابراينكه مشاراليه {اولئك}، دعوت كنندگان به خير و امركنندگان و نهى كنندگان باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 3

3 _ فرمان به اعتصام به حبل الهى ، پرهيز از تفرقه ، دستور به دعوت خير ، امر به معروف و نهى از منكر ، از آيات بحق الهى

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً و لا تفرّقوا . ..

و لتكن منكم امّة ... تلك ايات اللّ

بنابراينكه مشاراليه {تلك}، تمامى مطالب گذشته در آيات قبل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 1،2،4،5،6،9،11

1 _ مسلمانانِ امركننده به معروف ، نهى كننده از منكر و مؤمن به خدا ، بهترين امّت ها هستند .

كنتم خير امة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر

2 _ مسلمانان ، بهترين امّت براى خدمت به جوامع انسانى هستند ; مشروط به اينكه امر به معروف و نهى از منكر كنند و مؤمن به خدا باشند .

كنتم خير أمّة أخرجت للناس

جمله {تأمرون بالمعروف . .. }، حال است براى {خير امة}; يعنى شما زمانى بهترين امت خواهيد بود كه داراى چنين حالت و ويژگى باشيد; و قيد {براى خدمت}، از {لام} در {للناس} استفاده شده است.

4 _ امر به معروف و نهى از منكر ، ( نظارت همگانى ) و ايمان به خدا ، معيار و ملاك بهتر بودن يك جامعه در ميان جوامع انسانى

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون . .. و تؤمنون باللّه

5 _ ايمان به خدا و اصلاح جامعه ( امر به معروف و نهى از منكر ) ، دو عامل رُشد جوامع انسانى

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون . .. و تؤمنون باللّه

رشد و تكامل جوامع از مصاديق خير است و آيه فوق، خير بودن امت را منوط به ايمان و اصلاح اجتماع (امر به معروف و نهى ازمنكر) كرده است.

6 _ امر به معروف و نهى از منكر ، وظيفه عمومى جامعه اسلامى براى رُشد خويش

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون . ..

و تؤمنون باللّه

از مصاديق بارز {خير} براى جامعه، رُشد آن جامعه است.

9 _ نظارت همگانى و اصلاح جوامع ( امر به معروف و نهى از منكر ) ، نگهدار ايمان به خداوند *

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون . .. و تؤمنون باللّه

تقدم {امر به معروف و نهى از منكر} در آيه شريفه بر {ايمان}، على رغم تقدم ذاتى ايمان بر آنها، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

11 _ اهتمام مسلمانان آغاز بعثت به نظارت همگانى ( امر به معروف و نهى از منكر ) ، و تداومشان بر ايمان به خداوند

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف . .. و تؤمنون باللّه

به قرينه {كنتم}، آيه فوق بيانگر يك مسأله تاريخى است و آن عبارت است از رفتار و روش مسلمين در آغاز بعثت پيامبر(ص).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 1،2،5،7،8،13

1 _ ايمان به خدا و روز قيامت ، امر به معروف ، نهى از منكر و شتاب در كار هاى خير ، از ويژگى هاى برخى اهل كتاب

من اهل الكتب . .. يؤمنون باللّه و اليوم الاخر و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنك

2 _ تشريع امر به معروف و نهى از منكر ، در آيين اهل كتاب

من اهل الكتب . .. يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

ظاهر اين است كه اوصاف مذكور براى اهل كتاب، با وصف اهل كتاب بودن آنان است.

5 _ ايمان به خدا و روز واپسين ، امر به معروف و نهى از منكر ، از اصول مشترك اعتقادى و عملى اديان الهى

من اهل الكتب . .. يؤمنون

باللّه و اليوم الاخر و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنك

7 _ گروهى از اهل كتاب كه مؤمن به خدا و روز واپسين و امركننده به معروف و نهى كننده از منكر و شتاب كنندگان به نيكى ها هستند ، از تبار صالحان هستند .

من اهل الكتب امة . .. يؤمنون باللّه ... و اولئك من الصالحين

8 _ قيام به امر دين ( اطاعت خدا ) تلاوت آيات خدا ، سجده به درگاه او ، ايمان به خدا و معاد ، امر به معروف و نهى از منكر و شتاب در امور خير ، ويژگى امّت شايسته و صالح

امة قائمة . .. و اولئك من الصالحين

13 _ قيام به طاعت خدا ، تلاوت آيات او ، سجده به درگاه او ، ايمان به خدا و معاد ، امر به معروف و نهى از منكر و شتاب در نيكى ها ، حبل الهى است . *

ضربت عليهم الذّلّة . .. الّا بحبل من اللّه ... ليسوا سواءً من اهل الكتب ... يؤمن

به نظر مى رسد صفات مذكور، بيانگر {حبل اللّه} است; چون دارندگان اين صفات، قطعاً از ذلت به دور هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 4،7

4 _ قيام به طاعت خدا ، تلاوت آيات وى در شب هنگام در حال سجده ، ايمان به خدا و معاد ، امر به معروف ، نهى از منكر و شتاب در نيكى ها ، از اعمال خير

من اهل الكتب امّة قائمة . .. و ما يفعلوا من خير

7 _ قيام به امر خدا ، تلاوت آيات

او ، سجده ، ايمان به خدا و معاد ، امر به معروف و نهى از منكر و شتاب در امر خير ، از ويژگى هاى تقواپيشگان

امّة قائمة يتلون ءايت اللّه . .. و اللّه عليم بالمتّقين

آيه، در صدد بيان پاداش كسانى است كه خصلتهاى مذكور را دارند، از آنها تعبير به متّقين كرده، پس آن خصلتها از آن متقين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 22

22 _ خوددارى از گناه ، امر به معروف و نهى از منكر و آمادگى براى دفاع از ائمّه ( ع ) ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا اللّه

امام صادق (ع) درباره {اصبروا} فرمود: عن المعاصى. و درباره {و اتّقوا اللّه}، فرمود: امروا بالمعروف و انهوا عن المنكر. و درباره {رابطوا} فرمود: ... و نحن الرباط الادنى فمن جاهد عنّا فقد جاهد عن النّبى (ص) ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 212، ج 179 ; بحارالانوار، ج 24، ص 216، ح 8.

آثار اجتماعى نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 4

4 - برخوردارى جامعه اسلامى از حمايت و نصرت خدا ، در گرو اقامه نماز ، پرداخت زكات ، امر به معروف و نهى از منكر است .

الذين ان مكّنّ_هم فى الأرض . .. و نهوا عن المنكر

آثار ترك نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 79 - 5،6

5 _ ترك نهى از منكر و بى

اعتنايى به رواج فساد در جامعه موجب گرفتار شدن به لعنت خدا و پيامبران

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون.كانوا لايتناهون

6 _ ترك نهى از منكر عامل روى آورى جوامع به كفرپيشگى

لعن الذين كفروا . .. ذلك بماعصوا و كانوا يعتدون.كانوا لايتناهون

در آيه قبل تجاوز و تعدى موجب گرفتار شدن به كفر و لعنت الهى دانسته شد و آيه مورد بحث ترك نهى از منكر را مصداقى بارز براى تعدى و تجاوز شمرده بنابراين ترك نهى از منكر عامل گرايش مردمان به كفر و گرفتار شدن به لعنت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 10،15

10 _ عصيان ، تجاوزگرى و ترك نهى از منكر ، زمينه ساز پذيرش ولايت كافران و طرح دوستى با آنان *

ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون . .. كانوا لايتناهون ... يتولون الذين كفروا

بدان احتمال كه مضمون آيه مورد بحث يعنى پذيرش ولايت مشركان، نتيجه اعمال ناپسندى باشد كه در آيات قبل درباره بنى اسرائيل بيان شد.

15 _ عصيان ، تجاوزگرى و ترك نهى از منكر ، موجب سخط و غضب خداوند

ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون . .. كانوا لايتناهون عن منكر ... سخط اللّه عليهم

{ماقدمت لهم انفسهم} مى تواند اشاره به تمامى رفتارهاى ناروايى باشد كه در اين آيه و آيات قبل بيان شد. قابل ذكر است كه در اين صورت {ان سخط اللّه} مضافى همانند موجبات در تقدير دارد يعنى {موجبات سخط اللّه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 10

10 -

{ عن أبى سعيد الخدرى قال : سئل رسول اللّه ( ص ) عن قول اللّه { إذا وقع القول عليهم أخرجنالهم دابّة من الأرض تكلّمهم } قال إذا تركوا الأمر بالمعروف و النهى عن المنكر وجب السخط عليهم ;

از ابى سعيد خدرى روايت شده كه از رسول اكرم(ص) درباره سخن خدا {إذا وقع القول عليهم أخرجنا لهم دابّة من الأرض تكلّمهم} سؤال شد، فرمود: زمانى كه امر به معروف و نهى از منكر را ترك كنند، غضب خدا بر آنان محقق مى گردد}.

آثار نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 105 - 2

2 _ دعوت به نيكى ها ، امر به معروف و نهى از منكر ، مانع بروز تفرقه و اختلاف در جامعه

و لتكن منكم امّة يدعون الى الخير . .. و لا تكونوا كالذين تفرّقوا

جمله {لا تكونوا . .. }، احتمالا بيان نتيجه آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 106 - 3

3 _ اعتصام به ريسمان الهى ، دعوت به نيكى ها ، امر به معروف و نهى از منكر ، موجب روسفيدى در قيامت

و اعتصموا بحبل اللّه . .. و لتكن منكم امّة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ي

به مقتضاى ارتباط با آيات قبل، سفيدرويى مى تواند پاداش نيكيهاى مذكور در آيات قبل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 107 - 2،4

2 _ اعتصام به حبل اللّه ، دعوت به نيكى ها و امر به

معروف و نهى از منكر ، موجب استغراق در رحمت جاودانه الهى

و اعتصموا بحبل اللّه . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف ...

به مقتضاى ارتباط اين آيه و آيات پيشين، روسفيدى مى تواند نتيجه اعمال نيك ياد شده در آيات قبل باشد.

4 _ تمسك كنندگان به ريسمان الهى و دعوت گران به خير ، امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر ، روسفيدان در قيامت و مستغرق در رحمت جاودانه الهى

و اعتصموا بحبل اللّه . .. يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف ... اما الذين ابيضّت

مستفاد از ارتباط ميان اين آيه و آيات قبل.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 8

8 _ ايمان مصلحان ( امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر ) به خداوند ، شرط اعتلاى جامعه

كنتم خير امة . .. و تؤمنون باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 111 - 8

8 _ تأثير ايمان به خدا و امر به معروف و نهى از منكر ، در شكست ناپذيرى مؤمنان در برابر هجوم دشمنان دين

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف . .. و إن يقتلوكم يولّوكم الادبار

وحدت خطاب در {كنتم خير . .. } و {يقاتلوكم}، بيانگر برداشت فوق است. يعنى آن دسته شكست نمى خورند كه امركننده به معروف و ... باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 10

10 _ صالح شدن انسان ها ، در گرو ايمان به خدا ، معاد

، امر به معروف و نهى از منكر ( اصلاح ديگران ) و شتاب در كار هاى نيك است .

يؤمنون باللّه . .. و اولئك من الصالحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 9

9 _ ناتوانى جبهه كفر در برابر جامعه ايمانى ، آنگاه كه مؤمنان به دستور هاى الهى ( امر به معروف و نهى از منكر ) عمل كنند .

كنتم خير امّة . .. لن يضرّوكم الّا اذًى و إن يقتلوكم يولّوكم الادبار ... ضربت عل

در برداشت فوق، تقوا به معناى عمل به دستورات الهى گرفته شده كه خداوند در آيات پيش به برخى از آنها (امر به معروف، ايمان واقعى و . .. ) اشاره كرده است. يعنى آنگاه كيد دشمنان بى اثر است كه تقوا داشته باشند و به دستورات الهى عمل كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 12

12 _ نهى از منكر مايه رهايى يافتن از عذاب هاى تعيين شده براى جوامع گنهكار است .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 21

21 _ امر به معروف ، نهى از منكر ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسولش ، عامل جلب رحمت ويژه الهى

يأمرون بالمعروف . .. أولئك سيرحمهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 10

10_ نهى از منكر و بازدارى مردمان از

فساد ، مايه نجات و رهايى از عذاب هاى الهى است .

إلاّ قليلاً ممن أنجينا منهم

احكام نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 14

14 _ خطر كشته شدن در راه عدالتخواهى ، مانع از جواز امر به معروف و مبارزه با منكر نيست .

و يقتلون الذين يأمرون بالقسط

زيرا لحن آيه، ستايش و مدح نسبت به كشته شدگانى است كه امركنندگان به معروف در مسير عدالتخواهى هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 6

6_ امر به معروف و نهى از منكر ، در صورتى كه احتمال تأثير در آن نباشد ، واجب نيست .

و لاينفعكم نصحى إن أردت أن أنصح لكم إن كان الله يريد أن يغويكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 7

7_ وجوب نهى از منكر در اديان پيشين

فلولا كان من القرون من قبلكم أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

ارزش نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 4

4 _ ايمان به خدا و روز واپسين ، امر به معروف و نهى از منكر و شتاب ورزيدن به كار هاى نيك ، ملاك ارزش و شايستگى ( صالح بودن )

يؤمنون . .. يسارعون فى الخيرات و اولئك من الصالحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 3

3 - اقامه نماز ، پرداخت زكات ، امر به معروف و نهى

از منكر ، ارزش هاى محورى در جامعه اسلامى

من ينصره . .. الذين إن مكّنّ_هم فى الأرض ... و نهوا عن المنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 12

12 - نماز و امر به معروف و نهى از منكر و صبر ، از زيربنايى ترين ارزش ها است .

إنّ ذلك من عزم الأُمور

بنابراين كه {ذلك} اشاره به كلّ محتواى سخن لقمان در اين آيه باشد، مشاراليه {ذلك}، جملات {أقم . .. و أمُر ... و انْهَ...} است و {عَزْم} مصدر و به معناى مفعولى، و {عزم الأُمور} اضافه صفت به موصوف است; يعنى، {الأُمور المعزوم}. امر معزوم به هدف شايسته اى گويند كه لازم است بر آن دست يافت.

اهميت نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 15

15 _ كشته شدگان در راه امر به معروف و نهى از منكر ، مصداق خريداران رضايت خداوند در برابر ايثار جان

و من الناس من يشرى نفسه

اميرالمؤمنين (ع): ان المراد بالآية الرجل الذى يقتل على الأمر بالمعروف و النهى عن المنكر.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 535 ; تفسير صافى، ج 1، ص 241.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 14

14 _ خطر كشته شدن در راه عدالتخواهى ، مانع از جواز امر به معروف و مبارزه با منكر نيست .

و يقتلون الذين يأمرون بالقسط

زيرا لحن آيه، ستايش و مدح نسبت به كشته شدگانى است كه امركنندگان به معروف در مسير عدالتخواهى هستند.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 1،11

1 _ ضرورت وجود جمعى از اهل ايمان ، براى دعوت به خير و امر به معروف و نهى از منكر

و لتكن منكم امّة . .. عن المنكر

بنابراينكه {من} در {منكم}، تبعيضيّه باشد.

11 _ نقش بنيادين دعوت به خير و امر به معروف و نهى از منكر ، در رستگارى جامعه

و لتكن منكم امّة . .. و اولئك هم المفلحون

بنابراينكه مشاراليه {اولئك} جامعه اسلامى باشد; يعنى تنها خودِ امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر رستگار نيستند، بلكه افراد جامعه بخاطر وجود چنين افرادى بهره مند از رستگارى هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 3

3 _ اهميّت خاص امر به معروف و نهى از منكر

يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

پس از ذكر ايمان به خدا و قيامت، عنوان كردن امر به معروف و نهى از منكر، بيانگر اهميّت ويژه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 6،9

6 _ مسؤوليت ويژه عالمان دين ، در نهى از منكر و پيشگيرى از انحرافات جامعه

لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار عن قولهم الاثم و اكلهم السحت

بنابر اينكه نهى از منكر و بازدارى ديگران از گناه مسؤوليت همگانى باشد، اعتراض خداوند به عالمان كه نهى از منكر را ترك كردند، حكايت از مسؤوليت خاص آنان در انجام اين وظيفه دارد.

9 _ وظيفه نهى از منكر حتى در صورت گستردگى گناه در جامعه ، وظيفه اى ضرورى و ثابت

و ترى كثيراً منهم يسرعون

فى الاثم . .. لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار

سرزنش خداوند از عالمان يهود و نصارا به خاطر ترك نهى از منكر با وجود آلودگى افراد زيادى از اهل كتاب به گناه، دلالت مى كند كه آن تكليف در چنين صورتى نيز برداشته نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 79 - 1،3

1 _ بى اعتنايى گروهى از بنى اسرائيل به وظيفه الهى نهى از منكر و بى تفاوتى آنان در برابر فساد جامعه خويش

كانوا لايتناهون عن منكر فعلوه

{لايتناهون} يعنى همديگر را باز نمى داشتند و نهى نمى كردند.

3 _ نهى از منكر وظيفه اى ضرورى بر عهده همگان

كانوا لايتناهون عن منكر فعلوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 69 - 7،8

7 _ مسلمانان در همنشينى با كافران و مشركان بى طرف بايد با تذكر آنان را از مغلطه و استهزاى در اسلام و قرآن بر حذر دارند. *

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى لعلهم يتقون

8 _ حفظ قداست قرآن و اسلام و بازداشتن ديگران از ياوه سرايى و تخطئه و استهزاى آن، وظيفه مسلمانان است.

و ما على الذين يتقون . .. و لكن ذكرى لعلهم يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 4

4 _ بازداشتن مردم از فحشا و لواط ، مهمترين و مقدمترين وظيفه لوط در رسالت هاى خويش

و لوطاً إذ قال لقومه أتأتون الفحشة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 -

14،18

14 _ فرمان به كار هاى شايسته و برحذر داشتن از كار هاى ناروا ( امر به معروف و نهى از منكر ) از وظايف اساسى پيامبر ( ص ) و از اهداف رسالت او

يأمرهم بالمعروف و ينهيهم عن المنكر

18 _ امر به معروف و نهى از منكر ، حلال دانستن پاكيزه ها و حرام شمردن ناپاكى ها ، از علامت هاى موجود در تورات و انجيل براى شناسايى پيامبر اسلام

الذى يجدونه . .. يأمرهم بالمعروف ... و يحل لهم الطيبت و يحرم عليهم الخبئث

جمله هاى {يأمرهم و . .. } حال براى ضمير مفعولى در {يجدونه} است و لذا مى رساند كه مفاد اين جمله ها به عنوان صفات پيامبر موعود در تورات و انجيل بيان شده است. بر اين اساس مى توان گفت كه از اهداف بيان اين ويژگيها در تورات و انجيل، راهنمايى اهل كتاب است به امورى كه بايد در شناسايى پيامبر موعود در نظر داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 15

15 _ پرهيزكنندگان از فساد در صورتى كه براى بازدارى جامعه از گناه تلاش نكنند ، در پيشگاه خداوند مسؤولند .

قالوا معذرة إلى ربكم و لعلهم يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 10

10 _ نهى از منكر از مصاديق موعظه است .

لم تعظون . .. الذين ينهون عن السوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 7،8،9،27

7 _ امر به معروف و نهى از منكر ، مهمترين وظيفه

مؤمنان و بارزترين مشخصه جامعه اسلامى

و المؤمنون و المؤمنت . .. يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

از اينكه در رأس همه كارها و ارزشها، از امر به معروف و نهى از منكر ياد شده است، اهميت برتر آن استفاده مى شود.

8 _ امر به معروف و نهى از منكر ، از وظايف اجتماعى همگانى و مشترك ميان زنان و مردان

و المؤمنون و المؤمنت بعضهم أولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

9 _ امر به معروف و نهى از منكر ، وظيفه اى هميشگى و دايمى است نه تكليفى مقطعى .

يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

برداشت فوق از به كارگيرى فعل مضارع (يأمرون و ينهون) كه مفيد استمرار است، به دست مى آيد.

27 _ از امام حسين ( ع ) روايت شده . . . و به اميرالمؤمنين ( ع ) نيز نسبت داده شده كه فرمودند : . . . خدا مى فرمايد : . . . { المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر } فبدءاللّه بالامر بالمعروف و النهى عن المنكر فريضة منه لعلمه بأن ها إذا اديت و اقيمت استقامت الفرائض كل ها هيّن ها و صعب ها . . . ;

. .. {مردان و زنان با ايمان ولى (و يار و ياور) يكديگرند و امر به معروف و نهى از منكر مى كنند}. خداوند [قبل از نماز و زكات] از امر به معروف و نهى از منكر آغاز كرد ; زيرا مى دانست اگر اين دو فريضه عملى گردد همه فرايض _ آسان و مشكل آن _ پابرجا مى شود}.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 12

12 _ ستايش خداوند و حركت در مسير او و ركوع و سجود و امر به معروف و نهى از منكر ، از جلوه هاى بارز عبادت پروردگار *

التّئبون العبدون . .. و الناهون عن المنكر

برداشت فوق بدان احتمال است كه {الحامدون السائحون . .. } از باب ذكر خاص بعد از عام (العابدون) و بيانگر اهميت و ويژگى اين صفات باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 6

6_ لزوم نهى از منكر و بازدارى مردمان از فساد ها و گناهان

فلولا كان . .. أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 71 - 12

12- سكوت در برابر منكرات و بى تفاوتى در رخداد هاى زيان بار براى مردم ، به دور از خوى و منش موسى ( ع ) بود .

أخرقتها لتغرق أهلها لقد جئت شيئًا إمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 5

5 - نماز ، زكات ، امر به معروف و نهى از منكر ، مهم ترين تكاليف دينى

أقاموا الصلوة . .. و نهوا عن المنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 10

10 - اقامه نماز و امر به معروف و نهى از منكر و صبر ، از فرمان هاى بس مهم خداوند است .

أقم الصلوة . .. إنّ ذلك من عزم الأُمور

{عَزْم} ممكن است به معناى {تصميم قطعى و

جزمى} باشد كه در اين صورت، {عزم} به خداوند اسناد داده مى شود. صاحب كشاف، چنين معنايى را اختيار كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 9

9 - لزوم نهى از منكر و حمايت از دين و مبلغان دينى ، به وقت ضرورت و نياز

و جاء من أقصا المدينة رجل يسعى

نقل داستان حبيب نجار، مى تواند هشدارى به همه مؤمنان باشد كه مانند او به دفاع از دين و دينداران بپردازند.

بنى اسرائيل و نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 79 - 8

8 _ ترك نهى از منكر از اعمال زشت و ناپسند گروهى از بنى اسرائيل

كانوا لايتناهون . .. لبئس ما كانوا يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 7

7 _ بنى اسرائيل همكيشان خود را از پذيرش ولايت كافران و دوستى با آنان نهى نمى كردند .

لايتناهون عن منكره فعلوه . .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا

آيه مورد بحث بيان مصداقى است از {منكر} كه در آيه قبل مطرح شده بود.

بى توجهى به نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 79 - 10

10 _ لعن شدن گروهى از بنى اسرائيل به سبب تأثيرناپذيرى آنان در برابر نهى از منكر و نيز گروه ناهى از منكر به سبب همنشينى با گنهكاران

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل . .. كانوا لايتناهون عن منكر فعلوه

از حضرت على(ع) روايت شده: . .. و

لما وقع التقصير فى بنى اسرائيل جعل الرجل منهم يرى اخاه على الذنب فينهاه فلاينهى فلايمنعه ذلك من ان يكون اكيله و جليسه و شربيه حتى ضرب اللّه عزوجل قلوب بعضهم ببعض و نزل فيهم القرآن حيث يقول عزوجل {لعن الذين كفروا من بنى اسرئيل ... كانوا لايتناهون عن منكر فعلوه ... .}

_______________________________

ثواب الاعمال مترجم، ص 597، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 660، ح 312.

پاداش نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 15

15 _ بهشت جاودان ، بوستان هاى پوشيده از درخت ، خانه هاى دلپذير و خشنودى خدا ، پاداش الهى به مؤمنان در برابر امر به معروف و نهى از منكر ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و المؤمنون و المؤمنت . .. يأمرون بالمعروف ... و يطيعون اللّه و رسوله ... وعد الل

تاركان نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 5

5 _ ترك كنندگان نهى از منكر در ميان يهوديان ايله ، بى اعتنا به تذكار موعظه گران ( لزوم نهى از منكر )

فلما نسوا ما ذكروا به

ضمير در {نسوا} و {ذكروا} به تجاوزگران و نيز به ترك كنندگان نهى از منكر برمى گردد. تذكرى كه به ترك كنندگان نهى از منكر داده شد، همان است كه از جمله {معذرة إلى ربكم} فهميده مى شود. يعنى مصلحان به آنان تفهيم كردند كه شما نيز بايد نهى از منكر كنيد، و گر نه مسؤول هستيد ; اما آنان

همچنان بى تفاوت ماندند.

تاركان نهى از منكر ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 1،4،6،8،11

1 _ يهوديان ساكن در ايله متشكل از سه گروه بودند : تجاوزگران فاسق ، صالحان موعظه گر و نهى كننده از منكرات ، تاركان نهى از منكر .

إذ قالت أمة منهم لم تعظون قوماً

مقصود از موعظه، به دليل {الذين ينهون عن السوء} در آيه بعد، نهى از منكر است.

4 _ تاركان نهى از منكر در ميان يهوديان ايله ، به موعظه گران اعتراض كردند و عمل آنان ( نهى از منكر ) را نابجا شمردند .

لم تعظون قوماً

6 _ اطمينان به هلاكت متجاوزان ايله و يا گرفتارى آنان به عذابى سخت ، بهانه تاركان نهى از منكر براى سكوت خويش در برابر آنان و مايه نابجا شمردن عمل موعظه گران ( نهى از منكر )

لم تعظون قوماً اللّه مهلكهم أو معذبهم عذاباً شديداً

8 _ داشتن عذر در پيشگاه خداوند و نيز اميد به پرهيز تجاوزگران از تجاوز خويش ، پاسخ موعظه گران يهود به اعتراض تاركان نهى از منكر

قالوا معذرة إلى ربكم و لعلهم يتقون

{معذرة} مصدر و به معناى حجت داشتن است. اين كلمه مفعولٌ له براى فعل مقدّر {نعظهم} مى باشد ; يعنى آنان را موعظه مى كنيم تا در پيشگاه خدا حجت و عذر داشته باشيم.

11 _ داستان مناظره دو گروه پرهيزكننده از صيد ماهى در ميان يهوديان ( موعظه گران و تاركان نهى از منكر ) داستانى آموزنده و شايان به ياد داشتن . *

إذ قالت أمة منهم لم تعظون . .. قالوا معذرة إلى ربكم

برداشت

فوق مبتنى بر اين است كه {إذ قالت . .. } متعلق به فعل محذوف {اذكر} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 166 - 6

6 _ ترك كنندگان نهى از منكر از ميان مردم ايله ، به بوزينه تبديل نشدند .

فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم كونوا قردة

عنوان {ما نهوا عنه} شامل ترك نهى از منكر نمى شود. به خلاف عنوان {ما ذكروا به} در آيه قبل كه شامل ترك نهى از منكر نيز هست.

تاريخ نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 13

13 - رواج اخلاق خيرخواهى و امر به معروف و نهى از منكر ، در ميان مردم عصر موسى

و ابتغ فيما ءاتيك اللّه الدار الأخرة و لاتنس نصيبك من الدنيا و أحسن

ترك نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 105 - 3

3 _ سرانجام ترك دعوت به نيكى ها و ترك امر به معروف و نهى از منكر ، تفرقه و اختلاف در جامعه

و لتكن منكم امة يدعون . .. و لا تكونوا كالذين تفرّقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 106 - 4

4 _ دعوت نكردن به خير و ترك امر به معروف و نهى از منكر ، موجب روسياهى در قيامت

يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر . .. و تسودّ وجوه

به مقتضاى ارتباط با آيات قبل، روسياهى مى تواند كيفر گناهان مذكور

در آن آيات باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 11

11 _ ترك نهى از منكر از سوى عالمان دينى ، مايه شكل گيرى جامعه با چهره اى زشت و ناپسند

لبئس ما كانوا يصنعون

برداشت فوق بر اين مبناست كه مراد از {ما}ى موصوله، جامعه اهل كتاب باشد ; يعنى عالمان يهود و نصارا _ با ترك نهى از منكر _ جامعه بدى را مى سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 79 - 4،8،9

4 _ ترك نهى از منكر ، نمونه اى بارز از تجاوزگرى بنى اسرائيل

و كانوا يعتدون. كانوا لايتناهون

جمله {كانوا لايتناهون} تفسير جمله {كانوا يعتدون} و يا بيان مصداقى بارز از آن مى باشد.

8 _ ترك نهى از منكر از اعمال زشت و ناپسند گروهى از بنى اسرائيل

كانوا لايتناهون . .. لبئس ما كانوا يفعلون

9 _ ترك نهى از منكر عملى زشت و ناپسند

كانوا لايتناهون . .. لبئس ما كانوا يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 8،16

8 _ لزوم نظارت عمومى جامعه ايمانى بر صحنه روابط خارجى و بازداشتن مؤمنان از پذيرش ولايت كافران و پيوند هاى مودت آميز با آنان

كانوا لايتناهون عن منكر . .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا

16 _ جاودانگى عذاب بنى اسرائيل به خاطر عصيان گرى ، تجاوزپيشگى ، ترك نهى از منكر ، و پذيرش ولايت كافران

ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون. كانوا لايتناهون ... و فى العذاب هم خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 16

16 _ حق ناپذيرى فاسقان مجوّز ترك نهى از منكر نيست .

لم تعظون قوماً اللّه مهلكهم . .. قالوا معذرة إلى ربكم و لعلهم يتقون

موعظه گران يهود دو دليل براى نهى از منكر اقامه كردند: داشتن عذر در پيشگاه خدا (معذرة إلى ربكم)، احتمال تأثير (لعلهم يتقون). مقتضاى سخن آنان اين است كه نبود احتمال تأثير نمى تواند مجوّز ترك نهى از منكر باشد و عذر پذيرفته شده اى نخواهد بود.

حق نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 4،5

4 _ امر به معروف و نهى از منكر ، حقى است برخاسته از شأن ولايت و سرپرستى عموم مؤمنان به يكديگر .

و المؤمنون و المؤمنت بعضهم أولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

5 _ امر به معروف و نهى از منكر ، تبلور ولايت و محبت جامعه ايمانى نسبت به يكديگر

و المؤمنون و المؤمنت بعضهم أولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

خشونت در نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 13

13 - امر به معروف و نهى از منكر ، با روش ناهنجار و داد و فرياد ، نفرت انگيز و داراى تأثير منفى است . *

و امر بالمعروف و انه عن المنكر . .. و اغضض من صوتك إنّ أنكر

احتمال دارد سفارش به روى نگرداندن از مردم و نيز رعايت اعتدال در رفتار و كاستن از صدا، پس از توصيه به امر به معروف و نهى از منكر، به

اين منظور باشد كه در انجام امر به معروف و نهى از منكر، بايد موازين ياد شده رعايت گردد و گرنه، همان گونه كه صداى الاغ براى گوش ها ناهنجار است امر به معروف و نهى از منكر بدون رعايت موازين اخلاقى هم اثر منفى دارد.

دعوت به نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 1

1 - اهتمام به برپايى نماز و امر به معروف و نهى از منكر و شكيبايى در بلا ها ، از مواعظ لقمان به پسر خويش بود .

ي_بنىّ أقم الصلوة . .. و اصبر على ما أصابك

روش نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 13

13 - امر به معروف و نهى از منكر ، با روش ناهنجار و داد و فرياد ، نفرت انگيز و داراى تأثير منفى است . *

و امر بالمعروف و انه عن المنكر . .. و اغضض من صوتك إنّ أنكر

احتمال دارد سفارش به روى نگرداندن از مردم و نيز رعايت اعتدال در رفتار و كاستن از صدا، پس از توصيه به امر به معروف و نهى از منكر، به اين منظور باشد كه در انجام امر به معروف و نهى از منكر، بايد موازين ياد شده رعايت گردد و گرنه، همان گونه كه صداى الاغ براى گوش ها ناهنجار است امر به معروف و نهى از منكر بدون رعايت موازين اخلاقى هم اثر منفى دارد.

زمينه ترك نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 -

مائده - 5 - 63 - 13

13 _ ترك نهى از منكر در برابر ستمگران ، از سوى علماى اهل كتاب ، به انگيزه حفظ منافع شخصى _ تأمين شده از ناحيه آن ستمگران _ و يا ترس از تهديداتشان

لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار

از امام حسين(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و انما عاب اللّه ذلك عليهم لانهم كانوا يرون من الظلمة الذين بين اظهرهم المنكر و الفساد فلاينهونهم عن ذلك رغبة فيما كانوا ينالون منهم و رهبة مما يحذرون ... .

_______________________________

تحف العقول، ص 137; بحارالانوار، ج 100، ص 79، ح 37.

سختيهاى نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 8،13

8 - امر به معروف و نهى از منكر ، مشكلاتى در پى دارد كه بايد آنها را تحمل كرد .

و أمر بالمعروف و انه عن المنكر و اصبر على ما أصابك

احتمال دارد دستور به صبر پس از سه فرمان اقامه نماز و امر به معروف و نهى از منكر، همانند آن سه، فرمانى عام باشد و احتمال دارد فرمانى ويژه و مربوط به امر به معروف و نهى از منكر باشد. در صورت دوم، نشان مى دهد كه امر به معروف و نهى از منكر، مشكلاتى به همراه دارد كه بايد آن را تحمل كرد.

13 - { فى مجمع البيان { و اصبر على ماأصابك } من المشقة و الأذى فى الأمر بالمعروف و النهى عن المنكر عن على ( ع ) ;

در مجمع البيان از امام على(ع) درباره {و اصبر على ما أصابك} روايت شده: در برابر سختى

ها و اذيت هايى كه در راه امر به معروف و نهى از منكر مى بينى، بردبار باش}.

شرايط نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 11

11 - امام صادق ( ع ) فرموده اند : { من لم ينسلخ عن هواجسه و لم يتخلص من آفات نفسه و شهواتها و لم يدخل فى كنف اللّه و أمان عصمته لايصلح له الأمر بالمعروف و النهى عن المنكر . . . قال تعالى { أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم } . . . ;

كسى كه از خاطرات نفسانى جدا نشود و از آفتهاى نفس و شهوتهاى آن خلاص نگردد و در كنف رحمت، امان و حفظ خدا داخل نشود، سزاوار نيست امر به معروف و نهى از منكر كند . .. خداى تعالى فرموده است: آيا شما مردم را به خ___وبى امر مى كنيد و خود را فرموش مى كنيد؟ ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 7

7 _ آشنايى عميق با احكام دين و معارف الهى ، از شرايط ضرورى براى نهى كنندگان از منكر

لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار

بدان احتمال كه نام بردن عالمان دين براى اشاره به اين باشد كه نهى از منكر تنها وظيفه آشنايان به احكام الهى، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 6

6_ امر به معروف و نهى از منكر ، در صورتى كه احتمال تأثير در آن نباشد ، واجب نيست .

و لاينفعكم نصحى إن

أردت أن أنصح لكم إن كان الله يريد أن يغويكم

صبر در نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 8،13

8 - امر به معروف و نهى از منكر ، مشكلاتى در پى دارد كه بايد آنها را تحمل كرد .

و أمر بالمعروف و انه عن المنكر و اصبر على ما أصابك

احتمال دارد دستور به صبر پس از سه فرمان اقامه نماز و امر به معروف و نهى از منكر، همانند آن سه، فرمانى عام باشد و احتمال دارد فرمانى ويژه و مربوط به امر به معروف و نهى از منكر باشد. در صورت دوم، نشان مى دهد كه امر به معروف و نهى از منكر، مشكلاتى به همراه دارد كه بايد آن را تحمل كرد.

13 - { فى مجمع البيان { و اصبر على ماأصابك } من المشقة و الأذى فى الأمر بالمعروف و النهى عن المنكر عن على ( ع ) ;

در مجمع البيان از امام على(ع) درباره {و اصبر على ما أصابك} روايت شده: در برابر سختى ها و اذيت هايى كه در راه امر به معروف و نهى از منكر مى بينى، بردبار باش}.

عذاب تاركان نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 4

4 _ خداوند حتى آن گروه از يهوديان ايله را كه خود صالح بودند ، ولى متجاوزان را موعظه نكردند ، به عذابى شديد گرفتار ساخت .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

در آيه قبل در مقام تقسيم يهوديان ايله از

نظر عملكرد، آنان را به سه گروه تقسيم كرد و آيه مورد بحث در مقام بيان سرنوشت آنان است و ايشان را در دو گروه قرار داده است. اين مقايسه نشان مى دهد كه خداوند ترك كنندگان نهى از منكر را از گروه ظالمان (الذين ظلموا) شمرده است.

عموميت نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 13

13 _ تلاش براى اصلاح جامعه و نهى از منكر ، امرى لازم بر عهده همگان

قالوا معذرة إلى ربكم و لعلهم يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 8

8 _ امر به معروف و نهى از منكر ، از وظايف اجتماعى همگانى و مشترك ميان زنان و مردان

و المؤمنون و المؤمنت بعضهم أولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

فرجام تاركان نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 11

11 _ ترك كنندگان نهى از منكر ، شريك جرم گنهكاران و داراى سرنوشتى همسان با آنان هستند .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

فلسفه نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 8،12

8 _ داشتن عذر در پيشگاه خداوند و نيز اميد به پرهيز تجاوزگران از تجاوز خويش ، پاسخ موعظه گران يهود به اعتراض تاركان نهى از منكر

قالوا معذرة إلى ربكم و لعلهم يتقون

{معذرة} مصدر و به معناى حجت داشتن است. اين كلمه مفعولٌ له براى فعل مقدّر

{نعظهم} مى باشد ; يعنى آنان را موعظه مى كنيم تا در پيشگاه خدا حجت و عذر داشته باشيم.

12 _ نهى از منكر وسيله اى براى بازدارى مردم از گناهان

و لعلهم يتقون

كيفر ترك نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 9

9 _ ترك نهى از منكر و سكوت در برابر منحرفان و فسق و ستمگرى ، داراى كيفرى شديد است .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

گناه تاركان نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 9

9 _ اصلاحگران ايله سكوت در برابر گناه را ناروا شمرده و تاركان نهى از منكر را در پيشگاه خدا معذور نمى دانستند .

قالوا معذرة إلى ربكم و لعلهم يتقون

ظاهر اقتضا مى كرد كه موعظه گران بگويند {ربنا} (پروردگارمان)، نه {ربكم} (پروردگار شما). اين جا به جايى اشاره به اين حقيقت دارد كه خداوند پروردگار شما نيز هست و بايد در برابر او عذرى داشته باشيد و بدانيد كه اگر نهى از منكر نكنيد، معذور نيستيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 11

11 _ ترك كنندگان نهى از منكر ، شريك جرم گنهكاران و داراى سرنوشتى همسان با آنان هستند .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

مراتب نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 5

5 _ ترك سخن و مجادله با مغالطه گران

ياوه گو درباره قرآن، روشى در بازداشتن آنان از اين عمل ناپسند و مرتبه اى در نهى آنان از اين منكر است.

يخوضون فى ءايتنا فأعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 69 - 5

5 _ فلسفه تحريم همنشينى با ياوه گويان مغالطه گر در آيات الهى، بازداشتن آنها از اين عمل ناپسند است.

فلاتقعد بعد الذكرى . ..و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى لعلهم يت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 3،6

3 _ پيامبر(ص) وظيفه دار بى اعتنايى به كسانى كه آيين آنها بازى و سرگرمى است.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا

6 _ رها كردن و بى اعتنايى به كسانى كه دين خدا را بازيچه و سرگرمى انگاشته اند، وظيفه پيامبر(ص) و مؤمنان است.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 4

4 - با وجود احتمال تأثير گفتار در بازداشتن مردم از منكرات ، نبايد به ستيز عملى و برخورد با زور اقدام كرد .

فقولا له قولاً ليّنًا لعلّه يتذكّر أو يخشى

از حرف {لعل} مى توان چنين فهميد كه تا اميد به تأثير گفتار نرم وجود دارد، درگير شدن و اقدام عملى براى ترك منكر جايز نيست.

موارد نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 69 - 5،9

5 _ فلسفه تحريم همنشينى با ياوه گويان مغالطه گر در

آيات الهى، بازداشتن آنها از اين عمل ناپسند است.

فلاتقعد بعد الذكرى . ..و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى لعلهم يت

9 _ قال أبو جعفر(ع): لما نزلت {فلاتقعد بعد الذكرى مع القوم الظالمين} قال المسلمون: كيف نصنع إن كان كلما استهزء المشركون بالقرآن قمنا و تركناهم فلاندخل إذا المسجد الحرام و لانطوف بالبيت الحرام فأنزل الله تعالى {و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء} و أمرهم بتذكيرهم و تبصيرهم ما استطاعوا.

امام باقر(ع) فرمود: چون آيه {فلاتقعد بعد الذكرى مع القوم الظالمين} نازل شد، مسلمانان گفتند: حال كه هرگاه مشركان، قرآن را مسخره كنند، بايد برخيزيم و از آنان دورى كنيم، در نتيجه هيچگاه نبايد وارد مسجدالحرام شده و طواف خانه خدا را بجا آوريم، پس چه كنيم؟ در اين هنگام خداوند آيه {و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى} را نازل كرد و در آن به مسلمانان دستور داد كه، كافران را متذكر نموده و در حد توان، آنان را با موعظه بيدار كنند.

نهى از منكر در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 1،3

1 _ يهوديان ساكن در ايله متشكل از سه گروه بودند : تجاوزگران فاسق ، صالحان موعظه گر و نهى كننده از منكرات ، تاركان نهى از منكر .

إذ قالت أمة منهم لم تعظون قوماً

مقصود از موعظه، به دليل {الذين ينهون عن السوء} در آيه بعد، نهى از منكر است.

3 _ موعظه گران يهود در آبادى ايله ، همكيشان خويش را از نافرمانى خدا ( شكستن احكام روز

شنبه ) برحذر مى داشتند .

لم تعظون قوماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 7

7_ وجوب نهى از منكر در اديان پيشين

فلولا كان من القرون من قبلكم أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

نهى از منكر در ايله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 3،4

3 _ موعظه گران يهود در آبادى ايله ، همكيشان خويش را از نافرمانى خدا ( شكستن احكام روز شنبه ) برحذر مى داشتند .

لم تعظون قوماً

4 _ تاركان نهى از منكر در ميان يهوديان ايله ، به موعظه گران اعتراض كردند و عمل آنان ( نهى از منكر ) را نابجا شمردند .

لم تعظون قوماً

نهى از منكر در بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 79 - 1

1 _ بى اعتنايى گروهى از بنى اسرائيل به وظيفه الهى نهى از منكر و بى تفاوتى آنان در برابر فساد جامعه خويش

كانوا لايتناهون عن منكر فعلوه

{لايتناهون} يعنى همديگر را باز نمى داشتند و نهى نمى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 13

13 - رواج اخلاق خيرخواهى و امر به معروف و نهى از منكر ، در ميان مردم عصر موسى

و ابتغ فيما ءاتيك اللّه الدار الأخرة و لاتنس نصيبك من الدنيا و أحسن

نهى از منكر در دوران لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 3

3 - نماز و امر به معروف

و نهى از منكر ، از زمره تعاليم شريعت عصر لقمان بود .

ي_بنىّ أقم الصلوة و أمر بالمعروف و انه عن المنكر

نهى از منكر مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 2

2 _ توبه ، عبادت ، حمد ، تلاش در راه بندگى ، ركوع ، سجود ، امر به معروف و نهى از منكر و حفظ حدود الهى ، از صفات مجاهدان راه خدا

إن اللّه اشترى من المؤمنين . .. التّئبون ... و الحفظون لحدود اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 2

2 - اقامه نماز ، پرداخت زكات ، امر به معروف و نهى از منكر ، از بارزترين ويژگى هاى ياران خدا و پيكاركنندگان راه دين او

الذين إن مكّنّ_هم . .. و نهوا عن المنكر

نهى از منكر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 8

8 _ پايدارى بر ركوع و سجده و امر به معروف و نهى از منكر ، از ويژگى هاى مؤمنان راستين

الركعون السجدون الأمرون بالمعروف و الناهون عن المنكر

نهى از منكر هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 16

16 - هارون ( ع ) ، در غياب موسى ( ع ) ، وظيفه ارشاد ، هشدار ، امر به معروف و نهى از منكر را به نحو وافى انجام داد .

و لقد قال لهم هرون من قبل ي_قوم . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

وجوب نهى

از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 5

5 _ لزوم نهى از منكر و مقابله با انحرافات جامعه

لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار عن قولهم الاثم و اكلهم السحت

نياز از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نياز

آثار اظهار نياز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 5

5 - استغفار ، پيش از دعا و اظهار حاجت به درگاه الهى ، زمينه ساز استجابت دعا و برآوردن حاجت است .

قال ربّ اغفرلى و هب لى ملكًا

برداشت ياد شده از استغفار سليمان(ع)، پيش از اظهار حاجت و درخواست پادشاهى از خداوند برمى آيد.

آثار نياز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 56 - 8

8- نياز ، از عوامل گرايش انسان به خداوند

فلايملكون كشف الضرّ عنكم و لاتحويلاً

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه خداوند براى گرايش دادن مشركان به خويش، به آنان يادآورى كرده كه جز من، كسى نياز شما را روا نخواهد ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 80 - 6

6 - نياز هاى ضرورى و مداوم زندگى ، از عوامل گرايش قوم ابراهيم به بت پرستى *

و الذى هو يطعمنى و يسقين . و إذا مرضت فهو يشفين

تأكيد ابراهيم(ع) بر نقش خداوند در روزى دادن به انسان ها (يطعمنى) و فرو فرستادن باران (يسقين) و شفا بخشى به انسان (يشفين)، مى تواند از آن جهت باشد كه قوم او، به انگيزه همين امور به بت ها رو آورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 5 - 7

7- نياز هاى گسترده آدمى ، از عوامل و زمينه هاى گرايش او به پرستش معبود

و من أضلّ مم_ّن يدعوا من دون اللّه من لايستجيب له إلى يوم القي_مة و هم عن دعائهم

تكيه آيه شريفه بر دعا و نيازخواهى هاى انسان و اين كه جز خداوند، كسى قادر به اجابت نيازهاى هميشگى و گسترده انسان نيست، مى رساند كه خداوند از اين اهرم براى سوق دادن انسان ها به توحيد استفاده كرده است; چه اين كه نيازمندى آنان زمينه اى است هموار براى روى آورى به مبدأ توانمند بى نياز.

آثار نياز به ولايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 9

9- موجود نيازمندِ ولايت ( سرپرستى و دوستى ) ، از سر ذلّت موجودى درمانده و داراى كاستى است .

و لم يكن له ولىّ من الذلّ

{ولايت} يا به معناى دوستى است و يا به معناى سرپرستى است كه در هر دو صورت، در صورتى كه از سر ذلّت باشد نشانگر وجود نقص و كاستى در شىء مورد حمايت و دوستى است.

آثار نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 168 - 15

15 - نياز هاى طبيعى انسان ، زمينه اى براى انحراف وى و تسلط شيطان بر اوست .

كلوا مما فى الأرض حللا طيباً و لاتتبعوا خطوت الشيطن

آثار نياز هاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 90 - 7

7- تأثيرگذارى نياز هاى محيطى و مادى

انسان بر آرا و نظريات وى حتى در زمينه مسائل فكرى و معنوى *

و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ينبوعًا

با اين احتمال كه پيشنهاد ايجاد چشمه به عنوان معجزه از سوى مشركان، متأثر از شدت نياز آنان به منابع آبى بوده باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 13

13- نياز هاى طبيعى و مادى بشر ، وسيله اى در جهت گرايش دادن او به ارزش ها

فيها أنه_ر من ماء غير ءاسن و أنه_ر من لبن لم يتغيّر طعمه و أنه_ر من خمر لذّة للش

خداوند از گرايش هاى طبيعى انسان به نوشيدن و لذّت بردن و. .. در جهت تشويق او به دين دارى، استقامت و تقواپيشگى در طريق حق استفاده كرده است.

ارزش نياز هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 11

11 - برترى درخواست ها و نياز هاى معنوى و اخروى ، بر درخواست ها و نياز هاى مادى و دنيايى در دعا و عرض حاجت به درگاه الهى

قال ربّ اغفر لى و هب لى ملكًا

ارزش نياز هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 11

11 - برترى درخواست ها و نياز هاى معنوى و اخروى ، بر درخواست ها و نياز هاى مادى و دنيايى در دعا و عرض حاجت به درگاه الهى

قال ربّ اغفر لى و هب لى ملكًا

ارزش نياز هاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - ص - 38 - 35 - 11

11 - برترى درخواست ها و نياز هاى معنوى و اخروى ، بر درخواست ها و نياز هاى مادى و دنيايى در دعا و عرض حاجت به درگاه الهى

قال ربّ اغفر لى و هب لى ملكًا

ارزش نياز هاى معنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 11

11 - برترى درخواست ها و نياز هاى معنوى و اخروى ، بر درخواست ها و نياز هاى مادى و دنيايى در دعا و عرض حاجت به درگاه الهى

قال ربّ اغفر لى و هب لى ملكًا

اظهار نياز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 17

17 - ثناى خداوند و ذكر اوصاف او ، پيش از اظهار حاجت ، امرى شايسته و از آداب دعا است .

قل اللّهمّ فاطر السم_وت . .. ع_لم ... أنت تحكم بين عبادك فى ما كانوا فيه يختلفون

اظهار نياز به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 6

6- مقام بندگى و عبوديت ، مقتضى كرنش و طلب آمرزش و اظهار نياز به درگاه خداوند

فاعلم أنّه لا إل_ه إلاّ اللّه و استغفر لذنبك

از ارتباط {لا إل_ه إلاّ اللّه} با {استغفر}، استفاده مى شود كه مقام الوهيت خدا و عبوديت انسان، مستلزم آن است كه حتى شخصى همچون پيامبر(ص) _ كه از گناهان، مصون مى باشد _ با طلب آمرزش از خداوند در برابر او كرنش كند.

اقرار به نياز

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - رحمن - 55 - 30 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان جن و انس به فقر ذاتى موجودات و نياز آنها به خداوند

يس_له من فى السم_وت و الأرض . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

سرزنش شدن تكذيب گران يا غافلانى كه با غفلت خويش، از جلوه هاى ربوبيت خداوند چشم پوشيده اند; در واقع بدين منظور است كه آنان بيدار شده و تجليات ربوبيت فراگيرالهى را در درباره خود دريابند.

اهميت تأمين نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 15

15- حفظ سلامتى و رفع نياز هاى ضرورى بدن ، داراى اهميت و مورد توجه ويژه در تعاليم دين

إنما حرّم عليكم الميتة . .. فمن اضطرّ غير باغ و لاعاد فإن الله غفور رحيم

از آن جايى كه خداوند خوردنيهاى حرام را در صورت اضطرار (نياز ضرورى بدن و سلامتى جسم به تناول خوردنيهاى حرام) حلال شمرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 8

8- تأمين نياز ها و دفع بليات ، از انگيزه هاى مهم در پرستش معبود ها است .

ي_أبت لِمَ تعبد ما . .. لايغنى عنك شيئًا

از جمله استدلال هاى ابراهيم(ع) عليه بت پرستى آزر اين بوده كه بت ها نمى توانند نيازى از تو برطرف سازند، پس چرا آنها را مى پرستى؟!. از اين استدلال بر مى آيد كه تأمين نيازها يكى از دلايل عمده پرستش ها است.

اهميت تأمين نياز هاى ضرورى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- نحل - 16 - 81 - 17

17- اميد بستن به هدايت و تربيت انسان ها ، پس از تأمين نياز هاى ضرورى آنان ، اميدى بجا و مناسب است .

و الله جعل لكم . .. لعلّكم تسلمون

برداشت فوق، به خاطر اين است كه خداوند جمله {لعلّكم تسلمون} را پس از به رخ كشيدن نعمتهاى فراوان خويش به انسانها، مطرح كرده است.

اهميت نياز هاى معنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 12

12 _ رهبران الهى ، وظيفه دار جهت دهى معنوى به خواسته هاى مادى مردمان

نريد ان نأكل منها . .. تكون لنا عيداً لاوّلنا و ءاخرنا ءاية منك و ارزقنا

حضرت مسيح(ع) با ذكر مسأله تغذيه به عنوان آخرين هدف و با جمله {وارزقنا . ..} كه خود ابراز نياز و تذلل در پيشگاه خداوند است، اشاره به ناموجه بودن سخن حواريون دارد كه آنان مسأله تغذيه را قبل از اهداف معنوى مطرح كردند.

تأمين نياز انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 7

7 _ خداوند ، تأمين كننده نياز هاى آدمى

يغن اللّه كلا من سعته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 131 - 4

4 _ مالكيت خداوند بر هستى ، دليل توانمندى او بر رفع نياز هاى انسان

يغن اللّه كلا من سعته . .. و للّه ما فى السموت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 9،10

9 - خداوند ، تمامى نياز

هاى بشر را از نوع پاكيزه و دلپذيرش فراهم ساخته است .

و رزقكم من الطيّب_ت

10 - فراهم ساختن تمامى نياز هاى بشر از نوع پاكيزه و دلپذير آن _ پس از آفرينش او _ جلوه اى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

فأحسن صوركم و رزقكم من الطيّب_ت

تأمين نياز انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 48 - 1،3

1 - خداوند ، تنها برآورنده نياز ها و عطاكننده ثروت و مكنت به آدميان

و أنّه هو أغنى

3 - نياز هاى مقطعى و دراز مدت بشر ، برآورده شده در نظام هستى از سوى خداوند *

و أنّه هو أغنى و أقنى

{أقنى}; يعنى، {أعطى القنية} و {قنية} به سرمايه هاى باقى و ذخاير پايدار گفته مى شود. بنابراين جمع ميان {أغنى} و {أقنى} بيانگر مطلب ياد شده است.

تأمين نياز بندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 14 - 5

5_ توانايى بر رفع نياز بندگان و اجابت درخواست ها و دعا هاى آنان ، نشانه خدايى است .

له دعوة الحق والذين يدعون من دونه لايستجيبون لهم بشىء

تأمين نياز بى همسران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 8

8 - وعده خداوند به برطرف ساختن نياز هاى غير متأهلان فاقد امكانات ازدواج ، در صورت رعايت عفت و پاكدامنى

و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا حتّى يغنيهم اللّه من فضله

تأمين نياز زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 13

13 _ گستردگى فضل

خداوند و حكمت او ، مقتضى رفع نياز هاى زن و شوهر پس از طلاق

و إن يتفرقا يغن اللّه كلا من سعته و كان اللّه وسعاً حكيماً

تأمين نياز فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 9

9 _ لزوم توجّه به نيازمندان و رفع نياز افراد جامعه

قل ما انفقتم من خير فللوالدين و الأقربين و اليتامى و المساكين و ابن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 8

8 _ مسؤوليت سنگين ثروتمندان در تأمين هزينه جهاد و دستگيرى از مستمندان

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله

چنانچه {فضل} به معناى زايد بر نياز باشد، ثروتمندان هستند كه دارايى آنان افزون بر نيازشان است.

تأمين نياز مديران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 36 - 8

8 - ابزار مورد نياز مسؤولان و مديران بايد همراه با اعطاى مسؤوليت ، در اختيار آنان قرار گيرد .

اذهب إلى . .. قال ربّ ... قد أُتيت سؤلك

موسى(ع) در پى موظف شدن به رسالت و حركت به سوى فرعون، نيازها و خواسته هايى را در درگاه خداوند مطرح ساخت. خداوند نيز به آن نيازها پاسخ مثبت داد. اين درسى است براى همه در موضوع مديريت و اعطاى مسؤوليت ها كه اگر مسؤوليت ى به كسى واگذار مى شود، بايد سخن مسؤول شنيده شده و به تقاضاى او رسيدگى و نياز او تأمين شود.

تأمين نياز مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4

- 130 - 13

13 _ گستردگى فضل خداوند و حكمت او ، مقتضى رفع نياز هاى زن و شوهر پس از طلاق

و إن يتفرقا يغن اللّه كلا من سعته و كان اللّه وسعاً حكيماً

تأمين نياز مسؤولان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 36 - 8

8 - ابزار مورد نياز مسؤولان و مديران بايد همراه با اعطاى مسؤوليت ، در اختيار آنان قرار گيرد .

اذهب إلى . .. قال ربّ ... قد أُتيت سؤلك

موسى(ع) در پى موظف شدن به رسالت و حركت به سوى فرعون، نيازها و خواسته هايى را در درگاه خداوند مطرح ساخت. خداوند نيز به آن نيازها پاسخ مثبت داد. اين درسى است براى همه در موضوع مديريت و اعطاى مسؤوليت ها كه اگر مسؤوليت ى به كسى واگذار مى شود، بايد سخن مسؤول شنيده شده و به تقاضاى او رسيدگى و نياز او تأمين شود.

تأمين نياز موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 48 - 2

2 - تدارك نياز هاى خلق در پى آفرينش ايشان ، نمودى از ربوبيت يگانه خداوند

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. و أنّه خلق ... و أنّه هو أغنى و أقنى

تأمين نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 29 - 2

2 - قرآن ، يادآور نياز هاى بشر و تأمين كننده آن است .

إنّ ه_ذه تذكرة

واژه {تذكرة} در بيشتر لغت نامه ها چنين معنا و تعريف شده است: {ما يُستَذكَرُ به الحاجة} (چيزى كه بهوسيله آن نيازها خاطر

نشان مى شود و انسان همواره آن را به ياد دارد و فراموشش نمى كند) (ر. ك: قاموس، صحاح، تاج العروس و لسان العرب). بر اين اساس مى توان استفاده كرد كه قرآن، نيازهاى انسان ها را بدان ها يادآور شده است; بگونه اى كه آن را همواره در خاطر دارد و در واقع آنها را تأمين خواهد كرد.

تأمين نياز هاى اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 3

3 _ توجه اسلام به نياز هاى اقتصادى جامعه اسلامى و تأمين آنها

إنما الصدقت للفقراء . .. و ابن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 12

12 _ اهتمام اسلام به انفاق و تأمين نياز هاى معيشتى جامعه

و يقبضون أيديهم

تأمين نياز هاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 10 - 4

4 _ خداوند فراهم سازنده راههايى گوناگون براى تأمين معيشت انسانها در زمين است.

و جعلنا لكم فيها معيش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 7

7 _ استقامت و پايدارى توده مردم بر ايمان و عقايد دينى خود ، در گرو تأمين نياز هاى مادى و معنوى آنان

قالوا نريد ان نأكل منها و تطمئن قلوبنا

تأمين نياز هاى معنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 14

14 - دعا به درگاه خداوند ، مؤثر در برآورده شدن خواسته هاى معنوى انسان است .

ربنا واجعلنا مسلمين لك . ..

و تب علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 7

7 _ استقامت و پايدارى توده مردم بر ايمان و عقايد دينى خود ، در گرو تأمين نياز هاى مادى و معنوى آنان

قالوا نريد ان نأكل منها و تطمئن قلوبنا

تناسب دعا با نياز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 13

13- حسن ستايش خدا و يادكردن صفات و اسماى او به گونه اى مناسب با نياز ، به هنگام نيايش و دعا

و أنت خير الورثين

برداشت ياد شده به اين دليل است كه زكريا(ع) متناسب با نياز و خواسته اش (حفظ دستاوردهاى خود در پرتو فرزنددار شدن)، خدا را به {بهترين وارث بودن} ياد كرد.

خدا و نياز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 5،6

5- خداوند ، منزه از هرگونه نقص و نياز است .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد سبح_نه

6- لزوم تنزيه ذات اقدس خداوند از هرگونه نقص و نياز

سبح_نه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 12

12 - غفران الهى ، از رحمت گسترده او نشأت يافته است ; نه نياز و چشمداشت

و للّه ملك . .. و كان اللّه غفورًا رحيمًا

برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه {رحيماً} صفت {غفوراً} باشد; يعنى، خدا بخشاينده اى است كه از سر رحمت مى بخشايد; ونه مانند آدميان كه اگر مى بخشند، در مقابل چشمداشتى از خلق يا خالق دارند.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - طور - 52 - 28 - 7

7 - نيكى هاى گسترده خداوند به خلق ، نشأت يافته از رحمت بى كران او است ; و نه معلول نياز و چشمداشت .

هو البرّ الرحيم

توصيف {البرّ} به صفت {الرحيم}، مى رساند كه نيكى هاى خداوند از سر رحمت است; نه مانند نيكى خلق كه براى جلب منافع مادى يا معنوى است و يا دستكم رهانيدن خود از شكنجه وجدان.

ذكر نياز به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 6 - 6

6 - توجه به آفرينش انسان از خون لخته و وابستگى تمام دانش هاى او به خداوند ، مايه ترك طغيان است .

خلق الإنس_ن من علق . .. علّم الإنس_ن ما لم يعلم . كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى

رفع نياز انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 43 - 4

4 - نزول تورات از سوى خداوند ، با هدف رفع نياز انسان ها

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب من بعد ما أهلكنا القرون الاُولى

زمينه تأمين نياز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 7،10

7 - آفرينش شب و روز براى تأمين نياز هاى بشر ، جلوه اى از ربوبيت خداوند و نشانه توانايى او بر برپا كردن قيامت

إنّ الساعة لأتية . .. اللّه الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصرًا

آيه شريفه، درصدد اثبات و ارائه نشانه هاى درستى و راستى برپايى قيامت است كه در دو آيه قبل، با صراحت به آن تأكيد شده است.

10

- آفرينش شب و روز در راستاى تأمين نياز ها و منافع بشر ، جلوه اى از فضل و احسان خداوند به او است .

اللّه الذى جعل لكم الّيل . .. إنّ اللّه لذو فضل على الناس

زمينه تأمين نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 10

10- آفرينش جهان و انسان و برآوردن نياز هاى او ، مقتضاى رأفت و رحمت پروردگار است .

خلق السموت . .. تع_لى عمّا يشركون ... خلق الإنس_ن ... إن ربّكم لرءوف رحيم

سختى تأمين نياز هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 119 - 3

3 - دشوارى تأمين نياز هاى اوليه انسان ( غذا ، پوشاك ، آب و مسكن ) در بيرون بهشت ، از هشدار هاى خداوند به آدم ( ع )

فتشقى . إنّ لك ألاّتجوع فيها و لاتعرى . و إنّك ... لاتضحى

{أنّك} عطف بر {ألاّتجوع} است و جمله {إنّ لك. ..} تفسير براى {فتشقى} مى باشد. نفى گرسنگى، برهنگى، آفتاب زدگى و تشنگى، به منظور اشاره به سختى هايى است كه آدم(ع) در صورت اخراج از بهشت به آن گرفتار مى شد.

عجز از تأمين نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 5 - 2

2- عجز و ناتوانى معبود هاى مشركان ، از اجابت خواسته ها و بر آوردن نياز هاى ايشان

من دون اللّه من لا يستجيب له إلى يوم القي_مة و هم عن دعائهم غ_فلون

عوامل تأمين نياز

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 5

5 _ گردش شب و روز و آرامش در شب و تلاش روزانه ، در راستاى تأمين نياز ها و منافع انسان ها و هماهنگ با آنها است .

و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا و النوم سباتًا و جعل النهار نشورًا

برداشت فوق، از لام {لكم} _ كه براى انتفاع است _ به دست مى آيد.

عوامل تأمين نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 11

11- قوانين شريعت ، در جهت رفع نياز هاى واقعى خود مردم و بى تأثير در ذات بى نياز خداوند

و اللّه الغنىّ و أنتم الفقراء

با توجه به اين كه {واللّه الغنىّ و أنتم الفقراء} در بيان غناى الهى و نيز فقر خلق مطلق است; اين نكته استفاده مى شود كه همه دستورات دين براى رفع نيازهاى خلق است; و نفعى براى ذات خدا ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 17 - 2

2 - نقش اساسى نقطه طلوع و غروب خورشيد ، در پيدايش فصول و تأمين نياز هاى بشر *

ربّ المشرقين و ربّ المغربين

با توجه به اين كه پيدايش فصول هم زمان با تغيير ميل خورشيد در طلوع و غروب صورت مى گيرد احتمال مى رود ياد كرد {مشرقين و مغربين}، اشاره به پيامدهاى مهم آن (پيدايش فصول) داشته باشد كه بشر از اين رهگذر، به امكانات زندگى دست مى يابد.

معبود راستين و نياز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 -

3

3- معبود هستى ، واجد همه ارزش ها و كمالات و فاقد هر نقص و نياز

و قل الحمد لله

اختصاص داشتن همه ستايشها به خدا، مستلزم اين است كه همه ارزشهاى ستايش برانگيز در او جمع بوده و در نهايت نقص و نياز در او راه نداشته باشد.

معبودان باطل و تأمين نياز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 9

9 - مشركان ، معتقد به حاجت دادن معبودهايشان و رساندن سود به انسان ها و برطرف كردن گزند از آنان

أفرءيتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنى اللّه بضرّ . .. برحمة هل هنّ ممسك_ت رحمت

مقصود از {دعاء} در {ماتدعون}، حاجت بردن و استعانت جستن است.

منابع تأمين نياز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 5

5- همه نيازمندى ها و خواسته هاى مادى بشر در طبيعت وجود دارد .

و ءاتي_كم من كلّ ما سألتموه

منابع تأمين نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 4،5

4 - زمين ، بستر و منبعى مناسب براى تغذيه و تأمين نيازمندى هاى بشر

و كلوا من رزقه

5 - وجود روزى و نيازمندى هاى بشر در زمين ، از نعمت هاى خداوند و جلوه لطف او است .

هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً . .. و كلوا من رزقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 26 - 2

2 - گنجايش زمين ، براى تأمين نياز هاى بشر در حال حيات و مرگ *

أحياءً و

أموتًا

منشأ تأمين نياز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 29

29 _ اتكا و توكل بر خدا واداركننده آدمى به درخواست نياز ها از وى و نيايش به درگاه اوست .

على اللّه توكلنا ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق

منشأ تأمين نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 2

2 - التجا به مقام ربوبى خداوند ، از آداب دعا و درخواست نياز ها از درگاه اوست .

رب اجعل هذا بلداً ءامناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 8

8 _ توكل بر خداوند و كافى دانستن او براى رفع نياز هاى انسان ، زمينه ساز جلب فضل و عطاياى الهى

و قالوا حسبنا اللّه سيؤتينا اللّه من فضله

از اينكه خداوند قبل از بيان اميدوارى به فضل خويش، موضوع توكل (حسبنا اللّه) را مطرح كرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 9 - 4

4- نيازمندى هاى مادى ، جسمانى ، معنوى و فكرى انسان ها از سوى خداوند تأمين شده است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و على الله قصد السبيل

آيات سابق مى تواند نيازمنديهاى جسمى انسان را در نظر داشته باشد و مراد از {قصد السبيل} در اين آيه نيز مى تواند نيازمنديهاى معنوى انسان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 7

7- انسان ، نيازمند به تكيه گاه و

پشتيبان و خدا تنها تأمين كننده آن است .

ألاّتتخذوا من دونى وكيلاً

برداشت فوق با توجه به دو مسأله ذيل است: 1_ {التوكيل} در لغت به معناى اعتماد به غير است و نايب گرفتن اوست (مفردات راغب). 2- در آيه، نياز انسان به تكيه گاه امرى مسلم شمرده شده و با نهى از اتكال به غير خدا اين حقيقت نشان داده شده است كه تنها خداوند تأمين كننده آن نياز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 79 - 2،3،4

2 - تدارك نياز هاى زندگى انسان ( چون خوردنى ها و آشاميدنى ها ) در زمين ، از شؤون ربوبيت خداوند

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين . .. و الذى هو يطعمنى و يسقين

3 - تنها تأمين كننده نياز هاى زندگى انسان ، شايسته پرستش است ; نه بت هاى بى جان و ساخته دست مردمان .

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ . .. و الذى هو يطعمنى و يسقين

4 - تذكر ابراهيم ( ع ) به قوم خويش ، مبنى بر حاكميت اراده خدا بر معاش و زندگى انسان و نفى هرگونه نقش براى بت ها

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين . .. و الذى هو يطعمنى و يسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 2

2 - حاميان غير الهى ، بى تأثير در بى نياز ساختن انسان از خداوند

إنّهم لن يغنوا عنك من اللّه شي_ًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 36 - 7

7 - خداوند ، برآورنده نياز هاى

نظام جهان و تمامى موجودات آن

فللّه الحمد ربّ السموت و ربّ الأرض ربّ الع_لمين

ربوبيت و تدبير موجودات عالم از سوى پروردگار، ملازم با رفع نيازها و ايجاد زمينه براى رشد و پرورش آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 48 - 1،2،3،6

1 - خداوند ، تنها برآورنده نياز ها و عطاكننده ثروت و مكنت به آدميان

و أنّه هو أغنى

2 - تدارك نياز هاى خلق در پى آفرينش ايشان ، نمودى از ربوبيت يگانه خداوند

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. و أنّه خلق ... و أنّه هو أغنى و أقنى

3 - نياز هاى مقطعى و دراز مدت بشر ، برآورده شده در نظام هستى از سوى خداوند *

و أنّه هو أغنى و أقنى

{أقنى}; يعنى، {أعطى القنية} و {قنية} به سرمايه هاى باقى و ذخاير پايدار گفته مى شود. بنابراين جمع ميان {أغنى} و {أقنى} بيانگر مطلب ياد شده است.

6 - { قال أميرالمؤمنين ( ع ) فى قول اللّه { و أنّه هو أغنى و أقنى } قال أغنى كلّ انسان بمعيشته و أرضاه بكسب يده ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه درباره آيه {و أنّه هو أغنى و أقنى} فرمود: او است كه هركس را در معيشت بى نياز مى كند و وى را به كسب و درآمدش خشنود مى سازد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 29 - 6

6 - فيض پيوسته حق ، پشتوانه اجابت نياز ها و خواسته هاى خلق

يس_له . .. كلّ يوم هو فى شأن

از ارتباط ميان دو بخش آيه، مطلب ياد شده

قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 30 - 1

1 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده گرفتن قدرت و لطف الهى در تأمين نياز هاى خلق

يس_له . .. كلّ يوم هو فى شأن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند در آيه قبل، فقر ذاتى و نيازمندى موجودات و فياضيت و نياز برآورى خويش را به آدميان يادآور شده و در اين آيه غافلان و كافران را مورد سرزنش قرار داده كه چرا اين حقيقت را در هستى ناديده مى گيرند. تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 2 - 1،14

1 - خداوند ، مرجعى مطمئن براى رفع تمام نيازمندى ها است .

اللّه الصمد

{صمد} _ از ريشه {صَمْد} (قصد) _ آقا و سرورى است كه در امور به او توجه مى شود و فعل {صَمَدَ صَمْدَه}; يعنى، با اطمينان به او روى آورد و قصد خود را بر او متمركز كرد. (مفردات راغب)

14 - { عن داود بن القاسم الجعفرى قال : قلت لأبى جعفر الثانى ( ع ) جعلت فداك ما الصمد ؟ قال : السيد المصمود إليه فى القليل و الكثير ;

از داوود بن قاسم جعفرى روايت شده كه به امام جواد(ع) عرض كردم: فدايت گردم مراد از {صمد} چيست؟ فرمود: بزرگوارى است كه در [نيازهاى] كم و زياد، به او رجوع مى شود}.

منشأ تأمين نياز ها ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 6

6 - روح و ذائقه انسان ، تنوع طلب و خداوند برآورنده اين نياز ها *

فيها ف_كهة و النخل ذات الأكمام . و الحبّ ذوالعصف و الريحان

از اين كه خداوند متعال، خوراكى هاى متنوع با شكل هاى گوناگون را به انسان يادآورى كرده و نيز در اختيار او قرار داده و بر اين گوناگونى بر انسان منت نهاده است، مى توان مطلب بالا را نتيجه گرفت.

منشأ تأمين نياز هاى روحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 2

2 - تأمين نياز هاى روحى و تجملى انسان در طبيعت ، جلوه اى از ربوبيت انكارناپذير الهى در حق وى

يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به اين كه نقش مرواريد و مرجان در بعد تجملى زندگى انسان آشكار مى باشد، نعمت شمرده شدن آن براى انسان، مى رساند كه خداوند _ در كنار همه نيازهاى اوليه بشر _ نيازهاى ثانوى آنان را نيز در نظر داشته و تأمين كرده است.

منشأ تأمين نياز هاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 8

8- خداوند ، آب باران را وسيله سيرابى انسان ها قرار داد .

فأنزلنا من السّماء ماء فأسقين_كموه

مهمترين نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 4

4- غذا و پوشاك ، نيازى مقدم بر زيبايى خواص و جمال طلبى است . *

لكم فيها دفءٌ و من_فع و منها تأكلون . و لكم

فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

با توجه به اينكه حيوانات هم باعث جمال و هم تأمين كننده غذا و پوشاكند، تقدّم ذكرى لباس و غذا در مقام امتنان، ممكن است اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

نشانه هاى نياز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 4

4- فرزندگزينى ، نشانه نقص و نياز است .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد سبح_نه

{سبحانه} مفعول مطلق براى فعل محذوف، مانند {سبّحوه} مى باشد; يعنى {منزه بدانيد او را منزه دانستنى}. كاربرد تنزيه دراين مورد نشان از آن دارد كه {اتخاذ ولد} نشانه نقص و كاستى است و خداوند از آن منزه است.

نقش نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 10

10 - نياز ، بر انگيزاننده آدمى به تلاش و تكاپو

كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

جمله {حتّى إذا جاءه} بيانگر تلاش و تكاپوى انسان تشنه براى به دست آوردن آب است كه از نيازهاى اصلى و حياتى او مى باشد.

نياز اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 7

7 _ نياز شديد آدمى به انفاق و اعمال خير خويش در قيامت

ايودّ احدكم . .. و اصابه الكبر و له ذرّيّة ضعفاء

از تشبيه انفاق به بوستانى كه صاحب آن در حال پيرى سخت نيازمندِ ثمراتِ كارهاى گذشته خويش است و انطباق آن بر حال آدمى كه در قيامت تنها از نتايج اعمال دنيوى مى تواند بهره گيرد، برداشت فوق استفاده مى شود.

نياز انبيا به آمرزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 3

3 _ انبياى بزرگ نيز نيازمند آمرزش خداوند هستند .

قال رب اغفر لى و لأخى

نياز انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 10

10 _ همه انسان ها ، حتى مؤمنان حقيقى ، از خطا و گناه مصون نيستند و نيازمند مغفرت الهى هستند .

أولئك هم المؤمنون حقا لهم مغفرة و رزق كريم

نياز انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 19 - 3

3 - نياز انسان ها به يارى يكديگر در قيامت

يوم لاتملك نفس لنفس شيئًا

بيان سلب قدرت از يارى رسان، گوياى آن است كه نياز به كمك وجود دارد; ولى از كسى ساخته نيست.

نياز به آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 90 - 6

6- مكه در آغاز بعثت پيامبر ( ص ) ، سرزمينى كم آب بود و مكيان نيازمند به منابع دايمى آب بودند .

تفجر لنا من الأرض ينبوعًا

درخواست مشركان مكه از پيامبر(ص) براى ايجاد چشمه اى جوشان، احتمال دارد به خاطر، نياز شديد آنان به منابع آب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 6

6- پيامبر ( ص ) موظّف به رساندن پيام حقِّ الهى به مردم است و نه مسئول ايمان و كفر آنان .

و قل الحقّ من ربّكم فمن شاء فليؤمن ومن شاء فليكفر

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - طه - 20 - 119 - 2

2 - آب و مسكن ، از جمله نياز هاى اساسى انسان از آغاز خلقت

و إنّك لاتظمؤا فيها و لاتضحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 68 - 3

3 - نياز دوزخيان به تغذيه و نوشيدن

فإنّهم لأكلون منها . .. عليها لشوبًا من حميم . ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 5

5 - انسان ، در بهشت به خوردن و آشاميدن نياز دارد و از آن لذت مى برد .

يطاف عليهم بصحاف من ذهب و أكواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 27 - 3

3 - تأمين آب مورد نياز بشر در زمين ، از سوى خداوند

و أسقين_كم ماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 24 - 4

4 - انسان پس از معاد ، نيازمند آب و هواى مطبوع و داراى ويژگى هاى جسمانى است .

لايذوقون فيها بردًا و لا شرابًا

نياز به آب در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 5 - 2

2 - دوزخيان ، گرفتار تشنگى و نيازمند نوشيدنى خواهند شد .

تسقى من عين ءانية

نياز به آرامش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 7

7- زنان ، پس از زايمان _ به ويژه در ساعات نخستين آن _ نيازمند آب آشاميدنى ، آرامش روحى

و روانى و نداشتن حزن و اندوه اند .

ألاّتحزنى قد جعل ربّك تحتك سريًّا

توصيه شدن مريم(س) به محزون نبودن و نيز فراهم ساختن آنچه او را شادمان مى كند، (آب روان) اشاره به ضرورى بودن آرامش و انبساط خاطر پس از زايمان زنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 11،21

11 - نياز رهبرى به آرامش و عدم نگرانى در تصميم گيرى ها ، بيش از پيروان *

فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

تقدم {على رسوله} بر {على المؤمنين}، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

21- ايجاد روح آرامش و تقوا در پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، به هنگام نياز آنان ، متكى به علم فراگير خداوند بر هستى

فأنزل اللّه . .. و ألزمهم كلمة التقوى ... و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

از ارتباط {و كان اللّه. ..} با عبارت قبل آيه (فأنزل اللّه...)، مطلب بالا استفاده مى شود.

نياز به آسايش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 7

7 - نياز بشر به استراحت و آرامش ، پس از تلاش هاى روزانه

من إل_ه غير اللّه يأتيكم بليل تسكنون فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 3

3 - تأمين نياز انسان ( نياز وى به آسايش ، پس از تلاش هاى روزانه ) هدف الهى از برقرار ساختن شب

جعل لكم الّيل . .. لتسكنوا فيه

نياز به آمرزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 -

18

18 _ معاف شدگان از جهاد ، در عين معذور بودن ، نيازمند غفران و رحمت خدايند .

ليس على الضعفاء . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 106 - 4

4 _ برخى از توبه كنندگان نادم ، نيازمند نويد غفران و گروهى ديگر نيازمند باقى ماندن در حال بيم و اضطراب

و ءاخرون مرجون لأمر اللّه

از اينكه خداوند به گروهى از توبه كنندگان نويد غفران داد و گروهى ديگر را با سرنوشتى مبهم، در اضطراب وانهاد، مطلب فوق را مى توان به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 7

7- نياز همه انسان ها ، حتى انبياى بزرگ ، به آمرزش الهى در روز قيامت

ربّنا اغفرلى و لولدىّ و للمؤمنين يوم يقوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 5

5- نياز شديد همه انسان ها در قيامت ، به غفران و رحمت الهى

إن ربّك من بعدها لغفور رحيم . يوم تأتى كلّ نفس تج_دل عن نفسها

برداشت فوق، با توجه به اين مطلب است كه آيه قبل، دربردارنده بشارت غفران و رحمت الهى باشد و بشارت بودن وعده غفران، در صورتى است كه انسان نياز مبرم به آن داشته باشد; زيرا مجادله و دفاع كردن از خود، بيانگر نوعى نياز به عنايت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 3

3 - نياز شديد انسان در قيامت به مغفرت و آمرزش پروردگار

و الذى

أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

جايى كه حضرت ابراهيم(ع) خود را نيازمند مغفرت خدا بداند، ديگر انسان ها به آن بيشتر و شديدتر نياز خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 6

6 - انسان هاى مؤمن نيز در معرض لغزش و نيازمند آمرزش اند . *

الذين ءامنوا . .. أُول_ئك لهم مغفرة

اين كه خداوند فرموده است: براى مؤمنان قطعاً مغفرتى وجود دارد، به ملازمه دلالت بر وجود لغزش مى كند و اگر نه آمرزيدن معنا نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 27 - 2

2 - مؤمنان هرچند از ايمان بالايى برخوردار باشند ، باز به غفران و بخشش خدا نياز دارند .

قيل ادخل الجنّة قال . .. بما غفر لى ربّى

برداشت ياد شده از آن جا است كه مؤمن انطاكيه _ كه از ايمان بالايى برخوردار بود _ باز مورد غفران و بخشش الهى قرار گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 32 - 5

5 - انسان ها ، حتى موحدان راستين ، نيازمند مغفرت و آمرزش الهى

نزلاً من غفور رحيم

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 12

12 - تمامى انسان ها _ حتى پيامبران _ نيازمند مغفرت و بخشش اند .

إنّ ربّك لذو مغفرة

بنابراين كه {لذو مغفرة} براى حق گرايان باشد و با توجه به اين كه پيامبران در رأس حق

گرايان قرار دارند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 9

9- جنيان ، نيازمند غفران الهى ، همانند آدميان

و ءامنوا به يغفر لكم من ذنوبكم و يجركم من عذاب أليم

وعده غفران، نشانگر نياز است; چه اين كه اگر نيازى در كار نباشد، نويد تحقق نمى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 48

48- همه انسان ها حتى مؤمنان ، در معرض لغزش و نيازمند مغفرت الهى

وعد اللّه الذين . .. مغفرة

اين كه خداوند، به مؤمنان داراى عمل صالح نويد مغفرت داده است; در حقيقت مى نماياند كه بعضى از لغزش ها، براى همگان متوقع است و در صورت حفظ ايمان و عمل صالح، قابل جبران و بخشش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 41

41 - انسان ها ، هر چند بسيار نيكوكار باشند ، نيازمند آمرزش الهى اند .

و ما تقدّموا لأنفسكم . .. و استغفروا اللّه

مطلب ياد شده از ذكر شدن استغفار پس از تشويق به انجام دادن كارهاى خير به دست مى آيد.

نياز به آمرزش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 4 - 4

4 _ انسان ها ، حتى مؤمنان حقيقى ، در معرض لغزش و نيازمند مغفرت خداوند *

أولئك هم المؤمنون حقا لهم . .. مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 10

10 _

همه انسان ها ، حتى مؤمنان حقيقى ، از خطا و گناه مصون نيستند و نيازمند مغفرت الهى هستند .

أولئك هم المؤمنون حقا لهم مغفرة و رزق كريم

نياز به آمرزشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 9

9_ همگان ، حتى پيامبران الهى براى نيل به سعادت ، نيازمند مغفرت و رحمت الهى اند .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 13

13- همه انسان ها ، حتى پيامبر ( ص ) و مؤمنان واقعى ، در معرض خطا و لغزش و نيازمند غفران الهى

و استغفر لذنبك و للمؤمنين و المؤمن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 12

12 - پيامبر ( ص ) در ادامه حيات خويش ، نيازمند مغفرت الهى و ملزم به طلب آن از خداوند بود .

و استغفره

استغفار پيامبر(ص) _ با آن كه معصوم است _ ممكن است به معناى درخواست ادامه يافتن مغفرت الهى باشد و مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه پيامبر(ص)، گرچه بالاترين درجه عبادت را داشت; ولى همواره آن را در برابر عظمت خداوند، ناچيز ديده و با احساس شرمندگى به درگاه خداوند از او پوزش مى طلبيد برداشت ياد شده ناظر به احتمال نخست است.

نياز به آميزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 22

22 - زناشويى ، از نياز هاى اساسى انسان است .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا

نياز به استعداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 9

9 - بهره مندى از عنايات و الطاف خداوند ، نيازمند داشتن زمينه هاى شايسته و مستعد است .

الّتى أحصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا

نياز به استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 18 - 3

3 - انسان ها ، حتى متقين ، همواره در معرض لغزش و نيازمند استغفار مداوم

و بالأسحار هم يستغفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 5،7

5 - احساس نياز هميشگى مؤمنان به درخواست غفران ، از پروردگار خويش

من بعدهم يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخوننا الذين سبقونا

فعل مضارع {يقولون} مفيد استمرار و بيانگر مطلب ياد شده است.

7 - مؤمنان ، حتى پيشتازان ايمان ( مهاجران و انصار ) ، فاقد مصونيت از خطا و نيازمند غفران الهى

و الذين جاءو من بعدهم يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخوننا الذين سبقونا بالإيم_ن

از تأييد خداوند نسبت به استغفار براى پيشتازان راه ايمان، به جا بودن اين دعا و نياز آنان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 6

6 - نياز همه انسان ها حتى پيامبران ، به دعا و طلب آمرزش از خداوند

ربّنا عليك توكلنا. .. ربّنا لاتجعلنا فنتة ... واغفر لنا

از اين كه خداوند به مؤمنان رهنمود داده است كه چون ابراهيم(ع)، دعا و استغفار كنند، نياز داشتن آنان به دعا و استغفار استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 8

8 - همه انسان ها در تمامى سطوح ايمانى _ حتى پيامبران _ نيازمند آمرزش الهى اند .

ربّ اغفر لى و لولدىّ و لمن دخل بيتى مؤمنًا و للمؤمنين و المؤمن_ت

نياز به استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 7

7 - حق پذيرى و دفاع از حق ، نيازمند شكيبايى و استقامت$ است .

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

جمله {تواصوا بالصبر}، ممكن است درصدد بيان زمينه هاى لازم براى مفاد {تواصوا بالحقّ} باشد.

نياز به اطمينان قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 3

3- قيام براى خدا و دفاع از ارزش ها ، نيازمند قدرت روحى و قلبى نيرومند است .

و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا

نياز به الگو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 8

8 - نياز بشر به مرشد و مقتدا ، در دست يافتن به راه درست زندگى

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

از اين كه فرعون و مؤمن آل فرعون، هر دو مدعى نشان دادن راه صواب به مردم شدند، مى توان اين حقيقت را به دست آورد كه اصل نيازمندى انسان ها به راه درست و به مقتدايى كه خود اين راه را طى كرده و راهنماى ديگران باشد، جاى ترديد نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 9

9 - نياز انسان ها به الگوى الهى ، براى ره يابى به هدايت *

إنّا

أرسلن_ك ش_هدًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {شاهداً} الگو بودن و معيار متعالى ارزش ها قرار گرفتن باشد; به طورى كه انسان ها هر چيزى را با مقايسه با او بسنجند و ارزش آن را بشناسند.

نياز به امداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 8

8 - انسان در زندگى خويش ، هماره نيازمند يارى و حمايت است .

و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لا نصير

در جمله {و ما لكم من دون اللّه. ..} اصل نياز انسان به سرپرست و ياور مسلم تلقى شده و آيه درصدد تعيين مصداق واقعى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 5 - 2

2- انسان پس از مرگ ، داراى سردرگمى و نابسامانى و نيازمند امداد و دستگيرى

سيهديهم و يصلح بالهم

از اين كه خداوند، به شهيدان نويد داده كه آنان را پس از مرگ هدايت كرده و امورشان را سامان خواهد بخشيد; استفاده مى شود كه بشر پس از مرگ، سردرگم و بى سامان خواهد بود; ولى شهيدان از اين مشكل در امان مى مانند.

نياز به امداد در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 19 - 3

3 - نياز انسان ها به يارى يكديگر در قيامت

يوم لاتملك نفس لنفس شيئًا

بيان سلب قدرت از يارى رسان، گوياى آن است كه نياز به كمك وجود دارد; ولى از كسى ساخته نيست.

نياز به امدادگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7

- 37 - 18

18 _ لحظه مرگ هنگام احساس نياز همه آدميان به فريادرسى تواناست.

أين ما كنتم تدعون من دون الله

نياز به امدادهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 10

10 _ ساحران مؤمن در عين اظهار استقامت در برابر فرعون ، خود را براى مقاومت در برابر شكنجه هاى فرعون و پايدارى بر طريق ايمان ، نيازمند امداد هاى الهى دانستند .

ربنا أفرغ علينا صبراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 14،18

14 - انسان در پرستش خدا و خلوص در آن ، نيازمند امداد الهى است .

إياك نعبد و إياك نستعين

متعلق {نستعين} همه وظايفى است كه از سوره حمد مى توان استفاده كرد و از آنها لزوم يكتا پرستى است كه از {إياك نعبد} به دست مى آيد; يعنى: نستعينك على عبادتك و خلوصها.

18 - انسان نيازمند يارى خداوند در تمامى امور خويش است .

إياك نستعين

برخى برآنند كه متعلق {نستعين} يعنى مورد استعانت، ذكر نشده تا حكايت از همه امور داشته باشد ; يعنى: نستعينك على امورنا كلها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 14

14_ پيامبران ، براى مصون ماندن از گناه و پايدارى بر عصمت ، همواره و در هر حال به توفيق و امداد هاى الهى نيازمندند .

و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 15

15- موحد بودن و مصونيت كامل از شرك ، نيازمند به

توفيق خداوند و امداد اوست .

و اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام

برداشت فوق به اين دليل است كه حضرت ابراهيم(ع) با آنكه از انبياى بزرگ الهى (اولواالعزم) بود، از خداوند خواستار مصونيت خود و فرزندانش از شرك شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 127 - 6

6- شكيبايى پيامبر ( ص ) در قبال تجاوزات دشمن ، نيازمند امداد و توفيق الهى بود .

و اصبر و ما صبرك إلاّ بالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 3

3- پيامبر ( ص ) ، نيازمند امداد هاى الهى براى پايدار ماندن بر طريق وحى

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 6،11،14

6- ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به درستى ، نيازمند استمداد از خدا

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

11- همه انسان ها ، حتى پيامبر ( ص ) براى داشتن اخلاص و صداقت در عمل ، به امداد ويژه الهى نيازمندند .

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

14- حفظ صداقت و راستى در انجام كار ها از آغاز تا انجام ، نيازمند قدرت و توانى خدادادى

أدخلنى . .. و اجعل لى من لدنك سلط_نًا نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 112 - 8

8- مؤمنان ، حتى پيامبران ، نيازمند امداد خدا در تنگناها

ق_ل ربّ احكم بالحقّ و ربّنا الرحم_ن المستعان

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 32 - 5

5 _ پيامبر ( ص ) ، نيازمند به تقويت روحى و امداد الهى در انجام مسؤوليت خطير پيامبرى

كذلك لنثبّت به فؤادك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 36 - 6

6 - انسان ، نيازمند يارى خداوند ، حتى در برابر كوچك ترين وسوسه شيطان

و إمّا ينزغنّك من الشيط_ن نزغ فاستعذ باللّه

برداشت ياد شده از تنكير {نزغ} _ كه براى تحقير مى باشد _ استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 4

4 - انسان ، نيازمند ولايت و ياورى از جانب خداوند ، در تمامى حالات زندگى خويش

و من يضلل اللّه فما له من ولىّ من بعده

اين كه گمراهان با محروم شدن از ولايت الهى ره به جايى نمى برند، نشانگر آن است كه انسان ها در تمامى حالات زندگى خويش نيازمند امداد و ولايت الهى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 8

8 - تمامى انسان ها ، حتى پيامبران بزرگ الهى ، نيازمند امداد و هدايت الهى اند .

فإنّه سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 18

18- توفيق در ره يابى به صلاح و خودسازى ، نيازمند امداد و الهام الهى

قال ربّ أوزعنى أن أشكر نعمتك . .. و أن أعمل ص_لحًا

{أوزعنى} (از مصدر {ايزاع}) به معناى الهام كردن و توفيق و بازداشتن از انحراف است. اين

خود مى رساند كه توفيق شگرگزارى و خودسازى را نيز، بايد از خداوند طلب كرد و از او الهام گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 2

2 - مؤمنان ، نيازمند امداد الهى در بحران ها و سختى ها ، براى پايدارى و استقامت

هو الذى أنزل السكينة فى قلوب المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 17

17 - مؤمنان ، نيازمند امداد هاى مادى و معنوى خداوند ، براى حركت مداوم در طريق دين و ارزش ها

لتكون ءاية للمؤمنين و يهديكم صرطًا مستقيمًا

تعبير {لتكون. ..} اخبارى است كه حكايت از واقعيت نياز انسان به آيات و رهنمودهاى خداوند دارد. تداوم اين نياز از {يهديكم} _ كه به صورت فعل مضارع آمده _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 8 - 3

3 - توفيق يافتن پيامبر ( ص ) به فراگيرى قرآن و به خاطر سپردن آن ، نيازمند امداد هاى ويژه خداوند

و نيسّرك لليسرى

به قرينه {سنقرئك فلاتنسى} (در آيات پيشين) مى توان گفت: مراد از {نيسّرك}، آماده ساختن پيامبر(ص) براى قرائت و حفظ قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7 - 5

5 - توفيق انسان در انجام دادن تكاليف دينى ، نيازمندِ امداد هاى ويژه خداوند

فسنيسّره لليسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 7

7 - پيامبر ( ص ) ، در معرض آسيب و

خطر و نيازمند امداد الهى

قل أعوذ بربّ الفلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 1 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، در معرض آسيب و خطر و نيازمند امداد الهى

قل أعوذ بربّ الناس

نياز به امنيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 15 - 6

6- انسان در لحظه مرگ ( نظير زمان ولادت و هنگامه رستاخيز ) نيازمند سلامت و امنيتى ويژه از جانب خداوند

و سل_م عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث حيًّا

نكره بودن {سلام} بيانگر برجستگى آن است و مراد از سلامت هنگام مرگ، در امان بودن از مواجه شدن با امرى ناخوشايند، نظير وحشت و اضطراب و نوميدى و . .. است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 6

6- نياز انسان به سلامت و امنيت الهى ، حتى در لحظه مرگ

والسل_م علىّ . .. يوم أموت

مراد از سلامت هنگام مرگ، دور ماندن از وحشت، نوميدى، اضطراب و نظاير آن است كه منكران خدا و معاد به آن گرفتار مى شوند.

نياز به امنيت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 8

8 - انسان در صحنه قيامت ، در معرض آسيب ها و نيازمند امنيت

أم من يأتى ءامنًا يوم القي_مة

با توجه به اتصاف مؤمنان به وصف امنيت و آرامش، مطلب بالا برداشت مى شود.

نياز به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 94 -

9

9- اصل وجود خدا و نياز به رسالت ، امرى پذيرفته شده حتى در بينش مشركان

أبعث الله بشرًا رسولاً

از اينكه مشركان به جاى انكار اصل رسالت به استبعاد نبوت بشر پرداختند، مى توان استفاده كرد كه اصل رسالت و نبوت براى آنان، امرى محرز بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 95 - 3

3- ساكنان زمين _ چه انسان باشند و چه فرشته _ نيازمند رسولانى از جنس خويشند .

قل لو كان فى الأرض مل_ئكة . .. لنزّلنا عليهم من السّماء ملكًا رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 45 - 5

5 - نياز نسل عصر بعثت به پيامبر و كتاب آسمانى جديد

و ل_كنّا أنشأنا قرونًا فتطاول عليهم العمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 14 - 4

4 - تعداد رسولان الهى ، به ميزان نياز جبهه حق و دين الهى و به مقدار تأثيرپذيرى مردم هر جامعه اى بستگى داشت .

إذ أرسلنا إليهم اثنين فكذّبوهما فعزّزنا بثالث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 16 - 3

3 - انتخاب پيامبر براى هدايت انسان ها از ميان خود آنان ، كارى عالمانه و حكيمانه و متناسب با ويژگى هاى انسان ها و نياز هاى آنان است .

قالوا ربّنا يعلم إنّا إليكم لمرسلون

بيشتر مفسران برآنند كه به گواه گرفتن خدا و ياد علم و دانايى او، در پاسخ كسانى كه به دليل بشر بودن پيامبران منكر رسالت آنان بودند، مى تواند براى بيان اين نكته

باشد كه اين انتخاب از سوى كسى است كه عالم و حكيم است و كار او نيز عالمانه و حكيمانه مى باشد; مثل آيه شريفه: {اللّه أعلم حيث يجعل رسالته} (أنعام (6) آيه 124).

نياز به انذار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 194 - 7

7 - نياز عميق بشر به انذار و انذارگران ، براى حركت در طريق كمال

و إنّه لتنزيل ربّ الع_لمين . .. لتكون من المنذرين

خداوند، قرآن را نازل شده از مقام ربوبيت و نيز وسيله انذار خلق شمرده است و اين دو، مى رساند كه بشر در راستاى تكامل خويش، به انذار و منذران سخت نيازمند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 208 - 3

3 - نياز جوامع بشرى به انذار و انذارگرانى از جانب خداوند

و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 8

8 - بشارت و انذار ، دو نياز ضرورى بشر ، براى ره يابى به هدايت و انتخاب راه صحيح

إنّا أرسلن_ك . .. و مبشّرًا و نذيرًا

برداشت ياد شده بااستفاده از اين نكته است كه حقايق كتاب تشريع و محتواى رسالت پيامبران، منطبق بر نيازهاى واقعى بشر است و خداوند در اين آيه به دو عنصر بشارت و انذار، به عنوان اصول رسالت پيامبر اشاره فرموده است.

نياز به انذارهاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 15

15- نياز عميق بشر به انذار هاى پيامبران

الهى ، براى گرايش يافتن به حق

قل . .. و ما أنا إلاّ نذير مبين

با توجه به اين كه تمام رسالت پيامبر(ص) در اين آيه، در بعد انذار خلاصه شده است، نياز اساسى بسيارى از انسان ها به انذار در مسير هدايت استفاده مى شود.

نياز به انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 10

10- انسان به هر مرحله از قرب و منزلت الهى برسد ، نيازمند به عبادت ( نماز و . . . ) و خدمت به خلق ( انفاق ) است .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا ممّا رزقن_هم

اضافه {عباد} به {ياء} متكلم، تشريفيه و بيانگر قرب و منزلت بندگان به پيشگاه خداوند است. بنابراين فرمان خداوند به آنان براى اقامه نماز و انفاق، نشانگر آن است كه بنده، هر چند به مقام قرب الهى رسيده باشد، نيازمند به انجام دو فريضه نماز و انفاق است.

نياز به بازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 5،7

5_ نياز يوسف ( ع ) به گردش و بازى و استفاده از خوراكى هاى مراتع ، بهانه برادرانش براى بردن او به صحرا و جدا ساختنش از يعقوب ( ع )

أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

7_ حضور در مراتع و بازى و گردش ، از نياز هاى طبيعى كودكان

و إنا له لن_صحون. أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

نياز به بشارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 8

8 - بشارت و انذار ، دو

نياز ضرورى بشر ، براى ره يابى به هدايت و انتخاب راه صحيح

إنّا أرسلن_ك . .. و مبشّرًا و نذيرًا

برداشت ياد شده بااستفاده از اين نكته است كه حقايق كتاب تشريع و محتواى رسالت پيامبران، منطبق بر نيازهاى واقعى بشر است و خداوند در اين آيه به دو عنصر بشارت و انذار، به عنوان اصول رسالت پيامبر اشاره فرموده است.

نياز به بشارتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 7

7 - تمامى ره پويان مسير هدايت ، حتى بندگان مقرب الهى ، نيازمند بشارت هاى پيوسته و مستمر خداهستند .

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

برداشت ياد شده باتوجّه به دومطلب است: الف) بندگان مقرب الهى از {عباده الذين ءامنوا} استفاده مى شود. ب) با توجه به واژه {يبشّر} _ كه از باب تفعيل و مفيد تكرار است _ اين نكته بر مى آيد كه مؤمنان صالح، نيازمند بشارت هاى مداوم خداوند هستند.

نياز به پوشاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 118 - 2،3

2 - آدم ( ع ) و حوا در بهشت مسكونى خود نيازمند خوراك و پوشاك بودند .

إنّ لك ألاّتجوع فيها و لاتعرى

اختصاص يافتن فعل ها به آدم(ع) شايد به اين جهت باشد كه اصل سخن خداوند متوجه آدم(ع) بوده است و تنها در مواردى افعال تثنيه آمده كه چاره اى جز آن نبوده است. بنابراين، حوا نيز مانند آدم(ع) از نظر غذا و پوشاك تأمين بود.

3 - غذا و پوشاك از آغاز آفرينش انسان از جمله نياز هاى اصلى او

بوده است .

إنّ لك ألاّتجوع فيها و لاتعرى

نياز به تأييدات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 13

13 - رهبران الهى ، در ايفاى رسالت خويش و گذر از دشوارى ها ، نيازمند اطمينان و تأييد هاى خداوندى اند .

فاستمسمك . .. إنّك على صرط مستقيم

نياز به تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 8

8- توجه به وابستگى امور انسان ها به تدبير الهى ، مايه از ياد نبردن او در هيچ كار و حالت است .

واذكّر ربّك إذا نسيت

كلمه {ربّ} _ در آيه _ گوياى برداشت بالا است.

نياز به تذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 9

9 _ آدمى همواره نيازمند تذكر و هشدار است.

قد فصلنا الأيت لقوم يذكرون

{يذكرون} صيغه مضارع و معنى تجدد و استمرار دارد. ستوده شدن متذكران با اين بيان اشاره اى ظريف به اين نكته دارد كه آدمى همواره نيازمند متذكر شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 20

20- انسان ، در معرض غفلت و روى گردانى از تمايلات فطرى و دريافت هاى عقلى خويش و نيازمند به تذكر و بيدار باش

إن الله يأمر . .. و ينهى ... يعظكم لعلّكم تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 41 - 4

4- انسان ها ، نيازمند تذكر و بيدار باش ، حتى نسبت به گرايش هاى فطرى خويش

و

لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا

در ماده {يذكروا} (متذكر شوند) اين نكته نهفته است كه موضوعات مورد تذكر، به نحوى در معرض فهم، ادراك و دريافت بشر وجود دارد و غفلت بر آن عارض مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 19

19- همه انسان ها ، حتى عبادت پيشگان ، نيازمند تذكر و يادآورى اند .

ذكرى للع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 3

3 - انسان ها ، نيازمند تذكر و يادآورى براى ره يافتن به حق

إلاّ لها منذرون . ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 44 - 2

2 - همه انسان ها ، حتى پيامبر ( ص ) نيازمند تذكر و يادآورى هاى وحى

و إنّه لذكر لك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 11

11- مؤمنان ، در معرض لغزش و نيازمند تذكّر و هشدار مكرّر

يأيّها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول و لا تبطلوا أعم_لكم

از تكرار {أطيعوا} و نهى {لاتبطلوا} در مورد مؤمنان، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 8 - 4

4_ انسان ، حتى پس از برخوردارى از روحيه عبوديت و خداجويى ، نيازمند بينش يابى و تذكّر

تبصرة و ذكرى لكلّ عبد منيب

تعبير {لكلّ عبد منيب}، مى رساند كه انسان حتى با داشتن روحيه عبوديت و انابه، باز نيازمند تبصرة (بينش يابى) و تذكّر است. ازاين رو خداوند، مظاهر

طبيعت را به گونه اى قرار داده تا مايه بينش و تذكّر آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 6

6 - انديشه و خرد آدمى ، براى ره يابى به حقيقت ، نيازمند تذكار هاى وحى

إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب أو ألقى السمع و هو شهيد

تعبير {لذكرى} مى رساند كه خرد انسان در ره يابى به حقيقت، نيازمند تذكار الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 7

7 - حقايق دين ، نهفته در نهاد آدميان ; اما نيازمند تذكر و يادآورى با پيام

فذكّر بالقرءان

واژه {ذك_ّر} به معناى تذكّر است. يادآورى كردن در جايى كاربرد دارد كه قبلاً مورد توجه بوده; اما به دلايلى مغفول واقع شده است. در مورد آدميان توجه قبلى آنان به حقايق دين، توجّه فطرى و غريزى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 55 - 5

5 - مؤمنان ، همواره نيازمند تذكر و بيدار باش ، براى استوارى بر طريق حق

و ذكّر فإنّ الذّكرى تنفع المؤمنين

فعل مضارع {تنفع}، استمرار بهرهورى مؤمنان از تذكرهاى پيامبر(ص) را مى رساند و فرمان الهى به ادامه تذكر، نياز مؤمنان را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 3

3 - انسان ، نيازمند تذكر و هشدار براى حركت در مسير صلاح

فذكّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 5

5 - بشر

در همه ادوار تاريخى ، نيازمند تذكر و عبرت آموزى از سرگذشت پيشينيان

و أنّه أهلك عادًا الأُولى

برداشت ياد شده در صورتى است كه اين آيات در صحف موسى و ابراهيم(ع) آمده باشد; چنان كه برخى از مفسران گفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 13

13 - انسان همواره در معرض لغزش و نيازمند توصيه و تذكر به تقوا

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه . .. و اتّقوا اللّه

از اين كه مؤمنان مورد دعوت هاى مكرر {اتّقوا. ..} قرار گرفته اند; نياز آن به اين دعوت استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 29 - 3

3 - نياز بشر ، به تذكار هاى الهى و تعاليم قرآن كريم

إنّ ه_ذه تذكرة

نياز به تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 9

9 - انسان در شرايط سخت ، براى كسب تحمل بيشتر ، به تسبيح و ياد خدا نيازمند است .

فاصبر على ما يقولون و سبّح بحمد ربّك

توصيه به تسبيح، پس از فرمان به {صبر}، نشانگر نقش تسبيح در توانمند شدن بر صبر است.

نياز به تشويق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 12

12- جنيان ، نيازمند تشويق و تهديد ، براى گرايش يافتن به ايمان

أجيبوا . .. ءامنوا ... يغفر لكم ... و يجركم من عذاب أليم

منطوق {يجركم. ..} تشويق و مفهوم آن بيانگر تهديد است; يعنى، اگر ايمان نياوريد، پناه داده نمى شويد و به

عذاب دردناك گرفتار خواهيد شد.

نياز به تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 7

7 _ مؤمنان نبايد به خاطر عبادت و رفتار خوب خود ، به عجب و غرور گرفتار آيند و خويشتن را بى نياز از تضرع و دعا بپندارند .

و الذين يبيتون لربّهم . .. يقولون ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامً

نياز به تعاليم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 2 - 3

3 - پيامبر ( ص ) در شناخت ستارگان ، نيازمند تعليم الهى است .

و ما أدريك ما الطارق

نياز به تغذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 15

15 _ مسكن ، همسر و خوراك از نياز هاى ضرورى انسان

اسكن أنت و زوجك الجنة و كلا منها

جريان آفرينش آدم(ع) و نكات ذكر شده پيرامون آن، ترسيمى كلى از چهره انسان و نيازها، روحيات، افكار و . .. اوست نه مجرد داستانى از آدم(ع) و حوا; يعنى، اگر سخن از نياز آدم(ع) و حوا به مسكن، همسر و خوراك به ميان آمده بيانگر نياز همه انسانها به اين موارد مى باشد و اگر سخن از تشريع و هدايت است، نشانگر نياز همه انسانها به هدايت و تشريع خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 8 - 1،5

1- بدن پيامبران همانند ديگر انسان ها ، نيازمند به تغذيه است .

و ما جعلن_هم جسدًا لايأكلون الطعام

5- فناپذيرى و احتياج به خوراك ،

از عوارض جسم انسان است .

و ما جعلن_هم جسدًا لايأكلون الطعام و ما كانوا خ_لدين

آمدن لفظ {جسد} و آن گاه توصيف كردن پيامبران به اين كه آنان خوراك مى خوردند و مى مردند; بيانگر اين نكته است كه اين دو صفت مربوط به جسمانى بودن وجود انبيا است; زيرا اين جسم آدمى است كه نياز به خوراك دارد و فناپذير است، نه روح آدمى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 68 - 3

3 - نياز دوزخيان به تغذيه و نوشيدن

فإنّهم لأكلون منها . .. عليها لشوبًا من حميم . ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم

نياز به تفريح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 5،7

5_ نياز يوسف ( ع ) به گردش و بازى و استفاده از خوراكى هاى مراتع ، بهانه برادرانش براى بردن او به صحرا و جدا ساختنش از يعقوب ( ع )

أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

7_ حضور در مراتع و بازى و گردش ، از نياز هاى طبيعى كودكان

و إنا له لن_صحون. أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

نياز به تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 21

21- ايجاد روح آرامش و تقوا در پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، به هنگام نياز آنان ، متكى به علم فراگير خداوند بر هستى

فأنزل اللّه . .. و ألزمهم كلمة التقوى ... و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

از ارتباط {و كان اللّه. ..} با عبارت قبل آيه (فأنزل اللّه...)، مطلب بالا استفاده مى شود.

نياز به تقويت روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 32 - 5

5 _ پيامبر ( ص ) ، نيازمند به تقويت روحى و امداد الهى در انجام مسؤوليت خطير پيامبرى

كذلك لنثبّت به فؤادك

نياز به تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 4

4 - وظيفه تزكيه و پاكسازى ديگران از آلودگى هاى معنوى ، تكليفى سنگين و نيازمند برخوردارى از كمالاتى ويژه است .

و ما عليك ألاّ يزّكّى

نفى تكليف از مخاطب، در مورد تزكيه كافرانى كه در مجلس پيامبر(ص) حضور داشتند، بيانگر آن است كه وى در مقامى نبود كه اين تكليف از او ساخته باشد و خداوند، از چنين افرادى انجام دادن آن را نخواسته است.

نياز به تكفير گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 20

20- نياز هميشگى انسان ، به لطف و خطاپوشى خداوند

و الذين ءامنوا . .. كفّر عنهم سيّئاتهم

از اين كه خداوند به موحدان نيك كردار و مؤمن به قرآن و خط پيامبر(ص)، نويد غفران داده است; استفاده مى شود كه حتى چنين مؤمنانى نيز نيازمند غفران خداوند هستند.

نياز به تنوع حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 5

5 - وجود آدمى ، نيازمند خواص متنوع نهفته در انواع ميوه ها ، حبوبات و سبزى ها *

و الأرض وضعها للأنام . فيها ف_كهة و النخل ... و الحبّ ... الريحان

از اين كه خداوند، پس از يادآورى آمادگى زمين براى زندگى

انسان، ميوه هاى مختلف، حبوبات و سبزى ها را مورد اشاره قرار داده است; مى توان استفاده كرد كه انسان در زندگى خويش، به همه اين نعمت ها و خواص نهفته در آنها نيازمند است و كمبود هر يك، مى تواند انسان را با مشكل مواجه سازد.

نياز به تنوع سبزيجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 5

5 - وجود آدمى ، نيازمند خواص متنوع نهفته در انواع ميوه ها ، حبوبات و سبزى ها *

و الأرض وضعها للأنام . فيها ف_كهة و النخل ... و الحبّ ... الريحان

از اين كه خداوند، پس از يادآورى آمادگى زمين براى زندگى انسان، ميوه هاى مختلف، حبوبات و سبزى ها را مورد اشاره قرار داده است; مى توان استفاده كرد كه انسان در زندگى خويش، به همه اين نعمت ها و خواص نهفته در آنها نيازمند است و كمبود هر يك، مى تواند انسان را با مشكل مواجه سازد.

نياز به تنوع ميوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 5

5 - وجود آدمى ، نيازمند خواص متنوع نهفته در انواع ميوه ها ، حبوبات و سبزى ها *

و الأرض وضعها للأنام . فيها ف_كهة و النخل ... و الحبّ ... الريحان

از اين كه خداوند، پس از يادآورى آمادگى زمين براى زندگى انسان، ميوه هاى مختلف، حبوبات و سبزى ها را مورد اشاره قرار داده است; مى توان استفاده كرد كه انسان در زندگى خويش، به همه اين نعمت ها و خواص نهفته در آنها نيازمند است و

كمبود هر يك، مى تواند انسان را با مشكل مواجه سازد.

نياز به توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 31

31 - همه مؤمنان ، داراى نوعى لغزش و خطا و نيازمند به توبه اند .

و توبوا إلى اللّه جميعًا أيّه المؤمنون

برداشت ياد شده، از خطاب عمومى {توبوا} و {أيّه المؤمنون} همراه با واژه مخصوص تأكيد (جميعاً) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 2

2 - مؤمنان ، هرگز از خطا و گناه مصون نبوده و نيازمند به توبه خالصانه به درگاه الهى اند .

ي_أيّها الذين ءامنوا توبوا إلى اللّه توبة نصوحًا عسى ربّكم أن يكفّر عنكم سيّئاتك

نياز به توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 8

8- صبر ، نيازى موقت و توكل بر خداوند نيازى دائمى براى مسلمانان

الذين هاجروا . .. الذين صبروا و على ربّهم يتوكّلون

از اينكه در توصيف صبر مهاجران، از فعل ماضى استفاده شده و براى تعريف توكل آنها از فعل مضارع استفاده گرديده است، مى توان نكته ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 7

7- انسان ، نيازمند به تكيه گاه و پشتيبان و خدا تنها تأمين كننده آن است .

ألاّتتخذوا من دونى وكيلاً

برداشت فوق با توجه به دو مسأله ذيل است: 1_ {التوكيل} در لغت به معناى اعتماد به غير است و نايب گرفتن اوست (مفردات راغب). 2- در آيه، نياز

انسان به تكيه گاه امرى مسلم شمرده شده و با نهى از اتكال به غير خدا اين حقيقت نشان داده شده است كه تنها خداوند تأمين كننده آن نياز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 9

9- آدميان نيازمند به توكل و اتكاى بر خداوند ، براى ايمن ماندن از سلطه ابليس

ليس لك عليهم سلط_ن و كفى بربّك وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 20

20 - نياز همه انسان ها _ حتى پيامبران _ در صحنه هاى زندگى به توكل بر خداوند

قل حسبى اللّه عليه يتوكّل المتوكّلون

نياز به تهديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 12

12- جنيان ، نيازمند تشويق و تهديد ، براى گرايش يافتن به ايمان

أجيبوا . .. ءامنوا ... يغفر لكم ... و يجركم من عذاب أليم

منطوق {يجركم. ..} تشويق و مفهوم آن بيانگر تهديد است; يعنى، اگر ايمان نياوريد، پناه داده نمى شويد و به عذاب دردناك گرفتار خواهيد شد.

نياز به حكومت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 257 - 10

10 _ نياز دائمى انسان به رهبرى و ولايت

اللّه ولىّ الّذين امنوا . .. و الّذين كفروا اولياؤهم الطّاغوت

خارج نبودن هر انسانى از تحت ولايت و سرپرستى به مقتضاى تقسيم آنان به مؤمن و كافر، بيانگر اين معناست كه آدمى همواره نيازمند رهبرى و ولايت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 -

20 - 3

3 - حكومت و مديريت اجتماعى در نگاه وحى ، امرى ضرورى و پسنديده براى جوامع بشرى

و شددنا ملكه

تثبيت و تقويت حكومت داوود(ع) از سوى خداوند، گوياى سه نكته است: 1_ اصل وجود حكومت و مديريت اجتماعى امرى ضرورى و مطلوب است; 2_ در دست گرفتن حكومت و مديريت اجتماعى از سوى مردان الهى (همچون داوود(ع)) كارى بايسته و شايسته است و اين كار با اهداف معنوى و الهى بشر كاملاً سازگارى دارد; 3_ دين از سياست اجتماع جدا نيست; بلكه كاملاً با آن سازگار و هماهنگ است.

نياز به حمايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 3

3- انسان ، نيازمند به حفاظت و حمايت الهى در تمام لحظات زندگى

قل من يكلؤكم باليل والنهار من الرحم_ن

{كلاءة} (ماده {يكلأ}) به معناى حفظ شىء است و {من} در {من الرحمان} بدليه است; يعنى، به جاى خداى رحمان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 87 - 7

7 - نياز انسان به لطف و حمايت خدا ، در قيامت

و لاتخزنى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 4

4 - نياز پيامبر ( ص ) به حمايت هاى معنوى و دلجويى خدا از وى در مسير رسالت

فتوكّل على اللّه إنّك على الحقّ المبين

تأييد رسول اكرم(ص) از سوى خدا و تأكيد خداوند بر حقانيت راه وى، مى نماياند كه پيامبر(ص) به اين تأييدها نيازمند بوده است.

نياز به خالق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

رحمن - 55 - 29 - 2

2 - خلق در بقاى خويش همانند اصل پيدايش ، همواره نيازمند و متكى به خالق خويش

يس_له من فى السم_وت و الأرض

فعل مضارع {يسئله}، مى نماياند كه خلق پس از تكوّن، بى نياز از خالق نمى باشند; بلكه همچنان در تمناى كسب فيض از مبدأ فياض اند.

نياز به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 2

2- انسان در تأمين همه نيازمندى هاى خويش محتاج به خداست .

و ءاتي_كم من كلّ ما سألتموه

از اينكه خداوند فرمود: همه خواسته هاى شما را برآورده و تأمين كردم، دليل احتياج انسان در رفع تمامى نيازمنديهايش به او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 7

7- خداوند ، براى همگان كارساز و حامى كافى است و جز او به كسى نيازى نيست .

و كفى بربّك وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 64 - 5

5 - سراسر هستى ، فقير و نيازمند به خداى يگانه و ستايشگر او

له ما فى السم_وت . .. و إنّ اللّه لهو الغنىّ الحميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 84 - 4

4 - درك ماهيت تعلق و نياز زمين و موجودات روى آن به خداوند ، تنها در توان اهل دانش و خرد است .

قل لمن الأرض و من فيها إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 88 - 5

5 -

شرك ورزى ، برخاسته از جهل انسان و عدم شناخت او نسبت به ماهيت سراسر نياز جهان هستى به خداوند

قل من بيده . .. إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 25 - 3

3 - تمامى موجودات ، در بقاى خويش ، نيازمند به خداوندند .

أن تقوم السماء و الأرض بأمره

{السماء و الأرض} كنايه از عالم و آفرينش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 15 - 1،6

1 - فقر و نياز شديد و همه جانبه انسان ها به خداوند

ي_أيّها الناس أنتم الفقراء إلى اللّه

معرفه بودن {الفقراء} براى جنس و يا استغراق است كه دلالت بر شدت فقر و نياز مى كند. هم چنين اطلاق فقر و مقيد نشدن آن به جهتى خاص، بيانگر همه جانبه بودن فقر و نياز است.

6 - نياز بشر به خدا ، بيش از هر موجود ديگرى است .

أنتم الفقراء إلى اللّه

برخى از مفسران بر اين باورند كه تأكيد خداوند بر فقر و نياز انسان ها به خداوند _ با آن كه همه موجودات عالم به او نيازمند هستند _ گوياى حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 3

3 - نيازمندى ممكنات ( جهان هستى ) در بقا به خداوند ، همانند نياز آنها در اصل وجود

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض . .. إن أمسكهما من أحد من بعده

اين آيه هر چند درباره آسمان ها و زمين بحث كرده; ولى ممكن است به وجود اين قانون عام در

جهان هستى نيز اشاره داشته باشد كه همه ممكنات، در اصل وجود و در بقاى خود، به خداوند نيازمند مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 6

6 - احتياج انسان در تأمين رزق و روزى خود به خداوند

إنّما أُوتيته على علم . .. أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 62 - 5

5 - نياز تمامى پديده هاى جهان ، در بقا و تدبير امورشان به خالق هستى ( خداوند )

اللّه خ_لق كلّ شىء و هو على كلّ شىء وكيل

يادآورى حفاظت و تدبير امور جهان از سوى خداوند _ پس از ذكر خالقيت او _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 30 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان جن و انس به فقر ذاتى موجودات و نياز آنها به خداوند

يس_له من فى السم_وت و الأرض . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

سرزنش شدن تكذيب گران يا غافلانى كه با غفلت خويش، از جلوه هاى ربوبيت خداوند چشم پوشيده اند; در واقع بدين منظور است كه آنان بيدار شده و تجليات ربوبيت فراگيرالهى را در درباره خود دريابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 8 - 6

6 - بازگشت انسان ها به خداوند ، دليل نيازمندى آنان به او است .

أن رءاه استغنى . إنّ إلى ربّك الرجعى

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 2 - 2

2 - همه موجودات نيازمند به خدا

اللّه الصمد

مورد توجه بودن خداوند در همه امور و حوائج نشانگر نياز موجودات به او و بى نيازى او از آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 4 - 3

3 - نياز همه موجودات به خداوند ، دليل نبود همتا براى او است .

الصمد . .. و لم يكن له كفوًا أحد

اين آيه مانند آيه قبل، تفسير {صمد} است; يعنى، خداوند مرجع حاجت هاى همه موجودات است; بنابراين، چگونه مى توان موجودى را كه به او محتاج است، مشابه و نظير او دانست.

نياز به دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 7

7 _ مؤمنان نبايد به خاطر عبادت و رفتار خوب خود ، به عجب و غرور گرفتار آيند و خويشتن را بى نياز از تضرع و دعا بپندارند .

و الذين يبيتون لربّهم . .. يقولون ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 22

22 - نياز همه انسان ها حتى پيامبران ، به دعا براى كسب توفيق از درگاه خدا

و قال ربّ أوزعنى أن أشكر . .. و أن أعمل ص_لحًا ترضيه و أدخلنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 40 - 6

6 - نيازمندى انسان ها حتى پيامبران ، به ارتباط مستمر و مداوم با خداوند

و سب_ّح بحمد رب_ّك قبل طلوع الشمس

. .. و أدب_ر السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 6

6 - نياز همه انسان ها حتى پيامبران ، به دعا و طلب آمرزش از خداوند

ربّنا عليك توكلنا. .. ربّنا لاتجعلنا فنتة ... واغفر لنا

از اين كه خداوند به مؤمنان رهنمود داده است كه چون ابراهيم(ع)، دعا و استغفار كنند، نياز داشتن آنان به دعا و استغفار استفاده مى شود.

نياز به دلداريهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، نيازمند رهنمود و دلجويى از جانب خداوند براى پايدارى در طريق تبليغ

و اصبر لحكم ربّك فإنّك بأعيننا

چنانكه گفته شد: تعبير {بأعيننا} پيامدار حمايت مى باشد، از اين تعبير و از فرمان {و اصبر} مطلب بالا استفاده مى شود.

نياز به دوست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 101 - 2

2 - نياز انسان به دوستِ دلسوز ، حتى در قيامت

و لاصديق حميم

حسرت گمراهان بر نداشتن رفيق، نشانگر نياز و كمبود آنان است.

نياز به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 17

17 _ انسان موجودى نيازمند به قانون و هدايت هاى تشريعى از جانب خداوند

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 64 - 7

7- بشر ، براى رفع اختلاف هاى عقيدتى و نيل به عقيده اى سالم و برتر ، محتاج به وحى و تعاليم

آسمانى است .

و ما أنزلنا عليك الكت_ب إلاّ لتبيّن لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 43 - 3

3 - نياز مردم عصر موسى به تعاليم آسمانى جديد

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب من بعد ما أهلكنا القرون الاُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 4

4 - نياز بشر ، به وحى و دين الهى در شناخت حق و راه درست

فلمّا جاءهم بالحقّ من عندنا

برداشت ياد شده از آمدن قيد {عندنا} براى {حقّ} به دست مى آيد.

نياز به ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 9

9 - انسان در شرايط سخت ، براى كسب تحمل بيشتر ، به تسبيح و ياد خدا نيازمند است .

فاصبر على ما يقولون و سبّح بحمد ربّك

توصيه به تسبيح، پس از فرمان به {صبر}، نشانگر نقش تسبيح در توانمند شدن بر صبر است.

نياز به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 2

2- عيسى ( ع ) ، خود را چون همه مردم ، موجودى نيازمند به ربوبيت خدا دانست و آن را به همگان اعلام كرد .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم

نياز به رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 18

18 _ معاف شدگان از جهاد ، در عين معذور بودن ، نيازمند غفران و رحمت خدايند .

ليس على الضعفاء . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 9

9_ همگان ، حتى پيامبران الهى براى نيل به سعادت ، نيازمند مغفرت و رحمت الهى اند .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 5

5- نياز شديد همه انسان ها در قيامت ، به غفران و رحمت الهى

إن ربّك من بعدها لغفور رحيم . يوم تأتى كلّ نفس تج_دل عن نفسها

برداشت فوق، با توجه به اين مطلب است كه آيه قبل، دربردارنده بشارت غفران و رحمت الهى باشد و بشارت بودن وعده غفران، در صورتى است كه انسان نياز مبرم به آن داشته باشد; زيرا مجادله و دفاع كردن از خود، بيانگر نوعى نياز به عنايت خداوند است.

نياز به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 16 - 2،4

2 _ آدمى، در هر مرتبه و با هر گونه عمل، براى رهايى از عذاب قيامت نيازمند رحمت خداوند است.

من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

{من} اسم موصول و از ادات عموم است، يعنى (هر كس) بنابراين مفاد صله آن {يصرف . .. } عموميت داشته و شامل همه مردم مى شود.

4 _ پيامبر اكرم(ص) هم نيازمند رحمت الهى براى نجات از عذاب قيامت است.

قل إنى أخاف . .. من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

نياز به رهبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 8

8 - نياز بشر به مرشد و مقتدا ، در دست يافتن به

راه درست زندگى

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

از اين كه فرعون و مؤمن آل فرعون، هر دو مدعى نشان دادن راه صواب به مردم شدند، مى توان اين حقيقت را به دست آورد كه اصل نيازمندى انسان ها به راه درست و به مقتدايى كه خود اين راه را طى كرده و راهنماى ديگران باشد، جاى ترديد نيست.

نياز به رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 14

14 - اصل رهبرى و مديريت اجتماعى و نياز جامعه به آن ، امرى پذيرفته شده و مسلم در نگاه وحى

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه . .. فأذن لمن شئت منهم

از اين كه خداوند رها كردن حل و فصل مسائل اجتماعى را، منوط به اجازه پيامبر(ص) دانسته است، به دست مى آيد كه رهبرى و مديريت اجتماعى، امرى مسلم و ضرورى شمرده شده است و بر اين اساس، بايد مردم از آن مقام كسب تكليف كنند.

نياز به زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 5

5 _ زينت و زيبايى، همچون غذاى پاكيزه، بخشى از نيازهاى آدميان مى باشد.

قل من حرم زينة الله التى أخرج لعباده و الطيبت من الرزق

ذكر كردن خوراكيها و زينتها در يك جمله و برخورد مساوى در بيان حليت آنها، حاكى از نياز همسان آدمى به آنهاست.

نياز به سلامتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 15 - 6

6- انسان در لحظه مرگ ( نظير زمان ولادت و هنگامه رستاخيز ) نيازمند

سلامت و امنيتى ويژه از جانب خداوند

و سل_م عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث حيًّا

نكره بودن {سلام} بيانگر برجستگى آن است و مراد از سلامت هنگام مرگ، در امان بودن از مواجه شدن با امرى ناخوشايند، نظير وحشت و اضطراب و نوميدى و . .. است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 6

6- نياز انسان به سلامت و امنيت الهى ، حتى در لحظه مرگ

والسل_م علىّ . .. يوم أموت

مراد از سلامت هنگام مرگ، دور ماندن از وحشت، نوميدى، اضطراب و نظاير آن است كه منكران خدا و معاد به آن گرفتار مى شوند.

نياز به صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 8

8- صبر ، نيازى موقت و توكل بر خداوند نيازى دائمى براى مسلمانان

الذين هاجروا . .. الذين صبروا و على ربّهم يتوكّلون

از اينكه در توصيف صبر مهاجران، از فعل ماضى استفاده شده و براى تعريف توكل آنها از فعل مضارع استفاده گرديده است، مى توان نكته ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 7

7 - حق پذيرى و دفاع از حق ، نيازمند شكيبايى و استقامت$ است .

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

جمله {تواصوا بالصبر}، ممكن است درصدد بيان زمينه هاى لازم براى مفاد {تواصوا بالحقّ} باشد.

نياز به طعام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 14

14 _ تغذيه ، نياز روزمره مسيح ( ع

) و مادرش مريم ( ع )

كانا يأكلان الطعام

فعل مضارع {يأكلان} دلالت بر استمرار دارد و حاكى از نياز دائمى آنان به غذاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 118 - 2،3

2 - آدم ( ع ) و حوا در بهشت مسكونى خود نيازمند خوراك و پوشاك بودند .

إنّ لك ألاّتجوع فيها و لاتعرى

اختصاص يافتن فعل ها به آدم(ع) شايد به اين جهت باشد كه اصل سخن خداوند متوجه آدم(ع) بوده است و تنها در مواردى افعال تثنيه آمده كه چاره اى جز آن نبوده است. بنابراين، حوا نيز مانند آدم(ع) از نظر غذا و پوشاك تأمين بود.

3 - غذا و پوشاك از آغاز آفرينش انسان از جمله نياز هاى اصلى او بوده است .

إنّ لك ألاّتجوع فيها و لاتعرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 7 - 2

2 _ پيامبر ( ص ) همچون ديگر انسان ها ، نيازمند به غذا و مناسبات اقتصادى با مردم

مالِ ه_ذا الرسول يأكل الطعام و يمشى فى الأسواق

نياز به عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 10

10- انسان به هر مرحله از قرب و منزلت الهى برسد ، نيازمند به عبادت ( نماز و . . . ) و خدمت به خلق ( انفاق ) است .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا ممّا رزقن_هم

اضافه {عباد} به {ياء} متكلم، تشريفيه و بيانگر قرب و منزلت بندگان به پيشگاه خداوند است. بنابراين فرمان خداوند به آنان براى اقامه نماز و انفاق،

نشانگر آن است كه بنده، هر چند به مقام قرب الهى رسيده باشد، نيازمند به انجام دو فريضه نماز و انفاق است.

نياز به عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 15 - 3

3 - نياز بشر به عبادت خدا و حاجت خواهى از درگاه او

و الذين تدعون من دونه . .. و لو سمعوا ما استجابوا لكم ... أنتم الفقراء إلى اللّه

با توجه به آيه قبل _ كه درباره عبادت و حاجت خواهى مشركان بود _ مى توان استفاده كرد كه از مصاديق مورد نظر براى فقر و غنا در اين آيه، مسأله نياز بشر به عبادت و بى نيازى خداوند از اين عبادت است.

نياز به عبرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 5

5 - بشر در همه ادوار تاريخى ، نيازمند تذكر و عبرت آموزى از سرگذشت پيشينيان

و أنّه أهلك عادًا الأُولى

برداشت ياد شده در صورتى است كه اين آيات در صحف موسى و ابراهيم(ع) آمده باشد; چنان كه برخى از مفسران گفته اند.

نياز به غذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 5

5 - انسان ، در بهشت به خوردن و آشاميدن نياز دارد و از آن لذت مى برد .

يطاف عليهم بصحاف من ذهب و أكواب

نياز به غذاى پاكيزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 5

5 _ زينت و زيبايى، همچون غذاى پاكيزه، بخشى از نيازهاى آدميان مى باشد.

قل من

حرم زينة الله التى أخرج لعباده و الطيبت من الرزق

ذكر كردن خوراكيها و زينتها در يك جمله و برخورد مساوى در بيان حليت آنها، حاكى از نياز همسان آدمى به آنهاست.

نياز به فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 6

6 - نياز شديد فرعون و همسرش به وجود كودكى در كنارشان

و قالت امرأت فرعون قرّت عين لى و لك

نياز به فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 85 - 5

5 - همه انسان ها حتى پيامبران بزرگ ، نيازمند فضل خدا

و اجعلنى من ورثة جنّه النعيم

نياز به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 2 - 3

3 - نزول كتاب ( قرآن ) از سوى خداوند ، عملى هدفدار و امرى لازم و شايسته براى بشر

إنّا أنزلنا إليك الكت_ب بالحقّ

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه {بالحقّ} متعلق به {أنزلنا} باشد. كلمه {حق} _ در برابر باطل (پوچ و بيهوده) _ به معناى كار به جا، شايسته و هدفمند است. بنابراين نزول قرآن، هدفمند و كارى شايسته و لازم براى بشر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 29 - 3

3 - نياز بشر ، به تذكار هاى الهى و تعاليم قرآن كريم

إنّ ه_ذه تذكرة

نياز به كتاب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 45 - 5

5 - نياز نسل عصر بعثت به پيامبر و

كتاب آسمانى جديد

و ل_كنّا أنشأنا قرونًا فتطاول عليهم العمر

نياز به كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 1

1 - ضرورت وجود داشتن كتابى آسمانى در اختيار مردم ، بر فرض آسمانى نبودن قرآن و تورات

قل فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو أهدى منهما

آيه بالا تفريع بر {قالوا سحران تظاهرا} است و اين تفريع در صورتى درست است كه لازم باشد همواره در ميان مردم كتابى آسمانى باشد و مردم از آن پيروى كنند; زيرا در اين صورت است كه اگر فرضاً تورات و قرآن آسمانى نبودند، قطعاً بايد كتاب ديگرى مى بود و در نتيجه از كافران خواسته مى شد كه آن را معرفى كنند.

نياز به لباس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 16

16- نياز به لباس ، نيازى دائمى براى انسان و تأمين آن از فراورده هاى حيوانى ، امرى موقت است .

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا إلى حين . .. و جعل لكم سربيل تق

برداشت فوق، بر اين احتمال است كه قيد {إلى حين} مربوط به محدوديت بهره مندى از پشم، كرك و مو باشد و از اينكه اشياى ياد شده مقيد به زمانى محدود شده است، ولى {سرابيل} _ كه ذكر عام بعد از خاص است _ چنين قيدى ندارد، مى توان نكته ياد شده را به دست آورد.

نياز به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 51 - 5

5- تمامى انسان ها ،

حتى پيامبران به عنايت خداوند در رشد و كمال نيازمنداند .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 87 - 7

7 - نياز انسان به لطف و حمايت خدا ، در قيامت

و لاتخزنى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 20

20- نياز هميشگى انسان ، به لطف و خطاپوشى خداوند

و الذين ءامنوا . .. كفّر عنهم سيّئاتهم

از اين كه خداوند به موحدان نيك كردار و مؤمن به قرآن و خط پيامبر(ص)، نويد غفران داده است; استفاده مى شود كه حتى چنين مؤمنانى نيز نيازمند غفران خداوند هستند.

نياز به محصولات كشاورزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 65 - 3

3 - وابستگى شديد مردم ، به محصولات كشاورزى

لو نشاء لجعلن_ه حطمًا فظلتم تفكّهون

طرح موضوع كشاورزى و اين كه اگر خداوند مانع محصول دادن آن شود، كافران به وضع رقّت بارى گرفتار خواهند شد، نشانگر مطلب ياد شده است.

نياز به مدبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 86 - 2

2 - نياز جهان آفرينش به مدير و مدبر ، امرى روشن براى هر انسان دانشور و خردمند

إن كنتم تعلمون . .. قل من ربّ السم_وت السبع و ربّ العرش العظيم

روشن است كه سؤال {من ربّ السماوات السبع. ..} (پروردگار آسمان هاى هفتگانه و... كيست؟) زمانى قابل طرح است كه اصل نياز آنها به مدير و مدبر، قبلاً براى انسان حل شده باشد. و چون درك

اين مسأله، براى اهل دانش و خرد _ كه در آيه پيشين به آن تصريح شده است _ امر پيچيده اى نيست به عنوان اصل مسلم تلقى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 9

9 - نياز آسمان ها و زمين و همه موجودات ميان آن دو به مربّى و مدبّر

ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين

نياز به مربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 19 - 4

4 - نياز انسان به پروردگار ، باور مشترك همه اديان توحيدى و مكاتب شرك

هذان خصمان اختصموا فى ربّهم

از اين آيه شريفه، استفاده مى شود كه آنچه مورد اختلاف واقع شده، مصداق {پروردگار} است و اما اصل نياز انسان به پروردگار، باورى پذيرفته شده در ميان تمامى مكاتب و اديان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 9

9 - نياز آسمان ها و زمين و همه موجودات ميان آن دو به مربّى و مدبّر

ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين

نياز به مسكن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 15

15 _ مسكن ، همسر و خوراك از نياز هاى ضرورى انسان

اسكن أنت و زوجك الجنة و كلا منها

جريان آفرينش آدم(ع) و نكات ذكر شده پيرامون آن، ترسيمى كلى از چهره انسان و نيازها، روحيات، افكار و . .. اوست نه مجرد داستانى از آدم(ع) و حوا; يعنى، اگر سخن از نياز

آدم(ع) و حوا به مسكن، همسر و خوراك به ميان آمده بيانگر نياز همه انسانها به اين موارد مى باشد و اگر سخن از تشريع و هدايت است، نشانگر نياز همه انسانها به هدايت و تشريع خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 119 - 2

2 - آب و مسكن ، از جمله نياز هاى اساسى انسان از آغاز خلقت

و إنّك لاتظمؤا فيها و لاتضحى

نياز به معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 6

6 - نياز بشر آينده به معجزه اى بزرگ ، شگفت و بى سابقه براى گرايش به ايمان

أخرجنا لهم دابّة من الأرض تكلّمهم

بيرون آمدن جنبنده اى سخنگو از زمين پديده اى است كه در گذشته تاريخ سابقه ندارد و نكره آمدن {دابّة} بيانگر عظمت و سترگى آن است.

نياز به معمارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 6

6 - نياز و هنرمند بودن ، از معيار هاى لازم براى خلق آثار و معمارى ها و بناسازى ها

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

نياز به معنويات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 6

6 - نياز بشر در سعادت خود ، به چيزهايى غير از برخوردارى مادى و دانش اقتصادى

ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة . .. فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

نياز به منذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 208 - 3

3 - نياز جوامع بشرى

به انذار و انذارگرانى از جانب خداوند

و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 12

12- نياز همواره جوامع بشرى ، به وجود انذارگرانى الهى

و قد خلت النذر من بين يديه و من خلفه

بنابراين كه آيه شريفه نظر به استمرار خط نبوت و انذارگرى در قبل و بعد از هود(ع) داشته باشد، نياز همواره بشر به وجود انذارگران استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 11

11- جنيان ، همانند آدميان ، گرفتار گمراهى و گناه و نيازمند هدايت گران و بيم دهندگان

ولّوا إلى قومهم منذرين

{منذرين}، در جايى معنا دارد كه گناه و انحرافى وجود داشته و يا زمينه آن فراهم باشد.

نياز به موعظه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 9

9- انسان براى گرايش به راه خدا ، نيازمند موعظه نيك در كنار دلايل متقن عقلى

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {الموعظة} عطف بر {بالحكمة} است و با يك سياق ذكر شده، در حالى كه {و جادلهم} با بيان ديگر و امرى مجزّا آمده است.

نياز به نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 8

8- مؤمنان ، محتاج امداد هاى الهى ، در پيشبرد دين و مبارزه با دشمنان

إن تنصروا اللّه ينصركم

از اين كه خداوند، نويد نصرت و امداد به مؤمنان را در زمينه جهاد مطرح كرده

است; نياز آنان به امدادهاى خداوند استفاده مى شود.

نياز به نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 10

10- انسان به هر مرحله از قرب و منزلت الهى برسد ، نيازمند به عبادت ( نماز و . . . ) و خدمت به خلق ( انفاق ) است .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا ممّا رزقن_هم

اضافه {عباد} به {ياء} متكلم، تشريفيه و بيانگر قرب و منزلت بندگان به پيشگاه خداوند است. بنابراين فرمان خداوند به آنان براى اقامه نماز و انفاق، نشانگر آن است كه بنده، هر چند به مقام قرب الهى رسيده باشد، نيازمند به انجام دو فريضه نماز و انفاق است.

نياز به نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 2

2 - حركت در عرصه تاريك قيامت ، نيازمند داشتن نور و روشنايى از خود

يوم يقول المن_فقون . .. انظرونا نقتبس من نوركم

نياز به وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 64 - 7

7- بشر ، براى رفع اختلاف هاى عقيدتى و نيل به عقيده اى سالم و برتر ، محتاج به وحى و تعاليم آسمانى است .

و ما أنزلنا عليك الكت_ب إلاّ لتبيّن لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 95 - 5

5- هر موجود شعورمند مستقر در زمين ، نيازمند به وحى الهى و هدايت آسمانى

قل لو كان فى الأرض مل_ئكة يمشون مطمئنّين لنزّلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 4

4 - نياز بشر ، به وحى و دين الهى در شناخت حق و راه درست

فلمّا جاءهم بالحقّ من عندنا

برداشت ياد شده از آمدن قيد {عندنا} براى {حقّ} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 6 - 4

4 - سپرى شدن تاريخ [ رخداد ها و تحولات زندگى انسان در گذر زمان ] ، باعث بى نيازى بشر از وحى و هدايت هاى آسمانى نيست .

أفنضرب عنكم الذكر . .. و كم أرسلنا من نبىّ فى الأوّلين

فرستاده شدن پيامبران فراوان در امت هاى پيشين، نشانگر آن است كه انسان ها در هيچ يك از دوره هاى تاريخ، بى نياز از وحى الهى نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 7

7- نياز همه انسان ها به پيام وحى و رهنمود هاى پرودگار ، براى رسيدن به حق و صلاح

بأنّ الذين كفروا اتّبعوا الب_طل و أنّ الذين ءامنوا اتّبعوا الحقّ من ربّهم

مقيد شدن {الحقّ} به {من ربّهم} و مقابله {الحقّ من ربّهم} با {الباطل}، مى رساند كه بشر بيش از دو راه در پيش ندارد: راه باطل و يا راه حق، راه حق تنها همان راهى است كه منتسب به پروردگار و نازل شده از سوى او است از اين رو انسان براى رسيدن به حق، ضرورتاً نيازمند رهنمود خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 12 - 1

1 - انسان ، در تشخيص تكاليف دشوارى كه خداوند خواهان

انجام گرفتن آن است ، نيازمند وحى است .

و ما أدريك ما العقبة

{العقبة} گرچه مطلق است; ولى مراد از آن _ به قرينه سياق آيه _ طريقه هاى سختى است كه سلوك آن، مطلوب خداوند مى باشد; وگرنه شناخت مطلق كارهاى دشوار بر كسى سخت نيست.

نياز به ولايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 13

13 - انسان در قيامت ، نيازمند ولايت و ياورى است .

و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير

نياز به ولايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 4

4 - انسان ، نيازمند ولايت و ياورى از جانب خداوند ، در تمامى حالات زندگى خويش

و من يضلل اللّه فما له من ولىّ من بعده

اين كه گمراهان با محروم شدن از ولايت الهى ره به جايى نمى برند، نشانگر آن است كه انسان ها در تمامى حالات زندگى خويش نيازمند امداد و ولايت الهى اند.

نياز به ولى (سرپرست)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 6 - 2

2 - يتيمى پيامبر ( ص ) ، او را به داشتن سرپرست نيازمند كرده بود .

ألم يجدك يتيمًا ف_اوى

حرف {فاء} براى عطف مسبب بر سبب است و دلالت دارد كه آنچه پيامبر(ص) را نيازمند سرپرست كرده بود، يتيمى آن حضرت بوده است.

نياز به هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 4

4 - انسان همواره نيازمند هدايت هاى الهى است .

إهدنا الصرط المستقيم

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 17

17 _ انسان موجودى نيازمند به قانون و هدايت هاى تشريعى از جانب خداوند

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 38 - 5

5 - انسان براى نيل به سعادت ، نيازمند هدايت ها و رهنمود هاى الهى است .

فإما يأتينكم منى هدًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 10

10 _ انسان بدون هدايت پروردگار در گمراهى خواهد ماند.

لئن لم يهدنى ربى لأكونن من القوم الضالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 121 - 6

6- انسان ، نيازمند به هدايت الهى در راهيابى به { صراط مستقيم }

هده إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 95 - 5

5- هر موجود شعورمند مستقر در زمين ، نيازمند به وحى الهى و هدايت آسمانى

قل لو كان فى الأرض مل_ئكة يمشون مطمئنّين لنزّلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 22

22- همواره ياد كردن خداوند ، نيازمند توفيق و هدايت ويژه الهى است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 49 - 5

5 - بنى اسرائيل در عصر فرعون ، گرفتار انحراف در عقيده و عمل و نيازمند هدايت از سوى خدا

و

لقد ءاتينا موسى الكت_ب لعلّهم يهتدون

{هم} در {لعلّهم} كنايه از بنى اسرائيل است و ارجاع آن به فرعون و طايفه او، درست نيست; زيرا نزول تورات، بعد از هلاكت آنها بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 2

2 - بشر ، نيازمند هدايت و راهنمايى از جانب خداوند

قل فأتوا بكت_ب من عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 11

11 - انسان ، نيازمند به هدايت الهى است و در صورت بهره نجستن از آن گمراه مى شود .

قل ربّى أعلم من جاء بالهدى و من هو فى ضل_ل مبين

برداشت ياد شده با توجه به اين مطلب است كه گمراهى بشر در برابر هدايت ارائه شده از سوى خداوند قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 57 - 6

6 - نياز انسان به هدايت الهى در رسيدن به سعادت و خوشبختى

لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين

از اين كه كافران رسيدن به مقام متقين (سعادتمندان) را منوط به هدايت الهى مى دانند، مطلب ياد شده را مى توان استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 53 - 3

3 - نياز همه انسان ها ، حتى پيامبران ، به هدايت الهى

و لقد ءاتينا موسى الهدى

آيه شريفه در مقام امتنان است. در اين مقام، اعطا و بخشش هدايت، دليل نياز بشر به آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 -

6 - 4

4 - سپرى شدن تاريخ [ رخداد ها و تحولات زندگى انسان در گذر زمان ] ، باعث بى نيازى بشر از وحى و هدايت هاى آسمانى نيست .

أفنضرب عنكم الذكر . .. و كم أرسلنا من نبىّ فى الأوّلين

فرستاده شدن پيامبران فراوان در امت هاى پيشين، نشانگر آن است كه انسان ها در هيچ يك از دوره هاى تاريخ، بى نياز از وحى الهى نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 11

11 - انسان ، در اشتياق رستگارى و نيازمند راهنمايى ، براى تشخيص راه ها و مصاديق آن

ذلك هو الفوز المبين

تأكيد با ضمير فصل در زمينه نماياندن رستگارى راستين، نشانگر آن است كه اولاً انسان در نهاد خودش، عشق به رستگارى دارد و ثانياً دستيابى به آن، نيازمند هدايت و راهنمايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 20

20 - انسان در هر مرحله از زندگى ، مواجه با راه هاى گوناگون حق و باطل و نيازمند هدايت مداوم

و يهديكم صرطًا مستقيمًا

از اين كه خداوند، براى مؤمنان مسأله هدايت را مطرح كرده; معلوم مى شود كه اصولاً انسان ها، حتى مؤمنان، در هر مرحله از زندگى، مواجه با ابهام ها و آزمون هاى جديدى مى شوند كه براى انتخاب راه صحيح، همواره نيازمند هدايت اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 8 - 4

4_ انسان ، حتى پس از برخوردارى از روحيه عبوديت و خداجويى ، نيازمند بينش يابى و تذكّر

تبصرة و ذكرى

لكلّ عبد منيب

تعبير {لكلّ عبد منيب}، مى رساند كه انسان حتى با داشتن روحيه عبوديت و انابه، باز نيازمند تبصرة (بينش يابى) و تذكّر است. ازاين رو خداوند، مظاهر طبيعت را به گونه اى قرار داده تا مايه بينش و تذكّر آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 8

8 - انسان ، جهت گذار سالم از مسير زندگى دنيوى و به بيراهه نيفتادن ، به نورى هدايت كننده در وجود خود نيازمند است .

و يجعل لكم نورًا تمشون به

برداشت ياد شده در صورتى استفاده مى شود كه مراد از {تمشون} طى كردن مسير زندگى دنيوى باشد.

نياز به هدايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 7

7 _ غير خدا ، ذاتاً فاقد توانايى ره يابى به سوى حق بوده و نيازمند هدايت خداست .

أفمن يهدى إلى الحق أن يتبع أمن لايهدّى إلا أن يهدى

نياز به هدايتگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 11

11- جنيان ، همانند آدميان ، گرفتار گمراهى و گناه و نيازمند هدايت گران و بيم دهندگان

ولّوا إلى قومهم منذرين

{منذرين}، در جايى معنا دارد كه گناه و انحرافى وجود داشته و يا زمينه آن فراهم باشد.

نياز به هدايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 9

9 - پيامبران ، در تشخيص موارد رضايت خداوند ، نيازمند راهنمايى و هدايت او هستند .

و ما أعجلك . .. عجلت إليك ربّ

لترضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 18

18 - انسان ، براى رهايى از خطا ها و رسيدن به خوشبختى ، نيازمند رهنمود هاى الهى است .

فمن اتبع هداى فلايضلّ و لايشقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 78 - 5

5 - نياز مستمر موجودات هستى به هدايت خدا

الذى خلقنى فهو يهدين

تفريع {فهو يهدين} بر {الذى خلقنى}، بيانگر اين نكته است كه هر مخلوقى نيازمند هدايت است و چون خدا آن را خلق كرد، هدايتش هم خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 8،11

8 - تمامى انسان ها ، حتى پيامبران بزرگ الهى ، نيازمند امداد و هدايت الهى اند .

فإنّه سيهدين

11 - ايمان به توحيد و خداى يگانه ، آغاز راه بوده و در ادامه آن انسان نيازمند راهنمايى از سوى خداوند است .

إلاّ الذى فطرنى فإنّه سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 11

11 - پيامبر ( ص ) ، نيازمند هدايت الهى ، براى رهنمون شدن به راه راست و صلاح

و يهديك صرطًا مستقيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 4

4 - انسان ، نيازمند هدايت از جانب خداوند

أرسل رسوله بالهدى

فرستاده شدن پيامبر(ص) براى هدايت، با اين فرض مى باشد كه انسان، نيازمند هدايت از سوى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 43

- 2

2 - پيامبر ( ص ) ، براى پاسخ به پرسش هاى مردم ، نيازمند راهنمايى خداوند و داراى آگاهى هاى محدود

فيم أنت من ذكريها

خداوند، با بيان اين حقيقت كه مقام پيامبر(ص) قاصر از بيان تمام ويژگى هاى قيامت است; شيوه پاسخ گويى به پرسش مردم از زمان وقوع قيامت را به آن حضرت مى آموزد.

نياز به هشدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 9

9 _ آدمى همواره نيازمند تذكر و هشدار است.

قد فصلنا الأيت لقوم يذكرون

{يذكرون} صيغه مضارع و معنى تجدد و استمرار دارد. ستوده شدن متذكران با اين بيان اشاره اى ظريف به اين نكته دارد كه آدمى همواره نيازمند متذكر شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 9

9- انسان ، همواره در معرض ابتلا به شرك و نيازمند به هشدار است . *

لاتجعل مع الله إل_هًاءاخر . .. و قضى ربّك ألاّتعبدوا إلاّ إيّاه ... لاتجعل مع ال

تأكيد بر پرهيز از شرك در اين مجموعه آيات (آيه 22 _ 38) كه درباره مباحث مختلف خانوادگى و اجتماعى است بيانگر اين نكته است كه احتمال لغزش انسانها زياد است و بايد به آنها توجه داده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 11

11- مؤمنان ، در معرض لغزش و نيازمند تذكّر و هشدار مكرّر

يأيّها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول و لا تبطلوا أعم_لكم

از تكرار {أطيعوا} و نهى {لاتبطلوا} در مورد مؤمنان، مطلب بالا استفاده مى شود.

نياز به

هشدارهاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 2

2- انسان ، در معرض غفلت از سود و زيان واقعى خويش و نيازمند هشدار پيامبران ( ع ) است .

قل هل ننبّئكم بالأخسرين أعم_لاً

نياز به هشدارهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 2

2 - مؤمنان ، در معرض از ياد بردن خدا و نيازمند هشدار الهى براى پايبندى به تقوا

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه . .. و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه

نياز به همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 15

15 _ مسكن ، همسر و خوراك از نياز هاى ضرورى انسان

اسكن أنت و زوجك الجنة و كلا منها

جريان آفرينش آدم(ع) و نكات ذكر شده پيرامون آن، ترسيمى كلى از چهره انسان و نيازها، روحيات، افكار و . .. اوست نه مجرد داستانى از آدم(ع) و حوا; يعنى، اگر سخن از نياز آدم(ع) و حوا به مسكن، همسر و خوراك به ميان آمده بيانگر نياز همه انسانها به اين موارد مى باشد و اگر سخن از تشريع و هدايت است، نشانگر نياز همه انسانها به هدايت و تشريع خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 4،5

4 - نياز مداوم زن و شوهر به يكديگر

هن لباس لكم و أنتم لباس لهن

در جمله {هن لباس لكم . ..} زن براى شوهر و شوهر براى زن، به لباس براى انسان، تشبيه شده اند. {نياز مداوم} وجه

شبه روشنى است كه تشبيه مذكور گوياى آن مى باشد.

5 - نياز جنسى زن و شوهر به يكديگر از حكمت هاى حليت آميزش جنسى در شب هاى رمضان

أحل لكم ليلة الصيام الرفث إلى نسائكم هن لباس لكم و أنتم لباس لهن

جمله {هن لباس لكم . ..} بيانگر حكمت و دليل اعلام حليت (أحل لكم ...) است.

نياز به هنگام احتضار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 18،19

18 _ لحظه مرگ هنگام احساس نياز همه آدميان به فريادرسى تواناست.

أين ما كنتم تدعون من دون الله

19 _ تنها خداوند، توانا به يارى انسان به هنگام مرگ است.

أين ما كنتم تدعون من دون الله

نياز به هواى مطبوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 24 - 4

4 - انسان پس از معاد ، نيازمند آب و هواى مطبوع و داراى ويژگى هاى جسمانى است .

لايذوقون فيها بردًا و لا شرابًا

نياز به ياور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 13

13 - انسان در قيامت ، نيازمند ولايت و ياورى است .

و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير

نياز زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 3

3 _ وعده خداوند به رفع نياز مرد و زن ، در صورت وقوع طلاق از روى ناچارى

و إن يتفرقا يغن اللّه كلا من سعته

نياز فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 263 - 3،10،12

3

_ لزوم پرده پوشى نياز نيازمندان و عفو و گذشت از خطاى آنان

قول معروف و مغفرة خير

كلمه {مغفرة} در اصل به معناى پوشاندن است و معناى آن به تناسب مورد، عفو و گذشت و پوشاندن نيازمندى نيازمندان است.

10 _ نبايد پس از انفاق ، با گفتارى ناصواب و يا آشكار ساختن فقر نيازمندان ، آنان را آزُرد .

قول معروف و مغفرة خير من صدقة يتبعها اذىً

12 _ غناى الهى ، كفايت كننده نياز محرومان از انفاق هاى همراه با آزار و اذيّت

و اللّه غنىّ حليم

بكارگيرى صفت {غنى} بيانگر اين است كه نيازى به انفاق همراه با آزار محرومان نيست و خداوند با غناى خود روزى آنان را خواهد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 4

4 _ اولويت تأمين زندگى نيازمندان به وسيله صدقات ، نسبت به ساير مصارف

ان تبدوا الصّدقات . .. و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خير لكم

از تخصيص به ذكر {فقراء} در بين تمام مصارف _ كه قطعاً صدقات مصارف ديگرى نيز دارند _ اولويّت آنان استفاده مى گردد.

نياز متقابل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 14

14 - نياز متقابل و ارتباط ناگسستنى انسان ها با يكديگر در زندگى اجتماعى

و رفعنا بعضهم فوق بعض درج_ت ليتّخذ بعضهم بعضًا سخريًّا

نياز مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 3

3 _ وعده خداوند به رفع نياز مرد و زن ، در صورت وقوع طلاق از روى ناچارى

و إن يتفرقا يغن

اللّه كلا من سعته

نياز ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 4

4 _ ملائكه در اجراى مأموريت هاى خويش نيازمند تقويت و پشتيبانى از جانب خدا

إذ يوحى ربك إلى الملئكة أنى معكم فثبتوا الذين ءامنوا

نياز مؤمنان راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 10

10 _ همه انسان ها ، حتى مؤمنان حقيقى ، از خطا و گناه مصون نيستند و نيازمند مغفرت الهى هستند .

أولئك هم المؤمنون حقا لهم مغفرة و رزق كريم

نياز هاى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 14

14 - اصل رهبرى و مديريت اجتماعى و نياز جامعه به آن ، امرى پذيرفته شده و مسلم در نگاه وحى

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه . .. فأذن لمن شئت منهم

از اين كه خداوند رها كردن حل و فصل مسائل اجتماعى را، منوط به اجازه پيامبر(ص) دانسته است، به دست مى آيد كه رهبرى و مديريت اجتماعى، امرى مسلم و ضرورى شمرده شده است و بر اين اساس، بايد مردم از آن مقام كسب تكليف كنند.

نياز هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 2

2 - حركت در عرصه تاريك قيامت ، نيازمند داشتن نور و روشنايى از خود

يوم يقول المن_فقون . .. انظرونا نقتبس من نوركم

نياز هاى جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 -

187 - 6

6 - توجه اسلام به نياز هاى جنسى و طبيعى ، در تشريع احكام و قوانين دين

أحل لكم ليلة الصيام الرفث إلى نسائكم

نياز هاى معنوى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 3

3- انسان ، نيازمند به حفاظت و حمايت الهى در تمام لحظات زندگى

قل من يكلؤكم باليل والنهار من الرحم_ن

{كلاءة} (ماده {يكلأ}) به معناى حفظ شىء است و {من} در {من الرحمان} بدليه است; يعنى، به جاى خداى رحمان.

وقت تأمين نياز محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 7 - 5

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { إنّ لك فى النهار سبحاً طويلاً } يقول : فراغاً طويلاً لنومك و لحاجتك ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {إنّ لك فى النهار سبحاً طويلاً} روايت شده كه خدا [به رسول خود ]مى فرمايد: تو در روز براى خواب و رفع نيازهايت، فراغت طولانى خواهى داشت}.

نياز به انبيا

{نياز به انبيا}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 6

6- مبلغان ، در تبليغ دين بايد با زبان مردم خويش سخن بگويند .

و ما أرسلنا من رسول إلاّ بلسان قومه ليبيّن لهم

نياز به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 94 - 9

9- اصل وجود خدا و نياز به رسالت ، امرى پذيرفته شده حتى در بينش مشركان

أبعث الله بشرًا رسولاً

از اينكه مشركان به جاى انكار اصل رسالت به استبعاد

نبوت بشر پرداختند، مى توان استفاده كرد كه اصل رسالت و نبوت براى آنان، امرى محرز بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 95 - 3

3- ساكنان زمين _ چه انسان باشند و چه فرشته _ نيازمند رسولانى از جنس خويشند .

قل لو كان فى الأرض مل_ئكة . .. لنزّلنا عليهم من السّماء ملكًا رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 45 - 5

5 - نياز نسل عصر بعثت به پيامبر و كتاب آسمانى جديد

و ل_كنّا أنشأنا قرونًا فتطاول عليهم العمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 14 - 4

4 - تعداد رسولان الهى ، به ميزان نياز جبهه حق و دين الهى و به مقدار تأثيرپذيرى مردم هر جامعه اى بستگى داشت .

إذ أرسلنا إليهم اثنين فكذّبوهما فعزّزنا بثالث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 16 - 3

3 - انتخاب پيامبر براى هدايت انسان ها از ميان خود آنان ، كارى عالمانه و حكيمانه و متناسب با ويژگى هاى انسان ها و نياز هاى آنان است .

قالوا ربّنا يعلم إنّا إليكم لمرسلون

بيشتر مفسران برآنند كه به گواه گرفتن خدا و ياد علم و دانايى او، در پاسخ كسانى كه به دليل بشر بودن پيامبران منكر رسالت آنان بودند، مى تواند براى بيان اين نكته باشد كه اين انتخاب از سوى كسى است كه عالم و حكيم است و كار او نيز عالمانه و حكيمانه مى باشد; مثل آيه شريفه: {اللّه أعلم حيث

يجعل رسالته} (أنعام (6) آيه 124).

نياز ها

آثار نياز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 5 - 7

7- نياز هاى گسترده آدمى ، از عوامل و زمينه هاى گرايش او به پرستش معبود

و من أضلّ مم_ّن يدعوا من دون اللّه من لايستجيب له إلى يوم القي_مة و هم عن دعائهم

تكيه آيه شريفه بر دعا و نيازخواهى هاى انسان و اين كه جز خداوند، كسى قادر به اجابت نيازهاى هميشگى و گسترده انسان نيست، مى رساند كه خداوند از اين اهرم براى سوق دادن انسان ها به توحيد استفاده كرده است; چه اين كه نيازمندى آنان زمينه اى است هموار براى روى آورى به مبدأ توانمند بى نياز.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 56 - 8

8- نياز ، از عوامل گرايش انسان به خداوند

فلايملكون كشف الضرّ عنكم و لاتحويلاً

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه خداوند براى گرايش دادن مشركان به خويش، به آنان يادآورى كرده كه جز من، كسى نياز شما را روا نخواهد ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 80 - 6

6 - نياز هاى ضرورى و مداوم زندگى ، از عوامل گرايش قوم ابراهيم به بت پرستى *

و الذى هو يطعمنى و يسقين . و إذا مرضت فهو يشفين

تأكيد ابراهيم(ع) بر نقش خداوند در روزى دادن به انسان ها (يطعمنى) و فرو فرستادن باران (يسقين) و شفا بخشى به انسان (يشفين)، مى تواند از آن جهت باشد كه قوم او، به انگيزه همين امور به بت

ها رو آورده بودند.

آثار نياز به ولايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 9

9- موجود نيازمندِ ولايت ( سرپرستى و دوستى ) ، از سر ذلّت موجودى درمانده و داراى كاستى است .

و لم يكن له ولىّ من الذلّ

{ولايت} يا به معناى دوستى است و يا به معناى سرپرستى است كه در هر دو صورت، در صورتى كه از سر ذلّت باشد نشانگر وجود نقص و كاستى در شىء مورد حمايت و دوستى است.

آثار نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 168 - 15

15 - نياز هاى طبيعى انسان ، زمينه اى براى انحراف وى و تسلط شيطان بر اوست .

كلوا مما فى الأرض حللا طيباً و لاتتبعوا خطوت الشيطن

آثار نياز هاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 90 - 7

7- تأثيرگذارى نياز هاى محيطى و مادى انسان بر آرا و نظريات وى حتى در زمينه مسائل فكرى و معنوى *

و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ينبوعًا

با اين احتمال كه پيشنهاد ايجاد چشمه به عنوان معجزه از سوى مشركان، متأثر از شدت نياز آنان به منابع آبى بوده باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 13

13- نياز هاى طبيعى و مادى بشر ، وسيله اى در جهت گرايش دادن او به ارزش ها

فيها أنه_ر من ماء غير ءاسن و أنه_ر من لبن لم يتغيّر

طعمه و أنه_ر من خمر لذّة للش

خداوند از گرايش هاى طبيعى انسان به نوشيدن و لذّت بردن و. .. در جهت تشويق او به دين دارى، استقامت و تقواپيشگى در طريق حق استفاده كرده است.

اظهار نياز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 17

17 - ثناى خداوند و ذكر اوصاف او ، پيش از اظهار حاجت ، امرى شايسته و از آداب دعا است .

قل اللّهمّ فاطر السم_وت . .. ع_لم ... أنت تحكم بين عبادك فى ما كانوا فيه يختلفون

اظهار نياز به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 6

6- مقام بندگى و عبوديت ، مقتضى كرنش و طلب آمرزش و اظهار نياز به درگاه خداوند

فاعلم أنّه لا إل_ه إلاّ اللّه و استغفر لذنبك

از ارتباط {لا إل_ه إلاّ اللّه} با {استغفر}، استفاده مى شود كه مقام الوهيت خدا و عبوديت انسان، مستلزم آن است كه حتى شخصى همچون پيامبر(ص) _ كه از گناهان، مصون مى باشد _ با طلب آمرزش از خداوند در برابر او كرنش كند.

اهميت تأمين نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 15

15- حفظ سلامتى و رفع نياز هاى ضرورى بدن ، داراى اهميت و مورد توجه ويژه در تعاليم دين

إنما حرّم عليكم الميتة . .. فمن اضطرّ غير باغ و لاعاد فإن الله غفور رحيم

از آن جايى كه خداوند خوردنيهاى حرام را در صورت اضطرار (نياز ضرورى بدن و سلامتى جسم به تناول خوردنيهاى حرام) حلال شمرده

است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 8

8- تأمين نياز ها و دفع بليات ، از انگيزه هاى مهم در پرستش معبود ها است .

ي_أبت لِمَ تعبد ما . .. لايغنى عنك شيئًا

از جمله استدلال هاى ابراهيم(ع) عليه بت پرستى آزر اين بوده كه بت ها نمى توانند نيازى از تو برطرف سازند، پس چرا آنها را مى پرستى؟!. از اين استدلال بر مى آيد كه تأمين نيازها يكى از دلايل عمده پرستش ها است.

اهميت تأمين نياز هاى ضرورى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 17

17- اميد بستن به هدايت و تربيت انسان ها ، پس از تأمين نياز هاى ضرورى آنان ، اميدى بجا و مناسب است .

و الله جعل لكم . .. لعلّكم تسلمون

برداشت فوق، به خاطر اين است كه خداوند جمله {لعلّكم تسلمون} را پس از به رخ كشيدن نعمتهاى فراوان خويش به انسانها، مطرح كرده است.

تأمين نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 29 - 2

2 - قرآن ، يادآور نياز هاى بشر و تأمين كننده آن است .

إنّ ه_ذه تذكرة

واژه {تذكرة} در بيشتر لغت نامه ها چنين معنا و تعريف شده است: {ما يُستَذكَرُ به الحاجة} (چيزى كه بهوسيله آن نيازها خاطر نشان مى شود و انسان همواره آن را به ياد دارد و فراموشش نمى كند) (ر. ك: قاموس، صحاح، تاج العروس و لسان العرب). بر اين اساس مى توان استفاده كرد كه

قرآن، نيازهاى انسان ها را بدان ها يادآور شده است; بگونه اى كه آن را همواره در خاطر دارد و در واقع آنها را تأمين خواهد كرد.

تأمين نياز هاى اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 3

3 _ توجه اسلام به نياز هاى اقتصادى جامعه اسلامى و تأمين آنها

إنما الصدقت للفقراء . .. و ابن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 12

12 _ اهتمام اسلام به انفاق و تأمين نياز هاى معيشتى جامعه

و يقبضون أيديهم

تأمين نياز هاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 10 - 4

4 _ خداوند فراهم سازنده راههايى گوناگون براى تأمين معيشت انسانها در زمين است.

و جعلنا لكم فيها معيش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 7

7 _ استقامت و پايدارى توده مردم بر ايمان و عقايد دينى خود ، در گرو تأمين نياز هاى مادى و معنوى آنان

قالوا نريد ان نأكل منها و تطمئن قلوبنا

تأمين نياز هاى معنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 14

14 - دعا به درگاه خداوند ، مؤثر در برآورده شدن خواسته هاى معنوى انسان است .

ربنا واجعلنا مسلمين لك . .. و تب علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 7

7 _ استقامت و پايدارى توده مردم بر ايمان و عقايد دينى خود

، در گرو تأمين نياز هاى مادى و معنوى آنان

قالوا نريد ان نأكل منها و تطمئن قلوبنا

زمينه تأمين نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 10

10- آفرينش جهان و انسان و برآوردن نياز هاى او ، مقتضاى رأفت و رحمت پروردگار است .

خلق السموت . .. تع_لى عمّا يشركون ... خلق الإنس_ن ... إن ربّكم لرءوف رحيم

سختى تأمين نياز هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 119 - 3

3 - دشوارى تأمين نياز هاى اوليه انسان ( غذا ، پوشاك ، آب و مسكن ) در بيرون بهشت ، از هشدار هاى خداوند به آدم ( ع )

فتشقى . إنّ لك ألاّتجوع فيها و لاتعرى . و إنّك ... لاتضحى

{أنّك} عطف بر {ألاّتجوع} است و جمله {إنّ لك. ..} تفسير براى {فتشقى} مى باشد. نفى گرسنگى، برهنگى، آفتاب زدگى و تشنگى، به منظور اشاره به سختى هايى است كه آدم(ع) در صورت اخراج از بهشت به آن گرفتار مى شد.

عجز از تأمين نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 5 - 2

2- عجز و ناتوانى معبود هاى مشركان ، از اجابت خواسته ها و بر آوردن نياز هاى ايشان

من دون اللّه من لا يستجيب له إلى يوم القي_مة و هم عن دعائهم غ_فلون

عوامل تأمين نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 11

11- قوانين شريعت ، در جهت رفع نياز هاى واقعى

خود مردم و بى تأثير در ذات بى نياز خداوند

و اللّه الغنىّ و أنتم الفقراء

با توجه به اين كه {واللّه الغنىّ و أنتم الفقراء} در بيان غناى الهى و نيز فقر خلق مطلق است; اين نكته استفاده مى شود كه همه دستورات دين براى رفع نيازهاى خلق است; و نفعى براى ذات خدا ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 17 - 2

2 - نقش اساسى نقطه طلوع و غروب خورشيد ، در پيدايش فصول و تأمين نياز هاى بشر *

ربّ المشرقين و ربّ المغربين

با توجه به اين كه پيدايش فصول هم زمان با تغيير ميل خورشيد در طلوع و غروب صورت مى گيرد احتمال مى رود ياد كرد {مشرقين و مغربين}، اشاره به پيامدهاى مهم آن (پيدايش فصول) داشته باشد كه بشر از اين رهگذر، به امكانات زندگى دست مى يابد.

منابع تأمين نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 4،5

4 - زمين ، بستر و منبعى مناسب براى تغذيه و تأمين نيازمندى هاى بشر

و كلوا من رزقه

5 - وجود روزى و نيازمندى هاى بشر در زمين ، از نعمت هاى خداوند و جلوه لطف او است .

هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً . .. و كلوا من رزقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 26 - 2

2 - گنجايش زمين ، براى تأمين نياز هاى بشر در حال حيات و مرگ *

أحياءً و أموتًا

منشأ تأمين نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 2

2 - التجا به مقام ربوبى خداوند ، از آداب دعا و درخواست نياز ها از درگاه اوست .

رب اجعل هذا بلداً ءامناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 8

8 _ توكل بر خداوند و كافى دانستن او براى رفع نياز هاى انسان ، زمينه ساز جلب فضل و عطاياى الهى

و قالوا حسبنا اللّه سيؤتينا اللّه من فضله

از اينكه خداوند قبل از بيان اميدوارى به فضل خويش، موضوع توكل (حسبنا اللّه) را مطرح كرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 9 - 4

4- نيازمندى هاى مادى ، جسمانى ، معنوى و فكرى انسان ها از سوى خداوند تأمين شده است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و على الله قصد السبيل

آيات سابق مى تواند نيازمنديهاى جسمى انسان را در نظر داشته باشد و مراد از {قصد السبيل} در اين آيه نيز مى تواند نيازمنديهاى معنوى انسان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 7

7- انسان ، نيازمند به تكيه گاه و پشتيبان و خدا تنها تأمين كننده آن است .

ألاّتتخذوا من دونى وكيلاً

برداشت فوق با توجه به دو مسأله ذيل است: 1_ {التوكيل} در لغت به معناى اعتماد به غير است و نايب گرفتن اوست (مفردات راغب). 2- در آيه، نياز انسان به تكيه گاه امرى مسلم شمرده شده و با نهى از اتكال به غير خدا اين حقيقت نشان داده شده است

كه تنها خداوند تأمين كننده آن نياز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 79 - 2،3،4

2 - تدارك نياز هاى زندگى انسان ( چون خوردنى ها و آشاميدنى ها ) در زمين ، از شؤون ربوبيت خداوند

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين . .. و الذى هو يطعمنى و يسقين

3 - تنها تأمين كننده نياز هاى زندگى انسان ، شايسته پرستش است ; نه بت هاى بى جان و ساخته دست مردمان .

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ . .. و الذى هو يطعمنى و يسقين

4 - تذكر ابراهيم ( ع ) به قوم خويش ، مبنى بر حاكميت اراده خدا بر معاش و زندگى انسان و نفى هرگونه نقش براى بت ها

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين . .. و الذى هو يطعمنى و يسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 2

2 - حاميان غير الهى ، بى تأثير در بى نياز ساختن انسان از خداوند

إنّهم لن يغنوا عنك من اللّه شي_ًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 36 - 7

7 - خداوند ، برآورنده نياز هاى نظام جهان و تمامى موجودات آن

فللّه الحمد ربّ السموت و ربّ الأرض ربّ الع_لمين

ربوبيت و تدبير موجودات عالم از سوى پروردگار، ملازم با رفع نيازها و ايجاد زمينه براى رشد و پرورش آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 48 - 1،2،3،6

1 - خداوند ، تنها برآورنده نياز ها و عطاكننده ثروت و

مكنت به آدميان

و أنّه هو أغنى

2 - تدارك نياز هاى خلق در پى آفرينش ايشان ، نمودى از ربوبيت يگانه خداوند

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. و أنّه خلق ... و أنّه هو أغنى و أقنى

3 - نياز هاى مقطعى و دراز مدت بشر ، برآورده شده در نظام هستى از سوى خداوند *

و أنّه هو أغنى و أقنى

{أقنى}; يعنى، {أعطى القنية} و {قنية} به سرمايه هاى باقى و ذخاير پايدار گفته مى شود. بنابراين جمع ميان {أغنى} و {أقنى} بيانگر مطلب ياد شده است.

6 - { قال أميرالمؤمنين ( ع ) فى قول اللّه { و أنّه هو أغنى و أقنى } قال أغنى كلّ انسان بمعيشته و أرضاه بكسب يده ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه درباره آيه {و أنّه هو أغنى و أقنى} فرمود: او است كه هركس را در معيشت بى نياز مى كند و وى را به كسب و درآمدش خشنود مى سازد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 29 - 6

6 - فيض پيوسته حق ، پشتوانه اجابت نياز ها و خواسته هاى خلق

يس_له . .. كلّ يوم هو فى شأن

از ارتباط ميان دو بخش آيه، مطلب ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 30 - 1

1 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده گرفتن قدرت و لطف الهى در تأمين نياز هاى خلق

يس_له . .. كلّ يوم هو فى شأن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند در آيه قبل، فقر ذاتى و نيازمندى

موجودات و فياضيت و نياز برآورى خويش را به آدميان يادآور شده و در اين آيه غافلان و كافران را مورد سرزنش قرار داده كه چرا اين حقيقت را در هستى ناديده مى گيرند. تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 2 - 1،14

1 - خداوند ، مرجعى مطمئن براى رفع تمام نيازمندى ها است .

اللّه الصمد

{صمد} _ از ريشه {صَمْد} (قصد) _ آقا و سرورى است كه در امور به او توجه مى شود و فعل {صَمَدَ صَمْدَه}; يعنى، با اطمينان به او روى آورد و قصد خود را بر او متمركز كرد. (مفردات راغب)

14 - { عن داود بن القاسم الجعفرى قال : قلت لأبى جعفر الثانى ( ع ) جعلت فداك ما الصمد ؟ قال : السيد المصمود إليه فى القليل و الكثير ;

از داوود بن قاسم جعفرى روايت شده كه به امام جواد(ع) عرض كردم: فدايت گردم مراد از {صمد} چيست؟ فرمود: بزرگوارى است كه در [نيازهاى] كم و زياد، به او رجوع مى شود}.

منشأ تأمين نياز ها ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 6

6 - روح و ذائقه انسان ، تنوع طلب و خداوند برآورنده اين نياز ها *

فيها ف_كهة و النخل ذات الأكمام . و الحبّ ذوالعصف و الريحان

از اين كه خداوند متعال، خوراكى هاى متنوع با شكل هاى گوناگون را به انسان يادآورى كرده و نيز در اختيار او قرار داده و بر اين

گوناگونى بر انسان منت نهاده است، مى توان مطلب بالا را نتيجه گرفت.

منشأ تأمين نياز هاى روحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 2

2 - تأمين نياز هاى روحى و تجملى انسان در طبيعت ، جلوه اى از ربوبيت انكارناپذير الهى در حق وى

يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به اين كه نقش مرواريد و مرجان در بعد تجملى زندگى انسان آشكار مى باشد، نعمت شمرده شدن آن براى انسان، مى رساند كه خداوند _ در كنار همه نيازهاى اوليه بشر _ نيازهاى ثانوى آنان را نيز در نظر داشته و تأمين كرده است.

منشأ تأمين نياز هاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 8

8- خداوند ، آب باران را وسيله سيرابى انسان ها قرار داد .

فأنزلنا من السّماء ماء فأسقين_كموه

مهمترين نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 4

4- غذا و پوشاك ، نيازى مقدم بر زيبايى خواص و جمال طلبى است . *

لكم فيها دفءٌ و من_فع و منها تأكلون . و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

با توجه به اينكه حيوانات هم باعث جمال و هم تأمين كننده غذا و پوشاكند، تقدّم ذكرى لباس و غذا در مقام امتنان، ممكن است اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

نقش نياز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 10

10 - نياز ، بر انگيزاننده

آدمى به تلاش و تكاپو

كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

جمله {حتّى إذا جاءه} بيانگر تلاش و تكاپوى انسان تشنه براى به دست آوردن آب است كه از نيازهاى اصلى و حياتى او مى باشد.

نياز به آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 90 - 6

6- مكه در آغاز بعثت پيامبر ( ص ) ، سرزمينى كم آب بود و مكيان نيازمند به منابع دايمى آب بودند .

تفجر لنا من الأرض ينبوعًا

درخواست مشركان مكه از پيامبر(ص) براى ايجاد چشمه اى جوشان، احتمال دارد به خاطر، نياز شديد آنان به منابع آب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 6

6- پيامبر ( ص ) موظّف به رساندن پيام حقِّ الهى به مردم است و نه مسئول ايمان و كفر آنان .

و قل الحقّ من ربّكم فمن شاء فليؤمن ومن شاء فليكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 119 - 2

2 - آب و مسكن ، از جمله نياز هاى اساسى انسان از آغاز خلقت

و إنّك لاتظمؤا فيها و لاتضحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 68 - 3

3 - نياز دوزخيان به تغذيه و نوشيدن

فإنّهم لأكلون منها . .. عليها لشوبًا من حميم . ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 5

5 - انسان ، در بهشت به خوردن و آشاميدن نياز دارد

و از آن لذت مى برد .

يطاف عليهم بصحاف من ذهب و أكواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 27 - 3

3 - تأمين آب مورد نياز بشر در زمين ، از سوى خداوند

و أسقين_كم ماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 24 - 4

4 - انسان پس از معاد ، نيازمند آب و هواى مطبوع و داراى ويژگى هاى جسمانى است .

لايذوقون فيها بردًا و لا شرابًا

نياز به آب در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 5 - 2

2 - دوزخيان ، گرفتار تشنگى و نيازمند نوشيدنى خواهند شد .

تسقى من عين ءانية

نياز به آرامش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 7

7- زنان ، پس از زايمان _ به ويژه در ساعات نخستين آن _ نيازمند آب آشاميدنى ، آرامش روحى و روانى و نداشتن حزن و اندوه اند .

ألاّتحزنى قد جعل ربّك تحتك سريًّا

توصيه شدن مريم(س) به محزون نبودن و نيز فراهم ساختن آنچه او را شادمان مى كند، (آب روان) اشاره به ضرورى بودن آرامش و انبساط خاطر پس از زايمان زنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 11،21

11 - نياز رهبرى به آرامش و عدم نگرانى در تصميم گيرى ها ، بيش از پيروان *

فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

تقدم {على رسوله} بر {على المؤمنين}، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

21-

ايجاد روح آرامش و تقوا در پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، به هنگام نياز آنان ، متكى به علم فراگير خداوند بر هستى

فأنزل اللّه . .. و ألزمهم كلمة التقوى ... و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

از ارتباط {و كان اللّه. ..} با عبارت قبل آيه (فأنزل اللّه...)، مطلب بالا استفاده مى شود.

نياز به آسايش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 7

7 - نياز بشر به استراحت و آرامش ، پس از تلاش هاى روزانه

من إل_ه غير اللّه يأتيكم بليل تسكنون فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 3

3 - تأمين نياز انسان ( نياز وى به آسايش ، پس از تلاش هاى روزانه ) هدف الهى از برقرار ساختن شب

جعل لكم الّيل . .. لتسكنوا فيه

نياز به آمرزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 18

18 _ معاف شدگان از جهاد ، در عين معذور بودن ، نيازمند غفران و رحمت خدايند .

ليس على الضعفاء . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 106 - 4

4 _ برخى از توبه كنندگان نادم ، نيازمند نويد غفران و گروهى ديگر نيازمند باقى ماندن در حال بيم و اضطراب

و ءاخرون مرجون لأمر اللّه

از اينكه خداوند به گروهى از توبه كنندگان نويد غفران داد و گروهى ديگر را با سرنوشتى مبهم، در اضطراب وانهاد، مطلب فوق را مى توان به دست آورد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 7

7- نياز همه انسان ها ، حتى انبياى بزرگ ، به آمرزش الهى در روز قيامت

ربّنا اغفرلى و لولدىّ و للمؤمنين يوم يقوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 5

5- نياز شديد همه انسان ها در قيامت ، به غفران و رحمت الهى

إن ربّك من بعدها لغفور رحيم . يوم تأتى كلّ نفس تج_دل عن نفسها

برداشت فوق، با توجه به اين مطلب است كه آيه قبل، دربردارنده بشارت غفران و رحمت الهى باشد و بشارت بودن وعده غفران، در صورتى است كه انسان نياز مبرم به آن داشته باشد; زيرا مجادله و دفاع كردن از خود، بيانگر نوعى نياز به عنايت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 3

3 - نياز شديد انسان در قيامت به مغفرت و آمرزش پروردگار

و الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

جايى كه حضرت ابراهيم(ع) خود را نيازمند مغفرت خدا بداند، ديگر انسان ها به آن بيشتر و شديدتر نياز خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 6

6 - انسان هاى مؤمن نيز در معرض لغزش و نيازمند آمرزش اند . *

الذين ءامنوا . .. أُول_ئك لهم مغفرة

اين كه خداوند فرموده است: براى مؤمنان قطعاً مغفرتى وجود دارد، به ملازمه دلالت بر وجود لغزش مى كند و اگر نه آمرزيدن معنا نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- يس - 36 - 27 - 2

2 - مؤمنان هرچند از ايمان بالايى برخوردار باشند ، باز به غفران و بخشش خدا نياز دارند .

قيل ادخل الجنّة قال . .. بما غفر لى ربّى

برداشت ياد شده از آن جا است كه مؤمن انطاكيه _ كه از ايمان بالايى برخوردار بود _ باز مورد غفران و بخشش الهى قرار گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 32 - 5

5 - انسان ها ، حتى موحدان راستين ، نيازمند مغفرت و آمرزش الهى

نزلاً من غفور رحيم

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 12

12 - تمامى انسان ها _ حتى پيامبران _ نيازمند مغفرت و بخشش اند .

إنّ ربّك لذو مغفرة

بنابراين كه {لذو مغفرة} براى حق گرايان باشد و با توجه به اين كه پيامبران در رأس حق گرايان قرار دارند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 9

9- جنيان ، نيازمند غفران الهى ، همانند آدميان

و ءامنوا به يغفر لكم من ذنوبكم و يجركم من عذاب أليم

وعده غفران، نشانگر نياز است; چه اين كه اگر نيازى در كار نباشد، نويد تحقق نمى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 48

48- همه انسان ها حتى مؤمنان ، در معرض لغزش و نيازمند مغفرت الهى

وعد اللّه الذين . .. مغفرة

اين كه

خداوند، به مؤمنان داراى عمل صالح نويد مغفرت داده است; در حقيقت مى نماياند كه بعضى از لغزش ها، براى همگان متوقع است و در صورت حفظ ايمان و عمل صالح، قابل جبران و بخشش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 41

41 - انسان ها ، هر چند بسيار نيكوكار باشند ، نيازمند آمرزش الهى اند .

و ما تقدّموا لأنفسكم . .. و استغفروا اللّه

مطلب ياد شده از ذكر شدن استغفار پس از تشويق به انجام دادن كارهاى خير به دست مى آيد.

نياز به آمرزشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 9

9_ همگان ، حتى پيامبران الهى براى نيل به سعادت ، نيازمند مغفرت و رحمت الهى اند .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 13

13- همه انسان ها ، حتى پيامبر ( ص ) و مؤمنان واقعى ، در معرض خطا و لغزش و نيازمند غفران الهى

و استغفر لذنبك و للمؤمنين و المؤمن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 12

12 - پيامبر ( ص ) در ادامه حيات خويش ، نيازمند مغفرت الهى و ملزم به طلب آن از خداوند بود .

و استغفره

استغفار پيامبر(ص) _ با آن كه معصوم است _ ممكن است به معناى درخواست ادامه يافتن مغفرت الهى باشد و مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه پيامبر(ص)، گرچه بالاترين درجه عبادت

را داشت; ولى همواره آن را در برابر عظمت خداوند، ناچيز ديده و با احساس شرمندگى به درگاه خداوند از او پوزش مى طلبيد برداشت ياد شده ناظر به احتمال نخست است.

نياز به آميزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 22

22 - زناشويى ، از نياز هاى اساسى انسان است .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا

نياز به استعداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 9

9 - بهره مندى از عنايات و الطاف خداوند ، نيازمند داشتن زمينه هاى شايسته و مستعد است .

الّتى أحصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا

نياز به استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 18 - 3

3 - انسان ها ، حتى متقين ، همواره در معرض لغزش و نيازمند استغفار مداوم

و بالأسحار هم يستغفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 5،7

5 - احساس نياز هميشگى مؤمنان به درخواست غفران ، از پروردگار خويش

من بعدهم يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخوننا الذين سبقونا

فعل مضارع {يقولون} مفيد استمرار و بيانگر مطلب ياد شده است.

7 - مؤمنان ، حتى پيشتازان ايمان ( مهاجران و انصار ) ، فاقد مصونيت از خطا و نيازمند غفران الهى

و الذين جاءو من بعدهم يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخوننا الذين سبقونا بالإيم_ن

از تأييد خداوند نسبت به استغفار براى پيشتازان راه ايمان، به جا بودن اين دعا و نياز آنان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 6

6 - نياز همه انسان ها حتى پيامبران ، به دعا و طلب آمرزش از خداوند

ربّنا عليك توكلنا. .. ربّنا لاتجعلنا فنتة ... واغفر لنا

از اين كه خداوند به مؤمنان رهنمود داده است كه چون ابراهيم(ع)، دعا و استغفار كنند، نياز داشتن آنان به دعا و استغفار استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 8

8 - همه انسان ها در تمامى سطوح ايمانى _ حتى پيامبران _ نيازمند آمرزش الهى اند .

ربّ اغفر لى و لولدىّ و لمن دخل بيتى مؤمنًا و للمؤمنين و المؤمن_ت

نياز به استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 7

7 - حق پذيرى و دفاع از حق ، نيازمند شكيبايى و استقامت$ است .

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

جمله {تواصوا بالصبر}، ممكن است درصدد بيان زمينه هاى لازم براى مفاد {تواصوا بالحقّ} باشد.

نياز به اطمينان قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 3

3- قيام براى خدا و دفاع از ارزش ها ، نيازمند قدرت روحى و قلبى نيرومند است .

و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا

نياز به الگو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 8

8 - نياز بشر به مرشد و مقتدا ، در دست يافتن به راه درست زندگى

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

از اين كه فرعون و مؤمن آل فرعون، هر دو مدعى نشان دادن راه صواب به

مردم شدند، مى توان اين حقيقت را به دست آورد كه اصل نيازمندى انسان ها به راه درست و به مقتدايى كه خود اين راه را طى كرده و راهنماى ديگران باشد، جاى ترديد نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 9

9 - نياز انسان ها به الگوى الهى ، براى ره يابى به هدايت *

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {شاهداً} الگو بودن و معيار متعالى ارزش ها قرار گرفتن باشد; به طورى كه انسان ها هر چيزى را با مقايسه با او بسنجند و ارزش آن را بشناسند.

نياز به امداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 8

8 - انسان در زندگى خويش ، هماره نيازمند يارى و حمايت است .

و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لا نصير

در جمله {و ما لكم من دون اللّه. ..} اصل نياز انسان به سرپرست و ياور مسلم تلقى شده و آيه درصدد تعيين مصداق واقعى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 5 - 2

2- انسان پس از مرگ ، داراى سردرگمى و نابسامانى و نيازمند امداد و دستگيرى

سيهديهم و يصلح بالهم

از اين كه خداوند، به شهيدان نويد داده كه آنان را پس از مرگ هدايت كرده و امورشان را سامان خواهد بخشيد; استفاده مى شود كه بشر پس از مرگ، سردرگم و بى سامان خواهد بود; ولى شهيدان از اين مشكل در امان مى مانند.

نياز به امداد در

قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 19 - 3

3 - نياز انسان ها به يارى يكديگر در قيامت

يوم لاتملك نفس لنفس شيئًا

بيان سلب قدرت از يارى رسان، گوياى آن است كه نياز به كمك وجود دارد; ولى از كسى ساخته نيست.

نياز به امدادگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 18

18 _ لحظه مرگ هنگام احساس نياز همه آدميان به فريادرسى تواناست.

أين ما كنتم تدعون من دون الله

نياز به امدادهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 14،18

14 - انسان در پرستش خدا و خلوص در آن ، نيازمند امداد الهى است .

إياك نعبد و إياك نستعين

متعلق {نستعين} همه وظايفى است كه از سوره حمد مى توان استفاده كرد و از آنها لزوم يكتا پرستى است كه از {إياك نعبد} به دست مى آيد; يعنى: نستعينك على عبادتك و خلوصها.

18 - انسان نيازمند يارى خداوند در تمامى امور خويش است .

إياك نستعين

برخى برآنند كه متعلق {نستعين} يعنى مورد استعانت، ذكر نشده تا حكايت از همه امور داشته باشد ; يعنى: نستعينك على امورنا كلها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 14

14_ پيامبران ، براى مصون ماندن از گناه و پايدارى بر عصمت ، همواره و در هر حال به توفيق و امداد هاى الهى نيازمندند .

و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14

- 35 - 15

15- موحد بودن و مصونيت كامل از شرك ، نيازمند به توفيق خداوند و امداد اوست .

و اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام

برداشت فوق به اين دليل است كه حضرت ابراهيم(ع) با آنكه از انبياى بزرگ الهى (اولواالعزم) بود، از خداوند خواستار مصونيت خود و فرزندانش از شرك شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 127 - 6

6- شكيبايى پيامبر ( ص ) در قبال تجاوزات دشمن ، نيازمند امداد و توفيق الهى بود .

و اصبر و ما صبرك إلاّ بالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 3

3- پيامبر ( ص ) ، نيازمند امداد هاى الهى براى پايدار ماندن بر طريق وحى

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 6،11،14

6- ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به درستى ، نيازمند استمداد از خدا

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

11- همه انسان ها ، حتى پيامبر ( ص ) براى داشتن اخلاص و صداقت در عمل ، به امداد ويژه الهى نيازمندند .

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

14- حفظ صداقت و راستى در انجام كار ها از آغاز تا انجام ، نيازمند قدرت و توانى خدادادى

أدخلنى . .. و اجعل لى من لدنك سلط_نًا نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 112 - 8

8- مؤمنان ، حتى

پيامبران ، نيازمند امداد خدا در تنگناها

ق_ل ربّ احكم بالحقّ و ربّنا الرحم_ن المستعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 32 - 5

5 _ پيامبر ( ص ) ، نيازمند به تقويت روحى و امداد الهى در انجام مسؤوليت خطير پيامبرى

كذلك لنثبّت به فؤادك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 36 - 6

6 - انسان ، نيازمند يارى خداوند ، حتى در برابر كوچك ترين وسوسه شيطان

و إمّا ينزغنّك من الشيط_ن نزغ فاستعذ باللّه

برداشت ياد شده از تنكير {نزغ} _ كه براى تحقير مى باشد _ استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 4

4 - انسان ، نيازمند ولايت و ياورى از جانب خداوند ، در تمامى حالات زندگى خويش

و من يضلل اللّه فما له من ولىّ من بعده

اين كه گمراهان با محروم شدن از ولايت الهى ره به جايى نمى برند، نشانگر آن است كه انسان ها در تمامى حالات زندگى خويش نيازمند امداد و ولايت الهى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 8

8 - تمامى انسان ها ، حتى پيامبران بزرگ الهى ، نيازمند امداد و هدايت الهى اند .

فإنّه سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 18

18- توفيق در ره يابى به صلاح و خودسازى ، نيازمند امداد و الهام الهى

قال ربّ أوزعنى أن أشكر نعمتك . .. و أن أعمل ص_لحًا

{أوزعنى} (از

مصدر {ايزاع}) به معناى الهام كردن و توفيق و بازداشتن از انحراف است. اين خود مى رساند كه توفيق شگرگزارى و خودسازى را نيز، بايد از خداوند طلب كرد و از او الهام گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 2

2 - مؤمنان ، نيازمند امداد الهى در بحران ها و سختى ها ، براى پايدارى و استقامت

هو الذى أنزل السكينة فى قلوب المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 17

17 - مؤمنان ، نيازمند امداد هاى مادى و معنوى خداوند ، براى حركت مداوم در طريق دين و ارزش ها

لتكون ءاية للمؤمنين و يهديكم صرطًا مستقيمًا

تعبير {لتكون. ..} اخبارى است كه حكايت از واقعيت نياز انسان به آيات و رهنمودهاى خداوند دارد. تداوم اين نياز از {يهديكم} _ كه به صورت فعل مضارع آمده _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 8 - 3

3 - توفيق يافتن پيامبر ( ص ) به فراگيرى قرآن و به خاطر سپردن آن ، نيازمند امداد هاى ويژه خداوند

و نيسّرك لليسرى

به قرينه {سنقرئك فلاتنسى} (در آيات پيشين) مى توان گفت: مراد از {نيسّرك}، آماده ساختن پيامبر(ص) براى قرائت و حفظ قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7 - 5

5 - توفيق انسان در انجام دادن تكاليف دينى ، نيازمندِ امداد هاى ويژه خداوند

فسنيسّره لليسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113

- 1 - 7

7 - پيامبر ( ص ) ، در معرض آسيب و خطر و نيازمند امداد الهى

قل أعوذ بربّ الفلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 1 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، در معرض آسيب و خطر و نيازمند امداد الهى

قل أعوذ بربّ الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 10

10 _ ساحران مؤمن در عين اظهار استقامت در برابر فرعون ، خود را براى مقاومت در برابر شكنجه هاى فرعون و پايدارى بر طريق ايمان ، نيازمند امداد هاى الهى دانستند .

ربنا أفرغ علينا صبراً

نياز به امنيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 15 - 6

6- انسان در لحظه مرگ ( نظير زمان ولادت و هنگامه رستاخيز ) نيازمند سلامت و امنيتى ويژه از جانب خداوند

و سل_م عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث حيًّا

نكره بودن {سلام} بيانگر برجستگى آن است و مراد از سلامت هنگام مرگ، در امان بودن از مواجه شدن با امرى ناخوشايند، نظير وحشت و اضطراب و نوميدى و . .. است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 6

6- نياز انسان به سلامت و امنيت الهى ، حتى در لحظه مرگ

والسل_م علىّ . .. يوم أموت

مراد از سلامت هنگام مرگ، دور ماندن از وحشت، نوميدى، اضطراب و نظاير آن است كه منكران خدا و معاد به آن گرفتار مى شوند.

نياز به امنيت اخروى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 8

8 - انسان در صحنه قيامت ، در معرض آسيب ها و نيازمند امنيت

أم من يأتى ءامنًا يوم القي_مة

با توجه به اتصاف مؤمنان به وصف امنيت و آرامش، مطلب بالا برداشت مى شود.

نياز به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 94 - 9

9- اصل وجود خدا و نياز به رسالت ، امرى پذيرفته شده حتى در بينش مشركان

أبعث الله بشرًا رسولاً

از اينكه مشركان به جاى انكار اصل رسالت به استبعاد نبوت بشر پرداختند، مى توان استفاده كرد كه اصل رسالت و نبوت براى آنان، امرى محرز بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 95 - 3

3- ساكنان زمين _ چه انسان باشند و چه فرشته _ نيازمند رسولانى از جنس خويشند .

قل لو كان فى الأرض مل_ئكة . .. لنزّلنا عليهم من السّماء ملكًا رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 45 - 5

5 - نياز نسل عصر بعثت به پيامبر و كتاب آسمانى جديد

و ل_كنّا أنشأنا قرونًا فتطاول عليهم العمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 14 - 4

4 - تعداد رسولان الهى ، به ميزان نياز جبهه حق و دين الهى و به مقدار تأثيرپذيرى مردم هر جامعه اى بستگى داشت .

إذ أرسلنا إليهم اثنين فكذّبوهما فعزّزنا بثالث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 16 - 3

3

- انتخاب پيامبر براى هدايت انسان ها از ميان خود آنان ، كارى عالمانه و حكيمانه و متناسب با ويژگى هاى انسان ها و نياز هاى آنان است .

قالوا ربّنا يعلم إنّا إليكم لمرسلون

بيشتر مفسران برآنند كه به گواه گرفتن خدا و ياد علم و دانايى او، در پاسخ كسانى كه به دليل بشر بودن پيامبران منكر رسالت آنان بودند، مى تواند براى بيان اين نكته باشد كه اين انتخاب از سوى كسى است كه عالم و حكيم است و كار او نيز عالمانه و حكيمانه مى باشد; مثل آيه شريفه: {اللّه أعلم حيث يجعل رسالته} (أنعام (6) آيه 124).

نياز به انذار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 194 - 7

7 - نياز عميق بشر به انذار و انذارگران ، براى حركت در طريق كمال

و إنّه لتنزيل ربّ الع_لمين . .. لتكون من المنذرين

خداوند، قرآن را نازل شده از مقام ربوبيت و نيز وسيله انذار خلق شمرده است و اين دو، مى رساند كه بشر در راستاى تكامل خويش، به انذار و منذران سخت نيازمند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 208 - 3

3 - نياز جوامع بشرى به انذار و انذارگرانى از جانب خداوند

و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 8

8 - بشارت و انذار ، دو نياز ضرورى بشر ، براى ره يابى به هدايت و انتخاب راه صحيح

إنّا أرسلن_ك . .. و مبشّرًا و نذيرًا

برداشت ياد شده

بااستفاده از اين نكته است كه حقايق كتاب تشريع و محتواى رسالت پيامبران، منطبق بر نيازهاى واقعى بشر است و خداوند در اين آيه به دو عنصر بشارت و انذار، به عنوان اصول رسالت پيامبر اشاره فرموده است.

نياز به انذارهاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 15

15- نياز عميق بشر به انذار هاى پيامبران الهى ، براى گرايش يافتن به حق

قل . .. و ما أنا إلاّ نذير مبين

با توجه به اين كه تمام رسالت پيامبر(ص) در اين آيه، در بعد انذار خلاصه شده است، نياز اساسى بسيارى از انسان ها به انذار در مسير هدايت استفاده مى شود.

نياز به انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 10

10- انسان به هر مرحله از قرب و منزلت الهى برسد ، نيازمند به عبادت ( نماز و . . . ) و خدمت به خلق ( انفاق ) است .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا ممّا رزقن_هم

اضافه {عباد} به {ياء} متكلم، تشريفيه و بيانگر قرب و منزلت بندگان به پيشگاه خداوند است. بنابراين فرمان خداوند به آنان براى اقامه نماز و انفاق، نشانگر آن است كه بنده، هر چند به مقام قرب الهى رسيده باشد، نيازمند به انجام دو فريضه نماز و انفاق است.

نياز به بازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 5،7

5_ نياز يوسف ( ع ) به گردش و بازى و استفاده از خوراكى هاى مراتع ، بهانه برادرانش

براى بردن او به صحرا و جدا ساختنش از يعقوب ( ع )

أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

7_ حضور در مراتع و بازى و گردش ، از نياز هاى طبيعى كودكان

و إنا له لن_صحون. أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

نياز به بشارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 8

8 - بشارت و انذار ، دو نياز ضرورى بشر ، براى ره يابى به هدايت و انتخاب راه صحيح

إنّا أرسلن_ك . .. و مبشّرًا و نذيرًا

برداشت ياد شده بااستفاده از اين نكته است كه حقايق كتاب تشريع و محتواى رسالت پيامبران، منطبق بر نيازهاى واقعى بشر است و خداوند در اين آيه به دو عنصر بشارت و انذار، به عنوان اصول رسالت پيامبر اشاره فرموده است.

نياز به بشارتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 7

7 - تمامى ره پويان مسير هدايت ، حتى بندگان مقرب الهى ، نيازمند بشارت هاى پيوسته و مستمر خداهستند .

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

برداشت ياد شده باتوجّه به دومطلب است: الف) بندگان مقرب الهى از {عباده الذين ءامنوا} استفاده مى شود. ب) با توجه به واژه {يبشّر} _ كه از باب تفعيل و مفيد تكرار است _ اين نكته بر مى آيد كه مؤمنان صالح، نيازمند بشارت هاى مداوم خداوند هستند.

نياز به پوشاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 118 - 2،3

2 - آدم ( ع ) و حوا در بهشت مسكونى خود نيازمند خوراك و

پوشاك بودند .

إنّ لك ألاّتجوع فيها و لاتعرى

اختصاص يافتن فعل ها به آدم(ع) شايد به اين جهت باشد كه اصل سخن خداوند متوجه آدم(ع) بوده است و تنها در مواردى افعال تثنيه آمده كه چاره اى جز آن نبوده است. بنابراين، حوا نيز مانند آدم(ع) از نظر غذا و پوشاك تأمين بود.

3 - غذا و پوشاك از آغاز آفرينش انسان از جمله نياز هاى اصلى او بوده است .

إنّ لك ألاّتجوع فيها و لاتعرى

نياز به تأييدات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 13

13 - رهبران الهى ، در ايفاى رسالت خويش و گذر از دشوارى ها ، نيازمند اطمينان و تأييد هاى خداوندى اند .

فاستمسمك . .. إنّك على صرط مستقيم

نياز به تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 8

8- توجه به وابستگى امور انسان ها به تدبير الهى ، مايه از ياد نبردن او در هيچ كار و حالت است .

واذكّر ربّك إذا نسيت

كلمه {ربّ} _ در آيه _ گوياى برداشت بالا است.

نياز به تذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 9

9 _ آدمى همواره نيازمند تذكر و هشدار است.

قد فصلنا الأيت لقوم يذكرون

{يذكرون} صيغه مضارع و معنى تجدد و استمرار دارد. ستوده شدن متذكران با اين بيان اشاره اى ظريف به اين نكته دارد كه آدمى همواره نيازمند متذكر شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 20

20-

انسان ، در معرض غفلت و روى گردانى از تمايلات فطرى و دريافت هاى عقلى خويش و نيازمند به تذكر و بيدار باش

إن الله يأمر . .. و ينهى ... يعظكم لعلّكم تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 41 - 4

4- انسان ها ، نيازمند تذكر و بيدار باش ، حتى نسبت به گرايش هاى فطرى خويش

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا

در ماده {يذكروا} (متذكر شوند) اين نكته نهفته است كه موضوعات مورد تذكر، به نحوى در معرض فهم، ادراك و دريافت بشر وجود دارد و غفلت بر آن عارض مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 19

19- همه انسان ها ، حتى عبادت پيشگان ، نيازمند تذكر و يادآورى اند .

ذكرى للع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 3

3 - انسان ها ، نيازمند تذكر و يادآورى براى ره يافتن به حق

إلاّ لها منذرون . ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 44 - 2

2 - همه انسان ها ، حتى پيامبر ( ص ) نيازمند تذكر و يادآورى هاى وحى

و إنّه لذكر لك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 11

11- مؤمنان ، در معرض لغزش و نيازمند تذكّر و هشدار مكرّر

يأيّها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول و لا تبطلوا أعم_لكم

از تكرار {أطيعوا} و نهى {لاتبطلوا} در مورد مؤمنان، مطلب بالا استفاده مى

شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 8 - 4

4_ انسان ، حتى پس از برخوردارى از روحيه عبوديت و خداجويى ، نيازمند بينش يابى و تذكّر

تبصرة و ذكرى لكلّ عبد منيب

تعبير {لكلّ عبد منيب}، مى رساند كه انسان حتى با داشتن روحيه عبوديت و انابه، باز نيازمند تبصرة (بينش يابى) و تذكّر است. ازاين رو خداوند، مظاهر طبيعت را به گونه اى قرار داده تا مايه بينش و تذكّر آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 6

6 - انديشه و خرد آدمى ، براى ره يابى به حقيقت ، نيازمند تذكار هاى وحى

إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب أو ألقى السمع و هو شهيد

تعبير {لذكرى} مى رساند كه خرد انسان در ره يابى به حقيقت، نيازمند تذكار الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 7

7 - حقايق دين ، نهفته در نهاد آدميان ; اما نيازمند تذكر و يادآورى با پيام

فذكّر بالقرءان

واژه {ذك_ّر} به معناى تذكّر است. يادآورى كردن در جايى كاربرد دارد كه قبلاً مورد توجه بوده; اما به دلايلى مغفول واقع شده است. در مورد آدميان توجه قبلى آنان به حقايق دين، توجّه فطرى و غريزى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 55 - 5

5 - مؤمنان ، همواره نيازمند تذكر و بيدار باش ، براى استوارى بر طريق حق

و ذكّر فإنّ الذّكرى تنفع المؤمنين

فعل مضارع {تنفع}، استمرار بهرهورى مؤمنان

از تذكرهاى پيامبر(ص) را مى رساند و فرمان الهى به ادامه تذكر، نياز مؤمنان را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 3

3 - انسان ، نيازمند تذكر و هشدار براى حركت در مسير صلاح

فذكّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 5

5 - بشر در همه ادوار تاريخى ، نيازمند تذكر و عبرت آموزى از سرگذشت پيشينيان

و أنّه أهلك عادًا الأُولى

برداشت ياد شده در صورتى است كه اين آيات در صحف موسى و ابراهيم(ع) آمده باشد; چنان كه برخى از مفسران گفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 13

13 - انسان همواره در معرض لغزش و نيازمند توصيه و تذكر به تقوا

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه . .. و اتّقوا اللّه

از اين كه مؤمنان مورد دعوت هاى مكرر {اتّقوا. ..} قرار گرفته اند; نياز آن به اين دعوت استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 29 - 3

3 - نياز بشر ، به تذكار هاى الهى و تعاليم قرآن كريم

إنّ ه_ذه تذكرة

نياز به تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 9

9 - انسان در شرايط سخت ، براى كسب تحمل بيشتر ، به تسبيح و ياد خدا نيازمند است .

فاصبر على ما يقولون و سبّح بحمد ربّك

توصيه به تسبيح، پس از فرمان به {صبر}، نشانگر نقش تسبيح در توانمند شدن

بر صبر است.

نياز به تشويق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 12

12- جنيان ، نيازمند تشويق و تهديد ، براى گرايش يافتن به ايمان

أجيبوا . .. ءامنوا ... يغفر لكم ... و يجركم من عذاب أليم

منطوق {يجركم. ..} تشويق و مفهوم آن بيانگر تهديد است; يعنى، اگر ايمان نياوريد، پناه داده نمى شويد و به عذاب دردناك گرفتار خواهيد شد.

نياز به تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 7

7 _ مؤمنان نبايد به خاطر عبادت و رفتار خوب خود ، به عجب و غرور گرفتار آيند و خويشتن را بى نياز از تضرع و دعا بپندارند .

و الذين يبيتون لربّهم . .. يقولون ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامً

نياز به تعاليم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 2 - 3

3 - پيامبر ( ص ) در شناخت ستارگان ، نيازمند تعليم الهى است .

و ما أدريك ما الطارق

نياز به تغذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 15

15 _ مسكن ، همسر و خوراك از نياز هاى ضرورى انسان

اسكن أنت و زوجك الجنة و كلا منها

جريان آفرينش آدم(ع) و نكات ذكر شده پيرامون آن، ترسيمى كلى از چهره انسان و نيازها، روحيات، افكار و . .. اوست نه مجرد داستانى از آدم(ع) و حوا; يعنى، اگر سخن از نياز آدم(ع) و حوا به مسكن، همسر و خوراك به ميان آمده بيانگر

نياز همه انسانها به اين موارد مى باشد و اگر سخن از تشريع و هدايت است، نشانگر نياز همه انسانها به هدايت و تشريع خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 8 - 1،5

1- بدن پيامبران همانند ديگر انسان ها ، نيازمند به تغذيه است .

و ما جعلن_هم جسدًا لايأكلون الطعام

5- فناپذيرى و احتياج به خوراك ، از عوارض جسم انسان است .

و ما جعلن_هم جسدًا لايأكلون الطعام و ما كانوا خ_لدين

آمدن لفظ {جسد} و آن گاه توصيف كردن پيامبران به اين كه آنان خوراك مى خوردند و مى مردند; بيانگر اين نكته است كه اين دو صفت مربوط به جسمانى بودن وجود انبيا است; زيرا اين جسم آدمى است كه نياز به خوراك دارد و فناپذير است، نه روح آدمى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 68 - 3

3 - نياز دوزخيان به تغذيه و نوشيدن

فإنّهم لأكلون منها . .. عليها لشوبًا من حميم . ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم

نياز به تفريح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 5،7

5_ نياز يوسف ( ع ) به گردش و بازى و استفاده از خوراكى هاى مراتع ، بهانه برادرانش براى بردن او به صحرا و جدا ساختنش از يعقوب ( ع )

أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

7_ حضور در مراتع و بازى و گردش ، از نياز هاى طبيعى كودكان

و إنا له لن_صحون. أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

نياز به تقوا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 21

21- ايجاد روح آرامش و تقوا در پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، به هنگام نياز آنان ، متكى به علم فراگير خداوند بر هستى

فأنزل اللّه . .. و ألزمهم كلمة التقوى ... و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

از ارتباط {و كان اللّه. ..} با عبارت قبل آيه (فأنزل اللّه...)، مطلب بالا استفاده مى شود.

نياز به تقويت روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 32 - 5

5 _ پيامبر ( ص ) ، نيازمند به تقويت روحى و امداد الهى در انجام مسؤوليت خطير پيامبرى

كذلك لنثبّت به فؤادك

نياز به تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 4

4 - وظيفه تزكيه و پاكسازى ديگران از آلودگى هاى معنوى ، تكليفى سنگين و نيازمند برخوردارى از كمالاتى ويژه است .

و ما عليك ألاّ يزّكّى

نفى تكليف از مخاطب، در مورد تزكيه كافرانى كه در مجلس پيامبر(ص) حضور داشتند، بيانگر آن است كه وى در مقامى نبود كه اين تكليف از او ساخته باشد و خداوند، از چنين افرادى انجام دادن آن را نخواسته است.

نياز به تكفير گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 20

20- نياز هميشگى انسان ، به لطف و خطاپوشى خداوند

و الذين ءامنوا . .. كفّر عنهم سيّئاتهم

از اين كه خداوند به موحدان نيك كردار و مؤمن به قرآن و خط پيامبر(ص)، نويد غفران داده است; استفاده مى شود كه حتى چنين مؤمنانى نيز

نيازمند غفران خداوند هستند.

نياز به تنوع حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 5

5 - وجود آدمى ، نيازمند خواص متنوع نهفته در انواع ميوه ها ، حبوبات و سبزى ها *

و الأرض وضعها للأنام . فيها ف_كهة و النخل ... و الحبّ ... الريحان

از اين كه خداوند، پس از يادآورى آمادگى زمين براى زندگى انسان، ميوه هاى مختلف، حبوبات و سبزى ها را مورد اشاره قرار داده است; مى توان استفاده كرد كه انسان در زندگى خويش، به همه اين نعمت ها و خواص نهفته در آنها نيازمند است و كمبود هر يك، مى تواند انسان را با مشكل مواجه سازد.

نياز به تنوع سبزيجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 5

5 - وجود آدمى ، نيازمند خواص متنوع نهفته در انواع ميوه ها ، حبوبات و سبزى ها *

و الأرض وضعها للأنام . فيها ف_كهة و النخل ... و الحبّ ... الريحان

از اين كه خداوند، پس از يادآورى آمادگى زمين براى زندگى انسان، ميوه هاى مختلف، حبوبات و سبزى ها را مورد اشاره قرار داده است; مى توان استفاده كرد كه انسان در زندگى خويش، به همه اين نعمت ها و خواص نهفته در آنها نيازمند است و كمبود هر يك، مى تواند انسان را با مشكل مواجه سازد.

نياز به تنوع ميوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 5

5 - وجود آدمى ، نيازمند خواص متنوع نهفته در انواع ميوه

ها ، حبوبات و سبزى ها *

و الأرض وضعها للأنام . فيها ف_كهة و النخل ... و الحبّ ... الريحان

از اين كه خداوند، پس از يادآورى آمادگى زمين براى زندگى انسان، ميوه هاى مختلف، حبوبات و سبزى ها را مورد اشاره قرار داده است; مى توان استفاده كرد كه انسان در زندگى خويش، به همه اين نعمت ها و خواص نهفته در آنها نيازمند است و كمبود هر يك، مى تواند انسان را با مشكل مواجه سازد.

نياز به توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 31

31 - همه مؤمنان ، داراى نوعى لغزش و خطا و نيازمند به توبه اند .

و توبوا إلى اللّه جميعًا أيّه المؤمنون

برداشت ياد شده، از خطاب عمومى {توبوا} و {أيّه المؤمنون} همراه با واژه مخصوص تأكيد (جميعاً) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 2

2 - مؤمنان ، هرگز از خطا و گناه مصون نبوده و نيازمند به توبه خالصانه به درگاه الهى اند .

ي_أيّها الذين ءامنوا توبوا إلى اللّه توبة نصوحًا عسى ربّكم أن يكفّر عنكم سيّئاتك

نياز به توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 8

8- صبر ، نيازى موقت و توكل بر خداوند نيازى دائمى براى مسلمانان

الذين هاجروا . .. الذين صبروا و على ربّهم يتوكّلون

از اينكه در توصيف صبر مهاجران، از فعل ماضى استفاده شده و براى تعريف توكل آنها از فعل مضارع استفاده گرديده است، مى توان نكته ياد شده را به

دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 7

7- انسان ، نيازمند به تكيه گاه و پشتيبان و خدا تنها تأمين كننده آن است .

ألاّتتخذوا من دونى وكيلاً

برداشت فوق با توجه به دو مسأله ذيل است: 1_ {التوكيل} در لغت به معناى اعتماد به غير است و نايب گرفتن اوست (مفردات راغب). 2- در آيه، نياز انسان به تكيه گاه امرى مسلم شمرده شده و با نهى از اتكال به غير خدا اين حقيقت نشان داده شده است كه تنها خداوند تأمين كننده آن نياز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 9

9- آدميان نيازمند به توكل و اتكاى بر خداوند ، براى ايمن ماندن از سلطه ابليس

ليس لك عليهم سلط_ن و كفى بربّك وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 20

20 - نياز همه انسان ها _ حتى پيامبران _ در صحنه هاى زندگى به توكل بر خداوند

قل حسبى اللّه عليه يتوكّل المتوكّلون

نياز به تهديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 12

12- جنيان ، نيازمند تشويق و تهديد ، براى گرايش يافتن به ايمان

أجيبوا . .. ءامنوا ... يغفر لكم ... و يجركم من عذاب أليم

منطوق {يجركم. ..} تشويق و مفهوم آن بيانگر تهديد است; يعنى، اگر ايمان نياوريد، پناه داده نمى شويد و به عذاب دردناك گرفتار خواهيد شد.

نياز به حكومت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 -

ص - 38 - 20 - 3

3 - حكومت و مديريت اجتماعى در نگاه وحى ، امرى ضرورى و پسنديده براى جوامع بشرى

و شددنا ملكه

تثبيت و تقويت حكومت داوود(ع) از سوى خداوند، گوياى سه نكته است: 1_ اصل وجود حكومت و مديريت اجتماعى امرى ضرورى و مطلوب است; 2_ در دست گرفتن حكومت و مديريت اجتماعى از سوى مردان الهى (همچون داوود(ع)) كارى بايسته و شايسته است و اين كار با اهداف معنوى و الهى بشر كاملاً سازگارى دارد; 3_ دين از سياست اجتماع جدا نيست; بلكه كاملاً با آن سازگار و هماهنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 257 - 10

10 _ نياز دائمى انسان به رهبرى و ولايت

اللّه ولىّ الّذين امنوا . .. و الّذين كفروا اولياؤهم الطّاغوت

خارج نبودن هر انسانى از تحت ولايت و سرپرستى به مقتضاى تقسيم آنان به مؤمن و كافر، بيانگر اين معناست كه آدمى همواره نيازمند رهبرى و ولايت است.

نياز به حمايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 3

3- انسان ، نيازمند به حفاظت و حمايت الهى در تمام لحظات زندگى

قل من يكلؤكم باليل والنهار من الرحم_ن

{كلاءة} (ماده {يكلأ}) به معناى حفظ شىء است و {من} در {من الرحمان} بدليه است; يعنى، به جاى خداى رحمان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 87 - 7

7 - نياز انسان به لطف و حمايت خدا ، در قيامت

و لاتخزنى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

نمل - 27 - 79 - 4

4 - نياز پيامبر ( ص ) به حمايت هاى معنوى و دلجويى خدا از وى در مسير رسالت

فتوكّل على اللّه إنّك على الحقّ المبين

تأييد رسول اكرم(ص) از سوى خدا و تأكيد خداوند بر حقانيت راه وى، مى نماياند كه پيامبر(ص) به اين تأييدها نيازمند بوده است.

نياز به خالق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 29 - 2

2 - خلق در بقاى خويش همانند اصل پيدايش ، همواره نيازمند و متكى به خالق خويش

يس_له من فى السم_وت و الأرض

فعل مضارع {يسئله}، مى نماياند كه خلق پس از تكوّن، بى نياز از خالق نمى باشند; بلكه همچنان در تمناى كسب فيض از مبدأ فياض اند.

نياز به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 2

2- انسان در تأمين همه نيازمندى هاى خويش محتاج به خداست .

و ءاتي_كم من كلّ ما سألتموه

از اينكه خداوند فرمود: همه خواسته هاى شما را برآورده و تأمين كردم، دليل احتياج انسان در رفع تمامى نيازمنديهايش به او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 7

7- خداوند ، براى همگان كارساز و حامى كافى است و جز او به كسى نيازى نيست .

و كفى بربّك وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 64 - 5

5 - سراسر هستى ، فقير و نيازمند به خداى يگانه و ستايشگر او

له ما فى السم_وت . .. و إنّ اللّه لهو الغنىّ الحميد

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 84 - 4

4 - درك ماهيت تعلق و نياز زمين و موجودات روى آن به خداوند ، تنها در توان اهل دانش و خرد است .

قل لمن الأرض و من فيها إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 88 - 5

5 - شرك ورزى ، برخاسته از جهل انسان و عدم شناخت او نسبت به ماهيت سراسر نياز جهان هستى به خداوند

قل من بيده . .. إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 25 - 3

3 - تمامى موجودات ، در بقاى خويش ، نيازمند به خداوندند .

أن تقوم السماء و الأرض بأمره

{السماء و الأرض} كنايه از عالم و آفرينش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 15 - 1،6

1 - فقر و نياز شديد و همه جانبه انسان ها به خداوند

ي_أيّها الناس أنتم الفقراء إلى اللّه

معرفه بودن {الفقراء} براى جنس و يا استغراق است كه دلالت بر شدت فقر و نياز مى كند. هم چنين اطلاق فقر و مقيد نشدن آن به جهتى خاص، بيانگر همه جانبه بودن فقر و نياز است.

6 - نياز بشر به خدا ، بيش از هر موجود ديگرى است .

أنتم الفقراء إلى اللّه

برخى از مفسران بر اين باورند كه تأكيد خداوند بر فقر و نياز انسان ها به خداوند _ با آن كه همه موجودات عالم به او نيازمند هستند _ گوياى حقيقت ياد شده است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 3

3 - نيازمندى ممكنات ( جهان هستى ) در بقا به خداوند ، همانند نياز آنها در اصل وجود

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض . .. إن أمسكهما من أحد من بعده

اين آيه هر چند درباره آسمان ها و زمين بحث كرده; ولى ممكن است به وجود اين قانون عام در جهان هستى نيز اشاره داشته باشد كه همه ممكنات، در اصل وجود و در بقاى خود، به خداوند نيازمند مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 6

6 - احتياج انسان در تأمين رزق و روزى خود به خداوند

إنّما أُوتيته على علم . .. أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 62 - 5

5 - نياز تمامى پديده هاى جهان ، در بقا و تدبير امورشان به خالق هستى ( خداوند )

اللّه خ_لق كلّ شىء و هو على كلّ شىء وكيل

يادآورى حفاظت و تدبير امور جهان از سوى خداوند _ پس از ذكر خالقيت او _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 30 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان جن و انس به فقر ذاتى موجودات و نياز آنها به خداوند

يس_له من فى السم_وت و الأرض . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

سرزنش شدن تكذيب گران يا غافلانى كه با غفلت خويش، از جلوه هاى

ربوبيت خداوند چشم پوشيده اند; در واقع بدين منظور است كه آنان بيدار شده و تجليات ربوبيت فراگيرالهى را در درباره خود دريابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 8 - 6

6 - بازگشت انسان ها به خداوند ، دليل نيازمندى آنان به او است .

أن رءاه استغنى . إنّ إلى ربّك الرجعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 2 - 2

2 - همه موجودات نيازمند به خدا

اللّه الصمد

مورد توجه بودن خداوند در همه امور و حوائج نشانگر نياز موجودات به او و بى نيازى او از آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 4 - 3

3 - نياز همه موجودات به خداوند ، دليل نبود همتا براى او است .

الصمد . .. و لم يكن له كفوًا أحد

اين آيه مانند آيه قبل، تفسير {صمد} است; يعنى، خداوند مرجع حاجت هاى همه موجودات است; بنابراين، چگونه مى توان موجودى را كه به او محتاج است، مشابه و نظير او دانست.

نياز به دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 7

7 _ مؤمنان نبايد به خاطر عبادت و رفتار خوب خود ، به عجب و غرور گرفتار آيند و خويشتن را بى نياز از تضرع و دعا بپندارند .

و الذين يبيتون لربّهم . .. يقولون ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 22

22 -

نياز همه انسان ها حتى پيامبران ، به دعا براى كسب توفيق از درگاه خدا

و قال ربّ أوزعنى أن أشكر . .. و أن أعمل ص_لحًا ترضيه و أدخلنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 40 - 6

6 - نيازمندى انسان ها حتى پيامبران ، به ارتباط مستمر و مداوم با خداوند

و سب_ّح بحمد رب_ّك قبل طلوع الشمس . .. و أدب_ر السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 6

6 - نياز همه انسان ها حتى پيامبران ، به دعا و طلب آمرزش از خداوند

ربّنا عليك توكلنا. .. ربّنا لاتجعلنا فنتة ... واغفر لنا

از اين كه خداوند به مؤمنان رهنمود داده است كه چون ابراهيم(ع)، دعا و استغفار كنند، نياز داشتن آنان به دعا و استغفار استفاده مى شود.

نياز به دلداريهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، نيازمند رهنمود و دلجويى از جانب خداوند براى پايدارى در طريق تبليغ

و اصبر لحكم ربّك فإنّك بأعيننا

چنانكه گفته شد: تعبير {بأعيننا} پيامدار حمايت مى باشد، از اين تعبير و از فرمان {و اصبر} مطلب بالا استفاده مى شود.

نياز به دوست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 101 - 2

2 - نياز انسان به دوستِ دلسوز ، حتى در قيامت

و لاصديق حميم

حسرت گمراهان بر نداشتن رفيق، نشانگر نياز و كمبود آنان است.

نياز به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 17

17 _ انسان موجودى نيازمند به قانون و هدايت هاى تشريعى از جانب خداوند

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 64 - 7

7- بشر ، براى رفع اختلاف هاى عقيدتى و نيل به عقيده اى سالم و برتر ، محتاج به وحى و تعاليم آسمانى است .

و ما أنزلنا عليك الكت_ب إلاّ لتبيّن لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 43 - 3

3 - نياز مردم عصر موسى به تعاليم آسمانى جديد

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب من بعد ما أهلكنا القرون الاُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 4

4 - نياز بشر ، به وحى و دين الهى در شناخت حق و راه درست

فلمّا جاءهم بالحقّ من عندنا

برداشت ياد شده از آمدن قيد {عندنا} براى {حقّ} به دست مى آيد.

نياز به ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 9

9 - انسان در شرايط سخت ، براى كسب تحمل بيشتر ، به تسبيح و ياد خدا نيازمند است .

فاصبر على ما يقولون و سبّح بحمد ربّك

توصيه به تسبيح، پس از فرمان به {صبر}، نشانگر نقش تسبيح در توانمند شدن بر صبر است.

نياز به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 2

2- عيسى ( ع ) ، خود را چون همه مردم ،

موجودى نيازمند به ربوبيت خدا دانست و آن را به همگان اعلام كرد .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم

نياز به رحمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 18

18 _ معاف شدگان از جهاد ، در عين معذور بودن ، نيازمند غفران و رحمت خدايند .

ليس على الضعفاء . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 9

9_ همگان ، حتى پيامبران الهى براى نيل به سعادت ، نيازمند مغفرت و رحمت الهى اند .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 111 - 5

5- نياز شديد همه انسان ها در قيامت ، به غفران و رحمت الهى

إن ربّك من بعدها لغفور رحيم . يوم تأتى كلّ نفس تج_دل عن نفسها

برداشت فوق، با توجه به اين مطلب است كه آيه قبل، دربردارنده بشارت غفران و رحمت الهى باشد و بشارت بودن وعده غفران، در صورتى است كه انسان نياز مبرم به آن داشته باشد; زيرا مجادله و دفاع كردن از خود، بيانگر نوعى نياز به عنايت خداوند است.

نياز به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 16 - 2،4

2 _ آدمى، در هر مرتبه و با هر گونه عمل، براى رهايى از عذاب قيامت نيازمند رحمت خداوند است.

من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

{من} اسم موصول و از ادات عموم است، يعنى (هر كس) بنابراين مفاد صله آن {يصرف

. .. } عموميت داشته و شامل همه مردم مى شود.

4 _ پيامبر اكرم(ص) هم نيازمند رحمت الهى براى نجات از عذاب قيامت است.

قل إنى أخاف . .. من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

نياز به رهبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 8

8 - نياز بشر به مرشد و مقتدا ، در دست يافتن به راه درست زندگى

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

از اين كه فرعون و مؤمن آل فرعون، هر دو مدعى نشان دادن راه صواب به مردم شدند، مى توان اين حقيقت را به دست آورد كه اصل نيازمندى انسان ها به راه درست و به مقتدايى كه خود اين راه را طى كرده و راهنماى ديگران باشد، جاى ترديد نيست.

نياز به رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 14

14 - اصل رهبرى و مديريت اجتماعى و نياز جامعه به آن ، امرى پذيرفته شده و مسلم در نگاه وحى

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه . .. فأذن لمن شئت منهم

از اين كه خداوند رها كردن حل و فصل مسائل اجتماعى را، منوط به اجازه پيامبر(ص) دانسته است، به دست مى آيد كه رهبرى و مديريت اجتماعى، امرى مسلم و ضرورى شمرده شده است و بر اين اساس، بايد مردم از آن مقام كسب تكليف كنند.

نياز به زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 5

5 _ زينت و زيبايى، همچون غذاى پاكيزه، بخشى از نيازهاى آدميان مى

باشد.

قل من حرم زينة الله التى أخرج لعباده و الطيبت من الرزق

ذكر كردن خوراكيها و زينتها در يك جمله و برخورد مساوى در بيان حليت آنها، حاكى از نياز همسان آدمى به آنهاست.

نياز به سلامتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 15 - 6

6- انسان در لحظه مرگ ( نظير زمان ولادت و هنگامه رستاخيز ) نيازمند سلامت و امنيتى ويژه از جانب خداوند

و سل_م عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث حيًّا

نكره بودن {سلام} بيانگر برجستگى آن است و مراد از سلامت هنگام مرگ، در امان بودن از مواجه شدن با امرى ناخوشايند، نظير وحشت و اضطراب و نوميدى و . .. است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 6

6- نياز انسان به سلامت و امنيت الهى ، حتى در لحظه مرگ

والسل_م علىّ . .. يوم أموت

مراد از سلامت هنگام مرگ، دور ماندن از وحشت، نوميدى، اضطراب و نظاير آن است كه منكران خدا و معاد به آن گرفتار مى شوند.

نياز به صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 8

8- صبر ، نيازى موقت و توكل بر خداوند نيازى دائمى براى مسلمانان

الذين هاجروا . .. الذين صبروا و على ربّهم يتوكّلون

از اينكه در توصيف صبر مهاجران، از فعل ماضى استفاده شده و براى تعريف توكل آنها از فعل مضارع استفاده گرديده است، مى توان نكته ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر

- 103 - 3 - 7

7 - حق پذيرى و دفاع از حق ، نيازمند شكيبايى و استقامت$ است .

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

جمله {تواصوا بالصبر}، ممكن است درصدد بيان زمينه هاى لازم براى مفاد {تواصوا بالحقّ} باشد.

نياز به طعام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 118 - 2،3

2 - آدم ( ع ) و حوا در بهشت مسكونى خود نيازمند خوراك و پوشاك بودند .

إنّ لك ألاّتجوع فيها و لاتعرى

اختصاص يافتن فعل ها به آدم(ع) شايد به اين جهت باشد كه اصل سخن خداوند متوجه آدم(ع) بوده است و تنها در مواردى افعال تثنيه آمده كه چاره اى جز آن نبوده است. بنابراين، حوا نيز مانند آدم(ع) از نظر غذا و پوشاك تأمين بود.

3 - غذا و پوشاك از آغاز آفرينش انسان از جمله نياز هاى اصلى او بوده است .

إنّ لك ألاّتجوع فيها و لاتعرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 7 - 2

2 _ پيامبر ( ص ) همچون ديگر انسان ها ، نيازمند به غذا و مناسبات اقتصادى با مردم

مالِ ه_ذا الرسول يأكل الطعام و يمشى فى الأسواق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 14

14 _ تغذيه ، نياز روزمره مسيح ( ع ) و مادرش مريم ( ع )

كانا يأكلان الطعام

فعل مضارع {يأكلان} دلالت بر استمرار دارد و حاكى از نياز دائمى آنان به غذاست.

نياز به عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31

- 10

10- انسان به هر مرحله از قرب و منزلت الهى برسد ، نيازمند به عبادت ( نماز و . . . ) و خدمت به خلق ( انفاق ) است .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا ممّا رزقن_هم

اضافه {عباد} به {ياء} متكلم، تشريفيه و بيانگر قرب و منزلت بندگان به پيشگاه خداوند است. بنابراين فرمان خداوند به آنان براى اقامه نماز و انفاق، نشانگر آن است كه بنده، هر چند به مقام قرب الهى رسيده باشد، نيازمند به انجام دو فريضه نماز و انفاق است.

نياز به عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 15 - 3

3 - نياز بشر به عبادت خدا و حاجت خواهى از درگاه او

و الذين تدعون من دونه . .. و لو سمعوا ما استجابوا لكم ... أنتم الفقراء إلى اللّه

با توجه به آيه قبل _ كه درباره عبادت و حاجت خواهى مشركان بود _ مى توان استفاده كرد كه از مصاديق مورد نظر براى فقر و غنا در اين آيه، مسأله نياز بشر به عبادت و بى نيازى خداوند از اين عبادت است.

نياز به عبرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 5

5 - بشر در همه ادوار تاريخى ، نيازمند تذكر و عبرت آموزى از سرگذشت پيشينيان

و أنّه أهلك عادًا الأُولى

برداشت ياد شده در صورتى است كه اين آيات در صحف موسى و ابراهيم(ع) آمده باشد; چنان كه برخى از مفسران گفته اند.

نياز به غذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

زخرف - 43 - 71 - 5

5 - انسان ، در بهشت به خوردن و آشاميدن نياز دارد و از آن لذت مى برد .

يطاف عليهم بصحاف من ذهب و أكواب

نياز به غذاى پاكيزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 5

5 _ زينت و زيبايى، همچون غذاى پاكيزه، بخشى از نيازهاى آدميان مى باشد.

قل من حرم زينة الله التى أخرج لعباده و الطيبت من الرزق

ذكر كردن خوراكيها و زينتها در يك جمله و برخورد مساوى در بيان حليت آنها، حاكى از نياز همسان آدمى به آنهاست.

نياز به فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 6

6 - نياز شديد فرعون و همسرش به وجود كودكى در كنارشان

و قالت امرأت فرعون قرّت عين لى و لك

نياز به فضل خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 85 - 5

5 - همه انسان ها حتى پيامبران بزرگ ، نيازمند فضل خدا

و اجعلنى من ورثة جنّه النعيم

نياز به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 2 - 3

3 - نزول كتاب ( قرآن ) از سوى خداوند ، عملى هدفدار و امرى لازم و شايسته براى بشر

إنّا أنزلنا إليك الكت_ب بالحقّ

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه {بالحقّ} متعلق به {أنزلنا} باشد. كلمه {حق} _ در برابر باطل (پوچ و بيهوده) _ به معناى كار به جا، شايسته و هدفمند است. بنابراين نزول قرآن، هدفمند و كارى شايسته

و لازم براى بشر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 29 - 3

3 - نياز بشر ، به تذكار هاى الهى و تعاليم قرآن كريم

إنّ ه_ذه تذكرة

نياز به كتاب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 45 - 5

5 - نياز نسل عصر بعثت به پيامبر و كتاب آسمانى جديد

و ل_كنّا أنشأنا قرونًا فتطاول عليهم العمر

نياز به كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 1

1 - ضرورت وجود داشتن كتابى آسمانى در اختيار مردم ، بر فرض آسمانى نبودن قرآن و تورات

قل فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو أهدى منهما

آيه بالا تفريع بر {قالوا سحران تظاهرا} است و اين تفريع در صورتى درست است كه لازم باشد همواره در ميان مردم كتابى آسمانى باشد و مردم از آن پيروى كنند; زيرا در اين صورت است كه اگر فرضاً تورات و قرآن آسمانى نبودند، قطعاً بايد كتاب ديگرى مى بود و در نتيجه از كافران خواسته مى شد كه آن را معرفى كنند.

نياز به لباس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 16

16- نياز به لباس ، نيازى دائمى براى انسان و تأمين آن از فراورده هاى حيوانى ، امرى موقت است .

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا إلى حين . .. و جعل لكم سربيل تق

برداشت فوق، بر اين احتمال است كه قيد {إلى حين} مربوط به محدوديت بهره مندى

از پشم، كرك و مو باشد و از اينكه اشياى ياد شده مقيد به زمانى محدود شده است، ولى {سرابيل} _ كه ذكر عام بعد از خاص است _ چنين قيدى ندارد، مى توان نكته ياد شده را به دست آورد.

نياز به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 51 - 5

5- تمامى انسان ها ، حتى پيامبران به عنايت خداوند در رشد و كمال نيازمنداند .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 87 - 7

7 - نياز انسان به لطف و حمايت خدا ، در قيامت

و لاتخزنى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 20

20- نياز هميشگى انسان ، به لطف و خطاپوشى خداوند

و الذين ءامنوا . .. كفّر عنهم سيّئاتهم

از اين كه خداوند به موحدان نيك كردار و مؤمن به قرآن و خط پيامبر(ص)، نويد غفران داده است; استفاده مى شود كه حتى چنين مؤمنانى نيز نيازمند غفران خداوند هستند.

نياز به محصولات كشاورزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 65 - 3

3 - وابستگى شديد مردم ، به محصولات كشاورزى

لو نشاء لجعلن_ه حطمًا فظلتم تفكّهون

طرح موضوع كشاورزى و اين كه اگر خداوند مانع محصول دادن آن شود، كافران به وضع رقّت بارى گرفتار خواهند شد، نشانگر مطلب ياد شده است.

نياز به مدبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 86 -

2

2 - نياز جهان آفرينش به مدير و مدبر ، امرى روشن براى هر انسان دانشور و خردمند

إن كنتم تعلمون . .. قل من ربّ السم_وت السبع و ربّ العرش العظيم

روشن است كه سؤال {من ربّ السماوات السبع. ..} (پروردگار آسمان هاى هفتگانه و... كيست؟) زمانى قابل طرح است كه اصل نياز آنها به مدير و مدبر، قبلاً براى انسان حل شده باشد. و چون درك اين مسأله، براى اهل دانش و خرد _ كه در آيه پيشين به آن تصريح شده است _ امر پيچيده اى نيست به عنوان اصل مسلم تلقى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 9

9 - نياز آسمان ها و زمين و همه موجودات ميان آن دو به مربّى و مدبّر

ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين

نياز به مربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 19 - 4

4 - نياز انسان به پروردگار ، باور مشترك همه اديان توحيدى و مكاتب شرك

هذان خصمان اختصموا فى ربّهم

از اين آيه شريفه، استفاده مى شود كه آنچه مورد اختلاف واقع شده، مصداق {پروردگار} است و اما اصل نياز انسان به پروردگار، باورى پذيرفته شده در ميان تمامى مكاتب و اديان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 9

9 - نياز آسمان ها و زمين و همه موجودات ميان آن دو به مربّى و مدبّر

ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين

نياز به مسكن

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 15

15 _ مسكن ، همسر و خوراك از نياز هاى ضرورى انسان

اسكن أنت و زوجك الجنة و كلا منها

جريان آفرينش آدم(ع) و نكات ذكر شده پيرامون آن، ترسيمى كلى از چهره انسان و نيازها، روحيات، افكار و . .. اوست نه مجرد داستانى از آدم(ع) و حوا; يعنى، اگر سخن از نياز آدم(ع) و حوا به مسكن، همسر و خوراك به ميان آمده بيانگر نياز همه انسانها به اين موارد مى باشد و اگر سخن از تشريع و هدايت است، نشانگر نياز همه انسانها به هدايت و تشريع خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 119 - 2

2 - آب و مسكن ، از جمله نياز هاى اساسى انسان از آغاز خلقت

و إنّك لاتظمؤا فيها و لاتضحى

نياز به معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 6

6 - نياز بشر آينده به معجزه اى بزرگ ، شگفت و بى سابقه براى گرايش به ايمان

أخرجنا لهم دابّة من الأرض تكلّمهم

بيرون آمدن جنبنده اى سخنگو از زمين پديده اى است كه در گذشته تاريخ سابقه ندارد و نكره آمدن {دابّة} بيانگر عظمت و سترگى آن است.

نياز به معمارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 6

6 - نياز و هنرمند بودن ، از معيار هاى لازم براى خلق آثار و معمارى ها و بناسازى ها

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

نياز به معنويات

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 6

6 - نياز بشر در سعادت خود ، به چيزهايى غير از برخوردارى مادى و دانش اقتصادى

ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة . .. فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

نياز به منذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 208 - 3

3 - نياز جوامع بشرى به انذار و انذارگرانى از جانب خداوند

و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 12

12- نياز همواره جوامع بشرى ، به وجود انذارگرانى الهى

و قد خلت النذر من بين يديه و من خلفه

بنابراين كه آيه شريفه نظر به استمرار خط نبوت و انذارگرى در قبل و بعد از هود(ع) داشته باشد، نياز همواره بشر به وجود انذارگران استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 11

11- جنيان ، همانند آدميان ، گرفتار گمراهى و گناه و نيازمند هدايت گران و بيم دهندگان

ولّوا إلى قومهم منذرين

{منذرين}، در جايى معنا دارد كه گناه و انحرافى وجود داشته و يا زمينه آن فراهم باشد.

نياز به موعظه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 9

9- انسان براى گرايش به راه خدا ، نيازمند موعظه نيك در كنار دلايل متقن عقلى

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {الموعظة} عطف بر {بالحكمة} است و با يك سياق ذكر شده،

در حالى كه {و جادلهم} با بيان ديگر و امرى مجزّا آمده است.

نياز به نصرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 8

8- مؤمنان ، محتاج امداد هاى الهى ، در پيشبرد دين و مبارزه با دشمنان

إن تنصروا اللّه ينصركم

از اين كه خداوند، نويد نصرت و امداد به مؤمنان را در زمينه جهاد مطرح كرده است; نياز آنان به امدادهاى خداوند استفاده مى شود.

نياز به نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 10

10- انسان به هر مرحله از قرب و منزلت الهى برسد ، نيازمند به عبادت ( نماز و . . . ) و خدمت به خلق ( انفاق ) است .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا ممّا رزقن_هم

اضافه {عباد} به {ياء} متكلم، تشريفيه و بيانگر قرب و منزلت بندگان به پيشگاه خداوند است. بنابراين فرمان خداوند به آنان براى اقامه نماز و انفاق، نشانگر آن است كه بنده، هر چند به مقام قرب الهى رسيده باشد، نيازمند به انجام دو فريضه نماز و انفاق است.

نياز به نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 2

2 - حركت در عرصه تاريك قيامت ، نيازمند داشتن نور و روشنايى از خود

يوم يقول المن_فقون . .. انظرونا نقتبس من نوركم

نياز به وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 64 - 7

7- بشر ، براى رفع اختلاف هاى عقيدتى و نيل به عقيده اى

سالم و برتر ، محتاج به وحى و تعاليم آسمانى است .

و ما أنزلنا عليك الكت_ب إلاّ لتبيّن لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 95 - 5

5- هر موجود شعورمند مستقر در زمين ، نيازمند به وحى الهى و هدايت آسمانى

قل لو كان فى الأرض مل_ئكة يمشون مطمئنّين لنزّلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 4

4 - نياز بشر ، به وحى و دين الهى در شناخت حق و راه درست

فلمّا جاءهم بالحقّ من عندنا

برداشت ياد شده از آمدن قيد {عندنا} براى {حقّ} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 6 - 4

4 - سپرى شدن تاريخ [ رخداد ها و تحولات زندگى انسان در گذر زمان ] ، باعث بى نيازى بشر از وحى و هدايت هاى آسمانى نيست .

أفنضرب عنكم الذكر . .. و كم أرسلنا من نبىّ فى الأوّلين

فرستاده شدن پيامبران فراوان در امت هاى پيشين، نشانگر آن است كه انسان ها در هيچ يك از دوره هاى تاريخ، بى نياز از وحى الهى نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 7

7- نياز همه انسان ها به پيام وحى و رهنمود هاى پرودگار ، براى رسيدن به حق و صلاح

بأنّ الذين كفروا اتّبعوا الب_طل و أنّ الذين ءامنوا اتّبعوا الحقّ من ربّهم

مقيد شدن {الحقّ} به {من ربّهم} و مقابله {الحقّ من ربّهم} با {الباطل}، مى رساند كه بشر بيش از دو راه

در پيش ندارد: راه باطل و يا راه حق، راه حق تنها همان راهى است كه منتسب به پروردگار و نازل شده از سوى او است از اين رو انسان براى رسيدن به حق، ضرورتاً نيازمند رهنمود خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 12 - 1

1 - انسان ، در تشخيص تكاليف دشوارى كه خداوند خواهان انجام گرفتن آن است ، نيازمند وحى است .

و ما أدريك ما العقبة

{العقبة} گرچه مطلق است; ولى مراد از آن _ به قرينه سياق آيه _ طريقه هاى سختى است كه سلوك آن، مطلوب خداوند مى باشد; وگرنه شناخت مطلق كارهاى دشوار بر كسى سخت نيست.

نياز به ولايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 13

13 - انسان در قيامت ، نيازمند ولايت و ياورى است .

و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير

نياز به ولايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 4

4 - انسان ، نيازمند ولايت و ياورى از جانب خداوند ، در تمامى حالات زندگى خويش

و من يضلل اللّه فما له من ولىّ من بعده

اين كه گمراهان با محروم شدن از ولايت الهى ره به جايى نمى برند، نشانگر آن است كه انسان ها در تمامى حالات زندگى خويش نيازمند امداد و ولايت الهى اند.

نياز به ولى (سرپرست)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 6 - 2

2 - يتيمى پيامبر ( ص ) ، او

را به داشتن سرپرست نيازمند كرده بود .

ألم يجدك يتيمًا ف_اوى

حرف {فاء} براى عطف مسبب بر سبب است و دلالت دارد كه آنچه پيامبر(ص) را نيازمند سرپرست كرده بود، يتيمى آن حضرت بوده است.

نياز به هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 4

4 - انسان همواره نيازمند هدايت هاى الهى است .

إهدنا الصرط المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 17

17 _ انسان موجودى نيازمند به قانون و هدايت هاى تشريعى از جانب خداوند

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 38 - 5

5 - انسان براى نيل به سعادت ، نيازمند هدايت ها و رهنمود هاى الهى است .

فإما يأتينكم منى هدًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 10

10 _ انسان بدون هدايت پروردگار در گمراهى خواهد ماند.

لئن لم يهدنى ربى لأكونن من القوم الضالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 121 - 6

6- انسان ، نيازمند به هدايت الهى در راهيابى به { صراط مستقيم }

هده إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 95 - 5

5- هر موجود شعورمند مستقر در زمين ، نيازمند به وحى الهى و هدايت آسمانى

قل لو كان فى الأرض مل_ئكة يمشون مطمئنّين لنزّلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18

- 24 - 22

22- همواره ياد كردن خداوند ، نيازمند توفيق و هدايت ويژه الهى است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 49 - 5

5 - بنى اسرائيل در عصر فرعون ، گرفتار انحراف در عقيده و عمل و نيازمند هدايت از سوى خدا

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب لعلّهم يهتدون

{هم} در {لعلّهم} كنايه از بنى اسرائيل است و ارجاع آن به فرعون و طايفه او، درست نيست; زيرا نزول تورات، بعد از هلاكت آنها بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 2

2 - بشر ، نيازمند هدايت و راهنمايى از جانب خداوند

قل فأتوا بكت_ب من عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 11

11 - انسان ، نيازمند به هدايت الهى است و در صورت بهره نجستن از آن گمراه مى شود .

قل ربّى أعلم من جاء بالهدى و من هو فى ضل_ل مبين

برداشت ياد شده با توجه به اين مطلب است كه گمراهى بشر در برابر هدايت ارائه شده از سوى خداوند قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 57 - 6

6 - نياز انسان به هدايت الهى در رسيدن به سعادت و خوشبختى

لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين

از اين كه كافران رسيدن به مقام متقين (سعادتمندان) را منوط به هدايت الهى مى دانند، مطلب ياد شده را مى توان استفاده

كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 53 - 3

3 - نياز همه انسان ها ، حتى پيامبران ، به هدايت الهى

و لقد ءاتينا موسى الهدى

آيه شريفه در مقام امتنان است. در اين مقام، اعطا و بخشش هدايت، دليل نياز بشر به آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 6 - 4

4 - سپرى شدن تاريخ [ رخداد ها و تحولات زندگى انسان در گذر زمان ] ، باعث بى نيازى بشر از وحى و هدايت هاى آسمانى نيست .

أفنضرب عنكم الذكر . .. و كم أرسلنا من نبىّ فى الأوّلين

فرستاده شدن پيامبران فراوان در امت هاى پيشين، نشانگر آن است كه انسان ها در هيچ يك از دوره هاى تاريخ، بى نياز از وحى الهى نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 11

11 - انسان ، در اشتياق رستگارى و نيازمند راهنمايى ، براى تشخيص راه ها و مصاديق آن

ذلك هو الفوز المبين

تأكيد با ضمير فصل در زمينه نماياندن رستگارى راستين، نشانگر آن است كه اولاً انسان در نهاد خودش، عشق به رستگارى دارد و ثانياً دستيابى به آن، نيازمند هدايت و راهنمايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 20

20 - انسان در هر مرحله از زندگى ، مواجه با راه هاى گوناگون حق و باطل و نيازمند هدايت مداوم

و يهديكم صرطًا مستقيمًا

از اين كه خداوند، براى مؤمنان مسأله هدايت را مطرح كرده; معلوم مى شود

كه اصولاً انسان ها، حتى مؤمنان، در هر مرحله از زندگى، مواجه با ابهام ها و آزمون هاى جديدى مى شوند كه براى انتخاب راه صحيح، همواره نيازمند هدايت اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 8 - 4

4_ انسان ، حتى پس از برخوردارى از روحيه عبوديت و خداجويى ، نيازمند بينش يابى و تذكّر

تبصرة و ذكرى لكلّ عبد منيب

تعبير {لكلّ عبد منيب}، مى رساند كه انسان حتى با داشتن روحيه عبوديت و انابه، باز نيازمند تبصرة (بينش يابى) و تذكّر است. ازاين رو خداوند، مظاهر طبيعت را به گونه اى قرار داده تا مايه بينش و تذكّر آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 8

8 - انسان ، جهت گذار سالم از مسير زندگى دنيوى و به بيراهه نيفتادن ، به نورى هدايت كننده در وجود خود نيازمند است .

و يجعل لكم نورًا تمشون به

برداشت ياد شده در صورتى استفاده مى شود كه مراد از {تمشون} طى كردن مسير زندگى دنيوى باشد.

نياز به هدايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 7

7 _ غير خدا ، ذاتاً فاقد توانايى ره يابى به سوى حق بوده و نيازمند هدايت خداست .

أفمن يهدى إلى الحق أن يتبع أمن لايهدّى إلا أن يهدى

نياز به هدايتگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 11

11- جنيان ، همانند آدميان ، گرفتار گمراهى و گناه و نيازمند هدايت گران

و بيم دهندگان

ولّوا إلى قومهم منذرين

{منذرين}، در جايى معنا دارد كه گناه و انحرافى وجود داشته و يا زمينه آن فراهم باشد.

نياز به هدايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 9

9 - پيامبران ، در تشخيص موارد رضايت خداوند ، نيازمند راهنمايى و هدايت او هستند .

و ما أعجلك . .. عجلت إليك ربّ لترضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 18

18 - انسان ، براى رهايى از خطا ها و رسيدن به خوشبختى ، نيازمند رهنمود هاى الهى است .

فمن اتبع هداى فلايضلّ و لايشقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 78 - 5

5 - نياز مستمر موجودات هستى به هدايت خدا

الذى خلقنى فهو يهدين

تفريع {فهو يهدين} بر {الذى خلقنى}، بيانگر اين نكته است كه هر مخلوقى نيازمند هدايت است و چون خدا آن را خلق كرد، هدايتش هم خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 8،11

8 - تمامى انسان ها ، حتى پيامبران بزرگ الهى ، نيازمند امداد و هدايت الهى اند .

فإنّه سيهدين

11 - ايمان به توحيد و خداى يگانه ، آغاز راه بوده و در ادامه آن انسان نيازمند راهنمايى از سوى خداوند است .

إلاّ الذى فطرنى فإنّه سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 11

11 - پيامبر ( ص ) ، نيازمند هدايت الهى ، براى رهنمون شدن به

راه راست و صلاح

و يهديك صرطًا مستقيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 4

4 - انسان ، نيازمند هدايت از جانب خداوند

أرسل رسوله بالهدى

فرستاده شدن پيامبر(ص) براى هدايت، با اين فرض مى باشد كه انسان، نيازمند هدايت از سوى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 43 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، براى پاسخ به پرسش هاى مردم ، نيازمند راهنمايى خداوند و داراى آگاهى هاى محدود

فيم أنت من ذكريها

خداوند، با بيان اين حقيقت كه مقام پيامبر(ص) قاصر از بيان تمام ويژگى هاى قيامت است; شيوه پاسخ گويى به پرسش مردم از زمان وقوع قيامت را به آن حضرت مى آموزد.

نياز به هشدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 9

9 _ آدمى همواره نيازمند تذكر و هشدار است.

قد فصلنا الأيت لقوم يذكرون

{يذكرون} صيغه مضارع و معنى تجدد و استمرار دارد. ستوده شدن متذكران با اين بيان اشاره اى ظريف به اين نكته دارد كه آدمى همواره نيازمند متذكر شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 9

9- انسان ، همواره در معرض ابتلا به شرك و نيازمند به هشدار است . *

لاتجعل مع الله إل_هًاءاخر . .. و قضى ربّك ألاّتعبدوا إلاّ إيّاه ... لاتجعل مع ال

تأكيد بر پرهيز از شرك در اين مجموعه آيات (آيه 22 _ 38) كه درباره مباحث مختلف خانوادگى و اجتماعى است بيانگر اين نكته است كه

احتمال لغزش انسانها زياد است و بايد به آنها توجه داده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 11

11- مؤمنان ، در معرض لغزش و نيازمند تذكّر و هشدار مكرّر

يأيّها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول و لا تبطلوا أعم_لكم

از تكرار {أطيعوا} و نهى {لاتبطلوا} در مورد مؤمنان، مطلب بالا استفاده مى شود.

نياز به هشدارهاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 2

2- انسان ، در معرض غفلت از سود و زيان واقعى خويش و نيازمند هشدار پيامبران ( ع ) است .

قل هل ننبّئكم بالأخسرين أعم_لاً

نياز به هشدارهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 2

2 - مؤمنان ، در معرض از ياد بردن خدا و نيازمند هشدار الهى براى پايبندى به تقوا

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه . .. و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه

نياز به همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 15

15 _ مسكن ، همسر و خوراك از نياز هاى ضرورى انسان

اسكن أنت و زوجك الجنة و كلا منها

جريان آفرينش آدم(ع) و نكات ذكر شده پيرامون آن، ترسيمى كلى از چهره انسان و نيازها، روحيات، افكار و . .. اوست نه مجرد داستانى از آدم(ع) و حوا; يعنى، اگر سخن از نياز آدم(ع) و حوا به مسكن، همسر و خوراك به ميان آمده بيانگر نياز همه انسانها به اين موارد مى باشد و اگر سخن از تشريع و

هدايت است، نشانگر نياز همه انسانها به هدايت و تشريع خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 4،5

4 - نياز مداوم زن و شوهر به يكديگر

هن لباس لكم و أنتم لباس لهن

در جمله {هن لباس لكم . ..} زن براى شوهر و شوهر براى زن، به لباس براى انسان، تشبيه شده اند. {نياز مداوم} وجه شبه روشنى است كه تشبيه مذكور گوياى آن مى باشد.

5 - نياز جنسى زن و شوهر به يكديگر از حكمت هاى حليت آميزش جنسى در شب هاى رمضان

أحل لكم ليلة الصيام الرفث إلى نسائكم هن لباس لكم و أنتم لباس لهن

جمله {هن لباس لكم . ..} بيانگر حكمت و دليل اعلام حليت (أحل لكم ...) است.

نياز به هواى مطبوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 24 - 4

4 - انسان پس از معاد ، نيازمند آب و هواى مطبوع و داراى ويژگى هاى جسمانى است .

لايذوقون فيها بردًا و لا شرابًا

نياز به ياور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 13

13 - انسان در قيامت ، نيازمند ولايت و ياورى است .

و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير

نياز هاى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 14

14 - اصل رهبرى و مديريت اجتماعى و نياز جامعه به آن ، امرى پذيرفته شده و مسلم در نگاه وحى

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه .

.. فأذن لمن شئت منهم

از اين كه خداوند رها كردن حل و فصل مسائل اجتماعى را، منوط به اجازه پيامبر(ص) دانسته است، به دست مى آيد كه رهبرى و مديريت اجتماعى، امرى مسلم و ضرورى شمرده شده است و بر اين اساس، بايد مردم از آن مقام كسب تكليف كنند.

نياز هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 2

2 - حركت در عرصه تاريك قيامت ، نيازمند داشتن نور و روشنايى از خود

يوم يقول المن_فقون . .. انظرونا نقتبس من نوركم

نياز هاى جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 6

6 - توجه اسلام به نياز هاى جنسى و طبيعى ، در تشريع احكام و قوانين دين

أحل لكم ليلة الصيام الرفث إلى نسائكم

نياز هاى معنوى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 3

3- انسان ، نيازمند به حفاظت و حمايت الهى در تمام لحظات زندگى

قل من يكلؤكم باليل والنهار من الرحم_ن

{كلاءة} (ماده {يكلأ}) به معناى حفظ شىء است و {من} در {من الرحمان} بدليه است; يعنى، به جاى خداى رحمان.

نياز هاى

آثار نياز هاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 90 - 7

7- تأثيرگذارى نياز هاى محيطى و مادى انسان بر آرا و نظريات وى حتى در زمينه مسائل فكرى و معنوى *

و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ينبوعًا

با اين احتمال كه پيشنهاد ايجاد چشمه به عنوان معجزه از سوى

مشركان، متأثر از شدت نياز آنان به منابع آبى بوده باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 13

13- نياز هاى طبيعى و مادى بشر ، وسيله اى در جهت گرايش دادن او به ارزش ها

فيها أنه_ر من ماء غير ءاسن و أنه_ر من لبن لم يتغيّر طعمه و أنه_ر من خمر لذّة للش

خداوند از گرايش هاى طبيعى انسان به نوشيدن و لذّت بردن و. .. در جهت تشويق او به دين دارى، استقامت و تقواپيشگى در طريق حق استفاده كرده است.

ارزش نياز هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 11

11 - برترى درخواست ها و نياز هاى معنوى و اخروى ، بر درخواست ها و نياز هاى مادى و دنيايى در دعا و عرض حاجت به درگاه الهى

قال ربّ اغفر لى و هب لى ملكًا

ارزش نياز هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 11

11 - برترى درخواست ها و نياز هاى معنوى و اخروى ، بر درخواست ها و نياز هاى مادى و دنيايى در دعا و عرض حاجت به درگاه الهى

قال ربّ اغفر لى و هب لى ملكًا

ارزش نياز هاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 11

11 - برترى درخواست ها و نياز هاى معنوى و اخروى ، بر درخواست ها و نياز هاى مادى و دنيايى در دعا و عرض حاجت

به درگاه الهى

قال ربّ اغفر لى و هب لى ملكًا

ارزش نياز هاى معنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 11

11 - برترى درخواست ها و نياز هاى معنوى و اخروى ، بر درخواست ها و نياز هاى مادى و دنيايى در دعا و عرض حاجت به درگاه الهى

قال ربّ اغفر لى و هب لى ملكًا

اهميت تأمين نياز هاى ضرورى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 17

17- اميد بستن به هدايت و تربيت انسان ها ، پس از تأمين نياز هاى ضرورى آنان ، اميدى بجا و مناسب است .

و الله جعل لكم . .. لعلّكم تسلمون

برداشت فوق، به خاطر اين است كه خداوند جمله {لعلّكم تسلمون} را پس از به رخ كشيدن نعمتهاى فراوان خويش به انسانها، مطرح كرده است.

اهميت نياز هاى معنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 12

12 _ رهبران الهى ، وظيفه دار جهت دهى معنوى به خواسته هاى مادى مردمان

نريد ان نأكل منها . .. تكون لنا عيداً لاوّلنا و ءاخرنا ءاية منك و ارزقنا

حضرت مسيح(ع) با ذكر مسأله تغذيه به عنوان آخرين هدف و با جمله {وارزقنا . ..} كه خود ابراز نياز و تذلل در پيشگاه خداوند است، اشاره به ناموجه بودن سخن حواريون دارد كه آنان مسأله تغذيه را قبل از اهداف معنوى مطرح كردند.

تأمين نياز هاى اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 -

3

3 _ توجه اسلام به نياز هاى اقتصادى جامعه اسلامى و تأمين آنها

إنما الصدقت للفقراء . .. و ابن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 12

12 _ اهتمام اسلام به انفاق و تأمين نياز هاى معيشتى جامعه

و يقبضون أيديهم

تأمين نياز هاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 10 - 4

4 _ خداوند فراهم سازنده راههايى گوناگون براى تأمين معيشت انسانها در زمين است.

و جعلنا لكم فيها معيش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 7

7 _ استقامت و پايدارى توده مردم بر ايمان و عقايد دينى خود ، در گرو تأمين نياز هاى مادى و معنوى آنان

قالوا نريد ان نأكل منها و تطمئن قلوبنا

تأمين نياز هاى معنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 14

14 - دعا به درگاه خداوند ، مؤثر در برآورده شدن خواسته هاى معنوى انسان است .

ربنا واجعلنا مسلمين لك . .. و تب علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 7

7 _ استقامت و پايدارى توده مردم بر ايمان و عقايد دينى خود ، در گرو تأمين نياز هاى مادى و معنوى آنان

قالوا نريد ان نأكل منها و تطمئن قلوبنا

سختى تأمين نياز هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 119 - 3

3 - دشوارى تأمين نياز هاى اوليه انسان (

غذا ، پوشاك ، آب و مسكن ) در بيرون بهشت ، از هشدار هاى خداوند به آدم ( ع )

فتشقى . إنّ لك ألاّتجوع فيها و لاتعرى . و إنّك ... لاتضحى

{أنّك} عطف بر {ألاّتجوع} است و جمله {إنّ لك. ..} تفسير براى {فتشقى} مى باشد. نفى گرسنگى، برهنگى، آفتاب زدگى و تشنگى، به منظور اشاره به سختى هايى است كه آدم(ع) در صورت اخراج از بهشت به آن گرفتار مى شد.

منشأ تأمين نياز هاى روحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 2

2 - تأمين نياز هاى روحى و تجملى انسان در طبيعت ، جلوه اى از ربوبيت انكارناپذير الهى در حق وى

يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به اين كه نقش مرواريد و مرجان در بعد تجملى زندگى انسان آشكار مى باشد، نعمت شمرده شدن آن براى انسان، مى رساند كه خداوند _ در كنار همه نيازهاى اوليه بشر _ نيازهاى ثانوى آنان را نيز در نظر داشته و تأمين كرده است.

منشأ تأمين نياز هاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 8

8- خداوند ، آب باران را وسيله سيرابى انسان ها قرار داد .

فأنزلنا من السّماء ماء فأسقين_كموه

نياز هاى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 14

14 - اصل رهبرى و مديريت اجتماعى و نياز جامعه به آن ، امرى پذيرفته شده و مسلم در نگاه وحى

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم

يذهبوا حتّى يستئذنوه . .. فأذن لمن شئت منهم

از اين كه خداوند رها كردن حل و فصل مسائل اجتماعى را، منوط به اجازه پيامبر(ص) دانسته است، به دست مى آيد كه رهبرى و مديريت اجتماعى، امرى مسلم و ضرورى شمرده شده است و بر اين اساس، بايد مردم از آن مقام كسب تكليف كنند.

نياز هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 2

2 - حركت در عرصه تاريك قيامت ، نيازمند داشتن نور و روشنايى از خود

يوم يقول المن_فقون . .. انظرونا نقتبس من نوركم

نياز هاى جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 6

6 - توجه اسلام به نياز هاى جنسى و طبيعى ، در تشريع احكام و قوانين دين

أحل لكم ليلة الصيام الرفث إلى نسائكم

نياز هاى معنوى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 3

3- انسان ، نيازمند به حفاظت و حمايت الهى در تمام لحظات زندگى

قل من يكلؤكم باليل والنهار من الرحم_ن

{كلاءة} (ماده {يكلأ}) به معناى حفظ شىء است و {من} در {من الرحمان} بدليه است; يعنى، به جاى خداى رحمان.

نياز هاى اجتماعى

{نياز هاى اجتماعى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 254 - 2

2 _ ضرورت جُبران كمبود ها و نياز هاى اقتصادى جامعه

يا ايّها الّذين امنوا انفقوا

نياز هاى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 14

14 - اصل

رهبرى و مديريت اجتماعى و نياز جامعه به آن ، امرى پذيرفته شده و مسلم در نگاه وحى

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه . .. فأذن لمن شئت منهم

از اين كه خداوند رها كردن حل و فصل مسائل اجتماعى را، منوط به اجازه پيامبر(ص) دانسته است، به دست مى آيد كه رهبرى و مديريت اجتماعى، امرى مسلم و ضرورى شمرده شده است و بر اين اساس، بايد مردم از آن مقام كسب تكليف كنند.

نياز هاى مادى

آثار نياز هاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 90 - 7

7- تأثيرگذارى نياز هاى محيطى و مادى انسان بر آرا و نظريات وى حتى در زمينه مسائل فكرى و معنوى *

و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ينبوعًا

با اين احتمال كه پيشنهاد ايجاد چشمه به عنوان معجزه از سوى مشركان، متأثر از شدت نياز آنان به منابع آبى بوده باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 13

13- نياز هاى طبيعى و مادى بشر ، وسيله اى در جهت گرايش دادن او به ارزش ها

فيها أنه_ر من ماء غير ءاسن و أنه_ر من لبن لم يتغيّر طعمه و أنه_ر من خمر لذّة للش

خداوند از گرايش هاى طبيعى انسان به نوشيدن و لذّت بردن و. .. در جهت تشويق او به دين دارى، استقامت و تقواپيشگى در طريق حق استفاده كرده است.

ارزش نياز هاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص

- 38 - 35 - 11

11 - برترى درخواست ها و نياز هاى معنوى و اخروى ، بر درخواست ها و نياز هاى مادى و دنيايى در دعا و عرض حاجت به درگاه الهى

قال ربّ اغفر لى و هب لى ملكًا

تأمين نياز هاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 7

7 _ استقامت و پايدارى توده مردم بر ايمان و عقايد دينى خود ، در گرو تأمين نياز هاى مادى و معنوى آنان

قالوا نريد ان نأكل منها و تطمئن قلوبنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 10 - 4

4 _ خداوند فراهم سازنده راههايى گوناگون براى تأمين معيشت انسانها در زمين است.

و جعلنا لكم فيها معيش

منشأ تأمين نياز هاى مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 8

8- خداوند ، آب باران را وسيله سيرابى انسان ها قرار داد .

فأنزلنا من السّماء ماء فأسقين_كموه

نياز هاى معنوى

ارزش نياز هاى معنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 11

11 - برترى درخواست ها و نياز هاى معنوى و اخروى ، بر درخواست ها و نياز هاى مادى و دنيايى در دعا و عرض حاجت به درگاه الهى

قال ربّ اغفر لى و هب لى ملكًا

اهميت نياز هاى معنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 12

12 _ رهبران الهى ، وظيفه دار جهت دهى معنوى به خواسته هاى مادى

مردمان

نريد ان نأكل منها . .. تكون لنا عيداً لاوّلنا و ءاخرنا ءاية منك و ارزقنا

حضرت مسيح(ع) با ذكر مسأله تغذيه به عنوان آخرين هدف و با جمله {وارزقنا . ..} كه خود ابراز نياز و تذلل در پيشگاه خداوند است، اشاره به ناموجه بودن سخن حواريون دارد كه آنان مسأله تغذيه را قبل از اهداف معنوى مطرح كردند.

تأمين نياز هاى معنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 7

7 _ استقامت و پايدارى توده مردم بر ايمان و عقايد دينى خود ، در گرو تأمين نياز هاى مادى و معنوى آنان

قالوا نريد ان نأكل منها و تطمئن قلوبنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 14

14 - دعا به درگاه خداوند ، مؤثر در برآورده شدن خواسته هاى معنوى انسان است .

ربنا واجعلنا مسلمين لك . .. و تب علينا

نياز هاى معنوى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 3

3- انسان ، نيازمند به حفاظت و حمايت الهى در تمام لحظات زندگى

قل من يكلؤكم باليل والنهار من الرحم_ن

{كلاءة} (ماده {يكلأ}) به معناى حفظ شىء است و {من} در {من الرحمان} بدليه است; يعنى، به جاى خداى رحمان.

نيازمندان

انفاق به نيازمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 7،11

7 - فرمان هاى دين در رسيدگى مالى به ديگران ، با عواطف طبيعى انسان ، هماهنگ است .

فأَت ذا القربى حقّه و المسكين و ابن السبيل

تقدم اداى

حقوق خويشان بر ديگران، مى تواند با توجه به اين نكته باشد كه انسان، به صورت فطرى و طبيعى، رسيدگى به خويشان را در اولويت قرار مى دهد.

11 - پرداختن به كار هاى خير ، مانند انفاق به نيازمندان _ با توجّه به دستاورد بدِ كار هاى نادرست _ لازم است .

تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم . .. فأَت ذا القربى حقّه

{فا} در {فآت} مى تواند فصيحه و مربوط به فراز {إن تصبهم} در آيات قبل باشد; يعنى: {حال كه سيّئه، در پى دارنده ناگوارى است، پس، از آن پرهيز و حقوق خويشاوندان و. .. را ادا كنيد}.

اهميت تأمين نيازمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 - 11

11 - توجّه به خدا و بر طرف ساختن نياز هاى نيازمندان ، دو خصلت همگام در وجود محسنان است .

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 2

2 - انفاق و رسيدگى به امور معيشتى نيازمندان ( پرداخت زكات ) ، از ركن هاى عملى شريعت

و ويل للمشركين . الذين لايؤتون الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 7 - 1،3،4

1 - كسانى كه از عاريه دادن لوازم منزل ، دريغ ورزيده ، احتياجات مردم را ناديده مى گيرند ، گرفتار نفرين خدايند و عذاب جهنم ، فرجام آنان است .

فويل . .. و يمنعون الماعون

{ماعون}، عنوان عامى براى اثاثيه منزل، از قبيل ديگ، تبر، و كاسه است (مصباح). اين كلمه به معناى كار خير

و باران و آب و هر چيز نافع نيز مى آيد (قاموس). ريشه آن {مَعْن} (چيزى كه كم و آسان باشد) است و برخى اصل آن را {معونة} (ابزار كمك دهنده) دانسته اند. (صحاح اللغة)

3 - لزوم رد نكردن مراجعه كنندگان و كمك خواهان و تأمين احتياجات مردم

فويل . .. الذين ... و يمنعون الماعون

4 - خواندن نماز ، بدون تصميم بر امدادرسانى به نيازمندان ، غفلت از { حقيقت نماز } است .

الذين هم عن صلاتهم ساهون . .. و يمنعون الماعون

تأمين نيازمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 12

12 _ تلاش براى رفع نياز نيازمندان ، وظيفه اى بر عهده همگان و يكى از نشانه هاى تقواست .

هدًى للمتقين . .. و مما رزقنهم ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 5،9،10،22،23

5 - ايمان به خدا ، قيامت ، فرشتگان ، كتاب هاى آسمانى و پيامبران و پرداخت مال ( انفاق ) براى رفع نياز مستمندان و آزادى بردگان از مسائل اساسى دين است .

ليس البر أن تولوا وجوهكم . .. و لكن البر من ءامن باللّه ... و ءاتى المال على حبه

9 - لزوم دستگيرى از خويشاوندان نيازمند و صرف مال براى برطرف كردن نياز هاى آنان

و ءاتى المال على حبه ذوى القربى

{ذوى القربى} به معناى خويشاوندان است و از آن جا كه در شمار يتيمان و مساكين و . .. قرار گرفته اند، مى توان دريافت كه مراد، نيازمندان ايشان است.

10 - ضرورت دستگيرى از يتيمان ، درماندگان ، در

راه ماندگان و فقيرانى كه تقاضاى كمك دارند .

و ءاتى المال على حبه . .. اليتمى و المسكين و ابن السبيل و السائلين

22 - محبت خدا ، انگيزه ابرار در صرف اموال خويش براى دستگيرى از مستمندان

و ءاتى المال على حبه ذوى القربى

ضمير در {على حبه} مى تواند به {اللّه} يا به {المال} و يا به {اتيان المال} بازگردد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

23 - ابرار ، با رغبت و طيب خاطر ، اموال خويش را در جهت رفع نياز مستمندان هزينه مى كنند .

و ءاتى المال على حبه ذوى القربى

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {حبه} به {اتيان المال} - كه از {ءاتى المال} استفاده مى شود - برگردد; يعنى، مال را با ميل و رغبت به مستمندان مى پردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 14،18

14 - توجه به مساكين و نيازمندان در جعل احكام و مقررات دين

و على الذين يطيقونه فدية طعام مسكين

18 - تشويق و ترغيب اهل ايمان به انفاق و دستگيرى مستمندان

فمن تطوع خيراً فهو خير له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 8 - 1،3

1 _ لزوم بهره مند ساختن نزديكانِ نيازمند ، يتيمان و مساكين از اموال ميت ، در صورت حضور آنان هنگام تقسيم ارث

و اذا حضر القسمة اولوا القربى و اليتامى و المساكين، فارزقوهم منه

ذكر {اولوا القربى} در رديف يتيم و مسكين، حاكى از آن است كه مراد از {اولوا القربى} خويشان نيازمند هستند نه خويشان ثروتمندى كه با يتيمان و مساكين تناسبى

ندارند. ذيل آيه كه ترغيب به عطوفت و برخورد نيك با آنان است، اين معنا را تأييد مى كند.

3 _ لزوم توجّه به نيازمندى هاى خويشاوندان ، يتيمان و مساكين و برخورد نيك با آنان

اولوا القربى و اليتامى و المساكين، فارزقوهم منه و قولوا لهم قولا معروفاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 10

10 _ پيدايش روحيه گذشت از مال و رسيدگى به وضع اقتصادى مستمندان ، از شرايط لازم هر جامعه دينى براى جهاد و مبارزه

كفّوا ايديكم و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 8

8 _ دعوت كنندگان مردم به دستگيرى از مستمندان ، بهره مند از پاداش عظيم الهى

الا من امر بصدقة . .. فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 14

14 _ رد نكردن درخواست نيازمندان و نياز نبردن به درگاه غير خدا ، موجب برگزيده شدن ابراهيم ( ع ) از سوى خداوند به عنوان خليل

و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

امام صادق(ع) درباره علت برگزيده شدن حضرت ابراهيم(ع) به عنوان خليل، از سوى خداوند فرمود: لانه لم يرد احداً و لم يسال احداً قط غير اللّه عز و جل.

_______________________________

عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 76، ح 4، ب 32; نورالثقلين، ج 1، ص 554، ح 583.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 13،16

13 _ ارتباط دايمى با خدا و تأمين نياز مستمندان ، نشانه

ايمان

الذين ءامنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

بر اين مبنا كه اقامه نماز، به عنوان شيوه اى از ارتباط با خدا بيان شده باشد و پرداخت زكات، به عنوان مصداقى از رفع نياز مستمندان مطرح باشد.

16 _ ارزشمندى تواضع و فروتنى به هنگام انفاق و دستگيرى از مستمندان

و يؤتون الزكوة و هم ركعون

بنابر اينكه ركوع به معناى لغوى خود (خضوع) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 4 - 2

2 _ استمرار در برپايى نماز و دستگيرى دائمى از مستمندان ، نشان ايمان حقيقى در مرحله عمل

أولئك هم المؤمنون حقا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 9

9 _ برطرف سازى نياز نيازمندان از اهداف مسائل اقتصادى در اسلام

و لذى القربى و اليتمى و المسكين و ابن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 16

16 _ صرف صدقات در مورد بردگان ، بدهكاران ، راه و در راه ماندگان ، فقط براى تأمين نياز هاى آنان است ، نه تمليك به ايشان .

و فى الرقاب . .. و ابن السبيل

با توجه به اينكه براى چهار مورد اخير، به جاى لام ملكيت، حرف {فى} _ كه بيانگر جهت صرف صدقات است _ به كار گرفته شده، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 4

4 _ تلاش عملى و قرار دادن تمامى توان جسمى خود براى رفع نياز حاجتمندان جامعه _ در صورت نبود امكانات مالى

_ از اوصاف مؤمنان راستين است .

و الذين لايجدون إلا جهدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 5

5 - مسلمانان ، در قبال نياز هاى نيازمندان جامعه ، مسؤول اند .

فأَت ذا القربى حقّه و المسكين و ابن السبيل

محسنان و تأمين نيازمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 4 - 6

6 - محسنان ، ارزش هاى معنوى را در جامعه زنده نگه مى دارند و براى رفع خلأ هاى اقتصادى آن مى كوشند .

للمحسنين . الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

منشأ امداد به نيازمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 14

14 - كمك و امداد خداوند به نيازمندان ، نشأت گرفته از فضل او است .

إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله

موانع تأمين نيازمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 25

25 - محبت و علاقه به مال ، بازدارنده نيكان از انفاق و مصرف كردن آنها براى نجات مستمندان نخواهد شد .

و ءاتى المال على حبه ذوى القربى

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير در {حبه} به {المال} برگردد.

نيازمندى

آثار ذكر نيازمندى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 5 - 6

6 - توجه به وابستگى تمام معلومات انسان به خداوند ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به امداد الهى در توانا ساختن او بر دريافت و قرائت قرآن

اقرأ . .. علّم الإنس_ن ما

لم يعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 6 - 6

6 - توجه به آفرينش انسان از خون لخته و وابستگى تمام دانش هاى او به خداوند ، مايه ترك طغيان است .

خلق الإنس_ن من علق . .. علّم الإنس_ن ما لم يعلم . كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى

آثار ذكر نيازمندى انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 17

17 - توجه به نياز همه بندگان به خداوند در تأمين معاش ، از ميان برنده پندار بهره بردن خداوند از عبادت بندگان است .

لانس_َلك رزقًا نحن نرزقك

در برداشت ياد شده جمله {نحن نرزقك} به منزله تعليل براى جمله قبل است; يعنى، چون رزق تو به دست ما تأمين مى شود، پس روشن است كه ما در فرمان نماز، درپى كسب روزى از جانب تو نيستيم.

آثار نيازمندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 109 - 3

3 _ نيازمندى و كمبود ، انگيزه اى براى ستم و تعدّى

و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين. و للّه ما فى السموات و ما فى الارض

جمله {و للّه ما فى السموات . .. }، در مقام تعليل براى ظلم نكردن خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 7

7 _ نيازمندى و قساوت دو عامل گرايش به ظلم و رعايت نكردن عدل است.

لكل درجت مما عملوا . .. و ربك الغنى ذو الرحمة

ذكر دو صفت غنا و رحمت، پس از بيان عدم ظلم خداوند

در پاداش بندگان، بيانگر اين است كه ظلم برخاسته از نياز و يا شقاوت و قساوت است كه در مورد خدا اين دو منتفى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 7

7 _ روى آوردن انسان به درگاه خدا و بستن عهد با او ، به هنگام احساس نياز

و منهم من عهد اللّه لئن ءاتينا من فضله

آثار نيازمندى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 102 - 6

6- بندگى و نياز همه موجودات به درگاه خدا ، خود ، دليل پوچى پندار ولايت براى آنان در برابر خداوند است .

أن يتّخذوا عبادى من دونى أولياء

با اين كه معناى آيه، بدون كلمه {عبادى} نيز تمام است، ولى ذكر {عبادى} براى توجه دادن به اين نكته است كه آنچه به عنوان {ولىّ} از سوى كافران انتخاب و در رتبه الوهيّت و ربوبيّت پنداشته شده است، جملگى عبد خدايند و چگونه است كه بى خردان، عبد را در رتبه معبود پنداشته اند؟! بنابراين، آيه، متضمن نوعى استدلال نيز هست.

اهميت نيازمندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 3

3 - غم ، شادى ، مرگ ، حيات و نيازمندى و غنا ، هر يك ضرورت و نعمتى در نظام زندگى انسان *

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

در صورتى كه تعبير {آلاء} در مورد مطالب آيات پيشين به كار رفته باشد، مطلب ياد شده را مى توان به دست آورد.

بداهت نيازمندى مخلوقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 -

ابراهيم - 14 - 10 - 5

5- نيازمندى پديده ها به علت و پديد آورنده ، امرى بديهى و غير قابل ترديد است .

أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض

از اينكه خداوند از خالقيت خود نسبت به پديده هاى آسمان و زمين نفى شك مى كند، مبتنى بر قضيه اى است كه كبراى آن به دليل وضوح و بداهتش نياز به ذكر ندارد و آن نيازمندى هر پديده (معلول) به پديد آورنده (علت) است كه همه عُقلا، و از جمله كفار، هيچ ترديدى درباره آن ندارند.

بداهت نيازمندى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 35 - 3

3 - نياز پديده و شىء ممكن به علت پديد آورنده ، امرى بديهى و قابل فهم براى همگان

أم خلقوا من غير شىء

از اين كه خداوند اين مسأله را با پرسشى ساده و همراه با اعجاب و انكار مطرح كرده است; استفاده مى شود كه شبهه در نياز معلول به علت، براى عقل سليم شگفت انگيز بوده و شك در امر بديهى است.

درك نيازمندى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 84 - 4

4 - درك ماهيت تعلق و نياز زمين و موجودات روى آن به خداوند ، تنها در توان اهل دانش و خرد است .

قل لمن الأرض و من فيها إن كنتم تعلمون

درك نيازمندى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 84 - 4

4 - درك ماهيت تعلق و نياز زمين و موجودات روى آن به خداوند ، تنها در

توان اهل دانش و خرد است .

قل لمن الأرض و من فيها إن كنتم تعلمون

دلايل نيازمندى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 8 - 6

6 - بازگشت انسان ها به خداوند ، دليل نيازمندى آنان به او است .

أن رءاه استغنى . إنّ إلى ربّك الرجعى

عاقلان و نيازمندى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 86 - 2

2 - نياز جهان آفرينش به مدير و مدبر ، امرى روشن براى هر انسان دانشور و خردمند

إن كنتم تعلمون . .. قل من ربّ السم_وت السبع و ربّ العرش العظيم

روشن است كه سؤال {من ربّ السماوات السبع. ..} (پروردگار آسمان هاى هفتگانه و... كيست؟) زمانى قابل طرح است كه اصل نياز آنها به مدير و مدبر، قبلاً براى انسان حل شده باشد. و چون درك اين مسأله، براى اهل دانش و خرد _ كه در آيه پيشين به آن تصريح شده است _ امر پيچيده اى نيست به عنوان اصل مسلم تلقى شده است.

علما و نيازمندى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 86 - 2

2 - نياز جهان آفرينش به مدير و مدبر ، امرى روشن براى هر انسان دانشور و خردمند

إن كنتم تعلمون . .. قل من ربّ السم_وت السبع و ربّ العرش العظيم

روشن است كه سؤال {من ربّ السماوات السبع. ..} (پروردگار آسمان هاى هفتگانه و... كيست؟) زمانى قابل طرح است كه اصل نياز آنها به مدير و مدبر، قبلاً براى انسان حل شده باشد.

و چون درك اين مسأله، براى اهل دانش و خرد _ كه در آيه پيشين به آن تصريح شده است _ امر پيچيده اى نيست به عنوان اصل مسلم تلقى شده است.

نعمت نيازمندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 3

3 - غم ، شادى ، مرگ ، حيات و نيازمندى و غنا ، هر يك ضرورت و نعمتى در نظام زندگى انسان *

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

در صورتى كه تعبير {آلاء} در مورد مطالب آيات پيشين به كار رفته باشد، مطلب ياد شده را مى توان به دست آورد.

نيازمندى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 3،14

3 _ خداوند مردم را به تفكر و تأمل در وابسته بودن جهان آفرينش و نياز همواره آن به هستى بخش دعوت كرد .

أو لم ينظروا فى ملكوت السموت و الأرض و ما خلق اللّه من شىء

14 _ آنان كه از طريق انديشه در ملكوت آسمان ها و زمين ( نياز جهان هستى به مالك و هستى بخش ) هدايت نشوند ، هيچ دليلى ديگر نمى تواند آنان را هدايت كند .

فبأى حديث بعده يؤمنون

توضيح برداشت پيش راهنماى اين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 75 - 9

9- تمامى هستى در برابر خداوند غنى ، فقير و نيازمند مطلق است .

ضرب الله مثلاً عبدًا مملوكًا لايقدر على شىء و من . .. فهو ينفق منه سرًّا و جهرًا

برداشت فوق بر اين اساس است كه خداوند در مقام ردّ

عقيده مشركان و تبيين اين حقيقت كه خداوند قابل مقايسه با خلق نيست از مثالى استفاده كرده است كه مجموعه هستى را به منزله برده اى ناتوان و جايگاه خداوندى را به مثابه توانمندى انفاقگر دانسته است كه هستى از نعمتهاى او ارتزاق مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 64 - 5

5 - سراسر هستى ، فقير و نيازمند به خداى يگانه و ستايشگر او

له ما فى السم_وت . .. و إنّ اللّه لهو الغنىّ الحميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 86 - 1

1 - جهان آفرينش ، داراى ماهيتى نيازمند به مدير و مدبر

قل من ربّ السم_وت السبع و ربّ العرش العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 88 - 5

5 - شرك ورزى ، برخاسته از جهل انسان و عدم شناخت او نسبت به ماهيت سراسر نياز جهان هستى به خداوند

قل من بيده . .. إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 3

3 - نيازمندى ممكنات ( جهان هستى ) در بقا به خداوند ، همانند نياز آنها در اصل وجود

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض . .. إن أمسكهما من أحد من بعده

اين آيه هر چند درباره آسمان ها و زمين بحث كرده; ولى ممكن است به وجود اين قانون عام در جهان هستى نيز اشاره داشته باشد كه همه ممكنات، در اصل وجود و در بقاى خود، به خداوند نيازمند مى باشند.

نيازمندى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 11

11 _ احساس نياز، تضرع، اخلاص و التزام به شكرگزارى، حالات مختلف انسان به هنگام گرفتارى در سختيهاست.

تدعونه تضرعا و خفية لئن أنجنا من هذه لنكونن من الشكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 194 - 4

4 _ همگان در برابر خدا ، ناتوان و نيازمند و ناچيزند .

إن الذين تدعون من دون اللّه عباد أمثالكم

{مثل}، جمع أمثال، به معناى همانند و همسان است. كلمه {عباد}، كه حاكى از ناتوانى و نيازمندى است ; وجه شبه بين معبودان و عبادت كنندگان ايشان است. يعنى معبودان شما نيز همانند خود شما نيازمند و ناتوان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 5

5 - علوم و تجربه هاى بشرى ، نمى تواند جايگزين تعاليم الهى و تجربه هاى پيامبران شود و انسان را از آنها بى نياز سازد .

فلمّا جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فرحوا بما عندهم من العلم

نيازمندى معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 43 - 4

4- احتياج و نيازمندى ، با مقام الوهيّت ناسازگار است .

لايستطيعون نصر أنفسهم

خداوند، ناتوانى {آلهه} در حفظ خويش و نياز آنها به محافظانى ديگر را، دليل عدم صلاحيت ايشان براى الوهيت شمرده است. يادآورى اين حقيقت مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

نيازمندى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 2

2 _ هر موجودى

در جهان آفرينش مملوك و در وجود يافتن نيازمند آفريدگار است .

أو لم ينظروا فى ملكوت . .. و ما خلق اللّه من شىء

{ما خلق اللّه} عطف به {السموات} است. يعنى {أو لم ينظروا فى ملكوت ما خلق اللّه}. {من شىء} بيان براى {ما} در {ما خلق اللّه} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 68 - 4

4 _ خداوند ، غنى مطلق است و ماسواى او همه به او نيازمندند .

هو الغنى

{الغنى} مسند محلّى به {الف و لام جنس} مفيد حصر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 25 - 3

3 - تمامى موجودات ، در بقاى خويش ، نيازمند به خداوندند .

أن تقوم السماء و الأرض بأمره

{السماء و الأرض} كنايه از عالم و آفرينش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 62 - 5

5 - نياز تمامى پديده هاى جهان ، در بقا و تدبير امورشان به خالق هستى ( خداوند )

اللّه خ_لق كلّ شىء و هو على كلّ شىء وكيل

يادآورى حفاظت و تدبير امور جهان از سوى خداوند _ پس از ذكر خالقيت او _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 8

8- خداوند ، بى نياز مطلق و خلق ، سراپا نياز به درگاه او

و اللّه الغنىّ و أنتم الفقراء

وضوح نيازمندى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 86 - 2

2

- نياز جهان آفرينش به مدير و مدبر ، امرى روشن براى هر انسان دانشور و خردمند

إن كنتم تعلمون . .. قل من ربّ السم_وت السبع و ربّ العرش العظيم

روشن است كه سؤال {من ربّ السماوات السبع. ..} (پروردگار آسمان هاى هفتگانه و... كيست؟) زمانى قابل طرح است كه اصل نياز آنها به مدير و مدبر، قبلاً براى انسان حل شده باشد. و چون درك اين مسأله، براى اهل دانش و خرد _ كه در آيه پيشين به آن تصريح شده است _ امر پيچيده اى نيست به عنوان اصل مسلم تلقى شده است.

نياكان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نياكان

آثار پيروى از نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 2

2 - تعصّب و تقليد كور از نياكان ، مانع گرايش كافران به پيروى از قرآن و تعاليم آسمانى است .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

آثار تبعيت از نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 9

9 - اصرار مردم عصر بعثت بر شركورزى و تحريم برخى از حلال ها ، برخاسته از تقليد آنان از نياكانشان بود .

كلوا مما فى الأرض . .. و إذا قيل لهم اتبعوا ... قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاب

از مصاديق مورد نظر براى {ما ألفينا عليه آباءنا} - به قرينه آيه 165 و 168 - شركورزى و حرام دانستن برخى از نعمتهاى الهى است.

آثار تقليد از نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74

- 5

5 - پايبندى مطلق و بى دليل به سنت هاى ملّى و قومى ، مايه تخدير جامعه و سدّ راه خردورزى و مانع شناخت

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 6

6 - تكيه و پافشارى قوم عاد بر سنت هاى نياكانشان ، عامل رويارويى آنان با هود ( ع ) و رد كردن نصايح وى

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 7

7 - پافشارى بر تقليد از آيين نياكان و گذشتگان ، از جمله موانع پذيرش دين حق

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت قالوا ما ه_ذا إلاّ رجل يريد أن يصدّكم عمّا كان ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 6

6 - پيروى و تقليد از نياكان ، عامل استمرار آيين شرك در ميان ملت ها

و كذلك ما أرسلنا من قبلك . .. إلاّ قال مترفوها إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة

با توجه به آيات پيشين _ كه در زمينه نفى شرك است _ مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار شرك نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 4

4 _ شركورزى پدران زمينه ساز گرايش فرزندان به شرك است .

إنما أشرك ءاباؤنا من قبل و كنا ذرية من بعدهم

آثار عقيده باطل نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 3

3 - تأثير عقايد و باور هاى

خرافى نياكان ، در گرايش هاى انحرافى آيندگان *

سمّيتموها أنتم و ءاباؤكم

برداشت ياد شده بدان احتمال كه ذكر {آباؤكم} اشاره به اين داشته باشد كه مشركان، تحت تأثير عقايد خرافى نياكان خويش، به بت پرستى گرويدند.

آثار عمل نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 5

5- عملكرد نياكان ، داراى نقشى بس مؤثر در برخوردارى فرزندانشان از هدايت ها و نعمت هاى خداوند

و ءاتينا موسى الكت_ب . .. ذرّية من حملنا مع نوح

در اين برداشت، جمله {ذرّية من. ..} تعليل براى آيه قبل (و آتينا موسى الكتاب...) گرفته شده است; يعنى، چون بنى اسرائيل از فرزندان همراهان نوح(ع) در كشتى بودند، اين افتخار را يافته اند كه از هدايتهاى كتاب آسمانى (تورات) بهره مند شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 52 - 4

4 - سرنوشت هر ملتى با عقايد و كردار خود آنان رقم مى خورد ; نه با افكار و اعمال نياكانشان .

قال فما بال القرون الأُولى . قال علمها عند ربّى

پاسخ موسى و هارون(ع) اين بود كه اقوام پيشين، آنچه انجام داده اند، نزد خداوند محفوظ است و خود مى داند با آنان چه كند، فرجام آنها هر چه باشد، تأثيرى در سرنوشت تو ندارد.

اشراف فرعون و رسوم نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 8

8 _ فرعون و اطرافيانش ، قدرت و مكنت خود را ، در دفاع از آيين نياكانشان مى دانستند .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون

لكما الكبرياء فى الأرض

اطاعت از نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 7

7 _ تصور رشد رسانى و بهروزى در پيروى از سنت اجدادى عامل رويگردانى از احكام قرآن و تعاليم پيامبر ( ص )

إذا قيل لهم تعالوا . .. قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا

افساد نياكان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 14،15

14 - فرعون ، از زمره مفسدان تاريخ مصر و از تبار آنان

إنّه كان من المفسدين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {من} در {من المفسدين}، نشويه و بيانگر خاستگاه خانوادگى فرعون باشد.

15 - فساد و تباهى ، امرى ريشه دار در خاندان و نياكان فرعون

إنّه كان من المفسدين

تعبير از نياكان فرعون به {المفسدين} (به صورت جمع با {ال}) نشان مى دهد كه همه آنان فسادگر بودند و فلسفه فسادگرى در تاريخ فرعون ها، بسيار ريشه دار بوده است.

انذار نياكان مردم صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 6 - 5،10

5 - پدران و اجداد مردم صدراسلام ، پيش از آن به وسيله پيامبران الهى انذار و اخطار شده بودند . *

لتنذر قومًا ما أُنذر ءاباؤهم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه {ما} در {ما اُنذر} نافيه نباشد; بلكه مصدريه و يا موصوله باشد.

10 - { عن أبى بصير عن أبى عبداللّه ( ع ) . . . قال : و سألته عن قول اللّه { لتنذر قوماً ما أُنذر آباؤهم فهم غافلون } قال : لتنذر القوم

الذين أنت فيهم كما أنذر آباؤهم فهم غافلون عن اللّه و عن رسوله و عن وعيده . . . ;

ابوبصير گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند: {لتنذر قوماً ما أنذر آباؤهم فهم غافلون} سؤال كردم، فرمود: مقصود اين است: تا انذار كنى گروهى را كه در ميان آن ها هستى، همان گونه كه پدرانشان انذار شدند كه اينان از خدا و از رسول او و از وعيدهاى خدا غافل اند. ..}.

ايمان نياكان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 2

2- خداوند ، ايمان و شرافت نياكان بنى اسرائيل را به آنان يادآور شد .

هدًى لبنى إسرءيل . .. ذرّية من حملنا مع نوح

نصب {ذرية} يا به تقدير حرف ندا و يا به تقدير فعل {اخص} است. در هر صورت يادآورى عنوان {ذريه همراهان نوح} بيانگر حقيقت فوق است.

بت پرستى نياكان قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 4

4 - بت پرستى ، امرى سابقه دار در ميان نياكان قوم ابراهيم

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 76 - 3

3 - بت پرستى ، داراى سابقه ديرينه در نياكان قوم ابراهيم

أفرءيتم ما كنتم تعبدون . أنتم و ءاباؤكم الأقدمون

پيروى از نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 1،10،11

1 - در صورت دعوت از مجادله گران درباره خدا براى پيروى از تعاليم آسمانى ، آنان ، خود را

پيروِ آيين نياكان شان معرفى مى كنند .

الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم . .. و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا

10 - پاسخ منفى دادن به فراخوان عمل به تعاليم دين آسمانى ، به بهانه پيروى از آيين نياكان ، جاهلانه و مجادله اى بدون دليل است .

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم و لا هدًى و لا كت_ب منير . و إذا قيل لهم ا

11 - پيروى از رسوم و آيين نياكان ، بدون دليل و منطق صحيح ، امرى مذموم و ناروا است .

قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

نقل چنين كلامى از مجادله گرانِ حق ناپذير، در پاسخ دعوت به دين و نيز ذكر استفهام انكارى پس از آن، به سرزنش شدن آن انديشه و عمل، دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 70 - 1

1 - دوزخيان ستمگر ، بدون تعقّل و بى اختيار از رفتار و كردار پدران خود ، تقليد كرده و پيروى مى كردند .

فهم على ءاث_رهم يهرعون

مقصود از {آثار} رفتار و كردار و {اهراع} (ماده {يهرعون}) به معناى با سرعت دويدن است. اين كنايه از بى تأمل اقدام كردن و بى اختيار عمل كردن است.

تأثير نياكان در فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 4

4 _ شركورزى پدران زمينه ساز گرايش فرزندان به شرك است .

إنما أشرك ءاباؤنا من قبل و كنا ذرية من بعدهم

تبعيت از رسوم نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره

- 2 - 170 - 4،5

4 - التزام به تبعيت از نياكان و آداب و سنن آنان ، پاسخ مشركان در برابر دعوت پيامبر به پيروى از احكام خدا

و إذا قيل لهم اتبعوا . .. قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

{ألفاء} (مصدر ألفينا) به معناى يافتن است.

5 - تكيه بر آداب و رسوم گذشتگان و اصرار بر رعايت آنها ، از عوامل نپذيرفتن دعوت پيامبر ( ص ) و پيروى نكردن از قرآن و احكام دين

قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

تفاخر به نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 101 - 6

6 - نسب ها و تفاخر به نياكان ، امرى اعتبارى و فاقد كمترين اثر در قيامت

فإذا نفخ فى الصور فلاأنساب بينهم يومئذ

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {فلاأنساب بينهم. ..} به تقدير {لاأنساب بينهم يتفاخرون بها} باشد; يعنى، در آن روز نسبى نيست تا به آن تفاخر كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 2،11

2 _ تفاخر به نياكان پس از مناسك حج ، از سُنن جاهلى

فاذكروا اللّه كذكركم اباءكم

11 _ پس از اتمام حج ، بايد به جاى تفاخر به نياكان ، ذكر خداوند كرد .

فاذا قضيتم مناسككم فاذكروا اللّه

امام باقر (ع): . .. و يعدّون مفاخر آياتهم ... فامرهم اللّه سبحانه، ان يذكروه مكان ذكرهم آبائهم فى هذا الموضع

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 529 ; نورالثقلين، ج 1، ص 198، ح 722.

تقليد از نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 -

104 - 5،6،11

5 _ كفرپيشگان بدعت گذار ، گرفتار تقليد هاى كوركورانه از سنت هاى جاهلى نياكان خويش اند

قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا

6 _ پايبندى كفرپيشگان به افكار و آراء گذشتگان خويش مانع پذيرش تعاليم قرآن و رسول خدا ( ص )

و إذا قيل لهم تعالوا . .. قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا

11 _ وفادارى جوامع به آراء و انديشه هاى باطل پيشينيان ، جلوگير بروز انديشه هاى نو و بر حق در ميان آنان

و إذا قيل لهم تعالوا . .. قالوا حسبنا ما وجدنا عليه ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 5،7

5 _ قوم هود پذيراى معبودان نياكان و نسل هاى گذشته خويش

و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

7 _ تقليد از نياكان و حفظ سنت هاى پيشينيان ، از انگيزه هاى قوم عاد براى پرستش معبودان دروغين و رويارويى با دعوت هود

قالوا . .. و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 2

2 _ در صورت نبود نشئه شهود و اقرار براى فرزندان ، آنان در انتخاب عقيده ، جز تبعيت و تقليد از پدران ، راهى نداشتند .

و أشهدهم على أنفسهم . .. أو تقولوا إنما أشرك ءاباؤنا من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 13

13 - تعصب و تقليد كوركورانه از نياكان و فرهنگ ملى ، مانع از شناخت درست حقايق و ره يابى به آن

ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 19

19 - تقليد از نياكان ، شعارى جاهلى و غيرمنطقى است .

قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 1،3،7

1 _ زشتكاران بى ايمان، پيروى از شيوه پدرانشان را توجيه كننده كردار خويش مى شمردند.

للذين لا يؤمنون. و إذا فعلوا فحشة قالوا وجدنا عليها ءاباءنا

3 _ جوامعى كه به پندار اجراى فرمان خدا به رسوم نارواى نياكان خويش پايبندند، جوامعى تحت نفوذ شياطين مى باشند.

إنا جعلنا الشيطين أولياء للذين لا يؤمنون . .. الله أمرنا بها

جمله {إذا فعلوا . .. } عطف بر {لا يؤمنون} است و در حقيقت صله براى {الذين} مى باشد. يعنى: إنا جعلنا الشياطين أولياء للذين إذا فعلوا فاحشة ... .

7 _ در بينش كافران زشتكردار عصر جاهلى، روش پدرانشان مهمتر از امر خداوند بود.

قالوا وجدنا عليها ءاباءنا و الله أمرنا بها

از اينكه زشتكاران در توجيه كردار خويش قبل از استناد به امر خدا به روش پدرانشان تمسك جستند، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 10

10 _ استناد به سنن پيشينيان در تعيين ارزشها، مخالف اخلاص در عبوديت خداوند است.

قالوا وجدنا عليها ءاباءنا. .. و ادعوه مخلصين له الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 9

9_ پايبندى به آداب و رسوم پدران و نياكان ، از انگيزه هاى مخالفت قوم ثمود با صالح ( ع

) و تعاليم او

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

مراد از {ما} بتها و معبودهاى پندارى مشركان است. توصيف آنها با جمله {يعبد ءاباؤُنا} اشاره به علت حكم قبل (نعبد) دارد; يعنى ، ما بتها را مى پرستيم ، چون پدرانمان آنها را مى پرستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 6،8

6_ پايبندى به آداب و رسوم پدران و نياكان ، دليل و انگيزه قوم شعيب در پرستش معبود هاى دروغين

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

مراد از {ما} در {ما يعبد . ..} بتها و معبودهاست. توصيف آنها با جمله {يعبد آباؤنا} بيانگر علت اصرار آنان بر تمسك به بتهاست. بنابراين مفاد عبارت {أن نترك ...} چنين است: ما بتها را ترك نمى كنيم; زيرا پدرانمان آنها را مى پرستيدند و همچنان به پرستش آنها ادامه مى دهند.

8_ پايبندى جوامع به آرا و آداب باطل پيشينيان ، مانع بروز انديشه هاى نو و برحق در ميان آنان است .

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 109 - 7

7_ تقليد از گذشتگان و پيروى از سنت پيشينيان ، وادار كننده مشركان عصر بعثت به پرستش معبود هاى دروغين

ما يعبدون إلاّ كما يعبد ءاباؤُهم من قبل

در برداشت فوق {كما} براى تعليل گرفته شده است. بنابراين مفاد {ما يعبدون ...} چنين مى شود: تنها دليل گرايش مشركان به بت پرستى ، اين است كه پدرانشان بت پرست بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 21،23،25

21- قوم نوح ،

عاد و ثمود و اقوام پس از آنان ، خدايان نياكان خود را مى پرستيدند .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

23- اقوام كافر پيشين داراى تعصب بودند و از آيين نياكان خويش كوركورانه تقليد مى كردند .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

25- تقليد از نياكان در عبادت غير خدا ، عمل باطلى است كه انبيا به مبارزه با آن برخاستند .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 1،6

1 - تقليد از نياكان ، تنها پاسخ قوم ابراهيم در توجيه بت پرستى خود

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

6 - شرك ، فاقد مبانى علمى و برهان و متكى به تقليد از نياكان و پيروى از سنت هاى گذشتگان

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 4

4 - عاديان شيوه زندگى خويش ( برج سازى ، كاخ نشينى و . . . ) را ، سنتى برجاى مانده از پيشنيان خود اعلام كردند .

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه كلمه {ه_ذا} اشاره به رفتار عاديان داشته باشد. بر اين اساس مراد از {خلق الأوّلين}، شيوه نياكان خود آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 8

8 - آيين مشركان ، آيينى موروثى بود .

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت قالوا . .. يريد أن يصدّكم عمّا كان يعبد ءاباؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 69 - 1،2،3

1 - تقليد از پدران و اجداد در عقايد دينى باطل و مبانى فكرى غلط ، از ويژگى هاى دوزخيان ستمگر

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

مفسران برآنند كه در اين جا ظاهر آيه شريفه (كافران پداران شان را گمراه يافتند) مراد نيست; بلكه اين خداوند است كه آنان را گمراه خوانده است و كافران تنها پدران خود را بر آيينى يافتند و بى تأمل و انديشه از آنان تقليد كردند. مفاد اين آيه، مانند مفاد آيه 23 سوره زخرف است كه مى فرمايد: {إنّا وجدنا ءاباءنا على امّة و إنّا على ءاثارهم مقتدون}.

2 - تقليد دوزخيان ستمگر از پدران خود در عقايد دينى و مبانى فكرى ، تقليدى كوركورانه بود .

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

3 - تقليد كوركورانه دوزخيان ستمگر در عقايد دينى و مبانى فكرى از پدران خود ، موجب دوزخى شدن آنان گرديد .

ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم . إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {إنهم ألفوا. ..} تعليل براى جملات پيشين (عذاب شدن و دوزخى گشتن كافران) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 70 - 1،4

1 - دوزخيان ستمگر ، بدون تعقّل و بى اختيار از رفتار و كردار پدران خود ، تقليد كرده و پيروى مى كردند .

فهم على ءاث_رهم يهرعون

مقصود از {آثار} رفتار و كردار و {اهراع} (ماده {يهرعون}) به معناى با سرعت دويدن است. اين كنايه از بى تأمل اقدام كردن و بى اختيار عمل كردن است.

4 - دنباله روى كوركورانه دوزخيان در رفتار و كردار و مواضع فردى و اجتماعى خود

از پدران خويش ، موجب دوزخى شدن آنان گرديد .

ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم . إنّهم ألفوا ... فهم على ءاث_رهم يهرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 71 - 2

2 - گمراهى و تقليد كوركورانه از پدران پيشين ، داراى پيشينه اى طولانى در تاريخ امت ها

و لقد ضلّ قبلهم أكثر الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 22 - 1

1 - پيروى از سنت نياكان ، تنها دليل مشركان بر پرستش فرشتگان

و جعلوا من عباده جزءًا . .. بل قالوا إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة و إنّا على ءاث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 3

3 - اقتدا به آيين نياكان ، تكيه گاه افراد مرفه و خوش گذران ، در مخالفت با پيامبران الهى

ما أرسلنا من قبلك . .. مترفوها إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة

رفاه نياكان مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 18 - 6

6 _ معبود هاى مشركان در پاسخ به سؤال خداوند در قيامت ، عامل انحراف و گمراهى مشركان را ، برخوردارى آنان و پدرانشان از رفاه بسيار و از ياد بردن خدا خواهند دانست .

و ل_كن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذكر

{ل_كن} _ كه در استدراك به كار مى رود _ در آيه شريفه براى رد اين اتهام است كه معبودها در گمراهى مشركان مؤثر بودند و نيز براى بيان علت هاى واقعى اين انحراف است كه در اين آيه، به دو

عامل اشاره شده است: 1_ رفاه (كه موجب فراموشى خدا است) (متّعتهم. ..الذكر). 2- رفتار هلاكت بار آنان ( و كانوا قوماً بوراً).

سرزنش تفاخر به قبر نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 1 - 8

8 - { قال علىّ ( ع ) بعد تلاوة { ألهيكم التكاثر حتّى زرتم المقابر } يا له مراماً ما أبعدَه و زَوْراً ما أغفلَه و خطراً ما افظعَه . . . أفبمصارع أباءهم يفخرون أم بعديد الهلكى يتكاثرون . . . و لاَن يكونوا عِبَراً أحقّ من أن يكونوا مفتخراً ;

على(ع) بعد از تلاوت آيه {ألهيكم التكاثر حتّى زرتم المقابر}، فرمود: شگفتا چه هدف بسيار دورى! و چه زيارت كنندگان غافلى و چه خراميدن بسيار زشتى! آيا به محل زمين خوردن پدران خويش مى نازند و يا به تعداد هلاك شدگان [اقوام خود ]مباهات مى كنند؟ . .. به راستى اينها مايه عبرت قرار گيرند، سزاوارتر است تا مايه مباهات و افتخار باشند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 2 - 6

شخصيت نياكان مريم(س) در يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 9

9- مريم ( س ) و خاندان او ، افرادى سرشناس در بين مردم عصر خويش

ي_أخت ه_رون ما كان أبوك امرأ سوء و ما كانت أُمّك بغيًّا

شرك نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 5

5 _ گرايش به شرك به خاطر شركورزى پدران ، عذر واهى و

ناپذيرفتنى در پيشگاه خداوند

أو تقولوا إنما أشرك ءاباؤنا من قبل و كنا ذرية من بعدهم

شرك نياكان اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 4

4_ قوم شعيب و پدرانشان ، مردمى مشرك و پرستشگر معبودى غير از خداى يكتا

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

شرك نياكان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 4

4 _ دودمان و پيشينيان قوم هود ، مردمى مشرك و پرستش كننده معبودانى دروغين

و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

شكل نياكان انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 13

13 _ اسلاف انسان ، داراى شكل و صورتى غير از انسان كنونى *

فنردّها على ادبارها

كلمه {ادبار}، جمع {دبر}، به معناى پشت و عقب است. و احتمال دارد مراد از آن، اسلاف انسانها باشد و تهديد الهى به بازگرداندن انسان به آن اسلاف، نشانه همانند نبودن صورت انسانهاى فعلى با گذشتگان است.

عبرت از قبر نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 1 - 8

8 - { قال علىّ ( ع ) بعد تلاوة { ألهيكم التكاثر حتّى زرتم المقابر } يا له مراماً ما أبعدَه و زَوْراً ما أغفلَه و خطراً ما افظعَه . . . أفبمصارع أباءهم يفخرون أم بعديد الهلكى يتكاثرون . . . و لاَن يكونوا عِبَراً أحقّ من أن يكونوا مفتخراً ;

على(ع) بعد از تلاوت آيه {ألهيكم التكاثر حتّى زرتم المقابر}، فرمود: شگفتا چه هدف بسيار دورى! و چه

زيارت كنندگان غافلى و چه خراميدن بسيار زشتى! آيا به محل زمين خوردن پدران خويش مى نازند و يا به تعداد هلاك شدگان [اقوام خود ]مباهات مى كنند؟ . .. به راستى اينها مايه عبرت قرار گيرند، سزاوارتر است تا مايه مباهات و افتخار باشند}.

عبرت از نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 2 - 6

عقيده نياكان اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 4

4_ قوم شعيب و پدرانشان ، مردمى مشرك و پرستشگر معبودى غير از خداى يكتا

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

عقيده نياكان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 12

12 - اتكاى قوم نوح ، تنها به آرا و انديشه هاى پدران و نياكان خويش

ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

عقيده نياكان مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 109 - 6

6_ پدران و پيشينيان مشركان عصر بعثت نيز مشرك و پرستشگر معبود هاى دروغين بودند .

ما يعبدون إلاّ كما يعبد ءاباؤُهم من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 2

2- مشركان عصر بعثت و نياكان شان ، به فرزند داشتن خداوند معتقد بودند .

قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم

عمل نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 8

8 - انسان ها مسؤول اعمال

گذشتگان خويش نبوده و به سبب آنها مؤاخذه نخواهند شد .

و لاتسئلون عما كانوا يعملون

عمل نياكان يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 9

9 - مؤاخذه يهود به خاطر رفتار ناصواب نياكانى از آنان ، از پندار هاى باطل ايشان *

و لاتسئلون عما كانوا يعملون

مخاطب قرار دادن يهوديان و يادآور شدن اين حقيقت كه شما مسؤول اعمال گذشتگان نيستيد، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

فرجام تقليد از نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 138 - 2

2 - به دور بودن راه پيشينيان از هرگونه پيامد شوم ( عذاب و كيفر الهى ) ، در ديدگاه قوم عاد

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين . و ما نحن بمعذّبين

با توجه به اين كه {ه_ذا} در آيه پيش، اشاره به روش و رفتار قوم عاد داشته باشد، استدلال آنها به صورت زير خواهد بود: اين شيوه اى كه ما در پيش گرفته ايم، سلوك پيشينيان ما است. اين رفتار براى پيشينيان، پيامد ناگوارى نداشته است; پس براى ما نيز نتيجه بدى نخواهد داشت.

فرعون و رسوم نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 8

8 _ فرعون و اطرافيانش ، قدرت و مكنت خود را ، در دفاع از آيين نياكانشان مى دانستند .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

فضايل نياكان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 2

2- خداوند

، ايمان و شرافت نياكان بنى اسرائيل را به آنان يادآور شد .

هدًى لبنى إسرءيل . .. ذرّية من حملنا مع نوح

نصب {ذرية} يا به تقدير حرف ندا و يا به تقدير فعل {اخص} است. در هر صورت يادآورى عنوان {ذريه همراهان نوح} بيانگر حقيقت فوق است.

فلسفه تقليد از نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 22 - 2

2 - پيروى از نياكان ، امرى موجه و دليلى قانع كننده در فرهنگ عرب جاهلى

بل قالوا إنّا وجدنا . .. ءاث_رهم مهتدون

كيفر نياكان يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 3

3 _ سهيم بودن يهود زمان پيامبر ( ص ) در گناه پدران خويش ( كشتار انبيا )

و قتلهم الانبيآء بغير حقّ . .. ذلك بما قدّمت ايديكم

بنابر اينكه خطاب در {ايديكم} به يهود عصر پيامبر (ص) باشد، جمله {ذلك بما قدّمت . .. } مى رساند كه آنان در گناه كشتن انبيا، كه به دست پدرانشان صورت گرفته، شريك هستند.

گمراهى نياكان اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 19

19 _ پيشينيان اهل كتاب _ بر اثر گرفتارى به لعنت و غضب خدا و در آمدن به شكل ميمون و خوك و پرستش طاغوت _ ، داراى بدترين جايگاه و منزلت در پيشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. أولئك شر مكاناً و اضل عن سواء السبيل

گمراهى نياكان كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37

- 71 - 1

1 - بيشتر پدران و اجداد كافران و مشركانِ صدر اسلام ، همچون خودشان در گمراهى به سر مى بردند .

و لقد ضلّ قبلهم أكثر الأوّلين

گمراهى نياكان مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 71 - 1

1 - بيشتر پدران و اجداد كافران و مشركانِ صدر اسلام ، همچون خودشان در گمراهى به سر مى بردند .

و لقد ضلّ قبلهم أكثر الأوّلين

مصريان باستان و نياكان يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 58 - 14

14_ ناشناخته بودن حسب و نسب يوسف ( ع ) نزد عموم مصريان

فعرفهم و هم له منكرون

اگر عموم مردم مصر مى دانستند كه يوسف(ع) از كدام قبيله، جامعه و دودمان است طبعاً به گوش برادران وى نيز مى رسيد و يوسف(ع) براى آنان ناشناخته نمى ماند.

مقامات اخروى نياكان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 9

9 - پيوستن مؤمنان ، به درجه عالى پدران بهشتى خود ، تفضل الهى و نه مايه كم شدن از مقام پدر آنان و كاسته شدن از عمل آنان

ألحقنا بهم ذرّيّتهم و ما ألتن_هم من عملهم من شىء

جمله {ما ألتناهم. ..} معادل {ما نقصناهم} است و ضميرهاى {هم} به {الذين آمنوا} بازمى گردد. مقصود اين است كه خداوند، در ملحق كردن ذريه بهشتيان به آنان، از منزلت و درجه پدران چيزى نمى كاهد; بلكه بر درجه ذريه مى افزايد.

نقش رسوم نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 -

لقمان - 31 - 21 - 9

9 - آداب و رسوم اقوام ، در هدايت و يا گمراهى نسل ها آنان ، تأثيرى قابل توجّه دارد .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

نقش عقيده نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 6

6- رفتار و عقايد پيشينيان و نياكان ، در محروميت و يا برخوردارى از امكانات معنوى و مادى آيندگان و اسلاف ، نقش اساسى دارد .

و ما منعنا أن نرسل بالأي_ت إلاّ أن كذّب بها الأوّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 69 - 6

6 - تأثير عقايد و افكار پدران و مادران ، بر فرزندان و نسل هاى آينده

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

نقش عمل نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 6

6- رفتار و عقايد پيشينيان و نياكان ، در محروميت و يا برخوردارى از امكانات معنوى و مادى آيندگان و اسلاف ، نقش اساسى دارد .

و ما منعنا أن نرسل بالأي_ت إلاّ أن كذّب بها الأوّلون

نقش نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 16

16_ نياكان در شايستگى نسلشان براى بهره مند شدن از نعمت هاى الهى ، نقشى بسزا دارند .

يتم نعمته عليك . .. كما أتمّها على أبويك من قبل

كلمه {كما} گاهى براى تشبيه به كار مى رود و گاهى براى تعليل برداشت فوق براساس دومين معناى ياد شده است. قابل ذكر است

كه در اين گونه موارد مراد از علت ، علت تامه نيست بلكه مقصود اقتضا و زمينه مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 4

4- پدران و نياكان و محيط خانوادگى و اجتماعى ، داراى نقشى مؤثّر در باور هاى هر نسل

قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم

ذكر {لأبائهم} اشاره به يكى از زمينه هاى اصلى گرايش ها و عقايد مردم عصر بعثت _ كه همان روحيه تقليد و دنباله روى از نياكان است _ دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 10

10 - تأثير عملكرد پدران ، در سرنوشت نسل هاى آينده آنان

و إذ قال إبرهيم . .. و جعلها كلمة باقية فى عقبه

ذكر باقى ماندن توحيد در نسل ابراهيم(ع) _ پس از بيان اعلام شجاعانه برائت از شرك و روى آوردن آن حضرت به توحيد _ مى تواند اشاره به نقش پدران در سرنوشت نسل هاى بعد داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 16

16 - از تبار نيكان و خداپرستان بودن ، از فضايل و كمالات آدمى

و كانت من الق_نتين

نقش نياكان موحّد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 3

3- داشتن نياكان مؤمن و موّحد ، ارزشى مسؤوليت آور

ذرّية من حملنا مع نوح

يادآورى نياكان مؤمن و صالح بنى اسرائيل به آنان، براى واقف ساختنشان به مسؤوليت خويش است.

نقش نياكان مؤمن

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 3

3- داشتن نياكان مؤمن و موّحد ، ارزشى مسؤوليت آور

ذرّية من حملنا مع نوح

يادآورى نياكان مؤمن و صالح بنى اسرائيل به آنان، براى واقف ساختنشان به مسؤوليت خويش است.

نياكان اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 1

1 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط، از ذريه نوح(ع) بودند.

و نوحا هدينا من قبل و من ذريته . .. و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

نياكان الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 1،2

1 _ زكريا، يحيى و الياس، نوادگانى از ذريه ابراهيم(ع) بودند.

و من ذريته . .. و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

2 _ زكريا، يحيى و الياس از نوادگان نوح(ع) بودند.

و من ذريته . .. و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

نياكان اليسع(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 1

1 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط، از ذريه نوح(ع) بودند.

و نوحا هدينا من قبل و من ذريته . .. و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

نياكان انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 98 - 2

2 _ خداوند تمامى آدميان و نژادها و تيره هاى مختلف آن را از يك شخص (آدم) آفريده است.

و هو الذى أنشأكم من نفس وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 -

12

12 _ تمام انسان ها فرزندان آدم ( ع ) هستند .

أخذت ربك من بنى ءادم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 11

11- { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . و ليس كلّ من فى الأرض من بنى آدم من ولد نوح قال الله فى كتابه : { . . . ذرّية من حملنا مع نوح } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. چنان نيست كه تمام آدميان روى زمين از فرزندان نوح باشند. خداوند در كتابش فرمود: ... ذرّية من حملنا مع نوح}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 4

4- همه انسان ها ، از نسلى واحد و از فرزندان آدمند .

و لقد كرّمنا بنى ءادم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 77 - 2،4

2 - نسل نوح ( ع ) ، تنها نسل باقى مانده از ميان نجات يافتگان از عذاب طوفان براى هميشه تاريخ

و جعلنا ذرّيّته هم الباقين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه حصر مستفاد از ضمير فصل {هم}، حصر اضافى باشد و در مقايسه با افراد موجود در كشتى سنجيده شود كه برخى از خاندان نوح(ع) و برخى از ديگر مردمان بودند كه به آن حضرت ايمان آورده بودند; يعنى، نسل مردم كافر طوفان زده و نيز نسل مردم مؤمن نجات يافته بر عرشه كشتى، همگى قطع شده و تنها نسل نوح(ع) باقى ماند.

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله

: { و جعلنا ذرّيّته هم الباقين } يقول : بالحقّ و النبوّة و الكتاب و الإيمان فى عقبه ، و ليس كلّ من فى الأرض من بنى آدم من ولد نوح ( ع ) . . . ;

از امام باقر(ع) [درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: ]{و جعلنا ذريته هم الباقين} روايت شده است: خدا مى فرمايد: ذريه او را با حق و نبوت و كتاب و ايمان باقى قرار داديم و آن طور نيست كه تمام فرزندان آدم _ كه در روى زمين زندگى مى كنند _ از فرزندان نوح(ع) باشند. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 1

1 - همه انسان ها و تمامى نژاد هاى بشر ، پديد آمده از يك زن و مرد ( آدم و حوا )

ي_أيّها الناس إنّا خلقن_كم من ذكر و أنثى

نياكان اهل بيت(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 54 - 13

13 _ خاندان محمّد ( ص ) ، از تبار ابراهيم

واتينا ال ابرهيم الكتب و الحكمة و اتيناهم ملكاً عظيماً

حضرت على (ع) در مورد آيه فوق فرمود: . .. و نحن آل ابراهيم.

_______________________________

كتاب سليم بن قيس، ص 87 ; بحارالانوار، ج 28، ص 275، ح 45.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 12

12 - { سُلَيْم بن قَيْس قال : خرج علينا علىّ بن أبى طالب ( ع ) . . . فقال . . . و العلم فى عقبنا إلى أن تقوم الساعة ثمّ قرأ

{ و جعلها كلمة باقية فى عقبه } ثمّ قال : كان رسول اللّه ( ص ) عقب إبراهيم و نحن أهل البيت عقب إبراهيم ( ع ) و محمد ( ص ) ;

سليم بن قيس مى گويد: حضرت على(ع) به سوى ما بيرون آمد و فرمود: علم در نسل ما است تا برپايى قيامت. سپس آيه {و جعلها كلمة باقية فى عقبه} را تلاوت نمود، و فرمود: رسول خدا(ص) از نسل ابراهيم(ع) است و ما اهل بيت از نسل ابراهيم(ع) و محمد(ص) هستيم}.

نياكان ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 6،7

6 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال را پديد مى آورد كه ضمير در {ذريته} به {ابراهيم} برگردد. در اين صورت برخى اسامى كه در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . .. و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت {نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است: {نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از آنان ياد شده، افرادى هستند كه از

ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

نياكان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 1،4

1- بنى اسرائيل ، از ذريه و نسل همراهان نوح ( ع ) در كشتى بودند .

هدًى لبنى إسرءيل . .. ذرّية من حملنا مع نوح

4- انتساب بنى اسرائيل به همراهان نوح ( ع ) ، موجب شايستگى آنان به عنايت خدا براى هدايتشان گرديد .

و ءاتينا موسى . .. ذرّية من حملنا مع نوح

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه نصب {ذرية} به تقدير فعل {اخص} و مجموع جمله {ذرّية من حملنا. ..} در مقام تعليل براى آيه قبل (و آتينا موسى...) باشد; يعنى، ما با نزول تورات، خواستار هدايت بنى اسرائيل بوديم; چون آنان از فرزندان همراهان حضرت نوح(ع) بودند.

نياكان داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 6،7

6 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال را پديد مى آورد كه ضمير در {ذريته} به {ابراهيم} برگردد. در اين صورت برخى اسامى كه در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . .. و من ذريته داود و سليمن و

أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت {نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است: {نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از آنان ياد شده، افرادى هستند كه از ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

نياكان زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 1،2

1 _ زكريا، يحيى و الياس، نوادگانى از ذريه ابراهيم(ع) بودند.

و من ذريته . .. و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

2 _ زكريا، يحيى و الياس از نوادگان نوح(ع) بودند.

و من ذريته . .. و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

نياكان سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 6،7

6 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال را پديد مى آورد كه ضمير در {ذريته} به {ابراهيم} برگردد. در اين صورت برخى اسامى كه در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . .. و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت

{نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است: {نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از آنان ياد شده، افرادى هستند كه از ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

نياكان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 5

5_ قوم صالح و پدرانشان ، مردمانى مشرك و پرستشگر غير خدا بودند .

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

نياكان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 5

5 _ قوم هود پذيراى معبودان نياكان و نسل هاى گذشته خويش

و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 8

8 _ قوم هود پرستشگر اسمهايى بى هويت و معبودانى ساخته و پرداخته اوهام خود و نياكانشان

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

نياكان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 1

1 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط، از ذريه نوح(ع) بودند.

و نوحا هدينا من قبل و من ذريته . .. و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

نياكان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 3

3 - محمد ( ص ) پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت آن حضرت از ميان نسلشان بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم . .. يزكّيهم

به گفته همه مفسران، مراد از {رسولا} پيامبر عظيم

الشأن اسلام، حضرت محمد(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 219 - 6

6 - { عن أبى الجارود قال : سألت أباجعفر ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { و تقلّبك فى الساجدين } قال : يرى تقلّبه فى أصلاب النبيّين من نبىّ إلى نبىّ . . . ;

ابوالجارود گويد: از امام باقر(ع) در باره قول خداى عزّوجلّ {و تقلّبك فى الساجدين} پرسيدم، فرمود: خدا مى بيند جابه جا شدن پيغمبر را در صلب هاى پيامبران از پيغمبرى به پيغمبر ديگر}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 12

12 - { سُلَيْم بن قَيْس قال : خرج علينا علىّ بن أبى طالب ( ع ) . . . فقال . . . و العلم فى عقبنا إلى أن تقوم الساعة ثمّ قرأ { و جعلها كلمة باقية فى عقبه } ثمّ قال : كان رسول اللّه ( ص ) عقب إبراهيم و نحن أهل البيت عقب إبراهيم ( ع ) و محمد ( ص ) ;

سليم بن قيس مى گويد: حضرت على(ع) به سوى ما بيرون آمد و فرمود: علم در نسل ما است تا برپايى قيامت. سپس آيه {و جعلها كلمة باقية فى عقبه} را تلاوت نمود، و فرمود: رسول خدا(ص) از نسل ابراهيم(ع) است و ما اهل بيت از نسل ابراهيم(ع) و محمد(ص) هستيم}.

نياكان مردم جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11 - 4

4 - مردم جزيرة العرب ، از نسل مؤمنان عصر

نوح بودند .

حملن_كم فى الجارية

در اين آيه، {حمل شدن} به مخاطبان عصر نزول قرآن نسبت داده شده است و مقصود حمل اجداد آنان است و چون نجات آنان به سبب مؤمن بودن ايشان بوده است; مى توان نتيجه گرفت مردم جزيرة العرب (مخاطبان اين آيه)، از نسل همين مؤمنان نجات يافته بودند.

نياكان مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 17

17 _ پاكدامنى پدران و مادران حضرت مريم ( ع ) از زنا

طهّرك و اصطفيك على نساء العالمين

امام باقر (ع) در معنى آيه فوق فرمود: . .. و طهّرها من ان يكون فى ولادتها من آبائها و امّهاتها سفاح ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 173، ح 47 ; نورالثقلين، ج 1، ص 336، ح 127 ; بحار الانوار، ج 14، ص 192، ح 2.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 3

3- هارون ، شخصيتى صالح در ميان قوم مريم ، كه افراد پاك را به او منتسب مى كردند . *

ي_أخت ه_رون

برخى از مفسران وجه انتساب مريم(س) به هارون را نسبى ندانسته اند، بلكه او را شخصى برجسته در بين قوم حضرت مريم دانسته اند كه مردم، زاهدان و تقوا پيشگان را، به او منتسب مى كردند. اين مفسران، انتساب مريم را به او از اين باب مى دانند.

نياكان مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 10

10 _ رضايت يهوديان و مسيحيان عصر بعثت از رفتار هاى ناپسند نياكان خويش

هل انبئكم بشرّ

من ذلك مثوبة عند اللّه من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت

سرزنش يهوديان و مسيحيان عصر بعثت به خاطر رفتار ناپسند پيشينيان آنان، مى تواند حاكى از رضايشتان به آن رفتار باشد.

نياكان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 6،7

6 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال را پديد مى آورد كه ضمير در {ذريته} به {ابراهيم} برگردد. در اين صورت برخى اسامى كه در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . .. و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت {نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است: {نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از آنان ياد شده، افرادى هستند كه از ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

نياكان هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 6،7

6 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن

و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال را پديد مى آورد كه ضمير در {ذريته} به {ابراهيم} برگردد. در اين صورت برخى اسامى كه در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . .. و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت {نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است: {نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از آنان ياد شده، افرادى هستند كه از ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

نياكان يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 1،2

1 _ زكريا، يحيى و الياس، نوادگانى از ذريه ابراهيم(ع) بودند.

و من ذريته . .. و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

2 _ زكريا، يحيى و الياس از نوادگان نوح(ع) بودند.

و من ذريته . .. و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

نياكان يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 17

17_ ابراهيم و اسحاق ( ع ) ، پدران يعقوب و يوسف ( ع ) بودند .

على أبويك من قبل إبرهيم و إسح_ق

نياكان يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 -

84 - 6،7

6 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال را پديد مى آورد كه ضمير در {ذريته} به {ابراهيم} برگردد. در اين صورت برخى اسامى كه در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

7 _ داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون، فرزندانى از نسل نوح(ع) و هدايت يافته از جانب خداوند بودند.

نوحا . .. و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

با توجه به دو نكته مى توان گفت {نوحا} مرجع ضمير در {ذريته} است: {نوحا} نزديكترين كلمه اى است كه مى تواند مرجع ضمير باشد. در ميان كسانى كه به عنوان ذريه از آنان ياد شده، افرادى هستند كه از ذريه ابراهيم(ع) نيستند، مانند حضرت لوط(ع) و الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 17

17_ ابراهيم و اسحاق ( ع ) ، پدران يعقوب و يوسف ( ع ) بودند .

على أبويك من قبل إبرهيم و إسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 1

1_ ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پدران و اجداد يوسف ( ع ) بودند .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

نياكان يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5

- انعام - 6 - 86 - 1

1 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط، از ذريه نوح(ع) بودند.

و نوحا هدينا من قبل و من ذريته . .. و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

نياكان يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 27

27 - ابو عمرو زبيرى از امام صادق ( ع ) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد { . . . فلم تقتلون انبياء اللّه من قبل ان كنتم مؤمنين } روايت كرده كه : { انما نزل هذا فى قوم اليهود و كانوا على عهد محمد ( ص ) لم يقتلوا الأنبياء بأيديهم و لاكانوا فى زمانهم و انما قتل أوايلهم . . . فجعلهم اللّه منهم و أضاف إليهم فعل أوايلهم بما تبعوهم و تولّوهم ;

اين آيه درباره يهود نازل گشته است در حالى كه يهوديان زمان پيامبر(ص) پيامبرانى را نكشته بودند و در زمان آنان نيز زندگى نمى كردند و همانا گذشتگان آنان پيامبران را كشتند . .. پس خداوند اين يهوديان (يهوديان زمان حضرت محمد(ص)) را جزء آنان دانسته و قتل انبيا را به خاطر پيروى آنان و محبتشان به پيشينيان به آنان نسبت داده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 9

9 - مؤاخذه يهود به خاطر رفتار نادرست نياكانى از آنان ، از پندار هاى باطل ايشان *

و لاتسئلون عما كانوا يعملون

مخاطب قرار دادن يهوديان و يادآور شدن اين حقيقت كه شما مسؤول اعمال گذشتگان نيستيد، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 4

4 _ رضايت يهود زمان پيامبر ( ص ) از كشتار انبياى گذشته به دست نياكان و همكيشان خويش

و قتلهم الانبيآء . .. ذلك بما قدّمت ايديكم

به نظر مى رسد نسبت قتل پيامبران به يهود عصر پيامبر (ص) كه از خطاب در {ايديكم} به دست مى آيد، به جهت رضايت آنان به عملكرد گذشتگان خويش باشد، چون آنان مرتكب قتل انبيا نشدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 19،27

19 _ يهود عصر پيامبر ( ص ) با رضايت به كشتار انبيا توسط پيشينيان خود ، در حكم قاتلان انبيا

فلم قتلتموهم ان كنتم صادقين

27 _ رضايت يهود معاصر پيامبر ( ص ) از قتل انبيا به دست نياكانشان در پانصد سال قبل از بعثت ، موجب نسبت دادن قتل انبيا به آنان از سوى خداوند

قل قد جاءكم رسل من قبلى بالبيّنات و بالّذى قلتم فلم قتلتموهم

امام صادق (ع) پس از تلاوت آيه فوق فرمود: كان بين القاتلين و القائلين خمس ماة عام، فالزمهم اللّه القتل برضاهم ما فعلوا.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 409، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 328، ح 2، 4، 6.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 10

10 _ رضايت يهوديان و مسيحيان عصر بعثت از رفتار هاى ناپسند نياكان خويش

هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت

سرزنش يهوديان و مسيحيان عصر بعثت به خاطر رفتار ناپسند پيشينيان آنان،

مى تواند حاكى از رضايشتان به آن رفتار باشد.

نيت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نيت

آثار حسن نيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 12،14

12 _ اشخاص معذور و معاف شده از جهاد ، در صورت داشتن حسن نيت و خيرخواه بودن ، از محسنان به حساب مى آيند .

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنين من سبيل

14 _ معاف شدگان از جهاد ، در صورت داشتن حسن نيت و خيرخواه بودن ، بايد از هر گونه تعرض در جامعه مصون باشند .

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنين من سبيل

آثار نيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 5

5 - نيت نيك ، در نيكويى عمل كافى نيست .

لاتقولوا رعنا و قولوا انظرنا

بديهى است كه مسلمانان با گفتن كلمه {راعنا} نيت سوئى نداشتند; ولى خداوند آنان را از به كارگيرى آن كلمه - به خاطر جلوگيرى از سوء استفاده دشمنان - باز مى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 4

4 _ رُشد و شكل گيرى شخصيّت آدمى ، برخاسته از رفتار جهتدار وى *

مثل الّذين ينفقون اموالهم فى سبيل اللّه . .. مائة حبّة

از تشبيه شخص انفاق كننده به دانه اى كه . .. اين معنا به دست مى آيد كه رشد شخصيّت آدمى، برخاسته از انفاق و رفتار او در راه خدا (جهت) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده

- 5 - 89 - 1،3،4،5

1 _ سوگندهايى كه بى هدف و لغو بر زبان جارى مى شوند مؤاخذه اى را از سوى خداوند به همراه ندارند .

لايؤاخذكم اللّه باللغو فى أيمنكم

{اَيمان} جمع يمين (قسم) و {فى أيمنكم} متعلق به {للغو} مى باشد و سوگند لغو به سوگندهايى گفته مى شود كه از روى عادت و بدون توجه به محتواى قسم بر زبان جارى مى شود.

3 _ سوگندشكنان در صورتى كه سوگندشان با توجه و از روى قصد باشد ، مورد مؤاخذه خداوند قرار خواهند گرفت

و لكن يؤاخذكم بما عقدتم الأيمن

امت اسلام بر اين اتفاق نظر دارند كه مؤاخذه بر سوگند و لزوم كفاره تنها در صورتى است كه ياد كننده سوگند به آن وفادار نماند (مجمع البيان).

4 _ لزوم وفاى به سوگند هاى برخاسته از قصد و نيت

و لكن يؤاخذكم بما عقدتم الأيمن

5 _ قصد و نيت ملاك و معيارى براى اعتبار گفته ها و كردارها

و لكن يؤاخذكم بما عقدتم الأيمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 15

15 _ نقش انگيزه و هدف انسان در حسن و قبح عملش و ارزش گذارى آن

إذا نصحوا . .. ما على المحسنين من سبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 4

4 _ تأثير نيت و انگيزه انسان در ارزش اعمال و انفاقهايش نزد خداوند

ما ينفق مغرماً . .. و يتخذ ما ينفق قربت عند اللّه و صلوت الرسول ألا إنها قربة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 107 -

10

10 _ ارزشمندى ساختن مسجد ، در گرو حسن نيت و انگيزه الهى داشتن آن است .

و الذين اتخذوا مسجداً . .. و ليحلفن إن أردنا إلا الحسنى و اللّه يشهد إنهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 7

7 _ منزلت معنوى مسجد ، منوط به نيت بنيانگذار آن است .

مسجداً ضراراً . .. لا تقم فيه أبداًلمسجد أسّس على التقوى من أول يوم أحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 12

12_ اعمال نيك ، اگر به قصد دستيابى به بهره هاى دنيوى انجام گيرد ، نتايج آن تنها در دنيا عايد انسان مى شود .

من كان يريد الحي_وة الدنيا و زينتها نوفّ إليهم أعم_لهم فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 16 - 4

4_ اعمال انسان ها در دنيا ، اگر جنبه الهى نداشته باشد ، در سراى آخرت فاقد ارزش بوده و ثمربخش نخواهد بود .

أُول_ئك . .. بطل ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 8

8- در راه خدا بودن هجرت ، شرط ارزشمندى آن

هاجروا فى الله

{فى} احتمال دارد به همان معناى خودش باشد و بنابراين مراد از آن مى تواند {فى سبيل الله} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 5

5- نيّت ، نقشى تعيين كننده ، در ارزيابى عمل آدمى دارد .

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

آنچه در درون و

قلب انسان مى گذرد نيتها، افكار، تخيلات و . .. اوست و خداوند قبل از نويد دادن به پذيرش توبه صالحان به اهميت انگيزه هاى درونى انسان و نقش تعيين كننده آن در پذيرش توبه، اشاره كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 84 - 13

13- { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول الله عزّوجلّ : . . . { قل كلّ يعمل على شاكلته } يعنى على نيّته ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ. .. {قل كلّ يعمل على شاكلته} روايت شده است كه فرمود: مقصود اين است كه هر كس بر نيت خويش عمل مى كند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 8

8 - خوبى هركار ، علاوه بر صدور آن به نيت خير ، در گرو هماهنگى آن با ساير خواسته ها و دستورات خداوند است .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

با وجود آن كه موسى(ع) در تعجيل خود، نيت خير داشته است; ولى بازخواست شدن او دال براين مطلب است كه صرف داشتن نيت خير، براى برترى يافتن عمل كافى نيست; بلكه بايد با ادله ديگر آن عمل را سنجيد. اگر در تعارض نبود، آن گاه بدان اقدام كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 1،2

1 - نيت و انگيزه افراد ، معيار ارزش اعمال آنان در نزد خداوند

لن ينال اللّه لحومها . .. و ل_كن يناله التقوى منكم

ضمير {لحومها} و {دماؤها} به {بُدن} بازمى

گردد. {بدن} نيز به معناى شتران درشت و فربه است. بنابراين معناى {لن ينال اللّه لحومها...التقوى منكم} چنين مى شود: {هرگز گوشت ها و خون هاى شتران قربانى شده، به خدا نخواهد رسيد; بلكه آن تقوا و خدا ترسى شما است كه به خدا مى رسد}. به نظر مى رسد آيه ياد شده هشدارى است به همه مؤمنان كه بايد توجه داشته باشند تنها چيزى كه مايه قرب آنها به خدا مى شود و سبب مى گردد كه خداوند از آنها بپذيرد و راضى شود، تقوا و خداترسى است; نه ظاهر اعمال، هرچند بزرگ و زياد باشد; زيرا فرشتگان گزارشگر هيچ گاه ظواهر اعمال را به خدا گزارش نمى كنند; بلكه آنچه آنان گزارش مى دهند مربوط به باطن عمل است.

2 - پيكر ظاهرى اعمال انسان _ هرچند بسيار خوب و شايسته هم باشد _ بدون در نظر گرفتن انگيزه و نيت صاحب آن ، فاقد كمترين ارزش

لن ينال اللّه لحومها . .. و ل_كن يناله التقوى منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 8

8 - اعمال نيكى كه جهت خدايى ( حسن فاعلى ) ندارد ، بى ثمر و فاقد ارزش است .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

مقصود از اعمال كافران در آيه شريفه كردار خوب آنان است; چرا كه اعمال بد نتيجه خوبى ندارد تا گفته شود كه مثل سراب بى فايده است. اما جهت خدايى و حسن فاعلى اعمال، از وصف {الذين كفروا} استفاده شده است; يعنى، چون خدا را انكار مى كنند

و براى او كار نمى كنند اعمالشان بى ثمر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 4

4 - تأثير نيت ها و نوع جهت گيرى ها ، در ارزش مندى رفتار ها و كردارها

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 8

8 - نيت عملِ خير و فراهم ساختن زمينه هاى انجام آن ، برابر است با انجام كامل آن در بينش الهى

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) به قصد قربانى كردن فرزندش اسماعيل، تمامى مقدمات آن را تا خواباندن وى بر زمين و به دست گرفتن كارد انجام داد و خداوند همين مقدار از تلاش آن حضرت را، انجام كامل ذبح تلقى فرمود و از ايشان قبول كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 20

20 - تأثير انگيزه ها و نيت هاى انسان ها در اعمالشان و نيز در چگونگى و ميزان كيفر و پاداش آنان

فينبّئكم بما كنتم تعملون إنّه عليم بذات الصدور

خداوند به جاى آن كه بفرمايد: من به اعمال پنهانى آنان آگاهم، فرمود: به باطن و ضمير آنان آگاه هستم. اين تعبير مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 9

9 - نقش اساسى نيت و انگيزه ، در ارزش اعمال آدمى و اثربخشى آنها

من كان يريد . .. و من كان يريد

تعبير

به {يريد} اشاره به تأثير نيت هاى مردم در اعمال و ارزش آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 7

7- ارزش و ثمربخشى اعمال نيك ، در پرتو انگيزه صحيح و جلب رضاى الهى

اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه فأحبط أعم_لهم

از مفهوم آيه شريفه، استفاده مى شود كه اعمال نيك در صورتى حبط نخواهد شد كه در جهت جلب رضايت خداوند باشد.

اخلاص در نيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 4

4 _ مرغوبيت كالاى مورد انفاق و خلوص نيّت انفاق كننده ، دو عنصر لازم در انفاق

من ذا الذى يقرض اللّه قرضاً حسناً

نيكو بودن قرض {قرضاً حسناً}، عبارت است از حُسن فاعلى (خلوص در نيّت و . .. ) و حُسنِ فعلى (پرداخت كالاى مرغوب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 7،8

7 _ خلوص نيّت همسر عمران ، در نذر فرزندش براى خدمت در راه خدا

ربّ انّى نذرت لك

{لك}، بيانگر خلوص نيّت است.

8 _ نذر مخلصانه همسر عمران ، زمينه برگزيدن آل عمران براى نبوّت از سوى خداوند

انّ اللّه اصطفى . .. ال عمران ... اذ قالت امرات عمران ربّ انّى نذرت لك

{اذ} متعلّق به {اصطفى} است; يعنى آنگاه خداوند آل عمران را برگزيد كه همسر عمران، نذرى مخلصانه كرد. و اخلاص، از {لك} استفاده شده است.

اهميت نيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 23

23 - نقشِ هدف و نيت

در تعيين نيكويى و ناپسندى رفتارها

و لكن الشيطين كفروا يعلمون الناس السحر . .. و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نح

شياطين، بر خلاف دو فرشته (هاروت و ماروت) به خاطر آموزش سحر به مردم كافر شمرده شدند; زيرا غرض شياطين از آموختن سحر ايجاد مفسده بود و انگيزه آن دو فرشته، دفع مفسده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 225 - 3،4،6

3 _ سوگندهايى كه با قصد قلبى و اراده جدّى باشد ، موجب مؤاخذه الهى است .

و لكن يؤاخذكم بما كسبت قلوبكم

4 _ ضرورت تعهّد و وفادارى نسبت به سوگندهايى كه برخاسته از اراده و قصد قلبى است .

و لكن يؤاخذكم بما كسبت قلوبكم

6 _ نيّت ، ملاك ثواب و عقاب عمل

لا يؤاخذكم اللّه باللغو فى ايمانكم و لكن يؤاخذكم بما كسبت قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 3

3 _ لزوم تداومِ نيّت خالص در انفاق

و تثبيتاً من انفسهم

بنابراينكه {تثبيتاً} به معناى تثبيت بر نيّت خالص باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 5

5 _ پاداش الهى به اعمال نيك در گرو انجام آن از سوى افراد صالح است .

و اولئك من الصّالحين. و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه

فاعل در {ما يفعلوا}، ضميرى است كه به {الصالحين} برمى گردد; يعنى اگر صالحان عمل خير انجام دهند پاداش مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 9

9 _ قصد و

نيّت عمل كننده كردار هاى نيك ، تعيين كننده برخوردارى وى از نعمت هاى دنيا يا مواهب آخرت

و من يرد ثواب الدّنيا نؤته منها و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 74 - 5

5 - اهميت نيت و انگيزه هاى درونى انسان ، در مقايسه با گفتار و كردار ظاهرى وى

و إنّ ربّك ليعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

تقدم عبارت {ما تكنّ صدورهم} بر {ما يعلنون} مى تواند از آن جهت باشد كه اسرار و انگيزه هاى درونى انسان ها، از اهميت بيشترى برخوردار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 3

3 - قصد قربت ، شرط مقبول افتادن انفاق است .

إلاّ ابتغاء وجه ربّه

پاداش نيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 99 - 4

4 _ اعمال و نيات پنهان و آشكار آدمى مورد محاسبه و جزاء و پاداش الهى

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

بيان آگاهى خداوند بر آشكار و نهان انسان هشدارى است به بندگان كه اعمال و رفتار و نيز نيات و حالات آنان محاسبه خواهد شد. و به مقتضاى آن به پاداش و يا سزاى لازم خواهند رسيد.

حسن نيت معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 12

12 _ اشخاص معذور و معاف شده از جهاد ، در صورت داشتن حسن نيت و خيرخواه بودن ، از محسنان به حساب مى آيند .

ليس على

الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنين من سبيل

حسن نيت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 14

14 - مؤمن ، به دور از نيت و انديشه سوء نسبت به ديگر مؤمنان

الذين جاءو من بعدهم يقولون . .. و لاتجعل فى قلوبنا غلاّ للذين ءامنوا

آيه شريفه، در حقيقت رهنمودى است به مؤمنان كه خويش را از هرگونه بدخواهى و كينه نسبت به اهل ايمان، دور نگه دارند.

روش اثبات حُسن نيت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 5

5 - منافقان ، همواره در صدد نشان دادن حسن نيت خود و جلب نظر و اطمينان مؤمنان به خويش اند .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم لئن أمرتهم ليخرجنّ

روش اثبات حُسن نيت منافقان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 4

4 - تلاش گسترده منافقان صدراسلام براى اثبات حسن نيت خود و جلب نظر و اطمينان پيامبر ( ص ) و مؤمنان به سوى خويش

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم لئن أمرتهم ليخرجنّ

سوگند مؤكد، دليل بر وجود چنين تلاشى است.

سوء نيت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 7

7- حضرت لوط ( ع ) از نيت سوء و تجاوزكارانه قومش نسبت به مهمانان خويش باخبر و از آن به شدت نگران و بيمناك بود .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

درخواست لوط(ع) از قومش براى اجتناب از عملى شرم آور، به دنبال

روانه شدن آنان به در خانه آن حضرت _ بى آنكه توضيح ديگرى داده شده باشد _ حكايت از اين نكته مى كند كه لوط(ع) از قصد آنان باخبر بود.

سوء نيت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 107 - 16

16 _ گواهى خداوند بر دروغ گويى منافقان در داشتن حسن نيت در ساختن مسجد ( مسجد ضرار )

و اللّه يشهد إنهم لكذبون

علم به نيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 21

21 _ علم و آگاهى خداوند به اسرار درونى انسانها

و ما تخفى صدورهم اكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 18،21

18 _ دانايى همه جانبه خداوند ، به آنچه آدميان در دل خويش پنهان دارند .

انّ اللّه عليم بذات الصدور

21 _ توجه به دانايى خدا به تمامى اسرار دل ها ، زمينه ساز پرهيز آدمى از انحرافات

يا ايها الذين امنوا . .. ها انتم اولاء ... انّ اللّه عليم بذات الصدور

جمله {ان اللّه . .. } علاوه بر بيان اين حقيقت كه خداوند به نهان دلها آگاه است، به اين هدف ايراد شده كه انسانها با توجه به اين حقيقت از انحرافات بپرهيزند; چرا كه تمام افكار و اعمالشان در محضر و ديد خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 6

6 _ آگاهى خداوند ، از راز دل و اسرار افراد

و اللّه سميع عليم. اذ همّت طائفتان

كلمه {همّت} از ماده

{همّ} به معناى تصميم و قصدى است كه در دل، براى انجام كارى گرفته شود. و بنابر اينكه {اذ همّت} متعلّق به {سميع} و {عليم} باشد، بيانگر علم خداوند به قصد و نيت انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 18

18 _ آگاهى كامل خداوند بر نيّات و خواسته هاى درونى انسانها

ان يريدا اصلاحاً . .. انّ اللّه كان عليماً خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 99 - 2

2 _ خداوند داناى به رفتار و كردار ، نيات و حالات انسانها

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

در برداشت فوق {ماتبدون} به رفتار و كردار آدمى كه جنبه بيرونى دارد و {ما تكتمون} به نيات و حالات انسان كه همواره جنبه درونى دارد، تفسير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 38 - 2

2- نيت ها ، انگيزه ها ، افكار و رفتار آشكار و پنهانى انسان در قلمرو علم خداوند

ربّنا إنك تعلم ما نخفى و ما نعلن

كيفر نيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 99 - 4

4 _ اعمال و نيات پنهان و آشكار آدمى مورد محاسبه و جزاء و پاداش الهى

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

بيان آگاهى خداوند بر آشكار و نهان انسان هشدارى است به بندگان كه اعمال و رفتار و نيز نيات و حالات آنان محاسبه خواهد شد. و به مقتضاى آن به پاداش و يا سزاى لازم خواهند رسيد.

كيفر نيت

سوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 18

18 _ نيات سوء انسان ، مقتضى بازخواست الهى است .

و اعلموا انّ اللّه يعلم ما فى انفسكم فاحذروه

نشانه هاى نيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 8

8- عمل انسان ، نشانگر باور ها ، نيت ها و حالات درونى اوست .

ثمّ تابوا من بعد ذلك و أصلحوا

در آيه شريفه اقدام به اصلاح و صلاح عملى، به عنوان شرط توبه و نشانگر واقعى بودن آن ذكر شده است و اين نشان مى دهد كه تحول درونى انسانها به سوى خدا،نمى تواند جداى از عمل صالح باشد.

نقش نيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 10

10 _ نقش نيّت ( حُسن فاعلى ) ، در ارزشمندى اعمال نيك ( حُسن فعلى )

و مثل الّذين ينفقون اموالهم ابتغاء مرضات اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 267 - 6

6 _ وجود چيز هاى نامرغوب در بين اموال انفاق شده بدون تعمّد و قصد و نيّت نسبت به آن ، مانعى ندارد .

انفقوا من طيّبات ما كسبتم . .. و لا تيمّموا الخبيث

جمله {و لا تيمّموا . .. } علاوه بر اينكه خود حكم مستقلى است و ضرورت پرهيز از انفاق كالاى نامرغوب را بيان مى كند; به لحاظ اينكه متعلّق نهى، تمايل و قصد به نامرغوب است، مى تواند توضيحى باشد براى {من طيّبات}. يعنى اگر در بين اموال انفاق شده

كالاى نامرغوبى نيز يافت شود ولى شما قصد آنرا نداشتيد، از مصداق {انفقوا من طيّبات} خارج نشده ايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 14

14 _ مقبوليّت انفاق در پيشگاه خداوند و ثمردهى آن ، در گرو نيّت و قصد قربت انفاق كننده

و ما تنفقوا من خير فلانفسكم و ما تنفقون الاّ ابتغاء وجه اللّه

بنابراينكه جمله {و ما تنفقون} حال براى {و ما تنفقوا فلانفسكم} باشد; يعنى آنگاه انفاق به سود شماست كه براى {ابتغاء وجه اللّه} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 15

15 _ نقش نيّت خير در جلب توفيق الهى

ان يريدا اصلاحاً يوفّق اللّه بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 20

20 - نيات و انگيزه هاى پنهان اَعمال ، مدرك و ميزان داورى در روز قيامت است .

إلينا مرجعهم فننبّئهم بما عملوا إنّ اللّه عليم بذات الصدور

تعبير {عليم بذات الصدور} در حقيقت، تأكيدى است بر اين نكته كه آنچه در اندرون سينه ها مى گذرد، داراى نقشى اساسى در ارزش گذارى و بررسى اَعمال آدمى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 9 - 2

2 - تأثير نيت ها و حالات درونى انسان ، بر سرنوشت او در قيامت

يوم تبلى السرائر

اختبار و آزمودن سريره ها، دلالت بر تأثير نيك و بد آنها در كيفر و پاداش اعمال دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20

- 5

5 - نقش نيت ( حسن فاعلى ) ، در ارزش مندى اعمال نيك ( حسن فعلى )

إلاّ ابتغاء وجه ربّه

نقش نيت در ارزشگذارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 8

8 _ نقش اساسى تقوا و نيت پاك در ارزش عمل

لمسجد أسّس على التقوى من أول يوم أحق

نيت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 3،5،7،8،9،14

3 _ خداوند ، حسابگر آنچه آدمى در دل دارد ; خواه آدمى آن را آشكار نمايد و يا پنهان سازد .

و ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه يحاسبكم به اللّه

5 _ منويات و ملكات نفسانيه انسان ، مورد محاسبه خداوند

و ان تبدوا ما فى انفسكم . .. يحاسبكم به اللّه

{ما فى النفس}، علاوه بر منويّات، مى تواند شامل ملكات نفسانيه (مانند شجاعت و بخل و . ..) نيز بشود. بنابراين احتمال كه {فى انفسكم}، متعلق به استقرار باشد; نه وجود تنها. و مستقر در نفس همان ملكات است.

7 _ خداوند ، مالك انسان و اعمال و نيّات وى

للّه ما فى السّموات و ما فى الارض و ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه يحاسبكم به ال

8 _ مالكيّت مطلق الهى ، علت و دليل سلطه وى به اعمال و نيّات انسان و محاسبه آنها

للّه ما فى السّموات و ما فى الارض و ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه يحاسبكم به ال

جمله {للّه ما فى السّموات . .. } به منزله تمهيدى است براى {ان تبدوا ... } يعنى خداوند مالك حقيقى همه چيز است

كه از جمله آنها، اعمال و نيّات انسان مى باشد. و چون مالك حقيقى است، قادر به محاسبه نيّات و اعمال آدمى است.

9 _ خداوند پس از محاسبه اعمال و نيّات انسان ، وى را يا عفو خواهد كرد و يا عذاب .

و ان تبدوا . .. فيغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء

14 _ خداوند ، قادر بر محاسبه اعمال و نيّات انسان و آمرزش و عذاب او

و ان تبدوا . .. يحاسبكم به اللّه فيغفر ... و يعذّب ... و اللّه على كلّ شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 13

13 _ آگاهى كامل خداوند از نيات قلبى و اسرار درونى انسان

إنّ اللّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 15

15 _ خداوند آگاه به گفته ها و انديشه هاى آدميان و تمامى حالات و صفات نفسانى ايشان

ان كنت قلته فقد علمته تعلم ما فى نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 18

18 - خداوند ، بر اَعمال و زواياى قلب و انديشه آدميان آگاهى دارد .

إنّ اللّه عليم بذات الصدور

نيت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 5،6

5 - خداوند ، به نيت ها و راز هاى دل آدميان آگاه است .

إنّه عليم بذات الصدور

6 - آگاهى خداوند به نيت ها و راز دل ها ، دليل آگاهى كامل او از حقايق پنهانى تمامى جهان

إنّ اللّه ع_لم

غيب السم_وت و الأرض إنّه عليم بذات الصدور

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّه عليم بذات الصدور} در مقام تعليل براى {إنّ اللّه عالم غيب. ..} مى باشد; يعنى، چون خداوند به نيت ها و راز دل ها _ كه پنهانى ترين امور جهان است _ آگاه مى باشد، پس نسبت به امور غيبى جهان نيز آگاه خواهد بود.

نيت در بناى مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 107 - 10

10 _ ارزشمندى ساختن مسجد ، در گرو حسن نيت و انگيزه الهى داشتن آن است .

و الذين اتخذوا مسجداً . .. و ليحلفن إن أردنا إلا الحسنى و اللّه يشهد إنهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 7

7 _ منزلت معنوى مسجد ، منوط به نيت بنيانگذار آن است .

مسجداً ضراراً . .. لا تقم فيه أبداًلمسجد أسّس على التقوى من أول يوم أحق

نيت در زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 4

4 - پرداخت زكات ، فقط بايد براى جلب رضاى خدا و دستيابى به سعادت اخروى باشد .

و الذين يؤتون . .. و قلوبهم وجلة أنّهم إلى ربّهم رجعون

نيت در طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 227 - 2

2 _ اعتبار قصد و لفظ در طلاق

و ان عزموا الطلاق فان اللّه سميع عليم

به نظر مى رسد آوردن دو صفت {سميع} (شنوا) و {عليم} (دانا) اشاره به

اعتبار قصد و لفظ در طلاق دارد.

نيت در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 7

7 - انجام عبادت به قصد رسيدن به پاداش اخروى ، با قصد قربت و الهى بودن آن ، سازگار است .

يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتا

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {لام} در {ليجزيهم} براى غايت باشد.

نيت در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 10

10 _ نقش نيّت ( حُسن فاعلى ) ، در ارزشمندى اعمال نيك ( حُسن فعلى )

و مثل الّذين ينفقون اموالهم ابتغاء مرضات اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 12

12- در روز قيامت ، اَعمال نيك ، با انگيزه هاى غير الهى ، همانند اَعمال ناشايست ، فاقد وزن و ارزش است .

و هم يحسبون أنّهم يحسنون . .. فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 1،2

1 - نيت و انگيزه افراد ، معيار ارزش اعمال آنان در نزد خداوند

لن ينال اللّه لحومها . .. و ل_كن يناله التقوى منكم

ضمير {لحومها} و {دماؤها} به {بُدن} بازمى گردد. {بدن} نيز به معناى شتران درشت و فربه است. بنابراين معناى {لن ينال اللّه لحومها...التقوى منكم} چنين مى شود: {هرگز گوشت ها و خون هاى شتران قربانى شده، به خدا نخواهد رسيد; بلكه آن تقوا و

خدا ترسى شما است كه به خدا مى رسد}. به نظر مى رسد آيه ياد شده هشدارى است به همه مؤمنان كه بايد توجه داشته باشند تنها چيزى كه مايه قرب آنها به خدا مى شود و سبب مى گردد كه خداوند از آنها بپذيرد و راضى شود، تقوا و خداترسى است; نه ظاهر اعمال، هرچند بزرگ و زياد باشد; زيرا فرشتگان گزارشگر هيچ گاه ظواهر اعمال را به خدا گزارش نمى كنند; بلكه آنچه آنان گزارش مى دهند مربوط به باطن عمل است.

2 - پيكر ظاهرى اعمال انسان _ هرچند بسيار خوب و شايسته هم باشد _ بدون در نظر گرفتن انگيزه و نيت صاحب آن ، فاقد كمترين ارزش

لن ينال اللّه لحومها . .. و ل_كن يناله التقوى منكم

نيت در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 8

8 - خوبى هركار ، علاوه بر صدور آن به نيت خير ، در گرو هماهنگى آن با ساير خواسته ها و دستورات خداوند است .

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

با وجود آن كه موسى(ع) در تعجيل خود، نيت خير داشته است; ولى بازخواست شدن او دال براين مطلب است كه صرف داشتن نيت خير، براى برترى يافتن عمل كافى نيست; بلكه بايد با ادله ديگر آن عمل را سنجيد. اگر در تعارض نبود، آن گاه بدان اقدام كرد.

نيت در نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 24

24- در نذر ، قصد قربت لازم است .

إنّى نذرت للرحم_ن

نيت

در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 16

16 - قصد قربت ، نشانه عبوديت و از اجزاى نماز

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لاتطعه ... و اقترب

نيت عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 8

8 - نيت عملِ خير و فراهم ساختن زمينه هاى انجام آن ، برابر است با انجام كامل آن در بينش الهى

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) به قصد قربانى كردن فرزندش اسماعيل، تمامى مقدمات آن را تا خواباندن وى بر زمين و به دست گرفتن كارد انجام داد و خداوند همين مقدار از تلاش آن حضرت را، انجام كامل ذبح تلقى فرمود و از ايشان قبول كرد.

نيت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 51 - 16

16 - خداوند ، به هر آنچه در قلب پيامبر ( ص ) و همسران اش هست ، آگاهى دارد .

و اللّه يعلم ما فى قلوبكم

خطاب {كم} به پيامبر(ص) و همسران آن حضرت است. آوردن ضمير {كُمْ} به خاطر تغليب است.

نيت منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 18

18 - وحى ، نيات منافقان را در رخصت خواهى شان از پيامبر ( ص ) آشكار كرد .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم . .. و يستئذن ... إن يريدون إلاّ فرار

نيت همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 51 - 16

16 - خداوند ، به هر آنچه در قلب پيامبر ( ص ) و همسران اش هست ، آگاهى دارد .

و اللّه يعلم ما فى قلوبكم

خطاب {كم} به پيامبر(ص) و همسران آن حضرت است. آوردن ضمير {كُمْ} به خاطر تغليب است.

نيت سوء

{نيت سوء}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 20

20 _ توجه به دانايى خداوند به اسرار درون ، منشأ پرهيز از نيّات ناشايسته درونى

و اعلموا انّ اللّه يعلم ما فى انفسكم فاحذروه

كيفر نيت سوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 18

18 _ نيات سوء انسان ، مقتضى بازخواست الهى است .

و اعلموا انّ اللّه يعلم ما فى انفسكم فاحذروه

نيكي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

نيكى

آثار ترك نيكى به مادر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 9

9- ترك نيكى به مادر ، نشانه تيره بختى است . *

و برًّا بولدتى و لم يجعلنى جبّارًا شقيًّا

ممكن است عطف {لم يجعلنى} بر جمله سابق عطف سبب بر مسبب باشد; يعنى چون خداوند مرا جبار و شقى قرار نداده، من با مادرم نيك رفتارم، بنابراين كسى كه نيكى به مادر را ترك مى كند شقى و جبار است.

آثار ذكر نيكى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 28 - 6

6 - توجه انسان به نيكى و رحمت گسترده خداوند ، مايه گرايش به پرستش او و التجا به

درگاهش

ندعوه إنّه هو البرّ الرحيم

از ارتباط {ندعوه} با {إنّه هو البرّ الرحيم} و بيان تعليلى {إنّه هو. ..}، مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 13

13 _ نيكى در تقواپيشگى است ، و تقواپيشگان نيكوكارند .

لكن الّذين اتّقوا ربّهم . .. و ما عند اللّه خير للابرار

برداشت فوق بر اين مبناست كه {ال} در {الابرار}، عهد ذكرى و اشاره به {الّذين اتّقوا} باشد ; يعنى {ما عند اللّه خير للّذين اتّقوا}، بنابراين نام بردن تقواپيشگان به ابرار، اشاره به برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 8

8 _ نيكى به مردم در آشكار و نهان و گذشت از بدى هاى ايشان ، در پى دارنده عفو الهى

إن تبدوا خيراً أو تخفوه أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

از جمله مصاديق مورد نظر براى كلمه {خير}، به قرينه {او تعفوا عن سوء} كه بيانگر گذشت از خطاهاى ديگران است، احسان و نيكى به مردم مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 22

22 _ ايمان و انجام اعمال نيك ، موجب تكفير ( ناديده گرفتن ) گناهان از جانب خداوند *

لئن اقمتم الصلوة . .. لاكفرن عنكم سياتكم

آثار نيكى به والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 4

4- نيكى به پدر و مادر ، زمينه ساز رشد و تكامل معنوى انسان *

و زكوة .

.. و برًّا بولديه

همان گونه كه {و كان تقيّاً} تعليل براى {و حناناً من لدنّا و زكاة} بود، {برّا بوالديه} نيز كه عطف بر {كان} مى باشد، همان موقعيت را دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 15 - 7

7- تقوا ، احسان به پدر و مادر ، پرهيز از سلطه جويى و عصيان ، زمينه ساز فرجامى سرشار از سلامت و امنيت كامل است .

برًّا بولديه و لم يكن جبّارًا عصيًّا . و سل_م عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث

آداب تبيين نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 7 - 4

4- تفصيل و تأكيد در بيان نيكى ها و ارزش ها و اشاره و خلاصه گويى در بيان بدى ها و ضد ارزش ها ، امرى شايسته و روشى پسنديده است .

إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم و إن أسأتم فلها

تعبير تفصيلى {إن أحسنتم أحسنتم لأنفسكم} در قبال تعبير خلاصه تر {و إن أسأتم فلها} مى تواند به مطلب فوق اشاره داشته باشد.

ارزش نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 18

18 _ ارزشمندى تقوا و نيكوكارى و مقام والاى پرهيزكاران و نيكوكاران

لكن الّذين اتّقوا ربّهم . .. و ما عند اللّه خير للابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 3

3 _ تسليم در برابر خدا و برخوردارى از روحيه احسان و نيكى ، روح اديان الهى است .

و من احسن ديناً ممن اسلم وجهه

للّه و هو محسن

از اين كه براى معرفى برترين دين، تنها دو ويژگى فوق ياد شده است، اهميت بنيادين آن دو در اديان الهى دانسته مى شود.

ارزش نيكى به والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 2

2- نيكى و احسان به پدر و مادر ، داراى ارزش والا ، نزد خداوند

و برًّا بولديه

اظهار نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 2

2 _ جواز اظهار و ابراز كار هاى نيك انجام شده

إن تبدوا خيراً أو تخفوه . .. فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

در برداشت فوق متعلق ابداء و اخفاء مى تواند عمل نيكى باشد كه قبلا انجام گرفته است. بنابراين ابداء خير به معناى اظهار و ابراز آن مى باشد.

اهميت نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 1،3

1 _ انجام كار هاى نيك چه در نهان و چه آشكارا ، مورد پسند و رضايت خداست .

إن تبدوا خيراً أو تخفوه . .. فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

3 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند ، به انجام كار هاى نيك

إن تبدوا . .. فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 20

20 _ ترغيب و تشويق الهى به احسان و نيكوكارى

و اللّه يحب المحسنين

اهميت نيكى به مادر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 10

10- لزوم نيكى به مادر و پرهيز

از تحميل خواسته هاى خويش بر وى

و برًّا بولدتى و لم يجعلنى جبّارًا

مراد از جمله {لم يجعلنى جبّاراً} (خداوند مرا مستبد و سلطه گر قرار نداده است) _ به قرينه {برّاً بوالدتى} _ اين است كه در برابر مادرم جبار نيستم.

پاداش نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 8

8 _ آمرزش الهى و بهشت جاودان ، پاداش انفاق در توانگرى و تنگدستى و فرو خوردن خشم و گذشت از خطاى ديگران

الّذين ينفقون فى السّرّاء و الضّرّاء . .. اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم و جنّات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 6

6 - عفو و اغماض از خطاى ديگران و اصلاح بدى آنان با نيكى و گذشت ، موجب اجر و پاداش ويژه خداوند است .

و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها فمن عفا و أصلح فأجره على اللّه

تشويق به نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 11

11 _ توجّه دادن به ثبت كار هاى نيك انسان ، از روش هاى قرآن براى تشويق به نيكيها

لن تنالوا . .. فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 11

11 _ وعده پاداش ، از روش هاى قرآن براى برانگيختن مردم به نيكوكارى

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 4

4 _ وساطت و

شفاعت براى انجام كار هاى نيك ، امرى پسنديده و مورد تشويق خداوند

من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 122 - 8

8 _ توجه انسان ها به فرجام اعمال خود ، بازدارنده ايشان از بدى ها و ترغيب كننده آنان به نيكيهاست .

و من يتخذ الشيطن ولياً من دون اللّه فقد خسر . .. و الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 28

28 _ تشويق خداوند به نيكى درباره زنان ، يتيمان و مستضعفان ، افزون بر رعايت قسط نسبت به آنان

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 3

3 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند ، به انجام كار هاى نيك

إن تبدوا . .. فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 20

20 _ ترغيب و تشويق الهى به احسان و نيكوكارى

و اللّه يحب المحسنين

تعاون بر نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 36،37،42

36 _ لزوم تعاون و همكارى در انجام كار هاى نيك و سير به سوى تقوا و پرهيزگارى

و تعاونوا على البر و التقوى

37 _ لزوم همكارى و تعاون در مراسم حج ، بر اساس نيكى و تقوا

لايجرمنكم . .. عن المسجدالحرام ان تعتدوا و تعاونوا على البر و التقوى

از مصاديق مورد نظر براى

{برّ} و {تقوى}، به قرينه فرازهاى پيشين، مناسك حج و مسايل پيرامون آن است.

42 _ تقوا ، زمينه ساز همكارى در نيكى ها ، فراخوانى يكديگر به تقواپيشگى و پرهيز از تعاون بر گناه و تجاوز است .

واتقوا اللّه

جمله {اتقوا اللّه} پس از امر به تعاون در كارهاى نيك و نهى از همكارى در گناه، مى تواند اشاره به راهى جهت تحقق امر و نهى ياد شده باشد.

تعليم نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 10 - 1

1 - خداوند ، راه هاى نيك و بد را به انسان ها شناسانده است .

و هدين_ه النجدين

{نَجْد} به معناى راه آشكارى است كه در ارتفاع باشد. (قاموس)

دعوت به نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 1

1 - عالمان بنى اسرائيل ، مردمان رابه كار هاى نيك دعوت مى كردند .

أتأمرون الناس بالبر

چون مخاطبان {أتأمرون} بايد غير از {الناس} باشند، مى توان گفت: مراد از مخاطبان - به قرينه {و أنتم تتلون الكتاب} - عالمان دينى و مقصود از {الناس} توده هاى مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 5

5 - بيان كار هاى نيك براى مردم ( امر به معروف ، ارشاد به نيكى ها و . . . ) از عهد هاى خداوند با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل . .. و قولوا للناس حسناً

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {حسناً} مفعولٌ به براى قولوا باشد. بنابراين {قولوا ...}; يعنى، نيكيها

را براى مردم بگوييد و بيان كنيد.

زمينه نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 6

6 _ بهره گيرى قرآن از نفع طلبى انسان ، براى عملِ به نيكيها

و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خير لكم

زمينه هاى نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 1،4،12

1 _ دستيابى انسان به نيكى ، تنها در گرو انفاق از اشياى مورد علاقه خويش

لن تنالوا البرّ حتّى تنفقوا ممّا تحبّون

4 _ ايثار ، راه رسيدن به مقام بِرّ

لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا ممّا تحبّون

12 _ رسيدن به مقام برّ ، در گرو پرداخت مقدارى از مال خويش به امام ( ع ) در هر سال

لن تنالوا البر حتى تنفقوا ممّا تحبون

امام صادق (ع): شنيدم از پدرم كه مى گفت: من مضت له سنة لم يصلنا من ماله قلّ او كثر، لم ينظر اللّه اليه يوم القيامة . .. اذ يقول: {لن تنالوا البرّ ... } فنحن البرّ و التقوى.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 184، ح 85 ; نورالثقلين، ج 1، ص 364، ح 238.

ستايش نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 9

9 _ انتظار ستايش و تشويق در برابر انجام اعمال نيك ، ناپسند نيست . *

لا تحسبنّ الّذين . .. و يحبّون ان يحمدوا بما لم يفعلوا

با توجّه به مفهوم جمله {يحبّون . .. } (در برابر آنچه انجام نداده اند، خواهان ستايش هستند)، مى توان به دست آورد كه در صورت انجام

كار نيك، توقع ستايش و تشويق ناپسند نباشد.

سختى نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 10 - 2

2 - راه نيك و بد ، هر دو برجسته و آشكار و پيمودن هر يك ، داراى دشوارى هايى خاص است .

و هدين_ه النجدين

قرار داشتن راه خير و شر در ارتفاعات، كنايه از آشكار بودن آن براى همگان و نيز صعب العبور بودن آن است. دشوارى راه خير، ممكن است به لحاظ ويژگى هاى خود آن و دشوارى راه شرّ به لحاظ عواقب آن باشد.

شتاب در نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 1،4،7،8،10،13

1 _ ايمان به خدا و روز قيامت ، امر به معروف ، نهى از منكر و شتاب در كار هاى خير ، از ويژگى هاى برخى اهل كتاب

من اهل الكتب . .. يؤمنون باللّه و اليوم الاخر و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنك

4 _ ايمان به خدا و روز واپسين ، امر به معروف و نهى از منكر و شتاب ورزيدن به كار هاى نيك ، ملاك ارزش و شايستگى ( صالح بودن )

يؤمنون . .. يسارعون فى الخيرات و اولئك من الصالحين

7 _ گروهى از اهل كتاب كه مؤمن به خدا و روز واپسين و امركننده به معروف و نهى كننده از منكر و شتاب كنندگان به نيكى ها هستند ، از تبار صالحان هستند .

من اهل الكتب امة . .. يؤمنون باللّه ... و اولئك من الصالحين

8 _ قيام به امر دين ( اطاعت خدا ) تلاوت آيات خدا

، سجده به درگاه او ، ايمان به خدا و معاد ، امر به معروف و نهى از منكر و شتاب در امور خير ، ويژگى امّت شايسته و صالح

امة قائمة . .. و اولئك من الصالحين

10 _ صالح شدن انسان ها ، در گرو ايمان به خدا ، معاد ، امر به معروف و نهى از منكر ( اصلاح ديگران ) و شتاب در كار هاى نيك است .

يؤمنون باللّه . .. و اولئك من الصالحين

13 _ قيام به طاعت خدا ، تلاوت آيات او ، سجده به درگاه او ، ايمان به خدا و معاد ، امر به معروف و نهى از منكر و شتاب در نيكى ها ، حبل الهى است . *

ضربت عليهم الذّلّة . .. الّا بحبل من اللّه ... ليسوا سواءً من اهل الكتب ... يؤمن

به نظر مى رسد صفات مذكور، بيانگر {حبل اللّه} است; چون دارندگان اين صفات، قطعاً از ذلت به دور هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 4،7

4 _ قيام به طاعت خدا ، تلاوت آيات وى در شب هنگام در حال سجده ، ايمان به خدا و معاد ، امر به معروف ، نهى از منكر و شتاب در نيكى ها ، از اعمال خير

من اهل الكتب امّة قائمة . .. و ما يفعلوا من خير

7 _ قيام به امر خدا ، تلاوت آيات او ، سجده ، ايمان به خدا و معاد ، امر به معروف و نهى از منكر و شتاب در امر خير ، از ويژگى هاى تقواپيشگان

امّة قائمة يتلون

ءايت اللّه . .. و اللّه عليم بالمتّقين

آيه، در صدد بيان پاداش كسانى است كه خصلتهاى مذكور را دارند، از آنها تعبير به متّقين كرده، پس آن خصلتها از آن متقين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 133 - 1،2،3

1 _ ضرورت شتاب براى نيل به آمرزش الهى

و سارعوا الى مغفرة من ربّكم

2 _ ضرورت شتاب براى نيل به بهشتى كه به پهناى آسمان ها و زمين است .

و سارعوا . .. و جنّة عرضها السّموات و الارض

3 _ سرعت گرفتن در كار هاى نيك ، ملاكى براى سنجش ارزش اشخاص

و سارعوا الى مغفرة من ربّكم و جنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 4

4 _ لزوم شتاب در انفاق ، فرو بردن خشم ، گذشت از خطاى مردمان و استغفار از گناهان

سارعوا الى مغفرة من ربّكم . .. الذين ينفقون ... اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم

عوامل تشويق به نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 4

4 _ توجه انسان به نظارت خدا و رسول و مؤمنان بر اعمالش ، بازدارنده او از خطا و تشويق كننده به نيكيهاست .

قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم و رسوله و المؤمنون

فرجام نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 5

5 _ بازگشت نتايج اعمال نيك و بد انسان ، به خود او

لها ما كسبت و عليها ما اكتسبت

محروميت از نيكى

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 3،7

3 _ دلبستگى به دنيا ، موجب محروميّت از نيل به مقام بِرّ

لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا ممّا تحبّون

7 _ محروميّت بنى اسرائيل از مقام برّ ، پيامد ترك انفاق از اشياى مورد علاقه خود و دلبستگى آنان به دنيا *

لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا ممّا تحبّون

با توجه به آيات قبل و بعد مى توان گفت: بنى اسرائيل از جمله مخاطبان آيه مى باشند.

مقام نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 8،12

8 _ مقام برّ ، از درجات عالى كمال انسان

لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا ممّا تحبّون

12 _ رسيدن به مقام برّ ، در گرو پرداخت مقدارى از مال خويش به امام ( ع ) در هر سال

لن تنالوا البر حتى تنفقوا ممّا تحبون

امام صادق (ع): شنيدم از پدرم كه مى گفت: من مضت له سنة لم يصلنا من ماله قلّ او كثر، لم ينظر اللّه اليه يوم القيامة . .. اذ يقول: {لن تنالوا البرّ ... } فنحن البرّ و التقوى.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 184، ح 85 ; نورالثقلين، ج 1، ص 364، ح 238.

ملاكهاى نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 1

1 - قبله قرار دادن مشرق يا مغرب و يا هر جهت و مكانى ديگر ، تعيين كننده و ملاك نيكى نيست .

ليس البر أن تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189

- 13

13 - نيكوكارى ، به تقواپيشگى و پرهيز از گناهان است .

و لكن البر من اتقى

منشأ نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 10 - 13

13 _ خدا ، سرچشمه و مبدأ همه نيكيهاست .

أن الحمد للّه رب العلمين

{حمد} ستايش در برابر نيكيهاى اختيارى است. {ال} در {الحمد} براى جنس و مفيد استغراق است ; يعنى، تمام ستايشها از آن خداست و مفهوم آن اين است كه: تمام نيكيها از آن خدا بوده و خدا مبدأ و سرچشمه همه آنهاست.

منشأ نيكى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 28 - 7

7 - نيكى هاى گسترده خداوند به خلق ، نشأت يافته از رحمت بى كران او است ; و نه معلول نياز و چشمداشت .

هو البرّ الرحيم

توصيف {البرّ} به صفت {الرحيم}، مى رساند كه نيكى هاى خداوند از سر رحمت است; نه مانند نيكى خلق كه براى جلب منافع مادى يا معنوى است و يا دستكم رهانيدن خود از شكنجه وجدان.

موارد نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 2

2 _ اتّحاد ، اعتصام به ريسمان الهى و اُلفت بين دل ها و برادرى ميان اهل ايمان ، از مصاديق خير و نيكى

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير

لام در {الخير} مى تواند عهد ذكرى و اشاره به مطالب آيه قبل باشد و يا به مقتضاى ارتباط دو آيه، ويژگيهاى ذكر شده در آيه قبل از مصاديق مورد

نظر كلمه {خير} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 23

23 _ رعايت حقوق زنان ، يتيمان ، مستضعفان و اقامه قسط ، از مصاديق بارز خيرات و نيكيها

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

{من خير} مى تواند اشاره به تكاليفى باشد كه در آيه آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 85 - 11

11 _ ايمان به خدا ، قرآن و پيامبر ( ص ) و پرهيز از استكبار و نيكوكارى مايه رسيدن به مقام محسنين است .

و انهم لايستكبرون . .. و ذلك جزاء المحسنين

نجوا به نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 2،7

2 _ ارزش والاى نجوا ها و مذاكرات محرمانه ، به انگيزه وادار نمودن ديگران به صدقه و دعوت به كار نيك و اصلاح ميان مردمان

لا خير فى كثير من نجويهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلح بين الناس

7 _ نجوا ها و مذاكرات محرمانه براى دعوت مردم به كار هاى نيك ، موجب پاداش بزرگ الهى

من نجويهم . .. و من يفعل ذلك ابتغاء مرضات اللّه فسوف نؤتيه أجراً عظيماً

نشانه هاى نيكى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 28 - 8

8 - راهيابى متقين به بهشت ، جلوه اى از نيكى و رحمت گسترده خداوند

فمنّ اللّه علينا و وقينا عذاب السموم . .. إنّه هو البرّ الرحيم

نعمت شناخت نيكى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 10 - 6

6 - شناخت راه هاى نيك و بد ، نعمتى الهى و غفلت از آن ، شگفت آور و ملامت بار است .

ألم نجعل . .. و هدين_ه النجدين

نيكى به زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 28

28 _ تشويق خداوند به نيكى درباره زنان ، يتيمان و مستضعفان ، افزون بر رعايت قسط نسبت به آنان

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

نيكى به مادر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 1،2

1- رفتار نيك با مادر و گرامى داشت وى ، سيرت الهى و خوى خدادادى عيسى ( ع ) ، از آغاز ميلاد

و برًّا بولدتى

2- عيسى ( ع ) در گهواره ، خود را فرزندى خوش رفتار و نيكوكار براى مادرش مريم ( س ) خواند و اين ويژگى را عطيه خداوند دانست .

و برًّا بولدتى

تقدير {و برّاً بوالدتى} به قرينه آيه قبل {و جعلنى برّاً بوالدتى} است.

نيكى به مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 28

28 _ تشويق خداوند به نيكى درباره زنان ، يتيمان و مستضعفان ، افزون بر رعايت قسط نسبت به آنان

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

نيكى به والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 1،3،6

1- يحيى ( ع ) نسبت به پدر و مادرش بسيار نيكوكار

بود .

و برًّا بولديه

{برّاً} عطف بر {تقيّاً} در آيه قبل است و با كلمه {بارّ} به يك معنا است جز اين كه {بَرّ} مبالغه دارد و {برّالوالدين} احسان و نيكى گسترده به آنها است (مفردات راغب).

3- احسان به پدر و مادر ، از نمود هاى بارز تقوا و لازمه آن

و كان تقيًّا . و برًّا بولديه

6- حضرت يحيى ( ع ) علاوه بر نيكى به پدر و مادر هيچ گاه چيزى بر آنان تحميل نكرد و از فرمان آنها ، سربرنتافت .

و برًّا بولديه و لم يكن جبّارًا عصيًّا

چون جملات پيشن در باره حضرت يحيى(ع)، مهر و شفقت را مطرح كرد و از بين صفات بارز او به نيكى در حق پدر و مادر اشاره نمود; محتمل است نفى جباريت و عصيان نيز متعلق به {والديه} باشد. بنابراين مى توان گفت حضرت يحيى در نهايت خضوع در برابر پدر و مادر و اطاعت از فرمان آنها بود.

نيكى به يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 28

28 _ تشويق خداوند به نيكى درباره زنان ، يتيمان و مستضعفان ، افزون بر رعايت قسط نسبت به آنان

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

نيكى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 14

14 - عمل نيك در حج ، رعايت تقوا و پرهيز از گناهان است .

و لكن البر من اتقى

نيكى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 32 - 1

1- رفتار نيك با

مادر و گرامى داشت وى ، سيرت الهى و خوى خدادادى عيسى ( ع ) ، از آغاز ميلاد

و برًّا بولدتى

نيكى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 13

13 _ نيكى در تقواپيشگى است ، و تقواپيشگان نيكوكارند .

لكن الّذين اتّقوا ربّهم . .. و ما عند اللّه خير للابرار

برداشت فوق بر اين مبناست كه {ال} در {الابرار}، عهد ذكرى و اشاره به {الّذين اتّقوا} باشد ; يعنى {ما عند اللّه خير للّذين اتّقوا}، بنابراين نام بردن تقواپيشگان به ابرار، اشاره به برداشت فوق است.

نيكى يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 1،6

1- يحيى ( ع ) نسبت به پدر و مادرش بسيار نيكوكار بود .

و برًّا بولديه

{برّاً} عطف بر {تقيّاً} در آيه قبل است و با كلمه {بارّ} به يك معنا است جز اين كه {بَرّ} مبالغه دارد و {برّالوالدين} احسان و نيكى گسترده به آنها است (مفردات راغب).

6- حضرت يحيى ( ع ) علاوه بر نيكى به پدر و مادر هيچ گاه چيزى بر آنان تحميل نكرد و از فرمان آنها ، سربرنتافت .

و برًّا بولديه و لم يكن جبّارًا عصيًّا

چون جملات پيشن در باره حضرت يحيى(ع)، مهر و شفقت را مطرح كرد و از بين صفات بارز او به نيكى در حق پدر و مادر اشاره نمود; محتمل است نفى جباريت و عصيان نيز متعلق به {والديه} باشد. بنابراين مى توان گفت حضرت يحيى در نهايت خضوع در برابر پدر و مادر و اطاعت از فرمان آنها بود.

وساطت

در نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 1،4

1 _ وساطت در انجام كار خير ، موجب سهيم شدن در نتيجه و پاداش آن

من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها

4 _ وساطت و شفاعت براى انجام كار هاى نيك ، امرى پسنديده و مورد تشويق خداوند

من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها

وضوح نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 10 - 2

2 - راه نيك و بد ، هر دو برجسته و آشكار و پيمودن هر يك ، داراى دشوارى هايى خاص است .

و هدين_ه النجدين

قرار داشتن راه خير و شر در ارتفاعات، كنايه از آشكار بودن آن براى همگان و نيز صعب العبور بودن آن است. دشوارى راه خير، ممكن است به لحاظ ويژگى هاى خود آن و دشوارى راه شرّ به لحاظ عواقب آن باشد.

نيكوكاران

پاداش نيكوكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 8

8 _ نهر هاى جارى بهشت ، پاداش مؤمنان نيك كردار

تجرى من تحتهم الأنهر

فرجام نيكوكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 42 - 1

1 _ بهشت جاودان ، جايگاه كسانى كه به آيات الهى ايمان آورند و اعمال نيك انجام دهند .

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. اولئك اصحب الجنة هم فيها خلدون

متعلق {ءامنوا} به دليل آيه 40، آيات الهى است.

نيكان

انفاق نيكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177

- 20،23

20 - پرداخت مال براى رفع نيازمندى خويشان ، يتيمان ، مساكين ، در راه ماندگان و فقيران مشخصه نيكوكاران است .

و لكن البر من . .. و ءاتى المال على حبه ذوى القربى و السائلين

23 - ابرار ، با رغبت و طيب خاطر ، اموال خويش را در جهت رفع نياز مستمندان هزينه مى كنند .

و ءاتى المال على حبه ذوى القربى

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {حبه} به {اتيان المال} - كه از {ءاتى المال} استفاده مى شود - برگردد; يعنى، مال را با ميل و رغبت به مستمندان مى پردازند.

بشارت به نيكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 26

26 _ بشارت خداوند به برخوردارى نيكوكاران از پاداش

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

بيان آگاهى خداوند به اعمال نيك، كنايه از پاداش دهى در برابر آنهاست.

پاداش نيكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 7

7 _ ضمانت پاداش نيكوكاران از سوى خداوند

و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه

جمله {يعلمه اللّه}، علاوه بر بيان احاطه علمى خداوند به كارهاى نيك بندگان، كنايه از ضمانت پاداش در قبال نيكوكارى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 14،15،16

14 _ بهترين پاداش الهى ، از آنِ ابرار و نيكان است .

و ما عند اللّه خير للابرار

برداشت فوق بر اين مبناست كه {للابرار}، خبر دوّم براى {ما}ى موصوله باشد، نه متعلّق به {خير}.

15 _ پاداش ابرار ، پاداشى

عظيم ، توصيف ناپذير و برتر از بهشت و مواهب آن مى باشد .

و ما عند اللّه خير للابرار

مراد از {ما عند اللّه}، مى تواند پاداشى غير از بهشت و مواهب آن باشد و بيان آن به صورت مبهم، حاكى از عظمت و وصف ناپذيرى آن است.

16 _ پاداش اصلى و برتر نيكان و ابرار ، در پيشگاه خداوند است .

و نزلا من عند اللّه و ما عند اللّه خير للابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 26

26 _ بشارت خداوند به برخوردارى نيكوكاران از پاداش

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

بيان آگاهى خداوند به اعمال نيك، كنايه از پاداش دهى در برابر آنهاست.

پيروزى نيكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 13

13 _ رستگارى و پيروزى بزرگ در قيامت ، ويژه راستگويان و راستكرداران

هذا يوم ينفع الصدقين . .. ذلك الفوز العظيم

تقواى نيكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 32

32 - ابرار ، تقواپيشگان واقعى اند .

أولئك هم المتقون

رستگارى نيكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 13

13 _ رستگارى و پيروزى بزرگ در قيامت ، ويژه راستگويان و راستكرداران

هذا يوم ينفع الصدقين . .. ذلك الفوز العظيم

صفات نيكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 17،20،26،27

17 - ايمان به خدا ، قيامت ، فرشتگان ، كتاب هاى آسمانى و

پيامبران مشخصه نيكان

و لكن البر من ءامن باللّه . .. و النبيين

20 - پرداخت مال براى رفع نيازمندى خويشان ، يتيمان ، مساكين ، در راه ماندگان و فقيران مشخصه نيكوكاران است .

و لكن البر من . .. و ءاتى المال على حبه ذوى القربى و السائلين

26 - برپايى نماز ، پرداخت زكات ، پايبندى به عهد ها و صبر و پايدارى در تنگنا ها و شدايد از ويژگى هاى نيكان

و لكن البر من . .. أقام الصلوة ... والصبرين فى البأساء و الضراء

27 - استقامت و پايدارى در جنگ عليه دشمنان دين ، از مشخصه هاى ابرار

و لكن البر من . .. الصبرين فى البأساء و الضراء حين البأس

فضايل نيكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 20،22،23

20 _ مقام رفيع ابرار ، در پيشگاه خداوند

و توفّنا مع الابرار

22 _ ابرار ، داراى درجه و مقامى بالاتر از مؤمنان خردمند

لايات لاولى الالباب . .. فامنّا ... و توفّنا مع الابرار

چون خردمندان با ايمان تقاضا دارند كه همشأن ابرار شوند.

23 _ اعتراف خردمندان مؤمن ، به ناتوانى خويش از دستيابى به مقام رفيع ابرار

ربّنا فاغفرلنا . .. و توفّنا مع الابرار

از اينكه خردمندان خواستار مقام ابرار نشده اند، بلكه خواهان همراهى با آنان هستند; معلوم مى شود كه آنان خود را ناتوان از دستيابى به چنين مقام رفيعى مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 16،17،18

16 _ پاداش اصلى و برتر نيكان و ابرار ، در پيشگاه خداوند است .

و نزلا من

عند اللّه و ما عند اللّه خير للابرار

17 _ ابرار داراى مقام و منزلتى والاتر از تقواپيشگان

و لكن الّذين اتّقوا ربّهم لهم جنّات . .. نزلا من عند اللّه و ما عند اللّه خير لل

تفاوت تعبير در پاداش ({نزلاً} براى تقواپيشگان و {ما عند اللّه} براى ابرار) شاهد بر اين است كه منزلت ابرار منزلتى غير از تقواپيشگى و والاتر از آن است.

18 _ ارزشمندى تقوا و نيكوكارى و مقام والاى پرهيزكاران و نيكوكاران

لكن الّذين اتّقوا ربّهم . .. و ما عند اللّه خير للابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 13

13 _ رستگارى و پيروزى بزرگ در قيامت ، ويژه راستگويان و راستكرداران

هذا يوم ينفع الصدقين . .. ذلك الفوز العظيم

فلسفه انفاق نيكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 22

22 - محبت خدا ، انگيزه ابرار در صرف اموال خويش براى دستگيرى از مستمندان

و ءاتى المال على حبه ذوى القربى

ضمير در {على حبه} مى تواند به {اللّه} يا به {المال} و يا به {اتيان المال} بازگردد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

قياس نيكان با بدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 7

7 - مقايسه كردن ميان نيكان و بدان ، از روش هاى تربيتى قرآن

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل . .. و يرجوا رحمة ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 22 - 11

11 - مقايسه كردن ميان نيكان و بدان ، از

روش هاى تربيتى قرآن

أفمن شرح اللّه صدره للإسل_م فهو على نور من ربّه فويل للق_سية قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 12

12 - مقايسه ميان نيكان و بدان ، از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

ضرب اللّه مثلاً رجلاً . .. هل يستويان مثلاً

قياس نيكان و بدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 4

4 - مقايسه كردن ميان نيكان و بدان ، از روش هاى تربيتى قرآن

أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة

نيكان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 1،13

1 _ راستگويان و راستكرداران ، بهره مند از آثار صدق خويش ، در قيامت

قال اللّه هذا يوم ينفع الصدقين صدقهم

13 _ رستگارى و پيروزى بزرگ در قيامت ، ويژه راستگويان و راستكرداران

هذا يوم ينفع الصدقين . .. ذلك الفوز العظيم

نيكان و مال دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 25

25 - محبت و علاقه به مال ، بازدارنده نيكان از انفاق و مصرف كردن آنها براى نجات مستمندان نخواهد شد .

و ءاتى المال على حبه ذوى القربى

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير در {حبه} به {المال} برگردد.

همراهى با نيكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 7،19،21،25

7 _ پذيرش ربوبيّت خداوند ، حقيقت ايمان است .

سمعنا منادياً ينادى للايمان ان امنوا بربّكم

تفسير {ايمان} به پذيرش ربوبيّت

خداوند، دلالت مى كند كه اعتقاد به ربوبيّت او حقيقت ايمان و يا ركن اساسى آن است.

19 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به دعا و طلب آمرزش و همراهى با ابرار و حسن عاقبت

ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا و توفّنا مع الابرار

ستايش خردمندان به ويژگيهاى ياد شده، به اين منظور است كه مؤمنان هم، خواستار موارد ياد شده باشند.

21 _ مصاحبت با ابرار ، مقامى ارزشمند و متعالى

و توفّنا مع الابرار

25 _ گناه و اعمال ناشايست ، مانعى در راه همشأنى و همراهى با ابرار

ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا و توفّنا مع الابرار

درخواست آمرزش گناه و آنگاه تقاضاى همراهى با ابرار، دلالت بر برداشت فوق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 5

5 _ همراهى و همگامى خردمندان مؤمن با ابرار تا به هنگام مرگ ، تضمين شده از سوى خداوند

و توفّنا مع الابرار . .. فاستجاب لهم

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109