علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد بيست و ششم - حرف ل

مشخصات كتاب

سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344

عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد بيست و ششم - حرف ل/ رسول ملكيان اصفهاني

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

تلفن همراه مولف : 09131140140

موضوع: علم - مفاهيم قرآني

رده بندي كنگره : BP65/4/آ5

رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

علم مفاهیم شناسی قرآن

1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.

شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.

تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع،

تعريف،هدف، فايده، پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.

علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.

به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.

موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).

هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.

فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).

2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات

هرمنوتیک ومتودولوژی می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.

3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.

4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.

5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین

زمینه مراکز قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.

6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.

علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف- دانش غریب القرآن

ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.

ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند

د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.

ه- وجوه و نظائر در قرآن

و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.

دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.

برای آگاهی از این کتابها می توانید به

مجله بینات شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.

7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.

8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن

را درمنظومه این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.

9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و

نقش آن درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.

10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن

و صدها نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.

11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.

12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.

13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.

14-قرآن كريم در آيه ى بيست

و يكم سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:

( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)

و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.

«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.

اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.

پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.

قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.

15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:

( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)

و به

آنچه فرو فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.

خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا

(سنائی)

-

16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):

(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات

وبينات است و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه

هدايت بارقه اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.

هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار

مختلف آن بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .

بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )

17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.

مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل

نطق ظاهر كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.

چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.

بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.

وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) –

وجود لفظي ( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)

به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)

براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.

اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:

الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.

ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.

ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.

د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می

کند و حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.

به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.

اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.

17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی

و کسانیکه می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.

حوزه علمیه اصفهان

رسول ملکیان اصفهانی

لانه سازى از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

لانه سازى بر روى خانه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 4

4- دامنه كوه ها ، بالاى درختان و بنا ها و سايبان ها ، مكانى طبيعى و مناسب براى زندگى زنبور هاى عسل

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا و من الشجر و ممّا يعرشون

لانه سازى بر روى درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 4

4- دامنه كوه ها ، بالاى درختان و بنا ها و سايبان ها ، مكانى طبيعى و مناسب براى زندگى زنبور هاى عسل

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا و من الشجر و ممّا يعرشون

لانه سازى بر روى سايبانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 4

4- دامنه كوه ها ، بالاى درختان و بنا ها و سايبان ها ، مكانى طبيعى و مناسب براى زندگى زنبور هاى عسل

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا و من الشجر و ممّا يعرشون

منشأ لانه سازى زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 1،2

1- سكنى گزينى زنبور هاى عسل در كوه ها ، درختان ، بنا ها و سايبان ها با الهام الهى است .

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا و

من الشجر و ممّا يعرشون

2- الهام خداوند به زنبور هاى عسل و هدايت آنها به ساختن خانه هايى مناسب براى خود ، به مقتضاى ربوبيت اوست .

و أوحى ربّك إلى النحل . .. و ممّا يعرشون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 7

7- نشان دادن راه زندگى طبيعى ( حركات غريزى براى خانه سازى ، تغذيه از گياهان و توليد عسل ) به زنبور هاى عسل ، به مقتضاى ربوبيت پروردگار است .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

لاوي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

لاوى

اندوه لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 6

6_ ناراحتى و شرمسارى فرزند ارشد يعقوب از توفيق نيافتن در عمل به عهد و پيمان خويش ( بازگرداندن بنيامين )

قال كبيرهم . .. قد أخذ عليكم موثقًا ... فلن أبرح الأرض

اهتمام لاوى به بازگشت بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 7

7_ فرزند بزرگ يعقوب ، بازگشت كاروان بدون همراه داشتن بنيامين را تخلف از عهد و سوگند پيشين خود و برادرانش خواند .

قال كبيرهم ألم تعلموا أن أباكم قد أخذ عليكم موثقًا من الله

لاوى با تفريع جمله {فلن أبرح . ..} بر {ألم تعلموا أن أباكم قد أخذ عليكم موثقًا} بيان داشت كه: با توجه به عهد و پيمانمان با يعقوب(ع)، سزاوار نيست بدون همراه داشتن بنيامين باز گرديم [اگر شما تصميم به بازگشت داريد خود مى دانيد]، ولى من باز نخواهم گشت.

اهتمام لاوى به سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

يوسف - 12 - 80 - 7

7_ فرزند بزرگ يعقوب ، بازگشت كاروان بدون همراه داشتن بنيامين را تخلف از عهد و سوگند پيشين خود و برادرانش خواند .

قال كبيرهم ألم تعلموا أن أباكم قد أخذ عليكم موثقًا من الله

لاوى با تفريع جمله {فلن أبرح . ..} بر {ألم تعلموا أن أباكم قد أخذ عليكم موثقًا} بيان داشت كه: با توجه به عهد و پيمانمان با يعقوب(ع)، سزاوار نيست بدون همراه داشتن بنيامين باز گرديم [اگر شما تصميم به بازگشت داريد خود مى دانيد]، ولى من باز نخواهم گشت.

اهتمام لاوى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 7،8

7_ فرزند بزرگ يعقوب ، بازگشت كاروان بدون همراه داشتن بنيامين را تخلف از عهد و سوگند پيشين خود و برادرانش خواند .

قال كبيرهم ألم تعلموا أن أباكم قد أخذ عليكم موثقًا من الله

لاوى با تفريع جمله {فلن أبرح . ..} بر {ألم تعلموا أن أباكم قد أخذ عليكم موثقًا} بيان داشت كه: با توجه به عهد و پيمانمان با يعقوب(ع)، سزاوار نيست بدون همراه داشتن بنيامين باز گرديم [اگر شما تصميم به بازگشت داريد خود مى دانيد]، ولى من باز نخواهم گشت.

8_ فرزند ارشد يعقوب نسبت به ديگر برادرانش ، متعهدتر و به عهد و پيمان خويش پايبندتر بود .

قال كبيرهم ألم تعلموا أن أباكم قد أخذ عليكم موثقًا من الله . .. فلن أبرح الأرض

برادران يوسف و پيشنهاد لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 11 - 1

1_ پيشنهاد لاوى ( نكشتن يوسف ( ع

) و افكندن او در چاه ) از طرف ديگر برادران پذيرفته شد و مورد تأييد قرار گرفت .

لاتقتلوا يوسف و ألقوه فى غي_بت الجب . .. قالوا ي_أبانا ما لك

بيان حضور برادران در نزد يعقوب(ع) به منظور جلب رضايت او براى بردن يوسف(ع) به مراتع ، پس از بيان پيشنهاد لاوى (ألقوه فى غي_بت الجب) گوياى اين نكته است كه: آخرين پيشنهاد _ كه همان طرح لاوى بود _ مورد پذيرش همگان قرار گرفت.

بينش لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 10 - 2

2_ لاوى برخلاف ديگر برادرانش ، با توطئه عليه يوسف ( ع ) و دور ساختن او از نزد پدرشان يعقوب ( ع ) موافق نبود .

لاتقتلوا يوسف و ألقوه فى غي_بت الجب . .. إن كنتم ف_علين

جمله شرطى {إن كنتم فاعلين} (اگر بر توطئه عليه يوسف(ع) مصمم هستيد) مى رساند كه لاوى با انجام توطئه موافق نبود. لازم به ذكر است كه جواب جمله شرطى (إن كنتم...) معنايى است كه از {ألقوه...} استفاده مى شود ; يعنى، {إن كنتم فاعلين فألقوه فى غي_بت الجب}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 7،9،11

7_ فرزند بزرگ يعقوب ، بازگشت كاروان بدون همراه داشتن بنيامين را تخلف از عهد و سوگند پيشين خود و برادرانش خواند .

قال كبيرهم ألم تعلموا أن أباكم قد أخذ عليكم موثقًا من الله

لاوى با تفريع جمله {فلن أبرح . ..} بر {ألم تعلموا أن أباكم قد أخذ عليكم موثقًا} بيان داشت كه: با توجه به عهد و پيمانمان با يعقوب(ع)،

سزاوار نيست بدون همراه داشتن بنيامين باز گرديم [اگر شما تصميم به بازگشت داريد خود مى دانيد]، ولى من باز نخواهم گشت.

9_ فرزند بزرگ يعقوب با يادآور شدن ظلم و ستم برادرانش به يوسف ، بازگشت به نزد پدر را بدون همراه داشتن بنيامين ناروا شمرد .

ألم تعلموا . .. من قبل ما فرّطتم فى يوسف

{ما} در {ما فرّطتم} مصدريه است و عبارت {من قبل ما فرّطتم . ..} عطف بر {أنّ أباكم ...} مى باشد ; يعنى: {ألم تعلموا تفريطكم فى يوسف من قبل}. تفريط به معناى كوتاهى كردن و رها كردن چيزى تا نابود شدن آن است (لسان العرب).

11_ لاوى بازگشت از مصر بدون بنيامين را به پيام رخصتى از ناحيه يعقوب ( ع ) و يا به تقدير و حكمى از جانب خدا موكول كرد .

فلن أبرح الأرض حتى يأذن لى أبى أو يحكم الله لى

گويا مقصود لاوى از {حتى يأذن لى أبى} اين معنا باشد كه پدرش يعقوب اطمينان كند كه ما در نگه دارى از بنيامين كوتاهى نكرديم و مصداق سخنى كه خود گفته بود (إلاّ أن يحاط بكم) تحقق يافت. و يا اگر چنين اطمينانى پيدا نكرد، از پيمان خويش چشم پوشى كند و در نتيجه اجازه بازگشت را به من بدهد. و مراد از {يحكم الله} شايد اين باشد كه تقدير الهى سبب شود من بتوانم بنيامين را از دست عزيز مصر برهانم و با او باز گردم.

پيشنهاد لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 10 - 1،3،5،8

1_ يكى از برادران يوسف ( لاوى ) در جلسه توطئه ،

ساير برادران را از كشتن او برحذر داشت .

قال قائل منهم لاتقتلوا يوسف

مفرد بودن كلمه {قائل} گوياى اين است كه تنها يكى از برادران يوسف با كشتن وى مخالفت كرد و او بر اساس روايتى كه در پايان آيه خواهد آمد، {لاوى} بوده است.

3_ لاوى به برادرانش پيشنهاد كرد اگر مصمم بر دور ساختن يوسف هستند او را در نهانگاه چاهى در مسير كاروان ها بيفكنند .

قال قائل منهم لاتقتلوا يوسف و ألقوه فى غي_بت الجب يلتقطه بعض السيّارة

{جبّ} به معناى چاه است و برخى از اهل لغت برآنند كه {جبّ} به چاه عميق و پر آب گفته مى شود. در مجمع البيان آمده است: {غي_بت الجب} حفره و يا طاق مانندى است كه بالاى آب چاه قرار مى دهند و {سيارة} به گروهى كه مسافرت مى كنند (كاروان) اطلاق مى شود.

5_ چاه پيشنهاد شده از طرف لاوى جهت افكندن يوسف ( ع ) ، چاهى مشخص و مورد نظر بوده است .

ألقوه فى غي_بت الجب

ظاهر آن است كه {ال} در {الجب} عهد ذهنى و اشاره به چاهى معهود مى باشد.

8_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . فقال لاوى لايجوز قتله و نغيبه عن أبينا ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. پس لاوى گفت: كشتنش روا نيست و [ليكن] او را از پدرمان دور مى سازيم}.

تصميم لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 5

5_ فرزند ارشد يعقوب بر آن شد كه در سرزمين مصر بماند و به كنعان باز نگردد .

فلن أبرح الأرض حتى يأذن لى أبى

{براح}

(مصدر أبرح) به معناى جدا شدن و فاصله گرفتن است. {ال} در {الأرض} عهد حضورى است و اشاره به شهر و ديارى دارد كه بنيامين در آن جا بازداشت شده است.

تعاليم لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 81 - 1،2

1_ لاوى ضمن موافقت با مراجعه برادرانش به كنعان ، نحوه گزارش سرقت بنيامين را به آنان تعليم داد .

قال كبيرهم . .. ارجعوا إلى أبيكم فقولوا ي_أبانا إن ابنك سرق

2_ شهادت به دزدى بنيامين در نزد يعقوب با جمله اى متضمن تأكيد ، از سفارش هاى لاوى به برادران خويش

إن ابنك سرق

توصيه هاى لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 81 - 2

2_ شهادت به دزدى بنيامين در نزد يعقوب با جمله اى متضمن تأكيد ، از سفارش هاى لاوى به برادران خويش

إن ابنك سرق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 82 - 4

4_ لاوى به برادرانش سفارش كرد از يعقوب بخواهند كه وى از اهالى مصر و نيز از همسفران ايشان ، داستان سرقت بنيامين را جويا شود .

فقولوا ي_أبانا . .. وسئل القرية ... والعير التى أقبلنا فيها

{اقبال} (مصدر أقبلنا) به معناى روى آوردن است و متعلق آن {إليك} و مانند آن است كه به خاطر وضوحش در كلام نيامده و {فيها} حال براى ضمير {أقبلنا} مى باشد. بنابراين {وسئل ... العير التى ...} ; يعنى، از كاروانى بپرس كه ما در ميان آنها به سوى شما آمديم. قابل ذكر است كه آيه مورد بحث نيز

مانند آيه سابق، از سفارشهاى لاوى به برادرانش مى باشد.

حكمت در فراق لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 25

25_ يعقوب ( ع ) گرفتار شدن به فراق فرزندانش ( يوسف ( ع ) ، بنيامين و لاوى ) را حاوى حكمت و مصلحتى الهى مى ديد .

فصبر جميل . .. إنه هو العليم الحكيم

خواسته هاى لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 81 - 3،4،5،7

3_ لاوى از برادرانش خواست ، به پدرشان تفهيم كنند كه به دزدى بنيامين اطمينان پيدا كردند و گزارش و شهادت آنان عالمانه است .

إن ابنك سرق و ما شهدنا إلاّ بما علمنا

در اينكه مراد از شهادت در {ما شهدنا} چيست، چند نظر ابراز شده است. از جمله آنهاست همين شهادت برادران يوسف نزد يعقوب به دزدى كردن فرزندش بنيامين (إن ابنك سرق). بر اين اساس مفاد جمله {ما شهدنا ...} چنين مى شود: آنچه هم اكنون در نزد تو مى گوييم (إن ابنك سرق) شهادتى است از روى علم و ما بدان اطمينان و يقين داريم.

4_ لاوى به برادرانش سفارش كرد ، دسته جمعى به حضور پدر برسند و همگان بر دزدى بنيامين شهادت دهند .

ارجعوا إلى أبيكم فقولوا . .. ما شهدنا إلاّ بما علمنا

تصريح لاوى به صيغه هاى جمع {قولوا} و {ما شهدنا} و {علمنا} گوياى برداشت فوق است.

5_ لاوى از برادرانش خواست ، گزارش سفر و دزدى بنيامين را با لحنى مشفقانه ، به پدر بيان كنند .

ي_أبانا

تصريح لاوى به اينكه در ابتداى سخن پدر را

با جمله {ي_أبانا} مخاطب قرار دهيد ، رساننده اين است كه به گونه اى سخن بگوييد كه شفقت او را بر خويش جلب كنيد.

7_ لاوى از برادرانش خواست براى پدرشان بيان كنند كه بنيامين در نهان و به دور از چشم آنان دزدى كرد .

و ما كنا للغيب ح_فظين

در معناى جمله {و ما كنا . ..} چند نظر ابراز شده است. با توجه به اطمينان برادران يوسف به دزدى بنيامين كه جمله {إن ابنك سرق} گوياى آن است، اين معنا به نظر روشن تر مى رسد كه: ما نمى توانستيم آنچه را در غياب و به دور از چشم انجام مى گيرد، نگهبان باشيم ; يعنى، دزدى بنيامين در نهان انجام گرفت. از اين رو نتوانستيم او را باز داريم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 82 - 6

6_ لاوى از برادرانش خواست نزد پدر بر راستگويى خويش در سرقت بنيامين تأكيد كنند .

و إنا لص_دقون

سرزنشهاى لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 10

10_ فرزند بزرگ يعقوب ، رفتار گذشته برادرانش با يوسف ( ع ) را رفتارى نكوهيده خواند .

قال كبيرهم . .. و من قبل ما فرّطتم فى يوسف

عقيده لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 13

13_ لاوى به خداوند و برترى او در حكم و قضاوت معتقد بود .

قال . .. أو يحكم الله لى و هو خير الح_كمين

فلسفه پيشنهاد لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

يوسف - 12 - 10 - 4،6

4_ لاوى با پيشنهاد خود ( انداختن يوسف به چاه ) درصدد حفظ جان يوسف ( ع ) و پيشگيرى از كشته شدن او بود .

لاتقتلوا يوسف . .. و ألقوه فى غي_بت الجب يلتقطه بعض السيّارة

پيشنهاد لاوى مبنى بر اينكه يوسف را در چاهى بر سر راه كاروانها بيفكنيد، در مقابل اين نظر كه او را در بيابانى رها سازيد (أو اطرحوه أرضاً) و نيز، تصريح به اينكه كاروانى او را بيابد (يلتقطه بعض السيّارة) دلالت مى كند كه وى درصدد پيشگيرى از تلف شدن يوسف(ع) و از ميان رفتن او بوده است.

6_ لاوى قرار دادن يوسف ( ع ) را در چاه ، مقدمه دستيابى كاروان ها به يوسف ( ع ) و مايه نجات او از مرگ مى ديد .

يلتقطه بعض السيّارة

التقاط (مصدر يلتقطه) به معناى يافتن و برگرفتن است.

قبول پيشنهاد لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 11 - 1

1_ پيشنهاد لاوى ( نكشتن يوسف ( ع ) و افكندن او در چاه ) از طرف ديگر برادران پذيرفته شد و مورد تأييد قرار گرفت .

لاتقتلوا يوسف و ألقوه فى غي_بت الجب . .. قالوا ي_أبانا ما لك

بيان حضور برادران در نزد يعقوب(ع) به منظور جلب رضايت او براى بردن يوسف(ع) به مراتع ، پس از بيان پيشنهاد لاوى (ألقوه فى غي_بت الجب) گوياى اين نكته است كه: آخرين پيشنهاد _ كه همان طرح لاوى بود _ مورد پذيرش همگان قرار گرفت.

لاوى در سرزمين مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

يوسف - 12 - 80 - 5

5_ فرزند ارشد يعقوب بر آن شد كه در سرزمين مصر بماند و به كنعان باز نگردد .

فلن أبرح الأرض حتى يأذن لى أبى

{براح} (مصدر أبرح) به معناى جدا شدن و فاصله گرفتن است. {ال} در {الأرض} عهد حضورى است و اشاره به شهر و ديارى دارد كه بنيامين در آن جا بازداشت شده است.

لاوى و اتهام دزدى به بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 81 - 7

7_ لاوى از برادرانش خواست براى پدرشان بيان كنند كه بنيامين در نهان و به دور از چشم آنان دزدى كرد .

و ما كنا للغيب ح_فظين

در معناى جمله {و ما كنا . ..} چند نظر ابراز شده است. با توجه به اطمينان برادران يوسف به دزدى بنيامين كه جمله {إن ابنك سرق} گوياى آن است، اين معنا به نظر روشن تر مى رسد كه: ما نمى توانستيم آنچه را در غياب و به دور از چشم انجام مى گيرد، نگهبان باشيم ; يعنى، دزدى بنيامين در نهان انجام گرفت. از اين رو نتوانستيم او را باز داريم.

لاوى و اذن يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 11،14

11_ لاوى بازگشت از مصر بدون بنيامين را به پيام رخصتى از ناحيه يعقوب ( ع ) و يا به تقدير و حكمى از جانب خدا موكول كرد .

فلن أبرح الأرض حتى يأذن لى أبى أو يحكم الله لى

گويا مقصود لاوى از {حتى يأذن لى أبى} اين معنا باشد كه پدرش يعقوب اطمينان كند كه

ما در نگه دارى از بنيامين كوتاهى نكرديم و مصداق سخنى كه خود گفته بود (إلاّ أن يحاط بكم) تحقق يافت. و يا اگر چنين اطمينانى پيدا نكرد، از پيمان خويش چشم پوشى كند و در نتيجه اجازه بازگشت را به من بدهد. و مراد از {يحكم الله} شايد اين باشد كه تقدير الهى سبب شود من بتوانم بنيامين را از دست عزيز مصر برهانم و با او باز گردم.

14_ { عن أبى الحسن الهادى ( ع ) : . . . قال [ لاوى ] : { لن أبرح الأرض حتى يأذن لى أبى . . . } . . . ;

از امام هادى(ع) روايت شده است: . .. (لاوى) گفت: هرگز از اين سرزمين دور نمى شوم تا اينكه پدرم به من اجازه دهد ...}...}.

لاوى و بازگشت به كنعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 9،11

9_ فرزند بزرگ يعقوب با يادآور شدن ظلم و ستم برادرانش به يوسف ، بازگشت به نزد پدر را بدون همراه داشتن بنيامين ناروا شمرد .

ألم تعلموا . .. من قبل ما فرّطتم فى يوسف

{ما} در {ما فرّطتم} مصدريه است و عبارت {من قبل ما فرّطتم . ..} عطف بر {أنّ أباكم ...} مى باشد ; يعنى: {ألم تعلموا تفريطكم فى يوسف من قبل}. تفريط به معناى كوتاهى كردن و رها كردن چيزى تا نابود شدن آن است (لسان العرب).

11_ لاوى بازگشت از مصر بدون بنيامين را به پيام رخصتى از ناحيه يعقوب ( ع ) و يا به تقدير و حكمى از جانب خدا موكول كرد

.

فلن أبرح الأرض حتى يأذن لى أبى أو يحكم الله لى

گويا مقصود لاوى از {حتى يأذن لى أبى} اين معنا باشد كه پدرش يعقوب اطمينان كند كه ما در نگه دارى از بنيامين كوتاهى نكرديم و مصداق سخنى كه خود گفته بود (إلاّ أن يحاط بكم) تحقق يافت. و يا اگر چنين اطمينانى پيدا نكرد، از پيمان خويش چشم پوشى كند و در نتيجه اجازه بازگشت را به من بدهد. و مراد از {يحكم الله} شايد اين باشد كه تقدير الهى سبب شود من بتوانم بنيامين را از دست عزيز مصر برهانم و با او باز گردم.

لاوى و برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 81 - 2،3،4،5،7

2_ شهادت به دزدى بنيامين در نزد يعقوب با جمله اى متضمن تأكيد ، از سفارش هاى لاوى به برادران خويش

إن ابنك سرق

3_ لاوى از برادرانش خواست ، به پدرشان تفهيم كنند كه به دزدى بنيامين اطمينان پيدا كردند و گزارش و شهادت آنان عالمانه است .

إن ابنك سرق و ما شهدنا إلاّ بما علمنا

در اينكه مراد از شهادت در {ما شهدنا} چيست، چند نظر ابراز شده است. از جمله آنهاست همين شهادت برادران يوسف نزد يعقوب به دزدى كردن فرزندش بنيامين (إن ابنك سرق). بر اين اساس مفاد جمله {ما شهدنا ...} چنين مى شود: آنچه هم اكنون در نزد تو مى گوييم (إن ابنك سرق) شهادتى است از روى علم و ما بدان اطمينان و يقين داريم.

4_ لاوى به برادرانش سفارش كرد ، دسته جمعى به حضور پدر برسند و همگان بر دزدى بنيامين شهادت دهند

.

ارجعوا إلى أبيكم فقولوا . .. ما شهدنا إلاّ بما علمنا

تصريح لاوى به صيغه هاى جمع {قولوا} و {ما شهدنا} و {علمنا} گوياى برداشت فوق است.

5_ لاوى از برادرانش خواست ، گزارش سفر و دزدى بنيامين را با لحنى مشفقانه ، به پدر بيان كنند .

ي_أبانا

تصريح لاوى به اينكه در ابتداى سخن پدر را با جمله {ي_أبانا} مخاطب قرار دهيد ، رساننده اين است كه به گونه اى سخن بگوييد كه شفقت او را بر خويش جلب كنيد.

7_ لاوى از برادرانش خواست براى پدرشان بيان كنند كه بنيامين در نهان و به دور از چشم آنان دزدى كرد .

و ما كنا للغيب ح_فظين

در معناى جمله {و ما كنا . ..} چند نظر ابراز شده است. با توجه به اطمينان برادران يوسف به دزدى بنيامين كه جمله {إن ابنك سرق} گوياى آن است، اين معنا به نظر روشن تر مى رسد كه: ما نمى توانستيم آنچه را در غياب و به دور از چشم انجام مى گيرد، نگهبان باشيم ; يعنى، دزدى بنيامين در نهان انجام گرفت. از اين رو نتوانستيم او را باز داريم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 82 - 6

6_ لاوى از برادرانش خواست نزد پدر بر راستگويى خويش در سرقت بنيامين تأكيد كنند .

و إنا لص_دقون

لاوى و تبعيد يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 10 - 2

2_ لاوى برخلاف ديگر برادرانش ، با توطئه عليه يوسف ( ع ) و دور ساختن او از نزد پدرشان يعقوب ( ع ) موافق نبود .

لاتقتلوا

يوسف و ألقوه فى غي_بت الجب . .. إن كنتم ف_علين

جمله شرطى {إن كنتم فاعلين} (اگر بر توطئه عليه يوسف(ع) مصمم هستيد) مى رساند كه لاوى با انجام توطئه موافق نبود. لازم به ذكر است كه جواب جمله شرطى (إن كنتم...) معنايى است كه از {ألقوه...} استفاده مى شود ; يعنى، {إن كنتم فاعلين فألقوه فى غي_بت الجب}.

لاوى و دزدى بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 81 - 1

1_ لاوى ضمن موافقت با مراجعه برادرانش به كنعان ، نحوه گزارش سرقت بنيامين را به آنان تعليم داد .

قال كبيرهم . .. ارجعوا إلى أبيكم فقولوا ي_أبانا إن ابنك سرق

لاوى و ظلم برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 9

9_ فرزند بزرگ يعقوب با يادآور شدن ظلم و ستم برادرانش به يوسف ، بازگشت به نزد پدر را بدون همراه داشتن بنيامين ناروا شمرد .

ألم تعلموا . .. من قبل ما فرّطتم فى يوسف

{ما} در {ما فرّطتم} مصدريه است و عبارت {من قبل ما فرّطتم . ..} عطف بر {أنّ أباكم ...} مى باشد ; يعنى: {ألم تعلموا تفريطكم فى يوسف من قبل}. تفريط به معناى كوتاهى كردن و رها كردن چيزى تا نابود شدن آن است (لسان العرب).

لاوى و قتل يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 10 - 1،4

1_ يكى از برادران يوسف ( لاوى ) در جلسه توطئه ، ساير برادران را از كشتن او برحذر داشت .

قال قائل منهم لاتقتلوا يوسف

مفرد

بودن كلمه {قائل} گوياى اين است كه تنها يكى از برادران يوسف با كشتن وى مخالفت كرد و او بر اساس روايتى كه در پايان آيه خواهد آمد، {لاوى} بوده است.

4_ لاوى با پيشنهاد خود ( انداختن يوسف به چاه ) درصدد حفظ جان يوسف ( ع ) و پيشگيرى از كشته شدن او بود .

لاتقتلوا يوسف . .. و ألقوه فى غي_بت الجب يلتقطه بعض السيّارة

پيشنهاد لاوى مبنى بر اينكه يوسف را در چاهى بر سر راه كاروانها بيفكنيد، در مقابل اين نظر كه او را در بيابانى رها سازيد (أو اطرحوه أرضاً) و نيز، تصريح به اينكه كاروانى او را بيابد (يلتقطه بعض السيّارة) دلالت مى كند كه وى درصدد پيشگيرى از تلف شدن يوسف(ع) و از ميان رفتن او بوده است.

لاوى و مقدرات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 11

11_ لاوى بازگشت از مصر بدون بنيامين را به پيام رخصتى از ناحيه يعقوب ( ع ) و يا به تقدير و حكمى از جانب خدا موكول كرد .

فلن أبرح الأرض حتى يأذن لى أبى أو يحكم الله لى

گويا مقصود لاوى از {حتى يأذن لى أبى} اين معنا باشد كه پدرش يعقوب اطمينان كند كه ما در نگه دارى از بنيامين كوتاهى نكرديم و مصداق سخنى كه خود گفته بود (إلاّ أن يحاط بكم) تحقق يافت. و يا اگر چنين اطمينانى پيدا نكرد، از پيمان خويش چشم پوشى كند و در نتيجه اجازه بازگشت را به من بدهد. و مراد از {يحكم الله} شايد اين باشد كه تقدير الهى سبب شود

من بتوانم بنيامين را از دست عزيز مصر برهانم و با او باز گردم.

لاوى و نجات بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 6

6_ ناراحتى و شرمسارى فرزند ارشد يعقوب از توفيق نيافتن در عمل به عهد و پيمان خويش ( بازگرداندن بنيامين )

قال كبيرهم . .. قد أخذ عليكم موثقًا ... فلن أبرح الأرض

لاوى و نجات يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 10 - 4،6

4_ لاوى با پيشنهاد خود ( انداختن يوسف به چاه ) درصدد حفظ جان يوسف ( ع ) و پيشگيرى از كشته شدن او بود .

لاتقتلوا يوسف . .. و ألقوه فى غي_بت الجب يلتقطه بعض السيّارة

پيشنهاد لاوى مبنى بر اينكه يوسف را در چاهى بر سر راه كاروانها بيفكنيد، در مقابل اين نظر كه او را در بيابانى رها سازيد (أو اطرحوه أرضاً) و نيز، تصريح به اينكه كاروانى او را بيابد (يلتقطه بعض السيّارة) دلالت مى كند كه وى درصدد پيشگيرى از تلف شدن يوسف(ع) و از ميان رفتن او بوده است.

6_ لاوى قرار دادن يوسف ( ع ) را در چاه ، مقدمه دستيابى كاروان ها به يوسف ( ع ) و مايه نجات او از مرگ مى ديد .

يلتقطه بعض السيّارة

التقاط (مصدر يلتقطه) به معناى يافتن و برگرفتن است.

لاوى و يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 10 - 3

3_ لاوى به برادرانش پيشنهاد كرد اگر مصمم بر دور ساختن يوسف هستند او را در نهانگاه

چاهى در مسير كاروان ها بيفكنند .

قال قائل منهم لاتقتلوا يوسف و ألقوه فى غي_بت الجب يلتقطه بعض السيّارة

{جبّ} به معناى چاه است و برخى از اهل لغت برآنند كه {جبّ} به چاه عميق و پر آب گفته مى شود. در مجمع البيان آمده است: {غي_بت الجب} حفره و يا طاق مانندى است كه بالاى آب چاه قرار مى دهند و {سيارة} به گروهى كه مسافرت مى كنند (كاروان) اطلاق مى شود.

يعقوب(ع) در فراق لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 8

8_ يعقوب ( ع ) بر آن بود كه در فراق فرزندانش ( يوسف ( ع ) ، بنيامين و لاوى ) صبرى نيكو و بدور از هر گونه جزع و شكايت پيشه كند .

فصبر جميل

صبر جميل ، صبرى است كه در آن جزع نباشد و از مصيبت رخ داده به مردم شكايت نشود(مجمع البيان).

يعقوب(ع) و بازگشت لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 12

12_ يعقوب ( ع ) به مراجعت سه فرزندش ، يوسف ( ع ) ، بنيامين و لاوى و ملاقات با آنان اميدوار بود .

عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا

يعقوب(ع) و حيات لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 11

11_ يعقوب ( ع ) به زنده بودن يوسف ( ع ) ، بنيامين و لاوى ، اطمينان داشت .

عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا

مراد از ضمير جمع در {بهم} يوسف(ع) ، بنيامين و لاوى است.

يعقوب(ع) و

ملاقات با لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 12

12_ يعقوب ( ع ) به مراجعت سه فرزندش ، يوسف ( ع ) ، بنيامين و لاوى و ملاقات با آنان اميدوار بود .

عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا

لباس از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

لباس

اهميت لباس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 9

9- اهميت مسكن ، سايه ، پناهگاه هاى كوهستانى و پوشش هاى مقاوم و متنوع در زندگى انسان

و الله جعل لكم من بيوتكم سكنًا . .. ظل_لاً ... أكن_نًا ... سربيل تقيكم الحرّ ...

پاكيزگى لباس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 4 - 1

1 - پاكيزگى لباس و نظافت شخصى ، از نخستين توصيه هاى خداوند به پيامبر ( ص )

و ثيابك فطهّر

پوشيدن لباس زرد در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 17

17 - { عن الصادق ( ع ) ( فى قوله تعالى ) { و تأتون فى ناديكم المنكر } يعنى الخذف بالحصى و التصفيق بالحمام . . . و مناقرة الديوك . . . و الجنق فى المجالس و لبس المعصفرات . . . ;

از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداى تعالى {و تأتون فى ناديكم المنكر} روايت شده كه فرمود : مقصود از {منكر} پرتاب سنگ ريزه در مجالس و كف زدن براى پرواز دادن كبوتر . .. و به جنگ وادار كردن خروس ها ... و ضرطه در مجالس و

پوشيدن لباس هاى معصفر (لباس هايى كه با عصفر، به رنگ زرد درآمده) است.}

تاريخ لباس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 4

4- زمان ذوالقرنين ، در دورترين نقطه شرق سرزمين او ، از صنعت لباس و ساختمان ، خبرى نبوده است .

بلغ مطلع الشمس . .. لم نجعل لهم من دونها سترًا

تشبيه به لباس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 1

1 _ آفرينش شب ، همچون لباس و پوشش ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا

جمله {و هو الذى جعل لكم الليل لباساً} براى حصر است و از نوع حصر إفرادى است; يعنى، تنها خدا شب را همچون پوشش براى انسان قرار داد; نه قدرتى ديگر. گفتنى است در اين جمله، شب به لباس و پوشش تشبيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 10 - 1

1 - تاريكى شب _ بسان لباسى پوشيده بر موجودات _ با مستور ساختن آنها از ديد انسان ، مانع تلاش و فعاليت بيش از حد او است .

و جعلنا الّيل لباسًا

تقابل اين آيه و آيه بعد _ كه روز را زمان تلاش براى زندگى دانسته است _ بيانگر برداشت ياد شده است.

تنوع لباس بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 53 - 3

3- لباس هاى بهشتيان ، داراى تنوع

سندس و إستبرق

جنس لباس بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

11 - حج - 22 - 23 - 7

7 - پرنيان ، جنس لباس مؤمنان در بهشت

و لباسهم فيها حرير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 53 - 1

1- ديباى نازك و ضخيم ، پوشش تقواپيشگان در بهشت

يلبسون من سندس و إستبرق

{سندس} به پارچه ابريشمى نازك و لطيف گفته مى شود. {استبرق} نيز به معناى پارچه ابريشمى ضخيم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 2

2 - جامه هاى سبز رنگ از حرير نازك و ستبر ، از لباس هاى فاخر و رسمى بهشتيان

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

رنگ لباس بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 4

4- پوشاك هايى به رنگ سبز ، فراهم آمده از حرير و در كمال ظرافت و لطافت ، لباس رسمى بهشتيان است .

يلبسون ثيابًا خضرًا من سندس

{سندس} به {پارچه ديباى نازك} گفته مى شود نكره بودن واژهاى {ثياباً} و {خضراً} و {سندس} دال بر تفخيم است، از همين رو، در برداشت، قيد {كمال ظرافت و لطافت} آمده است. و نيز بدان جهت كه اهل بهشت، هرگونه لباس كه بخواهند، فراهم است، از اين لباس، به عنوان لباس ويژه و رسمى ياد گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 2

2 - جامه هاى سبز رنگ از حرير نازك و ستبر ، از لباس هاى فاخر و رسمى بهشتيان

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

زيبايى لباس بهشتيان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 7

7- بهشتيان ، به هنگام تكيه زدن بر تخت هاى خود ، لباس هاى فاخر ديبا بر تن دارند .

و يلبسون ثيابًا خضرًا من سندس و إستبرق متّكئين فيها على الأرائك

زيبايى لباس حرير بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 4

4- پوشاك هايى به رنگ سبز ، فراهم آمده از حرير و در كمال ظرافت و لطافت ، لباس رسمى بهشتيان است .

يلبسون ثيابًا خضرًا من سندس

{سندس} به {پارچه ديباى نازك} گفته مى شود نكره بودن واژهاى {ثياباً} و {خضراً} و {سندس} دال بر تفخيم است، از همين رو، در برداشت، قيد {كمال ظرافت و لطافت} آمده است. و نيز بدان جهت كه اهل بهشت، هرگونه لباس كه بخواهند، فراهم است، از اين لباس، به عنوان لباس ويژه و رسمى ياد گرديده است.

ضخامت لباس بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 5

5- تن پوش هايى فاخر و ضخيم ، فراهم آمده از حرير سبز ، از جمله لباس هاى ويژه اهل بهشت است .

و يلبسون ثيابًا خضرًا من سندس و إستبرق

كلمه {إستبرق} معرب {إستبر} فارسى است. و به معناى {ديباى ضخيم} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 2

2 - جامه هاى سبز رنگ از حرير نازك و ستبر ، از لباس هاى فاخر و رسمى بهشتيان

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

ظرافت لباس بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 2

2 - جامه هاى سبز رنگ از حرير نازك و ستبر ، از لباس هاى فاخر و رسمى بهشتيان

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

علاقه به لباس حرير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 8

8 - علاقه و تمايل طبيعى همه انسان ها ، به زيور آلات و پوشيدن لباس هاى ابريشمين

يحلّون فيها من اساور من ذهب و لؤلؤًا و لباسهم فيها حرير

كيفيت لباس محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 4 - 5،6،7

5 - { عن رجل من أهل اليمامة . . . قال : قال لى أبوالحسن : إنّ اللّه تعالى قال لنبيّه { و ثيابك فطهّر } و كانت ثِيابُه طاهرةً و إنّما أَمَرَه بالتَّشْمير ;

از مردى از اهل يمامه روايت شده . .. كه گفت: امام كاظم(ع) به من فرمود: خداى تعالى به پيغمبر خود فرموده است: {و ثيابك فطهّر}، در حالى كه جامه هاى وى پاك بوده است. همانا او را به بالا زدن جامه ها امر كرده است}.

6 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) . . . و اللّه تعالى يقول : { و ثيابك فطهّر } قال : و ثيابك ارفعها و لاتجرّها . . . ;

امام صادق(ع) فرمود: . .. خداى تعالى مى فرمايد: {و ثيابك فطهّر} [يعنى ]مى فرمايد: جامه هاى خود را بالا بزن و بر روى زمين مكشان...}.

7 - { قيل معناه و ثيابك فقصّر . . . و روى ذلك عن أبى

عبداللّه ( ع ) ;

گفته شده كه معناى آن (و ثيابك فطهّر) اين است كه جامه هاى خود را كوتاه كن و اين معنا از امام صادق(ع) روايت شده است}.

لباس آتشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 19 - 6،8

6 - براى شرك پيشگان منكر ربوبيت خدا ، در دوزخ جامه هايى از آتشى ويژه مى برند و بر آنان مى پوشانند .

فالذين كفروا قطّعت لهم ثياب من نار

تنكير {نار} نشانگر اين نكته است كه جامه هايى كه براى اهل شرك خواهند بريد از جنس آتشى به خصوص خواهد بود نه از هر آتشى.

8 _ جامه هاى آتشين در دوزخ ، جامه هايى است بسيار آزار دهنده و سخت سوزاننده .

قطّعت لهم ثياب من نار

تنكير {نار} علاوه بر اين كه بيانگر نوعى خاص از آتش است نشاندهنده شدت سوزانندگى و آسيب رسانى آن نيز مى تواند باشد.

لباس اخروى ابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 12 - 1

1 - بوستانى بزرگ و پرنعمت و لباسى فاخر از حرير ، پاداش ابرار در قيامت

إنّ الأبرار . .. و جزيهم بما صبروا جنّة و حريرًا

{جنّة} به معناى بوستان است و تنكير آن بر تعظيم و تفخيم دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 1

1 - ابرار در بهشت ، برخوردار از بالاپوش هاى سبز رنگ از حرير نازك و ريزباف و حرير ستبر و درشت باف

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

{سندس}، در لغت به معناى پارچه ابريشمى

نازك و {استبرق} به معناى پارچه ضخيم است. برخى نيز آن را معرب و برگرفته از كلمه فارسى {استبر} يا {ستبر} دانسته اند (تاج العروس). از تعبير {عاليهم} (بالاى ايشان) مى توان استفاده كرد كه مقصود، لباس رويى و بالاپوش است.

لباس بودن همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 3

3 - زن و شوهر ، لباس عفاف يكديگرند و هر كدام مايه پرهيز ديگرى از گناهان جنسى است .

هن لباس لكم و أنتم لباس لهن

لباس بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 53 - 2

2- انسان در بهشت ، داراى جامه و پوشش

يلبسون من سندس و إستبرق

لباس تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 11

11 _ شيطان در صدد برملا ساختن زشتيهاى آدميان و كندن لباس تقواى ايشان است.

ينزع عنهما لباسهما ليريهما سوءتهما

هشدار به فريبكارى شيطان و مطرح كردن برهنه سازى آدم و حوا پس از بيان ارزش برتر لباس تقوا، بيدارباشى است به آدميان كه شيطان در تلاش است تا جامه تقوا را از اندام و قلب و روح آنان به درآورد.

لباس جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 19 - 6،8

6 - براى شرك پيشگان منكر ربوبيت خدا ، در دوزخ جامه هايى از آتشى ويژه مى برند و بر آنان مى پوشانند .

فالذين كفروا قطّعت لهم ثياب من نار

تنكير {نار} نشانگر اين نكته است كه جامه هايى كه براى اهل شرك خواهند

بريد از جنس آتشى به خصوص خواهد بود نه از هر آتشى.

8 _ جامه هاى آتشين در دوزخ ، جامه هايى است بسيار آزار دهنده و سخت سوزاننده .

قطّعت لهم ثياب من نار

تنكير {نار} علاوه بر اين كه بيانگر نوعى خاص از آتش است نشاندهنده شدت سوزانندگى و آسيب رسانى آن نيز مى تواند باشد.

لباس حرير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 53 - 1

1- ديباى نازك و ضخيم ، پوشش تقواپيشگان در بهشت

يلبسون من سندس و إستبرق

{سندس} به پارچه ابريشمى نازك و لطيف گفته مى شود. {استبرق} نيز به معناى پارچه ابريشمى ضخيم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 12 - 1

1 - بوستانى بزرگ و پرنعمت و لباسى فاخر از حرير ، پاداش ابرار در قيامت

إنّ الأبرار . .. و جزيهم بما صبروا جنّة و حريرًا

{جنّة} به معناى بوستان است و تنكير آن بر تعظيم و تفخيم دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 1،2

1 - ابرار در بهشت ، برخوردار از بالاپوش هاى سبز رنگ از حرير نازك و ريزباف و حرير ستبر و درشت باف

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

{سندس}، در لغت به معناى پارچه ابريشمى نازك و {استبرق} به معناى پارچه ضخيم است. برخى نيز آن را معرب و برگرفته از كلمه فارسى {استبر} يا {ستبر} دانسته اند (تاج العروس). از تعبير {عاليهم} (بالاى ايشان) مى توان استفاده كرد كه مقصود، لباس رويى و بالاپوش است.

2 - جامه هاى سبز

رنگ از حرير نازك و ستبر ، از لباس هاى فاخر و رسمى بهشتيان

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

لباس حرير بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 5

5- تن پوش هايى فاخر و ضخيم ، فراهم آمده از حرير سبز ، از جمله لباس هاى ويژه اهل بهشت است .

و يلبسون ثيابًا خضرًا من سندس و إستبرق

كلمه {إستبرق} معرب {إستبر} فارسى است. و به معناى {ديباى ضخيم} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 7

7 - پرنيان ، جنس لباس مؤمنان در بهشت

و لباسهم فيها حرير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 33 - 6

6 - لباس بهشتيان از حرير است .

و لباسهم فيها حرير

لباس در دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 4

4- زمان ذوالقرنين ، در دورترين نقطه شرق سرزمين او ، از صنعت لباس و ساختمان ، خبرى نبوده است .

بلغ مطلع الشمس . .. لم نجعل لهم من دونها سترًا

لباس رسمى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 4

4- پوشاك هايى به رنگ سبز ، فراهم آمده از حرير و در كمال ظرافت و لطافت ، لباس رسمى بهشتيان است .

يلبسون ثيابًا خضرًا من سندس

{سندس} به {پارچه ديباى نازك} گفته مى شود نكره بودن واژهاى {ثياباً} و {خضراً} و {سندس} دال بر تفخيم است، از همين رو، در برداشت،

قيد {كمال ظرافت و لطافت} آمده است. و نيز بدان جهت كه اهل بهشت، هرگونه لباس كه بخواهند، فراهم است، از اين لباس، به عنوان لباس ويژه و رسمى ياد گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 2

2 - جامه هاى سبز رنگ از حرير نازك و ستبر ، از لباس هاى فاخر و رسمى بهشتيان

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

لباس مباح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 9

9 - استفاده از مظاهر طبيعت ، براى خوراك ، پوشاك و زيور آلات ، مجاز و روا است .

و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا و تستخرجون حلية تلبسونها

لباس متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 53 - 1

1- ديباى نازك و ضخيم ، پوشش تقواپيشگان در بهشت

يلبسون من سندس و إستبرق

{سندس} به پارچه ابريشمى نازك و لطيف گفته مى شود. {استبرق} نيز به معناى پارچه ابريشمى ضخيم است.

لباس محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 1 - 1

1 - نزول وحى بر پيامبر ( ص ) ، به هنگامى كه آن حضرت جامه اى به خود پيچيده بود .

ي_أيّها المزّمّل

{تزمُّل} (مصدر {مزّمّل}) به معناى پيچيدن جامه و پارچه اى بر خويشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 1 - 1

1 - نزول وحى بر پيامبر ( ص ) ، به هنگامى كه آن حضرت رِدا بر خود

پيچيده بود .

ي_أيّها المدّثّر

{دثار}، به معناى لباس رويين و آنچه روى لباس زيرين به تن مى كنند (مانند ردا و. ..) است.

لباس مساكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 7،30،31

7 _ تغذيه ده مسكين و يا تهيه پوشاك براى آنان و يا آزاد كردن يك برده كفاره شكستن سوگند

فكفّرته اطعام عشرة مسكين . .. اهليكم او كسوتهم او تحرير رقبة

30 _ لزوم رعايت تناسب كيفيت پوشاكى كه در كفاره قسم داده مى شود با فصل سال ( تابستان و زمستان ) و مرد يا زن بودن فقير

فكفّرته . .. او كسوتهم

از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و اما كسوتهم فان وافقت به التشاء فكسوته، و ان وافقت به الصيف فكسوته، لكل مسكين ازار و رداء و للمراة ما يوارى ما يحرم منها ازار و خمار و درع ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 337، ح 167; تفسير برهان، ج 1، ص 496، ح 12.

31 _ بالاپوش و پايين پوش براى مرد و مقدار پوشش لازم ( پيراهن ، روسرى و پايين پوش ) براى زن ، پوشاكى كه در كفاره قسم داده مى شود .

فكفّرته . .. او كسوتهم

از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و اما كسوتهم ... لكل مسكين ازار و رداء و للمراة ما يوارى ما يحرم منها ازار و خمار و درع ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 337، ح 167; تفسير برهان، ج 1، ص 496، ح 12.

منابع تأمين

لباس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 16

16- نياز به لباس ، نيازى دائمى براى انسان و تأمين آن از فراورده هاى حيوانى ، امرى موقت است .

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا إلى حين . .. و جعل لكم سربيل تق

برداشت فوق، بر اين احتمال است كه قيد {إلى حين} مربوط به محدوديت بهره مندى از پشم، كرك و مو باشد و از اينكه اشياى ياد شده مقيد به زمانى محدود شده است، ولى {سرابيل} _ كه ذكر عام بعد از خاص است _ چنين قيدى ندارد، مى توان نكته ياد شده را به دست آورد.

نعمت لباس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 7

7- دستيابى انسان ، به لباسى مناسب براى محافظت خويش از حرارت و شدايد جنگ ، نعمتى الهى است .

و جعل لكم سربيل تقيكم الحرّ و سربيل تقيكم بأسكم

نياز به لباس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 16

16- نياز به لباس ، نيازى دائمى براى انسان و تأمين آن از فراورده هاى حيوانى ، امرى موقت است .

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا إلى حين . .. و جعل لكم سربيل تق

برداشت فوق، بر اين احتمال است كه قيد {إلى حين} مربوط به محدوديت بهره مندى از پشم، كرك و مو باشد و از اينكه اشياى ياد شده مقيد به زمانى محدود شده است، ولى {سرابيل} _ كه ذكر عام بعد

از خاص است _ چنين قيدى ندارد، مى توان نكته ياد شده را به دست آورد.

ويژگيهاى لباس بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 4،5

4- پوشاك هايى به رنگ سبز ، فراهم آمده از حرير و در كمال ظرافت و لطافت ، لباس رسمى بهشتيان است .

يلبسون ثيابًا خضرًا من سندس

{سندس} به {پارچه ديباى نازك} گفته مى شود نكره بودن واژهاى {ثياباً} و {خضراً} و {سندس} دال بر تفخيم است، از همين رو، در برداشت، قيد {كمال ظرافت و لطافت} آمده است. و نيز بدان جهت كه اهل بهشت، هرگونه لباس كه بخواهند، فراهم است، از اين لباس، به عنوان لباس ويژه و رسمى ياد گرديده است.

5- تن پوش هايى فاخر و ضخيم ، فراهم آمده از حرير سبز ، از جمله لباس هاى ويژه اهل بهشت است .

و يلبسون ثيابًا خضرًا من سندس و إستبرق

كلمه {إستبرق} معرب {إستبر} فارسى است. و به معناى {ديباى ضخيم} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 2،9

2 - جامه هاى سبز رنگ از حرير نازك و ستبر ، از لباس هاى فاخر و رسمى بهشتيان

ع_ليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

9 - { روى عن الصادق ( ع ) أنّه قال : فى معناه تعلوهم الثياب فيلبسونها . . . { و سقاهم ربّهم شراباً طهوراً } يطهرهم عن كلّ شىء سوى اللّه . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه درباره معناى {عاليهم ثياب سندس خضر و إستبرق} فرمود: لباس به طرف آنان بالا مى رود

و آن را مى پوشند. .. و درباره {و سقاهم ربّهم شراباً طهوراً} فرمود: [آن نوشيدنى پاك كننده] آنان را از هر چه غير خدا است، پاك مى كند...}.

لجاجت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

لجاجت

آثار اجتناب از لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 15

15 - تنها اهل يقين ( كسانى كه از عنادورزى و لجاجت پيراسته اند ) ، از آيات الهى بهره مند شده و در پرتو آن ، حقايق و معارف دينى را در مى يابند .

قد بيّنّا الأيت لقوم يوقنون

چون آيات و نشانه هاى صداقت پيامبر به همگان ارائه شده است، لام در {لقوم} لام انتفاع مى باشد و جمله فوق چنين معنا مى شود: ما آيات و نشانه ها را براى همگان بيان داشته ايم، ولى اهل يقين از آنها بهره مى برند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 16

16 _ كسانى كه در طلب ايمان بوده و از لجاجت و عناد به دورند، از آيات طبيعت به شناخت خدا و يگانگى او راهى مى يابند.

إن فى ذلكم لأيت لقوم يؤمنون

آثار ترك لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 13

13 - برخوردارى از روحيه حق پذيرى و به دور بودن از لجاجت و عناد ، شرط بهرهورى انسان از هدايت وحى

و لو جعلنه . .. و الذين لايؤمنون فى ءاذانهم وقر و هو عليهم عمىً

از صدر آيه _ كه درباره لجاجت كافران است _ و نيز فعل مضارع {لايؤمنون} _ كه اشعار به

استمرار عدم ايمان دارد _ مى توان استفاده كرد كه لجاجت و عناد، در محروميت انسان از ابزارهاى شناخت نقش دارد.

آثار لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 3

3 - قساوت قلب بنى اسرائيل ، نتيجه لجاجت ها ، بهانه جويى ها و عصيانگرى هاى آنان بود .

قالوا أتتخذنا هزواً . .. ثم قست قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 19

19 - مشركان بر اثر جهل و لجاجت ، آيات قرآن را نشانه اى بر حقانيت پيامبر نمى شمردند .

قال الذين لايعلمون لولا . .. تأتينا ءاية ... قد بيّنّا الأيت لقوم يوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 18

18 _ لجاجت و ناباورى ، عامل بسته شدن قلب انسان ، بر شناخت معارف الهى و تأثيرپذيرى از هدايتهاست .

قلوبنا غلف بل طبع اللّه عليها بكفرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 25 - 11

11 _ روحيه جدال و لجاجت، مانع از درك و پذيرش حق است.

حتى إذا جاءوك يجدلونك يقول الذين كفروا إن هذا إلا أسطير الأولين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 26

26 _ ضرورت اكتفا كردن به ابلاغ و پرهيز از بحث و مجادله با كسانى كه روحيه عناد و لجاجت داشته و حق ناپذيرند.

قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام

- 6 - 110 - 2،7

2 _ قلب و ادراك انسان در نتيجه كفر و لجاجت مسخ مى گردد.

لئن جاءتهم ءاية . .. لايؤمنون. و نقلب أفئدتهم و أبصرهم

{فؤاد} به معنى قلب است و وارونه ساختن معنى فيزيكى ندارد، بلكه منقلب شدن خصوصيات و واژگون شدن آن است. لذا مى توان از آن به مسخ تعبير كرد.

7 _ محروميت از هدايت پذيرى، پيامد كفر و لجاجت در برابر حق است.

و نقلب أفئدتهم و أبصرهم كما لم يؤمنوا به أول مرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 101 - 14

14 _ لجاجت ، از موانع شناخت حق و ايمان آوردن است .

و ما تغنى الأيت و النذر عن قوم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 15 - 3،6

3- لجاجت و هدايت ناپذيرى ، عامل عدم تسليم و مقاومت در برابر تعاليم آسمانى

و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا

6- لجاجت و تعصب ، عامل انكار حقايق عينى و محسوس

و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 41 - 6

6- لجاجت و حق ناپذيرى ، باعث برداشت و تفسير غلط از روشن ترين دلايل حق و گريز و اجتناب از آنهاست .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا

سخن حق، به خودى خود چيزى نيست كه نفرت آفرين باشد. با توجه به اين نكته، تنفر مشركان از

آيات روشن قرآن، عاملى جز موضع گيرى پيشين و لجاجت آنها نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 8 - 3

3 - عناد و لجاجت ، از موانع ايمان و رهيابى به حق

إلاّ كانوا عنه معرضين . فقد كذّبوا ... و ما كان أكثرهم مؤمنين

از ارتباط اين بخش از آيات مى توان نتيجه گرفت كه عزم كافران بر حق ناپذيرى، علت برخورد سطحى آنان با آيات الهى و در نتيجه ره نيافتن آنان به حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 77 - 5

5 - روحيه لجاج و عناد ، مانع بهرهورى از هدايت و رحمت قرآن

و إنّه لهدًى و رحمة للمؤمنين

قرآن براى هدايت كافران و ساير اهل كتاب است و بى ترديد هدايتگرى هاى آن در بسيارى از آنان تأثير دارد. با توجه به اين نكته گفتنى است كه مراد از {مؤمنين} كسانى اند كه در صدد شناخت حق بوده و در مقابل آن تسليم اند و در يك كلمه روح حق پذيرى در آنان نمرده است و در مقابل آنان كسانى هستند كه در موضع لجاج و عناد قرار دارند و از حق مى گريزند و چه بسا با آن مى ستيزند. آيات بعد مؤيد همين مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 80 - 5

5 - مصمم بودن بر حق ناپذيرى ، مانع از شناخت حق با همه روشنى آن

إنّك على الحقّ المبين . .. و لاتسمع الصمّ الدعا إذا ولّوا مدبرين

قيد {إذا ولّوا مدبرين}

بيانگر روحيه عناد و حق ستيزى است; يعنى، آن جا كه عناد ريشه بدواند، سخن حق بى تأثير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 86 - 11

11 - روحيه لجاج و حق ناپذيرى ، مانع بهرهورى انسان از آيات الهى

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يؤمنون

قيد {لقوم يؤمنون} نشانگر آن است كه كسانى كه مصمم بر عدم پذيرش حق اند، از آيات روشن و غيرقابل انكار و گسترده الهى در نظام آفرينش، كمترين بهره را نخواهند برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 3 - 9

9 - روحيه خيره سرى و عناد ، مانع بهرهورى از روشنگرى هاى قرآن

تلك ءاي_ت الكت_ب المبين . نتلوا عليك... لقوم يؤمنون

با توجه به اين كه قرآن، آمده است تا با روشنگرى هايش گمراهان را هدايت كند و بى ترديد اين روشنگرى ها در بسيارى از آنان اثر كرده است; مراد از عبارت {لقوم يؤمنون} همه كسانى است كه در صدد شناخت حق بوده و در مقابل آن تسليم مى شوند و در مقابل آنان كسانى هستند كه در موضع لجاجت و دشمنى قرار دارند و از حق مى گريزند و چه بسا با آن به ستيز مى پردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 52 - 3،7

3 - كافرانِ رويگردان از حق ، با لجاجت و تعصّب خويش در برابر حق ، ظرفيت و صلاحيت حق پذيرى را از دست مى دهند .

يكفرون . .. فإنّك لاتسمع الموتى ... إذا ولّوا مدبرين

7 - عناد و

حق گريزى موجب محروميّت انسان از هدايت الهى است .

فإنّك لاتسمع الموتى . .. إذا ولّوا مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 58 - 9

9 - كفر مخالفان پيامبر ( ص ) در مكه ، براساس لجاجت و عناد بوده است ، نه منطق و برهان

و لئن جئتهم بأية ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 8 - 3

3 - لجاجت و حق ناپذيرى ، موجب محروميت از فهم صحيح حقايق الهى

فهم لايؤمنون . إنّا جعلنا فى أعن_قهم أغل_لاً ... فهم مقمحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 9 - 3

3 - لجاجت ، حق ناپذيرى و دورى از ايمان ، موجب محروميت از شناخت درست حقايق الهى و از دست دادن بصيرت و بينايى

فهم لايؤمنون . .. فأغشين_هم فهم لايبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 3

3 - كسانى كه داراى روح لجاجت و حق ناپذيرى باشند ، انذار ها و اخطار هاى پيامبران ، در آنان كارساز نخواهد بود .

و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 63 - 3

3 - روح لجاجت و ستيزه جويى ، از عوامل انكار آيات الهى و نپذيرفتن حق

كذلك يؤفك الذين كانوا بأي_ت اللّه يجحدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 70 - 2

2

- روح لجاجت و ستيزه جويى ، از عوامل دين ستيزى و حق ناپذيرى

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. الذين كذّبوا بالكت_ب و بما أرسلنا به رسلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 16

16 - لجاجت و عناد ، عامل استكبار و غفلت از قدرت نامحدود الهى *

فاستكبروا فى الأرض . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون

چنانچه جمله {و كانوا بآياتنا يجحدون} به منزله تعليل براى استكبار و عدم توجه قوم عاد، نسبت به قدرت نامحدود خداوند باشد، مطلب ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 28 - 5

5 - انكار آيات الهى ، از سر عناد و حق ستيزى ، در پى دارنده آتش هميشگى دوزخ

لهم فيها دار الخلد بما كانوا بأي_تنا يجحدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 11 - 2

2 - انسان اسير شده در گرداب كفر و لجاجت ، گرفتار پندارگرايى و غافل از وعده هاى حق الهى

الخرّصون. الذين هم فى غمرة ساهون

از ارتباط {خرّاصون} با {غمرة} و {ساهون} مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 44 - 3

3 - كفر و لجاجت ، مانع درك حقيقت نشانه هاى الهى

و إن يروا. .. يقولوا سحاب

آنچه حقيقتاً پاره هاى عذاب را در چشم كافران تكه هاى متراكم ابر جلوه مى دهد، لجاجت و حق ستيزى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67

- 21 - 4،5

4 - روح لجاج ، استكبار و حق گريزى ، عامل كفر و تكذيب دين از سوى كافران در صدراسلام

و لقد كذّب الذين من قبلهم . .. بل لجّوا فى عتوّ و نفور

5 - روح لجاج ، استكبار و حق گريزى ، از موجبات كفر و تكذيب دين

و لقد كذّب الذين من قبلهم . .. بل لجّوا فى عتوّ و نفور

آثار لجاجت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 1

1 - خداوند ، اقوام تكذيب گر و كفرپيشه تاريخ را _ كه از سر لجاجت و عمد بر كفر و تكذيب خود پافشردند _ با عذاب استيصال نابود كرد .

فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. ثمّ أخذت الذين كفروا

{تنكير} به معناى انكار (تغيير) است (لسان العرب) و مقصود از آن در آيه شريفه، تغيير نعمت به نقمت و حيات به مرگ مى باشد; كه مجازات كفرپيشگى است.

آثار لجاجت امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 4

4- هلاكت اقوام و تمدن هاى بسيارى در طول تاريخ در اثر خيره سرى در مقابل حق ، نشانگر واقعيت داشتن انذار هاى قرآن است .

و تنذر به . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

طرح مسأله نابودى جوامع در طول تاريخ (در پى بيان وظيفه پيامبر(ص) در انذار مردم لجوج به وسيله قرآن) هشدارى به مردم عصر بعثت و ديگر عصرها است كه ايستادگى و سرسختى در برابر حق، عواقب زيانبار و تباه كننده اى براى جوامع

در پى دارد.

آثار لجاجت با آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 59 - 8

8 - لجاجت كنندگان در برابر پذيرش آيات الهى ، در معرض از دست دادن قواى درك معارف الهى اند .

و لئن جئتهم بأية ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون . كذلك يطبع اللّه على ق

آثار لجاجت با حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 52 - 2

2 - انكار حق و لجاج و عناد در برابر آن مايه دورى انسان از خدا و محروميت از عنايت وى

قل أرءيتم

با توجه به اعراض خداوند از خطاب مستقيم به مشركان لجوج، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

آثار لجاجت با قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 10

10- سرسختى و لجاجت در برابر دعوت قرآن ، موجب گرفتارى به عقوبت و عذاب الهى

و تنذر به قومًا لدًّا

آثار لجاجت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 9

9 - بنى اسرائيل ، بر اثر پافشارى بر آزاررسانى به موسى ( ع ) ، از راه راست منحرف شدند .

لم تؤذوننى . .. فلمّا زاغوا

{زيغ} به معناى ميل و انحراف است.

آثار لجاجت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 2

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم ثمود بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) ، عذابى سخت بر آنان نازل

كرد .

فلما جاء أمرنا

مراد از {أمر} عذاب نازل شده بر قوم ثمود است. اضافه آن به ضمير {نا} حاكى از بزرگى آن عذاب مى باشد.

آثار لجاجت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم عاد ، نتيجه عملكرد و اصرار آنان بر كفر پس از اتمام حجت بر ايشان بوده است .

إنّى أخاف عليكم عذاب . .. فكذّبوه فأهلكن_هم

آثار لجاجت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 73 - 2

2 - كافران لجوج انذار شده از سوى رسولان الهى ، به سرنوشت شومى دچار شدند .

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين

توصيه خداوند به نگريستن در سرنوشت كافرانِ لجوجِ انذار شده از سوى پيامبران، گوياى اين حقيقت است كه سرنوشت آنان، چنان شوم بوده كه مى تواند مايه درس آموزى و شايسته دقت و مطالعه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 33 - 3

3 - لجاجت و پافشارى بر كفر ، ريشه مبارزه كافران عليه قرآن

أم يقولون تقوّله بل لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 4

4 - لجاجت و عناد ، مانع درس آموزى كافران از آفرينش هستى

أم خلقوا السم_وت و الأرض بل لايوقنون

عبارت {بل لايوقنون} بيانگر اين نكته است كه موضع گيرى ناباورانه كافران درباره قرآن و پيامبر(ص) برخاسته از يقين علمى آنان نيست; بلكه صرفاً از روى ستيزه جويى و لجبازى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 25 - 7

7 - پرسش بهانه جويانه كافران ، درباره زمان برپايى قيامت ، ناشى از خوى لجاجت ، استكبارى و حق گريزى آنان بوده است .

بل لجّوا فى عتوّ و نفور . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 14 - 6

6 - مداومت كافران بر تكذيب ، طغيان و گناه ، مايه چركين شدن قلب و مسدود شدن راه هاى شناخت بر آنان است .

بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون

مراد از {ما كانوا يكسبون}، همان امورى است كه آيات پيشين درباره كافران برشمرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 4

4 - اصرار كافران بر تكذيب تهديد هاى الهى ، مانع عبرت گيرى آنان از فرجام هلاكت بار پيشينيان

هل أتيك . .. بل الذين كفروا فى تكذيب

آثار لجاجت كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 3

3 - تصميم لجوجانه بيشتر كافران و مشركان صدراسلام بر ايمان نياوردن ، سبب مقرر شدن عذاب الهى بر آنان بود .

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين مطلب است كه {فاء} در {فهم لايؤمنون} تعليليه است و جمله براى بيان علتِ مضمونِ جمله {لقد حقّ القول على أكثرهم} مى باشد; يعنى، چون دانسته شد آنان ايمان نمى آورند، عذاب بر آنان مقرر شد.

آثار لجاجت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12

- فرقان - 25 - 42 - 3

3 _ لجاجت و روح حق ناپذيرى مشركان ، مانع از تأثير نهايى دعوت و هدايت پيامبر ( ص ) در آنان بود .

إن كاد ليضلّنا عن ءالهتنا لولا أن صبرنا عليها

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه صبر و مقاومت در برابر دعوت به حق پيامبر(ص)، معنايى جز لجاجت و عناد ندارد و نشانه وجود روح حق ناپذيرى است.

آثار لجاجت مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 3

3 - تصميم لجوجانه بيشتر كافران و مشركان صدراسلام بر ايمان نياوردن ، سبب مقرر شدن عذاب الهى بر آنان بود .

لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين مطلب است كه {فاء} در {فهم لايؤمنون} تعليليه است و جمله براى بيان علتِ مضمونِ جمله {لقد حقّ القول على أكثرهم} مى باشد; يعنى، چون دانسته شد آنان ايمان نمى آورند، عذاب بر آنان مقرر شد.

آثار لجاجت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 11

11 - باقى ماندن منافقان ، بر مواضع منافقانه خود تا لحظه مرگ ، مايه بدبختى و شقاوت آنان در آخرت

بلى و ل_كنّكم فتنتم أنفسكم . .. حتّى جاء أمر اللّه

مقصود از {أمراللّه} مرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 15 - 7

7 - پافشارى و استمرار بخشى منافقان بر اعمال زشت و ناپسند ، عامل گرفتارى آنان به عذاب سخت اخروى

إنّهم ساء ما كانوا يعملون

{إنّهم ساء. ..} براى

بيان علت محكوميت منافقان به عذاب سخت اخروى است.

افشاى لجاجت كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 4

4 - بيان سرسختى سازش خواهان كافر و وفا نكردن آنان به وعده ايمانِ مشروط خويش ، از اخبار غيبى قرآن

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

زمينه لجاجت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 3

3 - رفاه و توانمندى قوم عاد ، زمينه ساز كفر و لجاجت آنان در برابر هود ( ع )

و اتّقوا الذى أمدّكم . .. أمدّكم بأنع_م و بنين ... قالوا سواء علينا أَوَعظت أم ل

شدت لجاجت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 32 - 8

8 _ عناد و لجاجت آدمى در برابر حق تا مرز رضايت به نابودى خويش و گرفتار شدن به عذاب هاى الهى

اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة . .. أو ائتنا بعذاب أليم

شگفتى لجاجت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 17 - 4

4 - پافشارى كافران بر كفر خويش ، شگفت آور و توجيه ناپذير است .

قتل الإنس_ن ما أكفره

عوامل لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 6

6 _ مسخ شدن قلب و ادراك كافران مايه ايمان نياوردن ايشان، حتى با ديدن روشنترين معجزات است.

و نقلب أفئدتهم و أبصرهم . .. و لو أننا نزّلنا ... ما كانوا ليؤمنوا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 17

17 - خودبرتربينى ، غرور و غفلت از قدرت برتر خداوند ، از عوامل لجاجت ، حق ناپذيرى و انكار رسولان الهى *

فأمّا عاد فاستكبروا فى الأرض . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون

عوامل لجاجت قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 10

10 _ ترس موهوم و خرافى قوم ابراهيم از معبودهاى پندارى خويش، از عوامل پافشارى آنان بر شرك خويش بود.

و لا أخاف ما تشركون به

كيفر لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 3

3_ گمراهى ضلالت پيشگان از سوى خدا ، سزا و كيفر لجاجت و حق ناپذيرى ايشان است .

ي_نوح قد ج_دلتنا . .. فأتنا بما تعدنا ... إن كان الله يريد أن يغويكم

وقوع جمله {إن كان الله} پس از بيان لجاجتها و حق ناپذيريهاى كفرپيشگان (قد جادلتنا . ..) ، حاكى است كه اراده خداوند بر اغواى آنان ، به خاطر عناد و لجاجتشان بوده است.

لجاجت اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 7

7 _ فرعون و اطرافيان او ، على رغم مشاهده نشانه هاى حقانيت رسالت موسى و هارون ( ع ) ، آن را انكار كردند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه بأيتنا فاستكبروا

لجاجت اصحاب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 28 - 5

5 -

باغداران يمنى ، نصيحت و هشدار برادر عاقل و معتدل خود را درباره حقِ مستمندان و ياد خداوند نمى پذيرفتند .

قال أوسطهم ألم أقل لكم لولا تسبّحون

لجاجت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 13،14،16

13- اقوام كافر پس از ملاحظه دلايل روشن انبيا ، آنها را استهزا كردند و كفر خويش را صريحاً به آنان اعلام داشتند .

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فردّوا أيديهم فى أفوههم و قالوا إنا كفرنا بما أُرسلتم به

مرجع ضمير در {أيديهم فى أفواههم} اقوام ياد شده در آيه است و اين عبارت، معناى كنايى دارد و مراد از آن، اين است كه اقوام كافر با دست گذاشتن بر دهان خود و يا با سوت زدن، به استهزاى انبياى خود پرداختند.

14- اقوام كافر در برخورد با دلايل روشن انبيا ، بشدت ناراحت و غضبناك مى شدند و به صراحت موضع كفرآلود خود را اعلام مى كردند .

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فردّوا أيديهم فى أفوههم و قالوا إنا كفرنا بما أُرسلتم به

مراد از {ردّوا أيديهم فى أفواههم} كنايه از غضب و خشم آنهاست كه در آيات ديگر نيز آمده است (غضوا عليكم الأنامل من الغيظ).

16- اقوام كافر ، نه تنها در جواب دعوت انبيا سكوت اختيار كرده و جواب مثبت ندادند بلكه به صراحت كفر خويش را به پيام آنان اعلام داشتند .

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فردّوا أيديهم فى أفوههم و قالوا إنا كفرنا بما أُرسلتم به

طبق نقل روح المعانى (ج 13، ص 194)، از ابوعبيده و اخفش، عبارت {فردّوا أيديهم فى أفواههم} ضرب المثل براى كسى است كه جواب مثبت به درخواست نمى

دهد و سكوت اختيار مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 84 - 3

3 - اقوام قدرتمند محكوم شده به عذاب استيصال ، مردمى لجوج و حق ناپذير در برابر تعاليم پيامبران

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده و كفرنا بما كنّا به مشركين

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه اقوام يادشده تا لحظه مشاهده آثار آمدن عذاب، به استهزاى آن مى پرداختند و تنها به محض ديدن آن، تسليم شده، ايمان مى آوردند.

لجاجت اكثريت امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 72 - 4

4 - مخالفت بيشتر مردم از امت هاى پيشين با رسولان الهى و نپيمودن راه هدايت ، ناشى از روح لجاجت و حق ناپذير خودشان بود .

ضلّ قبلهم أكثر الأوّلين . و لقد أرسلنا فيهم منذرين

پيمودن راه گمراهى با وجود پيامبران اخطاركننده، گوياى حقيقت ياد شده است.

لجاجت اكثريت رهبران شرك صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 2

2 - بيشتر سران كفر و شرك در صدراسلام ، دچار روح لجاجت و حق ناپذيرى و مصمم بر نپذيرفتن ايمان

فهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 2

2 - بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، گرفتار روح لجاجت و حق ناپذيرى بودند .

و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

لجاجت اكثريت رهبران كفر صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36

- 7 - 2

2 - بيشتر سران كفر و شرك در صدراسلام ، دچار روح لجاجت و حق ناپذيرى و مصمم بر نپذيرفتن ايمان

فهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 2

2 - بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، گرفتار روح لجاجت و حق ناپذيرى بودند .

و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

لجاجت امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 4 - 5

5 - بروز اختلاف در ميان امت هاى پيشين ، با وجود دستيابى آنان به كتاب آسمانى و برهان ، نمونه اى از انفكاك ناپذيرى برخى كافران از مرام خويش ; حتى با پى بردن به تضاد آن با برهان

لم يكن . .. منفكّين ... حتّى تأتيهم البيّنة ... و ما تفرّق... إلاّ من بعد ما جاء

لجاجت اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 14 - 6

6 - مردم انطاكيه ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .

فكذّبوهما فعزّزنا بثالث

فرستاده شدن دو پيامبر _ در يك زمان _ در ميان مردم انطاكيه و تكذيب آن دو از سوى آنان و نيز فرستاده شدن پيامبر سوم براى تقويت دو فرستاده پيشين، بيانگر لجاجت و سرسختى چنين مردمى در برابر حق است.

لجاجت اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 97 - 1

1 _ كسانى كه از سوى خداوند محكوم به عذاب استيصال شوند ، اگر تمام معجزات و نشانه هاى الهى

بر آنان عرضه شود ، هرگز تسليم نشده و ايمان نخواهند آورد .

إن الذين حقت عليهم كلمت ربك لايؤمنون. و لو جاءتهم كل ءاية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 6 - 1

1- امت هاى محكوم به عذاب ، على رغم بهره مندى آنان از معجزات الهى ، ايمان نياوردند .

ماءامنت قبلهم من قرية أهلكن_ها

لجاجت اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 4

4 - اهل كتاب ( يهود و نصارا ) مردمى لجوج و حق ناپذيرند .

و لئن أتيت الذين أوتوا الكتب بكل ءاية ما تبعوا قبلتك

جمله {لئن . ..} (به خدا قسم! اگر هر معجزه و برهانى را به اهل كتاب ارائه كنى، از قبله تو پيروى نمى كنند) گوياى عمق عناد، لجاجت و حق ناپذيرى آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 3

3 _ عناد ، لجاجت و بهانه جويى ، ريشه درخواست هاى بى جاى اهل كتاب از حضرت محمد ( ص ) و موسى ( ع )

فقد سألوا موسى أكبر من ذلك . .. فأخذتهم الصعقة بظلمهم

لحن مذمت آميز آيه در بيان خواستهاى اهل كتاب، مى رساند كه آنان نه به خاطر حق جويى بلكه از سر بهانه جويى و عنادورزى چنين تقاضاهايى را مطرح مى كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 20 - 6

6 _ عناد و لجاجت اهل كتاب در مخالفت با پيامبر(ص)، در عين آگاهى كامل

از حقانيت آن حضرت

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم . .. فهم لا يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 6

6 - اهل كتاب و مشركانى كه اسلام را نپذيرفتند ، كسانى بودند كه از پذيرش هر برهان روشنى سرباز مى زدند .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

در برداشت ياد شده، {منفكّين} به معناى {منفكّين عن الكفر} دانسته شده است. {تأتيهم البيّنة} _ به تقدير {أن} مصدريه _ با {اتيان البيّنة} مرادف است و عبارت {حتّى اتيان البيّنة} را مى توان به معناى {حتّى وقت اتيان البيّنة} يا {حتّى باتيان البيّنة} دانست. در اين صورت، تقدير كلام چنين مى شود: {لم يكن ... منفكّين فى وقت من الأوقات حتّى وقت اتيان البيّنة} يا {لم يكن ... منفكّين بأىّ طريق حتّى باتيان البيّنة}.

لجاجت اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 93 - 6

6_ شعيب ( ع ) پس از اتمام حجت بر مردم و لجاجت پيشگى آنان ، در انتظار سرنوشت شوم آنان بود .

وارتقبوا إنى معكم رقيب

{رقيب} در آيه شريفه به معناى منتظر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 1

1_ خداوند ، در پى اصرار مردم مدين بر شركورزى و نپذيرفتن تعاليم شعيب ( ع ) ، آنان را به عذابى سخت گرفتار ساخت .

و لما جاء أمرنا

مراد از {أمر} عذاب نازل شده بر قوم شعيب است. اضافه آن به ضمير {نا} حكايت از بزرگى آن عذاب دارد.

لجاجت با حق

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 16

16 _ لجاجت در برابر حق و تكذيب آن ، موجب استحقاق لعن و نفرين خدا

فمن حاجّك . .. فنجعل لعنت اللّه على الكاذبين

لجاجت برده داران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 71 - 6

6- برده داران ، خود را با برده ها برابر نمى دانند و هرگز از برده دارى دست برنمى دارند .

فما الذين فضّلوا برادّى رزقهم على ما ملكت أيم_نهم فهم فيه سواء

لجاجت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 5

5 - بنى اسرائيل براى پذيرش تورات و عمل به فرمان هاى آن ، لجاجت كرده و سرسختى نشان مى دادند .

رفعنا فوقكم الطور خذوا ما ءاتينكم

از اينكه خداوند با تهديد و ارعاب از بنى اسرائيل خواست تا تورات را بپذيرند و بر آن پيمان بسپارند، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 2

2 - پيمان شكنى بنى اسرائيل ، على رغم مشاهده معجزه اى چون برافراشته شدن كوه ، امرى سنگين ، شگفت و نامتوقع بود .

أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور . .. ثم توليتم من بعد ذلك

{ثم} در جمله {ثم توليتم} حاكى از ترتيب رتبى است; زيرا {من بعد ذلك} رساننده ترتيب زمانى مى باشد و آن گاه كه {ثم} براى ترتيب رتبى به كار رود حكايت از عظمت، شگفتى و . .. مضمون جمله بعد دارد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 3

3 - قساوت قلب بنى اسرائيل ، نتيجه لجاجت ها ، بهانه جويى ها و عصيانگرى هاى آنان بود .

قالوا أتتخذنا هزواً . .. ثم قست قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 5

5 - بنى اسرائيل ، براى پذيرش تورات و عمل به فرمان هاى آن لجاجت كرده و سرسختى نشان مى دادند .

و رفعنا فوقكم الطور خذوا ما ءاتينكم

از اينكه خداوند با تهديد و ارعاب (قرار دادن كوه بر سر بنى اسرائيل) از قوم موسى خواست تا تورات را بپذيرند و براى عمل كردن به آن پيمان بسپارند. برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 248 - 16

16 _ وجود افراد غير مؤمن ( لجوج و ناباور ) ، در ميان بنى اسرائيل ، على رغم وجود نشانه روشن الهى بر زمامدارى طالوت

انّ فى ذلك لاية لكم ان كنتم مؤمنين

تعبير {ان كنتم مؤمنين} اشاره است به اينكه افرادى غيرمؤمن (ناباوران) در ميان بنى اسرائيل وجود داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 11

11 _ گستاخى و بى پروايى قوم موسى ( ع ) در برابر خداوند ، زمينه سرپيچى آنان از فرمان موسى ( ع ) ( ورود به سرزمين مقدس و مبارزه با جباران )

إنّا لن ندخلها . .. قال رجلان من الذين يخافون انعم اللّه عليهما ادخلوا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 7

7 _ قوم موسى ( ع ) ، مردمى لجوج ، نصيحت ناپذير و ناسپاس در برابر نعمت هاى الهى

اذكروا نعمة اللّه عليكم . .. قالوا يموسى إنّا لن ندخلها ابداً ما داموا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 10

10 _ بنى اسرائيل ، قومى فاسق به خاطر لجاجت و تمردشان در برابر فرامين موسى ( ع )

و بين القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 26 - 15

15 _ لجاجت قوم موسى در برابر فرمان هاى وى ، نشانه فسق آنان

إنّا لن ندخلها . .. فلاتأس على القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 5

5 _ لجاجت و سرسختى بنى اسرائيل در پذيرش تورات و عمل به فرمان هاى آن

و إذ نتقنا الجبل فوقهم . .. خذوا ما ءاتينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 8

8 - بنى اسرائيل ، در عين مشاهده آيات بزرگ الهى ، فاقد ايمان ژرف و راسخ بودند .

ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم . .. أضلّهم السامرىّ ... ألم يعدكم ربّكم

با توجه به اين كه گمراهى بنى اسرائيل به دست سامرى، پس از نجات آنان از چنگال فرعون، عبور آنان از دريا و مشاهده آيات متعدد الهى در طول آن مدت بوده است; به نظر مى رسد آنان از بينش و ايمان سستى برخوردار بودند كه اين

چنين با اغواگرى سامرى به صف گمراهان پيوستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 91 - 1،2

1 - بنى اسرائيل از پذيرش فرمان هاى هارون و توبه از گوساله پرستى ، سرباز زدند .

فاتّبعونى و أطيعوا أمرى . .. قالوا لن نبرح عليه ع_كفين

{لن نبرح}; يعنى، {لانزال} (پايدار مى مانيم) و {عاكف} به كسى گفته مى شود كه به چيزى توجه كرده و خود را به تعظيم آن وادار سازد (مفردات راغب).

2 - تصميم گوساله پرستان بنى اسرائيل بر عبادت گوساله سامرى ، تا زمان بازگشتن موسى ( ع ) از ميقات و تعيين تكليف

لن نبرح عليه ع_كفين حتّى يرجع إلينا موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 5،8

5 - بنى اسرائيل ، به رغم آگاهى از رسالت الهى موسى ( ع ) ، آن حضرت را مورد آزار قرار مى دادند .

لم تؤذوننى و قد تعلمون أنّى رسول اللّه إليكم

8 - بنى اسرائيل ، به رغم اندرز هاى موسى ( ع ) ، از اذيت و آزار آن حضرت دست برنداشتند .

ي_قوم لم تؤذوننى . .. فلمّا زاغوا

جمله {فلمّا زاغوا} بيانگر آن است كه بنى اسرائيل، به جاى پذيرش نصيحت هاى موسى(ع)، بر اذيت هاى خويش نسبت به آن حضرت پاى فشردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 13

13 - بنى اسرائيل ، به رغم در دست داشتن بشارت عيسى ( ع ) ، در برابر رسول اكرم ( ص ) موضع گيرى كرده و رسالت

آن حضرت را نپذيرفتند .

و مبشّرًا برسول يأتى من بعدى اسمه . .. فلمّا جاءهم بالبيّن_ت قالوا ه_ذا سحر مبين

لجاجت جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 10 - 4

4 - كافران دوزخى ، مردمى لجوج و حق گريزاند .

و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل ما كنّا فى أصح_ب السعير

لجاجت حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 26

26 _ ضرورت اكتفا كردن به ابلاغ و پرهيز از بحث و مجادله با كسانى كه روحيه عناد و لجاجت داشته و حق ناپذيرند.

قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 104 - 2

2- روشن ترين دلايل الهى ، در قلب حق ناپذيران لجوج تأثير نمى كند .

لسان الذى يلحدون إليه أعجمىّ و ه_ذا لسان عربىّ مبين . إن الذين لايؤمنون ... لايه

در آيه قبل خداوند با روشن ترين بيان حقانيت قرآن را مبرهن ساخت. در اين آيه نيز مى فرمايد: آن دليل با همه روشنى براى آنان كه تصميم به ايمان آوردن ندارند، بى ثمر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 52 - 3

3 - كافرانِ رويگردان از حق ، با لجاجت و تعصّب خويش در برابر حق ، ظرفيت و صلاحيت حق پذيرى را از دست مى دهند .

يكفرون . .. فإنّك لاتسمع الموتى ... إذا ولّوا مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 -

19 - 5

5 - برخى از مردم ، چنان هدايت ناپذير و حق گريزاند كه حتى سخنان پيامبران نيز در آنان كارساز نيست .

أفأنت تنقذ من فى النار

ترديدى نيست بر كسانى عذاب الهى قطعى خواهد شد كه هيچ اميدى به هدايت آنان نباشد. بنابراين مى توان استفاده كرد كه هدايت اين گروه امكان پذير نخواهد بود، حتى اگر هادى شخصيتى چون رسول اللّه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 24 - 4

4_ حق پوشان لجوج و معاند ، مستحق آتش دوزخ ; و نه ناآگاهان ره نيافته به حق *

ألقيا فى جهنّم كلّ كفّار عنيد

وصف {كفّار} و {عنيد} مشعر به عليت است; يعنى، آنچه آدمى را به سوى دوزخ مى كشاند، انكار لجوجانه و حق ستيزانه است و نه صرف انكار ناشى از جهل و نرسيدن به حق; گرچه ظاهراً به چنين فردى نيز {كافر} اطلاق مى شود.

لجاجت دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 8

8 _ محاجّه و لجاجت خصم در برابر حق ، شرط دعوت آنان به مباهله

فمن حاجّك . .. فقل تعالوا ... ثم نبتهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 79 - 3

3 - حمايت هاى جدى و مكرر خداوند از پيامبر ( ص ) و اسلام ، در برابر سرسختى و حق ستيزى دشمنان

أم أبرموا أمرًا فإنّا مبرمون

لجاجت دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 6

6- بشارت به پرهيزگاران

و انذار دشمنان متعصب و سرسخت دين ، از اهداف قرآن و رسالت پيامبر ( ص )

لتبشّر به المتّقين و تنذر به قومًا لدًّا

{لدّ} جمع {ألدّ} است و {قوماً لدّاً}; يعنى، مردمى در اوج سرسختى و لجاجت.

لجاجت دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 5

5 _ دلدارى خداوند به پيامبر(ص) و رفع نگرانى او نسبت به لجاجت مخالفان

و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا

از اهداف اين يادآورى تاريخى به پيامبر(ص) مى تواند رفع ناراحتى و دلگيرى آن حضرت از خصومت و مخالفتهاى كافران باشد.

لجاجت رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 8

8 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .

بل لمّا يذوقوا عذاب

جمله {بل لمّا يذوقوا عذاب} (بلكه هنوز عذاب مرا نچشيده اند) كنايه از اين نكته است كه آنان آن چنان در شك و ترديد نسبت به قرآن به سر مى برند و زير بار رسالت پيامبراسلام(ص) نمى روند كه تنها با چشيدن عذاب الهى دست از مخالفت برمى دارند و به سخن حق تن در مى دهند. اين نكته نشانگر اوج لجاجت و حق ناپذيرى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 2

2 - سران كفر و شرك ، آن چنان لجوج و حق ستيز بودند كه تنها نزول عذاب ناگهانى پايان بخش تكذيب آنان بود .

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از اين

كه كافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگين هستند، بيان اين حقيقت است كه آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پايان عمر پاى مى فشرند و به حقيقت اسلام تن درنمى دهند.

لجاجت رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 8

8 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .

بل لمّا يذوقوا عذاب

جمله {بل لمّا يذوقوا عذاب} (بلكه هنوز عذاب مرا نچشيده اند) كنايه از اين نكته است كه آنان آن چنان در شك و ترديد نسبت به قرآن به سر مى برند و زير بار رسالت پيامبراسلام(ص) نمى روند كه تنها با چشيدن عذاب الهى دست از مخالفت برمى دارند و به سخن حق تن در مى دهند. اين نكته نشانگر اوج لجاجت و حق ناپذيرى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 2

2 - سران كفر و شرك ، آن چنان لجوج و حق ستيز بودند كه تنها نزول عذاب ناگهانى پايان بخش تكذيب آنان بود .

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از اين كه كافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگين هستند، بيان اين حقيقت است كه آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پايان عمر پاى مى فشرند و به حقيقت اسلام تن درنمى دهند.

لجاجت علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 9،10

9 - پيشوايان و عالمان يهود

در عصر بعثت ، مردمانى لجوج و حق ناپذير

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم . .. أفلا تعقلون

10 - لجاجت و حق ناپذيرى عالمان و پيشوايان يهود ، دليل نا به جا بودن اميد و دل بستن مسلمانان به ايمان آوردن آنان

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. قالوا أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم

آيه مورد بحث عطف بر جمله حاليه {و قد كان . ..} و يا عطف بر جمله {يسمعون ...} در آيه قبل مى باشد. در هر صورت، بيانگر علتى ديگر براى {أفتطمعون ...} مى باشد.

لجاجت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 7

7 _ فرعون و اطرافيان او ، على رغم مشاهده نشانه هاى حقانيت رسالت موسى و هارون ( ع ) ، آن را انكار كردند .

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه بأيتنا فاستكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 9

9 _ فرعون و اطرافيانش ، به موسى و هارون ( ع ) اعلام كردند كه دعوت آنان را نپذيرفته و تسليم ايشان نخواهند شد .

و ما نحن لكما بؤمنين

به قرينه لام در {لكما} ; در كلمه {مؤمنين} معناى تسليم تضمين شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 3

3- مخالفت فرعون با دعوت موسى ( ع ) ، از روى لجاجت و با آگاهى كامل از حقانيت او بود .

فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا . قال لقد علمت ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ ا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 56 - 3،4

3 - فرعون ، على رغم مشاهده تمامى معجزات و آيات موسى ( ع ) ، از پذيرفتن رسالت او امتناع كرد .

و لقد أرين_ه ءاي_تنا كلّها فكذّب و أبى

4 - فرعون ، اسير لجاجت و كفر شديد در برابر آيات الهى بود .

و لقد أرين_ه ءاي_تنا كلّها فكذّب و أبى

امتناع و تكذيب فرعون در عين ارائه آيات بسيار بر او، نشان از شدت لجاجت و كفرپيشگى او دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 27 - 5

5 - تكبر فرعون و اباى وى از تصور رسالت موسى ( ع ) به سوى خود

قال إنّ رسولكم الذى أُرسل إليكم لمجنون

تعبير {رسولكم} به جاى {رسولنا} مى تواند از آن جهت باشد كه او در يك گفتار استهزاآميز نيز حاضر نبود رسالت موسى را متوجه خود بداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 6

6 - اصرار و پافشارى فرعون بر سحر شمردن معجزه موسى

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 13

13 - فرعون ، سخن مؤمن آل فرعون را قطع كرده ، به دفاع از تصميم خود مبنى بر كشتن موسى ( ع ) پرداخت .

أتقتلون رجلاً . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا قال فرعون ما أريكم إلاّ ما أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 -

1

1 - روى گردانى فرعون با تمام وجود ، از پذيرش رسالت موسى ( ع )

أرسلن_ه إلى فرعون . .. فتولّى بركنه

{ركن} در اين جا مى تواند به معناى اركان وجود و كنايه از اعراض كامل و همه جانبه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 22 - 1

1 - فرعون ، به تكذيب گفته هاى موسى ( ع ) اكتفا نكرده سرسختانه به مخالفت با او پرداخت .

ثمّ أدبر يسعى

حرف {ثمّ} در اين آيه، براى تراخى رتبى است; يعنى، ادبار فرعون، نارواتر از تكذيب او بود.

لجاجت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 6

6 _ فرعونيان على رغم مشاهده آياتى متعدد بر حقانيت رسالت موسى ، از پذيرش آن سرباز زدند .

فأرسلنا عليهم . .. فاستكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 1

1 _ فرعونيان پس از مشاهده آيات پنجگانه ( طوفان و . . . ) و اصرارشان بر انكار رسالت موسى ، به عذابى شديدتر مبتلا شدند .

و لما وقع عليهم الرجز قالوا يموسى ادع لنا ربك

{رجز} به معناى عذاب است و {ال} در آن هم مى تواند عهد ذكرى بوده و اشاره به عذابهاى پنجگانه مطرح شده در آيه قبل باشد، و هم مى تواند {ال} در آن عهد ذهنى باشد. در اين صورت اشاره به عذابى غير از عذابهاى ذكر شده دارد كه به دليل روى آورى آنها به موسى و تقاضاى برطرف شدن آن، عذابى بسيار شديدتر از عذابهاى پنجگانه

بوده است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 13 - 2

2 - سحر خوانده شدن معجزات الهى موسى ، از سوى فرعونيان على رغم وضوح و روشنى آن

فلمّا جاءتهم ءاي_تنا مبصرة قالوا ه_ذا سحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 1

1 - انكار معجزات الهى ، از سوى فرعونيان با وجود يقين درونى به حقانيت آن

و جحدوا بها و استيقنتها أنفسهم

{جَحْد} (مصدر {جحدوا}) به معناى نفى و انكار كردن است. {استيقان} (مصدر {إستيقنت}) معادل {إيقان} و جمله {استيقنتها أنفسهم} حال براى ضمير فاعل در {جحدوا} است; يعنى، در حالى كه جان هاى آنان به الهى بودن آيات يقين داشت باز آنها را انكار كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 4

4 - لجاجت و عناد شديد فرعونيان ، در مخالفت با پيام موسى ( ع )

و ما نريهم من ءاية إلاّ هى أكبر من أُختها

از اين كه خداوند براى هدايت فرعونيان، معجزاتى پياپى و يكى از ديگرى مهم تر نشان داد، لجاجت آنان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 9

9 - اصرار و لجاجت فرعونيان ، در نپذيرفتن ربوبيت مطلقه الهى ، حتى پس از گرفتار آمدن به عذاب

ادع لنا ربّك

فرعونيان به جاى {ربّنا} {ربّك} گفته اند; با اين كه موسى(ع) خداوند را {ربّ العالمين} معرفى كرد. از اين مطلب اعتراف نكردن به ربوبيت مطلقه و

در نتيجه لجاجت آنان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 2

2 - فرعونيان و قوم ثمود ، قدرت مندترين و سرسخت ترين مخالفان پيامبران ، در امت هاى پيشين بودند .

فرعون و ثمود

در قرآن، خبر از هلاكت بسيارى از امت هاى گذشته مطرح شده است; بنابراين ياد كردن فرعونيان و ثموديان از بين آنها، نشانه آن است كه اين دو دسته، از ديگران بارزتر بوده اند.

لجاجت قبطيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 1

1 _ قوم فرعون ، على رغم مشاهده معجزه بزرگ موسى ( ع ) و غلبه او بر ساحران ، بر ناباورى خود پاى فشرده و كسى از آنان به او ايمان نياورد .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير {من قومه} راجع به {موسى} و مراد از {قوم موسى}، بنى اسرائيل باشد.

لجاجت قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 2،3

2 _ تعصب و پافشارى قوم ابراهيم بر عقيده شرك خويش، على رغم استدلالهاى آن حضرت بر بطلان آن

و حاجه قومه قال أتحجونى فى الله

3 _ اظهار شگفتى ابراهيم(ع) از لجاجت مردم بر شرك، على رغم وجود دلايل واضح بر بطلان آن

و حاجه قومه قال أتحجونى فى الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 65 - 2

2- بت پرستان ، على رغم قانع شدن از استدلال محكم ابراهيم ( ع )

بر بطلان شرك ، بار ديگر در صدد دفاع از عقيده شرك آميز خويش برآمدند .

ثمّ نكسوا على رءوسهم لقد علمت ما ه_ؤلاء ينطقون

برداشت ياد شده براين مبنا استوار است كه مقصود از بالا و پايين شدن _ كه در جمله كنايى {ثمّ نكسوا على رءوسهم} موجود است _ زير و رو شدن عقايد و مواضع اعتقادى بت پرستان باشد; يعنى، آنان در آغاز بر اثر استدلال ابراهيم(ع) به بطلان شرك دست يافتند; ولى باز به عقيده پيشين بازگشتند. و مجدداً به دفاع از آن برداختند.

لجاجت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 1

1_ قوم ثمود ، بدون بهره گرفتن از مهلت سه روزه ، از كشتن ناقه اظهار ندامت نكردند و بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) اصرار ورزيدند .

فلما جاء أمرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 81 - 2،3

2- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) ، از معجزات و آيات الهى روى برتافته و بر كفر خويش اصرار ورزيدند .

و ءاتين_هم ءاي_تنا فكانوا عنها معرضين

3- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .

و ءاتين_هم ءاي_تنا فكانوا عنها معرضين

اينكه اصحاب حجر، على رغم مشاهده معجزات و آيات فراوان الهى از آنها اعراض كردند، بيانگر لجاجت و حق ناپذيرى آنان بود; چنان كه آمدن جمله {فكانوا عنها معرضين} به جاى {فأعرضوا عنها} _ كه نشان دهنده اين است كه اعراض آنان از دير باز وجود داشته است _ مى تواند مؤيد برداشت فوق باشد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 6

6 - ثموديان ، مردمى لجوج و حق ناپذير

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين . قال ه_ذه ناقة... و لاتمسّوها بسوء... فعقروها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 6

6 - بيشتر ثموديان ، حق ناپذير و مصمم بر كفر بودند .

و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 12

12 - پافشارى و سرسختى قوم عاد و ثمود ، در مخالفت با دعوت توحيدى پيامبرانِ خويش

فإنّا بما أرسلتم به ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 4

4 - انتخاب گمراهى از سوى قوم ثمود ، با وجود روشن شدن راه هدايت براى آنان

و أمّا ثمود فهدين_هم فاستحبّوا العمى على الهدى

{استحباب} (مصدر {فاستحبّوا}) به معناى دوست داشتن است و آن گاه كه با {على} متعدى شود به معناى انتخاب و برگزيدن خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 2

2 - فرعونيان و قوم ثمود ، قدرت مندترين و سرسخت ترين مخالفان پيامبران ، در امت هاى پيشين بودند .

فرعون و ثمود

در قرآن، خبر از هلاكت بسيارى از امت هاى گذشته مطرح شده است; بنابراين ياد كردن فرعونيان و ثموديان از بين آنها، نشانه آن است كه اين دو دسته، از ديگران بارزتر بوده اند.

لجاجت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف

- 7 - 70 - 12

12 _ قوم عاد ، مردمى مغرور ، متعصب و لجوج در برابر دعوت توحيدى هود ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 4،6،7

4_ اصرار و پافشارى و تعصب قوم هود ، بر شركورزى و پرستش غير خدا

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

جمله اسميه {ما نحن . ..} و آوردن {با} ى زايده در خبر (تاركى ءالهتنا) حكايت از تأكيد و اصرار قوم عاد بر پرستش بتها دارد.

6_ دعوت هود ( ع ) و سخنان او ، بى تأثير در بازدارى قومش از شرك و پرستش خدايان دروغين

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

{عن} در {عن قولك} براى تعليل است. بنابراين معناى جمله {ما نحن ...} چنين مى شود: سخن و ادعاى تو ، باعث نخواهد شد كه ما خدايان خويش را رها كنيم.

7_ تأكيد قوم عاد ، بر ايمان نياوردن به هود ( ع ) و تصديق نكردن پيام ها و رسالت هاى او

و ما نحن لك بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 1

1_ قوم عاد ، رسالت هود ( ع ) را نپذيرفتند و به شرك و كفر اصرار ورزيدند .

فإن تولّوا . .. يستخلف ربى قومًا غيركم ... و لما جاء أمرنا نجّينا هودًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 2

2 - قوم عاد ، مردمى لجوج و مصمم بر حق ناپذيرى

قالوا سواء علينا . .. من

الوعظين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 12

12 - پافشارى و سرسختى قوم عاد و ثمود ، در مخالفت با دعوت توحيدى پيامبرانِ خويش

فإنّا بما أرسلتم به ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 15

15 - لجاجت و عناد مستمر قوم عاد ، در برابر آيات روشن الهى

أَوَلم يروا . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون

{جحد} (مصدر {يجحدون}) به معناى انكار كردن چيزى است كه حقانيت آن براى منكر روشن است.

لجاجت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 9

9- قوم لوط على رغم وجود راه هاى مشروع و طبيعى ( ازدواج با زنان ) بر عمل شنيع لواط و همجنس بازى ، اصرار داشتند .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

جمله {إن كنتم فاعلين} به منزله جمله {إن فعلتم ما أقول لكم و ما أظنكم تفعلون} است; يعنى، اگر به نصيحت و پيشنهادم ترتيب اثر دهيد كه گمان نمى كنم چنين باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 2

2 - خيره سرى و مقاومت قوم لوط ، در برابر نصيحت هاى وى

قالوا . .. لتكوننّ من المخرجين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 7

7 - روى آوردن قوم لوط به كردار زشت ، على رغم آگاهى آنان به ماهيت پليد آن

أتأتون الف_حشة و أنتم تبصرون

برخى از مفسران كلمه {تبصرون} را از {ابصارالقلب} (معادل دانش و

آگاهى) مشتق دانسته اند. بنابراين مفاد پيام لوط چنين مى شود: شما به زشتى ها روى آورده ايد با اين كه ماهيت پليد و قبيح اعمالتان را مى دانيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 36 - 3

3 - مقاومت شديد و يكپارچه جامعه لوط ( ع ) ، در برابر آن حضرت و رسالت او

فما وجدنا فيها غير بيت من المسلمين

لجاجت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 1

1 _ قوم نوح ، نبوت او را با وجود شواهد و براهين صدق ، نپذيرفته و آن حضرت را به دروغ گويى متهم كردند .

يقوم إن كان كبر عليكم مقامى . .. فإن توليتم فما سألتكم من أجر ... فكذبوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 117 - 1

1 - شِكوه نوح ( ع ) به درگاه خدا ، از لجاجت و تكذيب گرى قومش نسبت به او

قال ربّ إنّ قومى كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 6 - 2

2 - قوم نوح ، مردمى حق ناپذير و لجوج بودند .

فلم يزدهم دعاءى إلاّ فرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 6

6 - اصرار و پافشارى قوم نوح ، بر مواضع كفرآميز خويش

و أصرّوا

لجاجت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 16

16 _ ناتوانى از درك معارف

دين در نتيجه لجاج و كفر ، كافران را نزد خدا معذور نمى سازد .

بل طبع اللّه عليها بكفرهم

چنانچه مقصود از جمله {قلوبنا غلف} اين معنا باشد كه يهوديان واقعاً از درك تعاليم پيامبر اسلام و يا ديگر انبيا عاجز بودند و بر اين اساس خود را معذور مى پنداشتند، جمله {بل طبع اللّه} بيانگر اين نكته است كه ناتوانى يهود از درك سخنان پيامبر(ص) نمى تواند عذرى در پيشگاه خداوند محسوب شود چون كفرورزى آنان عامل چنين وضعيتى براى آنان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 4 - 4

4 _ برخى از كافران در برابر آيات و معجزات، در عين اتمام حجت خداوند بر آنان، سرسختى نشان داده و لجاجت مىورزند.

و ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين

آمدن آيات و معجزات متعدد، گوياى قطع عذر و اتمام حجت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 33 - 9

9 _ لجاجت كفار و مقابله آنها به پيامبر اكرم(ص) در عين آگاهى از حقانيت آن حضرت

فإنهم لا يكذبكونك و لكن الظلمين بأيت اللّه يجحدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 121 - 1

1_ پيامبر ( ص ) از سر تهديد و هشدار از كفرپيشگان لجوج خواست تا همچنان بر مواضع ناصوابشان پافشارى كنند .

و قل للذين لايؤمنون اعملوا على مكانتكم إنا ع_ملون

{اعملوا} امرى است كه به داعى تهديد و هشدار ايراد شده است و {مكانة} به معناى توان و قدرت و نيز به معناى مكان و جهت

آمده است. بر اساس معناى نخست {اعملوا ...}; يعنى، هر اندازه توان داريد عمل كنيد و كوتاهى نكنيد و بر اساس دومين معنا; يعنى، بر همان جهت و موضعى كه اتخاذ كرده ايد عمل كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 15

15_ كفرپيشگان على رغم مشاهده نشانه هاى ربوبيت خدا بر سراسر جهان ، با موحدان درباره خداوند و ربوبيت او به جدال و جرّ و بحث مى پردازند .

هو الذى يريكم البرق . .. و هم يج_دلون فى الله

جمله حاليه {و هم يجادلون فى الله} قيد براى همه جمله هايى است كه در آيات پيشين آمده است ; يعنى، با آنكه آثار وجودى خدا و ربوبيت او نمايان است و اوست كه برق، رعد، ابر و صاعقه را پديد مى آورد و همه امور را تحقق مى بخشد، آنان درباره وى به جرّوبحث مى پردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 8

8- كافرانى كه در برابر بينات و برهان هاى روشن انبيا لجاجت كرده و در مقابل آنان ايستادند ، مردمانى جبّار و منحرف بودند .

و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم . .. و خاب كلّ جبّار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 72 - 10

10- كافران به خاطر باطل گرايى ، على رغم مشاهده آثار و نعمت هاى الهى در تمام ابعاد زندگى خود ، مورد سرزنش خدايند .

و الله جعل لكم . .. أفبالب_طل يؤمنون و بنعمت الله هم يكفرون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 6 - 5

5- خداوند ، پيامبران را به جهت كفرورزى و لجاجت كفرپيشگان ، مؤاخذه نخواهد كرد .

فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم إن لم يؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 5

5 - ناسپاسى و هدايت ناپذيرى كافران ، حتى با رفع گرفتارى ها و نزول رحمت الهى

و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 3 - 5

5 - دلدارى خدا به پيامبر ( ص ) در مورد سرسختى كافران

لعلّك ب_خع نفسك ألاّيكونوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 73 - 3

3 - لزوم تأمل و انديشه در سرنوشت شوم كافران متعصب و لجوجى كه از سوى پيامبران پيشين انذار شده اند .

و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 10 - 1

1 - اعلام بغض و دشمنى شديد خداوند نسبت به كافران لجوج و حق ناپذير در قيامت

إنّ الذين كفروا ينادون لمقت اللّه أكبر من مقتكم أنفسكم إذ تدعون إلى الإيم_ن فتكف

{مقت} به معناى بغض شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 14،15

14 - هدايت و شفاى قرآن ، مايه فزونى كوردلى كافران لجوج

و هو عليهم عمىً أُول_ئك ينادون من مكان بعيد

15 - پيام روشن قرآن ، دور از شنود و

فهم كافران لجوج

أُول_ئك ينادون من مكان بعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 6

6 - استكبار كافران و اصرارشان بر كفر ، هنگام تلاوت آيات الهى بر آنان

تتلى عليه ثمّ يصرّ مستكبرًا

بنابراين كه {ثمّ} براى تراخى رتبى باشد _ نه زمانى_ برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 18 - 2

2- تنها برپايى ناگهانى قيامت ، به هوش آورنده كافران لجوج هواپرست

اتّبعوا أهواءهم . .. فهل ينظرون إلاّ الساعة أن تأتيهم بغتة

از مضمون آيه شريفه استفاده مى شود كه خداوند، همه دلايل لازم را به كافران نمايانده و حتى نشانه هاى قيامت را نيز براى آنان محقق ساخته است. تنها چيزى كه باقى مانده برپايى خود قيامت است. اما آنان با مشاهده همه دلايل، ايمان نياورده و منتظراند تا آخرين مهلت نيز سپرى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 4

4- اِخبار خداوند از ستيز برخى كافران با دين و پيامبر ( ص ) ، به رغم وضوح حق براى آنان

إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. و شاقّوا ... من بعد ما تبيّن لهم الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 44 - 1

1 - ناباورى كفرپيشگان به حقانيت وعده هاى الهى ، حتى با مشاهده نمود هاى عينى عذاب و سقوط سنگى از آسمان بر آنان

و إن يروا كسفًا . .. يقولوا سحاب مركوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- طور - 52 - 47 - 5

5 - برخى از كافران ، مصرّ بر كفر خويش ، به رغم آگاهى كامل از نتايج شوم آن

و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

مفهوم {أكثرهم} اين است كه اقليتى آگاه و معاند وجود دارند كه به رغم آگاهى داشتن، گام در مسير كفر مى نهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 2 - 2

2 - روى گردانى كافران ، از پذيرش رسالت پيامبر ( ص ) به رغم مشاهده معجزه { شق القمر }

و انشقّ القمر . .. و إن يروا ءاية يعرضوا

از اطلاق {آية} بر {شق القمر}، استفاده مى شود كه {شق القمر} از معجزات پيامبر(ص) بوده كه بر حقانيت رسالت خويش اقامه كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 10 - 4

4 - كافران دوزخى ، مردمى لجوج و حق گريزاند .

و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل ما كنّا فى أصح_ب السعير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 17 - 5

5 - تهديد شدن كافران لجوج و حق گريز ، به نزول عذاب الهى

فستعلمون كيف نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 23 - 9

9 - كافران لجوج و دين گريز ، مردمى ناسپاس بوده و از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل بهره كافى نبرده اند .

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 28 -

7

7 - كافران حق ناپذير و لجوج ، در معرض عذاب الهى قرار دارند .

فمن يجير الك_فرين من عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 29 - 7،8

7 - كافران لجوج و تكذيب گر ، در گمراهى آشكار قرار دارند .

فستعلمون من هو فى ضل_ل مبين

8 - تهديد شدن كافران لجوج و تكذيب گر ، به عذاب از سوى خداوند

فستعلمون من هو فى ضل_ل مبين

برداشت بالا، به سبب اين نكته است كه تعبير {فستعلمون} (پس به زودى خواهيد دانست)، داراى لحن تهديدآميز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 30 - 4

4 - كافران لجوج و تكذيب گر ، در معرض عذاب الهى ( همچون خشكسالى )

قل أرءيتم إن أصبح ماؤكم غورًا فمن يأتيكم بماء معين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 7

7 - كافران ، با وجود فراهم بودن شرايط براى ر ها ساختن كفر و پرداختن به تكاليف الهى ، از آن سر باز زدند .

لمّا يقض ما أمره

ضمير فاعلى {يقض} به {الإنسان} برمى گردد كه به قرينه {ما أكفره} تنها بر كافران منطبق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 3

3 - گروهى از مردم با وجود هشدار هاى قرآن ، همچنان بر بى ايمانى خود باقى اند و ربوبيت و بصيرت الهى را انكار كرده و معاد و حسابرسى اعمال را نمى پذيرند .

إنّ ربّه كان به بصيرًا . .. فما لهم لايؤمنون

متعلق {لايؤمنون}،

ممكن است معارفى باشد كه در آيات پيشين بيان شد; از قبيل: ربوبيت و بصيرت الهى، نامه هاى اعمال، محاسبه و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 2

2 - كفرپيشگان ، بر تكذيب وعده ها و تهديد هاى الهى ، اصرار ورزيده و از فرجام پيشينيان عبرت نمى گيرند .

بل الذين كفروا فى تكذيب

حرف {فى}، ظرفيه و بيانگر غوطهور بودن كافران در تكذيب است. متعلق تكذيب به قرينه {بل هو قرآن مجيد} _ در آيات بعد _ قرآن است كه وعده ها و تهديدهايى كه در آيات قبل آمده بود، بخشى از آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 22 - 3

3 - تكذيب قرآن از سوى كافران ، هر چند بر آن اصرار ورزند ، به حقيقت قرآن آسيبى نمى رساند و از مجد و عظمت آن نمى كاهد .

بل الذين كفروا فى تكذيب . .. بل هو قرءان مجيد . فى لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 8

8 - سرسختى مخالفان توحيد در مواضع خويش ، نبايد پايدارى اهل توحيد را متزلزل سازد .

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

پايدارى اهل توحيد، از مضارع بودن {أعبد} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 4

4 - بيان سرسختى سازش خواهان كافر و باقى ماندن آنان بر مرام خويش تا پايان عمر ، از خبر هاى غيبى قرآن

و لا أنتم

ع_بدون ما أعبد

لجاجت كافران صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 9

9- مشركان و كافران عصر بعثت ، در برابر حق و دعوت هاى پيامبر ( ص ) ، مردمى لجوج و سرسخت بودند .

و تنذر به قومًا لدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 133 - 3

3- كافران عصر بعثت ، على رغم روشن بودن اعجاز قرآن و هماهنگى آن با ديگر كتاب هاى آسمانى ، آن را ناديده گرفتند و معجزه بودن آن را انكار مى كردند .

لولا يأتينا ب__َاية من ربّه أوَلم تأتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 3

3 - اندوه پيامبر ( ص ) ، به خاطر تكذيب شدنش از سوى كافران و مشركان لجوج در صدراسلام

و إن يكذّبوك فقد كذّبت رسل من قبلك

از آهنگ آيه شريفه استفاده مى شود كه پيامبر(ص)، به خاطر تكذيب شدنش اندوهگين بود. ازاين رو برخى از مفسران جواب شرط {إن يكذّبوك} را محذوف و چنين دانسته اند: {إن يكذّبوك فلاتحزن و اصبر اذ قد كذّب رسل من قبلك}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 45 - 2

2 - كافران صدراسلام ، مردمى لجوج و پندناپذير بودند .

و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 46 - 2

2 - كافران صدراسلام ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .

و ما

تأتيهم من ءاية . .. إلاّ كانوا عنها معرضين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 63 - 1،2

1 - كافران و مشركان صدراسلام ، آيات الهى را از سر لجاج و ستيزه جويى ، انكار مى كردند ; نه از روى جهل و ناآشنايى به آن .

كذلك يؤفك الذين كانوا بأي_ت اللّه يجحدون

{جحد} (مصدر {يجحدون}) به معناى انكار چيز معلوم و روشن است. آيه شريفه به منزله تعليل براى مضمون آيه قبل است كه در آن، از انكار آيات الهى و دور شدن از عبادت خداوند، اظهار شگفتى شده بود.

2 - كافران و مشركان صدراسلام ، مردمى لجوج ، ستيزه جو و حق ناپذير

كذلك يؤفك الذين كانوا بأي_ت اللّه يجحدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 76 - 5

5 - مشركان و كافران صدراسلام ، مردمى بس لجوج و حق ناپذير

و إنّه لقسم لو تعلمون عظيم

سوگند مؤكد خداوند، پس از استدلال بسيار بر اثبات توحيد و معاد، نشانگر روح لجاجت و حق ناپذيرى كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 21 - 3،4

3 - كافران صدراسلام ، مردمى لجوج ، مستكبر و حق گريز

بل لجّوا فى عتوّ و نفور

{عتوُّ} به معناى استكبار و تجاوز از حد است (قاموس المحيط) و مقصود از {نفور}(رميدن) گريز از سخن حق مى باشد.

4 - روح لجاج ، استكبار و حق گريزى ، عامل كفر و تكذيب دين از سوى كافران در صدراسلام

و لقد كذّب الذين من قبلهم . .. بل لجّوا فى عتوّ و

نفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 1 - 3

3 - كافران مخالف رسالت پيامبر ( ص ) ، گروهى لجوج و حق ناپذير

سأل سائل بعذاب واقع

مفسران بر اين عقيده اند كه كافران، اين سخن را از سر لجاجت بر زبان مى آوردند; چنان كه در آيه 32 از سوره {انفال} از آنان چنين ياد شده است: {و إذ قالوا اللّهم إن كان ه_ذا هو الحقّ من عندك فأمطر علينا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب أليم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 2 - 1

1 - عذاب شدن كافران لجوج عصر بعثت ، امرى قطعى از سوى خداوند و غير قابل دفع از سوى كسى

للك_فرين ليس له دافع

{للكافرين} خبر مقدم براى {ليس} و {دافع} اسم آن است. {لام} در {له} براى تقويت و ضمير {له} مفعول مقدم براى {دافع} است; يعنى، {ليس للكافرين دافع يدفع العذاب عنهم}، (براى كافران كسى وجود ندارد كه عذاب موعود را از آنان دفع كند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 25 - 2

2 - اصرار و تأكيد فراوان كافران حق ناپذير و مستكبر صدراسلام ، بر الهى نبودن قرآن و منشأ بشرى داشتن آن

و استكبر . فقال إن ه_ذا إلاّ سحر يؤثر . إن ه_ذا إلاّ قول البشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 49 - 1

1 - كافرانِ مخالف پيامبر ( ص ) در صدراسلام ، مردمى پندناپذير و لجوج بودند .

فما لهم عن التذكرة

معرضين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 2

2 - كافرانى كه خود را در صورت مماشات پيامبر ( ص ) ، آماده عبادت خداوند مى خواندند ، هرگز به آن تن نداده و معبود پيامبر ( ص ) را نمى پرستيدند .

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

لجاجت كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 7 - 2

2 _ حق ناپذيرى و عناد و لجاجت شديد كافران مكه در عصر بعثت، در برابر وحى و معجزات الهى

و لو نزلنا عليك كتبا . .. إن هذا إلا سحر مبين

سوره انعام در مكه نازل شده است و بنابراين طبيعى است كه ناظر به مردم آن سامان، خصوصاً مشركان مكه، باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 32 - 4

4 _ كافران مكه مردمانى لجوج و داراى عنادى خاص در برابر رسالت پيامبر ( ص ) و حقانيت قرآن

فأمطر علينا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 1

1- كافران مجرم مكه ، على رغم دريافت آيات قرآن ، به آن ايمان نياوردند .

كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به

برداشت فوق، بنابراين است كه جمله {لايؤمنون به} جمله تفسيريه براى {المجرمين} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 14 - 1

1- اگر درى از آسمان به قدرت خداوند گشوده شود كه كافران مكه براى دريافت حقايق به

آنجا بروند ، ايمان نخواهند آورد .

كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به ... و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 15 - 1،2

1- كافران هدايت ناپذير مكه ، در صورت مشاهده گشايش درى از آسمان براى بالا رفتن خود و درك حقايق ، آن را نوعى چشم بندى و سحر وانمود خواهند كرد .

و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا

{سكر} در لغت حالتى را گفته اند كه عارض بر عقل مى شود. بنابراين مراد از ادعاى آنان اين مى شود كه: آنان خود را گرفتار نوعى چشم بندى مى دانستند.

2- كافران مكه ، مردمى حق ناپذير و لجاجت پيشه در برابر آيات الهى

و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 7

7 - لجاجت و تعصب كوركورانه اشراف كافر مكه و تحير و سرگردانى آنها در طغيان و سركشى ، على رغم مشاهده لطف و رحمت الهى در حق ايشان

و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 1

1 - كافران مكه اعلام كردند كه به هيچ رو به قرآن و كتاب هاى پيشينِ آسمانى ايمان نمى آورند .

و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان و لا بالذى بين يديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج -

85 - 19 - 6

6 - اصرار كافران مكّه بر تكذيب تهديد هاى الهى ، با وجود آگاهى آنان از هلاكت فرعونيان و ثموديان ، شگفت آورتر از كفرورزى پيشينيان است .

بل الذين كفروا فى تكذيب

اضراب كه از حرف {بل} استفاده مى شود ممكن است نظر به اين داشته باشد كه تكذيب گرى مردم مكّه در قياس با كفر پيشينيان اعجاب آورتر است; زيرا به رغم ديدن سرنوشت آنها، تهديد را دروغ شمردند.

لجاجت گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 3

3_ گمراهى ضلالت پيشگان از سوى خدا ، سزا و كيفر لجاجت و حق ناپذيرى ايشان است .

ي_نوح قد ج_دلتنا . .. فأتنا بما تعدنا ... إن كان الله يريد أن يغويكم

وقوع جمله {إن كان الله} پس از بيان لجاجتها و حق ناپذيريهاى كفرپيشگان (قد جادلتنا . ..) ، حاكى است كه اراده خداوند بر اغواى آنان ، به خاطر عناد و لجاجتشان بوده است.

لجاجت گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 201 - 1،2

1 - پافشارى اهل جرم و گناه بر انكار حقايق وحى ، تا مرز مشاهده عذاب دردناك الهى ( عذاب استيصال )

كذلك سلكن_ه . .. لايؤمنون به حتّى يروا العذاب الأليم

{ال} در {العذاب} براى عهد است. بنابراين {العذاب الأليم} اشاره به عذابى دارد كه مشركان مكه به آن تهديد شدند (عذاب استيصال). آيه {أفبعذابنا يستعجلون} بيانگر آن است كه آنان تهديد به عذاب را جدى نگرفتند و بدان جهت از روى استهزا، خواستار تعجيل نزول آن بودند.

2 - استمرار دشمنى مجرمان

با قرآن و وحى ، تا لحظه مرگ

لايؤمنون به حتّى يروا العذاب الأليم

مراد از مشاهده عذاب دردناك، مى تواند لحظه مرگ كافران و حق ستيزان باشد.

لجاجت گناهكاران هدايت ناپذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 14 - 2

2- مجرمان هدايت ناپذير ، در صورت گشوده شدن درى از آسمان و راه يافتن آنان به آنجا جهت مشاهده حقايق ، باز ايمان نخواهند آورد .

كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به ... و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء

لجاجت مخالفان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 16 - 5

5 - مخالفان رسالت پيامبر ( ص ) ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .

إنّه كان لأي_تنا عنيدًا

لجاجت مخالفان وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 27

27 _ گفتگو و مجادله هاى لجاجت پيشگان مخالف وحى و رسالت، بازيگرى و فاقد ريشه و بنيان است.

قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون

لجاجت مردم صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 4 - 3

3 - مردم در صدر اسلام ، مردمى سخت پايبند به آيين شرك و انعطاف ناپذير در برابر سخن حق و مستدل

و الص_فّ_ت صفًّا . .. إنّ إل_هكم لوحد

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند در آغاز سوره مباركه بر اثبات توحيد سوگند متعدد ياد كرده است. اين در حالى است كه خداوند پيش از آن، دلايل و شواهد كافى بر اثبات اين

حقيقت در قرآن كريم ارائه فرموده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 5 - 4

4 - بيشتر مردم عصر بعثت ، مصمم به تأثيرناپذيرى از كلام وحى و پيام قرآن

فأعرض أكثرهم . .. و قالوا ... فاعمل إنّنا ع_ملون

تعبيرهاى سه گانه در آيه ({أكنّة}، {وقر} و {حجاب}) تأكيد و تصميم آنان را به نفوذناپذيرى در برابر قرآن مى رساند.

لجاجت مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 8

8 - اصرار و پافشارى مرفهان خوش گذران بر كفر ، در برابر پيام ملاطفت آميز و توحيدى پيامبران

قال مترفوها . .. ق_ل أوَ لو ... قالوا إنّا بما أرسلتم به ك_فرون

لجاجت مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 32 - 4

4 - مستضعفان گمراه و مؤاخذه شده در قيامت ، در دنيا از هدايت برخوردار بودند ; لكن آن را نپذيرفته اند .

قال الذين استكبروا للذين استضعفوا أنحن صددن_كم عن الهدى بعد إذ جاءكم

لجاجت مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 4،5

4 - اهل كتاب ( يهود و نصارا ) مردمى لجوج و حق ناپذيرند .

و لئن أتيت الذين أوتوا الكتب بكل ءاية ما تبعوا قبلتك

جمله {لئن . ..} (به خدا قسم! اگر هر معجزه و برهانى را به اهل كتاب ارائه كنى، از قبله تو پيروى نمى كنند) گوياى عمق عناد، لجاجت و حق ناپذيرى آنان مى باشد.

5 - يهود و نصارا از سر عناد و لجاجت

، قبله بودن كعبه را پذيرا نيستند .

و لئن أتيت الذين أوتوا الكتب بكل ءاية ما تبعوا قبلتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 63 - 8

8 _ علماى نصاراى نجران ، مفسد ، مشرك ، مجادله گر ، حق ناپذير و مورد تهديد خداوند

فمن حاجّك . .. فان تولّوا فانّ اللّه عليم بالمفسدين

در شأن نزول آمده كه اين آيات درباره علماى نجران نازل شده است.

لجاجت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 19

19 - مشركان بر اثر جهل و لجاجت ، آيات قرآن را نشانه اى بر حقانيت پيامبر نمى شمردند .

قال الذين لايعلمون لولا . .. تأتينا ءاية ... قد بيّنّا الأيت لقوم يوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 28 - 9،10

9 _ لجاجت پيشگان مشرك، پس از ديدن جهنم نيز اگر دنيا بازگردند اصلاح نمى شوند.

و لو ترى إذ وقفوا على النار . .. و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه

10 _ دروغگويى، شيوه هميشگى مشركان لجاجت پيشه است.

فقالوا . .. و إنهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 2

2 _ مشركان لجوج، حتى در صورت نزول ملائكه بر ايشان، ايمان نمى آورند.

و لو أننا نزّلنا إليهم الملئكة . .. ما كانوا ليؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 7،19

7_ مشركان با وجود دلايل روشن بر ولايت خداوند ، ديگران را ولىّ

و سرپرست خويش مى پنداشتند و به آنان روى مى آوردند .

أفاتخذتم من دونه أولياء

تفريع جمله {اتخذتم . ..} به وسيله حرف {فاء} بر بيان كارها و شؤونى كه براى خداوند برشمرده شد$_ كه مشركان نيز آنها را باور دارند _ مى رساند كه ولايت بر انسانها تنها از آنِ خداست و پندار ولايت غير او ، پندارى ناموجّه و بدون دليل است.

19_ مشركان على رغم سراغ نداشتن مخلوقى براى خدايان خويش ، به ولايت و تدبير آنان معتقد بودند .

أفاتخذتم من دونه أولياء . .. أم جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه فتش_به الخلق عليهم

جمله {خلقوا كخلقه} صفت براى {شركاء} است. {خلق} در هر دو مورد ({كخلقه} و {الخلق}) مصدر و به معناى اسم مفعول (مخلوقات) است. {تشابُه} (مصدر تشابَه) به قرينه كلمه {على} به معناى مشتبه شدن به خاطر مشابهت است. {أم} در جمله فوق أم منقطعه و حاوى استفهام انكارى است و مى رساند كه خود مشركان نيز براى شركا و معبودهاى پندارى، آفرينشى را باور نداشتند تا با آفريده هاى خدا مشتبه شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 3

3_ مشركان على رغم اعترافشان به اينكه قوام بخش امور بندگان خداوند است ، براى او شريك هاى متعددى برگزيده بودند .

أفمن هو قائم على كل نفس بما كسبت و جعلوا لله شركاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 83 - 1

1- مشركان ، على رغم شناخت نعمت هاى الهى ، آن را عملاً انكار مى كنند و راه ناسپاسى مى پيمايند .

يعرفون نعمت الله

ثمّ ينكرونها

در اين آيه انكار در مقابل عرفان و شناخت قرار گرفته است و اين مى رساند كه مراد از انكار نعمت، انكار عملى است نه ذهنى و اعتقادى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 68 - 2

2 - ردّ دعوت پيامبر ( ص ) ( دعوت به يكتاپرستى ) ، از سوى مشركان و پافشارى آنان بر شرك و بت پرستى

و ادع إلى ربّك . .. و إن ج_دلوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 12 - 1

1 - تعجب پيامبر ( ص ) از مواضع انكارآميز مشركان نسبت به معاد و يگانگى خداوند ; على رغم مشاهده عظمت آفرينش و قدرت خداوند در جهان

إنّ إل_هكم لوحد . .. فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا... بل عجبت

به قرينه آيات پيشين به دست مى آيد كه آنچه موجب شگفتى پيامبر(ص) گرديده بود، انكار توحيد ربوبى و معاد از سوى مشركان _ به رغم مشاهده آيات الهى در طبيعت و عظمت آفرينش _ بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 15 - 4

4 - اصرار و پافشارى مشركان بر متهم كردن قرآن و معجزه الهى به سحر و جادوگرى

و قالوا إن ه_ذا إلاّ سحر مبين

برداشت فوق از به كار رفتن نفى و استثنا در آيه شريفه كه دلالت بر حصر و قطعى بودن مفاد آن است، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 167 - 1

1 - مشركان ، سخنانى بهانه جويانه عليه اسلام

و به دفاع از مواضع عقيدتى خود پيوسته ، تكرار مى كردند .

و إن كانوا ليقولون

{إنْ} مخفف {إنّ} است. آمدن فعل {كانوا} دلالت مى كند كه خبر آن (ليقولون)، امرى ثابت در گذشته و داراى پيشينه است و آمدن خبر به صورت فعل مضارع بيانگر تكرار مضمون آن است. بنابراين مقصود از آيه شريفه _ با توجه به آيات بعد _ سخنان بهانه جويانه مشركان است كه پيوسته آن را تكرار مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 170 - 1

1 - مشركان ، به رغم ادعاى آمادگى براى ايمان آوردن به كتاب آسمانى ، به قرآن كفر ورزيدند .

لو أنّ عندنا ذكرًا من الأوّلين . لكنّا عباد اللّه المخلصين . فكفروا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 79 - 1،2

1 - توطئه هاى پى درپى و جدى مشركان ، نسبت به پيامبر ( ص ) و تصميم قطعى آنان براى انكار حق

أم أبرموا أمرًا

{إبرام} (مصدر {أبرموا}) در اصل به معناى تابيدن و محكم كردن است و در اين جا مراد از آن _ به قرينه شأن نزول و آيه بعد _ تصميم جدى مشركان بر توطئه چينى عليه پيامبر(ص) مى باشد.

2 - اصرار و لجاجت مشركان در مخالفت با دعوت پيامبر ( ص ) ، نمودى از حق گريزى آنان

أكثركم للحقّ ك_رهون . أم أبرموا أمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 6

6 - اهل كتاب و مشركانى كه اسلام را نپذيرفتند ، كسانى بودند كه

از پذيرش هر برهان روشنى سرباز مى زدند .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

در برداشت ياد شده، {منفكّين} به معناى {منفكّين عن الكفر} دانسته شده است. {تأتيهم البيّنة} _ به تقدير {أن} مصدريه _ با {اتيان البيّنة} مرادف است و عبارت {حتّى اتيان البيّنة} را مى توان به معناى {حتّى وقت اتيان البيّنة} يا {حتّى باتيان البيّنة} دانست. در اين صورت، تقدير كلام چنين مى شود: {لم يكن ... منفكّين فى وقت من الأوقات حتّى وقت اتيان البيّنة} يا {لم يكن ... منفكّين بأىّ طريق حتّى باتيان البيّنة}.

لجاجت مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 25 - 8،9

8 _ مشركان به هنگام حضور در نزد پيامبر(ص)، از سر لجاج و انكار به مجادله درباره قرآن و رسالت آن حضرت مى پرداختند.

حتى إذا جاءوك يجدلونك يقول الذين كفروا

9 _ مشركانى كه صرفاً براى مجادله در محضر پيامبر(ص) حاضر مى شدند، در نهايت عناد و لجاجت قرار داشتند.

حتى إذا جاءوك يجدلونك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 11

11 _ مخالفت مشركان با رسالت پيامبر ( ص ) و قرآن كريم ، برخاسته از روح لجاجت و گردنكشى آنان

و إذا تتلى عليهم ءاياتنا بينت قال الذين لا يرجون لقاءنا ائت بقرءان غير هذا أو بد

با توجه به اينكه آيات الهى، آشكار و واضح بود و در عين حال مشركان از پذيرش آن امتناع ورزيدند، برداشت فوق استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 40 -

1

1 _ برخى مشركان ، با اينكه آسمانى بودن قرآن را باور داشتند ، به تكذيب آن برمى خاستند .

بل كذبوا . .. و منهم من يؤمن به

اين برداشت مبتنى بر اين است كه: ضمير {هم} _ با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيش _ به تكذيب كنندگان قرآن برگردد و از {يؤمن} زمان حال اراده شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 42 - 4

4 _ مشركان ، در برخورد با سخنان پيامبر ( ص ) داراى موضعى لجوجانه بودند .

أفأنت تسمع الصمّ و لو كانوا لا يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 43 - 4

4 _ مشركان با پيامبر اكرم ( ص ) برخوردى لجوجانه داشتند .

أفأنت تهدى العمى و لو كانوا لا يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 76 - 5

5 - مشركان و كافران صدراسلام ، مردمى بس لجوج و حق ناپذير

و إنّه لقسم لو تعلمون عظيم

سوگند مؤكد خداوند، پس از استدلال بسيار بر اثبات توحيد و معاد، نشانگر روح لجاجت و حق ناپذيرى كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 81 - 1

1 - اظهارات انكارآميز مشركان صدراسلام نسبت به قرآن ، به رغم باور قلبى آنان به آسمانى بودن آن

أفبه_ذا الحديث أنتم مدهنون

{إدهان} (مصدر {مدهنون}) به دو معنا آمده است: الف) اظهار كردن بر خلاف آنچه در دل است; ب) به شوخى گرفتن چيزى و برخورد استهزا آميز كردن با آن.

برداشت ياد شده براساس معناى اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 82 - 2

2 - شرك پيشگان صدراسلام ، به جاى سپاس گزارى خداوند به خاطر فرستادن قرآن ، بر تكذيب آن پافشارى كردند .

و تجعلون رزقكم أنّكم تكذّبون

برخى از مفسران بر آنند كه {رزق}، به معناى عطا است و آيه شريفه نيز به تقدير {و تجعلون شكر رزقكم. ..} مى باشد.

لجاجت مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 4

4_ امتناع مشركان عصر بعثت از اقرار به ربوبيت خدا بر تمام هستى على رغم مشاهده نقش او در جهان آفرينش

قل من رب السموت و الأرض قل الله

از اينكه خداوند خود به پرسشى كه از مشركان كرده (من رب السموت) پاسخ مى دهد (قل الله) معلوم مى شود آنان از اعتراف و اقرار به ربوبيّت خداوند خوددارى مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 9

9- مشركان و كافران عصر بعثت ، در برابر حق و دعوت هاى پيامبر ( ص ) ، مردمى لجوج و سرسخت بودند .

و تنذر به قومًا لدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 10

10- مشركان ستم پيشه صدراسلام ، مردمى لجوج ، حق ناپذير و بهانه جو بودند .

بل قالوا . .. فليأتنا ب_اية كما أُرسل الأوّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 6 - 5

5- پيشگويى قرآن ، مبنى

بر ايمان نياوردن برخى از مشركان صدراسلام ، حتى پس از نزول معجزات درخواستى آنان

ماءامنت قبلهم . .. أفهم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 14

14- گروه بسيارى از مشركان در صدراسلام _ على رغم شناخت حق _ مردمى حق گريز بودند .

بل أكثرهم لايعلمون الحقّ

واژه {أكثر} افعل التفضيل است و نقطه مقابل آن، كثير مى باشد _ نه قليل _ و بدين جهت گروه بسيار استفاده شده است; يعنى، هر چند مشركان دانا و حق گريز، در مقايسه با نادانان كمتر بودند; ولى خود جمعيتى چشم گير و بسيار بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 60 - 10

10 _ فرمان پيامبر ( ص ) به سجده كردن مشركان صدراسلام براى خداى رحمان ، موجب نفرت فزون تر آنان از سجده و دورى آنها از راه حق و حقيقت گرديد .

اسجدوا للرحم_ن قالوا و ما الرحم_ن أنسجد لما تأمرنا و زادهم نفورًا

در برداشت فوق، فاعل {زاد} امر به سجده دانسته شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 3

3 - اندوه پيامبر ( ص ) ، به خاطر تكذيب شدنش از سوى كافران و مشركان لجوج در صدراسلام

و إن يكذّبوك فقد كذّبت رسل من قبلك

از آهنگ آيه شريفه استفاده مى شود كه پيامبر(ص)، به خاطر تكذيب شدنش اندوهگين بود. ازاين رو برخى از مفسران جواب شرط {إن يكذّبوك} را محذوف و چنين دانسته اند: {إن يكذّبوك فلاتحزن و اصبر اذ قد كذّب رسل من قبلك}.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 13 - 3

3 - لجاجت و حق ناپذيرى ، از اوصاف مشركان صدر اسلام

و إذا ذكّروا لا يذكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 14 - 2

2 - مشركان صدر اسلام ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .

و إذا رأوا ءاية يستسخرون

تمسخر معجزه الهى _ كه امرى ملموس و روشن مى باشد _ گوياى حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 36 - 9

9 - پايبندى مشركان صدر اسلام به آيين شرك و دفاع از معبود هاى خود در برابر دعوت به توحيد

و إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّاللّه يستكبرون . و يقولون أئنّا لتاركوا ءالهتنا لشاعر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 63 - 1،2

1 - كافران و مشركان صدراسلام ، آيات الهى را از سر لجاج و ستيزه جويى ، انكار مى كردند ; نه از روى جهل و ناآشنايى به آن .

كذلك يؤفك الذين كانوا بأي_ت اللّه يجحدون

{جحد} (مصدر {يجحدون}) به معناى انكار چيز معلوم و روشن است. آيه شريفه به منزله تعليل براى مضمون آيه قبل است كه در آن، از انكار آيات الهى و دور شدن از عبادت خداوند، اظهار شگفتى شده بود.

2 - كافران و مشركان صدراسلام ، مردمى لجوج ، ستيزه جو و حق ناپذير

كذلك يؤفك الذين كانوا بأي_ت اللّه يجحدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 5 -

6

6 - سرسختى و لجاجت مشركان عصر بعثت ، در برابر قرآن و دعوت پيامبر ( ص )

و قالوا قلوبنا فى أكنّة ممّا تدعونا إليه و . .. فاعمل إنّنا ع_ملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 1

1 - اصرار مشركان عصر بعثت ، بر شرك و مباحثات انكارآميز آنان درباره توحيد

و الذين يحاجّون فى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 12 - 2

2 - بحث و جدل مشركان با پيامبر ( ص ) ، در عينى ترين حقايق مورد شهود آن حضرت ، امرى نكوهيده و سرزنش بار

أفتم_رونه على مايرى

استفهام در {أفتمارونه} براى توبيخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور افشاى سرسختى مشركان در ترك پرستش خداوند ; حتى در فرض محال تن دادن پيامبر ( ص ) به پرستش معبود هاى آنان

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

لجاجت مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 29 - 1

1 _ مشركان لجاجت پيشه مكه، منكر قيامت و هر گونه زندگى جز زندگانى دنيا بودند.

و قالوا إن هى إلا حياتنا الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 90 - 4

4- مشركان مكه ، على رغم مشاهده آيات گوناگون الهى ، از پيامبر ( ص ) درخواست معجزه حسى كردند .

و لقد صرّفنا . .. من كلّ مثل فأبى ... و

قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 91 - 3

3- مشركان مكه ، على رغم مشاهده آيات گوناگون الهى ، از پيامبر ( ص ) درخواست معجزه حسى كردند .

و لقد صرّفنا . .. من كلّ مثل فأبى ... و قالوا لن نؤمن لك حتى ... تكون لك جنّة من

نكته ياد شده با اين احتمال در آيه قابل استفاده است كه: آنان ايجاد باغى با صفات ياد شده را به وسيله معجزه درخواست كرده باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 92 - 5

5- سرسختى و لجاجت مشركان مكه در برابر پيامبر ( ص ) و تعاليم بر حق او

لن نؤمن لك حتى . .. تسقط السّماء كما زعمت علينا كسفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 93 - 4

4- مشركان مكه ، على رغم مشاهده آيات گوناگون الهى ، از پيامبر ( ص ) درخواست معجزه حسى كردند .

و لقد صرّفنا . .. من كلّ مثل فأبى ... و قالوا لن نؤمن لك حتى ... يكون لك بيت من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 47 - 12

12 - مشركان مكه ، از سر لجاجت ، قرآن را نپذيرفتند و به آن ايمان نياوردند .

و كذلك أنزلنا إليك الكت_ب . .. و ما يجحد بأي_تنا إلاّ الك_فرون

{جحود} نفى كردن چيزى است كه دل، اثبات مى كند و اثباتِ چيزى است كه دل، نفى

كرده است (مفردات راغب) بنابر معناى لغوى، {جحود}، منطبق بر لجاجت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 49 - 10

10 - انكار قرآن از سوى مشركان مكه ، از سر لجاجت و حق ناپذيرى بود .

ما يجحد بأي_تنا إلاّ الك_فرون . .. و ما يجحد بأي_تنا إلاّ الظ_لمون

{جحود} در لغت نفى چيزى است كه دل آن را اثبات مى كند و اثبات چيزى است كه دل نفى مى كند. (مفردات راغب). {جحود} طبق معناى لغوى منطبق بر لجاجت است. گفتنى است: {ال} در {الظالمون} عهد بوده و اشاره به {الكافرون} در آيه چهل و هفت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 30 - 2

2 - انكار لجاجت آميز وحى و قرآن ، از سوى مشركان مكه

و رسول مبين . و لمّا جاءهم الحقّ قالوا ه_ذا سحر و إنّا به ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 34 - 2

2- مشركان مكه بر موضع انكارآميز خود در باره معاد پافشارى كرده و بر آن اصرار مىورزيدند .

إنّ ه_ؤلاء ليقولون

به كارگيرى فعل مضارع (يقولون) _ كه مفيد استمرار است _ بيانگر مطلب فوق مى باشد.

لجاجت مصريان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 6،8،15

6 - مردم مصر در عصر يوسف ( ع ) ، مردمى لجوج و حق ناپذير

فمازلتم فى شكّ ممّا جاءكم به

ترديد مردم مصر در رسالت يوسف(ع) با وجود عرضه شدن دلايل روشن براى ايشان به دو دليل

مى تواند باشد: 1_ به خاطر لجالت آنان است كه در آيه بعد از آنان به مردمى مجادله گر تعبير شده است. 2 _ يا به اين دليل است كه آنان نسبت به دعوت يوسف(ع) و دلايل ايشان، بى اعتنا و گريزان بودند.

8 - نكوهش مؤمن آل فرعون از مردم مصر ، به خاطر ترديد كردن در رسالت يوسف ( ع ) در گذشته ( على رغم مشاهده دلايل روشن او )

فمازلتم فى شكّ ممّا جاءكم به

15 - مخالفت بيش از حد با دين الهى و ترديد در حقانيت آن ، از ويژگى هاى مردم مصر از عصر يوسف تا موسى ( ع )

كذلك يضلّ اللّه من هو مسرف مرتاب

لجاجت معرضان از توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 11

11- { عن النبى ( ص ) قال : كلّ جبّار عنيد من أبى أن يقول : لا إله إلاّ الله ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: [مراد از ]گردنكش كينه توز، كسى است كه از گفتن {لا إله إلاّ الله} دريغ داشته باشد}.

لجاجت معرضان از حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 12

12- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : { العنيد } المعرض عن الحق ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: [مراد] از {عنيد} كسى است كه از حق روى گردان است}.

لجاجت مغالطه گران در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 29

29 _ لجاجت پيشگان

مغلطه افكن در دين را بايد به حال گمراهى خود رها نمود.

إذ قالوا ما أنزل الله . .. قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون

لجاجت مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 74 - 5

5 _ تكذيب كنندگان رسالت پيامبران پس از نوح ( ع ) ، على رغم ارائه معجزات و دليل هاى روشن به آنان ، همچنان بر ناباورى و تكذيب خود ، پاى فشردند .

فجاءوهم بالبينت فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا به من قبل

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مضاف اليه {قبل} ضمير عايد به {مجىء} كه از {جاءوهم بالبينات} استفاده مى شود، بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 3

3_ اصرار كفرپيشگان بر تكذيب پيامبران و عناد و لجاجت آنان ، موجب يأس پيامبران از موفقيّت خويش و ايمان آوردن قومشان

حتّى إذا استيئس الرسل

متعلق {استيئس} ايمان آوردن مردم و موفقيت پيامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 25 - 10

10 - تكذيب شدن رسالت پيامبران الهى ، از روى عمد و لجاجت و باآگاهى از محتواى آن بوده است .

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت و بالزّبر و بالكت_ب المنير

تكذيب شدن پيامبران الهى _ به رغم آن كه آنان در متن جامعه بودند (جائتهم) و معجزات و دلايل روشنى را به مردم ارائه نموده و كتاب روشنگر و قابل فهمى را به ايشان عرضه مى كردند _ حكايت از حقيقت ياد شده مى كند.

لجاجت مكذبان بصيرت خدا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 3

3 - گروهى از مردم با وجود هشدار هاى قرآن ، همچنان بر بى ايمانى خود باقى اند و ربوبيت و بصيرت الهى را انكار كرده و معاد و حسابرسى اعمال را نمى پذيرند .

إنّ ربّه كان به بصيرًا . .. فما لهم لايؤمنون

متعلق {لايؤمنون}، ممكن است معارفى باشد كه در آيات پيشين بيان شد; از قبيل: ربوبيت و بصيرت الهى، نامه هاى اعمال، محاسبه و . .. .

لجاجت مكذبان جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 14 - 2

2 - پافشارى مستمر تكذيب گران در دنيا ، بر انكار قيامت و عذاب دوزخ

ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون

جمله {كنتم بها تكذّبون} ماضى استمرارى و بيانگر آن است كه كافران تكذيب گر; هرگز حاضر نشده اند حقايق مربوط به جهان آخرت را بپذيرند; بلكه مصرانه آن را انكار مى كنند.

لجاجت مكذبان حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 3

3 - گروهى از مردم با وجود هشدار هاى قرآن ، همچنان بر بى ايمانى خود باقى اند و ربوبيت و بصيرت الهى را انكار كرده و معاد و حسابرسى اعمال را نمى پذيرند .

إنّ ربّه كان به بصيرًا . .. فما لهم لايؤمنون

متعلق {لايؤمنون}، ممكن است معارفى باشد كه در آيات پيشين بيان شد; از قبيل: ربوبيت و بصيرت الهى، نامه هاى اعمال، محاسبه و . .. .

لجاجت مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 -

50 - 2

2 - سرسختى و لجاجت تكذيب گران صدراسلام ، در پذيرش قرآن و اسلام

فبأىّ حديث بعده يؤمنون

لجاجت مكذبان ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 3

3 - گروهى از مردم با وجود هشدار هاى قرآن ، همچنان بر بى ايمانى خود باقى اند و ربوبيت و بصيرت الهى را انكار كرده و معاد و حسابرسى اعمال را نمى پذيرند .

إنّ ربّه كان به بصيرًا . .. فما لهم لايؤمنون

متعلق {لايؤمنون}، ممكن است معارفى باشد كه در آيات پيشين بيان شد; از قبيل: ربوبيت و بصيرت الهى، نامه هاى اعمال، محاسبه و . .. .

لجاجت مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 50 - 2

2 - سرسختى و لجاجت تكذيب گران صدراسلام ، در پذيرش قرآن و اسلام

فبأىّ حديث بعده يؤمنون

لجاجت مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 14 - 2

2 - پافشارى مستمر تكذيب گران در دنيا ، بر انكار قيامت و عذاب دوزخ

ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون

جمله {كنتم بها تكذّبون} ماضى استمرارى و بيانگر آن است كه كافران تكذيب گر; هرگز حاضر نشده اند حقايق مربوط به جهان آخرت را بپذيرند; بلكه مصرانه آن را انكار مى كنند.

لجاجت مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 101 - 8

8- وجود برخى از افراد آگاه و مغرض ، در ميان مشركان و تكذيب كنندگان پيامبر ( ص )

بل أكثرهم لايعلمون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 3

3 - اندوه پيامبر ( ص ) ، به خاطر تكذيب شدنش از سوى كافران و مشركان لجوج در صدراسلام

و إن يكذّبوك فقد كذّبت رسل من قبلك

از آهنگ آيه شريفه استفاده مى شود كه پيامبر(ص)، به خاطر تكذيب شدنش اندوهگين بود. ازاين رو برخى از مفسران جواب شرط {إن يكذّبوك} را محذوف و چنين دانسته اند: {إن يكذّبوك فلاتحزن و اصبر اذ قد كذّب رسل من قبلك}.

لجاجت مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 14،16

14- منكران معاد ، على رغم دريافت پاسخ شبهات خويش درباره معاد ، با تكان دادن سر همچنان آن را مستبعد مى شمردند .

فسينغضون إليك رءوسهم

تكان دادن سر از سوى مشركان، پس از دريافت پاسخ شبهات خويش درباره معاد، مى تواند به منظور استبعاد معاد باشد.

16- منكران معاد ، على رغم دريافت پاسخ شبهات خود درباره معاد ، همچنان بر حفظ ذهنيت خود پاى مى فشردند .

فسينغضون إليك رءوسهم

از اينكه منكران معاد، پس از دريافت پاسخ تمامى شبهات خود درباره معاد، با تكان دادن سر آن را به استهزا گرفته و انكار مى كردند، نشان مى دهد كه آنان، در پى حفظ ذهنيت ديرينه خود درباره معاد بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 68 - 6

6- خداوند به پيامبر ( ص ) عنايت و لطف خاص داشته و او در قبال انكاركنندگان معاد ، دلجويى كرده است .

فوربّك لنحشرنّهم والشي_طين

ضمير {فوربّك} خطاب به پيامبر(ص) است.

عنايت به آن حضرت هنگام قسم خوردن خداوند به نام مقدس خويش، نوعى اظهار لطف و دلجويى از پيامبر(ص) در قبال خيره سرى هاى كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 17 - 3

3 - منكران معاد ، فرو رفته در كفر و در اوج پافشارى بر پندار باطل خويش

ما أكفره

از آيات بعد _ كه توجّه به مبدأ خلقت انسان را مقدمه توجّه به معاد در {ثمّ إذا شاء أنشره} قرار داده است _ استفاده مى شود كه آيه شريفه بر منكران معاد نيز قابل تطبيق است. مفاد جمله {ماأكفره}، تعجّب از رسوخ كفر در كافران است تا آن حد كه به هيچ نحو زايل نمى شود. اين تعبير ممكن است، صيغه تعجب و يا استفهام باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 3

3 - گروهى از مردم با وجود هشدار هاى قرآن ، همچنان بر بى ايمانى خود باقى اند و ربوبيت و بصيرت الهى را انكار كرده و معاد و حسابرسى اعمال را نمى پذيرند .

إنّ ربّه كان به بصيرًا . .. فما لهم لايؤمنون

متعلق {لايؤمنون}، ممكن است معارفى باشد كه در آيات پيشين بيان شد; از قبيل: ربوبيت و بصيرت الهى، نامه هاى اعمال، محاسبه و . .. .

لجاجت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 8 - 3

3 - منافقان _ با وجود اين كه از نجوا كردن نهى شده بودند _ بر آن اصرار مىورزيدند .

ألم تر إلى الذين نهوا عن النجوى

ثمّ يعودون لما نهوا عنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 15 - 6

6 - تداوم و استمرار بخشى منافقان ، بر اعمال رشت و كردار ناپسند خويش

انّهم ساء ما كانوا يعملون

{كانوا يعملون} ماضى استمرارى و بيانگر پافشارى و تداوم بخشيدن منافقان به اعمال ناپسند خويش است.

لجاجت منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 126 - 5

5 _ منافقان صدر اسلام ، على رغم امتحانات مكرر الهى ، متنبه نگشته و توبه نمى كردند .

أو لا يرون أنهم يفتنون . .. ثم لا يتوبون و لا هم يذّكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 50 - 6

6 - منافقان صدراسلام ، با علم به اين كه احكام و فرمان هاى خدا و رسول او ، به دور از ظلم و احجاف بود ، به آنها تن در نمى دادند .

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {بل} در {بل أُول_ئك. ..} براى اضراب ابطالى باشد; يعنى، منافقان اين گونه نبودند كه گمان كنند كه خدا و رسول او، به آنان ظلم مى كنند; بلكه مى دانستند كه خدا و رسولش، عادلانه حكم مى كنند.

لجاجت وليد بن مغيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 23 - 2

2 - وليدبن مغيره ، فردى لجوج و حق ناپذير بود .

ثمّ أدبر

برداشت ياد شده، از {إدبار و روى گردانى} از آيات الهى و سخن بحق

پيامبر(ص) استفاده مى شود.

لجاجت يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 4،5

4 - اهل كتاب ( يهود و نصارا ) مردمى لجوج و حق ناپذيرند .

و لئن أتيت الذين أوتوا الكتب بكل ءاية ما تبعوا قبلتك

جمله {لئن . ..} (به خدا قسم! اگر هر معجزه و برهانى را به اهل كتاب ارائه كنى، از قبله تو پيروى نمى كنند) گوياى عمق عناد، لجاجت و حق ناپذيرى آنان مى باشد.

5 - يهود و نصارا از سر عناد و لجاجت ، قبله بودن كعبه را پذيرا نيستند .

و لئن أتيت الذين أوتوا الكتب بكل ءاية ما تبعوا قبلتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 20

20 _ يهوديان ، مردمى لجوج و معاند

قل قد جاءكم رسل من قبلى بالبيّنات و بالّذى قلتم فلم قتلتموهم ان كنتم صادقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 19

19 _ كفرورزى يهود ، مايه تقدير الهى ، بر بازداشتن قلب هاى آنان از نفوذ تعاليم انبيا

بل طبع اللّه عليها بكفرهم

لجاجت يهود صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 5

5 _ يهوديان صدر اسلام در برابر دعوت پيامبر(ص) موضعى غير منطقى و لجوجانه داشتند.

إذ قالوا ما أنزل الله على بشر من شىء

جملات بعدى اين آيه قرينه نزول اين آيه در شأن يهود است. و چون يهود، گرچه ظاهراً، معتقد به نبوت موسى(ع) و ديگر انبياى الهى بودند، ادعاى عدم نزول

وحى بر هيچيك از افراد بشر بايد از سر مكابره و عناد باشد.

محمد(ص) و لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 13

13 - ساحت پيامبر ( ص ) و مؤمنان راستين ، مبرّا از لجاجت ، خشم و تعصب جاهلى

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة فأنزل اللّه سكينته

از مقابله رسول و مؤمنان با كافران متعصبِ جهالت پيشه، مطلب بالا استفاده مى شود.

منشأ لجاجت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 9

9 - پافشارى برخى از مشركان بر شرك ، معلول تعصب يا اهداف خائنانه است ، نه ناشى از نادانى صرف .

بل أكثرهم لايعلمون

قيد {أكثر} بيانگر اين واقعيت است كه در ميان مشركان، كسانى وجود دارند كه على رغم آگاهى به بطلان شرك، به خاطر اهداف نادرستى از آن حمايت مى كنند.

موارد لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 52 - 7

7 - بى اعتنايى به ضرورت ها و احتياط هاى عقلى ، كج روى و لجاجت است .

قل أرءيتم إن كان من عند اللّه ثمّ كفرتم به من أضلّ

از آن جا كه بى اعتنايى به احتمال نزول قرآن از سوى خداوند، موجب گمراهى دانسته شده است; استفاده مى شود كه براى پرهيز از گمراهى به عنوان ضرر، بايد به احتمال منتهى به آن اعتنا كرد.

موانع لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 13

13- توجّه به وقوع حتمى وعده هاى

الهى ، بازدارنده انسان از لجاجت و حق ناپذيرى *

ءامن إنّ وعد اللّه حقّ

{إنّ} بيانگر تعليل است; يعنى، ايمان بياور چون وعده خداوند حق است.

مؤمنان و لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 13

13 - ساحت پيامبر ( ص ) و مؤمنان راستين ، مبرّا از لجاجت ، خشم و تعصب جاهلى

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة فأنزل اللّه سكينته

از مقابله رسول و مؤمنان با كافران متعصبِ جهالت پيشه، مطلب بالا استفاده مى شود.

نشانه هاى لجاجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 63 - 4

4 - انكار ربوبيت و يكتايى خداوند ، در عين مشاهده آيات و جلوه هاى خالقيت مطلق او ، نشانه وجود روح لجاجت و ستيزه جويى است .

اللّه الذى جعل لكم الّيل . .. ذلكم اللّه ربّكم ... فأنّى تؤفكون . كذلك يؤفك الذي

لجوج

ايمان كافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 8

8 _ اگر مشيت خداوند تعلق گيرد كافران لجاجت پيشه و طغيانگر نيز ايمان خواهند آورد.

ما كانوا ليؤمنوا إلا أن يشاء الله

بى تأثيرى معجزه بر لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 4

4 _ لجاجت پيشگان، حتى در صورت سخن گفتن مردگان با ايشان و شهادت بر رسالت پيامبر(ص)، ايمان نمى آورند.

و لو أننا . .. و كلمهم الموتى ... ما كانوا ليؤمنوا

تهديد كافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 18

18_ خداوند كفرپيشگانى كه على رغم مشاهده آيات خدا ، ربوبيت او را منكر شوند ، به عذاب شديد و مكرى سخت تهديد كرده است .

و هم يج_دلون فى الله و هو شديد المحال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، كافران و مشركان لجوج را به عذابى خواركننده در دنيا هشدار داد .

فسوف تعلمون . من يأتيه عذاب يخزيه

مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از عذاب خواركننده، به قرينه ذيل آيه _ كه از عذاب دائمى (اخروى) سخن مى گويد _ عذاب دنيايى است.

تهديد مشركان لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، كافران و مشركان لجوج را به عذابى خواركننده در دنيا هشدار داد .

فسوف تعلمون . من يأتيه عذاب يخزيه

مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از عذاب خواركننده، به قرينه ذيل آيه _ كه از عذاب دائمى (اخروى) سخن مى گويد _ عذاب دنيايى است.

روش برخورد با كافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 8

8 - رهنمود خدا به پيامبر ( ص ) در چگونگى پاسخ به كافران و مشركان لجوج

قل ربّى أعلم من جاء بالهدى و من هو فى ضل_ل مبين

روش برخورد با مشركان لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 8

8 - رهنمود خدا

به پيامبر ( ص ) در چگونگى پاسخ به كافران و مشركان لجوج

قل ربّى أعلم من جاء بالهدى و من هو فى ضل_ل مبين

عذاب كافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 18

18_ خداوند كفرپيشگانى كه على رغم مشاهده آيات خدا ، ربوبيت او را منكر شوند ، به عذاب شديد و مكرى سخت تهديد كرده است .

و هم يج_دلون فى الله و هو شديد المحال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 104 - 4

4- عذاب دردناك ، فرجام و كيفر كافرانى است كه از سر لجاج و عناد به آيات الهى ايمان نمى آورند .

إن الذين لايؤمنون بأي_ت الله . .. لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 35 - 3

3 - كافران متعصب و لجاجت پيشه ، هيچ گونه راه فرار و گريزى از عذاب الهى ندارند .

و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا ما لهم من محيص

كافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 4

4 _ كافران لجاجت پيشه و حق ناپذير از شيطانهاى انسى هستند.

و لو أننا . .. ما كانوا ليؤمنوا ... و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا شيطين الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 11

11 _ اندوهناك شدن بر هلاكت كفرپيشگان لجوج ، حتى در صورت خويش و هموطنى با آنان ، امرى نكوهيده و ناروا

فكيف ءاسى على قوم

كفرين

كيفر كافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 104 - 4

4- عذاب دردناك ، فرجام و كيفر كافرانى است كه از سر لجاج و عناد به آيات الهى ايمان نمى آورند .

إن الذين لايؤمنون بأي_ت الله . .. لهم عذاب أليم

محروميت كافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 35 - 6

6 - كافران معاند و لجوج ، محروم از عفو و رحمت الهى

و يعف عن كثير . و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا ما لهم من محيص

اين كه پس از مسأله عفو گناهان، اين نكته مطرح شده كه كافران معاند راه فرارى از عذاب ندارند; مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه آنان مورد عفو و مغفرت الهى قرار نمى گيرند.

محمد(ص) و كافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 122 - 1

1_ پيامبر ( ص ) به كافران لجوج هشدار داد كه آينده اى ناخوشايند ( هلاكت در دنيا و عذاب در آخرت ) در پيش خواهند داشت .

وانتظروا

با توجه به آيات گذشته كه سخن از عذاب دنيوى و اخروى اقوام كفرپيشه داشت ، مى توان گفت: مراد از {انتظروا} هشدار كافران به عذابهاى دنيوى و اخروى است.

مشركان لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 15

15 _ ناآگاهى اغلب مشركان لجوج به تعيين كننده بودن مشيت الهى جهت متمايل ساختن آنان به ايمان

ما كانوا ليؤمنوا إلا أن يشاء الله و لكن أكثرهم

يجهلون

متعلق {يجهلون} مى تواند {مشية الله} باشد، يعنى اكثر مشركان به نقش مشيت الهى ناآگاه بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 101 - 8

8- وجود برخى از افراد آگاه و مغرض ، در ميان مشركان و تكذيب كنندگان پيامبر ( ص )

بل أكثرهم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 39 - 6

6- وجود عناصرى آگاه اما لجوج و حق ناپذير ، در ميان مشركان و منكران معاد

إنّ ه_ؤلاء ليقولون . .. و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

بنابراين كه ضمير {هم} به مشركان مكه بازگردد; از مفهوم {أكثرهم} استفاده مى شود كه اقليتى آگاه در ميان مشركان حضور داشتند كه به رغم درك حقانيت معاد، به انكار آن مى پرداختند.

هشدار به كافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 122 - 1

1_ پيامبر ( ص ) به كافران لجوج هشدار داد كه آينده اى ناخوشايند ( هلاكت در دنيا و عذاب در آخرت ) در پيش خواهند داشت .

وانتظروا

با توجه به آيات گذشته كه سخن از عذاب دنيوى و اخروى اقوام كفرپيشه داشت ، مى توان گفت: مراد از {انتظروا} هشدار كافران به عذابهاى دنيوى و اخروى است.

لجوجان

حق ناپذيرى لجوجان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 5

5 - تأثيرناپذيرى اهل عناد ، در برابر معجزات الهى

فأت بئاية . .. قال ه_ذه ناقة ... فعقروها

لذايذ از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار لذايذ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7

- 17 - 11

11 _ شكرگزاران، رهپويان صراط مستقيم الهى هستند.

لأقعدن لهم صرطك المستقيم . .. لاتجد أكثرهم شكرين

ارزش لذايذ دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 8

8 - ثواب نماز جمعه ، بسى برتر و بالاتر از درآمد هاى مادى و لذت هاى دنيوى است .

قل ما عند اللّه خير من اللهو و من التج_رة

اعراض از لذايذ مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 22

22 - ضرورتِ دل بستن به عاقبت نيك و دل خوش نبودن به لذت هاى زودگذر

والع_قبة للتّقوى

اهميت لذايذ بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 3

3-ارزش ها و لذت هاى بهشتى ، فراتر از تصوّر و انديشه بشر

مثل الجنّة الّتى وعد المتّقون

در صورتى كه واژه {مثل} به معناى تمثيل و تشبيه باشد; مى رساند كه بيان نعمت هاى اخروى بدون استفاده از تمثيل و تشبيه، براى بشر قابل فهم نيست.

بهترين لذايذ بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 10 - 15

15 _ از امير المؤمنين ( ع ) روايت شده است : { ان اطيب شىء فى الجنة و ألذّه حب اللّه و الحب فى اللّه و الحمد للّه قال اللّه عزوجل : { و آخر دعواهم ان الحمدللّه رب العالمين } . . . ;

دلپذيرترين و لذت بخش ترين چيز در بهشت، دوستى خدا و دوستى در راه خدا و {حمد} براى خداست. خداى عزوجل فرمود: آخرين

دعا [و گفتار ]مؤمنان در بهشت {الحمدللّه رب العالمين} است} ... .

بهترين لذايذ بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 8،9،14

8 _ پرتوى از خشنودى و رضوان الهى ، برتر از همه لذت هاى ديگر براى مؤمنان در بهشت *

و رضون من اللّه أكبر

نكره آمدن {رضوان} مى تواند براى تقليل باشد ; يعنى، حتى شمه اى و نسيمى از رضوان الهى، برتر از ساير لذتهاست.

9 _ رضوان خداوند و خشنودى او از بهشتيان ، بالاترين لذت و نعمت براى آنان

و رضون من اللّه أكبر

14 _ برترين لذت ها براى اهل بهشت ، لذت معنوى و روحانى است .

و رضون من اللّه أكبر

بهترين لذايذ مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 8

8 _ پرتوى از خشنودى و رضوان الهى ، برتر از همه لذت هاى ديگر براى مؤمنان در بهشت *

و رضون من اللّه أكبر

نكره آمدن {رضوان} مى تواند براى تقليل باشد ; يعنى، حتى شمه اى و نسيمى از رضوان الهى، برتر از ساير لذتهاست.

بى ارزشى لذايذ دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 15

15 _ ناچيزى بهرهورى ها و لذايذ زندگى دنيوى ، در مقايسه با ثواب ها و ارزش هاى اخروى

فاستمعتوا بخلقهم . .. أولئك حبطت أعملهم ... و أولئك هم الخسرون

با اينكه كافران و منافقان در دنيا بهره مند بوده اند، خداوند ايشان را زيانكار واقعى معرفى مى كند; زيرا لذايذ دنيويشان محدود بوده و از ثوابهاى اخروى بى

بهره اند.

بى ارزشى لذايذ كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 15

15- بى ارزشى لذت ها و امكانات دنيوىِ كافران ، در مقايسه با فرجام سخت اخروى آنان

يتمتّعون و يأكلون . .. و النار مثوًى لهم

خداوند، با تقبيح شيوه كافران و يادآورى فرجام شوم آنان، در حقيقت به مؤمنان يادآور شده است كه چشم به زندگى دنيوى كافران ندوزند و لذّت جويى هاى آنان را ارزش نپندارند; زيرا زندگى كافران از نظر ماهيت، حيوانى و از نظر فرجام، دوزخى است.

پوچى لذايذ دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 14

14- يك عمر لذّت جويى و هوس رانى ، پوچ و بى ارزش در قبال لحظه پاسخ گويى و مجازات

كأنّهم يوم يرون ما يوعدون لم يلبثوا إلاّ ساعة من نهار

{يوم يرون مايوعدون} همان قيامت و روز كيفر است كه با ديدنش روزگار دراز كامروايى كافران، لحظه اى از روز مى نمايد.

تحريم لذايذ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 28

28 _ سوگند بر تحريم طيبات و لذايذ بر خويشتن ، لغو است و شكستن آن ، مؤاخذه الهى را در پى ندارد .

لايؤاخذكم اللّه باللغو فى أيمنكم

از رسول خدا(ص) روايت شده كه پس از حمد و ثناى الهى، خطاب به اصحابش فرمود: {فما بال اقوام يحرمون على انفسهم الطيبات . .. فقاموا هولاء فقالوا يا رسول اللّه فقد حلفنا على ذلك فانزل اللّه تعالى {لايؤاخذكم اللّه باللغو فى أيمنكم ...}.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 180;

نورالثقلين، ج 1، ص 665، ح 320.

تلاش براى لذايذ اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 26 - 5

5 - دنيا ، عرصه تلاش براى رسيدن به لذت هاى آخرت است .

فليتنافس المتن_فسون

جاودانگى لذايذ انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 6

6 - لذّت جويى ها و زيبايى طلبى هاى انسان ، همراه با وى در جهان آخرت

ليدخل . .. جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر خ_لدين فيها

نويد بودن {جنّات تجرى. ..}، متوقف بر وجود حسّ زيبايى پسندى و لذّت جويى در انسان اخروى است.

جاودانگى لذايذ بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 34 - 6

6 - جاودانگى در بهشت و لذت هاى آن ، مهم ترين نويد به بهشتيان ، در آغاز ورود

ادخلوها بسل_م ذلك يوم الخلود

عوامل علاقه به لذايذ مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 13

13- سرانجام تداوم كفر و غوطهورى در لذت هاى دنيا ، پشيمانى است .

ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين. ذرهم يأكلوا ... فسوف يعلمون

عوامل لذايذ اخروى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 2

2 - بهشت و نعمت هاى گسترده آن ، مايه بهرهورى و لذت كامل بهشتيان _ و نه مانند امكانات محدود و ناقص دنيوى _ *

ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم

ممكن است كه {فاكهين}، تعريض به امكانات دنيا داشته باشد كه معمولاً بشر قادر به

بهرهورى كامل از آنها نيست و لذت آن، آميخته با محروميت ها است.

فرجام علاقه به لذايذ مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 13

13- سرانجام تداوم كفر و غوطهورى در لذت هاى دنيا ، پشيمانى است .

ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين. ذرهم يأكلوا ... فسوف يعلمون

لذايذ اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 54 - 4

4 - انسان در حيات اخروى ، داراى تمايلات و لذت هاى مادى

إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نهر

از اين كه خداوند وعده به {جنّات} و {نهر} داده است، استفاده مى شود كه انسان در آخرت نيز از مظاهر طبيعى لذت خواهد برد.

لذايذ اخروى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 8

8 - تمامى زيبايى ها و لذت هاى مورد تمايل اهل تقوا ، آماده براى آنان در بهشت

و فيها ما تشتهيه الأنفس و تلذّ الأعين

لذايذ اخروى پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 25 - 2

2 - پيشتازان ( سابقون ) ، در بهشت ، در كنار لذات جسمى از لذات روحى سرشار نيز برخوردار خواهند بود .

فى جنّ_ت النعيم . .. لايسمعون فيها لغوًا و لاتأثيمًا

شنيدن سخنان لغو و يا نسبت هاى دروغ و ناروا، باعث آزار روح است. ازاين رو نفى لغو و تأثيم در بهشت پيشتازان _ پس از بيان نعمت هاى مربوط به لذات جسمى _ بيانگر مطلب بالا است.

لذايذ اخروى

متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 4

4 - تقواپيشگان ، از منظره هاى چشم نواز و لذت بخش بهشت بهره مند خواهند شد .

لهم غرف من فوقها غرف مبنيّة

مرتفع و چند طبقه بودن بناهاى بهشت به همراه جريان نهرها در پايين آنها، مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 8

8 - تمامى زيبايى ها و لذت هاى مورد تمايل اهل تقوا ، آماده براى آنان در بهشت

و فيها ما تشتهيه الأنفس و تلذّ الأعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 33 - 5

5 - لذت هاى جنسى تقواپيشگان در بهشت ، گوشه اى از سعادتمندى آنها است .

مفازًا . .. و كواعب أترابًا

لذايذ اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 35 - 2

2 - تماشاى كيفر هاى كافران در قيامت ، براى مؤمنان لذت بخش است .

على الأرائك ينظرون

لذايذ انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 16

16 _ انسانها از گمراه شدن توسط جنيان لذت و بهره مى برند.

و قال أولياؤهم من الإنس ربنا استمتع بعضنا ببعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 12

12 - لذت هاى چشم ، از برجسته ترين لذت هاى انسان است . *

و تلذّ الأعين

برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه {تلذّ الأعين}

از باب ذكر خاص پس از عام بوده و براى بيان اهميت لذت هاى چشم آورده شده باشد.

لذايذ بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 1

1 - لذت ها ، زيبايى ها و آسايش بهشت ، نعمت هاى انكارناپذير خدا و غيرقابل تكذيب

متّك_ين على رفرف خضر . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

لذايذ بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 55 - 2

2 - بهشتيان ، در فضايى سرشار از سرور و شادمانى به سر برده و به شوخى و صحبت لذت بخش باهم خواهند پرداخت .

إنّ أصح_ب الجنّة اليوم فى شغل ف_كهون

{فاكهون} از {فكاهه} گرفته شده كه به معناى سخن با اهل انس و گفتوگوى مسرت آميز است. گفتنى است در برداشت ياد شده، {فاكهون} خبر دوم براى {إنّ} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 56 - 1

1 - مردان بهشتى با همسرانشان _ در حالى كه به شوخى و گفت وگوى لذت بخش مشغولند _ زير سايه ها نشسته و بر تخت هاى مزيّن و مجلل ( چون حجله عروس ) تكيه خواهند زد .

إنّ أصح_ب الجنّة اليوم فى شغل ف_كهون . هم و أزوجهم فى ظل_ل على الأرائك متّكئون

جمله {هم و أزواجهم. ..} استئناف بيانى براى آيه پيشين (إنّ أصحاب الجّنة...) است و موقعيت مكانى و جايگاه اهل بهشت را _ كه به شوخى و صحبت لذت بخش مشغولند _ بيان مى كند. {أريكة} (مفرد {أرائك}) نيز به معناى تخت مزين در

حجله عروس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 51 - 3

3 - لذت بخش بودن ياد خاطرات دنيوى ، در بزم بهشتى براى بهشتيان

فى جنّ_ت النعيم . على سرر متق_بلين... و عندهم ق_صرت الطرف... قال قائل منهم إنّى

يادكرد خاطرات خود در دنيا، در آن بزم باشكوه و پر از ناز و نعمت، گوياى اين حقيقت است كه ياد چنين خاطراتى، خود لذت بخش و طراوت آفرين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 15 - 3

3 - لذت بخش بودن استفاده از ظرف هاى سيمين و بلورين ، براى بهشتيان

و يطاف عليهم ب_انية من فضّة و أكواب كانت قواريرَا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در مقام بيان نعمت ها و لذت هاى بهشتى است.

لذايذ جنسى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 33 - 4،5

4 - وجود لذت هاى جنسى در بهشت

و كواعب أترابًا

5 - لذت هاى جنسى تقواپيشگان در بهشت ، گوشه اى از سعادتمندى آنها است .

مفازًا . .. و كواعب أترابًا

لذايذ جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 14،15

14 _ وجود خواسته ها و لذتهاى نفسانى در جن (شيطان)

قد استكثرتم استمتع بعضنا ببعض

15 _ جنيان از اغواى آدميان بهره و لذت مى برند.

و قال أولياؤهم من الإنس ربنا استمتع بعضنا ببعض

لذايذ چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71

- 12

12 - لذت هاى چشم ، از برجسته ترين لذت هاى انسان است . *

و تلذّ الأعين

برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه {تلذّ الأعين} از باب ذكر خاص پس از عام بوده و براى بيان اهميت لذت هاى چشم آورده شده باشد.

لذايذ حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 23 - 8

8 _ حرمت هر گونه بهره گيرى جنسى از محارم نسبى ، رضاعى و سببى

حرّمت عليكم امّهاتكم . .. و حلائل ابنائكم

اسناد حرمت به خود {امهات و . .. } مى رساند كه نه تنها ازدواج، بلكه هر گونه استمتاع و بهره گيرى جنسى از زنان ياد شده، حرام شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 24 - 1

1 _ حرمت بهره گيرى جنسى از زن شوهردار و ازدواج با وى ، هر چند مسلمان نباشد .

حرّمت . .. و المحصنات من النّساء

قيد {من النّساء} براى {المحصنات} قيدى تأكيدى است و شمول آن را نسبت به زن غير مسلمان افاده مى كند.

لذايذ دنيوى اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 54 - 4

4 - مشركانِ ملت هاى پيشين نيز ، گرفتار عذاب شدند و بين آنان و لذت هاى دنيوى شان جدايى برگشت ناپذير افتاد .

و حيل بينهم و بين ما يشتهون كما فعل بأشياعهم من قبل

{اشياع} (جمع {شيعة}) به معناى پيروان است و در آيه _ به قرينه {من قبل} _ مراد كسانى است كه مشابهت فكرى با مشركان بعدى داشته اند.

لذايذ

دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 3

3- توبيخ كافران در قيامت ، به خاطر هدر دادن امكانات ارزنده خويش و صرف آن در لذت هاى زودگذر مادى

أذهبتم طيّب_تكم فى حياتكم الدنيا

لذايذ دنيوى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 54 - 1،2،4

1 - بين مشركان و لذت هاى دنيوى شان ، پس از مرگ فاصله مى افتد .

و حيل بينهم و بين ما يشتهون

اين كه مراد از {ما يشتهون} چيست احتمال هاى گوناگونى وجود دارد; از جمله آنها لذت ها و مال و اموال دنيايى است.

2 - مشركان صدراسلام و پيشتر از آنها ، در پى لذت هاى دنيوى بوده اند .

و حيل بينهم و بين ما يشتهون

4 - مشركانِ ملت هاى پيشين نيز ، گرفتار عذاب شدند و بين آنان و لذت هاى دنيوى شان جدايى برگشت ناپذير افتاد .

و حيل بينهم و بين ما يشتهون كما فعل بأشياعهم من قبل

{اشياع} (جمع {شيعة}) به معناى پيروان است و در آيه _ به قرينه {من قبل} _ مراد كسانى است كه مشابهت فكرى با مشركان بعدى داشته اند.

لذايذ دنيوى مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 54 - 2

2 - مشركان صدراسلام و پيشتر از آنها ، در پى لذت هاى دنيوى بوده اند .

و حيل بينهم و بين ما يشتهون

لذايذ شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 14

14 _ وجود خواسته ها

و لذتهاى نفسانى در جن (شيطان)

قد استكثرتم استمتع بعضنا ببعض

لذايذ قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 9

9 - از ديد دنياطلبان ، قارون در اوج لذت و خوشبختى قرار داشت .

فخرج على قومه . .. قال الذين يريدون الحيوة الدنيا ... إنّه لذو حظّ عظيم

{حظّ} به معناى بهره و نصيب است; يعنى، او از سعادت و نيك بختى بهره بزرگى دارد.

لذايذ مادى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 12

12- انسان ، در حيات اخروى همانند دنيا ، داراى نياز ها و لذت هاى مادى

فيها أنه_ر من ماء . .. من لبن ... من خمر ... من عسل مصفًّى و لهم فيهامن كلّ الثم

توصيف ها و ترغيب هاى خداوند به امورى چون نهرهاى آب گوارا، شير، شراب و عسل مى رساند كه انسان ها در آخرت از اين امور مادى، لذت مى برند و بدين لذت ها نيازمنداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 54 - 4

4 - انسان در حيات اخروى ، داراى تمايلات و لذت هاى مادى

إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نهر

از اين كه خداوند وعده به {جنّات} و {نهر} داده است، استفاده مى شود كه انسان در آخرت نيز از مظاهر طبيعى لذت خواهد برد.

لذايذ مادى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 10

10 _ وجود نعمت ها و لذايذ مادى و معنوى در بهشت

جنت . .. مسكن ... و

رضون من اللّه أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 19 - 4

4 - انسان در بهشت ، داراى ويژگى هاى موجود مادى است و از خوردنى ها و آشاميدنى ها لذت مى برد .

كلوا و اشربوا هني_ًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 25 - 2

2 - پيشتازان ( سابقون ) ، در بهشت ، در كنار لذات جسمى از لذات روحى سرشار نيز برخوردار خواهند بود .

فى جنّ_ت النعيم . .. لايسمعون فيها لغوًا و لاتأثيمًا

شنيدن سخنان لغو و يا نسبت هاى دروغ و ناروا، باعث آزار روح است. ازاين رو نفى لغو و تأثيم در بهشت پيشتازان _ پس از بيان نعمت هاى مربوط به لذات جسمى _ بيانگر مطلب بالا است.

لذايذ مادى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 5

5 - انسان ، در بهشت به خوردن و آشاميدن نياز دارد و از آن لذت مى برد .

يطاف عليهم بصحاف من ذهب و أكواب

لذايذ مادى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 5

5- خوردن ، لذت بردن و برخوردار شدن از متاع ها و لذت هاى دنيوى و غوطهور شدن در آرزو هاى واهى ، هدف و مقصد اعلاى كافران است .

ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا و يلههم الأمل

لذايذ مادى كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 4

4- تمامى همّ و

تلاش كافرانِ هدايت ناپذير صدراسلام ، خوردن و بهرهورى از تمتعات و لذت هاى مادى بود .

ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا

لذايذ مجاز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 24 - 2

2 _ جواز بهره گيرى جنسى از كنيز شوهردار براى مالك وى

حرّمت . .. و المحصنات من النّساء الّا ما ملكت ايمانكم

لازم به تذكر است كه حكم مذكور داراى شرايطى است كه در فقه بيان شده است.

لذايذ معنوى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 10،14

10 _ وجود نعمت ها و لذايذ مادى و معنوى در بهشت

جنت . .. مسكن ... و رضون من اللّه أكبر

14 _ برترين لذت ها براى اهل بهشت ، لذت معنوى و روحانى است .

و رضون من اللّه أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 25 - 2

2 - پيشتازان ( سابقون ) ، در بهشت ، در كنار لذات جسمى از لذات روحى سرشار نيز برخوردار خواهند بود .

فى جنّ_ت النعيم . .. لايسمعون فيها لغوًا و لاتأثيمًا

شنيدن سخنان لغو و يا نسبت هاى دروغ و ناروا، باعث آزار روح است. ازاين رو نفى لغو و تأثيم در بهشت پيشتازان _ پس از بيان نعمت هاى مربوط به لذات جسمى _ بيانگر مطلب بالا است.

محدوديت لذايذ هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 46 - 1

1 - بهره مندى انسان ها از لذت ها و خوشى هاى دنيا ، اندك و محدود

است .

كلوا و تمتّعوا قليلاً

محرومان از لذايذ اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 13 - 3

3 - مرفهان تكذيب گر و دين ستيز ، از هرگونه آسايش و راحتى يا لذت و كام جويى در قيامت ، محروم خواهند بود .

و ذرنى و المكذّبين أُولى النعمة . .. و طعامًا ذا غصّة و عذابًا أليمًا

تأكيد خداوند بر گلوگير و دردآور بودن كيفر صاحبان ثروت و رفاه، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

محروميت از لذايذ بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 10

10 - اهل كتاب و مشركان ، در صورت كفر به اسلام ، از لذّت مناظر پردرخت و زمين آب خيز بهشت محروم خواهند بود .

من أهل الكت_ب و المشركين فى نار جهنّم . .. الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت ... جزا

ناپسندى علاقه به لذايذ مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 8

8- متمركز كردن تمامى همّ و تلاش بر بهرهورى هر چه بيشتر از تمتعات و لذت هاى دنيوى و دل بستن به آرزو هاى واهى ، امرى ناپسند و محكوم است .

ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا و يلههم

آيه، تعريض است به اينكه: كافرانِ هدايت ناپذير، تمام همّشان تمتعات دنيوى است; لذا بايد آنان را به حال خود رها كرد و اين حاكى از ناخرسندى خداوند از آنهاست.

ويژگيهاى لذايذ هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 46 - 1

1 - بهره

مندى انسان ها از لذت ها و خوشى هاى دنيا ، اندك و محدود است .

كلوا و تمتّعوا قليلاً

لذت طلبى

آثار لذت طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 9

9- هدر دادن امكانات زندگى در مسير خوش گذرانى ، در پى دارنده عذاب ذلّت بار اخروى

أذهبتم طيّب_تكم فى حياتكم الدنيا و استمتعتم بها فاليوم تجزون عذاب الهون

زمينه لذت طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 5

5- بى اعتقادى به معاد ، گرايش دهنده انسان به لذّت جويى هر چه بيشتر از امكانات دنيايى

الذين كفروا . .. أذهبتم طيّب_تكم ... و استمتعتم بها

مخاطب قرار گرفتن لذّت جويان با عنوان كفر، مى نماياند كه اين وصف در گرايش كافران به لذّت جويى و حرص بر لذّت هاى دنيايى نقشى اساسى دارد.

سرزنش لذت طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 9،10

9- هدف قرار دادن لذت جويى و شكمبارگى در زندگى ، منشى حيوانى و نه شايسته مقام انسانى

و الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م

لحن شديد توبيخى آيه و به شمار آوردن لذّت جويى صرف و به دور از عقيده و ايمان در حد زندگى حيوانى، مطلب بالا را افاده مى كند.

10- مؤمن واقعى ، در پى اعمال نيك است ; نه غوطهور در لذّت و هوسرانى .

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. و الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأن

خداوند، مؤمنان را متصف به {عملوا الصالحات} كرده و كافران را مشمول {يتمتّعون

و يأكلون كما تأكل الأنعام} دانسته است. از اين تقابل، مطلب بالا استفاده مى شود.

فرجام لذت طلبى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 16

16- بهشت ، پايان رنج و تلاش مؤمنان و دوزخ فرجام لذّت جويى و فساد كافران

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت . .. و الذين كفروا... النارمثوًى لهم

در اين آيات، ميان زندگى، اهداف و فرجام مؤمنان و كافران، مقايسه صورت گرفته است. مؤمنان اهل جهاد و عمل صالح اند و در پى دشوارى هاى آن، از بهشت برخوردار خواهند شد. اما كافران اهل رفاه و لذت جويى اند و در پى آن گرفتار آتش خواهند بود.

لذت طلبى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 9

9 - بهشتيان ، داراى تمايلات جنسى و حس لذت جويى

متّك_ين على فرش . .. فيهنّ ق_صرت الطرف

از اين كه خداوند به وجود حوريان بشارت داده، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 74 - 4

4 - بهشتيان ، داراى تمايلات جنسى و حس لذت جويى

لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

لذت طلبى در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 6

6 - لذّت جويى ها و زيبايى طلبى هاى انسان ، همراه با وى در جهان آخرت

ليدخل . .. جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر خ_لدين فيها

نويد بودن {جنّات تجرى. ..}، متوقف بر وجود حسّ زيبايى پسندى و لذّت جويى در انسان اخروى

است.

لذت طلبى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 4

4- لذّت جويى گسترده از امكانات حيات ، شيوه كافران

أذهبتم طيّب_تكم فى حياتكم الدنيا و استمتعتم بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 7،8

7- لذّت جويى و شكمبارگى حيوان گونه كافران ، تنها بهره آنان از زندگى دنيايى

الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م و النار مثوًى لهم

از مقابله دو بخش آيه _ كه براى مؤمنان پايان خوش بهشت را يادآور شده _ استفاده مى شود كه كافران، هرگز از آن نعمت هاى اخروى بهره نخواهند برد; بلكه تنها شهوت رانى و استفاده حيوان گونه از امكانات دنيا، نصيب آنان است.

8- آتش دوزخ ، جايگاه كافران لذّت طلب و شكمباره

يتمتّعون و يأكلون . .. و النار مثوًى لهم

لطف خدا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{لطف خدا}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 63 - 7

7 - رفق و مداراى خداوند نسبت به عموم انسان ها

إنّ اللّه لطيف

برداشت فوق بر اين اساس است كه {لطيف} از {لطف} (رفق و مدارات) مشتق شده باشد. بنابر اين متعلق {لطيف} در جمله ياد شده محذوف است; يعنى، {أنّ اللّه لطيف بعباده}.

آثار ذكر لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 6

6 - توجه مبلغان دينى به حضور حمايت و لطف الهى ، مايه شكيبايى آنان بر مشكلات راه

و اصبر . .. فإنّك بأعيننا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه پيامبر(ص)

به عنوان مبلغ وحى مورد هجوم كافران، قرار گرفته و خداوند براى پايدارى بخشيدن به او نظارت و حمايت خويش را به آن حضرت يادآور شده است.

آثار علاقه به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 14

14 - تقواپيشگان ، با انفاق كردن اموال خود ، نعمت علاقه مندى به لطف خدا را پاس داشته ، از آن قدردانى مى كنند .

و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى

آثار لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 6

6 - دستيابى به هدايت در گرو الطاف خدا و رحمت اوست .

أولئك عليهم صلوت من ربهم و رحمة و أولئك هم المهتدون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {أولئك} (در ذيل آيه) اشاره به مشمولين صلوات و رحمت - كه از {أولئك عليهم} به دست مى آيد - داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 16

16 - رهايى از عذاب دردناك قيامت در گرو لطف خدا و پاك شدن از گناهان و آلودگيهاست .

و لايكلمهم اللّه يوم القيمة و لايزكيهم و لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 8

8 _ رهايى انسان از گرفتارى ها و مصايب ، در گرو مشيت خدا و بسته به لطف و رحمت اوست .

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما كشفنا عنه ضرّه

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 7

7- لطف و عنايت خداوند در هدايت انسان مؤثر است .

و اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام . ربّ إنّهنّ أضللن كثيرًا من الناس

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) از خداوند خواستار نجات فرزندانش شد، معلوم مى شود كه عنايت و لطف خدا در هدايت مؤثر بوده و انسان نيازمند به آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 54 - 3

3- امكان فرزنددار شدن انسان كهن سال و مأيوس از فرزنددار شدن ، با لطف و قدرت خداوند

إنا نبشّرك بغل_م عليم . قال أبشّرتمونى على أن مسّنى الكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 56 - 4

4- ابراهيم ( ع ) اميدوار به فرزنددار شدن در كهنسالى ، در پرتو لطف و رحمت الهى

فبم تبشّرون . .. فلاتكن من الق_نطين . قال و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 87 - 1

1- لطف و رحمت خداوند ، مانع بازپس گيرى وحى ( حقايق و معارف وحيانى ) از پيامبر ( ص )

لئن شئنا لنذهبنّ . .. إلاّ رحمة من ربّك

استثنا ممكن است از كلمه و يا كلامى محذوف صورت گرفته باشد: مثلاً عبارت چنين باشد آنچه را به تو داديم، جز از سر رحمت نداديم و بنابراين، محو نخواهيم كرد. و يا استدراك از {لئن شئنا} باشد و عبارت چنين فرض شود: {و لكن لانشاء ذلك رحمة} (ولى زايل كردن معارف عطا شده را

نمى خواهيم به خاطر رحمت به تو)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 20،21

20- حضرت ابراهيم ( ع ) ، لطف و عنايت ويژه خداوند به خود را ، پشتوانه پذيرش استغفار خود مى دانست .

سأستغفر لك ربّى إنّه كان بى حفيًّا

21- مهربانى و لطف خداوند به حضرت ابراهيم ( ع ) ، بى نيازكننده او از خانه و كاشانه آزر و محبت او

قال سل_م عليك . .. إنّه كان بى حفيًّا

جمله {إنّه كان بى حفيّاً} پاسخ ابراهيم(ع) به برخورد ناشايست آزر نيز مى باشد; يعنى اگر چه تو مرا از خانه طرد كرده و به رجم تهديد مى كنى، ولى لطف و عنايت خداوند براى من كافى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 7

7- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، به عنايت خداوند ، داراى گفتارهايى راستين و پرطنين در جهان و تاريخ

و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

{لسان} در معانى مختلفى به كار رفته است، از جمله به معناى {كلام}، لذا ممكن است {لسان صدق} به معناى كلام صادق و راست باشد; يعنى آنچه كه ابراهيم(ع) و فرزندان او ابراز داشته اند، عين حقيقت است. وصف {عليّاً} براى {لسان}، نشان بازتاب وسيع آن بين مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 81 - 5،6

5- بركت يافتن هر سرزمين ، درگرو خواست و عنايت خدا است .

إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

6- تفاوت سرزمين ها از جهت ارزش ، بركت و توجهات خداوند

به آن

إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 6

6- عدم امكان برخوردارى زكريا ( ع ) از فرزند ، طبق عوامل طبيعى و بدون لطف الهى

و زكريّا إذ نادى ربّه . .. فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا له زوجه

از اين كه زكريا(ع) گفت: {خدايا مرا از تنهايى نجات ده به من فرزند عطا كن}، مى توان استفاده كرد كه اگر خداوند دعاى او را مستجاب نمى كرد ايشان از داشتن فرزند محروم مى شد و تا آخر عمر تنها مى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 107 - 2

2- مورد لطف و مرحمت قرار گرفتن انسان ، فلسفه دين و حكمت فرستاده رسولان

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 5 - 1

1 - قرآن ، نشأت يافته از رحمت و لطف الهى به انسان ها است .

و ما يأتيهم من ذكر من الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 68 - 5

5 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام ، به خاطر رحمت و لطف او بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

يادكرد سرگذشت موسى و فرعون تسلّى بخش خاطر پيامبر(ص) و نيز هشدارى است به كافران مكه كه نازل نشدن عذاب بر آنان، نه از باب ناتوانى حق تعالى است; بلكه از باب

رحمتى است كه بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان برسد، عزّت و قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 104 - 5

5 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام ، ناشى از رحمت و لطف او بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى وى .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

يادكرد سرگذشت حضرت ابراهيم(ع) و فرجام اخروى مشركان، هشدارى است به شرك پيشگان صدراسلام كه اگر بر آنان عذاب نازل نمى شود، نه از ناتوانى حق تعالى است; بلكه از باب رحمت او بر مردمان است و چون زمينه آن به پايان برسد، عزّت و قهر الهى گريز ناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 122 - 5

5 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام ، معلول رحمت و لطف وى بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى او .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

يادكرد سرگذشت قوم نوح، از يكسو تسلى خاطر پيامبر(ص) و از سوى ديگر هشدارى بود به مشركان كه اگر بر آنان عذاب نازل نشده; نه از باب ناتوانى حق تعالى است; بلكه از باب رحمتى است كه بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان رسد، عزت و قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 140 - 5

5 - مهلت دادن خدا به كافران و حق ستيزان ،

معلول رحمت و لطف او است ; نه از روى ضعف و ناتوانى .

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

يادكرد سرگذشت قوم عاد از يكسو تسلى بخش خاطر پيامبر(ص) و از سوى ديگر هشدارى است به مشركان مكه كه اگر بر آنان عذاب نازل نشده، از باب ناتوانى حق تعالى نيست; بلكه از باب رحمتى است كه او بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان رسد، عزت و قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 62 - 5

5 - تسلط انسان بر زمين و بهره گيرى گسترده وى از نعمت هاى آن ، تدبيرى الهى و نشان دهنده الطاف خداوند در حق وى

و يجعلكم خلفاء الأرض

اسناد {جعل} به خداوند، براى يادآورى اين واقعيت است كه اگر شما بر گرده زمين سواريد و از آن سود مى جوييد، امرى اتفاقى نيست; بلكه در آن رموز و مناسبات زيادى به كار رفته كه همه وابسته به تدبير خداوند است و بر اين اساس است كه قادر به تصرف در زمين و تسلط بر آن هستيد. تعبير {خلفاء الأرض} اشاره به همين تصرف و تسلط دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 34 - 11،12

11 - لطف و آگاهى همه جانبه خداوند ، منشأ صدور احكامى خاص براى همسران پيامبر

قل لأزوجك . .. ي_نساء النبىّ ... و اذكرن ... إنّ اللّه كان لطيفًا خبيرًا

12 - علم و لطف خداوند ، منشأ اعطاى عصمت به اهل بيت پيامبر ( ص )

إنّما يريد

اللّه ليذهب عنكم الرجس أهل البيت . .. إنّ اللّه كان لطيفًا خبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 57 - 1،2،3،4

1 - بهشتيان ، رهايى خود از پيامد هاى هلاكت بار هم نشينى با كافران دوزخى را ، مديون لطف خدا و به توفيق او مى دانند .

و لولا نعمة ربّى لكنت من المحضرين

2 - توفيق نجات از پيامد هاى هلاكت بار معاشرت با افراد فاسد و منحرف ، نعمت و لطف الهى است .

و لولا نعمة ربّى لكنت من المحضرين

3 - رهايى انسان از جبر محيط اجتماعى و نيز از پيامد هاى سوء معاشرت با افراد فاسد و منحرف جامعه ، در سايه ايمان به خدا و لطف و عنايت او ، امرى ممكن است .

و لولا نعمة ربّى لكنت من المحضرين

4 - انسان ها در جامعه فاسد و محيط منحرف ، بدون ايمان به خدا و لطف او ، در معرض انحراف و هلاكت اند .

و لولا نعمة ربّى لكنت من المحضرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 19

19 - بدون كمك و عنايت خداوند ، صبر و شكيبايى در برابر آزمايش هاى بزرگ همچون كشته شدن در راه خداوند ، ممكن نيست .

إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. قال ي_أبت افعل ما تؤمر ستجدنى إن شاء اللّه من

مسأله ذبح اسماعيل(ع) _ چنان كه در آيه بعد به صراحت آمده است _ يك آزمايش الهى بود. براين اساس، مشروط كردن موفقيت اين آزمايش به مشيت و عنايت خداوند (ستجدنى إن شاء اللّه

من الصابرين)، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 8

8 - رهايى انسان از گرفتارى ها و مصيبت ها ، در گرو مشيت خداوند و بسته به لطف و رحمت او است .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه منيبًا إليه ثمّ إذا خوّله نعمة منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 14

14 - اخطار و بيم دادن خداوند به بندگانش ، از روى لطف و مرحمت او است .

ذلك يخوّف اللّه به عباده ي_عباد فاتّقون

تعبير {اى بندگان من} نشانگر اظهار لطف خداوند به بندگان خويش است. گفتنى است كه اظهار لطف پس از تهديد به آتش دوزخ، مى تواند بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 9 - 4

4 - نجات مؤمنان و صالحان از بدى ها و ناراحتى هاى روز قيامت ، برخاسته از رحمت و لطف الهى است ; نه از استحقاق آنان .

و من تق السيّئات يومئذ فقد رحمته

يادآورى و تصريح فرشتگان به اين كه حفظ مؤمنان از ناراحتى هاى قيامت نشانگر اين است كه آنان مورد رحمت و لطف الهى قرار گرفته اند; مى تواند حكايت از حقيقت ياد شده داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 19 - 9،10

9 - خداوند ، قادر به مجازات گمراهان و منكران رستاخيز و لطف او به خلق مانع از سلب روزى آنان در دنيا است .

لفى ضل_ل

بعيد . اللّه لطيف بعباده يرزق من يشاء و هو القوىّ العزيز

با توجه به معناى {لطيف} _ كه حكايت از رحمت و لطف دارد _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

10 - خداوند ، قادر به مجازات گمراهان و سلب بهرهورى هاى دنيوى ايشان است ; ولى ريزنگرى ها و مشيت او در تدبير جهان مانع از اين اقدام است .

لفى ضل_ل بعيد . .. لطيف ... يرزق من يشاء و هو القوىّ

ارتباط اين آيه با آيه قبل، نشان مى دهد كه آيه شريفه درصدد پاسخ گويى به يك پرسش نهفته است و آن اين كه: اگرمنكران معاد و گمراهان، برباطل اند پس چرا خداوند روزى خود رااز آنان دريغ نمى دارد؟! خداوند در پاسخ سه موضوع مهم را مطرح فرموده است: {لطيف بودن}، {مشيت} و {قدرت شكست ناپذير او}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 8

8 - لطف ، رحمت ، قدرت و عزت خداوند ، مقتضى مصون داشتن حريم وحى از نفوذ و تصرف دروغ پردازان

اللّه لطيف بعباده . .. و هو القوىّ العزيز ... و يمح اللّه الب_طل

ارتباط مجموعه آيات و سياق واحد آنها، مى تواند بيانگر معناى ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 14

14 - { نعمت ها } برخاسته از لطف و رحمت الهى و { مصائب و سختى ها } نتيجه عملكرد خود آدمى است .

و إنّا إذا أذقنا الإنس_ن منّا رحمة . .. و إن تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 4

4 - كلمه توحيد ، كلمه اى ماندگار در نسل ابراهيم ( ع ) ، به اراده و لطف الهى

إنّنى براء ممّا تعبدون . إلاّ الذى فطرنى ... و جعلها كلمة باقية فى عقبه

فاعل {جعل} _ به قرينه آيه بعد _ مى تواند خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 30 - 9

9 - امكان فرزنددار شدن زن كهنسال و نازا ، در پرتو لطف و عنايت الهى

و بشّروه بغل_م عليم . .. قالت عجوز عقيم . قالوا كذلك قال ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 27 - 1،4،5

1 - اذعان متقين در بهشت ، به نقش لطف الهى در رهايى آنان از عذاب دوزخ و ورود ايشان به بهشت

فمنّ اللّه علينا و وقي_نا عذاب السموم

4 - بهشتيان ، قدردان لطف الهى اند ; نه مغرور به عمل خويش .

فمنّ اللّه علينا و وقينا عذاب السموم

توجه پارسايان به امتنان الهى و تكيه آنان بر لطف حق، مى رساند كه آنان تنها عمل خويش را مايه سعادت نمى دانند و مغرور به كردار خود نيستند.

5 - انسان ها ، بدون لطف و رحمت خداوند ، در معرض ابتلا به عذاب دوزخ اند .

فمنّ اللّه علينا و وقينا عذاب السموم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، مصون از هر گونه كهانت و جنون ، در پرتو عنايت پروردگار خويش

فما أنت

بنعمت ربّك بكاهن و لامجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 65 - 4

4 - رونق كشاورزى ، نشانه لطف و رحمت الهى به انسان ها است .

لو نشاء لجعلن_ه حطمًا . فظلتم تفكّهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7 - 12

12 - اميد بستن به حل مشكلات زندگى مشترك و تبديل شدن سختى ها به آسانى ها _ در پرتو لطف و عنايت خداوند _ اميدى شايسته و بجا براى مؤمنان

سيجعل اللّه بعد عسر يسرًا

آيه شريفه، ضمن اميد بخشيدن به مردان و زنان درگير با مشكلات زندگى مشترك، آنان را به رفع شدن مشكلاتشان در پرتو عنايت و لطف خداوند، اميدوار ساخته و به اين اميدوارى تشويق و ترغيب كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 2 - 5

5 - لطف و عنايت خداوند ، سبب مصونيت انسان از جنون و هرگونه انديشه نادرست و دور از عقل و خرد

ما أنت بنعمة ربّك بمجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 49 - 2،3

2 - نعمت و لطف ويژه خداوند به يونس ( ع ) ، مانع گرفتار شدن او به بيابان خشك و بى آب و گياه شد .

لولا أن تدركه نعمة من ربّه لنبذ بالعراء

3 - نعمت و لطف خداوند به يونس ( ع ) ، موجب مذمت نشدن او گرديد .

لولا أن تدركه نعمة من ربّه لنبذ بالعراء و هو مذموم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

19 - قلم - 68 - 50 - 2

2 - انقطاع وحى به يونس ( ع ) از زمان ارتكاب { ترك اولى } ( ترك مردم و نفرين عليه آنان ) و وحى مجدد به ايشان ، پس از توبه او و عنايت خداوند به وى

فاجتب_يه ربّه

مطلب ياد شده با توجه به اين نكته است كه يونس(ع) پيش از ماجراى ارتكاب {ترك اولى} از پيامبران بود. بنابراين مقصود از {فاجتباه} به رسالت رساندن او نيست; بلكه به معناى تداوم رسالت او پس از انقطاع موقت وحى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 26 - 3

3 - هيچ كس به صورت مستقل و بدون عنايت الهى ، به حقايق پنهانى و امور غيبى آگاه نيست .

فلايظهر على غيبه أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 5

5 - برخوردارى از توجّهات و عنايت هاى خداوند ، مايه خشنودى انسان و دست يافتن او به فرجامى پسنديده و رضايت بخش

ابتغاء وجه ربّه . .. و لسوف يرضى

استمرار لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 19 - 1

1 - لطف و رحمت پيوسته خداوند نسبت به بندگان خويش

اللّه لطيف بعباده

اقرار به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 13

13 - اعتراف آرزوكنندگان ثروت قارونى به لطف و رحمت خداوند در حق ايشان ، به خاطر گرفتار نساختن آنان به سرنوشت قارون ( فرو نبردن آنان در

زمين )

لولا أن منّ اللّه علينا لخسف بنا

الگوى اميدواران به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 6 - 4

4 - اميدواران به لطف خدا و معتقدان به روز جزا ، بهره مند از الگو هاى شايسته و الهى

لقد كان لكم فيهم . .. لمن كان يرجوا اللّه

اميدواران به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 109 - 4

4 - اميد پيامبران و مبلغان مخلص دين ، تنها به لطف و پاداش الهى

و ما أسئلكم . .. إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 4

4 - اميد پيامبران و تبليغ كنندگان مخلص دين ، تنها به لطف و پاداش الهى

و ما أسئلكم . .. إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 4

4 - اميد پيامبران و مبلغان مخلص دين ، تنها به لطف و پاداش الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 4

4 - اميد پيامبران و مبلغان مخلص دين ، تنها به لطف و پاداش الهى

إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 4

4 - اميد پيامبران و مبلغان مخلص دين ، تنها به لطف و پاداش الهى

و ما

أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

اميدوارى به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 55 - 5

5- بشارت دادن و اميدوار ساختن افراد بى فرزند به فرزنددار شدن در پرتو لطف و عنايت خداوند ، كارى پسنديده و ارزشمند

إنا نبشّرك بغل_م . .. فلاتكن من الق_نطين ... من رحمة ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 97 - 6

6- رهبران الهى و مصلحان جامعه اسلامى ، در معرض تبليغات سوء و استهزاى دشمنان بوده و بايد به حمايت و لطف الهى اميدوار باشند .

المستهزءين . .. و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 10

10- لطف و رحمت خاص الهى ، تنها نقطه اميد زكريا دربرخوردارشدن از فرزند بود .

فهب لى من لدنك وليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 45 - 5

5 - تنها در سايه پرهيز از گناه و توبه از خطا هاى گذشته ، مى توان به رحمت و لطف خدا اميدوار بود .

و إذا قيل لهم اتّقوا . .. لعلّكم ترحمون

به كار رفتن كلمه {لعلّ} كه براى ترجّى و اميدوارى است، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 6

6 - توبه خالصانه ، موجب اميدوارى بندگان به لطف و عنايت خداوند است .

توبوا إلى اللّه توبة نصوحًا عسى ربّكم

مطلب

ياد شده، از تعبير {عسى ربّكم} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 32 - 1

1 - اميدوارى باغداران يمنى _ پس از توبه و پشيمانى _ به جايگزين شدن بوستانى بهتر از بوستان ويران شده خويش ، در پرتو لطف پروردگار

عسى ربّنا أن يبدلنا خيرًا منها

مفسران در توضيح آيه شريفه نوشته اند: آنان با خلوص نيت توبه كردند و خداوند چون اين خلوص را ديد، بوستانى به جاى آن بوستان نابود شده به آنان عطا فرمود كه نام آن {حيوان} بود. در اين بوستان انگور فراوان و پربارى وجود داشت كه هر خوشه از آن، بار يك قاطر مى شد. (مجمع البيان و روح المعانى)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 13

13 - دل بستن به لطف خداوند ، خود از نعمت هاى الهى و سزاوار پاسخ گويى و سپاس گزارى است .

و ما لأحد عنده من نعمة تجزى . إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى

چنانچه استثنا در اين آيه، متصل باشد، {ابتغاء} از مصاديق {نعمة تجزى} خواهد بود. در نتيجه مفاد دو آيه، اين مى شود كه: كسى نزد انفاق گر نعمتى ندارد، جز يك نعمت [كه خداوند عطا كرده است] و آن حالت {ابتغاء} است. بنابراين وجود علاقه و دل بستگى به {وجه اللّه} _ كه مايه {ابتغاء} است _ نعمتى است كه بايد بهوسيله سپاس گزارى جزا داده شود (نعمة تجزى).

اهميت اميدوارى به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 55 -

2

2- توصيه فرشتگان به ابراهيم ( ع ) بر مأيوس نشدن از لطف و رحمت خداوند در زندگى

قالوا . .. فلاتكن من الق_نطين

{قنوط} به معناى نااميد شدن از خير است.

اهميت لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 11

11 - برخوردارى از لطف و توجّه خداوند ، شايسته ترين پاداش براى انفاق گرانِ باتقوا است .

الأتقى . الذى يؤتى ماله ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى

تحصيل لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 7

7 - نيل به هدايت و دستيابى به رحمت و الطاف الهى ، بشارت و مژده خداوند به صبرپيشگان راه ايمان

و بشر الصبرين . .. أولئك ... هم المهتدون

جمله {أولئك عليهم . ..} مى تواند بيانگر بشارت و مژده اى باشد كه {و بشر الصابرين} بدان اشاره داشت; يعنى: بشرهم بأن عليهم صلوات و ...

تداوم لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 4 - 2

2 - خداوند ، با نويد آخرتى بهتر از دنيا براى پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را به تداوم عنايت هاى خويش و نبود هيچ بغض و نفرتى نسبت به او ، مطمئن ساخت .

ما ودّعك . .. و للأخرة خير لك من الأُولى

تفاوت مشمولان لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 21 - 3

3- برخوردارى همه انسان ها از فيض و عطاى الهى ، به صورت يكسان و مساوى نيست .

كلاًّ نمدّ

ه_ؤلاء و ه_ؤلاء من عطاء ربّك . .. انظر كيف فضّلنا بعضهم على بعض

حتميت لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 5 - 1

1 - افراط و زياده روى مردم عصر بعثت در مخالفت با پيامبر ( ص ) ، مانع لطف خدا در فرستادن وحى نبود .

أفنضرب عنكم الذكر صفحًا أن كنتم قومًا مسرفين

با توجه به مقام آيه _ كه مسأله وحى را مطرح مى كند _ مراد از {اسراف}، افراط و زياده روى در مخالفت با وحى خواهد بود.

ذكر لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 12

12- برشمردن لطف و عنايت هاى مكرر خداوند درگذشته عمر ، زمينه جلب رحمت و لطف الهى و از آداب دعا است .

قال ربّ . .. لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 62 - 10

10 - لزوم توجه هميشگى انسان به امداد ها و الطاف خداوند در حق وى

قليلاً ما تذكّرون

لحن آميخته با سرزنش جمله {قليلاً ما. ..} مى رساند كه خداوند خواهان توجه هميشگى انسان به او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 3 - 3

3 - توجّه پيامبر ( ص ) ، به ربوبيت و عنايت ويژه خداوند به او ، مايه اطمينان آن حضرت به قطع نشدن ارتباط الهى با او است .

ما ودّعك ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2

- 8

8 - توجّه به عنايت هاى خداوند در رفع مشكلات رسالت ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. و وضعنا عنك وزرك

زمينه لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 19

19 _ توجه انسان به خدا و فرمانهايش ، زمينه ساز جلب لطف و رحمت او

نسوا اللّه فنسيهم

با استفاده از مفهوم جمله {نسوا اللّه . .. } برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 12

12- برشمردن لطف و عنايت هاى مكرر خداوند درگذشته عمر ، زمينه جلب رحمت و لطف الهى و از آداب دعا است .

قال ربّ . .. لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 122 - 6

6 - انقطاع كامل آدم ( ع ) از غير خدا و معطوف شدن تمام توجه او به خداوند ، زمينه ساز عنايت دوباره خداوند به آن حضرت بود .

اجتب_ه ربّه فتاب عليه

حرف {فا} گوياى تفريع {تاب عليه} بر جمله قبل است كه بر گردآمدن و جمع شدن همه علايق و وابستگى هاى آدم(ع) در توجه به خداوند دلالت داشت .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 51 - 8

8- لطف خداوند بر انسان ، بر اساس لياقت و شايستگى او است .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده و كنّا به ع_لمين

برداشت ياد شده با

توجه به القاى خصوصيت از مورد (حضرت ابراهيم(ع)) قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 83 - 9

9- توسل و التجاى ايوب ( ع ) به رحمت گسترده خداوند ، براى جلب لطف و عنايت او

و أيّوب . .. و أنت أرحم الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 9

9- بهره مندى از عنايات خاص الهى ، نيازمند به تلاش و عمل خود انسان است .

كلّ من الص_برين . و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 7،8

7- بهره مندى از عنايات و الطاف خداوند ، نيازمند بودن زمينه هاى لايق و مستعد است .

8 - عفت و پاك دامنى ، راه تكامل و تعالى زن و زمينه ساز برخوردارى او از الطاف و عنايات الهى

والتى أحصنت فرجها فنفخنا فيها من روحنا

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه عفت و پاك دامنى مريم(س) موجب شد كه او رشد پيدا كند و به حدى برسد كه از الطاف ويژه الهى برخوردار گشته و روح بلند حضرت مسيح(ع) با عنايت الهى در او دميده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 77 - 2

2 _ دعا و عبادت ، موجب توجه و عنايت خدا به انسان است .

قل مايعبؤا بكم ربّى لولا دعاؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 4

4 - ايمان به

خدا و همراهى با پيامبران ، مايه نجات و بهره مندى از لطف و رحمت الهى

و نجّنى و من معى من المؤمنين . فأنجين_ه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 4

4 - ايمان به خداوند ، مايه جلب لطف و رحمت او

و نجّين_ه و أهله . .. إنّه من عبادنا المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 111 - 4

4 - ايمان به خدا ، مايه جلب لطف و رحمت او

فبشّرن_ه بغل_م حليم . .. كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 122 - 4

4 - ايمان به خدا ، مايه جلب لطف و رحمت او

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما ... إنّهما من عبادنا المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 132 - 4

4 - ايمان به خدا ، موجب لطف و رحمت او

و تركنا عليه فى الأخرين . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 6

6 - عبوديت خداوند ، موجب بهره مندى از لطف و امداد الهى

أليس اللّه بكاف عبده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 22

22 - مودت اهل بيت پيامبر ( ص ) ، زمينه ساز برخوردارى انسان از غفران و لطف الهى

قل

لا أسئلكم عليه أجرًا إلاّ المودة فى القربى . .. غفور شكور

با توجه به اين كه {إنّ اللّه غفور شكور} پس از طرح محبت اهل بيت ذكر گرديده، مطلب بالا را مى توان استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 26 - 5

5 - ايمان و عمل نيك ، زمينه بهرهورى از فضل و عنايات فزون تر خداوند

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و يزيدهم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 11

11 - شمول لطف و رحمت الهى ، نسبت به گنه كاران ، در صورت اقدام عملى آنان به جبران گناهان

قل للمخلّفين من الأعراب . .. فإن تطيعوا يؤتكم اللّه أجرًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 27 - 3

3 - بهره مندى از لطف و رحمت خداوند ، منوط به شايستگى اعمال خود انسان

إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين . فمنّ اللّه علينا

از ارتباط {فمنّ اللّه. ..} با {كنّا قبل...}، استفاده مى شود كه عمل خود انسان زمينه ساز بهرهورى او از رحمت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 8،10

8 - عفّت و پاك دامنى مريم ( س ) ، زمينه ساز برخوردارى او از عنايات ويژه الهى

الّتى احصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا

تقديم عبارت {الّتى أحصنت فرجها} بر {فنفخنا فيه من روحنا}، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

10 - عفّت و پاكدامنى ، راه تكامل و تعالى زن و زمينه

ساز برخوردارى او از الطاف و عنايات الهى

الّتى أحصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه عفّت و پاكدامنى مريم(س)، موجب شد كه او رشد كرده و به حدى برسد كه از الطاف ويژه الهى برخوردار باشد و روح بلند مسيح(ع) با عنايت الهى در او دميده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 8

8 - توجّه به ربوبيت خداوند ، وادارسازنده انسان به تلاش براى كسب رضايت و لطف او است .

ابتغاء وجه ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 22

22 - تسبيح ، حمد و استغفار ، زمينه ساز جلب عنايت و توجّه خداوند

فسبّح بحمد ربّك و استغفره إنّه كان توّابًا

تواب بودن خداوند، ممكن است به معناى رجوع به بندگان باشد; به اين معنا كه به آنان تفضل كرده آنان را بپذيرد. (برگرفته از قاموس)

سرزنش يأس از لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 55 - 3

3- يأس از لطف و رحمت خداوند ، نكوهيده و ناپسند است .

فلاتكن من الق_نطين

شدت لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 7

7 - لطف و عنايت خداوند به بندگانش ، بسيار شديد است .

قل ي_عبادى الذين أسرفوا

برداشت بالا از ندا كردن گنه كاران با عنوان عبوديت و نيز اضافه شدن {عباد} به ضمير جلاله {ى} به دست مى آيد.

شرايط بهره مندى از لطف خدا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 9

9 - بهره مندى از عنايات و الطاف خداوند ، نيازمند داشتن زمينه هاى شايسته و مستعد است .

الّتى أحصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا

عموميت لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 20 - 2

2- لطف و عطاى خداوند در دنيا ، فراگير همه انسان ها از مؤمن و كافر و نيك و بد

كلاًّ نمدّ ه_ؤلاء و ه_ؤلاء من عطاء ربّك

عوامل اميدوارى به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 14

14 - خداترسى ، تلاوت قرآن كريم ، برپاداشتن نماز و انفاق در نهان و آشكار ، از عوامل اميدوارى به لطف و پاداش الهى

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

عوامل محروميت از لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 14،15

14 _ غفلت از خدا و فرمان هاى او ، عامل سلب شدن عنايت خدا نسبت به انسان و نيازهايش

نسوا اللّه فنسيهم

15 _ نقش اصلى عملكرد انسان ، در محروميتش از لطف و عنايت الهى

نسوا اللّه فنسيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 110 - 5

5 - به تمسخر گرفتن مؤمنان و مضحكه قرار دادن آنان ، مايه محروميت از لطف و رحمت الهى

فاتّخذتموهم سخريًّا . .. و كنتم منهم تضحكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

قصص - 28 - 77 - 26

26 - رواج دادن فساد در جامعه ، موجب محروميت از لطف و محبت خداوند است .

و لاتبغ الفساد فى الأرض إنّ اللّه لايحبّ المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 52 - 2

2 - انكار حق و لجاج و عناد در برابر آن مايه دورى انسان از خدا و محروميت از عنايت وى

قل أرءيتم

با توجه به اعراض خداوند از خطاب مستقيم به مشركان لجوج، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

غفلت از لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 62 - 9

9 - انسان ها در بيشتر عمر خود ، غافل از الطاف الهى در حق خويش

قليلاً ما تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 30 - 1

1 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده گرفتن قدرت و لطف الهى در تأمين نياز هاى خلق

يس_له . .. كلّ يوم هو فى شأن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند در آيه قبل، فقر ذاتى و نيازمندى موجودات و فياضيت و نياز برآورى خويش را به آدميان يادآور شده و در اين آيه غافلان و كافران را مورد سرزنش قرار داده كه چرا اين حقيقت را در هستى ناديده مى گيرند. تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

فلسفه لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 77 - 4

4 _ فراخوانى انسان ها

به اسلام ، علت و فلسفه توجه و عنايت خداوند به آنان است .

قل مايعبؤا بكم ربّى لولا دعاؤكم

لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 2

2 - گسترش الطاف و رحمت خاص الهى بر مؤمنان صبور ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 12

12 _ رأفت الهى به مؤمنان ، با خريد جانشان در برابر رضايت خويش

و من الناس . .. و اللّه رءوف بالعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 7

7 _ نماز و حالات معنوى انسان ، زمينه دريافت الطاف خداوند

فنادته . .. و هو قائم يصلّى فى المحراب

مؤيد برداشت فوق فرمايش امام صادق (ع) است كه فرمود: انّ طاعة اللّه عزّ و جلّ خدمته فى الارض و ليس شىء من خدمته يعدل الصّلوة فمن ثمّ نادت الملائكة زكريّا و قو قائم يصلّى فى المحراب.

_______________________________

من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 133، ح 2، ب 30 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 173، ح 46.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 8

8 _ عنايت خاص خداوند به مريم ( س )

يا مريم انّ اللّه اصطفيك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 100 - 5

5 _ توجه و لطف خاص خداوند به اهل ايمان

يا ايها الذين امنوا ان تطيعوا

با توجه به آيات قبل كه

خطابِ مستقيم به اهل كتاب ندارد، ولى نسبت به اهل ايمان، خطابِ مستقيم شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 18

18 _ لطف و عنايت خاصّ خداوند نسبت به پيكارگران نبرد احد

فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 2

2 _ لطف و عنايت خداوند به كشته شدگان در راه او ( شهيدان )

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 7

7 _ توجّه خاصّ خداوند به مؤمنان واقعى و حمايت و پشتيبانى مستمر از آنان

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

ظاهراً مراد از {المؤمنين9، مؤمنان خالص و واقعى مى باشد و مخاطبانِ {انتم}، كلّ جامعه اسلامى _ اعم از خالص و ناخالص _ است. بنابراين معناى آيه چنين است: خداوند، مؤمنان واقعى را به حال خودشان رها نمى كند كه همچنان با ناپاكان مختلط باشند و ناخالصان مشخّص نگردند. و اين، حاكى از توجه خاص خداوند به مؤمنان واقعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 3

3 _ خردمندان مؤمن ، مورد لطف و عنايت پروردگار هستند .

فاستجاب لهم ربّهم

اجابت سريع دعاى خردمندان مؤمن و نيز اضافه تشريفيّه در {ربّهم} (پروردگارشان)، دلالت بر عنايت و لطف خاصّ خداوند به آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 -

نساء - 4 - 9 - 12

12 _ عنايت ويژه خداوند نسبت به ضرورتِ رعايت حقوق يتيمان

وليخش الّذين . .. ذريّة ضعافاً ... وليقولوا قولا سديداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 10 - 4

4 _ عنايت ويژه خداوند نسبت به ضرورت حفظ اموال يتيمان

انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً انّما ياكلون فى بطونهم ناراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 8

8 _ خداوند با لطف و تفضل خويش ، هر عمل نيكى را پاداشى عظيم عطا خواهد كرد .

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

لطف و تفضل از كلمه {من لدنه} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 13

13 _ لطف و عنايت و خيرخواهى خداوند نسبت به بندگان

انّ اللّه نعمّا يعظكم به

با توجّه به كلمه {موعظه} كه در آن خيرخواهى و لطف و عنايت موعظه كننده نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 7

7 _ ضعف روحيه دشمنان و ناتوانى آنان از رويارويى با مسلمانان ، از عنايات خداوند

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

تقديم {سلطهم} بر {قاتلوكم} مى رساند كه مراد از سلطه، جرأت و بيباكى است ; يعنى اگر خدا مى خواست ترس را از آنان زايل مى كرد و در نتيجه با شما مى جنگيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 13

13 _ اهميت والاى

نماز و زكات و عنايت ويژه الهى نسبت به اقامه كنندگان نماز

و المقيمين الصلوة و المؤتون الزكوة

منصوب آوردن {المقيمين} به تقدير {امدح} و {اخص} براى تأكيد بيشتر به اهميت نماز و عنايت خاص خداوند به اقامه كنندگان آن است و ذكر زكات در بين ديگر عبادتها و واجبات، حكايت از اهميت ويژه آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 48

48 _ بخشايش گناه بندگان از سوى خدا همراه با لطف و مهربانى بر ايشان است .

فإنّ اللّه غفور رحيم

در برداشت فوق {رحيم}، صفت براى {غفور} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 19

19 _ عنايت خداوند به عزت و شوكت مسلمين در برابر يهود و نصارا

فعسى اللّه ان يأتى بالفتح او امر من عنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 5

5 _ الفت و مهربانى مؤمنان با يكديگر ، و پرهيز از دشمنى ، مورد عنايت و خواست الهى

انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة و البغضاء

نهى مؤكد خداوند از شرابخوارى و قماربازى و معرفى شراب و قمار به عنوان عوامل تفرقه و دشمنى حكايت از آن دارد كه الفت و مهربانى بين اهل ايمان مورد عنايت خاص خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 4

4 _ مركزيت كعبه براى قوام مردمان ، لطف الهى به ايشان

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس

لحن آيه حكايت از امتنان خداوند بر بندگان دارد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 9

9 _ عنايت ويژه الهى به برخى هدايت يافتگان يا مستقر ساختن آنان بر راه مستقيم

يجعله على صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 103 - 9،12،13

9 _ خداوند در عين آگاهى بر كردارهاى آدميان، به آنان لطف دارد.

هو يدرك الأبصر و هو اللطيف الخبير

از معانى {لطيف} رفق و لطف است و مقتضاى كنار هم آمدن دو صفت لطيف و خبير، خصوصاً در صورتى كه {الخبير} صفت {اللطيف} باشد، برداشت فوق است.

12 _ عن أبى الحسن(ع) فى حديث: . .. انما قلنا اللطيف للخلق اللطيف و لعلمه بالشىء اللطيف او لاترى إلى اثر صنعه فى النبات اللطيف ... و من الحيوان الصغار ... و ما هو اصغر منها ما لا يكاد تستبينه العيون ... .

از ابوالحسن (امام رضا يا امام هادى عليهما السلام) روايت شده است: . .. اطلاق وصف {لطيف} بر خداوند به سبب آن است كه آفريننده اشيايى لطيف است و به اشياى لطيف علم دارد. آيا نشانه آفرينش او را در گياهان لطيف، حيوانات ريز و كوچكتر از آنها كه به چشم نمى آيد مشاهده نمى كنى ... ؟

13 _ عن أبى الحسن الرضا(ع): . .. و اما اللطيف فليس قلة و قضافة و صغر، و لكن ذلك على النفاذ فى الاشياء و الامتناع من ان يدرك ... و كذلك لطف الله تبارك و تعالى عن ان يدرك بحد او يحد بوصف ... و اما الخبير فالذى لا يعزب عنه شىء و لا يفوته شىء، ليس للتجربة

و لا الاعتبار بالاشياء فيفيده التجربة و الاعتبار علما ... .

از امام رضا(ع) روايت شده است: . .. {لطيف} در صفات خداوند به معناى كمى و ريزى و كوچكى نيست، بلكه اطلاق اين صفت بر ذات اقدس او به سبب نفوذش در اشيا و ممكن نبودن درك ذات بارى است ... و اما {خبير} به معناى آن است كه هيچ چيز بر او پوشيده نيست و چيزى از حيطه آگاهى او بيرون نمى باشد. آگاهى و علم خداوند از راه تجربه و اكتساب حاصل نمى شود ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 2

2 _ ارائه آگاهى به انسان، پرتوى از ربوبيت و لطف الهى است.

قد جاءكم بصائر من ربكم

تكرار ضمير {كم} و اضافه رب به آن بيانگر لطف خداوند به بندگانش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 106 - 2

2 _ پيامبر(ص) از لطف و عنايت ويژه خداوند برخوردار است.

اليك من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 4

4 _ موسى ( ع ) با تكيه بر لطف خداوند به بنى اسرائيل در نجات بخشى آنان از شكنجه فرعونيان ، لزوم پرستش خداى يگانه و پرهيز از گرايش به شرك را به آنان گوشزد كرد .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً . .. و إذ أنجينكم من ءال فرعون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مفاهيم ذكر شده در آيه مورد بحث برگرفته از سخنان موسى باشد و مخاطبان اصلى آن همان مردمى باشند كه

پس از عبور از دريا به بت پرستى گرايش پيدا كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 20 - 4

4- نعمت ها و امكانات مادى ، لطف و عطاى خداوند و امداد او براى آدميان است .

كلاًّ نمدّ . .. من عطاء ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 22 - 2

2 - بستر خشكى ها و پهنه دريا ها ، در خدمت بهرهورى بشر ، به عنايت و لطف خداوند

و عليها و على الفلك تحملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 7

7 - لجاجت و تعصب كوركورانه اشراف كافر مكه و تحير و سرگردانى آنها در طغيان و سركشى ، على رغم مشاهده لطف و رحمت الهى در حق ايشان

و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 12

12 - پيدايش دوستى و محبت ميان انسان ها ، برخاسته از لطف و عنايت خداوند و از آيات او است .

و من ءاي_ته . .. و جعل بينكم مودّة و رحمة

نكته فوق بنابر اين احتمال است كه خطاب {و جعل بينكم مودّة. ..} خطاب به همه انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 5 - 6

6 - هشدار خداوند از فريب خوردن به وسيله عوامل اغواگر ( همچون شيطان ) درباره خدا و لطف و بخشش او

و لايغرنّكم باللّه الغرور

{باء} در {باللّه} براى

ملابست است كه بر سر مضاف مقدر (مانند {بشأن اللّه}) وارد شده است و مراد از {الغرور} _ به قرينه آيه بعد _ شيطان مى باشد. طبق نظر مفسران، مقصود از فريب خوردن درباره خدا، مى تواند اين باشد كه شيطان انسان را به عفو و بخشش خداوند مغرور مى سازد و او را به تكرار گناه، روى آوردن به متاع هاى دنيا و غفلت از آخرت سوق مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 13

13 - انسان ها در برابر نعمت ها و الطاف خداوند ، موجوداتى ناسپاس اند .

ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا قال إنّما أُوتيته على علم

مؤثر دانستن دانش و تلاش خود به عنوان عامل اصلى برخوردارى، نوعى ناسپاسى در برابر صاحب اصلى نعمت ها (خداوند كريم) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 20

20 - عزت و اقتدار خداوند ، توأم با رحمت و لطف او است .

و هو العزيز الغفور

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {غفور} صفت براى عزيز باشد.

محرومان از لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 13

13 - خداوند در قيامت لطف خويش را از كتمان كنندگان احكام و معارف دين دريغ كرده و با آنان سخن نخواهد گفت .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه . .. لايكلمهم اللّه يوم القيمة

جمله {ولايكلمهم اللّه} كنايه از خشم خدا و دريغ كردن لطف و رحمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 13

13 _ منافقان ، محروم از عنايت و توجه خدا به خاطر نسيان و غفلت آنان از او

المنفقون و المنفقت . .. نسوا اللّه فنسيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 40 - 6

6- كافران دوزخى ، از هر گونه لطف و رحمت خداوند محروم اند .

و لا هم ينظرون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ينظرون} فعل مضارع مجهول از ثلاثى مجرد و از ماده {نظرة} باشد كه به معناى رحمت است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 5

5 - طرد شدن از لطف و رحمت حق ، فرجام شوم فرعونيان و پيشوايان كفر در روز رستاخيز

و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار . .. و يوم القي_مة هم من المقبوحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 76 - 16

16 - انسان هاى مغرور و سرمست ، محروم از لطف و محبت خداوند

إنّ اللّه لايحبّ الفرحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 27

27 - فسادگران ، از لطف و محبت خداوند محروم اند .

و لاتبغ الفساد فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 34 - 2،3

2 - كافران ، محروم از كمترين لطف و عنايت خداوند در قيامت

و قيل اليوم ننسيكم

3 - محروميت كافران در قيامت از لطف و توجه حق ، نتيجه بى توجهى آنان به معاد است

.

و قيل اليوم ننسيكم كما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا

برداشت بالا، بر اين مبنا است كه {كما} در {كما نسيتم} براى تعليل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 8

8 - كافران و روى گردانان از عبادت خداوند ، دور ماندگان از هدف آفرينش و عنايت حق *

و ما خلقت . .. إلاّ ليعبدون

از اين كه هدف الهى از آفرينش انسان، پرستشگرى حق دانسته شده، استفاده مى شود كه كافران از هدف عالى خلقت _ كه مورد نظر حق بوده _ دور مانده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 3 - 3

3 - مدعيان بى عمل ، مبغوض خداوند و بى بهره از لطف و مهر او

كبر مقتًا عند اللّه أن تقولوا ما لاتفعلون

{بغض} نقطه مقابل {حبّ} است. به همين جهت در آيه بعد، نسبت به مؤمنانى كه به گفته هاى خود پايبند مى باشند، فعل {يحبّ} به كار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 11 - 3

3 - كافران دوزخى ، مورد نفرين خدا و محروم از رحمت و لطف او هستند .

فسحقًا لأصح_ب السعير

{سحق} به معناى {بُعد} است و در اين آيه، به جاى لعن و نفرين به كار رفته است و مراد از آن، دورى از رحمت و لطف الهى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 5 - 10

10 - جوامع اسرافگر ، مستحق محروميت از بركات و الطاف الهى

أن كنتم قومًا مسرفين

آيه شريفه،

نشانگر آن است كه مسرفان، استحقاق محروميت از نزول وحى را دارند; ولى لطف بى كران الهى موجب شده است كه وحى ادامه يابد.

محروميت از لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 176 - 6

6 - حق ستيزى موجب گمراهى ، محروميت از لطف و مغفرت خدا و گرفتار شدن به آتش دوزخ مى باشد .

لايكلمهم اللّه يوم القيمة . .. ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره به عقوبتهاى مطرح شده در آيات قبل باشد.

مراتب لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 6

6 - حضور مؤمنان در بين كافران و ظالمان ، بلايى سخت و رهايى از آن لطفى بزرگ و الهى

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

مشمولان لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 1

1 - الطاف و عنايت هاى خداوند ، ثناء و درود او و رحمت خاصش همواره بر مؤمنان صبرپيشه ، سايه گستر است .

أولئك عليهم صلوت من ربهم و رحمة

صلاة به معناى توجه كردن و مورد مهر قرار دادن است. (الكشاف)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 17

17- خداوند در قيامت ، عالمان متعهد و بيان كنندگان حقايق و معارف كتاب هاى آسمانى را مورد لطف خويش قرار خواهد داد و با آنان سخن خواهد گفت .

إن الذين يكتمون . .. لايكلمهم اللّه

برداشت فوق از مفهوم جمله

{إن الذين . .. لايكلمهم اللّه} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) ، برخوردار از لطف و محبت ويژه خداوند

عفا اللّه عنك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 2

2- بندگان راستين و مؤمن برخوردار از لطف و عنايت ويژه خداوند و داراى مقام و منزلتى خاص در پيشگاه او

قل لعبادى

برداشت فوق بر اين اساس است كه اضافه در {عبادى} تشريفيه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 10

10- انسان ، مورد لطف و عنايت خاص خداوند و داراى مقام و مرتبه ويژه در پيشگاه اوست .

و ءاتي_كم من كلّ ما سألتموه و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 7

7- حضرت ابراهيم ( ع ) برخوردار از عنايت ويژه خداوند و بقاى نسل او ، مورد توجه خاص الهى بود .

قالوا لاتوجل إنا نبشّرك بغل_م عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 61 - 2

2- خاندان حضرت لوط ( ع ) ، برخوردار از عنايت ويژه خداوند

فلمّا جاء ءال لوط المرسلون

از ورود فرشتگان به عنوان مهمان بر خاندان لوط(ع) و نه بر خود لوط(ع) بيانگر عنايت خاص خداوند به آنان و جايگاه بلند ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 92 - 3

3- پيامبر (

ص ) داراى شخصيتى والا در نزد پروردگار و برخوردار از عنايت و لطف ويژه او

فوربّك

از اينكه خداوند در سوگند خويش پيامبر(ص) را مخاطب قرار داد و فرمود: {سوگند به پروردگار تو. ..} برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 99 - 5

5- پيامبر ( ص ) تحت تربيت و عنايت ويژه خداوند

و اعبد ربّك حتى يأتيك اليقين

اضافه صفت {رب} به كاف خطاب _ كه مرجع آن پيامبر است _ با توجه به اين نكته كه خداوند {رب} همه بندگان است، مى تواند به جهت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 15

15- انسان ، بهره مند از لطف خاص خداوند و برخوردار از كرامت و مقام ويژه در جهان

و الله جعل لكم من بيوتكم . .. و جعل لكم من الجبال ... لعلّكم تسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 1،2،5

1- حمايت و لطف الهى ، همراه تقواپيشگان است .

إن الله مع الذين اتّقوا

2- نيكوكاران ، از حمايت و لطف الهى برخوردارند .

إن الله مع . .. الذين هم محسنون

5- هدايت گران و مبلغان صابر دين ، در قبال مكر ها و اذيت و آزار دشمنان ، از حمايت و لطف الهى برخوردارند .

و اصبر . .. إن الله مع الذين اتّقوا و الذين هم محسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 20 - 4

4- نعمت ها و امكانات مادى ، لطف

و عطاى خداوند و امداد او براى آدميان است .

كلاًّ نمدّ . .. من عطاء ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 7

7- پيامبر ( ص ) ، تحت ربوبيت و عنايت ويژه خداوند

إن ربّك أحاط بالناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 2

2- پيامبر ( ص ) ، در مواضع دينى _ اجتماعى خويش _ به عنايت خداوند _ معصوم بود .

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 85 - 10

10- پيامبر ( ص ) ، تحت عنايت ويژه و ربوبيت خاص خداوند

من أمر ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 2

2- ذوالقرنين ، در پرتو لطف پروردگار ، برخوردار از امكانات مادّى بسيار ، بهره مند بود .

قال ما مكّنّى فيه ربّى خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 6،7

6- بنده نوازى و مهرورزى خداوند ، مايه برخوردارى پيامبر ( ص ) از تربيت ها و الطاف او است .

ذكر رحمت ربّك عبده

اين كه خداوند، رحمت بر بنده اش زكريا را با تعبير {ربّك} _ خطاب به پيامبر(ص) _ بيان كرد، اشاره به اين نكته دارد كه او در راستاى تربيت آن حضرت نيز از رحمت بر بنده خود دريغ نخواهد كرد.

7- { كهيعص } ، رمزهايى از سرگذشت لطف الهى در حق زكريا است .

كهيعص

. ذكر رحمت ربّك عبده زكريّا

گفته اند: {كهيعص} مى تواند مبتدا باشد و {ذكر}، خبر آن. در اين صورت خود {كهيعص}، يادى رمزگونه از رحمت خداوند به زكريا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 13 - 7

7- يحيى ( ع ) درپرتو عنايت هاى خداوند ، دوست دار او و سرشار از اشتياق به وى بود .

حنانًا من لدنّا

دراين برداشت، وصف {حناناً} بيانگر مهر و محبتى است كه خداوند آن رانسبت به خود، به يحيى(ع) عطا فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 25 - 6

6- حضرت مريم ( س ) مورد عنايت ويژه خداوند و داراى كرامت بود .

و هزّى إليك . .. تس_قط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 18،19،21

18- حضرت ابراهيم ( ع ) ، پيوسته مشمول نيكى و لطف ويژه خداوند بود .

إنّه كان بى حفيًّا

{حفىّ} يعنى كسى كه كمال نيكى و گراميداشت را در حق ديگرى دارد (برگرفته از {لسان العرب}) و {كان} در اين موارد، مفيد ثبوت و دوام است، لذا مضمون جمله چنين است كه خداوند همواره مرا مورد عنايت و لطف خويش قرار داده است. از معانى {حفىّ}، {عالم} نيز مى باشد، ولى آنچه ذكر شد، با آيه تناسب بيشترى دارد.

19- پيامبران و بندگان محبوب خداوند ، مشمول نيكى و لطف بسيار او هستند .

إنّه كان بى حفيًّا

21- مهربانى و لطف خداوند به حضرت ابراهيم ( ع ) ، بى نيازكننده او از خانه و كاشانه آزر و محبت

او

قال سل_م عليك . .. إنّه كان بى حفيًّا

جمله {إنّه كان بى حفيّاً} پاسخ ابراهيم(ع) به برخورد ناشايست آزر نيز مى باشد; يعنى اگر چه تو مرا از خانه طرد كرده و به رجم تهديد مى كنى، ولى لطف و عنايت خداوند براى من كافى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 63 - 2

2- خداوند ، عطاكننده بهشت به تقواپيشگان است .

نورث من عبادنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 68 - 6

6- خداوند به پيامبر ( ص ) عنايت و لطف خاص داشته و او در قبال انكاركنندگان معاد ، دلجويى كرده است .

فوربّك لنحشرنّهم والشي_طين

ضمير {فوربّك} خطاب به پيامبر(ص) است. عنايت به آن حضرت هنگام قسم خوردن خداوند به نام مقدس خويش، نوعى اظهار لطف و دلجويى از پيامبر(ص) در قبال خيره سرى هاى كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 10

10- عنايت ويژه خداوند به پيامبر ( ص ) در خطاب هاى قرآنى

عند ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 17 - 3

3 - خداوند نسبت به موسى ( ع ) لطف و عنايت ويژه اى داشت .

و ما تلك بيمينك ي_موسى

روشن است كه پرسش خداوند از موسى(ع) به جهت كسب اطلاع نبوده است، بلكه اين سؤال مى تواند آغاز باب گفت وگو باشد و علاوه بر توجه دادن موسى به استثنايى نبودن عصايش، اضطراب و هراس آن حضرت را نيز برطرف سازد; طرح اين پرسش

و نيز خطاب دو باره {ياموسى} نشانه ابراز لطف و عنايت الهى به موسى(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 19 - 2

2 - مكالمه خداوند با موسى ( ع ) ، همراه با ابراز لطف و رأفت به آن حضرت بود .

ي_موسى . .. قال ألقها ي_موسى

تكرار اسم، نشانه ابراز كمال علاقه به مخاطب است. در اين آيات، علاوه بر لحن محبت آميز آيات، نام موسى(ع) در خطاب الهى چند بار تكرار گرديده است كه نشان از لطف و عنايت خاص خداوند به آن حضرت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 36 - 7

7 - موسى ( ع ) ، بسيار مورد عنايت خداوند بود .

ي_موسى

اجابت سريع خواسته هاى موسى(ع) و تكرار تصريح به نام وى، بر توجه و عنايت خداوند به موسى(ع) دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 37 - 2،3

2 - موسى ( ع ) پيش از گام نهادن در وادى طوى نيز مورد لطف و عنايت و مشمول نعمت سنگين خداوند شده بود .

و لقد مننّا عليك مرّة أُخرى

3 - برخوردارى موسى ( ع ) از نعمت بزرگ خداوند در گذشته ، مايه اطمينان او به اجابت حتمى خواسته هايش در وادى طوى بود .

و لقد مننّا عليك مرّة أُخرى

تعبير {لقد} نشانه سوگند است. خبر از گذشته همراه با تأكيد، براى ايجاد اطمينان نسبت به وعده هاى مربوط به آينده (أُوتيت سؤلك) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

طه - 20 - 38 - 2

2 - موسى ( ع ) از طفوليت ، مورد عنايت ويژه خداوند قرار داشت .

إذ أوحينا إلى أُمّك مايوحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 16

16 - محبوبيت يافتن در دل ها ، لطف و عنايتى الهى است .

و ألقيت عليك محبّة منّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 5،6

5 - بنى اسرائيل ، مورد عنايت و لطف الهى ، در عصر ستم ديدگى و شكنجه شدن از سوى فرعونيان

أسر بعبادى

اضافه {عباد} به ضمير متكلم، به جهت تكريم بنى اسرائيل و اظهار لطف به آنان است. اين امر، زمانى صورت گرفته كه آنان در بند حكومت فرعون و شكنجه هاى او بودند. خداوند با تعبير {عبادى} بر رفتار فرعونيان _ كه بنى اسرائيل را به بندگى گرفته بودند _ خط بطلان كشيده و آنان را تنها بنده خود معرفى كرده است.

6 - بندگان مظلوم و تحت شكنجه حكومت هاى ظالم ، مورد عنايت و لطف خداوند

أسر بعبادى

يادكردن از بنى اسرائيل به عنوان {عبادى} در حالى كه تحت ستم و شكنجه هاى فرعون قرار داشتند; دلالت براين نكته دارد كه بندگان تحت شكنجه ظالمان (در صورتى كه خواستار رهايى باشند) مورد نظر و عنايت خداوند قرار دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48 - 3

3- حضرت موسى و هارون ( ع ) ، از قدرت تشخيص حق و باطل در پرتو لطف خدا برخوردار بودند .

و لقد ءاتينا موسى و

ه_رون الفرقان

با توجه به معناى لغوى {فرقان} (شىء جدا كننده و متمايز ساز ميان حق و باطل) برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 51 - 1،4

1- ابراهيم ( ع ) از رشد و كمال والا در پرتو عنايت الهى برخوردار بود .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده

4- ابراهيم ( ع ) در پرتو عنايت الهى ، از رشد و كمالات خاص از دوران كودكى و قبل از نبوت بهره مند بود .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مراد از {من قبل} پيش از بلوغ و يا قبل از نبوت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 69 - 4،5

4- ابراهيم ( ع ) از امداد و لطف ويژه الهى در انجام رسالت خويش برخوردار بود .

قلنا ي_نار كونى بردًا و سل_مًا على إبرهيم

5- مبلّغان و دعوت كنندگان به توحيد و معارف الهى ، در شرايط حساس و خطير از لطف و امداد خداوند برخوردار خواهند شد .

قلنا ي_نار كونى بردًا و سل_مًا على إبرهيم

نقل داستان نجات ابراهيم از آتش، مى تواند به منظور دلدارى به پيامبراسلام(ص) و مؤمنانى باشد كه در شرايط دشوار مكه زندگى مى كردند. همچنين براى بيان اين نكته باشد كه چنين امدادى، شامل حال تمامى يكتاپرستان و مبلغان دين توحيدى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 9

9- خاندان نوح از مؤمنان به رسالت نوح ( ع ) و بهره مند

از لطف ويژه خداوند

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

نجات خاندان نوح(ع)، بيانگر عنايت ويژه خداوند به ايشان و نيز حاكى از ايمان آنان به رسالت نوح(ع) است; زيرا اگر آنان مانند قوم نوح كافر بودند، نجات نمى يافتند. گفتنى است آيه بعد (و نصرناه من القوم الذين كذّبوا...) مؤيد همين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 3،8

3- حضرت سليمان ( ع ) ، مورد توجه و عنايت خداوند ، حتى در زمان داوود ( ع )

و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث . .. ففهّمن_ها سليم_ن

8- داوود ( ع ) برخوردار از مقام والا در پيشگاه خداوند و بهره مند از لطف ويژه او

و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن و الطير

از آن جايى كه خداوند، كوه ها و پرندگان را براى هم آوايى با داوود(ع) در تسبيح الهى تسخير و رام كرد _ با آن كه همه پديده ها در حال تسبيح او هستند _ مى تواند برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 10

10- زكريا ( ع ) از عنايت و لطف ويژه خداوند برخوردار بود .

فاستجبنا له و وهبنا له يحيى و أصلحنا

تكرار {له} (براى او)، مى تواند حاكى از عنايت خاص خداوند به زكريا(ع) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 6

6- عفت و پاك دامنى مريم ( س ) ، زمينه ساز برخوردارى وى از عنايات ويژه الهى بود .

التى أحصنت فرجها

فنخنا فيها من روحنا

تقدم عبارت {والتى أحصنت فرجها} بر {فنفخنا فيها من روحنا} مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 8

8- وراثت زمين براى صالحان ، در پرتو عنايت خداوند به آنان

و لقد كتبنا . .. أنّ الأرض يرثها عبادى الص_لحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 77 - 5

5 _ مسلمانان ، مورد توجه و عنايت خدا هستند .

قل مايعبؤا بكم ربّى لولا دعاؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 4

4 - بنى اسرائيل گرفتار در نظام فرعونى ، مورد حمايت و لطف الهى

أن أسر بعبادى

اضافه {عباد} به ضمير متكلم، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 122 - 1

1 - پيامبر ( ص ) برخوردار از حمايت و لطف ويژه خدا در قبال عنادورزى هاى مخالفان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

با توجه به اين كه آيه پيش به حق ناپذيرى اكثريت مشركان صدر اسلام اشاره دارد، در اين آيه پيامبر مورد خطاب قرار گرفته كه: اى پيامبر! تو از اين بابت نگران نباش; زيرا در حمايت ويژه ما هستى و ما با قدرت قاهر و شكست ناپذير خود، دشمنانت را سركوب خواهيم كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 140 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، برخوردار از حمايت و لطف

ويژه خدا در قبال عنادورزى هاى مخالفان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

با توجه به تعريض آيه قبل به حق ناپذير بودن اكثريت مشركان صدراسلام، اين آيه پيامبر(ص) را مورد خطاب قرار داده و مى فرمايد: اى پيامبر! تو از اين بابت نگران نباش; زيرا ما با قدرت قاهر و شكست ناپذير خود، دشمنانت را سركوب خواهيم كرد. (چنان كه دشمنان هود(ع) را سركوب كرديم).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 159 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، برخوردار از حمايت ها و الطاف ويژه خداوند در قبال عنادورزى هاى مشركان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

با توجه به بيان سرگذشت صالح(ع) و ثموديان و فرجام هلاكت بار آنان در آيات پيشين و تعريض آيه قبل به حق ناپذيرى اكثريت مشركان صدر اسلام، در اين آيه خطاب را متوجه پيامبر(ص) نموده و مى فرمايد: اى پيامبر! تو از اين بابت نگران نباش; زيرا ما با قدرت قاهر و شكست ناپذير خود، دشمنانت را سركوب خواهيم كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 175 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، برخوردار از حمايت ها و الطاف ويژه خداوند در قبال عنادورزى هاى مخالفان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

با توجه به تعريض آيه قبل به حق ناپذير بودن اكثريت شرك پيشگان صدراسلام، در اين آيه پيامبر را مخصوص به خطاب قرار داده; مى فرمايد: اى پيامبر! تو از اين بابت نگران

نباش، زيرا ما همان گونه كه لوط(ع) را مورد حمايت قرار داديم و قوم فاسدش را از ميان برداشتيم، تو را نيز در حمايت خويش قرار خواهيم داد و با قدرت قاهر و شكست ناپذير خود، دشمنانت را سركوب خواهيم كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 191 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، برخوردار از حمايت و لطف ويژه خداوند در قبال عنادورزى هاى مشركان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

ذكر آيه {إنّ ربّك. ..} پس از بيان ماجراى شعيب(ع) و مردم ايكه،اين پيام را دارد كه اى پيامبر! همان گونه كه خداوند، شعيب(ع) را تحت حمايت خود قرار داد و مردم ايكه را از ميان برداشت; تو را نيز در حمايت ويژه خود قرار خواهد داد و دشمنانت را سركوب خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 15 - 2

2 - حمد و ستايش داوود و سليمان به درگاه خدا به خاطر برخوردارى از عنايت ويژه او

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا و قالا الحمد للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 9

9 - الطاف الهى در حق داوود و سليمان ( ع ) ، الطافى آشكار براى همگان

و قال ي_أيّها الناس . .. إنّ ه_ذا لهو الفضل المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 5

5 - مادر موسى ، برخوردار از منزلتى بلند در پيشگاه خداوند و

مورد لطف و عنايت ويژه او

و أوحينا إلى أُمّ موسى . .. و لتعلم أنّ وعد اللّه حقّ

مادر موسى، در اين بخش از آيات محور داستان موسى قرار گرفته است و اين مى تواند حاكى از منزلت و جايگاه بلند او در نزد خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، برخوردار از لطف و رحمت ويژه خداوند

و ل_كن رحمة من ربّك

نكره آمدن {رحمة} نشانگر ويژه بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 60 - 6

6 - زندگى هدايت يافتگان در جهان آخرت ، زندگى در جوار لطف و رحمت بيكران خداوند است .

و ما عند اللّه خير و أبقى

با توجه به قيد {عنداللّه} (نزد خدا) _ كه مى تواند كنايه از لطف و رحمت واسعه او باشد _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 68 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مورد لطف و عنايت ويژه خداوند

و ربّك يخلق

اضافه در {ربّك} تشريفيه و بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 69 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مورد لطف و عنايت ويژه خداوند

و ربّك يعلم

اضافه در {ربّك} تشريفيه و رساننده مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 86 - 7

7 - پيامبر ( ص )

، از لطف و عنايت ويژه خداوند برخوردار بوده است .

إلاّ رحمة من ربّك

تعبير {ربّك} به صورت اضافه تشريفى {ربّ} به {كاف}، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 56 - 1

1 - مسلمانان مكه ، مورد توجه ويژه خداوند بودند .

ي_عبادى الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 7

7 - مؤمنان راستين ، تحت عنايت و توجه ويژه پروردگارند .

يدعون ربّهم

اضافه {ربّ} به ضمير {هم} _ كه مرجع آن مؤمنان است _ با توجه به اين كه پروردگار، ربّ همه انسان ها است، مى تواند به نكته ياد شده اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 25 - 2

2 - پيامبر ( ص ) تحت توجه و عنايت ويژه خداوند بود .

إنّ ربّك هو يفصل

اضافه {ربّ} به ضمير مخاطب _ كه مرجع آن پيامبراكرم(ص) است _ مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 2 - 7

7 - پيامبر ( ص ) از عنايت ويژه خداوند ، برخوردار بود .

ما يوحى إليك من ربّك

اضافه شدن {ربّ} به ضمير مخاطب مفرد _ كه مرجع آن پيامبر(ص) است _ با توجه به اين كه خداوند، ربّ همه مؤمنان و انسان ها است، از عنايت ويژه خداوند به آن حضرت حكايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 1،11

1

- خداوند ، عطاكننده فضيلت هايى براى سليمان ( ع )

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و لسليم_ن

{لسليمان} عطف به {داود} در آيه قبل و متعلق به فعل محذوف {سخّرنا} است.

11 - مسخّر و رام بودن جنّيان براى سليمان ( ع ) ، از عطاياى خدا به آن حضرت

و لقد ءاتينا فضلاً . .. و لسليم_ن ... و من الجنّ من يعمل بين يديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 35 - 7

7 - مترفان ، خود را مورد عنايت ويژه خدا مى دانند .

و قالوا نحن أكثر أمولاً و أول_دًا و ما نحن بمعذّبين

به قرينه جوابى كه خداوند در آيه 37 به مترفان داده است، به دست مى آيد كه اين كلام از ناحيه آنان، احتمالاً به منظور نكته ياد شده گفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 36 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، مورد توجه و عنايت ويژه خداوند

قل إنّ ربّى يبسط الرزق

سفارش خداوند به پيامبر(ص) مبنى بر اعلام منشأ قبض و بسط روزى بندگان، با عبارت {ربّى} آمده است. چنين تعبيرى حكايت از اين حقيقت مى كند كه خداوند، در صدد معرفى موقعيت پيامبر(ص) در پيشگاه خودش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 39 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، مورد توجه و عنايت ويژه پروردگار

إنّ ربّى

گفتنى است كه سفارش خداوند به پيامبر(ص) براى اعلام منشأ قبض و بسط روزى بندگان، با عبارت {إنّ ربّى} آمده است. چنين

تعبيرى، حكايت از اين حقيقت مى كند كه خداوند، در صدد معرفى موقعيت پيامبر(ص) در پيشگاه خودش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 48 - 4

4 - پيامبر اكرم ( ص ) ، تحت عنايت ويژه خداوند

قل إنّ ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 50 - 8

8 - پيامبراكرم ( ص ) ، مورد عنايت ويژه خداوند

فبما يوحى إلىّ ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 10

10 - انسان ، مورد لطف خداوند و برخوردار از جايگاه ويژه در پيشگاه او

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

احياى زمين و روياندن دانه ها از آن براى تغذيه انسان، مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 1،2،9

1 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به عنايت خداوند از اندوه بزرگ نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

2 - نوح ( ع ) و خاندانش ، به لطف الهى از عذاب طوفان نجات يافتند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

مقصود از {اندوه بزرگ} يا طوفان است و يا اذيت و آزار مردم كافر. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

9 - نجات نوح ( ع ) و خاندانش از غمى بزرگ ، از نعمت ها و الطاف الهى به آن حضرت

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

برداشت

ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى اعطا شده به حضرت نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 77 - 3

3 - بقاى نسل نوح ( ع ) براى هميشه تاريخ ، از نعمت ها و الطاف ويژه الهى به ايشان

و جعلنا ذرّيّته هم الباقين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى اعطا شده به نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 78 - 2

2 - باقى ماندن نام و آوازه نوح ( ع ) در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر حضرت نوح(ع) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 4،6

4 - لطف و عنايت خدا ، موجب شكست توطئه مشركان عليه ابراهيم ( ع ) و پيروزى آن حضرت در برابر آنان

فأرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأسفلين

{أسفل} (مفرد {أسفلين}) در اصل به معناى فروتر است; ولى در آيه شريفه كنايه از شكست و به معناى مغلوب مى باشد; زيرا انسانِ غالب، احساس برترى و انسان مغلوب، احساس فروترى مى كند.

6 - جبهه حق ، برخوردار از امداد هاى غيبى و لطف و كمك الهى

فأرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأسفلين

برداشت ياد شده به خاطر اين

نكته است كه ذكر داستان ابراهيم(ع) براى مسلمانان، به عنوان الگو و نمونه اى از دو جريان حق و باطل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 108 - 2

2 - برجا ماندن نام و آوازه ابراهيم ( ع ) در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر حضرت ابراهيم(ع) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 1

1 - ابراهيم و اسحاق ( عليهماالسلام ) ، برخوردار از بركات و فيوضات الهى

سل_م على إبرهيم . .. و ب_ركنا عليه و على إسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 2

2 - نجات موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، مهم ترين و برجسته ترين نعمت و احسان خداوند به ايشان بود .

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه نجات موسى و هارون(عليهماالسلام) از اندوه بزرگ بخشى از نعمت هاى الهى به ايشان بود; ولى در عين حال به طور جداگانه ذكر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 119 - 2

2 - باقى ماندن نام و آوازه موسى و هارون ( عليهماالسلام ) در ميان آيندگان ، از نعمت ها

و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليهما فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر موسى و هارون (عليهماالسلام) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 129 - 2

2 - باقى ماندن نام و آوازه الياس پيامبر در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام بر شمردن نعمت هاى خدا به حضرت الياس و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 146 - 3،5

3 - يونس ( ع ) ، مورد لطف ويژه خداوند و برخوردار از امداد او

و أنبتنا عليه شجرة من يقطين

5 - دعا و تسبيح يونس ( ع ) ، موجب برخوردار شدن او از لطف و امداد خداوند

إنّه كان من المسبّحين . .. و أنبتنا عليه شجرة من يقطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 42 - 5

5 - شفا يافتن ايوب ( ع ) از آب سرد جوشيده از زمين ، از معجزات خداوند و الطاف او به آن حضرت

اركض برجلك ه_ذا مغتسل بارد و شراب

از ظاهر آيه شريفه استفاده مى شود، كه خداوند درصدد بيان معجزه و لطف خود به ايوب(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 1،2

1 - خداوند ، خانواده از دست

رفته ايوب را زنده كرد و به او بازگرداند .

و وهبنا له أهله

در اين كه مقصود از {و وهبنا له أهله} چيست; ميان مفسران دو ديدگاه وجود دارد: 1_ برخى برآنند كه خانواده ايوب، مرده بودند و خداوند آنان را زنده كرد و به او بازگردانيد. 2_ برخى ديگر برآنند كه خانواده ايوب(ع) زنده بودند; ولى از اطراف او _ كه به امراض و بليه هاى گوناگون مبتلا بود _ پراكنده شده بودند. اما خداوند با شفا دادن ايوب(ع) و رفع گرفتارى از آن حضرت، آنان را به او بازگردانيد. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه اول است.

2 - با عنايت خداوند ، خانواده پراكنده و متفرق ايوب ( ع ) به سوى آن حضرت بازگشتند .

و وهبنا له أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 4

4 - ايوب ( ع ) و همسرش ، مورد لطف و عنايت خداوند بودند .

و خذ بيدك ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

توصيه خداوند به ايوب(ع) براى وفاى به سوگند خود به شكلى آسان، در حقيقت لطف و عنايت الهى به ايشان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 54 - 3

3 - برخوردار شدن تقواپيشگان از بهشت و نعمت هاى جاويدان آن ، براساس لطف و عنايت خدا به ايشان است ; نه به خاطر استحقاق و حق آنان بر خدا .

جنّ_ت عدن . .. ه_ذا لرزقنا ما له من نفاد

تصريح بر خدادادى بودن بهشت و نعمت هاى آن _ در حالى كه خدادادى بودن آن بر كسى پوشيده نيست

_ مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 3

3 - بندگان مؤمن ، مورد لطف و عنايت ويژه خداوند .

ي_عباد الذين ءامنوا

برداشت بالا از تعبير {ي_عباد} (اى بندگان من) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 74 - 6

6 - بهشت جاويدان ، فراتر از استحقاق تقواپيشگان و جلوه اى از لطف و بخشش الهى به آنان

و أورثنا الأرض نتبوّأ من الجنّة

برداشت ياد شده از تعبير ارث درباره بهشت به دست مى آيد; زيرا ميراث چيزى است كه انسان براى آن معمولاً زحمتى نكشيده و تلاشى نكرده تا مستحق آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 4،5،8

4 - بهره مندى پدران ، همسران و فرزندان صالح از بوستان هاى ماندنى بهشت ، در سايه لطف الهى به مؤمنان تائب و پيرو دين

و أدخلهم جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند تنها به مؤمنان تائب و اهل عمل، وعده بهشت داده; ولى در عين حال فرموده است: پدران، همسران و فرزندان ايشان نيز _ در صورت صالح بودنشان _ وارد بهشت خواهند شد. يادآورى اينان در رديف مؤمنان تائب _ كه وعده بهشت تنها به آنان اختصاص دارد _ مى تواند نوعى پاداش به ايشان و لطف الهى در حق آنان باشد.

5 - قرب و منزلت مؤمنان تائب و پيرو دين در پيشگاه

خداوند و لطف ويژه الهى به آنان

جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

8 - بودن پدران ، همسران و فرزندان در بهشت ، از الطاف الهى در حق مؤمنان تائب و پيروان دين

و أدخلهم جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

ياد كردن مسأله بودن پدران و. .. در بهشت در كنار مؤمنان تائب، در عين آن كه آنان از نظر مقام و كمال در حدى نيستند كه مانند مؤمنان باشند (هرچند صلاحيت عمومى ورود به آن جا را دارند)، مى تواند بيانگر اظهار لطف الهى به مؤمنان تائب باشد; زيرا وجود اين افراد در كنار انسان، خود نعمتى بزرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 53 - 5

5 - بنى اسرائيل ، برخوردار از عنايت ويژه خداوند

و أورثنا بنى إسرءيل الكت_ب

برداشت ياد شده از تعبير ارث درباره اعطاى كتاب به دست مى آيد; زيرا ميراث چيزى است كه انسان براى آن معمولاً زحمتى نكشيده و تلاشى نكرده است تا مستحق آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 45 - 10

10 - مصون ماندن امت پيامبر ( ص ) از نابودى و كيفر دنيوى ، در پرتو عنايت ربوبى خداوند به آن حضرت است . *

و لولا كلمة سبقت من ربّك لقضى بينهم

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه ضمير {هم} در {بينهم}، مربوط به كفار عصر بعثت باشد و نه قوم موسى. و از آن جا كه خداوند در موارد امهال، تعبير به {ربّك}

نموده است _ كه نشانه عنايت ويژه خداوند به پيامبر(ص) مى باشد _ مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 8

8 - آفرينش زن و مرد از جنس واحد ، لطف الهى نسبت به آدميان

جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

آيه شريفه در مقام امتنان و ذكر نعمت هاى الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 19 - 9

9 - خداوند ، قادر به مجازات گمراهان و منكران رستاخيز و لطف او به خلق مانع از سلب روزى آنان در دنيا است .

لفى ضل_ل بعيد . اللّه لطيف بعباده يرزق من يشاء و هو القوىّ العزيز

با توجه به معناى {لطيف} _ كه حكايت از رحمت و لطف دارد _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 15

15 - مؤمنان نيك كردار ، برخوردار از قرب خداوند و مورد عنايت ويژه او در جهان آخرت

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 16،20

16 - جبران كاستى اعمال نيك مؤمنان ، از سوى خداوند

و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنًا

برداشت ياد شده بنابر نظر عده اى از مفسران است كه {نزد له فيها حسناً} را بدين معنا گرفته اند: اگر در انجام عمل نيك نقص و كاستى باشد، خداوند آن را جبران نموده و بر حسن آن مى افزايد.

20 -

پذيرش كمترين عمل نيك مؤمنان از سوى خداوند ، نشانى از ارج گذارى او به بندگان خود

و من يقترف حسنة . .. إنّ اللّه غفور شكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 6

6 - لطف بى كران الهى نسبت به آدميان ، حتى انسان هاى گنه كار

يقبل التوبة عن عباده

از اين كه خداوند توبه همه گنه كاران را مى پذيرد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 34 - 6

6 - انسان ها ، با وجود گناه كارى و ناسپاسى ، برخوردار از فضل و عنايت بى كران الهى

و يعف عن كثير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 5 - 6

6 - عنايت خداوند به هدايت تمامى انسان ها ، حتى مشركان ستيزه جو

أفنضرب عنكم الذكر صفحًا أن كنتم قومًا مسرفين

آيه شريفه، نشانگر لطف و رحمت الهى است; بدين صورت كه خداوند، حتى با مخالفت فراوان مشركان، از فرو فرستادن قرآن دريغ نورزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 23 - 5

5- بنى اسرائيلِ گرفتار در چنگال فرعونيان ، مورد عنايت و عطوفت پروردگار

فأسر بعبادى

به كار رفتن تعبير {عبادى} در حق بنى اسرائيل، بيانگر مطلب يادشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 56 - 5

5- دور ماندن بهشتيان از ناگوارى هاى جهنم ، در پرتو لطف و حمايت خداوند

و وق_هم عذاب الجحيم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 8

8 - نعمت ها و منافع دريا ، نمود لطف و فضل الهى براى آدميان

سخّر لكم البحر . .. و لتبتغوا من فضله

از اين كه بر منافع نهفته در دريا {فضل الهى} اطلاق شده است، مطلب بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 16 - 2

2 - بنى اسرائيل ، قومى برگزيده و مورد عنايات الهى در گذشته تاريخ

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 5 - 4

4- شهيدان ، برخوردار از آسودگى خاطر در پرتو عنايت خداوند *

و يصلح بالهم

برداشت بالا بدان احتمال است كه {بال}، به معناى قلب و خاطر باشد و {إصلاح} به معناى زدايش نگرانى ها و آرامش بخشيدن به آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 17 - 2

2- دلدادگان به وحى و سخنان رسول ( ص ) ، برخوردار از عنايت ويژه خداوند در ره يابى به حق

و منهم من يستمع إليك . .. و الذين اهتدوا زادهم هدًى

{والذين اهتدوا} معرف چهره هايى است كه برخلاف هواپرستان و قلب هاى مهر شده، با استماع سخنان پيامبر(ص) و پيام قرآن، بر هدايتشان افزوده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 12

12 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از عنايت ويژه الهى و بقاى نسل او مورد توجه خداوند

و بشّروه بغل_م عليم

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 7

7 - بهشتيان ، مسرور و شادمان از لطف پروردگار خويش ، به خاطر رهايى از دوزخ

ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 7

7 - الحاق اعضاى مؤمن خانواده بهشتيان به ايشان ، تبلور لطف و فضل الهى در حق آنان

و الذين ءامنوا و اتّبعتهم ذرّيّتهم بإيم_ن ألحقنا بهم ذرّيّتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 27 - 1

1 - اذعان متقين در بهشت ، به نقش لطف الهى در رهايى آنان از عذاب دوزخ و ورود ايشان به بهشت

فمنّ اللّه علينا و وقي_نا عذاب السموم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 6

6 - پيامبراكرم ( ص ) ، مورد عنايت ويژه پروردگار و برخوردار از نعمت خاصه او

فما أنت بنعمت ربّك بكاهن و لامجنون

{باء} در {بنعمت} براى ملابست و {بنعمت ربّك} حال از ضمير {أنت} است; يعنى، {حالكونك مصاحباً نعمت ربّك}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) ، در پرتو ربوبيت ويژه الهى و در منظر عنايت و حمايت او

و اصبر لحكم ربّك فإنّك بأعيننا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 2

2 - حمايت و لطف الهى ، عامل اصلى نجات نوح ( ع ) و مؤمنان به آن حضرت

از مهلكه طوفان ; و نه صرفاً ابزار مادى ( كشتى ) *

تجرى بأعيننا

در صورتى كه {بأعيننا} كنايه از نظارت، حمايت و لطف الهى باشد، ذكر {تجرى بأعيننا} _ پس از {حملناه على ذات. ..} _ بيانگر اين معنا است كه هر چند كشتى نوح از ابزار بايسته اى ساخته شده بود; اما اين حمايت و نظارت لحظه به لحظه ما بود كه در نهايت كارساز و نجات آفرين بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 2

2 - شكرگزارى لوط ( ع ) و خاندان مؤمن ايشان ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت و لطف ويژه خداوند و نجات يافتن از مهلكه عذاب

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 27 - 4

4 - پيامبراكرم ( ص ) مورد توجه و عنايت ويژه خداوند

و يبقى وجه ربّك

با اين كه خداوند پروردگار همه انسان ها است ، اضافه {ربّ} به ضمير {ك} اضافه تشريفى و بيانگر لطف و عنايت ويژه خداوند نسبت به آن حضرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 38 - 1

1 - بهشت ، جلوه گاه امتنان و لطف عظيم الهى به اصحاب اليمين

إنّا أنشأن_هنّ إنشاءً . .. لأصح_ب اليمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 7

7 - پيامبر ( ص ) ، مورد عنايت و توجه ويژه خداوند

فسبّح باسم ربّك

اضافه {ربّ} به ضمير {ك} اضافه تشريفى و بيانگر مطلب بالا

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 96 - 7

7 - پيامبراكرم ( ص ) ، مورد عنايت و توجه ويژه خداوند

فسبّح باسم ربّك

اضافه {ربّ} به {كاف}، اضافه تشريفى و بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 19 - 8

8 - صديقان و شهدا ( گواهان ) ، مورد عنايت و لطف ويژه خداوند

الصدّيقون و الشّهداء عند ربّهم

اضافه {ربّ} به ضمير {هم} اضافه تشريفى و بيانگر توجه خاص و عنايت ويژه خداوند به صديقان و شهدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 11

11 - خداوند ، در قيامت به مؤمنان تقواپيشه نورى عطا خواهد كرد كه در پرتو آن از ظلمات قيامت گذر كنند .

و يجعل لكم نورًا تمشون به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 17 - 12

12 - پاداش مضاعف به انفاق گران و آمرزش آنان ، جلوه تفضل و لطف ويژه خداوند به آنان است .

إن تقرضوا اللّه . .. يض_عفه ... و اللّه شكور حليم

سپاس و تقدير خداوند از انفاق گران _ با آن كه سود انفاق به خود آنان باز مى گردد _ نشانه تفضل و لطف ويژه الهى به انفاق گران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7 - 11،13

11 - زنان مطلّقه و شوهران تنگ دست آنان _ در صورت رعايت آموزه ها و رهنمود هاى الهى _ مورد عنايت

و حمايت خدا قرار مى گيرند .

سيجعل اللّه بعد عسر يسرًا

13 - عنايت و لطف ويژه خداوند ، نسبت به قشر آسيب پذير و محروم جامعه در تعاليم و تكاليف خويش

و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا ءاتيه اللّه . .. سيجعل اللّه بعد عسر يسرًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه جمله {سيجعل اللّه . ..} ناظر به تنگدستان (من قدر عليه رزقه) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 1 - 1

1 - اظهار لطف و شفقت خداوند ، نسبت به پيامبر ( ص )

ي_أيّها النبىّ لِمَ تحرّم ما أحلّ اللّه لك

در ديدگاه برخى از مفسران، نداى {يا أيّها النبىّ}، براى تشريف و تكريم پيامبر(ص) است. بر اين اساس، عتاب {لِمَ تحرّم} عتاب حقيقى و براى سرزنش نيست; بلكه نوعى اظهار لطف و شفقت به آن حضرت است. از اين رو خداوند اجازه فرمود كه سوگند خود را بشكند و از قيد آن آزاد شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 12

12 - عنايت ويژه خداوند به پيامبر ( ص ) ، با آگاه كردن ايشان از امور پنهانى عليه آن حضرت

و أظهره اللّه عليه . .. قال نبّأنى العليم الخبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 2 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، تحت تربيت خداوند و مورد عنايت و لطف ويژه او

بنعمة ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 49 - 1

1 -

يونس ( ع ) پس از رهايى از شكم ماهى ، از نعمت و لطف ويژه الهى برخوردار گشت .

لولا أن تدركه نعمة من ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 52 - 6

6 - پيامبر اسلام ( ص ) ، مورد عنايت و لطف ويژه خداوند

فسبّح باسم ربّك

اضافه {ربّ} به ضمير {ك}، اضافه تشريفى و بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 20 - 6

6 - انسان و آفرينش او ، مورد توجه و عنايت ويژه خداوند

و اللّه جعل لكم الأرض بساطًا . لتسلكوا منها سبلاً فجاجًا

خداوند، كره زمين را به گونه اى آفريده كه براى بشر قابل بهرهورى باشد و نيز آن را در جهت مصالح و منافع او آفريده است. از اين نكته مى توان به برداشت ياد شده دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 1 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، مورد لطف و عنايت ويژه خداوند

ي_أيّها المزّمّل

خطاب به پيامبر(ص) در حال استراحت و جامه به خود پيچيده _ به جاى خطاب با عنوان رسول و بنى _ مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 1 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مورد لطف و عنايت ويژه خداوند

ي_أيّها المدّثّر

خطاب به پيامبر(ص) در حالى كه آن حضرت ردا بر تن پيچيده است _ به جاى خطاب با عنوان رسول و نبىّ _ مى تواند

بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 12 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، مورد عنايت ويژه خداوند در روز رستاخيز و انتقام گيرنده از دشمنان آن حضرت

إلى ربّك يومئذ المستقرّ

اضافه {ربّ} به ضمير مخاطب (پيامبر(ص)) مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 23 - 2

2 - مؤمنان در روز قيامت ، تنها به لطف و ثواب الهى چشم دوخته اند .

إلى ربّها ناظرة

برداشت ياده شده، مبتنى بر حذف مضاف است و تقدير آن چنين مى باشد: {إلى ثواب ربّها ناظرة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 6 - 3

3 - ابرار ، بندگان خاص خدا و مورد عنايت ويژه او

عينًا يشرب بها عباد اللّه

تعبير آوردن از {ابرار} به {عباد اللّه}، بيانگر برداشت بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 8

8 - ابرار ، برخوردار از عنايت ويژه خداوند و داراى جايگاه بلند در پيشگاه او

و سقيهم ربّهم شرابًا طهورًا

از اين كه آيه شريفه، كار نوشاندن را به خداوند نسبت داده است، مى توان به برداشت ياد شده پى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 31 - 10

10 - رحمت و لطف خداوند به مؤمنان و كيفر و عذاب ظالمان از سوى او ، براساس علم و حكمت او است .

إنّ اللّه كان عليمًا حكيمًا . يدخل من

يشاء فى رحمته و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًا أ

برداشت ياد شده، بر اين فرض مبتنى است كه جمله {يدخل من يشاء. ..}، خبر براى {إنّ} در {إنّ اللّه} و جمله {كان اللّه عليماً حكيماً}، معترضه و يا حال باشد. بر اين اساس توصيف خداوند به علم و حكمت، اشاره به اين دارد كه كار خدا (رحمت يا عذاب)، مبتنى بر علم و حكمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 1

1 - آگاهى پيامبر ( ص ) بر وحى و زبان گشودن آن حضرت به قرائت قرآن ، وابسته به خواست خداوند و در گرو عنايت ويژه او بود .

سنقرئك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 11

11 - برخوردارى از لطف و توجّه خداوند ، شايسته ترين پاداش براى انفاق گرانِ باتقوا است .

الأتقى . الذى يؤتى ماله ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 3 - 6

6 - با وجود ربوبيت و عنايت ويژه خداوند به پيامبر ( ص ) ، موردى براى خشم و بى مهرى به آن حضرت وجود نداشت .

ربّك و ما قلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 4 - 2،5

2 - خداوند ، با نويد آخرتى بهتر از دنيا براى پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را به تداوم عنايت هاى خويش و نبود هيچ بغض و نفرتى نسبت به او ، مطمئن ساخت .

ما ودّعك .

.. و للأخرة خير لك من الأُولى

5 - قرآنْ پيشاپيش ، رهايى پيامبر ( ص ) را از روى گردانى و خشم خداوند تا پايان عمر آن حضرت ، خبر داده است .

و للأخرة خير لك من الأُولى

مراد از {آخرت} و {اُولى} چه دنيا و آخرت باشد و چه آغاز و فرجام زندگانى دنيوى پيامبر(ص) _ چنانچه برخى از مفسران احتمال داده اند _ آيه شريفه سلامت كامل پيامبر(ص) را، از هرگونه انحراف كه به خشم خداوند بينجامد، پيشگويى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 5 - 1،3،4،5،6

1 - زندگانى پيامبر ( ص ) ، در جهان آخرت ، همراه با عطاى مداوم پروردگار و سرشار از رضايت است .

و لسوف يعطيك ربّك فترضى

{سوف} براى استقبال است و مراد از آن _ به قرينه آيه قبل _ جهان آخرت است.

3 - عطيه هاى خداوند به پيامبر ( ص ) در جهان آخرت ، جلوه ربوبيت او و در راستاى رشد و كمال آن حضرت است .

يعطيك ربّك

4 - خرسندى پيامبر ( ص ) در جهان آخرت ، مرهون عطاى بى شمار الهى است .

يعطيك . .. فترضى

حرف {فاء} دلالت دارد كه آنچه رضايت پيامبر(ص) را در پى خواهد داشت، عطاى مداومى است كه فعل {يعطيك} بر آن دلالت دارد. گفتنى است كه در آيه شريفه، دو نكته نهفته است: 1. خداوند، عطاى خود را به رسول اللّه(ص) افزايش مى دهد تا حدى كه او را راضى سازد. 2. خداوند، هر چه را پيامبر(ص) دوست دارد و به آن راضى است، در اختيار آن حضرت مى

نهد.

5 - عطا هاى رضايت بخش خداوند در آخرت ، دليل برترى زندگى اخروى پيامبر ( ص ) بر دنياى آن حضرت است .

و للأخرة خير لك من الأُولى . و لسوف يعطيك ربّك فترضى

6 - دنيا ، فاقد زمينه مناسب براى بهره بردن پيامبر ( ص ) از عطا هاى ويژه الهى و رسيدن آن حضرت به خرسندى كامل

و للأخرة خير لك من الأُولى . و لسوف يعطيك ربّك فترضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 6 - 6

6 - خداوند ، با يادآورى الطاف خود در دوران كودكى پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را به عطا هاى آينده خويش اطمينان بخشيد .

و لسوف يعطيك . .. ألم يجدك يتيمًا ف_اوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 8 - 4

4 - خداوند ، با بيان زدودن فقر از زندگى پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را به دورى از قهر و خشم خويش ، اطمينان بخشيد .

و وجدك عائلاً فأغنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 1،2

1 - خداوند به پيامبر ( ص ) ، شرح صدر عنايت كرده و قواى باطنى آن حضرت را پذيراى حقيقت قرار داد و توانمندى هاى او را ، براى تحمّل سختى ها و تكاليف ، فزونى بخشيد .

ألم نشرح لك صدرك

شرح صدر، گنجايش دادن آن براى قبول حق است (لسان العرب). {صدر} و {قلب}، كنايه از نفس انسان است كه داراى فهم و درك است. گفته شده {صدر}

اعم از {قلب} است; زيرا شامل تمام قواى انسان مى شود. (برگرفته شده از مفردات راغب)

2 - خداوند ، برخوردارى پيامبر ( ص ) را از شرح صدر ، به او يادآور شده ، آن را عطاى ويژه خويش به آن حضرت خواند .

ألم نشرح لك صدرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 1،6

1 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را در عصر بعثت ، نامدار و بلندآوازه ساخت و آن حضرت را در اوج شهرت قرار داد .

و رفعنا لك ذكرك

6 - خداوند ، با توجه دادن پيامبر ( ص ) به نعمت خوش نامى ، آن را عطاى ويژه خويش به آن حضرت خواند .

و رفعنا لك ذكرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 6

6 - عنايت ويژه خداوند به قبيله قريش

لإيل_ف قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 4

4 - فراهم آمدن زمينه مناسب از جانب خداوند ، براى كوچ هاى زمستانى و تابستانى قريش ، حجّتى كامل بر لزوم روى آوردن آنان به عبادت خداوند

لإيل_ف قريش . إيل_فهم رحلة الشتاء و الصيف . فليعبدوا

{لام} در {لايلاف} چه متعلق به سوره {فيل} باشد و چه به {فليعبدوا} (در اين آيه) برداشت ياد شده استفاده مى شود.

موجبات لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 6

6- تقواپيشگى و احسان ، دو عامل جلب حمايت و عنايت الهى است .

إن الله مع

الذين اتّقوا و الذين هم محسنون

ذكر تقواپيشگى و احسان، به صورت دو جمله مستقل، بيانگر اين نكته است كه هر يك از آن دو عاملى مستقل در جلب حمايت خدايند.

نشانه هاى لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 8

8 _ فراوانى و رفاه و آسايش همواره نشانه لطف و عنايت الهى نيست.

فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبوب كل شىء حتى إذا فرحوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 8،17

8- ميوه ها و نباتات تأمين رزق و روزى انسان ، نمودى از نعمت و لطف الهى بر بندگان و شايسته شكر و سپاس

الله الذى خلق السموت و الأرض و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت رزقًا لكم

آيه در مقام امتنان و برشمارى نعمتهاى الهى است و آهنگ آن، تشويق كننده بندگان به شكر و سپاس در برابر نعمتهاى پروردگار است. گفتنى است جمله {إن الاءنسان لظلوم كفّار} در دو آيه بعد (آيه 34) مؤيد برداشت فوق است.

17- مسخّر و رام بودن نهر ها و رود ها ، نمودى از نعمت و لطف خداوند بر بندگان و شايسته شكر و سپاس

و سخ_ّر لكم الأنه_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 33 - 5

5- رام بودن خورشيد ، ماه و شب و روز براى انسان ، نمودى از نعمت و لطف خداوند بر بندگان و شايسته شكر و سپاس

الله الذى خلق . .. و سخ_ّر لكم الشمس و القمر دائبين و سخ_ّر لكم الّيل

و النهار

آيه در مقام امتنان و برشمارى نعمتهاى الهى است و آهنگ آن مشوّق بندگان به شكر و سپاس در برابر نعمتهاى پروردگار است. گفتنى است جمله {إن الإنسان لظلوم كفّار} در آيه بعد مؤيد برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 30

30 - برخى از سختى هاى زندگانى ، نعمت خداوند بر انسان و نشانه لطف او است .

و لقد مننّا . .. و فتنّك فتونًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 8

8 - تسخير دريا هاى مواج ، نمود بارز عنايت خداوند در مسلط ساختن انسان بر طبيعت

ألم تر أن اللّه سخّر لكم ما فى الأرض و الفلك تجرى فى البحر بأمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 7

7 - امكان بهرهورى گسترده بشر از دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، نشانى ديگر از لطف و عنايت خدا و نظارت دقيق او بر احوال آفريده هايش

و ما كنّا عن الخلق غ_فلين . .. و إنّ لكم فى الأنع_م لعبرة ... و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 56 - 1

1 - مال و فرزند بسيار ، نشانه لطف و مهر خداوند در ديدگاه شرك پيشگان مرفه صدراسلام

أيحسبون . .. من مال و بنين . نسارع لهم فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 4

4 - تكاليف

آسان ، جلوه امتنان الهى نسبت به انسان ها

و لانكلّف نفسًا إلاّ وسعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 77 - 2

2 - هدايت خلق به وسيله كتاب آسمانى ، بارزترين نمود لطف و رحمت الهى بر آنان

و إنّه لهدًى و رحمة

از اين كه خداوند پس از مطرح ساختن بُعد هدايتى قرآن، تنها به يك صفت ديگر (رحمت بودن آن) بسنده كرده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 7

7 - مالكيت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، جلوه لطف خدا به انسان ها است .

أوَلم يروا . .. أنع_مًا فهم لها م_لكون

از آمدن جمله {فهم لها مالكون} (با فاء تفريع) مى توان برداشت بالا را استفاده كرد; زيرا خداوند علاوه بر آن كه انعام را براى بهره مندى انسان ها آفريده، مالكيت را نيز به انسان ها بخشيده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 2

2 - رام و مسخرّ كردن دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى بشر ، جلوه قدرت خدا و لطف او بر بندگان است .

و ذلّلن_ها لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 11

11 - جلوه فضل و لطف الهى در پاداش دادن به محسنان

ليكفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

ملاك قرار گرفتن پاداش بهترين اعمال در

وقت جزا و پاداش، و بدترين اعمال در وقت عفو و چشم پوشى، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 74 - 6

6 - بهشت جاويدان ، فراتر از استحقاق تقواپيشگان و جلوه اى از لطف و بخشش الهى به آنان

و أورثنا الأرض نتبوّأ من الجنّة

برداشت ياد شده از تعبير ارث درباره بهشت به دست مى آيد; زيرا ميراث چيزى است كه انسان براى آن معمولاً زحمتى نكشيده و تلاشى نكرده تا مستحق آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 19 - 4،5

4 - اعطاى روزى به خلق ، نمودى از لطف و رحمت و آگاهى خداوند به بندگان خويش

اللّه لطيف بعباده يرزق من يشاء

5 - برخوردارى گمراهان از روزى خداوند ، نمود لطف او به بندگان خويش است ; نه نشانه استحقاق آنان

لفى ضل_ل بعيد . اللّه لطيف بعباده يرزق من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 20 - 3

3 - همسران زيبا ، نمود لطف الهى به بهشتيان

و زوّجن_هم بحور عين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 7

7 - الحاق اعضاى مؤمن خانواده بهشتيان به ايشان ، تبلور لطف و فضل الهى در حق آنان

و الذين ءامنوا و اتّبعتهم ذرّيّتهم بإيم_ن ألحقنا بهم ذرّيّتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 38 - 1

1 - بهشت ، جلوه گاه امتنان و لطف عظيم الهى

به اصحاب اليمين

إنّا أنشأن_هنّ إنشاءً . .. لأصح_ب اليمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 17 - 12

12 - پاداش مضاعف به انفاق گران و آمرزش آنان ، جلوه تفضل و لطف ويژه خداوند به آنان است .

إن تقرضوا اللّه . .. يض_عفه ... و اللّه شكور حليم

سپاس و تقدير خداوند از انفاق گران _ با آن كه سود انفاق به خود آنان باز مى گردد _ نشانه تفضل و لطف ويژه الهى به انفاق گران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7 - 8

8 - اموال ، توانايى ها و امكانات بشر ، همگى داده خداوند و جلوه لطف او است .

فلينفق ممّا ءاتيه اللّه لايكلّف اللّه نفسًا إلاّ ما ءاتيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 3،5

3 - حركت انسان ها ، بر روى زمين و اطراف و اكناف آن ، از نعمت هاى خداوند و جلوه لطف او است .

جعل لكم الأرض ذلولاً فامشوا فى مناكبها

مقصود از {مناكب} (شانه ها) در اين آيه، روى زمين و اطراف و اكناف آن است. گفتنى است برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى الهى به بشر است.

5 - وجود روزى و نيازمندى هاى بشر در زمين ، از نعمت هاى خداوند و جلوه لطف او است .

هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً . .. و كلوا من رزقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

قلم - 68 - 50 - 5

5 - برگزيدگى يونس ( ع ) به رسالت و از صالحان شدن او ، جلوه عنايت و لطف ويژه خداوند به ايشان

لولا أن تدركه نعمة . .. فجعله من الص_لحين

نياز به لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 51 - 5

5- تمامى انسان ها ، حتى پيامبران به عنايت خداوند در رشد و كمال نيازمنداند .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 87 - 7

7 - نياز انسان به لطف و حمايت خدا ، در قيامت

و لاتخزنى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 20

20- نياز هميشگى انسان ، به لطف و خطاپوشى خداوند

و الذين ءامنوا . .. كفّر عنهم سيّئاتهم

از اين كه خداوند به موحدان نيك كردار و مؤمن به قرآن و خط پيامبر(ص)، نويد غفران داده است; استفاده مى شود كه حتى چنين مؤمنانى نيز نيازمند غفران خداوند هستند.

وسعت لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 6

6 - لطف بى كران الهى نسبت به آدميان ، حتى انسان هاى گنه كار

يقبل التوبة عن عباده

از اين كه خداوند توبه همه گنه كاران را مى پذيرد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 14 - 5

5 - رفق و مداراى خداوند ، نسبت به عموم انسان ها

و هو اللطيف

لعان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار لعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 8 - 3

3 - صد تازيانه ، حد زنانى كه با لعان ( سوگند ) همسران شان ، زناى آنان ثابت شده است .

و يدرؤا عنها العذاب أن تشهد أربع شه_دت باللّه

مفهوم جمله {و يدرؤا عنها العذاب; عذاب و كيفر از زنان برداشته مى شود} اين است كه با سوگند مردان عليه همسران شان، گناه آنان ثابت مى شود; ولى اگر زنان هم متقابلاً بر بى گناهى خود سوگند ياد كنند، كيفر داده نمى شوند.

احكام لعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 4 - 15

15 - { عن الصادق ( ع ) عن أبيه عن جدّه ( ع ) أنّ علياً ( ع ) قال ، ليس بين خمس من النساء و بين أزواجهنّ ملاعنة . . . والمجلود فى الفرية لأنّ اللّه عزّوجلّ يقول : و لاتقبلوا لهم شهادة أبداً . . . ;

امام صادق(ع) از پدرش و او از جدش روايت كرده است كه حضرت على(ع) فرمود: بين پنج دسته از زنان با شوهرانشان ملاعنه نيست (يعنى قانون لعان اجراء نمى شود). .. از جمله آنها، كسانى هستند كه به علت تهمت زنا زدن، تازيانه خورده اند; زيرا خداوند فرمود: {و لاتقبلوالهم شهادة أبداً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 6 - 2،3،5

2 - شوهر اگر براى اثبات قذف عليه همسرش ، از ارائه شاهدان ناتوان باشد ، بايد چهار بار سوگند ياد كند .

والذين يرمون أزوجهم و لم

يكن لهم شهداء إلاّ أنفسهم فشه_دة أحدهم أربع شه_دت باللّ

3 - با عجز شوهر از آوردن شاهدان براى اثبات قذف عليه همسرش ، در صورتى نوبت به سوگند و لعان مى رسد كه شوهر ، مدعى مشاهده زنا باشد .

والذين يرمون أزوجهم و لم يكن لهم شهداء إلاّ أنفسهم

استثنا در جمله {و لم يكن لهم شهداء إلاّ أنفسهم} استثناى متصل است و معناى آيه چنين مى باشد: {مردانى كه همسران شان را قذف كنند، اگر فقط خودشان ناظر و شاهد زنا بودند و به جز خودشان كسى نبود، بايد سوگند ياد كنند}. مفهوم آن اين مى شود كه: اگر خودشان هم شاهد نبودند، نوبت به لعان نمى رسد.

5 - { خدا را شاهد مى گيرم كه راست مى گويم } ، متن سوگند شوهرى است كه مدعى مشاهده زناى همسرش باشد و از آوردن شاهدان نيز ناتوان باشد .

والذين يرمون أزوجهم . .. فشه_دة أحدهم أربع شه_دت باللّه إنّه لمن الص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 1،2،4،5

1 - وجوب درخواست لعنت خدا به عنوان پنجمين سوگند ، پس از اداى چهار سوگند ، از سوى شوهرى كه زنش را به زنا متهم كرده است .

و الخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

2 - { لعنت خدا بر من باد اگر دروغ مى گويم } ، متن سوگند نامه پنجم شوهر است كه مدعى مشاهده زناى همسرش باشد و از آوردن شاهدان نيز ناتوان باشد .

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

4 - با سوگند پنجم شوهر ، زناى همسر ثابت

گشته و حد زنا بر او جارى مى شود .

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

با سوگند پنجم شوهر _ كه در آن پذيراى لعنت خدا مى شود _ دو چيز به اثبات مى رسد: 1_ زناى همسر و در نتيجه محكوميت او به حد زنا. 2_ صدق و راستگويى شوهر و در نتيجه سقوط حد قذف از وى.

5 - با اعلام پذيرش لعنت خدا در پنجمين سوگند از سوى شوهر مدعى زناى همسرش ، حد قذف و ديگر كيفر هاى آن ، از وى ساقط مى شود .

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 8 - 1،2،3،4

1 - زن متهم به زنا ، پس از تحقق لعان از سوى شوهرش ، متقابلاً حق لعان دارد .

و يدرؤا عنها العذاب أن تشهد أربع شه_دت باللّه

2 - زن متهم به زنا از سوى شوى خويش ، در صورتى كه براى تكذيب اين اتهام چهار بار سوگند ياد كند ، حد زنا از وى برداشته مى شود .

و يدرؤا عنها العذاب أن تشهد أربع شه_دت باللّه إنّه لمن الك_ذبين

الف ولام {العذاب} ذكرى و اشاره به {ماْئة جلدة} است كه در آيه دوم آمده بود.

3 - صد تازيانه ، حد زنانى كه با لعان ( سوگند ) همسران شان ، زناى آنان ثابت شده است .

و يدرؤا عنها العذاب أن تشهد أربع شه_دت باللّه

مفهوم جمله {و يدرؤا عنها العذاب; عذاب و كيفر از زنان برداشته مى شود} اين است كه با سوگند مردان عليه همسران شان، گناه آنان ثابت مى

شود; ولى اگر زنان هم متقابلاً بر بى گناهى خود سوگند ياد كنند، كيفر داده نمى شوند.

4 - { خدا را به گواه مى گيرم كه شوهرم بر من دروغ بسته است } متن سوگند زنى است كه از سوى شوهر خويش مورد اتهام زنا قرار گرفته است .

أن تشهد أربع شه_دت باللّه إنّه لمن الك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 9 - 1،2،4

1 - وجوب درخواست غضب خدا به عنوان پنجمين سوگند ، پس از اداى چهار سوگند ، از سوى زن متهم به زنا از جانب شوهرش

والخ_مسة أنّ غضب اللّه عليها إن كان من الص_دقين

2 - { لعنت خدا بر من باد اگر شوهرم راست گو باشد } ، متن پنجمين سوگند زنى است كه منكر راست گويى شوهرش در ادعاى زناكارى وى مى باشد .

والخ_مسة أنّ غضب اللّه عليها إن كان من الص_دقين

4 - تساوى شرايط ، آداب و آثار گواهى و سوگند مرد و زن در اثبات و يا رد لعان

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه . .. والخ_مسة أنّ غضب اللّه عليها إن كان من الص_دقي

تشريع لعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 1

1_ تحريم أكيد بى عفتى و زنا ، ممانعت سخت از قذف هاى بى دليل نسبت به زنان پاكدامن ، وضع كيفر هاى سنگين براى متخلفان ( صد ضربه شلاق در زنا و هشتاد ضربه براى قذف ) وتشريع { لعان } ، جلوه هايى از فضل و رحمت خدا نسبت به جامعه ايمانى است .

الزانية و الزانى

فاجلدوا. .. والذين يرمون المحصن_ت ...فاجلدوهم ... و لولا فضل ال

يادآورى فضل و رحمت خدا در آيه شريفه _ كه در مقام امتنان است _ پس از ذكر احكام مربوط به زناكارى و لعان، مى تواند براى بيان جلوه هاى فضل و رحمت الهى باشد.

سوگند در لعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 6 - 3

3 - با عجز شوهر از آوردن شاهدان براى اثبات قذف عليه همسرش ، در صورتى نوبت به سوگند و لعان مى رسد كه شوهر ، مدعى مشاهده زنا باشد .

والذين يرمون أزوجهم و لم يكن لهم شهداء إلاّ أنفسهم

استثنا در جمله {و لم يكن لهم شهداء إلاّ أنفسهم} استثناى متصل است و معناى آيه چنين مى باشد: {مردانى كه همسران شان را قذف كنند، اگر فقط خودشان ناظر و شاهد زنا بودند و به جز خودشان كسى نبود، بايد سوگند ياد كنند}. مفهوم آن اين مى شود كه: اگر خودشان هم شاهد نبودند، نوبت به لعان نمى رسد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 1

1 - وجوب درخواست لعنت خدا به عنوان پنجمين سوگند ، پس از اداى چهار سوگند ، از سوى شوهرى كه زنش را به زنا متهم كرده است .

و الخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 8 - 2،4

2 - زن متهم به زنا از سوى شوى خويش ، در صورتى كه براى تكذيب اين اتهام چهار بار سوگند ياد

كند ، حد زنا از وى برداشته مى شود .

و يدرؤا عنها العذاب أن تشهد أربع شه_دت باللّه إنّه لمن الك_ذبين

الف ولام {العذاب} ذكرى و اشاره به {ماْئة جلدة} است كه در آيه دوم آمده بود.

4 - { خدا را به گواه مى گيرم كه شوهرم بر من دروغ بسته است } متن سوگند زنى است كه از سوى شوهر خويش مورد اتهام زنا قرار گرفته است .

أن تشهد أربع شه_دت باللّه إنّه لمن الك_ذبين

سوگند دروغ در لعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 9 - 3

3 - زن زناكارى كه با سوگند دروغين ، سوگند شوهرش بر اين عمل زشت را رد و تكذيب كند ، مستحق غضب خدا است .

والخ_مسة أنّ غضب اللّه عليها إن كان من الص_دقين

كيفيت سوگند در لعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 6 - 5

5 - { خدا را شاهد مى گيرم كه راست مى گويم } ، متن سوگند شوهرى است كه مدعى مشاهده زناى همسرش باشد و از آوردن شاهدان نيز ناتوان باشد .

والذين يرمون أزوجهم . .. فشه_دة أحدهم أربع شه_دت باللّه إنّه لمن الص_دقين

كيفيت لعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 2

2 - { لعنت خدا بر من باد اگر دروغ مى گويم } ، متن سوگند نامه پنجم شوهر است كه مدعى مشاهده زناى همسرش باشد و از آوردن شاهدان نيز ناتوان باشد .

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 8 - 4

4 - { خدا را به گواه مى گيرم كه شوهرم بر من دروغ بسته است } متن سوگند زنى است كه از سوى شوهر خويش مورد اتهام زنا قرار گرفته است .

أن تشهد أربع شه_دت باللّه إنّه لمن الك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 9 - 1

1 - وجوب درخواست غضب خدا به عنوان پنجمين سوگند ، پس از اداى چهار سوگند ، از سوى زن متهم به زنا از جانب شوهرش

والخ_مسة أنّ غضب اللّه عليها إن كان من الص_دقين

كيفيت لعان زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 9 - 2

2 - { لعنت خدا بر من باد اگر شوهرم راست گو باشد } ، متن پنجمين سوگند زنى است كه منكر راست گويى شوهرش در ادعاى زناكارى وى مى باشد .

والخ_مسة أنّ غضب اللّه عليها إن كان من الص_دقين

لعان قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 4 - 15

15 - { عن الصادق ( ع ) عن أبيه عن جدّه ( ع ) أنّ علياً ( ع ) قال ، ليس بين خمس من النساء و بين أزواجهنّ ملاعنة . . . والمجلود فى الفرية لأنّ اللّه عزّوجلّ يقول : و لاتقبلوا لهم شهادة أبداً . . . ;

امام صادق(ع) از پدرش و او از جدش روايت كرده است كه حضرت على(ع) فرمود: بين پنج دسته از زنان با شوهرانشان ملاعنه نيست

(يعنى قانون لعان اجراء نمى شود). .. از جمله آنها، كسانى هستند كه به علت تهمت زنا زدن، تازيانه خورده اند; زيرا خداوند فرمود: {و لاتقبلوالهم شهادة أبداً}.

واجبات لعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 1

1 - وجوب درخواست لعنت خدا به عنوان پنجمين سوگند ، پس از اداى چهار سوگند ، از سوى شوهرى كه زنش را به زنا متهم كرده است .

و الخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 9 - 1

1 - وجوب درخواست غضب خدا به عنوان پنجمين سوگند ، پس از اداى چهار سوگند ، از سوى زن متهم به زنا از جانب شوهرش

والخ_مسة أنّ غضب اللّه عليها إن كان من الص_دقين

لعب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

لعب

آثار لعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 7

7 _ اشتغال به دنيا و سرگرم شدن به آن، انسان را از آخرت باز مى دارد.

و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو و للدار الأخرة خير للذين يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 23

23 - بازى ، سرگرمى ، آرايش ، فخرفروشى و فزون خواهى ، از مظاهر و جلوه هاى فريبندگى دنيا

أنّما الحيوة الدنيا لعب . .. و تكاثر ... و ما الحيوة الدنيا إلاّ مت_ع الغرور

معرفى دنيا به متاع فريبنده، در پايان آيه شريفه _ پس از آن كه در آغاز آن با پنج ويژگى شناسانده شده

است _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

آثار لهو و لعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 3

3- لهو و دل مشغولى به امور غير مهم و بى ارزش ، از بيمارى هاى قلب و امرى زشت و ناپسند

لاهية قلوبهم

آيه شريفه، در مقام بيان اوصاف ناپسند و ويژگى هاى منفى مشركان و مذمت از آنان است.

اجتناب از لعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 4

4 - دنيا ، عرصه مسابقه و تلاش براى كسب سعادت اخروى ( بهشت پهناور ) است ; نه ميدان بازى ، آرايش ، فخرفروشى و فزون خواهى .

سابقوا إلى مغفرة من ربّكم و جنّة

خدا و لعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 17 - 1،2،3،4

1- اراده خداوند ، به انجام كارى به منظور بازيچه و سرگرمى خويش تعلق نمى گيرد .

و ما خلقنا . .. ل_عبين . لو أردنا أن نتّخذ لهوًا

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {لو} امتناعيه باشد براين اساس معناى آيه چنين مى شود: {اگر ما چيزى را _ بر فرض محال و صرف نظر از غير ممكن بودن آن و يا دون شأن ما بودن آن _ به منظور بازيچه و سرگرمى خويش مى گرفتيم. ..}. گفتنى است كه برخى از مفسران {إن} در {إن كنّا فاعلين} را نافيه دانسته اند; كه در اين صورت مؤيد برداشت ياد شده خواهد بود.

2- مخلوقات ، هرگز اسباب سرگرمى و لعب و لهو آفريدگار خويش

نيستند .

لو أردنا أن نتّخذ لهوًا لاَتّخذن_ه من لدنّا إن كنّا ف_علين

3- توانايى بر آفريدن جهان كنونى براى بازيچه و سرگرمى خويش ، تنها در قلمرو قدرت خدا است و هيچ موجودى قادر بر انجام اين كار نيست .

لو أردنا أن نتّخذ لهوًا لاَتّخذن_ه من لدنّا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {من لدنّا}، معناى {من جهة قدرتنا} را افاده كند (چنان كه برخى از مفسران بزرگ بر اين نظرند). و يا اين كه {من لدنّا} ظرف مختص _ در قبال {من لدن غيرنا} باشد. براين اساس پيام آيه چنين مى شود: {اگر بنا بود جهان را سرگرمى خود قرار دهيم، باز اين كار تنها در توان ما است نه خدايان ادعايى مشركان و يا ديگر قدرت ها; پس قدرت و ربوبيت مطلقه در انحصار خدا است}. گفتنى است آمدن {لدنّا} _ كه براى ابتداى غايت است _ به جاى {عندنا} _ كه براى صرف حضور است _ مؤيد برداشت ياد شده است.

4- اگر خداوند _ برفرض محال _ به منظور سرگرمى خود جهانى مى آفريد ، جهان طبيعت ، شايسته اين منظور نبود ; بلكه جهانى برتر از آن را انتخاب مى كرد .

لو أردنا أن نتّخذ لهوًا لاَتّخذن_ه من لدنّا إن كنّا ف_علين

برداشت ياد شده مبتنى براين احتمال است كه {من لدنّا}به معناى {ممّا عندنا} باشد و يا معناى {ممّا يليق بحضرتنا. ..} را افاده كند; يعنى، بر فرض انتخاب سرگرمى، از عوالم و موجوداتى كه پيش خودمان است و مقرّب تر به ما و برتر از جهان طبيعت است (از قبيل مجردات و ...) برمى گزيديم.

لعب در زندگى دنيوى

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 3

3 - حقيقت حيات دنيوى ، پنج چيز بيش نيست : بازى ، لهو و سرگرمى ، زينت و آرايش ، تفاخر و فخرفروشى ، و فزون طلبى .

أنّما الحيوة الدنيا . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

واژه {أنّما} (به فتح همزه) نظير {إنّما} (به كسر همزه) براى افاده حصر است. بنابراين {أنّما الحيوة الدنيا...} معادل {ما الحياة الدنيا إلاّ لهو و لعب...} است; يعنى، حقيقت زندگى دنيايى، به غير از {لعب}، {لهو}، {زينت}، {تفاخر} و {تكاثر} نمى باشد.

متقين و لعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 8

8 _ تقواپيشگان از لهو و لعب و غفلت از آخرت دور هستند.

و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو و للدار الأخرة خير للذين يتقون

موارد لعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 1،3

1 _ واقعيت زندگى دنيا منهاى اعتقاد به آخرت، جز پوچى و بيهودگى نيست.

و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو

3 _ واقعيت زندگى منكران معاد، جز بازى و سرگرمى چيز ديگرى نيست.

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه . .. و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو

گر چه وجهه غالب دنيا لهو و لعب است، در عين حال مى دانيم كه همين دنيا سبب ارتقاى رتبه ها و كسب درجات است. لذا مى توان گفت اين آيه ناظر به آيات قبل است كه درباره منكران معاد بود. يعنى زندگى دنيا براى آنان جز لعب و

لهو معناى ديگرى ندارد.

لعن از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{لعن}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 19

19 _ تحقق مباهله پس از شركت مباهله كنندگان ، با درخواست لعنت از خداوند براى طرفِ باطل صورت مى گيرد .

ثم نبتهل فنجعل لعنت اللّه على الكاذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 87 - 2

2 _ لعن و نفرين ، از شيوه هاى برخورد با مرتدان

اولئك جزاؤهم انّ عليهم لعنة اللّه و الملئكة و النّاس اجمعين

آثار لعن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 7

7 - تأثير و نقش دعا و نفرين فرشتگان و انسان ها در دورى گنهكاران از رحمت الهى

أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 28

28 _ گرفتارى يهود به لعنت الهى ، موجب دورى آنان از ايمان به پيامبر ( ص ) و اسلام

لعنهم اللّه بكفرهم فلا يؤمنون الّا قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 15

15 _ مسخ گروهى از بنى اسرائيل بصورت خوك ، در اثر لعن حضرت داود ( ع ) و بصورت ميمون ، در اثر لعن حضرت عيسى ( ع )

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى

از امام صادق(ع) درباره آيه فوق روايت شده: الخنازير على لسان داود(ع) و القردة على لسان عيسى ابن مريم(ع).

_______________________________

كافى، ج 8، ص 200،

ح 240; نورالثقلين، ج 1، ص 660، ح 311.

آثار لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 6،10،13

6 - قرار گرفتن حجاب بر قلب و انديشه يهوديان ريشه در فطرت و خلقت آنان ندارد بلكه كفرورزى و دور شدنشان از رحمت الهى موجب آن شده است .

قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بكفر هم فقليلا

چنانچه گذشت {بل} نفى معنايى است كه از {قلوبنا غلف} استفاده مى شود و آن معذور بودن يهود به خاطر نفهميدن است. كلمه {بل} معذور بودن يهود را نفى مى كند و جمله {لعنهم اللّه ...} بيان مى دارد حجابِ قلب يهود از كفرورزى آنان به وجود آمده نه اينكه فطرتاً اين گونه باشند و اين چنين نفهميدنى - كه خود آدمى زمينه ساز آن باشد - نمى تواند عذرى قابل قبول تلقى شود.

10 - گرفتارى يهود به لعنت الهى ، مايه ايمان نياوردن آنان به بيشترين معارف الهى است .

لعنهم اللّه بكفر هم فقليلا ما يؤمنون

فاء تفريع در {فقليلا ما . ..} گوياى آن است كه: لعنت الهى موجب شده كه يهوديان، زمينه ايمان كامل يا ايمان به تمامى معارف را از دست بدهند.

13 - دور شدن از رحمت خدا و گرفتار آمدن به لعنت او ، مستلزم جبر به عدم ايمان نخواهد شد .

لعنهم اللّه بكفر هم فقليلا ما يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 6

6 - شمول لعنت الهى بر گنهكاران ، موجب سلب توفيق توبه از آنان نخواهد شد .

أولئك يلعنهم اللّه . .. إلاّ

الذين تابوا و أصلحوا و بينوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 28،29

28 _ گرفتارى يهود به لعنت الهى ، موجب دورى آنان از ايمان به پيامبر ( ص ) و اسلام

لعنهم اللّه بكفرهم فلا يؤمنون الّا قليلا

29 _ لعنت الهى ، زمينه محروميت از هدايت و ايمان

لعنهم اللّه بكفرهم فلا يؤمنون الّا قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 6

6 _ سنگدلى ، از پيامد هاى لعن الهى *

لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

تقديم لعن بر قساوت، مى تواند اشاره به تأثير لعنت در قساوت قلب داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 15،23،24

15 _ لعنت الهى ، زمينه ساز محروميت از معارف قرآن و ازدياد كفر و طغيان

و لعنوا بما قالوا . .. ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً

23 _ دشمنى و كينه توزى يهود با يكديگر از پيامد هاى گرفتارى آنان به لعنت خدا و دورى از رحمت او

و لعنوا بما قالوا . .. و القينا بينهم العدوة و البغضاء إلى يوم القيمة

جمله {و القينا . ..} مى تواند بيان پيامدى ديگر براى {لعنوا بما قالوا} باشد ; يعنى گرفتارى به لعنت الهى علاوه بر افزايش كفر و طغيان يهوديان، مايه گرفتارى آنان به دشمنى و كينه توزى با يكديگر نيز گرديد.

24 _ جوامع گرفتار به لعنت الهى ، همواره در خطر دشمنى و كينه توزى با يكديگر

و لعنوا بما قالوا . .. و القينا بينهم العدوة و البغضاء إلى

يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 7

7- گرفتار آمدن به لعن الهى ، عامل محروميت انسان از حق شنوى و بينش صحيح

لعنهم اللّه فأصمّهم و أعمى أبص_رهم

اجابت دعاى مشمولان لعن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 37 - 5

5- امكان اجابت دعاى مطرودين درگاه الهى و لعن شدگان

فاخرج منها . .. و إن عليك اللعنة ... قال ربّ فأنظرنى ...قال فإنك من المنظرين

احكام لعن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 8

8 - نبايد كتمان كنندگان حقايق دينى را در صورتى كه توبه كنند و گذشته را جبران نمايند ، نفرين كرده و خواهان دورى آنان از رحمت خدا شد .

و يلعنهم اللعنون. إلا الذين تابوا و أصلحوا و بينوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 64 - 4

4 - لعن بر كافر ، جايز و روا است .

إنّ اللّه لعن الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 3،5

3- جواز لعن و نفرين حق گريزانِ فسادانگيز و فاقد عواطف انسانى

أول_ئك الذين لعنهم اللّه

اعلام خداوند به ملعون بودن حق گريزان، نشانگر آن است كه لعن آن گروه، مورد رضاى الهى و هماهنگ با اراده او است.

5- جواز لعن و نفرينِ حاكمان فسادگر و فاقد عاطفه انسانى

إن تولّيتم . .. أول_ئك الذين لعنهم اللّه

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مشاراليه {أول_ئك} _ به قرينه آيه قبل {إن

تولّيتم} _ كسانى باشند كه در صورت رسيدن به حكومت، فسادگر و قاطع رحم اند در اين صورت از فعل الهى، جواز لعن آن گروه استفاده مى شود.

ايمان لعن شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 26

26 _ امكان ايمان و هدايت ، حتى براى گرفتاران به لعنت الهى

و لكن لعنهم اللّه بكفرهم فلا يؤمنون الّا قليلا

بنابر اينكه {قليلا} استثناء از فاعل {يؤمنون} باشد، مفهوم جمله {لعنهم اللّه} چنين مى شود كه عده قليلى از لعنت شدگان موفق به ايمان خواهند شد.

ايمان مشمولان لعن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 12

12 - آدمى ، مى تواند حتى در زمان گرفتاريش به لعنت خدا ، خود رابه سوى ايمان گرايش داده و اهل ايمان گردد .

لعنهم اللّه بكفر هم فقليلا ما يؤمنون

تفريع جمله {فقليلا ما يؤمنون} بر {لعنهم اللّه بكفرهم} مى رساند كه: كفر ورزى و دور شدن از رحمت خدا، بسيارى از زمينه هاى ايمان را از بين مى برد نه همه آنها را; يعنى، با وجود لعنت الهى انسان مى تواند خود را به سوى ايمان گرايش دهد.

بى پناهى لعن شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 52 - 5،9،10

5 _ لعنت شدگان الهى ، هرگز ياورى نخواهند داشت .

و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

9 _ كارساز نبودن يارى هيچكس ، براى مشمولان لعن الهى

و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

چون كافران و مشمولان لعن الهى احياناً همديگر را يارى

مى دهند، بنابراين جمله {فلن تجد . .. } ناظر به غايت و هدف يارى رسانى است. يعنى بر فرض اينكه همديگر را يارى دهند، سودبخش نخواهد بود.

10 _ كارساز نبودن يارى براى مشمولان لعن الهى ، از سنت هاى خداوند

و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

كلمه {لن}، كه دلالت بر نفى ابدى دارد، مى رساند كه اين معنا از سنتهاى الهى است.

روز لعن بر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 35 - 7

7- { يزيدبن سلام . . . سأل رسول الله ( ص ) . . . قال : فالخميس ، قال : هو يوم خامس من الدنيا و هو يوم . . . لعن فيه إبليس . . . ;

يزيدبن سلام از رسول خدا(ص) پرسيد: پنجشنبه يعنى چه؟ حضرت فرمود: پنجشنبه پنجمين روز از دنياست و آن روزى است كه . .. ابليس در آن مورد لعن قرار گرفت...}.

زمينه لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 9

9- ابتلاى انسان به لعن الهى و حق نشنوى ، معلول عملكرد خود او است .

فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم . .. أول_ئك الذين لعنهم اللّه فأصمّهم و أعمى أبص_

هر چند فعل هاى {أصمّ} و {أعمى} به خداوند نسبت داده شده، امااين مستلزم جبر نيست; زيرا انسان در ابتدا كر و كور نمى شود; بلكه در پى يك سلسله اعمال منافقانه، محكوم به لعن و نفرين الهى مى گردد.

گمراهى مشمولان لعن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 -

مائده - 5 - 60 - 18

18 _ طاغوت پرستان ، مسخ شدگان و گرفتاران به لعنت و غضب الهى ، گمراهترين مردمان از راه راست

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئك شر مكاناً و اضل عن سواء السبيل

لعن ابدى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 1،2

1 - كسانى كه كافر بميرند ، براى هميشه به لعنت خدا گرفتار خواهند بود .

أولئك عليهم لعنة اللّه . .. خلدين فيها

ظاهر اين است كه ضمير {فيها} به {لعنة اللّه . ..} (در آيه قبل) بازگردد.

2 - كتمان كنندگان حقايق دينى ، در صورتى كه بدون توبه بميرند ، همواره مورد لعنت خدا خواهند بود .

إن الذين يكتمون . .. أولئك عليهم لعنة اللّه ... خلدين فيها

لعن اخروى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 5

5 - كتمان كنندگان حقايق دينى هم در دنيا و هم در آخرت به لعنت خداوند گرفتار خواهند بود .

أولئك يلعنهم اللّه . .. أولئك عليهم لعنة اللّه

جمله {أولئك يلعنهم اللّه} (در آيه 159) به قرينه {إلا الذين تابوا . ..} حاكى از آن است كه: كتمان كنندگان حقايق در دنيا به لعنت خدا گرفتارند و جمله {أولئك عليهم لعنة اللّه} به دليل {ماتوا و هم كفار} دلالت بر اين دارد كه در آخرت نيز مورد لعنت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 45 - 4

4 _ آنانكه در پى ناهنجار كردن و منحرف ساختن راه خدايند ، از

زمره ستمكارانند و در قيامت مورد لعنت خدا قرار خواهند گرفت .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين ... يبغونها عوجاً

برداشت فوق بر اساس دومين مصداقى است كه در توضيح برداشت قبل براى پى جويى اعوجاج در دين بيان شده است.

لعن اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 10

10_ ستمگران در قيامت ، از رحمت خداوند محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ألا لعنة الله على الظ_لمين

لعن اخروى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 13

13 - قوم ابراهيم ، در قيامت همديگر را لعن مى كنند .

ثمّ يوم القي_مة . .. و يلعن بعضكم بعضًا

لعن اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 3

3_ كسانى كه دين و معارف الهى را نپذيرند و مردم را از پذيرش آن بازدارند ، در آخرت از رحمت خدا محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله

لعن اخروى مانعان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 3

3_ كسانى كه دين و معارف الهى را نپذيرند و مردم را از پذيرش آن بازدارند ، در آخرت از رحمت خدا محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله

لعن انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده -

5 - 80 - 9،19

9 _ روابط ولايى و دوستى بنى اسرائيل با كافران عامل كفرورزى و گرفتارى آنان به لعنت خدا و پيامبران

لعن الذين كفروا . .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا

مضمون آيه مورد بحث يعنى پذيرش ولايت مشركان بيان مصداقى ديگر از عصيان و تجاوزگرى بنى اسرائيل است. بنابراين پذيرش ولايت مشركان نيز از عوامل كفرپيشگى و گرفتارى به لعنت الهى است.

19 _ گرفتار شدن آدمى به لعنت پيامبران ، نشاندهنده خشم و غضب الهى بر وى

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود . .. ان سخط اللّه

لعن بر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 34 - 7

7- { أبالحسن على بن محمدالعسكرى ( ع ) : معنى الرجيم انه مرجوم باللعن . . . لايذكره مؤمن إلاّ لعنه و ان فى علم الله السابق انه إذا خرج القائم ( ع ) لايبقى مؤمن فى زمانه إلاّ رجمه بالحجارة كما كان قبل ذلك مرجوماً باللعن ;

امام على نقى(ع) فرمود: معناى {رجيم} اين است كه ابليس هدف لعن قرار مى گيرد . .. هيچ مؤمنى از او ياد نمى كند مگر آن كه او را لعن مى كند و در علم ازلى خدا بوده است كه وقتى كه حضرت قائم(ع) ظاهر شد، مؤمنى نمى ماند مگر اينكه ابليس را با سنگ هدف قرار مى دهد; چنان كه او قبل از اين هدف لعن قرار مى گرفت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 35 - 1،2،6

1- ابليس ، به دليل تمرد از فرمان سجده

بر آدم ( ع ) ، مورد لعن ابدى خداوند قرار گرفت .

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

2- طرد از درگاه الهى و گرفتار شدن به لعن و نفرين ابدى ، كيفر دنيوى ابليس

فإنك رجيم . و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

6- بازگشت همه لعن ها ، به ابليس است . *

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه {ال} در {اللعنة} براى جنس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 78 - 1،2

1 - ابليس به خاطر سرپيچى از فرمان سجده بر آدم ، مورد لعن و نفرين ابدى خداوند قرار گرفت .

و إنّ عليك لعنتى إلى يوم الدين

2 - طرد از درگاه خداوند و گرفتار شدن به لعن و نفرين ابدى ، كيفر دنيوى ابليس

فإنّك رجيم . و إنّ عليك لعنتى إلى يوم الدين

خداوند در هشت آيه بعد، ابليس را به عذاب جهنم تهديد و محكوم كرد. اين نكته مى رساند كه طرد و نفرين ابليس _ آن هم با آمدن قيد {إلى يوم الدين} _ مربوط به كيفر دنيايى او است.

لعن بر اصحاب سبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 16،17

16 _ گرفتارى اصحاب سبت به لعنت الهى

كما لعنّا اصحاب السَّبت

17 _ كافران به قرآن در خطر گرفتارى به لعنتى ، همسان لعنى كه اصحاب سبت بدان گرفتار شدند .

امنوا . .. او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السَّبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 13

13 _

مردم ايله ( گروهى از بنى اسرائيل ) ، مورد لعن حضرت داود ، به دليل عصيان در برابر خدا درباره شنبه

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: اما داود فلعن اهل ايلة لما اعتدوا فى سبتهم . .. .

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 609; نورالثقلين، ج 1، ص 661، ح 315.

لعن بر امت هاى گمراه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 14

14 _ امتهاى مشرك و گمراه به خاطر فراهم سازى زمينه هاى ضلالت براى نسلهاى بعد، در قيامت مورد لعن و نفرين آنان قرار مى گيرند.

لعنت أختها . .. قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا

چنانچه مخاطب {ادخلوا} به قرينه آيه 35 همه بنى آدم باشد، مراد از {أمم قد خلت . ..} انسانها و جنيان مشركى خواهد بود كه پيش از نسل بنى آدم مى زيسته اند. و اگر مخاطب آن انسانهايى باشد كه پس از نزول قرآن به وجود آمده و مى آيند، مقصود از {أمم} امتهاى مشرك و كافرى از نسل بنى آدم است كه پس از امت مشرك پيشين به صحنه زندگى مى آيند. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است. گفتنى است كه بر اين فرض مراد از {امت أولى} نسل قبل و مراد از {امت أخرى} نسل بعدى مى باشد.

لعن بر امت هاى مشرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 14

14 _ امتهاى مشرك و گمراه به خاطر فراهم سازى زمينه هاى ضلالت براى نسلهاى بعد،

در قيامت مورد لعن و نفرين آنان قرار مى گيرند.

لعنت أختها . .. قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا

چنانچه مخاطب {ادخلوا} به قرينه آيه 35 همه بنى آدم باشد، مراد از {أمم قد خلت . ..} انسانها و جنيان مشركى خواهد بود كه پيش از نسل بنى آدم مى زيسته اند. و اگر مخاطب آن انسانهايى باشد كه پس از نزول قرآن به وجود آمده و مى آيند، مقصود از {أمم} امتهاى مشرك و كافرى از نسل بنى آدم است كه پس از امت مشرك پيشين به صحنه زندگى مى آيند. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است. گفتنى است كه بر اين فرض مراد از {امت أولى} نسل قبل و مراد از {امت أخرى} نسل بعدى مى باشد.

لعن بر اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 15

15 _ هشدار خداوند به اهل كتاب در مورد گرفتارى آنان به لعن الهى در صورت كفر به قرآن

يا ايها الذين اوتوا الكتب . .. او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السَّبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 5،9

5 _ گروهى از اهل كتاب ، گرفتار لعنت و غضب خداوند

من لعنه اللّه و غضب عليه

9 _ گرفتارى اهل كتاب به لعنت و غضب خداوند ، پرستش طاغوت و مسخ شدنشان به ميمون و خوك ، سزاى رفتار هاى زشت آنان

هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه من لعنه . .. و عبد الطغوت

كلمه {مثوبة} (سزا و جزا) مى رساند كه غضب و . .. به عنوان

پيامدهاى شومى است كه اعمال نارواى اهل كتاب آنها را اقتضا مى كرده است.

لعن بر بدخواهان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 10

10 _ آرزومندان نزول بلا و نگون بختى براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، مورد طرد و لعن خداوند هستند .

يتربّص بكم الدوائر عليهم داثرة السوء

ظاهراً جمله {عليهم داثرة السوء} در مقام نفرين مى باشد نه صرفاً إخبار از آينده.

لعن بر بدخواهان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 10

10 _ آرزومندان نزول بلا و نگون بختى براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، مورد طرد و لعن خداوند هستند .

يتربّص بكم الدوائر عليهم داثرة السوء

ظاهراً جمله {عليهم داثرة السوء} در مقام نفرين مى باشد نه صرفاً إخبار از آينده.

لعن بر بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 4

4 _ گرفتارى بنى اسرائيل به لعن الهى و قساوت قلب ، كيفر پيمان شكنى آنان

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 13،14

13 _ مردم ايله ( گروهى از بنى اسرائيل ) ، مورد لعن حضرت داود ، به دليل عصيان در برابر خدا درباره شنبه

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: اما داود فلعن اهل ايلة لما اعتدوا فى سبتهم . .. .

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 609; نورالثقلين،

ج 1، ص 661، ح 315.

14 _ مورد لعن قرار گرفتن گروهى از بنى اسرائيل از سوى حضرت عيسى ( ع ) ، به دليل كفر آنان پس از نزول مائده آسمانى

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل . .. عيسى ابن مريم

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و اما عيسى فلعن الذين انزلت عليهم المائدة ثم كفروا بعد ذلك.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 609; نورالثقلين، ج 1، ص 661، ح 315.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 79 - 10

10 _ لعن شدن گروهى از بنى اسرائيل به سبب تأثيرناپذيرى آنان در برابر نهى از منكر و نيز گروه ناهى از منكر به سبب همنشينى با گنهكاران

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل . .. كانوا لايتناهون عن منكر فعلوه

از حضرت على(ع) روايت شده: . .. و لما وقع التقصير فى بنى اسرائيل جعل الرجل منهم يرى اخاه على الذنب فينهاه فلاينهى فلايمنعه ذلك من ان يكون اكيله و جليسه و شربيه حتى ضرب اللّه عزوجل قلوب بعضهم ببعض و نزل فيهم القرآن حيث يقول عزوجل {لعن الذين كفروا من بنى اسرئيل ... كانوا لايتناهون عن منكر فعلوه ... .}

_______________________________

ثواب الاعمال مترجم، ص 597، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 660، ح 312.

لعن بر بيماردلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 1

1- عناصر بيماردلِ روى گردان از جهاد و دستورات الهى ، مورد نفرين خداوند

رأيت الذين فى قلوبهم مرض . .. فهل عسيتم إن تولّيتم ... أول_ئك الذين لعنهم اللّه

برداشت ياد شده

بنابر اين نكته است كه مشاراليه {أول_ئك}، كسانى باشند كه {تولّيتم} خطاب به آنان است و {تولّى} به معناى روى گردانى از جهاد و يا مجموعه فرمان هاى حق باشد.

لعن بر پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 14

14 _ امتهاى مشرك و گمراه به خاطر فراهم سازى زمينه هاى ضلالت براى نسلهاى بعد، در قيامت مورد لعن و نفرين آنان قرار مى گيرند.

لعنت أختها . .. قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا

چنانچه مخاطب {ادخلوا} به قرينه آيه 35 همه بنى آدم باشد، مراد از {أمم قد خلت . ..} انسانها و جنيان مشركى خواهد بود كه پيش از نسل بنى آدم مى زيسته اند. و اگر مخاطب آن انسانهايى باشد كه پس از نزول قرآن به وجود آمده و مى آيند، مقصود از {أمم} امتهاى مشرك و كافرى از نسل بنى آدم است كه پس از امت مشرك پيشين به صحنه زندگى مى آيند. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است. گفتنى است كه بر اين فرض مراد از {امت أولى} نسل قبل و مراد از {امت أخرى} نسل بعدى مى باشد.

لعن بر تاركان جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 1

1- عناصر بيماردلِ روى گردان از جهاد و دستورات الهى ، مورد نفرين خداوند

رأيت الذين فى قلوبهم مرض . .. فهل عسيتم إن تولّيتم ... أول_ئك الذين لعنهم اللّه

برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه مشاراليه {أول_ئك}، كسانى باشند كه {تولّيتم} خطاب به آنان است و {تولّى} به معناى روى

گردانى از جهاد و يا مجموعه فرمان هاى حق باشد.

لعن بر حاكمان مفسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 4،5

4- واليان و حاكمان فسادگر و بى عاطفه ، مورد نفرين الهى

إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض . .. أول_ئك الذين لعنهم اللّه

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {أول_ئك} اشاره باشد به همه متوليان امر كه فسادگر و قطع كننده رحم اند و گروهى از آنان در آيه قبل، مخاطب {إن تولّيتم أن تفسدوا. ..} قرار گرفته اند.

5- جواز لعن و نفرينِ حاكمان فسادگر و فاقد عاطفه انسانى

إن تولّيتم . .. أول_ئك الذين لعنهم اللّه

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مشاراليه {أول_ئك} _ به قرينه آيه قبل {إن تولّيتم} _ كسانى باشند كه در صورت رسيدن به حكومت، فسادگر و قاطع رحم اند در اين صورت از فعل الهى، جواز لعن آن گروه استفاده مى شود.

لعن بر حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 3

3- جواز لعن و نفرين حق گريزانِ فسادانگيز و فاقد عواطف انسانى

أول_ئك الذين لعنهم اللّه

اعلام خداوند به ملعون بودن حق گريزان، نشانگر آن است كه لعن آن گروه، مورد رضاى الهى و هماهنگ با اراده او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 19 - 4

4 - جواز نفرين و دعا ، عليه كافران حق ناپذير و دين ستيز

فقتل كيف قدّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 4

4 - جواز

نفرين و دعا ، عليه كافران حق ناپذير و دين ستيز

ثمّ قتل كيف قدّر

لعن بر دروغگويان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 3

3 - مردانى كه با سوگند دروغين ، همسرانشان را متهم به زنا كنند ، مستحق لعنت خدايند .

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

لعن بر دين ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 19 - 4

4 - جواز نفرين و دعا ، عليه كافران حق ناپذير و دين ستيز

فقتل كيف قدّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 4

4 - جواز نفرين و دعا ، عليه كافران حق ناپذير و دين ستيز

ثمّ قتل كيف قدّر

لعن بر رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 68 - 6

6 - كافران پيرو ، از خداوند ، خواهانِ مورد لعن فراوان قرار دادن رهبران گمراه سازشان ، خواهند بود .

و قالوا . .. ربّنا ... و العنهم لعنًا كبيرًا

{كبير} صفت مفعول مطلق {إلْعَن} است. در آيه، اين واژه به معناى {شدت} و مراد از آن، كثرت و زيادت است.

لعن بر شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 118 - 1

1 _ شيطان ، مورد لعنت خداوند و به دور از رحمت او

لعنه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 98 - 14

14- { عن على بن محمدالعسكرى ( ع

) يقول : معنى الرجيم انه مرجوم باللعن مطرود من مواضع الخير لايذكره مؤمن إلاّ لعنه و إن فى علم الله السابق انه إذا خرج القائم ( ع ) لايبقى مؤمن فى زمانه إلاّ رجمه بالحجارة كما كان قبل ذلك مرجوماً باللعن ;

از امام هادى(ع) روايت شده است كه در باره {رجيم} مى فرمود: او (شيطان) با لعن مورد رجم واقع شده و از درهاى خير رانده و مطرود گشته است. مؤمنى از او ياد نمى كند مگر آنكه او را لعن مى كند و چون در علم الهى از پيش روشن بود كه هر گاه حضرت قائم(ع) خروج كرد، هيچ مؤمنى در زمان او نيست مگر آنكه شيطان را با سنگ رجم مى كند; چنان چه قبل از آن با لعن رجم مى شد.

لعن بر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 44 - 7

7 _ ندا دهنده اى در قيامت مأمور اعلام گرفتارى ظالمان به لعنت خداوند است .

فاذن مؤذن بينهم أن لعنة اللّه على الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 14

14_ { عن رسول الله ( ص ) : . . . وأما الكافر فيقرأ ذنوبه على رؤوس الأشهاد ، { ه_ؤلاء الذين كذبوا على ربّهم ألا لعنة الله على الظالمين } ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: . .. اما كافر پس گناهان او در ملأ عام و در حضور گواهان خوانده مى شود: اينانند كسانى كه به پروردگار خود دروغ بستند. آگاه باشيد لعنت خدا بر ستمكاران باد}.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 6

6 - ستم كاران ، مورد لعن و نفرين خداوند

فبعدًا للقوم الظ_لمين

نصب {بُعداً} به عنوان مفعول مطلق براى فعل محذوف مى باشد; يعنى، {بعدوا بُعداً}. گفتنى است كه {بُعداً} از جمله مصدرهايى است كه همواره به جاى فعل مى آيد; يعنى، دور باد[از رحمت خدا] گروه ستم كاران!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 7

7 - ستمگران ، گروهى مطرود و محروم از رحمت خداوند در قيامت

و لهم اللعنة

لعن بر علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 10

10 - علماى يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايق و معارف كتب آسمانى از رحمت خدا محروم شده و مورد لعن و نفرين لعنت كنندگان هستند .

إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. أولئك يلعنهم اللّه و يلعنهم اللعنون

لعن بر علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 10

10 - علماى يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايق و معارف كتب آسمانى از رحمت خدا محروم شده و مورد لعن و نفرين لعنت كنندگان هستند .

إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. أولئك يلعنهم اللّه و يلعنهم اللعنون

لعن بر عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 7

7_ كسانى كه به پيمان هاى الهى پايبند نباشند ، به لعنت خدا و دورى از رحمت او گرفتار خواهند شد

.

والذين ينقضون عهد الله . .. أُول_ئك لهم اللعنة

لعن بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 99 - 1

1_ فرعون و پيروان وى در عرصه دنيا و آخرت ، به لعنت خدا گرفتار و از رحمت او به دورند .

و أُتبعوا فى ه_ذه لعنة و يوم القي_مة

ضمير در {اُتبعوا} به فرعون و قوم وى باز مى گردد. {اتباع} (مصدر اُتبعوا) به معناى ملحق كردن و به دنبال فرستادن است. بنابراين {واُتبعوا ...}; يعنى ، فرعون و قوم او در دنيا و آخرت ، لعنت و نفرين را به دنبال خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 1

1 - لعنت خدا و دورى از رحمت حق ، تنها دست آورد فرعون و سپاهيانش از زندگى دنيوى

و أتبعن_هم فى ه_ذه الدنيا لعنة

لعن بر فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 99 - 1

1_ فرعون و پيروان وى در عرصه دنيا و آخرت ، به لعنت خدا گرفتار و از رحمت او به دورند .

و أُتبعوا فى ه_ذه لعنة و يوم القي_مة

ضمير در {اُتبعوا} به فرعون و قوم وى باز مى گردد. {اتباع} (مصدر اُتبعوا) به معناى ملحق كردن و به دنبال فرستادن است. بنابراين {واُتبعوا ...}; يعنى ، فرعون و قوم او در دنيا و آخرت ، لعنت و نفرين را به دنبال خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 1

1 - لعنت خدا و دورى

از رحمت حق ، تنها دست آورد فرعون و سپاهيانش از زندگى دنيوى

و أتبعن_هم فى ه_ذه الدنيا لعنة

لعن بر قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 3

3 - مردانى كه با سوگند دروغين ، همسرانشان را متهم به زنا كنند ، مستحق لعنت خدايند .

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 1

1 - قذف كنندگان و اتهام زنندگان به زنان پاكدامن ، نجيب و مؤمن ، مورد نفرين در دنيا و آخرت

إنّ الذين يرمون المحصن_ت الغ_فل_ت المؤمن_ت لعنوا فى الدنيا و الأخرة

{محصنات} به معناى زنان عفيف و پاكدامن است (لسان العرب). مقصود از {غافلات} (زنان غافل) ممكن است زنانى باشند كه آن قدر از آلودگى جنسى به دوراند كه گويا به كلى از چنين مسائلى بى خبراند و ممكن است زنانى باشند كه از آنچه به آنان نسبت ناروا داده اند (فحشا)، كاملاً بى خبراند و در هر دو صورت به چنين زنانى زنان نجيب گفته مى شود.

لعن بر قاطع رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 3

3- جواز لعن و نفرين حق گريزانِ فسادانگيز و فاقد عواطف انسانى

أول_ئك الذين لعنهم اللّه

اعلام خداوند به ملعون بودن حق گريزان، نشانگر آن است كه لعن آن گروه، مورد رضاى الهى و هماهنگ با اراده او است.

لعن بر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 1

1_

قوم عاد ، در دنيا به لعنت خدا گرفتار شدند و در آخرت نيز از رحمت او محروم خواهند بود .

و أُتبعوا فى ه_ذه الدنيا لعنة و يوم القي_مة

لعن بر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 3

3 - فرشتگان و تمامى مردم در قيامت ، كفرپيشگانى را كه در حال كفر مرده اند ، لعنت كرده و خواستار دورى رحمت الهى از آنان خواهند شد .

أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين

لعنت مردم به معناى: نفرين و درخواست دورى لعنت شونده از رحمت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 1

1 - كسانى كه كافر بميرند ، براى هميشه به لعنت خدا گرفتار خواهند بود .

أولئك عليهم لعنة اللّه . .. خلدين فيها

ظاهر اين است كه ضمير {فيها} به {لعنة اللّه . ..} (در آيه قبل) بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 21،22

21 _ مسخ كافرانِ به قرآن و يا گرفتارى آنان به لعنت ، سنت الهى

من قبل ان نطمس وجوهاً . .. او نلعنهم ... و كان امر اللّه مفعولا

22 _ مسخ و يا لعنت كافرانِ به قرآن از اهل كتاب ، امرى حتمى و قضايى تخلف ناپذير

يا ايها الذين اوتوا الكتب امنوا . .. من قبل ان نطمس وجوهاً ... و كان امر اللّه م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 5

5 _ كافران مستحق لعن و

نفرين و دورى از رحمت خداوند

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 10،11

10 _ منافقان و كافران ، مورد لعن و نفرين خداوند و محروم ابدى از رحمت او

المنفقين . .. و الكفار ... لعنهم اللّه

11 _ جواز لعن و نفرين بر منافقان و كافران

المنفقين . .. و الكفار ... لعنهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 14

14_ { عن رسول الله ( ص ) : . . . وأما الكافر فيقرأ ذنوبه على رؤوس الأشهاد ، { ه_ؤلاء الذين كذبوا على ربّهم ألا لعنة الله على الظالمين } ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: . .. اما كافر پس گناهان او در ملأ عام و در حضور گواهان خوانده مى شود: اينانند كسانى كه به پروردگار خود دروغ بستند. آگاه باشيد لعنت خدا بر ستمكاران باد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 9

9 - جوامع كفرپيشه و بى ايمان ، مورد لعن و نفرين خداوند

فبعدًا لقوم لايؤمنون

كلمه {بُعداً} منصوب است به عنوان مفعول مطلق برا فعل محذوف; يعنى، {بعدوا بُعداً}. گفتنى است كه {بُعداً} از مصادرهايى است كه همواره بجاى فعل مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 57 - 5

5 - منافقان و كافران آزاردهنده رسول خدا ( ص ) ، مورد لعن خدايند .

و لاتطع الك_فرين و المن_فقين و دَعْ أذيهم . .. إنّ الذين

يؤذون ... و رسوله لعنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 64 - 1،4

1 - همه كافران ، قطعاً مورد لعن خداوندند .

إنّ اللّه لعن الك_فرين

{ال} در {الكافرين} مى تواند براى استغراق باشد. بنابراين، همه كافران را شامل مى شود.

4 - لعن بر كافر ، جايز و روا است .

إنّ اللّه لعن الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 19 - 4

4 - جواز نفرين و دعا ، عليه كافران حق ناپذير و دين ستيز

فقتل كيف قدّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 4

4 - جواز نفرين و دعا ، عليه كافران حق ناپذير و دين ستيز

ثمّ قتل كيف قدّر

لعن بر كافران حق ناپذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 89 - 13،14

13 - كافران عنود و حق ناپذير ، مورد لعنت خداوند هستند .

فلعنة اللّه على الكفرين

14 - جواز لعنت و نفرين بر آنانى كه از سر عناد و لجاجت ، به پيامبر ( ص ) و قرآن كافر مى شوند .

فلعنة اللّه على الكفرين

لعن بر كتمان كنندگان حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 9

9 - ضرورت نفرين و لعنت بر كسانى كه حقايق كتاب هاى آسمانى را از مردم پنهان مى كنند .

أولئك . .. يلعنهم اللعنون

تكرار فعل {يلعن} به تفاوت لعنت خدا و لعنت ديگران اشاره دارد. لعنت خدا به معناى مطرود ساختن از رحمت

است و لعنت مردم به معناى نفرين و درخواست از خدا بر قطع رحمت از لعنت شونده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 8

8 - نبايد كتمان كنندگان حقايق دينى را در صورتى كه توبه كنند و گذشته را جبران نمايند ، نفرين كرده و خواهان دورى آنان از رحمت خدا شد .

و يلعنهم اللعنون. إلا الذين تابوا و أصلحوا و بينوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 5

5 - كتمان كنندگان حقايق دينى هم در دنيا و هم در آخرت به لعنت خداوند گرفتار خواهند بود .

أولئك يلعنهم اللّه . .. أولئك عليهم لعنة اللّه

جمله {أولئك يلعنهم اللّه} (در آيه 159) به قرينه {إلا الذين تابوا . ..} حاكى از آن است كه: كتمان كنندگان حقايق در دنيا به لعنت خدا گرفتارند و جمله {أولئك عليهم لعنة اللّه} به دليل {ماتوا و هم كفار} دلالت بر اين دارد كه در آخرت نيز مورد لعنت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 2

2 - كتمان كنندگان حقايق دينى ، در صورتى كه بدون توبه بميرند ، همواره مورد لعنت خدا خواهند بود .

إن الذين يكتمون . .. أولئك عليهم لعنة اللّه ... خلدين فيها

لعن بر گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 6

6 - شمول لعنت الهى بر گنهكاران ، موجب سلب توفيق توبه از آنان نخواهد شد .

أولئك يلعنهم اللّه . ..

إلاّ الذين تابوا و أصلحوا و بينوا

لعن بر مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 11

11 - منافقان و مشركان ، مورد خشم و نفرين الهى و به دور از رحمت او

و غضب اللّه عليهم و لعنهم

لعن بر مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 3

3- جواز لعن و نفرين حق گريزانِ فسادانگيز و فاقد عواطف انسانى

أول_ئك الذين لعنهم اللّه

اعلام خداوند به ملعون بودن حق گريزان، نشانگر آن است كه لعن آن گروه، مورد رضاى الهى و هماهنگ با اراده او است.

لعن بر منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 10،11

10 _ منافقان و كافران ، مورد لعن و نفرين خداوند و محروم ابدى از رحمت او

المنفقين . .. و الكفار ... لعنهم اللّه

11 _ جواز لعن و نفرين بر منافقان و كافران

المنفقين . .. و الكفار ... لعنهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 57 - 5

5 - منافقان و كافران آزاردهنده رسول خدا ( ص ) ، مورد لعن خدايند .

و لاتطع الك_فرين و المن_فقين و دَعْ أذيهم . .. إنّ الذين يؤذون ... و رسوله لعنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 11

11 - منافقان و مشركان ، مورد خشم و نفرين الهى و به دور از رحمت او

و غضب اللّه عليهم و لعنهم

لعن بر وليد بن مغيره

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 19 - 1

1 - وليدبن مغيره ، مورد نفرين خداوند

فقتل كيف قدّر

عبارت {قتل}، براى نفرين و دعا عليه كسى به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 1

1 - وليدبن مغيره ، مورد نفرين شديد و سخت خداوند

ثمّ قتل كيف قدّر

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه تكرار آيه پيش و به منظور مبالغه ادا شده است و {ثمّ} براى دلالت بر تفاوت رتبه است; يعنى، عقوبت و نابودى كافران، به شديدترين وجهى است.

لعن بر يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 4،6،10

4 - خداوند ، يهوديان حق ناپذير را از رحمت خويش محروم و به لعنت ، گرفتارشان كرد .

بل لعنهم اللّه بكفرهم

6 - قرار گرفتن حجاب بر قلب و انديشه يهوديان ريشه در فطرت و خلقت آنان ندارد بلكه كفرورزى و دور شدنشان از رحمت الهى موجب آن شده است .

قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بكفر هم فقليلا

چنانچه گذشت {بل} نفى معنايى است كه از {قلوبنا غلف} استفاده مى شود و آن معذور بودن يهود به خاطر نفهميدن است. كلمه {بل} معذور بودن يهود را نفى مى كند و جمله {لعنهم اللّه ...} بيان مى دارد حجابِ قلب يهود از كفرورزى آنان به وجود آمده نه اينكه فطرتاً اين گونه باشند و اين چنين نفهميدنى - كه خود آدمى زمينه ساز آن باشد - نمى تواند عذرى قابل قبول تلقى شود.

10

- گرفتارى يهود به لعنت الهى ، مايه ايمان نياوردن آنان به بيشترين معارف الهى است .

لعنهم اللّه بكفر هم فقليلا ما يؤمنون

فاء تفريع در {فقليلا ما . ..} گوياى آن است كه: لعنت الهى موجب شده كه يهوديان، زمينه ايمان كامل يا ايمان به تمامى معارف را از دست بدهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 20،21،27،28

20 _ گرفتارى برخى از يهود به لعنت خداوند

و لكن لعنهم اللّه بكفرهم

21 _ كفر يهود ، عامل گرفتارى آنان به لعنت و نفرين الهى

من الذين هادوا . .. لعنهم اللّه بكفرهم

27 _ گروهى اندك از يهود كافر نشدند و مورد لعنت الهى قرار نگرفتند .

و لكن لعنهم اللّه بكفرهم . .. الّا قليلا

بنابر اينكه {قليل} استثناء از مفعول در {لعنهم اللّه} باشد. نصب {قليلا} اين احتمال را تأييد مى كند.

28 _ گرفتارى يهود به لعنت الهى ، موجب دورى آنان از ايمان به پيامبر ( ص ) و اسلام

لعنهم اللّه بكفرهم فلا يؤمنون الّا قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 9،10

9 _ يهود ، مورد نفرين و غضب خداوند به سبب پيمان شكنى ، انكار آيات الهى و كشتن پيامبران

فبما نقضهم ميثقهم . .. و قتلهم الأنبياء

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بما نقضهم . ..} به قرينه آيات مشابه، متعلق به فعلى محذوف همانند {لعناهم} باشد.

10 _ غرور علمى يهود در برابر دعوت انبيا ، موجب گرفتارى آنان به لعنت خداوند

و قولهم قلوبنا غلف

كلمه {قولهم} عطف بر {نقضهم} است، بنابراين متعلق به فعل محذوف

{لعناهم} است. يعنى {بقولهم ... لعناهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 156 - 7،8

7 _ كفرورزى يهود با انكار رسالت حضرت مسيح ( ع ) ، موجب گرفتار شدن آنان به لعنت خداوند

و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {بكفرهم} عطف بر {بنقضهم} در آيه قبل باشد. بر اين مبنا {بكفرهم} متعلق به فعل محذوف {لعناهم} خواهد بود.

8 _ اتهام نارواى يهود به حضرت مريم ( ع ) از عوامل محكوميت آنان به لعن و نفرين الهى

و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 4

4 _ ادعاى كشتن حضرت مسيح ( ع ) _ على رغم اعتراف به پيامبرى وى _ مايه گرفتارى يهود به لعنت و غضب خداوند

و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

بدان احتمال كه {قولهم} عطف بر {نقضهم} در آيه 155 باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 7،14

7 _ يهود ، مردمى به دور از رحمت خداوند و مورد لعنت او

و لعنوا

{لعنت} به معناى دورى از رحمت است.

14 _ تأثير منفى قرآن در يهوديان _ افزون بر كفر و طغيان آنان _ ، برخاسته از گرفتارى ايشان به لعنت الهى

و لعنوا بما قالوا . .. ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً

واقع شدن جمله {و ليزيدن . ..} پس از بيان پندار باطل يهود و گرفتار شدن آنان به لعنت الهى بر اثر آن، مى رساند

كه ازدياد كفر و طغيان آنان ريشه در ملعون شدن آنان و پندارهاى ناروا درباره خدا، دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 39 - 13

13_ { عن أبى عبدالله ( ع ) انه قال فى قول الله عزوجل : { و قالت اليهود يدالله مغلولة } : لم يعنوا أنه ه_كذا ، و ل_كنّهم قالوا : قد فرغ من الأمر فلايزيد و لاينقص فقال الله جل جلاله تكذيباً لقولهم : { غلّت أيديهم و لعنوا بما قالوا بل يداه مبسوطتان ينفق كيف يشاء } ألم تسمع الله عزوجل يقول : { يمحوا الله ما يشاء و يثبت و عنده اُمّ الكتاب } ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه درباره قول خداى عزوجل: {و قالت اليهود يد الله مغلولة} فرمود: منظور يهود اين نبود كه واقعاً دستهاى خدا در غُلّ بسته است ; بلكه آنان مى گفتند: خدا از كار خلقت فارغ شده و ديگر چيزى را زياد و كم نمى كند. پس خداوند _ جل جلاله _ براى تكذيب سخن آنان فرمود: {دستهاى خودشان در غل بسته باد و به خاطر سخنى كه گفتند، لعنت بر آنان باد ; بلكه دستهاى خدا باز است و هرگونه مى خواهد مى بخشد}.آيا نشنيده اى كه خداى عزوجل مى فرمايد: {يمحوا الله مايشاء و يثبت و عنده اُمّ الكتاب}.

لعن بر يهود كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 89 - 12

12 - خداوند ، يهوديان كافر به پيامبر ( ص ) و قرآن را از رحمت خويش به دور

و آنان را مورد لعنت قرار داده است .

فلعنة اللّه على الكفرين

لعن برمفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 9

9_ فسادگران در زمين به لعنت خداوند و دورى از رحمت او گرفتار خواهند شد .

و ال_ذين . .. يف_سدون فى الأرض أُول_ئك لهم اللعنة

لعن جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 89 - 14

14 - جواز لعنت و نفرين بر آنانى كه از سر عناد و لجاجت ، به پيامبر ( ص ) و قرآن كافر مى شوند .

فلعنة اللّه على الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 11

11 _ جواز لعن و نفرين بر منافقان و كافران

المنفقين . .. و الكفار ... لعنهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 19 - 4

4 - جواز نفرين و دعا ، عليه كافران حق ناپذير و دين ستيز

فقتل كيف قدّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 4

4 - جواز نفرين و دعا ، عليه كافران حق ناپذير و دين ستيز

ثمّ قتل كيف قدّر

لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 4

4 - خداوند ، يهوديان حق ناپذير را از رحمت خويش محروم و به لعنت ، گرفتارشان كرد .

بل لعنهم اللّه بكفرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 89

- 12،13

12 - خداوند ، يهوديان كافر به پيامبر ( ص ) و قرآن را از رحمت خويش به دور و آنان را مورد لعنت قرار داده است .

فلعنة اللّه على الكفرين

13 - كافران عنود و حق ناپذير ، مورد لعنت خداوند هستند .

فلعنة اللّه على الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 6

6 - شمول لعنت الهى بر گنهكاران ، موجب سلب توفيق توبه از آنان نخواهد شد .

أولئك يلعنهم اللّه . .. إلاّ الذين تابوا و أصلحوا و بينوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 1

1 - كفرپيشگانى كه با كفر بميرند ، به لعنت خدا گرفتار شده و مورد نفرين و لعنت فرشتگان خواهند بود .

إن الذين كفروا و ماتوا و هم كفار أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 20،21،27

20 _ گرفتارى برخى از يهود به لعنت خداوند

و لكن لعنهم اللّه بكفرهم

21 _ كفر يهود ، عامل گرفتارى آنان به لعنت و نفرين الهى

من الذين هادوا . .. لعنهم اللّه بكفرهم

27 _ گروهى اندك از يهود كافر نشدند و مورد لعنت الهى قرار نگرفتند .

و لكن لعنهم اللّه بكفرهم . .. الّا قليلا

بنابر اينكه {قليل} استثناء از مفعول در {لعنهم اللّه} باشد. نصب {قليلا} اين احتمال را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 15،16،18

15 _ هشدار خداوند به اهل كتاب

در مورد گرفتارى آنان به لعن الهى در صورت كفر به قرآن

يا ايها الذين اوتوا الكتب . .. او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السَّبت

16 _ گرفتارى اصحاب سبت به لعنت الهى

كما لعنّا اصحاب السَّبت

18 _ لعنت الهى ، گوناگون و داراى نمود هاى متفاوت

لعنهم اللّه . .. فلا يؤمنون ... او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السَّبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 52 - 1،2،3،4،5،6،9،10

1 _ اهل كتاب ( علماى يهود ) مشمول لعن خداوند به جهت حقپوشى و همسويى با كفار عليه مسلمانان

الم تر . .. اولئك الّذين لعنهم اللّه

2 _ ايمان به جبت و طاغوت ( كفر و شرك ) موجب لعن خداوند

الم تر . .. اولئك الّذين لعنهم اللّه و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

3 _ كسانى كه حقانيّت اسلام را مى پوشانند و راه شرك را بهتر از آن مى نمايانند ، مورد لعن الهى هستند .

الم تر الى الذين . .. يقولون هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلا. اولئك الّذين لعنه

4 _ همسويى با كافران عليه مسلمانان ، از موجبات لعن الهى است .

يقولون . .. هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلا. اولئك الّذين لعنهم اللّه

5 _ لعنت شدگان الهى ، هرگز ياورى نخواهند داشت .

و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

6 _ مشمولان لعن خداوند ، محروم از مدد هاى او

و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

9 _ كارساز نبودن يارى هيچكس ، براى مشمولان لعن الهى

و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

چون كافران و مشمولان لعن الهى احياناً همديگر را يارى مى دهند، بنابراين جمله

{فلن تجد . .. } ناظر به غايت و هدف يارى رسانى است. يعنى بر فرض اينكه همديگر را يارى دهند، سودبخش نخواهد بود.

10 _ كارساز نبودن يارى براى مشمولان لعن الهى ، از سنت هاى خداوند

و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

كلمه {لن}، كه دلالت بر نفى ابدى دارد، مى رساند كه اين معنا از سنتهاى الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 93 - 1

1 _ خلود در جهنّم ، غضب و لعنت الهى ، كيفر كشتن مؤمن از روى عمد

و من يقتل مؤمنا متعمّداً فجزاؤه جهنّم خالداً فيها و غضب اللّه عليه و لعنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 118 - 1

1 _ شيطان ، مورد لعنت خداوند و به دور از رحمت او

لعنه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 9،10

9 _ يهود ، مورد نفرين و غضب خداوند به سبب پيمان شكنى ، انكار آيات الهى و كشتن پيامبران

فبما نقضهم ميثقهم . .. و قتلهم الأنبياء

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بما نقضهم . ..} به قرينه آيات مشابه، متعلق به فعلى محذوف همانند {لعناهم} باشد.

10 _ غرور علمى يهود در برابر دعوت انبيا ، موجب گرفتارى آنان به لعنت خداوند

و قولهم قلوبنا غلف

كلمه {قولهم} عطف بر {نقضهم} است، بنابراين متعلق به فعل محذوف {لعناهم} است. يعنى {بقولهم ... لعناهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 156 - 7،8

7 _ كفرورزى يهود

با انكار رسالت حضرت مسيح ( ع ) ، موجب گرفتار شدن آنان به لعنت خداوند

و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {بكفرهم} عطف بر {بنقضهم} در آيه قبل باشد. بر اين مبنا {بكفرهم} متعلق به فعل محذوف {لعناهم} خواهد بود.

8 _ اتهام نارواى يهود به حضرت مريم ( ع ) از عوامل محكوميت آنان به لعن و نفرين الهى

و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 4،5

4 _ گرفتارى بنى اسرائيل به لعن الهى و قساوت قلب ، كيفر پيمان شكنى آنان

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

5 _ لعن الهى ( دورى از رحمت خداوند ) و قساوت دل ، كيفر شكستن پيمان الهى

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 13،16،17،18،19

13 _ گرفتاران به لعنت و غضب خدا ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان اهل كتاب خود سزاوار استهزا و نه مؤمنان به خدا و كتب آسمانى

الذين اتخذوا دينكم هزواً . .. منهم القردة و الخنازير و عبد الطغوت

16 _ گرفتاران به لعنت الهى و غضب الهى ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان ، داراى بدترين جايگاه و منزلت در پيشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئك شر مكاناً و اضل عن سواء السبيل

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل كه روى سخن را با اهل كتاب قرار داده بود.

17 _ بدترين جايگاه دوزخ از آن مسخ شدگان

، پرستندگان طاغوت ، گرفتاران به لعنت و غضب الهى است .

من لعنه اللّه و غضب عليه و جعل منهم . .. أولئك شر مكاناً و اضل عن سواء السبيل

برخى از مفسران {مكاناً} را جايگاه دوزخى توصيف شدگان دانسته اند.

18 _ طاغوت پرستان ، مسخ شدگان و گرفتاران به لعنت و غضب الهى ، گمراهترين مردمان از راه راست

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئك شر مكاناً و اضل عن سواء السبيل

19 _ پيشينيان اهل كتاب _ بر اثر گرفتارى به لعنت و غضب خدا و در آمدن به شكل ميمون و خوك و پرستش طاغوت _ ، داراى بدترين جايگاه و منزلت در پيشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. أولئك شر مكاناً و اضل عن سواء السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 7،14

7 _ يهود ، مردمى به دور از رحمت خداوند و مورد لعنت او

و لعنوا

{لعنت} به معناى دورى از رحمت است.

14 _ تأثير منفى قرآن در يهوديان _ افزون بر كفر و طغيان آنان _ ، برخاسته از گرفتارى ايشان به لعنت الهى

و لعنوا بما قالوا . .. ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً

واقع شدن جمله {و ليزيدن . ..} پس از بيان پندار باطل يهود و گرفتار شدن آنان به لعنت الهى بر اثر آن، مى رساند كه ازدياد كفر و طغيان آنان ريشه در ملعون شدن آنان و پندارهاى ناروا درباره خدا، دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 9

9 _ روابط ولايى و دوستى

بنى اسرائيل با كافران عامل كفرورزى و گرفتارى آنان به لعنت خدا و پيامبران

لعن الذين كفروا . .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا

مضمون آيه مورد بحث يعنى پذيرش ولايت مشركان بيان مصداقى ديگر از عصيان و تجاوزگرى بنى اسرائيل است. بنابراين پذيرش ولايت مشركان نيز از عوامل كفرپيشگى و گرفتارى به لعنت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 44 - 7

7 _ ندا دهنده اى در قيامت مأمور اعلام گرفتارى ظالمان به لعنت خداوند است .

فاذن مؤذن بينهم أن لعنة اللّه على الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 10

10 _ منافقان و كافران ، مورد لعن و نفرين خداوند و محروم ابدى از رحمت او

المنفقين . .. و الكفار ... لعنهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 99 - 3

3_ لعنت الهى و دور شدن از رحمت او ، عطايى شوم و سزايى ناگوار است .

بئس الرفد المرفود

كلمه {الرفد} (عطيه و بخشش) فاعل براى {بئس} است و {ال} در آن {ال} جنسيه مى باشد و {المرفود} (عطيه و بخشش) مخصوص به ذم است و {ال} در آن عهد ذكرى بوده و اشاره به لعنت و دورى از رحمت خداست. بنابراين {بئس الرفد المرفود}; يعنى، آن عطيه (گرفتارى به لعنت خدا) بد عطيه و بخششى است.

لعن داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 1،2،11،13،15

1 _ كافران بنى اسرائيل با نفرين داود ( ع )

و عيسى ( ع ) به لعنت و دورى از رحمت خداوند گرفتار شدند .

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى

فاعل محذوف از {لعن} داود(ع) و عيسى(ع) مى باشد. بنابراين جمله {لعن ... على لسان داود و عيسى} به اين معناست كه كافران بنى اسرائيل مورد لعنت داود(ع) و عيسى(ع) قرار گرفتند گفتنى است، آنگاه كه لعنت بر زبان انسان جارى شود به معناى درخواست انقطاع از رحمت الهى از لعنت شونده است.

2 _ داود و عيسى ( ع ) ، پيام آوران لعن و نفرين الهى بر كافران بنى اسرائيل *

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى ابن مريم

بدان احتمال كه فاعل محذوف {لعن}، اللّه باشد. گفتنى است كه لعنت خداوند نسبت به كافران بنى اسرائيل بر لسان داود(ع) و عيسى(ع) به معناى ابلاغ لعنت خداوند به واسطه آن پيامبران است.

11 _ گرفتارى كافران بنى اسرائيل به لعنت داود و عيسى ( ع ) ، برخاسته از عصيان پيشگى و تجاوزگرى آنان

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

در برداشت فوق {ذلك} اشاره به {لعنت} گرفته شده است.

13 _ مردم ايله ( گروهى از بنى اسرائيل ) ، مورد لعن حضرت داود ، به دليل عصيان در برابر خدا درباره شنبه

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: اما داود فلعن اهل ايلة لما اعتدوا فى سبتهم . .. .

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 609; نورالثقلين، ج 1، ص 661، ح 315.

15 _ مسخ گروهى از بنى اسرائيل بصورت خوك ، در اثر لعن

حضرت داود ( ع ) و بصورت ميمون ، در اثر لعن حضرت عيسى ( ع )

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى

از امام صادق(ع) درباره آيه فوق روايت شده: الخنازير على لسان داود(ع) و القردة على لسان عيسى ابن مريم(ع).

_______________________________

كافى، ج 8، ص 200، ح 240; نورالثقلين، ج 1، ص 660، ح 311.

لعن در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 57 - 1

1 - آزاردهندگان و اذيت كنندگان خدا و پيامبر ( ص ) ، مشمول لعن خدا در دنيا و آخرتند .

إنّ الذين يؤذون اللّه و رسوله لعنهم اللّه فى الدنيا و الأخرة

لعن در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 5

5 _ هر امتى پس از ورود به جهنم، امت هم مسلك خويش را لعنت مى كند و بر او نفرين مى فرستد.

كلما دخلت أمة لعنت أختها

لعن در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 14

14 _ امتهاى مشرك و گمراه به خاطر فراهم سازى زمينه هاى ضلالت براى نسلهاى بعد، در قيامت مورد لعن و نفرين آنان قرار مى گيرند.

لعنت أختها . .. قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا

چنانچه مخاطب {ادخلوا} به قرينه آيه 35 همه بنى آدم باشد، مراد از {أمم قد خلت . ..} انسانها و جنيان مشركى خواهد بود كه پيش از نسل بنى آدم مى زيسته اند. و اگر مخاطب آن انسانهايى باشد كه پس از نزول قرآن به وجود آمده

و مى آيند، مقصود از {أمم} امتهاى مشرك و كافرى از نسل بنى آدم است كه پس از امت مشرك پيشين به صحنه زندگى مى آيند. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است. گفتنى است كه بر اين فرض مراد از {امت أولى} نسل قبل و مراد از {امت أخرى} نسل بعدى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 14

14 - ناسزاگويى و لعن ديگران ، در روز قيامت ، امرى ممكن است .

ثمّ يوم القي_مة يكفر بعضكم ببعض و يلعن بعضكم بعضًا

لعن دنيوى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 5

5 - كتمان كنندگان حقايق دينى هم در دنيا و هم در آخرت به لعنت خداوند گرفتار خواهند بود .

أولئك يلعنهم اللّه . .. أولئك عليهم لعنة اللّه

جمله {أولئك يلعنهم اللّه} (در آيه 159) به قرينه {إلا الذين تابوا . ..} حاكى از آن است كه: كتمان كنندگان حقايق در دنيا به لعنت خدا گرفتارند و جمله {أولئك عليهم لعنة اللّه} به دليل {ماتوا و هم كفار} دلالت بر اين دارد كه در آخرت نيز مورد لعنت هستند.

لعن شدگان مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 87 - 1،6

1 _ بازگشت به كفر ( ارتداد ) با وجود دلايل روشن ، موجب گرفتارى به طرد و نفرين خدا و فرشتگان و مردم

قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. اولئك جزاؤهم انّ عليهم لعنة اللّه و الملئكة و النّا

6 _ كسانى از يهود و

نصارا كه آگاهانه نبوت پيامبر ( ص ) را انكار نمودند ، گرفتار لعنت خدا و فرشتگان و مردم هستند .

قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. اولئك جزاؤهم انّ عليهم ... و النّاس اجمعين

لعن شدگان ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 87 - 1،6

1 _ بازگشت به كفر ( ارتداد ) با وجود دلايل روشن ، موجب گرفتارى به طرد و نفرين خدا و فرشتگان و مردم

قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. اولئك جزاؤهم انّ عليهم لعنة اللّه و الملئكة و النّا

6 _ كسانى از يهود و نصارا كه آگاهانه نبوت پيامبر ( ص ) را انكار نمودند ، گرفتار لعنت خدا و فرشتگان و مردم هستند .

قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. اولئك جزاؤهم انّ عليهم ... و النّاس اجمعين

لعن عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 1،2،11،14،15

1 _ كافران بنى اسرائيل با نفرين داود ( ع ) و عيسى ( ع ) به لعنت و دورى از رحمت خداوند گرفتار شدند .

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى

فاعل محذوف از {لعن} داود(ع) و عيسى(ع) مى باشد. بنابراين جمله {لعن ... على لسان داود و عيسى} به اين معناست كه كافران بنى اسرائيل مورد لعنت داود(ع) و عيسى(ع) قرار گرفتند گفتنى است، آنگاه كه لعنت بر زبان انسان جارى شود به معناى درخواست انقطاع از رحمت الهى از لعنت شونده است.

2 _ داود و عيسى ( ع ) ، پيام آوران لعن و نفرين الهى بر كافران بنى

اسرائيل *

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى ابن مريم

بدان احتمال كه فاعل محذوف {لعن}، اللّه باشد. گفتنى است كه لعنت خداوند نسبت به كافران بنى اسرائيل بر لسان داود(ع) و عيسى(ع) به معناى ابلاغ لعنت خداوند به واسطه آن پيامبران است.

11 _ گرفتارى كافران بنى اسرائيل به لعنت داود و عيسى ( ع ) ، برخاسته از عصيان پيشگى و تجاوزگرى آنان

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

در برداشت فوق {ذلك} اشاره به {لعنت} گرفته شده است.

14 _ مورد لعن قرار گرفتن گروهى از بنى اسرائيل از سوى حضرت عيسى ( ع ) ، به دليل كفر آنان پس از نزول مائده آسمانى

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل . .. عيسى ابن مريم

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و اما عيسى فلعن الذين انزلت عليهم المائدة ثم كفروا بعد ذلك.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 609; نورالثقلين، ج 1، ص 661، ح 315.

15 _ مسخ گروهى از بنى اسرائيل بصورت خوك ، در اثر لعن حضرت داود ( ع ) و بصورت ميمون ، در اثر لعن حضرت عيسى ( ع )

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى

از امام صادق(ع) درباره آيه فوق روايت شده: الخنازير على لسان داود(ع) و القردة على لسان عيسى ابن مريم(ع).

_______________________________

كافى، ج 8، ص 200، ح 240; نورالثقلين، ج 1، ص 660، ح 311.

لعن مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 3،7

3 - فرشتگان و تمامى مردم در قيامت ، كفرپيشگانى را

كه در حال كفر مرده اند ، لعنت كرده و خواستار دورى رحمت الهى از آنان خواهند شد .

أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين

لعنت مردم به معناى: نفرين و درخواست دورى لعنت شونده از رحمت خداوند است.

7 - تأثير و نقش دعا و نفرين فرشتگان و انسان ها در دورى گنهكاران از رحمت الهى

أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين

لعن مفتريان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 11

11_ كسانى كه به خداوند دروغ مى بندند ، از رحمت خداوند محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ه_ؤلاء الذين كذبوا على ربهم ألا لعنة الله على الظ_لمين

لعن ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 1،3،7

1 - كفرپيشگانى كه با كفر بميرند ، به لعنت خدا گرفتار شده و مورد نفرين و لعنت فرشتگان خواهند بود .

إن الذين كفروا و ماتوا و هم كفار أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين

3 - فرشتگان و تمامى مردم در قيامت ، كفرپيشگانى را كه در حال كفر مرده اند ، لعنت كرده و خواستار دورى رحمت الهى از آنان خواهند شد .

أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين

لعنت مردم به معناى: نفرين و درخواست دورى لعنت شونده از رحمت خداوند است.

7 - تأثير و نقش دعا و نفرين فرشتگان و انسان ها در دورى گنهكاران از رحمت الهى

أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين

محروميّت لعن شدگان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 52 - 6

6 _ مشمولان لعن خداوند ، محروم از مدد هاى او

و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

محمد(ص) و لعن كافران مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 17 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور فرصت دادن به كافران عصر بعثت و پرهيز از نفرين و درخواست عذاب سريع براى آنان

فمهّل الك_فرين أمهلهم رويدًا

{مَهِّل} و {أمهِل} به يك معنا است; گرچه برخى گفته اند: {مَهِّل} فرمان به مهلت لحظه به لحظه و تدريجى است و {أمهل} فرمان به يك مهلت. تكرار فرمان با دو لفظ متفاوت _ به گونه اى كه دو فرمان مستقل به نظر آيد _ تأكيد بيشترى به همراه دارد. كلمه {رويداً} ممكن است، تصغير {رَوْد} (مهلت دادن) باشد; يعنى، مهلت كوتاه و نيز مى تواند اسم فعل و به معناى {أمهل} باشد كه براى سومين بار فرمان مهلت را تكرار كرده است.

مراتب لعن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 18

18 _ لعنت الهى ، گوناگون و داراى نمود هاى متفاوت

لعنهم اللّه . .. فلا يؤمنون ... او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السَّبت

مشمولان لعن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 4

4 - خداوند ، يهوديان حق ناپذير را از رحمت خويش محروم و به لعنت ، گرفتارشان كرد .

بل لعنهم اللّه بكفرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 89

- 12،13

12 - خداوند ، يهوديان كافر به پيامبر ( ص ) و قرآن را از رحمت خويش به دور و آنان را مورد لعنت قرار داده است .

فلعنة اللّه على الكفرين

13 - كافران عنود و حق ناپذير ، مورد لعنت خداوند هستند .

فلعنة اللّه على الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 6

6 - شمول لعنت الهى بر گنهكاران ، موجب سلب توفيق توبه از آنان نخواهد شد .

أولئك يلعنهم اللّه . .. إلاّ الذين تابوا و أصلحوا و بينوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 1،5،7

1 - كفرپيشگانى كه با كفر بميرند ، به لعنت خدا گرفتار شده و مورد نفرين و لعنت فرشتگان خواهند بود .

إن الذين كفروا و ماتوا و هم كفار أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين

5 - كتمان كنندگان حقايق دينى هم در دنيا و هم در آخرت به لعنت خداوند گرفتار خواهند بود .

أولئك يلعنهم اللّه . .. أولئك عليهم لعنة اللّه

جمله {أولئك يلعنهم اللّه} (در آيه 159) به قرينه {إلا الذين تابوا . ..} حاكى از آن است كه: كتمان كنندگان حقايق در دنيا به لعنت خدا گرفتارند و جمله {أولئك عليهم لعنة اللّه} به دليل {ماتوا و هم كفار} دلالت بر اين دارد كه در آخرت نيز مورد لعنت هستند.

7 - تأثير و نقش دعا و نفرين فرشتگان و انسان ها در دورى گنهكاران از رحمت الهى

أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 1،2

1 - كسانى كه كافر بميرند ، براى هميشه به لعنت خدا گرفتار خواهند بود .

أولئك عليهم لعنة اللّه . .. خلدين فيها

ظاهر اين است كه ضمير {فيها} به {لعنة اللّه . ..} (در آيه قبل) بازگردد.

2 - كتمان كنندگان حقايق دينى ، در صورتى كه بدون توبه بميرند ، همواره مورد لعنت خدا خواهند بود .

إن الذين يكتمون . .. أولئك عليهم لعنة اللّه ... خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 20

20 _ گرفتارى برخى از يهود به لعنت خداوند

و لكن لعنهم اللّه بكفرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 16،17

16 _ گرفتارى اصحاب سبت به لعنت الهى

كما لعنّا اصحاب السَّبت

17 _ كافران به قرآن در خطر گرفتارى به لعنتى ، همسان لعنى كه اصحاب سبت بدان گرفتار شدند .

امنوا . .. او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السَّبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 52 - 1،2،3،6

1 _ اهل كتاب ( علماى يهود ) مشمول لعن خداوند به جهت حقپوشى و همسويى با كفار عليه مسلمانان

الم تر . .. اولئك الّذين لعنهم اللّه

2 _ ايمان به جبت و طاغوت ( كفر و شرك ) موجب لعن خداوند

الم تر . .. اولئك الّذين لعنهم اللّه و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

3 _ كسانى كه حقانيّت اسلام را مى پوشانند و راه شرك را بهتر از آن مى نمايانند ، مورد لعن الهى هستند .

الم تر

الى الذين . .. يقولون هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلا. اولئك الّذين لعنه

6 _ مشمولان لعن خداوند ، محروم از مدد هاى او

و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 44 - 7

7 _ ندا دهنده اى در قيامت مأمور اعلام گرفتارى ظالمان به لعنت خداوند است .

فاذن مؤذن بينهم أن لعنة اللّه على الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 45 - 4

4 _ آنانكه در پى ناهنجار كردن و منحرف ساختن راه خدايند ، از زمره ستمكارانند و در قيامت مورد لعنت خدا قرار خواهند گرفت .

أن لعنة اللّه على الظالمين. الذين ... يبغونها عوجاً

برداشت فوق بر اساس دومين مصداقى است كه در توضيح برداشت قبل براى پى جويى اعوجاج در دين بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 30 - 11

11 _ پندار فرزند داشتن خدا ، انحراف از مسير حق بوده و معتقدان به آن ، گرفتار لعن و نفرين خدا خواهند بود .

و لا يدينون دين الحق . .. و قالت اليهود عزير ابن اللّه ... قتلهم اللّه أنى يؤفكو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 10،11

10 _ منافقان و كافران ، مورد لعن و نفرين خداوند و محروم ابدى از رحمت او

المنفقين . .. و الكفار ... لعنهم اللّه

11 _ جواز لعن و نفرين بر منافقان و كافران

المنفقين . .. و الكفار ... لعنهم اللّه

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 10

10 _ آرزومندان نزول بلا و نگون بختى براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، مورد طرد و لعن خداوند هستند .

يتربّص بكم الدوائر عليهم داثرة السوء

ظاهراً جمله {عليهم داثرة السوء} در مقام نفرين مى باشد نه صرفاً إخبار از آينده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 18 - 10،11،14

10_ ستمگران در قيامت ، از رحمت خداوند محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ألا لعنة الله على الظ_لمين

11_ كسانى كه به خداوند دروغ مى بندند ، از رحمت خداوند محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ه_ؤلاء الذين كذبوا على ربهم ألا لعنة الله على الظ_لمين

14_ { عن رسول الله ( ص ) : . . . وأما الكافر فيقرأ ذنوبه على رؤوس الأشهاد ، { ه_ؤلاء الذين كذبوا على ربّهم ألا لعنة الله على الظالمين } ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: . .. اما كافر پس گناهان او در ملأ عام و در حضور گواهان خوانده مى شود: اينانند كسانى كه به پروردگار خود دروغ بستند. آگاه باشيد لعنت خدا بر ستمكاران باد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 1

1_ قوم عاد ، در دنيا به لعنت خدا گرفتار شدند و در آخرت نيز از رحمت او محروم خواهند بود .

و أُتبعوا فى ه_ذه الدنيا لعنة و يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 99

- 1

1_ فرعون و پيروان وى در عرصه دنيا و آخرت ، به لعنت خدا گرفتار و از رحمت او به دورند .

و أُتبعوا فى ه_ذه لعنة و يوم القي_مة

ضمير در {اُتبعوا} به فرعون و قوم وى باز مى گردد. {اتباع} (مصدر اُتبعوا) به معناى ملحق كردن و به دنبال فرستادن است. بنابراين {واُتبعوا ...}; يعنى ، فرعون و قوم او در دنيا و آخرت ، لعنت و نفرين را به دنبال خواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 25 - 7،8،9

7_ كسانى كه به پيمان هاى الهى پايبند نباشند ، به لعنت خدا و دورى از رحمت او گرفتار خواهند شد .

والذين ينقضون عهد الله . .. أُول_ئك لهم اللعنة

8_ آنان كه به برقرارى پيوندهايى كه خداوند به برقرار ساختن آنها فرمان داده ، ملتزم نباشند ، به لعنت و دورى از رحمت گرفتار خواهند شد .

والذين . .. يقطعون ما أمر الله به أن يوصل ... أُول_ئك لهم اللعنة

9_ فسادگران در زمين به لعنت خداوند و دورى از رحمت او گرفتار خواهند شد .

و ال_ذين . .. يف_سدون فى الأرض أُول_ئك لهم اللعنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 39 - 13

13_ { عن أبى عبدالله ( ع ) انه قال فى قول الله عزوجل : { و قالت اليهود يدالله مغلولة } : لم يعنوا أنه ه_كذا ، و ل_كنّهم قالوا : قد فرغ من الأمر فلايزيد و لاينقص فقال الله جل جلاله تكذيباً لقولهم : { غلّت أيديهم و لعنوا بما قالوا بل يداه

مبسوطتان ينفق كيف يشاء } ألم تسمع الله عزوجل يقول : { يمحوا الله ما يشاء و يثبت و عنده اُمّ الكتاب } ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه درباره قول خداى عزوجل: {و قالت اليهود يد الله مغلولة} فرمود: منظور يهود اين نبود كه واقعاً دستهاى خدا در غُلّ بسته است ; بلكه آنان مى گفتند: خدا از كار خلقت فارغ شده و ديگر چيزى را زياد و كم نمى كند. پس خداوند _ جل جلاله _ براى تكذيب سخن آنان فرمود: {دستهاى خودشان در غل بسته باد و به خاطر سخنى كه گفتند، لعنت بر آنان باد ; بلكه دستهاى خدا باز است و هرگونه مى خواهد مى بخشد}.آيا نشنيده اى كه خداى عزوجل مى فرمايد: {يمحوا الله مايشاء و يثبت و عنده اُمّ الكتاب}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 17

17- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن المؤمن إذا أُخرج من بيته شيّعته الملائكة إلى قبره . . . و إن كان كافراً خرجت الملائكة تشيّعه إلى قبره تلعنونه . . . ثمّ يدخل عليه ملكا القبر . . . فيقولان له : من ربّك ؟ فيتلجلج و يقول : قد سمعت الناس يقولون فيقولان له : لادريت و يقولان له : ما دينك ؟ فيتلجلج فيقولان له : لادريت و يقولان له : من نبّيك ؟ فيقول : قد سمعت الناس يقولون فيقولان له لادريت و يسأل عن إمام زمانه . . . و هو قول الله عزّوجلّ : { . . . و يضلّ الله

الظالمين و يفعل الله ما يشاء } ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: آن گاه كه [جنازه] مؤمن را از منزلش بيرون مى برند، ملائكه او را تا قبرش تشييع مى كنند . .. و اگر كافر باشد فرشتگان او را تا قبرش تشييع و لعنت مى كنند ... سپس دو فرشته قبر، بر او وارد مى شوند ... پس به او مى گويند: پروردگارت كيست؟ پس او [در پاسخ] مردد مى شود و مى گويد: شنيده ام مردم [اين گونه] مى گويند. پس به او مى گويند: [آيا] ندانستى؟ به او مى گويند دينت چيست؟ باز مردد مى شود و آنان به او مى گويند: [آيا] ندانستى؟ پس به او مى گويند: پيامبر تو كيست؟ پس پاسخ مى دهد: شنيده ام كه [اين گونه] مردم مى گويند. پس به او مى گويند [آيا ]ندانستى؟ و از او درباره امام زمانش سؤال مى كنند: ... و اين سخن خداوند عزّوحلّ است: ... يضلّ الله الظالمين و يفعل الله ما يشاء}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 35 - 6

6- بازگشت همه لعن ها ، به ابليس است . *

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه {ال} در {اللعنة} براى جنس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 78 - 1،2

1 - ابليس به خاطر سرپيچى از فرمان سجده بر آدم ، مورد لعن و نفرين ابدى خداوند قرار گرفت .

و إنّ عليك لعنتى إلى يوم الدين

2 - طرد از درگاه خداوند

و گرفتار شدن به لعن و نفرين ابدى ، كيفر دنيوى ابليس

فإنّك رجيم . و إنّ عليك لعنتى إلى يوم الدين

خداوند در هشت آيه بعد، ابليس را به عذاب جهنم تهديد و محكوم كرد. اين نكته مى رساند كه طرد و نفرين ابليس _ آن هم با آمدن قيد {إلى يوم الدين} _ مربوط به كيفر دنيايى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 7

7 - ستمگران ، گروهى مطرود و محروم از رحمت خداوند در قيامت

و لهم اللعنة

مشمولان لعن اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 19 - 3،6

3_ كسانى كه دين و معارف الهى را نپذيرند و مردم را از پذيرش آن بازدارند ، در آخرت از رحمت خدا محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله

6_ كسانى كه درپى منحرف ساختن دين و معارف الهى هستند ، ستمكارند و در آخرت به لعنت خدا گرفتار خواهند شد .

ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين ... يبغونها عوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 1

1 - قذف كنندگان و اتهام زنندگان به زنان پاكدامن ، نجيب و مؤمن ، مورد نفرين در دنيا و آخرت

إنّ الذين يرمون المحصن_ت الغ_فل_ت المؤمن_ت لعنوا فى الدنيا و الأخرة

{محصنات} به معناى زنان عفيف و پاكدامن است (لسان العرب). مقصود از {غافلات} (زنان غافل) ممكن است زنانى باشند كه آن قدر از آلودگى جنسى به دوراند كه گويا به

كلى از چنين مسائلى بى خبراند و ممكن است زنانى باشند كه از آنچه به آنان نسبت ناروا داده اند (فحشا)، كاملاً بى خبراند و در هر دو صورت به چنين زنانى زنان نجيب گفته مى شود.

مشمولان لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 35 - 1

1- ابليس ، به دليل تمرد از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، مورد لعن ابدى خداوند قرار گرفت .

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 6

6 - ستم كاران ، مورد لعن و نفرين خداوند

فبعدًا للقوم الظ_لمين

نصب {بُعداً} به عنوان مفعول مطلق براى فعل محذوف مى باشد; يعنى، {بعدوا بُعداً}. گفتنى است كه {بُعداً} از جمله مصدرهايى است كه همواره به جاى فعل مى آيد; يعنى، دور باد[از رحمت خدا] گروه ستم كاران!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 9

9 - جوامع كفرپيشه و بى ايمان ، مورد لعن و نفرين خداوند

فبعدًا لقوم لايؤمنون

كلمه {بُعداً} منصوب است به عنوان مفعول مطلق برا فعل محذوف; يعنى، {بعدوا بُعداً}. گفتنى است كه {بُعداً} از مصادرهايى است كه همواره بجاى فعل مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 3

3 - مردانى كه با سوگند دروغين ، همسرانشان را متهم به زنا كنند ، مستحق لعنت خدايند .

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 1

1 - لعنت خدا و دورى از رحمت حق ، تنها دست آورد فرعون و سپاهيانش از زندگى دنيوى

و أتبعن_هم فى ه_ذه الدنيا لعنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 57 - 1،4،5،6

1 - آزاردهندگان و اذيت كنندگان خدا و پيامبر ( ص ) ، مشمول لعن خدا در دنيا و آخرتند .

إنّ الذين يؤذون اللّه و رسوله لعنهم اللّه فى الدنيا و الأخرة

4 - كسانى كه وارد منزل پيامبر ( ص ) شوند و اقامت خود را در حدّ آزاردهندگى آن حضرت ادامه دهند ، مورد لعن خدايند .

و لامستئنسين لحديث إنّ ذلكم كان يؤذى النبىّ . .. إنّ الذين يؤذون ... و رسوله لعن

5 - منافقان و كافران آزاردهنده رسول خدا ( ص ) ، مورد لعن خدايند .

و لاتطع الك_فرين و المن_فقين و دَعْ أذيهم . .. إنّ الذين يؤذون ... و رسوله لعنهم

6 - مذاكره كنندگان بى پرده و رو در رو با همسران پيامبر _ كه موجب آزار دادن رسول خدا ( ص ) است _ مشمول لعن خداوندند .

و إذا سألتموهنّ مت_عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب. .. و ما كان لكم أن تؤذوا رسول اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 64 - 1

1 - همه كافران ، قطعاً مورد لعن خداوندند .

إنّ اللّه لعن الك_فرين

{ال} در {الكافرين} مى تواند براى استغراق باشد. بنابراين، همه كافران را شامل مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 -

23 - 1،4

1- عناصر بيماردلِ روى گردان از جهاد و دستورات الهى ، مورد نفرين خداوند

رأيت الذين فى قلوبهم مرض . .. فهل عسيتم إن تولّيتم ... أول_ئك الذين لعنهم اللّه

برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه مشاراليه {أول_ئك}، كسانى باشند كه {تولّيتم} خطاب به آنان است و {تولّى} به معناى روى گردانى از جهاد و يا مجموعه فرمان هاى حق باشد.

4- واليان و حاكمان فسادگر و بى عاطفه ، مورد نفرين الهى

إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض . .. أول_ئك الذين لعنهم اللّه

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {أول_ئك} اشاره باشد به همه متوليان امر كه فسادگر و قطع كننده رحم اند و گروهى از آنان در آيه قبل، مخاطب {إن تولّيتم أن تفسدوا. ..} قرار گرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 11

11 - منافقان و مشركان ، مورد خشم و نفرين الهى و به دور از رحمت او

و غضب اللّه عليهم و لعنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 11 - 3

3 - كافران دوزخى ، مورد نفرين خدا و محروم از رحمت و لطف او هستند .

فسحقًا لأصح_ب السعير

{سحق} به معناى {بُعد} است و در اين آيه، به جاى لعن و نفرين به كار رفته است و مراد از آن، دورى از رحمت و لطف الهى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 19 - 1

1 - وليدبن مغيره ، مورد نفرين خداوند

فقتل كيف قدّر

عبارت {قتل}، براى نفرين و دعا عليه كسى

به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 1

1 - وليدبن مغيره ، مورد نفرين شديد و سخت خداوند

ثمّ قتل كيف قدّر

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه تكرار آيه پيش و به منظور مبالغه ادا شده است و {ثمّ} براى دلالت بر تفاوت رتبه است; يعنى، عقوبت و نابودى كافران، به شديدترين وجهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 17 - 8

8 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) . . . { قتل الإنسان ما أكفره } أى لعن الإنسان ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه در معناى {قتل الإنسان ما أكفره} فرمود: يعنى لعنت بر اين انسان [چقدر ناسپاس است]}.

مشمولان لعن دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 1

1 - قذف كنندگان و اتهام زنندگان به زنان پاكدامن ، نجيب و مؤمن ، مورد نفرين در دنيا و آخرت

إنّ الذين يرمون المحصن_ت الغ_فل_ت المؤمن_ت لعنوا فى الدنيا و الأخرة

{محصنات} به معناى زنان عفيف و پاكدامن است (لسان العرب). مقصود از {غافلات} (زنان غافل) ممكن است زنانى باشند كه آن قدر از آلودگى جنسى به دوراند كه گويا به كلى از چنين مسائلى بى خبراند و ممكن است زنانى باشند كه از آنچه به آنان نسبت ناروا داده اند (فحشا)، كاملاً بى خبراند و در هر دو صورت به چنين زنانى زنان نجيب گفته مى شود.

مظاهر لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 6

6 - عذاب اخروى ، جلوه اى از لعنت خدا و دورى از رحمت اوست .

أولئك عليهم لعنة اللّه . .. خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب

جمله {لايخفف عنهم العذاب} پس از {خالدين فيها} بيانگر آن است كه: اثر لعنت الهى در قيامت، عذاب دوزخ است.

ممنوعيت لعن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 10

10 - ممنوعيت طعنه زدن به ديگران و عيب جويى از ايشان

و لا تلمزوا أنفسكم

{لمز} (مصدر {تلمزوا}) به معناى عيب جويى كردن است.

موجبات لعن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 3

3 - فرشتگان و تمامى مردم در قيامت ، كفرپيشگانى را كه در حال كفر مرده اند ، لعنت كرده و خواستار دورى رحمت الهى از آنان خواهند شد .

أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين

لعنت مردم به معناى: نفرين و درخواست دورى لعنت شونده از رحمت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 16

16 _ لجاجت در برابر حق و تكذيب آن ، موجب استحقاق لعن و نفرين خدا

فمن حاجّك . .. فنجعل لعنت اللّه على الكاذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 21،27،28

21 _ كفر يهود ، عامل گرفتارى آنان به لعنت و نفرين الهى

من الذين هادوا . .. لعنهم اللّه بكفرهم

27 _ گروهى اندك از يهود كافر نشدند و مورد لعنت الهى قرار نگرفتند .

و لكن

لعنهم اللّه بكفرهم . .. الّا قليلا

بنابر اينكه {قليل} استثناء از مفعول در {لعنهم اللّه} باشد. نصب {قليلا} اين احتمال را تأييد مى كند.

28 _ گرفتارى يهود به لعنت الهى ، موجب دورى آنان از ايمان به پيامبر ( ص ) و اسلام

لعنهم اللّه بكفرهم فلا يؤمنون الّا قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 15،17،21

15 _ هشدار خداوند به اهل كتاب در مورد گرفتارى آنان به لعن الهى در صورت كفر به قرآن

يا ايها الذين اوتوا الكتب . .. او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السَّبت

17 _ كافران به قرآن در خطر گرفتارى به لعنتى ، همسان لعنى كه اصحاب سبت بدان گرفتار شدند .

امنوا . .. او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السَّبت

21 _ مسخ كافرانِ به قرآن و يا گرفتارى آنان به لعنت ، سنت الهى

من قبل ان نطمس وجوهاً . .. او نلعنهم ... و كان امر اللّه مفعولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 52 - 1،2،4

1 _ اهل كتاب ( علماى يهود ) مشمول لعن خداوند به جهت حقپوشى و همسويى با كفار عليه مسلمانان

الم تر . .. اولئك الّذين لعنهم اللّه

2 _ ايمان به جبت و طاغوت ( كفر و شرك ) موجب لعن خداوند

الم تر . .. اولئك الّذين لعنهم اللّه و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

4 _ همسويى با كافران عليه مسلمانان ، از موجبات لعن الهى است .

يقولون . .. هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلا. اولئك الّذين لعنهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 9

9 _ يهود ، مورد نفرين و غضب خداوند به سبب پيمان شكنى ، انكار آيات الهى و كشتن پيامبران

فبما نقضهم ميثقهم . .. و قتلهم الأنبياء

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بما نقضهم . ..} به قرينه آيات مشابه، متعلق به فعلى محذوف همانند {لعناهم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 156 - 9

9 _ نسبت دادن فحشا و بى عفتى به پاكدامنان ( قذف ) ، حرام و موجب دورى از رحمت خداوند

و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 4

4 _ گرفتارى بنى اسرائيل به لعن الهى و قساوت قلب ، كيفر پيمان شكنى آنان

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 1

1 _ كافران بنى اسرائيل با نفرين داود ( ع ) و عيسى ( ع ) به لعنت و دورى از رحمت خداوند گرفتار شدند .

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى

فاعل محذوف از {لعن} داود(ع) و عيسى(ع) مى باشد. بنابراين جمله {لعن ... على لسان داود و عيسى} به اين معناست كه كافران بنى اسرائيل مورد لعنت داود(ع) و عيسى(ع) قرار گرفتند گفتنى است، آنگاه كه لعنت بر زبان انسان جارى شود به معناى درخواست انقطاع از رحمت الهى از لعنت شونده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده

- 5 - 79 - 10

10 _ لعن شدن گروهى از بنى اسرائيل به سبب تأثيرناپذيرى آنان در برابر نهى از منكر و نيز گروه ناهى از منكر به سبب همنشينى با گنهكاران

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل . .. كانوا لايتناهون عن منكر فعلوه

از حضرت على(ع) روايت شده: . .. و لما وقع التقصير فى بنى اسرائيل جعل الرجل منهم يرى اخاه على الذنب فينهاه فلاينهى فلايمنعه ذلك من ان يكون اكيله و جليسه و شربيه حتى ضرب اللّه عزوجل قلوب بعضهم ببعض و نزل فيهم القرآن حيث يقول عزوجل {لعن الذين كفروا من بنى اسرئيل ... كانوا لايتناهون عن منكر فعلوه ... .}

_______________________________

ثواب الاعمال مترجم، ص 597، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 660، ح 312.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 9

9 _ روابط ولايى و دوستى بنى اسرائيل با كافران عامل كفرورزى و گرفتارى آنان به لعنت خدا و پيامبران

لعن الذين كفروا . .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا

مضمون آيه مورد بحث يعنى پذيرش ولايت مشركان بيان مصداقى ديگر از عصيان و تجاوزگرى بنى اسرائيل است. بنابراين پذيرش ولايت مشركان نيز از عوامل كفرپيشگى و گرفتارى به لعنت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 61 - 1،2،3

1 - تداوم تعرض به زنان مسلمان ، از سوى منافقان ، باعث اجراى حكمى سخت درباره آنان و آواره شدن شان همراه با لعن خدا مى شد .

لئن لم ينته المن_فقون . .. لنغرينّك بهم ثمّ لايجاورونك فيها إلاّ قليلاً. ملعونين

{ملعونين} حال براى

ضمير فاعلى {لايجاورون} است.

2 - تداوم آزار و اذيت زنان مسلمان ، از سوى بيماردلان ، موجب سخت گيرى پيامبر ( ص ) بر آنان ، در حد آواره سازى همراه با لعن خدا مى شد .

لئن لم ينته . .. و الذين فى قلوبهم مرض ... لنغرينّك بهم ثمّ لايجاورونك فيها إلاّ

3 - ادامه شايعه پراكنى ، در پى دارنده سخت گيرى پيامبر ( ص ) و در نتيجه ، آواره شدن همراه با لعن بود .

لئن لم ينته . .. و المرجفون ... لنغرينّك بهم ثمّ لايجاورونك فيها إلاّ قليلاً . م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 78 - 7

7 - تكبر ، خودبرتربينى و سرپيچى از فرمان خداوند ، زمينه ساز لعن و نفرين ابدى

إلاّ إبليس استكبر . .. و إنّ عليك لعنتى إلى يوم الدين

موجبات لعن انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 79 - 5

5 _ ترك نهى از منكر و بى اعتنايى به رواج فساد در جامعه موجب گرفتار شدن به لعنت خدا و پيامبران

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون.كانوا لايتناهون

موجبات لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 4

4 _ ادعاى كشتن حضرت مسيح ( ع ) _ على رغم اعتراف به پيامبرى وى _ مايه گرفتارى يهود به لعنت و غضب خداوند

و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

بدان احتمال كه {قولهم} عطف بر {نقضهم} در آيه 155 باشد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 9

9 _ ناتوان پنداشتن خداوند بر تدبير جهان ، موجب گرفتار شدن به لعنت و دور ماندن از رحمت وى

و قالت اليهود يداللّه مغلولة . .. و لعنوا بما قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 12

12 _ نافرمانى خدا و پيامبران و استمرار تجاوز به حدود الهى و حقوق مردمان ، موجب كفر و گرفتارى به لعنت الهى

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

در برداشت فوق {ذلك} علاوه بر اشاره به لعنت اشاره به كيفر نيز گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 79 - 5

5 _ ترك نهى از منكر و بى اعتنايى به رواج فساد در جامعه موجب گرفتار شدن به لعنت خدا و پيامبران

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون.كانوا لايتناهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 3

3_ انكار ربوبيت خدا و نافرمانى از دستورات پيامبران ، موجب لعنت خدا و دورى از رحمت اوست .

و أُتبعوا فى ه_ذه الدنيا لعنة و يوم القي_مة ألا إن عادًا كفروا ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 99 - 2

2_ نپذيرفتن رسالت پيامبران ، مايه گرفتار شدن به لعنت خدا و دورى از رحمت او در دنيا و آخرت است .

و لقد أرسلنا موسى . .. و أُتبعوا فى ه_ذه لعنة و يوم

القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 6

6 - نسبت دادن دروغين زنا به زنان پاكدامن ، در پى دارنده لعنت خدا ( محروم شدن از رحمت خدا و گرفتار شدن به خشم و غضب او )

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 2

2 - كفر و عصيان ، در پى دارنده لعنت خدا و عامل دور شدن انسان از رحمت الهى

و أتبعن_هم فى ه_ذه الدنيا لعنة

نجات از لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 1

1 - كتمان كنندگان حقايق دينى در صورت توبه ، از لعنت خدا نجات يافته و از رحمت او برخوردار خواهند شد .

أولئك يلعنهم اللّه . .. إلا الذين تابوا

هدايت لعن شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 26

26 _ امكان ايمان و هدايت ، حتى براى گرفتاران به لعنت الهى

و لكن لعنهم اللّه بكفرهم فلا يؤمنون الّا قليلا

بنابر اينكه {قليلا} استثناء از فاعل {يؤمنون} باشد، مفهوم جمله {لعنهم اللّه} چنين مى شود كه عده قليلى از لعنت شدگان موفق به ايمان خواهند شد.

لعن خدا

آثار لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 6،10،13

6 - قرار گرفتن حجاب بر قلب و انديشه يهوديان ريشه در فطرت و خلقت آنان ندارد بلكه كفرورزى و دور شدنشان از رحمت الهى

موجب آن شده است .

قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بكفر هم فقليلا

چنانچه گذشت {بل} نفى معنايى است كه از {قلوبنا غلف} استفاده مى شود و آن معذور بودن يهود به خاطر نفهميدن است. كلمه {بل} معذور بودن يهود را نفى مى كند و جمله {لعنهم اللّه ...} بيان مى دارد حجابِ قلب يهود از كفرورزى آنان به وجود آمده نه اينكه فطرتاً اين گونه باشند و اين چنين نفهميدنى - كه خود آدمى زمينه ساز آن باشد - نمى تواند عذرى قابل قبول تلقى شود.

10 - گرفتارى يهود به لعنت الهى ، مايه ايمان نياوردن آنان به بيشترين معارف الهى است .

لعنهم اللّه بكفر هم فقليلا ما يؤمنون

فاء تفريع در {فقليلا ما . ..} گوياى آن است كه: لعنت الهى موجب شده كه يهوديان، زمينه ايمان كامل يا ايمان به تمامى معارف را از دست بدهند.

13 - دور شدن از رحمت خدا و گرفتار آمدن به لعنت او ، مستلزم جبر به عدم ايمان نخواهد شد .

لعنهم اللّه بكفر هم فقليلا ما يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 6

6 - شمول لعنت الهى بر گنهكاران ، موجب سلب توفيق توبه از آنان نخواهد شد .

أولئك يلعنهم اللّه . .. إلاّ الذين تابوا و أصلحوا و بينوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 28،29

28 _ گرفتارى يهود به لعنت الهى ، موجب دورى آنان از ايمان به پيامبر ( ص ) و اسلام

لعنهم اللّه بكفرهم فلا يؤمنون الّا قليلا

29 _ لعنت الهى ، زمينه

محروميت از هدايت و ايمان

لعنهم اللّه بكفرهم فلا يؤمنون الّا قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 6

6 _ سنگدلى ، از پيامد هاى لعن الهى *

لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

تقديم لعن بر قساوت، مى تواند اشاره به تأثير لعنت در قساوت قلب داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 15،23،24

15 _ لعنت الهى ، زمينه ساز محروميت از معارف قرآن و ازدياد كفر و طغيان

و لعنوا بما قالوا . .. ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً

23 _ دشمنى و كينه توزى يهود با يكديگر از پيامد هاى گرفتارى آنان به لعنت خدا و دورى از رحمت او

و لعنوا بما قالوا . .. و القينا بينهم العدوة و البغضاء إلى يوم القيمة

جمله {و القينا . ..} مى تواند بيان پيامدى ديگر براى {لعنوا بما قالوا} باشد ; يعنى گرفتارى به لعنت الهى علاوه بر افزايش كفر و طغيان يهوديان، مايه گرفتارى آنان به دشمنى و كينه توزى با يكديگر نيز گرديد.

24 _ جوامع گرفتار به لعنت الهى ، همواره در خطر دشمنى و كينه توزى با يكديگر

و لعنوا بما قالوا . .. و القينا بينهم العدوة و البغضاء إلى يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 7

7- گرفتار آمدن به لعن الهى ، عامل محروميت انسان از حق شنوى و بينش صحيح

لعنهم اللّه فأصمّهم و أعمى أبص_رهم

زمينه لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد

- 47 - 23 - 9

9- ابتلاى انسان به لعن الهى و حق نشنوى ، معلول عملكرد خود او است .

فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم . .. أول_ئك الذين لعنهم اللّه فأصمّهم و أعمى أبص_

هر چند فعل هاى {أصمّ} و {أعمى} به خداوند نسبت داده شده، امااين مستلزم جبر نيست; زيرا انسان در ابتدا كر و كور نمى شود; بلكه در پى يك سلسله اعمال منافقانه، محكوم به لعن و نفرين الهى مى گردد.

لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 4

4 - خداوند ، يهوديان حق ناپذير را از رحمت خويش محروم و به لعنت ، گرفتارشان كرد .

بل لعنهم اللّه بكفرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 89 - 12،13

12 - خداوند ، يهوديان كافر به پيامبر ( ص ) و قرآن را از رحمت خويش به دور و آنان را مورد لعنت قرار داده است .

فلعنة اللّه على الكفرين

13 - كافران عنود و حق ناپذير ، مورد لعنت خداوند هستند .

فلعنة اللّه على الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 6

6 - شمول لعنت الهى بر گنهكاران ، موجب سلب توفيق توبه از آنان نخواهد شد .

أولئك يلعنهم اللّه . .. إلاّ الذين تابوا و أصلحوا و بينوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 1

1 - كفرپيشگانى كه با كفر بميرند ، به لعنت خدا گرفتار شده و مورد نفرين و لعنت

فرشتگان خواهند بود .

إن الذين كفروا و ماتوا و هم كفار أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 20،21،27

20 _ گرفتارى برخى از يهود به لعنت خداوند

و لكن لعنهم اللّه بكفرهم

21 _ كفر يهود ، عامل گرفتارى آنان به لعنت و نفرين الهى

من الذين هادوا . .. لعنهم اللّه بكفرهم

27 _ گروهى اندك از يهود كافر نشدند و مورد لعنت الهى قرار نگرفتند .

و لكن لعنهم اللّه بكفرهم . .. الّا قليلا

بنابر اينكه {قليل} استثناء از مفعول در {لعنهم اللّه} باشد. نصب {قليلا} اين احتمال را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 15،16،18

15 _ هشدار خداوند به اهل كتاب در مورد گرفتارى آنان به لعن الهى در صورت كفر به قرآن

يا ايها الذين اوتوا الكتب . .. او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السَّبت

16 _ گرفتارى اصحاب سبت به لعنت الهى

كما لعنّا اصحاب السَّبت

18 _ لعنت الهى ، گوناگون و داراى نمود هاى متفاوت

لعنهم اللّه . .. فلا يؤمنون ... او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السَّبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 52 - 1،2،3،4،5،6،9،10

1 _ اهل كتاب ( علماى يهود ) مشمول لعن خداوند به جهت حقپوشى و همسويى با كفار عليه مسلمانان

الم تر . .. اولئك الّذين لعنهم اللّه

2 _ ايمان به جبت و طاغوت ( كفر و شرك ) موجب لعن خداوند

الم تر . .. اولئك الّذين لعنهم اللّه و من يلعن اللّه فلن

تجد له نصيراً

3 _ كسانى كه حقانيّت اسلام را مى پوشانند و راه شرك را بهتر از آن مى نمايانند ، مورد لعن الهى هستند .

الم تر الى الذين . .. يقولون هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلا. اولئك الّذين لعنه

4 _ همسويى با كافران عليه مسلمانان ، از موجبات لعن الهى است .

يقولون . .. هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلا. اولئك الّذين لعنهم اللّه

5 _ لعنت شدگان الهى ، هرگز ياورى نخواهند داشت .

و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

6 _ مشمولان لعن خداوند ، محروم از مدد هاى او

و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

9 _ كارساز نبودن يارى هيچكس ، براى مشمولان لعن الهى

و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

چون كافران و مشمولان لعن الهى احياناً همديگر را يارى مى دهند، بنابراين جمله {فلن تجد . .. } ناظر به غايت و هدف يارى رسانى است. يعنى بر فرض اينكه همديگر را يارى دهند، سودبخش نخواهد بود.

10 _ كارساز نبودن يارى براى مشمولان لعن الهى ، از سنت هاى خداوند

و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

كلمه {لن}، كه دلالت بر نفى ابدى دارد، مى رساند كه اين معنا از سنتهاى الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 93 - 1

1 _ خلود در جهنّم ، غضب و لعنت الهى ، كيفر كشتن مؤمن از روى عمد

و من يقتل مؤمنا متعمّداً فجزاؤه جهنّم خالداً فيها و غضب اللّه عليه و لعنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 118 - 1

1 _

شيطان ، مورد لعنت خداوند و به دور از رحمت او

لعنه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 9،10

9 _ يهود ، مورد نفرين و غضب خداوند به سبب پيمان شكنى ، انكار آيات الهى و كشتن پيامبران

فبما نقضهم ميثقهم . .. و قتلهم الأنبياء

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بما نقضهم . ..} به قرينه آيات مشابه، متعلق به فعلى محذوف همانند {لعناهم} باشد.

10 _ غرور علمى يهود در برابر دعوت انبيا ، موجب گرفتارى آنان به لعنت خداوند

و قولهم قلوبنا غلف

كلمه {قولهم} عطف بر {نقضهم} است، بنابراين متعلق به فعل محذوف {لعناهم} است. يعنى {بقولهم ... لعناهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 156 - 7،8

7 _ كفرورزى يهود با انكار رسالت حضرت مسيح ( ع ) ، موجب گرفتار شدن آنان به لعنت خداوند

و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {بكفرهم} عطف بر {بنقضهم} در آيه قبل باشد. بر اين مبنا {بكفرهم} متعلق به فعل محذوف {لعناهم} خواهد بود.

8 _ اتهام نارواى يهود به حضرت مريم ( ع ) از عوامل محكوميت آنان به لعن و نفرين الهى

و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 4،5

4 _ گرفتارى بنى اسرائيل به لعن الهى و قساوت قلب ، كيفر پيمان شكنى آنان

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

5 _ لعن الهى ( دورى از رحمت خداوند ) و قساوت دل ،

كيفر شكستن پيمان الهى

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 13،16،17،18،19

13 _ گرفتاران به لعنت و غضب خدا ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان اهل كتاب خود سزاوار استهزا و نه مؤمنان به خدا و كتب آسمانى

الذين اتخذوا دينكم هزواً . .. منهم القردة و الخنازير و عبد الطغوت

16 _ گرفتاران به لعنت الهى و غضب الهى ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان ، داراى بدترين جايگاه و منزلت در پيشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئك شر مكاناً و اضل عن سواء السبيل

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل كه روى سخن را با اهل كتاب قرار داده بود.

17 _ بدترين جايگاه دوزخ از آن مسخ شدگان ، پرستندگان طاغوت ، گرفتاران به لعنت و غضب الهى است .

من لعنه اللّه و غضب عليه و جعل منهم . .. أولئك شر مكاناً و اضل عن سواء السبيل

برخى از مفسران {مكاناً} را جايگاه دوزخى توصيف شدگان دانسته اند.

18 _ طاغوت پرستان ، مسخ شدگان و گرفتاران به لعنت و غضب الهى ، گمراهترين مردمان از راه راست

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئك شر مكاناً و اضل عن سواء السبيل

19 _ پيشينيان اهل كتاب _ بر اثر گرفتارى به لعنت و غضب خدا و در آمدن به شكل ميمون و خوك و پرستش طاغوت _ ، داراى بدترين جايگاه و منزلت در پيشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. أولئك شر مكاناً و اضل عن سواء السبيل

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 7،14

7 _ يهود ، مردمى به دور از رحمت خداوند و مورد لعنت او

و لعنوا

{لعنت} به معناى دورى از رحمت است.

14 _ تأثير منفى قرآن در يهوديان _ افزون بر كفر و طغيان آنان _ ، برخاسته از گرفتارى ايشان به لعنت الهى

و لعنوا بما قالوا . .. ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً

واقع شدن جمله {و ليزيدن . ..} پس از بيان پندار باطل يهود و گرفتار شدن آنان به لعنت الهى بر اثر آن، مى رساند كه ازدياد كفر و طغيان آنان ريشه در ملعون شدن آنان و پندارهاى ناروا درباره خدا، دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 9

9 _ روابط ولايى و دوستى بنى اسرائيل با كافران عامل كفرورزى و گرفتارى آنان به لعنت خدا و پيامبران

لعن الذين كفروا . .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا

مضمون آيه مورد بحث يعنى پذيرش ولايت مشركان بيان مصداقى ديگر از عصيان و تجاوزگرى بنى اسرائيل است. بنابراين پذيرش ولايت مشركان نيز از عوامل كفرپيشگى و گرفتارى به لعنت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 44 - 7

7 _ ندا دهنده اى در قيامت مأمور اعلام گرفتارى ظالمان به لعنت خداوند است .

فاذن مؤذن بينهم أن لعنة اللّه على الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 10

10 _ منافقان و كافران ، مورد لعن و نفرين خداوند و محروم ابدى از

رحمت او

المنفقين . .. و الكفار ... لعنهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 99 - 3

3_ لعنت الهى و دور شدن از رحمت او ، عطايى شوم و سزايى ناگوار است .

بئس الرفد المرفود

كلمه {الرفد} (عطيه و بخشش) فاعل براى {بئس} است و {ال} در آن {ال} جنسيه مى باشد و {المرفود} (عطيه و بخشش) مخصوص به ذم است و {ال} در آن عهد ذكرى بوده و اشاره به لعنت و دورى از رحمت خداست. بنابراين {بئس الرفد المرفود}; يعنى، آن عطيه (گرفتارى به لعنت خدا) بد عطيه و بخششى است.

مشمولان لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 35 - 1

1- ابليس ، به دليل تمرد از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، مورد لعن ابدى خداوند قرار گرفت .

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 6

6 - ستم كاران ، مورد لعن و نفرين خداوند

فبعدًا للقوم الظ_لمين

نصب {بُعداً} به عنوان مفعول مطلق براى فعل محذوف مى باشد; يعنى، {بعدوا بُعداً}. گفتنى است كه {بُعداً} از جمله مصدرهايى است كه همواره به جاى فعل مى آيد; يعنى، دور باد[از رحمت خدا] گروه ستم كاران!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 9

9 - جوامع كفرپيشه و بى ايمان ، مورد لعن و نفرين خداوند

فبعدًا لقوم لايؤمنون

كلمه {بُعداً} منصوب است به عنوان مفعول مطلق برا فعل محذوف; يعنى، {بعدوا

بُعداً}. گفتنى است كه {بُعداً} از مصادرهايى است كه همواره بجاى فعل مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 3

3 - مردانى كه با سوگند دروغين ، همسرانشان را متهم به زنا كنند ، مستحق لعنت خدايند .

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 1

1 - لعنت خدا و دورى از رحمت حق ، تنها دست آورد فرعون و سپاهيانش از زندگى دنيوى

و أتبعن_هم فى ه_ذه الدنيا لعنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 57 - 1،4،5،6

1 - آزاردهندگان و اذيت كنندگان خدا و پيامبر ( ص ) ، مشمول لعن خدا در دنيا و آخرتند .

إنّ الذين يؤذون اللّه و رسوله لعنهم اللّه فى الدنيا و الأخرة

4 - كسانى كه وارد منزل پيامبر ( ص ) شوند و اقامت خود را در حدّ آزاردهندگى آن حضرت ادامه دهند ، مورد لعن خدايند .

و لامستئنسين لحديث إنّ ذلكم كان يؤذى النبىّ . .. إنّ الذين يؤذون ... و رسوله لعن

5 - منافقان و كافران آزاردهنده رسول خدا ( ص ) ، مورد لعن خدايند .

و لاتطع الك_فرين و المن_فقين و دَعْ أذيهم . .. إنّ الذين يؤذون ... و رسوله لعنهم

6 - مذاكره كنندگان بى پرده و رو در رو با همسران پيامبر _ كه موجب آزار دادن رسول خدا ( ص ) است _ مشمول لعن خداوندند .

و إذا سألتموهنّ مت_عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب. .. و

ما كان لكم أن تؤذوا رسول اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 64 - 1

1 - همه كافران ، قطعاً مورد لعن خداوندند .

إنّ اللّه لعن الك_فرين

{ال} در {الكافرين} مى تواند براى استغراق باشد. بنابراين، همه كافران را شامل مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 1،4

1- عناصر بيماردلِ روى گردان از جهاد و دستورات الهى ، مورد نفرين خداوند

رأيت الذين فى قلوبهم مرض . .. فهل عسيتم إن تولّيتم ... أول_ئك الذين لعنهم اللّه

برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه مشاراليه {أول_ئك}، كسانى باشند كه {تولّيتم} خطاب به آنان است و {تولّى} به معناى روى گردانى از جهاد و يا مجموعه فرمان هاى حق باشد.

4- واليان و حاكمان فسادگر و بى عاطفه ، مورد نفرين الهى

إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض . .. أول_ئك الذين لعنهم اللّه

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {أول_ئك} اشاره باشد به همه متوليان امر كه فسادگر و قطع كننده رحم اند و گروهى از آنان در آيه قبل، مخاطب {إن تولّيتم أن تفسدوا. ..} قرار گرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 11

11 - منافقان و مشركان ، مورد خشم و نفرين الهى و به دور از رحمت او

و غضب اللّه عليهم و لعنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 11 - 3

3 - كافران دوزخى ، مورد نفرين خدا و محروم از رحمت و لطف او هستند .

فسحقًا

لأصح_ب السعير

{سحق} به معناى {بُعد} است و در اين آيه، به جاى لعن و نفرين به كار رفته است و مراد از آن، دورى از رحمت و لطف الهى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 19 - 1

1 - وليدبن مغيره ، مورد نفرين خداوند

فقتل كيف قدّر

عبارت {قتل}، براى نفرين و دعا عليه كسى به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 1

1 - وليدبن مغيره ، مورد نفرين شديد و سخت خداوند

ثمّ قتل كيف قدّر

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه تكرار آيه پيش و به منظور مبالغه ادا شده است و {ثمّ} براى دلالت بر تفاوت رتبه است; يعنى، عقوبت و نابودى كافران، به شديدترين وجهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 17 - 8

8 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) . . . { قتل الإنسان ما أكفره } أى لعن الإنسان ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه در معناى {قتل الإنسان ما أكفره} فرمود: يعنى لعنت بر اين انسان [چقدر ناسپاس است]}.

مظاهر لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 6

6 - عذاب اخروى ، جلوه اى از لعنت خدا و دورى از رحمت اوست .

أولئك عليهم لعنة اللّه . .. خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب

جمله {لايخفف عنهم العذاب} پس از {خالدين فيها} بيانگر آن است كه: اثر لعنت الهى در قيامت، عذاب دوزخ

است.

موجبات لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 4

4 _ ادعاى كشتن حضرت مسيح ( ع ) _ على رغم اعتراف به پيامبرى وى _ مايه گرفتارى يهود به لعنت و غضب خداوند

و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

بدان احتمال كه {قولهم} عطف بر {نقضهم} در آيه 155 باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 9

9 _ ناتوان پنداشتن خداوند بر تدبير جهان ، موجب گرفتار شدن به لعنت و دور ماندن از رحمت وى

و قالت اليهود يداللّه مغلولة . .. و لعنوا بما قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 12

12 _ نافرمانى خدا و پيامبران و استمرار تجاوز به حدود الهى و حقوق مردمان ، موجب كفر و گرفتارى به لعنت الهى

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

در برداشت فوق {ذلك} علاوه بر اشاره به لعنت اشاره به كيفر نيز گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 79 - 5

5 _ ترك نهى از منكر و بى اعتنايى به رواج فساد در جامعه موجب گرفتار شدن به لعنت خدا و پيامبران

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون.كانوا لايتناهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 3

3_ انكار ربوبيت خدا و نافرمانى از دستورات پيامبران ، موجب لعنت خدا و دورى از

رحمت اوست .

و أُتبعوا فى ه_ذه الدنيا لعنة و يوم القي_مة ألا إن عادًا كفروا ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 99 - 2

2_ نپذيرفتن رسالت پيامبران ، مايه گرفتار شدن به لعنت خدا و دورى از رحمت او در دنيا و آخرت است .

و لقد أرسلنا موسى . .. و أُتبعوا فى ه_ذه لعنة و يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 6

6 - نسبت دادن دروغين زنا به زنان پاكدامن ، در پى دارنده لعنت خدا ( محروم شدن از رحمت خدا و گرفتار شدن به خشم و غضب او )

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 42 - 2

2 - كفر و عصيان ، در پى دارنده لعنت خدا و عامل دور شدن انسان از رحمت الهى

و أتبعن_هم فى ه_ذه الدنيا لعنة

نجات از لعن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 1

1 - كتمان كنندگان حقايق دينى در صورت توبه ، از لعنت خدا نجات يافته و از رحمت او برخوردار خواهند شد .

أولئك يلعنهم اللّه . .. إلا الذين تابوا

لعن شدگان

{لعن شدگان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 88 - 1،2

1 _ لعنت دائمى و عذاب تخفيف ناپذير ، كيفر مرتدّان

قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. خالدين فيها لا يخفّف عنهم العذاب

2 _

لعنت دائمى و عذاب تخفيف ناپذير ، كيفر يهود و نصارا ، بجهت كفر آگاهانه آنان به پيامبر ( ص )

قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. خالدين فيها لا يخفّف عنهم العذاب

بنابراينكه {قوما كفروا} شامل يهود و نصارا نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 28

28 _ گرفتارى يهود به لعنت الهى ، موجب دورى آنان از ايمان به پيامبر ( ص ) و اسلام

لعنهم اللّه بكفرهم فلا يؤمنون الّا قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 4

4 _ گرفتارى بنى اسرائيل به لعن الهى و قساوت قلب ، كيفر پيمان شكنى آنان

فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية

ايمان لعن شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 26

26 _ امكان ايمان و هدايت ، حتى براى گرفتاران به لعنت الهى

و لكن لعنهم اللّه بكفرهم فلا يؤمنون الّا قليلا

بنابر اينكه {قليلا} استثناء از فاعل {يؤمنون} باشد، مفهوم جمله {لعنهم اللّه} چنين مى شود كه عده قليلى از لعنت شدگان موفق به ايمان خواهند شد.

بى پناهى لعن شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 52 - 5،9،10

5 _ لعنت شدگان الهى ، هرگز ياورى نخواهند داشت .

و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

9 _ كارساز نبودن يارى هيچكس ، براى مشمولان لعن الهى

و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

چون كافران و مشمولان لعن الهى احياناً همديگر را يارى مى دهند، بنابراين جمله {فلن

تجد . .. } ناظر به غايت و هدف يارى رسانى است. يعنى بر فرض اينكه همديگر را يارى دهند، سودبخش نخواهد بود.

10 _ كارساز نبودن يارى براى مشمولان لعن الهى ، از سنت هاى خداوند

و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

كلمه {لن}، كه دلالت بر نفى ابدى دارد، مى رساند كه اين معنا از سنتهاى الهى است.

لعن شدگان مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 87 - 1،6

1 _ بازگشت به كفر ( ارتداد ) با وجود دلايل روشن ، موجب گرفتارى به طرد و نفرين خدا و فرشتگان و مردم

قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. اولئك جزاؤهم انّ عليهم لعنة اللّه و الملئكة و النّا

6 _ كسانى از يهود و نصارا كه آگاهانه نبوت پيامبر ( ص ) را انكار نمودند ، گرفتار لعنت خدا و فرشتگان و مردم هستند .

قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. اولئك جزاؤهم انّ عليهم ... و النّاس اجمعين

لعن شدگان ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 87 - 1،6

1 _ بازگشت به كفر ( ارتداد ) با وجود دلايل روشن ، موجب گرفتارى به طرد و نفرين خدا و فرشتگان و مردم

قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. اولئك جزاؤهم انّ عليهم لعنة اللّه و الملئكة و النّا

6 _ كسانى از يهود و نصارا كه آگاهانه نبوت پيامبر ( ص ) را انكار نمودند ، گرفتار لعنت خدا و فرشتگان و مردم هستند .

قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. اولئك جزاؤهم انّ عليهم ... و النّاس اجمعين

محروميّت لعن شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 52 - 6

6 _ مشمولان لعن خداوند ، محروم از مدد هاى او

و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً

هدايت لعن شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 26

26 _ امكان ايمان و هدايت ، حتى براى گرفتاران به لعنت الهى

و لكن لعنهم اللّه بكفرهم فلا يؤمنون الّا قليلا

بنابر اينكه {قليلا} استثناء از فاعل {يؤمنون} باشد، مفهوم جمله {لعنهم اللّه} چنين مى شود كه عده قليلى از لعنت شدگان موفق به ايمان خواهند شد.

لغزش از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{لغزش}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 196 - 4

4 _ رهبران الهى ، حتّى پيامبران ، در معرض خطر تأثير منفى شكوه ظاهرى و قدرت اقتصادى كافران

لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد

آثار لغزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 7

7 - خطا ها و لغزش ها ، زمينه ابتلاى مؤمنان به رنج ها و سلطه كافران است . *

ربّنا لاتجعلنا فتنة . .. و اغفرلنا

ارتباط {واغفر لنا} با {لاتجعلنا فتنة. ..}، ممكن است از اين جهت باشد كه يكى از عوامل {فتنة} (مفتون و معذّب شدن) گناهان است. از اين رو در تكميل دعاى {لاتجعلنا...}، طلب آمرزش شده است.

آثار لغزش در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 6

6 _ لغزش مؤمنان مجاهد در جبهه هاى نبرد ،

موجب محروم شدن آنان از امداد هاى الهى نخواهد شد .

و يوم حنين . .. ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته ... و أنزل جنوداً لم تروها

آثار لغزش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 6

6 _ لغزش مؤمنان مجاهد در جبهه هاى نبرد ، موجب محروم شدن آنان از امداد هاى الهى نخواهد شد .

و يوم حنين . .. ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته ... و أنزل جنوداً لم تروها

آمرزش لغزش متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 15

15- راه يافتن تقواپيشگان به بهشت ، پس از غفران لغزش هاى دنيوى آنان از سوى پروردگار

الجنّة الّتى وعد المتّقون فيها . .. و مغفرة من ربّهم

با توجه به اين كه در بهشت، زمينه لغزش و گناه نيست; تعبير {مغفرة} نظر به خطاهاى دنيوى دارد كه به هر حال _ حتى همه اهل تقوا _ از آن مصون نيستند.

اجتناب از لغزش قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 30

30 - قلب آدمى ، محل لغزش است و بايد از مقدمات لغزيدن آن ، جلوگيرى كرد .

فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلكم أطهر لقلوبكم و قلوبهنّ

خطر لغزش انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 10

10 - همه انسان ها در معرض گناهو لغزش اند .

و استغفر لذنبك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51

- 18 - 3

3 - انسان ها ، حتى متقين ، همواره در معرض لغزش و نيازمند استغفار مداوم

و بالأسحار هم يستغفرون

زمينه لغزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 3 - 3

3 _ ازدواج با يتيمان ، لغزشگاهى براى خيانت در اموال آنان و انحراف از عدالت

و ان خفتم الّا تقسطوا فى اليتامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 9

9 _ انفال و غنايم جنگى ، زمينه لغزش و ابتلاى مردم به سوء استفاده و بى تقوايى است .

قل الأنفال للّه و الرسول فاتقوا اللّه

هشدار خداوند با امر به تقوا پس از بيان حكم انفال، حاكى از برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 6

6 _ وجود زمينه هاى لغزش و گناه در بهرهورى از غنايم

فلكوا . .. و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 34 - 5

5- فراوانى مال و فرزند ، زمينه لغزش و غرور انسان است .

لأحدهما جنّتين . .. فقال لص_حبه و هو يحاوره أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 3

3- انسان در معرض لغزش نسبت به حقوق والدين و سهل انگارى در احسان به آنان

ووصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا

توصيه الهى به لزوم احسان به والدين _ على رغم طبيعى و فطرى بودن چنين پيوند و تمايلى در وجود انسان _ نشانگر اهميت و

حساسيت اين تكليف و امكان لغزش و سهل انگارى انسان در مقام عمل بدان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 13

13- همه انسان ها ، حتى پيامبر ( ص ) و مؤمنان واقعى ، در معرض خطا و لغزش و نيازمند غفران الهى

و استغفر لذنبك و للمؤمنين و المؤمن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 8

8 - لزوم پرهيز از زمينه هاى لغزش وابتلا به گناه

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ إنّ بعض الظنّ إثم

در آيه شريفه براى اين كه خداوند مؤمنان را از بسيارى از گمان ها پرهيز دهد، به آنان يادآور شده كه اين مسير، اصولاً امن نيست و در مواردى به گناه منتهى مى شود. مفهوم اين استدلال، اين است كه هر راهى كه ناامن و در معرض گناه قرار دارد، بايد از آن پرهيز كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 32 - 4

4 - انسان ، همواره در معرض لغزش و غفلت از خدا و فرونهادن مسؤوليت ها *

لكلّ أوّاب حفيظ

واژه {أوّاب} در جايى صادق است كه فرد، گرفتار نوعى غفلت و لغزش شود و يا در معرض چنين مشكلى قرار داشته باشد و نيازمند به آن باشد كه خويش را در مسير توجه به خدا، حفظ كرده يا بدان مسير متوجه سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 2

2 - وابستگى و دلبستگى به اموال و اولاد ، زمينه ساز لغزش انسان

ها و ممانعت از دين دارى است .

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 14

14 - قدرت اقتصادى ، داراى نقشى فزون تر از قدرت سياسى در لغزيدن انسان به ورطه سقوط و بى دينى *

من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

تقديم ذكرى {ماله} بر {ولده}، ممكن است اشاره به برداشت ياد شده باشد.

زمينه لغزش انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 10

10 - اهل زمين ، در طبيعت زمينى خود _ بدون بهره گيرى از وحى و شريعت الهى _ مبتلا به لغزش و گمراهى اند .

كذلك يوحى . .. و يستغفرون لمن فى الأرض

زمينه لغزش اولياى مقتول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 33 - 12

12- سلطه اولياى مقتول بر قاتل ، زمينه لغزش و زياده روى آنان در اعمال سلطه خويش

جعلنا لوليّه سلط_نًا فلايسرف فى القتل

نهى الهى، نوعى هشدار است و هشدار، نشانگر وجود لغزشگاه مى باشد و {فاء} در {فلايسرف} _ كه براى نتيجه است _ نيز تأييد ديگرى است بر مطلب فوق.

زمينه لغزش در ارزيابى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 8

8 - تصوّر ، شيفتگى نسبت به ترسيم و تحليل هاى ذهنى خود ، زمينه لغزش در محاسبات

بل ظننتم . .. و زيّن ذلك فى قلوبكم

زمينه لغزش رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى -

42 - 15 - 8

8 - رهبران جامعه اسلامى ، در خطر به سازش كشيده شدن و سستى در برابر فشار ها و تهديد هاى سخت دشمنان

و استقم كما أمرت و لاتتّبع أهواءهم

زمينه لغزش صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 10

10- انسان ها حتى صالحان ، در معرض لغزش و كوتاهى نسبت به حقوق پدر و مادرند .

و اخفض لهما جناح الذلّ . .. ربّكم أعلم ... إن تكونوا صلحين فإنه كان للأوّبين غفو

زمينه لغزش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 11

11- مؤمنان ، در معرض لغزش و نيازمند تذكّر و هشدار مكرّر

يأيّها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول و لا تبطلوا أعم_لكم

از تكرار {أطيعوا} و نهى {لاتبطلوا} در مورد مؤمنان، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 11

11 - امكان گرفتار آمدن مؤمنان به لغزش و خطا ; حتى با داشتن مراتب بالاى ايمانى *

ليزدادوا إيم_نًا . .. ليدخل المؤمنين ... و يكفّر عنهم سيّئاتهم

بنابراين كه مراد از {سيّئات}، صرفاً گناهان و لغزش هاى قبل از ايمان نباشد; بلكه مطلق لغزش هاى قبل از ايمان و بعد از آن را دربرگيرد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 2

2 - اهل ايمان ، در معرض خطر ايجاد ارتباط دوستانه با دشمنان خدا

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء

نهى معمولاً در

جايى صورت مى گيرد كه زمينه ابتلا و ارتكاب به عملى وجود دارد; به ويژه كه شأن نزول خبر از چنين مشكلى مى دهد.

زمينه نگرانى از لغزش ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 16

16- احاطه علم الهى بر احوال آدمى ، مقتضى نگرانى انسان از لغزش هاى خود و روى آورى به استغفار

و استغفر . .. و اللّه يعلم متقلّبكم و مثوي_كم

از ارتباط دو بخش آيه ({استغفر} و {و اللّه يعلم. ..}) مطلب بالا استفاده مى شود.

عفو از لغزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 15

15 _ ضرورت پرهيز از خرده گيرى بر انسان هاى باگذشت

فمن تصدق به فهو كفارة له

خداوند به صاحبان حق قصاص در صورت گذشت آنان از حق خود، وعده آمرزش داده است و اين درسى است به بندگان كه از لغزش انسانهاى باگذشت چشمپوشى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 199 - 4

4 _ گذشت از لغزش ها ، دعوت مردم به كار هاى نيك و مدارا كردن با جاهلان و سفيهان ، از وظايف اساسى مبلغان دين

خذ العفو و أمر بالعرف و أعرض عن الجهلين

عوامل لغزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 21،22

21 - لزوم استعاذه به خدا و يارى جستن از او براى دور ماندن از كردار هاى جاهلانه و لغزش هاى برخاسته از جهل

قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

22 - جهل و نادانى خطر

آفرين و منشأى براى لغزشهاست .

أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

پناه بردن، كه معناى عياذ (مصدر أعوذ) است، به هنگامى است كه آدمى از شر چيزى در هراس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 3 - 8

8 - تعدّد زوجات ، لغزشگاهى براى انحراف از عدالت

فانكحوا . .. مثنى و ثلث و رباع فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 20

20 _ هوا هاى نفسانى و تمايلات اشخاص و گروه ها ، لغزشگاهى بس خطرناك براى حاكم و قاضى

فاحكم . .. و لاتتبع اهواءهم عما جاءك من الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 18

18 _ مال پرستى و وابستگى هاى خانوادگى از جمله عوامل لغزش و خيانت در شهادت

لانشترى به ثمناً و لو كان ذا قربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 7،10

7 _ زندگانى دنيا فريبنده و لغزشگاهى پر مخاطره است.

و غرتهم الحيوة الدنيا

10 _ لزوم هشيارى در برابر فريبندگى زندگانى دنيا و لغزشگاههاى پر جاذبه آن

و غرتهم الحيوة الدنيا

هدف از بيان اين جمله (و غرتهم . .. )، كه به عنوان عامل انحراف ذكر گرديده، هشدار به عموم مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 5،7

5 _ كمى رهپويان راه خدا نبايد موجب تزلزل رهپويان در برابر اكثريت مردم گمراه گردد.

و إن تطع أكثر من فى الأرض يضلوك

7

_ گرايش به همسويى و همشكل شدن با توده هاى مردم در عقايد و افكار، لغزشگاهى خطرناك براى رهروان حق است.

و إن تطع أكثر من فى الأرض يضلوك

نهى از پيروى از اكثريت، بيانگر جاذبه عظيم عقايد اكثريت و خطر لغزش به سوى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 31

31 - رويارويى مستقيم زنان و مردان نامحرم ، لغزش آفرين است و بايد از آن اجتناب كرد .

فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلكم أطهر لقلوبكم و قلوبهنّ

عوامل لغزش رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 7

7 _ هوا هاى نفسانى و تمايلات اشخاص و گروه ها ، لغزشگاهى خطرناك براى حاكم و قاضى

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم

عوامل لغزش قاضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 7

7 _ هوا هاى نفسانى و تمايلات اشخاص و گروه ها ، لغزشگاهى خطرناك براى حاكم و قاضى

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم

فراموشى لغزش هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 15

15 - امتنان الهى بر مؤمنان بهشتى ، با زدودن ياد تلخ لغزش هاى دنيوى از خاطره آنان *

و يكفّر عنهم سيّئاتهم

با توجّه به اين كه مسأله تكفير سيّئات پس از ورود مؤمنان به بهشت مطرح شده است _ در حالى كه رتبه تكفير، قبل از مرحله ورود به بهشت است _ احتمال مى رود كه

مراد از تكفير در اين جا، بخشش گناهان نباشد; بلكه پوشاندن گناهان مورد نظر باشد; به گونه اى كه بهشتيان ديگر از آن پس، با به ياد آوردن لغزش هاى گذشته شرمنده و مكدّر نشوند.

كيفر لغزش رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 3

3- كمترين لغزش رهبران الهى از مواضع تعيين شده به وسيله وحى ، داراى كيفرى دو چندان در دنيا و آخرت

تركن إليهم شيئًا قليلاً. إذًا لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف الممات

لغزش آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 1،5

1 - شيطان با ترغيب آدم ( ع ) و حوا به بهره گيرى از شجره منهيه ، آنان را به لغزش و نافرمانى خداوند كشانيد .

فأزلّهما الشيطن عنها

{ازلال} (مصدر ازلّ) به معناى: لغزانيدن و به گناه واداشتن است. ضمير در {عنها} مى تواند به {الجنة} برگردد; يعنى، شيطان آدم(ع) و حوا را با واداشتن به لغزش و گناه از بهشت دور ساخت و نيز مى تواند به {الشجرة} برگردد; يعنى، شيطان، آدم(ع) و حوا را به گناه وادار كرد، گناهى كه سرچشمه اش آن درخت ممنوعه بود. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال است.

5 - فاصله زمانى ميان سكونت آدم ( ع ) و حوا در بهشت با لغزش آنان ، فاصله اى نسبتاً كوتاه و اندك بود .

و قلنا يأدم اسكن أنت و زوجك الجنة . .. فأزلّهما الشيطن عنها

عطف جمله {أزلهما . ..} بر آيه قبل به وسيله حرف {فا} مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 2

2 _ خطا و لغزش آدم و حوا ستمى بود كه آنان بر خويشتن روا داشتند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

لغزش انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 23

23 _ آدمى بر سر دو راهى پذيرش ولايت خداوند و يا پذيرش ولايت شيطان

و من يتخذ الشيطن ولياً من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 4 - 4

4 _ انسان ها ، حتى مؤمنان حقيقى ، در معرض لغزش و نيازمند مغفرت خداوند *

أولئك هم المؤمنون حقا لهم . .. مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 18

18 - هشدار خداوند به قرار داشتن انسان در معرض عوامل متعدّد انحراف آفرين

فلاتغرّنّكم الحيوة الدنيا و لايغرّنّكم باللّه الغرور

لغزش انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 48

48- همه انسان ها حتى مؤمنان ، در معرض لغزش و نيازمند مغفرت الهى

وعد اللّه الذين . .. مغفرة

اين كه خداوند، به مؤمنان داراى عمل صالح نويد مغفرت داده است; در حقيقت مى نماياند كه بعضى از لغزش ها، براى همگان متوقع است و در صورت حفظ ايمان و عمل صالح، قابل جبران و بخشش است.

لغزش بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 16

16 _ هشدار خداوند به مسلمانان در مورد

خطر گرفتارى آنان به لغزشهايى همانند لغزش هاى بنى اسرائيل : ( نقض پيمان هاى الهى ، هواپرستى ، تكذيب و قتل انبيا )

إنّ الذين ءامنوا . .. لاتهوى انفسهم فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون

از اهداف اين بخش از آيات با توجه به ذكر مسلمانان در ابتداء كلام (ان الذين ءامنوا) و آنگاه بيان سرگذشت شوم بنى اسرائيل، اين است كه مسلمانان را از گرفتار شدن به چنين سرنوشتى پرهيز دهد و به آنان گوشزد كند كه آنان نيز در خطر آلودگى به چنين اعمال ناروايى هستند.

لغزش حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 1،5

1 - شيطان با ترغيب آدم ( ع ) و حوا به بهره گيرى از شجره منهيه ، آنان را به لغزش و نافرمانى خداوند كشانيد .

فأزلّهما الشيطن عنها

{ازلال} (مصدر ازلّ) به معناى: لغزانيدن و به گناه واداشتن است. ضمير در {عنها} مى تواند به {الجنة} برگردد; يعنى، شيطان آدم(ع) و حوا را با واداشتن به لغزش و گناه از بهشت دور ساخت و نيز مى تواند به {الشجرة} برگردد; يعنى، شيطان، آدم(ع) و حوا را به گناه وادار كرد، گناهى كه سرچشمه اش آن درخت ممنوعه بود. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال است.

5 - فاصله زمانى ميان سكونت آدم ( ع ) و حوا در بهشت با لغزش آنان ، فاصله اى نسبتاً كوتاه و اندك بود .

و قلنا يأدم اسكن أنت و زوجك الجنة . .. فأزلّهما الشيطن عنها

عطف جمله {أزلهما . ..} بر آيه قبل به وسيله حرف {فا} مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 2

2 _ خطا و لغزش آدم و حوا ستمى بود كه آنان بر خويشتن روا داشتند.

قالا ربنا ظلنا أنفسنا

لغزش در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 15

15 - خداوند به انسان ها درباره لغزش در عقيده و رفتار ناصحيح با والدين ، هشدار مى دهد .

و إن ج_هداك على أن تشرك بى . .. فلاتطعهما و صاحبهما فى الدنيا معروفًا و اتّبع سب

لغزش در مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 16

16 _ هشدار خداوند به مسلمانان در مورد خطر گرفتارى آنان به لغزشهايى همانند لغزش هاى بنى اسرائيل : ( نقض پيمان هاى الهى ، هواپرستى ، تكذيب و قتل انبيا )

إنّ الذين ءامنوا . .. لاتهوى انفسهم فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون

از اهداف اين بخش از آيات با توجه به ذكر مسلمانان در ابتداء كلام (ان الذين ءامنوا) و آنگاه بيان سرگذشت شوم بنى اسرائيل، اين است كه مسلمانان را از گرفتار شدن به چنين سرنوشتى پرهيز دهد و به آنان گوشزد كند كه آنان نيز در خطر آلودگى به چنين اعمال ناروايى هستند.

لغزش در مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 20 - 3

3 _ مؤمنان در معرض تخلف از دستورات خدا و رسول و نيازمند هشدار

يأيها الذين ءامنوا . .. و لا تولوا عنه

لغزش زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 25

25 _ احتمال بيشتر لغزش و فراموشى زنان نسبت به مردان

ان تضلّ احديهما فتذكّر احديهما الاخرى

جمله {ان تضلّ} در مقام تعليل براى جايگزينى دو زن به جاى يك مرد است.

لغزش قاضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 20

20 _ هوا هاى نفسانى و تمايلات اشخاص و گروه ها ، لغزشگاهى بس خطرناك براى حاكم و قاضى

فاحكم . .. و لاتتبع اهواءهم عما جاءك من الحق

لغزش قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 30

30 - قلب آدمى ، محل لغزش است و بايد از مقدمات لغزيدن آن ، جلوگيرى كرد .

فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلكم أطهر لقلوبكم و قلوبهنّ

لغزش كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 9

9- محرومان از هدايت الهى ، مردمى گمراه و گرفتار گناه اند .

إذ جاءهم الهدى و يستغفروا ربّهم

اين كه مى فرمايد: {چرا مردمان، با آمدن هدايت، استغفار نمى كنند؟}، نشان مى دهد كه قبل از آمدن هدايت، خواه ناخواه، گرفتار انحراف و گناه بوده اند.

لغزش كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 22 - 1

1 - كفر و بى ايمانى ، راهى است لغزنده ، پرپيچ و خم و بى مقصدى روشن

أفمن يمشى مكبًّا على وجهه أهدى

آيه شريفه، ضرب المثلى براى انسان هاى كافر و مؤمن است. عبارت {مكبّاً على وجهه} (پى در پى به رو افتاده)، اشاره به

لغزنده بودن راه كفر است و به قرينه {سويّاً} فهميده مى شود كه كافر، راه درست و مقصد خود را نمى شناسد و به قرينه {صراط مستقيم}، استفاده مى شود كه راه كفر، پرپيچ و خم و ناهموار است.

لغزش متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 2

2 _ امكان لغزش تقواپيشگان و ارتكاب گناه از سوى آنان

اعدّت للمتّقين . .. و الّذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم

لغزش محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 7

7 - انسان ها ، حتى محسنان ، در معرض ارتكاب لغزش ها و خطاهايند .

و يجزى الذين أحسنوا . .. الذين يجتنبون كب_ئر الإثم و الفوحش إلاّ اللّمم

لغزش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 4 - 4

4 _ انسان ها ، حتى مؤمنان حقيقى ، در معرض لغزش و نيازمند مغفرت خداوند *

أولئك هم المؤمنون حقا لهم . .. مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 9،10

9 _ خداوند ، بخشنده گناهان و لغزش هاى مؤمنان حقيقى و راستين

لهم مغفرة و رزق كريم

10 _ همه انسان ها ، حتى مؤمنان حقيقى ، از خطا و گناه مصون نيستند و نيازمند مغفرت الهى هستند .

أولئك هم المؤمنون حقا لهم مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 7 - 4

4 - مؤمنان ، از

لغزش و گناه ، مصون نيستند .

و الذين ءامنوا . .. لنكفّرنّ عنهم سيّئاتهم

{سيّئات} مطرح شده در آيه، مى تواند مربوط به قبل از ايمان و مى تواند مربوط به بعد از ايمان باشد. نكته بالا، بنابر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 4 - 6

6 - انسان هاى مؤمن نيز در معرض لغزش و نيازمند آمرزش اند . *

الذين ءامنوا . .. أُول_ئك لهم مغفرة

اين كه خداوند فرموده است: براى مؤمنان قطعاً مغفرتى وجود دارد، به ملازمه دلالت بر وجود لغزش مى كند و اگر نه آمرزيدن معنا نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 12

12 - لغزش هاى مؤمنان ، مانع ورود آنان به بهشت نخواهد بود .

و يكفّر عنهم سيّئاتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 3

3 - هشدار خداوند به مؤمنان ، نسبت به لغزش و نافرمانى كردن به خاطر دلبستگى و وابستگى به مال و فرزند

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

لغزش همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 32

32 - همسران پيامبر مانند ساير زنان ، در معرض لغزش بودند .

فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلكم أطهر لقلوبكم و قلوبهنّ

موانع لغزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 77 - 6

6 - باور به علم مطلق الهى و آگاهى او به نهان و آشكار انسان ، بازدارنده وى از خطا ها

و لغزشها

أو لايعلمون أن اللّه يعلم ما يسرون و ما يعلنون

جمله {أتحدثونهم . .. ليحاجوكم} در آيه قبل، رساى به اين است كه: پندار باطل يهود (محدود بودن علم خدا)، آنان را به لغزشها و گناهان پنهانى، بى پروا مى كند. بنابراين، هدف از بيان علم مطلق الهى در رد آن پندار، اين است كه: انسانها بر اثر باور و توجه به آگاهى همه جانبه خدا از خطاها - چه در خفا و چه آشكار - از لغزشها باز ايستند.

موانع لغزش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 5

5 - رحمت ، فضل ، توبه پذيرى و حكمت خداوند ، جلوگير مؤمنان از سقوط بر اثر لغزش ها و نادانى هايشان

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته و أنّ اللّه توّاب حكيم

جواب {لولا} محذوف است و آنچه مى تواند محذوف باشد _ به قرينه آيات پيشين و نيز آيه 21 همان مضمونى است كه در برداشت ياد شده آمده است.

مؤمنان و لغزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 27 - 6

6- مؤمنان بدون عنايت خداوند در معرض لغزشند .

يثبّت الله الذين ءامنوا بالقول الثابت فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة

از اينكه خداوند فرمود: مؤمنان را با سخن استوار ثابت قدم مى داريم و تثبيت را به خود نسبت داده است، استفاده مى شود كه مؤمنان نيازمند به تثبيت هستند و بى عنايت خداوند در معرض لغزش و تزلزل خواهند بود.

لغزشگاهها

اهميت شناخت لغزشگاهها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 19 - 36

36- لزوم آگاه ساختن مسؤوليّت پذيران از خطرات و لغزش گاه هاى منصب ها و موقعيت هاى اجتماعى آنان

وليتلطّف و لايشعرنّ بكم أحدًا

لغو از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

لغو

آثار اعراض از سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 1

1 - دستيابى به سعادت اخروى ، مشروط به روى گردانى از كار هاى بيهوده و سخنان بى فايده است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم عن اللغو معرضون

{الذين} در آيه فوق عطف بر {الذين} در آيه پيش و در معناى نعت ديگرى براى {المؤمنون} مى باشد. {لغو} به سخن و كار بيهوده و عبث گفته مى شود. {ال} در {اللغو}، {ال} جنس و مفيد استغراق است. بنابراين {اللغو} شامل هر سخن بيهوده و هر كار عبث و بى فايده مى شود.

آثار اعراض از عمل لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 1

1 - دستيابى به سعادت اخروى ، مشروط به روى گردانى از كار هاى بيهوده و سخنان بى فايده است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم عن اللغو معرضون

{الذين} در آيه فوق عطف بر {الذين} در آيه پيش و در معناى نعت ديگرى براى {المؤمنون} مى باشد. {لغو} به سخن و كار بيهوده و عبث گفته مى شود. {ال} در {اللغو}، {ال} جنس و مفيد استغراق است. بنابراين {اللغو} شامل هر سخن بيهوده و هر كار عبث و بى فايده مى شود.

آثار اعراض از لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23

- 10 - 3

3 _ خشوع در نماز ، اجتناب از لغو ( گفتاربيهوده و كردار عبث ) ، پرداخت زكات ، عفت و پاك دامنى ، امانت دارى ، پايبندى به عهد و پيمان و اهميت دادن به نماز و انجام به موقع آن ، تضمين كننده رستگارى اخروى و دستيابى مؤمنان به بهشت

قد أفلح المؤمنون . الذين هم ... أُول_ئك هم الورثون

آثار روانى لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 25 - 3

3 - تأثير سوء بيهوده گويى و نسبت هاى ناروا دادن ، در سلامت روحى و روانى جامعه

لايسمعون فيها لغوًا و لاتأثيمًا

آثار سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 4

4 - آميختن زندگى به لغو و بيهودگى ، نشانه ضعف ايمان و مايه محروميت از رستگارى است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم عن اللغو معرضون

آثار عمل لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 4

4 - آميختن زندگى به لغو و بيهودگى ، نشانه ضعف ايمان و مايه محروميت از رستگارى است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم عن اللغو معرضون

اجتناب از استماع سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 35 - 4

4 - پرهيز از گوش دادن به سخنان ياوه و دروغين ، حالتى پسنديده است .

لايسمعون فيها لغوًا

اجتناب از سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب

- 33 - 32 - 14

14 - همسران پيامبر ، به بر زبان جارى ساختن سخنانى درخور شأن شان و به دور از هرگونه خواسته و يا سخن بيهوده ، موظف بودند .

و قلن قولاً معروفًا

احتمال دارد كه مراد از {قول معروف} به قرينه {إن كنتنّ تردن الحياة الدنيا} خواسته ها و سخنانى باشد كه در شأن همسرى پيامبر نبوده و پرهيز از سخن گفتن باطل و پوچ باشد.

اجتناب از سوگند لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 25

25 _ رزق هاى خدادادى ، جواز بهره جويى از آنها و گذشت از سوگند هاى لغو ، نعمتى الهى و بايسته سپاسگزارى

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً . .. كذلك يبين اللّه لكم ءايته لعلكم تشكرون

با توجه به آيات قبل مى توان گفت از مصاديق مورد توجه از جمله {كذلك يبين اللّه لكم ءايته} مسايلى است كه در آن آيات بيان شد از جمله خدادادى بودن روزيها و . .. .

اعراض از سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 3

3 - اعراض و روى گردانى از لغو ( بى فايده گويى و بيهوده كارى ) ، توصيه خداوند به اهل ايمان

و الذين هم عن اللغو معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 72 - 5،6،10

5 _ بندگان خالص خدا ، به وقت روبه رو شدن با رفتار و گفتار لغو و بيهوده ، با بزرگوارى و متانت از آن مى گذرند .

و إذا مرّوا

باللغو مرّوا كرامًا

6 _ گذر از رفتار لغو و بيهوده با بزرگوارى و متانت ، امرى شايسته و مورد تشويق خداوند

و إذا مرّوا باللغو مرّوا كرامًا

10 _ { عن أبى عبداللّه ( ع ) : . . . و فرض على السمع أن يتنزه عن الإستماع إلى ما حرّم اللّه . . . فقال فى ذلك : . . . و إذا مرّوا باللغو مرّوا كراماً . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: . ..[خداوند] بر گوش فرض نموده كه از شنيدن آنچه حرام گرديده، پرهيز كند... پس در اين باره فرموده است:... {و إذا مرّوا باللغو مرّوا كراماً...}.

اعراض از عمل لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 3

3 - اعراض و روى گردانى از لغو ( بى فايده گويى و بيهوده كارى ) ، توصيه خداوند به اهل ايمان

و الذين هم عن اللغو معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 72 - 8

8 _ گذر از گفتار و كردار لغو و بيهوده و پرهيز از حضور در اين گونه مجالس ، نشان كرامت و بزرگوارى انسان است .

و إذا مرّوا باللغو مرّوا كرامًا

اعراض از لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 11 - 4

4 - پرهيز از گفتن و شنيدن سخنان نسنجيده ، بى ثمر و زشت ، كارى پسنديده و مطلوب است .

لاتسمع فيها ل_غية

پيراسته خواندن بهشتيان از شنيدن گفتار {لغو}، بيانگر ناروا بودن آن است.

اهميت اجتناب از سخن لغو

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 35 - 3

3 - لزوم پرهيز از گفتن سخن هاى ياوه و زشت

لايسمعون فيها لغوًا

توصيف بهشتيان به خصلت هاى نيك، ترغيب به كسب آن صفات در دنيا است.

اهميت اجتناب از لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 5

5 - رعايت ادب در سخن گفتن و پرهيز از بيهوده گويى ، امرى ستوده و مورد توصيه خداوند

و إذا سمعوا اللّغو أعرضوا عنه

اهميت اعراض از سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 62 - 2

2- پرهيز از هرگونه سخن لغو و بيهوده ، لازم است .

لايسمعون فيها لغوًا

اوصاف بهشتيان علاوه بر جنبه توصيفى، مى تواند حاوى توصيه ها و نكته هايى; از جمله زشتى سخن بيهوده و كار لغو و ضرورت پرهيز از آن باشد.

بهشتيان و سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 62 - 1

1- در بهشت عدن ، هيچ سخن لغو و بيهوده اى به گوش بهشتيان نمى خورد .

جنّت عدن التى وعد الرحمن عباده . .. لايسمعون فيها لغوًا

{لغو}; يعنى، كلام و يا هر چيزى كه قابل اعتنا نبوده و فايده اى بر آن مترتب نباشد. در آيه مورد بحث _ به قرينه {استماع} _ مراد از {لغو} كلام باطل و ياوه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 35 - 5،6،7

5 - گفتار بهشتيان با يكديگر ، عارى از هرگونه سخن

زشت و بيهوده است .

لايسمعون فيها لغوًا

6 - بهشتيان ، هرگز دروغ نمى گويند و يكديگر را به دروغ گويى متهم نمى كنند .

و لا كذّابًا

{كذّاباً} يا به معناى {كَذِباً} (دروغ) و يا مصدر باب تفعيل و به معناى تكذيب است (لسان العرب). بنابراين مفاد {و لا كذّاباً} اين است كه در بهشت، دروغ وجود ندارد يا اين كه كسى تكذيب گفتار خويش را از ديگران نمى شنود; زيرا همگان صداقت يكديگر را باور دارند.

7 - نوشندگان شراب بهشتى ، منزّه از زبان گشودن به هذيان و دروغ

و كأسًا دهاقًا . لايسمعون فيها لغوًا و لا كذّابًا

ارتباط اين آيه با آيه قبل، بيانگر اين نكته است كه شراب بهشتى، از نوع شراب هاى دنيا نيست كه بر عقل انسان تأثير منفى گذاشته، مايه هذيان گويى و لاف زدن گردد.

بهشتيان و لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 11 - 1،2،3

1 - بهشتيان ، هيچ گونه صدا و سخن بيهوده اى در بهشت برين نمى شنوند .

لاتسمع فيها ل_غية

{كلام لغو}; يعنى، آنچه قابل اعتنا نيست و بدون تأمل و انديشه گفته شده است (مفردات راغب) و كلمه {لاغية}; يعنى، سخن زشت (قاموس) گفتنى است كه {لاغية} اسم فاعل و وصفى مناسب با گوينده سخن است. توصيف سخن به وصفى كه مخصوص گوينده آن است، بر مبالغه دلالت دارد; يعنى، سخنى كه حتى اندكى از {لغو} را پديد آورد، به گوش بهشتيان نخواهد خورد.

2 - اهل بهشت ، هيچ گونه سخن لغو و بيهوده اى در آن جا نمى گويند .

فى جنّة . .. لاتسمع فيها ل_غية

شنيده نشدن

{لغو}، نشانه نبودن آن است.

3 - نشنيدن سخن لغو و بيهوده ، از نعمت هاى الهى براى بهشتيان

ناعمة . .. لاتسمع فيها ل_غية

دعا با لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 35 - 5

5 _ آميختنِ عبادت و نيايش به امورى لغو و بيهوده ، امرى ناروا و بس نكوهيده

و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية

روش برخورد با سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 72 - 5،6

5 _ بندگان خالص خدا ، به وقت روبه رو شدن با رفتار و گفتار لغو و بيهوده ، با بزرگوارى و متانت از آن مى گذرند .

و إذا مرّوا باللغو مرّوا كرامًا

6 _ گذر از رفتار لغو و بيهوده با بزرگوارى و متانت ، امرى شايسته و مورد تشويق خداوند

و إذا مرّوا باللغو مرّوا كرامًا

زشتى لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 25 - 4

4 - زشتى و ناروايى بيهوده گويى و دادن نسبت هاى ناروا به ديگران

لايسمعون فيها لغوًا و لاتأثيمًا

سوگند لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 224 - 4

4 _ سوگند بر ترك كار هاى خير ، تعهّدآور نيست .

و لا تجعلوا الله عُرضة لايمانكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 225 - 1،2،5،8

1 _ خداوند كسى را به خاطر سوگند بيهوده اش مؤاخذه نمى كند .

لا يؤاخذكم اللّه باللغو فى ايمانكم و لكن

مراد از سوگند

لغو، سوگندهايى است كه معمولا به خاطر عادت بر زبان جارى مى شود; بدون اينكه يادكننده سوگند، نسبت به آن قصد قلبى داشته باشد. اين معنا از مقابله {باللغو} با {بما كسبت قلوبكم} به دست مى آيد.

2 _ سوگند هاى لغو و بيهوده ، تعهّدآور نيست .

لا يؤاخذكم اللّه باللغو فى ايمانكم

5 _ ناپسندى سوگند هاى بيهوده و لغو *

لا يؤاخذكم اللّه باللغو فى ايمانكم . .. و اللّه غفور حليم

از آيه مزبور استفاده مى شود كه يادكننده سوگندهاى بيهوده، استحقاق مؤاخذه را دارد; ولى خداوند تفضّلا او را مؤاخذه نمى كند. اين برداشت، مخصوصاً با تكيه بر صفت {غفور} كه در پايان آيه آمده است، استفاده مى شود.

8 _ عدم مؤاخذه بر سوگند هاى لغو ، جلوه اى از مغفرت و حِلم پروردگار

لا يؤاخذكم اللّه باللغو فى ايمانكم . .. و اللّه غفور حليم

ظاهراً مغفرت و حلم خدا مربوط به {لا يؤاخذ} است; نه {يؤاخذكم}. چون مغفرت با عدم مؤاخذه مناسب است; نه با مؤاخذه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 1،2،27،28

1 _ سوگندهايى كه بى هدف و لغو بر زبان جارى مى شوند مؤاخذه اى را از سوى خداوند به همراه ندارند .

لايؤاخذكم اللّه باللغو فى أيمنكم

{اَيمان} جمع يمين (قسم) و {فى أيمنكم} متعلق به {للغو} مى باشد و سوگند لغو به سوگندهايى گفته مى شود كه از روى عادت و بدون توجه به محتواى قسم بر زبان جارى مى شود.

2 _ تفضل الهى بر اهل ايمان با برداشتن مؤاخذه و بازخواست از سوگند هاى لغو و بى هدف .

لايؤاخذكم اللّه باللغو فى

أيمنكم

لحن امتنانى جمله {لايؤاخذكم} مى رساند كه عدم مؤاخذه نسبت به سوگندهاى لغو و بى هدف، برخاسته از تفضل و لطف خدا به مؤمنان است.

27 _ سوگند بى هدف و غير جدى به نام خداوند ، مؤاخذه الهى را در پى ندارد .

لايؤاخذكم اللّه باللغو فى أيمنكم

امام صادق(ع) در توضيح معنى {لغو} در آيه فوق فرمود: اللغو قول الرجل {لاواللّه} و {بلى واللّه} و لايعقد على شيىء.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 443، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 665، ح 323.

28 _ سوگند بر تحريم طيبات و لذايذ بر خويشتن ، لغو است و شكستن آن ، مؤاخذه الهى را در پى ندارد .

لايؤاخذكم اللّه باللغو فى أيمنكم

از رسول خدا(ص) روايت شده كه پس از حمد و ثناى الهى، خطاب به اصحابش فرمود: {فما بال اقوام يحرمون على انفسهم الطيبات . .. فقاموا هولاء فقالوا يا رسول اللّه فقد حلفنا على ذلك فانزل اللّه تعالى {لايؤاخذكم اللّه باللغو فى أيمنكم ...}.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 180; نورالثقلين، ج 1، ص 665، ح 320.

عبادت با لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 35 - 5

5 _ آميختنِ عبادت و نيايش به امورى لغو و بيهوده ، امرى ناروا و بس نكوهيده

و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية

قرآن و لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 14 - 1

1 - ساحت قرآن و آيات معاد ، از بذله گويى و سخنان سست و بى پايه ، مبرّا است .

و ما هو بالهزل

{هَزْل} و {هُزال} از يك ريشه

اند و بر ضعف و سستى دلالت دارند. {هَزل} نقطه مقابل {جِدّ} و {هُزال} نقطه مقابل {فربهى} است. (مقاييس اللغة)

لغو در اماكن مقدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 35 - 6

6 _ مكان هاى مقدس و مخصوص عبادت را نبايد به سرگرمى ها و امورى لغو و بيهوده آلوده ساخت .

و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية

لغو در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 25 - 1

1 - در بهشت پيشتازان ( سابقون ) ، هرگز كسى از ديگرى سخن لغو و بيهوده و يا نسبت ناروا نخواهد شنيد .

لايسمعون فيها لغوًا و لاتأثيمًا

{لغو} به سخنى گفته مى شود كه هيچ فايده اى بر آن مترتب نباشد و {تأثيم} به معناى نسبت دادن گناه به كسى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 26 - 1

1 - در بهشت پيشتازان ( سابقون ) ، جز سخنان سالم و پيراسته از لغو و نسبت هاى ناروا مبادله نمى شود .

لايسمعون فيها لغوًا . .. إلاّ قيلاً سل_مًا سل_مًا

{قيل} معادل {قول} و موصوف {سلاماً} است; يعنى، {لايسمعون فيها إلاّ قولاً هو سالم من اللغو و التأثيم}.

لغو در عبادتگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 35 - 6

6 _ مكان هاى مقدس و مخصوص عبادت را نبايد به سرگرمى ها و امورى لغو و بيهوده آلوده ساخت .

و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية

لغو

در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 35 - 4

4 _ بازداشتن مؤمنان از مسجدالحرام و انجام كار هاى بيهوده به عنوان نيايش و پرستش ، جلوه هايى از كفرپيشگى

و هم يصدون عن المسجدالحرام . .. إلا مكاء و تصدية ... بما كنتم تكفرون

از مصاديق مورد نظر براى {كنتم تكفرون} رفتارهاى ناپسندى است كه در اين آيه و آيه قبل بيان شده است ; يعنى بازدارى از مسجدالحرام و كف زدن و سوك كشيدن به عنوان عبادت و نيايش.

لغو گواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 107 - 1

1 _ شهادت هاى ناحق بى اعتبار و احكام مبتنى بر آن ملغاست

فان عثر على انهما استحقا اثماً فاخران يقومان مقامهما

عَثْر و عُثور _ مصدر عُثِرَ _ به معناى آگاه شدن و اطلاع يافتن است و {استحقا} باب استفعال از {حق} مى باشد. و از جمله معانى باب استفعال، جلوه دادن و قلمداد كردن است. مى توان گفت همين معنا از {استحقا} اراده شده است. بنابراين جمله {فان عثر ...} يعنى اگر معلوم شد كه شاهدان گناهى (شهادت ناحقى) را حق جلوه دادند ... .

مراد از سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 6،7

6 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : كلّ قول ليس للّه فيه ذكر فلغو . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: هر سخنى كه در آن ياد و ذكر خدا نباشد، لغو است. ..}.

7 - { روى عن أبى عبداللّه

( ع ) انه قال : هو { اللغو } أن يتقوّل الرجل عليك بالباطل أو يأتيك بما ليس فيك فتعرض عنه للّه ، و فى رواية آخرى أنّه الغناء و الملاهى ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: {لغو} اين است كه كسى سخن باطلى را به تو ببندد، يا چيزى را كه در تو نيست به تو نسبت دهد و تو براى خدا، از او اعراض كنى. و در روايت ديگرى آمده است كه {لغو} غنا و لهويات است.

مراد از لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 6،7

6 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : كلّ قول ليس للّه فيه ذكر فلغو . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: هر سخنى كه در آن ياد و ذكر خدا نباشد، لغو است. ..}.

7 - { روى عن أبى عبداللّه ( ع ) انه قال : هو { اللغو } أن يتقوّل الرجل عليك بالباطل أو يأتيك بما ليس فيك فتعرض عنه للّه ، و فى رواية آخرى أنّه الغناء و الملاهى ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: {لغو} اين است كه كسى سخن باطلى را به تو ببندد، يا چيزى را كه در تو نيست به تو نسبت دهد و تو براى خدا، از او اعراض كنى. و در روايت ديگرى آمده است كه {لغو} غنا و لهويات است.

موارد لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 35 - 3

3 _ كافران مكه به سبب انجام امورى لغو و بيهوده

در پيرامون كعبه به عنوان عبادت و نيايش ، مستحق عذاب الهى بودند .

و ما لهم ألا ليعذبهم اللّه . .. و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {ما كان صلاته__م . .. } عطف بر {و هم يصدون ... } باشد.

مؤمنان و سخن لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 62 - 3

3- مؤمنان ، در دنيا از سخنان بيهوده مردم در آزارند .

لايسمعون فيها لغوًا

بيان تمام آنچه در بهشت انجام نمى گيرد نه ممكن است و نه مفيد; ولى طرح بعضى از آن امور، مژده اى است به مؤمنان كه آنچه در دنيا شما را آزار مى داد، آن جا وجود ندارد.

ناپسندى لغو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 26 - 3

3 - بيهوده گويى و دادن نسبت هاى ناروا ، دو بيمارى روحى _ روانى براى انسان ها

إلاّ قيلاً سل_مًا سل_مًا

از تعبير {سلاماً} استفاده مى شود كه {لغو} و {تأثيم} _ كه در آيه پيش آمده _ دو گونه از بيمارى است.

نفى سخن لغو در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 35 - 1

1 - تقواپيشگان در بهشت ، هيچ سخن ياوه ، زشت و بى فايده اى نخواهند شنيد .

لايسمعون فيها لغوًا

{لغو}; يعنى، بى فايده و آنچه قابل اعتنا نباشد (قاموس) و گاه سخنان زشت نيز {لغو} ناميده مى شود. (مفردات راغب). نشنيدن سخنان لغو، كنايه از نبود آن سخنان در بهشت است.

ضمير {فيها} به {مفازاً} برمى گردد; به اين اعتبار كه مراد از آن {جنّة} (بهشت) باشد.

لقاءالله از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{لقاءالله}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 12

12 _ كليه انسان ها ، خداوند را ملاقات خواهند كرد .

و اعلموا انكم ملاقوه

آثار تكذيب لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 8 - 2

2 _ انكار لقاى خدا ، دلبستگى به دنيا و غفلت از آيات الهى ، زمينه ساز اعمال نارواست .

إن الذين لايرجون لقاءنا . .. أولئك مأويهم النار بما كانوا يكسبون

اشراف قوم نوح و لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 19

19_ اشراف قوم نوح ، ناآگاه به مرتبه والاى { لقاءالله } و تقرب به درگاه خدا

إنهم مل_قوا ربهم و ل_كنى أريكم قومًا تجهلون

اهميت ايمان به لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 154 - 9

9 _ ضرورت ايمان به قيامت و ملاقات خداوند

لعلهم بلقاء ربهم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 14

14- ايمان به معاد و لقاى پروردگار ، در مجموعه اصول عقيدتى ، داراى اهميت خاصى است .

كفروا بأي_ت ربّهم و لقائه . .. فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا

تفريط مكذّبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 7

7 _ منكران ملاقات پروردگار در قيامت بر تفريط و كوتاهيهاى خويش در دنيا

تأسف و حسرت بسيار مى خورند.

حتى إذا جاءتهم الساعة بغتة قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها

منادا قرار گرفتن حسرت گوياى شدت و عمق ندامت است. ضمناً مرجع ضمير {فيها}، {حيات دنيا} گرفته شده كه مرجعى معنوى است.

تكذيب لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 10 - 7

7 - انكار لقاى پروردگار و نفى هرگونه مسؤوليت از انسان ، انگيزه اصلى كافران در محال شمردن معاد است .

و قالوا أءذا . .. بل هم بلقاء ربّهم ك_فرون

حتميت لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 46 - 1

1 - انسان ها به ملاقات خدا خواهند رفت و تنها به سوى او باز خواهند گشت .

أنهم ملقوا ربهم و أنهم إليه رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 16

16_ همه انسان ها با خداوند ملاقات خواهند كرد و به او خواهند رسيد .

لعلكم بلقاء ربكم توقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 4

4 - ملاقات خداوند و حضور در پيشگاه او ، فرجام محتوم هر انسان و با هر نوع كردار است .

ي_أيّها الإنس_ن إنّك كادح . .. فمل_قيه

حسرت مكذّبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 7

7 _ منكران ملاقات پروردگار در قيامت بر تفريط و كوتاهيهاى خويش در دنيا تأسف و حسرت بسيار مى خورند.

حتى إذا جاءتهم الساعة بغتة قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها

منادا قرار گرفتن

حسرت گوياى شدت و عمق ندامت است. ضمناً مرجع ضمير {فيها}، {حيات دنيا} گرفته شده كه مرجعى معنوى است.

خجلت اخروى مكذبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 3

3 - منكران لقاء اللّه در قيامت ، مردمانى سرافكنده و شرمسارند .

بل هم بلقاء ربّهم ك_فرون . .. و لو ترى إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم

خواسته هاى مكذبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 1

1 _ منكران ملاقات با خدا ( معاد ) ، در صدراسلام ، معترضانه خواستار نزول ملائكه بر خويش و رؤيت آنها بودند .

و قال الذين لايرجون لقاءنا لولا أُنزل علينا المل_ئكة

{رجاء} در لغت به معناى اميد است; ولى در جمله {لايرجون لقاءنا} كنايه از انكار قيامت و روبه رو شدن با جزاى الهى است.

دلايل حقانيت لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 23 - 5

5 - نزول كتابى آسمانى بر موسى ( ع ) ، دليلى بر حقانيت و تحقق لقاءاللّه است .

فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا. .. و لقد ءاتينا موسى الكت_ب فلاتكن فى مرية من

احتمال دارد _ به قرينه سياق _ مراد از {لقاء}، روز قيامت و معاد باشد و مرجع ضمير در {لقائه} واژه {بعث} باشد كه مستفاد از آيه هاى ده و چهارده است. بنابراين، معنا چنين مى شود: {تو در لقاى ربّ _ كه قرآن درباره آن سخن گفته _ ترديدى به خود راه نده! چرا كه قرآن _ حاوى مسأله لقاى ربّ _

نازل شده از ناحيه كسى است كه تورات را به موسى(ع) داده است.

روز لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 44 - 1،2،4

1 - به هنگام لقاءاللّه ، بر مؤمنان ، با واژه { سلام } ، تحيت گفته مى شود .

تحيّتهم يوم يلقونه سل_م

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه اضافه {تحيّت} به ضمير {هم}، اضافه مصدر به مفعول اش باشد.

2 - تحيّت بر مؤمنان ، به هنگام لقاءاللّه ، سلامتى و امنيت كامل داشتن است .

تحيّتهم يوم يلقونه سل_م

احتمال دارد كه مراد از {سلام}، معناى اصطلاحى آن باشد كه نوعى تحيّت گفتن است و احتمال دارد كه معناى لغوى آن باشد. برداشت ياد شده بر اساس احتمال دوم است.

4 - تحيّت مؤمنان به هم ، هنگام لقاءاللّه ، با واژه { سلام } است .

تحيّتهم يوم يلقونه سل_م

برداشت بالا، بنابراين است كه اضافه {تحيّت} به ضمير {هم}، اضافه مصدر به فاعل اش باشد.

روش تحصيل لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 5

5 - توحيد و پرستش خداى يگانه ، راهى كه به لقاى خدا مى انجامد .

سبيل اللّه

مراد از {سبيل اللّه} (راه خدا) توحيد و يكتاپرستى است. تسميه توحيد به {راه خدا} يا بدان جهت است كه آيين توحيد، خطى است كه از سوى خدا ترسيم شده و به وسيله پيامبران به مردم ارائه شده است و يا بدان جهت مى باشد كه توحيد و يكتاپرستى، راهى است كه با پيمودن آن، مى توان به خدا رسيد و به لقاى او دست يافت.

زمان

لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 15

15_ قيامت ، روز ملاقات انسان با خداوند

إنهم مل_قوا ربهم

زمينه لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 2

2 - پرستش خداى يگانه ، راهى به سوى خدا و منتهى به لقاى او است .

و يصدّون عن سبيل اللّه

{سبيل اللّه} يعنى راه خدا {راه خدا} مى تواند به معناى راهى باشد كه {خدا براى اهل ايمان ترسيم و تعيين كرد} و يا مى تواند به معناى راهى باشد كه {به سوى خدا و به او منتهى مى شود}. برداشت فوق بر پايه معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 9

9 - ربوبيت خداوند ، مقتضى وجود يافتن قيامت و ملاقات انسان ها در آن ، با خداوند است .

إلى ربّك كدحًا فمل_قيه

زيانكارى مكذّبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 1،5

1 _ تكذيب كنندگان معاد و حضور در پيشگاه خداوند بى ترديد زيانكارند.

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه

5 _ كسانى كه تا قبل از مرگ منكر ملاقات خدا و معاد هستند، بدون ترديد زيانكارند.

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه حتى إذا جاءتهم الساعة بغتة

مراد از {الساعة} مى تواند مرگ و يا قيامت باشد. در برداشت فوق {الساعة} به معنى مرگ گرفته شده است.

ظن به لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 46 - 5

5 - گمان

به لقاى خدا و بازگشت به او ، در ايجاد روحيه خشوع و فروتنى كافى است .

الذين يظنون أنهم ملقوا ربهم و أنهم إليه رجعون

به كارگيرى {يظنون} (گمان دارند) در مسأله رجوع به خداوند - كه هر مسلمانى بايد اعتقاد جزمى به آن داشته باشد - اشاره به اين دارد كه: حتى گمان به قيامت و رجوع به خداوند نيز در زايل ساختن خود بزرگ بينى تأثير بسزايى داشته و مايه فروتنى خواهد شد.

فرجام مكذبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 11 - 12

12 - انكار لقاى پروردگار از سوى كافران ، باعث نمى شود كه آنان در پيشگاه خدا حاضر نشوند ، بلكه به اجبار به سوى خدا باز خواهند گشت .

بل هم بلقاء ربّهم ك_فرون . .. ثمّ إلى ربّكم ترجعون

گناه تكذيب لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 2

2 - ترديد در معاد و انكار لقاى پروردگار ، عملى مجرمانه است .

بلقاء ربّهم ك_فرون . .. إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم

{ال} در {المجرمون} عهد است و به {هم بلقاء ربّهم كافرون} برمى گردد.

لقاءالله در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 16 - 4

4 - آخرت ، ظرف ملاقات انسان ها با خداوند است .

الذين . .. كذّبوا ... و لقاىِ الأخرة

تعبير از {تكذيب آخرت} به {تكذيب لقاى آخرت}، مى تواند به منظور بيان اين حقيقت باشد.

لقاءالله در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11

- 29 - 13

13_ امكان رسيدن به مقام لقاى خداوند در دنيا

إنهم مل_قوا ربهم

لقاءالله در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 2

2 _ قيامت صحنه ملاقات همگان با خداوند است.

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه حتى إذا جاءتهم الساعة

{الساعة} از اسامى قيامت است و منظور از ملاقات، برخورد جسمانى نيست، زيرا چنين امرى محال است. لذا مراد از آن شهود حاكميت و قدرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 15

15_ قيامت ، روز ملاقات انسان با خداوند

إنهم مل_قوا ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 3

3 _ قيامت ، روز ملاقات انسان ها با خدا

لايرجون لقاءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 5 - 4

4 - قيامت ، ظرف تحقق لقاءاللّه و حضور در پيشگاه خداوند است .

من كان يرجوا لقاء اللّه فإنّ أجل اللّه لأت

{لقاءاللّه} عبارت است از اين كه انسان، در جايى قرار بگيرد كه ميان او و خداوند، هيچ حجابى نباشد و اين، همانا، روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 15

15 - ربوبيت الهى ، مقتضى برپايى قيامت و حضور انسان ها در پيشگاه خداوند است .

و إنّ كثيرًا من الناس بلقاى ربّهم لك_فرون

ذكر وصف ربوبيت در مورد لقاءاللّه مى تواند ناظر به برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده

- 32 - 10 - 11

11 - معاد ، عرصه رجوع و حضور در محضر خدا است .

أءنّا لفى خلق جديد بل هم بلقاء ربّهم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 54 - 2،3

2 - قيامت ، روز ملاقات و ديدار با پروردگار

ألا إنّهم فى مرية من لقاء ربّهم

3 - حضور انسان ها در قيامت ، جلوه اى از ربوبيت الهى است .

ألا إنّهم فى مرية من لقاء ربّهم

اضافه {لقاء} به وصف ربوبيت _ و نه ديگر اوصاف و اسماى الهى _ معناى بالا را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 15 - 5

5 - تكذيب كنندگان قيامت و منكران قرآن ، از ملاقات خداوند و ديدار رحمت او در قيامت محروم اند .

إنّهم عن ربّهم يومئذ لمحجوبون

محجوب بودن از خداوند، نمى تواند به معناى نديدن با چشم باشد; زيرا اين امر به كافران اختصاص ندارد. بنابراين مراد، رانده شدن از درگاه الهى و محروميت از ديدار جلوه هاى خداوند (از قبيل رحمت و ثواب الهى و يا نظاير آن) است.

محرومان از لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 15 - 5

5 - تكذيب كنندگان قيامت و منكران قرآن ، از ملاقات خداوند و ديدار رحمت او در قيامت محروم اند .

إنّهم عن ربّهم يومئذ لمحجوبون

محجوب بودن از خداوند، نمى تواند به معناى نديدن با چشم باشد; زيرا اين امر به كافران اختصاص ندارد. بنابراين مراد، رانده شدن از درگاه الهى و محروميت از ديدار جلوه

هاى خداوند (از قبيل رحمت و ثواب الهى و يا نظاير آن) است.

مقام لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 11،19

11_ مؤمنان قوم نوح ، مردمى مقرب درگاه خدا و برخوردار از مقام لقاى او

إنهم مل_قوا ربهم

جمله {إنهم ملاقوا ربهم} مى تواند بيانگر حال فعلى پيروان نوح باشد; يعنى ، هم اكنون به مقام لقاى پروردگار رسيدند و همچنين مى تواند خبر از فرجام اخروى آنان دهد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

19_ اشراف قوم نوح ، ناآگاه به مرتبه والاى { لقاءالله } و تقرب به درگاه خدا

إنهم مل_قوا ربهم و ل_كنى أريكم قومًا تجهلون

مكذبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 9

9 - بسيارى از مردم ، منكر معاد و لقاءاللّه اند .

و إنّ كثيرًا من الناس بلقاى ربّهم لك_فرون

مكذبان لقاءالله در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 6،7

6 _ قيامت، هنگامه ظهور زيانكارى منكران معاد و ملاقات پروردگار است.

حتى إذا جاءتهم الساعة بغتة قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها

منادا قرار گرفتن حسرت، گوياى مشهود و عيان بودن آن در صحنه قيامت است. به گونه اى كه مورد {نداء} قرار مى گيرد.

7 _ منكران ملاقات پروردگار در قيامت بر تفريط و كوتاهيهاى خويش در دنيا تأسف و حسرت بسيار مى خورند.

حتى إذا جاءتهم الساعة بغتة قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها

منادا قرار گرفتن حسرت گوياى شدت و عمق ندامت است. ضمناً مرجع ضمير {فيها}، {حيات دنيا} گرفته شده

كه مرجعى معنوى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 3

3 - منكران لقاء اللّه در قيامت ، مردمانى سرافكنده و شرمسارند .

بل هم بلقاء ربّهم ك_فرون . .. و لو ترى إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم

موانع لقاءالله در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 15 - 7

7 - گناه ، طغيان گرى و تكذيب قرآن و قيامت ، مانع ملاقات و قرب خداوند در قيامت است .

ما يكذّب به إلاّكلّ معتد أثيم . .. إنّهم عن ربّهم يومئذ لمحجوبون

موجبات لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 5

5 _ مؤمنان با كشته شدن در راه خدا به جوار او بار خواهند يافت .

إنا إلى ربنا منقلبون

وصول به لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 5 - 1

1 - اميدواران به لقاى الهى ، حتماً ، آن را درك خواهند كرد .

من كان يرجوا لقاء اللّه فإنّ أجل اللّه لأت

وقت لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 77 - 5،6،14

5 _ لحظه مرگ ، زمان ملاقات انسان با خدا و آشكار شدن حق براى اوست .

يوم يلقونه

مراد از {يوم يلقونه} مى تواند مرگ باشد و همچنين مى تواند قيامت باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

6 _ قيامت ، روز ملاقات انسان با خدا

يوم يلقونه

14 _ از على ( ع ) روايت شده كه : { و

اما قوله تعالى : . . . } إلى يوم يلقونه بما أخلفوا اللّه ما وعدوه . . . يعنى البعث فسمّاه اللّه عز و جل لقائه ;

مراد از {يوم يلقونه} در آيه شريفه، روز رستاخيز است كه خداى عز و جل آن را روز لقاى خود ناميده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 7 - 1

1 _ قيامت ، روز ديدار با خداست .

إن الذين لا يرجون لقاءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 5

5 _ قيامت ، روز ديدار با خداوند

قال الذين لا يرجون لقاءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 3

3 _ قيامت ، روز ملاقات انسان ها با خدا

لايرجون لقاءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 5 - 2،4،5

2 - لقاى الهى ، موعد مشخَّصى دارد .

من كان يرجوا لقاء اللّه فإنّ أجل اللّه لأت

4 - قيامت ، ظرف تحقق لقاءاللّه و حضور در پيشگاه خداوند است .

من كان يرجوا لقاء اللّه فإنّ أجل اللّه لأت

{لقاءاللّه} عبارت است از اين كه انسان، در جايى قرار بگيرد كه ميان او و خداوند، هيچ حجابى نباشد و اين، همانا، روز قيامت است.

5 - لقاءاللّه ، پس از مرگ ، براى مشتاقان به آن ، تحقق پيدا مى كند .

من كان يرجوا لقاء اللّه فإنّ أجل اللّه لأت

{أجل} در اصل، به معناى {مدت تعيين شده براى هرچيز} است و در {مدت تعيين شده براى حيات انسان} _

كه از آن، به {مرگ} تعبير مى شود نيز استعمال مى شود(مفردات راغب) بنابر معناى استعمالى آن، احتمال دارد مراد از {أجل اللّه} مرگى باشد كه خداوند، براى انسان ها، مقرر كرده است. در اين صورت، {فإنّ أجل اللّه لأت} اشعار دارد كه لقاءاللّه، پس از مرگ، جامه عمل مى پوشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 14

14 - قيامت ، جايگاه ملاقات مردم با خداوند است .

و إنّ كثيرًا من الناس بلقاى ربّهم لك_فرون

مراد از {لقاء ربّهم} برپايى قيامت است. اطلاق {لقاء ربّ} براى قيامت، از باب اطلاق فعل بر ظرفِ تحقق آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 16 - 4

4 - آخرت ، ظرف ملاقات انسان ها با خداوند است .

الذين . .. كذّبوا ... و لقاىِ الأخرة

تعبير از {تكذيب آخرت} به {تكذيب لقاى آخرت}، مى تواند به منظور بيان اين حقيقت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 54 - 2

2 - قيامت ، روز ملاقات و ديدار با پروردگار

ألا إنّهم فى مرية من لقاء ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 8

8 - قيامت ، ميعاد ملاقات انسان با خداوند است .

فمل_قيه

يأس مكذبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 23 - 1

1 - كافرانِ به آيات الهى و لقاءاللّه ، از رحمت خداوند ، مأيوس اند .

و الذين كفروا بأي_ت اللّه و لقائه

أول_ئك يئسوا من رحمتى

يهود و لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 7 - 1

1 - يهود ، قومى هراسان از مرگ و غير مشتاق براى لقاى الهى

و لايتمنّونه أبدًا

لقمان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

لقمان

امر به معروف در دوران لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 3

3 - نماز و امر به معروف و نهى از منكر ، از زمره تعاليم شريعت عصر لقمان بود .

ي_بنىّ أقم الصلوة و أمر بالمعروف و انه عن المنكر

انقياد لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 17

17 - { عن إبن عمر قال : سمعت رسول اللّه ( ص ) يقول : حقّاً أقول : لم يكن لقمان نبيّاً و ل_كن كان عبداً كثير التفكر حسن اليقين أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ عليه بالحكمة . كان نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء يا لقمان ! هل لك أن يجعلك اللّه خليفة فى الأرض تحكم بين الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خيّرنى ربّى قبلت العافية و لم أقبل البلاء و إن عزم علىّ فسمعاً و طاعة . . . فأعطى الحكمة ;

عبداللّه بن عمر مى گويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه مى گفت: {به حق مى گويم: لقمان، پيامبر نبود، لكن بنده اى بود اهل تفكر، داراى حسن يقين. خدا را دوست داشت و خدا نيز او را دوست داشت و با آموختن حكمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نيمه روز ، خوابيده بود كه صدايى شنيد: اى لقمان! آيا

دوست دارى كه خداوند، تو را خليفه خود در زمين قرار دهد تا در ميان مردم، به حق قضاوت كنى؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخيّر كرده من عافيت را انتخاب مى كنم و نه گرفتارى را و اگر بر من واجب مى كند، پس سرا پا گوش و مطيع ام}... در اين جا به او حكمت داده شد}.

اهميت قصه لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 3

3 - قصه لقمان حكيم ، قصه اى بس مهم است .

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة

شروع قصه لقمان با لام قسم و حرف تأكيد (قد)، حكايت از اهميت آن مى كند.

بينش لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 5

5 - اقامه نماز ، از ديد لقمان اهميت ويژه اى دارد .

ي_بنىّ أقم الصلوة

از اين كه لقمان پس از توصيه پسرش به پرهيز از شرك (توحيد) و يادآورى روز حساب به نماز مى پردازد ، حكايت از اهميت آن مى كند.

پسر لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 5

5 - توصيه به اجتناب از شرك ، مهم ترين نصيحت لقمان به پسر خويش بود .

و إذ قال لقم_ن لإبنه و هو يعظه ي_بنىّ لاتشرك باللّه

از آن جايى كه نهى {لاتشرك} نخستين توصيه از وصاياى لقمان به فرزندش است، استفاده مى شود كه آن، مهم ترين است.

تعاليم شريعت دوران لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان -

31 - 17 - 3

3 - نماز و امر به معروف و نهى از منكر ، از زمره تعاليم شريعت عصر لقمان بود .

ي_بنىّ أقم الصلوة و أمر بالمعروف و انه عن المنكر

تعقل لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 17

17 - { عن إبن عمر قال : سمعت رسول اللّه ( ص ) يقول : حقّاً أقول : لم يكن لقمان نبيّاً و ل_كن كان عبداً كثير التفكر حسن اليقين أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ عليه بالحكمة . كان نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء يا لقمان ! هل لك أن يجعلك اللّه خليفة فى الأرض تحكم بين الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خيّرنى ربّى قبلت العافية و لم أقبل البلاء و إن عزم علىّ فسمعاً و طاعة . . . فأعطى الحكمة ;

عبداللّه بن عمر مى گويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه مى گفت: {به حق مى گويم: لقمان، پيامبر نبود، لكن بنده اى بود اهل تفكر، داراى حسن يقين. خدا را دوست داشت و خدا نيز او را دوست داشت و با آموختن حكمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نيمه روز ، خوابيده بود كه صدايى شنيد: اى لقمان! آيا دوست دارى كه خداوند، تو را خليفه خود در زمين قرار دهد تا در ميان مردم، به حق قضاوت كنى؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخيّر كرده من عافيت را انتخاب مى كنم و نه گرفتارى را و اگر بر من واجب مى كند، پس سرا پا گوش و مطيع ام}... در اين جا

به او حكمت داده شد}.

توصيه به لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 6

6 - رهنمود الهى به لقمان ، براى شكرگزارى به درگاه خداوند

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة أن اشكر للّه

حكمت لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 17،18

17 - { عن إبن عمر قال : سمعت رسول اللّه ( ص ) يقول : حقّاً أقول : لم يكن لقمان نبيّاً و ل_كن كان عبداً كثير التفكر حسن اليقين أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ عليه بالحكمة . كان نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء يا لقمان ! هل لك أن يجعلك اللّه خليفة فى الأرض تحكم بين الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خيّرنى ربّى قبلت العافية و لم أقبل البلاء و إن عزم علىّ فسمعاً و طاعة . . . فأعطى الحكمة ;

عبداللّه بن عمر مى گويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه مى گفت: {به حق مى گويم: لقمان، پيامبر نبود، لكن بنده اى بود اهل تفكر، داراى حسن يقين. خدا را دوست داشت و خدا نيز او را دوست داشت و با آموختن حكمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نيمه روز ، خوابيده بود كه صدايى شنيد: اى لقمان! آيا دوست دارى كه خداوند، تو را خليفه خود در زمين قرار دهد تا در ميان مردم، به حق قضاوت كنى؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخيّر كرده من عافيت را انتخاب مى كنم و نه گرفتارى را و اگر بر من واجب مى كند،

پس سرا پا گوش و مطيع ام}... در اين جا به او حكمت داده شد}.

18 - { عن هشام بن الحكم قال : قال لى أبوالحسن موسى بن جعفر ( ع ) : . . . يا هشام ! إنّ اللّه يقول فى كتابه . . . { و لقد آتينا لقمان الحكمة } قال : الفهم و العقل . . . ;

هشام بن حكم گويد: امام كاظم (ع) به من گفت: . ..اى هشام! خداوند كه در كتاب اش مى گويد:... {و لقد آتينا لقمان الحكمة} مى گويد: فهم و عقل به [او داديم]...}.

خلافت لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 17

17 - { عن إبن عمر قال : سمعت رسول اللّه ( ص ) يقول : حقّاً أقول : لم يكن لقمان نبيّاً و ل_كن كان عبداً كثير التفكر حسن اليقين أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ عليه بالحكمة . كان نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء يا لقمان ! هل لك أن يجعلك اللّه خليفة فى الأرض تحكم بين الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خيّرنى ربّى قبلت العافية و لم أقبل البلاء و إن عزم علىّ فسمعاً و طاعة . . . فأعطى الحكمة ;

عبداللّه بن عمر مى گويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه مى گفت: {به حق مى گويم: لقمان، پيامبر نبود، لكن بنده اى بود اهل تفكر، داراى حسن يقين. خدا را دوست داشت و خدا نيز او را دوست داشت و با آموختن حكمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نيمه روز ، خوابيده بود كه صدايى

شنيد: اى لقمان! آيا دوست دارى كه خداوند، تو را خليفه خود در زمين قرار دهد تا در ميان مردم، به حق قضاوت كنى؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخيّر كرده من عافيت را انتخاب مى كنم و نه گرفتارى را و اگر بر من واجب مى كند، پس سرا پا گوش و مطيع ام}... در اين جا به او حكمت داده شد}.

ذكر مواعظ لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 1

1 - مواعظ لقمان به پسرش ، شايسته يادآورى است .

و إذ قال لقم_ن لإبنه و هو يعظه

بنابراين احتمال كه {إذ} متعلق به {اُذكر} مقدر باشد، اين نكته به دست مى آيد.

عظمت آيات سوره لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 2 - 3

3 - آيه هاى سوره لقمان ، آيه هايى با عظمت و پر شأن و منزلت است .

تلك ءاي_ت الكت_ب الحكيم

مراد از {آيات} در اين آيه، مى تواند آيه هاى سوره لقمان باشد.

عقل لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 18

18 - { عن هشام بن الحكم قال : قال لى أبوالحسن موسى بن جعفر ( ع ) : . . . يا هشام ! إنّ اللّه يقول فى كتابه . . . { و لقد آتينا لقمان الحكمة } قال : الفهم و العقل . . . ;

هشام بن حكم گويد: امام كاظم (ع) به من گفت: . ..اى هشام! خداوند كه در كتاب اش

مى گويد:... {و لقد آتينا لقمان الحكمة} مى گويد: فهم و عقل به [او داديم]...}.

فلسفه اعطاى حكمت به لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 8

8 - فلسفه اعطاى حكمت به لقمان ، شكرگزارى به درگاه خداوند بوده است .

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة أن اشكر للّه

احتمال دارد كه {أن}، مصدرى و به تقدير {لام} تعليل باشد. در اين صورت، عبارت چنين مى شود: {و لقد آتينا لقمان الحكمة للشكر للّه}; ما به لقمان حكمت داديم تا خدا را شكر كند}.

فهم لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 18

18 - { عن هشام بن الحكم قال : قال لى أبوالحسن موسى بن جعفر ( ع ) : . . . يا هشام ! إنّ اللّه يقول فى كتابه . . . { و لقد آتينا لقمان الحكمة } قال : الفهم و العقل . . . ;

هشام بن حكم گويد: امام كاظم (ع) به من گفت: . ..اى هشام! خداوند كه در كتاب اش مى گويد:... {و لقد آتينا لقمان الحكمة} مى گويد: فهم و عقل به [او داديم]...}.

قصه لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 17،19

17 - { عن إبن عمر قال : سمعت رسول اللّه ( ص ) يقول : حقّاً أقول : لم يكن لقمان نبيّاً و ل_كن كان عبداً كثير التفكر حسن اليقين أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ عليه بالحكمة . كان نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء

يا لقمان ! هل لك أن يجعلك اللّه خليفة فى الأرض تحكم بين الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خيّرنى ربّى قبلت العافية و لم أقبل البلاء و إن عزم علىّ فسمعاً و طاعة . . . فأعطى الحكمة ;

عبداللّه بن عمر مى گويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه مى گفت: {به حق مى گويم: لقمان، پيامبر نبود، لكن بنده اى بود اهل تفكر، داراى حسن يقين. خدا را دوست داشت و خدا نيز او را دوست داشت و با آموختن حكمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نيمه روز ، خوابيده بود كه صدايى شنيد: اى لقمان! آيا دوست دارى كه خداوند، تو را خليفه خود در زمين قرار دهد تا در ميان مردم، به حق قضاوت كنى؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخيّر كرده من عافيت را انتخاب مى كنم و نه گرفتارى را و اگر بر من واجب مى كند، پس سرا پا گوش و مطيع ام}... در اين جا به او حكمت داده شد}.

19 - { عن رسول اللّه ( ص ) ( ان_ّه قال : ) كان ( لقمان ) حبشيّاً ;

از رسول خدا روايت شده كه گفت: لقمان، اهل حبشه بود}. حبشه، همان اتيوپى فعلى است.

محبت لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 17

17 - { عن إبن عمر قال : سمعت رسول اللّه ( ص ) يقول : حقّاً أقول : لم يكن لقمان نبيّاً و ل_كن كان عبداً كثير التفكر حسن اليقين أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ عليه بالحكمة . كان

نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء يا لقمان ! هل لك أن يجعلك اللّه خليفة فى الأرض تحكم بين الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خيّرنى ربّى قبلت العافية و لم أقبل البلاء و إن عزم علىّ فسمعاً و طاعة . . . فأعطى الحكمة ;

عبداللّه بن عمر مى گويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه مى گفت: {به حق مى گويم: لقمان، پيامبر نبود، لكن بنده اى بود اهل تفكر، داراى حسن يقين. خدا را دوست داشت و خدا نيز او را دوست داشت و با آموختن حكمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نيمه روز ، خوابيده بود كه صدايى شنيد: اى لقمان! آيا دوست دارى كه خداوند، تو را خليفه خود در زمين قرار دهد تا در ميان مردم، به حق قضاوت كنى؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخيّر كرده من عافيت را انتخاب مى كنم و نه گرفتارى را و اگر بر من واجب مى كند، پس سرا پا گوش و مطيع ام}... در اين جا به او حكمت داده شد}.

محبوبيت لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 17

17 - { عن إبن عمر قال : سمعت رسول اللّه ( ص ) يقول : حقّاً أقول : لم يكن لقمان نبيّاً و ل_كن كان عبداً كثير التفكر حسن اليقين أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ عليه بالحكمة . كان نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء يا لقمان ! هل لك أن يجعلك اللّه خليفة فى الأرض تحكم بين الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خيّرنى ربّى قبلت العافية

و لم أقبل البلاء و إن عزم علىّ فسمعاً و طاعة . . . فأعطى الحكمة ;

عبداللّه بن عمر مى گويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه مى گفت: {به حق مى گويم: لقمان، پيامبر نبود، لكن بنده اى بود اهل تفكر، داراى حسن يقين. خدا را دوست داشت و خدا نيز او را دوست داشت و با آموختن حكمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نيمه روز ، خوابيده بود كه صدايى شنيد: اى لقمان! آيا دوست دارى كه خداوند، تو را خليفه خود در زمين قرار دهد تا در ميان مردم، به حق قضاوت كنى؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخيّر كرده من عافيت را انتخاب مى كنم و نه گرفتارى را و اگر بر من واجب مى كند، پس سرا پا گوش و مطيع ام}... در اين جا به او حكمت داده شد}.

مسؤوليت لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 6

6 - رهنمود الهى به لقمان ، براى شكرگزارى به درگاه خداوند

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة أن اشكر للّه

مقامات لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 2

2 - لقمان ، داراى مقامى والا نزد خداوند است .

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة

مليت لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 19

19 - { عن رسول اللّه ( ص ) ( ان_ّه قال : ) كان ( لقمان ) حبشيّاً ;

از رسول خدا روايت شده كه گفت:

لقمان، اهل حبشه بود}. حبشه، همان اتيوپى فعلى است.

منشأ حكمت لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 1

1 - خداوند ، عطاكننده حكمت ( علم هستى شناسى و انجام دادن خيرات ) به لقمان است .

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة

مواعظ لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 4،5

4 - موعظه لقمان به پسرش درباره لزوم پرهيز از شرك ، نمودى از حكمت وى بود .

لقد ءاتينا لقم_ن . .. و إذ قال لقم_ن لإبنه ... لاتشرك باللّه

اگر {إذ} متعلق به {آتينا} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

5 - توصيه به اجتناب از شرك ، مهم ترين نصيحت لقمان به پسر خويش بود .

و إذ قال لقم_ن لإبنه و هو يعظه ي_بنىّ لاتشرك باللّه

از آن جايى كه نهى {لاتشرك} نخستين توصيه از وصاياى لقمان به فرزندش است، استفاده مى شود كه آن، مهم ترين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 1

1 - تذكر به نظارت دقيق الهى بر اعمال انسان ، از مواعظ لقمان به پسر خويش بود .

ي_بنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة . .. يأت بها اللّه

احتمال دارد كه ضمير {إنّها} ضمير قصه باشد و در نتيجه، مرجعى لازم نداشته باشد و احتمال دارد ضميرى باشد كه مرجع آن، به قرينه سياق، چيزى مانند {خصلت پسنديده و ناپسند} و يا {عمل خوب و بد} و مانند آن باشد. نكته بالا بنابر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 1

1 - اهتمام به برپايى نماز و امر به معروف و نهى از منكر و شكيبايى در بلا ها ، از مواعظ لقمان به پسر خويش بود .

ي_بنىّ أقم الصلوة . .. و اصبر على ما أصابك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 18 - 1،2،5

1 - پرهيز از روى گرداندنِ متكبرانه از ديگران ، از جمله رهنمود هاى لقمان به پسر خويش بود .

و لاتصعّر خدّك للناس و لاتمش فى الأرض مرحًا

{صَعْر} در لغت به معناى {متمايل كردن گردن به سويى است} و معناى باب تفعيل آن (تصعير)، متكبرانه سرگرداندن و گردن فرازى كردن است (مفردات راغب).

2 - سفارش لقمان به پرهيز از منش متكبرانه و گردن فرازى كردن ، جلوه اى از حكمت او است .

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة . .. إذ قال ... و لاتصعّر خدّك للناس

5 - لقمان به پسرش سفارش كرد كه از سرمستى كردن در زمين ، پرهيز كند .

و لاتمش فى الأرض مرحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 1،3،4،5

1 - سفارش لقمان به پسر خويش ، براى رعايت اعتدال در راه رفتن

ي_بنىّ . .. و اقصد فى مشيك

{قصد} به معناى، حد ميانى بين افراط و تفريط است (مفردات راغب) و نيز به معناى {اعتدال} است و {مشى}، انتقال از جايى به جايى است (مفردات راغب) كه از آن، به {راه رفتن} تعبير مى شود.

3 - پرهيز از رفتارِ همراهِ با ذلت و خوارى و نيز اجتناب از رفتارِ

متكبرانه ، سفارش لقمان به پسر خويش است . *

ي_بنىّ . .. و اقصد فى مشيك

به قرينه آيه قبل _ كه در آن، از رفتار و يا راه رفتن متكبرانه نهى شده است _ احتمال دارد مراد از {و اقصد فى مشيك} نهى از راه رفتن و يا رفتارى باشد كه همراه با ذلت است.

4 - كاستن از طنين صدا ، از سفارش هاى لقمان به پسر خويش است .

و اغضض من صوتك

5 - توصيه لقمان به فرزندش ، براى رعايت اعتدال در رفتار و پرهيز از گفتار خشن ، نمودى از حكمت وى است .

و لقد ءايتنا لقم_ن الحكمة . .. و إذ قال ... و اقصد فى مشيك و اغضض من صوتك

مهمترين مواعظ لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 5

5 - توصيه به اجتناب از شرك ، مهم ترين نصيحت لقمان به پسر خويش بود .

و إذ قال لقم_ن لإبنه و هو يعظه ي_بنىّ لاتشرك باللّه

از آن جايى كه نهى {لاتشرك} نخستين توصيه از وصاياى لقمان به فرزندش است، استفاده مى شود كه آن، مهم ترين است.

نشانه هاى حكمت لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 4

4 - موعظه لقمان به پسرش درباره لزوم پرهيز از شرك ، نمودى از حكمت وى بود .

لقد ءاتينا لقم_ن . .. و إذ قال لقم_ن لإبنه ... لاتشرك باللّه

اگر {إذ} متعلق به {آتينا} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31

- 16 - 9

9 - متوجّه كردن فرزند به علم و قدرت مطلق خداوند ، با استفاده از شيوه آموزشىِ قابل فهم ، نمودى از حكمت لقمان است .

لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة . .. إذ قال ... ي_بنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة ... يأت به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 2

2 - توصيه به برپايى نماز و امر به معروف و نهى از منكر و صبر ، نمودى از حكمت لقمان

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة . .. إذ قال ... ي_بنىّ أقم الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 18 - 2

2 - سفارش لقمان به پرهيز از منش متكبرانه و گردن فرازى كردن ، جلوه اى از حكمت او است .

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة . .. إذ قال ... و لاتصعّر خدّك للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 5

5 - توصيه لقمان به فرزندش ، براى رعايت اعتدال در رفتار و پرهيز از گفتار خشن ، نمودى از حكمت وى است .

و لقد ءايتنا لقم_ن الحكمة . .. و إذ قال ... و اقصد فى مشيك و اغضض من صوتك

نماز در دوران لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 3

3 - نماز و امر به معروف و نهى از منكر ، از زمره تعاليم شريعت عصر لقمان بود .

ي_بنىّ أقم الصلوة و أمر بالمعروف و انه عن المنكر

نهى از منكر

در دوران لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 3

3 - نماز و امر به معروف و نهى از منكر ، از زمره تعاليم شريعت عصر لقمان بود .

ي_بنىّ أقم الصلوة و أمر بالمعروف و انه عن المنكر

يقين لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 17

17 - { عن إبن عمر قال : سمعت رسول اللّه ( ص ) يقول : حقّاً أقول : لم يكن لقمان نبيّاً و ل_كن كان عبداً كثير التفكر حسن اليقين أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ عليه بالحكمة . كان نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء يا لقمان ! هل لك أن يجعلك اللّه خليفة فى الأرض تحكم بين الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خيّرنى ربّى قبلت العافية و لم أقبل البلاء و إن عزم علىّ فسمعاً و طاعة . . . فأعطى الحكمة ;

عبداللّه بن عمر مى گويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه مى گفت: {به حق مى گويم: لقمان، پيامبر نبود، لكن بنده اى بود اهل تفكر، داراى حسن يقين. خدا را دوست داشت و خدا نيز او را دوست داشت و با آموختن حكمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نيمه روز ، خوابيده بود كه صدايى شنيد: اى لقمان! آيا دوست دارى كه خداوند، تو را خليفه خود در زمين قرار دهد تا در ميان مردم، به حق قضاوت كنى؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخيّر كرده من عافيت را انتخاب مى كنم و نه گرفتارى را و اگر

بر من واجب مى كند، پس سرا پا گوش و مطيع ام}... در اين جا به او حكمت داده شد}.

لنگ از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

لنگ

معذوريت لنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 1

1 - افراد نابينا ، لنگ و مريض ، معاف از شركت در جنگ

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج

لَنگى

آثار لَنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 1،20

1 - نابينايى ، لنگى و مرض ، سه عامل معاف شدن از تكاليفى است كه در آنها ، بينايى ، حركت و راه رفتن و سلامت لازم است .

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {و لا على أنفسكم أن تأكلوا. ..} استينافيه و جدا از جمله {ليس على الأعمى حرج...} باشد. بر اين اساس جمله {ليس على الأعمى...} درصدد بيان قانون و اصلى كلى است و آمدن آن به تناسب بيان احكام افرادى است كه به شكلى از برخى از تكاليف معاف اند; مانند زنان سالخورده كه از حجاب معاف اند و نيز معاف بودن فرزندان و برادر زادگان و... از اجازه خواستن جهت ورود به خانه ديگران كه در دنبال همين آيه ذكر شده است.

20 - نقص عضو مانند نابينايى ، لنگى و بيمارى را ، نبايد مانع از هم غذا شدن با افراد سالم دانست .

ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ...

أ

توصيه خداوند به اين كه افراد ناقص العضو، نابينايان و. .. حق دارند با افراد سالم هم غذا شوند، مى تواند به اين دليل باشد كه كسى گمان نكند كه نقص عضو، مانع از هم غذا شدن است و بايد از افراد ناقص العضو، اجتناب كرد. گفتنى است آنچه در برخى از تواريخ آمده است كه برخى از مردم از هم غذا شدن با نابينايان و... خوددارى مى كردند، مؤيد همين برداشت است.

لَنگ

شخصيت لَنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 5

5 - شخصيت افراد نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، برابر شخصيت ديگر انسان ها است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم

از اين كه افراد ناقص العضو (مانند نابينايان و. ..) در استفاده از خوراكى هاى منازل خويشان خود همانند ديگر افراد جامعه شمرده شدند، حاكى از حقيقت ياد شده است. گفتنى است آنچه در برخى از تواريخ آمده كه برخى از مردم از هم غذا شدن با نابينايان، مريضان و... خوددارى مى كردند تأييد كننده همين برداشت است; زيرا اسلام خواسته است با چنين سنّتِ نادرستى مبارزه كند.

محدوده اختيارات لَنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 2،3،4

2 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون هيچ اجازه اى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج . ..

أن تأكلوا من بيو

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم} عطف بر جمله پيشين باشد. گفتنى است مقصود از {بيوتكم} (خانه هاى خود) خانه همسر و فرزندان است كه از افراد خودى هر شخصى محسوب مى شوند.

3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم

4 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازلى كه كليد هاى آنها را در دست دارند و نيز از منازل دوستان خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم

همسفرگى با لَنگ ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 19،38

19 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، مى توانند با ديگر اعضاى خانواده خود و نيز باخويشاوندان و دوستان خويش باهم ( بر سر يك سفره ) و يا جداگانه ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ

38 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج } وذالك أن أهل المدينة قبل أن

يسلّموا كانوا يعزلون الأعمى و الأعرج و المريض و كانوا لايأكلون معهم و كان الأعمى و المريض يقولون : لعلّنا نوذيهم إذا أكلنا معهم فاعتزلوا مواكلتهم فلمّا قدم النبى ( ص ) سألوه عن ذالك فأنزل اللّه { ليس عليكم جناح أن تأكلوا جميعًا أو أشتاتاً ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {ليس على الأعمى حرج. ..} فرمود: اهل مدينه قبل از آنكه مسلمان شوند، نابينايان، لنگان و بيماران را از خود جدا مى كردند و با آنان هم غذا نمى شدند... و كوران و بيماران مى گفتند: شايد اگر ما با ديگران هم غذا شويم، موجب اذيت آنان باشيم. از اين رو از هم غذا شدن با ديگران كناره مى گرفتند. پس هنگامى كه پيامبر(ص) وارد مدينه شد، از آن حضرت سؤال كردند. خداوند اين آيه را نازل فرمود: ليس عليكم جناح أن تأكلوا جميعاً أو أشتاتاً}.

لواط از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

لواط

آثار شيوع لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 12

12 - شيوع عمل لواط و راهزنى و رواج گناه علنى ، عذاب الهى را در پى دارد .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر فما كان جواب قومه

درخواست قوم لوط از حضرت لوط(ع) براى نزول عذاب، با جمله شرطى {إن كنت من الصادقين} نشان دهنده وعده عذاب از جانب لوط(ع)، به آنها است. گفتنى است وعده عذاب از سوى پيامبرى به قومى، به خاطر اعمال ياد شده، حكايت مى كند كه آن اعمال مستحق عذابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 8

8

- رواج لواط و راهزنى و گناه علنى در جامعه ، درپى دارنده عذابى شكننده و سخت است .

أئنّكم لتأتون الرجال و . .. إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا ... بما كانوا

آثار لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 2،4،7

2 _ قوم لوط به سبب گرايش شديد به لواط ، همبسترى با زنان خويش را ترك كردند .

إنكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

{شهوة}، مفعول مطلق براى فعل محذوف (يشتهونها) است و دلالت بر گرايش و علاقه شديد مردان قوم لوط به لواط دارد.

4 _ قوم لوط به دليل ارتكاب لواط ، مردمى متجاوز و اسرافگر

بل أنتم قوم مسرفون

7 _ لواط ، تجاوز به حقوق زنان در جامعه است .

شهوة من دون النساء بل أنتم قوم مسرفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 5

5 _ جوامع مبتلا به لواط و فحشا ، جوامعى مجرم و در معرض نابودى با عذاب هاى سخت الهى

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 8

8- عمل شنيع و ناپسند لواط و همجنس بازى ، مايه رسوايى و شرمسارى است .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 3

3- رواج فحشا ( لواط و همجنس بازى ) و ظلم و بيدادگرى ، زمينه ساز انتقام الهى است .

و إن كان أصح_ب الأيكة لظ_لمين . فانتقمنا منهم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 7

7 - هم جنس بازى و لواط ، تجاوز به حريم ارزش ها است .

أتأتون الذكران . .. بل أنتم قوم عادون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 10

10 - ظلم قوم لوط با لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه ، در پى دارنده هلاكت و عذاب براى آنان

أئنّكم لتأتون الرجال و . .. إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية إنّ أهلها كانوا ظ_لمين

آثار لواط در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 5

5_ پيشينه تبه كارى قوم لوط و خو گرفتن با عمل شنيع لواط ، آنان را به سوى خانه لوط ( ع ) براى تعرض به مهمانانش ، گسيل داشت .

و جاءه قومه يهرعون إليه و من قبل كانوا يعملون السيئات

جمله {و من قبل كانوا . ..} _ كه حكايت از پيشينه تبه كارى و استمراربدكارى در ميان قوم دارد - بيانگر فاعل محذوف از {يهرعون} مى باشد; يعنى ، عامل و باعث هجوم قوم لوط به خانه لوط(ع) ، سابقه سوء و خوى بدكارى آنان بود.

آثار لواط قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 3

3- عمل لواط و همجنس بازى قوم لوط ، زمينه ساز نزول عذاب بر آنها و نابودى شهر و ديار و هلاكت خودشان گرديد .

و جاء أهل المدينة . .. قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... فأخذتهم الصيحة مشرقين .

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 2

2- آلودگى قوم لوط به فحشا و انحراف جنسى ( لواط و همجنس بازى ) و ظلم و بيدادگرى مردم { ايكه } ، موجب انتقام الهى از آنان شد .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط ... و إن كان أصح_ب الأيكة لظ_لمين . فا

آمرزش لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 11

11 _ خداوند ، آمرزنده گناه زناكار و لواط كننده ، به شرط توبه و اصلاح

و الّذان يأتيانها منكم . .. فان تابا و اصلحا ... اِنّ اللّه كان توّاباً رحيماً

احكام لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 1،4،6

1 _ تعزير و ايذا ، كيفر دو مردى كه مرتكب فحشا ( لواط ) شوند .

و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما

چون در آيه قبل حكم زن زناكار بيان شده، بنابراين آيه مورد بحث در مورد غير زنان است. پس مراد از {الّذان}، دو مردى هستند كه مرتكب فاحشه گردند.

4 _ كيفر فحشا ( لواط و زنا ) ، مشروط به انجام آن از روى اختيار است .

و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما

6 _ زنان و مردان مرتكب فحشا ( زنا و لواط ) ، در صورت توبه و اصلاح نبايد كيفر داده شوند . *

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما

بنابر اينكه جمله {فان تابا . .. } عطف بر جمله اى محذوف باشد ; يعنى {فاذوهما ان لم يتوبا فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما}.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 5

5 _ لواط ، كردارى حرام و بسيار زشت است .

أتأتون الفحشة

اوليت مبتلايان به لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 7،8

7 _ تمامى افراد و امت هاى مكلف ( انسان ها ، جنيان و . . . ) پيش از قوم لوط مبرّا از ارتكاب لواط بودند .

ما سبقكم بها من أحد من العلمين

مراد از كلمه {العلمين}، به مناسبت حكم و موضوع، مكلفان، اعم از جن و انس، است. تأكيد نفى با من زايده (من احد) حكايت از آن دارد كه حتى يك نفر نيز قبل از قوم لوط به چنين گناهى مبتلا نبوده است.

8 _ لوط ( ع ) با توصيف قومش به عنوان اولين مبتلايان به لواط ، آنان را توبيخ كرد .

أتأتون الفحشة ما سبقكم بها من أحد من العلمين

اولين مبتلايان به لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 7،8،10

7 - عمل لواط ، پيش از قوم لوط سابقه نداشته است .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

8 - قوم لوط ، بدعتگذار عمل لواط بودند .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

10 - لوط ( ع ) براى منصرف كردن قوم اش از از آميزش با مردان ، آن را بى سابقه و زشت معرفى كرد .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

بدعت لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14

- عنكبوت - 29 - 28 - 8

8 - قوم لوط ، بدعتگذار عمل لواط بودند .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

بى منطقى لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 1

1 _ قوم لوط فاقد هر گونه دليل براى توجيه ارتكاب عمل شنيع لواط

و ما كان جواب قومه إلا أن قالوا

پليدى لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 9

9_ لواط و همجنس بازى ، روشى پليد و ناپاك در اطفاى غريزه جنسى

ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم

تعزير در لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 1

1 _ تعزير و ايذا ، كيفر دو مردى كه مرتكب فحشا ( لواط ) شوند .

و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما

چون در آيه قبل حكم زن زناكار بيان شده، بنابراين آيه مورد بحث در مورد غير زنان است. پس مراد از {الّذان}، دو مردى هستند كه مرتكب فاحشه گردند.

تنفر از لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 168 - 2

2 - حضرت لوط ( ع ) _ به رغم تهديد شدن به تبعيد _ تنفر و دشمنى خود را با كردار زشت قوم خود اعلام كرد و بر آن تأكيد ورزيد .

قال إنّى لعملكم من القالين

توبه از لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 6

6 _ زنان و مردان مرتكب فحشا ( زنا و

لواط ) ، در صورت توبه و اصلاح نبايد كيفر داده شوند . *

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما

بنابر اينكه جمله {فان تابا . .. } عطف بر جمله اى محذوف باشد ; يعنى {فاذوهما ان لم يتوبا فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما}.

حرمت لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 5

5 _ لواط ، كردارى حرام و بسيار زشت است .

أتأتون الفحشة

زشتى لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 1

1 _ قوم لوط ، مردمى مبتلا به عمل بسيار شنيع لواط

إنكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

فعل مضارع {تأتون} حكايت از استمرار لواط دارد كه در برداشت از آن به {ابتلا} تعبير شد.

زمينه لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 5

5 _ شهوت پرستى بيش از حد قوم لوط ، موجب گرايش آنان به لواط شد .

إنكم لتأتون . .. بل أنتم قوم مسرفون

بدان احتمال كه جمله {بل أنتم قوم مسرفون} به منزله علتى براى گرايش قوم لوط به لواط باشد. يعنى چون اسرافگر بوديد به لواط مبتلا شديد. در اين صورت مراد از اسراف، به مناسبت مورد، اسراف در شهوت جنسى خواهد بود.

سرزنش لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 6،8

6 _ لوط با توصيف لواط به عنوان كردارى بسيار زشت ، قوم خويش را به سبب ارتكاب آن نكوهش كرد .

أتأتون الفحشة

{فاحشة} به عمل بسيار شنيع گفته

مى شود. استفهام در جمله {أتأتون ... } انكار توبيخى است.

8 _ لوط ( ع ) با توصيف قومش به عنوان اولين مبتلايان به لواط ، آنان را توبيخ كرد .

أتأتون الفحشة ما سبقكم بها من أحد من العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 6

6 _ لواط ، عملى تجاوزكارانه و مرتكبان آن ، مردمانى متجاوز هستند .

بل أنتم قوم مسرفون

{اسراف} به معناى تجاوز كردن از حد ميانه است.

شگفتى لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 1

1 - عمل لواط ، امرى شگفت آور و تعجب انگيز است .

أئنّكم لتأتون الرجال

همزه در {أئنّكم} براى استفهام تعجبى است.

شيوع لواط در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 4

4 - لواط ( آميزش با مردان ) ، در ميان قوم لوط رواج داشت .

إنّكم لتأتون الف_حشة

{فاحشة} به هر {كردار زشت} اطلاق مى شود و به قرينه آيه بعد، منظور از آن، لواط است.

ظلم لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 8

8_ همجنس بازى ، ظلم است و جوامع مبتلا به آن ، در معرض عذاب هاى دنيوى اند .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

مصداق مورد نظر براى {الظالمين} به قرينه آيات گذشته ، همجنس بازان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 9

9 - لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه

، عملى ظالمانه است .

أئنّكم لتأتون الرجال . .. إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية إنّ أهلها كانوا ظ_لمين

فساد لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 3

3 - عمل لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه ، از موارد افساد است .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر . .. انصرنى على ال

فسق لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 7

7 - لواط و راهزنى و ارتكاب گناه علنى ، از مظاهر فسق است .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر . .. بما كانوا يفس

كيفر لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 1،4،5

1 _ تعزير و ايذا ، كيفر دو مردى كه مرتكب فحشا ( لواط ) شوند .

و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما

چون در آيه قبل حكم زن زناكار بيان شده، بنابراين آيه مورد بحث در مورد غير زنان است. پس مراد از {الّذان}، دو مردى هستند كه مرتكب فاحشه گردند.

4 _ كيفر فحشا ( لواط و زنا ) ، مشروط به انجام آن از روى اختيار است .

و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما

5 _ لزوم تداوم ايذاى مرتكبين فحشا ( لواط و زنا ) تا احراز توبه و اصلاح آنان *

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما

در برداشت فوق، جمله {فان تابا . .. فاعرضوا} عطف بر {فاذوهما} و متفرع بر آن شده است و مى رساند كه پايان آزار، توبه آنان است. بنابراين

آزار آنان بايد همچنان ادامه داشته باشد تا توبه كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 1

1 _ خداوند قوم لوط را به سبب مخالفتشان با لوط و استمرارشان بر عمل شنيع لواط به هلاكت رساند .

فانجينه و أهله إلا امرأته كانت من الغبرين

گناه لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 4

4_ لواط و همجنس بازى ، گناهى بزرگ و به منزله گناهانى بسيار است .

و من قبل كانوا يعملون السيئات

برداشت فوق ، مبتنى بر اين نكته است كه {ال} در {السيئات} عهد ذهنى باشد. در اين صورت مقصود از {السيئات} لواط است. اطلاق {سيئات} به صورت جمع بر يك گناه ، اشاره به برداشت فوق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 37 - 8

8 - ارتكاب فحشا ( زنا و لواط ) ، از بدترين گناهان كبيره است .

الذين يجتنبون كب_ئر الإثم و الفوحش

ذكر {الفواحش} پس از ذكر {كبائر الإثم} _ با اين كه {كبائر الإثم} شامل فواحش نيز مى شود _ نشانگر شدت زشتى و قبح آن در پيشگاه خداوند است. گفتنى است كه تعبير {فاحشه} از زنا و لواط در مواضع ديگر قرآن، قرينه بر اين است كه از مصاديق مورد نظر {الفواحش} زنا و لواط مى باشد.

لواط آشكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 6

6 - قوم لوط ، عمل لواط ، را در منظر و ديد ديگران انجام مى

دادند .

أئنّكم . .. و تأتون فى ناديكم المنكر

{ال} در {المنكر} براى عهد ذكرى است و مراد از {منكر}، آميزش با مردان است.

لواط در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 3،8

3 _ لواط ، عملى شايع در ميان قوم لوط بود .

أتأتون الفحشة

با توجه به آيه بعد معلوم مى شود مراد از {الفحشة}، لواط است.

8 _ لوط ( ع ) با توصيف قومش به عنوان اولين مبتلايان به لواط ، آنان را توبيخ كرد .

أتأتون الفحشة ما سبقكم بها من أحد من العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 1،2

1 _ قوم لوط ، مردمى مبتلا به عمل بسيار شنيع لواط

إنكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

فعل مضارع {تأتون} حكايت از استمرار لواط دارد كه در برداشت از آن به {ابتلا} تعبير شد.

2 _ قوم لوط به سبب گرايش شديد به لواط ، همبسترى با زنان خويش را ترك كردند .

إنكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

{شهوة}، مفعول مطلق براى فعل محذوف (يشتهونها) است و دلالت بر گرايش و علاقه شديد مردان قوم لوط به لواط دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 1

1 _ قوم لوط فاقد هر گونه دليل براى توجيه ارتكاب عمل شنيع لواط

و ما كان جواب قومه إلا أن قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 2،3،24

2_ قوم لوط ، مردمى تبه كار و مبتلا به عمل شنيع

لواط ( همجنس بازى ) بودند .

و من قبل كانوا يعملون السيئات

از مصداقهاى بارز براى {السيئات} _ به مناسبت مورد _ لواط و همجنس بازى است.

3_ قوم لوط علاوه بر لواط ، به گناهان فراوان ديگرى نيز آلوده بودند .

و من قبل كانوا يعملون السيئات

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه {ال} در {السيئات} براى جنس باشد. {ال} جنسيّه در صيغه جمع ، دلالت بر عموم و احياناً حكايت از كثرت دارد.

24_ { عن أبى جعفر ( ع ) : إن قرية قوم لوط كانت على طريق السيّارة إلى الشام و مصر فكانت السيّارة تنزل بهم فيضيّفونهم . . . فدعاهم البخل إلى أن كانوا إذا نزل بهم الضيف فضحوه . . . و إنما كانوا يفعلون ذلك بالضيف حتى ينكل النازل عنهم . . . فأورثهم البخل بلاء لايستطيعون دفعه عن أنفسهم . . . حتى صاروا يطلبونه من الرجال فى البلاد و يعطونهم عليه الجعل . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه آبادى لوط بر سر راه مسافرانى بود كه به شام و مصر مى رفتند. كاروانيان بر آن قوم وارد مى شدند و مهمانشان مى شدند. بخل آنان سبب شد كه هر گاه مهمان بر آنان وارد مى شد [با انجام عمل زشت ]رسوايشان مى كردند ... و اين كار را بدين جهت انجام مى دادندكه مهمان از آنان بهراسد وباز گردد. پس بخل سبب شد كه آنان مبتلا به بلايى شدند (مرض ابنه) نمى توانستند آن را از خود دور كنند ... تا آن جا كه از مردان شهرهادفع آن بلا را درخواست مى كردند و به

آنهااجرت مى پرداختند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 79 - 2،3

2_ ترك ازدواج و اطفاى غريزه جنسى از طريق لواط ، به صورت يك سنت و اخلاق اجتماعى در ميان قوم لوط بروز كرده بود .

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك لتعلم ما نريد

از آن جا كه قوم لوط ، ازدواج با دختران او را امرى نابحق شمردند، معلوم مى شود: ازدواج با زنان را ممنوع مى دانستند و يا اخلاق جنسى آنان از سير 8طبيعى خود خارج شده بود به گونه اى كه تمايل به جنس مخالف نداشتند.

3_ گرايش به لواط و همجنس بازى و عدم اشتياق به زنان ، دليل هاى قوم تبهكار لوط براى نپذيرفتن پيشنهاد حضرت لوط ( ازدواج با دختران او و تعرض نكردن به مهمانان )

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك لتعلم ما نريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 4

4_ قوم لوط ، به خاطر آلوده بودن به عمل شنيع لواط ، در پيشگاه خداوند مردمى ستمكار محسوب مى شدند .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 3،4

3- قوم لوط انحرافات جنسى ( لواط و همجنس بازى ) را ، كارى خوب مى پنداشتند و به آن علاقه و تمايل شديدى داشتند .

و جاء أهل المدينة يستبشرون

از اظهار شادمانى و شادباش گويى قوم لوط به هنگام باخبر شدن از مهمانان حضرت لوط(ع)، استفاده مى

شود كه آنان از تجاوز جنسى خوشحال و آن را امرى پسنديده مى انگاشتند. گفتنى است كه طبق آيه 78 {هود} و نيز اشاراتى كه در آيات بعد (68، 69 و71) آمده است، آنان مردمانى آلوده به انحراف جنسى بودند.

4- انحرافات جنسى ( لواط و همجنس بازى ) عملى رايج و علنى در ميان قوم لوط

و جاء أهل المدينة يستبشرون

تصريح به آمدن {اهل مدينه} كه شامل همه يا عموم مردم مى شود، حاكى از نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 1،9

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به زناشويى با دخترانش به جاى همجنس بازى و تعرّض به مهمانان ، پيشنهاد كرد .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

9- قوم لوط على رغم وجود راه هاى مشروع و طبيعى ( ازدواج با زنان ) بر عمل شنيع لواط و همجنس بازى ، اصرار داشتند .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

جمله {إن كنتم فاعلين} به منزله جمله {إن فعلتم ما أقول لكم و ما أظنكم تفعلون} است; يعنى، اگر به نصيحت و پيشنهادم ترتيب اثر دهيد كه گمان نمى كنم چنين باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 165 - 3

3 - لواط و همجنس بازى ، انحرافى ابداع شده توسط قوم لوط

أتأتون الذكران من الع_لمين

قيد {من العالمين} مى تواند متعلق به {تأتون} باشد; يعنى، {أتأتون أنتم من بين العالمين الذكران; آيا از ميان مردم جهان، شما با مردان مى آميزيد؟} مقصود اين است كه در دنيا، هيچ قومى را نمى يابيد كه چنين

رويه زشتى را برگزيده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 5

5 - قوم لوط ، مرتكب فحشا ( لواط ) ، به گونه اى آشكار و در برابر ديدگان همه

أتأتون الف_حشة و أنتم تبصرون

{إبصار} (مصدر {تبصرون}) به معناى ديدن است. بنابراين {و أنتم تبصرون} دلالت مى كند كه آن قوم، گناه لواط را در برابر چشم ديگران انجام مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 55 - 1

1 - مردان قوم لوط ، گرفتار هم جنس گرايى

أئنّكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 5،7

5 - لوط ( ع ) قوم خود را به خاطر همجنس بازى ( لواط ) ، مورد سرزنش قرار داد .

و لوطًا إذ قال . .. إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد

7 - عمل لواط ، پيش از قوم لوط سابقه نداشته است .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 2،3،5،6،8،9

2 - عمل لواط ، در ميان قوم لوط ، رواج داشت .

أئنّكم لتأتون الرجال

3 - قوم لوط ، از آميزش با زنان اعراض كرده و به عمل لواط ، روى آورده بودند .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل

مراد از {سبيل}، در اين آيه، احتمال دارد كه به قرينه مقام، راه ايجاد نسل باشد و احتمال دارد كه راهزنى باشد. برداشت بالا بنابر احتمال

نخست است. گفتنى است، بنابراين احتمال، {تقطعون السبيل} كنايه از قطع نسل، به سبب ترك آميزش با زنان است.

5 - قوم لوط ، راه ها را بر مسافران مى بستند تا با آنان ، عمل لواط انجام دهند .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل

احتمال دارد كه عطف {تقطعون. ..} بر {لتأتون} به منظور بيان يك واقعيت خارجى _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ باشد و آن، اين است كه قوم لوط، راه را بر مسافران مى بسته اند تا بر آنان دست بيابند و با آنان آميزش كنند.

6 - قوم لوط ، عمل لواط ، را در منظر و ديد ديگران انجام مى دادند .

أئنّكم . .. و تأتون فى ناديكم المنكر

{ال} در {المنكر} براى عهد ذكرى است و مراد از {منكر}، آميزش با مردان است.

8 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به جهت ارتكاب عمل لواط و راهزنى و ارتكاب آشكار منكر ، سرزنش كرد .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر

9 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به خاطر ارتكاب عمل لواط ، راهزنى و ارتكاب علنى منكر ، به عذاب الهى وعده داد .

أئنّكم لتأتون الرجال . .. فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

مبارزه با لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 4

4 - تلاش پيگير و مجدّانه لوط ( ع ) ، در مبارزه با انحراف ( هم جنس گرايى ) قوم خويش

قالوا لئن لم تنته ي_لوط لتكوننّ من المخرجين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 10

10 - لوط ( ع ) براى منصرف كردن قوم اش از از آميزش با مردان ، آن را بى سابقه و زشت معرفى كرد .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

منشأ لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 55 - 5

5 - همجنس گرايى و لواط ، ناشى از بى فرهنگى و نادانى

لتأتون الرجال شهوة . .. بل أنتم قوم تجهلون

ناپسندى لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 5،6

5 _ لواط ، كردارى حرام و بسيار زشت است .

أتأتون الفحشة

6 _ لوط با توصيف لواط به عنوان كردارى بسيار زشت ، قوم خويش را به سبب ارتكاب آن نكوهش كرد .

أتأتون الفحشة

{فاحشة} به عمل بسيار شنيع گفته مى شود. استفهام در جمله {أتأتون ... } انكار توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 6،10

6 - عمل لواط ، عملى بس زشت و ناروا است .

إنّكم لتأتون الف_حشة

10 - لوط ( ع ) براى منصرف كردن قوم اش از از آميزش با مردان ، آن را بى سابقه و زشت معرفى كرد .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

ناپسندى لواط در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 7

7 _ تمامى افراد و امت هاى مكلف ( انسان ها ، جنيان و . . .

) پيش از قوم لوط مبرّا از ارتكاب لواط بودند .

ما سبقكم بها من أحد من العلمين

مراد از كلمه {العلمين}، به مناسبت حكم و موضوع، مكلفان، اعم از جن و انس، است. تأكيد نفى با من زايده (من احد) حكايت از آن دارد كه حتى يك نفر نيز قبل از قوم لوط به چنين گناهى مبتلا نبوده است.

نهى از لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 4

4 _ بازداشتن مردم از فحشا و لواط ، مهمترين و مقدمترين وظيفه لوط در رسالت هاى خويش

و لوطاً إذ قال لقومه أتأتون الفحشة

لوح محفوظ از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{لوح محفوظ}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 52 - 5

5 - اعمال آدميان ، در عين منزه بودن خداوند از جهل و فراموشى ، در كتابى بى كم وكاست ( لوح محفوظ ) ثبت و ضبط مى شود .

علمها عند ربّى فى كت_ب لايضلّ ربّى و لاينسى

جمله {لايضلّ. ..} ممكن است در مقام دفع اين توهم باشد كه اگر اعمال آدميان نوشته و ثبت مى گردد، به اين جهت نيست كه چيزى از پروردگار جهان مخفى باشد و يا نسيان در او راه پيدا كند; بلكه جهات ديگرى دارد. نكره آوردن {كتاب} بر تفخيم آن از لحاظ احاله كامل بر جزئيات، دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 56 - 4

4 - مدت زمان اقامت انسان ها در برزخ ، امرى مقدر و تعيين شده در كتاب الهى ( لوح محفوظ ) است

.

لقد لبثتم فى كتب اللّه إلى يوم البعث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 10

10 - مقدار عمر تمامى انسان ها و كم و زياد شدن آن ، در نوشته اى ( لوح محفوظ ) ثبت و مشخص است .

و ما يعمّر من معمّر و لاينقص من عمره إلاّ فى كت_ب

در اين كه مقصود از {كتاب} چيست، مفسران اختلاف نظر دارند و چند مصداق براى آن ذكر كرده اند; ولى بيشتر آنان يكى از مصاديق آن را {لوح محفوظ} دانسته اند.

آثار علم به لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 2،3

2 - آصف بن برخيا ( آورنده تخت بلقيس ) داراى بخشى از علم به كتاب ( لوح محفوظ )

قال الذى عنده علم من الكت_ب أنا ءاتيك به قبل أن يرتدّ إليك طرفك

عبارت {علم من الكتاب} _ با توجه به نكره بودن {علم}_ به معناى آگاهى داشتن به گوشه اى از دانش كتاب مى باشد. گفتنى است كه بر طبق روايات، آورنده تخت بلقيس آصف بن برخيا، وصى و وزير سليمان(ع) بوده است و مراد از {كتاب} _ بنابر گفته برخى از مفسران _ لوح محفوظ است.

3 - امكان سلطه بر قوانين طبيعت با در اختيار داشتن گوشه اى از دانش كتاب الهى ( لوح محفوظ )

قال الذى عنده علم من الكت_ب أنا ءاتيك به قبل أن يرتدّ إليك طرفك

اختفاى لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 22 - 5

5 - لوح محفوظ

، از نظر ها پنهان داشته شده و اطلاع بر محتويات آن براى غير خداوند ممكن نيست .

ما أصاب من مصيبة . .. إلاّفى كت_ب

نكره آمدن {كتاب} _ كه همان لوح محفوظ است _ مى تواند براى بيان مطلب ياد شده باشد.

امكان علم به لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 7

7 - امكان آگاهى به دانش هاى لوح محفوظ

قال الذى عنده علم من الكت_ب

در اين كه مراد از {كتاب} در آيه فوق چيست، ميان مفسران دو نظر هست: برخى آن را كتاب هاى آسمانى و عده اى لوح محفوظ دانسته اند. برداشت ياد شده براساس احتمال دوم است.

ثبت حوادث در لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 22 - 2

2 - هر رويداد ناگوارى ، چه آنچه در زمين رخ مى دهد ( مانند سيل ، زلزله ، قحطى ، خشكسالى و . . . ) و ( چه آنچه بر نفوس عارض مى شود ( مانند بيمارى ، نقص عضو ، جراحت و . . . ) ، قبلاً تعيين و در كتابى ثبت و درج شده است .

ما أصاب من مصيبة فى الأرض و لا فى أنفسكم إلاّفى كت_ب من قبل أن نبرأها

جامعيت لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 11

11 - همه قوانين نظام تشريع و تكوين و نيز اعمال آدميان ، مكتوب در لوح محفوظ *

و لدينا كت_ب ينطق بالحقّ

برداشت هاى پيشين بر اين اساس بود

كه مراد از {كتاب} نامه اعمال آدميان باشد. برخى از مفسران {كتاب} را به قرينه {لدنيا} به لوح محفوظ تفسيركرده اند. برداشت فوق، بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 75 - 4

4 - لوح محفوظ ، كتابى جامع و حاوى ريزترين و پنهانى ترين امور جارى در نظام هستى

و ما من غائبة فى السماء و الأرض إلاّ فى كت_ب مبين

ظاهراً مراد از {كتاب مبين} _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ لوح محفوظ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 12 - 8

8 - همه پديده ها و حوادث عالم ، در { لوح محفوظ } از پيش شمارش و ثبت شده است .

و كلّ شىء أحصين_ه فى إمام مبين

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {إمام مبين}، {لوح محفوظ} است. از اين رو به آن كتاب {إمام} گفته شد; چون اين كتاب، اصل و مادر همه كتاب ها و دانش ها است و همه چيز در آن ثبت شده و همه كس و همه چيز تابع آن است. چنان كه در قرآن از آن به {أم الكتاب} ياد شده است: {و إنّه فى أُمّ الكتاب لدينا لعلىّ حكيم} (زخرف، آيه 4).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 22 - 2،3

2 - هر رويداد ناگوارى ، چه آنچه در زمين رخ مى دهد ( مانند سيل ، زلزله ، قحطى ، خشكسالى و . . . ) و ( چه آنچه بر نفوس عارض مى شود

( مانند بيمارى ، نقص عضو ، جراحت و . . . ) ، قبلاً تعيين و در كتابى ثبت و درج شده است .

ما أصاب من مصيبة فى الأرض و لا فى أنفسكم إلاّفى كت_ب من قبل أن نبرأها

3 - لوح محفوظ ، دربرگيرنده همه رويداد ها و حوادث

ما أصاب من مصيبة فى الأرض و لا فى أنفسكم إلاّفى كت_ب

در آيات ديگر، كتابى كه در آن تقديرهاى الهى ضبط شده، {لوح محفوظ} ناميده شده است.

جايگاه لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 4 - 2

2 - لوح محفوظ در نزد خداوند است .

أُمّ الكت_ب لدينا

حقيقت لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 75 - 4

4 - لوح محفوظ ، كتابى جامع و حاوى ريزترين و پنهانى ترين امور جارى در نظام هستى

و ما من غائبة فى السماء و الأرض إلاّ فى كت_ب مبين

ظاهراً مراد از {كتاب مبين} _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ لوح محفوظ است.

درباريان سليمان(ع) و لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 6

6 - حضور افرادى آگاه به علوم و دانش هاى لوح محفوظ در دربار سليمان ( ع )

قال الذى عنده علم من الكت_ب

مفهوم عبارت {قال الذى عنده علم من الكت_ب} مى تواند اين باشد كه در بارگاه سليمان، اشخاص ديگرى بوده اند كه دانش هاى گسترده اى به آن كتاب داشته اند.

عظمت لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

حديد - 57 - 22 - 4

4 - لوح محفوظ ، كتابى بس ارجمند و والا

ما أصاب من مصيبة . .. إلاّفى كت_ب

تنكير {كتاب}، مى تواند براى تفخيم و بيان عظمت و ارجمندى لوح محفوظ باشد.

علم به لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 78 - 2

2 - لوح محفوظ ، كتابى غير قابل دسترسى براى بشر

فى كت_ب مكنون

{مكنون} به معناى نهفته و پنهان است. مقصود از آن، پنهان بودن محتويات لوح محفوظ از ديد بشر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 79 - 2،6

2 - دانش و آگاهى فرشتگان ، نسبت به حقايق ثبت شده در لوح محفوظ

فى كت_ب مكنون . لايمسّه إلاّ المطهّرون

در صورتى كه ضمير {لايمسّه} به {كتاب مكنون} بازگردد، مراد از {مسّ} (لمس كردن)، آگاهى و اطلاع يافتن و مراد از {المطهّرون} فرشتگان الهى خواهد بود.

6 - امكان آگاهى يافتن به حقايق ثبت شده در لوح محفوظ ، براى پيامبران و اوليا

لايمسّه إلاّ المطهّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 22 - 5

5 - لوح محفوظ ، از نظر ها پنهان داشته شده و اطلاع بر محتويات آن براى غير خداوند ممكن نيست .

ما أصاب من مصيبة . .. إلاّفى كت_ب

نكره آمدن {كتاب} _ كه همان لوح محفوظ است _ مى تواند براى بيان مطلب ياد شده باشد.

قرآن در لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 4 - 1،5

1 - قرآن ، داراى حقيقتى

متعالى و مكتوب در { لوح محفوظ } ، قبل از نزول به زبان عربى

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيًّا . .. و إنّه فى أُمّ الكت_ب لدينا

مراد از {اُمّ الكتاب } لوح محفوظ است.

5 - قرآن ، در اُم الكتاب ( لوح محفوظ ) ، داراى حقيقتى واحد و بسيط

و إنّه فى أُمّ الكت_ب . .. حكيم

{حكيم} به معناى محكم است و {محكم} به مصنوعى گفته مى شود كه عناصر و اجزاى تشكيل دهنده آن، باهم پيوندى ناگسستنى داشته باشند. توصيف قرآن موجود در اُمّ الكتاب به {محكم} _ با توجه به اين كه قرآن نازل شده داراى كلمات، آيات و سوره هاى مفصل و مجزا از يكديگر است _ اشاره به اين نكته دارد كه قرآن موجود در اُمّ الكتاب، حقيقتى واحد، بدون تجزيه و تفصيل و داراى هويتى بسيط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 15 - 4

4 - فرشتگان وحى نويسندگان قرآن از لوح محفوظ و ابلاغ كنندگان آن به پيامبر ( ص )

بأيدى سفرة

در اين كه مراد از {سفرة} چه كسانى اند; نظرهايى چند ارائه شده است. از جمله اين كه به قرينه توصيف آنان به {كرام} در آيه بعد، مراد ملائكه وحى مى باشند; زيرا در سوره اى ديگر (انفطار، 11) نيز براى ملائكه، وصف {كرام} ذكر شده است. استنساخ قرآن از لوح محفوظ، براى نازل ساختن آن بر پيامبر(ص)، احتمالى است كه با اين آيات و مراحل نزول قرآن سازگار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 22 - 1،2

1 - قرآن ،

بر صفحه لوحى نوشته شده كه حقيقت آن ناشناخته است .

فى لوح

{لوح}، به تخته يا چيز ديگرى گفته مى شود كه بر روى آن بنويسند (مفردات راغب). نكره آمدن {لوح}، ممكن است به منظور بيان ناشناخته ماندن آن باشد.

2 - لوحى كه قرآن بر آن نوشته شده است ، از نابودى و تغيير مصون است .

فى لوح محفوظ

كلمه {محفوظ}، بدون متعلق آمده است تا محفوظ بودن از هر خطر احتمالى را بفهماند. بنابراين خطر نابودى، تغيير و تحريف يا حذف، اضافه، سرقت و نظاير آن، نمى تواند آن را تهديد كند.

قرآن و لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 1 - 6

6- آيات قرآن ، آياتى فرود آمده از لوح محفوظ

الر تلك ءاي_ت الكت_ب و قرءان مبين

با توجه به اينكه لفظ {قرآن} پس از {الكتاب} ذكر شده و نيز اصل درآوردن لفظ مترادف، تأسيس است نه تأكيد و تكرار، احتمال دارد كه مراد از {الكتاب} لوح محفوظ باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 78 - 1

1 - محتواى قرآن ، مطابق با لوح محفوظ

إنّه لقرءان كريم . فى كت_ب مكنون

مراد از {كتاب مكنون} _ طبق آنچه كه در سوره {بروج} آمده (بل هو قرآن مجيد فى لوح محفوظ) _ لوح محفوظ است.

كتاب لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 3

3 _ خداوند اطلاعات دقيق درباره هر چيزى را در كتابى معين (لوح محفوظ) ثبت كرده است.

ما فرطنا فى الكتب من شىء

مراد از {الكتاب} مى

تواند لوح محفوظ و يا هر جايگاه ديگرى براى ثبت اطلاعات كامل درباره موجودات باشد.

نقش لوح محفوظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 3

3 _ خداوند اطلاعات دقيق درباره هر چيزى را در كتابى معين (لوح محفوظ) ثبت كرده است.

ما فرطنا فى الكتب من شىء

مراد از {الكتاب} مى تواند لوح محفوظ و يا هر جايگاه ديگرى براى ثبت اطلاعات كامل درباره موجودات باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 12 - 9

9 - تمامى رفتار و آثار انسان ، در كارنامه روشن و در لوح محفوظ ، شمارش و ثبت مى شود .

و كلّ شىء أحصين_ه فى إمام مبين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {و كلّ شىء. ..} تأكيد براى جمله {و نكتب ما قدّموا...} و مربوط به اعمال انسان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 4 - 3

3 - لوح محفوظ ، { اُمّ الكتاب } ( ريشه و اصل كتاب هاى آسمانى ) است .

و إنّه فى أُمّ الكت_ب لدينا

{ال} در {اُمّ الكتاب}، {ال} جنس و مفيد استغراق است; يعنى، مادرِ همه كتاب ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 4 - 8

8_ اعمال آدميان ، محفوظ در كتابى نزد خداوند *

و عندنا كت_ب حفيظ

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه صدر آيه {قد علمنا. ..} نظر به معاد خود انسان و {عندنا...} نظر به احضار و نماياندن اعمال وى داشته باشد; زيرا تعبير

{كتاب...} در مورد ثبت اعمال به كار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 78 - 3

3 - قرآن ، نازل شده از لوح محفوظ است ; و نه ساخته و پرداخته ذهن بشر .

إنّه لقرءان كريم . فى كت_ب مكنون

لوط از ديدگاه قرآن در تفسيرراهنما

لوط(ع)

آثار پاكى خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت {إنّهم أُناس} تعليل براى حكم اخراج است.

آثار پاكى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 75 - 5

5- پاكى و نجات حضرت لوط ( ع ) از آلودگى هاى قومش ، زمينه ساز برخوردارى او از رحمت خاص الهى

و لوطًا . .. نجّين_ه ... و أدخلن_ه فى رحمتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت {إنّهم أُناس} تعليل براى حكم اخراج است.

آثار صلاحيت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 75 - 3

3- صالح و شايسته بودن حضرت لوط ( ع ) ، موجب بهره مندى او از رحمت ويژه خداوند

و أدخلن_ه فى رحمتنا إنّه من الص_لحين

برداشت

ياد شده به خاطر اين است كه جمله {إنّه من الصالحين} تعليل براى جمله {و أدخلناه فى رحمتنا} است.

آثار عفت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت {إنّهم أُناس} تعليل براى حكم اخراج است.

آثار عفت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت {إنّهم أُناس} تعليل براى حكم اخراج است.

آثار قصه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 133 - 2

2 - سرگذشت لوط پيامبر ، درس آموز و تسلى بخش پيامبراسلام و مؤمنان

و إنّ لوطًا لمن المرسلين

يادآورى سرگذشت لوط(ع) براى پيامبراسلام و مؤمنان در شرايط دشوار مكه، بيانگر مطلب يادشده است.

آثار نبوت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 5

5 - تصريح لوط ( ع ) بر خيرخواهى خود و تضمين منافع ثموديان در پرتو رسالت وى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} (براى شما) به دست مى آيد.

آرزوى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 80 - 2،3

2_

آرزوى لوط ( ع ) به داشتن نيرويى براى مقابله با تبه كاران و دفاع از مهمانان خويش در برابر آنان

قال لو أن لى بكم قوّة

{لو} در جمله فوق ، حرف تمنّا و به معناى ليت (اى كاش) است.

3_ آرزوى لوط ( ع ) به داشتن پناهگاهى مطمئن كه بتواند مهمانانش را در پناه آن ، از تعرض تبه كاران برهاند .

قال لو . .. أو ءاوى إلى ركن شديد

آگاهى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 79 - 5

5_ لوط ( ع ) ، آگاه به رسوخ خوى همجنس گرايى در اخلاق و رفتار قوم خويش

و إنك لتعلم ما نريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 7

7- حضرت لوط ( ع ) از نيت سوء و تجاوزكارانه قومش نسبت به مهمانان خويش باخبر و از آن به شدت نگران و بيمناك بود .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

درخواست لوط(ع) از قومش براى اجتناب از عملى شرم آور، به دنبال روانه شدن آنان به در خانه آن حضرت _ بى آنكه توضيح ديگرى داده شده باشد _ حكايت از اين نكته مى كند كه لوط(ع) از قصد آنان باخبر بود.

آيات خدا در قصه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 2

2- سرگذشت ابراهيم ( ع ) و لوط ( ع ) و قوم او ، سرشار از نشانه هاى خداوند

قالوا لاتوجل إنا نبشرك بغ_لم عليم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل. إن فى ذلك

برداشت

فوق مبتنى بر اين است كه {ذلك} اشاره به مجموعه داستانهاى ابراهيم(ع) و لوط(ع) باشد.

اتمام حجت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 3،8

3- حضرت لوط ( ع ) پيش از فرا رسيدن عذاب الهى بر قومش ، آنان را به چنين سرنوشتى هشدار داده بود .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

مقصود از {ما} در جمله {بما كانوا فيه يمترون} عذاب است. بنابراين ترديد كردن قوم لوط درباره عذاب الهى، بيانگر اين نكته است كه: آنان نسبت به عذابْ انذار و تهديد شدند و به اندازه كافى با آنان اتمام حجت شد.

8- نزول عذاب الهى ( استيصال ) بر قوم لوط ، پس از تمام شدن حجت بر آنان توسط حضرت لوط ( ع ) بود .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

اجابت دعاى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 1،2

1 - استجابت دعاى لوط ( ع ) مبنى بر نجات خود و كسان خود ، از شر قوم زشتكارش از سوى پروردگار

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون . فنجّين_ه و أهله

2 - نجات لوط ( ع ) و همه كسانش ، به اراده خداوند و در پى استمداد وى براى رهايى از مكافات عمل قومش

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون . فنجّين_ه و أهله أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 3

3 - دعاى لوط ( ع ) براى يارى اش ، از سوى خدا اجابت شد و فرشتگانى از

جانب خداوند ، براى در هم كوبيدن قوم لوط ، گسيل شدند .

قال ربّ انصرنى . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه

اخراج لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 1

1 - تهديد شدن لوط ( ع ) از سوى قوم خود ، به اخراج و تبعيد در صورت دست برنداشتن از تبليغ

قالوا لئن لم تنته . .. من المخرجين

ضمير فاعل در {قالوا} به قوم لوط باز مى گردد {إنتهاء} (مصدر تنته) يعنى دست برداشتن و پايان دادن.

اخلاص لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 1

1 - تصريح لوط ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از قومش ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

اذيت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 13

13_ ملاطفت لوط ( ع ) با قوم خويش ، حتى به هنگامى كه از ناحيه آنان در فشار و آزار بود .

قال ه_ذا يوم عصيب . .. قال ي_قوم ه_ؤلاء بناتى

لوط با گفتن {يا قوم} (اى مردم من) و پيشنهاد ازدواج با دخترانش ، لطف و عنايت خويش را به مردمان ابراز مى دارد و اين در زمانى است كه حضرت لوط(ع) آن را روزى سخت و دشوار ارزيابى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 3

3- حضرت لوط ( ع ) ، هم

چون حضرت ابراهيم ( ع ) در معرض آزار و اذيت مردم خود قرار داشت .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

كاربرد يكسان واژه نجات در باره حضرت ابراهيم و لوط(ع) بيانگر برداشت بالا است; زيرا نجات در جايى به كار مى رود كه خطر و ضررى پيش روى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 6

6- اذيت و آزار شديد روحى لوط ( ع ) ، از اعمال ناپسند جامعه خويش

و لوطًا . .. و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) نجات در موردى به كار مى رود كه سابقه گرفتارى باشد. ب) وصف {تعمل الخبائث} براى قريه، نشان دهنده آن است كه كردار آنان، ناخوشايند لوط بود و موجب اذيت و آزار وى مى گشت.

ارزيابى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 6

6_ لوط ( ع ) روز ورود فرشتگان را روزى سخت با وضعيتى پيچيده و دشوار ارزيابى كرد .

و قال ه_ذا يوم عصيب

عصيب به معناى دشوارى و سختى است و اصل آن از عَصْب به معناى بستن است. گويا بدان جهت روز سخت را {يوم عصيب} مى گويند كه شرّ و دشوارى آن برخى بر برخى ديگر پيچيده است (برگرفته شده از مجمع البيان).

ازدواج با دختران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 7،25

7_ لوط ( ع ) ، با پيشنهاد ازدواج مهاجمان با دخترانش ، از

آنان خواست تا از كردار ناشايست لواط و تعرض به مهمانانش برحذر باشند .

ي_قوم ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم

25_ { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول لوط { ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم } قال : عرض عليهم التزويج ;

از امام صادق(ع) درباره سخن لوط كه فرموده: {اينها دختران منند براى شما پاكيزه ترند} روايت شده است كه فرمود: به آنان پيشنهاد ازدواج داد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 1،3،10

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به زناشويى با دخترانش به جاى همجنس بازى و تعرّض به مهمانان ، پيشنهاد كرد .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به جاى همجنس بازى به ازدواج با زنان فرا خواند .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از {بناتى} زنان قوم باشند; چون پيامبران به منزله پدر براى امت خويشند. بعلاوه بسيار بودن تعداد كسانى كه به منزل حضرت لوط(ع) هجوم آورده بودند و محدود بودن دختران آن حضرت، مى تواند مؤيد اين نظريه باشد.

10- { عن أحدهما : . . . ثم عرض عليهم بناته نكاحاً . . . ;

از امام باقر يا امام صادق(ع) روايت شده است: لوط(ع) دختران خود را براى ازدواج به قوم خود پيشنهاد كرد. ..}.

ازدواج در دين لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 11

11_ جواز ازدواج زنان مؤمن با مردان كافر در شريعت حضرت لوط ( ع )

ه_ؤلاء بناتى هنّ

أطهر لكم

جمله {فأسر بأهلك . .. إلا امرأتك} حاكى است كه دختران حضرت لوط(ع) از مؤمنان به او بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 4

4- ازدواج زن و مرد ، راه مقبول در شريعت حضرت لوط ( ع ) و وسيله طبيعى و شايسته براى ارضاى غريزه جنسى

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

استقامت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 168 - 1،2

1 - تسليم نشدن لوط ( ع ) در برابر تهديد هاى قوم منحرف خويش

قال إنّى لعملكم من القالين

{قلا} (مصدر {قالين}) به معناى بغض و دشمنى است. برداشت ياد شده با توجه به اقدام لوط(ع) به اظهار تنفر نسبت به كردار قومش _ على رغم تهديد اكيد آنان به اخراج و تبعيد وى _ به دست مى آيد.

2 - حضرت لوط ( ع ) _ به رغم تهديد شدن به تبعيد _ تنفر و دشمنى خود را با كردار زشت قوم خود اعلام كرد و بر آن تأكيد ورزيد .

قال إنّى لعملكم من القالين

استمداد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 1

1 - لوط ( ع ) ، به دنبال واكنش منفى قوم اش به دعوت وى ، از خداوند براى غلبه برآنها ، استمداد طلبيد .

قال ربّ انصرنى على القوم المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 3

3 - دعاى لوط ( ع ) براى يارى اش ، از سوى

خدا اجابت شد و فرشتگانى از جانب خداوند ، براى در هم كوبيدن قوم لوط ، گسيل شدند .

قال ربّ انصرنى . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه

اطاعت از لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 4

4 - لوط ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى وى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتّقواللّه} بر {إنّى لكم رسول أمين} بيانگر مطلب ياد شده است.

اطمينان به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 8

8_ فرشتگان مأمور عذاب ، به لوط ( ع ) اطمينان دادند كه مهاجمان ، به او دسترسى پيدا نخواهند كرد و گزندى متوجه وى نخواهد شد .

قالوا ي_لوط إنا رسل ربك لن يصلوا إليك

اظهار خيرخواهى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 5

5 - تصريح لوط ( ع ) بر خيرخواهى خود و تضمين منافع ثموديان در پرتو رسالت وى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} (براى شما) به دست مى آيد.

اعتراض به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) به خاطر دفاع از مهمانانش ، مورد اعتراض قوم خود قرار گرفت .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون . .. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

اعتماد به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 2

2 - دعوت لوط ( ع ) از قوم خود به پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون . إنّى لكم رسول أمين

واژه {أمين} مى تواند از ريشه {أمن} و به معناى {مأمون} (فرد مورد اعتماد) باشد. اين تعبير، بيان دعوتى است از سوى لوط(ع) كه بايد قومش به او اعتماد كنند، به سخنانش گوش فرادهند و هشدارهايش را جدى بگيرند.

اقليت مؤمنان به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 12

12_ از ميان قوم لوط ، تنها خانواده اش به او ايمان آورده و از تبه كارى ها و گناهان آن قوم منزّه بودند .

كانوا يعملون السيئات . .. فأسر بأهلك بقطع من الّيل ... إلاّ امرأتك

اكثريت مخالفان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 5

5 _ ياران و همگامان لوط در مقايسه با مخالفان وى بسيار اندك بودند .

قالوا أخرجوهم من قريتكم

تصميم و پيشنهاد اخراج لوط و يارانش حكايت از آن دارد كه ياران وى در مقايسه با مخالفان او بسيار اندك بودند، ورنه چنين پيشنهادى طبيعى به نظر نمى رسيد.

امانتدارى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 3،6

3 - تأكيد لوط ( ع ) بر امانت دارى خويش در ابلاغ پيام الهى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه كلمه {أمين} از ريشه {أمانة} (مقابل {خيانة}) مشتق شده باشد.

6 - لوط ( ع )

، شخصيتى خوشنام و امانت دار در ميان قوم خود

إنّى لكم رسول أمين

تأكيد لوط(ع) بر امين بودن خود، در صورتى ثمربخش است كه وى از پيشينه اى همراه با خوشنامى و امانت دارى برخوردار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 4

4 - لوط ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى وى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتّقواللّه} بر {إنّى لكم رسول أمين} بيانگر مطلب ياد شده است.

امدادگران به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 1

1 - فرستادگان خداوند براى يارى لوط ( ع ) ، ابتدا ، نزد ابراهيم ( ع ) رفتند و مأموريت خود را به او اعلام كردند .

قال ربّ انصرنى . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه

امنيت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 8

8_ فرشتگان مأمور عذاب ، به لوط ( ع ) اطمينان دادند كه مهاجمان ، به او دسترسى پيدا نخواهند كرد و گزندى متوجه وى نخواهد شد .

قالوا ي_لوط إنا رسل ربك لن يصلوا إليك

انبياى قبل از لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 1

1- حضرت نوح ( ع ) ، پيامبرى كه پيش از حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) مى زيست .

و نوحًا إذ نادى من قبل

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه

مراد از {من قبل} به قرينه آيات پيشين _ كه در باره حضرت ابراهيم و لوط(ع) بود _ زمان قبل از حضرت ابراهيم و لوط(ع) است.

اندوه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 4

4_ لوط ( ع ) با ورود فرشتگان ، عرصه را بر خويشتن تنگ ديد و ناراحتى و اندوه وى را فرا گرفت .

و لما جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

{ذرعاً} - كه به معناى كشيدن ذراع دست است - تمييزى مبدل از فاعل مى باشد. بنابر اين {ضاق بهم ذرعاً}; يعنى، ضاق ذرعه (تنگ شد ذراع دستش به سوى آنان) و تنگ شدن ذراع به طرف كسى يا چيزى مَثَل است براى كسى كه از انجام كارى ناتوان است و بدان دست رسى ندارد. {سىءَ} فعل مجهول {ساء} (ناراحتش كرد) است و {باء} در {بهم} سببيه است. بنابراين {سىء بهم} يعنى به سبب (آمدن) آنها براى لوط ناراحتى ايجاد شد.

انذارهاى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 3

3- حضرت لوط ( ع ) پيش از فرا رسيدن عذاب الهى بر قومش ، آنان را به چنين سرنوشتى هشدار داده بود .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

مقصود از {ما} در جمله {بما كانوا فيه يمترون} عذاب است. بنابراين ترديد كردن قوم لوط درباره عذاب الهى، بيانگر اين نكته است كه: آنان نسبت به عذابْ انذار و تهديد شدند و به اندازه كافى با آنان اتمام حجت شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13

- شعراء - 26 - 173 - 5

5 - محوريت انذار و اخطار در تبليغات لوط ( ع )

و أمطرنا عليهم مطرًا فساء مطر المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 58 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم لوط ، پس از انذار و اتمام حجت بر آنان بود .

فساء مطر المنذرين

قيد {منذرين} بيانگر آن است كه پيش از نزول عذاب، هشدارهاى لازم به آنان داده شده و حجت خدا بر ايشان تمام شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 36 - 1

1 - نزول عذاب بر قوم لوط ، از پى انذار هاى مكرر لوط ( ع ) به ايشان درباره انتقام سخت الهى

و لقد أنذرهم بطشتنا

ذيل آيه شريفه (فتماروا بالنّذر)، قرينه است بر اين كه انذار لوط(ع) نسبت به قومش، به صورت مكرر رخ داده بود.

اهانت به مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 5

5- برخورد قوم لوط با مهمانان حضرت لوط ( ع ) ، برخوردى اهانت آميز و آبرو برانداز بود .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 1

1 - جسارت قوم لوط تا سرحد تلاش ، براى در اختيار گرفتن و آلوده ساختن ميهمانان پيامبر خويش

و لقد رودوه عن ضيفه

ايمان خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 12

12_ از ميان قوم لوط ، تنها

خانواده اش به او ايمان آورده و از تبه كارى ها و گناهان آن قوم منزّه بودند .

كانوا يعملون السيئات . .. فأسر بأهلك بقطع من الّيل ... إلاّ امرأتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 5

5 - خانواده و كسان لوط ( ع ) ، تنها مؤمنان به وى و پيراسته از كردار زشت قوم لوط

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

از اين كه لوط(ع) تنها براى خود و كسانش در خواست نجات كرد، روشن مى شود كه تنها آنان به وى ايمان آورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 3،4

3 - خاندان لوط ، هم عقيده با وى ، پاكدامن و مخالف انحراف هاى جامعه خويش

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

4 - ايمان نياوردن هيچ فردى از جامعه به لوط ( ع ) ، جز افراد خانواده وى

قالو أخرجوا ءال لوط من قريتكم

مخالفان لوط به جاى اين كه بگويند: پيروان لوط را اخراج كنيد، گفتند: خانواده وى را بيرون كنيد و اين نشان مى دهد كه جز خانواده اش كسى به وى ايمان نياورده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 3

3 - تمامى اعضاى خاندان لوط ، به جز همسر او ، مؤمن بودند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه عذاب به جهت كفر است، پس نجات خاندان لوط دليل ايمان شان و عذاب همسر لوط به نشانه كفر او

است.

ايمان خويشاوندان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 3

3 _ از ميان قوم لوط تنها خانواده و بستگانش به وى ايمان آوردند .

فانجينه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 6

6 - از خويشاوندان لوط افرادى به وى ، ايمان آورده بودند .

لننجّينّه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 15

15 - جمعى از خويشان لوط ( ع ) به وى ، ايمان آورده بودند .

إنّا منجّوك و أهلك

ايمان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 1،2

1 - حضرت لوط ( ع ) به دعوت ابراهيم ( ع ) در پى فراخوانى او به توحيد ، ايمان آورد .

و إبرهيم إذ قال لقومه اعبدوا اللّه . .. فأمن له لوط

2 - حضرت لوط ( ع ) پس از ايمان آوردن به حضرت ابراهيم ( ع ) تصميم گرفت به سرزمين ديگرى هجرت كند .

فأمن له لوط و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

بنابراين احتمال كه مرجع ضمير فاعلى {قال} به قرينه {فآمن له لوط} حضرت لوط(ع) باشد، نكته بالا، قابل استفاده است.

بلوغ دختران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 6

6_ حضرت لوط ( ع ) ، دخترانى متعدد و آماده ازدواج داشت .

ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم

بى تأثيرى تبليغ لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 9

9- جامعه فاسد و ناپاك قوم لوط ، از دعوت و تبليغ آن حضرت تأثير نپذيرفتند .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

بى تأثيرى تلاش لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 9

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

بى تأثيرى مواعظ لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 2

2 - خيره سرى و مقاومت قوم لوط ، در برابر نصيحت هاى وى

قالوا . .. لتكوننّ من المخرجين

بى ياورى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 80 - 1

1_ حضرت لوط ( ع ) ، خويشتن را در مقابله با مهاجمان تبه كار ، ناتوان و بى ياور ديد .

قال لو أن لى بكم قوّة أو ءاوى إلى ركن شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 4

4 - لوط پيامبر ( ع ) ، تنها و بدون پشتيبان در ميان قوم فسادگر خويش

و لقد رودوه عن ضيفه

از اين كه مخالفان لوط(ع) جرأت مراجعه به آن حضرت براى امرى ناشايست را پيدا كردند و كسى هم جز خداوند از ايشان حمايت نكرد، مطلب بالا استفاده مى شود.

پاكى خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 -

3

3- پاكى خاندان لوط ( ع ) و دورى از هرگونه جرم و تبه كارى ، عامل نجات همه آنان از عذاب الهى

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

پاكى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 3،4،7،8

3 _ پاك زيستى لوط و همراهانش ، موجب رنجش قوم وى و عاملى براى پيشنهاد اخراج ايشان از ديارشان شد .

أخرجوهم من قريتكم إنهم اناس يتطهرون

4 _ لوط در پاك زيستى و تنزه از اعمال زشت و مبارزه با كردار هاى ناپسند ، داراى همگامان و يارانى متعدد بود .

و ما كان جواب قومه إلا أن قالوا أخرجوهم من قريتكم إنهم أناس يتطهرون

ضماير جمع در جمله {اخرجوهم . .. } و نيز آوردن كلمه {اناس}، حكايت از آن دارد كه گروهى از مردم به لوط گرويده بودند و چون تصميم بر اخراج لوط و يارانش در پى اعتراضهايى كه در آيه قبل مطرح شد، گرفته شده، معلوم مى شود مؤمنان به لوط وى را در مبارزه با فسادها و مفسدان يارى مى كردند.

7 _ لوط و همراهانش ، حتى در ديدگاه مخالفان ، انسانهايى پاك و منزه از اعمال ناروا و پليد

إنهم أناس يتطهرون

8 _ قوم لوط نااميد از گرايش وى و همگامانش به منجلاب فساد ها و ارتكاب رفتار هاى پليد و ناروا

إنهم أناس يتطهرون

به كارگيرى فعل مضارع {يتطهرون} بيانگر آن است كه قوم لوط بر اين باور بودند كه پاك زيستى وى و همراهانش امرى مستمر و مداوم است.

پناه جويى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - هود - 11 - 80 - 3

3_ آرزوى لوط ( ع ) به داشتن پناهگاهى مطمئن كه بتواند مهمانانش را در پناه آن ، از تعرض تبه كاران برهاند .

قال لو . .. أو ءاوى إلى ركن شديد

پيروان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 3

3 - خاندان لوط ، هم عقيده با وى ، پاكدامن و مخالف انحراف هاى جامعه خويش

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

پيرى همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 1

1 - نجات همه خانواده لوط از عذاب الهى ، به جز همسر پير او

فنجّين_ه و أهله أجمعين إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

{عجوز} به معناى پير زن و {عجوزاً} مستثنى از {أهله} است. {غبور} (مصدر {غابرين}) نيز به معناى باقى ماندن است. بنابراين، {غابر} به كسى گفته مى شود كه همراهانش بروند و او باقى بماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 2

2 - همسر لوط به هنگام نزول عذاب ، در سن پيرى و فرسودگى قرار داشت .

إلاّ عجوزًا

{عجوز} به كسى گفته مى شود كه در سن پيرى و فرسودگى باشد و نشاط براى كار و تلاش نداشته و از آن عاجز باشد.

پيشگامى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل

، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله {إنّهم كانوا يسارعون. ..} به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

پيشنهاد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 25

25_ { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول لوط { ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم } قال : عرض عليهم التزويج ;

از امام صادق(ع) درباره سخن لوط كه فرموده: {اينها دختران منند براى شما پاكيزه ترند} روايت شده است كه فرمود: به آنان پيشنهاد ازدواج داد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 1،3،10

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به زناشويى با دخترانش به جاى همجنس بازى و تعرّض به مهمانان ، پيشنهاد كرد .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به جاى همجنس بازى به ازدواج با زنان فرا خواند .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از {بناتى} زنان قوم باشند; چون پيامبران به منزله پدر براى امت خويشند. بعلاوه بسيار بودن تعداد كسانى كه به منزل حضرت لوط(ع) هجوم آورده بودند و محدود بودن دختران آن حضرت، مى تواند مؤيد اين نظريه باشد.

10- { عن أحدهما : . . . ثم عرض

عليهم بناته نكاحاً . . . ;

از امام باقر يا امام صادق(ع) روايت شده است: لوط(ع) دختران خود را براى ازدواج به قوم خود پيشنهاد كرد. ..}.

تاريخ لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 6،7

6- حضرت ابراهيم ( ع ) و حضرت لوط ( ع ) معاصر يكديگر بودند .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط

7- حضرت ابراهيم ( ع ) و حضرت لوط ( ع ) در ميان دو قوم جدا و با فاصله جغرافيايى از هم مى زيسته اند .

قال فما خطبكم . .. إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط

تبعيد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 2،3

2 _ مبارزه لوط با برنامه هاى ضد اخلاقى قوم خويش موجب طرح پيشنهاد اخراج وى و همراهانش از ديارشان

و لوطاً إذ قال لقومه . .. قالوا أخرجوهم

پيشنهاد اخراج لوط از يكسو به مبارزات وى مرتبط شده است ; زيرا جمله {إلا أن قالوا . .. } در پاسخ تبليغات و هدايتگريهاى لوط ايراد گرديده است ; و از سوى ديگر اين پيشنهاد با جمله {انهم ... } تعليل شده است. بنابراين تصميم قوم لوط به اخراج وى و همراهانش به دو علت بوده است: يكى مبارزه وى با فسادها و ديگرى پاك زيستن وى و همراهانش.

3 _ پاك زيستى لوط و همراهانش ، موجب رنجش قوم وى و عاملى براى پيشنهاد اخراج ايشان از ديارشان شد .

أخرجوهم من قريتكم إنهم اناس

يتطهرون

تبليغ لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 3

3 - تأكيد لوط ( ع ) بر امانت دارى خويش در ابلاغ پيام الهى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه كلمه {أمين} از ريشه {أمانة} (مقابل {خيانة}) مشتق شده باشد.

تجاوز به مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 1،3

1 - جسارت قوم لوط تا سرحد تلاش ، براى در اختيار گرفتن و آلوده ساختن ميهمانان پيامبر خويش

و لقد رودوه عن ضيفه

3 - مردمان وارد بر قوم لوط ، در معرض تجاوز و بدنامى *

و لقد رودوه عن ضيفه

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعرض قوم لوط، نسبت به ميهمانان پيامبرشان، ناشى از اخلاق عمومى آنان نسبت به همه تازهواردان بوده است.

تحقير همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 4

4 - تحقير شدن همسر لوط از سوى خداوند

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

تنكير {عجوزاً}، مى تواند براى تحقير باشد.

تعدد دختران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 6

6_ حضرت لوط ( ع ) ، دخترانى متعدد و آماده ازدواج داشت .

ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 79 - 4

4_ لوط ( ع ) ، داراى دخترانى متعدد

ما لنا فى بناتك من حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 -

71 - 7

7- حضرت لوط ( ع ) پيش از هلاكت قومش ، داراى چند دختر مجرد بود .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

تقدير عذاب همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 2

2- باقى ماندن همسر لوط ( ع ) در ميان عذاب شدگان قوم لوط ، به تقدير و دستور خدا بود .

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

ترديدى نيست كه همه مقدرات به دست خداوند است و انتساب تقدير (قدّرنا) به فرشتگان، مى تواند به خاطر اين باشد كه آنان مجرى اين تقدير بوده اند.

تكفل همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 3

3 - همسران نوح و لوط پيامبر ، تحت سرپرستى و حمايت آن دو پيامبر قرار داشتند .

كانتا تحت عبدين من عبادنا

برداشت ياد شده، از تعبير {تحت عبدين} استفاده شده است.

تلاش لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 4

4 - تلاش پيگير و مجدّانه لوط ( ع ) ، در مبارزه با انحراف ( هم جنس گرايى ) قوم خويش

قالوا لئن لم تنته ي_لوط لتكوننّ من المخرجين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 5

5 - تلاش لوط ( ع ) براى حمايت از ميهمانانش در برابر قوم آلوده و فسادگر خويش

و لقد رودوه عن ضيفه

{مراوده} به معناى تنازع ميان دو فرد است كه هر يك، خلاف خواست ديگرى را دنبال مى كند (مفردات راغب).

تمدن در دوران

لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 2

2- وجود شهر و تمدن شهرى در عصر حضرت لوط ( ع )

و جاء أهل المدينة

تنزيه خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 12

12_ از ميان قوم لوط ، تنها خانواده اش به او ايمان آورده و از تبه كارى ها و گناهان آن قوم منزّه بودند .

كانوا يعملون السيئات . .. فأسر بأهلك بقطع من الّيل ... إلاّ امرأتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 1،3

1- خاندان لوط ( ع ) ، از هرگونه جرم و تبه كارى منزه و پاك بودند .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط

3- پاكى خاندان لوط ( ع ) و دورى از هرگونه جرم و تبه كارى ، عامل نجات همه آنان از عذاب الهى

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 5

5 - خانواده و كسان لوط ( ع ) ، تنها مؤمنان به وى و پيراسته از كردار زشت قوم لوط

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

از اين كه لوط(ع) تنها براى خود و كسانش در خواست نجات كرد، روشن مى شود كه تنها آنان به وى ايمان آورده بودند.

تنهايى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 5

5 - لوط ( ع ) در مبارزه

اش با كردار هاى زشت قوم خود ، تنها بود .

قال ربّ انصرنى على القوم المفسدين

ضمير مفعولى {نى} در دعاى لوط(ع)، حكايت از تنهايى آن حضرت در مبارزه با فحشا مى كند.

توحيد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 1

1 - حضرت لوط ( ع ) به دعوت ابراهيم ( ع ) در پى فراخوانى او به توحيد ، ايمان آورد .

و إبرهيم إذ قال لقومه اعبدوا اللّه . .. فأمن له لوط

توطئه تبعيد خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 2

2 - تصميم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعيد لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار هاى خيرخواهانه او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

توطئه تبعيد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 2

2 - تصميم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعيد لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار هاى خيرخواهانه او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

تهديد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 1

1 - تهديد شدن لوط ( ع ) از سوى قوم خود ، به اخراج و تبعيد در صورت دست برنداشتن از تبليغ

قالوا لئن لم تنته . .. من المخرجين

ضمير فاعل در {قالوا} به قوم لوط باز مى گردد {إنتهاء}

(مصدر تنته) يعنى دست برداشتن و پايان دادن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 168 - 1،2

1 - تسليم نشدن لوط ( ع ) در برابر تهديد هاى قوم منحرف خويش

قال إنّى لعملكم من القالين

{قلا} (مصدر {قالين}) به معناى بغض و دشمنى است. برداشت ياد شده با توجه به اقدام لوط(ع) به اظهار تنفر نسبت به كردار قومش _ على رغم تهديد اكيد آنان به اخراج و تبعيد وى _ به دست مى آيد.

2 - حضرت لوط ( ع ) _ به رغم تهديد شدن به تبعيد _ تنفر و دشمنى خود را با كردار زشت قوم خود اعلام كرد و بر آن تأكيد ورزيد .

قال إنّى لعملكم من القالين

تهديدهاى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 9

9 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به خاطر ارتكاب عمل لواط ، راهزنى و ارتكاب علنى منكر ، به عذاب الهى وعده داد .

أئنّكم لتأتون الرجال . .. فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

تهمت دروغگويى به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 43 - 3

3 - مخالفت همگانى قوم لوط با رسالت او و دروغگو خوانده شدن وى از سوى آنان

و قوم إبرهيم و قوم لوط

جاسوسى همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 23

23_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالى بعث أربعة أملاك

فى إهلاك قوم لوط . . . فأتوا لوطاً . . . فسلّموا عليه . . . فقال لهم : المنزل ؟ فقالوا : نعم . . . ثم مشى فلما بلغ باب المدينة . . . دخل و دخلوا معه حتى دخل منزله فلما رأتهم إمرأته . . . صعدت فوق السطح و صفقت فلم يسمعوا فدخنت فلما رأوا الدخان أقبلوا إلى الباب يهرعون . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداوند چهار فرشته براى هلاك كردن قوم لوط فرستاد . .. آنان نزد لوط رفتند و بر او سلام كردند ... لوط آنان را دعوت به منزل كرد و آنان موافقت كردند; سپس رفت تا به دروازه شهر رسيد ... او با فرشتگان وارد شهر شدند تا به منزلش وارد شد همسر لوط وقتى كه آنان را ديد ... بالاى بام رفت و دست بر هم زد، ولى قوم لوط نشنيدند. پس دود به پا كرد; همين كه آن قوم دود را ديدند شتابان به درب خانه لوط رفتند...}.

جامعه دوران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 2

2- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از جامعه آلوده خود به سرزمينى بركت خيز هجرت كردند .

إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

جرم خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم

أُناس يتطهّرون

عبارت {إنّهم أُناس} تعليل براى حكم اخراج است.

جرم لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت {إنّهم أُناس} تعليل براى حكم اخراج است.

حامى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 6

6 - حمايت خداوند از لوط ( ع ) و ميهمانان آن حضرت در برابر بدخواهى هاى قومش

و لقد رودوه عن ضيفه فطمسنا أعينهم

حامى مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 6

6 - حمايت خداوند از لوط ( ع ) و ميهمانان آن حضرت در برابر بدخواهى هاى قومش

و لقد رودوه عن ضيفه فطمسنا أعينهم

حمايت از لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 6،10

6_ لوط ( ع ) تحت تربيت خداوند و برخوردار از حمايت او بود .

إنا رسل ربك

برداشت فوق ، از {ربك} (مدبر و مربى تو) استفاده شده است.

10_ فرشتگان ، از دست يافتن تبه كاران به خانه لوط ( ع ) جلوگيرى كردند .

إنا رسل ربك لن يصلوا إليك فأسر بأهلك

خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 11

11_ فرشتگان ، از لوط ( ع ) خواستند تا خانواده خويش را شبانه از منطقه قومش خارج

سازد .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

{اسراء} (مصدر اَسرِ) به معناى كوچ كردن شبانه است و {باء} در {بأهلك} براى تعديه مى باشد و {ال} در {الليل} عهد حضورى است. بنابراين معناى جمله {فأسر ...} چنين مى شود: [اى لوط!] خانواده خويش را در پاره اى از اين شب كوچ ده.

خانواده لوط(ع) و گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 1

1- خاندان لوط ( ع ) ، از هرگونه جرم و تبه كارى منزه و پاك بودند .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط

خواسته هاى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 7،17

7_ لوط ( ع ) ، با پيشنهاد ازدواج مهاجمان با دخترانش ، از آنان خواست تا از كردار ناشايست لواط و تعرض به مهمانانش برحذر باشند .

ي_قوم ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم

17_ لوط ( ع ) از مهاجمان تبه كار خواست تا متعرض مهمانانش نشده و او را خوار و بى مقدار نسازند .

و لاتخزون فى ضيفى

اخزاء (مصدر لاتخزون) به معناى خوار ساختن و رسوا كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 25

25_ لوط ( ع ) از فرشتگان خواست تا در عذاب قومش تعجيل كنند . *

إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب

استفهام در {أليس . ..} تقريرى است و هدف از آن، اقرار و اعتراف مخاطب به مضمون جمله اى است كه پس از آن واقع مى شود. اقرار و اعتراف گرفتن از لوط(ع) بر اينكه هنگام

فرا رسيدن عذاب قومش نزديك است، مى رساند كه وى خواهان تعجيل در عذاب آن قوم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 62 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) پس از ورود فرشتگان به محضر ايشان ، از آنان خواستار معرفى خود گرديد .

قال إنكم قوم منكرون

عبارت فوق اگرچه اخبارى است، ولى كنايه از درخواست معرفى است و جواب ملائكه _ كه در آيه بعد آمده است _ مؤيد نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 4

4- قوم لوط در پاسخ به درخواست حضرت لوط ( ع ) مبنى بر اجتناب از هتك آبروى وى ، خود او را مقصر اصلى آن معرفى كردند .

فلاتفضحون . .. و لاتخزون. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

اينكه قوم لوط در جواب درخواست او براى اجتناب از ايجاد فضاحت و آبروريزى گفتند: تو را از پيش از پذيرش هرگونه مهمان بيگانه منع كرده بوديم، حكايت از اين نكته مى كند كه آنان با اين بيان، مى خواستند مقصر اصلى چنين عملى را خود او معرفى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 4

4 - لوط ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى وى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتّقواللّه} بر {إنّى لكم رسول أمين} بيانگر مطلب ياد شده است.

خوشنامى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 162 -

6

6 - لوط ( ع ) ، شخصيتى خوشنام و امانت دار در ميان قوم خود

إنّى لكم رسول أمين

تأكيد لوط(ع) بر امين بودن خود، در صورتى ثمربخش است كه وى از پيشينه اى همراه با خوشنامى و امانت دارى برخوردار باشد.

خويشاوندى لوط(ع) با قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 1

1 - لوط ( ع ) ، پيامبرى از نژاد قوم خود و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم لوط

قيد {أخوهم} مى تواند براى بيان پيوند خويشاوندى نسبى لوط(ع) با قومش باشد. و نيز مى تواند تعبيرى كنايى از شفقت و دلسوزى آن حضرت نسبت به آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 13 - 3

3_ لوط پيامبر ، داراى خويشاوندى با قوم مورد دعوت خويش *

كذّبت قبلهم . .. و إخون لوط

واژه {إخوان} مى رساند كه ميان لوط و قومش، روابط خويشاوندى بوده است.

خيانت به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 7،8

7 - خيانت همسران نوح و لوط به شوهران خود

فخانتاهما

8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .

خيانت همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 7،9

7 - خيانت همسران نوح و لوط به شوهران خود

فخانتاهما

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

خيرخواهى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 2

2 - تصميم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعيد لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار هاى خيرخواهانه او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

درخواست نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 2،7

2 - التجاى لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نجات خود و نزديكانش از شر كردار منحرفان

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

7 - دعا والتجاى حضرت لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نجات خود و كسانش از پى آمد هاى سوء كردار قوم خود ( عذاب )

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مضافى در تقدير باشد (من وبال ما يعملون); يعنى، پروردگارا! من و كسانم را از وزر و وبال عمل آنان نجات بخش. گفتنى است آيه بعد _ كه نجات لوط و اهلش رااز عذاب مطرح مى كند _ تأييد كننده همين برداشت است.

درخواست نجات لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 2،7

2 - التجاى لوط

( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نجات خود و نزديكانش از شر كردار منحرفان

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

7 - دعا والتجاى حضرت لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نجات خود و كسانش از پى آمد هاى سوء كردار قوم خود ( عذاب )

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مضافى در تقدير باشد (من وبال ما يعملون); يعنى، پروردگارا! من و كسانم را از وزر و وبال عمل آنان نجات بخش. گفتنى است آيه بعد _ كه نجات لوط و اهلش رااز عذاب مطرح مى كند _ تأييد كننده همين برداشت است.

درماندگى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 1

1_ مهمانان لوط ، در پى مشاهده درماندگى او در برابر مهاجمان ، ماهيت خويش ( فرشته بودن ) را براى لوط فاش ساختند .

قال لو أن لى بكم قوّة . .. قالوا ي_لوط إنا رسل ربك

دعاى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 2،7

2 - التجاى لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نجات خود و نزديكانش از شر كردار منحرفان

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

7 - دعا والتجاى حضرت لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نجات خود و كسانش از پى آمد هاى سوء كردار قوم خود ( عذاب )

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مضافى در تقدير باشد (من وبال ما يعملون); يعنى، پروردگارا! من

و كسانم را از وزر و وبال عمل آنان نجات بخش. گفتنى است آيه بعد _ كه نجات لوط و اهلش رااز عذاب مطرح مى كند _ تأييد كننده همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 1

1 - لوط ( ع ) ، به دنبال واكنش منفى قوم اش به دعوت وى ، از خداوند براى غلبه برآنها ، استمداد طلبيد .

قال ربّ انصرنى على القوم المفسدين

دعوتهاى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 14

14_ لوط ( ع ) ، از مهاجمان تبه كار خواست تا از خدا پروا كنند و متعرض مهمانانش نشوند .

فاتقوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را در برابر تجاوز به مهمانانش ، به رعايت تقواى الهى فرا خواند .

و اتقوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 2

2 - دعوت لوط ( ع ) از قوم خود به پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون . إنّى لكم رسول أمين

واژه {أمين} مى تواند از ريشه {أمن} و به معناى {مأمون} (فرد مورد اعتماد) باشد. اين تعبير، بيان دعوتى است از سوى لوط(ع) كه بايد قومش به او اعتماد كنند، به سخنانش گوش فرادهند و هشدارهايش را جدى بگيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 -

163 - 1

1 - دعوت مجدد لوط ( ع ) از قوم خود ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

دلدارى ملائكه به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 9

9 - فرشتگان ، به لوط ( ع ) براى بر طرف كردن دلهره و هراس او ، دلدارى دادند .

و قالوا لاتخف و لاتحزن

دلسوزى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 2

2 - سخن دلسوزانه لوط ( ع ) با قوم خود ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد) حكايت از مطلب ياد شده دارد.

ذكر قصه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 2

2 - رسالت لوط و مبارزات او با زشت كردارى هاى قومش ، شايان ياد و يادآورى

و لوطًا إذ قال لقومه

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {لوطاً} مفعول {اذكر} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 3

3 - سرگذشت لوط ( ع ) ، در مبارزه بر ضد فحشا ، پندآموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و لوطًا إذ قال

{لوطاً} احتمال دارد كه عطف به آيه چهارده باشد و احتمال دارد كه مفعول فعل مقدّر {اذكر} باشد. بنابر احتمال دوم، نكته بالا قابل استفاده است.

رجوع

به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 6

6- منزل حضرت لوط ( ع ) ، محل مراجعه مردم از شهر ها و مناطق مختلف و اقوام گوناگون

قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

{عالم} به معناى همه خلق و يا دسته اى از موجودات است. جمع آمدن آن (عالمين) براى بيان استغراق و شمول تمامى اصناف موجودات جهان است و مقصود از آن در اين آيه، همه مردم از تمامى اقوام و قبايل دور و نزديك است.

رد ازدواج با دختران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 79 - 3

3_ گرايش به لواط و همجنس بازى و عدم اشتياق به زنان ، دليل هاى قوم تبهكار لوط براى نپذيرفتن پيشنهاد حضرت لوط ( ازدواج با دختران او و تعرض نكردن به مهمانان )

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك لتعلم ما نريد

رد پيشنهاد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 79 - 1،3

1_ تبه كاران قوم لوط ، پيشنهاد او ( ازدواج با دخترانش و ترك تعرض به مهمانان ) را نپذيرفتند .

ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم . .. قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق

3_ گرايش به لواط و همجنس بازى و عدم اشتياق به زنان ، دليل هاى قوم تبهكار لوط براى نپذيرفتن پيشنهاد حضرت لوط ( ازدواج با دختران او و تعرض نكردن به مهمانان )

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك لتعلم ما نريد

رذايل اخلاقى همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 2،7،8،9

2 - همسران نوح و لوط پيامبر ، نمونه بارز و مثال زدنى ، براى جريان كفر و نفاق اند .

ج_هد الكفّار و المن_فقين . .. ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط

7 - خيانت همسران نوح و لوط به شوهران خود

فخانتاهما

8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

رسالت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 1

1 - تأكيد لوط ( ع ) بر رسالت الهى خويش براى قومش

إنّى لكم رسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 2

2 - لوط ( ع ) ، پيامبرى بود كه تعاليم ابراهيم ( ع ) را ترويج مى كرد .

قال ربّ انصرنى . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى

اين كه فرستادگان خداوند براى درهم كوبيدن شهر قوم لوط(سدوم)، نزد ابراهيم(ع) رفتند و با او مأموريت خود را در ميان گذاشتند، نشان مى دهد

كه ابراهيم(ع) پيامبرِ صاحب شريعت بوده و لوط(ع) تعاليم او را تبليغ مى كرده است.

رسالت مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 2

2_ فرشتگانِ ميهمان بر لوط ( ع ) ، حامل پيامهايى از ناحيه خداوند براى او بودند .

قالوا ي_لوط إنا رسل ربك

برداشت فوق ، از اينكه فرشتگان خود را به عنوان پيام آوران الهى (رسل ربك) معرفى كردند ، استفاده مى شود.

روزهاى سخت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 6

6_ لوط ( ع ) روز ورود فرشتگان را روزى سخت با وضعيتى پيچيده و دشوار ارزيابى كرد .

و قال ه_ذا يوم عصيب

عصيب به معناى دشوارى و سختى است و اصل آن از عَصْب به معناى بستن است. گويا بدان جهت روز سخت را {يوم عصيب} مى گويند كه شرّ و دشوارى آن برخى بر برخى ديگر پيچيده است (برگرفته شده از مجمع البيان).

روش برخورد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 12،13

12_ لوط ( ع ) ، با تحريك عواطف مهاجمان و اظهار شفقت به ايشان ، درصدد بازدارى آنان از تعرّض به ميهمانان خويش برآمد .

قال ي_قوم . .. فاتقوا الله و لاتخزون فى ضيفى أليس منكم رجل رشيد

13_ ملاطفت لوط ( ع ) با قوم خويش ، حتى به هنگامى كه از ناحيه آنان در فشار و آزار بود .

قال ه_ذا يوم عصيب . .. قال ي_قوم ه_ؤلاء بناتى

لوط با گفتن {يا قوم} (اى مردم من)

و پيشنهاد ازدواج با دخترانش ، لطف و عنايت خويش را به مردمان ابراز مى دارد و اين در زمانى است كه حضرت لوط(ع) آن را روزى سخت و دشوار ارزيابى كرد.

روش تبليغ لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 2

2 - سخن دلسوزانه لوط ( ع ) با قوم خود ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد) حكايت از مطلب ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 5

5 - محوريت انذار و اخطار در تبليغات لوط ( ع )

و أمطرنا عليهم مطرًا فساء مطر المنذرين

زمين در دوران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 9

9 - در دوران لوط ( ع ) ، مناطق وسيعى از كره زمين ، منطقه زيستى انسان ها بود و لوط ( ع ) از آنها آگاهى داشت .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

سخاوت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 7

7_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . و كان لوط إبن خالة ابراهيم و كانت إمرأة ابراهيم سارة اُخت لوط و كان لوط و ابراهيم نبيين مرسلين منذرين و كان لوط رجلاً سخياً كريماً يقرى الضيف إذا نزل به و يحذّرهم قومه . .

. ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. لوط پسر خاله ابراهيم و ساره همسر ابراهيم خواهر لوط بود. لوط و ابراهيم هر دو پيغمبر مرسل و انذاركننده بودند و لوط مردى سخاوتمند و كريم بود و از ميهمانى كه بر او وارد مى شد پذيرايى مى كرد و ميهمانان را از قوم خود برحذر مى داشت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 8

8- { قال أبوجعفر ( ع ) : . . . و كان لوط رجلاً سخياًكريماً يقرى الضيف إذا نزل به و يحذرهم قومه ، قال : فلمّا رأى قوم لوط ذلك منه قالوا له : إنا ننهاك عن العالمين لاتقرى ضيفاً ينزّل بك ، إن فعلت فضحنا ضيفك الذى ينزل بك و أخزيناك . . . ;

امام باقر(ع) فرمود:. .. لوط(ع) مردى سخاوتمند و بزرگوار بود از مهمانانى كه بر او وارد مى شدند، پذيرايى مى كرد و آنان را از قوم خود برحذر مى داشت.[امام باقر(ع)] فرمود: هنگامى كه قوم لوط اين ميهمان پذيرى را ديدند، به آن حضرت گفتند: ما تو را از پذيرش هر مهمانى برحذر داشتيم و گفتيم: هيچ يك از ميهمانانى را كه بر تو وارد مى شوند، نپذير كه اگر پذيرفتى، مهمانانت را مفتضح و تو را خوار خواهيم كرد...}.

سرزنش لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) به خاطر پذيرش مهمان بيگانه و حمايت از آن ، مورد سرزنش قومش قرار گرفت .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى .

.. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

سرزنشهاى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 6،8

6 _ لوط با توصيف لواط به عنوان كردارى بسيار زشت ، قوم خويش را به سبب ارتكاب آن نكوهش كرد .

أتأتون الفحشة

{فاحشة} به عمل بسيار شنيع گفته مى شود. استفهام در جمله {أتأتون ... } انكار توبيخى است.

8 _ لوط ( ع ) با توصيف قومش به عنوان اولين مبتلايان به لواط ، آنان را توبيخ كرد .

أتأتون الفحشة ما سبقكم بها من أحد من العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 6

6 - قوم لوط ، مورد سرزنش وى به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

استفهام در جمله{ألا تتّقون} مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 165 - 2

2 - قوم لوط ، مورد اعتراض و توبيخ او ، به خاطر انحراف جنسى

أتأتون الذكران من الع_لمين

استفهام در {أتأتون الذكران} براى توبيخ و سرزنش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 1

1 - قوم لوط ، مورد سرزنش وى به خاطر انحراف از مسير طبيعى در ارضاى غرايز جنسى

و تذرون ما خلق لكم ربّكم من أزوجكم

{وَذْر} (مصدر {تذرون}) به معناى ترك كردن و واگذاشتن است. {من أزواجكم} بيانگر مراد از {ما} در {ما خلق لكم} {زوج} (مفرد {أزواج})به معناى جفت و همسر است. {عدوان} (مصدر {عادون}) نيز مرادف تعدى و

تجاوز است; يعنى، {و آنچه را پروردگارتان براى شما آفريده است (همسرانتان) وامى گذاريد؟ نه بلكه شما گروهى تجاوزپيشه ايد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 3

3 - قوم لوط ، مورد نكوهش و سرزنش او به خاطر كردار زشتشان

إذ قال لقومه أتأتون الف_حشة

استفهام در {أتأتون الف_حشة} براى توبيخ و سرزنش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 5

5 - لوط ( ع ) قوم خود را به خاطر همجنس بازى ( لواط ) ، مورد سرزنش قرار داد .

و لوطًا إذ قال . .. إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد

سوگند به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 72 - 3

3- سوگند خداوند به جان لوط ( ع ) بر اينكه قوم او مردمى سرمست و متحيرند .

لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله {لعمرك . ..} ادامه سخنان ملائكه خطاب به حضرت لوط(ع) باشد.

شبهه افكنى در انذارهاى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 36 - 2

2 - روى آوردن قوم لوط ، به جدال و تشكيك نسبت به انذار ها ; بجاى حق پذيرى

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

شك به انذارهاى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 4

4- قوم لوط ، نسبت به هشدار هاى حضرت لوط ( ع ) مبنى بر نزول

عذاب الهى ( استيصال ) بر آنان ، پيوسته در شك و ترديد بسر برده و ايمان نداشتند .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

شكرگزارى خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 2

2 - شكرگزارى لوط ( ع ) و خاندان مؤمن ايشان ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت و لطف ويژه خداوند و نجات يافتن از مهلكه عذاب

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

شكرگزارى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 2

2 - شكرگزارى لوط ( ع ) و خاندان مؤمن ايشان ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت و لطف ويژه خداوند و نجات يافتن از مهلكه عذاب

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

شهرنشينى در دوران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 2

2- وجود شهر و تمدن شهرى در عصر حضرت لوط ( ع )

و جاء أهل المدينة

صداقت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 4

4 - لوط ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى وى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتّقواللّه} بر {إنّى لكم رسول أمين} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 13

13 - قوم لوط ، درباره صداقت لوط ( ع ) و وعده عذاب او ناباور بودند .

ائتنا بعذاب اللّه إن كنت

من الص_دقين

ضعف لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 7

7- موقعيت حضرت لوط ( ع ) در ميان قومش ضعيف بود و آنان نسبت به او گستاخ بودند .

قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

از اينكه قوم لوط آن حضرت را از تماس با ديگران نهى كردند و در موردى كه او از اين نهى تخلف ورزيد، مورد عتاب و اعتراض قرار گرفت، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

عبرت از قصه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش _ به جز همسر وى _ و هلاكت قوم زشت كردارش ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} به جريان نجات لوط(ع) و كسان وى و نيز هلاكت قوم فساد پيشه اش اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} است و نكره آمدن آن براى بيان عظمت واقعه و درسى مى باشد كه در آن نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 3

3 - سرگذشت لوط ( ع ) ، در مبارزه بر ضد فحشا ، پندآموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و لوطًا إذ قال

{لوطاً} احتمال دارد كه عطف به آيه چهارده باشد و احتمال دارد كه مفعول فعل مقدّر {اذكر} باشد. بنابر احتمال دوم، نكته بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 133 - 2

2

- سرگذشت لوط پيامبر ، درس آموز و تسلى بخش پيامبراسلام و مؤمنان

و إنّ لوطًا لمن المرسلين

يادآورى سرگذشت لوط(ع) براى پيامبراسلام و مؤمنان در شرايط دشوار مكه، بيانگر مطلب يادشده است.

عبوديت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 4

4 - حضرت نوح و لوط ( ع ) ، دو بنده صالح و شايسته خداوند

عبدين من عبادنا ص_لحين

عجز لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 6

6 - حضرت لوط ( ع ) ، در دفاعِ از ميهمانان اش در صورت تعرض قوم اش به آنها ، ناتوان بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

احساس ناتوانى لوط(ع) و تنگ ديدن عرصه بر خود، احتمال دارد به خاطر نكته ياد شده باشد.

عجله لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 24

24_ فرشتگان ، با بيان نزديك بودن زمان عذاب ، از لوط ( ع ) خواستند تا خروج خويش را به تأخير نيندازد .

فأسر بأهلك . .. إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب

جمله {إن موعدهم الصبح . ..} به منزله تعليل براى {فأسر بأهلك ...} مى باشد.

عذاب همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 5

5 _ همسر لوط با ماندن در ميان كافران به عذاب الهى گرفتار شد و به هلاكت رسيد .

إلا امرأته كانت من الغبرين

{غابر} به معناى باقى مانده است. بنابراين {كانت من الغبرين} بيانگر اين

است كه همسر لوط به جهت باقى ماندن در ميان قومش، از عذاب الهى رهايى نيافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 18

18_ همسر لوط ، بايد به عذابى كه براى قوم لوط مقدر شده بود ، گرفتار مى شد .

إنه مصيبها ما أصابهم

ضمير در {إنه} به اصطلاح ضمير شأن است و حاكى از تأكيد مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 1

1- همسر لوط ( ع ) در زمره مجرمان قوم لوط و عذاب شدگان الهى بود .

إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم . .. إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 2

2 - همسر لوط ، مخالف راه او و در زمره محكومان به عذاب

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وى _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 7

7 - ملائكه عذاب قوم لوط ، پيشاپيش از عذاب شدن همسر لوط خبر داشتند و او رااز نجات يافتگان نمى دانستند .

لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

{غابر} ماندنِ پس از سپرى شدن چيزى است كه با او بوده است (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 33 - 14

14 - فرشتگان مأمورِ عذابِ قوم لوط ، به لوط ( ع ) اعلام كردند كه او و خانواده اش ، به جز همسرش را ، از عذاب نجات خواهند داد .

إنّا منجّوك و أهلك إلاّ امرأتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 9

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

عفت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 3

3 - خاندان لوط ، هم عقيده با وى ، پاكدامن و مخالف انحراف هاى جامعه خويش

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

عقيده همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 4

4 - همسر لوط ، مخالف انديشه هاى وى و هم عقيده با قوم منحرف

فأنجين_ه و أهله إلاّامرأته

علم لدنى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) ، از علم و حكمت خدا دادى برخوردار بود .

و لوطًا ءاتين_ه حكمًا و علمًا

يكى از معانى {حكم}، حكمت است. برداشت ياد شده مبتنى براين معنا است.

علم لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 9

9 - در دوران لوط ( ع ) ، مناطق وسيعى از كره زمين ، منطقه زيستى انسان ها بود و

لوط ( ع ) از آنها آگاهى داشت .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

عمل خير لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

عوامل ترس لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 10

10 - لوط ( ع ) ، با ورود ملائكه به محضرش ، نگران شد و ترسيد .

و قالوا لاتخف و لاتحزن

عوامل نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 3

3- پاكى خاندان لوط ( ع ) و دورى از هرگونه جرم و تبه كارى ، عامل نجات همه آنان از عذاب الهى

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 2

2 - شكرگزارى لوط ( ع ) و خاندان مؤمن ايشان ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت و لطف ويژه خداوند و نجات يافتن از مهلكه عذاب

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

عوامل نجات لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 2

2 - شكرگزارى لوط ( ع ) و خاندان مؤمن ايشان ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت و لطف ويژه خداوند و نجات يافتن از مهلكه عذاب

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

عوامل نگرانى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 2،5،7،10،11

2 - با آمدن فرشتگان نزد لوط ( ع ) وى ، ناراحت شد و عرصه را بر خود تنگ ديد .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

{سىء} متعدى به باى سببى است. {سىء بهم} يعنى، به سبب حضور آنان، ناراحت شد. {ضاق بهم ذرعاً} به معناى تنگ شدن ذراع دست و كنايه از ناتوانى است.

5 - حضرت لوط ( ع ) ، نگران تعرض قوم اش به ميهمانان اش بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

7 - نگرانى لوط ( ع ) با ورود فرشتگان به نزد وى ، در چهره اش نمايان شد .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم . .. قالوا لاتخف

10 - لوط ( ع ) ، با ورود ملائكه به محضرش ، نگران شد و ترسيد .

و قالوا لاتخف و لاتحزن

11 - حضرت لوط ( ع ) نگران گرفتار شدن در عذاب فراگيرى بود كه براى قوم اش مقدر شده بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم . .. و قالوا لاتخف و لاتحزن إنّا منجّوك

دلدارى ملائكه به لوط(ع) و اطمينان بخشى به وى براى نجات حتمى از عذاب، مى تواند قرينه

باشد بر اين كه نگرانى لوط(ع) به خاطر نكته بالا بوده است.

فرجام همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 13

13 - هشدار خداوند ، به دو همسر خطاكار پيامبر ( حفصه و عايشه ) ، درباره سرنوشت شوم خيانت به پيامبر ( ص ) همچون سرنوشت همسران نوح و لوط

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح . .. قيل ادخلا النار مع الدخلين

يادآورى خيانت همسران دو پيامبر _ پس از نقل ماجارى توطئه دو همسر پيامبراسلام _ مى تواند هشدارى به آنان باشد.

فضايل خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 61 - 2

2- خاندان حضرت لوط ( ع ) ، برخوردار از عنايت ويژه خداوند

فلمّا جاء ءال لوط المرسلون

از ورود فرشتگان به عنوان مهمان بر خاندان لوط(ع) و نه بر خود لوط(ع) بيانگر عنايت خاص خداوند به آنان و جايگاه بلند ايشان است.

فضايل لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 4

4 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، پيامبرانى برترى يافته بر همه مردم عصر خويش

و زكريا و يحيى . .. و كلا فضلنا على العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 7

7_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . و كان لوط إبن خالة ابراهيم و كانت إمرأة ابراهيم سارة اُخت لوط و كان لوط و ابراهيم نبيين مرسلين منذرين و كان لوط رجلاً

سخياً كريماً يقرى الضيف إذا نزل به و يحذّرهم قومه . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. لوط پسر خاله ابراهيم و ساره همسر ابراهيم خواهر لوط بود. لوط و ابراهيم هر دو پيغمبر مرسل و انذاركننده بودند و لوط مردى سخاوتمند و كريم بود و از ميهمانى كه بر او وارد مى شد پذيرايى مى كرد و ميهمانان را از قوم خود برحذر مى داشت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) شخصيتى مهمان نواز و مدافع حريم مهمانان خود .

و جاء أهل المدينة يستبشرون . قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... و لاتخزون ... قال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 1،3

1- حضرت لوط ( ع ) ، از علم و حكمت خدا دادى برخوردار بود .

و لوطًا ءاتين_ه حكمًا و علمًا

يكى از معانى {حكم}، حكمت است. برداشت ياد شده مبتنى براين معنا است.

3- حضرت لوط ( ع ) از عنايت ويژه الهى برخوردار بود .

و لوطًا ءاتين_ه حكمًا و علمًا

جمله {و لوطاً آتيناه. ..} عطف بر جمله {لقد آتينا إبراهيم...} است و تقدم {لوطاً} كه مفعول فعل {آتيناه}است _ بيانگر اين نكته است كه لوط(ع) مورد عنايت ويژه خداوند بود; زيرا در آيه قبل، خداوند از لوط(ع) به تبع داستان ابراهيم(ع) ياد كرد; ولى دراين آيه به طور جداگانه از آن حضرت ياد نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 75 - 1،2،5

1- حضرت لوط

( ع ) ، مشمول رحمت خاص الهى بود .

و أدخلن_ه فى رحمتنا

2- حضرت لوط ( ع ) ، از صالحان و شايستگان بود .

إنّه من الص_لحين

5- پاكى و نجات حضرت لوط ( ع ) از آلودگى هاى قومش ، زمينه ساز برخوردارى او از رحمت خاص الهى

و لوطًا . .. نجّين_ه ... و أدخلن_ه فى رحمتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 6

6 - لوط ( ع ) ، شخصيتى خوشنام و امانت دار در ميان قوم خود

إنّى لكم رسول أمين

تأكيد لوط(ع) بر امين بودن خود، در صورتى ثمربخش است كه وى از پيشينه اى همراه با خوشنامى و امانت دارى برخوردار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 4

4 - حضرت نوح و لوط ( ع ) ، دو بنده صالح و شايسته خداوند

عبدين من عبادنا ص_لحين

فلسفه نبوت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 5

5 - بنده صالح و شايسته بودن ، مايه اصلى رسيدن پيامبران ( نوح ، لوط و . . . ) به مقام نبوّت

عبدين من عبادنا ص_لحين

توصيف حضرت نوح و لوط(ع)، به صفت {عبدصالح} _ در ميان ديگر اوصاف والاى انسانى و الهى آنان _ گوياى مطلب ياد شده است.

قبول هشدارهاى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 2

2 - دعوت لوط ( ع ) از قوم خود به پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به

او و جدى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون . إنّى لكم رسول أمين

واژه {أمين} مى تواند از ريشه {أمن} و به معناى {مأمون} (فرد مورد اعتماد) باشد. اين تعبير، بيان دعوتى است از سوى لوط(ع) كه بايد قومش به او اعتماد كنند، به سخنانش گوش فرادهند و هشدارهايش را جدى بگيرند.

قصه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 1،2،6،8

1 _ لوط ، از پيامبران و فرستادگان خداوند

و لوطا إذ قال لقومه

كلمه {لوط} مى تواند عطف بر {نوحاً} در آيه 59 باشد ; يعنى {و أرسلنا لوطاً}. و نيز مى تواند مفعولٌ به براى فعل مقدر {اذكر} باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است.

2 _ سرگذشت لوط پيامبر در مبارزه عليه فحشا و فرجام شوم قوم زشتكار او ، سرگذشتى پندآموز و شايسته يادآورى

و لوطاً إذ قال

چنانچه {لوطاً} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} باشد، كلمه {إذ} بدل اشتمال براى لوطاً است و اگر لوطاً مفعول براى {أرسلنا} گرفته شود، {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} خواهد بود، كه بر اين مبنا تقدير جمله چنين است: أرسلنا لوطاً اذكر إذ قال . .. . بنابر هر دو احتمال، لزوم يادآورى داستان لوط و قومش به دست مى آيد. گفتنى است هدف از يادآورى سرگذشت پيشينيان، عبرت آموزى و پندگيرى است.

6 _ لوط با توصيف لواط به عنوان كردارى بسيار زشت ، قوم خويش را به سبب ارتكاب آن نكوهش كرد .

أتأتون الفحشة

{فاحشة} به عمل بسيار شنيع گفته مى شود. استفهام در جمله {أتأتون ... } انكار توبيخى است.

8 _ لوط ( ع ) با توصيف قومش به عنوان

اولين مبتلايان به لواط ، آنان را توبيخ كرد .

أتأتون الفحشة ما سبقكم بها من أحد من العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 2،3،4،5،6،7

2 _ مبارزه لوط با برنامه هاى ضد اخلاقى قوم خويش موجب طرح پيشنهاد اخراج وى و همراهانش از ديارشان

و لوطاً إذ قال لقومه . .. قالوا أخرجوهم

پيشنهاد اخراج لوط از يكسو به مبارزات وى مرتبط شده است ; زيرا جمله {إلا أن قالوا . .. } در پاسخ تبليغات و هدايتگريهاى لوط ايراد گرديده است ; و از سوى ديگر اين پيشنهاد با جمله {انهم ... } تعليل شده است. بنابراين تصميم قوم لوط به اخراج وى و همراهانش به دو علت بوده است: يكى مبارزه وى با فسادها و ديگرى پاك زيستن وى و همراهانش.

3 _ پاك زيستى لوط و همراهانش ، موجب رنجش قوم وى و عاملى براى پيشنهاد اخراج ايشان از ديارشان شد .

أخرجوهم من قريتكم إنهم اناس يتطهرون

4 _ لوط در پاك زيستى و تنزه از اعمال زشت و مبارزه با كردار هاى ناپسند ، داراى همگامان و يارانى متعدد بود .

و ما كان جواب قومه إلا أن قالوا أخرجوهم من قريتكم إنهم أناس يتطهرون

ضماير جمع در جمله {اخرجوهم . .. } و نيز آوردن كلمه {اناس}، حكايت از آن دارد كه گروهى از مردم به لوط گرويده بودند و چون تصميم بر اخراج لوط و يارانش در پى اعتراضهايى كه در آيه قبل مطرح شد، گرفته شده، معلوم مى شود مؤمنان به لوط وى را در مبارزه با فسادها و مفسدان يارى مى كردند.

5 _

ياران و همگامان لوط در مقايسه با مخالفان وى بسيار اندك بودند .

قالوا أخرجوهم من قريتكم

تصميم و پيشنهاد اخراج لوط و يارانش حكايت از آن دارد كه ياران وى در مقايسه با مخالفان او بسيار اندك بودند، ورنه چنين پيشنهادى طبيعى به نظر نمى رسيد.

6 _ لوط ، پيامبرى مهاجر به ديار سدوم ، نه اهل آن سامان *

أخرجوهم من قريتكم

خداوند پيامبران پيش از لوط و پيامبر پس از وى، يعنى شعيب، را برادر قومشان خواند. ولى در مورد بعثت لوط چنين تعبيرى آورده نشد. اين مطلب مى تواند اشاره به اين باشد كه لوط از افراد امت قومش نبوده است. انتساب {قرية} به مخالفان لوط با اضافه آن به {كم} مى تواند بيانگر اين باشد كه لوط از مهاجران به آن ديار بوده است و آن ديار بنابر گفته مفسران بخشى از سرزمين كنعان بوده كه به شهر سدوم معروف بوده است.

7 _ لوط و همراهانش ، حتى در ديدگاه مخالفان ، انسانهايى پاك و منزه از اعمال ناروا و پليد

إنهم أناس يتطهرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 2،3،4،5

2 _ خداوند با خارج ساختن لوط و بستگان قومش از ديارشان ، وى را از عذاب مقدر شده براى قوم لوط نجات بخشيد .

فانجينه و أهله

چون جمله {فانجينه} در مقابل جمله {كانت من الغبرين} (همسر لوط در زمره باقى ماندگان بود) قرار گرفته است، معلوم مى شود نجات از عذاب قوم لوط در گرو خارج شدن از شهر و ديار آنان بوده است. بنابراين {فانجينه} يعنى: فانجينه باخراجنا اياه من بينهم.

3 _ از ميان

قوم لوط تنها خانواده و بستگانش به وى ايمان آوردند .

فانجينه و أهله

4 _ همسر لوط ، از زمره كافران به وى بود .

فانجينه و أهله إلا امرأته

5 _ همسر لوط با ماندن در ميان كافران به عذاب الهى گرفتار شد و به هلاكت رسيد .

إلا امرأته كانت من الغبرين

{غابر} به معناى باقى مانده است. بنابراين {كانت من الغبرين} بيانگر اين است كه همسر لوط به جهت باقى ماندن در ميان قومش، از عذاب الهى رهايى نيافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 1،2،3،4،6،9

1_ فرشتگان پس از گفتوگو با ابراهيم ( ع ) ، به ديار قوم لوط رفتند و بر حضرت لوط ( ع ) وارد شدند .

و لما جاءت رسلنا لوطًا

2_ فرشتگان ، به صورت و شكل انسان ها بر حضرت لوط ( ع ) وارد شدند .

و لما جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم

3_ لوط ( ع ) ، بى خبر از ماهيت مهمانان خويش ( فرشته بودن آنان ) و ناآگاه از مأموريت ايشان

و لما جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم . .. و قال ه_ذا يوم عصيب

4_ لوط ( ع ) با ورود فرشتگان ، عرصه را بر خويشتن تنگ ديد و ناراحتى و اندوه وى را فرا گرفت .

و لما جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

{ذرعاً} - كه به معناى كشيدن ذراع دست است - تمييزى مبدل از فاعل مى باشد. بنابر اين {ضاق بهم ذرعاً}; يعنى، ضاق ذرعه (تنگ شد ذراع دستش به سوى آنان) و تنگ شدن ذراع به طرف كسى يا چيزى مَثَل است براى

كسى كه از انجام كارى ناتوان است و بدان دست رسى ندارد. {سىءَ} فعل مجهول {ساء} (ناراحتش كرد) است و {باء} در {بهم} سببيه است. بنابراين {سىء بهم} يعنى به سبب (آمدن) آنها براى لوط ناراحتى ايجاد شد.

6_ لوط ( ع ) روز ورود فرشتگان را روزى سخت با وضعيتى پيچيده و دشوار ارزيابى كرد .

و قال ه_ذا يوم عصيب

عصيب به معناى دشوارى و سختى است و اصل آن از عَصْب به معناى بستن است. گويا بدان جهت روز سخت را {يوم عصيب} مى گويند كه شرّ و دشوارى آن برخى بر برخى ديگر پيچيده است (برگرفته شده از مجمع البيان).

9_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالى بعث اربعة أملاك فى إهلاك قوم لوط . . . فأتوا لوطاً وهو فى زراعة له قرب المدينة . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: خداوند متعال چهار فرشته براى هلاك كردن قوم لوط فرستاد . .. پس نزد لوط رفتند در حالى كه او در كشتزار خود در نزديكى شهر بود ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 7،12،13،14،23،25

7_ لوط ( ع ) ، با پيشنهاد ازدواج مهاجمان با دخترانش ، از آنان خواست تا از كردار ناشايست لواط و تعرض به مهمانانش برحذر باشند .

ي_قوم ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم

12_ لوط ( ع ) ، با تحريك عواطف مهاجمان و اظهار شفقت به ايشان ، درصدد بازدارى آنان از تعرّض به ميهمانان خويش برآمد .

قال ي_قوم . .. فاتقوا الله و لاتخزون فى ضيفى أليس منكم رجل رشيد

13_

ملاطفت لوط ( ع ) با قوم خويش ، حتى به هنگامى كه از ناحيه آنان در فشار و آزار بود .

قال ه_ذا يوم عصيب . .. قال ي_قوم ه_ؤلاء بناتى

لوط با گفتن {يا قوم} (اى مردم من) و پيشنهاد ازدواج با دخترانش ، لطف و عنايت خويش را به مردمان ابراز مى دارد و اين در زمانى است كه حضرت لوط(ع) آن را روزى سخت و دشوار ارزيابى كرد.

14_ لوط ( ع ) ، از مهاجمان تبه كار خواست تا از خدا پروا كنند و متعرض مهمانانش نشوند .

فاتقوا الله

23_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالى بعث أربعة أملاك فى إهلاك قوم لوط . . . فأتوا لوطاً . . . فسلّموا عليه . . . فقال لهم : المنزل ؟ فقالوا : نعم . . . ثم مشى فلما بلغ باب المدينة . . . دخل و دخلوا معه حتى دخل منزله فلما رأتهم إمرأته . . . صعدت فوق السطح و صفقت فلم يسمعوا فدخنت فلما رأوا الدخان أقبلوا إلى الباب يهرعون . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداوند چهار فرشته براى هلاك كردن قوم لوط فرستاد . .. آنان نزد لوط رفتند و بر او سلام كردند ... لوط آنان را دعوت به منزل كرد و آنان موافقت كردند; سپس رفت تا به دروازه شهر رسيد ... او با فرشتگان وارد شهر شدند تا به منزلش وارد شد همسر لوط وقتى كه آنان را ديد ... بالاى بام رفت و دست بر هم زد، ولى قوم لوط نشنيدند. پس دود

به پا كرد; همين كه آن قوم دود را ديدند شتابان به درب خانه لوط رفتند...}.

25_ { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول لوط { ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم } قال : عرض عليهم التزويج ;

از امام صادق(ع) درباره سخن لوط كه فرموده: {اينها دختران منند براى شما پاكيزه ترند} روايت شده است كه فرمود: به آنان پيشنهاد ازدواج داد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 79 - 1،3

1_ تبه كاران قوم لوط ، پيشنهاد او ( ازدواج با دخترانش و ترك تعرض به مهمانان ) را نپذيرفتند .

ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم . .. قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق

3_ گرايش به لواط و همجنس بازى و عدم اشتياق به زنان ، دليل هاى قوم تبهكار لوط براى نپذيرفتن پيشنهاد حضرت لوط ( ازدواج با دختران او و تعرض نكردن به مهمانان )

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك لتعلم ما نريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 80 - 1،2،3

1_ حضرت لوط ( ع ) ، خويشتن را در مقابله با مهاجمان تبه كار ، ناتوان و بى ياور ديد .

قال لو أن لى بكم قوّة أو ءاوى إلى ركن شديد

2_ آرزوى لوط ( ع ) به داشتن نيرويى براى مقابله با تبه كاران و دفاع از مهمانان خويش در برابر آنان

قال لو أن لى بكم قوّة

{لو} در جمله فوق ، حرف تمنّا و به معناى ليت (اى كاش) است.

3_ آرزوى لوط ( ع ) به داشتن

پناهگاهى مطمئن كه بتواند مهمانانش را در پناه آن ، از تعرض تبه كاران برهاند .

قال لو . .. أو ءاوى إلى ركن شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 1،2،3،7،8،10،11،12،14،15،16،17،18،19

1_ مهمانان لوط ، در پى مشاهده درماندگى او در برابر مهاجمان ، ماهيت خويش ( فرشته بودن ) را براى لوط فاش ساختند .

قال لو أن لى بكم قوّة . .. قالوا ي_لوط إنا رسل ربك

2_ فرشتگانِ ميهمان بر لوط ( ع ) ، حامل پيامهايى از ناحيه خداوند براى او بودند .

قالوا ي_لوط إنا رسل ربك

برداشت فوق ، از اينكه فرشتگان خود را به عنوان پيام آوران الهى (رسل ربك) معرفى كردند ، استفاده مى شود.

3_ فرشتگان ، فرا رسيدن زمان عذاب و كيفر قوم لوط را به حضرت لوط ( ع ) ابلاغ كردند .

إنا رسل ربك لن يصلوا إليك فأسر . .. أليس الصبح بقريب

7_ لوط ( ع ) براى دفاع از مهمانان خويش ( فرشتگان حاضر در منزلش ) آماده مبارزه و درگيرى با تبه كاران مهاجم بود .

لن يصلوا إليك

آيات پيشين بيان كرد كه مهاجمان قصد تعرض به فرشتگان را داشتند. بر اين اساس ظاهر آن بود كه فرشتگان مى گفتند: {لن يصلوا إلينا; آنان از دسترسى به ما ناتوانند}. اين جا به جايى اشاره به دو نكته دارد: يكى اينكه، تعرض به مهمان به منزله تعرض به ميزبان است و دوم اينكه، لوط(ع) آماده مبارزه بود و تا توان داشت در مقابل مهاجمان ايستادگى مى كرد.

8_ فرشتگان مأمور عذاب ، به لوط ( ع ) اطمينان دادند كه

مهاجمان ، به او دسترسى پيدا نخواهند كرد و گزندى متوجه وى نخواهد شد .

قالوا ي_لوط إنا رسل ربك لن يصلوا إليك

10_ فرشتگان ، از دست يافتن تبه كاران به خانه لوط ( ع ) جلوگيرى كردند .

إنا رسل ربك لن يصلوا إليك فأسر بأهلك

11_ فرشتگان ، از لوط ( ع ) خواستند تا خانواده خويش را شبانه از منطقه قومش خارج سازد .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

{اسراء} (مصدر اَسرِ) به معناى كوچ كردن شبانه است و {باء} در {بأهلك} براى تعديه مى باشد و {ال} در {الليل} عهد حضورى است. بنابراين معناى جمله {فأسر ...} چنين مى شود: [اى لوط!] خانواده خويش را در پاره اى از اين شب كوچ ده.

12_ از ميان قوم لوط ، تنها خانواده اش به او ايمان آورده و از تبه كارى ها و گناهان آن قوم منزّه بودند .

كانوا يعملون السيئات . .. فأسر بأهلك بقطع من الّيل ... إلاّ امرأتك

14_ لوط ( ع ) موظف بود پيش از نزول عذاب ، به طور محرمانه و بدون آگاهى قومش ، از ديار آنان خارج شود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

تأكيد فرشتگان بر اينكه لوط(ع) بايد شبانه كوچ كند، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد. گفتنى است كه اين احتمال، در صورتى موجه است كه سخن فرشتگان با لوط(ع) (فأسر ...) در شب نزول عذاب نبوده باشد; بلكه در روز قبل، آن سخن ايراد شده باشد.

15_ فرشتگان ، از لوط ( ع ) و خاندانش خواستند كه به هنگام خروج از ديارشان ، از حركت باز نايستند و به سوى خانه و كاشانه باز نگردند .

و لايلتفت منكم

أحد

16_ فرشتگان به لوط ( ع ) توصيه كردند كه همسرش را براى نجات از عذاب ، به همراه خويش كوچ ندهد .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل . .. إلاّ امرأتك

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {امرأتك} استثنا از {أهلك} باشد.

17_ از ميان خانواده لوط ( ع ) تنها همسرش به هنگام كوچ شبانه از سير باز ماند و به طرف ديار قوم لوط بازگشت .

و لايلتفت منكم أحد إلاّ امرأتك

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه {إلاّ امرأتك} استثنا از جمله {لايلتفت . ..} باشد. بر اين مبنا جمله {لايلتفت... إنه مصيبها ما أصابهم} چنين معنا مى شود: هيچ يك از شماها نبايد از سير باز ماند و به سوى خانه خود باز گردد و لكن همسرت تخلف خواهد كرد و باز خواهد گشت; زيرا بايد به عذاب گرفتار شود.

18_ همسر لوط ، بايد به عذابى كه براى قوم لوط مقدر شده بود ، گرفتار مى شد .

إنه مصيبها ما أصابهم

ضمير در {إنه} به اصطلاح ضمير شأن است و حاكى از تأكيد مى باشد.

19_ همسر لوط به او ايمان نياورد و به گناهى هم طراز گناهان قوم لوط آلوده بود .

فأسر بأهلك . .. إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم

همانندى كيفر همسر لوط با كيفر قوم لوط _ كه جمله {إنه مصيبها ما أصابهم} دلالت بر آن دارد _ حاكى است كه گناه وى نيز هم طراز گناه آن قوم بوده است. گويا وى به عملكرد آنان راضى بوده و يا به گونه اى - چنانچه در برخى روايات وارده شده_ ايشان را در گناهشان يارى مى داده است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 61 - 1

1- فرشتگان مأمور عذاب قوم لوط ، به عنوان مهمان بر خاندان حضرت لوط ( ع ) وارد شدند .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. فما خطبكم أيّها المرسلون ... فلمّا جاء ءال لوط المرس

الف و لام در {المرسلون} براى عهد ذكرى است و اشاره به رسولانى دارد كه نزد حضرت ابراهيم(ع) آمدند و عذاب قوم لوط را مطرح ساختند (قال فما خطبكم أيّها المرسلون، آيه 57) و اين نشان دهنده آن است كه مهمانان ابراهيم(ع) بر لوط(ع) وارد شدند. گفتنى است كه آيه 68 نيز مؤيد اين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 62 - 1،2

1- ورود فرشتگان بر حضرت لوط ( ع ) به صورت دسته جمعى و در قيافه مردان ناشناس بود .

قال إنكم قوم منكرون

{قوم} از نظر ريشه لغوى به معناى دسته اى از مردان است (مفردات راغب). آمدن ضماير {إنكم} و {منكرون} به صورت جمع مذكر، مؤيد برداشت فوق است.

2- حضرت لوط ( ع ) پس از ورود فرشتگان به محضر ايشان ، از آنان خواستار معرفى خود گرديد .

قال إنكم قوم منكرون

عبارت فوق اگرچه اخبارى است، ولى كنايه از درخواست معرفى است و جواب ملائكه _ كه در آيه بعد آمده است _ مؤيد نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 1،2،3

1- قطعى شدن نزول عذاب الهى ( استيصال ) و فرا رسيدن موعد آن بر قوم لوط ، توسط فرشتگان به حضرت

لوط ( ع ) ابلاغ گرديد .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

2- فرشتگان وارد شده بر لوط ( ع ) در پى اظهار وى بر ناشناخته بودن آنان ، خود را مأموران الهى معرفى كردند .

قال إنكم قوم منكرون . قالوا بل جئن_ك بما كانوا

3- حضرت لوط ( ع ) پيش از فرا رسيدن عذاب الهى بر قومش ، آنان را به چنين سرنوشتى هشدار داده بود .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

مقصود از {ما} در جمله {بما كانوا فيه يمترون} عذاب است. بنابراين ترديد كردن قوم لوط درباره عذاب الهى، بيانگر اين نكته است كه: آنان نسبت به عذابْ انذار و تهديد شدند و به اندازه كافى با آنان اتمام حجت شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 64 - 1

1- تأكيد فرشتگان در محضر حضرت لوط ( ع ) مبنى بر تحقق قطعى نزول عذاب ( استيصال ) بر قوم لوط

و أتين_ك بالحقّ و إنا لص_دقون

مقصود از {بالحق} خبر حق و راست است و مراد از اين خبر حق، عذاب الهى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 1،2،3،4،5،6،10،11

1- فرشتگان ، از حضرت لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسى از شب ، جهت نجات از عذاب الهى شدند .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

2- حضرت لوط ( ع ) به نظارت و مراقبت بر خروج خاندانش از شهر براى در امان ماندن از عذاب الهى ، مأمور گرديد .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

مقصود از به دنبال

خاندان رفتن (و اتّبع أدبارهم) مى تواند كنايه از مراقبت و نظارت از خروج آنان باشد كه مبادا كسى به شهر برگردد و از رفتن منصرف شود. جمله بعدى (و لايلتفت منكم ...) مؤيد همين مطلب است.

3- لوط ( ع ) ، مأموريت يافت كه هم زمان با خارج ساختن خاندانش از شهر ، خود نيز در پى آنان حركت كند .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

4- خداوند حضرت لوط ( ع ) و خاندانش را از بازگشت به شهر خود _ كه در معرض عذاب بود _ برحذر داشت .

فأسر بأهلك . .. و لايلتفت منكم أحد

مقصود از التفات و توجه در آيه شريفه _ به قرينه فرمان خروج از شهر (فأسر بأهلك) _ بازگشتن و روى آوردن به شهرى است كه آنان در آن جا ساكن بودند.

5- حركت حضرت لوط ( ع ) و خاندانش از شهر ، حركتى دسته جمعى ، سريع ، به دور از انظار مردم و محرمانه بود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل . .. وامضوا حيث تؤمرون

نظارت حضرت لوط(ع) بر حركت خاندانش (و اتّبع أدبارهم) بيانگر حركت دسته جمعى، و حركت در ظرف زمانى محدود (بقطع من الليل) نشانگر حركت سريع، و سير شبانه در پاسى از شب دليل محرمانه رفتن از شهر است.

6- حضرت لوط ( ع ) و خاندانش ، مأمور شدند تنها به سوى مكانى كه تعيين خواهد شد ، حركت كنند و حق انتخاب مكان ديگرى را نداشتند .

فأسر بأهلك . .. وامضوا حيث تؤمرون

10- { قال أبوجعفر ( ع ) : . . . { فلما جاء آل لوط المرسلون } .

. . قالوا . . . { فأسر بأهلك } يا لوط إذا مضى لك من يومك ه_ذا سبعة أيام و لياليها { بقطع من الليل } إذا مضى نصف الليل { . . . و امضوا } من تلك الليلة { حيث تؤمرون } . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... اى لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از اين تاريخ، در نيمه هاى شب خانواده خود را از اين سرزمين بيرون ببر ... و در آن شب به هر جا كه فرمانتان داده اند برويد...}.

11- { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالى لمّا أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إليهم ملائكة . . . و قالوا للوط : أسر بأهلك من ه_ذه القرية الليلة . . . فلمّا انتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. هنگامى كه خداوند تعالى اراده كرد قوم لوط را عذاب كند، فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد ... آنان به لوط(ع) گفتند: امشب خانواده خود را از اين قريه كوچ بده ... چون شب به نيمه رسيد آن حضرت به همراهى دخترانش كوچ كرد...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 1

1- قوم لوط ، پس از اطلاع از ورود مهمانان به خانه لوط ( ع ) شادى كنان به سراغ آنان شتافتند .

و جاء أهل المدينة يستبشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 1،5،9

1- حضرت لوط ( ع ) در پى هجوم قومش براى تعرض به مهمانان او ، آنان رااز هرگونه تجاوز به آنها برحذر داشت .

و جاء أهل المدينة يستبشرون. قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

5- برخورد قوم لوط با مهمانان حضرت لوط ( ع ) ، برخوردى اهانت آميز و آبرو برانداز بود .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

9- ناشناخته بودن فرشتگان براى حضرت لوط ( ع ) تا لحظه قصد تعرّض قومش به آنان

و جاء أهل المدينة يستبشرون . قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

از اينكه حضرت لوط(ع) با مشاهده قصد تعرّض قومش به مهمانان با نگرانى فرشتگان را مهمان خود معرفى كرد، نشان مى دهد كه آن حضرت تا اين لحظه فرشتگان را نمى شناخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 1،3

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را در برابر تجاوز به مهمانانش ، به رعايت تقواى الهى فرا خواند .

و اتقوا الله

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را در پى قصد تجاوز آنان به مهمانانش ، از هرگونه عملى كه موجب ذلت و خوارى او گردد ، برحذر داشت .

و لاتخزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 1،2،3،4،5،6،7،8

1- حضرت لوط ( ع ) به خاطر پذيرش مهمان بيگانه و حمايت از آن ، مورد سرزنش قومش قرار گرفت .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى . .. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

2- حضرت لوط ( ع ) به خاطر دفاع از مهمانانش ، مورد اعتراض

قوم خود قرار گرفت .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون . .. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

3- قوم لوط ، حضرت لوط ( ع ) را از پذيرش هرگونه مهمان بيگانه و حمايت از آن ، منع كرده و برحذر داشتند .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى . .. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

4- قوم لوط در پاسخ به درخواست حضرت لوط ( ع ) مبنى بر اجتناب از هتك آبروى وى ، خود او را مقصر اصلى آن معرفى كردند .

فلاتفضحون . .. و لاتخزون. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

اينكه قوم لوط در جواب درخواست او براى اجتناب از ايجاد فضاحت و آبروريزى گفتند: تو را از پيش از پذيرش هرگونه مهمان بيگانه منع كرده بوديم، حكايت از اين نكته مى كند كه آنان با اين بيان، مى خواستند مقصر اصلى چنين عملى را خود او معرفى كنند.

5- قوم لوط ، حضرت لوط ( ع ) را از ارتباط و تماس با ديگر اقوام ، منع كرده و برحذر مى داشتند .

قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

6- منزل حضرت لوط ( ع ) ، محل مراجعه مردم از شهر ها و مناطق مختلف و اقوام گوناگون

قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

{عالم} به معناى همه خلق و يا دسته اى از موجودات است. جمع آمدن آن (عالمين) براى بيان استغراق و شمول تمامى اصناف موجودات جهان است و مقصود از آن در اين آيه، همه مردم از تمامى اقوام و قبايل دور و نزديك است.

7- موقعيت حضرت لوط ( ع ) در ميان قومش ضعيف بود و آنان نسبت به او گستاخ بودند .

قالوا أو

لم ننهك عن الع_لمين

از اينكه قوم لوط آن حضرت را از تماس با ديگران نهى كردند و در موردى كه او از اين نهى تخلف ورزيد، مورد عتاب و اعتراض قرار گرفت، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

8- { قال أبوجعفر ( ع ) : . . . و كان لوط رجلاً سخياًكريماً يقرى الضيف إذا نزل به و يحذرهم قومه ، قال : فلمّا رأى قوم لوط ذلك منه قالوا له : إنا ننهاك عن العالمين لاتقرى ضيفاً ينزّل بك ، إن فعلت فضحنا ضيفك الذى ينزل بك و أخزيناك . . . ;

امام باقر(ع) فرمود:. .. لوط(ع) مردى سخاوتمند و بزرگوار بود از مهمانانى كه بر او وارد مى شدند، پذيرايى مى كرد و آنان را از قوم خود برحذر مى داشت.[امام باقر(ع)] فرمود: هنگامى كه قوم لوط اين ميهمان پذيرى را ديدند، به آن حضرت گفتند: ما تو را از پذيرش هر مهمانى برحذر داشتيم و گفتيم: هيچ يك از ميهمانانى را كه بر تو وارد مى شوند، نپذير كه اگر پذيرفتى، مهمانانت را مفتضح و تو را خوار خواهيم كرد...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 1،3،9

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به زناشويى با دخترانش به جاى همجنس بازى و تعرّض به مهمانان ، پيشنهاد كرد .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به جاى همجنس بازى به ازدواج با زنان فرا خواند .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از

{بناتى} زنان قوم باشند; چون پيامبران به منزله پدر براى امت خويشند. بعلاوه بسيار بودن تعداد كسانى كه به منزل حضرت لوط(ع) هجوم آورده بودند و محدود بودن دختران آن حضرت، مى تواند مؤيد اين نظريه باشد.

9- قوم لوط على رغم وجود راه هاى مشروع و طبيعى ( ازدواج با زنان ) بر عمل شنيع لواط و همجنس بازى ، اصرار داشتند .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

جمله {إن كنتم فاعلين} به منزله جمله {إن فعلتم ما أقول لكم و ما أظنكم تفعلون} است; يعنى، اگر به نصيحت و پيشنهادم ترتيب اثر دهيد كه گمان نمى كنم چنين باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 1،2،3

1- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از نيرنگ ها و دسيسه هاى قوم خود ، به اراده الهى نجات يافتند .

و أرادوا به كيدًا . .. و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

2- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از جامعه آلوده خود به سرزمينى بركت خيز هجرت كردند .

إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

3- حضرت لوط ( ع ) ، هم چون حضرت ابراهيم ( ع ) در معرض آزار و اذيت مردم خود قرار داشت .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

كاربرد يكسان واژه نجات در باره حضرت ابراهيم و لوط(ع) بيانگر برداشت بالا است; زيرا نجات در جايى به كار مى رود كه خطر و ضررى پيش روى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 5،6،9

5- خداوند ، حضرت

لوط ( ع ) را از شرّ قوم پليد ، ناپاك و زشتكارش نجات داد .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

6- اذيت و آزار شديد روحى لوط ( ع ) ، از اعمال ناپسند جامعه خويش

و لوطًا . .. و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) نجات در موردى به كار مى رود كه سابقه گرفتارى باشد. ب) وصف {تعمل الخبائث} براى قريه، نشان دهنده آن است كه كردار آنان، ناخوشايند لوط بود و موجب اذيت و آزار وى مى گشت.

9- جامعه فاسد و ناپاك قوم لوط ، از دعوت و تبليغ آن حضرت تأثير نپذيرفتند .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 160 - 1

1 - تكذيب رسالت لوط ( ع ) از سوى قومش

كذّبت قوم لوط المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 6

6 - قوم لوط ، مورد سرزنش وى به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

استفهام در جمله{ألا تتّقون} مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 2،5

2 - دعوت لوط ( ع ) از قوم خود به پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون . إنّى لكم رسول أمين

واژه {أمين} مى تواند از ريشه {أمن} و به معناى {مأمون} (فرد مورد اعتماد) باشد. اين تعبير، بيان دعوتى است

از سوى لوط(ع) كه بايد قومش به او اعتماد كنند، به سخنانش گوش فرادهند و هشدارهايش را جدى بگيرند.

5 - تصريح لوط ( ع ) بر خيرخواهى خود و تضمين منافع ثموديان در پرتو رسالت وى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} (براى شما) به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 1،4

1 - دعوت مجدد لوط ( ع ) از قوم خود ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

4 - لوط ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى وى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع {اتّقواللّه} بر {إنّى لكم رسول أمين} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 1

1 - تصريح لوط ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از قومش ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 165 - 2

2 - قوم لوط ، مورد اعتراض و توبيخ او ، به خاطر انحراف جنسى

أتأتون الذكران من الع_لمين

استفهام در {أتأتون الذكران} براى توبيخ و سرزنش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 1

1 - قوم لوط ، مورد سرزنش وى به خاطر انحراف از مسير طبيعى در ارضاى غرايز جنسى

و تذرون ما

خلق لكم ربّكم من أزوجكم

{وَذْر} (مصدر {تذرون}) به معناى ترك كردن و واگذاشتن است. {من أزواجكم} بيانگر مراد از {ما} در {ما خلق لكم} {زوج} (مفرد {أزواج})به معناى جفت و همسر است. {عدوان} (مصدر {عادون}) نيز مرادف تعدى و تجاوز است; يعنى، {و آنچه را پروردگارتان براى شما آفريده است (همسرانتان) وامى گذاريد؟ نه بلكه شما گروهى تجاوزپيشه ايد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 1،4،5

1 - تهديد شدن لوط ( ع ) از سوى قوم خود ، به اخراج و تبعيد در صورت دست برنداشتن از تبليغ

قالوا لئن لم تنته . .. من المخرجين

ضمير فاعل در {قالوا} به قوم لوط باز مى گردد {إنتهاء} (مصدر تنته) يعنى دست برداشتن و پايان دادن.

4 - تلاش پيگير و مجدّانه لوط ( ع ) ، در مبارزه با انحراف ( هم جنس گرايى ) قوم خويش

قالوا لئن لم تنته ي_لوط لتكوننّ من المخرجين

5 - لوط ( ع ) ، فاقد پايگاه قوى ، در برابر منحرفان و دشمنان نيرومند خود

قالوا لئن لم تنته ي_لوط لتكوننّ من المخرجين

از تهديد حضرت لوط(ع) به وسيله قوم خود، نيرومندى آنان در مقايسه با او استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 168 - 1،2،3

1 - تسليم نشدن لوط ( ع ) در برابر تهديد هاى قوم منحرف خويش

قال إنّى لعملكم من القالين

{قلا} (مصدر {قالين}) به معناى بغض و دشمنى است. برداشت ياد شده با توجه به اقدام لوط(ع) به اظهار تنفر نسبت به كردار قومش _ على رغم تهديد اكيد آنان

به اخراج و تبعيد وى _ به دست مى آيد.

2 - حضرت لوط ( ع ) _ به رغم تهديد شدن به تبعيد _ تنفر و دشمنى خود را با كردار زشت قوم خود اعلام كرد و بر آن تأكيد ورزيد .

قال إنّى لعملكم من القالين

3 - لوط پيامبر ، دوست مردم و تنها در ستيز با كردار ناشايست آنان

قال إنّى لعملكم من القالين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه لوط(ع) خود را از عمل قومش، بيزار معرفى كرد و نه از خود آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 1،2،5،7

1 - نااميدى لوط ( ع ) از هدايت پذيرى قوم خويش

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

اقدام لوط(ع) به طرح درخواست نجات از پيشگاه خداوند، نشان مى دهد كه او از هدايت قومش كاملاً مأيوس شده بود.

2 - التجاى لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نجات خود و نزديكانش از شر كردار منحرفان

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

5 - خانواده و كسان لوط ( ع ) ، تنها مؤمنان به وى و پيراسته از كردار زشت قوم لوط

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

از اين كه لوط(ع) تنها براى خود و كسانش در خواست نجات كرد، روشن مى شود كه تنها آنان به وى ايمان آورده بودند.

7 - دعا والتجاى حضرت لوط ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نجات خود و كسانش از پى آمد هاى سوء كردار قوم خود ( عذاب )

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مضافى در

تقدير باشد (من وبال ما يعملون); يعنى، پروردگارا! من و كسانم را از وزر و وبال عمل آنان نجات بخش. گفتنى است آيه بعد _ كه نجات لوط و اهلش رااز عذاب مطرح مى كند _ تأييد كننده همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 1

1 - استجابت دعاى لوط ( ع ) مبنى بر نجات خود و كسان خود ، از شر قوم زشتكارش از سوى پروردگار

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون . فنجّين_ه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 1،2،4

1 - نجات همه خانواده لوط از عذاب الهى ، به جز همسر پير او

فنجّين_ه و أهله أجمعين إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

{عجوز} به معناى پير زن و {عجوزاً} مستثنى از {أهله} است. {غبور} (مصدر {غابرين}) نيز به معناى باقى ماندن است. بنابراين، {غابر} به كسى گفته مى شود كه همراهانش بروند و او باقى بماند.

2 - همسر لوط ، مخالف راه او و در زمره محكومان به عذاب

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهى ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از واژه {الغابرين} استفاده مى شود كه بر جاى ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بيرون روندگان از شهر نجات يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 3،4

3 - قوم لوط ، مورد نكوهش و سرزنش او به خاطر كردار زشتشان

إذ قال لقومه

أتأتون الف_حشة

استفهام در {أتأتون الف_حشة} براى توبيخ و سرزنش است.

4 - مبارزه با فحشا و زشت كردارى ، مهم ترين مسؤوليت و رسالت لوط

و لوطًا إذ قال لقومه أتأتون الف_حشة

مقدم آمدن {أتأتون الف_حشة} و قرار گرفتن آن در رأس پيام هاى لوط، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 1،2،3،4،6

1 - تأثيرناپذيرى قوم لوط ، در برابر هشدار ها و هدايت گرى هاى او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط

2 - تصميم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعيد لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار هاى خيرخواهانه او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

3 - خاندان لوط ، هم عقيده با وى ، پاكدامن و مخالف انحراف هاى جامعه خويش

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

4 - ايمان نياوردن هيچ فردى از جامعه به لوط ( ع ) ، جز افراد خانواده وى

قالو أخرجوا ءال لوط من قريتكم

مخالفان لوط به جاى اين كه بگويند: پيروان لوط را اخراج كنيد، گفتند: خانواده وى را بيرون كنيد و اين نشان مى دهد كه جز خانواده اش كسى به وى ايمان نياورده بود.

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت {إنّهم أُناس} تعليل براى حكم اخراج است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 1،4،7

1 - نجات لوط (

ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وى _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته

4 - همسر لوط ، مخالف انديشه هاى وى و هم عقيده با قوم منحرف

فأنجين_ه و أهله إلاّامرأته

7 - فرو گذاشتن همسر لوط در ميان قوم محكوم به عذاب ، براساس تقدير الهى و برنامه از پيش تعيين شده

قدّرن_ها من الغ_برين

{غبور} (مصدر {غابرين}) به معناى باقى ماندن است; يعنى، ما مقدر كرديم كه همسر لوط از جمله باقى ماندگان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 2

2 - حضرت لوط ( ع ) پس از ايمان آوردن به حضرت ابراهيم ( ع ) تصميم گرفت به سرزمين ديگرى هجرت كند .

فأمن له لوط و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

بنابراين احتمال كه مرجع ضمير فاعلى {قال} به قرينه {فآمن له لوط} حضرت لوط(ع) باشد، نكته بالا، قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 9،10

9 - در دوران لوط ( ع ) ، مناطق وسيعى از كره زمين ، منطقه زيستى انسان ها بود و لوط ( ع ) از آنها آگاهى داشت .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

10 - لوط ( ع ) براى منصرف كردن قوم اش از از آميزش با مردان ، آن را بى سابقه و زشت معرفى كرد .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 1،4،5

1

- لوط ( ع ) ، به دنبال واكنش منفى قوم اش به دعوت وى ، از خداوند براى غلبه برآنها ، استمداد طلبيد .

قال ربّ انصرنى على القوم المفسدين

4 - لوط ( ع ) ، براى بازداشتن قوم اش از كردار زشت ، با آنان به مبارزه برخاست .

أئنّكم لتأتون الرجال و . .. ربّ انصرنى على القوم المفسدين

طلب نصرت از خدا بر ضد قوم مفسد، براى بيان اين است كه لوط(ع) با آنان به مبارزه برخاست و در مبارزه اش، نياز به امداد الهى داشت.

5 - لوط ( ع ) در مبارزه اش با كردار هاى زشت قوم خود ، تنها بود .

قال ربّ انصرنى على القوم المفسدين

ضمير مفعولى {نى} در دعاى لوط(ع)، حكايت از تنهايى آن حضرت در مبارزه با فحشا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 1،3

1 - فرستادگان خداوند براى يارى لوط ( ع ) ، ابتدا ، نزد ابراهيم ( ع ) رفتند و مأموريت خود را به او اعلام كردند .

قال ربّ انصرنى . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه

3 - دعاى لوط ( ع ) براى يارى اش ، از سوى خدا اجابت شد و فرشتگانى از جانب خداوند ، براى در هم كوبيدن قوم لوط ، گسيل شدند .

قال ربّ انصرنى . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 1،2،5

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) از

عذاب قوم لوط ، با وجود لوط ( ع ) در ميان آنان ، نگران بود .

و لمّا جاءت رسلنا . .. قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية...قال إنّ فيها لوطًا

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) با ملائكه درباره عذاب قوم لوط ، با وجود حضرت لوط ( ع ) در ميان آنان به گفت وگو پرداخت .

قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية . .. قال إنّ فيها لوطًا قالوا نحن أعلم بمن فيه

5 - ملائكه مأمور عذاب قوم لوط ، به ابراهيم ( ع ) اطمينان دادند كه لوط ( ع ) و اهل اش را ، حتماً از عذاب نجات خواهند داد .

قالوا نحن أعلم بمن فيها لننجّينّه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 1،2،3،5،6،9،10،11،12،13،14

1 - ملائكه عذاب قوم لوط ، پس از گفتوگو با ابراهيم ( ع ) ، به ديار آن قوم رفتند و بر لوط ( ع ) وارد شدند .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم . .. و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا

2 - با آمدن فرشتگان نزد لوط ( ع ) وى ، ناراحت شد و عرصه را بر خود تنگ ديد .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

{سىء} متعدى به باى سببى است. {سىء بهم} يعنى، به سبب حضور آنان، ناراحت شد. {ضاق بهم ذرعاً} به معناى تنگ شدن ذراع دست و كنايه از ناتوانى است.

3 - فرشتگان عذابِ قوم لوط ، به صورت انسان ، بر لوط ( ع ) وارد شدند .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء

بهم

احتمال دارد دليل {سىء بهم و ضاق بهم ذرعاً} اين باشد كه فرشتگان به صورت انسان بر لوط(ع) به عنوان ميهمان وارد شدند و لوط(ع) از عاقبت ورود مسافرانى ناشناخته به شهر، نگران شد كه مبادا، اهالى شهر براى تجاوز به آنان، به سوى خانه لوط بيايند.

5 - حضرت لوط ( ع ) ، نگران تعرض قوم اش به ميهمانان اش بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

6 - حضرت لوط ( ع ) ، در دفاعِ از ميهمانان اش در صورت تعرض قوم اش به آنها ، ناتوان بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

احساس ناتوانى لوط(ع) و تنگ ديدن عرصه بر خود، احتمال دارد به خاطر نكته ياد شده باشد.

9 - فرشتگان ، به لوط ( ع ) براى بر طرف كردن دلهره و هراس او ، دلدارى دادند .

و قالوا لاتخف و لاتحزن

10 - لوط ( ع ) ، با ورود ملائكه به محضرش ، نگران شد و ترسيد .

و قالوا لاتخف و لاتحزن

11 - حضرت لوط ( ع ) نگران گرفتار شدن در عذاب فراگيرى بود كه براى قوم اش مقدر شده بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم . .. و قالوا لاتخف و لاتحزن إنّا منجّوك

دلدارى ملائكه به لوط(ع) و اطمينان بخشى به وى براى نجات حتمى از عذاب، مى تواند قرينه باشد بر اين كه نگرانى لوط(ع) به خاطر نكته بالا بوده است.

12 - فرشتگان مأمور به عذاب قوم لوط ، مأموريت شان را به اطلاع لوط ( ع ) رساندند .

قالوا . ..

إنّا منجّوك وأهلك إلاّ امرأتك

13 - پس از حضور فرشتگانِ مأمور عذاب ، حضرت لوط ( ع ) و فرشتگان ، به گفتوگو پرداختند .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا . .. و قالوا لاتخف

14 - فرشتگان مأمورِ عذابِ قوم لوط ، به لوط ( ع ) اعلام كردند كه او و خانواده اش ، به جز همسرش را ، از عذاب نجات خواهند داد .

إنّا منجّوك و أهلك إلاّ امرأتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 134 - 1

1 - لوط ( ع ) و خاندان او ، از عذاب نازل شده بر قوم شان نجات يافتند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 1،2،7

1 - همسر حضرت لوط ، از هلاك شدگان عذاب الهى قوم لوط بود .

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

{غابر} (مفرد {غابرين}) به معناى باقى و مانده است و مقصود از آن، كسانى اند كه از شهر بيرون نيامده و به عذاب الهى قوم لوط گرفتار شدند.

2 - همسر لوط به هنگام نزول عذاب ، در سن پيرى و فرسودگى قرار داشت .

إلاّ عجوزًا

{عجوز} به كسى گفته مى شود كه در سن پيرى و فرسودگى باشد و نشاط براى كار و تلاش نداشته و از آن عاجز باشد.

7 - نجات لوط ( ع ) و مؤمنان ، از عذاب الهى ، با خروج از شهر انجام پذيرفت .

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از آمدن تعبير {غابرين} (بازماندگان) درباره همسر كافر و هلاك شده همسر لوط، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 36 - 3

3 - مقاومت شديد و يكپارچه جامعه لوط ( ع ) ، در برابر آن حضرت و رسالت او

فما وجدنا فيها غير بيت من المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 3،4،6

3 - هلاكت تمامى قوم لوط با عذاب الهى ; به جز شخص لوط ( ع ) و خاندان او

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا إلاّءال لوط

4 - نجات يافتن خاندان لوط ، از سرنوشت هلاكت بار قومشان به هنگام سحر

نجّين_هم بسحر

6 - خروج مخفيانه خاندان لوط ، تدبيرى الهى ، براى دفع مزاحمت كافران نسبت به ايشان *

نجّين_هم بسحر

انتخاب لحظات تاريك سحر براى خروج خاندان لوط، احتمال دارد از آن جهت باشد كه خروج علنى، آنان را در معرض مزاحمت كافران قرار مى داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 2

2 - شكرگزارى لوط ( ع ) و خاندان مؤمن ايشان ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت و لطف ويژه خداوند و نجات يافتن از مهلكه عذاب

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 1،4،5،7،8،9

1 - جسارت قوم لوط تا سرحد تلاش ، براى در اختيار گرفتن و آلوده ساختن ميهمانان پيامبر خويش

و لقد رودوه عن ضيفه

4 - لوط پيامبر ( ع ) ، تنها و بدون پشتيبان در ميان قوم فسادگر خويش

و لقد رودوه عن ضيفه

از اين كه مخالفان لوط(ع) جرأت مراجعه به

آن حضرت براى امرى ناشايست را پيدا كردند و كسى هم جز خداوند از ايشان حمايت نكرد، مطلب بالا استفاده مى شود.

5 - تلاش لوط ( ع ) براى حمايت از ميهمانانش در برابر قوم آلوده و فسادگر خويش

و لقد رودوه عن ضيفه

{مراوده} به معناى تنازع ميان دو فرد است كه هر يك، خلاف خواست ديگرى را دنبال مى كند (مفردات راغب).

7 - مردان مصمم به تجاوز نسبت به ميهمانان لوط ، مورد انتقام الهى با كور شدن چشم هايشان

و لقد رودوه عن ضيفه فطمسنا أعينهم

{طمس} (مصدر {طمسنا}) به معناى محوكردن و از بين بردن است. بنابراين {طسمنا أعينهم}; يعنى، چشمانشان را از آنان گرفتيم و نابينايشان كرديم.

8 - كور شدن چشم هاى متجاوزان قوم لوط ، پيش درآمد عذاب الهى براى آنان

فذوقوا عذابى و نذر

به كار رفتن واژه {ذوقوا}، ظاهراً كنايه از اين است كه اين عذاب را بچشيد تا عذاب اصلى بر سرتان فرود آيد.

9 - { عن أبى يزيدالحمار عن أبى عبداللّه . . . فلمّا دخلوا ( أى دخلوا قوم لوط ) أهوى جبرئيل بإصبعه نحوهم فذهبت أعينهم و هو قوله { فطمسنا أعينهم . . . } ;

ابى يزيدحمار از امام صادق(ع) روايت نموده است:. .. پس چون قوم لوط وارد خانه لوط(ع) شدند، جبرئيل با انگشت خود به سوى آنها نشانه گرفت كه در اثر آن، چشم هايشان كور شد و اين سخن خداوند است كه فرمود: فطمسنا أعينهم...}.

قصه لوط(ع) از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش

_ به جز همسر وى _ و هلاكت قوم زشت كردارش ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} به جريان نجات لوط(ع) و كسان وى و نيز هلاكت قوم فساد پيشه اش اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} است و نكره آمدن آن براى بيان عظمت واقعه و درسى مى باشد كه در آن نهفته است.

قصه همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 3

3 - همسران نوح و لوط پيامبر ، تحت سرپرستى و حمايت آن دو پيامبر قرار داشتند .

كانتا تحت عبدين من عبادنا

برداشت ياد شده، از تعبير {تحت عبدين} استفاده شده است.

قضاوت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

قوم لوط و لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 7،8

7 _ لوط و همراهانش ، حتى در ديدگاه مخالفان ، انسانهايى پاك و منزه از اعمال ناروا و پليد

إنهم أناس يتطهرون

8 _ قوم لوط نااميد از گرايش وى و همگامانش به منجلاب فساد ها و ارتكاب رفتار هاى پليد و ناروا

إنهم أناس يتطهرون

به كارگيرى فعل مضارع {يتطهرون} بيانگر آن است كه قوم لوط بر اين باور بودند كه پاك زيستى وى و همراهانش امرى مستمر و مداوم است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 1،4،5،8

1- حضرت لوط ( ع ) به خاطر پذيرش مهمان بيگانه و حمايت از آن ، مورد سرزنش قومش قرار گرفت .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى . .. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

4- قوم لوط در پاسخ به درخواست حضرت لوط ( ع ) مبنى بر اجتناب از هتك آبروى وى ، خود او را مقصر اصلى آن معرفى كردند .

فلاتفضحون . .. و لاتخزون. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

اينكه قوم لوط در جواب درخواست او براى اجتناب از ايجاد فضاحت و آبروريزى گفتند: تو را از پيش از پذيرش هرگونه مهمان بيگانه منع كرده بوديم، حكايت از اين نكته مى كند كه آنان با اين بيان، مى خواستند مقصر اصلى چنين عملى را خود او معرفى كنند.

5- قوم لوط ، حضرت لوط ( ع ) را از ارتباط و تماس با ديگر اقوام ، منع كرده و برحذر مى داشتند .

قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

8- { قال أبوجعفر ( ع ) : . . . و كان لوط رجلاً سخياًكريماً يقرى الضيف إذا نزل به و يحذرهم قومه ، قال : فلمّا رأى قوم لوط ذلك منه قالوا له : إنا ننهاك عن العالمين لاتقرى ضيفاً ينزّل بك ، إن فعلت فضحنا ضيفك الذى ينزل بك و أخزيناك . . . ;

امام باقر(ع) فرمود:. .. لوط(ع) مردى سخاوتمند و بزرگوار بود از مهمانانى كه بر او وارد مى شدند، پذيرايى مى كرد و آنان را از قوم خود برحذر مى داشت.[امام باقر(ع)] فرمود: هنگامى كه قوم لوط اين ميهمان پذيرى

را ديدند، به آن حضرت گفتند: ما تو را از پذيرش هر مهمانى برحذر داشتيم و گفتيم: هيچ يك از ميهمانانى را كه بر تو وارد مى شوند، نپذير كه اگر پذيرفتى، مهمانانت را مفتضح و تو را خوار خواهيم كرد...}.

قوم لوط و مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 79 - 1،3

1_ تبه كاران قوم لوط ، پيشنهاد او ( ازدواج با دخترانش و ترك تعرض به مهمانان ) را نپذيرفتند .

ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم . .. قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق

3_ گرايش به لواط و همجنس بازى و عدم اشتياق به زنان ، دليل هاى قوم تبهكار لوط براى نپذيرفتن پيشنهاد حضرت لوط ( ازدواج با دختران او و تعرض نكردن به مهمانان )

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك لتعلم ما نريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 1

1- قوم لوط ، پس از اطلاع از ورود مهمانان به خانه لوط ( ع ) شادى كنان به سراغ آنان شتافتند .

و جاء أهل المدينة يستبشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 1،5،7

1- حضرت لوط ( ع ) در پى هجوم قومش براى تعرض به مهمانان او ، آنان رااز هرگونه تجاوز به آنها برحذر داشت .

و جاء أهل المدينة يستبشرون. قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

5- برخورد قوم لوط با مهمانان حضرت لوط ( ع ) ، برخوردى اهانت آميز و آبرو برانداز بود

.

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

7- حضرت لوط ( ع ) از نيت سوء و تجاوزكارانه قومش نسبت به مهمانان خويش باخبر و از آن به شدت نگران و بيمناك بود .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

درخواست لوط(ع) از قومش براى اجتناب از عملى شرم آور، به دنبال روانه شدن آنان به در خانه آن حضرت _ بى آنكه توضيح ديگرى داده شده باشد _ حكايت از اين نكته مى كند كه لوط(ع) از قصد آنان باخبر بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 5

5 - تلاش لوط ( ع ) براى حمايت از ميهمانانش در برابر قوم آلوده و فسادگر خويش

و لقد رودوه عن ضيفه

{مراوده} به معناى تنازع ميان دو فرد است كه هر يك، خلاف خواست ديگرى را دنبال مى كند (مفردات راغب).

كافران به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 4

4 _ همسر لوط ، از زمره كافران به وى بود .

فانجينه و أهله إلا امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 19

19_ همسر لوط به او ايمان نياورد و به گناهى هم طراز گناهان قوم لوط آلوده بود .

فأسر بأهلك . .. إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم

همانندى كيفر همسر لوط با كيفر قوم لوط _ كه جمله {إنه مصيبها ما أصابهم} دلالت بر آن دارد _ حاكى است كه گناه وى نيز هم طراز گناه آن قوم بوده است. گويا وى به عملكرد آنان راضى بوده و يا به گونه اى

- چنانچه در برخى روايات وارده شده_ ايشان را در گناهشان يارى مى داده است.

كفر به دين لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 6

6 _ جدايى ديرينه زن لوط از آيين و روش همسرش ، عامل جدا ماندن وى از خانواده لوط و نجات نيافتن از عذاب الهى

إلا امرأته كانت من الغبرين

كفر همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 4

4 _ همسر لوط ، از زمره كافران به وى بود .

فانجينه و أهله إلا امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 19

19_ همسر لوط به او ايمان نياورد و به گناهى هم طراز گناهان قوم لوط آلوده بود .

فأسر بأهلك . .. إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم

همانندى كيفر همسر لوط با كيفر قوم لوط _ كه جمله {إنه مصيبها ما أصابهم} دلالت بر آن دارد _ حاكى است كه گناه وى نيز هم طراز گناه آن قوم بوده است. گويا وى به عملكرد آنان راضى بوده و يا به گونه اى - چنانچه در برخى روايات وارده شده_ ايشان را در گناهشان يارى مى داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 2

2 - همسر لوط ، مخالف راه او و در زمره محكومان به عذاب

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 10

10 - همسر لوط ،

از زمره كافران بود و به او ايمان نياورد .

لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 16

16 - همسر لوط ( ع ) از زمره كافران بود و به او ايمان نياورد .

إنّا منجّوك . .. إلاّ امرأتك كانت من الغ_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 3

3 - تمامى اعضاى خاندان لوط ، به جز همسر او ، مؤمن بودند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه عذاب به جهت كفر است، پس نجات خاندان لوط دليل ايمان شان و عذاب همسر لوط به نشانه كفر او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 2،8

2 - همسران نوح و لوط پيامبر ، نمونه بارز و مثال زدنى ، براى جريان كفر و نفاق اند .

ج_هد الكفّار و المن_فقين . .. ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط

8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .

كمى مؤمنان به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات -

51 - 36 - 1

1 - وجود تنها يك خانواده مؤمن ، در ميان قوم لوط

فما وجدنا فيها غير بيت من المسلمين

كورى متجاوزان به مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 9

9 - { عن أبى يزيدالحمار عن أبى عبداللّه . . . فلمّا دخلوا ( أى دخلوا قوم لوط ) أهوى جبرئيل بإصبعه نحوهم فذهبت أعينهم و هو قوله { فطمسنا أعينهم . . . } ;

ابى يزيدحمار از امام صادق(ع) روايت نموده است:. .. پس چون قوم لوط وارد خانه لوط(ع) شدند، جبرئيل با انگشت خود به سوى آنها نشانه گرفت كه در اثر آن، چشم هايشان كور شد و اين سخن خداوند است كه فرمود: فطمسنا أعينهم...}.

كيفيت ورود ملائكه بر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 62 - 1

1- ورود فرشتگان بر حضرت لوط ( ع ) به صورت دسته جمعى و در قيافه مردان ناشناس بود .

قال إنكم قوم منكرون

{قوم} از نظر ريشه لغوى به معناى دسته اى از مردان است (مفردات راغب). آمدن ضماير {إنكم} و {منكرون} به صورت جمع مذكر، مؤيد برداشت فوق است.

كيفيت هجرت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 5

5- حركت حضرت لوط ( ع ) و خاندانش از شهر ، حركتى دسته جمعى ، سريع ، به دور از انظار مردم و محرمانه بود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل . .. وامضوا حيث تؤمرون

نظارت حضرت لوط(ع) بر حركت خاندانش (و اتّبع

أدبارهم) بيانگر حركت دسته جمعى، و حركت در ظرف زمانى محدود (بقطع من الليل) نشانگر حركت سريع، و سير شبانه در پاسى از شب دليل محرمانه رفتن از شهر است.

كيفيت هجرت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 5

5- حركت حضرت لوط ( ع ) و خاندانش از شهر ، حركتى دسته جمعى ، سريع ، به دور از انظار مردم و محرمانه بود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل . .. وامضوا حيث تؤمرون

نظارت حضرت لوط(ع) بر حركت خاندانش (و اتّبع أدبارهم) بيانگر حركت دسته جمعى، و حركت در ظرف زمانى محدود (بقطع من الليل) نشانگر حركت سريع، و سير شبانه در پاسى از شب دليل محرمانه رفتن از شهر است.

گفتگوى لوط(ع) با ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 13

13 - پس از حضور فرشتگانِ مأمور عذاب ، حضرت لوط ( ع ) و فرشتگان ، به گفتوگو پرداختند .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا . .. و قالوا لاتخف

گفتگوى ملائكه با لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 62 - 4

4- گفت و گوى مستقيم فرشتگان با حضرت لوط ( ع )

قال إنكم قوم منكرون. قالوا

گناه همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 19

19_ همسر لوط به او ايمان نياورد و به گناهى هم طراز گناهان قوم لوط آلوده بود .

فأسر بأهلك . .. إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم

همانندى

كيفر همسر لوط با كيفر قوم لوط _ كه جمله {إنه مصيبها ما أصابهم} دلالت بر آن دارد _ حاكى است كه گناه وى نيز هم طراز گناه آن قوم بوده است. گويا وى به عملكرد آنان راضى بوده و يا به گونه اى - چنانچه در برخى روايات وارده شده_ ايشان را در گناهشان يارى مى داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 1

1- همسر لوط ( ع ) در زمره مجرمان قوم لوط و عذاب شدگان الهى بود .

إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم . .. إلاّ امرأته

لوط(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 2

2 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، از زمره صالحان و برخوردار از هدايت ويژه خداوند بودند.

كلاً هدينا . .. و من ذريته ... كل من الصلحين ... و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 75 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) ، از صالحان و شايستگان بود .

إنّه من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 4

4 - حضرت نوح و لوط ( ع ) ، دو بنده صالح و شايسته خداوند

عبدين من عبادنا ص_لحين

لوط(ع) در سرزمين سدوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 6

6 _ لوط ، پيامبرى مهاجر به ديار سدوم ، نه اهل آن سامان

*

أخرجوهم من قريتكم

خداوند پيامبران پيش از لوط و پيامبر پس از وى، يعنى شعيب، را برادر قومشان خواند. ولى در مورد بعثت لوط چنين تعبيرى آورده نشد. اين مطلب مى تواند اشاره به اين باشد كه لوط از افراد امت قومش نبوده است. انتساب {قرية} به مخالفان لوط با اضافه آن به {كم} مى تواند بيانگر اين باشد كه لوط از مهاجران به آن ديار بوده است و آن ديار بنابر گفته مفسران بخشى از سرزمين كنعان بوده كه به شهر سدوم معروف بوده است.

لوط(ع) و ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 17

17_ لوط ( ع ) از مهاجمان تبه كار خواست تا متعرض مهمانانش نشده و او را خوار و بى مقدار نسازند .

و لاتخزون فى ضيفى

اخزاء (مصدر لاتخزون) به معناى خوار ساختن و رسوا كردن است.

لوط(ع) و قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 12،14،17،25

12_ لوط ( ع ) ، با تحريك عواطف مهاجمان و اظهار شفقت به ايشان ، درصدد بازدارى آنان از تعرّض به ميهمانان خويش برآمد .

قال ي_قوم . .. فاتقوا الله و لاتخزون فى ضيفى أليس منكم رجل رشيد

14_ لوط ( ع ) ، از مهاجمان تبه كار خواست تا از خدا پروا كنند و متعرض مهمانانش نشوند .

فاتقوا الله

17_ لوط ( ع ) از مهاجمان تبه كار خواست تا متعرض مهمانانش نشده و او را خوار و بى مقدار نسازند .

و لاتخزون فى ضيفى

اخزاء (مصدر لاتخزون) به معناى خوار ساختن و رسوا كردن است.

25_

{ عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول لوط { ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم } قال : عرض عليهم التزويج ;

از امام صادق(ع) درباره سخن لوط كه فرموده: {اينها دختران منند براى شما پاكيزه ترند} روايت شده است كه فرمود: به آنان پيشنهاد ازدواج داد}.

لوط(ع) و كنترل اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 4

4 _ بازداشتن مردم از فحشا و لواط ، مهمترين و مقدمترين وظيفه لوط در رسالت هاى خويش

و لوطاً إذ قال لقومه أتأتون الفحشة

لوط(ع) و ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 3،4

3_ لوط ( ع ) ، بى خبر از ماهيت مهمانان خويش ( فرشته بودن آنان ) و ناآگاه از مأموريت ايشان

و لما جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم . .. و قال ه_ذا يوم عصيب

4_ لوط ( ع ) با ورود فرشتگان ، عرصه را بر خويشتن تنگ ديد و ناراحتى و اندوه وى را فرا گرفت .

و لما جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

{ذرعاً} - كه به معناى كشيدن ذراع دست است - تمييزى مبدل از فاعل مى باشد. بنابر اين {ضاق بهم ذرعاً}; يعنى، ضاق ذرعه (تنگ شد ذراع دستش به سوى آنان) و تنگ شدن ذراع به طرف كسى يا چيزى مَثَل است براى كسى كه از انجام كارى ناتوان است و بدان دست رسى ندارد. {سىءَ} فعل مجهول {ساء} (ناراحتش كرد) است و {باء} در {بهم} سببيه است. بنابراين {سىء بهم} يعنى به سبب (آمدن) آنها براى لوط

ناراحتى ايجاد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 25،28

25_ لوط ( ع ) از فرشتگان خواست تا در عذاب قومش تعجيل كنند . *

إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب

استفهام در {أليس . ..} تقريرى است و هدف از آن، اقرار و اعتراف مخاطب به مضمون جمله اى است كه پس از آن واقع مى شود. اقرار و اعتراف گرفتن از لوط(ع) بر اينكه هنگام فرا رسيدن عذاب قومش نزديك است، مى رساند كه وى خواهان تعجيل در عذاب آن قوم بوده است.

28_ { عن أبى بصير و غيره عن أحدهما عليهما السلام : . . . لما قال جبرئيل : { إنا رسل ربك } قال له لوط : يا جبرئيل عجّل ، قال : نعم ، قال : يا جبرئيل عجّل ، قال : { إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب } . . . فأدخل جناحه تحتها حتّى إذا استعلت قلّبها عليهم و رمى جدران المدينة بحجار من سجّيل و سمعت إمرأة لوط الهَدّة فهلكت منها ;

ابوبصير و غير او از امام باقر يا امام صادق _عليهما السلام_ روايت كرده اند كه فرمود: هنگامى كه جبرئيل به لوط گفت: ما فرشتگان، فرستادگان پروردگار تو هستيم، لوط به او گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: باشد. لوط گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: {موعد هلاكت آنها صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟}... پس بال خود را به زير زمين آن ديار فرو برد، آن گاه كه آن آبادى بالا رفت آن را به روى آنان واژگون كرد و ديوارهاى شهر را با سجيل (سنگ گِل)

سنگباران كرد. همسر لوط صداى شديد فرو ريختن ديوارها را شنيد و از آن صدا به هلاكت رسيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 62 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) پس از ورود فرشتگان به محضر ايشان ، از آنان خواستار معرفى خود گرديد .

قال إنكم قوم منكرون

عبارت فوق اگرچه اخبارى است، ولى كنايه از درخواست معرفى است و جواب ملائكه _ كه در آيه بعد آمده است _ مؤيد نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 9

9- ناشناخته بودن فرشتگان براى حضرت لوط ( ع ) تا لحظه قصد تعرّض قومش به آنان

و جاء أهل المدينة يستبشرون . قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

از اينكه حضرت لوط(ع) با مشاهده قصد تعرّض قومش به مهمانان با نگرانى فرشتگان را مهمان خود معرفى كرد، نشان مى دهد كه آن حضرت تا اين لحظه فرشتگان را نمى شناخت.

مبارزه عليه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 36 - 3

3 - مقاومت شديد و يكپارچه جامعه لوط ( ع ) ، در برابر آن حضرت و رسالت او

فما وجدنا فيها غير بيت من المسلمين

مبارزه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 2

2 _ مبارزه لوط با برنامه هاى ضد اخلاقى قوم خويش موجب طرح پيشنهاد اخراج وى و همراهانش از ديارشان

و لوطاً إذ قال لقومه . .. قالوا أخرجوهم

پيشنهاد اخراج لوط از يكسو به مبارزات وى مرتبط

شده است ; زيرا جمله {إلا أن قالوا . .. } در پاسخ تبليغات و هدايتگريهاى لوط ايراد گرديده است ; و از سوى ديگر اين پيشنهاد با جمله {انهم ... } تعليل شده است. بنابراين تصميم قوم لوط به اخراج وى و همراهانش به دو علت بوده است: يكى مبارزه وى با فسادها و ديگرى پاك زيستن وى و همراهانش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 7

7_ لوط ( ع ) براى دفاع از مهمانان خويش ( فرشتگان حاضر در منزلش ) آماده مبارزه و درگيرى با تبه كاران مهاجم بود .

لن يصلوا إليك

آيات پيشين بيان كرد كه مهاجمان قصد تعرض به فرشتگان را داشتند. بر اين اساس ظاهر آن بود كه فرشتگان مى گفتند: {لن يصلوا إلينا; آنان از دسترسى به ما ناتوانند}. اين جا به جايى اشاره به دو نكته دارد: يكى اينكه، تعرض به مهمان به منزله تعرض به ميزبان است و دوم اينكه، لوط(ع) آماده مبارزه بود و تا توان داشت در مقابل مهاجمان ايستادگى مى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 4

4 - تلاش پيگير و مجدّانه لوط ( ع ) ، در مبارزه با انحراف ( هم جنس گرايى ) قوم خويش

قالوا لئن لم تنته ي_لوط لتكوننّ من المخرجين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 168 - 2،3

2 - حضرت لوط ( ع ) _ به رغم تهديد شدن به تبعيد _ تنفر و دشمنى خود را با كردار

زشت قوم خود اعلام كرد و بر آن تأكيد ورزيد .

قال إنّى لعملكم من القالين

3 - لوط پيامبر ، دوست مردم و تنها در ستيز با كردار ناشايست آنان

قال إنّى لعملكم من القالين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه لوط(ع) خود را از عمل قومش، بيزار معرفى كرد و نه از خود آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 4

4 - مبارزه با فحشا و زشت كردارى ، مهم ترين مسؤوليت و رسالت لوط

و لوطًا إذ قال لقومه أتأتون الف_حشة

مقدم آمدن {أتأتون الف_حشة} و قرار گرفتن آن در رأس پيام هاى لوط، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 10

10 - لوط ( ع ) براى منصرف كردن قوم اش از از آميزش با مردان ، آن را بى سابقه و زشت معرفى كرد .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 4،5

4 - لوط ( ع ) ، براى بازداشتن قوم اش از كردار زشت ، با آنان به مبارزه برخاست .

أئنّكم لتأتون الرجال و . .. ربّ انصرنى على القوم المفسدين

طلب نصرت از خدا بر ضد قوم مفسد، براى بيان اين است كه لوط(ع) با آنان به مبارزه برخاست و در مبارزه اش، نياز به امداد الهى داشت.

5 - لوط ( ع ) در مبارزه اش با كردار هاى زشت قوم خود ، تنها بود .

قال ربّ انصرنى

على القوم المفسدين

ضمير مفعولى {نى} در دعاى لوط(ع)، حكايت از تنهايى آن حضرت در مبارزه با فحشا مى كند.

مبارزه لوط(ع) با فحشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 3

3 - سرگذشت لوط ( ع ) ، در مبارزه بر ضد فحشا ، پندآموز و شايسته ياد و يادآورى است .

و لوطًا إذ قال

{لوطاً} احتمال دارد كه عطف به آيه چهارده باشد و احتمال دارد كه مفعول فعل مقدّر {اذكر} باشد. بنابر احتمال دوم، نكته بالا قابل استفاده است.

متجاوزان به مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 7،8

7 - مردان مصمم به تجاوز نسبت به ميهمانان لوط ، مورد انتقام الهى با كور شدن چشم هايشان

و لقد رودوه عن ضيفه فطمسنا أعينهم

{طمس} (مصدر {طمسنا}) به معناى محوكردن و از بين بردن است. بنابراين {طسمنا أعينهم}; يعنى، چشمانشان را از آنان گرفتيم و نابينايشان كرديم.

8 - كور شدن چشم هاى متجاوزان قوم لوط ، پيش درآمد عذاب الهى براى آنان

فذوقوا عذابى و نذر

به كار رفتن واژه {ذوقوا}، ظاهراً كنايه از اين است كه اين عذاب را بچشيد تا عذاب اصلى بر سرتان فرود آيد.

مجادله در انذارهاى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 36 - 2

2 - روى آوردن قوم لوط ، به جدال و تشكيك نسبت به انذار ها ; بجاى حق پذيرى

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

محدوده رسالت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت -

29 - 28 - 2

2 - رسالت لوط ( ع ) ، محدود به قوم لوط بود .

و لقد أرسلنا نوحًا . .. و لوطًا إذ قال لقومه

محدوده علم لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 3

3_ لوط ( ع ) ، بى خبر از ماهيت مهمانان خويش ( فرشته بودن آنان ) و ناآگاه از مأموريت ايشان

و لما جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم . .. و قال ه_ذا يوم عصيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 62 - 3

3- علم حضرت لوط ( ع ) ، محدود بود .

قال إنكم قوم منكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 9

9- ناشناخته بودن فرشتگان براى حضرت لوط ( ع ) تا لحظه قصد تعرّض قومش به آنان

و جاء أهل المدينة يستبشرون . قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

از اينكه حضرت لوط(ع) با مشاهده قصد تعرّض قومش به مهمانان با نگرانى فرشتگان را مهمان خود معرفى كرد، نشان مى دهد كه آن حضرت تا اين لحظه فرشتگان را نمى شناخت.

محمد(ص) و قصه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 9

9_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . ان جبرئيل قال [ لرسول الله ] : إنى نوديت من تلقاء العرش . . . اهبط إلى قرية قوم لوط و ما حوت فاقلعها من تحت سبع أرضين . . . فهبطت على أهل القرية .

. . فاقلعتها . . . ثم عرجت بها . . . فقلّبتها عليهم حتى صار أسفلها أعلاها . . . فقال له رسول الله ( ص ) : يا جبرئيل و أين كانت قريتهم من البلاد ؟ فقال جبرئيل : كان موضع قريتهم فى موضع بحيرة طبرية اليوم و هى فى نواحى الشام قال له رسول الله ( ص ) : أرأيتك حين قلّبتها عليهم فى أىّ موضع من الأرضين وقعت القرية و أهلها ؟ فقال : يا محمد وقعت فيما بين بحر الشام إلى مصر فصارت تلولاً فى البحر . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. كه جبرئيل به رسول خدا(ص) گفت: از سوى عرش به من ندا رسيد ... به آبادى لوط و آنچه در ميان دارد فرود آى و آن جا را از زير هفت زمين بِكَن ... پس من بر اهل آن قريه فرود آمدم ... و آن را از جاى كندم ... و بالا بردم ... و بر روى آنان واژگون كردم تا اينكه زيرورو شد ... رسول خدا(ص) از جبرئيل پرسيد: قريه قوم لوط در كجاى بلاد بود؟ جبرئيل گفت: قريه آنان در محل درياچه طبريه امروز بود كه در نواحى شام واقع شده بود. رسول خدا(ص) به جبرئيل فرمود: بگو بدانم هنگامى كه قريه را بر روى آنان واژگون كردى، آن قريه و اهلش در كجاى زمين افتاد. جبرئيل گفت: اى محمد! در ميان درياى شام تا مصر افتاد و به صورت تپه هايى در ميان دريا درآمد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 133

- 2

2 - سرگذشت لوط پيامبر ، درس آموز و تسلى بخش پيامبراسلام و مؤمنان

و إنّ لوطًا لمن المرسلين

يادآورى سرگذشت لوط(ع) براى پيامبراسلام و مؤمنان در شرايط دشوار مكه، بيانگر مطلب يادشده است.

مخالفت با لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 1

1 _ خداوند قوم لوط را به سبب مخالفتشان با لوط و استمرارشان بر عمل شنيع لواط به هلاكت رساند .

فانجينه و أهله إلا امرأته كانت من الغبرين

مربى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 6

6_ لوط ( ع ) تحت تربيت خداوند و برخوردار از حمايت او بود .

إنا رسل ربك

برداشت فوق ، از {ربك} (مدبر و مربى تو) استفاده شده است.

مردمى بودن لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 6

6- منزل حضرت لوط ( ع ) ، محل مراجعه مردم از شهر ها و مناطق مختلف و اقوام گوناگون

قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

{عالم} به معناى همه خلق و يا دسته اى از موجودات است. جمع آمدن آن (عالمين) براى بيان استغراق و شمول تمامى اصناف موجودات جهان است و مقصود از آن در اين آيه، همه مردم از تمامى اقوام و قبايل دور و نزديك است.

مزد رسالت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 1

1 - تصريح لوط ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از قومش ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من

أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

مسؤوليت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 6

6- حضرت لوط ( ع ) و خاندانش ، مأمور شدند تنها به سوى مكانى كه تعيين خواهد شد ، حركت كنند و حق انتخاب مكان ديگرى را نداشتند .

فأسر بأهلك . .. وامضوا حيث تؤمرون

مسؤوليت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 4

4 _ بازداشتن مردم از فحشا و لواط ، مهمترين و مقدمترين وظيفه لوط در رسالت هاى خويش

و لوطاً إذ قال لقومه أتأتون الفحشة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 5

5 - لوط ( ع ) ، خويشتن را موظف به محافظت از ميهمانان خويش مى دانست .

و لما جاءت رسلنا . .. قال ه_ذا يوم عصيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 14

14_ لوط ( ع ) موظف بود پيش از نزول عذاب ، به طور محرمانه و بدون آگاهى قومش ، از ديار آنان خارج شود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

تأكيد فرشتگان بر اينكه لوط(ع) بايد شبانه كوچ كند، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد. گفتنى است كه اين احتمال، در صورتى موجه است كه سخن فرشتگان با لوط(ع) (فأسر ...) در شب نزول عذاب نبوده باشد; بلكه در روز قبل، آن سخن ايراد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 -

2،3،6،10

2- حضرت لوط ( ع ) به نظارت و مراقبت بر خروج خاندانش از شهر براى در امان ماندن از عذاب الهى ، مأمور گرديد .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

مقصود از به دنبال خاندان رفتن (و اتّبع أدبارهم) مى تواند كنايه از مراقبت و نظارت از خروج آنان باشد كه مبادا كسى به شهر برگردد و از رفتن منصرف شود. جمله بعدى (و لايلتفت منكم ...) مؤيد همين مطلب است.

3- لوط ( ع ) ، مأموريت يافت كه هم زمان با خارج ساختن خاندانش از شهر ، خود نيز در پى آنان حركت كند .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

6- حضرت لوط ( ع ) و خاندانش ، مأمور شدند تنها به سوى مكانى كه تعيين خواهد شد ، حركت كنند و حق انتخاب مكان ديگرى را نداشتند .

فأسر بأهلك . .. وامضوا حيث تؤمرون

10- { قال أبوجعفر ( ع ) : . . . { فلما جاء آل لوط المرسلون } . . . قالوا . . . { فأسر بأهلك } يا لوط إذا مضى لك من يومك ه_ذا سبعة أيام و لياليها { بقطع من الليل } إذا مضى نصف الليل { . . . و امضوا } من تلك الليلة { حيث تؤمرون } . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... اى لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از اين تاريخ، در نيمه هاى شب خانواده خود را از اين سرزمين بيرون ببر ... و در آن شب به هر جا كه فرمانتان داده اند برويد...}.

مسؤوليت مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 3

3_ لوط ( ع ) ، بى خبر از ماهيت مهمانان خويش ( فرشته بودن آنان ) و ناآگاه از مأموريت ايشان

و لما جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم . .. و قال ه_ذا يوم عصيب

مسير هجرت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 6،10

6- حضرت لوط ( ع ) و خاندانش ، مأمور شدند تنها به سوى مكانى كه تعيين خواهد شد ، حركت كنند و حق انتخاب مكان ديگرى را نداشتند .

فأسر بأهلك . .. وامضوا حيث تؤمرون

10- { قال أبوجعفر ( ع ) : . . . { فلما جاء آل لوط المرسلون } . . . قالوا . . . { فأسر بأهلك } يا لوط إذا مضى لك من يومك ه_ذا سبعة أيام و لياليها { بقطع من الليل } إذا مضى نصف الليل { . . . و امضوا } من تلك الليلة { حيث تؤمرون } . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... اى لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از اين تاريخ، در نيمه هاى شب خانواده خود را از اين سرزمين بيرون ببر ... و در آن شب به هر جا كه فرمانتان داده اند برويد...}.

مسير هجرت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 6،10

6- حضرت لوط ( ع ) و خاندانش ،

مأمور شدند تنها به سوى مكانى كه تعيين خواهد شد ، حركت كنند و حق انتخاب مكان ديگرى را نداشتند .

فأسر بأهلك . .. وامضوا حيث تؤمرون

10- { قال أبوجعفر ( ع ) : . . . { فلما جاء آل لوط المرسلون } . . . قالوا . . . { فأسر بأهلك } يا لوط إذا مضى لك من يومك ه_ذا سبعة أيام و لياليها { بقطع من الليل } إذا مضى نصف الليل { . . . و امضوا } من تلك الليلة { حيث تؤمرون } . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... اى لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از اين تاريخ، در نيمه هاى شب خانواده خود را از اين سرزمين بيرون ببر ... و در آن شب به هر جا كه فرمانتان داده اند برويد...}.

مقامات لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 72 - 4

4- حضرت لوط ( ع ) داراى مقام و منزلتى والا در پيشگاه خداوند

لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) از جانب خداوند ، از

منصب قضاوت و داورى برخوردار بود .

و لوطًا ءاتين_ه حكمًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {حكم} به معناى {قضاوت} باشد (لسان العرب). گفتنى است كاربرد {حكم} به معناى {قضاوت}، بسيار شايع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 1

1 - لوط ( ع ) ، از پيامبران الهى و ادامه دهنده خط رسالت

و لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم ص_لحًا . .. و لوطًا

كلمه {لوطاً} مى تواند عطف به {صالحاً} و به تقدير {و أرسلنا لوطاً} باشد. هم چنين مى تواند مفعول براى فعل محذوف و به تقدير {و اذكر لوطاً} باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 133 - 1

1 - لوط ( ع ) ، از رسولان الهى

و إنّ لوطًا لمن المرسلين

مقدرات همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 18

18_ همسر لوط ، بايد به عذابى كه براى قوم لوط مقدر شده بود ، گرفتار مى شد .

إنه مصيبها ما أصابهم

ضمير در {إنه} به اصطلاح ضمير شأن است و حاكى از تأكيد مى باشد.

مكذبان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 43 - 3

3 - مخالفت همگانى قوم لوط با رسالت او و دروغگو خوانده شدن وى از سوى آنان

و قوم إبرهيم و قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 160 - 1

1 - تكذيب رسالت

لوط ( ع ) از سوى قومش

كذّبت قوم لوط المرسلين

ملائكه عذاب و لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 23

23_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالى بعث أربعة أملاك فى إهلاك قوم لوط . . . فأتوا لوطاً . . . فسلّموا عليه . . . فقال لهم : المنزل ؟ فقالوا : نعم . . . ثم مشى فلما بلغ باب المدينة . . . دخل و دخلوا معه حتى دخل منزله فلما رأتهم إمرأته . . . صعدت فوق السطح و صفقت فلم يسمعوا فدخنت فلما رأوا الدخان أقبلوا إلى الباب يهرعون . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداوند چهار فرشته براى هلاك كردن قوم لوط فرستاد . .. آنان نزد لوط رفتند و بر او سلام كردند ... لوط آنان را دعوت به منزل كرد و آنان موافقت كردند; سپس رفت تا به دروازه شهر رسيد ... او با فرشتگان وارد شهر شدند تا به منزلش وارد شد همسر لوط وقتى كه آنان را ديد ... بالاى بام رفت و دست بر هم زد، ولى قوم لوط نشنيدند. پس دود به پا كرد; همين كه آن قوم دود را ديدند شتابان به درب خانه لوط رفتند...}.

ملائكه و لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 1،2

1_ فرشتگان پس از گفتوگو با ابراهيم ( ع ) ، به ديار قوم لوط رفتند و بر حضرت لوط ( ع ) وارد شدند

.

و لما جاءت رسلنا لوطًا

2_ فرشتگان ، به صورت و شكل انسان ها بر حضرت لوط ( ع ) وارد شدند .

و لما جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 2،8،11،15،16،24،26،27

2_ فرشتگانِ ميهمان بر لوط ( ع ) ، حامل پيامهايى از ناحيه خداوند براى او بودند .

قالوا ي_لوط إنا رسل ربك

برداشت فوق ، از اينكه فرشتگان خود را به عنوان پيام آوران الهى (رسل ربك) معرفى كردند ، استفاده مى شود.

8_ فرشتگان مأمور عذاب ، به لوط ( ع ) اطمينان دادند كه مهاجمان ، به او دسترسى پيدا نخواهند كرد و گزندى متوجه وى نخواهد شد .

قالوا ي_لوط إنا رسل ربك لن يصلوا إليك

11_ فرشتگان ، از لوط ( ع ) خواستند تا خانواده خويش را شبانه از منطقه قومش خارج سازد .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

{اسراء} (مصدر اَسرِ) به معناى كوچ كردن شبانه است و {باء} در {بأهلك} براى تعديه مى باشد و {ال} در {الليل} عهد حضورى است. بنابراين معناى جمله {فأسر ...} چنين مى شود: [اى لوط!] خانواده خويش را در پاره اى از اين شب كوچ ده.

15_ فرشتگان ، از لوط ( ع ) و خاندانش خواستند كه به هنگام خروج از ديارشان ، از حركت باز نايستند و به سوى خانه و كاشانه باز نگردند .

و لايلتفت منكم أحد

16_ فرشتگان به لوط ( ع ) توصيه كردند كه همسرش را براى نجات از عذاب ، به همراه خويش كوچ ندهد .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل . .. إلاّ امرأتك

برداشت فوق، بر اين اساس است

كه {امرأتك} استثنا از {أهلك} باشد.

24_ فرشتگان ، با بيان نزديك بودن زمان عذاب ، از لوط ( ع ) خواستند تا خروج خويش را به تأخير نيندازد .

فأسر بأهلك . .. إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب

جمله {إن موعدهم الصبح . ..} به منزله تعليل براى {فأسر بأهلك ...} مى باشد.

26_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . { فلما جاء آل لوط المرسلون . . . قالوا : . . . { فأسر بأهلك } يا لوط إذا مضى لك من يومك ه_ذا سبعة أيام و لياليها { بقطع من الليل } إذا مضى نصف الليل . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. هنگامى كه فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند ... گفتند: ... اى لوط ! از اين تاريخ پس از گذشت هفت شبانه روز نيمه شب خانواده خود را از اين سرزمين بيرون ببر ...}.

27_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالى لما أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إليهم ملائكة . . . و قالوا للوط : أسر بأهلك من ه_ذه القرية الليلة . . . فلما إنتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر روايت شده است: . .. هنگامى كه خداوند اراده كرد قوم لوط را عذاب كند، فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد ... آنان به لوط گفتند: امشب خانواده خود را از اين آبادى برون ببر ... چون شب به نيمه رسيد، لوط دختران خود را از آبادى بيرون برد ...}.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 1،2

1- قطعى شدن نزول عذاب الهى ( استيصال ) و فرا رسيدن موعد آن بر قوم لوط ، توسط فرشتگان به حضرت لوط ( ع ) ابلاغ گرديد .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

2- فرشتگان وارد شده بر لوط ( ع ) در پى اظهار وى بر ناشناخته بودن آنان ، خود را مأموران الهى معرفى كردند .

قال إنكم قوم منكرون . قالوا بل جئن_ك بما كانوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 64 - 1

1- تأكيد فرشتگان در محضر حضرت لوط ( ع ) مبنى بر تحقق قطعى نزول عذاب ( استيصال ) بر قوم لوط

و أتين_ك بالحقّ و إنا لص_دقون

مقصود از {بالحق} خبر حق و راست است و مراد از اين خبر حق، عذاب الهى بود.

منشأ آگاهى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 1

1- خداوند ، پيشاپيش حضرت لوط ( ع ) را از مقدّر شدن عذاب بر قومش آگاه ساخت .

و قضينا إليه ذلك الأمر

متعدّى شدن {قضينا} به {إلى} متضمن معناى {أوحينا} است. بنابراين معناى جمله {و قضينا إليه ذلك الأمر} چنين مى شود: ما اين امر (عذاب) را به او (لوط(ع)) وحى كرديم و آگاهش ساختيم.

منشأ حكمت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) ، از علم و حكمت خدا دادى برخوردار بود .

و لوطًا ءاتين_ه حكمًا و علمًا

يكى

از معانى {حكم}، حكمت است. برداشت ياد شده مبتنى براين معنا است.

منشأ عذاب همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 2

2- باقى ماندن همسر لوط ( ع ) در ميان عذاب شدگان قوم لوط ، به تقدير و دستور خدا بود .

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

ترديدى نيست كه همه مقدرات به دست خداوند است و انتساب تقدير (قدّرنا) به فرشتگان، مى تواند به خاطر اين باشد كه آنان مجرى اين تقدير بوده اند.

منشأ قضاوت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) از جانب خداوند ، از منصب قضاوت و داورى برخوردار بود .

و لوطًا ءاتين_ه حكمًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {حكم} به معناى {قضاوت} باشد (لسان العرب). گفتنى است كاربرد {حكم} به معناى {قضاوت}، بسيار شايع است.

منشأ نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 2

2 - نجات لوط ( ع ) و همه كسانش ، به اراده خداوند و در پى استمداد وى براى رهايى از مكافات عمل قومش

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون . فنجّين_ه و أهله أجمعين

منشأ نجات لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 2

2 - نجات لوط ( ع ) و همه كسانش ، به اراده خداوند و در پى استمداد وى براى رهايى از مكافات عمل قومش

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون .

فنجّين_ه و أهله أجمعين

منشأ هلاكت همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 7

7 - فرو گذاشتن همسر لوط در ميان قوم محكوم به عذاب ، براساس تقدير الهى و برنامه از پيش تعيين شده

قدّرن_ها من الغ_برين

{غبور} (مصدر {غابرين}) به معناى باقى ماندن است; يعنى، ما مقدر كرديم كه همسر لوط از جمله باقى ماندگان باشد.

منيت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) به نظارت و مراقبت بر خروج خاندانش از شهر براى در امان ماندن از عذاب الهى ، مأمور گرديد .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

مقصود از به دنبال خاندان رفتن (و اتّبع أدبارهم) مى تواند كنايه از مراقبت و نظارت از خروج آنان باشد كه مبادا كسى به شهر برگردد و از رفتن منصرف شود. جمله بعدى (و لايلتفت منكم ...) مؤيد همين مطلب است.

موجبات عذاب همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 6

6 _ جدايى ديرينه زن لوط از آيين و روش همسرش ، عامل جدا ماندن وى از خانواده لوط و نجات نيافتن از عذاب الهى

إلا امرأته كانت من الغبرين

موقعيت اجتماعى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 7

7- موقعيت حضرت لوط ( ع ) در ميان قومش ضعيف بود و آنان نسبت به او گستاخ بودند .

قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

از اينكه قوم لوط آن

حضرت را از تماس با ديگران نهى كردند و در موردى كه او از اين نهى تخلف ورزيد، مورد عتاب و اعتراض قرار گرفت، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 5

5 - لوط ( ع ) ، فاقد پايگاه قوى ، در برابر منحرفان و دشمنان نيرومند خود

قالوا لئن لم تنته ي_لوط لتكوننّ من المخرجين

از تهديد حضرت لوط(ع) به وسيله قوم خود، نيرومندى آنان در مقايسه با او استفاده مى شود.

مؤمنان به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 3

3 _ از ميان قوم لوط تنها خانواده و بستگانش به وى ايمان آوردند .

فانجينه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 5

5 - خانواده و كسان لوط ( ع ) ، تنها مؤمنان به وى و پيراسته از كردار زشت قوم لوط

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

از اين كه لوط(ع) تنها براى خود و كسانش در خواست نجات كرد، روشن مى شود كه تنها آنان به وى ايمان آورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 6

6 - از خويشاوندان لوط افرادى به وى ، ايمان آورده بودند .

لننجّينّه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 15

15 - جمعى از خويشان لوط ( ع ) به وى ، ايمان آورده بودند .

إنّا منجّوك و

أهلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 35 - 4

4 - لوط ( ع ) ، داراى طرفدارانى مؤمن ، به رغم كفر فراگير جامعه وى

فأخرجنا من كان فيها من المؤمنين

مؤمنان و قصه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 133 - 2

2 - سرگذشت لوط پيامبر ، درس آموز و تسلى بخش پيامبراسلام و مؤمنان

و إنّ لوطًا لمن المرسلين

يادآورى سرگذشت لوط(ع) براى پيامبراسلام و مؤمنان در شرايط دشوار مكه، بيانگر مطلب يادشده است.

مهربانى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 12،13

12_ لوط ( ع ) ، با تحريك عواطف مهاجمان و اظهار شفقت به ايشان ، درصدد بازدارى آنان از تعرّض به ميهمانان خويش برآمد .

قال ي_قوم . .. فاتقوا الله و لاتخزون فى ضيفى أليس منكم رجل رشيد

13_ ملاطفت لوط ( ع ) با قوم خويش ، حتى به هنگامى كه از ناحيه آنان در فشار و آزار بود .

قال ه_ذا يوم عصيب . .. قال ي_قوم ه_ؤلاء بناتى

لوط با گفتن {يا قوم} (اى مردم من) و پيشنهاد ازدواج با دخترانش ، لطف و عنايت خويش را به مردمان ابراز مى دارد و اين در زمانى است كه حضرت لوط(ع) آن را روزى سخت و دشوار ارزيابى كرد.

مهمان نوازى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 5،7

5 - لوط ( ع ) ، خويشتن را موظف به محافظت از ميهمانان خويش مى دانست .

و

لما جاءت رسلنا . .. قال ه_ذا يوم عصيب

7_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . و كان لوط إبن خالة ابراهيم و كانت إمرأة ابراهيم سارة اُخت لوط و كان لوط و ابراهيم نبيين مرسلين منذرين و كان لوط رجلاً سخياً كريماً يقرى الضيف إذا نزل به و يحذّرهم قومه . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. لوط پسر خاله ابراهيم و ساره همسر ابراهيم خواهر لوط بود. لوط و ابراهيم هر دو پيغمبر مرسل و انذاركننده بودند و لوط مردى سخاوتمند و كريم بود و از ميهمانى كه بر او وارد مى شد پذيرايى مى كرد و ميهمانان را از قوم خود برحذر مى داشت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 7،14،17

7_ لوط ( ع ) ، با پيشنهاد ازدواج مهاجمان با دخترانش ، از آنان خواست تا از كردار ناشايست لواط و تعرض به مهمانانش برحذر باشند .

ي_قوم ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم

14_ لوط ( ع ) ، از مهاجمان تبه كار خواست تا از خدا پروا كنند و متعرض مهمانانش نشوند .

فاتقوا الله

17_ لوط ( ع ) از مهاجمان تبه كار خواست تا متعرض مهمانانش نشده و او را خوار و بى مقدار نسازند .

و لاتخزون فى ضيفى

اخزاء (مصدر لاتخزون) به معناى خوار ساختن و رسوا كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 80 - 2،3

2_ آرزوى لوط ( ع ) به داشتن نيرويى براى مقابله با تبه كاران و دفاع از مهمانان خويش

در برابر آنان

قال لو أن لى بكم قوّة

{لو} در جمله فوق ، حرف تمنّا و به معناى ليت (اى كاش) است.

3_ آرزوى لوط ( ع ) به داشتن پناهگاهى مطمئن كه بتواند مهمانانش را در پناه آن ، از تعرض تبه كاران برهاند .

قال لو . .. أو ءاوى إلى ركن شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 7

7_ لوط ( ع ) براى دفاع از مهمانان خويش ( فرشتگان حاضر در منزلش ) آماده مبارزه و درگيرى با تبه كاران مهاجم بود .

لن يصلوا إليك

آيات پيشين بيان كرد كه مهاجمان قصد تعرض به فرشتگان را داشتند. بر اين اساس ظاهر آن بود كه فرشتگان مى گفتند: {لن يصلوا إلينا; آنان از دسترسى به ما ناتوانند}. اين جا به جايى اشاره به دو نكته دارد: يكى اينكه، تعرض به مهمان به منزله تعرض به ميزبان است و دوم اينكه، لوط(ع) آماده مبارزه بود و تا توان داشت در مقابل مهاجمان ايستادگى مى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 1،2،8

1- حضرت لوط ( ع ) به خاطر پذيرش مهمان بيگانه و حمايت از آن ، مورد سرزنش قومش قرار گرفت .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى . .. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

2- حضرت لوط ( ع ) به خاطر دفاع از مهمانانش ، مورد اعتراض قوم خود قرار گرفت .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون . .. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

8- { قال أبوجعفر ( ع ) : . . . و كان لوط

رجلاً سخياًكريماً يقرى الضيف إذا نزل به و يحذرهم قومه ، قال : فلمّا رأى قوم لوط ذلك منه قالوا له : إنا ننهاك عن العالمين لاتقرى ضيفاً ينزّل بك ، إن فعلت فضحنا ضيفك الذى ينزل بك و أخزيناك . . . ;

امام باقر(ع) فرمود:. .. لوط(ع) مردى سخاوتمند و بزرگوار بود از مهمانانى كه بر او وارد مى شدند، پذيرايى مى كرد و آنان را از قوم خود برحذر مى داشت.[امام باقر(ع)] فرمود: هنگامى كه قوم لوط اين ميهمان پذيرى را ديدند، به آن حضرت گفتند: ما تو را از پذيرش هر مهمانى برحذر داشتيم و گفتيم: هيچ يك از ميهمانانى را كه بر تو وارد مى شوند، نپذير كه اگر پذيرفتى، مهمانانت را مفتضح و تو را خوار خواهيم كرد...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) شخصيتى مهمان نواز و مدافع حريم مهمانان خود .

و جاء أهل المدينة يستبشرون . قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... و لاتخزون ... قال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 5

5 - تلاش لوط ( ع ) براى حمايت از ميهمانانش در برابر قوم آلوده و فسادگر خويش

و لقد رودوه عن ضيفه

{مراوده} به معناى تنازع ميان دو فرد است كه هر يك، خلاف خواست ديگرى را دنبال مى كند (مفردات راغب).

مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 12

12_ لوط ( ع ) ، با تحريك عواطف مهاجمان و

اظهار شفقت به ايشان ، درصدد بازدارى آنان از تعرّض به ميهمانان خويش برآمد .

قال ي_قوم . .. فاتقوا الله و لاتخزون فى ضيفى أليس منكم رجل رشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 1

1_ مهمانان لوط ، در پى مشاهده درماندگى او در برابر مهاجمان ، ماهيت خويش ( فرشته بودن ) را براى لوط فاش ساختند .

قال لو أن لى بكم قوّة . .. قالوا ي_لوط إنا رسل ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 61 - 1

1- فرشتگان مأمور عذاب قوم لوط ، به عنوان مهمان بر خاندان حضرت لوط ( ع ) وارد شدند .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. فما خطبكم أيّها المرسلون ... فلمّا جاء ءال لوط المرس

الف و لام در {المرسلون} براى عهد ذكرى است و اشاره به رسولانى دارد كه نزد حضرت ابراهيم(ع) آمدند و عذاب قوم لوط را مطرح ساختند (قال فما خطبكم أيّها المرسلون، آيه 57) و اين نشان دهنده آن است كه مهمانان ابراهيم(ع) بر لوط(ع) وارد شدند. گفتنى است كه آيه 68 نيز مؤيد اين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 62 - 1

1- ورود فرشتگان بر حضرت لوط ( ع ) به صورت دسته جمعى و در قيافه مردان ناشناس بود .

قال إنكم قوم منكرون

{قوم} از نظر ريشه لغوى به معناى دسته اى از مردان است (مفردات راغب). آمدن ضماير {إنكم} و {منكرون} به صورت جمع مذكر، مؤيد برداشت فوق است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 3

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را در پى قصد تجاوز آنان به مهمانانش ، از هرگونه عملى كه موجب ذلت و خوارى او گردد ، برحذر داشت .

و لاتخزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 1،3،5،6

1 - ملائكه عذاب قوم لوط ، پس از گفتوگو با ابراهيم ( ع ) ، به ديار آن قوم رفتند و بر لوط ( ع ) وارد شدند .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم . .. و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا

3 - فرشتگان عذابِ قوم لوط ، به صورت انسان ، بر لوط ( ع ) وارد شدند .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم

احتمال دارد دليل {سىء بهم و ضاق بهم ذرعاً} اين باشد كه فرشتگان به صورت انسان بر لوط(ع) به عنوان ميهمان وارد شدند و لوط(ع) از عاقبت ورود مسافرانى ناشناخته به شهر، نگران شد كه مبادا، اهالى شهر براى تجاوز به آنان، به سوى خانه لوط بيايند.

5 - حضرت لوط ( ع ) ، نگران تعرض قوم اش به ميهمانان اش بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

6 - حضرت لوط ( ع ) ، در دفاعِ از ميهمانان اش در صورت تعرض قوم اش به آنها ، ناتوان بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

احساس ناتوانى لوط(ع) و تنگ ديدن عرصه بر خود، احتمال دارد به خاطر نكته ياد شده باشد.

مهمترين رسالت لوط(ع)

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى لوط ( ع )

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 4

4 - مبارزه با فحشا و زشت كردارى ، مهم ترين مسؤوليت و رسالت لوط

و لوطًا إذ قال لقومه أتأتون الف_حشة

مقدم آمدن {أتأتون الف_حشة} و قرار گرفتن آن در رأس پيام هاى لوط، بيانگر مطلب ياد شده است.

نبوت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 3

3 _ زكريا، يحيى، عيسى، الياس، اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 1

1 _ لوط ، از پيامبران و فرستادگان خداوند

و لوطا إذ قال لقومه

كلمه {لوط} مى تواند عطف بر {نوحاً} در آيه 59 باشد ; يعنى {و أرسلنا لوطاً}. و نيز مى تواند مفعولٌ به براى فعل مقدر {اذكر} باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 1

1 _ خداوند ، موسى ( ع ) را پس از نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب به پيامبرى مبعوث كرد .

ثم بعثنا من بعدهم موسى

مراد از ضمير در {من بعدهم} پيامبرانى است كه

داستانشان در آيات پيشين مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 43 - 1

1 - ابراهيم و لوط ( ع ) ، از پيامبران الهى

و قوم إبرهيم و قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 1

1 - لوط ( ع ) ، از پيامبران الهى و ادامه دهنده خط رسالت

و لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم ص_لحًا . .. و لوطًا

كلمه {لوطاً} مى تواند عطف به {صالحاً} و به تقدير {و أرسلنا لوطاً} باشد. هم چنين مى تواند مفعول براى فعل محذوف و به تقدير {و اذكر لوطاً} باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 1

1 - حضرت لوط ( ع ) ، پيامبرى فرستاده شده از جانب خداوند

و لقد أرسلنا نوحًا . .. و إبرهيم ... و لوطًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 133 - 1

1 - لوط ( ع ) ، از رسولان الهى

و إنّ لوطًا لمن المرسلين

نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 13،26،27

13_ نجات لوط ( ع ) و خانواده اش در گرو خروج آنان از ديار قوم لوط بود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

26_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . { فلما جاء آل لوط المرسلون . . . قالوا : . . . { فأسر

بأهلك } يا لوط إذا مضى لك من يومك ه_ذا سبعة أيام و لياليها { بقطع من الليل } إذا مضى نصف الليل . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. هنگامى كه فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند ... گفتند: ... اى لوط ! از اين تاريخ پس از گذشت هفت شبانه روز نيمه شب خانواده خود را از اين سرزمين بيرون ببر ...}.

27_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالى لما أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إليهم ملائكة . . . و قالوا للوط : أسر بأهلك من ه_ذه القرية الليلة . . . فلما إنتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر روايت شده است: . .. هنگامى كه خداوند اراده كرد قوم لوط را عذاب كند، فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد ... آنان به لوط گفتند: امشب خانواده خود را از اين آبادى برون ببر ... چون شب به نيمه رسيد، لوط دختران خود را از آبادى بيرون برد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 2

2- مأموران الهى ، خاندان لوط ( ع ) را از عذاب نازل شده بر قوم وى نجات دادند .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 1

1- فرشتگان ، از حضرت لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسى از شب

، جهت نجات از عذاب الهى شدند .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 1

1 - استجابت دعاى لوط ( ع ) مبنى بر نجات خود و كسان خود ، از شر قوم زشتكارش از سوى پروردگار

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون . فنجّين_ه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 1،4

1 - نجات همه خانواده لوط از عذاب الهى ، به جز همسر پير او

فنجّين_ه و أهله أجمعين إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

{عجوز} به معناى پير زن و {عجوزاً} مستثنى از {أهله} است. {غبور} (مصدر {غابرين}) نيز به معناى باقى ماندن است. بنابراين، {غابر} به كسى گفته مى شود كه همراهانش بروند و او باقى بماند.

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهى ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از واژه {الغابرين} استفاده مى شود كه بر جاى ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بيرون روندگان از شهر نجات يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1،2

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش _ به جز همسر وى _ و هلاكت قوم زشت كردارش ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} به جريان نجات لوط(ع) و كسان وى و نيز هلاكت قوم فساد پيشه اش اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} است و نكره آمدن آن براى بيان عظمت

واقعه و درسى مى باشد كه در آن نهفته است.

2 - هلاكت قوم فساد پيشه لوط و نجات وى و خاندانش _ به جز همسر وى _ نمودى از سنت مستمر الهى در يارى رسانى به حق و سركوب باطل

إنّ فى ذلك لأية

نشانه و مايه عبرت بودن سرگذشت قوم لوط، در صورتى است كه درباره ديگر امت ها قابل تكرار باشد و به تعبير ديگر، سنتى مستمر به شمار آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وى _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 134 - 1

1 - لوط ( ع ) و خاندان او ، از عذاب نازل شده بر قوم شان نجات يافتند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 3

3 - هلاكت تمامى قوم لوط با عذاب الهى ; به جز شخص لوط ( ع ) و خاندان او

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا إلاّءال لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندان آن حضرت از مهلكه عذاب ، نعمت و امتنان الهى بر ايشان

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

نجات خانواده لوط(ع) از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 -

32 - 5

5 - ملائكه مأمور عذاب قوم لوط ، به ابراهيم ( ع ) اطمينان دادند كه لوط ( ع ) و اهل اش را ، حتماً از عذاب نجات خواهند داد .

قالوا نحن أعلم بمن فيها لننجّينّه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 14

14 - فرشتگان مأمورِ عذابِ قوم لوط ، به لوط ( ع ) اعلام كردند كه او و خانواده اش ، به جز همسرش را ، از عذاب نجات خواهند داد .

إنّا منجّوك و أهلك إلاّ امرأتك

نجات خويشاوندان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 2

2 _ خداوند با خارج ساختن لوط و بستگان قومش از ديارشان ، وى را از عذاب مقدر شده براى قوم لوط نجات بخشيد .

فانجينه و أهله

چون جمله {فانجينه} در مقابل جمله {كانت من الغبرين} (همسر لوط در زمره باقى ماندگان بود) قرار گرفته است، معلوم مى شود نجات از عذاب قوم لوط در گرو خارج شدن از شهر و ديار آنان بوده است. بنابراين {فانجينه} يعنى: فانجينه باخراجنا اياه من بينهم.

نجات لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 13

13_ نجات لوط ( ع ) و خانواده اش در گرو خروج آنان از ديار قوم لوط بود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 3

3- لوط ( ع ) ، مأموريت يافت كه هم زمان با خارج

ساختن خاندانش از شهر ، خود نيز در پى آنان حركت كند .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 1

1- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از نيرنگ ها و دسيسه هاى قوم خود ، به اراده الهى نجات يافتند .

و أرادوا به كيدًا . .. و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 5

5- خداوند ، حضرت لوط ( ع ) را از شرّ قوم پليد ، ناپاك و زشتكارش نجات داد .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 1

1 - استجابت دعاى لوط ( ع ) مبنى بر نجات خود و كسان خود ، از شر قوم زشتكارش از سوى پروردگار

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون . فنجّين_ه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 4

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهى ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از واژه {الغابرين} استفاده مى شود كه بر جاى ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بيرون روندگان از شهر نجات يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1،2

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش _ به

جز همسر وى _ و هلاكت قوم زشت كردارش ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} به جريان نجات لوط(ع) و كسان وى و نيز هلاكت قوم فساد پيشه اش اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} است و نكره آمدن آن براى بيان عظمت واقعه و درسى مى باشد كه در آن نهفته است.

2 - هلاكت قوم فساد پيشه لوط و نجات وى و خاندانش _ به جز همسر وى _ نمودى از سنت مستمر الهى در يارى رسانى به حق و سركوب باطل

إنّ فى ذلك لأية

نشانه و مايه عبرت بودن سرگذشت قوم لوط، در صورتى است كه درباره ديگر امت ها قابل تكرار باشد و به تعبير ديگر، سنتى مستمر به شمار آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وى _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 134 - 1

1 - لوط ( ع ) و خاندان او ، از عذاب نازل شده بر قوم شان نجات يافتند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 7

7 - نجات لوط ( ع ) و مؤمنان ، از عذاب الهى ، با خروج از شهر انجام پذيرفت .

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از آمدن تعبير {غابرين} (بازماندگان) درباره همسر كافر و هلاك شده همسر لوط،

برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 3

3 - هلاكت تمامى قوم لوط با عذاب الهى ; به جز شخص لوط ( ع ) و خاندان او

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا إلاّءال لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندان آن حضرت از مهلكه عذاب ، نعمت و امتنان الهى بر ايشان

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

نجات لوط(ع) از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 5

5 - ملائكه مأمور عذاب قوم لوط ، به ابراهيم ( ع ) اطمينان دادند كه لوط ( ع ) و اهل اش را ، حتماً از عذاب نجات خواهند داد .

قالوا نحن أعلم بمن فيها لننجّينّه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 14

14 - فرشتگان مأمورِ عذابِ قوم لوط ، به لوط ( ع ) اعلام كردند كه او و خانواده اش ، به جز همسرش را ، از عذاب نجات خواهند داد .

إنّا منجّوك و أهلك إلاّ امرأتك

نژاد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 1

1 - لوط ( ع ) ، پيامبرى از نژاد قوم خود و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم لوط

قيد {أخوهم} مى تواند براى بيان پيوند خويشاوندى نسبى لوط(ع) با قومش باشد. و

نيز مى تواند تعبيرى كنايى از شفقت و دلسوزى آن حضرت نسبت به آنان باشد.

نظارت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) به نظارت و مراقبت بر خروج خاندانش از شهر براى در امان ماندن از عذاب الهى ، مأمور گرديد .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

مقصود از به دنبال خاندان رفتن (و اتّبع أدبارهم) مى تواند كنايه از مراقبت و نظارت از خروج آنان باشد كه مبادا كسى به شهر برگردد و از رفتن منصرف شود. جمله بعدى (و لايلتفت منكم ...) مؤيد همين مطلب است.

نعمتهاى خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندان آن حضرت از مهلكه عذاب ، نعمت و امتنان الهى بر ايشان

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

نعمتهاى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندان آن حضرت از مهلكه عذاب ، نعمت و امتنان الهى بر ايشان

نجّين_هم . .. نعمة من عندنا

نفاق همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 2،8

2 - همسران نوح و لوط پيامبر ، نمونه بارز و مثال زدنى ، براى جريان كفر و نفاق اند .

ج_هد الكفّار و المن_فقين . .. ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط

8 - كفر و نفاق همسران نوح

و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .

فخانتاهما

مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .

نقش خانه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 6

6- منزل حضرت لوط ( ع ) ، محل مراجعه مردم از شهر ها و مناطق مختلف و اقوام گوناگون

قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

{عالم} به معناى همه خلق و يا دسته اى از موجودات است. جمع آمدن آن (عالمين) براى بيان استغراق و شمول تمامى اصناف موجودات جهان است و مقصود از آن در اين آيه، همه مردم از تمامى اقوام و قبايل دور و نزديك است.

نقش لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 168 - 3

3 - لوط پيامبر ، دوست مردم و تنها در ستيز با كردار ناشايست آنان

قال إنّى لعملكم من القالين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه لوط(ع) خود را از عمل قومش، بيزار معرفى كرد و نه از خود آنان.

نگرانى براى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 1،2

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) از عذاب قوم لوط ، با وجود لوط ( ع ) در ميان آنان ، نگران بود .

و لمّا جاءت رسلنا . .. قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه

القرية...قال إنّ فيها لوطًا

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) با ملائكه درباره عذاب قوم لوط ، با وجود حضرت لوط ( ع ) در ميان آنان به گفت وگو پرداخت .

قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية . .. قال إنّ فيها لوطًا قالوا نحن أعلم بمن فيه

نگرانى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 4

4_ لوط ( ع ) با ورود فرشتگان ، عرصه را بر خويشتن تنگ ديد و ناراحتى و اندوه وى را فرا گرفت .

و لما جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

{ذرعاً} - كه به معناى كشيدن ذراع دست است - تمييزى مبدل از فاعل مى باشد. بنابر اين {ضاق بهم ذرعاً}; يعنى، ضاق ذرعه (تنگ شد ذراع دستش به سوى آنان) و تنگ شدن ذراع به طرف كسى يا چيزى مَثَل است براى كسى كه از انجام كارى ناتوان است و بدان دست رسى ندارد. {سىءَ} فعل مجهول {ساء} (ناراحتش كرد) است و {باء} در {بهم} سببيه است. بنابراين {سىء بهم} يعنى به سبب (آمدن) آنها براى لوط ناراحتى ايجاد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 7

7- حضرت لوط ( ع ) از نيت سوء و تجاوزكارانه قومش نسبت به مهمانان خويش باخبر و از آن به شدت نگران و بيمناك بود .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

درخواست لوط(ع) از قومش براى اجتناب از عملى شرم آور، به دنبال روانه شدن آنان به در خانه آن حضرت _ بى آنكه توضيح ديگرى داده شده باشد _

حكايت از اين نكته مى كند كه لوط(ع) از قصد آنان باخبر بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 55 - 2

2 - اظهار شگفتى و نگرانى لوط ( ع ) ، از انحراف فضاحت بار قوم خويش

أئنّكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 9

9 - فرشتگان ، به لوط ( ع ) براى بر طرف كردن دلهره و هراس او ، دلدارى دادند .

و قالوا لاتخف و لاتحزن

نواهى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 7

7_ لوط ( ع ) ، با پيشنهاد ازدواج مهاجمان با دخترانش ، از آنان خواست تا از كردار ناشايست لواط و تعرض به مهمانانش برحذر باشند .

ي_قوم ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) در پى هجوم قومش براى تعرض به مهمانان او ، آنان رااز هرگونه تجاوز به آنها برحذر داشت .

و جاء أهل المدينة يستبشرون. قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 3

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را در پى قصد تجاوز آنان به مهمانانش ، از هرگونه عملى كه موجب ذلت و خوارى او گردد ، برحذر داشت .

و لاتخزون

نهى از ذلت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- حجر - 15 - 69 - 3

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را در پى قصد تجاوز آنان به مهمانانش ، از هرگونه عملى كه موجب ذلت و خوارى او گردد ، برحذر داشت .

و لاتخزون

نهى به خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 4

4- خداوند حضرت لوط ( ع ) و خاندانش را از بازگشت به شهر خود _ كه در معرض عذاب بود _ برحذر داشت .

فأسر بأهلك . .. و لايلتفت منكم أحد

مقصود از التفات و توجه در آيه شريفه _ به قرينه فرمان خروج از شهر (فأسر بأهلك) _ بازگشتن و روى آوردن به شهرى است كه آنان در آن جا ساكن بودند.

نهى به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 4

4- خداوند حضرت لوط ( ع ) و خاندانش را از بازگشت به شهر خود _ كه در معرض عذاب بود _ برحذر داشت .

فأسر بأهلك . .. و لايلتفت منكم أحد

مقصود از التفات و توجه در آيه شريفه _ به قرينه فرمان خروج از شهر (فأسر بأهلك) _ بازگشتن و روى آوردن به شهرى است كه آنان در آن جا ساكن بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 3،5،8

3- قوم لوط ، حضرت لوط ( ع ) را از پذيرش هرگونه مهمان بيگانه و حمايت از آن ، منع كرده و برحذر داشتند .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى . .. قالوا أو لم ننهك

عن الع_لمين

5- قوم لوط ، حضرت لوط ( ع ) را از ارتباط و تماس با ديگر اقوام ، منع كرده و برحذر مى داشتند .

قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

8- { قال أبوجعفر ( ع ) : . . . و كان لوط رجلاً سخياًكريماً يقرى الضيف إذا نزل به و يحذرهم قومه ، قال : فلمّا رأى قوم لوط ذلك منه قالوا له : إنا ننهاك عن العالمين لاتقرى ضيفاً ينزّل بك ، إن فعلت فضحنا ضيفك الذى ينزل بك و أخزيناك . . . ;

امام باقر(ع) فرمود:. .. لوط(ع) مردى سخاوتمند و بزرگوار بود از مهمانانى كه بر او وارد مى شدند، پذيرايى مى كرد و آنان را از قوم خود برحذر مى داشت.[امام باقر(ع)] فرمود: هنگامى كه قوم لوط اين ميهمان پذيرى را ديدند، به آن حضرت گفتند: ما تو را از پذيرش هر مهمانى برحذر داشتيم و گفتيم: هيچ يك از ميهمانانى را كه بر تو وارد مى شوند، نپذير كه اگر پذيرفتى، مهمانانت را مفتضح و تو را خوار خواهيم كرد...}.

نياكان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 1

1 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط، از ذريه نوح(ع) بودند.

و نوحا هدينا من قبل و من ذريته . .. و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

وحى به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 2

2_ فرشتگانِ ميهمان بر لوط ( ع ) ، حامل پيامهايى از ناحيه خداوند براى او بودند .

قالوا ي_لوط إنا رسل ربك

برداشت فوق

، از اينكه فرشتگان خود را به عنوان پيام آوران الهى (رسل ربك) معرفى كردند ، استفاده مى شود.

ورود ملائكه بر خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 61 - 1

1- فرشتگان مأمور عذاب قوم لوط ، به عنوان مهمان بر خاندان حضرت لوط ( ع ) وارد شدند .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. فما خطبكم أيّها المرسلون ... فلمّا جاء ءال لوط المرس

الف و لام در {المرسلون} براى عهد ذكرى است و اشاره به رسولانى دارد كه نزد حضرت ابراهيم(ع) آمدند و عذاب قوم لوط را مطرح ساختند (قال فما خطبكم أيّها المرسلون، آيه 57) و اين نشان دهنده آن است كه مهمانان ابراهيم(ع) بر لوط(ع) وارد شدند. گفتنى است كه آيه 68 نيز مؤيد اين نكته است.

ورود ملائكه بر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 62 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) پس از ورود فرشتگان به محضر ايشان ، از آنان خواستار معرفى خود گرديد .

قال إنكم قوم منكرون

عبارت فوق اگرچه اخبارى است، ولى كنايه از درخواست معرفى است و جواب ملائكه _ كه در آيه بعد آمده است _ مؤيد نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 2

2- فرشتگان وارد شده بر لوط ( ع ) در پى اظهار وى بر ناشناخته بودن آنان ، خود را مأموران الهى معرفى كردند .

قال إنكم قوم منكرون . قالوا بل جئن_ك بما كانوا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 64 - 2

2- فرشتگان وارد شده بر حضرت لوط ( ع ) ، حامل پيام حق و دستورى تحقق يافتنى بودند .

و أتين_ك بالحقّ و إنا لص_دقون

مراد از {بالحق} به قرينه ذيل آيه كه تأكيد بر راستگويى است مى تواند خبر و پيام حق باشد.

ورود ملائكه عذاب بر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 3،7،10

3 - فرشتگان عذابِ قوم لوط ، به صورت انسان ، بر لوط ( ع ) وارد شدند .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم

احتمال دارد دليل {سىء بهم و ضاق بهم ذرعاً} اين باشد كه فرشتگان به صورت انسان بر لوط(ع) به عنوان ميهمان وارد شدند و لوط(ع) از عاقبت ورود مسافرانى ناشناخته به شهر، نگران شد كه مبادا، اهالى شهر براى تجاوز به آنان، به سوى خانه لوط بيايند.

7 - نگرانى لوط ( ع ) با ورود فرشتگان به نزد وى ، در چهره اش نمايان شد .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم . .. قالوا لاتخف

10 - لوط ( ع ) ، با ورود ملائكه به محضرش ، نگران شد و ترسيد .

و قالوا لاتخف و لاتحزن

وقت نجات خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 4

4 - نجات يافتن خاندان لوط ، از سرنوشت هلاكت بار قومشان به هنگام سحر

نجّين_هم بسحر

هتك آبروى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 4

4- قوم

لوط در پاسخ به درخواست حضرت لوط ( ع ) مبنى بر اجتناب از هتك آبروى وى ، خود او را مقصر اصلى آن معرفى كردند .

فلاتفضحون . .. و لاتخزون. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

اينكه قوم لوط در جواب درخواست او براى اجتناب از ايجاد فضاحت و آبروريزى گفتند: تو را از پيش از پذيرش هرگونه مهمان بيگانه منع كرده بوديم، حكايت از اين نكته مى كند كه آنان با اين بيان، مى خواستند مقصر اصلى چنين عملى را خود او معرفى كنند.

هجرت خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 13

13_ نجات لوط ( ع ) و خانواده اش در گرو خروج آنان از ديار قوم لوط بود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 4

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهى ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از واژه {الغابرين} استفاده مى شود كه بر جاى ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بيرون روندگان از شهر نجات يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 172 - 1

1 - هلاكت قوم لوط ، پس از خروج وى و خاندان مؤمنش از شهر

فنجّين_ه و أهله . .. ثمّ دمّرنا الأخرين

{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) مرادف {إهلاك} و به معناى نابود كردن و از ميان برداشتن است; يعنى، {سپس ديگران را هلاك گردانيديم}.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 6

6 - خروج مخفيانه خاندان لوط ، تدبيرى الهى ، براى دفع مزاحمت كافران نسبت به ايشان *

نجّين_هم بسحر

انتخاب لحظات تاريك سحر براى خروج خاندان لوط، احتمال دارد از آن جهت باشد كه خروج علنى، آنان را در معرض مزاحمت كافران قرار مى داد.

هجرت شبانه خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 1،2،3،10،11

1- فرشتگان ، از حضرت لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسى از شب ، جهت نجات از عذاب الهى شدند .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

2- حضرت لوط ( ع ) به نظارت و مراقبت بر خروج خاندانش از شهر براى در امان ماندن از عذاب الهى ، مأمور گرديد .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

مقصود از به دنبال خاندان رفتن (و اتّبع أدبارهم) مى تواند كنايه از مراقبت و نظارت از خروج آنان باشد كه مبادا كسى به شهر برگردد و از رفتن منصرف شود. جمله بعدى (و لايلتفت منكم ...) مؤيد همين مطلب است.

3- لوط ( ع ) ، مأموريت يافت كه هم زمان با خارج ساختن خاندانش از شهر ، خود نيز در پى آنان حركت كند .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

10- { قال أبوجعفر ( ع ) : . . . { فلما جاء آل لوط المرسلون } . . . قالوا . . . { فأسر بأهلك } يا لوط إذا مضى لك من يومك ه_ذا سبعة أيام و لياليها { بقطع من الليل } إذا مضى نصف

الليل { . . . و امضوا } من تلك الليلة { حيث تؤمرون } . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... اى لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از اين تاريخ، در نيمه هاى شب خانواده خود را از اين سرزمين بيرون ببر ... و در آن شب به هر جا كه فرمانتان داده اند برويد...}.

11- { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالى لمّا أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إليهم ملائكة . . . و قالوا للوط : أسر بأهلك من ه_ذه القرية الليلة . . . فلمّا انتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. هنگامى كه خداوند تعالى اراده كرد قوم لوط را عذاب كند، فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد ... آنان به لوط(ع) گفتند: امشب خانواده خود را از اين قريه كوچ بده ... چون شب به نيمه رسيد آن حضرت به همراهى دخترانش كوچ كرد...}.

هجرت شبانه لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 11،27

11_ فرشتگان ، از لوط ( ع ) خواستند تا خانواده خويش را شبانه از منطقه قومش خارج سازد .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

{اسراء} (مصدر اَسرِ) به معناى كوچ كردن شبانه است و {باء} در {بأهلك} براى تعديه مى باشد و {ال} در {الليل} عهد حضورى است. بنابراين معناى جمله {فأسر ...} چنين مى شود: [اى لوط!] خانواده خويش را در پاره

اى از اين شب كوچ ده.

27_ { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالى لما أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إليهم ملائكة . . . و قالوا للوط : أسر بأهلك من ه_ذه القرية الليلة . . . فلما إنتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر روايت شده است: . .. هنگامى كه خداوند اراده كرد قوم لوط را عذاب كند، فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد ... آنان به لوط گفتند: امشب خانواده خود را از اين آبادى برون ببر ... چون شب به نيمه رسيد، لوط دختران خود را از آبادى بيرون برد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 1،3،10،11

1- فرشتگان ، از حضرت لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسى از شب ، جهت نجات از عذاب الهى شدند .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

3- لوط ( ع ) ، مأموريت يافت كه هم زمان با خارج ساختن خاندانش از شهر ، خود نيز در پى آنان حركت كند .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

10- { قال أبوجعفر ( ع ) : . . . { فلما جاء آل لوط المرسلون } . . . قالوا . . . { فأسر بأهلك } يا لوط إذا مضى لك من يومك ه_ذا سبعة أيام و لياليها { بقطع من الليل } إذا مضى نصف الليل { . . . و امضوا } من تلك الليلة { حيث تؤمرون } . . .

;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... اى لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از اين تاريخ، در نيمه هاى شب خانواده خود را از اين سرزمين بيرون ببر ... و در آن شب به هر جا كه فرمانتان داده اند برويد...}.

11- { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالى لمّا أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إليهم ملائكة . . . و قالوا للوط : أسر بأهلك من ه_ذه القرية الليلة . . . فلمّا انتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. هنگامى كه خداوند تعالى اراده كرد قوم لوط را عذاب كند، فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد ... آنان به لوط(ع) گفتند: امشب خانواده خود را از اين قريه كوچ بده ... چون شب به نيمه رسيد آن حضرت به همراهى دخترانش كوچ كرد...}.

هجرت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 6

6 _ لوط ، پيامبرى مهاجر به ديار سدوم ، نه اهل آن سامان *

أخرجوهم من قريتكم

خداوند پيامبران پيش از لوط و پيامبر پس از وى، يعنى شعيب، را برادر قومشان خواند. ولى در مورد بعثت لوط چنين تعبيرى آورده نشد. اين مطلب مى تواند اشاره به اين باشد كه لوط از افراد امت قومش نبوده است. انتساب {قرية} به مخالفان لوط با اضافه آن به {كم} مى تواند بيانگر اين باشد كه لوط از مهاجران به آن ديار بوده است

و آن ديار بنابر گفته مفسران بخشى از سرزمين كنعان بوده كه به شهر سدوم معروف بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 2

2 _ خداوند با خارج ساختن لوط و بستگان قومش از ديارشان ، وى را از عذاب مقدر شده براى قوم لوط نجات بخشيد .

فانجينه و أهله

چون جمله {فانجينه} در مقابل جمله {كانت من الغبرين} (همسر لوط در زمره باقى ماندگان بود) قرار گرفته است، معلوم مى شود نجات از عذاب قوم لوط در گرو خارج شدن از شهر و ديار آنان بوده است. بنابراين {فانجينه} يعنى: فانجينه باخراجنا اياه من بينهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 13،14

13_ نجات لوط ( ع ) و خانواده اش در گرو خروج آنان از ديار قوم لوط بود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

14_ لوط ( ع ) موظف بود پيش از نزول عذاب ، به طور محرمانه و بدون آگاهى قومش ، از ديار آنان خارج شود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

تأكيد فرشتگان بر اينكه لوط(ع) بايد شبانه كوچ كند، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد. گفتنى است كه اين احتمال، در صورتى موجه است كه سخن فرشتگان با لوط(ع) (فأسر ...) در شب نزول عذاب نبوده باشد; بلكه در روز قبل، آن سخن ايراد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 2،4

2- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از جامعه آلوده خود به سرزمينى بركت خيز هجرت كردند

.

إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

4- هجرتگاه ابراهيم و لوط ( ع ) ( شام _ فلسطين ) ، براى تمام مردم جهان با بركت است .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها للع_لمين

{عالم} به معناى همه خلق و يا دسته اى از موجودات است. جمع آمدن آن (عالمين) براى بيان استغراق و شمول تمامى اصناف موجودات است. مقصود از آن در اين آيه، همه مردم از تمامى اقوام و قبايل دور و نزديك مى باشد. گفتنى است نوع مفسران برآنند كه مقصود از سرزمين مبارك، شام (فلسطين) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 4

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهى ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از واژه {الغابرين} استفاده مى شود كه بر جاى ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بيرون روندگان از شهر نجات يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 2،13

2 - حضرت لوط ( ع ) پس از ايمان آوردن به حضرت ابراهيم ( ع ) تصميم گرفت به سرزمين ديگرى هجرت كند .

فأمن له لوط و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

بنابراين احتمال كه مرجع ضمير فاعلى {قال} به قرينه {فآمن له لوط} حضرت لوط(ع) باشد، نكته بالا، قابل استفاده است.

13 - { عن أبى جعفر ( ع ) : { . . .فآمن له لوط } و خرج مهاجراً إلى الشام هو و ساره و لوط ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه: {.

..لوط، ابراهيم(ع) را تصديق كرد و با آن حضرت و ساره به شام هجرت كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 7

7 - نجات لوط ( ع ) و مؤمنان ، از عذاب الهى ، با خروج از شهر انجام پذيرفت .

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از آمدن تعبير {غابرين} (بازماندگان) درباره همسر كافر و هلاك شده همسر لوط، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

هدايت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 2

2 _ اسماعيل، اليسع، يونس و لوط(ع)، از زمره صالحان و برخوردار از هدايت ويژه خداوند بودند.

كلاً هدينا . .. و من ذريته ... كل من الصلحين ... و إسمعيل و اليسع و يونس و لوطا

هدايتگرى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 72 - 6

6- سرمستى ، تحيّر و بصيرت نداشتن قوم لوط ، مانع هدايت پذيرى از رهنمود هاى حضرت لوط ( ع ) بود .

و اتقوا الله و لاتخزون . .. لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

{سكرة} به معناى از بين رفتن و از كار افتادن عقل است و {عمه} به معناى تردد ناشى از تحير در امور است. بنابراين مقصود از جمله {لفى سكرتهم يعمهون} سرمستى و متحير بودن و از دست دادن بصيرت در امور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى لوط ( ع )

إذ قال لهم أخوهم

لوط ألاتتّقون

هشدارهاى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 1،2

1 - تأثيرناپذيرى قوم لوط ، در برابر هشدار ها و هدايت گرى هاى او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط

2 - تصميم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعيد لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار هاى خيرخواهانه او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

هلاكت همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 5

5 _ همسر لوط با ماندن در ميان كافران به عذاب الهى گرفتار شد و به هلاكت رسيد .

إلا امرأته كانت من الغبرين

{غابر} به معناى باقى مانده است. بنابراين {كانت من الغبرين} بيانگر اين است كه همسر لوط به جهت باقى ماندن در ميان قومش، از عذاب الهى رهايى نيافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 28

28_ { عن أبى بصير و غيره عن أحدهما عليهما السلام : . . . لما قال جبرئيل : { إنا رسل ربك } قال له لوط : يا جبرئيل عجّل ، قال : نعم ، قال : يا جبرئيل عجّل ، قال : { إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب } . . . فأدخل جناحه تحتها حتّى إذا استعلت قلّبها عليهم و رمى جدران المدينة بحجار من سجّيل و سمعت إمرأة لوط الهَدّة فهلكت منها ;

ابوبصير و غير او از امام باقر يا امام صادق _عليهما السلام_ روايت

كرده اند كه فرمود: هنگامى كه جبرئيل به لوط گفت: ما فرشتگان، فرستادگان پروردگار تو هستيم، لوط به او گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: باشد. لوط گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: {موعد هلاكت آنها صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟}... پس بال خود را به زير زمين آن ديار فرو برد، آن گاه كه آن آبادى بالا رفت آن را به روى آنان واژگون كرد و ديوارهاى شهر را با سجيل (سنگ گِل) سنگباران كرد. همسر لوط صداى شديد فرو ريختن ديوارها را شنيد و از آن صدا به هلاكت رسيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 1

1 - نجات همه خانواده لوط از عذاب الهى ، به جز همسر پير او

فنجّين_ه و أهله أجمعين إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

{عجوز} به معناى پير زن و {عجوزاً} مستثنى از {أهله} است. {غبور} (مصدر {غابرين}) نيز به معناى باقى ماندن است. بنابراين، {غابر} به كسى گفته مى شود كه همراهانش بروند و او باقى بماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش _ به جز همسر وى _ و هلاكت قوم زشت كردارش ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} به جريان نجات لوط(ع) و كسان وى و نيز هلاكت قوم فساد پيشه اش اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} است و نكره آمدن آن براى بيان عظمت واقعه و درسى مى باشد كه در آن نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 1

1 - همسر حضرت لوط ، از هلاك شدگان عذاب الهى قوم لوط بود .

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

{غابر} (مفرد {غابرين}) به معناى باقى و مانده است و مقصود از آن، كسانى اند كه از شهر بيرون نيامده و به عذاب الهى قوم لوط گرفتار شدند.

همسر لوط(ع) در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 10

10 - همسران نوح و لوط ، همانند كافران از دوزخيان اند .

و قيل ادخلا النار مع الدخلين

همسر لوط(ع) هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 16،17

16_ فرشتگان به لوط ( ع ) توصيه كردند كه همسرش را براى نجات از عذاب ، به همراه خويش كوچ ندهد .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل . .. إلاّ امرأتك

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {امرأتك} استثنا از {أهلك} باشد.

17_ از ميان خانواده لوط ( ع ) تنها همسرش به هنگام كوچ شبانه از سير باز ماند و به طرف ديار قوم لوط بازگشت .

و لايلتفت منكم أحد إلاّ امرأتك

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه {إلاّ امرأتك} استثنا از جمله {لايلتفت . ..} باشد. بر اين مبنا جمله {لايلتفت... إنه مصيبها ما أصابهم} چنين معنا مى شود: هيچ يك از شماها نبايد از سير باز ماند و به سوى خانه خود باز گردد و لكن همسرت تخلف خواهد كرد و باز خواهد گشت; زيرا بايد به عذاب گرفتار شود.

همسفران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - هود - 11 - 81 - 16،17

16_ فرشتگان به لوط ( ع ) توصيه كردند كه همسرش را براى نجات از عذاب ، به همراه خويش كوچ ندهد .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل . .. إلاّ امرأتك

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {امرأتك} استثنا از {أهلك} باشد.

17_ از ميان خانواده لوط ( ع ) تنها همسرش به هنگام كوچ شبانه از سير باز ماند و به طرف ديار قوم لوط بازگشت .

و لايلتفت منكم أحد إلاّ امرأتك

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه {إلاّ امرأتك} استثنا از جمله {لايلتفت . ..} باشد. بر اين مبنا جمله {لايلتفت... إنه مصيبها ما أصابهم} چنين معنا مى شود: هيچ يك از شماها نبايد از سير باز ماند و به سوى خانه خود باز گردد و لكن همسرت تخلف خواهد كرد و باز خواهد گشت; زيرا بايد به عذاب گرفتار شود.

يأس لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 1

1 - نااميدى لوط ( ع ) از هدايت پذيرى قوم خويش

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

اقدام لوط(ع) به طرح درخواست نجات از پيشگاه خداوند، نشان مى دهد كه او از هدايت قومش كاملاً مأيوس شده بود.

لهو از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

لهو

آثار ترويج لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 3

3 - كافران ، به منظور منحرف ساختن جامعه از راه خدا و ترويج باطل ، سرمايه گذارى مى كردند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

آورده شدن فعل مضارع {يشترى} و {يضلّ} دلالت

بر تلاش هاى مستمر مى كند.

آثار لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 7

7 _ اشتغال به دنيا و سرگرم شدن به آن، انسان را از آخرت باز مى دارد.

و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو و للدار الأخرة خير للذين يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 3

3 - دلِ مبتلا به لهو و باطل ، از آيات الهى هيچ تأثيرى نمى پذيرد .

من يشترى لهو الحديث . .. و إذا تتلى عليه ءاي_تنا ولّى مستكبرًا كأن لم يسمعها

از اين كه آيه گفته است برخى از مردم، در پى خريد حديث لهوند، استفاده مى شود كه آنان، دل در گرو لهو دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 4

4- سرگرمى ها و خوشى هاى پوچ دنيا ، از مهم ترين عوامل سستى در جهاد و تمايل به سازش با كافران

فلاتهنوا . .. إنّما الحيوة الدنيا لعب و لهو

خداوند، پس از نهى مؤمنان نسبت به سستى در جهاد و گرايش به سازش، به آنان لعب و لهو بودن دنيا را يادآورى كرده است. از مطلب استفاده مى شود كه سرگرمى هاى اين دنيا، عاملى مهم در سستى و سازش با كفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 23

23 - بازى ، سرگرمى ، آرايش ، فخرفروشى و فزون خواهى ، از مظاهر و جلوه هاى فريبندگى دنيا

أنّما الحيوة الدنيا لعب . ..

و تكاثر ... و ما الحيوة الدنيا إلاّ مت_ع الغرور

معرفى دنيا به متاع فريبنده، در پايان آيه شريفه _ پس از آن كه در آغاز آن با پنج ويژگى شناسانده شده است _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

آثار لهو و لعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 3

3- لهو و دل مشغولى به امور غير مهم و بى ارزش ، از بيمارى هاى قلب و امرى زشت و ناپسند

لاهية قلوبهم

آيه شريفه، در مقام بيان اوصاف ناپسند و ويژگى هاى منفى مشركان و مذمت از آنان است.

استهزاى طالبان لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 12

12 - لهوگرايانِ رويگردان از آيات خداوند ، مورد استهزاى خداوندند .

فبشّره بعذاب أليم

كاربرد {بشارت} _ كه در خبر خوش حال كننده استعمال مى شود _ براى {عذاب} به منظور استهزا و تمسخر است.

اهميت اجتناب از لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 1 - 3

3 - ضرورت پرهيز از سرگرمى ها و ترك امور بازدارنده از توجّه به حسابرسى ها در قيامت

ألهيكم التكاثر

آيه {لتسئلنّ يومئذ عن النعيم} در آخر سوره _ كه بر حسابرسى از نعمت ها دلالت دارد _ نشانگر آن است كه سرگرم شدن به تكاثر، مايه غفلت از حسابرسى است و بايد انسان از آنچه او را سرگرم ساخته و از اهداف نعمت ها بازمى دارد، پرهيز كند تا هنگام حسابرسى نعمت ها، پاسخى داشته باشد.

تهديد طالبان لهو

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 11

11 - لهوگرايانِ مستكبرِ حق ناپذير ، مورد تهديد خداوند به عذابى بس دردناك اند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث . .. ولّى مستكبرًا ...فبشّره بعذاب أليم

خدا و لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 17 - 1،2،3،4

1- اراده خداوند ، به انجام كارى به منظور بازيچه و سرگرمى خويش تعلق نمى گيرد .

و ما خلقنا . .. ل_عبين . لو أردنا أن نتّخذ لهوًا

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {لو} امتناعيه باشد براين اساس معناى آيه چنين مى شود: {اگر ما چيزى را _ بر فرض محال و صرف نظر از غير ممكن بودن آن و يا دون شأن ما بودن آن _ به منظور بازيچه و سرگرمى خويش مى گرفتيم. ..}. گفتنى است كه برخى از مفسران {إن} در {إن كنّا فاعلين} را نافيه دانسته اند; كه در اين صورت مؤيد برداشت ياد شده خواهد بود.

2- مخلوقات ، هرگز اسباب سرگرمى و لعب و لهو آفريدگار خويش نيستند .

لو أردنا أن نتّخذ لهوًا لاَتّخذن_ه من لدنّا إن كنّا ف_علين

3- توانايى بر آفريدن جهان كنونى براى بازيچه و سرگرمى خويش ، تنها در قلمرو قدرت خدا است و هيچ موجودى قادر بر انجام اين كار نيست .

لو أردنا أن نتّخذ لهوًا لاَتّخذن_ه من لدنّا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {من لدنّا}، معناى {من جهة قدرتنا} را افاده كند (چنان كه برخى از مفسران بزرگ بر اين نظرند). و يا اين كه {من لدنّا} ظرف مختص _ در

قبال {من لدن غيرنا} باشد. براين اساس پيام آيه چنين مى شود: {اگر بنا بود جهان را سرگرمى خود قرار دهيم، باز اين كار تنها در توان ما است نه خدايان ادعايى مشركان و يا ديگر قدرت ها; پس قدرت و ربوبيت مطلقه در انحصار خدا است}. گفتنى است آمدن {لدنّا} _ كه براى ابتداى غايت است _ به جاى {عندنا} _ كه براى صرف حضور است _ مؤيد برداشت ياد شده است.

4- اگر خداوند _ برفرض محال _ به منظور سرگرمى خود جهانى مى آفريد ، جهان طبيعت ، شايسته اين منظور نبود ; بلكه جهانى برتر از آن را انتخاب مى كرد .

لو أردنا أن نتّخذ لهوًا لاَتّخذن_ه من لدنّا إن كنّا ف_علين

برداشت ياد شده مبتنى براين احتمال است كه {من لدنّا}به معناى {ممّا عندنا} باشد و يا معناى {ممّا يليق بحضرتنا. ..} را افاده كند; يعنى، بر فرض انتخاب سرگرمى، از عوالم و موجوداتى كه پيش خودمان است و مقرّب تر به ما و برتر از جهان طبيعت است (از قبيل مجردات و ...) برمى گزيديم.

زمينه لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 7

7 - جهل و نادانى ، عامل كشيده شدن انسان به ورطه لهو و بيهودگى است .

يشترى لهو الحديث . .. بغير علم

ساجدان و لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62 - 5

5 - اهل سجده و عبادت به درگاه خداوند ، مبرا از سرمستى ، غرور و لهو

و تضحكون و لاتبكون . و أنتم س_مدون . فاسجدوا

للّه واعبدوا

از اين كه در آيات پايانى سوره، سرمستى و لغوگرايى، قطب مخالف سجده و عبادت معرفى شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

سخنان لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 9

9 - سخنان گمراه كننده و بازدارنده انسان از راه خدا مصداق { لهو } است .

يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

سنگينى گوش مروجان لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 8

8 - رواج دهندگان سخنان باطل ، به قدرى از آيات خدا گريزانند كه گويا سنگينى گوش دارند .

كأنّ فى أُذنيه وقرًا

طالبان لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 1،10

1 - برخى از مردم ، به دنبال فراگيرى سخنان بيهوده و داستان هاى بى اساس اند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث

{لهو} در لغت، به معناى هر چيزى است كه انسان را از مقصدش باز دارد. عبارت {لهوالحديث} اضافه صفت به موصوف خودش است و به معناى {سخن و كلام و يا افسانه هاى بيهوده} است.

10 - گروهى از مردم ، در برخورد با آيات قرآن كريم ، آن را مى پذيرند و گروهى ديگر ، از آن روى گردانده و به سخنان بيهوده روى مى آورند .

تلك ءاي_ت الكت_ب . .. هدًى ... للمحسنين ... و من الناس من يشترى لهو الحديث

آيه، عطف معنوى به آيات پيش و يا عطف قصه به قصه است و گويا، در صدد بيان اين نكته است كه مردم، در برخورد با

قرآن، دو دسته اند: گروهى از آنان محسنان اند كه هدايت پذيرند و گروهى ديگر، از آن گريزانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 4

4 - كسانى كه در پى كسب لهو و گمراهى مردم اند ، در برخورد با آيات خداوند ، از آن اِعراض مى كند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه . .. و إذا تتلى عليه ءاي_تنا

عابدان و لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62 - 5

5 - اهل سجده و عبادت به درگاه خداوند ، مبرا از سرمستى ، غرور و لهو

و تضحكون و لاتبكون . و أنتم س_مدون . فاسجدوا للّه واعبدوا

از اين كه در آيات پايانى سوره، سرمستى و لغوگرايى، قطب مخالف سجده و عبادت معرفى شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

كافران و ترويج لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 2

2 - برخى از كافران عصر پيامبر ، به منظور دور ساختن مردم از هدايت قرآنى ، داستان هاى بيهوده را فرامى گرفتند و ترويج مى دادند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

درباره اين كه {مراد از {من الناس} در اين آيه و نيز {خريد حديث لهو} چيست؟}، مفسران گفته اند، بعضى از كافرانِ مكه، به كشورهايى مانند ايران مسافرت مى كردند و كتاب هاى افسانه مى خريدند و يا مى آموختند و آنها را به مكه منتقل مى كردند و به منظور مبارزه با

قرآن، رواج مى دادند. لازم به ذكر است كه مراد از {سبيل اللّه} در اين آيه، به قرينه آيات آغاز سوره، مى تواند قرآن باشد.

كيفر مروجان لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 13

13 - رواج دهندگان باطل ، مستحق عذابى خواركننده اند .

من يشترى لهو الحديث . .. أُول_ئك لهم عذاب مهين

لهو بودن دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 64 - 1،7

1 - زندگى دنيايى ، جز سرگرمى و بازى نيست .

و ما ه_ذه الحيوة الدنياإلاّ لهو و لعب

{لهو} چيزى است كه انسان را از هدف باز مى دارد (مفردات راغب) و {لعب}، انجام دادن كارى است كه قصدى در آن نيست (مفردات راغب)

7 - مشركان ، از بازيچه بودن حيات دنيوى و حيات راستين بودن عالم آخرت ، بى خبرند .

و لئن سألتهم من . .. و ما ه_ذه الحيوة الدنيا ... لو كانوا يعلمون

بنابراين كه ضمير فاعلى {يعلمون} _ به قرينه سياق _ مشركانى باشد كه در آيات پيشين، از آنها سخن گفته شده است، نكته بالا، قابل استفاده است.

لهو در نوجوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 6

6 - لهو و اشتغال به كار هاى سرگرم كننده ، اقتضاى دوران نوجوانى است .

أنّما الحيوة الدنيا . .. و لهو

متقين و لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 8

8 _ تقواپيشگان از لهو و لعب و غفلت از آخرت

دور هستند.

و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو و للدار الأخرة خير للذين يتقون

مسلمانان صدر اسلام و لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 1،2

1 - مسلمانان صدراسلام ، با مشاهده بساط داد و ستد و يا لهو و سرگرمى ، جذب آن مى شدند و مصلاّ را ترك و پيامبر ( ص ) را در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه ، ر ها مى كردند .

و إذا رأوا تج_رة أو لهوًا انفضّوا إليها و تركوك قائمًا

2 - نكوهش مسلمانان صدراسلام از سوى خداوند ، به خاطر ترك مصلاّ براى داد و ستد و يا تماشاى لهو و ر ها كردن پيامبر ( ص ) در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه

و إذا رأوا تج_رة أو لهوًا انفضّوا إليها و تركوك قائمًا

موارد لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 1،3

1 _ واقعيت زندگى دنيا منهاى اعتقاد به آخرت، جز پوچى و بيهودگى نيست.

و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو

3 _ واقعيت زندگى منكران معاد، جز بازى و سرگرمى چيز ديگرى نيست.

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه . .. و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو

گر چه وجهه غالب دنيا لهو و لعب است، در عين حال مى دانيم كه همين دنيا سبب ارتقاى رتبه ها و كسب درجات است. لذا مى توان گفت اين آيه ناظر به آيات قبل است كه درباره منكران معاد بود. يعنى زندگى دنيا براى آنان جز لعب و لهو معناى ديگرى ندارد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 9،19

9 - سخنان گمراه كننده و بازدارنده انسان از راه خدا مصداق { لهو } است .

يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

19 - { فى مجمع البيان : و روى . . . عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : هو الطعن بالحقّ و الإستهزاء به . . . ;

در مجمع البيان [ذيل آيه] {و من الناس من يشترى لهو الحديث} آمده است: از امام صادق(ع) روايت شده كه گقت: لهوالحديث، طعنه زدن به حق و مسخره كردن آن است. ..}.

موضعگيرى مروجان لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 14

14 - گمراهان و رواج دهندگان سخنان باطل در برابر قرآن كريم ، در مقابل هر پيامى كه نشانه الهى داشت ، موضع گيرى مى كردند و حساسيت شان ، تنها مربوط به تلاوت آيات خدا از سوى پيامبر ( ص ) نبود .

و إذا تتلى عليه ءاي_تنا ولّى مستكبرًا

مجهول آورده شدن فعل {تُتلى} به جاى فعل معلوم، مى تواند به منظور اشاره به نكته ياد شده باشد.

نضر بن حارث و ترويج لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 18

18 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { و من الناس من يشترى لهو الحديث . . . } فهو النضر بن الحارث . . . و كان النضر راوياً لأحاديث الناس و أشعارهم . . . ;

از امام باقر(ع) درباره اين سخن خداوند {و

من الناس من يشترى لهو الحديث} روايت شده است كه: او، نضربن حارث بود . .. او، گفتارهاى بيهوده ديگران و اشعار آنان را روايت مى كرده است...}.

لهو و لعب

{لهو و لعب}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 1،2،5

1 _ برخى مردم بازى و سرگرميهاى دنيا را به عنوان دين خود برگزيده اند.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا

2 _ گروهى از مردم نابخردانه دين خدا را بازيچه و سرگرمى براى خود قرار داده اند.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا

مراد از {دينهم} مى تواند آيين الهى باشد كه براى آنان نازل گشته، ولى آنان به جاى تمسك آن را بازيچه خويش قرار داده اند.

5 _ مغالطه گرايان و خوض كنندگان در اسلام و قرآن و استهزاكنندگان آن، دين خدا را بازيچه و سرگرمى خود قرار داده اند.

الذين يخوضون فى ءايتنا . .. يخوضوا فى حديث غيره ... و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا

مراد از {الذين . ... }، به قرينه آيات پيشين، همان خوض كنندگان در آيات هستند.

آثار لهو و لعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 3

3- لهو و دل مشغولى به امور غير مهم و بى ارزش ، از بيمارى هاى قلب و امرى زشت و ناپسند

لاهية قلوبهم

آيه شريفه، در مقام بيان اوصاف ناپسند و ويژگى هاى منفى مشركان و مذمت از آنان است.

لياقت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

لياقت

ارزش لياقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 70 - 7

7 _ تفضّلات خداوند

به افراد ، بر اساس علم او به شايستگى و لياقت آنان

ذلك الفضل من اللّه و كفى باللّه عليماً

لياقت آخرت طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 2

2 _ تنها آخرت طلبان وارسته از دنيا ، توان و لياقت نبرد در راه خدا را دارند .

فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين يشرون اليوة الدّنيا بالاخرة

لياقت در مديريت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 3

3 _ لياقت و اهل بودن ، شرط واگذارى مسؤوليت ها و مقام ها به افراد

انّ اللّه يأمركم ان تؤدّوا الامانات الى اهلها

از مهمترين مصاديق امانت، مسؤوليتها و مقامهايى است كه در اجتماع به افراد واگذار مى شود.

لياقت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 51 - 5

5 _ پيامبراسلام ( ص ) ، برخوردار از توانايى ها و شايستگى هاى لازم براى ابلاغ رسالت جهانى خويش

و لو شئنا لبعثنا فى كلّ قرية نذيرًا

اكتفا به رسالت پيامبراسلام(ص) به جاى پيامبران متعدد براى هر منطقه اى، مى تواند حاكى از توان مندى و قابليت بسيار آن حضرت براى ايفاى نقش جهانى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، داراى مقامى والا در پيشگاه خداوند و شايسته اهداى شرح صدر

ألم نشرح لك صدرك

{لام} در {لك} يا براى تعليل است يا انتفاع. در صورت اول، مفاد آيه اين است كه: آيا به خاطر خودت به تو شرح صدر

نداديم؟ اين تعبير دلالت دارد كه شخصيت نبى اكرم(ص)، علّتى كافى براى عطاى شرح صدر بود. در صورت دوم، نشانه ارجمندى آن حضرت است كه خداوند، در جهت منافع پيامبر(ص) نعمت شرح صدر را در اختيارش نهاد.

لياقت مشمولان شفاعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 48 - 4

4 - وجود قابليت و شايستگى در شفاعت شوندگان ، شرط پذيرش شفاعت درباره آنان

عن المجرمين . .. فما تنفعهم شفاعة الش_فعين

لياقت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 10

10_ يوسف ( ع ) در سنين كودكى ، شايستگى دريافت وحى را دارا بود .

فلما ذهبوا به . .. و أوحينا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 55 - 3،4،6

3_ يوسف ( ع ) دليل صلاحيت خويش براى تصدى امور غذايى مردم مصر را براى پادشاه بيان كرد .

اجعلنى على خزائن الأرض إنى حفيظ عليم

جمله {إنى حفيظ عليم}تعليل براى {اجعلنى. ..}است.

4_ يوسف ( ع ) بر حفظ ذخاير مالى و حراست انبار هاى غذايى از حيف و ميل شدن ، توانا بود .

اجعلنى على خزائن الأرض إنى حفيظ عليم

6_ يوسف ( ع ) بر به كارگيرى توان و دانش خويش در امركشت و برداشت و ذخيره سازى غلات و توزيع آنها تأكيد كرد .

اجعلنى على خزائن الأرض إنى حفيظ عليم

جمله {إنى حفيظ عليم} علاوه بر اينكه حاكى از توان و دانش يوسف(ع) بر امور ياد شده است ، دلالت بر اين نيز دارد كه وى دانش و توانايى اش

را در امورى كه به او سپرده شود ، به كار مى گيرد و بدان متعهد مى شود.

نقش لياقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 24

24 _ قابليّت ، شرط بهره مندى از تجلّى صفات الهى

و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

جمله {لوجدوا اللّه} به اين معناست كه اگر بندگان گنهكار توبه و استغفار نكنند، يعنى قابليّتى در آنان نباشد، {توّاب} و {رحيم} بودن خداوند را نمى يابند و شامل حال آنان نمى شود ; نه اينكه خداوند {تواب} و {رحيم} نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 7

7- اعطاى فضيلت بيشتر به برخى از انبيا از جانب خداوند ، بر اساس علم او به شايستگى و لياقت آنان است .

و ربّك أعلم بمن . .. و لقد فضّلنا بعض النبيّن على بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 75 - 4

4 - لزوم ملاك قرار دادن لياقت و صلاحيت افراد در اعطاى مناصب و مسؤوليت هاى اجتماعى به آنان

اللّه يصطفى من الملئكة رسولاً و من الناس

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109