سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344
عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد بيست و چهارم- حرف ك/ رسول ملكيان اصفهاني
مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.
مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه
تلفن همراه مولف : 09131140140
موضوع: علم - مفاهيم قرآني
رده بندي كنگره : BP65/4/آ5
رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390
بسم الله الرحمن الرحیم
علم مفاهیم شناسی قرآن
1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.
شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.
تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع، تعريف،هدف،
فايده، پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.
علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.
به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.
موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).
هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.
فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).
2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات هرمنوتیک
ومتودولوژی می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.
3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.
4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.
5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین زمینه
مراکز قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.
6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.
علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:
الف- دانش غریب القرآن
ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.
ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند
د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.
ه- وجوه و نظائر در قرآن
و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.
دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.
برای آگاهی از این کتابها می توانید به مجله
بینات شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.
7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.
8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن را
درمنظومه این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.
9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و نقش
آن درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.
10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن و
صدها نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.
11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.
12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.
13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.
14-قرآن كريم در آيه ى بيست و
يكم سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:
( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)
و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.
«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.
اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.
پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.
قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.
15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:
( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)
و به آنچه
فرو فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.
خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.
عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا
(سنائی)
-
16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):
(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات وبينات
است و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه هدايت
بارقه اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.
هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف
آن بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .
بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )
17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.
مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل نطق
ظاهر كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.
چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.
بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.
وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) – وجود
لفظي ( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)
به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)
براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.
اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:
الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.
ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.
ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.
د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می کند
و حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.
به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.
اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.
17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی و
کسانیکه می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.
حوزه علمیه اصفهان
رسول ملکیان اصفهانی
كاتب
خيانت كاتب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 282 - 45،49
45 _ حرمت زيان رساندن و خيانت نويسنده و گواه مبادلات ، بر طرفين قرارداد
و لا يضارّ كاتب و لا شهيد
در صورتى كه {لا يضارّ} معلوم باشد و نه مجهول، متعلّق آن، متعاملين خواهند بود. يعنى: لا يضارّ كاتب ولا شهيد المتبايعين.
49 _ خيانت نويسنده و گواه مبادلات ، فسق و انحراف از حق است .
و لا يضارّ كاتب و لا شهيد و ان تفعلوا فانّه فسوق بكم
بر مبناى معلوم بودن {لا يضار}
شرايط كاتب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 282 - 53
53 _ لزوم رعايت تقواى الهى از جانب نويسنده ، گواهان و طرفين قرارداد ها و مبادلات
اذا تداينتم . .. و لا يأب كاتب ... و استشهدوا شهيدين ... و اتّقوا اللّه
متعاملين، كاتب و گواه در مبادلات، از مصاديق مورد نظر در خطاب {و اتقوا اللّه} مى باشند.
مسؤوليت كاتب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 282 - 53
53 _ لزوم رعايت تقواى الهى از جانب نويسنده ، گواهان و طرفين قرارداد ها و مبادلات
اذا تداينتم . .. و لا يأب كاتب ... و استشهدوا شهيدين ... و اتّقوا اللّه
متعاملين، كاتب و گواه در مبادلات، از مصاديق مورد نظر در خطاب {و اتقوا اللّه} مى باشند.
نقش ملائكه كاتب عمل
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 21 - 15،16
15 _ اعمال انسان ها توسط فرشتگان مراقب ، ثبت مى شود .
إن رسلنا يكتبون ما تمكرون
16 _ فرشتگان مراقب اعمالِ مردمان ، از نوشتن هيچ عملى _ هر چند كه كوچك و اندك باشد _ فروگذارى نمى كنند .
إن رسلنا يكتبون ما تمكرون
كلمه {ما} در {ما تمكرون} افاده عموم مى كند.
كاخ
احضار دايه ها به كاخ فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 12 - 1
1 - احضار دايگان به كاخ فرعون ، براى شير دادن به موسى ( ع )
و حرّمنا عليه المراضع من قبل فقالت هل أدلّكم على أهل بيت يكفلونه لكم
ارزش كاخ هاى اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 10 - 7
7 _ باغ ها و قصر هاى بهشتى در قيامت ، بهتر از نوع دنيايى آنها است .
إن شاء جعل لك خيرًا من ذلك جنّ_ت . .. و يجعل لك قصورًا
ارزش كاخ هاى دنيوى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 10 - 7
7 _ باغ ها و قصر هاى بهشتى در قيامت ، بهتر از نوع دنيايى آنها است .
إن شاء جعل لك خيرًا من ذلك جنّ_ت . .. و يجعل لك قصورًا
امكان كاخ براى محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 10 - 5
5 _ خداوند ، توانا بر مهيّا ساختن قصرهايى با عظمت براى پيامبر ( ص ) به
مراتب بهتر از آنچه كه مشركان توقع آن را براى پيامبر ( ص ) داشتند .
تبارك الذى إن شاء . .. يجعل لك قصورًا
بيهودگى كاخ سازى قوم عاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 128 - 2،3
2 - برج هاى برپا شده بر بلندى ها به وسيله قوم عاد ، كارى بيهوده و خارج از نياز آنان بود .
أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون
فعل {تبعثون} از ريشه {عبث} (بيهوده كارى)، حال از ضمير فاعل {تبنون} است; يعنى، شما در حالى به ساختن برج ها مى پردازيد كه به آن نياز نداريد و در نتيجه كارى عبث و بيهوده انجام مى دهيد.
3 - سرزنش عاديان توسط هود ( ع ) به خاطر ساختن بناهايى بى فايده و بازيگرانه
أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون
استفهام در {أتنبون} براى توبيخ و سرزنش است.
ترك كاخ فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 18 - 2
2 - موسى ( ع ) ، پس از حادثه قتل مرد قبطى به كاخ فرعون بازنگشت .
فأصبح فى المدينة
تعدد درهاى كاخ يوسف(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 67 - 3
3_ دربار يوسف ( ع ) ، داراى دربهايى متعدد براى ورود و خروج مراجعه كنندگان *
لاتدخلوا من باب وحد وادخلوا من أبوب متفرقة
در اينكه مراد از مفعول {ادخلوا} چيست ، آيا مصر است و يا بارگاه يوسف؟ دو نظر ابراز شده است. برداشت فوق ناظر به احتمال دوم است. قابل ذكر است كه تكرار {لما دخلوا} در آيه 69
مؤيد احتمال اول مى باشد.
دربهاى كاخ زليخا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 23 - 6،7
6_ زليخا براى كام جويى از يوسف ( ع ) و رسيدن به وصال او ، درب هاى قصرش را قفل كرد و او را به سوى خويش فرا خواند .
رودته . .. و غلّقت الأبوب و قالت هيت لك
{تغليق} (مصدر غلّقت) به معناى قفل كردن است. {هيت لك} اسم فعل امر و به معناى {بيا} مى باشد.
7_ قصر زليخا ، قصرى مجلل و داراى درب هاى فراوان و متعدد بود .
و غلّقت الأبوب
به كارگيرى باب تفعيل ، براى بيان قفل زدن دربها (غلّقت الأبواب) مى تواند حاكى از شدت مبالغه باشد ; يعنى ، دربها را با قفلها و پشت بندها محكم بست ، و مى تواند بر كثرت دربها دلالت داشته باشد. برداشت فوق ، ناظر به دومين معناست.
شيشه هاى كاخ سليمان(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 44 - 3،4،6
3 - قصر سليمان ، قصرى مجلل و با شكوه ، با صحنى مفروش از آبگينه هاى آب نما
قال إنّه صرح ممرّد من قوارير
{ممرّد} معادل صاف و {قارورة} (مفرد {قوارير}) مرادف شيشه و آبگينه است; يعنى، اين صحن از آبگينه صاف، مفروش شده است.
4 - بلقيس ، براى عبور از آبگينه هاى آب نما ، دامن بركشيد و ساق هاى پايش نمايان شد .
فلمّا رأته حسبته لجّة و كشفت عن ساقيها
6 - اقدام سليمان ( ع ) به تصحيح خطاى ديد بلقيس در آب پنداشتن شيشه هاى مفروش
حسبته لجّة .
.. قال إنّه صرح ممرّد من قوارير
عظمت كاخ سليمان(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 44 - 3
3 - قصر سليمان ، قصرى مجلل و با شكوه ، با صحنى مفروش از آبگينه هاى آب نما
قال إنّه صرح ممرّد من قوارير
{ممرّد} معادل صاف و {قارورة} (مفرد {قوارير}) مرادف شيشه و آبگينه است; يعنى، اين صحن از آبگينه صاف، مفروش شده است.
عوامل كاخ سازى قوم عاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 129 - 5
5 - غفلت از مرگ و پندار جاودانگى در دنيا ، عامل روى آورى عاديان به كاخ سازى ، تجمل گرايى و بيهودگى
أتبنون . .. تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون
تعبير {لعلّكم تخلدون} بيانگر اين معنا است كه: كار شما طورى است كه گويا از مرگ و ناپايدارى زندگى دنيوى، غافل شده ايد و مى پنداريد كه هميشه در اين دنيا خواهيد ماند.
كاخ بلورين سليمان(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 44 - 2،8
2 - جلوه نمودن صحن بلورين قصر سليمان به شكل آبگيرى ژرف در نظر بلقيس
فلمّا رأته حسبته لجّة
{لجّة} معادل بركه، آبگير و استخرى است كه آب زيادى در آن ايستاده باشد. بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: چون نگاه بلقيس به صحن افتاد، گمان كرد كه آبگيرى است پر از آب.
8 - صحن شيشه اى آب نما ، يكى ديگر از نشانه هاى شگفت سليمان ( ع ) براى بلقيس
قيل لها ادخلى الصرح . .. و كشفت عن ساقيها
قال إنّه صرح ممرّد من قوارير
كاخ سازى جن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 13 - 2
2 - جنّيان براى سليمان ( ع ) ، طبق خواست او قصرهايى مى ساختند .
يعملون له ما يشاء من مح_ريب
{محاريب} جمع {محراب} (از ريشه {حرب}) است و آن به جايى گفته مى شود كه محل جنگ با دشمن است. اين واژه، به قصرهايى اطلاق مى شده كه بر بالاى آنها، جايگاه مخصوصى براى دفاع ساخته مى شده است.
كاخ سازى فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 137 - 15
15 _ فرعون و مردمانش در طول حكومتشان ، همواره در پى ساختن كاخ ها و خوش نشين هاى سايه افكن بودند .
و دمرنا ما كان يصنع فرعون و قومه و ما كانوا يعرشون
{ما} در {ما كانوا} موصول است و مراد از آن به دليل {يعرشون}، عرش و عريش (سايبان) است. بنابراين {ما كانوا يعرشون} يعنى سايبانهايى كه آنها را ساخته بودند. فعل {يصنع} و {يعرشون} كه به همراه {كان} و {كانوا} آمده، دلالت مى كند كه فرعونيان پيوسته كاخ و سايبان مى ساختند ; يعنى داراى كاخها و خوش نشينهاى فراوان بودند.
كاخ سازى فرعونيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 137 - 15
15 _ فرعون و مردمانش در طول حكومتشان ، همواره در پى ساختن كاخ ها و خوش نشين هاى سايه افكن بودند .
و دمرنا ما كان يصنع فرعون و قومه و ما كانوا يعرشون
{ما} در {ما كانوا} موصول است و
مراد از آن به دليل {يعرشون}، عرش و عريش (سايبان) است. بنابراين {ما كانوا يعرشون} يعنى سايبانهايى كه آنها را ساخته بودند. فعل {يصنع} و {يعرشون} كه به همراه {كان} و {كانوا} آمده، دلالت مى كند كه فرعونيان پيوسته كاخ و سايبان مى ساختند ; يعنى داراى كاخها و خوش نشينهاى فراوان بودند.
كاخ سازى قوم عاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 128 - 1
1 - قوم عاد ، برپا كننده برج هاى عظيم بر فراز بلندى ها و ارتفاعات
أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون
{بناء} (مصدر {تبنون}) مقابل {هدم} (خراب كردن) است; يعنى، درست كردن و ساختن. {با} در {بكلّ ريع} مرادف {على} (بر روى) مى باشد. {ريع} به هر جاى بلند و مرتفع (تپه) گفته مى شود. {آية} در اصل به معناى نشانه است و نكره آمدنش براى بيان عظمت آن است و در اين جا مراد از آن به قرينه {أتبنون...}، برج هاى عظيم و بلند است.
كاخ نشينى قوم عاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 129 - 4
4 - سرزنش عاديان از سوى هود ( ع ) ، به خاطر احداث قصر ها و روحيه كاخ نشينى آنان
و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 137 - 4
4 - عاديان شيوه زندگى خويش ( برج سازى ، كاخ نشينى و . . . ) را ، سنتى برجاى مانده از پيشنيان خود اعلام كردند .
إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين
برداشت ياد شده بدان احتمال است
كه كلمه {ه_ذا} اشاره به رفتار عاديان داشته باشد. بر اين اساس مراد از {خلق الأوّلين}، شيوه نياكان خود آنان است.
محمد(ص) و كاخ نشينى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 10 - 8،9
8 _ تعلق نگرفتن مشيت خداوند بر برخوردارى پيامبر ( ص ) از زندگى مرفه و كاخ نشينى
تبارك الذى إن شاء جعل لك خيرًا من ذلك جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر و يجعل لك قصور
9 _ زندگى مرفه و كاخ نشينى ، دور از شأن پيامبر ( ص ) و برخلاف مصلحت او بود .
تبارك الذى إن شاء جعل لك خيرًا من ذلك جنّ_ت . .. و يجعل لك قصورًا
برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه خداوند با آن كه فرمود: من قادر به اعطاى بوستان هاى آباد و كاخ هاى متعدد به پيامبر(ص) هستم در عين حال به آن حضرت اعطا نفرمود و اين مى رساند كه چنين كارى درخور شأن پيامبر(ص) _ آن گونه كه مشركان و كافران فكر مى كردند _ و يا به مصلحت آن حضرت نبود.
ملكه سبأ در كاخ سليمان(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 42 - 1
1 - ورود ملكه سبا به بارگاه سليمان
فلمّا جاءت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 44 - 1،2،4،5
1 - اذن يافتن ملكه سبا براى ورود به صحن و سراى قصر سليمان
قيل لها ادخلى الصرح
{صرح} به معناى قصر و نيز به معناى صحن و ساحت مى آيد. در آيه ياد شده به قرينه
جمله بعد (حسبته لجّة) معناى دوم (صحن) مراد است; زيرا اطلاق {لجّة} بر قصر درست نمى نمايد.
2 - جلوه نمودن صحن بلورين قصر سليمان به شكل آبگيرى ژرف در نظر بلقيس
فلمّا رأته حسبته لجّة
{لجّة} معادل بركه، آبگير و استخرى است كه آب زيادى در آن ايستاده باشد. بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: چون نگاه بلقيس به صحن افتاد، گمان كرد كه آبگيرى است پر از آب.
4 - بلقيس ، براى عبور از آبگينه هاى آب نما ، دامن بركشيد و ساق هاى پايش نمايان شد .
فلمّا رأته حسبته لجّة و كشفت عن ساقيها
5 - سليمان ( ع ) ، ناظر عكس العمل بلقيس ، در مواجهه با آبگينه هاى آب نما
و كشفت عن ساقيها قال إنّه صرح
مراد از ضمير فاعل در {قال} سليمان(ع) مى باشد.
موانع كاخ نشينى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 129 - 6
6 - گرايش به كاخ نشينى ، ناسازگار با اعتقاد دينى و پيروى از مكتب پيامبران
و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون
موسى(ع) در كاخ فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 15 - 2
2 - واقع شدن كاخ فرعون و محل زندگى موسى ( ع ) در نقطه اى خارج از شهر مصر
و دخل المدينة
با توجه به اين كه موسى(ع) در آن زمان پيش فرعون و در كاخ وى زندگى مى كرد، تعبير {دخل المدينة} نشان مى دهد كه قصر فرعون در محلى بيرون از شهر مصر واقع شده بود.
موقعيت جغرافيايى كاخ فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
17 - زخرف - 43 - 51 - 10
10 - كاخ فرعون ، مشرف و مسلط بر جريان رود نيل *
و ه_ذه الأنه_ر تجرى من تحتى
موقعيت كاخ فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 15 - 2
2 - واقع شدن كاخ فرعون و محل زندگى موسى ( ع ) در نقطه اى خارج از شهر مصر
و دخل المدينة
با توجه به اين كه موسى(ع) در آن زمان پيش فرعون و در كاخ وى زندگى مى كرد، تعبير {دخل المدينة} نشان مى دهد كه قصر فرعون در محلى بيرون از شهر مصر واقع شده بود.
ويرانى كاخ فرعونيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 137 - 16
16 _ خداوند پس از هلاكت فرعونيان ، كاخ ها و خوش نشين هاى آنان را بكلى ويران كرد .
و دمرنا ما كان يصنع فرعون و قومه و ما كانوا يعرشون
{تدمير} (مصدر دمرنا) به معناى نابودن كردن است.
ويژگيهاى كاخ زليخا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 23 - 7
7_ قصر زليخا ، قصرى مجلل و داراى درب هاى فراوان و متعدد بود .
و غلّقت الأبوب
به كارگيرى باب تفعيل ، براى بيان قفل زدن دربها (غلّقت الأبواب) مى تواند حاكى از شدت مبالغه باشد ; يعنى ، دربها را با قفلها و پشت بندها محكم بست ، و مى تواند بر كثرت دربها دلالت داشته باشد. برداشت فوق ، ناظر به دومين معناست.
ويژگيهاى كاخ سليمان(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13
- نمل - 27 - 44 - 3
3 - قصر سليمان ، قصرى مجلل و با شكوه ، با صحنى مفروش از آبگينه هاى آب نما
قال إنّه صرح ممرّد من قوارير
{ممرّد} معادل صاف و {قارورة} (مفرد {قوارير}) مرادف شيشه و آبگينه است; يعنى، اين صحن از آبگينه صاف، مفروش شده است.
ويژگيهاى كاخ فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 51 - 9،10
9 - آب هاى زراعى و آشاميدنى مردم مصر ، از قصر و اراضى فرعون عبور مى كرده است . *
و ه_ذه الأنه_ر تجرى من تحتى أفلاتبصرون
10 - كاخ فرعون ، مشرف و مسلط بر جريان رود نيل *
و ه_ذه الأنه_ر تجرى من تحتى
ويژگيهاى كاخ يوسف(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 67 - 3
3_ دربار يوسف ( ع ) ، داراى دربهايى متعدد براى ورود و خروج مراجعه كنندگان *
لاتدخلوا من باب وحد وادخلوا من أبوب متفرقة
در اينكه مراد از مفعول {ادخلوا} چيست ، آيا مصر است و يا بارگاه يوسف؟ دو نظر ابراز شده است. برداشت فوق ناظر به احتمال دوم است. قابل ذكر است كه تكرار {لما دخلوا} در آيه 69 مؤيد احتمال اول مى باشد.
كاخ نشينى
كاخ نشينى قوم عاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 129 - 4
4 - سرزنش عاديان از سوى هود ( ع ) ، به خاطر احداث قصر ها و روحيه كاخ نشينى آنان
و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء
- 26 - 137 - 4
4 - عاديان شيوه زندگى خويش ( برج سازى ، كاخ نشينى و . . . ) را ، سنتى برجاى مانده از پيشنيان خود اعلام كردند .
إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه كلمه {ه_ذا} اشاره به رفتار عاديان داشته باشد. بر اين اساس مراد از {خلق الأوّلين}، شيوه نياكان خود آنان است.
محمد(ص) و كاخ نشينى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 10 - 8،9
8 _ تعلق نگرفتن مشيت خداوند بر برخوردارى پيامبر ( ص ) از زندگى مرفه و كاخ نشينى
تبارك الذى إن شاء جعل لك خيرًا من ذلك جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر و يجعل لك قصور
9 _ زندگى مرفه و كاخ نشينى ، دور از شأن پيامبر ( ص ) و برخلاف مصلحت او بود .
تبارك الذى إن شاء جعل لك خيرًا من ذلك جنّ_ت . .. و يجعل لك قصورًا
برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه خداوند با آن كه فرمود: من قادر به اعطاى بوستان هاى آباد و كاخ هاى متعدد به پيامبر(ص) هستم در عين حال به آن حضرت اعطا نفرمود و اين مى رساند كه چنين كارى درخور شأن پيامبر(ص) _ آن گونه كه مشركان و كافران فكر مى كردند _ و يا به مصلحت آن حضرت نبود.
موانع كاخ نشينى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 129 - 6
6 - گرايش به كاخ نشينى ، ناسازگار با اعتقاد دينى و پيروى از مكتب پيامبران
و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون
كار
آثار بسمله در كار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - حمد - 1 - 1 - 8
8 - انجام كار ها با نام خدا ، مايه جلب رحمت اوست .
بسم اللّه الرحمن الرحيم
توصيه به انجام دادن كارها با نام خدا و تذكر به رحمانيت و رحيميت او به عنوان حكمت اين توصيه، گوياى اين است كه نام خدا در كارها، موجب جلب رحمت الهى و در نتيجه به كمال رسيدن آن كارهاست.
آثار تقسيم كار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 4 - 2
2 - سامان يافتن نظام جهان ، در پرتو تقسيم و دسته بندى امور ، به دست كارگزاران الهى ( فرشتگان )
فالمقسّم_ت أمرًا
آثار كار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جمعه - 62 - 10 - 6
6 - وجود خطر غافل شدن از ياد خدا ، در كسب و كار و خريد و فروش
و ابتغوا من فضل اللّه و اذكروا اللّه كثيرًا
آداب كار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - حمد - 1 - 1 - 3
3 - لزوم آغاز كردن كار ها با نام خدا و گفتن { بسم اللّه }
بسم اللّه
از آنجا كه قرآن كتاب هدايت است و سخن خويش را با {بسم اللّه} آغاز كرده اين نكته را به مخاطبانش القا مى كند كه كارهاى خود را با {بسم اللّه} شروع كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 159 - 29
29 _ لزوم توجّه به نقش تعيين كننده
خداوند براى موفقيّت در امور ، حتّى پس از مشورت و تصميم گيرى نهايى بر انجام كارها
و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكّل على اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 23 - 22
22 _ ضرورت توأم بودن حركت و تلاش با توكل بر خدا
ادخلوا عليهم الباب . .. و على اللّه فتوكلوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 35 - 12
12 _ خداوند ، همواره بايد محور حركت ها و برنامه هاى مؤمنان باشد .
اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة و جهدوا فى سبيله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 78 - 2
2 - تبرك جستن به نام خداوند در همه امور ، امرى شايسته و پسنديده
تب_رك اسم ربّك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جمعه - 62 - 10 - 5
5 - ذكر و ياد فراوان خدا ، به هنگام كسب و كار و خريد و فروش ، توصيه الهى به مؤمنان
و ابتغوا من فضل اللّه و اذكروا اللّه كثيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 8 - 2
2 - لزوم ذكر و يادكردن پروردگار در ضمن تلاش گسترده روزانه
إنّ لك فى النهار سبحًا طويلاً . و اذكر اسم ربّك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 1 - 5
5 - آغاز كار ها با نام خدا ، شايسته و مطلوب است .
اقرأ باسم ربّك
توصيه به آغاز قرائت قرآن با
نام خدا و مطرح شدن ذكر نام او در اولين خطاب الهى به پيامبر(ص)، نشانگر اهميت آن است و اين نكته را به مخاطب القا مى كند كه نام خداوند، بايد سرآغاز هر كارى قرار گيرد.
اجرت كار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 25 - 17
17 _ عرف ، ميزانى در تعيين مقدار مزد كارها
اتوهُنّ اجورهنّ بالمعروف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 124 - 9
9 _ كاستن از اجر و مزد كار ديگران ، حتى به كمترين مقدار ستم است .
و من يعمل من الصلحت . .. يدخلون الجنة و لايظلمون نقيراً
خداوند، كاستن از پاداش را هر چند بسيار اندك باشد، ظلم دانسته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 60 - 19
19 _ پرداخت مزد كار ها به كمتر از مقدار استحقاق ، ستمكارى است .
يوف إليكم و أنتم لاتظلمون
{توفية} مصدر {يوف} به معناى پرداخت كامل و تمام است و جمله {أنتم لاتظلمون} حال براى ضمير در {إليكم} است. مفهوم اين دو جمله همان است كه در برداشت فوق آمده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 60 - 10،11
10 _ كارگزاران حكومت و ارائه كنندگان خدمات به جامعه اسلامى ، داراى استحقاق دريافت اجرت در قبال عمل خويش
إنما الصدقت للفقراء . .. و العملين عليها
برداشت فوق بدين احتمال است كه استحقاق اجرت در برابر كار، اختصاص به كار جمع آورى صدقات نداشته باشد ; بلكه تمامى كارگزاران حكومت، مستحق
دريافت اجرت باشند.
11 _ كار ، داراى بها و ارزش است و كاركنان مستحق مزد در برابر كار خويشند .
و العملين عليها
با توجه به اينكه براى كارگزاران امور صدقات، سهمى از آن قرار داده شده و اين سهم در برابر كار آنان است _ چه نيازمند باشند چه بى نياز _ برداشت فوق استفاده مى شود.
ارزش كار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 198 - 3
3 _ ارزش و اهميّت كسب و كار
ان تبتغوا فضلا من ربكم
به كار بردن كلمه {فضلا من ربكم} براى سود كسب و كار، حاكى از اهميّت و ارزش آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 121 - 3
3 _ ارزش اقدام به فعاليت هاى روزانه از آغاز صبح *
و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 6 - 13
13 _ اعتبار عرف ، در تعيين مقدار ارزش كار
فلياكل بالمعروف
كلمه {بالمعروف}، يعنى متعارف و مورد پسند مردم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 60 - 11
11 _ كار ، داراى بها و ارزش است و كاركنان مستحق مزد در برابر كار خويشند .
و العملين عليها
با توجه به اينكه براى كارگزاران امور صدقات، سهمى از آن قرار داده شده و اين سهم در برابر كار آنان است _ چه نيازمند باشند چه بى نياز _ برداشت فوق استفاده مى شود.
اميدوارى در كار
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
3 - نساء - 4 - 32 - 21
21 _ ضرورت اميدوارى به فضل خدا ، در كنار كار و كوشش
للرّجال نصيب مما اكتسبوا و للنساء نصيب . .. و سئلوا اللّه من فضله
جمله {للرجال . .. } تعليل جمله سابق است ; يعنى آرزوى نعمت ديگران نكنيد، بكله خود در به دست آوردن مال و منال تلاش كرده و به فضل خدا نيز اميدوار باشيد.
اهميت تقسيم كار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 122 - 5
5 _ لزوم تقسيم كار و مسؤوليت ها در جامعه
و ما كان المؤمنون لينفروا كافة فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين
اهميت مزد كار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 15 - 10
10_ لزوم پرداخت دستمزد و ثمره كار افراد ، بدون هيچ كم و كاست
نوفّ إليهم أعم_لهم و هم فيها لايبخسون
جمله حاليه {و هم فيها لايبخسون} بيانگر علت التزام خداوند بر اعطاى كامل ثمره كارها و تلاشهاست; يعنى ، چون روا نيست كه در اعطاى حق ديگران كم و كاست شود ، خداوند نتيجه اعمال انسانها را به طور كامل به آنها ادا مى كند.
بسمله در كار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - حمد - 1 - 1 - 3
3 - لزوم آغاز كردن كار ها با نام خدا و گفتن { بسم اللّه }
بسم اللّه
از آنجا كه قرآن كتاب هدايت است و سخن خويش را با {بسم اللّه} آغاز كرده اين نكته را به مخاطبانش القا مى كند كه كارهاى
خود را با {بسم اللّه} شروع كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 78 - 2
2 - تبرك جستن به نام خداوند در همه امور ، امرى شايسته و پسنديده
تب_رك اسم ربّك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 1 - 5
5 - آغاز كار ها با نام خدا ، شايسته و مطلوب است .
اقرأ باسم ربّك
توصيه به آغاز قرائت قرآن با نام خدا و مطرح شدن ذكر نام او در اولين خطاب الهى به پيامبر(ص)، نشانگر اهميت آن است و اين نكته را به مخاطب القا مى كند كه نام خداوند، بايد سرآغاز هر كارى قرار گيرد.
تشويق به كار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 2 - 21
21 _ تلاش براى تجارت و امرار معاش ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند
يبتغون فضلا من ربهم
از اينكه تجارت و به دست آوردن درآمدهاى مادى در رديف جلب رضايت الهى قرار گرفته است، برداشت فوق به دست مى آيد.
حرمت كار در شنبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 65 - 1
1 - كار و فعاليت در روز شنبه براى بنى اسرائيل حرام بود .
و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت
{سبت} به معناى قطع عمل، سكون و استراحت است كه از آن به تعطيلى تعبير مى كنيم. {اعتداء} (مصدر اعتدوا) به معناى تجاوز و تخلف مى باشد.
زمينه ذكر بسمله در كار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق
- 96 - 1 - 14
14 - توجّه به خالقيت خداوند و ربوبيت او ، برانگيزاننده انسان به همراه ساختن كار ها با ذكر نام او است .
اقرأ باسم ربّك الذى خلق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 2 - 4
4 - آگاهى از قدرت خداوند بر آفرينش انسان از خون لخته ، زمينه ساز توجه به او در آغاز هر كار است .
اقرأ باسم ربّك . .. خلق الإنس_ن من علق
فلسفه بسمله در كار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - حمد - 1 - 1 - 7
7 - رحمت گسترده خداوند و مهربانى او به بندگان ، دليل لزوم انجام كار ها با نام او
بسم اللّه الرحمن الرحيم
توصيف {اللّه} به رحمان و رحيم پس از اشاره به لزوم انجام كارها با نام خدا، گوياى حكمت اين دستور است ; يعنى، چون خدا رحمان و رحيم است، كارها را با نام او آغاز كنيد.
كار انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 27 - 4
4 - كار و تبليغ ، آميخته به يكديگر در زندگى پيامبران
أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه حضرت نوح(ع) شخصاً مأمور ساختن كشتى شد.
كار در حج
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 198 - 1
1 _ جواز كسب و كار ، در هنگام انجام مناسك حج
الحج اشهر معلومات . .. ليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا
جمله {ليس عليكم . ..}، ناظر به
كسب و كار در حج و هنگام انجام مناسك است ; به دليل وقوع آن در بين احكام حج. علاوه بر اينكه كسب و كار در زمانهاى ديگر، محل شبهه نيست تا نفى و يا اثبات شود.
مالك كار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 39 - 4
4 - انسان ، مالك عمل و دستاورد تلاش خويش *
و أن ليس للإنس_ن إلاّ ما سعى
لام در {للإنسان} براى ملكيت است و {سعى} تمامى فعاليت هاى آدمى را شامل مى شود.
مزد كار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 77 - 15،16
15- تعيين مقدار اجرت ، پس از انجام كار صحيح و نافذ است .
لو شئت لتّخذت عليه أجرًا
16- دريافت اجرت در برابر كارى كه بدون درخواست كارفرما انجام گيرد ، جايز است .
لو شئت لتّخذت عليه أجرًا
مزد كار در دوران موسى(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 77 - 14
14- نظام كارمزدى ، در زمان موسى ( ع ) وجود داشته است .
قال لو شئت لتّخذت عليه أجرًا
مقدار كار در جعاله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 72 - 13
13_ در صحت جعاله ، معين بودن مقدار عملياتى كه براى انجام كار مورد جعاله لازم است ، شرط نيست .
و لمن جاء به حمل بعير
از آن جا كه مشخص نبود پيدا كردن جام مفقود شده چه مقدار كار خواهد برد ، مى توان گفت: در قرارداد {جعاله} جهل به مقدار كار به
صحت آن ضرر نمى زند.
وقت كار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 7 - 1
1 - شب ، فرصتى مناسب براى عبادت و راز و نياز به درگاه الهى و روز ، زمانى شايسته براى تلاش و رسيدگى به امور زندگى
إنّ لك فى النهار سبحًا طويلاً
{سبح} در معانى متعددى به كار مى رود; از جمله سعى و تلاش براى معاش (قاموس المحيط). جمله {إنّ لك فى النهار}، تعليل ديگرى براى {قم الليل}است; يعنى، چون در روز به خاطر تلاش طولانى براى معاش، فرصت و فراغت براى مناجات و عبادت نيست، شب را براى اين كار اختصاص بده.
كسب
احكام كسب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 174 - 19
19 - كسب در آمد از راه هاى نامشروع ، حرام و موجب عذاب الهى است .
و يشترون به ثمناً قليلا أولئك . .. لايكلمهم اللّه ... و لهم عذاب اليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 69 - 8
8 _ حرمت روش كسب مال ، همواره ملازم حرمت تصرف در مال به دست آمده نيست . *
ما كان لنبى أن يكون له أسرى . .. فلكوا مما غنمتم حللا طيبا
برداشت فوق با توجه به توضيح برداشت قبل به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 33 - 22،23
22 - سود و درآمد به دست آمده از راه واداشتن كنيزان به فحشا و خودفروشى ، حرام است .
ولاتكرهوا فتي_تكم على البغاء إن أردن
تحصّنًا لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا
نهى از واداشتن كنيزان به فحشا براى به دست آوردن سود و متاع دنيوى، دليل حرمت چنين سودى است.
23 - سود و درآمد به دست آمده از راه اشاعه فحشا و خودفروشى ، حرام است .
و لاتكرهوا فتي_تكم على البغاء إن أردن تحصّنًا لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا
برداشت ياد شده از انتزاع از مورد آيه (كنيزان) به دست مى آيد; زيرا از ظاهر آيه شريفه چنين به دست مى آيد كه مورد آن خصوصيتى ندارد.
ارزش كسب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جمعه - 62 - 9 - 8
8 - شركت در نماز جمعه و پرداختن به ذكر خدا ، بسى ارزشمندتر از كسب مال و ساير منافع دنيوى
فاسعوا إلى ذكر اللّه و ذروا البيع ذلكم خير لكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جمعه - 62 - 11 - 8
8 - ثواب نماز جمعه ، بسى برتر و بالاتر از درآمد هاى مادى و لذت هاى دنيوى است .
قل ما عند اللّه خير من اللهو و من التج_رة
حرمت كسب نامشروع
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 174 - 19
19 - كسب در آمد از راه هاى نامشروع ، حرام و موجب عذاب الهى است .
و يشترون به ثمناً قليلا أولئك . .. لايكلمهم اللّه ... و لهم عذاب اليم
راههاى كسب در جاهليت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 33 - 24
24 - واداشتن كنيزان به فحشا و خودفروشى جهت كسب در آمد و رفاه
بيشتر ، امرى رايج در جاهليت
و لاتكرهوا فتي_تكم على البغاء . .. لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا
زمينه كسب قريش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قريش - 106 - 1 - 8
8 - كعبه وسيله اتحاد ، امنيت ، اعتبار و تحصيل مال قريش
لإيل_ف قريش
اگر {ايلاف} در اين آيه، عام و در آيه بعد خاص باشد; مى توان گفت كه در اين آيه، ائتلاف قريش با يكديگر نيز مورد نظر بوده است.
كسب با بدعت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 79 - 11،12
11 - درآمد هاى به دست آمده از راه دين سازى و بدعتگذارى ، حرام و موجب عذاب الهى خواهد شد .
و ويل لهم مما يكسبون
مراد از {ما}ى موصوله در {مما يكسبون} مى تواند درآمدهايى باشد كه عبارت {ليشتروا به ثمناً قليلا} آن را بيان داشت و نيز مى تواند منظور از آن مطلق اعمال و رفتار ناپسند باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.
12 - هر درآمدى كه از طريق بدعتگذارى و دين سازى به دست آيد - هر چند فراوان باشد - ناچيز و بى ارزش است .
ليشتروا به ثمناً قليلا
ظاهر اين است كه {قليلا} صفت توضيحى براى {ثمناً} باشد. بنابراين {ثمناً قليلا} به اين معناست كه: هر ثمنى در قبال دين سازى گرفته شود، ناچيز است هر چند به ظاهر فراوان باشد.
كسب با دروغ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 188 - 15
15 - { روى عن ابى جعفر ( ع ) انه يعنى بالباطل اليمين الكاذبة
يقتطع بها الأموال ;
از امام باقر(ع) درباره {باطل} در آيه فوق روايت شده كه: مراد، سوگند دروغ است كه موجب به دست آوردن مال مى شود (يعنى تحصيل مال باقسم دروغ اكل مال به باطل است)}.
كسب با دين سازى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 79 - 11،12
11 - درآمد هاى به دست آمده از راه دين سازى و بدعتگذارى ، حرام و موجب عذاب الهى خواهد شد .
و ويل لهم مما يكسبون
مراد از {ما}ى موصوله در {مما يكسبون} مى تواند درآمدهايى باشد كه عبارت {ليشتروا به ثمناً قليلا} آن را بيان داشت و نيز مى تواند منظور از آن مطلق اعمال و رفتار ناپسند باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.
12 - هر درآمدى كه از طريق بدعتگذارى و دين سازى به دست آيد - هر چند فراوان باشد - ناچيز و بى ارزش است .
ليشتروا به ثمناً قليلا
ظاهر اين است كه {قليلا} صفت توضيحى براى {ثمناً} باشد. بنابراين {ثمناً قليلا} به اين معناست كه: هر ثمنى در قبال دين سازى گرفته شود، ناچيز است هر چند به ظاهر فراوان باشد.
كسب با زنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 33 - 23
23 - سود و درآمد به دست آمده از راه اشاعه فحشا و خودفروشى ، حرام است .
و لاتكرهوا فتي_تكم على البغاء إن أردن تحصّنًا لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا
برداشت ياد شده از انتزاع از مورد آيه (كنيزان) به دست مى آيد; زيرا از ظاهر آيه شريفه چنين به دست مى آيد كه مورد آن
خصوصيتى ندارد.
كسب با محرمات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 79 - 14
14 - حرمت درآمد ها و اموال به دست آمده در مقابل انجام كار هاى حرام
و ويل لهم مما يكسبون
كسب بى ارزش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 79 - 12
12 - هر درآمدى كه از طريق بدعتگذارى و دين سازى به دست آيد - هر چند فراوان باشد - ناچيز و بى ارزش است .
ليشتروا به ثمناً قليلا
ظاهر اين است كه {قليلا} صفت توضيحى براى {ثمناً} باشد. بنابراين {ثمناً قليلا} به اين معناست كه: هر ثمنى در قبال دين سازى گرفته شود، ناچيز است هر چند به ظاهر فراوان باشد.
كسب حرام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 79 - 11،14
11 - درآمد هاى به دست آمده از راه دين سازى و بدعتگذارى ، حرام و موجب عذاب الهى خواهد شد .
و ويل لهم مما يكسبون
مراد از {ما}ى موصوله در {مما يكسبون} مى تواند درآمدهايى باشد كه عبارت {ليشتروا به ثمناً قليلا} آن را بيان داشت و نيز مى تواند منظور از آن مطلق اعمال و رفتار ناپسند باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.
14 - حرمت درآمد ها و اموال به دست آمده در مقابل انجام كار هاى حرام
و ويل لهم مما يكسبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 161 - 6
6 _ حرمت به دست آوردن مال با اسباب باطل و غير مشروع
و أكلهم أمول
الناس بالبطل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 69 - 8
8 _ حرمت روش كسب مال ، همواره ملازم حرمت تصرف در مال به دست آمده نيست . *
ما كان لنبى أن يكون له أسرى . .. فلكوا مما غنمتم حللا طيبا
برداشت فوق با توجه به توضيح برداشت قبل به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 33 - 22،23
22 - سود و درآمد به دست آمده از راه واداشتن كنيزان به فحشا و خودفروشى ، حرام است .
ولاتكرهوا فتي_تكم على البغاء إن أردن تحصّنًا لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا
نهى از واداشتن كنيزان به فحشا براى به دست آوردن سود و متاع دنيوى، دليل حرمت چنين سودى است.
23 - سود و درآمد به دست آمده از راه اشاعه فحشا و خودفروشى ، حرام است .
و لاتكرهوا فتي_تكم على البغاء إن أردن تحصّنًا لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا
برداشت ياد شده از انتزاع از مورد آيه (كنيزان) به دست مى آيد; زيرا از ظاهر آيه شريفه چنين به دست مى آيد كه مورد آن خصوصيتى ندارد.
كسب روزى حلال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 155 - 16
16 - قال رسول اللّه ( ص ) : . . . يابن مسعود قول اللّه . . . { و لنبلونكم بشىء من الخوف . . . و بشر الصابرين } قلنا يا رسول اللّه فمن الصابرون ؟ قال : الذين يصبرون على طاعة اللّه واجتنبوا معصية ، الذين كسبوا طيباً و انفقوا قصداً و
قدموا فضلا فافلحوا . . . ;
از رسول خدا(ص) روايت شده . .. كه فرمود: اى پسر مسعود ... سخن خداوند است: {و لنبلونكم بشىء من الخوف ... و بشر الصابرين}، به آن حضرت عرض كرديم: صابران چه كسانى هستند؟ فرمود: كسانى كه بر اطاعت خدا صبر مى نمايند و از گناهان دورى كرده اند، كسانى كه روزى پاكيزه كسب كرده و در انفاق ميانه رو هستند و زيادى درآمد خود را انفاق نموده اند، پس آنان رستگار گشته اند.
كسب مال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 2 - 15،17
15 _ كسب مال و تجارت به هنگام سفر بسوى خانه خدا ، امرى مشروع و مجاز بر حاجيان و معتمران
ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم
چنانچه مراد از {فضلا} رزق و روزى و درآمدهاى مادى باشد، ابتغاء فضل به معناى كسب درآمد به وسيله تجارت و مانند آن است.
17 _ دستيابى مردم به روزى و درآمد هاى مادى ، پرتوى از ربوبيت خداوند نسبت به آنان
يبتغون فضلا من ربهم
كسب مال حرام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 169 - 2،3،4
2 _ دنياگرايان يهود ، على رغم ادعاى اعتقاد به تورات و دسترسى به آن ، از راه هاى نامشروع به مال و منال دنيا چنگ مى زدند .
ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون سيغفر لنا
جمله {ورثوا الكتب} (تورات را به ارث بردند) اشاره به دو معنا دارد كه هر دو در سرزنش دنياگرايان يهود دخيل است: دسترسى به تورات داشتند ; مدعى اعتقاد به آن
بودند.
3 _ دنياگرايان يهود خود به گناه دنياگرايى و كسب مال و منال از راه هاى ناروا معترف بودند .
يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون سيغفر لنا
جمله {سيغفر لنا} (آمرزيده خواهيم شد)، اعتراف يهوديان دنياگرا به گنهكارى خويش و بيانگر اين است كه جمله {يأخذون . .. } ناظر به كسب مال از راههاى نامشروع است.
4 _ دنياگرايان يهود به گناه خويش ( دستيابى به مال و منال دنيا از راه هاى نامشروع ) ، اصرار مىورزيدند .
و إن يأتهم عرض مثله يأخذوه
جمله {و إن يأتهم . .. } (اگر مال و منال دنيا در مرتبه و زمانى ديگر به آنان روى مى آورد از گرفتن آن دريغ نداشتند)، اشاره به اصرار يهوديان دنياگرا به گناه كسب درآمدهاى نامشروع دارد.
كسب نور در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 13 - 9
9 - كسب كردن نور از ديگران در قيامت ، در صورتى كه انسان نور نداشته باشد ، ممكن نيست .
يوم يقول المن_فقون . .. قيل ارجعوا وراءكم فالتمسوا نورًا
كيفر كسب نامشروع
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 174 - 19
19 - كسب در آمد از راه هاى نامشروع ، حرام و موجب عذاب الهى است .
و يشترون به ثمناً قليلا أولئك . .. لايكلمهم اللّه ... و لهم عذاب اليم
منابع كسب در دوران موسى(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 79 - 3
3- كشتى و حمل و نقل دريايى ، در زمان حضرت موسى ( ع
) از منابع درامد بود .
فكانت لمسكين يعملون فى البحر
منابع كسب مردم مقارن بعثت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 32 - 4
4 - كشاورزى و دامدارى ، از منابع درآمد مردم در عصر بعثت
مت_عًا لكم و لأنع_مكم
كارگر
امانتدارى كارگر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 26 - 8
8 - لزوم معيار قرار دادن توانايى و امانت در گزينش و استخدام كارگران ، مديران و كارگزاران
إنّ خير من است_ئجرت القوىّ الأمين
جمله {إنّ خير من استئجرت. ..} تعليل براى {استأجره} مى باشد و با توجه به اين كه تعليل مفيد تعميم است، مطلب ياد شده از آن استفاده مى شود.
پرداخت مزد كارگر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 15 - 10
10_ لزوم پرداخت دستمزد و ثمره كار افراد ، بدون هيچ كم و كاست
نوفّ إليهم أعم_لهم و هم فيها لايبخسون
جمله حاليه {و هم فيها لايبخسون} بيانگر علت التزام خداوند بر اعطاى كامل ثمره كارها و تلاشهاست; يعنى ، چون روا نيست كه در اعطاى حق ديگران كم و كاست شود ، خداوند نتيجه اعمال انسانها را به طور كامل به آنها ادا مى كند.
حقوق كارگر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 57 - 15
15 _ ندادن اجر كامل در برابر عمل ، ظلم است .
و اللّه لا يحبّ الظالمين
بنابراينكه جمله {و اللّه لا يحب الظالمين}، تعليل براى جمله {فيوفّيهم اجورهم} باشد.
روش برخورد با كارگر
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 27 - 14
14 - لزوم مدارا كردن با اجير و پرهيز از سخت گرفتن بر وى در كار
و ما أُريد أن أشقّ عليك
شرايط استخدام كارگر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 26 - 8
8 - لزوم معيار قرار دادن توانايى و امانت در گزينش و استخدام كارگران ، مديران و كارگزاران
إنّ خير من است_ئجرت القوىّ الأمين
جمله {إنّ خير من استئجرت. ..} تعليل براى {استأجره} مى باشد و با توجه به اين كه تعليل مفيد تعميم است، مطلب ياد شده از آن استفاده مى شود.
قدرت كارگر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 26 - 8
8 - لزوم معيار قرار دادن توانايى و امانت در گزينش و استخدام كارگران ، مديران و كارگزاران
إنّ خير من است_ئجرت القوىّ الأمين
جمله {إنّ خير من استئجرت. ..} تعليل براى {استأجره} مى باشد و با توجه به اين كه تعليل مفيد تعميم است، مطلب ياد شده از آن استفاده مى شود.
مدارا با كارگر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 27 - 14
14 - لزوم مدارا كردن با اجير و پرهيز از سخت گرفتن بر وى در كار
و ما أُريد أن أشقّ عليك
كارگران
اجرت كارگران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 60 - 11
11 _ كار ، داراى بها و ارزش است و كاركنان مستحق مزد در برابر كار خويشند .
و العملين عليها
با توجه به اينكه براى كارگزاران
امور صدقات، سهمى از آن قرار داده شده و اين سهم در برابر كار آنان است _ چه نيازمند باشند چه بى نياز _ برداشت فوق استفاده مى شود.
اجرت كارگزاران جامعه اسلامى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 60 - 10
10 _ كارگزاران حكومت و ارائه كنندگان خدمات به جامعه اسلامى ، داراى استحقاق دريافت اجرت در قبال عمل خويش
إنما الصدقت للفقراء . .. و العملين عليها
برداشت فوق بدين احتمال است كه استحقاق اجرت در برابر كار، اختصاص به كار جمع آورى صدقات نداشته باشد ; بلكه تمامى كارگزاران حكومت، مستحق دريافت اجرت باشند.
اذيتهاى كارگزاران فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 11 - 11
11 - همسر فرعون ، افزون بر آزار ديدن از او ، از سوى كارگزاران نظام وى نيز تحت آزار و شكنجه قرار داشت .
نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين
تكرار درخواست نجات (و نجّنى) درباره قوم ستمگر، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.
استقامت كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 18 - 2
2 - مخالفان نماز و تكذيب گران دين ، هر چند فراوان و سازمان يافته باشند ، از مقاومت در برابر مأموران الهى عاجزاند .
ينهى . عبدًا إذا صلّى ... كذّب و تولّى ... فليدع ناديه. سندع الزبانية
استهزاهاى اخروى كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 14 - 3
3 - سخن ملامت بار و استهزاآميز
مأموران الهى نسبت به تكذيب گران ، به هنگام روبه رو شدن آنان با آتش دوزخ
ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون
جمله {ه_ذه النار. ..}، مى تواند گفتار الهى و يا سخن مأموران خداوند (همانان كه تكذيب گران را به عنف و قهر به سوى دوزخ رانده اند) باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال دوم است.
امانتدارى كارگزاران حكومت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 54 - 11
11_ واگذار كننده منصب ، بايد توانمندى و امانت دارىِ منصب پذير را احراز كند .
قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى . .. مكين أمين
بازديد از كارگزاران حكومت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 20 - 8
8 - بازديد از نيرو هاى تحت فرمان و كارگزاران ، جستوجو از احوال آنان ، نظارت دقيق بر كارهايشان و خويشتن دارى در برخورد با آنها ، از اوصاف و وظايف فرماندهان سپاه و رهبران جامعه اسلامى .
و تفقّد الطير فقال ما لى لاأرى الهدهد أم كان من الغائبين
برادران يوسف و كارگزاران يوسف(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 73 - 1
1_ فرزندان يعقوب در حضور يوسف ( ع ) و كارگزارانش ، بر منزه بودنشان از سرقت و نداشتن قصد فسادگرى و خرابكارى در مصر ، سوگند ياد كردند .
تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فى الأرض و ما كنا س_رقين
گرچه مقسم عليه (آنچه بر انجام آن سوگند ياد مى شود) در آيه شريفه {لقد علمتم} است ; ولى در حقيقت {ما جئنا . ..}
مقسم عليه مى باشد. بنابراين معناى جمله چنين مى شود: به خدا سوگند كه ما براى فساد به مصر نيامده ايم و هرگز سارق نبوده ايم و شما اين حقيقت را به خوبى دانستيد.
برخورد اخروى كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 18 - 4
4 - دروغ گويان و گنه كاران ، در آخرت با برخورد شديد مأموران الهى مواجه شده و به سوى جهنم رانده خواهند شد .
ناصية ك_ذبة خاطئة . .. سندع الزبانية
بى شمارى كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 31 - 20
20 - خداوند ، داراى لشكريان و كارگزارانى بى شمار
و ما يعلم جنود ربّك إلاّ هو
برداشت ياد شده، با توجه به اين احتمال است كه ندانستن لشكريان خداوند، به تعداد بى شمار آنان اشاره داشته باشد; يعنى، بر اثر كثرت تعداد آنان، قابل شناخت براى كسى نيست.
پرسش از كارگزاران يوسف(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 71 - 2
2_ فرزندان يعقوب از كارگزاران يوسف پرسيدند : كالاى مفقود شده تان چيست ؟
قالوا . .. ماذا تفقدون
تحليل كارگزاران فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 110 - 1
1 _ به قدرت رساندن بنى اسرائيل براى برچيدن نظام فرعونى ، تحليل اشراف دربار از پيشنهاد موسى ( رهاسازى بنى اسرائيل )
فأرسل معى بنى إسراءيل . .. يريد أن يخرجكم من أرضكم
تصميم كارگزاران عزيز مصر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8
- يوسف - 12 - 35 - 2
2_ تصميم قاطع دولت مردان مصر بر زندانى ساختن يوسف ( ع ) ، جهت رهايى از بحران و حفظ حيثيت دربار
ثم بدا لهم . .. ليسجننه
تعداد كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 31 - 19
19 - شمار لشكريان و كارگزاران پروردگار و ويژگى هاى آنان را ، كسى جز خدا نمى داند .
و ما يعلم جنود ربّك إلاّ هو
مقصود از {جنود} _ مطابق نظر مفسران _ فرشتگان اند كه نقش كارگزارى و امر برى نسبت به خدا را دارند.
تكريمهاى كارگزاران نامه عمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 10 - 5
5 - واگذاركنندگان نامه عمل به انسان ها در قيامت ، برخى را محترم شمرده و با گروهى ديگر برخوردى تحقيرآميز و خفّت بار خواهند داشت .
فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره
تهمتهاى كارگزاران يوسف(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 70 - 5،6
5_ كارگزاران يوسف ( ع ) بر اثر نيافتن آبخورى مخصوص ، فرزندان يعقوب را به دزديدن آن متهم كردند .
جعل السقاية فى رحل أخيه ثم أذّن مؤذّن أيّتها العير إنكم لس_رقون
6_ يكى از كارگزاران يوسف با مخاطب قرار دادن قافله فرزندان يعقوب ، اتهام سرقت را به آنان اعلام كرد .
ثم أذّن مؤذّن أيّتها العير إنكم لس_رقون
{عير} به مجموعه افراد قافله و شترانى كه بار و بنه آنان را حمل مى كنند، گفته مى شود. اين كلمه
مرادف كاروان و قافله در فارسى است. {اذان} به معناى اعلام كردن است و {تأذين} مصدر {أذّن} به معناى كثرت اعلام مى باشد. بنابراين {أذّن مؤذّن ...} ; يعنى، اعلام كننده اى چندين بار اعلام كرد.
خواسته هاى كارگزاران فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 111 - 5
5 _ سران دربار فرعون از وى خواستند با تأخير مجازات موسى و هارون موافقت كرده و ساحران زبردست و كاردان را از اطراف و اكناف احضار كند .
و أرسل فى المدائن حشرين
{حشرين} به معناى جمع كنندگان و كوچ دهندگان است و مفعول آن به قرينه آيه قبل و بعد {ساحرين} مى باشد و خود {حشرين} مفعول براى {أرسل} است. بنابراين جمله {أرسل ... } يعنى: نيروهايى را براى جمع آورى و گسيل ساحران بسيج كن.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 112 - 3
3 _ احضار همه ساحران زبردست براى مبارزه با موسى ( ع ) ، درخواست اشرافيان دربار فرعون از فرعون
يأتوك بكل سحر عليم
خواسته هاى كارگزاران يوسف(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 74 - 2
2_ كارگزاران يوسف از متهمان ( فرزندان يعقوب ) خواستند ، تا خودشان كيفر سارق جام پادشاه را تعيين كنند .
قالوا فما جزؤه إن كنتم ك_ذبين
ضمير در {جزاؤه} به سارق جامى شاهى ، كه از جمله هاى قبل استفاده مى شود ، برمى گردد.
درخواست نجات از كارگزاران فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 11
- 10
10 - همسر فرعون ، از خداوند خواستار نجات خود از شرّ مردم ستمگر ( قبطيان و كارگزاران فرعون )
و نجّنى من القوم الظ_لمين
دشمنى كارگزاران فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 83 - 6
6 _ رؤسا و اشرافِ قوم موسى ، دشمنان او و وابسته به حكومت فرعون بودند .
على خوف من فرعون و ملإيهم
روش برخورد با كارگزاران حكومت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 20 - 8
8 - بازديد از نيرو هاى تحت فرمان و كارگزاران ، جستوجو از احوال آنان ، نظارت دقيق بر كارهايشان و خويشتن دارى در برخورد با آنها ، از اوصاف و وظايف فرماندهان سپاه و رهبران جامعه اسلامى .
و تفقّد الطير فقال ما لى لاأرى الهدهد أم كان من الغائبين
روش برخورد كارگزاران نامه عمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 10 - 5
5 - واگذاركنندگان نامه عمل به انسان ها در قيامت ، برخى را محترم شمرده و با گروهى ديگر برخوردى تحقيرآميز و خفّت بار خواهند داشت .
فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره
سخت كوشى كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 18 - 1
1 - خداوند ، داراى مأمورانى سرسخت براى خنثى ساختن تلاش مخالفان دين و راندن آنها به سوى جهنم
سندع الزبانية
{زِبْنِيَة} (مفرد {زبانية} از ريشه {زَبْن} به معناى {دفع}); به معناى {شديد} و {پليس} (ياور سلطان) است (قاموس).
اطلاق {زبانية} بر مأموران الهى، به اين جهت است كه آنها اهل آتش را به سوى آن سوق مى دهند. (مصباح)
سرزنشهاى كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 14 - 3
3 - سخن ملامت بار و استهزاآميز مأموران الهى نسبت به تكذيب گران ، به هنگام روبه رو شدن آنان با آتش دوزخ
ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون
جمله {ه_ذه النار. ..}، مى تواند گفتار الهى و يا سخن مأموران خداوند (همانان كه تكذيب گران را به عنف و قهر به سوى دوزخ رانده اند) باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال دوم است.
سرزنشهاى كارگزاران خدا خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 17 - 2
2 - مأموران الهى ، با به رخ كشيدن تكذيب گرى ها و ناباورى هاى جهنميان ، آنان را بر آن موضع گيرى ، سرزنش خواهند كرد .
ثمّ يقال ه_ذا الذى كنتم به تكذّبون
سرزنشهاى كارگزاران نامه عمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 10 - 5
5 - واگذاركنندگان نامه عمل به انسان ها در قيامت ، برخى را محترم شمرده و با گروهى ديگر برخوردى تحقيرآميز و خفّت بار خواهند داشت .
فأمّا من أُوتى كت_به بيمينه . .. و أمّا من أُوتى كت_به وراء ظهره
شرايط گزينش كارگزاران حكومت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 54 - 11
11_ واگذار كننده منصب ، بايد توانمندى و امانت دارىِ منصب پذير را احراز كند .
قال الملك ائتونى به
أستخلصه لنفسى . .. مكين أمين
شكنجه هاى كارگزاران فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 11 - 11
11 - همسر فرعون ، افزون بر آزار ديدن از او ، از سوى كارگزاران نظام وى نيز تحت آزار و شكنجه قرار داشت .
نجّنى من فرعون و عمله و نجّنى من القوم الظ_لمين
تكرار درخواست نجات (و نجّنى) درباره قوم ستمگر، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.
شوراى كارگزاران فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 110 - 5
5 _ انتخاب روش مبارزه با موسى پس از تصميم به ساحر خواندن وى و تحليل اهداف او ( برچيدن حكومت فرعونى ) ، از مسائل مطرح شده در جلسه مشورتى بزرگان دربار فرعون
فماذا تأمرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 111 - 1،2،4
1 _ مجازات موسى ( ع ) و برادرش هارون از پيشنهاد هاى ارائه شده در جلسه مشورتى اشراف و سران حكومت فرعونى
قالوا أرجه و أخاه
پيشنهاد تأخير در مجازات موسى و هارون حكايت از آن دارد كه فرعون و يا برخى از اشراف دربار مجازات موسى و هارون را مطرح كرده بودند.
2 _ تأخير در مجازات موسى ( ع ) و برادرش هارون از مصوبات جلسه مشورتى سران و بزرگان دربار فرعون
قالوا أرجه و أخاه
{ه} در {أرجه} ضميرى است كه به صورت ساكن قرائت شده و مفعول {ارجِ} مى باشد. {ارجِ} فعل امر از مصدر {ارجاء} (به تأخير انداختن) است. مشتقات كلمه {ارجاء} گاهى با همزه استعمال مى گردد و گاهى
همزه آن تبديل به ياء مى شود. گفته مى شود: اَرْجأ يُرْجى يُرْجى. قابل ذكر است كه مراد از تأخير انداختن، تأخير در مجازات است.
4 _ خنثى سازى معجزه موسى ( ع ) با استمداد از ساحران زبردست ، از آراى تصويب شده از جلسه سران و بزرگان حكومت فرعونيان
و أرسل فى المدائن حشرين
ظلم كارگزاران فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 11 - 12
12 - قبطيان و كارگزاران فرعون ، مردمى ستمگر بودند .
و نجّنى من القوم الظ_لمين
غضب كارگزاران جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 22 - 4
4 - مأموران دورخ ، آكنده از خشم و نفرت نسبت به دوزخيان
كلّما أرادوا . .. و ذوقوا عذاب الحريق
فرعون و كارگزاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 127 - 13
13 _ فرعون به اشراف دربارش اطمينان داد كه نظامش از تسلط كامل بر موسى ( ع ) و قومش برخوردار است .
إنا فوقهم قهرون
{قاهر} به معناى غالب است و كلمه {فوقهم} متعلق به {قهرون} مى باشد. يعنى ما از جهت بالا بر آنها مسلط هستيم. و اين كنايه از سلطه كامل است.
قدرت كارگزاران حكومت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 54 - 11
11_ واگذار كننده منصب ، بايد توانمندى و امانت دارىِ منصب پذير را احراز كند .
قال الملك ائتونى به أستخلصه لنفسى . .. مكين أمين
كارگزاران جبرئيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 -
تكوير - 81 - 21 - 2
2 - جبرئيل در ابلاغ قرآن به پيامبر ( ص ) ، تنها نبود و مأمورانى فرمان پذير در اختيار داشت .
لقول رسول . .. مطاع
كارگزاران جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 22 - 3
3 - وجود مأمورانى با گرز هاى آهنين در دوزخ
و لهم مق_مع من حديد . كلّما أرادوا... أُعيدوا فيها
{اعيدوا} فعل مجهول و فاعل آن محذوف است و تقدير آن با توجه به آيه پيش (لهم مقامع من حديد) چنين مى شود: {كلّما أرادوا أن يرجوا. .. اعادتهم الخزنة بالمقامع فيها; اهل دوزخ هر وقت خواستند از دوزخ بيرون آيند مأموران دوزخ با گرزهاى آهنين، آنان را به داخل دوزخ بازمى گردانند}.
كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 61 - 10
10 _ ملائكه، مجريان دقيق اراده قاهر خداوند هستند.
و يرسل عليكم حفظة . .. توفته رسلنا و هم لا يفرطون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 93 - 14
14 _ گروهى از فرشتگان، كارگزاران خداوند در گرفتن جان آدميان هستند.
و لو ترى إذ الظلمون فى غمرت الموت و الملئكة باسطوا أيديهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 57 - 5
5- برخى از ملائكه ، پيام آوران و مجريان فرمان خداوندند .
فما خطبكم أيّها المرسلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 58 - 2
2- اجراى فرمان هاى خداوند از وظايف و مسؤوليت هاى
فرشتگان
قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 59 - 2
2- مأموران الهى ، خاندان لوط ( ع ) را از عذاب نازل شده بر قوم وى نجات دادند .
إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 60 - 6
6- فرشتگان ، مجريان و كارگزاران اوامر و مقدرات الهى اند .
إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين
با آنكه بى ترديد مقدرات امور به دست خداست، در عين حال خداوند آن را به فرشتگان نسبت داد (قالوا . .. قدّرنا) و اين مى رساند كه فرشتگان كارگزاران و مجريان اوامر و مقدّرات الهى اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 63 - 2،6
2- فرشتگان وارد شده بر لوط ( ع ) در پى اظهار وى بر ناشناخته بودن آنان ، خود را مأموران الهى معرفى كردند .
قال إنكم قوم منكرون . قالوا بل جئن_ك بما كانوا
6- فرشتگان ، مجريان عذاب الهى بر قوم لوط بودند .
قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 64 - 2
2- فرشتگان وارد شده بر حضرت لوط ( ع ) ، حامل پيام حق و دستورى تحقق يافتنى بودند .
و أتين_ك بالحقّ و إنا لص_دقون
مراد از {بالحق} به قرينه ذيل آيه كه تأكيد بر راستگويى است مى تواند خبر و پيام حق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11
- انبياء - 21 - 27 - 5
5- فرشتگان ، كارگزاران خداوند هستند .
و هم بأمره يعملون
نظر به اين كه بسيارى از كارهاى خداوند به وسيله فرشتگان انجام مى گيرد (مانند قبض روح، عذاب، ابلاغ وحى به پيامبران و. ..) مى توان گفت كه مراد از {أمره} در رابطه با چنين كارهايى مى باشد.
كارگزاران خدا در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 23 - 4
4 - جهنم ، مقهور كارگزاران صحنه قيامت و عرضه آن بر اهل محشر بر عهده آنان است .
و جاْىء
مجهول آوردن فعل {جىء}، بر وجود مأمور براى آوردن جهنم دلالت دارد.
كارگزاران خدا و مكذبان قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 14 - 5
5 - يادآورى مواضع انكارآميز تكذيب كنندگان قيامت از سوى مأموران الهى ، به هنگام مواجهه آنان با آتش دوزخ
ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون
كارگزاران شيطان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 169 - 12
12 - افترا زنندگان به خدا ، پيروان شيطان و كارگزاران او هستند .
لاتتبعوا خطوت الشيطن . .. إنما يأمركم ... أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون
كارگزاران فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 111 - 6
6 _ بسيج نيرو هاى حكومتى به تمامى شهر هاى تحت نفوذ فرعون ، طرح كارگزاران دربار براى گردآورى و احضار ساحران زبردست
و أرسل فى المدائن حشرين
{ال} در {المدائن} عهد ذهنى است و اشاره به شهرهاى تحت نفوذ حكومت فرعون دارد.
زيرا معهود بين فرعون و اشراف دربار همان شهرهاى كشور خودشان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 80 - 1
1 _ مأموران حكومت ، پس از دستور فرعون ، تمام ساحران چيره دست و ماهر را از اطراف و اكناف كشور فراخوانده و در پايتخت گرد آوردند .
و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم. فلما جاء السحرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 36 - 3
3 - هامان ، از كارگزاران و دستياران اصلى دربار فرعون بود .
و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا
فرمان فرعون به هامان و انتخاب كردن او براى امر مهمى چون احداث بناى بلند و يا رصدخانه، مى تواند حاكى از مطلب ياد شده باشد.
كارگزاران قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 49 - 9
9 _ اصحاب اعراف داراى مرتبه اى والا در پيشگاه خداوند و از كارگزاران صحنه قيامت هستند .
قالوا . .. ادخلوا الجنة لا خوف عليكم و لا أنتم تحزنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 18 - 13
13_ گواهان اعمال ، از كارگزاران صحنه قيامتند .
و يقول الأشهد . .. ألا لعنة الله على الظ_لمين
كارگزاران يوسف و تدبير يوسف(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 70 - 4
4_ بى اطلاعى كارگزاران يوسف ( ع ) از طرح و نقشه وى ( جاسازى كردن پيمانه در محموله بنيامين ) براى جلوگيرى از بازگشت بنيامين
جعل السقاية
فى رحل أخيه ثم أذّن مؤذّن
چنان چه كارگزاران يوسف(ع) از نقشه وى مطلع بودند، به سارق بودن فرزندان يعقوب تصريح و تأكيد نمى كردند (إنكم لسارقون). همچنين از اينكه يوسف(ع) خود جام را در محموله بنيامين قرار داد، اين معنا استفاده مى شود كه او نمى خواست ديگران از نقشه وى مطلع باشند.
كارگزاران يوسف(ع) و برادران يوسف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 73 - 3
3_ فرزندان يعقوب نزد كارگزاران يوسف به حسن سابقه و منزه بودن از فساد و سرقت شناخته شده بودند .
تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فى الأرض و ما كنا س_رقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 74 - 1،2
1_ كارگزاران يوسف به فرزندان يعقوب اعلام كردند كه در صورت شناسايى سارق ، وى را مجازات خواهند كرد .
قالوا فما جزؤه إن كنتم ك_ذبين
2_ كارگزاران يوسف از متهمان ( فرزندان يعقوب ) خواستند ، تا خودشان كيفر سارق جام پادشاه را تعيين كنند .
قالوا فما جزؤه إن كنتم ك_ذبين
ضمير در {جزاؤه} به سارق جامى شاهى ، كه از جمله هاى قبل استفاده مى شود ، برمى گردد.
كارگزاران يوسف(ع) و ظلم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 79 - 10
10_ يوسف ( ع ) و كارگزارانش به هنگام اقتدار و حكومت در مصر ، از هر$ گونه ظلم و ستم اجتناب مى كردند .
قال معاذ الله ان . .. إنا إذًا لظ_لمون
مقصود يوسف از ضميرهاى متكلم مع الغير {نا} و {نحن} در حقايقى كه مطرح
كرد (أن نأخذ . .. إنا إذًا لظالمون) خود او و كارگزارانش مى باشد.
گفتگوى كارگزاران خدا با مكذبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 14 - 3
3 - سخن ملامت بار و استهزاآميز مأموران الهى نسبت به تكذيب گران ، به هنگام روبه رو شدن آنان با آتش دوزخ
ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون
جمله {ه_ذه النار. ..}، مى تواند گفتار الهى و يا سخن مأموران خداوند (همانان كه تكذيب گران را به عنف و قهر به سوى دوزخ رانده اند) باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال دوم است.
مسوول عمل كارگزاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 47 - 12
12 - فرمان روايان ، مسؤول كردار زيردستان خود هستند .
لاتعذّبهم
ترديدى نيست كه فرعون، در شكنجه كردن بنى اسرائيل مباشرت نداشته است; ولى در عين حال خداوند عذاب كردن بنى اسرائيل را به او نسبت داده است; زيرا فرعون سردمدار حكومت بوده و فرمان شكنجه را صادر مى كرده است.
مسؤوليت كارگزاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 40 - 11
11 - مجريان احكام الهى ، در صورت زياده روى از حد عدالت و مقابله به مثل ، خود ستمگر و محروم از محبت خدا خواهند بود .
جزؤا سيّئة سيّئة مثلها . .. إنّه لايحبّ الظ_لمين
ممكن است {إنّه لايحبّ الظالمين} ناظر به قانون مقابله به مثل باشد.
مسؤوليت كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 23 - 4
4 - جهنم ، مقهور
كارگزاران صحنه قيامت و عرضه آن بر اهل محشر بر عهده آنان است .
و جاْىء
مجهول آوردن فعل {جىء}، بر وجود مأمور براى آوردن جهنم دلالت دارد.
مشاوره كارگزاران فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 109 - 3
3 _ اشراف و بزرگان قوم فرعون پس از تبادل نظر در جلسه مشورتى به اين نتيجه رسيدند كه موسى ( ع ) بدون هيچ ترديد ساحرى زبردست و معجزه وى سحر است .
قال الملأ من قوم فرعون إن هذا لسحر عليم
برداشت فوق بر اساس اولين احتمالى است كه در توضيح فيش قبل درباره جمله {إن هذا . .. } بيان شد.
مغضوبان كارگزاران جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 22 - 4
4 - مأموران دورخ ، آكنده از خشم و نفرت نسبت به دوزخيان
كلّما أرادوا . .. و ذوقوا عذاب الحريق
نظارت بر كارگزاران حكومت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 20 - 8
8 - بازديد از نيرو هاى تحت فرمان و كارگزاران ، جستوجو از احوال آنان ، نظارت دقيق بر كارهايشان و خويشتن دارى در برخورد با آنها ، از اوصاف و وظايف فرماندهان سپاه و رهبران جامعه اسلامى .
و تفقّد الطير فقال ما لى لاأرى الهدهد أم كان من الغائبين
نظارت كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 83 - 2،10
2 - دسته هاى بازگردانده شده به دنيا ، تحت نظارت و كنترل مأموران الهى
و يوم نحشر. .. فهم يوزعون
{وزع}
(مصدر مجهول {يوزعون}) به معناى ممنوع شدن است. بنابراين عبارت {فهم يوزعون} اشاره دارد به اين كه: گروه هاى محشور شده، نمى توانند به ميل خود هر طور خواستند عمل كنند. مأموران آنان را از متفرق شدن بازمى دارند.
10 - جدا شدن سردمداران كفر از ميان هر امت در قيامت ، به صورت نظام يافته و تحت نظارت و كنترل مأموران الهى است . *
و يوم نحشر . .. فهم يوزعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 80 - 6،7
6 - رفتار پنهان و آشكار دين ستيزان ، تحت نظارت مستقيم خداوند و نيز در نظرگاه كاتبان و مأموران الهى
أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم بلى و رسلنا لديهم يكتبون
7 - مأموران الهى براى ثبت اعمال ، هميشه در كنار انسان و ناظر بر اعمال او
بلى و رسلنا لديهم يكتبون
نقش كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 80 - 8
8 - ثبت اعمال خلق ، به وسيله مأموران الهى
بلى و رسلنا لديهم يكتبون
با الغاى خصوصيت از مورد آيه شريفه، برداشت بالا به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 29 - 9
9 - نقش كارگزاران الهى ، در ثبت و ضبط اعمال آدميان *
كت_بنا . .. إنّا كنّا نستنسخ
ضماير متكلم مع الغير در اين آيه، ممكن است از آن جهت به كار رفته باشد كه خداوند، برنامه هاى خويش را در نظام تكوين، از طريق عوامل و كارگزارانش عملى مى سازد.
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 13 - 5
5 - نقش عوامل الهى ، در مهيّا شدن دوزخ براى كافران *
فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا
ضمير متكلم مع الغير، در {إنّا} و {أعتدنا} را مى توان بيانگر نقش عوامل و كارگزاران الهى در تحقّق اراده او دانست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 4 - 2
2 - سامان يافتن نظام جهان ، در پرتو تقسيم و دسته بندى امور ، به دست كارگزاران الهى ( فرشتگان )
فالمقسّم_ت أمرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 10 - 2
2 - كردار هر انسان ، به وسيله مأموران الهى نگه دارى مى شود .
و إنّ عليكم لح_فظين
مراد از {حفاظت} _ به قرينه آيات بعد _ نگهدارى اعمال است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 18 - 1
1 - خداوند ، داراى مأمورانى سرسخت براى خنثى ساختن تلاش مخالفان دين و راندن آنها به سوى جهنم
سندع الزبانية
{زِبْنِيَة} (مفرد {زبانية} از ريشه {زَبْن} به معناى {دفع}); به معناى {شديد} و {پليس} (ياور سلطان) است (قاموس). اطلاق {زبانية} بر مأموران الهى، به اين جهت است كه آنها اهل آتش را به سوى آن سوق مى دهند. (مصباح)
نقش كارگزاران يوسف(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 62 - 4
4_ غلامان و كارگزارانى فراوان در استخدام يوسف ( ع ) براى توزين و توزيع آذوقه ها و دريافت بهاى آنها
و قال لفتي_نه اجعلوا بض_عتهم فى رحالهم
{فتيان} جمع فتى و
به معناى غلامان و جوانان است.
كارگزاران خدا
{كارگزاران خدا}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 14 - 4
4 _ جنگاوران مؤمن ، در عرصه نبرد ، مجارى تحقق اراده خدا ( پيروزى قواى اسلام و مرگ و ذلت دشمنان ) هستند .
يعذبهم اللّه بأيديكم و يخزهم و ينصركم عليهم
خداوند پس از فرمان جنگ با دشمنان، نابودى و شكست آنان و پيروزى مؤمنان را به خود نسبت داد _ با آنكه همه آنها نتيجه همان جنگ بود _ از اين مطلب استفاده مى شود كه اراده خدا در مورد انسانها، از راه افعال خود آنان تحقق مى پذيرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 52 - 5
5 _ نيرو و قدرت مؤمنان ، وسيله تحقق اراده الهى در نابودى و عذاب منافقان
أن يصيبكم اللّه بعذاب من عنده أو بأيدينا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 3 - 14
14 _ وجود وسايط و عوامل ( شفيعان ) براى خدا در تدبير امور نظام هستى
يدبر الأمر ما من شفيع إلا من بعد إذنه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 71 - 14
14_ فرشتگان ، از عوامل و وسايط خداوند در تحقق خواست ها و مشيت هاى او در عالم طبيعتند .
و لقد جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى. .. فبشّرن_ها
ظاهر آن است كه فرشتگان به همسر ابراهيم خبر دادند كه: وى داراى فرزند خواهد شد; ولى خداوند با جمله {فبشرناها} (ما به وى بشارت داديم) آن را
به خود نسبت مى دهد تا به اين نكته اشاره كند كه: اولاً، كار فرشتگان در حقيقت كار خداست و ثانياً، خداوند از طريق عوامل و وسايط، مشيتهاى خويش را در جهان عملى مى سازد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 5 - 1
1- انتقام خداوند از بنى اسرائيل ، به وسيله نيروهايى توانمند و جنگاور ، در پى نخستين فسادانگيزى آنان
فإذا جاء وعد أُول_هما بعثنا عليكم عبادًا لنا أُولى بأس شديد
{بأس} در لغت به معناى شدت در جنگ است و {أُولى بأس} توانمندى و جنگاورى را معنا مى دهد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 5
5- باد هاى كوبنده و درهم شكننده ، از عوامل خداوند در كيفر اعراض كنندگان از او
يعيدكم . .. فيرسل عليكم قاصفًا من الريح فيغرقكم بما كفرتم
{قاصف} از مصدر {قصف} به معناى شكننده است (مفردات راغب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 80 - 8
8- خضر ( ع ) كارگزار اوامر الهى بود و نه مجرى خواسته هاى شخصى خود .
فخشينا أن يرهقهما
ضمير {نا} در {خشينا} مى تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد. جمله {و ما فعلته عن أمرى} در آيات بعد نيز بر اين نكته تصريح كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 99 - 7
7 - پى بردن انسان در هنگام مرگ ، به دست اندركارى عوامل و كارگزاران الهى ( ملائكه ) در مرگ و حيات او
حتّى إذا جاء أحدهم
الموت قال ربّ ارجعون
كلمه {ارجعون} مى تواند خطاب به خداوند بوده و جمع آمدن آن از باب تعظيم باشد. هم چنين مى تواند بدان جهت باشد كه انسان، در آن لحظه حضور ملائكه و كارآيى آنان را مشاهده مى كند و با التجا به خدا، از آنان مى خواهد كه او را به دنيا بازگردانند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 9 - 4
4 - هشدار خداوند به كافران به عالم آخرت ، مبنى بر اين كه آنان در احاطه كامل مأموران الهى اند .
الذين لايؤمنون بالأخرة . .. أفلم يروا إلى ما بين أيديهم و ما خلفهم
{فا} در {أفلم يروا} تفريع بر {بل الذين لايؤمنون. ..} است. توجه دادن به اين كه پشت سرشان آسمان و زمين است، كنايه از احاطه مأموران الهى (آسمان _ زمين) بر آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 1 - 8
8 - ملائكه ، رسولان و كارگزاران خداوند در امور تكوين و تشريع جهان اند .
جاعل المل_ئكة رسلاً
اطلاق كلمه {رُسلاً} مى رساند كه قلمرو رسالت فرشتگان، شامل تمامى امور تكوين و تشريع مى شود و اختصاص به امور تشريعى (همچون ابلاغ وحى و دين به پيامبران) ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 42 - 2
2 - تنها خداوند جان ستان حقيقى انسان ها است و عوامل ديگر ( چون عزرائيل ) واسطه و مأمور او هستند .
اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها
تقدم اسم جلاله (اللّه) بر خبر فعلى مقيد، تخصيص مضمون خبر است.
بنابراين اختصاص جان ستاندن به خداوند _ در حالى كه در آيات ديگر اين عمل به فرشته مخصوص (ملك الموت) نسبت داده شده _ گوياى حقيقت بالا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 7 - 5
5 - برخى از فرشتگان ، كارگزاران الهى در جهان اند .
الذين يحملون العرش
عرش در آيه شريفه، به معناى مركز اداره و فرمان روايى خدا بر جهان هستى است. بنابر اين حمل اين مركز از سوى فرشتگان، مى تواند به معناى كارگزارى آنان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 71 - 6
6 - مأموران الهى ، خدمت گذاران اهل تقوا و همسران آنان در بهشت
ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم . .. يطاف عليهم بصحاف من ذهب و أكواب
برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) به قرينه آيه قبلى مى توان استفاده كرد كه مرجع ضمير {عليهم} پرهيزگاران و همسران آنانند. ب) از صيغه مجهول {يُطاف} مى توان استفاده كرد كه خدمت گذاران بهشتيان، مأموران الهى اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 4 - 16،19
16 - آرامش و اطمينان روحى ، خود نيرويى از نيرو هاى الهى است . *
أنزل السكينة . .. و للّه جنود السم_وت و الأرض
بيان {للّه جنود} بعد از {أنزل السكينة}، مى تواند اشاره به اين باشد كه آرامش (السكينة) خود از جنود الهى است.
19 - علم و حكمت ازلى خداوند ، پشتوانه آفرينش قواى هستى و به كارگيرى بهينه آن
و للّه جنود السم_وت و الأرض و
كان اللّه عليمًا حكيمًا
تعبير {و كان اللّه عليماً حكيماً} در پايان آيه شريفه، مى رساند كه فتح مؤمنان و انزال سكينه بر آنان و بهره گيرى از جنود آسمان ها و زمين، در پرتو علم و حكمت ازلى صورت مى گيرد; زيرا نفس تكوّن جنود و نيز بهره گيرى از آنها در موارد مختلف، نيازمند علم و حكمت گسترده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 33 - 3
3 - فرشتگان ، مجريان اراده الهى در تحولات تاريخ
لنرسل عليهم حجارة من طين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 16 - 3
3 - فرشتگان ، كارگزاران الهى در آسمان براى اجراى فرمان هاى الهى نسبت به انسان ها
ءأمنتم من فى السماء أن يخسف بكم الأرض
برخى از مفسران، بر اين عقيده اند كه مقصود از {من فى السماء}، فرشتگان است كه در آسمان ها قرار دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 17 - 3
3 - فرشتگان ، كارگزاران الهى در آسمان ، آماده براى اجراى فرمان هاى الهى نسبت به انسان ها
أم أمنتم من فى السماء أن يرسل عليكم حاصبًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 17 - 6
6 - فرشتگان ، كارگزاران الهى در جهان هستى
و الملك على أرجائها و يحمل عرش ربّك فوقهم يومئذ ثم_نية
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 4 - 1،2
1 - عروج و صعود ملائكه و جبرئيل به سوى خدا
( به صعودگاه ها و جايگاه هاى بلند مرتبه ) در قيامت براى دريافت فرامين الهى و اجراى آن
تعرج المل_ئكة و الروح إليه
مقصود از {روح} روح الامين و جبرئيل است. ضمير در {إليه} به {اللّه} بازمى گردد; به اين اعتبار كه خداوند كه صاحب معارج است. بر اين اساس مقصود آيه شريفه، اين حقيقت است كه فرشتگان براى دريافت فرمان هاى الهى، به صعودگاه و جايگاه دريافت آنها عروج مى كنند و چون خداوند صاحب اين جايگاه ها و صعودگاه ها است، فرشتگان در حقيقت به سوى او عروج خواهند كرد.
2 - فرشتگان و جبرئيل ، كارگزاران الهى در عرصه قيامت
تعرج المل_ئكه و الروح إليه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 27 - 5
5 - خداوند ، براى حفاظت از وحى ، نگهبانانى را در اطراف پيامبر ( ص ) گماشته است .
فإنّه يسلك من بين يديه و من خلفه رصدًا
{رصد} اسم جمع {راصد} (مراقب و نگهبان) است و مقصود از آن در اين آيه، فرشتگانى است كه خداوند بعد از نزول وحى، به آنها دستور داده بود پيامبرش را از هر سو احاطه كنند و آن حضرت از شرّ شياطين جن و انس و وسوسه هاى آنها و آنچه اصالت وحى را خدشه دار مى كند، محافظت و پاسدارى نمايند; تا پيام الهى بى كم و زياد و بدون كمترين خدشه اى به بندگان ابلاغ گردد. اين خود يكى از دلايل معصوم بودن پيامبر(ص) در امر رسالت و مصونيت وحى از دستبرد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78
- 14 - 4
4 - عملكرد عوامل طبيعى ، مستند به خداوند است .
و أنزلنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 38 - 3
3 - روح و فرشتگان ، كارگزاران رسيدگى به كيفر و پاداش بندگان در قيامت
يوم يقوم الروح و المل_ئكة صفّ_ًا
صفّ بستن {روح} و {ملائكه}، حاكى از آمادگى آنان براى اجراى دستورات است. به قرينه آيات پيشين _ كه سخن از كيفر و پاداش بندگان بود _ محدوده مأموريت آنان، رسيدگى به امور بهشتيان و دوزخيان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 2 - 4
4 - فرشتگانِ عازم به اجراى فرمان هاى الهى و ترك كننده مقر خود براى تدبير امور جهان ، داراى مقامى ارجمند در پيشگاه خداوند
و الن_شط_ت نشطًا
{ناشط}، ممكن است به معناى چيزى باشد كه از مكانى خارج و به مكان ديگر انتقال پيدا مى كند (قاموس). سوگند خداوند به فرشتگان {ناشط}، نشانه تحسين خروج و انتقال آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 3 - 3
3 - فرشتگان پى گير فرمان هاى الهى ، داراى مقامى ارجمند در پيشگاه خداوند
و الس_بح_ت سبحًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 5 - 8
8 - { عن على بن أبى طالب ( ع ) انّ ابن الكوّاء سأله عن { و المدبرات أمراً } قال : الملائكة يدبّرون ذكر الرحم_ن و أمره ;
از على بن ابى طالب(ع) روايت شده كه در پاسخ ابن كوّاء _ كه از او
درباره {فالمدبّرات أمراً} سؤال كرده بود _ فرمود: مراد فرشتگانى اند كه ذكر خداى رحمان و فرمان او را تدبير مى كنند}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 10 - 1
1 - مأموران الهى ، انسان ها را زير نظر داشته ، و مراقب كردار اويند .
و إنّ عليكم لح_فظين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 25 - 4
4 - وجود كارگزارانى چند ، در مرحله حضور مردم در پيشگاه خداوند در قيامت *
إنّ إلينا إيابهم
ضمير جمع (نا) در {إلينا}، مى تواند بيانگر رجوع مردم به مجموعه اى از كارگزاران صحنه قيامت باشد كه به فرمان خداوند در آن مقام قرار گرفته اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 26 - 5
5 - وجود كارگزارانى چند ، براى حسابرسى اعمال مردم در قيامت
ثمّ إنّ علينا حسابهم
برداشت ياد شده، از ضمير {نا} استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قدر - 97 - 4 - 7
7 - فرشتگان و روح ، تسليم خداونداند و كار هاى آنان به اذن او انجام مى گيرد .
تنزّل المل_ئكة و الروح فيها بإذن ربّهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 6 - 6
6 - وجود مأمورانى الهى ، براى برافروختن آتش جهنم
الموقدة
{موقدة} اسم مفعول و حاكى از وجود فاعلى است كه آتش را شعلهور ساخته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فيل - 105 - 3 -
2
2 - پرندگان ، مطيع فرمان خداوند و در خدمت اهداف او هستند .
و أرسل عليهم طيرًا أبابيل
استقامت كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 18 - 2
2 - مخالفان نماز و تكذيب گران دين ، هر چند فراوان و سازمان يافته باشند ، از مقاومت در برابر مأموران الهى عاجزاند .
ينهى . عبدًا إذا صلّى ... كذّب و تولّى ... فليدع ناديه. سندع الزبانية
استهزاهاى اخروى كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 14 - 3
3 - سخن ملامت بار و استهزاآميز مأموران الهى نسبت به تكذيب گران ، به هنگام روبه رو شدن آنان با آتش دوزخ
ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون
جمله {ه_ذه النار. ..}، مى تواند گفتار الهى و يا سخن مأموران خداوند (همانان كه تكذيب گران را به عنف و قهر به سوى دوزخ رانده اند) باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال دوم است.
برخورد اخروى كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 18 - 4
4 - دروغ گويان و گنه كاران ، در آخرت با برخورد شديد مأموران الهى مواجه شده و به سوى جهنم رانده خواهند شد .
ناصية ك_ذبة خاطئة . .. سندع الزبانية
بى شمارى كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 31 - 20
20 - خداوند ، داراى لشكريان و كارگزارانى بى شمار
و ما يعلم جنود ربّك إلاّ هو
برداشت ياد شده، با توجه به اين احتمال است كه ندانستن لشكريان
خداوند، به تعداد بى شمار آنان اشاره داشته باشد; يعنى، بر اثر كثرت تعداد آنان، قابل شناخت براى كسى نيست.
تعداد كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 31 - 19
19 - شمار لشكريان و كارگزاران پروردگار و ويژگى هاى آنان را ، كسى جز خدا نمى داند .
و ما يعلم جنود ربّك إلاّ هو
مقصود از {جنود} _ مطابق نظر مفسران _ فرشتگان اند كه نقش كارگزارى و امر برى نسبت به خدا را دارند.
سخت كوشى كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 18 - 1
1 - خداوند ، داراى مأمورانى سرسخت براى خنثى ساختن تلاش مخالفان دين و راندن آنها به سوى جهنم
سندع الزبانية
{زِبْنِيَة} (مفرد {زبانية} از ريشه {زَبْن} به معناى {دفع}); به معناى {شديد} و {پليس} (ياور سلطان) است (قاموس). اطلاق {زبانية} بر مأموران الهى، به اين جهت است كه آنها اهل آتش را به سوى آن سوق مى دهند. (مصباح)
سرزنشهاى كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 14 - 3
3 - سخن ملامت بار و استهزاآميز مأموران الهى نسبت به تكذيب گران ، به هنگام روبه رو شدن آنان با آتش دوزخ
ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون
جمله {ه_ذه النار. ..}، مى تواند گفتار الهى و يا سخن مأموران خداوند (همانان كه تكذيب گران را به عنف و قهر به سوى دوزخ رانده اند) باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال دوم است.
سرزنشهاى كارگزاران خدا خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
20 - مطففين - 83 - 17 - 2
2 - مأموران الهى ، با به رخ كشيدن تكذيب گرى ها و ناباورى هاى جهنميان ، آنان را بر آن موضع گيرى ، سرزنش خواهند كرد .
ثمّ يقال ه_ذا الذى كنتم به تكذّبون
كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 61 - 10
10 _ ملائكه، مجريان دقيق اراده قاهر خداوند هستند.
و يرسل عليكم حفظة . .. توفته رسلنا و هم لا يفرطون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 93 - 14
14 _ گروهى از فرشتگان، كارگزاران خداوند در گرفتن جان آدميان هستند.
و لو ترى إذ الظلمون فى غمرت الموت و الملئكة باسطوا أيديهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 57 - 5
5- برخى از ملائكه ، پيام آوران و مجريان فرمان خداوندند .
فما خطبكم أيّها المرسلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 58 - 2
2- اجراى فرمان هاى خداوند از وظايف و مسؤوليت هاى فرشتگان
قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 59 - 2
2- مأموران الهى ، خاندان لوط ( ع ) را از عذاب نازل شده بر قوم وى نجات دادند .
إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 60 - 6
6- فرشتگان ، مجريان و كارگزاران اوامر و مقدرات الهى اند
.
إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين
با آنكه بى ترديد مقدرات امور به دست خداست، در عين حال خداوند آن را به فرشتگان نسبت داد (قالوا . .. قدّرنا) و اين مى رساند كه فرشتگان كارگزاران و مجريان اوامر و مقدّرات الهى اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 63 - 2،6
2- فرشتگان وارد شده بر لوط ( ع ) در پى اظهار وى بر ناشناخته بودن آنان ، خود را مأموران الهى معرفى كردند .
قال إنكم قوم منكرون . قالوا بل جئن_ك بما كانوا
6- فرشتگان ، مجريان عذاب الهى بر قوم لوط بودند .
قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 64 - 2
2- فرشتگان وارد شده بر حضرت لوط ( ع ) ، حامل پيام حق و دستورى تحقق يافتنى بودند .
و أتين_ك بالحقّ و إنا لص_دقون
مراد از {بالحق} به قرينه ذيل آيه كه تأكيد بر راستگويى است مى تواند خبر و پيام حق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 27 - 5
5- فرشتگان ، كارگزاران خداوند هستند .
و هم بأمره يعملون
نظر به اين كه بسيارى از كارهاى خداوند به وسيله فرشتگان انجام مى گيرد (مانند قبض روح، عذاب، ابلاغ وحى به پيامبران و. ..) مى توان گفت كه مراد از {أمره} در رابطه با چنين كارهايى مى باشد.
كارگزاران خدا در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 23 - 4
4 - جهنم ، مقهور
كارگزاران صحنه قيامت و عرضه آن بر اهل محشر بر عهده آنان است .
و جاْىء
مجهول آوردن فعل {جىء}، بر وجود مأمور براى آوردن جهنم دلالت دارد.
كارگزاران خدا و مكذبان قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 14 - 5
5 - يادآورى مواضع انكارآميز تكذيب كنندگان قيامت از سوى مأموران الهى ، به هنگام مواجهه آنان با آتش دوزخ
ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون
گفتگوى كارگزاران خدا با مكذبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 14 - 3
3 - سخن ملامت بار و استهزاآميز مأموران الهى نسبت به تكذيب گران ، به هنگام روبه رو شدن آنان با آتش دوزخ
ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون
جمله {ه_ذه النار. ..}، مى تواند گفتار الهى و يا سخن مأموران خداوند (همانان كه تكذيب گران را به عنف و قهر به سوى دوزخ رانده اند) باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال دوم است.
مسؤوليت كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 23 - 4
4 - جهنم ، مقهور كارگزاران صحنه قيامت و عرضه آن بر اهل محشر بر عهده آنان است .
و جاْىء
مجهول آوردن فعل {جىء}، بر وجود مأمور براى آوردن جهنم دلالت دارد.
نظارت كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 83 - 2،10
2 - دسته هاى بازگردانده شده به دنيا ، تحت نظارت و كنترل مأموران الهى
و يوم نحشر. .. فهم يوزعون
{وزع} (مصدر مجهول {يوزعون}) به معناى ممنوع شدن است. بنابراين عبارت {فهم
يوزعون} اشاره دارد به اين كه: گروه هاى محشور شده، نمى توانند به ميل خود هر طور خواستند عمل كنند. مأموران آنان را از متفرق شدن بازمى دارند.
10 - جدا شدن سردمداران كفر از ميان هر امت در قيامت ، به صورت نظام يافته و تحت نظارت و كنترل مأموران الهى است . *
و يوم نحشر . .. فهم يوزعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 80 - 6،7
6 - رفتار پنهان و آشكار دين ستيزان ، تحت نظارت مستقيم خداوند و نيز در نظرگاه كاتبان و مأموران الهى
أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم بلى و رسلنا لديهم يكتبون
7 - مأموران الهى براى ثبت اعمال ، هميشه در كنار انسان و ناظر بر اعمال او
بلى و رسلنا لديهم يكتبون
نقش كارگزاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 80 - 8
8 - ثبت اعمال خلق ، به وسيله مأموران الهى
بلى و رسلنا لديهم يكتبون
با الغاى خصوصيت از مورد آيه شريفه، برداشت بالا به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 29 - 9
9 - نقش كارگزاران الهى ، در ثبت و ضبط اعمال آدميان *
كت_بنا . .. إنّا كنّا نستنسخ
ضماير متكلم مع الغير در اين آيه، ممكن است از آن جهت به كار رفته باشد كه خداوند، برنامه هاى خويش را در نظام تكوين، از طريق عوامل و كارگزارانش عملى مى سازد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 13 -
5
5 - نقش عوامل الهى ، در مهيّا شدن دوزخ براى كافران *
فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا
ضمير متكلم مع الغير، در {إنّا} و {أعتدنا} را مى توان بيانگر نقش عوامل و كارگزاران الهى در تحقّق اراده او دانست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 4 - 2
2 - سامان يافتن نظام جهان ، در پرتو تقسيم و دسته بندى امور ، به دست كارگزاران الهى ( فرشتگان )
فالمقسّم_ت أمرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 10 - 2
2 - كردار هر انسان ، به وسيله مأموران الهى نگه دارى مى شود .
و إنّ عليكم لح_فظين
مراد از {حفاظت} _ به قرينه آيات بعد _ نگهدارى اعمال است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 18 - 1
1 - خداوند ، داراى مأمورانى سرسخت براى خنثى ساختن تلاش مخالفان دين و راندن آنها به سوى جهنم
سندع الزبانية
{زِبْنِيَة} (مفرد {زبانية} از ريشه {زَبْن} به معناى {دفع}); به معناى {شديد} و {پليس} (ياور سلطان) است (قاموس). اطلاق {زبانية} بر مأموران الهى، به اين جهت است كه آنها اهل آتش را به سوى آن سوق مى دهند. (مصباح)
اُتراق كاروان يابنده يوسف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 19 - 13
13_ اتراق كاروانيان در اطراف چاه كنعان ، نجات دادن يوسف ( ع ) از آن چاه و به همراه خويش بردن او ، به تقدير خداوند و تحت نظارت دقيق او انجام مى گرفت .
و جاءت سيّارة .
.. والله عليم بما يعملون
مراد از {ما} در {ما يعملون} مى تواند كالا قرار دادن يوسف(ع) باشد (أسرّوه بضاعة). و نيز محتمل است همه داستان كاروان، در رابطه با يوسف(ع) باشد. بنابر فرض نخست، علم خدا به رفتار آنان (كالا قرار دادن) كنايه از كيفردهى است و بنابر فرض دوم، علم خدا كنايه از تقدير و تدبير اوست ; يعنى، تمام مقدماتى كه مايه نجات يوسف(ع) از چاه شد (گذر كردن كاروان در اطراف كنعان، منزل كردن در اطراف چاه و ...) همه به نظارت خدا و تدبير او بود.
ادعاى كاروان يابنده يوسف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 20 - 2
2_ همه اهل كاروان ، خود را نسبت به يوسف ( ع ) ذى نفع مى پنداشتند و خويشتن را مالك او مى شمردند .
أسرّوه بض_عة . .. و شروه بثمن
از آن جايى كه كالا قرار دادن و نيز فروختن يوسف(ع) به كاروان نسبت داده شده است ، برداشت فوق استفاده مى شود.
بشارت به كاروان يابنده يوسف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 19 - 4
4_ آب آور كاروان ، از يافتن يوسف ( ع ) شادمان و شگفت زده شد و آن را به همسفران خويش بشارت داد .
قال ي_بشرى هذا غل_م
بشارت ساقى كاروان يابنده يوسف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 19 - 4
4_ آب آور كاروان ، از يافتن يوسف ( ع ) شادمان و شگفت زده شد و آن را به همسفران خويش
بشارت داد .
قال ي_بشرى هذا غل_م
بينش كاروان يابنده يوسف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 19 - 10
10_ كاروانيان بردن يوسف ( ع ) را به بردگى ، كارى نامشروع و غيرقانونى مى دانستند .
و أسرّوه بض_عة والله عليم بما يعملون
چنان چه برده قرار دادن و فروش كودكى كه پيدا شده امرى مجاز و قانونى بود ، مخفى ساختن يوسف(ع) (أسرّوه بضاعة) وجهى نداشت.
ساقى كاروان يابنده يوسف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 19 - 1
1_ كاروانى در اطراف چاهى كه يوسف ( ع ) در آن بود ، منزل گزيدند و مأمور تهيه آب را به سوى آن چاه روانه كردند .
و جاءت سيّارة فأرسلوا واردهم
{وارد} به كسى كه براى تهيه آب بر سر چاه ، نهر و مانند آن مى رود ، گفته مى شود.
سرور ساقى كاروان يابنده يوسف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 19 - 4
4_ آب آور كاروان ، از يافتن يوسف ( ع ) شادمان و شگفت زده شد و آن را به همسفران خويش بشارت داد .
قال ي_بشرى هذا غل_م
كاروان يابنده يوسف و يوسف(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 19 - 5،6،10،11
5_ كاروانِ يابنده يوسف ( ع ) ، او را به عنوان كالاى تجارى به همراه خود بردند .
و أسرّوه بض_عة
{بضاعة} به مال و كالايى اطلاق مى شود كه براى تجارت قرار داده شده است.
6_ كاروانِ يابنده يوسف ( ع
) به منظور كالاى تجارتى قرار دادن او ، سعى در مخفى ساختن وى داشتند .
و أسرّوه بض_عة
در فعل {أسرّوا} (پنهان ساختند) معناى جعل و قرار دادن اشراب شده است ; از اين رو {بضاعة} را به عنوان مفعول دوم نصب داده است. معناى جمله نيز چنين مى شود: يوسف(ع) را كالاى تجارتى قرار دادند و او را پنهان ساختند.
10_ كاروانيان بردن يوسف ( ع ) را به بردگى ، كارى نامشروع و غيرقانونى مى دانستند .
و أسرّوه بض_عة والله عليم بما يعملون
چنان چه برده قرار دادن و فروش كودكى كه پيدا شده امرى مجاز و قانونى بود ، مخفى ساختن يوسف(ع) (أسرّوه بضاعة) وجهى نداشت.
11_ كاروان يابنده يوسف ( ع ) به خاطر كالا قرار دادن او ، گنه كار و مستحق كيفر الهى شدند .
و أسرّوه بض_عة والله عليم بما يعملون
يادآورى علم خدا به اعمال بندگان ، مى تواند كنايه از كيفردهى او باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 20 - 1،2،3،4
1_ كاروانيان ، يوسف ( ع ) را به درهمهايى اندك و بهايى ناچيز فروختند .
و شروه بثمن بخس درهم معدودة
{شراء} (مصدر شروا) به معناى فروختن است و ضمير فاعلى در {شروه} به {سيّارة} باز مى گردد. {بخس} مصدر به معناى اسم مفعول (مبخوس =ناقص و كم ارزش) مى باشد. {ثمن بخس} ; يعنى، بهايى كه نسبت به چيز خريدارى شده كم ارزش تر باشد. {معدودة} به معناى شمرده شده و كنايه از اندك بودن است.
2_ همه اهل كاروان ، خود را نسبت به يوسف ( ع ) ذى نفع مى پنداشتند و
خويشتن را مالك او مى شمردند .
أسرّوه بض_عة . .. و شروه بثمن
از آن جايى كه كالا قرار دادن و نيز فروختن يوسف(ع) به كاروان نسبت داده شده است ، برداشت فوق استفاده مى شود.
3_ كاروانيان يابنده يوسف ( ع ) ، به نگه داشتن او در نزد خويش ، رغبتى نداشتند .
شروه . .. و كانوا فيه من الزهدين
{زهد} رغبت نداشتن به چيزى به خاطر بى مقدار دانستن آن است. به نظر مى رسد كاروانيان ، بيم آن داشتند كه كار ناروايشان _ يعنى برده ساختن انسان يافت شده _ فاش شود. ازاين رو قيمتى ارزان براى او تعيين كردند ، تا هرچه زودتر به فروش رسد.
4_ تعجيل كاروانيان در فروش يوسف ( ع ) و بى رغبتى آنان در نگه داشتن وى ، دليل فروختن او به بهايى ناچيز
و شروه بثمن بخس . .. و كانوا فيه من الزهدين
جمله {و كانوا . ..} به منزله تعليل براى {شروه بثمن بخس} است ; يعنى ، چون رغبتى به [نگه دارى ]يوسف(ع) نداشتند ، او را به بهايى ناچيز فروختند.
كيفر كاروان يابنده يوسف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 19 - 11
11_ كاروان يابنده يوسف ( ع ) به خاطر كالا قرار دادن او ، گنه كار و مستحق كيفر الهى شدند .
و أسرّوه بض_عة والله عليم بما يعملون
يادآورى علم خدا به اعمال بندگان ، مى تواند كنايه از كيفردهى او باشد.
كافر
آثار تحجر مرفهان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 66 - 1
1 - واپس
گرايى رفاهمندان كافر و تأثير ناپذيرى در برابر آيات الهى ، عامل محروميت آنان از نصرت خداوند
لاتجئروا اليوم . .. قد كانت ءاي_تى ... على أعق_بكم تنكصون
آيه فوق، خطاب به مرفهان گرفتار عذاب و تعليل براى ردّ استغاثه آنها است. فعل هاى {تتلى} و {تنكصون} به دليل همراه شدن با {كانت} و {كنتم}، ماضى استمرارى است. {نكوص} (مصدر {تنكصون}) به معناى بازگشت به قهقرا است. بنابراين قيد {على أعقابكم} _ كه آن نيز به معناى قهقهرا است _ براى تأكيد معناى {تنكصون} مى باشد.
آثار تكبر مرفهان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 67 - 2
2 - كبرورزى مرفهان كفرپيشه ، در برابر آيات الهى ( قرآن ) و تكذيب آن ، عامل محروميت آنان از نصرت خداوند در قيامت
لاتجئروا اليوم . .. قد كانت ءاي_تى تتلى عليكم ... تنكصون . مستكبرين به
اباحه غنيمت زنان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 50 - 10
10 - به غنيمت گرفتن زنان كافر ، در شرايطى خاص ، مباح است .
إنّا أحللنا لك . .. ما ملكت يمينك ممّا أفاء اللّه عليك
مراد از {ملك يمين} كنيزانى بوده اند كه از دشمن به اسارت درمى آمدند. اين كه خداوند آنان را براى پيامبر(ص) حلال دانسته، فرع بر جايز بودن اصل آن است.
احزاب كافر در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 48 - 1،2،3
1 _ احزاب كفرپيشه و مستكبر داراى علامت و نشانهايى مخصوص به خود در قيامت
و نادى اصحب الاعراف
رجالا يعرفونهم بسيمهم
2 _ اصحاب اعراف در صحنه قيامت ، احزاب كفرپيشه و مستكبر را به وسيله علامتهايشان خواهند شناخت .
يعرفونهم بسيمهم
3 _ اصحاب اعراف در صحنه قيامت ، احزاب كفرپيشه و مستكبر را مخاطب ساخته و از فاصله اى دور با آنان سخن مى گويند .
و نادى اصحب الاعراف رجالا
احكام زنان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 10 - 26
26 - احكام مربوط به زنان مهاجر و زنان كافر ، احكامى الهى و لازم الاجرا است .
ذلكم حكم اللّه يحكم بينكم
مشاراليه {ذلك}، مجموع احكام مطرح شده در آيه شريفه است كه مربوط به زنان مهاجر و كافر مى باشد.
احكام كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 6 - 8
8 - كافران ستيزكننده با خدا و پيامبر ( ص ) ، فاقد حق مالكيت نسبت به اموال و دارايى خويش *
و ما أفاء اللّه على رسوله منهم
واژه {أفاء} _ كه از {فىء} به معناى رجوع گرفته شده _ نشانگر آن است كه يهوديان محارب، حق مالكيتى نسبت به اموال و دارايى شان ندارند و در حقيقت به مالك اصلى آن، بازگردانيده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 10 - 15
15 - حق مالكيت كافران غير محارب ، محترم و رعايت عدل درباره ايشان ضرورى است .
و ءاتوهم ما أنفقوا
از شأن نزول آيه، استفاده مى شود كه حكم پرداخت مهريه و نيز احترامى كه اسلام براى مالكيت كافران قائل است، مربوط به كافران غير محارب است; چنان
كه آيه شريفه مسائل پس از صلح حديبيه را بيان مى كند. بنابراين رعايت اين عدل با آنچه از مفهوم {أن تبرّوهم و تقسطوا...} _ كه نهى از قسط درباره كافران حربى بود _ منافات ندارد.
ازدواج با كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 78 - 11
11_ جواز ازدواج زنان مؤمن با مردان كافر در شريعت حضرت لوط ( ع )
ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم
جمله {فأسر بأهلك . .. إلا امرأتك} حاكى است كه دختران حضرت لوط(ع) از مؤمنان به او بوده اند.
اشراف كافر قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 75 - 2،6
2 _ گروهى از اشراف و بزرگان قوم صالح رسالت وى را پذيرفتند و به وى ايمان آوردند و گروهى ديگر از آنان به وى كافر شدند .
قال الملأ الذين استكبروا
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {الذين . .. } وصفى احترازى باشد. يعنى ملأ قوم ثمود در برابر رسالت صالح دو طايفه شدند: مستكبران و غير مستكبران.
6 _ اشراف كفرپيشه قوم ثمود براى ايجاد ترديد در مؤمنان ، از باور و اطمينان آنان به رسالت صالح پرسش كردند .
قال الملأ . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه
اشراف كافر مدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 88 - 3،4،8،9
3 _ اشراف كفرپيشه قوم مدين ، سردمداران مبارزه با شعيب و رسالت هاى وى
قال الملأ الذين استكبروا من قومه لنخرجنك
4 _ كبرورزى و خودبرتربينى اشراف كفرپيشه مدين ، ريشه مبارزه آنان با شعيب
و رسالت هاى او
قال الملأ الذين استكبروا من قومه لنخرجنك
8 _ اشراف كفرپيشه مدين بازگشت به آيين ملى آن سامان را شرط رهايى شعيب و همگامانش از خطر تبعيد اعلان كردند .
لنخرجنك . .. او لتعودن فى ملتنا
9 _ اشراف كفرپيشه مدين در تلاشى پيگير براى تحميل آيين خويش بر شعيب و مؤمنان به وى
او لتعودن فى ملتنا
جمله {او لتعودن} مى رساند كه هدف از تصميم قوم مدين بر تبعيد شعيب و همگامانش بازگرداندن آنان به آيين شرك است. بنابراين همه تهديدات به سبب تحميل اين عقيده باطل بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 90 - 1،4،5،7
1 _ اشراف كفرپيشه مدين در تلاش براى بازداشتن مردم از ايمان به رسالت شعيب و پيروى از فرمان هاى او
و قال الملأ الذين كفروا من قومه لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون
مراد از متابعت در {اتبعتم} مى تواند پيروى از آيين و دستورات شعيب باشد. در اين صورت مخاطبان اين كلمه (اتبعتم) عموم مردم هستند. همچنين مى تواند مراد از آن پيروى از شعيب در خروج از شهر مدين باشد. در اين صورت مؤمنانِ به شعيب مخاطبانِ {اتبعتم} خواهند بود. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
4 _ گرايش به توحيد و رعايت عدل در خريد و فروش و امور اقتصادى ، مايه خسارت در ديدگاه اشراف كفرپيشه قوم مدين
لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون
برداشت فوق با توجه به آيه 85، كه بيانگر پيامهاى شعيب است، به دست مى آيد.
5 _ شعيب ( ع ) پس از اعلان پايداريش بر توحيد و رد پيشنهاد اشراف كفرپيشه ( بازگشت
به آيين شرك ) ، خروج از ديار مدين را برگزيد .
لئن اتبعتم شعيباً
برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {اتبعتم شعيباً}، پيروى از شعيب(ع) در خروج از شهر مدين باشد.
7 _ اشراف كفرپيشه مدين با تأكيد بر خسارتبار بودن همراهى شعيب ( ع ) ، در تلاش براى بازداشتن مؤمنان از متابعت او و خارج شدن از شهر مدين
و قال الملأ . .. لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون
اعراض مرفهان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 72 - 2
2 - روى گردانى كافران و مرفهان از پيامبر ( ص ) ، على رغم عدم درخواست كمترين مزد از ايشان
أم تسئلهم خرجًا
ضمير {هم} به كافران و رفاپيشگان _ كه در آيات پيش از آنان ياد شده است _ باز مى گردد. گفتنى است كه استفهام در جمله فوق، استفهام انكارى است; يعنى، {ما تسئلهم خرجاً}. بنابراين {خرجاً} نكره در سياق نفى و مفيد عموم است. در نتيجه معنا چنين مى شود: تو با اين كه از آنان كمترين مزدى درخواست نمى كنى، از تو روى برمى گردانند.
اقرار جنيان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 130 - 9
9 _ كافران جن و انس در قيامت با اعتراف به آمدن رسولان الهى، عليه خود شهادت خواهند داد.
ألم يأتكم رسل منكم . .. قالوا شهدنا على أنفسنا
امت هاى كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 33 - 8
8 _ از موانع نزول عذاب استيصال بر امت هاى
گنهكار و كافر ، علم خداوند به ايمان آوردن آنان در آينده است .
و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون
امت هاى كافر پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 95 - 1
1 _ برخى از امت هاى گذشته حتى پس از پيدايش سختى هاى بيداركننده همچنان بر كفرپيشگى و بى تقوايى خويش اصرار ورزيدند .
لعلهم يضرعون. ثم بدلنا مكان السيئة الحسنة
اهتمام به ثروتمندان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 131 - 7
7 - امكان بهره گيرى از ثروت چشمگير كافران ، نبايد توجه رهبران دينى را به توانگران كافر معطوف سازد .
و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم
نهى خداوند از توجه پيامبر(ص) به ثروت كافران، ممكن است براى بيان اين نكته باشد كه جهت بهبود زندگى مؤمنان، نبايد به سرمايه هاى كافران چشم داشت و به اين منظور نيز، مسلمان شدن آنان را آرزو كرد.
بدكاران كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 28 - 1
1 _ زشتكاران بى ايمان، پيروى از شيوه پدرانشان را توجيه كننده كردار خويش مى شمردند.
للذين لا يؤمنون. و إذا فعلوا فحشة قالوا وجدنا عليها ءاباءنا
بردگى اسيران كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 50 - 14
14 - كافرانى كه به دست مسلمانان اسير مى شوند ، مملوك اند .
و ما ملكت يمينك ممّا أفاء اللّه عليك
بى پناهى اخروى مرفهان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12
- مؤمنون - 23 - 65 - 4
4 - قيامت ، روز بى پناهى و درماندگى كامل مرفهان كفرپيشه
لاتجئروا اليوم إنّكم منّا لاتنصرون
بى تقوايى يهود كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 56 - 10
10 _ بى پروايى يهوديان كفرپيشه از پيمان شكنى هاى مكرر
و هم لايتقون
تحقير زنان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مسد - 111 - 4 - 7
7 - جواز تحقير زنانِ كافر و مؤذى و به كار بردن كلمات ناهنجار درباره آنان
حمّالة الحطب
تشبيه موضعگيرى مرفهان كافر صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 81 - 1
1 - موضع گيرى كافران رفاه زده عصر بعثت ، در برابر رهنمود هاى پيامبر ( ص ) ، همانند موضع گيرى كافران پيشين در برابر رهنمود هاى پيامبرانشان
بل قالوا مثل ما قال الأوّلون
تكذيبگرى جن كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 7 - 1
1 - گروهى از جن ، منكر قيامت و رستاخيزاند .
و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا
توقعات بيجاى مرفهان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 71 - 6
6 - رفاه زدگان كافر ، متوقع انعطاف پذيرى دين در برابر هوس ها و منافع ناحق آنان
و أكثرهم للحقّ ك_رهون . و لو اتبع الحقّ أهواءهم
تولّد كافر از مؤمن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 95 - 10
10 _
عن أبى عبدالله(ع): . .. قال الله عز و جل: {يخرج الحى من الميت و مخرج الميت من الحى} فالحى المؤمن الذى تخرج طينته من طينة الكافر و الميت الذى يخرج من الحى هو الكافر الذى يخرج من طينة المؤمن ... .
از امام صادق(ع) درباره آيه {يخرج الحى . .. } روايت شده است: {حى}، مؤمنى است كه از كافر متولد شود. و {ميت} كه از {حى} بيرون مى آيد، كافرى است كه از مؤمن متولد شود ... .
تولد مؤمن از كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 95 - 10
10 _ عن أبى عبدالله(ع): . .. قال الله عز و جل: {يخرج الحى من الميت و مخرج الميت من الحى} فالحى المؤمن الذى تخرج طينته من طينة الكافر و الميت الذى يخرج من الحى هو الكافر الذى يخرج من طينة المؤمن ... .
از امام صادق(ع) درباره آيه {يخرج الحى . .. } روايت شده است: {حى}، مؤمنى است كه از كافر متولد شود. و {ميت} كه از {حى} بيرون مى آيد، كافرى است كه از مؤمن متولد شود ... .
ثروتمندان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 36 - 4
4 _ قيامت ، صحنه بروز كارساز نبودن ثروت دنيا براى زراندوزان بى ايمان
إنّ الذين كفروا لو أنَّ لهم ما فى الارض جميعاً و مثله معه . .. ما تقبل منهم
ثروتمندان كافر در جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 18 - 3
3 - آتش دوزخ ، كيفر
زراندوزان كافر
و جمع فأوعى
جامعه كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 1
1 _ جوامع كفرپيشه همواره مهياى صرف دارايى هاى خويش براى جلوگيرى از گسترش اسلام
إن الذين كفروا ينفقون امولهم ليصدوا
انفاق مال به معناى مصرف كردن دارايى و هزينه كردن آن است و مراد از {ينفقون}، به قرينه {سينفقونها}، كه اخبار از تحقق سرمايه گذارى است، بيان حالت كافران مى باشد. يعنى كافران براى جلوگيرى از انتشار اسلام آماده سرمايه گذارى هستند و از انفاق مال دريغى ندارند.
جبران مهريه زنان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 11 - 8
8 - { عن يونس عن أصحابه عن أبى جعفر ( ع ) و أبى عبداللّه ( ع ) قال : قلت : . . . و قد قال اللّه عزّوجلّ فى كتابه { و إن فاتكم شىء من أزواجكم إلى الكفّار فعاقبتم . . . } ما معنى العقوبة هاهنا ؟ قال : إنّ الذى ذهبت إمرأة فعاقب على إمرأة اُخرى غيرها يعنى تزوّجها [ بعقب ] . . . فعلى الإمام أن يعطيه مهر إمرأة الذاهبة ;
از يونس از اصحابش از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) روايت شده كه گفت: به امام(ع) عرض كردم: . .. خداوند عزّوجلّ فرموده است: {و إن فاتكم شىء من أزواجكم إلى الكفّار فعاقبتم} مراد از اين عقوبت در اين جا چيست؟ امام فرمود: مردى كه همسرش از دست او رفته [و به كفّار ملحق شده ]و در پى آن همسر ديگرى اختيار كرده ... برعهده امام است كه
مهر زنى را كه رفته به آن مرد بپردازد [و معناى ]{عاقبتم} يعنى پس از رفتن آن زن، همسر ديگرى گرفته باشد}.
جبران مهريه همسر كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 11 - 2،3
2 - مخارج و مهريه اى كه مرد مؤمن براى همسر كافر خويش ، صرف كرده و اكنون به حكم اسلام از او جدا شده است ، بايد از بيت المال و غنايم جنگى ، به مرد مؤمن پرداخت شود .
و إن فاتكم شىء من أزوجكم إلى الكفّار فعاقبتم
واژه {عاقبتم}، به معناى {اصبتم منهم غنيمة} دانسته شده است.
3 - جبران مخارج مردان مؤمن ، به مقدار اموالى كه براى همسر كافر خود صرف كرده اند ; نه كمتر و نه فزون تر .
و إن فاتكم . .. ف_اتوا ... مثل ما أنفقوا
جبران نفقه همسر كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 11 - 2
2 - مخارج و مهريه اى كه مرد مؤمن براى همسر كافر خويش ، صرف كرده و اكنون به حكم اسلام از او جدا شده است ، بايد از بيت المال و غنايم جنگى ، به مرد مؤمن پرداخت شود .
و إن فاتكم شىء من أزوجكم إلى الكفّار فعاقبتم
واژه {عاقبتم}، به معناى {اصبتم منهم غنيمة} دانسته شده است.
جن كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 25 - 14
14 - جنيان ، مكلف به تكاليف الهى و مستحق كيفر در صورت كفر و حق ستيزى
و حقّ عليهم القول فى أمم قد خلت من
قبلهم من الجنّ و الإنس
جنيان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 13 - 5
5 - وجود عناصرى كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
در صورتى كه آيه شريفه خطاب به جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 32 - 6
6 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 34 - 2
2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 36 - 5
5 _ وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 38 - 1
1 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر ، در ميان جن همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 40 - 2
2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 42 - 1
1 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
تثنيه آمدن {كما} و
{تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 45 - 1
1 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 47 - 2
2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 49 - 2
2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 51 - 2
2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 53 - 3
3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 55 - 3
3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 57 - 2
2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 59 - 2
2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 61 - 2
2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 63 - 2
2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 65 - 3
3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 67 - 3
3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 69 - 3
3 - وجود عناصر كافر و تكذيبگر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 71 - 3
3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 73 - 3
3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان
جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 75 - 4
4 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 77 - 2
2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 14 - 1
1 - دو دسته شدن جن ، پس از نزول قرآن : مسلمان هدايت يافته و كافران ظالم و منحرف از مسير حق
و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به . .. و أنّا منّا المسلمون و منّا الق_سطون
{قَسْط} (مصدر {قاسطون})، به معناى جور است. (مقاييس اللغة)
جنيان كافر در جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 119 - 6
6_ انسانهايى كه به خدا و پيامبرانش كافر شوند و نيز جنيان كفرپيشه ، به آتش دوزخ درخواهند افتاد .
لأملأنّ جهنم من الجنة والناس أجمعين
چون بحث در آيات گذشته درباره فساد و صلاح امتها بود و مصداق بارز و مورد نظر براى صلاح و فساد _ به قرينه آيات پيشين و نيز آيه 121 _ توحيد، شرك، ايمان و كفر است، مقصود از {الجنة} و {الناس} كافران و مشركان جنى و انسى است. بر اين اساس كلمه {أجمعين} تأكيد بر عمومى است كه از كلمه {الجنة} و {الناس} فهميده مى شود.
جوامع كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
17 - زخرف - 43 - 24 - 9
9 - عناصر قدرتمند و مرفّه ، سردمداران انحراف و كفر در جوامع كافر و شرك پيشه
قال مترفوها . .. قالوا إنّا بما أرسلتم به ك_فرون
از اين كه در جوامع شرك پيشه، تنها سخن مرفهان ذكر گرديده _ با آن كه انديشه شرك مختص آنان نبوده است _ مى توان استفاده كرد كه آنان، نقش اصلى را در تعيين گرايش هاى جامعه داشته اند.
حتميت عذاب جن كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 18 - 3
3- گروه هاى بسيارى از كافران جن و انس ، محكوم به عذاب حتمى الهى در گذشته تاريخ
حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس
حق ناپذيرى اقوام كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 70 - 21
21 _ نزول عذاب بر امت هاى كافر پيشين ، پس از اصرار و مداومت آنان بر ظلم و حق ناپذيرى
و لكن كانوا أنفسهم يظلمون
فعل {كانوا} به همراه {يظلمون} افاده استمرار مى كند.
حقوق كافر ذمى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 8 - 8
8 - كافران غيرحربى ، برخوردار از حقوق اجتماعى در جامعه اسلامى
لاينهيكم اللّه عن الذين لم يق_تلوكم
خويشاوندان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 93 - 11
11 _ اندوهناك شدن بر هلاكت كفرپيشگان لجوج ، حتى در صورت خويش و هموطنى با آنان ، امرى نكوهيده و ناروا
فكيف ءاسى على قوم
كفرين
خويشاوندان كافر محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 217 - 2
2 - موضع گيرى پيامبر ( ص ) در قبال كفرورزى و عصيان خويشاوندان ، داراى پى آمد هاى دشوار و نگران كننده
و أنذر عشيرتك . .. فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ... و توكّل على العزيزالرحيم
دستور {توكّل على اللّه} پس از {فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون} بيانگر مطلب ياد شده است.
دشمنى اخروى دوستان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 67 - 10
10 - { عن على ( ع ) قال : فى . . . خليلين كافرين . . . أمّا الكافران فتخالاّ بمعصية اللّه و تباذلا عليها و توادّا عليها فمات أحدهما قبل صاحبه فأراه اللّه تبارك و تعالى منزله فى النار فقال يا ربّ فلان خليلى كان يأمرنى بمعصيتك و ينهانى عن طاعتك فثبّته على ما ثبّتنى عليه من المعاصى حتى تُريَه ما أرَيتنى من العذاب فيلتقيان عند اللّه يوم القيامة يقول كلّ واحد منهما لصاحبه جزاك اللّه من خليل شرّاً كنت تأمرنى بمعصية اللّه و تنهانى عن طاعة اللّه قال ثمّ قرأ ( ع ) { الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقين } . . . ;
از امام على(ع) روايت شده كه درباره دو دوست كافر فرمود: . .. اما آن دو كافر، دوستى آنان در نافرمانى خداوند بوده و در اين نافرمانى به يكديگر كمك كرده و دوستى نموده بودند يكى از آنان قبل از دوست ديگرى مرده و جايگاهش را در آتش به او نشان مى دهند; پس
مى گويد: پروردگارا! فلانى دوست من بود و مرا به نافرمانى تو دستور مى داد و از طاعت تو نهى مى كرد. پس او را بر همان چيزى ثابت قدم بدار كه مرا بر آن نگه داشت تا به او نشان دهى عذابى راكه به من نشان دادى، پس در روز قيامت همديگر را ملاقات مى كنند و هر يك از آنان به دوست خود مى گويد: خداوند تو را به عنوان {دوست}، جزاى شرّ بدهد! مرا به نافرمانى خدا دستور مى دادى و از اطاعت خدا نهى مى كردى. راوى گويد: حضرت على(ع) سپس آيه {الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقين} را تلاوت فرمود...}.
دوستى با برادر كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 23 - 3
3 _ ايجاد پيوند موالات و دوستى با خويشاوندان كافر _ هر چند پدر يا برادر باشند _ حرام است .
يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا ءاباءكم و إخونكم أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن
دوستى با پدر كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 23 - 3
3 _ ايجاد پيوند موالات و دوستى با خويشاوندان كافر _ هر چند پدر يا برادر باشند _ حرام است .
يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا ءاباءكم و إخونكم أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن
دوستى با خويشاوندان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 23 - 3
3 _ ايجاد پيوند موالات و دوستى با خويشاوندان كافر _ هر چند پدر يا برادر باشند _ حرام است .
يأيها
الذين ءامنوا لا تتخذوا ءاباءكم و إخونكم أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن
رابطه با خويشاوندان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 24 - 7
7 _ نگرانى برخى از مسلمانان صدر اسلام ، از قطع روابط خويشاوندى ، كسادى تجارت و از دست دادن خانه هاى دلپسندشان بر اثر ممنوع شدن از برقرارى روابط با كافران
يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا . .. قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم
رد استغاثه مرفهان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 65 - 1
1 - پاسخ منفى خداوند به فرياد استغاثه مرفهان كفرپيشه ، در روز كيفر
لاتجئروا اليوم إنّكم منّا لاتنصرون
عبارت {لاتجئروا اليوم} در محل نصب و مقول قول محذوف است; يعنى: {قلنا لهم لاتجئروا اليوم . ..; به آنها خواهيم گفت: امروز زارى نكنيد، قطعاً از جانب ما يارى نخواهيد شد}.
روش برخورد با زنان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مسد - 111 - 4 - 7
7 - جواز تحقير زنانِ كافر و مؤذى و به كار بردن كلمات ناهنجار درباره آنان
حمّالة الحطب
سرزنش جنيان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 13 - 3
3 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس ، از سوى خداوند به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
استفهام در{فبأىّ} توبيخى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 16 - 5
5 - سرزنش تكذيب گران
و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر نينديشيدن آنان در اهميت آفرينش خود از خاك و آتش
خلق الإنس_ن من صلص_ل . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 18 - 3
3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى ، متجلى در طلوع و غروب خورشيد
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 21 - 4
4 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
استفهام در {فبأىّ ءالآء} توبيخى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 23 - 4
4 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت فراگير الهى
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
استفهام در{فبأىّ ءالآء} توبيخى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 25 - 5
5 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
تثنيه آمدن {كما} و{تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن
- 55 - 28 - 5
5 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 30 - 1
1 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده گرفتن قدرت و لطف الهى در تأمين نياز هاى خلق
يس_له . .. كلّ يوم هو فى شأن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
خداوند در آيه قبل، فقر ذاتى و نيازمندى موجودات و فياضيت و نياز برآورى خويش را به آدميان يادآور شده و در اين آيه غافلان و كافران را مورد سرزنش قرار داده كه چرا اين حقيقت را در هستى ناديده مى گيرند. تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 32 - 1
1 - سرزنش شدن تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر بى توجهى آنان به موضوع حسابرسى اعمال خلق در قيامت و كيفر و پاداش الهى در آن
سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
استفهام در {فبأىّ ءالآء} توبيخى است و تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 34 - 1
1 - سرزنش شدن كافران
و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، بر بى توجهى آنان نسبت به قدرت مطلق الهى و عجز و ناتوانى خويش
إن استطعتم . .. لاتنفذون إلاّ بسلط_ن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل، از استفهام توبيخى در {فبأىّ. ..} مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 36 - 4
4 _ سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 38 - 2
2 - توبيخ شدن كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر بى اعتنايى به نعمت هاى الهى و غفلت از قدرت قاهر او بر نظام جهان
فإذا انشقّت السّماء . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
عبارت {انشقّت السّماء. ..} نشانگر قدرت قاهر خداوند بر جهان است و از اين كه پس از تذكر قدرت، تكذيب گران را به محاكمه نشانده، مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 40 - 1
1 - سرزنش شدن كافران جن و انس به خاطر تكذيب نعمت هاى خداوند و ناديده گرفتن فرجام گناه كاران
فيومئذ لايس_ل عن ذنبه
. .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 42 - 2
2 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده انگاشتن فرجام فضاحت بار و ذليلانه مجرمان
يعرف المجرمون . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 45 - 2
2 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر بى توجهى و ناديده انگاشتن نعمت هاى خداوند
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 47 - 3
3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس به خاطر نينديشيدن به نعمت بهشت ، بيم نداشتن از مقام پروردگار و تكذيب نعمت هاى او
و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
لحن توبيخى آيه شريفه و تقابل تكذيب گران با بيم دارندگان از مقام پروردگار، بيانگر مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 49 - 3
3 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 51 - 3
3 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و
جلوه هاى ربوبيت حق
فيهما عينان تجريان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 53 - 4
4 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 55 - 4
4 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى
متّك_ين على . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 57 - 3
3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 59 - 3
3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى او
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 61 - 3
3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 63 - 3
3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى و
محروم ساختن خويش از آن
و من دونهما جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 65 - 4
4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 67 - 4
4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت الهى
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 69 - 4
4 - سرزنش شدن كافران و تكذيبگران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 71 - 4
4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 73 - 4
4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 75 - 3
3 -
توبيخ شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت پروردگار خويش
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 77 - 3
3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
شب نشينيهاى مرفهان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 67 - 4
4 - ياوه سرايى در شب نشين ها ، خصلت رفاه زدگان كافر
س_مرًا تهجرون
صفات مرفهان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 67 - 4
4 - ياوه سرايى در شب نشين ها ، خصلت رفاه زدگان كافر
س_مرًا تهجرون
ظلم اقوام كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 70 - 21
21 _ نزول عذاب بر امت هاى كافر پيشين ، پس از اصرار و مداومت آنان بر ظلم و حق ناپذيرى
و لكن كانوا أنفسهم يظلمون
فعل {كانوا} به همراه {يظلمون} افاده استمرار مى كند.
عذاب اقوام كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 70 - 21
21 _ نزول عذاب بر امت هاى كافر پيشين ، پس از اصرار و مداومت آنان بر ظلم و حق ناپذيرى
و لكن كانوا أنفسهم يظلمون
فعل {كانوا} به همراه {يظلمون} افاده استمرار مى كند.
عذاب پيشينيان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
6 - اعراف - 7 - 100 - 1
1 _ برخى از اقوام پيشين بر اثر كفرپيشگى و ارتكاب گناه به عذاب الهى گرفتار شدند و توان درك معارف دينى از آنان سلب شد .
أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم و نطبع على قلوبهم
عذاب يهود كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 104 - 14
14 - يهوديانِ كافر به پيامبر ( ص ) و استهزا كننده او ، مستحق عذابى دردناك هستند .
و للكفرين عذاب أليم
عقيده اقوام كافر پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 101 - 9
9 _ امت هاى كفرپيشه و تكذيب كننده انبيا در تاريخ گذشته ، اهل ايمان و گرايش به معارف دين نبودند .
فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا من قبل
{ما} در {ما كانوا} براى نفى و {لام} در {ليؤمنوا} لام جحود و تقويت كننده نفى است. بنابراين جمله {فما كانوا} با تأكيد فراوان گرايش امتهاى گذشته را به ايمان نفى مى كند و آنها را اهل باور به دين نمى داند.
عوامل محروميت مرفهان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 66 - 1
1 - واپس گرايى رفاهمندان كافر و تأثير ناپذيرى در برابر آيات الهى ، عامل محروميت آنان از نصرت خداوند
لاتجئروا اليوم . .. قد كانت ءاي_تى ... على أعق_بكم تنكصون
آيه فوق، خطاب به مرفهان گرفتار عذاب و تعليل براى ردّ استغاثه آنها است. فعل هاى {تتلى} و {تنكصون} به دليل همراه شدن با {كانت} و
{كنتم}، ماضى استمرارى است. {نكوص} (مصدر {تنكصون}) به معناى بازگشت به قهقرا است. بنابراين قيد {على أعقابكم} _ كه آن نيز به معناى قهقهرا است _ براى تأكيد معناى {تنكصون} مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 67 - 2
2 - كبرورزى مرفهان كفرپيشه ، در برابر آيات الهى ( قرآن ) و تكذيب آن ، عامل محروميت آنان از نصرت خداوند در قيامت
لاتجئروا اليوم . .. قد كانت ءاي_تى تتلى عليكم ... تنكصون . مستكبرين به
فهم جامعه كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 65 - 9
9 _ جوامع كفرپيشه ، جوامعى به دور از درك حقايق دين و معارف الهى
بأنهم قوم لايفقهون
با توجه به اينكه ايمان و كفر تعيين كننده توانايى و ناتوانى دانسته شده، معلوم مى شود مفعول حذف شده از {لايفقهون} همان حقايق و معارف است كه اهل ايمان بدان باور دارند.
قياس مؤمن با كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 19 - 2
2 _ همسنگ قرار دادن كافر و مشرك نيك كردار با مؤمن مجاهد ، عملى ناصواب و شايسته ملامت و توبيخ است .
أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه و اليوم الأخر و جهد فى
كيفر جنيان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 2،4
2 _ آتش دوزخ جايگاه اجتماع و به هم پيوستن جنيان و آدميان كافر و مشرك است.
قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من
الجن و الإنس فى النار
4 _ جنيان نيز همانند آدميان، در صورت تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر و شرك، در معرض مجازاتهاى الهى هستند.
قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار
كيفر يهود كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 81 - 7
7 - يهوديان ، در صورت انكار رسالت پيامبر ( ص ) ، براى هميشه به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. من كسب سيئة ... هم فيها خلدون
لعن بر يهود كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 89 - 12
12 - خداوند ، يهوديان كافر به پيامبر ( ص ) و قرآن را از رحمت خويش به دور و آنان را مورد لعنت قرار داده است .
فلعنة اللّه على الكفرين
مرفهان كافر در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 65 - 4
4 - قيامت ، روز بى پناهى و درماندگى كامل مرفهان كفرپيشه
لاتجئروا اليوم إنّكم منّا لاتنصرون
مرگ جامعه كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 185 - 8
8 _ خداوند جوامع كفرپيشه را به انديشه در امكان نزديك بودن مرگ و هلاكتشان فراخواند .
أو لم ينظروا فى . .. أن عسى أن يكون قد اقترب أجلهم
مستضعفان كافر قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 75 - 4
4 _ گروهى از مستضعفان قوم ثمود رسالت
صالح ( ع ) را تصديق كرده و به وى ايمان آوردند .
للذين استضعفوا لمن ءامن منهم
برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير {منهم} به {الذين} در {للذين استضعفوا} برگردد، نه به {قومه}. در اين صورت {لمن ءامن} بدل بعض از كل براى {للذين استضعفوا} است و مفاد آن تقسيم مستضعفان به دو طايفه مؤمنان و غير مؤمنان خواهد بود.
مسيحيان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 72 - 14
14 _ مسيحيان معتقد به الوهيت مسيح ( ع ) مردمى كافر و مشرك
لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم . .. انه من يشرك باللّه
مؤمنان صدر اسلام و باديه نشينان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 97 - 14
14 _ تذكر خداوند به لزوم غافل نشدن مؤمنان از خطر اعراب كفرپيشه همجوار خويش ، پس از پايان يافتن پيروزمندانه جنگ با دشمنان خارجى ( روميان در جنگ تبوك ) *
الأعراب أشد كفراً و نفاقاً
با توجه به اينكه آيات قبل در مورد بازگشت پيروزمندانه مؤمنان از جنگ تبوك است، احتمال دارد كه اين آيه هشدارى به مؤمنان مجاهد باشد كه پس از آن پيروزى، احساس امنيت نكنند و توجه كنند كه در اطرافشان، باديه نشينان جاهل و متعصب در كفر نيز، خطرى جدى به شمار مى روند.
مهريه زنان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 11 - 7
7 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و إن فاتكم شىء
من أزواجكم . . . } فلحق بالكفّار من أهل عهدكم فاسألوهم صداق ها و إن لحقن بكم من نسائهم شىء فأعطوهم صداقها ;
از امام باقر(ع) در توضيح قول خدا{وإن فاتكم شىء من أزواجكم. ..} روايت شده: هرگاه [برخى از] زنان شما به كفّارى كه با آنها معاهده داريد ملحق شدند، مهر او را از آنان مطالبه كنيد و اگر زنانى از آن كفار به شما ملحق شدند، مهر او را به آنان بپردازيد}.
مهريه همسر كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 10 - 23
23 - مرد مؤمن ، داراى حق مطالبه مهر همسرش از كافران ، در صورت پيوستن همسرش به جمع كافران
و سئلوا ما أنفقتم
چنان كه از سياق آيه استفاده مى شود، مؤمن در صورتى مهريه همسر خويش را از كافران طلب مى كند كه همسر وى به جمع آنان پيوسته و در جامعه آنان پذيرفته شده باشد.
مهلت به امت هاى كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 110 - 5
5_ مهلت دادن به امت هاى كفرپيشه و تكذيب گر و تأخير در نزول عذاب بر ايشان ، از سنت هاى خداوند است .
حتّى إذا استيئس الرسل و ظنوا أنهم قد كذبوا
از آن جا كه تأخير عذاب براى همه امتها و تكذيب كنندگان تمامى پيامبران بوده _ زيرا {رسل} جمع و داراى الف و لام مى باشد و شامل همه رسولان است _ استفاده مى شود كه: مهلت دادن به تكذيب گران و تعجيل نكردن در عذاب آنان، شيوه اى مستمر و از سنتهاى خداوند
است.
ويژگى جامعه كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 65 - 9
9 _ جوامع كفرپيشه ، جوامعى به دور از درك حقايق دين و معارف الهى
بأنهم قوم لايفقهون
با توجه به اينكه ايمان و كفر تعيين كننده توانايى و ناتوانى دانسته شده، معلوم مى شود مفعول حذف شده از {لايفقهون} همان حقايق و معارف است كه اهل ايمان بدان باور دارند.
هلاكت اقوام كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 70 - 5،7،12،16
5 _ هلاكت امت هاى كفرپيشه گذشته تاريخ ، از حوادث مهم و اخبار سازنده و پرفايده است .
ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت
{نبأ} به معناى خبر مهم و بسيار سودمند است.
7 _ هلاكت امت هاى كفرپيشه گذشته تاريخ ، نمودى از قدرت خدا بر كيفر دنيوى منافقان و كافران هر عصر
ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت
12 _ هلاكت اقوام كافر پيشين ، پس از اتمام حجت رسولان الهى بر آنان بود .
ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم . .. أتتهم رسلهم بالبيّنت
16 _ هلاكت اقوام كافر ، بازتاب عملكرد خود آنان است نه ظلمى از ناحيه خداوند بر آنها .
فما كان اللّه ليظلمهم و لكن كانوا أنفسهم يظلمون
هلاكت امت هاى كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 6 - 19
19 _ پابرجايى زندگى انسانها در زمين، در عين انقراض امتهاى متمدن كافر
فأهلكنهم بذنوبهم و أنشأنا من بعدهم قرنا ءاخرين
يهود كافر
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 90 - 20
20 - يهوديان منكر رسالت پيامبر ( ص ) ، از زمره كافرانند و به عذابى خفت آور گرفتار خواهند شد .
و للكفرين عذاب مهين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 43 - 9،10
9 _ يهوديان اعراض كننده از حكم تورات ، مردمى بى ايمان
ثم يتولون من بعد ذلك و ما أولئك بالمؤمنين
برداشت فوق بر اين مبناست كه {ذلك} اشاره به حكم الهى در تورات باشد. قابل ذكر است كه بر اين مبنا، {يتولون} عطف بر جمله {فيها حكم اللّه} است و {ثم} براى ترتيب در خبر است، نه براى ترتيب حكم.
10 _ يهوديان اعراض كننده از حكم رسول خدا ( ص ) ، مردمى بى ايمان
ثم يتولون من بعد ذلك و ما أولئك بالمؤمنين
برداشت فوق بر اين مبناست كه {ذلك} اشاره باشد به حكم رسول خدا كه از {يحكمونك} به دست مى آيد. گفتنى است كه بر اين مبنا، {يتولون} عطف بر {يحكمونك} مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 59 - 6
6 _ پندار غلبه بر خدا با كفرورزى و تمرّد از دستورات او و شكستن پيمان هاى پيامبر ( ص ) ، پندار يهوديان كفرپيشه و انديشه اى ناصواب
و لايحسبن الذين كفروا سبقوا
چنانچه در آيه 56 گذشت، مشهور مفسران برآنند كه مراد از نقض كنندگان پيمان در اين بخش از آيات، يهوديان هستند. بنابراين يهوديان مصداق مورد نظر از {الذين كفروا} هستند.
كافران
{كافران}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1
- بقره - 2 - 6 - 2
2 - منكران قرآن ، به خدا و قيامت ايمان نخواهند آورد .
إن الذين كفروا . .. لايؤمنون
متعلَّق {لايؤمنون} به دليل آيه هشت و نيز آيات قبل، خدا و قيامت است; يعنى: لايؤمنون باللّه و لاباليوم الآخر.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 8 - 1
1 - تقسيم انسان ها به : تقواپيشگان ، كافران و منافقان ، از طبقه بندى هاى مردم در قرآن
هدًى للمتقين . .. إن الذين كفروا ... و من الناس من يقول ءامنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 19 - 6
6 - منافقان در زمره كفرپيشگانند .
واللّه محيط بالكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 34 - 10،18،19
10 - ابليس به خاطر خود بزرگ بينى و سرپيچى از فرمان خدا ، از زمره كافران شد .
أبى و استكبر و كان من الكفرين
18 _ موسى بن بكر واسطى گفت : { سألت أباالحسن موسى ( ع ) عن الكفر و الشرك أيهما أقدم . . . فقال لى : الكفر أقدم و هو الجحود قال لابليس { أبى و استكبر و كان من الكافرين } ;
از امام كاظم(ع) سؤال كردم: كفرقديمى تر است يا شرك؟ امام فرمود: كفر قديمى تر است و آن به معناى انكار است. خداوند درباره ابليس فرمود: نافرمانى و تكبر كرد و از كافران بود}.
19 _ از امام سجاد ( ع ) روايت شده : { . . . فأول ما عصى اللّه بالكبر و
هى معصية إبليس حين أبى و استكبر و كان من الكافرين . . . ;
. .. اولين سبب نافرمانى از خدا كبر بوده و اين نافرمانى ابليس بود به هنگامى كه تكبر و نافرمانى كرد و از كافران گشت ...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 90 - 20
20 - يهوديان منكر رسالت پيامبر ( ص ) ، از زمره كافرانند و به عذابى خفت آور گرفتار خواهند شد .
و للكفرين عذاب مهين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 98 - 6،7،9
6 - دشمنان خدا و پيامبران و فرشتگان ، كافرند .
من كان عدواً للّه . .. فإن اللّه عدو للكفرين
مقتضاى كلام آن بود كه به جاى {الكافرين} ضمير {هم} آورده شود. اين جا به جايى حاوى دونكته است: 1_ تصريح به اينكه توصيف شدگان كافرند. 2_ علت دشمنى خدا با آنان، كفر ايشان است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: كسانى كه با خدا و ... دشمنند خدا دشمن آنهاست; زيرا آنان كافرند.
7 - دشمنان جبرئيل و ميكائيل كافرند .
من كان عدواً للّه . .. و جبريل و ميكل فإن اللّه عدو للكفرين
9 - يهوديان ، به دليل عداوتشان با جبرئيل كافرند و خداوند دشمن آنان است .
من كان عدواً للّه . .. و جبريل و ميكل فإن اللّه عدو للكفرين
از مصداقهاى {الكافرين} - به دليل آيات گذشته - يهوديان هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 99 - 5
5 - تنها فاسقان ( منحرفان ) ، قرآن و دلايل
روشن آن را نپذيرفته و بدان كافر مى شوند .
و ما يكفر بها إلا الفسقون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 104 - 13
13 - يهوديان عصر بعثت ، مردمى كفرپيشه بودند .
و للكفرين عذاب أليم
از مصداقهاى {الكافرين} به قرينه آيات پيشين، يهوديانند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 105 - 1
1 - اهل كتاب ( يهود و نصارا ) و مشركان ، مردمى كفرپيشه اند .
ما يودّ الذين كفروا من اهل الكتب و لاالمشركين
{من} در {من أهل . ..} به دليل عطف {المشركين} بر {اهل الكتاب} بيانيه است. بنابراين {ما يود الذين كفروا ...}; يعنى، آنان كه كافر شدند - مقصود از كافران، اهل كتاب و مشركانند - دوست ندارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 250 - 5
5 _ جالوت و سپاهيان وى از زُمره كافران
و لمّا بروزا الجالوت و جنوده . .. و انصرنا على القوم الكافرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 254 - 12
12 _ كافران ، مصداق كامل ظالمان هستند .
و الكافرون هم الظالمون
مسلّماً تنها كافران ظالم نيستند; بنابراين مراد از حصر در جمله فوق، مى تواند اشاره به مصداقى كامل از ظلم باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 256 - 18،19
18 _ سُستى و تزلزلِ مبانىِ اعتقادى و رفتارىِ اهل كفر
فمن يكفربالطّاغوت و يؤمن باللّه فقد استمسك بالعروة الوثقى
چون ايمان به خداوند، توصيف به تمسّك به عروة
الوثقى شده است، به قرينة مقابله فهميده مى شود كه پيوند كافران با عقايد و رهبران خويش داراى بنيادى سُست و گسستنى است.
19 _ سُستى و آسيب پذيرى پيوند با كفر و رهبران طغيانگر آن
فمن يكفربالطّاغوت و يؤمن باللّه فقد استمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 257 - 8،14،15
8 _ مؤمنان از ولىِّ واحد ( خداوند ) برخوردار هستند و كافران از اولياى متعدد
اللّه ولىّ الّذين امنوا . .. و الّذين كفروا اولياؤهم الطّاغوت
14 _ اتحاد اهل ايمان به علّت ولايت واحد الهى و تشتت صفوف اهل كفر ، به لحاظ حاكميّت اولياى متعدد طاغوتى بر آنان
اللّه ولىّ الّذين امنوا . .. و الّذين كفروا اولياؤهم الطّاغوت
چون مؤمنان از يك {ولى} برخوردارند، پس به وحدت مى رسند، و در مقابل، كافران داراى اوليايى متعددند و در نتيجه متشتت خواهند شد.
15 _ كافران ، اهل آتش و ماندگار در آن براى هميشه
اولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 258 - 21،25
21 _ عجز و واماندگى كافران و ستمگران ، در استدلال بر ربوبيّت غير خداوند
فبهت الّذى كفر و اللّه لا يهدى القوم الظّالمين
توصيف نمرود به {الّذى كفر} اشاره به علت بهت است ; يعنى نه تنها نمرود در انكار ربوبيّت خداوند وامانده شد; بلكه هر كافرى در مقابل برهان ابراهيم (ع) و متمسكان به قرآن، عاجز مى گردد.
25 _ پادشاه عصر ابراهيم ( ع ) ( نمرود ) ، حاكمى كافر و ستمگر
فبهت الّذى كفر و اللّه لا يهدى
القوم الظّالمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 10 - 8،9،10
8 _ تنها كافران ، آتشگيره دوزخند .
اولئك هم وقود النار
حصر، از ضمير فصل {هُم} استفاده شده است. و {وقود}، به چيزى گويند كه آتش به وسيله آن شعلهور مى شود.
9 _ هشدار الهى به كافران در مورد عاقبت بد آنان
انّ الذين كفروا . .. و اولئك هم وقود النار
10 _ آتش دوزخ ، از درون كافران زبانه مى كشد .
اولئك هم وقود النار
با توجه به معناى لغوى {وقود}: هو الحطب المجعول للوُقود. يعنى وقود، هيزمى است براى روشن كردنِ آتش.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 12 - 4
4 _ كافران در دنيا ، مغلوب مؤمنان و در آخرت ، مقهور خدا هستند . *
قل للّذين كفروا ستغلبون و تحشرون الى جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 13 - 4،7،12
4 _ رويارويى مجاهدان در راه خدا و كافران ، در بدر
فئة تقاتل فى سبيل اللّه و اخرى كافرة
7 _ كافران در جنگ بدر ، نيرو هاى رزمنده مسلمان را دو برابر نيرو هاى خودشان مى ديدند .
يرونهم مثليهم رأىَ العين
بنابراينكه ضمير فاعلى در {يرون} به مشركين برگردد و ضمير مفعولى {هم} به مسلمين و ضمير مجرور {هم} در {مثليهم} به مشركين برگردانده شود.
12 - غلبه مسلمانان در جنگ بدر ، على رغم توان برتر كافران
قد كان لكم اية . .. يرونهم مثليهم
زيرا در صورتى جنگ بدر، آيه و عبرت است كه بر حسب شرايط طبيعى، تحصيل
پيروزى براى مسلمانان ميسور نباشد و كافران، توان برترى داشته باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 20 - 10،16
10 _ پيامبر ( ص ) ، نگران رويگردانى كافران ، از تسليم در برابر خدا ( هدايت )
و ان تولّوا فانّما عليك البلاغ
از منحصر كردن وظيفه پيامبر (ص) به تبليغ پيام الهى چنين برمى آيد كه گويا پيامبر (ص) علاوه بر ابلاغ پيام، خود را موظف مى دانست كه مردم را در برابر خداوند، تسليم كند.
16 _ كافران نيز همچون مؤمنان ، تحت حاكميّت و نظارت خدا هستند .
و اللّه بصير بالعباد
از كاربرد كلمه عبد بر كافران، حاكميّت استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 21 - 1،2،10،11
1 _ آنان كه از تسليم در برابر خدا روى گردانند ، كافرند .
و ان تولّوا . .. انّ الّذين يكفرون بايات اللّه
2 _ كافران به آيات الهى ، مستحق عذابى دردناك
انّ الذين يكفرون بايات اللّه . .. فبشّرهم بعذاب اليم
10 _ كافران با توجيه و تظاهر به حقّ ، انبياى الهى و عدالتخواهان را به قتل مى رساندند .
انّ الذين يكفرون . .. و يقتلون النّبيّن بغير حق و يقتلون الذين يأمرون بالقسط
تأكيد و تصريح به {بغير حق}، بيانگر توجيه و حق نمايى كافران است.
11 _ بسيارى از پيامبران و عدالتخواهان ، به دست كافران به قتل رسيدند .
انّ الذين يكفرون . .. و يقتلون النّبيّن بغير حق و يقتلون الذين يأمرون بالقسط
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3
- 22 - 9
9 _ كافران و قاتلان انبيا و عدالتخواهان ، راه نجاتى ندارند .
انّ الذين يكفرون . .. و ما لهم من ناصرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 27 - 12
12 _ خداوند ، چه بسا مؤمنى را از كافر و كافرى را از مؤمن پديد مى آورد .
و تخرج الحىّ من الميّت و تخرج الميّت من الحىّ
امام صادق (ع): . .. انّ اللّه عز و جل يقول: {يخرج الحىّ من الميّت و يخرج ... } يعنى المؤمن من الكافر و الكافر من المؤمن.
_______________________________
معانى الاخبار، ص 290، ح 10 ; مجمع البيان، ج 2، ص 728.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 52 - 11
11 _ لزوم تشكّل و جبهه گيرى مؤمنان ، در قبال جبهه كفر
من انصارى الى اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 55 - 8
8 _ آلودگى كافران بنى اسرائيل و منكران عيسى و جامعه آنان
و مطهّرك من الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 57 - 12
12 _ كفر ( انكار پيامبر ) ، ظلم است و كافران ، ظالم هستند .
فاما الذين كفروا . .. و اللّه لا يحبّ الظالمين
بنابراينكه جمله {و اللّه لا يحب الظالمين}، تعليل براى كيفر كافران باشد; يعنى چون كافران ظالم هستند، مستحق كيفرند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 91 - 1،5،6
1 _ كسى كه
در حال كفر بميرد ، اگر به اندازه تمامى زمين براى رهايى خود طلا فديه دهد ، پذيرفته نخواهد شد .
انّ الذين كفروا . .. و لو افتدى به
5 _ ايمان ، ارزشى فراتر از سنجش و مقايسه با تمامى ماديات
انّ الذين كفروا . .. فلن يقبل من احدهم مِلءُ الارض ذهباً
6 _ كافران ، محروم از هر گونه يار و ياور در قيامت
و ما لهم من ناصرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 97 - 25
25 _ منكر وجوب حج ، كافر است .
و من كفر
امام كاظم (ع) در پاسخ اين سؤال كه آيا اگر كسى حج بجا نيارد كافر است؟ فرمود: لا و لكن من قال ليس هذا هكذا فقد كفر.
_______________________________
كافى، ج 4، ص 265، ح 5 ; تفسير برهان، ج 1، ص 302، ح 1.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 102 - 2
2 _ پرهيز از اطاعت كافران و بر حذر بودن از نزاع و تفرقه ، نشانه تقواى اهل ايمان
ان تطيعوا فريقاً من الذين اُوتوا الكتاب . .. اتقوا اللّه حق تُقاته
پرهيز از تفرقه و نزاع، از شأن نزول آيه {ان تطيعوا . .. } استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 116 - 10
10 _ كافران ، مُلازمان آتش دوزخ و جاودان در آن
انّ الّذين كفروا . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 -
131 - 4
4 _ رباخواران ، هر چند مدّعى ايمان باشند ، در حقيقت از زمره كفرپيشگان هستند .
لا تاكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
مقتضاى جمع ميان خطاب {يا ايّها الّذين آمنوا لا تاكلوا الرّبوآ . .. } و تهديد اين گروه از رباخواران به آتش مهيا شده براى كافران، قرار دادن رباخواران مدّعى ايمان است به منزله كافران.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 140 - 1،3،19
1 _ جراحت و آسيب همگون دو جبهه كفر و ايمان در پيكار اُحُد
ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله
3 _ برابرى آسيب و جراحت هاى وارده به مؤمنان پيكارگر احد ، با آسيب هاى وارد شده به كافران در جنگ بدر
ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله
برخى برآنند كه {ان يمسسكم}، درباره جراحتهاى مسلمانان در جنگ احد است و جمله {فقد مسّ القوم}، اشاره به جراحات مشركان در جنگ بدر دارد.
19 _ مؤمنان استوار در نبرد اُحُد و ديگر هنگامه هاى پيكار با كافران ، برگزيدگان خداوند براى گواهى بر اعمال مردم
و تلك الايّام . .. و ليعلم اللّه الّذين امنوا و يتّخذ منكم شهداء
ترك لام در {و يتّخذ}، اشاره به اين معنا دارد كه برگزيدن، در پى مشخّص شدن مؤمنان واقعى است. يعنى مؤمنان واقعى براى گواه بودن برگزيده مى شوند. گفتنى است كه در برداشت فوق، متعلق حذف شده {شهدآء}، اعمال مردم، گرفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 141 - 1،7
1 _ شكست و پيروزى مؤمنان در جنگ
با كافران ، عاملى براى خالص سازى مؤمنان
و تلك الايّام نداولها . .. و ليمحّص اللّه الّذين امنوا
فعل {يمحّص} از مصدر {تمحيص} به معناى خالص كردن از ناخالصيها و نقصهاست.
7 _ خداوند ، كوبنده اهل كفر و از بين برنده آنان به صورت تدريجى
و يمحق الكافرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 149 - 2
2 _ تلاش كفرپيشگان براى واداشتن جامعه ايمانى به پيروى از خويش
ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على اعقابكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 151 - 10
10 _ كافران ، مشرك هستند .
سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب بما اشركوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 165 - 2
2 _ ضربه و مصيبت وارده بر كافران در جنگ بدر ، دو برابر مصيبتى كه بر پيكارگران مؤمن در جنگ احد وارد شد .
اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها
بسيارى از مفسران گفته اند كه مراد از {اصبتم مثليها} (دو چندان مصيبتى كه ديديد، بر كافران وارد كرديد) مصيبتى است كه مؤمنان در پيكار بدر بر مشركان تحميل كردند. اين برداشت را روايت مذكور در فيش شماره 12 تأييد مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 166 - 2
2 _ كارزار احد ، صحنه رويارويى و درگيرى دو جناح كفر و ايمان
و ما اصابكم يوم التقى الجمعان فباذن اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 167 -
7
7 _ ضرورت بسيج تمامى نيرو هاى مؤمن و غير مؤمن از سوى رهبرى جامعه دينى براى رويارويى با هجوم كافران
و قيل لهم تعالوا قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا
بنابر اينكه دعوت مطرح شده در آيه، يك دعوت موردى و خاص باشد، نه بيانگر اصل وجوب جهاد و دفاع، الزاماً مخاطبان در آيه دو گروه خواهند بود: گروهى كه {للّه} و {فى سبيل اللّه} در صحنه پيكار حاضر مى شوند و گروهى كه براى دفاع از كيان و مليّت خود و . .. نبرد مى كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 175 - 7
7 _ لشگريان كفر و شرك و دشمنان اسلام ، دوستان شيطانند .
انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم . .. انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه
برداشت فوق بر اين اساس است كه {كُم} از {يخوّف اولياءه} حذف شده باشد; يعنى {يخوّفكم اولياءه}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 176 - 5،6،7
5 _ شايعه پراكنانى كه در صدد تضعيف روحيه مجاهدان اسلام هستند ، شتابگران در كفرند . *
و لا يحزنك الّذين يسارعون فى الكفر
به مقتضاى ارتباط بين آيه مورد بحث و آيات قبل، جمله {الّذين يسارعون فى الكفر} مى تواند اشاره به كسانى باشد كه با تبليغات سوء و شايعات ترس آفرين، در صدد بازداشتن مؤمنان از جهاد بودند.
6 _ هرگز شتابگران در كفر هيچگونه ضررى به خدا نمى رسانند .
انّهم لن يضرّوا اللّه شيئاً
7 _ آسيب ناپذيرى جبهه حق در برابر شتابگران در كفر
انّهم لن يضرّوا اللّه شيئاً
در برداشت فوق، ضرر زدن به
خدا كنايه از ضرر زدن به دين او گرفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 177 - 1
1 _ كافران ، هرگز كوچكترين ضررى به خداوند نمى رسانند .
انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان لن يضرّوا اللّه شيئاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 199 - 6
6 _ گروهى از اهل كتاب على رغم ادعاى ايمان ، نه به خداوند ايمان دارند و نه به كتب آسمانى خويش
انّ من اهل الكتب لمن يؤمن باللّه و ما انزل اليكم و ما انزل اليهم
مفهوم جمله {انّ من اهل الكتاب . .. }، دلالت مى كند كه گروهى از اهل كتاب، على رغم ادعاى ايمان به كتب آسمانى خويش، نه به خدا ايمان دارند و نه به تورات و انجيل.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 37 - 10،11
10 _ بخلورزى و دعوت ديگران به بخل و پنهان نمودن نعمت هاى خدادادى ، زمينه كفرورزى
الذين يبخلون . .. اعتدنا للكافرين
اطلاق كافر بر بخيل و . .. يا بدين جهت است كه بخيل در حقيقت كافر است، و يا هشدار به اين است كه سرانجام بخلورزى كفر است.
11 _ كسانى كه به جهت ترك احسان نعمت هاى الهى را پنهان مى سازند ، كافر هستند .
الذين يبخلون . .. ما اتيهم اللّه ... و اعتدنا للكافرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 65 - 1
1 _ تأكيد و سوگند خداوند بر بى ايمانى كسانى
كه حاكميّت پيامبر ( ص ) را در اختلافات نپذيرند .
فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك فيما شجر بينهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 89 - 2
2 _ مسلمانان بريده از جامعه اسلامى و رويگردان از هجرت ، منافق و كافرند .
فما لكم فى المنافقين . .. كما كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 140 - 6
6 _ استهزا كنندگان آيات الهى ، كافرند .
إذا سمعتم ءايت اللّه يكفر بها و يستهزأ بها
ظاهراً جمله {يستهزأ بها} توضيح و تفسير براى جمله {يكفر بها} است، بازگشت ضمير مفرد در {غيره} به اين دو جمله، دلالت بر وحدت كفر و استهزا دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 144 - 6
6 _ منافقان در زمره كافرانند *
إنّ المنفقين . .. يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الكفرين
با توجه به آيات قبل و بعد كه درباره منافقان است، مى توان گفت مراد از {الكفرين} همان منافقان هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 156 - 1
1 _ يهود ، مردمى كفرپيشه
و بكفرهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 157 - 2
2 _ يهود ، مردمى كفرپيشه و طغيانگر عليه عيسى ( ع ) ، على رغم اذعان به رسالت الهى وى
و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه
بر اين مبنا كه {رسول اللّه} دنباله سخن يهوديان {انا قتلنا . ..} باشد مى توان گفت اعتراف
آنان به رسالت عيسى اعترافى واقعى و حقيقى بوده ولى در عين حال اقرار به كشتن وى داشته و اين حكايت از شدت خباثت آنان دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 17 - 2
2 _ ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع ) ، كفر است و مدعيان آن كافرند .
لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 44 - 43
43 _ آنان كه حكم و داورى خويش را بر پايه مقررات و قوانين الهى بنا نكنند ، كافرند .
و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الكفرون
با توجه به آيات گذشته كه درباره قضاوت بود، معلوم مى شود كه جمله {و من لم يحكم . ..} ناظر به مسأله قضاوت و داورى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 51 - 11
11 _ مؤمنان پذيراى ولايت و سرپرستى يهود و نصارا ، از زمره كافران و خارج از صف مؤمنان راستين
و من يتولهم منكم فانه منهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 64 - 13
13 _ يهوديان عصر پيامبر ( ص ) ، داراى پيشينه طغيانگرى و كفرورزى
و ليزيدن كثيراً منهم ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 67 - 15
15 _ منكران و مخالفان پيام ويژه خداوند در { آيه تبليغ } ، مردمانى كافر
بلغ ما أنزل
إليك . .. إنّ اللّه لايهدى القوم الكفرين
از مصاديق مورد نظر براى كافران _ به قرينه صدر آيه _ كسانى هستند كه آن پيام ويژه را كه به منزله تمامى رسالت الهى است، منكر شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 72 - 2،14،15
2 _ كسانى كه مسيح ( ع ) را خدا مى پندارند ، بدون ترديد كافرند .
لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح
14 _ مسيحيان معتقد به الوهيت مسيح ( ع ) مردمى كافر و مشرك
لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم . .. انه من يشرك باللّه
15 _ متعتقدان به الوهيت و ربوبيت غيرخدا ، كافر و مشركند .
لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم . .. انه من يشرك باللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 73 - 2
2 _ معتقدان به تثليث بدون هيچ ترديد ، مردمى كافرند .
لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه ثالث ثلثة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 86 - 2
2 _ مشركان و يهوديان ، مردمانى كفر پيشه و تكذيب كننده آيات الهى
و الذين كفروا و كذبوا بايتنا
با توجه به آيات گذشته معلوم مى شود مصداق بارز از {الذين كفروا و كذبوا . ..} مشركان و يهوديان منكر قرآن و رسالت پيامبر(ص) مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 103 - 10
10 _ اعتقاد به خداوند كافى براى خارج ساختن آدمى از زمره كافران
نخواهد بود .
و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب
افترا بر خداوند مستلزم اعتقاد به وجود اوست، و جمله {و لكن الذين كفروا . ..} مى رساند كه بدعتگذاران با اينكه معتقد به خداوند مى باشند، كافر هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 110 - 37
37 _ گروهى از بنى اسرائيل عصر عيسى ( ع ) ، رسالت وى را منكر و در زمره كافران بودند .
فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 1 - 7
7 _ آنان كه براى خداوند همتايى بپندارند، كافرند.
ثم الذين كفروا بربهم يعدلون
در اين برداشت {بربهم} متعلق به يعدلون و {يعدلون} نيز از عدل، به معنى برابر و همسان، گرفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 70 - 23،25
23 _ بازيچه قرار دادن دين، كفر است و بازيچه قراردهندگان آن كافرند.
و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا . .. بما كانوا يكفرون
25 _ كسانى كه بازى و سرگرمى دنيا را دين خود قرار داده اند، كافرند.
و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا . .. بما كانوا يكفرون
بنابراين كه {اتخذوا دينهم لعبا}، به معناى {اتخذوا اللعب دينا} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 14 - 3
3 _ مشركان حاضر در كارزار بدر ، مردمى كفرپيشه و مستحق عذاب با آتش دوزخ
و أن للكفرين عذاب النار
از مصاديق مورد نظر براى {للكفرين} مشركان حاضر در كارزار بدر
مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 3،4
3 _ آل فرعون از مظاهر بارز كافران به آيات الهى
كدأب ءال فرعون . .. كفروا بايت اللّه
4 _ فرعونيان و امت هاى قبل از ايشان مردمى كفرپيشه و گنهكار
كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم كفروا بايت اللّه فأخذهم اللّه بذنوبهم
ضمير در {كفروا} به {آل فرعون} و {الذين من قبلهم} برمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 30 - 7،8
7 _ انديشه { فرزند داشتن خدا } انديشه ايست كفرآميز و معتقدان به آن ، كافرند .
يضهئون قول الذين كفروا من قبل
8 _ يهود و نصارا به دليل فرزند خدا خواندن { عزير } و { مسيح } كافرند .
يضهئون قول الذين كفروا من قبل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 32 - 12
12 _ يهود و نصارا ، مردمانى كفرپيشه
يريدون أن يطفئوا نور اللّه . .. و يأبى اللّه ... و لو كره الكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 49 - 12
12 _ منافقان ، گروهى كفرپيشه اند .
و منهم من يقول ائذن لى . .. ألا فى الفتنة سقطوا و إن جهنم لمحيطة بالكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 54 - 2
2 _ منافقان ، گروهى كفرپيشه و منكر رسالت پيامبر ( ص )
و ما منعهم أن تقبل منهم نفقتهم إلا أنهم كفروا باللّه و برسوله
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 80 - 6،7
6 _ منافقان ، كافر به خدا و پيامبر ( ص )
ذلك بأنهم كفروا باللّه و رسوله
7 _ كفر منافقان به خدا و رسول او ، مانع آمرزش آنان
فلن يغفر اللّه لهم ذلك بأنهم كفروا باللّه و رسوله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 18 - 18
18 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { . . . قالت بنو اسماعيل : { هؤلاء شفعائنا عند اللّه } فكفرت و لم تعبد الأصنام ;
فرزندان اسماعيل مى گفتند: بتها شفيعان ما نزد خدا هستند پس كافر شدند ; ولى بت را پرستش نكردند}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 86 - 3
3 _ فرعون و اشراف پيرامون او ، مردمانى كافر بودند .
على خوف من فرعون و ملإيهم . .. و نجنا برحمتك من القوم الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 27 - 10
10_ طبقه سران و اشراف ملتها ، پيشتاز در كفر و انكار پيامبران الهى هستند .
فقال الملأ الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 40 - 12
12_ برخى از افراد خانواده نوح ( همسر و فرزندش ) در زمره كافران و تكذيب كنندگان رسالت او بودند . *
و أهلك إلاّ من سبق عليه القول
{ال} در {القول} عهد ذكرى و يا ذهنى است و اشاره به جمله {لاتخاطبنى فى الذين ظلموا إنهم
مغرقون/37} دارد. بنابراين {إلاّ من ...}; يعنى، مگر آن كس كه از پيش به خاطر كفر و ظلمش، حكم غرق شدن را براى او مقدر ساخته ايم. مفسران برآنند كه مراد از {من سبق} همسرنوح به نام {واعله} و فرزندش به نام {يام} و يا {كنعان} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 53 - 7
7_ تأكيد قوم عاد ، بر ايمان نياوردن به هود ( ع ) و تصديق نكردن پيام ها و رسالت هاى او
و ما نحن لك بمؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 58 - 1
1_ قوم عاد ، رسالت هود ( ع ) را نپذيرفتند و به شرك و كفر اصرار ورزيدند .
فإن تولّوا . .. يستخلف ربى قومًا غيركم ... و لما جاء أمرنا نجّينا هودًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 60 - 5
5_ قوم عاد ، بر اثر كفر و نافرمانى خدا و پيامبران ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .
ألا بُعدًا لعاد قوم هود
{بُعداً} (هلاك گشتن يا دور شدن) مفعول مطلق براى فعل محذوف (ليبعد) است: ألا ليبعد قوم عاد بعداً. و از آن جا كه قوم عاد به هلاكت رسيدند و از رحمت او محروم شدند مى توان گفت، مرادْ عذاب در آخرت و دورى از رحمت او در آن سراست و نيز محتمل است {ألا بُعدًا ...} _ چنان چه زمخشرى گفته _ بيانگر استحقاق دورى و هلاكت باشد; يعنى، [قوم عاد هلاك گشتند و از رحمت
او محروم شدند ]بدانيد آنان مستحق آن كيفر و سزاور چنين عقوبتى بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 37 - 17
17_ مصريان عصر يوسف ( ع ) ، به خداوند ايمان نداشتند و سراى آخرت را انكار مى كردند .
إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله و هم بالأخرة هم ك_فرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 35 - 10
10_ مشركان از زمره كافران و موحدان از زمره تقواپيشگانند .
تلك عقبى الذين اتقوا و عقبى الك_فرين النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 11
11- { قال هارون لأبى الحسن موسى ( ع ) نحن كفار ؟ قال : لا و ل_كنّ كما قال الله : { ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفراً و أحلّوا قومهم دار البوار } . . . ;
هارون به امام كاظم(ع) گفت [آيا]ما كافريم؟ آن حضرت فرمود: خير بلكه آن گونه [هستيد] كه خدا مى فرمايد: {ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفراً . ..}...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 27 - 16
16- مشركانى كه آيات قرآن را اسطوره مى خوانند ، و نيز كسانى كه عليه دين خدا توطئه مى كنند ، در زمره كافرانند .
و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 83 - 2،3،4
2- بيشتر مشركان
صدراسلام ، با وجود آگاهى از نعمت هاى الهى ، راه ناسپاسى پيمودند و كافر شدند .
يعرفون نعمت الله ثمّ ينكرونها و أكثرهم الك_فرون
3- بيشتر مشركان صدراسلام ، علاوه بر انكار عملى نعمت هاى الهى ، به زبان نيز كفر مىورزيدند .
يعرفون نعمت الله ثمّ ينكرونها و أكثرهم الك_فرون
انكار و ناسپاسى نعمتهاى الهى يا با زبان است و يا با عمل. جمله {ثمّ ينكرونها} مى تواند گوياى كفران عملى و جمله {و أكثرهم الكافرون} بيانگر ناسپاسى با زبان باشد.
4- اكثر انكار كنندگان نعمت هاى الهى ، مصداق و مجسمه كامل كفرند .
يعرفون نعمت الله . .. و أكثرهم الك_فرون
برداشت فوق، بنابراين نكته است كه ضمير {هم} به فاعل {يعرفون}باز گردد و الف و لام در {الكافرون} براى استغراق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 8 - 12
12- فسادانگيزان سركش ، كافرند .
لتفسدنّ فى الأرض . .. و إن عدتم عدنا و جعلنا جهنّم للك_فرين حصيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 86 - 7
7- ساحل نشينان غرب سرزمين ذى القرنين ، مردمى كفرپيشه و ستم كار بودند .
قلنا ي_ذا القرنين إمّا أن تعذّب
تعبير {تعذّب} نشانگر آن است كه آنان مستحق كيفر بوده اند و دليل آن _ به قرينه آيات بعد _ ستم گرى و كفر آنان بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 37 - 4
4- آنان كه عيسى ( ع ) را فرزند مريم ( س ) ، بنده خدا و پيامبر او نمى دانند ، كافراند
.
فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 38 - 7
7- كافران از زمره ستم كاران و گمراهان اند .
فويل للذين كفروا . .. ل_كن الظ_لمون اليوم فى ضل_ل مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 51 - 2
2 - انسان ها در برابر انذار ها و اخطار هاى پيامبران دو دسته اند : مؤمن و ياكافر
ي_أيّها الناس إنّما أنا لكم نذير مبين . فالذين ءامنوا ... و الذين سعوا فى ءاي_تن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 47 - 8
8 - كسانى كه از خدا و رسول او ، روى برتابند و از فرمان هايشان سرپيچى كنند ، مؤمن نيستند .
و يقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ يتولّى فريق منهم من بعد ذلك و ما أُول_ئك بالمؤمن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 55 - 7
7 _ پرستش غير خدا ، كفر است و مشركان كافراند .
و يعبدون من دون اللّه . .. و كان الكافر على ربّه ظهيرًا
برداشت فوق، از به كار بردن واژه {كافر} بر عبادت كنندگان غير خدا _ كه همان مشركان اند _ استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 32 - 10
10 - همسر لوط ، از زمره كافران بود و به او ايمان نياورد .
لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14
- عنكبوت - 29 - 33 - 16
16 - همسر لوط ( ع ) از زمره كافران بود و به او ايمان نياورد .
إنّا منجّوك . .. إلاّ امرأتك كانت من الغ_برين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 68 - 9
9 - افترازنندگان به خدا و تكذيب كنندگان حق ، كافرند و جايشان در جهنم است .
و من أظلم ممّن افترى على اللّه . .. أو كذّب بالحقّ... أليس فى جهنّم مثوًى للك_فر
{ال} در {الكافرين} براى عهد بوده و اشاره به همين افرادى دارد كه در آيه، مورد بحث قرار گرفته اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 25 - 2
2 - احزاب متّحدِ محاصره كننده مسلمانان در مدينه ، همگى ، كافر بودند .
و ردّ اللّه الذين كفروا
طبق آنچه در آغاز سوره آمد، احزاب گرد آمده براى جنگ با مسلمانان مدينه، از مشركان و منافقان و يهوديان بودند، ولى خداوند از همه آنان، به {الذين كفروا} تعبير كرده است و اين، حكايت از كفر همگى آنان مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 43 - 17
17 - مشركان ، مردمانى كافراند .
إذ تأمروننا أن نكفر باللّه و نجعل له أندادًا . .. و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا ... و
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 36 - 1
1 - منكران قرآن ، كافراند .
ثمّ أورثنا الكت_ب . .. و الذين كفروا
مقصود از كفر در اين آيه _ به قرينه آيات پيشين
كه درباره قرآن كريم بود _ انكار قرآن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 12 - 3
3 - شرك ، كفر است و مشركان ، كافراند .
إنّ الذين كفروا . .. ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه در اين آيات، مشركان با عنوان كافران معرفى شده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 25 - 16
16 - فرعون ، هامان و قارون ، از كافران بودند .
إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون فقالوا س_حر كذّاب . .. و ما كيد الك_فرين إلاّ فى ضل_ل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 41 - 6
6 - تحريف گران آيات الهى ، كافراند .
إنّ الذين يلحدون فى ءاي_تنا . .. إنّ الذين كفروا بالذّكر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 56 - 8
8 - كافران و روى گردانان از عبادت خداوند ، دور ماندگان از هدف آفرينش و عنايت حق *
و ما خلقت . .. إلاّ ليعبدون
از اين كه هدف الهى از آفرينش انسان، پرستشگرى حق دانسته شده، استفاده مى شود كه كافران از هدف عالى خلقت _ كه مورد نظر حق بوده _ دور مانده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 4 - 9
9 - منكران حدود الهى در حكم كافران اند .
و تلك حدود اللّه و للك_فرين عذاب أليم
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 2 - 8
8 - اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، در صورت توطئه عليه اسلام و مسلمانان ، در زمره كافران اند .
الذين كفروا من أهل الكت_ب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 2 - 3
3 - انسان ها از نظر جهان بينى و باور هاى دينى يا كافراند و يا مؤمن .
فمنكم كافر و منكم مؤمن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 10 - 1
1 - كسانى كه به كفر و تكذيب آيات الهى بپردازند ، اهل دوزخ اند .
و الذين كفروا و كذّبوا ب_اي_تنا أُول_ئك أصح_ب النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 31 - 8
8 - كفر و نپيمودن راه خدا ، ظلم است و كافران ظالم اند .
و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًاأليمًا
مقصود از {ظالمين} _ به قرينه آيات گذشته _ كافرانى هستند كه راه خدا را نمى پيمايند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 7
7 - كسانى كه خود را از رهنمود هاى خداوند و تذكرات قرآن بى نياز مى پندارند ، كافر و سزاوار سخت ترين كيفرهايند .
قتل الإنس_ن ما أكفره
اين آيه و آيات بعد را مى توان با آيات پيشين، مرتبط دانست; در اين صورت حرف {ال} در {الإنسان} عهد ذكرى بوده و اشاره به {من استغنى} در آيات قبل خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
20 - انشقاق - 84 - 22 - 2
2 - منكران معاد ، كافراند .
لتركبنّ طبقًا عن طبق . .. بل الذين كفروا يكذّبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 1 - 4
4 - منكران اسلام _ چه از اهل كتاب باشند و چه مشرك _ كافراند .
الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين
حرف {من} براى تبيين است و مصداق {الذين كفروا} را، اهل كتاب و مشركان معرفى كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 6 - 4،5
4 - منكران اسلام _ چه اهل كتاب باشند و چه مشرك _ كافراند .
إنّ الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين
5 - اهل كتاب و مشركان ، در صورت خوددارى از پذيرش اسلام ، از عبادت خالصانه خداوند محروم مانده و خود را از بركات نماز و زكات دور ساخته اند .
و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤتوا الز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 1 - 2
2 - گروهى از كافران در عصر پيامبر ( ص ) ، بى خبر از موضع قاطع آن حضرت در برابر كفر و اميدوار به تنزل او در برابر شرك
قل ي_أيّها الك_فرون
ادامه سوره، قرينه است بر اين كه مراد از {الكافرون}، همه كافران نيستند; بلكه تنها آن گروه مخاطب اند كه اميدى به ايمان آنان نمى رفت. سخن گفتن با آنان در اين باره _ كه پيامبر(ص) اهل سازش نيست _ بيانگر آن است كه آنان
تسامح و تساهل را براى آن حضرت، امكان پذير مى پنداشتند.
آبروريزى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 47 - 11
11- استفاده از تهمت و شخصيت شكنى ، از روش هاى مبارزه كافران با پيامبر ( ص ) و تعاليم او
إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
آتش بس با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 192 - 1،2
1 - نبايد با كفرپيشگانى كه از جنگ و فتنه انگيزى دست كشيده اند ، نبرد كرد و آنان را به قتل رساند .
فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم
متعلق {إنتهوا} به قرينه آيات قبل، جنگيدن و فتنه انگيزى است. جمله {فإن اللّه ...} جانشين جواب شرط مى باشد و تقدير كلام چنين است: فإن انتهوا عن القتال و الفتنة فلا تقاتلوهم و لاتقتلوهم إن اللّه غفور رحيم}.
2 - مسلمانان ، بايد آتش بس اعلام شده از سوى كافران را بپذيرند . *
فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم
آثار آخرت گريزى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 27 - 10
10 - دنياگرايى و آخرت گريزى گنه پيشگان و كافران ، فلسفه منع شدن پيامبر ( ص ) از پيروى از آنان
و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومً
برداشت ياد شده، با توجّه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام تعليل براى منع از اطاعت از گنه پيشگان و كافران (و لاتطع منهم آثماً أو كفوراً) است.
آثار اتحاد با كافران
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 17 - 7
7 - نفاق و همسويى با كافران ، نمودى از ظلم
فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار . .. و ذلك جزؤا الظ_لمين
چنانكه گفته شد آيه بر منافقان و كافران نيز تطبيق شود.
آثار اتمام حجت با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 42 - 2
2 - لزوم ترك بحث و احتجاج با كافران حق ناپذير ، پس از اتمام حجت و ارائه برهان
فذرهم يخوضوا و يلعبوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 1 - 3
3 - كافران ، پس از ابلاغ برهان آشكار و رسيدن پيام اسلام به آنان ، به حال خود ر ها خواهند شد .
لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة
قيد {حتّى تأتيهم البيّنة} مفهومى دارد كه برداشت ياد شده، ناظر به آن است.
آثار اتمام حجت بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 8 - 13
13- پيامبر ( ص ) ، مأمور به ترك مناظره و محاجه با كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان *
قل إن افتريته فلا تملكون . .. كفى به شهيدًا بينى و بينكم
برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه تعبير {كفى به شهيدًا} به معناى ترك محاجه باشد; يعنى، پس از اتمام حجت، كار داورى درباره كافران را به خدا واگذار.
آثار اجابت خواسته هاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 5
5- در
صورت تحقق درخواست كافران براى نزول ملائكه ، تمامى آنان هلاك مى شوند و مهلتى براى ايمان نخواهند داشت .
ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ و ما كانوا إذًا منظرين
انظار مصدر {منظر} به معناى تأخير انداختن است و حصر در آيه، نشان مى دهد كه با آمدن ملائكه، اجل هيچ كدام از كفار به تأخير نخواهد افتاد و به هلاكت خواهند رسيد.
آثار اختلاف كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 3 - 2
2 - اختلاف نظر كافران درباره معاد ، دليل نابه جا بودن موضع گيرى استهزاآميز آنان است .
عمّ يتساءلون . .. الذى هم فيه مختلفون
توصيف منكران معاد به كسانى كه با هم اختلاف نظر دارند، اشاره به اين است كه نبايد آنان درباره چيزى كه خود درباره آن آراى گوناگون دارند، موضع انكارآميز برگزينند; بلكه بايد آن را محتمل دانسته و از استهزاى معتقدان به آن دست بردارند.
آثار استكبار كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 10 - 12
12- روحيه استكبارى ، عامل اصلى مخالفت كافران با قرآن و نه شبهات اصولى و ترديد در ارزش آن
و شهد ش_هد . .. ف_امن و استكبرتم
تصريح خداوند بر استكبار كافران، على رغم ايمان حق گرايان به قرآن، اشاره به مطلب بالا دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 11 - 2
2- برخورد تحقيرآميز كافران ، با گرايش محرومان به دين ، نمودى از روحيه استكبارى آنان است .
و استكبرتم . .. و قال الذين كفروا للذين ءامنوا لو كان
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 25 - 7
7 - پرسش بهانه جويانه كافران ، درباره زمان برپايى قيامت ، ناشى از خوى لجاجت ، استكبارى و حق گريزى آنان بوده است .
بل لجّوا فى عتوّ و نفور . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
آثار اسلام كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 46 - 3
3 - كافران ، در صورت پذيرش اسلام ، هيچ غرامتى نمى پرداختند و از اين بابت تحت فشار نبودند .
فهم من مغرم مثقلون
آثار اطاعت از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 28 - 3
3- پيروى از فريب ها و زيبانمايى هاى شيطان و اطاعت از كافران ، مايه خشم الهى و عذاب
الشيط_ن سوّل لهم . .. سنطيعكم فى بعض الأمر ... ذلك بأنّهم اتّبعواما أسخط اللّه
برداشت بالا بنابراين نكته است كه {اتّبعوا ما أسخط اللّه} به آنچه در آيات پيشين تحت عنوان {الشيطان سوّل لهم} و {قالوا . .. سنطيعكم فى بعض الأمر} آمده است، نظر داشته باشد.
آثار افساد كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 88 - 8
8- عذاب اخروى كافران ، بازتاب فسادگرى مستمر خود آنان است .
زدن_هم عذابًا . .. بما كانوا يفسدون
آثار امكانات مادى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 4 - 8
8 - مؤمنان مجاهد ، در معرض قرار گرفتن در موضع انفعالى و متأثر شدن
در برابر قدرت و مكنت بسيار دشمنان و كافران مخالف
فلايغررك تقلّبهم فى البل_د
برداشت ياد شده از هشدار خداوند، به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 33 - 10
10 - واگذارى مزايا ، امكانات و بهرهورى هاى زندگى دنيايى به كافران ، امرى نادرست و زمينه گرايش نسل ها به كفر
و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة لجعلنا لمن يكفر
آثار انعطاف پذيرى در برابر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 29 - 13
13_ انعطاف پذيرى در برابر كافران و منكران دين ، سست كننده بنيان رحمت و مودّت ميان مؤمنان
أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم
اين برداشت، وجه ديگر برداشت قبل است.
آثار ايمان به شكست كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 4 - 2
2- ايمان به پيروزى راه ايمان و شكست نهايى كافران ، مقتضى صلابت و جديت مؤمنان در نبرد با جبهه كفر
الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم ... فإذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب
فاء در {فإذا لقيتم} مفيد ترتب و نتيجه است; يعنى، اكنون كه دانستيد تلاش كافران بى ثمر خواهد ماند (أضلّ أعمالهم) و فرجام مؤمنان به صلاح خواهد گراييد (أصلح بالهم) پس دلگرم باشيد و با يقين به پيروزى نبرد كنيد (فإذا لقيتم. .. فضرب الرقاب).
آثار ايمان كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 12 - 24
24 - عدم زدايش تمامى آثار گناهان كافران ، به صرف روى آوردن آنان به ايمان
ي_أيّها النبىّ إذا
جاءك . .. فبايعهنّ و استغفر لهنّ اللّه
از اين كه پس از پذيرش بيعت مؤمنان، باز هم خداوند از پيامبر(ص) خواسته است تا براى ايشان استغفار كند; معلوم مى شود كه به صرف ايمان، تمامى آثار گناهان گذشته محو نشده و نياز به استغفار است.
آثار باطل گرايى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 22 - 6
6- رسوخ باطل در روح كافران ، مايه به تمسخر گرفتن جدى ترين هشدارها
قالوا . .. فأتنا بما تعدنا إن كنت من الص_دقين
تعبير {لتأفكنا عن آلهتنا}، نشانگر رسوخ بت پرستى و شرك در روح قوم عاد و درخواست عذاب، در حقيقت سخنى از روى استهزا و ناباورى است.
آثار بينايى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 38 - 8
8- شنوايى و بينايى كافران در قيامت ، موجب نجات آنان نمى گردد .
أسمع بهم و أبصر يوم يأتوننا ل_كن الظ_لمون اليوم فى ضل_ل مبين
{ال} در {اليوم} چنانچه عهد ذكرى باشد، مراد روز قيامت است كه در {يوم يأتوننا} مطرح شده است و {ل_كن} استدراك از توهم نجات است كه جمله {أسمع بهم و أبصر} آن را پديد آورده است.
آثار پيروى از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 149 - 1،8
1 _ ارتداد ، پيامدى براى اطاعت و پيروى از كافران
يا ايّها الّذين امنوا ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على اعقابكم
8 _ از دست دادن ارزش هاى اصيل ايمانى ، از پيامد هاى تبعيّت از كفرپيشگان
ان تطيعوا . ... فتنقلبوا خاسرين
از
مصاديق روشن خسارت جامعه ايمانى، از دست دادن ارزشهاى اسلامى و ايمانى است.
آثار تأخير عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 46 - 6
6 _ تأخير افتادن عذاب كافران نه به سود آنان بلكه باعث تشديد عذاب اخروى آنان خواهد شد .
ثم اللّه شهيد على ما يفعلون
همان گونه كه تأخير عذاب باعث نگرانى پيامبر اكرم (ص) بود، براى كافران نيز _ به قرينه آيه بعد (يقولون متى هذا الوعد) _ دستاويز قرار گرفته بود تا به استهزاى مؤمنان بپردازند، از اين رو جمله {ثم اللّه شهيد على ما يفعلون} (خداوند پس از ستاندن جان تو، به دقت تمام اعمال آنان را زير نظر دارد)، چنان كه در برداشت فوق آمده، مى تواند بيانگر حكمت تأخير عذاب باشد.
آثار تكبر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 56 - 5
5 - كبر و خودبرتربينى ، عامل جدال و ستيزه جويى كافران و مشركان با آيات الهى و پيامبر اسلام ( ص )
إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. إن فى صدورهم إلاّ كبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 48 - 4
4 - كافران مغرور و خودخواه دنيا ، محكوم به ذلت و خوارى در آخرت
أم يقولون نحن جميع منتصر . .. يوم يسحبون فى النار على وجوههم ذوقوا مسّ سقر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 52 - 4
4 - غرور و خودخواهى كافران ، عامل مخالفت آنان با قرآن
و پيامبر ( ص )
بل يريد كلّ امرىء منهم أن يوتى صحفًا منشّرة
آثار تكبر كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 82 - 11
11 - مخالفت كافران و مشركان صدر اسلام با پيامبراسلام ، برخاسته از فريفتگى آنان به اقتدار نسبى خويش بود .
كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض
نكوهش مخالفان پيامبراسلام، بر عبرت نگرفتن آنان از زوال قدرت ها و تمدن هاى گذشته، مى رساند كه سرپيچى آنان از پذيرش اسلام، برخاسته از دلخوشى آنان به امكانات و اقتدار نسبى خود بوده است.
آثار تكذيبگرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 14 - 6
6 - مداومت كافران بر تكذيب ، طغيان و گناه ، مايه چركين شدن قلب و مسدود شدن راه هاى شناخت بر آنان است .
بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون
مراد از {ما كانوا يكسبون}، همان امورى است كه آيات پيشين درباره كافران برشمرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 20 - 5
5 - احاطه تكذيب گرى بر انديشه كافران ، موجب احاطه غافلگيرانه عذاب الهى بر آنان است .
فى تكذيب . و اللّه من ورائهم محيط
تعبير {فى تكذيب}، بر احاطه تكذيب گرى بر كافران دلالت دارد و جمله {و اللّه . .. محيط}، كافران را به احاطه خداوند تهديد كرده است; كه حاصل آن بسته بودن راه فرار از عذاب فراگير است.
آثار تمايلات كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 -
71 - 1
1 - تنظيم نظام تشريع و تكوين بر اساس تمايلات و هوس هاى كافران ، مايه تباهى نظام هستى
و لو اتبع الحقّ أهواءهم لفسدت السم_وت و الأرض و من فيهنّ
اين آيه، ادامه آيه پيشين است. در آيه قبل بيان شد كه مخالفت كافران و رفاهمندان با پيامبر(ص) و قرآن، از آن جهت نبود كه آن دو براى آنها ناشناخته بود; بلكه از آن رو بود كه پيام هاى قرآن _ كه آورنده آن پيامبر(ص) مى باشد _ سراسر حق است و حق در ذائقه آنها ناخوشانيد بود. بنابراين آنها در صورتى پيامبر(ص) را مى پذيرفتند كه سخنانى مطابق هوس هاى آنها مى آورد. در اين آيه نيز مى فرمايد: اما هرگز حق نمى تواند تابع هوس هاى آنها شود; زيرا در آن صورت _ با توجه به نامحدود و متناقض بودن خواسته ها _ همه چيز از هم مى پاشيد; نه آسمان باقى مى ماند، نه زمين و نه موجودات ساكن در آنها.
آثار توبه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 34 - 2
2- امكان شمول عفو الهى ، نسبت به كافران حق ستيز ، به شرط توبه و پشيمانى قبل از مرگ
إنّ الذين كفروا و . .. ثمّ ماتوا و هم كفّار فلن يغفر اللّه لهم
از مفهوم آيه شريفه، استفاده مى شود كه اگر كافر معاند در حال كفر نميرد و قبل از مرگ توبه كند، مشمول {لن يغفر اللّه} نخواهد بود.
آثار توجيه گرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 44 - 2
2
- سطحى نگرى و توجيه گرى كافران ، نسبت به آيات هشداردهنده الهى ، مانع عبرت آموزى آنان است .
و إن يروا كسفًا من السّماء ساقطًا يقولوا سحاب مركوم
از اين كه كافران، با وجود مشاهده نشانه هاى عينى عذاب، آن را پديده اى طبيعى و بى خطر مى انگارند; استفاده مى شود كه حتى نماياندن نمودهاى اعجازى، مايه عبرت آنان نخواهد بود.
آثار توطئه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 74 - 7
7- رهبران دينى ، در معرض خطر عقب نشينى از برخى مواضع اصولى خويش ، در برابر كافران
و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 42 - 4
4 - مكر و توطئه كافران عليه دين و پيامبر ( ص ) ، شكست پذير و گريبانگير خود آنان
فالذين كفروا هم المكيدون
آثار تهديدهاى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 106 - 4
4- برخى از مسلمانان صدراسلام ( مانند عمارياسر ) به خاطر فشار هاى شديد كافران _ على رغم ايمان باطنى خود _ الفاظ كفرآميز بر زبان جارى كردند .
من كفر بالله من بعد إيم_نه إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن
طبق شأن نزولى كه درباره آيه آمده است، قضيه مربوط به عمارياسر است كه از شدت شكنجه، سخنان كفرآميز بر زبان جارى كرد.
آثار ثروت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 131 - 17
17 - ثروت انبوه براى كافران
، عذاب آور و سختى آفرين است .
لنفتنهم فيه
از معانى {فتنة} عذاب و مشقت است (قاموس). لام در {لنفتنهم} لام عاقبة و بيانگر بازتاب پيش بينى نشده ثروت مندى است.
آثار ثروت كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 14 - 4
4 - ثروت و جمعيت بسيار كافران در صدر اسلام ، عامل تكذيب دين و مانع آنان از پذيرش ايمان
أن كان ذا مال و بنين
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {أن كان ذا. ..} متعلق به فعل محذوفى (مانند {كذّب}) باشد كه جمله شرطيه {إذا تتلى...} _ در آيه بعد _ بر آن دلالت دارد. تقدير آن چنين است: {لكونه ذا مال و بنين كذّب بآياتنا...}.
آثار جهل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 99 - 4
4- بى دقتى و جهل كافران به عظمت آفرينش آسمان ها و زمين ، زمينه ساز انكار حيات دوباره انسان از سوى آنان است .
أو لم يروا أن الله الذى خلق السموت و الأرض قادر على أن يخلق مثلهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 39 - 3
3- جهل كفار به سختى و شدت عذاب الهى ، عامل تعجيل آنان براى تحقق عذاب است .
و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. لويعلم الذين كفروا حين لايكفّون عن وجوههم النار ...
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه جواب مقدر {لو} جمله {لمّا استعجلوا العذاب أو قيام الساعة} (در نزول عذاب و يا در برپايى قيامت عجله نمى كردند) باشد.
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 7 - 9
9 - استبعاد معاد از سوى كافران ، ناشى از ناآگاهى آنان از قدرت مطلقه خداوند است .
خلق السم_وت . .. زعم الذين كفروا أن لن يبعثوا قل بلى و ربّى لتبعثنّ ... و ذلك عل
آثار جهل كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 26 - 7
7 - تكذيب رسالت پيامبر اسلام از جانب كافران ، برخاسته از ناآگاهى و غفلت آنان ، از سرنوشت شوم تكذيب كنندگان بود .
فأذاقهم اللّه الخزى . .. لو كانوا يعلمون
آثار حق ستيزى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 32 - 1
1- كافران ، با كفر و حق ستيزى و مخالفتشان با پيامبر ( ص ) ، ناتوان از رسانيدن كمترين زيان به خداوند
إنّ الذين كفروا و . .. لن يضرّوا اللّه شيئًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 5 - 1
1_ شبهات كافران درباره معاد ، ناشى از روحيه حق ستيزى آنان است ; نه نامعقول بودن آن .
بل كذّبوا بالحقّ لمّا جاءهم
برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مراد از {الحقّ}، حقانيت قرآن و رسالت پيامبر(ص) باشد; يعنى، اينان در همان آغاز نشانه هاى حق را ديدند و به تكذيب آن پرداختند. اين حق ستيزى، بسيارى از حقايق معقول را براى آنان، ناممكن جلوه داده است.
آثار حق ناپذيرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23
- 71 - 11
11 - حق ناپذيرى كافران ، تنها مايه محروميت آنان از رهنمود هاى بيدار كننده قرآن
بل أتين_هم بذكرهم . .. معرضون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 8 - 2
2 - رسوخ روحيه حق ناپذيرى در بيشتر كافران ، عامل بى تأثيرى آيات الهى درآنان
و ما كان أكثرهم مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 10 - 6
6- به كارگيرى تهديد از سوى خداوند ، پس از ارائه منطق و برهان و تأثيرناپذيرى كافران از آن
فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين
{فاء} تفريع، تهديد را متفرع بر حق ستيزى كافران و عدم تأثير منطق و برهان بر آنان كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 7 - 6
6- سحر خواندن قرآن ، نتيجه تضاد و بحران درونى كافران ، در انكار حق و مشاهده نفوذ آيات وحى *
قال الذين كفروا للحقّ لمّا جاءهم ه_ذا سحر مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 11 - 10
10- حق ناپذيرى و هدايت گريزى كافران ، منتهى به دروغ شمردن پيام راستين وحى
و إذ لم يهتدوا به فسيقولون ه_ذا إفك قديم
{فاء} در {فسيقولون}، بيانگر ترتّب و نتيجه است; يعنى، اتهام آنان به قرآن، نتيجه حق ناپذيرى و هدايت گريزى آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 25 - 7
7 - پرسش بهانه جويانه كافران ، درباره زمان برپايى قيامت ، ناشى از خوى لجاجت ،
استكبارى و حق گريزى آنان بوده است .
بل لجّوا فى عتوّ و نفور . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
آثار حق ناپذيرى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 2 - 3
3 - خوى سركشى و حق ناپذيرى كافران در آغاز بعثت ، مانع پذيرش اسلام از سوى آنان گرديد .
و القرءان ذى الذكر . بل الذين كفروا فى عزّة و شقاق
{بل} در {بل الذين. ..} براى اضراب انتقالى است; بدين معنا كه خداوند پس از آن كه خاصيت بيدارگرى و ذكر بودن قرآن را مطرح فرمود، به پاسخ اين سؤال پرداخت كه: چرا كافران چنين كتاب آگاهى بخش را نپذيرفتند؟ در جواب مى فرمايد: نپذيرفتن آنان به دليل وجود روح سركشى و حق ناپذيرى در آنها است.
آثار دروغگويى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 55 - 10
10 - عامل بازداشتن كافران از رويكرد به حق ، دروغ پردازى آنان است .
كذلك كانوا يؤفكون
{كذلك} اشاره به دروغ پردازى و افترا زدن كافران مجرم است; يعنى، همان طور كه در قيامت دروغ مى گويند در دنيا نيز عمل مى كردند. لازم به ذكر است كه ريشه {يؤفكون} {إفك} است و به معناى {هر نوع باز داشته شدن از جهت و موقعيتى است كه شايسته بوده در آن موقعيت باشد} (مفردات راغب). بنابراين، مراد از {يؤفكون}، منصرف شدن از عقيده حق و گرايش يافتن به باطل است.
آثار دشمنى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 -
48 - 3
3- مخالفت و عنادورزى كافران با پيامبر ( ص ) ، با تمثيل و توصيف هاى ناروا ، در پى دارنده گمراهى علاج ناپذير براى آنان
كيف ضربوا لك الأمثال فضلّوا فلايستطيعون سبيلاً
برداشت فوق بنابراين است كه مراد از {سبيلاً} راه هدايت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 50 - 5
5 - مخالفت عمدى و ستيزه جويانه كافران با پيامبران ، موجب دوزخى شدن و محروميت آنان از تخفيف در عذاب الهى
قالوا أَوَ لم تك تأتيكم رسلكم بالبيّن_ت قالوا بلى قالوا فادعوا و ما دع_ؤا الك_فر
اعتراف كافران دوزخى به اين كه به پيامبران و دلايل روشن آنان دست يافته بودند، نشان مى دهد كه مخالفت آنان با تعاليم آسمانى، از روى عمد و ستيزه جويانه بوده است و همين موجب دوزخى شدن و محروميت آنان از تخفيف در عذاب گرديد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 35 - 12
12- عناد شديد كافران ، زمينه ساز گرايش پيامبر ( ص ) به درخواست عذاب ، براى آنان
و لاتستعجل لهم
از نهى {لاتستعجل} اگر استفاده نشود كه پيامبر(ص) درخواست عذاب كرده است; مى توان استفاده كرد كه عناد كافران تا بدان جا شديد بوده كه زمينه چنين درخواستى را فراهم مى كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 36 - 4
4 - لجاجت و عناد ، مانع درس آموزى كافران از آفرينش هستى
أم خلقوا السم_وت و الأرض بل لايوقنون
عبارت {بل لايوقنون} بيانگر اين نكته است كه موضع گيرى ناباورانه كافران درباره
قرآن و پيامبر(ص) برخاسته از يقين علمى آنان نيست; بلكه صرفاً از روى ستيزه جويى و لجبازى مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 1 - 9
9 - ممنوعيت دوستى و ارتباط با كافران ، منوط به وجود درگيرى و عداوت ميان ايشان و مسلمانان *
لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء . .. يخرجون الرسول و إيّاكم
برداشت بالا، بدان احتمال است كه تعبير {قد كفروا . .. يخرجون الرسول...} _ كه فلسفه نهى در {لاتتّخذوا عدوّى} را بيان مى كند _ در عين حال قلمرو نهى را نيز مشخص سازد.
آثار دشنام به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 108 - 5
5 _ دشنام عليه كافران موجب دشمنى و كينه توزى جاهلانه و بدون توجه آنان عليه خداوند مى گردد.
و لاتسبوا الذين . .. فيسبوا الله عدوا بغير علم
آثار دنياطلبى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 7 - 11
11- روى گردانى كافران از ارزش هاى نو قرآن ، معلولِ دنياطلبى آنان است .
لم يؤمنوا به_ذا الحديث . .. ما على الأرض زينة لها لنبلوهم
جمله {إنّا جعلنا ما على الأرض زينة لها} مى تواند به عنوان تعليلى براى اِعراض كافران مطرح باشد; يعنى، زيبايى دنيا، باعث شده كه ايشان به آن، دلْ خوش كنند و به قرآن ايمان نياورند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 27 - 10
10 - دنياگرايى و آخرت گريزى گنه پيشگان و كافران ، فلسفه منع شدن
پيامبر ( ص ) از پيروى از آنان
و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومً
برداشت ياد شده، با توجّه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام تعليل براى منع از اطاعت از گنه پيشگان و كافران (و لاتطع منهم آثماً أو كفوراً) است.
آثار دوستى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 139 - 3
3 _ پذيرش دوستى و سرپرستى كفار ، در پى دارنده عذابى دردناك
بشّر المنفقين بأنّ لهم عذاباً أليماً. الذين يتّخذون الكفرين أولياء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 143 - 10
10 _ پذيرش دوستى و سرپرستى كفار ، خيانت در جنگ ، خدعه با خدا ، سستى در عبادت ، رياكارى و كم به ياد خدا بودن ، موجب گمراهى و محروميت دايمى از هدايت الهى است .
و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا
از مصاديق مورد نظر براى (من يضلل)، كسانى هستند كه در آيات قبل (از 138 تا 143) خصلتهاى آنان بر شمرده شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 53 - 13
13 _ برقرارى پيوند هاى دوستى با كافران از سوى اهل ايمان ، تباه كننده اعمال نيك آنان
حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 54 - 10،15
10 _ محروميت مسلمانان از محبت خداوند ، در صورت ايجاد روابط دوستانه با كافران
من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتى اللّه بقوم يحبهم
15 _
دوستى با كافران ( يهود ، نصارا و . . . ) ، موجب فروتنى در مقابل آنان و گردنفرازى در مقابل اهل ايمان
من يرتد منكم عن دينه . .. اذلة على المؤمنين اعزة على الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 80 - 14،17
14 _ پذيرش ولايت كافران و دوستى با آنان ، موجب غضب خداوند بر بنى اسرائيل
ترى كثيراً منهم يتولون . .. لبئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط اللّه عليهم
17 _ غضب الهى و عذاب هميشگى ، دستاور پذيرش ولايت كافران و دوستى با آنان
يتولون الذين كفروا لبئس . .. ان سخط اللّه عليهم و فى العذاب هم خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 23 - 5
5 _ مسلمانانى كه با كفار و دشمنان اسلام پيوند دوستى و موالات مى بندند ، مردمانى ستم پيشه اند .
إن استحبوا الكفر على الإيمن و من يتولهم منكم فأولئك هم الظلمون
آثار ذكر دشمنى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 2 - 4
4 - توجه مسلمانان به عمق دشمنى ها و تعارض هاى جبهه كفر با اسلام ، مانع برقرارى روابط دوستانه با آنان
تسرّون إليهم بالمودّة . .. إن يثقفوكم يكونوا لكم أعداء
از بيان دشمنى كافران با مؤمنان _ در پى خبر دادن از رابطه دوستى باكافران _ استفاده مى شود كه توجه به اين امر بازدارنده مسلمانان از ارتباط با آنان است.
آثار ذكر فرجام كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف
- 18 - 29 - 13
13- توجه به فرجام مؤمنان و كافران ، نقشى تعيين كننده در گرايش انسان به ايمان يا كفر دارد .
فمن شاء فليؤمن و من شاء فليكفر إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 35 - 2
2- توجه به نافرجامى خط كفر ، مقتضى مصمم بودن مؤمنان در نبرد با كافران بدون هيچ سستى و سازش
فلن يغفر اللّه لهم . فلاتهنوا و تدعوا إلى السلم
{فا} در {فلاتهنوا} ترتّب و تفريع را مى رساند و از ترتّب اين آيه بر مفاد آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 55 - 6
6 - توجه به فرجام بسيار متفاوت مؤمنان و كافران ، زمينه ساز گرايش انسان به ايمان
إنّ المجرمين فى ضل_ل و سعر . .. إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نهر . فى مقعد صدق عند مل
آثار ذكر كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 35 - 5
5- توجه به كيفر حتمى كافران در قيامت ، زمينه ساز صبر و شكيبايى رهبران الهى در برابر عنادورزى هاى مخالفان
يعرض الذين كفروا على النار . .. فاصبر كما صبر أولواالعزم من الرسل
{فاء} در {فاصبر}، تفريع را افاده مى كند و ارتباط اين آيه با آيه قبل، صبر را فرع و نتيجه توجه به عذاب كافران قرار داده است.
آثار ذكر هلاكت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 55 - 16
16- توجه
به تاريخ هلاكت بار كفرپيشگان و سنت هاى جارى الهى ، زمينه ساز ايمان به رهنمود هاى الهى و پوزش از لغزش ها است .
و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و يستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 27 - 3
3- تذكر به هلاكت اقوامى كافر در اطراف مكه ، هشدارى به مكيان حق ناپذير
و لقد أهلكنا ما حولكم من القرى
مخاطب {كم} مشركان مكه اند.
آثار رشد اقتصادى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 77 - 3
3- وضعيت بهتر اقتصادى و معيشتى كافران عصر بعثت ، زمينه ساز گرايش عده اى از مردم به كفر بود .
كفر بأي_تنا و قال لأُتينّ مالاً
بينش مطرح شده در اين آيه، از انديشه اى سرچشمه مى گيرد كه در آيات پيشين با جمله {قال الذين كفروا. .. أىّ الفريقين خير مقاماً} به آن اشاره شده بود.
آثار رفاه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 64 - 3
3 - رفاه و برخوردارى كافران ، سبب ساز هلاكت و نگون بختى آنان است ، نه نشان سعادت و نيكبختى .
أيحسبون . .. نسارع لهم فى الخيرت ... حتّى اذا أخذنا مترفيهم بالعذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 33 - 1
1 - گرايش تمامى انسان ها به كفر ، در صورت برخوردارى همه كافران از رفاه و نعمت
و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة لجعلنا . .. سقفًا
من فضّة
مراد از {اُمّة واحدة} ممكن است كافر شدن تمام انسان ها باشد.
آثار سازش با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 26 - 1،2
1- همدلى و سازش نهانى با كافران ، دليل ارتداد بيماردلان منافق
إنّ الذين ارتدّوا . .. ذلك بأنّهم قالوا للذين ... سنطيعكم فى بعض الأمر
برداشت بالا بنابراين نكته است كه {ذلك} اشاره به ارتداد باشد _ كه از آيه قبل (إنّ الذين ارتدّوا) استفاده مى شود _ و با توجه به اين كه مراد از {الذين كرهوا. ..} كافران معانداند.
2- سازش با كافران و همكارى با آنان عليه دين ، مايه ارتداد است .
إنّ الذين ارتدّوا . .. ذلك بأنّهم قالوا ... سنطيعكم فى بعض الأمر
آثار سخنان باطل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 39 - 3
3 - گفتار نارواى كافران عليه دين ، مايه رنج و اذيت پيامبر ( ص )
فاصبر على ما يقولون
آثار سرمستى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 75 - 1
1 - شادمانى ناحق و سر مستى گسترده در جامعه از سوى كافران و مشركان ، سبب گرفتار شدن آنان به انواع عذاب ها در قيامت
ذلكم بما كنتم تفرحون فى الأرض بغير الحقّ و بما كنتم تمرحون
{با} در {بما كنتم} براى سببيت است. {فرح} (مصدر {تفرحون}) به معناى سرور و شادمانى است و {مرح} (مصدر {تمرحون}) به معناى سرور و شادمانى افراطى و بيش از حد است آن گونه كه سبب غرور و سر مستى مى گردد. گفتنى
است در اين برداشت ، مشار اليه {ذلكم} عذاب هاى ياد شده در آيات پيشين، دانسته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 8 - 6
6 - سرخوشى و هواپرستى كافران در دنيا ، درپى دارنده دشوارى هاى ديرپاى قيامت
و اتّبعوا أهواءهم . .. يقول الك_فرون ه_ذا يوم عسر
{عسر} (صفت مشبهه) دال بر ثبات و دوام وصف است.
آثار سطحى نگرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 7 - 7
7 - استهزا و ريشخند كردن مسأله معاد از سوى كافران ، معلول سطحى نگرى آنان به مظاهر با ارزش حيات
أنب_ؤا ما كانوا به يستهزءون . أَوَلم يرواإلى الأرض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 9 - 1
1 - آگاهى اندك و سطحى كافران از قرآن ، دستمايه آنان براى تمسخر آيات الهى
و إذا علم من ءاي_تنا شي_ًا اتّخذها هزوًا
كلمه {شيئاً}، اندك و ناچيز بودن اطلاعات كافران را افاده مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 44 - 2
2 - سطحى نگرى و توجيه گرى كافران ، نسبت به آيات هشداردهنده الهى ، مانع عبرت آموزى آنان است .
و إن يروا كسفًا من السّماء ساقطًا يقولوا سحاب مركوم
از اين كه كافران، با وجود مشاهده نشانه هاى عينى عذاب، آن را پديده اى طبيعى و بى خطر مى انگارند; استفاده مى شود كه حتى نماياندن نمودهاى اعجازى، مايه عبرت آنان نخواهد بود.
آثار سلطه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
7 - توبه - 9 - 8 - 6
6 _ دشمنان اسلام و كافران حق ستيز در صورت تسلط بر مسلمانان هرگز بر پيمان و پيوند دوستى و خويشاوندى پايبند نخواهند بود .
كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة
آثار شبهه افكنى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 9 - 3
3 - تأثيرپذيرى مردمان كم عقل و ضعيف الرأى ، از سخنان انكارآميز كافران مكه عليه موضوع رستاخيز و روز جزا
إنّكم لفى قول مختلف . يؤفك عنه من أُفك
ضمير در {عنه} مى تواند به {قول مختلف} بازگردد. در اين صورت {عن} تعليليه بوده و جمله {يؤفك...} صفت براى {قول} مى باشد; يعنى، {يؤفك بسببه...}.
آثار شكست كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 40 - 3
3 - شكست كافران و مشركان در پيكار با اسلام و مسلمانان ، جلوه عذاب الهى
من يأتيه عذاب يخزيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 4 - 6،19
6- اسيركردن نيرو هاى دشمن در ميدان جنگ ، امرى مجاز پس از متلاشى كردن سپاه كفر و زمين گير ساختن آنان
حتّى إذا أثخنتموهم فشدّوا الوثاق
19- امت اسلامى ، موظّف به نبرد بى امان با جبهه كفر تا فرونشاندن شعله هاى شرارت آنان
فشدّوا الوثاق . .. حتّى تضع الحرب أوزارها
خطاب آيه، مى تواند به امت اسلامى در همه زمان ها باشد; يعنى، هرگاه جبهه كفر با اسلام به ستيز برخاست، مسلمانان موظف اند تا مرحله خلع سلاح جبهه كفر به مبارزه ادامه دهند.
اين مطلب از ملاك هايى كه آيه به دست داده است (أثخنتموهم ... تضع الحرب) استفاده مى شود.
آثار شنوايى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 38 - 8
8- شنوايى و بينايى كافران در قيامت ، موجب نجات آنان نمى گردد .
أسمع بهم و أبصر يوم يأتوننا ل_كن الظ_لمون اليوم فى ضل_ل مبين
{ال} در {اليوم} چنانچه عهد ذكرى باشد، مراد روز قيامت است كه در {يوم يأتوننا} مطرح شده است و {ل_كن} استدراك از توهم نجات است كه جمله {أسمع بهم و أبصر} آن را پديد آورده است.
آثار طغيانگرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 53 - 2
2 - روحيه طغيان و سركشى ، ريشه اصلى مواضع همگون كافران عليه پيامبران
أتواصوا به بل هم قوم طاغون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 32 - 4
4 - طغيان و سركشى ، عامل اصلى رويارويى كافران عليه پيامبر ( ص ) و آرزوى خاموشى پيام وحى
نتربّص به ريب المنون . .. أم هم قوم طاغون
آثار ظلم كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 44 - 3
3 _ حق ستيزى و هدايت ناپذيرى كافران ، پيامد ظلمى است كه آنان بر خودشان كرده اند .
و منهم من يستمعون إليك . .. و منهم من ينظر إليك ... و لكن الناس أنفسهم يظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 16 - 7
7 - عذاب
دوزخ ، ستمى از سوى كافران به خويش و نه از جانب خداوند
إنّما تجزون ما كنتم تعملون
آثار عبرت ناپذيرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 10 - 1
1- توبيخ كافران از سوى خداوند ، به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت شوم كافران گذشته تاريخ
أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم
آثار عجب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 8 - 11
11 - خودپسندى و زيبا ديدن رفتار زشت خويش ، جلوه گمراهى كافران
أفمن زيّن له سوء عمله . .. فإنّ اللّه يضلّ من يشاء و يهدى من يشاء
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {فإنّ اللّه يضلّ. ..} در مقام تعليل براى {أفمن زيّن...} است; يعنى، از آن جايى كه آنان رفتار زشت خود را زيبا مى ديدند و به خود پسندى گرفتار آمدند; خداوند هر كسى را كه بخواهد _ مانند اين دسته _ گمراه خواهد ساخت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 52 - 4
4 - غرور و خودخواهى كافران ، عامل مخالفت آنان با قرآن و پيامبر ( ص )
بل يريد كلّ امرىء منهم أن يوتى صحفًا منشّرة
آثار عدم تعقل در فرجام كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 10 - 11
11- ناخشنودى از دين و پيام هاى الهى ، معلول نينديشيدن به عاقبت كفر و كافران *
كرهوا ما أنزل اللّه . .. أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا
از
ارتباط {أفلم يسيروا} با {كرهوا ماأنزل اللّه}، مى توان استفاده كرد كه اگر كافران عصر بعثت به فرجام شوم پيشينيان كافر مى انديشيدند، اين چنين از پيام هاى دين، گريزان و ناخشنود نبودند.
آثار عدم تعقل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 10 - 2
2 - گوش دل نسپردن به سخنان پيامبران و تعقّل نكردن درباره آنها ، عامل دوزخى شدن كافران
و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل ما كنّا فى أصح_ب السعير
آثار عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 41 - 5
5 - تبديل شدن كافران حق ستيز به موجوداتى بى جان _ همچون خس و خاشاك _ در پى نزول عذاب
فجعلن_هم غثاءً
{جعل} (مصدر {جعلنا}) در جمله بالا، به معناى گردانيدن و تغيير دادن از صورتى يا حالتى، به صورت يا حالت ديگر است. {غثاء} نيز به خس و خاشاك روى آب گفته مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 64 - 4
4 - فرياد و ضجه رفاهمندان كافر ، به هنگام لمس عذاب الهى
حتّى إذا أخذنا مترفيهم بالعذاب إذا هم يجئرون
ضمير {هم} در جمله {إذا هم يجئرون}، مى تواند به {مترفين} بازگردد. در اين صورت معناى {إذا هم يجئرون} چنين مى شود: {مترفان به هنگام لمس عذاب الهى، فرياد و ضجه سر مى دهند}. هم چنين مى تواند به غفلت زدگان كافر بازگردد. در اين صورت معناى جمله فوق چنين مى شود: {كافران (پيروان مترفين) وقتى جلوداران خود را گرفتار عذاب ديدند، فرياد استغاثه سرمى
دهند}. برداشت فوق، بر پايه احتمال اول است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 47 - 7
7 - كافران و حق ستيزان ، تنها به هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى متنبه شده و به ارزش تعاليم پيامبران پى مى برند .
أن تصيبهم مصيبة . .. فيقولوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً
آثار عصيان كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 2 - 3
3 - خوى سركشى و حق ناپذيرى كافران در آغاز بعثت ، مانع پذيرش اسلام از سوى آنان گرديد .
و القرءان ذى الذكر . بل الذين كفروا فى عزّة و شقاق
{بل} در {بل الذين. ..} براى اضراب انتقالى است; بدين معنا كه خداوند پس از آن كه خاصيت بيدارگرى و ذكر بودن قرآن را مطرح فرمود، به پاسخ اين سؤال پرداخت كه: چرا كافران چنين كتاب آگاهى بخش را نپذيرفتند؟ در جواب مى فرمايد: نپذيرفتن آنان به دليل وجود روح سركشى و حق ناپذيرى در آنها است.
آثار عقيده باطل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 3 - 1
1- ناكامى و پوجى اعمال كافران بازتاب طبيعى باطل گرايى آنان
الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم ... ذلك بأنّ الذين كفروا اتّبعواالب_طل
{ذالك} اشاره به فرجام پوچ و اعمال بى ثمر كافران است (أضلّ أعمالهم).
آثار عمل صالح كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 39 - 11
11 - كافران ، در روز رستاخيز به جاى نيل به ثمره اعمال نيك
خويش ، با خدا و كيفر او مواجه خواهند شد .
و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة . .. حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا و وجد اللّه ع
آثار عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 209 - 6
6 - هلاك و عذاب كافران ، نتيجه عملكرد خود ايشان
و ما أهلكنا من قرية . .. و ما كنّا ظ_لمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 47 - 6
6 - مصيبت ها و رنج هاى كافران ، پى آمد عملكرد خود آنان
و لولا أن تصيبهم مصيبة بما قدّمت أيديهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 27 - 7
7 - مجازات و عقوبت كفرپيشگان ، بازتاب و تجسم عملكرد بد خود آنان است .
و لنجزينّهم أسوأ الذى كانوا يعملون
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {أسوء الذى. ..} خود جزا و كيفر باشد.
آثار عمل ناپسند كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 16 - 6
6 - آتش دوزخ ، تجسّم و عينيت اعمال نارواى خود كافران براى ايشان *
إنّما تجزون ما كنتم تعملون
تعبير {تجزون ما} _ به جاى {تجزون بما} _ بيانگر اين معنا است كه خود عمل، جزا واقع مى شود و اين در صورتى است كه عمل ناروا تجسّم پيدا كند.
آثار غفلت از هلاكت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 8
8 - تعجيل كافران در نزول عذاب ،
ناشى از بى توجهى آنان به نابودى ياران گذشته خويش
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم فلايستعجلون
از {فلايستعجلون} استفاده مى شود كه كافران، ناباورانه تقاضاى عذاب مى كردند و آنها اگر آنان به راستى در سرنوشت ياران گذشته خويش تأمل مى كردند، هرگز چنين ناباورانه مجازات الهى را به استهزا نمى گرفتند.
آثار غفلت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 63 - 5
5 - غفلت از نظام ثبت و حسابرسى دقيق اعمال و كيفر و پاداش اخروى ، عامل بيگانگى كافران با اعمال نيك و آلودگى آنان به كردار هاى بد و ناشايست
بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا . .. هم لها ع_ملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 8
8 - تعجيل كافران در نزول عذاب ، ناشى از بى توجهى آنان به نابودى ياران گذشته خويش
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم فلايستعجلون
از {فلايستعجلون} استفاده مى شود كه كافران، ناباورانه تقاضاى عذاب مى كردند و آنها اگر آنان به راستى در سرنوشت ياران گذشته خويش تأمل مى كردند، هرگز چنين ناباورانه مجازات الهى را به استهزا نمى گرفتند.
آثار غفلت كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 26 - 7
7 - تكذيب رسالت پيامبر اسلام از جانب كافران ، برخاسته از ناآگاهى و غفلت آنان ، از سرنوشت شوم تكذيب كنندگان بود .
فأذاقهم اللّه الخزى . .. لو كانوا يعلمون
آثار قاطعيت با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح -
48 - 29 - 20
20- صلابت در برابر كافران ، مهرورزى با مؤمنان و استمرار بر عبادت ، زمينه برخوردارى جامعه اسلامى از فضل و رضاى الهى
أشدّاء . .. رحماء ... ركّعًا سجّدًا يبتغون
مى توان گفت: {يبتغون. ..} نتيجه و حاصل سه برنامه مؤمنان (1_ أشدّاء، 2_ رحماء، 3_ ركعّاً سجّداً) است.
آثار قبول ولايت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 80 - 14
14 _ پذيرش ولايت كافران و دوستى با آنان ، موجب غضب خداوند بر بنى اسرائيل
ترى كثيراً منهم يتولون . .. لبئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط اللّه عليهم
آثار قدرت طلبى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 21 - 11
11 - مخالفت كافران و مشركان صدر اسلام با پيامبر ( ص ) ، برخاسته از فريفتگى آنان به اقتدار خويش بود .
كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض فأخذهم اللّه بذنوبهم
نكوهش شدن مخالفان پيامبر اسلام(ص) بر عبرت نگرفتن آنان از زوال قدرت ها و تمدن هاى گذشته، بيانگر اين نكته است كه سرپيچى آنان از پذيرش اسلام، برخاسته از دلخوشى آنها به امكانات و اقتدار نسبى خود بوده است.
آثار قدرت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 4 - 8
8 - مؤمنان مجاهد ، در معرض قرار گرفتن در موضع انفعالى و متأثر شدن در برابر قدرت و مكنت بسيار دشمنان و كافران مخالف
فلايغررك تقلّبهم فى البل_د
برداشت ياد شده از هشدار خداوند، به دست مى آيد.
آثار كثرت كافران صدراسلام
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 14 - 4
4 - ثروت و جمعيت بسيار كافران در صدر اسلام ، عامل تكذيب دين و مانع آنان از پذيرش ايمان
أن كان ذا مال و بنين
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {أن كان ذا. ..} متعلق به فعل محذوفى (مانند {كذّب}) باشد كه جمله شرطيه {إذا تتلى...} _ در آيه بعد _ بر آن دلالت دارد. تقدير آن چنين است: {لكونه ذا مال و بنين كذّب بآياتنا...}.
آثار كفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 33 - 1
1 - ايمان نياوردن كافران صاحب زر و زور ( اصحاب الشمال ) به خداى بزرگ ، سبب عذاب شدن آنان در قيامت
إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم
آيه شريفه، در مقام تعليل عذاب كافران داراى زروزور است كه در آيات پيشين از آنان ياد شده است.
آثار كوردلى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 66 - 6
6 - كور باطنى ، ريشه ترديد ها و حيرت كافران در مورد قيامت و مسائل آن
بل هم فى شكّ منها بل هم منها عمون
{عمون} نظر به چشم ظاهر ندارد; بلكه عدم بينش و بصيرت كافران را مى رساند كه در نتيجه آن، آنها گرفتار شك و ترديد و حيرت و سرگردانى اند.
آثار كيفر اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 35 - 2
2 - تماشاى كيفر هاى كافران در قيامت ، براى مؤمنان لذت بخش است
.
على الأرائك ينظرون
آثار كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 11 - 2
2 _ مجازات كفار و منكران قيامت ( از ميان برداشتن ايشان ) منجر به انقراض نسل بشر خواهد شد .
و لو يعجل اللّه للناس الشر . .. لقضى إليهم أجلهم
{ال} در {الناس} ال جنسيه و مفيد استغراق است; يعنى، اگر سنت الهى درباره جوامع بشرى اين بود كه هر انسان كفرپيشه را در دنيا بى درنگ مجازات كند، هر آينه تا كنون زمين از وجود انسان تهى شده و نسل بشر منقرض گشته بود. در حالى كه اين با فلسفه آفرينش انسان (و لكم فى الأرض مستقر و متاع إلى حين. بقره / 36) ناسازگار است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 6
6 - وعده رويارويى قهرآميز و سريع خداوند با كافران و گرفتار ساختن آنان در قبضه قدرت خود ، مايه آرامش و تسلاّى خاطر پيامبر ( ص ) و مؤمنان
إنّ بطش ربّك لشديد
خطاب به پيامبر(ص)، به هنگام بيان مؤاخذه كافران، بيانگر تأثير مثبت اين خبر در روحيه آن حضرت و پيروان ايشان است.
آثار گرايش به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 75 - 12
12- تمايل به كافران ، مايه تنها ماندن انسان و محروم شدن از نصرت خداوند
تركن إليهم شيئًا قليلاً. إذًا لأذقن_ك ... ثمّ لاتجد لك علينا نصيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 26 - 3
3- تسلط شيطان بر روح
منافقان ، معلول گرايش آنان به كافران و اظهار همدلى با ايشان
الشيط_ن سوّل لهم . .. ذلك بأنّهم قالوا... سنطيعكم
{ذلك} مى تواند اشاره به تسلّط شيطان باشد كه از آيه قبل (الشيطان سوّل لهم) استفاده مى شود و تعبير {بأنّهم. ..} در مقام تعليل است.
آثار گمراهى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 83 - 8
8- گرفتارى كافران به وسوسه ها و تحريكات شيطانى ، نمودى از { استدراج } و رهاشدن آنان در كفر و گمراهى است .
الرحمن مدًّا . .. ألم تر أنّا أرسلنا الشي_طين
اين آيه با آيه {من كان فى الضلالة فليمدد له الرحمن مدّاً} _ كه بيانگر سنت {امهال} بود _ در ارتباط است و بيانگر نمونه و گواه ديگرى بر جريان سنت {فليمدد. .. مدّاً} است كه همان {امهال} و {استدراج} مى باشد.
آثار گناهكارى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 14 - 6
6 - مداومت كافران بر تكذيب ، طغيان و گناه ، مايه چركين شدن قلب و مسدود شدن راه هاى شناخت بر آنان است .
بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون
مراد از {ما كانوا يكسبون}، همان امورى است كه آيات پيشين درباره كافران برشمرده است.
آثار لجاجت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 73 - 2
2 - كافران لجوج انذار شده از سوى رسولان الهى ، به سرنوشت شومى دچار شدند .
فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين
توصيه خداوند به نگريستن در سرنوشت كافرانِ لجوجِ انذار شده از سوى پيامبران، گوياى اين
حقيقت است كه سرنوشت آنان، چنان شوم بوده كه مى تواند مايه درس آموزى و شايسته دقت و مطالعه باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 33 - 3
3 - لجاجت و پافشارى بر كفر ، ريشه مبارزه كافران عليه قرآن
أم يقولون تقوّله بل لايؤمنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 36 - 4
4 - لجاجت و عناد ، مانع درس آموزى كافران از آفرينش هستى
أم خلقوا السم_وت و الأرض بل لايوقنون
عبارت {بل لايوقنون} بيانگر اين نكته است كه موضع گيرى ناباورانه كافران درباره قرآن و پيامبر(ص) برخاسته از يقين علمى آنان نيست; بلكه صرفاً از روى ستيزه جويى و لجبازى مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 25 - 7
7 - پرسش بهانه جويانه كافران ، درباره زمان برپايى قيامت ، ناشى از خوى لجاجت ، استكبارى و حق گريزى آنان بوده است .
بل لجّوا فى عتوّ و نفور . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 14 - 6
6 - مداومت كافران بر تكذيب ، طغيان و گناه ، مايه چركين شدن قلب و مسدود شدن راه هاى شناخت بر آنان است .
بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون
مراد از {ما كانوا يكسبون}، همان امورى است كه آيات پيشين درباره كافران برشمرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 19 - 4
4 - اصرار
كافران بر تكذيب تهديد هاى الهى ، مانع عبرت گيرى آنان از فرجام هلاكت بار پيشينيان
هل أتيك . .. بل الذين كفروا فى تكذيب
آثار لجاجت كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 7 - 3
3 - تصميم لجوجانه بيشتر كافران و مشركان صدراسلام بر ايمان نياوردن ، سبب مقرر شدن عذاب الهى بر آنان بود .
لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون
برداشت ياد شده مبتنى بر اين مطلب است كه {فاء} در {فهم لايؤمنون} تعليليه است و جمله براى بيان علتِ مضمونِ جمله {لقد حقّ القول على أكثرهم} مى باشد; يعنى، چون دانسته شد آنان ايمان نمى آورند، عذاب بر آنان مقرر شد.
آثار مرگ كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 99 - 1
1 - لحظه مرگ ، لحظه پايان يافتن شرارت ها و حق ستيزى هاى كافران و ستمگران
حتّى إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون
{حتى} براى بيان غايت شرارت ها و ستمگرى هاى كافران است.
آثار مسخ كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 67 - 1
1 - توانايى خداوند بر مسخ كردن كافران ، به گونه اى كه آنان آن چنان زمين گير شوند كه از برخاستن از جاى خود و حركت به پيش و عقب ناتوان شوند .
و لو نشاء لمسخن_هم على مكانتهم فما استط_عوا مضيًّا و لايرجعون
آثار مكر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 10 - 14
14 - مكر ها و توطئه هاى
سوء كافران ، موجب عذاب شديد آنان است .
و الذين يمكرون السيئات لهم عذاب شديد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 42 - 1،4
1 - اتهام هاى كافران ، عليه دين و پيامبر ( ص ) ناشى از مكر و حليه آنان
أم تريدون كيدًا
4 - مكر و توطئه كافران عليه دين و پيامبر ( ص ) ، شكست پذير و گريبانگير خود آنان
فالذين كفروا هم المكيدون
آثار موضعگيرى عليه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 217 - 2
2 - موضع گيرى پيامبر ( ص ) در قبال كفرورزى و عصيان خويشاوندان ، داراى پى آمد هاى دشوار و نگران كننده
و أنذر عشيرتك . .. فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ... و توكّل على العزيزالرحيم
دستور {توكّل على اللّه} پس از {فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون} بيانگر مطلب ياد شده است.
آثار نعمتهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 33 - 1
1 - گرايش تمامى انسان ها به كفر ، در صورت برخوردارى همه كافران از رفاه و نعمت
و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة لجعلنا . .. سقفًا من فضّة
مراد از {اُمّة واحدة} ممكن است كافر شدن تمام انسان ها باشد.
آثار ولايت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 139 - 1،3
1 _ مدعيان ايمان ، در صورت پذيرش سرپرستى و دوستى كافران ، در زمره اهل نفاقند .
بشّر المنفقين بأنّ لهم عذاباً أليماً. الذين يتّخذون الكفرين أولياء
{أولياء} جمع {ولى} مى
تواند به معناى دوست و يا سرپرست باشد. گفتنى است كه در برداشت فوق، {الذين}، وصف براى منافقان گرفته شده است.
3 _ پذيرش دوستى و سرپرستى كفار ، در پى دارنده عذابى دردناك
بشّر المنفقين بأنّ لهم عذاباً أليماً. الذين يتّخذون الكفرين أولياء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 143 - 10
10 _ پذيرش دوستى و سرپرستى كفار ، خيانت در جنگ ، خدعه با خدا ، سستى در عبادت ، رياكارى و كم به ياد خدا بودن ، موجب گمراهى و محروميت دايمى از هدايت الهى است .
و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا
از مصاديق مورد نظر براى (من يضلل)، كسانى هستند كه در آيات قبل (از 138 تا 143) خصلتهاى آنان بر شمرده شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 51 - 11،16
11 _ مؤمنان پذيراى ولايت و سرپرستى يهود و نصارا ، از زمره كافران و خارج از صف مؤمنان راستين
و من يتولهم منكم فانه منهم
16 _ مسلمانانِ پذيراى ولايت يهود و نصارا ، گمراه و از زمره ستمگرانند .
و من يتولهم منكم فانه منهم إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 56 - 8
8 _ ناكامى و شكست ، سرنوشت حتمى پذيرندگان ولايت يهود ، نصارا و ديگر كافران
و من يتول اللّه و رسوله و الذين ءامنوا فان حزب اللّه هم الغلبون
حصر در جمله {فان حزب اللّه . ..} مى تواند ناظر به پندار غلط كسانى باشد كه براى مصون ماندن از شكست
احتمالى مسلمانان (نخشى ان تصيبنا دائرة) در صدد ايجاد روابط دوستى و ولايى با كافران بودند.
آثار هدايت ناپذيرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 11 - 10
10- حق ناپذيرى و هدايت گريزى كافران ، منتهى به دروغ شمردن پيام راستين وحى
و إذ لم يهتدوا به فسيقولون ه_ذا إفك قديم
{فاء} در {فسيقولون}، بيانگر ترتّب و نتيجه است; يعنى، اتهام آنان به قرآن، نتيجه حق ناپذيرى و هدايت گريزى آنان است.
آثار هلاكت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 36 - 2
2 - فرجام هلاكت بار امت هاى كفرپيشه تاريخ ، به رغم شوكت مندى آنان ، هشدارى به همه ملت هاى حق ستيز
و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا
آثار همكارى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 27 - 13
13- ضربات شكنجه بر صورت و پشت منافقان ، بازتاب روى آورى به كافران و اعراض از اهل ايمان *
قالوا . .. سنطيعكم ... يضربون وجوههم و أدب_رهم
ضمير {هم} احتمالاً به منافقانى بازمى گردد كه در آيه قبل، روى آورى پنهانى آنان به كافران مطرح شده است. با توجه به اين نكته، احتمال مى رود كه وجود شكنجه براى آنان از دو سو، از آن جهت باشد كه اولاً رو به كفر كرده و ثانياً پشت به ايمان و مؤمنان كرده اند.
آثار همنشينى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 56 - 5،7
5 - تأثير
سوء هم نشينى با كافران و بَدان ، تا آستانه هلاكت و سقوط كامل
قال تاللّه إن كدتّ لتردين
7 - رهايى از آثار سوء هم نشينى با كافران و بدكاران و حفظ عقايد دينى با داشتن ارتباط با آنان ، امرى مشكل ولى ممكن است .
قال تاللّه إن كدتّ لتردين
هم نشينى با كافران، انسان را تا آستانه هلاكت مى برد; ولى در عين حال عده اى از مردم خود را از آثار هلاكت بار آن نجات مى هند و در نتيجه تهشتى مى شوند. از اين مطلب مى توان استفاده كرد كه رهايى از مشكل هم نشينى با كافران و بدكاران هر چند مشكل است; ولى محال نيست و امرى ممكن مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 57 - 1
1 - بهشتيان ، رهايى خود از پيامد هاى هلاكت بار هم نشينى با كافران دوزخى را ، مديون لطف خدا و به توفيق او مى دانند .
و لولا نعمة ربّى لكنت من المحضرين
آثار هواپرستى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 3 - 1
1 - تكذيب آيات الهى و معجزات پيامبر ( ص ) از سوى كافران ، معلول هواپرستى آنان
و كذّبوا و اتّبعوا أهواءهم
آمدن عبارت {و اتّبعوا أهواءهم} _ پس از {كذّبوا}، اين نكته را مى رساند كه خواهش هاى نفسانى كافران، بازدارنده ايشان از تصديق به آيات و معجزات مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 8 - 6
6 - سرخوشى و هواپرستى كافران در دنيا
، درپى دارنده دشوارى هاى ديرپاى قيامت
و اتّبعوا أهواءهم . .. يقول الك_فرون ه_ذا يوم عسر
{عسر} (صفت مشبهه) دال بر ثبات و دوام وصف است.
آثار هواپرستى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 50 - 3
3 - اتهام بى دليل سحر به قرآن و تورات از سوى كافران صدراسلام ، برخاسته از هواپرستى آنان بود .
قالوا سحران تظ_هرا . .. فاعلم أنّما يتّبعون أهواءهم
آخرت فروشى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 3 - 1
1- كافران ، زندگى دنيوى را محبوب خود دانسته و آن را به جاى حيات اخروى برمى گزينند .
ويل للك_فرين من عذاب شديد . الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة
برداشت فوق بنابراين اساس است كه {الذين يستحبّون الحياة . ..} جمله وصفى براى {للكافرين} باشد.
آخرين مهلت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 84 - 9
9- برانگيخته شدن شاهدان در قيامت ، پايان فرصت كافران براى دفاع از خويش است . *
و يوم نبعث من كلّ أُمّة شهيدًا ثمّ لايؤذن للذين كفروا
واژه {ثمّ} كه براى ترتيب است، ممكن است بدين نكته اشاره داشته باشد كه پس از اقامه شهود _ و نه قبل از آن _ ديگر كافران رخصت نمى يابند.
آرزوهاى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 27 - 1
1 - كافران دوزخى در قيامت ، از زنده شدن مجدد خود به شدت ناخرسند بوده و آرزوى مرگ مى كنند .
ي_ليتها كانت
القاضية
مرجع ضمير {ياليتها} امرى مقدر است كه از سياق آيه شريفه به دست مى آيد(مانند {الموتة}). {قاضية} نيز به معناى {قاطعة} است. بر اين اساس معنا و پيام آيه چنين مى شود: اى كاش مرگ نخستين پايان بخش حياتم مى بود و ديگر بار زنده نمى شدم!
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 40 - 15،17
15 - آفريده شدن به صورت خاك و محروميت از شعور و تكليف از آغاز پيدايش ، آرزوى كافران در قيامت
و يقول الكافر ي_ليتنى كنت تربًا
17 - كافران در قيامت ، حيات اخروى را سرآغاز سختى ها ديده و باقى ماندن به صورت خاك را آرزو خواهند كرد .
ي_ليتنى كنت تربًا
آرزوى خاك بودن، ممكن است به اين معنا باشد كه كاش دوباره زنده نشده بودم و به همان حالت پس از مرگ _ كه خاك شده بودم _ باقى مى ماندم.
آرزوهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 58 - 1،2
1 - آرزوى كافران و گنه كاران ، هنگام مشاهده عذاب الهى ، به بازگشت دوباره به دنيا
أو تقول حين ترى العذاب لو أنّ لى كرّة
{لو} در آيه شريفه، براى تمنّى است.
2 - احسان ( نيك كردارى و نيكى كردن به ديگران ) ، هدف و فلسفه درخواست كافران از بازگشت دوباره به زندگى دنيايى
لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين
{إحسان} هم شامل نيكى به خود مى باشد و هم نيكى به ديگران (لسان العرب ). اين واژه در آيه شريفه ممكن است به هر دو معنا باشد.
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 29 - 39
39-كافران ، آرزومند ضعف و وابستگى امت اسلامى و نگران از قدرت و استقلال آنان
كزرع أخرج . .. ليغيظ بهم الكفّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 30 - 3
3 - كافران ، آرزومند مرگ پيامبر ( ص ) يا حادثه اى ناگوار كه آن حضرت را زمين گير كرده و از دعوت باز دارد .
أم يقولون . .. نتربّص به ريب المنون
{تربّص} (مصدر {نتربص}) به معناى انتظار كشيدن و {ريب} به معناى حادثه است. {منون} در معناى روزگار و مرگ بد، به كار مى رود. بنابراين {ريب المنون} يا به معناى حوادث روزگار است و يا به معناى حادثه مرگ.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 2 - 9
9 - آرزو و هدف نهايى كافران ، به كفر و ارتداد كشاندن مؤمنان است .
ودّوا لو تكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 51 - 3
3 - كافران ، در آرزوى نابودى و شكست پيامبر ( ص ) به سر مى بردند .
الذين كفروا ليزلقونك بأبص_رهم لمّا سمعوا الذكر
آرزوى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 27 - 2
2 _ كافران به هنگام روبرو شدن با آتش دوزخ در آرزوى بازگشت به دنيا، تكذيب نكردن آيات پروردگار و قرار گرفتن در زمره مؤمنان هستند.
فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 2 - 7
7- { عن عبدالله بن عطاء المكى قال : سألت أباجعفر ( ع ) عن قول الله : { ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين } قال : ينادى مناد يوم القيامة يسمع الخلائق : انه لايدخل الجنة إلاّ مسلم ثمَّ يودّ سائر الخلق أنهم كانوا مسلمين ;
عبدالله عطاء مكى گويد:از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {ربمايودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين }سؤال كردم، حضرت فرمود: منادى در روز قيامت به گونه اى كه همه خلايق بشنوند ندا مى كند: همانا داخل بهشت نمى شود مگر مسلمان، آن جاست كه ساير خلق آرزو مى كنند كه اى كاش مسلمان مى بودند}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 10 - 1
1 - كافران در روز قيامت ، در آرزوى گريختن از صحنه محشر خواهند بود .
يقول الإنس_ن يومئذ أين المفرّ
{مفرّ} (مصدر ميمى از {فرّ}) به معناى گريختن و استفهام در {أين المفرّ} براى {تمنّى} است. مقصود از {الإنسان} _ به قرينه {أيحسب الإنسان...} _ كافران اند.
آرزوى باطل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 3 - 5
5- خوردن ، لذت بردن و برخوردار شدن از متاع ها و لذت هاى دنيوى و غوطهور شدن در آرزو هاى واهى ، هدف و مقصد اعلاى كافران است .
ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا و يلههم الأمل
آرزوى باطل كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 3 - 9
9- كافرانِ هدايت ناپذير صدراسلام
، سرگرم آرزو هاى واهى بودند .
ذرهم . .. و يلههم الأمل
آرزوى بيجاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 39 - 1
1 - ورود كافران به بهشت ، امرى ناممكن و آرزويى بى جا
أيطمع كلّ امرىء منهم أن يدخل جنّة نعيم . كلاّ
آرزوى سلب نعمت از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 40 - 9
9- آرزوى سلب نعمت از كافرانى كه بر مؤمنان فخرفروشى مى كنند ، آرزويى شايسته و مطلوب است .
فعسى ربّى أن . .. يرسل عليها حسبانًا
آرزوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 42 - 1
1 _ نيستى و نابودى ، آرزوى كافران و عصيانگران بر پيامبر ( ص ) ، در قيامت
يومئذ يودّ الذين كفروا و عصوا الرسول لو تسوّى بهم الارض
{لو} در {لو تسوّى} به معناى ليت (اى كاش) است، و جمله {لو تسوّى . .. } كنايه از هيچ و پوچ شدن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 2 - 1،2،3
1- آرزو و علاقه فراوان كافران به مسلمان بودن ، آن گاه كه فرصتِ اسلام آوردن را از دست بدهند .
ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين
مراد از {يودّ} به قرينه فعل ماضى {كانوا} مطلق دوست داشتن نيست، بلكه به معناى تمنا و آرزوست. و {ربما} در آيه به معناى تكثير استعمال شده است.
2- آرزوى عميق كافران به تسليم شدن در برابر قرآن ، به هنگام مواجهه با عذاب الهى
يا مرگ
تلك ءاي_ت الكت_ب و قرءان مبين . ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين
محتمل است كه متعلق {كفروا} قرآن باشد كه در آيه قبل آمده است و آرزوى كفار به تسليم بودن، بنابر قاعده، بايد پس از مواجهه با حادثه اى باشد كه رهايى از آن ممكن نيست و آن همانا عذاب مى باشد.
3- آرزوى كافران براى پذيرش اسلام ، بسيار كم است . *
ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه {ربما} _ همان گونه كه رايج است _ در قلّت و {يودّ} در همان معناى خودش (يحبّ) استعمال شود. آيه بعد (ذرهم يأكلوا و يتمتعوا ...) قرينه و تأييدى است بر برداشت فوق.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 99 - 6،8
6 - ندامت كافران در هنگام مرگ و تمناى آنان از خدا ، براى بازگشت به دنيا
حتّى إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون
8 - { عن الصادق ( ع ) . . . إذا مات الكافر شيّعه سبعون ألفاً من الزبانية إلى قبره و انّه ليناشد حامليه بصوت يسمعه كلّ شىء إلاّ الثقلان . . . و يقول : { رّب ارجعون لعلّى أعمل صالحاً فيما تركت { فتجيبه الزبانية كلاَّ إنّها كلمة أنت قائلها ;
از امام صادق(ع) روايت شده است : هنگامى كه كافرى مى ميرد، هفتاد هزار فرشته عذاب او را به سوى قبرش مى برند و آن كافر با صداى بلند _ كه تمام موجودات غير از انس و جن مى شنوند _ تشييع كنندگان را قسم مى دهد . ..و مى گويد: {ربّ
ارجعون لعلّى أعمل صالحاً فيما تركت}. پس فرشتگان عذاب به او جواب مى دهند: هرگز! اين كلامى است كه تو گوينده آنى}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 100 - 2،3
2 - كافران در هنگام مرگ ، آرزومند يافتن فرصتى دو باره ، براى تدارك فرصت هاى از دست رفته و جبران بدى هاى گذشته خود ، با انجام اعمال نيك
قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا فيما تركت
3 - آرزوى كافران در هنگام مرگ ، براى بازگشت به دنيا و استفاده از امكانات و اموال خود در راه خير *
قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا فيما تركت
برداشت فوق، بدان احتمال است كه مراد از {ما تركت} اموال و امكاناتى باشد كه فرد، پس از مرگ خويش بر جاى مى گذارد; نه فرصت هاى از دست رفته; چنان كه در برداشت پيشين بيان شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 39 - 4،7
4 - كافران ، در آرزو و انتظار نتيجه اعمال نيك خويش اند .
و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا
اين برداشت، از تشبيه سراب به دست مى آيد; زيرا همان گونه كه فرد تشنه در انتظار آب به سر مى برد و هر چه تلاش مى كند، جز شبه آب (سراب) چيزى نمى بيند; كافران نيز در انتظار نتيجه اعمال خود به سر مى برند; هر چند به آن نخواهند رسيد.
7 - يأس و نا اميدى كافران از دستيابى به اهداف و آرمان هاى خود
و الذين كفروا أعم_لهم
كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه جمله {يحسبه الظمأن. ..لم يجده شيئاً} مربوط به دنيا باشد; يعنى، در همين دنيا است كه كافران همچون تشنگان، به نتيجه اعمال خود و در پى نيل به اهداف خويش اند; ولى به آن دست نخواهند يافت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 28 - 3
3 - كافران ، در آرزوى مرگ پيامبر ( ص ) و مؤمنان و شكست اسلام به سر مى بردند .
قل أرءيتم إن أهلكنى اللّه و من معى
مفسران (صاحب مجمع البيان، تفسير كبير و. ..) نوشته اند: اين آيه و آيات مشابه آن (مانند آيه 30 سوره {طور} و آيه 12 سوره {فتح})، اشاره به اين حقيقت تاريخى دارد كه كافران و مشركان، پيوسته در آرزوى مرگ پيامبر(ص) و مؤمنان و در نتيجه شكست كامل اسلام، به سر مى بردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 8 - 9
9 - قدرتمندان كافر ، به چيزى جز كافر شدن مؤمنان ، رضايت نمى دهند .
أصح_ب الأُخدود . .. و ما نقموا منهم إلاّ أن يؤمنوا باللّه
آزادى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 16 - 2
2- فراهم بودن زمينه هاى حضور آزادانه كافران در مجلس پيامبر ( ص ) ، براى استماع وحى
و منهم من يستمع إليك حتّى إذا خرجوا من عندك
آغاز عذاب اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج -
85 - 13 - 4
4 - خداوند ، عذاب كافران را در جهان آخرت ، آغاز كرده و آن را تكرار خواهد كرد . *
إنّه هو يبدىء و يعيد
به قرينه آيه قبل، مصداق مورد نظر در اين آيه، آغاز و تكرار عذاب كافران است; به اين بيان كه آنچه كافران به آن تهديد شده اند، گرچه از توان جسمى آنان فراتر است; ولى براى خداوند _ نه در آغاز و نه در تكرار _ مشكلى ايجاد نخواهد كرد.
آگاهى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 39 - 8
8- آگاهى يافتن كافران بر دروغ گويى خويش ، از جمله دلايل احياى مجدد انسان ها در قيامت
بلى وعدًا عليه حقًّا . .. و ليعلم الذين كفروا أنهم كانوا ك_ذبين
آگاهى كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 6 - 3
3 _ آگاهى كافران عصر پيامبر(ص) از سرنوشت امتهاى پيشين
ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض
از اينكه مى فرمايد {ألم يروا}، معلوم مى شود تاريخ گذشتگان در دسترس كافران بوده و از آن اطلاع داشته اند.
آلودگى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 55 - 8
8 _ آلودگى كافران بنى اسرائيل و منكران عيسى و جامعه آنان
و مطهّرك من الذين كفروا
آمرزش كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 70 - 11
11 _ كفرپيشگان اگر ايمان آورند ، حتى در صورتى كه عليه پيامبر ( ص
) جنگيده باشند ، مشمول رحمت و مغفرت الهى خواهند شد .
إن يعلم اللّه . .. يغفر لكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 6 - 12
12_ تعجيل نكردن خداوند در نزول عذاب بر كفرپيشگان ، برخاسته از شمول مغفرت او بر آنان است .
يستعجلونك بالسيئة . .. إن ربك لذو مغفرة للناس على ظلمهم
جمله {يستعجلونك . ..} اشاره به اين معنا دارد كه خداوند در عذاب كردن كفرپيشگان تعجيل نمى كند و به آنان مهلت مى دهد و جمله {إن ربك ...} به منزله دليل و علت اين معناست ; يعنى ، بخشاينده بودن خدا موجب تعجيل نكردن و مهلت دادن اوست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 12 - 24
24 - عدم زدايش تمامى آثار گناهان كافران ، به صرف روى آوردن آنان به ايمان
ي_أيّها النبىّ إذا جاءك . .. فبايعهنّ و استغفر لهنّ اللّه
از اين كه پس از پذيرش بيعت مؤمنان، باز هم خداوند از پيامبر(ص) خواسته است تا براى ايشان استغفار كند; معلوم مى شود كه به صرف ايمان، تمامى آثار گناهان گذشته محو نشده و نياز به استغفار است.
آمرزش كافران ذمى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 34 - 3
3- حكم كافرانِ غير معاند ، متمايز از كافران ستيزه جو ، در برخوردارى از عفو الهى
إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. فلن يغفر اللّه لهم
بنابراين كه قيد {و صدّوا عن سبيل اللّه} احترازى باشد; مفهوم آيه اين مى شود كه اگر شخص كافر، ستيزه
جويى با دين نداشته باشد، محكوم به {لن يغفر اللّه} نخواهد بود.
آمرزش كافران متنبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 38 - 9
9 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ رحمت و مغفرت الهى نسبت به كافران تنبّه يافته
قل للذين كفروا إن ينتهوا يغفر لهم
برداشت فوق بر اين اساس است كه متعلق {إن ينتهوا} كفر باشد يعنى اگر از كفر دست كشيدند . .. .
آمرزش كافران محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 192 - 7
7 - آمرزش گناهان كافران محارب ، پس از ايمان آوردن آنان ، پرتوى از مغفرت و رحمت الهى است .
فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 70 - 11
11 _ كفرپيشگان اگر ايمان آورند ، حتى در صورتى كه عليه پيامبر ( ص ) جنگيده باشند ، مشمول رحمت و مغفرت الهى خواهند شد .
إن يعلم اللّه . .. يغفر لكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 34 - 3
3- حكم كافرانِ غير معاند ، متمايز از كافران ستيزه جو ، در برخوردارى از عفو الهى
إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. فلن يغفر اللّه لهم
بنابراين كه قيد {و صدّوا عن سبيل اللّه} احترازى باشد; مفهوم آيه اين مى شود كه اگر شخص كافر، ستيزه جويى با دين نداشته باشد، محكوم به {لن يغفر اللّه} نخواهد بود.
آينده كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 -
احقاف - 46 - 13 - 7
7- كافران و عناصر سست ايمان ، داراى آينده اى پر بيم و هراس
إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون
از مفهوم آيه شريفه، استفاده مى شود كه دو گروه در معرض بيم و هراس اند: 1_ كافران، 2_ آنان كه اظهار ايمان كرده ولى در طريق ايمان استقامت نورزند.
ابتلاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 75 - 4
4 - ابتلاى كافران مكه به گرفتارى و سختى ، از رخداد هاى دوران پيش از هجرت
و لو رحمن_هم و كشفنا ما بهم من ضرّ
ابتلائات كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 95 - 6
6 _ روى آوردن رفاه و آسايش بر كافران مبتلا به سختى ها و محنت ها ، در پى دارنده تحليلهايى نادرست درباره پيدايش شدايد و اسباب رفاه و آسايش
ثم بدلنا . .. حتى عفوا و قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء
ابراهيم(ع) و كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 4،20
4 - ابراهيم ( ع ) ، كفرپيشگان مكه را شايسته بهره مند شدن از روزى هاى الهى نمى دانست .
و ارزق . .. من ءامن منهم باللّه و اليوم الأخر
20 - دلجويى خداوند از ابراهيم ( ع ) به خاطر اجابت نكردن دعاى او عليه كافران مكه
و ارزق . .. من ءامن منهم ... قال و من كفر فأمتعه قليلا ثم أضطره إلى عذاب النار
از هدفهاى بيان اندك
بودن متاع دنيا و زمان بهره گيرى از آن و نيز بيان فرجام شوم كفرپيشگان پس از رد كردن تقاضاى ابراهيم عليه آنان، دلجويى از ابراهيم است.
ابزار عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 55 - 11
11 _ كثرت مال و اولاد ، مايه رنج و گرفتارى براى بى ايمانان
فلا تعجبك أمولهم و لا أولدهم . .. ليعذبهم بها فى الحيوة الدنيا
ابلاغ آيات خدا بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 3 - 4
4 - نگرانى براى كافران ، پس از ابلاغ آيات روشن الهى به آنان موردى ندارد .
تلك ءاي_ت الكتب المبين . لعلّك ب_خع نفسك ألاّيكونوا مؤمنين
ابليس از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 34 - 10
10 - ابليس به خاطر خود بزرگ بينى و سرپيچى از فرمان خدا ، از زمره كافران شد .
أبى و استكبر و كان من الكفرين
اتحاد با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 52 - 1،4
1 _ اهل كتاب ( علماى يهود ) مشمول لعن خداوند به جهت حقپوشى و همسويى با كفار عليه مسلمانان
الم تر . .. اولئك الّذين لعنهم اللّه
4 _ همسويى با كافران عليه مسلمانان ، از موجبات لعن الهى است .
يقولون . .. هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلا. اولئك الّذين لعنهم اللّه
اتحاد ظاهرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 14 - 11،14
11 -
جبهه كفر و نفاق ، به ظاهر مجتمع و متحد ; اما در درون ، آكنده از تشتت و تفرقه
تحسبهم جميعًا و قلوبهم شتّى
14 - اعتماد كافران به استحكامات مادى و همبستگى هاى صورى و ناپايدار ، نشانه بى خردى آنان است .
لايق_تلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة . .. ذلك بأنّهم قوم لايعقلون
اتحاد كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 101 - 11
11 _ اتحاد و همگونى كافران ، در دشمنى با مسلمانان
ان الكفرين كانوا لكم عدواً مبيناً
خبر {كان} با اينكه طبق قواعد ادبى بايد جمع آورده مى شد، به صورت مفرد (عدواً) آورده شده و اشاره به اين است كه كافران در دشمنى با اسلام، يكپارچه و گويا فردى واحد هستند.
اتكاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 14 - 5
5 - اهل كفر و نفاق ، تنها متكى بر موانع و استحكامات فيزيكى و مادى در جنگ و نبرد
لايق_تلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة أو من وراء جدر
در صورتى كه فاعل در {لايقاتلونكم. ..} كافران و منافقان باشند، به دست مى آيد كه اهل كفر و نفاق، هيچ انگيزه معنوى براى حركت هاى خود ندارند و تنها اطمينان از استحكامات مادى است كه به آنان جرئت مبارزه مى دهد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 24 - 5
5 - تكيه غرورآميز كافران دين ستيز ، بر مال و منال و نيروى انسانى خويش
فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا
اتمام حجت با كافران
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 94 - 2
2 _ خداوند در پى ارسال هر يك از پيامبران در شهر ها و آبادانى ها ، كفرپيشگان را به سختى تنگدستى و رنج و اندوه گرفتار ساخت .
و ما أرسلنا فى قرية من نبى إلا أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء
با توجه به دو آيه بعد (و لو أن أهل القرى . .. ) معلوم مى شود گرفتار ساختن امتهاى گذشته به بلاها و سختيها در صورتى بوده كه آنان با تبليغ و ارشاد پيامبران خويش ايمان نمى آوردند و همچنان بر كفرورزى پافشارى داشتند. در اين مرحله آنها را گرفتار مى ساخت تا شايد متنبّه شوند. بنابراين جمله {أخذنا أهلها ... } مقيد مى شود به {إذا لم يؤمنوا و لم يتقوا}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 55 - 19
19- نزول عذاب بر كفر پيشگان ، پس از اتمام حجت است .
و ما منع الناس أن يؤمنوا إذ جاءهم الهدى . .. أو يأتيهم العذاب قبلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 48 - 4
4 - هلاكت جوامع كفرپيشه و تكذيب گر تاريخ ، نتيجه عملكرد خود آنها و پس از اتمام حجت الهى بر آنان
ثمّ أرسلنا . .. بأي_تنا و سلط_ن مبين ... فكذّبوهما فكانوا من المهلكين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 105 - 5
5 - عذاب ابدى دوزخ دامنگير كافران ، پس از اتمام حجت هاى الهى بر آنان
ألم تكن ءاي_تى تتلى عليكم
فكنتم بها تكذّبون
آيه ياد شده، بيانگر اين حقيقت است كه خداوند، كافران را بى دليل محكوم به عذاب ابدى دوزخ نكرده; بلكه ابتدا با بيان آيات خود، حجت را بر آنان تمام نموده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 32 - 16
16- كيفر الهى در مورد كافران ، پس از اتمام حجت و تبيين حق براى آنان
إنّ الذين كفروا و . .. من بعد ما تبيّن لهم الهدى ... و سيحبط أعم_لهم
در صورتى كه {سيحبط. ..} عنوان كيفر داشته باشد; تعبير {من بعد ما تبيّن...} بيانگر اتمام حجّتى است كه قبل از اعمال مجازات، صورت گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 42 - 1
1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به واگذارى كافران حق ناپذير ، باطل گرا و بازيگر به حال خود ، پس از اتمام حجت به آنان
فذرهم يخوضوا و يلعبوا
{خوض} (مصدر {يخوضوا}) در اصل به معناى حركت در آب است; ولى در مواردى به كار مى رود كه انسان، غوطهور در مسائل باطل و ناپسند مى شود; مانند همين آيه كه كافران، سخنان ناروايى درباره اسلام و پيامبر(ص) بر زبان مى آوردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 1 - 1،2
1 - كافران ، چه اهل كتاب باشند و چه مشرك ، بدون اتمام حجت ر ها نخواهند شد .
لم يكن الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة
{منفكّ}، به معناى منفصل است. مفاد آيه شريفه، كنار نبودن كافران از قانون
فراگير {اتمام حجت} و {آمدن بيّنه} است.
2 - اتمام حجت بر تمام كافران ( يهود ، نصارا ، مجوس و مشركان ) و رساندن برهان آشكار به آنان ، سنتى الهى است .
لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 4 - 9
9 - جدايى كافران اهل كتاب و مشركان از حركت اسلام گرايانه ديگر هم كيشان خود ، پس از اتمام حجت بر آنان بود .
و ما تفرّق الذين أُوتوا الكت_ب إلاّ من بعد ما جاءتهم البيّنة
در برداشت ياد شده {الذين اُوتوا الكتاب} همان {الذين كفروا} در آيه اول، دانسته شده است; با اين فرض كه مراد از آنان، كسانى اند كه پس از ظهور اسلام، به آن كافر شدند.
اتمام حجت بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 6
6 _ خداوند ، كافران و گنهكاران را پس از ارائه آيات خويش و اتمام حجت بر آنان ، مؤاخذه خواهد كرد .
كفروا بايت اللّه فأخذهم اللّه بذنوبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 107 - 8
8_ وجود دلايل روشن بر توحيد و حقانيت قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، مانع هر گونه بهانه اى براى انكار آنها و موجب استحقاق كافران و مشركان به عذاب هاى الهى است .
و ما أكثر الناس . .. بمؤمنين ... و ما يؤمن أكثرهم بالله إلاّ و هم مشركون. أفأمنو
حرف {فاء} در {أفأمنوا} استحقاق عذاب را بر آيه {ذلك من أنباء الغيب .
..} _ كه حاوى برهان بر حقانيّت قرآن و رسالت پيامبر(ص) است و آيه {و كأيّن من آية ...} _ كه دربردارنده دليل بر توحيد مى باشد _ مترتّب كرده است ; يعنى، چون اتمام حجت شده، عذر و بهانه اى در كار نيست و كفرپيشگان مستحق عذابند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 40 - 13
13_ خداوند ، كفرپيشگان را پس از اتمام حجت حسابرسى مى كند و به مجازات مى رساند .
فإنما عليك البل_غ و علينا الحساب
وقوع جمله {و علينا الحساب} _ كه گوياى حسابرسى و مجازات كفرپيشگان است _ پس از {إنما عليك البلاغ} _ كه گوياى ابلاغ و اتمام حجت است _ مى رساند كه خداوند پيش از ابلاغ دين و اتمام حجت ، كافران را مجازات نمى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 3 - 4
4 - نگرانى براى كافران ، پس از ابلاغ آيات روشن الهى به آنان موردى ندارد .
تلك ءاي_ت الكتب المبين . لعلّك ب_خع نفسك ألاّيكونوا مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 206 - 2
2 - كيفر كافران ، به دنبال اتمام حجت هاى مكرر بر آنان
ثمّ جاءهم ما كانوا يوعدون
{كانوا يوعدون} ماضى استمرارى و بيانگر آن است كه خداوند، حجت خويش را بر كافران بارها تمام كرده و مرتباً آنان را به فرجام شوم كفرورزى هشدار داده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 209 - 2
2 - كيفر جوامع كفرپيشه
، پس از انذار هاى متعدد و يادآورى مكرر ارزش ها است .
و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون . ذكرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 82 - 7
7 - اقدام خداوند به اتمام حجت بر كافران ، پيش از فرستادن عذاب بر آنان
أخرجنا لهم دابّة من الأرض تكلّمهم
ارائه معجزه به كافران، پيش از هلاك ساختن آنان با {عذاب استيصال}، مى تواند براى اين باشد كه حجت خدا بر آنان تمام شود و آنان هيچ عذرى نداشته باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 47 - 1،2
1 - بستن راه بهانه جويى كافران و حق ستيزان ( به اين كه چرا براى مارسولى نفرستادى ) به هنگام گرفتار شدن به عذاب ، از اهداف رسالت پيامبر ( ص )
و لولا أن تصيبهم مصيبة بما قدّمت أيديهم فيقولوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً
جواب {لولا} در {لولا أن تصيبهم مصيبة. ..} حذف شده و تقدير آن چنين است: {لولا أن تصيبهم مصيبة ... لمّا أرسلناك إليهم}. گفتنى است كه آيه پيش، هدف از بعثت پيامبر(ص) را تنبّه و بيدارى مردم بيان كرده است. بنابراين آيه ياد شده بيانگر يكى ديگراز هدف هاى رسالت پيامبر(ص) مى باشد.
2 - فرستادن رسولان ، اتمام حجت الهى بر كافران
و لولا أن تصيبهم مصيبة . .. و نكون من المؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 26 - 2
2 - عذاب شدن كافران تكذيب گر پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و دلايل آشكار و
كتاب هاى روشنگر بوده است .
كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 37 - 7
7 - مجازات الهى براى كافران ، پس از اتمام حجت و دادن فرصت مناسب و عمر كافى براى شناخت و پذيرش دين و تعاليم آسمانى خواهد بود .
أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر و جاءكم النذير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 70 - 10
10 - قرآن ، وسيله اتمام حجت بر كافران و تحقق بخش وعده الهى درباره آنان است .
و قرءان مبين . لينذر ... و يحقّ القول على الك_فرين
از عطف جمله {و يحقّ الحقّ . ..} بر جمله {لينذر} _ كه لام در اين جمله براى تعليل است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 177 - 3
3 - كافران و مشركان تهديد شده به عذاب الهى ، از پيش انذار و اخطار شده و اتمام حجت شده بودند .
فساء صباح المنذرين
منظور از {منذرين} (اخطار شدگان) كافران و مشركان اند. اين تعبير مى رساند كه آنان از سوى پيامبراسلام و قرآن، انذار و اخطار شده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 59 - 2
2 - با شناخت آيات و نشانه هاى خداوند ، هيچ عذرى از كافران و منكران خداوند پذيرفته نيست .
لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين . ..
بلى قد جاءتك ءاي_تى فكذّبت بها
آيه شريفه، پاسخى است به ادعاى كافران كه مى گفتند: اگر خداوند ما را هدايت مى كرد، ما با تقوا مى شديم و قهراً گرفتار عذاب نمى گشتيم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 22
22 - عذاب كافران ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان خواهد بود .
ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم . .. قالوا بلى و ل_كن حقّت كلمة العذا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 6 - 4
4 - عذاب كافران ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان خواهد بود .
ما يج_دل فى ءاي_ت اللّه إلاّ الذين كفروا . .. كذّبت قبلهم قوم نوح ... و كذلك حقّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 10 - 6
6 - بغض و دشمنى شديد خداوند نسبت به كافران حق ناپذير ، پس از اتمام حجت و دعوت مكرر آنان به ايمان است .
لمقت اللّه أكبر . .. إذ تدعون إلى الإيم_ن فتكفرون
آمدن فعل هاى مضارع {تدعون} و {تكفرون} بر استمرار دلالت دارد; يعنى، شما همواره به ايمان فراخوانده مى شديد; ولى به جاى ايمان آوردن، به طور مستمرّ كفر مىورزيديد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 12 - 2
2 - عذاب شدن كافران و مشركان در قيامت ، پس از اتمام حجت و دعوت شدن آنان به ايمان از سوى خداوند
ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به
تؤمنوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 50 - 6
6 - كيفر الهى كافران دوزخى ، پس از ابلاغ پيام الهى و اتمام حجت از سوى رسولان است .
أَوَلم تك تأتيكم رسلكم بالبيّن_ت قالوا بلى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 25 - 2
2 - انتقام الهى از كافران ، پس از احتجاج و اتمام حجت بر آنان
و كذلك ما أرسلنا . .. ق_ل أوَ لو جئتكم ... فانتقمنا منهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 29 - 5
5 - مهلت الهى به كافران و مشركان ، براى اتمام حجت بر آنان
بل متّعت ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى جاءهم الحقّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 48 - 8
8 - عذاب هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه آيات به ايشان
و ما نريهم من ءاية . .. و أخذن_هم بالعذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 13 - 7
7- نزول عذاب بر كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان با دلايل روشن
يغشى الناس ه_ذا عذاب أليم . .. و قد جاءهم رسول مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 59 - 2
2_ پيامبر ( ص ) ، مأمور به برگزيدن شيوه صبر و انتظار در برابر كافران ، در پى اتمام حجت بر ايشان *
فإنّما يسّرن_ه . .. فارتقب
با توجه به شرايط دشوار
پيامبر(ص) در مكه، چه بسا تعبير {فارتقب} بيانگر لزوم صبر و انتظار تا لحظه تغيير شرايط است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 8 - 3
3 - كيفر الهى براى كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان
تتلى عليه . .. فبشّره بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 11 - 4
4 - كيفر كافران ، پس از اتمام حجت پروردگار بر ايشان
ه_ذا هدًى و الذين كفروا ب_اي_ت ربّهم لهم عذاب
از اين كه خداوند پس از بيان هدايتگرى قرآن، عذاب كافران را مطرح مى كند، مطلب ياد شده قابل برداشت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 31 - 4
4 - اتمام حجت الهى بر كافران در دنيا ، با تلاوت مداوم آيات وحى بر آنان
أفلم تكن ءاي_تى تتلى عليكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 35 - 18
18- مجازات و نابودى كافران ، پس از ابلاغ پيام حق و اتمام حجت بر آنان است .
بل_غ فهل يهلك إلاّ القوم الف_سقون
با توجه به فاى {فهل} _ كه مى تواند بيانگر تفريع باشد _ استفاده مى شود كه بلاغ و اتمام حجت، همواره قبل از مجازات و كيفر كافران صورت گرفته و مى گيرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 54 - 2
2 - پيامبر ( ص ) ، موظف به اتمام حجت بر كافران ، و نه مجبور ساختن آنان به پذيرش دين
فتولّ عنهم
{فاء}
مى رساند كه علت سلب مسؤوليت از پيامبر(ص) اين است كه بر كافران حجت تمام گشته و آنان از سر طغيان كفر مىورزند و نه به خاطر نادانى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 60 - 6
6 - كيفر كافران ، در پى اتمام حجت بر ايشان با هشدار هاى مكرر
فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوعدون
تعبير {يوعدون} (با فعل مضارع) بيانگر وعيدهاى مستمر و مكرر است كه قبل از مجازات و كيفر كافران، به ايشان داده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 7 - 3
3 - اتمام حجت خداوند از طريق كتاب هاى آسمانى ، همواركننده راه مجازات كافران *
و كت_ب مسطور . .. إنّ عذاب ربّك لوقع
در آيات پيشين سخن از {كتاب مسطور} (تورات يا كتاب هاى آسمانى) به ميان آمده است. ارتباط {إنّ عذاب...} با {كتاب مسطور}، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 45 - 3
3 - وظيفه پيامبر ( ص ) ، اتمام حجت بر كافران لجوج و حق ناپذير است ; و نه پافشارى بر هدايت آنان .
فذكّر . .. فذرهم
در آيات پيشين، پيامبر(ص) موظف به تذكر و تبليغ شد; ولى پس از بيان حقايق، فرمان {فذرهم} پايان وظيفه تبليغ را به آن حضرت اعلام مى دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 4 - 1،5
1 - اتمام حجت خداوند بر كافران ، با ابلاغ اخبار هشداردهنده و عبرت آميز
به آنان
و لقد جاءهم من الأنباء ما فيه مزدجر
{مزدجر} مصدر ميمى و به معناى اتعاظ و پندپذيرى است. {مافيه مزدجر}; يعنى، اخبارى كه براى بيدار شدن و پندآموزى كافى است.
5 - تحقق مجازات هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان
و كلّ أمر مستقرّ . و لقد جاءهم من الأنباء ما فيه مزدجر
در صورتى كه تعبير {و كلّ أمر مستقرّ} كنايه از عذاب و كيفر حتمى كافران باشد، در پى آمدن {و لقد جائهم. ..}، توضيحى است بر اين كه كيفر آنان، بدون اتمام حجت صورت نگرفته و نمى گيرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 6 - 2
2 - عذاب و كيفر خداوند درباره كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه دلايل روشن بوده است .
تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 9 - 2
2 - كافران دوزخى ، از كسانى اند كه پس از اتمام حجت و از روى عمد ، راه كفر و انكار را در پيش گرفته و به تكذيب دين پرداختند .
قالوا بلى قد جاءنا نذير فكذّبنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 4 - 4
4 _ برخى از كافران در برابر آيات و معجزات، در عين اتمام حجت خداوند بر آنان، سرسختى نشان داده و لجاجت مىورزند.
و ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين
آمدن آيات و معجزات متعدد، گوياى قطع عذر و اتمام حجت است.
اتمام حجت بر كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
11 - طه - 20 - 135 - 1
1- كافران مكه با انكار آيات الهى _ پس از اتمام حجت بر ايشان _ مستحق نابودى و عذاب بودند .
و لو أنّا أهلكن_هم . .. فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ و من اهتدى
اتمام حجت به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 83 - 7
7 - احياى مردگان و بازگرداندن آنان به دنيا ، آيتى ديگر براى اتمام حجت با كافران زمين است .
أخرجنا لهم دابّة من الأرض. .. و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 8 - 6
6 - عذاب شدن كافران ، پس از اتمام حجت با آنان است .
و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم . .. ليسئل ... و أعدّ للك_فرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 13 - 9
9 - مشركان و كفرپيشگان ، پس از اتمام حجت بر آنان ، در معرض گرفتار آمدن به عذاب استيصال اند .
فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود
اجابت خواسته هاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 8
8- در صورت تحقق خواسته كافران مكه ، مبنى بر نزول ملائكه ، آنان گرفتار عذابى مرگبار مى شدند .
ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ و ما كانوا إذًا منظرين
يكى از احتمالاتى كه براى آيه داده شده، اين است كه ملائكه، در صورتى كه بخواهند براى كافران نازل شوند، برايشان
عذاب به ارمغان خواهند آورد; عذابى كه هيچ كدام از آنان را زنده نخواهد گذاشت.
اجبار كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 23 - 4
4 - پيامبر ( ص ) ، به الزام مخالفان بر ايمان_ در صورت بى اعتنايى و كفر ورزيدن آنان _ مجاز است .
لست عليهم بمصيطر . إلاّ من تولّى و كفر
حرف {إلاّ}، ممكن است براى استثناى حقيقى از ضمير {عليهم} باشد.
اجبار كافران به ايمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 4 - 1
1 - قدرت خداوند ، بر نزول نشانه اى انكارناپذير از آسمان براى ناگزيرساختن كافران به ايمان
إن نشأ ننزّل عليهم من السماء ءاية فظلّت . .. خ_ضعين
اجتناب از اذيت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 48 - 7
7 - پيامبر ( ص ) ، موظف به ترك اذيت و آزار منافقان و كافران بود . *
و دَعْ أذيهم
برداشت بالا، بنابراين اساس است كه اضافه {أذى} به {هم} اضافه مصدر به فاعل اش باشد.
اجتناب از اطاعت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 52 - 1
1 _ پيامبر ( ص ) وظيفه دار پرهيز از هرگونه اطاعت و تن دادن به خواسته هاى كافران
فلاتطع الك_فرين
{طاعت}; يعنى، عمل كردن به آنچه كه از انسان خواسته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 1 - 3
3 - دعوت از پيامبر ( ص ) براى رعايت
تقوا و پرهيز از تبعيت از كافران ، دعوتى خطير بود .
ي_أيّها النبىّ اتّق اللّه
منادا، وقتى با {أيّها} آورده مى شود، يا به خاطر از غفلت بيرون آوردن منادا است و يا به خاطر خطير بودن ندا، چون درباره پيامبر(ص) غفلت، صادق نيست، به خصوص با توجه به اين كه از او به {النبىّ} تعبير شده است، پس نكته دوم باعث شده است كه خطاب به پيامبر، با واژه {أيّها} صورت گيرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 24 - 6
6 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر فرمان نبردن از گناه كاران و ناسپاسان كافر
و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا
اجتناب از اندوه بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 88 - 9
9- توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) بر اندوهگين نشدن و خودخورى نكردن براى كافران و مشركان
لاتمدّنّ عينيك . .. و لاتحزن عليهم
اجتناب از تعجيل در عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 84 - 2
2- خداوند ، پيامبر ( ص ) را به شتاب نداشتن براى عذاب كافران لجوج ، توصيه كرده است .
فلاتعجل عليهم
اجتناب از توطئه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 20 - 5
5- لزوم پرهيز از هر اقدامى كه مقدمه گرفتار شدن انسان در دام كافران و مشركان گردد .
وليتلطّف و لايشعرنّ بكم أحدًا . إنّهم إن يظهروا عليكم
جمله {إنّهم إن يظهروا. ..} تعليل است براى
توصيه هاى اصحاب كهف كه در آيه قبل ذكر شد. آن ها براى پيشْ گيرى از اسارت به دست كافران، به فرستاده خويش توصيه كردند كه نرمش داشته باشد و اسرار را فاش نسازد.
اجتناب از حمايت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 86 - 8،9
8 - پرهيز از حمايت و پشتيبانى كافران توصيه أكيد خدا به پيامبر ( ص )
فلاتكوننّ ظهيرًا للك_فرين
9 - پرهيز از حمايت و پشتيبانى كافران ، امرى لازم و از اصول راهبردى در مناسبات اجتماعى و بين المللى
فلاتكوننّ ظهيرًا للك_فرين
اجتناب از دوستى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 57 - 3
3 _ ضرورت پرهيز از پذيرش ولايت كافران و روابط دوستانه با آنان
لاتتخذوا . .. الكفار أولياء
{هزواً} به معناى ريشخند زدن و مسخره كردن است.
اجتناب از سازش با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 14 - 1،2
1 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، نسبت به اجابت خواسته هاى كافران تكذيب گر و سازش و مسامحه با آنان ، به صرف ثروت و نيروى انسانى بسيار آنان
و لاتطع كلّ حلاّف . .. أن كان ذا مال و بنين
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه جمله {أن كان ذا مال . ..} متعلق به {لاتطع} باشد. گفتنى است در آغاز {أن} لام تعليل در تقدير است.
2 - در اختيار گرفتن ثروت و نيروى انسانى كافران حق ناپذير ، نمى تواند مجوز عدول مبلغان و رهبران جامعه اسلامى
از مواضع عقيدتى خويش و سازش و مسامحه با آنان باشد .
و لاتطع . ..أن كان ذا مال و بنين
ترديدى نيست كه اجابت خواسته هاى كافران و يا سازش با آنان از سوى رهبران جامعه اسلامى، به جهت طمع شخصى نيست; بلكه براى در اختيار گرفتن ثروت و نيروى انسانى كافران و صرف آنها در جهت مصالح و منافع مسلمين است; ولى چون اين كار به قيمت عدول از مواضع اعتقادى و يا سازش با كافران است، جايز نمى باشد.
اجتناب از مقابله با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 14 - 5
5 - رهنمود الهى به مؤمنان ، براى پرهيز از درگيرى با جبهه كفر پيش از استحكام قوا و اقتدار كامل *
قل للذين ءامنوا يغفروا للذين لايرجون أيّام اللّه
با توجه به مكى بودن آيه و شرايط سخت و امكانات محدود مؤمنان در آن مقطع، از آيه شريفه استفاده مى شود كه فرمان شكيبايى و پرهيز از درگيرى، ناظر به شرايط ويژه آن مقطع تاريخى بوده است.
اجتناب از ولايت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 57 - 3
3 _ ضرورت پرهيز از پذيرش ولايت كافران و روابط دوستانه با آنان
لاتتخذوا . .. الكفار أولياء
{هزواً} به معناى ريشخند زدن و مسخره كردن است.
اجتناب از همنشينى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 56 - 6
6 - هشدار الهى به اجتناب از هم نشينى با كافران و بدكاران
قال تاللّه إن كدتّ لتردين
نقل ماجراى گفتوگوى بهشتيان با هم
نشينان كافر و دوزخى خود و تأثيرى كه هم نشينان بد بر ديگران مى گذارند، در واقع هشدارى است به همه انسان ها كه در انتخاب هم نشين، نهايت دقت را مبذول دارند.
احاطه آتش اخروى بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بلد - 90 - 20 - 1
1 - كافران در آخرت ، گرفتار آتشى مسلّط و فراگيرند ، كه تمام راه هاى گريز از آن بسته خواهد بود .
عليهم نار مؤصدة
{وَصيدَة}; يعنى، غرفه اى كه در كوهستان براى حفاظت از اموال ساخته شود و جمله {اوصدت الباب}; يعنى، درب را بسته و محكم كردم (مفردات راغب). بنابراين {مؤصدة}، به معناى بسته شده و محكم است مانند محفظه اى كه در دل كوه پديد آورند. حرف {على} در {عليهم}، بر سلطه كامل آتش و فراگير بودن آن دلالت دارد.
احاطه بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 20 - 1
1 - خداوند ، بر كافران قدرت كامل و سيطره همه جانبه دارد .
و اللّه من ورائهم محيط
احاطه جهنم بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 54 - 5
5 - جهنم ، بر كافران ، احاطه كامل دارد .
و إنّ جهنّم لمحيطة بالك_فرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 55 - 1
1 - عذاب جهنم ، چنان بر كافران احاطه خواهد داشت كه از بالا و پايين پا ، آنهارا فرا خواهد گرفت .
يوم يغشي_هم العذاب من فوقهم و من تحت أرجلهم
احاطه حهنّم بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 8 - 10
10- جهنّم ، زندانى براى كافران است و هيچ راه گريزى از آن وجود ندارد .
و جعلنا جهنّم للك_فرين حصيرًا
{الحصر} در اصل به معناى تنگ گرفتن و حبس كردن آمده و در اين آيه كنايه از زندانى كردن است.
احاطه عذاب بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 34 - 7
7- عذاب موعودِ مورد استهزا قرار گرفته ، كافران استهزا كننده را در احاطه خود گرفت .
كذلك فعل الذين من قبلهم . .. و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون
{حاق} در لغت به معناى {أحاط} است و مراد از {ما} در {ما كانوا به} عذاب است.
احتجاج با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 85 - 9
9 - ارجاع دادن قضاوت و داورى به خداوند ، آخرين راه پيامبر ( ص ) در محاجه كافران و مشركان بهانه جو
قل ربّى أعلم من جاء بالهدى و من هو فى ضل_ل مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 1 - 3
3 - خداوند ، تعليم دهنده پيامبر ( ص ) و تنظيم كننده محتوا و الفاظ گفتوگوى آن حضرت با كافران
قل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 14 - 3
3 _ پيامبر(ص)، مأمور احتجاج با كافران درباره توحيد ربوبى
قل أغير اللّه أتّخد وليا فاطر السموت و الأرض و هو يطعم و لا يطعم
احتجاج عليه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 10 - 3
3- گواهى و ايمان بنى اسرائيل و يهود به حقانيت قرآن ، حجتى عليه كافران و مشركان
إن كان من عند اللّه و كفرتم به و شهد ش_هد من بنى إسرءيل على مثله
خداوند، ايمان فردى از يهود را _ كه آگاه به تورات و مفاد آن بود _ گواهى بر حقانيت قرآن شمرده است و به كافران تذكر داد و به آن احتجاج كرده است.
احتضار كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 9،10
9- كافران به هنگام مرگ ، تسليم و منقاد مى شوند .
الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ... فألقوا السلم
10- كافران ، به هنگام مرگ دچار وحشت و ترس مى شوند .
الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ... فألقوا السلم
تسليم شدن كافران به هنگام مرگ به قرينه {ما كنا نعمل من سوء} _ كه در مقام دفاع بيان شده است _ مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 99 - 4،5،6
4 - روى آورى كافران به خدا ، در آستانه مرگ
حتّى إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون
5 - قطع اميد كافران از همه عوامل مادى و احساس بى پناهى كامل در هنگام مرگ
حتّى إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون
6 - ندامت كافران در هنگام مرگ و تمناى آنان از خدا ، براى بازگشت به دنيا
حتّى إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
12 - مؤمنون - 23 - 100 - 1،2،3،8
1 - اعتراف ضمنى كافران در هنگام مرگ ، به زشتى اعمال گذشته خويش
قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا
2 - كافران در هنگام مرگ ، آرزومند يافتن فرصتى دو باره ، براى تدارك فرصت هاى از دست رفته و جبران بدى هاى گذشته خود ، با انجام اعمال نيك
قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا فيما تركت
3 - آرزوى كافران در هنگام مرگ ، براى بازگشت به دنيا و استفاده از امكانات و اموال خود در راه خير *
قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا فيما تركت
برداشت فوق، بدان احتمال است كه مراد از {ما تركت} اموال و امكاناتى باشد كه فرد، پس از مرگ خويش بر جاى مى گذارد; نه فرصت هاى از دست رفته; چنان كه در برداشت پيشين بيان شد.
8 - تعهد كافران در هنگام مرگ ، بر تدارك بدى هاى گذشته با انجام نيكى ها ، تعهدى بى پشتوانه و غير عملى
قال ربّ ارجعون . .. كلاَّ إنّها كلمة هو قائلها
در برداشت بالا، جمله {إنّها كلمة هو قائلها} تعليل براى ردّ درخواست كافران گرفته شده است; يعنى، ردّ خواسته آنها، بدان جهت است كه آنان بدان، عمل نخواهند كرد; چون اگر آنها اهل عمل بودند، در گذشته انجام مى دادند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 22 - 10
10 _ { عن أبى جعفر ( ع ) إذا أراد اللّه قبض روح الكافر ، قال : يا ملك الموت انطلق أنت و أعوانك إلى عدوّى . . . فاقبض روحه حتّى تكبه فى
النار . . . فإذا بلغت الحلقوم ضربت الملائكة وجهه و دبره . . . و ذلك قوله { يوم يرون الملائكة لابشرى يومئذ للمجرمين و يقولون حجراً محجوراً } . . . ;
از امام باقر(ع) روايت شده است: زمانى كه خداوند اراده قبض روح كافر را كند، به ملك الموت امر مى نمايد كه همراه يارانت به سوى دشمن من برويد. .. پس بگير روحش را تا آنكه او را به روى در آتش افكنى ... آن هنگام كه جان او به گلو مى رسد، ملائكه بر صورت و پشت او مى زنند ... و اين سخن خداوند است: {يوم يرون الملائكة لابشرى يومئذ للمجرمين...}.
احساس امنيت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 99 - 3
3 _ كفرپيشگان به پندار باطل ، خويشتن را از مكر خدا و كيفر هاى ناگهانى وى ايمن مى شمارند .
أفأمنوا مكر اللّه
احساس مصونيت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 43 - 4
4 - كافران در نهاد خويش ، گرفتار خودبينى و احساس امنيت دروغين *
أم لكم براءة فى الزّبر
از پرسش انكار آميز خداوند، چنين استفاده مى شود كه كافران _ دانسته يا ندانسته _ امتيازى براى خويش مى پنداشتند تا خود را در گرايش به كفر، محق جلوه دهند.
احسان به كافران محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 8 - 3
3 - ممنوعيت احسان ، به كافران دين ستيز و آواره كننده مسلمانان از سرزمينشان
لاينهيكم اللّه عن الذين لم يق_تلوكم
فى الدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 9 - 6
6 - نيكى و مسالمت با كافران معاند و همدستان آنان ، مصداق واقعى ظلم است .
أن تبرّوهم و تقسطوا إليهم . .. إنّما ينهيكم ... و من يتول_ّهم فأُول_ئك هم الظ_لم
از مجموع دو آيه، استفاده مى شود كه نيكى و قسط، اصولاً در مورد كافران معاند، مفهوم واقعى ندارد و نبايد تحت عنوان عدالت و انسان دوستى، به دشمنان حق روى خوش نشان داد.
احكام دوستى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 23 - 1،3
1 _ حرمت ايجاد پيوند دوستى با كافران و دشمنان دين
يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا . .. أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن
3 _ ايجاد پيوند موالات و دوستى با خويشاوندان كافر _ هر چند پدر يا برادر باشند _ حرام است .
يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا ءاباءكم و إخونكم أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن
احكام كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 6 - 8
8 - كافران ستيزكننده با خدا و پيامبر ( ص ) ، فاقد حق مالكيت نسبت به اموال و دارايى خويش *
و ما أفاء اللّه على رسوله منهم
واژه {أفاء} _ كه از {فىء} به معناى رجوع گرفته شده _ نشانگر آن است كه يهوديان محارب، حق مالكيتى نسبت به اموال و دارايى شان ندارند و در حقيقت به مالك اصلى آن، بازگردانيده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 -
10 - 15
15 - حق مالكيت كافران غير محارب ، محترم و رعايت عدل درباره ايشان ضرورى است .
و ءاتوهم ما أنفقوا
از شأن نزول آيه، استفاده مى شود كه حكم پرداخت مهريه و نيز احترامى كه اسلام براى مالكيت كافران قائل است، مربوط به كافران غير محارب است; چنان كه آيه شريفه مسائل پس از صلح حديبيه را بيان مى كند. بنابراين رعايت اين عدل با آنچه از مفهوم {أن تبرّوهم و تقسطوا...} _ كه نهى از قسط درباره كافران حربى بود _ منافات ندارد.
احكام كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 116 - 6
6 _ اعتبار و رسميّت مالكيت شخصى براى كفّار
لن تغنى عنهم اموالهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 6 - 6
6 _ تعرض به كفار و سلب امنيت از آنان در اماكن سكونتشان ، جايز نيست .
فأجره حتى يسمع كلم اللّه ثم أبلغه مأمنه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 31 - 21
21 - زنان مؤمن ، از آشكار كردن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر زنان غير مسلمان منع شده اند .
و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو نسائهنّ
اضافه {نساء} به ضمير جمع {هنّ} _ كه به {مؤمنات} بازمى گردد _ دلالت مى كند كه مراد از آن، عموم زنان نيست; بلكه مقصود زنان مؤمن مى باشد. بنابراين استثناى {إلاّ... نسائهنّ} شامل زنان غير مسلمان نمى شود.
احكام همكارى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 -
يوسف - 12 - 47 - 16
16_ ارائه برنامه هاى اقتصادى به دولت ها و مردم كافر براى دور ماندنشان از گرسنگى و مصونيت در برابر قحطى ها و دشواريها ، امرى جايز و پسنديده است .
قال تزرعون سبع سنين . .. إلاّ قليلاً مما تأكلون
اختلاف باطنى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 14 - 11
11 - جبهه كفر و نفاق ، به ظاهر مجتمع و متحد ; اما در درون ، آكنده از تشتت و تفرقه
تحسبهم جميعًا و قلوبهم شتّى
اختلاف طبقاتى در كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 47 - 9
9 - پيدايش دو قشر مستضعف و مستكبر و حاكميت نظام طبقاتى ، از ويژگى هاى جامعه كفر و شرك پيشه
تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به . .. فيقول الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم
اختلاف كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 41 - 21
21 _ عالمان يهود با اعزام گروهى از منافقان و يهوديان به حضور پيامبر ( ص ) ، جوياى حكم وى درباره قضيه مورد اختلاف در بين يهوديان شدند .
سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 14 - 9
9 - جبهه كفر و نفاق ، درگير تعارضات سخت و دشوار ميان خويش
بأسهم بينهم شديد تحسبهم جميعًا و قلوبهم شتّى
برداشت بالا، بر پايه اين احتمال است كه ضماير {هم} به كافران و منافقان بازگردد.
اختلاف كافران مكه با محمد(ص)
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 28 - 9
9 - كافران مكه ، در انتظار وقوع روزى براى حل و فصل شدن اختلاف شان با پيامبر ( ص ) بودند . *
و يقولون متى ه_ذا الفتح
احتمال دارد مراد از {الفتح} فصل و قضا ميان كافران و پيامبر(ص) باشد. در اين صورت، {يوم الفتح}، روزى خواهد بود كه چنين ايده اى، جامه عمل بپوشد.
اختلاف محمد(ص) با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 112 - 10
10- شركورزى و انحراف از توحيد ، محور و اساس اختلاف پيامبر ( ص ) با مشركان و كافران
ق_ل ربّ . .. على ماتصفون
اختيار كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 12 - 7
7 - در جامعه اسلامى ، كافران در پذيرش اسلام ، آزاد و مختاراند و كسى حق تحميل و اجبار آن را بر آنان ندارد .
فإن تولّيتم فإنّما على رسولنا البل_غ المبين
اخلاق كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 2
2 _ كفرپيشگان مكه با سرمستى و خودنمايى ، از ديار مكه رهسپار منطقه بدر شدند .
و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم بطرا
ادراك كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 14 - 10
10 - تمام مردم ، حتى كافران ، در اصل آفرينش خويش ، از قدرت درك حقايق و قلبى روشن و فهميده برخورداراند .
بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون
ادعاهاى
باطل كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 48 - 11
11 - قرآن و تورات ، دو جادوى پشتيبان يكديگر ، در ادعاى كافران صدراسلام
قالوا سحران تظ_هرا
ادعاهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 184 - 2
2 _ خداوند كفرپيشگان را به تفكر در ادعاى ناصوابشان ( مجنون پنداشتن پيامبر ) فراخواند .
أو لم يتفكروا ما بصاحبهم من جنة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 55 - 2
2 - ادعاى كافران در مورد زمان كوتاهى زمان توقف شان در برزخ ، ادعايى نادرست است .
و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعة كذلك كانوا يؤفكون
{كذلك} اشاره به خلافِ واقع گويى كافران درباره مدت حضورشان در عالَم برزخ دارد. لازم به ذكر است كه پاسخ صاحبان علم و ايمان به كافران، درباره مدت حضور آنان در برزخ، قرينه صحت برداشت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 32 - 4،7
4 - كافران مستكبر ، مدعى نامفهوم بودن قيامت براى ايشان
قلتم ما ندرى ما الساعة
7 - كافران ، مدعى كافى نبودن دلايل وحى براى اثبات معاد و اعتقاد به آن
و إذا قيل . .. و الساعة لاريب فيها قلتم ما ندرى ما الساعة إن نظنّ إلاّ ظنًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 11 - 4،12،17
4- كافران ، مدعى ارزش گرايى و خيرطلبى
لو كان خيرًا ما سبقونا إليه
12- كافران ، مدعى
دروغ بودن قرآن و پيشينه داشتن آن
فسيقولون ه_ذا إفك قديم
17- انكار حقايق دين از سوى كافران ، در قالب روشن فكرى و ارزش گرايى
و قال الذين كفروا . .. لو كان خيرًا ما سبقونا إليه ... فسيقولون ه_ذا إفك قديم
كافران با دعوى {لو كان خيراً} خود را ارزش خواه و با اتهام {ه_ذا إفك قديم} خود را روشن فكر و ضد ارتجاع معرفى مى كنند و با اين ادعاها، بدون تأمّل در حقايق قرآن (إذ لم يهتدوا به) به كفر و انكار مى پردازند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 15 - 4
4 - كافران به دروغ ، مدعى قابل درك نبودن حقايق وحى *
أفسحر ه_ذه أم أنتم لاتبصرون
عبارت {أم أنتم لاتبصرون} در حقيقت تكرار همان سخن كافران است كه در دنيا نسبت به حقايق دين مى گفتند و مدعى بودند كه ما در سخنان وحى حقيقتى نمى يابيم.
ادعاهاى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 135 - 12
12- كافران صدراسلام ، مدعى حركت در راه اعتدال و برخوردارى از هدايت بودند .
فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ و من اهتدى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 1 - 7
7 - استوار ماندن بر عقيده خويش تا دستيابى به برهانى آشكار برخلاف آن ، ادعاى كافران عصر بعثت ، پيش از ظهور اسلام
لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة
در صورتى كه مراد از انفكاك، دست كشيدن از كفر باشد، احتمال مى رود كه آيه شريفه در صدد نقل ادعاى
كافران و توبيخ آنها باشد; يعنى، اين كافران كه مى گفتند: ما تا آمدن بيّنه، از عقايد خويش دست بر نمى داريم، حال كه بيّنه آمده است چرا بر آن عقيده باقى مانده اند؟!
ادعاهاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 31 - 2
2 _ كافران مكه مدعى توان خويش در آوردن آيات و معارفى چون قرآن
قالوا قد سمعنا لو نشاء لقلنا مثل هذا
ادعاى خداپرستى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 3 - 6
6 - كافران ، خود را در اقدام به خداپرستى _ در صورت سازش پيامبر ( ص ) با آنان _ پيش قدم معرفى كرده و زمان پيوستن پيامبر ( ص ) به آنان را ، پس از مرحله پيوستن خود به پيامبر ( ص ) قرار داده بودند .
لا أعبد ما تعبدون . و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
در آيه قبل، پيامبر(ص) عبادت آينده خود از معبودهاى مشركان را منتفى دانست; ولى در اين آيه، عبادت كنونى مشركان از خداوند را نفى كرد. مى توان گفت: اختلاف دو تعبير _ كه از فعلى بودن آيه قبل و اسمى بودن اين آيه استفاده مى شود _ ناظر به ترتيبى است كه مشركان براى توافق با پيامبر(ص)، پيشنهاد كرده بودند. آنان گفته بودند: يك سال ما بنده خداى تو مى شويم; مشروط به اين كه سال بعد تو خدايان ما را پذيرا باشى.
ادعاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 5 - 4،5
4
_ كافران ، مدعى بودند كه قرآن همان افسانه هاى پيشينيان است كه گروهى در هر صبح و شام و به صورت مخفيانه ، بر پيامبر ( ص ) ديكته كرده و مى خوانند .
و قالوا أس_طيرالأوّلين اكتتبها فهى تملى عليه بكرة و أصيلاً
مراد از صبح و شام، مى تواند وقت هايى باشد كه مردم در منظر و مراى نيستند و به طور معمول، كسى كه مى خواهد متن مقدسى را بسارد، آن را به صورت پنهانى انجام مى دهد تا كسى خبردار نشود.
5 _ كافران مدعى بودند كه گروهى با استنتاخ از افسانه هاى پيشينيان و املاى آن بر پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را در ساختن قرآن كمك مى كنند .
و أعانه عليه قوم ءاخرون . .. و قالوا أس_طيرالأوّلين اكتتبها فهى تملى عليه بكرة و
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 3 - 1
1 - كافران ، مدعى تحقق پيدا نكردن روز قيامت اند .
و قال الذين كفروا لاتأتينا الساعة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 35 - 2
2 - مشركان كافر به قرآن ، مدعى برتر بودن در اموال و فرزند
و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان . .. و قالوا نحن أكثر أمولاً و أول_دًا
احتمال دارد مرجع ضمير فاعلى {قالوا}، مترفان (در آيه قبل) باشد و احتمال دارد به قرينه سياق، {الذين كفروا} (در آيه 31) باشد. برداشت ياد شده، بنابر احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 38 - 2
2
- ادعاى استهزاآميز كافران ، به بهشتى بودن خود بر فرض برپايى قيامت
أيطمع كلّ امرىء منهم أن يدخل جنّة نعيم
مفسران اظهار داشته اند: كه كافران به هنگام شنيدن سخنان پيامبر(ص)، به استهزا مى گفتند: اگر آنچه پيامبر مى گويد درست باشد; ما زودتر از آنان به بهشت خواهيم رفت و از آنان سزاوارتريم.
ادعاى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 7 - 1
1_ كفرپيشگان عصر بعثت ، مدعىِ نبود معجزه و آيتى بر حقانيّت رسالت پيامبر ( ص )
و يقول الذين كفروا لولا أُنزل عليه ءاية من ربه
ادعاى كافران مستكبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 49 - 3
3 _ مستكبران كفرپيشه مدعى برخوردارى خويش از رحمت هاى الهى در آخرت
أهؤلاء الذين أقسمتم لاينالهم اللّه برحمة
زيرا سوگند مستكبران به محروميت مؤمنان از رحمت الهى، از موضع كسى است كه تنها خود را بهره مند از مواهب الهى مى داند.
اذيتهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 33 - 3
3 _ پيامبر اكرم(ص) مورد تكذيب و زخم زبان و آزار كافران بود.
قد نعلم إنه ليحزنك الذى يقولون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 45 - 4
4- كافران ، پيامبر ( ص ) را به هنگام تلاوت آيات قرآن بر مردم ، مورد آزار و اذيت قرار مى دادند و براى آن حضرت ايجاد مزاحمت مى كردند .
و إذا قرأت القرءان
طبق شأن نزولهايى كه وارد شده است (مجمع البيان، ذيل آيه)
و نيز ظاهر آيه {جعلنا بينك و بين الذين} جعل حجاب به خاطر اين بود كه كافران نشنوند تا پيامبر(ص) را اذيت نمايند و براى آن حضرت، مزاحمت ايجاد كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 130 - 1
1 - كافران ، پيامبر ( ص ) را با گفته هاى خويش ، مورد آزار و فشار روحى قرار مى دادند .
فاصبر على مايقولون
توصيه خدا به پيامبر(ص) مبنى بر صبر در برابر گفته هاى كافران، حكايت از آزردگى آن حضرت در برابر گفته هاى آنان دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 112 - 9
9- اتكا و اتكال پيامبر ( ص ) به پروردگار بخشنده در برابر تهديد ها ، رجزخوانى ها و نسبت هاى نارواى مشركان و كافران حق ستيز
و ربّنا الرحم_ن المستعان على ماتصفون
مقصود از توصيف در {ماتصفون}، ممكن است دوچيز باشد: 1_ تهديدهايى كه مشركان و كافران داشته اند و خود را پيروز و مسلمانان را شكست خورده مى شمردند. 2_ نسبت هاى ناروايى كه به پيامبر(ص) و قرآن مى دادند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 54 - 3
3 - صبر مضاعف اهل ايمان در برابر فشار هاى زياد ايمان سوزان ، در پى دارنده پاداش مضاعف از سوى خداى سبحان است .
أُول_ئك يؤتون أجرهم مرّتين بما صبروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 60 - 12
12 - امكان آسيب پذيرى روحى پيامبر ( ص ) در برابر تبليغات و
اذيت هاى كافران
و لايستخفّنّك الذين لايوقنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 48 - 4،9
4 - كافران و منافقان ، پيامبر ( ص ) را مورد آزار و اذيت قرار مى دادند .
و دَعْ أذيهم
9 - توكل بر خداوند در مقابل آزار و اذيت هاى كافران و منافقان ، نقشى كارساز دارد .
و دَعْ أذيهم و توكّل على اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 57 - 5
5 - منافقان و كافران آزاردهنده رسول خدا ( ص ) ، مورد لعن خدايند .
و لاتطع الك_فرين و المن_فقين و دَعْ أذيهم . .. إنّ الذين يؤذون ... و رسوله لعنهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 29 - 4
4 - ابرار به دليل ايمانشان در معرض تمسخر گناه پيشگان كافر ، قرار گرفته و آزار مى بينند .
إنّ الذين أجرموا كانوا من الذين ءامنوا يضحكون
مراد از {الذين آمنوا} _ به قرينه {إنّ الأبرار. ..} در آيات پيشين _ نيكوكاران است. تغيير عبارت به جهت اشاره به اين است كه آنچه براى گناه كاران خنده دار به نظر مى رسد، ايمان نيكوكاران است. آيات بعد _ كه بيانگر مقابله به مثل نيكوكاران در قيامت است _ اشاره دارد كه انگيزه گناه كاران از اين برخورد، آزاررسانى به آنان بوده است.
اذيتهاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 96 - 3
3- مسلمانان صدراسلام ( در مكه ) از سوى كافران و مشركان گرفتار فشار
هاى روحى و تنگنا هاى روانى بودند .
إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت سيجعل
با توجه به نزول اين آيات در مكّه، جمله {سيجعل . ..} بايد وعده اى نزديك به مسلمانان صدراسلام باشد. اين نويد حكايت از آن دارد كه مسلمانان در زمان نزول آيات، در شرايط سختى از نظر روحى و روانى و مقبوليت اجتماعى قرار داشتند.
ارائه آيات خدا به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 27 - 4
4- سنت خداوند بر هلاكت اقوام كافر ، پس از نماياندن آيات گوناگون به آنان
و لقد أهلكنا . .. و صرّفنا الأي_ت لعلّهم يرجعون
تذكر به {صرّفنا آيات}، در حقيقت بيانگر اين است كه خداوند تا وقتى كه اتمام حجت نكند و آيات متعدد به كافران ننماياند; ايشان را هلاك نمى كند.
ارزشگذارى غلط كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 14 - 7
7- انسان كافر ، گرفتار انحراف در ارزش گذارى اعمال
كمن زيّن له سوء عمله
ارزشگذارى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 212 - 8
8 _ برخوردارى از امكانات دنيا ، ملاك سنجش شخصيّت افراد از ديدگاه كافران
زين للذين . .. و يسخرون من الذين امنوا
چون كافران فريفته دنيا هستند، لذا هر كسى كه برخوردار از آن نباشد _ كه مؤمنان صدر اسلام غالباً تهيدست بودند _، به نظرشان حقير مى آيد.
ارزيابى اخروى عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 105 - 8
8- اَعمال پوچ و نابود شده
كافران ، غيرقابل سنجش و اعتبارگذارى در قيامت است .
فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا
{وزن}، يا مصدر و به معناى سنجش سنگنى و سبكى است ; و يا به معناى مثقال است; يعنى، چيزى كه با آن وزن سنجيده شود} (لسان العرب). اين كه خداوند، در قيامت، براى برخى كه اَعمال شان حبط شده، وزنى برقرار نمى سازد، كنايه از آن است كه به قدرى اَعمال آنان پوچ است كه ارزش سنجيدن ندارد.
ارزيابى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 157 - 10
10 _ بيان مقام والاى آنانكه در راه خدا مى ميرند و يا كشته مى شوند ، نشان دهنده بطلان ارزيابى كفرپيشگان درباره حيات و مرگ
لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا . .. و لئن قتلتم او متّم لمغفرة من اللّه و رح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 177 - 11
11 _ ارزيابى نادرست كافران و مرتدان ، در مورد ايمان و كفر
انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان . .. لهم عذاب اليم
چون خريدار معتقد است كه آنچه به دست مى آورد با ارزشتر از چيزى است كه مى پردازد، بنابراين كافر با انتخاب كفر بر ايمان _ كه به منزله داد و ستد است _ كفر را ارجمندتر از ايمان مى پندارد; غافل از آنكه عذابى دردناك را متحمّل خواهد شد.
ازدحام كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 19 - 4
4 - ازدحام كافران و مشركان در اطراف پيامبر ( ص ) ،
براى مشاهده عبادت و نماز آن حضرت
كادوا يكونون عليه لبدًا
مفسران و اهل لغت، {لِبَد} را به ازدحام معنا كرده و درباره مرجع ضمير فاعلى {كادوا} و {يكونون} دو نظر ارائه داده اند. برخى آن را مشركان و كافران مكه و برخى ديگر آن را مؤمنان جن دانسته اند كه براى استماع قرآن كريم در اطراف پيامبر(ص) ازدحام مى كردند. برداشت ياد شده، مبتنى بر نظر نخست است.
ازدواج با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 10 - 9،12،22
9 - زنان مؤمن و مردان كافر بر يكديگر حرام اند .
لا هنّ حلّ لهم و لا هم يحلّون لهنّ
12 - ممنوعيت تن دادن زن مؤمن به همسرى مرد كافر
لا هنّ حلّ لهم و لا هم يحلّون لهنّ
22 - ممنوعيت ازدواج مؤمن با كافر
لا هنّ حلّ لهم . .. و لاتمسكوا بعصم الكوافر
گرچه صريح آيه شريفه، درباره همسرانى است كه قبل از ايمان آوردن به همسرى هم درآمده اند و پس از ايمان يكى از آن دو بايد از هم جدا شوند; ولى از اين حكم به طريق اولى استفاده مى شود كه مرد مؤمن، حق ندارد اقدام به ازدواج با زن كافر كند و زن مؤمن هم نبايد با مرد كافر ازدواج نمايد.
ازدياد پليدى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 100 - 5
5 _ خداوند ، پيوسته بر پليدى كافران و تكذيب كنندگان پيامبران خود مى افزايد .
و يجعل الرجس على الذين لايعقلون
ازدياد عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج -
85 - 10 - 19
19 - گناه كافران ، بر عذاب آنان مى افزايد .
إنّ الذين فتنوا . .. فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق
مصداق {الذين فتنوا} _ به قرينه مقابله با آيه بعد _ كافران اند. حرف {فاء} در {فلهم} دلالت مى كند كه اين عقوبت، كيفر شكنجه گرى آنان است. بنابراين كافران، علاوه بر اين كه بر كفر خويش مؤاخذه مى شوند، بر كردار خويش نيز كيفر خواهند شد.
اسارت كافران در غزوه بدر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 71 - 6
6 _ كافران جنگ بدر به سبب خيانتهايشان به خدا و دين او ، مغلوب مجاهدان شده و گروهى از آنان به اسارت درآمدند .
فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم
امكان (مصدر امكن)، به معناى تسلط بخشيدن است. تفريع جمله {امكن منهم} بر {فقد خانوا} به وسيله حرف {فاء} دلالت مى كند بر اينكه خيانت كافران به دين خدا موجب شد كه خداوند آنان را در سيطره مسلمانان قرار دهد.
استحاله ورود كافران به بهشت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 38 - 1
1 - ورود كافران به بهشت ، امرى ناممكن و آرزويى بى جا
أيطمع كلّ امرىء منهم أن يدخل جنّة نعيم
استفهام در {أيطمع} انكارى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 39 - 1
1 - ورود كافران به بهشت ، امرى ناممكن و آرزويى بى جا
أيطمع كلّ امرىء منهم أن يدخل جنّة نعيم . كلاّ
استراحتگاه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
15 - يس - 36 - 52 - 3
3 - وضعيت كافران در قيامت ، آن چنان وخيم و تأسف بار خواهد بود كه عالم قبر و برزخ را براى خود استراحت گاه خواهند دانست .
قالوا ي_ويلنا من بعثنا من مرقدنا
{مرقد} اسم مكان از {رقاد} (خواب) به معناى خواب گاه است. تعبير كافران از قبرها به خوابگاه، مى تواند به اين جهت باشد كه آنان، وضعيت خود را در قيامت آن چنان سخت مى بينند كه عالم برزخ و قبر را در مقايسه با آن، خوابگاه و محل استراحت خويش مى خوانند.
استغاثه اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 37 - 1
1 - فرياد و استغاثه كافران ، براى خروج از دوزخ به منظور تصحيح رفتار خود و انجام اعمال نيك
و هم يصطرخون فيها ربّنا أخرجنا نعمل ص_لحًا غير الذى كنّا نعمل
{استراخ} (مصدر {يسترخون}) به معناى فرياد شديد است كه غالباً در مورد كمك طلبى به كار مى رود.
استغفار كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 74 - 6
6 _ گستردگى رحمت و آمرزش خداوند ، زمينه پذيرش توبه و استغفار كافران و مشركان
افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم
استفاده از ثروت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 131 - 7
7 - امكان بهره گيرى از ثروت چشمگير كافران ، نبايد توجه رهبران دينى را به توانگران كافر معطوف سازد .
و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم
نهى خداوند از توجه پيامبر(ص) به
ثروت كافران، ممكن است براى بيان اين نكته باشد كه جهت بهبود زندگى مؤمنان، نبايد به سرمايه هاى كافران چشم داشت و به اين منظور نيز، مسلمان شدن آنان را آرزو كرد.
استقامت در برابر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 29 - 3،12
3- خداوند ، خواهان صلابت و استحكام جامعه اسلامى در قبال كافران و جامعه كفر
و الذين معه أشدّاء على الكفّار
لحن آيه شريفه بيان ارزش هاى واقعى مؤمنان و همگامان پيامبر(ص) است و در حقيقت اخبارى است كه انشاى مؤكد را مى رساند.
12- حفظ صلابت و استحكام در برابر كافران ، نيازمند حاكميت روح رحمت و مودّت ميان مؤمنان
أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم
ميان {أشدّاء على الكفّار} و {رحماء بينهم}، نوعى تعامل و تأثير متقابل وجود دارد; يعنى، سستى در هر زمينه، موجب خدشه دار شدن موقعيت مؤمنان در زمينه ديگر مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 71 - 2
2 - لزوم پايدارى حق و حق طلبان ، در برابر هوس ها و تمايلات فساد انگيز كافران
و لو اتبع الحقّ أهواءهم لفسدت السم_وت و الأرض و من فيهنّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 72 - 2
2 - روى گردانى كافران و مرفهان از پيامبر ( ص ) ، على رغم عدم درخواست كمترين مزد از ايشان
أم تسئلهم خرجًا
ضمير {هم} به كافران و رفاپيشگان _ كه در آيات پيش از آنان ياد شده است _ باز مى گردد. گفتنى است كه استفهام در جمله فوق، استفهام انكارى
است; يعنى، {ما تسئلهم خرجاً}. بنابراين {خرجاً} نكره در سياق نفى و مفيد عموم است. در نتيجه معنا چنين مى شود: تو با اين كه از آنان كمترين مزدى درخواست نمى كنى، از تو روى برمى گردانند.
استقامت دربرابر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 72 - 2
2 - روى گردانى كافران و مرفهان از پيامبر ( ص ) ، على رغم عدم درخواست كمترين مزد از ايشان
أم تسئلهم خرجًا
ضمير {هم} به كافران و رفاپيشگان _ كه در آيات پيش از آنان ياد شده است _ باز مى گردد. گفتنى است كه استفهام در جمله فوق، استفهام انكارى است; يعنى، {ما تسئلهم خرجاً}. بنابراين {خرجاً} نكره در سياق نفى و مفيد عموم است. در نتيجه معنا چنين مى شود: تو با اين كه از آنان كمترين مزدى درخواست نمى كنى، از تو روى برمى گردانند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 71 - 2
2 - لزوم پايدارى حق و حق طلبان ، در برابر هوس ها و تمايلات فساد انگيز كافران
و لو اتبع الحقّ أهواءهم لفسدت السم_وت و الأرض و من فيهنّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 29 - 3،12
3- خداوند ، خواهان صلابت و استحكام جامعه اسلامى در قبال كافران و جامعه كفر
و الذين معه أشدّاء على الكفّار
لحن آيه شريفه بيان ارزش هاى واقعى مؤمنان و همگامان پيامبر(ص) است و در حقيقت اخبارى است كه انشاى مؤكد را مى رساند.
12- حفظ صلابت و استحكام در برابر كافران ،
نيازمند حاكميت روح رحمت و مودّت ميان مؤمنان
أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم
ميان {أشدّاء على الكفّار} و {رحماء بينهم}، نوعى تعامل و تأثير متقابل وجود دارد; يعنى، سستى در هر زمينه، موجب خدشه دار شدن موقعيت مؤمنان در زمينه ديگر مى شود.
استقلال فكرى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 12 - 4
4 - كافران مكه ، براى عقيده خود ، هويتى مستقل ، قائل بودند .
اتّبعوا سبيلنا
استكبار كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 8 - 6
6 - استكبار كافران و اصرارشان بر كفر ، هنگام تلاوت آيات الهى بر آنان
تتلى عليه ثمّ يصرّ مستكبرًا
بنابراين كه {ثمّ} براى تراخى رتبى باشد _ نه زمانى_ برداشت بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 31 - 1،7،9
1 - كافران در قيامت ، مورد ملامت و سرزنش به خاطر استكبار در برابر آيات الهى
و أمّا الذين كفروا أفلم تكن ءاي_تى تتلى عليكم فاستكبرتم
7 - روحيه استكبارى كافران در برابر آيات الهى ، معلول عملكرد و جرايم گذشته خود آنان *
فاستكبرتم و كنتم قومًا مجرمين
براساس اين احتمال كه تعبير {و كنتم. ..} در مقام تعليل گرايش كافران به استكبار باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.
9 - سرافكندگى كافران در صحنه قيامت ، پاسخى به روحيه مستكبرانه آنان در دنيا
و ترى كلّ أمّة جاثية . .. أفلم تكن ءاي_تى تتلى عليكم فاستكبرتم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 32 - 10
10
- موضع كافران در برابر پيامبران و وعده آنان به برپايى قيامت ، موضعى مستكبرانه و استهزاآميز
وإذا قيل . .. و الساعة لاريب فيها قلتم ما ندرى ... و ما نحن بمستيقنين
از سياق آيه، استفاده مى شود كه سخن كافران در {ما ندرى. ..} لحن استهزايى نيز داشته و آيه بعد مؤيد اين معنا است (كانوا به يستهزءون).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 10 - 9
9- توبيخ مشركان و كافران از سوى خدا ، به خاطر استكبارشان در برابر قرآن
قل أرءيتم إن كان من عند اللّه و كفرتم به . .. و استكبرتم
استكبار كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 57 - 7
7 - كفرپيشگان و تكذيب گران صدراسلام ، مردمانى بودند خودبزرگ بين و استكبار پيشه .
و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا . .. عذاب مهين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 21 - 3،4
3 - كافران صدراسلام ، مردمى لجوج ، مستكبر و حق گريز
بل لجّوا فى عتوّ و نفور
{عتوُّ} به معناى استكبار و تجاوز از حد است (قاموس المحيط) و مقصود از {نفور}(رميدن) گريز از سخن حق مى باشد.
4 - روح لجاج ، استكبار و حق گريزى ، عامل كفر و تكذيب دين از سوى كافران در صدراسلام
و لقد كذّب الذين من قبلهم . .. بل لجّوا فى عتوّ و نفور
استماع قرآن كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 36 - 2
2 - سرزنش خداوند
از كافران ، به سبب تجمّع شتاب آلودشان براى استماع قرآن ; به رغم كفرورزى آنان نسبت به آن
فمالِ الذين كفروا قبلك مهطعين
{ما} در {فمالِ}، اسم استفهام و براى توبيخ است.
استمداد اخروى كافران پيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 21 - 8،15
8- كافرانِ پيرو از رهبران مستكبر خويش ، در قيامت درخواست مى كنند كه در صورت امكان ، اندكى از عذاب خدا را از آنان بكاهند .
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل
تنوين {شىء} تنوين تنكير و براى كم بودن است.
15- رهبران مستكبر در جواب استمداد پيروانشان در قيامت ، خود را ناتوان دانسته و كمك به آنان را تعليق به محال مى كنند .
فقال الضعف_ؤا . .. فهل أنتم مغنون عنّا ... قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم
اينكه مستكبران در جواب استمداد پيروان خود در قيامت مى گويند: اگر خداوند ما را هدايت كرده بود ما هم شما را هدايت مى كرديم، در حالى كه خداوند هم چنين كارى را هرگز انجام نداده است، در واقع برآوردن خواسته آنان را تعليق به محال مى كند.
استمداد از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 90 - 4
4 _ جواز دوستى و يارى خواستن از منافقان و كافران پناهنده ، به همپيمانان مسلمانان *
و لا تتخذوا منهم وليّاً و لا نصيرا. الّا الّذين يصلون الى قوم بينكم و بينهم ميثا
در برداشت فوق احتمال داده شده كه {الّا الّذين يصلون . .. } استثنا از حكمى است كه در جمله
{و لا تتخذوا منهم وليّاً و لا نصيرا} بيان شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 73 - 2
2 _ ايجاد رابطه ولايى با كافران و حمايت از ايشان و درخواست حمايت از آنان ، بارور سازنده فتنه و تباهى بزرگ در زمين
و الذين كفروا . .. إلا تفعلوه تكن فتنة
ضمير مفعولى در {لاتفعلوه} به قانونهايى كه در آيه قبل مطرح شد و نيز به دستورى كه از صدر همين آيه به دست مى آيد برمى گردد. در برداشت فوق ضمير به قطع ولايت با كافران، كه از جمله {الذين كفروا ... } استفاده شده، برگردانده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 42 - 4
4_ جواز استمداد از كافران براى رهايى از مشكلات و تنگنا ها *
اذكرنى عند ربك
ظاهر اين است كه هم بند يوسف(ع) هنگام آزاد شدن از زندان موحد نشده و اظهار ايمان نكرده بود، و گرنه قرآن از آن ياد مى كرد. بنابراين وى به هنگامى كه يوسف(ع) از او تقاضا كرد ، كافر بود.
استمداد كافران پيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 21 - 14
14- رهبران مستكبر در جواب استمداد پيروانشان براى رهايى از عذاب ، به آنان وعده مى دهند كه در صورت نجات يافتن خود ، آنان را هم نجات خواهند داد .
قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم
استمرار گمراهى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 37 - 7
7 - پايدار ماندن هدايت
مؤمنان و استمرار گمراهى كافران حق گريز ، جلوه عزتمندى و مجازات الهى است .
و من يضلل اللّه فما له من هاد . و من يهد اللّه فما له من مضلّ أليس اللّه بعزيز ذ
يادآورى دو صفت عزت و مجازات دهى خداوند، پس از ذكر پايدار ماندن هدايت مؤمنان و استمرار يافتن گمراهى كافران حق گريز به وسيله خداوند، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.
استمهال كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 100 - 2
2 - كافران در هنگام مرگ ، آرزومند يافتن فرصتى دو باره ، براى تدارك فرصت هاى از دست رفته و جبران بدى هاى گذشته خود ، با انجام اعمال نيك
قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا فيما تركت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 203 - 1
1 - مهلت خواهى مجرمان كفرپيشه ، پس از مشاهده عذاب الهى
فيأتيهم بغتة . .. فيقولوا هل نحن منظرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 45 - 1
1 - مهلت دادن به كافران تكذيب گر و شتاب نكردن در كيفر آنان ، سنت الهى
سنستدرجهم . .. و أُملى لهم
استمهال كافران ظالم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 85 - 4
4- كافران ظالم ، پس از مشاهده عذاب الهى و قطعيت كيفر ، خواهان تخفيف و تأخير مجازات خويشند .
فلايخفّف عنهم العذاب و لا هم ينظرون
تذكر الهى به عدم تخفيف عذاب و دادن مهلت به ظالمان، اشاره اى به تخفيف
و مهلت خواهى آنان دارد.
استهزاگرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 69 - 10
10 _ بذله گويى منافقان و كافران و استهزاى آنان به ارزش هاى الهى ، كار مستمرشان در طول تاريخ
كالذين من قبلكم . .. و خضتم كالذى خاضوا
در {آيه 56} از قول منافقان نقل شده است: {إنما كنا نخوض و نلعب}; خداوند در اين آيه مى فرمايد {خضتم كالذى خاضوا} ; يعنى، روش شما در پيشينيان شما نيز وجود داشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 28 - 2
2 - كافران ، اعتقاد مؤمنان به پيروزى نهايى خويش را ، مسخره پنداشتند .
و يقولون متى ه_ذا الفتح إن كنتم ص_دقين
استهزاهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 58 - 1،2،3،10
1 _ استهزاى نماز و بازيچه دانستن آن ، از سوى برخى اهل كتاب و كافران صدر اسلام
و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً
در برداشت فوق ضمير فاعلى {اتخذوها} به {الذين اوتوا الكتب} و {الكفار} _ در آيه قبل _ برگردانده شده است.
2 _ بانگ نماز ( اذان ) ، بانگى مسخره و بازيچه در پندار كافران و گروهى از اهل كتاب
و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً
بدان احتمال كه ضمير مفعولى {اتخذوها} به مصدر (مناداة) مستفاد از {ناديتم} برگردد.
3 _ مبارزه تبليغاتى كافران و اهل كتاب عليه اسلام ، با استهزاى نماز و اذان و بازيچه خواندن آن
و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً
10 _ اهل كتاب و
ديگر كافران به دليل استهزاى دين اسلام و احكام و شعاير آن ، @مردمى نادان و بى خرد
اتخذوا دينكم هزواً . .. ذلك بانهم قوم لايعقلون
برداشت فوق بر اين مبناست كه {لايعقلون} فعلى لازم باشد، يعنى اهل كتاب و كافران، فاقد عقل و انديشه كافى هستند. اسناد {لايعقلون} به {قوم} كه حاكى از بافت خاص اجتماعى آنهاست، اين معنى را تأييد مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 8 - 4،9
4_ كفرپيشگان ، تأخير عذاب را نشانه بى پايه بودن تهديد هاى پيامبر دانسته و آنها را به استهزا مى گيرند .
ل_ئن أخّرنا . .. ليقولنّ ما يحبسه
استفهام در جمله {ما يحبسه} به قرينه {ماكانوا به يستهزءون} به داعى استهزا و تمسخر ايراد شده است. بنابراين {ليقولنّ ...;}; يعنى ، از سر استهزا و تمسخر مى پرسند: چه چيز مانع نزول آن عذاب و تحقق تهديدها شده است؟
9_ كفرپيشگان ، عذاب هاى موعود از ناحيه پيامبران را همواره به استهزا و تمسخر مى گيرند .
و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 38 - 6
6_ سالكان راه خدا و پيروان انبيا ، در معرض تمسخر و استهزاى كافران و دشمنان دين
كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 95 - 6
6- پيامبر ( ص ) نسبت به دشمنى ، آزار روحى و تمسخر مشركان و كافران در صورت علنى و آشكارا نمودن دعوت خويش ، نگران بود .
فاصدع بما تؤمر
. .. إنا كفين_ك المستهزءين
جمله {إنا كفيناك المستهزءين} احتمال دارد پاسخى باشد در برابر نگرانيهاى پيامبر(ص) كه ممكن بود پس از فرمان آشكار كردن دعوت خود و اعراض از مشركان (فاصدع بما تؤمر . .. و أعرض عن المشركين) بروز كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 97 - 3
3- تبليغات سوء و استهزاى آزار دهنده ، حربه هميشگى مشركان و كافران عليه اسلام و پيامبر ( ص )
المستهزءين . .. و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون
فعل مضارع {يقولون} بر استمرار و هميشگى بودن گفتار و تبليغات مشركان و دشمنان دلالت دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 34 - 7،8،15
7- عذاب موعودِ مورد استهزا قرار گرفته ، كافران استهزا كننده را در احاطه خود گرفت .
كذلك فعل الذين من قبلهم . .. و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون
{حاق} در لغت به معناى {أحاط} است و مراد از {ما} در {ما كانوا به} عذاب است.
8- كافران ، وعده عذاب را به استهزا مى گرفتند .
و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون
مرجع ضمير {به}، {ما} است كه مراد از آن عذاب مى باشد.
15- به استهزا گرفتن وعده عذاب خداوند ، از زشت ترين اعمال كافران
فأصابهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون
بى شك استهزاى وعده عذاب خداوند، از جمله كارهاى بد (سيئات) كافران بود; اما ذكر خاص آن پس از عام (سيئات) نشان دهنده اهميت ويژه آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 41 -
4
4- تسلى دادن خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر استهزاى كافران
و لقد استهزئَ برسل من قبلك
خداوند در آيات پيشين، موضوع استهزاى كافران به پيامبر(ص) را مطرح كرد و در اين آيه، مسخره شدن پيامبران گذشته را يادآور شد. اين يادآورى مى تواند به منظور دلدارى و پشت گرمى به آن حضرت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 83 - 3
3 - وعده معاد ، مورد استهزا و ريشخند كافران در طول تاريخ
بل قالوا مثل ما قال الأوّلون . .. لقد وعدنا ... ه_ذا من قبل إن ه_ذا إلاّ أس_طير
با توجه به، به كارگيرى كلمه {ه_ذا}، كه براى اشاره به نزديك و بيانگر نوعى تحقير نسبت به موضوع بسيار مهمى چون معاد است، برداشت قوق به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 110 - 7،9
7 - بندگان مؤمن خدا ، همواره در معرض طعن و ريشخند كافران
و كنتم منهم تضحكون
9 - مسلمانان صدراسلام ، همواره مورد ريشخند و مضحكه سران شرك و كفر
فاتّخذتموهم سخريًّا . .. و كنتم منهم تضحكون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 6 - 6
6 - واقعيت هاى مهمّ قرآنى مورد استهزاى كافران ، دامنگير آنان در آينده اى نزديك
فسيأتيهم أنب_ؤا ما كانوا به يستهزءون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 7 - 7
7 - استهزا و ريشخند كردن مسأله معاد از سوى كافران ، معلول سطحى نگرى آنان به مظاهر با ارزش
حيات
أنب_ؤا ما كانوا به يستهزءون . أَوَلم يرواإلى الأرض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 71 - 1
1 - شتابورزى استهزاآميز كافران براى مشاهده عذاب الهى
و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
سياق آيه نشان مى دهد كه درخواست كافران، از روى ناباورى و استهزا بوده است، و پاسخ خداوند به آنان در آيه بعد _ كه نظر به عذاب دنيوى دارد _ مى رساند كه مراد از {وعد} وعده الهى به مجازات آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 3 - 4
4 - كافران ، وقوع قيامت را امرى مسخره دانسته و آن را به استهزا مى گرفتند .
و قال الذين كفروا لاتأتينا الساعة
تعبير به نيامدن قيامت (لاتأتينا) يا به جهت اين است كه قيامت از جمله امور زمانى است و يا به جهت به سخره و استهزا گرفتن آن مى باشد. برداشت ياد شده، براساس احتمال دوّم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 30 - 3
3 - تمسخر و استهزا ، از روش هاى مبارزاتى و حربه هاى تبليغى كافران عليه رسولان الهى بود .
ي_حسرة على العباد ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 56 - 8
8 - تمسخر ، از شيوه هاى مبارزاتى كافران و مشركان با تعاليم آسمانى ( قرآن )
ي_حسرتى على ما فرّطت . .. و إن كنت لمن الس_خرين
آمدن كلمه {الساخرين} به صورت صفت (در قالب اسم فاعل)
گوياى اين نكته است كه به تمسخر گرفتن تعاليم قرآن، به صورت مقطعى و موردى نبود; بلكه دائمى و مكرر بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 7 - 5
5 - مواجهه استهزاآميز كافران با پيامبران در طول تاريخ ، باعث تغيير سنت الهى و سلب هدايت از امت هاى ديگر نمى شود .
أفنضرب عنكم الذكر . .. و كم أرسلنا ... إلاّ كانوا به يستهزءون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 32 - 10
10 - موضع كافران در برابر پيامبران و وعده آنان به برپايى قيامت ، موضعى مستكبرانه و استهزاآميز
وإذا قيل . .. و الساعة لاريب فيها قلتم ما ندرى ... و ما نحن بمستيقنين
از سياق آيه، استفاده مى شود كه سخن كافران در {ما ندرى. ..} لحن استهزايى نيز داشته و آيه بعد مؤيد اين معنا است (كانوا به يستهزءون).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 35 - 1،2
1 - استهزاى آيات الهى ، شيوه كافران مستكبر و دنيامحور
فاستكبرتم . .. اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا
از اين كه به جاى {استهزأتم} و يا تعابير مشابه ديگر، گفته شده {اتّخدتم آيات اللّه هزواً}، مى توان به مطلب بالا راه برد.
2 - عذاب اخروى كافران ، معلول استهزاى ايشان نسبت به آيات الهى و فريفتگى آنان به زندگانى دنيا
ذلكم بأنّكم اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا و غرّتكم الحيوة الدنيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 16 - 3
3- استهزاى كافران نسبت به وحى
و سخنان پيامبر ( ص ) ، در پى خارج شدن از محضر آن حضرت
حتّى إذا خرجوا من عندك قالوا . .. ماذا قال ءانفًا
پرسش {ماذا قال آنفاً} از روى توهين و استهزا بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 12 - 1
1 - سؤال تمسخرآميز كافران درباره زمان برپايى روز جزا
يسئلون أيّان يوم الدّين
از آيات قبل و بعد، تمسخرآميز بودن سؤال كافران استفاده مى شود; زيرا آنان اصولاً در مقام فهم حق نبودند و با اين پرسش، مى خواستند راهى ديگر براى انكار معاد و وسيله اى براى تمسخر آن پيدا كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 47 - 2
2 - خبر زنده شدن دوباره انسان در روز رستاخيز ، مورد استهزا و ريشخند كافران
و كانوا يقولون أئذا متنا. .. أءنّا لمبعوثون
برداشت بالا، بدان احتمال است كه استفهام در آيه شريفه، براى استهزا باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 25 - 1
1 - پرسش ناباورانه و تمسخرآميز كافران ، از زمان برپايى قيامت
و يقولون متى ه_ذا الوعد
استفهام در {متى ه_ذا الوعد} حقيقى نيست; بلكه از باب تهكّم و استهزا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 38 - 2
2 - ادعاى استهزاآميز كافران ، به بهشتى بودن خود بر فرض برپايى قيامت
أيطمع كلّ امرىء منهم أن يدخل جنّة نعيم
مفسران اظهار داشته اند: كه كافران به هنگام شنيدن سخنان پيامبر(ص)، به استهزا مى گفتند: اگر آنچه پيامبر مى گويد درست
باشد; ما زودتر از آنان به بهشت خواهيم رفت و از آنان سزاوارتريم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 25 - 4
4 - پرسش استهزاآميز كافران حق ناپذير ، از زمان تحقق وعده هاى الهى درباره خويش
أقريب ما توعدون أم يجعل له ربّى أمدًا
آيه شريفه درصدد پاسخ به پرسش كافران درباره تحقق وعده هاى الهى است كه در آيه قبل مطرح شده بود. از اين رو برخى از مفسران نوشته اند كه اين آيه، درباره {نضربن حارث} است كه او و همفكرانش پيوسته مى گفتند: {متى ه_ذا الوعد إن كنتم صادقين} (10/48).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 6 - 1
1 - پرسش ناباورانه و تمسخرآميز كافران ، از زمان برپايى قيامت
يسئل أيّان يوم القي_مة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 29 - 1،4
1 - كافران مجرم ، همواره مؤمنان را تحقير و تمسخر كرده و به باور هاى آنان پوزخند مى زنند .
إنّ الذين أجرموا كانوا من الذين ءامنوا يضحكون
4 - ابرار به دليل ايمانشان در معرض تمسخر گناه پيشگان كافر ، قرار گرفته و آزار مى بينند .
إنّ الذين أجرموا كانوا من الذين ءامنوا يضحكون
مراد از {الذين آمنوا} _ به قرينه {إنّ الأبرار. ..} در آيات پيشين _ نيكوكاران است. تغيير عبارت به جهت اشاره به اين است كه آنچه براى گناه كاران خنده دار به نظر مى رسد، ايمان نيكوكاران است. آيات بعد _ كه بيانگر مقابله به مثل نيكوكاران در قيامت است _ اشاره دارد كه انگيزه
گناه كاران از اين برخورد، آزاررسانى به آنان بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 31 - 1،2،3
1 - كافران ، از خاطره هاى ديدار خود با مؤمنان ، طنز ساخته و در جمع خانواده خويش به لطيفه گويى و خنداندن يكديگر مى پردازند .
و إذا انقلبوا إلى أهلهم انقلبوا فكهين
{فَكِه} (صفت مشبّه) به معناى خوش دل و خندان يا به معناى كسى است كه با همراهان خود سخنى گويد كه آنان را بخنداند (قاموس). در برداشت ياد شده، معناى دوم مورد نظر است.
2 - كافرانى كه مؤمنان را مسخره كرده اند ، هنگام مراجعت نزد خانواده خويش ، از پوزخند ها و اشاره هاى طعنه آميز خود ، غرق شادمانى مى شوند .
يضحكون . .. يتغامزون . و إذا انقلبوا إلى أهلهم انقلبوا فكهين
در اين برداشت، {فَكِه} به معناى {مرد خوش دل و خندان} دانسته شده است. تكرار {انقلبوا} در آيه شريفه، براى مجسم ساختن حالت بازگشت كافران به خانه خويش است.
3 - كافران و گنه پيشگان ، حتى در غياب مؤمنان نيز آنان را استهزا كرده و با طعنه و كنايه از ايشان ياد مى كنند .
و إذا انقلبوا إلى أهلهم انقلبوا فكهين
استهزاهاى كافران امت هاى پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 32 - 3
3_ كفرپيشگان امت هاى گذشته پيامبران خويش را به استهزا و تمسخر مى گرفتند .
و لقد استهزىء برسل من قبلك فأمليت للذين كفروا
استهزاهاى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20
- 135 - 4
4- تهديد كافران به هلاكت و عذاب از سوى خداوند ، مورد تمسخر و استهزاى كافران صدراسلام
و لو أنّا أهلكنهم بعذاب . .. قل كلّ متربّص
از آن جايى كه آيات پيشين در باره نزول عذاب و علل تأخير و نيز سنت هاى حاكم بر آن بود; به نظر مى رسد جمله {قل كلّ متربّص} پاسخى به استهزاهاى كافران در زمينه وعده عذاب باشد; يعنى، شما آينده اى دشوار براى ما پيش بينى مى كنيد و از آنچه ما براى شما انتظار مى كشيم، هراسى نداريد و آن را هيچ مى انگاريد. باشد زمان بگذرد و تا حقيقت بر همگان معلوم شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 47 - 2،6
2 - كفرپيشگان عصر بعثت ، وعده عذاب را دروغ پنداشته و آن را به ريشخند مى گرفتند .
و يستعجلونك بالعذاب
از اين كه تكذيب گران، از پيامبر(ص) مى خواستند وعده خود را عملى سازد و هر چه زودتر عذاب را بر آنان نازل كند، معلوم مى شود كه آنان تهديد پيامبر(ص) را تهديدى تو خالى مى انگاشتند و با درخواست تسريع عذاب، آن را به ريشخند مى گرفتند.
6 - ناباورى كافران عصر بعثت به عذاب الهى و به مسخره گرفتن آن ، نمودى از كوردلى ايشان
و ل_كن تعمى القلوب التى فى الصدور . و يستعجلونك بالعذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 6 - 3
3 - وعده معاد ، مورد استهزا و ريشخند كافران عصر بعثت
فسيأتيهم أنب_ؤا ما كانوا به يستهزءون
موضوع مورد استهزا به قرينه آيه بعد
_ كه استدلال براى امكان معاد است _ مسأله رستاخيز مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 7 - 1
1 - استهزاى پيامبر ( ص ) از سوى كافران ، به خاطر تبليغ آن حضرت از معاد
و قال الذين كفروا
تعبير {رجل ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق} قرينه است بر اين كه استفهام در اين آيه، براى استهزا و تمسخر است و حقيقى نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 47 - 4
4 - كافرانِ صدراسلام ، منكر رازقيت خدا براى بشر بودند و عقيده به آن را به مسخره مى گرفتند .
و إذا قيل لهم أنفقوا ممّا رزقكم اللّه قال الذين كفروا للذين ءامنوا أنطعم من لو ي
برداشت ياد شده از آن جا است كه كافران، جمله {من لو شاء اللّه أطعمه} (اگر خدا مى خواست او را مى خورانيد) را از سر استهزا و تمسخر مى گفتند و به آن باور نداشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 48 - 2
2 - كافران صدراسلام ، منكر برپايى قيامت بوده و عقيده به آن را مورد استهزا قرار مى دادند .
و يقولون متى ه_ذا الوعد
استفهام در {متى ه_ذا الوعد} _ برابر نظر بيشتر مفسران _ براى تهكم و استهزا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 7
7 - كافران عصر بعثت ، درخواست كننده عذاب الهى ، از سر استهزا و ناباورى
للذين ظلموا ذنوبًا . .. فلايستعجلون
نهى الهى (فلايستعجلون) مى
رساند كه كافران، ناباورانه تقاضاكننده نزول عذاب بوده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 1 - 4
4 - يكى از عناصر كافر صدراسلام ( نضربن حارث ) ، از سر استهزا خواست عذابى كه پيامبر ( ص ) از آن سخن مى گويد ، بر وى نازل شود .
سأل سائل بعذاب واقع
به گفته مفسران سائل در اين آيه، شخصى به نام {نضربن حارث} است. (مجمع البيان و تفاسير ديگر)
استهزاهاى كافران قريش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 91 - 2
2- كفار قريش ، پس از نزول قرآن و ظهور اسلام ، آيات قرآن را به چند دسته تقسيم كرده و هر دسته را با تهمت و افترا و ترفند هاى گوناگون ، به استهزا گرفته و منكر شدند .
المقتسمين. الذين جعلوا القرءان عضين
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از اين آيه و آيه قبل _ چنان كه در شأن نزولها آمده است _ كفار قريش باشد كه همگى (حدود 16 نفر) به شكلهاى گوناگون به هلاكت رسيدند.
استهزاهاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 6 - 1
1- خطاب استهزاگرانه و بى ادبانه كافران مكه به پيامبر ( ص ) به هنگام سخن گفتن با آن حضرت
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر
از اينكه كفار، در مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) به جاى خطاب مستقيم با اسم و عنوان، با عنوان موصول و غايب آن حضرت را صدا مى زدند و نيز از اينكه به او نسبتى
مى دادند كه خود آن را قبول نداشتند، حاكى از نكته فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 11 - 3
3- خداوند ، تسلى بخش پيامبر ( ص ) در برابر برخورد هاى تمسخرآميز كافران مكه
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر إنك لمجنون . .. و ما يأتيهم من رسول إلاّ كان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 13 - 8
8- خداوند ، تسلّى بخش پيامبر ( ص ) در برابر برخورد هاى تمسخرآميز كافران مكه
و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون. كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمن
آيات قبل، درباره برخورد عنادآلود كفار مكه با نبوت پيامبراكرم(ص) بود. اينكه در اين آيه ها، برخورد مردمان پيشين با انبياى الهى را توضيح مى دهد، احتمالاً به جهت ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 36 - 1،2
1- كافران و مشركان مكه ، به هنگام رو به رو شدن با پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را مورد تمسخر و استهزا قرار مى دادند .
و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا
2- تمسخر و استهزا ، تنها شيوه برخورد مشركان و كافران مكه با شخص پيامبر ( ص ) بود .
و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا
حرف نفى {إن} و حرف استثنا {إلاّ} پس از آن _ كه بر قصر دلالت مى كند _ و نيز آمدن {هزواً} به صورت مصدر، همگى بيانگر استمرار و شدت در كار استهزا و تمسخر است.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 38 - 4
4- كافران دين ستيز مكه ، وعده ها و تهديد هاى الهى ( عذاب ، كيفراخروى و . . . ) را مورد استهزا و تمسخر قرار مى دادند .
و يقولون متى ه_ذا الوعد
جمله استفهاميه {و يقولون متى ه_ذا الوعد} براى تهكّم و استهزا است.
استهزاى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 15 - 1
1 - استهزا شدن تكذيب گران در آستانه دوزخ ، به وسيله يادآورى سخنان كفرآلودشان به ايشان
أفسحر ه_ذا
استفهام در {أفسحر ه_ذا} براى تهكم و استهزا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 33 - 1
1 - گنه پيشگان كافر ، شايسته قضاوت كردن و اظهار نظر درباره راه مؤمنان ، نيستند .
و ما أرسلوا عليهم ح_فظين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 34 - 10
10 - { روى [ عن الإمام الصادق ( ع ) ] أنّه قال : يا ابن جُنْدَب . . . إنّ للّه تبارك و تعالى سُوراً من نور محفوفاً بالزبرجد و الحرير منجّداً بالسندس و الديباج يضرب ه_ذا السور بين أوليائنا و بين أعدائنا فإذا غلى الدماغ و بلغت القلوب الحناجر و نضجت الأكباد من طول الموقف اُدخل فى ه_ذا السور أولياء اللّه . . . و أعداء اللّه قد ألجمهم العرق و قطعهم الفَرَقُ و هم ينظرون إلى ما أعدّ اللّه لهم . . . فينظر إليهم أولياء اللّه فيضحكون منهم فذلك قوله عزّوجلّ {
. . .فاليوم الذين آمنوا من الكفّار يضحكون . . . } ;
[از امام صادق(ع)] روايت شده كه فرمود: اى پسر جُنْدب! . .. براى خداوند _ تبارك و تعالى _ ديوارى است از نور كه غرق در زبرجد و حرير و مزين به ابريشم هاى سندس و ديبا است و اين ديوار بين دوستان و دشمنان ما قرار دارد. پس زمانى كه مغز سرها به جوش آمد و جان ها به گلو رسيد و جگرها از طولانى شدن توقفگاه قيامت كباب شد، اولياى الهى را به آن طرف ديوار مى برند ... در حالى كه دشمنان خدا را عرق لجام زده است (جريان عرق بر اطراف دهان، مانع سخن گفتن آنان شده است) و ترس، آنان را ساكت كرده است. [آنان] نگاه مى كنند به آنچه[ از عذاب] كه خداوند براى آنها آماده نموده است ... پس اولياى الهى به دشمنان خدا نگاه مى كنند و به آنان مى خندند و اين است سخن خداى عزّوجلّ: فاليوم الذين آمنوا من الكفّار يضحكون}.
استهزاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 169 - 4
4 _ كافران ستم پيشه ، مورد استهزاى خداوند *
و لاليهديهم طريقاً. الا طريق جهنم
به كارگيرى واژه هدايت در مورد كشانيدن كافران به سوى جهنم، مى تواند به منظور استهزاى كافران ايراد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 8،11،12
8 _ تمسخر حق (قرآن) و آيات الهى، شيوه كافران مكه بوده است.
فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون
مفاد جمله {كانوا به يستهزءون} ماضى
استمرارى است و بيانگر تداوم استهزا از سوى كافران عصر نزول اين سوره است.
11 _ نويد خداوند به ظهور و پيشرفت و پيروزى قريب الوقوع اسلام و پيامبر(ص)، علم رغم استهزاى كافران صدر اسلام
فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون
مراد از {يأتيهم أنباؤا ما كانوا}، مى تواند تحقق امورى مانند پيروزى اسلام باشد كه كفار آن را به مسخره گرفته و تكذيب مى كردند.
12 _ تكذيب آيات الهى با تمسخر و استهزا از شيوه هاى كافران
فقد كذبوا بالحق لمّا جاءهم فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 10 - 1،3،4،5،7،8
1 _ بسيارى از رسولان الهى قبل از پيامبر(ص)، مورد تمسخر و استهزاى كافران قرار گرفتند.
و لقد استهزىء برسل من قبلك
3 _ تمسخر و استهزاى پيامبران الهى، شيوه كافران در طول تاريخ بوده است.
و لقد استهزىء برسل من قبلك . .. ما كانوا به يستهزءون
4 _ استهزاى وعيدها و تهديدهاى پيامبران الهى، از شيوه هاى مبارزه كافران با انبيا در طول تاريخ
و لقد استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به
بنابراين كه مقصود از {ما كانوا به يستهزءون}، عذاب موعود الهى باشد كه در محتواى پيامهاى انبيا(ع) ذكر مى شده است.
5 _ استهزاى كفار نسبت به پيامبر اكرم(ص)، با درخواست نزول كتاب ملموس و مشاهده فرشتگان
و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه . .. و لقد استهزىء برسل من قبلك
يادآورى استهزا شدن انبياى گذشته براى تسلى پيامبر(ص)، پس از بيان بهانه جوييها و توقّعات بيجاى كافران چنين مى نمايد كه همين بهانه جوييها، از مصاديق استهزاگرى كافران در
مورد رسولان الهى است.
7 _ كافرانى كه پيامبران و عذابهاى موعود آنان را استهزا مى كردند، به همان عذابهاى مورد تمسخر خويش گرفتار شدند.
فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون
بنابراين كه {ما} موصوله بوده و مراد از آن، عذاب الهى باشد كه در ضمن سخنان پيامبران مطرح مى شده و مورد استهزاى كافران قرار مى گرفته است.
8 _ كافرانى كه به استهزاى انبياى گذشته مى پرداختند، به عذاب و كيفر استهزاى خود گرفتار شدند.
فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون
بنابراين كه تقدير آيه {جزاء ما كانوا به يستهزءون} باشد. در اين صورت {ما} در (ما كانوا) مصدريه بوده و مرجع ضمير {به}، به قرينه كلمه {رسل} در صدر آيه مى تواند كلمه {رسول} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 19 - 1
1 _ استهزاى كافران حاضر در پيكار بدر از سوى خداوند
إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح و إن تنتهوا فهو خير لكم
جمله {إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح} با توجه به شكست خفتبار مشركان در پيكار بدر، بيانگر نوعى استهزا به مشركان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 8 - 5
5 - كافران حق ناپذير مورد تمسخر و تحقير
فبشّره
ذكر عذاب، تناسبى با كاربرد واژه بشارت ندارد. ازاين رو تعبير به بشارت مى تواند به عنوان سخريه و تحقير باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 9 - 1
1 - آگاهى اندك و سطحى كافران از قرآن ، دستمايه آنان براى تمسخر آيات الهى
و إذا علم من ءاي_تنا شي_ًا
اتّخذها هزوًا
كلمه {شيئاً}، اندك و ناچيز بودن اطلاعات كافران را افاده مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 33 - 5
5 - شيوه كافران در انكار معاد ، استهزاگرانه و نه منطقى
كانوا به يستهزءون
شيوه بودن استهزا از {كانوا به يستهزءون} كه بر استمرار دلالت دارد استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 35 - 1
1 - مؤمنان ، در حالى كافران حاضر در صحنه قيامت را مسخره مى كنند كه خود بر تخت هاى تزيين يافته ، لميده و ناظر كيفر كافران اند .
على الأرائك ينظرون
{أريكة} (مفرد {أرائك}) به تخت تزيين يافته اى گفته مى شود كه در خيمه يا خانه اى نهاده شده باشد. هم چنين به جايگاه آرميدن و لميدن _ اعم از تخت، يا تخت عروس و يا تخت خواب _ اطلاق مى شود (قاموس). متعلق {ينظرون} _ به قرينه آيات قبل و بعد _ وضعيت كافران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 36 - 3
3 - كافران در قيامت ، مورد تمسخر خداوند قرار خواهند گرفت . *
هل ثوّب
{ثواب} در مورد خير و شرّ هر دو كاربرد دارد; ولى به خير و خوبى اختصاص بيشترى دارد و در آن فراوان تر استعمال مى شود (نهايه ابن اثير). بنابراين ممكن است گفته شود: تعبير {ثوّب} _ كه در قرآن تنها در مورد امر ناخوشايند استعمال شده (مفردات) _ بيانگر آن است كه خداوند، كيفر كافران را از روى تمسخر پاداش ناميده است.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 24 - 3
3 - كافران و تكذيب گران ، مورد استهزاى خداوند
فبشّرهم
فعل هاى {بَشِرَ} و {فَرِحَ} به يك معنا است (مصباح). بنابراين واژه {بشارت} در مورد تهديد به عذاب، براى استهزا به كار مى رود.
استهزاى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 72 - 7
7 - استهزا و ريشخند كفرپيشگان كينه توز صدراسلام از سوى خداوند
قل أفأنبّئكم بشرّ من ذلكم النار
استفهام در {أفأنبّئكم} براى استهزا و ريشخند و {تنبئة} (مصدر {أُنبأ}) به معناى خبر دادن است. {ذلكم} نيز به حالت درهم رفتگى چهره مشركان به هنگام شنيدن آيات توحيدى قرآن اشاره دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 1 - 2
2 - كافران عصر بعثت ، وعده معاد را ، به تمسخر گرفته و درباره حقايق آن پرسش ها و شبهه هايى بر سر زبان ها مى انداختند .
عمّ يتساءلون
تهديد پرسشگران با جمله {سيعلمون} _ در آيات بعد _ اين احتمال را تقويت مى كند كه هدف آنان از پرسش ها، كشف حقيقت نبود; بلكه آنان در پى ايجاد سؤال و شبهه در ذهن ديگران و طعنه و كنايه زدن به وعده معاد بودند.
اسرافگرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 19 - 9
9 - كفر و مخالفت با پيامبران ، اسراف است و كافران مسرف اند .
أئن ذكّرتم بل أنتم قوم مسرفون
توصيف مردم بى ايمان و مخالف پيامبران الهى به اسرافگر، گوياى حقيقت ياد شده
است.
اسلام ستيزى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 107 - 7
7 _ آسيب رساندن به جامعه اسلامى ، در رأس آرمان ها و اهداف منافقان و كافران
اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً
برداشت فوق با توجه به اين است كه در رأس همه اهداف {ضراراً} مطرح شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 33 - 1
1 _ كافران ، با استفاده از مثل هاى باطل و ترسيم غير واقعى چهره پيامبر ( ص ) به مبارزه عليه اسلام برخاسته بودند .
الذين كفروا . .. و لايأتونك بمثل
{مَثَل} هم به معناى {حجت} و {حديث} (سخنانى در باره اثبات چيزى) و هم به معناى {صفت} (توصيف چيزى) آمده است (قاموس المحيط). مقصود از آن در آيه شريفه، مجموعه سخنانى است كه كافران در توصيف پيامبر(ص) و به منظور خدشه داركردن چهره منور آن حضرت مى گفتند كه در آيات فوق از آنها ياد شده است. گفتنى است قيد باطل بودن مثل ها، از قرينه مقابله جمله {لايأتونك بمثل} و جمله {إلاّ جئناك بالحقّ} استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - صف - 61 - 8 - 2
2 - هدف كافران از اتهام سحر به پيامبر ( ص ) ، مبارزه با اسلام و خاموش كردن نور خدا بود .
فلمّا جاءهم . .. قالوا ه_ذا سحر ... يريدون ليطفؤا نور اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 18 - 2
2 - مبارزه كافران با قرآن و رسالت
پيامبر ( ص ) ، با انديشه شيطانى و سنجيده كارى همراه بود .
إنّه كان لأي_تنا عنيدًا . .. إنّه فكّر و قدّر
اسلام كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 11
11 _ مبارزات گذشته كافران عليه اسلام ، مانع پذيرش آنان در زمره مسلمانان نخواهد شد .
ثم يغلبون و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون
اصحاب اعراف و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 48 - 2،3،4
2 _ اصحاب اعراف در صحنه قيامت ، احزاب كفرپيشه و مستكبر را به وسيله علامتهايشان خواهند شناخت .
يعرفونهم بسيمهم
3 _ اصحاب اعراف در صحنه قيامت ، احزاب كفرپيشه و مستكبر را مخاطب ساخته و از فاصله اى دور با آنان سخن مى گويند .
و نادى اصحب الاعراف رجالا
4 _ اصحاب اعراف با به رخ كشيدن بى ثمرى امكانات مادى و قدرت هاى دنيوى كافران ، آنان را ناكام خوانده و شماتت مى كنند .
قالوا ما أغنى عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون
اصرار بر كفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 51 - 1
1 _ خداوند ، مشركان و كفرپيشگان را به خاطر پافشارى بر كفر و ناباورى به قرآن ، ملامت و سرزنش فرمود .
أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 39 - 1
1 - پيامبر ( ص ) از سر تهديد و هشدار ، از كفرپيشگان لجوج خواست تا همچنان بر مواضع نادرستشان پافشارى
كنند .
قل ي_قوم اعملوا على مكانتكم
آهنگ آيه شريفه، آهنگى تهديدآميز و هشدار دهنده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 5 - 4
4 - بيان سرسختى سازش خواهان كافر و باقى ماندن آنان بر مرام خويش تا پايان عمر ، از خبر هاى غيبى قرآن
و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
اصرار بر كفر كافران مقارن بعثت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 15 - 2
2 - خداوند ، با بيان پافشارى كافران عصر بعثت بر كفر و انكار معاد ، انتظار ايمان آوردن آنان را بى فايده خواند و توطئه گرى آنها را به پيامبر ( ص ) گوشزد كرد .
إنّهم يكيدون كيدًا
اضطراب اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 27 - 2
2 - ناراحتى و اضطراب شديد كافران و منكران معاد ، در لحظه ديدن عذاب قيامت
فلمّا رأوه زلفة سيئت وجوه الذين كفروا
زشت و كريه شدن كافران، به هنگام مشاهده قيامت، بيانگر ناراحتى و اضطراب شديد آنان در آن هنگام است.
اضلال كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 105 - 10
10 _ جامعه ايمانى وظيفه دار هشيارى در برابر موضعگيرى هاى گمراه كننده كافران
يايها الذين ءامنوا عليكم انفسكم لايضركم من ضل إذا اهتديتم
{لا} در لايضركم مى تواند نافيه باشد بر اين مبنا مراد از جمله {لايضركم . ..} اين است كه چنانچه از ايمان خود مراقبت كنيد از دام گمراهان مى رهيد و مى تواند {لا} ناهيه باشد، يعنى
اى مؤمنان مبادا گمراهان شما را از راه بدر برده و ايمان شما را بربايند برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است. گفتنى است كه مراد از {من ضل} به قرينه {ءامنوا} كفرپيشگان مى باشد.
اطاعت از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 150 - 2،5
2 _ اطاعت از كفرپيشگان ، نشانه پذيرش ولايت و سرپرستى آنان
ان تطيعوا الّذين كفروا . .. بل اللّه موليكم
كلمه {بل} براى اضراب و نفى ولايت غير خداوند است و چون در آيه قبل سخن از ولايت و پذيرش آن نيامده كه با {بل} آن را نفى كند، معلوم مى شود كه همان اطاعت از كافران، در حقيقت پذيرش ولايت آنان است.
5 _ اطاعت و پيروى جامعه ايمانى از كفرپيشگان ، موجب خروج از ولايت خداوند و محروميّت از يارى او
ان تطيعوا الّذين كفروا . .. بل اللّه موليكم و هو خيرُ النّاصرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 102 - 2
2 _ پرهيز از اطاعت كافران و بر حذر بودن از نزاع و تفرقه ، نشانه تقواى اهل ايمان
ان تطيعوا فريقاً من الذين اُوتوا الكتاب . .. اتقوا اللّه حق تُقاته
پرهيز از تفرقه و نزاع، از شأن نزول آيه {ان تطيعوا . .. } استفاده شده است.
اطاعت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 67 - 1
1 - كافران ، در حال سوختن در آتش جهنم ، اعلام مى كنند كه مطيع بزرگان و رؤساى گمراه سازشان بودند .
إنّ اللّه لعن
الك_فرين . .. يوم تقلّب ... و قالوا ربّنا إنّا أطعنا سادتنا ... فأ
اطمينان به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 11 - 6
6 - اطمينان بخشى منافقان به كافران ، در پيروى نكردن از پيامبر و مسلمانان بر ضد آنان
الذين نافقوا يقولون . .. و لانطيع فيكم أحدًا أبدًا
اطمينان كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 3
3 _ اطمينان كفار مكه به پيروزى خويش هنگام خروج براى جنگ بدر
و لاتكونوا كالذين خرجوا
اعراض از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 156 - 1
1 _ ضرورت پرهيز مؤمنان از همسويى با كافران در پندار و تفكّر ، گفتار و كردار
يا ايّها الّذين امنوا لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 78 - 5
5 - وانهادن امر كافران حق ستيز به خداوند ، رهنمودى الهى به پيامبر ( ص )
و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون. .. إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه
با توجه به اين كه آيات اين بخش در ارتباط با هم است، تذكر خداوند به قضاوت نهايى خويش درباره كافران، مى تواند در مقام توضيح و تعليل براى آيه {و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون} باشد. آيات بعد نيز مؤيد همين معنا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 80 - 3
3 - لزوم وانهادن امر كافران به خدا ، پس از
احراز تأثيرناپذيرى آنان در قبال حق
فتوكّل على اللّه إنّك على الحقّ المبين . إنّك لاتسمع الموتى ... إذا ولّوا مدبرين
آيه ياد شده، داراى اين پيام است كه: چون آنها مرده اند و سخن در مرده بى تأثير است; پس بيش از اين تلاش مكن و نگران مباش و كار خود را با ايشان به خدا واگذار.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 30 - 1
1 - خداوند ، به پيامبر ( ص ) فرمان داد تا از كافرانى كه بر كفر ورزيدن مصمم بودند ، اعراض كند .
فأعرض عنهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 48 - 6
6 - پيامبر ( ص ) در انجام رسالت الهى خويش ، نبايد به سخنان و موضع گيرى هاى كافران و منافقان اعتنا كند .
ي_أيّها النبىّ إنّا أرسلن_ك ش_هدًا و مبشّرًا . .. و لاتطع الك_فرين و المن_فقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 54 - 3
3 - سرزنش نشدن پيامبر ( ص ) ، بر روى گردانى از كافران لجوج
فتولّ عنهم فما أنت بملوم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 45 - 1
1 - رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، در وانهادن كفرپيشگان لجوج به خود و اصرار نورزيدن در هدايت آنان
فذرهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 48 - 8
8 - وانهادن كافران و تحمل عداوت آنان ، تكليفى الهى براى پيامبر ( ص
)
فذرهم . .. و اصبر لحكم ربّك
بنابراين كه {و اصبر} عطف بر {فذرهم} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 6 - 1
1 - روى گردانى از كافران لجوج و بها ندادن به ايشان ، رهنمود الهى به پيامبر ( ص )
فتولّ عنهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 42 - 1،2
1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به واگذارى كافران حق ناپذير ، باطل گرا و بازيگر به حال خود ، پس از اتمام حجت به آنان
فذرهم يخوضوا و يلعبوا
{خوض} (مصدر {يخوضوا}) در اصل به معناى حركت در آب است; ولى در مواردى به كار مى رود كه انسان، غوطهور در مسائل باطل و ناپسند مى شود; مانند همين آيه كه كافران، سخنان ناروايى درباره اسلام و پيامبر(ص) بر زبان مى آوردند.
2 - لزوم ترك بحث و احتجاج با كافران حق ناپذير ، پس از اتمام حجت و ارائه برهان
فذرهم يخوضوا و يلعبوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 1 - 3
3 - كافران ، پس از ابلاغ برهان آشكار و رسيدن پيام اسلام به آنان ، به حال خود ر ها خواهند شد .
لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة
قيد {حتّى تأتيهم البيّنة} مفهومى دارد كه برداشت ياد شده، ناظر به آن است.
اعراض كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 105 - 3
3_ كفرپيشگان ، در آيات و نشانه هاى توحيد تأمل
نمى كنند و دلالت آنها را بر توحيد درنمى يابند .
يمرون عليها و هم عنها معرضون
{اعراض} (مصدر معرضون) به معناى روى گرداندن است و روى گرداندن از نشانه هاى توحيد به معناى تأمل نكردن در آنها و درك نكردن دلالتشان بر يكتايى خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 33 - 1
1- كافران حق ناپذير ، هشدار هاى خداوند را ناديده گرفتند .
الك_فرين . .. ظالمى أنفسهم ... هل ينظرون إلاّ أن تأتيهم المل_ئكة أو يأتى أمر ربّ
برداشت فوق بر اين نكته ذاست كه مراد از ملائكه در {تأتيهم الملائكة} ملائكه قبض روح، و مراد از {يأتى أمر ربك} آمدن عذاب باشد. طبق اين احتمال جمله {كافران تنها در انتظار آمدن مرگ و يا عذابشان هستند} مشعر به اين معناست كه: آنان به هشدارهاى خداوند وَقْعى ننهاده و پيوسته راه انحرافى خود را پيمودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 82 - 1
1- پيامبر ( ص ) ، در قبال روى گردانى كافران از دعوت آن حضرت پس از تبيين آيات الهى بر آنان ، مسؤوليتى نداشت .
فإن تولّوا فإنما عليك البل_غ المبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 102 - 4
4- كافران ، از ولايت خدا روى گردان و سرنهاده بر آستان شمارىِ از بندگان اويند .
يتّخذوا عبادى من دونى أولياء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 42 - 4
4- روى گردانى كافران از پروردگار خويش ، على رغم برخوردارى از
رحمت مداوم او
قل من يكلؤكم . .. من الرحم_ن بل هم عن ذكر ربّهم معرضون
{بل} در آيه شريفه، براى اضراب انتقالى است; يعنى، خداوند پس از بيان نياز بشر به خداى رحمان و ذكر عذاب او، به علت اصلى كفر كافران ( اعراض از ياد پروردگار و بى توجهى به ربوبيت الهى) پرداخته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 80 - 8
8 - كفرپيشگان روى گردان از دلايل آشكار ، همچون ناشنوايان روى برتافته از راهنماى خويش
و لاتسمع الصمّ الدعا إذا ولّوا مدبرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 61 - 7
7 - منكران آيات خدا و كافران به خدا ، تحت تأثير عوامل بيرونى و منفعلانه ، از خدا و آيات او ، روى گرداندند و نه با منطق و برهان
و لئن سألتهم من خلق . .. و سخّر ... ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون
مجهول آورده شدن فعل {يؤفكون} دلالت بر اين مى كند كه مشركان و منكران آيات خدا و مؤمنان به باطل، تحت تأثير القائات بيرونى، چنين روى كردى را پيدا كرده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 3 - 11،13
11- كافران ، روى گردان از انذار ها و هشدار هاى الهى
و الذين كفروا عمّا أُنذروا معرضون
13- كافران ، گريزان از هشدار هاى الهى نسبت به زوال پذيرى دنيا و وجود معاد
و الذين كفروا عمّا أُنذروا معرضون
در اين آيه، پيش از مسأله انذار، موضوع حقانيت هستى و محدود بودن حيات دنيوى مطرح شده است. با توجه به
اين مطلب مى توان گفت: يكى از موضوعات مورد انذار، ناپايدارى حيات دنيا و وجود رستاخيز بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 2 - 1
1 - كافران ، روى گردان از تأمل و انديشه در آيات و نشانه هاى الهى
و إن يروا ءاية يعرضوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 10 - 1،2،3
1 - اعتراف كافران دوزخى ، به گوش نسپردن و انديشه نكردن درباره تعاليم دين و پيامبران الهى
و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل
2 - گوش دل نسپردن به سخنان پيامبران و تعقّل نكردن درباره آنها ، عامل دوزخى شدن كافران
و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل ما كنّا فى أصح_ب السعير
3 - كافران دوزخى ، از شنيدن سخنان پيامبران و پيام هاى آسمانى امتناع مى كردند .
و قالوا لو كنّا نسمع
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از {نسمع} امتناع از شنيدن باشد; چنان كه اين واكنش دستور سران كفر به توده هاى مردم است: {و قال الذين كفروا لاتسمعوا له_ذا القرآن و ألغوا فيه لعلّكم تغلبون} (سوره فصلت (41) آيه 26).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 14 - 3
3 - روى گردانى كافران از قرآن ، به دليل ناتوانى آنان از درك مفاهيم آن است و افسانه دانستن آن ، بهانه اى بيش نيست .
قال أس_طير الأوّلين . كلاّ بل ران على قلوبهم
اعراض كافران از افساد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 -
193 - 5،6
5 - لزوم ترك جنگ با كافران ، در صورت دست برداشتن آنان از فتنه انگيزى و ايجاد مزاحمت براى گسترش دين خدا
فإن انتهوا فلا عدون إلا على الظلمين
متعلق {إنتهوا . ..} - به قرينه فرازهاى پيش - فتنه انگيزى و بازدارى از حاكميت يافتن دين الهى است. جواب شرط (فإن انتهوا) محذوف است وجمله {فلاعدوان...} جانشين آن مى باشد; يعنى، پس اگر از فتنه انگيزى دست كشيدند و مانع گسترش و حاكميت دين خدا نشدند، آنان را نكشيد; زيرا تعدى تنها بر ستمكاران رواست.
6 - در صورتى كه كفرپيشگان محارب يا فتنه انگيز از كفرورزى دست بكشند ، نبايد با آنان نبرد كرد .
فإن انتهوا فلا عدون إلا على الظلمين
برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه متعلق {انتهوا} كفرورزى باشد.
اعراض كافران از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 193 - 6
6 - در صورتى كه كفرپيشگان محارب يا فتنه انگيز از كفرورزى دست بكشند ، نبايد با آنان نبرد كرد .
فإن انتهوا فلا عدون إلا على الظلمين
برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه متعلق {انتهوا} كفرورزى باشد.
اعراض كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 46 - 1
1 - كافران صدراسلام از تمامى آيات و نشانه هاى پروردگار ، اعراض كرده و آنها را نپذيرفتند .
و ما تأتيهم من ءاية من ءاي_ت ربّهم إلاّ كانوا عنها معرضين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 49 - 2
2 - كافران پندناپذير و مخالف پيامبر (
ص ) ، هيچ دليل و عذر قابل قبولى ، براى روى گردانى از دين و پند هاى قرآن نداشتند .
فما لهم عن التذكرة معرضين
از مفاد {فمالهم} (چيست آنان را)، استفاده مى شود كه مقصود، نبودن هيچ دليل و عذرى براى كفر و انكار كافران نسبت به قرآن پندآفرين است.
اعلام عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 81 - 4
4_ خداوند ، پيش از عذاب كردن اقوام كفرپيشه ، جريان امر را به اطلاع پيامبر آن قوم مى رساند .
إنا أُرسلنا إلى قوم لوط . .. و لما جاءت رسلنا لوطًا ... قالوا ي_لوط إنا رسل ربك
اغواپذيرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 83 - 9
9- تحريك كافران از سوى شياطين و گمراهى فزون تر آنان ، نشانه اى روشن از سودمند نبودن معبود ها و ضديتشان با پرستشگران خويش
و يكونون عليهم ضدًّا . ألم تر أنّا أرسلنا الشي_طين
استفهام در {ألم تر} براى استشهاد و تأييد محتواى آيه قبل است و دلالت بر واضح بودن شاهد دارد به گونه اى كه نديدن و توجه نكردن به آن تعجب دارد.
اغواگرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 4 - 5
5 - هشدار خداوند درباره فريب خوردن از تحركات سياسى و اقتصادى كافران و ثروت و مكنت آنان در جامعه
فلايغررك تقلّبهم فى البل_د
برخى از اهل لغت نوشته اند: {تَقلَّبَ فى الأُمور}; يعنى، {تصرّف كيف يشاء} (در هر كارى مطابق خواسته خود دخل و تصرف كرد). مقصود از {تقلّبهم
فى البلاد} تحركات سياسى و اقتصادى كافران در شهرها از راه سفرهاى تجارتى (مانند سفرهاى كافران قريش از مكه به شام، يمن و ...) است.
اغواگرى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 14 - 11
11 - هشدار خداوند ، به كافران مكه ، درباره تلاش شان براى اغواى مسلمانان
و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا. ..و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه ...
بيان قصه طوفان نوح(ع) پس از ذكر برخوردهاى كافران مكه با مسلمانان، احتمال دارد براى هشدار به آنان باشد.
افتراهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 103 - 2،4،5،6،7،12
2 _ كافران عصر جاهلى جعل احكامى را درباره بحيره ، سائبه ، وصيله و حامى به خداوند نسبت مى دادند .
ما جعل اللّه . .. و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب
4 _ احكام ويژه بحيره ( ماده شترى كه پنجمين حمل مادر خويش باشد ) از بدعت ها و افترا هاى كافران عصر جاهلى بر خداوند .
ما جعل اللّه من بحيرة . .. و لكن الذين كفروا يفترون
لسان العرب معناى مذكور براى بحيره را از برخى لغويين نقل كرده است. در جاهليت گوش چنين شترى را مى شكافتند تا علامت آن باشد كه نبايستى بر آن سوار شوند و از آب و چراگاهها او را منع كنند و نيز هرگز نبايد به كشتن آن اقدام كنند.
5 _ لزوم آزاد سازى سائبه ( شترى كه ده ماده شتر زاييده باشد ) از انديشه هاى خرافى و افترا هاى كافران عصر جاهلى بر خداوند
ما جعل
اللّه من بحيرة و لاسائبة . .. و لكن الذين كفروا يفترون
معناى ذكر شده براى سائبه در قاموس المحيط آمده و حكم آن از نظر مردم جاهلى همانند احكام بحيره بوده است. امام صادق(ع) در توضيح معناى {سائبة} در آيه فوق فرمود: ان اهل الجاهلية كانوا ... اذا ولدت (الناقة) عشراً جعلوها سائبة و لايستحلون ظهرها و لااكلها ... .
_______________________________
معانى الاخبار، ص 148، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 683، ح 410.
6 _ احكام ويژه وصيله ( گوسفند ماده اى كه همزاد با بره نر باشد ) بدعت و از افترا هاى كافران عصر جاهلى بر خداوند
ما جعل اللّه من . .. و لاوصيلة و لكن الذين كفروا يفترون
در دوره جاهليت اگر گوسفندى دو قلو مى زائيد كه يكى از آن دو نر بود، ذبح آن را تحريم مى كردند و همزاد آن را {وصيلة} مى ناميدند يعنى ماده گوسفندى كه سرنوشت همزادش را به سرنوشت خود گره زد و سبب شد كه بر آستان بتها ذبح نشود. امام صادق(ع) در توضيح معناى {وصيلة} در آيه فوق فرمود: {ان اهل الجاهلية كانوا اذا ولدت الناقة ولدين فى بطن قالوا: وصلت، فلايستحلون ذبحها و لااكلها ... .
_______________________________
معانى الاخبار، ص 148، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 683، ح 410.
7 _ احكام ويژه حامى ( شتر نرى كه از صلبش ده شتر به وجود آيد ) از بدعت ها و افترا هاى مردم جاهلى بر خداوند
ما جعل اللّه . .. و لاحام و لكن الذين كفروا يفترون
اعراب جاهلى از سوار شدن بر شتر مذكور امتناع مىورزيدند و آن را از هيچ آب و چراگاهى منع نمى كردند.
12
_ بيشتر كفرپيشگان عصر بعثت احكام رايج درباره بحيره ، سائبه ، وصيله و حام ، را احكامى الهى مى پنداشتند .
ما جعل اللّه من بحيرة . .. يفترون على اللّه الكذب و اكثرهم لايعقلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 20 - 2
2_ كفرورزى كافران و اعمال ايشان ( افترا بر خداوند ، بازدارى از راه خدا و . . . ) خارج از حاكميت خداوند نيست .
و من أظلم ممن افترى على الله كذبًا . .. أُولئك لم يكونوا معجزين
ماضى بودن معناى جمله {أُول_ئك لم يكونوا . ..} (آنان هيچ گاه ازحاكميت خدا خارج نبوده اند) مى رساند كه: گرايش كافران به كفر نيز تحت حاكميت خدا صورت گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 13 - 7
7 - بازخواست كافران ، در قيامت ، به خاطر تلاش همواره آنان در افترا زدن است .
و ليسئلنّ يوم القي_مة عمّا كانوا يفترون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 32 - 2
2 - دروغ بستن به خدا و تكذيب قرآن و دين حق ، از خصوصيات كافران است .
فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق
مخاطبان آيه شريفه _ به قرينه ذيل آيه (مثوًى للكافرين) _ كافران مى باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 8 - 1
1- كافران ، مدعى منتسب نبودن قرآن به مبدأ وحى و انتساب دروغين آن از سوى پيامبر ( ص ) به خداوند
أم يقولون افتري_ه
افتراهاى كافران قريش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 91 - 2
2- كفار قريش ، پس از نزول قرآن و ظهور اسلام ، آيات قرآن را به چند دسته تقسيم كرده و هر دسته را با تهمت و افترا و ترفند هاى گوناگون ، به استهزا گرفته و منكر شدند .
المقتسمين. الذين جعلوا القرءان عضين
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از اين آيه و آيه قبل _ چنان كه در شأن نزولها آمده است _ كفار قريش باشد كه همگى (حدود 16 نفر) به شكلهاى گوناگون به هلاكت رسيدند.
افساد كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 191 - 9،11،15
9 - فتنه انگيزى كافران ، مجوز نبرد با ايشان است ، هر چند كه با مسلمانان سر جنگ نداشته باشند .
و قتلوا فى سبيل اللّه يقتلونكم . .. الفتنة أشد من القتل
جمله {والفتنة أشد من القتل}، به اصطلاح اصوليين حاكم بر {الذين يقاتلونكم} است و موجب توسعه در موضوع حكم مطرح شده در آيه قبل مى شود; يعنى، آيه قبل بيان داشت كه با كافران حربى نبرد كنيد و جمله {الفتنة . ..} بيان مى كند كه فتنه انگيزى به منزله جنگ است.
11 - آواره ساختن مسلمانان از ديارشان از مصداق هاى فتنه انگيزى كافران است .
و أخرجوهم من حيث أخرجوكم و الفتنة أشد من القتل
15 - فتنه انگيزى كافران ، مجوز كشتن و نبرد با آنها در مسجد الحرام و نواحى آن نيست .
و الفتنة أشد من القتل و لاتقتلوهم عند المسجدالحرام حتى يقتلوكم
جمله {و الفتنة
. ..} بيان مى دارد كه كافران فتنه انگيز همانند كافران محارب هستندو لذا بايد باآنان نبرد كرد. به نظر مى رسد جمله {و لاتقاتلوهم عند المسجد الحرام ...} به منزله استثنا از اين قانون باشد; يعنى، فتنه انگيزى كافران، مجوز جنگ در مسجد الحرام نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 193 - 1
1 - نبرد با كافران ، تا برطرف شدن فتنه هاى آنان ، وظيفه اى ضرورى بر عهده مسلمانان
و قتلوهم حتى لاتكون فتنة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 88 - 7
7- عذاب كافران ، به تناسب عملكرد و فساد آنان ، متفاوت است .
زدن_هم عذابًا فوق العذاب بما كانوا يفسدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 28 - 9
9 - كافران ، مفسدان و تبه كاران روى زمين هستند .
كالمفسدين فى الأرض . .. كالفجّار
برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام توصيف كسانى است كه در آيه قبل از آنان به {الذين كفروا} (كسانى كه كفر ورزيدند) ياد شده است.
افساد كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 12 - 5
5- كافران مكه ، مردمانى مجرم و تبهكار بودند .
ربما يودّ الذين كفروا . .. كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين
افشاى انگيزه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 47 - 4
4- خداوند ، با افشاى انگيزه هاى كافران در گوش فرا دادن
به سخنان پيامبر ( ص ) ، آنان را مورد تهديد قرار داد .
نحن أعلم . .. و إذ هم نحوى
اعلام اطلاع خداوند از گوش دادن كافران به سخنان پيامبر(ص) و آگاهى از گفت وگوى آنها، براى تهديد و هشدار به آنان است.
افشاى توطئه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 103 - 1
1- إخبار و پرده بردارى خداوند از توطئه هاى مخفيانه كافران و مشركان عليه حقانيت پيامبر ( ص ) و قرآن
و لقد نعلم أنهم يقولون إنما يعلّمه بشر
افشاى خطاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 34 - 7
7 - قيامت ، روز ظهور حقايق و برملا شدن خطاى كافران در گمراه دانستن مؤمنان
قالوا إنّ ه_ؤلاء لضالّون . .. فاليوم الذين ءامنوا من الكفّار يضحكون
افشاى عهدشكنى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 3 - 4
4 - بيان سرسختى سازش خواهان كافر و وفا نكردن آنان به وعده ايمانِ مشروط خويش ، از اخبار غيبى قرآن
و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
افشاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 18 - 14
14_ { عن رسول الله ( ص ) : . . . وأما الكافر فيقرأ ذنوبه على رؤوس الأشهاد ، { ه_ؤلاء الذين كذبوا على ربّهم ألا لعنة الله على الظالمين } ;
از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: . .. اما كافر پس گناهان او در ملأ عام و در حضور گواهان خوانده
مى شود: اينانند كسانى كه به پروردگار خود دروغ بستند. آگاه باشيد لعنت خدا بر ستمكاران باد}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 16 - 5
5- افشاى حركت هاى مرموز كافران و منافقان ، از سوى خداوند براى پيامبر ( ص )
و منهم من يستمع إليك حتّى إذا خرجوا من عندك
خطاب آيه شريفه به پيامبر(ص) است و ضمير {منهم} ممكن است به كافران بازگردد كه در آيات پيشين ياد شده اند و نيز ممكن است باتوجه به محتواى آيه _ كه نوعى حركت نفاق آميز را بيان داشته _ به منافقان بازگردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 5 - 3
3 - تصريح به آمادگى نداشتن مشركان براى پذيرش توحيد در هيچ زمان و تأكيد بر واهى بودن پيشنهاد سازش از سوى آنان ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )
قل . .. و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
آيات آغاز سوره _ كه تسامح طرفين را در زمان آينده منتفى دانست _ با مفهوم خود، تكليف زمان حال را نيز روشن كرده است. در اين حال، وضعيت زمان حال به صراحت در اين آيه، بيان شد تا موضع گيرى ها شفاف باشد.
افشاى لجاجت كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 3 - 4
4 - بيان سرسختى سازش خواهان كافر و وفا نكردن آنان به وعده ايمانِ مشروط خويش ، از اخبار غيبى قرآن
و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
اقتدار در عذابهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 2
2 - خداوند ، با سخت گيرى و اقتدار ، كافران را گرفتار خواهد ساخت .
إنّ بطش ربّك لشديد
اقرار اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 130 - 9
9 _ كافران جن و انس در قيامت با اعتراف به آمدن رسولان الهى، عليه خود شهادت خواهند داد.
ألم يأتكم رسل منكم . .. قالوا شهدنا على أنفسنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 97 - 11
11- اعتراف كافران در قيامت ، به ظلم و ستم پيشگى خويش در دنيا
بل كنّا ظ_لمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 67 - 1،4
1 - كافران ، در حال سوختن در آتش جهنم ، اعلام مى كنند كه مطيع بزرگان و رؤساى گمراه سازشان بودند .
إنّ اللّه لعن الك_فرين . .. يوم تقلّب ... و قالوا ربّنا إنّا أطعنا سادتنا ... فأ
4 - كافران ، در قيامت ، با مشاهده آتش جهنم ، به ربوبيت خداوند اعتراف مى كنند .
يوم تقلّب وجوههم فى النار . .. و قالوا ربّنا
ماضى آوردن عبارت {قالوا ربّنا} در مقابل {يقولون ياليتنا} احتمال دارد كه مربوط به زمانى باشد كه هنوز در عذاب واقع نشده اند و تنها، آن را مشاهده كرده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 68 - 2
2 - كافرانِ پيرو در قيامت ، به ربوبيت خداوند اعتراف مى كنند .
و قالوا . .. ربّنا
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 52 - 5،9
5 - كافران در قيامت ، به درستى وعده هاى خداوند رحمان پى برده و به آن اعتراف خواهند كرد .
ه_ذا ما وعد الرحم_ن
9 - كافران در قيامت ، به صراحت و راست گفتارى رسولان الهى پى برده و به آن اعتراف خواهند كرد .
قالوا ي_ويلنا . .. و صدق المرسلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 11 - 1،6،7
1 - اعتراف كافران در قيامت ، به دو بار مردن و دو بار زنده شدن خود با قدرت الهى
قالوا ربّنا أمتّنا اثنتين و أحييتنا اثنتين
6 - اعتراف كافران لجوج و حق ناپذير در قيامت به ربوبيت خداوند
قالوا ربّنا
7 - اعتراف كافران حق ناپذير در قيامت ، به گناهان خود پس از مشاهده قدرت الهى در آخرت
فاعترفنا بذنوبنا فهل إلى خروج من سبيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 34 - 7،8،10
7- عدل الهى در كيفر كافران ، مورد اقرار خود آنان ، در قيامت
أليس ه_ذا بالحقّ قالوا بلى و ربّنا
{ه_ذا} اشاره به عذاب كافران است و مصداق بارز {حقّ} در زمينه مجازات، {عدل} است.
8- كافران ، چشنده عذاب الهى در قيامت ، پس از اقرارشان به مجرميت خويش
أليس ه_ذا بالحقّ قالوا بلى و ربّنا قال فذوقوا العذاب
10- اعتراف و پشيمانى كافران در قيامت ، بى تأثير به حال ايشان
أليس ه_ذا بالحقّ قالوا بلى و ربّنا قال فذوقوا
كافران با اين كه به حق اقرار مى كنند; باز هم به ايشان حكم مى شود كه: {فذوقوا
العذاب}. بنابراين اعتراف آنان سودى نمى بخشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 9 - 1،4
1 - اعتراف كافران در دوزخ ، به آمدن پيامبران انذار كننده براى آنان
ألم يأتكم نذير . قالوا بلى قد جاءنا نذير
4 - اعتراف كافران در دوزخ ، به تكذيب عمدى و آگاهانه خويش ، نسبت به پيامبران و اديان الهى
قالوا بلى قد جاءنا نذير فكذّبنا و قلنا ما نزّل اللّه من شىء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 10 - 1
1 - اعتراف كافران دوزخى ، به گوش نسپردن و انديشه نكردن درباره تعاليم دين و پيامبران الهى
و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 11 - 1
1 - اعتراف كافران در دوزخ به گناه و تقصير خويش درباره دين
فاعترفوا بذنبهم
اقرار اخروى كافرانپيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 21 - 7
7- كافرانِ پيرو ، در قيامت با اعتراف به پيروى كوركورانه از رهبران خويش ، آنان را مسؤول بدفرجامى خود معرفى خواهند كرد .
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل
اقرار كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 12 - 3
3 _ كافران، معترف به مالكيت مطلق خداوند بر جهان هستى
قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه
جواب خداوند به سؤال مطرح شده و منتظر جواب كافران نماندن، بداهت و مورد اعتراف بودن
جواب را مى رساند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 46 - 2
2- اعتراف و اقرار كافران به ستم كارى خويش پس از گرفتارى به اندك عذاب الهى
و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 100 - 1
1 - اعتراف ضمنى كافران در هنگام مرگ ، به زشتى اعمال گذشته خويش
قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل ص_لحًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 48 - 7
7 - اعتراف كافران به آسمانى بودن كتاب موسى ( تورات ) ، على رغم انكار آن در نوبتى پيش از اين
قالوا لولا أُوتى مثل ما أُوتى موسى أوَلم يكفروا بما أُوتى موسى من قبل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 67 - 2
2 - اعتراف كافران ، در قيامت به گمراه شدن خود از سوى بزرگان شان
إنّا أطعنا سادتنا . .. فأضلّونا السبيلا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 58 - 9
9 - اعتراف كافران و گنه كاران به نقش خود در تعيين سرنوشت خويش
أن تقول نفس ي_حسرتى على ما فرّطت . .. و إن كنت لمن الس_خرين ... لو أنّ لى كرّة ف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 10،23
10 - اعتراف كافران در حضور نگهبانان و دربانان دوزخ ، به آمدن پيامبران تلاوت گر آيات خداوند و
انذارگران الهى براى هدايت آنان
ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم و ينذرونكم لقاء يومكم ه_ذا
23 - اعتراف كافران به كفر خويش و سزاوار عذاب بودن خود ، در آستانه ورود به دوزخ
قالوا بلى و ل_كن حقّت كلمة العذاب على الك_فرين
برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه جمله {ل_كن حق_ّت كلمة العذاب على الكافرين} ادامه كلام كافران دوزخى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 7 - 5
5- اعتراف ضمنى كافران ، نسبت به اعجاز قرآن و نفوذ عميق آن در دل ها و انديشه ها
قال الذين كفروا للحقّ لمّا جاءهم ه_ذا سحر مبين
از اين كه كافران، قرآن را سحر مى خواندند، استفاده مى شود كه آنان آثار خارق العاده آن را ديده و چون درصدد ايمان نبوده اند، نام آن را سحر گذاشته اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 34 - 4،5
4- اقرار گرفتن خداوند از كافران ، هنگام مواجهه آنان با آتش دوزخ ، درباره حقانيت تهديد هاى وحى
و يوم يعرض . .. أليس ه_ذا بالحقّ
به قرينه صدر آيه {ه_ذا} اشاره به آتشى است كه كافران در معرض آن قرار گرفته اند.
5- اعتراف كافران به حقانيت وعده هاى الهى ، پس از لمس و مشاهده آن
و يوم يعرض . .. أليس ه_ذا بالحقّ قالوا بلى و ربّنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 2 - 6
6 - اعتراف ضمنى كافران ، به تأثير شگرف و خارق العاده قرآن و معجزات پيامبر ( ص )
و إن
يروا ءاية . .. و يقولوا سحر مستمرّ
وصف {سحر مستمرّ} گرچه در مقام تنقيص بيان شده; اما به طور غير مستقيم به تأثير خارق العاده كارها و گفته هاى اعجازى پيامبر(ص) اشاره دارد.
اقرار كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 70 - 10
10 - اذعان درونى كافران صدراسلام ، به حقانيت رسالت پيامبر ( ص ) و قرآن
بل جاءهم بالحقّ و أكثرهم للحقّ ك_رهون
عبارت {أكثرهم للحقّ كارهون}; يعنى، بيشتر آنان حقيقت را خوش ندارند. بنابراين انكار رسالت پيامبر(ص) و آسمانى بودن قرآن، نه از آن رو است كه آنان به حقانيت آن دو يقين ندارند; بلكه بدان جهت بود كه آن دو حق است و آنها از حق خوششان نمى آيد.
اقسام كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 8 - 7
7 - وجود عناصرى غيرمعاند با مسلمانان ، در ميان كافران عصر پيامبر
لاينهيكم اللّه عن الذين لم يق_تلوكم فى الدين
اكثريت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 70 - 8،9
8 - حق ستيزى ، انگيزه اصلى بيشتر كافران منكر قرآن و پيامبر ( ص ) بود ، نه ناشناخته بودن حقانيت آن دو براى آنها .
أم يقولون به جنّة . .. و أكثرهم للحقّ ك_رهون
9 - شالوده زندگى بيشتر كافران ، بر پايه باطل و منافع آنان ، ناسازگار با پذيرش حق
حتّى اذا أخذنا مترفيهم . .. و أكثرهم للحقّ ك_رهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 8 -
2
2 - رسوخ روحيه حق ناپذيرى در بيشتر كافران ، عامل بى تأثيرى آيات الهى درآنان
و ما كان أكثرهم مؤمنين
اكثريت كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 34 - 11
11 _ اكثر كافران عصر بعثت ، ناآگاه به ضرورت تقوا براى متوليان مسجدالحرام
إن أولياؤه إلا المتقون و لكن أكثرهم لايعلمون
مفعول {لايعلمون} حقايقى است كه آيه مورد بحث بدان پرداخته است ; از جمله ضرورت تقوا براى واليان مسجدالحرام و نيز استحقاق عذاب براى سدكنندگان مسجدالحرام بر روى مؤمنان.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 67 - 8
8 - رسوخ روحيه حق ناپذيرى ، در بيشتر كفرپيشگان صدراسلام
و ما كان أكثرهم مؤمنين
گرچه ضمير {هم} در {أكثرهم} به فرعون و قوم وى (قبطيان) بازمى گردد; اما در عين حال تعريض به مشركان صدراسلام نيز دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 103 - 5
5 - رسوخ روحيه حق ناپذيرى ، در بيشتر كفرپيشگان صدراسلام
و ما كان أكثرهم مؤمنين
گرچه ضمير {هم} در {أكثرهم} به قوم ابراهيم بازمى گردد; اما در عين حال اين آيه تعريض به مشركان صدراسلام نيز دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 71 - 4
4 - خداوند ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان اندك او را در برابر مخالفت اكثريت كافران و مشركان صدر اسلام ، تسلّى خاطر و دلدارى داد .
و لقد ضلّ قبلهم أكثر الأوّلين
مفسران برآنند كه يادآورى گمراهى اكثريت امت هاى گذشته، در شرايطى كه
پيامبر(ص) و گروندگانِ اندك به آن حضرت در شرايط سخت مكه قرار داشتند و با مخالفت هاى بيشتر كافران و مشركان رو به رو بودند، به منظور دلدارى به پيامبر(ص) و گروندگان به ايشان است.
اكثريت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 34 - 10
10 _ اكثر كافران مكه ناآگاه به مستحق بودن عذاب الهى به سبب بازداشتن مؤمنان از مسجدالحرام
و ما لهم ألا يعذبهم اللّه و هم يصدون عن المسجدالحرام . .. و لكن أكثرهم لايعلمون
التجاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 12 - 1
1 - روى آورى كافران به درگاه خداوند ، به هنگام گرفتار آمدن در عذاب
ربّنا اكشف عنّا العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 13 - 1
1- اظهار ايمان و التجا به خداوند ، پس از مشاهده عذاب ، اقدامى دير هنگام و بى ثمر براى كافران
أنّى لهم الذكرى
برداشت بالا بنابراين نكته است كه تعبير {أنّى لكم الذكرى}، درصدد بى ثمر خواندن ايمان كافران باشد.
القاى ترس در كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 12 - 5
5 _ ايجاد رعب و وحشت در دل هاى كافران ، وعده خداوند به فرشتگان حاضر در كارزار بدر
سألقى فى قلوب الذين كفروا الرعب
القاى قرآن در قلب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 12 - 1
1- خداوند ، قرآن كريم را در قلب كافران هدايت ناپذير مكه
راه داد و به آنان شناساند .
كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مرجع ضمير {نسلكه}، {الذكر} و الف و لام {المجرمين} عهد ذكرى باشد كه اشاره به {الذين كفروا} در آيات قبل مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 13 - 2
2- خداوند آيات قرآن را ، على رغم تصميم كافران مكه بر ايمان نياوردن ، در قلب آنان رسوخ داد .
كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {لايؤمنون به} جمله حاليه براى {المجرمين} باشد.
اماكن امن كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 6 - 6
6 _ تعرض به كفار و سلب امنيت از آنان در اماكن سكونتشان ، جايز نيست .
فأجره حتى يسمع كلم اللّه ثم أبلغه مأمنه
امتحان با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 20 - 6
6 _ خداوند ، مسلمانان صدراسلام را ، به وسيله كارشكنى و دشمنى مشركان و كافران در بوته آزمايش قرار داد .
و جعلنا بعضكم لبعض فتنة أتصبرون
از ديدگاه برخى از مفسران، چون آيه شريفه در مكّه نازل گرديده است و مؤمنان در آن شهر بسيار مورد شكنجه و آزار قرار داشتند و نيز اين آيه در صدد دلدارى به پيامبر(ص) و مؤمنان است، مى توان گفت كه مقصود از {بعضكم} مسلمانان اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 4 - 25
25- كافران ، وسيله آزمايش مؤمنان
ليبلواْ بعضكم ببعض
مراد
از {بعضكم ببعض} گروه مؤمنان، در برابر گروه كافران است كه از صدر آيه استفاده مى شود.
امتحان كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 131 - 14
14 - زندگانى شكوفاى كافران ، آزمون الهى براى آنان است .
زهرة الحيوة الدنيا لنفتنهم فيه
{فتنة} در اصل هنگامى گفته مى شود كه طلا و نقره را با آتش بگدازند تا نيكو و نامرغوب آن، تميز داده شود(مصباح) و چون مقصود از آزمايش، تميز خوب از بد است، به آن {فتنة} اطلاق مى گردد. آزمودن كافران، به اين است كه فراوانى نعمت ها، تكليف آنها را سنگين تر مى كند و چون حق نعمت را ادا نمى كنند، بر عذاب آنان افزوده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 111 - 2
2- تأخير مجازات مشركان و كافران ، وسيله فتنه و آزمايش آنان است .
إن أدرى أقريب . .. إن أدرى لعلّه فتنة لكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 63 - 2
2 - درخت زقّوم ، وسيله آزمايش كافران و ستم كاران
أم شجرة الزقّوم . إنّا جعلن_ها فتنة للظ_لمين
آزمايش، يكى از معانى {فتنة} است و برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است. در تأييد اين مطلب گفتنى است كه مفسران در شأن نزول آيه شريفه نقل كرده اند: ابوجهل هنگامى كه كلمه {زقوم} را با اوصافى كه قرآن براى آن نقل مى كند شنيد، آن را به مسخره گرفت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر -
74 - 31 - 4
4 - ذكر تعداد فرشتگان نگهبان دوزخ ( 19 عدد ) ، به منظور آزمايش كافران است .
عليها تسعة عشر . .. و ما جعلنا عدّتهم إلاّ فتنة للذين كفروا
امتحان كافران ثروتمند
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 17 - 1
1 - اعلام خداوند به كافرانِ برخوردار از ثروت و مكنت ، به آزمودنشان همچون آزمودن باغداران يمنى
إنّا بلون_هم كما بلونا أصح_ب الجنّة
مفسران درباره {اصحاب الجنّة} (صاحبان باغ) چنين نوشته اند: اين باغ در حومه {يمن} در اختيار پيرمرد مؤمنى قرار داشت. او به قدر نياز از آن برمى گرفت و بقيه را به مستمندان مى داد. اما هنگامى كه چشم از دنيا پوشيد، فرزندانش گفتند: ما خود به محصول اين باغ سزاوارتريم; چون عيال و فرزندان ما بسيار است و نمى توانيم مانند پدرمان عمل كنيم. آنان سوگند ياد كردند تمام مستمندان را از آن محروم سازند. سرنوشت آنان همان شد كه در اين آيات از آن ياد شده است. (مجمع البيان و نيز برگرفته از الكشاف زمخشرى)
امتحان كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 111 - 1
1- آزمايش كافران و مشركان حق ناپذير صدراسلام ، فلسفه به تأخير افتادن عذاب آنان و نامعلوم بودن زمان شكست آنها است .
و إن أدرى لعلّه فتنة لكم
ضمير {لعلّه} به نكته اى برمى گردد كه از دو آيه قبل استفاده مى شود. آن نكته، مسأله تأخير عذاب كافران و مشركان و يا نامعلوم بودن زمان شكست آنان و پيروزى مسلمين است.
امداد به كافران
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 55 - 8
8 _ كافران و مشركان ، منكر ربوبيت مطلق خدا هستند و همواره در برابر آن ايستاده و در اين راه پشتيبان يكديگراند .
و يعبدون من دون اللّه . .. و كان الكافر على ربّه ظهيرًا
{الف و لام} در كلمه {الكافر} براى استغراق است و اين كلمه شامل تمامى كافران مى شود. {ظهير} (فعيل به معناى فاعل) نيز به معناى معين و پشتيبان است. گفتنى است آمدن فعل {كان} در آغاز مبتدا و خبر، بيانگر استمرار خبر براى مبتدا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 9 - 4
4 - پشتيبانان جبهه مهاجم كفر ، چونان كافران محارب و شريك جرم آنان
إنّما ينهيكم اللّه . .. و ظ_هروا على إخرجكم
امدادهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 55 - 8
8 _ كافران و مشركان ، منكر ربوبيت مطلق خدا هستند و همواره در برابر آن ايستاده و در اين راه پشتيبان يكديگراند .
و يعبدون من دون اللّه . .. و كان الكافر على ربّه ظهيرًا
{الف و لام} در كلمه {الكافر} براى استغراق است و اين كلمه شامل تمامى كافران مى شود. {ظهير} (فعيل به معناى فاعل) نيز به معناى معين و پشتيبان است. گفتنى است آمدن فعل {كان} در آغاز مبتدا و خبر، بيانگر استمرار خبر براى مبتدا است.
امكانات دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 15،16
15 - بهره مند
ساختن كافران از متاع دنيا ، از سنت هاى خداوند است .
و من كفر فأمتعه
16 - بهره مندى كافران از مواهب الهى ، موقت و گذراست .
و من كفر فأمتعه قليلا ثم أضطره إلى عذاب النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 196 - 1،2،3
1 _ كافران صدر اسلام ، برخوردار از شوكت ظاهرى و بهره هاى دنيوى
لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد
2 _ كافران عصر بعثت ، بهره مند از سود هاى فراوان تجارى و نفوذ سياسى ، بر اثر گشت و گذار در شهر ها و سرزمين هاى مختلف
لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد
3 _ قدرت و شكوه ظاهرى كافران و برخوردارى آنان از بهره هاى مادى ، امرى فريبنده براى مسلمانان
لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 197 - 2،3
2 _ بهره مندى كافران از قدرت و امكانات مادى ، محدود و كوتاه است .
متاع قليل ثمّ ماويهم جهنّم
3 _ توان و امكانات مادى كافران ، دليلى بر حقّانيّت آنان نيست .
لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد. متاع قليل ثمّ ماويهم جهنّم
تصريح به اندك بودن بهره مندى كافران در دنيا و يادآورى فرجام شوم آنان، اشاره به اين معنا دارد كه شوكت ظاهرى آنان، نه به خاطر تقرّبشان در پيشگاه خداوند است و نه نشانه حقانيّت آنان.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 198 - 1،5
1 _ بى ارزشى بهره ها و قدرت محدود كافران در
دنيا ، نسبت به نعمت جاودانه بهشت
متاع قليل ثمّ ماويهم جهنّم . .. لكن الّذين اتّقوا ربّهم لهم جنّات ... خالدين فيه
5 _ فريفته نشدن در برابر شوكت ظاهرى و قدرت اقتصادى كافران ، از مصاديق تقواپيشگى است . *
لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا . .. لكن الّذين اتّقوا ربّهم
نهى از فريفته شدن و آنگاه بشارت بهشت به تقواپيشگان، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 111 - 3
3- تأخير عذاب و كيفر مشركان و كافران حق ناپذير ، به خاطر بهره بردن ناچيز و موقتى آنان از متاع هاى دنيوى است .
إن أدرى لعلّه . .. مت_ع إلى حين
امكانات كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 6 - 10
10 _ غرور و اعتماد نابجاى كافران عصر پيامبر(ص) به اقتدار و تمكن خويش
ألم يروا كم أهلكنا . .. مكنهم فى الأرض ما لم نمكن لكم
از اينكه مى فرمايد اقوام قدرتمندتر از شما را هلاك كرديم، معلوم مى شود كه اينان به قدرت و مكنت خويش مغرور بودند.
امكانات مادى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 48 - 6
6 _ امكانات مادى و داشتن نيرو هاى انسانى و هوادار ، هرگز موجب نجات كفرپيشگان از گرفتار شدن به عذاب دوزخ نخواهد شد .
ما أغنى عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 69 - 6،7
6 _ هر امتى ، چه
مؤمن و چه كافر و منافق ، در زندگى دنيوى ، بهره و نصيبى دارد .
وعد اللّه المنفقين . .. كالذين من قبلكم. فاستمتعوا بخلقهم فاستمتعتم بخلقكم
7 _ كثرت بهرهورى هاى كافران ، به مقتضاى خُلق و خو و تلاش مادى آنان و طبق جريان طبيعى است و نه نشانه رحمت و لطف الهى به آنان *
فاستمتعوا بخلقهم فاستمتعتم بخلقكم
با توجه به اينكه {خلاق}، مى تواند به معناى دستاوردهاى انسان به مقتضاى خلق و خوى خويش باشد، اين برداشت به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 70 - 2
2 _ برخوردارى مشركان و كافران از رفاه و در اختيار داشتن امكانات دنيوى ، نشان رستگارى آنان نيست .
لا يفلحون. متع فى الدنيا
جمله {متاع فى الدنيا} پاسخ از پرسش مقدر است ; يعنى، بعد از اينكه خداوند درباره مشركان افترازننده فرمود: {آنان رستگار نخواهند بود}، اين سؤال پيدا مى شود كه: پس آن همه رفاه و برخوردارى از امكانات دنيوى در زندگى آنان چه معنايى دارد؟ خداوند پاسخ داد: {متاع فى الدنيا . .. }.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 48 - 8
8_ خداوند ، متاع هاى دنيوى را از كافران دريغ نمى كند .
و أمم سنمتعهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 24 - 6
6 - امكانات رفاهىِ نسبىِ كافران ، در دنيا ، از جانب خداوند است .
نمتّعهم قليلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 4 - 6
6
- هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) و مسلمانان ، درباره تأثيرپذيرى از قدرت و مكنت كافران و تجديد نظركردن در برنامه هاى تبليغى و الهى خويش
فلايغررك تقلّبهم فى البل_د
پيامبر(ص) و مسلمانان، در حالى به تبليغ دين اسلام مى پرداختند كه كافران در اوج قدرت اقتصادى و سياسى قرار داشتند. بنابر اين هشدار خداوند در آيه شريفه مى تواند گوياى مطلب يادشده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 36 - 11
11 - قدرت و امكانات مادى كافران و سلطه طلبان ، مايه نجات آنان از هلاكت و قهر الهى نخواهد بود .
و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا . .. هل من محيص
امكانات مادى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 88 - 4
4- برخى از مردم كافر و مشرك در عصر ظهور اسلام ، از ثروت و امكانات چشمگيرى برخوردار بودند .
لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 131 - 1
1 - برخى از زنان و مردان كافر عصر بعثت ( در مكه ) از امكانات و ثروت چشمگيرى برخوردار بودند .
و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم
ضمير {منهم} به كافران بازمى گردد كه در آيات پيشين مورد بحث قرار گرفته بودند و از آنجايى كه سوره {طه} در مكه نازل شده است، مراد كفار مكه است. {ازواج} يا به معناى مردان و زنانى است كه تشكيل خانواده داده اند و يا به معناى
{اصناف} است. {من} در {منهم} براى تبعيض است.
امنيت كافران پناهنده
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 6 - 7
7 _ تضمين امنيت كفار محاربى كه به منظور آشنايى با اسلام و معارف آن ، پناهنده شوند و بازگرداندن آنان به مراكز امنشان _ پس از دريافت معارف _ لازم است .
و إن أحد من المشركين استجارك . .. ثم أبلغه مأمنه
اموال كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 69 - 2،4،12
2 _ فرجام سوء منافقان و كفرپيشگان گذشته تاريخ _ على رغم برخوردارى آنان از قدرت ، مال و فرزند فزونتر _ هشدارى است به منافقان هر عصر .
وعد اللّه المنفقين . .. كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا
4 _ اعتماد و اتكاى منافقان و كافران به قدرت ، ثروت و فرزندان بسيار خويش
كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا و أولداً
12 _ منافقان و كافران پيشين با همه اتكايى كه بر دستاورد هاى مادى خويش داشتند ، سرانجام همه آنها را فرو نهاده و بى توشه در گذشتند .
كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم . .. أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة
آيه در مقام تحذير منافقان، سرنوشت پيشينيان را بر آنان مى نماياند كه چگونه با همه قدرت در گذشتند و تلاشهاى دنيويشان بى نتيجه ماند.
اموال كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 33 - 6
6 - تهديد شدن كافران صدراسلام ، به نابودى اموال و درايى هاى شان
كذلك العذاب .
.. لو كانوا يعلمون
اميدوارى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 3 - 17
17 _ اميد كفار و دشمنان اسلام به شكست اسلام ، تا پيش از نزول آيه { اليوم يئس الذين كفروا }
اليوم يئس الذين كفروا من دينكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 44 - 4
4 - چشمداشت خير و بركت از نمود هاى كيفر و عذاب الهى ، نشان جهل عميق كافران *
و إن يروا كسفًا . .. يقولوا سحاب مركوم
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {سحاب مركوم}، اشاره به بُعد خير آفرينى ابرها داشته باشد; يعنى، كورباطنى كافر به حدى است كه پاره هاى عذاب را ابرهاى رحمت مى پندارد.
اميدوارى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 7
7 - اميدوارى كافران مكه ، به پيروزى خود بر پيامبر ( ص ) از طريق ايجاد هياهو و فضاى ناآرام
و قال الذين كفروا لاتسمعوا . .. و الغوا فيه لعلّكم تغلبون
انبيا و شبهات كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 11 - 16
16- عنايت انبيا به دادن پاسخ منطقى و بى ابهام به شبهات و اشكالات كافران و مخالفان خويش
قالوا إنا كفرنا . .. إنا لفى شكّ ممّا تدعوننا ... قالت رسلهم أفى الله شكّ ... قا
انبيا و عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 81 - 4
4_ خداوند ، پيش از عذاب
كردن اقوام كفرپيشه ، جريان امر را به اطلاع پيامبر آن قوم مى رساند .
إنا أُرسلنا إلى قوم لوط . .. و لما جاءت رسلنا لوطًا ... قالوا ي_لوط إنا رسل ربك
انتظار شكست كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 175 - 3
3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به صبر و انتظار در خصوص شكست كافران معاند و عذاب شدن آنان
فتولّ عنهم . .. و أبصرهم
توصيه به نظاره كردن بر احوال كافران معاند _ پس از توصيه به بى اعتنايى به آنان (فتولّ عنهم . ..) _ در حقيقت سفارش به صبر و انتظار است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 179 - 3
3 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به صبر و انتظار در خصوص شكست كافران معاند و عذاب شدن آنان
و تولّ عنهم . .. و أبصر
توصيه به نظاره كردن بر احوال كافران معاند، پس از سفارش به بى اعتنايى به آنان (و تولّ عنهم) در حقيقت، توصيه به صبر و انتظار است.
انتظار عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 175 - 3
3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به صبر و انتظار در خصوص شكست كافران معاند و عذاب شدن آنان
فتولّ عنهم . .. و أبصرهم
توصيه به نظاره كردن بر احوال كافران معاند _ پس از توصيه به بى اعتنايى به آنان (فتولّ عنهم . ..) _ در حقيقت سفارش به صبر و انتظار است.
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 77 - 5
5 - پيامبر ( ص ) با اضطراب و نگرانى چشم به راه نزول عذاب از جانب خداوند بر مشركان و كافران بود .
فإمّا نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفّينّك فإلينا يرجعون
آيه شريفه، در مقام دلدارى به پيامبراسلام(ص) است و اين، از وجود نوعى نگرانى و ناراحتى در آن حضرت حكايت مى كند.
انتظارات كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 29 - 2
2 - پيامبر ( ص ) ، موظف به پاسخگويى به كافران و تبيين نادرستى انتظارات نابه جاى آنان بود .
و يقولون متى ه_ذا الفتح . .. قل يوم الفتح لاينفع الذين كفروا إيم_نهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 30 - 4،5
4 - همان گونه كه كافران براى شكست دين منتظرند ، مؤمنان نيز براى نابودى كفر ، بايد منتظر باشند .
و انتظر إنّهم منتظرون
احتمال دارد متعلق انتظار كافران، به قرينه دشمنى آنان با دين، انتظار براى شكست دين خدا باشد.
5 - كافران ، همواره در كمين شكست و اضمحلال جامعه مؤمنان اند .
إنّهم منتظرون
متعلق انتظارِ كافران، به قرينه دشمنى آنان با مؤمنان، مى تواند انتظار شكست مؤمنان باشد.
انتظارات كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 135 - 7
7- كافران صدراسلام در انتظار شكست و نابودى اسلام بودند .
قل كلّ متربّص فتربّصوا فستعلمون
انتقام از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 25 - 2
2 - انتقام
الهى از كافران ، پس از احتجاج و اتمام حجت بر آنان
و كذلك ما أرسلنا . .. ق_ل أوَ لو جئتكم ... فانتقمنا منهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 41 - 7
7 - انتقام از مشركان و كافران ، سنت تخلّف ناپذير الهى است .
فإنّا منهم منتقمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 42 - 1،2
1 - انتقام الهى ، گريبان گير كافران و حق ستيزان ، در حيات و يا پس از رحلت پيامبر ( ص )
و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. فإمّا نذهبنّ ... أو نرينّك الذى وعدن_هم
2 - حضور رهبران الهى در جوامع ، مانع از تحقق انتقام الهى نسبت به كافران و حق گريزان نخواهد بود .
أو نرينّك الذى وعدن_هم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 14 - 6
6 - { أيام اللّه } ، روز هاى ظهور عينى حاكميت و اقتدار خداوند و انتقام از كافران
لايرجون أيّام اللّه ليجزى قومًا
از اضافه {ايّام} به {اللّه}، استفاده مى شود كه روزهاى مورد نظر، ايّام ويژه اى است كه با ساير روزها تفاوت دارد و اراده الهى در آن ظهور و بروز خاصى مى يابد. با توجه به جمله {ليجزى...} ممكن است چنين برداشت شود كه {أيّام اللّه} روزهايى است كه خداوند از كافران انتقام مى گيرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 4 - 20،21
20- خداوند ، قادر بر انتقام از كافران ، بدون دخالت نيرو هاى
بشرى
و لو يشاء اللّه لانتصر منهم
21- كافران ، مستحق انتقام الهى
و لو يشاء اللّه لانتصر منهم
مفاد آيه اين است كه تنها مانع انتقام، مشيت الهى است و گرنه كافران، مستحق انتقام و مجازاتى سخت مى باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 50 - 5
5 - كافر ، هر لحظه در معرض انتقام الهى و نيازمند بازگشت هر چه سريع تر به سوى خداوند
ففرّوا إلى اللّه
در آيات پيشين انتقام الهى در مورد اقوام كفرپيشه مطرح شده بود. احتمال دارد مخاطب آيه شريفه، كافران باشند كه شديداً در معرض كيفر الهى قرار دارند و نيازمند آن هستند كه در اولين فرصت به سوى خداوند شتاب گيرند.
انحراف كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 15 - 8
8- كافرانى كه در برابر بينات و برهان هاى روشن انبيا لجاجت كرده و در مقابل آنان ايستادند ، مردمانى جبّار و منحرف بودند .
و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم . .. و خاب كلّ جبّار عنيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 55 - 9
9 - كافران ، گرفتار كجروى و كج انديشى مداوم اند .
كذلك كانوا يؤفكون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 14 - 5
5 - عدالت خواهى و حق طلبى ، از اوصاف مسلمانان و پيرو قرآن و ظلم و انحراف از مسير حق ، از اوصاف كافران
و أنّا منّا المسلمون و منّا الق_سطون
با توجه به معناى{قَسْط} (جور) و نيز تقابل {قاسطون} با {مسلمون}،
مطلب ياد شده به دست مى آيد.
انحطاط كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 10
10 _ كافران با كفر خويش ، حيات و عمر خود را تباه مى سازند .
انّما نملى لهم ليزدادوا اثماً و لهم عذاب مهين
عمر طولانى اگر ثمرى جز افزايش گناه و گرفتار شدن به عذاب الهى نداشته باشد، عمرى تباه و سرمايه اى نابود شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 56 - 2
2 _ كفرپيشگانى كه بر پيمانشان با پيامبر ( ص ) وفادار نماندند از پست ترين جنبندگان هستند .
إن شر الدواب . .. الذين عهدت منهم ثم ينقضون
{الذين عهدت منهم} مى تواند بدل و يا عطف بيان براى {الذين كفروا} در آيه قبل باشد، و نيز مى تواند مبتدا و خبر آن {فاما تثقفنهم . .. } در آيه بعد باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
اندوه اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 52 - 1
1 - كافران به وقت زنده شدن و حضور به پيشگاه پروردگار ، به شدت اظهار تأسف و حسرت مى كنند .
إلى ربّهم ينسلون . قالوا ي_ويلنا
{ياويلنا} (اى واى بر ما) در جايى به كار مى رود كه حادثه اى مصيبت بار و تأسف آور، پديد آمده باشد و از آن اظهار تأسف شود.
اندوه بر حق ناپذيرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 127 - 8،10
8- پيامبر ( ص )
، به خاطر حق ناپذيرى كافران ، بسيار محزون و اندوهگين بود .
و لاتحزن عليهم
10- دلدارى و تسلى خداوند به پيامبر ( ص ) در غم او بر كفرورزى و حق ناپذيرى كافران
و لاتحزن عليهم
اندوه بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 68 - 24
24 _ طغيانگران و كفرپيشگان ، شايسته دلسوزى نيستند .
فلاتأس على القوم الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 88 - 10
10- كافران و مشركان حق ناپذير ، شايسته دلسوزى نيستند .
لاتمدّنّ عينيك . .. و لاتحزن عليهم
حزن و اندوه پيامبر(ص) درباره كافران و مشركان _ همان گونه كه مفسران گفته اند _ به خاطر حق ناپذيرى آنان بود. نهى شدن پيامبر(ص) از اندوه براى آنان، ممكن است از اين جهت باشد كه آنان ارزش چنين اندوهى را ندارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 6 - 8،9
8- اندوهناك بودن پيامبر ( ص ) بر حال كافران ، در پيشگاه خداوند ، حالتى ستوده و فراتر از حدّ انتظار است .
فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم إن لم يؤمنوا به_ذا الحديث أسفًا
آيه شريف، گرچه پيامبر(ص) را از اين كه به سبب اندوه، خود را به هلاكت و مشقّت بيندازد، برحذر داشته است، ولى با عنايتى لطيف، از آن، تقدير كرده است; زيرا، اصل تأسّف خوردن را مذموم ندانسته، بلكه مرحله اى از آن را غير لازم شمرده است.
9_ تأسف خوردن بر حال كافران و سرنوشت بد آنان ، حالت قابل تحسين است .
فلعلّك ب_خع نفسك على
ءاث_رهم . .. أسفًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 3 - 1
1 - نگرانى و اندوه شديد پيامبر ( ص ) به خاطر عدم گرايش كافران به ايمان
لعلّك ب_خع نفسك ألاّيكونوا مؤمنين
واژه {لعلّ} در مواردى كه انتظار وقوع امر ناخوشايندى مى رود به معناى اشفاق و بيم داشتن است و {بَخْع} (مصدر {باخع}) نيز به معناى تباه ساختن و از بين بردن مى باشد. بنابراين {لعلّك باخع نفسك}; يعنى، بيم آن مى رود كه تو جان خويش را تباه سازى. از اين رو معلوم مى شود كه پيامبر(ص) از اين كه كافران ايمان نمى آوردند، چنان اندوهگين مى شد كه ترس آن مى رفت كه جان خويش را از دست بدهد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 70 - 1
1 - حزن و اندوه پيامبر ( ص ) بر حال كافران ، على رغم مكر و توطئه آنان عليه آن حضرت
و لاتحزن عليهم و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون
اندوه بر گمراهى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 8 - 13،14
13 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر حسرت و اندوه نداشتن بر گمراهى كافران
فلاتذهب نفسك عليهم حسرت
14 - حسرت و اندوه شديد و همه جانبه پيامبر ( ص ) ، بر انحراف و گمراهى مردم كافر
فلاتذهب نفسك عليهم حسرت
آمدن {حسرات} به صورت جمع به جاى {حسرت}، بر كثرت و چند جانبه بودن آن دلالت مى كند.
اندوه بر هلاكت كافران
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 93 - 11
11 _ اندوهناك شدن بر هلاكت كفرپيشگان لجوج ، حتى در صورت خويش و هموطنى با آنان ، امرى نكوهيده و ناروا
فكيف ءاسى على قوم كفرين
اندوه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 77 - 6
6 - شكستگى و حزن و اندوه بى پايان ، فرجام نهايى كافران و مستكبران
حتّى إذا فتحنا . .. إذا هم فيه مبلسون
انذار كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 6 - 1
1 - انذار هاى پيامبر ( ص ) در منكرانِ قرآن و كافران به آن ، بى تأثير بود .
إن الذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم
{انذار} (مصدر انذرت) به معناى خبر دادن و مطلع ساختن از چيزى است كه بايد از آن ترسيد و دورى كرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 110 - 4
4_ پيامبران ، كفرپيشگان امت خويش را به نزول عذاب هاى الهى هشدار مى دادند .
و ظنوا أنهم قد كذبوا
ضميرهاى جمع در جمله {ظنوا . ..} به {الذين} در آيه قبل برمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 3 - 12
12- گرفتار شدن به سرنوشت شوم ، تهديد خداوند به كافرانِ هدايت ناپذير
ذرهم . .. فسوف يعلمون
براشت فوق، بنابراين احتمال است كه مفعولٌ به و متعلق علم در {يعلمون} عاقبت امر و سرنوشت آنان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 -
نحل - 16 - 34 - 10
10- كافران منكر حقانيت قرآن ، به عذاب استيصال تهديد شدند .
هل ينظرون إلاّ أن تأتيهم المل_ئكة أو يأتى أمر ربّك كذلك فعل الذين من قبلهم . ..
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 10 - 4
4- تهديد كافران به عذاب دوزخ ، بشارتى به مؤمنان است .
و يبشّر المؤمنين . .. و أن الذين لايؤمنون بالأخرة أعتدنا لهم عذابًا أليمًا
جمله {و أن الذين لايؤمنون بالأخرة} عطف بر جمله {أن لهم أجراً كبيراً} است; يعنى، خدا دو بشارت به مؤمنان مى دهد: 1- اجر بزرگ براى آنان، 2- آماده كردن عذاب براى كافران.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 135 - 2
2- بيم دادن كافران از خطر هلاكت با عذابى از جانب خداوند ، از وظايف پيامبر ( ص )
و لو أنّا أهلكن_هم بعذاب . .. قل كلّ متربّص فتربّصوا فستعلمون
{تربص} به معناى {انتظار} است (مصباح). فرمان {قل} به پيامبر(ص)، بيانگر وظيفه داشتن آن حضرت در ابلاغ اين نكته به كافران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 109 - 10،11
10- پيامبر ( ص ) ، مشركان و كافران حق ناپذير را به عذاب الهى تهديد كرد .
إن أدرى أقريب أم بعيد ما توعدون
برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {ماتوعدون}، عذاب الهى در دنيا و يا آخرت باشد.
11- پيامبر ( ص ) ، پيروزى اسلام را به مشركان و كافران حق ناپذير يادآور شد و شكستشان را به آنان هشدار داد
.
و إن أدرى أقريب أم بعيد ماتوعدون
برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {ماتوعدون} پيروزى اسلام و شكست جبهه شرك و كفر باشد. گفتنى است كه جمله {أنّ الأرض يرثها عبادى الصالحون} در آيه 105 مؤيد همين ديدگاه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 71 - 6
6 - همراهى مؤمنان با پيامبر ( ص ) در تبليغ دين و انذار كافران
و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
از اين كه كافران، در درخواست خود مؤمنان را مورد خطاب قرار داده اند، استفاده مى شود كه پيروان پيامبر(ص) نيز در تبليغ دين و دفاع از آن، شركت گسترده داشته اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 9 - 4
4 - هشدار خداوند به كافران به عالم آخرت ، مبنى بر اين كه آنان در احاطه كامل مأموران الهى اند .
الذين لايؤمنون بالأخرة . .. أفلم يروا إلى ما بين أيديهم و ما خلفهم
{فا} در {أفلم يروا} تفريع بر {بل الذين لايؤمنون. ..} است. توجه دادن به اين كه پشت سرشان آسمان و زمين است، كنايه از احاطه مأموران الهى (آسمان _ زمين) بر آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 23 - 1
1 - مسؤوليت پيامبر ( ص ) در برابر مشركان و كافران لجوج و حق ناپذير در صدراسلام ، تنها انذار و هشدار بود .
و ما أنت بمسمع من فى القبور . إن أنت إلاّ نذير
حصر در اين آيه _ با توجه به آيات پيشين
_ از نوع حصر اضافى و در ارتباط با كافران و مشركان لجوج است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 37 - 10
10 - آمدن نذير و هشدار دهنده از جانب خداوند در دنيا ، براى كافران محكوم به دوزخ
و جاءكم النذير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 73 - 1،2،3
1 - نگريستن به فرجام كافرانِ انذار شده از سوى رسولان پيشين ، توصيه خداوند به پيامبر اسلام ( ص )
فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين
2 - كافران لجوج انذار شده از سوى رسولان الهى ، به سرنوشت شومى دچار شدند .
فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين
توصيه خداوند به نگريستن در سرنوشت كافرانِ لجوجِ انذار شده از سوى پيامبران، گوياى اين حقيقت است كه سرنوشت آنان، چنان شوم بوده كه مى تواند مايه درس آموزى و شايسته دقت و مطالعه باشد.
3 - لزوم تأمل و انديشه در سرنوشت شوم كافران متعصب و لجوجى كه از سوى پيامبران پيشين انذار شده اند .
و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 177 - 3
3 - كافران و مشركان تهديد شده به عذاب الهى ، از پيش انذار و اخطار شده و اتمام حجت شده بودند .
فساء صباح المنذرين
منظور از {منذرين} (اخطار شدگان) كافران و مشركان اند. اين تعبير مى رساند كه آنان از سوى پيامبراسلام و قرآن، انذار و اخطار شده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 -
3 - 15
15- قرآن ، پيام دار انذار و هشدار به كافران
تنزيل الكت_ب . .. و الذين كفروا عمّا أُنذروا معرضون
از ارتباط اين آيه با آيه قبل _ كه در آن مسأله نزول كتاب مطرح شده _ استفاده مى شود كه روى گردانى كافران، از انذارهايى است كه در متن {كتاب} صورت گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 2 - 1
1_ شگفتى بيجاى كافران ، از آمدن فردى از جنس خودشان ، براى انذار ايشان
بل عجبوا أن جاءهم منذر منهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 5
5 - قوت كاستى ناپذير خداوند ، نويدى به مؤمنان و تهديدى براى كافران است .
ذوالقوّة المتين . فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب
تأكيد بر قدرت الهى (ذوالقوّة المتين) از يك سو نويد به عبادت گران و از سوى ديگر تهديد براى ظالمانى است كه در كيفر الهى استعجال دارند و مهلت الهى را به معناى ضعف او مى پندارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 25 - 6
6 - همراهى مؤمنان با پيامبر ( ص ) ، در تبليغ دين و انذار كافران
إن كنتم ص_دقين
از اين كه در درخواست كافران، مؤمنان مورد خطاب قرار گرفته اند، استفاده مى شود كه پيروان پيامبراسلام(ص) نيز در تبليغ دين و دفاع از آن، شركت گسترده اى داشته اند.
انذار كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 59 - 6
6- گرفتارى به عذاب هلاكت بار
، هشدار خداوند به گنه كاران و كافران و ستم پيشگان عصر بعثت بود .
و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا و جعلنا لمهلكهم موعدًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 74 - 3
3- خداوند ، كافران صدراسلام را به عذاب استيصال تهديد كرد .
و إذا تتلى . .. قال الذين كفروا ... و كم أهلكنا قبلهم من قرن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 84 - 5
5- خداوند ، كافران لجوج عصر بعثت را به عذاب دنيوى در زمانى مناسب هشدار داد .
فلاتعجل عليهم إنّما نعدّ لهم عدًّا
عبارت {إنّما نعدّ لهم عدّاً} حاوى مفهوم تعليل است; يعنى، هدف بالا رفتن ارقام است و روزى، شمارش به نقطه مورد نظر خواهد رسيد و پس از آن، عذاب حتمى خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 98 - 5
5- خداوند ، كافران و مشركان متعصب و سرسخت عصر بعثت را به نابودى و عذاب استيصال ، تهديد كرد .
و تنذر به قومًا لدًّا . و كم أهلكنا قبلهم من قرن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 47 - 1
1 - تهديد شدن كافران و تكذيب گران عصر بعثت ، به عذاب استيصال
و إن يكذّبوك . .. و يستعجلونك بالعذاب
{ال} در {العذاب} براى عهد و اشاره به عذابى است كه به مشركان تكذيب گر وعده داده شده بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 55 - 5
5
- تهديد كفرپيشگان صدراسلام به عذاب استيصال
أو يأتيهم عذاب يوم عقيم
مراد از {عذاب} در جمله فوق عذاب استيصال است. اضافه {عذاب} به {يوم}، اضافه ظرفيه و به تقدير {عذاب فى يوم عقيم} مى باشد. {عقيم} نيز صفت {يوم} و به معناى نازا است. توصيف {يوم} به {عقيم}، بدان جهت است كه روزى كه عذاب استيصال نازل شود، آن روز، آخرين روز زندگى كافران خواهد بود و براى آنان روز ديگرى در پى نخواهد آمد.
انذار كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 4 - 3
3- هشدار خداوند به كافران هدايت ناپذير مكه ، مبنى بر اينكه مهلت دادن به آنان به معناى تداوم بخشيدن به زندگيشان نيست ; بلكه همواره در معرض هلاكتند .
ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين. ذرهم ... فسوف يعلمون. و ما أهلكنا من قرية
ذكر اين آيه، پس از تهديد {فسوف يعلمون} احتمالاً براى دفع اشكال مقدر مى باشد و آن اشكال اين است كه: كفار پس از مهلت يافتن با امر {ذرهم يأكلوا . ..} چنين نپندارند كه زندگيشان ادامه دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 34 - 13
13- هشدار خداوند به كافران استهزاگر مكه
هل ينظرون إلاّ أن تأتيهم المل_ئكة . .. كذلك فعل الذين من قبلهم ... فأصابهم سيئات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 53 - 1
1 - هشدار خداوند به كفار مكه ، مبنى بر پيروزى نزديك مسلمانان بر آنان
سنريهم ءاي_تنا فى الأفاق و فى أنفسهم
برداشت ياد شده مبتنى بر اين
نكته است كه مراد از ضمير {هم} _ به قرينه آيه قبل (ثمّ كفرتم) _ كفار مكه بوده و مقصود از {آفاق} نواحى زمين و از {أنفس} مردم سرزمين جزيرة العرب باشد. بنابر اين جمله {سنريهم آياتنا فى الآفاق و فى أنفسهم} مى تواند اشاره به پيروزى مسلمانان بر كافران داشته باشد.
انصاف با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 10 - 14
14 - رعايت انصاف و حقوق مالى انسان ها ، حتى كافران ، در احكام شريعت
و ءاتوهم ما أنفقوا
انفاق كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 117 - 1،3،5،7،10
1 _ آنچه اهل كفر در اين دنيا انفاق مى كنند ، همچون باد سرد سُوزانى است كه بر زراعت قوم ستمكارِ بر خويش بوزد و آن را نابود سازد .
مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا . .. فاهلكته
3 _ تباهى امكانات مادى ، ثمره انفاق هاى كافران
مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا كمثل ريح فيها صرّ اصابت حرث قوم ظلموا انفسهم
5 _ بى ثمر بودن انفاق هاى اهل كفر ، نمونه اى از كارا نبودن امكانات مادّى ، در بى نياز ساختن آنان از خدا
انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم . .. من اللّه ... مثل ما ينفقون ... كمثل ري
7 _ انگيزه كافران در انفاق هاى خويش ، رسيدن به زندگى پَست دنياست . *
مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا
تقييد انفاق به حيات دنيا، مى تواند گوياى انگيزه كافران به انفاق در محدوده حيات دنيا باشد.
10 _ بى ثمرى انفاق
( اعمال خير ) و دستاورد هاى اهل كفر ، ناشى از عملكرد آنان است و نه از جانب خداوند .
مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا كمثل ريح فيها صرّ اصابت حرث قوم . .. و ما ظلم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 1،2،3
1 _ جوامع كفرپيشه همواره مهياى صرف دارايى هاى خويش براى جلوگيرى از گسترش اسلام
إن الذين كفروا ينفقون امولهم ليصدوا
انفاق مال به معناى مصرف كردن دارايى و هزينه كردن آن است و مراد از {ينفقون}، به قرينه {سينفقونها}، كه اخبار از تحقق سرمايه گذارى است، بيان حالت كافران مى باشد. يعنى كافران براى جلوگيرى از انتشار اسلام آماده سرمايه گذارى هستند و از انفاق مال دريغى ندارند.
2 _ خداوند مسلمانان را از سرمايه گذارى هاى كلان كافران قريش براى هجوم به مسلمانان و جلوگيرى از گسترش اسلام آگاه ساخت .
فسينفقونها ثم تكون عليهم حسرة ثم يغلبون
جمع مضاف {امولهم} دلالت بر عموم دارد ; يعنى تمامى داراييهايشان و اين اشاره به پرداخت هزينه هاى فراوان است. گفتنى است توجه به سياق آيه مورد بحث و آيات قبل اين سخن مفسران را تأييد مى كند كه آيه شريفه درباره كفار قريش نازل شده است.
3 _ تلاش كافران و صرف هزينه هاى كلان براى جلوگيرى از گسترش اسلام ، بى اثر است .
ثم تكون عليهم حسرة
انقياد كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 9
9- كافران به هنگام مرگ ، تسليم و منقاد مى شوند .
الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ... فألقوا السلم
انگيزه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 47 - 1
1- آگاهى كامل خداوند ، به هدف ها و انگيزه هاى كافران در گوش فرا دادن به كلمات پيامبر ( ص )
نحن أعلم بما يستمعون به
{با} در {بما} براى سببيت است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: ما به غرض و انگيزه اى كه كافران به خاطر آن به سخنان پيامبر(ص) گوش فرامى دهند علم داريم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 70 - 8
8 - حق ستيزى ، انگيزه اصلى بيشتر كافران منكر قرآن و پيامبر ( ص ) بود ، نه ناشناخته بودن حقانيت آن دو براى آنها .
أم يقولون به جنّة . .. و أكثرهم للحقّ ك_رهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 1 - 3
3 - كافران ، با همان انگيزه و ملاكى كه به دشمنى با خدا برخاسته اند ، دشمن مؤمنان و جامعه اسلامى نيز خواهند بود .
عدوّى و عدوّكم
تكرار {عدوّ} و تقدم {عدوّى} بر {عدوّكم}، در حقيقت مؤمنان را متوجه اين موضوع مى كند كه خويش را از دشمنىِ دشمنان خداايمن نپندارند; زيرا آنان با همان انگيزه و ملاك كه دشمن خدايند، دشمن مؤمنان نيز هستند.
انگيزه كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 46 - 10
10- برخورد منكرانه كافران و مشركان مكه با قرآن ، برخاسته از منطق و عقل نبود ; بلكه انگيزه نفسانى _ روانى داشت .
و إذا ذكرت ربّك فى القرءان
وحده ولّوا على أدب_رهم نفورًا
{نفرت} از مقولات نفسانى - روانى است. بنابراين موضع نفرت آلود مشركان با قرآن، برخاسته از انگيزه هاى نفسانى - روانى آنان بود.
اولاد كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 10 - 11
11 _ مال و اولاد كافران ، آنان را هرگز از آتش دوزخ و عذاب الهى دور نخواهد ساخت .
لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً
{من اللّه}، يعنى از عذاب الهى، به قرينه {اولئك هم وقود النار}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 116 - 1،2
1 _ اموال و فرزندان اهل كفر ، نمى تواند آنها را از كيفر خداوند برهاند .
انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً
{اغنى} هنگامى كه با {عن} متعدى شود، به معناى {دفع} مى آيد. لذا {لن تُغنى}، يعنى نمى رهاند. (روح المعانى).
2 _ اموال و اولاد ، تنها تكيه گاه به هنگام ذلت و ابتلاى به غضب الهى ، از ديدگاه اهل كفر
ضربت عليهم الذّلّة . .. و باءُو بغضب من اللّه ... انّ الذين كفروا لن تغنى
ظاهراً منظور از {الذين كفروا}، همان جناح اهل كتاب هستند كه در آيات سابق وضعيت آنان بيان شد.
اهداف صلح با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 61 - 3
3 _ مسلمانان نبايد در پذيرش صلح مطرح شده از سوى كافران هدفى جز دستيابى بهزندگى مسالمت آميز با كافران داشته باشند . *
و إن جنحوا للسلم فاجنح لها
برداشت فوق با
توجه به توضيح برداشت قبل به دست مى آيد. مقصود اين است كه مسلمانان نبايد صلح را به خاطر تجديد قوا و مانند آن بپذيرند.
اهداف كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 107 - 7
7 _ آسيب رساندن به جامعه اسلامى ، در رأس آرمان ها و اهداف منافقان و كافران
اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً
برداشت فوق با توجه به اين است كه در رأس همه اهداف {ضراراً} مطرح شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 3 - 5
5- خوردن ، لذت بردن و برخوردار شدن از متاع ها و لذت هاى دنيوى و غوطهور شدن در آرزو هاى واهى ، هدف و مقصد اعلاى كافران است .
ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا و يلههم الأمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 23 - 2
2 - كافران ، تكذيب قرآن را ابزار رسيدن به اهدافى ساخته بودند كه آن را اظهار نمى كردند .
بل الذين كفروا يكذّبون . و اللّه أعلم بما يوعون
از مصاديق {مايوعون}، نيت ها و مقاصدى است كه كافران، تكذيب قرآن را وسيله رسيدن به آن مقاصد كرده بودند.
اهل كتاب و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 54 - 2
2 _ همسويى اهل كتاب ( يهود ) با كافران و تصديق عقايد آنان ، برخاسته از حسادتشان به پيامبر ( ص ) و مسلمانان
يقولون هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلا . .. يحسدون النّاس
جمله {ام يحسدون . .. }
بيان علتى براى مسائل عنوان شده در آيه 51 است. و از جمله آنها، قضاوت ظالمانه و همسويى با كافران است. يعنى اين قضاوت و همسويى، ناشى از حسادت يهود مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 57 - 5
5 _ برخى از اهل كتاب همسو با كافران ، در رويارويى با اسلام
لاتتخذوا الذين . .. من الذين اوتوا الكتب من قبلكم و الكفار أولياء
اهميت آگاهى به روحيه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 35 - 12
12 _ پيامبر(ص) وظيفه دار شناخت دقيق روحيات و ويژگيهاى كافران و چگونگى موضعگيريهاى آنها در برابر هدايت است.
و إن كان كبر . .. فلا تكونن من الجهلين
بيان ويژگى هدايت ناپذيرى برخى كافران و لحن توبيخ گونه آيه نسبت به پيامبر(ص)، بيانگر اين است كه پيامبر(ص)، على رغم ميل به هدايت كردن همه مردم، بايد واقعيت هدايت ناپذيرى برخى از كفار را پذيرفته و آن را در برنامه هاى خود در نظر گيرد.
اهميت برخورد با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 123 - 7
7 _ نرمش نشان ندادن به كافران و قطع طمع آنان از تعرض و سلطه بر مؤمنان ، امرى لازم و ضرورى است .
قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة
اهميت تذكر به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 40 - 5
5 - توجّه دادن كافران به كمبود فرصت ، از راه كار هاى مبارزه قرآن
با كفر
إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا
جمله {يقول الكافر. ..} _ در ذيل آيه - گوياى آن است كه روى خطاب در {أنذرناكم}، با كافران است.
اهميت حقوق كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 10 - 14
14 - رعايت انصاف و حقوق مالى انسان ها ، حتى كافران ، در احكام شريعت
و ءاتوهم ما أنفقوا
اهميت رد خواسته هاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 14 - 1
1 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، نسبت به اجابت خواسته هاى كافران تكذيب گر و سازش و مسامحه با آنان ، به صرف ثروت و نيروى انسانى بسيار آنان
و لاتطع كلّ حلاّف . .. أن كان ذا مال و بنين
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه جمله {أن كان ذا مال . ..} متعلق به {لاتطع} باشد. گفتنى است در آغاز {أن} لام تعليل در تقدير است.
اهميت زمين گيرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 4 - 4
4- لزوم كشتن كافران و امان ندادن به آنان ، در ميدان جنگ تا مرحله زمين گيرشدن دشمن
فضرب الرقاب حتّى إذا أثخنتموهم
آيه شريفه در مجموع بيانگر يكى از قوانين كارآمد و حياتى در ميدان جنگ است. خداوند، به رزمندگان مسلمان رهنمود داده است تا قبل از غلبه يافتن بر دشمن و زمين گير ساختن او، اقدام به گرفتن اسير نكنند; بلكه بى درنگ هر دشمنى كه در مقابلشان قرار گرفت، بكشند.
اهميت سختگيرى بر كافران
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 123 - 7
7 _ نرمش نشان ندادن به كافران و قطع طمع آنان از تعرض و سلطه بر مؤمنان ، امرى لازم و ضرورى است .
قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة
اهميت عفو از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 85 - 14
14- گذشت و برخورد كريمانه با دشمنان و كافران در ابتداى نهضت اسلامى و تبليغات دينى ، امرى لازم و بايسته است .
فاصفح الصفح الجميل
نزول آيه فوق _ كه از گذشت و عفو سخن به ميان آورده است _ (در نيمه اول بعثت) و از جانب ديگر دستور به برخورد شديد با كافران و دشمنان در مدينه (نيمه دوم بعثت) مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.
اهميت قتل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 4 - 4
4- لزوم كشتن كافران و امان ندادن به آنان ، در ميدان جنگ تا مرحله زمين گيرشدن دشمن
فضرب الرقاب حتّى إذا أثخنتموهم
آيه شريفه در مجموع بيانگر يكى از قوانين كارآمد و حياتى در ميدان جنگ است. خداوند، به رزمندگان مسلمان رهنمود داده است تا قبل از غلبه يافتن بر دشمن و زمين گير ساختن او، اقدام به گرفتن اسير نكنند; بلكه بى درنگ هر دشمنى كه در مقابلشان قرار گرفت، بكشند.
اهميت كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 45 - 7
7 - مصلحت بقاى نسل انسان ها و حيات در زمين ، مهم تر از مصلحت
عقوبت دنيايى بندگان گنه كار و كافران
و لو يؤاخذ اللّه الناس بما كسبوا ما ترك على ظهرها من دابّة و ل_كن يؤخّرهم إلى أج
اهميت مبارزه با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 4 - 19
19- امت اسلامى ، موظّف به نبرد بى امان با جبهه كفر تا فرونشاندن شعله هاى شرارت آنان
فشدّوا الوثاق . .. حتّى تضع الحرب أوزارها
خطاب آيه، مى تواند به امت اسلامى در همه زمان ها باشد; يعنى، هرگاه جبهه كفر با اسلام به ستيز برخاست، مسلمانان موظف اند تا مرحله خلع سلاح جبهه كفر به مبارزه ادامه دهند. اين مطلب از ملاك هايى كه آيه به دست داده است (أثخنتموهم ... تضع الحرب) استفاده مى شود.
اهميت موضعگيرى عليه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 14 - 9
9 - ناخوشايندى كافران و دگرانديشان ، نبايد مانع اظهار حق در اصول دين و موجب دست برداشتن از مواضع اصولى در نهضت توحيدى شود .
فادعوا اللّه مخلصين له الدين و لو كره الك_فرون
اهميت هدايت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 88 - 2
2- پيامبر ( ص ) وظيفه دار متمركز كردن تمامى توجه خويش به كافران براى هدايت آنان بدون توجه به امكانات فراوان دنيوى آنها
لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم
براى آيه فوق احتمالاتى ذكر شده است و برداشت فوق بر اين احتمال است كه مراد از {لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزواجاً} اين باشد كه: به ذهنت خطور نكند كه
چرا كافران دشمن خدا از امكانات دنيوى زيادى برخوردار هستند؟ و با اين فكر خود را به آن امكانات مشغول بكنى و از هدف اصلى باز بمانى; بلكه توجه خود را معطوف به خود آنان كن.
اهميت هلاكت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 4 - 7
7- لزوم اهتمام رزمندگان مسلمان ، به نابودى سپاه كفر در مرحله نخست و نينديشيدن به ديگر منافع و غنايم *
حتّى إذا أثخنتموهم فشدّوا الوثاق
گرايش به گرفتن اسير، در يك احتمال ناشى از برخى تمايلات منفعت طلبانه و غنيمت جويانه بوده است. از اين جهت خداوند، رزمندگان را از آن منع كرده و به هدف اصلى توجه داده است.
اهميت يأس كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 16 - 2
2 - بايد كافران را از طمع در ايمان مردم مأيوس كرد و زمينه هاى موفقيت كافران در فريب مؤمنان را از بين برد .
فلايصدّنك عنها من لايؤمن بها
چنان كه مفسران گفته اند: نهى {لايصدّنك} گرچه ظاهراً متوجه كافران است، ولى در حقيقت نهى از ايجاد سبب است; يعنى تو اى موسى _ و ديگر مؤمنان _ نبايد به گونه اى عمل كنيد كه كافران بتوانند شما را از ايمان بازدارند.
ايمان اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 29 - 3
3 - ايمان كافران ، در قيامت ، ايمانى بى حاصل و غير سودمند به حال آنان است .
يوم الفتح لاينفع الذين كفروا إيم_نهم
برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه مراد از {يوم
الفتح} روز قيامت است.
ايمان كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 88 - 17
17 _ ايمان آوردن كافران ، به هنگام رويارويى با عذاب دردناك الهى ، بى ثمر بوده و مورد قبول خداوند واقع نخواهد شد .
و اشدد على قلوبهم فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 13 - 4
4- اظهار ايمان كافران ، در تنگناى عذاب ادعايى دروغين و غير قابل اعتماد
أنّى لهم الذكرى
برداشت بالا بنابراين نكته است كه تعبير {أنّى لهم الذكرى} درصدد نفى اثر نباشد; بلكه در مقام تحليل و تفسير ادعاى ايمان كافران در شرايط عذاب باشد، به اين كه اينان هر چند مدعى ايمان مى شوند; اما آنان كجا و ايمان كجا؟ آنان راهى به سوى ايمان باز نگذاشته اند.
ايمان كافران طغيانگر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 111 - 8
8 _ اگر مشيت خداوند تعلق گيرد كافران لجاجت پيشه و طغيانگر نيز ايمان خواهند آورد.
ما كانوا ليؤمنوا إلا أن يشاء الله
ايمان كافران لجوج
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 111 - 8
8 _ اگر مشيت خداوند تعلق گيرد كافران لجاجت پيشه و طغيانگر نيز ايمان خواهند آورد.
ما كانوا ليؤمنوا إلا أن يشاء الله
ايمان كافران محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 192 - 4،5،7
4 - ايمان ، از همگان حتى كفرپيشگان محارب پذيرفته است .
فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم
برداشت
فوق مبتنى بر اين است كه متعلق {إنتهوا} كفر و شرك باشد. بنابراين {فإن انتهوا ...}; يعنى، اگر كافران و مشركان دست از كفر و شرك برداشتند و ايمان آوردند. بر اين مبنا جمله {فإن اللّه ...} گوياى دو معناست: 1_ پذيرش ايمان آنان، 2_ آمرزش خطاهاى گذشته شان.
5 - در صورتى كه كافران محارب ايمان آورند ، نبايد بر خطا هاى پيشينشان ( كشتن مسلمانان ، فتنه انگيزى و . . . ) مورد مؤاخذه قرار گيرند .
فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم
7 - آمرزش گناهان كافران محارب ، پس از ايمان آوردن آنان ، پرتوى از مغفرت و رحمت الهى است .
فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 70 - 11
11 _ كفرپيشگان اگر ايمان آورند ، حتى در صورتى كه عليه پيامبر ( ص ) جنگيده باشند ، مشمول رحمت و مغفرت الهى خواهند شد .
إن يعلم اللّه . .. يغفر لكم
ايمان نسل كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 25 - 30
30- وجود مؤمنانى در نسل و صلب كافران مكه ، مانع نزول عذاب الهى بر آنان *
لولا رجال مؤمنون . .. لم تعلموهم ... لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم عذابًا
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از مردان و زنان مؤمن در آيه شريفه، فرزندانى باشند كه از كافران مكه تولد خواهند يافت و به ايمان خواهند گرويد. آنچه مؤيد اين احتمال است، تعبير {لم تعلموهم} و نيز {لو تزيّلوا} مى باشد; زيرا {لو}ى امتناعيه،
تفكيك ناپذيرى نسل مؤمن از كافران عصر بعثت را مى رساند.
ايمان و دوستى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 81 - 4
4 _ ايمان به خدا ، پيامبر ( ص ) و قرآن ناسازگار با گزينش كافران براى دوستى و ولايت
و لو كانوا يؤمنون باللّه و النبى و ما أنزل إليه ما اتخذوهم أولياء
ايمان و ولايت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 81 - 4
4 _ ايمان به خدا ، پيامبر ( ص ) و قرآن ناسازگار با گزينش كافران براى دوستى و ولايت
و لو كانوا يؤمنون باللّه و النبى و ما أنزل إليه ما اتخذوهم أولياء
بت پرستى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 6 - 5
5 - پيامبر ( ص ) ، دعوت برخى كافران را به ترك شرك و بت پرستى ، بى ثمر دانست و آنها را به حال خود ر ها ساخت .
لكم دينكم
بدترين عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 27 - 5
5 - بدترين عمل كافران ، مبارزه با قرآن و تلاش در جهت محروم ساختن مردم از دستيابى به معارف آن است .
و قال الذين كفروا لاتسمعوا . .. و لنجزينّهم أسوأ الذى كانوا يعملون
بدترين كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 41 - 8
8 - بنى اسرائيل در صورت كفر به قرآن ، نكوهيده ترين و ناشايسته ترين
كافران در پيشگاه خداوند خواهند بود .
و لاتكونوا أول كافر به
برداشت فوق مبتنى بر دو مقدمه روشن است: 1 _ {أول} بودن در جمله {و لاتكونوا . ..} به اعتبار رتبه و منزلت است، نه به لحاظ زمان; 2 _ {أول} بودن قيد توضيحى است، نه احترازى. بر اين اساس جمله {و لاتكونوا ...}; يعنى، و به قرآن كافر نشويد كه در اين صورت اولين رتبه كفر از آن شما خواهد بود.
بدخواهى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 28 - 3
3 - كافران ، در آرزوى مرگ پيامبر ( ص ) و مؤمنان و شكست اسلام به سر مى بردند .
قل أرءيتم إن أهلكنى اللّه و من معى
مفسران (صاحب مجمع البيان، تفسير كبير و. ..) نوشته اند: اين آيه و آيات مشابه آن (مانند آيه 30 سوره {طور} و آيه 12 سوره {فتح})، اشاره به اين حقيقت تاريخى دارد كه كافران و مشركان، پيوسته در آرزوى مرگ پيامبر(ص) و مؤمنان و در نتيجه شكست كامل اسلام، به سر مى بردند.
بدكارى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 4 - 5
5 - كافران ، مردمى بدكارند .
أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا
برادران كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 11 - 2
2 - منافقان ، برادر كافران و داراى رمز و راز با ايشان
الذين نافقوا يقولون لإخونهم الذين كفروا
برترى موحدان بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 -
24 - 5
5_ مؤمنان و موحدان ، هرگز همسان كافران و مشركان نخواهند بود ، همان طور كه بينايان و شنوايان هم طراز كران و كوران نمى باشند .
هل يستويان مثلاً
برترى مؤمنان بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 24 - 5
5_ مؤمنان و موحدان ، هرگز همسان كافران و مشركان نخواهند بود ، همان طور كه بينايان و شنوايان هم طراز كران و كوران نمى باشند .
هل يستويان مثلاً
برخورد با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 54 - 9
9 _ عشق به خدا و محبوب وى شدن ، فروتنى در برابر اهل ايمان و سرفرازى در مقابل كافران ، از صفات مؤمنان واقعى
فسوف يأتى اللّه بقوم . .. اعزة على الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 73 - 4
4 _ لزوم برخورد شديد و بدون ترحم ، با كافران و منافقان حق ستيز
و اغلظ عليهم
برخورد كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 156 - 3
3 _ شكست در پيكار احد ، زمينه ساز هجوم تبليغاتى كافران و يا منافقان ، عليه اسلام ، پيامبر ( ص ) و مسلمانان
يا ايّها الّذين امنوا لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و م
كشته شدن عدّه اى از مسلمانان در جنگ احد باعث شده بود كه كافران و يا منافقان، كه با حضور در صحنه احد مخالف بودند، ماجراى احد و كشته هاى فراوان
آن را حربه تبليغاتى عليه پيامبر (ص) قرار دهند. آنان مى گفتند اگر نظر ما را مى پذيرفتند و همراه پيامبر (ص) خارج نمى شدند، اين حوادث ناگوار پيش نمى آمد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 51 - 2
2 - كافران ، در طول تاريخ داراى فرجامى مشابه و خصلت ها و مواضعى همگون
و لقد أهلكنا أشياعكم
{أشياع} جمع {شيعه} است و در اين جا معادل امثال و اشباه به كار رفته است; يعنى، امثال شما در كفر و الحاد.
بشارت پيروزى بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 173 - 5
5 - بشارت و دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، در خصوص پيروزى نهايى آنان بر كافران و مشركان
و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين . .. و إنّ جندنا لهم الغ_لبون
برداشت ياد شده از آن جا است كه آيات شريفه _ كه در شرايط دوران مكه نازل شده است _ در صدد دلدارى به پيامبر(ص) و ايمان آورندگان به آن حضرت و نيز بشارت پيروزى به آنان است.
بشارت ذلت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 8 - 3
3- ذلت و ناكامى نهايى كافران ، نويدى به مؤمنان مجاهد
و الذين كفروا فتعسًا لهم و أضلّ أعم_لهم
با توجه به ارتباط آيات _ كه جهت گيرى اصلى آن، دعوت از مؤمنان به جهاد در راه خدا عليه كافران است _ از جمله {فتعساً. ..} مطلب بالا استفاده مى شود.
بشارت شكست كافران
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 85 - 5
5 - نويد خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر دگرگون ساختن وضع مكه و غلبه دادن توحيد و ايمان بر شرك و كفر ( به هنگام بازگرداندن مجدد وى به آن شهر )
لرادّك إلى معاد
{معاد} در آيه، نكره موصوفه است كه صفت آن حذف شده و تقدير آن چنين است: {لرادُّك إلى معاد غير ما هو الآن; ترا به شهرى بازمى گرداند كه وضع آن غير از وضعى باشد كه الآن دارد}. بنابراين تعبير ياد شده به بازگشت فاتحانه پيامبر(ص) به مكه و دگرگون شدن اوضاع آن شهر با ورود آن حضرت اشاره دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 5 - 1
1 - بشارت به پيروزى پيامبراسلام ( ص ) بر كافران
فستبصر
آيه شريفه، بشارت و تهديد است; بشارت پيروزى پيامبراسلام (فستبصر) و تهديد كافران به شكست و نابودى (و يبصرون).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 16 - 2
2 - پيشگويى قرآن و بشارت خداوند به شكست خفّت بار كافران تكذيب گر
سنسمه على الخرطوم
برخى از مفسران، بر اين عقيده اند كه آيه شريفه درصدد پيشگويى و بشارت به شكست ذلّت بار كافران در جنگ هاى آتى است.
بصيرت ناپذيرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 27 - 9
9 - كافران ، از سوى خداوند ، به خاطر بصيرت نيافتن از مشاهده آيات گسترده الهى در زمين ، سرزنش شده اند .
أوَلم يروا أنّا نسوق .
.. فنخرج ... تأكل منه... أفلايبصرون
بطلان كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 197 - 3
3 _ توان و امكانات مادى كافران ، دليلى بر حقّانيّت آنان نيست .
لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد. متاع قليل ثمّ ماويهم جهنّم
تصريح به اندك بودن بهره مندى كافران در دنيا و يادآورى فرجام شوم آنان، اشاره به اين معنا دارد كه شوكت ظاهرى آنان، نه به خاطر تقرّبشان در پيشگاه خداوند است و نه نشانه حقانيّت آنان.
بغض اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 10 - 2
2 - بغض و دشمنى شديد كافران حق ناپذير با خويشتن در قيامت
من مقتكم أنفسكم
بغض كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 10 - 3
3 - بغض و دشمنى خداوند با كافران حق ناپذير ، بيشتر و شديدتر از بغض و دشمنى كافران نسبت به خويشتن است .
لمقت اللّه أكبر من مقتكم أنفسكم
بقاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 8 - 7
7 - جهان ، هيچ گاه خالى از كافران نخواهد بود .
و لو شاء اللّه لجعلهم أمّة وحدة
بنى اسرائيل و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 80 - 9
9 _ روابط ولايى و دوستى بنى اسرائيل با كافران عامل كفرورزى و گرفتارى آنان به لعنت خدا و پيامبران
لعن الذين كفروا . .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا
مضمون آيه مورد بحث
يعنى پذيرش ولايت مشركان بيان مصداقى ديگر از عصيان و تجاوزگرى بنى اسرائيل است. بنابراين پذيرش ولايت مشركان نيز از عوامل كفرپيشگى و گرفتارى به لعنت الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 81 - 2،3
2 _ روابط ولايى و دوستانه بنى اسرائيل عصر پيامبر ( ص ) با كافران
ما اتخذوهم أولياء
3 _ بنى اسرائيل در صورت ايمان به خدا ، پيامبر ( ص ) و قرآن خود را به ولايت و دوستى كافران آلوده نمى ساختند .
و لو كانوا يؤمنون باللّه و النبى و ما أنزل إليه ما اتخذوهم أولياء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 86 - 4
4 _ بنى اسرائيل ، مايل نبودند در سرزمين كفر و در جوار كافران ، زندگى كنند .
و نجنا برحمتك من القوم الكفرين
بنى اسرائيل و نجات از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 86 - 1
1 _ درخواست مؤمنان قوم موسى از خداوند ، براى نجات از گروه كفرپيشه
ربنا لا تجعلنا فتنة . .. و نجنا برحمتك من القوم الكفرين
بهانه جويى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 8 - 1،2
1 _ مشاهده نزول فرشتگان بر پيامبر(ص)، درخواست نابجا و بهانه جويانه كافران
و قالوا لو لا أنزل عليه ملك و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر
2 _ گريز كفرپيشگان بهانه جو از ايمان به پيامبر(ص)، با درخواست معجزاتى غيرعملى
و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر ثم لا ينظرون
حرف {لو} غالباً در مواردى
به كار گرفته مى شود كه شرط، امرى غير عملى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 9 - 2،3،10
2 _ درخواست نزول فرشته به عنوان پيامبر، از بهانه هاى كفرپيشگان
و لو جعلنه ملكا
جمله {و لو جعلناه ملكا . .. }، مى تواند منقطع از آيه قبل بوده و جواب از درخواست ديگر كفار، كه فرستادن فرشته به عنوان پيامبر است، باشد.
3 _ گريز كفرپيشگان بهانه جو از ايمان به پيامبر(ص)، با درخواست معجزاتى غيرعملى
و لو جعلنه ملكا لجعلنه رجلا
10 _ بقاى مغالطه كارى و بهانه جوييهاى كافران، حتى در صورت انتخاب پيامبر از ميان فرشتگان
و لو جعلنه ملكا لجعلنه رجلا و للبسنا عليهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 106 - 5
5 _ بهانه جويى و اتهام كافران نبايد سبب نگرانى و تزلزل مؤمنان گردد.
و ليقولوا درست . .. اتبع ما أوحى اليك
فرمان به اتباع از وحى، پس از اشاره به شبهات كافران، تأكيدى بر لزوم استقامت مؤمنان در برابر شبهات كافران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 94 - 2
2- بشر بودن رسولان الهى ، تنها دستاويز عمده براى بهانه جويى هاى مخالفان كافر و مشرك جهت ايمان نياوردن به آنان
و قالوا لن نؤمن لك حتى . .. إلاّ أن قالوا أبعث الله بشرًا رسولاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 51 - 7
7 - تاريخ گذشتگان و تحليل آن ، دست آويز كافران و ناباوران به معارف الهى ،
براى رد و انكار ايمان و توحيد
قال فما بال القرون الأُولى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 32 - 1
1 _ تدريجى نازل شدن قرآن ، بهانه و دستاويز كافران براى مخالفت با آن
و قال الذين كفروا لولا نزّل عليه القرءان جملة وحدة
مجموعه اشياى به هم پيوسته و بدون فاصله از هم را {جمله} گويند. بنابراين {جملة} در آيه شريفه، به معناى {مجتمعاً} (باهم و دسته جمعى) مى باشد (مفردات راغب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 33 - 7
7 _ خداوند ، همواره حامى پيامبر ( ص ) در برابر بهانه تراشى ها و سخنان شبهه آلود و باطل كفار و دشمنان
و لايأتونك بمثل إلاّ جئن_ك بالحقّ و أحسن تفسيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 68 - 5
5 - تحقق نيافتن قيامت پس از گذشت زمان ها و اعصار طولانى ، دستاويز كافران براى انكار آن
إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين
طرح پيشينه طولانى عقيده به معاد، ظاهراً تلاشى است از سوى كافران براى بيان اين كه اگر واقعاً وعده رستاخيز حق بود، بايد تاكنون محقق مى شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 48 - 3،5،8
3 - كفرپيشگان حق ستيز ، منكر آسمانى بودن قرآن به بهانه عدم نزول دفعى آن
قالوا لولا أُوتى مثل ما أُوتى موسى
مقصود از {ما أُوتى موسى} تورات است كه يكباره نازل شده بود; يعنى، چرا قرآن مانند تورات، يكباره نازل نشده است؟
5 - نزول دفعى قرآن همانند
تورات ، شرط پيشنهادى كافران براى قبول رسالت پيامبر ( ص )
فلمّا جاءهم الحقّ من عندنا
8 - انكار پيشين تورات از سوى كافران ، نشانه بهانه جويى و عدم صداقت آنان در پيشنهاد خويش
أوَلم يكفروا بما أُوتى موسى من قبل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 55 - 8
8 - كافران ، در قيامت بهانه مى آورند كه در دنيا ، فرصت لازم را براى ايمان آوردن نداشته اند . *
و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعة
برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه مكانى كه كافران مجرم، از آن سخن مى گويند، دنيا باشد و مرادشان از بيان چنين نكته اى، با ذكر قسم، به قرينه آيه پنجاه و هفت {فيومئذ لاينفع الذين ظلموا معذرتهم} عذرخواهى و يا بهانه تراشى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 44 - 10
10 - پيامبر ( ص ) ، موظف به بيان فوايد و آثار قرآن ، در پاسخ به بهانه جويى هاى كافران
و لو جعلنه . .. ءاْعجمىّ و عربىّ قل هو للذين ءامنوا هدًى و شفاء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 6 - 4
4 - بشر بودن پيامبران ، بهانه و دستاويز كافران براى كفر و روى گردانى از تعاليم دين
فقالوا أبشر يهدوننا فكفروا و تولّوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 25 - 2،7
2 - روشن نبودن زمان برپايى قيامت ، دستاويز كافران براى انكار آن
و يقولون متى ه_ذا الوعد
7
- پرسش بهانه جويانه كافران ، درباره زمان برپايى قيامت ، ناشى از خوى لجاجت ، استكبارى و حق گريزى آنان بوده است .
بل لجّوا فى عتوّ و نفور . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 53 - 1
1 - مشروط دانستن ايمان به رسالت پيامبر ( ص ) ، به نازل شدن نامه هاى سرگشاده از سوى خداوند در تأييدِ آن ، بهانه اى از سوى كافران بود .
بل يريد كلّ امرىء منهم . .. كلاّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 5 - 1
1 - انكار و زير سؤال بردن برپايى قيامت ، بهانه كافران براى انجام هرگونه فسق و فجور
أيحسب الإنس_ن ألّن نجمع عظامه . .. بل يريد الإنس_ن ليفجر أمامه
{فجور} (مصدر {يفجر}) به معناى فسق (صحاح اللغة) و لام در {ليفجر} براى تعليل است. {أمام} اسم مكان و در اين آيه مجازاً در زمان مستقبل _ كه مفيد استمرار است _ استعمال شده است. بنابراين مفاد آيه چنين مى شود: {بلكه انسان مى خواهد تا راه فسق و فجور، براى هميشه به روى او باز باشد و آن را ادامه دهد و همين سبب انكار معاد از جانب او است}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 40 - 4
4 - استبعاد و ترديد در توانايى خداوند ، مشكل و بهانه كافران در پذيرش مسأله معاد و احياى مردگان
أليس ذلك بق_در على أن يحيى الموتى
طرح مسأله توانايى خداوند بر
احياى مردگان به صورت سؤال، نشان دهنده حقيقت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 14 - 3
3 - روى گردانى كافران از قرآن ، به دليل ناتوانى آنان از درك مفاهيم آن است و افسانه دانستن آن ، بهانه اى بيش نيست .
قال أس_طير الأوّلين . كلاّ بل ران على قلوبهم
بهانه جويى كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 20 - 3
3 _ كفرپيشگان عصر بعثت _ على رغم نزول پى در پى آيات و سوره هاى قرآن _ خواستار نزول معجزه اى ديگر بودند .
و يقولون لو لا أنزل عليه ءاية من ربه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 32 - 2
2 _ دسته جمعى و به يكباره نازل نشدن آيات قرآن بر پيامبر ( ص ) ، دليل وحى نبودن آن در ديدگاه كافران صدراسلام
و قال الذين كفروا لولا نزّل عليه القرءان جملة وحدة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 47 - 2
2 - روزى رسان بودن خداوند براى بشر ، بهانه و دستاويز كافرانِ صدراسلام براى خوددارى از انفاق به مستمندان و گرسنگان
و إذا قيل لهم أنفقوا ممّا رزقكم اللّه قال الذين كفروا للذين ءامنوا أنطعم من لو ي
استفهام در {أنطعم} استفهام انكارى است; يعنى، {لانطعم من لو شاء اللّه لأطعمهم}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 48 - 3
3 - مشخص نبودن زمان برپايى قيامت
، دستاويز كافران صدراسلام براى انكار آن
و يقولون متى ه_ذا الوعد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 4 - 3
3 - انسان بودن پيامبر ( ص ) و برخاستن ايشان از ميان توده هاى مردم ، مانع ايمان آوردن كافران صدراسلام بود .
و عجبوا أن جاءهم منذر منهم و قال الك_فرون ه_ذا س_حر كذّاب
بهانه جويى كافران قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 76 - 4
4 _ ايمان مستضعفان قوم ثمود بهانه اى براى كفرورزى و استكبار اشراف كفرپيشه آن قوم
قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون
مجادله كافران با مستضعفان اقتضا مى كرد كه كفرپيشگان در پاسخ مؤمنان بگويند: {إنا به كفرون} و يا {إنا بما ارسل به كفرون}، ولى در پاسخ گفتند ما به آنچه شماها بدان ايمان آورده ايد كافر هستيم. و اين تعبير نشان مى دهد كه از ريشه هاى استكبار آنان در برابر حق، ايمان مستضعفان بوده است. تقديم {بالذى} بر {كفرون}، كه افاده حصر مى كند، اين معنا را تأييد مى كند.
بهانه جويى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 4
4- درخواست نزول ملائكه ، جهت اثبات حقانيت ادعاى پيامبر ( ص ) از سوى كافران مكه ، بهانه اى بيش نبود .
لو ما تأتينا بالملئكة . .. ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ
قيد {إلاّبالحق} مى تواند احترازى باشد; يعنى، نزول فرشتگان تنها در صورت وجود مصلحت و حكمت تحقق پذير است، در حالى كه در تقاضاى كفار چنين مصلحتى
نيست. مضافاً به اينكه {إذاً منظرين} نيز دلالت مى كند بر اينكه آنان، حتى پس از آمدن ملائكه هم حقانيت پيامبر(ص) را نمى پذيرفتند.
بهره دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 16 - 6
6 - { عن على ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب } قال : نصيبهم من العذاب ;
از امام على(ع) روايت شده كه درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و قالوا ربّنا عجّل لنا قطّنا قبل يوم الحساب} فرمود: [مراد مشركان از كلمه {قطّنا}] نصيب آنها از عذاب بود [كه از روى تمسخر درخواست مى كردند زودتر به آنان برسد]}.
بى ادبى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 6 - 1
1- خطاب استهزاگرانه و بى ادبانه كافران مكه به پيامبر ( ص ) به هنگام سخن گفتن با آن حضرت
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر
از اينكه كفار، در مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) به جاى خطاب مستقيم با اسم و عنوان، با عنوان موصول و غايب آن حضرت را صدا مى زدند و نيز از اينكه به او نسبتى مى دادند كه خود آن را قبول نداشتند، حاكى از نكته فوق است.
بى ارزشى اظهارنظر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 33 - 3
3 - مؤمنان نبايد درباره ايمان و اعتقادات خود ، براى نقطه نظر هاى كافران ، ارزشى قائل شوند .
و ما أُرسلوا عليهم ح_فظين
بى ارزشى امكانات دنيوى كافران
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 12 - 15
15- بى ارزشى لذت ها و امكانات دنيوىِ كافران ، در مقايسه با فرجام سخت اخروى آنان
يتمتّعون و يأكلون . .. و النار مثوًى لهم
خداوند، با تقبيح شيوه كافران و يادآورى فرجام شوم آنان، در حقيقت به مؤمنان يادآور شده است كه چشم به زندگى دنيوى كافران ندوزند و لذّت جويى هاى آنان را ارزش نپندارند; زيرا زندگى كافران از نظر ماهيت، حيوانى و از نظر فرجام، دوزخى است.
بى ارزشى امكانات مادى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 207 - 2
2 - بى ارزشى بهرهورى هر چند طولانى كافران از دنيا ، در قبال كيفر الهى
إن متّعن_هم سنين . .. ما أغنى عنهم ما كانوا يمتّعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 24 - 1
1 - بهرهورى كافران از منافع دنيا ، محدود و ناچيز است .
و من كفر . .. نمتّعهم قليلاً
{قليلاً} مى تواند صفتِ مفعولِ مطلق محذوف باشد; يعنى، {نمتّعهم تمتيعاً قليلاً}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 8 - 20
20 - اندك و ناپايدار بودن بهرهورى كافران و ناسپاسان ، در سايه كفر و ناشكرى خويش
قل تمتّع بكفرك قليلاً
بى ارزشى ايمان كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 13 - 6
6- ستيز كافران با منطق روشن رسولان الهى ، گواه بى اساس بودن ايمان اضطرارى آنان
أنّى لهم الذكرى و قد جاءهم رسول مبين
در
صورتى كه {أنّى لهم الذكرى} در صدد بيان پوچى ادعاى ايمان كافران باشد; تعبير {و قد جائهم. ..} بيانگر فلسفه پوچى ادعاى آنان خواهد بود; يعنى، آنان كه منطق روشن رسولان را نپذيرفتند، چگونه با مشاهده عذابى، مى توانند به ايمان راستين رسيده باشند.
بى ارزشى ثروت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 14 - 1
1 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، نسبت به اجابت خواسته هاى كافران تكذيب گر و سازش و مسامحه با آنان ، به صرف ثروت و نيروى انسانى بسيار آنان
و لاتطع كلّ حلاّف . .. أن كان ذا مال و بنين
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه جمله {أن كان ذا مال . ..} متعلق به {لاتطع} باشد. گفتنى است در آغاز {أن} لام تعليل در تقدير است.
بى ارزشى خشنودى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 63 - 16
16_ ترك وظايف الهى به خاطر خوشايند كافران ، مايه خسارت و تباهى است .
فما تزيدوننى غير تخسير
بى ارزشى رفاه دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 22 - 20
20 - برخوردارى ها و نعمت هاى بى پايان بهشت ، نشانگر فضل و رحمت خدا است و نه رفاه و خوشى محدود كافران در دنيا .
يرزق من يشاء . .. و من كان يريد حرث الدنيا نؤته منها ... لهم ما يشاءون ... ذلك ه
بى ارزشى رفاه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11
- طه - 20 - 132 - 9
9 - وجود نماز در خانواده مسلمان ، بهترين جايگزين براى مال و رفاه درخانواده كافران
متّعنا به أزوجًا منهم . .. وأمر أهلك بالصلوة
كلمات {أزواج} و {أهل} در اين آيات، خانواده ها را مدّ نظر قرار داده است و بدين صورت لزوم تمايز خانواده مسلمان از خانواده كافر را بيان مى كند.
بى ارزشى عمل صالح كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 19 - 4
4 _ نيكوترين عملكرد كافر و مشرك ، فاقد كمترين ارزش در بينش الهى است .
أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه . .. و اللّه لايهدى الق
برداشت فوق به خاطر دو نكته مهم در آيه شريفه است: 1_ سيراب ساختن حاجيان و آباد كردن مسجدالحرام، بهترين عمل مشركان بود; 2_ خداوند، همين دسته از مشركان به ظاهر نيكوكار را ستمكار معرفى كرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 18 - 1،2
1- عمل نيك كافرانِ به ربوبيت خداوند ، چونان خاكسترى است در معرض تندباد در روز طوفانى
مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف
مراد از {أعمالهم} مى تواند اعمال خير و صالحى باشد كه كافران انجام مى دهند. چه اينكه روشن است عمل زشت و گناه هيچ كس، كافر و مسلمان، ثمرى ندارد تا اينكه حبط گردد و يا به خاكسترِ در معرض باد تشبيه شود.
2- عمل نيك كافران ارزشى ندارد و حبط مى شود .
مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 32 - 11
11- اعمال به ظاهر نيك كافران دين ستيز ، پوچ و بى ب ها در نزد خداوند
إنّ الذين كفروا و . .. و سيحبط أعم_لهم
مراد از اعمال، كردار به ظاهر نيكى است كه مشركان يا اهل كتاب، انجام داده و مى دهند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 7 - 15
15 - اعمال نيك شخص كافر به خدا و رسول او ، در پيشگاه پروردگار فاقد ارزش مى باشد .
فالذين ءامنوا منكم و أنفقوا لهم أجر كبير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 10 - 19
19 - اعمال نيك كافران و منافقان ، از كمترين ارزش در پيشگاه الهى برخوردار نيست .
لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل
بى ارزشى عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 105 - 8
8- اَعمال پوچ و نابود شده كافران ، غيرقابل سنجش و اعتبارگذارى در قيامت است .
فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا
{وزن}، يا مصدر و به معناى سنجش سنگنى و سبكى است ; و يا به معناى مثقال است; يعنى، چيزى كه با آن وزن سنجيده شود} (لسان العرب). اين كه خداوند، در قيامت، براى برخى كه اَعمال شان حبط شده، وزنى برقرار نمى سازد، كنايه از آن است كه به قدرى اَعمال آنان پوچ است كه ارزش سنجيدن ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 39 - 2
2 -
عمل و رفتار كفرپيشگان ، پوچ و بى ارزش است .
و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا
برداشت ياد شده، از تشبيه سراب به دست آمده است; زيرا سراب، امرى خيالى است كه بر اثر خطاى ديد به ذهن انسان مى آيد; ولى در اصل وجود خارجى ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 9 - 4
4- اعمال كافران ، به دليل نداشتن انگيزه الهى ، فاقد پاداش در نزد خداوند
كرهوا ما أنزل اللّه فأحبط أعم_لهم
از مجموع آيه استفاده مى شود كه خداوند، در مقام بيان فلسفه حبط اعمال نيك كافران است; فلسفه اى كه براى بشر معقول و قابل فهم است و آن اين كه وقتى كافران به انگيزه هاى نفسانى و غير الهى كارى را انجام داده اند، چگونه ممكن است كه در قبال آن از خداوند پاداش دريافت كنند.
بى ارزشى قدرت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 5 - 11
11 - اقتدار و شوكت كافران ، ناچيز در برابر اقتدار شكست ناپذير الهى
ربّنا إنّك أنت العزيز الحكيم
جمله {إنّك أنت العزيز} _ كه بيانگر حصر عزت و اقتدار در خداوند است _ تعريض به قدرت هاى كفر دارد كه درصدد مفتون و معذّب ساختن مؤمنان اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 14 - 1
1 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، نسبت به اجابت خواسته هاى كافران تكذيب گر و سازش و مسامحه با آنان ، به
صرف ثروت و نيروى انسانى بسيار آنان
و لاتطع كلّ حلاّف . .. أن كان ذا مال و بنين
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه جمله {أن كان ذا مال . ..} متعلق به {لاتطع} باشد. گفتنى است در آغاز {أن} لام تعليل در تقدير است.
بى ارزشى قضاوت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 36 - 2
2 - قضاوت كافران درباره اسلام و مسلمانان ، قضاوتى بى اساس و بدون پايه عقلانى و منطقى است .
ما لكم كيف تحكمون
بى ارزشى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 70 - 3
3 - كافران و حق ناپذيران ، عناصرى بى ارزش نزد خداوند
و لاتحزن عليهم
اين كه خداوند به پيامبر(ص) توصيه مى كند كه بر بدبختى كافران غم و اندوه بر خود راه ندهد، نشانگر اين است كه آنان در پيشگاه خدا، از هيچ ارج و ارزشى برخوردار نيستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 80 - 9
9 - كافر متعصب ، فاقد ارزش ها و ملاك هاى حيات انسانى
إنّك لاتسمع الموتى . .. إذا ولّوا مدبرين
تعبير {إذا ولّوا مدبرين} بيانگر تعصب است و مرده و ناشنوا خواندن آنان، نشانگر فقدان همه ارزش ها و معيارهاى حيات انسانى است.
بى ارزشى لذايذ كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 12 - 15
15- بى ارزشى لذت ها و امكانات دنيوىِ كافران ، در مقايسه با فرجام سخت اخروى آنان
يتمتّعون و يأكلون . ..
و النار مثوًى لهم
خداوند، با تقبيح شيوه كافران و يادآورى فرجام شوم آنان، در حقيقت به مؤمنان يادآور شده است كه چشم به زندگى دنيوى كافران ندوزند و لذّت جويى هاى آنان را ارزش نپندارند; زيرا زندگى كافران از نظر ماهيت، حيوانى و از نظر فرجام، دوزخى است.
بى ارزشى مال كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 132 - 9
9 - وجود نماز در خانواده مسلمان ، بهترين جايگزين براى مال و رفاه درخانواده كافران
متّعنا به أزوجًا منهم . .. وأمر أهلك بالصلوة
كلمات {أزواج} و {أهل} در اين آيات، خانواده ها را مدّ نظر قرار داده است و بدين صورت لزوم تمايز خانواده مسلمان از خانواده كافر را بيان مى كند.
بى اعتبارى خويشاوندى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 8 - 6
6 _ دشمنان اسلام و كافران حق ستيز در صورت تسلط بر مسلمانان هرگز بر پيمان و پيوند دوستى و خويشاوندى پايبند نخواهند بود .
كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 216 - 2
2 - كفر و عصيان ، عامل بى اعتبارى مسؤوليت خويشاوندى
و أنذر عشيرتك . .. فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون
بى اعتبارى دوستى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 8 - 3،6
3 _ غير قابل اعتماد بودن كافران و مشركان ، در پيمان و پيوند دوستى با مسلمانان
كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم
إلّاً و لاذمة
{إلّ} در لغت به معناى عهد، قسم و قرابت (خويشاوندى) آمده است (قاموس المحيط) ولى در اين آيه _ به قرينه آمدن واژه {ذمة} كه به معناى عهد است _ معناى قرابت و خويشاوندى مقصود است.
6 _ دشمنان اسلام و كافران حق ستيز در صورت تسلط بر مسلمانان هرگز بر پيمان و پيوند دوستى و خويشاوندى پايبند نخواهند بود .
كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة
بى اعتبارى عقيده كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 116 - 14
14 _ عقايد مشركان و كافران متكى بر گمان بى اساس است.
يضلوك عن سبيل الله . .. و إن هم إلا يخرصون
بى اعتبارى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 105 - 10
10- كافران ، در قيامت ، فاقد كمترين شخصيت و اعتباراند .
فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا
تعبير {لهم} نشانِ اين است كه خودِ افراد، بى ارزش و بى مقدارند. تفريع جمله {فلانقيم...} بر حبط عمل، گوياى اين نكته است كه سرچشمه بى ارزشى آنان، پوچى اَعمال شان است.
بى اعتبارى معاهده كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 8 - 3
3 _ غير قابل اعتماد بودن كافران و مشركان ، در پيمان و پيوند دوستى با مسلمانان
كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة
{إلّ} در لغت به معناى عهد، قسم و قرابت (خويشاوندى) آمده است (قاموس المحيط) ولى در اين آيه _ به قرينه آمدن واژه {ذمة} كه به معناى عهد است _ معناى
قرابت و خويشاوندى مقصود است.
بى اعتمادى به كافران ظالم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 100 - 11
11 - كافران ستم پيشه و حق ستيز ، غير قابل اعتماداند .
لعلّى أعمل ص_لحًا . .. كلاّ إنّها كلمة هو قائلها
بى اعتنايى به امكانات مادى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 88 - 1،2
1- خداوند ، پيامبر ( ص ) را از هرگونه چشم دوختن و مجذوب شدن به امكانات دنيوى كافران برحذر داشت .
لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم
{مدّ} به معناى زياده و طولانى كردن است و هر گاه در رابطه با چشم و نظر به كار رود، به معناى چشم دوختن، خيره شدن و مجذوب شدن است.
2- پيامبر ( ص ) وظيفه دار متمركز كردن تمامى توجه خويش به كافران براى هدايت آنان بدون توجه به امكانات فراوان دنيوى آنها
لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم
براى آيه فوق احتمالاتى ذكر شده است و برداشت فوق بر اين احتمال است كه مراد از {لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزواجاً} اين باشد كه: به ذهنت خطور نكند كه چرا كافران دشمن خدا از امكانات دنيوى زيادى برخوردار هستند؟ و با اين فكر خود را به آن امكانات مشغول بكنى و از هدف اصلى باز بمانى; بلكه توجه خود را معطوف به خود آنان كن.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 131 - 2
2 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را از توجه به سرمايه هاى
چشمگير كافران و اشتياق بهره گيرى از آن ، برحذر داشت .
و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم
{مدّالعين} (چشم كشيدن)، برداشتن نگاه از چيزى و متوجه ساختن و كشاندن آن به سوى چيز ديگر است و به قرينه آياتى ديگر (نظير {لاتعد عيناك عنهم} كهف/ 28) مرادِ آيه، معطوف ساختن توجه از تهيدستان به سوى ثروتمندان است. برخى احتمال داده اند كه مراد از كشاندن، ادامه دادن است و آيه ناظر به نگاهِ سير و عميق مى باشد.
بى اعتنايى به بهانه جويى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 35 - 7
7 - بى اعتنايى خداوند به بهانه تراشى ها و عذرخواهى هاى كافران ، براى رهايى از عذاب دوزخ
فاليوم لايخرجون منها و لا هم يستعتبون
چنانچه از {استعتاب} (طلب عذرخواهى)، لازمه آن (قبول عذر) اراده شده باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.
بى اعتنايى به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 13 - 8
8 - بازخواست كافران ، در قيامت ، بازخواستى ناخواسته و همراه با بى اعتنايى است .
و ليسئلنّ يوم القي_مة عمّا كانوا يفترون
مجهول آورده شدن فعل {يُسئلنّ} _ كه ضمير نايب فاعلى آن، به {كافران} باز مى گردد _ حكايت از حقيقت ياد شده مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 6 - 5
5 - پيامبر ( ص ) ، دعوت برخى كافران را به ترك شرك و بت پرستى ، بى ثمر دانست و آنها را به حال خود ر ها
ساخت .
لكم دينكم
بى اعتنايى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 45 - 1
1 - كافران صدراسلام ، نسبت به هشدار هاى الهى مبنى بر پرهيز از گناه و رفتارى كه موجب مجازات الهى در دنيا ( عذاب استيصال ) و در آخرت مى شود ، بى اعتنايى كرده و گوش فرانمى دادند .
و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم
بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {ما بين أيديكم} (آنچه در پيش روى شما است) گناهانى است كه موجب مجازات هاى الهى در دنيا (همچون غرق شدن) مى شود و مقصود از {ما خلفكم} (آنچه پشت سر شما است) گناهانى است كه بعداً موجب مجازات الهى در آخرت مى گردد. گفتنى است كه تعبير به {پشت سر} از آن رو است كه هنوز نيامده و گويى پشت سر انسان در حركت است. جواب {إذا}، به قرينه ذيل آيه بعد (كانوا عنها معرضين) {أعرضوا} است.
بى ايمانى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 60 - 9
9 - كافران ، به تحقق وعده نصرت خداوند ، ناباورند .
إنّ وعد اللّه حقّ و لايستخفّنّك الذين لايوقنون
مراد از {الذين لايوقنون} مى تواند كافرانى باشد كه در آيات پيش از آنان سخن به ميان آمده است. لازم به ذكر است كه متعلق {لايوقنون} مى تواند همين وعده اى باشد كه در آيه آمده است.
بى ايمانى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 7 - 4
4 - لجاجت در
برابر ايمان و حق گريزى ، زمينه ساز آمدن عذاب الهى است .
لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون
بى پناهى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 15 - 5
5 - كافران و منافقان ، در قيامت از ياور و پشتيبان محروم خواهند بود .
هى موليكم
{مولى} به معناى ناصر و ياور است و قالب {هى مولاكم} قالب قصر است; يعنى، {ليس لكم ناصر إلاّ النار} (كافران و منافقان به جز آتش ياورى ندارند).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 17 - 5
5 - هيچ پناهگاه و راه گريزى از سختى ها و اندوه هاى روز محشر براى كافران نيست .
فكيف تتّقون إن كفرتم يومًا يجعل الولدن شيبًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 11 - 2
2 - در عرصه قيامت ، هيچ ملجأ و پناهگاهى براى كافران نخواهد داشت .
لاوزر
{وزر} به معناى ملجأ و پناهنگاه است.
بى پناهى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 116 - 5
5 _ كافران ، بى پناه و بى دفاع در برابر خواست خداوند
انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم . .. من اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 43 - 5
5- بى پناهى همه جانبه كافران دربرابر عذاب الهى و حتمى بودن هلاكت آنان
أم لهم ءالهة تمنعهم من دوننا . .. و لا هم منّا يصحبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12
- مؤمنون - 23 - 99 - 5
5 - قطع اميد كافران از همه عوامل مادى و احساس بى پناهى كامل در هنگام مرگ
حتّى إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 67 - 2
2 - كافران و ناباوران به رستاخيز ، در زندگى فاقد تكيه گاه مطمئن بوده و در مواجهه با حوادث ، زود خود را مى بازند و دچار يأس و احساس حرمان مى شوند .
لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون . بل نحن محرومون
روى سخن در اين آيات، با كافران و كسانى است كه در برابر مسأله معاد، موضع گيرى ناباورانه دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 24 - 2
2 - كافران لجوج و حق ناپذير ، تنها به هنگام مشاهده نشانه هاى نزول عذاب الهى ، به ناتوانى و بى پناهى خود پى مى برند .
حتّى إذا رأوا ما يوعدون فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا
بى تأثيرى استمداد كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 3 - 5
5 - فرياد استغاثه و كمك خواهى كافران گذشته به هنگام عذاب ، بى نتيجه بود و آنان نجات نيافتند .
فنادوا و لات حين مناص
{مناص} به معناى ملجأ و راه گريز است.
بى تأثيرى امكانات مادى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 207 - 1
1 - امكانات مادى كافران ، بى ثمر به حال آنان ، به هنگام فرا
رسيدن عذاب موعود
ثمّ جاءهم ما كانوا يوعدون . ما أغنى عنهم ما كانوا يمتّعون
جمله {ما أغنى عنهم. ..} را مى توان دو گونه معنا كرد: الف) آن چيزهايى كه از آن برخوردار مى شدند، به كارشان نمى آيد و عذاب را از آنان دفع نمى كند. ب) برخوردارى ها، لذت ها و خاطرات شيرين گذشته، در قبال عذاب الهى هيچ ارزشى نخواهد داشت.
بى تأثيرى تنبه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 18 - 11
11- وقوع رستاخيز ، مايه به خود آمدن كافران ; اما بى ثمر به حال آنان
فأنّى لهم إذا جاءتهم ذكري_هم
تعبير {ذكرى} مى رساند كه قيامت، مايه هشدار و بيدار شدن كافران است; اما اين بيدارى پس از پايان مهلت است و سودى به حال آنان ندارد (فأنّى لهم).
بى تأثيرى توطئه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 69 - 13
13 _ بى تأثير ماندن دسيسه هاى منافقان و كافران طول تاريخ ، در از بين بردن ارزش هاى الهى ، عبرتى است براى دنبال كنندگان راه آنان . *
كالذين من قبلكم . .. أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة
با توجه به اينكه منظور از اعمال در {أعمالهم} مى تواند روشهاى خائنانه آنان در قبال اديان الهى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 9 - 6،7
6- خداوند ، در برابر مخالفت ها و توطئه هاى كافران عليه قرآن ، به پيامبر ( ص ) اطمينان داد كه خود
حفاظت و پاسدارى از آن را عهده دار است .
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر . .. لو ما تأتينا بالملئكة ... إنا نحن نزّلن
7- خداوند ، در برابر توطئه هاى كافران عليه قرآن ، قدرت خويش را در پاسدارى از آن به نمايش گذاشت و عظمت خويش را به رخ آنان كشيد .
إنا نحن نزّلنا الذّكر و إنا له لح_فظون
از اينكه خداوند، براى بيان نزول قرآن از سوى خود، چند ضمير جمع و اسم فاعل جمع مى آورد، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 70 - 7
7 - اطمينان بخشى خداوند به پيامبر ( ص ) نسبت به عدم تأثير و كارايى توطئه هاى كافران عليه رسالت وى
و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون
بى تأثيرى تهديدهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 25 - 11
11- شديدترين تهديد ها از جانب كافران و مشركان ، ناتوان از خاموش ساختن نور ايمان در قلب هاى مستعد
و لولا رجال مؤمنون . .. لم تعلموهم
محيط مكه با آن كه مسخّر مشركان بود و مؤمنان ناگزير به هجرت شده بودند; ولى خداوند از وجود مردان و زنان مؤمن در آن خبر داده است.
بى تأثيرى ثروت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 28 - 1
1 - كارساز نبودن ثروت كافران دوزخى ( اصحاب الشمال ) ، در رهايى آنان از عذاب قيامت
ما أغنى عنّى ماليه
بى تأثيرى جوسازى كافران مكه
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 8
8 - كافران مكه ، شاهد تأثير ژرف قرآن بر قلب ها و نامطمئن از كارآيى جنجال آفرينى و تدابير خود ، در جلوگيرى از اين تأثيرگذارى
قال الذين كفروا . .. لعلّكم تغلبون
واژه {لعلّ} در موردى به كار مى رود كه نتيجه آن قطعى نيست.
بى تأثيرى حق ستيزى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 3 - 5
5 - حق ستيزى كافران ، بى تأثير در برنامه هاى الهى و در سد كردن راه رسالت
و كذّبوا. .. و كلّ أمر مستقرّ
بى تأثيرى دعاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 50 - 8
8 - بى اثر بودن دعا ها و درخواست هاى كافران در دوزخ
و ما دع_ؤا الك_فرين إلاّ فى ضل_ل
{ضلال} (مرادف {ضياع}) به معناى تباهى است و مقصود از آن در آيه شريفه، بى ثمر بودن دعاى كافران مى باشد.
بى تأثيرى شفاعت از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 19 - 7
7 - آگاهى همه جانبه خداوند بر احوال بندگانش ، دليل بى ثمر بودن حمايت نزديكان و شفاعت براى كافران و مشركان است .
ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع . يعلم خائنة الأعين و ما تخفى الصدور
برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه جمله {يعلم خائنة الأعين . ..} تعليل براى جمله {ما للظالمين من حميم...} باشد.
بى تأثيرى عذرخواهى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
16 - غافر - 40 - 52 - 3
3 - عذرخواهى كافران و مشركان ستيزه جو در قيامت ، پذيرفته نشده و سودى به حال آنان نخواهد داشت .
يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 15 - 3
3 - بى نتيجه بودن توجيه و عذرتراشى انسان ها ، نسبت به رفتار خويش در قيامت
و لو ألقى معاذيره
بى تأثيرى قدرت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 13 - 5
5- جوامع كفرپيشه ، با تمامى امكانات و قوا ، بى دفاع در برابر كيفر الهى
و كأيّن من قرية هى أشدّ قوّة من قريتك الّتى أخرجتك أهلكن_هم فلاناصر لهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 29 - 1
1 - كارساز نبودن قدرت كافران دوزخى ( اصحاب الشمال ) ، در رهايى آنان از عذاب قيامت
هلك عنّى سلط_نيه
بى تأثيرى معجزه بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 111 - 3،5،6،13
3 _ اگر امور غيبى براى بهانه جويان و منكران آيات الهى محسوس شود، ايمان نمى آورند.
و لو أننا نزّلنا إليهم الملئكة و كلمهم الموتى و حشرنا عليهم كل شىء قبلا ما كانوا
ملائكه، سخن گفتن مردگان، شهادت موجودات جملگى از امور غيبى هستند كه حتى در فرض محسوس شدن آنها، گروهى ايمان نخواهند آورد.
5 _ اگر تمامى موجودات دسته دسته برانگيخته شوند و بر حقانيت پيامبر(ص) شهادت دهند، برخى كافران ايمان نمى آورند.
و حشرنا عليهم كل شىء قبلا ما كانوا ليؤمنوا
{قبلا}
در اين برداشت جمع {قبيل}، به معنى دسته و صنف گرفته شده است. {و القبيل الجماعة ... من اقوام شتى}. (قاموس اللغة).
6 _ مسخ شدن قلب و ادراك كافران مايه ايمان نياوردن ايشان، حتى با ديدن روشنترين معجزات است.
و نقلب أفئدتهم و أبصرهم . .. و لو أننا نزّلنا ... ما كانوا ليؤمنوا
13 _ اغلب درخواست كنندگان نزول معجزات از تأثير نداشتن آن بر كافران آگاهى نداشتند.
ما كانوا ليؤمنوا إلا أن يشاء الله و لكن أكثرهم يجهلون
مرجع ضمير در {أكثرهم} مى تواند مؤمنانى باشد كه خواهان نزول آيات و اجابت درخواست مشركان بودند، چنانچه در آيات قبل نيز اين احتمال ياد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 9 - 4
4_ علم خداوند به بى تأثيرى معجزات درخواستى كفرپيشگان ، دليل اعطا نكردن آنها به پيامبر ( ص )
و يقول الذين كفروا لولا أُنزل عليه ءاية . .. الله يعلم ما تحمل ... ع_لم الغيب و
و نهانها، پس از اشاره به اين كه تقاضاى كافران مبنى بر ارائه معجزه را پاسخ نمى دهد، حاوى اين نكته است كه: خداوند مى داند ارائه معجزات پيشنهادى كافران اثرى در هدايت ايشان ندارد. از اين روست كه به درخواست آنان پاسخ نمى دهد.
_______________________________
تفسيرعياشى، ج2، ص205، ح13; نورالثقلين، ج2، ص485، ح34.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 27 - 9
9_ بى تأثيرى معجزات خاص و پيشنهادى كفرپيشگان در هدايت آنان ، دليل اهدا نشدن آنها به پيامبر ( ص )
لولا أُنزل عليه ءاية من ربه قل إن الله يضل من يشاء و يهدى
إليه من أناب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 1،2،3
1_ نزول قرآنى كه كوه ها را به حركت درآورد ، زمين را قطعه قطعه كند ، مردگان را زنده سازد ، نمى تواند مايه هدايت كسانى شود كه خدا هدايت آنان را نخواهد .
و لو أن قرءانًا سيّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو كلّم به الموتى
{تسيير} (مصدر سيّرت) به معناى حركت دادن است و {تقطيع} (مصدر قطّعت) به معناى شكافتن عميق يا قطعه قطعه كردن مى باشد و حرف باء در جمله هاى سه گانه فوق به معناى استعانت است. عبارت {بل لله الأمر} و نيز {أن لو يشاء الله لهدى الناس} گوياى اين است كه جواب شرط {لو أنّ ...} جمله اى نظير {لم يهتدوا إن لم يشأ الله} است.
2_ آنان كه با تلاوت قرآن هدايت نشوند و به سراى آخرت ايمان نياورند ، حتى اگر مردگانى زنده شوند و حقايق آخرت را براى آنان بيان كنند ، هدايت نخواهند يافت .
و لو أن قرءانًا . .. كلّم به الموتى
هر يك از جمله هاى {سيّرت به الجبال} و {قطّعت به الأرض} و {كلّم به الموتى} حكايت از معجزات درخواستى كفرپيشگان دارد كه به مناسبت مى توان گفت: جمله {كلّم به الموتى} حاكى است كه آنان براى باور به آخرت، از پيامبر(ص) مى خواستند تا مردگانى را زنده كند تا از آخرت و دنياى پس از مرگ براى آنان سخن بگويند.
3_ آنان كه با مشاهده و تلاوت قرآن نازل شده بر پيامبر ( ص ) هدايت نشوند ، با مشاهده هيچ آيت و
معجزه اى هدايت نخواهند شد .
و لو أن قرءانًا سيّرت به الجبال . .. بل لله الأمر جميعًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 101 - 8
8 _ معجزات انبيا بى تأثير در كفرپيشگان و تكذيب كنندگان معارف الهى براى ايمان به آن معارف
و لقد جاءتهم رسلهم بالبينت فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا من قبل
بى تأثيرى مكر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 42 - 4
4- خداوند ، مكر هاى كفرپيشگان را بى نتيجه مى سازد .
و قد مكر الذين من قبلهم فلله المكر جميعًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 10 - 15
15 - همه مكر ها و توطئه هاى سوء كافران و دين ستيزان ، رو به كسادى و نابودى است .
و الذين يمكرون السيئات . .. و مكر أُول_ئك هو يبور
{ال} در {السيّئات} براى جنس و مفيد استغراق و به معناى انواع مكرهاى بد است. {بوار} (مصدر {يبور} هم در معناى هلاكت به كار رفته و هم به معناى كسادى مفرط آمده است (لسان العرب). در هر صورت در اين آيه، كنايه از عدم تأثير و بى نتيجه بودن مكرهاى كافران مى باشد.
بى تأثيرى موعظه بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 42 - 5
5- اعراض كافران از شنيدن كلام الهى و درك مفاهيم و معارف قرآنى ، دليل بى توجهى آنان به رحمت گسترده الهى و متأثر نشدن از مواعظ پيامبر ( ص )
قل من
يكلؤكم . .. من الرحم_ن بل هم عن ذكر ربّهم معرضون
برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از {ذكر} قرآن باشد; زيرا يكى از نام ها و اوصاف قرآن كريم ذكر است.
بى عقلى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 9 - 21
21 - مؤمنان ، برخوردار از عقل سليم و خردناب و كافران فاقد آن هستند .
إنّما يتذكّر أُولوا الألب_ب
اين كه خداوند فرمود: تنها صاحبان خردناب پندپذيراند، اشاره به گروه مؤمنان و كافران دارد; زيرا آيات ياد شده درصدد توصيف اين دو گروه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 21 - 20
20 - مؤمنان ، برخورد از عقل و خرد و كافران فاقد آن
إنّ فى ذلك لذكرى لأُولى الألب_ب
برداشت بالا از ارتباط آيه شريفه با آيات گذشته به دست مى آيد; زيرا آيات پيش درباره اوصاف مؤمنان در مقابل كافران بود و در اين آيه نيز يكى ديگر از اوصاف مؤمنان بيان شده است.
بى لياقتى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 18 - 5
5 _ كافران ، مشركان و مسلمانان بى مبالات و ناپايبند به نماز و زكات ، فاقد صلاحيت تعمير و رسيدگى به امور مساجدند .
إنما يعمر مسجد اللّه من ءامن باللّه و اليوم الأخر و أقام الصلوة و ءاتى الزكوة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 37 - 20
20_ مشركان ، كافران به خدا و ناباوران به قيامت ، فاقد صلاحيت براى ارائه برنامه
و مقررات براى انسانها
إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله و هم بالأخرة هم ك_فرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 6 - 8
8 - برخى كافران ناتوان از درك دين پيامبر ( ص ) و ارزش آن و نالايق براى استفاده از آن
و لى دين
بى مبالاتى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 10 - 7
7 - بى مبالاتى در سوگند ياد كردن و فرومايگى ، از ويژگى هاى كافران تكذيب كننده رسالت پيامبراسلام ( ص )
فلاتطع المكذّبين . .. حلاّف مهين
صفت {حلاّف مهين} و ديگر اوصافى كه در آيات بعد ذكر مى شود، مربوط به كافرانى است كه رسالت پيامبراسلام(ص) را تكذيب مى كردند.
بى منطقى احساس مصونيت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 9 - 1
1 - كسانى كه خود را از فرجام كفر و كيفر گناه در امان مى پندارند ، دستاويزى براى توجيه كفر و گناه خود ندارند .
ما غرّك . .. كلاّ
حرف {كلاّ} مخاطب را از چيزى منع مى كند كه در جملات پيشين مطرح بوده است. از آن جايى كه آيات قبل، توجيهات و بهانه هاى نادرست كافران و گنه كاران را پوچ قلمداد كرده است، حرف {كلاّ} در اين آيه آنان را از دلگرمى به آن دستاويزها بازمى دارد.
بى منطقى ادعاهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 32 - 1
1 - تهمت ها و ادعا هاى كافران عليه پيامبر ( ص )
، به دور از عقل و منطق
أم تأمرهم أحل_مهم به_ذا
{أم} در {أم تأمرهم} منقطعه و جمله _ به تقدير استفهام _ استفهام انكارى است. {احلام} معادل عقول است; يعنى، {أم تأمرهم عقولهم}. مقصود اين است كه ايشان تحت تأثير عقل عليه پيامبر(ص) موضع گيرى نمى كنند; بلكه طغيان و سركشى است كه آنان را به اين كار وامى دارد.
بى منطقى استكبار كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 13
13- خود بزرگ پندارى و برترى جويى كافران ، پوچ و بى اساس
تستكبرون فى الأرض بغير الحقّ
بى منطقى تهمتهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 32 - 1
1 - تهمت ها و ادعا هاى كافران عليه پيامبر ( ص ) ، به دور از عقل و منطق
أم تأمرهم أحل_مهم به_ذا
{أم} در {أم تأمرهم} منقطعه و جمله _ به تقدير استفهام _ استفهام انكارى است. {احلام} معادل عقول است; يعنى، {أم تأمرهم عقولهم}. مقصود اين است كه ايشان تحت تأثير عقل عليه پيامبر(ص) موضع گيرى نمى كنند; بلكه طغيان و سركشى است كه آنان را به اين كار وامى دارد.
بى منطقى عقيده كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 21 - 3،5
3_ عقايد و باور هاى كفرپيشگان ، بافته هايى است دروغين و بى اساس .
و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون
5_ كافران ، به پوچى و بى اساس بودن بافته هاى دروغين و عقايد واهى خويش ، پى خواهند برد .
و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 80 - 4
4- امكانات مادى و مال و فرزند كافران ، آنان را از فقر و تنهايى در قيامت نجات نمى دهد .
و نرثه ما يقول و يأتينا فردًا
بى منطقى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 85 - 10
10- كافران و منكران برپايى قيامت ، فاقد توجيه و تفسير صحيح و حق مدارانه براى آفرينش جهانند و يا مردمى پوچ گرا مى باشند .
و ما خلقنا السموت . .. إلاّ بالحقّ و إن الساعة لأتية
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 102 - 3
3- گزينش اوليا و معبودان باطل از سوى كافران ، حركتى بى پايه و متكى بر اوهام است .
أفحسب الذين كفروا أن يتّخذوا عبادى من دونى أولياء
محتمل است {أن يتّخذوا. ..} جانشين دو مفعول براى {حسب} باشد. در اين صورت، معنا چنين مى شود: {آيا كافران گمان مى كنند كه غير مرا ولىّ مى گيرند؟!}; يعنى، آنان، تنها، در اوهام خود غوطهورند و با حقايق فاصله بسيار دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 41 - 3
3- همسانى كافران در طول تاريخ ، در برخورد غير منطقى با رسولان الهى
و لقد استهزئَ برسل من قبلك
برخورد استهزاآميز، بيانگر نداشتن منطق در موضع گيرى ها است و چون پيامبران پيشين و پيامبراسلام(ص) مورد تمسخر كافران قرار گرفته اند; به دست مى آيد كه برخورد كافران همسان بوده و مواضع مشابهى داشته اند.
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 33 - 4
4 _ سخنان كافران عليه پيامبر ( ص ) و تعاليم قرآن ، متكى بر تمثيل و تشبيه بود و نه برهان و دليل .
و لايأتونك بمثل إلاّ جئن_ك بالحقّ و أحسن تفسيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 84 - 10
10 - تكذيب بى دليل آيات الهى ، شيوه مستمر و عادت هميشگى كافران
أمّاذا كنتم تعملون
تعبير {كنتم تعملون} ماضى استمرارى و بيانگر مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 4
4 - كفرپيشگان حق ستيز ، ناتوان از برخورد منطقى با پيامبر ( ص ) و قرآن
و قال الذين كفروا لاتسمعوا له_ذا القرءان و الغوا فيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 9 - 6
6 - گفتار و روش كافران ، با ادراك هاى عقلى و فطرى آنان همساز نيست .
و كم أرسلنا . .. و لئن سألتهم من خلق ... ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم
خداوند در اين آيه مى فرمايد: اگر از مشركان و دين ناباوران سؤال شود كه آفريدگار هستى كيست؟ آنان به دليل عقل يا اعتقاد خود مى گويند: {آفريدگارى عزيز و دانا}. در حالى كه اگر آنان به راستى لوازم اين باور را مى فهميدند، جا نداشت كه وحى قرآنى را مورد خدشه قرار دهند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 33 - 5
5 - شيوه كافران در انكار معاد ، استهزاگرانه و
نه منطقى
كانوا به يستهزءون
شيوه بودن استهزا از {كانوا به يستهزءون} كه بر استمرار دلالت دارد استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 14 - 1
1- مؤمنان ، متكى به برهان و عقل و كافران ، دلخوش به پندار و هواى نفس
أفمن كان على بيّنة من ربّه . .. و اتّبعوا أهواءهم
در واژه {بيّنة} شناخت عقلى نهفته است. از مقابله آن با {أهواء}، مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 2 - 4
4- دليل كافران ، بر انكار رسالت پيامبر ( ص ) ، دليلى از جنس گمان بود ; نه از مقوله برهان .
بل عجبوا أن جاءهم . .. فقال الك_فرون ه_ذا شىء عجيب
بنابراين كه {ه_ذا} اشاره به {منذر منهم} باشد; برداشت بالا به دست مى آيد; يعنى، تنها منطق كافران همين بود كه مى گفتند: انتخاب بشر براى رسالت بعيد مى نمايد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 48 - 3
3 - كافران ، براى انكار قيامت فاقد برهان اند و جز استبعاد و شگفت آور بودن برپايى آن ، دليلى ندارند .
أءنّا لمبعوثون . أو ءاباؤنا الأوّلون
برداشت ياد شده از آن جا است كه دو آيه مورد بحث _ كه درصدد بيان دلايل انكار معاد از سوى كافران است _ مطلبى از آنان جز استبعاد و شگفتى آنان ياد نكرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 20 - 2
2 - خوددارى كافران از ايمان
، توجيه ناپذير و بدون هرگونه برهان است .
فما لهم لايؤمنون
به قرينه {بل الذين كفروا} (در آيات بعد)، مرجع ضمير در {لهم} كافران اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 21 - 1
1 - پندار دروغ بودن قرآن ، پندارى موهوم و از انديشه هاى باطل كافران است .
فى تكذيب . .. بل هو قرءان مجيد
حرف {بل}، اضراب از قبل است و انديشه تكذيب گرانه كافران را تخطئه مى كند.
بى منطقى كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 70 - 7
7 - رفاه زدگان كفرپيشه عصر بعثت ، فاقد كمترين عذر قابل پذيرش در انكار رسالت پيامبر ( ص )
حتّى اذا أخذنا مترفيهم . .. أفلم يدّبّروا القول ... بل جاءهم بالحقّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 42 - 3
3 - كافران مخالف پيامبراسلام ( ص ) ، گروهى باطل گرا ، بى هدف و سرگرم به بازى هاى زندگى بودند .
فذرهم يخوضوا و يلعبوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 49 - 2
2 - كافران پندناپذير و مخالف پيامبر ( ص ) ، هيچ دليل و عذر قابل قبولى ، براى روى گردانى از دين و پند هاى قرآن نداشتند .
فما لهم عن التذكرة معرضين
از مفاد {فمالهم} (چيست آنان را)، استفاده مى شود كه مقصود، نبودن هيچ دليل و عذرى براى كفر و انكار كافران نسبت به قرآن پندآفرين است.
بى منطقى كافران مكه
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 41 - 9
9- برخورد كافران و مشركان مكه با قرآن ، اساس علمى و عقلانى نداشت ; بلكه برخاسته از انگيزه هاى نفسانى _ روانى آنان بود .
و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا
خداوند، حاصل تبيين تنوع و گوناگونى آيات خويش را براى مشركان، نفرت آنان معرفى مى كند و اين، نشان مى دهد كه آنان، به جاى برخورد منطقى با آيات الهى، برخورد روانى _ نفسانى داشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 46 - 10
10- برخورد منكرانه كافران و مشركان مكه با قرآن ، برخاسته از منطق و عقل نبود ; بلكه انگيزه نفسانى _ روانى داشت .
و إذا ذكرت ربّك فى القرءان وحده ولّوا على أدب_رهم نفورًا
{نفرت} از مقولات نفسانى - روانى است. بنابراين موضع نفرت آلود مشركان با قرآن، برخاسته از انگيزه هاى نفسانى - روانى آنان بود.
بى منطقى گمراهى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 61 - 7
7 - منكران آيات خدا و كافران به خدا ، تحت تأثير عوامل بيرونى و منفعلانه ، از خدا و آيات او ، روى گرداندند و نه با منطق و برهان
و لئن سألتهم من خلق . .. و سخّر ... ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون
مجهول آورده شدن فعل {يؤفكون} دلالت بر اين مى كند كه مشركان و منكران آيات خدا و مؤمنان به باطل، تحت تأثير القائات بيرونى، چنين روى كردى را پيدا كرده اند.
بى ياورى اخروى كافران
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 22 - 6
6 - كافران تكذيب كننده ، در عالم آخرت ، بى يار و ياورند .
و إن تكذّبوا . .. و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لانصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 65 - 2
2 - كافران در قيامت ، از هرگونه دفاع از خود در برابر محكوميتشان به دوزخ ، ناتوان خواهند بود .
ه_ذه جهنّم الّتى كنتم توعدون . .. اليوم نختم على أفوههم
مهر خوردن دهان كافران، به قرينه آيه قبل _ كه سخن از محكوميت آنان به دوزخى شدن بود _ مى تواند كنايه از ناتوانى آنان در دفاع از خود، در برابر دوزخى شدن خويش باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 33 - 2
2 - در قيامت هيچ عامل نجات دهنده اى براى كافران ، در برابر عذاب و قهر خداوند وجود ندارد .
يوم تولّون مدبرين ما لكم من اللّه من عاصم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 46 - 4
4 - نبودن كمترين ياور و شفيع ، براى كافران در قيامت
و لا هم ينصرون
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه {يوم لايغنى. ..} نظر به قيامت داشته باشد. در اين صورت تعبير {و لا هم ينصرون} حكايت از نفى شفيع مى كند.
بى ياورى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 80 - 3
3- كافران در صحنه قيامت
، بدون سازوبرگ و تنها و بى كس ، حاضر خواهند شد .
نرثه ما يقول و يأتينا فردًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 39 - 2
2- كافران ، از يارى و نصرت ديگران به هنگام وقوع عذاب محروم خواهند بود .
و لا هم ينصرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 15 - 5
5 - بى دينان و نااميدان از نصرت الهى ، گرفتار بن بستى گريزناپذير در زندگى
من كان يظنّ أن لن ينصره اللّه. .. فليمدد بسبب الى السماء... هل يذهبنّ كيده ما يغ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 207 - 1
1 - امكانات مادى كافران ، بى ثمر به حال آنان ، به هنگام فرا رسيدن عذاب موعود
ثمّ جاءهم ما كانوا يوعدون . ما أغنى عنهم ما كانوا يمتّعون
جمله {ما أغنى عنهم. ..} را مى توان دو گونه معنا كرد: الف) آن چيزهايى كه از آن برخوردار مى شدند، به كارشان نمى آيد و عذاب را از آنان دفع نمى كند. ب) برخوردارى ها، لذت ها و خاطرات شيرين گذشته، در قبال عذاب الهى هيچ ارزشى نخواهد داشت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 65 - 2
2 - كافران ، در آتش جهنم ، هيچ يار و ياورى نخواهند داشت .
الك_فرين . .. خ_لدين فيها أبدًا لايجدون وليًّا و لانصيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 18 - 13
13 - كفر و
شرك ، ظلم است و كافران و مشركان ، از هرگونه يارى دوست و نزديكان دلسوز خود و شفاعت شفيعان محروم اند .
ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيات، در سلسله آياتى قرار دارد كه درباره كافران و مشركان سخن مى گويد و مقصود از {ظالمين} آنان مى باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 13 - 5
5- جوامع كفرپيشه ، با تمامى امكانات و قوا ، بى دفاع در برابر كيفر الهى
و كأيّن من قرية هى أشدّ قوّة من قريتك الّتى أخرجتك أهلكن_هم فلاناصر لهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 22 - 3،5
3 - كافران منهزم شده در جنگ با مؤمنان ، فاقد كم ترين حامى و پشتيبان
لولّوا الأدب_ر ثمّ لايجدون وليًّا و لانصيرًا
5 - كافران ، فاقد هرگونه حامى و ياور در تنگناها
الذين كفروا لولّوا الأدب_ر ثمّ لايجدون وليًّا و لا نصيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 46 - 1
1 - كافران لجوج ، بى بهره از تزوير هاى خويش و بى نصيب از يارى هر پشتيبان ، هنگام سر رسيدن وقت مجازاتشان
يوم لايغنى عنهم كيدهم شيئًا و لا هم ينصرون
بى ياورى كافران بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - صف - 61 - 14 - 14
14 - پيروان عيسى ( ع ) ، مورد تأييد و حمايت الهى در قبال دشمنانشان ( كافران بنى اسرائيل )
فأيّدنا الذين ءامنوا
على عدوّهم
بى ياورى كافران در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بلد - 90 - 20 - 1
1 - كافران در آخرت ، گرفتار آتشى مسلّط و فراگيرند ، كه تمام راه هاى گريز از آن بسته خواهد بود .
عليهم نار مؤصدة
{وَصيدَة}; يعنى، غرفه اى كه در كوهستان براى حفاظت از اموال ساخته شود و جمله {اوصدت الباب}; يعنى، درب را بسته و محكم كردم (مفردات راغب). بنابراين {مؤصدة}، به معناى بسته شده و محكم است مانند محفظه اى كه در دل كوه پديد آورند. حرف {على} در {عليهم}، بر سلطه كامل آتش و فراگير بودن آن دلالت دارد.
بيمار دلى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 53 - 3
3 - جبهه كفر و شرك در طول تاريخ ، متشكل از انسان هايى بيمار دل و قسى القلب
و ما أرسلنا من قبلك من رسول . .. للذين فى قلوبهم مرض و القاسية قلوبهم
بينش غلط كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 17 - 6
6- پندار و تصوير نادرست كافران ، از مسأله معاد و چگونگى آن
أن أُخرج و قد خلت القرون من قبلى
تعبير {و قد خلت القرون من قبلى} _ كه به عنوان علت براى انكار معاد از سوى كافر مطرح شده _ نشانگر آن است كه معاد در پندار آنان، بازگشت به دنيا در زمانى است كه هنوز نسل هاى بعد در زمين زندگى مى كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 -
2 - 5
5 - دلخوشى كافران به پندار غلط خود ، در زودگذرى آثار معجزات پيامبر ( ص ) *
و إن يروا ءاية يعرضوا و يقولوا سحر مستمرّ
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {مستمر} از ماده {مرور} (زايل شدن و گذرا بودن)، مشتق شده باشد; چنان كه برخى از مفسران بدان اشاره كرده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 15 - 1
1 - كافران تكذيب گر ، آيات قرآن و مطالب آن را بى اساس و از افسانه هاى كهن مى پنداشتند .
إذا تتلى عليه ءاي_تنا قال أس_طير الأوّلين
بينش كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 122 - 11
11 _ كافران، از آن رو كه در ظلمت و گمراهى هستند، كردار زشت خويش را زيبا مى پندارند.
كمن مثله فى الظلمت . .. كذلك زين للكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 28 - 6
6 _ كافران زشتكردار عصر جاهلى از سر جهل، انجام كارهاى زشت و ناپسند را اجراى فرمان خدا مى پنداشتند.
و إذا فعلوا فحشة قالوا . .. الله أمرنا بها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 48 - 7
7 _ كفرپيشگان مستكبر و زراندوز ، ثروت ها و قدرت خويش را موجب مصون ماندن از عذاب هاى الهى مى پندارند .
ما أغنى عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 49 - 1
1 _ كفرپيشگان مستكبر
در دنيا سوگند ياد مى كنند كه خداوند مؤمنان را در آخرت مشمول هيچ رحمتى نخواهد كرد .
أهؤلاء الذين أقسمتم لاينالهم اللّه برحمة
كلمه {رحمة} نكره است و چون پس از نفى واقع شده، معناى عموم از آن استفاده مى شود. قابل ذكر است كه مراد كافران از {رحمت}، رحمتهاى اخروى است. يعنى بر فرض اينكه آخرتى باشد، خداوند رحمتش را شامل حال مؤمنان نخواهد كرد. فعل مضارع {لا ينال} و نيز معقول نبودن نفى تمامى رحمتها در دنيا اين معنا را تأييد مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 37 - 9
9 _ زيبا جلوه كردن كردار هاى زشت كافران ، در نظر ايشان
زين لهم سوء أعملهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 7 - 12
12_ كفرپيشگان ، قيامت را امرى گزاف و طرح آن را از سوى پيامبر ( ص ) چون سحر ، نيرنگى روشن قلمداد مى كردند .
إن ه_ذا إلاّ سحر مبين
{ه_ذا} به گفتار پيامبر(ص) مبنى بر زنده شدن مردگان و برپايى قيامت اشاره دارد. اطلاق {سحر} بر اين گفتار و ادعا، از باب تشبيه است و وجه شبه آن بطلان و نيرنگ مى باشد; يعنى، اين سخن ظاهرى فريبنده و باطنى پوچ و بى اساس دارد و در بطلان و نيرنگ بازى، همانند سحر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 8 - 4
4_ كفرپيشگان ، تأخير عذاب را نشانه بى پايه بودن تهديد هاى پيامبر دانسته و آنها را به استهزا مى گيرند .
ل_ئن أخّرنا
. .. ليقولنّ ما يحبسه
استفهام در جمله {ما يحبسه} به قرينه {ماكانوا به يستهزءون} به داعى استهزا و تمسخر ايراد شده است. بنابراين {ليقولنّ ...;}; يعنى ، از سر استهزا و تمسخر مى پرسند: چه چيز مانع نزول آن عذاب و تحقق تهديدها شده است؟
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 110 - 6
6_ تأخير عذاب كفرپيشگان تكذيب گر ، موجب اطمينان آنان بر دروغ بودن آن مى شد .
و ظنوا أنهم قد كذبوا
{كِذب} به معناى دروغ گفتن است و {كُذبوا} ; يعنى، به آنان دروغ گفته شد. جمله {فنجّى من نشاء} و {لايردّ بأسنا} مى رساند كه از مصاديق آنچه كافران دروغش مى پنداشتند، نزول عذاب بوده است. قابل ذكر است كه حرف {قد} در {قد كذبوا} _ كه براى تأكيد و تحقيق است _ مى رساند كه {ظنّوا} به معناى اطمينان پيدا كردند، است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 3 - 1
1- كافران ، زندگى دنيوى را محبوب خود دانسته و آن را به جاى حيات اخروى برمى گزينند .
ويل للك_فرين من عذاب شديد . الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة
برداشت فوق بنابراين اساس است كه {الذين يستحبّون الحياة . ..} جمله وصفى براى {للكافرين} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 98 - 3،5
3- كافران ، حيات دوباره انسان را پس از تبديل شدن به خاك و استخوان پراكنده ، بعيد مى شمردند .
و قالوا أءذا كنّا عظ_مًا و رف_تًا أءنَّا لمبعوثون
5- مرگ در ديدگاه كافران ،
پايان زندگى انسان است .
و قالوا أءذا كنّا عظ_مًا و رف_تًا أءنَّا لمبعوثون خلقًا جديدًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 102 - 2
2- كافران ، اولياى برگزيده خود ( معبود هاى باطل ) را به حال خويش سودمند مى پندارند .
أفحسب الذين كفروا أن يتّخذوا عبادى من دونى أولياء
درباره معناى اين آيه، توجيهات ادبى مختلفى ابراز شده است. از جمله اين كه {أن يتّخذوا} مفعول يكم براى {حسب} و مفعول دوم آن {نافعاً} محذوف باشد. برداشت بالا بر اين وجه ادبى مبتنى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 104 - 10
10- كسانى كه غير خدا را معبود و ولىّ خود ساخته اند ، به خطا ، خود را كام روا و نيك كردار مى پندارند .
أن يتّخذوا عبادى من دونى أولياء . .. و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنعًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 77 - 4
4- در ديدگاه كافران ، دين مانع پيشرفت اقتصادى و نظامى است .
كفر بأي_تنا و قال لأُتينّ مالاً و ولدًا
تلاش براى فراوانى اولاد (در عصر نزول قرآن) برخاسته از نيازهاى امنيتى و اقتصادى بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 38 - 3
3- كافران مكه ، منكر قيامت و عذاب هاى اخروى بودند .
و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 35 - 2
2 - تبديل دوباره خاك و استخوان
به شكل انسان و دميده شدن حيات در آن ، امرى غير قابل قبول براى اشراف كفر پيشه
أيعدكم . .. أنّكم مخرجون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 37 - 3
3 - دنيا و صحنه آمد و شد نسل ها و آفرينش آنها ، فاقد كمترين هدف و فرجام در بينش اشراف و مرفهان كفرپيشه
نموت و نحيا
مقصود از {نموت و نحيا} (مى ميريم و زنده مى شويم) اين است كه نسلى مى ميرد و نسلى پديد مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 83 - 1،5
1 - معاد ، وعده اى بى اساس و افسانه اى كهن ، در نظر كافران و مشركان
بل قالوا مثل ما قال الأوّلون . .. لقد وعدنا ... إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين
{اسطورة} (مفرد {أساطير}) به معناى افسانه است. بنابراين {أساطيرالأوّلين}; يعنى، افسانه هايى كه پيشينيان ساخته اند.
5 - تحقق نيافتن وعده رستاخيز ، پس از گذشت زمانى دراز ، دليل بى اساس بودن آن در پندار كافران
لقد وعدنا نحن . .. إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين
مقصود كافران از عبارت {لقد وعدنا. .. من قبل} مى تواند اين باشد كه اگر قيامتى هست تا كنون بايستى تحقق مى يافت. بنابراين عدم تحقق آن تاكنون، دليل بى اساس بودن و واقعيت نداشتن آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 84 - 1
1 - زمين و هر آنچه در آن هست ، از آن خدا و متعلق به او است .
قل لمن الأرض و من فيها
إن كنتم تعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 7 - 1،4،9
1 _ تناول غذا ، رفت و آمد و داد و ستد در بازار ، ناسازگار با شأن رسالت و پيامبرى از ديدگاه مشركان و كافران
و قال الذين كفروا . .. و قالوا مالِ ه_ذا الرسول يأكل الطعام و يمشى فى الأسواق
4 _ در پندار مشركان ، بشر بودن و همچون مردم عادى زيستن ، ناسازگار با رسيدن به مقام نبوت و دريافت وحى از جانب خداوند
مالِ ه_ذا الرسول يأكل الطعام و يمشى فى الأسواق
برداشت فوق، از اسم استفهام {ما} _ كه در اين جا براى اظهار تعجب است _ استفاده مى شود.
9 _ انجام رسالت الهى ( انذار مردمان ) در ديدگاه مشركان ، تنها در خور شأن فرشتگان بود ، نه در توان انسان .
و قالوا مالِ ه_ذا الرسول . .. لولا أُنزل إليه ملك
برداشت فوق، از آن جا است كه مشركان به خاطر غذا خوردن و رفت و آمد پيامبر(ص) در بازار، او را شايسته پيامبرى نمى دانستند و خواستار نزول فرشته اى براى هميارى با آن حضرت بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 8 - 4
4 _ داشتن ثروتى بى نياز كننده از هرگونه داد و ستد با مردم ، و تأمين شدن نياز هاى مادى از سوى خداوند و يا داشتن بوستانى پر ثمر ، نشانه درستى ادعا پيامبرى در ديدگاه كافران
أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل
- 27 - 43 - 4
4 _ علم به ارزش ها در نظام كفر ، مقهور عادات و رسوم اجتماعى
و صدّها ما كانت تعبد من دون اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 67 - 3
3 - زنده شدن دوباره نسل هاى گذشته تاريخ با همه قدمت آنها ، غيرقابل پذيرش در نظر كافران
أءذا كنّا تربًا و ءاباؤنا أئنّا لمخرجون
آمدن كلمه {آباؤنا} در ضمن استبعاد كافران، ممكن است بدين جهت باشد كه به نظر آنان زنده شدن نياكان به جهت قدمت زمانى، امرى دشوار است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 68 - 4
4 - در پندار كافران ، عقيده به معاد ، باورى ارتجاعى و افسانه اى ساخته و پرداخته پيشينيان است .
و قال الذين كفروا . .. إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين
{أسطوره} (مفرد {أساطير}) معادل افسانه است و آن عبارت از هر حكايت و قصه بى اصل و دروغ است كه به قصد اخلاقى يا سرگرم كردن ساخته مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 58 - 13
13 - كافران ، سخنان مؤمنان پيرو پيامبر ( ص ) را نيز عارى از حقيقت مى دانستند .
و لئن جئتهم بأية ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون
جمع آورده شدن مخاطب كافران (إن أنتم. ..) در خطاب به پيامبر(ص) احتمال دارد از اين جهت باشد كه آنان، مى خواستند با اين موضع گيرى، مدافع فكرى براى پيامبر(ص) باقى نگذارند و گفته هاى مؤمنان را نيز پيشاپيش، مخدوش اعلام كنند.
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 10 - 3
3 - در نظر كافران ، حقيقت انسان ، در جسم و اجزاى مادى ، خلاصه شده است .
و قالوا أءذا ضللنا فى الأرض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 28 - 8
8 - كافران ، درباره لحظه وقوع قيامت ، ناباور بودند و آن را محال مى دانستند . *
و يقولون متى ه_ذا الفتح إن كنتم ص_دقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 3 - 2،10
2 - كافران ، وعده تحقق روز قيامت را وعده اى نادرست مى دانستند .
و قال الذين كفروا لاتأتينا الساعة
لازمه انكار قيامت از سوى كافران، اين است كه به آنان وعده اى مبنى بر وقوع قيامت داده شده باشد.
10 - سخن گفتن همراه با اداى سوگند ، داراى تأثيرى قابل توجه حتى در ديدگاه كافران
قل بلى و ربّى
اين كه خداوند به پيامبر(ص) دستور مى دهد كه آن حضرت سخن خود را همراه با سوگند به كافران بگويد، به خاطر تأثير زياد آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 7 - 2،3،5
2 - كافران ، به خاطر استبعاد معاد ، منكر آن بودند .
و قال الذين كفروا . .. إذا مزّقتم كلّ ممزّق إنّكم لفى خلق جديد
از تعبير {رجل ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق. ..} استفاده مى شود كه آنان از طرح مسأله معاد شگفت داشتند و چنين امرى آنان را به انكار معاد واداشته بود.
3 - بازآفرينى انسان ها
پس از قطعه قطعه و پراكنده شدن اجزاى بدنشان ، امرى ناشدنى در ديدگاه كافران
و قال الذين كفروا . .. إذا مزّقتم كلّ ممزّق إنّكم لفى خلق جديد
{مزق} در لغت به معناى پاره پاره شدن و قطعه گرديدن است (العين).
5 - كافران ، به دليل امكان نداشتن بازآفرينى انسان ها ، وقوع قيامت را منكر بودند .
و قال الذين كفروا لاتأتينا الساعة . .. و قال الذين كفروا ... إذا مزّقتم كلّ ممزّ
اين آيه عطف به آيه {و قال الذين كفروا لاتأتينا الساعة. ..} است و به منزله اقامه دليل براى آن مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 8 - 4،6
4 - كافران ، بازآفرينى انسان ها را _ پس از قطعه قطعه شدن _ از سوى خداوند ، امرى ناشدنى مى دانستند .
هل ندلّكم على رجل ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق إنّكم . ..أفترى على اللّه
كافران مدعى بودند كه امر بازآفرينى انسان ها در قيامت _ كه پيامبر(ص) مطرح مى كند _ افترا به خداوند است. احتمال دارد از اين جهت باشد كه آنان اين امر را حتى براى خدا ناشدنى مى دانستند. ازاين رو مى گفتند اسناد چنين امرى به خدا، دروغ بستن به او است.
6 - كافران ، امكان بازآفرينى انسان ها را پس از قطعه قطعه و پراكنده شدن ، امرى عقلانى نمى دانستند .
و قال الذين كفروا . .. إذا مزّقتم كلّ ممزّق إنّكم لفى خلق جديد . أفترى على اللّه
اين كه كافران به خاطر اظهار امكان تجديد حيات انسان ها پس از مرگ، به آن حضرت نسبت جنون دادند;
به دست مى آيد كه احتمالاً آنان چنين اظهاراتى را اصلاً عاقلانه نمى دانستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 43 - 18
18 - قرآن كريم در نگاه كافران ، فراتر از كلام عادى است و تأثيرى در حد سحر دارد .
و قال الذين كفروا للحقّ لمّا جاءهم إن ه_ذا إلاّ سحر مبين
از سحر دانستن قرآن، استفاده مى شود كه مشركان، قرآن را كلامى فراتر از كلام معمولى و داراى تأثيرى فوق العاده مى دانستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 78 - 3،4،5
3 - زنده شدن انسان ها پس از تبديل شدن به استخوان كهنه و پوسيده ، امرى شگفت آور و ناممكن در ديدگاه كافران
قال من يحىِ العظ_م و هى رميم
{من} در آيه شريفه براى استفهام انكارى و تعجبى است و {رميم} به معناى كهنه و پوسيده است.
4 - تبديل شدن انسان ها به استخوان كهنه و پوسيده ، دليل و شاهد مثالِ كافران براى دور شمردن برپايى قيامت و زنده شدن مجدد انسان ها
و ضرب لنا مثلاً . .. قال من يحىِ العظ_م و هى رميم
برداشت ياد شده با توجه به اين مطلب است كه جمله {قال من يحىِ. ..} استئناف بيانى است; يعنى، بيان براى جمله {ضرب لنا مثلاً} است.
5 - كافران ، خدا را از احياى مجدد انسان ها پس از مرگ ، ناتوان مى دانستند .
و ضرب لنا مثلاً. .. قال من يحىِ العظ_م و هى رميم
مقصود از {ضرب لنا مثلاً} (براى ما مثل آورد) مى تواند اين معنا باشد كه: كافران، قدرت
خدا را با قدرت ديگران يكى مى دانستند; يعنى، همان گونه كه همه از احياى استخوان كهنه ناتوان اند، او نيز مانند همه ناتوان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 53 - 2
2 - تبديل خاك ها و استخوان هاى مردگان به انسانى كامل ، امرى ناممكن در نظر كافران
يقول . .. أءذا متنا و كنّا ترابًا و عظ_مًا أءنّا لمدينون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 4 - 1،2
1 - برخاستن فردى از توده هاى مردم به پيامبرى ، امرى شگفت انگيز در نظر كافران
و عجبوا أن جاءهم منذر منهم
برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه مقصود از {منهم} اين است كه پيامبر از ميان توده هاى مردم و با ويژگى مردمى باشد. گفتنى است تعبير {من بيننا} در آيه 8 مؤيد همين مطلب است.
2 - انتخاب شدن انسان به پيامبرى ، امرى شگفت آور در نظر كافران
و عجبوا أن جاءهم منذر منهم
برداشت ياد شده براساس اين ديدگاه است كه مقصود از {منهم} از جنس انسان بودن پيامبر باشد; زيرا كافران و مشركان صدراسلام، انسان را شايسته رسيدن به مقام پيامبرى و ارتباط با خداوند نمى دانستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 8 - 1
1 - برگزيده شدن پيامبراسلام ( ص ) از ميان توده هاى عرب براى پيامبرى ، امرى غيرمنطقى و ناممكن در نظر كافران و مشركان
أءنزل عليه الذكر من بيننا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38
- 27 - 8
8 - آفرينش جهان در نظر كافران ، باطل و بى هدف است .
و ما خلقنا السماء . .. ب_طلاً ذلك ظنّ الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 54 - 1
1 - ترديد و شك كافران مكه ، نسبت به برپايى قيامت
ألا إنّهم فى مرية من لقاء ربّهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 35 - 7
7 - افق ديد كافران ، محدود به زندگى كوتاه دنيا است .
لجعلنا لمن يكفر بالرحم_ن . .. لمّا مت_ع الحيوة الدنيا و الأخرة عند ربّك للمتّقين
خداوند در اين آيه، توانايى خويش را بر ايجاد يك زندگى آكنده از تجمل براى كافران، بيان كرده و سپس حضور در جوار ربوبى را مطرح نموده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه كافران تنها در محدوده تنگ زندگى دنيا مى انديشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 7 - 1،7
1- حق ناباوران كافر ، آيات الهى را سحر و جادوئى روشن قلمداد مى كردند .
و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت قال الذين كفروا . .. ه_ذا سحر
7- اتهام سحر ، سپر دفاعى كافران در برابر آيات روشن وحى
إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت قال الذين كفروا . .. ه_ذا سحر مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 35 - 13
13- مجال زندگى دنيا و عالم برزخ ، درنگى كوتاه در نظر كافران حضور يافته در صحنه قيامت
كأنّهم يوم يرون ما يوعدون لم يلبثوا إلاّ
ساعة من نهار
با توجه به اين كه آنچه كافران در قيامت پشت سر خود مى بينند زندگى دنيا و عالم برزخ است; {لم يلبثوا} مى تواند ناظر به هر دو باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 15 - 2
2- خداوند ، توصيف كننده بهشت براى متقين ، در قبال جلوه دنيا در چشم كافران
و الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون . .. زيّن له سوء عمله ... مثل الجنّة الّتى وعد ا
در صورتى كه {مثل} به معناى توصيف باشد، از ارتباط اين آيه با آيات پيشين مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 3 - 1،2،5
1_ زنده شدن دوباره انسان ، پس از مردن و خاك شدن ، امرى بعيد از نظر كافران
أءذا متنا و كنّا ترابًا ذلك رجع بعيد
2_ انكار معاد از سوى كافران ، متكى بر استبعاد و نه دليل قطعى
أءذا متنا و كنّا ترابًا ذلك رجع بعيد
5_ متلاشى شدن اجزاى بدن در خاك ، محور اشكال كافران در مسأله معاد
و كنّا ترابًا ذلك رجع بعيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 59 - 4
4 - ناباورى بى جاى كافران نسبت به نزديك شدن لحظه به لحظه قيامت
أزفت الأزفة . .. أفمن ه_ذا الحديث
در صورتى كه {ه_ذا} اشاره باشد به آنچه در آيات پيشين درباره نزديكى قيامت و وعده ها و عيدهاى الهى بيان شده است، برداشت بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 -
47 - 3
3 - كافران ، زنده شدن انسان را پس از تبديل شدن وى به خاك و استخوان ، غيرقابل باور مى پنداشتند .
و كانوا يقولون أئذا متنا و كنّا ترابًا و عظمًا أءنّا لمبعوثون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 48 - 1،2
1 - احياى مجدد گذشتگان تاريخ ، موضوعى انكارآميزتر در پندار كافران
أو ءاباؤنا الأوّلون
آيه بالا تأكيدى بر آيه پيش است; يعنى، بر فرض بپذيريم كه ما پس از مرگ زنده مى شويم; زنده شدن نياكان ما _ كه روزگارى دراز از مرگ آنان گذشته است _ به هيچ وجه باور كردنى نيست.
2 - گذشت زمان بر مردگان ، تأثيرگذار در غير ممكن شدن احياى مجدد آنان در پندار كافران منكر معاد
أءنّا لمبعوثون . أو ءاباؤنا الأوّلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 13 - 8
8 - مرگ ، پايان همه چيز در بينش كافران
كما يئس الكفّار من أصح_ب القبور
{من} در آيه شريفه مى تواند براى ابتداى غايت و يا بيانيه باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 6 - 5
5 - در بينش كافران ، بشر شايسته مقام پيامبرى ، واسطه ارتباط ميان خدا و خلق و هادى براى انسان ها نيست .
فقالوا أبشر يهدوننا فكفروا و تولّوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 51 - 8
8 - كافران ، قرآن را نشانه جنون پيامبر ( ص ) مى دانستند .
لمّا
سمعوا الذكر و يقولون إنّه لمجنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 6 - 2
2 - كافران ، هيچ دليل قاطعى بر نفى قيامت ندارند ، بلكه تنها به گمانه زنى درباره آن مى پردازند .
إنّهم يرونه بعيدًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 3 - 1
1 - انكار قيامت ، برخاسته از پندار كافران به ناتوان بودن خداوند بر گردآورى استخوان هاى مردگان و احياى مجدد آنها
أيحسب الإنس_ن ألّن نجمع عظامه
مقصود از انسان در اين آيه _ برابر نظر مفسران و به قرينه مقام _ انسان كافر است; نه همه انسان ها.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 13 - 4
4 - قرآن ، حتى در ديدگاه كافران ، ظاهرى زيبا و آراسته دارد .
أس_طير الأوّلين
در صورتى نوشته افسانه اى را {اسطوره} مى گويند كه زيبا باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 33 - 4
4 - گنه پيشگان كافر ، در برخورد با مؤمنان ، چنان خود را در مقام قيّم و نگهبان مى نشانند كه گويا هدايت آنان را مأموريت خود مى دانند .
و ما أُرسلوا عليهم ح_فظين
بينش كافران جاهل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 28 - 7
7 _ در بينش كافران زشتكردار عصر جاهلى، روش پدرانشان مهمتر از امر خداوند بود.
قالوا وجدنا عليها ءاباءنا و الله أمرنا بها
از اينكه زشتكاران در توجيه كردار خويش قبل از استناد به امر
خدا به روش پدرانشان تمسك جستند، برداشت فوق استفاده مى شود.
بينش كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 73 - 8،9
8- كفرورزان عصر بعثت ، برترى وضعيت اقتصادى و اجتماعى خود را نشانه حقانيت عقايد خويش مى دانستند .
أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا
پاسخ كافران به دلايل روشن و آيات الهى، صرفاً تكيه بر مظاهر مادى و نظام اجتماعى خود بوده است و اين نشان دهنده تفكر آنان و ارزش هايى است كه در نظر آنها، معيار ارجحيت يك مكتب است.
9- كافران عصر بعثت ، مشكلات اقتصادى ، اجتماعى و سياسى مسلمانان را ، نشانه ناروابودن عقيده و تفكر آنان مى دانستند .
أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 47 - 2
2 - كفرپيشگان عصر بعثت ، وعده عذاب را دروغ پنداشته و آن را به ريشخند مى گرفتند .
و يستعجلونك بالعذاب
از اين كه تكذيب گران، از پيامبر(ص) مى خواستند وعده خود را عملى سازد و هر چه زودتر عذاب را بر آنان نازل كند، معلوم مى شود كه آنان تهديد پيامبر(ص) را تهديدى تو خالى مى انگاشتند و با درخواست تسريع عذاب، آن را به ريشخند مى گرفتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 32 - 2
2 _ دسته جمعى و به يكباره نازل نشدن آيات قرآن بر پيامبر ( ص ) ، دليل وحى نبودن آن در ديدگاه كافران صدراسلام
و قال الذين كفروا لولا نزّل عليه القرءان جملة وحدة
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 67 - 1
1 - تبديل ذرات خاك به بدن انسانى زنده ، امرى شگفت و باور نكردنى در نظر كافران عصر پيامبر
و قال الذين كفروا أءذا كنّا تربًا . .. أئنّا لمخرجون
كافران مى ديدند كه پيكر مرده انسان در خاك پوسيده و پس از روزگارى تبديل به ذرات خاك مى شود. پذيرش اين مطلب (تبديل دوباره ذرات و عناصر خاكى به بدن انسانى زنده) براى آنان غير قابل باور بود و از آن اظهار شگفتى مى كردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 8 - 1،2
1 - كافران ، اظهارات پيامبر ( ص ) را درباره تجديد حيات انسان ها پس از مرگ ، افتراى او بر خدا مى دانستند .
و قال الذين كفروا هل ندلّكم على رجل ينبّئكم . .. أفترى على اللّه كذبًا
2 - كافران ، در اظهار نظرشان درباره پيامبر ( ص ) و تبليغ آن حضرت از معاد ، مردد بودند و نظرى ثابت و قطعى نداشتند .
رجل ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق إنّكم لفى خلق جديد . أفترى على اللّه كذبًا أم ب
{أم} حرف عطف و براى ترديد است; يعنى، طبق نظر كافران پيامبر(ص) يا مى داند كه معاد، شدنى نيست و در عين حال از آن خبر مى دهد _ كه افترا به خدا است _ و يا از آن خبر ندارد و سخنى جنون آميز بر زبان جارى مى سازد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 47 -
8
8 - كافرانِ صدراسلام ، عقيده به روزى رسانى خدا براى انسان ها را باطل دانسته و مؤمنان را در گمراهى محض مى پنداشتند .
قال الذين كفروا للذين ءامنوا أنطعم من لو يشاء اللّه أطعمه إن أنتم إلاّ فى ضل_ل م
برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه جمله {إن أنتم إلاّ فى ضلال مبين} دنباله گفتار كافران باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 2 - 2
2- از نگاه كافران عصر نزول ، مقام رسالت شايسته موجودى آسمانى و فرابشرى است .
بل عجبوا أن جاءهم منذر منهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 51 - 2
2 - تكذيب و انكار معاد ، از سوى كافران صدراسلام
ثمّ إنّكم أيّها الضالّون المكذّبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 25 - 4
4 - مشركان و كافران صدراسلام ، منكر برپايى قيامت بوده و آن را دروغ مى پنداشتند .
و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 24 - 4
4 - قرآن ، كلامى پرجاذبه و اثرگذار ، حتى در نظر كافران حق ناپذير عصر نزول
فقال إن ه_ذا إلاّ سحر يؤثر
اطلاق {سحر} به قرآن، مى تواند به اين جهت باشد كه همان گونه كه سحر بسيار تأثيرگذار است، قرآن نيز چنين است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 25 - 2
2 - اصرار و تأكيد فراوان كافران حق ناپذير و مستكبر
صدراسلام ، بر الهى نبودن قرآن و منشأ بشرى داشتن آن
و استكبر . فقال إن ه_ذا إلاّ سحر يؤثر . إن ه_ذا إلاّ قول البشر
بينش كافران مستكبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 49 - 3
3 _ مستكبران كفرپيشه مدعى برخوردارى خويش از رحمت هاى الهى در آخرت
أهؤلاء الذين أقسمتم لاينالهم اللّه برحمة
زيرا سوگند مستكبران به محروميت مؤمنان از رحمت الهى، از موضع كسى است كه تنها خود را بهره مند از مواهب الهى مى داند.
بينش كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 6 - 4،5
4- كافران مكه ، نزول وحى بر پيامبر ( ص ) را ، ادعايى بيش نمى دانستند .
قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر
ذكر نكردن منشأ نزول ذكر و مجهول آوردن فعل {نُزِّل} و نيز با استهزا بيان كردن آن، مى تواند به منظور ياد شده باشد.
5- نزول وحى از جانب خداوند بر بشر ، امرى غير قابل قبول و به دور از عقل و خرد و در حد ديوانگى در بينش كافران مكه
قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر إنك لمجنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 7 - 2،4،6
2- كافران مكه ، دليل صداقت پيامبر ( ص ) را در ادعاى نزول وحى ، آمدن ملائكه براى تصديق او مى دانستند .
لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين
4- كافران مكه ، بر اين باور بودند كه نزول هر نوع پيام آسمانى بر بشر ، بايد همراه با شاهد آسمانى محسوسى باشد .
*
قالوا . .. لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين
درخواست كافران از پيامبر(ص) براى آوردن ملائكه جهت تصديق نبوتش، ممكن است از اين رو باشد كه: آنان ارتباط بشر با خداوند را غير ممكن مى دانستند و براى قبول نبوت بشر، خواستار آوردن شاهد آسمانى بودند و ذكر نام ملائكه شايد به عنوان نمونه و يا شناخته شده بودن آنان باشد.
6- كافران و مشركان مكه ، ملائكه را موجوداتى قابل احساس براى همگان مى دانستند .
قالوا . .. لو ما تأتينا بالملئكة
از تعبير {لو ما تأتينابالملئكة} (چرا فرشته اى نمى آورى؟) استفاده مى شود كه آنان، فرشتگان را موجوداتى محسوس و قابل رؤيت مى دانستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 36 - 7،8،9
7- كافران و مشركان مكه ، نسبت به نام { رحمان } براى خداوند ، بسيار حساس و منكر رحمانيت او بودند .
و هم بذكر الرحم_ن هم ك_فرون
اختصاص به ذكر يافتن نام {رحمان} از ميان ديگر نام هاى مقدس پروردگار و نيز تكرار {هم}، بيانگر برداشت ياد شده است.
8- كافران مكه ، منكر خداى رحمان بودند .
و هم بذكر الرحم_ن هم ك_فرون
گفتنى است كه كافران منكر نام رحمان بودند; به اولويت استفاده مى شود كه منكر ذات خداى رحمان نيز بوده اند.
9- آسمانى بودن قرآن ، مورد انكار كافران و مشركان مكه بود .
و هم بذكر الرحم_ن هم ك_فرون
برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از {ذكر} قرآن كريم باشد، چنان كه در موارد متعدد در قرآن _ از جمله آيه دوم همين سوره _ از قرآن به {ذكر} ياد شده است.
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 12 - 4
4 - كافران مكه ، براى عقيده خود ، هويتى مستقل ، قائل بودند .
اتّبعوا سبيلنا
بيهودگى تلاش كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 83 - 4
4 - تلاش هاى گسترده و به ظاهر چشمگير كافران در طول زندگى ، امرى عبث و نافرجام
فذرهم يخوضوا و يلعبوا حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون
آمدن تعبير {يلعبوا} در پى {يخوضوا}، مى رساند كه ژرف كاوى مشركان در زندگى دنيايى، در حقيقت فرو رفتن در عمق پوچى و بيهودگى است و دستاوردهاى آنان _ هرچند به ظاهر چشمگير باشد _ در حقيقت جز بازى چيزى نيست.
پاسخ به شبهات كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 49 - 1
1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور بيان حقايق مربوط به قيامت و پاسخ گويى به شبهات القا شده از سوى منكران آن
أءنّا لمبعوثون . .. قل إنّ الأوّلين و الأخرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 26 - 1
1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گويى به پرسش ها و شبهه انگيزى هاى كافران و منكران معاد ، در باور هاى دينى مردم و آگاهى دادن به آنان
و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. قل إنّما العلم عند اللّه
پاسخ به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 75 - 8
8 _ مستضعفان مؤمن قوم ثمود با پاسخى
قاطع به كفرپيشگان ، ايمان و باور خويش را به صالح و تمامى رسالت هاى وى اعلان كردند .
أتعلمون . .. قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون
پاسخ شبهات كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 3 - 5
5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گويى به كافران درباره وقوع حتمى قيامت
و قال الذين كفروا لاتأتينا الساعة قل بلى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 79 - 2
2 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور پاسخ گويى به شبهات كافران و منكران معاد با استدلال و برهان
قال من يحىِ العظ_م و هى رميم . قل يحييها الذى أنشأها أوّل مرّة
پاسخ گويى به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 29 - 2
2 - پيامبر ( ص ) ، موظف به پاسخگويى به كافران و تبيين نادرستى انتظارات نابه جاى آنان بود .
و يقولون متى ه_ذا الفتح . .. قل يوم الفتح لاينفع الذين كفروا إيم_نهم
پاسخ مكر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 16 - 7
7 - خداوند در مكر و كيفر ، آغازگر نبوده و خدعه هاى او ، پاسخ كردار نارواى كافران است .
إنّهم يكيدون كيدًا . و أكيد كيدًا
پايان حق ستيزى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 99 - 1
1 - لحظه مرگ ، لحظه پايان يافتن شرارت ها و حق ستيزى هاى كافران و ستمگران
حتّى
إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون
{حتى} براى بيان غايت شرارت ها و ستمگرى هاى كافران است.
پرسش از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 9
9 - پرسش ملامت آميز نگهبانان و دربانان دوزخ از كافران ، درباره آمدن پيامبران تلاوت كننده آيات الهى و انذارگران
و قال لهم خزنتها ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم و ينذرونكم لقاء يومك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 72 - 1
1 - كافران ، پس از توقّفى چند در آستانه در هاى دوزخ براى پاسخ به پرسش هاى دربانان ، به ورود در آن فرمان خواهند يافت .
قال لهم خزنتها ألم يأتكم رسل . .. قالوا بلى ... قيل ادخلوا أبوب جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 28 - 2
2 - طرح پرسش هاى تنبّه بخش و بيداركننده ، شيوه ارائه شده از سوى خداوند به پيامبر ( ص ) در محاجّه با كافران و مشركان
قل أرءيتم إن أهلكنى اللّه و من معى أو رحمنا
پرسش درباره كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 54 - 1
1 - بهشتيان ، درباره سرنوشت هم نشينان كافر دنيايى خود ، از ديگر بهشتيان پرسش كرده و از وضعيت آنان كسب اطلاع خواهند كرد .
قال هل أنتم مطّلعون
استفهام {هل} براى عرض و يا امر است كه مفاد آن تقاضا و درخواست مى باشد.
پرسش كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
13 - نمل - 27 - 65 - 7
7 - پرسش كافران از پيامبر ( ص ) ، درباره لحظه برپايى قيامت
قل لايعلم . .. الغيب إلاّ اللّه و ما يشعرون أيّان يبعثون
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه عبارت {قل. ..} در جواب پرسش كسانى باشد كه نسبت به وقوع قيامت شك داشته اند; زيرا ضماير در آيه بعد به اين دسته از كافران بازمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 12 - 1
1 - سؤال تمسخرآميز كافران درباره زمان برپايى روز جزا
يسئلون أيّان يوم الدّين
از آيات قبل و بعد، تمسخرآميز بودن سؤال كافران استفاده مى شود; زيرا آنان اصولاً در مقام فهم حق نبودند و با اين پرسش، مى خواستند راهى ديگر براى انكار معاد و وسيله اى براى تمسخر آن پيدا كنند.
پرسش كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 48 - 1
1 - كافران صدراسلام ، از مسلمانان درباره برپايى قيامت سؤال مى كردند .
قال الذين كفروا . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد
بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {وعد}، برپايى قيامت است.
پرسشهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 25 - 4
4 - پرسش استهزاآميز كافران حق ناپذير ، از زمان تحقق وعده هاى الهى درباره خويش
أقريب ما توعدون أم يجعل له ربّى أمدًا
آيه شريفه درصدد پاسخ به پرسش كافران درباره تحقق وعده هاى الهى است كه در آيه قبل مطرح شده بود. از اين رو برخى از مفسران نوشته اند كه اين
آيه، درباره {نضربن حارث} است كه او و همفكرانش پيوسته مى گفتند: {متى ه_ذا الوعد إن كنتم صادقين} (10/48).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 31 - 11
11 - ذكر تعداد فرشتگان نگهبان دوزخ در قرآن ، مورد پرسش انكارآميز كافران و گروه بيماردل و مغرض قرار گرفت .
و ليقول الذين فى قلوبهم مرض و الك_فرون ماذا أراد اللّه به_ذا مثلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 6 - 1
1 - پرسش ناباورانه و تمسخرآميز كافران ، از زمان برپايى قيامت
يسئل أيّان يوم القي_مة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 20 - 1
1 - علاقه و دلبستگى به دنيا ، از علت هاى كفر به قيامت و پرسش هاى انكارآميز كافران درباره معاد
بل يريد الإنس_ن ليفجر أمامه . يسئل أيّان يوم القي_مة ... كلاّ بل تحبّون العاجلة
برداشت ياد شده، بر اين اساس استوار است كه آيه شريفه مرتبط با آيه 5 و 6 همين سوره (بل يريد الإنسان ليفجر أمامه . يسئل أيّان يوم القيامة) باشد.
پشيمانى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 27 - 2
2 _ كافران به هنگام روبرو شدن با آتش دوزخ در آرزوى بازگشت به دنيا، تكذيب نكردن آيات پروردگار و قرار گرفتن در زمره مؤمنان هستند.
فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 66 - 8
8 - سختى
و سوزش آتش جهنم ، كافران را از عملكرد دنيوى شان پشيمان مى كند .
يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون ي_ليتنا أطعنا اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 34 - 10
10- اعتراف و پشيمانى كافران در قيامت ، بى تأثير به حال ايشان
أليس ه_ذا بالحقّ قالوا بلى و ربّنا قال فذوقوا
كافران با اين كه به حق اقرار مى كنند; باز هم به ايشان حكم مى شود كه: {فذوقوا العذاب}. بنابراين اعتراف آنان سودى نمى بخشد.
پشيمانى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 42 - 8،11
8 _ پشيمانى و تأسف شديد كافران در قيامت از كتمان كردن حقايق در دنيا
يومئذ يودّ الذين كفروا و عصوا الرسول . .. و لا يكتمون اللّه حديثاً
بنابر اينكه {لا يكتمون} عطف بر جمله {تسوّى} باشد.
11 _ شرمسارى و پشيمانى كافران در قيامت ، از كتمان حقانيت رسالت پيامبر ( ص )
و عصوا الرسول . .. و لا يكتمون اللّه حديثاً
مصداق مورد نظر از كتمان حديث در آيه شريفه، به دليل {كفروا و عصوا الرسول}، كتمان حقّانيّت پيامبر (ص) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 46 - 1
1- حسرت و ندامت كافران از ستم كارى خويش ، به هنگام احساس و لمس اندكى از عذاب الهى
ولئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين
{نفحة} در لغت به معناى وزيدنى و يا يك وزيدن است كه نوعاً در امور خير به كار مى رود و گاهى هم در امور شرّ استعمال مى شود.
از نظر مفسران اين كلمه در آيه شريفه، به سه دليل دلالت تقليل را مى رساند: 1_ ماده {نفحة} دال بر تقليل است; 2_ بر وزن و بناء {مرّة} مى باشد; 3_ به صورت نكره آمده است. گفتنى است كسى واژه {ويل} را مى گويد كه دچار بدبختى و هلاكت شده و از روى تأسف و تحسّر اين لفظ را ادا كرده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 99 - 6
6 - ندامت كافران در هنگام مرگ و تمناى آنان از خدا ، براى بازگشت به دنيا
حتّى إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 12 - 7
7 - ندامت و ذلت حتمى ، فرجام مجرمان كفرپيشه است .
بلقاء ربّهم ك_فرون . .. و لو ترى إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم عند ربّهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 10 - 5
5 - پشيمانى و بغض شديد كافران نسبت به خويشتن ، بر اثر رد دعوت به ايمان و كفرورزى آنان است .
مقتكم أنفسكم إذ تدعون إلى الإيم_ن فتكفرون
ترديدى نيست كه بغض شديد كافران نسبت به خويشتن در قيامت، ناشى از رد ايمان و كفرشان است. اين بغض نشانه پشيمانى شديد آنان از عمل خود مى باشد.
پشيمانى كافران قريش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 5
5 _ حسرت و ندامت كافران قريش بر نابودى داراييهايشان ، تنها نتيجه پرداخت هزينه مبارزاتى آنان عليه اسلام
ثم تكون
عليهم حسرة ثم يغلبون
چون هدف كافران از سرمايه گذارى اموال جلوگيرى از گسترش اسلام بوده، معلوم مى شود حسرت و ندامت آنان بدان جهت بوده است كه اموالشان از دست رفته و به نتيجه مطلوب نرسيده اند. قابل ذكر است كه جمله {ثم يغلبون} دلالت مى كند كه زمان ندامت آنان در دنياست.
پلكان خانه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 33 - 3
3 - خداوند ، توانا بر مرفه ساختن زندگى كافران ، تا جايى كه سقف خانه هاى خود را از نقره بسازند و داراى پلكان هايى باشند كه بر آن بالا بروند .
لجعلنا. .. لبيوتهم سقفًا من فضّة و معارج عليها يظهرون
پليدى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 37 - 2
2 _ كافران ستيزه گر با دين ، پليد هستند و اهل ايمان ، پاك .
ليميز اللّه الخبيث من الطيب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 100 - 4
4 _ كافران و تكذيب كنندگان آيات الهى ، مردمى پليد هستند .
و يجعل الرجس على الذين لايعقلون
پناهگاه اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 34 - 6
6 - آتش ، تنها پناهگاه و گريزگاه كافران در قيامت
و مأويكم النار
پندار كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 4 - 3،4
3 - پندار كافران در غلبه بر دين خدا ، پندارى خام و باطل است .
أم حسب الذين يعملون
السيّئات أن يسبقونا
به قرينه آيات قبل كه در آنها از مدعيان ايمان و پندارشان سخن گفته شده است، مراد از {يعملون السيّئات} مى تواند {كافران} باشد.
4 - پندار كافران براى رهايى از كيفر الهى ، پندارى خام و باطل است .
أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا
پوچى آرزوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 79 - 1
1- آنان كه كفر را وسيله و راهى براى رسيدن به مال و فرزند قرار داده اند ، هيچ تضمينى براى رسيدن به آرزوى خود ندارند .
كلاّ
{كلاّ} حرف ردع است و بر بى پايگى پندارهايى كه قبل از آن مطرح بوده، دلالت دارد.
پوچى ادعاهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 38 - 2
2 - ادعا هاى كافران ، بى اساس و فاقد دليل متقن
فليأت مستمعهم بسلط_ن مبين
{سلطان}، به معناى حجت و برهان است.
پوچى پيشنهاد كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 5 - 3
3 - تصريح به آمادگى نداشتن مشركان براى پذيرش توحيد در هيچ زمان و تأكيد بر واهى بودن پيشنهاد سازش از سوى آنان ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )
قل . .. و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
آيات آغاز سوره _ كه تسامح طرفين را در زمان آينده منتفى دانست _ با مفهوم خود، تكليف زمان حال را نيز روشن كرده است. در اين حال، وضعيت زمان حال به صراحت در اين آيه، بيان شد تا موضع گيرى ها شفاف باشد.
پوچى تعهد كافران
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 100 - 8
8 - تعهد كافران در هنگام مرگ ، بر تدارك بدى هاى گذشته با انجام نيكى ها ، تعهدى بى پشتوانه و غير عملى
قال ربّ ارجعون . .. كلاَّ إنّها كلمة هو قائلها
در برداشت بالا، جمله {إنّها كلمة هو قائلها} تعليل براى ردّ درخواست كافران گرفته شده است; يعنى، ردّ خواسته آنها، بدان جهت است كه آنان بدان، عمل نخواهند كرد; چون اگر آنها اهل عمل بودند، در گذشته انجام مى دادند.
پوچى زندگى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 106 - 2
2- واقعيّت زندگى كافران ، چيزى جز پوچى و بى فرجامى و زيانكارى نيست .
ذلك
{ذلك} ممكن است كه خبر مبتداى محذوف و تأكيد بر محتواى آيات قبل باشد; يعنى، واقعيت اين است و جز اين نيست. (الأمر ذلك و لا غير) و مى تواند مبتدا باشد و {جزاؤهم} خبر آن و {جهنم} عطف بيان براى مبتدا يا خبر. برداشت ياد شده براساس احتمال نخست است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 42 - 4
4 - پوچى و بى هدفى در زندگى ، از ويژگى هاى كافران
فذرهم يخوضوا و يلعبوا
پوچى زندگىكافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 40 - 2،3
2 - زندگى ( رفتار و اعمال ) كافران ، داراى فرجامى پوچ و در هاله اى از سردرگمى
و الذين كفروا أعم_لهم . .. أو كظلم_ت فى بحر لجّىّ يغشيه موج من فوقه
موج من فوقه
3 - كافرانى كه در ماديات و اموال دنيا غوطهوراند ، به پوچى در زندگى دچار گشته و در سردرگمى شديد بسر مى برند .
رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. و الذين كفروا أعم_لهم ... كظلم_ت ف
از مقايسه ميان آيه 37 _ كه در باره كسانى است كه مال و منال و ماديات آنان را از ياد خدا غافل نمى سازد _ و آيه شريفه _ كه درباره وضعيت كافران است _ به دست مى آيد كه كافران، بر خلاف مؤمنان، در ماديات و علاقه به مال و منال گرفتاراند و از اين رو دچار سردرگمى و تاريكى شديد هستند.
پوچى عمل صالح كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 1 - 5
5_ اعمال به ظاهر نيك كافران دين ستيز ، محكوم به پوچى و بطلان در آخرت *
الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم
{أضلّ} ممكن است مربوط به جهان آخرت باشد و مراد از {أعمالهم}، كردار به ظاهر نيك كافران در حيات دنيا باشد كه در آخرت حبط خواهد شد.
پوچى عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 104 - 7،9
7- كافران ، فريفته و مغرور اَعمال و ساخته هاى پوچ و بى فرجام خويش اند .
و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنعًا
{صنع} به معناى مصدرى و به معناى {مصنوع} آمده است و در آيه، هر دو محتمل است. مفاد {يحسنون صنعاً} اين است كه آنان _ به پندار خود _ كردار خود را، خوب به سامان مى رسانند.
9- انجام
تلاش هاى بى فرجام و دل خوش بودن به آنها ، نشانى از زيانكارى عميق كافران است .
الأخسرين أعم_لاً . الذين ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنع
جمله حاليه {و هم يحسبون . ..} بيانِ علّت {أخسرين} بودن كافران است; زيرا، اين گمان كه انسان، آنچه را انجام داده، از نوع بهترين ها است، سبب مى شود كه هرگز به فكر جبران خسارت خويش برنيايد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 39 - 12،13
12 - كافران ، به هنگام اطلاع از پوچى اعمالشان در قيامت ، به حقانيت خداوند پى خواهند برد .
و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا و
13 - قيامت ، روز ظهور و بروز حقايقى همانند حقانيت خداوند و پوچى اعمال كافران
و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة . .. حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 40 - 2
2 - زندگى ( رفتار و اعمال ) كافران ، داراى فرجامى پوچ و در هاله اى از سردرگمى
و الذين كفروا أعم_لهم . .. أو كظلم_ت فى بحر لجّىّ يغشيه موج من فوقه موج من فوقه
پيامبرشناسى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 94 - 4
4- مشركان و كافران عصر بعثت داراى ملاك هاى غلط براى شناخت رسولان الهى
قالوا أبعث الله بشرًا رسولاً
پيروزى بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 87
- 9
9 _ شعيب ( ع ) ، مؤمنان به رسالت خويش را به داورى خداوند و پيروزى بر كافران نويد داد .
فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 65 - 3،4،8
3 _ يك گروه بيست نفرى اهل ايمان بايد بر يك گروه دويست نفرى اهل كفر و لشكر صد نفرى مؤمنان بايد بر لشكر هزار نفرى اهل كفر پيروز شود .
إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين و إن يكن منكم مائة يغلبوا ألفا
جمله هاى {يغلبوا مائتين} و {يغلبوا ألفا} خبرى هستند. ولى مراد از آن به دليل {الئن خفف اللّه عنكم} در آيه بعد معنايى دستورى است. زيرا تخفيف در محدوده تكاليف و دستورات مطرح است. بنابراين {يغلبوا ... } يعنى بايد مقاومت كنيد و پيروز شويد.
4 _ اهل ايمان موظف به پايدارى در برابر لشكريان كفر تا پيروزى بر آنان ; حتى در صورت ده برابر بودن نيروى انسانى كافران
حرض المؤمنين على القتال إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين
تغيير نكردن نسبت در دو فراز ياد شده، يعنى بيست در مقابل دويست و صد در مقابل هزار، بيانگر اين است كه ضرورت مقاومت مخصوص بيست و دويست نفر نيست، بلكه تحقق نسبت (يك بر ده) ملاك حكم است.
8 _ صبر و مقاومت در صحنه كارزار از عوامل مهم پيروزى مؤمنان بر كافران
إن يكن منكم عشرون صبرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 66 - 9
9 _ لزوم پايدارى صد مؤمن در برابر دويست كافر و هزار مؤمن در برابر دو هزار كافر
تا تحقق پيروزى بر آنان
فإن يكن منكم مائة صابرة يغلبوا مائتين و إن يكن منكم ألف يغلبوا الفين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 77 - 2
2 - وعده خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر يارى كردن او و پيروز شدن آن حضرت در مبارزه با كافران حق ستيز
فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 41 - 10
10 - شكست ناپذيرى قرآن ، در برابر معارضه ها و موضع گيرى هاى خصمانه كافران
إنّ الذين يلحدون . .. إنّ الذين كفروا ... و إنّه لكت_ب عزيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 23 - 3
3 - سنت الهى در پيروز ساختن جبهه ايمان بر سپاه كفر ، داراى نمود هاى عينى در گذشته تاريخ
سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل
پيروزى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 141 - 7
7 _ غلبه مؤمنان در جنگ ، فتح و پيروزى حقيقى است و پيروزى هاى كافران ، بهره اى محدود و زودگذر است .
فإن كان لكم فتح من اللّه . .. و إن كان للكفرين نصيب
خداوند از غلبه مؤمنان به فتح و پيروزى تعبير فرموده و براى غلبه كافران از كلمه {نصيب} استفاده كرده تا به اين معنا اشاره كند كه غلبه كافران، فتح و پيروزى نيست. بلكه بهره اى اندك و زودگذر است.
پيروى از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 -
آل عمران - 3 - 149 - 6،7
6 _ واپسگرايى ، پيامد پيروى جامعه ايمانى از كفرپيشگان
ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على اعقابكم
7 _ ارتداد و واپسگرايى جامعه ايمانى و پيروى آنان از كفرپيشگان ، حركتى زيانبار و خسارت آفرين
ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين
پيروى كافران پيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 22 - 11
11- رهبران مستكبر و پيروانشان از اجابت كنندگان دعوت شيطانند .
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا . .. و قال الشيط_ن لما قضى الأم
برداشت فوق بر اين اساس است كه مخاطب شيطان، به قرينه ذكر اين آيه پس از ذكر ماجراى مستكبران و پيروان آنها در قيامت، مستكبران و پيروانشان باشد.
پيشگامى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 4 - 5
5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { فالسابقات سبقاً } يعنى أرواح المؤمنين تسبق أرواحهم إلى الجنّة . . . و أرواح الكافرين إلى النار ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {فالسابقات سبقاً} روايت شده است، مراد ارواح مؤمنان است كه به سوى بهشت [بر يكديگر ]سبقت مى گيرند. .. و [نيز ]ارواح كافران كه به سوى آتش [سبقت مى گيرند]}.
پيشگويى شكست كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 175 - 4
4 - اخبار خداوند به شكست و عذاب قريب الوقوع كافران و مشركان معاند و مشاهده شدن آن براى آنان
فتولّ عنهم حتّى حين . و أبصرهم فسوف يبصرون
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 179 - 4
4 - اخبار خداوند به شكست و عذاب قريب الوقوع كافران و مشركان معاند و مشاهده شدن آن براى آنان
و تولّ عنهم حتّى حين . و أبصر فسوف يبصرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 16 - 2
2 - پيشگويى قرآن و بشارت خداوند به شكست خفّت بار كافران تكذيب گر
سنسمه على الخرطوم
برخى از مفسران، بر اين عقيده اند كه آيه شريفه درصدد پيشگويى و بشارت به شكست ذلّت بار كافران در جنگ هاى آتى است.
پيشگويى عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 175 - 4
4 - اخبار خداوند به شكست و عذاب قريب الوقوع كافران و مشركان معاند و مشاهده شدن آن براى آنان
فتولّ عنهم حتّى حين . و أبصرهم فسوف يبصرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 179 - 4
4 - اخبار خداوند به شكست و عذاب قريب الوقوع كافران و مشركان معاند و مشاهده شدن آن براى آنان
و تولّ عنهم حتّى حين . و أبصر فسوف يبصرون
پيشنهاد به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 49 - 9
9 - پيشنهاد آوردن كتابى هدايتگرتر از قرآن و تورات ، به كافران حق ستيز از سوى پيامبر ( ص ) و به فرمان خداوند
قل فأتوا بكت_ب . .. هو أهدى منهما
پيشنهاد كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 -
48 - 9
9 - رد پيشنهاد كافران ( نزول دفعى قرآن ) از سوى خداوند ، به خاطر عدم صداقت آنان در خواسته خويش
أوَلم يكفروا بما أُوتى موسى من قبل
مقصود از آيه اين است كه اقتراح كافران، بهانه اى بيش نيست; زيرا اگر راست مى گويند پس چرا به تورات _ با اين كه به صورت دفعى نازل شده بود _ پيش از اين كفر ورزيدند.
پيشنهاد كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 3 - 1،6
1 - برخى از كافرانِ عصر بعثت ، مدعى آمادگى براى عبادت خداوند ، در صورت اظهار آمادگى پيامبر ( ص ) براى عبادت معبود هاى آنان
و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
خبر دادن پيامبر(ص) از سر سختى كافران _ پس از نفى كوتاه آمدن خود _ بيانگر آن است كه كافران در صورت سازش پيامبر(ص) خود را براى عبادت خداوند آماده مى خواندند.
6 - كافران ، خود را در اقدام به خداپرستى _ در صورت سازش پيامبر ( ص ) با آنان _ پيش قدم معرفى كرده و زمان پيوستن پيامبر ( ص ) به آنان را ، پس از مرحله پيوستن خود به پيامبر ( ص ) قرار داده بودند .
لا أعبد ما تعبدون . و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
در آيه قبل، پيامبر(ص) عبادت آينده خود از معبودهاى مشركان را منتفى دانست; ولى در اين آيه، عبادت كنونى مشركان از خداوند را نفى كرد. مى توان گفت: اختلاف دو تعبير _ كه از فعلى بودن آيه قبل و اسمى بودن اين آيه استفاده مى شود _ ناظر به
ترتيبى است كه مشركان براى توافق با پيامبر(ص)، پيشنهاد كرده بودند. آنان گفته بودند: يك سال ما بنده خداى تو مى شويم; مشروط به اين كه سال بعد تو خدايان ما را پذيرا باشى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 5 - 1
1 - برخى از كافران عصر بعثت ، آمادگى خود را براى عبادت خداوند به صورتى مشروط ، به پيامبر ( ص ) عرضه كردند .
و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
تأثيرپذيرى از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 4 - 5،6
5 - هشدار خداوند درباره فريب خوردن از تحركات سياسى و اقتصادى كافران و ثروت و مكنت آنان در جامعه
فلايغررك تقلّبهم فى البل_د
برخى از اهل لغت نوشته اند: {تَقلَّبَ فى الأُمور}; يعنى، {تصرّف كيف يشاء} (در هر كارى مطابق خواسته خود دخل و تصرف كرد). مقصود از {تقلّبهم فى البلاد} تحركات سياسى و اقتصادى كافران در شهرها از راه سفرهاى تجارتى (مانند سفرهاى كافران قريش از مكه به شام، يمن و ...) است.
6 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) و مسلمانان ، درباره تأثيرپذيرى از قدرت و مكنت كافران و تجديد نظركردن در برنامه هاى تبليغى و الهى خويش
فلايغررك تقلّبهم فى البل_د
پيامبر(ص) و مسلمانان، در حالى به تبليغ دين اسلام مى پرداختند كه كافران در اوج قدرت اقتصادى و سياسى قرار داشتند. بنابر اين هشدار خداوند در آيه شريفه مى تواند گوياى مطلب يادشده باشد.
تأخير در عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 -
59 - 6
6 _ تعجيل نشدن در عذاب مشركان و كفار، مرتبط با آگاهى مطلق خداوند بر غيب و شهود جهان و اسرار آفرينش است.
قل لو أن عندى ما تستعجلون . .. و عنده مفاتح الغيب
تأخير در مواخذه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 129 - 10
10 - خداوند ، زندگانى دنيا را عرصه مؤاخذه فورى همه كافران قرار نداده است .
و لولا . .. أجل مسمًّى
سنت خداوند _ كه {لولا كلمة. ..} بر آن دلالت دارد _ اين نيست كه خداوند هيچ مخالفى را هلاك نكند; بلكه سنّت او اين است كه تمامى آنان را نابود نسازد; زيرا اگر بنا بود هر كافرى نابود گردد، نسل بشر در خطر انقراض قرار مى گرفت و تا {أجل مسمّى} ادامه نمى يافت.
تأخير عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 8 - 3
3_ زمان تأخير و تعويق عذاب كافران ، زمانى اندك است .
و ل_ئن أخّرنا عنهم العذاب إلى أُمّة معدودة
كلمه {اُمّة} در آيه شريفه ، به معناى وقت و زمان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 110 - 6
6_ تأخير عذاب كفرپيشگان تكذيب گر ، موجب اطمينان آنان بر دروغ بودن آن مى شد .
و ظنوا أنهم قد كذبوا
{كِذب} به معناى دروغ گفتن است و {كُذبوا} ; يعنى، به آنان دروغ گفته شد. جمله {فنجّى من نشاء} و {لايردّ بأسنا} مى رساند كه از مصاديق آنچه كافران دروغش مى پنداشتند، نزول عذاب بوده است. قابل ذكر است
كه حرف {قد} در {قد كذبوا} _ كه براى تأكيد و تحقيق است _ مى رساند كه {ظنّوا} به معناى اطمينان پيدا كردند، است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 130 - 2
2 - كافران ، با مطرح ساختن تأخير عذاب و نازل نشدن آن ، پيامبر ( ص ) را در فشار روحى و تبليغاتى قرار مى دادند .
فاصبر على مايقولون
مراد از {مايقولون} _ به قرينه آيه قبل _ سخنانى است كه كافران از سر استهزا در رابطه با عدم نزول عذاب و ديگر وعده هاى پيامبر(ص) ابراز مى داشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 53 - 9
9 - عذاب تعيين شده براى كافران ، به خاطر اجل معين ، تأخير دارد و لكن تحقق اش قطعى است .
و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 45 - 11
11 - مهلت دادن به كافران و گنه كاران و به تأخير انداختن مجازات آنان ، كارى عالمانه و برخاسته از آگاهى دقيق خداوند به احوال و مصالح بندگان
و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى فإذا جاء أجلهم فإنّ اللّه كان بعباده بصيرًا
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه {فإنّ اللّه كان. ..} در مقام تعليل براى جمله پيش (و ل_كن يؤخّرهم...) مى باشد; يعنى، چون خداوند به احوال بندگانش آگاه است; از اين رو مجازات آنان را تا زمان معين به تأخير انداخته است.
تأخير كيفر دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 43 - 3
3 - مخالفت هاى كافران با پيام وحى و تأخير كيفر دنيايى آنان ، نبايستى پيامبر ( ص ) و مؤمنان را در تبلغ دين سست گرداند .
فإمّا نذهبنّ . .. فاستمسك بالذى أُوحى إليك
از تفريع اين آيه بر آيات پيشين _ كه مسأله اعراض كافران از وحى و كيفر آنان را مطرح كرده بود _ مطلب ياد شده استفاده مى شود.
تباهى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 22 - 1،2،3
1_ كفرپيشگان ، مردمى تباه شده و زيانكار ، در عرصه دنيا و صحنه آخرت
لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون
2_ تباهى و زيان كارى كفرپيشگان در سراى آخرت ، افزونتر از خسارت و تباهى آنان در دنياست .
لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون
{أخسَر} (زيانكارتر) اسم تفضيل است و مى طلبد كه زيان كارى كافران در آخرت، با خسارت ديگرى سنجيده شده باشد. مى توان گفت: آن خسارت، خسارت كافران در دنياست. براين اساس جمله {لاجرم أنّهم ...} دلالت مى كند كه كافران در دنيا و نيز در آخرت، زيانكارند و خسارت اخروى آنان در مقايسه با خسارت دنيوى، زيادتر و سنگين تر است.
3_ كفرپيشگانى كه بر خدا دروغ مى بندند و مردم را از راه خدا باز مى دارند و قيامت را انكار مى كنند ، در سراى آخرت از ديگر كافران و گنهكاران ، تباه تر و زيانكارترند .
و من أظلم . .. الذين يصدون ... لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون
برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مقياس سنجش و تعيين
زيانكار و زيانكارتر مراتب كفر باشد. براين مبنا آيه شريفه دلالت دارد براينكه: همه كافران در آخرت زيانكارند; ولى آنان كه بر خدا دروغ بستند و ... از ديگر كافران و گنهكاران، زيانكارتر مى باشند.
تباهى دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 22 - 1،2
1_ كفرپيشگان ، مردمى تباه شده و زيانكار ، در عرصه دنيا و صحنه آخرت
لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون
2_ تباهى و زيان كارى كفرپيشگان در سراى آخرت ، افزونتر از خسارت و تباهى آنان در دنياست .
لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون
{أخسَر} (زيانكارتر) اسم تفضيل است و مى طلبد كه زيان كارى كافران در آخرت، با خسارت ديگرى سنجيده شده باشد. مى توان گفت: آن خسارت، خسارت كافران در دنياست. براين اساس جمله {لاجرم أنّهم ...} دلالت مى كند كه كافران در دنيا و نيز در آخرت، زيانكارند و خسارت اخروى آنان در مقايسه با خسارت دنيوى، زيادتر و سنگين تر است.
تباهى عمر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 15 - 3
3 - مشركان و كافران در عرصه قيامت ، سرمايه عمر خود را تباه شده مى بينند و خويش را از حمايت خانواده شان ، محروم مى يابند .
قل إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة
مقصود از {أنفس} سرمايه هاى عمر و مراد از {أهل} خانواده مى باشد. بر اين اساس خسارت نفس، به معناى تباه ساختن و بهره كافى نگرفتن از سرمايه عمر است. خسارت اهل نيز به معناى از كف دادن حمايت خانواده و بهره
نجستن از آنان مى باشد. گفتنى است برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مخاطبان آيه شريفه كافران و مشركان هستند.
تباهى عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 104 - 2
2- كار و تلاش كافران ، هرچند گوناگون و داراى ظاهرى زيبا و فريبنده باشد ، تباه گشته و در قيامت ، براى آنان سودى نخواهد داشت .
الذين ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنعًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 105 - 6
6- حبط اَعمال كافران ، همان ضايع شدن سعى و تلاش دنيوى آنان است .
الذين ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا . .. فحبطت أعم_لهم
تبديل كافران به خاشاك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 41 - 5
5 - تبديل شدن كافران حق ستيز به موجوداتى بى جان _ همچون خس و خاشاك _ در پى نزول عذاب
فجعلن_هم غثاءً
{جعل} (مصدر {جعلنا}) در جمله بالا، به معناى گردانيدن و تغيير دادن از صورتى يا حالتى، به صورت يا حالت ديگر است. {غثاء} نيز به خس و خاشاك روى آب گفته مى شود.
تبرّى از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 48 - 11،13
11 _ شيطان به هنگام شروع جنگ بدر با اعلان بيزارى از كافران ، عهد خويش ( يارى سپاه كفر ) را گسست .
فلما تراءت الفئتان . .. قال إنى برىء منكم
13 _ مشاهده فرشتگان الهى براى امداد مسلمانان ،
دليل عقب نشينى شيطان از كارزار بدر و اعلان بيزارى وى از لشكر كفر
نكص على عقبيه و قال إنى برىء منكم إنى أرى ما لاترون
تبليغ كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 130 - 2،10
2 - كافران ، با مطرح ساختن تأخير عذاب و نازل نشدن آن ، پيامبر ( ص ) را در فشار روحى و تبليغاتى قرار مى دادند .
فاصبر على مايقولون
مراد از {مايقولون} _ به قرينه آيه قبل _ سخنانى است كه كافران از سر استهزا در رابطه با عدم نزول عذاب و ديگر وعده هاى پيامبر(ص) ابراز مى داشتند.
10 - تسبيح و حمد مداوم پروردگار ، از راه هاى مقابله مؤمنان با تبليغات كافران عليه خدا و دين
فاصبر على ما يقولون و سبّح
تبليغ كافران قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 75 - 11
11 _ تلاش تبليغاتى كفرپيشگان قوم ثمود براى ايجاد شك در رسالت صالح ، تلاشى بى ثمر بود .
قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون
تبيين فرجام كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 24 - 4
4 - مسؤوليت پيامبر ( ص ) ، تبيين سر انجام نيك مؤمنان و عاقبت شوم كفرپيشگان است .
إنّا أرسلن_ك بالحقّ بشيرًا و نذيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 3 - 8
8- ترسيم فرجام كافران و مؤمنان ، از سوى خداوند با بيانى روشن و برهانى
كذلك يضرب اللّه للناس أمث_لهم
{كذلك} اشاره به فلسفه و بيانى است كه
خداوند در اين آيه، براى پوچى اعمال كافران و ثمربخشى اعمال مؤمنان، بيان فرموده است.
تجاوز كافران قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 77 - 2
2 _ كافران قوم ثمود با پى كردن ناقه صالح ، فرمان خداوند را سرپيچى كردند و مردمى متجاوز شناخته شدند .
فعقروا الناقة و عتوا عن أمر ربهم
مراد از {أمر ربهم} همان است كه در آيه 73 مطرح شده بود يعنى: زيان نرساندن به ناقه و آزادگذارى آن براى چريدن.
تجاوزگرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 12 - 10
10 - تجاوزگرى ، گناه پيشگى و مانع خير شدن ، از خصوصيات كافران تكذيب كننده رسالت پيامبراسلام ( ص )
و لاتطع المكذّبين . .. منّاع للخير معتد أثيم
تجديد حيات كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 11 - 1
1 - اعتراف كافران در قيامت ، به دو بار مردن و دو بار زنده شدن خود با قدرت الهى
قالوا ربّنا أمتّنا اثنتين و أحييتنا اثنتين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 27 - 1
1 - كافران دوزخى در قيامت ، از زنده شدن مجدد خود به شدت ناخرسند بوده و آرزوى مرگ مى كنند .
ي_ليتها كانت القاضية
مرجع ضمير {ياليتها} امرى مقدر است كه از سياق آيه شريفه به دست مى آيد(مانند {الموتة}). {قاضية} نيز به معناى {قاطعة} است. بر اين اساس معنا و پيام آيه چنين مى شود: اى كاش مرگ نخستين پايان بخش حياتم
مى بود و ديگر بار زنده نمى شدم!
تجديد مرگ كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 11 - 1
1 - اعتراف كافران در قيامت ، به دو بار مردن و دو بار زنده شدن خود با قدرت الهى
قالوا ربّنا أمتّنا اثنتين و أحييتنا اثنتين
تجسم عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 33 - 2
2 - تجسّم اعمال زشت كافران ، براى آنان در قيامت
و بدا لهم سيّئات ما عملوا
اضافه {سيّئات} به {ما عملوا} ممكن است اضافه بيانيه باشد. در آن صورت مى توان گفت: آشكار گشتن اعمال به معناى تجسّم آن است.
تجمع اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 68 - 8
8- كافران و شياطين ، در اطراف جهنم و در گروه هايى فشرده و متراكم ، احضار خواهند شد .
ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا
{جثىّ} ممكن است از {جثوة} به معناى سنگ و خاك متراكم و مجتمع باشد.
تجمع كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 36 - 1،2
1 - تجمّع سريع و شتابزده كافران در اطراف پيامبر ( ص ) ، به هنگام تلاوت وحى براى مردم
فمالِ الذين كفروا قبلك مهطعين
{اهطاع} (مصدر {مهطعين}) به معناى گردن كشيدن و به سرعت راه رفتن و نيز به معناى گردن كشيدن براى خبر گرفتن آمده است.
2 - سرزنش خداوند از كافران ، به سبب تجمّع شتاب آلودشان براى استماع قرآن ; به رغم كفرورزى آنان نسبت به آن
فمالِ الذين كفروا
قبلك مهطعين
{ما} در {فمالِ}، اسم استفهام و براى توبيخ است.
تجمع كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 37 - 1
1 - اجتماع كافران در اطراف پيامبر ( ص ) ، از هر سو و در قالب دسته هاى پراكنده بود .
مهطعين . عن اليمين و عن الشمال عزين
{عزين} (جمع {عزة}) به معناى گروه هاى پراكنده است0 و {يمين و شمال} در اين آيه، كنايه از احاطه همه جانبه است.
تحجر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 5 - 8
8 - دلبستگى عميق جوامع كفرپيشه و شركورز به انديشه ها و سنت هاى ديرين خويش
و ما يأتيهم من ذكر من الرحم_ن محدث . .. معرضين
واژه {محدث} (جديد) مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه جديد بودن پيام هاى الهى، در عدم پذيرش جوامع شرك تأثير داشته است و اين مى تواند ناشى از دلبستگى آنان به سنت هاى كهن خويش باشد.
تحجر كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 81 - 2
2 - عدم تأثير پيشرفت ها و تمدن بشرى در رشد انديشه كافران ، دست كم تا عصر بعثت پيامبر ( ص )
بل قالوا مثل ما قال الأوّلون
تحريفگرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 45 - 2
2 - تحريف عينى ترين حقايق از سوى كافران ، دليل عدم ضرورت ارشاد آنان
و إن يروا . .. يقولوا سحاب مركوم . فذرهم
از ارتباط دو آيه، استفاده مى شود
كه چون كافران مصمم بر كفراند، تكليف تبليغ _ پس از اتمام حجت بر آنان _ از پيامبر(ص) ساقط است.
تحقير اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 64 - 1
1 - فرمان تحقيرآميز خداوند در قيامت به مجرمان و كافران براى رفتن به دوزخ
ه_ذه جهنّم . .. اصلوها اليوم
امر {اصلوها} براى تحقير و اهانت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 33 - 1
1 - گنه پيشگان كافر ، شايسته قضاوت كردن و اظهار نظر درباره راه مؤمنان ، نيستند .
و ما أرسلوا عليهم ح_فظين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بلد - 90 - 19 - 5
5 - جايگاه مؤمنان در آخرت ، نشانه عزّت و كرامت آنان و جايگاه كافران ، پست و ذلّت آفرين است .
هم أصح_ب المشئمة
راست و چپ، كنايه از عظمت و پستى جايگاه است; زيرا در جوامع انسانى، مرسوم است كه سمت راست، نشانه كرامت و سمت چپ رمز شوم بودن است; وگرنه راست و چپ حقيقى، وابسته به اعتبارات و با در نظر گرفتن مركزيتى خاص است كه در اين آيات، از آن سخنى به ميان نيامده است.
تحقير كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 54 - 13
13 _ مؤمنان ، شايسته ارج نهادن و كافران ، سزاوار استخفاف و تحقير
اذلة على المؤمنين اعزة على الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 55 - 3
3 - ملائكه موكّل ،
با تهكّم تحقيرآميز ، به كافران ، براى ورود به جهنم ، فرمان مى دهند .
يغشي_هم العذاب . .. و يقول ذوقوا ما كنتم تعملون
ضمير فاعلى {يقول} احتمال دارد به خداوند برگردد و احتمال دارد، منظور ملائكه باشد. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 8 - 5
5 - كافران حق ناپذير مورد تمسخر و تحقير
فبشّره
ذكر عذاب، تناسبى با كاربرد واژه بشارت ندارد. ازاين رو تعبير به بشارت مى تواند به عنوان سخريه و تحقير باشد.
تحير كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 40 - 2،4
2- بهت و حيرت كافران ، به هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى
بل تأتيهم بغتة فتبهتهم
4- بهت زدگى كافران در برابر عذاب ناگهانى ، بازدارنده آنان از هر گونه اقدام دفاعى است .
بل تأتيهم بغتة فتبهتهم فلايستطعيون ردها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 77 - 5
5 - سرگردانى و رسيدن به بن بست كامل ، فرجام نهايى كافران و مستكبران
حتّى إذا فتحنا . .. إذا هم فيه مبلسون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 40 - 2،3
2 - زندگى ( رفتار و اعمال ) كافران ، داراى فرجامى پوچ و در هاله اى از سردرگمى
و الذين كفروا أعم_لهم . .. أو كظلم_ت فى بحر لجّىّ يغشيه موج من فوقه موج من فوقه
3 - كافرانى كه در ماديات و اموال دنيا غوطهوراند ، به پوچى در زندگى دچار گشته و در سردرگمى
شديد بسر مى برند .
رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. و الذين كفروا أعم_لهم ... كظلم_ت ف
از مقايسه ميان آيه 37 _ كه در باره كسانى است كه مال و منال و ماديات آنان را از ياد خدا غافل نمى سازد _ و آيه شريفه _ كه درباره وضعيت كافران است _ به دست مى آيد كه كافران، بر خلاف مؤمنان، در ماديات و علاقه به مال و منال گرفتاراند و از اين رو دچار سردرگمى و تاريكى شديد هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 15 - 5
5_ شك در امكان معاد ، در عين مشاهده آفرينش خداوند ، نمودى از گيجى و سردرگمى كافران
فهم فى أمر مريج . .. أفعيينا بالخلق الأوّل بل هم فى لبس من خلق جديد
بيان تناقض گويى كافران در اين آيه، مى تواند در مقام ارائه نمونه اى از سرگردانى كافران باشد كه در آيات پيشين خداوند به آن اشاره فرموده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 52 - 6
6 - آشفتگى و سردرگمى كافران ، در انكار دلايل روشن پيامبران الهى
إلاّ قالوا ساحر أو مجنون
سحر و جنون فاصله بسيارى از يكديگر دارد; زيرا سحر نوعى تبحر و جنون سراسر آشفتگى و اشمئزاز آور است و ميان اين دو سنخيتى نيست . از اين رو سخن كافران، نشانگر اضطراب شديد آنان درموضع گيرى عليه منطق روشن پيامبران است.
تختهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 34 - 2
2 -
شكوه بخشيدن به زندگى كافران تا جايى كه آنان در خانه هاى مجلل خويش بر تخت هاتكيه زنند در حيطه قدرت و توانايى خداوند
لجعلنا لمن يكفر بالرحم_ن . .. و لبيوتهم أبوبًا و سررًا عليها يتّكئون
تداوم استهزاهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 34 - 9
9- به تمسخر گرفتن وعده عذاب از سوى كافران ، مستمر بوده است .
و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون
تداوم توطئه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 24 - 1
1 - دشمنى و كارشكنى دائمى كافران ، نسبت به رسالت پيامبراسلام
حتّى إذا رأوا ما يوعدون
{حتّى} يا متعلق به {يكونون عليه لبداً} است و يا به قرينه مقام، به جمله اى مانند {لايزالون يستضعفون و يستهزئون} تعلق دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 21 - 2
2 - مبارزه كافران با قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، با انديشه اى مستمر و حساب شده بود .
إنّه فكّر و قدّر . .. ثمّ نظر
تداوم توطئه هاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 15 - 1
1 - كافران همواره و به دقت ، در حال توطئه و چاره انديشى براى رويارويى با آيين الهى اند .
إنّهم يكيدون كيدًا
فعل مضارع {يكيدون} _ به قرينه سياق آيه _ بر استمرار دلالت دارد و {كيداً} مفعول مطلق و براى تأكيد است. آيات بعد بيانگر آن است كه مراد از ضمير {إنّهم}، كافران و مراد از {كيد}
چاره سازى براى مقابله با برنامه هاى خداوند است.
تداوم دشمنى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 2 - 2
2 - عداوت جبهه كفر با مسلمانان ، هميشگى و پايان ناپذير
إن يثقفوكم يكونوا لكم أعداء
فعل مضارع {يكونوا} دلالت بر استمرار عداوت مشركان دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 24 - 1
1 - دشمنى و كارشكنى دائمى كافران ، نسبت به رسالت پيامبراسلام
حتّى إذا رأوا ما يوعدون
{حتّى} يا متعلق به {يكونون عليه لبداً} است و يا به قرينه مقام، به جمله اى مانند {لايزالون يستضعفون و يستهزئون} تعلق دارد.
تداوم سختيهاى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 8 - 6
6 - سرخوشى و هواپرستى كافران در دنيا ، درپى دارنده دشوارى هاى ديرپاى قيامت
و اتّبعوا أهواءهم . .. يقول الك_فرون ه_ذا يوم عسر
{عسر} (صفت مشبهه) دال بر ثبات و دوام وصف است.
تداوم عذاب برزخى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 46 - 5
5 - وجود شكنجه هاى روحى ، به طور مستمر براى كافران در عالم برزخ
النار يعرضون عليها غدوًّا و عشيًّا
عرضه كافران برآتش در هر صبح و شام، نوعى شكنجه روحى براى آنان است.
تداوم عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 8 - 6
6_ عذاب الهى پس از نزول بر كفرپيشگان ، از آنان برداشته نخواهد شد .
ألا يوم يأتيهم ليس مصروفاً عنهم
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 79 - 5
5- خداوند كسانى را كه براى ازدياد مال و فرزند به كفر روآورده اند ، به عذابى مداوم و بىوقفه گرفتار خواهد ساخت .
و نمدّ له من العذاب مدًّا
معناى اصلى {مدّ} كشاندن چيزى در ناحيه طول آن و متصل ساختن اشيا به يكديگر براى طولانى ساختن آن است (تاج العروس). مصداق اين معنا در آيه، استمرار عذاب است و مفاد آن چنين است: {بدون انقطاع، از عذاب براى او پيش مى آوريم تا همواره در عذاب بماند}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 36 - 4،6
4 - از عذاب كافران دوزخى ، هرگز كاسته نشده و به آنان تخفيف داده نمى شود .
لهم نار جهنّم . .. لايخفف عنهم من عذابها
6 - عذاب دائمى و بى تخفيف ، كيفر تمامى كافران حق ناپذير
كذلك نجزى كلّ كفور
{كفور} صيغه مبالغه از ماده {كفر} و يا {كفران} مى باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.
تداوم مبارزه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 21 - 2
2 - مبارزه كافران با قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، با انديشه اى مستمر و حساب شده بود .
إنّه فكّر و قدّر . .. ثمّ نظر
تداوم مكرهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 127 - 12،13
12- مكر و حيله مداوم كافران ، در قبال دعوت و هدايت گرى پيامبر ( ص )
و لاتك فى ضيق ممّا يمكرون
13- دلتنگى پيامبر
( ص ) ، از مكر و حيله مستمر كافران
و لاتك فى ضيق ممّا يمكرون
تدبير كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 46 - 2
2 - مرگ ، لحظه كوتاه شدن دست كافران از تدبير هاى خويش و نقطه هاى اميد
فيه يصعقون . يوم لايغنى عنهم كيدهم شيئًا
در صورتى كه {يومهم الذى. ..} در آيه قبل، نظر به لحظه مرگ داشته باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.
تذكر به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 209 - 2
2 - كيفر جوامع كفرپيشه ، پس از انذار هاى متعدد و يادآورى مكرر ارزش ها است .
و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون . ذكرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 26 - 2
2 - يادآورى آخرين لحظات زندگى انسان ( هنگام احتضار و حالات تكان دهنده محتضر ) ، از سوى خداوند به كافران و منكران معاد ، براى بيدار كردن آنان از غفلت و مستى
كلاّ إذا بلغت التراقى
تذكر شقاوت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 32 - 20
20- ذكر فرجام شقاوت بار كافران و عاقبت سعادت آميز تقواپيشگان در كنار يكديگر ، از روش هاى تبليغى قرآن
الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم ... فادخلوا أبوب جهنّم ... فلبئس
ترحم بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 88 - 10
10- كافران و مشركان حق ناپذير ، شايسته
دلسوزى نيستند .
لاتمدّنّ عينيك . .. و لاتحزن عليهم
حزن و اندوه پيامبر(ص) درباره كافران و مشركان _ همان گونه كه مفسران گفته اند _ به خاطر حق ناپذيرى آنان بود. نهى شدن پيامبر(ص) از اندوه براى آنان، ممكن است از اين جهت باشد كه آنان ارزش چنين اندوهى را ندارند.
ترس اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 97 - 6
6- قيامت ، حادثه اى وحشت زا و دهشت آفرين براى كافران
و اقترب الوعد الحقّ فإذا هى ش_خصة أبص_ر الذين كفروا
خيره شدن ديدگان كافران و بهت زدگى آنان، ناشى از حوادث هولناك و دهشت آفرين قيامت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 43 - 1
1 - ظهور و بروز ذلّت و ترس ، در ديدگان كافران و مشركان در عرصه قيامت
خ_شعة أبص_رهم
ترس كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 151 - 1،2،4
1 _ وعده الهى به القاى رعب و هراس در دل هاى كفرپيشگان
سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب
2 _ ايجاد رعب و هراس در دل هاى كفرپيشگان ، نمونه اى از نصرت خداوند به پذيرندگان ولايت او
بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين. سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب
جمله {سنلقى . .. }، پس از جمله {و اللّه خير النّاصرين}، بيانگر مصداقى از يارى خداوند است.
4 _ خداوند با القاى وحشت و دلهره در دل هاى كفرپيشگان تقويت كننده روحيه جامعه ايمانى در رويارويى با آنان
سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 10
10- كافران ، به هنگام مرگ دچار وحشت و ترس مى شوند .
الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ... فألقوا السلم
تسليم شدن كافران به هنگام مرگ به قرينه {ما كنا نعمل من سوء} _ كه در مقام دفاع بيان شده است _ مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 13 - 7
7- كافران و عناصر سست ايمان ، داراى آينده اى پر بيم و هراس
إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون
از مفهوم آيه شريفه، استفاده مى شود كه دو گروه در معرض بيم و هراس اند: 1_ كافران، 2_ آنان كه اظهار ايمان كرده ولى در طريق ايمان استقامت نورزند.
ترس كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 3
3 - وحشت كافران مكه ، از تأثير شگفت قرآن و پيام وحى در شنوندگان
لاتسمعوا له_ذا القرءان و الغوا فيه
ترسناكى عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 26 - 3
3 - عذاب شدن كافران تكذيب گر ، بسيار هراس انگيز و شگفت آور بوده است .
ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نكير
استفهام در جمله {فكيف كان نكير}، استفهام تعجبى و بيانگر شدت كيفر است.
ترشرويى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 24 - 1
1 - كافران ، داراى چهره اى گرفته و عبوس در قيامت
و
وجوه يومئذ باسرة
{بسر} (مصدر {باسرة}) به معناى گرفتگى چهره است.
ترك احتجاج با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 42 - 2
2 - لزوم ترك بحث و احتجاج با كافران حق ناپذير ، پس از اتمام حجت و ارائه برهان
فذرهم يخوضوا و يلعبوا
ترك احتجاج با كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 3 - 1
1- پيامبر ( ص ) ، به هنگام مواجهه با حق ناپذيرى كافران مكه ، مأمور به ر ها كردن آنان به حال خود و ترك محاجه با آنها شد .
ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا
ترك انفاق كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 47 - 1،2
1 - كافرانِ برخوردار از ثروت در صدراسلام ، از انفاق به مستمندان و گرسنگان خوددارى مى كردند .
و إذا قيل لهم أنفقوا ممّا رزقكم اللّه قال الذين كفروا للذين ءامنوا أنطعم
برداشت ياد شده با توجه به دو نكته به دست مى آيد: 1_ همزه در {أنطعم} براى استفهام انكارى است; 2_ آيه شريفه در مكه نازل شده و مربوط به كافران صدراسلام است.
2 - روزى رسان بودن خداوند براى بشر ، بهانه و دستاويز كافرانِ صدراسلام براى خوددارى از انفاق به مستمندان و گرسنگان
و إذا قيل لهم أنفقوا ممّا رزقكم اللّه قال الذين كفروا للذين ءامنوا أنطعم من لو ي
استفهام در {أنطعم} استفهام انكارى است; يعنى، {لانطعم من لو شاء اللّه لأطعمهم}.
ترك جهاد با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره
- 2 - 192 - 1،6
1 - نبايد با كفرپيشگانى كه از جنگ و فتنه انگيزى دست كشيده اند ، نبرد كرد و آنان را به قتل رساند .
فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم
متعلق {إنتهوا} به قرينه آيات قبل، جنگيدن و فتنه انگيزى است. جمله {فإن اللّه ...} جانشين جواب شرط مى باشد و تقدير كلام چنين است: فإن انتهوا عن القتال و الفتنة فلا تقاتلوهم و لاتقتلوهم إن اللّه غفور رحيم}.
6 - فرمان خداوند ، مبنى بر ترك جنگ با كافرانى كه دست از جنگ و فتنه برداشته اند ، پرتوى از مغفرت و رحمت اوست .
فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 193 - 5،6
5 - لزوم ترك جنگ با كافران ، در صورت دست برداشتن آنان از فتنه انگيزى و ايجاد مزاحمت براى گسترش دين خدا
فإن انتهوا فلا عدون إلا على الظلمين
متعلق {إنتهوا . ..} - به قرينه فرازهاى پيش - فتنه انگيزى و بازدارى از حاكميت يافتن دين الهى است. جواب شرط (فإن انتهوا) محذوف است وجمله {فلاعدوان...} جانشين آن مى باشد; يعنى، پس اگر از فتنه انگيزى دست كشيدند و مانع گسترش و حاكميت دين خدا نشدند، آنان را نكشيد; زيرا تعدى تنها بر ستمكاران رواست.
6 - در صورتى كه كفرپيشگان محارب يا فتنه انگيز از كفرورزى دست بكشند ، نبايد با آنان نبرد كرد .
فإن انتهوا فلا عدون إلا على الظلمين
برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه متعلق {انتهوا} كفرورزى باشد.
ترك دشمنى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال
- 8 - 39 - 8
8 _ مسلمانان صدر اسلام نگران توطئه هاى پنهانى كافرانى كه مخاصمات را ترك گفته و حاضر به صلح مى شدند .
فإن انتهوا فإن اللّه بما يعملون بصير
جواب شرط {انتهوا} به قرينه {قتلوهم} جمله اى همانند {فلاتقاتلوهم} است ; يعنى اگر كافران دست از فتنه انگيزى برداشتند و راه مسالمت پيش گرفتند با آنان نبرد نكنيد. با توجه به اين معنا معلوم مى شود هدف از بيان آگاهى خداوندبه اعمال اين گروه از كافران، اين است كه مسلمانان را از اين نگرانى برهاند كه شايد صلح جويى آنان دستاويزى براى توطئه و فتنه اى ديگر باشد.
ترك دوستى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 81 - 7
7 _ ضرورت پرهيز از دوستى با كافران و مشركان
و لو كانوا يؤمنون باللّه و النبى و ما أنزل إليه ما اتخذوهم أولياء
برداشت فوق بر اين مبناست كه مراد از {النبى} پيامبر بنى اسرائيل باشد نه پيامبر اسلام(ص) و در نتيجه مراد از {ما انزل اليه} دستورات دينى بنى اسرائيل خواهد بود.
ترك مبارزه با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 39 - 6
6 _ لزوم ترك مبارزه با كافران در صورت دست برداشتن از فتنه انگيزى عليه اسلام و ايجاد مزاحمت براى گسترش دين خدا
فإن انتهوا فإن اللّه بما يعملون بصير
متعلق {انتهوا} به قرينه فرازهاى پيشين، فتنه انگيزى و جلوگيرى از حاكميت يافتن دين الهى است.
ترك مناظره با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 -
8 - 13
13- پيامبر ( ص ) ، مأمور به ترك مناظره و محاجه با كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان *
قل إن افتريته فلا تملكون . .. كفى به شهيدًا بينى و بينكم
برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه تعبير {كفى به شهيدًا} به معناى ترك محاجه باشد; يعنى، پس از اتمام حجت، كار داورى درباره كافران را به خدا واگذار.
تزلزل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 38 - 3
3- مؤمن ، داراى ثبات و استقرار در عقيده ، ولى كافر ، اسير در چنگال هاى شكّ و ترديد و بى ثبات است .
ما أظنّ . .. و ما أظنّ ... ل_كنّاْ هو اللّه ربّى
سخنان سمبل كفر و دنياپرستى، در آيه، همواره، ترديد را با خود همراه دارد، لذا در نقل سخن او، دو بار واژه {ظنّ} و يك بار نيز {لئن} به كار گرفته شده، ولى مردِ سمبل ايمان، با قاطعيّت عقيده خود را بيان كرده و راه عملى خود را مطرح ساخته است.
تزيين عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 48 - 2،5،7
2 _ شيطان رفتار هاى ناشايست كافران مكه را در نظرشان زيبا جلوه داد .
و إذ زين لهم الشيطن أعملهم
5 _ لشكركشى براى رويارويى با اهل ايمان ، عملى پسنديده در نظر شيطان زده كفرپيشگان مكه
إذ زين لهم الشيطن أعملهم
از مصاديق مورد نظر براى كلمه {أعملهم}، به قرينه آيات قبل و فرازهاى بعد، لشكركشى كافران مكه براى حضور در جنگ بدر است.
7 _ سرمستى ، رياكارى و
بازداشتن مردم از راه خدا ، رفتارى نيكو در نظر شيطان زده كافران عصر بعثت *
إذ زين لهم الشيطن أعملهم
از مصاديق {أعملهم} به قرينه آيه قبل، سرمستى و رياكارى . .. است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 37 - 9،11
9 _ زيبا جلوه كردن كردار هاى زشت كافران ، در نظر ايشان
زين لهم سوء أعملهم
11 _ { نسىء } ، ( جا به جا كردن ماه هاى حلال و حرام ) ، از اعمال زشت عرب هاى جاهلى و كارى پسنديده و زيبا در ديدگاه آنان
إنما النسىء زيادة فى الكفر . .. زين لهم سوء أعملهم
تشابه به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 140 - 8
8 _ سكوت و سازشكارى مؤمن در قبال اهانت به مقدسات و آيات الهى ، موجب همانندى وى با كافران و منافقان است .
فلاتقعدوا معهم . .. إنّكم إذاً مثلهم إنّ اللّه جامع المنفقين و الكفرين فى جهنم
تشابه فرجام كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 10 - 12
12- كيفر الهى براى كافران ، داراى گونه هاى بسيار با نتايجى ويرانگر و مشابه *
دمّر اللّه عليهم و للك_فرين أمث_لها
جمع آمدن واژه {أمثالها} مى رساند كه مجازات ملت هاى كفر پيشه، هر چند در نابودى و ويرانگرى همگون است; اما در شكل متفاوت است.
تشبيه اسلام ستيزى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - صف - 61 - 8 - 5
5 - تلاش هاى گسترده كافران عليه اسلام ،
به مثابه پفى ناچيز در مقابل نورى عظيم و درخشان
يريدون ليطفؤا نور اللّه بأفوههم
تشبيه به موضعگيرى كافران پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 81 - 1
1 - موضع گيرى كافران رفاه زده عصر بعثت ، در برابر رهنمود هاى پيامبر ( ص ) ، همانند موضع گيرى كافران پيشين در برابر رهنمود هاى پيامبرانشان
بل قالوا مثل ما قال الأوّلون
تشبيه عمل صالح كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 18 - 1
1- عمل نيك كافرانِ به ربوبيت خداوند ، چونان خاكسترى است در معرض تندباد در روز طوفانى
مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف
مراد از {أعمالهم} مى تواند اعمال خير و صالحى باشد كه كافران انجام مى دهند. چه اينكه روشن است عمل زشت و گناه هيچ كس، كافر و مسلمان، ثمرى ندارد تا اينكه حبط گردد و يا به خاكسترِ در معرض باد تشبيه شود.
تشبيه عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 39 - 1،3
1 - اعمال و رفتار كفرپيشگان ، همانند سرابى است در كوير كه تشنه به پندار آب به سراغ آن مى رود و چيزى به دست نمى آورد .
و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا
3 - اعمال و رفتار كفرپيشگان ، چون سراب فريبنده است .
و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12
- نور - 24 - 40 - 1
1 - اعمال كافران ، به مثابه تاريكى شديد در درياى ژرفناك با امواجى متلاطم و پوشيده از ابر است كه كمترين روزنه اى در آن نيست .
و الذين كفروا أعم_لهم . .. كظلم_ت فى بحر لجّىّ يغشيه موج من فوقه موج من فوقه سحا
تشبيه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 171 - 1
1 - مَثَل كفرپيشگان ، مَثَل حيوانى است كه از درك شنيده ها ناتوان است .
و مثل الذين كفروا كمثل الذى ينعق بما لايسمع
{نعق} (مصدر ينعق) به معناى: نهيب چوپان بر گوسفندان و امر و نهى اوست و مراد از {ما لايسمع} گوسفند و مانند آن مى باشد. به گفته مفسران در آيه شريفه، كافران لجوج به گوسفندان و دعوت كنندگان به معارف دين به چوپان تشبيه شده اند. بر اين مبنا بخشى از مشبه ذكر نشده و تقدير كلام چنين است: مثل الذين كفروا و الذى يدعوهم الى الأيمان كمثل الذى ... .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 80 - 7،8
7 - كافران حق ناپذير ، چونان مردگانى ناشنوا و غيرقابل تفهيم
إنّك لاتسمع الموتى
8 - كفرپيشگان روى گردان از دلايل آشكار ، همچون ناشنوايان روى برتافته از راهنماى خويش
و لاتسمع الصمّ الدعا إذا ولّوا مدبرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 22 - 7
7 - كافران لجوج ، مانند مردگان در قبر ها ، از شنيدن سخن حق ناتوان بوده و هيچ راهى براى هدايتشان نيست .
و
ما أنت بمسمع من فى القبور
در اين آيه كافران لجوج و حق ناپذير صدراسلام درمكه، به مردگان در قبرها تشبيه شده اند كه هيچ راهى براى هدايتشان نيست و آنان نيز هيچ زمينه اى براى پذيرش ندارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 8 - 1
1 - مردمى كه ايمان نياورند و محكوم به عذاب الهى گردند ، مانند كسانى اند كه در گردنشان تا چانه ها ، غل و زنجير قرار داشته و سرهايشان به طرف بالا مانده باشد .
إنّا جعلنا فى أعن_قهم أغل_لاً فهى إلى الأذقان فهم مقمحون
{ذقن} (مفرد {أذقان}) به معناى چانه و {قمح} (ريشه {مقمحون}) به معناى بلند كردن سر است. گفتنى است آيه شريفه در مقام تمثيل و تشبيهِ حالِ كافران و مشركانِ لجوجى است كه نمى خواستند هرگز ايمان بياورند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 9 - 1
1 - مردمى كه ايمان نياورند و محكوم به عذاب الهى گردند ، مانند كسانى اند كه سدّى بلند در پيش رو و پشت سرشان نهاده شده و بر ديدگانشان پرده اى افكنده شده كه هيچ چيز نبينند .
و جعلنا من بين أيديهم سدًّا
تنكير {سدّاً} براى تعظيم است و به قرينه {فأغشيناهم}، مقصود از آن، سدّى بلند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 70 - 7
7 - مؤمنان ، انسان هاى زنده دل و برخوردار از حيات واقعى و معقول ، و كافران ( چونان مردگان ) محروم از آن
لينذر من كان حيًّا و يحقّ القول
على الك_فرين
برداشت ياد شده از ارتباط ميان صدر و ذيل آيه شريفه; يعنى، به قرينه مقابله ميان انسان هاى زنده و كافران، به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 12 - 7
7- لذّت جويى و شكمبارگى حيوان گونه كافران ، تنها بهره آنان از زندگى دنيايى
الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م و النار مثوًى لهم
از مقابله دو بخش آيه _ كه براى مؤمنان پايان خوش بهشت را يادآور شده _ استفاده مى شود كه كافران، هرگز از آن نعمت هاى اخروى بهره نخواهند برد; بلكه تنها شهوت رانى و استفاده حيوان گونه از امكانات دنيا، نصيب آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 50 - 1
1 - كافران لجوج و پندناپذير ، همچون گورخران رميده اند .
كأنّهم حمر مستنفرة
{حمار} (مفرد {حمر}) به معناى خر اهلى يا وحشى است (الصحاح); ولى مفسران آن را در آيه شريفه، از نوع وحشى دانسته اند كه در فارسى از آن به گورخر تعبير مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 51 - 1
1 - روى گردانى كافران ، از شنودن كلام بيداربخش و پندآموز قرآن ، همچون فرار گورخران از شير ژيان ، بسيار شديد بود .
فرّت من قسورة
{قسورة} اسم جامد و به معناى شير است و گاهى اسم جمع و در معناى شكارچيان تيرانداز استعمال مى شود. (الصحاح)
تشجيع كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 48 - 4،9
4
_ شيطان با توصيف كافران بدر به شكست ناپذيران ، آنان را عليه مسلمانان تشجيع كرد .
و قال لا غالب لكم اليوم من الناس
9 _ شيطان با تأكيد بر يارى بى دريغ خويش از لشكريان كافر بدر ، آنان را به رويارويى با مسلمانان ترغيب كرد .
إنى جار لكم
كلمه {جار} معانى متعددى دارد ; از جمله ياور، همسانه، هم قسم، شريك و . .. (لسان العرب). به نظر مى رسد ياور نسبت به ديگر معانى مناسبتر باشد.
تشخيص خيانت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 58 - 4
4 _ بررسى و تشخيص شواهد و نشانه هاى خيانتكارى كافران ، وظيفه اى بر عهده پيامبر ( ص ) و رهبران جامعه اسلامى
و إما تخافن من قوم خيانة
تشويق كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 27 - 5
5 _ ايجاد انگيزه و اميد از جانب خداوند در مؤمنان خطاكار و نيز كافران ، براى توبه و بازگشت به حق
ثم يتوب اللّه . .. و اللّه غفور رحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 29 - 6
6 - خداوند ، كافران را به بازگشتن از كفر ، پيش از پايان يافتن مهلت شان ، تشويق كرده است .
قل يوم الفتح لاينفع الذين كفروا إيم_نهم و لا هم ينظرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 11 - 1
1 - پيامبر ( ص ) مأمور توجه دادن كافران و مشركان بر آفرينش انسان و جهان و
ترغيب آنان به تأمل و تفكر درباره آنها
فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا
استفتا و پرسش در آيه شريفه، براى ترغيب به تفكر و تأمل است; نه براى پرسش و استفتاى حقيقى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 25 - 4
4 - خداوند ، تشويق كننده كافران و مشركان به ر ها كردن شرك و بازگشت به توحيد و يكتاپرستى
و هو الذى يقبل التوبة عن عباده
با توجه به آيات پيشين، مى توان گفت كه جمله {و هوالذى يقبل التوبة} دعوتى است از سوى خدا به عموم كافران و مشركان مبنى بر دست برداشتن از عبادت غيرخدا و بازگشتن به يكتاپرستى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 8 - 17
17- ترغيب كافران از سوى خداوند ، براى روى آورى به توبه و بازگشت به سوى او
أم يقولون افتري_ه . .. و هو الغفور الرحيم
تذكر خداوند به غفران و رحمت بى كران خويش، در حقيقت فراخوانى و دعوت مردم و حتى كافران، به توبه و استغفار است.
تشويق كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 62 - 5
5 - ترغيب كافران صدراسلام از سوى خداوند به توجه و تأمل در نشأه نخستين ( جهان فعلى ) ، براى هموار شدن راه پذيرش مسأله معاد
و لقد علمتم النشأة الأُولى فلولا تذكّرون
واژه {لولا} در {لولا تذكّرون}، براى تحضيض و ترغيب مى باشد.
تضرع اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 67 - 6
6 -
كافران ، با مشاهده عذاب الهى ، در قيامت ، به درگاه خداوند ، اظهار تضرّع مى كنند .
و قالوا ربّنا
اقرار به ربوبيت خداوند با واژه {ربّنا} براى اظهار تضرّع است. لازم به ذكر است كه اين گفته، به قرينه ماضى آورده شدن {قالوا} در كنار {يقولون} احتمال دارد مربوط به زمانى باشد كه كافران، هنوز وارد آتش نشده اند و تنها، آن را مشاهده مى كنند.
تضعيف حاكميت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 41 - 1،8
1_ خداوند پى در پى از حاكميت كفرپيشگان بر زمين مى كاست و بر سرزمين هاى اسلامى و حاكميت آن مى افزود .
أولم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها
مفسّران در تفسير آيه فوق چند نظر ابراز كرده اند. برخى گفته اند: مراد از {الأرض} مطلق زمين است و مقصود از كاستن از نواحى آن، ميراندن و هلاك كردن اهل زمين در اطراف و نواحى گوناگون آن مى باشد. و برخى گفته اند: مراد از {الأرض} سرزمينهاى تحت نفوذ كفر است و منظور از كاستن نواحى آن، كوتاه كردن سيطره كفرپيشگان از آن است كه طبعاً به حاكميت اسلام بر آن جا مى انجامد.
8_ از ميان رفتن كفرپيشگان و كوتاه شدن سيطره آنان از زمين ، از فرمان هاى خداوند است كه نقض نخواهد شد و تحقق خواهد يافت .
أولم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها والله يحكم لامعقّب لحكمه
تعاون كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 73 - 1
1 _ كافران سزاوار حمايت از يكديگر ، نه شايسته
حمايت كردن از مؤمنان و يا برخوردار شدن از حمايت ايشان
و الذين كفروا بعضهم أولياء بعض
مقصود از ولايت كافران نسبت به يكديگر و پشتيبانى آنان از همديگر، به قرينه فراز بعد (إلا تفعلوه . .. ) نفى ولايت بين مؤمنان و كافران است. بنابراين جمله {إن الذين كفروا ... } به اين معنى است كه مسلمانان نبايد عقد ولايى با كافران داشته باشند ; نه آنان را حمايت كنند و نه از ايشان حمايت جويند.
تعجب اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 52 - 4
4 - كافران در قيامت ، از زنده شدن و بيرون آمدن شان از قبر ها ، بسيار شگفت زده خواهند شد .
قالوا ي_ويلنا من بعثنا من مرقدنا
برداشت ياد شده از آن جا است كه استفهام (من) در آيه شريفه، براى تعجب استعمال شده است.
تعجب كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 67 - 1
1 - تبديل ذرات خاك به بدن انسانى زنده ، امرى شگفت و باور نكردنى در نظر كافران عصر پيامبر
و قال الذين كفروا أءذا كنّا تربًا . .. أئنّا لمخرجون
كافران مى ديدند كه پيكر مرده انسان در خاك پوسيده و پس از روزگارى تبديل به ذرات خاك مى شود. پذيرش اين مطلب (تبديل دوباره ذرات و عناصر خاكى به بدن انسانى زنده) براى آنان غير قابل باور بود و از آن اظهار شگفتى مى كردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 8 - 3
3 - اظهار تعجب كافران
از اظهارات پيامبر ( ص ) درباره تحقق قطعى معاد
ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق إنّكم لفى خلق جديد . أفترى على اللّه
همزه {أفترى} براى استفهام تعجيبى است و حكايت از اظهار شگفتى كافران از اظهار نظر پيامبر(ص) درباره معاد مى كند.
تعجيل در ايمان كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 35 - 7
7- رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، براى شكيبا بودن و عجله نورزيدن در گرايش كافران به ايمان يا مجازات ايشان از سوى خداوند
فاصبر . .. و لاتستعجل لهم
تعجيل در عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 84 - 1
1- پافشارى مشركان بر شرك خود ، پيامبر ( ص ) را آماده درخواست عذابى سريع براى آنان كرده بود .
فلاتعجل عليهم إنّما نعدّ لهم عدًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 35 - 7
7- رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، براى شكيبا بودن و عجله نورزيدن در گرايش كافران به ايمان يا مجازات ايشان از سوى خداوند
فاصبر . .. و لاتستعجل لهم
تعصب كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 36 - 11
تعقل در فرجام كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 15 - 2
2 _ پيامبر ( ص ) وظيفه دار فراخوانى مردمان به انديشه و مقايسه ميان فرجام كافران و تقواپيشگان
قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون
تغنى كافران
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 61 - 3
3 - ترنم كافران به ترانه ها ، به جاى گريستن بر فرجام شوم خويش *
و تضحكون و لاتبكون . و أنتم س_مدون
بنا به گفته برخى از مفسران در معناى {سامد}، تغنّى و آوازه خوانى نيز نهفته است.
تغيير فرجام كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 72 - 5
5 - باز بودن راه توبه براى كافران و امكان تغيير سرنوشت آنان و رفع عذاب از آنها
قل عسى أن يكون ردف لكم بعض الذى تستعجلون
واژه {عسى} _ كه براى ترجى و به معناى شايد است _ مى رساند كه عذاب تقدير شده، قضاى حتمى الهى نيست و امكان دارد كه در نتيجه تحول فكرى و عملى (ايمان) كافران، اين برنامه تغيير كند.
تفاخر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 33 - 1
1 - تبختر و به خودباليدن ، از نشانه هاى كفر و از اوصاف كافران است .
ثمّ ذهب إلى أهله يتمطّى
مفسّران واژه {يتمطّى} را به معناى {تبختر} دانسته اند; زيرا اين واژه يا از ماده {مط}(كشيدن پاها و گام ها) است و يا از ماده {مطا}(پشت). در هر دو صورت، مقصود تبختر و فخرفروشى است.
تفاوت جرم كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 83 - 11
11 - همه كافران در جرم و كيفر ، يكسان نيستند .
نحشر من كلّ أُمّة فوجًا ممّن يكذّب ب_اي_تنا
از اين كه از ميان تكذيب گران هر امت، تنهاگروهى
در اين مرحله به منظور محاكمه و مجازات، جدا و محشور مى شوند; مى توان استفاده كرد كه اين گروه ها داراى گناهى سنگين تر و كيفرى متناسب با آن هستند.
تفاوت كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 83 - 11
11 - همه كافران در جرم و كيفر ، يكسان نيستند .
نحشر من كلّ أُمّة فوجًا ممّن يكذّب ب_اي_تنا
از اين كه از ميان تكذيب گران هر امت، تنهاگروهى در اين مرحله به منظور محاكمه و مجازات، جدا و محشور مى شوند; مى توان استفاده كرد كه اين گروه ها داراى گناهى سنگين تر و كيفرى متناسب با آن هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 10 - 12
12- كيفر الهى براى كافران ، داراى گونه هاى بسيار با نتايجى ويرانگر و مشابه *
دمّر اللّه عليهم و للك_فرين أمث_لها
جمع آمدن واژه {أمثالها} مى رساند كه مجازات ملت هاى كفر پيشه، هر چند در نابودى و ويرانگرى همگون است; اما در شكل متفاوت است.
تفاوت مؤمنان با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 22 - 10
10 - وجود اختلاف اساسى انسان مؤمن حق پذير و نرم دل با كافر حق ناپذير و سنگدل ، از نظر شخصيت و سرنوشت
أفمن شرح اللّه صدره للإسل_م فهو على نور من ربّه فويل للق_سية قلوبهم
{من} در آيه شريفه، اسم موصول و مبتدا است و خبر آن _ به قرينه جمله بعدى (فويل للقاسية قلوبهم. ..) _ جمله اى محذوف مى باشد. تقدير كلام چنين
است: {أفمن شرح اللّه صدره للإسلام ... كمن قسا قلبه}. بنابراين مى توان گفت: آيه شريفه درصدد مقايسه ميان شخصيت دو انسان مؤمن و كافر و سرنوشت آنان در آينده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 24 - 3
3 - وجود اختلاف اساسى ميان دو انسان مؤمن خداترس و كافر خداگريز ، از نظر شخصيت و سرنوشت
فويل للق_سية قلوبهم من ذكر اللّه . .. أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة
{من} در آيه شريفه، اسم موصول بوده و مبتدا و خبر آن، جمله اى محذوف است و تقدير كلام چنين مى باشد: {أفمن يت_ّقى بوجهه سوء العذاب. .. كمن آمن منه}. بنابراين مى توان گفت آيه شريفه درصدد مقايسه ميان شخصيت دو انسان مؤمن و كافر وسرنوشت آنان در آينده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 29 - 10
10 - وجود اختلاف هاى اساسى ، ميان دو انسان مؤمن و كافر از نظر سرنوشت
ضرب اللّه مثلاً رجلاً . .. و رجلاً سلمًا لرجل هل يستويان مثلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 22 - 3
3 - برابر انگاشتن مؤمن و كافر در پيشگاه خداوند ، پندارى مغاير با هدفمندى و حقانيت نظام جهان
أم حسب الذين اجترحوا . .. و خلق اللّه السم_وت و الأرض بالحقّ
خداوند، هدفمندى و حقانيت نظام جهان را به دنبال طرح عدم تساوى صالح و ناصالح در پيشگاه داورى حق، ياد كرده و از يك مقوله و معنا دانسته است. بر اين اساس آيه شريفه را
مى توان تفسير و تعليلى براى آنچه كه در آيه قبل بيان شده، دانست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 55 - 6
6 - توجه به فرجام بسيار متفاوت مؤمنان و كافران ، زمينه ساز گرايش انسان به ايمان
إنّ المجرمين فى ضل_ل و سعر . .. إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نهر . فى مقعد صدق عند مل
تفاوت مؤمنان و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 53 - 5
5 _ مؤمنان و كافران ، داراى روحيات و عملكرد متمايز و جدا از يكديگر على رغم زندگى مشترك آنان در يك جامعه
و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات و ه_ذا ملح أُجاج . .. و حجرًا محجورًا
برداشت ياد شده، بر اين اساس استوار است كه تشبيه و تمثيل به كار رفته در آيه شريفه، ناظر به افراد يك جامعه باشد كه برخى مؤمن اند و برخى ديگر كافر; ولى در عين حال اين دو گروه، از نظر روحيات و رفتار، از هم جدا و متمايزاند.
تفهيم اتهام به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 25
25 - تفهيم اتهام و تبيين جرايم كافران براى ايشان ، قبل از اِعمال مجازات درباره آنان
فلننبّئنّ الذين كفروا بما عملوا و لنذيقنّهم من عذاب غليظ
از اين كه خداوند، مجازات كافران را پس از اطلاع آنان نسبت به گناهان شان ذكر فرموده، مطلب بالا قابل برداشت است.
تقدير عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج -
70 - 3 - 1
1 - نزول عذاب بر كافران و بازداشتن آن به تقدير و فرمان خداوند است .
بعذاب واقع . للك_فرين ... من اللّه
تقليد كافران پيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 21 - 7
7- كافرانِ پيرو ، در قيامت با اعتراف به پيروى كوركورانه از رهبران خويش ، آنان را مسؤول بدفرجامى خود معرفى خواهند كرد .
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل
تكبر بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 54 - 12،27،30
12 _ ضرورت تواضع و افتادگى در برابر مؤمنان و صلابت و سرافرازى در برابر كافران
اذلة على المؤمنين اعزة على الكفرين
27 _ تواضع در برابر اهل ايمان ، سرافرازى در قبال كافران ، جهاد در راه خدا و بى اعتنايى به ملامت دشمنان ، مايه جلب محبت الهى
يحبهم و يحبونه اذلة على المؤمنين . .. و لايخافون لومة لائم
به نظر مى رسد صفات ياد شده پس از {يحبهم و يحبونه} در ارتباط با {يحبهم} بيانگر علت است ; يعنى چون داراى اين صفات هستند، خداوند آنها را دوست دارد.
30 _ حالت فروتنى در برابر مؤمنان و سرفرازى در قبال كافران ، عطيه و فضلى خداداى است .
اذلة على المؤمنين اعزة على الكفرين . .. ذلك فضل اللّه
تكبر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 102 - 27
27 _ كافران ، مردمى مغرور و متكبر *
إنّ اللّه اعد للكفرين عذاباً مهيناً
توصيف {عذاب} به {مهين} (خوار
كننده)، اشاره به غرور و تكبر كافران دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 7
7 _ خداوند ، كفرپيشگان را به سبب رفتار ناپسندشان ( سرمستى ها ، رياكارى ها ، بازدارى مردم از راه خدا ) ، مجازات خواهد كرد .
و لاتكونوا كالذين . .. و اللّه بمايعملون محيط
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 104 - 7
7- كافران ، فريفته و مغرور اَعمال و ساخته هاى پوچ و بى فرجام خويش اند .
و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنعًا
{صنع} به معناى مصدرى و به معناى {مصنوع} آمده است و در آيه، هر دو محتمل است. مفاد {يحسنون صنعاً} اين است كه آنان _ به پندار خود _ كردار خود را، خوب به سامان مى رسانند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 72 - 5
5 - كافران ، گروهى خود بزرگ بين و متكبراند .
حقّت كلمة العذاب على الكفرين . .. فبئس مثوًى المتكبّرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 61 - 1
1 - كافران ، گرفتار غفلت ، تكبر و سرمستى
و أنتم س_مدون
{سُمود} در معانى {سهو} (غافل سازنده انسان از كارهاى مهم و سرنوشت ساز) و بالا گرفتن سر از روى خودبزرگ بينى و غرور به كار مى رود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 43 - 4
4 - كافران در نهاد خويش ، گرفتار خودبينى و احساس امنيت دروغين *
أم لكم
براءة فى الزّبر
از پرسش انكار آميز خداوند، چنين استفاده مى شود كه كافران _ دانسته يا ندانسته _ امتيازى براى خويش مى پنداشتند تا خود را در گرايش به كفر، محق جلوه دهند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 20 - 5
5 - كافران و مشركان ، غوطهور در غرور و فريب خوردگى
إن الك_فرون إلاّ فى غرور
تكبر كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 6 - 10
10 _ غرور و اعتماد نابجاى كافران عصر پيامبر(ص) به اقتدار و تمكن خويش
ألم يروا كم أهلكنا . .. مكنهم فى الأرض ما لم نمكن لكم
از اينكه مى فرمايد اقوام قدرتمندتر از شما را هلاك كرديم، معلوم مى شود كه اينان به قدرت و مكنت خويش مغرور بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 44 - 8
8 - مخالفت مشركان و كافران با پيامبر ( ص ) ، برخاسته از فريفتگى آنان به اقتدار نسبى خويش بود .
أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا . .. و كانوا أشدّ منهم قوّة
يادآورى اين نكته كه اقوام نابود شده پيشين، نيرومندتر از قوم عرب بودند، مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 2 - 2
2 - سركشى ، تكبر ، ستيزه جويى و حق ناپذيرى ، از اوصاف كافران صدراسلام
بل الذين كفروا فى عزّة و شقاق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 3
- 6
6 - كافران ، خود را در اقدام به خداپرستى _ در صورت سازش پيامبر ( ص ) با آنان _ پيش قدم معرفى كرده و زمان پيوستن پيامبر ( ص ) به آنان را ، پس از مرحله پيوستن خود به پيامبر ( ص ) قرار داده بودند .
لا أعبد ما تعبدون . و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
در آيه قبل، پيامبر(ص) عبادت آينده خود از معبودهاى مشركان را منتفى دانست; ولى در اين آيه، عبادت كنونى مشركان از خداوند را نفى كرد. مى توان گفت: اختلاف دو تعبير _ كه از فعلى بودن آيه قبل و اسمى بودن اين آيه استفاده مى شود _ ناظر به ترتيبى است كه مشركان براى توافق با پيامبر(ص)، پيشنهاد كرده بودند. آنان گفته بودند: يك سال ما بنده خداى تو مى شويم; مشروط به اين كه سال بعد تو خدايان ما را پذيرا باشى.
تكبر كافران ظالم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 29 - 12
12- كافران ظالم به نفس خويش ، متكبرند .
الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم ... فلبئس مثوى المتكبّرين
تكبر كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 2
2 _ كفرپيشگان مكه با سرمستى و خودنمايى ، از ديار مكه رهسپار منطقه بدر شدند .
و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم بطرا
تكذيبگرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 26 - 10
10 - پيامبر اسلام ، مورد تسلى و دلدارى خداوند ، در برابر تكذيب
كافران و مشركان
و لعذاب الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 14 - 4
4 - انكار معاد ، عمده ترين محور مخالفت كافران با پيام دين
ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون
از سرزنش شدن كافران، به خاطر تكذيب دوزخ و حقيقت قيامت، مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 2 - 1
1 - انكار قيامت از سوى كافران ، تنها محدود به زندگى دنيا است و نه هنگام تحقق يافتن آن .
ليس لوقعتها كاذبة
{كاذبة} صفت براى موصوف محذوف است و تقدير آن {نفس كاذبة} مى باشد. {لام} در {لوقعتها} به معناى {عند} است; يعنى، وقتى قيامت واقع شود، هيچ كس نمى تواند به دروغ بگويد: {قيامت واقع شدنى نيست}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 10 - 4
4 - كافران تكذيب گر آيات الهى ، به صورت دائمى و جاودانه در دوزخ جاى دارند .
و الذين كفروا . .. أصح_ب النار خ_لدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 9 - 4
4 - اعتراف كافران در دوزخ ، به تكذيب عمدى و آگاهانه خويش ، نسبت به پيامبران و اديان الهى
قالوا بلى قد جاءنا نذير فكذّبنا و قلنا ما نزّل اللّه من شىء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 50 - 1
1 - كافران در روز قيامت ، پشيمان از مواضع انكارآميز گذشته خويش در برابر قرآن
و إنّه
لحسرة على الك_فرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 11 - 2
2 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر تكذيب ها و بدگويى هاى كافران
و ذرنى و المكذّبين
آيه شريفه ضمن آن كه براى تهديد كافران تكذيب گر است; دلدارى به پيامبر(ص) نيز مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 3 - 1
1 - انكار قيامت ، برخاسته از پندار كافران به ناتوان بودن خداوند بر گردآورى استخوان هاى مردگان و احياى مجدد آنها
أيحسب الإنس_ن ألّن نجمع عظامه
مقصود از انسان در اين آيه _ برابر نظر مفسران و به قرينه مقام _ انسان كافر است; نه همه انسان ها.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 22 - 1
1 - كافران ، به مجرد شنيدن آيات قرآن ، آن را تكذيب كرده و معارف آن را دروغ مى پنداشتند .
بل الذين كفروا يكذّبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 23 - 5
5 - تكذيب قرآن از سوى كافران ، ظاهرى بوده و به دروغ بودن آن باور نداشتند .
و اللّه أعلم بما يوعون
تقابل اين آيه با آيه قبل، بيانگر آن است كه گرچه كافران به زبان قرآن را تكذيب مى كردند; ولى خداوند بهتر مى داند كه در درون آنان از تكذيب قرآن خبرى نبود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 19 - 2،4
2 - كفرپيشگان ، بر تكذيب وعده ها و
تهديد هاى الهى ، اصرار ورزيده و از فرجام پيشينيان عبرت نمى گيرند .
بل الذين كفروا فى تكذيب
حرف {فى}، ظرفيه و بيانگر غوطهور بودن كافران در تكذيب است. متعلق تكذيب به قرينه {بل هو قرآن مجيد} _ در آيات بعد _ قرآن است كه وعده ها و تهديدهايى كه در آيات قبل آمده بود، بخشى از آن است.
4 - اصرار كافران بر تكذيب تهديد هاى الهى ، مانع عبرت گيرى آنان از فرجام هلاكت بار پيشينيان
هل أتيك . .. بل الذين كفروا فى تكذيب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 22 - 3
3 - تكذيب قرآن از سوى كافران ، هر چند بر آن اصرار ورزند ، به حقيقت قرآن آسيبى نمى رساند و از مجد و عظمت آن نمى كاهد .
بل الذين كفروا فى تكذيب . .. بل هو قرءان مجيد . فى لوح محفوظ
تكذيبگرى كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 25 - 3
3 - اندوه پيامبر ( ص ) ، به خاطر تكذيب شدنش از سوى كافران و مشركان لجوج صدراسلام
و إن يكذّبوك فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم
از آهنگ آيه شريفه، به دست مى آيد كه پيامبر(ص) به خاطر تكذيب شدنش اندهگين بود. از اين رو برخى از مفسران جواب شرط (إن يكذّبوك) را محذوف دانسته اند; يعنى، {إن يكذّبوك فلاتحزن و اصبر إذ قد كذّب الذين من قبلهم}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 9 - 2
2 - تكذيب پيامبران از سوى
امت هاى حق ستيز ، داراى ديرينه در تاريخ ; و نه پديده اى نو و مخصوص كافران عصربعثت
كذّبت قبلهم قوم نوح
تكذيبگرى كافران مقارن بعثت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 15 - 2
2 - خداوند ، با بيان پافشارى كافران عصر بعثت بر كفر و انكار معاد ، انتظار ايمان آوردن آنان را بى فايده خواند و توطئه گرى آنها را به پيامبر ( ص ) گوشزد كرد .
إنّهم يكيدون كيدًا
تكذيبگرى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 18 - 1،5
1 - كافران مكه ، رسالت پيامبر ( ص ) را تكذيب مى كردند .
و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا . .. و إن تكذّبوا فقد كذّب
بنابراين كه مخاطَب آيه _ طبق سياق _ كافران مكه باشند، نكته ياد شده، به دست مى آيد.
5 - هشدار خداوند ، به كافران مكه ، به جهت تكذيب كردن پيامبر ( ص )
و إن تكذّبوا فقد كذّب أمم من قبلكم
برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه جواب شرط {إن تكذّبوا} محذوف بوده و چيزى از قبيل {فاستعدوا للعذاب} باشد; يعنى، اگر تكذيب مى كنيد، آماده عذاب باشيد!
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 19 - 3
3 - كافران مكه ، منكر تحقق معاد بودند .
أَوَلم يروا كيف يبدئ اللّه الخلق ثمّ يعيده
آيه بعد، قرينه است بر اين كه اين آيه، در صدد اثبات تحقق معاد است. دعوت از كافران براى ژرف نگرى در قدرت خدا، نشان از انكار معاد
از سوى آنان دارد.
تكرار عذاب اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 13 - 4
4 - خداوند ، عذاب كافران را در جهان آخرت ، آغاز كرده و آن را تكرار خواهد كرد . *
إنّه هو يبدىء و يعيد
به قرينه آيه قبل، مصداق مورد نظر در اين آيه، آغاز و تكرار عذاب كافران است; به اين بيان كه آنچه كافران به آن تهديد شده اند، گرچه از توان جسمى آنان فراتر است; ولى براى خداوند _ نه در آغاز و نه در تكرار _ مشكلى ايجاد نخواهد كرد.
تكلم خدا با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 30 - 2
2 _ گفتگوى مستقيم خداوند با كافران در قيامت
قال اليس هذا بالحق قالوا بلى و ربنا
تكليف كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 123 - 8
8 _ كافران ، همچون مؤمنان ، مكلف به فروع و در قبال آن مسؤول و معاقبند . *
من يعمل سوءاً يجز به
از مصاديق مورد نظر براى {من يعمل . ..} اهل كتاب هستند. بنابراين اگر آنها مرتكب گناه شوند، همچون مسلمانان عقوبت خواهند شد و اين معنا بيانگر مكلف بودن اهل كتاب بر احكام فرعى اسلام است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 69 - 5
5 _ مشركان و كافران همچون مؤمنان ، مكلف به فروع دين اند .
يض_عف له العذاب يوم القي_مة
دو چندان شدن مجازات مشركان و كافران در صورت ارتكاب بزه كارى،
مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 39 - 4
4 - مشركان و كافران ، مخاطبان شريعت و مكلف به فروع دين اند . *
و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون
تأكيد خداوند بر مجازات كافران و مشركان متناسب با رفتارشان، گوياى اين حقيقت است كه آنان نيز همچون مؤمنان و معتقدان به اصول دين، مخاطبان شريعت و مكلف به فروع دين هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 43 - 6
6 - مكلف بودن كافران به فروع دين و انجام فرائض ( همچون نماز )
يدعون إلى السجود و هم س_لمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 34 - 3
3 - كافران ، مكلّف به احكام و فروع دين اند .
و لايحضّ على طعام المسكين
برداشت ياد شده، با توجه به دو نكته به دست مى آيد: 1_ مورد آيه شريفه درباره كافران است; 2_ طعام مسكين، از احكام فروع دين است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 44 - 6
6 - كافران ، به فروع دين و احكام شريعت _ همچون اصول دين _ مكلف اند .
قالوا لم نك من المصلّين . و لم نك نطعم المسكين
برداشت ياد شده، به اين سبب است كه اگر كافران به فروع دين مكلف نبودند، ترك نماز و اطعام مساكين را در رديف تكذيب روز قيامت، از عوامل دوزخى شدن خود برنمى شمردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 -
قيامه - 75 - 31 - 5
5 - كافران ، نسبت به فروع دين _ همچون اصول دين _ مكلف اند .
فلاصدّق و لاصلّى
برداشت ياد شده، به اين سبب است كه اگر كافران به فروع دين مكلف نباشند، ترك نماز به عنوان نشانه آنان شمرده نمى شد و فردى مثل ابوجهل، به جهت آن ملامت نمى گرديد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 21 - 8
8 - كافران ، بر ترك فروع دين نيز توبيخ مى شوند .
فما لهم . .. لايسجدون
مراد از سجود در آيه ممكن است معناى اصطلاحى آن و به خاك افتادن هنگام شنيدن آيات قرآن باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 3 - 5
5 - اهل كتاب و مشركان ، ملزم به ترك كفرِ خويش ، پس از ابلاغ معارف استوار و قوام بخش قرآن به آنان
لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة ... فيها كتب قيّمة
تلاش اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 24 - 2
2 - تلاش مذبوحانه و بى ثمر كافران و مشركان دوزخى ، در جهت دفع عذاب الهى از خود
أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة
تلاش براى ذلت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 9 - 12
12 - جبهه ايمان ، وظيفه دار تلاش بى امان براى به ذلت كشاندن جبهه كفر
و من الناس من يج_دل . .. له فى الدنيا خزى
برداشت ياد شده بر اين اساس است
كه جمله {له فى الدنيا خزى} مى تواند انشا در قالب اِخبار باشد.
تلاش دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 105 - 9
9- كافران ، به رغم كار و تلاش در دنيا ، در روز قيامت و ملاقات پروردگار ، تهيدست و بى توشه اند .
الذين كفروا . .. فحبطت أعم_لهم فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا
تلاش كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 12 - 1
1 - اغواگران كافر ، براى مرتد ساختن مسلمانان ، در تلاش بودند .
و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم
برعهده گرفتن بار خطاى مسلمانان، از سوى كافران، با بيان فعل امر (لنحمل خطاياكم) هنگام دعوت از آنان براى تبعيت از خط و راه كافران، حكايت از نوعى برخورد اغواگرانه دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 5
5 - تلاش جبهه كفر و باطل ، براى محروم ساختن انسان ها از شنيدن كلام حق
و قال الذين كفروا لاتسمعوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 33 - 2
2 - تلاش كافران ، براى بشرى جلوه دادن قرآن و نفى اعجاز از آن
أم يقولون تقوّله
تلاش كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 3 - 4
4- تمامى همّ و تلاش كافرانِ هدايت ناپذير صدراسلام ، خوردن و بهرهورى از تمتعات و لذت هاى مادى بود .
ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 4 - 6
6 - كافران ، براى بازداشتن مردم از توحيد ، تلاش مى كردند .
أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا
بنابراين كه مراد از {سبقت از خدا}، پشت سرگذاشتن دين خدا باشد، منظور اين خواهد بود كه كافران، در صدد بوده اند كه اجازه ندهند تا دين توحيدى، در ميان مردم، رواج پيدا كند.
تلاش كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 5،6
5 _ كفرپيشگان مكه در عصر بعثت ، همواره در تلاش براى بازداشتن مردم از پيوستن به راه خدا
و يصدون عن سبيل اللّه
6 _ خروج كافران مكه به سوى بدر ، در راستاى تلاششان براى بازدارى مردم از راه خدا
و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم . .. و يصدون عن سبيل اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 12 - 3
3 - كافران مكه ، به هنگام دعوت از مسلمانان به بازگشت از اسلام ، به آنان اعلام كردند كه در صورت مرتد شدن ، گناهان شان را برعهده خواهند گرفت .
و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم
امر {لنحمل} دلالت بر تعهد كافران در قبول گناه ارتداد مسلمانان مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 13 - 2
2 - تلاش كافران مكه براى مرتد ساختن مسلمانان ، گناه سنگينى است .
و قال الذين كفروا . .. اتّبعوا سبيلنا ... و ليحملنّ أثقالهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 6
6 - كافران مكه ، در تلاش براى غلبه بر قرآن و پيام وحى
و قال الذين كفروا لاتسمعوا . .. لعلّكم تغلبون
تلاوت قرآن بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 45 - 1
1- خداوند ، به هنگام قراءت قرآن توسط پيامبر ( ص ) ، ميان آن حضرت و كافران ، حجابى نامرئى قرار داد .
و إذا قرأت القرءان . .. حجابًا مستورًا
برداشت فوق، مبتنى بر معناى مستور _ به همان صيغه مفعولى يعنى پوشيده شده _ است و در آيه به تناسب موضوع، مراد پوشيده شدن از حواس بينندگان (كافران) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 15 - 4
4 - تلاوت آيات قرآن بر كافران تكذيب گر و انكار عمدى آن از سوى آنان
إذا تتلى عليه ءايتنا قال أس_طير الأوّلين
تلاوت قرآن بر كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 21 - 11
11 - تلاوت كنندگان قرآن در عصر بعثت ، غير مؤمنان را نيز با آيات آن آشنا ساخته ، براى آنها قرآن مى خواندند .
و إذا قرىء عليهم القرءان لايسجدون
تناقض گويى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 8 - 1
1 - كافران ، در انكار پيامبر و قرآن ، گرفتار آشفته گويى و تناقض بودند .
إنّكم لفى قول مختلف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 29 - 8
8
- تناقض آشكار ، در موضع گيرى كافران عليه پيامبر ( ص )
فما أنت بنعمت ربّك بكاهن و لامجنون
با توجه به اين كه {كهانت} خود شيوه اى پيچيده و در اختيار تعدادى از افراد بوده و با جنون هرگز جمع نمى شود; متهم گشتن پيامبر(ص) به كهانت و جنون، نشانگر سردرگمى كافران و تناقض گويى آشكار آنان است.
تناقض گويى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 8 - 3
3 - تناقض گويى كافران مكه ، در انكار معاد و كيفر كردار
إنّكم لفى قول مختلف
با توجه به اين كه آيات پيشين در مورد معاد و جزاى كردار و آيات بعد در زمينه روز جزا است، ممكن است {قول مختلف} نظر به همين موضوع (معاد) داشته باشد.
تنبه اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 42 - 11
11_ كفرپيشگان _ در قيامت و يا پس از مرگشان - درخواهند يافت كه فرجام نيك از آنِ پيامبران و پيروان ايشان است .
و سيعلم الكُفّ_ر لمن عقبى الدار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 39 - 12
12 - كافران ، به هنگام اطلاع از پوچى اعمالشان در قيامت ، به حقانيت خداوند پى خواهند برد .
و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا و
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 8 - 4
4 - پى بردن كافران به دشوارى شرايط و فرجام خويش ، از نخستين لحظه
هاى رستاخيز
يقول الك_فرون ه_ذا يوم عسر
تنبه اخروى كافران پيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 21 - 4
4- كافرانِ پيرو به هنگام حضور در پيشگاه خداوند در قيامت پيشاپيش درمى يابند كه گرفتار عذاب الهى خواهند شد .
و برزوا لله جميعًا فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغن
ذكر {فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا} براى درخواست كمك ضعفا _ پس از آنكه حضور همه مردم را در قيامت اعلام كرد و هنوز سخنى از عذاب گفته نشده است _ حكايت از اين مى كند كه آنان گرفتار شدن خود را به عذاب از قبل خواهند فهميد.
تنبه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 99 - 4
4 - روى آورى كافران به خدا ، در آستانه مرگ
حتّى إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون
تنفر كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 41 - 5
5- بهره كفرپيشگان مكه از آيه هاى بيدارگر قرآن ، تنها تنفر و فرار از آنها بود .
و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا
تنگدستى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 94 - 2
2 _ خداوند در پى ارسال هر يك از پيامبران در شهر ها و آبادانى ها ، كفرپيشگان را به سختى تنگدستى و رنج و اندوه گرفتار ساخت .
و ما أرسلنا فى قرية من نبى إلا أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء
با توجه به دو آيه بعد
(و لو أن أهل القرى . .. ) معلوم مى شود گرفتار ساختن امتهاى گذشته به بلاها و سختيها در صورتى بوده كه آنان با تبليغ و ارشاد پيامبران خويش ايمان نمى آوردند و همچنان بر كفرورزى پافشارى داشتند. در اين مرحله آنها را گرفتار مى ساخت تا شايد متنبّه شوند. بنابراين جمله {أخذنا أهلها ... } مقيد مى شود به {إذا لم يؤمنوا و لم يتقوا}
تنهاى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 80 - 3،4
3- كافران در صحنه قيامت ، بدون سازوبرگ و تنها و بى كس ، حاضر خواهند شد .
نرثه ما يقول و يأتينا فردًا
4- امكانات مادى و مال و فرزند كافران ، آنان را از فقر و تنهايى در قيامت نجات نمى دهد .
و نرثه ما يقول و يأتينا فردًا
تواضع بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 54 - 14،15
14 _ ايمان ، ناسازگار با فروتنى در برابر كافران
يأيها الذين ءامنوا من يرتد . .. اعزة على الكفرين
15 _ دوستى با كافران ( يهود ، نصارا و . . . ) ، موجب فروتنى در مقابل آنان و گردنفرازى در مقابل اهل ايمان
من يرتد منكم عن دينه . .. اذلة على المؤمنين اعزة على الكفرين
توبه اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 7 - 3
3 - توبه كافران در قيامت پذيرفته نمى شود .
لاتعتذروا اليوم
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اعتذار كافران، در حقيقت براى اظهار
پشيمانى و توبه است كه پذيرفتنى نيست.
توبه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 18 - 3،8
3 _ عدم پذيرش توبه ( ايمان ) كافر ، در آستانه مرگ
و ليست التّوبة للّذين . .. و لا الّذين يموتون و هُم كفّار
در برداشت فوق {يموتون}، به قرينه {حتّى اذا حضر}، به معناى اشراف بر مرگ گرفته شده است.
8 _ توبه گناهكاران و ايمان آوردن كافران تا قبل از يقين به مرگ ، پذيرفته است .
انّما التّوبة على اللّه للّذين يعملون السّوء بجهالة ثم يتوبون من قريب . .. و ليس
مفهوم جمله {حتّى اذا حضر} در برداشت فوق، بيان و توضيح {من قريب} گرفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 74 - 6
6 _ گستردگى رحمت و آمرزش خداوند ، زمينه پذيرش توبه و استغفار كافران و مشركان
افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 27 - 3
3 _ اعلام خداوند به باز بودن راه توبه براى كافران باقى مانده از جنگ حنين
و ذلك جزاء الكفرين. ثم يتوب اللّه من بعد ذلك على من يشاء
برداشت فوق بر اين اساس است كه {من} در {على من يشاء} نظر به كافران مذكور در آيه قبل نيز داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 72 - 5
5 - باز بودن راه توبه براى كافران و امكان تغيير سرنوشت آنان و رفع عذاب از آنها
قل عسى أن يكون ردف
لكم بعض الذى تستعجلون
واژه {عسى} _ كه براى ترجى و به معناى شايد است _ مى رساند كه عذاب تقدير شده، قضاى حتمى الهى نيست و امكان دارد كه در نتيجه تحول فكرى و عملى (ايمان) كافران، اين برنامه تغيير كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 18 - 9
9- وقوع ناگهانى قيامت ، مجال هر گونه بازنگرى و توبه را براى كافران لجوج از ميان مى برد .
فقد جاء أشراطها فأنّى لهم إذا جاءتهم ذكري_هم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 14 - 10
10 - نويد خداوند به باز بودن راه توبه و بازگشت براى انسان ها ، حتى كافران
فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا . .. و كان اللّه غفورًا رحيمًا
بيان غفران و رحمت الهى _ در پى تهديد شدن كافران به شعله هاى برافروخته _ مى رساند كه خداوند، راه توبه را به آنان نشان داده و ايشان را به بازگشت تشويق كرده است.
توصيه به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 95 - 2
2 - ايمان آوردن به معاد و دست برداشتن از انكار و تكذيب آن ، توصيه أكيد الهى به همه كافران و تكذيب گران
و أمّا إن كان من المكذّبين . .. إنّ ه_ذا لهو حقّ اليقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 8 - 2
2 - توصيه خداوند به كافران و منكران قيامت به ايمان به خدا ، پيامبر اسلام و قرآن
ف_امنوا باللّه و رسوله و النور
الذى أنزلنا
بيشتر مفسّران مقصود از {نور} در اين آيه را قرآن كريم مى دانند.
توطئه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 217 - 24
24 _ هشدار خداوند به مسلمانان ، با افشاى نيّات و اهداف كفار نسبت به مسلمانان
و لا يزالون يقاتلونكم حتى يردّوكم عن دينكم ان استطاعوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 54 - 3،4
3 _ مكر و مقابله خداوند با مكر و حيله كافران توطئه گر عليه عيسى ( ع )
و مكروا و مكر اللّه
4 _ توانايى و چيرگى خداوند در مكر با كافران
و مكروا و مكر اللّه و اللّه خير الماكرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 55 - 2
2 _ بشارت خداوند به عيسى ( ع ) بر نجات آن حضرت از مكر كافران
فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر . .. و مكروا و مكر اللّه ... اذ قال اللّه يا عيسى انّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 118 - 17،18
17 _ ضرورت بررسى گفتار و منويّات درونى بيگانگان ( كافران ) ، براى شناسايى توطئه هاى آنان عليه جامعه اسلامى
لا تتخدوا بطانة من دونكم لا يألونكم خبالا ودّوا ما عنتّم قد بدت البغضاء من افواه
18 _ دشمنى ، توطئه گرى و بدخواهى بيگانگان ( كافران ) ، از دلايل ضرورت پرهيز جامعه اسلامى از ايجاد روابط صميمانه با آنان
لا تتّخذوا . .. لا يألونكم خبالا ... و ما تخفى صدورهم اكبر
جمله {لا يألونكم
. .. }، بيان علت براى {لا تتخذوا ...} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 119 - 2
2 _ غفلت اهل ايمان نسبت به توطئه هاى كافران ، موجب فريب خوردنشان و در نهايت محبت به آنان
يا ايها الذين امنوا . ..ها انتم اولاء تحبّونهم ... و اذا خلوا عضّوا عليكم الأَنا
مستفاد از ارتباط آيه مورد بحث و آيه سابق.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 149 - 2،3
2 _ تلاش كفرپيشگان براى واداشتن جامعه ايمانى به پيروى از خويش
ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على اعقابكم
3 _ هشدار هاى خداوند به جامعه ايمانى نسبت به توطئه ها و دسيسه هاى كفرپيشگان
يا ايّها الّذين امنوا ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 156 - 9
9 _ بى اعتنايى اهل ايمان به توطئه هاى تبليغاتى كفرپيشگان ، ايجادكننده حسرت در دل هاى ايشان
لا تكونوا كالّذين كفروا . .. ليجعل اللّه ذلك حسرة فى قلوبهم
بنابر اينكه {ليجعل} متعلق به {لا تكونوا} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 176 - 4
4 _ نگرانى پيامبر ( ص ) از آسيب يافتن دين خدا به واسطه تلاش هاى كفرآميز
و لا يحزنك الّذين يسارعون فى الكفر
از اينكه خداوند در مقام دلدارى مى فرمايد: انّهم لن يضروا اللّه شيئاً (آنان با كفرشان به خدا ضررى نمى رسانند)، معلوم مى شود كه سبب ناراحتى پيامبر (ص)، احتمال آسيب
رسانى كافران به دين خدا بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 101 - 6
6 _ مسلمانان صدر اسلام ، در معرض فتنه و آسيب از سوى كافران به هنگام سفر
و إذا ضربتم فى الارض . .. ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 102 - 16،19
16 _ در كمين بودن كافران براى ضربه زدن به مسلمانان ، دليل ضرورت آمادگى نظامى و تداركاتى ، براى دفع هجوم آنان
ودالذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة
19 _ كافران در انديشه تهاجمى يكباره به مسلمين در شرايط مناسب
ودالذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة
كلمه {ميل} هنگامى كه به {على} متعدى شود، به معناى هجوم بردن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 30 - 4،7
4 _ كافران همواره در حال برنامه ريزى و توطئه عليه اسلام و بنياد هاى دين
إذ يمكر بك . .. و يمكرون
جمله {إذ يمكر . .. } گزارشى از مكرهاى گذشته كافران دارد و جمله {يمكرون} خبر از توطئه گريهاى آينده آنان مى دهد. بيان اين خبر با فعل مضارع حاكى از استمرار اين توطئه گريهاست.
7 _ خداوند برهم زننده برنامه ها و توطئه هاى كافران عليه دين
و يمكرون و يمكر اللّه و اللّه خير المكرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 39 - 8
8 _ مسلمانان صدر اسلام نگران توطئه هاى پنهانى كافرانى كه
مخاصمات را ترك گفته و حاضر به صلح مى شدند .
فإن انتهوا فإن اللّه بما يعملون بصير
جواب شرط {انتهوا} به قرينه {قتلوهم} جمله اى همانند {فلاتقاتلوهم} است ; يعنى اگر كافران دست از فتنه انگيزى برداشتند و راه مسالمت پيش گرفتند با آنان نبرد نكنيد. با توجه به اين معنا معلوم مى شود هدف از بيان آگاهى خداوندبه اعمال اين گروه از كافران، اين است كه مسلمانان را از اين نگرانى برهاند كه شايد صلح جويى آنان دستاويزى براى توطئه و فتنه اى ديگر باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 40 - 5
5 _ موفقيت پيامبر ( ص ) در خروج از مكه و خلاصى از توطئه كافران ، مرهون نصرت خاص خداوند بود .
نصره اللّه إذ أخرجه الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 47 - 5،9،10
5- كافران ، مخفيانه اقدام به استماع آيه هاى قرآن نموده و يكديگر را بر اين كار ملامت مى كردند .
نحن أعلم بما يستمعون به . .. و إذ هم نحوى
احتمال دارد مراد از {إذ هم نجوى} - همان گونه كه در برخى شأن نزولها آمده است _ كافرانى باشد كه مخفيانه، اقدام به استماع سخنان پيامبر(ص) مى كردند و با مشاهده يكديگر به صورت نجوا، به ملامت يكديگر مى پرداختند.
9- كافران از طريق اعلام سحرشدگى پيامبر ( ص ) در صدد ايجاد بدبينى در پيروان ، نسبت به آن حضرت بودند .
إذ يقول الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مخاطب {إن تتّبعون
إلاّ رجلاً مسحوراً} مؤمنين باشد و كافران با تهمت {مسحور} به پيامبر(ص) _ كه بر شخص خارج شده از حد اعتدال بر اثر سحرزدگى اطلاق مى شود _ مى خواستند در آنان نسبت به آن حضرت، بدبينى ايجاد كنند.
10- كافران ، همواره در صدد ايجاد بدبينى به پيامبر ( ص ) در بين خود بودند تا به وسيله آن ، كسى به آن حضرت تمايل پيدا نكند .
إذ يقول الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
نكته ياد شده بر اين اساس كه مخاطب فعل {تتّبعون} كافران باشد كه به همديگر مى گفته اند و آوردن فعل مضارع {يقول} براى بيان تلاش همواره آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 74 - 5
5- پيامبر ( ص ) ، در انجام رسالت خويش ، با شديدترين و سنگين ترين ترفند ها و توطئه ها از سوى كافران و مشركان رو به رو شد .
و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم
از اينكه شخصيت بزرگى چون پيامبر(ص) نزديك بود در برخى مواضع خويش، به سازش كشيده شود و نيز يادآورى اين نكته كه اگر خدا به كمك او نمى آمد، چنين حادثه اى رخ مى نمود، حكايت از حقيقت ياد شده دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 4 - 5
5 - هشدار خداوند درباره فريب خوردن از تحركات سياسى و اقتصادى كافران و ثروت و مكنت آنان در جامعه
فلايغررك تقلّبهم فى البل_د
برخى از اهل لغت نوشته اند: {تَقلَّبَ فى الأُمور}; يعنى، {تصرّف كيف يشاء} (در هر كارى مطابق خواسته خود دخل
و تصرف كرد). مقصود از {تقلّبهم فى البلاد} تحركات سياسى و اقتصادى كافران در شهرها از راه سفرهاى تجارتى (مانند سفرهاى كافران قريش از مكه به شام، يمن و ...) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 56 - 10
10 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر پناه بردن به او ، در برابر كارشكنى ها و دشمنى هاى كافران و مشركان
إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. فاستعذ باللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 1 - 2
2_ جامعه مؤمنان ، برخوردار از حمايت ويژه خداوند در برابر توطئه ها و ترفند هاى كافران
الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم
از اين كه خداوند، تلاش هاى كافران و توطئه هاى آنان را نسبت به مؤمنان خنثى مى كند; مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 2 - 17
17- دلجويى و حمايت خداوند از مؤمنان ، در برابر توطئه هاى كافران دين ستيز
الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم . و الذين ءامنوا ... كفّر عنهم سيّئاتهم و أصلح بال
از مجموع آيه شريفه، استفاده مى شود كه خداوند، در كنار تهديد و توبيخ كافران دين ستيز، در اين آيه به دلجويى و حمايت از مؤمنان راستين پرداخته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 16 - 4،5
4- حضور كافران ، در مجلس پيامبر ( ص ) ، حضورى صورى با اهدافى توطئه آميز *
و
منهم من يستمع . .. قالوا للذين أوتوا العلم ماذا قال ءانفًا
خداوند در اين آيه، حالت پرسشگرى كافران (ماذا قال آنفاً) را مورد سرزنش و توبيخ قرار داده است. اين توبيخ، از آن جهت بوده است كه در پرسش آنان، نوعى توطئه و سعى در سست كردن ايمان ديگران، نهفته بود.
5- افشاى حركت هاى مرموز كافران و منافقان ، از سوى خداوند براى پيامبر ( ص )
و منهم من يستمع إليك حتّى إذا خرجوا من عندك
خطاب آيه شريفه به پيامبر(ص) است و ضمير {منهم} ممكن است به كافران بازگردد كه در آيات پيشين ياد شده اند و نيز ممكن است باتوجه به محتواى آيه _ كه نوعى حركت نفاق آميز را بيان داشته _ به منافقان بازگردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 7 - 5
5 - دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) ، در قبال هجوم كافران و تكذيب گران
إنّ عذاب ربّك لوقع
از اين كه پس از تأكيدهاى فراوان، خداوند روى سخن را به پيامبر(ص) متوجه ساخته و به آن حضرت اطمينان مى دهد كه عذاب كافران قطعى است; مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 18 - 2
2 - مبارزه كافران با قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، با انديشه شيطانى و سنجيده كارى همراه بود .
إنّه كان لأي_تنا عنيدًا . .. إنّه فكّر و قدّر
توطئه كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 39 - 7
7 _ خداوند با
بيان نظارت خويش بر اعمال كافرانِ دست كشيده از مبارزه عليه اسلام ، مسلمانان صدر اسلام را از غافلگير شدن در توطئه هاى آنان ايمنى بخشيد .
فإن انتهوا فإن اللّه بما يعملون بصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 110 - 5
5- كافران لجوج و مشركان حق ناپذير ، داراى توطئه ها و نقشه هاى نهانى عليه پيامبر ( ص )
فإن تولّوا . .. و يعلم ماتكتمون
ذكر {ماتكتمون} (آن چه را پوشيده مى داريد) مى تواند اشاره به توطئه هاى مخفيانه كافران و مشركان داشته باشد.
توطئه كافران مدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 86 - 4
4 _ كافران قوم شعيب در تلاش مستمر براى بد جلوه دادن راه خدا
و تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به و تبغونها عوجاً
توطئه كافران مقارن بعثت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 15 - 2
2 - خداوند ، با بيان پافشارى كافران عصر بعثت بر كفر و انكار معاد ، انتظار ايمان آوردن آنان را بى فايده خواند و توطئه گرى آنها را به پيامبر ( ص ) گوشزد كرد .
إنّهم يكيدون كيدًا
توطئه كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 30 - 2،3
2 _ توطئه گرى هاى كافران مكه عليه پيامبر ( ص ) و نجات وى از آن توطئه ها با برنامه هاى الهى ، امرى شايسته و بايسته به ياد داشتن
إذ يمكر بك الذين كفروا . .. و اللّه خير
المكرين
{إذ يمكر . .. } عطف بر {إذ أنتم قليل ... } در آيه 26 است.
3 _ محبوس ساختن يا كشتن و يا تبعيد پيامبر ( ص ) ، از جمله توطئه هاى كافران مكه عليه آن حضرت
ليثبتوك او يقتلوك او يخرجوك و يمكرون
جمله {و يمكرون} بيانگر اين است كه كافران علاوه بر تصميم داشتن به قتل پيامبر(ص) و . .. برنامه هاى ديگرى نيز عليه پيامبر(ص) در نظر داشته اند. لذا در برداشت فوق از آن به {از جمله} تعبير شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 2
2 _ نابحق جلوه دادن قرآن با درخواست عذاب از درگاه خدا ، از حيله هاى كافران مكه در مبارزه با قرآن و رسالت پيامبر ( ص )
و يمكرون . .. و إذ قالوا اللّهم ... فأمطر علينا حجارة من السماء
برخى در توجيه عذاب خواهى كافران (فامطر علينا . .. ) چنين گفته اند كه آنان براى فريب ديگران و يا اقناع خويش اين نفرين را در حق خود روا داشتند تا با اجابت نشدن آن، خويشتن را در انكار قرآن و حقانيت رسالت پيامبر(ص) محق بشمارند. آيه قبل كه سخن از مكر كافران داشت، مى تواند تأييدى براى اين نظريه باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 40 - 19
19 _ رهايى پيامبر ( ص ) از توطئه كافران مكه و اعتلاى كلمة اللّه ، جلوه عزّت ( شكست ناپذيرى ) و حكمت خدا
فقد نصره اللّه إذ أخرجه . .. كلمة اللّه هى العليا و اللّه عزيز
حكيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 2 - 16
16 _ اتهام سحر و افسونگرى ، از حربه هاى تبليغاتى كفرپيشگان مكه عليه قرآن و پيامبر ( ص )
قال الكفرون إن هذا لسحر مبين
توطئه هاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 110 - 1
1- خداوند ، به گفتار آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران حق ستيز آگاه است .
إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 13 - 3،5
3 - آگاهى خداوند از تمامى توطئه هاى نهان و آشكار كافران
و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم
5 - آگاهى كامل خداوند به راز دل ها و ضمير آدميان ، دليل احاطه كامل او بر تمامى گفته ها و توطئه هاى نهان و آشكار كافران است .
و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم بذات الصدور
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّه عليم. ..}، در مقام تعليل براى عبارت {و أسرّوا قولكم أو اجهروا} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 15 - 3،4
3 - بى تأثير ساختن هشدار هاى قرآن درباره معاد ، محور نيرنگ هاى كافران
إنّه لقول فصل . .. إنّهم يكيدون كيدًا
به قرينه آيات پيشين، مصداق بارز كيد و مكر كافران، توطئه براى جدى نگرفتن هشدارهاى قرآن به معاد است.
4 - جدى نگرفتن هشدار هاى قرآن به معاد و شوخى قلمداد كردن آن ، دسيسه
كافران در مقابله با آيين الهى
و ما هو بالهزل . إنّهم يكيدون كيدًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 16 - 1
1 - خداوند ، در برابر نيرنگ ها و توطئه هاى كافران ، ترفند ها و نقشه هايى پيچيده به كار مى گيرد .
و أكيد كيدًا
{كيد}; يعنى، احتيال (چاره جستن) كه دو نوع مذموم و ممدوح دارد; هر چند كه استعمال آن در مورد مذموم بيشتر است (مفردات راغب). {كيداً} مفعول مطلق است و بر پيچيدگى نقشه هاى خداوند دلالت دارد.
توطئه هاى كافران مقارن بعثت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 17 - 7
7 - وجود شرايط مساعد براى اقدام سريع پيامبر ( ص ) به رويارويى با توطئه هاى كافران ، در عصر بعثت
فمهّل الك_فرين
فرمان مهلت دادن، در صورتى به پيامبر(ص) داده مى شود كه شرايط براى انجام عملى شتابزده عليه كافران فراهم باشد.
توقعات بيجاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 7 - 5
5 _ نزول فرشته اى براى همراهى با پيامبر ( ص ) جهت انذار مردمان ، انتظار بى جاى كافران
و قالوا . .. لولا أُنزل إليه ملك فيكون معه نذيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 9 - 8
8- درخواست هاى كافران از پيامبراكرم ( ص ) ، انتظارهايى فراتر از محدوده رسالت و مأموريت آن حضرت
قل ما كنت بدعًا من الرسل و ما أدرى ما يفعل بى و لا بكم
از لحن پاسخ موجود در
آيه شريفه، مى توان نوع درخواست ها و انتظارهاى كافران را شناخت. آنها براى پيامبر(ص) ويژگى هايى را ياد مى كردند كه رسولان پيشين واجد آن ويژگى نبودند. قرآن در پاسخ آنان مى گويد: پيامبراكرم(ص) فردى است چون ساير رسولان و انتظارهايى كه كافران از او دارند، از دايره رسالت بيرون است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 54 - 1
1 - درخواست نزول نامه سرگشاده از سوى خداوند ، در تأييد رسالت پيامبر ( ص ) و بر درستى قرآن ، درخواستى نابجا و نشانه بهانه جويى كافران
بل يريد كلّ امرىء منهم أن يوتى صحفًا منشّرة . .. كلاّ إنّه تذكرة
كلمه {كلاّ}، تأكيد مطلبى است كه در آيه پيش (كلاّ بل لايخافون. ..) بيان شده است; يعنى، قرآن كريم تذكره است و اگر بنا بود كه كافران به سبب آن متذكر شوند، نزول قرآن به همين صورت براى پندآموزى آنان كافى بود. پس درخواست كافران مبنى بر نامه اختصاصى از جانبِ خداوند، بهانه اى بيش از سوى آنان نيست.
تهديد به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 122 - 5
5_ ابلاغ تهديد هاى خداوند به كفرپيشگان و رساندن بشارت هاى او به مؤمنان ، وظيفه پيامبر ( ص ) بود .
و قل . .. وانتظروا إنا منتظرون
تهديد كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 5 - 7
7 _ علم فراگير خداوند و شكست ناپذيرى او ، پشتوانه تهديد كفار به عذاب شديد
انّ الّذين كفروا لهم عذاب شديد
و اللّه عزيز . .. انّ اللّه لا يخفى عليه شىء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 19 - 15
15 _ تهديد خداوند نسبت به كافران ، براى بازدارى آنان از كفر
و من يكفر بايات اللّه فانّ اللّه سريع الحساب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 20 - 15
15 _ تهديد كافران از جانب خداوند
و ان تولّوا . .. و اللّه بصير بالعباد
ذكر جمله {و اللّه بصير بالعباد}، كه بيانگر آگاهى همه جانبه خداوند نسبت به بندگان است، در پى جمله {و ان تولّوا . .. }، تهديدى است براى آنان كه از حق اعراض مى كنند. (كافران)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 21 - 4،18
4 _ تهديد كافران از سوى خداوند ، نسبت به قتل پيامبران و مردمان عدالتخواه
انّ الذين يكفرون . .. و يقتلون النّبيّن ... فبشّرهم بعذاب اليم
18 _ رضايت كفار عصر پيامبر ( ص ) به كشتار انبيا توسط گذشتگان ، علّت تهديد آنان به عذاب الهى *
و يقتلون النّبيّن . .. فبشّرهم بعذاب اليم
تهديد بازماندگان قاتلان انبيا به عذاب در صورتى صحيح است كه آنان به اعمال گذشتگان خويش راضى باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 12
12 _ تهديد كافران به عذابى خواركننده از سوى خداوند
و لهم عذاب مهين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 133 - 6
6 _ تهديد بى تقوايان
كفرپيشه به هلاكت و نابودى ، از سوى خداوند
ان اتقوا اللّه و إن تكفروا . .. ان يشأ يذهبكم ايها الناس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 19 - 6
6 _ كافران شكست خورده در جنگ بدر ، مورد تهديد خداوند به چشيدن دوباره طعم شكست در صورت بازگشت به جنگ
و إن تعودوا نعد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 38 - 3
3 _ گرفتار شدن به سرنوشت شوم پيشينيان ، تهديد الهى نسبت به كافران ستيزه گر عليه اسلام
و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين
جواب شرط {إن يعودوا . .. } حذف شده و جمله {فقد مضت ... } جانشين آن مى باشد و تقدير كلام چنين است: {و إن يعودوا فانتقمنا منهم كما انتقمنا من الأولين ... .}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 8 - 1
1_ كافران به قرآن و پيامبر ( ص ) و قيامت ، مستحق عذاب دنيوى اندو به آن تهديد شده اند .
و ل_ئن أخّرنا عنهم العذاب
جمله {ما يحبسه} (چه چيز مانع نزول آن عذاب است؟) مى رساند كه مراد از {العذاب} عذاب دنيوى است و نيز حكايت از اين دارد كه كفرپيشگان ، به آن عذاب تهديد شده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 83 - 6
6_ خداوند ، مشركان و كافران به پيامبر ( ص ) را به كيفر هاى دنيوى و فرو ريختن سنگ هاى عذاب تهديد كرد .
و ما هى من
الظ_لمين ببعيد
واقع شدن جمله {و ما هى . ..} پس از مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) (عند ربك) مى تواند قرينه بر اين باشد كه: از مصداقهاى مورد نظر براى {الظالمين} مشركان و كافران عصر بعثت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 41 - 4
4_ خداوند كفرپيشگان و منكران رسالت پيامبر ( ص ) را به هلاك ساختن آنان و از ميان بردنشان تهديد كرد .
أولم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 47 - 4
4- خداوند ، با افشاى انگيزه هاى كافران در گوش فرا دادن به سخنان پيامبر ( ص ) ، آنان را مورد تهديد قرار داد .
نحن أعلم . .. و إذ هم نحوى
اعلام اطلاع خداوند از گوش دادن كافران به سخنان پيامبر(ص) و آگاهى از گفت وگوى آنها، براى تهديد و هشدار به آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 109 - 4
4- پيامبر ( ص ) ، مشركان و كافران لجوج و حق ناپذير را به جنگ و جهاد تهديد كرد .
فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء
برداشت ياد شده بر اساس يكى از احتمالاتى است كه ميان مفسران در باره اين آيه مطرح است و آن اين كه جمله {آذنتكم على سواء} تهديد به جنگ و هشدار به جهاد است. مانند آيه {فانبذ إليهم على سواء} (انفال (8) آيه 58).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 227 - 13
13 -
تهديد ظالمان و كفرپيشگان از سوى خدا به كيفرى حتمى و نه چندان دور
و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 54 - 2
2 - پيامبر ( ص ) كافران منكر آيات الهى را ، تهديد به عذاب كرده بود .
يستعجلونك بالعذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 26 - 4
4 - كفرپيشگان تكذيب گر ، مورد تهديد خداوند و در معرض عذاب الهى
ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نكير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 27 - 11
11 - تهديد كافران به آتش دوزخ از سوى خداوند
فويل للذين كفروا من النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 88 - 3
3 - كافران و مشركان ، به عذاب و شكست تهديد شدند .
و لتعلمنّ نبأه بعد حين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 37 - 8
8 - دلدارى خداوند به مؤمنان و تهديد كافران و مشركان حق گريز به انتقام و شكست
أليس اللّه بعزيز ذى انتقام
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ذيل آيه شريفه _ كه از عزت و انتقام خداوند سخن گفته _ داراى لحن تهديدآميز است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 39 - 1،2
1 - پيامبر ( ص ) از سر تهديد و هشدار ، از كفرپيشگان لجوج خواست تا همچنان بر مواضع نادرستشان پافشارى
كنند .
قل ي_قوم اعملوا على مكانتكم
آهنگ آيه شريفه، آهنگى تهديدآميز و هشدار دهنده است.
2 - هشدار و تهديد ، از وظايف پيامبراسلام ( ص ) در برخورد با كافران لجوج و حق ناپذير
قل ي_قوم اعملوا على مكانتكم إنّى ع_مل فسوف تعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 40 - 2،4
2 - پيامبر ( ص ) كافران و مشركان معاند را به مقابله فرا خواند و به شكست ذلت بار ( چون شكست روز بدر ) تهديد كرد .
من يأتيه عذاب يخزيه
بيشتر مفسران بر اين ديدگاه اند كه مقصود از عذاب خواركننده در دنيا، شكست كافران و مشركان معاند در جنگ ها (همچون جنگ بدر) است.
4 - پيامبر ( ص ) كافران و مشركان معاند را به عذاب فراگير و دائمى دوزخ تهديد كرد .
و يحلّ عليه عذاب مقيم
{على} براى استيلا و تمكن است و مى رساند كه عذاب الهى دشمنان رسول خدا، فراگير و گسترده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 70 - 4
4 - تهديد كافران لجوج و ستيزه جو ، به عذاب الهى
الذين كذّبوا بالكت_ب . .. فسوف يعلمون
برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {فسوف يعلمون} _ به قرينه آيه بعد (إذ الأغلال فى أعناقهم . ..) _ در مقام تهديد مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 77 - 4
4 - خداوند ، مشركان و كافران حق ستيز را كراراً به عذاب استيصال تهديد كرده است .
فإمّا نرينّك بعض الذى نعدهم
فعل مضارع
{نعد} دلالت بر استمرار مى كند. اين كلمه مشتق از {وعد} است و {وعد} هم در خير استعمال مى شود و هم در شر. چون در اين جا ضمير به مشركان و كافران بر مى گردد، براى شر و تهديد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 35 - 1
1 - تهديد كافران مجادله گر در آيات الهى از سوى خداوند
و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 10 - 1
1- تهديد شدن كافران سست انديش و بيهوده گرا ، به فرجامى سخت و جانكاه
فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين
تعبير {بدخان مبين}، مى تواند حكايت از عذاب دنيوى و نيز سختى هاى صحنه قيامت داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 8 - 4
4 - تهديد مستكبران كفرپيشه از سوى خداوند ، به عذابى سخت و بدفرجام
فبشّره بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 17 - 5
5 - تهديد شدن كافران لجوج و حق گريز ، به نزول عذاب الهى
فستعلمون كيف نذير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 18 - 3
3 - تهديد شدن كافران تكذيب گر ، به نزول عذاب الهى همچون اقوام و ملل پيشين
و لقد كذّب الذين من قبلهم فكيف كان نكير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 29 - 8
8 - تهديد شدن كافران لجوج و تكذيب
گر ، به عذاب از سوى خداوند
فستعلمون من هو فى ضل_ل مبين
برداشت بالا، به سبب اين نكته است كه تعبير {فستعلمون} (پس به زودى خواهيد دانست)، داراى لحن تهديدآميز است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 5 - 2
2 - تهديد خداوند به شكست كافران ، در جنگ با پيامبر ( ص ) و مسلمانان
و يبصرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 7 - 5
5 - بشارت خداوند به پيروزى و سعادتمندى مؤمنان و تهديد او نسبت به شكست و بدبختى كافران
إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين
بنابر گفته مفسران، اين آيه متضمن وعد و وعيد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 16 - 1
1 - كافران تكذيب گر ، از سوى خداوند به عذاب خفت بار تهديد شدند .
سنسمه على الخرطوم
{وَسْم} (از ريشه {نسمه}) به معناى داغ نهادن است و {خرطوم} در اصل به معناى بينى فيل مى باشد. تعبير {بر بينى او داغ خواهيم زد}، كنايه از اين است كه او را به شدت ذليل خواهيم كرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 41 - 2
2 - تهديد خداوند ، به هلاكت كافران حق ناپذير
على أن نبدّل خيرًا منهم و ما نحن بمسبوقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 42 - 7
7 - تهديد شدن كافران حق ناپذير و باطل گرا ، به كيفر الهى در قيامت
فذرهم
. .. حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 19 - 3
3 - خداوند ، تهديد كننده كافران و تكذيب كنندگان قرآن به سرنوشتى همچون فرجام فرعونيان و قوم ثمود
هل أتيك . .. فرعون و ثمود . بل الذين كفروا فى تكذيب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 20 - 7
7 - خداوند ، تهديدكننده كافران و تكذيب كنندگان قرآن ، به سرنوشتى همچون فرجام فرعونيان و قوم ثمود
هل أتيك حديث الجنود . .. و اللّه من ورائهم محيط
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 6 - 8
8 - سوگند خداوند به سپيده دم ، شب هاى ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، براى تأكيد بر دارا بودن توان اجراى تهديدات خويش و نابود ساختن كافران
و الفجر . .. ألم تر كيف فعل ربّك بعاد
ممكن است مراد از سوگندها، تأكيد بر قدرت خداوند بر نابود ساختن مخالفان پيامبر(ص) باشد; در اين صورت جواب قسم محذوف خواهد بود. گفتنى است كه جواب قسم در احتمال ديگر، آيه چهاردهم اين سوره است كه مراقبت شديد خداوند را مطرح كرده است.
تهديد كافران بهانه جو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 96 - 4
4- مشركان و كافران حق ناپذير و بهانه جو ، مورد تهديد خداوند
قالوا أبعث الله بشرًا رسولاً. قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم
تذكر خداوند به گواه و ناظر بودن ميان پيامبر(ص) و مشركان حق
ناپذير، مى تواند به منظور تهديد آنان باشد.
تهديد كافران حق ستيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 38 - 7
7 _ خداوند ، كافران عصر بعثت را در صورت از سرگيرى شرارت ها به سركوبى و نابودى تهديد كرد .
و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين
تهديد كافران حق ناپذير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 96 - 4
4- مشركان و كافران حق ناپذير و بهانه جو ، مورد تهديد خداوند
قالوا أبعث الله بشرًا رسولاً. قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم
تذكر خداوند به گواه و ناظر بودن ميان پيامبر(ص) و مشركان حق ناپذير، مى تواند به منظور تهديد آنان باشد.
تهديد كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 3 - 13
13 _ تهديد مشركان كفرپيشه صدر اسلام به عذاب دردناك جهنم
بشر الذين كفروا بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 102 - 5
5_ خداوند ، مشركان و كفرپيشگان عصر بعثت را به عذاب هاى شديد دنيوى تهديد كرد .
و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة إن أخذه أليم شديد
برداشت فوق، از مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) در {كذلك أخذ ربك} استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 15
15_ شكستو نابودى كفرپيشگان و پيروزى اهل ايمان ، از تهديد هاى خداوند به كافران و از وعده هاى او به مؤمنان عصر بعثت
حتى يأتى وعد الله
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 177 - 1
1 - مشركان و كافران صدراسلام ، به نزول عذاب فراگير و غافل گيرانه تهديد شدند .
فإذا نزل بساحتهم فساء صباح المنذرين
{ساحت} به فضاى باز اطراف محله مى گويند و در آيه شريفه، كنايه از شمول و فراگيرى عذاب الهى بر همه افراد است. نزول عذاب در بامداد (صباح) استعاره تمثيليه است كه عذاب الهى، به دشمنى تشبيه شده است كه در شب حركت مى كند و صبح گاهان غافل گيرانه يورش مى برد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 51 - 4
4 - تهديد شدن كافران صدراسلام به هلاكت و نابودى ، از سوى خداوند
و لقد أهلكنا أشياعكم فهل من مدّكر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 17 - 2
2 - تهديد خداوند به دچار كردن كافران تكذيب گر صدراسلام ، به سرنوشت شوم و هلاكت بار باغداران يمنى
إنّا بلون_هم كما بلونا أصح_ب الجنّة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 33 - 6
6 - تهديد شدن كافران صدراسلام ، به نابودى اموال و درايى هاى شان
كذلك العذاب . .. لو كانوا يعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 28 - 3
3 - تهديد شدن گنه پيشگان و كافران دنياگرا در صدر اسلام ، به هلاكت و جايگزين شدن مردمى ديگر ، از سوى خداوند
وإذا شئنا بدّلنا أمث_لهم تبديلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 3
3 - كافران عصر بعثت ، مورد تهديد شديد خداوند به مقابله اى سريع و برخوردى سخت با آنان
إنّ بطش ربّك لشديد
لسان العرب از ابن سيده نقل مى كند كه {بطش} به معناى هجوم سريع است.
تهديد كافران ظالم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 14 - 3
3- تهديد شدن كافران ظالم به مرگ از سوى خداوند ، در پى تهديد شدن انبياى الهى از سوى آنان به اخراج از سرزمين مسكونى خويش
و قال الذين كفروا . .. لنخرجنّكم من أرضنا ... فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين
تهديد كافران لجوج
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 13 - 18
18_ خداوند كفرپيشگانى كه على رغم مشاهده آيات خدا ، ربوبيت او را منكر شوند ، به عذاب شديد و مكرى سخت تهديد كرده است .
و هم يج_دلون فى الله و هو شديد المحال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 40 - 1
1 - پيامبراسلام ( ص ) ، كافران و مشركان لجوج را به عذابى خواركننده در دنيا هشدار داد .
فسوف تعلمون . من يأتيه عذاب يخزيه
مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از عذاب خواركننده، به قرينه ذيل آيه _ كه از عذاب دائمى (اخروى) سخن مى گويد _ عذاب دنيايى است.
تهديد كافران مدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 86 - 13
13 _ شعيب ، كافران قوم خويش را به گرفتار آمدن به
فرجامى همانند سرنوشت فسادگران پيشين تهديد كرد .
و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 87 - 8
8 _ شعيب ( ع ) ، كافران قوم خويش را به داورى خدا و گرفتارسازى آنان به عقوبت هاى الهى در دنيا تهديد كرد .
و طائفة لم يؤمنوا فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا
با توجه به ذيل آيه 89 (ربنا افتح . .. ) معلوم مى شود مقصود شعيب از داورى خداوند، تحقق امرى است كه نابودى كافران در دنيا و در نتيجه پيروزى اهل ايمان را در پى خواهد داشت. چنانچه مخاطب در {فاصبروا} خصوص كافران باشد، اين معنا از وضوح بيشترى برخوردار خواهد بود.
تهديد كافران مقارن بعثت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 17 - 6
6 - خداوند ، كافران عصر بعثت را به عذابى نزديك تهديد كرد .
فمهّل . .. رويدًا
دادن مهلت كوتاه به منزله تهديد به عذاب، پس از انقضاى مهلت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 6 - 7
7 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت به سرنوشتى نظير فرجام قوم عاد
ألم تر كيف فعل ربّك بعاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 9 - 6
6 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت ، به فرجامى نظير هلاكت قوم ثمود
ألم تر كيف فعل ربّك . .. و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89
- 10 - 4
4 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت ، به گرفتار ساختن آنان در عقوبتى نظير فرجام قوم فرعون
ألم تر . .. و فرعون ذى الأوتاد
تهديد كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 25 - 27
27- كافران مكه ، مورد تهديد خداوند به عذابى دردناك
لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم عذابًا أليمًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 31 - 2
2 - تهديد كافران مكّه از سوى خداوند ، به وقوع حوادثى ناگوار و مرگ آفرين براى ايشان در آينده
قل تربّصوا فإنّى معكم من المتربّصين
تهديدهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 14 - 3
3- تهديد شدن كافران ظالم به مرگ از سوى خداوند ، در پى تهديد شدن انبياى الهى از سوى آنان به اخراج از سرزمين مسكونى خويش
و قال الذين كفروا . .. لنخرجنّكم من أرضنا ... فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين
تهديدهاى كافران مدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 86 - 2
2 _ كافران قوم شعيب بر سر هر كوى و برزن مؤمنان به خدا را مورد تهديد قرار مى دادند و آنان را از سلوك راه خدا بازمى داشتند .
و لا تقعدوا بكل صرط توعدون و تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به
{ايعاد} مصدر {توعدون} به معناى تهديد كردن و به شكنجه و أمثال آن ترساندن است. {من ءامن} مربوط به فعل {توعدون} و {تصدون} است و به اصطلاح اهل ادب مفعولى
است {متنازع فيه}. گفتنى است كه در برداشت فوق ضمير در {به} به {اللّه} برگردانده شده است.
تهمتهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 105 - 3
3 _ فراگيرى قرآن از ديگران، اتهام كافران به پيامبر(ص)
و ليقولوا درست
لام در {ليقولوا} به معنى عاقبت است. يعنى نهايت سخن منكران در برابر تصريف آيات آن است كه مى گفتند پيامبر(ص) قرآن را از ديگران آموخته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 106 - 5
5 _ بهانه جويى و اتهام كافران نبايد سبب نگرانى و تزلزل مؤمنان گردد.
و ليقولوا درست . .. اتبع ما أوحى اليك
فرمان به اتباع از وحى، پس از اشاره به شبهات كافران، تأكيدى بر لزوم استقامت مؤمنان در برابر شبهات كافران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 7 - 12
12_ كفرپيشگان ، قيامت را امرى گزاف و طرح آن را از سوى پيامبر ( ص ) چون سحر ، نيرنگى روشن قلمداد مى كردند .
إن ه_ذا إلاّ سحر مبين
{ه_ذا} به گفتار پيامبر(ص) مبنى بر زنده شدن مردگان و برپايى قيامت اشاره دارد. اطلاق {سحر} بر اين گفتار و ادعا، از باب تشبيه است و وجه شبه آن بطلان و نيرنگ مى باشد; يعنى، اين سخن ظاهرى فريبنده و باطنى پوچ و بى اساس دارد و در بطلان و نيرنگ بازى، همانند سحر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 103 - 2،3
2- كافران و مشركان ، قرآن را در
ميان مردم خود ، آموزه هاى فرد عجمى به پيامبر ( ص ) معرفى مى كردند .
و لقد نعلم أنهم يقولون إنما يعلّمه بشر . .. أعجمىّ
عجمى دانستن قرآن، از پاسخ خداوند كه فرمود: {لسان الذى يلحدون إليه أعجمىّ . ..} به دست مى آيد.
3- آموختن قرآن از بشر ، يكى از تهمت هاى كافران و مشركان به پيامبراسلام ( ص ) بود .
و لقد نعلم أنهم يقولون إنما يعلّمه بشر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 47 - 9،11
9- كافران از طريق اعلام سحرشدگى پيامبر ( ص ) در صدد ايجاد بدبينى در پيروان ، نسبت به آن حضرت بودند .
إذ يقول الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مخاطب {إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحوراً} مؤمنين باشد و كافران با تهمت {مسحور} به پيامبر(ص) _ كه بر شخص خارج شده از حد اعتدال بر اثر سحرزدگى اطلاق مى شود _ مى خواستند در آنان نسبت به آن حضرت، بدبينى ايجاد كنند.
11- استفاده از تهمت و شخصيت شكنى ، از روش هاى مبارزه كافران با پيامبر ( ص ) و تعاليم او
إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 48 - 5
5- كافران ، على رغم به كار بردن شگرد ها و اتهام هاى مختلف براى جلوگيرى از گسترش پيام پيامبر ( ص ) ، هرگز موفق به آن نشدند .
انظر كيف ضربوا لك الأمثال فضلّوا فلايستطيعون سبيلاً
برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از {ناتوانى كافران از
راه يابى} نيافتن چاره و راهى براى مسدود كردن پيام آن حضرت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 70 - 1،2،3
1 - جنون ، يكى از نسبت هاى نارواى كافران و رفاه زدگان به ساحت پيامبراكرم ( ص )
أم يقولون به جنّة
{به جنّة};يعنى، {او گرفتار نوعى جنون است و اين اتهام ديگرى بود كه از سوى كافران و مترفان، به پيامبر(ص) زده مى شد.
2 - شخصيت ، منش و گويش خردمندانه پيامبر ( ص ) گواهى روشن بر مبرا بودن آن حضرت از اتهام كافران ( جنون )
أم لم يعرفوا رسولهم . .. أم يقولون به جنّة
3 - توبيخ كافران از سوى خداوند ، به خاطر نسبت دادن جنون به پيامبر ( ص ) ، على رغم آشنايى كاملشان با شخصيت خردمند آن حضرت
أم لم يعرفوا رسولهم . .. أم يقولون به جنّة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 90 - 6
6 - افسانه خواندن قرآن از سوى كافران ، دروغى ناروا به ساحت آن
إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين . .. و إنّهم لك_ذبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 4 - 1،2،3،6
1 _ كافران ، منكر نزول وحى بر پيامبر ( ص ) بودند و قرآن را دروغ و ساخته و پرداخته او مى دانستند .
و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه
2 _ كافران ، مدعى مدد رسانى جمعى از مردم غير مسلمان به پيامبر ( ص ) در ساختن و پرداختن قرآن
و قال الذين كفروا إن
ه_ذا إلاّ إفك افتريه و أعانه عليه قوم ءاخرون
طبق نظر مفسران، مقصود از {قوم آخرون} مردم غير مسلمان همچون يهود است.
3 _ تهمت و افترا ، ابزار و شيوه هاى مبارزه كافران عليه پيامبر ( ص ) و قرآن
و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه و أعانه عليه قوم ءاخرون
6 _ تهمت و افترا زدن كافران به گناهى كه تنها خود مرتكب آن بودند ، از شيوه هاى آنان در مبارزه ، عليه پيامبراسلام ( ص )
و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه . .. فقد جاءو ظلمًا و زورًا
برداشت ياد شده از آن جا استفاده مى شود كه كافران، پيامبراسلام(ص) را متهم به دروغ گويى مى كردند; در حالى كه خود، دروغ پرداز بودند و به دروغ و به ناحق، قرآن را ساخته و پرداخته آن حضرت مى شمردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 5 - 1،2،4،5
1 _ كافران ، مدعى بودند كه قرآن ، افسانه هاى مكتوب پيشينيان است كه پيامبر ( ص ) از روى آنها نسخه بردارى كرده و به آنها سامان بخشيده است .
و قالوا أس_طيرالأوّلين اكتتبها
2 _ كفرپيشگان بر اين داعيه بودند كه پيامبر ( ص ) براى ساختن قرآن ، از برخى از اشخاص درخواست استنساخ از اسطوره هاى پيشينيان را كرده است .
و قالوا أس_طيرالأوّلين اكتتبها
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه فعل {اكتتبها} در معناى حقيقى خود (نوشتن و نسخه بردارى پيامبراسلام) استعمال نشده باشد; زيرا به گواه تاريخ پيامبر(ص) آشنا به نوشتن نبوده است. بنابراين مقصود از آن، درخواست نوشتن از ديگران
است; چنان كه نوشته هاى بزرگان را ديگران مى نويسند، ولى به آنان نسبت مى دهند.
4 _ كافران ، مدعى بودند كه قرآن همان افسانه هاى پيشينيان است كه گروهى در هر صبح و شام و به صورت مخفيانه ، بر پيامبر ( ص ) ديكته كرده و مى خوانند .
و قالوا أس_طيرالأوّلين اكتتبها فهى تملى عليه بكرة و أصيلاً
مراد از صبح و شام، مى تواند وقت هايى باشد كه مردم در منظر و مراى نيستند و به طور معمول، كسى كه مى خواهد متن مقدسى را بسارد، آن را به صورت پنهانى انجام مى دهد تا كسى خبردار نشود.
5 _ كافران مدعى بودند كه گروهى با استنتاخ از افسانه هاى پيشينيان و املاى آن بر پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را در ساختن قرآن كمك مى كنند .
و أعانه عليه قوم ءاخرون . .. و قالوا أس_طيرالأوّلين اكتتبها فهى تملى عليه بكرة و
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 8 - 6،10
6 _ سحر زدگى ، اتهام ظالمانه مشركان به پيامبر ( ص )
و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
10 _ پيروان پيامبر ( ص ) ، در پندار و بيان نكوهشگر و طعن آلود مشركان ، مردمانى نادان و دنباله رو فردى سحر زده
و قالوا . .. إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
از لحن آيه شريفه، استفاده مى شود كه كافران، اين سخن را از سر نكوهش و طعن مى گفتند و چون پيروى از فردى سحرزده، امرى غير منطقى است، در حقيقت پيروان آن حضرت را، مردمانى نادان مى پنداشتند.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 68 - 7
7 - كافران فرو رفته در خرافات و شرك ، متهم كننده پيام انبيا به خرافه و افسانه
و قال الذين كفروا . .. إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين
با توجه به اين كه وعده معاد و رستاخيز همواره از سوى پيامبران الهى مطرح مى شده است، مى توان گفت كه واژه {أوّلين} اشاره به آن بزرگواران دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 58 - 11
11 - اتهام ياوه سرايى ، حربه كافران عليه پيامبر ( ص ) و مؤمنان بود .
ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون
باطل، در اصل، به معناى {بى ثبات و بى ريشه} است. گاهى، درباره كسى به كار برده مى شود كه مطلبى عارى از حقيقت بگويد (مفردات راغب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 36 - 1
1 - اتهام جنون و شاعر بودن به پيامبر ( ص ) ، شيوه مشركان و كافران در برابر پيامبر ( ص )
و يقولون أئنّا لتاركوا ءالهتنا لشاعر مجنون
آمدن فعل {يقولون} به صيغه مضارع، حكايت از استمرار اين سخن دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 4 - 6
6 - كافران ، پيامبراسلام ( ص ) را ساحر و بسيار دروغگو مى دانستند .
و قال الك_فرون ه_ذا س_حر كذّاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 7 - 7
7- اتهام سحر ، سپر دفاعى كافران در برابر آيات روشن
وحى
إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت قال الذين كفروا . .. ه_ذا سحر مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 8 - 3
3- نسبت افترا به پيامبر ( ص ) ، از شيوه هاى كافران در مبارزه با آن حضرت
قال الذين كفروا . .. ه_ذا سحر مبين . أم يقولون افتري_ه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 52 - 1،3،4،5
1 - تكذيب و اتهام ، شيوه هميشگى اقوام و جوامعِ كفرپيشه و شرك آلود در برابر فرستادگان الهى
كذلك ما أتى الذين من قبلهم من رسول إلاّ قالوا ساحر أو مجنون
3 - دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) ، در برابر حق ستيزى و اتهام هاى نارواى كافران
كذلك ما أتى . .. إلاّ قالوا ساحر أو مجنون
4 - اتهام سحر و جنون ، موضع هميشگى كافران در برابر رسولان الهى
ما أتى الذين . .. إلاّ قالوا ساحر أو مجنون
5 - اتهام سحر يا جنون ، از سوى كافران به پيامبراكرم ( ص )
كذلك ما أتى . .. إلاّ قالوا ساحر أو مجنون
ضمير {من قبلهم} به كافران عصر پيامبر(ص) بازمى گردد; يعنى، اگر اينان تو را به سحر و جنون متهم مى كنند، مطلب تازه اى نيست ; زيرا پيشينيان نيز، همين شيوه را داشته اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 29 - 1،7
1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به ادامه دادن هشدار ها و تذكر هاى خويش ، بدون نگرانى از اتهام هاى كافران
فذكّر
از ذيل آيه شريفه استفاده مى
شود كه پيامبر(ص)، نبايست به اتهام هاى مشركان بينديشد; بلكه وظيفه آن حضرت ادامه دادن به تبليغ خويش است.
7 - اتهام كهانت و جنون به پيامبر ( ص ) ، از سوى كافران
فما أنت بنعمت ربّك بكاهن و لامجنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 30 - 1
1 - نسبت دادن پيامبر ( ص ) ، به شعر و شاعرى از جمله اتهام هاى مكرر كافران
أم يقولون شاعر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 33 - 1
1 - اتهام كافران به پيامبر ( ص ) ، در ابداع قرآن از نزد خود و نسبت دادن آن به خداوند
أم يقولون تقوّله
{تقوّل}; يعنى، به دروغ چيزى را به كسى نسبت دادن (المصباح المنير). مقصود كافران اين است كه قرآن، كلام خداوند نيست و پيامبر(ص) به دروغ آن را به او نسبت مى دهد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 2 - 3
3 - اتهام سحر و جادوگرى به پيامبر ( ص ) ، از سوى كافران با مشاهده هر معجزه
و إن يروا ءاية يعرضوا و يقولوا سحر مستمرّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 9 - 6
6 - پيامبران ، متهم به گمراهى شديد از سوى كافران محكوم به دوزخ
إن أنتم إلاّ فى ضل_ل كبير
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {إن أنتم. ..} دنباله اعتراف هاى كافران باشد. گفتنى است كه صفت {كبير} (براى {ضلال}) اشاره به شدّت و نهايت گمراهى
است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 6 - 4
4 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر تهمت ها و افترا هاى كافران مخالف
فستبصر و يبصرون . بأييّكم المفتون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 15 - 1،2
1 - كافران تكذيب گر ، آيات قرآن و مطالب آن را بى اساس و از افسانه هاى كهن مى پنداشتند .
إذا تتلى عليه ءاي_تنا قال أس_طير الأوّلين
2 - معرفى قرآن به عنوان افسانه كهن ، از ترفند هاى هميشگى كافران تكذيب گر
إذا تتلى عليه ءاي_تنا قال أس_طير الأوّلين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 51 - 5،8
5 - اتهام جنون به پيامبر ( ص ) ، به هنگام شنيدن قرآن از سوى كافران
لمّا سمعوا الذكر و يقولون إنّه لمجنون
8 - كافران ، قرآن را نشانه جنون پيامبر ( ص ) مى دانستند .
لمّا سمعوا الذكر و يقولون إنّه لمجنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 41 - 4
4 - اتهام شعر به قرآن و شاعرى به پيامبر ( ص ) ، از سوى كافران و مشركان در آغاز رسالت
و ما هو بقول شاعر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 42 - 4
4 - اتهام كهانت به قرآن و كاهنى به پپامبراسلام ( ص ) ، از سوى كافران و مشركان
و لا بقول كاهن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 -
مطففين - 83 - 14 - 3
3 - روى گردانى كافران از قرآن ، به دليل ناتوانى آنان از درك مفاهيم آن است و افسانه دانستن آن ، بهانه اى بيش نيست .
قال أس_طير الأوّلين . كلاّ بل ران على قلوبهم
تهمتهاى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 48 - 10،11
10 - موضع گيرى خصمانه كافران صدراسلام عليه پيامبر ( ص ) و موسى ( ع ) و متهم ساختن آنان به ساحرى
قالوا سحران تظ_هرا
11 - قرآن و تورات ، دو جادوى پشتيبان يكديگر ، در ادعاى كافران صدراسلام
قالوا سحران تظ_هرا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 8 - 1،7
1 - كافران ، اظهارات پيامبر ( ص ) را درباره تجديد حيات انسان ها پس از مرگ ، افتراى او بر خدا مى دانستند .
و قال الذين كفروا هل ندلّكم على رجل ينبّئكم . .. أفترى على اللّه كذبًا
7 - دفاع خداوند از پيامبر ( ص ) ، به خاطر اتهامى كه كافران به آن حضرت نسبت داده بودند .
أفترى على اللّه كذبًا أم به جنّة بل
{بل} براى اضراب و رد ترديدى است كه كافران درباره حضرت رسول(ص) مطرح كردند; يعنى، آنچه كافران مى گويند، هيچ كدام درست نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 48 - 5
5 - كافران صدراسلام ، مؤمنان را دروغگو دانسته و عقيده آنان به برپايى قيامت را بى اساس مى پنداشتند .
و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 4 - 7
تهمتهاى كافران قريش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 91 - 2
2- كفار قريش ، پس از نزول قرآن و ظهور اسلام ، آيات قرآن را به چند دسته تقسيم كرده و هر دسته را با تهمت و افترا و ترفند هاى گوناگون ، به استهزا گرفته و منكر شدند .
المقتسمين. الذين جعلوا القرءان عضين
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از اين آيه و آيه قبل _ چنان كه در شأن نزولها آمده است _ كفار قريش باشد كه همگى (حدود 16 نفر) به شكلهاى گوناگون به هلاكت رسيدند.
تهمتهاى كافران قوم عاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 66 - 2
2 _ اشراف كفرپيشه قوم هود ، وى را به سفاهت و دروغگويى متهم كردند .
قال الملأ الذين كفروا . .. انا لنريك فى سفاهة و إنا لنظنك من الكذبين
تهمتهاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 2 - 16
16 _ اتهام سحر و افسونگرى ، از حربه هاى تبليغاتى كفرپيشگان مكه عليه قرآن و پيامبر ( ص )
قال الكفرون إن هذا لسحر مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 6 - 3
3- كافران مكه ، پيامبر ( ص ) را به خاطر ادعاى نزول وحى بر خود ، فردى مجنون و ديوانه مى دانستند .
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر إنك لمجنون
شواهد تاريخى
گواهند كه قبل از ادعاى نبوت پيامبر(ص) آنان چنين تهمتى را به آن حضرت نسبت نمى دادند، پس اين تهمت به خاطر نكته ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 15 - 5
5- كافران مكه ، پيامبر ( ص ) را متهم به سحر مى كردند .
بل نحن قوم مسحورون
در آيه فوق، هر چند به {سحر كننده} تصريح نشده، ولى تناسب حكم و موضوع و نيز آيه هاى ديگرى كه به اين موضوع تصريح كرده است، مقصود پيامبراسلام(ص) مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 38 - 5
5- كافران دين ستيز مكه ، پيامبراسلام و مؤمنان را در باره وعده هاى الهى دروغگو مى پنداشتند .
و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
ثبت عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 26 - 3
3 - حساب و نتيجه اعمال كافران دوزخى ، در نامه اعمالشان درج شده و روشن است .
و لم أدر ما حسابيه
ثروت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 75 - 14
14- ثروت ، مكنت ، خوش نمايى و آراستگى زندگى كافران ، استدراج است .
هم أحسن أث_ثًا و رءيًا . .. فليمدد له الرحمن مدًّا حتّى إذا رأوا ما يوعدون
{استدراج}; يعنى، كسى را آهسته آهسته و به آرامى نزديك چيزى بردن (لسان العرب) در اين آيه {مدّاً} _ كه مفعول مطلق است _ بيان نوعى خاصى از امهال است كه مقصود از آن به
قرينه {حتّى إذا. ..}، نزديك ساختن كافران به عذاب موعود الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 4 - 5
5 - هشدار خداوند درباره فريب خوردن از تحركات سياسى و اقتصادى كافران و ثروت و مكنت آنان در جامعه
فلايغررك تقلّبهم فى البل_د
برخى از اهل لغت نوشته اند: {تَقلَّبَ فى الأُمور}; يعنى، {تصرّف كيف يشاء} (در هر كارى مطابق خواسته خود دخل و تصرف كرد). مقصود از {تقلّبهم فى البلاد} تحركات سياسى و اقتصادى كافران در شهرها از راه سفرهاى تجارتى (مانند سفرهاى كافران قريش از مكه به شام، يمن و ...) است.
ثروت كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 14 - 3
3 - كافران تكذيب گر ، در صدراسلام از قشر ثروتمند و پرفرزند و نفرات بودند .
أن كان ذا مال و بنين
ثروتمندى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 212 - 10
10 _ فقر مؤمنان صدر اسلام ، و تمركز ثروت ها در جبهه كفر *
زين للذين كفروا . .. و يسخرون ... و اللّه يرزق
تزين دنيا نزد كافران، تمسخر مؤمنان توسّط آنان، وعده الهى به برترى مؤمنان در قيامت و برخوردارى آنان از نعمتهاى بى حساب، دلايل استناد اين برداشت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 28 - 3
3 - كافران دوزخى ( اصحاب الشمال ) ، از قشر ثروتمند و مرفّه جامعه اند .
ما أغنى عنّى ماليه
يادآورى اين مطلب كه ثروت و اموال، ما را
نجات نداد; مى رساند كه اين گروه از قشر مرفه و ثروتمند جامعه اند. در آيه 45 سوره {واقعه} از آنان به عنوان {مترفان} (نازپروردگان و برخورداران) ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 29 - 3
3 - كافران دوزخى ( اصحاب الشمال ) ، از قشر قدرتمندان و توانگران جامعه اند .
هلك عنّى سلط_نيه
ثروتمندى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 88 - 4
4- برخى از مردم كافر و مشرك در عصر ظهور اسلام ، از ثروت و امكانات چشمگيرى برخوردار بودند .
لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 47 - 1
1 - كافرانِ برخوردار از ثروت در صدراسلام ، از انفاق به مستمندان و گرسنگان خوددارى مى كردند .
و إذا قيل لهم أنفقوا ممّا رزقكم اللّه قال الذين كفروا للذين ءامنوا أنطعم
برداشت ياد شده با توجه به دو نكته به دست مى آيد: 1_ همزه در {أنطعم} براى استفهام انكارى است; 2_ آيه شريفه در مكه نازل شده و مربوط به كافران صدراسلام است.
جامعه اسلامى و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 149 - 2
2 _ تلاش كفرپيشگان براى واداشتن جامعه ايمانى به پيروى از خويش
ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على اعقابكم
جاودانگى عذاب اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 40 - 8
8- خلود كافران در عذاب
اخروى
و لا هم ينظرون
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مراد از {لا هم ينظرون} نفى تعلق رحمت و عنايت خداوند به كافران باشد. لازمه چنين نفى مطلقى، رهايى نيافتن كافران از عذاب و جاودانگى آنان در آتش است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بلد - 90 - 20 - 2
2 - عذاب كافران ، هميشگى و فناناپذير است .
عليهم نار مؤصدة
بسته بودنِ در، كنايه از استمرار عذاب است.
جاودانگى عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 16 - 3
3 - كفرپيشه گان مكذّبان آيات الهى ، همواره در عذاب خواهند ماند .
و أمّا الذين كفروا . .. فى العذاب محضرون
{محضرون} _ اسم مفعول {إحضار} _ به چيزى گفته مى شود كه همواره حاضر باشد. چنين نكته اى، مستلزم اين است كه افراد ياد شده، هيچ گاه از عذاب غايب نباشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 28 - 10
10 - جاودانگى عذاب كافران ، متناسب با نوع عملكرد آنان است .
لهم فيها دار الخلد جزاء بما كانوا بأي_تنا يجحدون
{باء} در {بما كانوا} براى مقابله است; يعنى، جاودانگى كافران در دوزخ، در برابر شيوه مستمر آنان در عناد و لجاجت با پيامبر(ص) و آيات الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 10 - 4
4 - كافران تكذيب گر آيات الهى ، به صورت دائمى و جاودانه در دوزخ جاى دارند .
و الذين كفروا . .. أصح_ب النار خ_لدين فيها
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 6 - 6
6 - عذاب جهنم براى كافران ، جاودانه و پايان ناپذير است .
فى نار جهنّم خ_لدين فيها
جاودانگى كافران در جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 74 - 8
8 - عذاب دوزخ جاودان است و كافران در آن مخلد خواهد بود .
لايموت فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 35 - 5
5 - محكوميت ابدى كافران مستكبر به عذاب هميشگى دوزخ ، نتيجه حق ستيزى ودنيا محورى آنان
اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا و غرّتكم الحيوة الدنيا فاليوم لايخرجون منها
جرم كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 8 - 5
5 _ شرك و كفر ، جرم است و مشركان و كافران ، مجرم هستند .
و لو كره المجرمون
از مصاديق مورد نظر براى {المجرمون} مشركان مكه هستند مكه از آنان در آيه قبل به كافران تعبير كرد. بنابراين مجرم بر كافر و مشرك اطلاق شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 84 - 5
5 - تكذيب آيات الهى ، جرم مشترك همه كافران در طول تاريخ
و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا. .. حتّى إذا جاءو قال أكذّبتم ب_اي_تى
با اين كه گروه هاى حاضر در دادگاه، هر كدام از امتى خاص و متفاوت است; ولى همه آنها به خاطر يك جرم (تكذيب آيات الهى) محاكمه مى شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 -
34 - 2
2 - سردمداران شرك و كفر و توده هاى كافر و مشرك ، در پيشگاه عدل الهى مجرم اند .
إنّا كذلك نفعل بالمجرمين
مقصود از {مجرمين} دو گروه پيشوايان شرك و توده هاى مشرك اند كه در آيات پيشين از آنان سخن به ميان آمد.
جنگ با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 76 - 10
10 _ جنگ با دوستان شيطان ( كافران و طاغوت ها ) مصداق بارز نبرد در راه خدا
الّذين امنوا يقاتلون فى سبيل اللّه . .. فقاتلوا اولياء الشّيطان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 77 - 2،3،11
2 _ برخى از مسلمانان صدر اسلام خواستار نبرد با كفّار ، قبل از تشريع جهاد و مبارزه مسلّحانه
الم تر الى الّذين قيل لهم كفّوا ايديكم . .. فلمّا كتب عليهم القتال
از جمله {فلمّا كتب} به دست مى آيد كه مراد از {كفّوا}، خوددارى از نبرد و جنگ مسلحانه است.
3 _ برخى از مسلمانان صدر اسلام خواهان نبرد با كافران ، پيش از فراهم آمدن زمينه هاى آن
الم تر الى الّذين قيل لهم كفّوا ايديكم
جمله {فلما كتب . .. }، چنانچه گذشت، مى تواند به معناى تشريع جهاد باشد، و مى تواند به معنى فراهم آمدن زمينه جهاد و پيش آمدن شرايط آن باشد ; يعنى آنگاه كه پيامبر (ص) مسلمانان را به سوى جهاد فراخواند ... .
11 _ لزوم خودسازى ، پيش از نبرد با كفّار
و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة فلمّا كتب عليهم القتال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 -
نساء - 4 - 90 - 12
12 _ هشدار و تهديد خداوند به مسلمانان ، در مورد تعرض به كافران و منافقانى كه پيكار با آنان ممنوع شده است .
و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 43 - 10
10 _ رؤياى پيامبر ( ص ) ( اندك ديدن نفرات سپاه كفر ) عامل وحدت كلمه مسلمانان در ضرورت پيكار با سپاه كفر و حضور رشيدانه آنان در جنگ بدر
إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم و لتنزعتم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 218 - 10
10 _ آمرزش گناه مجاهدانى از صدر اسلام كه در ماه حرام با كفار جنگيدند . ( عبداللّه بن جحش و همراهان او )
ان الذين امنوا و الذين هاجروا
به دليل شأن نزول، از مصاديق اولى آيه، عبداللّه بن جحش و ياران او هستند كه پس از هجرت از مدينه به سوى نخله، با دشمن درگير شدند و آنان را كشتند و يا اسير كردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 62 - 8
8 _ پيامبر ( ص ) و رهبران الهى نبايد صلح طلبيهايى را كه قرين نيرنگ است بپذيرند و به سبب آن از نبرد با كافران بازايستند .
و إن يريدوا أن يخدعوك فإن حسبك اللّه
برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {و ان يريدوا . .. } فرض ديگرى در مقابل {إن جنحوا} باشد، نه توضيح و تكميل آن. يعنى صلح به دو
منظور پيشنهاد مى شود: گاهى به سبب صلح واقعى و زندگانى مسالمت آميز با مسلمانان و گاهى به منظور حيله گرى و تجديد قوا. آيه قبل (إن جنحوا ... ) بيانگر احكام و دستورات فرض اول و آيه دوم (و إن يريدوا) بيانگر احكام و دستورات فرض دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 11 - 4
4 _ جنگيدن با كفار محارب ، پس از گرويدن آنان به اسلام ، ممنوع است .
فإن تابوا . .. فإخونكم فى الدين
جمله {فإخونكم فى الدين} اشاره به اين معنا دارد كه: كفار محارب با گرويدن به اسلام، برادران دينى مسلمانان محسوب شده و از آن پس، جنگيدن با آنان حرام است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 12 - 11
11 _ نابودى عوامل اصلى كفر و شرك ، هدف عمده و اساسى پيكار اسلام با كافران و مشركان
فقتلوا أئمة الكفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 123 - 6
6 _ لزوم به كارگيرى شدت و خشم ، در جنگ با دشمنان كفرپيشه
قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة
جنگ با كافران محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 57 - 4
4 _ متلاشى ساختن جبهه كافران محارب و پراكنده ساختن آنان ، تكليفى بر عهده اهل ايمان
فإما تثقفنهم فى الحرب فشردبهم
جنگ با كافران معاهد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 12 - 6،10
6 _
لغو اعتبار پيمان عدم تعرض و اعلان جنگ به معاهدان كافر ، در صورت شكسته شدن پيمان از سوى آنان ، بلامانع است .
و إن نكثوا أيمنهم من بعد عهدهم . .. فقتلوا
10 _ طعن و توهين به اسلام از سوى كفار معاهد ، لغو اعتبار پيمان صلح و اعلان نبرد با آن را ، مجاز مى كند .
و إن نكثوا أيمنهم من بعد عهدهم و طعنوا فى دينكم فقتلوا
جنگ كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 76 - 3
3 _ جنگ هاى كافران ، در راه طاغوت است .
و الّذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطّاغوت
جنگهاى قبيله اى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 14 - 10
10 - كافران ، در نبرد هاى قومى و قبيله اى خود جنگاور و سخت كوش ; ولى در برابر جبهه حق ، ضعيف و ناتوان
بأسهم بينهم شديد . .. و قلوبهم شتّى
برداشت ياد شده در صورتى است كه واژه {بأسهم} اشاره به جنگ هايى باشد كه در ميان قبايل خود كافران آن روزگار متداول بوده است.
جنون كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 6 - 2
2 - كافران ، مستحق نام جنون هستند .
و يبصرون . بأييّكم المفتون
جوسازى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 156 - 3
3 _ شكست در پيكار احد ، زمينه ساز هجوم تبليغاتى كافران و يا منافقان ، عليه اسلام ، پيامبر ( ص )
و مسلمانان
يا ايّها الّذين امنوا لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و م
كشته شدن عدّه اى از مسلمانان در جنگ احد باعث شده بود كه كافران و يا منافقان، كه با حضور در صحنه احد مخالف بودند، ماجراى احد و كشته هاى فراوان آن را حربه تبليغاتى عليه پيامبر (ص) قرار دهند. آنان مى گفتند اگر نظر ما را مى پذيرفتند و همراه پيامبر (ص) خارج نمى شدند، اين حوادث ناگوار پيش نمى آمد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 7 - 3
3_ تبليغات سوء كفرپيشگان و جوسازى هاى آنان عليه پيامبر ( ص )
لولا أُنزل عليه ءاية من ربه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 47 - 9،10
9- كافران از طريق اعلام سحرشدگى پيامبر ( ص ) در صدد ايجاد بدبينى در پيروان ، نسبت به آن حضرت بودند .
إذ يقول الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مخاطب {إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحوراً} مؤمنين باشد و كافران با تهمت {مسحور} به پيامبر(ص) _ كه بر شخص خارج شده از حد اعتدال بر اثر سحرزدگى اطلاق مى شود _ مى خواستند در آنان نسبت به آن حضرت، بدبينى ايجاد كنند.
10- كافران ، همواره در صدد ايجاد بدبينى به پيامبر ( ص ) در بين خود بودند تا به وسيله آن ، كسى به آن حضرت تمايل پيدا نكند .
إذ يقول الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
نكته ياد شده بر اين اساس كه مخاطب فعل {تتّبعون} كافران باشد
كه به همديگر مى گفته اند و آوردن فعل مضارع {يقول} براى بيان تلاش همواره آنان است.
جوسازى كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 27 - 3
3_ تبليغات سوء كفرپيشگان عصر بعثت و جوسازى هاى آنان عليه پيامبر ( ص )
و يقول الذين كفروا لولا أُنزل عليه ءاية من ربه
جوسازى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 7
7 - اميدوارى كافران مكه ، به پيروزى خود بر پيامبر ( ص ) از طريق ايجاد هياهو و فضاى ناآرام
و قال الذين كفروا لاتسمعوا . .. و الغوا فيه لعلّكم تغلبون
جهاد با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 66 - 9
9 _ لزوم پايدارى صد مؤمن در برابر دويست كافر و هزار مؤمن در برابر دو هزار كافر تا تحقق پيروزى بر آنان
فإن يكن منكم مائة صابرة يغلبوا مائتين و إن يكن منكم ألف يغلبوا الفين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 109 - 4
4- پيامبر ( ص ) ، مشركان و كافران لجوج و حق ناپذير را به جنگ و جهاد تهديد كرد .
فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء
برداشت ياد شده بر اساس يكى از احتمالاتى است كه ميان مفسران در باره اين آيه مطرح است و آن اين كه جمله {آذنتكم على سواء} تهديد به جنگ و هشدار به جهاد است. مانند آيه {فانبذ إليهم على سواء} (انفال (8) آيه 58).
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 4 - 1،4،22،24،30
1- لزوم پيكارى بى امان با كافران ستيزه جوى در ميدان هاى جنگ
فإذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب
4- لزوم كشتن كافران و امان ندادن به آنان ، در ميدان جنگ تا مرحله زمين گيرشدن دشمن
فضرب الرقاب حتّى إذا أثخنتموهم
آيه شريفه در مجموع بيانگر يكى از قوانين كارآمد و حياتى در ميدان جنگ است. خداوند، به رزمندگان مسلمان رهنمود داده است تا قبل از غلبه يافتن بر دشمن و زمين گير ساختن او، اقدام به گرفتن اسير نكنند; بلكه بى درنگ هر دشمنى كه در مقابلشان قرار گرفت، بكشند.
22- فرمان خداوند به جهاد ، در عين قدرت او بر نابودسازى كافران ، به منظور آزمايش آدميان
و لو يشاء اللّه لانتصر منهم و ل_كن ليبلواْ بعضكم ببعض
24- عدم تعلق مشيّت الهى بر نابودسازى كافران ، بدون تلاش و جهاد مؤمنان
و لو يشاء اللّه لانتصر منهم و ل_كن ليبلواْ
{لو} براى امتناع است; يعنى، اگر خداوند بخواهد كه كافران بدون حضور در جبهه نبرد نابود شوند، مى تواند آنان را نابود كند; اما او چنين نخواسته است.
30- جنگ با كافران محارب ، حركت در مسير خداوند است .
و الذين قتلوا فى سبيل اللّه
آنچه در صدر آيه شريفه مطرح شده است مبارزه بى امان با كافران در جبهه هاى نبرد است و خداوند، چنين مبارزه اى را {سبيل اللّه} ناميده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 7 - 2
2- جهاد و مبارزه با كافران محارب ، يارى خداوند است .
فإذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب . .. إن
تنصروا اللّه ينصركم
باتوجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين، استفاده مى شود كه {يارى دادن به خدا} بر {جنگ عليه كافران محارب} منطبق شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 190 - 1
1 - وجوب نبرد با كافران ، در صورتى كه با مسلمانان سرجنگ داشته باشند .
و قتلوا فى سبيل اللّه الذين يقتلونكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 191 - 9
9 - فتنه انگيزى كافران ، مجوز نبرد با ايشان است ، هر چند كه با مسلمانان سر جنگ نداشته باشند .
و قتلوا فى سبيل اللّه يقتلونكم . .. الفتنة أشد من القتل
جمله {والفتنة أشد من القتل}، به اصطلاح اصوليين حاكم بر {الذين يقاتلونكم} است و موجب توسعه در موضوع حكم مطرح شده در آيه قبل مى شود; يعنى، آيه قبل بيان داشت كه با كافران حربى نبرد كنيد و جمله {الفتنة . ..} بيان مى كند كه فتنه انگيزى به منزله جنگ است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 193 - 1،3
1 - نبرد با كافران ، تا برطرف شدن فتنه هاى آنان ، وظيفه اى ضرورى بر عهده مسلمانان
و قتلوهم حتى لاتكون فتنة
3 - نبرد با كافران ، تا حاكميت يافتن دين خدا در پهنه گيتى ، فرمان خداوند به اهل ايمان
و قتلوهم حتى لاتكون فتنة و يكون الدين للّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 167 - 7
7 _ ضرورت بسيج تمامى نيرو هاى مؤمن
و غير مؤمن از سوى رهبرى جامعه دينى براى رويارويى با هجوم كافران
و قيل لهم تعالوا قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا
بنابر اينكه دعوت مطرح شده در آيه، يك دعوت موردى و خاص باشد، نه بيانگر اصل وجوب جهاد و دفاع، الزاماً مخاطبان در آيه دو گروه خواهند بود: گروهى كه {للّه} و {فى سبيل اللّه} در صحنه پيكار حاضر مى شوند و گروهى كه براى دفاع از كيان و مليّت خود و . .. نبرد مى كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 19 - 11
11 _ خداوند حامى و ياور مؤمنان در رويارويى آنان با كافران
و لن تغنى عنكم . .. و أن اللّه مع المؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 24 - 7
7 _ جهاد و مبارزه با كافران حق ناپذير ، مايه حيات واقعى جامعه ايمانى
يأيها الذين ءامنوا استجيبوا للّه و للرسول
از مصاديق مورد نظر براى {ما يحييكم}، به دليل وقوع آيه مورد بحث در سياق آيات جنگ و مبارزه، فراخوانى اهل ايمان به نبرد با دشمنان دين است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 39 - 4
4 _ نبرد با كافران تا حاكميت يافتن دين خدا در جهان ، فرمان خداوند به اهل ايمان
و قتلوهم حتى . .. يكون الدين كله للّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 40 - 1
1 _ اهل ايمان بايد با باور به يارى خداوند و سرپرستى او ، به جهاد با
كافران فتنه انگيز بپردازند .
و إن تولوا فاعلموا أن اللّه موليكم نعم المولى و نعم النصير
متعلق {تولوا} دست برداشتن از فتنه انگيزى است ; يعنى {إن تولوا عن الانتهاء فلم يتركوا الفتنة}. و جواب شرط، به قرينه آيه قبل، جمله اى همانند {فقاتلوهم} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 65 - 1،2،3،4
1 _ اهل ايمان موظف به پيكار با كفرپيشگان
يأيها النبى حرض المؤمنين على القتال
از {من الذين كفروا} در ذيل آيه بدست مى آيد كه مراد از {القتال} پيكار با كافران است.
2 _ تشويق و تحريك اهل ايمان براى پيكار با كافران ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )
يأيها النبى حرض المؤمنين على القتال
3 _ يك گروه بيست نفرى اهل ايمان بايد بر يك گروه دويست نفرى اهل كفر و لشكر صد نفرى مؤمنان بايد بر لشكر هزار نفرى اهل كفر پيروز شود .
إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين و إن يكن منكم مائة يغلبوا ألفا
جمله هاى {يغلبوا مائتين} و {يغلبوا ألفا} خبرى هستند. ولى مراد از آن به دليل {الئن خفف اللّه عنكم} در آيه بعد معنايى دستورى است. زيرا تخفيف در محدوده تكاليف و دستورات مطرح است. بنابراين {يغلبوا ... } يعنى بايد مقاومت كنيد و پيروز شويد.
4 _ اهل ايمان موظف به پايدارى در برابر لشكريان كفر تا پيروزى بر آنان ; حتى در صورت ده برابر بودن نيروى انسانى كافران
حرض المؤمنين على القتال إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين
تغيير نكردن نسبت در دو فراز ياد شده، يعنى بيست در مقابل دويست و صد در مقابل هزار، بيانگر
اين است كه ضرورت مقاومت مخصوص بيست و دويست نفر نيست، بلكه تحقق نسبت (يك بر ده) ملاك حكم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 72 - 12
12 _ وجود درگيرى بين مؤمنان غير مهاجر با كافران ، به خاطر دين و ديندارى ، تنها موردى است كه مهاجران و انصار موظف به يارى غير مهاجران هستند .
و إن استنصروكم فى الدين فعليكم النصر
قيد {فى الدين} بيانگر اين است كه اگر كافران به انگيزه مبارزه با اسلام و ديندارى غير مهاجران به آنان هجوم بردند، بايد ساير مسلمانان از آنان حمايت كنند و اگر درگيرى بدين انگيزه نباشد، حمايت از آنان ضرورت ندارد. قابل ذكر است كه {ال} در {النصر} جانشين مضاف إليه است ; يعنى {فعليكم نصرهم}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 73 - 1،2،3،7
1 _ نبرد بى امان با كافران و منافقان ، و سخت گيرى و عدم ترحم به آنان ، فرمان خدا به پيامبر ( ص )
يأيها النبى جهد الكفار و المنفقين و اغلظ عليهم
2 _ لزوم جهاد با كافران و منافقان و عدم مماشات با آنان
جهد الكفار . .. و اغلظ عليهم
3 _ تصميم به جهاد با كافران و منافقان ، در محدوده مسؤوليت هاى رهبر جامعه اسلامى
يأيها النبى جهد الكفار
به كارگيرى خطاب {يا أيها النبى} به جاى {يا أيها الذين آمنوا} بيانگر اين است كه: تصميم گيرى درباره جنگ با كفار و منافقان، از وظايف رهبر جامعه ايمانى است.
7 _ { عن ابى جعفر ( ع ) قال : { جاهد
الكفار و المنفقين } بالزام الفرائض ;
از امام باقر (ع) [در توضيح سخن خدا كه فرمود : ]{با كفار و منافقان مجاهده كن} روايت شده: مقصود الزام آنان به انجام فرايض است}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 123 - 1،10
1 _ فرمان الهى به مؤمنان در اسلام مبنى بر مبارزه و پيكار با جوامع كفرپيشه همجوار خويش
يأيها الذين ءامنوا قتلوا الذين يلونكم من الكفار
10 _ جهاد با كافران و نرمش نداشتن در برابر آنان از جلوه هاى تقوا
قتلوا . .. و ليجدوا فيكم غلظة و اعلموا أن اللّه مع المتقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 9 - 1،3
1 - پيامبر ( ص ) ، به جهاد با كافران و منافقان فرمان يافت .
ي_أيّها النبىّ ج_هد الكفّار و المن_فقين
3 - جهاد با كافران و منافقان و هرگونه برخورد شديد و سختگيرانه با آنان ، بايد زير نظر رهبر جامعه اسلامى انجام گيرد .
ي_أيّها النبىّ ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم
مخاطب قرار گرفتن شخص پيامبر(ص)، در جهاد سختگيرانه با كافران و منافقان، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد. افراط و تفريطى كه نوعاً در چنين موضوعى از سوى مردم سرمى زند، تأييد كننده همين مطلب است.
جهاد با كافران اشغالگر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 191 - 6
6 - ضرورت نبرد با كافرانى كه سرزمين هاى اسلامى را به تصرف خويش در آورده اند .
و اقتلوهم . .. و أخرجوهم من حيث أخرجوكم
جهان بينى كافران
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 156 - 12
12 _ تضادّ و دوگانگى بينش اهل ايمان و كفرپيشگان ، در تفسير عوامل حيات و مرگ
و قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه يحيى و يميت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 111 - 12
12 _ برخى مشركان و كافران عنود، با نقش مشيت الهى در تأثير اسباب آشنا بودند.
ما كانوا ليؤمنوا إلا أن يشاء الله و لكن أكثرهم يجهلون
جهانبينى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 95 - 8،10
8 _ تحليل سختى هاى بيداركننده و هدفدار به حوادثى برخاسته از عوامل طبيعى و بدون هدف ، تحليل نادرست منكران رسالت پس از رسيدن به رفاه و آسايش
قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء
10 _ كفرپيشگانى كه با بى هدف خواندن سختى هاى بيداركننده از تمامى عوامل هدايت بى بهره ماندند ، با عذابى غافليگرانه از جانب خدا نابود شدند .
فأخذنهم بغتة و هم لا يشعرون
جهل اكثريت كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 57 - 6
6 - بيشتر كافران و مشركان ستيزه جو و مجادله گر در صدر اسلام ، مردمى غافل و بى خبر از معارف الهى ( چون توحيد و معاد ) بودند .
و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون
ممكن است مقصود از {الناس} در آيه شريفه، مردم عصر نزول قرآن (چون اهل مكه) باشد. برداشت يادشده بر اين احتمال مبتنى است.
جهل كافران
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 3
3 _ ناتوانى كافران از درك سود و زيان و سرنوشت شوم خويش
و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم انّما نملى لهم ليزدادوا اثما
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 58 - 10
10 _ اهل كتاب و ديگر كافران به دليل استهزاى دين اسلام و احكام و شعاير آن ، @مردمى نادان و بى خرد
اتخذوا دينكم هزواً . .. ذلك بانهم قوم لايعقلون
برداشت فوق بر اين مبناست كه {لايعقلون} فعلى لازم باشد، يعنى اهل كتاب و كافران، فاقد عقل و انديشه كافى هستند. اسناد {لايعقلون} به {قوم} كه حاكى از بافت خاص اجتماعى آنهاست، اين معنى را تأييد مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 8 - 6
6 _ ناآگاهى كافران از عواقب هلاكتبار درخواست نزول آشكار ملائكه
و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر ثم لا ينظرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 33 - 10
10 _ انكار آيات الهى نشأت گرفته از روح سركش و ستمگر كافران است، نه جهل و ناآگاهى آنان
فإنهم لا يكذبكونك و لكن الظلمين بأيت اللّه يجحدون
{جحد} به انكارى كه بر خلاف اعتقاد قلبى باشد گفته مى شود. محتمل است ستمكار شمردن منكران در آيه به جهت مخالفت آگاهانه آنان با پيامبر(ص) باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 34 - 11
11 _ اكثر كافران عصر بعثت ، ناآگاه به
ضرورت تقوا براى متوليان مسجدالحرام
إن أولياؤه إلا المتقون و لكن أكثرهم لايعلمون
مفعول {لايعلمون} حقايقى است كه آيه مورد بحث بدان پرداخته است ; از جمله ضرورت تقوا براى واليان مسجدالحرام و نيز استحقاق عذاب براى سدكنندگان مسجدالحرام بر روى مؤمنان.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 39 - 10
10- بى اطلاعى كافران در دنيا ، از دروغ گويى خويش درباره رستاخيز
و أقسموا بالله . .. لايبعث الله من يموت بلى وعدًا عليه ... و ليعلم الذين كفروا أ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 79 - 10
10- خداوند ، مدعيان دستيابى به مال و فرزند با كفرورزى را ، در عذاب كفر و جهل خودشان نگاه مى دارد .
و نمدّ له من العذاب مدًّا
محتمل است مراد از {العذاب} عذاب گمراهى و كفرى باشد كه كافر در آن گرفتار است. جمله {فليمدد له الرحمان مدّاً} در آيات پيشين نيز _ كه تداوم ضلالت گمراهان را بيان كرده _ از همين مقوله است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 39 - 4
4- كافران ، در دنيا هرگز به سختى و شدت آتش دوزخ و به بى ياورى خود در قيامت پى نخواهند برد .
لو يعلم الذين كفروا حين لايكفّون عن وجوههم النار . .. و لا هم ينصرون
برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {حين} مفعولٌ به براى {يعلم} باشد. در اين صورت پيام آيه چنين مى شود: كاش آنان كه كافر شدند، مى دانستند _ و نمى دانند _ زمانى را
كه نمى توانند آتش را از چهره ها و... باز بدارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 63 - 3
3 - قلب هاى كافران ، پوشيده در حجاب غفلت و ناآگاهى
بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 71 - 12
12 - كافران حق ستيز ، فاقد بينش و درك لازم نسبت به مصالح و منافع خويش
بل أتين_هم بذكرهم فهم عن ذكرهم معرضون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 66 - 1
1 - دانش و معرفت درباره آخرت ، خارج از محدوده توان كافران
بل ادّرك علمهم فى الأخرة
{تدارُك} (مصدر {إدارك}) عبارت است از پيوستن اجزاى شىء به آن شىء به گونه اى كه از آن اجزا، چيزى باقى نمانده باشد. {ادّارك علمهم فى الأخرة}; يعنى، آنها (كافران) دانششان مصروف جاى ديگرى شده و چيزى از آن باقى نمانده است تا بتوانند آن را درباره آخرت به كار برند. بنابراين آنان نه مجال آن را دارند كه با دلايل علمى، آخرت را رد كنند و نه مجال آن را دارند كه با برهان هاى يقينى آن را اثبات كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 56 - 12،13
12 - كافران ، از حقيقت روز قيامت و برانگيختگى مردگان در آن ، همواره ، در جهل و بى اطلاعى اند .
يقسم المجرمون . .. فه_ذا يوم البعث و ل_كنّكم كنتم لاتعلمون
13 - كافران ، از وقوع قيامت بى اطلاع اند و
براى حضور در آن ، آماده نيستند .
و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعة . .. و ل_كنّكم كنتم لاتعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 59 - 6
6 - كافران مجرم ، مردمانى جاهل و نادان به حقايق اند .
المجرمون. .. الذين كفروا... الذين لايعلمون
{لايعلمون} مى تواند صفت ديگرى علاوه بر {المجرمون} براى {الذين كفروا} باشد كه درباره آنان و موضع گيرى هايشان در اين آيات، بحث شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 6 - 4
4 - كافران ، افرادى فاقد علم و دانش اند .
قال الذين كفروا لاتأتينا الساعة . .. و يرى الذين أُوتوا العلم الذى أُنزل إليك
به قرينه مقابله با آيه {الذين سَعَوْ} _ كه كافران بودند _ ذكر {أُوتوا العلم} نشان مى دهد كه آنان فاقد چنين صفتى اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 6 - 2
2 - آگاه نبودن از زمان برپايى قيامت ، بهانه كافران براى انكار آن
يسئل أيّان يوم القي_مة
جهل كافران پيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 19
19 _ سران شرك و كفر و پيروانشان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب خويش
لكل ضعف و لكن لاتعلمون
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه سران شرك نيز، همچون پيروان آنان، مخاطب {لاتعلمون} باشند.
جهل كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 63 - 1
1 - كافران و مشركان
صدراسلام ، آيات الهى را از سر لجاج و ستيزه جويى ، انكار مى كردند ; نه از روى جهل و ناآشنايى به آن .
كذلك يؤفك الذين كانوا بأي_ت اللّه يجحدون
{جحد} (مصدر {يجحدون}) به معناى انكار چيز معلوم و روشن است. آيه شريفه به منزله تعليل براى مضمون آيه قبل است كه در آن، از انكار آيات الهى و دور شدن از عبادت خداوند، اظهار شگفتى شده بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 1 - 2
2 - گروهى از كافران در عصر پيامبر ( ص ) ، بى خبر از موضع قاطع آن حضرت در برابر كفر و اميدوار به تنزل او در برابر شرك
قل ي_أيّها الك_فرون
ادامه سوره، قرينه است بر اين كه مراد از {الكافرون}، همه كافران نيستند; بلكه تنها آن گروه مخاطب اند كه اميدى به ايمان آنان نمى رفت. سخن گفتن با آنان در اين باره _ كه پيامبر(ص) اهل سازش نيست _ بيانگر آن است كه آنان تسامح و تساهل را براى آن حضرت، امكان پذير مى پنداشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 3 - 7
7 - كافران ، از معبود پيامبر ( ص ) ، شناخت نادرست و تصورى در حد معبود هاى خويش داشتند .
ما تعبدون . .. ما أعبد
كلمه {ما} در معنايى اعم از عاقل و غير عاقل به كار مى رود، به كار نبردن كلمه {من} _ كه تصريح به عاقل بودن است _ به جهت بيان اين نكته است كه مشركان، معبود پيامبر(ص) را در سطح معبودان خويش
مى پنداشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 5 - 7
7 - كافرانِ عصر بعثت ، از خداوند شناختى ناقص و در حد شناخت خدايان خويش داشتند .
و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
كلمه {ما}، بيانگر برداشت ياد شده است.
جهل كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 6 - 6
6 - جهل ، عامل رويكرد كافران مكه به خريد داستان هاى بى اساس بود .
و من الناس من يشترى لهو الحديث . .. بغير علم
{بغير علم} متعلق به فعل {يشترى} است.
چرخش صورت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 66 - 1
1 - در روز بى يار و ياورى كافران ، صورت هاى آنان ، در آتش از اين رو به آن رو ، چرخانده مى شود ، تا خوب بسوزد .
لايجدون وليًّا . .. يوم تقلّب وجوههم فى النار
بنابراين كه {يوم} ظرف براى {لايجدون}باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.
چشمهاى كافران در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 44 - 1
1 - كافران حق ناپذير ، با چشمانى فروافتاده و فروتنانه در محكمه عدل الهى حاضر مى شوند .
خ_شة أبصارهم
حبط عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 57 - 3
3 _ در قيامت ، كافران از اعمال صالح خويش ، بهره اى نمى برند .
و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات فيوفيهم اجورهم
چون پاداش الهى مشروط
به توأم بودن ايمان و عمل صالح است، بنابراين عمل صالح بدون ايمان، پاداش الهى را در پى نخواهد داشت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 17 - 8
8 _ كفر به خدا ، مايه حبط و بى ارزشى و فاسد شدن اعمال نيك كافران است .
ما كان للمشركين أن يعمروا مسجد اللّه شهدين على أنفسهم بالكفر أولئك حبطت أعملهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 69 - 11،13
11 _ حبط و سقوط ارزش و بى ثمر بودن اعمال كافران و منافقان ، در دنيا و آخرت
وعد اللّه المنقين . .. أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة
13 _ بى تأثير ماندن دسيسه هاى منافقان و كافران طول تاريخ ، در از بين بردن ارزش هاى الهى ، عبرتى است براى دنبال كنندگان راه آنان . *
كالذين من قبلكم . .. أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة
با توجه به اينكه منظور از اعمال در {أعمالهم} مى تواند روشهاى خائنانه آنان در قبال اديان الهى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 18 - 2،8
2- عمل نيك كافران ارزشى ندارد و حبط مى شود .
مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف
8- كافران ، در آخرت قادر به بهره بردارى از اعمال نيك خويش نخواهند بود و از آن محروم خواهند شد .
أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف لايقدرون ممّا كسبوا على شىء
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 19 - 13
13- آفرينش آسمان ها و زمين ( عالم آفرينش ) ، دليل قدرتمندى خداوند بر تحقق وعده عذاب كافران و حبط عمل نيكشان
من ورائه جهنّم . .. مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح ... ألم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 105 - 6،9
6- حبط اَعمال كافران ، همان ضايع شدن سعى و تلاش دنيوى آنان است .
الذين ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا . .. فحبطت أعم_لهم
9- كافران ، به رغم كار و تلاش در دنيا ، در روز قيامت و ملاقات پروردگار ، تهيدست و بى توشه اند .
الذين كفروا . .. فحبطت أعم_لهم فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 106 - 4
4- استهزاى آيات و پيامبران الهى ، شيوه كافران و عامل دوزخى شدن و حبط عمل آنان است .
جزاؤهم جهنّم بما كفروا واتخذوا ءاي_تى و رسلى هزوًا
{هزواً} و {هزءاً} به يك معنا است و مصدرى است كه حمل آن بر {آيات} و {رسل} براى مبالغه است. راغب، آن را {شوخى ناآشكار} و ديگران، آن را {تمسخر} معنا كرده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 39 - 5
5 - اعمال نيك كافران ، حبط شده و براى آنان ثمره اخروى نخواهد داشت .
و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا
اگر سراب گونه بودن اعمال كافران، در رابطه با قيامت باشد، قهراً مى تواند
اشاره به حبط اعمالشان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 19 - 25
25 - حبط عمل صالح غير مؤمنان ، بر خداوند ، آسان است .
فأحبط اللّه أعم_لهم و كان ذلك على اللّه يسيرًا
در صورتى كه مشاراليه {ذلك} اِحباط باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 8 - 2
2- فرجام نهايى كافران ، به رو افتادن در خاكِ مذلت و از دست دادن تلاش ها است .
و الذين كفروا فتعسًا لهم و أضلّ أعم_لهم
بنابراين كه جمله {فتعساً لهم} خبريه باشد و با توجه به اين كه {تعس} به معناى به رو در افتادن است _ كه حاكى از نهايت ذلت است _ مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 9 - 1
1- ناخشنودى كافران از پيام وحى ، باعث حبط اعمال آنان و گرفتار آمدنشان به نفرين الهى
فتعساً لهم و أضلّ أعم_لهم . ذلك بأنّهم كرهوا ما أنزل اللّه
بنابراين كه {ذالك} اشاره به {فتعساً لهم و أضلّ أعمالهم} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.
حتميت انحطاط كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 44 - 8
8 - كافران تكذيب گر ، ناتوان از رهانيدن خود از سقوط و مبارزه با عوامل آن
سنستدرجهم من حيث لايعلمون
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه چون عوامل و زمينه هاى سقوط، براى كافران ناشناخته و غافل گيرانه است; قهراً رهايى از
آن نيز براى آنان ناممكن خواهد بود.
حتميت اندوه اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 17 - 5
5 - هيچ پناهگاه و راه گريزى از سختى ها و اندوه هاى روز محشر براى كافران نيست .
فكيف تتّقون إن كفرتم يومًا يجعل الولدن شيبًا
حتميت شكست كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 1 - 1
1_ تلاش هاى كافران ، در منحرف ساختن جامعه بشرى از راه خدا ، محكوم به شكست حتمى و نهايى است .
الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم
{أعمالهم} نظر به تلاش هاى كفرآميز و انحراف انگيز كافران دارد كه از واژه {صدّوا} استفاده مى شود. شكست حتمى و نهايى از آن جهت برداشت مى شود كه گوينده {أضلّ} خداوند است و اگر كافران در ظاهر پيشرفت هايى هم داشته باشند، در نهايت محكوم به شكست اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 3 - 6
6 - تأكيد خداوند ، بر پيروزى پيامبر ( ص ) و ناكامى كافران تكذيب گر
و كذّبوا . .. و كلّ أمر مستقرّ
بيان كلى خداوند در تحقق و استقرار برنامه هاى از پيش تعيين شده، در حقيقت نويدى به مؤمنان و تهديدى به كافران است كه رسالت پيامبر(ص) سرانجام تثبيت خواهد شد و تكذيب گران كارى از پيش نخواهند برد.
حتميت عجز كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 57 - 2
2 - ناتوانى كافران در به شكست كشاندن جبهه حق
و نيروى الهى ، جاى هيچ گونه شك و ترديدى ندارد .
لاتحسبنّ الذين كفروا معجزين فى الأرض
تعبير {لاتحسبنّ} (گمان مبر) _ با آن كه گمان امرى غير اختيارى است و چيزى نيست كه به پرهيز از آن توصيه شود _ مى رساند كه جاى چنين گمانى نيست و نبايد كسى به خود ترديد راه دهد.
حتميت عذاب اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 54 - 7
7 - كافران ، اگر به خاطر اجل تعيين شده در دنيا ، گرفتار عذاب نشوند ، عذاب اخروى شان قطعى است .
و يستعجلونك بالعذاب و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب . .. يستعجلونك بالعذاب و إنّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 19
19 - عذاب شدن كافران در قيامت ، امرى قطعى و سنت تغييرناپذير الهى است .
و ل_كن حقّت كلمة العذاب على الك_فرين
{حَقَّ} به معناى {ثَبَتَ} و {وَجَبَ} (ثابت و واجب شد) است و {كلمة} در آيه شريفه به معناى وعده و يا فرمان مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 6 - 1
1 - عذاب شدن كافران در قيامت ، امرى قطعى و سنت تغييرناپذير الهى
و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا
{حق}; يعنى، {ثَبَتَ} و {وَجَبَ} (ثابت و واجب شد) است. و مراد از كلمه در {كلمة ربّك} وعده فرمان عذاب است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 11 - 9،10
9 - در قيامت هيچ راه و روزنه نجات
از عذاب الهى ، براى كافران نخواهد بود .
فهل إلى خروج من سبيل
تنكير {خروج} و {سبيل} براى نوعيت است; يعنى، كافران از تمامى راه هاى خروج و وسايل رهايى محروم اند.
10 - يأس و نااميدى شديد كافران حق ناپذير ، از نجات خويش از عذاب الهى
فهل إلى خروج من سبيل
مفسران بر اين باوراند كه چنين سخنى، از زبان كسانى صادر مى شود كه يأس و نااميدى بر وجود آنان چيره شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 33 - 2،3
2 - در قيامت هيچ عامل نجات دهنده اى براى كافران ، در برابر عذاب و قهر خداوند وجود ندارد .
يوم تولّون مدبرين ما لكم من اللّه من عاصم
3 - عذاب الهى كافران در قيامت ، قطعى و گريزناپذير است .
ما لكم من اللّه من عاصم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 23
23 - كافران ، در قيامت گرفتار عذابى حتمى و جانكاه
و لنذيقنّهم من عذاب غليظ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 35 - 7
7 - بى اعتنايى خداوند به بهانه تراشى ها و عذرخواهى هاى كافران ، براى رهايى از عذاب دوزخ
فاليوم لايخرجون منها و لا هم يستعتبون
چنانچه از {استعتاب} (طلب عذرخواهى)، لازمه آن (قبول عذر) اراده شده باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 3 - 6
6 - كافران مهلت يافته در دنيا ، ناگزير از چشيدن عذاب آتش ، در آخرت
اند .
و لولا أن . .. لعذّبهم فى الدنيا و لهم فى الأخرة عذاب النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 2 - 4
4 - عذاب كافران در قيامت ، امرى قطعى و غيرقابل دفع از سوى كسى
بعذاب واقع . للكفرين ليس له دافع
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه مراد از عذاب در آيه شريفه، عذاب اخروى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 40 - 13
13 - كافران در قيامت با مشاهده كردار خويش ، عذاب خود را حتمى خواهند دانست .
عذابًا قريبًا يوم ينظر المرء ما قدّمت يداه و يقول الكافر ي_ليتنى كنت تربًا
از آن جايى كه كافران با نگاه به اعمال خويش، آرزوى خاك بودن مى كنند; مى توان پى برد كه آنان، گرفتارى به عذاب را بر خود قطعى ديده اند.
حتميت عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 48 - 9
9 - در قيامت ، راه نجاتى براى كافران به قرآن وجود نخواهد داشت .
ءامنوا بما أنزلت . .. واتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس
هدف از توصيف قيامت به اينكه: فديه و عوضى گرفته نمى شود و . ..، مأيوس كردن مستحقان عذاب است از اينكه مبادا راه نجاتى براى خود - جز ايمان و ... - توهم كرده و به اعتبار آن دلخوش باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 69 - 5
5 _ هيچ چيز ، حتى برترين قدرت هاى نظامى ، اقتصادى
و نيروى انسانى ، مانع تحقق يافتن عذاب الهى براى كافران و منافقان نيست .
وعد اللّه المنفقين . .. و لهم عذاب مقيم. كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة و أك
نيروى نظامى از {قوة}، اقتصادى از {أموالا} و انسانى از {أولاداً} برداشت شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 8 - 5،8
5_ كفرپيشگان ، در زمانى نه چندان دور به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .
إلى أُمّة معدودة . .. ألا يوم يأتيهم ليس مصروفاً عنهم
ضمير فاعلى در {يأتيهم} به عذاب برمى گردد و {يوم} ظرف براى {مصروفاً} است.
8_ كفرپيشگان ، در صورت مواجه شدن با عذاب هاى الهى ، از نجات دادن خويش ناتوان خواهند بود .
و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون
جمله {ليس مصروفاً عنهم} بيان مى دارد كه عذاب از كفرپيشگان بازگردانده نمى شود و جمله {حاق بهم . ..} به اين نكته اشاره مى كند كه آنان نيز نمى توانند از عذاب بگريزند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 33 - 8
8_ كفرپيشگان نه مى توانند از نزول عذاب الهى جلوگيرى كنند و نه قادرند از گرفتارشدن به آن ، خود را رهايى بخشند .
إنما يأتيكم به الله . .. و ما أنتم بمعجزين
إعجاز (مصدر معجزين) به معناى فرار كردن و از دسترس خارج شدن است. بنابراين {ما أنتم بمعجزين}; يعنى ، [پس از نزول ع_ذاب] نمى توانيد فرار كنيد و خود را از عذاب برهان_يد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 107 - 4،5
4_
مشركان و كافران ، نمى توانند از عذاب هاى الهى بگريزند و خويشتن را از آن مصون دارند .
أن تأتيهم غ_شية من عذاب الله
توصيف عذاب الهى به فراگيرنده ، اشاره به اين حقيقت دارد كه نمى توان از آن فرار كرد و خويشتن را از رنج آن رهانيد.
5_ احساس امنيت كافران و مشركان از عذاب هاى الهى در دنيا و فرا رسيدن عذاب هاى اخروى ، امرى شگفت و نابجاست .
أفأمنوا أن تأتيهم غ_شية من عذاب الله أو تأتيهم الساعة
همزه استفهام در {أفأمنوا} مى تواند انكار توبيخى باشد و محتمل است براى بيان تعجب ايراد شده باشد ; يعنى، جاى شگفتى است كه از ناحيه خداوند احساس امنيت مى كنند و حال آن كه على رغم وجود برهان بر توحيد و حقانيت رسالت، از پذيرش توحيد و رسالت سرباز مى زنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 2 - 5
5- بى ترديد كافران ، داراى فرجامى ناگوارند و به عذابى شديد و طاقت فرسا ، گرفتار خواهند شد .
و ويل للك_فرين من عذاب شديد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 58 - 3
3- گرفتارى به عذاب استيصال پيش از فرا رسيدن قيامت ، سرنوشت محتوم همه اقوام و جوامع كافر و مشرك حق ستيز است .
و إن من قرية إلاّ نحن مهلكوها قبل يوم القي_مة
اينكه آيه مى فرمايد: همه جوامع بشرى قبل از قيامت يا هلاك مى شوند و يا دچار عذاب مى شوند احتمال دارد كه مراد از {مهلكوها} هلاكت انسانهاى معمولى و مراد از {معذّبوها} عذاب كافران
و مشركان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 43 - 5
5- بى پناهى همه جانبه كافران دربرابر عذاب الهى و حتمى بودن هلاكت آنان
أم لهم ءالهة تمنعهم من دوننا . .. و لا هم منّا يصحبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 206 - 1
1 - عذاب و كيفر كافران جرم پيشه ، وعده اى حتمى و تخلف ناپذير است ; هر چند پس از تأخير و مهلتى محدود باشد .
أفرءيت إن متّعن_هم سنين . ثمّ جاءهم ما كانوا يوعدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 53 - 9،10
9 - عذاب تعيين شده براى كافران ، به خاطر اجل معين ، تأخير دارد و لكن تحقق اش قطعى است .
و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب
10 - عذاب كافران در موعد مقرر ، به صورت ناگهانى ، آنان را فراخواهد گرفت .
و ليأتينّهم بغتة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 54 - 6
6 - عذابِ كافران منكر آيات خدا ، در جهنم قطعى است .
يستعجلونك بالعذاب و إنّ جهنّم لمحيطة بالك_فرين
جمله اسميه "إنّ جهنّم" و تأكيد "إنّ" بر حتميت عذاب، دلالت دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 70 - 9
9 - تحقق وعده خداوند مبنى بر عذاب كافران ، حتمى است .
و يحقّ القول على الك_فرين
مقصود از {قول} _ طبق نظر مفسران _ وعده خداوند به عذاب كافران است; مثل آيه شريفه {ل_كن حقّت
كلمة العذاب على الكافرين}، (زمر، آيه 71).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 34 - 3
3 - اشتراك عذاب و كيفر رهبران شرك و كفر و توده هاى مشرك و كافر ، وعده حتمى خداوند
إنّا كذلك نفعل بالمجرمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 38 - 1
1 - چشيدن عذاب دردناك ، وعده حتمى خداوند به كافران و مشركان مستكبر
إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . .. إنّكم لذائقوا العذاب الأليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 3 - 6
6 - فرار و نجات از عذاب الهى ، براى كافران ممكن نيست .
فنادوا و لات حين مناص
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 15 - 4
4 - با قطعى شدن عذاب استيصال بر كافران ، هيچ مهلتى براى گريز آنان نخواهد بود .
ما لها من فواق
در زبان عرب به مدت زمانى كه دوشنده شير _ در فاصله ميان دو بار دوشيدن _ به بچه شتر مهلت مى دهد تا شير بنوشد، {فواق} گفته مى شود و مقصود از آن، مدت كوتاه و زودگذر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 24 - 2
2 - تلاش مذبوحانه و بى ثمر كافران و مشركان دوزخى ، در جهت دفع عذاب الهى از خود
أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 -
20
20 - عذاب الهى ، سرنوشت محتوم كافران
و ل_كن حقّت كلمة العذاب على الك_فرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 12 - 8
8 - حكم خداوند به عذاب مشركان و كافران حق ناپذير ، قطعى و قابل نقض و تغيير نيست .
فالحكم للّه العلىّ الكبير
آمدن دو صفت {علىّ} و {كبير} براى خداوند (پس از ذكر حكم الهى درباره كافران و مشركان) مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 50 - 9
9 - راه نجات از عذاب جهنم ، به روى تمامى كافران ستيزه جو بسته است .
و ما دع_ؤا الك_فرين إلاّ فى ضل_ل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 77 - 6
6 - مشركان و كافران حق ستيز ، چون از بازگشت به سوى خدا و گرفتار شدن به عذاب جهنم راه فرارى ندارند ، مهلت دادن خداوند به آنان نگران كننده نيست .
فإمّا نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفّينّك فإلينا يرجعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 35 - 3
3 - كافران متعصب و لجاجت پيشه ، هيچ گونه راه فرار و گريزى از عذاب الهى ندارند .
و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا ما لهم من محيص
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 18 - 1،3
1- كافران گستاخ در برابر خداوند و پدر و مادر ، محكوم به عذاب حتمى الهى
و الذى قال لولديه أُفّ . .. ما
ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين . أُول_ئك الذين حقّ علي
مشاراليه {اُول_ئك} كسى است كه به پدر و مادر {اُفّ} گفته و وعده الهى را {أساطير} خوانده است.
3- گروه هاى بسيارى از كافران جن و انس ، محكوم به عذاب حتمى الهى در گذشته تاريخ
حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 25 - 26
26- كافران ، مستحق عذاب حتمى الهى
لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 8 - 1
1 - وجود نداشتن كمترين مانع ، براى كيفر كافران و عذاب كردن آنان از سوى خداوند
عذاب ربّك . .. ما له من دافع
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 16 - 1
1 - هيچ انسان كافرى ، از نزول عذاب الهى در امان نيست .
ءأمنتم من فى السماء أن يخسف بكم الأرض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 17 - 1
1 - هيچ انسان كافرى ، از نزول عذاب الهى در امان نيست .
أم أمنتم من فى السماء أن يرسل عليكم حاصبًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 28 - 6
6 - هيچ كس و هيچ نيرويى ، توانايى پناه دادن به كافران در برابر عذاب دردناك الهى را ندارد .
فمن يجير الك_فرين من عذاب أليم
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه استفهام در {فمن يجير. ..} انكارى
است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 28 - 1
1 - كارساز نبودن ثروت كافران دوزخى ( اصحاب الشمال ) ، در رهايى آنان از عذاب قيامت
ما أغنى عنّى ماليه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 29 - 1
1 - كارساز نبودن قدرت كافران دوزخى ( اصحاب الشمال ) ، در رهايى آنان از عذاب قيامت
هلك عنّى سلط_نيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 20 - 4
4 - كافران ، هيچ راه گريزى از عذاب خداوند ندارند .
و اللّه من ورائهم محيط
آيه شريفه، تهديد كافران به بسته بودن راه نجات است، به گونه اى كه اگر تصميم به فرار داشته باشند، خود را در احاطه خداوند خواهند ديد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 17 - 2
2 - خداوند ، در صورت درخواست پيامبر ( ص ) از او ، بى درنگ كافران را عذاب كرده و خواسته آن حضرت را اجابت مى كرد .
فمهّل الك_فرين
چنانچه بر خواسته پيامبر(ص) اثرى مترتب نمى شد، فرمان به مهلت دادن لغو مى نمود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 25 - 2
2 - گريز از عذاب ، براى اعراض كنندگان كافر ، امكان پذير نيست .
فيعذّبه اللّه . .. إنّ إلينا إيابهم
حرف {إنّ} نشان مى دهد كه آيه شريفه در مقام تعليل براى گريزناپذير بودن عذاب كافران است.
حتميت عذاب كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
11 - حج - 22 - 47 - 4
4 - خداوند ، نزول عذاب بر كفرپيشگان عصر بعثت را قطعى و تخلف ناپذير خواند .
و يستعجلونك بالعذاب و لن يخلف اللّه وعده
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 2 - 1
1 - عذاب شدن كافران لجوج عصر بعثت ، امرى قطعى از سوى خداوند و غير قابل دفع از سوى كسى
للك_فرين ليس له دافع
{للكافرين} خبر مقدم براى {ليس} و {دافع} اسم آن است. {لام} در {له} براى تقويت و ضمير {له} مفعول مقدم براى {دافع} است; يعنى، {ليس للكافرين دافع يدفع العذاب عنهم}، (براى كافران كسى وجود ندارد كه عذاب موعود را از آنان دفع كند).
حتميت عذاب كافرانپيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 21 - 9،22
9- تبعيت كوركورانه از رهبران گمراه ، عذرى براى رهايى از عذاب الهى در قيامت نيست .
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا . .. من شىء
درخواست كمك از رهبران گمراه در قيامت براى كاستن از عذاب از سوى كسانى كه تابع محض بوده اند، حكايت از آن دارد كه تبعيت بى چون و چرا موجب نمى شود كه عذاب برداشته شود، بلكه پيروان نيز عذاب خواهند شد.
22- اعلام رهبران مستكبر در قيامت به پيروان خويش مبنى بر قطعى بودن عذاب آنها و نبودن هيچ راه گريزى از آن
قالوا . .. سواء علينا أجزعنا أم صبرنا ما لنا من محيص
حتميت فرجام شوم كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم
- 14 - 2 - 5
5- بى ترديد كافران ، داراى فرجامى ناگوارند و به عذابى شديد و طاقت فرسا ، گرفتار خواهند شد .
و ويل للك_فرين من عذاب شديد
حتميت كيفر اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 45 - 9
9 - عقوبت و مجازات كافران و گنه كاران ، امرى قطعى است كه در عالم پس از مرگ تحقق خواهد يافت .
و لو يؤاخذ اللّه الناس . .. و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 35 - 5
5- توجه به كيفر حتمى كافران در قيامت ، زمينه ساز صبر و شكيبايى رهبران الهى در برابر عنادورزى هاى مخالفان
يعرض الذين كفروا على النار . .. فاصبر كما صبر أولواالعزم من الرسل
{فاء} در {فاصبر}، تفريع را افاده مى كند و ارتباط اين آيه با آيه قبل، صبر را فرع و نتيجه توجه به عذاب كافران قرار داده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 60 - 5
5 - كافران ، در معرض عذاب دنيوى ، افزون بر كيفر سخت و حتمى آخرت
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم . .. فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوع
در صورتى كه {يومهم. ..} نظر به روز قيامت و آيه قبل (مثل ذنوب أصحابهم) نظر به كيفرهاى دنيوى داشته باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 16 - 4
4 - حكم مجازات كافران در قيامت
، غيرقابل تغيير و تجديد نظر
فاصبروا أو لاتصبروا سواء عليكم
حتميت كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 227 - 13
13 - تهديد ظالمان و كفرپيشگان از سوى خدا به كيفرى حتمى و نه چندان دور
و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 13 - 5
5 - كافرانى كه براى مرتد ساختن مسلمانان ، تلاش كرده اند ، حتماً ، كيفر خواهند شد .
قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا. ..و ليحملنّ أثقالهم
{لام قسم} و {نون تأكيد} در {ليحملنّ} بر قطعيت، دلالت دارد. لازم به ذكر است كه احتمال دارد حمل گناه، كنايه از كيفر باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 27 - 1
1 - عذاب سخت و دشوار الهى ، كيفرى حتمى براى كافران حق ستيز
فلنذيقنّ الذين كفروا عذابًا شديدًا
لام و نون تأكيد در {لنذيقنّ}، حاكى از حتمى بودن عذاب و كيفر مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 14 - 10
10 - باور مؤمنان به مجازات حتمى كافران از سوى خداوند ، مانع اقدام هاى شتابزده آنان در مقابله با كافران
يغفروا . .. ليجزى قومًا بما كانوا يكسبون
{لام} در {ليجزى} براى تعليل است و فلسفه امر به خويشتن دارى مؤمنان در برابر كافران را بيان مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 4
4 - كيفر كافران و ستم پيشگان ، سنت تغييرناپذير
الهى در طول تاريخ
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم
از مجموع آيه شريفه، آيه استفاده مى شود كه مجازات امت هاى گذشته، منحصر به آنان نبوده است; بلكه قانونى كلى است كه شامل تمام ستم پيشگان مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 36 - 2
2 - بى پاسخ نماندن تمسخر هاى كافران و گرفتارى آنان به نتايج كردار خويش ، امرى طرفه و جالب توجّه است .
هل ثوّب الكفّار ما كانوا يفعلون
استفهام در آيه شريفه براى تقرير و تعجيب است; يعنى، كافران چنين حالتى را گمان نداشته و پيش بينى نمى كردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 4
4 - هيچ چيز نمى تواند در برابر خداوند ، به هنگام كيفر رساندن كافران ، مانع ايجاد كند .
إنّ بطش ربّك لشديد
واژه {بطش}، در خود معناى زور، قهر و غلبه را دارد و تأكيد آن با كلمه {لشديد}، بر شدّت قهر و غلبه در آن دلالت مى كند. مراد از قاهر و غالب بودن خداوند، بى تأثير بودن موانع در برابر كيفررسانى است.
حتميت مرگ كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 70 - 3
3 _ كافران و مشركان ، از بازگشت به سوى خداوند مفرّى ندارند .
متع فى الدنيا ثم إلينا مرجعهم
حتميت هلاكت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 36 - 11
11 - قدرت و امكانات مادى كافران و سلطه طلبان ، مايه نجات آنان از هلاكت
و قهر الهى نخواهد بود .
و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا . .. هل من محيص
حتيمت عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 6 - 2
2 - عذاب الهى ، سرنوشت محتوم كافران
و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا
حجاب بين محمد(ص) و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 45 - 1،11
1- خداوند ، به هنگام قراءت قرآن توسط پيامبر ( ص ) ، ميان آن حضرت و كافران ، حجابى نامرئى قرار داد .
و إذا قرأت القرءان . .. حجابًا مستورًا
برداشت فوق، مبتنى بر معناى مستور _ به همان صيغه مفعولى يعنى پوشيده شده _ است و در آيه به تناسب موضوع، مراد پوشيده شدن از حواس بينندگان (كافران) است.
11- { دخل . . . هشام بن السائب . . . على أبى عبدالله ( ع ) فقال : . . . أخبرنى عن قول الله { و إذا قرأت القرآن جعلنا بينك و بين الذين لايؤمنون بالأخرة حجاباً مستوراً } . . . قال : آية فى الكهف و آية فى النحل و آية فى الجاثية و هى : { أفرأيت من اتّخذ إلهه هواه و أضلّه الله على علم و ختم على سمعه و قلبه . . . } و فى النحل : { أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم و سمعهم و أبصارهم و أُول_ئك هم الغافلون } و فى الكهف : { و من أظلم ممّن ذكّر بآيات ربّه فأعرض عن ها و نسى ما قدّمت
يداه . . . } ;
هشام بن سائب بر امام صادق(ع) وارد شد، پس به امام گفت: مرا از سخن خدا {و أذا قرأت القرآن جعلنا بينك و بين الذين لايؤمنون بالأخرة حجاباً مستوراً} خبر ده؟ حضرت فرمود: _ مقصود از قرآنى كه پيامبر با خواندن آن از چشم كافران مستور و ناپديد مى شود، آيه اى در سوره جاثيه {أفرأيت . ..} و در سوره نحل {أُول_ئك الذين ...} و در سوره كهف {و من أظلم ممّن...} است}.
حجاب چشم كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 101 - 1
1- بارزترين ويژگى كافران ، محجوب بودن آنان از ديدن و درك آيات الهى است .
الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى
مراد از ديدن ذكر خدا، مشاهده و درك آيات و نشانه هايى است كه مايه ياد خداوند هستند (گفتن مسبّب و اراده سبب) و مفاد آيه، اين است كه مشاهده آيات خداوند، كافران را به ياد او نمى افكند، گويا پوششى بر چشم هاى آنان است كه ديدن آن آيات، بر ايشان مقدور نيست.
حجاب قلب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 101 - 2
2- محجوب بودن دل از ياد خدا ، از بارزترين خصلت هاى كافران است .
الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 63 - 3
3 - قلب هاى كافران ، پوشيده در حجاب غفلت و ناآگاهى
بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا
حرمت اطاعت از كافران
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 52 - 3
3 _ اطاعت از كافران و تن دادن به خواسته هاى كفر آميزشان ، حرام است .
فلاتطع الك_فرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 8 - 4
4 - اطاعت از كافران تكذيب گر و اجابت خواسته هاى آنان ، ممنوع و حرام است .
فلاتطع المكذّبين
حرمت تقويت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 108 - 2
2 _ حرمت انجام هر گونه عملى كه مايه تأييد كفر و نفاق و تقويت كافران و منافقان محارب و زمينه زيان و تفرقه مؤمنان باشد .
و الذين اتخذوا مسجداً . .. لا تقم فيه أبداً
حرمت حكومت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 141 - 13
13 _ حرمت پذيرش ولايت و حكومت كافران
و لن يجعل اللّه للكفرين على المؤمنين سبيلا
بنابر اينكه جمله {لن يجعل . ..}، در مقام انشاء باشد و نه اخبار. يعنى نبايد مؤمنان سلطه كافران را پذيرا باشند.
حرمت دوستى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 139 - 5
5 _ حرمت برقرار ساختن پيوند هاى دوستانه با كافران
الذين يتّخذون الكفرين أولياء من دون المؤمنين
در برداشت فوق، {ولىّ}، به معناى دوستى و مودّت گرفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 144 - 1
1 _ حرمت ايجاد روابط دوستى و مودّت با كافران و پذيرش سرپرستى آنان
يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الكفرين
أولياء من دون المؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 23 - 1،3
1 _ حرمت ايجاد پيوند دوستى با كافران و دشمنان دين
يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا . .. أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن
3 _ ايجاد پيوند موالات و دوستى با خويشاوندان كافر _ هر چند پدر يا برادر باشند _ حرام است .
يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا ءاباءكم و إخونكم أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن
حرمت سلب امنيت از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 6 - 6
6 _ تعرض به كفار و سلب امنيت از آنان در اماكن سكونتشان ، جايز نيست .
فأجره حتى يسمع كلم اللّه ثم أبلغه مأمنه
حرمت ولايت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 28 - 2،3
2 _ حرمت و ممنوعيت پذيرش ولايت و سرپرستى كافران ، براى مؤمنان
لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء
3 _ حرمت برگزيدن كافران و مقدّم داشتن آنان بر مؤمنان ، در دوستى و ارتباط و ولايت
لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء من دون المؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 141 - 13
13 _ حرمت پذيرش ولايت و حكومت كافران
و لن يجعل اللّه للكفرين على المؤمنين سبيلا
بنابر اينكه جمله {لن يجعل . ..}، در مقام انشاء باشد و نه اخبار. يعنى نبايد مؤمنان سلطه كافران را پذيرا باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 144 - 1
1 _ حرمت ايجاد روابط
دوستى و مودّت با كافران و پذيرش سرپرستى آنان
يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الكفرين أولياء من دون المؤمنين
حس گرايى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 8 - 1،4
1 _ مشاهده نزول فرشتگان بر پيامبر(ص)، درخواست نابجا و بهانه جويانه كافران
و قالوا لو لا أنزل عليه ملك و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر
4 _ كفرپيشگان حتى با نزول كتابى ملموس بر پيامبر(ص)، ايمان نمى آورند و خواهان نزول فرشتگان مى شوند.
و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه بأيديهم لقال . .. و قالوا لو لا أنزل عليه م
بر اساس اين احتمال كه {قالوا} بر جواب {لو} در آيه قبل عطف شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 10 - 5
5 _ استهزاى كفار نسبت به پيامبر اكرم(ص)، با درخواست نزول كتاب ملموس و مشاهده فرشتگان
و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه . .. و لقد استهزىء برسل من قبلك
يادآورى استهزا شدن انبياى گذشته براى تسلى پيامبر(ص)، پس از بيان بهانه جوييها و توقّعات بيجاى كافران چنين مى نمايد كه همين بهانه جوييها، از مصاديق استهزاگرى كافران در مورد رسولان الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 8 - 3
3 _ ارائه معجزه اى محسوس و قابل رؤيت ، توقع مشركان از پيامبر ( ص ) جهت اثبات درستى ادعاى نبوت خويش *
أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها
درخواست و انتظار فرود آمدن گنجى براى پيامبر(ص) و يا داشتن باغ هاى پرثمر _ كه امرى
محسوس و مملوس است _ مى تواند به اين خاطر باشد كه كافران، به دنبال معجزه اى محسوس و قابل رؤيت از پيامبر(ص) بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 10 - 3
3 - در نظر كافران ، حقيقت انسان ، در جسم و اجزاى مادى ، خلاصه شده است .
و قالوا أءذا ضللنا فى الأرض
حس گرايى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 7 - 4
4- كافران مكه ، بر اين باور بودند كه نزول هر نوع پيام آسمانى بر بشر ، بايد همراه با شاهد آسمانى محسوسى باشد . *
قالوا . .. لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين
درخواست كافران از پيامبر(ص) براى آوردن ملائكه جهت تصديق نبوتش، ممكن است از اين رو باشد كه: آنان ارتباط بشر با خداوند را غير ممكن مى دانستند و براى قبول نبوت بشر، خواستار آوردن شاهد آسمانى بودند و ذكر نام ملائكه شايد به عنوان نمونه و يا شناخته شده بودن آنان باشد.
حسابرسى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 93 - 2
2- تمامى رفتار و اعمال كافران و تجزيه كنندگان قرآن ، مورد بازپرسى خداوند در قيامت قرار خواهد گرفت .
المقتسمين . الذين جعلوا القرءان عضين . فوربّك لنسئلنّهم أجمعين . عمّا كانوا يعمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 87 - 9
9- آخرت ، زمان بازگردانده شدن ستم گران و كافران و افراد ناصالح به پيش گاه
خداوند و حساب رسى كردار آنها است .
ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 39 - 11،14
11 - كافران ، در روز رستاخيز به جاى نيل به ثمره اعمال نيك خويش ، با خدا و كيفر او مواجه خواهند شد .
و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة . .. حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا و وجد اللّه ع
14 - اعمال كافران به روز رستاخيز ، مورد حسابرسى كامل خداوند قرار خواهد گرفت و كيفر آنان بى كم و كاست داده خواهد شد .
و الذين كفروا أعم_لهم كسراب . .. و وجد اللّه عنده فوفّيه حسابه
{توفية} (مصدر {وفّى}) به معناى پرداخت و دريافت كامل است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 43 - 2
2 - وجود نقطه اى مشخص ، براى محاكمه و حساب رسى كافران در قيامت
كأنّهم إلى نصب يوفضون
حسابرسى از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 40 - 13
13_ خداوند ، كفرپيشگان را پس از اتمام حجت حسابرسى مى كند و به مجازات مى رساند .
فإنما عليك البل_غ و علينا الحساب
وقوع جمله {و علينا الحساب} _ كه گوياى حسابرسى و مجازات كفرپيشگان است _ پس از {إنما عليك البلاغ} _ كه گوياى ابلاغ و اتمام حجت است _ مى رساند كه خداوند پيش از ابلاغ دين و اتمام حجت ، كافران را مجازات نمى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 92 - 1
1- سوگند مؤكد
خداوند به ربوبيت خويش بر بازپرسى تمامى كافران و تجزيه گران دين
فوربّك لنسئلنّهم أجمعين
ضمير جمع غايب {لنسئلنّهم} هم مى تواند به كافرانى برگردد كه در چند آيه قبل از آن سخن به ميان آمد (. ..أزواجاً منهم) و هم مى تواند به {المقتسمين} اشاره داشته باشد. برداشت فوق بنابر هر دو احتمال است.
حسابرسى دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 40 - 11
11_ حسابرسى و مجازات كفرپيشگان و منكران رسالت در دنيا
و علينا الحساب
از آن جا كه مقصود از تهديدهاى اشاره شده در اين آيه عذابهاى دنيوى است ، معلوم مى شود مراد از حساب در جمله {علينا الحساب} نيز حسابرسى در دنياست.
حسابرسى عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 26 - 3
3 - حساب و نتيجه اعمال كافران دوزخى ، در نامه اعمالشان درج شده و روشن است .
و لم أدر ما حسابيه
حسابرسى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 84 - 8
8- خداوند ، پرونده كردار كافران و مشركان را مورد حسابرسى دقيق قرار خواهد داد .
إنّما نعدّ لهم عدًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 1
1 - كافران پس از حسابرسى اعمالشان ، دسته دسته و گروه گروه به دوزخ رانده خواهند شد .
و وضع الكت_ب . .. و وفّيت كلّ نفس ما عملت ... و سيق الذين كفروا إلى جهنّم زمرًا
{زمرة} (مفرد {زمر}) به معناى گروه و دسته است كه به دنبال
گروه و دسته اى ديگر باشند. بنابراين پيام آيه شريفه اين مى شود كه كافران به چند دسته تقسيم شده; آن گاه دسته دسته به دنبال هم وارد دوزخ خواهند شد.
حسرت اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 27 - 8
8 _ كافران با مشاهده مقام و جايگاه مؤمنان در قيامت به آن حسرت مى خورند.
يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 39 - 5
5- حسرت كافران و ستم گران در قيامت ، به خاطر از دست دادن فرصت ها در دنيا
و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر
{إذ} در {إذ قضى الأمر} بيانگر {يوم الحسرة} است و مراد اين است كه روز حسرت، هنگامى است كه موضوع خاتمه يافته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 97 - 8
8- اظهار حسرت كافران در قيامت ، به خاطر غفلت عميق و پيوسته خويش از روز قيامت
ي_ويلنا قد كنّا فى غفلة من ه_ذا
برداشت ياد شده از آمدن {فى} _ كه براى ظرفيت است _ استفاده مى شود. بدين صورت كه غفلت، ظرف و انسانِ غافل، مظروف قرار گرفته است و اين حكايت از غوطهور شدن و فرورفتن در عمق غفلت دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 66 - 6،11
6 - كافران ، در جهنم بر نيندوختن توشه اى براى آخرت خود ، حسرت مى خورند .
الك_فرين . .. يوم تقلّب وجوههم فى
النار يقولون ي_ليتنا أطعنا اللّه و أطعنا الرسو
11 - كافران ، در حال سوختن در آتش جهنم ، بر عملكرد گذشته خود در دنيا ، حسرت مى خورند .
يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون ي_ليتنا أطعنا اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 52 - 1
1 - كافران به وقت زنده شدن و حضور به پيشگاه پروردگار ، به شدت اظهار تأسف و حسرت مى كنند .
إلى ربّهم ينسلون . قالوا ي_ويلنا
{ياويلنا} (اى واى بر ما) در جايى به كار مى رود كه حادثه اى مصيبت بار و تأسف آور، پديد آمده باشد و از آن اظهار تأسف شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 57 - 3
3 - غبطه و حسرت كافران و گنه كاران ، به حال تقواپيشگان در قيامت
أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 58 - 6
6 - غبطه و حسرت كافران و گنه كاران به حال محسنان در قيامت
لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين
حسرت دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 66 - 2
2 - واكنش كافران دنياگرا در برابر فشار هاى ناگهانى اقتصادى ، واكنشى ذليلانه و حسرت بار است .
لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون
حسرت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 156 - 8
8 _ انديشه هاى جاهلانه درباره مرگ و حيات ( حاكميّت
عوامل مادّى بر اراده خداوند ) ، موجب حسرت كفرپيشگان ، به هنگام قيامت
لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا ليجعل اللّه ذلك حسرة فى قلوبهم
برخى از مفسّران برآنند كه زمان حسرت مطرح شده در آيه، قيامت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 46 - 1
1- حسرت و ندامت كافران از ستم كارى خويش ، به هنگام احساس و لمس اندكى از عذاب الهى
ولئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين
{نفحة} در لغت به معناى وزيدنى و يا يك وزيدن است كه نوعاً در امور خير به كار مى رود و گاهى هم در امور شرّ استعمال مى شود. از نظر مفسران اين كلمه در آيه شريفه، به سه دليل دلالت تقليل را مى رساند: 1_ ماده {نفحة} دال بر تقليل است; 2_ بر وزن و بناء {مرّة} مى باشد; 3_ به صورت نكره آمده است. گفتنى است كسى واژه {ويل} را مى گويد كه دچار بدبختى و هلاكت شده و از روى تأسف و تحسّر اين لفظ را ادا كرده باشد.
حسرت كافران قريش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 5
5 _ حسرت و ندامت كافران قريش بر نابودى داراييهايشان ، تنها نتيجه پرداخت هزينه مبارزاتى آنان عليه اسلام
ثم تكون عليهم حسرة ثم يغلبون
چون هدف كافران از سرمايه گذارى اموال جلوگيرى از گسترش اسلام بوده، معلوم مى شود حسرت و ندامت آنان بدان جهت بوده است كه اموالشان از دست رفته و به نتيجه مطلوب نرسيده اند. قابل ذكر است كه
جمله {ثم يغلبون} دلالت مى كند كه زمان ندامت آنان در دنياست.
حسى گرايى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 71 - 4
4 - اتكاى كافران به حس و تجربه عذاب ، على رغم فرا خوانده شدن به تعقل و تدبر در فرجام شوم مجرمان تاريخ
فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
على رغم اين كه خداوند از كافران مكه مى خواهد تا با مطالعه تاريخ و تدبر در فرجام مجرمان گذشته، درس عبرت بگيرند و بينش خود را تصحيح كنند، آنان براى پى بردن به حقانيت وعده الهى، خواهان لمس و شهود عذاب مى شوند و تعيين زمان آن را مى طلبند.
حشر اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 21 - 2
2- همه كافران به صورت دسته جمعى در پيشگاه خداوند حضور خواهند يافت .
و برزوا لله جميعًا
برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه مرجع ضمير {برزوا} كافرانى باشد كه در آيات قبل از آنان بحث شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 83 - 8،9
8 - وعده الهى به گردآورى كافران هر امت ، براى محاكمه و مجازات در قيامت *
و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا ممّن يكذّب ب_اي_تنا
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {حشر} مورد بحث در آيه مربوط به قيامت باشد.
9 - حشر گروهى از كافران هر امت در قيامت و رانده شدن آنان به سوى جايگاه محاكمه و مجازات *
و يوم نحشر
من كلّ أُمّة فوجًا ممّن يكذّب ب_اي_تنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 7 - 1
1 - آثار ذلت و نگرانى ، نمايان در چشم كافران ، به هنگام خروج از قبر ها در رستاخيز
خشّعًا أبص_رهم يخرجون من الأجداث
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 6 - 4
4 - تمامى كافران ، در روز رستاخيز برانگيخته خواهند شد .
و للك_فرين عذاب مهين . يوم يبعثهم اللّه جميعًا
حشر دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 83 - 1
1 - تعلق اراده الهى بر بازگرداندن دسته اى از كافران هر امت به دنيا ، قبل از قيامت
و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا
دلالت آيه بالا بر رجعت از آن جهت است كه مسأله نفخ صور، در آيات بعدى مطرح شده است و اين قرينه اى است بر اين كه مراد از اين حشر، حشر روز قيامت نيست; بلكه حشرى است كه در دنيا صورت مى گيرد و با خروج {دابّة الأرض} ارتباط دارد. علاوه بر اين، در قيامت همه كافران بدون استثنا، محشور مى شوند; ولى حشر در اين آيه، مربوط به دسته اى از كافران هر امت است، اين نيز قرينه ديگرى است بر اين كه مراد از حشر در اين جا، {رجعت} پيش از قيامت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 84 - 1،8
1 - قرار گرفتن كافران در جايگاه محاكمه پس از برانگيختن آنان در روز رجعت
و يوم نحشر.
.. حتّى إذا جاءو
8 - قرار داشتن كافران ، تحت نظارت و كنترل شديد از لحظه برانگيخته شدن تا هنگام محاكمه
فهم يوزعون . حتّى إذا جاءو قال أكذّبتم
از ارتباط دو آيه و واژه {حتّى} _ كه نمايانگر غايت _ است استفاده مى شود كه كنترل آنان، تا لحظه قرار گرفتن آنها در جايگاه محاكمه ادامه خواهد داشت.
حشر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 68 - 9
9- گردآوردن خفّت بار كافران و شياطين در اطراف جهنم ، مرحله اى پس از حشر است .
لنحشرنّهم . .. ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 22 - 2
2 - گرد آمدن انسان هاى مشرك و كافر در قيامت ، به وسيله مأموران الهى ( فرشتگان ) انجام مى گيرد .
احشروا الذين ظلموا
بنابر نظر مفسران، فرشتگان، ظالمان را در قيامت احضار و جمع خواهند كرد.
حق ستيزى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 44 - 3
3 _ حق ستيزى و هدايت ناپذيرى كافران ، پيامد ظلمى است كه آنان بر خودشان كرده اند .
و منهم من يستمعون إليك . .. و منهم من ينظر إليك ... و لكن الناس أنفسهم يظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 56 - 8
8- خارج كردن حق از صحنه ، با باطل نشان دادن چهره آن ، از شيوه هاى تبليغاتى كفرپيشگان است .
و يج_دل الذين كفروا بالب_طل ليدحضوا به الحقّ
{إدحاض} به معناى {إبطال}
و {إزاله} است. {ليدحضوا به الحقّ} يعنى: {كفرپيشگان، با مجادله باطل، سعى در ابطال و ازاله حق دارند.}. روشن است كه حق، قابل ابطال نيست، لذا تعبير {خروج از صحنه} و {باطل نمايى} در برداشت به كار رفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 53 - 6
6 - بى دادگران كفرپيشه تاريخ ، مردمانى حق ستيز و غير قابل آشتى با آيات وحى و رسولان الهى
و إنّ الظ_لمين لفى شقاق بعيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 70 - 8
8 - حق ستيزى ، انگيزه اصلى بيشتر كافران منكر قرآن و پيامبر ( ص ) بود ، نه ناشناخته بودن حقانيت آن دو براى آنها .
أم يقولون به جنّة . .. و أكثرهم للحقّ ك_رهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 100 - 10
10 - شرارت و حق ستيزى كافران در دنيا ، گواه حق گريزى آنان پس از بازگشت دوباره به دنيا
قال ربّ ارجعون . .. كلاَّ إنّها كلمة هو قائلها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 78 - 4
4 - دلجويى خدا از پيامبر ( ص ) در قبال حق ستيزى هاى كافران
إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه و هو العزيز العليم
آيه فوق در عين اين كه تهديدى براى كافران و حق ستيزان است، مايه دلدارى پيامبر(ص) نيز هست، چه اين كه توجه به مقهوريت حق ستيزان در برابر عزت و اقتدار خداوند، خود آرامشى براى پيامبر(ص) و مؤمنان است كه
همواره از آنان در رنج بوده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 41 - 19
19 - دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) ، در برابر حق ستيزى و هدايت ناپذيرى كافران و مشركان
و ما أنت عليهم بوكيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 14 - 7
7 - ناباورى كافران به روز هاى تحقق وعده ها و وعيد هاى خداوند ، عامل حق ستيزى آنان *
يغفروا للذين لايرجون أيّام اللّه
از اين كه خداوند از مشركان و حالت روحى شان با عنوان {لايرجون أيّام اللّه} ياد فرموده; استفاده مى شود كه ايمان نداشتن آنان به وعده ها و وعيدهاى خداوند، عامل ستيزه گرى آنان با مؤمنان بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 35 - 5
5 - محكوميت ابدى كافران مستكبر به عذاب هميشگى دوزخ ، نتيجه حق ستيزى ودنيا محورى آنان
اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا و غرّتكم الحيوة الدنيا فاليوم لايخرجون منها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 52 - 3
3 - دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) ، در برابر حق ستيزى و اتهام هاى نارواى كافران
كذلك ما أتى . .. إلاّ قالوا ساحر أو مجنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 12 - 3
3 - تلاش كافران ، براى خدشه دار ساختن قرآن ، كارى بازيگرانه و بى فرجام
الذين هم فى خوض يلعبون
برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مراد از
{خوض}، نقد و انتقادهايى باشد كه كافران از سر تكذيب نسبت به قرآن انجام مى دهند و اطلاق لعب بر اين عمل از آن جهت باشد كه نتيجه اى، عايد آنان نمى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 40 - 2
2 - توبيخ كافران از سوى خداوند ، به خاطر موضع گيرى عليه دعوت حق و بى چشمداشت پيامبر ( ص )
أم تسئلهم أجرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 44 - 1
1 - جبهه كفر ، متكى به جمعيت و اتحاد نيرو هاى خود براى مقابله با حق
أم يقولون نحن جميع منتصر
{جميع} خبر {نحن} است; يعنى، ما جماعتى هستيم كه با حيثيت جمعى خويش پيروزمنديم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 51 - 6
6 - مشركان صدراسلام ، پيشواى كافران گذشته تاريخ در كفر و حق ستيزى *
و لقد أهلكنا أشياعكم
با توجه به اين كه {شيعه} به معناى پيرو است و از نظر زمانى كفار مكه دنباله رو كافران گذشته اند; احتمال مى رود كه اطلاق {أشياع} بر كافران گذشته تاريخ از آن جهت باشد كه مشركان مكه در كفر و حق ستيزى، گوى سبقت را از پيشينيان خود ربوده اند، به گونه اى كه بايد پيشينيان را پيرو آنها به حساب آورد و آنان را پيشواى گذشتگان.
حق ستيزى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 63 - 1،2
1 - كافران و مشركان صدراسلام ، آيات الهى را از
سر لجاج و ستيزه جويى ، انكار مى كردند ; نه از روى جهل و ناآشنايى به آن .
كذلك يؤفك الذين كانوا بأي_ت اللّه يجحدون
{جحد} (مصدر {يجحدون}) به معناى انكار چيز معلوم و روشن است. آيه شريفه به منزله تعليل براى مضمون آيه قبل است كه در آن، از انكار آيات الهى و دور شدن از عبادت خداوند، اظهار شگفتى شده بود.
2 - كافران و مشركان صدراسلام ، مردمى لجوج ، ستيزه جو و حق ناپذير
كذلك يؤفك الذين كانوا بأي_ت اللّه يجحدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 1
1 - تحريم گوش فرادادن به قرآن ، از سوى كافران عصر پيامبر ( ص )
و قال الذين كفروا لاتسمعوا له_ذا القرءان
حق ستيزى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 6
6 - كافران مكه ، در تلاش براى غلبه بر قرآن و پيام وحى
و قال الذين كفروا لاتسمعوا . .. لعلّكم تغلبون
حق ناپذيرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 110 - 9
9 _ سرگردانى در طغيان، كيفر و پيامد حق ناپذيرى كافران است.
و نذرهم فى طغينهم يعمهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 57 - 14
14- حقْ گريزىِ كافران و منكرانِ الهى ، در حيطه قدرت خدا و وابسته به اراده او است .
إنّا جعلنا على قلوبهم أكنّة
تأكيد خداوند _ به وسيله {إنّا جعلنا. ..} _ بر حاكميّت و نقش خود، از آن جهت است كه گمان
نرود كفرِ كافران و منكرانِ آيات الهى، از قلمروِ قدرتِ الهى بيرون است و آنان تبديل به قدرتى در برابر خدا شده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 42 - 5
5- اعراض كافران از شنيدن كلام الهى و درك مفاهيم و معارف قرآنى ، دليل بى توجهى آنان به رحمت گسترده الهى و متأثر نشدن از مواعظ پيامبر ( ص )
قل من يكلؤكم . .. من الرحم_ن بل هم عن ذكر ربّهم معرضون
برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از {ذكر} قرآن باشد; زيرا يكى از نام ها و اوصاف قرآن كريم ذكر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 70 - 9
9 - شالوده زندگى بيشتر كافران ، بر پايه باطل و منافع آنان ، ناسازگار با پذيرش حق
حتّى اذا أخذنا مترفيهم . .. و أكثرهم للحقّ ك_رهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 20 - 11
11 _ دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، در برابر كارشكنى ها و حق ناپذيرى كافران و مشركان
و جعلنا بعضكم لبعض فتنة أتصبرون و كان ربّك بصيرًا
يادآورى خداوند به بصيرت و بينايى خود، به پيامبر(ص) پس از ياد كردن از مشركان و آزمايش شدن آنان، مى تواندبراى دلجويى از پيامبر(ص)ومؤمنان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 23 - 1،3
1 - پيامبر ( ص ) از حق ناپذيرى كافران ، اندوهگين بود .
و من كفر فلايحزنك كفره
توصيه خداوند به پيامبر(ص)
براى پرهيز از اندوه درباره كفر كافران، اين نكته را مى رساند كه آن حضرت، در قبال كفر آنان، اندوهناك بوده است.
3 - دلدارى خداوند ، پيامبر ( ص ) را در برابر حق ناپذيرى كافران
و من كفر فلايحزنك كفره إلينا مرجعهم
جمله {إلينا مرجعهم. ..} به منزله تهديد است. چنين تهديد و هشدارى، مى تواند به منظور دلدارى به پيامبر(ص) بيان شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 22 - 10
10 - وجود اختلاف اساسى انسان مؤمن حق پذير و نرم دل با كافر حق ناپذير و سنگدل ، از نظر شخصيت و سرنوشت
أفمن شرح اللّه صدره للإسل_م فهو على نور من ربّه فويل للق_سية قلوبهم
{من} در آيه شريفه، اسم موصول و مبتدا است و خبر آن _ به قرينه جمله بعدى (فويل للقاسية قلوبهم. ..) _ جمله اى محذوف مى باشد. تقدير كلام چنين است: {أفمن شرح اللّه صدره للإسلام ... كمن قسا قلبه}. بنابراين مى توان گفت: آيه شريفه درصدد مقايسه ميان شخصيت دو انسان مؤمن و كافر و سرنوشت آنان در آينده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 4 - 1
1 - تنها كافران حق ناپذير به مجادله و ستيزه جويى با آيات الهى مى پردازند و از پذيرش آن سر باز مى زنند .
مايج_دل فىءاي_ت اللّه إلاّ الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 10 - 1
1 - اعلام بغض و دشمنى شديد خداوند نسبت به كافران لجوج و حق ناپذير در قيامت
إنّ الذين
كفروا ينادون لمقت اللّه أكبر من مقتكم أنفسكم إذ تدعون إلى الإيم_ن فتكف
{مقت} به معناى بغض شديد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 10 - 2
2- دلدارى خداوند ، به پيامبر ( ص ) در برابر حق ناپذيرى كافران
فارتقب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 13 - 6
6- ستيز كافران با منطق روشن رسولان الهى ، گواه بى اساس بودن ايمان اضطرارى آنان
أنّى لهم الذكرى و قد جاءهم رسول مبين
در صورتى كه {أنّى لهم الذكرى} در صدد بيان پوچى ادعاى ايمان كافران باشد; تعبير {و قد جائهم. ..} بيانگر فلسفه پوچى ادعاى آنان خواهد بود; يعنى، آنان كه منطق روشن رسولان را نپذيرفتند، چگونه با مشاهده عذابى، مى توانند به ايمان راستين رسيده باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 32 - 16
16- كيفر الهى در مورد كافران ، پس از اتمام حجت و تبيين حق براى آنان
إنّ الذين كفروا و . .. من بعد ما تبيّن لهم الهدى ... و سيحبط أعم_لهم
در صورتى كه {سيحبط. ..} عنوان كيفر داشته باشد; تعبير {من بعد ما تبيّن...} بيانگر اتمام حجّتى است كه قبل از اعمال مجازات، صورت گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 12 - 2
2_ دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) در برابر تكذيب ، حق ناپذيرى و عناد كافران
كذّبت قبلهم قوم نوح و أصح_ب الرسّ و ثمود
يادآورى روحيه حق ستيز بسيارى از امت ها در طول تاريخ در
برابر پيام رسولان الهى، مى تواند از آن جهت باشد كه پيامبر(ص) در برابر تكذيب كافران، احساس نگرانى نداشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 44 - 1،5
1 - ناباورى كفرپيشگان به حقانيت وعده هاى الهى ، حتى با مشاهده نمود هاى عينى عذاب و سقوط سنگى از آسمان بر آنان
و إن يروا كسفًا . .. يقولوا سحاب مركوم
5 - دلايل حسّى نيز همانند برهان هاى عقلى ، بى تأثير در روح حق ستيز كفرپيشگان
و إن يروا كسفًا من السّماء ساقطًا يقولوا سحاب مركوم
سقوط پاره هاى سنگ از آسمان، دليلى حسى است و خداوند مى فرمايد: كافران نه تنها براهين عقلى را بى تأمل رد مى كنند; كه حتى دلايل حسى را نيز با توجيهى، وارونه جلوه مى دهند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 10 - 4
4 - كافران دوزخى ، مردمى لجوج و حق گريزاند .
و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل ما كنّا فى أصح_ب السعير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 17 - 5
5 - تهديد شدن كافران لجوج و حق گريز ، به نزول عذاب الهى
فستعلمون كيف نذير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 23 - 9
9 - كافران لجوج و دين گريز ، مردمى ناسپاس بوده و از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل بهره كافى نبرده اند .
و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
19 - ملك - 67 - 28 - 7
7 - كافران حق ناپذير و لجوج ، در معرض عذاب الهى قرار دارند .
فمن يجير الك_فرين من عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 14 - 2
2 - در اختيار گرفتن ثروت و نيروى انسانى كافران حق ناپذير ، نمى تواند مجوز عدول مبلغان و رهبران جامعه اسلامى از مواضع عقيدتى خويش و سازش و مسامحه با آنان باشد .
و لاتطع . ..أن كان ذا مال و بنين
ترديدى نيست كه اجابت خواسته هاى كافران و يا سازش با آنان از سوى رهبران جامعه اسلامى، به جهت طمع شخصى نيست; بلكه براى در اختيار گرفتن ثروت و نيروى انسانى كافران و صرف آنها در جهت مصالح و منافع مسلمين است; ولى چون اين كار به قيمت عدول از مواضع اعتقادى و يا سازش با كافران است، جايز نمى باشد.
حق ناپذيرى كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 97 - 9
9- مشركان و كافران عصر بعثت ، در برابر حق و دعوت هاى پيامبر ( ص ) ، مردمى لجوج و سرسخت بودند .
و تنذر به قومًا لدًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 67 - 8
8 - رسوخ روحيه حق ناپذيرى ، در بيشتر كفرپيشگان صدراسلام
و ما كان أكثرهم مؤمنين
گرچه ضمير {هم} در {أكثرهم} به فرعون و قوم وى (قبطيان) بازمى گردد; اما در عين حال تعريض به مشركان صدراسلام نيز دارد.
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 103 - 5
5 - رسوخ روحيه حق ناپذيرى ، در بيشتر كفرپيشگان صدراسلام
و ما كان أكثرهم مؤمنين
گرچه ضمير {هم} در {أكثرهم} به قوم ابراهيم بازمى گردد; اما در عين حال اين آيه تعريض به مشركان صدراسلام نيز دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 46 - 2
2 - كافران صدراسلام ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .
و ما تأتيهم من ءاية . .. إلاّ كانوا عنها معرضين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 2 - 2
2 - سركشى ، تكبر ، ستيزه جويى و حق ناپذيرى ، از اوصاف كافران صدراسلام
بل الذين كفروا فى عزّة و شقاق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 63 - 2
2 - كافران و مشركان صدراسلام ، مردمى لجوج ، ستيزه جو و حق ناپذير
كذلك يؤفك الذين كانوا بأي_ت اللّه يجحدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 76 - 5
5 - مشركان و كافران صدراسلام ، مردمى بس لجوج و حق ناپذير
و إنّه لقسم لو تعلمون عظيم
سوگند مؤكد خداوند، پس از استدلال بسيار بر اثبات توحيد و معاد، نشانگر روح لجاجت و حق ناپذيرى كافران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 21 - 3،4
3 - كافران صدراسلام ، مردمى لجوج ، مستكبر و حق گريز
بل لجّوا فى عتوّ و نفور
{عتوُّ} به معناى استكبار و تجاوز از حد است (قاموس المحيط)
و مقصود از {نفور}(رميدن) گريز از سخن حق مى باشد.
4 - روح لجاج ، استكبار و حق گريزى ، عامل كفر و تكذيب دين از سوى كافران در صدراسلام
و لقد كذّب الذين من قبلهم . .. بل لجّوا فى عتوّ و نفور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 1 - 3
3 - كافران مخالف رسالت پيامبر ( ص ) ، گروهى لجوج و حق ناپذير
سأل سائل بعذاب واقع
مفسران بر اين عقيده اند كه كافران، اين سخن را از سر لجاجت بر زبان مى آوردند; چنان كه در آيه 32 از سوره {انفال} از آنان چنين ياد شده است: {و إذ قالوا اللّهم إن كان ه_ذا هو الحقّ من عندك فأمطر علينا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب أليم}.
حق ناپذيرى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 7 - 2
2 _ حق ناپذيرى و عناد و لجاجت شديد كافران مكه در عصر بعثت، در برابر وحى و معجزات الهى
و لو نزلنا عليك كتبا . .. إن هذا إلا سحر مبين
سوره انعام در مكه نازل شده است و بنابراين طبيعى است كه ناظر به مردم آن سامان، خصوصاً مشركان مكه، باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 3 - 1
1- پيامبر ( ص ) ، به هنگام مواجهه با حق ناپذيرى كافران مكه ، مأمور به ر ها كردن آنان به حال خود و ترك محاجه با آنها شد .
ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
9 - حجر - 15 - 14 - 1
1- اگر درى از آسمان به قدرت خداوند گشوده شود كه كافران مكه براى دريافت حقايق به آنجا بروند ، ايمان نخواهند آورد .
كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به ... و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 15 - 1،2،4
1- كافران هدايت ناپذير مكه ، در صورت مشاهده گشايش درى از آسمان براى بالا رفتن خود و درك حقايق ، آن را نوعى چشم بندى و سحر وانمود خواهند كرد .
و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا
{سكر} در لغت حالتى را گفته اند كه عارض بر عقل مى شود. بنابراين مراد از ادعاى آنان اين مى شود كه: آنان خود را گرفتار نوعى چشم بندى مى دانستند.
2- كافران مكه ، مردمى حق ناپذير و لجاجت پيشه در برابر آيات الهى
و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا
4- كافران مكه براى گريز از پذيرفتن حقايق الهى ، آنها را امورى موهوم جلوه مى دادند .
لقالوا إنما سكّرت أبصرنا بل نحن قوم مسحورون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 41 - 5
5- بهره كفرپيشگان مكه از آيه هاى بيدارگر قرآن ، تنها تنفر و فرار از آنها بود .
و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا
حق ناشنوايى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 23 - 2
2
_ حق ناشنوايى كافران و منافقان ، نشانه نبودن استعداد پذيرش معارف الهى در آنان است .
و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم
مراد از خير به قرينه آيه قبل، استعداد پذيرش معارف الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 22 - 7
7 - كافران لجوج ، مانند مردگان در قبر ها ، از شنيدن سخن حق ناتوان بوده و هيچ راهى براى هدايتشان نيست .
و ما أنت بمسمع من فى القبور
در اين آيه كافران لجوج و حق ناپذير صدراسلام درمكه، به مردگان در قبرها تشبيه شده اند كه هيچ راهى براى هدايتشان نيست و آنان نيز هيچ زمينه اى براى پذيرش ندارند.
حقارت در برابر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 54 - 16
16 _ تهى بودن دل از محبت خدا ، بى مهرى نسبت به اهل ايمان ، احساس كوچكى در برابر كافران ، از نشانه هاى بيمارى دل و ضعف ايمان
فترى الذين فى قلوبهم مرض . .. اذلة على المؤمنين اعزة على الكفرين
ارتباط آيه مورد بحث با آيات پيش گوياى اين است كه بيماردلان (الذين فى قلوبهم مرض) از مصاديق مرتدان مى باشند و چون صفات شمرده شده براى مؤمنان واقعى نقطه مقابل مرتدان قرار گرفته ; است معلوم مى شود نبود اين صفات در مدعيان اسلام، نشانه بيماردلى آنان است.
حقانيت عذاب دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 78 - 11
11 - حكم خداوند به عذاب كافران در دنيا ، مطابق حق است .
فإذا
جاء أمر اللّه قضى بالحقّ
برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه مقصود از {أمر اللّه} عذاب دنيوى (استيصال) باشد; چنان كه موارد بسيارى در قرآن به همين معنا آمده است; مانند عذاب طوفان نوح كه از آن چنين ياد شده است: {قال لاعاصم اليوم من أمر اللّه . ..}، (هود، آيه 43).
حقانيت عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 41 - 4
4 - عذاب استيصال ، كيفرى بر اساس حق و به دور از كمترين بى عدالتى نسبت به كافران و تكذيب گران
فأخذتهم الصيحة بالحقّ
حقوق كافر ذمى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 8 - 8
8 - كافران غيرحربى ، برخوردار از حقوق اجتماعى در جامعه اسلامى
لاينهيكم اللّه عن الذين لم يق_تلوكم
حقوق كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 10 - 15،24
15 - حق مالكيت كافران غير محارب ، محترم و رعايت عدل درباره ايشان ضرورى است .
و ءاتوهم ما أنفقوا
از شأن نزول آيه، استفاده مى شود كه حكم پرداخت مهريه و نيز احترامى كه اسلام براى مالكيت كافران قائل است، مربوط به كافران غير محارب است; چنان كه آيه شريفه مسائل پس از صلح حديبيه را بيان مى كند. بنابراين رعايت اين عدل با آنچه از مفهوم {أن تبرّوهم و تقسطوا...} _ كه نهى از قسط درباره كافران حربى بود _ منافات ندارد.
24 - كافران ، داراى حق مطالبه مهريه همسر خود ، در صورت پيوستن همسر ايشان به جمع مؤمنان
و ليسئلوا ما أنفقوا
حمايت
از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 73 - 1
1 _ كافران سزاوار حمايت از يكديگر ، نه شايسته حمايت كردن از مؤمنان و يا برخوردار شدن از حمايت ايشان
و الذين كفروا بعضهم أولياء بعض
مقصود از ولايت كافران نسبت به يكديگر و پشتيبانى آنان از همديگر، به قرينه فراز بعد (إلا تفعلوه . .. ) نفى ولايت بين مؤمنان و كافران است. بنابراين جمله {إن الذين كفروا ... } به اين معنى است كه مسلمانان نبايد عقد ولايى با كافران داشته باشند ; نه آنان را حمايت كنند و نه از ايشان حمايت جويند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 9 - 4
4 - پشتيبانان جبهه مهاجم كفر ، چونان كافران محارب و شريك جرم آنان
إنّما ينهيكم اللّه . .. و ظ_هروا على إخرجكم
حمد اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 52 - 7
7- كفر و ناسپاسى ، محدود به دنياست و در آخرت حتى كافران ، ثناگوى خداوند خواهند بود .
يوم يدعوكم فتستجيبون بحمده
بنابر اينكه مخاطب {يدعوكم} منكران قيامت باشد، استفاده مى شود كه آنان تنها در دنيا مجال كفر و كفران داشتند، ولى در آخرت حمد و ثنا خواهند گفت.
حيات كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 17
17 _ مرگ براى كافران بهتر از زندگى است .
و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم
امام باقر (ع): الموت خير [ل_] . .. الكافر
... لانّ اللّه يقول ... {و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم انّما نملى لهم ليزدادوا اثماً}.
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 206، ح 155 ; نورالثقلين، ج 1، ص 413، ح 445.
خانواده كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 31 - 1،2
1 - كافران ، از خاطره هاى ديدار خود با مؤمنان ، طنز ساخته و در جمع خانواده خويش به لطيفه گويى و خنداندن يكديگر مى پردازند .
و إذا انقلبوا إلى أهلهم انقلبوا فكهين
{فَكِه} (صفت مشبّه) به معناى خوش دل و خندان يا به معناى كسى است كه با همراهان خود سخنى گويد كه آنان را بخنداند (قاموس). در برداشت ياد شده، معناى دوم مورد نظر است.
2 - كافرانى كه مؤمنان را مسخره كرده اند ، هنگام مراجعت نزد خانواده خويش ، از پوزخند ها و اشاره هاى طعنه آميز خود ، غرق شادمانى مى شوند .
يضحكون . .. يتغامزون . و إذا انقلبوا إلى أهلهم انقلبوا فكهين
در اين برداشت، {فَكِه} به معناى {مرد خوش دل و خندان} دانسته شده است. تكرار {انقلبوا} در آيه شريفه، براى مجسم ساختن حالت بازگشت كافران به خانه خويش است.
خباثت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 125 - 15
15 _ پليدى بر كافران استيلا دارد.
يجعل الله الرجس على الذين لا يؤمنون
ختم قلب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 25 - 3
3 _ خداوند افكننده حجابهايى متعدد بر دل، و سنگينى بر گوش گروهى از كافران است.
و
جعلنا على قلوبهم أكنة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 115 - 3
3 _ نزول معجزات و محدوده آن، وارونه ساختن دل و ديده كافران، و قرار دادن دشمن براى پيامبران، از سنتها و كلمات خداوند و غير قابل تغيير است.
إنما الأيت عند الله . .. و نقلب ... و كذلك جعلنا ... و تمت كلمت ربك
در آيات گذشته چند سنت و قانون الهى ياد شد، از جمله: {نقلب أفئدتهم} و {ما كانوا ليؤمنوا} و {لكل نبى عدوا}. لذا اگر مراد از {كلمت}، سنن باشد، همه موارد ذكر شده را مى تواند شامل گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 100 - 6
6 _ گنهكاران و كفرپيشگان ، در خطر از دست دادن نيروى فهم و درك معارف دينى
أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم و نطبع على قلوبهم
جمله {نطبع على قلوبهم} عطف بر جمله {أصبنهم} است و فعل ماضى {اصبنا} به معناى مضارع مى باشد. قابل ذكر است كه حرف {لو} در اين آيه بيانگر وقوع جزا براى شرط در آينده است، نه گذشته.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 101 - 10
10 _ خداوند قلب هاى كفرپيشگان و تكذيب كنندگان انبيا را از دريافت حقايق دين و معارف الهى محروم مى سازد .
كذلك يطبع اللّه على قلوب الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 108 - 1
1- خداوند ، قلب و قواى شنوايى و بينايى كافران دنياگرا
( مرتدان ) را ، مهر كرده و از درك حقايق محرومشان ساخته است .
استحبّوا الحيوة الدنيا . .. الك_فرين . أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم ... و أ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 22 - 7
7 - كافران لجوج ، مانند مردگان در قبر ها ، از شنيدن سخن حق ناتوان بوده و هيچ راهى براى هدايتشان نيست .
و ما أنت بمسمع من فى القبور
در اين آيه كافران لجوج و حق ناپذير صدراسلام درمكه، به مردگان در قبرها تشبيه شده اند كه هيچ راهى براى هدايتشان نيست و آنان نيز هيچ زمينه اى براى پذيرش ندارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 16 - 8
8- عدم درك كافران نسبت به وحى و سخنان پيامبر ( ص ) ، ناشى از هواپرستى و تيرگى قلب آنان
قالوا . .. ماذا قال ... أول_ئك الذين طبع اللّه على قلوبهم و اتّبعوا أهواءهم
بنابر اين كه تعبير {طبع اللّه على قلوبهم} به عنوان علت {يستمع إليك . .. قالوا ... ماذا قال آنفاً} ياد شده باشد _ و نه معلول آن _ برداشت بالا استفاده مى شود.
خجلت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 42 - 2،3،11
2 _ شرمسارى و رسوايى بى اندازه كافران به خدا و منكران معاد در قيامت
ماذا عليهم لو امنوا . .. يومئذ يودّ الذين كفروا ... لو تسوّى بهم الارض
به دليل آيات گذشته، مراد از كفر، كفر به خدا و معاد است.
3 _ صحنه شهادت پيامبر (
ص ) در قيامت ، موجب شرم و تأسف بى اندازه كافران
و جئنا بك على هؤلاء شهيداً. يومئذ يودّ الذين كفروا ... لو تسوّى بهم الارض
{يومئذ} متعلق به {شهيداً} است. يعنى آن روز كه پيامبر (ص) بر اعمال گواهى دهد.
11 _ شرمسارى و پشيمانى كافران در قيامت ، از كتمان حقانيت رسالت پيامبر ( ص )
و عصوا الرسول . .. و لا يكتمون اللّه حديثاً
مصداق مورد نظر از كتمان حديث در آيه شريفه، به دليل {كفروا و عصوا الرسول}، كتمان حقّانيّت پيامبر (ص) است.
خدا و عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 16
16- خداوند ، قطعاً به اعمال كافران آگاه است .
إن الله عليم بما كنتم تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 29 - 2
2- آگاهى خداوند از اعمال زشت كافران ، عامل فرمان او به آنها براى ورود به جهنّم
الك_فرين . .. إن الله عليم بما كنتم تعملون. فادخلوا أبوب جهنّم
{فا} در {فادخلوا} عاطفه است و مسبب را بر سبب (علم خدا) عطف كرده است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: حال كه خداوند چنين آگاهى از كردار شما دارد، پس وارد جهنم شويد.
خداشناسى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 106 - 6
6 - خودشناسى و خداشناسى كافران در تنگناى عذاب جهنم
فى جهنّم خ_لدون . .. قالوا ربّنا غلبت علينا شقوتنا... ضالّين
خداشناسى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 43 - 7
7_ كفرپيشگان
عصر بعثت به خداوند اعتقاد داشته و شهادت او را پذيرا بودند .
قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 3 - 7
7 - كافران ، از معبود پيامبر ( ص ) ، شناخت نادرست و تصورى در حد معبود هاى خويش داشتند .
ما تعبدون . .. ما أعبد
كلمه {ما} در معنايى اعم از عاقل و غير عاقل به كار مى رود، به كار نبردن كلمه {من} _ كه تصريح به عاقل بودن است _ به جهت بيان اين نكته است كه مشركان، معبود پيامبر(ص) را در سطح معبودان خويش مى پنداشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 5 - 7
7 - كافرانِ عصر بعثت ، از خداوند شناختى ناقص و در حد شناخت خدايان خويش داشتند .
و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
كلمه {ما}، بيانگر برداشت ياد شده است.
خداشناسى ناقص كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 22 - 4
4 - شناخت و درك ناقص كافران و مشركان ، از گستره علم الهى
ظننتم أنّ اللّه لايعلم كثيرًا ممّا تعملون
خسارت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 176 - 11
11 _ بازگشت ضرر كفرورزى كافران ، به خود ايشان
انّهم لن يضرّوا اللّه شيئاً يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة
جمله {يريد اللّه . .. }، دلالت بر جمله اى محذوف دارد: يعنى آنان به خدا ضرر نمى رسانند، بلكه به خود ضرر مى رسانند; و
آن، ضررِ محروميّت از بهره اخروى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 177 - 6
6 _ بازگشت ضرر انتخاب كفر ، به خود كافران
انّ الّذين اشتروا الكفر . .. لن يضرّوا اللّه شيئاً و لهم عذاب اليم
جمله {و لهم عذاب اليم}، دلالت دارد بر اين كه كافران با كفر خويش به خودشان ضرر مى زنند ; چرا كه به {عذاب اليم} گرفتار مى شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 3
3 _ ناتوانى كافران از درك سود و زيان و سرنوشت شوم خويش
و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم انّما نملى لهم ليزدادوا اثما
خشونت با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 86 - 16
16- انتخاب خوش رفتارى در مواجهه با كافران ، بهتر از به كارگيرى شدّت و خشونت است .
و إمّا أن تتّخذ فيهم حسنًا
جمله {تتّخذ فيهم حسناً} در بيان طريقه مقابل عذاب، تلقين كننده اختيار اين شيوه از بين دو نوع برخوردى است كه ذوالقرنين بين آن ها مخيّر بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 18 - 3
3 - سرنوشت هلاكت بار فرعونيان و قوم ثمود ، نمونه اى بارز از برخورد تند و قهرآميز خداوند با كافران است .
إنّ بطش ربّك . .. فرعون و ثمود
خطر عذاب دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 74 - 4
4- كافران و
روى گردانان از پذيرش آيات قرآن ، در خطر گرفتارى به سرنوشت هلاكت بار پيشينيان و ابتلا به عذاب هاى دنيوى
و إذا تتلى عليهم ءايتنا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن
خطر عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 42 - 1
1- كافران ، در هر لحظه از شب و روز در معرض عذاب الهى اند .
قل من يكلؤكم . .. من الرحم_ن
برداشت ياد شده بنابراين است كه مراد از {من الرحمان} {من بأس الرحمان و عذابه} باشد. آيه قبل _ كه در باره عذاب الهى است _ شاهد و مؤيد همين نكته است.
خطر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 196 - 4
4 _ رهبران الهى ، حتّى پيامبران ، در معرض خطر تأثير منفى شكوه ظاهرى و قدرت اقتصادى كافران
لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 102 - 14،15
14 _ خطر شبيخون كافران ، دليل به همراه داشتن اسلحه به هنگام نماز در ميدان جنگ
و ليأخذوا حذرهم و اسلحتهم ودالذين كفروا لو تغفلون
15 _ كافران ، در كمين و مترصد فرصت براى حمله و شبيخون به مسلمانان
ودالذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة
جمله {ودالذين . ..}، بيان يك اصل كلى است و همراه داشتن اسلحه به هنگام نماز براى پيشگيرى، تنها يك مصداق از آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 9 - 7
7
- خطر و زيان منافقان براى جامعه اسلامى ، همانند خطر و زيان كافران است .
ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم
خطر هلاكت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 74 - 4
4- كافران و روى گردانان از پذيرش آيات قرآن ، در خطر گرفتارى به سرنوشت هلاكت بار پيشينيان و ابتلا به عذاب هاى دنيوى
و إذا تتلى عليهم ءايتنا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن
خواسته كافران كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 1،2،5
1 _ كافران مكه از خداوند خواستند چنانچه قرآن حقيقتى از جانب اوست ، آنان را سنگباران كند و يا عذاب دردناك ديگرى بر آنان فروفرستد .
و إذ قالوا . .. فأمطر علينا حجارة
2 _ نابحق جلوه دادن قرآن با درخواست عذاب از درگاه خدا ، از حيله هاى كافران مكه در مبارزه با قرآن و رسالت پيامبر ( ص )
و يمكرون . .. و إذ قالوا اللّهم ... فأمطر علينا حجارة من السماء
برخى در توجيه عذاب خواهى كافران (فامطر علينا . .. ) چنين گفته اند كه آنان براى فريب ديگران و يا اقناع خويش اين نفرين را در حق خود روا داشتند تا با اجابت نشدن آن، خويشتن را در انكار قرآن و حقانيت رسالت پيامبر(ص) محق بشمارند. آيه قبل كه سخن از مكر كافران داشت، مى تواند تأييدى براى اين نظريه باشد.
5 _ كافران مكه معتقد به تأثير دعا به درگاه خدا براى تحقق بخشى به درخواست هاى آنان
اللّهم إن كان هذا هو الحق من
عندك فأمطر علينا حجارة
خواسته هاى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 68 - 1
1 - درخواست كافرانِ پيرو در قيامت ، از خداوند براى دو برابر كردن عذاب رهبران گمراهگرشان .
يوم تقلّب وجوههم . .. و قالوا ربّنا إنّا أطعنا سادتنا ... ربّنا ءاتهم ضعفين من ا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 29 - 1،8،9
1 - كافران در قيامت ، خواهان شناسايى عاملان گمراهى خويش به منظور انتقام جويى از آنان
و قال الذين كفروا ربّنا أرنا الذين أضلاّنا . .. نجعلهما تحت أقدامنا
8 - كفرپيشگان ، در قيامت خواستار ذلت و خوارى بيشتر و عذاب شديدتر براى رهبران اغواگر خويش خواهندبود .
نجعلهما تحت أقدامنا ليكونا من الأسفلين
9 - ( فى المجمع ) { و قال الذين كفروا فى النار أرنا الذين أضلاّنا من الجن و الإنس } يعنون إبليس الأبالسة و قابيل بن آدم أوّل من أبدع المعصية . روى ذلك عن على ( ع ) ;
در مجمع البيان راجع به قول خداوند كه مى فرمايد: {و قال الذين كفروا فى النار أرنا الذين . ..} آمده است كه: مقصود آنان رئيس أبليس ها و قابيل فرزند آدم است كه گناه و نافرمانى را پايه گذارى نمود و اين مطلب از على(ع) روايت شده است.}.
خواسته هاى اخروى كافران پيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 68 - 6
6 - كافران پيرو ، از خداوند ، خواهانِ مورد لعن فراوان قرار دادن رهبران گمراه سازشان ، خواهند
بود .
و قالوا . .. ربّنا ... و العنهم لعنًا كبيرًا
{كبير} صفت مفعول مطلق {إلْعَن} است. در آيه، اين واژه به معناى {شدت} و مراد از آن، كثرت و زيادت است.
خواسته هاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 8 - 1،4،6
1 _ مشاهده نزول فرشتگان بر پيامبر(ص)، درخواست نابجا و بهانه جويانه كافران
و قالوا لو لا أنزل عليه ملك و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر
4 _ كفرپيشگان حتى با نزول كتابى ملموس بر پيامبر(ص)، ايمان نمى آورند و خواهان نزول فرشتگان مى شوند.
و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه بأيديهم لقال . .. و قالوا لو لا أنزل عليه م
بر اساس اين احتمال كه {قالوا} بر جواب {لو} در آيه قبل عطف شده باشد.
6 _ ناآگاهى كافران از عواقب هلاكتبار درخواست نزول آشكار ملائكه
و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر ثم لا ينظرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 9 - 2
2 _ درخواست نزول فرشته به عنوان پيامبر، از بهانه هاى كفرپيشگان
و لو جعلنه ملكا
جمله {و لو جعلناه ملكا . .. }، مى تواند منقطع از آيه قبل بوده و جواب از درخواست ديگر كفار، كه فرستادن فرشته به عنوان پيامبر است، باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 10 - 5
5 _ استهزاى كفار نسبت به پيامبر اكرم(ص)، با درخواست نزول كتاب ملموس و مشاهده فرشتگان
و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه . .. و لقد استهزىء برسل من قبلك
يادآورى استهزا شدن انبياى گذشته براى تسلى
پيامبر(ص)، پس از بيان بهانه جوييها و توقّعات بيجاى كافران چنين مى نمايد كه همين بهانه جوييها، از مصاديق استهزاگرى كافران در مورد رسولان الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 84 - 1
1- پافشارى مشركان بر شرك خود ، پيامبر ( ص ) را آماده درخواست عذابى سريع براى آنان كرده بود .
فلاتعجل عليهم إنّما نعدّ لهم عدًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 8 - 1،2،3
1 _ فرود آمدن گنجى از آسمان براى پيامبر ( ص ) جهت تأمين زندگى او ، انتظار بى جاى مشركان و كافران
و قالوا . .. أو يلقى إليه كنز
انتظار كافران و مشركان به فرود آمدن گنجى براى پيامبر(ص) _ به قرينه سخن قبلى آنان كه كار و داد و ستد در بازار را خلاف شأن پيامبرى مى دانستند _ به منظور تأمين معاش آن حضرت بوده است.
2 _ داشتن باغى پوشيده از درختان با ثمر براى تأمين نياز هاى غذايى و معيشتى خويش ، توقع بى جاى مشركان در باره پيامبر ( ص )
و قالوا. .. أو تكون له جنّة يأكل منها
3 _ ارائه معجزه اى محسوس و قابل رؤيت ، توقع مشركان از پيامبر ( ص ) جهت اثبات درستى ادعاى نبوت خويش *
أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها
درخواست و انتظار فرود آمدن گنجى براى پيامبر(ص) و يا داشتن باغ هاى پرثمر _ كه امرى محسوس و مملوس است _ مى تواند به اين خاطر باشد كه كافران، به دنبال معجزه اى محسوس و قابل
رؤيت از پيامبر(ص) بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 10 - 3
3 _ خداوند ، تونا بر مهيّا ساختن باغ هايى با نهر هاى روان براى پيامبر ( ص ) به مراتب بهتر از آنچه كه مشركان توقع آن را براى پيامبر ( ص ) داشتند .
أو تكون له جنّة يأكل منها . .. تبارك الذى إن شاء جعل لك خيرًا من ذلك جنّ_ت تجرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 52 - 2
2 _ كافران ، متوقف كردن دعوت به اسلام و محدود ساختن آن را ، از پيامبر ( ص ) خواستار شدند .
و لو شئنا لبعثنا فى كلّ قرية نذيرًا . فلاتطع الك_فرين
با توجه به معناى لغوى {طاعت} (عمل كردن به آنچه كه از انسان خواسته شده است) مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد; زيرا آنچه كه كافران از پيامبر(ص) خواسته بودند _ با توجه به آيه قبل كه سخن از جهانى بودن رسالت پيامبراسلام(ص) بود و آيه شريفه متفرع بر آن شده (فلاتطع الكافرين) _ مى تواند توقف و محدود شدن رسالت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 53 - 1،3
1 - كافرانِ منكرِ آيات الهى ، از پيامبر ( ص ) خواهانِ تعجيل در عذاب خود بودند .
و يستعجلونك بالعذاب
3 - كافران منكر آيات الهى ، بر عذاب خواهى خود از پيامبر ( ص ) ، مصرّ بودند و بر آن پافشارى مى كردند .
و يستعجلونك بالعذاب
فعل مضارع {يستعجلون} دلالت بر
استمرار و پافشارى دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 54 - 1،3
1 - كافران منكر آيات الهى ، از پيامبر ( ص ) خواستار تعجيل در عذاب خود بودند .
يستعجلونك بالعذاب
3 - كافران منكر آيات الهى ، بر عذاب خواهى خود از پيامبر ( ص ) پافشارى مى كردند .
يستعجلونك بالعذاب
فعل مضارع {يستعجلون} بر استمرار و اصرار، دلالت دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 14 - 3
3 - كافران ، از روى ناباورى خواستار تعجيل در برپايى قيامت
يسئلون أيّان يوم الدين . .. ه_ذا الذى كنتم به تستعجلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 8
8 - تعجيل كافران در نزول عذاب ، ناشى از بى توجهى آنان به نابودى ياران گذشته خويش
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم فلايستعجلون
از {فلايستعجلون} استفاده مى شود كه كافران، ناباورانه تقاضاى عذاب مى كردند و آنها اگر آنان به راستى در سرنوشت ياران گذشته خويش تأمل مى كردند، هرگز چنين ناباورانه مجازات الهى را به استهزا نمى گرفتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 27 - 4
4 - كافران و منكران معاد ، خواستار تحقق سريع وعده برپايى قيامت
و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. و قيل ه_ذا الذى كنتم به تدّعون
{تدّعون} مى تواند از ماده {دعا} باشد. در اين صورت به معناى {تطلبون} (درخواست مى كرديد) خواهد بود. برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است.
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 8 - 3
3 - سازش و دست برداشتن از مواضع عقيدتى ، درخواست كافران تكذيب گر از پيامبر ( ص ) بود .
فلاتطع المكذّبين
آيه بعد، قرينه است كه مورد اطاعت، سازش بر سر مواضع عقيدتى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 52 - 5
5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { بل يريد كلّ امرىء منهم أن يؤتى صحفاً منشّرة } و ذلك أنّهم قالوا : يا محمد قد بلغنا أنّ الرجل من بنى اسرائيل كان يذنب الذنب فيصبح و ذنبه مكتوب عند رأسه و كفّارته ، فنزل جبرئيل على النبىّ ( ص ) و قال : يسألك قومك سنّة بنى إسرائيل فى الذنوب فإن شاؤوا فعلنا ذلك بهم و أخذناهم بما كنّا نأخذ به بنى إسرائيل . . . ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {بل يريد كلّ امرىء منهم أن يؤتى صحفاً منشّرة} روايت شده كه آنان [به رسول خدا ]گفتند: اى محمد! به ما خبر رسيده كه مردى از بنى اسرائيل، گناهى مرتكب مى شد و از خواب برمى خاست، در حالى كه گناهش در بالاى سرش همراه با كفّاره آن نوشته شده بود. سپس جبرئيل بر رسول خدا(ص) نازل شد و فرمود: قومت از تو مى خواهند، همان سنّت بنى اسرائيل در مورد گناهان درباره آنان جارى شود، اگر آنان بخواهند ما درباره آنان انجام مى دهيم و آنان را گرفتار مى كنيم; به همان عذابى كه بنى اسرائيل را گرفتار مى كرديم...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
19 - مدثر - 74 - 53 - 2
2 - نازل شدن نامه اى سرگشاده از سوى خداوند ، براى يكايك انسان ها در اثبات رسالت پيامبر ( ص ) ، درخواستى نابجا و غيرمنطقى
بل يريد كلّ امرىء منهم . .. كلاّ
خواسته هاى كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 8 - 1
1 _ مشاهده نزول فرشتگان بر پيامبر(ص)، درخواست نابجا و بهانه جويانه كافران
و قالوا لو لا أنزل عليه ملك و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 20 - 3
3 _ كفرپيشگان عصر بعثت _ على رغم نزول پى در پى آيات و سوره هاى قرآن _ خواستار نزول معجزه اى ديگر بودند .
و يقولون لو لا أنزل عليه ءاية من ربه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 7 - 2،7
2_ كافران هماره خواستار معجزه اى جز قرآن براى باور به حقانيّت رسالت پيامبر ( ص )
يقول الذين كفروا لولا أُنزل عليه ءاية من ربه
به كارگيرى فعل مضارع (يقول) به جاى فعل ماضى (قال) براى رساندن اين معناست كه كافران سخن مذكور را نه تنها در گذشته مدعى شده اند كه در آينده نيز خواهند گفت و بر آن اصرار خواهند ورزيد.
7_ ارائه معجزه درخواستى كفرپيشگان خارج از مسؤوليت پيامبر ( ص ) بود .
لولا أُنزل عليه ءاية من ربه إنما أنت منذر
جمله {إنما أنت منذر} حاكى از حصر است و حصر در آن اضافى و در قياس با ارائه معجزه
است. بنابراين آن جمله حاوى دو معناست: 1_ تو انذار دهنده اى ; 2_ ارائه معجزه كار تو نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 27 - 2
2_ كافران خواستار معجزه اى _ جز قرآن _ براى باور به حقانيّت رسالت پيامبر ( ص ) و پذيرش توحيد
و يقول الذين كفروا لولا أُنزل عليه ءاية من ربه
جمله {إن الله يضل من يشاء و يهدى . ..} قرينه بر اين است كه كافران مشاهده معجزه از پيامبر(ص) را براى هدايت شدن و پذيرش رسالت پيامبر(ص) _ كه سرلوحه آن توحيد است _ مى خواستند ; يعنى، مى گفتند: اگر معجزه اى ارائه كنى، رسالت تو را مى پذيريم و به توحيد مى گرويم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 59 - 3
3- مشركان و كفار ، معجزات متعددى را از پيامبراكرم ( ص ) درخواست كردند .
و ما منعنا . .. إلاّ أن كذّب بها الأوّلون
از اينكه خداوند با صراحت تمام به مشركان مى گويد: {ما هر چه معجزه براى پيشينيان فرستاديم، آنها را تكذيب كردند و اين مانع ارسال معجزه شد} نشان مى دهد كه مشركان صدراسلام، درخواستهاى متعدد و مكررى براى معجزه داشته اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 176 - 1
1 - مشركان و كافران صدراسلام ، خواهان مشاهده عذاب الهى بودند .
أفبعذابنا يستعجلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 7
7 - كافران عصر بعثت ، درخواست كننده
عذاب الهى ، از سر استهزا و ناباورى
للذين ظلموا ذنوبًا . .. فلايستعجلون
نهى الهى (فلايستعجلون) مى رساند كه كافران، ناباورانه تقاضاكننده نزول عذاب بوده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 1 - 1
1 - گروهى از كافران عصر بعثت ، خواستار شتاب در نزول عذاب الهى در دنيا
سأل سائل بعذاب واقع
به گفته مفسران، سؤال در اين آيه، به معناى طلب و دعا است; ازاين رو بهوسيله {با} متعدى شده است; يعنى، {دعا داع بعذاب واقع}.
خواسته هاى كافران ظالم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 85 - 4
4- كافران ظالم ، پس از مشاهده عذاب الهى و قطعيت كيفر ، خواهان تخفيف و تأخير مجازات خويشند .
فلايخفّف عنهم العذاب و لا هم ينظرون
تذكر الهى به عدم تخفيف عذاب و دادن مهلت به ظالمان، اشاره اى به تخفيف و مهلت خواهى آنان دارد.
خواسته هاى كافران قبل از اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 33 - 6
6- كافران عصر هاى پيش از اسلام ، در انتظار آمدن فرشتگان و يا نزول امر ويژه اى از سوى خداوند جهت تأييد حقانيت كتاب آسمانى خود بودند .
و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...
خواسته هاى كافران قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 77 - 4
4 _ كفرپيشگان قوم ثمود پس از كشتن ناقه صالح ، از وى خواستند تا تهديدش (
نزول عذاب دردناك ) را به اجرا گذارد .
قالوا يصلح ائتنا بما تعدنا إن كنت من المرسلين
مراد از {ما تعدنا} عذابى است كه در آيه 73 (فيأخذكم عذاب أليم) بيان شده است.
خواسته هاى كافران مدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 89 - 6
6 _ شعيب ( ع ) در آخرين پاسخ خويش به خواسته كافران مدين ، بازگشت خود و همگامانش را به آيين شرك امرى ناممكن دانست .
و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا
جمله {ما يكون لنا . .. } كه حكايت از عدم امكان بازگشت به آيين شرك دارد، هم مى تواند به معناى عدم امكان تكوينى باشد و هم مى تواند مراد از آن عدم امكان تشريعى (ناشايست بودن و جايز نبودن) باشد. برداشت فوق براساس احتمال اول است. گفتنى است كه بر مبناى اول، مشيت الهى (إلا أن يشاء اللّه) مشيت تكوينى است و بر اساس احتمال دوم، مشيت الهى، مشيت تشريعى است.
خواسته هاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 7 - 1،3
1- كافران مكه ، از پيامبر ( ص ) خواستار آوردن فرشتگان براى تصديق نبوت آن حضرت بودند .
قالوا . .. لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين
{لو ما} مانند {هلا} و {لولا} براى تحضيض است.
3- كافران مكه ، از پيامبر ( ص ) خواستار آوردن ملائكه به عنوان معجزه بودند .
لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين
آوردن ملائكه توسط پيامبر(ص) _ كه مورد درخواست كفار بود _ احتمال دارد براى
تصديق نبوت پيامبر(ص) باشد و احتمال دارد معجزه درخواستى باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 3،4
3- درخواست كافران مكه ، براى آوردن ملائكه توسط پيامبر ( ص ) ، درخواستى نابه جا و باطل بود .
لو ما تأتينا بالملئكة . .. ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ
جمله {ما ننزل الملائكة إلاّ بالحق} حصرى و احترازى است و كنايه از اين است كه درخواست كفار نابه جاست.
4- درخواست نزول ملائكه ، جهت اثبات حقانيت ادعاى پيامبر ( ص ) از سوى كافران مكه ، بهانه اى بيش نبود .
لو ما تأتينا بالملئكة . .. ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ
قيد {إلاّبالحق} مى تواند احترازى باشد; يعنى، نزول فرشتگان تنها در صورت وجود مصلحت و حكمت تحقق پذير است، در حالى كه در تقاضاى كفار چنين مصلحتى نيست. مضافاً به اينكه {إذاً منظرين} نيز دلالت مى كند بر اينكه آنان، حتى پس از آمدن ملائكه هم حقانيت پيامبر(ص) را نمى پذيرفتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 33 - 2
2- كافران حق ناپذير مكه ، در انتظار معجزه آمدن فرشتگان و يا امر ويژه اى از جانب خداوند براى تأييد حقانيت قرآن بودند
و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. هل ينظرون إلاّ أن تأتيهم
برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه عبارت {تأتيهم الملائكة أو يأتى أمر ربك} (ملائكه براى آنان بيايد و يا امر پروردگارت بيايد) _ به قرينه آيات سابق كه درباره قرآن كريم بود _
بر آمدن ملائكه يا امر خداوند جهت تأييد قرآن دلالت داشته باشد.
خودشناسى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 106 - 6
6 - خودشناسى و خداشناسى كافران در تنگناى عذاب جهنم
فى جهنّم خ_لدون . .. قالوا ربّنا غلبت علينا شقوتنا... ضالّين
خوشرفتارى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 83 - 16
16 - معاشرت نيكو با همگان حتى با كافران ، از وظايف اهل ايمان است .
و قولوا للناس حسناً
مراد از {الناس} مى تواند افراد همان ملتى باشد كه مخاطب جمله {قولوا} است و مى تواند مراد از آن افراد ملتهاى ديگر باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 86 - 16
16- انتخاب خوش رفتارى در مواجهه با كافران ، بهتر از به كارگيرى شدّت و خشونت است .
و إمّا أن تتّخذ فيهم حسنًا
جمله {تتّخذ فيهم حسناً} در بيان طريقه مقابل عذاب، تلقين كننده اختيار اين شيوه از بين دو نوع برخوردى است كه ذوالقرنين بين آن ها مخيّر بود.
خيال پردازى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 36 - 5
5 - موضع گيرى هاى كافران در قبال قرآن و پيامبر ( ص ) ، متكى به پندار _ و نه دليل يقينى _
أم خلقوا السم_وت و الأرض بل لايوقنون
خيانت به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 58 - 9
9 _ خيانت ،
حتى نسبت به كافران ، امرى ناروا و در پى دارنده محروميت از محبت خدا
فانبذ إليهم على سواء إن اللّه لايحب الخائنين
خيانت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 58 - 5
5 _ رهبران جامعه اسلامى بايد به احتمال وقوع خيانت از سوى جوامع كفرپيشه ترتيب اثر داده و نبايد براى تصميمات لازم در انتظار وقوع خيانت باشند .
و إما تخافن من قوم خيانة فانبذ إليهم على سواء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 59 - 3،5
3 _ كافران هرگز با نقض پيمان و خيانت به رسول اكرم ( ص ) نخواهند توانست بر پيامبر ( ص ) پيشى گيرند و وى را از ادامه رسالت ناتوان سازند .
و إما تخافن من قوم خيانة . .. و لايحسبن الذين كفروا سبقوا إنهم لايعجزون
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مفعول {سبقوا} و {لايعجزون} پيامبر(ص) باشد.
5 _ كافران با پيمان شكنى و خيانت هاى خود ، قادر به كسب پيروزى پايدار نخواهند بود .
و إما تخافن من قوم خيانة . .. و لايحسبن الذين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 71 - 6
6 _ كافران جنگ بدر به سبب خيانتهايشان به خدا و دين او ، مغلوب مجاهدان شده و گروهى از آنان به اسارت درآمدند .
فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم
امكان (مصدر امكن)، به معناى تسلط بخشيدن است. تفريع جمله {امكن منهم} بر {فقد خانوا} به وسيله حرف {فاء} دلالت مى كند بر اينكه خيانت كافران به دين خدا
موجب شد كه خداوند آنان را در سيطره مسلمانان قرار دهد.
خيرگى چشم كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 97 - 4
4- خيرگى و بهت زدگى كافران هنگام برپايى قيامت
و اقترب الوعد الحقّ فإذا هى ش_خصة أبص_ر الذين كفروا
{شخوص} به معناى دوختن چشم به يك شىء، بدون تحرك است غالباً چنين حالتى براى افراد مبهوت پيش مى آيد.
داود(ع) و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 78 - 4
4 _ داود و عيسى ( ع ) ، مأيوس از ايمان كفرپيشگان قوم خويش *
لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى ابن مريم
طرد ولعن كافران بنى اسرائيل از سوى داود و عيسى(ع) حكايت از يأس و نوميديشان از هدايت يافتن آن گروه دارد.
درب خانه هاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 34 - 1
1 - خداوند ، توانا بر مرفه ساختن كافران تا جايى كه خانه هاى خود را مجلل و داراى درب ها و ورودى هاى متعدد بسازند .
لجعلنا لمن يكفر بالرحم_ن . .. و لبيوتهم أبوبًا
درخواست عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 32 - 7
7_ توقع نزول عذاب بر كفرپيشگان بدون مهلت دادن به آنان ، توقعى نابجاست .
و لقد استهزىء برسل من قبلك فأمليت للذين كفروا
درخواست كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 11 - 8
8 - درخواست عاجزانه كافران و
مشركان ، از خداوند براى رهايى خود از عذاب
فهل إلى خروج من سبيل
دروغ كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 28 - 7
7 _ وعده دروغين برخى كفار مبنى بر اصلاح خويش و تكذيب نكردن آيات الهى در صورت بازگشت به دنيا
فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب . .. و إنهم لكذبون
دروغگويى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 19
19- كافران در قيامت ، در دفاع از خود به دروغ گويى خواهند پرداخت .
ما كنّا نعمل من سوء بلى إن الله عليم بما كنتم تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 39 - 8،9،10
8- آگاهى يافتن كافران بر دروغ گويى خويش ، از جمله دلايل احياى مجدد انسان ها در قيامت
بلى وعدًا عليه حقًّا . .. و ليعلم الذين كفروا أنهم كانوا ك_ذبين
9- دروغ پردازى دائمى كافران درباره معاد
و أقسموا بالله . .. لايبعث الله من يموت بلى وعدًا عليه ... و ليعلم الذين كفروا أ
10- بى اطلاعى كافران در دنيا ، از دروغ گويى خويش درباره رستاخيز
و أقسموا بالله . .. لايبعث الله من يموت بلى وعدًا عليه ... و ليعلم الذين كفروا أ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 90 - 6
6 - افسانه خواندن قرآن از سوى كافران ، دروغى ناروا به ساحت آن
إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين . .. و إنّهم لك_ذبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28
- 48 - 9
9 - رد پيشنهاد كافران ( نزول دفعى قرآن ) از سوى خداوند ، به خاطر عدم صداقت آنان در خواسته خويش
أوَلم يكفروا بما أُوتى موسى من قبل
مقصود از آيه اين است كه اقتراح كافران، بهانه اى بيش نيست; زيرا اگر راست مى گويند پس چرا به تورات _ با اين كه به صورت دفعى نازل شده بود _ پيش از اين كفر ورزيدند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 13 - 9
9 - تمسك كافران به دروغ ، براى مرتد ساختن مسلمانان ، شيوه اى متداول در بين آنان بود .
و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم . .. إنّهم لك_ذبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 55 - 11
11 - كافران ، در قيامت ، دروغ پردازى مى كنند .
و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا . .. كذلك كانوا يؤفكون
از جمله معناهاى {إفك}، انصراف از راستى در گفتار به دروغ گويى است (مفردات راغب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 13 - 4
4- اظهار ايمان كافران ، در تنگناى عذاب ادعايى دروغين و غير قابل اعتماد
أنّى لهم الذكرى
برداشت بالا بنابراين نكته است كه تعبير {أنّى لهم الذكرى} درصدد نفى اثر نباشد; بلكه در مقام تحليل و تفسير ادعاى ايمان كافران در شرايط عذاب باشد، به اين كه اينان هر چند مدعى ايمان مى شوند; اما آنان كجا و ايمان كجا؟ آنان راهى به سوى ايمان باز نگذاشته اند.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 15 - 4
4 - كافران به دروغ ، مدعى قابل درك نبودن حقايق وحى *
أفسحر ه_ذه أم أنتم لاتبصرون
عبارت {أم أنتم لاتبصرون} در حقيقت تكرار همان سخن كافران است كه در دنيا نسبت به حقايق دين مى گفتند و مدعى بودند كه ما در سخنان وحى حقيقتى نمى يابيم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 15 - 2
2 - كافران ، خود مى دانند كه عذرتراشى هايشان دورغ است .
و لو ألقى معاذيره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 5 - 2
2 - سازش خواهان كافر ، به رغم اظهار آمادگى براى پذيرش مشروط توحيد ، هرگز اهل عبادت خداوند نبودند و حال و آينده آنان ، فرقى نمى كرد .
و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
اين آيه گرچه با آيه سوم، عبارتى يكسان دارد; ولى در زمان با آن متفاوت است. در آيه سوم _ به قرينه آيه قبل از آن _ مراد زمان آينده است; ولى در اين آيه _ به قرينه آيه قبل از اين _ مراد زمان حال است.
دروغگويى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 3 - 2
2 - كافرانى كه خود را در صورت مماشات پيامبر ( ص ) ، آماده عبادت خداوند مى خواندند ، هرگز به آن تن نداده و معبود پيامبر ( ص ) را نمى پرستيدند .
و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
دروغگويى كافران مكه
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 12 - 8،9،11
8 - كافران مكه ، براى باز داشتن مسلمانان ، از ايمان شان به دروغ متوسل شدند .
و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم . .. إنّهم لك_ذبون
9 - كافران مكه ، مردمى دروغگو بودند .
و قال الذين كفروا . .. إنّهم لك_ذبون
11 - برعهده گرفتن خطا و گناه ارتداد مسلمانان ، از سوى كافران مكه ، ادعايى دروغ و خالى از واقعيت بود .
و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم . ..إنّهم لك_ذبون
دشمنى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 86 - 10
10 - دشمنى با كفرپيشگان حق ستيز و پرهيز از تقويت آنان ، نشانه پيامبرى و لازم جدايى ناپذير آن
و ما كنت ترجوا أن يلقى إليك الكت_ب . ..فلاتكوننّ ظهيرًا للك_فرين
برداشت ياد شده با توجه به تفريع {لاتكوننّ. ..} بر صدر آيه به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 10 - 1
1 - اعلام بغض و دشمنى شديد خداوند نسبت به كافران لجوج و حق ناپذير در قيامت
إنّ الذين كفروا ينادون لمقت اللّه أكبر من مقتكم أنفسكم إذ تدعون إلى الإيم_ن فتكف
{مقت} به معناى بغض شديد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 11 - 6
6 - اطمينان بخشى منافقان به كافران ، در پيروى نكردن از پيامبر و مسلمانان بر ضد آنان
الذين نافقوا يقولون . .. و لانطيع فيكم أحدًا أبدًا
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 98 - 8
8 - خداوند ، دشمن كافران است .
فإن اللّه عدو للكفرين
دشمنى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 217 - 23،26
23 _ كفّار ، در صورت توان ، همواره با مسلمانان خواهند جنگيد .
و لا يزالون يقاتلونكم حتى يردّوكم عن دينكم ان استطاعوا
بنابراينكه جواب {ان استطاعوا}، محذوف بوده و دليل آن، {لا يزالون يقاتلونكم} باشد.
26 _ آشتى ناپذيرى كفار و عداوت عميق آنان نسبت به مسلمانان
و لا يزالون يقاتلونكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 286 - 24
24 _ مواجهه و درگيرى دائمى مؤمنان با كافران
فانصرنا على القوم الكافرين
آيه مورد بحث گوياى افكار و حالات دائمى مؤمنان در طول تاريخ است; در نتيجه آنان خود را هميشه به نحوى درگير با كافران مى بينند و از خداوند يارى مى طلبند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 119 - 3،5
3 _ انديشه در آيات الهى ( افشاى توطئه و دشمنى كافران ) ، موجب رويگردانى اهل ايمان از محبّت بيگانگان
لا يألونكم خبالا ودّوا ما عنتّم . .. قد بيّنّا لكم الايات ان كنتم تعقلون. ها انت
5 _ كينه و دشمنى كافران و بيگانگان نسبت به اهل ايمان ، على رغم ابراز محبّت مؤمنان به آنان
ها انتم أولاء تحبونهم و لا يحبّونكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 101 - 10،11،12
10 _ كافران ، دشمنانى آشكار و
هميشگى ، براى مسلمانان
ان الكفرين كانوا لكم عدواً مبيناً
فعل {كانوا} دلالت بر ديرينه بودن دشمنى كافران دارد كه از آن در برداشت فوق به دشمنان هميشگى تعبير شد.
11 _ اتحاد و همگونى كافران ، در دشمنى با مسلمانان
ان الكفرين كانوا لكم عدواً مبيناً
خبر {كان} با اينكه طبق قواعد ادبى بايد جمع آورده مى شد، به صورت مفرد (عدواً) آورده شده و اشاره به اين است كه كافران در دشمنى با اسلام، يكپارچه و گويا فردى واحد هستند.
12 _ بهره بردارى كافران از هر فرصت ، براى ضربه زدن به مسلمانان
فليس عليكم جناح ان تقصروا . .. ان الكفرين كانوا لكم عدواً مبيناً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 102 - 19
19 _ كافران در انديشه تهاجمى يكباره به مسلمين در شرايط مناسب
ودالذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة
كلمه {ميل} هنگامى كه به {على} متعدى شود، به معناى هجوم بردن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 57 - 12
12 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، پذيراى ولايت و دوستى با اهل كتاب و ديگر كافران ، على رغم دشمنى آنان با دين
يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الذين . .. أولياء و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين
لحن مذمت گونه جمله { و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين} مى رساند كه گروهى از مسلمانان با كافران روابط دوستى بر قرار كرده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 3 - 2،3،4
2- كافران ، همواره درصدد جلوگيرى از راه
خدا و در پى ممانعت از گسترش تعاليم الهى هستند .
للك_فرين . .. الذين ... و يصدّون عن سبيل الله
3- كافران ، همواره در پى كج جلوه دادن راه و تعاليم الهى هستند .
للك_فرين . .. الذين ... و يصدّون عن سبيل الله و يبغونها عوجًا
4- كافران ، در پى يافتن عيب و نقص در تعاليم الهى و اثبات نادرستى آنها هستند .
للك_فرين . .. و يبغونها عوجًا
عبارت {يبغونها عوجاً} (راه خدا را كج مى خواهند) مى تواند به اين معنا باشد كه كافران، در پى اين بودند كه در تعاليم آسمانى اعوجاج و نقصى بيابند وآن را برملا كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 95 - 6
6- پيامبر ( ص ) نسبت به دشمنى ، آزار روحى و تمسخر مشركان و كافران در صورت علنى و آشكارا نمودن دعوت خويش ، نگران بود .
فاصدع بما تؤمر . .. إنا كفين_ك المستهزءين
جمله {إنا كفيناك المستهزءين} احتمال دارد پاسخى باشد در برابر نگرانيهاى پيامبر(ص) كه ممكن بود پس از فرمان آشكار كردن دعوت خود و اعراض از مشركان (فاصدع بما تؤمر . .. و أعرض عن المشركين) بروز كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 47 - 9،10
9- كافران از طريق اعلام سحرشدگى پيامبر ( ص ) در صدد ايجاد بدبينى در پيروان ، نسبت به آن حضرت بودند .
إذ يقول الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مخاطب {إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحوراً} مؤمنين باشد و كافران با تهمت {مسحور} به پيامبر(ص)
_ كه بر شخص خارج شده از حد اعتدال بر اثر سحرزدگى اطلاق مى شود _ مى خواستند در آنان نسبت به آن حضرت، بدبينى ايجاد كنند.
10- كافران ، همواره در صدد ايجاد بدبينى به پيامبر ( ص ) در بين خود بودند تا به وسيله آن ، كسى به آن حضرت تمايل پيدا نكند .
إذ يقول الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
نكته ياد شده بر اين اساس كه مخاطب فعل {تتّبعون} كافران باشد كه به همديگر مى گفته اند و آوردن فعل مضارع {يقول} براى بيان تلاش همواره آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 16 - 5
5 - كافران به آيين و برنامه هاى الهى ، درصدد بازداشتن مردم از گرايش به دين و عمل به آن هستند . *
فاعبدنى . .. فلايصدّنك عنها من لايؤمن بها
مرجع ضمير {عنها} و {بها} ممكن است تمامى تعاليم و رهنمودهاى آموخته شده به موسى(ع) در وادى طوى (توحيد، لزوم عبادت و نماز، معاد و كيفر و پاداش الهى) باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 112 - 3
3- پيامبر ( ص ) مواجه با اوج عناد و روى گردانى مشركان و كافران بود .
ق_ل ربّ احكم بالحقّ
از اين كه رسول اكرم(ص) _ با آن كه پيامبرى بسيار مهربان و صبور بود _ متوسل به دعا عليه مشركان و كافران شده است، برداشت ياد شده قابل استفاده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 40 - 12
12 - اگر خداوند حكم جهاد
را تشريع نمى كرد ، تمامى معابد و مراكز دينى توسط كافران و دين ستيزان تخريب و منهدم مى شد .
و لولا دفع اللّه . .. لهدّمت صومع ... و مس_جد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 53 - 6
6 - بى دادگران كفرپيشه تاريخ ، مردمانى حق ستيز و غير قابل آشتى با آيات وحى و رسولان الهى
و إنّ الظ_لمين لفى شقاق بعيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 4 - 3،4،6،7
3 _ تهمت و افترا ، ابزار و شيوه هاى مبارزه كافران عليه پيامبر ( ص ) و قرآن
و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه و أعانه عليه قوم ءاخرون
4 _ واكنش كافران در برابر قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، رفتارى بس ظالمانه و مزورانه بود .
فقد جاءو ظلمًا و زورًا
6 _ تهمت و افترا زدن كافران به گناهى كه تنها خود مرتكب آن بودند ، از شيوه هاى آنان در مبارزه ، عليه پيامبراسلام ( ص )
و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه . .. فقد جاءو ظلمًا و زورًا
برداشت ياد شده از آن جا استفاده مى شود كه كافران، پيامبراسلام(ص) را متهم به دروغ گويى مى كردند; در حالى كه خود، دروغ پرداز بودند و به دروغ و به ناحق، قرآن را ساخته و پرداخته آن حضرت مى شمردند.
7 _ خداوند ، مدافع حريم شخصيت پيامبر ( ص ) در مقابل برخورد هاى ظالمانه و مزوّرانه كافران
و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك . .. فقد جاءو
ظلمًا و زورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 20 - 6،11
6 _ خداوند ، مسلمانان صدراسلام را ، به وسيله كارشكنى و دشمنى مشركان و كافران در بوته آزمايش قرار داد .
و جعلنا بعضكم لبعض فتنة أتصبرون
از ديدگاه برخى از مفسران، چون آيه شريفه در مكّه نازل گرديده است و مؤمنان در آن شهر بسيار مورد شكنجه و آزار قرار داشتند و نيز اين آيه در صدد دلدارى به پيامبر(ص) و مؤمنان است، مى توان گفت كه مقصود از {بعضكم} مسلمانان اند.
11 _ دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، در برابر كارشكنى ها و حق ناپذيرى كافران و مشركان
و جعلنا بعضكم لبعض فتنة أتصبرون و كان ربّك بصيرًا
يادآورى خداوند به بصيرت و بينايى خود، به پيامبر(ص) پس از ياد كردن از مشركان و آزمايش شدن آنان، مى تواندبراى دلجويى از پيامبر(ص)ومؤمنان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 33 - 1،2
1 _ كافران ، با استفاده از مثل هاى باطل و ترسيم غير واقعى چهره پيامبر ( ص ) به مبارزه عليه اسلام برخاسته بودند .
الذين كفروا . .. و لايأتونك بمثل
{مَثَل} هم به معناى {حجت} و {حديث} (سخنانى در باره اثبات چيزى) و هم به معناى {صفت} (توصيف چيزى) آمده است (قاموس المحيط). مقصود از آن در آيه شريفه، مجموعه سخنانى است كه كافران در توصيف پيامبر(ص) و به منظور خدشه داركردن چهره منور آن حضرت مى گفتند كه در آيات فوق از آنها ياد شده است. گفتنى است قيد باطل بودن مثل
ها، از قرينه مقابله جمله {لايأتونك بمثل} و جمله {إلاّ جئناك بالحقّ} استفاده شده است.
2 _ خداوند در برابر هر يك از مثل هاى باطل و توصيف هاى غير واقعى كافران عليه پيامبر ( ص ) ، سخن حق و موضع درست را به آن حضرت مى آموخت .
و لايأتونك بمثل إلاّ جئن_ك بالحقّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 56 - 4
4 _ دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) در برابر مخالفت مشركان و كافران و پشتيبانى آنان از يكديگر
و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا
آيه شريفه با توجه به آيه قبل _ كه از مخالفت مشركان و كافران و پشتيبانى آنان از يكديگر عليه دين الهى سخن به ميان آورده است (و كان الكافر على ربّه ظهيراً) - مى تواند به منظور دلدارى به پيامبر(ص) ادا شده باشد; يعنى، اى پيامبر! نگران مخالفت كافران مباش; زيرا تو تنها مسؤول بشارت و انذار به مردم مى باشى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 5 - 6
6 - بناى كافران بر خصومت و موضع گيرى عليه هر پيام جديدالهى ، در طول تاريخ
و ما يأتيهم من ذكر من الرحم_ن محدث . .. معرضين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 4 - 4
4 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر مخالفت ها و دشمنى هاى كافران و مشركان لجوج
و إن يكذّبوك فقد كذّبت رسل من قبلك
يادآورى تكذيب شدن پيامبران گذشته براى رسول اكرم(ص)، مى تواند به منظور
دلدارى ايشان و توصيه به صبر و پايدارى به آن حضرت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 8 - 18
18 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) در برابر دشمنى ها و كارشكنى هاى كافران گمراه
فلاتذهب نفسك عليهم حسرت إنّ اللّه عليم بما يصنعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 175 - 5
5 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر مخالفت هاى كافران و مشركان معاند
فتولّ عنهم . .. و أبصرهم فسوف يبصرون
از لحن آيه شريفه استفاده مى شود كه خداوند در صدد دلدارى دادن به پيامبراسلام(ص) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 179 - 5
5 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر مخالفت هاى كافران و مشركان معاند
و تولّ عنهم . .. و أبصر فسوف يبصرون
از لحن آيه شريفه استفاده مى شود كه خداوند درصدد دلدارى دادن به پيامبراسلام(ص) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 2 - 1
1 - رو به رو شدن قرآن و پيامبراسلام ، با مخالفت كافران سركش ، متكبر ، ستيزه جو و حق ناپذير
و القرءان ذى الذكر . بل الذين كفروا فى عزّة و شقاق
{عزت} در اصل به معناى رفعت و سرافرازى است; ولى هرگاه احساس عزت برخاسته از عوامل ناصواب (مانند غرور و خودپسندى) باشد، اين واژه در معناى غرور و تكبّر به كار مى رود. در آيه شريفه نيز در همين معنا به
كار رفته است. {شقاق} به معناى مخالفت است و مقصود از آن در اين آيه، مخالفت با پيامبراسلام و قرآن است. گفتنى است تنكير {عزت} و {شقاق} دلالت بر شدت آن دو دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 4 - 1
1 - تنها كافران حق ناپذير به مجادله و ستيزه جويى با آيات الهى مى پردازند و از پذيرش آن سر باز مى زنند .
مايج_دل فىءاي_ت اللّه إلاّ الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 10 - 2،3
2 - بغض و دشمنى شديد كافران حق ناپذير با خويشتن در قيامت
من مقتكم أنفسكم
3 - بغض و دشمنى خداوند با كافران حق ناپذير ، بيشتر و شديدتر از بغض و دشمنى كافران نسبت به خويشتن است .
لمقت اللّه أكبر من مقتكم أنفسكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 51 - 7
7 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و ايمان آورندگان به آن حضرت در صدر اسلام ، در برابر مخالفت ها و دشمنى هاى كافران
إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا
يادآورى يارى شدن پيامبران و مؤمنان طرفدار آنان در تاريخ، براى پيامبر(ص) و مؤمنانى كه در مكه (وقت نزول اين آيات) در اقليت و تحت فشار و شكنجه دشمنان بودند; بيانگر حقيقت ياد شده است. گفتنى است توصيه شدن پيامبر(ص) به صبر و شكيبايى در چهار آيه بعد، تأييدكننده همين مطلب مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 56 - 8
8
- دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان اندك او ، در برابر كارشكنى ها و دشمنى هاى كافران و مشركان
إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. إن فى صدورهم إلاّ كبر ما هم بب_لغيه
از اين آيه و آيات قبل و بعد آن، استفاده مى شود كه خداوند درصدد دلدارى به پيامبر(ص) و ايمان آورندگان اندك به آن حضرت در مكه مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 13 - 6
6- ستيز كافران با منطق روشن رسولان الهى ، گواه بى اساس بودن ايمان اضطرارى آنان
أنّى لهم الذكرى و قد جاءهم رسول مبين
در صورتى كه {أنّى لهم الذكرى} در صدد بيان پوچى ادعاى ايمان كافران باشد; تعبير {و قد جائهم. ..} بيانگر فلسفه پوچى ادعاى آنان خواهد بود; يعنى، آنان كه منطق روشن رسولان را نپذيرفتند، چگونه با مشاهده عذابى، مى توانند به ايمان راستين رسيده باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 35 - 9
9- پيامبر ( ص ) ، در معرض دشمنى عميق كافران و نيازمند دل جويى و رهنمود به صبر از سوى خداوند
فاصبر . .. و لاتستعجل لهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 32 - 12
12- حمايت خداوند از پيامبر ( ص ) ، در قبال عداوتورزى كافران
إنّ الذين كفروا . .. و شاقّوا الرسول ... و سيحبط أعم_لهم
تعبير {و سيحبط أعمالهم}، مى تواند هم به معناى عقيم ساختن توطئه هاى كافران و هم به معناى پوچ ساختن اعمال به ظاهر نيك
آنان باشد. در هر دو صورت، از اين موضع گيرى شديد، حمايت خداوند از پيامبر(ص) استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 12 - 2
2_ دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) در برابر تكذيب ، حق ناپذيرى و عناد كافران
كذّبت قبلهم قوم نوح و أصح_ب الرسّ و ثمود
يادآورى روحيه حق ستيز بسيارى از امت ها در طول تاريخ در برابر پيام رسولان الهى، مى تواند از آن جهت باشد كه پيامبر(ص) در برابر تكذيب كافران، احساس نگرانى نداشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 30 - 3
3 - كافران ، آرزومند مرگ پيامبر ( ص ) يا حادثه اى ناگوار كه آن حضرت را زمين گير كرده و از دعوت باز دارد .
أم يقولون . .. نتربّص به ريب المنون
{تربّص} (مصدر {نتربص}) به معناى انتظار كشيدن و {ريب} به معناى حادثه است. {منون} در معناى روزگار و مرگ بد، به كار مى رود. بنابراين {ريب المنون} يا به معناى حوادث روزگار است و يا به معناى حادثه مرگ.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 32 - 4
4 - طغيان و سركشى ، عامل اصلى رويارويى كافران عليه پيامبر ( ص ) و آرزوى خاموشى پيام وحى
نتربّص به ريب المنون . .. أم هم قوم طاغون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 51 - 1،3،7
1 - نگاه كافران به پيامبر ( ص ) ، نگاهى خشم آلود و كينه توزانه
بود .
و إن يكاد الذين كفروا ليزلقونك بأبص_رهم
{زَلَق} (مرادف {ذلل}) به معناى لغزيدن و سقوط كردن است و عبارت {ليزلقونك بأبصارهم} كنايه از اين است كه كافران، با نگاه خشم گينانه و كينه توزانه، به پيامبر(ص) مى نگريستند; مانند آن كه گفته مى شود: فلان كس آن چنان به من نگاه مى كند، كه گويا مى خواهد مرا با نگاهش بخورد و يا بكشد; يعنى، اگر براى او ممكن باشد كه با نگاهش مرا بخورد و يا بكشد، چنين خواهد كرد.
3 - كافران ، در آرزوى نابودى و شكست پيامبر ( ص ) به سر مى بردند .
الذين كفروا ليزلقونك بأبص_رهم لمّا سمعوا الذكر
7 - ترور شخصيت ( همچون پيامبر ( ص ) ) ، از ترفند هاى كافران براى مبارزه با تعاليم اسلام و قرآن
لمّا سمعوا الذكر و يقولون إنّه لمجنون
اين كه كافران، به جاى مبارزه با تعاليم قرآن، پيامبر(ص) را متهم به جنون كردند; بيانگر اين نكته است كه آنان درصدد بودند با اين كار، به هدف خود (نابودى دين) نائل شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 24 - 3
3 - تهديد شدن كافران حق ناپذير به عذاب الهى ، به سبب دشمنى ها و كارشكنى هاى آنان نسبت به رسالت پيامبراسلام
فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 23 - 5
5 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر تكذيب و مخالفت هاى كافران
إنّا نحن نزّلنا عليك القرءان تنزيلاً
بنا به گفته مفسران، اين آيه، درصدد دلدارى به
پيامبر(ص) است; ضمن آن كه توصيه خداوند به صبر و استقامت در آيه بعد، مى تواند در تأييد همين مطلب باشد.
دشمنى كافران بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - صف - 61 - 14 - 13
13 - رويارويى و دشمنى كافران بنى اسرائيل با پيروان حضرت عيسى ( ع )
فأيّدنا الذين ءامنوا على عدوّهم
دشمنى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 72 - 5،6
5 - خشمگين شدن كافران صدراسلام و ظهور آثار كينه و نفرت در چهره آنان ، به هنگام شنيدن آيات قرآن و معارف توحيدى آن
و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت تعرف فى وجوه الذين كفروا المنكر
6 - بر افروختگى مشركان با شنيدن آيات قرآن و خشم حاصل از آن ، به حدى بود كه آنان را در آستانه حمله و تهاجم به كسانى قرار مى داد كه آيات قرآن را بر آنها تلاوت مى كردند .
يكادون يسطون بالذين يتلون عليهم ءاي_تنا
{سَطْو} (مصدر {يسطون}) به معناى تهاجم و حمله است; يعنى، چيزى نمانده كه مشركان با كسانى كه آيات ما را بر آنان مى خوانند گلاويز شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 48 - 10
10 - موضع گيرى خصمانه كافران صدراسلام عليه پيامبر ( ص ) و موسى ( ع ) و متهم ساختن آنان به ساحرى
قالوا سحران تظ_هرا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 87 - 1
1 - كفرپيشگان صدراسلام ، در صدد بازداشتن پيامبر ( ص ) از
انجام رسالت خويش بودند .
و لايصدّنّك عن ءاي_ت اللّه بعد إذ أُنزلت إليك
{صدّ} (مصدر {لايصدّنّك}) به معناى بازداشتن است و ضمير فاعل در {لايصدّنّك} به كافران بازمى گردد; يعنى، مبادا كافران تو را از ابلاغ آيات خدا به مردم بازدارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 25 - 4
4 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر مخالفت ها و دشمنى هاى كافران و مشركان لجوج
و إن يكذّبوك فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم
يادآورى تكذيب پيامبران گذشته براى پيامبراسلام، مى تواند به منظور دلدارى به ايشان و نيز توصيه به صبر و پايدارى به آن حضرت باشد.
دشمنى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 7 - 2
2 _ حق ناپذيرى و عناد و لجاجت شديد كافران مكه در عصر بعثت، در برابر وحى و معجزات الهى
و لو نزلنا عليك كتبا . .. إن هذا إلا سحر مبين
سوره انعام در مكه نازل شده است و بنابراين طبيعى است كه ناظر به مردم آن سامان، خصوصاً مشركان مكه، باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 4
4 _ كافران مكه مردمانى لجوج و داراى عنادى خاص در برابر رسالت پيامبر ( ص ) و حقانيت قرآن
فأمطر علينا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 28 - 9
9 - انكار و برخورد عنادآميز با قرآن و پيامبر ( ص ) ، شيوه مستمر
كافران مكه
كانوا بأي_تنا يجحدون
فعل {كان} هرگاه بر مضارع داخل شود افاده استمرار مى كند.
دشمنى كافران و مؤمنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 69 - 6
6 - برخورد و درگيرى جبهه كفر و جبهه ايمان ( خداپرستان و بت پرستان ) جريانى ريشه دار در تاريخ بشر
فيما كنتم فيه تختلفون
به كارگيرى ماضى استمرارى (كنتم تختلفون) بيانگر برداشت فوق است.
دشنام به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 108 - 4
4 _ دشنام به كافران و مقدسات آنها، در صورتى كه موجب عكس العمل متقابل آنان گردد، حرام است. *
و لاتسبوا . .. فيسبوا الله عدوا بغير علم
در صورتى كه جمله {فيسبوا . ..} علت نهى باشد، نه حكمت آن، حرمت دشنام به كافران و مقدسات آنها به مواردى محدود است كه عكس العمل متقابل مشركان را در پى داشته باشد.
دشنام به مقدسات كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 108 - 4
4 _ دشنام به كافران و مقدسات آنها، در صورتى كه موجب عكس العمل متقابل آنان گردد، حرام است. *
و لاتسبوا . .. فيسبوا الله عدوا بغير علم
در صورتى كه جمله {فيسبوا . ..} علت نهى باشد، نه حكمت آن، حرمت دشنام به كافران و مقدسات آنها به مواردى محدود است كه عكس العمل متقابل مشركان را در پى داشته باشد.
دشنامهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 11 - 2
2 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص
) ، در برابر تكذيب ها و بدگويى هاى كافران
و ذرنى و المكذّبين
آيه شريفه ضمن آن كه براى تهديد كافران تكذيب گر است; دلدارى به پيامبر(ص) نيز مى باشد.
دشنامهاى مرفهان كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 67 - 3
3 - بدگويى و ياوه سرايى كافران مرفه ، عليه قرآن و پيامبر ( ص ) در محفل هاى شبانه شان
س_مرًا تهجرون
سمر} (مصدر {سامر}); يعنى، گفت وگو و تشكيل محفل شبانه. {سامر} اسم جمع است مانند: {حاج}، {حاضر} و {حامل}. {سامراً} حال ديگر براى ضمير فاعل {تنكصون} است. {تهجرون} _ به تقدير تهجرون به _ مشتق از {هُجر} (بدگويى) و يا {هَجر} (هزيان و ياوه گويى) است. جمله {تهجرون} (فعل و فاعل) در محل نصب و نعت براى {سامراً} مى باشد; يعنى، {در حالى كه در محافل شبانه، درباره آن بدگويى مى كرديد}.
دعاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 35 - 3
3 _ كافران مكه به سبب انجام امورى لغو و بيهوده در پيرامون كعبه به عنوان عبادت و نيايش ، مستحق عذاب الهى بودند .
و ما لهم ألا ليعذبهم اللّه . .. و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {ما كان صلاته__م . .. } عطف بر {و هم يصدون ... } باشد.
دعاى نجات از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 86 - 1
1 _ درخواست مؤمنان قوم موسى از خداوند ، براى
نجات از گروه كفرپيشه
ربنا لا تجعلنا فتنة . .. و نجنا برحمتك من القوم الكفرين
دعوت از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 104 - 1
1 _ فراخوانى خداوند كفرپيشگان را به پيروى از قرآن و رسول خدا ( ص )
و إذا قيل لهم تعالوا إلى ما أنزل اللّه و إلى الرسول
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 15 - 4
4 _ خداوند ، فراخوان كفار و مشركان به توبه ( ترك آيين شرك و پذيرش اسلام )
ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم . .. و يتوب اللّه على من يشاء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 68 - 2
2 - فراخوانده شدن كافران به تدبر و انديشه در آيات قرآن و پرهيز از داورى هاى نسنجيده درباره آن
أفلم يدّبّروا القول
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 71 - 4
4 - اتكاى كافران به حس و تجربه عذاب ، على رغم فرا خوانده شدن به تعقل و تدبر در فرجام شوم مجرمان تاريخ
فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
على رغم اين كه خداوند از كافران مكه مى خواهد تا با مطالعه تاريخ و تدبر در فرجام مجرمان گذشته، درس عبرت بگيرند و بينش خود را تصحيح كنند، آنان براى پى بردن به حقانيت وعده الهى، خواهان لمس و شهود عذاب مى شوند و تعيين زمان آن را مى طلبند.
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 40 - 2
2 - پيامبر ( ص ) كافران و مشركان معاند را به مقابله فرا خواند و به شكست ذلت بار ( چون شكست روز بدر ) تهديد كرد .
من يأتيه عذاب يخزيه
بيشتر مفسران بر اين ديدگاه اند كه مقصود از عذاب خواركننده در دنيا، شكست كافران و مشركان معاند در جنگ ها (همچون جنگ بدر) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 10 - 6
6 - بغض و دشمنى شديد خداوند نسبت به كافران حق ناپذير ، پس از اتمام حجت و دعوت مكرر آنان به ايمان است .
لمقت اللّه أكبر . .. إذ تدعون إلى الإيم_ن فتكفرون
آمدن فعل هاى مضارع {تدعون} و {تكفرون} بر استمرار دلالت دارد; يعنى، شما همواره به ايمان فراخوانده مى شديد; ولى به جاى ايمان آوردن، به طور مستمرّ كفر مىورزيديد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 12 - 2
2 - عذاب شدن كافران و مشركان در قيامت ، پس از اتمام حجت و دعوت شدن آنان به ايمان از سوى خداوند
ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 71 - 3
3 - دعوت از كافران و منكران معاد به مطالعه در چوب آتش زنه ، براى پى بردن به قدرت خداوند و توانايى او بر احياى مردگان
أفرءيتم النار التى تورون
با توجه به اين كه روى سخن در اين آيات با منكران معاد است، توجه دادن
به مسأله كيفيت افروختن آتش و روشن كردن آن با عمل ساييدن، گوياى برداشت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 43 - 3
3 - فراخوانده شدن كافران و مشركان به سجده و خضوع در برابر خداوند در دنيا و امتناع آنان از اين كار
و قد كانوا يدعون إلى السجود و هم س_لمون
دعوت از كافران پيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 6
6 _ سران شرك و كفر با دعوت پيروانشان به چشيدن از عذاب مضاعف دوزخ، آنان را سرزنش و ملامت مى كنند.
ربنا هؤلاء أضلونا . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون
{ال} در كلمه {العذاب} عهد ذكرى است و اشاره به همان عذاب مضاعف دارد كه از {لكل ضعف} استفاده مى شود.
دعوت از كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 45 - 3
3 - كافران صدراسلام ، به بهره مند شدن از رحمت و لطف خدا در سايه پرهيز از گناهان فراخوانده شدند .
و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم لعلّكم ترحمون
دفع تبليغ كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 16 - 5
5 - خنثى ساختن تبليغات مكّارانه كافران در برابر قرآن ، وعده تسلاّبخش خداوند به پيامبر ( ص )
و أكيد كيدًا
روى سخن در اين آيه _ به قرينه آيه بعد (فمهّل. ..) _ با پيامبر(ص) و به منظور اطمينان بخشيدن به آن حضرت است كه در درخواست عقوبت
سريع براى كافران شتاب نورزد; زيرا خداوند پاسخ مناسب توطئه آنان را خواهد داد.
دفع توطئه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 19 - 5
5 _ جنگ هاى اسلام در صدد دفع شر كافران ، نه تحميل عقيده بر آنان *
إن تنتهوا فهو خير لكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 61 - 8
8 _ توكل بر خدا در پذيرش صلح ، موجب عقيم ماندن اهداف پنهانى كافران از پيشنهاد صلح
فاجنح لها و توكل على اللّه
دفع طمع كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 123 - 7
7 _ نرمش نشان ندادن به كافران و قطع طمع آنان از تعرض و سلطه بر مؤمنان ، امرى لازم و ضرورى است .
قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة
دفع مكر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 62 - 3
3 _ خداوند با حمايت خويش از پيامبر ( ص ) و جامعه ايمانى ، نيرنگ كافران را بى اثر خواهد كرد .
و إن يريدوا أن يخدوعوك فإن حسبك اللّه
جواب شرط {إن يريدوا . .. } محذوف است و جمله {فان حسبك اللّه} جانشين آن شده است ; يعنى: إن يريدوا أن يخدعوك فاللّه يكفيك شرهم.
دفع مكرهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 16 - 5
5 - خنثى ساختن تبليغات مكّارانه كافران در برابر قرآن ، وعده تسلاّبخش خداوند به پيامبر (
ص )
و أكيد كيدًا
روى سخن در اين آيه _ به قرينه آيه بعد (فمهّل. ..) _ با پيامبر(ص) و به منظور اطمينان بخشيدن به آن حضرت است كه در درخواست عقوبت سريع براى كافران شتاب نورزد; زيرا خداوند پاسخ مناسب توطئه آنان را خواهد داد.
دفع هجوم كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 22 - 2
2 - مسلمانان ، قادر به دفع هجوم كافران ، در صورت عدم انعقاد صلح حديبيه و ناگزيرى از جنگ *
و لو ق_تلكم الذين كفروا لولّوا الأدب_ر
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {لوقاتلكم} نظر به گذشته داشته باشد; يعنى، خداوند گرچه فتح مبين (صلح حديبيه) را براى شما رقم زد و در پرتو آن ثمرات زيادى را براى شما به بار آورد; اما اگر اين صلح هم صورت نمى گرفت و كافران به نبرد با شما برمى خاستند، شما با قدرت ايمانى و رهبرى پيامبر(ص) آنان را منهزم مى ساختيد.
دلايل بطلان ادعاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 39 - 11
11- بعثت انبيا ، دليلى روشن بر دروغ بودن ادعاى مشركان بر اينكه هدايت و گمراهى جبرى است .
قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و لقد بعثنا فى كلّ أُم
دلايل بى لياقتى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 1 - 7
7 - كفر به حق و اصالت وحى ، دليل عدم شايستگى كافران براى دوستى
تلقون إليهم بالمودّة و قد كفروا بما جاءكم
من الحقّ
عبارت {و قد كفروا. ..} در حقيقت بيانگر علت نهى (لاتتّخذوا عدوّى) است.
دلايل حق ناپذيرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 100 - 10
10 - شرارت و حق ستيزى كافران در دنيا ، گواه حق گريزى آنان پس از بازگشت دوباره به دنيا
قال ربّ ارجعون . .. كلاَّ إنّها كلمة هو قائلها
دلايل دروغگويى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 39 - 11
11- بعثت انبيا ، دليلى روشن بر دروغ بودن ادعاى مشركان بر اينكه هدايت و گمراهى جبرى است .
قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و لقد بعثنا فى كلّ أُم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 48 - 8
8 - انكار پيشين تورات از سوى كافران ، نشانه بهانه جويى و عدم صداقت آنان در پيشنهاد خويش
أوَلم يكفروا بما أُوتى موسى من قبل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 34 - 5
5 - ناتوانى كافران از هماوردى با قرآن ، نشانگر بى صداقتى آنان در اتهام هايشان
إن كانوا ص_دقين
دلايل رد دوستى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 1 - 7
7 - كفر به حق و اصالت وحى ، دليل عدم شايستگى كافران براى دوستى
تلقون إليهم بالمودّة و قد كفروا بما جاءكم من الحقّ
عبارت {و قد كفروا. ..} در حقيقت بيانگر علت نهى (لاتتّخذوا عدوّى) است.
دلايل سرزنش كافران
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 10 - 9
9- توبيخ مشركان و كافران از سوى خدا ، به خاطر استكبارشان در برابر قرآن
قل أرءيتم إن كان من عند اللّه و كفرتم به . .. و استكبرتم
دنياپرستى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 212 - 1،2
1 _ آراستگى زندگانى دنيا ، در ديدگاه كافران
زين للذين كفروا الحيوة الدنيا
2 _ زينت زندگانى دنيا در نظر كافران ، واقعيّت آن را پوشانده است .
زين للذين كفروا الحيوة الدنيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 10 - 1،2
1 _ كافران به جاى تكيه بر رحمت الهى ، بر مال و اولاد خويش متّكى هستند .
ربّنا . .. هب لنا من لدنك رحمة ... انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اول
2 _ كافران ، بى نيازى را در مال و اولاد مى جويند ; در حالى كه هرگز آن را نمى يابند .
انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 11 - 2
2 _ فرعونيان ، نمونه بارز كافرانى كه امكانات مادى و انسانيشان ، آنها را از عذاب نرهانيد و از خدا بى نيازشان نكرد .
انّ الذين كفروا . .. كدأب ال فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 117 - 7
7 _ انگيزه كافران در انفاق هاى خويش ،
رسيدن به زندگى پَست دنياست . *
مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا
تقييد انفاق به حيات دنيا، مى تواند گوياى انگيزه كافران به انفاق در محدوده حيات دنيا باشد.
دنياطلبى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 51 - 4
4 _ كفرپيشگان ، مردمانى فريفته به زندگانى دنيا
حرمهما على الكفرين. الذين ... غرتهم الحيوة الدنيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 69 - 8
8 _ غرق شدن منافقان و كافران در باتلاق بهرهورى هاى مادى ، گرايش مستمر آنان در طول تاريخ
فاستمتعوا بخلقهم . ... و خضتم كالذى خاضوا
برداشت فوق بدان احتمال است كه {خوض} (فرو رفتن) به قرينه {استمتعوا} همان بهره ورى از ماديات و فرورفتن در منجلاب آن باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 7 - 7
7 _ دلخوش بودن به دنيا و آرامش يافتن به آن و غفلت از آيات الهى ، از اوصاف كافران و امرى مذموم و ناپسند
إن الذين . .. و رضوا بالحيوة الدنيا و اطمأنوا بها ... غفلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 3 - 1
1- كافران ، زندگى دنيوى را محبوب خود دانسته و آن را به جاى حيات اخروى برمى گزينند .
ويل للك_فرين من عذاب شديد . الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة
برداشت فوق بنابراين اساس است كه {الذين يستحبّون الحياة . ..} جمله وصفى براى {للكافرين} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 -
3 - 5
5- خوردن ، لذت بردن و برخوردار شدن از متاع ها و لذت هاى دنيوى و غوطهور شدن در آرزو هاى واهى ، هدف و مقصد اعلاى كافران است .
ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا و يلههم الأمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 40 - 3
3 - كافرانى كه در ماديات و اموال دنيا غوطهوراند ، به پوچى در زندگى دچار گشته و در سردرگمى شديد بسر مى برند .
رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. و الذين كفروا أعم_لهم ... كظلم_ت ف
از مقايسه ميان آيه 37 _ كه در باره كسانى است كه مال و منال و ماديات آنان را از ياد خدا غافل نمى سازد _ و آيه شريفه _ كه درباره وضعيت كافران است _ به دست مى آيد كه كافران، بر خلاف مؤمنان، در ماديات و علاقه به مال و منال گرفتاراند و از اين رو دچار سردرگمى و تاريكى شديد هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 35 - 7
7 - افق ديد كافران ، محدود به زندگى كوتاه دنيا است .
لجعلنا لمن يكفر بالرحم_ن . .. لمّا مت_ع الحيوة الدنيا و الأخرة عند ربّك للمتّقين
خداوند در اين آيه، توانايى خويش را بر ايجاد يك زندگى آكنده از تجمل براى كافران، بيان كرده و سپس حضور در جوار ربوبى را مطرح نموده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه كافران تنها در محدوده تنگ زندگى دنيا مى انديشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه
- 45 - 35 - 5
5 - محكوميت ابدى كافران مستكبر به عذاب هميشگى دوزخ ، نتيجه حق ستيزى ودنيا محورى آنان
اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا و غرّتكم الحيوة الدنيا فاليوم لايخرجون منها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 3
3- توبيخ كافران در قيامت ، به خاطر هدر دادن امكانات ارزنده خويش و صرف آن در لذت هاى زودگذر مادى
أذهبتم طيّب_تكم فى حياتكم الدنيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 21 - 2
2 - دلبستگى به دنيا و ر ها كردن آخرت ، از نشانه هاى كافران است .
بل تحبّون العاجلة . و تذرون الأخرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 27 - 1
1 - محبت و دلبستگى به دنيا و بى اعتنايى به قيامت و حيات اخروى ، از نشانه هاى كافران و گناه پيشگان است .
و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومً
دنياطلبى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 3 - 4
4- تمامى همّ و تلاش كافرانِ هدايت ناپذير صدراسلام ، خوردن و بهرهورى از تمتعات و لذت هاى مادى بود .
ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 73 - 6
6- كافران عصر بعثت ، فريفته وضعيت بهتر اقتصادى و هم نشينان به ظاهر آراسته خويش بودند .
أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا
افتخار به محفل، در حقيقت
افتخار به حاضران در آن است و مراد از اهل محفل به قرينه {من هو. .. أضعف جنداً} _ در آيات بعد _ هم فكران و ياوران كافران است.
دوستان كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 73 - 15
15- كافران ، بدعت گذاران در دين را صميمانه دوست دارند .
لتفترى علينا غيره و إذًا لاَتّخذوك خليلاً
دوستان كافران محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 9 - 5
5 - برقراركنندگان روابط دوستانه و مسالمت آميز ، با كسانى كه به دين و سرزمين مسلمانان هجوم آورده اند ، ظالمان واقعى هستند .
و من يتولّهم فأُول_ئك هم الظ_لمون
دوستى با امدادگران كافران محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 9 - 3
3 - ممنوعيت دوستى و مسالمت با يارى دهندگان و پشتيبانان عناصر مهاجم به دين و سرزمين مسلمانان
إنّما ينهيكم اللّه عن الذين . .. و ظ_هروا على إخرجكم
دوستى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 28 - 3،12،14
3 _ حرمت برگزيدن كافران و مقدّم داشتن آنان بر مؤمنان ، در دوستى و ارتباط و ولايت
لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء من دون المؤمنين
12 _ پذيرش دوستى كافران ، گسستن رابطه با خداوند است .
لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. و من يفعل ذلك فليس من اللّه فى شىء
بنابراينكه ولايت به معناى دوستى باشد.
14 _ جواز برقرارى ارتباط دوستانه با كافران ، در صورت تقيّه ، اضطرار و هراس
لا يتّخذ
المؤمنون الكافرين اولياء . .. الاّ ان تتقوا منهم تقية
بنابراينكه ولايت به معناى دوستى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 90 - 4
4 _ جواز دوستى و يارى خواستن از منافقان و كافران پناهنده ، به همپيمانان مسلمانان *
و لا تتخذوا منهم وليّاً و لا نصيرا. الّا الّذين يصلون الى قوم بينكم و بينهم ميثا
در برداشت فوق احتمال داده شده كه {الّا الّذين يصلون . .. } استثنا از حكمى است كه در جمله {و لا تتخذوا منهم وليّاً و لا نصيرا} بيان شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 139 - 1،7
1 _ مدعيان ايمان ، در صورت پذيرش سرپرستى و دوستى كافران ، در زمره اهل نفاقند .
بشّر المنفقين بأنّ لهم عذاباً أليماً. الذين يتّخذون الكفرين أولياء
{أولياء} جمع {ولى} مى تواند به معناى دوست و يا سرپرست باشد. گفتنى است كه در برداشت فوق، {الذين}، وصف براى منافقان گرفته شده است.
7 _ دستيابى به عزت و شكوه ، هدف منافقان در پذيرش ولايت كافران و طرح دوستى با آنان
الذين يتّخذون الكفرين أولياء . .. أيبتغون عندهم العزّة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 140 - 3
3 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، پذيراى دوستى و ولايت كفار ، در عين نهى خداوند حتى از همنشينى با آنها
الذين يتّخذون الكفرين أولياء . .. يكفر بها و يستهزأ بها فلاتقعدوا معهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 144 - 3،9،10
3
_ ايمان به خداوند ، ناسازگار با پذيرش دوستى و سرپرستى كافران
يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الكفرين أولياء من دون المؤمنين
9 _ هشدار و تهديد خداوند به پذيرندگان ولايت كافران و دوستى آنان
لاتتخذوا الكفرين أولياء . .. أتريدون أن تجعلوا اللّه عليكم سلطناً مبيناً
10 _ پذيرش سرپرستى و دوستى كافران ، جبهه گيرى در مقابل خداوند است .
لاتتخذوا الكفرين أولياء . .. أتريدون أن تجعلوا اللّه عليكم سلطناً مبيناً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 53 - 17
17 _ ناكامى و زيانكارى ، فرجام شوم و پذيرش محبت و ولايت كافران
حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 54 - 11،32
11 _ دوستى با كافران ( يهود و نصارا و . . . ) ، ناسازگار با عشق به خداوند
و من يتولهم منكم . .. فسوف يأتى اللّه بقوم يحبهم و يحبونه
با توجه به ارتباط آيه مورد بحث با آيات گذشته، معلوم مى شود كه توصيف مؤمنان واقعى به ويژگيهاى ياد شده براى اشاره به اين حقيقت است كه مدعيان اسلام در صورت گرايش به كافران (من يتولهم منكم) نمى توانند آن ويژگيها _ و از جمله محبت و عشق به خدا _ را دارا باشند.
32 _ بيماردلان سست ايمان و پذيراى ولايت و دوستى كافران ، محروم از فضل خاص خداوند
من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتى اللّه يقوم . .. ذلك فضل اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 57 - 12،13
12 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام
، پذيراى ولايت و دوستى با اهل كتاب و ديگر كافران ، على رغم دشمنى آنان با دين
يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الذين . .. أولياء و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين
لحن مذمت گونه جمله { و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين} مى رساند كه گروهى از مسلمانان با كافران روابط دوستى بر قرار كرده بودند.
13 _ پذيرش ولايت و دوستى كافران و تمسخر كنندگان اسلام ، ناسازگار با ايمان و تقوا
و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 58 - 5
5 _ تمسخر برخى اهل كتاب نسبت به نماز و اذان ، دليل تحريم روابط دوستى با آنان
لاتتخذوا الذين . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 80 - 5،7،8،9،10
5 _ حرمت دوستى با كافران و پذيرش ولايت آنان
ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا لبئس ما قدمت
7 _ بنى اسرائيل همكيشان خود را از پذيرش ولايت كافران و دوستى با آنان نهى نمى كردند .
لايتناهون عن منكره فعلوه . .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا
آيه مورد بحث بيان مصداقى است از {منكر} كه در آيه قبل مطرح شده بود.
8 _ لزوم نظارت عمومى جامعه ايمانى بر صحنه روابط خارجى و بازداشتن مؤمنان از پذيرش ولايت كافران و پيوند هاى مودت آميز با آنان
كانوا لايتناهون عن منكر . .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا
9 _ روابط ولايى و دوستى بنى اسرائيل با كافران عامل كفرورزى و گرفتارى آنان به لعنت خدا و پيامبران
لعن الذين كفروا
. .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا
مضمون آيه مورد بحث يعنى پذيرش ولايت مشركان بيان مصداقى ديگر از عصيان و تجاوزگرى بنى اسرائيل است. بنابراين پذيرش ولايت مشركان نيز از عوامل كفرپيشگى و گرفتارى به لعنت الهى است.
10 _ عصيان ، تجاوزگرى و ترك نهى از منكر ، زمينه ساز پذيرش ولايت كافران و طرح دوستى با آنان *
ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون . .. كانوا لايتناهون ... يتولون الذين كفروا
بدان احتمال كه مضمون آيه مورد بحث يعنى پذيرش ولايت مشركان، نتيجه اعمال ناپسندى باشد كه در آيات قبل درباره بنى اسرائيل بيان شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 81 - 2،11
2 _ روابط ولايى و دوستانه بنى اسرائيل عصر پيامبر ( ص ) با كافران
ما اتخذوهم أولياء
11 _ پذيرش ولايت و دوستى با كافران نشانه فسق و خروج از حدود الهى است .
ما اتخذوهم أولياء و لكن كثيراً منهم فسقون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 23 - 2،4
2 _ كفر ، مايه قطع پيوند دوستى ميان مسلمانان و كافران
يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا . .. أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن
4 _ ايجاد پيوند دوستى و موالات با كفار و دشمنان اسلام ، نشانه وجود روحيه ستم پيشگى است .
إن استحبوا الكفر على الإيمن و من يتولهم منكم فأولئك هم الظلمون
دوستى با كافران محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 9 - 1،2،6
1 - ممنوعيت رابطه دوستانه با كافران ، منحصر به كافران تهاجم كننده
بر ايمان و سرزمين مسلمانان
إنّما ينهيكم اللّه عن الذين ق_تلوكم فى الدين
2 - ممنوعيت رفتار دوستانه و مسالمت جويانه ، با كافران معاند ، صرفاً مقابله به مثل است ; نه [ جهاد ] ابتدايى .
لاينهيكم . .. إنّما ينهيكم اللّه
تأكيد خداوند در نهى از رابطه دوستى با كافران، بر اقدامات عملى آنان عليه مسلمانان، بيانگر مطلب بالا است.
6 - نيكى و مسالمت با كافران معاند و همدستان آنان ، مصداق واقعى ظلم است .
أن تبرّوهم و تقسطوا إليهم . .. إنّما ينهيكم ... و من يتول_ّهم فأُول_ئك هم الظ_لم
از مجموع دو آيه، استفاده مى شود كه نيكى و قسط، اصولاً در مورد كافران معاند، مفهوم واقعى ندارد و نبايد تحت عنوان عدالت و انسان دوستى، به دشمنان حق روى خوش نشان داد.
دوستى كافران با محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 73 - 11
11- كافران ، در صورت عقب نشينى پيامبر ( ص ) از مواضع اصولى خويش ( تعاليم وحى شده بر آن حضرت ) قطعاً با او طرح دوستى صميمانه اى مى ريختند .
و إن كادوا ليفتنونك . .. و إذًا لاَتّخذوك خليلاً
دين ستيزى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 16 - 5
5 - كافران به آيين و برنامه هاى الهى ، درصدد بازداشتن مردم از گرايش به دين و عمل به آن هستند . *
فاعبدنى . .. فلايصدّنك عنها من لايؤمن بها
مرجع ضمير {عنها} و {بها} ممكن است تمامى تعاليم و رهنمودهاى آموخته شده به موسى(ع) در وادى طوى (توحيد، لزوم عبادت
و نماز، معاد و كيفر و پاداش الهى) باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 1 - 5
5_ اعمال به ظاهر نيك كافران دين ستيز ، محكوم به پوچى و بطلان در آخرت *
الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم
{أضلّ} ممكن است مربوط به جهان آخرت باشد و مراد از {أعمالهم}، كردار به ظاهر نيك كافران در حيات دنيا باشد كه در آخرت حبط خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 32 - 4
4- اِخبار خداوند از ستيز برخى كافران با دين و پيامبر ( ص ) ، به رغم وضوح حق براى آنان
إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. و شاقّوا ... من بعد ما تبيّن لهم الهدى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 14 - 4
4 - انكار معاد ، عمده ترين محور مخالفت كافران با پيام دين
ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون
از سرزنش شدن كافران، به خاطر تكذيب دوزخ و حقيقت قيامت، مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 42 - 2
2 - كافران ، در انديشه ايجاد وقفه در روند گسترش دين ، با طرح مسائل بى اساس عليه پيامبر ( ص )
أم يريدون كيدًا
در آيات پيشين، سخن از اتهام هاى مشركان عليه پيامبر(ص) و بررسى علل آن اتهام ها بود. در ادامه اين بررسى، خداوند به انديشه ناسالم و مكرآلود كافران اشاره مى كند كه آنچه آنان مى گويند، ناشى از
ابهام شخصيت پيامبر(ص) نيست; بلكه دقيقاً ترفندى خائنانه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 23 - 9
9 - كافران لجوج و دين گريز ، مردمى ناسپاس بوده و از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل بهره كافى نبرده اند .
و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون
ديه قتل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 92 - 18
18 _ لزوم پرداخت خونب ها و نيز آزادسازى يك برده مؤمن در صورت كشتن كافرى از كافران همپيمان *
و ان كان من قوم بينكم و بينهم ميثاق فدية مسلّمة الى اهله و تحرير رقبة مؤمنة
بنابر اينكه مراد از ضمير در {كان}، مقتول باشد ; بدون وصف ايمان. به قرينه فرض سابق كه در آنجا به قيد ايمان تصريح كرد و فرمود: {فان كان ... و هو مؤمن}، ولى در اين فرض {و هو مؤمن} را نياورد.
ذكر سرنوشت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 112 - 9
9_ توجه به داستان پيامبران و سرنوشت اقوام مؤمن و كافر ايشان ، وادار كننده انسان به استقامت وپايدارى بر توحيد و پرستش خدا
فاستقم كما أُمرت
برداشت فوق ، بر اين اساس است كه جمله {فاستقم . ..} بر داستان اقوام گذشته _ كه در آيات پيشين از آن سخن رفته است _ تفريع شده باشد.
ذكر فرجام اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 34 - 1
1- لزوم توجه انسان ، به
سرنوشت شوم كافران در قيامت
و يوم يعرض الذين كفروا على النار
كلمه {يوم}، متعلق به كلمه مقدرى نظير {اُذكر} است و يا عامل آن از استفهام {أليس ه_ذا بالحقّ} كه به تقدير {يقال لهم} است، به دست مى آيد. برداشت ياد شده ناظر به احتمال اول است.
ذكر فرجام شوم كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 13 - 11
11 - توجه دادن مردم به سرنوشت شوم كفرپيشگان گذشته و بيان تاريخ عبرت آموز آنان ، از وظايف مبلغان الهى است .
فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود
ذلت اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 13
13 _ مهلت يافتن كافران در دنيا ( امهال ) ، زمينه ساز خوارى و ذلّت آنها در آخرت
انّما نملى لهم ليزدادوا اثماً و لهم عذاب مهين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 27 - 1،3
1 _ وضعيت هول انگيز و ذلتبار كافران به هنگام روبرو شدن با آتش جهنم و مشاهده آن
و لو ترى إذ وفقوا على النار
3 _ وضعيت دهشتزا و غير قابل توصيف كافران به هنگام ورود به دوزخ و چشيدن آتش
و لو ترى إذ وفقوا على النار
{وقفوا على النار} مى تواند به معناى ورود به آتش و چشيدن عذاب آن باشد. (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 27 - 10
10- برخورداران از علم در روز قيامت ، ذلت كافران را در آن روز ، به
آنان اعلام خواهند نمود .
قال الذين أُوتوا العلم إن الخزى اليوم و السوء على الك_فرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 2
2- كافرانى كه با حالت ظلم به نفس ( كفر ) از دنيا بروند ، در قيامت گرفتار خوارى و ذلت خواهند شد .
إن الخزى اليوم و السوء على الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 68 - 7،9
7- خداوند ، شياطين و منكران معاد را در قيامت ، خوار و ذليل ، بر زانونشسته و به صورت نيم خيز در اطراف جهنم احضار خواهد كرد .
ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا
{جثيّا} (جمع {جاثى}) حال است و {جاثى} به كسى گفته مى شود كه براى مخاصمه و محاكمه بر زانو نشسته است (لسان العرب). احضار منكران معاد و شياطين، در حالى كه بر زانوان خود راه مى روند و يا بر زانو گرداگرد جهنم نشسته اند، براى اهانت و تحقير آنان است. برخى {جثىّ} را جمع {جثوة} دانسته اند كه به معناى انبوه خاك و سنگ است. بر حسب اين معنا مراد احضار هر فرقه و گروه به صورت متراكم است.
9- گردآوردن خفّت بار كافران و شياطين در اطراف جهنم ، مرحله اى پس از حشر است .
لنحشرنّهم . .. ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 108 - 2
2 - حقارت و ذلت شديد كافران در دوزخ
قال اخسئوا فيها
{إخسأ} كلمه اى است كه براى دور كردن سگ به
كار مى رود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 34 - 2
2 _ كافران مخالف قرآن و پيامبر ( ص ) در قيامت ، در اوج ذلت و خوارى محشور خواهند شد .
الذين يحشرون على وجوههم إلى جهنّم
محشور شدن كافران، در حالى كه به رو افتاده و به سوى جهنم سوق داده مى شوند، حاكى از برخورد تحقيرآميز با آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 87 - 10
10 - قيامت روز ذلت كافران و پايان بخشيدن به گردن فرازى گردنگشان دنيا
أكذّبتم ب_اي_تى . .. و كلّ أتوه دخرين
هرچند تعبير {كلّ أتوه} شامل همه مؤمنان و كافران مى شود; اما با توجه به اصل تناسب و ارتباط آيات، مى توان گفت كه نظر عمده، متوجه تكذيب كنندگان آيات الهى است. مبنى بر اين كه آنان گرچه در دنيا ظالمانه كفر ورزيده اند; اما بايد بدانند كه در آخرت، مجال گستاخى براى هيچ يك از آنان نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 31 - 14
14 - وضعيت كافران به قرآن در قيامت ، رقّت بار و شگفت آور است .
و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان . .. و لو ترى إذ الظلمون موقوفون عند ربّ
جواب {لو} محذوف است و عبارت مى تواند چيزى همانند و لو ترى . .. لرأيت أمراً عجباً باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 31 - 9
9 - سرافكندگى كافران در صحنه قيامت ، پاسخى
به روحيه مستكبرانه آنان در دنيا
و ترى كلّ أمّة جاثية . .. أفلم تكن ءاي_تى تتلى عليكم فاستكبرتم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 8،11
8- قيامت ، روز مجازات كافران با عذابى خواركننده و ذلّت بار
فاليوم تجزون عذاب الهون
11- عرضه كافران بر آتش ، همراه با سرزنش و توبيخ ، گوشه اى از عذاب ذلّت بار آنان *
يوم يعرض . .. أذهبتم طيّب_تكم فى الحياتكم الدنيا و استمتعتم بها فاليوم تجزون عذا
برداشت بالا بدان احتمال است كه نفس عرضه كافران بر آتش و توبيخ آنان، خود جزئى از عذاب خفّت بار آنان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 7 - 1
1 - آثار ذلت و نگرانى ، نمايان در چشم كافران ، به هنگام خروج از قبر ها در رستاخيز
خشّعًا أبص_رهم يخرجون من الأجداث
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 3 - 2
2 - كافران و مستكبران ، مردمى زبون و دون پايه و مؤمنان و مستضعفان انسان هايى شريف و صاحب منزلت در روز رستاخيز
إذا وقعت الواقعة . .. خافضة رافعة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 8 - 10
10 - كافران ، دچار خذلان و رسوايى در عرصه قيامت
يوم لايخزى اللّه النبىّ و الذين ءامنوا معه
استثنا شدن پيامبر(ص) و مؤمنانِ همراه او از خذلان روز قيامت، بيانگر آن است كه ديگران (كافران) دچار آن خواهند بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم -
68 - 43 - 1،2
1 - ظهور و بروز ذلّت و ترس ، در ديدگان كافران و مشركان در عرصه قيامت
خ_شعة أبص_رهم
2 - ذلّت و خوارى ، تمامى وجود كافران و مشركان را در قيامت فرا مى گيرد .
ترهقهم ذلّة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 30 - 4
4 - خفّت و خوارى كافران دوزخى ( صاحبان زر و زور ) در قيامت
خذوه فغلّوه
دستگيرى و به غل و زنجير كشيدن كافران _ با آن كه هيچ راه گريزى از عذاب الهى ندارد _ مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 44 - 1،2،3
1 - كافران حق ناپذير ، با چشمانى فروافتاده و فروتنانه در محكمه عدل الهى حاضر مى شوند .
خ_شة أبصارهم
2 - ذلّت و خوارى ، تمام وجود كافران حق ناپذير را در قيامت فرامى گيرد .
ترهقهم ذلّة
{رهق} (مصدر {ترهق}) به معناى پوشاندن به اجبار است (مفردات راغب) و {ترهقهم ذلّة} اشاره به فراگير بودن ذلت دارد كه تمام وجود كافران را مى پوشاند.
3 - زندگى خفّت بار و ذلّت آفرين در آخرت ، وعده هميشگى خداوند به كافران حق ناپذير
ذلك اليوم الذى كانوا يوعدون
آمدن فعل {كانوا} با فعل مضارع {يوعدون}، بر استمرار وعده الهى دلالت دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بلد - 90 - 19 - 5
5 - جايگاه مؤمنان در آخرت ، نشانه عزّت و كرامت آنان و جايگاه كافران ، پست و ذلّت آفرين است .
هم أصح_ب المشئمة
راست و چپ، كنايه از
عظمت و پستى جايگاه است; زيرا در جوامع انسانى، مرسوم است كه سمت راست، نشانه كرامت و سمت چپ رمز شوم بودن است; وگرنه راست و چپ حقيقى، وابسته به اعتبارات و با در نظر گرفتن مركزيتى خاص است كه در اين آيات، از آن سخنى به ميان نيامده است.
ذلت دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 66 - 2
2 - واكنش كافران دنياگرا در برابر فشار هاى ناگهانى اقتصادى ، واكنشى ذليلانه و حسرت بار است .
لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون
ذلت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 12 - 4
4 _ كافران در دنيا ، مغلوب مؤمنان و در آخرت ، مقهور خدا هستند . *
قل للّذين كفروا ستغلبون و تحشرون الى جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 116 - 2
2 _ اموال و اولاد ، تنها تكيه گاه به هنگام ذلت و ابتلاى به غضب الهى ، از ديدگاه اهل كفر
ضربت عليهم الذّلّة . .. و باءُو بغضب من اللّه ... انّ الذين كفروا لن تغنى
ظاهراً منظور از {الذين كفروا}، همان جناح اهل كتاب هستند كه در آيات سابق وضعيت آنان بيان شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 127 - 2،3،4
2 _ هلاكت و خوارى بزرگان سپاه كفر در جنگ بدر *
و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع طرفاً من الّذين كفروا
برخى از مفسّرين، {طرفاً} رابه معناى
اشراف و بزرگان گرفته اند، به استناد اساس اللغة كه گفته است: {من اطراف العرب يعنى من اشرافهم}.
3 _ خداوند ، هلاك كننده و خواركننده كافران
ليقطع طرفاً من الّذين كفروا او يكبتهم
فاعل {ليقطع}، ضميرى است كه به {اللّه} ارجاع مى شود.
4 _ بازگشت ذليلانه و نااميدانه باقيمانده كافران ، از اهداف نصرت الهى به رزمندگان بدر
و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع ... فينقلبوا خائبين
جمله {فينقلبوا . .. }، عطف بر {ليقطع} است بنابراين بازگشت ذليلانه و نااميدانه كافران، از اهداف پيروزى بدر خواهد بود و به مقتضاى {فاء} تفريع، اين بازگشت، نتيجه هلاكت و اسارت بخشى از كافران بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 12
12 _ تهديد كافران به عذابى خواركننده از سوى خداوند
و لهم عذاب مهين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 2 - 11
11 _ سنت الهى حاكم بر جوامع بشرى ، در جهت غلبه يافتن دين خدا و عزّت مؤمنان ، و شكست كفر و خوارى كفرپيشگان است .
و أن اللّه مخزى الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 18
18_ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة } و هى النقمة { أوتحلّ قريباً من دارهم } فتحلّ بقوم غيرهم فيرون ذلك و يسمعون به و الذين حلّت بهم عصاة كفار مثلهم و لايتعظ بعضهم ببعض و لن يزالوا كذلك { حتى يأتى وعد الله } الذى
وعد المؤمنين من النصر و يخزى الله الكافرين ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {و لايزال . ..} روايت شده است كه: آن [قارعة] عقوبت است و [درباره] {أو تحلّ قريباً من دارهم} [يعنى] عقوبت بر قومى ديگر فرود مى آيد و آنان مى بينند و مى شنوند و آنهايى كه عقوبت بر آنان وارد شده، مانند ايشان گناهكار و كافرند و [ليكن] برخى از برخى ديگر پند نمى گيرند و همواره چنين هستند تا وعده خدا فرا رسد و، حتى يأتى وعد الله، همان وعده اى كه به مؤمنان داده است كه آنان را پيروز كند و خداوند كافران را خوار مى سازد}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 44 - 15
15- ضعف و زبونى كافران و خدايان آنان در برابر اراده خداوند
أفهم الغ_لبون
همزه در {أفَهُمْ} براى استفهام انكارى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 9 - 11
11 - نويد عزت و پيروزى به اهل ايمان و شكست و خوارى كافران و مشركان صدراسلام
و من الناس من يج_دل. .. ثانى عطفه... له فى الدنيا خزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 12 - 7
7 - ندامت و ذلت حتمى ، فرجام مجرمان كفرپيشه است .
بلقاء ربّهم ك_فرون . .. و لو ترى إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم عند ربّهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 177 - 2
2 - كافران و مشركان ، به وقت نزول عذاب الهى بر آنان ، در
وضعيت بسيار بد و اسفبارى قرار خواهند گرفت .
فإذا نزل بساحتهم فساء صباح المنذرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 8 - 1،2
1- كافران ، مورد نفرين خداوند و گرفتار ذلّت و خوارى
و الذين كفروا فتعسًا لهم
واژه {تعساً} (به معناى لغزيدن و به رو در افتادن) نشانگر ذلّت و خوارى است.
2- فرجام نهايى كافران ، به رو افتادن در خاكِ مذلت و از دست دادن تلاش ها است .
و الذين كفروا فتعسًا لهم و أضلّ أعم_لهم
بنابراين كه جمله {فتعساً لهم} خبريه باشد و با توجه به اين كه {تعس} به معناى به رو در افتادن است _ كه حاكى از نهايت ذلت است _ مطلب بالا استفاده مى شود.
رابطه با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 100 - 9
9 _ لزوم پاسدارى مؤمنان ( جامعه ايمانى ) ، از مرز هاى فرهنگى ، در روابط خويش با كافران
يا ايها الذين امنوا ان تطيعوا فريقاً من الذين اوتوا الكتاب يردّوكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 53 - 5
5 _ وابستگى به بيگانگان كافر ، خصيصه بيماردلان سست ايمان
اقسموا باللّه جهد ايمنهم انهم لمعكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 81 - 2
2 _ روابط ولايى و دوستانه بنى اسرائيل عصر پيامبر ( ص ) با كافران
ما اتخذوهم أولياء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 61 - 3
3 _ مسلمانان نبايد در پذيرش
صلح مطرح شده از سوى كافران هدفى جز دستيابى بهزندگى مسالمت آميز با كافران داشته باشند . *
و إن جنحوا للسلم فاجنح لها
برداشت فوق با توجه به توضيح برداشت قبل به دست مى آيد. مقصود اين است كه مسلمانان نبايد صلح را به خاطر تجديد قوا و مانند آن بپذيرند.
رابطه ولايى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 73 - 2
2 _ ايجاد رابطه ولايى با كافران و حمايت از ايشان و درخواست حمايت از آنان ، بارور سازنده فتنه و تباهى بزرگ در زمين
و الذين كفروا . .. إلا تفعلوه تكن فتنة
ضمير مفعولى در {لاتفعلوه} به قانونهايى كه در آيه قبل مطرح شد و نيز به دستورى كه از صدر همين آيه به دست مى آيد برمى گردد. در برداشت فوق ضمير به قطع ولايت با كافران، كه از جمله {الذين كفروا ... } استفاده شده، برگردانده شده است.
رازهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 11 - 2
2 - منافقان ، برادر كافران و داراى رمز و راز با ايشان
الذين نافقوا يقولون لإخونهم الذين كفروا
رجعت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 83 - 1،4
1 - تعلق اراده الهى بر بازگرداندن دسته اى از كافران هر امت به دنيا ، قبل از قيامت
و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا
دلالت آيه بالا بر رجعت از آن جهت است كه مسأله نفخ صور، در آيات بعدى مطرح شده است و اين قرينه اى است بر اين كه
مراد از اين حشر، حشر روز قيامت نيست; بلكه حشرى است كه در دنيا صورت مى گيرد و با خروج {دابّة الأرض} ارتباط دارد. علاوه بر اين، در قيامت همه كافران بدون استثنا، محشور مى شوند; ولى حشر در اين آيه، مربوط به دسته اى از كافران هر امت است، اين نيز قرينه ديگرى است بر اين كه مراد از حشر در اين جا، {رجعت} پيش از قيامت است.
4 - عدم وجود آزادى و اختيار براى كافران در صحنه { رجعت }
فهم يوزعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 84 - 1
1 - قرار گرفتن كافران در جايگاه محاكمه پس از برانگيختن آنان در روز رجعت
و يوم نحشر. .. حتّى إذا جاءو
رحمت بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 75 - 6
6_ رحمت خدا حتى كافران و گمراهان را نيز فرا مى گيرد .
فليمدد له الرحمن مدًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 78 - 10
10- رحمت خداوند حتى كافران را نيز فرامى گيرد .
أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا
ذكر نام {رحمان} در نفى مدعاى كافران به جهت بيان اين نكته است كه تفضلى خداوند به كافران نيز پرتويى از رحمانيت او است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 42 - 4
4- روى گردانى كافران از پروردگار خويش ، على رغم برخوردارى از رحمت مداوم او
قل من يكلؤكم . .. من الرحم_ن بل هم عن ذكر ربّهم معرضون
{بل} در آيه شريفه، براى
اضراب انتقالى است; يعنى، خداوند پس از بيان نياز بشر به خداى رحمان و ذكر عذاب او، به علت اصلى كفر كافران ( اعراض از ياد پروردگار و بى توجهى به ربوبيت الهى) پرداخته است.
رد آرزوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 100 - 7
7 - تمناى كافران بر بازگشت به دنيا ، تمنايى مردود و غير قابل پذيرش
قال ربّ ارجعون . .. كلاَّ
رد استمهال كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 40 - 5
5- كافران ، در طول عذاب اخروى ، كمترين مهلت و آسايشى نخواهند داشت .
و لا هم ينظرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 109 - 1
1 - يادآورى برخورد هاى مستكبرانه كافران با مؤمنان در دنيا ، در پى نجات خواهى آنان از دوزخ و ردّ آن از سوى خداوند
ربّنا أخرجنا منها . .. قال اخسئوا ... إنّه كان فريق من عبادى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 15 - 4
4 - با قطعى شدن عذاب استيصال بر كافران ، هيچ مهلتى براى گريز آنان نخواهد بود .
ما لها من فواق
در زبان عرب به مدت زمانى كه دوشنده شير _ در فاصله ميان دو بار دوشيدن _ به بچه شتر مهلت مى دهد تا شير بنوشد، {فواق} گفته مى شود و مقصود از آن، مدت كوتاه و زودگذر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 35 -
6
6 - كافران حق ستيز ، فاقد هر گونه مجال و فرصت براى عذرخواهى و رضايت طلبى از خداوند ، در روز قيامت
و لا هم يستعتبون
{إستعتاب} (مصدر {يستعتبون}) به معناى درخواست عذرخواهى است. و در اين آيه مى تواند كنايه از اين باشد كه به كافران، مجالى براى عذرخواهى و طلب رضايت خداوند، داده نمى شود.
رد استهزاهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 3 - 2
2 - اختلاف نظر كافران درباره معاد ، دليل نابه جا بودن موضع گيرى استهزاآميز آنان است .
عمّ يتساءلون . .. الذى هم فيه مختلفون
توصيف منكران معاد به كسانى كه با هم اختلاف نظر دارند، اشاره به اين است كه نبايد آنان درباره چيزى كه خود درباره آن آراى گوناگون دارند، موضع انكارآميز برگزينند; بلكه بايد آن را محتمل دانسته و از استهزاى معتقدان به آن دست بردارند.
رد بهانه جويى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 6 - 4
4 - با ارائه شدن وحى و پيام هاى الهى ، هيچ عذر و بهانه اى براى كافران و انسان هاى متخلّف ، در پيشگاه خداوند قابل قبول نيست .
فالملقي_ت ذكرًا . عذرًا أو نذرًا
مطلب ياد شده، در واقع پيام اصلى آيه شريفه است.
رد پيشنهاد كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 9 - 3
3 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر سازش نكردن با كافران تكذيب گر و نپذيرفتن هرگونه پيشنهاد سازش
فلاتطع المكذّبين . ودّوا لوتدهن فيدهنون
رد
توبه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 85 - 1
1 - ايمان به خداوند يكتا و توبه و بازگشت از شرك ، از سوى مشركان و كافران محكوم به عذاب استيصال به وقت نزول آن ، مورد پذيرش خداوند قرار نگرفت .
فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده . .. فلم يك ينفعهم إيم_نهم لمّا رأوا ب
رد تهمتهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 6 - 1
1 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ وحى و پاسخ گويى به دروغ پردازى ها و اتهام هاى واهى كافران ، عليه رسالت خويش و قرآن
و قال الذين كفروا إن ه_ذا . .. قل أنزله الذى يعلم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 6 - 3
3 - ردّ اتهام كافران از سوى خداوند نسبت به ساختگى بودن قرآن
و إنّك لتلقّى القرءان من لدن حكيم عليم
رد عذر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 6 - 4
4 - با ارائه شدن وحى و پيام هاى الهى ، هيچ عذر و بهانه اى براى كافران و انسان هاى متخلّف ، در پيشگاه خداوند قابل قبول نيست .
فالملقي_ت ذكرًا . عذرًا أو نذرًا
مطلب ياد شده، در واقع پيام اصلى آيه شريفه است.
رد عذر كافران پيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 21 - 9
9- تبعيت كوركورانه از رهبران گمراه ، عذرى براى رهايى از عذاب
الهى در قيامت نيست .
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا . .. من شىء
درخواست كمك از رهبران گمراه در قيامت براى كاستن از عذاب از سوى كسانى كه تابع محض بوده اند، حكايت از آن دارد كه تبعيت بى چون و چرا موجب نمى شود كه عذاب برداشته شود، بلكه پيروان نيز عذاب خواهند شد.
رد فديه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 15 - 2
2 - در قيامت ، از منافقان و كافران فديه پذيرفته نمى شود .
فاليوم لايؤخذ منكم فدية و لا من الذين كفروا
رذالت اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 40 - 16
16 - كافران در قيامت ، به پستى خود و شرافت خاك بر آنان ، پى خواهند برد .
و يقول الكافر ي_ليتنى كنت تربًا
رذايل اخلاقى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 49 - 1
1 - كافرانِ مخالف پيامبر ( ص ) در صدراسلام ، مردمى پندناپذير و لجوج بودند .
فما لهم عن التذكرة معرضين
رذايل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 20 - 2
2_ كفرورزى كافران و اعمال ايشان ( افترا بر خداوند ، بازدارى از راه خدا و . . . ) خارج از حاكميت خداوند نيست .
و من أظلم ممن افترى على الله كذبًا . .. أُولئك لم يكونوا معجزين
ماضى بودن معناى جمله {أُول_ئك لم يكونوا . ..} (آنان هيچ گاه ازحاكميت
خدا خارج نبوده اند) مى رساند كه: گرايش كافران به كفر نيز تحت حاكميت خدا صورت گرفته است.
رسوايى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 8 - 10
10 - كافران ، دچار خذلان و رسوايى در عرصه قيامت
يوم لايخزى اللّه النبىّ و الذين ءامنوا معه
استثنا شدن پيامبر(ص) و مؤمنانِ همراه او از خذلان روز قيامت، بيانگر آن است كه ديگران (كافران) دچار آن خواهند بود.
رسوايى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 42 - 2
2 _ شرمسارى و رسوايى بى اندازه كافران به خدا و منكران معاد در قيامت
ماذا عليهم لو امنوا . .. يومئذ يودّ الذين كفروا ... لو تسوّى بهم الارض
به دليل آيات گذشته، مراد از كفر، كفر به خدا و معاد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 18 - 1
1 _ شكست و رسوايى ، فرجام كافران ستيزه گر با خدا و رسول او
ذلكم
{ذلكم} خبر براى مبتدايى محذوف و اشاره به شكست خفتبار مشركان در جنگ بدر دارد ; يعنى {الأمر ذلكم} ; مطلب از اين قرار است كه بيان شد.
رفاه دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 24 - 2،3،6
2 - رفاه دنيوى كافران ، در قبال عذاب سخت آخرت ، اندك و ناچيز است .
نمتّعهم قليلاً ثمّ نضطرّهم إلى عذاب غليظ
3 - نعمت هاى كافران در دنيا ، هر چند به ظاهر زياد باشد ، ناچيز است .
و من كفر . ..
نمتّعهم قليلاً
{قليلاً} ممكن است نسبى بوده و در رابطه با مجموعه امكانات دنيا و نيز آخرت و همين طور زوال پذير بودنش سنجيده شود. در اين صورت، اين معنا را مى رساند كه كافران، هر چند امكانات زيادى به دست آورند، ناچيز است.
6 - امكانات رفاهىِ نسبىِ كافران ، در دنيا ، از جانب خداوند است .
نمتّعهم قليلاً
رفاه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 15،16
15 - بهره مند ساختن كافران از متاع دنيا ، از سنت هاى خداوند است .
و من كفر فأمتعه
16 - بهره مندى كافران از مواهب الهى ، موقت و گذراست .
و من كفر فأمتعه قليلا ثم أضطره إلى عذاب النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 70 - 2
2 _ برخوردارى مشركان و كافران از رفاه و در اختيار داشتن امكانات دنيوى ، نشان رستگارى آنان نيست .
لا يفلحون. متع فى الدنيا
جمله {متاع فى الدنيا} پاسخ از پرسش مقدر است ; يعنى، بعد از اينكه خداوند درباره مشركان افترازننده فرمود: {آنان رستگار نخواهند بود}، اين سؤال پيدا مى شود كه: پس آن همه رفاه و برخوردارى از امكانات دنيوى در زندگى آنان چه معنايى دارد؟ خداوند پاسخ داد: {متاع فى الدنيا . .. }.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 33 - 3
3 - خداوند ، توانا بر مرفه ساختن زندگى كافران ، تا جايى كه سقف خانه هاى خود را از نقره بسازند و داراى پلكان هايى باشند كه بر آن بالا
بروند .
لجعلنا. .. لبيوتهم سقفًا من فضّة و معارج عليها يظهرون
رفاه كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 131 - 4
4 - مسلمانان صدراسلام ، بر اثر مشاهده رفاه كافران ، در خطر توجه به زر و زيور دنيا بودند .
و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم
اين آيه گرچه خطاب به پيامبر(ص) است; ولى ممكن است مراد از آن، تربيت مسلمانان باشد و در صورتى كه شخصِ آن حضرت مراد باشد، اين خطر براى ديگر مسلمانان قوى تر خواهد بود.
رفتار ناپسند كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 7
7 _ خداوند ، كفرپيشگان را به سبب رفتار ناپسندشان ( سرمستى ها ، رياكارى ها ، بازدارى مردم از راه خدا ) ، مجازات خواهد كرد .
و لاتكونوا كالذين . .. و اللّه بمايعملون محيط
رفتار ناپسند كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 48 - 2
2 _ شيطان رفتار هاى ناشايست كافران مكه را در نظرشان زيبا جلوه داد .
و إذ زين لهم الشيطن أعملهم
رفع شك كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 55 - 7
7 - عذاب استيصال ، برطرف كننده هرگونه شك و ريب از دل كفرپيشگان نسبت به آيات الهى
أو يأتيهم عذاب يوم عقيم
رفع مشكلات كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 75 - 6
6 - سوء استفاده كافران ، از لطف
و رحمت الهى در برطرف كردن گرفتارى هاى ايشان
و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون
رنجهاى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ليل - 92 - 15 - 5
5 - رنج كافران و منكران هدايت هاى الهى در آخرت ، سرآمد تمام رنج هاى ديگران در دنيا است .
الأشقى
{أشقى}، اسم تفضيل است و در اين كه مراد برترى شقاوت در مقايسه با چه كسى است; گفته هاى چندى ابراز شده است; از جمله اين كه {أشقى} تعبيرى ديگر از {كافر} است. چه آن كه تمام سختى هاى مردم در دنيا (از قبيل فقر و مرض و...) در برابر سختى و شقاوت حاصل از كفر، اندك است.
روابط پنهانى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 26 - 5
5- برخى از عناصر سست ايمان صدر اسلام ، داراى روابط پنهانى با كافران
قالوا للذين كرهوا ما نزّل اللّه سنطيعكم فى بعض الأمر
روز عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 21 - 21
21- روز فرا رسى عذاب دنيوى مشركان و كافران ، روزى بس شگفت و عظيم
إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم
مراد از {عذاب يوم عظيم} ممكن است عذاب دنيوى باشد.
روسياهى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 42 - 1
1 - كسانى در قيامت روسياه و تيره رخسارند كه كفرپيشه و منحرف بوده و بى باكانه در گناه پيش رفته اند .
أول_ئك هم الكفرة الفجرة
فعل {فجر}، در مورد كسى گفته مى
شود كه سر خود را پايين انداخته و بى مبالات پيش مى رود; {فجور} در اصل به معناى انحراف از حق است و در معناى تاختن به سوى كارهاى غيرمجاز نيز استعمال مى شود. (لسان العرب)
روش احتجاج با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 43 - 4
4_ خداوند ، تعليم دهنده پيامبر ( ص ) در چگونه استدلال كردن بر رسالت خويش و چگونه احتجاج كردن با كافران
قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 28 - 1،2
1 - ارائه شيوه احتجاج با كافران و مشركان ، از سوى خداوند به پيامبر ( ص )
قل أرءيتم إن أهلكنى اللّه
2 - طرح پرسش هاى تنبّه بخش و بيداركننده ، شيوه ارائه شده از سوى خداوند به پيامبر ( ص ) در محاجّه با كافران و مشركان
قل أرءيتم إن أهلكنى اللّه و من معى أو رحمنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 30 - 1
1 - ارائه شيوه احتجاج با كافران و مشركان ، از سوى خداوند به پيامبر ( ص )
قل أرءيتم إن أصبح ماؤكم غورًا
روش برخورد با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 108 - 4
4 _ دشنام به كافران و مقدسات آنها، در صورتى كه موجب عكس العمل متقابل آنان گردد، حرام است. *
و لاتسبوا . .. فيسبوا الله عدوا بغير علم
در صورتى كه جمله {فيسبوا . ..} علت نهى باشد، نه حكمت
آن، حرمت دشنام به كافران و مقدسات آنها به مواردى محدود است كه عكس العمل متقابل مشركان را در پى داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 30 - 18
18_ خداوند ، تعليم دهنده پيامبر ( ص ) در چگونه برخورد كردن با كافران و پاسخ گويى به آنان
قل هو ربى . .. و إليه متاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 53 - 2
2- مؤمنان ، موظف به انتخاب بهترين شيوه ها در گفتار و برخوردشان با مشركان و كافران
و قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن
برداشت فوق، مبتنى بر شأن نزولى است كه در آن آمده است: مؤمنان در برابر اهانت و آزارهاى مشركان، تصميم به برخورد شديد گرفتند (مجمع البيان ج،6 ص 5) و خداوند پيامبر(ص) را موظف فرمود كه به آنان اعلام كند: بهترين گفتار را انتخاب كنيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 86 - 16
16- انتخاب خوش رفتارى در مواجهه با كافران ، بهتر از به كارگيرى شدّت و خشونت است .
و إمّا أن تتّخذ فيهم حسنًا
جمله {تتّخذ فيهم حسناً} در بيان طريقه مقابل عذاب، تلقين كننده اختيار اين شيوه از بين دو نوع برخوردى است كه ذوالقرنين بين آن ها مخيّر بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 29 - 8
8- شدّت و قاطعيت ياوران پيامبر ( ص ) در برابر كافران
محمّد . .. و الذين معه أشدّاء على الكفّار
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 8 - 1
1 - اجازه خداوند به مؤمنان ، براى رفتار نيك و عادلانه با كافران غير معاند با دين
لاينهيكم اللّه عن الذين لم يق_تلوكم فى الدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 9 - 4
4 - همانندى منافقان با كافران ، از نظر چگونگى برخورد حكومت اسلامى و جامعه ايمانى با آنان
ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 2 - 1
1 - رد معبود هاى كافران و امتناع از عبادت آنها در تمام عمر خويش ، خط مشى ارائه شده از سوى پيامبر ( ص ) ، در گفتوگو با كافران
لا أعبد ما تعبدون
روش برخورد با كافران لجوج
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 85 - 8
8 - رهنمود خدا به پيامبر ( ص ) در چگونگى پاسخ به كافران و مشركان لجوج
قل ربّى أعلم من جاء بالهدى و من هو فى ضل_ل مبين
روش برخورد كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 212 - 7
7 _ تمسخر مؤمنان ، روش دنياپرستان و كافران
زين للذين كفروا الحيوة الدنيا و يسخرون من الذين امنوا
فعل مضارع {يسخرون}، دلالت بر استمرار دارد كه از آن در برداشت فوق، به {روش} تعبير شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 217 - 35
35 _ بزرگ جلوه دادن اعمال خلاف مسلمين توسط كفار ،
و ناديده گرفتن اعمال زشت خود
يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير و صدّ عن سبيل اللّه و كفر به .
برخى برآنند كه سائلين، مشركان مكه بودند تا به اين وسيله خلاف برخى از مسلمين را به رُخ پيامبر (ص) كشند و عليه او تبليغات كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 119 - 1
1 _ محبّت برخى از مؤمنان نسبت به بيگانگان و اهل كفر ، و دغلبازى اينان با مؤمنان
يا ايها الذين امنوا . ..ها انتم اولاء تحبونهم ... و اذا خلوا عضّوا عليكم الأَنام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 9،12
9 _ رويگردانى، تكذيب و تمسخر، مراحل مبارزه و رويارويى كافران با آيات الهى و قرآن*
ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين. فقد كذّبوا بالحق ... ما كانوا به ي
12 _ تكذيب آيات الهى با تمسخر و استهزا از شيوه هاى كافران
فقد كذبوا بالحق لمّا جاءهم فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 7 - 1
1 _ در صورت نزول كتابى ملموس از سوى خداوند بر پيامبر(ص)، كفرورزان آن را سحر خواهند دانست.
و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه بأيديهم لقال الذين كفروا إن هذا إلا سحر مبي
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 10 - 3
3 _ تمسخر و استهزاى پيامبران الهى، شيوه كافران در طول تاريخ بوده است.
و لقد استهزىء برسل من
قبلك . .. ما كانوا به يستهزءون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 26 - 3
3 _ افسانه خواندن قرآن و كهنه دانستن مطالب آن، از ترفندهاى كافران براى جلوگيرى از گوش فرادادن مردم به آن
إن هذا إلا أسطير الأولين. و هم ينهون عنه
{اول} به معناى آغاز است، و مراد كافران از اين اتهام كهنه بودن مطالب قرآن مى تواند باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 1،2
1 _ روش كافران مكه در برخورد با آيات الهى ، همانند روش فرعونيان و كافران پيش از آنان
كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم
{دأب} به معناى عادت و روش است. و چون آيه به دنبال قضاياى جنگ بدر آمده، معلوم مى شود مشبه كافران مكه هستند و تقدير جمله چنين است: داب هؤلاء الكفره كدأب ءال فرعون. قابل ذكر است مراد از ضمير در {قبلهم} آل فرعون هستند.
2 _ همگونى روش كافران در طول تاريخ در برخورد با آيات الهى
كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 13 - 1،2
1- اقوام كافر پيشين پس از مواجهه با برهان هاى روشن و دلايل منطقى انبيا و پافشارى آنان بر مواضع خويش ، آنان را تهديد به تبعيد و يا بازگرداندن اجبارى به كفر ( ارتداد ) مى كردند .
و ما لنا ألاّ نتوكّل . .. لنصبرنّ على ما ءاذيتمونا ... و قال الذين كفروا لرسلهم
2- تهديد و توسل به زور ، از ابزار كفار به هنگام درماندگى
از پاسخ گويى به براهين منطقى انبيا
جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. قالوا إنا كفرنا ... و لنصبرنّ ... و على الله فليتوكّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 97 - 3
3- تبليغات سوء و استهزاى آزار دهنده ، حربه هميشگى مشركان و كافران عليه اسلام و پيامبر ( ص )
المستهزءين . .. و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون
فعل مضارع {يقولون} بر استمرار و هميشگى بودن گفتار و تبليغات مشركان و دشمنان دلالت دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 47 - 1،3
1- آگاهى كامل خداوند ، به هدف ها و انگيزه هاى كافران در گوش فرا دادن به كلمات پيامبر ( ص )
نحن أعلم بما يستمعون به
{با} در {بما} براى سببيت است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: ما به غرض و انگيزه اى كه كافران به خاطر آن به سخنان پيامبر(ص) گوش فرامى دهند علم داريم.
3- كافران ، به منظور خنثى كردن سخنان پيامبر ( ص ) به نجوا و گفت و گوى سرّى مى پرداختند .
نحن أعلم بما يستمعون به . .. و إذ هم نحوى إذ يقول
{إذ هم نجوى} و إذ يقول الظالمون} بدل {إذ يستمعون إليك} است. با توجه به اين نكته، معناى آيه چنين مى شود: ما آگاهترين هستيم به غرض كافران در گوش فرا دادن به سخنان پيامبر(ص) _ كه تهمت زدن [سحرزدگى] به اوست _ و آگاه هستيم از نجوا و گفت وگوى آنان. چنين بيانى حكايت از آن دارد كه غرض آنها از گوش دادن، تمهيد و آماده شدن
براى خنثى سازى سخنان پيامبر(ص) بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 106 - 4
4- استهزاى آيات و پيامبران الهى ، شيوه كافران و عامل دوزخى شدن و حبط عمل آنان است .
جزاؤهم جهنّم بما كفروا واتخذوا ءاي_تى و رسلى هزوًا
{هزواً} و {هزءاً} به يك معنا است و مصدرى است كه حمل آن بر {آيات} و {رسل} براى مبالغه است. راغب، آن را {شوخى ناآشكار} و ديگران، آن را {تمسخر} معنا كرده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 73 - 7
7- پاسخ كافران عصر بعثت ، در برابر آيات روشن و دلايل كافى توحيد و اسلام ، بيان وضعيت بهتر اقتصادى و اجتماعى خود نسبت به مؤمنان بود .
قال الذين كفروا للذين ءامنوا . .. أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا
لام در {للذين آمنوا} ممكن است براى تبليغ باشد. در اين صورت مؤمنان مخاطب كافران خواهند بود. همچين مى تواند براى تعليل بوده و مراد اين باشد كه كافران، به خاطر مؤمنان و در باره آنان، پرسش يادشده را مطرح كرده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 41 - 3
3- همسانى كافران در طول تاريخ ، در برخورد غير منطقى با رسولان الهى
و لقد استهزئَ برسل من قبلك
برخورد استهزاآميز، بيانگر نداشتن منطق در موضع گيرى ها است و چون پيامبران پيشين و پيامبراسلام(ص) مورد تمسخر كافران قرار گرفته اند; به دست مى آيد كه برخورد كافران همسان بوده و مواضع مشابهى داشته اند.
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 109 - 1
1 - يادآورى برخورد هاى مستكبرانه كافران با مؤمنان در دنيا ، در پى نجات خواهى آنان از دوزخ و ردّ آن از سوى خداوند
ربّنا أخرجنا منها . .. قال اخسئوا ... إنّه كان فريق من عبادى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 8 - 11
11 _ تحقير و سرزنش ، حربه مشركان براى بازداشتن مردم از پيروى پيامبر ( ص )
قالوا . .. إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 227 - 11
11 - استفاده كافران از شعر ، در هجو ارزش هاى الهى و پيامبر ( ص )
و ذكروا اللّه كثيرًا و انتصروا من بعد ما ظلموا
قيدهاى {ذكروا اللّه كثيراً} و {انتصروا من بعد ما ظلموا} مى تواند نشانگر اين باشد كه شاعران جاهلى، ارزش هاى الهى و شخص پيامبر(ص) و مسلمانان را هجو مى كردند و خداوند ضمن تشويق شاعران مسلمان به تبليغ ارزش هاى الهى (و ذكروا اللّه كثيراً)، مقابله به مثل را نيز براى آنان تجويز كرده است (وانتصروا من بعد ما ظلموا).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 84 - 10
10 - تكذيب بى دليل آيات الهى ، شيوه مستمر و عادت هميشگى كافران
أمّاذا كنتم تعملون
تعبير {كنتم تعملون} ماضى استمرارى و بيانگر مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 48 - 5
5 - نزول دفعى قرآن همانند تورات
، شرط پيشنهادى كافران براى قبول رسالت پيامبر ( ص )
فلمّا جاءهم الحقّ من عندنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 48 - 5
5 - پيامبراكرم ( ص ) در انجام دادن رسالت خويش ، با رو در رويى كافران و منافقان مواجه بود .
ي_أيّها النبىّ إنّا أرسلن_ك . .. و دع أذيهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 36 - 1
1 - اتهام جنون و شاعر بودن به پيامبر ( ص ) ، شيوه مشركان و كافران در برابر پيامبر ( ص )
و يقولون أئنّا لتاركوا ءالهتنا لشاعر مجنون
آمدن فعل {يقولون} به صيغه مضارع، حكايت از استمرار اين سخن دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 52 - 4
4 - توبيخ و سرزنش به جهت اعتقادات دينى ، از روش هاى كافران در مبارزه با اسلام
يقول أءنّك لمن المصدّقين
فعل مضارع {يقول} _ كه بر استمرار دلالت دارد _ گوياى اين حقيقت است كه توبيخ و سرزنش كردن، كار هميشگى كافران در برخورد با مؤمنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 19
19 - باور و رفتار كافران ، براساس ظن و گمان است ; نه يقين و برهان .
و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه كافران از يك سو برپايى قيامت را مورد ترديد قرار مى دهند و از سوى ديگر فرض وجود قيامت را مطرح مى نمايند.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 7 - 6
6 - شناخت تاريخ و آگاهى از موضع گيرى هاى همگون كافران در برابر پيامبران ، مانع نگرانى و دلسردى رهبران دينى است .
و كم أرسلنا . .. إلاّ كانوا به يستهزءون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 32 - 10
10 - موضع كافران در برابر پيامبران و وعده آنان به برپايى قيامت ، موضعى مستكبرانه و استهزاآميز
وإذا قيل . .. و الساعة لاريب فيها قلتم ما ندرى ... و ما نحن بمستيقنين
از سياق آيه، استفاده مى شود كه سخن كافران در {ما ندرى. ..} لحن استهزايى نيز داشته و آيه بعد مؤيد اين معنا است (كانوا به يستهزءون).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 33 - 5
5 - شيوه كافران در انكار معاد ، استهزاگرانه و نه منطقى
كانوا به يستهزءون
شيوه بودن استهزا از {كانوا به يستهزءون} كه بر استمرار دلالت دارد استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 35 - 1
1 - استهزاى آيات الهى ، شيوه كافران مستكبر و دنيامحور
فاستكبرتم . .. اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا
از اين كه به جاى {استهزأتم} و يا تعابير مشابه ديگر، گفته شده {اتّخدتم آيات اللّه هزواً}، مى توان به مطلب بالا راه برد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 7 - 7
7- اتهام سحر ، سپر دفاعى كافران در برابر آيات روشن وحى
إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت قال الذين
كفروا . .. ه_ذا سحر مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 11 - 2،17
2- برخورد تحقيرآميز كافران ، با گرايش محرومان به دين ، نمودى از روحيه استكبارى آنان است .
و استكبرتم . .. و قال الذين كفروا للذين ءامنوا لو كان
17- انكار حقايق دين از سوى كافران ، در قالب روشن فكرى و ارزش گرايى
و قال الذين كفروا . .. لو كان خيرًا ما سبقونا إليه ... فسيقولون ه_ذا إفك قديم
كافران با دعوى {لو كان خيراً} خود را ارزش خواه و با اتهام {ه_ذا إفك قديم} خود را روشن فكر و ضد ارتجاع معرفى مى كنند و با اين ادعاها، بدون تأمّل در حقايق قرآن (إذ لم يهتدوا به) به كفر و انكار مى پردازند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 17 - 19
19- پيشينه داشتن انديشه هاى دينى ، زمينه ارتجاعى شمرده شدن آن از سوى كافران *
فيقول ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين
تعبير {الأولين} نشانگر پرسابقه بودن عقيده به معاد در ميان جوامع است و تعبير {أساطير}، اشاره به ارتجاعى بودن انديشه معاد دارد. قرين آمدن اين دو تعبير، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 16 - 3،4
3- استهزاى كافران نسبت به وحى و سخنان پيامبر ( ص ) ، در پى خارج شدن از محضر آن حضرت
حتّى إذا خرجوا من عندك قالوا . .. ماذا قال ءانفًا
پرسش {ماذا قال آنفاً} از روى توهين و استهزا بوده است.
4- حضور كافران ،
در مجلس پيامبر ( ص ) ، حضورى صورى با اهدافى توطئه آميز *
و منهم من يستمع . .. قالوا للذين أوتوا العلم ماذا قال ءانفًا
خداوند در اين آيه، حالت پرسشگرى كافران (ماذا قال آنفاً) را مورد سرزنش و توبيخ قرار داده است. اين توبيخ، از آن جهت بوده است كه در پرسش آنان، نوعى توطئه و سعى در سست كردن ايمان ديگران، نهفته بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 12 - 1
1 - سؤال تمسخرآميز كافران درباره زمان برپايى روز جزا
يسئلون أيّان يوم الدّين
از آيات قبل و بعد، تمسخرآميز بودن سؤال كافران استفاده مى شود; زيرا آنان اصولاً در مقام فهم حق نبودند و با اين پرسش، مى خواستند راهى ديگر براى انكار معاد و وسيله اى براى تمسخر آن پيدا كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 52 - 1،4
1 - تكذيب و اتهام ، شيوه هميشگى اقوام و جوامعِ كفرپيشه و شرك آلود در برابر فرستادگان الهى
كذلك ما أتى الذين من قبلهم من رسول إلاّ قالوا ساحر أو مجنون
4 - اتهام سحر و جنون ، موضع هميشگى كافران در برابر رسولان الهى
ما أتى الذين . .. إلاّ قالوا ساحر أو مجنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 42 - 2
2 - كافران ، در انديشه ايجاد وقفه در روند گسترش دين ، با طرح مسائل بى اساس عليه پيامبر ( ص )
أم يريدون كيدًا
در آيات پيشين، سخن از اتهام هاى مشركان عليه پيامبر(ص) و بررسى علل آن
اتهام ها بود. در ادامه اين بررسى، خداوند به انديشه ناسالم و مكرآلود كافران اشاره مى كند كه آنچه آنان مى گويند، ناشى از ابهام شخصيت پيامبر(ص) نيست; بلكه دقيقاً ترفندى خائنانه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 15 - 2
2 - معرفى قرآن به عنوان افسانه كهن ، از ترفند هاى هميشگى كافران تكذيب گر
إذا تتلى عليه ءاي_تنا قال أس_طير الأوّلين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 51 - 1،7
1 - نگاه كافران به پيامبر ( ص ) ، نگاهى خشم آلود و كينه توزانه بود .
و إن يكاد الذين كفروا ليزلقونك بأبص_رهم
{زَلَق} (مرادف {ذلل}) به معناى لغزيدن و سقوط كردن است و عبارت {ليزلقونك بأبصارهم} كنايه از اين است كه كافران، با نگاه خشم گينانه و كينه توزانه، به پيامبر(ص) مى نگريستند; مانند آن كه گفته مى شود: فلان كس آن چنان به من نگاه مى كند، كه گويا مى خواهد مرا با نگاهش بخورد و يا بكشد; يعنى، اگر براى او ممكن باشد كه با نگاهش مرا بخورد و يا بكشد، چنين خواهد كرد.
7 - ترور شخصيت ( همچون پيامبر ( ص ) ) ، از ترفند هاى كافران براى مبارزه با تعاليم اسلام و قرآن
لمّا سمعوا الذكر و يقولون إنّه لمجنون
اين كه كافران، به جاى مبارزه با تعاليم قرآن، پيامبر(ص) را متهم به جنون كردند; بيانگر اين نكته است كه آنان درصدد بودند با اين كار، به هدف خود (نابودى دين) نائل شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين
- 83 - 33 - 4
4 - گنه پيشگان كافر ، در برخورد با مؤمنان ، چنان خود را در مقام قيّم و نگهبان مى نشانند كه گويا هدايت آنان را مأموريت خود مى دانند .
و ما أُرسلوا عليهم ح_فظين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 22 - 1
1 - كافران ، به مجرد شنيدن آيات قرآن ، آن را تكذيب كرده و معارف آن را دروغ مى پنداشتند .
بل الذين كفروا يكذّبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 23 - 2،5
2 - كافران ، تكذيب قرآن را ابزار رسيدن به اهدافى ساخته بودند كه آن را اظهار نمى كردند .
بل الذين كفروا يكذّبون . و اللّه أعلم بما يوعون
از مصاديق {مايوعون}، نيت ها و مقاصدى است كه كافران، تكذيب قرآن را وسيله رسيدن به آن مقاصد كرده بودند.
5 - تكذيب قرآن از سوى كافران ، ظاهرى بوده و به دروغ بودن آن باور نداشتند .
و اللّه أعلم بما يوعون
تقابل اين آيه با آيه قبل، بيانگر آن است كه گرچه كافران به زبان قرآن را تكذيب مى كردند; ولى خداوند بهتر مى داند كه در درون آنان از تكذيب قرآن خبرى نبود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 5 - 3
3 - تصريح به آمادگى نداشتن مشركان براى پذيرش توحيد در هيچ زمان و تأكيد بر واهى بودن پيشنهاد سازش از سوى آنان ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )
قل . .. و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
آيات
آغاز سوره _ كه تسامح طرفين را در زمان آينده منتفى دانست _ با مفهوم خود، تكليف زمان حال را نيز روشن كرده است. در اين حال، وضعيت زمان حال به صراحت در اين آيه، بيان شد تا موضع گيرى ها شفاف باشد.
روش برخورد كافران دوران موسى(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 45 - 4
4 - همگونى برخورد هاى مشركان عصر بعثت با كافران عصر موسى ، در مورد كتاب آسمانى
و لو جعلن_ه قرءانًا . .. و لقد ءاتينا ... فاختلف فيه
روش برخورد كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 72 - 5
5 - خشمگين شدن كافران صدراسلام و ظهور آثار كينه و نفرت در چهره آنان ، به هنگام شنيدن آيات قرآن و معارف توحيدى آن
و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت تعرف فى وجوه الذين كفروا المنكر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 7 - 4
4 - رفتار كافران با شخصيت پيامبر ( ص ) ، برخوردى تحقيرآميز و در حد شخصيتى فاقد شهرت و موقعيت
هل ندلّكم على رجل ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق
ذكر نكردن شخصيت حقوقى پيامبر(ص) به عنوان رسول خدا و يا نگفتن نام آن حضرت و آوردن عنوانى نكره، حكايت از موضوع ياد شده دارد.
روش برخورد كافران مستكبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 49 - 2
2 _ اهل ايمان ، در دنيا مورد تحقير كفرپيشگان مستكبر هستند .
أهؤلاء الذين أقسمتم لاينالهم اللّه برحمة
روش برخورد كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 8
8 _ تمسخر حق (قرآن) و آيات الهى، شيوه كافران مكه بوده است.
فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون
مفاد جمله {كانوا به يستهزءون} ماضى استمرارى است و بيانگر تداوم استهزا از سوى كافران عصر نزول اين سوره است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 54 - 1
1 _ روش كافران مكه در برخورد با آيات الهى همسان با روش فرعونيان و كافران پيش از آنها
كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 6 - 1،3
1- خطاب استهزاگرانه و بى ادبانه كافران مكه به پيامبر ( ص ) به هنگام سخن گفتن با آن حضرت
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر
از اينكه كفار، در مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) به جاى خطاب مستقيم با اسم و عنوان، با عنوان موصول و غايب آن حضرت را صدا مى زدند و نيز از اينكه به او نسبتى مى دادند كه خود آن را قبول نداشتند، حاكى از نكته فوق است.
3- كافران مكه ، پيامبر ( ص ) را به خاطر ادعاى نزول وحى بر خود ، فردى مجنون و ديوانه مى دانستند .
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر إنك لمجنون
شواهد تاريخى گواهند كه قبل از ادعاى نبوت پيامبر(ص) آنان چنين تهمتى را به آن حضرت نسبت نمى دادند، پس اين تهمت به خاطر نكته ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 -
اسراء - 17 - 41 - 9
9- برخورد كافران و مشركان مكه با قرآن ، اساس علمى و عقلانى نداشت ; بلكه برخاسته از انگيزه هاى نفسانى _ روانى آنان بود .
و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا
خداوند، حاصل تبيين تنوع و گوناگونى آيات خويش را براى مشركان، نفرت آنان معرفى مى كند و اين، نشان مى دهد كه آنان، به جاى برخورد منطقى با آيات الهى، برخورد روانى _ نفسانى داشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 36 - 1،2،5
1- كافران و مشركان مكه ، به هنگام رو به رو شدن با پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را مورد تمسخر و استهزا قرار مى دادند .
و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا
2- تمسخر و استهزا ، تنها شيوه برخورد مشركان و كافران مكه با شخص پيامبر ( ص ) بود .
و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا
حرف نفى {إن} و حرف استثنا {إلاّ} پس از آن _ كه بر قصر دلالت مى كند _ و نيز آمدن {هزواً} به صورت مصدر، همگى بيانگر استمرار و شدت در كار استهزا و تمسخر است.
5- پيامبر ( ص ) ، مورد تحقير مداوم كافران مكه قرار مى گرفت .
و إذا رءاك . .. أه_ذا الذى يذكر ءالهتكم
همزه استفهاميه در {أه_ذا. ..} براى تعجب است و اسم اشاره {ه_ذا} _ به قرينه استهزا _ در تحقير استعمال گرديده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 60 - 10،11
10 - كافران مكه ، درصدد
تحقير و خوار ساختن پيامبر ( ص ) بودند .
و لايستخفّنّك الذين لايوقنون
دعوت از پيامبر(ص) به صبر در برابر كافران و نيز توصيه به مراقبت از خود كه مبادا كافران آن حضرت را خفيف و خوار كنند، مى تواند بازگو كننده وضعيّت رفتارى كافران درباره پيامبر(ص) باشد.
11 - كافران مكه ، درصدد بودند تا با تبليغات خود ، در مواضع عقيدتى پيامبر ( ص ) سستى ايجاد كنند .
إن أنتم إلاّ مبطلون. .. و لايستخفّنّك الذين لايوقنون
برخى بر اين عقيده اند كه معناى {لايستخفّنّك}، {لاينفز عن دينك} (بيرون نبرند تو را از دين ات) است (لسان العرب). {و لايستخفّنّك الذين لايوقنون} مى تواند بيانِ نوعِ اثرى باشد كه مشركان، با {إن أنتم إلاّ مبطلون} درصدد ايجاد آن بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 28 - 9
9 - انكار و برخورد عنادآميز با قرآن و پيامبر ( ص ) ، شيوه مستمر كافران مكه
كانوا بأي_تنا يجحدون
فعل {كان} هرگاه بر مضارع داخل شود افاده استمرار مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 11 - 1
1- تلاش كافران مكه ، براى تحقير مؤمنان و بى اهميت جلوه دادن ايمان آنان
و قال الذين كفروا للذين ءامنوا لو كان خيرًا ما سبقونا إليه
روش تبليغ كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 56 - 8
8- خارج كردن حق از صحنه ، با باطل نشان دادن چهره آن ، از شيوه هاى تبليغاتى كفرپيشگان است .
و يج_دل الذين كفروا بالب_طل ليدحضوا به الحقّ
{إدحاض} به معناى
{إبطال} و {إزاله} است. {ليدحضوا به الحقّ} يعنى: {كفرپيشگان، با مجادله باطل، سعى در ابطال و ازاله حق دارند.}. روشن است كه حق، قابل ابطال نيست، لذا تعبير {خروج از صحنه} و {باطل نمايى} در برداشت به كار رفته است.
روش حق ستيزى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 56 - 6
6- جدال و اشكال تراشى ، با به كارگيرى روش هاى باطل و دستاويز هاى دروغين ، از شيوه هاى مبارزه كافران با حق است .
و يج_دل الذين كفروا بالب_طل ليدحضوا به الحقّ
روش دشمنى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 2 - 7
7 - توهين و تحقير مسلمانان ، از ابزار كافران در اظهار دشمنى با آنان
يبسطوا إليكم أيديهم و ألسنتهم بالسوء
روش دعاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 35 - 1،2
1 _ سوت كشيدن و كف زدن ، شيوه نيايش كافران مكه در مسجدالحرام و اطراف كعبه
و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية
2 _ سوت كشيدن و كف زدن در اطراف كعبه به عنوان عبادت و نيايش از سوى كافران مكه ، دليل عدم شايستگى آنان براى ولايت بر مسجدالحرام
إن أولياؤه إلا المتقون . .. مكاء و تصدية
جمله {ما كان صلاتهم . .. } مى تواند بيان مصداقى براى بى تقوايى متوليان كفرپيشه مسجدالحرام باشد و در نتيجه دليلى براى عدم شايستگى آنان براى ولايت بر مسجدالحرام.
روش زندگى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف
- 46 - 20 - 4
4- لذّت جويى گسترده از امكانات حيات ، شيوه كافران
أذهبتم طيّب_تكم فى حياتكم الدنيا و استمتعتم بها
روش كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 25
25 - تفهيم اتهام و تبيين جرايم كافران براى ايشان ، قبل از اِعمال مجازات درباره آنان
فلننبّئنّ الذين كفروا بما عملوا و لنذيقنّهم من عذاب غليظ
از اين كه خداوند، مجازات كافران را پس از اطلاع آنان نسبت به گناهان شان ذكر فرموده، مطلب بالا قابل برداشت است.
روش مبارزه با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 11 - 13
13- اتكا و توكل بر خداوند از رهنمود هاى انبيا براى تقويت جبهه مؤمنان در مقابل ستيزه جويى كافران
و على الله فليتوكّل المؤمنون
اينكه رسولان الهى پس از پاسخ گويى به شبهات مخالفان، اعلام مى كنند كه مؤمنان بايد بر خداوند اتكا داشته باشند، در واقع رهنمودى است از سوى آنان كه در برابر مخالفان و دشمنان بايد به خدا متكى بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 130 - 10
10 - تسبيح و حمد مداوم پروردگار ، از راه هاى مقابله مؤمنان با تبليغات كافران عليه خدا و دين
فاصبر على ما يقولون و سبّح
روش مبارزه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 114 - 3
3 - ممانعت از ورود مسلمانان به مساجد و تلاش براى تخريب آنها ، از روش هاى مبارزاتى كفرپيشگان عليه اسلام و مسلمين
و من أظلم ممن
منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه و سعى فى خرابها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 7 - 4
4 _ اتهام سحر، وسيله اى براى مبارزه كافران با رسالت پيامبر(ص) و آيات الهى
لقال الذين كفروا إن هذا إلا سحر مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 10 - 4
4 _ استهزاى وعيدها و تهديدهاى پيامبران الهى، از شيوه هاى مبارزه كافران با انبيا در طول تاريخ
و لقد استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به
بنابراين كه مقصود از {ما كانوا به يستهزءون}، عذاب موعود الهى باشد كه در محتواى پيامهاى انبيا(ع) ذكر مى شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 25 - 10
10 _ افسانه خواندن قرآن، از شيوه هاى مبارزه كافران و مشركان با اسلام
حتى إذا جاءوك يجدلونك يقول الذين كفروا إن هذا إلا أسطير الأولين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 47 - 11
11- استفاده از تهمت و شخصيت شكنى ، از روش هاى مبارزه كافران با پيامبر ( ص ) و تعاليم او
إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 4 - 3،6
3 _ تهمت و افترا ، ابزار و شيوه هاى مبارزه كافران عليه پيامبر ( ص ) و قرآن
و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه و أعانه عليه قوم ءاخرون
6 _ تهمت و افترا زدن كافران به گناهى كه تنها
خود مرتكب آن بودند ، از شيوه هاى آنان در مبارزه ، عليه پيامبراسلام ( ص )
و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه . .. فقد جاءو ظلمًا و زورًا
برداشت ياد شده از آن جا استفاده مى شود كه كافران، پيامبراسلام(ص) را متهم به دروغ گويى مى كردند; در حالى كه خود، دروغ پرداز بودند و به دروغ و به ناحق، قرآن را ساخته و پرداخته آن حضرت مى شمردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 8 - 12
12 _ تهمت سحر زدگى ، آخرين توجيه و حربه سران كفر و شرك عليه پيامبر ( ص )
و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
سران كفر و شرك، به ترتيب چند تهمت و افترا را عليه پيامبر(ص) مطرح كردند كه اولين آن، تهمت دروغ گويى به آن حضرت و خدشه در اصالت وحى بود. آخرين آن نيز تهمت سحرزدگى به ايشان بود. در تاريخ آمده است كه گويندگان اين سخن عتبة بن ربيعه، ابوسفيان و ... بوده اند كه از سران شرك و كفر به شمار مى آمدند. بنابراين آنچه در تاريخ آمده، مؤيد ديگرى براى برداشت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 33 - 1
1 _ كافران ، با استفاده از مثل هاى باطل و ترسيم غير واقعى چهره پيامبر ( ص ) به مبارزه عليه اسلام برخاسته بودند .
الذين كفروا . .. و لايأتونك بمثل
{مَثَل} هم به معناى {حجت} و {حديث} (سخنانى در باره اثبات چيزى) و هم به معناى {صفت} (توصيف چيزى)
آمده است (قاموس المحيط). مقصود از آن در آيه شريفه، مجموعه سخنانى است كه كافران در توصيف پيامبر(ص) و به منظور خدشه داركردن چهره منور آن حضرت مى گفتند كه در آيات فوق از آنها ياد شده است. گفتنى است قيد باطل بودن مثل ها، از قرينه مقابله جمله {لايأتونك بمثل} و جمله {إلاّ جئناك بالحقّ} استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 58 - 11
11 - اتهام ياوه سرايى ، حربه كافران عليه پيامبر ( ص ) و مؤمنان بود .
ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون
باطل، در اصل، به معناى {بى ثبات و بى ريشه} است. گاهى، درباره كسى به كار برده مى شود كه مطلبى عارى از حقيقت بگويد (مفردات راغب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 30 - 3
3 - تمسخر و استهزا ، از روش هاى مبارزاتى و حربه هاى تبليغى كافران عليه رسولان الهى بود .
ي_حسرة على العباد ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 36 - 8
8 - ترسانيدن و به هراس افكندن پيامبر ( ص ) و مؤمنان از ضربات دشمنان ، از روش هاى مبارزاتى مشركان و كافران
و يخوّفونك بالذين من دونه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 56 - 8
8 - تمسخر ، از شيوه هاى مبارزاتى كافران و مشركان با تعاليم آسمانى ( قرآن )
ي_حسرتى على ما فرّطت . .. و إن كنت
لمن الس_خرين
آمدن كلمه {الساخرين} به صورت صفت (در قالب اسم فاعل) گوياى اين نكته است كه به تمسخر گرفتن تعاليم قرآن، به صورت مقطعى و موردى نبود; بلكه دائمى و مكرر بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 8 - 3
3- نسبت افترا به پيامبر ( ص ) ، از شيوه هاى كافران در مبارزه با آن حضرت
قال الذين كفروا . .. ه_ذا سحر مبين . أم يقولون افتري_ه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 2 - 6
6 - استفاده جبهه كفر از تمامى روش هاى عملى و تبليغى ، براى زيان رساندن به مسلمانان
إن يثقفوكم يكونوا لكم أعداء و يبسطوا إليكم أيديهم و ألسنتهم بالسوء
تعبير {أيديهم و ألسنتهم. ..}، بيانگر به كارگيرى تمامى امكانات از سوى كافران است.
رؤياى صادق كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 47 - 15
15_ رؤياى كافران نيز مى تواند بيانگر واقعيت ها بوده و حاوى دستورالعملهايى براى حفظ جامعه از گزند ها باشد .
قال الملك إنى أرى . .. قال تزرعون سبع سنين دأبًا
رؤيت شكست كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 175 - 2
2 - قابل درك و مشاهده بودن نشانه هاى شكست و نابودى كافران و مشركان معاند براى پيامبر ( ص )
و أبصرهم
برداشت ياد شده از آن جا است كه توصيه به دقت كردن در وضعيت كافران، مربوط به زمان بعد از شكست و عذاب نيست; بلكه به زمان قبل از
آن ارتباط دارد. بنابراين پيش از شكست و يا نزول عذاب، آثار آن براى پيامبر(ص) قابل رؤيت و درك بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 179 - 2
2 - قابل درك و مشاهده بودن نشانه هاى شكست و نابودى كافران و مشركان معاند براى پيامبر ( ص )
و أبصر
برداشت ياد شده از آن جا است كه توصيه به دقت كردن در وضعيت كافران، مربوط به زمان بعد از شكست و عذاب نيست; بلكه به زمان قبل از آن ارتباط دارد. بنابراين پيش از شكست ويا نزول عذاب، آثار آن براى پيامبر(ص) قابل مشاهده و درك بود.
رؤيت عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 95 - 2
2 - وعده نزول عذاب بر كافران ، در مرآى و منظر پيامبر ( ص )
و إنّا على أن نريكك ما نعدهم لق_درون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 175 - 2
2 - قابل درك و مشاهده بودن نشانه هاى شكست و نابودى كافران و مشركان معاند براى پيامبر ( ص )
و أبصرهم
برداشت ياد شده از آن جا است كه توصيه به دقت كردن در وضعيت كافران، مربوط به زمان بعد از شكست و عذاب نيست; بلكه به زمان قبل از آن ارتباط دارد. بنابراين پيش از شكست و يا نزول عذاب، آثار آن براى پيامبر(ص) قابل رؤيت و درك بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 179 - 2
2 - قابل درك و مشاهده
بودن نشانه هاى شكست و نابودى كافران و مشركان معاند براى پيامبر ( ص )
و أبصر
برداشت ياد شده از آن جا است كه توصيه به دقت كردن در وضعيت كافران، مربوط به زمان بعد از شكست و عذاب نيست; بلكه به زمان قبل از آن ارتباط دارد. بنابراين پيش از شكست ويا نزول عذاب، آثار آن براى پيامبر(ص) قابل مشاهده و درك بود.
رياكارى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 264 - 5
5 _ همانندى انفاقِ توأم با منّت و آزار مؤمنان ، با انفاق همراه با رياىِ كافران
يا ايّها الّذين امنوا . .. كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس و لا يؤمن باللّه
انفاق مؤمنان آنگاه كه با منّتِ و آزار توأم شود، همانند انفاق كافرانى است كه با ريا باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 7
7 _ خداوند ، كفرپيشگان را به سبب رفتار ناپسندشان ( سرمستى ها ، رياكارى ها ، بازدارى مردم از راه خدا ) ، مجازات خواهد كرد .
و لاتكونوا كالذين . .. و اللّه بمايعملون محيط
زخم زبانهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 33 - 3
3 _ پيامبر اكرم(ص) مورد تكذيب و زخم زبان و آزار كافران بود.
قد نعلم إنه ليحزنك الذى يقولون
زشتى صورت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 27 - 1
1 - زشت و كريه شدن چهره هاى كافران و منكران معاد ، در لحظه مشاهده عذاب قيامت
فلمّا
رأوه زلفة سيئت وجوه الذين كفروا
واژه {سوء} مرادف {قبيح} و {سيئه} مقابل {حسنه} است.
زمينه آمرزش كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 34 - 2
2- امكان شمول عفو الهى ، نسبت به كافران حق ستيز ، به شرط توبه و پشيمانى قبل از مرگ
إنّ الذين كفروا و . .. ثمّ ماتوا و هم كفّار فلن يغفر اللّه لهم
از مفهوم آيه شريفه، استفاده مى شود كه اگر كافر معاند در حال كفر نميرد و قبل از مرگ توبه كند، مشمول {لن يغفر اللّه} نخواهد بود.
زمينه اتمام حجت با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 3 - 3
3 - وجود معارف استوار و قوام بخش در قرآن ، نشانِ تمام بودن حجت بر كافران با ابلاغ آن از سوى پيامبر ( ص ) است .
حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه ... فيها كتب قيّمة
زمينه احساس مصونيت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 9 - 3
3 - چيزى جز دروغ پنداشتن كيفر هاى اخروى ، گنه كاران و كافران را به احساس امنيت از عذاب سوق نداده است .
بل تكذّبون بالدين
مراد از {دين} به قرينه آيات بعد _ كه در آنها قيامت با عنوان {يوم الدين} ياد شده _ جزاى اعمال است. حرف {بل} _ كه براى اضراب است _ بيانگر آن است كه كافران و گناه كاران، گرچه توجيهاتى نزد خود دارند; ولى محرّك اصلى آنان، چيزى جز دروغ دانستن كيفرهاى آخرت نيست.
زمينه تجاوزگرى كافران
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 126 - 3
3- امكان تعدى كافران به مؤمنان ، در قبال فراخوانده شدن به دين
ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به
زمينه تشخيص كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 90 - 8
8 _ ميدان جهاد ، صحنه تمايز مؤمنان راستين از منافقان بى ايمان
و قعد الذين كذبوا اللّه و رسوله
زمينه تقدير عذاب كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 7 - 3
3 - تصميم لجوجانه بيشتر كافران و مشركان صدراسلام بر ايمان نياوردن ، سبب مقرر شدن عذاب الهى بر آنان بود .
لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون
برداشت ياد شده مبتنى بر اين مطلب است كه {فاء} در {فهم لايؤمنون} تعليليه است و جمله براى بيان علتِ مضمونِ جمله {لقد حقّ القول على أكثرهم} مى باشد; يعنى، چون دانسته شد آنان ايمان نمى آورند، عذاب بر آنان مقرر شد.
زمينه تنبه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 44 - 4
4 - خداوند ، به همه اقوام كافر و تكذيب گر ، فرصت مى داد تا شايد متنبه شوند و دست از مخالفت بردارند .
فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم
{إملاء} (مصدر {أمليت}) از {مَلْو} و به معناى فرصت دادن است; يعنى، آن اقوام تكذيب گر و كافر را فرصت دادم تا به خود بيايند و دست از مخالفت بردارند. آن گاه چون آنان از فرصت داده شده استفاده نكردند
و هم چنان بر كفر و تكذيب خود اصرار ورزيدند، آنان را از ميان برداشتم و نابودشان ساختم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 64 - 1
1 - عذاب قهر الهى ، نقطه پايان غفلت زدگى و بى خبرى كافران
بل قلوبهم فى غمرة . .. حتّى إذا أخذنا مترفيهم بالعذاب إذا هم يجئرون
{حتى} ابتدائيه بوده و براى بيان غايت غفلت زدگى كافران و پايان اشتغال آنها به كارهاى ناپسند است. {مترفين} (جمع {مترف}) به معناى مرفهان، خوشگذرانان و ناز پروردگان است. {جوار} در اصل به زوزه وحوش (آواى سگ، شغال و گرگ وقتى كه صدمه ببيند) گفته مى شود و در اين جا كنايه از فرياد استغاثه مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 26 - 2
2 - يادآورى آخرين لحظات زندگى انسان ( هنگام احتضار و حالات تكان دهنده محتضر ) ، از سوى خداوند به كافران و منكران معاد ، براى بيدار كردن آنان از غفلت و مستى
كلاّ إذا بلغت التراقى
زمينه جهاد با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 4 - 3
3- پيروى كافران از باطل ، مستلزم امان ندادن به آنان ، آن گاه كه به جنگ جبهه ايمان و نبردى روياروى آمده اند .
الذين كفروا اتّبعوا الب_طل . .. فإذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب
برداشت بالا بنا بر اين نكته است كه {فإذا لقيتم} تفريع بر {الذين كفروا اتّبعوا الباطل} باشد; يعنى، چون كافر بر باطل است، زمانى كه به جنگ تو آمد در
كشتن او ترديد نداشته باش.
زمينه حبط عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 3 - 1
1- ناكامى و پوجى اعمال كافران بازتاب طبيعى باطل گرايى آنان
الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم ... ذلك بأنّ الذين كفروا اتّبعواالب_طل
{ذالك} اشاره به فرجام پوچ و اعمال بى ثمر كافران است (أضلّ أعمالهم).
زمينه حمايت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 87 - 4
4 - كوتاهى در ابلاغ رسالت الهى و عقب نشينى از آرمان هاى دينى ، موجب تقويت جبهه كفر و نوعى پشتيبانى از مواضع كفرپيشگان است .
فلاتكوننّ ظهيرًا للك_فرين . و لايصدّنّك عن ءاي_ت اللّه
توصيه خداوند به دست برنداشتن از ابلاغ آيات الهى، پس از هشدار از هرگونه پشتيبانى از كافران، مى تواند به اين حقيقت اشاره داشته باشد كه ترك ابلاغ رسالت الهى، نوعى تقويت و پشتيبانى از آنان به شمار مى رود.
زمينه دشمنى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 10 - 6
6 - بغض و دشمنى شديد خداوند نسبت به كافران حق ناپذير ، پس از اتمام حجت و دعوت مكرر آنان به ايمان است .
لمقت اللّه أكبر . .. إذ تدعون إلى الإيم_ن فتكفرون
آمدن فعل هاى مضارع {تدعون} و {تكفرون} بر استمرار دلالت دارد; يعنى، شما همواره به ايمان فراخوانده مى شديد; ولى به جاى ايمان آوردن، به طور مستمرّ كفر مىورزيديد.
زمينه دشمنى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 51 - 2
2 -
تلاوت آيات قرآن از سوى پيامبر ( ص ) ، خشم و كينه كافران را به شدت برمى انگيخت .
و إن يكاد الذين كفروا ليزلقونك بأبص_رهم لمّا سمعوا الذكر
زمينه دوستى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 1 - 11
11 - بى توجهى به عمق عداوت كافران با اسلام و مسلمانان ، زمينه ساز برقرارى روابط دوستانه با آنان
لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء . .. يخرجون ... أن تؤمنوا باللّه ربّكم
بيان ابعاد مختلف عداوت كافران با مسلمانان، به عنوان دليل ممنوعيت ارتباط دوستانه با آنان، بيانگر مطلب بالا است.
زمينه دوستى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 73 - 11،12
11- كافران ، در صورت عقب نشينى پيامبر ( ص ) از مواضع اصولى خويش ( تعاليم وحى شده بر آن حضرت ) قطعاً با او طرح دوستى صميمانه اى مى ريختند .
و إن كادوا ليفتنونك . .. و إذًا لاَتّخذوك خليلاً
12- كافران و دشمنان اسلام ، تنها در صورت عقب نشينى مسلمانان از برخى مواضع خويش ، راضى به تسالم و دوستى با آنان مى شدند .
و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك . ..و إذًا لاَتّخذوك خليلاً
زمينه ذلت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 67 - 2
2 - كافران و ناباوران به رستاخيز ، در زندگى فاقد تكيه گاه مطمئن بوده و در مواجهه با حوادث ، زود خود را مى بازند و دچار يأس و احساس حرمان مى شوند .
لو نشاء . ..
فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون . بل نحن محرومون
روى سخن در اين آيات، با كافران و كسانى است كه در برابر مسأله معاد، موضع گيرى ناباورانه دارند.
زمينه زنگار قلب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 14 - 6
6 - مداومت كافران بر تكذيب ، طغيان و گناه ، مايه چركين شدن قلب و مسدود شدن راه هاى شناخت بر آنان است .
بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون
مراد از {ما كانوا يكسبون}، همان امورى است كه آيات پيشين درباره كافران برشمرده است.
زمينه سازش با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 24 - 10
10 - ضعف روح صبر و شكيبايى ، از موجبات عدول از مواضع دينى و تسليم و سازش در برابر خواسته هاى گناه پيشگان و بيگانگان كافر
فاصبر لحكم ربّك و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا
از توصيف شدن پيامبر(ص) به صبر و شكيبايى در امر رسالت _ پيش از دريافت هشدار نسبت به اطاعت از گروه هاى گناه كار و ناسپاس _ مطلب ياد شده به دست مى آيد.
زمينه سازش كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 9 - 2
2 - اعلام آمادگى كافران تكذيب گر ، به سازش كردن و نرمش نشان دادن با پيامبر ( ص ) ، در صورت سازش و نرمش نمودن آن حضرت با آنان
ودّوا لوتدهن فيدهنون
زمينه سلطه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 5 - 7
7 - خطا ها
و لغزش ها ، زمينه ابتلاى مؤمنان به رنج ها و سلطه كافران است . *
ربّنا لاتجعلنا فتنة . .. و اغفرلنا
ارتباط {واغفر لنا} با {لاتجعلنا فتنة. ..}، ممكن است از اين جهت باشد كه يكى از عوامل {فتنة} (مفتون و معذّب شدن) گناهان است. از اين رو در تكميل دعاى {لاتجعلنا...}، طلب آمرزش شده است.
زمينه شكست كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 40 - 17
17 _ نقش مهم هجرت پيامبر ( ص ) ، در فروشكستن صولت و شعار كفر و اعتلا يافتن كلمة اللّه
فقد نصره اللّه إذ أخرجه . .. و جعل كلمة الذين كفروا السفلى و كلمة اللّه هى العلي
زمينه عجله كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 38 - 6
6- خوى شتاب زدگى آدمى ، زمينه ساز درخواست كافران مكه براى تحقق وعده هاى الهى ( عذاب ، برپايى قيامت و . . . )
خلق الإنس_ن من عجل . .. يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {و يقولون متى . ..} عطف بر جمله {سأُوريكم...} باشد و اين دو جمله، با جمله {خلق الإنسان من عجل} _ كه بيان گر خصلت عمومى انسان ها است _ مرتبط باشند.
زمينه عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 26 - 2
2 - عذاب شدن كافران تكذيب گر پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و دلايل آشكار و كتاب هاى روشنگر بوده است .
كذّب الذين من
قبلهم جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 6 - 6
6 - ربوبيت الهى ، مقتضى عذاب دادن و كيفر كردن كافران حق ستيز و تكذيب كننده
و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 13 - 7
7- نزول عذاب بر كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان با دلايل روشن
يغشى الناس ه_ذا عذاب أليم . .. و قد جاءهم رسول مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 35 - 12
12- عناد شديد كافران ، زمينه ساز گرايش پيامبر ( ص ) به درخواست عذاب ، براى آنان
و لاتستعجل لهم
از نهى {لاتستعجل} اگر استفاده نشود كه پيامبر(ص) درخواست عذاب كرده است; مى توان استفاده كرد كه عناد كافران تا بدان جا شديد بوده كه زمينه چنين درخواستى را فراهم مى كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 37 - 3
3 - خطر نزول عذاب الهى بر جامعه كفرپيشه ، پس از تهى شدن آن از مؤمنان
فأخرجنا . .. من المؤمنين ... و تركنا فيها ءاية للذين يخافون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 17 - 3
3 - ثروت و مكنت كافران تكذيب گر ، در معرض نابودى با عذاب الهى
إنّا بلون_هم كما بلونا أصح_ب الجنّة
زمينه عذاب كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 8
8- در صورت تحقق خواسته كافران مكه ، مبنى بر نزول ملائكه ، آنان گرفتار عذابى مرگبار مى شدند .
ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ و ما كانوا إذًا منظرين
يكى از احتمالاتى كه براى آيه داده شده، اين است كه ملائكه، در صورتى كه بخواهند براى كافران نازل شوند، برايشان عذاب به ارمغان خواهند آورد; عذابى كه هيچ كدام از آنان را زنده نخواهد گذاشت.
زمينه علم كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 24 - 2
2 - كافران لجوج و حق ناپذير ، تنها به هنگام مشاهده نشانه هاى نزول عذاب الهى ، به ناتوانى و بى پناهى خود پى مى برند .
حتّى إذا رأوا ما يوعدون فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا
زمينه عمل ناپسندكافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 63 - 5
5 - غفلت از نظام ثبت و حسابرسى دقيق اعمال و كيفر و پاداش اخروى ، عامل بيگانگى كافران با اعمال نيك و آلودگى آنان به كردار هاى بد و ناشايست
بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا . .. هم لها ع_ملون
زمينه غضب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 120 - 13
13 _ گام نهادن مؤمنان در هر ميدان و زمينه اى كه خشم كافران را به دنبال داشته باشد ، عمل صالح و داراى اجر است .
و لا يطئون موطئاً يغيظ الكفار . .. إلا كتب لهم به عمل صلح
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 29 - 35،40
35- سرعت گسترش اسلام ، از پيدايش تا استقرار و شكوفايى آن ، مايه شگفتى دين شناسان و خشم كافران
كزرع . .. يعجب الزرّاع ليغيظ بهم الكفّار
40- جامعه مقتدر و اصيل اسلامى ، برانگيزاننده خشم كافران و نه دوستى ايشان
كزرع أخرج شط_ه . .. ليغيظ بهم الكفّار
از تعبير {ليغيظ} استفاده مى شود كه كافران، ناگزير در قبال رشد امت اسلامى موضع خصمانه مى گيرند و انتظار دوستى از آنان بى جا و بى مورد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 51 - 2
2 - تلاوت آيات قرآن از سوى پيامبر ( ص ) ، خشم و كينه كافران را به شدت برمى انگيخت .
و إن يكاد الذين كفروا ليزلقونك بأبص_رهم لمّا سمعوا الذكر
زمينه غضب كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 72 - 5
5 - خشمگين شدن كافران صدراسلام و ظهور آثار كينه و نفرت در چهره آنان ، به هنگام شنيدن آيات قرآن و معارف توحيدى آن
و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت تعرف فى وجوه الذين كفروا المنكر
زمينه فسق كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 5 - 1
1 - انكار و زير سؤال بردن برپايى قيامت ، بهانه كافران براى انجام هرگونه فسق و فجور
أيحسب الإنس_ن ألّن نجمع عظامه . .. بل يريد الإنس_ن ليفجر أمامه
{فجور} (مصدر {يفجر}) به معناى فسق (صحاح اللغة) و لام در {ليفجر} براى تعليل است. {أمام} اسم
مكان و در اين آيه مجازاً در زمان مستقبل _ كه مفيد استمرار است _ استعمال شده است. بنابراين مفاد آيه چنين مى شود: {بلكه انسان مى خواهد تا راه فسق و فجور، براى هميشه به روى او باز باشد و آن را ادامه دهد و همين سبب انكار معاد از جانب او است}.
زمينه كوردلى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 44 - 14
14 - هدايت و شفاى قرآن ، مايه فزونى كوردلى كافران لجوج
و هو عليهم عمىً أُول_ئك ينادون من مكان بعيد
زمينه كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 6 - 6
6 - ربوبيت الهى ، مقتضى عذاب دادن و كيفر كردن كافران حق ستيز و تكذيب كننده
و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 32 - 16
16- كيفر الهى در مورد كافران ، پس از اتمام حجت و تبيين حق براى آنان
إنّ الذين كفروا و . .. من بعد ما تبيّن لهم الهدى ... و سيحبط أعم_لهم
در صورتى كه {سيحبط. ..} عنوان كيفر داشته باشد; تعبير {من بعد ما تبيّن...} بيانگر اتمام حجّتى است كه قبل از اعمال مجازات، صورت گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 7 - 4
4 - ربوبيت الهى ، مقتضى مجازات كافران و حق ستيزان
إنّ عذاب ربّك لوقع
از اضافه {عذاب} به {ربّ}، مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 4 - 5
5 - تحقق مجازات هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان
و كلّ أمر مستقرّ . و لقد جاءهم من الأنباء ما فيه مزدجر
در صورتى كه تعبير {و كلّ أمر مستقرّ} كنايه از عذاب و كيفر حتمى كافران باشد، در پى آمدن {و لقد جائهم. ..}، توضيحى است بر اين كه كيفر آنان، بدون اتمام حجت صورت نگرفته و نمى گيرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 19 - 4
4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى كيفر و مجازات كافران تكذيب گر و ثروتمندان مغرور
فلاتطع المكذّبين . ..أن كان ذا مال و بنين ... فطاف عليها طائف من ربّك
زمينه مبارزه با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 35 - 2
2- توجه به نافرجامى خط كفر ، مقتضى مصمم بودن مؤمنان در نبرد با كافران بدون هيچ سستى و سازش
فلن يغفر اللّه لهم . فلاتهنوا و تدعوا إلى السلم
{فا} در {فلاتهنوا} ترتّب و تفريع را مى رساند و از ترتّب اين آيه بر مفاد آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.
زمينه هدايت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 73 - 3
3 - چشاندن بخشى از كيفر دنيايى به كافران ، نمودى از رحمت الهى و وسيله اى براى هدايت آنان
ردف لكم بعض الذى تستعجلون . و إنّ ربّك لذو فضل على الناس
همان طور كه در آيه پيش گفته شد، مراد از {الذى تستعجلون} مى تواند
تنها عذاب دنيوى باشد. بنابراين عبارت {بعض الذى تستعجلون} به معناى گوشه اى از مجازات دنيايى است. با توجه به مطلب ياد شده مى توان گفت كه يادآورى بذل و رحمت الهى بر مردم، پس از بيان {ردف لكم بعض الذى تستعجلون} از آن جهت است كه مشاهده گوشه اى از مجازات الهى، بيدارگر و هشدار دهنده است; برخلاف نزول تمامى عذاب كه در آن مجالى براى توبه و انابه باقى نمى ماند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 23 - 7
7 - كافران ، با وجود فراهم بودن شرايط براى ر ها ساختن كفر و پرداختن به تكاليف الهى ، از آن سر باز زدند .
لمّا يقض ما أمره
ضمير فاعلى {يقض} به {الإنسان} برمى گردد كه به قرينه {ما أكفره} تنها بر كافران منطبق است.
زمينه هلاكت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 27 - 4
4- سنت خداوند بر هلاكت اقوام كافر ، پس از نماياندن آيات گوناگون به آنان
و لقد أهلكنا . .. و صرّفنا الأي_ت لعلّهم يرجعون
تذكر به {صرّفنا آيات}، در حقيقت بيانگر اين است كه خداوند تا وقتى كه اتمام حجت نكند و آيات متعدد به كافران ننماياند; ايشان را هلاك نمى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 35 - 18
18- مجازات و نابودى كافران ، پس از ابلاغ پيام حق و اتمام حجت بر آنان است .
بل_غ فهل يهلك إلاّ القوم الف_سقون
با توجه به فاى {فهل} _ كه مى تواند بيانگر تفريع باشد _
استفاده مى شود كه بلاغ و اتمام حجت، همواره قبل از مجازات و كيفر كافران صورت گرفته و مى گيرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 28 - 5
5 - جوامع كفرپيشه و گناه كار ، در معرض نابودى از سوى خداوند
و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم ...
زمينه هلاكت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 5
5- در صورت تحقق درخواست كافران براى نزول ملائكه ، تمامى آنان هلاك مى شوند و مهلتى براى ايمان نخواهند داشت .
ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ و ما كانوا إذًا منظرين
انظار مصدر {منظر} به معناى تأخير انداختن است و حصر در آيه، نشان مى دهد كه با آمدن ملائكه، اجل هيچ كدام از كفار به تأخير نخواهد افتاد و به هلاكت خواهند رسيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 8
زمينه يأس كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 67 - 2
2 - كافران و ناباوران به رستاخيز ، در زندگى فاقد تكيه گاه مطمئن بوده و در مواجهه با حوادث ، زود خود را مى بازند و دچار يأس و احساس حرمان مى شوند .
لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون . بل نحن محرومون
روى سخن در اين آيات، با كافران و كسانى است كه در برابر مسأله معاد، موضع گيرى ناباورانه دارند.
زندگى تلخ كافران
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 53 - 4
4 _ جامعه اسلامى ، برخوردار از زندگى گوارا و شيرين و جامعه شرك و كفر ، گرفتار ناكامى ها و تلخى ها
و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات و ه_ذا ملح أُجاج
برداشت ياد شده، بر اين اساس استوار است كه آيه شريفه، متضمن تثميل باشد; به اين معنا كه ايمان به آب گوارا و شيرين و كفر و شرك به آب شور و تلخ تشبيه شده باشد و مؤمنان و جامعه ايمانى و كافران و جامعه كفر و الحاد به دريا تشبيه شده باشند.
زنگار قلب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 15 - 6
6 - قلب هاى تيره كافران ، در قيامت نيز از درك حقيقت و شناخت خداوند و جلوه هاى ربوبيت او ، ناتوان خواهند بود . *
إنّهم عن ربّهم يومئذ لمحجوبون
محجوب بودن از {ربّ} _ چنانچه از ارتباط اين آيه با آيه قبل برمى آيد _ ممكن است به معناى محجوب ماندن قلب، از هرگونه ارتباط با خداوند باشد. در نتيجه كافران، در قيامت نيز خداوند را نخواهند شناخت و به او ايمان قلبى نمى آورند.
زورگويى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 13 - 2
2- تهديد و توسل به زور ، از ابزار كفار به هنگام درماندگى از پاسخ گويى به براهين منطقى انبيا
جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. قالوا إنا كفرنا ... و لنصبرنّ ... و على الله فليتوكّ
زيان اقتصادى كافران
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 66 - 2
2 - واكنش كافران دنياگرا در برابر فشار هاى ناگهانى اقتصادى ، واكنشى ذليلانه و حسرت بار است .
لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون
زيان دوستى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 53 - 17
17 _ ناكامى و زيانكارى ، فرجام شوم و پذيرش محبت و ولايت كافران
حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين
زيان كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 104 - 3
3 _ آسيب ها و صدمات متقابل مجاهدان و كافران در نبرد احد
ان تكونوا تألمون فانهم يألمون
بنابر آنچه در شأن نزول آيه آمده، مراد از آسيبهاى متقابل، مسائلى است كه در جنگ احد پيش آمد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 9 - 7
7 - خطر و زيان منافقان براى جامعه اسلامى ، همانند خطر و زيان كافران است .
ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم
زيانكارى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 22 - 1،2،3
1_ كفرپيشگان ، مردمى تباه شده و زيانكار ، در عرصه دنيا و صحنه آخرت
لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون
2_ تباهى و زيان كارى كفرپيشگان در سراى آخرت ، افزونتر از خسارت و تباهى آنان در دنياست .
لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون
{أخسَر} (زيانكارتر) اسم تفضيل است و مى طلبد كه زيان كارى كافران در آخرت، با خسارت ديگرى سنجيده شده باشد. مى توان گفت: آن خسارت، خسارت كافران
در دنياست. براين اساس جمله {لاجرم أنّهم ...} دلالت مى كند كه كافران در دنيا و نيز در آخرت، زيانكارند و خسارت اخروى آنان در مقايسه با خسارت دنيوى، زيادتر و سنگين تر است.
3_ كفرپيشگانى كه بر خدا دروغ مى بندند و مردم را از راه خدا باز مى دارند و قيامت را انكار مى كنند ، در سراى آخرت از ديگر كافران و گنهكاران ، تباه تر و زيانكارترند .
و من أظلم . .. الذين يصدون ... لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون
برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مقياس سنجش و تعيين زيانكار و زيانكارتر مراتب كفر باشد. براين مبنا آيه شريفه دلالت دارد براينكه: همه كافران در آخرت زيانكارند; ولى آنان كه بر خدا دروغ بستند و ... از ديگر كافران و گنهكاران، زيانكارتر مى باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 109 - 1
1- كافران دنياگراى غافل ( مرتدان ) ، بى ترديد در آخرت ورشكسته و زيانكارند .
استحبّوا الحيوة الدنيا . .. القوم الك_فرين ... هم الغ_فلون . لاجرم أنهم فى الأخر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 9 - 5
5 - قيامت ، روز ظهور و بروز غبن و خسارت كافران
ذلك يوم التغابن
زيانكارى دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 22 - 1،2
1_ كفرپيشگان ، مردمى تباه شده و زيانكار ، در عرصه دنيا و صحنه آخرت
لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون
2_ تباهى و زيان كارى كفرپيشگان در سراى آخرت ، افزونتر
از خسارت و تباهى آنان در دنياست .
لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون
{أخسَر} (زيانكارتر) اسم تفضيل است و مى طلبد كه زيان كارى كافران در آخرت، با خسارت ديگرى سنجيده شده باشد. مى توان گفت: آن خسارت، خسارت كافران در دنياست. براين اساس جمله {لاجرم أنّهم ...} دلالت مى كند كه كافران در دنيا و نيز در آخرت، زيانكارند و خسارت اخروى آنان در مقايسه با خسارت دنيوى، زيادتر و سنگين تر است.
زيانكارى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 121 - 10
10 - كافران به قرآن و پيامبر ( ص ) خسارت ديدگان واقعى و تباه كنندگان خويش هستند .
و من يكفر به فأولئك هم الخسرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 12 - 19
19 _ كافران به معاد و رسالت پيامبر(ص) ، زيانكار، تباه كننده خويش و محروم از رحمت الهى
و لقد استهزىء برسل . .. كتب على نفسه الرحمة ... الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون
با توجّه به اينكه رحمت الهى فراگير است، ممكن است زيان كافران به جهت محروم ساختن خود از دريافت رحمت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 37 - 7
7 _ كافران حق ستيز ، زيانكاران واقعى هستند .
أولئك هم الخسرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 69 - 14
14 _ منافقان و كافران ، زيانكاران واقعى تاريخند .
وعد اللّه المنفقين . .. أولئك هم الخسرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
10 - كهف - 18 - 106 - 2
2- واقعيّت زندگى كافران ، چيزى جز پوچى و بى فرجامى و زيانكارى نيست .
ذلك
{ذلك} ممكن است كه خبر مبتداى محذوف و تأكيد بر محتواى آيات قبل باشد; يعنى، واقعيت اين است و جز اين نيست. (الأمر ذلك و لا غير) و مى تواند مبتدا باشد و {جزاؤهم} خبر آن و {جهنم} عطف بيان براى مبتدا يا خبر. برداشت ياد شده براساس احتمال نخست است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 52 - 9،10
9 - باطل باوران و كافران به خدا ، قطعاً ، زيان كارند .
و الذين ءامنوا بالب_طل و كفروا باللّه أُول_ئك هم الخ_سرون
10 - ايمان به باطل و كفر به خدا ، خسارتبار است .
و الذين ءامنوا بالب_طل . .. أُول_ئك هم الخ_سرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 44 - 1،4
1 - كفر ، امرى خسارت بار است و بازتاب خسارت آن ، براى خود كافر است .
من كفر فعليه كفره
{عليه} جار و مجرور و متعلق به {كفره} است. مقدم شدن آن، براى بيان اين نكته است كه پيامدهاى ناگوار كفر، به خود كافران اختصاص دارد.
4 - بازتاب خسارت كفر ، از آنِ كافر ، و پيامد فوايد ايمان و عمل صالح ، فراگير است . *
من كفر فعليه كفره و من عمل ص_لحًا فلأنفسهم يمهدون
احتمال دارد اين كه در جواب شرط جمله نخست، ضمير مفرد آورده شده و در جواب شرط جمله دوم، به رغم مفرد بودن اسم شرط، ضمير جمع آورده شده است، اشاره به
نكته ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 63 - 4
4 - كافران و منكران آيات الهى ، مردمى زيانكار و خسارت ديده اند .
و الذين كفروا بأي_ت اللّه أُول_ئك هم الخ_سرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 85 - 4
4 - آشكار شدن خسارت و زيان كارى مشركان و كافران قدرتمند و حق ناپذير ، به وقت نزول عذاب الهى بر ايشان در دنيا
لمّا رأوا بأسنا . .. و خسر هنالك الك_فرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 50 - 3
3 - احساس خسارت و زيانبارى كافران در قيامت ، به سبب بهره نگرفتن از تعاليم قرآن در زندگى
و إنّه لحسرة على الك_فرين
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه {حسرت} به معناى اندوه براى آنچه از دست رفته است، مى باشد (لسان العرب). اين در جايى است كه انسان از آن چيز، بهره لازم نبرده و نسبت به آن احساس خسارت كرده باشد.
زيبايى زندگى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 75 - 14
14- ثروت ، مكنت ، خوش نمايى و آراستگى زندگى كافران ، استدراج است .
هم أحسن أث_ثًا و رءيًا . .. فليمدد له الرحمن مدًّا حتّى إذا رأوا ما يوعدون
{استدراج}; يعنى، كسى را آهسته آهسته و به آرامى نزديك چيزى بردن (لسان العرب) در اين آيه {مدّاً} _ كه مفعول مطلق است _ بيان نوعى خاصى از امهال است كه مقصود از آن
به قرينه {حتّى إذا. ..}، نزديك ساختن كافران به عذاب موعود الهى است.
سازش با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 51 - 12
12 _ نكوهش اهل كتاب ( علماى يهود ) ، به جهت قضاوت ظالمانه درباره مؤمنان و سازش با كافران
الم تر الى الّذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون
جمله {الم تر . .. } داراى لحن مذمت گونه و اعتراض آميز است.
سازش كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 36 - 4
4- سرگرمى ها و خوشى هاى پوچ دنيا ، از مهم ترين عوامل سستى در جهاد و تمايل به سازش با كافران
فلاتهنوا . .. إنّما الحيوة الدنيا لعب و لهو
خداوند، پس از نهى مؤمنان نسبت به سستى در جهاد و گرايش به سازش، به آنان لعب و لهو بودن دنيا را يادآورى كرده است. از مطلب استفاده مى شود كه سرگرمى هاى اين دنيا، عاملى مهم در سستى و سازش با كفر است.
سختگيرى بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 73 - 1،2،4
1 _ نبرد بى امان با كافران و منافقان ، و سخت گيرى و عدم ترحم به آنان ، فرمان خدا به پيامبر ( ص )
يأيها النبى جهد الكفار و المنفقين و اغلظ عليهم
2 _ لزوم جهاد با كافران و منافقان و عدم مماشات با آنان
جهد الكفار . .. و اغلظ عليهم
4 _ لزوم برخورد شديد و بدون ترحم ، با كافران و منافقان حق ستيز
و اغلظ عليهم
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 26
26 _ لزوم برخورد شديد با مرتد و گوينده كلمات كفرآميز
و إن يتولوا يعذبهم اللّه عذاباً أليماً فى الدنيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 123 - 6،10
6 _ لزوم به كارگيرى شدت و خشم ، در جنگ با دشمنان كفرپيشه
قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة
10 _ جهاد با كافران و نرمش نداشتن در برابر آنان از جلوه هاى تقوا
قتلوا . .. و ليجدوا فيكم غلظة و اعلموا أن اللّه مع المتقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 9 - 2
2 - پيامبر ( ص ) ، در نيمه دوم بعثت و به هنگام استقرار نظام اسلامى در مدينه ، مأمور سختگيرى و برخورد بدون مسامحه و گذشت با كافران و منافقان
ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه نزول اين دسته از آيات، در دورانى بوده است كه نيمى از بعثت رسول خدا(ص) سپرى شده و نظام اجتماعى اسلام در مدينه تشكيل يافته بود.
سختگيرى بركافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 7
7 - گرفتار ساختن كافران به عذاب جهنم و عذاب هاى سوزان تر از آن ، جلوه سخت گرفتن خداوند و هجوم ضربتى او است .
فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق . .. إنّ بطش ربّك لشديد
حرف {إنّ}، براى بيان علت است و دليل دچار كردن كافران به عذاب را بيان مى
كند.
سختى استهزاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 34 - 4
4 - استهزا شدن از سوى مؤمنان در قيامت ، براى كافران دشوار و رنج آور خواهد بود .
فاليوم الذين ءامنوا من الكفّار يضحكون
سختى حسابرسى عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 26 - 2
2 - حسابرسى اعمال در قيامت براى كافران ، از حضور در پيشگاه خداوند دشوارتر است .
ثمّ إنّ علينا حسابهم
حرف {ثمّ}، بر تراخى رتبى دلالت دارد و بيانگر آن است كه مرحله حسابرسى، سخت تر از مرحله رجوع به خداوند است; هر چند هر دو هم زمان باشند.
سختى عذاب اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 47 - 4
4 - عذاب اخروى براى كافران و حق ستيزان ، كيفرى گران و سخت مصيبت بار
و لولا أن تصيبهم مصيبة
{مصيبة} به بليه و هر امر مكروه، و ناخوشايند گفته مى شود و تنكير آن براى تفخيم است. بنابراين واژه {مصيبة} در اين آيه به معناى بلاى بزرگ مى باشد و مقصود از آن مى تواند عذاب استيصال باشد و مى تواند عذاب اخروى باشد.
سختى عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 27 - 1
1 - عذاب سخت و دشوار الهى ، كيفرى حتمى براى كافران حق ستيز
فلنذيقنّ الذين كفروا عذابًا شديدًا
لام و نون تأكيد در {لنذيقنّ}، حاكى از حتمى بودن عذاب و كيفر مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 2
2 - خداوند ، با سخت گيرى و اقتدار ، كافران را گرفتار خواهد ساخت .
إنّ بطش ربّك لشديد
سختى فرجام كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 12 - 15
15- بى ارزشى لذت ها و امكانات دنيوىِ كافران ، در مقايسه با فرجام سخت اخروى آنان
يتمتّعون و يأكلون . .. و النار مثوًى لهم
خداوند، با تقبيح شيوه كافران و يادآورى فرجام شوم آنان، در حقيقت به مؤمنان يادآور شده است كه چشم به زندگى دنيوى كافران ندوزند و لذّت جويى هاى آنان را ارزش نپندارند; زيرا زندگى كافران از نظر ماهيت، حيوانى و از نظر فرجام، دوزخى است.
سختى كيفر اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 60 - 3
3 - قيامت ، روزِ سختِ كيفر الهى ، براى كافران ستم پيشه
للذين ظلموا . .. فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوعدون
مراد از {يومهم. ..}، مى تواند روز قيامت و يا روز نزول عذاب بر كافران در دنيا باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال اول است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 47 - 7
7 - كيفر هاى دنيوى و برزخى كافران ، سبك تر از كيفر اخروى آنان *
و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك
برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {دون} به معناى پايين تر و خفيف تر باشد و {دون ذلك} اشاره به عذاب دنيوى يا برزخى داشته باشد.
سختيهاى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 26 - 5
5 _ قيامت ، روزى سخت و ناگوار بر كافران
و كان يومًا على الك_فرين عسيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 8 - 3،4
3 - قيامت ، روزى دشوار براى كافران
يقول الك_فرون ه_ذا يوم عسر
4 - پى بردن كافران به دشوارى شرايط و فرجام خويش ، از نخستين لحظه هاى رستاخيز
يقول الك_فرون ه_ذا يوم عسر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 27 - 2
2 - كافران دوزخى در قيامت ، داراى وضعيت و شرايطى بسيار سخت و غير قابل تحمّل
ي_ليتها كانت القاضية
تقاضاى مرگ ابدى از سوى كسانى كه در دنيا به شدت از آن گريزان بودند، حكايت از اين حقيقت دارد كه وضعيت و شرايط قيامت، آن قدر بر كافران دوزخى سخت و غير قابل تحمل خواهد بود كه مرگ ابدى را بر آن ترجيح مى دهند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 10 - 1،2
1 - كافران ، به روز رستاخيز در شرايطى بسيار سخت و ناگوار بسر خواهند برد .
يوم عسير . على الك_فرين
2 - لحظه اى آسودگى و راحتى براى كافران ، در قيامت نخواهد بود .
على الك_فرين غير يسير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 11 - 1
1 - در عرصه قيامت ، هيچ راه فرار از نگرانى ها و سختى ها ، براى كافران وجود ندارد .
يقول الإنس_ن يومئذ أين المفرّ . كلاّ
سخن آشكار كافران
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 110 - 1
1- خداوند ، به گفتار آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران حق ستيز آگاه است .
إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون
سخن چينى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 11 - 7
7 - عيب جويى و سخن چينى ، از ويژگى هاى كافران تكذيب كننده رسالت پيامبراسلام ( ص )
فلاتطع المكذّبين . .. همّاز مشّاء بنميم
سخن كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 9 - 6
6 - گفتار و روش كافران ، با ادراك هاى عقلى و فطرى آنان همساز نيست .
و كم أرسلنا . .. و لئن سألتهم من خلق ... ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم
خداوند در اين آيه مى فرمايد: اگر از مشركان و دين ناباوران سؤال شود كه آفريدگار هستى كيست؟ آنان به دليل عقل يا اعتقاد خود مى گويند: {آفريدگارى عزيز و دانا}. در حالى كه اگر آنان به راستى لوازم اين باور را مى فهميدند، جا نداشت كه وحى قرآنى را مورد خدشه قرار دهند.
سخن ناپسند كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 45 - 1
1 - خداوند ، آگاه به گفتار نارواى مشركان و كافران عليه دين
نحن أعلم بما يقولون
سرزنش اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 48 - 4
4 _ اصحاب اعراف با به رخ كشيدن بى ثمرى امكانات مادى و قدرت هاى
دنيوى كافران ، آنان را ناكام خوانده و شماتت مى كنند .
قالوا ما أغنى عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 73 - 1
1 - سرزنش شدن كافران حق ستيز در قيامت از سوى خداوند
ثمّ قيل لهم أين ما كنتم تشركون
استفهام در {أين ما كنتم. ..} توبيخى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 31 - 1
1 - كافران در قيامت ، مورد ملامت و سرزنش به خاطر استكبار در برابر آيات الهى
و أمّا الذين كفروا أفلم تكن ءاي_تى تتلى عليكم فاستكبرتم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 2،11
2- سوق داده شدن كافران به سوى دوزخ ، به تدريج و همراه با سرزنش و توبيخ
و يوم يعرض الذين كفروا على النار أذهبتم طيّب_تكم
از اين كه كافران نخست بر آتش عرضه مى شوند و همراه با آن زشت كارى گذشته شان به رخ آنان كشيده مى شود، مطلب بالا استفاده مى شود.
11- عرضه كافران بر آتش ، همراه با سرزنش و توبيخ ، گوشه اى از عذاب ذلّت بار آنان *
يوم يعرض . .. أذهبتم طيّب_تكم فى الحياتكم الدنيا و استمتعتم بها فاليوم تجزون عذا
برداشت بالا بدان احتمال است كه نفس عرضه كافران بر آتش و توبيخ آنان، خود جزئى از عذاب خفّت بار آنان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 8 - 4
4 - سرزنشِ نگهبانان دوزخ ، شكنجه و عذاب روحى براى كافران دوزخى
است .
سألهم خزنتها ألم يأتكم نذير
سرزنش نگهبانان دوزخ از كسانى كه خود در آتش دوزخ مى سوزند و شكنجه مى شوند، مى تواند شكنجه ديگرى براى آنان از جهت روحى باشد.
سرزنش حمايت از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 73 - 2
2 _ ايجاد رابطه ولايى با كافران و حمايت از ايشان و درخواست حمايت از آنان ، بارور سازنده فتنه و تباهى بزرگ در زمين
و الذين كفروا . .. إلا تفعلوه تكن فتنة
ضمير مفعولى در {لاتفعلوه} به قانونهايى كه در آيه قبل مطرح شد و نيز به دستورى كه از صدر همين آيه به دست مى آيد برمى گردد. در برداشت فوق ضمير به قطع ولايت با كافران، كه از جمله {الذين كفروا ... } استفاده شده، برگردانده شده است.
سرزنش سازش با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 29 - 4
4- هر گونه سازش با خط كفر ، بيگانه با خط و راه پيامبراسلام ( ص )
محمّد . .. و الذين معه أشدّاء على الكفّار
با استفاده از مفهوم آيه، برداشت بالا به دست مى آيد.
سرزنش كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 6 - 1
1 _ توبيخ كافران به آيات الهى به جهت تدبر نكردن در تاريخ و درس نگرفتن از سرنوشت هلاكتبار امتهاى گذشته
ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 53 - 3
3 _ كافران مورد سرزنش خداوند به
خاطر باور نكردن حقانيت قرآن جز با آمدن قيامت
هل ينظرون إلا تأويله يوم يأتى تأويله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 185 - 6
6 _ كفرپيشگان به خاطر تفكر نكردن در جنبه ملكوتى موجودات براى پى بردن به معارف الهى ( ت__وحيد ، قيامت و . . . ) سزاوار سرزنش هستند .
أو لم ينظروا فى ملكوت السموت و الأرض و ما خلق اللّه من شىء
استفهام در جمله {أو لم ينظروا . .. } انكار توبيخى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 24 - 1،5
1_ حالت مشركان و كافران به قرآن ، همانند انسان كور و كر است .
مَثل الفريقين كالأعمى والأصمّ
5_ مؤمنان و موحدان ، هرگز همسان كافران و مشركان نخواهند بود ، همان طور كه بينايان و شنوايان هم طراز كران و كوران نمى باشند .
هل يستويان مثلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 72 - 10
10- كافران به خاطر باطل گرايى ، على رغم مشاهده آثار و نعمت هاى الهى در تمام ابعاد زندگى خود ، مورد سرزنش خدايند .
و الله جعل لكم . .. أفبالب_طل يؤمنون و بنعمت الله هم يكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 47 - 5
5- كافران ، مخفيانه اقدام به استماع آيه هاى قرآن نموده و يكديگر را بر اين كار ملامت مى كردند .
نحن أعلم بما يستمعون به . .. و إذ هم نحوى
احتمال دارد مراد از {إذ هم نجوى} - همان
گونه كه در برخى شأن نزولها آمده است _ كافرانى باشد كه مخفيانه، اقدام به استماع سخنان پيامبر(ص) مى كردند و با مشاهده يكديگر به صورت نجوا، به ملامت يكديگر مى پرداختند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 102 - 1
1- كافران به جهت پذيرش ولايت غير خدا ، مورد ملامت اويند .
أفحسب الذين كفروا أن يتّخذوا عبادى من دونى أولياء
استفهام در آيه، براى انكار و توبيخ است; يعنى، گزينش غير خدا، به عنوان ولىّ، كارى نادرست و سزاوار توبيخ است. و مراد از {اتخاذ ولىّ} _ در آيه _ اطاعت معبودان و انتظار يارى از آن ها است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 30 - 10
10- { قال أبوجعفر ( ع ) . . . انّ قول اللّه عزّوجلّ { كانتا رتقاً } يقول : كانت السماء رتقاً لاتنزل المطر و كانت الأرض رتقاً لاتنبت الحبّ . . . فتق السماء بالمطر والأرض بنبات الحبّ ;
از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . .. سخن خداى _ عزّوجلّ _ {كانتا رتقاً} بيان مى كند كه آسمان بسته بود و باران نمى باريد و زمين بسته بود و گياه نمى رويانيد ... پس خداوند آسمان را با باريدن باران و زمين را با رويانيدن گياه شكافت}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 50 - 5
5- كافران به خاطر انكار قرآن و حق ناشناسى آنان نسبت به آن ، مورد سرزنش خداوند قرار دارند .
أفأنتم له منكرون
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 69 - 4
4 - سرزنش كافران از سوى خداوند ، به خاطر انكار رسالت پيامبر ( ص ) ، على رغم آگاهى آنان از شخصيت ارزشى و اخلاقى ( صداقت ، امانت و . . . ) آن حضرت
أم لم يعرفوا رسولهم فهم له منكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 70 - 3
3 - توبيخ كافران از سوى خداوند ، به خاطر نسبت دادن جنون به پيامبر ( ص ) ، على رغم آشنايى كاملشان با شخصيت خردمند آن حضرت
أم لم يعرفوا رسولهم . .. أم يقولون به جنّة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 72 - 3
3 - سرزنش كافران از سوى خداوند ، به خاطر انكار پيامبر ( ص ) بدون هيچ عذر قابل قبولى
أفلم يدّبّروا القول . .. أم تسئلهم خرجًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 115 - 1
1 - توبيخ كافران از سوى خدا ، به خاطر بى فرجام شمردن زندگى دنيوى و انكار حيات اخروى
أفحسبتم أنّما خلقن_كم . .. لاترجعون
استفهام در آيه ياد شده، براى انكار توبيخى است و مراد از ضميرهاى خطاب، كافران و منكران معاد مى باشد. {حِسبان} (مصدر {حسبتم}) به معناى پنداشتن و {عبث} به معناى بى هدف است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 7 - 3
3 - سطحى نگرى كافران در مظاهر شگفت انگيز طبيعت و ناديده گرفتن قدرت الهى در
آن ، مورد سرزنش خداوند
فقد كذّبوا . .. أَوَلم يرواإلى الأرض كم أنبتنا فيها
استفهام در {أَوَلم يروا. ..} براى توبيخ است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 84 - 2
2 - توبيخ كافران از سوى خدا ، به خاطر تكذيب بى دليل نشانه ها و آيات او
حتّى إذا جاءو قال أكذّبتم ب_اي_تى و لم تحيطوا بها علمًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 86 - 1
1 - سرزنش كافران از سوى خداوند ، به خاطر ناديده گرفتن حكمت هاى او در برقرارى نظام شب و روز
ألم يروا أنّا جعلنا الّيل . .. و النهار مبصرًا
استفهام در اين آيه، براى توبيخ و سرزنش است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 56 - 9
9 - كافران ، در قيامت ، از سوى مؤمنان عالِم ، سرزنش مى شوند .
و قال الذين أوتوا العلم . .. فه_ذا يوم البعث
{فاء} در {فه_ذا} فصيحه است و دلالت بر جمله اى مقدر مى كند كه مى تواند چنين باشد: {اگر شما، منكر قيامت بوديد، اين هم قيامت!}. {ه_ذا} در اين بيان _ طبق گفته مفسران _ براى توبيخ و سرزنش است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 26 - 7
7 - كافران ، از سوى خدا به خاطر عبرت نگرفتن از هلاكت كافران پيشين ، توبيخ شدند .
أوَلم يهد لهم كم أهلكنا من قبلهم من القرون . .. أفلايسمعون
همزه {أفلايسمعون} تقريرى و همراه با توبيخ است.
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 27 - 9
9 - كافران ، از سوى خداوند ، به خاطر بصيرت نيافتن از مشاهده آيات گسترده الهى در زمين ، سرزنش شده اند .
أوَلم يروا أنّا نسوق . .. فنخرج ... تأكل منه... أفلايبصرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 37 - 8
8 - سرزنش شديد كافران از سوى خداوند در دوزخ ، به خاطر استفاده نكردن از فرصت مناسب عمر براى ايمان و دين دارى
أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 71 - 3
3 - خداوند ، كافران را به جهت انديشه نكردن در جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت سرزنش كرده است .
أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا
برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه درباره كافران و درصدد سرزنش آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 77 - 1
1 - خداوند انسان كافر را به دليل انديشه نكردن در چگونگى مبدأ پيدايش خود سرزنش كرده است .
أوَلم ير الإنس_ن أنّا خلقن_ه من نطفة
برداشت ياد شده از لحن سرزنش آميز آيه شريفه به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 138 - 2
2 - نكوهش كافران ، بر تعقل نكردن در سرنوشت هلاكت بار قوم لوط
ثمّ دمّرنا الأخرين . و إنّكم لتمرّون عليهم ... أفلاتعقلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15
- صافات - 37 - 176 - 2
2 - سرزنش شدن مشركان و كافران معاند از سوى خداوند ، به جهت شتاب آنان در نزول عذاب و شكست
أفبعذابنا يستعجلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 8،9
8 - كافران به هنگام رسيدن به درب هاى دوزخ ، مورد سرزنش نگهبانان و دربانان قرار خواهند گرفت .
و قال لهم خزنتها ألم يأتكم
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه همزه در {ألم يأتكم} براى استفهام توبيخى مى باشد.
9 - پرسش ملامت آميز نگهبانان و دربانان دوزخ از كافران ، درباره آمدن پيامبران تلاوت كننده آيات الهى و انذارگران
و قال لهم خزنتها ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم و ينذرونكم لقاء يومك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 10 - 1
1- توبيخ كافران از سوى خداوند ، به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت شوم كافران گذشته تاريخ
أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 18 - 1
1- توبيخ كافران از سوى خداوند به خاطر عدم گرايش به ايمان ، مگر با فرارسيدن قيامت
فهل ينظرون إلاّ الساعة أن تأتيهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 6 - 1
1_ نكوهش كافران از سوى خداوند ، به خاطر نينديشيدن در عظمت ، زيبايى و اتقان نظام آسمان
أفلم ينظروا إلى السماء فوقهم . .. و ما لها من فروج
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
18 - طور - 52 - 40 - 2
2 - توبيخ كافران از سوى خداوند ، به خاطر موضع گيرى عليه دعوت حق و بى چشمداشت پيامبر ( ص )
أم تسئلهم أجرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 13 - 3
3 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس ، از سوى خداوند به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
استفهام در{فبأىّ} توبيخى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 16 - 5
5 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر نينديشيدن آنان در اهميت آفرينش خود از خاك و آتش
خلق الإنس_ن من صلص_ل . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 18 - 3
3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى ، متجلى در طلوع و غروب خورشيد
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 21 - 4
4 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
استفهام در {فبأىّ ءالآء} توبيخى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 23 -
4
4 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت فراگير الهى
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
استفهام در{فبأىّ ءالآء} توبيخى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 25 - 5
5 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
تثنيه آمدن {كما} و{تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 28 - 5
5 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 30 - 1
1 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده گرفتن قدرت و لطف الهى در تأمين نياز هاى خلق
يس_له . .. كلّ يوم هو فى شأن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
خداوند در آيه قبل، فقر ذاتى و نيازمندى موجودات و فياضيت و نياز برآورى خويش را به آدميان يادآور شده و در اين آيه غافلان و كافران را مورد سرزنش قرار داده كه چرا اين حقيقت را در هستى ناديده مى گيرند. تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن
و انس است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 32 - 1
1 - سرزنش شدن تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر بى توجهى آنان به موضوع حسابرسى اعمال خلق در قيامت و كيفر و پاداش الهى در آن
سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
استفهام در {فبأىّ ءالآء} توبيخى است و تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 34 - 1
1 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، بر بى توجهى آنان نسبت به قدرت مطلق الهى و عجز و ناتوانى خويش
إن استطعتم . .. لاتنفذون إلاّ بسلط_ن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل، از استفهام توبيخى در {فبأىّ. ..} مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 36 - 4
4 _ سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 38 - 2
2 - توبيخ شدن كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر بى اعتنايى به نعمت هاى الهى و
غفلت از قدرت قاهر او بر نظام جهان
فإذا انشقّت السّماء . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
عبارت {انشقّت السّماء. ..} نشانگر قدرت قاهر خداوند بر جهان است و از اين كه پس از تذكر قدرت، تكذيب گران را به محاكمه نشانده، مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 40 - 1
1 - سرزنش شدن كافران جن و انس به خاطر تكذيب نعمت هاى خداوند و ناديده گرفتن فرجام گناه كاران
فيومئذ لايس_ل عن ذنبه . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 42 - 2
2 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده انگاشتن فرجام فضاحت بار و ذليلانه مجرمان
يعرف المجرمون . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 45 - 2
2 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر بى توجهى و ناديده انگاشتن نعمت هاى خداوند
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 47 - 3
3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس به خاطر نينديشيدن به نعمت بهشت ، بيم نداشتن از مقام پروردگار و تكذيب نعمت هاى او
و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . فبأىّ
ءالآء ربّكما تكذّبان
لحن توبيخى آيه شريفه و تقابل تكذيب گران با بيم دارندگان از مقام پروردگار، بيانگر مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 49 - 3
3 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 51 - 3
3 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق
فيهما عينان تجريان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 53 - 4
4 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 55 - 4
4 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى
متّك_ين على . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 57 - 3
3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 59 - 3
3 -
سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى او
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 61 - 3
3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 63 - 3
3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى و محروم ساختن خويش از آن
و من دونهما جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 65 - 4
4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 67 - 4
4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت الهى
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 69 - 4
4 - سرزنش شدن كافران و تكذيبگران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 71 - 4
4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 73 - 4
4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 75 - 3
3 - توبيخ شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت پروردگار خويش
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 77 - 3
3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 70 - 4
4 - نكوهش كافران از سوى خداوند ، به خاطر ناسپاسى آنان در برابر نعمت هاى الهى
أفرءيتم الماء . .. فلولا تشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 27 - 3
3 - سرزنش شدن كافران و منكران معاد ، به هنگام برپايى قيامت
و قيل ه_ذا الذى كنتم به تدّعون
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته
است كه عبارت {و قيل ه_ذا الذى. ..} به انگيزه توبيخ به كافران گفته شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 36 - 2
2 - سرزنش خداوند از كافران ، به سبب تجمّع شتاب آلودشان براى استماع قرآن ; به رغم كفرورزى آنان نسبت به آن
فمالِ الذين كفروا قبلك مهطعين
{ما} در {فمالِ}، اسم استفهام و براى توبيخ است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 1
1 - كافران ، مورد غضب و نفرين خداوند و مشمول شديدترين توبيخ هاى او هستند .
قتل الإنس_ن ما أكفره
فعل ماضى (قتل الإنسان) براى نفرين بكار رفته است. مفاد نفرين هاى خداوند توبيخ و تهديد است; زيرا معناى حقيقى نفرين، درباره او قابل تصور نيست. {ال} در {الإنسان} _ به قرينه {فلينظر الإنسان...} در آيات بعد _ براى ماهيت است و جمله {ما أكفره} نشان مى دهد كه در نفرين {قتل الإنسان}، تنها كافران مد نظر مى باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 6 - 3
3 - خداوند ، با پرخاش به كافران و گنه كاران ، آنان را به خاطر دلگرمى به دستاويز هاى پوچ و بى باكى شگفت آورشان در برابر كفر و گناه ، سرزنش كرده است .
ي_أيّها الإنس_ن ما غرّك
استفهام در {ما غرّك}، بر توبيخ همراه با تعجب دلالت دارد.
سرزنش كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 46 - 1
1 - توبيخ و سرزنش كفرپيشگان و تكذيب كنندگان صدراسلام
، به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت اقوام هلاك شده پيشين و پند نياموختن از آثار به جا مانده از شهر ها وسرزمين هاى متروك و ويران شده آنها
فكأيّن من قرية أهلكن_ها . .. أفلم يسيروا فى الأرض
استفهام در جمله {أ فلم يسيروا فى الأرض} استفهام توبيخى است و {سير} (مصدر {يسيرون}) به معناى سياحت و گردش مى باشد. {ال} در {الأرض} عهد حضورى و {أرض} به معناى سرزمين است و ضمير فاعل در {يسيرون} به مشركان حق ستيز و تكذيب گر صدراسلام باز مى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 31 - 2
2 - كافران و مشركانِ صدراسلام ، به دليل عبرت نگرفتن از سرنوشت هلاكت بار كافران پيش از خود ، مورد سرزنش خدا قرار گرفتند .
ألم يروا كم أهلكنا قبلهم من القرون
سرزنش كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 19 - 1
1 - كافران مكه ، از سوى خداوند ، به خاطر ژرف نگرى نكردن درباره توانايى خدا بر خلق موجودات ، سرزنش شده اند .
أَوَلم يروا كيف يبدئ اللّه الخلق
همزه {أَوَلم يروا} استفهام توبيخى است.
سرزنش گرايش به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 4
4 _ گرايش به خصلت هاى كفرپيشگان ، امرى نكوهيده براى اهل ايمان
و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم
سرزنش ولايت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 139 - 9
9 _ پذيرش ولايت كافران ، هرگز مايه عزت و
سربلندى نخواهد شد .
أيبتغون عندهم العزّة فإن العزّة للّه جميعاً
سرزنشهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 47 - 5
5- كافران ، مخفيانه اقدام به استماع آيه هاى قرآن نموده و يكديگر را بر اين كار ملامت مى كردند .
نحن أعلم بما يستمعون به . .. و إذ هم نحوى
احتمال دارد مراد از {إذ هم نجوى} - همان گونه كه در برخى شأن نزولها آمده است _ كافرانى باشد كه مخفيانه، اقدام به استماع سخنان پيامبر(ص) مى كردند و با مشاهده يكديگر به صورت نجوا، به ملامت يكديگر مى پرداختند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 8 - 10،11
10 _ پيروان پيامبر ( ص ) ، در پندار و بيان نكوهشگر و طعن آلود مشركان ، مردمانى نادان و دنباله رو فردى سحر زده
و قالوا . .. إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
از لحن آيه شريفه، استفاده مى شود كه كافران، اين سخن را از سر نكوهش و طعن مى گفتند و چون پيروى از فردى سحرزده، امرى غير منطقى است، در حقيقت پيروان آن حضرت را، مردمانى نادان مى پنداشتند.
11 _ تحقير و سرزنش ، حربه مشركان براى بازداشتن مردم از پيروى پيامبر ( ص )
قالوا . .. إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 52 - 4
4 - توبيخ و سرزنش به جهت اعتقادات دينى ، از روش هاى كافران در مبارزه با اسلام
يقول أءنّك لمن المصدّقين
فعل مضارع {يقول} _ كه بر استمرار دلالت دارد
_ گوياى اين حقيقت است كه توبيخ و سرزنش كردن، كار هميشگى كافران در برخورد با مؤمنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 31 - 3
3 - كافران و گنه پيشگان ، حتى در غياب مؤمنان نيز آنان را استهزا كرده و با طعنه و كنايه از ايشان ياد مى كنند .
و إذا انقلبوا إلى أهلهم انقلبوا فكهين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 32 - 1
1 - گنه پيشگان كافر ، با مشاهده مؤمنان به نكوهش آشكار ايشان پرداخته ، آنان را ره گم كرده قلمداد مى كنند .
و إذا رأوهم قالوا إنّ ه_ؤلاء لضالّون
جمله {إذا رأوهم. ..}، بيانگر برخورد علنى كافران با مؤمنان است.
سرعت بعث كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 43 - 1
1 - كافران حق ستيز در قيامت ، از گور هاى خود با سرعت بيرون آمده ، به نقطه اى مشخص خواهند رفت .
يوم يخرجون من الأجداث سراعًا كأنّهم إلى نصب يوفضون
{أجداث} (جمع {جدث}) به معناى قبرها است.
سرعت در كيفر كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 3
3 - كافران عصر بعثت ، مورد تهديد شديد خداوند به مقابله اى سريع و برخوردى سخت با آنان
إنّ بطش ربّك لشديد
لسان العرب از ابن سيده نقل مى كند كه {بطش} به معناى هجوم سريع است.
سركوبى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 13 -
2
2 _ مخالفت و دشمنى مشركان مكه با خدا و رسول او مايه فرمان الهى به سركوبى و نابودى آنان
ذلك بأنهم شاقوا اللّه و رسوله
سرگردانى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 110 - 9
9 _ سرگردانى در طغيان، كيفر و پيامد حق ناپذيرى كافران است.
و نذرهم فى طغينهم يعمهون
سرگردانى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 75 - 7
7 - لجاجت و تعصب كوركورانه اشراف كافر مكه و تحير و سرگردانى آنها در طغيان و سركشى ، على رغم مشاهده لطف و رحمت الهى در حق ايشان
و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون
سرگرمى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 99 - 2
2 _ فراگيرى عذاب بر كفرپيشگان بى تقوا به هنگام غفلت هاى شبانه و سرگرمى هاى روزانه ، از مكر ها و برنامه هاى پنهانى خداوند با آنان
أن يأتيهم بأسنا بيتا . .. ضحى و هم يلعبون. أفأمنوا مكر اللّه
سرگرمى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 3 - 9
9- كافرانِ هدايت ناپذير صدراسلام ، سرگرم آرزو هاى واهى بودند .
ذرهم . .. و يلههم الأمل
سرمستى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 61 - 1
1 - كافران ، گرفتار غفلت ، تكبر و سرمستى
و أنتم س_مدون
{سُمود} در معانى {سهو} (غافل سازنده انسان از كارهاى مهم و سرنوشت ساز) و بالا گرفتن سر
از روى خودبزرگ بينى و غرور به كار مى رود.
سرنوشت شوم كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 57 - 6
6 - فرجام و سرنوشت كافران ، فرجام و سرنوشتى بد و ناخوشايند
الذين كفروا . .. مأويهم النار و لبئس المصير
سرنوشت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 108 - 2
2 _ آيات روشنگرِ سرنوشت دو طايفه مؤمنان و كافران ، همراه حق و به دور از شائبه بطلان و انحراف
يوم تسودّ . .. تلك ايات اللّه نتلوها عليك بالحق
بنابراينكه {بالحق}، قيد باشد براى آيات و {باء}، به معناى مصاحبت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 129 - 5،10
5 _ مالكيّت مطلق خداوند بر هستى ، دليل نداشتن حقّ تصميمگيرى رسول خدا ( ص ) ، در مورد سرنوشت كفّار
ليس لك من الامر شىء او يتوب عليهم . .. و للّه ما فى السّموات و ما فى الارض
10 _ مالكيّت و حاكميّت خداوند بر سرنوشت مؤمنان و كافران ( پيروزى يا شكست )
ليقطع طرفاً من الّذين كفروا . .. ليس لك من الامر شىء ... و للّه ما فى السّموات و
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 20 - 3
3 - برابر و يكسان نبودن مؤمنان و كافران ، از نظر شخصيت و سرنوشت
و لا الظلم_ت و لا النور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 21 - 2
2 - برابر
و يكسان نبودن مؤمنان با كافران ، از نظر شخصيت و سرنوشت .
و لا الظلّ و لا الحرور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 9 - 1
1 - وجود اختلاف اساسى ميان دو انسان كافر و مؤمن ، از نظر شخصيت و سرنوشت
أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل ساجدًا و قائمًا
{من} در آيه شريفه اسم موصول بوده و مبتدا و خبر آن جمله اى محذوف است. تقدير كلام چنين مى شود: {أم_ّن هو قانت ءاناء الّيل... كمن هو عاص أو كافر; آياكسى كه شب زنده دار (مؤمن) است، مانند كسى است كه عاصى و يا كافر است}. بر اين اساس مى توان گفت: آيه شريفه، درصدد مقايسه ميان شخصيت دو انسان مؤمن و كافر و سرنوشت آنان در آينده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 22 - 10
10 - وجود اختلاف اساسى انسان مؤمن حق پذير و نرم دل با كافر حق ناپذير و سنگدل ، از نظر شخصيت و سرنوشت
أفمن شرح اللّه صدره للإسل_م فهو على نور من ربّه فويل للق_سية قلوبهم
{من} در آيه شريفه، اسم موصول و مبتدا است و خبر آن _ به قرينه جمله بعدى (فويل للقاسية قلوبهم. ..) _ جمله اى محذوف مى باشد. تقدير كلام چنين است: {أفمن شرح اللّه صدره للإسلام ... كمن قسا قلبه}. بنابراين مى توان گفت: آيه شريفه درصدد مقايسه ميان شخصيت دو انسان مؤمن و كافر و سرنوشت آنان در آينده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 24 -
3
3 - وجود اختلاف اساسى ميان دو انسان مؤمن خداترس و كافر خداگريز ، از نظر شخصيت و سرنوشت
فويل للق_سية قلوبهم من ذكر اللّه . .. أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة
{من} در آيه شريفه، اسم موصول بوده و مبتدا و خبر آن، جمله اى محذوف است و تقدير كلام چنين مى باشد: {أفمن يت_ّقى بوجهه سوء العذاب. .. كمن آمن منه}. بنابراين مى توان گفت آيه شريفه درصدد مقايسه ميان شخصيت دو انسان مؤمن و كافر وسرنوشت آنان در آينده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 29 - 10
10 - وجود اختلاف هاى اساسى ، ميان دو انسان مؤمن و كافر از نظر سرنوشت
ضرب اللّه مثلاً رجلاً . .. و رجلاً سلمًا لرجل هل يستويان مثلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 58 - 9
9 - اعتراف كافران و گنه كاران به نقش خود در تعيين سرنوشت خويش
أن تقول نفس ي_حسرتى على ما فرّطت . .. و إن كنت لمن الس_خرين ... لو أنّ لى كرّة ف
سرور كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 104 - 9
9- انجام تلاش هاى بى فرجام و دل خوش بودن به آنها ، نشانى از زيانكارى عميق كافران است .
الأخسرين أعم_لاً . الذين ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنع
جمله حاليه {و هم يحسبون . ..} بيانِ علّت {أخسرين} بودن كافران است; زيرا، اين گمان كه انسان، آنچه را انجام داده، از نوع بهترين ها است، سبب
مى شود كه هرگز به فكر جبران خسارت خويش برنيايد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 31 - 1
1 - كافران ، از خاطره هاى ديدار خود با مؤمنان ، طنز ساخته و در جمع خانواده خويش به لطيفه گويى و خنداندن يكديگر مى پردازند .
و إذا انقلبوا إلى أهلهم انقلبوا فكهين
{فَكِه} (صفت مشبّه) به معناى خوش دل و خندان يا به معناى كسى است كه با همراهان خود سخنى گويد كه آنان را بخنداند (قاموس). در برداشت ياد شده، معناى دوم مورد نظر است.
سستى مكر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 18 - 4
4 _ سنت الهى بر سست كردن حيله كافران است .
ذلكم و أن اللّه موهن كيد الكفرين
{أن اللّه . .. } خبر براى مبتدايى محذوف است ; يعنى {و الأمر أن اللّه ... }.
سطح زندگى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 131 - 3
3 - سطح زندگى پيامبر ( ص ) و مسلمانان ، با كافران مكه ، تفاوت قابل ملاحظه اى داشت .
و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم
سطحى نگرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 81 - 3
3 - سطحى نگرى و عدم به كارگيرى عقل و انديشه ، وجه مشترك همه كافران و مستكبران تاريخ
بل قالوا مثل ما قال الأوّلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 7 - 3
3
- سطحى نگرى كافران در مظاهر شگفت انگيز طبيعت و ناديده گرفتن قدرت الهى در آن ، مورد سرزنش خداوند
فقد كذّبوا . .. أَوَلم يرواإلى الأرض كم أنبتنا فيها
استفهام در {أَوَلم يروا. ..} براى توبيخ است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 11 - 8
8- داورى كافران درباره دين ، براساس ملاك هاى سطحى و نه متكى بر انديشه و دانش
و قال الذين كفروا . .. لو كان خيرًا ما سبقونا إليه
كافران، گرايش و عدم گرايش طبقات خاصى را به ايمان، ملاك اصلى داورى خود قرار دادند; بى آن كه در متن قرآن و پيام دين خردمندانه بينديشند.
سفاهت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 50 - 2
2 - كافران لجوج و پندناپذير ، مردمى ابله و نابخرداند .
كأنّهم حمر مستنفرة
مطلب ياد شده، از تشبيه كافران به {گورخران رميده}، استفاده مى شود.
سقف نقره اى خانه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 33 - 3
3 - خداوند ، توانا بر مرفه ساختن زندگى كافران ، تا جايى كه سقف خانه هاى خود را از نقره بسازند و داراى پلكان هايى باشند كه بر آن بالا بروند .
لجعلنا. .. لبيوتهم سقفًا من فضّة و معارج عليها يظهرون
سلطه طلبى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 2 - 5
5 - تلاش جبهه كفر براى سلطه بر مسلمانان ، از طريق روش هاى دقيق و آميخته با مهارت *
إن يثقفوكم
برداشت ياد شده با
توجه به معناى {ثقف} كه در آن، مهارت در انجام كار نهفته است (مفردات راغب).
سلطه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 141 - 12،14،16،18
12 _ خداوند كمترين سلطه اى را براى كافران عليه مؤمنان ، تشريع نكرده و رضايت نداده است .
و لن يجعل اللّه للكفرين على المؤمنين سبيلا
كلمه {سبيل} چون نكره است و پس از نفى قرار گرفته است، دلالت بر عموم دارد. يعنى هيچ راه سلطه اى را خداوند براى كافرين قرار نداده است.
14 _ انعقاد هرگونه پيمان ( سياسى ، نظامى ، اقتصادى و فرهنگى ) ، كه موجب سلطه كافران گردد ، نامشروع و باطل است .
و لن يجعل اللّه للكفرين على المؤمنين سبيلا
16 _ مؤمنان در صورت رعايت لوازم ايمان ، هرگز تحت سلطه كفار قرار نخواهند گرفت .
و لن يجعل اللّه للكفرين على المؤمنين سبيلا
التفات از خطابِ {بينكم}، به غيبت با آوردن عنوان {المؤمنين} براى اشاره به اين معناست كه اگر مسلمانان لوازم ايمان را رعايت كنند و مؤمن واقعى باشند، هرگز كافران بر آنان سلطه نخواهند يافت.
18 _ خداوند ، هيچگونه غلبه فكرى و منطقى براى كافران بر انبيا و مؤمنان قرار نداده است .
و لن يجعل اللّه للكفرين على المؤمنين سبيلا
امام رضا(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: لن يجعل اللّه لكافر على مؤمن حجة . .. لن يجعل اللّه لهم على انبيائه(ع) سبيلا من طريق الحجة.
_______________________________
عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 202، ح 5، ب 46; نورالثقلين، ج 1، ص 564، ح 630.
سلطه كافران بر مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 -
توبه - 9 - 40 - 8
8 _ سلطه كافران بر سرزمين مكه و ضعف و قلّت مسلمانان ، به هنگام هجرت پيامبر ( ص )
إذ أخرجه الذين كفروا ثانى اثنين
سنت كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 4
4 - كيفر كافران و ستم پيشگان ، سنت تغييرناپذير الهى در طول تاريخ
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم
از مجموع آيه شريفه، آيه استفاده مى شود كه مجازات امت هاى گذشته، منحصر به آنان نبوده است; بلكه قانونى كلى است كه شامل تمام ستم پيشگان مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 51 - 5
5 - مجازات كافران و مجرمان ، سنت الهى در هميشه تاريخ
و لقد أهلكنا أشياعكم فهل من مدّكر
تذكر و هشدار، بيانگر اين است كه هلاكت مخصوص گروه خاصى از كافران در بخشى از تاريخ نمى باشد; بلكه سنتى فراگير است.
سنگينى گوش كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 25 - 3
3 _ خداوند افكننده حجابهايى متعدد بر دل، و سنگينى بر گوش گروهى از كافران است.
و جعلنا على قلوبهم أكنة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرا
سوءاستفاده كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 75 - 6
6 - سوء استفاده كافران ، از لطف و رحمت الهى در برطرف كردن گرفتارى هاى ايشان
و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52
- 30 - 2
2 - شيوايى و جاذبه محسوس پيام وحى ، مورد سوء تعبير كافران
أم يقولون شاعر
كافران، به جاى آن كه موزون بودن و شيوايى سخنان وحى را، طريق هدايت خود قرار دهند، مورد سوء تعبير قرار داده و نوعى شعر قلمداد كرده اند كه ناخودآگاه در اين نقص گيرى به تمجيد نشسته اند.
سوختن كافران در جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 66 - 11
11 - كافران ، در حال سوختن در آتش جهنم ، بر عملكرد گذشته خود در دنيا ، حسرت مى خورند .
يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون ي_ليتنا أطعنا اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 67 - 1
1 - كافران ، در حال سوختن در آتش جهنم ، اعلام مى كنند كه مطيع بزرگان و رؤساى گمراه سازشان بودند .
إنّ اللّه لعن الك_فرين . .. يوم تقلّب ... و قالوا ربّنا إنّا أطعنا سادتنا ... فأ
سوزاندن كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 7
7 - گرفتار ساختن كافران به عذاب جهنم و عذاب هاى سوزان تر از آن ، جلوه سخت گرفتن خداوند و هجوم ضربتى او است .
فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق . .. إنّ بطش ربّك لشديد
حرف {إنّ}، براى بيان علت است و دليل دچار كردن كافران به عذاب را بيان مى كند.
سوگند كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 30 - 11
11 _ كافران در قيامت
براى اثبات گفته هاى خويش مكرر سوگند مى خورند.
و اللّه ربنا ما كنا مشركين . .. قالوا بلى و ربنا
سوگند كافران مدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 90 - 3
3 _ اشراف كفرپيشه مدين با ياد كردن سوگند ، پذيرش رسالت شعيب و پيروى از دستورات او را ، امرى زيان آور معرفى مى كردند .
لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون
سوگند كافران مستكبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 49 - 1
1 _ كفرپيشگان مستكبر در دنيا سوگند ياد مى كنند كه خداوند مؤمنان را در آخرت مشمول هيچ رحمتى نخواهد كرد .
أهؤلاء الذين أقسمتم لاينالهم اللّه برحمة
كلمه {رحمة} نكره است و چون پس از نفى واقع شده، معناى عموم از آن استفاده مى شود. قابل ذكر است كه مراد كافران از {رحمت}، رحمتهاى اخروى است. يعنى بر فرض اينكه آخرتى باشد، خداوند رحمتش را شامل حال مؤمنان نخواهد كرد. فعل مضارع {لا ينال} و نيز معقول نبودن نفى تمامى رحمتها در دنيا اين معنا را تأييد مى كند.
سهولت هلاكت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 47 - 5
5 - نابودى اقوام كفرپيشه تاريخ ، امرى آسان براى بنيانگذار بناى شگفت و عظيم آسمان
فأخذتهم الص_عقة . .. و السّماء بنين_ها بأييْد و إنّا لموسعون
در آيات پيشين سخن از هلاكت اقوام كفرپيشه تاريخ بود و در اين آيه، سخن از قدرت مطلق و بى بديل او است. از ارتباط اين آيات، مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 50 - 6
6 - نابود ساختن امت هاى كفرپيشه و مجرم ، امرى آسان و بى مؤونه براى خداوند
و ما أمرنا إلاّ وحدة كلمح بالبصر
با توجه به اين كه در آيات پيشين، سخن از هلاكت جوامع مجرم بود و در آيه بعد نيز همين امر، دنبال شده است; احتمال مى رود كه مراد از {أمرنا}، مجازات و هلاكت كفرپيشگان و يا از مصاديق بارز آن باشد.
سيره كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 69 - 10
10 _ بذله گويى منافقان و كافران و استهزاى آنان به ارزش هاى الهى ، كار مستمرشان در طول تاريخ
كالذين من قبلكم . .. و خضتم كالذى خاضوا
در {آيه 56} از قول منافقان نقل شده است: {إنما كنا نخوض و نلعب}; خداوند در اين آيه مى فرمايد {خضتم كالذى خاضوا} ; يعنى، روش شما در پيشينيان شما نيز وجود داشته است.
سيماى كافران در جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 72 - 9
9 - چهره هاى كفرپيشگان در دوزخ ، بسيار گرفته و درهم كشيده خواهد بود .
قل أفأنبّئكم بشرّ من ذلكم النار
شبهه افكنى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 16 - 3
3 - لزوم حراست از دين و آيين الهى در برابر شبهه افكنى ها و فشار هاى كافران
فلايصدّنك عنها من لايؤمن بها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 71
- 5
5 - تلاش كافران براى ايجاد شبهه و ترديد در مؤمنان نسبت به باورهايشان
و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
تعبير {إن كنتم صادقين} به صيغه جمع، نشان مى دهد كه روى سخن كافران با مؤمنان بوده است نه صرفاً پيامبر(ص). بنابراين بيان اين سؤالات، مى تواند به منظور به بن بست كشاندن اهل ايمان طرح شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 9 - 1
1- حمايت خداوند از پيامبر ( ص ) ، با ارائه رهنمود به آن حضرت در قبال تشكيك كافران
أم يقولون افتريه . .. قل ما كنت بدعًا من الرسل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 42 - 2
2 - كافران ، در انديشه ايجاد وقفه در روند گسترش دين ، با طرح مسائل بى اساس عليه پيامبر ( ص )
أم يريدون كيدًا
در آيات پيشين، سخن از اتهام هاى مشركان عليه پيامبر(ص) و بررسى علل آن اتهام ها بود. در ادامه اين بررسى، خداوند به انديشه ناسالم و مكرآلود كافران اشاره مى كند كه آنچه آنان مى گويند، ناشى از ابهام شخصيت پيامبر(ص) نيست; بلكه دقيقاً ترفندى خائنانه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 49 - 1
1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور بيان حقايق مربوط به قيامت و پاسخ گويى به شبهات القا شده از سوى منكران آن
أءنّا لمبعوثون . .. قل إنّ الأوّلين و الأخرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 25 -
5
5 - تلاش كافران ، براى ايجاد شبهه و ترديد در باور هاى مؤمنان
و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
تعبير {إن كنتم صادقين} _ به صيغه جمع _ نشان مى دهد كه روى سخن كافران، با مؤمنان بوده است; نه صرفاً پيامبراسلام(ص). بنابراين طرح اين پرسش ها، مى تواند براى به بن بست كشاندن اهل ايمان و ايجاد تهديد در باورهاى آنان صورت گرفته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 1 - 2
2 - كافران عصر بعثت ، وعده معاد را ، به تمسخر گرفته و درباره حقايق آن پرسش ها و شبهه هايى بر سر زبان ها مى انداختند .
عمّ يتساءلون
تهديد پرسشگران با جمله {سيعلمون} _ در آيات بعد _ اين احتمال را تقويت مى كند كه هدف آنان از پرسش ها، كشف حقيقت نبود; بلكه آنان در پى ايجاد سؤال و شبهه در ذهن ديگران و طعنه و كنايه زدن به وعده معاد بودند.
شخصيت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 55 - 2
2 _ انسانهايى كه بر اثر كفرورزى زمينه هاى ايمان را در خويش از ميان برده اند ، در پيشگاه خداوند بدترين جنبدگان هستند .
إن شر الدواب عنداللّه الذين كفروا فهم لايؤمنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 20 - 3
3 - برابر و يكسان نبودن مؤمنان و كافران ، از نظر شخصيت و سرنوشت
و لا الظلم_ت و لا النور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35
- 21 - 2
2 - برابر و يكسان نبودن مؤمنان با كافران ، از نظر شخصيت و سرنوشت .
و لا الظلّ و لا الحرور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 9 - 1
1 - وجود اختلاف اساسى ميان دو انسان كافر و مؤمن ، از نظر شخصيت و سرنوشت
أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل ساجدًا و قائمًا
{من} در آيه شريفه اسم موصول بوده و مبتدا و خبر آن جمله اى محذوف است. تقدير كلام چنين مى شود: {أم_ّن هو قانت ءاناء الّيل... كمن هو عاص أو كافر; آياكسى كه شب زنده دار (مؤمن) است، مانند كسى است كه عاصى و يا كافر است}. بر اين اساس مى توان گفت: آيه شريفه، درصدد مقايسه ميان شخصيت دو انسان مؤمن و كافر و سرنوشت آنان در آينده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 22 - 10
10 - وجود اختلاف اساسى انسان مؤمن حق پذير و نرم دل با كافر حق ناپذير و سنگدل ، از نظر شخصيت و سرنوشت
أفمن شرح اللّه صدره للإسل_م فهو على نور من ربّه فويل للق_سية قلوبهم
{من} در آيه شريفه، اسم موصول و مبتدا است و خبر آن _ به قرينه جمله بعدى (فويل للقاسية قلوبهم. ..) _ جمله اى محذوف مى باشد. تقدير كلام چنين است: {أفمن شرح اللّه صدره للإسلام ... كمن قسا قلبه}. بنابراين مى توان گفت: آيه شريفه درصدد مقايسه ميان شخصيت دو انسان مؤمن و كافر و سرنوشت آنان در آينده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 -
زمر - 39 - 24 - 3
3 - وجود اختلاف اساسى ميان دو انسان مؤمن خداترس و كافر خداگريز ، از نظر شخصيت و سرنوشت
فويل للق_سية قلوبهم من ذكر اللّه . .. أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة
{من} در آيه شريفه، اسم موصول بوده و مبتدا و خبر آن، جمله اى محذوف است و تقدير كلام چنين مى باشد: {أفمن يت_ّقى بوجهه سوء العذاب. .. كمن آمن منه}. بنابراين مى توان گفت آيه شريفه درصدد مقايسه ميان شخصيت دو انسان مؤمن و كافر وسرنوشت آنان در آينده است.
شدت اعراض كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 51 - 1
1 - روى گردانى كافران ، از شنودن كلام بيداربخش و پندآموز قرآن ، همچون فرار گورخران از شير ژيان ، بسيار شديد بود .
فرّت من قسورة
{قسورة} اسم جامد و به معناى شير است و گاهى اسم جمع و در معناى شكارچيان تيرانداز استعمال مى شود. (الصحاح)
شدت اندوه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 25 - 5
5 - ناراحتى و اندوه شديد كافران دوزخى ، از نامه اعمال و كارنامه خويش در عرصه قيامت
فيقول ي_ليتنى لم أُوت كت_بيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 28 - 4
4 - تأسف و حسرت شديد كافران دوزخى ، از بهره مناسب نبردن از اموال و ثروت خويش و ذخيره نكردن آن براى سعادت اخروى
ما أغنى عنّى ماليه
لحن و سياق اين آيه، مى رساند كه كافران اين سخن را، از روى تأسف و
حسرت به زبان مى آورند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 29 - 4
4 - تأسف و حسرت شديد كافران دوزخى ، از بهره مناسب نبردن از قدرت و توانمندى خويش و ذخيره نكردن آن براى سعادت اخروى
هلك عنّى سلط_نيه
شدت بغض كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 10 - 5
5 - پشيمانى و بغض شديد كافران نسبت به خويشتن ، بر اثر رد دعوت به ايمان و كفرورزى آنان است .
مقتكم أنفسكم إذ تدعون إلى الإيم_ن فتكفرون
ترديدى نيست كه بغض شديد كافران نسبت به خويشتن در قيامت، ناشى از رد ايمان و كفرشان است. اين بغض نشانه پشيمانى شديد آنان از عمل خود مى باشد.
شدت حسرت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 29 - 4
4 - تأسف و حسرت شديد كافران دوزخى ، از بهره مناسب نبردن از قدرت و توانمندى خويش و ذخيره نكردن آن براى سعادت اخروى
هلك عنّى سلط_نيه
شدت عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 17 - 3
3- كافران جبّار ، دچار چنان عذاب هاى مرگبارى در جهنّمند كه هر كدام از آنها به تنهايى براى مرگشان كافى است .
و يأتيه الموت من كلّ مكان
شدت عذاب كافران ظالم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 47 - 9
9 - كافران ظالم ، داراى عذابى فزون تر از كافران ديگر *
و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك
برداشت
بالا بنابراين نكته است كه {ظالم} بر همه كافران اطلاق نشده باشد; بلكه كافران دو گروه باشد. گروهى كه فقط كفر مىورزند و گروهى كه علاوه بر كفر اقدام هاى ظالمانه و توطئه گرانه عليه دين دارند. اين گروه علاوه بر كيفر كفر، عذاب ديگرى در قبال ظلمشان خواهند ديد.
شدت غضب كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 72 - 6
6 - بر افروختگى مشركان با شنيدن آيات قرآن و خشم حاصل از آن ، به حدى بود كه آنان را در آستانه حمله و تهاجم به كسانى قرار مى داد كه آيات قرآن را بر آنها تلاوت مى كردند .
يكادون يسطون بالذين يتلون عليهم ءاي_تنا
{سَطْو} (مصدر {يسطون}) به معناى تهاجم و حمله است; يعنى، چيزى نمانده كه مشركان با كسانى كه آيات ما را بر آنان مى خوانند گلاويز شوند.
شدت قبض روح كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 1 - 6
6 - { فى المجمع بعد قوله تعالى { و النازعات غرقاً } قال : اختلف فى معناها على وجوه أحدها : انه يعنى الملائكة الذين ينزعون أرواح الكفّار عن أبدانهم بالشدّة . . . روى ذلك عن علىّ ( ع ) و قيل هو الموت ينزع النفوس . . . و روى ذلك عن الصادق ( ع ) ;
در مجمع البيان بعد از نقل قول خداى تعالى {والنازعات غرفاً} گفته است: در معناى {النازعات غرقاً} اختلاف به وجود آمده و وجوهى بيان شده است; يكى از آنها اين است كه مقصود فرشتگانى اند
كه ارواح كافران را از بدن هاشان بيرون مى كشند . .. اين معنا از امام على(ع) روايت شده است. [و نيز] گفته شده مقصود مرگ است كه جان ها را بيرون مى كشد و اين معنا از امام صادق(ع) روايت شده است}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 2 - 6
6 - [ فى المجمع ] فى قوله تعالى { و الناشطات نشطاً } إنّ ها الملائكة تنشط أرواح الكفّار بين الجلد و الأظفار حتّى تخرج ها من أجوافهم بالكرب و الغمّ عن على ( عليه السلام ) ;
در مجمع البيان درباره قول خداى تعالى {الناشطات نشطاً} از امام على(ع) نقل شده است: {ناشطات} فرشتگانى اند كه جان هاى كافران را (از ساير اعضا) در ميان پوست و ناخن هايشان جمع مى كنند تا همراه با سختى و غصّه از درون شان بيرون آوردند}.
شدت كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 6
6 - وعده رويارويى قهرآميز و سريع خداوند با كافران و گرفتار ساختن آنان در قبضه قدرت خود ، مايه آرامش و تسلاّى خاطر پيامبر ( ص ) و مؤمنان
إنّ بطش ربّك لشديد
خطاب به پيامبر(ص)، به هنگام بيان مؤاخذه كافران، بيانگر تأثير مثبت اين خبر در روحيه آن حضرت و پيروان ايشان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 13 - 3
3 - توانمندى خداوند بر ايجاد جهان هستى و اعاده آن ، دليل قدرت او بر مجازات سخت كافران
إنّه هو يبدىء و يعيد
حرف {إنّ}
براى تعليل است و مبناى آيه قبل را بيان مى كند.
شدت كيفر كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 3
3 - كافران عصر بعثت ، مورد تهديد شديد خداوند به مقابله اى سريع و برخوردى سخت با آنان
إنّ بطش ربّك لشديد
لسان العرب از ابن سيده نقل مى كند كه {بطش} به معناى هجوم سريع است.
شدت گمراهى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 40 - 5
5 - كافران ، چنان در ظلمت و گمراهى فرو رفته اند كه حتى ملموس ترين حقايق الهى را درك نمى كنند .
والذين كفروا أعم_لهم . .. أو كظلم_ت فى بحر لجّىّ يغشيه موج من فوقه موج من فوقه س
نديدن دست خويش _ با آن كه دست از ملموس ترين چيز براى انسان است _ (إذا أخرج يده لم يكد يرها) حكايت از حقيقت ياد شده دارد.
شدت ناخشنودى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 27 - 1
1 - كافران دوزخى در قيامت ، از زنده شدن مجدد خود به شدت ناخرسند بوده و آرزوى مرگ مى كنند .
ي_ليتها كانت القاضية
مرجع ضمير {ياليتها} امرى مقدر است كه از سياق آيه شريفه به دست مى آيد(مانند {الموتة}). {قاضية} نيز به معناى {قاطعة} است. بر اين اساس معنا و پيام آيه چنين مى شود: اى كاش مرگ نخستين پايان بخش حياتم مى بود و ديگر بار زنده نمى شدم!
شرارت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 -
مؤمنون - 23 - 100 - 10
10 - شرارت و حق ستيزى كافران در دنيا ، گواه حق گريزى آنان پس از بازگشت دوباره به دنيا
قال ربّ ارجعون . .. كلاَّ إنّها كلمة هو قائلها
شرايط ايمان كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 158 - 6
6 _ كسانى كه با وجود قرآن ايمان نمى آورند، جز با آمدن فرشتگان به سوى آنان و يا ظهور خداوند و يا تحقق آيات ملجئه، ايمان نخواهند آورد.
هل ينظرون إلا أن تأتيهم الملئكة أو يأتى ربك أو يأتى بعض ءايت ربك
برداشت فوق بر اين اساس است كه امور بيان شده (آمدن فرشتگان و . .. ) پيشنهاد مشركان منكر قرآن نباشد، بلكه بيان حالتى باشد كه انكار قرآن _ كه آيتى بزرگ است _ آن را ايجاب مى كند. يعنى اگر به قرآن ايمان نمى آوريد، راهى براى ايمان شما جز تحقق اين امور نيست كه برخى از اينها ناشدنى و برخى از ميان برنده فرصت ايمان كارساز است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 7 - 6
6 _ نزول فرشته اى بر پيامبر ( ص ) براى همراهى با او در انذار مردمان ، شرط پذيرش رسالت پيامبر ( ص ) و درستى آن از نظر كافران بود .
لولا أُنزل إليه ملك فيكون معه نذيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 48 - 5
5 - نزول دفعى قرآن همانند تورات ، شرط پيشنهادى كافران براى قبول رسالت پيامبر ( ص )
فلمّا جاءهم الحقّ
من عندنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 53 - 1
1 - مشروط دانستن ايمان به رسالت پيامبر ( ص ) ، به نازل شدن نامه هاى سرگشاده از سوى خداوند در تأييدِ آن ، بهانه اى از سوى كافران بود .
بل يريد كلّ امرىء منهم . .. كلاّ
شرايط خداپرستى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 3 - 1
1 - برخى از كافرانِ عصر بعثت ، مدعى آمادگى براى عبادت خداوند ، در صورت اظهار آمادگى پيامبر ( ص ) براى عبادت معبود هاى آنان
و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
خبر دادن پيامبر(ص) از سر سختى كافران _ پس از نفى كوتاه آمدن خود _ بيانگر آن است كه كافران در صورت سازش پيامبر(ص) خود را براى عبادت خداوند آماده مى خواندند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 5 - 2
2 - سازش خواهان كافر ، به رغم اظهار آمادگى براى پذيرش مشروط توحيد ، هرگز اهل عبادت خداوند نبودند و حال و آينده آنان ، فرقى نمى كرد .
و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
اين آيه گرچه با آيه سوم، عبارتى يكسان دارد; ولى در زمان با آن متفاوت است. در آيه سوم _ به قرينه آيه قبل از آن _ مراد زمان آينده است; ولى در اين آيه _ به قرينه آيه قبل از اين _ مراد زمان حال است.
شرايط خداپرستى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 5
- 1
1 - برخى از كافران عصر بعثت ، آمادگى خود را براى عبادت خداوند به صورتى مشروط ، به پيامبر ( ص ) عرضه كردند .
و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
شرايط صلح با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 61 - 7
7 _ توجه به خدا و اتكا به اوامرى لازم به هنگام تصميم گيرى براى صلح و ترك مخاصمه با كافران
و إن جنحوا . .. و توكل على اللّه
شرايط قبول اسلام كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 5 - 9
9 _ اقامه نماز و پرداخت زكات ، شرط پذيرش اسلام مشركان و كافران
فإن تابوا و أقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة فخلّوا سبيلهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 11 - 6
6 _ پذيرش اسلامِ كفار ، مشروط به اقامه نماز و پرداخت زكات است .
فإن تابوا و اقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة فإخونكم فى الدين
شرايط كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 52 - 1
1 - كافران پندناپذير ، ايمان به پيامبر ( ص ) را به آمدن نامه هاى سرگشاده براى يكايكشان ، مشروط دانستند .
بل يريد كلّ امرىء منهم أن يوتى صحفًا منشّرة
شرك كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 6 - 5
5 - پيامبر ( ص ) ، دعوت برخى كافران را به ترك شرك و بت پرستى ، بى ثمر دانست و آنها
را به حال خود ر ها ساخت .
لكم دينكم
شرك كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 5 - 4
4 - اعتقاد كافران عصر بعثت به معبود هاى بى شمار
أجعل الألهة إل_هًا وحدًا
شعيب(ع) و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 93 - 2
2 _ شعيب ( ع ) با دلسوزى بر كافران مشرف به هلاكت ، از آنان اعراض كرد و شهر مدين را ترك گفت .
فتولى عنهم و قال يقوم
لحن آيه و نيز اضافه كلمه {قوم} به ياء متكلم نشان از تحسّر و دلسوزى شعيب به مردم خويش دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 88 - 5
5_ برخورد حضرت شعيب ( ع ) با مشركان و كافران ، برخوردى ترحم آميز و مشفقانه بود .
ي_قوم أرءيتم
تعبير {يا قوم} (اى مردم من) حكايت از شفقت و مهربانى شعيب(ع) دارد.
شعيب(ع) و كافران مدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 89 - 6،25
6 _ شعيب ( ع ) در آخرين پاسخ خويش به خواسته كافران مدين ، بازگشت خود و همگامانش را به آيين شرك امرى ناممكن دانست .
و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا
جمله {ما يكون لنا . .. } كه حكايت از عدم امكان بازگشت به آيين شرك دارد، هم مى تواند به معناى عدم امكان تكوينى باشد و هم مى تواند مراد از آن عدم امكان تشريعى (ناشايست بودن و جايز نبودن)
باشد. برداشت فوق براساس احتمال اول است. گفتنى است كه بر مبناى اول، مشيت الهى (إلا أن يشاء اللّه) مشيت تكوينى است و بر اساس احتمال دوم، مشيت الهى، مشيت تشريعى است.
25 _ شعيب ( ع ) پس از يأس از ايمان مردم كفرپيشه با دعا به درگاه خداوند از وى خواست تا بين او و كفرپيشگان قضاوت كند .
ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق و أنت خير الفتحين
از معانى كلمه {فتح} داورى كردن و قضاوت نمودن است.
شقاوت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 11
11 _ مهلت خداوند به كافران ، زمينه ساز دورى آنان از خير و سعادت با ارتكاب اعمال ناروا
و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم انّما نملى لهم ليزدادوا اثما
{اثم}، در لغت به اعمالى گفته مى شود كه آدمى را از خير و سعادت بازمى دارد. (مفردات راغب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 168 - 5
5 _ تمامى راه هاى سعادت به روى كافران ظالم بسته است .
إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. و لاليهديهم طريقاً
شقاوتمندى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 7 - 5
5 - بشارت خداوند به پيروزى و سعادتمندى مؤمنان و تهديد او نسبت به شكست و بدبختى كافران
إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين
بنابر گفته مفسران، اين آيه متضمن وعد و وعيد است.
شك كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 -
كهف - 18 - 38 - 3
3- مؤمن ، داراى ثبات و استقرار در عقيده ، ولى كافر ، اسير در چنگال هاى شكّ و ترديد و بى ثبات است .
ما أظنّ . .. و ما أظنّ ... ل_كنّاْ هو اللّه ربّى
سخنان سمبل كفر و دنياپرستى، در آيه، همواره، ترديد را با خود همراه دارد، لذا در نقل سخن او، دو بار واژه {ظنّ} و يك بار نيز {لئن} به كار گرفته شده، ولى مردِ سمبل ايمان، با قاطعيّت عقيده خود را بيان كرده و راه عملى خود را مطرح ساخته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 82 - 1
1 - اظهار ترديد كافران در زنده شدن دوباره انسان ، پس از مرگ
قالوا أءذا متنا . .. أءنّا لمبعوثون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 66 - 4
4 - كافران ، گرفتار شك و ترديد درباره آخرت
بل هم فى شكّ منها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 10 - 1
1 - كافران در حيات دوباره انسان ، پس از ناپديد شدن اجزاى او در خاك ، تشكيك كردند .
و قالوا أءذا ضللنا فى الأرض أءنّا لفى خلق جديد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 53 - 1
1 - اظهار ترديد كردن كافران در زنده شدن انسان ها پس از مرگ ، هنگام رو به رو شدن با مؤمنان
إنّى كان لى قرين . .. أءذا متنا و كنّا ترابًا و عظ_مًا أءنّا لمدينون
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 9 - 1
1- كافران و منكران وحى ، گرفتار بازى در فضاى شك و ترديد
بل هم فى شكّ
اين آيه در حقيقت پاسخى به اين پرسش است كه: چرا على رغم دلايل روشن بر حقانيت وحى و رسالت پياميران، گروهى به كفر و انكار وحى مى گرايند؟
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 15 - 5
5_ شك در امكان معاد ، در عين مشاهده آفرينش خداوند ، نمودى از گيجى و سردرگمى كافران
فهم فى أمر مريج . .. أفعيينا بالخلق الأوّل بل هم فى لبس من خلق جديد
بيان تناقض گويى كافران در اين آيه، مى تواند در مقام ارائه نمونه اى از سرگردانى كافران باشد كه در آيات پيشين خداوند به آن اشاره فرموده است.
شك كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 8 - 2
2 - كافران ، در اظهار نظرشان درباره پيامبر ( ص ) و تبليغ آن حضرت از معاد ، مردد بودند و نظرى ثابت و قطعى نداشتند .
رجل ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق إنّكم لفى خلق جديد . أفترى على اللّه كذبًا أم ب
{أم} حرف عطف و براى ترديد است; يعنى، طبق نظر كافران پيامبر(ص) يا مى داند كه معاد، شدنى نيست و در عين حال از آن خبر مى دهد _ كه افترا به خدا است _ و يا از آن خبر ندارد و سخنى جنون آميز بر زبان جارى مى سازد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
20 - نبأ - 78 - 1 - 5
5 - معاد ، مورد شك و ترديد كافران عصر بعثت بود .
عمّ يتساءلون
شك كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 8
8 - كافران مكه ، شاهد تأثير ژرف قرآن بر قلب ها و نامطمئن از كارآيى جنجال آفرينى و تدابير خود ، در جلوگيرى از اين تأثيرگذارى
قال الذين كفروا . .. لعلّكم تغلبون
واژه {لعلّ} در موردى به كار مى رود كه نتيجه آن قطعى نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 54 - 1
1 - ترديد و شك كافران مكه ، نسبت به برپايى قيامت
ألا إنّهم فى مرية من لقاء ربّهم
شكايت از كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 30 - 1
1 _ شكوه پيامبر ( ص ) به پيشگاه خداوند از مردم عصر خويش ( كافران شهر مكّه ) ، به خاطر متروك و مهجور ساختن قرآن كريم
و قال الرسول ي_ربّ إنّ قومى اتّخذوا ه_ذا القرءان مهجورًا
در اين كه شكوائيه پيامبر(ص) در اين دنيا است و يا در آخرت؟ دو نظريه ميان مفسران وجود دارد. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه اول است كه مطابق نظر بيشتر مفسران مى باشد. گفتنى است واژه {مهجور} به معناى متروك ورها شده است.
شكست توطئه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 30 - 5
5 _ شكست كافران مكه در توطئه عليه پيامبر ( ص ) ، عبرتى براى
همه خائنان به خدا و رسول
لاتخونوا اللّه و الرسول . .. و يمكرون و يمكر اللّه
يادآورى شكست توطئه هاى كافران مكه پس از اشاره به خيانت برخى از مسلمانان براى تفهيم اين حقيقت است كه خائنان به خدا و رسول، هر چند اظهار اسلام كنند، همان گونه كه كافران موفق نشدند، آنان نيز موفق نمى شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 3،4،6
3 _ تلاش كافران و صرف هزينه هاى كلان براى جلوگيرى از گسترش اسلام ، بى اثر است .
ثم تكون عليهم حسرة
4 _ از دست دادن دارايى ها و بر جاى ماندن حسرت و ندامت ، ثمره تلاش براى مبارزه با اسلام
ثم تكون عليهم حسرة
6 _ خداوند بى ثمر ماندن تلاش هاى حق ستيزانه كافران قريش را به مسلمانان صدر اسلام بشارت داد .
ثم تكون عليهم حسرة ثم يغلبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 73 - 4
4- تلاش هاى كافران براى ترغيب پيامبر ( ص ) به عقب نشينى و يا عدول از مواضع اصولى خويش ، ناكام ماند و شكست خورد .
و إن كادوا ليفتنونك
تعبير {نزديك بود تو را به فتنه اندازند} حكايت مى كند كه آنان، موفق به اين كار نشدند و شكست خوردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 25 - 15،17
15 - نافرجام ماندن توطئه هاى كافران عليه مؤمنان ، از سنت هاى الهى است .
و ما كيد الك_فرين إلاّ فى ضل_ل
17 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان
، در مورد نافرجام ماندن توطئه هاى كافران عليه جانشان
قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه . .. و ما كيد الك_فرين إلاّ فى ضل_ل
مفسران بر اين عقيده اند كه آيه شريفه با بيان تاريخ موسى(ع) و مؤمنان به او و نيز فرعونيان، در صدد دلدارى به پيامبر اسلام و مؤمنان است كه وضعيتى مشابه آنان در مكه داشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 1 - 1
1_ تلاش هاى كافران ، در منحرف ساختن جامعه بشرى از راه خدا ، محكوم به شكست حتمى و نهايى است .
الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم
{أعمالهم} نظر به تلاش هاى كفرآميز و انحراف انگيز كافران دارد كه از واژه {صدّوا} استفاده مى شود. شكست حتمى و نهايى از آن جهت برداشت مى شود كه گوينده {أضلّ} خداوند است و اگر كافران در ظاهر پيشرفت هايى هم داشته باشند، در نهايت محكوم به شكست اند.
شكست توطئه هاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 32 - 9
9- ترفند ها و توطئه هاى كافران عليه راه خدا و پيامبر ( ص ) ، محكوم به شكست و بى فرجامى
إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. و سيحبط أعم_لهم
به قرينه صدر آيه، مى توان گفت: مراد از {أعمالهم} همان حركت هاى كفرآميز، مانع تراشى در طريق حق و ستيزه جويى با پيامبر(ص) است. در اين صورت {حبط}، به معناى خنثى سازى و عقيم نمودن تلاش هاى آنان خواهد بود.
شكست دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18
- قمر - 54 - 46 - 1
1 - شكست دنيوى كافران ، پيش درآمد عذاب اخروى آنان
سيهزم الجمع . .. بل الساعة موعدهم
شكست كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 12 - 1،3،4،5
1 _ شكست نهايى كافران ، از سنّت هاى الهى
قل للّذين كفروا ستغلبون و تحشرون الى جهنّم
3 _ پيامبر اكرم ( ص ) ، مأمور اعلام كردن شكست نهايى كفار به آنها و حشرشان به سوى جهنّم
قل للّذين كفروا ستغلبون و تحشرون الى جهنّم
4 _ كافران در دنيا ، مغلوب مؤمنان و در آخرت ، مقهور خدا هستند . *
قل للّذين كفروا ستغلبون و تحشرون الى جهنّم
5 _ اعلام شكست قريب الوقوع كافران ، از روش هاى قرآن براى تضعيف روحيه دشمن
قل للّذين كفروا ستغلبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 13 - 1
1 _ جنگ بدر ، شاهد روشن صدق وعده هاى الهى در مورد شكست كافران
قد كان لكم اية فى فئتين التقتا
بنا به گفته مفسّرين، آيه فوق مربوط به جنگ بدر است. گفتنى است كه در شأن نزول آيه، اختلافى نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 141 - 6
6 _ شكست و پيروزى در جنگ ، وسيله اى براى نابودى تدريجى كافران
نداولها بين النّاس . .. و ليمحّص اللّه الّذين امنوا و يمحق الكافرين
{محق}، به معنى نابودى تدريجى است. (مجمع البيان).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 151 - 3
3 _ امداد
غيبى خداوند ، در شكست كافران شرك پيشه
و هو خير النّاصرين. سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب بما اشركوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 165 - 2
2 _ ضربه و مصيبت وارده بر كافران در جنگ بدر ، دو برابر مصيبتى كه بر پيكارگران مؤمن در جنگ احد وارد شد .
اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها
بسيارى از مفسران گفته اند كه مراد از {اصبتم مثليها} (دو چندان مصيبتى كه ديديد، بر كافران وارد كرديد) مصيبتى است كه مؤمنان در پيكار بدر بر مشركان تحميل كردند. اين برداشت را روايت مذكور در فيش شماره 12 تأييد مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 52 - 8
8 _ بشارت الهى در مورد ناكامى يهود و كافران در مبارزه مشترك عليه مسلمانان
الم تر الى الذين اوتوا الكتب . .. و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 141 - 15
15 _ پيروزى نهايى مؤمنان بر كافران
و لن يجعل اللّه للكفرين على المؤمنين سبيلا
بنابر اينكه جمله {لن يجعل اللّه} اخبار باشد و نه انشاء. و چون اين جمله پس از فرض غلبه كافران است (و ان كان للكفرين نصيب)، اشاره به اين دارد كه پيروزى نهايى و دايمى از آن مسلمانان خواهد بود ; گرچه ممكن است در مقطعى غلبه با كافران باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 48 - 4
4 _ اصحاب اعراف با به رخ
كشيدن بى ثمرى امكانات مادى و قدرت هاى دنيوى كافران ، آنان را ناكام خوانده و شماتت مى كنند .
قالوا ما أغنى عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 137 - 10
10 _ شكست كافران عصر بعثت و حاكميت دين اسلام بر سرزمين آنان ، نويد خداوند به پيامبر ( ص )
و تمت كلمت ربك
هدف از مخاطب قرار دادن پيامبر (ربك) در بيان پيروزى مستضعفان بنى اسرائيل و نابودى مستكبران، مژده پيروزى اسلام و مسلمانان و نابودى كفر و كفرپيشگان مستكبر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 18 - 1
1 _ شكست و رسوايى ، فرجام كافران ستيزه گر با خدا و رسول او
ذلكم
{ذلكم} خبر براى مبتدايى محذوف و اشاره به شكست خفتبار مشركان در جنگ بدر دارد ; يعنى {الأمر ذلكم} ; مطلب از اين قرار است كه بيان شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 8
8 _ شكست نهايى ، سرنوشت محتوم كفرپيشگان ستيزه گر عليه اسلام و راه خدا
ثم يغلبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 48 - 12،19
12 _ شيطان در آغاز جنگ بدر با ديدن امداد هاى الهى به شكست جبهه كفر مطمئن شد .
نكص على عقبيه و قال إنى برىء منكم إنى أرى ما لاترون
19 _ شكست كافران جنگ بدر نمودى از عقوبت شديد خداوند براى آنان
و اللّه شديد العقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7
- توبه - 9 - 2 - 11
11 _ سنت الهى حاكم بر جوامع بشرى ، در جهت غلبه يافتن دين خدا و عزّت مؤمنان ، و شكست كفر و خوارى كفرپيشگان است .
و أن اللّه مخزى الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 26 - 10
10 _ هزيمت و شكست ، فرجام شوم و كيفر قطعى براى تمامى كافران و دشمنان ايستاده در برابر دين الهى
و عذّب الذين كفروا و ذلك جزاء الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 49 - 10،12
10_ غلبه ايمان بر كفر و موفقيت پيامبر ( ص ) در انجام رسالت ، از نويد ها و بشارت هاى خداوند به آن حضرت
فاصبر إن الع_قبة للمتقين
بيان پيروزى اهل ايمان و از ميان رفتن كفرپيشگان در شرح داستان نوح(ع) مى رساند كه مصداق مورد نظر براى {العاقبة} (فرجام نيك ) پيروزى ايمان بر كفر است و از آن جا كه خطاب متوجه پيامبر(ص) است، جمله فوق ناظر به پيروزى اسلام بر كفر و موفقيت پيامبر(ص) در انجام رسالت مى باشد.
12_ صبر و تقوا ، دو شرط اساسى براى پيروزى نهايى بر كافران و نايل شدن به فرجامى نيكوست .
فاصبر إن الع_قبة للمتقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 37 - 7
7- هلاكت و شكست كافران و دين ستيزان و پيروزى مؤمنان ، از آيات الهى است .
سأُوريكم ءاي_تى
برداشت ياد شده به خاطر اين است كه از هلاكت كافران و پيروزى مسلمانان به {آيات} تعبير شده است.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 109 - 11
11- پيامبر ( ص ) ، پيروزى اسلام را به مشركان و كافران حق ناپذير يادآور شد و شكستشان را به آنان هشدار داد .
و إن أدرى أقريب أم بعيد ماتوعدون
برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {ماتوعدون} پيروزى اسلام و شكست جبهه شرك و كفر باشد. گفتنى است كه جمله {أنّ الأرض يرثها عبادى الصالحون} در آيه 105 مؤيد همين ديدگاه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 9 - 11
11 - نويد عزت و پيروزى به اهل ايمان و شكست و خوارى كافران و مشركان صدراسلام
و من الناس من يج_دل. .. ثانى عطفه... له فى الدنيا خزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 88 - 3
3 - كافران و مشركان ، به عذاب و شكست تهديد شدند .
و لتعلمنّ نبأه بعد حين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 41 - 10
10 - شكست ناپذيرى قرآن ، در برابر معارضه ها و موضع گيرى هاى خصمانه كافران
إنّ الذين يلحدون . .. إنّ الذين كفروا ... و إنّه لكت_ب عزيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 12 - 3
3 - تلاش كافران ، براى خدشه دار ساختن قرآن ، كارى بازيگرانه و بى فرجام
الذين هم فى خوض يلعبون
برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مراد از {خوض}، نقد و انتقادهايى باشد كه كافران از سر تكذيب
نسبت به قرآن انجام مى دهند و اطلاق لعب بر اين عمل از آن جهت باشد كه نتيجه اى، عايد آنان نمى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 31 - 3
3 - اطمينان بخشى خداوند به پيامبر ( ص ) ، نسبت به رشد دعوت آن حضرت و به خاموشى گراييدن نداى كفر
قل تربّصوا فإنّى معكم من المتربّصين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 42 - 4
4 - مكر و توطئه كافران عليه دين و پيامبر ( ص ) ، شكست پذير و گريبانگير خود آنان
فالذين كفروا هم المكيدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - صف - 61 - 14 - 17
17 - در جنگ كفر و ايمان ، كفر همواره بازنده است .
فأيّدنا الذين ءامنوا على عدوّهم فأصبحوا ظ_هرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 5 - 2
2 - تهديد خداوند به شكست كافران ، در جنگ با پيامبر ( ص ) و مسلمانان
و يبصرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 7 - 5
5 - بشارت خداوند به پيروزى و سعادتمندى مؤمنان و تهديد او نسبت به شكست و بدبختى كافران
إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين
بنابر گفته مفسران، اين آيه متضمن وعد و وعيد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 16 - 2
2 - كافران ، هر چند شگرد هاى عميق و
دشوارى به كار گيرند ، در برابر مكر هاى علاج ناپذير خداوند ، شكست خواهند خورد .
يكيدون كيدًا . و أكيد كيدًا
بيان مكر خداوند در برابر كيد كافران، در حقيقت بيان ناكامى آنان است.
شكست كافران اطراف مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 16
16_ شكست و نابودى كفرپيشگان مكه و حوالى آن ، از پيشگويى هاى قرآن
لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة . .. حتى يأتى وعد الله
شكست كافران در غزوه حنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 26 - 9
9 _ جبهه كفر در كارزار حنين ، در پى فرود آمدن نيرو هاى غيبى و نزول آرامش روحى بر مؤمنان از سوى خداوند ، گرفتار شكستى سخت و عذاب آور گرديد .
ثم أنزل اللّه سكينته . .. و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كفروا
شكست كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 15
15_ شكستو نابودى كفرپيشگان و پيروزى اهل ايمان ، از تهديد هاى خداوند به كافران و از وعده هاى او به مؤمنان عصر بعثت
حتى يأتى وعد الله
شكست كافران قريش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 6،7،10
6 _ خداوند بى ثمر ماندن تلاش هاى حق ستيزانه كافران قريش را به مسلمانان صدر اسلام بشارت داد .
ثم تكون عليهم حسرة ثم يغلبون
7 _ خداوند با خبرى غيبى ، شكست كفار قريش را به مسلمانان صدر اسلام بشارت داد .
ثم
يغلبون
10 _ آن گروه از كافران قريش كه پس از شكست همچنان به كفرورزى خويش ادامه دادند ، از دوزخيان هستند .
و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون
تكرار {الذين كفروا} پس از {ثم يغلبون} اشاره به اين دارد كه گروهى از كفار قريش پس از شكست و غلبه مسلمانان به كفر باقى خواهند ماند، آنان سزايشان جهنم است و گروهى اسلام را خواهند پذيرفت و اهل نجات خواهند بود.
شكست كافران محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 57 - 4
4 _ متلاشى ساختن جبهه كافران محارب و پراكنده ساختن آنان ، تكليفى بر عهده اهل ايمان
فإما تثقفنهم فى الحرب فشردبهم
شكست كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 37 - 4
4- كافران مكه ، در آستانه شكست و عذاب دنيوى قرار گرفته بودند .
سأُوريكم ءاي_تى
برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مراد از {آيات} شكست كفار مكه و عذاب دنيوى آنان باشد. گفتنى است مكى بودن اين آيات، مؤيد برداشت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 16
16_ شكست و نابودى كفرپيشگان مكه و حوالى آن ، از پيشگويى هاى قرآن
لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة . .. حتى يأتى وعد الله
شكست مكر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 30 - 1
1 _ خداوند با برنامه هاى خويش ، مكر كافران عليه پيامبر ( ص ) را نافرجام ساخت .
إذ يمكر . .. و يمكر
اللّه و اللّه خير المكرين
شكمبارگى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 12 - 7
7- لذّت جويى و شكمبارگى حيوان گونه كافران ، تنها بهره آنان از زندگى دنيايى
الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م و النار مثوًى لهم
از مقابله دو بخش آيه _ كه براى مؤمنان پايان خوش بهشت را يادآور شده _ استفاده مى شود كه كافران، هرگز از آن نعمت هاى اخروى بهره نخواهند برد; بلكه تنها شهوت رانى و استفاده حيوان گونه از امكانات دنيا، نصيب آنان است.
شكنجه هاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 127 - 9
9- پيامبر ( ص ) ، به خاطر شكنجه و آزار مؤمنان توسط كافران ، سخت اندوهگين و متأثر مى شد . *
و لاتحزن عليهم
برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مرجع ضمير {عليهم} مؤمنان باشد كه از سوى كافران و مشركان مكه به شدت شكنجه و آزار مى شدند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 74 - 10
10 - جاودانگى عذاب جهنم و نبود مرگ در آن ، دليل پاينده تر بودن عذاب كافران از شكنجه و آزارى است كه آنان بر مؤمنان روا مى داشتند .
واللّه خير و أبقى . إنّه من يأت ... لايموت فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 11 - 4
4 - مؤمنانى كه زير شكنجه كافران جان دادند و در آتش آنان سوختند ، مالك بوستان هاى بهشت خواهند شد
.
إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت
ارتباط اين آيه با آيه قبل، بيانگر برداشت ياد شده است.
شكنجه هاى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 10 - 10
10 - برخى از مردان و زنان مؤمن در عصر بعثت ، به جهت ايمان خود ، گرفتار شكنجه كافران شدند .
إنّ الذين فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت
قيد {ثمّ لم يتوبوا} _ كه ترغيب به توبه است _ با شأن نزول هايى كه درباره ارتباط آيه به مؤمنان صدراسلام نقل شده، سازگارتر است; زيرا در مورد گذشتگان ترغيب به توبه وجهى ندارد; هر چند كه اصل موضوع درباره آنان نيز صادق است.
شگفتى بينايى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 38 - 1
1- كافران در قيامت و به هنگام حضور در پيشگاه خداوند ، شنوايى و بينايى اعجاب برانگيزى برخوردار خواهند بود .
أسمع بهم و أبصر يوم يأتوننا
{أسمع بهم} و {أبصر} صيغه هاى تعجب هستند، يعنى چقدر شنوا و بينا هستند!؟.
شگفتى تكذيبگرى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 19 - 6
6 - اصرار كافران مكّه بر تكذيب تهديد هاى الهى ، با وجود آگاهى آنان از هلاكت فرعونيان و ثموديان ، شگفت آورتر از كفرورزى پيشينيان است .
بل الذين كفروا فى تكذيب
اضراب كه از حرف {بل} استفاده مى شود ممكن است نظر به اين داشته باشد كه تكذيب گرى مردم مكّه در قياس با كفر پيشينيان اعجاب آورتر است; زيرا به رغم ديدن سرنوشت آنها، تهديد را
دروغ شمردند.
شگفتى حالات كافران در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 31 - 14
14 - وضعيت كافران به قرآن در قيامت ، رقّت بار و شگفت آور است .
و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان . .. و لو ترى إذ الظلمون موقوفون عند ربّ
جواب {لو} محذوف است و عبارت مى تواند چيزى همانند و لو ترى . .. لرأيت أمراً عجباً باشد.
شگفتى شنوايى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 38 - 1
1- كافران در قيامت و به هنگام حضور در پيشگاه خداوند ، شنوايى و بينايى اعجاب برانگيزى برخوردار خواهند بود .
أسمع بهم و أبصر يوم يأتوننا
{أسمع بهم} و {أبصر} صيغه هاى تعجب هستند، يعنى چقدر شنوا و بينا هستند!؟.
شگفتى عبرت ناپذيرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 6 - 6
6_ اطلاع كافران از عاقبت شوم كفرپيشگان گذشته و عبرت نگرفتن از آنان ، مايه تعجب و شگفتى و نشانه بى خردى آنان است .
و يستعجلونك بالسيئة قبل الحسنة و قد خلت من قبلهم المثل_ت
آيه شريفه در مقام تعجّب و بيان سخافت رأى و خرد كفرپيشگان است و جمله حاليه (و قد خلت . ..) به منزله دليل براى اثبات آن مى باشد. از اين رو بايد آنان از گرفتار شدن امتهاى كفرپيشه گذشته به عقوبتهاى الهى مطلع باشند.
شگفتى عذاب دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 21 - 21
21- روز فرا
رسى عذاب دنيوى مشركان و كافران ، روزى بس شگفت و عظيم
إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم
مراد از {عذاب يوم عظيم} ممكن است عذاب دنيوى باشد.
شگفتى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 19 - 5
5 - عبادت و نماز پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، امرى شگفت آور و جذاب براى كافران و مشركان
كادوا يكونون عليه لبدًا
شگفتى لجاجت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 4
4 - پافشارى كافران بر كفر خويش ، شگفت آور و توجيه ناپذير است .
قتل الإنس_ن ما أكفره
شيطان و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 48 - 4،5،7،9،11،13
4 _ شيطان با توصيف كافران بدر به شكست ناپذيران ، آنان را عليه مسلمانان تشجيع كرد .
و قال لا غالب لكم اليوم من الناس
5 _ لشكركشى براى رويارويى با اهل ايمان ، عملى پسنديده در نظر شيطان زده كفرپيشگان مكه
إذ زين لهم الشيطن أعملهم
از مصاديق مورد نظر براى كلمه {أعملهم}، به قرينه آيات قبل و فرازهاى بعد، لشكركشى كافران مكه براى حضور در جنگ بدر است.
7 _ سرمستى ، رياكارى و بازداشتن مردم از راه خدا ، رفتارى نيكو در نظر شيطان زده كافران عصر بعثت *
إذ زين لهم الشيطن أعملهم
از مصاديق {أعملهم} به قرينه آيه قبل، سرمستى و رياكارى . .. است.
9 _ شيطان با تأكيد بر يارى بى دريغ خويش از لشكريان كافر بدر ، آنان را به رويارويى با مسلمانان ترغيب كرد .
إنى جار لكم
كلمه
{جار} معانى متعددى دارد ; از جمله ياور، همسانه، هم قسم، شريك و . .. (لسان العرب). به نظر مى رسد ياور نسبت به ديگر معانى مناسبتر باشد.
11 _ شيطان به هنگام شروع جنگ بدر با اعلان بيزارى از كافران ، عهد خويش ( يارى سپاه كفر ) را گسست .
فلما تراءت الفئتان . .. قال إنى برىء منكم
13 _ مشاهده فرشتگان الهى براى امداد مسلمانان ، دليل عقب نشينى شيطان از كارزار بدر و اعلان بيزارى وى از لشكر كفر
نكص على عقبيه و قال إنى برىء منكم إنى أرى ما لاترون
شيطان و كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 48 - 8
8 _ تجسم شيطان براى كافران مكه ، قبل از جنگ بدر
و إذ زين لهم الشيطن أعملهم
شيطنت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 18 - 2
2 - مبارزه كافران با قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، با انديشه شيطانى و سنجيده كارى همراه بود .
إنّه كان لأي_تنا عنيدًا . .. إنّه فكّر و قدّر
شيوه برخورد با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 87 - 7
7 _ لزوم طرد مرتدان و كافران آگاه از اهل كتاب ، و برخورد شديد با آنان *
اولئك جزاؤهم انّ عليهم لعنة اللّه و الملئكة و النّاس اجمعين
بنابراينكه {ان عليهم لعنة . .. و النّاس اجمعين}، جمله انشائى به صورت خبر باشد. يعنى مردم بايد آنان را طرد كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
2 - آل عمران - 3 - 98 - 4
4 _ لزوم برخورد فكرى با انحرافات اعتقادى ، پس از تبيين حقايق
قل يا اهل الكتب لم تكفرون بايات اللّه
با توجه به مجموع آيات قبل كه نخست، خداوند حقايق مختلفى را درباره بنى اسرائيل تبيين و سپس به آنان اعتراض كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 112 - 10
10 _ اهل ايمان ، موظّف به جلوگيرى از توسعه و رشد اقتصادى اهل كتاب ( يهود ) ، تا مرحله به مسكنت و درماندگى كشانيدن آنان
و ضربت عليهم المسكنة
بنابر اينكه جمله {ضربت . .. }، تشريعى باشد نه اِخبار از امر خارجى.
صالح(ع) و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 63 - 5
5_ برخورد حضرت صالح ( ع ) با مشركان و كافران ، برخوردى ترحم آميز و مشفقانه بود .
ي_قوم أرءيتم
تعبير {يا قوم} (اى مردم من) حكايت از شفقت و ترحم صالح(ع) دارد.
صبر بر اذيتهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 130 - 3
3 - صبر در برابر گفته ها و فشار هاى تبليغاتى و روانى كافران ، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر ( ص )
فاصبر على مايقولون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 174 - 3
3 - پيامبر ( ص ) و ياران ايشان ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر آزار ها و كارشكنى هاى مشركان و كافران معاند
فتولّ عنهم حتّى حين
توصيه به
اعراض و بى اعتنايى، در شرايطى كه پيامبر(ص) و ياران آن حضرت، مورد آزار و شكنجه دشمنان كافر قرار داشتند، در حقيقت توصيه به صبر و شكيبايى بيشتر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 178 - 3
3 - پيامبراسلام ( ص ) و ياران ايشان ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر آزار ها و كارشكنى هاى مشركان و كافران معاند
و تولّ عنهم حتّى حين
توصيه به اعراض و بى اعتنايى در شرايطى كه پيامبر(ص) و يارانش مورد آزار و شكنجه دشمنان كافر قرار داشتند، در حقيقت توصيه به صبر و شكيبايى بيشتر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 13 - 12
12- توكل به خداوند و صبر پيشه كردن در برابر آزار و اذيت كافران ، زمينه ساز برخوردارى از حمايت الهى
و على الله فليتوكل المؤمنون . .. و لنصبرنّ على ما ءاذيتمونا ... فأوحى إليهم ربّه
صبر بر اذيتهاى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 59 - 4
4 - توصيه خداوند به مؤمنان و مهاجران صدراسلام ، مبنى بر اينكه در برابر فشار ها و آزار هاى كافران ، بردبار باشند و خويشتن دارى را از دست ندهند .
و الذين هاجروا . .. ثمّ قتلوا ... و إنّ اللّه لعليم حليم
متعلق {عليم} در جمله {و إنّ اللّه لعليم حليم} محذوف است و تقدير آن به قرينه مقام چنين مى باشد: {إنّ اللّه لعليم بما فعل المشركون بالمؤمنين من إخراجهم من ديارهم و قتلهم المهاجرين حليم يمهلهم
و لاينتقم منهم إلى حين; خدا به آنچه كه مشركان عليه مؤمنان انجام دادند، آگاه است و چون حليم و بردبار است، به آنان فرصت مى دهد}. گفتنى است كه جمله فوق، در واقع توصيه اى است از جانب خداوند به مؤمنان صدراسلام كه فشارهاى كافران آنان را بى حوصله نكند; بلكه همان طور كه خدا حليم و بردبار است، بردبارى كنند و خويشتن دارى را از دست ندهند.
صبر بر استهزاهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 111 - 4،7
4 - مقاومت روحى در برابر استهزا و مضحكه كافران و حق ستيزان و پايبندى بر ارزش هاى دينى و الهى ، از مصداق هاى بارز صبر و شكيبايى
فاتّخذتموهم سخريًّا . .. و كنتم منهم تضحكون . إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا
7 - صبر و شكيبايى در برابر آزار هاى روحى كافران ، توصيه خداوند به مؤمنان صدراسلام
فاتّخذتموهم سخريًّا . .. و كنتم منهم تضحكون . إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا
ذكر فرجام خوش مؤمنان شكيبا در قيامت و اعلام رستگارى قطعى آنان، نشانگر تشويقى است از سوى خداوند به مؤمنان صدراسلام; كه در برابر آزارهاى كافران مقاومت كنند و بدانند كه خداوند آنان را فراموش نخواهد كرد.
صبر بر دشمنى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 48 - 8
8 - وانهادن كافران و تحمل عداوت آنان ، تكليفى الهى براى پيامبر ( ص )
فذرهم . .. و اصبر لحكم ربّك
بنابراين كه {و اصبر} عطف بر {فذرهم} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.
صبر بر سخنان كافران
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 39 - 1
1 - دعوت پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، به صبر در برابر گفتار نارواى كافران
فاصبر على ما يقولون
صبر در برابر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 59 - 2
2_ پيامبر ( ص ) ، مأمور به برگزيدن شيوه صبر و انتظار در برابر كافران ، در پى اتمام حجت بر ايشان *
فإنّما يسّرن_ه . .. فارتقب
با توجه به شرايط دشوار پيامبر(ص) در مكه، چه بسا تعبير {فارتقب} بيانگر لزوم صبر و انتظار تا لحظه تغيير شرايط است.
صفات كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 51 - 4
4 _ كفرپيشگان ، مردمانى فريفته به زندگانى دنيا
حرمهما على الكفرين. الذين ... غرتهم الحيوة الدنيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 69 - 4
4 _ اعتماد و اتكاى منافقان و كافران به قدرت ، ثروت و فرزندان بسيار خويش
كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا و أولداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 126 - 8
8 _ درس نگرفتن از آزمون ها و ابتلائات الهى ، از ويژگى هاى منافقان و كافران
ماتوا و هم كفرون. أو لا يرون أنهم يفتنون فى كل عام ... ثم لا يتوبون و لا هم يذّك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 7 - 7
7 _ دلخوش بودن به دنيا و
آرامش يافتن به آن و غفلت از آيات الهى ، از اوصاف كافران و امرى مذموم و ناپسند
إن الذين . .. و رضوا بالحيوة الدنيا و اطمأنوا بها ... غفلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 38 - 3
3- مؤمن ، داراى ثبات و استقرار در عقيده ، ولى كافر ، اسير در چنگال هاى شكّ و ترديد و بى ثبات است .
ما أظنّ . .. و ما أظنّ ... ل_كنّاْ هو اللّه ربّى
سخنان سمبل كفر و دنياپرستى، در آيه، همواره، ترديد را با خود همراه دارد، لذا در نقل سخن او، دو بار واژه {ظنّ} و يك بار نيز {لئن} به كار گرفته شده، ولى مردِ سمبل ايمان، با قاطعيّت عقيده خود را بيان كرده و راه عملى خود را مطرح ساخته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 46 - 7
7- كافران و انسان هاى لجوج ، از قدرت و عذاب الهى تأثير پذيرفته و متنبّه مى شوند ; نه از منطق و برهان .
و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 63 - 4
4 - كافران ، بيگانه با اعمال خير و آلوده به كار هاى ناشايست
و لهم أعم_ل من دون ذلك هم لها ع_ملون
{ذلك} اشاره دارد به كارهاى نيك مؤمنان (أُول_ئك يسارعون فى الخيرات); يعنى، براى كافران، اعمال ديگرى غير از آن اعمال (اعمال نيك) وجود دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 -
مؤمنون - 23 - 77 - 1
1 - دلبستگى كافران و مستكبران به اسباب و عوامل ظاهرى تا قبل از روبه رو شدن با عذاب دوزخ
حتّى إذا فتحنا عليهم . .. إذا هم فيه مبلسون
{حتّى} غايت براى {ما يتضرّعون} و {فتح} (مصدر {فتحنا}) به معناى گشودن است. {إبلاس} (مصدر {مبلسون}) نيز براى چند معناى نزديك به هم و متلازم _ مانند: انكسار، حزن، تحير، يأس و سكوت همراه با اندوه _ به كار رفته است; يعنى، ... و به درگاه خدا زارى نمى كنند تا وقتى كه درى از عذاب سخت (بسيار دردناك) بر[روى] آنان بگشاييم. به ناگاه ايشان در آن[حال، از هر سبب نجات بخشى ]نوميد خواهند شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 52 - 11
11 - نادرست پنداشتن وعده الهى به برپايى قيامت و دروغگو دانستن پيامبران ، كفر و از نشانه هاى كافران است .
الذين كفروا . .. قالوا ي_ويلنا ... ه_ذا ما وعد الرحم_ن و صدق المرسلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 27 - 9
9 - هواپرستى ، انكار روز قيامت ، باطل و بى هدف شمردن جهان آفرينش ، از اوصاف كافران است .
و لاتتّبع الهوى فيضلّك عن سبيل اللّه . .. بما نسوا يوم الحساب . و ما خلقنا السما
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 32 - 2
2 - دروغ بستن به خدا و تكذيب قرآن و دين حق ، از خصوصيات كافران است .
فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب
بالصدق
مخاطبان آيه شريفه _ به قرينه ذيل آيه (مثوًى للكافرين) _ كافران مى باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 72 - 5
5 - كافران ، گروهى خود بزرگ بين و متكبراند .
حقّت كلمة العذاب على الكفرين . .. فبئس مثوًى المتكبّرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 51 - 2
2 - كافران ، در طول تاريخ داراى فرجامى مشابه و خصلت ها و مواضعى همگون
و لقد أهلكنا أشياعكم
{أشياع} جمع {شيعه} است و در اين جا معادل امثال و اشباه به كار رفته است; يعنى، امثال شما در كفر و الحاد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 14 - 5
5 - عدالت خواهى و حق طلبى ، از اوصاف مسلمانان و پيرو قرآن و ظلم و انحراف از مسير حق ، از اوصاف كافران
و أنّا منّا المسلمون و منّا الق_سطون
با توجه به معناى{قَسْط} (جور) و نيز تقابل {قاسطون} با {مسلمون}، مطلب ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 21 - 2
2 - دلبستگى به دنيا و ر ها كردن آخرت ، از نشانه هاى كافران است .
بل تحبّون العاجلة . و تذرون الأخرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 31 - 1،2
1 - تصديق نكردن حقايق دين و ترك نماز ، از نشانه هاى كفر و از اوصاف كافران است .
فلاصدّق و لاصلّى
2 - صدقه ندادن و انفاق نكردن ،
از نشانه هاى كفر و از اوصاف كافران است .
فلاصدّق
برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال است كه {صدّق} از ماده {صدقه} باشد (نظر زمخشرى و ابى حيان). گفتنى است مفاد برخى از آيات، مانند مفاد همين است; يعنى، ترك انفاق و نماز، از نشانه هاى كافران دانسته شده است; مانند: {ماسلككم فى سقر . قالوا لم نك من المصلّين . و لم نك نطعم المسكين}، (سوره مدثر، آيات 42 _ 44).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 32 - 1
1 - تكذيب حقايق دين و روى گردانى از پذيرش آنها ، از نشانه هاى كفر و اوصاف كافران
و ل_كن كذّب و تولّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 33 - 1
1 - تبختر و به خودباليدن ، از نشانه هاى كفر و از اوصاف كافران است .
ثمّ ذهب إلى أهله يتمطّى
مفسّران واژه {يتمطّى} را به معناى {تبختر} دانسته اند; زيرا اين واژه يا از ماده {مط}(كشيدن پاها و گام ها) است و يا از ماده {مطا}(پشت). در هر دو صورت، مقصود تبختر و فخرفروشى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 27 - 1
1 - محبت و دلبستگى به دنيا و بى اعتنايى به قيامت و حيات اخروى ، از نشانه هاى كافران و گناه پيشگان است .
و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 23 - 2
2 -
كافران ، بى اعتنا به مرگ ، قبر و قيامت خود و بى توجّه به نشانه هاى خدا در خلقت خويش
كلاّ
{كلاّ} مى تواند براى ردع و باز داشتن از توهّمى باشد كه آيات پيشين، زمينه ساز پيدايش آن بود و آن اين كه با وجود زمينه هاى توجّه به خداوند در آفرينش انسان از نطفه تا زمان مرگ و دفن او، ممكن نيست كسى در كفر بماند. {كلاّ} دلالت دارد كه نبايد چنين پنداشت، زيرا افرادى با وجود تمام اين نشانه ها، بر كفر خود اصرار ورزيدند.
صفات كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 57 - 7
7 - كفرپيشگان و تكذيب گران صدراسلام ، مردمانى بودند خودبزرگ بين و استكبار پيشه .
و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا . .. عذاب مهين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 2 - 2
2 - سركشى ، تكبر ، ستيزه جويى و حق ناپذيرى ، از اوصاف كافران صدراسلام
بل الذين كفروا فى عزّة و شقاق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 21 - 3
3 - كافران صدراسلام ، مردمى لجوج ، مستكبر و حق گريز
بل لجّوا فى عتوّ و نفور
{عتوُّ} به معناى استكبار و تجاوز از حد است (قاموس المحيط) و مقصود از {نفور}(رميدن) گريز از سخن حق مى باشد.
صفات كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 15 - 2
2- كافران مكه ، مردمى حق ناپذير و لجاجت پيشه در برابر آيات الهى
و
لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا
صلح با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 61 - 1،2،4،5،6
1 _ جامعه ايمانى بايد در صورت اظهار تمايل كافران به صلح ، آن را بپذيرد و از آن استقبال كند .
و إن جنحوا للسلم فاجنح لها
2 _ لزوم پذيرش صلح مطرح شده از سوى كافران ، مشروط به احرازِ نبودن فريبكارى در سايه صلح طلبى است .
و إن جنحوا للسلم فاجنح لها
جنوح (مصدر جنحوا) به معناى تمايل داشتن است و با حرف {الى} متعدى مى شود. بنابراين آوردن {لام} پس از آن بيانگر اين است كه در آن كلمه معناى {قصد} تضمين شده است. يعنى: ان جنحوا إلى المسالمة قاصدين لها. (اگر تمايل به صلح دارند و هدفشان دستيابى به زندگى مسالمت آميز است، نه حيله گرى ... .)
4 _ جامعه ايمانى نبايد به كافرانى كه در پى صلح نيستند طرح صلح دهد .
و إن جنحوا للسلم فاجنح لها
ب___رداشت فوق از مفهوم جمله شرطيه {إن جنحوا . .. } استفاده مى شود.
5 _ پذيرش صلح و متاركه جنگ در حيطه قدرت و مسؤوليت پيامبر ( ص ) و رهبرى است .
و إن جنحوا للسلم فاجنح لها
برداشت فوق با توجه به اينكه پيامبر(ص) مورد خطاب {فاجنح} قرار گرفته است، استفاده شده است.
6 _ احتمال نيرنگ زدن كافران در سايه پيشنهاد صلح بدون شواهد و قرائن نبايد مانع پذيرش صلح شود .
و إن جنحوا للسلم فاجنح لها و توكل على اللّه
حرف لام در {للسلم} گوياى اين است كه بايد احراز شود كه كافران
در پيشنهاد صلح در صدد حيله گرى نيستند. و هدف از لزوم توكل بر خدا پس از فرمان به پذيرش صلح اين است كه مسلمانان را از ترتيب اثر دادن به احتمال حيله گرى باز دارد. مجموع اين دو فرمان، يعنى از يك سو بايد احراز شود كه كافران در صدد فريبكارى نيستند و از سوى ديگر نبايد به احتمال نيرنگ زدن آنان ترتيب اثر داد، بيانگر برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 62 - 1
1 _ احتمال تصميم كافران بر خدعه و نيرنگ در سايه صلح طلبى ، نبايد مانعى جهت پذيرش صلح با آنان شود .
و إن يريدوا أن يخدوعوك فإن حسبك اللّه
برداشت فوق بر اين اساس كه {إن يريدوا . .. } توضيحى باشد براى {فاجنح لها}. يعنى اى پيامبر(ص) وظيفه تو اين است كه صلح پيشنهادى را بپذيرى و اگر كافران قصد نيرنگ داشتند، خداوند تو را از شر آنان حفظ مى كند. بنابراين مبادا بر اثر اين احتمال كه شايد آنان در صدد اغفال مسلمين هستند پيشنهاد صلح را نپذيرى. گفتنى است با توجه به آيه 58 معلوم مى شود اگر قرائن و شواهدى براى اين احتمال (خدعه و نيرنگ) وجود دارد، بايد از پذيرش صلح امتناع كرد.
صلح كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 39 - 8
8 _ مسلمانان صدر اسلام نگران توطئه هاى پنهانى كافرانى كه مخاصمات را ترك گفته و حاضر به صلح مى شدند .
فإن انتهوا فإن اللّه بما يعملون بصير
جواب شرط {انتهوا} به قرينه {قتلوهم}
جمله اى همانند {فلاتقاتلوهم} است ; يعنى اگر كافران دست از فتنه انگيزى برداشتند و راه مسالمت پيش گرفتند با آنان نبرد نكنيد. با توجه به اين معنا معلوم مى شود هدف از بيان آگاهى خداوندبه اعمال اين گروه از كافران، اين است كه مسلمانان را از اين نگرانى برهاند كه شايد صلح جويى آنان دستاويزى براى توطئه و فتنه اى ديگر باشد.
صورت اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 61 - 6
6 - كافران و منكران معاد ، در رستاخيز تغيير شكل يافته و به صورت هايى غير از صورت انسانى محشور خواهند شد . *
على أن نبدّل أمث_لكم
برخى از مفسران، احتمال داده اند كه {أمثال} در آيه شريفه جمع {مَثَل} و به معناى اوصاف است. بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {ما مرگ را در ميان شما مقدر كرديم; براى اين كه در آينده، اوصاف شما را دگرگون كرده و در شكل و صورتى كه نمى دانيد ايجادتان كنيم}. گفتنى است كه روى سخن در اين آيات، با كافران و منكران رستاخيز است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 40 - 6
6 - تفاوت چهره مؤمن و كافر در قيامت
وجوه . .. و وجوه
مراد از {وجوه} در اين آيه _ به قرينه آخرين آيه سوره (أول_ئك هم الكفرة الفجرة) _ چهره كافران است. در نتيجه مراد از {وجوه} در آيات پيشين، چهره مؤمنان خواهد بود.
ضربه به پشت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 -
50 - 2
2 _ فرشتگان به هنگام فرارسيدن مرگ كافران ، با كوبيدن بر صورت و پشت آنان ، جانشان را خواهند گرفت .
و لو ترى إذ يتوفى الذين كفروا الملئكة يضربون وجوههم و أدبرهم
ضربه به صورت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 50 - 2
2 _ فرشتگان به هنگام فرارسيدن مرگ كافران ، با كوبيدن بر صورت و پشت آنان ، جانشان را خواهند گرفت .
و لو ترى إذ يتوفى الذين كفروا الملئكة يضربون وجوههم و أدبرهم
ضعف علمى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 67 - 2
2 _ كافران ، ناتوان از رد علمى و يقينى معاد و تنها بعيد شمارنده آن
بل ادّرك علمهم فى الأخرة. .. و قال الذين كفروا... أئنّا لمخرجون
با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل و بسنده كردن كافران به اظهار شگفتى و ناباورى (به جاى اقامه دليل و برهان) مطلب ياد شده به دست مى آيد.
ضعف كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 76 - 15
15 _ كافران پيكارگر در جبهه طاغوت ، ضعيف و ناتوان
و الذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطّاغوت . .. انّ كيد الشّيطان كان ضعيفاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 90 - 8،9
8 _ بازماندن منافقان و كافران از رويارويى و نبرد با مسلمانان ، برخاسته از مشيّت خداوند
و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم
9 _ توجّه به نقش اساسى مشيت الهى در تضعيف روحيّه
دشمنان ( منافقان و كافران ) ، زمينه پرهيز از غرور و خودبينى
و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 98 - 3
3 _ كافران ، ناتوان از مقابله با كيفر هاى الهى
أو أمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 44 - 15
15- ضعف و زبونى كافران و خدايان آنان در برابر اراده خداوند
أفهم الغ_لبون
همزه در {أفَهُمْ} براى استفهام انكارى است.
ضعف كافران در غزوه بدر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 43 - 4
4 _ ضعف و ناتوانى سپاه كفر در جنگ بدر ، تأويل و تعبير رؤياى پيامبر ( ص ) ( كم ديدن نفرات دشمن )
إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا
از منابع تاريخى مربوط به جنگ بدر و نيز اينكه هر فرماندهى پيش از اقدام به جنگ همواره در تلاش براى آگاهى به كم و كيف لشكر مقابل است، به دست مى آيد كه پيامبر(ص) و ديگر مسلمانان از تعداد تقريبى نفرات دشمن آگاه بودند. بنابراين رؤياى پيامبر(ص) حاكى از سستى و ضعف نيروى دشمن بوده است، نه بيانگر تعداد آنان.
ضيق صدر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 125 - 13
13 _ گرفتار شدن اباكنندگان از ايمان به ضيق صدر، سنت خداوندى است.
و من يرد أن يضله . .. كذلك يجعل الله الرجس على الذين لا يؤمنون
ضيق صدر كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
11 - انبياء - 21 - 36 - 11
طعام اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 36 - 1
1 - { غسلين } ( خونابه و چرك ) ، تنها غذاى كافران صاحب زر و زور ( اصحاب الشمال ) در قيامت
و لا طعام إلاّ من غسلين
{غسلين} _ به گفته اهل لغت و مفسران _ به معناى آبى كه از بدن هاى دوزخيان خارج مى شود و ممكن است مقصود خونابه و چرك باشد.
طعن كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 54 - 6
6 _ پيامبر(ص) موظف به دلجويى از مؤمنان فقير و ضعيف با ابلاغ سلام و رحمت الهى به آنان در برابر طعنه هاى كافران
أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا . .. و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا
در آيه قبل از طعنه هاى كافران به مؤمنان تهيدست اطراف پيامبر(ص) سخن به ميان آمده، و در اين آيه از آن مؤمنان با توصيف {الذين يؤمنون . .. } ياد شده است. محور ارتباط بين اين دو آيه مى تواند موضوع جبران تأثر مؤمنان باشد كه در برداشت فوق به آن اشاره شده است.
طغيان كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 110 - 9
9 _ سرگردانى در طغيان، كيفر و پيامد حق ناپذيرى كافران است.
و نذرهم فى طغينهم يعمهون
طغيان كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 75 - 7
7 - لجاجت و تعصب كوركورانه اشراف كافر
مكه و تحير و سرگردانى آنها در طغيان و سركشى ، على رغم مشاهده لطف و رحمت الهى در حق ايشان
و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون
ظلم كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 117 - 9
9 _ خداوند به اهل كفر ستمى روا ندارد ، بلكه آنها ، خود بر خويشتن ستم روا مى دارند .
و ما ظلمهم اللّه و لكن انفسهم يظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 97 - 8
8 _ گروهى از مسلمانان در صدر اسلام ، از مكّه هجرت نكردند و همچنان تحت ستم كافران باقى ماندند .
انّ الّذين توفّيهم الملئكة . .. قالوا كنّا مستضعفين فى الارض
ابن عباس گويد: گروهى از اهل مكّه ايمان آوردند، ولى به علت ترس، از هجرت سر باز زدند و اين آيه درباره آنان نازل شد. (روح المعانى، ذيل آيه).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 33 - 10
10 _ انكار آيات الهى نشأت گرفته از روح سركش و ستمگر كافران است، نه جهل و ناآگاهى آنان
فإنهم لا يكذبكونك و لكن الظلمين بأيت اللّه يجحدون
{جحد} به انكارى كه بر خلاف اعتقاد قلبى باشد گفته مى شود. محتمل است ستمكار شمردن منكران در آيه به جهت مخالفت آگاهانه آنان با پيامبر(ص) باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 177 - 2
2 _ كفرپيشگان با تكذيب آيات الهى همواره بر خويش ستم مى كنند .
و أنفسهم كانوا يظلمون
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 19 - 8
8 _ كافران و مشركان ، مردمانى ستم پيشه اند .
و اللّه لايهدى القوم الظلمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 44 - 8
8_ كفر ، ستمگرى است و كفر پيشگان ستمگرند .
و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 15 - 8
8- كافرانى كه در برابر بينات و برهان هاى روشن انبيا لجاجت كرده و در مقابل آنان ايستادند ، مردمانى جبّار و منحرف بودند .
و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم . .. و خاب كلّ جبّار عنيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 27 - 9
9- كفر ، ظلم است و كافران ، ظالمند .
يثبّت الله الذين ءامنوا . .. و يضلّ الله الظ_لمين
از مقابله {الظالمين} با {الذين آمنوا} استفاده مى شود كه ظالمان همان كافران هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 1
1- كافران ، كسانى اند كه با كفر خود ، به خويش ستم مى كنند .
الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم
{الذين} صفت {الكافرين} و {ظالمى} حال براى آن است. مراد از {ظالمى أنفسهم} به قرينه لفظ {الكافرين} ظلم كنندگان به خود با انتخاب كفر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 33 - 8
8- كافران ، با انكار حقانيت كتاب هاى آسمانى ، به خود ستم كردند .
و ما ظلمهم
الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 85 - 2
2- كافران ، ظالمند .
لايؤذن للذين كفروا . .. و إذا رءا الذين ظلموا العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 82 - 11
11- كافران حق ناپذير ، ظالمند و از موهبت رحمت و شفابخشى قرآن ، تنها خسارت و زيان به ارمغان مى برند .
شفاء و رحمة للمؤمنين و لايزيد الظ_لمين إلاّ خسارًا
برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {ظالمين} _ به قرينه مقابله با {مؤمنين} _ كافران باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 12
12- كافرانِ به حقايق نازل شده از سوى خداوند ، ظالم ، و سزاوار آتش اند .
الحقّ من ربّكم . .. و من شاء فليكفر إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 8 - 6
6 _ سحر زدگى ، اتهام ظالمانه مشركان به پيامبر ( ص )
و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 57 - 4
4 - كافران ، مردمانى ظالم و ستم پيشه اند .
و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا . .. فيومئذ لاينفع الذين ظلموا معذرتهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 31 - 19
19 - مستضعفان و مستكبران كافر ، هر دو ظالم اند .
و لو ترى
إذ الظلمون موقوفون عند ربّهم . .. يقول الذين استضعفوا للذين استكبروا
خداوند، پس از آن كه مشركان را مردمانى ظالم معرفى كرد به بيان تفضيلى مشاجره آنان پرداخت. اين نشان مى دهد كه مشركان ظالم به دو گروه مستضعف و مستكبر تقسيم مى شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 2
2 - كافران و اعراض كنندگان از عبادت خداوند ، ستمكار و ظالم اند .
و ما خلقت . .. إلاّ ليعبدون ... فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا
با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيش _ كه در زمينه هدف آفرينش و عبوديت بندگان به درگاه خداوند بود _ مطلب بالا استقاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 14 - 5
5 - عدالت خواهى و حق طلبى ، از اوصاف مسلمانان و پيرو قرآن و ظلم و انحراف از مسير حق ، از اوصاف كافران
و أنّا منّا المسلمون و منّا الق_سطون
با توجه به معناى{قَسْط} (جور) و نيز تقابل {قاسطون} با {مسلمون}، مطلب ياد شده به دست مى آيد.
ظلم كافران حق ناپذير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 47 - 8
8- كافران حق ناپذير ، مردمانى ظالم و ستم پيشه اند .
الذين لايؤمنون بالأخرة . .. إذ يقول الظ_لمون
ظلم كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 39 - 4
4 - مسلمانان صدراسلام ، مورد ستم و تهاجم مستمر و پى درپى دشمنان كافر
أُذن للذين يق_تلون بأنّهم ظلموا
به كارگيرى
فعل مضارع (يقاتلون) نشان مى دهد كه مسلمانان صدراسلام، به طور مستمر و پياپى، مورد تهاجم و تجاوز قرار مى گرفتند.
ظلم كافران قريش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 26 - 3
3 _ كفار قريش برخوردار از روحيه زورمدارى و سلطه جويى
أنتم قليل مستضعفون . .. تخافون أن يتخطفكم الناس
چون آيه ناظر به حالات مسلمانان تا پيش از هجرت است، مصداق مورد نظر از {الناس}، مشركان مكه و كفار قريش است.
ظلم كافران محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 193 - 7
7 - كافران محارب ، فتنه انگيزان و بازدارندگان از گسترش و حاكميت دين الهى ، ظالم هستند .
فلا عدون إلا على الظلمين
ظلم كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 75 - 9،15
9 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، تحت سيطره ستم كافران مكه
و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين . .. يقولون ربّنا اخرجنا من هذه ا
بسيارى از مفسران برآنند كه آيه مورد بحث درباره مسلمانانى است كه تا قبل از فتح مكّه در آنجا بودند و از مهاجرت آنان جلوگيرى مى شد.
15 _ مسلمانان مستضعف صدر اسلام ، خواستار فرمانده و نيروى انسانى از جانب خداوند براى رهايى از ستم كفرپيشگان مكّه
و اجعل لنا من لدنك وليّاً و اجعل لنا من لدنك نصيراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 54 - 10
10 _ فرعونيان ، امت هاى پيش از آنان و كفرپيشگان
مكه ، از زمره ظالمان
و كل كانوا ظلمين
ظن كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 19
19 - باور و رفتار كافران ، براساس ظن و گمان است ; نه يقين و برهان .
و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه كافران از يك سو برپايى قيامت را مورد ترديد قرار مى دهند و از سوى ديگر فرض وجود قيامت را مطرح مى نمايند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 2 - 4
4- دليل كافران ، بر انكار رسالت پيامبر ( ص ) ، دليلى از جنس گمان بود ; نه از مقوله برهان .
بل عجبوا أن جاءهم . .. فقال الك_فرون ه_ذا شىء عجيب
بنابراين كه {ه_ذا} اشاره به {منذر منهم} باشد; برداشت بالا به دست مى آيد; يعنى، تنها منطق كافران همين بود كه مى گفتند: انتخاب بشر براى رسالت بعيد مى نمايد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 7 - 1،2
1 - گمان كافران ، به برانگيخته نشدن انسان ها در قيامت
زعم الذين كفروا أن لن يبعثوا
2 - اعتقاد كافران به برانگيخته نشدن انسان ها در قيامت ، مبتنى بر گمان است ; نه يقين و علم .
زعم الذين كفروا أن لن يبعثوا
برداشت ياد شده، به اين دليل است كه ماده {زعم}، بيشتر در معناى {ظن} (گمان) و نيز درباره چيزى كه مورد ترديد بوده و اثبات نشده است، به كار مى رود.
ظن كافران قوم عاد
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 66 - 4
4 _ تكذيب هود از سوى كافران قومش ، مبتنى بر حدس و گمان ، و نه علم و يقين *
إنا لنظنك من الكذبين
عبادت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 35 - 2،3
2 _ سوت كشيدن و كف زدن در اطراف كعبه به عنوان عبادت و نيايش از سوى كافران مكه ، دليل عدم شايستگى آنان براى ولايت بر مسجدالحرام
إن أولياؤه إلا المتقون . .. مكاء و تصدية
جمله {ما كان صلاتهم . .. } مى تواند بيان مصداقى براى بى تقوايى متوليان كفرپيشه مسجدالحرام باشد و در نتيجه دليلى براى عدم شايستگى آنان براى ولايت بر مسجدالحرام.
3 _ كافران مكه به سبب انجام امورى لغو و بيهوده در پيرامون كعبه به عنوان عبادت و نيايش ، مستحق عذاب الهى بودند .
و ما لهم ألا ليعذبهم اللّه . .. و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {ما كان صلاته__م . .. } عطف بر {و هم يصدون ... } باشد.
عبرت از فرجام شوم كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 10 - 1
1- توبيخ كافران از سوى خداوند ، به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت شوم كافران گذشته تاريخ
أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم
عبرت از فرجام كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 69 - 2
2 _
فرجام سوء منافقان و كفرپيشگان گذشته تاريخ _ على رغم برخوردارى آنان از قدرت ، مال و فرزند فزونتر _ هشدارى است به منافقان هر عصر .
وعد اللّه المنفقين . .. كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 26 - 5
5 - لزوم عبرت گرفتن از سرنوشت جوامع كفرپيشه تاريخ
ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نكير
جمله {فكيف كان نكير} به تقدير {فانظروا كيف كان نكير} است; يعنى، در سرگذشت آنان بنگريد و در عاقبت كارشان مطالعه كنيد كه عذاب خشم الهى چه بر سرشان آورد.
عبرت ناپذيرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 6 - 1،4
1 _ توبيخ كافران به آيات الهى به جهت تدبر نكردن در تاريخ و درس نگرفتن از سرنوشت هلاكتبار امتهاى گذشته
ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن
4 _ كافران به تحليل صحيح تاريخ نپرداخته و از آن پند نمى گيرند.
ألم يروا كم أهلكنا
استفهام توبيخى {ألم يروا} بيانگر اين است كه تاريخ گذشتگان قابليت پندآموزى و عبرت گرفتن دارد، ولى كافران در پى آن نيستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 126 - 8
8 _ درس نگرفتن از آزمون ها و ابتلائات الهى ، از ويژگى هاى منافقان و كافران
ماتوا و هم كفرون. أو لا يرون أنهم يفتنون فى كل عام ... ثم لا يتوبون و لا هم يذّك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 18
18_
{ عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة } و هى النقمة { أوتحلّ قريباً من دارهم } فتحلّ بقوم غيرهم فيرون ذلك و يسمعون به و الذين حلّت بهم عصاة كفار مثلهم و لايتعظ بعضهم ببعض و لن يزالوا كذلك { حتى يأتى وعد الله } الذى وعد المؤمنين من النصر و يخزى الله الكافرين ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {و لايزال . ..} روايت شده است كه: آن [قارعة] عقوبت است و [درباره] {أو تحلّ قريباً من دارهم} [يعنى] عقوبت بر قومى ديگر فرود مى آيد و آنان مى بينند و مى شنوند و آنهايى كه عقوبت بر آنان وارد شده، مانند ايشان گناهكار و كافرند و [ليكن] برخى از برخى ديگر پند نمى گيرند و همواره چنين هستند تا وعده خدا فرا رسد و، حتى يأتى وعد الله، همان وعده اى كه به مؤمنان داده است كه آنان را پيروز كند و خداوند كافران را خوار مى سازد}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 44 - 13
13- عبرت نگرفتن كافران از مشاهده مرگ و مير آدميان و انقراض جوامع و تمدن ها
أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 26 - 3،7،13
3 - كافران ، از فرجام امت هاى پيشين ( هلاكت شان ) ، عبرت نگرفتند .
أوَلم يهد لهم كم أهلكنا من قبلهم من القرون
همزه در {أوَلم يهد. ..} انكارى است. بنابراين، معنا چنين مى شود: {آنان، از
هلاكت امت هاى پيشين هدايت نگرفتند}.
7 - كافران ، از سوى خدا به خاطر عبرت نگرفتن از هلاكت كافران پيشين ، توبيخ شدند .
أوَلم يهد لهم كم أهلكنا من قبلهم من القرون . .. أفلايسمعون
همزه {أفلايسمعون} تقريرى و همراه با توبيخ است.
13 - تاريخ عبرت آموز گذشتگان ، تأثيرى در كفرپيشگان ندارد .
أوَلم يهد لهم . .. أفلايسمعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 58 - 6
6 - هوشيارى و پندآموزى مردم ستيزه جو و كافر ، از مواعظ و آيات الهى ، بسيار اندك است .
إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. و ما يستوى الأعمى والبصير ... قليلاً ما تت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 19 - 2،4
2 - كفرپيشگان ، بر تكذيب وعده ها و تهديد هاى الهى ، اصرار ورزيده و از فرجام پيشينيان عبرت نمى گيرند .
بل الذين كفروا فى تكذيب
حرف {فى}، ظرفيه و بيانگر غوطهور بودن كافران در تكذيب است. متعلق تكذيب به قرينه {بل هو قرآن مجيد} _ در آيات بعد _ قرآن است كه وعده ها و تهديدهايى كه در آيات قبل آمده بود، بخشى از آن است.
4 - اصرار كافران بر تكذيب تهديد هاى الهى ، مانع عبرت گيرى آنان از فرجام هلاكت بار پيشينيان
هل أتيك . .. بل الذين كفروا فى تكذيب
عبرت ناپذيرى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 46 - 1
1 - توبيخ و سرزنش كفرپيشگان و تكذيب كنندگان صدراسلام ، به خاطر عبرت نگرفتن
از سرنوشت اقوام هلاك شده پيشين و پند نياموختن از آثار به جا مانده از شهر ها وسرزمين هاى متروك و ويران شده آنها
فكأيّن من قرية أهلكن_ها . .. أفلم يسيروا فى الأرض
استفهام در جمله {أ فلم يسيروا فى الأرض} استفهام توبيخى است و {سير} (مصدر {يسيرون}) به معناى سياحت و گردش مى باشد. {ال} در {الأرض} عهد حضورى و {أرض} به معناى سرزمين است و ضمير فاعل در {يسيرون} به مشركان حق ستيز و تكذيب گر صدراسلام باز مى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 31 - 2
2 - كافران و مشركانِ صدراسلام ، به دليل عبرت نگرفتن از سرنوشت هلاكت بار كافران پيش از خود ، مورد سرزنش خدا قرار گرفتند .
ألم يروا كم أهلكنا قبلهم من القرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 45 - 2
2 - كافران صدراسلام ، مردمى لجوج و پندناپذير بودند .
و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 49 - 1
1 - كافرانِ مخالف پيامبر ( ص ) در صدراسلام ، مردمى پندناپذير و لجوج بودند .
فما لهم عن التذكرة معرضين
عجب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 122 - 13
13 _ رضايت از عملكرد خويش، از ويژگيهاى كافران است.
كذلك زين للكفرين ما كانوا يعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 24 - 5
5 - تكيه
غرورآميز كافران دين ستيز ، بر مال و منال و نيروى انسانى خويش
فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 33 - 1
1 - تبختر و به خودباليدن ، از نشانه هاى كفر و از اوصاف كافران است .
ثمّ ذهب إلى أهله يتمطّى
مفسّران واژه {يتمطّى} را به معناى {تبختر} دانسته اند; زيرا اين واژه يا از ماده {مط}(كشيدن پاها و گام ها) است و يا از ماده {مطا}(پشت). در هر دو صورت، مقصود تبختر و فخرفروشى است.
عجب كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 73 - 6
6- كافران عصر بعثت ، فريفته وضعيت بهتر اقتصادى و هم نشينان به ظاهر آراسته خويش بودند .
أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا
افتخار به محفل، در حقيقت افتخار به حاضران در آن است و مراد از اهل محفل به قرينه {من هو. .. أضعف جنداً} _ در آيات بعد _ هم فكران و ياوران كافران است.
عجز اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 14
14- آتش قيامت ، همانند سراپرده اى فراگير ، راه گريز را بر كافران خواهد بست .
نارًا أحاط بهم سرادقها
{سرادق} معرب {سراطاق} و به معناى خيمه و پرده سرا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 39 - 1
1- كافران ، در روز رستاخيز در احاطه آتشى فراگير بوده و از دفع آن از چهره و قفاى خود ناتوان خواهند بود .
لو
يعلم الذين كفروا حين لايكفّون عن وجوههم النار و لا عن ظهورهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 40 - 3
3- كافران دوزخى ، از دفع و برگردانيدن عذاب الهى ، كاملاً ناتوان اند .
فلايستطيعون ردّها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 65 - 1،2
1 - در قيامت بر دهان كافران مهر زده شده و آنان از هرگونه سخن گفتن ناتوان خواهند شد .
اليوم نختم على أفوههم
مقصود از مهر خوردن دهان كافران، ناتوان شدن آنان از هر گونه سخن گفتن است.
2 - كافران در قيامت ، از هرگونه دفاع از خود در برابر محكوميتشان به دوزخ ، ناتوان خواهند بود .
ه_ذه جهنّم الّتى كنتم توعدون . .. اليوم نختم على أفوههم
مهر خوردن دهان كافران، به قرينه آيه قبل _ كه سخن از محكوميت آنان به دوزخى شدن بود _ مى تواند كنايه از ناتوانى آنان در دفاع از خود، در برابر دوزخى شدن خويش باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 24 - 2
2 - تلاش مذبوحانه و بى ثمر كافران و مشركان دوزخى ، در جهت دفع عذاب الهى از خود
أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 42 - 3
3 - كافران و مشركان در عرصه قيامت به سجده فرا خوانده مى شوند ; ولى آنان از اين كار ناتوان اند .
و يدعون إلى السجود فلايستطيعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 -
مطففين - 83 - 15 - 6
6 - قلب هاى تيره كافران ، در قيامت نيز از درك حقيقت و شناخت خداوند و جلوه هاى ربوبيت او ، ناتوان خواهند بود . *
إنّهم عن ربّهم يومئذ لمحجوبون
محجوب بودن از {ربّ} _ چنانچه از ارتباط اين آيه با آيه قبل برمى آيد _ ممكن است به معناى محجوب ماندن قلب، از هرگونه ارتباط با خداوند باشد. در نتيجه كافران، در قيامت نيز خداوند را نخواهند شناخت و به او ايمان قلبى نمى آورند.
عجز از پناه به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 28 - 6
6 - هيچ كس و هيچ نيرويى ، توانايى پناه دادن به كافران در برابر عذاب دردناك الهى را ندارد .
فمن يجير الك_فرين من عذاب أليم
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه استفهام در {فمن يجير. ..} انكارى است.
عجز كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 26 - 9
9 - ناتوانى كافران از آوردن همانند براى قرآن ، منشأ اعتراض ها و ايراد هاى آنان به مثل هاى قرآن
فان لم تفعلوا و لن تفعلوا . .. إن اللّه لايستحى أن يضرب مثلا ما ... و أما الذين
بيان اشكال تراشى كافران به برخى تمثيلهاى قرآن - پس از دعوت آنان به تحدى (فأتوا بسورة) و بيان ناتوانى آنان از آوردن همانند براى قرآن (و لن تفعلوا) - اشاره به ريشه بهانه جوييهاى كافران دارد; يعنى، چون نتوانستند براى قرآن همانند بياورند به بهانه گيرى و اشكال تراشى پرداختند (ماذا أراد اللّه
بهذا مثلا)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 171 - 3،4،6
3 - كافران به قرآن از حق شنوى ، حق گويى و حق بينى ، ناتوانند .
و مثل الذين كفروا . .. صم بكم عمى
{صم} و {بكم} و {عمى} به ترتيب: جمع أصم (كر) و أبكم (لال) و أعمى (كور) مى باشند. به نظر مى رسد متعلق {كفروا} به قرينه آيه قبل {ما أنزل اللّه} باشد، يعنى: مثل الذين كفروا بما أنزل اللّه.
4 - ناتوانى كفرپيشگان از ديدن و شنيدن حقايق دينى و بازگويى آنها ، ايشان را از درك معارف دين و حقايق قرآن ، محروم كرده است .
صم بكم عمى فهم لايعقلون
مفعول {لايعقلون} معارف الهى و حقايق قرآن (ما أنزل اللّه) است.
6 - كفرپيشگان بر اثر ترك پرسش و جستجو از حقايق و معارف دين ، از درك آنها ناتوان و محرومند .
بكم . .. فهم لايعقلون
تفريع جمله {فهم لايعقلون} بر لال بودن كفرپيشگان مى تواند اشاره به اين باشد كه: از ابزار شناخت حقيقت، جستجوى آن با پرسش و تحقيق است و كفرپيشگان از اين ابزار محرومند; يعنى، در پى يافتن حقيقت نيستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 120 - 9
9 _ ناتوانى جبهه كفر در برابر جامعه ايمانى ، آنگاه كه مؤمنان به دستور هاى الهى ( امر به معروف و نهى از منكر ) عمل كنند .
كنتم خير امّة . .. لن يضرّوكم الّا اذًى و إن يقتلوكم يولّوكم الادبار ... ضربت عل
در برداشت فوق، تقوا به معناى عمل به دستورات الهى
گرفته شده كه خداوند در آيات پيش به برخى از آنها (امر به معروف، ايمان واقعى و . .. ) اشاره كرده است. يعنى آنگاه كيد دشمنان بى اثر است كه تقوا داشته باشند و به دستورات الهى عمل كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 25 - 12
12 _ ناتوانى كافران از مقابله با قرآن و پيامبر اكرم(ص)
حتى إذا جاءوك يجدلونك يقول الذين كفروا إن هذا إلا أسطير الأولين
پناه بردن مشركان به جدل و اتهام، گوياى اين است كه هيچ راه منطقى و صحيحى براى مقابله با قرآن و پيامبر(ص) وجود نداشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 19 - 8،9
8 _ نيرو هاى شرك و كفر هر چند فراوان باشند ، توان شكست اهل ايمان را ندارند .
و لن تغنى عنكم فئتكم شيئا و لو كثرت
9 _ توان نيرو هاى شرك و كفر هر چند فراوان باشند ، در برابر خدا پوچ و بى اثرند .
و لن تغنى عنكم فئتكم شيئا و لو كثرت و أن اللّه مع المؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 59 - 2،3،4
2 _ كافران هرگز قادر نخواهند بود خداوند را ناتوان ساخته و مانع تحقق اراده وى شوند .
إنهم لايعجزون
برداشت فوق بر اين اساس است كه مفعول محذوف از {لايعجزون}، اللّه باشد. اعجاز (مصدر يعجزون) به معناى ناتوان ساختن است.
3 _ كافران هرگز با نقض پيمان و خيانت به رسول اكرم ( ص ) نخواهند توانست بر پيامبر ( ص ) پيشى
گيرند و وى را از ادامه رسالت ناتوان سازند .
و إما تخافن من قوم خيانة . .. و لايحسبن الذين كفروا سبقوا إنهم لايعجزون
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مفعول {سبقوا} و {لايعجزون} پيامبر(ص) باشد.
4 _ كافران همواره مقهور خداوند هستند .
و لايحسبن الذين كفروا سبقوا إنهم لايعجزون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 66 - 10
10 _ توان رزمى و نيروى مقاومت هر مسلمان ، حتى پس از گراييدن جامعه ايمانى به ضعف ، بيش از دو چندان هر كافر است .
و علم أن فيكم ضعفا فإن يكن منكم مائة صابرة يغلبوا مائتين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 8 - 8
8_ كفرپيشگان ، در صورت مواجه شدن با عذاب هاى الهى ، از نجات دادن خويش ناتوان خواهند بود .
و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون
جمله {ليس مصروفاً عنهم} بيان مى دارد كه عذاب از كفرپيشگان بازگردانده نمى شود و جمله {حاق بهم . ..} به اين نكته اشاره مى كند كه آنان نيز نمى توانند از عذاب بگريزند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 20 - 1
1_ كفرپيشگان در هيچ كجاى زمين ، نمى توانند خود را از سيطره و حاكميت خداوند خارج سازند .
أُول_ئك لم يكونوا معجزين فى الأرض
اعجاز (مصدر معجزين) به معناى از دسترس خارج بودن است. بنابراين و با توجه به اينكه مفعول {معجزين} الله است ، جمله {أُول_ئك لم يكونوا ...} چنين معنا مى شود: آنان هيچ گاه از دسترس خدا (حاكميتو سلطه
او) خارج نبوده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 33 - 8
8_ كفرپيشگان نه مى توانند از نزول عذاب الهى جلوگيرى كنند و نه قادرند از گرفتارشدن به آن ، خود را رهايى بخشند .
إنما يأتيكم به الله . .. و ما أنتم بمعجزين
إعجاز (مصدر معجزين) به معناى فرار كردن و از دسترس خارج شدن است. بنابراين {ما أنتم بمعجزين}; يعنى ، [پس از نزول ع_ذاب] نمى توانيد فرار كنيد و خود را از عذاب برهان_يد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 47 - 6
6- متهم كردن پيامبر ( ص ) به سحرشدگى ، نمودى از مستورى قلب كافران و ناتوانى آنان از درك حقايق است .
و جعلنا فى قلوبهم أكنّة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرًا و . .. إذ يقول الظ_لمون إن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 40 - 4
4- بهت زدگى كافران در برابر عذاب ناگهانى ، بازدارنده آنان از هر گونه اقدام دفاعى است .
بل تأتيهم بغتة فتبهتهم فلايستطعيون ردها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 57 - 1،3
1 - كافران ، از شكست دادن و به سستى كشاندن نيروى الهى و جبهه حق _ در هر جاى دنيا_ ناتوانند .
لاتحسبنّ الذين كفروا معجزين فى الأرض
در آيه شريفه، متعلق {معجزين} (اين كه كافران چه چيز را به ناتوانى مى كشانند _ ذكر نشده است; ولى با توجه به اين كه كافران، همواره درصدد تضعيف جبهه حق و
دين الهى اند، مقصود از آن نيروى الهى و جيهه حق است. گفتنى است ظرف {فى الأرض} مى رساند كه اين ناتوانى در همه جاى دنيا وجود دارد.
3 - كافران ، از جلوگيرى از تحقق وعده الهى مبنى بر حاكميت فراگيرى اهل ايمان و پيروزى و امنيت آنان در هر جاى دنيا ، ناتوانند .
وعد اللّه الذين ءامنوا . .. ليستخلفنّهم فى الأرض ... لاتحسبنّ الذين كفروا معجزين
برداشت فوق، از ارتباط ميان اين آيه و دو آيه قبل، استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 50 - 6
6 - ذهن و انديشه كافران ، ناتوان از درك مكر خدا و تدبير الهى عليه آنان
و مكرنا مكرًا و هم لايشعرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 66 - 1
1 - دانش و معرفت درباره آخرت ، خارج از محدوده توان كافران
بل ادّرك علمهم فى الأخرة
{تدارُك} (مصدر {إدارك}) عبارت است از پيوستن اجزاى شىء به آن شىء به گونه اى كه از آن اجزا، چيزى باقى نمانده باشد. {ادّارك علمهم فى الأخرة}; يعنى، آنها (كافران) دانششان مصروف جاى ديگرى شده و چيزى از آن باقى نمانده است تا بتوانند آن را درباره آخرت به كار برند. بنابراين آنان نه مجال آن را دارند كه با دلايل علمى، آخرت را رد كنند و نه مجال آن را دارند كه با برهان هاى يقينى آن را اثبات كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 78 - 11
11 - ناتوانى كافران از زيان رساندن
به خدا و مقهور ساختن او با كفرورزى و حق ستيزى خويش
إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه و هو العزيز العليم
طرح عزت و قاهريت شكست ناپذير الهى، تعريضى است به آنان كه با حق ستيزى به مبارزه با خدا برخاستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 24 - 8
8 - كافران ، هيچ گريزى از حيطه قهر و قدرت خداوند ، ندارند .
نضطرّهم إلى عذاب غليظ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 22 - 7
7 - كافران لجوج ، مانند مردگان در قبر ها ، از شنيدن سخن حق ناتوان بوده و هيچ راهى براى هدايتشان نيست .
و ما أنت بمسمع من فى القبور
در اين آيه كافران لجوج و حق ناپذير صدراسلام درمكه، به مردگان در قبرها تشبيه شده اند كه هيچ راهى براى هدايتشان نيست و آنان نيز هيچ زمينه اى براى پذيرش ندارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 65 - 6
6 - كافران و مجرمان از انكار رفتار و كردار ناپسند خود ناتوان خواهند بود .
تكلّمنا أيديهم و تشهد أرجلهم بما كانوا يكسبون
گواهى دادن دست و پا، مى تواند كنايه از اين نكته باشد كه كافران از هرگونه انكار رفتار زشت خويش ناتوان خواهند بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 67 - 1
1 - توانايى خداوند بر مسخ كردن كافران ، به گونه اى كه آنان آن چنان زمين گير شوند كه از برخاستن از جاى خود و حركت به
پيش و عقب ناتوان شوند .
و لو نشاء لمسخن_هم على مكانتهم فما استط_عوا مضيًّا و لايرجعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 24 - 1
1 - كافران و مشركان دوزخى ، ناتوان از دفاع از خود در برابر عذاب الهى
أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة
{إتّقاء} (مصدر {يتّقى}) به معناى سپر گرفتن جهت حفظ و دفاع از خود در برابر گزند است. دفاع از خود در برابر عذاب الهى به وسيله صورت _ در حالى كه اصولاً انسان ها براى دفاع از خود از دست و پا استفاده مى كنند تا گزندى به صورتشان نرسد _ بيانگر اوج ناتوانى دوزخيان از دفع عذاب از خويش است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 44 - 11
11 - عجز كافران ، از درك معارف و مفاهيم بلند قرآن
و الذين لايؤمنون فى ءاذانهم وقر و هو عليهم عمىً
جمله {فى آذانهم وقر} (در گوش هاى كافران سنگينى است) و نيز جمله {هو عليهم عمىً} (كورى كافران نسبت به قرآن است) كنايه از ناتوانى كافران نسبت به درك مفاهيم قرآن مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 13 - 5
5- جوامع كفرپيشه ، با تمامى امكانات و قوا ، بى دفاع در برابر كيفر الهى
و كأيّن من قرية هى أشدّ قوّة من قريتك الّتى أخرجتك أهلكن_هم فلاناصر لهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 32 - 1
1- كافران ، با كفر و حق ستيزى و مخالفتشان با
پيامبر ( ص ) ، ناتوان از رسانيدن كمترين زيان به خداوند
إنّ الذين كفروا و . .. لن يضرّوا اللّه شيئًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 22 - 1
1 - اطمينان بخشى خداوند به مؤمنان ، در ناتوانى كافران از غلبه بر ايشان ، پس از فتح خيبر و صلح حديبيه
و لو ق_تلكم الذين كفروا لولّوا الأدب_ر
برداشت بالا بر اين اساس است كه {لو قاتلكم. ..} نظر به آينده داشته باشد; يعنى، شما در آينده، همواره پيروز خواهيد بود و هر كه با شما بجنگد، منهزم خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 25 - 11
11- شديدترين تهديد ها از جانب كافران و مشركان ، ناتوان از خاموش ساختن نور ايمان در قلب هاى مستعد
و لولا رجال مؤمنون . .. لم تعلموهم
محيط مكه با آن كه مسخّر مشركان بود و مؤمنان ناگزير به هجرت شده بودند; ولى خداوند از وجود مردان و زنان مؤمن در آن خبر داده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 30 - 4
4 - كافران ، مأيوس و ناتوان از مقابله با پيامبر ( ص ) و پيشگيرى از دعوت آن حضرت
نتربّص به ريب المنون
پناه بردن كافران به آرزو و دلبستن به حادثه، نشانه يأس آنان از مقابله كارساز با پيامبر(ص) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 34 - 5
5 - ناتوانى كافران از هماوردى با قرآن ، نشانگر بى صداقتى آنان در اتهام هايشان
إن
كانوا ص_دقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 45 - 2
2 - ناتوانى جبهه كفر با تجهيز تمامى امكانات ، براى غلبه بر اراده خداوند و جبهه ايمان
سيهزم الجمع و يولّون الدّبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 14 - 1،10
1 - اطمينان بخشى خدا به مؤمنان درباره ناتوانى منافقان و كافران از رويارويى مستقيم با آنان
لايق_تلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة
ضماير فاعل {يقاتلون} به منافقان و كافران (يهود) _ كه در آيات قبل مورد اشاره قرار گرفته اند _ باز مى گردد و {جميعاً} نظر به اجتماع اين دو گروه دارد.
10 - كافران ، در نبرد هاى قومى و قبيله اى خود جنگاور و سخت كوش ; ولى در برابر جبهه حق ، ضعيف و ناتوان
بأسهم بينهم شديد . .. و قلوبهم شتّى
برداشت ياد شده در صورتى است كه واژه {بأسهم} اشاره به جنگ هايى باشد كه در ميان قبايل خود كافران آن روزگار متداول بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 44 - 8
8 - كافران تكذيب گر ، ناتوان از رهانيدن خود از سقوط و مبارزه با عوامل آن
سنستدرجهم من حيث لايعلمون
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه چون عوامل و زمينه هاى سقوط، براى كافران ناشناخته و غافل گيرانه است; قهراً رهايى از آن نيز براى آنان ناممكن خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 51 - 6
6 - كافران ، ناتوان از رويارويى
با قرآن و مبارزه با تعاليم آن
لمّا سمعوا الذكر و يقولون إنّه لمجنون
كافران، به هنگام شنيدن آيات قرآن به جاى مبارزه با آن و يا نقد و رد تعاليم آن، به متهم ساختن آورنده آن (پيامبراسلام) روى آوردند. از اين نكته مى توان به مطلب ياد شده پى برد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 24 - 2
2 - كافران لجوج و حق ناپذير ، تنها به هنگام مشاهده نشانه هاى نزول عذاب الهى ، به ناتوانى و بى پناهى خود پى مى برند .
حتّى إذا رأوا ما يوعدون فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 14 - 3
3 - روى گردانى كافران از قرآن ، به دليل ناتوانى آنان از درك مفاهيم آن است و افسانه دانستن آن ، بهانه اى بيش نيست .
قال أس_طير الأوّلين . كلاّ بل ران على قلوبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 6 - 8
8 - برخى كافران ناتوان از درك دين پيامبر ( ص ) و ارزش آن و نالايق براى استفاده از آن
و لى دين
عجز كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 36 - 3
3- ناتوانى و درماندگى كافران و مشركان مكه ، در مبارزه با اسلام و منطق پيامبر ( ص )
و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا
از اين كه كافران و مشركان، به گونه اى مستمر به استهزاى پيامبر(ص) مى پرداختند، برمى آيد
كه آنان در توسل به منطق و دليل و برهان ناتوان بودند و هيچ راهى جز اين نداشتند.
عجله كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 71 - 1
1 - شتابورزى استهزاآميز كافران براى مشاهده عذاب الهى
و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
سياق آيه نشان مى دهد كه درخواست كافران، از روى ناباورى و استهزا بوده است، و پاسخ خداوند به آنان در آيه بعد _ كه نظر به عذاب دنيوى دارد _ مى رساند كه مراد از {وعد} وعده الهى به مجازات آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 176 - 2
2 - سرزنش شدن مشركان و كافران معاند از سوى خداوند ، به جهت شتاب آنان در نزول عذاب و شكست
أفبعذابنا يستعجلون
عدالت با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 8 - 1،5
1 - اجازه خداوند به مؤمنان ، براى رفتار نيك و عادلانه با كافران غير معاند با دين
لاينهيكم اللّه عن الذين لم يق_تلوكم فى الدين
5 - رفتار نيك و عادلانه ، امرى شايسته در بينش الهى ، حتى نسبت به كافران
لاينهيكم اللّه . .. أن تبرّوهم و تقسطوا إليهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 10 - 15
15 - حق مالكيت كافران غير محارب ، محترم و رعايت عدل درباره ايشان ضرورى است .
و ءاتوهم ما أنفقوا
از شأن نزول آيه، استفاده مى شود كه حكم پرداخت مهريه و نيز احترامى كه اسلام براى مالكيت كافران قائل
است، مربوط به كافران غير محارب است; چنان كه آيه شريفه مسائل پس از صلح حديبيه را بيان مى كند. بنابراين رعايت اين عدل با آنچه از مفهوم {أن تبرّوهم و تقسطوا...} _ كه نهى از قسط درباره كافران حربى بود _ منافات ندارد.
عدم تعقل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 30 - 10
10- { قال أبوجعفر ( ع ) . . . انّ قول اللّه عزّوجلّ { كانتا رتقاً } يقول : كانت السماء رتقاً لاتنزل المطر و كانت الأرض رتقاً لاتنبت الحبّ . . . فتق السماء بالمطر والأرض بنبات الحبّ ;
از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . .. سخن خداى _ عزّوجلّ _ {كانتا رتقاً} بيان مى كند كه آسمان بسته بود و باران نمى باريد و زمين بسته بود و گياه نمى رويانيد ... پس خداوند آسمان را با باريدن باران و زمين را با رويانيدن گياه شكافت}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 71 - 3
3 - خداوند ، كافران را به جهت انديشه نكردن در جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت سرزنش كرده است .
أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا
برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه درباره كافران و درصدد سرزنش آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 77 - 1
1 - خداوند انسان كافر را به دليل انديشه نكردن در چگونگى مبدأ پيدايش خود سرزنش كرده است .
أوَلم ير الإنس_ن أنّا خلقن_ه من نطفة
برداشت
ياد شده از لحن سرزنش آميز آيه شريفه به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 10 - 1
1 - اعتراف كافران دوزخى ، به گوش نسپردن و انديشه نكردن درباره تعاليم دين و پيامبران الهى
و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل
عدم تفكر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 6 - 1
1_ نكوهش كافران از سوى خداوند ، به خاطر نينديشيدن در عظمت ، زيبايى و اتقان نظام آسمان
أفلم ينظروا إلى السماء فوقهم . .. و ما لها من فروج
عذاب اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 24 - 11
11 - كفرپيشگان در قيامت با آتشى كه خود برافروخته اند ، عذاب خواهند شد .
فاتقوا النار وقودها الناس و الحجارة أعدّت للكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 123 - 8
8 - در قيامت ، هيچ راه نجاتى براى كافرانِ به قرآن و پيامبر ( ص ) وجود نخواهد داشت .
أولئك يؤمنون به و من يكفر به . .. و اتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً
هدف از توصيف قيامت، به اينكه فديه اى گرفته نمى شود و . ..; مأيوس كردن مستحقان عذاب است از اينكه راه نجاتى - جز ايمان به قرآن و پيامبر(ص) - براى خويش توهم كرده و به اعتبار آن دل خوش كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 162 - 3،5،8
3 - كفرپيشگانى
كه بدون توبه مى ميرند ، براى هميشه به عذاب اخروى گرفتار مى شوند .
خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب
5 - عذاب اخروى كفرپيشگان و كتمان كنندگان حقايق ، عذابى تخفيف ناپذير است .
لايخفف عنهم العذاب
8 - عذاب اخروى كفرپيشگان و كتمان كنندگان حقايق دينى ، پس از مرگ آغاز شده و به تأخير نخواهد افتاد .
و لاهم ينظرون
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ينظرون} فعل مجهول از باب افعال باشد; يعنى، از مصدر انظار (مهلت دادن) گرفته شده باشد. مراد از مهلت ندادن به قرينه {ماتوا و هم كفار} شروع عذاب پس از مرگ است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 161 - 12
12 _ تحريم طيبات بر تمامى يهود _ كافر و مؤمن _ و عذاب قيامت تنها از آن كافران ايشان
حرّمنا عليهم الطيبت . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً
با توجه به جمله {اعتدنا للكفرين منهم} و جمله {حرمنا عليهم الطيبت} كه در يكى كلمه {منهم} آمده و در ديگرى نيامده، معلوم مى شود براى همه يهوديان _ چه كافر و چه مؤمن _ طيبات تحريم شده ولى عذاب قيامت، تنها از آن كافران ايشان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 36 - 1
1 _ كفرپيشگان ، گرفتار عذابى دردناك در قيامت
إنّ الذين كفروا . .. لهم عذاب اليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 37 - 7
7 _ كافران ، گرفتار عذابى پايدار در دوزخ
و لهم عذاب مقيم
{مقيم} به معناى دايم و ثابت است.
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 30 - 10
10 _ عذاب منكران معاد (كافران) به فرمان مستقيم خداوند در قيامت صورت مى گيرد.
قال فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 4 - 13
13 _ عذاب دردناك و آشاميدنى داغ و جوشان ، كيفر اخروى كفرمداران
و الذين كفروا لهم شراب من حميم و عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 46 - 6
6 _ تأخير افتادن عذاب كافران نه به سود آنان بلكه باعث تشديد عذاب اخروى آنان خواهد شد .
ثم اللّه شهيد على ما يفعلون
همان گونه كه تأخير عذاب باعث نگرانى پيامبر اكرم (ص) بود، براى كافران نيز _ به قرينه آيه بعد (يقولون متى هذا الوعد) _ دستاويز قرار گرفته بود تا به استهزاى مؤمنان بپردازند، از اين رو جمله {ثم اللّه شهيد على ما يفعلون} (خداوند پس از ستاندن جان تو، به دقت تمام اعمال آنان را زير نظر دارد)، چنان كه در برداشت فوق آمده، مى تواند بيانگر حكمت تأخير عذاب باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 70 - 5
5 _ كافران و مشركان ، در جهان آخرت عذاب شديدى را خواهند چشيد .
الذين يفترون على اللّه الكذب . .. ثم نذيقهم العذاب الشديد بما كانوا يكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 39 - 3
3_ عذاب هاى اخروى كفرپيشگان ، عذابى دايمى و هميشگى است .
و
يحلّ عليه عذاب مقيم
حلول (مصدر يحلّ) به معناى فرود آمدن است و {مقيم} از {أقام بالمكان} (درنگ كرد و ماندگار شد) مى باشد. بنابراين {عذاب مقيم}; يعنى ، عذاب ماندگار و زوال ناپذير.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 44 - 7
7_ گرفتار شدن كفرپيشگان و ستمكاران به عذاب دنيوى ، موجب رهايى آنان از عذاب اخروى نيست .
فكان من المغرقين . .. و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين
بيان عذاب اخروى كفرپيشگان ، پس از بيان گرفتارى آنان به عذاب دنيوى ، اشاره به اين نكته دارد كه: نبايد گمان شود اگر كافران به كيفر دنيوى و عذاب استيصال گرفتار شدند ، از عذابهاى اخروى رهايى خواهند يافت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 84 - 24
24_ عذاب روز قيامت ، عذابى است فراگير همه كافران و گنه كاران .
إنى أخاف عليكم عذاب يوم محيط
كلمه {محيط} (احاطه كننده و فراگير) در ظاهر صفت براى {يوم} است و در حقيقت ، بيانگر وصفى براى عذاب مى باشد; يعنى ، محيط عذابه.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 38 - 4
4- روبه رو شدن با حقايق و درك و لمس آن ، از جمله عذاب هاى كافران در روز قيامت است .
فويل للذين كفروا من مشهد يوم عظيم . أسمع بهم و أبصر يوم يأتوننا
در آيه قبل، دشوارى و سنگينى روز قيامت براى كافران مطرح گرديد. دراين آيه يكى از عوامل آن دشوارى ها مطرح گرديده كه همان درك و فهم حقايق است.
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 40 - 5
5- كافران ، در طول عذاب اخروى ، كمترين مهلت و آسايشى نخواهند داشت .
و لا هم ينظرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 72 - 3
3 - تقدير كيفر اخروى براى كافران ، علاوه بر كيفر دنيوى آنان
ردف لكم بعض الذى تستعجلون
همان طور كه گفته شد، قيد {بعض الذى. ..} مى رساند كه عذاب دنيوى تنها بخشى از مجازات هاى الهى است كه در حق كافران اعمال مى شود و آنان بايد در انتظار كيفرهاى اخروى نيز باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 24 - 7
7 - كافران در قيامت ، وادار مى شوند كه در عذابى سخت ، وارد شوند .
نمتّعهم قليلاً ثمّ نضطرّهم إلى عذاب غليظ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 33 - 21
21 - خداوند ، در قيامت بر گردن كافران غل هايى خواهد زد .
و جعلنا الأغل_ل فى أعناق الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 39 - 1
1 - عذاب دردناك مشركان و كافران مستكبر در دوزخ ، تجسم اعمال خود آنان و متناسب با رفتار ايشان است .
لذائقوا العذاب الأليم . و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون
آيه شريفه، در واقع پاسخ سؤالى است كه از آيه قبل برمى آيد و آن اين كه: چرا عذاب مشركان مستكبر، عذابى دردناك است و آيا اين عذاب عادلانه است؟
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 12 - 2
2 - عذاب شدن كافران و مشركان در قيامت ، پس از اتمام حجت و دعوت شدن آنان به ايمان از سوى خداوند
ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 71 - 1،2،3
1 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در روز قيامت غل به گردن خواهند داشت .
الذين يج_دلون . .. إذ الأغل_ل فى أعن_قهم
2 - كافران حق ستيز و ستيزه جو در قيامت ، با زنجير بر روى زمين كشان كشان برده مى شوند .
و السل_سل يسحبون
{سلسلة} (مفرد {سلاسل}) به معناى حلقه اى منظم از نظر طول است; يعنى، زنجير. {سحب} (مصدر {يسحبون}) به معناى كشاندن چيزى بر سطح زمين است.
3 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى ، به عمق بطلان راه خود و پيامد رفتارشان آگاه خواهند شد .
فسوف يعلمون . إذ الأغل_ل فى أعن_قهم و السل_سل يسحبون
برداشت ياد شده، از آن جا است كه ظرف {إذ الأغلال . ..} متعلق به {يعلمون} مى باشد. {يسحبون} نيز حال از ضمير {هم} در {فى أعناقهم} است; يعنى، به زودى مى دانند آن گاه كه غل در گردن هايشان باشد و با زنجير كشان كشان برده مى شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 72 - 1،2
1 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در قيامت به آب داغ و پر حرارت افكنده
خواهند شد .
يسحبون . فى الحميم
يكى از معانى {حميم}، آب داغ و پر حرارت است.
2 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در انبوهى از آتش دوزخ سوزانده خواهند شد .
ثمّ فى النار يسجرون
{سجر} در اصل به معناى پر كردن تنور از آتش گيره براى بر افروختن و تقويت آتش آن است. اسناد فعل {يُسجرون} به اشخاص، اسناد مجازى است. مقصود از آن فراگرفتن آتش زياد بر تمامى وجود دوزخيان مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 10 - 9
9 - عذاب سخت و جانكاه روز قيامت ، فرجام كافران حق ناپذير
و لهم عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 35 - 2
2 - عذاب اخروى كافران ، معلول استهزاى ايشان نسبت به آيات الهى و فريفتگى آنان به زندگانى دنيا
ذلكم بأنّكم اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا و غرّتكم الحيوة الدنيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 11
11- عرضه كافران بر آتش ، همراه با سرزنش و توبيخ ، گوشه اى از عذاب ذلّت بار آنان *
يوم يعرض . .. أذهبتم طيّب_تكم فى الحياتكم الدنيا و استمتعتم بها فاليوم تجزون عذا
برداشت بالا بدان احتمال است كه نفس عرضه كافران بر آتش و توبيخ آنان، خود جزئى از عذاب خفّت بار آنان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 13 - 11
11- وجود كيفر هاى دنيوى براى بسيارى از كافران ، افزون بر عذاب اخروى آنان
و الذين كفروا . ..
و النار مثوًى لهم . و كأيّن من قرية ... أهلكن_هم
از ارتباط اين آيه با آيه قبل، استفاده مى شود كه خداوند تمامى كيفر كافران را به آخرت واننهاده و آنان را در دنيا به كلى رها نساخته است; بلكه بسيارى از آنان را به كيفر كفرشان هلاك ساخته و مى سازد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 45 - 5
5 - فرجام شوم و هلاكت بار ، دركمين كافران [ در دنيا ، هنگام مرگ و يا در آخرت ]
يل_قوا يومهم الذى فيه يصعقون
تعبير {الذى فيه يصعقون} (روزى كه در آن بيهوش خواهند افتاد)، نشان دهنده سختى حال كافران به هنگام واقعه عذاب است. گفتنى است كه مراد از روز عذاب، مى تواند روز عذاب استيصال، يا روز عذاب قيامت و يا هنگام مرگ باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 46 - 1
1 - شكست دنيوى كافران ، پيش درآمد عذاب اخروى آنان
سيهزم الجمع . .. بل الساعة موعدهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 5 - 11
11 - كافران ، مستوجب عذاب اخروى اند .
و للك_فرين عذاب مهين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 8 - 4
4 - سرزنشِ نگهبانان دوزخ ، شكنجه و عذاب روحى براى كافران دوزخى است .
سألهم خزنتها ألم يأتكم نذير
سرزنش نگهبانان دوزخ از كسانى كه خود در آتش دوزخ مى سوزند و شكنجه مى شوند، مى تواند شكنجه ديگرى براى آنان از جهت روحى باشد.
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 11 - 2
2 - كيفر و عذاب دوزخ براى كافران ، نتيجه و پيامد كوتاهى و تقصيركارى خود آنان است .
فاعترفوا بذنبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 7
7 - گرفتار ساختن كافران به عذاب جهنم و عذاب هاى سوزان تر از آن ، جلوه سخت گرفتن خداوند و هجوم ضربتى او است .
فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق . .. إنّ بطش ربّك لشديد
حرف {إنّ}، براى بيان علت است و دليل دچار كردن كافران به عذاب را بيان مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بلد - 90 - 20 - 1
1 - كافران در آخرت ، گرفتار آتشى مسلّط و فراگيرند ، كه تمام راه هاى گريز از آن بسته خواهد بود .
عليهم نار مؤصدة
{وَصيدَة}; يعنى، غرفه اى كه در كوهستان براى حفاظت از اموال ساخته شود و جمله {اوصدت الباب}; يعنى، درب را بسته و محكم كردم (مفردات راغب). بنابراين {مؤصدة}، به معناى بسته شده و محكم است مانند محفظه اى كه در دل كوه پديد آورند. حرف {على} در {عليهم}، بر سلطه كامل آتش و فراگير بودن آن دلالت دارد.
عذاب اخروى كافران پيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 21 - 12
12- عذاب كافرانِ پيرو در قيامت به قدرى شديد است كه آنان را به دريوزگى مى كشاند .
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب
الل
عذاب استيصال كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 103 - 1
1 _ خداوند ، به هنگام نزول عذاب استيصال بر كافران ، رسولان خود و مؤمنان را از مهلكه دور كرده و از آسيب پذيرى نجات مى داد .
فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من قبلهم . .. ثم ننجى رسلنا و الذين ءامنوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 44 - 5
5 - خداوند ، اقوام تكذيب گر و كفر پيشه تاريخ را پس از اين كه از فرصت داده شده استفاده نكردند و هم چنان بر كفر و انكار خود پاى فشردند ، با عذاب استيصال نابود كرد .
فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم
{نكير} به معناى انكار (تغيير) است. و مقصود از آن به قرينه آيه بعد، تغيير نعمت به محنت، حيات به مرگ و نابودى و آبادانى به ويرانى است. گفتنى است كه استفهام در جمله {فكيف كان نكير}، استفهام تعجيبى و بيانگر شدت كيفر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 55 - 6
6 - روز وقوع عذاب استيصال ، آخرين روز حيات كافران بوده و رهايى آنان از آن ناممكن است .
أو يأتيهم عذاب يوم عقيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 41 - 4
4 - عذاب استيصال ، كيفرى بر اساس حق و به دور از كمترين بى عدالتى نسبت به كافران و تكذيب گران
فأخذتهم الصيحة بالحقّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13
- قصص - 28 - 47 - 5
5 - كفرپيشگان حق ناپذير ، در معرض عذاب استيصال
و لولا أن تصيبهم مصيبة
واژه {مصيبة} در آيه، هم شامل عذاب استيصال مى شود و هم شامل عذاب اخروى، برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 15 - 4
4 - با قطعى شدن عذاب استيصال بر كافران ، هيچ مهلتى براى گريز آنان نخواهد بود .
ما لها من فواق
در زبان عرب به مدت زمانى كه دوشنده شير _ در فاصله ميان دو بار دوشيدن _ به بچه شتر مهلت مى دهد تا شير بنوشد، {فواق} گفته مى شود و مقصود از آن، مدت كوتاه و زودگذر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 77 - 4
4 - خداوند ، مشركان و كافران حق ستيز را كراراً به عذاب استيصال تهديد كرده است .
فإمّا نرينّك بعض الذى نعدهم
فعل مضارع {نعد} دلالت بر استمرار مى كند. اين كلمه مشتق از {وعد} است و {وعد} هم در خير استعمال مى شود و هم در شر. چون در اين جا ضمير به مشركان و كافران بر مى گردد، براى شر و تهديد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 13 - 9
9 - مشركان و كفرپيشگان ، پس از اتمام حجت بر آنان ، در معرض گرفتار آمدن به عذاب استيصال اند .
فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 -
بلد - 90 - 20 - 1
1 - كافران در آخرت ، گرفتار آتشى مسلّط و فراگيرند ، كه تمام راه هاى گريز از آن بسته خواهد بود .
عليهم نار مؤصدة
{وَصيدَة}; يعنى، غرفه اى كه در كوهستان براى حفاظت از اموال ساخته شود و جمله {اوصدت الباب}; يعنى، درب را بسته و محكم كردم (مفردات راغب). بنابراين {مؤصدة}، به معناى بسته شده و محكم است مانند محفظه اى كه در دل كوه پديد آورند. حرف {على} در {عليهم}، بر سلطه كامل آتش و فراگير بودن آن دلالت دارد.
عذاب برزخى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 162 - 8
8 - عذاب اخروى كفرپيشگان و كتمان كنندگان حقايق دينى ، پس از مرگ آغاز شده و به تأخير نخواهد افتاد .
و لاهم ينظرون
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ينظرون} فعل مجهول از باب افعال باشد; يعنى، از مصدر انظار (مهلت دادن) گرفته شده باشد. مراد از مهلت ندادن به قرينه {ماتوا و هم كفار} شروع عذاب پس از مرگ است.
عذاب جسمانى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 48 - 3
3 - شكنجه روحى كافران در دوزخ ، علاوه بر شكنجه جسمى آنان
يسحبون . .. ذوقوا مسّ سقر
امر در {ذوقوا} براى تهكم و استهزا است. به استهزا گرفته شدن دوزخيان از سوى مأموران الهى _ در مقايسه با عذاب جسمى آنان _ شكنجه روحى خواهد بود.
عذاب حتمى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 48 - 6
6 _
امكانات مادى و داشتن نيرو هاى انسانى و هوادار ، هرگز موجب نجات كفرپيشگان از گرفتار شدن به عذاب دوزخ نخواهد شد .
ما أغنى عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون
عذاب دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 91 - 3،4،7
3 _ كافران قوم شعيب شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *
فأصبحوا فى دارهم جثمين
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {اصبحوا} به معناى {ادخلوا فى الصباح} (داخل در صبح شدند) باشد، نه به معناى {صاروا}. بر اين مبنا {فاصبحوا ... } مى رساند كه هلاكت به هنگام صبح اتفاق افتاد و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح، يعنى درشب، بر كافران قوم شعيب عارض شده است.
4 _ كفرپيشگان قوم شعيب بر اثر عذاب الهى ، همگان به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .
فأصبحوا فى دارهم جثمين
{جثوم} به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فرو افتادن شخص است بر سينه خود.
7 _ نزول عذاب بر كفرپيشگان قوم شعيب ، پاسخ خداوند به درخواست او ( داورى ميان مؤمنان و كافران )
ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق . .. فأخذتهم الرجفة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 20 - 4
4_ كافران به قيامت و آنان كه براى منحرف نشان دادن راه خدا تلاش مى كنند ، در خطر گرفتارشدن به عذاب هاى دنيوى اند .
الذين . .. يبغونها عوجًا و هم بالأخرة هم ك_فرون. أُول_ئك لم يكونوا معجزين فى الأ
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 26 - 11
11_ كفرپيشگان ، در خطر گرفتار شدن به عذابهايى دردناك در دنيا
أن لاتعبدوا إلاّ الله إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 44 - 7
7_ گرفتار شدن كفرپيشگان و ستمكاران به عذاب دنيوى ، موجب رهايى آنان از عذاب اخروى نيست .
فكان من المغرقين . .. و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين
بيان عذاب اخروى كفرپيشگان ، پس از بيان گرفتارى آنان به عذاب دنيوى ، اشاره به اين نكته دارد كه: نبايد گمان شود اگر كافران به كيفر دنيوى و عذاب استيصال گرفتار شدند ، از عذابهاى اخروى رهايى خواهند يافت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 67 - 6
6_ ستمگران ، مشركان و كفرپيشگان ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .
و أخذ الذين ظلموا الصيحة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 6 - 5
5_ كفرپيشگان امت هاى گذشته به عذاب هاى دنيوى گرفتار شدند .
و قد خلت من قبلهم المثل_ت
{مثلات} (جمع مَثُلة) به معناى عقوبتها و عذابهاست. عذابها و عقوبتها بدان اعتبار {مثلات} _ كه از ماده مِثل (مانند) است _ گفته مى شود كه آن را مثال قرار مى دهند براى اينكه ديگران از آن عبرت گرفته و از عوامل آن بپرهيزند. از معانى {خلوّ} (مصدر خلت) گذشتن و سپرى شدن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 -
رعد - 13 - 40 - 3
3_ نزول عذاب هاى دنيوى بر كفرپيشگان و متخلّفان از آيين الهى حتى پس از وفات پيامبر ( ص ) نيز امرى محتمل و ممكن است .
و إن مَّا نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفينّك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 72 - 1،2،3،6
1 - مأموريت پيامبر ( ص ) براى ابلاغ تهديد خداوند به كافران ، مبنى بر نزديك بودن عذاب دنيايى آنان
قل عسى أن يكون ردف لكم بعض الذى تستعجلون
تعبير {ردف لكم} (در پى شما است) كنايه از قريب الوقوع بودن مجازات كافران مى باشد. گفتنى است كه {الذى تستعجلون} هم شامل عذاب دنيوى مى شود و هم عذاب اخروى. بنابراين عبارت {بعض الذى} نشانگر عذاب دنيايى خواهد بود.
2 - عذاب دنيوى ، تنها بخشى از مجازات هاى الهى براى كافران است ، نه همه آن .
ردف لكم بعض الذى تستعجلون
قيد {بعض} مى رساند كه همه وعيدهاى الهى در حق كافران، در اين دنيا اعمال نمى شود; بلكه آنچه در اين جا اعمال مى شود، تنها جزئى از مجازات ها است و بقيه براى جهان آخرت مى ماند.
3 - تقدير كيفر اخروى براى كافران ، علاوه بر كيفر دنيوى آنان
ردف لكم بعض الذى تستعجلون
همان طور كه گفته شد، قيد {بعض الذى. ..} مى رساند كه عذاب دنيوى تنها بخشى از مجازات هاى الهى است كه در حق كافران اعمال مى شود و آنان بايد در انتظار كيفرهاى اخروى نيز باشند.
6 - تهديد كافران به نزديك بودن بخشى از عذاب دنيوى وعده داده شده به آنان
ردف لكم بعض الذى تستعجلون
مراد
از {الذى تستعجلون} مى تواند تنها عذاب دنيايى باشد. بنابراين {بعض الذى تستعجلون}; يعنى، بخشى از آن عذاب كه خواستار شتاب آن هستيد، در پى شما است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 66 - 3
3 - عذاب شدن برخى از كافران و عذاب نشدن برخى ديگر در دنيا ، به مشيت خدا بستگى دارد .
و لو نشاء لطمسنا على أعينهم . .. فأنّى يبصرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 85 - 4
4 - آشكار شدن خسارت و زيان كارى مشركان و كافران قدرتمند و حق ناپذير ، به وقت نزول عذاب الهى بر ايشان در دنيا
لمّا رأوا بأسنا . .. و خسر هنالك الك_فرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 60 - 5
5 - كافران ، در معرض عذاب دنيوى ، افزون بر كيفر سخت و حتمى آخرت
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم . .. فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوع
در صورتى كه {يومهم. ..} نظر به روز قيامت و آيه قبل (مثل ذنوب أصحابهم) نظر به كيفرهاى دنيوى داشته باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 45 - 5
5 - فرجام شوم و هلاكت بار ، دركمين كافران [ در دنيا ، هنگام مرگ و يا در آخرت ]
يل_قوا يومهم الذى فيه يصعقون
تعبير {الذى فيه يصعقون} (روزى كه در آن بيهوش خواهند افتاد)، نشان دهنده سختى حال كافران به هنگام واقعه عذاب است.
گفتنى است كه مراد از روز عذاب، مى تواند روز عذاب استيصال، يا روز عذاب قيامت و يا هنگام مرگ باشد.
عذاب دنيوى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 37 - 4
4- كافران مكه ، در آستانه شكست و عذاب دنيوى قرار گرفته بودند .
سأُوريكم ءاي_تى
برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مراد از {آيات} شكست كفار مكه و عذاب دنيوى آنان باشد. گفتنى است مكى بودن اين آيات، مؤيد برداشت ياد شده است.
عذاب ذلت بار كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 98 - 9
9 _ جامعه هاى كفرپيشه و تكذيب گر ، در معرض عذاب ذلتبار الهى اند .
فلولا كانت قرية ءامنت . .. لها ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى
عذاب روحى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 48 - 3
3 - شكنجه روحى كافران در دوزخ ، علاوه بر شكنجه جسمى آنان
يسحبون . .. ذوقوا مسّ سقر
امر در {ذوقوا} براى تهكم و استهزا است. به استهزا گرفته شدن دوزخيان از سوى مأموران الهى _ در مقايسه با عذاب جسمى آنان _ شكنجه روحى خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 8 - 4
4 - سرزنشِ نگهبانان دوزخ ، شكنجه و عذاب روحى براى كافران دوزخى است .
سألهم خزنتها ألم يأتكم نذير
سرزنش نگهبانان دوزخ از كسانى كه خود در آتش دوزخ مى سوزند و شكنجه مى شوند، مى تواند شكنجه ديگرى براى آنان از جهت روحى
باشد.
عذاب قبر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 41 - 9
9 _ عن رسول الله(ص): يكسى الكافر لوحين من نار و فى قبره فذلك قوله: {لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش}.
از رسول خدا(ص) روايت شده است: دو لوح (زير انداز و روانداز) از آتش بر كافر در قبرش پوشانده مى شود و اين است سخن خداوند: {براى كافران بسترى از آتش جهنم و روى آنان پوششهايى از آن است}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 124 - 12
12 - { عن أميرالمؤمن ين ( ع ) : و إنّ المعشية الضنك التى حذر اللّه منها عدوّه عذاب القبر انّه يسلّط على الكافر فى قبره تسعة و تسعين تنّيناً فينهشن لحمه و يكسرن عظمه و يترددن عليه كذلك إلى يوم يبعث ;
از اميرالمؤمن ين(ع) روايت شده: همانا {معيشت ضنك} _ كه خداوند دشمنان خود را از آن برحذر داشته _ عذاب قبر است. خدا بر كافر در قبرش 99 مار بزرگ مسلط مى كند كه گوشت او را مى گزند و استخوان وى را مى شكنند و همين طور بر روى او رفت و آمد مى كنند تا روزى كه برانگيخته شود}.
عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 7 - 7
7 - كفر پيشگان به عذابى گرفتار خواهند شد .
و لهم عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 104 - 11
11 - كفر پيشگان به عذابى دردناك
گرفتار خواهند شد .
و للكفرين عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 102 - 26
26 _ خداوند ، عذابى خواركننده براى كافران فراهم كرده است .
إنّ اللّه اعد للكفرين عذاباً مهيناً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 36 - 2،3
2 _ كفرپيشگان ، راهى براى نجات از عذاب دوزخ ندارند .
إنّ الذين كفروا . .. و لهم عذاب اليم
جمله {لو ان . ..} كنايه از نبود راه نجات از عذاب دوزخ است.
3 _ ثروت هاى دنيا ، هر چند دو برابر شود ، و كافران آن را در قبال رهايى از دوزخ بپردازند ، پذيرفتنى نيست .
إنّ الذين كفروا لو أنَّ لهم ما فى الارض جميعاً . .. ما تقبل منهم و لهم عذاب اليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 73 - 10
10 _ ايمنى از عذاب دردناك در گرو يكتاپرستى و پرهيز از گفتار كفرآميز
و ما من اله الا اله وحد و إن لم ينتهوا عما يقولون . .. عذاب اليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 10 - 7،8
7 _ كافرانى كه پيامبران و عذابهاى موعود آنان را استهزا مى كردند، به همان عذابهاى مورد تمسخر خويش گرفتار شدند.
فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون
بنابراين كه {ما} موصوله بوده و مراد از آن، عذاب الهى باشد كه در ضمن سخنان پيامبران مطرح مى شده و مورد استهزاى كافران قرار مى گرفته است.
8 _ كافرانى كه به استهزاى انبياى
گذشته مى پرداختند، به عذاب و كيفر استهزاى خود گرفتار شدند.
فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون
بنابراين كه تقدير آيه {جزاء ما كانوا به يستهزءون} باشد. در اين صورت {ما} در (ما كانوا) مصدريه بوده و مرجع ضمير {به}، به قرينه كلمه {رسل} در صدر آيه مى تواند كلمه {رسول} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 65 - 6
6 _ خداوند در عين قدرت بر فرستادن انواع عذاب بر مشركان و كافران، به آنان مهلت مى دهد.
قل هو القادر على أن يبعث عليكم
چون در آيات گذشته سخن از نزول عذاب و درخواست مشركان در اين زمينه بود، اين آيه با بيان قدرت خداوند بر عذاب به طور ضمنى دلالت بر مهلت دادن به مشركان دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 19
19 _ سران شرك و كفر و پيروانشان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب خويش
لكل ضعف و لكن لاتعلمون
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه سران شرك نيز، همچون پيروان آنان، مخاطب {لاتعلمون} باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 3
3 _ پيروان شرك و كفر براى رهايى از عذاب مضاعف هيچ مزيتى بر سران خويش ندارند.
فما كان لكم علينا من فضل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 99 - 2
2 _ فراگيرى عذاب بر كفرپيشگان بى تقوا به هنگام غفلت هاى شبانه و سرگرمى هاى روزانه ، از مكر ها و برنامه هاى پنهانى خداوند
با آنان
أن يأتيهم بأسنا بيتا . .. ضحى و هم يلعبون. أفأمنوا مكر اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 100 - 5
5 _ گنهكاران و كفرپيشگان در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى الهى
أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 50 - 5،8
5 _ مرگ كافران كشته شده در جنگ بدر با شكنجه و عذابى سخت از سوى فرشتگان مرگ
إذ يتوفى الذين كفروا الملئكة يضربون وجوههم و أدبرهم
از مصاديق مورد نظر براى {الذين كفروا}، به دليل وقوع آيه مورد بحث در پى آيات مربوط به جنگ بدر، كافرانى هستند كه در آن نبرد به قتل رسيدند.
8 _ كافران پس از جان كندن پر مشقت به عذاب و آتشى سوزان ( عذاب برزخ ) گرفتار خواهند شد .
و ذوقوا عذاب الحريق
امر به چشيدن عذاب حريق (ذوقوا عذاب الحريق)، دلالت بر وجود بالفعل آن عذاب دارد. و چون اين جمله به هنگام گرفتن جان كافران گفته مى شود، معلوم مى شود كه كافران پس از مردن به عذاب گرفتار خواهند شد و اين همان عذاب برزخى است. گفتنى است {ذوقوا ... } به تقدير {يقولون لهم} سخن ملائكه با كافران به هنگام گرفتن جان آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 51 - 1
1 _ شكنجه و عذاب كافران به هنگام مرگ و پس از آن نتيجه اعمال خود آنان است ، نه ظلمى از جانب خداوند بر ايشان .
ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدمت أيديكم و
أن اللّه ليس بظلّم
{ذلك} مى تواند اشاره به خصوص {عذاب الحريق} باشد و مى تواند اشاره به مجموع عذابى باشد كه در آيه قبل بيان شد. قابل ذكر است كه در برداشت فوق {أن اللّه ... } ناظر به اين حقيقت گرفته شده كه عذاب كافران بيش از استحقاق آنان نيست، نه تعليلى براى ضرورت گرفتارسازى ايشان به عذابهاى الهى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 13 - 6
6 _ عذاب استيصال الهى در كمين جوامع كفرپيشه و بيدادگران مجرم
و لقد أهلكنا . .. لما ظلموا و جاءتهم رسلهم ... كذلك نجزى القوم المجرمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 88 - 20،21
20 _ عذاب دردناك جهنم ، كيفر كافران است .
فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم
ممكن است الف و لام {العذاب} _ كه براى عهد ذهنى است _ اشاره به عذاب دنيوى (استيصال) باشد و ممكن است اشاره به عذاب برزخى و يا عذاب اخروى باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.
21 _ كافران در آستانه مرگ ، عذاب دردناك الهى را مشاهده خواهند كرد .
فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه الف و لام {العذاب} _ كه براى عهد ذهنى است _ اشاره به عذاب برزخى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 8 - 7
7_ عذاب الهى ، كفرپيشگان را احاطه خواهد كرد .
ألا يوم يأتيهم . .. و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون
جمله {حاق بهم} عطف بر {ليس مصروفاً} است و به
قرينه {يأتيهم} فعل ماضى {حاق} به معناى مضارع {يحيق} (احاطه خواهد كرد) مى باشد. مراد از {ما كانوا ...} عذابهاى الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 33 - 1،2
1_ نزول عذاب بر كفرپيشگان ، به دست خدا و به مشيت اوست .
إنما يأتيكم به الله
2_ نازل كردن عذاب بر كفرپيشگان ، در اختيار پيامبران نيست .
فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء
كفرپيشگان با مخاطب قراردادن نوح(ع) از او خواستند تا تهديدهاى اعلام شده را تحقق بخشد. حضرت نوح(ع) با آوردن كلمه {انما} _ كه دلالت بر حصر دارد _ به اين معنا اشاره مى كند كه: آوردن عذاب از شؤون خداوند است و در اختيار بشر نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 48 - 9
9_ عذاب دردناك ، فرجام و عاقبت كفرپيشگان است .
ثم يمسّهم منا عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 57 - 10،11
10_ هلاكت كفرپيشگان به عذاب هاى الهى ، هرگز مايه زيان و ضررى براى خداوند نيست .
و يستخلف ربى قومًا غيركم و لاتضرونه شيئًا
در برداشت فوق ، جمله {لاتضرونه} در ارتباط با {يستخلف ربى . ..} معنا شده است; يعنى ، در صورت نابودى شما ، ضررى متوجه خداوند نمى شود.
11_ نزول عذاب الهى بر كفرپيشگان ، برخاسته از استحقاق آنان است نه آنكه وجودشان موجب ضرر و زيان بر خدا باشد .
و يستخلف ربى قومًا غيركم و لاتضرونه شيئًا
برداشت فوق مبتنى براين است كه جمله {لاتضرونه}
حال باشد. براين اساس جمله {يستخلف ... و لاتضرونه} چنين معنا مى شود. در حالى كه ضرر و زيانى را متوجه خدا نمى كنيد شما را عذاب مى كند و اين معنا مى رساند كه موجب عذاب، استحقاق كفرپيشگان است نه اين كه وجودشان مايه ضررى بر خدا باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 66 - 10
10_ كفرپيشگان و مخالفان معارف دين ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى الهى اند .
فلما جاء أمرنا نجّينا ص_لحًا . .. و من خزى يومئذ إن ربك هو القوىُّ العزيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 102 - 2،4
2_ امت هاى ستم پيشه ( جوامع كفرپيشه و مشرك ) در خطر گرفتار شدن به عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال هستند .
و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة
4_ نزول عذاب بر ستم پيشگان ( كافران و مشركان ) پرتوى از ربوبيت خدا در جهت تدبير امور انسانهاست .
و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 103 - 1
1_ عذاب هاى نازل شده بر امت هاى كفرپيشه و مشرك ، نشانه اى بزرگ بر وجود قيامت و عذاب هاى اخروى است .
إن فى ذلك لأية
{آية} به معناى نشانه است و متعلق آن _ به قرينه {لمن خاف عذاب الأخرة} - حقانيت قيامت و عذابهاى آن است. نكره آوردن {آية} براى رساندن بزرگى و عظمت آن مى باشد. بنابراين {إن فى ذلك
لأية}; يعنى، همانا در آن عذابهاى دنيوى، نشانه بزرگى است بر حقانيت قيامت و عذابهاى آن.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 107 - 8
8_ وجود دلايل روشن بر توحيد و حقانيت قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، مانع هر گونه بهانه اى براى انكار آنها و موجب استحقاق كافران و مشركان به عذاب هاى الهى است .
و ما أكثر الناس . .. بمؤمنين ... و ما يؤمن أكثرهم بالله إلاّ و هم مشركون. أفأمنو
حرف {فاء} در {أفأمنوا} استحقاق عذاب را بر آيه {ذلك من أنباء الغيب . ..} _ كه حاوى برهان بر حقانيّت قرآن و رسالت پيامبر(ص) است و آيه {و كأيّن من آية ...} _ كه دربردارنده دليل بر توحيد مى باشد _ مترتّب كرده است ; يعنى، چون اتمام حجت شده، عذر و بهانه اى در كار نيست و كفرپيشگان مستحق عذابند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 110 - 4
4_ پيامبران ، كفرپيشگان امت خويش را به نزول عذاب هاى الهى هشدار مى دادند .
و ظنوا أنهم قد كذبوا
ضميرهاى جمع در جمله {ظنوا . ..} به {الذين} در آيه قبل برمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 32 - 9
9_ نازل كردن عذاب بر استهزاگران انبيا و كافران به رسالت ايشان ، از سنت هاى خداوند است .
ثم أخذتهم فكيف كان عقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 34 - 1
1_ كافران ، مشركان ،
گمراهان و آنان كه پيامبران را به مسخره مى گيرند ، به عذاب هاى سخت دنيوى و اخروى گرفتار خواهند شد .
لهم عذاب فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أشق
مراد از ضمير در {لهم} _ به قرينه آيه 31 و 32 _ كافران، مشركان ، استهزاگران و گمراهان مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 40 - 4
4_ تحقّق و عدم تحقّق تهديد هاى ابلاغ شده به كفرپيشگان ، در اختيار پيامبر ( ص ) نبود .
و إن مَّا نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفينّك فإنما عليك البل_غ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 88 - 1
1- كافران سد كننده راه خدا ، داراى عذابى بس فزون تر از ديگر كافران
الذين كفروا و صدّوا عن سبيل الله زدن_هم عذابًا فوق العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 2 - 3
3- كفرپيشگان ، و گنه كاران ، به عذاب شديد الهى گرفتار خواهند شد .
لينذر بأسًا شديدًا من لدنه
{بأس}، به معناى عذاب و سختى است و به قرينه {يبشّر المؤمنين. ..} _ در فراز بعد _ مراد، عذابى است كه كافران و گنه كاران به آن تهديد شده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 55 - 19
19- نزول عذاب بر كفر پيشگان ، پس از اتمام حجت است .
و ما منع الناس أن يؤمنوا إذ جاءهم الهدى . .. أو يأتيهم العذاب قبلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10
- كهف - 18 - 102 - 12
12- اولياى پندارى كافران ( معبودان باطل ) از دفع عذاب الهى از آنان ناتوانند .
أن يتّخذوا عبادى من دونى أولياء إنّا أعتدنا جهنّم للك_فرين نزلاً
همزه استفهام در {أفحسب} گوياى آن است كه گمان ولايت براى معبودان، گمانى خطا است; زيرا، عذاب جهنم مهيا است (إنّا أعتدنا. ..) و از معبودان براى دفع آن كارى ساخته نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 79 - 10
10- خداوند ، مدعيان دستيابى به مال و فرزند با كفرورزى را ، در عذاب كفر و جهل خودشان نگاه مى دارد .
و نمدّ له من العذاب مدًّا
محتمل است مراد از {العذاب} عذاب گمراهى و كفرى باشد كه كافر در آن گرفتار است. جمله {فليمدد له الرحمان مدّاً} در آيات پيشين نيز _ كه تداوم ضلالت گمراهان را بيان كرده _ از همين مقوله است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 131 - 17
17 - ثروت انبوه براى كافران ، عذاب آور و سختى آفرين است .
لنفتنهم فيه
از معانى {فتنة} عذاب و مشقت است (قاموس). لام در {لنفتنهم} لام عاقبة و بيانگر بازتاب پيش بينى نشده ثروت مندى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 46 - 5
5- عذاب كافران ، از شؤون ربوبيت الهى است .
و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 110 - 2
2- كافران و مشركان حق ناپذير ، به عذاب و
كيفر الهى تهديد شدند .
إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون
تذكر به اين كه خداوند به سخنان آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران آگاه است، در حقيقت تهديد آنان و هشدارى به كيفر و عذاب شدن آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 27 - 15
15 - نزول عذاب بر كافران ، طبق برنامه و گزينش دقيق قبلى خداوند
إلاّ من سبق عليه القول منهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 82 - 7
7 - اقدام خداوند به اتمام حجت بر كافران ، پيش از فرستادن عذاب بر آنان
أخرجنا لهم دابّة من الأرض تكلّمهم
ارائه معجزه به كافران، پيش از هلاك ساختن آنان با {عذاب استيصال}، مى تواند براى اين باشد كه حجت خدا بر آنان تمام شود و آنان هيچ عذرى نداشته باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 85 - 1
1 - نزول عذاب بر كافران تكذيب گر ، پس از پايان يافتن محاكمه آنان
قال أكذّبتم ب_اي_تى . .. و وقع القول عليهم
در تفسير {وقع القول عليهم} چند نظر ابراز شده است كه از جمله آنها {حلول عذاب} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 53 - 11
11 - عذاب كافران چنان غافل گيرانه خواهد بود كه آنان ، هيچ خبردار نخواهند شد .
و لجاءهم العذاب و ليأتينّهم بغتة و هم لايشعرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 16 -
1
1 - كافران دروغ انگارِ آيات الهى و آخرت ، گرفتار عذابند .
و أمّا الذين كفروا و كذّبوا بأي_تنا و لقاىِ الأخرة فأول_ئك فى العذاب محضرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 8 - 5
5 - خداوند ، فراهم آورنده عذابى دردناك براى كفرپيشگان است .
و أعدّ للك_فرين عذابًا أليمًا
{أعدّ} مى تواند عطف بر چيزى مثل {فأثاب} باشد كه {ليسئل} بر آن دلالت مى كند. بنابراين، معنا، چنين مى شود: {ما از انبيا پيمان گرفتيم ... تا براى كافران عذابى دردناك مهيّا شود}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 64 - 2
2 - خداوند ، براى كافران ، آتشى شعلهور فراهم كرده است .
إنّ اللّه . .. و أعدّ لهم سعيرًا
{سعير} از {سعر} و به معناى {شعلهورى آتش} است (مفردات راغب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 66 - 4
4 - لازم است كه روزى را كه در آن ، كافران با آتش جهنم ، به سختى عذاب و سوزانده مى شوند ، به خاطر داشت .
يوم تقلّب وجوههم فى النار
برداشت بنابراين احتمال است كه نصب {يوم} به جهت مفعولٌ به بودن اش باشد. كه بايد فعل {اُذكر} در تقدير باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 66 - 1،2
1 - توانايى خداوند بر عذاب كافران ، به گونه اى كه آنان با از بين رفتن چشم ها و نورديدگانشان ، راه معمول خود را پيدا نكرده و از پيمودن راه درست محروم
خواهند شد .
و لو نشاء لطمسنا على أعينهم فاستبقوا الصرط فأنّى يبصرون
{طمس} (مصدر {طمسنا}) به معناى از بين بردن آثار و شواهد چيزى است و مقصود از {لطمسنا على أعينهم} از بين بردن كامل عضو چشم و يا نور و بينايى آن مى باشد. مراد از {الصراط} نيز راه معمول و متداولى است كه افراد آن را طى مى كنند.
2 - عذاب كافران با از بين بردن چشم ها و نورديدگانشان ( به گونه اى كه راه درستى را پيدا نكنند ) جزء مشيت و سنت خدا نيست .
و لو نشاء لطمسنا على أعينهم فاستبقوا الصرط فأنّى يبصرون
از به كار رفتن {لو} _ كه براى امتناع و امر محالى است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 67 - 2
2 - عذاب كافران با مسخ و زمين گير شدن شان ، جزء مشيت و سنت خدا نيست .
و لو نشاء لمسخن_هم على مكانتهم فما استط_عوا مضيًّا و لايرجعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 68 - 6
6 - بازگشت انسان به حالت طفوليت _ پس از دوران پيرى _ از نظر قواى جسمى و عقلى ، نشانگر توانايى خداوند بر عذاب كافران و بازگرداندن آنان به روز رستاخيز است .
و لو نشاء لطمسنا على أعينهم . .. و من نعمّره ننكّسه فى الخلق
برداشت ياد شده براين اساس استوار است كه عبارت {من نعمّره . ..} عطف بر {و لو نشاء لطمسنا...} _ از باب عطف علت بر معلول _ باشد; يعنى، آيه
شريفه درصدد ارئه شاهدى بر توانايى خداوند بر مسخ و زمين گير كردن انسان و بازگرداندن وى به روز رستاخيز براى محاكمه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 3 - 5
5 - فرياد استغاثه و كمك خواهى كافران گذشته به هنگام عذاب ، بى نتيجه بود و آنان نجات نيافتند .
فنادوا و لات حين مناص
{مناص} به معناى ملجأ و راه گريز است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 88 - 3
3 - كافران و مشركان ، به عذاب و شكست تهديد شدند .
و لتعلمنّ نبأه بعد حين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 57 - 1
1 - ظهور ارزش تقوا و نقش هدايت الهى ( قرآن ) ، هنگام عذاب و در قيامت براى كافران و گنه كاران
أو تقول لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 58 - 1
1 - آرزوى كافران و گنه كاران ، هنگام مشاهده عذاب الهى ، به بازگشت دوباره به دنيا
أو تقول حين ترى العذاب لو أنّ لى كرّة
{لو} در آيه شريفه، براى تمنّى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 22
22 - عذاب كافران ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان خواهد بود .
ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم . .. قالوا بلى و ل_كن حقّت كلمة العذا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16
- غافر - 40 - 11 - 10
10 - يأس و نااميدى شديد كافران حق ناپذير ، از نجات خويش از عذاب الهى
فهل إلى خروج من سبيل
مفسران بر اين باوراند كه چنين سخنى، از زبان كسانى صادر مى شود كه يأس و نااميدى بر وجود آنان چيره شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 26 - 7،9
7 - عذاب سخت و شديد خداوند ، در انتظار كافران است .
و الك_فرون لهم عذاب شديد
9 - محروميت از فضل الهى ، نمودى از عذاب خداوند براى كافران
و يستجيب الذين ءامنوا . .. و يزيدهم من فضله و الك_فرون لهم عذاب شديد
از ارتباط صدر و ذيل آيه، برداشت بالا صورت گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 48 - 8
8 - عذاب هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه آيات به ايشان
و ما نريهم من ءاية . .. و أخذن_هم بالعذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 16 - 10
10- منافقان ، در زمره كافران و گرفتار عذابى همانند آنان
و منهم من يستمع إليك حتّى إذا خرجوا من عندك قالوا . .. ماذا قال
چنانچه ضمير {منهم} به {من هو خالد . ..} بازگردد و مراد از آن در {من يستمع ...} _ به قرينه محتواى آيه _ منافقان باشد، مى توان گفت: منافقان فرجامى همانند كافران خواهند داشت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 25 - 27
27- كافران مكه ،
مورد تهديد خداوند به عذابى دردناك
لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم عذابًا أليمًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 1
1 - كافران و ستمكاران ، داراى بهره اى عظيم از عذاب الهى ، همانند كافران و ستم پيشگان گذشته تاريخ
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم
{ذنوب} در معانى {دلو بزرگ چاه هنگامى كه از آب پر شده باشد} و نيز {نصيب و بهره} به كار مى رود. در آيه شريفه مراد معناى دوم است. گفتنى است كه تعبير {نصيبى عظيم} در برداشت بالا، از نكره آمدن {ذنوباً} استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 47 - 9
9 - كافران ظالم ، داراى عذابى فزون تر از كافران ديگر *
و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك
برداشت بالا بنابراين نكته است كه {ظالم} بر همه كافران اطلاق نشده باشد; بلكه كافران دو گروه باشد. گروهى كه فقط كفر مىورزند و گروهى كه علاوه بر كفر اقدام هاى ظالمانه و توطئه گرانه عليه دين دارند. اين گروه علاوه بر كيفر كفر، عذاب ديگرى در قبال ظلمشان خواهند ديد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 43 - 1
1 - كافران هر عصر ، در معرض عذاب الهى بدون هيچ امتياز بر پيشينيان خود
أكفّاركم خير من أُول_ئكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 6 - 2
2 - عذاب و كيفر خداوند درباره كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه دلايل روشن بوده است
.
تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 16 - 2
2 - امكان نزول عذاب الهى ، با لرزش زمين و فرو رفتن كافران در درون آن
أن يخسف بكم الأرض فإذا هى تمور
{مور} (مصدر {تمور}) به معناى تحرك سريع است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 18 - 3
3 - تهديد شدن كافران تكذيب گر ، به نزول عذاب الهى همچون اقوام و ملل پيشين
و لقد كذّب الذين من قبلهم فكيف كان نكير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 19 - 5
5 - پرواز پرندگان بر فراز زمين ، دليل و نشانه توانايى خداوند بر عذاب و هلاكت كافران
فكيف كان نكير . أولم يروا إلى الطير ... ما يمسكهنّ إلاّ الرحم_ن
ذكر پرواز پرندگان به عنوان نشانه قدرت خداى رحمان _ پس از يادآورى كيفر و عذاب كافران پيشين _ مى تواند به منظور ارائه نمونه و جلوه اى از قدرت همه جانبه خداوند در جهان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 28 - 7
7 - كافران حق ناپذير و لجوج ، در معرض عذاب الهى قرار دارند .
فمن يجير الك_فرين من عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 30 - 4
4 - كافران لجوج و تكذيب گر ، در معرض عذاب الهى ( همچون خشكسالى )
قل أرءيتم إن أصبح ماؤكم غورًا فمن يأتيكم بماء معين
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
19 - حاقه - 69 - 30 - 2
2 - فرمان به غل و زنجير كشيدن كافران دوزخى ( صاحبان زر و زور ) در قيامت
فغلّوه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 31 - 1
1 - كافران صاحب زر و زور در قيامت ، به وسيله آتش پرحرارت و شعلهور سوازنده خواهند شد .
ثمّ الجحيم صلّوه
{جحيم} (از ماده {جحمه}) به معناى آتش شعلهور و پرحرارت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 32 - 1
1 - كافران صاحب زر و زور در دوزخ ، در زنجيرى بلند به طول هفتاد زراع به بند كشيده خواهند شد .
ثمّ فى سلسلة ذرعها سبعون ذراعًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 20 - 2
2 - كافران حق ناپذيز و انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين عقوبت و نابودى اند .
ثمّ قتل كيف قدّر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 4 - 1
1 - مهيا بودن زنجير ها ، غلّ ها و آتش برافروخته براى كافران و ناسپاسان نعمت هدايت از جانب خداوند
إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ وأغل_لاً و سعيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 24 - 3
3 - جهان آخرت ، عرصه گرفتارى كافران حق گريز به بزرگ ترين عذاب هاى الهى است .
العذاب الأكبر
به قرينه آيه بعد، مراد از {العذاب الأكبر} عذابى است كه كافران در آخرت، به آن گرفتار خواهند شد.
عذاب كافران اقوام
پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 18 - 3
3- گروه هاى بسيارى از كافران جن و انس ، محكوم به عذاب حتمى الهى در گذشته تاريخ
حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس
عذاب كافران به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 2 - 7
7- كافرانِ به قرآن و كافرانى كه تصميم به ماندن در ظلمت ها گرفته اند ، فرجامى بس ناگوار دارند و در عذابى سخت گرفتار خواهند شد .
و ويل للك_فرين من عذاب شديد
برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از كافران در اين آيه، به قرينهء آيه قبل، كسانى هستند كه كتاب خدا را نپذيرفتند و از ظلمتها خارج نشدند.
عذاب كافران پيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 15
15 _ كافران و مشركان پيرو، همانند رهبرانشان، داراى عذابى مضاعف از آتش دوزخ
قال لكل ضعف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 21 - 4
4- كافرانِ پيرو به هنگام حضور در پيشگاه خداوند در قيامت پيشاپيش درمى يابند كه گرفتار عذاب الهى خواهند شد .
و برزوا لله جميعًا فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغن
ذكر {فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا} براى درخواست كمك ضعفا _ پس از آنكه حضور همه مردم را در قيامت اعلام كرد و هنوز سخنى از عذاب گفته نشده است _ حكايت از اين مى كند كه آنان گرفتار شدن خود را
به عذاب از قبل خواهند فهميد.
عذاب كافران در غزوه حنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 26 - 9
9 _ جبهه كفر در كارزار حنين ، در پى فرود آمدن نيرو هاى غيبى و نزول آرامش روحى بر مؤمنان از سوى خداوند ، گرفتار شكستى سخت و عذاب آور گرديد .
ثم أنزل اللّه سكينته . .. و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كفروا
عذاب كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 3 - 13
13 _ تهديد مشركان كفرپيشه صدر اسلام به عذاب دردناك جهنم
بشر الذين كفروا بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 109 - 14
14- گرفتارآمدن مشركان و كافران حق ناپذير صدراسلام به عذاب ، وعده پيشين الهى به آنان
ماتوعدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 176 - 3
3 - خداوند ، به مشركان و كافران صدراسلام وعده عذاب داد .
أفبعذابنا يستعجلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 1 - 2
2 - وعده خداوند ، به عذاب شدن كافرانِ حق ناپذير در عصر بعثت
سأل سائل بعذاب واقع
عذاب كافران ظالم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 17 - 7
7- براى كافران جبّار ، در جهنّم ، فراتر از نوشيدن اجبارى آب چركين و عذاب هاى مختلف مرگبار ، عذابى خشن و غيرقابل تصور نيز وجود دارد .
و من ورائه عذاب
غليظ
مرجع ضمير {ورائه} احتمال دارد {عذاب} باشد كه از عبارت قبلى به دست مى آيد. در اين صورت، با توجه به مفهوم بودن و سخت بودن عذابهاى ياد شده، {عذاب غليظ} بايد عذابى بسيار سخت و غير قابل تصور باشد.
عذاب كافران قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 78 - 3،4
3 _ كافران قوم ثمود بر اثر عذاب الهى به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .
فأصبحوا فى دارهم جثمين
{جثوم} به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فروافتادن شخص به سينه خود است.
4 _ كفرپيشگان قوم ثمود شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *
فأصبحوا فى دارهم جثمين
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {اصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصباح} (داخل در صبح شدند) باشد نه به معناى {صاروا} بر اين مبنا {فأصبحوا . .. } مى رساند كه هلاكت در اولين لحظه صبح اتفاق افتاده و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح يعنى در شب، بر كافران قوم ثمود عارض شده است.
عذاب كافران لجوج
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 13 - 18
18_ خداوند كفرپيشگانى كه على رغم مشاهده آيات خدا ، ربوبيت او را منكر شوند ، به عذاب شديد و مكرى سخت تهديد كرده است .
و هم يج_دلون فى الله و هو شديد المحال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 104 - 4
4- عذاب دردناك ، فرجام و كيفر
كافرانى است كه از سر لجاج و عناد به آيات الهى ايمان نمى آورند .
إن الذين لايؤمنون بأي_ت الله . .. لهم عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 35 - 3
3 - كافران متعصب و لجاجت پيشه ، هيچ گونه راه فرار و گريزى از عذاب الهى ندارند .
و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا ما لهم من محيص
عذاب كافران محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 34 - 4
4- كافرانى كه تا آخرين لحظه زندگى در حال عناد و ستيز با دين باشند ، محكوم به عذاب ابدى خواهند بود .
إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. فلن يغفر اللّه لهم
لازمه قطعى {لن يغفر اللّه} باقى ماندن هميشگى در عذاب الهى است.
عذاب كافران مدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 91 - 7
7 _ نزول عذاب بر كفرپيشگان قوم شعيب ، پاسخ خداوند به درخواست او ( داورى ميان مؤمنان و كافران )
ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق . .. فأخذتهم الرجفة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 92 - 1
1 _ عذاب فرود آمده بر تكذيب كنندگان شعيب و كفرپيشگان مدين موجب نابودى آنان و تخريب آثار زندگانى در آن ديار شد .
الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها
ضمير در {فيها} به {دار} در آيه قبل برمى گردد و {غنى} مصدر {لم يغنوا} به معناى اقامت كردن و سكونت گزيدن است. بنابراين {كأن لم يغنوا} يعنى گويا
قوم شعيب در ديارشان اقامت نكرده بودند. و اين كنايه از نابودى ديار آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 93 - 2
2 _ شعيب ( ع ) با دلسوزى بر كافران مشرف به هلاكت ، از آنان اعراض كرد و شهر مدين را ترك گفت .
فتولى عنهم و قال يقوم
لحن آيه و نيز اضافه كلمه {قوم} به ياء متكلم نشان از تحسّر و دلسوزى شعيب به مردم خويش دارد.
عذاب كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 135 - 1
1- كافران مكه با انكار آيات الهى _ پس از اتمام حجت بر ايشان _ مستحق نابودى و عذاب بودند .
و لو أنّا أهلكن_هم . .. فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ و من اهتدى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 37 - 5
5- كافران مكه به عذاب و نابودى قريب الوقوع تهديد شدند .
سأُوريكم ءاي_تى فلاتستعجلون
مقصود از {آياتى} به قرينه آيات بعد (. ..بل تأتيهم بغتة...) عذاب و هلاكت است.
عذاب كافران يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 161 - 11
11 _ خداوند براى كافران يهود عذاب دردناك آماده كرده است .
و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً
عذاب مضاعف كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 20 - 10
10_ كفرپيشگانى كه مردم را از پيوستن به راه خدا باز مى دارند ، به عذابى دو چندان گرفتار خواهند شد .
الذين يصدون .
.. يض_عف لهم العذاب
عذر اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 7 - 1
1 - اعلام پذيرفته نشدن هيچ عذرى از كافران دوزخى در قيامت
ي_أيّها الذين كفروا لاتعتذروا اليوم
عذر غيرمقبول كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 15 - 2
2 - كافران ، خود مى دانند كه عذرتراشى هايشان دورغ است .
و لو ألقى معاذيره
عذرخواهى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 84 - 8
8- رخصت نيافتن كافران براى سخن گفتن و معذرت خواهى به هنگام حضور شاهدان و گواهان امت ها ، در قيامت
و يوم نبعث من كلّ أُمّة شهيدًا ثمّ لايؤذن للذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 57 - 6
6 - در روز قيامت ، حتى براى كافران ، امكان عذرخواهى هست .
فيومئذ لاينفع الذين ظلموا معذرتهم
اين كه فرموده است: {عذرخواهى، سودى ندارد} حكايت مى كند كه عذرخواهى، ممكن است، اگرچه پذيرفته نمى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 52 - 3
3 - عذرخواهى كافران و مشركان ستيزه جو در قيامت ، پذيرفته نشده و سودى به حال آنان نخواهد داشت .
يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 15 - 1
1 - كافران در روز قيامت ، براى اعمال ناپسند خود عذر خواهند آورد .
و لو ألقى معاذيره
عذرخواهى كافران
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 52 - 2
2 - كافران و مشركان ، با رو به رو شدن با گواهى شاهدان عليه خود ، به عذرخواهى خواهند پرداخت .
و يوم يقوم الأشه_د . يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه عبارت {يوم لاينفع . ..} بدل براى {يوم يقوم الأشهاد} مى باشد.
عصيان از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 1 - 4،5،11
4 - پيامبر ( ص ) به تبعيت نكردن از كافران و منافقان ، موظف بود .
ي_أيّها النبىّ . .. و لاتطع الك_فرين و المن_فقين
5 - تبعيت نكردن از كافران و منافقان ، نمودى از تقواى الهى است .
اتّق اللّه و لاتطع الك_فرين و المن_فقين
بنابراين احتمال كه عبارت {و لاتطع. ..} ذكر خاص بعد از عام (اتّق اللّه) باشد. نكته ياد شده به دست مى آيد.
11 - فرمان به تبعيت نكردن از كافران و منافقان ، برخاسته از علم گسترده و حكمت خداوندى است .
ي_أيّها النبىّ . .. و لاتطع الك_فرين و المن_فقين إنّ اللّه كان عليمًا حكيمًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 3 - 2
2 - تبعيت نكردن پيامبر ( ص ) از خواسته كافران و منافقان ، درپى دارنده مشكلاتى براى آن حضرت بود .
و لاتطع الك_فرين و المن_فقين . .. و توكّل على اللّه و كفى باللّه وكيلاً
فرمان به توكل، پس از فرمان به تبعيت نكردن از خواسته كافران و منافقان، احتمال دارد به خاطر پيامدها و مشكلاتى باشد كه در
پى آن فرمان، به وجود مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 7 - 10
10 - رعايت تقواى الهى و اطاعت نكردن از كافران و منافقان ، از جمله پيمان هايى است كه خداوند از انبياى خويش گرفته است .
ي_أيّها النبىّ اتّق اللّه و لاتطع . .. و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم
احتمال دارد كه {و إذ أخذنا. ..} عطف جمله به جمله باشد. در اين صورت، معناى آيه چنين است: {آنچه به تو _ اى پيامبراسلام! _ فرمان داده شده، پيمانى است كه از سَلَف تو نيز گرفته شده است و آن، همانا تقوا و اطاعت نكردن از كافران و منافقان است}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 48 - 1
1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به خوددارى از اطاعت از كافران و منافقان بود .
و لاتطع الك_فرين و المن_فقين
عصيان كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 4 - 3
3 _ رويگردانى و تأثيرناپذيرى كافران از هر گونه معجزه الهى
و ما تأتيهم من ءاية من ءايت ربهم إلا كانوا عنها معرضين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 58 - 11
11 _ دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) در برابر مخالفت ها و نافرمانى هاى كافران
و كفى به بذنوب عباده خبيرًا
يادآورى آگاهى همه جانبه خداوند بر گناهان بندگان، مى تواند براى دلدارى به پيامبر(ص) باشد; چنان كه مى تواند تهديدى براى كافران ستيزه جو نيز باشد.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 43 - 3
3 - فراخوانده شدن كافران و مشركان به سجده و خضوع در برابر خداوند در دنيا و امتناع آنان از اين كار
و قد كانوا يدعون إلى السجود و هم س_لمون
عصيان كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 2 - 2
2 - سركشى ، تكبر ، ستيزه جويى و حق ناپذيرى ، از اوصاف كافران صدراسلام
بل الذين كفروا فى عزّة و شقاق
عصيان كافران قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 77 - 2
2 _ كافران قوم ثمود با پى كردن ناقه صالح ، فرمان خداوند را سرپيچى كردند و مردمى متجاوز شناخته شدند .
فعقروا الناقة و عتوا عن أمر ربهم
مراد از {أمر ربهم} همان است كه در آيه 73 مطرح شده بود يعنى: زيان نرساندن به ناقه و آزادگذارى آن براى چريدن.
عظمت عذاب دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 21 - 21
21- روز فرا رسى عذاب دنيوى مشركان و كافران ، روزى بس شگفت و عظيم
إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم
مراد از {عذاب يوم عظيم} ممكن است عذاب دنيوى باشد.
عفو از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 13 - 31
31 _ عفو و گذشت ، حتى نسبت به كافران ، احسان و نيكى است .
فاعف عنهم و اصفح إنّ اللّه يحب المحسنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9
- حجر - 15 - 85 - 11،15
11- پيامبر ( ص ) وظيفه دار عفو كريمانه و گذشت شايسته از كافران و مشركان و ناديده گرفتن اذيت و آزار آنان بود .
فاصفح الصفح الجميل
{صفح} به معناى عفو بدون ملامت كردن و به رخ كشيدن است كه از آن مى توان گذشت كريمانه و بزرگوارانه برداشت كرد.
15- برخورد كريمانه و عفو و اغماض از آزار و اذيت ديگران _ حتى كافران و دشمنان _ امرى شايسته و پسنديده است .
فاصفح الصفح الجميل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 86 - 6
6- گذشت و اغماض پيامبر ( ص ) از دشمنان و كافران ، به خير و صلاح آن حضرت و در راستاى تربيت و كمال اوست .
فاصفح الصفح الجميل . إن ربّك هو الخلّ_ق العليم
جمله {إن ربك . ..} به منزله تعليل براى {فاصفح ...} است; يعنى، اى پيامبر! گذشت كن; زيرا پروردگار و مربى تو مى داند كه چه كارى به مصلحت و در جهت تربيت و رشد توست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 15 - 5
5 - عفو و گذشت از كافران به هنگام ضرورت ، امرى شايسته و عمل صالح است .
يغفروا للذين لا يرجون . .. من عمل ص_لحًا
عقايد كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 10 - 2
2 _ كافران ، بى نيازى را در مال و اولاد مى جويند ; در حالى كه هرگز آن را نمى يابند .
انّ الذين كفروا لن تغنى
عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 116 - 2
2 _ اموال و اولاد ، تنها تكيه گاه به هنگام ذلت و ابتلاى به غضب الهى ، از ديدگاه اهل كفر
ضربت عليهم الذّلّة . .. و باءُو بغضب من اللّه ... انّ الذين كفروا لن تغنى
ظاهراً منظور از {الذين كفروا}، همان جناح اهل كتاب هستند كه در آيات سابق وضعيت آنان بيان شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 119 - 7
7 _ بى اعتقادى كافران ( اهل كتاب ) ، به برخى از كتاب هاى آسمانى
ها انتم اولاء . .. و تؤمنون بالكتب كلّه
ايمان مسلمانان به تمامى كتب، به قرينه مقابله، بيانگر اين است كه اهل كتاب، به تمامى كتب ايمان ندارند.
عقلانيت حبط عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 3 - 3
3- گم شدن اعمال كافران در سراب { كفر } و شكوفايى اعمال مؤمنان در وادى { ايمان } ، داراى فلسفه اى معقول و برهانى
الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم . و الذين ءامنوا... و أصلح بالهم . ذلك بأنّ الذين
{ذالك} در مقام بيان علّت و فلسفه مطلبى است كه در آيات پيشين بيان شده است; يعنى، پوچى اعمال كافران و ثمربخشى اعمال مؤمنان، امرى برهانى است; زيرا كافر ره باطل پيموده و باطل فرجامى ندارد و مؤمن ره حق رفته و ثمربخشى عين حقانيت است.
عقيده باطل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
9 - نحل - 16 - 72 - 10
10- كافران به خاطر باطل گرايى ، على رغم مشاهده آثار و نعمت هاى الهى در تمام ابعاد زندگى خود ، مورد سرزنش خدايند .
و الله جعل لكم . .. أفبالب_طل يؤمنون و بنعمت الله هم يكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 41 - 1
1 - كافران ، محروم از پشتوانه غيبى و گرفتار وهم در انديشه هاى باطل خويش
أم يقولون شاعر نتربص به ريب المنون . .. أم عندهم الغيب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 21 - 1
1 - پندار دروغ بودن قرآن ، پندارى موهوم و از انديشه هاى باطل كافران است .
فى تكذيب . .. بل هو قرءان مجيد
حرف {بل}، اضراب از قبل است و انديشه تكذيب گرانه كافران را تخطئه مى كند.
عقيده باطل كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 5 - 4
4 - اعتقاد كافران عصر بعثت به معبود هاى بى شمار
أجعل الألهة إل_هًا وحدًا
عقيده پوچ كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 53 - 12
12 _ منكران قرآن ، در قيامت ، با پى بردن به زيانكارى خويش و واهى بودن افكار و عقايد خود ، از اعمال و رفتار گذشته خويش پشيمان خواهند شد .
نرد فنعمل غير الذى كنا نعمل قد خسروا أنفسهم و ضل عنهم ما كانوا يفترون
جمله {قد خسروا . .. } و {ضل عنهم ... } به منزله تعليلى
است براى {نرد فنعمل ... } يعنى آرزوى بازگشت به دنيا و تدارك گذشته ها بدان علت است كه كفرپيشگان خود را زيانكار مى بينند و باورهاى خويش را بر باد رفته مى يابند.
عقيده كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 156 - 2،4،5،12
2 _ پندار كفرپيشگان بر اين كه خانه نشينى و يا پرهيز از حضور در كارزار ، مانع مرگ و كشته شدن است .
يا ايّها الّذين امنوا لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا
4 _ گمانِ حاكميّت عوامل مادّى بر مقدّرات الهى ، پندارى كفرآميز
لاتكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و ما قتلوا
خداوند با كفرآميز خواندن اين انديشه كه جنگ و مسافرت (عوامل مادّى) تعيين كننده مرگ آدمى است، به مؤمنان تعليم مى دهد كه آن عوامل، تعيين كننده مرگ آدمى، كه از مقدّرات الهى است، نخواهد بود.
5 _ زنده ماندن ، ولو با توجيه كوتاهى ها و تقصير ها در دفاع از دين ، خواسته كفرپيشگانِ به ظاهر مسلمان
لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و ما قتلوا
2 _ در برداشت بالا {الّذين كفروا} به قرينه {لاخوانهم} به مسلمانان ضعيف الايمانى كه انديشه كفرآميز دارند، تفسير شده است.
12 _ تضادّ و دوگانگى بينش اهل ايمان و كفرپيشگان ، در تفسير عوامل حيات و مرگ
و قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه يحيى و يميت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 157 - 9،10
9 _
ارزش والاتر ماندگاى در دنيا و ثروت اندوزى ، بر شهادت و رحمت و آمرزش الهى ، در پندار غلط كفرپيشگان
لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا . .. لمغفرة من اللّه و رحمة خير ممّا يجمعون
جمله {لو كانوا . .. } شيفتگى كفرپيشگان را نسبت به ماندگارى در دنيا بيان مى كند، و جمله {خير ممّا يجمعون} هدف و يا عاقبت از ماندگارى را توضيح مى دهد. يعنى هدف كفرپيشگان از ماندگارى در دنيا به چنگ آوردن منافع دنيوى و ثروت اندوزى است و آنان اين منافع گذرا را بالاتر از رحمت و آمرزش الهى مى پندارند و لذا بر كشته هاى در راه خدا تأسف مى خورند.
10 _ بيان مقام والاى آنانكه در راه خدا مى ميرند و يا كشته مى شوند ، نشان دهنده بطلان ارزيابى كفرپيشگان درباره حيات و مرگ
لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا . .. و لئن قتلتم او متّم لمغفرة من اللّه و رح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 2
2 _ كافران ، مهلت يافتن در دنيا را ، خير و نيك و به سود خويش مى پندارند .
و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 134 - 1
1 _ نيل به سعادت دنيا با ترك ايمان و تقوا ، پندار باطل كفرپيشگان بى تقوا
من كان يريد . .. فعند اللّه ثواب الدنيا و الأخرة
خداوند پس از سفارش به تقوا و ترك كفر (وصينا . .. ان
اتقوا اللّه)، پاره اى از زيانهاى كفرپيشگى و بى تقوايى را برشمرد و با اين آيه به علتى از علل گرايش به كفر و بى تقوايى، يعنى توهم رسيدن به سعادت دنيا، اشاره مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 1 - 14
14 _ عن أبى ابراهيم قال: . .. {ثم الذين كفروا بربهم يعدلون} قال: يعدلون بين الظلمات و النور و بين الجور و العدل.
امام كاظم(ع) درباره آيه {ثم الذين . .. } فرمود: (كافرانى كه براى خدا انباز مى گيرند)، ظلمت و نور و ظلم و عدل را برابر قرار مى دهند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 9 - 4
4 _ كافران، مدعى عدم شايستگى بشر براى احراز مقام رسالت و اختصاص آن به فرشتگان
و لو جعلنه ملكا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 12 - 3
3 _ كافران، معترف به مالكيت مطلق خداوند بر جهان هستى
قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه
جواب خداوند به سؤال مطرح شده و منتظر جواب كافران نماندن، بداهت و مورد اعتراف بودن جواب را مى رساند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 98 - 2
2 _ كافران به پندارى نابجا ، خود را از گرفتار شدن به عذاب الهى مصون مى شمارند .
أو أمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 99 - 3
3 _ كفرپيشگان به پندار باطل
، خويشتن را از مكر خدا و كيفر هاى ناگهانى وى ايمن مى شمارند .
أفأمنوا مكر اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 7
7 _ موضعگيرى خصمانه كافران و مشركان در قبال پيامبر ، على رغم اعتقادشان به خدا
و إذ قالوا اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 122 - 2
2_ اعمال و عقايد كفرپيشگان ، موجب گرفتار شدن آنان به عذاب هاى الهى است .
و قل . .. اعملوا على مكانتكم ... وانتظروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 10 - 18
18- كافران معتقد بودند كه آدميان توان نيل به مقام رسالت را ندارند .
إن أنتم إلاّ بشر مثلنا
كافران، در پاسخ دعوت انبيا به ايمان، مى گفتند: {إن أنتم إلاّ بشر مثلنا}، و اين جواب، حاكى از آن است كه آنان به اين معتقد بودند كه بشر، نمى تواند پيامبر شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 43 - 6
6- عقيده كافران ، در اعتبار و آبرومندى خدايان دروغينشان در نزد خداوند ، پوچ و بى اساس است .
لايستطيعون نصر أنفسهم و لا هم منّا يصحبون
با توجه به اين كه مخاطبان آيه شريفه مشركان هستند و آنان معبودها و خدايان خود را شفيع براى خود مى پنداشتند; به دست مى آيد كه مقصود اين آيه، بيان بطلان چنين پندارى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 -
نمل - 27 - 84 - 9
9 - محاكمه شدن كافران به خاطر كردارشان علاوه بر محاكمه آنان به خاطر عقايدشان
أكذّبتم ب_اي_تى . .. أمّاذا كنتم تعملون
عبارت {أكذّبتم بآياتى} دلالت بر محاكمه عقيدتى و تعبير {أمّاذا كنتم تعملون} دلالت بر محاكمه آنان به خاطر كردارشان دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 25 - 1
1 - خالق آسمان ها و زمين ، در بينش كافران نيز خداوند است .
و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 52 - 1
1 - كافران ، منكر قيامت و زنده شدن انسان ها هستند .
يقول أءنّك لمن المصدّقين
برداشت ياد شده از آن جا است كه گوينده، فرد كافر بوده و استفهام او از باب انكار مى باشد. گفتنى است كه مقصود از تصديق _ به قرينه آيه بعد كه مربوط به قيامت است _ تصديق به قيامت و رستاخيز انسان ها است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 7 - 2
2 - اعتقاد كافران به برانگيخته نشدن انسان ها در قيامت ، مبتنى بر گمان است ; نه يقين و علم .
زعم الذين كفروا أن لن يبعثوا
برداشت ياد شده، به اين دليل است كه ماده {زعم}، بيشتر در معناى {ظن} (گمان) و نيز درباره چيزى كه مورد ترديد بوده و اثبات نشده است، به كار مى رود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 6 - 1
1 - كافران ،
برپايى قيامت و عذاب آن را ، امرى بعيد و به دور از حقيقت مى دانند .
إنّهم يرونه بعيدًا
با توجّه به اين كه كافران، منكر معاد بودند، مقصود آنان از {بعيد}، بعيد زمانى نيست; بلكه مقصود دور بودن از دايره امكان است.
عقيده كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 194 - 3
3 - كافران عصر بعثت نيز به حرمت و قداست ماه هاى حرام و ممنوعيت جنگ در آنها معتقد بودند .
الشهر الحرام بالشهر الحرام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 43 - 7
7_ كفرپيشگان عصر بعثت به خداوند اعتقاد داشته و شهادت او را پذيرا بودند .
قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 7 - 7
7 _ مشركان صدراسلام ، معتقد بودند كه تنها فرشتگان مى توانند واسطه ميان خدا و بشر باشند و نه انسان .
قالوا . .. لولا أُنزل إليه ملك فيكون معه نذيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 48 - 2،5
2 - كافران صدراسلام ، منكر برپايى قيامت بوده و عقيده به آن را مورد استهزا قرار مى دادند .
و يقولون متى ه_ذا الوعد
استفهام در {متى ه_ذا الوعد} _ برابر نظر بيشتر مفسران _ براى تهكم و استهزا است.
5 - كافران صدراسلام ، مؤمنان را دروغگو دانسته و عقيده آنان به برپايى قيامت را بى اساس مى پنداشتند .
و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 81 - 7
7 - مشركان و كافران در عصر بعثت _ على رغم انكار قيامت و تجديد حيات انسان ها _ به آفرينش آسمان ها و زمين به وسيله خدا و نيز به عظمت اين آفرينش اعتقاد داشتند .
أوَليس الذى خلق السم_وت و الأرض بق_در على أن يخلق مثلهم
برداشت ياد شده با توجه به اين حقيقت است كه استدلال خداوند بر اثبات معاد، از راه آفرينش نخستين جهان طبيعت، مبتنى بر اين حقيقت است كه كافران، جهان طبيعت را جلوه اى از خالقيت و قدرت خدا بدانند.
عقيده كافران قوم عاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 66 - 3
3 _ انديشه توحيدى و مبرا از شرك ، سفيهانه و نامعقول در نظر كافران قوم هود
قال الملأ الذين كفروا من قومه إنا لنريك فى سفاهة
عقيده كافران مدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 87 - 11
11 _ كافران قوم شعيب ، به خدا و داورى او و يارى رسانيش به حقپويان معتقد بودند .
فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا و هو خير الحكمين
چنانچه خطاب در {فاصبروا} متوجه كافران نيز باشد، دعوت شعيب از آنان به صبر تا داورى خدا، بيانگر اين نكته است كه منكران رسالت او معتقد به خداوند بوده اند. تصريح به {بالذى ارسلت به} پس از {ءامنوا} اين معنا را تأييد مى كند.
عقيده كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 5،6
5 _ كافران
مكه معتقد به تأثير دعا به درگاه خدا براى تحقق بخشى به درخواست هاى آنان
اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة
6 _ كافران مكه معتقد به خدا و معتقد به تأثير او در جهان هستى
و إذ قالوا اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة من السماء
علاقه به هدايت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 6 - 6
6 - علاقه شديد برخى از مسلمانان عصر بعثت ، به ارشاد كافران سرشناس مكه و مسلمان ساختن آنان
فأنت له تصدّى
براساس شأن نزول اين آيات، افراد معروفى از قريش (نظير ابوجهل) در مجلسى كه ابن ام مكتوم وارد شد، حضور داشتند و تعبير {من استغنى} در مورد آنان نازل شده است.
علايق كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 156 - 5
5 _ زنده ماندن ، ولو با توجيه كوتاهى ها و تقصير ها در دفاع از دين ، خواسته كفرپيشگانِ به ظاهر مسلمان
لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و ما قتلوا
2 _ در برداشت بالا {الّذين كفروا} به قرينه {لاخوانهم} به مسلمانان ضعيف الايمانى كه انديشه كفرآميز دارند، تفسير شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 2 - 1
1- آرزو و علاقه فراوان كافران به مسلمان بودن ، آن گاه كه فرصتِ اسلام آوردن را از دست بدهند .
ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين
مراد از {يودّ} به قرينه فعل ماضى {كانوا} مطلق دوست داشتن نيست،
بلكه به معناى تمنا و آرزوست. و {ربما} در آيه به معناى تكثير استعمال شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 9 - 1
1 - علاقه شديد كافران تكذيب گر ، به سازش كردن و نرمش نشان دادن پيامبر ( ص ) با آنان و تلاش آنان در اين راستا
ودّوا لو تدهن فيدهنون
{إدهان} (مصدر {تدهن و يدهنون}) به معناى مدارا و نرمش نشان دادن است. مقصود از آن در اين آيه، سازش كردن پيامبر(ص) در مواضع عقيدتى خويش و سستى كردن آن حضرت در برخورد با كافران است. گفتنى است سازش كردن و سستى نمودن پيامبر(ص) در امر رسالت، تنها يك علاقه و تمايل براى كافران نبود; بلكه همراه با تلاش و اقدامات گسترده بوده است.
علم اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 23 - 12،13
12 - مجازات كافران و بدكاران در قيامت ، همراه با آگاه شدن از جرم شان است .
إلينا مرجعهم فننبّئهم بما عملوا
13 - كافران ، از تمامى اَعمال دنيوى خويش ، در قيامت ، از سوى خداوند آگاه مى شوند .
إلينا مرجعهم فننبّئهم بما عملوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 71 - 3
3 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى ، به عمق بطلان راه خود و پيامد رفتارشان آگاه خواهند شد .
فسوف يعلمون . إذ الأغل_ل فى أعن_قهم و السل_سل يسحبون
برداشت ياد شده، از آن جا است كه ظرف {إذ الأغلال . ..} متعلق
به {يعلمون} مى باشد. {يسحبون} نيز حال از ضمير {هم} در {فى أعناقهم} است; يعنى، به زودى مى دانند آن گاه كه غل در گردن هايشان باشد و با زنجير كشان كشان برده مى شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 16
16 - آگاهى قطعى كافران به وسيله خداوند ، از مجموعه عملكرد ناشايست خويش در قيامت
فلننبّئنّ الذين كفروا بما عملوا
علم به توطئه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 76 - 7
7 - عقيده به آگاهى خداوند از تمامى رفتار ها و حركت هاى توطئه آميز كافران ، موجب دل گرمى و تسلى خاطر مبلغان اسلام و مدافعان عقيده توحيدى است .
فلايحزنك قولهم إنّا نعلم ما يسرّون و ما يعلنون
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّا نعلم. ..} تعليل براى نهى در {فلايحزنك} است; يعنى، چون خداوند بر تمامى رفتارهاى آدميان _ از جمله كافران _ آگاه است، پس نبايد در برابر توطئه هاى آنان محزون بود; بلكه بايد با دل گرمى و پشتكار به تبليغ دين پرداخت.
علم خدا به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 7 - 1
1 - آگاهى همه جانبه و برتر خداوند ، از انسان هاى گمراه و كافر
إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله
علم كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 26 - 2
2 - كافران دوزخى ، پس از دريافت نامه اعمال خود ،
از محتوا و حكم نهايى آن درباره خويش آگاه خواهند شد .
و لم أدر ما حسابيه
علم كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 128 - 5
5 - كافران عصر پيامبر ( ص ) ، از هلاكت بسيارى از امت هاى گذشته آگاه بوده و با آثار باستانى به جاى مانده از آنان آشنا بودند .
أفلم يهد لهم كم أهلكنا . .. يمشون فى مس_كنهم
جمله {يمشون. ..} حال براى {هم} است كه به قرينه سياق آيه، مراد مشركان صدراسلام مى باشد. عبور آنان به ديار عاد، ثمود، لوط و ... _ كه مفاد جمله {يمشون...} است _ زمينه ساز آگاهى آنان به حوادث مرگ بار پيشينيان بوده است. توبيخ مستفاد از همزه استفهام نيز، فرع بر آگاهى آنان دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 133 - 9
9 - كافران عصر بعثت ، از محتواى كتاب هاى آسمانى پيشين آگاه بودند .
أوَلم تأتهم بيّنة ما فى الصحف الأُولى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 68 - 2
2 - كافران عصر بعثت ، مطلع از وجود مسأله اى به عنوان قيامت و معاد در ميان نسل هاى پيشين
لقد وعدنا ه_ذا نحن و ءاباؤنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 15 - 3
3 - آگاهى كافران صدراسلام ، از وجود اديان الهى در گذشته تاريخ
إذا تتلى عليه ءاي_تنا قال أس_طير الأوّلين
از اين كه كافران، قرآن را اسطوره اى از اساطير پيشينيان دانسته اند،
مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 17 - 6
6 - آشنايى كافران صدراسلام ، با داستان باغداران يمنى
إنّا بلون_هم كما بلونا أصح_ب الجنّة إذ أقسموا
تهديد شدن كافران، به دچار شدن به سرنوشت اصحاب الجنّة} _ به عنوان نمونه عينى از عملى شدن تهديد خداوند _ بيانگر اين حقيقت است كه آنان، از اين داستان كم و بيش با خبر بودند; و گرنه اين تهديد فايده نمى بخشيد.
علما و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 27 - 10
10- برخورداران از علم در روز قيامت ، ذلت كافران را در آن روز ، به آنان اعلام خواهند نمود .
قال الذين أُوتوا العلم إن الخزى اليوم و السوء على الك_فرين
علماى يهود و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 52 - 1،7
1 _ اهل كتاب ( علماى يهود ) مشمول لعن خداوند به جهت حقپوشى و همسويى با كفار عليه مسلمانان
الم تر . .. اولئك الّذين لعنهم اللّه
7 _ همسويى اهل كتاب ( علماى يهود ) با كافران و مشركان ، تلاشى براى فراهم آوردن نيرو و ياور عليه مسلمانان *
الم تر الى الّذين . .. و يقولون للّذين كفروا ... فلن تجد له نصيراً
جمله {فلن تجد له نصيراً} پس از بيان همسويى يهود با مشركان، مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه يهوديان به منظور يارى طلبى عليه مسلمانان، با مشركان همسو شدند.
عمر كافران
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 16
16 _ مهلت يافتن و عمر طولانى كافران ، گوياى عزّت و قرب آنان در نزد خدا نيست .
انّما نملى لهم ليزدادوا اثماً و لهم عذاب مهين
عمل صالح كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 117 - 1،2،5،7،10
1 _ آنچه اهل كفر در اين دنيا انفاق مى كنند ، همچون باد سرد سُوزانى است كه بر زراعت قوم ستمكارِ بر خويش بوزد و آن را نابود سازد .
مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا . .. فاهلكته
2 _ كفر ، موجب محروميّت آدمى از ثمره انفاقات ( اعمال خير ) خويش
انّ الّذين كفروا . .. مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا ... فاهلكته
5 _ بى ثمر بودن انفاق هاى اهل كفر ، نمونه اى از كارا نبودن امكانات مادّى ، در بى نياز ساختن آنان از خدا
انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم . .. من اللّه ... مثل ما ينفقون ... كمثل ري
7 _ انگيزه كافران در انفاق هاى خويش ، رسيدن به زندگى پَست دنياست . *
مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا
تقييد انفاق به حيات دنيا، مى تواند گوياى انگيزه كافران به انفاق در محدوده حيات دنيا باشد.
10 _ بى ثمرى انفاق ( اعمال خير ) و دستاورد هاى اهل كفر ، ناشى از عملكرد آنان است و نه از جانب خداوند .
مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا كمثل ريح فيها صرّ اصابت حرث قوم . .. و ما ظلم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4
- نساء - 4 - 124 - 7
7 _ كافران ، محروم از ورود به بهشت ، هر چند داراى اعمال صالح باشند .
و من يعمل من الصلحت . .. و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة
قيد {و هو مؤمن} مى رساند كه ايمان، شرط ثمربخشى اعمال نيك است; بنابراين اعمال نيك، بدون ايمان و در حال كفر، پاداش بهشت ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 19 - 13
13- آفرينش آسمان ها و زمين ( عالم آفرينش ) ، دليل قدرتمندى خداوند بر تحقق وعده عذاب كافران و حبط عمل نيكشان
من ورائه جهنّم . .. مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح ... ألم
عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 22 - 1،4،8
1 _ حَبط و تباهى اعمال كافران و قاتلان پيامبران و عدالتخواهان ، در دنيا و آخرت
انّ الذين يكفرون . .. اولئك الّذين حبطت اعمالهم فى الدنيا و الاخرة
4 _ اعمال كافران ، قاتلان انبيا و قاتلان عدالتخواهان ، فاقد اعتبار و ارزش اجتماعى *
انّ الذين يكفرون . .. حبطت اعمالهم
به نظر مى رسد حبط عمل در دنيا، به معناى عدم اعتبار آن اعمال و نتايجش باشد.
8 _ كافران و قاتلان پيامبران و عدالتخواهان ، هيچگونه ياور و شفيعى در برابر اراده خداوند نسبت به حبط اعمال خود ندارند .
انّ الذين يكفرون . .. حبطت اعمالهم ... و ما لهم من ناصرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 108 - 1
1 _ بيان
آثار و نتايج رفتار انسان ها _ مؤمن و كافر _ در قيامت ، از آيات حق الهى
يوم تسودّ . .. تلك ايات اللّه نتلوها عليك بالحق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 177 - 5
5 _ قدرت مطلق خداوند و آسيب ناپذيرى وى از عملكرد كافران
انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان لن يضرّوا اللّه شيئاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 122 - 13
13 _ رضايت از عملكرد خويش، از ويژگيهاى كافران است.
كذلك زين للكفرين ما كانوا يعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 39 - 7
7 _ خداوند با بيان نظارت خويش بر اعمال كافرانِ دست كشيده از مبارزه عليه اسلام ، مسلمانان صدر اسلام را از غافلگير شدن در توطئه هاى آنان ايمنى بخشيد .
فإن انتهوا فإن اللّه بما يعملون بصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 8
8 _ خداوند به تمامى جوانب و زواياى اعمال كفرپيشگان آگاه است .
و اللّه بمايعملون محيط
احاطه خداوند به اعمال بندگان به معناى تسلط كامل او بر اعمال ايشان است و از مصاديق اين سلطه و حاكميت، علم و آگاهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 122 - 2
2_ اعمال و عقايد كفرپيشگان ، موجب گرفتار شدن آنان به عذاب هاى الهى است .
و قل . .. اعملوا على مكانتكم ... وانتظروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل
- 27 - 84 - 9
9 - محاكمه شدن كافران به خاطر كردارشان علاوه بر محاكمه آنان به خاطر عقايدشان
أكذّبتم ب_اي_تى . .. أمّاذا كنتم تعملون
عبارت {أكذّبتم بآياتى} دلالت بر محاكمه عقيدتى و تعبير {أمّاذا كنتم تعملون} دلالت بر محاكمه آنان به خاطر كردارشان دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 55 - 4
4 - عذاب فراگير دوزخ ، سزاى اعمال نارواى خود كافران است .
ذوقوا ما كنتم تعملون
برداشت بالا، بنابر تقدير {جزا} به عنوان معناى {ما}ى موصول است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 19
19 - باور و رفتار كافران ، براساس ظن و گمان است ; نه يقين و برهان .
و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه كافران از يك سو برپايى قيامت را مورد ترديد قرار مى دهند و از سوى ديگر فرض وجود قيامت را مطرح مى نمايند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 9 - 6
6 - گفتار و روش كافران ، با ادراك هاى عقلى و فطرى آنان همساز نيست .
و كم أرسلنا . .. و لئن سألتهم من خلق ... ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم
خداوند در اين آيه مى فرمايد: اگر از مشركان و دين ناباوران سؤال شود كه آفريدگار هستى كيست؟ آنان به دليل عقل يا اعتقاد خود مى گويند: {آفريدگارى عزيز و دانا}. در حالى كه اگر آنان به راستى لوازم اين باور را مى فهميدند، جا نداشت كه وحى قرآنى
را مورد خدشه قرار دهند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 34 - 11
11- كيفر كافران در قيامت ، نتيجه عملكرد خود آنان
قال فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 6 - 5
5 - خداوند ، در روز قيامت تمامى اعمال كافران را به آنان خبر خواهد داد .
فينبّئهم بما عملوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 20 - 2
2 - كردار و حالت هاى كافران ، در احاطه علمى خداوند است .
و اللّه من ورائهم محيط
عمل ناپسند كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 28 - 6
6 _ كافران زشتكردار عصر جاهلى از سر جهل، انجام كارهاى زشت و ناپسند را اجراى فرمان خدا مى پنداشتند.
و إذا فعلوا فحشة قالوا . .. الله أمرنا بها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 20 - 2
2_ كفرورزى كافران و اعمال ايشان ( افترا بر خداوند ، بازدارى از راه خدا و . . . ) خارج از حاكميت خداوند نيست .
و من أظلم ممن افترى على الله كذبًا . .. أُولئك لم يكونوا معجزين
ماضى بودن معناى جمله {أُول_ئك لم يكونوا . ..} (آنان هيچ گاه ازحاكميت خدا خارج نبوده اند) مى رساند كه: گرايش كافران به كفر نيز تحت حاكميت خدا صورت گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 11،21
11-
كافران پس از مرگ ، به كلى منكر اعمال زشت دنيوى خويش مى شوند .
الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ... ما كنّا نعمل من سوء
21- كافرانى كه با حالت كفر از دنيا مى روند ، همواره در دنيا در مسير نادرست بوده و مرتكب اعمال زشت مى شوند .
ما كنّا نعمل من سوء بلى إن الله عليم بما كنتم تعملون
دو عبارت {ما كنّا نعمل} و {ما كنتم تعملون} دلالت بر ماضى استمرارى دارد. عبارت اول سخن كافران است كه با آن به كلى منكر ارتكاب عمل زشت هستند و عبارت دوم جواب به آنهاست كه بر استمرار عمل زشت آنها دلالت مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 34 - 15
15- به استهزا گرفتن وعده عذاب خداوند ، از زشت ترين اعمال كافران
فأصابهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون
بى شك استهزاى وعده عذاب خداوند، از جمله كارهاى بد (سيئات) كافران بود; اما ذكر خاص آن پس از عام (سيئات) نشان دهنده اهميت ويژه آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 101 - 11
11- { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله تعالى : { الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى و كانوا لايستطيعون سمعاً } قال : { . . . لم يعبهم بما صنع فى قلوبهم و ل_كن عابهم بما صنعوا } ;
از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداوند {الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى . ..} روايت شده كه فرمود: ... خداوند، (كافران را) به آنچه كه ذات
اقدس او درباره دل ها و قلب هاشان انجام داده، نكوهش نكرده، بلكه به خاطر اَعمال خودشان نكوهش كرده است}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 63 - 4
4 - كافران ، بيگانه با اعمال خير و آلوده به كار هاى ناشايست
و لهم أعم_ل من دون ذلك هم لها ع_ملون
{ذلك} اشاره دارد به كارهاى نيك مؤمنان (أُول_ئك يسارعون فى الخيرات); يعنى، براى كافران، اعمال ديگرى غير از آن اعمال (اعمال نيك) وجود دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 8 - 11
11 - خودپسندى و زيبا ديدن رفتار زشت خويش ، جلوه گمراهى كافران
أفمن زيّن له سوء عمله . .. فإنّ اللّه يضلّ من يشاء و يهدى من يشاء
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {فإنّ اللّه يضلّ. ..} در مقام تعليل براى {أفمن زيّن...} است; يعنى، از آن جايى كه آنان رفتار زشت خود را زيبا مى ديدند و به خود پسندى گرفتار آمدند; خداوند هر كسى را كه بخواهد _ مانند اين دسته _ گمراه خواهد ساخت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 27 - 4
4 - بدترين عملكرد كافران ، مبناى مؤاخذه و مجازات الهى نسبت به آنان است .
و لنجزينّهم أسوأ الذى كانوا يعملون
برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {أسوء} منصوب به نزع خافض و به تقدير {لنجزينّهم على أسوء الذى كانوا يعملون} باشد; يعنى، ما بى ترديد در مقابل بدترين عملشان كيفر خواهيم داد.
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 16
16 - آگاهى قطعى كافران به وسيله خداوند ، از مجموعه عملكرد ناشايست خويش در قيامت
فلننبّئنّ الذين كفروا بما عملوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 33 - 1
1 - آشكار گشتن زشتى هاى اعمال كافران ، براى آنان در قيامت
و بدا لهم سيّئات ما عملوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 52 - 1
1 - از بين نرفتن كردار كافران ، در طول زمان
و كلّ شىء فعلوه فى الزّبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 15 - 1،3
1 - كافران در روز قيامت ، براى اعمال ناپسند خود عذر خواهند آورد .
و لو ألقى معاذيره
3 - بى نتيجه بودن توجيه و عذرتراشى انسان ها ، نسبت به رفتار خويش در قيامت
و لو ألقى معاذيره
عوامل آوارگى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 2 - 1
1 - اراده خداوند ، عامل شكست و آوارگى كافران اهل كتاب ( يهود بنى نضير )
هو الذى أخرج الذين كفروا من أهل الكت_ب
به اتفاق مفسران، آيات اين بخش، مربوط به يهود بنى نضير و جريان شكست و آواره شدن آنان از مدينه است.
عوامل اعراض از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 45 - 2
2 - تحريف عينى ترين حقايق از سوى كافران ، دليل عدم ضرورت ارشاد آنان
و إن يروا . .. يقولوا سحاب مركوم
. فذرهم
از ارتباط دو آيه، استفاده مى شود كه چون كافران مصمم بر كفراند، تكليف تبليغ _ پس از اتمام حجت بر آنان _ از پيامبر(ص) ساقط است.
عوامل انحطاط كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 109 - 8
8 _ منافقان و كافران ، بناكننده اعمال خويش بر لب پرتگاهى سست و بى بنياد
و الذين اتخذوا مسجداً ضراراً . .. أم من أسّس بنينه على شفا جرف هار
عوامل بهانه جويى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 105 - 5
5 _ آيات گوناگون قرآن مايه تقويت بينش آگاهان و منجر به بهانه جويى كافران خواهد شد.
و ليقولوا درست و لنبينه لقوم يعلمون
عوامل بى ياورى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 22 - 4
4 - بى پناهى كافران و ضعف ايشان در برابر مؤمنان برخاسته از كفر آنها است . *
و لو ق_تلكم الذين كفروا لولّوا الأدب_ر ثمّ لايجدون وليًّا و لانصيرًا
بنابراين كه تعبير {كفروا} و وصف كفر، مشعر به عليت باشد; برداشت بالا استفاده مى شود.
عوامل پشيمانى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 50 - 1
1 - كافران در روز قيامت ، پشيمان از مواضع انكارآميز گذشته خويش در برابر قرآن
و إنّه لحسرة على الك_فرين
عوامل تأخير در عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 129 - 3
3 - حاكميت سنت هاى الهى بر كفرپيشگان ، مانع از
نابودى سريع آنان با عذاب الهى است .
و لولا كلمة سبقت من ربّك لكان لزامًا
عوامل ترك انفاق كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 47 - 3
3 - كفر كافران ثروتمند ، موجب خوددارى آنان از انفاق به مستمندان مؤمن
قال الذين كفروا للذين ءامنوا أنطعم من لو يشاء اللّه أطعمه
آمدن اسم ظاهر (قال الذين كفروا) به جاى ضمير (قالوا) _ در حالى كه مقام، اقتضاى آمدن ضمير دارد _ مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه آنچه سبب خوددارى كافران از انفاق شد، كفر آنان بود.
عوامل تعجب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 4 - 1،2
1 - برخاستن فردى از توده هاى مردم به پيامبرى ، امرى شگفت انگيز در نظر كافران
و عجبوا أن جاءهم منذر منهم
برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه مقصود از {منهم} اين است كه پيامبر از ميان توده هاى مردم و با ويژگى مردمى باشد. گفتنى است تعبير {من بيننا} در آيه 8 مؤيد همين مطلب است.
2 - انتخاب شدن انسان به پيامبرى ، امرى شگفت آور در نظر كافران
و عجبوا أن جاءهم منذر منهم
برداشت ياد شده براساس اين ديدگاه است كه مقصود از {منهم} از جنس انسان بودن پيامبر باشد; زيرا كافران و مشركان صدراسلام، انسان را شايسته رسيدن به مقام پيامبرى و ارتباط با خداوند نمى دانستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 5 - 1
1 - اثبات معبود يگانه در برابر معبود هاى متعدد ، امرى شگفت
آور در نظر كافران
أجعل الألهة إل_هًا وحدًا
همزه {أجعل} از نوع استفهام تعجبى است و {إل_ه} (مفرد {آلهة}) به معناى معبود است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 2 - 1
1_ شگفتى بيجاى كافران ، از آمدن فردى از جنس خودشان ، براى انذار ايشان
بل عجبوا أن جاءهم منذر منهم
عوامل تقويت روحيه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 11 - 5
5 - منافقان ، مايه اميد و تقويت روحيه كافران در نبرد با اسلام
الذين نافقوا يقولون لإخونهم . .. لئن أُخرجتم
اظهار همكارى منافقان با كافران، خود نوعى تقويت روحيه كافران است.
عوامل تنبه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 46 - 7
7- كافران و انسان هاى لجوج ، از قدرت و عذاب الهى تأثير پذيرفته و متنبّه مى شوند ; نه از منطق و برهان .
و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 47 - 7
7 - كافران و حق ستيزان ، تنها به هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى متنبه شده و به ارزش تعاليم پيامبران پى مى برند .
أن تصيبهم مصيبة . .. فيقولوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 58 - 3
3 - برخى از كافران لجوج و گنه كاران سرمست ، تنها به وقت مشاهده عذاب الهى و يقين به نزول آن ، بيدار
گشته و در برابر سخن حق ( قرآن ) تسليم شده و از آن پيروى مى كنند .
أو تقول حين ترى العذاب لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 18 - 2،11
2- تنها برپايى ناگهانى قيامت ، به هوش آورنده كافران لجوج هواپرست
اتّبعوا أهواءهم . .. فهل ينظرون إلاّ الساعة أن تأتيهم بغتة
از مضمون آيه شريفه استفاده مى شود كه خداوند، همه دلايل لازم را به كافران نمايانده و حتى نشانه هاى قيامت را نيز براى آنان محقق ساخته است. تنها چيزى كه باقى مانده برپايى خود قيامت است. اما آنان با مشاهده همه دلايل، ايمان نياورده و منتظراند تا آخرين مهلت نيز سپرى شود.
11- وقوع رستاخيز ، مايه به خود آمدن كافران ; اما بى ثمر به حال آنان
فأنّى لهم إذا جاءتهم ذكري_هم
تعبير {ذكرى} مى رساند كه قيامت، مايه هشدار و بيدار شدن كافران است; اما اين بيدارى پس از پايان مهلت است و سودى به حال آنان ندارد (فأنّى لهم).
عوامل ثروتمندى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 5 - 15
15 - { [ عن ] أبى عبداللّه ( ع ) قال : ما كان ولد آدم مؤمن إلاّ فقيراً و لا كافر إلاّ غنيّاً ، حتّى جاء إبراهيم ( ع ) فقال : { ربّنا لاتجعلنا فتنة للذين كفروا } فصيّراللّه فى ه_ؤلاء أموالاً و حاجة و فى ه_ؤلاء أموالاً و حاجة ;
از امام صادق(ع) روايت شده است: هيچ مؤمنى از فرزندان آدم نبود، مگر اين كه فقير بود،
و هيچ كافر نبود مگر اين كه غنى بود; تا اين كه زمان ابراهيم(ع) فرا رسيد. آن حضرت به خداوند عرض كرد: {پروردگارا ما را مايه فتنه كافران قرار مده}. پس خداوند در كافران هم مال و هم نياز و در مؤمنان نيز هم مال و هم نياز قرار داد}.
عوامل حق ناپذيرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 55 - 10
10 - عامل بازداشتن كافران از رويكرد به حق ، دروغ پردازى آنان است .
كذلك كانوا يؤفكون
{كذلك} اشاره به دروغ پردازى و افترا زدن كافران مجرم است; يعنى، همان طور كه در قيامت دروغ مى گويند در دنيا نيز عمل مى كردند. لازم به ذكر است كه ريشه {يؤفكون} {إفك} است و به معناى {هر نوع باز داشته شدن از جهت و موقعيتى است كه شايسته بوده در آن موقعيت باشد} (مفردات راغب). بنابراين، مراد از {يؤفكون}، منصرف شدن از عقيده حق و گرايش يافتن به باطل است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 8 - 3
3 - ناباورى كافران نسبت به تحقق مجازات هاى الهى ، عاملى مهم در حق ناپذيرى آنان *
و الطّور . .. إنّ عذاب ... ما له من دافع
تأكيد، معمولاً در مواردى صورت مى گيرد كه مسأله تأكيد شده، مورد انكار يا غفلت باشد.
عوامل دشمنى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 44 - 8
8 - مخالفت مشركان و كافران با پيامبر ( ص ) ، برخاسته از فريفتگى آنان به اقتدار
نسبى خويش بود .
أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا . .. و كانوا أشدّ منهم قوّة
يادآورى اين نكته كه اقوام نابود شده پيشين، نيرومندتر از قوم عرب بودند، مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد.
عوامل ذلت اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 12
12- ذلّت كافران در قيامت ، نتيجه استكبار و عصيان گرى مداوم آنان در زمين
تجزون عذاب الهون بما كنتم تستكبرون فى الأرض بغير الحقّ و بما كنتم تفسقون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 48 - 4
4 - كافران مغرور و خودخواه دنيا ، محكوم به ذلت و خوارى در آخرت
أم يقولون نحن جميع منتصر . .. يوم يسحبون فى النار على وجوههم ذوقوا مسّ سقر
عوامل رنج كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 12
12 _ محروميت منافقان و كافران از رحمت الهى ، مايه رنج و عذاب هميشگى آنان
و لعنهم اللّه و لهم عذاب مقيم
برداشت فوق بر اين اساس است كه {عذاب مقيم} در نتيجه نفرين الهى به دورى آنان از رحمت باشد.
عوامل زيان كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 82 - 11
11- كافران حق ناپذير ، ظالمند و از موهبت رحمت و شفابخشى قرآن ، تنها خسارت و زيان به ارمغان مى برند .
شفاء و رحمة للمؤمنين و لايزيد الظ_لمين إلاّ خسارًا
برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {ظالمين} _ به قرينه مقابله با {مؤمنين} _
كافران باشند.
عوامل سختيهاى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 8 - 6
6 - سرخوشى و هواپرستى كافران در دنيا ، درپى دارنده دشوارى هاى ديرپاى قيامت
و اتّبعوا أهواءهم . .. يقول الك_فرون ه_ذا يوم عسر
{عسر} (صفت مشبهه) دال بر ثبات و دوام وصف است.
عوامل سرزنش اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 3
3- توبيخ كافران در قيامت ، به خاطر هدر دادن امكانات ارزنده خويش و صرف آن در لذت هاى زودگذر مادى
أذهبتم طيّب_تكم فى حياتكم الدنيا
عوامل سرزنش كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 101 - 11
11- { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله تعالى : { الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى و كانوا لايستطيعون سمعاً } قال : { . . . لم يعبهم بما صنع فى قلوبهم و ل_كن عابهم بما صنعوا } ;
از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداوند {الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى . ..} روايت شده كه فرمود: ... خداوند، (كافران را) به آنچه كه ذات اقدس او درباره دل ها و قلب هاشان انجام داده، نكوهش نكرده، بلكه به خاطر اَعمال خودشان نكوهش كرده است}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 60 - 1
1 - نكوهش كافران ، به خاطر باورنداشتن به قيامت و جدى نگرفتن تهديد هاى الهى
و تضحكون و لاتبكون
عوامل سرور كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
20 - مطففين - 83 - 31 - 2
2 - كافرانى كه مؤمنان را مسخره كرده اند ، هنگام مراجعت نزد خانواده خويش ، از پوزخند ها و اشاره هاى طعنه آميز خود ، غرق شادمانى مى شوند .
يضحكون . .. يتغامزون . و إذا انقلبوا إلى أهلهم انقلبوا فكهين
در اين برداشت، {فَكِه} به معناى {مرد خوش دل و خندان} دانسته شده است. تكرار {انقلبوا} در آيه شريفه، براى مجسم ساختن حالت بازگشت كافران به خانه خويش است.
عوامل شقاوت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 64 - 3
3 - رفاه و برخوردارى كافران ، سبب ساز هلاكت و نگون بختى آنان است ، نه نشان سعادت و نيكبختى .
أيحسبون . .. نسارع لهم فى الخيرت ... حتّى اذا أخذنا مترفيهم بالعذاب
عوامل شك كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 66 - 6
6 - كور باطنى ، ريشه ترديد ها و حيرت كافران در مورد قيامت و مسائل آن
بل هم فى شكّ منها بل هم منها عمون
{عمون} نظر به چشم ظاهر ندارد; بلكه عدم بينش و بصيرت كافران را مى رساند كه در نتيجه آن، آنها گرفتار شك و ترديد و حيرت و سرگردانى اند.
عوامل شكست كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 102 - 25
25 _ شكست زبونانه كافران ، در گرو كوشش مجاهدان براى فراهم سازى تجهيزات و هوشيارى آنان در برابر هجوم غافلگيرانه دشمن
و ليأخذوا حذرهم . .. و خذوا حذركم إنّ اللّه اعد
للكفرين عذاباً مهيناً
جمله {ان اللّه . ..} مى تواند تعليل براى فرمان خداوند به گرفتن اسلحه و حفظ هوشيارى باشد، بر اين مبنا مراد از عذاب مهين، شكست زبوبانه دشمنان خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 12 - 6
6 _ رعب و وحشت كافران در جنگ بدر ، از عوامل شكست آنان در آن جنگ
سألقى فى قلوب الذين كفروا الرعب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 71 - 6
6 _ كافران جنگ بدر به سبب خيانتهايشان به خدا و دين او ، مغلوب مجاهدان شده و گروهى از آنان به اسارت درآمدند .
فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم
امكان (مصدر امكن)، به معناى تسلط بخشيدن است. تفريع جمله {امكن منهم} بر {فقد خانوا} به وسيله حرف {فاء} دلالت مى كند بر اينكه خيانت كافران به دين خدا موجب شد كه خداوند آنان را در سيطره مسلمانان قرار دهد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 40 - 15
15 _ نصرت هاى خاص الهى به پيامبر ( ص ) ، عامل فرو شكستن شعار و صولت كافران و اعتلا يافتن كلمة اللّه ( شعار توحيد )
فقد نصره اللّه . .. و جعل كلمة الذين كفروا السفلى و كلمة اللّه هى العليا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 2 - 1
1 - اراده خداوند ، عامل شكست و آوارگى كافران اهل كتاب ( يهود بنى نضير )
هو الذى أخرج الذين كفروا من أهل الكت_ب
به
اتفاق مفسران، آيات اين بخش، مربوط به يهود بنى نضير و جريان شكست و آواره شدن آنان از مدينه است.
عوامل ضعف كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 22 - 4
4 - بى پناهى كافران و ضعف ايشان در برابر مؤمنان برخاسته از كفر آنها است . *
و لو ق_تلكم الذين كفروا لولّوا الأدب_ر ثمّ لايجدون وليًّا و لانصيرًا
بنابراين كه تعبير {كفروا} و وصف كفر، مشعر به عليت باشد; برداشت بالا استفاده مى شود.
عوامل عجز كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 65 - 11
11 _ كافران بر اثر فقدان درك معارف الهى و ايمان نداشتن به حقايق دينى ، مردمى ناتوان در پيكار با اهل ايمان
بأنهم قوم لايفقهون
عوامل عجله كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 39 - 3
3- جهل كفار به سختى و شدت عذاب الهى ، عامل تعجيل آنان براى تحقق عذاب است .
و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. لويعلم الذين كفروا حين لايكفّون عن وجوههم النار ...
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه جواب مقدر {لو} جمله {لمّا استعجلوا العذاب أو قيام الساعة} (در نزول عذاب و يا در برپايى قيامت عجله نمى كردند) باشد.
عوامل عذاب اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 36 - 1
1 - عذاب هاى كافران در قيامت ، كيفر مداومت آنان بر كردار زشت خويش در دنيا است .
هل ثوّب الكفّار ما كانوا يفعلون
{ثواب}; يعنى، جزا و
{تثويب} به معناى جزا دادن است (قاموس). فعل {كانوا} _ كه بر مضارع داخل شده است _ بر استمرار دلالت دارد.
عوامل عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 101 - 4
4_ گرفتارى كافران ، مشركان و گنه كاران به عذاب هاى الهى ، ستم و كيفرى است كه آنان خود براى خويشتن فراهم مى كنند .
و ل_كن ظلموا أنفسهم
چنان چه گذشت، مقصود از {ظلم به نفس} گناهان و نيز آثار و تبعات گناهان مى باشد; برداشت فوق ناظر به دومين لحاظ است. بنابراين {ظلموا أنفسهم...}; يعنى، نزول عذاب بر كافران _ كه از آثار و تبعات گناهانشان است _ ستمى بود كه آنان بر خود روا داشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 209 - 6
6 - هلاك و عذاب كافران ، نتيجه عملكرد خود ايشان
و ما أهلكنا من قرية . .. و ما كنّا ظ_لمين
عوامل غفلت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 20 - 5
5 - احاطه تكذيب گرى بر انديشه كافران ، موجب احاطه غافلگيرانه عذاب الهى بر آنان است .
فى تكذيب . و اللّه من ورائهم محيط
تعبير {فى تكذيب}، بر احاطه تكذيب گرى بر كافران دلالت دارد و جمله {و اللّه . .. محيط}، كافران را به احاطه خداوند تهديد كرده است; كه حاصل آن بسته بودن راه فرار از عذاب فراگير است.
عوامل فرجام شوم كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 11 - 4
4-
ذلّت و بدفرجامى كافران ، معلول برخوردار نبودن از ولايت و حمايت خداوند
دمّر اللّه عليهم . .. ذلك ... و أنّ الك_فرين لا مولى لهم
عوامل فقر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 5 - 15
15 - { [ عن ] أبى عبداللّه ( ع ) قال : ما كان ولد آدم مؤمن إلاّ فقيراً و لا كافر إلاّ غنيّاً ، حتّى جاء إبراهيم ( ع ) فقال : { ربّنا لاتجعلنا فتنة للذين كفروا } فصيّراللّه فى ه_ؤلاء أموالاً و حاجة و فى ه_ؤلاء أموالاً و حاجة ;
از امام صادق(ع) روايت شده است: هيچ مؤمنى از فرزندان آدم نبود، مگر اين كه فقير بود، و هيچ كافر نبود مگر اين كه غنى بود; تا اين كه زمان ابراهيم(ع) فرا رسيد. آن حضرت به خداوند عرض كرد: {پروردگارا ما را مايه فتنه كافران قرار مده}. پس خداوند در كافران هم مال و هم نياز و در مؤمنان نيز هم مال و هم نياز قرار داد}.
عوامل گمراهى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 130 - 11
11 _ زندگى دنيا عامل فريب خوردن كافران در نپذيرفتن آيات و پند نگرفتن از انذار انبيا
و غرتهم الحيوة الدنيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 37 - 5
5 _ جا به جايى ماه هاى حرام ، عاملى در جهت گمراهى كافران
إنما النسىء . .. يضل به الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 48
- 3
3- مخالفت و عنادورزى كافران با پيامبر ( ص ) ، با تمثيل و توصيف هاى ناروا ، در پى دارنده گمراهى علاج ناپذير براى آنان
كيف ضربوا لك الأمثال فضلّوا فلايستطيعون سبيلاً
برداشت فوق بنابراين است كه مراد از {سبيلاً} راه هدايت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 74 - 1
1 - بى اعتقادى به جهان آخرت ، مهم ترين عامل انحراف و كجروى كافران
و إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة عن الصرط لن_كبون
{نكوب} (مصدر {ناكبون}) به معناى منحرف شدن است; يعنى، كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، قطعاً از راه راست، سخت منحرف اند. گفتنى است كه بيان ايمان به آخرت و اختصاص به ذكر يافتن آن، از ميان مسائل گوناگون اعتقادى، بيانگر مطلب فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 29 - 1
1 - كافران در قيامت ، خواهان شناسايى عاملان گمراهى خويش به منظور انتقام جويى از آنان
و قال الذين كفروا ربّنا أرنا الذين أضلاّنا . .. نجعلهما تحت أقدامنا
عوامل گمراهى كافران پيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 22 - 2
2- رهبران مستكبر و پيروانشان ، سرانجام در قيامت شيطان را مسبب اصلى گمراهى خويش قلمداد مى كنند .
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . .. قالوا ... و قال الشيط_ن لمّا قضى الأمر إنّ الل
ذكر سخنان شيطان در قيامت خطاب به گمراهان، پس از ذكر جريان مستكبران و پيروانشان، احتمال دارد از اين جهت باشد كه آنان گمراهى خويش را به شيطان نسبت مى دهند و او
درصدد پاسخ گويى برمى آيد.
عوامل مبارزه با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 123 - 4
4 _ ايمان ، مستلزم عمل و مبارزه با كفرپيشگان
يأيها الذين ءامنوا قتلوا الذين يلونكم من الكفار
عوامل محروميت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 45 - 8
8- افتادن حجاب نامرئى بر ديدگان كافران و محروم شدن آنان از شنيدن و درك وحى ، معلول تصميم آنها مبنى بر عدم ايمان به آخرت است .
بين الذين لايؤمنون بالأخرة حجابًا مستورًا
تعبير {الذين لايؤمنون بالأخرة} - به صورت جمله وصفيه - و فعل مضارع به جاى {الكافرين} مى تواند به اين معنا باشد كه جعل حجاب از سوى خدا، به خاطر اين خصلت و گزينش از سوى كافران بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 46 - 3
3- محروميت از درك صحيح حقايق قرآن ، پيامد حق ناپذيرى و كفرپيشگى كافران
الذين لايؤمنون بالأخرة . .. و جعلنا على قلوبهم أكنّة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 34 - 1
1- مرگ كافران مخالف راه خدا در حال كفر ، مايه محروميت ابدى از عفو و رحمت الهى
إنّ الذين كفروا و . .. فلن يغفر اللّه لهم
مرگ كافران مخالف راه خدا در حال كفر، مايه محروميت ابدى از عفو و رحمت الهى
عوامل مخالفت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 52 - 4
4
- غرور و خودخواهى كافران ، عامل مخالفت آنان با قرآن و پيامبر ( ص )
بل يريد كلّ امرىء منهم أن يوتى صحفًا منشّرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 53 - 3
3 - بى ايمانى و بى پروايى نسبت به روز جزا ، عامل مخالفت كافران با رسالت پيامبر ( ص ) و نپذيرفتن تعاليم قرآن
بل لايخافون الأخرة
عوامل مصونيت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 25 - 2
2 - كافران و مكذبان ، در صورت ايمان آوردن و انجام دادن عمل صالح ، گرفتار عذاب نخواهند شد .
فبشّرهم . .. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت
اين احتمال كه فعل هاى {آمنوا} و {عملوا}، شامل ايمان و عمل در زمان آينده نيز باشد، چندان بعيد نيست; زيرا از طرفى براى آينده قطعى ماضى آورده مى شود و از طرف ديگر در قضيه حقيقى، زمان خاصى مورد نظر نيست.
عوامل مصونيت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 25 - 24
24- حضور مؤمنان در محيط زندگى كافران مكه ، باعث نجات موقت كفّار از عذاب الهى
لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم
عوامل مهلت به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 17 - 3
3 - وعده خداوند بر مقابله به مثل با مكر كافران ، كافى براى شتاب نورزيدن پيامبر ( ص ) در مورد درخواست كيفر براى آنان
و أكيد كيدًا . فمهّل
برداشت ياد شده، از حرف {فاء} در {فمهّل} استفاده
شده است; يعنى، حال كه از مكر خداوند درباره كافران آگاه شدى، با خاطرى آسوده به كافران فرصت ده; زيرا آنان هر چند در هر فرصت به مكر خود ادامه دهند، ولى مكر آنان مقهور مكر خداوند است.
عوامل ناخشنودى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - صف - 61 - 8 - 9،10
9 - كافران بنى اسرائيل ، ناخرسند از گسترش اسلام و در تلاش براى نابودى آن
يريدون ليطفؤا نور اللّه . .. و لو كره الك_فرون
با توجه به آيات پيشين، به دست مى آيد كه از مصاديق مورد نظر در {و لو كره الكافرون}، بنى اسرائيل مى باشد.
10 - رشد و شكوفايى اسلام ، امرى گران و ناگوار براى كافران
و اللّه متمّ نوره و لو كره الك_فرون
عوامل هلاكت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 48 - 4
4 - هلاكت جوامع كفرپيشه و تكذيب گر تاريخ ، نتيجه عملكرد خود آنها و پس از اتمام حجت الهى بر آنان
ثمّ أرسلنا . .. بأي_تنا و سلط_ن مبين ... فكذّبوهما فكانوا من المهلكين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 64 - 3
3 - رفاه و برخوردارى كافران ، سبب ساز هلاكت و نگون بختى آنان است ، نه نشان سعادت و نيكبختى .
أيحسبون . .. نسارع لهم فى الخيرت ... حتّى اذا أخذنا مترفيهم بالعذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 209 - 6
6 - هلاك و عذاب كافران ، نتيجه عملكرد خود ايشان
و ما أهلكنا
من قرية . .. و ما كنّا ظ_لمين
عوامل يأس كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 2 - 3
3 - پيامبر ( ص ) ، مأيوس سازنده كافران از پيوستن به آنان در شرك
لا أعبد ما تعبدون
حرف {لا} گرچه براى نفى مستقبل است; ولى مفهوم سخن، شامل زمان حال نيز مى شود.
عومل ذلت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 11 - 4
4- ذلّت و بدفرجامى كافران ، معلول برخوردار نبودن از ولايت و حمايت خداوند
دمّر اللّه عليهم . .. ذلك ... و أنّ الك_فرين لا مولى لهم
عهد باكافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 56 - 8،9
8 _ رهبران جامعه اسلامى مجاز در پيمان بستن با جوامع كفرپيشه
الذين عهدت منهم ثم ينقضون
9 _ نقض پيمان هاى گذشته از سوى جوامع كفرپيشه ، مانع جواز معاهده جديد نخواهد شد .
الذين عهدت منهم ثم ينقضون عهدهم فى كل مرة
عهدشكنى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 16 - 10
10 - اظهار ايمان و خداترسى منافقان ، ابزارى در دست آنان براى توجيه پيمان شكنى خود با كافران
كمثل الشيط_ن . .. قال إنّى برىء منك إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين
از تشبيه منافقان به شيطان _ با توجه به ادعاى خداترسى وى _ مطلب بالا استفاده مى شود.
عهدشكنى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 102 - 7
7 _ كفرپيشگان ، مردمى
فاسق و بى اعتنا به عهد هاى الهى
و ما وجدنا لأكثرهم من عهد و إن وجدنا أكثرهم لفسقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 56 - 2،9
2 _ كفرپيشگانى كه بر پيمانشان با پيامبر ( ص ) وفادار نماندند از پست ترين جنبندگان هستند .
إن شر الدواب . .. الذين عهدت منهم ثم ينقضون
{الذين عهدت منهم} مى تواند بدل و يا عطف بيان براى {الذين كفروا} در آيه قبل باشد، و نيز مى تواند مبتدا و خبر آن {فاما تثقفنهم . .. } در آيه بعد باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
9 _ نقض پيمان هاى گذشته از سوى جوامع كفرپيشه ، مانع جواز معاهده جديد نخواهد شد .
الذين عهدت منهم ثم ينقضون عهدهم فى كل مرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 58 - 1
1 _ مسلمانان موظفند در صورت ظهور نشانه اى حاكى از تصميم كافران بر پيمان شكنى ، معاهدات فيمابين را الغا كنند و آن را بى اعتبار بشمارند .
و إما تخافن من قوم خيانة فانبذ إليهم
مراد از {خيانة} به قرينه سياق پيمان شكنى است و ترس از پيمان شكنى به معناى آشكار شدن شواهد و اماراتى است بر اينكه طرف مقابل نقض پيمان را در سر مى پروراند. {نبذ} به معناى انداختن و مفعول {فانبذ} {عهدهم} است كه به خاطر وضوحش در كلام نيامده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 59 - 1،3،5
1 _ هيچ حركت و رفتارى ، حتى كفرورزى كافران و
پيمان شكنى آنان ، خارج از اراده خداوند نيست .
و لايحسبن الذين كفروا سبقوا إنهم لايعجزون
جمله {لايحسبن . .. } در صدد رفع پندار ناصوابى است كه كفرپيشگان آن را در خيال خويش مى پروراندند كه با توجه به آيات قبل مى توان گفت آن پندار برخاسته از كفرورزى و ستيزه جويى عليه پيامبر(ص) و شكستن پيمانهاى او بوده است. آنان بر اين پندار بودند كه اگر دستورات پيامبر(ص) از جانب خدا و خواست اوست، آنان با مخالفتهاى خويش بر خداى محمد(ص) چيره شده اند. جمله {لايحسبن ... } بيان مى دارد كه اين پندار ناصواب است. زيرا هيچ چيز خداوند را ناتوان نمى سازد. مفاد اين جمله با توجه به آنچه گذشت اين است كه هيچ حركت و رفتارى بيرون از اراده و خواست خداوند نيست.
3 _ كافران هرگز با نقض پيمان و خيانت به رسول اكرم ( ص ) نخواهند توانست بر پيامبر ( ص ) پيشى گيرند و وى را از ادامه رسالت ناتوان سازند .
و إما تخافن من قوم خيانة . .. و لايحسبن الذين كفروا سبقوا إنهم لايعجزون
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مفعول {سبقوا} و {لايعجزون} پيامبر(ص) باشد.
5 _ كافران با پيمان شكنى و خيانت هاى خود ، قادر به كسب پيروزى پايدار نخواهند بود .
و إما تخافن من قوم خيانة . .. و لايحسبن الذين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 8 - 18
18 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) در برابر دشمنى ها و كارشكنى هاى كافران گمراه
فلاتذهب نفسك عليهم حسرت إنّ اللّه عليم بما يصنعون
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 82 - 4
4 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و ايمان آورندگان به آن حضرت در برابر دشمنان و كارشكنى هاى مشركان و كافران
فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . .. و لقد نادينا نوح ... ثمّ أغرقنا الأخرين
برداشت ياد شده از آن جا است كه ذكر داستان نوح(ع) و قومش، پس از توصيه خداوند به پيامبر(ص) مبنى بر تأمل و درس آموزى از سرنوشت مردمى است كه اخطارهاى پيامبران را دريافت كردند; ولى به مخالفت با آنها پرداختند. اين توصيه مى تواند براى دلدارى به پيامبر(ص) و ايمان آورندگان به آن حضرت باشد كه در شرايط دشوار مكه به سر مى بردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 56 - 8
8 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان اندك او ، در برابر كارشكنى ها و دشمنى هاى كافران و مشركان
إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. إن فى صدورهم إلاّ كبر ما هم بب_لغيه
از اين آيه و آيات قبل و بعد آن، استفاده مى شود كه خداوند درصدد دلدارى به پيامبر(ص) و ايمان آورندگان اندك به آن حضرت در مكه مى باشد.
عيب جويى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 11 - 7
7 - عيب جويى و سخن چينى ، از ويژگى هاى كافران تكذيب كننده رسالت پيامبراسلام ( ص )
فلاتطع المكذّبين . .. همّاز مشّاء بنميم
عيسى(ع) و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
4 - مائده - 5 - 78 - 4
4 _ داود و عيسى ( ع ) ، مأيوس از ايمان كفرپيشگان قوم خويش *
لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى ابن مريم
طرد ولعن كافران بنى اسرائيل از سوى داود و عيسى(ع) حكايت از يأس و نوميديشان از هدايت يافتن آن گروه دارد.
غافلگيرى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 40 - 1
1- كافران ، در روز رستاخيز به طور ناگهانى با آتش فراگير روبه رو خواهند شد .
لايكفّون عن وجوههم النار . .. بل تأتيهم بغتة
{بغت} به معناى امر ناگهانى و به دور از محاسبه و پيش بينى است.
غافلگيرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 56 - 10
10 - مواجه شدن كافران با برپايى قيامت ، ناگهانى و غافل گيرانه است .
يقسم المجرمون . .. فه_ذا يوم البعث
{فاء} در {فه_ذا} فصيحه است و حكايت از شرط مقدر مى كند و مفيد معناى مفاجات و ناگهانى بودن است.
غزوه بدر و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 13 - 7
7 _ كافران در جنگ بدر ، نيرو هاى رزمنده مسلمان را دو برابر نيرو هاى خودشان مى ديدند .
يرونهم مثليهم رأىَ العين
بنابراينكه ضمير فاعلى در {يرون} به مشركين برگردد و ضمير مفعولى {هم} به مسلمين و ضمير مجرور {هم} در {مثليهم} به مشركين برگردانده شود.
غضب بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9
- 123 - 6
6 _ لزوم به كارگيرى شدت و خشم ، در جنگ با دشمنان كفرپيشه
قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 1
1 - كافران ، مورد غضب و نفرين خداوند و مشمول شديدترين توبيخ هاى او هستند .
قتل الإنس_ن ما أكفره
فعل ماضى (قتل الإنسان) براى نفرين بكار رفته است. مفاد نفرين هاى خداوند توبيخ و تهديد است; زيرا معناى حقيقى نفرين، درباره او قابل تصور نيست. {ال} در {الإنسان} _ به قرينه {فلينظر الإنسان...} در آيات بعد _ براى ماهيت است و جمله {ما أكفره} نشان مى دهد كه در نفرين {قتل الإنسان}، تنها كافران مد نظر مى باشند.
غضب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 51 - 1
1 - نگاه كافران به پيامبر ( ص ) ، نگاهى خشم آلود و كينه توزانه بود .
و إن يكاد الذين كفروا ليزلقونك بأبص_رهم
{زَلَق} (مرادف {ذلل}) به معناى لغزيدن و سقوط كردن است و عبارت {ليزلقونك بأبصارهم} كنايه از اين است كه كافران، با نگاه خشم گينانه و كينه توزانه، به پيامبر(ص) مى نگريستند; مانند آن كه گفته مى شود: فلان كس آن چنان به من نگاه مى كند، كه گويا مى خواهد مرا با نگاهش بخورد و يا بكشد; يعنى، اگر براى او ممكن باشد كه با نگاهش مرا بخورد و يا بكشد، چنين خواهد كرد.
غفلت از دشمنى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 1 - 11
11
- بى توجهى به عمق عداوت كافران با اسلام و مسلمانان ، زمينه ساز برقرارى روابط دوستانه با آنان
لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء . .. يخرجون ... أن تؤمنوا باللّه ربّكم
بيان ابعاد مختلف عداوت كافران با مسلمانان، به عنوان دليل ممنوعيت ارتباط دوستانه با آنان، بيانگر مطلب بالا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 2 - 3
3 - جامعه اسلامى ، در معرض خطر از ياد بردن عداوت جبهه كفر با ايشان
إن يثقفوكم يكونوا لكم أعداء
تذكر و هشدار الهى در اين آيه، بيانگر مطلب بالا است.
غفلت اكثريت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 47 - 6
6 - كافران ، گرفتار كيفر هاى دنيوى و بيشتر آنان ، غافل از منشأ گرفتارى هاى خويش *
للذين ظلموا عذابًا . .. و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون
در صورتى كه {عذاباً دون ذلك} نظر به كيفر دنيوى داشته باشد، احتمال مى رود كه {أكثرهم لايعلمون} به اين معنا باشد كه كافران به رغم ابتلا به اين كيفرهاى الهى، معمولاً توجه ندارند كه علت آن، كفر ايشان است.
غفلت اكثريت كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 57 - 6
6 - بيشتر كافران و مشركان ستيزه جو و مجادله گر در صدر اسلام ، مردمى غافل و بى خبر از معارف الهى ( چون توحيد و معاد ) بودند .
و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون
ممكن است مقصود از {الناس} در آيه شريفه، مردم عصر نزول قرآن (چون اهل مكه) باشد. برداشت يادشده بر اين احتمال
مبتنى است.
غفلت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 7 - 7
7 _ دلخوش بودن به دنيا و آرامش يافتن به آن و غفلت از آيات الهى ، از اوصاف كافران و امرى مذموم و ناپسند
إن الذين . .. و رضوا بالحيوة الدنيا و اطمأنوا بها ... غفلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 108 - 7
7- كافران دنياگرا ، غافلان واقعى اند .
استحبّوا الحيوة الدنيا . .. الك_فرين ... و أُول_ئك هم الغ_فلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 97 - 8
8- اظهار حسرت كافران در قيامت ، به خاطر غفلت عميق و پيوسته خويش از روز قيامت
ي_ويلنا قد كنّا فى غفلة من ه_ذا
برداشت ياد شده از آمدن {فى} _ كه براى ظرفيت است _ استفاده مى شود. بدين صورت كه غفلت، ظرف و انسانِ غافل، مظروف قرار گرفته است و اين حكايت از غوطهور شدن و فرورفتن در عمق غفلت دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 63 - 3
3 - قلب هاى كافران ، پوشيده در حجاب غفلت و ناآگاهى
بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 7 - 3
3 - سطحى نگرى كافران در مظاهر شگفت انگيز طبيعت و ناديده گرفتن قدرت الهى در آن ، مورد سرزنش خداوند
فقد كذّبوا . .. أَوَلم يرواإلى الأرض كم أنبتنا فيها
استفهام در {أَوَلم يروا. ..} براى توبيخ است.
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 26 - 8
8 - هلاكت امت هاى كافر پيشين ، در حال غفلت و سرگرمى آنان به دنيا ، بوده است .
أهلكنا . .. يمشون فى مس_كنهم
احتمال دارد كه جمله {يمشون. ..} حال براى مفعول {أهلكنا} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 9 - 8
8 - مؤمنان ، برخلاف كافران ، تنها در گرفتارى به ياد خدا نيستند ; بلكه در همه حال ( خوشى و ناخوشى ) رو به خدا مى آورند .
و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه . .. أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل ساجدًا ... و يرجوا
برداشت بالا از ارتباط ميان آيه شريفه با آيه پيش به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 30 - 3
3 - غفلت شديد كافران و مشركان ، از مرگ و حيات پس از آن ( قيامت )
إنّك ميّت و إنّهم ميّتون
ضمير {إنّهم} به مشركان و كافران باز مى گردد. طرح مسأله رحلت آنان _ كه با تأكيد همراه است (إنّك و إنّهم)_ و غير قابل انكاربودن اين حقيقت، مى تواند گوياى غفلت شديد مشركان و كافران از مسأله مرگ باشد; گو اين كه آنان منكر حقيقت ياد شده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 58 - 5
5 - مؤمنان نيك كردار ، گروهى روشن بين و اهل بصيرت و كافران بدكردار ، گروهى كوردل و غافل اند .
و ما يستوى الأعمى و البصير
و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و لا المسىء
{الأعمى} و {البصير} تمثيلى براى مؤمنان نيك كردار و كافران بد كرداراست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 22 - 1
1 - كفرپيشگان و گنه كاران ، غافل از آگاهى و نظارت اعضا و جوارح بر اعمالشان
و ما كنتم تستترون أن يشهد عليكم سمعكم و لا أبص_ركم و لا جلودكم
{أن يشهد} به تقدير {مخافة} (براى ترس) است. بنابراين مفاد {ما كنتم...} اين است كه شما براى ترس از شهادت گوش، چشم و پوستتان خود را مخفى نمى كرديد; زيرا غافل بوديد و نمى دانستيد كه آنها شاهد بر اعمال شما هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 2 - 5
5- چشم پوشى كافران ، از عظمت خدشه ناپذير قرآن و تمسك آنان به بشر بودن پيامبر ( ص ) ، براى انكار رسالت آن حضرت
و القرءان المجيد . بل عجبوا أن جاءهم منذر منهم فقال الك_فرون ه_ذا شىء عجيب
از ارتباط اين آيه با آيه قبل _ كه سوگند به ارجمندى قرآن بود _ مى توان استفاده كرد كه خداوند قبل از هر چيز، عظمت خدشه ناپذير آيات قرآن را به كافران يادآور شده و ايشان را به سبب تمسك به مسائل بى ارزش، ملامت كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 61 - 1
1 - كافران ، گرفتار غفلت ، تكبر و سرمستى
و أنتم س_مدون
{سُمود} در معانى {سهو} (غافل سازنده انسان از كارهاى مهم و سرنوشت ساز) و بالا گرفتن سر از
روى خودبزرگ بينى و غرور به كار مى رود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 23 - 2
2 - كافران ، بى اعتنا به مرگ ، قبر و قيامت خود و بى توجّه به نشانه هاى خدا در خلقت خويش
كلاّ
{كلاّ} مى تواند براى ردع و باز داشتن از توهّمى باشد كه آيات پيشين، زمينه ساز پيدايش آن بود و آن اين كه با وجود زمينه هاى توجّه به خداوند در آفرينش انسان از نطفه تا زمان مرگ و دفن او، ممكن نيست كسى در كفر بماند. {كلاّ} دلالت دارد كه نبايد چنين پنداشت، زيرا افرادى با وجود تمام اين نشانه ها، بر كفر خود اصرار ورزيدند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 20 - 3
3 - كافران ، از سيطره خداوند بر آنها غافل اند .
و اللّه من ورائهم محيط
{من وراء} (از پشت سر)، كنايه از غافلگيرانه بودن است; همان گونه كه دشمن براى هجوم غافلگيرانه، از پشت سر حمله مى كند.
فرار اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 33 - 1
1 - فرار بى نتيجه كافران ، از كيفر و عذاب قيامت
يوم تولّون مدبرين
فرجام اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 17 - 9
9- كافران جبّار ، مردمى بدفرجام در دنيا و آخرتند .
و خاب كلّ جبّار عنيد . من ورائه جهنّم و يسقى من ماء صديد ... من ورائه عذاب غليظ
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
11 - حج - 22 - 49 - 1
1 - كافران و مشركان ، داراى فرجامى شوم در جهان آخرت
قل ي_أيّها الناس إنّما أنا لكم نذير
مراد از {الناس} مردم مشرك و بت پرست است. {نذير} به معناى {منذر} مى باشد. و {انذار} (مصدر {منذر}) به معناى اخطار كردن و ترسانيدن از عواقب امرى، پيش از فرا رسيدن آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 15 - 26
26- تفاوت فرجام اخروى مؤمنان و كافران ، بازتاب تمايز عملكرد دنيوى آن دو
الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. و الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون ... الجنّة ال
در اين جا خداوند نخست به تمايزهاى دنيوى اهل ايمان با كافران پرداخته و سپس تفاوت فرجام اخروى آنان را بيان داشته است. از اين ارتباط موجود در آيات، پيوند تنگاتنگ ميان عملكرد دنيوى هر گروه با فرجامشان استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 60 - 4
4 - آخرت پر شرر كافران ، دستاورد خود ايشان است .
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا . .. فويل للذين كفروا من يومهم
از انتساب {يوم} به ضميرى كه به كافران بازمى گردد، مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 15 - 1،7
1 - منافقان و كافران ، داراى فرجامى يكسان در قيامت
فاليوم لايؤخذ منكم . .. و لا من الذين كفروا
7 - دوزخ ، جايگاه نهايى كافران و منافقان
فاليوم لايؤخذ منكم فدية و لا من الذين كفروا. .. و بئس المصير
{مصير} (معادل
{مرجع}) و به جايگاهى گفته مى شود كه حركت به آن جا منتهى مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 22 - 5
5 - نامه عمل كافر ، از پشت سر به او داده شده و آتش دوزخ فرجام او خواهد بود .
و أمّا من أوتى كت_به وراء ظهره . .. و يصلى سعيرًا ... بل الذين كفروا
ارتباط مجموع آيات سوره با يكديگر، اقتضا مى كند كه دو دسته آخر سوره (الذين كفروا) و (الذين آمنوا)، همان دو دسته قبل باشند كه با عنوان {من اُوتى كتابه بيمينه} و {من اُوتى كتابه وراء ظهره} از آنان ياد شد.
فرجام افساد كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 12 - 16
16- بهشت ، پايان رنج و تلاش مؤمنان و دوزخ فرجام لذّت جويى و فساد كافران
الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت . .. و الذين كفروا... النارمثوًى لهم
در اين آيات، ميان زندگى، اهداف و فرجام مؤمنان و كافران، مقايسه صورت گرفته است. مؤمنان اهل جهاد و عمل صالح اند و در پى دشوارى هاى آن، از بهشت برخوردار خواهند شد. اما كافران اهل رفاه و لذت جويى اند و در پى آن گرفتار آتش خواهند بود.
فرجام دوستى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 2 - 8
8 - اظهار محبت با جبهه كفر ، به اميد جلب عطوفت آنان ، تلاشى بى فرجام و محكوم به شكست
تسرّون إليهم بالمودّة. .. إن يثقفوكم يكونوا لكم أعداء
فرجام سخت كافران
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 10 - 1
1- تهديد شدن كافران سست انديش و بيهوده گرا ، به فرجامى سخت و جانكاه
فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين
تعبير {بدخان مبين}، مى تواند حكايت از عذاب دنيوى و نيز سختى هاى صحنه قيامت داشته باشد.
فرجام شوم كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 135 - 1
1 _ هشدار دادن به كافران به پايان ناخوشايندشان از وظايف پيامبر(ص)
قل يقوم اعملوا على مكانتكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 48 - 9
9_ عذاب دردناك ، فرجام و عاقبت كفرپيشگان است .
ثم يمسّهم منا عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 2 - 7
7- كافرانِ به قرآن و كافرانى كه تصميم به ماندن در ظلمت ها گرفته اند ، فرجامى بس ناگوار دارند و در عذابى سخت گرفتار خواهند شد .
و ويل للك_فرين من عذاب شديد
برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از كافران در اين آيه، به قرينهء آيه قبل، كسانى هستند كه كتاب خدا را نپذيرفتند و از ظلمتها خارج نشدند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 17 - 9
9- كافران جبّار ، مردمى بدفرجام در دنيا و آخرتند .
و خاب كلّ جبّار عنيد . من ورائه جهنّم و يسقى من ماء صديد ... من ورائه عذاب غليظ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 3 -
12،14
12- گرفتار شدن به سرنوشت شوم ، تهديد خداوند به كافرانِ هدايت ناپذير
ذرهم . .. فسوف يعلمون
براشت فوق، بنابراين احتمال است كه مفعولٌ به و متعلق علم در {يعلمون} عاقبت امر و سرنوشت آنان باشد.
14- اخطار و هشدار به سرنوشت شوم كافرانِ دنياطلب ، روشى براى بازداشتن از كفر و دنياطلبى
ربما يودّ الذين كفروا . .. ذرهم يأكلوا و ... فسوف يعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 6 - 4
4- پيامبر ( ص ) به جهت سرنوشت و پايان بد كافران ، در رنج و تأسّفى عميق بود .
فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم إن لم يؤمنوابه_ذا الحديث أسفًا
مراد از {آثار} مى تواند عاقبت و نتيجه اى باشد كه بر ايمان نياوردن به قرآن (إن لم يؤمنوا بهذا الحديث) مترتّب مى شود. بر اين اساس {باخع نفسك عن اثرهم} يعنى: اى[پيامبر!] خود را به خاطر آثار ناشايستى كه كفر آنان در پى دارد، در رنج و مشقّتى كشنده، قرار مى دهى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 49 - 1
1 - كافران و مشركان ، داراى فرجامى شوم در جهان آخرت
قل ي_أيّها الناس إنّما أنا لكم نذير
مراد از {الناس} مردم مشرك و بت پرست است. {نذير} به معناى {منذر} مى باشد. و {انذار} (مصدر {منذر}) به معناى اخطار كردن و ترسانيدن از عواقب امرى، پيش از فرا رسيدن آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 72 - 10
10 - آتش دوزخ ، وعده الهى به كافران و سرانجام شوم آنان
النار
وعدها اللّه الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 57 - 6
6 - فرجام و سرنوشت كافران ، فرجام و سرنوشتى بد و ناخوشايند
الذين كفروا . .. مأويهم النار و لبئس المصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 34 - 3
3 _ كافران معاند با پيامبر ( ص ) ، در قيامت ، داراى شوم ترين جايگاه و بى راهه ترين مسير خواهند بود .
الذين . .. أُول_ئك شرّ مكانًا و أضلّ سبيلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 18 - 2
2 - فرجام ناگوار كافران و عاقبت نيكوى مؤمنان ، علامت برابر نبودن آنان با يكديگر است .
فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم ... أفمن كان مؤمنًا كم
{فاء} در {أفمن} تفريع بر آيات سابق است كه در آنها از كافران و مؤمنان و فرجام و عاقبتشان سخن گفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 24 - 4
4 - مسؤوليت پيامبر ( ص ) ، تبيين سر انجام نيك مؤمنان و عاقبت شوم كفرپيشگان است .
إنّا أرسلن_ك بالحقّ بشيرًا و نذيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 73 - 2،3
2 - كافران لجوج انذار شده از سوى رسولان الهى ، به سرنوشت شومى دچار شدند .
فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين
توصيه خداوند به نگريستن در سرنوشت كافرانِ لجوجِ انذار شده از سوى پيامبران، گوياى اين حقيقت است
كه سرنوشت آنان، چنان شوم بوده كه مى تواند مايه درس آموزى و شايسته دقت و مطالعه باشد.
3 - لزوم تأمل و انديشه در سرنوشت شوم كافران متعصب و لجوجى كه از سوى پيامبران پيشين انذار شده اند .
و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 8 - 4
4 - تهديد مستكبران كفرپيشه از سوى خداوند ، به عذابى سخت و بدفرجام
فبشّره بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 6
6 - فرجام شوم كافران و ستمگران هلاك شده تاريخ ، هشدارى به كفرپيشگان و ظالمان هر عصر
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم
آيات پايانى اين سوره، در مقام نتيجه گيرى از آيات گذشته است كه به تفصيل سرنوشت هلاكت بار كافران گذشته تاريخ را بيان داشته است. از اين نكته استفاده مى شود كه تعبير {مثل ذنوب أصحابهم}، در واقع تذكر و هشدارى نهايى به كافران هر عصر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 60 - 1
1 - كفرپيشگان ، داراى سرنوشتى تأسف بار هنگام فرا رسيدن وعده هاى خداوند
فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوعدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 17 - 6
6 - مقايسه فرجام نيك تقواپيشگان با سرنوشت شوم كافران ، شيوه بهينه هدايت خلق
اصلوها . .. إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نعيم
از اين كه خداوند در هدايت خلق، به ترسيم هر دو فرجام پرداخته است;
مطلب بالا برداشت مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 45 - 5
5 - فرجام شوم و هلاكت بار ، دركمين كافران [ در دنيا ، هنگام مرگ و يا در آخرت ]
يل_قوا يومهم الذى فيه يصعقون
تعبير {الذى فيه يصعقون} (روزى كه در آن بيهوش خواهند افتاد)، نشان دهنده سختى حال كافران به هنگام واقعه عذاب است. گفتنى است كه مراد از روز عذاب، مى تواند روز عذاب استيصال، يا روز عذاب قيامت و يا هنگام مرگ باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 61 - 3
3 - ترنم كافران به ترانه ها ، به جاى گريستن بر فرجام شوم خويش *
و تضحكون و لاتبكون . و أنتم س_مدون
بنا به گفته برخى از مفسران در معناى {سامد}، تغنّى و آوازه خوانى نيز نهفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 6 - 4
4 - قيامت ، روز فراخوانى كافران هواپرست به فرجامى بس ناخوشايند براى ايشان
يوم يدع الداع إلى شىء نكر
{نكر} به امر سخت ناخوشايند و مشقت بار گفته مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 8 - 4
4 - پى بردن كافران به دشوارى شرايط و فرجام خويش ، از نخستين لحظه هاى رستاخيز
يقول الك_فرون ه_ذا يوم عسر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 6 - 3
3 - دوزخ ، جايگاهى ناميمون و سرانجامى شوم براى كافران
و بئس المصير
{مصير}، جايگاهى است كه
حركت بدان جا منتهى مى شود.
فرجام شوم كافران پيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 21 - 10
10- تبعيت بى چون و چرا از رهبران مستكبر ، در پى دارنده بدفرجامى پيروان
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل
فرجام كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 24 - 11
11 - كفرپيشگان در قيامت با آتشى كه خود برافروخته اند ، عذاب خواهند شد .
فاتقوا النار وقودها الناس و الحجارة أعدّت للكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 119 - 5
5 - مسؤوليت پيامبر ( ص ) ، راهنمايى انسان ها و تبيين سرانجام نيك مؤمنان و عاقبت شوم كفرپيشگان است .
إنا أرسلنك بالحق بشيراً و نذيراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 10 - 9
9 _ هشدار الهى به كافران در مورد عاقبت بد آنان
انّ الذين كفروا . .. و اولئك هم وقود النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 11 - 9
9 _ سرنوشت فرعونيان ، عبرتى براى كافران در سراسر تاريخ
انّ الذين كفروا . .. كدأب ال فرعون ... فاخذهم اللّه
ذكر فرعونيان به عنوان مثال مى رساند كه آنان، عبرت آيندگانند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 21 - 7
7 _ همسانى سرنوشت شوم كافران ، با قاتلان پيامبران و عدالتخواهان
انّ الذين يكفرون
. .. فبشّرهم بعذاب اليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 128 - 11
11 _ عذاب خداوند سرنوشت كافران محارب ، در صورت عدم بازگشت و توبه
ليقطع طرفاً . .. فينقلبوا خائبين ... او يعذّبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 131 - 9
9 _ رستگارى و عذاب ، دو فرجام متفاوت براى تقواپيشگان و كافران
و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 151 - 19،21
19 _ آتشِ دوزخ ، جايگاه و فرجام شوم كفرپيشگان مشرك
سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرعب . .. و ماويهم النّار و بئس مثوى الظّالمين
21 _ كافران ، ستم پيشگانى شوم فرجام
سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرعب . .. و بئس مثوى الظّالمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 3
3 _ ناتوانى كافران از درك سود و زيان و سرنوشت شوم خويش
و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم انّما نملى لهم ليزدادوا اثما
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 197 - 4
4 _ جهنّم ، جايگاه كافران قدرتمند و بهره مند از مواهب مادّى
ثمّ ماويهم جهنّم
{مأوى} به معناى منزل است. (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 140 - 16
16 _ يكسانى سرنوشت شوم كافران و منافقان و شركت كنندگان در مجالس
كفر و گناه و استهزا به آيات الهى
انكم اذاً مثلهم إنّ اللّه جامع المنفقين . .. جميعاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 68 - 23
23 _ پرهيز از اندوه و تأسف بر كفرپيشگى كافران و سرنوشت شوم آنان ، توصيه خداوند به پيامبر خويش
فلاتأس على القوم الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 73 - 10
10 _ ايمنى از عذاب دردناك در گرو يكتاپرستى و پرهيز از گفتار كفرآميز
و ما من اله الا اله وحد و إن لم ينتهوا عما يقولون . .. عذاب اليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 105 - 13
13 _ بازگشت همه آدميان _ چه هدايت يافتگان و چه اهل كفر _ تنها به سوى خداست .
إلى اللّه مرجعكم جميعاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 2
2 _ آتش دوزخ جايگاه اجتماع و به هم پيوستن جنيان و آدميان كافر و مشرك است.
قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 92 - 6
6 _ بيان فرجام شوم كفرپيشگان و تكذيب كنندگان رسولان الهى ، روشى براى مبلغان دين براى شناساندن زيانكاران واقعى
الذين كذبوا شعيباً كانوا هم لخسرين
خداوند با بيان فرجام شوم كفرپيشگان، زيانكاران واقعى را به مردم معرفى كرد. بنابراين از راههاى معرفى كردن زيانكاران واقعى بيان فرجام شوم آنان است.
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 98 - 4
4 _ بيان فرجام كفرپيشگان بى تقوا ، از روش هاى قرآن در هدايت مردم به ايمان و تقواست .
و لكن كذبوا فأخذنهم . .. أو أمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 100 - 3
3 _ فرجام شوم كفرپيشگان گنهكار تاريخ ، زمينه اى مناسب براى پندگيرى و عبرت آموزى است .
أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم
از مصاديق مورد نظر براى {ذنوب}، به قرينه آيات قبل و آيه بعد، كفر و انكار آيات الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 101 - 2
2 _ خداوند ، تسلى دهنده پيامبر ( ص ) با بيان سرگذشت شوم كفرپيشگان تكذيب كننده انبيا ( ع )
نقص عليك
مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) {عليك} در بيان سرگذشت امتهاى تكذيب كننده گذشته مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 188 - 16
16 _ انذار مردم و آگاه ساختن آنان از عاقبت شوم كفرپيشگان ، از وظايف اساسى پيامبر ( ص )
إن أنا إلا نذير
لام در {لقوم} هم مى تواند {لام} تقويت باشد و هم مى تواند {لام} انتفاع گرفته شود. بر اساس احتمال اول {قوم} مفعول براى {نذير و بشير} خواهد بود و مفاد آيه اين است كه پيامبر(ص) مؤمنان را انذار خواهد كرد و به آنان بشارت خواهد داد. و بر اساس دومين احتمال مفعول
{نذير و بشير} همه مردم هستند و {لقوم يؤمنون} بيان مى دارد كه تنها مؤمنان از انذارها و بشارتها بهره مند مى شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 18 - 1،2
1 _ شكست و رسوايى ، فرجام كافران ستيزه گر با خدا و رسول او
ذلكم
{ذلكم} خبر براى مبتدايى محذوف و اشاره به شكست خفتبار مشركان در جنگ بدر دارد ; يعنى {الأمر ذلكم} ; مطلب از اين قرار است كه بيان شد.
2 _ ضرورت توجه اهل ايمان به فرجام شوم كافران ستيزه گر و نقش اصلى خدا در پيروزى هاى مؤمنان
ذلكم
حرف {كم} در {ذلكم} خطاب به اهل ايمان است. يعنى اى اهل ايمان سرنوشت مشركان ستيزه جو همان است كه بيان شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 8
8 _ شكست نهايى ، سرنوشت محتوم كفرپيشگان ستيزه گر عليه اسلام و راه خدا
ثم يغلبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 26 - 10
10 _ هزيمت و شكست ، فرجام شوم و كيفر قطعى براى تمامى كافران و دشمنان ايستاده در برابر دين الهى
و عذّب الذين كفروا و ذلك جزاء الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 69 - 12
12 _ منافقان و كافران پيشين با همه اتكايى كه بر دستاورد هاى مادى خويش داشتند ، سرانجام همه آنها را فرو نهاده و بى توشه در گذشتند .
كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم . .. أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و
الأخرة
آيه در مقام تحذير منافقان، سرنوشت پيشينيان را بر آنان مى نماياند كه چگونه با همه قدرت در گذشتند و تلاشهاى دنيويشان بى نتيجه ماند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 70 - 1
1 _ نكوهش خداوند از منافقان ، به جهت عبرت نگرفتن از سرنوشت شوم كافران گذشته تاريخ
وعداللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 73 - 5
5 _ جهنم ، جايگاه كافران و منافقان و فرجامى سخت و دردناك براى آنان
و مأويهم جهنم و بئس المصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 109 - 10
10 _ سقوط در آتش دوزخ ، فرجام منافقان كفرپيشه
و الذين اتخذوا مسجداً ضراراً . .. فانهار به فى نار جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 119 - 6
6_ انسانهايى كه به خدا و پيامبرانش كافر شوند و نيز جنيان كفرپيشه ، به آتش دوزخ درخواهند افتاد .
لأملأنّ جهنم من الجنة والناس أجمعين
چون بحث در آيات گذشته درباره فساد و صلاح امتها بود و مصداق بارز و مورد نظر براى صلاح و فساد _ به قرينه آيات پيشين و نيز آيه 121 _ توحيد، شرك، ايمان و كفر است، مقصود از {الجنة} و {الناس} كافران و مشركان جنى و انسى است. بر اين اساس كلمه {أجمعين} تأكيد بر عمومى است كه از كلمه {الجنة} و {الناس} فهميده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
8 - رعد - 13 - 35 - 9
9_ آتش دوزخ فرجام كافران است .
و عقبى الك_فرين النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 58 - 3
3- گرفتارى به عذاب استيصال پيش از فرا رسيدن قيامت ، سرنوشت محتوم همه اقوام و جوامع كافر و مشرك حق ستيز است .
و إن من قرية إلاّ نحن مهلكوها قبل يوم القي_مة
اينكه آيه مى فرمايد: همه جوامع بشرى قبل از قيامت يا هلاك مى شوند و يا دچار عذاب مى شوند احتمال دارد كه مراد از {مهلكوها} هلاكت انسانهاى معمولى و مراد از {معذّبوها} عذاب كافران و مشركان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 6 - 9
9_ تأسف خوردن بر حال كافران و سرنوشت بد آنان ، حالت قابل تحسين است .
فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم . .. أسفًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 11
11- برخوردارى انسان از حق انتخاب ايمان و كفر ، به معناى بى تفاوتى ايمان و كفر در فرجام اخروى او ، نيست .
فمن شاء فليؤمن و من شاء فليكفر إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا
امر در {فليكفر} براى تهديد است و جمله {إنّا أعتدنا. ..} گوياى اين معنا است كه اختيار انسان در انتخاب ايمان يا كفر، بدان معنا نيست كه او، بر انتخاب خويش، مؤاخذه و يا تشويق نخواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 101 - 3
3- دوزخ ، فرجام كافرانى است كه طاقت شنيدن آيات
الهى را ندارند .
و عرضنا جهنّم يومئذ للك_فرين . .. و كانوا لايستطيعون سمعًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 55 - 6
6 - روز وقوع عذاب استيصال ، آخرين روز حيات كافران بوده و رهايى آنان از آن ناممكن است .
أو يأتيهم عذاب يوم عقيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 72 - 11
11 - دوزخ ، بازگشتگاه و سرانجام كافران
و بئس المصير
{مصير} به معناى عاقبت كار و نيز به معناى مرجع و محل بازگشت مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 77 - 5،6
5 - سرگردانى و رسيدن به بن بست كامل ، فرجام نهايى كافران و مستكبران
حتّى إذا فتحنا . .. إذا هم فيه مبلسون
6 - شكستگى و حزن و اندوه بى پايان ، فرجام نهايى كافران و مستكبران
حتّى إذا فتحنا . .. إذا هم فيه مبلسون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 40 - 2
2 - زندگى ( رفتار و اعمال ) كافران ، داراى فرجامى پوچ و در هاله اى از سردرگمى
و الذين كفروا أعم_لهم . .. أو كظلم_ت فى بحر لجّىّ يغشيه موج من فوقه موج من فوقه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 57 - 5
5 - جايگاه كافران ، آتش است .
الذين كفروا . .. مأويهم النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 53 - 6
6 - خداوند
، توانا بر جدا ساختن سرنوشت مؤمنان واقعى از فرجام كافران محكوم به هلاكت
أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين . .. و أنجينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 82 - 4
4 - پاكسازى نهايى زمين از وجود كافران ، وعده اى حتمى و تخلف ناپذير
و إذا وقع القول عليهم . .. أنّ الناس كانوا ب_اي_تنا لايوقنون
تعبير {أنّ الناس. ..} دربرگيرنده همه كافران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 87 - 10
10 - قيامت روز ذلت كافران و پايان بخشيدن به گردن فرازى گردنگشان دنيا
أكذّبتم ب_اي_تى . .. و كلّ أتوه دخرين
هرچند تعبير {كلّ أتوه} شامل همه مؤمنان و كافران مى شود; اما با توجه به اصل تناسب و ارتباط آيات، مى توان گفت كه نظر عمده، متوجه تكذيب كنندگان آيات الهى است. مبنى بر اين كه آنان گرچه در دنيا ظالمانه كفر ورزيده اند; اما بايد بدانند كه در آخرت، مجال گستاخى براى هيچ يك از آنان نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 23 - 10
10 - توجه به بازگشت حتمى كافران به سوى خداوند ، زداينده اندوه پيامبر ( ص ) است .
و من كفر فلايحزنك كفره إلينا مرجعهم فننبّئهم بما عملوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 12 - 7
7 - ندامت و ذلت حتمى ، فرجام مجرمان كفرپيشه است .
بلقاء ربّهم ك_فرون . .. و لو ترى إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم عند ربّهم
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 20
20 - عذاب الهى ، سرنوشت محتوم كافران
و ل_كن حقّت كلمة العذاب على الك_فرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 6 - 2
2 - عذاب الهى ، سرنوشت محتوم كافران
و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 55 - 9
9 - هلاكت و نابودى ، فرجام ملت هاى ذلت پذير و پيرو كفر و ستم
فاستخفّ قومه . .. فأغرقن_هم أجمعين
از اين كه فرعونيان با ضعف و زبونى در برابر دستگاه جبار فرعونى سرانجام به هلاكت رسيدند، مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 83 - 7
7 - قيامت ، پايان بازيگرى و بيهوده گرايى هاى كافران حق ستيز
يخوضوا و يلعبوا حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون
بنابراين كه مراد از {يومهم. ..} روز قيامت باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 10 - 1،9
1 - دوزخ ، پايانى خفّت بار براى دروغ پردازى ها ، استهزاگرى ها و گناه پيشگى كافران
ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. اتّخذها هزوًا ... عذاب مهين . من ورائهم جهنّم
9 - عذاب سخت و جانكاه روز قيامت ، فرجام كافران حق ناپذير
و لهم عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 8 - 2
2- فرجام نهايى كافران ، به رو افتادن
در خاكِ مذلت و از دست دادن تلاش ها است .
و الذين كفروا فتعسًا لهم و أضلّ أعم_لهم
بنابراين كه جمله {فتعساً لهم} خبريه باشد و با توجه به اين كه {تعس} به معناى به رو در افتادن است _ كه حاكى از نهايت ذلت است _ مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 10 - 6
6- نابودى ديار كافران و هلاكت ايشان ، نمودى از ذلت آنان و پوچى فرجامشان *
فتعسًا لهم و أضلّ أعم_لهم . .. دمّر اللّه عليهم
بدان احتمال كه {دمّر اللّه عليهم} تفسير و بيان نمودى از {تعساً لهم} باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 24 - 3
3_ دوزخ ، فرجام هر كفرپيشه معاند حق ستيز
ألقيا فى جهنّم كلّ كفّار عنيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 40 - 2
2 - ياوران خط كفر ، داراى سرنوشتى مشترك با پيشوايان كافر خويش
فأخذن_ه و جنوده
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 51 - 2
2 - كافران ، در طول تاريخ داراى فرجامى مشابه و خصلت ها و مواضعى همگون
و لقد أهلكنا أشياعكم
{أشياع} جمع {شيعه} است و در اين جا معادل امثال و اشباه به كار رفته است; يعنى، امثال شما در كفر و الحاد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 17 - 3
3 - كافران و منافقان همراز ايشان ، داراى فرجامى همگون
در آتش دوزخ
فكان عقبتهما أنّهما فى النار خ_لدَين فيها
از تشبيه كافران و منافقان به شيطان و پيراون او در آيه قبل، برداشت ياد شده از اين آيه استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 5 - 9
9 - تشويق و ترغيب مردم از سوى خداوند ، به مطالعه و تأمل در سرنوشت هلاكت بار جوامع كفرپيشه گذشته
ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل . .. لهم عذاب أليم
استفهام در {ألم يأتكم. ..}، ضمن آن كه براى تقرير مسأله است، براى تشويق و ترغيب نيز مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 9 - 9
9 - جايگاه و سرنوشت منافقان و كافران ، در قيامت يكسان است .
و مأويهم جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 22 - 4
4 - زندگى و سرنوشت كافران و مسلمانان ، هرگز برابر و همسان نيست .
أفمن يمشى مكبًّا على وجهه أهدى أمّن يمشى سويًّا على صرط مستقيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 2
2 - كشته شدن و مرگ ، سزاوارترين فرجام براى كفرپيشگان
قتل الإنس_ن ما أكفره
كفر در {ما أكفره} مطلق است و هر كفرى، حتى ترك عبادت را نيز شامل است. البته به قرينه آيات بعد _ كه به بيان تدبير خداوند پرداخته و در مقابل منكران اين حقيقت موضع گيرى كرده است _ بارزترين مصداق مورد نظر از آن، انكار ربوبيت خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
20 - بينه - 98 - 6 - 1
1 - كافران به اسلام _ چه اهل كتاب باشند و چه مشرك _ به آتش جهنم ، گرفتار خواهند شد .
إنّ الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين فى نار جهنّم
فرجام كافران به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 2 - 7
7- كافرانِ به قرآن و كافرانى كه تصميم به ماندن در ظلمت ها گرفته اند ، فرجامى بس ناگوار دارند و در عذابى سخت گرفتار خواهند شد .
و ويل للك_فرين من عذاب شديد
برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از كافران در اين آيه، به قرينهء آيه قبل، كسانى هستند كه كتاب خدا را نپذيرفتند و از ظلمتها خارج نشدند.
فرجام لذت طلبى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 12 - 16
16- بهشت ، پايان رنج و تلاش مؤمنان و دوزخ فرجام لذّت جويى و فساد كافران
الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت جنّ_ت . .. و الذين كفروا... النارمثوًى لهم
در اين آيات، ميان زندگى، اهداف و فرجام مؤمنان و كافران، مقايسه صورت گرفته است. مؤمنان اهل جهاد و عمل صالح اند و در پى دشوارى هاى آن، از بهشت برخوردار خواهند شد. اما كافران اهل رفاه و لذت جويى اند و در پى آن گرفتار آتش خواهند بود.
فرزندان كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 69 - 2،4
2 _ فرجام سوء منافقان و كفرپيشگان گذشته تاريخ _ على رغم برخوردارى آنان از قدرت ، مال
و فرزند فزونتر _ هشدارى است به منافقان هر عصر .
وعد اللّه المنفقين . .. كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا
4 _ اعتماد و اتكاى منافقان و كافران به قدرت ، ثروت و فرزندان بسيار خويش
كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا و أولداً
فرصت طلبى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 101 - 12
12 _ بهره بردارى كافران از هر فرصت ، براى ضربه زدن به مسلمانان
فليس عليكم جناح ان تقصروا . .. ان الكفرين كانوا لكم عدواً مبيناً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 102 - 15
15 _ كافران ، در كمين و مترصد فرصت براى حمله و شبيخون به مسلمانان
ودالذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة
جمله {ودالذين . ..}، بيان يك اصل كلى است و همراه داشتن اسلحه به هنگام نماز براى پيشگيرى، تنها يك مصداق از آن است.
فروروى كافران در زمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 16 - 2
2 - امكان نزول عذاب الهى ، با لرزش زمين و فرو رفتن كافران در درون آن
أن يخسف بكم الأرض فإذا هى تمور
{مور} (مصدر {تمور}) به معناى تحرك سريع است.
فرومايگى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 10 - 7
7 - بى مبالاتى در سوگند ياد كردن و فرومايگى ، از ويژگى هاى كافران تكذيب كننده رسالت پيامبراسلام ( ص )
فلاتطع المكذّبين . .. حلاّف مهين
صفت {حلاّف مهين}
و ديگر اوصافى كه در آيات بعد ذكر مى شود، مربوط به كافرانى است كه رسالت پيامبراسلام(ص) را تكذيب مى كردند.
فريبكارى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 119 - 2
2 _ غفلت اهل ايمان نسبت به توطئه هاى كافران ، موجب فريب خوردنشان و در نهايت محبت به آنان
يا ايها الذين امنوا . ..ها انتم اولاء تحبّونهم ... و اذا خلوا عضّوا عليكم الأَنا
مستفاد از ارتباط آيه مورد بحث و آيه سابق.
فريبندگى عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 39 - 3
3 - اعمال و رفتار كفرپيشگان ، چون سراب فريبنده است .
و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا
فسق كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 102 - 7
7 _ كفرپيشگان ، مردمى فاسق و بى اعتنا به عهد هاى الهى
و ما وجدنا لأكثرهم من عهد و إن وجدنا أكثرهم لفسقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 80 - 8
8 _ كفر به خدا و رسول او ، فسق و كافران ، مردمانى فاسقند .
ذلك بأنهم كفروا باللّه و رسوله و اللّه لايهدى القوم الفسقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 18 - 5
5 - كافران ، مردمانى فاسق و تبه كارند .
أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا
به قرينه مقابله {مؤمناً} و {فاسقاً} و به قرينه آيات پيش كه در آنها،
مردم به دو دسته كافر و مؤمن تقسيم شده اند، مراد از {فاسقاً} مى تواند كافران باشد. بنابراين، اطلاق {فاسق} بر كافر به خاطر فسق و تبه كارى او است.
فطرت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 9 - 6
6 - گفتار و روش كافران ، با ادراك هاى عقلى و فطرى آنان همساز نيست .
و كم أرسلنا . .. و لئن سألتهم من خلق ... ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم
خداوند در اين آيه مى فرمايد: اگر از مشركان و دين ناباوران سؤال شود كه آفريدگار هستى كيست؟ آنان به دليل عقل يا اعتقاد خود مى گويند: {آفريدگارى عزيز و دانا}. در حالى كه اگر آنان به راستى لوازم اين باور را مى فهميدند، جا نداشت كه وحى قرآنى را مورد خدشه قرار دهند.
فعاليت اقتصادى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 4 - 5
5 - هشدار خداوند درباره فريب خوردن از تحركات سياسى و اقتصادى كافران و ثروت و مكنت آنان در جامعه
فلايغررك تقلّبهم فى البل_د
برخى از اهل لغت نوشته اند: {تَقلَّبَ فى الأُمور}; يعنى، {تصرّف كيف يشاء} (در هر كارى مطابق خواسته خود دخل و تصرف كرد). مقصود از {تقلّبهم فى البلاد} تحركات سياسى و اقتصادى كافران در شهرها از راه سفرهاى تجارتى (مانند سفرهاى كافران قريش از مكه به شام، يمن و ...) است.
فعليت عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 9
9- آتش سهم گين و فراگير ، عذاب حاضر و آماده براى
كافران ، از جانب خداوند است .
إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا
نكره آوردن {ناراً} براى دلالت بر شدّت و عظمت است.
فلسفه تأخير عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 6 - 12
12_ تعجيل نكردن خداوند در نزول عذاب بر كفرپيشگان ، برخاسته از شمول مغفرت او بر آنان است .
يستعجلونك بالسيئة . .. إن ربك لذو مغفرة للناس على ظلمهم
جمله {يستعجلونك . ..} اشاره به اين معنا دارد كه خداوند در عذاب كردن كفرپيشگان تعجيل نمى كند و به آنان مهلت مى دهد و جمله {إن ربك ...} به منزله دليل و علت اين معناست ; يعنى ، بخشاينده بودن خدا موجب تعجيل نكردن و مهلت دادن اوست.
فلسفه آسايش كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 95 - 3
3 _ سختى ها و آسايش ها در زندگانى جوامع كفرپيشه داراى هدف و پيامى ويژه و برخاسته از اراده خداوند است .
و ما أرسلنا فى قرية من نبى إلا أخذنا . .. ثم بدلنا مكان السيئة الحسنة
فلسفه ابتلائات كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 94 - 3،6
3 _ روى آوردن به درگاه خدا و تسليم خاضعانه در برابر او از اهداف گرفتار ساختن جوامع كفرپيشه به بلا ها و سختيها
أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء لعلهم يضرعون
6 _ گرفتار ساختن جوامع كفرپيشه و بى تقوا به سختى ها و محنت ها براى روى آوردن آنان به خداوند از سنت هاى الهى است .
و ما أرسلنا . .. أخذنا أهلها بالبأساء
و الضراء لعلهم يضرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 95 - 3
3 _ سختى ها و آسايش ها در زندگانى جوامع كفرپيشه داراى هدف و پيامى ويژه و برخاسته از اراده خداوند است .
و ما أرسلنا فى قرية من نبى إلا أخذنا . .. ثم بدلنا مكان السيئة الحسنة
فلسفه اسارت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 8 - 4
4 _ جلوگيرى از تسلط مشركان و كافران حق ستيز بر مسلمانان ، فلسفه فرمان الهى مبنى بر كشتن ، اسارت ، محاصره و كمين زدن به آنان
فإذا انسلخ . .. فاقتلوا المشركين ... كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً
فلسفه اعراض از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 27 - 10
10 - دنياگرايى و آخرت گريزى گنه پيشگان و كافران ، فلسفه منع شدن پيامبر ( ص ) از پيروى از آنان
و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومً
برداشت ياد شده، با توجّه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام تعليل براى منع از اطاعت از گنه پيشگان و كافران (و لاتطع منهم آثماً أو كفوراً) است.
فلسفه اعراض كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 6 - 4
4 - بشر بودن پيامبران ، بهانه و دستاويز كافران براى كفر و روى گردانى از تعاليم دين
فقالوا أبشر يهدوننا فكفروا و تولّوا
فلسفه تأخير عذاب كافران
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 111 - 2،3
2- تأخير مجازات مشركان و كافران ، وسيله فتنه و آزمايش آنان است .
إن أدرى أقريب . .. إن أدرى لعلّه فتنة لكم
3- تأخير عذاب و كيفر مشركان و كافران حق ناپذير ، به خاطر بهره بردن ناچيز و موقتى آنان از متاع هاى دنيوى است .
إن أدرى لعلّه . .. مت_ع إلى حين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 95 - 3
3 - تأخير عذاب كافران ، بر طبق مصلحت خدا است ; نه به علت ناتوانى او
و إنّا على أن نريك ما نعدهم لق_درون
فلسفه تأخير هلاكت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 129 - 8
8 - مصالح بشر و تدبير امور امت ها از سوى خداوند ، دليل نابود نكردن فورى مخالفان در دنيا است .
كلمة سبقت من ربّك
كلمه {ربّ} گوياى مطلب ياد شده است.
فلسفه تاخير عذاب كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 111 - 1
1- آزمايش كافران و مشركان حق ناپذير صدراسلام ، فلسفه به تأخير افتادن عذاب آنان و نامعلوم بودن زمان شكست آنها است .
و إن أدرى لعلّه فتنة لكم
ضمير {لعلّه} به نكته اى برمى گردد كه از دو آيه قبل استفاده مى شود. آن نكته، مسأله تأخير عذاب كافران و مشركان و يا نامعلوم بودن زمان شكست آنان و پيروزى مسلمين است.
فلسفه تهديد كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن -
72 - 24 - 3
3 - تهديد شدن كافران حق ناپذير به عذاب الهى ، به سبب دشمنى ها و كارشكنى هاى آنان نسبت به رسالت پيامبراسلام
فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا
فلسفه تهمتهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - صف - 61 - 8 - 2
2 - هدف كافران از اتهام سحر به پيامبر ( ص ) ، مبارزه با اسلام و خاموش كردن نور خدا بود .
فلمّا جاءهم . .. قالوا ه_ذا سحر ... يريدون ليطفؤا نور اللّه
فلسفه جنگ با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 6 - 9
9 _ هدف و فلسفه اصلى جنگ و مبارزه با كفار و مشركان ، آوردن ايشان به دامن اسلام است و نه نابودى آنان .
فاقتلوا المشركين . .. و إن أحد من المشركين استجارك ... حتى يسمع كلم اللّه ثم أبل
فلسفه حبط عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 3 - 3
3- گم شدن اعمال كافران در سراب { كفر } و شكوفايى اعمال مؤمنان در وادى { ايمان } ، داراى فلسفه اى معقول و برهانى
الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم . و الذين ءامنوا... و أصلح بالهم . ذلك بأنّ الذين
{ذالك} در مقام بيان علّت و فلسفه مطلبى است كه در آيات پيشين بيان شده است; يعنى، پوچى اعمال كافران و ثمربخشى اعمال مؤمنان، امرى برهانى است; زيرا كافر ره باطل پيموده و باطل فرجامى ندارد و مؤمن ره حق رفته و ثمربخشى عين حقانيت است.
فلسفه
دشمنى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 40 - 6
6 - عقيده به ربوبيت خدا ، علت اصلى تهاجم و خصومت مشركان و كافران عليه مسلمانان در عصر بعثت
إلاّ ان يقولوا ربّنا اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 18 - 2
2 - مبارزه كافران با قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، با انديشه شيطانى و سنجيده كارى همراه بود .
إنّه كان لأي_تنا عنيدًا . .. إنّه فكّر و قدّر
فلسفه ردّ خواسته هاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 6
6- فلسفه عدم تحقق درخواست كافران مكه ، مبنى بر نزول ملائكه ، مهلت دادن به آنان و جلو نينداختن اجلشان است .
ما تسبق من أمة أجلها . .. ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ و ما كانوا إذًا منظرين
فلسفه زندگى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 46 - 2
2 - خورد و خوراك و بهره ناچيز از لذت هاى مادى ، هدف زندگى كافران و منكران قيامت
كلوا و تمتّعوا قليلاً
از اين كه به كافران گفته مى شود: بخوريد و بهره گيريد، مى توان به اين حقيقت دست يافت كه آنان جز همين كار، هدف ديگرى در زندگى ندارند و گرنه به آن فراخوانده مى شدند.
فلسفه سختگيرى بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 5
5 - سخت گيرى بر كافران ، مقتضاى ربوبيت
خداوند و در جهت پيشبرد اهداف رسالت پيامبر ( ص ) است .
ربّك
فلسفه سرزنش كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 51 - 1
1 _ خداوند ، مشركان و كفرپيشگان را به خاطر پافشارى بر كفر و ناباورى به قرآن ، ملامت و سرزنش فرمود .
أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 71 - 13
13 - سرزنش كافران ، به خاطر روى گردانى آنان از قرآن
بل أتين_هم بذكرهم فهم عن ذكرهم معرضون
فلسفه فقر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 33 - 11
11 - { قال [ اسحاق بن غالب ] : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : فى ه_ذه الآية : { و لولا أن يكون الناس اُمّة واحدة جعلنا لمن يكفر بالرحم_ن لبيوتهم سقفاً من فض_ّة و معارج عليها يظهرون } قال : لو فعل لكفر الناس جميعاً ;
اسحاق بن غالب مى گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه درباره آيه {و لولا أن يكون الناس اُمّة واحدة لجعلنا لمن يكفر بالرحم_ن لبيوتهم سقفاً من فضّة و معارج عليها يظهرون} فرمود: اگر چنين مى كرد (يعنى اگر خدا به كافران آن قدر ثروت مى داد كه آنان حتى سقف خانه هايشان را از نقره بسازند)، در آن صورت همه مردم به كفر روى مى آوردند}.
فلسفه قتل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 8 - 4
4 _ جلوگيرى از تسلط مشركان و
كافران حق ستيز بر مسلمانان ، فلسفه فرمان الهى مبنى بر كشتن ، اسارت ، محاصره و كمين زدن به آنان
فإذا انسلخ . .. فاقتلوا المشركين ... كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً
فلسفه كمين به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 8 - 4
4 _ جلوگيرى از تسلط مشركان و كافران حق ستيز بر مسلمانان ، فلسفه فرمان الهى مبنى بر كشتن ، اسارت ، محاصره و كمين زدن به آنان
فإذا انسلخ . .. فاقتلوا المشركين ... كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً
فلسفه مبارزه با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 5 - 10
10 _ هدف و فلسفه اصلى جنگ و مبارزه با كفار و مشركان ، گرايش دادن آنان به سوى اسلام است نه نابود كردن آنان .
فاقتلوا المشركين . .. فإن تابوا ... فخلّوا سبيلهم
فلسفه مثالهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 48 - 3
3- مخالفت و عنادورزى كافران با پيامبر ( ص ) ، با تمثيل و توصيف هاى ناروا ، در پى دارنده گمراهى علاج ناپذير براى آنان
كيف ضربوا لك الأمثال فضلّوا فلايستطيعون سبيلاً
برداشت فوق بنابراين است كه مراد از {سبيلاً} راه هدايت باشد.
فلسفه محاصره كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 8 - 4
4 _ جلوگيرى از تسلط مشركان و كافران حق ستيز بر مسلمانان ، فلسفه فرمان الهى مبنى بر كشتن ، اسارت ، محاصره و
كمين زدن به آنان
فإذا انسلخ . .. فاقتلوا المشركين ... كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً
فلسفه مهلت به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 88 - 2
2- تعجيل نكردن ذوالقرنين در كيفر ظالمان كافر ، مهلتى براى گرايش آنان به ايمان بود . *
أمّا من ظلم فسوف نعذّبه . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى
مراد از {من ءامن و. ..} (هركس ايمان بياورد و...) كسانى اند كه از ظلم و كفر، دست برداشته و ايمان آورند، نه آنان كه هنگام ورود ذوالقرنين مؤمن بودند; زيرا، معنا ندارد كه او، بين عذاب و يا رفتار نيك با مؤمنان مخيّر باشد! بنابراين، درنگ ذوالقرنين در عذاب ظالمان (سوف نعذّبه) ايجاد فرصتى براى تغيير رويه آنان بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 130 - 4
4 - نزول آيات در باره فلسفه مهلت دهى به كافران ، موجب تسلّى خاطر و صبر پيامبر ( ص ) در برابر فشار هاى تبليغاتى كافران
و لولا كلمة سبقت . .. فاصبر على مايقولون
{فاصبر} عطف و تفريع بر آيه قبل است; يعنى، حال كه تأخير عذاب از سر اهمال نيست بلكه امرى قانون مند است، بنابراين تحمل كن. دراين مجموعه، خداوند با بيان فلسفه امهال و سنت هاى حاكم بر تاريخ، زمينه تسلّى خاطر پيامبر(ص) و مؤمنان را فراهم كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 44 - 4
4 - خداوند ، به همه اقوام كافر و
تكذيب گر ، فرصت مى داد تا شايد متنبه شوند و دست از مخالفت بردارند .
فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم
{إملاء} (مصدر {أمليت}) از {مَلْو} و به معناى فرصت دادن است; يعنى، آن اقوام تكذيب گر و كافر را فرصت دادم تا به خود بيايند و دست از مخالفت بردارند. آن گاه چون آنان از فرصت داده شده استفاده نكردند و هم چنان بر كفر و تكذيب خود اصرار ورزيدند، آنان را از ميان برداشتم و نابودشان ساختم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 45 - 6،11
6 - بقاى نسل انسان و تداوم حيات زندگان در كره زمين ، فلسفه به تأخير افتادن كيفر گناه كاران و كافران تا قيامت
و لو يؤاخذ اللّه الناس بما كسبوا ما ترك على ظهرها من دابّة و ل_كن يؤخّرهم إلى أج
11 - مهلت دادن به كافران و گنه كاران و به تأخير انداختن مجازات آنان ، كارى عالمانه و برخاسته از آگاهى دقيق خداوند به احوال و مصالح بندگان
و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى فإذا جاء أجلهم فإنّ اللّه كان بعباده بصيرًا
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه {فإنّ اللّه كان. ..} در مقام تعليل براى جمله پيش (و ل_كن يؤخّرهم...) مى باشد; يعنى، چون خداوند به احوال بندگانش آگاه است; از اين رو مجازات آنان را تا زمان معين به تأخير انداخته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 29 - 5
5 - مهلت الهى به كافران و مشركان ، براى اتمام حجت بر آنان
بل متّعت ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى جاءهم
الحقّ
فلسفه مهلت به كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 159 - 5
5 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام ، معلول لطف و رحمت او بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى .
و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم
يادآورى سرگذشت ثموديان، از يكسو تسلى بخش خاطر پيامبر(ص) است و از سوى ديگر هشدارى به اكثريت مشركان لجوج و مصمم بر كفر است كه اگر بر آنان عذاب نازل نشده، نه از باب ناتوانى خداوند است; بلكه از باب رحمتى است كه او بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان برسد، قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.
فلسفه مهلت به كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 4 - 3
3- هشدار خداوند به كافران هدايت ناپذير مكه ، مبنى بر اينكه مهلت دادن به آنان به معناى تداوم بخشيدن به زندگيشان نيست ; بلكه همواره در معرض هلاكتند .
ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين. ذرهم ... فسوف يعلمون. و ما أهلكنا من قرية
ذكر اين آيه، پس از تهديد {فسوف يعلمون} احتمالاً براى دفع اشكال مقدر مى باشد و آن اشكال اين است كه: كفار پس از مهلت يافتن با امر {ذرهم يأكلوا . ..} چنين نپندارند كه زندگيشان ادامه دارد.
قاطعيت با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 29 - 42،47
42- صلابت و استقلال امت اسلامى ، در پرتو نفوذناپذيرى در برابر كافران و انعطاف پذيرى در برابر
اهل ايمان و برخوردارى از روح عبوديت *
أشدّاء . .. رحماء ... تريهم ركّعًا سجّدًا ... كزرع أخرج شط_ه
چنانچه {كزرع أخرج. ..} بيان ديگرى از {أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم تراهم ركّعاً سجّداً} باشد; يعنى، همان كفرستيزى، رحمت بر مؤمنان و روحيه بندگى است كه زمينه صلابت و استقلال جامعه اسلامى را فراهم مى كند.
47- قاطعيت با كافران و رأفت با مؤمنان و ركوع و سجود در برابر خداوند ، نمود هاى آشكار عمل صالح
أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم تريهم ركّعًا سجّدًا . .. وعد اللّه الذين ءامنوا و
قانونمندى كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 206 - 2
2 - كيفر كافران ، به دنبال اتمام حجت هاى مكرر بر آنان
ثمّ جاءهم ما كانوا يوعدون
{كانوا يوعدون} ماضى استمرارى و بيانگر آن است كه خداوند، حجت خويش را بر كافران بارها تمام كرده و مرتباً آنان را به فرجام شوم كفرورزى هشدار داده است.
قبض روح كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 50 - 2،3،5
2 _ فرشتگان به هنگام فرارسيدن مرگ كافران ، با كوبيدن بر صورت و پشت آنان ، جانشان را خواهند گرفت .
و لو ترى إذ يتوفى الذين كفروا الملئكة يضربون وجوههم و أدبرهم
3 _ تسلى و دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) و مؤمنان با بيان چگونگى جان كندن كفرپيشگان
و لو ترى إذ يتوفى الذين كفروا الملئكة
با توجه به اينكه خطاب در آيه متوجه پيامبر(ص) و يا هر انسان مؤمنى است، مى توان گفت از اهداف بيان جان كندن كفرپيشگان تسلى خاطر
اهل ايمان است. چنانچه {لو} در {لوترى ... } به معناى تمنى باشد، اين معنا وضوح بيشترى خواهد داشت.
5 _ مرگ كافران كشته شده در جنگ بدر با شكنجه و عذابى سخت از سوى فرشتگان مرگ
إذ يتوفى الذين كفروا الملئكة يضربون وجوههم و أدبرهم
از مصاديق مورد نظر براى {الذين كفروا}، به دليل وقوع آيه مورد بحث در پى آيات مربوط به جنگ بدر، كافرانى هستند كه در آن نبرد به قتل رسيدند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 51 - 1
1 _ شكنجه و عذاب كافران به هنگام مرگ و پس از آن نتيجه اعمال خود آنان است ، نه ظلمى از جانب خداوند بر ايشان .
ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم
{ذلك} مى تواند اشاره به خصوص {عذاب الحريق} باشد و مى تواند اشاره به مجموع عذابى باشد كه در آيه قبل بيان شد. قابل ذكر است كه در برداشت فوق {أن اللّه ... } ناظر به اين حقيقت گرفته شده كه عذاب كافران بيش از استحقاق آنان نيست، نه تعليلى براى ضرورت گرفتارسازى ايشان به عذابهاى الهى.
قبول اسلام كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 15 - 6
6 _ پذيرش توبه مشركان و كفار و قبول اسلام آنان از سوى خداوند ، برخاسته از علم و حكمت اوست .
و يتوب اللّه على من يشاء و اللّه عليم حكيم
قبول پناهندگى كافران محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 6 - 2
2 _ لزوم
پذيرش پناهندگى كفار محاربى كه به منظور آشنايى با معارف اسلام ، درخواست پناهندگى مى كنند .
و إن أحد من المشركين استجارك فأجره حتى يسمع كلم اللّه
قبول توبه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 15 - 6
6 _ پذيرش توبه مشركان و كفار و قبول اسلام آنان از سوى خداوند ، برخاسته از علم و حكمت اوست .
و يتوب اللّه على من يشاء و اللّه عليم حكيم
قبول سلطه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 144 - 11
11 _ كيفر الهى ، فرجام شوم دوستى با كافران و پذيرش سلطه آنهاست .
لاتتخذوا الكفرين أولياء . .. ان تجعلوا اللّه عليكم سلطناً مبيناً
حجت آشكار خداوند، حكايت از اين دارد كه مقتضى كيفر و عقاب براى چنين افرادى فراهم است.
قبول ولايت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 144 - 10
10 _ پذيرش سرپرستى و دوستى كافران ، جبهه گيرى در مقابل خداوند است .
لاتتخذوا الكفرين أولياء . .. أتريدون أن تجعلوا اللّه عليكم سلطناً مبيناً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 145 - 2
2 _ مؤمنان ، در صورت پذيرش ولايت كافران ، محكوم به نفاق خواهند بود .
لاتتخذوا الكفرين أولياء . .. إنّ المنفقين فى الدرك الاسفل من النار
ظاهراً جمله {إنّ المنفقين . ..}، بيان علت براى جمله {لاتتخذوا ...} است. بنابراين مراد از {المنفقين}، همان كسانى خواهند بود كه ولايت كافران را پذيرا شده اند.
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 53 - 17
17 _ ناكامى و زيانكارى ، فرجام شوم و پذيرش محبت و ولايت كافران
حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 54 - 32
32 _ بيماردلان سست ايمان و پذيراى ولايت و دوستى كافران ، محروم از فضل خاص خداوند
من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتى اللّه يقوم . .. ذلك فضل اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 57 - 3،13
3 _ ضرورت پرهيز از پذيرش ولايت كافران و روابط دوستانه با آنان
لاتتخذوا . .. الكفار أولياء
{هزواً} به معناى ريشخند زدن و مسخره كردن است.
13 _ پذيرش ولايت و دوستى كافران و تمسخر كنندگان اسلام ، ناسازگار با ايمان و تقوا
و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 80 - 7،8،9،10،16،17
7 _ بنى اسرائيل همكيشان خود را از پذيرش ولايت كافران و دوستى با آنان نهى نمى كردند .
لايتناهون عن منكره فعلوه . .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا
آيه مورد بحث بيان مصداقى است از {منكر} كه در آيه قبل مطرح شده بود.
8 _ لزوم نظارت عمومى جامعه ايمانى بر صحنه روابط خارجى و بازداشتن مؤمنان از پذيرش ولايت كافران و پيوند هاى مودت آميز با آنان
كانوا لايتناهون عن منكر . .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا
9 _ روابط ولايى و دوستى بنى اسرائيل با كافران عامل كفرورزى و گرفتارى آنان به لعنت خدا و پيامبران
لعن الذين كفروا .
.. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا
مضمون آيه مورد بحث يعنى پذيرش ولايت مشركان بيان مصداقى ديگر از عصيان و تجاوزگرى بنى اسرائيل است. بنابراين پذيرش ولايت مشركان نيز از عوامل كفرپيشگى و گرفتارى به لعنت الهى است.
10 _ عصيان ، تجاوزگرى و ترك نهى از منكر ، زمينه ساز پذيرش ولايت كافران و طرح دوستى با آنان *
ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون . .. كانوا لايتناهون ... يتولون الذين كفروا
بدان احتمال كه مضمون آيه مورد بحث يعنى پذيرش ولايت مشركان، نتيجه اعمال ناپسندى باشد كه در آيات قبل درباره بنى اسرائيل بيان شد.
16 _ جاودانگى عذاب بنى اسرائيل به خاطر عصيان گرى ، تجاوزپيشگى ، ترك نهى از منكر ، و پذيرش ولايت كافران
ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون. كانوا لايتناهون ... و فى العذاب هم خلدون
17 _ غضب الهى و عذاب هميشگى ، دستاور پذيرش ولايت كافران و دوستى با آنان
يتولون الذين كفروا لبئس . .. ان سخط اللّه عليهم و فى العذاب هم خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 81 - 11
11 _ پذيرش ولايت و دوستى با كافران نشانه فسق و خروج از حدود الهى است .
ما اتخذوهم أولياء و لكن كثيراً منهم فسقون
قتل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 90 - 1،6
1 _ ممنوعيّت تعقيب و كشتن منافقان و كافرانى كه با همپيمانان مسلمين رابطه اى ويژه ( همانند پيمان نظامى ) دارند .
فان تولوا فخذوهم و اقتلوهم . .. الّا الّذين يصلون الى قوم بينكم و بينهم ميثاق
مراد از
رابطه ويژه اى كه از {يصلون الى . .. } استفاده مى شود، رابطه اى است كه اگر هر يك از آن دو طايفه مورد تعرض قرار گيرند، طايفه ديگر موظّف به حمايت از آنان شوند ; همانند پيمان نظامى.
6 _ ممنوعيّت تعقيب و كشتن منافقان و كافرانى كه از نبرد با مسلمانان و اقوام كافر خويش بيزارند و بيطرفى خويش را ابراز مى دارند .
الّا الّذين . .. او جاءوكم حصرت صدورهم ان يقتلوكم او يقاتلوا قومهم
{حصر صدور}، به معناى دلتنگى است كه از آن به بيزارى تعبير شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 2
2 - كشته شدن و مرگ ، سزاوارترين فرجام براى كفرپيشگان
قتل الإنس_ن ما أكفره
كفر در {ما أكفره} مطلق است و هر كفرى، حتى ترك عبادت را نيز شامل است. البته به قرينه آيات بعد _ كه به بيان تدبير خداوند پرداخته و در مقابل منكران اين حقيقت موضع گيرى كرده است _ بارزترين مصداق مورد نظر از آن، انكار ربوبيت خداوند است.
قتل كافران محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 191 - 1،2،17
1 - مسلمانان بايد كافران محارب را هر كجا يافتند ، بكشند .
و اقتلوهم حيث ثقفتموهم
ضمير {هم} در جمله فوق به {الذين يقاتلوكم} بر مى گردد و لذا از آنان به كافران محارب تعبير شده است. {ثقف} (مصدر ثقفتم} به معناى يافتن و دسترسى پيدا كردن است.
2 - ضرورت كشتن كافران محارب ، محدود به ميدان جنگ نيست .
و اقتلوهم حيث ثقفتموهم
عبارت {حيث ثقفتموهم} (هر كجا آنان
را يافتيد و بر آنان دسترسى داشتيد) گوياى برداشت فوق است.
17 - سزاى كفرپيشگان محارب و فتنه انگيز ، كشتن آنان است .
فاقتلوهم كذلك جزاء الكفرين
{ال} در {الكافرين} عهديه است و اشاره به كافرانى دارد كه سر جنگ با مسلمانان دارند و يا عليه ايشان فتنه انگيزى مى كنند.
قدرت بر تهديد كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 6 - 8
8 - سوگند خداوند به سپيده دم ، شب هاى ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، براى تأكيد بر دارا بودن توان اجراى تهديدات خويش و نابود ساختن كافران
و الفجر . .. ألم تر كيف فعل ربّك بعاد
ممكن است مراد از سوگندها، تأكيد بر قدرت خداوند بر نابود ساختن مخالفان پيامبر(ص) باشد; در اين صورت جواب قسم محذوف خواهد بود. گفتنى است كه جواب قسم در احتمال ديگر، آيه چهاردهم اين سوره است كه مراقبت شديد خداوند را مطرح كرده است.
قدرت بر هلاكت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 6 - 8
8 - سوگند خداوند به سپيده دم ، شب هاى ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، براى تأكيد بر دارا بودن توان اجراى تهديدات خويش و نابود ساختن كافران
و الفجر . .. ألم تر كيف فعل ربّك بعاد
ممكن است مراد از سوگندها، تأكيد بر قدرت خداوند بر نابود ساختن مخالفان پيامبر(ص) باشد; در اين صورت جواب قسم محذوف خواهد بود. گفتنى است كه جواب قسم در احتمال ديگر، آيه چهاردهم اين سوره است كه مراقبت شديد خداوند
را مطرح كرده است.
قدرت دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 197 - 2
2 _ بهره مندى كافران از قدرت و امكانات مادى ، محدود و كوتاه است .
متاع قليل ثمّ ماويهم جهنّم
قدرت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 196 - 3،4،5،6
3 _ قدرت و شكوه ظاهرى كافران و برخوردارى آنان از بهره هاى مادى ، امرى فريبنده براى مسلمانان
لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد
4 _ رهبران الهى ، حتّى پيامبران ، در معرض خطر تأثير منفى شكوه ظاهرى و قدرت اقتصادى كافران
لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد
5 _ خطر تأثير منفى قدرت اقتصادى و شكوه ظاهرى كافران ، در روحيه مسلمانان صدر اسلام
لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا
6 _ شوكت ظاهرى و تلاش و جولان كافران در سرزمين ها ، نبايد موجب فريب و خام شدن مسلمانان گردد .
لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 198 - 5
5 _ فريفته نشدن در برابر شوكت ظاهرى و قدرت اقتصادى كافران ، از مصاديق تقواپيشگى است . *
لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا . .. لكن الّذين اتّقوا ربّهم
نهى از فريفته شدن و آنگاه بشارت بهشت به تقواپيشگان، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 139 - 11
11 _ اعتقاد به عزت و قدرت مطلقه الهى ، مانع گرايش به عزت و اقتدار موهوم كافران
أيبتغون
عندهم العزّة فإن العزّة للّه جميعاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 48 - 6
6 _ امكانات مادى و داشتن نيرو هاى انسانى و هوادار ، هرگز موجب نجات كفرپيشگان از گرفتار شدن به عذاب دوزخ نخواهد شد .
ما أغنى عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 19 - 9
9 _ توان نيرو هاى شرك و كفر هر چند فراوان باشند ، در برابر خدا پوچ و بى اثرند .
و لن تغنى عنكم فئتكم شيئا و لو كثرت و أن اللّه مع المؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 69 - 4
4 _ اعتماد و اتكاى منافقان و كافران به قدرت ، ثروت و فرزندان بسيار خويش
كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا و أولداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 4 - 6
6 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) و مسلمانان ، درباره تأثيرپذيرى از قدرت و مكنت كافران و تجديد نظركردن در برنامه هاى تبليغى و الهى خويش
فلايغررك تقلّبهم فى البل_د
پيامبر(ص) و مسلمانان، در حالى به تبليغ دين اسلام مى پرداختند كه كافران در اوج قدرت اقتصادى و سياسى قرار داشتند. بنابر اين هشدار خداوند در آيه شريفه مى تواند گوياى مطلب يادشده باشد.
قدرت كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 6 - 10
10 _ غرور و اعتماد نابجاى كافران عصر پيامبر(ص) به
اقتدار و تمكن خويش
ألم يروا كم أهلكنا . .. مكنهم فى الأرض ما لم نمكن لكم
از اينكه مى فرمايد اقوام قدرتمندتر از شما را هلاك كرديم، معلوم مى شود كه اينان به قدرت و مكنت خويش مغرور بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 74 - 2
2- جوامع و تمدن هاى بسيارى در طول تاريخ ، با وجود قدرت و امكانات بسيار و موقعيت برتر نسبت به كافران عصر بعثت ، به هلاكت رسيده و نابود شدند .
و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أحسن أث_ًثا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 44 - 8
8 - مخالفت مشركان و كافران با پيامبر ( ص ) ، برخاسته از فريفتگى آنان به اقتدار نسبى خويش بود .
أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا . .. و كانوا أشدّ منهم قوّة
يادآورى اين نكته كه اقوام نابود شده پيشين، نيرومندتر از قوم عرب بودند، مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد.
قدرت كافران مدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 88 - 5
5 _ كافران قوم مدين برخوردار از نيرويى افزون بر مؤمنان آن سامان
لنجرجنك يشعيب و الذين ءامنوا معك من قريتنا
تصميم كافران قوم مدين به اخراج شعيب و همگامانش و ابراز آن با سوگند و تأكيد بسيار، حكايت از برداشت فوق دارد.
قدرتمندى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 29 - 3
3 - كافران دوزخى ( اصحاب الشمال ) ، از قشر قدرتمندان و توانگران
جامعه اند .
هلك عنّى سلط_نيه
قرآن و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 31 - 6
6 _ بى تأثيرى آيات الهى در قلب توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) و قرآن
و إذا تتلى عليهم ءايتنا قالوا . .. إن هذا إلا أسطير الأولين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 41 - 10
10 - شكست ناپذيرى قرآن ، در برابر معارضه ها و موضع گيرى هاى خصمانه كافران
إنّ الذين يلحدون . .. إنّ الذين كفروا ... و إنّه لكت_ب عزيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 32 - 1
1 - آموزه هاى قرآن ، بى تأثير در بيماردلان و كافران
و ليقول الذين فى قلوبهم مرض و الك_فرون . .. و ما هى إلاّ ذكرى للبشر . كلاّ
{كلاّ} در اين آيه براى انكار است; انكار تذكار بودن قرآن براى بيماردلان و كافران حق ناپذير.
قساوت قلب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 53 - 3
3 - جبهه كفر و شرك در طول تاريخ ، متشكل از انسان هايى بيمار دل و قسى القلب
و ما أرسلنا من قبلك من رسول . .. للذين فى قلوبهم مرض و القاسية قلوبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 22 - 10،15
10 - وجود اختلاف اساسى انسان مؤمن حق پذير و نرم دل با كافر حق ناپذير و سنگدل ، از نظر شخصيت و سرنوشت
أفمن شرح اللّه صدره للإسل_م
فهو على نور من ربّه فويل للق_سية قلوبهم
{من} در آيه شريفه، اسم موصول و مبتدا است و خبر آن _ به قرينه جمله بعدى (فويل للقاسية قلوبهم. ..) _ جمله اى محذوف مى باشد. تقدير كلام چنين است: {أفمن شرح اللّه صدره للإسلام ... كمن قسا قلبه}. بنابراين مى توان گفت: آيه شريفه درصدد مقايسه ميان شخصيت دو انسان مؤمن و كافر و سرنوشت آنان در آينده است.
15 - كافران اسلام گريز ، دچار سنگدلى و قساوت قلب اند .
فويل للق_سية قلوبهم من ذكر اللّه
قساوت قلب كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 10 - 11
11 - كافران صدراسلام ، مردمى سنگدل بودند كه حتى بر زنان مؤمن نيز رحم نكردند .
فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت
قضاوت بين كافران و مؤمنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 56 - 2،6
2 - قيامت ، روز داورى ميان جبهه كفر و ايمان
يحكم بينهم
6 - ورود اهل ايمان به بهشت پس از پايان داورى خدا ميان آنان و كافران
يحكم بينهم فالذين ءامنوا . .. فى جنّ_ت النعيم
قضاوت بين محمد(ص) و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 112 - 1
1- درخواست پيامبر ( ص ) از پروردگار در باره داورى به حق ، بين خود و مشركان و كافران حق ناپذير
ق_ل ربّ احكم بالحقّ
قضاوت بين مؤمنان و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 89 - 30
30 _ داورى نهايى ميان مؤمنان و
كافران ، شايسته خداوند آگاه بر تمامى هستى است .
وسع ربنا كل شىء علماً . .. ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 91 - 7
7 _ نزول عذاب بر كفرپيشگان قوم شعيب ، پاسخ خداوند به درخواست او ( داورى ميان مؤمنان و كافران )
ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق . .. فأخذتهم الرجفة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 110 - 8
8_ مصالح جوامع بشرى و تدبير امور انسان ها ، مايه تقدير خداوند بر داورى نكردن او ميان حق گرايان و باطل انديشان ، در عرصه حيات دنياست .
لولا كلمة سبقت من ربك لقضى بينهم
برداشت فوق ، از كلمه {رب} _ كه به معناى مدبر و مربى است _ استفاده مى شود; يعنى ، تقدير ياد شده (لولا كلمة سبقت . ..) در راستاى تدبير امور انسانهاست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 111 - 1
1_ خداوند در قيامت ، ميان مؤمنان به كتاب هاى آسمانى و انكار كنندگان آن قضاوت خواهد كرد .
و لولا كلمة سبقت . .. و إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم ربك أعم_لهم
مراد از {كلاًّ} _ به قرينه {فاختلف فيه} در آيه قبل _ مؤمنان به كتابهاى آسمانى و انكار كنندگان آن است و به قرينه {لولا . .. لقضى بينهم} معلوم مى شود كه خداوند در صحنه قيامت، پيش از پاداش دهى و به كيفررسانى، ميان انسانها داورى خواهد كرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
13 - نمل - 27 - 78 - 2
2 - داورى ميان مؤمنان و كافران به قرآن ، وعده حتمى خدا به پيامبر ( ص )
و إنّه لهدًى و رحمة للمؤمنين . إنّ ربّك يقضى بينهم
در صورتى كه آيه ياد شده مرتبط با آيه قبل _ كه درباره قرآن است _ باشد عبارت {يقضى بينهم} به معناى {يقضى بين من آمن بالقرآن و بين من كفر به} خواهد بود. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.
قطع رابطه با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 23 - 2
2 _ كفر ، مايه قطع پيوند دوستى ميان مسلمانان و كافران
يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا . .. أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 24 - 7
7 _ نگرانى برخى از مسلمانان صدر اسلام ، از قطع روابط خويشاوندى ، كسادى تجارت و از دست دادن خانه هاى دلپسندشان بر اثر ممنوع شدن از برقرارى روابط با كافران
يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا . .. قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم
قطع نسل كافران قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 26 - 1
1 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه پروردگار مبنى بر نابودى تمامى كافران و مشركان حق ناپذير عصر خود و قطع نسل آنان
و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا
واژه {ديّار}، همواره پس از نفى قرار مى گيرد و شامل همه انسان ها مى شود.
قلب كافران
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 38 - 13
13 _ دل هاى تهى از ايمان به خدا و قيامت ، جايگاه شيطان
لا يؤمنون باللّه و لا باليوم الاخر و من يكن الشيطان له قريناً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 12 - 5
5 _ ايجاد رعب و وحشت در دل هاى كافران ، وعده خداوند به فرشتگان حاضر در كارزار بدر
سألقى فى قلوب الذين كفروا الرعب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 31 - 6
6 _ بى تأثيرى آيات الهى در قلب توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) و قرآن
و إذا تتلى عليهم ءايتنا قالوا . .. إن هذا إلا أسطير الأولين
قياس كافران با مسلمانان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 22 - 4،5
4 - زندگى و سرنوشت كافران و مسلمانان ، هرگز برابر و همسان نيست .
أفمن يمشى مكبًّا على وجهه أهدى أمّن يمشى سويًّا على صرط مستقيم
5 - قابل مقايسه نبودن كافران و مسلمانان ، امرى روشن ، بديهى و به دور از ابهام
أفمن يمشى مكبًّا على وجهه أهدى أمّن يمشى سويًّا على صرط مستقيم
برداشت ياد شده، از استفهام تقريرى در (أفمن . .. أمّن) استفاده مى شود.
قياس كافران با مؤمنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 19 - 4
4 - برابر و هم سنگ نبودن كافران با مؤمنان
و ما يستوى الأعمى و البصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
15 - فاطر - 35 - 20 - 3
3 - برابر و يكسان نبودن مؤمنان و كافران ، از نظر شخصيت و سرنوشت
و لا الظلم_ت و لا النور
قياس متقين با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 17 - 6
6 - مقايسه فرجام نيك تقواپيشگان با سرنوشت شوم كافران ، شيوه بهينه هدايت خلق
اصلوها . .. إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نعيم
از اين كه خداوند در هدايت خلق، به ترسيم هر دو فرجام پرداخته است; مطلب بالا برداشت مى شود.
قياس مؤمنان با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 21 - 2
2 - برابر و يكسان نبودن مؤمنان با كافران ، از نظر شخصيت و سرنوشت .
و لا الظلّ و لا الحرور
كافران اطراف جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 68 - 7،8،9
7- خداوند ، شياطين و منكران معاد را در قيامت ، خوار و ذليل ، بر زانونشسته و به صورت نيم خيز در اطراف جهنم احضار خواهد كرد .
ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا
{جثيّا} (جمع {جاثى}) حال است و {جاثى} به كسى گفته مى شود كه براى مخاصمه و محاكمه بر زانو نشسته است (لسان العرب). احضار منكران معاد و شياطين، در حالى كه بر زانوان خود راه مى روند و يا بر زانو گرداگرد جهنم نشسته اند، براى اهانت و تحقير آنان است. برخى {جثىّ} را جمع {جثوة} دانسته اند كه به معناى انبوه خاك و سنگ است. بر حسب اين معنا مراد احضار هر
فرقه و گروه به صورت متراكم است.
8- كافران و شياطين ، در اطراف جهنم و در گروه هايى فشرده و متراكم ، احضار خواهند شد .
ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا
{جثىّ} ممكن است از {جثوة} به معناى سنگ و خاك متراكم و مجتمع باشد.
9- گردآوردن خفّت بار كافران و شياطين در اطراف جهنم ، مرحله اى پس از حشر است .
لنحشرنّهم . .. ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا
كافران اقوام پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 70 - 13
13 _ كفرورزى امت هاى هلاك شده پيشين ، با وجود ارائه دلايل روشن به آنان توسط رسولان الهى
أتتهم رسلهم بالبيّنت
كافران امت هاى پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 102 - 4
4 _ گروهى از امت هاى گذشته پس از آگاهى به احكام و معارف ابراز شده دينى ، آنها را نپذيرفتند و بدان كافر شدند .
قد سألها قوم من قبلكم ثم اصبحوا بها كفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 69 - 3
3 _ وجود منافقان و كافرانى نيرومندتر از منافقان و كافران عصر پيامبر ( ص ) در ميان امت هاى پيشين
كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا و أولداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 6 - 5
5_ كفرپيشگان امت هاى گذشته به عذاب هاى دنيوى گرفتار شدند .
و قد خلت من قبلهم المثل_ت
{مثلات} (جمع مَثُلة) به معناى عقوبتها و عذابهاست. عذابها و عقوبتها بدان اعتبار {مثلات} _ كه از
ماده مِثل (مانند) است _ گفته مى شود كه آن را مثال قرار مى دهند براى اينكه ديگران از آن عبرت گرفته و از عوامل آن بپرهيزند. از معانى {خلوّ} (مصدر خلت) گذشتن و سپرى شدن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 32 - 2
2_ گروههايى از امت هاى گذشته به رسالت پيامبران خويش كافر شدند .
فأمليت للذين كفروا
كافران انعطاف ناپذير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 35 - 7
7 _ برخى از كفار انعطاف ناپذير و غير قابل هدايتند.
فإن استطعت أن تبتغى . .. فتأتيهم بأية
جواب {إن استطعت} محذوف است. يعنى اگر توانستى در زمين و آسمان هر معجزه اى براى آنان بياورى، بياور، ولى آنان ايمان نمى آورند.
كافران اهل كتاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 116 - 13
13 _ آتش جاودانه دوزخ ، فرجام كفر پيشگانِ اهل كتاب
انّ الّذين كفروا . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون
با توجه به آيات قبل، مراد از {الذين}، كافران اهل كتاب هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 199 - 6
6 _ گروهى از اهل كتاب على رغم ادعاى ايمان ، نه به خداوند ايمان دارند و نه به كتب آسمانى خويش
انّ من اهل الكتب لمن يؤمن باللّه و ما انزل اليكم و ما انزل اليهم
مفهوم جمله {انّ من اهل الكتاب . .. }، دلالت مى كند كه گروهى از اهل كتاب، على رغم ادعاى ايمان به
كتب آسمانى خويش، نه به خدا ايمان دارند و نه به تورات و انجيل.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 47 - 22
22 _ مسخ و يا لعنت كافرانِ به قرآن از اهل كتاب ، امرى حتمى و قضايى تخلف ناپذير
يا ايها الذين اوتوا الكتب امنوا . .. من قبل ان نطمس وجوهاً ... و كان امر اللّه م
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 55 - 3،4
3 _ ايمان نياوردن برخى از اهل كتاب ( يهود ) به پيامبر ( ص ) و اخلالگرى آنان در راه تحقق اسلام
و منهم من صدّ عنه
{صدّ} در برداشت فوق به معناى متعدى آن، يعنى بازداشتن و منع كردن گرفته شده است و لذا از آن به اخلالگرى تعبير شد.
4 _ ايمان نياوردن برخى از اهل كتاب ( يهود ) به پيامبران آل ابراهيم و اخلالگرى آنان در راه تحقق اهداف ايشان
فقد اتينا ال ابرهيم . .. و منهم من صدّ عنه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 168 - 6،7
6 _ كفرپيشگى و ستمگرى گروهى از اهل كتاب مايه محروميت آنان از مغفرت و هدايت الهى
إنّ الذين كفروا و ظلموا لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً
مصداق مورد نظر از {الذين كفروا و ظلموا} _ به دليل آيات گذشته _ گروهى از اهل كتاب هستند.
7 _ گروهى از اهل كتاب ، مردمى كفرپيشه و ستمگر
إنّ الذين كفروا و ظلموا لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً
كافران باديه نشين
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 99 - 1
1 _ وجود مؤمنان واقعى به خدا و قيامت در ميان باديه نشينان صدر اسلام ، على رغم كفر و نفاق شديد عده اى ديگر از آنان
الأعراب أشد كفراً و نفاقاً . .. و من الأعراب من يؤمن باللّه و اليوم الأخر
كافران بدعتگذار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 104 - 5
5 _ كفرپيشگان بدعت گذار ، گرفتار تقليد هاى كوركورانه از سنت هاى جاهلى نياكان خويش اند
قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا
كافران بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 55 - 8
8 _ آلودگى كافران بنى اسرائيل و منكران عيسى و جامعه آنان
و مطهّرك من الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 78 - 1،2،11،14
1 _ كافران بنى اسرائيل با نفرين داود ( ع ) و عيسى ( ع ) به لعنت و دورى از رحمت خداوند گرفتار شدند .
لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى
فاعل محذوف از {لعن} داود(ع) و عيسى(ع) مى باشد. بنابراين جمله {لعن ... على لسان داود و عيسى} به اين معناست كه كافران بنى اسرائيل مورد لعنت داود(ع) و عيسى(ع) قرار گرفتند گفتنى است، آنگاه كه لعنت بر زبان انسان جارى شود به معناى درخواست انقطاع از رحمت الهى از لعنت شونده است.
2 _ داود و عيسى ( ع ) ، پيام آوران لعن و نفرين الهى بر كافران بنى اسرائيل *
لعن الذين
كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود و عيسى ابن مريم
بدان احتمال كه فاعل محذوف {لعن}، اللّه باشد. گفتنى است كه لعنت خداوند نسبت به كافران بنى اسرائيل بر لسان داود(ع) و عيسى(ع) به معناى ابلاغ لعنت خداوند به واسطه آن پيامبران است.
11 _ گرفتارى كافران بنى اسرائيل به لعنت داود و عيسى ( ع ) ، برخاسته از عصيان پيشگى و تجاوزگرى آنان
لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون
در برداشت فوق {ذلك} اشاره به {لعنت} گرفته شده است.
14 _ مورد لعن قرار گرفتن گروهى از بنى اسرائيل از سوى حضرت عيسى ( ع ) ، به دليل كفر آنان پس از نزول مائده آسمانى
لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل . .. عيسى ابن مريم
از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و اما عيسى فلعن الذين انزلت عليهم المائدة ثم كفروا بعد ذلك.
_______________________________
تفسير تبيان، ج 3، ص 609; نورالثقلين، ج 1، ص 661، ح 315.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 110 - 39،40
39 _ كافران بنى اسرائيل معجزات حضرت مسيح ( ع ) را سحر و جادويى روشن قلمداد كردند .
فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين
40 _ كافران بنى اسرائيل پس از مشاهده معجزات عيسى ( ع ) ، وى را ساحرى زبردست معرفى كردند .
فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين
در برداشت فوق {هذا} اشاره به مسيح(ع) گرفته شده است، بر اين مبنا اطلاق سحر به آن حضرت از باب مبالغه و حاكى از اين است كه كافران وى را ساحرى زبردست
مى پنداشتند به گونه اى كه گويا خود آن حضرت، سحر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 146 - 16
16 _ گروهى از مردم عصر موسى آيات خدا را دروغ پنداشتند و به آنها بى اعتنا بودند .
ذلك بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - صف - 61 - 14 - 11
11 - بنى اسرائيل ، در پذيرش رسالت عيسى ( ع ) و پيروى از آن حضرت ، دو دسته شدند : دسته اى مؤمن و گروهى كافر .
ف_امنت طائفة من بنى إسرءيل و كفرت طائفة
كافران به آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 13 - 4
4- اقوام هدايت ناپذير پيشين ، على رغم دريافت آيات الهى به آنان ، ايمان نياوردند .
لايؤمنون به و قد خلت سنة الأولين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 104 - 4
4- عذاب دردناك ، فرجام و كيفر كافرانى است كه از سر لجاج و عناد به آيات الهى ايمان نمى آورند .
إن الذين لايؤمنون بأي_ت الله . .. لهم عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 105 - 2
2- تنها كسانى كه به آيات الهى ايمان ندارند ، به قرآن كريم دروغ و افترا مى بندند .
إنما يفترى الكذب الذين لايؤمنون بأي_ت الله
كافران به انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 9
- 13،14،16
13- اقوام كافر پس از ملاحظه دلايل روشن انبيا ، آنها را استهزا كردند و كفر خويش را صريحاً به آنان اعلام داشتند .
جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فردّوا أيديهم فى أفوههم و قالوا إنا كفرنا بما أُرسلتم به
مرجع ضمير در {أيديهم فى أفواههم} اقوام ياد شده در آيه است و اين عبارت، معناى كنايى دارد و مراد از آن، اين است كه اقوام كافر با دست گذاشتن بر دهان خود و يا با سوت زدن، به استهزاى انبياى خود پرداختند.
14- اقوام كافر در برخورد با دلايل روشن انبيا ، بشدت ناراحت و غضبناك مى شدند و به صراحت موضع كفرآلود خود را اعلام مى كردند .
جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فردّوا أيديهم فى أفوههم و قالوا إنا كفرنا بما أُرسلتم به
مراد از {ردّوا أيديهم فى أفواههم} كنايه از غضب و خشم آنهاست كه در آيات ديگر نيز آمده است (غضوا عليكم الأنامل من الغيظ).
16- اقوام كافر ، نه تنها در جواب دعوت انبيا سكوت اختيار كرده و جواب مثبت ندادند بلكه به صراحت كفر خويش را به پيام آنان اعلام داشتند .
جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فردّوا أيديهم فى أفوههم و قالوا إنا كفرنا بما أُرسلتم به
طبق نقل روح المعانى (ج 13، ص 194)، از ابوعبيده و اخفش، عبارت {فردّوا أيديهم فى أفواههم} ضرب المثل براى كسى است كه جواب مثبت به درخواست نمى دهد و سكوت اختيار مى كند.
كافران به خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 30 - 6
6_ امتى كه پيامبر ( ص ) به سوى آنان مبعوث شد ، به خداوند رحمان كفر ورزيدند .
و هم
يكفرون بالرحم_ن
كافران به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 48 - 9
9 - در قيامت ، راه نجاتى براى كافران به قرآن وجود نخواهد داشت .
ءامنوا بما أنزلت . .. واتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس
هدف از توصيف قيامت به اينكه: فديه و عوضى گرفته نمى شود و . ..، مأيوس كردن مستحقان عذاب است از اينكه مبادا راه نجاتى براى خود - جز ايمان و ... - توهم كرده و به اعتبار آن دلخوش باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 185 - 10
10 _ آنان كه به قرآن و پيام هاى آن ايمان نياورند ، به هيچ سخن هدايت بخش ديگرى ايمان نخواهند آورد .
فبأى حديث بعده يؤمنون
برداشت فوق مبتنى بر دو امر است: ضمير در {بعده} به قرآن برگردد. حرف {با} در {بأىّ} براى الصاق باشد. يعنى اگر به قرآن ايمان نياورند، به كدام سخن ايمان خواهند آورد؟
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 40 - 5،10
5 _ مردم روزى زمين همواره نسبت به قرآن دو دسته هستند : مؤمن و كافر .
و منهم من يؤمن به و منهم من لا يؤمن به
10 _ { عن ابى جعفر ( ع ) فى قوله { و منهم من لا يؤمن به } فهم اعداء محمد ( ص ) و آل محمد ( ع ) من بعده ;
از امام باقر (ع) روايت شده [از جمله ]كسانى كه به قرآن ايمان نمى آورند} دشمنان محمد و آل محمد هستند
كه پس از او مى آيند}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 8 - 1
1_ كافران به قرآن و پيامبر ( ص ) و قيامت ، مستحق عذاب دنيوى اندو به آن تهديد شده اند .
و ل_ئن أخّرنا عنهم العذاب
جمله {ما يحبسه} (چه چيز مانع نزول آن عذاب است؟) مى رساند كه مراد از {العذاب} عذاب دنيوى است و نيز حكايت از اين دارد كه كفرپيشگان ، به آن عذاب تهديد شده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 17 - 13،23
13_ كافران به قرآن از هرگروه و طايفه ( مشركان ، يهوديان ، نصارا و . . . ) به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
و من يكفر به من الأحزاب فالنار موعده
{ال} در {الأحزاب} مى تواند عهديه باشد كه در اين صورت اشاره به مشركان ، يهود و نصاراست و مى تواند {ال} در آن براى استغراق باشد كه در اين صورت ، مصداقهاى بارز و موردنظر آن ، گروههاى نامبرده اند.
23_ اكثر مردم عصر بعثت ، از ايمان آوردن به قرآن امتناع مىورزيدند .
و ل_كنّ أكثر الناس لايؤمنون
برداشت فوق ، براين اساس است كه {ال} در {الناس} عهد حضورى و اشاره به مردمى باشد كه در زمان نزول آيات سوره هود ، زندگى مى كردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 13 - 1
1- كافران مجرم مكه ، على رغم دريافت آيات قرآن ، به آن ايمان نياوردند .
كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به
برداشت فوق، بنابراين
است كه جمله {لايؤمنون به} جمله تفسيريه براى {المجرمين} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مسد - 111 - 4 - 12
12 - كافر ماندن همسر ابولهب تا آخر عمر ، از پيشگويى هاى قرآن
سيصلى نارًا . .. و امرأته حمّالة الحطب
كافران به قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 8 - 1
1_ كافران به قرآن و پيامبر ( ص ) و قيامت ، مستحق عذاب دنيوى اندو به آن تهديد شده اند .
و ل_ئن أخّرنا عنهم العذاب
جمله {ما يحبسه} (چه چيز مانع نزول آن عذاب است؟) مى رساند كه مراد از {العذاب} عذاب دنيوى است و نيز حكايت از اين دارد كه كفرپيشگان ، به آن عذاب تهديد شده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 5 - 5
5 - موضع گيرى ناباورانه مشركان صدراسلام ، درباره وعده قيامت
إنّما توعدون لصادق
كافران به لوط(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 83 - 4
4 _ همسر لوط ، از زمره كافران به وى بود .
فانجينه و أهله إلا امرأته
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 81 - 19
19_ همسر لوط به او ايمان نياورد و به گناهى هم طراز گناهان قوم لوط آلوده بود .
فأسر بأهلك . .. إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم
همانندى كيفر همسر لوط با كيفر قوم لوط _ كه جمله {إنه مصيبها ما أصابهم} دلالت بر آن دارد _ حاكى است كه گناه
وى نيز هم طراز گناه آن قوم بوده است. گويا وى به عملكرد آنان راضى بوده و يا به گونه اى - چنانچه در برخى روايات وارده شده_ ايشان را در گناهشان يارى مى داده است.
كافران به محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 8 - 1
1_ كافران به قرآن و پيامبر ( ص ) و قيامت ، مستحق عذاب دنيوى اندو به آن تهديد شده اند .
و ل_ئن أخّرنا عنهم العذاب
جمله {ما يحبسه} (چه چيز مانع نزول آن عذاب است؟) مى رساند كه مراد از {العذاب} عذاب دنيوى است و نيز حكايت از اين دارد كه كفرپيشگان ، به آن عذاب تهديد شده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 11 - 11
11_ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { و من الناس من يعبد اللّه على حرف فإن أصابه خير إطمأنّ به و إن أصابته فتنة إنقلب على وجهه خسر الدنيا و الآخرة } قال زرارة : سألت عنها أبا جعفر ( ع ) فقال : هولاء قوم عبدوا اللّه و خلعوا عبادة من يعبد من دون اللّه و شكّوا فى محمد ( ص ) و ما جاء به فتكلّموا بالإسلام و شهدوا أن لا إل_ه إلاّ اللّه و أنّ محمد رسول اللّه و أقرّوا بالقرآن و هم فى ذلك شاكّون فى محمد ( ص ) و ماجاء به وليسوا شكّاكاً فى اللّه قال اللّه عزّوجلّ : { و من الناس من يعبد اللّه على حرف } يعنى على شكّ فى
محمد ( ص ) و ما جاء به { فإن أصابه خير } يعنى عافية فى نفسه و ماله و ولده { إطمأنّ به } و رضى به { و إن أصابه فتنة } يعنى بلاء فى جسده أو ماله تطير و كره المقام على الإقرار بالنبى ( ص ) فرجع إلى الوقوف و الشكّ فنصب العداوة للّه و لرسوله و الجحود بالنبى و ما جاء به ;
از امام باقر(ع) روايت شده است كه در پاسخ سؤال زراره از سخن خداوند: {و من الناس من يعبد اللّه على حرف. ..} فرمود: آنان قومى خداپرست بودند كه غير از خدا، معبودى را پرستش نكردند; ولى در باره حضرت محمد(ص) و آنچه او آورده، شك كردند. پس با زبان، اقرار به اسلام كردند و شهادت به وحدانيت خدا و رسالت پيامبر(ص) دادند و به قرآن اعتراف كرند; ولى در عين حال آنان درباره محمد(ص) و آنچه او آورده بود، در حال شك بودند; با آن كه در باره خداوند شكى نداشتند. خداوند عزّوجلّ فرمود: {و من الناس من يعبد اللّه على حرف}; يعنى، در باره محمد(ص) و آنچه او آورده بود، شك داشتند: {فإن أصابه خير}; يعنى، عافيت در جان و مال و فرزند و {إطمأنّ به}[يعنى] به آن راضى مى شدند. {و إن أصابته فتنة}; يعنى، بلايى در جان يا مال آنان[ مى رسيد، آن بلا را ]به فال بد مى گرفتند و اقرار به نبوت حضرت محمد(ص) را ناخوشايند مى داشتند. پس حالت توقف و شك پيدا كردند و راه دشمنى با خدا و رسول او و انكار نبوت حضرت پيامبر(ص) و آنچه را بر
او نازل شده بود، در پيش گرفتند}.
كافران بى طرف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 90 - 6
6 _ ممنوعيّت تعقيب و كشتن منافقان و كافرانى كه از نبرد با مسلمانان و اقوام كافر خويش بيزارند و بيطرفى خويش را ابراز مى دارند .
الّا الّذين . .. او جاءوكم حصرت صدورهم ان يقتلوكم او يقاتلوا قومهم
{حصر صدور}، به معناى دلتنگى است كه از آن به بيزارى تعبير شده است.
كافران پس از مرگ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 11
11- كافران پس از مرگ ، به كلى منكر اعمال زشت دنيوى خويش مى شوند .
الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ... ما كنّا نعمل من سوء
كافران پناهنده
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 90 - 4
4 _ جواز دوستى و يارى خواستن از منافقان و كافران پناهنده ، به همپيمانان مسلمانان *
و لا تتخذوا منهم وليّاً و لا نصيرا. الّا الّذين يصلون الى قوم بينكم و بينهم ميثا
در برداشت فوق احتمال داده شده كه {الّا الّذين يصلون . .. } استثنا از حكمى است كه در جمله {و لا تتخذوا منهم وليّاً و لا نصيرا} بيان شده است.
كافران پيرو با رهبران مستكبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 21 - 6
6- درگيرى لفظى عوام كفار با رهبران مستكبر خود در قيامت
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل
كافران پيرو در جهنم
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 15
15 _ كافران و مشركان پيرو، همانند رهبرانشان، داراى عذابى مضاعف از آتش دوزخ
قال لكل ضعف
كافران پيرو در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 21 - 6،7،8،12
6- درگيرى لفظى عوام كفار با رهبران مستكبر خود در قيامت
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل
7- كافرانِ پيرو ، در قيامت با اعتراف به پيروى كوركورانه از رهبران خويش ، آنان را مسؤول بدفرجامى خود معرفى خواهند كرد .
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل
8- كافرانِ پيرو از رهبران مستكبر خويش ، در قيامت درخواست مى كنند كه در صورت امكان ، اندكى از عذاب خدا را از آنان بكاهند .
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل
تنوين {شىء} تنوين تنكير و براى كم بودن است.
12- عذاب كافرانِ پيرو در قيامت به قدرى شديد است كه آنان را به دريوزگى مى كشاند .
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 22 - 1،2
1- پس از درگيرى لفظى رهبران مستكبر با پيروان خود در قيامت ، آنان با شيطان به منازعه مى پردازند .
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . .. قالوا ... و قال الشيط_ن لمّا قضى الأمر
ذكر قصه شيطان و سخنان وى در قيامت با جهنّميان، پس از گفت
و گوهاى رهبران مستكبر و پيروانشان، نشان دهنده ادامه ماجراى مستكبران و پيروان آنها با شيطان است.
2- رهبران مستكبر و پيروانشان ، سرانجام در قيامت شيطان را مسبب اصلى گمراهى خويش قلمداد مى كنند .
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . .. قالوا ... و قال الشيط_ن لمّا قضى الأمر إنّ الل
ذكر سخنان شيطان در قيامت خطاب به گمراهان، پس از ذكر جريان مستكبران و پيروانشان، احتمال دارد از اين جهت باشد كه آنان گمراهى خويش را به شيطان نسبت مى دهند و او درصدد پاسخ گويى برمى آيد.
كافران پيرو و رهبران مستكبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 21 - 6
6- درگيرى لفظى عوام كفار با رهبران مستكبر خود در قيامت
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل
كافران پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 38 - 4،5
4 _ خداوند بر اساس سنت خويش ، كافران حق ستيز دوران هاى پيشين را به سزاى اعمالشان رسانيده است .
و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين
5 _ خداوند ، كافران حق ستيز را به عبرت گرفتن از سرنوشت شوم همسانان گذشته خويش فرامى خواند .
و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين
كافران ثروتمند
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 48 - 7
7 _ كفرپيشگان مستكبر و زراندوز ، ثروت ها و قدرت خويش را موجب مصون ماندن از عذاب هاى الهى مى پندارند .
ما أغنى عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون
كافران ثروتمند صدراسلام
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 131 - 1
1 - برخى از زنان و مردان كافر عصر بعثت ( در مكه ) از امكانات و ثروت چشمگيرى برخوردار بودند .
و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم
ضمير {منهم} به كافران بازمى گردد كه در آيات پيشين مورد بحث قرار گرفته بودند و از آنجايى كه سوره {طه} در مكه نازل شده است، مراد كفار مكه است. {ازواج} يا به معناى مردان و زنانى است كه تشكيل خانواده داده اند و يا به معناى {اصناف} است. {من} در {منهم} براى تبعيض است.
كافران جاهل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 28 - 6
6 _ كافران زشتكردار عصر جاهلى از سر جهل، انجام كارهاى زشت و ناپسند را اجراى فرمان خدا مى پنداشتند.
و إذا فعلوا فحشة قالوا . .. الله أمرنا بها
كافران جاهليت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 103 - 2،4،6،7
2 _ كافران عصر جاهلى جعل احكامى را درباره بحيره ، سائبه ، وصيله و حامى به خداوند نسبت مى دادند .
ما جعل اللّه . .. و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب
4 _ احكام ويژه بحيره ( ماده شترى كه پنجمين حمل مادر خويش باشد ) از بدعت ها و افترا هاى كافران عصر جاهلى بر خداوند .
ما جعل اللّه من بحيرة . .. و لكن الذين كفروا يفترون
لسان العرب معناى مذكور براى بحيره را از برخى لغويين نقل كرده است. در جاهليت گوش چنين شترى را مى شكافتند
تا علامت آن باشد كه نبايستى بر آن سوار شوند و از آب و چراگاهها او را منع كنند و نيز هرگز نبايد به كشتن آن اقدام كنند.
6 _ احكام ويژه وصيله ( گوسفند ماده اى كه همزاد با بره نر باشد ) بدعت و از افترا هاى كافران عصر جاهلى بر خداوند
ما جعل اللّه من . .. و لاوصيلة و لكن الذين كفروا يفترون
در دوره جاهليت اگر گوسفندى دو قلو مى زائيد كه يكى از آن دو نر بود، ذبح آن را تحريم مى كردند و همزاد آن را {وصيلة} مى ناميدند يعنى ماده گوسفندى كه سرنوشت همزادش را به سرنوشت خود گره زد و سبب شد كه بر آستان بتها ذبح نشود. امام صادق(ع) در توضيح معناى {وصيلة} در آيه فوق فرمود: {ان اهل الجاهلية كانوا اذا ولدت الناقة ولدين فى بطن قالوا: وصلت، فلايستحلون ذبحها و لااكلها ... .
_______________________________
معانى الاخبار، ص 148، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 683، ح 410.
7 _ احكام ويژه حامى ( شتر نرى كه از صلبش ده شتر به وجود آيد ) از بدعت ها و افترا هاى مردم جاهلى بر خداوند
ما جعل اللّه . .. و لاحام و لكن الذين كفروا يفترون
اعراب جاهلى از سوار شدن بر شتر مذكور امتناع مىورزيدند و آن را از هيچ آب و چراگاهى منع نمى كردند.
كافران حربى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 128 - 11،12
11 _ عذاب خداوند سرنوشت كافران محارب ، در صورت عدم بازگشت و توبه
ليقطع طرفاً . .. فينقلبوا خائبين ... او يعذّبهم
12 _ سرنوشت كافران
محارب بدر ، تنها به دست خداوند بود ، و نه حتّى رسول او
و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع طرفاً ... ليس لك من الامر شىء او يتوب عليهم او
كافران حق ستيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 37 - 7
7 _ كافران حق ستيز ، زيانكاران واقعى هستند .
أولئك هم الخسرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 38 - 1،2،5،8
1 _ خداوند ، كافران ستيزه گر عصر بعثت را به ترك مبارزه عليه اسلام و مسلمانان فراخواند .
قل للذين كفروا إن ينتهوا يغفر لهم
انتهاء به معناى پذيرش نهى است ; يعنى انجام ندادن كارى بر اثر نهى شدن از آن. بنابراين با توجه به اينكه متعلق {ينتهوا} شرارتهاى كافران عليه مسلمانان است، جمله {ان ينتهوا} دلالت مى كند كه خداوند كافران را از تعرض به مسلمانان نهى كرده است.
2 _ به كافران ستيزه گر عصر بعثت ابلاغ شد در صورت ترك مخاصمه عليه اسلام ، از خطا هاى گذشته آنها چشمپوشى خواهد شد .
قل للذين كفروا إن ينتهوا يغفر لهم ما قد سلف
درباره متعلق {إن ينتهوا} دو نظر ابراز شده است: يكى كفر و ديگرى اعمالى كه در آيه 36 مطرح شد ; يعنى سرمايه گذاريها و شرارتهاى عليه اسلام. جمله {إن يعودوا} نظر دوم را تقويت مى كند. گفتنى است بر اين مبنا مراد از {يغفر لهم ... } انتقام نگرفتن از شرارتهاى گذشته كافران است.
5 _ خداوند ، كافران حق ستيز را به عبرت گرفتن از سرنوشت شوم همسانان گذشته خويش فرامى خواند
.
و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين
8 _ پيامبر ( ص ) از جانب خداوند مأموريت يافت تا سنت الهى را در سركوبى حق ستيزان به كافران عصر خويش ابلاغ كند .
قل للذين كفروا . .. و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 8 - 6
6 _ دشمنان اسلام و كافران حق ستيز در صورت تسلط بر مسلمانان هرگز بر پيمان و پيوند دوستى و خويشاوندى پايبند نخواهند بود .
كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة
كافران حق ناپذير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 112 - 4
4 _ كافران لجاجت پيشه و حق ناپذير از شيطانهاى انسى هستند.
و لو أننا . .. ما كانوا ليؤمنوا ... و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا شيطين الإنس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 24 - 7
7 _ جهاد و مبارزه با كافران حق ناپذير ، مايه حيات واقعى جامعه ايمانى
يأيها الذين ءامنوا استجيبوا للّه و للرسول
از مصاديق مورد نظر براى {ما يحييكم}، به دليل وقوع آيه مورد بحث در سياق آيات جنگ و مبارزه، فراخوانى اهل ايمان به نبرد با دشمنان دين است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 52 - 3
3 - كافرانِ رويگردان از حق ، با لجاجت و تعصّب خويش در برابر حق ، ظرفيت و صلاحيت حق پذيرى را از دست مى دهند .
يكفرون . .. فإنّك لاتسمع الموتى ... إذا ولّوا
مدبرين
كافران خانواده نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 27 - 12
12 - وجود فرد يا افراد كافر ، در ميان خاندان نوح ( ع )
فاسلك فيها . .. إلاّ من سبق عليه القول منهم
كافران در آخرت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 12 - 4
4 _ كافران در دنيا ، مغلوب مؤمنان و در آخرت ، مقهور خدا هستند . *
قل للّذين كفروا ستغلبون و تحشرون الى جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 7
7- كافران در جهان آخرت ، تهى دست از پاكيزگى ها و ارزش ها
أذهبتم طيّب_تكم فى حياتكم الدنيا و استمتعتم بها
واژه {طيّبات} شامل ارزش هاى پاك و انسانى است كه كافران با لذّت جويى، آنها را فانى كرده و از كف داده اند.
كافران در احاطه خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 19 - 5
5 - كافران از هر سو در حيطه قدرت و سلطنت خداوند هستند .
واللّه محيط بالكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 23 - 9
9 - كافرانِ حق ناپذير ، از حيطه قدرت خدا گريزى ندارند .
و من كفر فلايحزنك كفره إلينا مرجعهم
كافران در برزخ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 50 - 7،8
7 _ كافران كشته شده در جنگ بدر ، به عذاب سوزان برزخى گرفتار هستند .
و ذوقوا عذاب
الحريق
8 _ كافران پس از جان كندن پر مشقت به عذاب و آتشى سوزان ( عذاب برزخ ) گرفتار خواهند شد .
و ذوقوا عذاب الحريق
امر به چشيدن عذاب حريق (ذوقوا عذاب الحريق)، دلالت بر وجود بالفعل آن عذاب دارد. و چون اين جمله به هنگام گرفتن جان كافران گفته مى شود، معلوم مى شود كه كافران پس از مردن به عذاب گرفتار خواهند شد و اين همان عذاب برزخى است. گفتنى است {ذوقوا ... } به تقدير {يقولون لهم} سخن ملائكه با كافران به هنگام گرفتن جان آنان است.
كافران در تاريخ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 55 - 13
13- تاريخ گذشتگان ، شاهد مردمانى روگردان از ايمان و سرتافته از استغفار بوده است .
إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين
{سنة الأولين} _ كه عذاب را سنتى الهى براى گذشتگان قلمداد كرده است _ اشاره به ظهور افراد فراوانى در امت هاى پيشين دارد كه مانند كافران و مشركان عصر بعثت عمل كردند و مجازات شدند.
كافران در جامعه اسلامى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 9 - 7
7 - خطر و زيان منافقان براى جامعه اسلامى ، همانند خطر و زيان كافران است .
ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم
كافران در جهاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 47 - 4
4 _ شركت بى ايمان ها و سست باوران در جنگ و جهاد ، جز فساد و فتنه انگيزى و تأثير منفى بر ديگران ، نتيجه اى ندارد .
لو خرجوا
فيكم ما زادوكم إلا خبالا و لأوضعوا خللكم يبغونكم الفتنة
جمله {يبغونكم الفتنة} حال براى ضمير فاعل {أوضعوا} است; يعنى، اگر منافقان براى جنگ بيرون مى آمدند، مطمئناً در حق شما فتنه جويى مى كردند.
كافران در جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 24 - 8
8 - آتش دوزخ ، مهيّا شده براى كفرپيشگان
أعدّت للكفرين
اعداد (مصدر اعدت) به معناى حاضر كردن و مهيّا ساختن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 119 - 9
9 - دوزخ ، فرجام كافران به رسالت پيامبر و سرپيچى كنندگان از احكام اسلام
إنا أرسلنك بالحق . .. و لاتسئل عن أصحب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 18
18 - آنان كه به خدا و روز قيامت كافر شوند ، راهى جز ورود به آتش دوزخ نخواهند داشت .
و من كفر . .. ثم أضطره إلى عذاب النار
اضطرار; يعنى، مجبور ساختن كسى به انجام كارى. پس {ثم اضطره ...} چنين معنا مى شود: آن گاه كه كافران حيات دنيا را سپرى كردند، آنان را براى ورود به آتش دوزخ مجبور مى كنم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 197 - 4
4 _ جهنّم ، جايگاه كافران قدرتمند و بهره مند از مواهب مادّى
ثمّ ماويهم جهنّم
{مأوى} به معناى منزل است. (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 56 - 13
13 _ هيچ نيرويى قادر به جلوگيرى از
عذاب كافران در دوزخ نخواهد بود .
سوف نصليهم ناراً . .. انّ اللّه كان عزيزاً حكيماً
تذكر به شكست ناپذيرى خداوند پس از بيان اينكه كافران را به دوزخ خواهد برد، اشاره به اين معنا دارد كه مبادا توهّم شود آنان مى توانند على رغم خواست خداوند بر او غلبه كنند و خود را از آتش برهانند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 140 - 14،15
14 _ خداوند ، گردآورنده همه منافقان و كافران ، در جهنم
إنّ اللّه جامع المنفقين و الكفرين فى جهنم جميعاً
15 _ جهنم ، جايگاه و مجمع تمامى منافقان و كافران
إنّ اللّه جامع المنفقين و الكفرين فى جهنم جميعاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 169 - 1،7
1 _ خداوند در قيامت كافران ظالم را جز به راه جهنم هدايت نخواهد كرد .
و لاليهديهم طريقاً. الا طريق جهنم
در برداشت فوق ظرف و زمان هدايت در جمله {و لاليهديهم . ..} روز قيامت گرفته شده است ; يعنى خداوند در آن روز كافران را تنها به سوى جهنم رهنمون خواهد ساخت.
7 _ جاودانگى در جهنم ، كيفر كافران ستمگر
إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. خلدين فيها ابداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 37 - 4،5
4 _ نافرجامى تلاش كافران براى رهانيدن خويش از آتش دوزخ
و ما هم بخرجين منها
5 _ احاطه آتش دوزخ بر تار و پود كافران ، دليل بى ثمر ماندن تلاش آنان براى رهايى از آن
يريدون ان يخرجوا من النار و ما هم بخرجين
منها
جمله {و ما هم بخرجين منها} به اين معناست كه كافران با آتش عجين شده اند و هيچگاه از آتش خارج نيستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 86 - 1
1 _ دوزخ جايگاه كفرپيشگان و تكذيب كنندگان آيات خداوند
و الذين كفروا و كذبوا بايتنا أولئك اصحب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 27 - 1،2،3
1 _ وضعيت هول انگيز و ذلتبار كافران به هنگام روبرو شدن با آتش جهنم و مشاهده آن
و لو ترى إذ وفقوا على النار
2 _ كافران به هنگام روبرو شدن با آتش دوزخ در آرزوى بازگشت به دنيا، تكذيب نكردن آيات پروردگار و قرار گرفتن در زمره مؤمنان هستند.
فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين
3 _ وضعيت دهشتزا و غير قابل توصيف كافران به هنگام ورود به دوزخ و چشيدن آتش
و لو ترى إذ وفقوا على النار
{وقفوا على النار} مى تواند به معناى ورود به آتش و چشيدن عذاب آن باشد. (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 41 - 10
10 _ عن النبى(ص) إنه تلا هذه الآية ثم قال: هى طبقات من فوقه و طبقات من تحته لايدرى ما فوقه اكثر او ما تحته، غير أنه ترفعه الطبقات السفلى و تضعه الطبقات العليا و يضيق فيما بينهما . .. .
از رسول خدا(ص) روايت شده است كه پس از تلاوت آيه {لهم من جهنم . ..} فرمود: جهنم كافران، داراى طبقاتى از بالا و طبقاتى از پايين است كه
معلوم نيست آيا طبقات بالا بيشتر است يا طبقات زيرين، ولى طبقات پايين، كافر را بالا مى برد و طبقات بالا او را پايين مى آورد و او بين طبقات بالا و پايين در فشار قرار دارد ... .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 9،12
9 _ جهنم ، سزاى كافران حق ستيز
و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون
12 _ كفرپيشگان مكه در قيامت گردآورى و به سوى جهنم رانده خواهند شد .
و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 37 - 1
1 _ خداوند در پرتو گسيل كافران به سوى دوزخ ، ناپاكان را از پاكان جدا خواهد كرد .
إلى جهنم يحشرون. ليميز اللّه الخبيث من الطيب
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ليميز اللّه} متعلق به {يحشرون} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 49 - 9،10
9 _ احاطه همه جانبه آتش دوزخ بر كافران
و إن جهنم لمحيطة بالكفرين
10 _ كافران در همين دنيا ، به گونه اى در احاطه آتش دوزخند .
و إن جهنم لمحيطة بالكفرين
برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {احاطه} در {محيطة}، احاطه فعلى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 1
1 _ خلود در آتش دوزخ ، وعده خداوند به زنان و مردان منافق و عموم كفرپيشگان
وعد اللّه المنفقين و المنفقت و الكفار نار جهنم خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 -
توبه - 9 - 73 - 5
5 _ جهنم ، جايگاه كافران و منافقان و فرجامى سخت و دردناك براى آنان
و مأويهم جهنم و بئس المصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 88 - 20
20 _ عذاب دردناك جهنم ، كيفر كافران است .
فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم
ممكن است الف و لام {العذاب} _ كه براى عهد ذهنى است _ اشاره به عذاب دنيوى (استيصال) باشد و ممكن است اشاره به عذاب برزخى و يا عذاب اخروى باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 16 - 1
1_ كافران دنياطلب و دلبسته به جلوه هاى آن ، در آخرت بهره اى جز آتش دوزخ نخواهند داشت .
من كان يريد الحي_وة الدنيا و زينتها . .. أُول_ئك الذين ليس لهم فى الأخرة إلاّ ال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 17 - 13
13_ كافران به قرآن از هرگروه و طايفه ( مشركان ، يهوديان ، نصارا و . . . ) به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
و من يكفر به من الأحزاب فالنار موعده
{ال} در {الأحزاب} مى تواند عهديه باشد كه در اين صورت اشاره به مشركان ، يهود و نصاراست و مى تواند {ال} در آن براى استغراق باشد كه در اين صورت ، مصداقهاى بارز و موردنظر آن ، گروههاى نامبرده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 119 - 6
6_ انسانهايى كه به خدا
و پيامبرانش كافر شوند و نيز جنيان كفرپيشه ، به آتش دوزخ درخواهند افتاد .
لأملأنّ جهنم من الجنة والناس أجمعين
چون بحث در آيات گذشته درباره فساد و صلاح امتها بود و مصداق بارز و مورد نظر براى صلاح و فساد _ به قرينه آيات پيشين و نيز آيه 121 _ توحيد، شرك، ايمان و كفر است، مقصود از {الجنة} و {الناس} كافران و مشركان جنى و انسى است. بر اين اساس كلمه {أجمعين} تأكيد بر عمومى است كه از كلمه {الجنة} و {الناس} فهميده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 17 - 5،7
5- كافران جبّار گرفتار در جهنّم ، با وجود ابتلا به انواع عذاب هاى مرگبار ، هيچ گاه نمى ميرند و از عذاب رهايى نمى يابند .
يأتيه الموت من كلّ مكان و ما هو بميت
7- براى كافران جبّار ، در جهنّم ، فراتر از نوشيدن اجبارى آب چركين و عذاب هاى مختلف مرگبار ، عذابى خشن و غيرقابل تصور نيز وجود دارد .
و من ورائه عذاب غليظ
مرجع ضمير {ورائه} احتمال دارد {عذاب} باشد كه از عبارت قبلى به دست مى آيد. در اين صورت، با توجه به مفهوم بودن و سخت بودن عذابهاى ياد شده، {عذاب غليظ} بايد عذابى بسيار سخت و غير قابل تصور باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 29 - 6
6- كافران ، همواره در جهنّم خواهند ماند .
فادخلوا أبوب جهنّم خ_لدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 8 - 10
10- جهنّم
، زندانى براى كافران است و هيچ راه گريزى از آن وجود ندارد .
و جعلنا جهنّم للك_فرين حصيرًا
{الحصر} در اصل به معناى تنگ گرفتن و حبس كردن آمده و در اين آيه كنايه از زندانى كردن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 12،14،15،17،18
12- كافرانِ به حقايق نازل شده از سوى خداوند ، ظالم ، و سزاوار آتش اند .
الحقّ من ربّكم . .. و من شاء فليكفر إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا
14- آتش قيامت ، همانند سراپرده اى فراگير ، راه گريز را بر كافران خواهد بست .
نارًا أحاط بهم سرادقها
{سرادق} معرب {سراطاق} و به معناى خيمه و پرده سرا است.
15- كافران در خيمه آتشين دوزخ ، با استغاثه و اظهار تشنگى ، از مأموران عذاب ، يارى مى طلبند .
و إن يستغيثوا يغاثوا بماء
{غوث} يعنى: {يارى كردن} و {غيث} يعنى: {باران}. مراد از {استغاثه} مى تواند طلب يارى و يا طلب باران (آب) باشد. پاسخى كه به استغاثه دوزخيان داده مى شود، گوياى آن است كه يارى خواستن دوزخيان، همان آب خواهى آنان است.
17- آب هاى غليظ و گداخته ، بسان گدازه مس ، پاسخى براى استغاثه و آب طلبى كافران در دوزخ است .
و إن يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل
{مهل} به معناى {درده روغن} و نيز {مس گداخته} است (مقاييس اللغة) و نيز به {خونابه اى كه از لاشه مردار بيرون آيد} گفته مى شود. (قاموس) وصف آنان با عبارت {يشوى الوجوه} با معناى {مس گداخته} سازگارتر است.
18- آب هاى دوزخى ، چهره كافران را سوزانده و بريان مى سازد .
يغاثوا بماء كالمهل يشوى
الوجوه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 101 - 3
3- دوزخ ، فرجام كافرانى است كه طاقت شنيدن آيات الهى را ندارند .
و عرضنا جهنّم يومئذ للك_فرين . .. و كانوا لايستطيعون سمعًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 102 - 8،9
8- دوزخ ، منزل گاهى مهيّا شده ، براى كافران است .
إنّا أعتدنا جهنّم للك_فرين نزلاً
{أعتدنا} از ماده {عتد} با {أعددنا} از ماده {عدد} به يك معنا است و در اين كه {آيا يكى اصل ديگرى است يا هر كدام لغت مستقلى است؟}، اختلاف است. كلمه {نزل} در معانى {منزل}، {وسائل پذيرايى} و {مأوى دادن} استعمال شده است. در برداشت ياد شده معناى نخست لحاظ شده است.
9- خداوند ، از كافران حق ناپذير ، به وسيله شراره هاى دوزخ ، پذيرايى مى كند .
إنّا أعتدنا جهنّم للك_فرين نزلاً
كلمه {نُزُل} مى تواند اسم باشد براى چيزى كه به هنگام ورود ميهمان براى پذيرايى او مى آورند. اين نوع سخن، {تهّكم} بوده و براى استهزا به كار مى رود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 74 - 10
10 - جاودانگى عذاب جهنم و نبود مرگ در آن ، دليل پاينده تر بودن عذاب كافران از شكنجه و آزارى است كه آنان بر مؤمنان روا مى داشتند .
واللّه خير و أبقى . إنّه من يأت ... لايموت فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 39 - 1
1- كافران ، در روز رستاخيز در احاطه آتشى
فراگير بوده و از دفع آن از چهره و قفاى خود ناتوان خواهند بود .
لو يعلم الذين كفروا حين لايكفّون عن وجوههم النار و لا عن ظهورهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 40 - 3
3- كافران دوزخى ، از دفع و برگردانيدن عذاب الهى ، كاملاً ناتوان اند .
فلايستطيعون ردّها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 98 - 1،3
1- كافران و معبود هاى دروغينشان ، آتش گيره جهنم اند .
إنّكم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم
{حصب}; يعنى، هر آنچه در آتش افكنند و معناى غالبى آن هيزم است (لسان العرب).
3- آتش جهنم ، فراگير تمامى وجود كافران دوزخى بوده و بدنشان يك جا به آتش تبديل خواهد شد .
إنّكم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم
برداشت ياد شده از هيزم شدن كافران براى دوزخ استفاده مى شود; زيرا هر وقت آتش به هيزمى برسد، تمامى هيزم به آتش تبديل مى شود. بنابراين بدن كافران هم يك جا به آتش تبديل شده و تمامى وجودشان خواهد سوخت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 9 - 13
13 - آتش سوزان ، كيفر كفرپيشگان و تمام كسانى كه در راستاى منحرف ساختن مردم از راه خدا و دين او تلاش مى كنند .
و من الناس من يج_دل . .. و نذيقه يوم القي_مة عذاب الحريق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 72 - 10،11
10 - آتش دوزخ ، وعده الهى به كافران و سرانجام
شوم آنان
النار وعدها اللّه الذين كفروا
11 - دوزخ ، بازگشتگاه و سرانجام كافران
و بئس المصير
{مصير} به معناى عاقبت كار و نيز به معناى مرجع و محل بازگشت مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 105 - 5
5 - عذاب ابدى دوزخ دامنگير كافران ، پس از اتمام حجت هاى الهى بر آنان
ألم تكن ءاي_تى تتلى عليكم فكنتم بها تكذّبون
آيه ياد شده، بيانگر اين حقيقت است كه خداوند، كافران را بى دليل محكوم به عذاب ابدى دوزخ نكرده; بلكه ابتدا با بيان آيات خود، حجت را بر آنان تمام نموده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 106 - 6
6 - خودشناسى و خداشناسى كافران در تنگناى عذاب جهنم
فى جهنّم خ_لدون . .. قالوا ربّنا غلبت علينا شقوتنا... ضالّين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 108 - 2
2 - حقارت و ذلت شديد كافران در دوزخ
قال اخسئوا فيها
{إخسأ} كلمه اى است كه براى دور كردن سگ به كار مى رود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 57 - 5
5 - جايگاه كافران ، آتش است .
الذين كفروا . .. مأويهم النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 34 - 1
1 _ كافران معاند با پيامبر ( ص ) ، در قيامت به روافتان به سوى جهنم برده شده و به آن افكنده خواهند شد .
الذين كفروا . .. الذين يحشرون على وجوههم إلى جهنّم
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 54 - 6
6 - عذابِ كافران منكر آيات خدا ، در جهنم قطعى است .
يستعجلونك بالعذاب و إنّ جهنّم لمحيطة بالك_فرين
جمله اسميه "إنّ جهنّم" و تأكيد "إنّ" بر حتميت عذاب، دلالت دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 68 - 8
8 - كافران ، جايگاه خاصى در جهنم دارند .
أليس فى جهنّم مثوًى للك_فرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 16 - 2
2 - ورود و ماندگارى كافران و تكذيب گران آيات خدا و لقاء اللّه ، به عذاب ، به صورت جبرى است .
و أمّا الذين كفروا . .. فى العذاب محضرون
به صورت مفعولى آورده شدن احضار افراد ياد شده به جهنم و يا حاضر بودن شان در آن، مى تواند اشاره به نكته فوق داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 65 - 1،2
1 - كفرپيشگان ، همواره در آتش جهنم باقى خواهند ماند .
الك_فرين و أعدّ لهم سعيرًا . خ_لدين فيها
2 - كافران ، در آتش جهنم ، هيچ يار و ياورى نخواهند داشت .
الك_فرين . .. خ_لدين فيها أبدًا لايجدون وليًّا و لانصيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 66 - 1،2،4،6،8،11
1 - در روز بى يار و ياورى كافران ، صورت هاى آنان ، در آتش از اين رو به آن رو ، چرخانده مى شود ، تا خوب بسوزد .
لايجدون وليًّا . ..
يوم تقلّب وجوههم فى النار
بنابراين كه {يوم} ظرف براى {لايجدون}باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.
2 - در روز قيامت ، صورت هاى كافران ، در آتش ، بر اثر شدت حرارت ، منقلب شده ، به رنگ هاى گوناگون در مى آيد .
يوم تقلّب وجوههم
احتمال دارد كه {تقلّب} به معناى {از اين رو به آن رو شدن} باشد و احتمال دارد كه به معناى { تحوّل و تغيير حالت كيفى} باشد كه گاهى سياه و گاهى زرد و . .. مى شود. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.
4 - لازم است كه روزى را كه در آن ، كافران با آتش جهنم ، به سختى عذاب و سوزانده مى شوند ، به خاطر داشت .
يوم تقلّب وجوههم فى النار
برداشت بنابراين احتمال است كه نصب {يوم} به جهت مفعولٌ به بودن اش باشد. كه بايد فعل {اُذكر} در تقدير باشد.
6 - كافران ، در جهنم بر نيندوختن توشه اى براى آخرت خود ، حسرت مى خورند .
الك_فرين . .. يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون ي_ليتنا أطعنا اللّه و أطعنا الرسو
8 - سختى و سوزش آتش جهنم ، كافران را از عملكرد دنيوى شان پشيمان مى كند .
يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون ي_ليتنا أطعنا اللّه
11 - كافران ، در حال سوختن در آتش جهنم ، بر عملكرد گذشته خود در دنيا ، حسرت مى خورند .
يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون ي_ليتنا أطعنا اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 36 - 3،4،5
3 - كافران دوزخى ، براى هميشه زنده مانده و نمى ميرند .
لهم
نار جهنّم لايقضى عليهم فيموتوا
4 - از عذاب كافران دوزخى ، هرگز كاسته نشده و به آنان تخفيف داده نمى شود .
لهم نار جهنّم . .. لايخفف عنهم من عذابها
5 - محروميت كافران از هرگونه راحتى و آسودگى در دوزخ
لهم نار جهنّم لايقضى عليهم فيموتوا و لايخفف عنهم من عذابها
از اين كه كافران دوزخى، هرگز نمى ميرند تا درد و رنج عذاب را درك نكنند و نيز از عذاب آنان كاسته نمى شود، مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 37 - 8،9
8 - سرزنش شديد كافران از سوى خداوند در دوزخ ، به خاطر استفاده نكردن از فرصت مناسب عمر براى ايمان و دين دارى
أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر
9 - استغاثه و فريادخواهى كافران ، در دوزخ بى نتيجه است .
ربّنا أخرجنا نعمل ص_لحًا . .. أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 27 - 10
10 - كافران ، در ناگوارترين وضعيت و محكوم به آتش دوزخ در روز رستاخيز
فويل للذين كفروا من النار
كلمه {ويل} دلالت بر شدت بدى احوال مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 16 - 1،3
1 - مشركان و كافران در دوزخ ، از هر سو در محاصره آتش قرار خواهند داشت .
لهم من فوقهم ظلل من النار و من تحتهم ظلل
مقصود از سايبان هايى از آتش بر فراز كافران و زير آنان، آتش فراگير است كه از هر سو
آنها را محاصره كرده است; چنان كه در سوره ديگرى از اين حقيقت به صراحت ياد شده است: {يوم يخشاهم العذاب من فوقهم و من تحت أرجلهم. ..}، (سوره عنكبوت (29) آيه 55).
3 - شدت و فراوانى آتش جهنم ، در اطراف مشركان و كافران
لهم من فوقهم ظلل من النار و من تحتهم ظلل
مقصود از آيه شريفه هر چه باشد، اين نكته را نيز مى رساند كه آتش دوزخ بسيار شديد و زياد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 32 - 9
9 - جهنم ، جايگاه هميشگى كافران
أليس فى جهنّم مثوًى للك_فرين
{مثوًى} اسم مكان از ماده {ثواء} _ به معناى اقامت توأم با استمرار _ است; يعنى، جايگاه هميشگى و دائمى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 1،2،3
1 - كافران پس از حسابرسى اعمالشان ، دسته دسته و گروه گروه به دوزخ رانده خواهند شد .
و وضع الكت_ب . .. و وفّيت كلّ نفس ما عملت ... و سيق الذين كفروا إلى جهنّم زمرًا
{زمرة} (مفرد {زمر}) به معناى گروه و دسته است كه به دنبال گروه و دسته اى ديگر باشند. بنابراين پيام آيه شريفه اين مى شود كه كافران به چند دسته تقسيم شده; آن گاه دسته دسته به دنبال هم وارد دوزخ خواهند شد.
2 - كفر ، داراى مراتب گوناگون است و كافران ، در دركات مختلف دوزخ جاى دارند .
و سيق الذين كفروا إلى جهنّم زمرًا حتّى إذا جاءوها فتحت أبوبها
تقسيم شدن كافران به چند دسته و گروه و نيز ورود آنان از
درب هاى گوناگون جهنم ، مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد.
3 - وجود فاصله ميان موقف كافران ، در محشر و دوزخ
و سيق الذين كفروا إلى جهنّم زمرًا
{سوق} (مصدر {سيق}) به معناى راندن و تحريك كردن به رفتن است. آمدن اين واژه با حرف {إلى}، نشانگر وجود مسيرى براى سوق دادن و راندن دوزخيان به سوى مقصدى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 72 - 4
4 - كافران ، در دوزخ جاودانه خواهند بود .
خ_لدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 72 - 1،2،3
1 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در قيامت به آب داغ و پر حرارت افكنده خواهند شد .
يسحبون . فى الحميم
يكى از معانى {حميم}، آب داغ و پر حرارت است.
2 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در انبوهى از آتش دوزخ سوزانده خواهند شد .
ثمّ فى النار يسجرون
{سجر} در اصل به معناى پر كردن تنور از آتش گيره براى بر افروختن و تقويت آتش آن است. اسناد فعل {يُسجرون} به اشخاص، اسناد مجازى است. مقصود از آن فراگرفتن آتش زياد بر تمامى وجود دوزخيان مى باشد.
3 - عذاب شدن كافران حق ستيز و ستيزه جو به آتش دوزخ ، پس از كيفر شدنشان با آب داغ و پر حرارت خواهد بود .
فى الحميم ثمّ فى النار يسجرون
برداشت ياد شده از آمدن {ثمّ} كه نوعاً براى تراخى زمانى است، استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 76 -
1،4
1 - كافران حق ناپذير و لجوج ، از درب هاى گوناگون وارد جهنم خواهند شد .
ادخلوا أبوب جهنّم
4 - كافران حق ناپذير و لجوج ، براى هميشه در جهنم خواهند ماند .
ادخلوا أبوب جهنّم خ_لدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 34 - 6
6 - آتش ، تنها پناهگاه و گريزگاه كافران در قيامت
و مأويكم النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 1
1- قرار گرفتن كافران ، در معرض آتش دوزخ در قيامت
و يوم يعرض الذين كفروا على النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 34 - 2،3
2- روز قيامت ، روز عرضه شدن كافران بر آتش دوزخ
و يوم يعرض الذين كفروا على النار
3- آتش جهنم ، مهياى پذيرش كافران در رستاخيز *
و يوم يعرض الذين كفروا على النار
از واژه {يعرض}، نوعى تقاضا و آمادگى، از طرف مقابل استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 12 - 8
8- آتش دوزخ ، جايگاه كافران لذّت طلب و شكمباره
يتمتّعون و يأكلون . .. و النار مثوًى لهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 13 - 5
5 - نقش عوامل الهى ، در مهيّا شدن دوزخ براى كافران *
فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا
ضمير متكلم مع الغير، در {إنّا} و {أعتدنا} را مى توان بيانگر نقش عوامل و كارگزاران الهى در تحقّق اراده او دانست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17
- ق - 50 - 24 - 3
3_ دوزخ ، فرجام هر كفرپيشه معاند حق ستيز
ألقيا فى جهنّم كلّ كفّار عنيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 32 - 1
1 - وعده بهشت به متقين ، همپاى تهديد كافران به جهنم
يوم نقول لجهنّم . .. و أُزلفت الجنّة للمتّقين ... ه_ذا ما توعدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 13 - 1
1 - قيامت ، روز گداخته شدن كافران در آتش دوزخ
يوم هم على النار يفتنون
{فتنة} در اصل به عمل گداختن طلا و نقره در آتش براى خالص شدن خوب از بد گفته مى شود. در اين جا مقصود بيان شدت عذاب كافران است و اين كه آنان چونان طلا و نقره در آتش دوزخ گداخته خواهند شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 48 - 3
3 - شكنجه روحى كافران در دوزخ ، علاوه بر شكنجه جسمى آنان
يسحبون . .. ذوقوا مسّ سقر
امر در {ذوقوا} براى تهكم و استهزا است. به استهزا گرفته شدن دوزخيان از سوى مأموران الهى _ در مقايسه با عذاب جسمى آنان _ شكنجه روحى خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 15 - 3،6،7
3 - آتش دوزخ ، اقامتگاه دائمى كافران و منافقان
مأويكم النار
{مأوى} به معناى مسكن مى باشد. جمله اسميه بيانگر دوام و ثبات است.
6 - آتش دوزخ ، تنها ياور كافران و منافقان
هى موليكم
7 - دوزخ ، جايگاه نهايى كافران و منافقان
فاليوم لايؤخذ منكم
فدية و لا من الذين كفروا. .. و بئس المصير
{مصير} (معادل {مرجع}) و به جايگاهى گفته مى شود كه حركت به آن جا منتهى مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 19 - 11،12
11 - كافران و تكذيب گران آيات الهى ، اهل دوزخ اند .
و الذين كفروا و كذّبوا ب_اي_تنا أُول_ئك أصح_ب الجحيم
12 - دوزخ ، جايگاه ابدى كافران و تكذيب گران بوده و آنان هرگز از آن رهايى نخواهند يافت .
أُول_ئك أصح_ب الجحيم
{صاحب} (مفرد {أصحاب}) به معناى يار و ملازم است. بنابراين {أصحاب الجحيم}; يعنى، كسانى كه با دوزخ يار و ملازم بوده و هرگز از آن جدا نخواهند شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 17 - 1،3
1 - شيطان و پيروان كافر او ، داراى فرجامى همگون و هر دو مخلد در آتش
فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار خ_لدَين فيها
3 - كافران و منافقان همراز ايشان ، داراى فرجامى همگون در آتش دوزخ
فكان عقبتهما أنّهما فى النار خ_لدَين فيها
از تشبيه كافران و منافقان به شيطان و پيراون او در آيه قبل، برداشت ياد شده از اين آيه استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 7 - 1،4
1 - اعلام پذيرفته نشدن هيچ عذرى از كافران دوزخى در قيامت
ي_أيّها الذين كفروا لاتعتذروا اليوم
4 - دوزخى شدن كافران ، جزاى كردار خود آنان است .
إنّما تجزون ما كنتم تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 9 - 8،9
8 -
دوزخ ، جايگاه و مأواى كافران و منافقان است .
و مأويهم جهنّم
9 - جايگاه و سرنوشت منافقان و كافران ، در قيامت يكسان است .
و مأويهم جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 10 - 10
10 - همسران نوح و لوط ، همانند كافران از دوزخيان اند .
و قيل ادخلا النار مع الدخلين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 7 - 1
1 - كافران ، از هنگام افكنده شدنشان در دوزخ ، با ناخوشايندترين صدا ها روبه رو خواهد شد .
إذا أُلقوا فيها سمعوا لها شهيقًا
{شهيق}، به معناى زشت ترين و ناخوشايندترين صداها است(لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 8 - 4
4 - سرزنشِ نگهبانان دوزخ ، شكنجه و عذاب روحى براى كافران دوزخى است .
سألهم خزنتها ألم يأتكم نذير
سرزنش نگهبانان دوزخ از كسانى كه خود در آتش دوزخ مى سوزند و شكنجه مى شوند، مى تواند شكنجه ديگرى براى آنان از جهت روحى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 9 - 1،4،6
1 - اعتراف كافران در دوزخ ، به آمدن پيامبران انذار كننده براى آنان
ألم يأتكم نذير . قالوا بلى قد جاءنا نذير
4 - اعتراف كافران در دوزخ ، به تكذيب عمدى و آگاهانه خويش ، نسبت به پيامبران و اديان الهى
قالوا بلى قد جاءنا نذير فكذّبنا و قلنا ما نزّل اللّه من شىء
6 - پيامبران ، متهم به گمراهى شديد از سوى كافران محكوم به دوزخ
إن أنتم إلاّ
فى ضل_ل كبير
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {إن أنتم. ..} دنباله اعتراف هاى كافران باشد. گفتنى است كه صفت {كبير} (براى {ضلال}) اشاره به شدّت و نهايت گمراهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 10 - 2
2 - گوش دل نسپردن به سخنان پيامبران و تعقّل نكردن درباره آنها ، عامل دوزخى شدن كافران
و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل ما كنّا فى أصح_ب السعير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 11 - 1
1 - اعتراف كافران در دوزخ به گناه و تقصير خويش درباره دين
فاعترفوا بذنبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 15 - 1
1 - ظالمان و منحرفان از حق ، هيزم جهنم اند .
و أمّا الق_سطون فكانوا لجهنّم حطبًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 43 - 4
4 - { عن عقيل الخُزاعىّ ، أنّ أميرالمؤمنين ( ع ) . . . يقول : تعاهَدوا الصّلاةَ و حافظوا عليها و استكثروا منها و تقرَّبوا بها فإنّها كانت على المؤمنين كتاباً موقوتاً و قد علم ذلك الكفّارُ حين سُئِلوا ما سلككم فى سقر ؟ قالوا : لم نك من المصلّين ;
از عقيل خزاعى روايت شده كه اميرالمؤمنين(ع) فرمود: . ..مواظب نماز باشيد و بر آن محافظت نماييد و انجام آن را افزون كنيد و با نماز به [خدا] تقرّب جوييد. چون نماز، وظيفه ثابت و معينى براى مؤمنان است; اين را كافران نيز مى دانند;
آن زمان كه از آنان سؤال شود: {چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت}؟ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 4 - 4
4 - كافران ، از هر گونه راحتى و آسايش در دوزخ محروم اند .
إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ و أغل_لاً و سعيرًا
از كيفيت عذاب شدن كافران ناسپاس (غل و زنجير شدن آنان در دوزخ)، مطلب ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 4 - 5
5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { فالسابقات سبقاً } يعنى أرواح المؤمنين تسبق أرواحهم إلى الجنّة . . . و أرواح الكافرين إلى النار ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {فالسابقات سبقاً} روايت شده است، مراد ارواح مؤمنان است كه به سوى بهشت [بر يكديگر ]سبقت مى گيرند. .. و [نيز ]ارواح كافران كه به سوى آتش [سبقت مى گيرند]}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 22 - 5
5 - نامه عمل كافر ، از پشت سر به او داده شده و آتش دوزخ فرجام او خواهد بود .
و أمّا من أوتى كت_به وراء ظهره . .. و يصلى سعيرًا ... بل الذين كفروا
ارتباط مجموع آيات سوره با يكديگر، اقتضا مى كند كه دو دسته آخر سوره (الذين كفروا) و (الذين آمنوا)، همان دو دسته قبل باشند كه با عنوان {من اُوتى كتابه بيمينه} و {من اُوتى كتابه وراء ظهره} از آنان ياد شد.
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 6 - 1،6
1 - كافران به اسلام _ چه اهل كتاب باشند و چه مشرك _ به آتش جهنم ، گرفتار خواهند شد .
إنّ الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين فى نار جهنّم
6 - عذاب جهنم براى كافران ، جاودانه و پايان ناپذير است .
فى نار جهنّم خ_لدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 116 - 10
10 _ كافران ، مُلازمان آتش دوزخ و جاودان در آن
انّ الّذين كفروا . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون
كافران در حضور محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 16 - 1،2،4
1- حضور برخى از كافران ، در مجلس پيامبر ( ص ) ، براى استماع وحى و سخنان آن حضرت
و منهم من يستمع إليك
ضمير {منهم} به كافران بازمى گردد كه در آيات پيشين نامشان به ميان آمده است (والذين كفروا يتمتّعون).
2- فراهم بودن زمينه هاى حضور آزادانه كافران در مجلس پيامبر ( ص ) ، براى استماع وحى
و منهم من يستمع إليك حتّى إذا خرجوا من عندك
4- حضور كافران ، در مجلس پيامبر ( ص ) ، حضورى صورى با اهدافى توطئه آميز *
و منهم من يستمع . .. قالوا للذين أوتوا العلم ماذا قال ءانفًا
خداوند در اين آيه، حالت پرسشگرى كافران (ماذا قال آنفاً) را مورد سرزنش و توبيخ قرار داده است. اين توبيخ، از آن جهت بوده است كه در پرسش آنان، نوعى توطئه و سعى در سست كردن ايمان ديگران، نهفته بود.
كافران
در حكومت اسلامى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 9 - 4
4 - همانندى منافقان با كافران ، از نظر چگونگى برخورد حكومت اسلامى و جامعه ايمانى با آنان
ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم
كافران در دنيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 39 - 4
4- كافران ، در دنيا هرگز به سختى و شدت آتش دوزخ و به بى ياورى خود در قيامت پى نخواهند برد .
لو يعلم الذين كفروا حين لايكفّون عن وجوههم النار . .. و لا هم ينصرون
برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {حين} مفعولٌ به براى {يعلم} باشد. در اين صورت پيام آيه چنين مى شود: كاش آنان كه كافر شدند، مى دانستند _ و نمى دانند _ زمانى را كه نمى توانند آتش را از چهره ها و... باز بدارند.
كافران در ظلمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 122 - 4،11
4 _ كافران گمراهگر، در چنان ظلماتى اسيرند كه اميدى به رهايى آنان نيست.
كمن مثله فى الظلمت ليس بخارج منها
11 _ كافران، از آن رو كه در ظلمت و گمراهى هستند، كردار زشت خويش را زيبا مى پندارند.
كمن مثله فى الظلمت . .. كذلك زين للكفرين
كافران در عالم برزخ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 55 - 2
2 - ادعاى كافران در مورد زمان كوتاهى زمان توقف شان در برزخ ، ادعايى نادرست است .
و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا
غير ساعة كذلك كانوا يؤفكون
{كذلك} اشاره به خلافِ واقع گويى كافران درباره مدت حضورشان در عالَم برزخ دارد. لازم به ذكر است كه پاسخ صاحبان علم و ايمان به كافران، درباره مدت حضور آنان در برزخ، قرينه صحت برداشت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 56 - 1
1 - برخورداران از علم و ايمان ، در قيامت ، در مقابل اِعلام نظر كافران درباره درنگ كوتاه مدت شان در برزخ ، اظهار مى دارند كه درنگ شان ، از روز مرگ تا برپايى قيامت بوده است .
و يوم تقوم الساعة . .. ما لبثوا غير ساعة ... و قال الذين أوتوا العلم ... لقد لبث
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 52 - 3
3 - وضعيت كافران در قيامت ، آن چنان وخيم و تأسف بار خواهد بود كه عالم قبر و برزخ را براى خود استراحت گاه خواهند دانست .
قالوا ي_ويلنا من بعثنا من مرقدنا
{مرقد} اسم مكان از {رقاد} (خواب) به معناى خواب گاه است. تعبير كافران از قبرها به خوابگاه، مى تواند به اين جهت باشد كه آنان، وضعيت خود را در قيامت آن چنان سخت مى بينند كه عالم برزخ و قبر را در مقايسه با آن، خوابگاه و محل استراحت خويش مى خوانند.
كافران در غزوه بدر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 165 - 2
2 _ ضربه و مصيبت وارده بر كافران در جنگ بدر ، دو برابر مصيبتى كه بر پيكارگران
مؤمن در جنگ احد وارد شد .
اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها
بسيارى از مفسران گفته اند كه مراد از {اصبتم مثليها} (دو چندان مصيبتى كه ديديد، بر كافران وارد كرديد) مصيبتى است كه مؤمنان در پيكار بدر بر مشركان تحميل كردند. اين برداشت را روايت مذكور در فيش شماره 12 تأييد مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 19 - 1،6
1 _ استهزاى كافران حاضر در پيكار بدر از سوى خداوند
إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح و إن تنتهوا فهو خير لكم
جمله {إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح} با توجه به شكست خفتبار مشركان در پيكار بدر، بيانگر نوعى استهزا به مشركان است.
6 _ كافران شكست خورده در جنگ بدر ، مورد تهديد خداوند به چشيدن دوباره طعم شكست در صورت بازگشت به جنگ
و إن تعودوا نعد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 42 - 3،8
3 _ مسلمانان در جنگ بدر در دامنه پست و كافران در دامنه بلند مستقر شدند .
إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى
8 _ انتخاب محل استقرار سپاه كفر و ايمان در آستانه جنگ بدر ، حتى با توافق طرفين ممكن نبود .
و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 44 - 1
1 _ خداوند به هنگام رويارويى و شروع جنگ بدر ، هر يك از دو سپاه ايمان و كفر را در نظر ديگرى اندك نمايان ساخت .
و إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 2،3
2 _ كفرپيشگان مكه با سرمستى و خودنمايى ، از ديار مكه رهسپار منطقه بدر شدند .
و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم بطرا
3 _ اطمينان كفار مكه به پيروزى خويش هنگام خروج براى جنگ بدر
و لاتكونوا كالذين خرجوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 49 - 5
5 _ نيروى نظامى مؤمنان در جنگ بدر ، نيرويى بس ضعيف و ناتوان در مقايسه با جبهه كفر
يقول المنفقون . .. غر هؤلاء دينهم و من يتوكل على اللّه
بيان حمايت خداوند از مؤمنان در كارزار بدر با جمله {و من يتوكل . .. } پس از بيان نظريه منافقان و بيماردلان (ضعف قواى نظامى مسلمانان) انديشه آنان را تأييد مى كند. يعنى اظهار نظر منافقان به حسب ديد ظاهرى صحيح است، ولى آنچه مورد غفلت واقع شده، تأثير بسزاى حمايت الهى از مؤمنان متوكل است. يعنى اگر حمايت الهى نباشد، همان است كه منافقان اظهار مى دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 50 - 7
7 _ كافران كشته شده در جنگ بدر ، به عذاب سوزان برزخى گرفتار هستند .
و ذوقوا عذاب الحريق
كافران در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 48 - 9
9 - در قيامت ، راه نجاتى براى كافران به قرآن وجود نخواهد داشت .
ءامنوا بما أنزلت . .. واتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس
هدف از توصيف قيامت به اينكه: فديه و عوضى گرفته نمى شود و . ..، مأيوس
كردن مستحقان عذاب است از اينكه مبادا راه نجاتى براى خود - جز ايمان و ... - توهم كرده و به اعتبار آن دلخوش باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 162 - 9
9 - خداوند در قيامت نظر رحمتى بر كفرپيشگان و كتمان كنندگان حقايق دينى ، نخواهد داشت .
و لاهم ينظرون
در برداشت فوق فعل مجهول {ينظرون} از (نظر) به معناى رؤيت گرفته شده است. بر اين مبنا {ولاهم ينظرون}; يعنى، نظر رحمتى به آنان نخواهد شد}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 57 - 3
3 _ در قيامت ، كافران از اعمال صالح خويش ، بهره اى نمى برند .
و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات فيوفيهم اجورهم
چون پاداش الهى مشروط به توأم بودن ايمان و عمل صالح است، بنابراين عمل صالح بدون ايمان، پاداش الهى را در پى نخواهد داشت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 41 - 4
4 _ رسوايى و وخامت حال بخيلان ، رياكاران و كافران به خدا و قيامت در صحنه قيامت
الذين يبخلون . .. فكيف اذا جئنا من كل امّة بشهيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 42 - 1،2،3،8،11
1 _ نيستى و نابودى ، آرزوى كافران و عصيانگران بر پيامبر ( ص ) ، در قيامت
يومئذ يودّ الذين كفروا و عصوا الرسول لو تسوّى بهم الارض
{لو} در {لو تسوّى} به معناى ليت (اى كاش) است، و جمله {لو تسوّى . .. } كنايه
از هيچ و پوچ شدن است.
2 _ شرمسارى و رسوايى بى اندازه كافران به خدا و منكران معاد در قيامت
ماذا عليهم لو امنوا . .. يومئذ يودّ الذين كفروا ... لو تسوّى بهم الارض
به دليل آيات گذشته، مراد از كفر، كفر به خدا و معاد است.
3 _ صحنه شهادت پيامبر ( ص ) در قيامت ، موجب شرم و تأسف بى اندازه كافران
و جئنا بك على هؤلاء شهيداً. يومئذ يودّ الذين كفروا ... لو تسوّى بهم الارض
{يومئذ} متعلق به {شهيداً} است. يعنى آن روز كه پيامبر (ص) بر اعمال گواهى دهد.
8 _ پشيمانى و تأسف شديد كافران در قيامت از كتمان كردن حقايق در دنيا
يومئذ يودّ الذين كفروا و عصوا الرسول . .. و لا يكتمون اللّه حديثاً
بنابر اينكه {لا يكتمون} عطف بر جمله {تسوّى} باشد.
11 _ شرمسارى و پشيمانى كافران در قيامت ، از كتمان حقانيت رسالت پيامبر ( ص )
و عصوا الرسول . .. و لا يكتمون اللّه حديثاً
مصداق مورد نظر از كتمان حديث در آيه شريفه، به دليل {كفروا و عصوا الرسول}، كتمان حقّانيّت پيامبر (ص) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 141 - 17
17 _ كافران ، در قيامت هيچ سلطه و يا حجتى عليه مؤمنان نخواهند داشت .
فاللّه يحكم بينكم يوم القيمة و لن يجعل اللّه للكفرين على المؤمنين سبيلا
برخى از مفسران به قرينه {فاللّه يحكم بينكم يوم القيمة}، معتقدند كه نفى هرگونه سلطه از سوى كافران بر مؤمنان، مربوط به روز قيامت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 169 - 1
1
_ خداوند در قيامت كافران ظالم را جز به راه جهنم هدايت نخواهد كرد .
و لاليهديهم طريقاً. الا طريق جهنم
در برداشت فوق ظرف و زمان هدايت در جمله {و لاليهديهم . ..} روز قيامت گرفته شده است ; يعنى خداوند در آن روز كافران را تنها به سوى جهنم رهنمون خواهد ساخت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 27 - 8
8 _ كافران با مشاهده مقام و جايگاه مؤمنان در قيامت به آن حسرت مى خورند.
يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 28 - 7،8
7 _ وعده دروغين برخى كفار مبنى بر اصلاح خويش و تكذيب نكردن آيات الهى در صورت بازگشت به دنيا
فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب . .. و إنهم لكذبون
8 _ كافران تكذيب كننده آيات الهى حتى در صورت بازگشت به دنيا ايمان نمى آورند.
فقالوا يليتنا نرد . .. و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 30 - 11
11 _ كافران در قيامت براى اثبات گفته هاى خويش مكرر سوگند مى خورند.
و اللّه ربنا ما كنا مشركين . .. قالوا بلى و ربنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 135 - 4
4 _ كافران در روز قيامت در خواهند يافت كه فرجام نيك از آن مؤمنان است.
فسوف تعلمون من تكون له عقبة الدار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 -
اعراف - 7 - 38 - 1
1 _ خداوند در روز قيامت كافران را فرمان مى دهد تا در آتش درآيند و به جمع دوزخيان بپيوندند.
قال ادخلوا فى أمم . .. فى النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 4
4 _ پيروان شرك و كفر، در قيامت، خواهند فهميد كه گناهى كمتر از سرانشان بر دوش ندارند.
فما كان لكم علينا من فضل
چون جمله {فما كان . ..} نتيجه پاسخ خداوند است كه فرمود {لكل ضعف و لكن ...} معلوم مى شود هر دو گروه (سران و پيروان) از آن جمله مى فهمند كه به گناهى همسان گرفتار هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 48 - 1،4
1 _ احزاب كفرپيشه و مستكبر داراى علامت و نشانهايى مخصوص به خود در قيامت
و نادى اصحب الاعراف رجالا يعرفونهم بسيمهم
4 _ اصحاب اعراف با به رخ كشيدن بى ثمرى امكانات مادى و قدرت هاى دنيوى كافران ، آنان را ناكام خوانده و شماتت مى كنند .
قالوا ما أغنى عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 51 - 7
7 _ خداوند در روز قيامت كافران منكر قيامت را به فراموشى خواهد سپرد و اعتنايى به آنان نخواهد كرد .
فاليوم ننسيهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 53 - 11،13
11 _ كافران به قرآن ، در قيامت ، انديشه ها و باور هاى خودبافته و مخالف تعاليم دين را سرابى بر
باد رفته خواهند ديد .
ضل عنهم ما كانوا يفترون
13 _ كافران در قيامت هيچ اثرى از معبودان دروغين خويش نخواهند يافت .
و ضل عنهم ما كانوا يفترون
با توجه به زمان نزول قرآن كه مخالفان اسلام مشركان و بت پرستان بودند و آنان معبودان دروغين خويش را منشأ اثر در سرنوشت انسانها مى پنداشتند، مى توان گفت از مصاديق مورد نظر براى {ما كانوا يفترون} معبودان ساختگى و دروغين كفرپيشگان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 18 - 7
7_ مشركان و كافران ، در روز قيامت حاضرند در صورت دارا بودن حتى دو برابر ثروت زمين ، آن را براى رهيدن از عذاب فديه دهند .
والذين لم يستجيبوا له لو أن لهم ما فى الأرض جميعًا و مثله معه لافتدوا به
{إفتداء} (مصدر افتدوا) به معناى بخشيدن چيزى است براى رها شدن و خلاصى يافتن از اسارت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 21 - 2
2- همه كافران به صورت دسته جمعى در پيشگاه خداوند حضور خواهند يافت .
و برزوا لله جميعًا
برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه مرجع ضمير {برزوا} كافرانى باشد كه در آيات قبل از آنان بحث شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 25 - 17
17- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { ليحملوا اوزارهم كاملة يوم القيامة } يعنى ليستكملوا الكفر يوم القيامة { و من اوزار الذين يضلّونهم بغير علم } يعنى كفر الذين يتولّونهم ;
از امام باقر(ع) روايت شده
است كه در باره قول خدا {ليحملوا أوزارهم كاملة يوم القيامة} فرمود: مقصود اين است كه كفر خود را در قيامت كامل كنند و درباره {و من اوزار الذين يضلّونهم بغير علم} فرمود: مقصود اين است كه كفر پيروان خويش را [بر دوش بگيرند]. ..}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 27 - 10
10- برخورداران از علم در روز قيامت ، ذلت كافران را در آن روز ، به آنان اعلام خواهند نمود .
قال الذين أُوتوا العلم إن الخزى اليوم و السوء على الك_فرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 19
19- كافران در قيامت ، در دفاع از خود به دروغ گويى خواهند پرداخت .
ما كنّا نعمل من سوء بلى إن الله عليم بما كنتم تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 84 - 12
12- كافران در روز قيامت ، هيچ راهى براى جلب رضايت خداوند نمى يابند .
ثمّ لايؤذن للذين كفروا و لا هم يستعتبون
{إستيعاب} (مصدر يستعتبون) به معناى درخواست از بدى كننده براى بازگشت از بدكارى و جلب رضايت كسى كه به او بدى شده است، مى باشد. بنابراين معناى جمله {و لا هم يستعتبون} چنين خواهد بود: از آنان نخواهند كه عذرخواهى كنند و يا كارى كنند كه خدا از ايشان راضى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 87 - 9
9- آخرت ، زمان بازگردانده شدن ستم گران و كافران و افراد ناصالح به پيش گاه خداوند
و حساب رسى كردار آنها است .
ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 100 - 1،2
1- خداوند ، جهنم را در صحنه قيامت بر كافران عرضه خواهد كرد .
و عرضنا جهنّم يومئذ للك_فرين عرضًا
2- عرضه جهنم بر كافران در قيامت ، براى آنان صحنه اى دشوار و دهشت زا است .
و عرضنا جهنّم يومئذ للك_فرين عرضًا
{عرضاً} علاوه بر تأكيد سخن _ به دليل نكره بودن _ بر عظمت كار نيز دلالت دارد و عظمت عرضه جهنم، به هول انگيز بودن آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 105 - 9
9- كافران ، به رغم كار و تلاش در دنيا ، در روز قيامت و ملاقات پروردگار ، تهيدست و بى توشه اند .
الذين كفروا . .. فحبطت أعم_لهم فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 38 - 1
1- كافران در قيامت و به هنگام حضور در پيشگاه خداوند ، شنوايى و بينايى اعجاب برانگيزى برخوردار خواهند بود .
أسمع بهم و أبصر يوم يأتوننا
{أسمع بهم} و {أبصر} صيغه هاى تعجب هستند، يعنى چقدر شنوا و بينا هستند!؟.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 39 - 1
1- كافران ، در روز رستاخيز در احاطه آتشى فراگير بوده و از دفع آن از چهره و قفاى خود ناتوان خواهند بود .
لو يعلم الذين كفروا حين لايكفّون عن وجوههم النار و لا عن ظهورهم
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 40 - 1
1- كافران ، در روز رستاخيز به طور ناگهانى با آتش فراگير روبه رو خواهند شد .
لايكفّون عن وجوههم النار . .. بل تأتيهم بغتة
{بغت} به معناى امر ناگهانى و به دور از محاسبه و پيش بينى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 97 - 4،6،8،11
4- خيرگى و بهت زدگى كافران هنگام برپايى قيامت
و اقترب الوعد الحقّ فإذا هى ش_خصة أبص_ر الذين كفروا
{شخوص} به معناى دوختن چشم به يك شىء، بدون تحرك است غالباً چنين حالتى براى افراد مبهوت پيش مى آيد.
6- قيامت ، حادثه اى وحشت زا و دهشت آفرين براى كافران
و اقترب الوعد الحقّ فإذا هى ش_خصة أبص_ر الذين كفروا
خيره شدن ديدگان كافران و بهت زدگى آنان، ناشى از حوادث هولناك و دهشت آفرين قيامت است.
8- اظهار حسرت كافران در قيامت ، به خاطر غفلت عميق و پيوسته خويش از روز قيامت
ي_ويلنا قد كنّا فى غفلة من ه_ذا
برداشت ياد شده از آمدن {فى} _ كه براى ظرفيت است _ استفاده مى شود. بدين صورت كه غفلت، ظرف و انسانِ غافل، مظروف قرار گرفته است و اين حكايت از غوطهور شدن و فرورفتن در عمق غفلت دارد.
11- اعتراف كافران در قيامت ، به ظلم و ستم پيشگى خويش در دنيا
بل كنّا ظ_لمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 39 - 11،12
11 - كافران ، در روز رستاخيز به جاى نيل به ثمره اعمال نيك خويش ، با خدا و كيفر او مواجه خواهند شد .
و
الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة . .. حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا و وجد اللّه ع
12 - كافران ، به هنگام اطلاع از پوچى اعمالشان در قيامت ، به حقانيت خداوند پى خواهند برد .
و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا و
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 26 - 5
5 _ قيامت ، روزى سخت و ناگوار بر كافران
و كان يومًا على الك_فرين عسيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 13 - 1،7،8
1 - كافرانى كه در اغواى مسلمانان فعال بودند ، علاوه بر گناه خود ، گناهان فريب خوردگان شان را نيز در قيامت ، بر دوش خواهند كشيد .
و قال الذين كفروا . .. اتّبعوا سبيلنا ... و ليحملنّ أثقالهم و أثقالاً مع أثقالهم
7 - بازخواست كافران ، در قيامت ، به خاطر تلاش همواره آنان در افترا زدن است .
و ليسئلنّ يوم القي_مة عمّا كانوا يفترون
8 - بازخواست كافران ، در قيامت ، بازخواستى ناخواسته و همراه با بى اعتنايى است .
و ليسئلنّ يوم القي_مة عمّا كانوا يفترون
مجهول آورده شدن فعل {يُسئلنّ} _ كه ضمير نايب فاعلى آن، به {كافران} باز مى گردد _ حكايت از حقيقت ياد شده مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 14 - 3
3 - صفوف مؤمنان ، در روز قيامت ، از صف كافران جدا مى شود .
و يوم تقوم الساعة يومئذ يتفرّقون
در صورتى كه مرجع ضمير {يتفرّقون} واژه {الخلق} _
در آيه يازده _ باشد و به قرينه دو آيه بعد _ كه درباره وضعيت مؤمنان و كافران است _ نكته ياد شده قابل استفاده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 43 - 12
12 - روز قيامت ، روز تفكيك شدن كامل انسان هاى مؤمن از انسان هاى كافر است .
يومئذ يصّدّعون
احتمال دارد مراد از تفكيك شدن و جدايى در روز قيامت، تفكيك صفوف اهل بهشت از صفوف كسانى كه اهل جهنم اند باشد. آيه بعد، مؤيد اين برداشت است
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 44 - 2،8
2 - پيامد هاى ناگوار كفر كافران ، در قيامت تنها ، متوجّه خود آنان است .
يومئذ يصّدّعون . من كفر فعليه كفره
8 - در قيامت ، صفوف كافران و مؤمنان ، از هم جدا مى شود .
يومئذ يصّدّعون . من كفر فعليه كفره و من عمل ص_لحًا ... يمهدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 55 - 5،8،11
5 - كافران ، زنده شدن خود را در قيامت ، معلول فاصله زياد نداشتن مرگ شان تاروز قيامت مى دانند . *
و يوم . .. يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعة
احتمال دارد قسم خوردن كافران بر طولانى نبودن حضورشان در برزخ و نيز جواب صاحبان علم و ايمان به آنان، براى طولانى بودن آن مدت، به خاطر ذكر اين نكته باشد كه كافران، با چنين ادعايى، در پى اثبات اين امر باشند كه بدن شان، هنوز آمادگى حيات داشته است.
8 - كافران ،
در قيامت بهانه مى آورند كه در دنيا ، فرصت لازم را براى ايمان آوردن نداشته اند . *
و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعة
برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه مكانى كه كافران مجرم، از آن سخن مى گويند، دنيا باشد و مرادشان از بيان چنين نكته اى، با ذكر قسم، به قرينه آيه پنجاه و هفت {فيومئذ لاينفع الذين ظلموا معذرتهم} عذرخواهى و يا بهانه تراشى باشد.
11 - كافران ، در قيامت ، دروغ پردازى مى كنند .
و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا . .. كذلك كانوا يؤفكون
از جمله معناهاى {إفك}، انصراف از راستى در گفتار به دروغ گويى است (مفردات راغب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 56 - 1،9
1 - برخورداران از علم و ايمان ، در قيامت ، در مقابل اِعلام نظر كافران درباره درنگ كوتاه مدت شان در برزخ ، اظهار مى دارند كه درنگ شان ، از روز مرگ تا برپايى قيامت بوده است .
و يوم تقوم الساعة . .. ما لبثوا غير ساعة ... و قال الذين أوتوا العلم ... لقد لبث
9 - كافران ، در قيامت ، از سوى مؤمنان عالِم ، سرزنش مى شوند .
و قال الذين أوتوا العلم . .. فه_ذا يوم البعث
{فاء} در {فه_ذا} فصيحه است و دلالت بر جمله اى مقدر مى كند كه مى تواند چنين باشد: {اگر شما، منكر قيامت بوديد، اين هم قيامت!}. {ه_ذا} در اين بيان _ طبق گفته مفسران _ براى توبيخ و سرزنش است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 -
لقمان - 31 - 23 - 12،13
12 - مجازات كافران و بدكاران در قيامت ، همراه با آگاه شدن از جرم شان است .
إلينا مرجعهم فننبّئهم بما عملوا
13 - كافران ، از تمامى اَعمال دنيوى خويش ، در قيامت ، از سوى خداوند آگاه مى شوند .
إلينا مرجعهم فننبّئهم بما عملوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 24 - 7
7 - كافران در قيامت ، وادار مى شوند كه در عذابى سخت ، وارد شوند .
نمتّعهم قليلاً ثمّ نضطرّهم إلى عذاب غليظ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 29 - 3،7
3 - ايمان كافران ، در قيامت ، ايمانى بى حاصل و غير سودمند به حال آنان است .
يوم الفتح لاينفع الذين كفروا إيم_نهم
برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه مراد از {يوم الفتح} روز قيامت است.
7 - كافران در قيامت ، براى انجام دادن هيچ كارى ، فرصت نخواهند داشت .
يوم الفتح . .. و لا هم ينظرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 66 - 1،2
1 - در روز بى يار و ياورى كافران ، صورت هاى آنان ، در آتش از اين رو به آن رو ، چرخانده مى شود ، تا خوب بسوزد .
لايجدون وليًّا . .. يوم تقلّب وجوههم فى النار
بنابراين كه {يوم} ظرف براى {لايجدون}باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.
2 - در روز قيامت ، صورت هاى كافران ، در آتش ، بر اثر شدت حرارت ، منقلب شده ، به رنگ هاى گوناگون
در مى آيد .
يوم تقلّب وجوههم
احتمال دارد كه {تقلّب} به معناى {از اين رو به آن رو شدن} باشد و احتمال دارد كه به معناى { تحوّل و تغيير حالت كيفى} باشد كه گاهى سياه و گاهى زرد و . .. مى شود. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 67 - 6
6 - كافران ، با مشاهده عذاب الهى ، در قيامت ، به درگاه خداوند ، اظهار تضرّع مى كنند .
و قالوا ربّنا
اقرار به ربوبيت خداوند با واژه {ربّنا} براى اظهار تضرّع است. لازم به ذكر است كه اين گفته، به قرينه ماضى آورده شدن {قالوا} در كنار {يقولون} احتمال دارد مربوط به زمانى باشد كه كافران، هنوز وارد آتش نشده اند و تنها، آن را مشاهده مى كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 68 - 2،3
2 - كافرانِ پيرو در قيامت ، به ربوبيت خداوند اعتراف مى كنند .
و قالوا . .. ربّنا
3 - كافران در قيامت ، در مى يابند كه منشأ عذاب ، خداوند است .
ربّنا ءاتهم ضعفين من العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 31 - 13
13 - كافران به قرآن ، در قيامت مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت .
و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان . .. و لو ترى إذ الظلمون موقوفون عند ربّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 33 - 17
17 - اظهار پشيمانى مستكبران
و مستضعفان كافر در قيامت ، با مشاهده عذاب
و أسرّوا الندامة لمّا رأوا العذاب
{أسرّ} از لغت هايى است كه معناى متضاد دارد (مفردات راغب) و به معناى آشكار كردن و پنهان كردن است كه آنان پشيمانى خود را اظهار خواهند كرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 52 - 2،3،4
2 - وضعيت كافران در روز رستاخيز ، بسيار تأسف بار و حسرت آور خواهد بود .
قالوا ي_ويلنا
3 - وضعيت كافران در قيامت ، آن چنان وخيم و تأسف بار خواهد بود كه عالم قبر و برزخ را براى خود استراحت گاه خواهند دانست .
قالوا ي_ويلنا من بعثنا من مرقدنا
{مرقد} اسم مكان از {رقاد} (خواب) به معناى خواب گاه است. تعبير كافران از قبرها به خوابگاه، مى تواند به اين جهت باشد كه آنان، وضعيت خود را در قيامت آن چنان سخت مى بينند كه عالم برزخ و قبر را در مقايسه با آن، خوابگاه و محل استراحت خويش مى خوانند.
4 - كافران در قيامت ، از زنده شدن و بيرون آمدن شان از قبر ها ، بسيار شگفت زده خواهند شد .
قالوا ي_ويلنا من بعثنا من مرقدنا
برداشت ياد شده از آن جا است كه استفهام (من) در آيه شريفه، براى تعجب استعمال شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 63 - 1
1 - جهنم ، در روز رستاخيز از نزديك به كافران و مجرمان نشان داده خواهد شد .
ه_ذه جهنّم الّتى كنتم توعدون
{ه_ذه} _ كه به شىء نزديك اشاره دارد _ مى رساند كه جهنم در نزديكى كافران
و مجرمان قرار داشته و به آنان نشان داده خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 65 - 1،2
1 - در قيامت بر دهان كافران مهر زده شده و آنان از هرگونه سخن گفتن ناتوان خواهند شد .
اليوم نختم على أفوههم
مقصود از مهر خوردن دهان كافران، ناتوان شدن آنان از هر گونه سخن گفتن است.
2 - كافران در قيامت ، از هرگونه دفاع از خود در برابر محكوميتشان به دوزخ ، ناتوان خواهند بود .
ه_ذه جهنّم الّتى كنتم توعدون . .. اليوم نختم على أفوههم
مهر خوردن دهان كافران، به قرينه آيه قبل _ كه سخن از محكوميت آنان به دوزخى شدن بود _ مى تواند كنايه از ناتوانى آنان در دفاع از خود، در برابر دوزخى شدن خويش باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 27 - 10
10 - كافران ، در ناگوارترين وضعيت و محكوم به آتش دوزخ در روز رستاخيز
فويل للذين كفروا من النار
كلمه {ويل} دلالت بر شدت بدى احوال مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 15 - 3
3 - مشركان و كافران در عرصه قيامت ، سرمايه عمر خود را تباه شده مى بينند و خويش را از حمايت خانواده شان ، محروم مى يابند .
قل إنّ الخ_سرين الذين خسروا أنفسهم و أهليهم يوم القي_مة
مقصود از {أنفس} سرمايه هاى عمر و مراد از {أهل} خانواده مى باشد. بر اين اساس خسارت نفس، به معناى تباه ساختن و بهره كافى نگرفتن از سرمايه عمر است. خسارت
اهل نيز به معناى از كف دادن حمايت خانواده و بهره نجستن از آنان مى باشد. گفتنى است برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مخاطبان آيه شريفه كافران و مشركان هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 57 - 1،3
1 - ظهور ارزش تقوا و نقش هدايت الهى ( قرآن ) ، هنگام عذاب و در قيامت براى كافران و گنه كاران
أو تقول لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين
3 - غبطه و حسرت كافران و گنه كاران ، به حال تقواپيشگان در قيامت
أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 58 - 5،6
5 - ظهور ارزش احسان ، براى كافران و گنه كاران در قيامت
لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين
6 - غبطه و حسرت كافران و گنه كاران به حال محسنان در قيامت
لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 3،19
3 - وجود فاصله ميان موقف كافران ، در محشر و دوزخ
و سيق الذين كفروا إلى جهنّم زمرًا
{سوق} (مصدر {سيق}) به معناى راندن و تحريك كردن به رفتن است. آمدن اين واژه با حرف {إلى}، نشانگر وجود مسيرى براى سوق دادن و راندن دوزخيان به سوى مقصدى است.
19 - عذاب شدن كافران در قيامت ، امرى قطعى و سنت تغييرناپذير الهى است .
و ل_كن حقّت كلمة العذاب على الك_فرين
{حَقَّ} به معناى {ثَبَتَ} و {وَجَبَ} (ثابت و واجب شد) است و {كلمة} در آيه شريفه
به معناى وعده و يا فرمان مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 6 - 1
1 - عذاب شدن كافران در قيامت ، امرى قطعى و سنت تغييرناپذير الهى
و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا
{حق}; يعنى، {ثَبَتَ} و {وَجَبَ} (ثابت و واجب شد) است. و مراد از كلمه در {كلمة ربّك} وعده فرمان عذاب است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 52 - 3
3 - عذرخواهى كافران و مشركان ستيزه جو در قيامت ، پذيرفته نشده و سودى به حال آنان نخواهد داشت .
يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 71 - 1،2،3
1 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در روز قيامت غل به گردن خواهند داشت .
الذين يج_دلون . .. إذ الأغل_ل فى أعن_قهم
2 - كافران حق ستيز و ستيزه جو در قيامت ، با زنجير بر روى زمين كشان كشان برده مى شوند .
و السل_سل يسحبون
{سلسلة} (مفرد {سلاسل}) به معناى حلقه اى منظم از نظر طول است; يعنى، زنجير. {سحب} (مصدر {يسحبون}) به معناى كشاندن چيزى بر سطح زمين است.
3 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى ، به عمق بطلان راه خود و پيامد رفتارشان آگاه خواهند شد .
فسوف يعلمون . إذ الأغل_ل فى أعن_قهم و السل_سل يسحبون
برداشت ياد شده، از آن جا است كه ظرف {إذ الأغلال . ..} متعلق به {يعلمون} مى باشد. {يسحبون} نيز حال از ضمير {هم} در {فى أعناقهم}
است; يعنى، به زودى مى دانند آن گاه كه غل در گردن هايشان باشد و با زنجير كشان كشان برده مى شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 72 - 1
1 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در قيامت به آب داغ و پر حرارت افكنده خواهند شد .
يسحبون . فى الحميم
يكى از معانى {حميم}، آب داغ و پر حرارت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 29 - 2
2 - كشف و ظهور ربوبيت بى همتاى الهى در قيامت ، براى كافران
و قال الذين كفروا ربّنا
از اقرار كافران به ربوبيت الهى (ربّنا)، مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 16
16 - آگاهى قطعى كافران به وسيله خداوند ، از مجموعه عملكرد ناشايست خويش در قيامت
فلننبّئنّ الذين كفروا بما عملوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 10 - 4
4 - امكانات مادى كافران مستكبر ، فاقد كمترين كارايى و گره گشايى براى ايشان در روز جزا
و لايغنى عنهم ما كسبوا شي_ًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 33 - 1،2
1 - آشكار گشتن زشتى هاى اعمال كافران ، براى آنان در قيامت
و بدا لهم سيّئات ما عملوا
2 - تجسّم اعمال زشت كافران ، براى آنان در قيامت
و بدا لهم سيّئات ما عملوا
اضافه {سيّئات} به {ما عملوا} ممكن است اضافه بيانيه باشد. در آن صورت مى توان گفت:
آشكار گشتن اعمال به معناى تجسّم آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 34 - 2،3،6
2 - كافران ، محروم از كمترين لطف و عنايت خداوند در قيامت
و قيل اليوم ننسيكم
3 - محروميت كافران در قيامت از لطف و توجه حق ، نتيجه بى توجهى آنان به معاد است .
و قيل اليوم ننسيكم كما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا
برداشت بالا، بر اين مبنا است كه {كما} در {كما نسيتم} براى تعليل باشد.
6 - آتش ، تنها پناهگاه و گريزگاه كافران در قيامت
و مأويكم النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 34 - 2،3،8
2- روز قيامت ، روز عرضه شدن كافران بر آتش دوزخ
و يوم يعرض الذين كفروا على النار
3- آتش جهنم ، مهياى پذيرش كافران در رستاخيز *
و يوم يعرض الذين كفروا على النار
از واژه {يعرض}، نوعى تقاضا و آمادگى، از طرف مقابل استفاده مى شود.
8- كافران ، چشنده عذاب الهى در قيامت ، پس از اقرارشان به مجرميت خويش
أليس ه_ذا بالحقّ قالوا بلى و ربّنا قال فذوقوا العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 35 - 13
13- مجال زندگى دنيا و عالم برزخ ، درنگى كوتاه در نظر كافران حضور يافته در صحنه قيامت
كأنّهم يوم يرون ما يوعدون لم يلبثوا إلاّ ساعة من نهار
با توجه به اين كه آنچه كافران در قيامت پشت سر خود مى بينند زندگى دنيا و عالم برزخ است; {لم يلبثوا} مى تواند ناظر به هر دو باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
17 - محمد - 47 - 1 - 5
5_ اعمال به ظاهر نيك كافران دين ستيز ، محكوم به پوچى و بطلان در آخرت *
الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم
{أضلّ} ممكن است مربوط به جهان آخرت باشد و مراد از {أعمالهم}، كردار به ظاهر نيك كافران در حيات دنيا باشد كه در آخرت حبط خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 20 - 4
4_ قيامت ، روز تحقّق هشدار ها و انذار هاى الهى براى كافران و حق ستيزان
و نفخ فى الصور ذلك يوم الوعيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 23 - 5
5_ شيطان مسلّط بر فرد كافر ، همراه با او تا لحظه حضور در دادگاه قيامت *
و قال قرينه ه_ذا ما لدىّ عتيد
برداشت بالا بنابر اين نكته است كه مراد از {قرين} در اين آيه {شيطان} باشد كه بر منكران معاد تسلّط دارد و آنان را _ آن گونه كه مى خواهد _ منحرف ساخته و تا دادگاه قيامت وى را همراهى مى كند و در آن جا به مخاصمه با او برمى خيزد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 27 - 6
6_ تلاش كافران در قيامت ، براى افكندن جرم خود برعهده ديگران ( شيطان )
قال قرينه ربّنا ما أطغيته
از اين كه قرين مشركان و كافران (شيطان) در مقام نفى مسؤوليت از خويش بر آمده، استفاده مى شود كه قبلاً اين اتّهام، از سوى مشركان بر وى وارد شده است.
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 13 - 1
1 - قيامت ، روز گداخته شدن كافران در آتش دوزخ
يوم هم على النار يفتنون
{فتنة} در اصل به عمل گداختن طلا و نقره در آتش براى خالص شدن خوب از بد گفته مى شود. در اين جا مقصود بيان شدت عذاب كافران است و اين كه آنان چونان طلا و نقره در آتش دوزخ گداخته خواهند شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 46 - 4
4 - نبودن كمترين ياور و شفيع ، براى كافران در قيامت
و لا هم ينصرون
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه {يوم لايغنى. ..} نظر به قيامت داشته باشد. در اين صورت تعبير {و لا هم ينصرون} حكايت از نفى شفيع مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 6 - 4
4 - قيامت ، روز فراخوانى كافران هواپرست به فرجامى بس ناخوشايند براى ايشان
يوم يدع الداع إلى شىء نكر
{نكر} به امر سخت ناخوشايند و مشقت بار گفته مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 7 - 1
1 - آثار ذلت و نگرانى ، نمايان در چشم كافران ، به هنگام خروج از قبر ها در رستاخيز
خشّعًا أبص_رهم يخرجون من الأجداث
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 8 - 3
3 - قيامت ، روزى دشوار براى كافران
يقول الك_فرون ه_ذا يوم عسر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 -
قمر - 54 - 46 - 3
3 - قيامت ، قرارگاه اصلى براى مؤاخذه و مجازات كافران
سيهزم الجمع . .. و الساعة أدهى و أمرّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 3 - 2
2 - كافران و مستكبران ، مردمى زبون و دون پايه و مؤمنان و مستضعفان انسان هايى شريف و صاحب منزلت در روز رستاخيز
إذا وقعت الواقعة . .. خافضة رافعة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 6 - 5
5 - خداوند ، در روز قيامت تمامى اعمال كافران را به آنان خبر خواهد داد .
فينبّئهم بما عملوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 9 - 5
5 - قيامت ، روز ظهور و بروز غبن و خسارت كافران
ذلك يوم التغابن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 7 - 3
3 - توبه كافران در قيامت پذيرفته نمى شود .
لاتعتذروا اليوم
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اعتذار كافران، در حقيقت براى اظهار پشيمانى و توبه است كه پذيرفتنى نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 27 - 2،3
2 - ناراحتى و اضطراب شديد كافران و منكران معاد ، در لحظه ديدن عذاب قيامت
فلمّا رأوه زلفة سيئت وجوه الذين كفروا
زشت و كريه شدن كافران، به هنگام مشاهده قيامت، بيانگر ناراحتى و اضطراب شديد آنان در آن هنگام است.
3 - سرزنش شدن كافران و منكران معاد ، به هنگام برپايى قيامت
و قيل ه_ذا
الذى كنتم به تدّعون
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه عبارت {و قيل ه_ذا الذى. ..} به انگيزه توبيخ به كافران گفته شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 42 - 3
3 - كافران و مشركان در عرصه قيامت به سجده فرا خوانده مى شوند ; ولى آنان از اين كار ناتوان اند .
و يدعون إلى السجود فلايستطيعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 43 - 1،2
1 - ظهور و بروز ذلّت و ترس ، در ديدگان كافران و مشركان در عرصه قيامت
خ_شعة أبص_رهم
2 - ذلّت و خوارى ، تمامى وجود كافران و مشركان را در قيامت فرا مى گيرد .
ترهقهم ذلّة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 25 - 2،4،5
2 - نامه اعمال كافران دوزخى در قيامت ، به دست چپ آنان داده مى شود .
و أمّا من أُوتى كت_به بشماله
از اوصاف ياد شده براى اين گروه در آيات بعدى، استفاده مى شود كه آنان كافران دوزخى و از همان گروهى اند كه در آيه 41 سوره {واقعه} از آنان به {أصحاب الشمال} ياد شده است.
4 - كافران دوزخى ، از عرضه شدن نامه اعمالشان اظهار ناخورسندى مى كنند .
فيقول ي_ليتنى لم أُوت كت_بيه
5 - ناراحتى و اندوه شديد كافران دوزخى ، از نامه اعمال و كارنامه خويش در عرصه قيامت
فيقول ي_ليتنى لم أُوت كت_بيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 26 - 1،2،3
1 - كافران دوزخى ،
از آگاه شدنشان نسبت به حساب و محتواى پرونده اعمال خود اظهار ناخرسندى مى كنند .
فيقول ي_ليتنى . .. و لم أدر ما حسابيه
2 - كافران دوزخى ، پس از دريافت نامه اعمال خود ، از محتوا و حكم نهايى آن درباره خويش آگاه خواهند شد .
و لم أدر ما حسابيه
3 - حساب و نتيجه اعمال كافران دوزخى ، در نامه اعمالشان درج شده و روشن است .
و لم أدر ما حسابيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 27 - 1،2
1 - كافران دوزخى در قيامت ، از زنده شدن مجدد خود به شدت ناخرسند بوده و آرزوى مرگ مى كنند .
ي_ليتها كانت القاضية
مرجع ضمير {ياليتها} امرى مقدر است كه از سياق آيه شريفه به دست مى آيد(مانند {الموتة}). {قاضية} نيز به معناى {قاطعة} است. بر اين اساس معنا و پيام آيه چنين مى شود: اى كاش مرگ نخستين پايان بخش حياتم مى بود و ديگر بار زنده نمى شدم!
2 - كافران دوزخى در قيامت ، داراى وضعيت و شرايطى بسيار سخت و غير قابل تحمّل
ي_ليتها كانت القاضية
تقاضاى مرگ ابدى از سوى كسانى كه در دنيا به شدت از آن گريزان بودند، حكايت از اين حقيقت دارد كه وضعيت و شرايط قيامت، آن قدر بر كافران دوزخى سخت و غير قابل تحمل خواهد بود كه مرگ ابدى را بر آن ترجيح مى دهند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 28 - 4
4 - تأسف و حسرت شديد كافران دوزخى ، از بهره مناسب نبردن از اموال و ثروت خويش
و ذخيره نكردن آن براى سعادت اخروى
ما أغنى عنّى ماليه
لحن و سياق اين آيه، مى رساند كه كافران اين سخن را، از روى تأسف و حسرت به زبان مى آورند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 29 - 4
4 - تأسف و حسرت شديد كافران دوزخى ، از بهره مناسب نبردن از قدرت و توانمندى خويش و ذخيره نكردن آن براى سعادت اخروى
هلك عنّى سلط_نيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 30 - 1،2،4
1 - فرمان دستگيرى كافران دوزخى ( صاحبان زر و زور ) در قيامت
ما أغنى عنّى ماليه . .. خذوه
2 - فرمان به غل و زنجير كشيدن كافران دوزخى ( صاحبان زر و زور ) در قيامت
فغلّوه
4 - خفّت و خوارى كافران دوزخى ( صاحبان زر و زور ) در قيامت
خذوه فغلّوه
دستگيرى و به غل و زنجير كشيدن كافران _ با آن كه هيچ راه گريزى از عذاب الهى ندارد _ مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 31 - 1
1 - كافران صاحب زر و زور در قيامت ، به وسيله آتش پرحرارت و شعلهور سوازنده خواهند شد .
ثمّ الجحيم صلّوه
{جحيم} (از ماده {جحمه}) به معناى آتش شعلهور و پرحرارت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 32 - 1
1 - كافران صاحب زر و زور در دوزخ ، در زنجيرى بلند به طول هفتاد زراع به بند كشيده خواهند شد .
ثمّ
فى سلسلة ذرعها سبعون ذراعًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 35 - 1
1 - كافران صاحب زر و زور ( اصحاب الشمال ) ، محروم از حمايت نزديكان و دوستانِ دلسوز در قيامت
فليس له اليوم ه_هنا حميم
{حميم} به فردى مى گويند كه به انسان نزديك و دلسوز باشد. از مصاديق بارز آن خويشاوندان و دوستان صميمى و دلسوز است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 50 - 1،3
1 - كافران در روز قيامت ، پشيمان از مواضع انكارآميز گذشته خويش در برابر قرآن
و إنّه لحسرة على الك_فرين
3 - احساس خسارت و زيانبارى كافران در قيامت ، به سبب بهره نگرفتن از تعاليم قرآن در زندگى
و إنّه لحسرة على الك_فرين
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه {حسرت} به معناى اندوه براى آنچه از دست رفته است، مى باشد (لسان العرب). اين در جايى است كه انسان از آن چيز، بهره لازم نبرده و نسبت به آن احساس خسارت كرده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 17 - 5
5 - هيچ پناهگاه و راه گريزى از سختى ها و اندوه هاى روز محشر براى كافران نيست .
فكيف تتّقون إن كفرتم يومًا يجعل الولدن شيبًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 10 - 1،2
1 - كافران ، به روز رستاخيز در شرايطى بسيار سخت و ناگوار بسر خواهند برد .
يوم عسير . على الك_فرين
2 - لحظه اى آسودگى و راحتى براى
كافران ، در قيامت نخواهد بود .
على الك_فرين غير يسير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 10 - 1،2
1 - كافران در روز قيامت ، در آرزوى گريختن از صحنه محشر خواهند بود .
يقول الإنس_ن يومئذ أين المفرّ
{مفرّ} (مصدر ميمى از {فرّ}) به معناى گريختن و استفهام در {أين المفرّ} براى {تمنّى} است. مقصود از {الإنسان} _ به قرينه {أيحسب الإنسان...} _ كافران اند.
2 - قيامت ، روزى بس ناگوار و هولناك براى كافران
يقول الإنس_ن يومئذ أين المفرّ
فرار كافران، نشانه وجود صحنه هاى هولناك و شرايط دشوار در عرصه قيامت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 11 - 1،2
1 - در عرصه قيامت ، هيچ راه فرار از نگرانى ها و سختى ها ، براى كافران وجود ندارد .
يقول الإنس_ن يومئذ أين المفرّ . كلاّ
2 - در عرصه قيامت ، هيچ ملجأ و پناهگاهى براى كافران نخواهد داشت .
لاوزر
{وزر} به معناى ملجأ و پناهنگاه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 15 - 1،3
1 - كافران در روز قيامت ، براى اعمال ناپسند خود عذر خواهند آورد .
و لو ألقى معاذيره
3 - بى نتيجه بودن توجيه و عذرتراشى انسان ها ، نسبت به رفتار خويش در قيامت
و لو ألقى معاذيره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 24 - 1
1 - كافران ، داراى چهره اى گرفته و عبوس در قيامت
و وجوه يومئذ باسرة
{بسر} (مصدر {باسرة}) به معناى گرفتگى چهره است.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 25 - 1،2
1 - علم و باور كافران به هنگام زنده شدنشان در قيامت ، به روبه رو شدن با مصيبتى بزرگ و كمرشكن
تظنّ أن يفعل بها فاقرة
{فاقرة} به معناى مصيبت بزرگ و كمرشكن است (العين). {ظنّ} به معناى گمان راجح است و گاهى نيز به جاى علم و يقين به كار مى رود. در اين آيه _ مطابق نظر بيشتر مفسران _ معناى اخير مراد است.
2 - كافران در قيامت ، دچار مصيبتى بزرگ و كمرشكن
تظنّ أن يفعل بها فاقرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 27 - 6
6 - گناه پيشگان و كافران ، در قيامت با سختى ها و مشكلات سنگين و طاقت فرسا روبه رو خواهند شد .
و يذرون وراءهم يومًا ثقيلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 5 - 3
3 - با وقوع معاد در آينده اى نزديك ، حقايق براى كافران كشف شده و اختلاف آنان درباره حوادث پس از مرگ ، برطرف خواهد شد .
الذى هم فيه مختلون . .. ثمّ كلاّ سيعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 40 - 13،16،17
13 - كافران در قيامت با مشاهده كردار خويش ، عذاب خود را حتمى خواهند دانست .
عذابًا قريبًا يوم ينظر المرء ما قدّمت يداه و يقول الكافر ي_ليتنى كنت تربًا
از آن جايى كه كافران با نگاه به اعمال خويش، آرزوى خاك بودن مى كنند; مى توان پى برد كه آنان، گرفتارى
به عذاب را بر خود قطعى ديده اند.
16 - كافران در قيامت ، به پستى خود و شرافت خاك بر آنان ، پى خواهند برد .
و يقول الكافر ي_ليتنى كنت تربًا
17 - كافران در قيامت ، حيات اخروى را سرآغاز سختى ها ديده و باقى ماندن به صورت خاك را آرزو خواهند كرد .
ي_ليتنى كنت تربًا
آرزوى خاك بودن، ممكن است به اين معنا باشد كه كاش دوباره زنده نشده بودم و به همان حالت پس از مرگ _ كه خاك شده بودم _ باقى مى ماندم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 40 - 6
6 - تفاوت چهره مؤمن و كافر در قيامت
وجوه . .. و وجوه
مراد از {وجوه} در اين آيه _ به قرينه آخرين آيه سوره (أول_ئك هم الكفرة الفجرة) _ چهره كافران است. در نتيجه مراد از {وجوه} در آيات پيشين، چهره مؤمنان خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 42 - 1
1 - كسانى در قيامت روسياه و تيره رخسارند كه كفرپيشه و منحرف بوده و بى باكانه در گناه پيش رفته اند .
أول_ئك هم الكفرة الفجرة
فعل {فجر}، در مورد كسى گفته مى شود كه سر خود را پايين انداخته و بى مبالات پيش مى رود; {فجور} در اصل به معناى انحراف از حق است و در معناى تاختن به سوى كارهاى غيرمجاز نيز استعمال مى شود. (لسان العرب)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 34 - 2،4،9
2 - مؤمنان در قيامت ، همسان برخوردى كه
در دنيا از كافران ديده اند ، با آنان رفتار خواهند كرد .
إنّ الذين أجرموا كانوا من الذين ءامنوا يضحكون . .. فاليوم الذين ءامنوا من الكفّا
4 - استهزا شدن از سوى مؤمنان در قيامت ، براى كافران دشوار و رنج آور خواهد بود .
فاليوم الذين ءامنوا من الكفّار يضحكون
9 - در قيامت ، مؤمنان و كافران از حال هم آگاه شده ، رفتار يكديگر را مشاهده خواهند كرد .
فاليوم الذين ءامنوا من الكفّار يضحكون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 35 - 1
1 - مؤمنان ، در حالى كافران حاضر در صحنه قيامت را مسخره مى كنند كه خود بر تخت هاى تزيين يافته ، لميده و ناظر كيفر كافران اند .
على الأرائك ينظرون
{أريكة} (مفرد {أرائك}) به تخت تزيين يافته اى گفته مى شود كه در خيمه يا خانه اى نهاده شده باشد. هم چنين به جايگاه آرميدن و لميدن _ اعم از تخت، يا تخت عروس و يا تخت خواب _ اطلاق مى شود (قاموس). متعلق {ينظرون} _ به قرينه آيات قبل و بعد _ وضعيت كافران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 36 - 1،2،3
1 - عذاب هاى كافران در قيامت ، كيفر مداومت آنان بر كردار زشت خويش در دنيا است .
هل ثوّب الكفّار ما كانوا يفعلون
{ثواب}; يعنى، جزا و {تثويب} به معناى جزا دادن است (قاموس). فعل {كانوا} _ كه بر مضارع داخل شده است _ بر استمرار دلالت دارد.
2 - بى پاسخ نماندن تمسخر هاى كافران و گرفتارى آنان به نتايج كردار
خويش ، امرى طرفه و جالب توجّه است .
هل ثوّب الكفّار ما كانوا يفعلون
استفهام در آيه شريفه براى تقرير و تعجيب است; يعنى، كافران چنين حالتى را گمان نداشته و پيش بينى نمى كردند.
3 - كافران در قيامت ، مورد تمسخر خداوند قرار خواهند گرفت . *
هل ثوّب
{ثواب} در مورد خير و شرّ هر دو كاربرد دارد; ولى به خير و خوبى اختصاص بيشترى دارد و در آن فراوان تر استعمال مى شود (نهايه ابن اثير). بنابراين ممكن است گفته شود: تعبير {ثوّب} _ كه در قرآن تنها در مورد امر ناخوشايند استعمال شده (مفردات) _ بيانگر آن است كه خداوند، كيفر كافران را از روى تمسخر پاداش ناميده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 26 - 2
2 - حسابرسى اعمال در قيامت براى كافران ، از حضور در پيشگاه خداوند دشوارتر است .
ثمّ إنّ علينا حسابهم
حرف {ثمّ}، بر تراخى رتبى دلالت دارد و بيانگر آن است كه مرحله حسابرسى، سخت تر از مرحله رجوع به خداوند است; هر چند هر دو هم زمان باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بلد - 90 - 19 - 4،5
4 - كافران در آخرت ، نامه عمل خويش را با دست چپ ، دريافت خواهند كرد .
هم أصح_ب المشئمة
{سمت چپ و راست} در قيامت، ممكن است به معناى حقيقى آن نباشد تا از وجود جايگاهى حكايت كند كه داراى سمت چپ و راست است; بلكه كنايه از مطلبى باشد كه در آيات ديگر قرآن، با صراحت آمده است. بدين صورت كه برخى نامه عمل
خود را با دست راست و برخى با دست چپ دريافت مى كنند; در نتيجه دسته اول به {اصحاب اليمين} و {اصحاب الميمنة} نام گذارى شده و دسته دوم {اصحاب الشمال} و {اصحاب المشأمة}نام گرفته اند.
5 - جايگاه مؤمنان در آخرت ، نشانه عزّت و كرامت آنان و جايگاه كافران ، پست و ذلّت آفرين است .
هم أصح_ب المشئمة
راست و چپ، كنايه از عظمت و پستى جايگاه است; زيرا در جوامع انسانى، مرسوم است كه سمت راست، نشانه كرامت و سمت چپ رمز شوم بودن است; وگرنه راست و چپ حقيقى، وابسته به اعتبارات و با در نظر گرفتن مركزيتى خاص است كه در اين آيات، از آن سخنى به ميان نيامده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 212 - 12،13،15،17
12 _ جايگاه بلند مؤمنان تقوا پيشه نسبت به كافران ، در روز قيامت
و الذين اتقوا فوقهم يوم القيمة
13 _ قيامت ، روز ظهور برترى تقواپيشگان بر كافران و روز ظهور ارزش هاى حقيقى
و الذين اتقوا فوقهم يوم القيمة
چون برترى مؤمنان تقواپيشه در دنيا نيز حتمى است ; بنابراين {يوم القيمة}، ظرف ظهور اين برترى خواهد بود.
15 _ جايگاه پست دنياپرستان و كافران در آخرت
و الذين اتقوا فوقهم يوم القيمة
17 _ وعده الهى به مؤمنان نسبت به برترى آنان در قيامت ، عامل تسلّى و مقاومت آنان در برابر استهزاى كافران
و الذين اتقوا فوقهم يوم القيمة
به نظر مى رسد جمله {و الذين اتّقوا . ..}، پس از عنوان كردن تمسخر تقواپيشگان از سوى كافران، به منظور تسلّى آنان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
2 - آل عمران - 3 - 91 - 1،5،6
1 _ كسى كه در حال كفر بميرد ، اگر به اندازه تمامى زمين براى رهايى خود طلا فديه دهد ، پذيرفته نخواهد شد .
انّ الذين كفروا . .. و لو افتدى به
5 _ ايمان ، ارزشى فراتر از سنجش و مقايسه با تمامى ماديات
انّ الذين كفروا . .. فلن يقبل من احدهم مِلءُ الارض ذهباً
6 _ كافران ، محروم از هر گونه يار و ياور در قيامت
و ما لهم من ناصرين
كافران در محضر خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 21 - 2
2- همه كافران به صورت دسته جمعى در پيشگاه خداوند حضور خواهند يافت .
و برزوا لله جميعًا
برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه مرجع ضمير {برزوا} كافرانى باشد كه در آيات قبل از آنان بحث شده است.
كافران در مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 8
8 - شهر مكه ، حتى براى كافران نيز بايد جايگاهى امن باشد .
رب اجعل هذا بلداً ءامناً و ارزق . .. من ءامن منهم باللّه و اليوم الأخر
از اينكه ابراهيم(ع) دومين دعاى خويش; يعنى، اعطاى ثمرات را به مؤمنان اختصاص داد، ولى امنيت شهر مكه را به طور مطلق آورد، مى توان به اين نتيجه رسيد كه: آن حضرت امنيت مكه را براى همگان حتى براى كافران خواسته بود.
كافران دنياطلب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 16 - 1
1_ كافران دنياطلب و دلبسته به جلوه هاى
آن ، در آخرت بهره اى جز آتش دوزخ نخواهند داشت .
من كان يريد الحي_وة الدنيا و زينتها . .. أُول_ئك الذين ليس لهم فى الأخرة إلاّ ال
كافران دوران آدم(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 34 - 13
13 - وجود كافرانى غير از ابليس ، در زمان تمردش از فرمان خدا *
و كان من الكفرين
كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 6 - 5
5 - برخى از مردم عصر پيامبر ( ص ) در مرحله اى از كفر بودند كه انذار هاى پيامبر ( ص ) در آنان تأثيرى نمى بخشيد .
إن الذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون
برخى برآنند كه مراد از {الذين كفروا} گروهى از كفرپيشگان مكه است; يعنى آيه شريفه بيان يك قضيه خارجيه است و حكايت از آن ندارد كه در كافر زمينه ايمان نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 196 - 1،2
1 _ كافران صدر اسلام ، برخوردار از شوكت ظاهرى و بهره هاى دنيوى
لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد
2 _ كافران عصر بعثت ، بهره مند از سود هاى فراوان تجارى و نفوذ سياسى ، بر اثر گشت و گذار در شهر ها و سرزمين هاى مختلف
لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 103 - 12،13
12 _ بيشتر كفرپيشگان عصر بعثت احكام رايج درباره بحيره ، سائبه ، وصيله و حام
، را احكامى الهى مى پنداشتند .
ما جعل اللّه من بحيرة . .. يفترون على اللّه الكذب و اكثرهم لايعقلون
13 _ تنها اندكى از كفرپيشگان عصر بعثت _ على رغم طرفدارى از احكام رايج درباره بحيره ، سائبه ، وصيله و حامى _ آگاه به بدعت بودن آن احكام و نبود آنها در اديان الهى
و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب و اكثرهم لايعقلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 104 - 19
19 _ كافران عصر بعثت ، وارثان مردمى نادان و گمراه
قالوا حسبنا . .. او لو كان ءاباؤهم لايعلمون شيئاً و لايهتدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 4 - 1
1 _ رويگردانى از هر آيت خداوند، شيوه كافران عصر بعثت
و ما تأتيهم من ءاية من ءايت ربهم إلا كانوا عنها معرضين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 11
11 _ نويد خداوند به ظهور و پيشرفت و پيروزى قريب الوقوع اسلام و پيامبر(ص)، علم رغم استهزاى كافران صدر اسلام
فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون
مراد از {يأتيهم أنباؤا ما كانوا}، مى تواند تحقق امورى مانند پيروزى اسلام باشد كه كفار آن را به مسخره گرفته و تكذيب مى كردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 8 - 2،4
2 _ گريز كفرپيشگان بهانه جو از ايمان به پيامبر(ص)، با درخواست معجزاتى غيرعملى
و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر ثم لا ينظرون
حرف {لو} غالباً در مواردى به كار گرفته مى شود
كه شرط، امرى غير عملى باشد.
4 _ كفرپيشگان حتى با نزول كتابى ملموس بر پيامبر(ص)، ايمان نمى آورند و خواهان نزول فرشتگان مى شوند.
و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه بأيديهم لقال . .. و قالوا لو لا أنزل عليه م
بر اساس اين احتمال كه {قالوا} بر جواب {لو} در آيه قبل عطف شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 9 - 3
3 _ گريز كفرپيشگان بهانه جو از ايمان به پيامبر(ص)، با درخواست معجزاتى غيرعملى
و لو جعلنه ملكا لجعلنه رجلا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 10 - 5
5 _ استهزاى كفار نسبت به پيامبر اكرم(ص)، با درخواست نزول كتاب ملموس و مشاهده فرشتگان
و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه . .. و لقد استهزىء برسل من قبلك
يادآورى استهزا شدن انبياى گذشته براى تسلى پيامبر(ص)، پس از بيان بهانه جوييها و توقّعات بيجاى كافران چنين مى نمايد كه همين بهانه جوييها، از مصاديق استهزاگرى كافران در مورد رسولان الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 184 - 1
1 _ كفرپيشگان عصر بعثت ، پيامبر ( ص ) را به سبب دعوت به توحيد و معاد ، فردى مجنون مى پنداشتند .
أو لم يتفكروا ما بصاحبهم من جنة
{جنة} به معناى ديوانگى است. به دليل آيات بعد كه مسأله قيامت و توحيد مطرح شده است، مى توان گفت اين دو مسأله در بين معارف الهى بيشترين نقش را در متهم كردن پيامبر(ص) به جنون داشته است.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 38 - 1،2،7،8
1 _ خداوند ، كافران ستيزه گر عصر بعثت را به ترك مبارزه عليه اسلام و مسلمانان فراخواند .
قل للذين كفروا إن ينتهوا يغفر لهم
انتهاء به معناى پذيرش نهى است ; يعنى انجام ندادن كارى بر اثر نهى شدن از آن. بنابراين با توجه به اينكه متعلق {ينتهوا} شرارتهاى كافران عليه مسلمانان است، جمله {ان ينتهوا} دلالت مى كند كه خداوند كافران را از تعرض به مسلمانان نهى كرده است.
2 _ به كافران ستيزه گر عصر بعثت ابلاغ شد در صورت ترك مخاصمه عليه اسلام ، از خطا هاى گذشته آنها چشمپوشى خواهد شد .
قل للذين كفروا إن ينتهوا يغفر لهم ما قد سلف
درباره متعلق {إن ينتهوا} دو نظر ابراز شده است: يكى كفر و ديگرى اعمالى كه در آيه 36 مطرح شد ; يعنى سرمايه گذاريها و شرارتهاى عليه اسلام. جمله {إن يعودوا} نظر دوم را تقويت مى كند. گفتنى است بر اين مبنا مراد از {يغفر لهم ... } انتقام نگرفتن از شرارتهاى گذشته كافران است.
7 _ خداوند ، كافران عصر بعثت را در صورت از سرگيرى شرارت ها به سركوبى و نابودى تهديد كرد .
و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين
8 _ پيامبر ( ص ) از جانب خداوند مأموريت يافت تا سنت الهى را در سركوبى حق ستيزان به كافران عصر خويش ابلاغ كند .
قل للذين كفروا . .. و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 5
5 _ كفرپيشگان مكه در
عصر بعثت ، همواره در تلاش براى بازداشتن مردم از پيوستن به راه خدا
و يصدون عن سبيل اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 69 - 3
3 _ وجود منافقان و كافرانى نيرومندتر از منافقان و كافران عصر پيامبر ( ص ) در ميان امت هاى پيشين
كانوا أشد منكم قوة و أكثر أمولا و أولداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 1
1 - تحريم گوش فرادادن به قرآن ، از سوى كافران عصر پيامبر ( ص )
و قال الذين كفروا لاتسمعوا له_ذا القرءان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 8 - 7
7 - وجود عناصرى غيرمعاند با مسلمانان ، در ميان كافران عصر پيامبر
لاينهيكم اللّه عن الذين لم يق_تلوكم فى الدين
كافران صدر اسلام و توحيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 27 - 2
2_ كافران خواستار معجزه اى _ جز قرآن _ براى باور به حقانيّت رسالت پيامبر ( ص ) و پذيرش توحيد
و يقول الذين كفروا لولا أُنزل عليه ءاية من ربه
جمله {إن الله يضل من يشاء و يهدى . ..} قرينه بر اين است كه كافران مشاهده معجزه از پيامبر(ص) را براى هدايت شدن و پذيرش رسالت پيامبر(ص) _ كه سرلوحه آن توحيد است _ مى خواستند ; يعنى، مى گفتند: اگر معجزه اى ارائه كنى، رسالت تو را مى پذيريم و به توحيد مى گرويم.
كافران صدر اسلام و قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
5 - انعام - 6 - 26 - 1،2
1 _ كافران صدر اسلام، مردم را از گوش فرادادن به قرآن نهى مى كردند.
و هم ينهون عنه
2 _ پرهيز كافران مكه در صدر اسلام از گوش فرادادن به قرآن و سخنان آسمانى پيامبر(ص)
و ينئون عنه
{نَأَىَ} به معنى دور شدن است و {ينئون عنه} يعنى مشركان از قرآن و وحى دورى مى گزينند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 105 - 4
4 _ مشركان و كافران عصر بعثت، به والايى آيات قرآنى و محتواى بلند آن اعتراف داشتند.
و ليقولوا درست
زيرا اگر آيات در نظر مشركان كم اهميت بود، براى رد آيات به كم اهميتى آن اشاره مى كردند و نه به فراگيرى آن از ديگران.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 5 - 6
6 _ كافران ، در عصر بعثت منكر هر گونه نوآورى در قرآن بودند .
و قالوا أس_طيرالأوّلين اكتتبها فهى تملى عليه بكرة و أصيلاً
اين كه كافران، قرآن را افسانه هاى پيشينيان مى شمردند، حاكى از آن است كه آنان نه تنها منكر اصالت قرآن بودند; بلكه آن را فاقد هر گونه نوآورى نيز مى دانستند.
كافران صدر اسلام و كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 133 - 9
9 - كافران عصر بعثت ، از محتواى كتاب هاى آسمانى پيشين آگاه بودند .
أوَلم تأتهم بيّنة ما فى الصحف الأُولى
كافران صدر اسلام و گواهى خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13
- 43 - 7
7_ كفرپيشگان عصر بعثت به خداوند اعتقاد داشته و شهادت او را پذيرا بودند .
قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم
كافران صدر اسلام و محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 7 - 1،2،3
1_ كفرپيشگان عصر بعثت ، مدعىِ نبود معجزه و آيتى بر حقانيّت رسالت پيامبر ( ص )
و يقول الذين كفروا لولا أُنزل عليه ءاية من ربه
2_ كافران هماره خواستار معجزه اى جز قرآن براى باور به حقانيّت رسالت پيامبر ( ص )
يقول الذين كفروا لولا أُنزل عليه ءاية من ربه
به كارگيرى فعل مضارع (يقول) به جاى فعل ماضى (قال) براى رساندن اين معناست كه كافران سخن مذكور را نه تنها در گذشته مدعى شده اند كه در آينده نيز خواهند گفت و بر آن اصرار خواهند ورزيد.
3_ تبليغات سوء كفرپيشگان و جوسازى هاى آنان عليه پيامبر ( ص )
لولا أُنزل عليه ءاية من ربه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 27 - 1،2،3
1_ كفرپيشگان عصر بعثت ، مدعى نبود معجزه و آيتى بر حقانيّت رسالت پيامبر ( ص )
و يقول الذين كفروا لولا أُنزل عليه ءاية من ربه
2_ كافران خواستار معجزه اى _ جز قرآن _ براى باور به حقانيّت رسالت پيامبر ( ص ) و پذيرش توحيد
و يقول الذين كفروا لولا أُنزل عليه ءاية من ربه
جمله {إن الله يضل من يشاء و يهدى . ..} قرينه بر اين است كه كافران مشاهده معجزه از پيامبر(ص) را براى هدايت شدن و پذيرش رسالت پيامبر(ص) _ كه سرلوحه آن توحيد است _ مى
خواستند ; يعنى، مى گفتند: اگر معجزه اى ارائه كنى، رسالت تو را مى پذيريم و به توحيد مى گرويم.
3_ تبليغات سوء كفرپيشگان عصر بعثت و جوسازى هاى آنان عليه پيامبر ( ص )
و يقول الذين كفروا لولا أُنزل عليه ءاية من ربه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 43 - 2
2_ كفرپيشگان عصر بعثت ، رسالت الهى پيامبر ( ص ) را انكار مى كردند .
و يقول الذين كفروا لست مرسلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 69 - 1
1 - انكار رسالت پيامبر ( ص ) از سوى كافران و رفاه زدگان
أم لم يعرفوا رسولهم فهم له منكرون
همان طورى كه در ذيل آيه قبل آمده، اين بخش از آيات، در ردّ اتهاماتى است از سوى كافران نسبت به قرآن و پيامبر(ص) وارد مى شد. خداوند با ارائه دلايل گوناگون، همه آنها را بى اساس خوانده و تهمت زنندگان را سخت مورد سرزنش قرار داده است. آيه فوق نيز، ظاهراً مربوط به تكذيب پيامبر(ص) و نسبت دروغ گويى به ساحت آن حضرت مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 8 - 3
3 - اظهار تعجب كافران از اظهارات پيامبر ( ص ) درباره تحقق قطعى معاد
ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق إنّكم لفى خلق جديد . أفترى على اللّه
همزه {أفترى} براى استفهام تعجيبى است و حكايت از اظهار شگفتى كافران از اظهار نظر پيامبر(ص) درباره معاد مى كند.
كافران صدر اسلام و مسلمانان
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
1 - بقره - 2 - 114 - 1
1 - كفر پيشگان عصر بعثت ، مسلمانان را از حضور در مساجد باز مى داشتند و در صدد تخريب آنها بودند .
و من أظلم ممن منع مسجد اللّه . .. و سعى فى خرابها
فعل {منع} نيازمند دو مفعول است: يك مفعول آن {مساجد اللّه} است و مفعول ديگر {المسلمين} مى باشد كه به خاطر وضوحش بيان نشده است; يعنى: {منع المسلمين مساجد اللّه} ماضى آوردن فعل {منع} حكايت از آن دارد كه: ممانعت از ورود مسلمانان به مساجد تحقق يافته بوده; يعنى، آيه شريفه ضمن بيان ناروا بودن ممانعت از ورود به مساجد، اشاره دارد به قضاياى بازدارى از ورود مسلمانان صدر اسلام، به مسجد الحرام و . ..
كافران صدر اسلام و معجزه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 7 - 1
1_ كفرپيشگان عصر بعثت ، مدعىِ نبود معجزه و آيتى بر حقانيّت رسالت پيامبر ( ص )
و يقول الذين كفروا لولا أُنزل عليه ءاية من ربه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 27 - 2
2_ كافران خواستار معجزه اى _ جز قرآن _ براى باور به حقانيّت رسالت پيامبر ( ص ) و پذيرش توحيد
و يقول الذين كفروا لولا أُنزل عليه ءاية من ربه
جمله {إن الله يضل من يشاء و يهدى . ..} قرينه بر اين است كه كافران مشاهده معجزه از پيامبر(ص) را براى هدايت شدن و پذيرش رسالت پيامبر(ص) _ كه سرلوحه آن توحيد است _ مى خواستند ; يعنى، مى گفتند: اگر معجزه اى
ارائه كنى، رسالت تو را مى پذيريم و به توحيد مى گرويم.
كافران صدر اسلام هنگام تلاوت قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 72 - 5،6
5 - خشمگين شدن كافران صدراسلام و ظهور آثار كينه و نفرت در چهره آنان ، به هنگام شنيدن آيات قرآن و معارف توحيدى آن
و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت تعرف فى وجوه الذين كفروا المنكر
6 - بر افروختگى مشركان با شنيدن آيات قرآن و خشم حاصل از آن ، به حدى بود كه آنان را در آستانه حمله و تهاجم به كسانى قرار مى داد كه آيات قرآن را بر آنها تلاوت مى كردند .
يكادون يسطون بالذين يتلون عليهم ءاي_تنا
{سَطْو} (مصدر {يسطون}) به معناى تهاجم و حمله است; يعنى، چيزى نمانده كه مشركان با كسانى كه آيات ما را بر آنان مى خوانند گلاويز شوند.
كافران ظالم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 168 - 1،5
1 _ كفرپيشگان ستمگر ، محروم از آمرزش و هدايت الهى
إنّ الذين كفروا و ظلموا لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً
تكرار نشدن {الذين} در جمله {و ظلموا} دلالت مى كند كه مجموع دو صفت {كفر} و {ظلم} موجب محروميت از آمرزش و هدايت الهى است.
5 _ تمامى راه هاى سعادت به روى كافران ظالم بسته است .
إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. و لاليهديهم طريقاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 169 - 3،4،7
3 _ خداوند ، راهنماى كافران ستم پيشه به كفرپيشگى و انجام اعمال
ناروا
إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. و لاليهديهم طريقاً. الا طريق جهنم
4 _ كافران ستم پيشه ، مورد استهزاى خداوند *
و لاليهديهم طريقاً. الا طريق جهنم
به كارگيرى واژه هدايت در مورد كشانيدن كافران به سوى جهنم، مى تواند به منظور استهزاى كافران ايراد شده باشد.
7 _ جاودانگى در جهنم ، كيفر كافران ستمگر
إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. خلدين فيها ابداً
كافران غاصب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 34 - 4
4 _ كفرپيشگان مكه به ناحق خويشتن را سرپرست مسجدالحرام مى پنداشته و غاصبانه بر آن تسلط داشتند .
و هم يصدون عن المسجدالحرام و ما كانوا أولياؤه
كافران غزوه حنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 27 - 3
3 _ اعلام خداوند به باز بودن راه توبه براى كافران باقى مانده از جنگ حنين
و ذلك جزاء الكفرين. ثم يتوب اللّه من بعد ذلك على من يشاء
برداشت فوق بر اين اساس است كه {من} در {على من يشاء} نظر به كافران مذكور در آيه قبل نيز داشته باشد.
كافران قريش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 170 - 5
5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { و إن كانوا ليقولون . لو أنّ عندنا ذكراً من الأوّلين . لكنّا عباد اللّه المخلصين } فهم كفّار قريش كانوا يقولون : قاتل اللّه اليهود و النصارى كيف كذبوا أنبياءهم ! أما و اللّه لو كان عندنا ذكراً من الأوّلين لكنّا عباد اللّه المخلصين يقول اللّه : {
فكفروا به } حين جاءهم محمّد ( ص ) . . . ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {و إن كانوا ليقولون لو أنّ عندنا ذكراً من الأوّلين لكنّا عباد اللّه المخلصين} روايت شده كه فرمود: آنان كفار قريش بودند كه مى گفتند: نفرين بر يهود و نصارا! چگونه پيامبران خود را تكذيب كردند. به خدا قسم! اگر يكى از كتاب هاى آسمانى پيشينيان نزد ما بود، به آنها ايمان مى آورديم و از بندگان خالص خدا مى شديم; اما هنگامى كه حضرت محمد(ص) بر آنان مبعوث شد به آن حضرت كفر ورزيدند}.
كافران قريش و اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 2،5
2 _ خداوند مسلمانان را از سرمايه گذارى هاى كلان كافران قريش براى هجوم به مسلمانان و جلوگيرى از گسترش اسلام آگاه ساخت .
فسينفقونها ثم تكون عليهم حسرة ثم يغلبون
جمع مضاف {امولهم} دلالت بر عموم دارد ; يعنى تمامى داراييهايشان و اين اشاره به پرداخت هزينه هاى فراوان است. گفتنى است توجه به سياق آيه مورد بحث و آيات قبل اين سخن مفسران را تأييد مى كند كه آيه شريفه درباره كفار قريش نازل شده است.
5 _ حسرت و ندامت كافران قريش بر نابودى داراييهايشان ، تنها نتيجه پرداخت هزينه مبارزاتى آنان عليه اسلام
ثم تكون عليهم حسرة ثم يغلبون
چون هدف كافران از سرمايه گذارى اموال جلوگيرى از گسترش اسلام بوده، معلوم مى شود حسرت و ندامت آنان بدان جهت بوده است كه اموالشان از دست رفته و به نتيجه مطلوب نرسيده اند. قابل ذكر است كه جمله {ثم يغلبون} دلالت مى كند
كه زمان ندامت آنان در دنياست.
كافران قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 75 - 9
9 _ مستعضعفان مؤمن قوم ثمود ، در پاسخ مستكبران ، كفر خويش به معبودان دروغين را اعلان كردند .
قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون
حصر اضافى كه از تقديم {بما ارسل} بر {مؤمنون} به دست مى آيد، بيانگر اين است كه مستضعفان، علاوه بر اعلان ايمان به صالح و رسالتهاى وى، بيزارى خويش را از معبودان دروغين نيز بيان داشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 77 - 1
1 _ كافران قوم ثمود ناقه صالح را پى كردند و آن را هلاك ساختند .
فعقروا الناقة و عتوا عن أمر ربهم
{عقر} به معناى مجروح ساختن است و آنگاه كه گفته شود {عقر الفرس و البعير}، يعنى پاى آن را قطع كرد. (برگرفته از لسان العرب) و در مجمع البيان آمده {عَقْر} به جراحتى گفته مى شود كه مايه هلاكت گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 79 - 7
7 _ اشراف كفرپيشه قوم ثمود ، بيزار از خيرخواهان و نصيحت گران
نصحت لكم و لكن لاتحبون النصحين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 45 - 9
9 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { . . .فإذا هم فريقان يختصمون } يقول : مصدّق و مكذّب . . . ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خدا {. ..فإذا هم فريقان يختصمون} روايت شده كه آن
دو گروه يكى تصديق كننده رسالت صالح بود و ديگرى تكذيب كننده آن}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 53 - 4
4 - وجود مؤمنانى با تقوا در ميان ثموديان ، على رغم وجود فساد و كفر فراگير در جامعه
يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. دمّرن_هم و قومهم أجمعين ... و أنجينا الذين ءامنوا
كافران قوم عاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 66 - 1
1 _ گروهى از اشراف قوم هود به وى ايمان آوردند و گروهى ديگر با انكار رسالت او در برابرش جبهه گيرى كردند .
قال الملأ الذين كفروا من قومه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 57 - 5
5_ نابودى كفرپيشگان قوم عاد و جايگزينى اقوامى ديگر به جاى آنها ، هشدار هود ( ع ) به آنان
فإن تولّوا . .. و يستخلف ربى قومًا غيركم
{إستخلاف} به معناى جانشين ساختن و جايگزين كردن است و اين معنا در آيه شريفه ، مستلزم نابود كردن قوم عاد مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 58 - 9
9_ كفر پيشگان قوم عاد ، علاوه بر عذاب دنيوى به عذاب آخرت نيز گرفتار خواهند شد .
و نجّين_هم من عذاب غليظ
برداشت فوق ، براساس اين احتمال است كه مراد از {عذاب} در جمله {و نجّيناهم من عذاب}، عذاب اخروى باشد.
كافران قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 27 - 1
1_ اشراف و
سران قوم نوح ، پيامبرى آن حضرت را انكار كرده و به توحيد و برپايى قيامت كافر شدند .
فقال الملأ الذين كفروا من قومه
متعلق {كفروا} به قرينه آيه قبل توحيد ، نبوت نوح و برپايى قيامت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 29 - 18
18_ اشراف و سران كفرپيشه قوم نوح ، ناآگاه به مقام بلند مؤمنان و پيروان آن حضرت
و ل_كنى أريكم قومًا تجهلون
به قرينه {إنهم ملاقوا ربهم} مى توان گفت كه: مفعول {تجهلون} مقام والا و ارجمند مؤمنان به نوح(ع) است. براين اساس {أراكم ...}; يعنى ، مى دانم كه شما به مقام والاى مؤمنان (لقاى آنان با خدا) آگاهى نداريد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 36 - 1
1_ گروهى از قوم نوح ، به او ايمان آوردند و گروهى همچنان بر كفر و انكار رسالتش اصرار مىورزيدند .
أنه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد ءامن
كافران لجوج
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 112 - 4
4 _ كافران لجاجت پيشه و حق ناپذير از شيطانهاى انسى هستند.
و لو أننا . .. ما كانوا ليؤمنوا ... و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا شيطين الإنس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 93 - 11
11 _ اندوهناك شدن بر هلاكت كفرپيشگان لجوج ، حتى در صورت خويش و هموطنى با آنان ، امرى نكوهيده و ناروا
فكيف ءاسى على قوم كفرين
كافران محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
18 - ممتحنه - 60 - 9 - 4
4 - پشتيبانان جبهه مهاجم كفر ، چونان كافران محارب و شريك جرم آنان
إنّما ينهيكم اللّه . .. و ظ_هروا على إخرجكم
كافران محارب پناهنده
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 6 - 7
7 _ تضمين امنيت كفار محاربى كه به منظور آشنايى با اسلام و معارف آن ، پناهنده شوند و بازگرداندن آنان به مراكز امنشان _ پس از دريافت معارف _ لازم است .
و إن أحد من المشركين استجارك . .. ثم أبلغه مأمنه
كافران مدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 87 - 1
1 _ گروهى از مردم مدين به رسالت شعيب ( ع ) ايمان آوردند و گروهى ديگر از پذيرش آن سر باز زدند .
و إن كان طائفة منكم ءامنوا بالذى أرسلت به و طائفة لم يؤمنوا فاصبروا
{إن كان طائفة . .. } به دليل آيه قبل از مواردى است كه در آن {إن} شرطيه در مورد تحقق شرط به كار رفته است ; مانند {ان كنت ابنى فلا تفعل كذا}. بنابراين {إن كان طائفة منكم ... فاصبروا} يعنى چنانچه گروهى از شما ايمان آورديد پس صبر پيشه سازيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 88 - 1
1 _ گروهى از اشراف قوم شعيب ( ع ) از سر تكبر و خودبرتربينى به وى و رسالتهايش كافر شدند .
قال الملأ الذين استكبروا من قومه
برداشت فوق بر اين اساس است كه {الذين استكبروا} قيدى احترازى باشد. بر اين مبنا
اشراف به دو طايفه مستكبران و غير مستكبران تقسيم مى شوند. قابل ذكر است كه مراد از استكبار، كفرورزى است كه براى تبيين علت كفر به جاى {كفروا}، {استكبروا} استعمال شده است.
كافران مدين و شعيب(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 88 - 9
9 _ اشراف كفرپيشه مدين در تلاشى پيگير براى تحميل آيين خويش بر شعيب و مؤمنان به وى
او لتعودن فى ملتنا
جمله {او لتعودن} مى رساند كه هدف از تصميم قوم مدين بر تبعيد شعيب و همگامانش بازگرداندن آنان به آيين شرك است. بنابراين همه تهديدات به سبب تحميل اين عقيده باطل بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 91 - 2
2 _ كافران قوم شعيب پس از تمام شدن حجت الهى بر آنان و اصرارشان به كفرورزى و مبارزه با شعيب و مؤمنان به وى ، به هلاكت رسيدند .
قال الملأ . .. فأخذتهم الرجفة
كلمه {فا} در {فأخذتهم} نزول عذاب را بر قضاياى بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد و از آن قضاياست، كفرورزى مردم مدين، مبارزه آنان با شعيب و در آخر دعاى شعيب كه خواهان داورى خداوند شد.
كافران مدين و مؤمنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 86 - 2
2 _ كافران قوم شعيب بر سر هر كوى و برزن مؤمنان به خدا را مورد تهديد قرار مى دادند و آنان را از سلوك راه خدا بازمى داشتند .
و لا تقعدوا بكل صرط توعدون و تصدون عن سبيل اللّه من ءامن
به
{ايعاد} مصدر {توعدون} به معناى تهديد كردن و به شكنجه و أمثال آن ترساندن است. {من ءامن} مربوط به فعل {توعدون} و {تصدون} است و به اصطلاح اهل ادب مفعولى است {متنازع فيه}. گفتنى است كه در برداشت فوق ضمير در {به} به {اللّه} برگردانده شده است.
كافران مستكبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 48 - 7
7 _ كفرپيشگان مستكبر و زراندوز ، ثروت ها و قدرت خويش را موجب مصون ماندن از عذاب هاى الهى مى پندارند .
ما أغنى عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون
كافران مشرك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 151 - 3
3 _ امداد غيبى خداوند ، در شكست كافران شرك پيشه
و هو خير النّاصرين. سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب بما اشركوا
كافران معاهد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 92 - 18
18 _ لزوم پرداخت خونب ها و نيز آزادسازى يك برده مؤمن در صورت كشتن كافرى از كافران همپيمان *
و ان كان من قوم بينكم و بينهم ميثاق فدية مسلّمة الى اهله و تحرير رقبة مؤمنة
بنابر اينكه مراد از ضمير در {كان}، مقتول باشد ; بدون وصف ايمان. به قرينه فرض سابق كه در آنجا به قيد ايمان تصريح كرد و فرمود: {فان كان ... و هو مؤمن}، ولى در اين فرض {و هو مؤمن} را نياورد.
كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 217 - 16
16 _ اقدام برخى از مسلمين
( عبداللّه بن جحش و همراهان او ) به جنگ با كفارِ مكه در ماه حرام
يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير
در شأن نزول آيه آمده كه عبداللّه بن جحش و همراهان او در ماه رجب به گروهى از كفار كه داراى مال التجاره بودند، حمله بردند و آنان را كشته و يا اسير كردند. (مجمع البيان و ديگر تفاسير.)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 195 - 27
27 _ حاكميّت و تسلّط كافران بر سرزمين مكّه و مسلمانان آن ديار ، در صدر اسلام
فالّذين . .. اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى ... و قتلوا
كافران مكه در غزوه بدر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 6
6 _ خروج كافران مكه به سوى بدر ، در راستاى تلاششان براى بازدارى مردم از راه خدا
و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم . .. و يصدون عن سبيل اللّه
كافران مكه در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 12
12 _ كفرپيشگان مكه در قيامت گردآورى و به سوى جهنم رانده خواهند شد .
و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون
كافران مكه و آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 8
8 _ تمسخر حق (قرآن) و آيات الهى، شيوه كافران مكه بوده است.
فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون
مفاد جمله {كانوا به يستهزءون} ماضى استمرارى است و بيانگر تداوم استهزا از سوى كافران عصر
نزول اين سوره است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 1
1 _ روش كافران مكه در برخورد با آيات الهى ، همانند روش فرعونيان و كافران پيش از آنان
كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم
{دأب} به معناى عادت و روش است. و چون آيه به دنبال قضاياى جنگ بدر آمده، معلوم مى شود مشبه كافران مكه هستند و تقدير جمله چنين است: داب هؤلاء الكفره كدأب ءال فرعون. قابل ذكر است مراد از ضمير در {قبلهم} آل فرعون هستند.
كافران مكه و اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 33 - 7
7 _ پيشگويى قرآن از گرايش كافران مكه به اسلام و پذيرش توحيد
و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون
كافران مكه و حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 8
8 _ تمسخر حق (قرآن) و آيات الهى، شيوه كافران مكه بوده است.
فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون
مفاد جمله {كانوا به يستهزءون} ماضى استمرارى است و بيانگر تداوم استهزا از سوى كافران عصر نزول اين سوره است.
كافران مكه و خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 6
6 _ كافران مكه معتقد به خدا و معتقد به تأثير او در جهان هستى
و إذ قالوا اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة من السماء
كافران مكه و دعا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 -
32 - 5
5 _ كافران مكه معتقد به تأثير دعا به درگاه خدا براى تحقق بخشى به درخواست هاى آنان
اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة
كافران مكه و قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 1،8
1 _ كافران مكه در پى نزول قرآن به عنوان معجزه، بدون درنگ به تكذيب آن پرداختند.
فقد كذّبوا بالحق لمّا جاءهم
جمله ظرفيه {لمّا جاءهم} به اين نكته اشاره دارد كه تكذيب كافران به مجرد آمدن حق صورت گرفته است.
8 _ تمسخر حق (قرآن) و آيات الهى، شيوه كافران مكه بوده است.
فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون
مفاد جمله {كانوا به يستهزءون} ماضى استمرارى است و بيانگر تداوم استهزا از سوى كافران عصر نزول اين سوره است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 31 - 1،2،4
1 _ تمسك كافران مكه به حيله براى مقابله با آنان
و يمكرون . .. و إذا تتلى عليهم ءايتنا قالوا قد سمعنا لو نشاء لقلنا
جمله {إذا تتلى . .. } مى تواند بيان مصداقى از {يمكرون} در آيه قبل باشد.
2 _ كافران مكه مدعى توان خويش در آوردن آيات و معارفى چون قرآن
قالوا قد سمعنا لو نشاء لقلنا مثل هذا
4 _ كافران مكه معارف قرآن را نوشتار ها و سخنان بى اساس مردمان نخستين قلمداد مى كردند .
إن هذا إلا أسطير الأولين
{اساطير} به معناى نوشتارهاى بى اساس است و {الأولين} به معناى انسانهاى نخستين. گفتنى است كه {اساطير الأولين} مى تواند به اين معنا باشد كه اين اسطوره ها در باره انسانهاى اوليه
است و مى تواند به اين معنا باشد كه اينها اسطوره هايى است ساخته و پرداخته انسانهاى نخستين.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 1،2،4
1 _ كافران مكه از خداوند خواستند چنانچه قرآن حقيقتى از جانب اوست ، آنان را سنگباران كند و يا عذاب دردناك ديگرى بر آنان فروفرستد .
و إذ قالوا . .. فأمطر علينا حجارة
2 _ نابحق جلوه دادن قرآن با درخواست عذاب از درگاه خدا ، از حيله هاى كافران مكه در مبارزه با قرآن و رسالت پيامبر ( ص )
و يمكرون . .. و إذ قالوا اللّهم ... فأمطر علينا حجارة من السماء
برخى در توجيه عذاب خواهى كافران (فامطر علينا . .. ) چنين گفته اند كه آنان براى فريب ديگران و يا اقناع خويش اين نفرين را در حق خود روا داشتند تا با اجابت نشدن آن، خويشتن را در انكار قرآن و حقانيت رسالت پيامبر(ص) محق بشمارند. آيه قبل كه سخن از مكر كافران داشت، مى تواند تأييدى براى اين نظريه باشد.
4 _ كافران مكه مردمانى لجوج و داراى عنادى خاص در برابر رسالت پيامبر ( ص ) و حقانيت قرآن
فأمطر علينا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 33 - 6،7
6 _ گرايش كافران مكه به قرآن در آينده دوران بعثت ، دليل گرفتار نشدن آنان به عذاب استيصال ، نه حقانيت ايشان در انكار قرآن
و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {و هم يستغفرون}
حال مقدر باشد. يعنى خداوند اكنون (زمان انكار قرآن) كافران مكه را عذاب نمى كند، در حالى كه در آينده توبه خواهند كرد. گفتنى است كه استغفار و توبه كافر به ايمان آوردن اوست.
7 _ پيشگويى قرآن از گرايش كافران مكه به اسلام و پذيرش توحيد
و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 6 - 2
2- { ذكر بودن قرآن } ، وصفى كه كافران مكه با آن آشنا بودند .
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 13 - 2
2- خداوند آيات قرآن را ، على رغم تصميم كافران مكه بر ايمان نياوردن ، در قلب آنان رسوخ داد .
كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {لايؤمنون به} جمله حاليه براى {المجرمين} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 41 - 5،9
5- بهره كفرپيشگان مكه از آيه هاى بيدارگر قرآن ، تنها تنفر و فرار از آنها بود .
و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا
9- برخورد كافران و مشركان مكه با قرآن ، اساس علمى و عقلانى نداشت ; بلكه برخاسته از انگيزه هاى نفسانى _ روانى آنان بود .
و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا
خداوند، حاصل تبيين تنوع و گوناگونى آيات خويش را براى مشركان، نفرت آنان معرفى مى كند و اين، نشان مى دهد كه آنان، به جاى برخورد
منطقى با آيات الهى، برخورد روانى _ نفسانى داشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 8
8 - كافران مكه ، شاهد تأثير ژرف قرآن بر قلب ها و نامطمئن از كارآيى جنجال آفرينى و تدابير خود ، در جلوگيرى از اين تأثيرگذارى
قال الذين كفروا . .. لعلّكم تغلبون
واژه {لعلّ} در موردى به كار مى رود كه نتيجه آن قطعى نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 28 - 6
6 - آشكار بودن حقانيت قرآن ، براى كافران مكه
كانوا بأي_تنا يجحدون
واژه {جحد} در مواردى به كار مى رود كه حقانيت چيزى معلوم باشد و در عين حال مورد انكار قرار گيرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 41 - 7
7 - مخالفت مستمر كافران مكه ، نسبت به آيات قرآن
إنّ الذين كفروا بالذّكر لمّا جاءهم
برداشت ياد شده با توجه به معناى {لمّا} است كه در مورد استمرار زمان به كار مى رود.
كافران مكه و كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 35 - 3
3 _ كافران مكه به سبب انجام امورى لغو و بيهوده در پيرامون كعبه به عنوان عبادت و نيايش ، مستحق عذاب الهى بودند .
و ما لهم ألا ليعذبهم اللّه . .. و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {ما كان صلاته__م . .. } عطف بر {و هم يصدون ... } باشد.
كافران مكه و گناه ارتداد
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 12 - 6
6 - كافران مكه ، به رغم اعلام صريح ، هرگز اندكى از گناه ارتداد مسلمانان را ، برعهده نمى گرفتند .
و قال الذين كفروا . .. و لنحمل خط_ي_كم و ما هم بح_ملين من خط_ي_هم من شىء
در {و ما هم بحاملين. ..} دو احتمال وجود دارد: يكى، به قرينه اعلام دروغ بودن ادعاى برعهده گيرى گناه ارتداد، اين است كه آنان، حاضر به قبول گناه نيستند. ديگر اين كه چنين امرى، شدنى نيست. برداشت بالا، بنابراحتمال نخست است.
كافران مكه و محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 30 - 3،5
3 _ محبوس ساختن يا كشتن و يا تبعيد پيامبر ( ص ) ، از جمله توطئه هاى كافران مكه عليه آن حضرت
ليثبتوك او يقتلوك او يخرجوك و يمكرون
جمله {و يمكرون} بيانگر اين است كه كافران علاوه بر تصميم داشتن به قتل پيامبر(ص) و . .. برنامه هاى ديگرى نيز عليه پيامبر(ص) در نظر داشته اند. لذا در برداشت فوق از آن به {از جمله} تعبير شده است.
5 _ شكست كافران مكه در توطئه عليه پيامبر ( ص ) ، عبرتى براى همه خائنان به خدا و رسول
لاتخونوا اللّه و الرسول . .. و يمكرون و يمكر اللّه
يادآورى شكست توطئه هاى كافران مكه پس از اشاره به خيانت برخى از مسلمانان براى تفهيم اين حقيقت است كه خائنان به خدا و رسول، هر چند اظهار اسلام كنند، همان گونه كه كافران موفق نشدند، آنان نيز موفق نمى شوند.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 4
4 _ كافران مكه مردمانى لجوج و داراى عنادى خاص در برابر رسالت پيامبر ( ص ) و حقانيت قرآن
فأمطر علينا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 40 - 3،5
3 _ خروج پيامبر ( ص ) از مكه و اقدام آن حضرت به هجرت ، امرى ناخواسته و تحت فشار كافران بود .
إذ أخرجه الذين كفروا
بديهى است كه خروج پيامبر (ص) از مكه، به اراده خود آن حضرت صورت گرفت ولى از آن جهت كه تحت فشار و جوّ ارعاب بود، خداوند اخراج را به كافران نسبت داده است.
5 _ موفقيت پيامبر ( ص ) در خروج از مكه و خلاصى از توطئه كافران ، مرهون نصرت خاص خداوند بود .
نصره اللّه إذ أخرجه الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 6 - 1،3
1- خطاب استهزاگرانه و بى ادبانه كافران مكه به پيامبر ( ص ) به هنگام سخن گفتن با آن حضرت
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر
از اينكه كفار، در مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) به جاى خطاب مستقيم با اسم و عنوان، با عنوان موصول و غايب آن حضرت را صدا مى زدند و نيز از اينكه به او نسبتى مى دادند كه خود آن را قبول نداشتند، حاكى از نكته فوق است.
3- كافران مكه ، پيامبر ( ص ) را به خاطر ادعاى نزول وحى بر خود ، فردى مجنون و ديوانه مى دانستند
.
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر إنك لمجنون
شواهد تاريخى گواهند كه قبل از ادعاى نبوت پيامبر(ص) آنان چنين تهمتى را به آن حضرت نسبت نمى دادند، پس اين تهمت به خاطر نكته ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 7 - 3
3- كافران مكه ، از پيامبر ( ص ) خواستار آوردن ملائكه به عنوان معجزه بودند .
لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين
آوردن ملائكه توسط پيامبر(ص) _ كه مورد درخواست كفار بود _ احتمال دارد براى تصديق نبوت پيامبر(ص) باشد و احتمال دارد معجزه درخواستى باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 4
4- درخواست نزول ملائكه ، جهت اثبات حقانيت ادعاى پيامبر ( ص ) از سوى كافران مكه ، بهانه اى بيش نبود .
لو ما تأتينا بالملئكة . .. ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ
قيد {إلاّبالحق} مى تواند احترازى باشد; يعنى، نزول فرشتگان تنها در صورت وجود مصلحت و حكمت تحقق پذير است، در حالى كه در تقاضاى كفار چنين مصلحتى نيست. مضافاً به اينكه {إذاً منظرين} نيز دلالت مى كند بر اينكه آنان، حتى پس از آمدن ملائكه هم حقانيت پيامبر(ص) را نمى پذيرفتند.
كافران مكه و معجزه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 7 - 2
2 _ حق ناپذيرى و عناد و لجاجت شديد كافران مكه در عصر بعثت، در برابر وحى و معجزات الهى
و لو نزلنا عليك كتبا . .. إن هذا إلا سحر
مبين
سوره انعام در مكه نازل شده است و بنابراين طبيعى است كه ناظر به مردم آن سامان، خصوصاً مشركان مكه، باشد.
كافران مكه و ملائكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 7 - 5،6
5- ملائكه ، به عنوان موجودات آسمانى شناخته شده براى كافران مكه
قالوا . .. لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين
6- كافران و مشركان مكه ، ملائكه را موجوداتى قابل احساس براى همگان مى دانستند .
قالوا . .. لو ما تأتينا بالملئكة
از تعبير {لو ما تأتينابالملئكة} (چرا فرشته اى نمى آورى؟) استفاده مى شود كه آنان، فرشتگان را موجوداتى محسوس و قابل رؤيت مى دانستند.
كافران مكه و نبوت بشر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 6 - 5
5- نزول وحى از جانب خداوند بر بشر ، امرى غير قابل قبول و به دور از عقل و خرد و در حد ديوانگى در بينش كافران مكه
قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر إنك لمجنون
كافران مكه و وحى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 7 - 2
2 _ حق ناپذيرى و عناد و لجاجت شديد كافران مكه در عصر بعثت، در برابر وحى و معجزات الهى
و لو نزلنا عليك كتبا . .. إن هذا إلا سحر مبين
سوره انعام در مكه نازل شده است و بنابراين طبيعى است كه ناظر به مردم آن سامان، خصوصاً مشركان مكه، باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 6 - 4
4- كافران مكه ، نزول
وحى بر پيامبر ( ص ) را ، ادعايى بيش نمى دانستند .
قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر
ذكر نكردن منشأ نزول ذكر و مجهول آوردن فعل {نُزِّل} و نيز با استهزا بيان كردن آن، مى تواند به منظور ياد شده باشد.
كافران منسى خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 51 - 7،8
7 _ خداوند در روز قيامت كافران منكر قيامت را به فراموشى خواهد سپرد و اعتنايى به آنان نخواهد كرد .
فاليوم ننسيهم
8 _ بى اعتنايى خداوند به كافران و به فراموشى سپردن آنان در آخرت ، سزاى غفلت آنان از قيامت و انكار آيات الهى است .
فاليوم ننسيهم كما نسوا لقاء يومهم هذا و ما كانوا بايتنا يجحدون
حرف {كاف} در {كما نسوا} تعليليه است و {ما} مصدريه ; يعنى {لنسيانهم}. همچنين {ما} در {ما كانوا} مصدريه است و عطف بر {ما نسوا}، يعنى: لكونهم باياتنا يجحدون.
كافران ناقض معاهده
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 8 - 6
6 _ دشمنان اسلام و كافران حق ستيز در صورت تسلط بر مسلمانان هرگز بر پيمان و پيوند دوستى و خويشاوندى پايبند نخواهند بود .
كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة
كافران نسل نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 48 - 7
7_ خداوند ، نوح ( ع ) را به پديدآمدن جامعه ها و امتهايى كفرپيشه از نسل او و همراهانش آگاه ساخت .
و أمم سنمتعهم ثم يمسّهم منا عذاب أليم
كلمه {أمم} مبتدا و خبر آن محذوف مى
باشد; يعنى: ممن معك أمم سنمتعهم. جمله {يمسهم ...} حكايت از آن دارد كه مقصود از {أمم} در اين بخش از آيه ، امتهاى كافر هستند.
كافران و آخرت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 66 - 1،4
1 - دانش و معرفت درباره آخرت ، خارج از محدوده توان كافران
بل ادّرك علمهم فى الأخرة
{تدارُك} (مصدر {إدارك}) عبارت است از پيوستن اجزاى شىء به آن شىء به گونه اى كه از آن اجزا، چيزى باقى نمانده باشد. {ادّارك علمهم فى الأخرة}; يعنى، آنها (كافران) دانششان مصروف جاى ديگرى شده و چيزى از آن باقى نمانده است تا بتوانند آن را درباره آخرت به كار برند. بنابراين آنان نه مجال آن را دارند كه با دلايل علمى، آخرت را رد كنند و نه مجال آن را دارند كه با برهان هاى يقينى آن را اثبات كنند.
4 - كافران ، گرفتار شك و ترديد درباره آخرت
بل هم فى شكّ منها
كافران و آسايش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 95 - 7
7 _ منكران رسالت انبيا با استناد به وجود سختى ها و آسايش ها در تاريخ نياكان خويش ، دشوارى هاى بيداركننده زندگى خود را پديده اى عادى و خالى از هر گونه هدف و پيام مى پنداشتند .
ثم بدلنا . .. قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء
كافران و آيات آفاقى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 32 - 5
5- كافران ، از آيات آسمانى خداوند اعراض كرده و روى گردان
اند .
و هم عن ءاي_تها معرضون
كافران و آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 4 - 1،4
1 _ رويگردانى از هر آيت خداوند، شيوه كافران عصر بعثت
و ما تأتيهم من ءاية من ءايت ربهم إلا كانوا عنها معرضين
4 _ برخى از كافران در برابر آيات و معجزات، در عين اتمام حجت خداوند بر آنان، سرسختى نشان داده و لجاجت مىورزند.
و ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين
آمدن آيات و معجزات متعدد، گوياى قطع عذر و اتمام حجت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 9
9 _ رويگردانى، تكذيب و تمسخر، مراحل مبارزه و رويارويى كافران با آيات الهى و قرآن*
ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين. فقد كذّبوا بالحق ... ما كانوا به ي
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 7 - 4
4 _ اتهام سحر، وسيله اى براى مبارزه كافران با رسالت پيامبر(ص) و آيات الهى
لقال الذين كفروا إن هذا إلا سحر مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 28 - 5
5 _ تكذيب قرآن و آيات الهى از سوى برخى كفار، با وجود علم و آگاهى بر حقانيت آن
إن هذا إلا أسطير الأولين . .. بل بدالهم ما كانوا يخفون
چون در آيات قبل سخن از تكذيب قرآن و آيات الهى بود، مراد از {ما كانوا يخفون} مى تواند موارد مذكور باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 -
انعام - 6 - 33 - 5،12
5 _ انكار آيات الهى هدف اصلى كافران از تكذيب پيامبر اكرم(ص)
فإنهم لا يكذبكونك و لكن الظلمين بأيت اللّه يجحدون
12 _ خداوند تسلّى دهنده پيامبر(ص) با بيان اينكه هدف تكذيب كفار آيات الهى است، نه شخص پيامبر(ص)
فإنهم لا يكذبكونك و لكن الظلمين بأيت اللّه يجحدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 2
2 _ همگونى روش كافران در طول تاريخ در برخورد با آيات الهى
كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 20 - 11
11_ كفرپيشگان ، مشركان و آنان كه به خدا دروغ مى بندند ، از شنيدن و ديدن آيات الهى ناتوانند .
و من أظلم ممن افترى . .. أُول_ئك ... ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 73 - 7
7- پاسخ كافران عصر بعثت ، در برابر آيات روشن و دلايل كافى توحيد و اسلام ، بيان وضعيت بهتر اقتصادى و اجتماعى خود نسبت به مؤمنان بود .
قال الذين كفروا للذين ءامنوا . .. أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا
لام در {للذين آمنوا} ممكن است براى تبليغ باشد. در اين صورت مؤمنان مخاطب كافران خواهند بود. همچين مى تواند براى تعليل بوده و مراد اين باشد كه كافران، به خاطر مؤمنان و در باره آنان، پرسش يادشده را مطرح كرده بودند.
كافران و ابليس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 -
22 - 27
27- { قال رسول الله ( ص ) : إذا جمع الله الأولين و الأخرين و قضى بينهم و فرغ من القضاء . . . الكافرون . . . يأتون إبليس فيقولون : . . . قم أنت فاشفع لنا فإنك أنت أضللتنا فيقوم إبليس . . . و يقول عند ذلك : { إن الله وعدكم وعد الحق و وعدتكم فاخلفتكم . . . } ;
از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: آن گاه كه خداوند اولين و آخرين انسانها را جمع كرد و ميان آنان حكم نمود و از حكم كردن فارغ شد . .. كافران ... نزد ابليس آيند و گويند:... تو برخيز و براى ما شفاعت كن; پس همانا تنها تو ما را گمراه كردى. پس ابليس مى ايستد ... و در اين هنگام مى گويد: {إن الله وعدكم وعد الحق و وعدتكم فاخلفتكم...}.
كافران و احسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 58 - 2
2 - احسان ( نيك كردارى و نيكى كردن به ديگران ) ، هدف و فلسفه درخواست كافران از بازگشت دوباره به زندگى دنيايى
لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين
{إحسان} هم شامل نيكى به خود مى باشد و هم نيكى به ديگران (لسان العرب ). اين واژه در آيه شريفه ممكن است به هر دو معنا باشد.
كافران و احياى مردگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 82 - 2
2 - تبديل دوباره استخوان هاى پوسيده مردگان به انسانى كامل ، امرى ناممكن در نظر كافران
قالوا أءذا
متنا . .. أءنّا لمبعوثون
كافران و ارزشها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 227 - 11
11 - استفاده كافران از شعر ، در هجو ارزش هاى الهى و پيامبر ( ص )
و ذكروا اللّه كثيرًا و انتصروا من بعد ما ظلموا
قيدهاى {ذكروا اللّه كثيراً} و {انتصروا من بعد ما ظلموا} مى تواند نشانگر اين باشد كه شاعران جاهلى، ارزش هاى الهى و شخص پيامبر(ص) و مسلمانان را هجو مى كردند و خداوند ضمن تشويق شاعران مسلمان به تبليغ ارزش هاى الهى (و ذكروا اللّه كثيراً)، مقابله به مثل را نيز براى آنان تجويز كرده است (وانتصروا من بعد ما ظلموا).
كافران و استماع قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 47 - 5
5- كافران ، مخفيانه اقدام به استماع آيه هاى قرآن نموده و يكديگر را بر اين كار ملامت مى كردند .
نحن أعلم بما يستمعون به . .. و إذ هم نحوى
احتمال دارد مراد از {إذ هم نجوى} - همان گونه كه در برخى شأن نزولها آمده است _ كافرانى باشد كه مخفيانه، اقدام به استماع سخنان پيامبر(ص) مى كردند و با مشاهده يكديگر به صورت نجوا، به ملامت يكديگر مى پرداختند.
كافران و اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 3 - 16،17
16 _ كافران تا آخرين سال هاى حيات پيامبر ( ص ) ، از شكست دادن اسلام نااميد شده بودند .
اليوم يئس الذين كفروا من دينكم
چون تمام وقايعى كه آيه شريفه، مى تواند ناظر به آنها
باشد _ با توجه به شأن نزولها _ در آخرين سالهاى عمر شريف پيامبر(ص) اتفاق افتاده است.
17 _ اميد كفار و دشمنان اسلام به شكست اسلام ، تا پيش از نزول آيه { اليوم يئس الذين كفروا }
اليوم يئس الذين كفروا من دينكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 57 - 5
5 _ برخى از اهل كتاب همسو با كافران ، در رويارويى با اسلام
لاتتخذوا الذين . .. من الذين اوتوا الكتب من قبلكم و الكفار أولياء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 58 - 3
3 _ مبارزه تبليغاتى كافران و اهل كتاب عليه اسلام ، با استهزاى نماز و اذان و بازيچه خواندن آن
و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 30 - 4
4 _ كافران همواره در حال برنامه ريزى و توطئه عليه اسلام و بنياد هاى دين
إذ يمكر بك . .. و يمكرون
جمله {إذ يمكر . .. } گزارشى از مكرهاى گذشته كافران دارد و جمله {يمكرون} خبر از توطئه گريهاى آينده آنان مى دهد. بيان اين خبر با فعل مضارع حاكى از استمرار اين توطئه گريهاست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 1،3،8،11
1 _ جوامع كفرپيشه همواره مهياى صرف دارايى هاى خويش براى جلوگيرى از گسترش اسلام
إن الذين كفروا ينفقون امولهم ليصدوا
انفاق مال به معناى مصرف كردن دارايى و هزينه كردن آن است و مراد از {ينفقون}، به قرينه {سينفقونها}،
كه اخبار از تحقق سرمايه گذارى است، بيان حالت كافران مى باشد. يعنى كافران براى جلوگيرى از انتشار اسلام آماده سرمايه گذارى هستند و از انفاق مال دريغى ندارند.
3 _ تلاش كافران و صرف هزينه هاى كلان براى جلوگيرى از گسترش اسلام ، بى اثر است .
ثم تكون عليهم حسرة
8 _ شكست نهايى ، سرنوشت محتوم كفرپيشگان ستيزه گر عليه اسلام و راه خدا
ثم يغلبون
11 _ مبارزات گذشته كافران عليه اسلام ، مانع پذيرش آنان در زمره مسلمانان نخواهد شد .
ثم يغلبون و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 38 - 1
1 _ خداوند ، كافران ستيزه گر عصر بعثت را به ترك مبارزه عليه اسلام و مسلمانان فراخواند .
قل للذين كفروا إن ينتهوا يغفر لهم
انتهاء به معناى پذيرش نهى است ; يعنى انجام ندادن كارى بر اثر نهى شدن از آن. بنابراين با توجه به اينكه متعلق {ينتهوا} شرارتهاى كافران عليه مسلمانان است، جمله {ان ينتهوا} دلالت مى كند كه خداوند كافران را از تعرض به مسلمانان نهى كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 39 - 6،7
6 _ لزوم ترك مبارزه با كافران در صورت دست برداشتن از فتنه انگيزى عليه اسلام و ايجاد مزاحمت براى گسترش دين خدا
فإن انتهوا فإن اللّه بما يعملون بصير
متعلق {انتهوا} به قرينه فرازهاى پيشين، فتنه انگيزى و جلوگيرى از حاكميت يافتن دين الهى است.
7 _ خداوند با بيان نظارت خويش بر اعمال كافرانِ دست كشيده از مبارزه عليه اسلام ، مسلمانان صدر اسلام را از
غافلگير شدن در توطئه هاى آنان ايمنى بخشيد .
فإن انتهوا فإن اللّه بما يعملون بصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 8
8_ مؤمنان عصر بعثت ، خواهان ظهور معجزه اى براى گرايش پيدا كردن كافران به اسلام و قرآن بودند .
أفلم ياْيئس الذين ءامنوا أن لو يشاء الله لهدى الناس جميعًا
اعتراض خداوند به مؤمنان با جمله {أفلم ياْيئس الذين ءامنوا} و بيان اين حقيقت كه امر هدايت و ضلالت به دست خداوند است نه وابسته به ارائه معجزه، مى رساند كه مؤمنان خواهان آن بودند كه معجزات درخواستى كافران تحقق يابد، شايد كه آنان هدايت شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 2 - 1،3
1- آرزو و علاقه فراوان كافران به مسلمان بودن ، آن گاه كه فرصتِ اسلام آوردن را از دست بدهند .
ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين
مراد از {يودّ} به قرينه فعل ماضى {كانوا} مطلق دوست داشتن نيست، بلكه به معناى تمنا و آرزوست. و {ربما} در آيه به معناى تكثير استعمال شده است.
3- آرزوى كافران براى پذيرش اسلام ، بسيار كم است . *
ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه {ربما} _ همان گونه كه رايج است _ در قلّت و {يودّ} در همان معناى خودش (يحبّ) استعمال شود. آيه بعد (ذرهم يأكلوا و يتمتعوا ...) قرينه و تأييدى است بر برداشت فوق.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 73 - 7
7- پاسخ كافران عصر بعثت ، در
برابر آيات روشن و دلايل كافى توحيد و اسلام ، بيان وضعيت بهتر اقتصادى و اجتماعى خود نسبت به مؤمنان بود .
قال الذين كفروا للذين ءامنوا . .. أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا
لام در {للذين آمنوا} ممكن است براى تبليغ باشد. در اين صورت مؤمنان مخاطب كافران خواهند بود. همچين مى تواند براى تعليل بوده و مراد اين باشد كه كافران، به خاطر مؤمنان و در باره آنان، پرسش يادشده را مطرح كرده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 36 - 2
2 - قضاوت كافران درباره اسلام و مسلمانان ، قضاوتى بى اساس و بدون پايه عقلانى و منطقى است .
ما لكم كيف تحكمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 6 - 2
2 - كافرانى كه در ادعا ، آماده سازش بودند ، زمينه پذيرش دين پيامبر ( ص ) را نداشتند .
و لى دين
كافران و انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 10 - 1،2،3،4
1 _ بسيارى از رسولان الهى قبل از پيامبر(ص)، مورد تمسخر و استهزاى كافران قرار گرفتند.
و لقد استهزىء برسل من قبلك
2 _ درگيرى و مبارزه كافران با پيامبران الهى در طول تاريخ جريان داشته است.
و لقد استهزىء برسل من قبلك
3 _ تمسخر و استهزاى پيامبران الهى، شيوه كافران در طول تاريخ بوده است.
و لقد استهزىء برسل من قبلك . .. ما كانوا به يستهزءون
4 _ استهزاى وعيدها و تهديدهاى پيامبران الهى، از شيوه هاى مبارزه كافران با انبيا در طول تاريخ
و لقد
استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به
بنابراين كه مقصود از {ما كانوا به يستهزءون}، عذاب موعود الهى باشد كه در محتواى پيامهاى انبيا(ع) ذكر مى شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 11 - 4
4 _ گستردگى دعوت انبيا و مخالفت كافران با آنها، در پهنه زمين
قل سيروا فى الأرض ثم انظروا
{الأرض}، به معناى تمامى زمين است كه به عنوان عرصه سير و مطالعه آثار گذشتگان معرفى شده است لذا چنين برمى آيد كه پيامبران در تمامى زمين حضور داشته و مكذّبان نيز بهمين صورت در زمين پراكنده بوده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 41 - 3
3- همسانى كافران در طول تاريخ ، در برخورد غير منطقى با رسولان الهى
و لقد استهزئَ برسل من قبلك
برخورد استهزاآميز، بيانگر نداشتن منطق در موضع گيرى ها است و چون پيامبران پيشين و پيامبراسلام(ص) مورد تمسخر كافران قرار گرفته اند; به دست مى آيد كه برخورد كافران همسان بوده و مواضع مشابهى داشته اند.
كافران و اوامر خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 28 - 6
6 _ كافران زشتكردار عصر جاهلى از سر جهل، انجام كارهاى زشت و ناپسند را اجراى فرمان خدا مى پنداشتند.
و إذا فعلوا فحشة قالوا . .. الله أمرنا بها
كافران و ايمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 134 - 1
1 _ نيل به سعادت دنيا با ترك ايمان و تقوا ، پندار باطل
كفرپيشگان بى تقوا
من كان يريد . .. فعند اللّه ثواب الدنيا و الأخرة
خداوند پس از سفارش به تقوا و ترك كفر (وصينا . .. ان اتقوا اللّه)، پاره اى از زيانهاى كفرپيشگى و بى تقوايى را برشمرد و با اين آيه به علتى از علل گرايش به كفر و بى تقوايى، يعنى توهم رسيدن به سعادت دنيا، اشاره مى كند.
كافران و ايمان به آخرت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 2
2_ آنان كه با تلاوت قرآن هدايت نشوند و به سراى آخرت ايمان نياورند ، حتى اگر مردگانى زنده شوند و حقايق آخرت را براى آنان بيان كنند ، هدايت نخواهند يافت .
و لو أن قرءانًا . .. كلّم به الموتى
هر يك از جمله هاى {سيّرت به الجبال} و {قطّعت به الأرض} و {كلّم به الموتى} حكايت از معجزات درخواستى كفرپيشگان دارد كه به مناسبت مى توان گفت: جمله {كلّم به الموتى} حاكى است كه آنان براى باور به آخرت، از پيامبر(ص) مى خواستند تا مردگانى را زنده كند تا از آخرت و دنياى پس از مرگ براى آنان سخن بگويند.
كافران و بازگشت به دنيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 28 - 7،8
7 _ وعده دروغين برخى كفار مبنى بر اصلاح خويش و تكذيب نكردن آيات الهى در صورت بازگشت به دنيا
فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب . .. و إنهم لكذبون
8 _ كافران تكذيب كننده آيات الهى حتى در صورت بازگشت به دنيا ايمان نمى آورند.
فقالوا يليتنا نرد . .. و لو ردوا
لعادوا لما نهوا عنه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 29 - 3
3 _ برخى كافران، حتى در صورت بازگشت به دنيا، زندگى را منحصر به دنيا دانسته و قيامت را انكار مى كنند.
و لو ردوا لعادوا . .. و قالوا إن هى إلا حياتنا الدنيا
جمله {و قالوا} مى تواند عطف بر جمله {لعادوا} باشد. يعنى اگر به دنيا بازگردند، به همان روش باطل خودروى آورده و باز هم معاد را انكار مى كنند.
كافران و بدعتگذاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 73 - 15
15- كافران ، بدعت گذاران در دين را صميمانه دوست دارند .
لتفترى علينا غيره و إذًا لاَتّخذوك خليلاً
كافران و تاريخ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 13 - 10
10- تاريخ ، پيامدار درس هاى عبرت براى جوامع كفرپيشه
و كأيّن من قرية . .. أهلكن_هم فلاناصر لهم
كافران و تحليل تاريخ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 6 - 4
4 _ كافران به تحليل صحيح تاريخ نپرداخته و از آن پند نمى گيرند.
ألم يروا كم أهلكنا
استفهام توبيخى {ألم يروا} بيانگر اين است كه تاريخ گذشتگان قابليت پندآموزى و عبرت گرفتن دارد، ولى كافران در پى آن نيستند.
كافران و ترويج غنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 6 - 5،8
5 - كافران مكه براى بازداشتن مردم از گوش فرا دادن به آيات قرآن و سخنان پيامبر ( ص ) كنيزان
آوازه خوان را مى خريدند و مردم را به آواز مشغول مى كردند .
و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه
منظور از {لهوالحديث} طبق برخى از شأن نزول ها، غنا است كه به وسيله كنيزانى خوانده مى شد. لازم به گفتن است كه طبق اين معنا {اشتراء} حقيقى است.
8 - غنا و نغمه هاى مفسده انگيز ، ابزار كافران براى گمراه كردن مردم از راه خدا است .
و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه
كافران و ترويج لهو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 6 - 2
2 - برخى از كافران عصر پيامبر ، به منظور دور ساختن مردم از هدايت قرآنى ، داستان هاى بيهوده را فرامى گرفتند و ترويج مى دادند .
و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه
درباره اين كه {مراد از {من الناس} در اين آيه و نيز {خريد حديث لهو} چيست؟}، مفسران گفته اند، بعضى از كافرانِ مكه، به كشورهايى مانند ايران مسافرت مى كردند و كتاب هاى افسانه مى خريدند و يا مى آموختند و آنها را به مكه منتقل مى كردند و به منظور مبارزه با قرآن، رواج مى دادند. لازم به ذكر است كه مراد از {سبيل اللّه} در اين آيه، به قرينه آيات آغاز سوره، مى تواند قرآن باشد.
كافران و تقوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 134 - 1
1 _ نيل به سعادت دنيا با ترك ايمان و تقوا ، پندار باطل كفرپيشگان بى تقوا
من كان يريد .
.. فعند اللّه ثواب الدنيا و الأخرة
خداوند پس از سفارش به تقوا و ترك كفر (وصينا . .. ان اتقوا اللّه)، پاره اى از زيانهاى كفرپيشگى و بى تقوايى را برشمرد و با اين آيه به علتى از علل گرايش به كفر و بى تقوايى، يعنى توهم رسيدن به سعادت دنيا، اشاره مى كند.
كافران و تكذيب عمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 11
11- كافران پس از مرگ ، به كلى منكر اعمال زشت دنيوى خويش مى شوند .
الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ... ما كنّا نعمل من سوء
كافران و توحيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 73 - 7
7- پاسخ كافران عصر بعثت ، در برابر آيات روشن و دلايل كافى توحيد و اسلام ، بيان وضعيت بهتر اقتصادى و اجتماعى خود نسبت به مؤمنان بود .
قال الذين كفروا للذين ءامنوا . .. أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا
لام در {للذين آمنوا} ممكن است براى تبليغ باشد. در اين صورت مؤمنان مخاطب كافران خواهند بود. همچين مى تواند براى تعليل بوده و مراد اين باشد كه كافران، به خاطر مؤمنان و در باره آنان، پرسش يادشده را مطرح كرده بودند.
كافران و ثروت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 28 - 4
4 - تأسف و حسرت شديد كافران دوزخى ، از بهره مناسب نبردن از اموال و ثروت خويش و ذخيره نكردن آن براى سعادت اخروى
ما أغنى عنّى ماليه
لحن و سياق اين آيه، مى رساند
كه كافران اين سخن را، از روى تأسف و حسرت به زبان مى آورند.
كافران و جلب رضايت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 84 - 12
12- كافران در روز قيامت ، هيچ راهى براى جلب رضايت خداوند نمى يابند .
ثمّ لايؤذن للذين كفروا و لا هم يستعتبون
{إستيعاب} (مصدر يستعتبون) به معناى درخواست از بدى كننده براى بازگشت از بدكارى و جلب رضايت كسى كه به او بدى شده است، مى باشد. بنابراين معناى جمله {و لا هم يستعتبون} چنين خواهد بود: از آنان نخواهند كه عذرخواهى كنند و يا كارى كنند كه خدا از ايشان راضى شود.
كافران و حشر انسان ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 7 - 1،2
1 - گمان كافران ، به برانگيخته نشدن انسان ها در قيامت
زعم الذين كفروا أن لن يبعثوا
2 - اعتقاد كافران به برانگيخته نشدن انسان ها در قيامت ، مبتنى بر گمان است ; نه يقين و علم .
زعم الذين كفروا أن لن يبعثوا
برداشت ياد شده، به اين دليل است كه ماده {زعم}، بيشتر در معناى {ظن} (گمان) و نيز درباره چيزى كه مورد ترديد بوده و اثبات نشده است، به كار مى رود.
كافران و حق بينى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 171 - 3
3 - كافران به قرآن از حق شنوى ، حق گويى و حق بينى ، ناتوانند .
و مثل الذين كفروا . .. صم بكم عمى
{صم} و {بكم} و {عمى} به ترتيب: جمع أصم (كر)
و أبكم (لال) و أعمى (كور) مى باشند. به نظر مى رسد متعلق {كفروا} به قرينه آيه قبل {ما أنزل اللّه} باشد، يعنى: مثل الذين كفروا بما أنزل اللّه.
كافران و حق شنوى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 171 - 3
3 - كافران به قرآن از حق شنوى ، حق گويى و حق بينى ، ناتوانند .
و مثل الذين كفروا . .. صم بكم عمى
{صم} و {بكم} و {عمى} به ترتيب: جمع أصم (كر) و أبكم (لال) و أعمى (كور) مى باشند. به نظر مى رسد متعلق {كفروا} به قرينه آيه قبل {ما أنزل اللّه} باشد، يعنى: مثل الذين كفروا بما أنزل اللّه.
كافران و حق گويى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 171 - 3
3 - كافران به قرآن از حق شنوى ، حق گويى و حق بينى ، ناتوانند .
و مثل الذين كفروا . .. صم بكم عمى
{صم} و {بكم} و {عمى} به ترتيب: جمع أصم (كر) و أبكم (لال) و أعمى (كور) مى باشند. به نظر مى رسد متعلق {كفروا} به قرينه آيه قبل {ما أنزل اللّه} باشد، يعنى: مثل الذين كفروا بما أنزل اللّه.
كافران و حقانيت اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 3 - 11
11- اِخبار خداوند به آشكار شدن حقانيت اسلام ، براى كافران صدراسلام در آينده
ربما يودّ الذين كفروا . .. فسوف يعلمون
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مفعول و متعلق علم در {يعلمون} حقانيت اسلام باشد كه مورد انكار آنان
بود.
كافران و حوادث طبيعى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 67 - 2
2 - كافران و ناباوران به رستاخيز ، در زندگى فاقد تكيه گاه مطمئن بوده و در مواجهه با حوادث ، زود خود را مى بازند و دچار يأس و احساس حرمان مى شوند .
لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون . بل نحن محرومون
روى سخن در اين آيات، با كافران و كسانى است كه در برابر مسأله معاد، موضع گيرى ناباورانه دارند.
كافران و درخواست معجزه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 20 - 3
3 _ كفرپيشگان عصر بعثت _ على رغم نزول پى در پى آيات و سوره هاى قرآن _ خواستار نزول معجزه اى ديگر بودند .
و يقولون لو لا أنزل عليه ءاية من ربه
كافران و دعوت انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 171 - 2
2 - كفرپيشگان از دعوت پيامبران جز فرياد و سر و صدا ، چيز ديگرى در نمى يابند .
و مثل الذين كفروا كمثل الذى ينعق بما لايسمع إلا دعاءً و نداءً
بر اساس توضيح برداشت قبل، معناى جمله {مثل الذين كفروا . .. إلا دعاءً و نداءً} چنين مى شود: مَثَل كافران در ارتباط با دعوت كنندگان به ايمان مَثَل گوسفندان و چوپان آنهاست; همان گونه كه گوسفندان از سخن و امر و نهى چوپان چيزى جز فرياد نمى فهمند، كافران نيز از دعوت پيامبران حقيقتى را درك نمى كنند.
كافران و دعوت به خدا
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 58 - 12
12 - كافران مجرم ، تنها ، منكر رسالت پيامبراسلام ( ص ) نبودند ، بلكه هر دعوت كننده به خدا را ، ياوه سرا مى دانستند .
ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون
با اين كه خداوند، آورنده معجزه را، تنها پيامبر(ص) معرفى فرموده است (لئن جئتهم) اما آنان در جواب، جمعى را مخاطب قرار مى دهند (إن أنتم. ..) اين حقيقت را حكايت مى كند كه آنان، هر دعوت كننده اى را داراى چنان وصفى مى پندارند.
كافران و دعوت محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 171 - 9
9 - از امام باقر ( ع ) درباره آيه فوق روايت شده : { مثل الذين كفروا فى دعائك إياهم أى مثل الداعى لهم إلى الإيمان كمثل الناعق فى دعائه المنعوق به من البهائم التى لاتفهم و إنما تسمع الصوت فكما ان الأنعام لايحصل ل ها من دعاء الراعى إلا السماع دون تفهم المعنى فكذلك الكفار لايحصل لهم من دعائك إياهم إلى الإيمان إلا السماع دون تفهم المعنى ;
مثل تو اى رسول ما در دعوت اين كافران، به سان چوپانى است كه گوسفندان را فرا مى خواند و آن گوسفندان نمى فهمند او چه مى گويد و تنها صدايى مى شنوند. پس همان طور كه گوسفندان از فرياد چوپان غير از صدا، معنايى نمى فهمند، كافران نيز از دعوت تو آنها را به ايمان غير از شنيدن صدا هيچ معنايى نمى فهمند}.
كافران و دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
6 - اعراف - 7 - 51 - 1
1 _ تبديل دين خدا به مجموعه اى از امور واهى و بازدارنده از سعادت و كمال ، ويژگى كفرپيشگان
حرمهما على الكفرين. الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً
الف: مراد از {دينهم} دين الهى است و اضافه آن به مردم اشاره به اين حقيقت دارد كه منفعت برنامه هاى دينى و قوانين شريعتهاى الهى به خود انسانها مى رسد. ب: {اتخذوا} از افعال تصيير است. يعنى: بدلوا دين اللّه لهوا و لعبا. و تبديل دين خدا به لهو و لعب به اين است كه پيرايه هايى را بر دين ببندند تا دين مجموعه اى از لهو و لعب جلوه كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 37 - 2
2 _ كافران ستيزه گر با دين ، پليد هستند و اهل ايمان ، پاك .
ليميز اللّه الخبيث من الطيب
كافران و ربوبيت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 55 - 8
8 _ كافران و مشركان ، منكر ربوبيت مطلق خدا هستند و همواره در برابر آن ايستاده و در اين راه پشتيبان يكديگراند .
و يعبدون من دون اللّه . .. و كان الكافر على ربّه ظهيرًا
{الف و لام} در كلمه {الكافر} براى استغراق است و اين كلمه شامل تمامى كافران مى شود. {ظهير} (فعيل به معناى فاعل) نيز به معناى معين و پشتيبان است. گفتنى است آمدن فعل {كان} در آغاز مبتدا و خبر، بيانگر استمرار خبر براى مبتدا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت
- 41 - 29 - 2
2 - كشف و ظهور ربوبيت بى همتاى الهى در قيامت ، براى كافران
و قال الذين كفروا ربّنا
از اقرار كافران به ربوبيت الهى (ربّنا)، مطلب بالا استفاده مى شود.
كافران و رسالت محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 58 - 12
12 - كافران مجرم ، تنها ، منكر رسالت پيامبراسلام ( ص ) نبودند ، بلكه هر دعوت كننده به خدا را ، ياوه سرا مى دانستند .
ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون
با اين كه خداوند، آورنده معجزه را، تنها پيامبر(ص) معرفى فرموده است (لئن جئتهم) اما آنان در جواب، جمعى را مخاطب قرار مى دهند (إن أنتم. ..) اين حقيقت را حكايت مى كند كه آنان، هر دعوت كننده اى را داراى چنان وصفى مى پندارند.
كافران و رؤيت ملائكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 22 - 10
10 _ { عن أبى جعفر ( ع ) إذا أراد اللّه قبض روح الكافر ، قال : يا ملك الموت انطلق أنت و أعوانك إلى عدوّى . . . فاقبض روحه حتّى تكبه فى النار . . . فإذا بلغت الحلقوم ضربت الملائكة وجهه و دبره . . . و ذلك قوله { يوم يرون الملائكة لابشرى يومئذ للمجرمين و يقولون حجراً محجوراً } . . . ;
از امام باقر(ع) روايت شده است: زمانى كه خداوند اراده قبض روح كافر را كند، به ملك الموت امر مى نمايد كه همراه يارانت به سوى دشمن من برويد. .. پس بگير روحش را تا
آنكه او را به روى در آتش افكنى ... آن هنگام كه جان او به گلو مى رسد، ملائكه بر صورت و پشت او مى زنند ... و اين سخن خداوند است: {يوم يرون الملائكة لابشرى يومئذ للمجرمين...}.
كافران و زينتها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 32 - 9
9 _ جواز استفاده مؤمن و كافر از زيباييها و روزيهاى پاكيزه خدا در دنيا
قل هى للذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا خالصة يوم القيمة
كلمه {خالصة} حال است براى {هى} و {يوم القيامة} متعلق به آن مى باشد. ذكر نشدن اين كلمه در مورد {الحياة الدنيا} حاكى از انحصارى نبودن مواهب دنيا براى مؤمنان است. يعنى: قل هى للذين آمنوا و لغير هم فى الحياة الدنيا و لهم خالصة يوم القيامة.
كافران و سختى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 95 - 7
7 _ منكران رسالت انبيا با استناد به وجود سختى ها و آسايش ها در تاريخ نياكان خويش ، دشوارى هاى بيداركننده زندگى خود را پديده اى عادى و خالى از هر گونه هدف و پيام مى پنداشتند .
ثم بدلنا . .. قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء
كافران و سخنان محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 47 - 1،3،4
1- آگاهى كامل خداوند ، به هدف ها و انگيزه هاى كافران در گوش فرا دادن به كلمات پيامبر ( ص )
نحن أعلم بما يستمعون به
{با} در {بما} براى سببيت است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: ما به غرض
و انگيزه اى كه كافران به خاطر آن به سخنان پيامبر(ص) گوش فرامى دهند علم داريم.
3- كافران ، به منظور خنثى كردن سخنان پيامبر ( ص ) به نجوا و گفت و گوى سرّى مى پرداختند .
نحن أعلم بما يستمعون به . .. و إذ هم نحوى إذ يقول
{إذ هم نجوى} و إذ يقول الظالمون} بدل {إذ يستمعون إليك} است. با توجه به اين نكته، معناى آيه چنين مى شود: ما آگاهترين هستيم به غرض كافران در گوش فرا دادن به سخنان پيامبر(ص) _ كه تهمت زدن [سحرزدگى] به اوست _ و آگاه هستيم از نجوا و گفت وگوى آنان. چنين بيانى حكايت از آن دارد كه غرض آنها از گوش دادن، تمهيد و آماده شدن براى خنثى سازى سخنان پيامبر(ص) بوده است.
4- خداوند ، با افشاى انگيزه هاى كافران در گوش فرا دادن به سخنان پيامبر ( ص ) ، آنان را مورد تهديد قرار داد .
نحن أعلم . .. و إذ هم نحوى
اعلام اطلاع خداوند از گوش دادن كافران به سخنان پيامبر(ص) و آگاهى از گفت وگوى آنها، براى تهديد و هشدار به آنان است.
كافران و سنّت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 104 - 6
6 _ پايبندى كفرپيشگان به افكار و آراء گذشتگان خويش مانع پذيرش تعاليم قرآن و رسول خدا ( ص )
و إذا قيل لهم تعالوا . .. قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا
كافران و شعر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 227 - 11
11 - استفاده كافران از شعر ، در هجو
ارزش هاى الهى و پيامبر ( ص )
و ذكروا اللّه كثيرًا و انتصروا من بعد ما ظلموا
قيدهاى {ذكروا اللّه كثيراً} و {انتصروا من بعد ما ظلموا} مى تواند نشانگر اين باشد كه شاعران جاهلى، ارزش هاى الهى و شخص پيامبر(ص) و مسلمانان را هجو مى كردند و خداوند ضمن تشويق شاعران مسلمان به تبليغ ارزش هاى الهى (و ذكروا اللّه كثيراً)، مقابله به مثل را نيز براى آنان تجويز كرده است (وانتصروا من بعد ما ظلموا).
كافران و شكست مؤمنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 30 - 5
5 - كافران ، همواره در كمين شكست و اضمحلال جامعه مؤمنان اند .
إنّهم منتظرون
متعلق انتظارِ كافران، به قرينه دشمنى آنان با مؤمنان، مى تواند انتظار شكست مؤمنان باشد.
كافران و شياطين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 27 - 16
16 _ كافران و منكران آيات الهى تحت نفوذ و ولايت شياطين هستند.
ذلك من ءايت الله . .. إنا جعلنا الشيطين أولياء للذين لا يؤمنون
جمله {ذلك من آيات الله} در آيه قبل مى تواند بيانگر متعلق {لا يؤمنون} باشد.
كافران و صحابه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 52 - 2
2 _ حضور طيف خاصى از مؤمنان نزد پيامبر(ص)، براى برخى كافران ناخوشايند بود.
و لا تطرد الذين يدعون ربهم
سبب نزول نقل شده در ذيل اين آيه و نيز لحن آن، گواه چگونگى تركيب ياران پيامبر(ص) و فقر آنان و نيز نداشتن موقعيت اقتصادى و شؤون اجتماعى است. و همين امر موجب اعتراض و
واكنشهايى از سوى كافران ثروتمند و قدرتمند مى گشته است.
كافران و طاغوت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 76 - 9
9 _ طاغوت ها ، شيطانند و كافران ، ياوران آنها
و الّذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطّاغوت فقاتلوا اولياء الشّيطان
بدان احتمال كه مراد از شيطان همان طاغوت باشد ; در اين صورت مقصود از اولياء شيطان _ به دليل فاى تفريع _ كافران خواهد بود.
كافران و طيبات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 32 - 9
9 _ جواز استفاده مؤمن و كافر از زيباييها و روزيهاى پاكيزه خدا در دنيا
قل هى للذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا خالصة يوم القيمة
كلمه {خالصة} حال است براى {هى} و {يوم القيامة} متعلق به آن مى باشد. ذكر نشدن اين كلمه در مورد {الحياة الدنيا} حاكى از انحصارى نبودن مواهب دنيا براى مؤمنان است. يعنى: قل هى للذين آمنوا و لغير هم فى الحياة الدنيا و لهم خالصة يوم القيامة.
كافران و ظلم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 1 - 14
14 _ عن أبى ابراهيم قال: . .. {ثم الذين كفروا بربهم يعدلون} قال: يعدلون بين الظلمات و النور و بين الجور و العدل.
امام كاظم(ع) درباره آيه {ثم الذين . .. } فرمود: (كافرانى كه براى خدا انباز مى گيرند)، ظلمت و نور و ظلم و عدل را برابر قرار مى دهند.
كافران و ظلمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 1 - 14
14 _
عن أبى ابراهيم قال: . .. {ثم الذين كفروا بربهم يعدلون} قال: يعدلون بين الظلمات و النور و بين الجور و العدل.
امام كاظم(ع) درباره آيه {ثم الذين . .. } فرمود: (كافرانى كه براى خدا انباز مى گيرند)، ظلمت و نور و ظلم و عدل را برابر قرار مى دهند.
كافران و عبادت محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 19 - 4
4 - ازدحام كافران و مشركان در اطراف پيامبر ( ص ) ، براى مشاهده عبادت و نماز آن حضرت
كادوا يكونون عليه لبدًا
مفسران و اهل لغت، {لِبَد} را به ازدحام معنا كرده و درباره مرجع ضمير فاعلى {كادوا} و {يكونون} دو نظر ارائه داده اند. برخى آن را مشركان و كافران مكه و برخى ديگر آن را مؤمنان جن دانسته اند كه براى استماع قرآن كريم در اطراف پيامبر(ص) ازدحام مى كردند. برداشت ياد شده، مبتنى بر نظر نخست است.
كافران و عدالت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 1 - 14
14 _ عن أبى ابراهيم قال: . .. {ثم الذين كفروا بربهم يعدلون} قال: يعدلون بين الظلمات و النور و بين الجور و العدل.
امام كاظم(ع) درباره آيه {ثم الذين . .. } فرمود: (كافرانى كه براى خدا انباز مى گيرند)، ظلمت و نور و ظلم و عدل را برابر قرار مى دهند.
كافران و عذاب دنيوى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 37 - 14
14_ كفرپيشگان و ستمگران ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى اند
.
و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون
كافران و عقيده باطل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 21 - 5
5_ كافران ، به پوچى و بى اساس بودن بافته هاى دروغين و عقايد واهى خويش ، پى خواهند برد .
و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون
كافران و فروع دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 43 - 6
6 - مكلف بودن كافران به فروع دين و انجام فرائض ( همچون نماز )
يدعون إلى السجود و هم س_لمون
كافران و فصاحت قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 103 - 9
9- فصاحت عالى قرآن و بيان روشن آن ، مورد قبول همگان حتى كافران و مشركان
و ه_ذا لسان عربىّ مبين
استدلال خداوند در ردّ ادعاى كافران، مبتنى است بر آنكه فصاحت قرآن مورد قبول آنها باشد.
كافران و فهم دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 171 - 4،6
4 - ناتوانى كفرپيشگان از ديدن و شنيدن حقايق دينى و بازگويى آنها ، ايشان را از درك معارف دين و حقايق قرآن ، محروم كرده است .
صم بكم عمى فهم لايعقلون
مفعول {لايعقلون} معارف الهى و حقايق قرآن (ما أنزل اللّه) است.
6 - كفرپيشگان بر اثر ترك پرسش و جستجو از حقايق و معارف دين ، از درك آنها ناتوان و محرومند .
بكم . .. فهم لايعقلون
تفريع جمله {فهم لايعقلون} بر لال بودن كفرپيشگان مى تواند اشاره به اين باشد كه: از ابزار شناخت حقيقت، جستجوى آن
با پرسش و تحقيق است و كفرپيشگان از اين ابزار محرومند; يعنى، در پى يافتن حقيقت نيستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 65 - 9
9 _ جوامع كفرپيشه ، جوامعى به دور از درك حقايق دين و معارف الهى
بأنهم قوم لايفقهون
با توجه به اينكه ايمان و كفر تعيين كننده توانايى و ناتوانى دانسته شده، معلوم مى شود مفعول حذف شده از {لايفقهون} همان حقايق و معارف است كه اهل ايمان بدان باور دارند.
كافران و قدرت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 29 - 4
4 - تأسف و حسرت شديد كافران دوزخى ، از بهره مناسب نبردن از قدرت و توانمندى خويش و ذخيره نكردن آن براى سعادت اخروى
هلك عنّى سلط_نيه
كافران و قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 104 - 6
6 _ پايبندى كفرپيشگان به افكار و آراء گذشتگان خويش مانع پذيرش تعاليم قرآن و رسول خدا ( ص )
و إذا قيل لهم تعالوا . .. قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 9
9 _ رويگردانى، تكذيب و تمسخر، مراحل مبارزه و رويارويى كافران با آيات الهى و قرآن*
ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين. فقد كذّبوا بالحق ... ما كانوا به ي
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 25 - 10،12
10 _ افسانه خواندن قرآن، از شيوه هاى مبارزه كافران و مشركان
با اسلام
حتى إذا جاءوك يجدلونك يقول الذين كفروا إن هذا إلا أسطير الأولين
12 _ ناتوانى كافران از مقابله با قرآن و پيامبر اكرم(ص)
حتى إذا جاءوك يجدلونك يقول الذين كفروا إن هذا إلا أسطير الأولين
پناه بردن مشركان به جدل و اتهام، گوياى اين است كه هيچ راه منطقى و صحيحى براى مقابله با قرآن و پيامبر(ص) وجود نداشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 26 - 3،4،7
3 _ افسانه خواندن قرآن و كهنه دانستن مطالب آن، از ترفندهاى كافران براى جلوگيرى از گوش فرادادن مردم به آن
إن هذا إلا أسطير الأولين. و هم ينهون عنه
{اول} به معناى آغاز است، و مراد كافران از اين اتهام كهنه بودن مطالب قرآن مى تواند باشد.
4 _ كافران با پرهيز از گوش فرا دادن به قرآن و جلوگيرى مردم از آن، ناخودآگاه خود را به هلاكت مى افكنند.
و إن يهلكون إلا أنفسهم و ما يشعرون
7 _ ترفندهاى كافران براى مبارزه با قرآن و پيامبر(ص)، بى ثمر و موجب هلاكت خود آن ها مى شود.
و هم ينهون عنه و ينئون عنه و إن يهلكون إلا أنفسهم
صدر آيه بيان مبارزه كافران با اسلام و قرآن است. لذا جمله {إن يهلكون} مى تواند ناظر به اين نكته باشد كه سرانجام اين مبارزه شكست و هلاكت خود آنان است، نه قرآن و اسلام.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 28 - 5
5 _ تكذيب قرآن و آيات الهى از سوى برخى كفار، با وجود علم و آگاهى بر حقانيت آن
إن هذا إلا أسطير الأولين . .. بل
بدالهم ما كانوا يخفون
چون در آيات قبل سخن از تكذيب قرآن و آيات الهى بود، مراد از {ما كانوا يخفون} مى تواند موارد مذكور باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 105 - 5
5 _ آيات گوناگون قرآن مايه تقويت بينش آگاهان و منجر به بهانه جويى كافران خواهد شد.
و ليقولوا درست و لنبينه لقوم يعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 204 - 4،5
4 _ خداوند كافران را به گوش فرادادن به آواى قرآن فراخواند .
هذا بصائر من ربكم . .. إذا قرى القرءان فاستمعوا له
برداشت فوق مبتنى بر اين است ك___ه خطاب در {فاستمعوا . .. } شامل كافران نيز باشد.
5 _ گوش سپارى كافران به آواى قرآن ، زمينه ساز دستيابى آنان به هدايت و رحمت الهى خواهد شد .
و إذا قرى القرءان فاستمعوا له و أنصتوا لعلكم ترحمون
چنانچه خطاب در آيه شامل كافران باشد، مصداق مورد نظر از رحمت در {ترحمون} هدايت خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 31 - 3،5
3 _ اظهار آگاهى كافران از محتواى قرآن و غير مهم جلوه دادن آن ، از حيله هاى آنان عليه پيامبر ( ص )
و يمكرون . .. قالوا قد سمعنا لو نشاء لقلنا مثل هذا إن هذا إلا أسطير
جمله {ان هذا . .. } دلالت مى كند بر اينكه مقصود از {مثل هذا} همانندى در محتواى قرآن بوده است.
5 _ معرفى قرآن به عنوان افسانه هاى كهن و دروغين از ترفند هاى كافران براى مقابله
با قرآن
قالوا . .. إن هذا إلا أسطير الأولين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 8
8_ مؤمنان عصر بعثت ، خواهان ظهور معجزه اى براى گرايش پيدا كردن كافران به اسلام و قرآن بودند .
أفلم ياْيئس الذين ءامنوا أن لو يشاء الله لهدى الناس جميعًا
اعتراض خداوند به مؤمنان با جمله {أفلم ياْيئس الذين ءامنوا} و بيان اين حقيقت كه امر هدايت و ضلالت به دست خداوند است نه وابسته به ارائه معجزه، مى رساند كه مؤمنان خواهان آن بودند كه معجزات درخواستى كافران تحقق يابد، شايد كه آنان هدايت شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 2 - 2
2- آرزوى عميق كافران به تسليم شدن در برابر قرآن ، به هنگام مواجهه با عذاب الهى يا مرگ
تلك ءاي_ت الكت_ب و قرءان مبين . ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين
محتمل است كه متعلق {كفروا} قرآن باشد كه در آيه قبل آمده است و آرزوى كفار به تسليم بودن، بنابر قاعده، بايد پس از مواجهه با حادثه اى باشد كه رهايى از آن ممكن نيست و آن همانا عذاب مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 4 - 1
1 _ كافران ، منكر نزول وحى بر پيامبر ( ص ) بودند و قرآن را دروغ و ساخته و پرداخته او مى دانستند .
و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 43 - 18
18 -
قرآن كريم در نگاه كافران ، فراتر از كلام عادى است و تأثيرى در حد سحر دارد .
و قال الذين كفروا للحقّ لمّا جاءهم إن ه_ذا إلاّ سحر مبين
از سحر دانستن قرآن، استفاده مى شود كه مشركان، قرآن را كلامى فراتر از كلام معمولى و داراى تأثيرى فوق العاده مى دانستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 4
4 - كفرپيشگان حق ستيز ، ناتوان از برخورد منطقى با پيامبر ( ص ) و قرآن
و قال الذين كفروا لاتسمعوا له_ذا القرءان و الغوا فيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 10 - 12
12- روحيه استكبارى ، عامل اصلى مخالفت كافران با قرآن و نه شبهات اصولى و ترديد در ارزش آن
و شهد ش_هد . .. ف_امن و استكبرتم
تصريح خداوند بر استكبار كافران، على رغم ايمان حق گرايان به قرآن، اشاره به مطلب بالا دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 2 - 6
6 - اعتراف ضمنى كافران ، به تأثير شگرف و خارق العاده قرآن و معجزات پيامبر ( ص )
و إن يروا ءاية . .. و يقولوا سحر مستمرّ
وصف {سحر مستمرّ} گرچه در مقام تنقيص بيان شده; اما به طور غير مستقيم به تأثير خارق العاده كارها و گفته هاى اعجازى پيامبر(ص) اشاره دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 36 - 3
3 - قرآن و كلام الهى ، داراى جاذبه بسيار ; حتى براى كافران لجوج و حق ناپذير
فمالِ الذين
كفروا قبلك مهطعين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 14 - 3
3 - روى گردانى كافران از قرآن ، به دليل ناتوانى آنان از درك مفاهيم آن است و افسانه دانستن آن ، بهانه اى بيش نيست .
قال أس_طير الأوّلين . كلاّ بل ران على قلوبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 23 - 5
5 - تكذيب قرآن از سوى كافران ، ظاهرى بوده و به دروغ بودن آن باور نداشتند .
و اللّه أعلم بما يوعون
تقابل اين آيه با آيه قبل، بيانگر آن است كه گرچه كافران به زبان قرآن را تكذيب مى كردند; ولى خداوند بهتر مى داند كه در درون آنان از تكذيب قرآن خبرى نبود.
كافران و قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 7 - 12
12_ كفرپيشگان ، قيامت را امرى گزاف و طرح آن را از سوى پيامبر ( ص ) چون سحر ، نيرنگى روشن قلمداد مى كردند .
إن ه_ذا إلاّ سحر مبين
{ه_ذا} به گفتار پيامبر(ص) مبنى بر زنده شدن مردگان و برپايى قيامت اشاره دارد. اطلاق {سحر} بر اين گفتار و ادعا، از باب تشبيه است و وجه شبه آن بطلان و نيرنگ مى باشد; يعنى، اين سخن ظاهرى فريبنده و باطنى پوچ و بى اساس دارد و در بطلان و نيرنگ بازى، همانند سحر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 28 - 7
7 - كافران ، در پى تحقق قابل مشاهده قيامت بودند .
و
يقولون متى ه_ذا الفتح
{فتح} مى تواند به معناى {فصل} باشد. در اين صورت، به قرينه آيه بيست و پنج و آيه بعد، مراد از {ه_ذا الفتح} مى تواند قيامت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 32 - 4
4 - كافران مستكبر ، مدعى نامفهوم بودن قيامت براى ايشان
قلتم ما ندرى ما الساعة
كافران و كتاب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 7 - 1
1 _ در صورت نزول كتابى ملموس از سوى خداوند بر پيامبر(ص)، كفرورزان آن را سحر خواهند دانست.
و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه بأيديهم لقال الذين كفروا إن هذا إلا سحر مبي
كافران و كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 33 - 4
4- كافران دوران هاى قبل از اسلام در برخورد با كتاب آسمانى خويش ، مثل كافران صدراسلام عمل مى كردند .
هل ينظرون إلاّ أن تأتيهم المل_ئكة أو يأتى أمر ربّك كذلك فعل الذين من قبلهم
كافران و كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 42 - 8،11
8 _ پشيمانى و تأسف شديد كافران در قيامت از كتمان كردن حقايق در دنيا
يومئذ يودّ الذين كفروا و عصوا الرسول . .. و لا يكتمون اللّه حديثاً
بنابر اينكه {لا يكتمون} عطف بر جمله {تسوّى} باشد.
11 _ شرمسارى و پشيمانى كافران در قيامت ، از كتمان حقانيت رسالت پيامبر ( ص )
و عصوا الرسول . .. و لا يكتمون اللّه حديثاً
مصداق مورد نظر از كتمان
حديث در آيه شريفه، به دليل {كفروا و عصوا الرسول}، كتمان حقّانيّت پيامبر (ص) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 9 - 11
11 _ كافران به رسالت پيامبر(ص)، حق پوش و مغالطه كارند.
و للبسنا عليهم ما يلبسون
{يلبسون}، فعل مضارع و بيانگر استمرار تلبيس كافران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 12 - 5
5 _ خوددارى كافران از اعتراف به مالكيت مطلق خداوند، على رغم آگاهى بدان
قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 28 - 5
5 _ تكذيب قرآن و آيات الهى از سوى برخى كفار، با وجود علم و آگاهى بر حقانيت آن
إن هذا إلا أسطير الأولين . .. بل بدالهم ما كانوا يخفون
چون در آيات قبل سخن از تكذيب قرآن و آيات الهى بود، مراد از {ما كانوا يخفون} مى تواند موارد مذكور باشد.
كافران و گواهان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 52 - 2
2 - كافران و مشركان ، با رو به رو شدن با گواهى شاهدان عليه خود ، به عذرخواهى خواهند پرداخت .
و يوم يقوم الأشه_د . يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه عبارت {يوم لاينفع . ..} بدل براى {يوم يقوم الأشهاد} مى باشد.
كافران و مالكيت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 12 - 3،5
3 _ كافران، معترف به مالكيت
مطلق خداوند بر جهان هستى
قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه
جواب خداوند به سؤال مطرح شده و منتظر جواب كافران نماندن، بداهت و مورد اعتراف بودن جواب را مى رساند.
5 _ خوددارى كافران از اعتراف به مالكيت مطلق خداوند، على رغم آگاهى بدان
قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه
كافران و ماههاى حرام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 37 - 12
12 _ { عن رسول اللّه فى قوله تعالى { يحلونه عاماً و يحرمونه عاماً } كانوا يحرّمون المحرم عاماً و يستحلون صفر و يحرّمون صفر عاماً و يستحلّون المحرّم . . . ;
از رسول خدا (ص) درباره آيه فوق روايت شده است: [كافران] يك سال، محرم را ماه حرام و صفر را حلال و يك سال، صفر را ماه حرام و محرم را حلال مى شمردند}.
كافران و مثالهاى قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 26 - 8
8 - كافران ، تمثيل به پشه و مانند آن را امرى ناروا ، نامعقول و به دور از شأن خداوند مى پنداشتند .
و أما الذين كفروا فيقولون ماذا أراد اللّه بهذا مثلا
با توجه به اينكه كفرپيشگان قرآن را نپذيرفته بودند معلوم مى شود: جمله {ماذا أراد اللّه . ..; خداوند چه هدفى را از اين مثلها تعقيب مى كند} بدين معنا نيست كه آنان باور داشتند كه اين مثلها از جانب خداوند است و در توجيه آنها درمانده بودند; بلكه مقصود آنان اين بود كه چون آن گونه مثلها ناپسند، بى هدف و نامعقول
است، نمى تواند نازل شده از جانب خداوند باشد.
كافران و محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 7 - 4
4 _ اتهام سحر، وسيله اى براى مبارزه كافران با رسالت پيامبر(ص) و آيات الهى
لقال الذين كفروا إن هذا إلا سحر مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 9 - 3
3 _ گريز كفرپيشگان بهانه جو از ايمان به پيامبر(ص)، با درخواست معجزاتى غيرعملى
و لو جعلنه ملكا لجعلنه رجلا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 10 - 5
5 _ استهزاى كفار نسبت به پيامبر اكرم(ص)، با درخواست نزول كتاب ملموس و مشاهده فرشتگان
و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه . .. و لقد استهزىء برسل من قبلك
يادآورى استهزا شدن انبياى گذشته براى تسلى پيامبر(ص)، پس از بيان بهانه جوييها و توقّعات بيجاى كافران چنين مى نمايد كه همين بهانه جوييها، از مصاديق استهزاگرى كافران در مورد رسولان الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 25 - 12
12 _ ناتوانى كافران از مقابله با قرآن و پيامبر اكرم(ص)
حتى إذا جاءوك يجدلونك يقول الذين كفروا إن هذا إلا أسطير الأولين
پناه بردن مشركان به جدل و اتهام، گوياى اين است كه هيچ راه منطقى و صحيحى براى مقابله با قرآن و پيامبر(ص) وجود نداشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 26 - 2،7
2 _ پرهيز كافران مكه در صدر اسلام از گوش فرادادن به قرآن
و سخنان آسمانى پيامبر(ص)
و ينئون عنه
{نَأَىَ} به معنى دور شدن است و {ينئون عنه} يعنى مشركان از قرآن و وحى دورى مى گزينند.
7 _ ترفندهاى كافران براى مبارزه با قرآن و پيامبر(ص)، بى ثمر و موجب هلاكت خود آن ها مى شود.
و هم ينهون عنه و ينئون عنه و إن يهلكون إلا أنفسهم
صدر آيه بيان مبارزه كافران با اسلام و قرآن است. لذا جمله {إن يهلكون} مى تواند ناظر به اين نكته باشد كه سرانجام اين مبارزه شكست و هلاكت خود آنان است، نه قرآن و اسلام.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 33 - 3،5،9
3 _ پيامبر اكرم(ص) مورد تكذيب و زخم زبان و آزار كافران بود.
قد نعلم إنه ليحزنك الذى يقولون
5 _ انكار آيات الهى هدف اصلى كافران از تكذيب پيامبر اكرم(ص)
فإنهم لا يكذبكونك و لكن الظلمين بأيت اللّه يجحدون
9 _ لجاجت كفار و مقابله آنها به پيامبر اكرم(ص) در عين آگاهى از حقانيت آن حضرت
فإنهم لا يكذبكونك و لكن الظلمين بأيت اللّه يجحدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 184 - 1،2
1 _ كفرپيشگان عصر بعثت ، پيامبر ( ص ) را به سبب دعوت به توحيد و معاد ، فردى مجنون مى پنداشتند .
أو لم يتفكروا ما بصاحبهم من جنة
{جنة} به معناى ديوانگى است. به دليل آيات بعد كه مسأله قيامت و توحيد مطرح شده است، مى توان گفت اين دو مسأله در بين معارف الهى بيشترين نقش را در متهم كردن پيامبر(ص) به جنون داشته است.
2 _ خداوند كفرپيشگان را به تفكر در ادعاى
ناصوابشان ( مجنون پنداشتن پيامبر ) فراخواند .
أو لم يتفكروا ما بصاحبهم من جنة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 30 - 1،2
1 _ خداوند با برنامه هاى خويش ، مكر كافران عليه پيامبر ( ص ) را نافرجام ساخت .
إذ يمكر . .. و يمكر اللّه و اللّه خير المكرين
2 _ توطئه گرى هاى كافران مكه عليه پيامبر ( ص ) و نجات وى از آن توطئه ها با برنامه هاى الهى ، امرى شايسته و بايسته به ياد داشتن
إذ يمكر بك الذين كفروا . .. و اللّه خير المكرين
{إذ يمكر . .. } عطف بر {إذ أنتم قليل ... } در آيه 26 است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 7
7 _ موضعگيرى خصمانه كافران و مشركان در قبال پيامبر ، على رغم اعتقادشان به خدا
و إذ قالوا اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 59 - 3
3 _ كافران هرگز با نقض پيمان و خيانت به رسول اكرم ( ص ) نخواهند توانست بر پيامبر ( ص ) پيشى گيرند و وى را از ادامه رسالت ناتوان سازند .
و إما تخافن من قوم خيانة . .. و لايحسبن الذين كفروا سبقوا إنهم لايعجزون
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مفعول {سبقوا} و {لايعجزون} پيامبر(ص) باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 8 - 4
4_ كفرپيشگان ، تأخير عذاب
را نشانه بى پايه بودن تهديد هاى پيامبر دانسته و آنها را به استهزا مى گيرند .
ل_ئن أخّرنا . .. ليقولنّ ما يحبسه
استفهام در جمله {ما يحبسه} به قرينه {ماكانوا به يستهزءون} به داعى استهزا و تمسخر ايراد شده است. بنابراين {ليقولنّ ...;}; يعنى ، از سر استهزا و تمسخر مى پرسند: چه چيز مانع نزول آن عذاب و تحقق تهديدها شده است؟
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 12
12_ كفرورزى مردم عصر بعثت و مخالفتشان با پيامبر ( ص ) و قرآن ، عامل روى آوردن مصيبت هاى سخت و كوبنده بر آنان
و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة أو تحلّ قريبًا من دارهم
برداشت فوق با توجه به حرف {باء} در {بما صنعوا} _ كه به معناى سببيت است _ استفاده مى شود. مراد از {ما صنعوا} به قرينه آيات گذشته ، انكار قرآن، مخالفت با رسالت پيامبر(ص) و مانند آن مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 4 - 1
1 _ كافران ، منكر نزول وحى بر پيامبر ( ص ) بودند و قرآن را دروغ و ساخته و پرداخته او مى دانستند .
و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 227 - 11
11 - استفاده كافران از شعر ، در هجو ارزش هاى الهى و پيامبر ( ص )
و ذكروا اللّه كثيرًا و انتصروا من بعد ما ظلموا
قيدهاى {ذكروا اللّه كثيراً} و {انتصروا من بعد ما ظلموا}
مى تواند نشانگر اين باشد كه شاعران جاهلى، ارزش هاى الهى و شخص پيامبر(ص) و مسلمانان را هجو مى كردند و خداوند ضمن تشويق شاعران مسلمان به تبليغ ارزش هاى الهى (و ذكروا اللّه كثيراً)، مقابله به مثل را نيز براى آنان تجويز كرده است (وانتصروا من بعد ما ظلموا).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 60 - 1،7،12
1 - پيامبر ( ص ) به صبر در برابر تبليغات سوء كافران ، موظف بود .
فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ
متعلق صبر، محذوف است كه به قرينه {و لئن جئتهم بأية ليقولنّ الذين كفروا. ..} مى تواند بر خوردهاى ايذايى و تبليغاتى سوء كافران باشد.
7 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را براى حفظ اقتدار روحى خويش و راه ندادن هيچ گونه اضطرابى به خود ، در برابر تبليغات كافران ، فرمان داده است .
إن أنتم إلاّ مبطلون. .. فاصبر... و لايستخفّنّك الذين لايوقنون
12 - امكان آسيب پذيرى روحى پيامبر ( ص ) در برابر تبليغات و اذيت هاى كافران
و لايستخفّنّك الذين لايوقنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 1 - 6
6 - كافران و منافقان ، در صدد بودند تا پيامبر ( ص ) را از اهداف خود باز دارند و كارى كنند تا آن حضرت ، خواسته هايشان را قبول كند .
و لاتطع الك_فرين و المن_فقين
دستور صريح به پيامبر(ص) مبنى بر اطاعت نكردن از كافران و منافقان و تأكيد بر آن در آيه بعد، اين نكته را مى رساند كه گروه هاى ياد شده، در صدد بودند تا
نظر آن حضرت را به سوى خود جلب كنند. لازم به ذكر است كه قضيه اى كه درباره سبب نزول آيه وارد شده، برداشت بالا را تقويت مى كند. سبب نزول آيه، اين است كه سران مشركان از پيامبر(ص) خواستند تا او شفيع بودن بت ها را بپذيرد و اعلام كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 4 - 2
2 - دفاع خداوند ، از شخصيت پيامبر ( ص ) در مقابل نارواگويى هاى كافران
ما جعل اللّه لرجل من قلبين فى جوفه
اين آيه در سياق آيات مربوط به پيامبر(ص) قرار دارد و مى تواند با آن آيات، ربط معنوى داشته باشد. در شأن نزول آيه آورده شده است كه كسى مدّعىِ داشتن دو قلب بود و با آن، خود را از پيامبر(ص) برتر مى دانست. خداوند، با نفى سخن او برترى ديگران را از پيامبر(ص) نفى و از آن حضرت دفاع كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 37 - 1
1 - اجتماع كافران در اطراف پيامبر ( ص ) ، از هر سو و در قالب دسته هاى پراكنده بود .
مهطعين . عن اليمين و عن الشمال عزين
{عزين} (جمع {عزة}) به معناى گروه هاى پراكنده است0 و {يمين و شمال} در اين آيه، كنايه از احاطه همه جانبه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 24 - 8
8 - تلاش گناه پيشگان و ناسپاسان كافر ، براى نفوذ و تأثيرگذارى در پيامبر ( ص )
فاصبر . .. و لاتطع
منهم ءاثمًا أو كفورًا
هشدار خداوند به پيامبر(ص)، مبنى بر اطاعت نكردن از گناه پيشگان و ناسپاسان و فرمان به صبر و شكيبايى در امر رسالت، مى رساند كه اين گروه ها، درصدد تأثيرگذارى بر اراده پيامبر(ص) بودند.
كافران و مرگ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 98 - 5
5- مرگ در ديدگاه كافران ، پايان زندگى انسان است .
و قالوا أءذا كنّا عظ_مًا و رف_تًا أءنَّا لمبعوثون خلقًا جديدًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 11 - 8
8 - مرگ ، بر خلاف تصور كافران نابودى نيست ، بلكه رخدادى هدف دار و به منظور حضور انسان ها در پيشگاه پروردگار است .
و قالوا أءذا ضللنا فى الأرض . .. قل يتوفّيكم ملك ... ثمّ إلى ربّكم ترجعون
كافران و مسجدالحرام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 217 - 15
15 _ تنها پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، داراى صلاحيّت و اهليّت براى مسجدالحرام هستند ; نه مشركان و كفار *
و اخراج اهله منه اكبر عنداللّه
با توجّه به اينكه پيامبر (ص) و مسلمانان را اهل مسجدالحرام شمرده است; شايد كنايه از اهليّت آنان براى مسجدالحرام و نا اهلى كفار براى آن باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 34 - 4
4 _ كفرپيشگان مكه به ناحق خويشتن را سرپرست مسجدالحرام مى پنداشته و غاصبانه بر آن تسلط داشتند .
و هم يصدون عن المسجدالحرام و ما كانوا أولياؤه
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 35 - 1
1 _ سوت كشيدن و كف زدن ، شيوه نيايش كافران مكه در مسجدالحرام و اطراف كعبه
و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية
كافران و مسلمانان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 105 - 2
2 - كفرپيشگان ( يهود ، نصارا و مشركان ) ناخشنود از نزول كمترين خير ، بر مسلمانان
ما يودّ الذين كفروا . .. أن ينزل عليكم من خير
نكره آوردن {خير} به همراه {من} زايده در آيه، حكايت از آن دارد كه: مشركان كمترين خيرى را براى مسلمانان نمى پسنديدند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 72 - 5
5 _ اظهار ايمان دروغين و داخل شدن در صفوف مسلمانان براى متزلزل ساختن آنان ، از حيله هاى دشمنان دين
و قالت طائفة . .. لعلّهم يرجعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 51 - 13
13 _ ايمان حُييى بن اخطب و كعب اشرف به جبت و طاغوت ، و گفتار نارواى آنان نسبت به مسلمانان
الم تر الى الّذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت و يقولون
ابن عباس مى گويد: اين آيه درباره حييى بن اخطب و كعب اشرف نازل شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 75 - 9
9 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، تحت سيطره ستم كافران مكه
و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين . .. يقولون
ربّنا اخرجنا من هذه ا
بسيارى از مفسران برآنند كه آيه مورد بحث درباره مسلمانانى است كه تا قبل از فتح مكّه در آنجا بودند و از مهاجرت آنان جلوگيرى مى شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 101 - 6
6 _ مسلمانان صدر اسلام ، در معرض فتنه و آسيب از سوى كافران به هنگام سفر
و إذا ضربتم فى الارض . .. ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 102 - 19
19 _ كافران در انديشه تهاجمى يكباره به مسلمين در شرايط مناسب
ودالذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة
كلمه {ميل} هنگامى كه به {على} متعدى شود، به معناى هجوم بردن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 38 - 1
1 _ خداوند ، كافران ستيزه گر عصر بعثت را به ترك مبارزه عليه اسلام و مسلمانان فراخواند .
قل للذين كفروا إن ينتهوا يغفر لهم
انتهاء به معناى پذيرش نهى است ; يعنى انجام ندادن كارى بر اثر نهى شدن از آن. بنابراين با توجه به اينكه متعلق {ينتهوا} شرارتهاى كافران عليه مسلمانان است، جمله {ان ينتهوا} دلالت مى كند كه خداوند كافران را از تعرض به مسلمانان نهى كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 73 - 13
13- هيچ گاه ميان كافران و مسلمانان ، با حفظ مواضع اصولى تسالم كامل و دوستى حقيقى برقرار نخواهد شد .
و إن كادوا ليفتنونك عن الذى
أوحينا إليك . .. و إذًا لاَتّخذوك خليلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 36 - 2
2 - قضاوت كافران درباره اسلام و مسلمانان ، قضاوتى بى اساس و بدون پايه عقلانى و منطقى است .
ما لكم كيف تحكمون
كافران و مشيّت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 111 - 12
12 _ برخى مشركان و كافران عنود، با نقش مشيت الهى در تأثير اسباب آشنا بودند.
ما كانوا ليؤمنوا إلا أن يشاء الله و لكن أكثرهم يجهلون
كافران و معاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 39 - 9،10
9- دروغ پردازى دائمى كافران درباره معاد
و أقسموا بالله . .. لايبعث الله من يموت بلى وعدًا عليه ... و ليعلم الذين كفروا أ
10- بى اطلاعى كافران در دنيا ، از دروغ گويى خويش درباره رستاخيز
و أقسموا بالله . .. لايبعث الله من يموت بلى وعدًا عليه ... و ليعلم الذين كفروا أ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 10 - 1،5،6،7،9
1 - كافران در حيات دوباره انسان ، پس از ناپديد شدن اجزاى او در خاك ، تشكيك كردند .
و قالوا أءذا ضللنا فى الأرض أءنّا لفى خلق جديد
5 - از نظر كافران ، پيوستن اجزاى پراكنده بدن مردگان ، در قيامت ، امرى مستبعد است .
و قالوا أءذا ضللنا فى الأرض أءنّا لفى خلق جديد
{ضللنا} دو معنا دارد: يكى دفن شدن در قبر و ديگرى، تبديل به خاك شدن به گونه اى كه
از ديگر اجزاى خاك نتوان تميز داد. طبق معناى دوم، اجزاى بدن انسان از هم جدا شده و در ميان خاك ها پراكنده خواهد شد. بازآفرينى چنين حالتى، براى كافران، مستبعد بوده است.
6 - كافران ، در انكار معاد ، تنها متكى بر استبعادند .
أءنّا لفى خلق جديد
7 - انكار لقاى پروردگار و نفى هرگونه مسؤوليت از انسان ، انگيزه اصلى كافران در محال شمردن معاد است .
و قالوا أءذا . .. بل هم بلقاء ربّهم ك_فرون
9 - كافران ، نه تنها در معاد ترديد دارند بلكه منكر صريح آن اند .
و قالوا أءذا ضللنا فى الأرض أءنّا لفى خلق جديد بل هم بلقاء ربّهم ك_فرون
احتمال دارد كه {بل هم بلقاء ربّهم كافرون} ترقى از {أءذا ضللنا. ..} به جزم در نفى معاد باشد. لازم به ذكر است كه مراد از {لقاء ربّ} در صورتى كه معادل با معاد باشد، نكته ياد شده را مى رساند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 32 - 7
7 - كافران ، مدعى كافى نبودن دلايل وحى براى اثبات معاد و اعتقاد به آن
و إذا قيل . .. و الساعة لاريب فيها قلتم ما ندرى ما الساعة إن نظنّ إلاّ ظنًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 17 - 6
6- پندار و تصوير نادرست كافران ، از مسأله معاد و چگونگى آن
أن أُخرج و قد خلت القرون من قبلى
تعبير {و قد خلت القرون من قبلى} _ كه به عنوان علت براى انكار معاد از سوى كافر مطرح شده _ نشانگر آن است كه
معاد در پندار آنان، بازگشت به دنيا در زمانى است كه هنوز نسل هاى بعد در زمين زندگى مى كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 14 - 4
4 - انكار معاد ، عمده ترين محور مخالفت كافران با پيام دين
ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون
از سرزنش شدن كافران، به خاطر تكذيب دوزخ و حقيقت قيامت، مطلب بالا استفاده مى شود.
كافران و معبودان باطل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 102 - 2
2- كافران ، اولياى برگزيده خود ( معبود هاى باطل ) را به حال خويش سودمند مى پندارند .
أفحسب الذين كفروا أن يتّخذوا عبادى من دونى أولياء
درباره معناى اين آيه، توجيهات ادبى مختلفى ابراز شده است. از جمله اين كه {أن يتّخذوا} مفعول يكم براى {حسب} و مفعول دوم آن {نافعاً} محذوف باشد. برداشت بالا بر اين وجه ادبى مبتنى است.
كافران و معجزه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 4 - 3،4
3 _ رويگردانى و تأثيرناپذيرى كافران از هر گونه معجزه الهى
و ما تأتيهم من ءاية من ءايت ربهم إلا كانوا عنها معرضين
4 _ برخى از كافران در برابر آيات و معجزات، در عين اتمام حجت خداوند بر آنان، سرسختى نشان داده و لجاجت مىورزند.
و ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين
آمدن آيات و معجزات متعدد، گوياى قطع عذر و اتمام حجت است.
كافران و معجزه محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 58 - 8
8
- در صورت اقامه معجزه اى هر چند عظيم ، از سوى پيامبر ( ص ) كافران ، آن را باطل تلقّى مى كردند .
و لئن جئتهم بأية ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون
از اين كه در ابتدا فرموده است: {در قرآن از هرگونه مثلى زده ايم} و سپس مى فرمايد: {اگر آيه اى بياورى} مى تواند قرينه باشد بر اين كه مراد از از {آيه} معجزه است و نه آيه قرآن.
كافران و مؤمنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 141 - 18
18 _ خداوند ، هيچگونه غلبه فكرى و منطقى براى كافران بر انبيا و مؤمنان قرار نداده است .
و لن يجعل اللّه للكفرين على المؤمنين سبيلا
امام رضا(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: لن يجعل اللّه لكافر على مؤمن حجة . .. لن يجعل اللّه لهم على انبيائه(ع) سبيلا من طريق الحجة.
_______________________________
عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 202، ح 5، ب 46; نورالثقلين، ج 1، ص 564، ح 630.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 49 - 1،2
1 _ كفرپيشگان مستكبر در دنيا سوگند ياد مى كنند كه خداوند مؤمنان را در آخرت مشمول هيچ رحمتى نخواهد كرد .
أهؤلاء الذين أقسمتم لاينالهم اللّه برحمة
كلمه {رحمة} نكره است و چون پس از نفى واقع شده، معناى عموم از آن استفاده مى شود. قابل ذكر است كه مراد كافران از {رحمت}، رحمتهاى اخروى است. يعنى بر فرض اينكه آخرتى باشد، خداوند رحمتش را شامل حال مؤمنان نخواهد كرد. فعل مضارع {لا ينال} و نيز معقول نبودن نفى تمامى
رحمتها در دنيا اين معنا را تأييد مى كند.
2 _ اهل ايمان ، در دنيا مورد تحقير كفرپيشگان مستكبر هستند .
أهؤلاء الذين أقسمتم لاينالهم اللّه برحمة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 87 - 3
3 _ مؤمنان به رسالت انبيا در معرض مشكل آفرينى كفرپيشگان و موظف به صبر و استقامت
إن كان طائفة منكم ءامنوا بالذى أرسلت به . .. فاصبروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 48 - 5
5 _ لشكركشى براى رويارويى با اهل ايمان ، عملى پسنديده در نظر شيطان زده كفرپيشگان مكه
إذ زين لهم الشيطن أعملهم
از مصاديق مورد نظر براى كلمه {أعملهم}، به قرينه آيات قبل و فرازهاى بعد، لشكركشى كافران مكه براى حضور در جنگ بدر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 73 - 1
1 _ كافران سزاوار حمايت از يكديگر ، نه شايسته حمايت كردن از مؤمنان و يا برخوردار شدن از حمايت ايشان
و الذين كفروا بعضهم أولياء بعض
مقصود از ولايت كافران نسبت به يكديگر و پشتيبانى آنان از همديگر، به قرينه فراز بعد (إلا تفعلوه . .. ) نفى ولايت بين مؤمنان و كافران است. بنابراين جمله {إن الذين كفروا ... } به اين معنى است كه مسلمانان نبايد عقد ولايى با كافران داشته باشند ; نه آنان را حمايت كنند و نه از ايشان حمايت جويند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 109 - 1
1 - يادآورى برخورد هاى مستكبرانه كافران با مؤمنان در
دنيا ، در پى نجات خواهى آنان از دوزخ و ردّ آن از سوى خداوند
ربّنا أخرجنا منها . .. قال اخسئوا ... إنّه كان فريق من عبادى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 28 - 3
3 - كافران ، به صداقت و راستگويى مؤمنان ، باور نداشتند .
و يقولون متى ه_ذا الفتح إن كنتم ص_دقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 53 - 1
1 - اظهار ترديد كردن كافران در زنده شدن انسان ها پس از مرگ ، هنگام رو به رو شدن با مؤمنان
إنّى كان لى قرين . .. أءذا متنا و كنّا ترابًا و عظ_مًا أءنّا لمدينون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 22 - 1،3
1 - اطمينان بخشى خداوند به مؤمنان ، در ناتوانى كافران از غلبه بر ايشان ، پس از فتح خيبر و صلح حديبيه
و لو ق_تلكم الذين كفروا لولّوا الأدب_ر
برداشت بالا بر اين اساس است كه {لو قاتلكم. ..} نظر به آينده داشته باشد; يعنى، شما در آينده، همواره پيروز خواهيد بود و هر كه با شما بجنگد، منهزم خواهد شد.
3 - كافران منهزم شده در جنگ با مؤمنان ، فاقد كم ترين حامى و پشتيبان
لولّوا الأدب_ر ثمّ لايجدون وليًّا و لانصيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 31 - 1
1 - كافران ، از خاطره هاى ديدار خود با مؤمنان ، طنز ساخته و در جمع خانواده خويش به لطيفه گويى و خنداندن يكديگر مى پردازند
.
و إذا انقلبوا إلى أهلهم انقلبوا فكهين
{فَكِه} (صفت مشبّه) به معناى خوش دل و خندان يا به معناى كسى است كه با همراهان خود سخنى گويد كه آنان را بخنداند (قاموس). در برداشت ياد شده، معناى دوم مورد نظر است.
كافران و نبوت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 8 - 4
4 _ داشتن ثروتى بى نياز كننده از هرگونه داد و ستد با مردم ، و تأمين شدن نياز هاى مادى از سوى خداوند و يا داشتن بوستانى پر ثمر ، نشانه درستى ادعا پيامبرى در ديدگاه كافران
أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها
كافران و نبوت بشر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 9 - 4
4 _ كافران، مدعى عدم شايستگى بشر براى احراز مقام رسالت و اختصاص آن به فرشتگان
و لو جعلنه ملكا
كافران و نبوت محمّد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 9 - 11
11 _ كافران به رسالت پيامبر(ص)، حق پوش و مغالطه كارند.
و للبسنا عليهم ما يلبسون
{يلبسون}، فعل مضارع و بيانگر استمرار تلبيس كافران است.
كافران و نبوت ملائكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 9 - 4
4 _ كافران، مدعى عدم شايستگى بشر براى احراز مقام رسالت و اختصاص آن به فرشتگان
و لو جعلنه ملكا
كافران و نزول وحى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 7 - 1
1 _ در صورت نزول كتابى ملموس از
سوى خداوند بر پيامبر(ص)، كفرورزان آن را سحر خواهند دانست.
و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه بأيديهم لقال الذين كفروا إن هذا إلا سحر مبي
كافران و نعمتهاى خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 53 - 6
6 _ فرعونيان و كفرپيشگان قبل از آنان در ابتداى تشكلشان امتهايى شايسته براى بهره مند شدن از نعمت هاى الهى بودند .
فأخذهم اللّه بذنوبهم . .. ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا ... حتى يغيروا ما بأنفسهم
از نكاتى كه مى توان از ارتباط اين آيه و آيه قبل به دست آورد اين است كه فرعونيان و امتهاى پيش از آنها در ابتداى تشكلشان امتهاى كافر و منكر آيات الهى نبودند و اين حالت پس از گذشت زمان بر آنان عارض شد.
كافران و نعمتهاى دنيوى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 88 - 4
4 _ كفر ، مانع برخوردارى كافران از نعمت هاى فراوان الهى ، در دنيا نيست .
ربنا إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا
كافران و نماز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 43 - 6
6 - مكلف بودن كافران به فروع دين و انجام فرائض ( همچون نماز )
يدعون إلى السجود و هم س_لمون
كافران و نماز محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 19 - 4
4 - ازدحام كافران و مشركان در اطراف پيامبر ( ص ) ، براى مشاهده عبادت و نماز آن حضرت
كادوا
يكونون عليه لبدًا
مفسران و اهل لغت، {لِبَد} را به ازدحام معنا كرده و درباره مرجع ضمير فاعلى {كادوا} و {يكونون} دو نظر ارائه داده اند. برخى آن را مشركان و كافران مكه و برخى ديگر آن را مؤمنان جن دانسته اند كه براى استماع قرآن كريم در اطراف پيامبر(ص) ازدحام مى كردند. برداشت ياد شده، مبتنى بر نظر نخست است.
كافران و نور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 1 - 14
14 _ عن أبى ابراهيم قال: . .. {ثم الذين كفروا بربهم يعدلون} قال: يعدلون بين الظلمات و النور و بين الجور و العدل.
امام كاظم(ع) درباره آيه {ثم الذين . .. } فرمود: (كافرانى كه براى خدا انباز مى گيرند)، ظلمت و نور و ظلم و عدل را برابر قرار مى دهند.
كافران و وعده اصلاح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 28 - 7
7 _ وعده دروغين برخى كفار مبنى بر اصلاح خويش و تكذيب نكردن آيات الهى در صورت بازگشت به دنيا
فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب . .. و إنهم لكذبون
كافران و وعده هاى خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 41 - 2
2_ توجه به گسترش اسلام و توسعه روزافزون آن ، دليلى فراروى كفرپيشگان بر تحقّق وعده هاى الهى ( نابودى شرك و پيروزى توحيد ) به پيامبر ( ص )
أولم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها
جمله {أولم يروا . ..} به منزله دليلى است بر پديدار شدن و تحقق يافتن تهديدهاى الهى
به مشركان و وعده هاى الهى به اهل ايمان.
كافران هدايت پذيرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 6 - 5،6
5 - برخى از مردم عصر پيامبر ( ص ) در مرحله اى از كفر بودند كه انذار هاى پيامبر ( ص ) در آنان تأثيرى نمى بخشيد .
إن الذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون
برخى برآنند كه مراد از {الذين كفروا} گروهى از كفرپيشگان مكه است; يعنى آيه شريفه بيان يك قضيه خارجيه است و حكايت از آن ندارد كه در كافر زمينه ايمان نيست.
6 - برخى از كافران به مرحله اى از كفر مى رسند كه زمينه ايمان در آنان نابود مى شود .
إن الذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون
كافران هدايت ناپذير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 35 - 7
7 _ برخى از كفار انعطاف ناپذير و غير قابل هدايتند.
فإن استطعت أن تبتغى . .. فتأتيهم بأية
جواب {إن استطعت} محذوف است. يعنى اگر توانستى در زمين و آسمان هر معجزه اى براى آنان بياورى، بياور، ولى آنان ايمان نمى آورند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 111 - 5
5 _ اگر تمامى موجودات دسته دسته برانگيخته شوند و بر حقانيت پيامبر(ص) شهادت دهند، برخى كافران ايمان نمى آورند.
و حشرنا عليهم كل شىء قبلا ما كانوا ليؤمنوا
{قبلا} در اين برداشت جمع {قبيل}، به معنى دسته و صنف گرفته شده است. {و القبيل الجماعة ... من اقوام شتى}. (قاموس اللغة).
كافران هنگام استماع قرآن
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 51 - 5
5 - اتهام جنون به پيامبر ( ص ) ، به هنگام شنيدن قرآن از سوى كافران
لمّا سمعوا الذكر و يقولون إنّه لمجنون
كافران هنگام تلاوت آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 8 - 6
6 - استكبار كافران و اصرارشان بر كفر ، هنگام تلاوت آيات الهى بر آنان
تتلى عليه ثمّ يصرّ مستكبرًا
بنابراين كه {ثمّ} براى تراخى رتبى باشد _ نه زمانى_ برداشت بالا استفاده مى شود.
كافران هنگام سختى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 9 - 8
8 - مؤمنان ، برخلاف كافران ، تنها در گرفتارى به ياد خدا نيستند ; بلكه در همه حال ( خوشى و ناخوشى ) رو به خدا مى آورند .
و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه . .. أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل ساجدًا ... و يرجوا
برداشت بالا از ارتباط ميان آيه شريفه با آيه پيش به دست مى آيد.
كافران هنگام عذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 8 - 8
8_ كفرپيشگان ، در صورت مواجه شدن با عذاب هاى الهى ، از نجات دادن خويش ناتوان خواهند بود .
و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون
جمله {ليس مصروفاً عنهم} بيان مى دارد كه عذاب از كفرپيشگان بازگردانده نمى شود و جمله {حاق بهم . ..} به اين نكته اشاره مى كند كه آنان نيز نمى توانند از عذاب بگريزند.
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 2 - 2
2- آرزوى عميق كافران به تسليم شدن در برابر قرآن ، به هنگام مواجهه با عذاب الهى يا مرگ
تلك ءاي_ت الكت_ب و قرءان مبين . ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين
محتمل است كه متعلق {كفروا} قرآن باشد كه در آيه قبل آمده است و آرزوى كفار به تسليم بودن، بنابر قاعده، بايد پس از مواجهه با حادثه اى باشد كه رهايى از آن ممكن نيست و آن همانا عذاب مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 85 - 4
4- كافران ظالم ، پس از مشاهده عذاب الهى و قطعيت كيفر ، خواهان تخفيف و تأخير مجازات خويشند .
فلايخفّف عنهم العذاب و لا هم ينظرون
تذكر الهى به عدم تخفيف عذاب و دادن مهلت به ظالمان، اشاره اى به تخفيف و مهلت خواهى آنان دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 39 - 2
2- كافران ، از يارى و نصرت ديگران به هنگام وقوع عذاب محروم خواهند بود .
و لا هم ينصرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 40 - 2،5
2- بهت و حيرت كافران ، به هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى
بل تأتيهم بغتة فتبهتهم
5- كافران ، در طول عذاب اخروى ، كمترين مهلت و آسايشى نخواهند داشت .
و لا هم ينظرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 46 - 1،2
1- حسرت و ندامت كافران از ستم كارى خويش ، به
هنگام احساس و لمس اندكى از عذاب الهى
ولئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين
{نفحة} در لغت به معناى وزيدنى و يا يك وزيدن است كه نوعاً در امور خير به كار مى رود و گاهى هم در امور شرّ استعمال مى شود. از نظر مفسران اين كلمه در آيه شريفه، به سه دليل دلالت تقليل را مى رساند: 1_ ماده {نفحة} دال بر تقليل است; 2_ بر وزن و بناء {مرّة} مى باشد; 3_ به صورت نكره آمده است. گفتنى است كسى واژه {ويل} را مى گويد كه دچار بدبختى و هلاكت شده و از روى تأسف و تحسّر اين لفظ را ادا كرده باشد.
2- اعتراف و اقرار كافران به ستم كارى خويش پس از گرفتارى به اندك عذاب الهى
و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 203 - 1
1 - مهلت خواهى مجرمان كفرپيشه ، پس از مشاهده عذاب الهى
فيأتيهم بغتة . .. فيقولوا هل نحن منظرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 207 - 1
1 - امكانات مادى كافران ، بى ثمر به حال آنان ، به هنگام فرا رسيدن عذاب موعود
ثمّ جاءهم ما كانوا يوعدون . ما أغنى عنهم ما كانوا يمتّعون
جمله {ما أغنى عنهم. ..} را مى توان دو گونه معنا كرد: الف) آن چيزهايى كه از آن برخوردار مى شدند، به كارشان نمى آيد و عذاب را از آنان دفع نمى كند. ب) برخوردارى ها، لذت ها و خاطرات شيرين
گذشته، در قبال عذاب الهى هيچ ارزشى نخواهد داشت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 29 - 8
8 - كافران ، در لحظه نزول حتمى عذاب استيصال ، اندك مهلتى نخواهند يافت .
يوم الفتح . .. و لا هم ينظرون
بنابراين احتمال كه مراد از {يوم الفتح}، روز نزول عذاب استيصال بر كافران باشد، نكته ياد شده قابل استفاده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 177 - 2
2 - كافران و مشركان ، به وقت نزول عذاب الهى بر آنان ، در وضعيت بسيار بد و اسفبارى قرار خواهند گرفت .
فإذا نزل بساحتهم فساء صباح المنذرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 58 - 3
3 - برخى از كافران لجوج و گنه كاران سرمست ، تنها به وقت مشاهده عذاب الهى و يقين به نزول آن ، بيدار گشته و در برابر سخن حق ( قرآن ) تسليم شده و از آن پيروى مى كنند .
أو تقول حين ترى العذاب لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 12 - 1،2
1 - روى آورى كافران به درگاه خداوند ، به هنگام گرفتار آمدن در عذاب
ربّنا اكشف عنّا العذاب
2- اظهار ايمان و اقرار به ربوبيت خداوند از سوى كافران ، در تنگنا هاى ابتلا و عذاب
ربّنا اكشف عنّا العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 13 - 1
1- اظهار ايمان و
التجا به خداوند ، پس از مشاهده عذاب ، اقدامى دير هنگام و بى ثمر براى كافران
أنّى لهم الذكرى
برداشت بالا بنابراين نكته است كه تعبير {أنّى لكم الذكرى}، درصدد بى ثمر خواندن ايمان كافران باشد.
كافران هنگام عذاب استيصال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 51 - 2
2 _ كفرپيشگان و حق ستيزان ، به هنگام وقوع عذاب استيصال ، دست از كفر كشيده ، ايمان خواهند آورد .
أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن
كافران هنگام مرگ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 88 - 21
21 _ كافران در آستانه مرگ ، عذاب دردناك الهى را مشاهده خواهند كرد .
فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه الف و لام {العذاب} _ كه براى عهد ذهنى است _ اشاره به عذاب برزخى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 27 - 17
17- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن المؤمن إذا أُخرج من بيته شيّعته الملائكة إلى قبره . . . و إن كان كافراً خرجت الملائكة تشيّعه إلى قبره تلعنونه . . . ثمّ يدخل عليه ملكا القبر . . . فيقولان له : من ربّك ؟ فيتلجلج و يقول : قد سمعت الناس يقولون فيقولان له : لادريت و يقولان له : ما دينك ؟ فيتلجلج فيقولان له : لادريت و يقولان له : من نبّيك ؟ فيقول : قد سمعت الناس يقولون فيقولان له لادريت و يسأل عن إمام زمانه .
. . و هو قول الله عزّوجلّ : { . . . و يضلّ الله الظالمين و يفعل الله ما يشاء } ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: آن گاه كه [جنازه] مؤمن را از منزلش بيرون مى برند، ملائكه او را تا قبرش تشييع مى كنند . .. و اگر كافر باشد فرشتگان او را تا قبرش تشييع و لعنت مى كنند ... سپس دو فرشته قبر، بر او وارد مى شوند ... پس به او مى گويند: پروردگارت كيست؟ پس او [در پاسخ] مردد مى شود و مى گويد: شنيده ام مردم [اين گونه] مى گويند. پس به او مى گويند: [آيا] ندانستى؟ به او مى گويند دينت چيست؟ باز مردد مى شود و آنان به او مى گويند: [آيا] ندانستى؟ پس به او مى گويند: پيامبر تو كيست؟ پس پاسخ مى دهد: شنيده ام كه [اين گونه] مردم مى گويند. پس به او مى گويند [آيا ]ندانستى؟ و از او درباره امام زمانش سؤال مى كنند: ... و اين سخن خداوند عزّوحلّ است: ... يضلّ الله الظالمين و يفعل الله ما يشاء}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 2 - 2
2- آرزوى عميق كافران به تسليم شدن در برابر قرآن ، به هنگام مواجهه با عذاب الهى يا مرگ
تلك ءاي_ت الكت_ب و قرءان مبين . ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين
محتمل است كه متعلق {كفروا} قرآن باشد كه در آيه قبل آمده است و آرزوى كفار به تسليم بودن، بنابر قاعده، بايد پس از مواجهه با حادثه اى باشد كه رهايى
از آن ممكن نيست و آن همانا عذاب مى باشد.
كافران هنگام ورود به جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 4،5،8،23
4 - باز شدن درب هاى دوزخ ، هنگام نزديك شدن كافران به آن
حتّى إذا جاءوها فتحت أبوبها
5 - درب هاى دوزخ ، پيش از آمدن كافران بسته است .
حتّى إذا جاءوها فتحت أبوبها
8 - كافران به هنگام رسيدن به درب هاى دوزخ ، مورد سرزنش نگهبانان و دربانان قرار خواهند گرفت .
و قال لهم خزنتها ألم يأتكم
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه همزه در {ألم يأتكم} براى استفهام توبيخى مى باشد.
23 - اعتراف كافران به كفر خويش و سزاوار عذاب بودن خود ، در آستانه ورود به دوزخ
قالوا بلى و ل_كن حقّت كلمة العذاب على الك_فرين
برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه جمله {ل_كن حق_ّت كلمة العذاب على الكافرين} ادامه كلام كافران دوزخى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 72 - 1،2
1 - كافران ، پس از توقّفى چند در آستانه در هاى دوزخ براى پاسخ به پرسش هاى دربانان ، به ورود در آن فرمان خواهند يافت .
قال لهم خزنتها ألم يأتكم رسل . .. قالوا بلى ... قيل ادخلوا أبوب جهنّم
2 - ورود كافران به دوزخ ، از درب هاى گوناگون خواهد بود .
قيل ادخلوا أبوب جهنّم
كافران هنگام ورود در جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 34 - 4
4- اقرار گرفتن خداوند از كافران ، هنگام
مواجهه آنان با آتش دوزخ ، درباره حقانيت تهديد هاى وحى
و يوم يعرض . .. أليس ه_ذا بالحقّ
به قرينه صدر آيه {ه_ذا} اشاره به آتشى است كه كافران در معرض آن قرار گرفته اند.
كافران يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 55 - 3،4
3 _ ايمان نياوردن برخى از اهل كتاب ( يهود ) به پيامبر ( ص ) و اخلالگرى آنان در راه تحقق اسلام
و منهم من صدّ عنه
{صدّ} در برداشت فوق به معناى متعدى آن، يعنى بازداشتن و منع كردن گرفته شده است و لذا از آن به اخلالگرى تعبير شد.
4 _ ايمان نياوردن برخى از اهل كتاب ( يهود ) به پيامبران آل ابراهيم و اخلالگرى آنان در راه تحقق اهداف ايشان
فقد اتينا ال ابرهيم . .. و منهم من صدّ عنه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 161 - 12
12 _ تحريم طيبات بر تمامى يهود _ كافر و مؤمن _ و عذاب قيامت تنها از آن كافران ايشان
حرّمنا عليهم الطيبت . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً
با توجه به جمله {اعتدنا للكفرين منهم} و جمله {حرمنا عليهم الطيبت} كه در يكى كلمه {منهم} آمده و در ديگرى نيامده، معلوم مى شود براى همه يهوديان _ چه كافر و چه مؤمن _ طيبات تحريم شده ولى عذاب قيامت، تنها از آن كافران ايشان است.
كثرت اموال كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 35 - 2
2 - مشركان كافر به قرآن ، مدعى برتر بودن
در اموال و فرزند
و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان . .. و قالوا نحن أكثر أمولاً و أول_دًا
احتمال دارد مرجع ضمير فاعلى {قالوا}، مترفان (در آيه قبل) باشد و احتمال دارد به قرينه سياق، {الذين كفروا} (در آيه 31) باشد. برداشت ياد شده، بنابر احتمال دوم است.
كثرت جمعيت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 44 - 1
1 - جبهه كفر ، متكى به جمعيت و اتحاد نيرو هاى خود براى مقابله با حق
أم يقولون نحن جميع منتصر
{جميع} خبر {نحن} است; يعنى، ما جماعتى هستيم كه با حيثيت جمعى خويش پيروزمنديم.
كثرت فرزند كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 35 - 2
2 - مشركان كافر به قرآن ، مدعى برتر بودن در اموال و فرزند
و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان . .. و قالوا نحن أكثر أمولاً و أول_دًا
احتمال دارد مرجع ضمير فاعلى {قالوا}، مترفان (در آيه قبل) باشد و احتمال دارد به قرينه سياق، {الذين كفروا} (در آيه 31) باشد. برداشت ياد شده، بنابر احتمال دوم است.
كثرت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 19 - 8
8 _ نيرو هاى شرك و كفر هر چند فراوان باشند ، توان شكست اهل ايمان را ندارند .
و لن تغنى عنكم فئتكم شيئا و لو كثرت
كثرت كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 14 - 3
3 - كافران تكذيب گر ، در صدراسلام از قشر ثروتمند
و پرفرزند و نفرات بودند .
أن كان ذا مال و بنين
كج انديشى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 55 - 9
9 - كافران ، گرفتار كجروى و كج انديشى مداوم اند .
كذلك كانوا يؤفكون
كرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 171 - 4
4 - ناتوانى كفرپيشگان از ديدن و شنيدن حقايق دينى و بازگويى آنها ، ايشان را از درك معارف دين و حقايق قرآن ، محروم كرده است .
صم بكم عمى فهم لايعقلون
مفعول {لايعقلون} معارف الهى و حقايق قرآن (ما أنزل اللّه) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 20 - 11
11_ كفرپيشگان ، مشركان و آنان كه به خدا دروغ مى بندند ، از شنيدن و ديدن آيات الهى ناتوانند .
و من أظلم ممن افترى . .. أُول_ئك ... ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون
كفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 176 - 13
13 _ كفرورزى كافران ، بيرون از اراده الهى نيست .
و لا يحزنك الّذين يسارعون فى الكفر انّهم لن يضرّوا اللّه شيئاً يريد اللّه الّا ي
جمله {يريد اللّه . .. }، بيان دليلى است براى {لن يضرّوا اللّه}; يعنى شتاب كافران در كفر خويش، ضررى به خداوند نمى زند و كفر آنان، نشانه چيره شدن بر خداوند و اراده او نيست; زيرا خداوند با اراده خود آنان را به راهى انداخته كه نتيجه آن محروميّت از بهره هاى آخرت
است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 131 - 14
14 _ مالكيت انحصارى خداوند بر تمامى هستى و غناى وى ، دليل مصونيت او از هرگونه خسارت و آسيب از كفر كافران
و إن تكفروا فان للّه . .. و كان اللّه غنياً حميداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 155 - 16
16 _ ناتوانى از درك معارف دين در نتيجه لجاج و كفر ، كافران را نزد خدا معذور نمى سازد .
بل طبع اللّه عليها بكفرهم
چنانچه مقصود از جمله {قلوبنا غلف} اين معنا باشد كه يهوديان واقعاً از درك تعاليم پيامبر اسلام و يا ديگر انبيا عاجز بودند و بر اين اساس خود را معذور مى پنداشتند، جمله {بل طبع اللّه} بيانگر اين نكته است كه ناتوانى يهود از درك سخنان پيامبر(ص) نمى تواند عذرى در پيشگاه خداوند محسوب شود چون كفرورزى آنان عامل چنين وضعيتى براى آنان شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 28 - 8
8 _ كافران تكذيب كننده آيات الهى حتى در صورت بازگشت به دنيا ايمان نمى آورند.
فقالوا يليتنا نرد . .. و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 59 - 1
1 _ هيچ حركت و رفتارى ، حتى كفرورزى كافران و پيمان شكنى آنان ، خارج از اراده خداوند نيست .
و لايحسبن الذين كفروا سبقوا إنهم لايعجزون
جمله {لايحسبن . .. } در صدد رفع پندار ناصوابى است كه كفرپيشگان آن
را در خيال خويش مى پروراندند كه با توجه به آيات قبل مى توان گفت آن پندار برخاسته از كفرورزى و ستيزه جويى عليه پيامبر(ص) و شكستن پيمانهاى او بوده است. آنان بر اين پندار بودند كه اگر دستورات پيامبر(ص) از جانب خدا و خواست اوست، آنان با مخالفتهاى خويش بر خداى محمد(ص) چيره شده اند. جمله {لايحسبن ... } بيان مى دارد كه اين پندار ناصواب است. زيرا هيچ چيز خداوند را ناتوان نمى سازد. مفاد اين جمله با توجه به آنچه گذشت اين است كه هيچ حركت و رفتارى بيرون از اراده و خواست خداوند نيست.
كفر كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 133 - 5
5 - ربوبيت خداوند بر انسان ها مورد انكار كافران عصر بعثت قرار داشت .
من ربّه
چنانچه كافران به ربوبيت خداوند معترف بودند، مى گفتند: {ربّنا}.
كفر كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 13 - 1
1- كافران مجرم مكه ، على رغم دريافت آيات قرآن ، به آن ايمان نياوردند .
كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به
برداشت فوق، بنابراين است كه جمله {لايؤمنون به} جمله تفسيريه براى {المجرمين} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 14 - 1
1- اگر درى از آسمان به قدرت خداوند گشوده شود كه كافران مكه براى دريافت حقايق به آنجا بروند ، ايمان نخواهند آورد .
كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به ... و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 15 - 1
1- كافران هدايت ناپذير مكه ، در صورت مشاهده گشايش درى از آسمان براى بالا رفتن خود و درك حقايق ، آن را نوعى چشم بندى و سحر وانمود خواهند كرد .
و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا
{سكر} در لغت حالتى را گفته اند كه عارض بر عقل مى شود. بنابراين مراد از ادعاى آنان اين مى شود كه: آنان خود را گرفتار نوعى چشم بندى مى دانستند.
كفران كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 75 - 5
5 - ناسپاسى و هدايت ناپذيرى كافران ، حتى با رفع گرفتارى ها و نزول رحمت الهى
و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 36 - 8
8 - كفر ، ناسپاسى شديد است و كافران ، مردمى بس ناسپاس اند .
و الذين كفروا لهم نار جهنّم . .. كذلك نجزى كلّ كفور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 70 - 4
4 - نكوهش كافران از سوى خداوند ، به خاطر ناسپاسى آنان در برابر نعمت هاى الهى
أفرءيتم الماء . .. فلولا تشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 23 - 7
7 - استفاده بهينه نكردن كافران تكذيب گر از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل
و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون
برداشت ياد شده با
توجه به اين نكته است كه شكر نكردن انسان ها در برابر نعمت ها، به معناى استفاده صحيح نكردن از آنها است.
كفران نعمت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 23 - 9
9 - كافران لجوج و دين گريز ، مردمى ناسپاس بوده و از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل بهره كافى نبرده اند .
و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون
كوبيدن انگشت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 12 - 8،9
8 _ ملائكه مأمور در هم كوبيدن سر هاى كافران بدر و از كار انداختن پنجه هاى آنان بودند .
فاضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم كل بنان
{ال} در {الأعناق} جانشين مضاف إليه (الكافرين) است و مراد از {فوق الأعناق} سرهاى كافران است. بنابراين جمله {فاضربوا ... } يعنى سرهاى كافران را مورد ضربات خويش قرار دهيد. قابل ذكر است كه مخاطب در اين جمله، همان گونه كه سياق آيه بر آن دلالت دارد، فرشتگان هستند.
9 _ خداوند ، مجاهدان بدر را به در هم كوبيدن سر هاى كافران و از كار انداختن پنجه هاى آنان ، تهييج كرد .
فاضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم كل بنان
برداشت فوق بر اين اساس است كه خطاب در جمله {فاضربوا . .. } متوجه مجاهدان باشد. جمله {و ما جعله اللّه إلا بشرى} در آيه دهم، كه مسؤوليت فرشتگان را تنها بشارت دهى اعلام كرد، مى تواند مؤيد اين احتمال باشد.
كوبيدن سر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال
- 8 - 12 - 8،9
8 _ ملائكه مأمور در هم كوبيدن سر هاى كافران بدر و از كار انداختن پنجه هاى آنان بودند .
فاضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم كل بنان
{ال} در {الأعناق} جانشين مضاف إليه (الكافرين) است و مراد از {فوق الأعناق} سرهاى كافران است. بنابراين جمله {فاضربوا ... } يعنى سرهاى كافران را مورد ضربات خويش قرار دهيد. قابل ذكر است كه مخاطب در اين جمله، همان گونه كه سياق آيه بر آن دلالت دارد، فرشتگان هستند.
9 _ خداوند ، مجاهدان بدر را به در هم كوبيدن سر هاى كافران و از كار انداختن پنجه هاى آنان ، تهييج كرد .
فاضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم كل بنان
برداشت فوق بر اين اساس است كه خطاب در جمله {فاضربوا . .. } متوجه مجاهدان باشد. جمله {و ما جعله اللّه إلا بشرى} در آيه دهم، كه مسؤوليت فرشتگان را تنها بشارت دهى اعلام كرد، مى تواند مؤيد اين احتمال باشد.
كوردلى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 115 - 3
3 _ نزول معجزات و محدوده آن، وارونه ساختن دل و ديده كافران، و قرار دادن دشمن براى پيامبران، از سنتها و كلمات خداوند و غير قابل تغيير است.
إنما الأيت عند الله . .. و نقلب ... و كذلك جعلنا ... و تمت كلمت ربك
در آيات گذشته چند سنت و قانون الهى ياد شد، از جمله: {نقلب أفئدتهم} و {ما كانوا ليؤمنوا} و {لكل نبى عدوا}. لذا اگر مراد از {كلمت}، سنن باشد، همه موارد ذكر شده را مى تواند شامل گردد.
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 101 - 1
1- بارزترين ويژگى كافران ، محجوب بودن آنان از ديدن و درك آيات الهى است .
الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى
مراد از ديدن ذكر خدا، مشاهده و درك آيات و نشانه هايى است كه مايه ياد خداوند هستند (گفتن مسبّب و اراده سبب) و مفاد آيه، اين است كه مشاهده آيات خداوند، كافران را به ياد او نمى افكند، گويا پوششى بر چشم هاى آنان است كه ديدن آن آيات، بر ايشان مقدور نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 46 - 11
11 - كافران و تكذيب كنندگان پيامبران ، نابينايان واقعى و محروم از بينايى دل
أفلم يسيروا فى الأرض . .. و ل_كن تعمى القلوب التى فى الصدور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 19 - 3
3 - كافران ، مردمى كوردل و تاريك بين و مؤمنان ، انسان هايى روشن ضمير و اهل بصيرت
و ما يستوى الأعمى و البصير
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد بيان تمثيل براى وضعيت مؤمنان و كافران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 70 - 7
7 - مؤمنان ، انسان هاى زنده دل و برخوردار از حيات واقعى و معقول ، و كافران ( چونان مردگان ) محروم از آن
لينذر من كان حيًّا و يحقّ القول على الك_فرين
برداشت ياد شده از ارتباط ميان صدر و ذيل آيه شريفه; يعنى، به قرينه مقابله ميان
انسان هاى زنده و كافران، به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 58 - 5
5 - مؤمنان نيك كردار ، گروهى روشن بين و اهل بصيرت و كافران بدكردار ، گروهى كوردل و غافل اند .
و ما يستوى الأعمى و البصير و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و لا المسىء
{الأعمى} و {البصير} تمثيلى براى مؤمنان نيك كردار و كافران بد كرداراست.
كوردلى كافران حق ناپذير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 53 - 2
2 - كافران حق ناپذير ، انسان هايى كوردل اند .
إذا ولّوا . .. و ما أنت به_د العمى عن ضل_لتهم
كورى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 171 - 1،2،4
1 - مَثَل كفرپيشگان ، مَثَل حيوانى است كه از درك شنيده ها ناتوان است .
و مثل الذين كفروا كمثل الذى ينعق بما لايسمع
{نعق} (مصدر ينعق) به معناى: نهيب چوپان بر گوسفندان و امر و نهى اوست و مراد از {ما لايسمع} گوسفند و مانند آن مى باشد. به گفته مفسران در آيه شريفه، كافران لجوج به گوسفندان و دعوت كنندگان به معارف دين به چوپان تشبيه شده اند. بر اين مبنا بخشى از مشبه ذكر نشده و تقدير كلام چنين است: مثل الذين كفروا و الذى يدعوهم الى الأيمان كمثل الذى ... .
2 - كفرپيشگان از دعوت پيامبران جز فرياد و سر و صدا ، چيز ديگرى در نمى يابند .
و مثل الذين كفروا كمثل الذى ينعق بما لايسمع إلا دعاءً و نداءً
بر
اساس توضيح برداشت قبل، معناى جمله {مثل الذين كفروا . .. إلا دعاءً و نداءً} چنين مى شود: مَثَل كافران در ارتباط با دعوت كنندگان به ايمان مَثَل گوسفندان و چوپان آنهاست; همان گونه كه گوسفندان از سخن و امر و نهى چوپان چيزى جز فرياد نمى فهمند، كافران نيز از دعوت پيامبران حقيقتى را درك نمى كنند.
4 - ناتوانى كفرپيشگان از ديدن و شنيدن حقايق دينى و بازگويى آنها ، ايشان را از درك معارف دين و حقايق قرآن ، محروم كرده است .
صم بكم عمى فهم لايعقلون
مفعول {لايعقلون} معارف الهى و حقايق قرآن (ما أنزل اللّه) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 104 - 10
10 _ ايمان به آيات الهى بينايى و كفر به آن كورى است.
قد جاءكم بصائر من ربكم فمن أبصر فلنفسه و من عمى فعليها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 20 - 11
11_ كفرپيشگان ، مشركان و آنان كه به خدا دروغ مى بندند ، از شنيدن و ديدن آيات الهى ناتوانند .
و من أظلم ممن افترى . .. أُول_ئك ... ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 45 - 8
8- افتادن حجاب نامرئى بر ديدگان كافران و محروم شدن آنان از شنيدن و درك وحى ، معلول تصميم آنها مبنى بر عدم ايمان به آخرت است .
بين الذين لايؤمنون بالأخرة حجابًا مستورًا
تعبير {الذين لايؤمنون بالأخرة} - به صورت جمله وصفيه - و فعل مضارع به جاى
{الكافرين} مى تواند به اين معنا باشد كه جعل حجاب از سوى خدا، به خاطر اين خصلت و گزينش از سوى كافران بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 8 - 9
9 - مؤمنان ، مردمى واقع بين ، خودشناس و بصير و كافران ، مردمى خود ناشناس و فاقد بصيرت
الذين كفروا لهم عذاب شديد و الذين ءامنوا. .. أفمن زيّن له سوء عمله فرءاه حسنًا
برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه آيه شريفه تصوير كننده چهره مؤمنان و كافران باشد كه در آيه قبل از آنان سخن گفته شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 66 - 1،2
1 - توانايى خداوند بر عذاب كافران ، به گونه اى كه آنان با از بين رفتن چشم ها و نورديدگانشان ، راه معمول خود را پيدا نكرده و از پيمودن راه درست محروم خواهند شد .
و لو نشاء لطمسنا على أعينهم فاستبقوا الصرط فأنّى يبصرون
{طمس} (مصدر {طمسنا}) به معناى از بين بردن آثار و شواهد چيزى است و مقصود از {لطمسنا على أعينهم} از بين بردن كامل عضو چشم و يا نور و بينايى آن مى باشد. مراد از {الصراط} نيز راه معمول و متداولى است كه افراد آن را طى مى كنند.
2 - عذاب كافران با از بين بردن چشم ها و نورديدگانشان ( به گونه اى كه راه درستى را پيدا نكنند ) جزء مشيت و سنت خدا نيست .
و لو نشاء لطمسنا على أعينهم فاستبقوا الصرط فأنّى يبصرون
از به كار رفتن {لو} _ كه براى
امتناع و امر محالى است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.
كورى كافران حق ناپذير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 9 - 4
4 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { و جعلنا من بين أيديهم سدّاً و من خلفهم سدّاً فأغشيناهم } يقول : فأعميناهم { فهم لايبصرون } الهدى . . . ;
از امام باقر(ع) درباره قول خدا {. ..فأغشيناهم} روايت شده: كه خدا مى فرمايد: آنان را كور كرديم، پس نور هدايت را نمى بينند...}.
كيفر اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 56 - 1،12،13،14
1 _ آتش سوزانِ جهنّم ، كيفر كافرانِ به آيات الهى
انّ الذين كفروا باياتنا سوف نُصليهم ناراً
12 _ وارد ساختن كافران به آتش و عذاب آنان در دوزخ ، بر اساس حكمت خداوند
انّ الذين كفروا باياتنا سوف نصليهم ناراً . .. انّ اللّه كان عزيزاً حكيماً
تذكّر به حكمت خداوند پس از بيان عذاب كافران، اشاره به حكيمانه بودن چنين عملى است.
13 _ هيچ نيرويى قادر به جلوگيرى از عذاب كافران در دوزخ نخواهد بود .
سوف نصليهم ناراً . .. انّ اللّه كان عزيزاً حكيماً
تذكر به شكست ناپذيرى خداوند پس از بيان اينكه كافران را به دوزخ خواهد برد، اشاره به اين معنا دارد كه مبادا توهّم شود آنان مى توانند على رغم خواست خداوند بر او غلبه كنند و خود را از آتش برهانند.
14 _ عزت و حكمت الهى ، مقتضى عذاب مستمر دوزخيان كفرپيشه *
انّ الذين كفروا . .. انّ اللّه كان عزيزاً
حكيماً
بنابر اينكه جمله {انّ اللّه . .. }، بيان علتى براى {سوف نصليهم ناراً} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 7
7 _ عذاب اخروى پيروان شرك و كفر، سزاى اعمالشان در دنياست.
فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 4
4 _ همسانى منافقان و كافران ، در استحقاق كيفر شديد و مستمر خداوند در قيامت
وعد اللّه المنفقين و المنفقت و الكفار نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 70 - 9
9 _ كيفر دنيوى و اخروى كافران و منافقان ، از سنت هاى ثابت الهى
أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 4 - 13
13 _ عذاب دردناك و آشاميدنى داغ و جوشان ، كيفر اخروى كفرمداران
و الذين كفروا لهم شراب من حميم و عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 2
2- كافرانى كه با حالت ظلم به نفس ( كفر ) از دنيا بروند ، در قيامت گرفتار خوارى و ذلت خواهند شد .
إن الخزى اليوم و السوء على الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 74 - 10
10 - جاودانگى عذاب جهنم و نبود مرگ در آن
، دليل پاينده تر بودن عذاب كافران از شكنجه و آزارى است كه آنان بر مؤمنان روا مى داشتند .
واللّه خير و أبقى . إنّه من يأت ... لايموت فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 9 - 15
15 - قيامت ، روز مجازات و كيفر كفرپيشگان و حق ستيزان
و نذيقه يوم القي_مة عذاب الحريق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 39 - 11
11 - كافران ، در روز رستاخيز به جاى نيل به ثمره اعمال نيك خويش ، با خدا و كيفر او مواجه خواهند شد .
و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة . .. حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا و وجد اللّه ع
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 83 - 8،9
8 - وعده الهى به گردآورى كافران هر امت ، براى محاكمه و مجازات در قيامت *
و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا ممّن يكذّب ب_اي_تنا
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {حشر} مورد بحث در آيه مربوط به قيامت باشد.
9 - حشر گروهى از كافران هر امت در قيامت و رانده شدن آنان به سوى جايگاه محاكمه و مجازات *
و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا ممّن يكذّب ب_اي_تنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 23 - 12
12 - مجازات كافران و بدكاران در قيامت ، همراه با آگاه شدن از جرم شان است .
إلينا مرجعهم فننبّئهم بما عملوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 -
لقمان - 31 - 24 - 2
2 - رفاه دنيوى كافران ، در قبال عذاب سخت آخرت ، اندك و ناچيز است .
نمتّعهم قليلاً ثمّ نضطرّهم إلى عذاب غليظ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 22 - 4
4 - همانندى و يك سانى مجازات و كيفر زنان و مردان مشرك و كافر در قيامت
احشروا الذين ظلموا و أزوجهم
برداشت ياد شده از آن جا است كه اختصاص به ذكر يافتن {ازواج} (همسران)، مى تواند براى از بين بردن اين توهم باشد كه زنان مشرك و كافر از كيفر الهى معاف اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 33 - 1
1 - مشترك بودن رهبران شرك و كفر اغواگر با توده هاى مشرك و كافر اغوا شده در كيفر و عذاب دوزخ
فإنّهم يومئذ فى العذاب مشتركون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 40 - 10
10 - خداوند با كافران بدكردار در قيامت ، بر مبناى عدل و با مؤمنان نيك كردار براساس فضل و لطف خويش برخورد خواهد كرد .
من عمل سيّئة فلايجزى إلاّ مثلها و من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن ... يرزقون فيها ب
برداشت ياد شده از آن جا است كه مجازات گناه كاران، تنها به ميزان گناه آنان است; ولى پاداش مؤمنان نيك كردار، بى شمار و افزون بر استحقاق آنان مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 72 - 3
3 - عذاب شدن كافران حق ستيز و ستيزه
جو به آتش دوزخ ، پس از كيفر شدنشان با آب داغ و پر حرارت خواهد بود .
فى الحميم ثمّ فى النار يسجرون
برداشت ياد شده از آمدن {ثمّ} كه نوعاً براى تراخى زمانى است، استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 8
8- قيامت ، روز مجازات كافران با عذابى خواركننده و ذلّت بار
فاليوم تجزون عذاب الهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 21 - 22
22- روز قيامت و كيفر دهى كافران ، روزى بس بزرگ و توصيف ناپذير *
إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 34 - 11
11- كيفر كافران در قيامت ، نتيجه عملكرد خود آنان
قال فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 29 - 5
5_ كيفر هاى اخروى نتيجه قهرى عملكرد خود كافران ، و نه ظلمى از سوى خدا بر ايشان
قدّمت إليكم بالوعيد . .. و ما أنا بظلّ_م للعبيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 41 - 1
1 - رهنمود خداوند به پيامبر ( ص ) ، در اميد بستن به قيامت براى جزاى كافران لجوج
فاصبر . .. و استمع يوم يناد المناد
آيات پيشين در زمينه مواجهه نارواى كافران با پيامبر(ص) و لزوم شكيبايى آن حضرت در برابر آنان بود. اكنون در اين آيه، خداوند به پيامبر(ص) مى فرمايد: گوش به زنگ منادى حق براى رستاخيز باش; كنايه
از اين كه آن روز كافران، مجازات واقعى خود را خواهند ديد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 47 - 7
7 - كيفر هاى دنيوى و برزخى كافران ، سبك تر از كيفر اخروى آنان *
و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك
برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {دون} به معناى پايين تر و خفيف تر باشد و {دون ذلك} اشاره به عذاب دنيوى يا برزخى داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 46 - 3
3 - قيامت ، قرارگاه اصلى براى مؤاخذه و مجازات كافران
سيهزم الجمع . .. و الساعة أدهى و أمرّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 11 - 2
2 - كيفر و عذاب دوزخ براى كافران ، نتيجه و پيامد كوتاهى و تقصيركارى خود آنان است .
فاعترفوا بذنبهم
كيفر استهزاهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 10 - 1
1 - دوزخ ، پايانى خفّت بار براى دروغ پردازى ها ، استهزاگرى ها و گناه پيشگى كافران
ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. اتّخذها هزوًا ... عذاب مهين . من ورائهم جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 36 - 2
2 - بى پاسخ نماندن تمسخر هاى كافران و گرفتارى آنان به نتايج كردار خويش ، امرى طرفه و جالب توجّه است .
هل ثوّب الكفّار ما كانوا يفعلون
استفهام در آيه شريفه براى تقرير و تعجيب است; يعنى، كافران چنين حالتى را
گمان نداشته و پيش بينى نمى كردند.
كيفر برزخى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 46 - 3
3 - وجود كيفر براى كافران ، پيش از برپايى قيامت و در عالم برزخ
النار يعرضون عليها غدوًّا و عشيًّا
كيفر دروغگويى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 10 - 1
1 - دوزخ ، پايانى خفّت بار براى دروغ پردازى ها ، استهزاگرى ها و گناه پيشگى كافران
ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. اتّخذها هزوًا ... عذاب مهين . من ورائهم جهنّم
كيفر دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 13 - 2
2 _ مخالفت و دشمنى مشركان مكه با خدا و رسول او مايه فرمان الهى به سركوبى و نابودى آنان
ذلك بأنهم شاقوا اللّه و رسوله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 48 - 19
19 _ شكست كافران جنگ بدر نمودى از عقوبت شديد خداوند براى آنان
و اللّه شديد العقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 70 - 7،9
7 _ هلاكت امت هاى كفرپيشه گذشته تاريخ ، نمودى از قدرت خدا بر كيفر دنيوى منافقان و كافران هر عصر
ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت
9 _ كيفر دنيوى و اخروى كافران و منافقان ، از سنت هاى ثابت الهى
أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح .
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 40 - 11
11_ حسابرسى و مجازات كفرپيشگان و منكران رسالت در دنيا
و علينا الحساب
از آن جا كه مقصود از تهديدهاى اشاره شده در اين آيه عذابهاى دنيوى است ، معلوم مى شود مراد از حساب در جمله {علينا الحساب} نيز حسابرسى در دنياست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 73 - 3
3 - چشاندن بخشى از كيفر دنيايى به كافران ، نمودى از رحمت الهى و وسيله اى براى هدايت آنان
ردف لكم بعض الذى تستعجلون . و إنّ ربّك لذو فضل على الناس
همان طور كه در آيه پيش گفته شد، مراد از {الذى تستعجلون} مى تواند تنها عذاب دنيوى باشد. بنابراين عبارت {بعض الذى تستعجلون} به معناى گوشه اى از مجازات دنيايى است. با توجه به مطلب ياد شده مى توان گفت كه يادآورى بذل و رحمت الهى بر مردم، پس از بيان {ردف لكم بعض الذى تستعجلون} از آن جهت است كه مشاهده گوشه اى از مجازات الهى، بيدارگر و هشدار دهنده است; برخلاف نزول تمامى عذاب كه در آن مجالى براى توبه و انابه باقى نمى ماند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 13 - 11
11- وجود كيفر هاى دنيوى براى بسيارى از كافران ، افزون بر عذاب اخروى آنان
و الذين كفروا . .. و النار مثوًى لهم . و كأيّن من قرية ... أهلكن_هم
از ارتباط اين آيه با آيه قبل، استفاده مى شود كه خداوند تمامى كيفر كافران را به آخرت واننهاده و آنان را
در دنيا به كلى رها نساخته است; بلكه بسيارى از آنان را به كيفر كفرشان هلاك ساخته و مى سازد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 47 - 6،7
6 - كافران ، گرفتار كيفر هاى دنيوى و بيشتر آنان ، غافل از منشأ گرفتارى هاى خويش *
للذين ظلموا عذابًا . .. و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون
در صورتى كه {عذاباً دون ذلك} نظر به كيفر دنيوى داشته باشد، احتمال مى رود كه {أكثرهم لايعلمون} به اين معنا باشد كه كافران به رغم ابتلا به اين كيفرهاى الهى، معمولاً توجه ندارند كه علت آن، كفر ايشان است.
7 - كيفر هاى دنيوى و برزخى كافران ، سبك تر از كيفر اخروى آنان *
و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك
برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {دون} به معناى پايين تر و خفيف تر باشد و {دون ذلك} اشاره به عذاب دنيوى يا برزخى داشته باشد.
كيفر دوستى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 144 - 11
11 _ كيفر الهى ، فرجام شوم دوستى با كافران و پذيرش سلطه آنهاست .
لاتتخذوا الكفرين أولياء . .. ان تجعلوا اللّه عليكم سلطناً مبيناً
حجت آشكار خداوند، حكايت از اين دارد كه مقتضى كيفر و عقاب براى چنين افرادى فراهم است.
كيفر سخت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 15 - 4
4 - مؤاخذه سخت كافران و چشم پوشى از خطاى مؤمنان ، برخاسته از سلطه خداوند بر تمام هستى است .
إنّ بطش ربّك . .. و
هو الغفور الودود . ذوالعرش
كيفر عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 51 - 1
1 _ شكنجه و عذاب كافران به هنگام مرگ و پس از آن نتيجه اعمال خود آنان است ، نه ظلمى از جانب خداوند بر ايشان .
ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم
{ذلك} مى تواند اشاره به خصوص {عذاب الحريق} باشد و مى تواند اشاره به مجموع عذابى باشد كه در آيه قبل بيان شد. قابل ذكر است كه در برداشت فوق {أن اللّه ... } ناظر به اين حقيقت گرفته شده كه عذاب كافران بيش از استحقاق آنان نيست، نه تعليلى براى ضرورت گرفتارسازى ايشان به عذابهاى الهى.
كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 18
18 - آنان كه به خدا و روز قيامت كافر شوند ، راهى جز ورود به آتش دوزخ نخواهند داشت .
و من كفر . .. ثم أضطره إلى عذاب النار
اضطرار; يعنى، مجبور ساختن كسى به انجام كارى. پس {ثم اضطره ...} چنين معنا مى شود: آن گاه كه كافران حيات دنيا را سپرى كردند، آنان را براى ورود به آتش دوزخ مجبور مى كنم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 4 - 10،16
10 _ عذاب شديد كافران پس از اتمام حجت بر آنان از طريق كتب آسمانى
نزّل عليك الكتاب . .. انّ الّذين كفروا بايات اللّه لهم عذاب شديد
16 _ ابتلاى كافران به عذاب شديد ، انتقام الهى از آنان
و نمايانگر شكست ناپذيرى خداوند است .
انّ الّذين كفروا . .. لهم عذاب شديد و اللّه عزيز ذوانتقام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 11 - 5
5 _ مجازات كافران و تكذيب كنندگان آيات الهى ، از سنّت هاى خداوند است .
كدأب ال فرعون و الذين من قبلهم كذّبوا باياتنا فاخذهم اللّه بذنوبهم
خداوند همه كافران را در همه عصرها، تهديد به عذاب كرده و از اين، عموميّت سنت الهى در مورد كافران، استنباط مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 15 - 19
19 _ بصيرت خداوند به بندگان ، تضمين كننده پاداش متّقين و كيفر كافران
قل للّذين كفروا . .. للّذين اتقوا عند ربّهم ... و اللّه بصير بالعباد
اگر آگاهى همه جانبه خداوند نباشد، كيفرها و پاداشها، تضمين نمى شود. از اين رو خداوند پس از بيان كيفر و پاداش، آگاهى خود را به احوال بندگان، متذكّر مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 19 - 14
14 _ كفر و انكار آگاهانه آيات الهى ، كيفر سريع خداوند را در پى دارد .
و من يكفر بايات اللّه فانّ اللّه سريع الحساب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 54 - 10
10 _ مكر خداوند با كافران ، مجازات نمودن آنان به سبب مكرشان است .
و مكروا و مكر اللّه
امام رضا(ع) درباره آيه فوق فرمود: انّ اللّه تبارك و تعالى . .. لا يمكر ... و لكنّه عزّ و
جل يجازيهم ... جزاء المكر.
_______________________________
عيون اخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 126، ح 19، ب 11 ; معانى الاخبار، ص 13، ح 3.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 56 - 1،5
1 _ كافران ( يهوديان ) ، مشمول عذاب سخت خداوند در دنيا و آخرت
فاما الذين كفروا فاعذّبهم عذاباً شديداً فى الدنيا و الاخرة
5 _ كافران ( يهوديان ) ، هيچ يار و ياورى در برابر عذاب الهى در دنيا و آخرت ندارند .
فاّما الذين كفروا . .. و ما لهم من ناصرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 88 - 3
3 _ خداوند بدون مهلت و تأخير ، مرتدّان و كافران يهود و نصارا را عذاب مى كند .
لا يخفّف عنهم العذاب و لا هم ينظرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 91 - 4
4 _ كسانى كه در حال كفر بميرند ، مستحقّ عذابى دردناك هستند .
اولئك لهم عذاب اليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 108 - 5،8
5 _ عذاب سيه رويان ( اهل كفر ) و استغراق سفيدرويان در رحمت الهى ، از آيات بحق خداوند
فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون . .. ففى رحمة اللّه ... تلك ايات اللّه
بنابراينكه مشاراليه {تلك}، مطالب مذكور در دو آيه قبل باشد.
8 _ عذاب سيه رويان ( كافران ) ، ناشى از اعمال ناپسند ( تفرقه و پراكندگى و كفر ) خود آنان است و نه از ناحيه خداوند
فاما
الذين اسودّت وجوههم . .. و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 116 - 1،13
1 _ اموال و فرزندان اهل كفر ، نمى تواند آنها را از كيفر خداوند برهاند .
انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً
{اغنى} هنگامى كه با {عن} متعدى شود، به معناى {دفع} مى آيد. لذا {لن تُغنى}، يعنى نمى رهاند. (روح المعانى).
13 _ آتش جاودانه دوزخ ، فرجام كفر پيشگانِ اهل كتاب
انّ الّذين كفروا . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون
با توجه به آيات قبل، مراد از {الذين}، كافران اهل كتاب هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 119 - 23
23 _ كافران كينه توز و منافقان حيله گر شايسته نابودى
قل موتوا بغيظكم انّ اللّه عليم بذات الصدور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 131 - 3،5،6،8
3 _ آتش دوزخ ، در انتظار كافران و رباخواران ، و آماده براى آنان
لا تاكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
5 _ آتش دوزخ ، هم اكنون حاضر و آماده براى كافران
و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
كلمه {اعدّت} (مهيّا شده)، به صيغه ماضى، دلالت بر وجود بالفعل چنين آتشى دارد.
6 _ آتش دوزخ ، در اصل براى كافران مهيّا شده است .
و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
بنابر اينكه {الّتى}، وصفِ توضيحى باشد نه احترازى.
8 _ همگونى عذاب رباخواران با عذاب كافران
لا تاكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 151 - 19
19 _ آتشِ دوزخ ، جايگاه و فرجام شوم كفرپيشگان مشرك
سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرعب . .. و ماويهم النّار و بئس مثوى الظّالمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 176 - 16
16 _ عذاب بزرگ اخروى در انتظار شتابگران در كفر است .
الّذين يسارعون فى الكفر . .. و لهم عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 18 - 5،6
5 _ خداوند براى گناهكارانى كه توبه را تا آستانه مرگ تأخير انداخته و كسانى كه كافر بميرند ، عذاب دردناكى آماده كرده است .
و ليست التّوبة للّذين . .. و لا الّذين يموتون و هُم كفّار اولئك اعتدنا لهم عذابا
6 _ خداوند براى كسانى كه تا لحظه مرگ بر كفر خويش باقى مانده و آنگاه ايمان آورند ، عذابى دردناك آماده كرده است .
و ليست التّوبة . .. و لا الّذين يموتون و هُم كفّار اولئك اعتدنا لهم عذاباً اليما
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 55 - 6
6 _ آتش سوزان جهنم ، كيفر آتش افروزان و اخلالگران عليه پيامبران
و كفى بجهنّم سعيراً
{سعير}، به معناى آتش برافروخته و سوزان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 140 - 14
14 _ خداوند ، گردآورنده همه منافقان و كافران ، در جهنم
إنّ اللّه جامع المنفقين و الكفرين فى جهنم جميعاً
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 151 - 3،4
3 _ كيفر خوار كننده الهى ، در انتظار كافران به خدا و پيامبران اوست .
و أعتدنا للكفرين عذاباً مهيناً
4 _ جهنم و عذاب الهى ، هم اكنون براى كافران آماده و مهياست .
و أعتدنا للكفرين عذاباً مهيناً
چنانچه مراد از {عذاباً مهيناً} عذاب دوزخ باشد، فعل {اعتدنا}، به صيغه ماضى حكايت از وجود هم اكنون دوزخ دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 169 - 7
7 _ جاودانگى در جهنم ، كيفر كافران ستمگر
إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. خلدين فيها ابداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 10 - 1
1 _ كافران و تكذيب كنندگان آيات الهى ، اصحاب دوزخ هستند .
و الذين كفروا و كذبوا . .. أولئك اصحب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 2
2 _ آتش دوزخ جايگاه اجتماع و به هم پيوستن جنيان و آدميان كافر و مشرك است.
قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 99 - 3
3 _ كفرپيشگان به پندار باطل ، خويشتن را از مكر خدا و كيفر هاى ناگهانى وى ايمن مى شمارند .
أفأمنوا مكر اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 100 - 2
2 _ ابتلاى كفرپيشگان تاريخ به كيفر هاى الهى ، بيانگر توانايى
خداوند به گرفتارسازى گنهكاران موجود به عقوبت گناهانشان است .
أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم
فاعل {يهد} ضميرى است كه به داستان و سرنوشت اقوام پيشين برمى گردد و {أن لو نشاء . .. } مفعول آن مى باشد. قابل ذكر است كه {الذين يرثون} نيز مفعول به واسطه {يهد} است. و چون {يهد} به حرف لام متعدى شده، معناى تبيين در آن تضمين شده است. بنابراين جمله {او لم يهد ... } يعنى آيا سرگذشت پيشينيان براى وارثانشان اين حقيقت را روشن نكرده است كه اگر مشيت ما اقتضا كند آنان را به سبب گناهانشان عقوبت مى كنيم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 183 - 1
1 _ سنت خداوند بر امهال كفرپيشگانِ تكذيب كننده و تأخير در هلاكت و عذاب ايشان است .
و أملى لهم إن كيدى متين
املاء (مصدر اُملى از ماده ملاوة) به معناى مهلت دادن و تأخير انداختن است. به مناسبت اينكه حقيقت بيان شده (مهلت دادن و تأخير انداختن) درباره تكذيب كنندگان آيات الهى است، معلوم مى شود مراد از تأخير، تأخير در عذاب است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 14 - 2
2 _ آتش دوزخ كيفر تمامى كافران
و أن للكفرين عذاب النار
{ال} در {الكافرين} براى استغراق و شمول است. گفتنى است در وجه تركيبى {أن للكفرين ... } نظرهاى مختلفى ايراد شده است. بهترين وجه آن تقدير گرفتن فعلى همانند {اعلموا} است. يعنى {و اعلموا أن للكفرين عذاب النار}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 9
9 _ جهنم ، سزاى كافران حق ستيز
و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 7
7 _ خداوند ، كفرپيشگان را به سبب رفتار ناپسندشان ( سرمستى ها ، رياكارى ها ، بازدارى مردم از راه خدا ) ، مجازات خواهد كرد .
و لاتكونوا كالذين . .. و اللّه بمايعملون محيط
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 5،6،10،11
5 _ خداوند فرعونيان و همه كافران پيش از آنان را به سبب گناهانشان به كيفرى شديد گرفتار ساخت .
فأخذهم اللّه بذنوبهم إن اللّه قوى شديد العقاب
6 _ خداوند ، كافران و گنهكاران را پس از ارائه آيات خويش و اتمام حجت بر آنان ، مؤاخذه خواهد كرد .
كفروا بايت اللّه فأخذهم اللّه بذنوبهم
10 _ گرفتارى فرعونيان و كافران پيش از آنها به كيفر هاى شديد الهى ، نمودى از توانمندى خداوند است .
فأخذهم اللّه بذنوبهم إن اللّه قوى شديد العقاب
11 _ توجه به سنت الهى در مجازات كافران و گناهكاران ، زمينه ساز پرهيز از كفرورزى و ارتكاب گناه
كدأب ءال فرعون . .. إن اللّه قوى شديد العقاب
هدف از بيان مؤاخذه كافران و گنهكاران هشدارى است به انسانها تا با توجه به آن در مسير ايمان و ترك گناه قرار گيرند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 53 - 14
14 _ كيفر خداوند براى كافران ، متكى بر شنوايى و علم گسترده اوست .
و أن اللّه سميع
عليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 26 - 10
10 _ هزيمت و شكست ، فرجام شوم و كيفر قطعى براى تمامى كافران و دشمنان ايستاده در برابر دين الهى
و عذّب الذين كفروا و ذلك جزاء الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 7،8،12
7 _ عذاب جاودان جهنم ، مجازاتى بس سنگين و كافى براى منافقان و كافران
نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم
8 _ عذاب جاودان جهنم تنها مجازات كافى براى منافقان و كافران و برابر با گناه كفر و نفاق آنان
وعد اللّه المنفقين . .. و الكفار نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم
12 _ محروميت منافقان و كافران از رحمت الهى ، مايه رنج و عذاب هميشگى آنان
و لعنهم اللّه و لهم عذاب مقيم
برداشت فوق بر اين اساس است كه {عذاب مقيم} در نتيجه نفرين الهى به دورى آنان از رحمت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 4 - 10
10 _ دستيابى مؤمنان به پاداش و ايمان و اعمال شايسته خويش و گرفتارى كافران به كيفر كفر و بزهكارى خود ، فلسفه اساسى معاد و برپايى رستاخيز است .
ثم يعيده ليجزى الذين ءامنوا . .. و الذين كفروا لهم شراب من حميم و عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 11 - 3،6
3 _ مجازات كفرپيشگان و منكران قيامت ( از ميان برداشتنشان ) ناسازگار با فلسفه آفرينش انسان
و لو يعجل اللّه للناس الشر . .. لقضى إليهم
أجلهم
6 _ كفرمداران و شرك پيشگان ، مستحق عذاب و كيفر الهى در دنيا
و لو يعجل اللّه للناس الشر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 88 - 20
20 _ عذاب دردناك جهنم ، كيفر كافران است .
فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم
ممكن است الف و لام {العذاب} _ كه براى عهد ذهنى است _ اشاره به عذاب دنيوى (استيصال) باشد و ممكن است اشاره به عذاب برزخى و يا عذاب اخروى باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 102 - 2
2_ امت هاى ستم پيشه ( جوامع كفرپيشه و مشرك ) در خطر گرفتار شدن به عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال هستند .
و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 18
18_ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة } و هى النقمة { أوتحلّ قريباً من دارهم } فتحلّ بقوم غيرهم فيرون ذلك و يسمعون به و الذين حلّت بهم عصاة كفار مثلهم و لايتعظ بعضهم ببعض و لن يزالوا كذلك { حتى يأتى وعد الله } الذى وعد المؤمنين من النصر و يخزى الله الكافرين ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {و لايزال . ..} روايت شده است كه: آن [قارعة] عقوبت است و [درباره] {أو تحلّ قريباً من دارهم} [يعنى] عقوبت بر قومى ديگر فرود مى آيد و آنان
مى بينند و مى شنوند و آنهايى كه عقوبت بر آنان وارد شده، مانند ايشان گناهكار و كافرند و [ليكن] برخى از برخى ديگر پند نمى گيرند و همواره چنين هستند تا وعده خدا فرا رسد و، حتى يأتى وعد الله، همان وعده اى كه به مؤمنان داده است كه آنان را پيروز كند و خداوند كافران را خوار مى سازد}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 32 - 5
5_ خداوند پس از مدت ها و گذشت زمانهايى ، كفرپيشگان و استهزاگران انبيا را به عقوبت هاى خويش گرفتار مى ساخت .
فأمليت . .. ثم أخذتهم فكيف كان عقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 40 - 13
13_ خداوند ، كفرپيشگان را پس از اتمام حجت حسابرسى مى كند و به مجازات مى رساند .
فإنما عليك البل_غ و علينا الحساب
وقوع جمله {و علينا الحساب} _ كه گوياى حسابرسى و مجازات كفرپيشگان است _ پس از {إنما عليك البلاغ} _ كه گوياى ابلاغ و اتمام حجت است _ مى رساند كه خداوند پيش از ابلاغ دين و اتمام حجت ، كافران را مجازات نمى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 102 - 9
9- خداوند ، از كافران حق ناپذير ، به وسيله شراره هاى دوزخ ، پذيرايى مى كند .
إنّا أعتدنا جهنّم للك_فرين نزلاً
كلمه {نُزُل} مى تواند اسم باشد براى چيزى كه به هنگام ورود ميهمان براى پذيرايى او مى آورند. اين نوع سخن، {تهّكم} بوده و براى استهزا به كار
مى رود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 110 - 2
2- كافران و مشركان حق ناپذير ، به عذاب و كيفر الهى تهديد شدند .
إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون
تذكر به اين كه خداوند به سخنان آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران آگاه است، در حقيقت تهديد آنان و هشدارى به كيفر و عذاب شدن آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 9 - 13
13 - آتش سوزان ، كيفر كفرپيشگان و تمام كسانى كه در راستاى منحرف ساختن مردم از راه خدا و دين او تلاش مى كنند .
و من الناس من يج_دل . .. و نذيقه يوم القي_مة عذاب الحريق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 30 - 4
4 - سرگذشت قوم نوح ، داراى نشانه هايى روشن بر قدرت الهى در كيفر كافران و نصرت مؤمنان
قال ربّ انصرنى . .. إنّ فى ذلك لأي_ت
با توجه به ظهور قدرت خدا در طوفان نوح و غرق شدن كافران و مشركان و نيز ظهور نصرت الهى نسبت به حضرت نوح(ع) و همراهان او، عبارت {إنّ فى ذلك لآيات}، مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 117 - 7
7 - ربوبيت خدا ، مقتضى حسابرسى اعمال و كيفر كافران
فإنّما حسابه عند ربّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 207 - 2
2 - بى ارزشى بهرهورى
هر چند طولانى كافران از دنيا ، در قبال كيفر الهى
إن متّعن_هم سنين . .. ما أغنى عنهم ما كانوا يمتّعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 84 - 3
3 - تكذيب نشانه هاى خدا ، اصلى ترين موضوع دادگاه كيفرى كافران
حتّى إذا جاءو قال أكذّبتم ب_اي_تى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 4 - 8
8 - كافران ، به كيفر الهى ، مجازات خواهند شد .
أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 55 - 4
4 - عذاب فراگير دوزخ ، سزاى اعمال نارواى خود كافران است .
ذوقوا ما كنتم تعملون
برداشت بالا، بنابر تقدير {جزا} به عنوان معناى {ما}ى موصول است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 24 - 5
5 - خداوند ، كافران حق ناپذير را ، به سرعت مجازات نمى كند و به آنها مدتى مهلت مى دهد .
نمتّعهم قليلاً ثمّ نضطرّهم
احتمال دارد {قليلاً} صفت براى مفعول به {نمتّع } باشد كه {زماناً} است. بنابراين، مفاد آيه چنين مى شود: {به آنان، مدت كوتاهى مهلت مى دهيم و سپس آنان را روانه عذاب جهنم مى كنيم.}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 8 - 1،6،10
1 - فلسفه پيمان گرفتن خداوند از پيامبران ، پاداش دادن به مؤمنان و كيفر دادن به كافران است .
و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم . .. ليسئل الص_دقين عن صدقهم ... و
أعدّ للك_فرين
{لام} در {ليسئل. ..} لامِ تعليل يا لام غايت است. مراد از {الصادقين} به قرينه مقابله با {الكافرين} مؤمنان اند. لازم به ذكر است كه برداشت بالا، _ علاوه بر نكته ياد شده _ مبتنى بر اين است كه مرجع ضمير در {صدقهم} واژه {الصادقين} باشد و علت پرسش از صداقت مؤمنان، پاداش دادن به آنها است.
6 - عذاب شدن كافران ، پس از اتمام حجت با آنان است .
و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم . .. ليسئل ... و أعدّ للك_فرين
10 - عذاب كافران ، بدون پرسش و پاسخ و مؤاخذه خواهد بود .
ليسئل الص_دقين . .. و أعدّ للك_فرين عذابًا أليمًا
تغيير اسلوب كلام از {ليسئل. ..} به {أعدّ...} مى تواند به منظور افاده اين نكته باشد كه عذاب كافران، آماده شده است و جاى چون و چرا ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 17 - 10
10 - خداوند ، جز كافران را مجازات نمى كند .
و هل نج_زى إلاّ الكفور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 7 - 1
1 - كافران ، سزاوار عذابى سخت و طاقت فرسا
الذين كفروا لهم عذاب شديد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 36 - 2،6
2 - كافران ، محكوم به دوزخ اند .
و الذين كفروا لهم نار جهنّم
6 - عذاب دائمى و بى تخفيف ، كيفر تمامى كافران حق ناپذير
كذلك نجزى كلّ كفور
{كفور} صيغه مبالغه از ماده {كفر} و يا {كفران} مى باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 37 - 7
7 - مجازات الهى براى كافران ، پس از اتمام حجت و دادن فرصت مناسب و عمر كافى براى شناخت و پذيرش دين و تعاليم آسمانى خواهد بود .
أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر و جاءكم النذير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 39 - 10
10 - كيفر كافران ، از شؤون مقام ربوبى است .
و لايزيد الك_فرين كفرهم عند ربّهم إلاّ مقتًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 25 - 2
2 - گرفتارى كافران و دشمنان دين خدا ، در دام افراد وسوسه كننده و اغواگر ، كيفر الهى براى آنان است .
و قيّضنا لهم قرناء فزيّنوا لهم
از اين كه خداوند تعيين هم نشين اغواگر را براى كافران به خود نسبت داده (قيّضنا)، مطلب ياد شده استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 27 - 7
7 - مجازات و عقوبت كفرپيشگان ، بازتاب و تجسم عملكرد بد خود آنان است .
و لنجزينّهم أسوأ الذى كانوا يعملون
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {أسوء الذى. ..} خود جزا و كيفر باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 43 - 11
11 - حق گرايان برخوردار از مغفرت الهى ، و ملحدان و حق ناپذيران رويارو با مجازات دردناك او
مايقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل . .. إنّ ربّك لذو مغفرة
در آيات پيشين، قرآن
پيامى حق معرفى شده است كه ملحدان با ايجاد شبهه در آن سعى مى كردند پيامبر(ص) را مورد انكار قرار دهند. اكنون در اين آيه خداوند به غفران و عقاب خود اشاره كرده كه غفران منطبق بر حق گرايان و عقاب درباره ملحدان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 11 - 3
3- تهديد مشركان حق ستيز مكه ، از سوى خداوند به عذابى دنيوى و تيره كننده زندگى
فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين
برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {دخان مبين}، كنايه از تيره روزى و عذاب دنيوى باشد، چه اين كه برخى از مفسران اين آيه را پاسخى به دعاى پيامبر(ص) دانسته اند كه از خداوند خواست تا براى بيدار شدن مشركان، آنان را به قحطى اى همچون دوران يوسف مبتلا كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 11 - 3
3- دود هاى متراكم قيامت ، شكنجه آور ، دردآفرين و در بر گيرنده تمامى كفرپيشگان
يغشى الناس ه_ذا عذاب أليم
ممكن است اين آيات در مورد عذاب اخروى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 8 - 3
3 - كيفر الهى براى كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان
تتلى عليه . .. فبشّره بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 11 - 4
4 - كيفر كافران ، پس از اتمام حجت پروردگار بر ايشان
ه_ذا هدًى و الذين كفروا ب_اي_ت ربّهم لهم عذاب
از اين كه خداوند پس از بيان هدايتگرى قرآن،
عذاب كافران را مطرح مى كند، مطلب ياد شده قابل برداشت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 16
16- كيفر الهى در حق كافران ، معلول عملكرد منفى خود آنان و به دور از شائبه ظلم
و هم لايظلمون . .. تجزون عذاب الهون بما كنتم تستكبرون ... و بما كنتم تفسقون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 34 - 7
7- عدل الهى در كيفر كافران ، مورد اقرار خود آنان ، در قيامت
أليس ه_ذا بالحقّ قالوا بلى و ربّنا
{ه_ذا} اشاره به عذاب كافران است و مصداق بارز {حقّ} در زمينه مجازات، {عدل} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 13 - 4
4 - آتش دوزخ ، هم اكنون موجود و مهيا براى كافران *
فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا
ماضى آمدن فعل {أعتدنا}، ممكن است ناظر به معناى حقيقى آن (زمان گذشته) باشد; نه اين كه مضارع محقق الوقوع را بيان كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 14 - 2
2 - حاكميت مطلق خداوند بر هستى ، پشتوانه تحقق اراده او بر كيفر كافران
فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا . و للّه ملك السم_وت و الأرض
تذكر به حاكميت مطلق خداوند بر هستى _ در پى تهديد كافران به عذاب _ بيانگر مطلب بالا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 9
9 - مجازات الهى در حق كافران ، در پى مهلت ها و داراى زمان
و برنامه اى خاص
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا . .. فلايستعجلون
تعبير {فلايستعجلون} مى رساند كه خداوند در مجازات كافران عجله ندارد; بلكه براساس مصلحت به ايشان مهلت داده و طبق برنامه و زمانى خاص آن را به اجرا درمى آورد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 60 - 6
6 - كيفر كافران ، در پى اتمام حجت بر ايشان با هشدار هاى مكرر
فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوعدون
تعبير {يوعدون} (با فعل مضارع) بيانگر وعيدهاى مستمر و مكرر است كه قبل از مجازات و كيفر كافران، به ايشان داده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 45 - 4
4 - سنت الهى ، بر عدم تعجيل ، در كيفر كافران
فذرهم حتّى يل_قوا يومهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 46 - 1،2
1 - كافران لجوج ، بى بهره از تزوير هاى خويش و بى نصيب از يارى هر پشتيبان ، هنگام سر رسيدن وقت مجازاتشان
يوم لايغنى عنهم كيدهم شيئًا و لا هم ينصرون
2 - مرگ ، لحظه كوتاه شدن دست كافران از تدبير هاى خويش و نقطه هاى اميد
فيه يصعقون . يوم لايغنى عنهم كيدهم شيئًا
در صورتى كه {يومهم الذى. ..} در آيه قبل، نظر به لحظه مرگ داشته باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 4 - 11
11 - عذاب دردناك الهى ، كيفر كافران است .
و للك_فرين عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 6 - 2
2 - عذاب و كيفر خداوند درباره كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه دلايل روشن بوده است .
تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 7 - 4
4 - دوزخى شدن كافران ، جزاى كردار خود آنان است .
إنّما تجزون ما كنتم تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 18 - 3
3 - آتش دوزخ ، كيفر زراندوزان كافر
و جمع فأوعى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 16 - 6،7
6 - كافرانى كه در برابر حاكميت قرآن و تأثير هشدار هاى آن ، خدعه كنند ، به كيفرى غافلگيرانه و غير قابل پيش بينى گرفتار خواهند شد .
إنّه لقول فصل . .. يكيدون ... و أكيد كيدًا
{حيله}; يعنى، آنچه به صورت مخفيانه، مايه رسيدن به حالت مورد نظر گردد. و {كيد} نوعى احتيال است. (مفردات راغب)
7 - خداوند در مكر و كيفر ، آغازگر نبوده و خدعه هاى او ، پاسخ كردار نارواى كافران است .
إنّهم يكيدون كيدًا . و أكيد كيدًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 14 - 10
10 - { روى عن على ( ع ) انّه قال : معناه [ أى قوله تعالى : إنّ ربّك لبالمرصاد ] إنّ ربّك قادر على أن يجزى أهل المعاصى جزاءهم ;
از على(ع) روايت شده كه فرمود: معناى آيه اين است كه پروردگارت، توانايى دارد كه گنه كاران را
كيفر بدهد}.
كيفر كافران امت هاى پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 32 - 11
11_ عقوبت هاى نازل شده بر كفرپيشگان و استهزاگران امت هاى گذشته ، دليلى فراروى كافران بر تخلف ناپذيرى تهديد ها و وعيد هاى الهى
إن الله لايخلف الميعاد. و لقد استهزىء برسل من قبلك ... ثم أخذتهم
آيه مورد بحث به لحاظ {ثم أخذتهم . ..} دليلى است براى {حتى يأتى وعد الله إن الله لايخلف الميعاد}.
كيفر كافران به محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 83 - 6
6_ خداوند ، مشركان و كافران به پيامبر ( ص ) را به كيفر هاى دنيوى و فرو ريختن سنگ هاى عذاب تهديد كرد .
و ما هى من الظ_لمين ببعيد
واقع شدن جمله {و ما هى . ..} پس از مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) (عند ربك) مى تواند قرينه بر اين باشد كه: از مصداقهاى مورد نظر براى {الظالمين} مشركان و كافران عصر بعثت است.
كيفر كافران حق ستيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 38 - 3،4،6
3 _ گرفتار شدن به سرنوشت شوم پيشينيان ، تهديد الهى نسبت به كافران ستيزه گر عليه اسلام
و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين
جواب شرط {إن يعودوا . .. } حذف شده و جمله {فقد مضت ... } جانشين آن مى باشد و تقدير كلام چنين است: {و إن يعودوا فانتقمنا منهم كما انتقمنا من الأولين ... .}
4 _ خداوند بر اساس سنت خويش ، كافران حق ستيز دوران هاى پيشين را
به سزاى اعمالشان رسانيده است .
و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين
6 _ مجازات و سركوبى كافران حق ستيز ، سنتى الهى
و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين
كيفر كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 58 - 10
10- نظام كيفرى خداوند براى مجازات كافرانِ عصر بعثت ، نظامى مشخَّص و داراى مَوعِد و زمانى تخلّف ناپذير بود .
بل لهم موعد لن يجدوا من دونه موئلاً
به قرينه آيه بعد، مراد مؤاخذه در {لو يؤاخذهم} مؤاخذه در دنيا است. و جمله {بل لهم موعد} ظهور در فعليّت آن وعده دارد كه در مورد كافران عصر بعثت صادق است.
كيفر كافران قريش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 10
10 _ آن گروه از كافران قريش كه پس از شكست همچنان به كفرورزى خويش ادامه دادند ، از دوزخيان هستند .
و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون
تكرار {الذين كفروا} پس از {ثم يغلبون} اشاره به اين دارد كه گروهى از كفار قريش پس از شكست و غلبه مسلمانان به كفر باقى خواهند ماند، آنان سزايشان جهنم است و گروهى اسلام را خواهند پذيرفت و اهل نجات خواهند بود.
كيفر كافران لجوج
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 104 - 4
4- عذاب دردناك ، فرجام و كيفر كافرانى است كه از سر لجاج و عناد به آيات الهى ايمان نمى آورند .
إن الذين لايؤمنون بأي_ت الله . .. لهم عذاب أليم
كيفر كافران متكبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10
- كهف - 18 - 41 - 6
6- فرو رفتن آب ها و منابع آبى ، از جمله كيفر هاى الهى براى كافرانى است كه به خود بنازند و بر ديگران تفاخر كنند .
أو يصبح ماؤها غورًا فلن تستطيع له طلبًا
{يصبح} عطف بر {فتصبح} و تفريع ديگرى بر {يرسل عليها حسباناً} است. قيد {من السماء} در مورد عذابى كه آب ها را در زمين فرو ببرد، ناظر به الهى بودن عذاب است، نه نزول آن از آسمان.
كيفر كافران محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 191 - 17
17 - سزاى كفرپيشگان محارب و فتنه انگيز ، كشتن آنان است .
فاقتلوهم كذلك جزاء الكفرين
{ال} در {الكافرين} عهديه است و اشاره به كافرانى دارد كه سر جنگ با مسلمانان دارند و يا عليه ايشان فتنه انگيزى مى كنند.
كيفر گناهكارى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 10 - 1
1 - دوزخ ، پايانى خفّت بار براى دروغ پردازى ها ، استهزاگرى ها و گناه پيشگى كافران
ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. اتّخذها هزوًا ... عذاب مهين . من ورائهم جهنّم
كيفيت القاى كافران در جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 24 - 1
1_ دو فرشته موكّل بر كافران معاند ، مأمور افكندن آنان به دوزخ
ألقيا فى جهنّم كلّ كفّار عنيد
دو فرشته اى كه مخاطب {ألقيا} قرار مى گيرند; يا {رقيب} و {عتيد}ند كه در دنيا همراه انسان بودند و يا {سائق} و {شهيد}اند كه در صحنه قيامت آدمى را همراهى
خواهند كرد.
كيفيت حشر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 68 - 7
7- خداوند ، شياطين و منكران معاد را در قيامت ، خوار و ذليل ، بر زانونشسته و به صورت نيم خيز در اطراف جهنم احضار خواهد كرد .
ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا
{جثيّا} (جمع {جاثى}) حال است و {جاثى} به كسى گفته مى شود كه براى مخاصمه و محاكمه بر زانو نشسته است (لسان العرب). احضار منكران معاد و شياطين، در حالى كه بر زانوان خود راه مى روند و يا بر زانو گرداگرد جهنم نشسته اند، براى اهانت و تحقير آنان است. برخى {جثىّ} را جمع {جثوة} دانسته اند كه به معناى انبوه خاك و سنگ است. بر حسب اين معنا مراد احضار هر فرقه و گروه به صورت متراكم است.
كيفيت ورود كافران به جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 8 - 2
2 - كافران ، فوج فوج و دسته دسته به دوزخ افكنده خواهند شد .
كلّما أُلقى فيها فوج سألهم خزنتها
كيفيت ورود كافران در جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 2،11
2- سوق داده شدن كافران به سوى دوزخ ، به تدريج و همراه با سرزنش و توبيخ
و يوم يعرض الذين كفروا على النار أذهبتم طيّب_تكم
از اين كه كافران نخست بر آتش عرضه مى شوند و همراه با آن زشت كارى گذشته شان به رخ آنان كشيده مى شود، مطلب بالا استفاده مى شود.
11- عرضه كافران بر آتش ، همراه با
سرزنش و توبيخ ، گوشه اى از عذاب ذلّت بار آنان *
يوم يعرض . .. أذهبتم طيّب_تكم فى الحياتكم الدنيا و استمتعتم بها فاليوم تجزون عذا
برداشت بالا بدان احتمال است كه نفس عرضه كافران بر آتش و توبيخ آنان، خود جزئى از عذاب خفّت بار آنان باشد.
كينه توزى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 119 - 23
23 _ كافران كينه توز و منافقان حيله گر شايسته نابودى
قل موتوا بغيظكم انّ اللّه عليم بذات الصدور
گرايش به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 74 - 10
10- { قال الرضا ( ع ) : ممّا نزل بإياك أعنى و اسمعى يا جارة خاطب الله عزّوجلّ بذلك نبيه و أراد به أُمّته قوله : . . . { و لولا أن ثبتناك لقد كدتّ تركن إليهم شيئاً قليلاً } . . . ;
امام رضا(ع) فرمود: از جمله آياتى كه بر سبك و روش [مثال معروف عرب]{إيّاك أعنى و اسمعى يا جارة} نازل گرديد و آن هم بدين معنا كه خداوند _ عزّوجلّ _ به پيامبر(ص) خطاب مى كند ولى مقصود و مراد امت اوست; اين آيه شريفه است: {و لولا أن ثبّتناك لقد كدتّ تركن إليهم شيئاًقليلاً}. ..}.
گرفتارى كافران در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 123 - 8
8 - در قيامت ، هيچ راه نجاتى براى كافرانِ به قرآن و پيامبر ( ص ) وجود نخواهد داشت .
أولئك يؤمنون به و من يكفر به . .. و
اتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً
هدف از توصيف قيامت، به اينكه فديه اى گرفته نمى شود و . ..; مأيوس كردن مستحقان عذاب است از اينكه راه نجاتى - جز ايمان به قرآن و پيامبر(ص) - براى خويش توهم كرده و به اعتبار آن دل خوش كنند.
گريه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 61 - 3
3 - ترنم كافران به ترانه ها ، به جاى گريستن بر فرجام شوم خويش *
و تضحكون و لاتبكون . و أنتم س_مدون
بنا به گفته برخى از مفسران در معناى {سامد}، تغنّى و آوازه خوانى نيز نهفته است.
گفتگوى كافران با همسران محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 55 - 3
3 - همسران پيامبر ، مجاز نيستند كه با زن هاى كافر ، بدون پوشش و حجاب به گفتوگو بپردازند .
و إذا سألتموهنّ مت_عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب . .. لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ ...
گمراهى آشكار كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 29 - 7
7 - كافران لجوج و تكذيب گر ، در گمراهى آشكار قرار دارند .
فستعلمون من هو فى ضل_ل مبين
گمراهى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 66 - 1
1 - توانايى خداوند بر عذاب كافران ، به گونه اى كه آنان با از بين رفتن چشم ها و نورديدگانشان ، راه معمول خود را پيدا نكرده و از پيمودن راه درست محروم خواهند شد .
و لو
نشاء لطمسنا على أعينهم فاستبقوا الصرط فأنّى يبصرون
{طمس} (مصدر {طمسنا}) به معناى از بين بردن آثار و شواهد چيزى است و مقصود از {لطمسنا على أعينهم} از بين بردن كامل عضو چشم و يا نور و بينايى آن مى باشد. مراد از {الصراط} نيز راه معمول و متداولى است كه افراد آن را طى مى كنند.
گمراهى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 264 - 12
12 _ كافران ، بى بهره از هدايت الهى
و اللّه لا يهدى القوم الكافرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 98 - 3
3 _ لزوم اعتراض ، در برابر كجروى هاى كافران و اهل كتاب
قل يا اهل الكتب لم تكفرون بايات اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 136 - 8
8 _ كافرانِ به خدا ، ملائكه ، كتب آسمانى ، پيامبران الهى و روز قيامت ، در گمراهى ژرف
و من يكفر باللّه و ملئكته و كتبه و رسله و اليوم الأخر فقد ضل ضللا بعيداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 167 - 1
1 _ كافران بازدارنده از راه خدا ، منحرفانى سخت گمراه
إنّ الذين كفروا و صدوا عن سبيل اللّه قد ضلوا ضللا بعيداً
عطف جمله {صدوا . ..} بر جمله {كفروا} بدون تكرار {الذين} دلالت بر اين دارد كه مجموع دو صفت كفر و بازدارى از راه خدا، ضلالت بعيد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5
- 67 - 14
14 _ كافران همواره محروم از هدايت الهى
إنّ اللّه لايهدى القوم الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 122 - 4،11
4 _ كافران گمراهگر، در چنان ظلماتى اسيرند كه اميدى به رهايى آنان نيست.
كمن مثله فى الظلمت ليس بخارج منها
11 _ كافران، از آن رو كه در ظلمت و گمراهى هستند، كردار زشت خويش را زيبا مى پندارند.
كمن مثله فى الظلمت . .. كذلك زين للكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 2 - 7
7- كافرانِ به قرآن و كافرانى كه تصميم به ماندن در ظلمت ها گرفته اند ، فرجامى بس ناگوار دارند و در عذابى سخت گرفتار خواهند شد .
و ويل للك_فرين من عذاب شديد
برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از كافران در اين آيه، به قرينهء آيه قبل، كسانى هستند كه كتاب خدا را نپذيرفتند و از ظلمتها خارج نشدند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 3 - 5
5- كافران ، در نهايت گمراهى هستند .
للك_فرين . .. أُول_ئك فى ضل_ل بعيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 55 - 9
9- محرومان از هدايت الهى ، مردمى گمراه و گرفتار گناه اند .
إذ جاءهم الهدى و يستغفروا ربّهم
اين كه مى فرمايد: {چرا مردمان، با آمدن هدايت، استغفار نمى كنند؟}، نشان مى دهد كه قبل از آمدن هدايت، خواه ناخواه، گرفتار انحراف و گناه بوده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10
- مريم - 19 - 38 - 5
5- كسانى كه با فرزند خواندن عيسى ( ع ) براى خدا ، به تعاليم توحيدى او كفر ورزيدند ، در گمراهى آشكارى قرار دارند .
ل_كن الظ_لمون اليوم فى ضل_ل مبين
الف و لام در {اليوم} مى تواند براى عهد حضورى باشد ; يعنى {امروز} در اين صورت، مراد از آن، ايام زندگى در دنيا است. مراد از ظالمان _ به قرينه آيه قبل _ كسانى هستند كه به سخن عيسى(ع) كفر ورزيده و در باره او، راه افراط و يا تفريط پيمودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 83 - 9
9- تحريك كافران از سوى شياطين و گمراهى فزون تر آنان ، نشانه اى روشن از سودمند نبودن معبود ها و ضديتشان با پرستشگران خويش
و يكونون عليهم ضدًّا . ألم تر أنّا أرسلنا الشي_طين
استفهام در {ألم تر} براى استشهاد و تأييد محتواى آيه قبل است و دلالت بر واضح بودن شاهد دارد به گونه اى كه نديدن و توجه نكردن به آن تعجب دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 34 - 3
3 _ كافران معاند با پيامبر ( ص ) ، در قيامت ، داراى شوم ترين جايگاه و بى راهه ترين مسير خواهند بود .
الذين . .. أُول_ئك شرّ مكانًا و أضلّ سبيلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 53 - 4
4 - كافران حق ناپذير ، در گمراهى و ضلالت ، غوطهورند .
و ما أنت به_د العمى عن ضل_لتهم
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 17
17- كافران ، گرفتار انحراف در عقيده و عمل
تستكبرون فى الأرض . .. تفسقون
بنابراين كه مراد از {تستكبرون} حق ناپذيرى و انكار پيام وحى باشد; تعبير {تستكبرون} دلالت بر انحراف فكرى دارد. و انحراف عملى كافران از {ممّا كنتم تفسقون} استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 14 - 7،8
7- انسان كافر ، گرفتار انحراف در ارزش گذارى اعمال
كمن زيّن له سوء عمله
8- بعضى از افعال ، داراى حسن و قبح ذاتى و كافران گرفتار انحراف در تشخيص آن *
زيّن له سوء عمله
در آيه شريفه ميان بينش فرد كافر و ارزش واقعى اعمال، تفكيك شده است; يعنى، در متن واقع عمل او حقيقتاً بد است; ولى كافر آن را زيبا مى بيند و اين مى نماياند كه واقعيت هر عمل، بدون داورى انسان ها، داراى ارزشى مستقل و اصيل است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 9 - 7
7 - كافران تكذيب كننده دين ، در گمراهى عميق بسر مى برند .
إن أنتم إلاّ فى ضل_ل كبير
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {إن أنتم. ..} از سخنان نگهبانان دوزخ باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 20 - 5
5 - كافران و مشركان ، غوطهور در غرور و فريب خوردگى
إن الك_فرون إلاّ فى غرور
گمراهى كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56
- 51 - 1
1 - كافران صدراسلام ، مردمى گمراه و ره نيافته
ثمّ إنّكم أيّها الضالّون المكذّبون
خطاب در آيه شريفه، متوجه كافران صدراسلام است.
گمراهى نياكان كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 71 - 1
1 - بيشتر پدران و اجداد كافران و مشركانِ صدر اسلام ، همچون خودشان در گمراهى به سر مى بردند .
و لقد ضلّ قبلهم أكثر الأوّلين
گناه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 5
5 _ مهلت دادن خداوند به كافران ، تنها به جهت افزايش يافتن گناه آنان است .
انّما نملى لهم ليزدادوا اثماً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 5،7
5 _ خداوند فرعونيان و همه كافران پيش از آنان را به سبب گناهانشان به كيفرى شديد گرفتار ساخت .
فأخذهم اللّه بذنوبهم إن اللّه قوى شديد العقاب
7 _ انكار آيات الهى ، بارزترين گناه فرعونيان و كافران قبل از آنها
كفروا بايت اللّه فأخذهم اللّه بذنوبهم
مراد از {ذنوبهم} گناهانى است كه كفر به آيات، بخشى از آن گناهان است، و گرنه به جاى {بذنوبهم} مى فرمود {بكفرهم}. بنابراين ذكر بخصوص انكار آيات دلالت بر اين دارد كه انكار آيات از بارزترين گناهان آنان بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 4 - 6
6 _ تهمت و افترا زدن كافران به گناهى كه تنها خود مرتكب آن بودند ، از شيوه هاى آنان در مبارزه ، عليه پيامبراسلام ( ص )
و قال
الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه . .. فقد جاءو ظلمًا و زورًا
برداشت ياد شده از آن جا استفاده مى شود كه كافران، پيامبراسلام(ص) را متهم به دروغ گويى مى كردند; در حالى كه خود، دروغ پرداز بودند و به دروغ و به ناحق، قرآن را ساخته و پرداخته آن حضرت مى شمردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 13 - 1
1 - كافرانى كه در اغواى مسلمانان فعال بودند ، علاوه بر گناه خود ، گناهان فريب خوردگان شان را نيز در قيامت ، بر دوش خواهند كشيد .
و قال الذين كفروا . .. اتّبعوا سبيلنا ... و ليحملنّ أثقالهم و أثقالاً مع أثقالهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 23 - 12
12 - مجازات كافران و بدكاران در قيامت ، همراه با آگاه شدن از جرم شان است .
إلينا مرجعهم فننبّئهم بما عملوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 12 - 10
10 - تجاوزگرى ، گناه پيشگى و مانع خير شدن ، از خصوصيات كافران تكذيب كننده رسالت پيامبراسلام ( ص )
و لاتطع المكذّبين . .. منّاع للخير معتد أثيم
گناه كافران پيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 4
4 _ پيروان شرك و كفر، در قيامت، خواهند فهميد كه گناهى كمتر از سرانشان بر دوش ندارند.
فما كان لكم علينا من فضل
چون جمله {فما كان . ..} نتيجه پاسخ خداوند است كه فرمود {لكل ضعف و لكن ...}
معلوم مى شود هر دو گروه (سران و پيروان) از آن جمله مى فهمند كه به گناهى همسان گرفتار هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 25 - 17
17- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { ليحملوا اوزارهم كاملة يوم القيامة } يعنى ليستكملوا الكفر يوم القيامة { و من اوزار الذين يضلّونهم بغير علم } يعنى كفر الذين يتولّونهم ;
از امام باقر(ع) روايت شده است كه در باره قول خدا {ليحملوا أوزارهم كاملة يوم القيامة} فرمود: مقصود اين است كه كفر خود را در قيامت كامل كنند و درباره {و من اوزار الذين يضلّونهم بغير علم} فرمود: مقصود اين است كه كفر پيروان خويش را [بر دوش بگيرند]. ..}.
گناه كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 11 - 2
2 _ انكار و تكذيب معاد ، بزرگ ترين جرم و گناه كافران و مشركان صدراسلام
قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه . .. قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... بل كذّبو
برداشت ياد شده، به خاطر دو نكته است: 1_ {بل} براى اضراب انتقالى است. 2_ وعده عذاب دوزخ به كافران و مشركان به خاطر تكذيب قيامت بود; نه دروغ پردازى و بهانه جويى هاى آنان.
گناه كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 13 - 2
2 - تلاش كافران مكه براى مرتد ساختن مسلمانان ، گناه سنگينى است .
و قال الذين كفروا . .. اتّبعوا سبيلنا ... و ليحملنّ أثقالهم
گناهكارى كافران
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 31 - 7
7 - روحيه استكبارى كافران در برابر آيات الهى ، معلول عملكرد و جرايم گذشته خود آنان *
فاستكبرتم و كنتم قومًا مجرمين
براساس اين احتمال كه تعبير {و كنتم. ..} در مقام تعليل گرايش كافران به استكبار باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 29 - 3
3 - كفرورزى ، جرم ( گناه ) است و كافران به گناه آلوده اند . *
إنّ الذين أجرموا
مجرم خواندن كافران، يا به لحاظ گناه بودن كفر است و يا اين كه گناهان ديگرى نيز در بين كافران رواج دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 10 - 19
19 - گناه كافران ، بر عذاب آنان مى افزايد .
إنّ الذين فتنوا . .. فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق
مصداق {الذين فتنوا} _ به قرينه مقابله با آيه بعد _ كافران اند. حرف {فاء} در {فلهم} دلالت مى كند كه اين عقوبت، كيفر شكنجه گرى آنان است. بنابراين كافران، علاوه بر اين كه بر كفر خويش مؤاخذه مى شوند، بر كردار خويش نيز كيفر خواهند شد.
گواه آسمانى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 43 - 3
3 - هشدار خداوند به كافران ، نسبت به نداشتن گواه آسمانى بر آزادى مطلق از مسؤوليت و مؤاخذه
أم لكم براءة فى الزّبر
گواهان اغواپذيرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19
- 83 - 2
2- فرستاده شدن شياطين براى تحريك و وسوسه كافران از ديد پيامبر ( ص ) مخفى نسيت .
ألم تر أنّا أرسلنا الشي_طين
گواهى اخروى عليه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 37 - 7
7- صحنه هاى شهادت عليه كافران در قيامت ، منظره هايى دشوار و هلاكت آفرين خواهد بود .
فويل للذين كفروا من مشهد يوم عظيم
{مشهد} ممكن است اسم مكان به معناى محل شهادت باشد. حرف {مِنْ} دلالت دارد كه همان مكان شهادت منشأ {ويل} براى كافران است، بنابراين بايد گفت صحنه هاى شهادت عليه آنها، مرگ آفرين و عذاب ساز است، به گونه اى كه اگر در قيامت مرگ كسى امكان پذير بود، آنان جز هلاكت و ويل سرنوشتى نداشتند.
لالى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 65 - 1
1 - در قيامت بر دهان كافران مهر زده شده و آنان از هرگونه سخن گفتن ناتوان خواهند شد .
اليوم نختم على أفوههم
مقصود از مهر خوردن دهان كافران، ناتوان شدن آنان از هر گونه سخن گفتن است.
لالى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 171 - 4
4 - ناتوانى كفرپيشگان از ديدن و شنيدن حقايق دينى و بازگويى آنها ، ايشان را از درك معارف دين و حقايق قرآن ، محروم كرده است .
صم بكم عمى فهم لايعقلون
مفعول {لايعقلون} معارف الهى و حقايق قرآن (ما أنزل اللّه) است.
لجاجت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4
- 155 - 16
16 _ ناتوانى از درك معارف دين در نتيجه لجاج و كفر ، كافران را نزد خدا معذور نمى سازد .
بل طبع اللّه عليها بكفرهم
چنانچه مقصود از جمله {قلوبنا غلف} اين معنا باشد كه يهوديان واقعاً از درك تعاليم پيامبر اسلام و يا ديگر انبيا عاجز بودند و بر اين اساس خود را معذور مى پنداشتند، جمله {بل طبع اللّه} بيانگر اين نكته است كه ناتوانى يهود از درك سخنان پيامبر(ص) نمى تواند عذرى در پيشگاه خداوند محسوب شود چون كفرورزى آنان عامل چنين وضعيتى براى آنان شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 4 - 4
4 _ برخى از كافران در برابر آيات و معجزات، در عين اتمام حجت خداوند بر آنان، سرسختى نشان داده و لجاجت مىورزند.
و ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين
آمدن آيات و معجزات متعدد، گوياى قطع عذر و اتمام حجت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 33 - 9
9 _ لجاجت كفار و مقابله آنها به پيامبر اكرم(ص) در عين آگاهى از حقانيت آن حضرت
فإنهم لا يكذبكونك و لكن الظلمين بأيت اللّه يجحدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 121 - 1
1_ پيامبر ( ص ) از سر تهديد و هشدار از كفرپيشگان لجوج خواست تا همچنان بر مواضع ناصوابشان پافشارى كنند .
و قل للذين لايؤمنون اعملوا على مكانتكم إنا ع_ملون
{اعملوا} امرى است كه به داعى تهديد و هشدار ايراد شده است و {مكانة} به معناى توان
و قدرت و نيز به معناى مكان و جهت آمده است. بر اساس معناى نخست {اعملوا ...}; يعنى، هر اندازه توان داريد عمل كنيد و كوتاهى نكنيد و بر اساس دومين معنا; يعنى، بر همان جهت و موضعى كه اتخاذ كرده ايد عمل كنيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 13 - 15
15_ كفرپيشگان على رغم مشاهده نشانه هاى ربوبيت خدا بر سراسر جهان ، با موحدان درباره خداوند و ربوبيت او به جدال و جرّ و بحث مى پردازند .
هو الذى يريكم البرق . .. و هم يج_دلون فى الله
جمله حاليه {و هم يجادلون فى الله} قيد براى همه جمله هايى است كه در آيات پيشين آمده است ; يعنى، با آنكه آثار وجودى خدا و ربوبيت او نمايان است و اوست كه برق، رعد، ابر و صاعقه را پديد مى آورد و همه امور را تحقق مى بخشد، آنان درباره وى به جرّوبحث مى پردازند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 15 - 8
8- كافرانى كه در برابر بينات و برهان هاى روشن انبيا لجاجت كرده و در مقابل آنان ايستادند ، مردمانى جبّار و منحرف بودند .
و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم . .. و خاب كلّ جبّار عنيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 72 - 10
10- كافران به خاطر باطل گرايى ، على رغم مشاهده آثار و نعمت هاى الهى در تمام ابعاد زندگى خود ، مورد سرزنش خدايند .
و الله جعل لكم . .. أفبالب_طل
يؤمنون و بنعمت الله هم يكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 6 - 5
5- خداوند ، پيامبران را به جهت كفرورزى و لجاجت كفرپيشگان ، مؤاخذه نخواهد كرد .
فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم إن لم يؤمنوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 75 - 5
5 - ناسپاسى و هدايت ناپذيرى كافران ، حتى با رفع گرفتارى ها و نزول رحمت الهى
و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 3 - 5
5 - دلدارى خدا به پيامبر ( ص ) در مورد سرسختى كافران
لعلّك ب_خع نفسك ألاّيكونوا مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 73 - 3
3 - لزوم تأمل و انديشه در سرنوشت شوم كافران متعصب و لجوجى كه از سوى پيامبران پيشين انذار شده اند .
و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 10 - 1
1 - اعلام بغض و دشمنى شديد خداوند نسبت به كافران لجوج و حق ناپذير در قيامت
إنّ الذين كفروا ينادون لمقت اللّه أكبر من مقتكم أنفسكم إذ تدعون إلى الإيم_ن فتكف
{مقت} به معناى بغض شديد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 44 - 14،15
14 - هدايت و شفاى قرآن ، مايه فزونى كوردلى كافران لجوج
و هو عليهم عمىً أُول_ئك ينادون من مكان بعيد
15
- پيام روشن قرآن ، دور از شنود و فهم كافران لجوج
أُول_ئك ينادون من مكان بعيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 8 - 6
6 - استكبار كافران و اصرارشان بر كفر ، هنگام تلاوت آيات الهى بر آنان
تتلى عليه ثمّ يصرّ مستكبرًا
بنابراين كه {ثمّ} براى تراخى رتبى باشد _ نه زمانى_ برداشت بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 18 - 2
2- تنها برپايى ناگهانى قيامت ، به هوش آورنده كافران لجوج هواپرست
اتّبعوا أهواءهم . .. فهل ينظرون إلاّ الساعة أن تأتيهم بغتة
از مضمون آيه شريفه استفاده مى شود كه خداوند، همه دلايل لازم را به كافران نمايانده و حتى نشانه هاى قيامت را نيز براى آنان محقق ساخته است. تنها چيزى كه باقى مانده برپايى خود قيامت است. اما آنان با مشاهده همه دلايل، ايمان نياورده و منتظراند تا آخرين مهلت نيز سپرى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 32 - 4
4- اِخبار خداوند از ستيز برخى كافران با دين و پيامبر ( ص ) ، به رغم وضوح حق براى آنان
إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. و شاقّوا ... من بعد ما تبيّن لهم الهدى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 44 - 1
1 - ناباورى كفرپيشگان به حقانيت وعده هاى الهى ، حتى با مشاهده نمود هاى عينى عذاب و سقوط سنگى از آسمان بر آنان
و إن يروا كسفًا . .. يقولوا سحاب مركوم
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 47 - 5
5 - برخى از كافران ، مصرّ بر كفر خويش ، به رغم آگاهى كامل از نتايج شوم آن
و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون
مفهوم {أكثرهم} اين است كه اقليتى آگاه و معاند وجود دارند كه به رغم آگاهى داشتن، گام در مسير كفر مى نهند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 2 - 2
2 - روى گردانى كافران ، از پذيرش رسالت پيامبر ( ص ) به رغم مشاهده معجزه { شق القمر }
و انشقّ القمر . .. و إن يروا ءاية يعرضوا
از اطلاق {آية} بر {شق القمر}، استفاده مى شود كه {شق القمر} از معجزات پيامبر(ص) بوده كه بر حقانيت رسالت خويش اقامه كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 10 - 4
4 - كافران دوزخى ، مردمى لجوج و حق گريزاند .
و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل ما كنّا فى أصح_ب السعير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 17 - 5
5 - تهديد شدن كافران لجوج و حق گريز ، به نزول عذاب الهى
فستعلمون كيف نذير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 23 - 9
9 - كافران لجوج و دين گريز ، مردمى ناسپاس بوده و از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل بهره كافى نبرده اند .
و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
19 - ملك - 67 - 28 - 7
7 - كافران حق ناپذير و لجوج ، در معرض عذاب الهى قرار دارند .
فمن يجير الك_فرين من عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 29 - 7،8
7 - كافران لجوج و تكذيب گر ، در گمراهى آشكار قرار دارند .
فستعلمون من هو فى ضل_ل مبين
8 - تهديد شدن كافران لجوج و تكذيب گر ، به عذاب از سوى خداوند
فستعلمون من هو فى ضل_ل مبين
برداشت بالا، به سبب اين نكته است كه تعبير {فستعلمون} (پس به زودى خواهيد دانست)، داراى لحن تهديدآميز است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 30 - 4
4 - كافران لجوج و تكذيب گر ، در معرض عذاب الهى ( همچون خشكسالى )
قل أرءيتم إن أصبح ماؤكم غورًا فمن يأتيكم بماء معين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 23 - 7
7 - كافران ، با وجود فراهم بودن شرايط براى ر ها ساختن كفر و پرداختن به تكاليف الهى ، از آن سر باز زدند .
لمّا يقض ما أمره
ضمير فاعلى {يقض} به {الإنسان} برمى گردد كه به قرينه {ما أكفره} تنها بر كافران منطبق است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 20 - 3
3 - گروهى از مردم با وجود هشدار هاى قرآن ، همچنان بر بى ايمانى خود باقى اند و ربوبيت و بصيرت الهى را انكار كرده و معاد و حسابرسى اعمال را نمى پذيرند .
إنّ ربّه
كان به بصيرًا . .. فما لهم لايؤمنون
متعلق {لايؤمنون}، ممكن است معارفى باشد كه در آيات پيشين بيان شد; از قبيل: ربوبيت و بصيرت الهى، نامه هاى اعمال، محاسبه و . .. .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 19 - 2
2 - كفرپيشگان ، بر تكذيب وعده ها و تهديد هاى الهى ، اصرار ورزيده و از فرجام پيشينيان عبرت نمى گيرند .
بل الذين كفروا فى تكذيب
حرف {فى}، ظرفيه و بيانگر غوطهور بودن كافران در تكذيب است. متعلق تكذيب به قرينه {بل هو قرآن مجيد} _ در آيات بعد _ قرآن است كه وعده ها و تهديدهايى كه در آيات قبل آمده بود، بخشى از آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 22 - 3
3 - تكذيب قرآن از سوى كافران ، هر چند بر آن اصرار ورزند ، به حقيقت قرآن آسيبى نمى رساند و از مجد و عظمت آن نمى كاهد .
بل الذين كفروا فى تكذيب . .. بل هو قرءان مجيد . فى لوح محفوظ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 3 - 8
8 - سرسختى مخالفان توحيد در مواضع خويش ، نبايد پايدارى اهل توحيد را متزلزل سازد .
و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
پايدارى اهل توحيد، از مضارع بودن {أعبد} استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 5 - 4
4 - بيان سرسختى سازش خواهان كافر و باقى ماندن آنان بر مرام خويش تا پايان
عمر ، از خبر هاى غيبى قرآن
و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
لجاجت كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 97 - 9
9- مشركان و كافران عصر بعثت ، در برابر حق و دعوت هاى پيامبر ( ص ) ، مردمى لجوج و سرسخت بودند .
و تنذر به قومًا لدًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 133 - 3
3- كافران عصر بعثت ، على رغم روشن بودن اعجاز قرآن و هماهنگى آن با ديگر كتاب هاى آسمانى ، آن را ناديده گرفتند و معجزه بودن آن را انكار مى كردند .
لولا يأتينا ب__َاية من ربّه أوَلم تأتهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 4 - 3
3 - اندوه پيامبر ( ص ) ، به خاطر تكذيب شدنش از سوى كافران و مشركان لجوج در صدراسلام
و إن يكذّبوك فقد كذّبت رسل من قبلك
از آهنگ آيه شريفه استفاده مى شود كه پيامبر(ص)، به خاطر تكذيب شدنش اندوهگين بود. ازاين رو برخى از مفسران جواب شرط {إن يكذّبوك} را محذوف و چنين دانسته اند: {إن يكذّبوك فلاتحزن و اصبر اذ قد كذّب رسل من قبلك}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 45 - 2
2 - كافران صدراسلام ، مردمى لجوج و پندناپذير بودند .
و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 46 - 2
2 - كافران صدراسلام
، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .
و ما تأتيهم من ءاية . .. إلاّ كانوا عنها معرضين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 63 - 1،2
1 - كافران و مشركان صدراسلام ، آيات الهى را از سر لجاج و ستيزه جويى ، انكار مى كردند ; نه از روى جهل و ناآشنايى به آن .
كذلك يؤفك الذين كانوا بأي_ت اللّه يجحدون
{جحد} (مصدر {يجحدون}) به معناى انكار چيز معلوم و روشن است. آيه شريفه به منزله تعليل براى مضمون آيه قبل است كه در آن، از انكار آيات الهى و دور شدن از عبادت خداوند، اظهار شگفتى شده بود.
2 - كافران و مشركان صدراسلام ، مردمى لجوج ، ستيزه جو و حق ناپذير
كذلك يؤفك الذين كانوا بأي_ت اللّه يجحدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 76 - 5
5 - مشركان و كافران صدراسلام ، مردمى بس لجوج و حق ناپذير
و إنّه لقسم لو تعلمون عظيم
سوگند مؤكد خداوند، پس از استدلال بسيار بر اثبات توحيد و معاد، نشانگر روح لجاجت و حق ناپذيرى كافران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 21 - 3،4
3 - كافران صدراسلام ، مردمى لجوج ، مستكبر و حق گريز
بل لجّوا فى عتوّ و نفور
{عتوُّ} به معناى استكبار و تجاوز از حد است (قاموس المحيط) و مقصود از {نفور}(رميدن) گريز از سخن حق مى باشد.
4 - روح لجاج ، استكبار و حق گريزى ، عامل كفر و تكذيب دين از سوى كافران در صدراسلام
و لقد كذّب الذين
من قبلهم . .. بل لجّوا فى عتوّ و نفور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 1 - 3
3 - كافران مخالف رسالت پيامبر ( ص ) ، گروهى لجوج و حق ناپذير
سأل سائل بعذاب واقع
مفسران بر اين عقيده اند كه كافران، اين سخن را از سر لجاجت بر زبان مى آوردند; چنان كه در آيه 32 از سوره {انفال} از آنان چنين ياد شده است: {و إذ قالوا اللّهم إن كان ه_ذا هو الحقّ من عندك فأمطر علينا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب أليم}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 2 - 1
1 - عذاب شدن كافران لجوج عصر بعثت ، امرى قطعى از سوى خداوند و غير قابل دفع از سوى كسى
للك_فرين ليس له دافع
{للكافرين} خبر مقدم براى {ليس} و {دافع} اسم آن است. {لام} در {له} براى تقويت و ضمير {له} مفعول مقدم براى {دافع} است; يعنى، {ليس للكافرين دافع يدفع العذاب عنهم}، (براى كافران كسى وجود ندارد كه عذاب موعود را از آنان دفع كند).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 25 - 2
2 - اصرار و تأكيد فراوان كافران حق ناپذير و مستكبر صدراسلام ، بر الهى نبودن قرآن و منشأ بشرى داشتن آن
و استكبر . فقال إن ه_ذا إلاّ سحر يؤثر . إن ه_ذا إلاّ قول البشر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 49 - 1
1 - كافرانِ مخالف پيامبر ( ص ) در صدراسلام ،
مردمى پندناپذير و لجوج بودند .
فما لهم عن التذكرة معرضين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 3 - 2
2 - كافرانى كه خود را در صورت مماشات پيامبر ( ص ) ، آماده عبادت خداوند مى خواندند ، هرگز به آن تن نداده و معبود پيامبر ( ص ) را نمى پرستيدند .
و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
لجاجت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 7 - 2
2 _ حق ناپذيرى و عناد و لجاجت شديد كافران مكه در عصر بعثت، در برابر وحى و معجزات الهى
و لو نزلنا عليك كتبا . .. إن هذا إلا سحر مبين
سوره انعام در مكه نازل شده است و بنابراين طبيعى است كه ناظر به مردم آن سامان، خصوصاً مشركان مكه، باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 4
4 _ كافران مكه مردمانى لجوج و داراى عنادى خاص در برابر رسالت پيامبر ( ص ) و حقانيت قرآن
فأمطر علينا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 13 - 1
1- كافران مجرم مكه ، على رغم دريافت آيات قرآن ، به آن ايمان نياوردند .
كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به
برداشت فوق، بنابراين است كه جمله {لايؤمنون به} جمله تفسيريه براى {المجرمين} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 14 - 1
1- اگر درى از آسمان به قدرت خداوند
گشوده شود كه كافران مكه براى دريافت حقايق به آنجا بروند ، ايمان نخواهند آورد .
كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به ... و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 15 - 1،2
1- كافران هدايت ناپذير مكه ، در صورت مشاهده گشايش درى از آسمان براى بالا رفتن خود و درك حقايق ، آن را نوعى چشم بندى و سحر وانمود خواهند كرد .
و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا
{سكر} در لغت حالتى را گفته اند كه عارض بر عقل مى شود. بنابراين مراد از ادعاى آنان اين مى شود كه: آنان خود را گرفتار نوعى چشم بندى مى دانستند.
2- كافران مكه ، مردمى حق ناپذير و لجاجت پيشه در برابر آيات الهى
و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 75 - 7
7 - لجاجت و تعصب كوركورانه اشراف كافر مكه و تحير و سرگردانى آنها در طغيان و سركشى ، على رغم مشاهده لطف و رحمت الهى در حق ايشان
و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 31 - 1
1 - كافران مكه اعلام كردند كه به هيچ رو به قرآن و كتاب هاى پيشينِ آسمانى ايمان نمى آورند .
و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان و لا بالذى بين يديه
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 19 - 6
6 - اصرار كافران مكّه بر تكذيب تهديد هاى الهى ، با وجود آگاهى آنان از هلاكت فرعونيان و ثموديان ، شگفت آورتر از كفرورزى پيشينيان است .
بل الذين كفروا فى تكذيب
اضراب كه از حرف {بل} استفاده مى شود ممكن است نظر به اين داشته باشد كه تكذيب گرى مردم مكّه در قياس با كفر پيشينيان اعجاب آورتر است; زيرا به رغم ديدن سرنوشت آنها، تهديد را دروغ شمردند.
لذايذ دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 3
3- توبيخ كافران در قيامت ، به خاطر هدر دادن امكانات ارزنده خويش و صرف آن در لذت هاى زودگذر مادى
أذهبتم طيّب_تكم فى حياتكم الدنيا
لذايذ مادى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 3 - 5
5- خوردن ، لذت بردن و برخوردار شدن از متاع ها و لذت هاى دنيوى و غوطهور شدن در آرزو هاى واهى ، هدف و مقصد اعلاى كافران است .
ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا و يلههم الأمل
لذايذ مادى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 3 - 4
4- تمامى همّ و تلاش كافرانِ هدايت ناپذير صدراسلام ، خوردن و بهرهورى از تمتعات و لذت هاى مادى بود .
ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا
لذت طلبى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 4
4- لذّت جويى گسترده از امكانات حيات ، شيوه كافران
أذهبتم طيّب_تكم
فى حياتكم الدنيا و استمتعتم بها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 12 - 7،8
7- لذّت جويى و شكمبارگى حيوان گونه كافران ، تنها بهره آنان از زندگى دنيايى
الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م و النار مثوًى لهم
از مقابله دو بخش آيه _ كه براى مؤمنان پايان خوش بهشت را يادآور شده _ استفاده مى شود كه كافران، هرگز از آن نعمت هاى اخروى بهره نخواهند برد; بلكه تنها شهوت رانى و استفاده حيوان گونه از امكانات دنيا، نصيب آنان است.
8- آتش دوزخ ، جايگاه كافران لذّت طلب و شكمباره
يتمتّعون و يأكلون . .. و النار مثوًى لهم
لذت گرايى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 46 - 2
2 - خورد و خوراك و بهره ناچيز از لذت هاى مادى ، هدف زندگى كافران و منكران قيامت
كلوا و تمتّعوا قليلاً
از اين كه به كافران گفته مى شود: بخوريد و بهره گيريد، مى توان به اين حقيقت دست يافت كه آنان جز همين كار، هدف ديگرى در زندگى ندارند و گرنه به آن فراخوانده مى شدند.
لطيفه گويى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 31 - 1
1 - كافران ، از خاطره هاى ديدار خود با مؤمنان ، طنز ساخته و در جمع خانواده خويش به لطيفه گويى و خنداندن يكديگر مى پردازند .
و إذا انقلبوا إلى أهلهم انقلبوا فكهين
{فَكِه} (صفت مشبّه) به معناى خوش دل و خندان يا به معناى كسى است كه با همراهان خود سخنى
گويد كه آنان را بخنداند (قاموس). در برداشت ياد شده، معناى دوم مورد نظر است.
لعن اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 19 - 3
3_ كسانى كه دين و معارف الهى را نپذيرند و مردم را از پذيرش آن بازدارند ، در آخرت از رحمت خدا محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .
ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله
لعن بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 161 - 3
3 - فرشتگان و تمامى مردم در قيامت ، كفرپيشگانى را كه در حال كفر مرده اند ، لعنت كرده و خواستار دورى رحمت الهى از آنان خواهند شد .
أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين
لعنت مردم به معناى: نفرين و درخواست دورى لعنت شونده از رحمت خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 162 - 1
1 - كسانى كه كافر بميرند ، براى هميشه به لعنت خدا گرفتار خواهند بود .
أولئك عليهم لعنة اللّه . .. خلدين فيها
ظاهر اين است كه ضمير {فيها} به {لعنة اللّه . ..} (در آيه قبل) بازگردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 47 - 21،22
21 _ مسخ كافرانِ به قرآن و يا گرفتارى آنان به لعنت ، سنت الهى
من قبل ان نطمس وجوهاً . .. او نلعنهم ... و كان امر اللّه مفعولا
22 _ مسخ و يا لعنت كافرانِ به قرآن از اهل كتاب ، امرى
حتمى و قضايى تخلف ناپذير
يا ايها الذين اوتوا الكتب امنوا . .. من قبل ان نطمس وجوهاً ... و كان امر اللّه م
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 78 - 5
5 _ كافران مستحق لعن و نفرين و دورى از رحمت خداوند
لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 10،11
10 _ منافقان و كافران ، مورد لعن و نفرين خداوند و محروم ابدى از رحمت او
المنفقين . .. و الكفار ... لعنهم اللّه
11 _ جواز لعن و نفرين بر منافقان و كافران
المنفقين . .. و الكفار ... لعنهم اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 18 - 14
14_ { عن رسول الله ( ص ) : . . . وأما الكافر فيقرأ ذنوبه على رؤوس الأشهاد ، { ه_ؤلاء الذين كذبوا على ربّهم ألا لعنة الله على الظالمين } ;
از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: . .. اما كافر پس گناهان او در ملأ عام و در حضور گواهان خوانده مى شود: اينانند كسانى كه به پروردگار خود دروغ بستند. آگاه باشيد لعنت خدا بر ستمكاران باد}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 44 - 9
9 - جوامع كفرپيشه و بى ايمان ، مورد لعن و نفرين خداوند
فبعدًا لقوم لايؤمنون
كلمه {بُعداً} منصوب است به عنوان مفعول مطلق برا فعل محذوف; يعنى، {بعدوا بُعداً}. گفتنى است كه {بُعداً} از مصادرهايى است كه همواره بجاى فعل
مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 57 - 5
5 - منافقان و كافران آزاردهنده رسول خدا ( ص ) ، مورد لعن خدايند .
و لاتطع الك_فرين و المن_فقين و دَعْ أذيهم . .. إنّ الذين يؤذون ... و رسوله لعنهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 64 - 1،4
1 - همه كافران ، قطعاً مورد لعن خداوندند .
إنّ اللّه لعن الك_فرين
{ال} در {الكافرين} مى تواند براى استغراق باشد. بنابراين، همه كافران را شامل مى شود.
4 - لعن بر كافر ، جايز و روا است .
إنّ اللّه لعن الك_فرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 19 - 4
4 - جواز نفرين و دعا ، عليه كافران حق ناپذير و دين ستيز
فقتل كيف قدّر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 20 - 4
4 - جواز نفرين و دعا ، عليه كافران حق ناپذير و دين ستيز
ثمّ قتل كيف قدّر
لعن بر كافران حق ناپذير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 89 - 13،14
13 - كافران عنود و حق ناپذير ، مورد لعنت خداوند هستند .
فلعنة اللّه على الكفرين
14 - جواز لعنت و نفرين بر آنانى كه از سر عناد و لجاجت ، به پيامبر ( ص ) و قرآن كافر مى شوند .
فلعنة اللّه على الكفرين
لغزش كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 55 - 9
9-
محرومان از هدايت الهى ، مردمى گمراه و گرفتار گناه اند .
إذ جاءهم الهدى و يستغفروا ربّهم
اين كه مى فرمايد: {چرا مردمان، با آمدن هدايت، استغفار نمى كنند؟}، نشان مى دهد كه قبل از آمدن هدايت، خواه ناخواه، گرفتار انحراف و گناه بوده اند.
ماديگرايى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 35 - 7
7 - افق ديد كافران ، محدود به زندگى كوتاه دنيا است .
لجعلنا لمن يكفر بالرحم_ن . .. لمّا مت_ع الحيوة الدنيا و الأخرة عند ربّك للمتّقين
خداوند در اين آيه، توانايى خويش را بر ايجاد يك زندگى آكنده از تجمل براى كافران، بيان كرده و سپس حضور در جوار ربوبى را مطرح نموده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه كافران تنها در محدوده تنگ زندگى دنيا مى انديشند.
مال كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 10 - 11
11 _ مال و اولاد كافران ، آنان را هرگز از آتش دوزخ و عذاب الهى دور نخواهد ساخت .
لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً
{من اللّه}، يعنى از عذاب الهى، به قرينه {اولئك هم وقود النار}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 116 - 1،2
1 _ اموال و فرزندان اهل كفر ، نمى تواند آنها را از كيفر خداوند برهاند .
انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً
{اغنى} هنگامى كه با {عن} متعدى شود، به معناى {دفع} مى آيد. لذا {لن تُغنى}، يعنى نمى رهاند. (روح
المعانى).
2 _ اموال و اولاد ، تنها تكيه گاه به هنگام ذلت و ابتلاى به غضب الهى ، از ديدگاه اهل كفر
ضربت عليهم الذّلّة . .. و باءُو بغضب من اللّه ... انّ الذين كفروا لن تغنى
ظاهراً منظور از {الذين كفروا}، همان جناح اهل كتاب هستند كه در آيات سابق وضعيت آنان بيان شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 78 - 11
11- مال و اولاد كافران نيز ، عطاى الهى است .
أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا
مالكيت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 6 - 8
8 - كافران ستيزكننده با خدا و پيامبر ( ص ) ، فاقد حق مالكيت نسبت به اموال و دارايى خويش *
و ما أفاء اللّه على رسوله منهم
واژه {أفاء} _ كه از {فىء} به معناى رجوع گرفته شده _ نشانگر آن است كه يهوديان محارب، حق مالكيتى نسبت به اموال و دارايى شان ندارند و در حقيقت به مالك اصلى آن، بازگردانيده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 10 - 15
15 - حق مالكيت كافران غير محارب ، محترم و رعايت عدل درباره ايشان ضرورى است .
و ءاتوهم ما أنفقوا
از شأن نزول آيه، استفاده مى شود كه حكم پرداخت مهريه و نيز احترامى كه اسلام براى مالكيت كافران قائل است، مربوط به كافران غير محارب است; چنان كه آيه شريفه مسائل پس از صلح حديبيه را بيان مى كند. بنابراين رعايت اين عدل با آنچه از مفهوم {أن تبرّوهم و تقسطوا...} _
كه نهى از قسط درباره كافران حربى بود _ منافات ندارد.
مبارزه با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 286 - 25،26
25 _ اظهار نيازمندى مؤمنان به نصرت الهى در نبرد با كافران ، از ويژگى هاى آنان
فانصرنا على القوم الكافرين
26 _ نصرت و يارى مؤمنان در رويارويى با كافران ، از شؤون ولايت الهى بر مؤمنان
انت مولينا فانصرنا على القوم الكافرين
تفريع جمله {فانصرنا} بر {انت مولينا} بيانگر آن است كه ولايت الهى بر مؤمنان، مقتضى يارى آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 76 - 6
6 _ وجوب نبرد با ياوران شيطان ( كافران و طاغوت ها )
و الّذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطّاغوت فقاتلوا اولياء الشّيطان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 140 - 11
11 _ لزوم مبارزه منفى با استهزاگران آيات الهى و كفرورزان به آن
إذا سمعتم ءايت اللّه يكفر بها و يستهزأ بها فلاتقعدوا معهم حتّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 71 - 22
22 _ پيامبر(ص) موظف به مقابله مناسب با تهاجم تبليغاتى كافران است.
قل أندعوا . .. قل إن هدى الله هو الهدى
{قل} خطاب به پيامبر(ص) است. تكرار آن در آيه بيان اهميت اين مفاهيم در برابر القائات و انديشه هايى است كه كافران آن را مطرح مى ساختند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 87 - 2
2 _ شعيب ( ع ) ، دعوتگر مؤمنان قوم
خويش به صبر در برابر كفرپيشگان
إن كان طائفة منكم ءامنوا بالذى أرسلت به . .. فاصبروا
در اينكه مخاطب {فاصبروا} چه كسانى هستند سه احتمال وجود دارد: خصوص مؤمنان، خصوص كافران، هر دو طايفه. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است. در اين صورت متعلق صبر، آزارها و اذيتهاى كافران است. يعنى: فاصبروا على ما يصيبكم من الكفار. (اى اهل ايمان در برابر آزار كافران صبر كنيد و بر ديندارى خويش استقامت ورزيد.)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 30 - 6
6 _ خداوند ، برترين برنامه ريز در مقابله با مكر كافران
و اللّه خير المكرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 38 - 8
8 _ پيامبر ( ص ) از جانب خداوند مأموريت يافت تا سنت الهى را در سركوبى حق ستيزان به كافران عصر خويش ابلاغ كند .
قل للذين كفروا . .. و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 39 - 1،4
1 _ نبرد با كافران تا بركنده شدن فتنه هاى آنان ، وظيفه اى ضرورى بر عهده اهل ايمان
و قتلوهم حتى لاتكون فتنة
4 _ نبرد با كافران تا حاكميت يافتن دين خدا در جهان ، فرمان خداوند به اهل ايمان
و قتلوهم حتى . .. يكون الدين كله للّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 157 - 6
6 - برخورد و مبارزه پيامبر ( ص ) و قرآن با مخالفان دعوت الهى ( كافران و مشركان
) ، متكى بر منطق و استدلال بود .
فأتوا بكت_بكم إن كنتم ص_دقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 39 - 2
2 - توجّه به قاهر بودن خدا ، مقتضى اطمينان به غلبه حق و پايدارى در برابر هجوم كافران عليه دين
فاصبر على ما يقولون
{فاء} در {فاصبر} لزوم صبر را متفرع بر مطالب آيات پيشين كرده است. در آن آيات، از قدرت الهى بر نابودى كافران و نيز اعاده آنان در قيامت براى حساب رسى، سخن به ميان آمده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 31 - 1
1 - رهنمود خداوند به پيامبر ( ص ) ، در مقابله عليه تبليغات كافران
أم يقولون . .. قل تربّصوا
مبارزه با كافران محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 193 - 8
8 - تنها بايد با ظالمان ( كافران محارب و فتنه انگيزان و مانعان از گسترش و حاكميت دين ) مبارزه كرد .
فلا عدون إلا على الظلمين
مبارزه با هواپرستى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 71 - 2
2 - لزوم پايدارى حق و حق طلبان ، در برابر هوس ها و تمايلات فساد انگيز كافران
و لو اتبع الحقّ أهواءهم لفسدت السم_وت و الأرض و من فيهنّ
مبارزه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 33 - 9،11
9 _ لجاجت كفار و مقابله آنها به پيامبر اكرم(ص) در عين آگاهى از حقانيت آن حضرت
فإنهم
لا يكذبكونك و لكن الظلمين بأيت اللّه يجحدون
11 _ ستيز كافران با پيامبر(ص)، مقابله با مقام الوهيت خداوند است.
قد نعلم إنه ليحزنك . .. و لكن الظلمين بأيت اللّه يجحدون
مبارزه كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 36 - 3
3- ناتوانى و درماندگى كافران و مشركان مكه ، در مبارزه با اسلام و منطق پيامبر ( ص )
و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا
از اين كه كافران و مشركان، به گونه اى مستمر به استهزاى پيامبر(ص) مى پرداختند، برمى آيد كه آنان در توسل به منطق و دليل و برهان ناتوان بودند و هيچ راهى جز اين نداشتند.
مبانى عقيده كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 116 - 14
14 _ عقايد مشركان و كافران متكى بر گمان بى اساس است.
يضلوك عن سبيل الله . .. و إن هم إلا يخرصون
مبانى قضاوت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 4 - 11
11 - قضاوت كافران درباره غلبه شان بر دين خدا ، مبتنى بر وهم و خيال وقضاوت ناشايست بود .
أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا ساء ما يحكمون
مبدأ كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 45 - 6
6 - لحظه مرگ ، لحظه آغاز مجازات كافران
فذرهم حتّى يل_قوا يومهم الذى فيه يصعقون
در صورتى كه {يومهم. ..} به معناى لحظه مرگ باشد; معناى آيه چنين مى شود: رهايى و آزادى كافران در زندگى دنيوى است و
مرگ، پايانى بر اين رهايى مى باشد.
مبغوضيت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 10 - 1،6
1 - اعلام بغض و دشمنى شديد خداوند نسبت به كافران لجوج و حق ناپذير در قيامت
إنّ الذين كفروا ينادون لمقت اللّه أكبر من مقتكم أنفسكم إذ تدعون إلى الإيم_ن فتكف
{مقت} به معناى بغض شديد است.
6 - بغض و دشمنى شديد خداوند نسبت به كافران حق ناپذير ، پس از اتمام حجت و دعوت مكرر آنان به ايمان است .
لمقت اللّه أكبر . .. إذ تدعون إلى الإيم_ن فتكفرون
آمدن فعل هاى مضارع {تدعون} و {تكفرون} بر استمرار دلالت دارد; يعنى، شما همواره به ايمان فراخوانده مى شديد; ولى به جاى ايمان آوردن، به طور مستمرّ كفر مىورزيديد.
مثالهاى باطل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 33 - 1،2،3،4
1 _ كافران ، با استفاده از مثل هاى باطل و ترسيم غير واقعى چهره پيامبر ( ص ) به مبارزه عليه اسلام برخاسته بودند .
الذين كفروا . .. و لايأتونك بمثل
{مَثَل} هم به معناى {حجت} و {حديث} (سخنانى در باره اثبات چيزى) و هم به معناى {صفت} (توصيف چيزى) آمده است (قاموس المحيط). مقصود از آن در آيه شريفه، مجموعه سخنانى است كه كافران در توصيف پيامبر(ص) و به منظور خدشه داركردن چهره منور آن حضرت مى گفتند كه در آيات فوق از آنها ياد شده است. گفتنى است قيد باطل بودن مثل ها، از قرينه مقابله جمله {لايأتونك بمثل} و جمله {إلاّ جئناك بالحقّ} استفاده شده است.
2 _ خداوند در برابر هر
يك از مثل هاى باطل و توصيف هاى غير واقعى كافران عليه پيامبر ( ص ) ، سخن حق و موضع درست را به آن حضرت مى آموخت .
و لايأتونك بمثل إلاّ جئن_ك بالحقّ
3 _ خداوند ، در برابر مثل هاى باطل و توصيف هاى غير واقعى كافران عليه پيامبر ( ص ) ، بهترين راه كشف حقيقت و تفسير جريان حق و باطل را به آن حضرت ارائه مى كرد .
و لايأتونك بمثل إلاّ جئن_ك بالحقّ و أحسن تفسيرًا
4 _ سخنان كافران عليه پيامبر ( ص ) و تعاليم قرآن ، متكى بر تمثيل و تشبيه بود و نه برهان و دليل .
و لايأتونك بمثل إلاّ جئن_ك بالحقّ و أحسن تفسيرًا
مثل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 24 - 1
1_ حالت مشركان و كافران به قرآن ، همانند انسان كور و كر است .
مَثل الفريقين كالأعمى والأصمّ
مجادله اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 31 - 3
3 - نزاع و مجادله دو گروه حق و باطل و مؤمن و كافر ، به پيشگاه پروردگار در قيامت
ثمّ إنّكم يوم القي_مة عند ربّكم تختصمون
مجادله با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 125 - 7
7- پيامبر ( ص ) ، مأمور به مجادله و مناظره با كافران و مشركان با بهترين نوع و روش
و ج_دلهم بالتى هى أحسن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 31 - 2
2 - پيامبر
( ص ) با مشركان و كافران به پيشگاه خداوند در قيامت ، به جدال و نزاع و دفاع از مواضع خويش خواهند پرداخت .
ثمّ إنّكم يوم القي_مة عند ربّكم تختصمون
{اختصام} (مصدر {يختصمون}) به معناى جدال و نزاع دو فرد يا دو گروه است كه هر يك مى كوشد، سخن ديگرى را ابطال كند. گفتنى است در اين كه مقصود از دو گروه متخاصم كيانند، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد كه بهترين آنها دو نظريه است: 1_ پيامبر(ص) با كافران و مشركان; 2_ دو گروه حق و باطل از هر ملت و امتى.
مجادله كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 13 - 15
15_ كفرپيشگان على رغم مشاهده نشانه هاى ربوبيت خدا بر سراسر جهان ، با موحدان درباره خداوند و ربوبيت او به جدال و جرّ و بحث مى پردازند .
هو الذى يريكم البرق . .. و هم يج_دلون فى الله
جمله حاليه {و هم يجادلون فى الله} قيد براى همه جمله هايى است كه در آيات پيشين آمده است ; يعنى، با آنكه آثار وجودى خدا و ربوبيت او نمايان است و اوست كه برق، رعد، ابر و صاعقه را پديد مى آورد و همه امور را تحقق مى بخشد، آنان درباره وى به جرّوبحث مى پردازند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 56 - 6
6- جدال و اشكال تراشى ، با به كارگيرى روش هاى باطل و دستاويز هاى دروغين ، از شيوه هاى مبارزه كافران با حق است .
و يج_دل الذين كفروا بالب_طل ليدحضوا به
الحقّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 4 - 1
1 - تنها كافران حق ناپذير به مجادله و ستيزه جويى با آيات الهى مى پردازند و از پذيرش آن سر باز مى زنند .
مايج_دل فىءاي_ت اللّه إلاّ الذين كفروا
مجادله كافران قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 76 - 1
1 _ مجادله كفرپيشگان مستكبر قوم ثمود با مستضعفان مؤمن به صالح
استضعفوا لمن . .. مؤمنون. قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون
مجازات كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 11 - 6
6 _ كفرمداران و شرك پيشگان ، مستحق عذاب و كيفر الهى در دنيا
و لو يعجل اللّه للناس الشر
مجازات كافران محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 191 - 1،2،17
1 - مسلمانان بايد كافران محارب را هر كجا يافتند ، بكشند .
و اقتلوهم حيث ثقفتموهم
ضمير {هم} در جمله فوق به {الذين يقاتلوكم} بر مى گردد و لذا از آنان به كافران محارب تعبير شده است. {ثقف} (مصدر ثقفتم} به معناى يافتن و دسترسى پيدا كردن است.
2 - ضرورت كشتن كافران محارب ، محدود به ميدان جنگ نيست .
و اقتلوهم حيث ثقفتموهم
عبارت {حيث ثقفتموهم} (هر كجا آنان را يافتيد و بر آنان دسترسى داشتيد) گوياى برداشت فوق است.
17 - سزاى كفرپيشگان محارب و فتنه انگيز ، كشتن آنان است .
فاقتلوهم كذلك جزاء الكفرين
{ال} در {الكافرين} عهديه است و اشاره به كافرانى دارد كه سر جنگ با مسلمانان دارند
و يا عليه ايشان فتنه انگيزى مى كنند.
مجاهدان و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 13 - 4
4 _ رويارويى مجاهدان در راه خدا و كافران ، در بدر
فئة تقاتل فى سبيل اللّه و اخرى كافرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 54 - 8،28
8 _ خداوند نويد بخش ظهور مجاهدانى نستوه ، محبوب خدا و دوستدار وى ، متواضع در برابر مؤمنان و سرافراز بر كافران
فسوف يأتى اللّه بقوم . .. و لايخافون لومة لائم
28 _ دلباختگان خداوند ، فروتن در برابر مؤمنان ، سرفراز در قبال كافران و مجاهدانى بى پروا از ملامت دشمنان دين
يحبونه اذلة على المؤمنين . .. يجهدون فى سبيل اللّه و لايخافون لومة لائم
مجرميت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 55 - 3
3 - كافران ، مردمانى مجرم اند .
و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعة
{ال} در {المجرمون} ممكن است عهد باشد و به قرينه آيه بعد _ كه در آن، از جواب مؤمنان سخن گفته شده است _ و نيز آيات سابق _ كه درباره كافران بود _ مراد از آن، كافران باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 11 - 5
5 - كافران و مشركان ، از مجرمان اند .
يودّ المجرم
محاكمه اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 30 - 8
8 _ مؤاخذه كافران به توحيد، نبوت
و معاد در مواقف قيامت
و يوم نحشر هم جمعياً . .. و لو ترى إذ وقفوا على ربهم قال أليس هذا بالحق
{أين شركاؤكم} (در آيه 22) مؤاخذه درباره توحيد، {لاتكذب بآيات ربنا} (در آيه 27) مؤاخذه درباره نبوت، {أليس هذا بالحق} (در آيه 30) مؤاخذه درباره قيامت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 83 - 8،9
8 - وعده الهى به گردآورى كافران هر امت ، براى محاكمه و مجازات در قيامت *
و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا ممّن يكذّب ب_اي_تنا
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {حشر} مورد بحث در آيه مربوط به قيامت باشد.
9 - حشر گروهى از كافران هر امت در قيامت و رانده شدن آنان به سوى جايگاه محاكمه و مجازات *
و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا ممّن يكذّب ب_اي_تنا
محاكمه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 84 - 1،3،4،8،9
1 - قرار گرفتن كافران در جايگاه محاكمه پس از برانگيختن آنان در روز رجعت
و يوم نحشر. .. حتّى إذا جاءو
3 - تكذيب نشانه هاى خدا ، اصلى ترين موضوع دادگاه كيفرى كافران
حتّى إذا جاءو قال أكذّبتم ب_اي_تى
4 - خدا ، حاكم و داور دادگاه كيفرى كافران
قال أكذّبتم ب_اي_تى
8 - قرار داشتن كافران ، تحت نظارت و كنترل شديد از لحظه برانگيخته شدن تا هنگام محاكمه
فهم يوزعون . حتّى إذا جاءو قال أكذّبتم
از ارتباط دو آيه و واژه {حتّى} _ كه نمايانگر غايت _ است استفاده مى شود كه كنترل آنان، تا لحظه قرار گرفتن آنها در جايگاه محاكمه ادامه خواهد داشت.
9 -
محاكمه شدن كافران به خاطر كردارشان علاوه بر محاكمه آنان به خاطر عقايدشان
أكذّبتم ب_اي_تى . .. أمّاذا كنتم تعملون
عبارت {أكذّبتم بآياتى} دلالت بر محاكمه عقيدتى و تعبير {أمّاذا كنتم تعملون} دلالت بر محاكمه آنان به خاطر كردارشان دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 85 - 1
1 - نزول عذاب بر كافران تكذيب گر ، پس از پايان يافتن محاكمه آنان
قال أكذّبتم ب_اي_تى . .. و وقع القول عليهم
در تفسير {وقع القول عليهم} چند نظر ابراز شده است كه از جمله آنها {حلول عذاب} است.
محدوده مهلت به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 32 - 10
10- مهلت الهى به كافران ستيزه جوى ، مهلتى محدود و زودگذر
إنّ الذين كفروا و . .. سيحبط أعم_لهم
در صورتى كه حبط عمل به معناى خنثى سازى توطئه ها باشد; سين در {سيحبط} زودرسى اين وعده را افاده مى كند.
محروميت اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 162 - 9
9 - خداوند در قيامت نظر رحمتى بر كفرپيشگان و كتمان كنندگان حقايق دينى ، نخواهد داشت .
و لاهم ينظرون
در برداشت فوق فعل مجهول {ينظرون} از (نظر) به معناى رؤيت گرفته شده است. بر اين مبنا {ولاهم ينظرون}; يعنى، نظر رحمتى به آنان نخواهد شد}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 32 - 14
14 _ كافران در قيامت از زينتهاى خدادادى و روزيهاى پاكيزه محروم خواهند بود.
قل هى للذين ءامنوا . .. خالصة يوم القيمة
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 19 - 3
3_ كسانى كه دين و معارف الهى را نپذيرند و مردم را از پذيرش آن بازدارند ، در آخرت از رحمت خدا محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .
ألا لعنة الله على الظ_لمين. الذين يصدون عن سبيل الله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 18 - 8
8- كافران ، در آخرت قادر به بهره بردارى از اعمال نيك خويش نخواهند بود و از آن محروم خواهند شد .
أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف لايقدرون ممّا كسبوا على شىء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 111 - 12
12 - در قيامت ، تنها مجرمانى ناكام و محروم خواهند بود كه بهره اى از ايمان و عمل صالح ندارند .
من حمل ظلمًا
جمله {و من يعمل من الصالحات. ..} در آيه بعد، مى تواند قرينه براين باشد كه {من حمل ظلماً} مطلق نيست; بلكه تنها كسانى مورد نظر هستند كه نه مؤمنان د و نه نيكوكار.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 40 - 6
6- كافران دوزخى ، از هر گونه لطف و رحمت خداوند محروم اند .
و لا هم ينظرون
برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ينظرون} فعل مضارع مجهول از ثلاثى مجرد و از ماده {نظرة} باشد كه به معناى رحمت است (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 26 - 7
7
_ كافران در قيامت ، محروم از رحمت خداوند
الملك . .. للرحم_ن و كان يومًا على الك_فرين عسيرًا
يادآورى سختى قيامت براى كافران، با آن كه پيش از آن رحمانيت خداوند مطرح گرديده است، گوياى حقيقت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 20 - 7
7 - مشركان و كافران ، محروم از بهشت و موهبت هاى آن
ل_كن الذين اتّقوا ربّهم لهم غرف
لام اختصاص در {لهم} بيانگر اين حقيقت است: كافران و مشركان _ كه در قطب مقابل مؤمنان قرار دارند _ از نعمت هاى بهشتى محروم اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 34 - 2
2 - كافران ، محروم از كمترين لطف و عنايت خداوند در قيامت
و قيل اليوم ننسيكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 7
7- كافران در جهان آخرت ، تهى دست از پاكيزگى ها و ارزش ها
أذهبتم طيّب_تكم فى حياتكم الدنيا و استمتعتم بها
واژه {طيّبات} شامل ارزش هاى پاك و انسانى است كه كافران با لذّت جويى، آنها را فانى كرده و از كف داده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 46 - 4
4 - نبودن كمترين ياور و شفيع ، براى كافران در قيامت
و لا هم ينصرون
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه {يوم لايغنى. ..} نظر به قيامت داشته باشد. در اين صورت تعبير {و لا هم ينصرون} حكايت از نفى شفيع مى كند.
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 4 - 4
4 - كافران ، از هر گونه راحتى و آسايش در دوزخ محروم اند .
إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ و أغل_لاً و سعيرًا
از كيفيت عذاب شدن كافران ناسپاس (غل و زنجير شدن آنان در دوزخ)، مطلب ياد شده به دست مى آيد.
محروميت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 32 - 6،7
6 _ رويگردانان از اطاعت خدا و رسول ، كافر و محروم از محبّت خدايند .
قل اطيعوا اللّه و الرسول فان تولّوا فانّ اللّه لا يحب الكافرين
7 _ كافران ، محروم از محبّت خداوند
فان تولّوا فان اللّه لا يحب الكافرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 176 - 9،14،15
9 _ اراده الهى مبنى بر محروميّت حتمى شتابگران در كفر از بهره هاى اخروى
يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة
14 _ اراده الهى بر محروم سازى كفرپيشگان از بهره هاى دنيوى نيست . *
يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة
مفهوم كلمه {فى الآخرة}، گوياى آن است كه اراده الهى بر محروم ساختن كافران از مواهب آخرت است، نه بهره هاى دنيوى.
15 _ مهلت دادن خداوند به شتابگران در كفر ، براى محروم ساختن آنان از بهره هاى اخروى است ( سنّت استدراج ) .
يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة و لهم عذاب عظيم
جمله {يريد اللّه . .. }، مى تواند جواب اين سؤال باشد كه چرا با تلاش برخى از مردم در گسترش كفر، خداوند به آنان مهلت مى دهد.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 124 - 7
7 _ كافران ، محروم از ورود به بهشت ، هر چند داراى اعمال صالح باشند .
و من يعمل من الصلحت . .. و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة
قيد {و هو مؤمن} مى رساند كه ايمان، شرط ثمربخشى اعمال نيك است; بنابراين اعمال نيك، بدون ايمان و در حال كفر، پاداش بهشت ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 168 - 1
1 _ كفرپيشگان ستمگر ، محروم از آمرزش و هدايت الهى
إنّ الذين كفروا و ظلموا لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً
تكرار نشدن {الذين} در جمله {و ظلموا} دلالت مى كند كه مجموع دو صفت {كفر} و {ظلم} موجب محروميت از آمرزش و هدايت الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 175 - 13
13 _ كافران به خدا ، قرآن و پيامبر ( ص ) محروم از رحمت و فضل و هدايت خاص خداوند
فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. صرطاً مستقيماً
معادل {اما}ى تفصيليه حذف شده و جمله موجود {فاما الذين ءامنوا . ..} بيانگر آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 12 - 19
19 _ كافران به معاد و رسالت پيامبر(ص) ، زيانكار، تباه كننده خويش و محروم از رحمت الهى
و لقد استهزىء برسل . .. كتب على نفسه الرحمة ... الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون
با توجّه به اينكه رحمت الهى فراگير است، ممكن است زيان كافران به جهت
محروم ساختن خود از دريافت رحمت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 37 - 10
10 _ كافران ، محروم از هدايت الهى
و اللّه لايهدى القوم الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 10،12
10 _ منافقان و كافران ، مورد لعن و نفرين خداوند و محروم ابدى از رحمت او
المنفقين . .. و الكفار ... لعنهم اللّه
12 _ محروميت منافقان و كافران از رحمت الهى ، مايه رنج و عذاب هميشگى آنان
و لعنهم اللّه و لهم عذاب مقيم
برداشت فوق بر اين اساس است كه {عذاب مقيم} در نتيجه نفرين الهى به دورى آنان از رحمت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 80 - 5
5 _ كافران به خدا و پيامبر ( ص ) ، محروم از آمرزش الهى .
فلن يغفر اللّه لهم ذلك بأنهم كفروا باللّه و رسوله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 88 - 4
4 _ كفر ، مانع برخوردارى كافران از نعمت هاى فراوان الهى ، در دنيا نيست .
ربنا إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 104 - 1
1- كسانى كه بر كفر اصرار ورزيده و از سر لجاجت حق را نمى پذيرند ، محروم از هدايت الهى اند .
إن الذين لايؤمنون بأي_ت الله لايهديهم الله
فعل مضارع {لايؤمنون} دلالت بر استمرار دارد و با توجه به اينكه قرآن
به زبان روشن و فصيح نازل گرديده است، ولى در عين حال كافران به آن ايمان نياورده اند، مى تواند لجاجت و روح حق ناپذيرى آنان را برساند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 107 - 7
7- كافران دنياپرست ، محروم از هدايت الهى اند .
استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة و أن الله لايهدى القوم الك_فرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 71 - 11
11 - حق ناپذيرى كافران ، تنها مايه محروميت آنان از رهنمود هاى بيدار كننده قرآن
بل أتين_هم بذكرهم . .. معرضون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 117 - 12
12 - كافران و منكران وحدانيت خدا ، محروم از فلاح و رستگارى
إنّه لايفلح الك_فرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 40 - 7،9
7 - كافران ، به دليل بى بهره بودن از نور الهى ، محروم از هر گونه هدايت اند .
و الذين كفروا أعم_لهم . .. كظلم_ت فى بحر لجّىّ ... إذا أخرج يده لم يكد يرها و من
9 - فرو رفتن كفرپيشگان در ظلالت و سردرگمى گريز ناپذير ، برخاسته از محروميت آنان از نور هدايت الهى است .
و الذين كفروا أعم_لهم . .. كظلم_ت فى بحر لجّىّ ... من فوقه سحاب ظلم_ت بعضها فوق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 23 - 4
4 - كافرانِ به آيات خدا و معاد ، حظّى از رحمت خداوند ، نخواهند داشت
.
و الذين كفروا بأي_ت اللّه و لقائه أول_ئك يئسوا من رحمتى
{يئسوا من رحمتى} مى تواند جمله خبرى باشد و مى تواند كنايه از قضاى الهى مبنى بر مشمول رحمت قرار نگرفتن افراد ياد شده باشد. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 45 - 6
6 - كافران ، از مهر و محبت خداوند ، محروم اند .
إنّه لايحبّ الك_فرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 53 - 1
1 - كافران حق ناپذير ، از حيات معنوى و امتيازات بشرى ، محروم اند .
و ما أنت به_د العمى عن ضل_لتهم
در آيه، كسانى كه پيامبر(ص) نيز توان خارج كردن آنها را، از گمراهى ندارد، به كوران تشبيه شده اند و مراد از آنها كافران اند. تشبيه كافران به كوران، استعاره مصرحه است و {هادى}، استعاره كنايى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 8 - 2
2 - كافران و مشركان لجوج و حق ناپذير ، محروم از فهم صحيح حقايق الهى
إنّا جعلنا فى أعن_قهم أغل_لاً. .. فهم مقمحون
از تشبيه كافران لجوج و حق ناپذير به انسان هايى كه چون اسيران، غل و زنجير بر گردن دارند و سرهايشان بالا مانده و از ديدن اطراف خويش محروم اند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 9 - 2
2 - مشركان و كافرانِ لجوج و حق ناپذير ، محروم از شناخت صحيح حقايق الهى و فاقد
بصيرت و بينايى
فأغشين_هم فهم لايبصرون
{إغشاء} (مصدر {أغشينا}) به معناى قرار دادن پرده بر چيزى است كه آن را بپوشاند. در جمله {فأغشيناهم} نيز مضافى در تقدير است; يعنى، {فأغشينا أبصارهم}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 70 - 7
7 - مؤمنان ، انسان هاى زنده دل و برخوردار از حيات واقعى و معقول ، و كافران ( چونان مردگان ) محروم از آن
لينذر من كان حيًّا و يحقّ القول على الك_فرين
برداشت ياد شده از ارتباط ميان صدر و ذيل آيه شريفه; يعنى، به قرينه مقابله ميان انسان هاى زنده و كافران، به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 18 - 13
13 - كفر و شرك ، ظلم است و كافران و مشركان ، از هرگونه يارى دوست و نزديكان دلسوز خود و شفاعت شفيعان محروم اند .
ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيات، در سلسله آياتى قرار دارد كه درباره كافران و مشركان سخن مى گويد و مقصود از {ظالمين} آنان مى باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 31 - 3
3 - كافران ، محروم از رحمت خداوند و رستگارى در قيامت
فيدخلهم ربّهم فى رحمته . .. وأمّا الذين كفروا أفلم تكن ءاي_تى تتلى عليكم
از تقابل وضع كافران با مؤمنان در اين آيه و آيه پيشين، مطلب ياد شده استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45
- 34 - 3
3 - محروميت كافران در قيامت از لطف و توجه حق ، نتيجه بى توجهى آنان به معاد است .
و قيل اليوم ننسيكم كما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا
برداشت بالا، بر اين مبنا است كه {كما} در {كما نسيتم} براى تعليل باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 11 - 4
4- ذلّت و بدفرجامى كافران ، معلول برخوردار نبودن از ولايت و حمايت خداوند
دمّر اللّه عليهم . .. ذلك ... و أنّ الك_فرين لا مولى لهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 41 - 1
1 - كافران ، محروم از پشتوانه غيبى و گرفتار وهم در انديشه هاى باطل خويش
أم يقولون شاعر نتربص به ريب المنون . .. أم عندهم الغيب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 11 - 3
3 - كافران دوزخى ، مورد نفرين خدا و محروم از رحمت و لطف او هستند .
فسحقًا لأصح_ب السعير
{سحق} به معناى {بُعد} است و در اين آيه، به جاى لعن و نفرين به كار رفته است و مراد از آن، دورى از رحمت و لطف الهى مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 35 - 1
1 - كافران صاحب زر و زور ( اصحاب الشمال ) ، محروم از حمايت نزديكان و دوستانِ دلسوز در قيامت
فليس له اليوم ه_هنا حميم
{حميم} به فردى مى گويند كه به انسان نزديك و دلسوز باشد. از مصاديق بارز آن خويشاوندان و دوستان صميمى و دلسوز
است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بلد - 90 - 17 - 5
5 - كافران ، از حالت شكيبايى ، مهرورزى و عطوفت ، محروم بوده و از توصيه يكديگر به آن خصلت ها خاموش اند .
الذين ءامنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمة
اين آيه تعريض به كافرانى دارد كه در آيات آغاز و پايان سوره، از آنان سخن به ميان آمده است.
محروميت كافران از نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 4
4 - ابراهيم ( ع ) ، كفرپيشگان مكه را شايسته بهره مند شدن از روزى هاى الهى نمى دانست .
و ارزق . .. من ءامن منهم باللّه و اليوم الأخر
محروميت كافران از هدايت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 95 - 10
10 _ كفرپيشگانى كه با بى هدف خواندن سختى هاى بيداركننده از تمامى عوامل هدايت بى بهره ماندند ، با عذابى غافليگرانه از جانب خدا نابود شدند .
فأخذنهم بغتة و هم لا يشعرون
محروميت كافران دنياطلب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 108 - 3
3- محروميت كافران دنياگرا ( مرتدان ) از درك حقايق معنوى ، همان محروميت از هدايت الهى است .
لايهدى القوم الك_فرين . أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم
جمله {أُول_ئك الذين طبع الله . ..} بيانگر جمله {و أن الله لايهدى القوم الكافرين} است; يعنى، چگونگى و راه محروميت كافران از هدايت الهى را تفسير و معنا مى كند.
محروميت كافران ظالم
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 168 - 3،8
3 _ كافران ستم پيشه و مانعان راه خدا ، موفق به ايمان و توبه نخواهند شد .
إنّ الذين كفروا و ظلموا لم يكن اللّه ليغفر لهم
بديهى است كه كفرپيشگان در هر مرتبه اى از كفر باشند چنانچه اهل ايمان گردند سزاوار آمرزش و هدايت الهى هستند ; بنابراين مراد از جمله {لم يكن . ..} اين است كه آنان موفق به ايمان نخواهند شد و در نتيجه آنان را نخواهد آمرزيد.
8 _ محروميت كافران ستمگر از مغفرت و هدايت ، از سنت هاى الهى
إنّ الذين كفروا و ظلموا لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً
محروميت كافران لجوج
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 35 - 6
6 - كافران معاند و لجوج ، محروم از عفو و رحمت الهى
و يعف عن كثير . و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا ما لهم من محيص
اين كه پس از مسأله عفو گناهان، اين نكته مطرح شده كه كافران معاند راه فرارى از عذاب ندارند; مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه آنان مورد عفو و مغفرت الهى قرار نمى گيرند.
محروميت كافران معاند
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 35 - 6
6 - كافران معاند و لجوج ، محروم از عفو و رحمت الهى
و يعف عن كثير . و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا ما لهم من محيص
اين كه پس از مسأله عفو گناهان، اين نكته مطرح شده كه كافران معاند راه فرارى از عذاب
ندارند; مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه آنان مورد عفو و مغفرت الهى قرار نمى گيرند.
محروميت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 5
5 - ابراهيم ( ع ) از خداوند خواست تا كافران مكه را از روزى هاى خويش بهره مند نسازد .
و ارزق . .. من ءامن منهم باللّه و اليوم الأخر
{من ءامن} به عنوان بدل براى {أهله} بيانگر مقصود ابراهيم(ع) از كلمه {أهله} است. آن حضرت با آوردن {من ءامن} اشاره به اين معنا دارد كه: خواهان اعطاى ثمرات به كافران مكه نيست.
محكوميت اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 84 - 10
10- محكوميت كافران در محكمه قيامت ، با شهادت شاهدان همراه است .
و يوم نبعث من كلّ أُمّة شهيدًا ثمّ لايؤذن للذين كفروا
محمد(ص) و اذيتهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 48 - 2،8
2 - پيامبر ( ص ) ، موظف بود كه به آزار و اذيت هاى كافران و منافقان ، اعتنايى نكند .
و دَعْ أذيهم
8 - پيامبر ( ص ) در برابر آزار و اذيت منافقان و كافران ، بايد به خدا توكل كند .
و دَعْ أذيهم و توكّل على اللّه
محمد(ص) و امكانات مادى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 88 - 1
1- خداوند ، پيامبر ( ص ) را از هرگونه چشم دوختن و مجذوب شدن به امكانات دنيوى كافران برحذر داشت
.
لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم
{مدّ} به معناى زياده و طولانى كردن است و هر گاه در رابطه با چشم و نظر به كار رود، به معناى چشم دوختن، خيره شدن و مجذوب شدن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 131 - 2
2 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را از توجه به سرمايه هاى چشمگير كافران و اشتياق بهره گيرى از آن ، برحذر داشت .
و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم
{مدّالعين} (چشم كشيدن)، برداشتن نگاه از چيزى و متوجه ساختن و كشاندن آن به سوى چيز ديگر است و به قرينه آياتى ديگر (نظير {لاتعد عيناك عنهم} كهف/ 28) مرادِ آيه، معطوف ساختن توجه از تهيدستان به سوى ثروتمندان است. برخى احتمال داده اند كه مراد از كشاندن، ادامه دادن است و آيه ناظر به نگاهِ سير و عميق مى باشد.
محمد(ص) و عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 95 - 2
2 - وعده نزول عذاب بر كافران ، در مرآى و منظر پيامبر ( ص )
و إنّا على أن نريكك ما نعدهم لق_درون
محمد(ص) و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 20 - 10
10 _ پيامبر ( ص ) ، نگران رويگردانى كافران ، از تسليم در برابر خدا ( هدايت )
و ان تولّوا فانّما عليك البلاغ
از منحصر كردن وظيفه پيامبر (ص) به تبليغ پيام الهى چنين برمى آيد كه گويا پيامبر (ص) علاوه بر ابلاغ پيام، خود
را موظف مى دانست كه مردم را در برابر خداوند، تسليم كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 42 - 3
3 _ صحنه شهادت پيامبر ( ص ) در قيامت ، موجب شرم و تأسف بى اندازه كافران
و جئنا بك على هؤلاء شهيداً. يومئذ يودّ الذين كفروا ... لو تسوّى بهم الارض
{يومئذ} متعلق به {شهيداً} است. يعنى آن روز كه پيامبر (ص) بر اعمال گواهى دهد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 80 - 7
7 _ پيامبر ( ص ) مسؤوليّتى در برابر كفرورزى كافران و رويگردانى انسان ها از وى ندارد .
و من تولّى فما ارسلناك عليهم حفيظاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 68 - 23
23 _ پرهيز از اندوه و تأسف بر كفرپيشگى كافران و سرنوشت شوم آنان ، توصيه خداوند به پيامبر خويش
فلاتأس على القوم الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 14 - 3
3 _ پيامبر(ص)، مأمور احتجاج با كافران درباره توحيد ربوبى
قل أغير اللّه أتّخد وليا فاطر السموت و الأرض و هو يطعم و لا يطعم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 33 - 9،11
9 _ لجاجت كفار و مقابله آنها به پيامبر اكرم(ص) در عين آگاهى از حقانيت آن حضرت
فإنهم لا يكذبكونك و لكن الظلمين بأيت اللّه يجحدون
11 _ ستيز كافران با پيامبر(ص)، مقابله با مقام الوهيت خداوند است.
قد نعلم إنه ليحزنك . .. و لكن الظلمين بأيت
اللّه يجحدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 35 - 12
12 _ پيامبر(ص) وظيفه دار شناخت دقيق روحيات و ويژگيهاى كافران و چگونگى موضعگيريهاى آنها در برابر هدايت است.
و إن كان كبر . .. فلا تكونن من الجهلين
بيان ويژگى هدايت ناپذيرى برخى كافران و لحن توبيخ گونه آيه نسبت به پيامبر(ص)، بيانگر اين است كه پيامبر(ص)، على رغم ميل به هدايت كردن همه مردم، بايد واقعيت هدايت ناپذيرى برخى از كفار را پذيرفته و آن را در برنامه هاى خود در نظر گيرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 184 - 7
7 _ پيامبر ( ص ) به گونه اى صريح و آشكار خطر تكذيب آيات را براى كفرپيشگان بيان مى كرد .
إن هو إلا نذير مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 38 - 8
8 _ پيامبر ( ص ) از جانب خداوند مأموريت يافت تا سنت الهى را در سركوبى حق ستيزان به كافران عصر خويش ابلاغ كند .
قل للذين كفروا . .. و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 73 - 1
1 _ نبرد بى امان با كافران و منافقان ، و سخت گيرى و عدم ترحم به آنان ، فرمان خدا به پيامبر ( ص )
يأيها النبى جهد الكفار و المنفقين و اغلظ عليهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 109 - 8
8 _ خداوند
، حاكم و داور اختلافات و نزاع هاى ميان پيامبر ( ص ) و مردم كفرپيشه بود .
و اصبر حتى يحكم اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 121 - 1،2،4
1_ پيامبر ( ص ) از سر تهديد و هشدار از كفرپيشگان لجوج خواست تا همچنان بر مواضع ناصوابشان پافشارى كنند .
و قل للذين لايؤمنون اعملوا على مكانتكم إنا ع_ملون
{اعملوا} امرى است كه به داعى تهديد و هشدار ايراد شده است و {مكانة} به معناى توان و قدرت و نيز به معناى مكان و جهت آمده است. بر اساس معناى نخست {اعملوا ...}; يعنى، هر اندازه توان داريد عمل كنيد و كوتاهى نكنيد و بر اساس دومين معنا; يعنى، بر همان جهت و موضعى كه اتخاذ كرده ايد عمل كنيد.
2_ پيامبران ، در صورت نااميدى از ايمان آوردن كفرپيشگان ، وظيفه اى از جهت تبليغ رسالت ، برعهده نداشتند .
و قل للذين لايؤمنون اعملوا على مكانتكم إنا ع_ملون
4_ پيامبر ( ص ) از ناحيه خداوند مأمور بود تا پايدارى خود و مؤمنان و ايستادگى بر مواضعشان را به كافران تأكيد كند .
و قل للذين لا يؤمنون . .. إنا ع_ملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 122 - 5
5_ ابلاغ تهديد هاى خداوند به كفرپيشگان و رساندن بشارت هاى او به مؤمنان ، وظيفه پيامبر ( ص ) بود .
و قل . .. وانتظروا إنا منتظرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 30 - 18
18_ خداوند ، تعليم دهنده پيامبر (
ص ) در چگونه برخورد كردن با كافران و پاسخ گويى به آنان
قل هو ربى . .. و إليه متاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 57 - 4
4 _ دلسوزى بسيار پيامبر ( ص ) نسبت به كافران و مشركان و اهتمام آن حضرت براى هدايت و تربيت آنان
قل ما أسئلكم عليه من أجر إلاّ من شاء أن يتّخذ إلى ربّه سبيلاً
قرار گرفتن هدايت مردم به عنوان اجر پيامبر(ص) _ در حالى كه هدايت شدن مردم از سنخ اجر نيست، علاوه بر اين كه مستثنى بايد از سنخ مستثنى منه باشد _ مى تواند گوياى دو نكته باشد: 1_دلسوزى و اهتمام بسيار پيامبر(ص) نسبت به هدايت مردم. 2- خلوص و نداشتن هيچ چشمداشت مادى در رسالت خود. در حقيقت چنين جمله اى، مانند سخن آن پدرى است كه براى حفظ جان فرزندش، تلاش بسيار دارد و به فرزندش مى گويد: {من در قبال تلاشم، هيچ مزدى از تو نمى خواهم}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 23 - 1
1 - پيامبر ( ص ) از حق ناپذيرى كافران ، اندوهگين بود .
و من كفر فلايحزنك كفره
توصيه خداوند به پيامبر(ص) براى پرهيز از اندوه درباره كفر كافران، اين نكته را مى رساند كه آن حضرت، در قبال كفر آنان، اندوهناك بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 3 - 2
2 - تبعيت نكردن پيامبر ( ص ) از خواسته كافران و منافقان ، درپى دارنده مشكلاتى براى آن حضرت بود
.
و لاتطع الك_فرين و المن_فقين . .. و توكّل على اللّه و كفى باللّه وكيلاً
فرمان به توكل، پس از فرمان به تبعيت نكردن از خواسته كافران و منافقان، احتمال دارد به خاطر پيامدها و مشكلاتى باشد كه در پى آن فرمان، به وجود مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 8 - 13
13 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر حسرت و اندوه نداشتن بر گمراهى كافران
فلاتذهب نفسك عليهم حسرت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 9 - 1
1- حمايت خداوند از پيامبر ( ص ) ، با ارائه رهنمود به آن حضرت در قبال تشكيك كافران
أم يقولون افتريه . .. قل ما كنت بدعًا من الرسل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 12 - 6
6 - اجبار مردمانِ كافر به پذيرش دين و ايمان ، بر عهده پيامبر ( ص ) نبود .
فإن تولّيتم فإنّما على رسولنا البل_غ المبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 46 - 1
1 - پيامبر ( ص ) ، هيچ اجر و پاداشى از كافران در قبال رسالت خويش درخواست نكرد .
أم تسئلهم أجرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 17 - 3
3 - وعده خداوند بر مقابله به مثل با مكر كافران ، كافى براى شتاب نورزيدن پيامبر ( ص ) در مورد درخواست كيفر براى آنان
و أكيد كيدًا . فمهّل
برداشت ياد شده،
از حرف {فاء} در {فمهّل} استفاده شده است; يعنى، حال كه از مكر خداوند درباره كافران آگاه شدى، با خاطرى آسوده به كافران فرصت ده; زيرا آنان هر چند در هر فرصت به مكر خود ادامه دهند، ولى مكر آنان مقهور مكر خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 23 - 1،4
1 - پيامبر ( ص ) ، پس از عمل به وظيفه ارشاد همگان ، در خصوص تداوم بخشيدن به ارشاد اعراض كنندگان كافر ، تكليفى ندارد .
فذكّر . .. إلاّ من تولّى و كفر
فعل {تولّى}، بيانگر اين نكته است كه تذكّرات پيامبر(ص) به روى گردانان رسيده است و آنان پندها را نپذيرفته، از آن اعراض كرده اند. بنابراين تذكّر دادن در مرحله اول، عمومى است و به همه مردم بايد ابلاغ گردد; ولى پس از تولّى و اعراض گروهى از آنان، پيامبر(ص) درباره تكرار تذكّر و ارشاد آن گروه، تكليفى ندارد.
4 - پيامبر ( ص ) ، به الزام مخالفان بر ايمان_ در صورت بى اعتنايى و كفر ورزيدن آنان _ مجاز است .
لست عليهم بمصيطر . إلاّ من تولّى و كفر
حرف {إلاّ}، ممكن است براى استثناى حقيقى از ضمير {عليهم} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 2 - 1
1 - رد معبود هاى كافران و امتناع از عبادت آنها در تمام عمر خويش ، خط مشى ارائه شده از سوى پيامبر ( ص ) ، در گفتوگو با كافران
لا أعبد ما تعبدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون -
109 - 6 - 6
6 - پيامبر ( ص ) پس از نااميدى از ايمان كافران ، از آنان خواست براى پايبندى او به دين خود ، مشكل آفرين نباشند .
و لى دين
محمد(ص) و كافران لجوج
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 122 - 1
1_ پيامبر ( ص ) به كافران لجوج هشدار داد كه آينده اى ناخوشايند ( هلاكت در دنيا و عذاب در آخرت ) در پيش خواهند داشت .
وانتظروا
با توجه به آيات گذشته كه سخن از عذاب دنيوى و اخروى اقوام كفرپيشه داشت ، مى توان گفت: مراد از {انتظروا} هشدار كافران به عذابهاى دنيوى و اخروى است.
محمد(ص) و كافران مقارن بعثت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 17 - 7
7 - وجود شرايط مساعد براى اقدام سريع پيامبر ( ص ) به رويارويى با توطئه هاى كافران ، در عصر بعثت
فمهّل الك_فرين
فرمان مهلت دادن، در صورتى به پيامبر(ص) داده مى شود كه شرايط براى انجام عملى شتابزده عليه كافران فراهم باشد.
محمد(ص) و لعن كافران مقارن بعثت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 17 - 1
1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور فرصت دادن به كافران عصر بعثت و پرهيز از نفرين و درخواست عذاب سريع براى آنان
فمهّل الك_فرين أمهلهم رويدًا
{مَهِّل} و {أمهِل} به يك معنا است; گرچه برخى گفته اند: {مَهِّل} فرمان به مهلت لحظه به لحظه و تدريجى است و {أمهل} فرمان به يك مهلت. تكرار فرمان با دو لفظ متفاوت _
به گونه اى كه دو فرمان مستقل به نظر آيد _ تأكيد بيشترى به همراه دارد. كلمه {رويداً} ممكن است، تصغير {رَوْد} (مهلت دادن) باشد; يعنى، مهلت كوتاه و نيز مى تواند اسم فعل و به معناى {أمهل} باشد كه براى سومين بار فرمان مهلت را تكرار كرده است.
محمد(ص) و مقابله با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 48 - 3
3 - پيامبر ( ص ) ، وظيفه داشت كه از مقابله به مثل و درگيرى با منافقان و كافران بپرهيزد .
و دَعْ أذيهم
احتمال دارد كه {دَعْ} به معناى {بى اعتنايى} باشد و احتمال دارد كه به معناى {درگير نشدن و مقابله نكردن} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.
محمد(ص) و هدايت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 3 - 2
2- پيامبر ( ص ) براى هدايت كافران ، تلاش وسيعى داشت .
ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا
اينكه خداوند، به پيامبر(ص) دستور مى دهد كه {آنان را به حال خود رها كن} حكايت از آن دارد كه آن حضرت، تلاش گسترده و وسيعى براى نجات آنان از كفر انجام داده بود.
مخالفت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 31 - 8
8 - تسلّى و دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر مخالفت هاى مشركان و كافران
إنّهم ميّتون . ثمّ إنّكم يوم القي_مة عند ربّكم تختصمون
يادآورى مردن كافران و مشركان و احضار شدن آنان به پيشگاه خداوند و نزاع و مجادله پيامبر(ص) با آنان، در واقع
نوعى دلدارى و تسلّى به پيامبر(ص) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 77 - 1،3
1 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به صبر در برابر مخالفت هاى كافران حق ناپذير و تداوم رسالت خويش فرا خواند .
فاصبر
3 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر مخالفت هاى كافران حق ستيز و لجوج
فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 10 - 12
12- روحيه استكبارى ، عامل اصلى مخالفت كافران با قرآن و نه شبهات اصولى و ترديد در ارزش آن
و شهد ش_هد . .. ف_امن و استكبرتم
تصريح خداوند بر استكبار كافران، على رغم ايمان حق گرايان به قرآن، اشاره به مطلب بالا دارد.
مدارا با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 68 - 6
6 - اظهار رفق و مدارات با كفران ستيزه جو ، توصيه خدا به پيامبر ( ص )
و إن ج_دلوك فقل اللّه أعلم بما تعملون
جمله {اللّه أعلم بما تعملون}، تهديدى است همراه با اظهار نرمى و مدارات.
مدبر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 48 - 10
10_ تدبير امور انسان هاى مؤمن و كافر ، تحولات جوامع بشرى و سرنوشت آنها ، به دست خدا و در اختيار اوست .
اهبط بسل_م منا . .. و أمم سنمتعهم ثم يمسّهم منا عذاب أليم
مراتب اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 -
19 - 2
2- وجود تفاوت درجات ، در بهشت براى مؤمنان و در دوزخ براى كافران *
و لكلّ درج_ت ممّا عملوا
برداشت بالا بنابراين است كه {لكلّ} به معناى هر يك از مؤمنان و هر يك از كافران باشد كه در آيات پيشين به عنوان {مسلم} و {منكر معاد} از آنان ياد شد.
مراتب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 19 - 1
1- هر يك از مؤمنان و كافران ، داراى درجات و مراتب مختلف ، متناسب با عملكرد خود
و لكلّ درج_ت ممّا عملوا
{لكلّ} ممكن است نظر به دو دسته داشته باشد: 1_ مؤمنان نيك كردار، 2_ كافران منكر معاد و ممكن است ناظر به هر مؤمن در مقايسه با ديگر مؤمنان و هر كافر در مقايسه با ديگر كافران باشد. براشت ياد شده بر اساس احتمال نخست است.
مربى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 10 - 10
10 - كافران نيز تحت تدبير ربوبيت خداوندند .
بل هم بلقاء ربّهم ك_فرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 23 - 6
6_ كافر ، دست پرورده شيطان *
و قال قرينه ه_ذا ما لدىّ عتيد
برداشت ياد شده در صورتى است كه {قرين} به معناى شيطان باشد; چه اين كه در آيات بعد {قرين} اشاره به {شيطان} دارد. واژه {عتيد} مى رساند كه منكران معاد، دست آموز و دست پرورده شيطان اند.
مرگ كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 17
17 _ مرگ
براى كافران بهتر از زندگى است .
و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم
امام باقر (ع): الموت خير [ل_] . .. الكافر ... لانّ اللّه يقول ... {و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم انّما نملى لهم ليزدادوا اثماً}.
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 206، ح 155 ; نورالثقلين، ج 1، ص 413، ح 445.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 50 - 8
8 _ كافران پس از جان كندن پر مشقت به عذاب و آتشى سوزان ( عذاب برزخ ) گرفتار خواهند شد .
و ذوقوا عذاب الحريق
امر به چشيدن عذاب حريق (ذوقوا عذاب الحريق)، دلالت بر وجود بالفعل آن عذاب دارد. و چون اين جمله به هنگام گرفتن جان كافران گفته مى شود، معلوم مى شود كه كافران پس از مردن به عذاب گرفتار خواهند شد و اين همان عذاب برزخى است. گفتنى است {ذوقوا ... } به تقدير {يقولون لهم} سخن ملائكه با كافران به هنگام گرفتن جان آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 9،10
9- كافران به هنگام مرگ ، تسليم و منقاد مى شوند .
الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ... فألقوا السلم
10- كافران ، به هنگام مرگ دچار وحشت و ترس مى شوند .
الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ... فألقوا السلم
تسليم شدن كافران به هنگام مرگ به قرينه {ما كنا نعمل من سوء} _ كه در مقام دفاع بيان شده است _ مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
12 - مؤمنون - 23 - 99 - 8
8 - { عن الصادق ( ع ) . . . إذا مات الكافر شيّعه سبعون ألفاً من الزبانية إلى قبره و انّه ليناشد حامليه بصوت يسمعه كلّ شىء إلاّ الثقلان . . . و يقول : { رّب ارجعون لعلّى أعمل صالحاً فيما تركت { فتجيبه الزبانية كلاَّ إنّها كلمة أنت قائلها ;
از امام صادق(ع) روايت شده است : هنگامى كه كافرى مى ميرد، هفتاد هزار فرشته عذاب او را به سوى قبرش مى برند و آن كافر با صداى بلند _ كه تمام موجودات غير از انس و جن مى شنوند _ تشييع كنندگان را قسم مى دهد . ..و مى گويد: {ربّ ارجعون لعلّى أعمل صالحاً فيما تركت}. پس فرشتگان عذاب به او جواب مى دهند: هرگز! اين كلامى است كه تو گوينده آنى}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 34 - 1
1- مرگ كافران مخالف راه خدا در حال كفر ، مايه محروميت ابدى از عفو و رحمت الهى
إنّ الذين كفروا و . .. فلن يغفر اللّه لهم
مرگ كافران مخالف راه خدا در حال كفر، مايه محروميت ابدى از عفو و رحمت الهى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 45 - 5،6
5 - فرجام شوم و هلاكت بار ، دركمين كافران [ در دنيا ، هنگام مرگ و يا در آخرت ]
يل_قوا يومهم الذى فيه يصعقون
تعبير {الذى فيه يصعقون} (روزى كه در آن بيهوش خواهند افتاد)، نشان دهنده سختى حال كافران به هنگام واقعه عذاب است. گفتنى
است كه مراد از روز عذاب، مى تواند روز عذاب استيصال، يا روز عذاب قيامت و يا هنگام مرگ باشد.
6 - لحظه مرگ ، لحظه آغاز مجازات كافران
فذرهم حتّى يل_قوا يومهم الذى فيه يصعقون
در صورتى كه {يومهم. ..} به معناى لحظه مرگ باشد; معناى آيه چنين مى شود: رهايى و آزادى كافران در زندگى دنيوى است و مرگ، پايانى بر اين رهايى مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 46 - 2
2 - مرگ ، لحظه كوتاه شدن دست كافران از تدبير هاى خويش و نقطه هاى اميد
فيه يصعقون . يوم لايغنى عنهم كيدهم شيئًا
در صورتى كه {يومهم الذى. ..} در آيه قبل، نظر به لحظه مرگ داشته باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 2
2 - كشته شدن و مرگ ، سزاوارترين فرجام براى كفرپيشگان
قتل الإنس_ن ما أكفره
كفر در {ما أكفره} مطلق است و هر كفرى، حتى ترك عبادت را نيز شامل است. البته به قرينه آيات بعد _ كه به بيان تدبير خداوند پرداخته و در مقابل منكران اين حقيقت موضع گيرى كرده است _ بارزترين مصداق مورد نظر از آن، انكار ربوبيت خداوند است.
مرگ كافران در غزوه بدر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 50 - 5
5 _ مرگ كافران كشته شده در جنگ بدر با شكنجه و عذابى سخت از سوى فرشتگان مرگ
إذ يتوفى الذين كفروا الملئكة يضربون وجوههم و أدبرهم
از مصاديق مورد نظر براى {الذين
كفروا}، به دليل وقوع آيه مورد بحث در پى آيات مربوط به جنگ بدر، كافرانى هستند كه در آن نبرد به قتل رسيدند.
مستكبران و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 49 - 7
7 _ زندگانى مؤمنان نيك كردار در دنيا ، همراه با ايجاد ناامنى از سوى مستكبران و اندوهبار از سرزنش آنان *
أهؤلاء الذين أقسمتم لاينالهم اللّه برحمة ادخلوا الجنة لا خوف عليكم
مطرح ساختن تحقير مؤمنان از سوى كافران و سپس بيان دو موهبت از ميان تمامى مواهب بهشتى اشاره به اين دارد كه اولاً زندگانى مؤمنان در دنيا آميخته به ناامنى و حزن است و ثانياً اين حزن عمدتاً از سوى كافران مستكبر ايجاد مى شده است.
مسخ قلب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 111 - 6
6 _ مسخ شدن قلب و ادراك كافران مايه ايمان نياوردن ايشان، حتى با ديدن روشنترين معجزات است.
و نقلب أفئدتهم و أبصرهم . .. و لو أننا نزّلنا ... ما كانوا ليؤمنوا
مسخ كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 47 - 21،22
21 _ مسخ كافرانِ به قرآن و يا گرفتارى آنان به لعنت ، سنت الهى
من قبل ان نطمس وجوهاً . .. او نلعنهم ... و كان امر اللّه مفعولا
22 _ مسخ و يا لعنت كافرانِ به قرآن از اهل كتاب ، امرى حتمى و قضايى تخلف ناپذير
يا ايها الذين اوتوا الكتب امنوا . .. من قبل ان نطمس وجوهاً ... و كان امر اللّه م
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 67 - 2
2 - عذاب كافران با مسخ و زمين گير شدن شان ، جزء مشيت و سنت خدا نيست .
و لو نشاء لمسخن_هم على مكانتهم فما استط_عوا مضيًّا و لايرجعون
مسلمانان و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 28 - 1،2،3،8،11،12،13،14،15
1 _ با اعتقاد به قدرت مطلقه الهى ، مجالى براى پذيرش ولايت كافران از سوى مؤمنان نمى باشد .
قل اللّهم مالك الملك . .. لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء
گويا آيه مورد بحث، نتيجه اعتقاد به مضمون آيه {قل اللّهم . .. } است.
2 _ حرمت و ممنوعيت پذيرش ولايت و سرپرستى كافران ، براى مؤمنان
لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء
3 _ حرمت برگزيدن كافران و مقدّم داشتن آنان بر مؤمنان ، در دوستى و ارتباط و ولايت
لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء من دون المؤمنين
8 _ كسى كه ولايت كافران را بپذيرد ، خداوند او را به خود وامى گذارد .
و من يفعل ذلك فليس من اللّه فى شىء
11 _ حاكميّت و سرپرستى كافران بر امور مؤمنان ، زمينه انحطاط و بى ارزشى مؤمنان در پيشگاه خدا
لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اوليا ء . .. و من يفعل ذلك فليس من اللّه فى شىء
خروج از ولايت خدا، مستلزم انحطاط است.
12 _ پذيرش دوستى كافران ، گسستن رابطه با خداوند است .
لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. و من يفعل ذلك فليس من اللّه فى شىء
بنابراينكه ولايت به معناى دوستى باشد.
13 _ پذيرش سرپرستى كافران ، جز در اضطرار و تقيّه ، جايز نيست
.
لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. الاّ ان تتقوا منهم تقية
بنابراينكه ولايت به معناى سرپرستى باشد.
14 _ جواز برقرارى ارتباط دوستانه با كافران ، در صورت تقيّه ، اضطرار و هراس
لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. الاّ ان تتقوا منهم تقية
بنابراينكه ولايت به معناى دوستى باشد.
15 _ تحذير و هشدار مؤكد خداوند ، نسبت به مؤمنانى كه پذيراى ولايت و سرپرستى كافران شده اند .
لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. و يحذّركم اللّه نفسه و الى اللّه المصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 118 - 2
2 _ ضرورت حفاظت اطلاعات و اسرار جامعه اسلامى ، از بيگانگان ( كافران ، منافقان و . . . )
يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 123 - 2
2 _ مجاهدان جنگ بدر ، نمونه اى از مسلمانان صبور و تقواپيشه كه خداوند با يارى خويش ، مانع زيان رسانى كافران به آنان گرديد .
ان تصبروا و تتقوا لا يضرّكم كيدهم . .. و لقد نصركم اللّه ببدر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 217 - 20،21،23،24،25،35
20 _ نبرد هميشگى كفار با مسلمانان ، براى اينكه اگر بتوانند آنان را از اسلام برگردانند .
و لا يزالون يقاتلونكم حتى يردّوكم عن دينكم ان استطاعوا
بنابراينكه جواب شرط {ان استطاعوا}، محذوف و {حتى يردّوكم}، دليل جواب باشد.
21 _ لزوم هُشيارى مسلمانان در برابر كفار
و لا يزالون يقاتلونكم حتى يردّوكم عن دينكم ان استطاعوا
23 _
كفّار ، در صورت توان ، همواره با مسلمانان خواهند جنگيد .
و لا يزالون يقاتلونكم حتى يردّوكم عن دينكم ان استطاعوا
بنابراينكه جواب {ان استطاعوا}، محذوف بوده و دليل آن، {لا يزالون يقاتلونكم} باشد.
24 _ هشدار خداوند به مسلمانان ، با افشاى نيّات و اهداف كفار نسبت به مسلمانان
و لا يزالون يقاتلونكم حتى يردّوكم عن دينكم ان استطاعوا
25 _ كفر به خداوند و جلوگيرى از راه او و مسجدالحرام و بيرون راندن اهل آن ، از مصاديق فتنه
و صدّ عن سبيل اللّه و كفر به و المسجدالحرام و اخراج اهله منه اكبر عنداللّه و الف
35 _ بزرگ جلوه دادن اعمال خلاف مسلمين توسط كفار ، و ناديده گرفتن اعمال زشت خود
يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير و صدّ عن سبيل اللّه و كفر به .
برخى برآنند كه سائلين، مشركان مكه بودند تا به اين وسيله خلاف برخى از مسلمين را به رُخ پيامبر (ص) كشند و عليه او تبليغات كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 13 - 12
12 - غلبه مسلمانان در جنگ بدر ، على رغم توان برتر كافران
قد كان لكم اية . .. يرونهم مثليهم
زيرا در صورتى جنگ بدر، آيه و عبرت است كه بر حسب شرايط طبيعى، تحصيل پيروزى براى مسلمانان ميسور نباشد و كافران، توان برترى داشته باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 77 - 1
1 _ پيامبر ( ص ) در مكّه ، مسلمانان را از درگيرى مسلّحانه با كافران بازمى داشت .
الم تر الى الّذين قيل لهم
كفّوا ايديكم
بنابر آنچه در شأن نزول آمده، نهى از مبارزه مسلّحانه در مكّه و قبل از هجرت رسول خدا (ص) بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 90 - 8
8 _ بازماندن منافقان و كافران از رويارويى و نبرد با مسلمانان ، برخاسته از مشيّت خداوند
و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 102 - 16
16 _ در كمين بودن كافران براى ضربه زدن به مسلمانان ، دليل ضرورت آمادگى نظامى و تداركاتى ، براى دفع هجوم آنان
ودالذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 140 - 3
3 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، پذيراى دوستى و ولايت كفار ، در عين نهى خداوند حتى از همنشينى با آنها
الذين يتّخذون الكفرين أولياء . .. يكفر بها و يستهزأ بها فلاتقعدوا معهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 57 - 12
12 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، پذيراى ولايت و دوستى با اهل كتاب و ديگر كافران ، على رغم دشمنى آنان با دين
يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الذين . .. أولياء و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين
لحن مذمت گونه جمله { و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين} مى رساند كه گروهى از مسلمانان با كافران روابط دوستى بر قرار كرده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 61
- 3
3 _ مسلمانان نبايد در پذيرش صلح مطرح شده از سوى كافران هدفى جز دستيابى بهزندگى مسالمت آميز با كافران داشته باشند . *
و إن جنحوا للسلم فاجنح لها
برداشت فوق با توجه به توضيح برداشت قبل به دست مى آيد. مقصود اين است كه مسلمانان نبايد صلح را به خاطر تجديد قوا و مانند آن بپذيرند.
مسؤول گمراهى كافران پيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 21 - 17
17- رهبران مستكبر ، در قيامت ، در پى معرفى شدن به عنوان مسؤول گمراهى پيروان ، گمراهى خود و آنان را به خداوند نسبت خواهند داد .
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا . .. قالوا لو هدي_نا الله لهدين
برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از هدايت در آيه هدايت در برابر گمراهى است و نه احتمال ديگر كه به معناى راهنمايى براى نجات از عذاب باشد.
مسؤوليت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 123 - 8
8 _ كافران ، همچون مؤمنان ، مكلف به فروع و در قبال آن مسؤول و معاقبند . *
من يعمل سوءاً يجز به
از مصاديق مورد نظر براى {من يعمل . ..} اهل كتاب هستند. بنابراين اگر آنها مرتكب گناه شوند، همچون مسلمانان عقوبت خواهند شد و اين معنا بيانگر مكلف بودن اهل كتاب بر احكام فرعى اسلام است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 184 - 2
2 _ خداوند كفرپيشگان را به تفكر در ادعاى ناصوابشان ( مجنون پنداشتن پيامبر
) فراخواند .
أو لم يتفكروا ما بصاحبهم من جنة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 204 - 4
4 _ خداوند كافران را به گوش فرادادن به آواى قرآن فراخواند .
هذا بصائر من ربكم . .. إذا قرى القرءان فاستمعوا له
برداشت فوق مبتنى بر اين است ك___ه خطاب در {فاستمعوا . .. } شامل كافران نيز باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 43 - 3
3 - هشدار خداوند به كافران ، نسبت به نداشتن گواه آسمانى بر آزادى مطلق از مسؤوليت و مؤاخذه
أم لكم براءة فى الزّبر
مشاجره كافران پيرو و شيطان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 22 - 1
1- پس از درگيرى لفظى رهبران مستكبر با پيروان خود در قيامت ، آنان با شيطان به منازعه مى پردازند .
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . .. قالوا ... و قال الشيط_ن لمّا قضى الأمر
ذكر قصه شيطان و سخنان وى در قيامت با جهنّميان، پس از گفت و گوهاى رهبران مستكبر و پيروانشان، نشان دهنده ادامه ماجراى مستكبران و پيروان آنها با شيطان است.
مشاوره كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 73 - 5
5- كاران در عصر بعثت ، براى تصميم در باره امور خود ، مجلس مشورتى داشتند .
و أحسن نديًّا
براى {ندى} (ريشه اشتقاقى {ندى}) چندين معنا ذكر شده است، از قبيل: جود و بخشش، باران، گياه، برآوردن آواز، مجالست و. .. (لسان العرب). آنچه از اين معانى متناسب با آيه
و قرائن ديگر است، آن است كه {ندىّ} به معناى مجلس و مكان گفت وگو و از {ندى} به معناى مجالست مشتق شده باشد; زيرا افتخار به موارد ديگر در برابر مسلمانان _ كه نوعاً تهيدست و بدون قدرت بودند _ چندان مناسب به نظر نمى رسد.
مشكلات اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 100 - 2
2- عرضه جهنم بر كافران در قيامت ، براى آنان صحنه اى دشوار و دهشت زا است .
و عرضنا جهنّم يومئذ للك_فرين عرضًا
{عرضاً} علاوه بر تأكيد سخن _ به دليل نكره بودن _ بر عظمت كار نيز دلالت دارد و عظمت عرضه جهنم، به هول انگيز بودن آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 27 - 6
6 - گناه پيشگان و كافران ، در قيامت با سختى ها و مشكلات سنگين و طاقت فرسا روبه رو خواهند شد .
و يذرون وراءهم يومًا ثقيلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 40 - 17
17 - كافران در قيامت ، حيات اخروى را سرآغاز سختى ها ديده و باقى ماندن به صورت خاك را آرزو خواهند كرد .
ي_ليتنى كنت تربًا
آرزوى خاك بودن، ممكن است به اين معنا باشد كه كاش دوباره زنده نشده بودم و به همان حالت پس از مرگ _ كه خاك شده بودم _ باقى مى ماندم.
مشكلات كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 94 - 2
2 _ خداوند در پى ارسال هر
يك از پيامبران در شهر ها و آبادانى ها ، كفرپيشگان را به سختى تنگدستى و رنج و اندوه گرفتار ساخت .
و ما أرسلنا فى قرية من نبى إلا أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء
با توجه به دو آيه بعد (و لو أن أهل القرى . .. ) معلوم مى شود گرفتار ساختن امتهاى گذشته به بلاها و سختيها در صورتى بوده كه آنان با تبليغ و ارشاد پيامبران خويش ايمان نمى آوردند و همچنان بر كفرورزى پافشارى داشتند. در اين مرحله آنها را گرفتار مى ساخت تا شايد متنبّه شوند. بنابراين جمله {أخذنا أهلها ... } مقيد مى شود به {إذا لم يؤمنوا و لم يتقوا}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 15 - 5
5 - بى دينان و نااميدان از نصرت الهى ، گرفتار بن بستى گريزناپذير در زندگى
من كان يظنّ أن لن ينصره اللّه. .. فليمدد بسبب الى السماء... هل يذهبنّ كيده ما يغ
مشكلات كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 75 - 4
4 - ابتلاى كافران مكه به گرفتارى و سختى ، از رخداد هاى دوران پيش از هجرت
و لو رحمن_هم و كشفنا ما بهم من ضرّ
مصايب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 47 - 4
4 - عذاب اخروى براى كافران و حق ستيزان ، كيفرى گران و سخت مصيبت بار
و لولا أن تصيبهم مصيبة
{مصيبة} به بليه و هر امر مكروه، و ناخوشايند گفته مى شود و تنكير آن براى تفخيم است. بنابراين واژه
{مصيبة} در اين آيه به معناى بلاى بزرگ مى باشد و مقصود از آن مى تواند عذاب استيصال باشد و مى تواند عذاب اخروى باشد.
مصايب كافران اطراف مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 11
11_ كفرپيشگان مكه و حوالى آن در عصر بعثت به مصيبتهايى سخت و كوبنده گرفتار بودند .
و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة أو تحلّ قريبًا من دارهم
{قرع} به معناى زدن و كوبيدن چيزى به چيزى ديگر است و {قارعة} به معناى كوبنده مى باشد. اين كلمه صفت براى موصوفى محذوف مانند {مصيبة} است. ضمير در {تحلّ} نيز به {قارعة} باز مى گردد و سياق جمله {لايزال ...} حكايت از قضيه خارجيه دارد. بنابراين {الذين كفروا} اشاره به كافرانى خاص دارد كه بنابر گفته مفسران، مقصود كافران مكّه هستند و بر اين اساس مراد از {دار} مكّه و مقصود از {قريبًا من دارهم} حوالى آن است.
مصايب كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 11
11_ كفرپيشگان مكه و حوالى آن در عصر بعثت به مصيبتهايى سخت و كوبنده گرفتار بودند .
و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة أو تحلّ قريبًا من دارهم
{قرع} به معناى زدن و كوبيدن چيزى به چيزى ديگر است و {قارعة} به معناى كوبنده مى باشد. اين كلمه صفت براى موصوفى محذوف مانند {مصيبة} است. ضمير در {تحلّ} نيز به {قارعة} باز مى گردد و سياق جمله {لايزال ...} حكايت از قضيه خارجيه دارد. بنابراين {الذين كفروا} اشاره به كافرانى خاص دارد كه بنابر
گفته مفسران، مقصود كافران مكّه هستند و بر اين اساس مراد از {دار} مكّه و مقصود از {قريبًا من دارهم} حوالى آن است.
مصايب كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 11
11_ كفرپيشگان مكه و حوالى آن در عصر بعثت به مصيبتهايى سخت و كوبنده گرفتار بودند .
و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة أو تحلّ قريبًا من دارهم
{قرع} به معناى زدن و كوبيدن چيزى به چيزى ديگر است و {قارعة} به معناى كوبنده مى باشد. اين كلمه صفت براى موصوفى محذوف مانند {مصيبة} است. ضمير در {تحلّ} نيز به {قارعة} باز مى گردد و سياق جمله {لايزال ...} حكايت از قضيه خارجيه دارد. بنابراين {الذين كفروا} اشاره به كافرانى خاص دارد كه بنابر گفته مفسران، مقصود كافران مكّه هستند و بر اين اساس مراد از {دار} مكّه و مقصود از {قريبًا من دارهم} حوالى آن است.
مصونيت از اذيتهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 5 - 1
1 - التجاى ابراهيم ( ع ) و همراهانش به خدا ، براى قرار نگرفتن تحت سلطه و شكنجه كافران
ربّنا لاتجعلنا فتنة للذين كفروا
{فتنة} در اصل به معناى آزمايش است. از آن جا كه تسلط كافران بر مؤمنان نوعى آزمايش آنان به شمار مى آيد، {فتنة} در آيه بالا كنايه از تحت سلطه و شكنجه قرار گرفتن خواهد بود.
مصونيت از سلطه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 5 - 1
1 - التجاى ابراهيم ( ع )
و همراهانش به خدا ، براى قرار نگرفتن تحت سلطه و شكنجه كافران
ربّنا لاتجعلنا فتنة للذين كفروا
{فتنة} در اصل به معناى آزمايش است. از آن جا كه تسلط كافران بر مؤمنان نوعى آزمايش آنان به شمار مى آيد، {فتنة} در آيه بالا كنايه از تحت سلطه و شكنجه قرار گرفتن خواهد بود.
مصونيت از سوءاستفاده كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 5 - 4
4 - التجاى ابراهيم ( ع ) و همراهانش به خداوند ، از اين كه وسيله اى براى سوءاستفاده كافران قرار گيرند . *
ربّنا لاتجعلنا فتنة للذين كفروا
در صورتى كه {فتنة} به معناى {آزمون و بلا} باشد، مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه ابراهيم(ع)، از خداوند خواست تا مورد سوء استفاده كافران و در راستاى منافع آنان قرار نگيرد.
مصيبت اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 25 - 1،2
1 - علم و باور كافران به هنگام زنده شدنشان در قيامت ، به روبه رو شدن با مصيبتى بزرگ و كمرشكن
تظنّ أن يفعل بها فاقرة
{فاقرة} به معناى مصيبت بزرگ و كمرشكن است (العين). {ظنّ} به معناى گمان راجح است و گاهى نيز به جاى علم و يقين به كار مى رود. در اين آيه _ مطابق نظر بيشتر مفسران _ معناى اخير مراد است.
2 - كافران در قيامت ، دچار مصيبتى بزرگ و كمرشكن
تظنّ أن يفعل بها فاقرة
مطالعه فرجام كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 73 - 1،3
1 - نگريستن به فرجام كافرانِ
انذار شده از سوى رسولان پيشين ، توصيه خداوند به پيامبر اسلام ( ص )
فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين
3 - لزوم تأمل و انديشه در سرنوشت شوم كافران متعصب و لجوجى كه از سوى پيامبران پيشين انذار شده اند .
و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 175 - 1
1 - پيامبر ( ص ) مأمور به نظاره و دقت در سرانجام شوم و احوال مشركان و كافران معاند
و أبصرهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 179 - 1
1 - پيامبراسلام ( ص ) مأمور به نظاره و دقت در سرانجام شوم و احوال مشركان و كافران معاند
و أبصر
مفعول فعل {أبصر} _ به قرينه آيه مشابه (175) _ ضمير {هم} است.
معاد كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 55 - 5
5 - كافران ، زنده شدن خود را در قيامت ، معلول فاصله زياد نداشتن مرگ شان تاروز قيامت مى دانند . *
و يوم . .. يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعة
احتمال دارد قسم خوردن كافران بر طولانى نبودن حضورشان در برزخ و نيز جواب صاحبان علم و ايمان به آنان، براى طولانى بودن آن مدت، به خاطر ذكر اين نكته باشد كه كافران، با چنين ادعايى، در پى اثبات اين امر باشند كه بدن شان، هنوز آمادگى حيات داشته است.
معاشرت با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 140 - 10
10
_ جواز معاشرت و مجالست با كافران ، آنگاه كه آيات الهى را استهزا نكنند و سخنانشان كفر به آيات الهى نباشد .
فلاتقعدوا معهم حتّى يخوضوا فى حديث غيره
مفهوم جمله {حتى يخوضوا . ..}، جواز معاشرت با شرط ذكر شده است.
معاهدات با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 90 - 5
5 _ جواز معاهده و پيمان همكارى و ترك مخاصمه با غير مسلمانان
الّا الّذين يصلون الى قوم بينكم و بينهم ميثاق
معاهده با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 141 - 14
14 _ انعقاد هرگونه پيمان ( سياسى ، نظامى ، اقتصادى و فرهنگى ) ، كه موجب سلطه كافران گردد ، نامشروع و باطل است .
و لن يجعل اللّه للكفرين على المؤمنين سبيلا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 58 - 3
3 _ تصميم بر الغا و اعلان بى اعتبارى معاهدات امضا شده با كافران ، در اختيار پيامبر ( ص ) و رهبران جامعه اسلامى است .
فانبذ إليهم على سواء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 72 - 14،15،16،17،18
14 _ كافرانى كه با مسلمانان پيمان عدم تعرض دارند ، هر چند به انگيزه مبارزه با اسلام به غير مهاجران هجوم برند ، مهاجران و انصار موظف به يارى آنان نيستند .
فعليكم النصر إلا على قوم بينكم و بينهم ميثق
مراد از ميثاق به قرينه مقام، پيمان عدم تعرض و متاركه جنگ است.
15 _ مسلمانان نبايد حتى به خاطر دفاع
از مؤمنانى كه مورد هجوم كافران قرار گرفتند پيمان خويش را با آن كافران ناديده انگارند و آن را نقض كنند .
فعليكم النصر إلا على قوم بينكم و بينهم ميثق
16 _ مسلمانان عصر بعثت با گروههايى از كافران پيمان عدم تعرض داشته و به آن وفادار بودند .
إلا على قوم بينكم و بينهم ميثق
17 _ اهميت ويژه پايبندى به پيمان ، حتى در صورت كافر بودن طرف مقابل
فعليكم النصر إلا على قوم بينكم و بينهم ميثق
هر چند مراد از {ميثق} در آيه شريفه پيمان متاركه جنگ است، ولى روشن است كه پيمان متاركه جنگ خصوصيتى ندارد. بنابراين مى توان آيه شريفه را در همه پيمانهاى مجاز، سارى و جارى دانست.
18 _ پيمان بستن با كافران ( پيمان عدم تعرض و . . . ) امرى جايز و پايبندى به آن واجب است .
إلا على قوم بينكم و بينهم ميثق
مغالطه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 9 - 10،11
10 _ بقاى مغالطه كارى و بهانه جوييهاى كافران، حتى در صورت انتخاب پيامبر از ميان فرشتگان
و لو جعلنه ملكا لجعلنه رجلا و للبسنا عليهم
11 _ كافران به رسالت پيامبر(ص)، حق پوش و مغالطه كارند.
و للبسنا عليهم ما يلبسون
{يلبسون}، فعل مضارع و بيانگر استمرار تلبيس كافران است.
مغضوبيت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 90 - 18
18 - آنان كه على رغم اطمينان به حقانيت قرآن بدان كافر شوند ، به خشم و غضب خدا گرفتار خواهند شد .
أن يكفروا بما أنزل اللّه . .. فباء و بغضب
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 3 - 8
8 - كافران ، مردمانى ناخوشايند خداوند
قال الذين كفروا . .. قل
از اين كه خداوند، خود به جواب مستقيم به كافران اقدام نكرده و به پيامبر(ص) دستور داده است تا آن حضرت جواب بگويد، به دست مى آيد كه خداوند خوش ندارد با آنان سخن بگويد.
مقابله به مثل با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 227 - 12
12 - تشويق شاعران مسلمان از سوى خداوند به مقابله به مثل كردن با شاعران كفرپيشه هجوگو
و انتصروا من بعد ما ظلموا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 9 - 2
2 - ممنوعيت رفتار دوستانه و مسالمت جويانه ، با كافران معاند ، صرفاً مقابله به مثل است ; نه [ جهاد ] ابتدايى .
لاينهيكم . .. إنّما ينهيكم اللّه
تأكيد خداوند در نهى از رابطه دوستى با كافران، بر اقدامات عملى آنان عليه مسلمانان، بيانگر مطلب بالا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 34 - 2
2 - مؤمنان در قيامت ، همسان برخوردى كه در دنيا از كافران ديده اند ، با آنان رفتار خواهند كرد .
إنّ الذين أجرموا كانوا من الذين ءامنوا يضحكون . .. فاليوم الذين ءامنوا من الكفّا
مقام كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 16
16 _ مهلت يافتن و عمر طولانى كافران ، گوياى عزّت و قرب آنان در نزد
خدا نيست .
انّما نملى لهم ليزدادوا اثماً و لهم عذاب مهين
مقايسه كافران با مؤمنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 15 - 25
25- مقايسه راه و فرجام مؤمنان با كافران ، زمينه ساز گرايش انسان ها به ايمان
مثل الجنّة الّتى وعد المتّقون فيها أنه_ر . .. كمن هو خ_لد فى النار و سقوا ماء حم
خداوند، مقايسه فرجام مؤمنان و كافران را در استخدام هدايت بشر قرار داده است.
مقهوريت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 10 - 8
8- كافران ، با تمامى امكانات خويش ، در نهايت مغلوب قدرت قاهر خداوند
دمّر اللّه عليهم
واژه {دمّر} در صورت تعدّى با {على}، بيانگر شدت ويرانى و تخريب و نمايانگر نهايت قدرت و غلبه خداوند است.
مكارى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 70 - 4
4 - مكر و توطئه گسترده و مستمر كافران عليه پيامبر ( ص )
و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون
به كارگيرى فعل مضارع (يمكرون)، بيانگر استمرار مكر و حيله كافران عليه پيامبر(ص) مى باشد.
مكر با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 17 - 5
5 - مهلت دادن به كافران ، نمونه اى از مكر خداوند با آنان است .
و أكيد كيدًا . فمهّل الك_فرين
مكر خدا با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 16 - 1
1 - خداوند ، در برابر نيرنگ ها و توطئه هاى كافران ، ترفند
ها و نقشه هايى پيچيده به كار مى گيرد .
و أكيد كيدًا
{كيد}; يعنى، احتيال (چاره جستن) كه دو نوع مذموم و ممدوح دارد; هر چند كه استعمال آن در مورد مذموم بيشتر است (مفردات راغب). {كيداً} مفعول مطلق است و بر پيچيدگى نقشه هاى خداوند دلالت دارد.
مكر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 54 - 10
10 _ مكر خداوند با كافران ، مجازات نمودن آنان به سبب مكرشان است .
و مكروا و مكر اللّه
امام رضا(ع) درباره آيه فوق فرمود: انّ اللّه تبارك و تعالى . .. لا يمكر ... و لكنّه عزّ و جل يجازيهم ... جزاء المكر.
_______________________________
عيون اخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 126، ح 19، ب 11 ; معانى الاخبار، ص 13، ح 3.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 55 - 1،15
1 _ توفّى ( نجات ) ، عروج ، تطهير حضرت عيسى ( ع ) و غلبه پيروان آن حضرت بر دشمنان ، مكر خداوند در برابر مكر كافران
و مكروا و مكر اللّه . .. اذ قال اللّه يا عيسى انّى متوفّيك ... فوق الذين كفروا
بنابراينكه {اذ}، متعلّق به {مكر اللّه} باشد، يعنى مكر خداوند هنگام بوده كه عيسى را بسوى خويش عروج داد و . .. .
15 _ دلجويى خداوند از حضرت عيسى ( ع ) ، در برابر نگرانى آن حضرت از مكر كافران
فلمّا احسّ عيسى . .. قال ... انى متوفّيك و رافعك ... و جاعل الّذين اتبعوك فوق ال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6
- انفال - 8 - 30 - 6
6 _ خداوند ، برترين برنامه ريز در مقابله با مكر كافران
و اللّه خير المكرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 31 - 3،5
3 _ اظهار آگاهى كافران از محتواى قرآن و غير مهم جلوه دادن آن ، از حيله هاى آنان عليه پيامبر ( ص )
و يمكرون . .. قالوا قد سمعنا لو نشاء لقلنا مثل هذا إن هذا إلا أسطير
جمله {ان هذا . .. } دلالت مى كند بر اينكه مقصود از {مثل هذا} همانندى در محتواى قرآن بوده است.
5 _ معرفى قرآن به عنوان افسانه هاى كهن و دروغين از ترفند هاى كافران براى مقابله با قرآن
قالوا . .. إن هذا إلا أسطير الأولين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 61 - 6
6 _ احتمال نيرنگ زدن كافران در سايه پيشنهاد صلح بدون شواهد و قرائن نبايد مانع پذيرش صلح شود .
و إن جنحوا للسلم فاجنح لها و توكل على اللّه
حرف لام در {للسلم} گوياى اين است كه بايد احراز شود كه كافران در پيشنهاد صلح در صدد حيله گرى نيستند. و هدف از لزوم توكل بر خدا پس از فرمان به پذيرش صلح اين است كه مسلمانان را از ترتيب اثر دادن به احتمال حيله گرى باز دارد. مجموع اين دو فرمان، يعنى از يك سو بايد احراز شود كه كافران در صدد فريبكارى نيستند و از سوى ديگر نبايد به احتمال نيرنگ زدن آنان ترتيب اثر داد، بيانگر برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 62 - 1،2،7
1 _ احتمال تصميم كافران بر خدعه و نيرنگ در سايه صلح طلبى ، نبايد مانعى جهت پذيرش صلح با آنان شود .
و إن يريدوا أن يخدوعوك فإن حسبك اللّه
برداشت فوق بر اين اساس كه {إن يريدوا . .. } توضيحى باشد براى {فاجنح لها}. يعنى اى پيامبر(ص) وظيفه تو اين است كه صلح پيشنهادى را بپذيرى و اگر كافران قصد نيرنگ داشتند، خداوند تو را از شر آنان حفظ مى كند. بنابراين مبادا بر اثر اين احتمال كه شايد آنان در صدد اغفال مسلمين هستند پيشنهاد صلح را نپذيرى. گفتنى است با توجه به آيه 58 معلوم مى شود اگر قرائن و شواهدى براى اين احتمال (خدعه و نيرنگ) وجود دارد، بايد از پذيرش صلح امتناع كرد.
2 _ خداوند ، پشتيبانى كافى براى يارى پيامبر ( ص ) از نيرنگ كافران
فإن حسبك اللّه
7 _ خداوند با بيان پيشينه امدادهايش از پيامبر ( ص ) ، وى را به حمايت خويش در برابر كافران نيرنگباز مطمئن ساخت .
فإن حسبك اللّه هو الذى أيدك بنصره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 70 - 1
1 - حزن و اندوه پيامبر ( ص ) بر حال كافران ، على رغم مكر و توطئه آنان عليه آن حضرت
و لاتحزن عليهم و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 46 - 1
1 - كافران لجوج ، بى بهره از تزوير هاى خويش و بى نصيب از يارى هر پشتيبان ،
هنگام سر رسيدن وقت مجازاتشان
يوم لايغنى عنهم كيدهم شيئًا و لا هم ينصرون
مكر كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 31 - 1
1 _ تمسك كافران مكه به حيله براى مقابله با آنان
و يمكرون . .. و إذا تتلى عليهم ءايتنا قالوا قد سمعنا لو نشاء لقلنا
جمله {إذا تتلى . .. } مى تواند بيان مصداقى از {يمكرون} در آيه قبل باشد.
مكرهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 16 - 1،4
1 - خداوند ، در برابر نيرنگ ها و توطئه هاى كافران ، ترفند ها و نقشه هايى پيچيده به كار مى گيرد .
و أكيد كيدًا
{كيد}; يعنى، احتيال (چاره جستن) كه دو نوع مذموم و ممدوح دارد; هر چند كه استعمال آن در مورد مذموم بيشتر است (مفردات راغب). {كيداً} مفعول مطلق است و بر پيچيدگى نقشه هاى خداوند دلالت دارد.
4 - خداوند خود ، مدافع قرآن در برابر تبليغات مكّارانه كافران است .
إنّه لقول فصل . .. يكيدون كيدًا . و أكيد كيدًا
ملاك قضاوت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 11 - 8
8- داورى كافران درباره دين ، براساس ملاك هاى سطحى و نه متكى بر انديشه و دانش
و قال الذين كفروا . .. لو كان خيرًا ما سبقونا إليه
كافران، گرايش و عدم گرايش طبقات خاصى را به ايمان، ملاك اصلى داورى خود قرار دادند; بى آن كه در متن قرآن و پيام دين خردمندانه بينديشند.
ملاك قطع رابطه با كافران
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 8 - 2
2 - ملاك ممنوعيت رابطه نيك با كافران ، ستيز و جنگ آنان با دين و دينداران است ; نه صرف كافر بودن ايشان .
لاينهيكم اللّه عن الذين لم يق_تلوكم فى الدين و لم يخرجوكم من دي_ركم
ملاك كيفر اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 40 - 14
14 - كيفر هاى كافران در آخرت ، بر پايه كردار آنان در دنيا است .
ما قدّمت يداه و يقول الكافر ي_ليتنى كنت تربًا
ملاك كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 27 - 4
4 - بدترين عملكرد كافران ، مبناى مؤاخذه و مجازات الهى نسبت به آنان است .
و لنجزينّهم أسوأ الذى كانوا يعملون
برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {أسوء} منصوب به نزع خافض و به تقدير {لنجزينّهم على أسوء الذى كانوا يعملون} باشد; يعنى، ما بى ترديد در مقابل بدترين عملشان كيفر خواهيم داد.
ملاكهاى غلط كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 94 - 4
4- مشركان و كافران عصر بعثت داراى ملاك هاى غلط براى شناخت رسولان الهى
قالوا أبعث الله بشرًا رسولاً
ملائكه و مرگ كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 50 - 6
6 _ فرشتگان مرگ انسان هاى مؤمن و كافر را از يكديگر تمييز مى دهند و به كفر و ايمانشان آگاهند . *
و لو ترى إذ يتوفى الذين كفروا
الملئكة يضربون وجوههم و أدبرهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 50 - 2
ممانعت از اذيتهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 48 - 15
15 - وعده خداوند ، به پيامبر ( ص ) براى جلوگيرى از آزار و اذيت كافران و منافقان به آن حضرت
و دَعْ أذيهم و توكّل على اللّه و كفى باللّه وكيلاً
ممانعت از سلطه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 8 - 4
4 _ جلوگيرى از تسلط مشركان و كافران حق ستيز بر مسلمانان ، فلسفه فرمان الهى مبنى بر كشتن ، اسارت ، محاصره و كمين زدن به آنان
فإذا انسلخ . .. فاقتلوا المشركين ... كيف و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً
ممانعت از مكر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 16 - 2
2 - بايد كافران را از طمع در ايمان مردم مأيوس كرد و زمينه هاى موفقيت كافران در فريب مؤمنان را از بين برد .
فلايصدّنك عنها من لايؤمن بها
چنان كه مفسران گفته اند: نهى {لايصدّنك} گرچه ظاهراً متوجه كافران است، ولى در حقيقت نهى از ايجاد سبب است; يعنى تو اى موسى _ و ديگر مؤمنان _ نبايد به گونه اى عمل كنيد كه كافران بتوانند شما را از ايمان بازدارند.
ممنوعيت اطاعت از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 24 - 7
7 - ممنوعيت اطاعت از گناه پيشگان و
ناسپاسان كافر
و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا
ممنوعيت دوستى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 1 - 5،9
5 - ممنوعيت پيوند دوستانه اهل ايمان ، با كافران و منكران دين و پيامبر
تلقون إليهم بالمودّة و قد كفروا بما جاءكم من الحقّ
9 - ممنوعيت دوستى و ارتباط با كافران ، منوط به وجود درگيرى و عداوت ميان ايشان و مسلمانان *
لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء . .. يخرجون الرسول و إيّاكم
برداشت بالا، بدان احتمال است كه تعبير {قد كفروا . .. يخرجون الرسول...} _ كه فلسفه نهى در {لاتتّخذوا عدوّى} را بيان مى كند _ در عين حال قلمرو نهى را نيز مشخص سازد.
ممنوعيت سازش با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 9 - 3،4
3 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر سازش نكردن با كافران تكذيب گر و نپذيرفتن هرگونه پيشنهاد سازش
فلاتطع المكذّبين . ودّوا لوتدهن فيدهنون
4 - سازش و نرمش نشان دادن با كافران ، بر سر مسائل عقيدتى و مواضع اصولى ، ممنوع است .
فلاتطع المكذّبين . ودّوا لوتدهن فيدهنون
ممنوعيت گرايش به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 74 - 9
9- كمترين تمايل و كوچك ترين اتكا به كافران ، ممنوع است .
و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً
از اينكه خداوند مى فرمايد: {اگر ما ثبات قدم به تو نداده بوديم، نزديك بود كه تو اندكى به آنان تمايل و اتكا بكنى} استفاده مى شود كه
تمايل به كافران ممنوع است.
منازعه اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 31 - 3
3 - نزاع و مجادله دو گروه حق و باطل و مؤمن و كافر ، به پيشگاه پروردگار در قيامت
ثمّ إنّكم يوم القي_مة عند ربّكم تختصمون
منازعه با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 31 - 2
2 - پيامبر ( ص ) با مشركان و كافران به پيشگاه خداوند در قيامت ، به جدال و نزاع و دفاع از مواضع خويش خواهند پرداخت .
ثمّ إنّكم يوم القي_مة عند ربّكم تختصمون
{اختصام} (مصدر {يختصمون}) به معناى جدال و نزاع دو فرد يا دو گروه است كه هر يك مى كوشد، سخن ديگرى را ابطال كند. گفتنى است در اين كه مقصود از دو گروه متخاصم كيانند، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد كه بهترين آنها دو نظريه است: 1_ پيامبر(ص) با كافران و مشركان; 2_ دو گروه حق و باطل از هر ملت و امتى.
منازعه كافران پيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 1
1 _ سران كفر و شرك و پيروانشان پس از ورود به جهنم به مجادله و كشمكش خواهند پرداخت.
قالت أخريهم لأوليهم . .. و قالت أليهم لأخريهم فما كان
منافقان و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 139 - 7
7 _ دستيابى به عزت و شكوه ، هدف منافقان در پذيرش ولايت كافران و طرح دوستى با آنان
الذين يتّخذون الكفرين أولياء
. .. أيبتغون عندهم العزّة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 141 - 1،8
1 _ منافقان به هنگام پيروزى مسلمانان ، خود را ياور آنان و به گاه غلبه كافران ، خود را طرفدار و عامل پيروزى ايشان جلوه مى دهند .
الذين يتربّصون بكم . .. قالوا ألم نستحوذ عليكم
{الذين يتربّصون}، بدل براى {الذين يتخذون} است و توضيح دهنده ويژگيهاى منافقان.
8 _ منافقان ، خائنِ به جبهه اسلام و مؤمنان و خوش خدمت به كافرانند .
قالوا ألم نستحوذ عليكم و نمنعكم من المؤمنين
{استحوذ} به معناى غلبه و استيلا است و مراد از جمله {و ان كان للكافرين . .. الم نستحوذ} _ با توجه به سياق آيه _ اين است كه منافقان پس از پيروزى كافران به آنان مى گويند: در هنگامه جنگ ما بر شما استيلا داشتيم ولى شما را نكشتيم، بر اين اساس جمله {نمنعكم من المؤمنين} به اين معنا خواهد بود كه بين شما و اهل ايمان حائل شديم و نگذاشتيم آنان نيز به شما دسترسى پيدا كنند، تا پيروزى براى شما حاصل شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 16 - 10
10 - اظهار ايمان و خداترسى منافقان ، ابزارى در دست آنان براى توجيه پيمان شكنى خود با كافران
كمثل الشيط_ن . .. قال إنّى برىء منك إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين
از تشبيه منافقان به شيطان _ با توجه به ادعاى خداترسى وى _ مطلب بالا استفاده مى شود.
منشأ آمرزش كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48
- 14 - 5
5 -اراده و مشيت خداوند ، در غفران يا كيفر كافران بى هيچ گونه معارضى ، تحقق مى پذيرد .
و للّه ملك السم_وت و الأرض يغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء
از ارتباط {للّه ملك. ..} با {يغفر لمن...} استفاده مى شود كه مشيّت الهى معارض ندارد.
منشأ استهزاهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 58 - 11
11 _ ترك انديشه در احكام و شعاير دين اسلام ، ريشه استهزاى كافران نسبت به آن
اتخذوها هزواً و لعباً ذلك بانهم قوم لايعقلون
در برداشت فوق {لايعقلون}، فعلى متعدى گرفته شده و مفعول آن محذوف فرض شده است. يعنى لايعقلون الدين و الصلوة و ... .
منشأ استهزاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 22 - 6
6- رسوخ باطل در روح كافران ، مايه به تمسخر گرفتن جدى ترين هشدارها
قالوا . .. فأتنا بما تعدنا إن كنت من الص_دقين
تعبير {لتأفكنا عن آلهتنا}، نشانگر رسوخ بت پرستى و شرك در روح قوم عاد و درخواست عذاب، در حقيقت سخنى از روى استهزا و ناباورى است.
منشأ اعراض كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 50 - 4
4 - روى گردانى كافران از كلام بيداربخش و پندآموز قرآن ، ناشى از نابخردى و كوته فكرى آنان بود .
فما لهم عن التذكرة معرضين . كأنّهم حمر مستنفرة
منشأ امكانات مادى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 34 - 1،2
1 - خداوند ، توانا
بر مرفه ساختن كافران تا جايى كه خانه هاى خود را مجلل و داراى درب ها و ورودى هاى متعدد بسازند .
لجعلنا لمن يكفر بالرحم_ن . .. و لبيوتهم أبوبًا
2 - شكوه بخشيدن به زندگى كافران تا جايى كه آنان در خانه هاى مجلل خويش بر تخت هاتكيه زنند در حيطه قدرت و توانايى خداوند
لجعلنا لمن يكفر بالرحم_ن . .. و لبيوتهم أبوبًا و سررًا عليها يتّكئون
منشأ بهانه جويى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 6 - 2
2 - آگاه نبودن از زمان برپايى قيامت ، بهانه كافران براى انكار آن
يسئل أيّان يوم القي_مة
منشأ بى نيازى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 33 - 2
2 - خداوند ، به منظور جلوگيرى از گرايش عمومى انسان ها به كفر ، زندگى تمامى كافران را سرشار از امكانات رفاهى و تجملى نساخت ; بلكه فقر و غنا را نيز در ميان ايشان تقسيم كرد .
و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة لجعلنا . .. سقفًا من فضّة
منشأ تأخير عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 73 - 2
2 - تأخير عذاب كافران و اعطاى مهلت به آنان ، ناشى از فضل و رحمت الهى
و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. و إنّ ربّك لذو فضل على الناس
اين آيه در ادامه آيات قبل و بيانگر حكمت تأخير انداخته شدن عذاب كافران و اعطاى مهلت به آنان است.
منشأ ترس كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
18 - حشر - 59 - 2 - 16
16 - ايجاد وحشت در قلب كافران ، از ابزار الهى در حمايت از جهادگران مسلمان
هو الذى أخرج . .. و قذف فى قلوبهم الرعب
از اين كه خداوند، پس از بيان شكست يهود _ به رغم برخوردارى آنان از تجهيزات و استحكامات _ موضوع ايجاد وحشت را مطرح كرده است; مطلب ياد شده استفاده مى شود.
منشأ تكذيبگرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 6 - 2
2 - آگاه نبودن از زمان برپايى قيامت ، بهانه كافران براى انكار آن
يسئل أيّان يوم القي_مة
منشأ تهمتهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 7 - 6
6- سحر خواندن قرآن ، نتيجه تضاد و بحران درونى كافران ، در انكار حق و مشاهده نفوذ آيات وحى *
قال الذين كفروا للحقّ لمّا جاءهم ه_ذا سحر مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 42 - 1
1 - اتهام هاى كافران ، عليه دين و پيامبر ( ص ) ناشى از مكر و حليه آنان
أم تريدون كيدًا
منشأ تهمتهاى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 50 - 3
3 - اتهام بى دليل سحر به قرآن و تورات از سوى كافران صدراسلام ، برخاسته از هواپرستى آنان بود .
قالوا سحران تظ_هرا . .. فاعلم أنّما يتّبعون أهواءهم
منشأ دشمنى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 53 - 2
2 -
روحيه طغيان و سركشى ، ريشه اصلى مواضع همگون كافران عليه پيامبران
أتواصوا به بل هم قوم طاغون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 33 - 3
3 - لجاجت و پافشارى بر كفر ، ريشه مبارزه كافران عليه قرآن
أم يقولون تقوّله بل لايؤمنون
منشأ دشمنى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 82 - 11
11 - مخالفت كافران و مشركان صدر اسلام با پيامبراسلام ، برخاسته از فريفتگى آنان به اقتدار نسبى خويش بود .
كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض
نكوهش مخالفان پيامبراسلام، بر عبرت نگرفتن آنان از زوال قدرت ها و تمدن هاى گذشته، مى رساند كه سرپيچى آنان از پذيرش اسلام، برخاسته از دلخوشى آنان به امكانات و اقتدار نسبى خود بوده است.
منشأ رنجهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 47 - 6
6 - مصيبت ها و رنج هاى كافران ، پى آمد عملكرد خود آنان
و لولا أن تصيبهم مصيبة بما قدّمت أيديهم
منشأ شبهات كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 5 - 1
1_ شبهات كافران درباره معاد ، ناشى از روحيه حق ستيزى آنان است ; نه نامعقول بودن آن .
بل كذّبوا بالحقّ لمّا جاءهم
برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مراد از {الحقّ}، حقانيت قرآن و رسالت پيامبر(ص) باشد; يعنى، اينان در همان آغاز نشانه هاى حق را ديدند و به تكذيب آن پرداختند. اين حق ستيزى، بسيارى از حقايق معقول را براى
آنان، ناممكن جلوه داده است.
منشأ شك كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 82 - 4
4 - سطحى نگرى و غفلت از قدرت بى انت هاى خداوند ، منشأ ترديد و استبعاد كافران نسبت به مسأله رستاخيز
و هو الذى ذرأكم فى الأرض و إليه تحشرون. و هو الذى يحى و يميت... أفلاتعقلون ...قا
منشأ شكست كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 55 - 7
7 - خداوند ، كافران حاكم پيش از اسلام را ، شكست داد و پيامبران و مؤمنان نيكوكار را ، پيروز كرده و جايگزين آنان در سطح زمين قرار داد .
وعد اللّه الذين ءامنوا . .. كما استخلف الذين من قبلهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 74 - 8
8 - علم خداوند به توطئه هاى كافران ، مايه ناكامى آنان در دستيابى به اهدافشان
و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون . .. و إنّ ربّك ليعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون
طرح علم خدا به اسرار نهانى و كارهاى آشكار توطئه گران عليه دين و رسالت پيامبر(ص)، اشاره به اين نكته دارد كه آنان در هر حال در منظر خدا هستند و نمى توانند چيزى را از او مخفى كرده و به اهداف شان برسند. اين بيان، مى تواند تعليلى باشد بر آنچه كه قبلاً در ضمن {و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون} آمده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 6 - 10
10 - پيروزى رسولان الهى
بر كافران ، به اراده و مشيت خداوند است .
و ل_كنّ اللّه يسلّط رسله على من يشاء
منشأ شكست كافران بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - صف - 61 - 14 - 15
15 - غلبه يافتن پيروان حضرت عيسى ( ع ) بر كافران بنى اسرائيل ، در نتيجه تأييدات و امداد هاى الهى
فأيّدنا الذين ءامنوا . .. فأصبحوا ظ_هرين
منشأ شكست كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 56 - 6
6 - خداوند ، كافران و مشركان ستيزه جوى صدر اسلام را از دست يافتن به هدف خود ( رياست و سرورى بر مردم ) مأيوس ساخت .
إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. إن فى صدورهم إلاّ كبر ما هم بب_لغيه
اين فرموده خداوند كه: {در دل كافران كبر و خودبرتر بينى وجود دارد; ولى به آن نمى رسند}; كنايه از اين است كه آنان نمى توانند با رياست و سرورى بر مردم، _ كه آرزوى آنها است _ كبر و خودبرتر بينى خود را تحقق بخشند.
منشأ ظلم به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 33 - 10
10- ظلمى كه به كافران از ناحيه ايستادگى در برابر كتاب هاى آسمانى شده است ، از ناحيه خداوند نبوده و از سوى خود آنان بوده است .
و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون
منشأ عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 65 - 2
2 _ يادآور شدن قدرت اختصاصى
خداوند بر فرستادن انواع عذاب بر مشركان و كافران، از وظايف تبليغى پيامبر(ص)
قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 77 - 4
4 - عذاب كافران در دوزخ ، به اراده خدا و تحت فرمان او است .
حتّى إذا فتحنا عليهم بابًا ذا عذاب شديد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 57 - 2
2 - تقدير عذاب براى كافران و نيز نجات مؤمنان ، متكى به اراده الهى است .
فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته قدّرن_ها من الغ_برين
برداشت ياد شده با توجه به انتساب فعل {أنجينا} و {قدّرنا} به خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 3 - 1
1 - نزول عذاب بر كافران و بازداشتن آن به تقدير و فرمان خداوند است .
بعذاب واقع . للك_فرين ... من اللّه
منشأ عذاب كافران پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 6 - 1
1 - انكار معجزات و دلايل روشن پيامبران و روى گردانى از تعاليم آنان ، عامل گرفتارى كافران پيشين به سرنوشت شوم و عذاب دردناكِ الهى
الذين كفروا . .. لهم عذاب أليم . ذلك بأنّه كانت تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت ... فكفرو
{بيّنه} (مفرد {بيّنات}) به معناى دليل و حجت است; ولى در قرآن بر معجزه پيامبران الهى نيز اطلاق شده است.
منشأ فرجام شوم كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 60 - 4
4 - آخرت پر شرر
كافران ، دستاورد خود ايشان است .
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا . .. فويل للذين كفروا من يومهم
از انتساب {يوم} به ضميرى كه به كافران بازمى گردد، مطلب بالا استفاده مى شود.
منشأ فرجام شوم كافران پيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 21 - 7
7- كافرانِ پيرو ، در قيامت با اعتراف به پيروى كوركورانه از رهبران خويش ، آنان را مسؤول بدفرجامى خود معرفى خواهند كرد .
فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل
منشأ فرجام شوم كافران پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 6 - 1
1 - انكار معجزات و دلايل روشن پيامبران و روى گردانى از تعاليم آنان ، عامل گرفتارى كافران پيشين به سرنوشت شوم و عذاب دردناكِ الهى
الذين كفروا . .. لهم عذاب أليم . ذلك بأنّه كانت تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت ... فكفرو
{بيّنه} (مفرد {بيّنات}) به معناى دليل و حجت است; ولى در قرآن بر معجزه پيامبران الهى نيز اطلاق شده است.
منشأ فقر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 33 - 2
2 - خداوند ، به منظور جلوگيرى از گرايش عمومى انسان ها به كفر ، زندگى تمامى كافران را سرشار از امكانات رفاهى و تجملى نساخت ; بلكه فقر و غنا را نيز در ميان ايشان تقسيم كرد .
و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة لجعلنا . .. سقفًا من فضّة
منشأ قبول خواسته هاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13
- شعراء - 26 - 188 - 5
5 - اجابت درخواست هاى كافران از سوى پيامبران ، منوط به اذن الهى
فأسقط علينا كسفًا . .. قال ربّى أعلم بما تعملون
برداشت ياد شده از آن جا است كه شعيب(ع)، پاسخ گويى به درخواست مردم {ايكه} را، به خدا و علم او محول كرد.
منشأ كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 39 - 18
18 - خداوند ، پاداش عمل مؤمنان را بر اساس تفضل خويش و كيفر كافران را بر پايه عدل مى دهد .
رجال . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيدهم من فضله ... و الذين كفروا ... فوف
برداشت ياد شده، از مقايسه ميان دو گونه برخورد خداوند با مؤمنان و كافران به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 188 - 3
3 - كيفر كافران و نوع ، زمان و مقدار آن در اختيار خداوند است ; نه به اقتراح كافران .
فأسقط علينا كسفًا . .. قال ربّى أعلم بما تعملون
تعبير {ربّى أعلم. ..} در پاسخ درخواست كافران، در بر دارنده اين معنااست كه چون خداوند از هر كس به اعمال بندگان داناتر است; پس تنها او است كه نوع، زمان و مقدار كيفر آنان را تعيين مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 9 - 7
7 - عزت و حكمت الهى ، مقتضى كيفر كافران و پاداش مؤمنان است .
فبشّره بعذاب أليم . .. لهم جن_ّ_ت النعيم ... و هو العزيز الحكيم
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 14 - 5
5 -اراده و مشيت خداوند ، در غفران يا كيفر كافران بى هيچ گونه معارضى ، تحقق مى پذيرد .
و للّه ملك السم_وت و الأرض يغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء
از ارتباط {للّه ملك. ..} با {يغفر لمن...} استفاده مى شود كه مشيّت الهى معارض ندارد.
منشأ گمراهى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 40 - 9
9 - فرو رفتن كفرپيشگان در ظلالت و سردرگمى گريز ناپذير ، برخاسته از محروميت آنان از نور هدايت الهى است .
و الذين كفروا أعم_لهم . .. كظلم_ت فى بحر لجّىّ ... من فوقه سحاب ظلم_ت بعضها فوق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 61 - 7
7 - منكران آيات خدا و كافران به خدا ، تحت تأثير عوامل بيرونى و منفعلانه ، از خدا و آيات او ، روى گرداندند و نه با منطق و برهان
و لئن سألتهم من خلق . .. و سخّر ... ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون
مجهول آورده شدن فعل {يؤفكون} دلالت بر اين مى كند كه مشركان و منكران آيات خدا و مؤمنان به باطل، تحت تأثير القائات بيرونى، چنين روى كردى را پيدا كرده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 31 - 16
16 - ازدياد شك و ترديد نسبت به حقانيت قرآن ، بر اثر يادآورى بعضى از حقايق الهى ، جلوه اى از گمراه شدن كافران و بيماردلان از سوى خداوند
كذلك
يضلّ اللّه من يشاء و يهدى من يشاء
منشأ مبارزه كافران مدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 88 - 4
4 _ كبرورزى و خودبرتربينى اشراف كفرپيشه مدين ، ريشه مبارزه آنان با شعيب و رسالت هاى او
قال الملأ الذين استكبروا من قومه لنخرجنك
منشأ مجادله كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 21 - 3
3 - اساسِ جدالِ كافران درباره خدا ، برخاسته از تقليد و تعصّب خويشاوندى آنان بود .
يج_دل فى اللّه . .. قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 56 - 5
5 - كبر و خودبرتربينى ، عامل جدال و ستيزه جويى كافران و مشركان با آيات الهى و پيامبر اسلام ( ص )
إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. إن فى صدورهم إلاّ كبر
منشأ مخالفت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 31 - 13
13 - مخالفت برخى از كافران با قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، ناشى از بيماردلى و غرضورزى آنان بود .
و ليقول الذين فى قلوبهم مرض . .. ماذا أراد اللّه به_ذا مثلاً
منشأ مصايب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 47 - 6
6 - مصيبت ها و رنج هاى كافران ، پى آمد عملكرد خود آنان
و لولا أن تصيبهم مصيبة بما قدّمت أيديهم
منشأ مهلت به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
13 - شعراء - 26 - 9 - 6
6 - مهلت يافتن كافران در دنيا ، ناشى از رحمت خدا است و نه معلول عجز او از مكافات .
فسيأتيهم أنب_ؤا ما كانوا به يستهزءون . .. و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم
تأكيد بر شكست ناپذيرى و رحمت خدا، پس از تهديد كافران به عذاب اخروى (فسيأتيهم أنباؤا ما كانوا به يستهزءون) مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه تأخير عذاب كافران در دنيا، به خاطر ناتوانى خدا نيست; بلكه رحمت و مهر او سبب شده است تا آنان را مهلت دهد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 140 - 5
5 - مهلت دادن خدا به كافران و حق ستيزان ، معلول رحمت و لطف او است ; نه از روى ضعف و ناتوانى .
و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم
يادكرد سرگذشت قوم عاد از يكسو تسلى بخش خاطر پيامبر(ص) و از سوى ديگر هشدارى است به مشركان مكه كه اگر بر آنان عذاب نازل نشده، از باب ناتوانى حق تعالى نيست; بلكه از باب رحمتى است كه او بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان رسد، عزت و قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 191 - 4
4 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام و تأخير در مجازات آنان ، معلول رحمت او است ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى .
و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم
يادكرد سرگذشت شعيب(ع)
و مردم ايكه، از يكسو تسلى بخش خاطر پيامبر(ص) مى باشد و از سوى ديگر هشدارى به شرك پيشگان حق ستيز مكه است كه اگر بر آنان عذاب نازل نشده، نه از باب ناتوانى خداوند است; بلكه از باب رحمتى است كه او بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان برسد، قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 73 - 2
2 - تأخير عذاب كافران و اعطاى مهلت به آنان ، ناشى از فضل و رحمت الهى
و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. و إنّ ربّك لذو فضل على الناس
اين آيه در ادامه آيات قبل و بيانگر حكمت تأخير انداخته شدن عذاب كافران و اعطاى مهلت به آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 3 - 7
7 - مهلت يافتن كافران در دنيا ، معلول حكمت و مصلحت سنجى خداوند است ; نه عجز و ناتوانى او .
و هو العزيز الحكيم . .. و لولا أن كتب اللّه عليهم الجلاء لعذّبهم فى الدنيا
منشأ مهلت به كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 68 - 5
5 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام ، به خاطر رحمت و لطف او بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى .
و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم
يادكرد سرگذشت موسى و فرعون تسلّى بخش خاطر پيامبر(ص) و نيز هشدارى است به كافران مكه كه نازل نشدن عذاب بر آنان،
نه از باب ناتوانى حق تعالى است; بلكه از باب رحمتى است كه بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان برسد، عزّت و قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 104 - 5
5 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام ، ناشى از رحمت و لطف او بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى وى .
و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم
يادكرد سرگذشت حضرت ابراهيم(ع) و فرجام اخروى مشركان، هشدارى است به شرك پيشگان صدراسلام كه اگر بر آنان عذاب نازل نمى شود، نه از ناتوانى حق تعالى است; بلكه از باب رحمت او بر مردمان است و چون زمينه آن به پايان برسد، عزّت و قهر الهى گريز ناپذير خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 122 - 5
5 - مهلت خداوند به كافران حق ستيز صدراسلام ، معلول رحمت و لطف وى بود ; نه برخاسته از ضعف و ناتوانى او .
و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم
يادكرد سرگذشت قوم نوح، از يكسو تسلى خاطر پيامبر(ص) و از سوى ديگر هشدارى بود به مشركان كه اگر بر آنان عذاب نازل نشده; نه از باب ناتوانى حق تعالى است; بلكه از باب رحمتى است كه بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان رسد، عزت و قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 175 - 4
4
- مهلت خدا به كافران و حق ستيزان صدراسلام و تأخير در مجازات آنان ، معلول رحمت او بود ; نه برخاسته از ناتوانى .
و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم
ياد آورى سرگذشت قوم لوط، از يك سو تسلّى بخش خاطر پيامبر(ص) است و از سوى ديگر هشدارى به شرك پيشگان صدر اسلام است كه اگر بر آنان عذاب نشده، نه از باب ناتوانى خداوند است; بلكه از باب رحمتى است كه او بر مردمان دارد و چون زمينه آن به پايان برسد، قهر الهى گريزناپذير خواهد بود.
منشأ يأس كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 37 - 5
5 - خداوند ، مشركان و كافران صدر اسلام را از گمراه كردن مؤمنان هدايت يافته ، مأيوس ساخت .
و من يهد اللّه فما له من مضلّ
يادآورى گمراه نشدن هدايت يافتگان (مؤمنان)، مى تواند به منظور مأيوس ساختن كافران و مشركان در تبليغات و تلاش هايشان عليه اسلام و مسلمين باشد.
موانع اسلام پذيرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 6 - 2
2 - كافرانى كه در ادعا ، آماده سازش بودند ، زمينه پذيرش دين پيامبر ( ص ) را نداشتند .
و لى دين
موانع اسلام كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 2 - 3
3 - خوى سركشى و حق ناپذيرى كافران در آغاز بعثت ، مانع پذيرش اسلام از سوى آنان گرديد .
و القرءان ذى الذكر . بل الذين كفروا فى
عزّة و شقاق
{بل} در {بل الذين. ..} براى اضراب انتقالى است; بدين معنا كه خداوند پس از آن كه خاصيت بيدارگرى و ذكر بودن قرآن را مطرح فرمود، به پاسخ اين سؤال پرداخت كه: چرا كافران چنين كتاب آگاهى بخش را نپذيرفتند؟ در جواب مى فرمايد: نپذيرفتن آنان به دليل وجود روح سركشى و حق ناپذيرى در آنها است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 4 - 3
3 - انسان بودن پيامبر ( ص ) و برخاستن ايشان از ميان توده هاى مردم ، مانع ايمان آوردن كافران صدراسلام بود .
و عجبوا أن جاءهم منذر منهم و قال الك_فرون ه_ذا س_حر كذّاب
موانع اندوه بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 8 - 17
17 - توجه و ايمان به آگاهى همه جانبه خداوند بر احوال و رفتار كافران و گمراهان ، بازدارنده آدمى از حسرت و اندوه شديد نسبت به آنان
فلاتذهب نفسك عليهم حسرت إنّ اللّه عليم بما يصنعون
جمله {إنّ اللّه عليم. ..} تعليل براى جمله {فلاتذهب نفسك عليهم حسرات} است; يعنى، از آن جايى كه خداوند بر احوال كافران آگاه است، پس به حال آنان حسرت مخور. اين معنا گوياى دو مطلب است: 1_ چون خدا بر احوال كافران آگاه است و آنان تحت نظر او قرار دارند، پس بايد آنهارا به خدا واگذاشت و بيش از اين بر آنان اندوه نخورد. 2_ اين سخن نوعى دلدارى به پيامبر(ص) است.
موانع ايمان كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 -
24 - 11
11 - پيروى از سنت هاى جاهلى ، عامل اصلى ايمان نياوردن كافران و موضع گيرى در برابر پيامبران
إنّا وجدنا ءاباءنا على أمّة . .. قالوا إنّا بما أرسلتم به ك_فرون
موانع ايمان كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 14 - 4
4 - ثروت و جمعيت بسيار كافران در صدر اسلام ، عامل تكذيب دين و مانع آنان از پذيرش ايمان
أن كان ذا مال و بنين
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {أن كان ذا. ..} متعلق به فعل محذوفى (مانند {كذّب}) باشد كه جمله شرطيه {إذا تتلى...} _ در آيه بعد _ بر آن دلالت دارد. تقدير آن چنين است: {لكونه ذا مال و بنين كذّب بآياتنا...}.
موانع تعجيل در عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 58 - 4
4- غفران و رحمت گسترده الهى ، مانع مؤاخذه و مجازات سريع كافران هدايت ناپذير است .
و ربّك الغفور ذوالرحمة لو يؤاخذهم بما كسبوا لعجّل لهم العذاب
مرجع ضمير {هم} در {يؤاخذهم} واژه {مَن ذُكِّرَ. ..} در آيه قبل است; يعنى، آنان كه از آيات الهى، اِعراض كرده و به مهلكه هدايت ناپذيرى درافتادند.
موانع تعجيل در مبارزه با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 14 - 10
10 - باور مؤمنان به مجازات حتمى كافران از سوى خداوند ، مانع اقدام هاى شتابزده آنان در مقابله با كافران
يغفروا . .. ليجزى قومًا بما كانوا يكسبون
{لام} در {ليجزى} براى تعليل است و فلسفه امر به
خويشتن دارى مؤمنان در برابر كافران را بيان مى كند.
موانع توطئه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 14 - 6
6 - ابّهت و هيمنه مسلمانان ( پس از غزوه بنى نضير ) ، مانع از اقدام جبهه كفر و نفاق به نبردى روياروى با آنان
لأنتم أشدّ رهبة فى صدورهم . .. لايق_تلونكم جميعًا إلاّفى قرًى محصّنة
موانع دوستى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 81 - 3
3 _ بنى اسرائيل در صورت ايمان به خدا ، پيامبر ( ص ) و قرآن خود را به ولايت و دوستى كافران آلوده نمى ساختند .
و لو كانوا يؤمنون باللّه و النبى و ما أنزل إليه ما اتخذوهم أولياء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 2 - 4
4 - توجه مسلمانان به عمق دشمنى ها و تعارض هاى جبهه كفر با اسلام ، مانع برقرارى روابط دوستانه با آنان
تسرّون إليهم بالمودّة . .. إن يثقفوكم يكونوا لكم أعداء
از بيان دشمنى كافران با مؤمنان _ در پى خبر دادن از رابطه دوستى باكافران _ استفاده مى شود كه توجه به اين امر بازدارنده مسلمانان از ارتباط با آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 13 - 2
2 - ايمان راستين ، ناسازگار با دوستى نسبت به كافران و خداستيزان
ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتولّوا
از آن جا كه خطاب متوجه مؤمنان است; استفاده مى شود كه وصف ايمان، در حكم (دوستى نكردن) نقش دارد.
موانع
دوستى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 73 - 13
13- هيچ گاه ميان كافران و مسلمانان ، با حفظ مواضع اصولى تسالم كامل و دوستى حقيقى برقرار نخواهد شد .
و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك . .. و إذًا لاَتّخذوك خليلاً
موانع رابطه با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 1 - 19
19 - توجه به آگاهى خدا از آشكار و نهان ، بازدارنده مؤمنان از ارتباط سرّى با كافران
تسرّون . .. و أنا أعلم بما أخفيتم
موانع سلطه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 5 - 10
10 - اقتدار الهى ، پشتوانه استجابت دعاى مؤمنان در مصون ماندن از سلطه كافران
ربّنا لاتجعلنا فتنة . .. إنّك أنت العزيز الحكيم
موانع عبرت پذيرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 36 - 4
4 - لجاجت و عناد ، مانع درس آموزى كافران از آفرينش هستى
أم خلقوا السم_وت و الأرض بل لايوقنون
عبارت {بل لايوقنون} بيانگر اين نكته است كه موضع گيرى ناباورانه كافران درباره قرآن و پيامبر(ص) برخاسته از يقين علمى آنان نيست; بلكه صرفاً از روى ستيزه جويى و لجبازى مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 44 - 2
2 - سطحى نگرى و توجيه گرى كافران ، نسبت به آيات هشداردهنده الهى ، مانع عبرت آموزى آنان است .
و إن يروا كسفًا من السّماء ساقطًا يقولوا سحاب مركوم
از
اين كه كافران، با وجود مشاهده نشانه هاى عينى عذاب، آن را پديده اى طبيعى و بى خطر مى انگارند; استفاده مى شود كه حتى نماياندن نمودهاى اعجازى، مايه عبرت آنان نخواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 19 - 4
4 - اصرار كافران بر تكذيب تهديد هاى الهى ، مانع عبرت گيرى آنان از فرجام هلاكت بار پيشينيان
هل أتيك . .. بل الذين كفروا فى تكذيب
موانع عذاب كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 25 - 30
30- وجود مؤمنانى در نسل و صلب كافران مكه ، مانع نزول عذاب الهى بر آنان *
لولا رجال مؤمنون . .. لم تعلموهم ... لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم عذابًا
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از مردان و زنان مؤمن در آيه شريفه، فرزندانى باشند كه از كافران مكه تولد خواهند يافت و به ايمان خواهند گرويد. آنچه مؤيد اين احتمال است، تعبير {لم تعلموهم} و نيز {لو تزيّلوا} مى باشد; زيرا {لو}ى امتناعيه، تفكيك ناپذيرى نسل مؤمن از كافران عصر بعثت را مى رساند.
موانع قبول عذر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 12 - 1
1 - كفر و گرايش به شرك ، سبب پذيرفته نشدن عذرخواهى و درخواست كافران و مشركان براى رهايى خويش از عذاب الهى
ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا
{ذلكم} اشاره به مطلب گذشته (عذاب شدن) دارد; يعنى، {ذلكم الذى أنتم فيه من العذاب}. گفتنى است كه
{باء} در {بأنّه} براى سببيت مى باشد.
موانع كيفر دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 45 - 8
8 - سنت امهال ، مانع از كيفر دنيوى كافران است .
و لولا كلمة سبقت من ربّك لقضى بينهم
موانع هدايت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 55 - 10
10 - عامل بازداشتن كافران از رويكرد به حق ، دروغ پردازى آنان است .
كذلك كانوا يؤفكون
{كذلك} اشاره به دروغ پردازى و افترا زدن كافران مجرم است; يعنى، همان طور كه در قيامت دروغ مى گويند در دنيا نيز عمل مى كردند. لازم به ذكر است كه ريشه {يؤفكون} {إفك} است و به معناى {هر نوع باز داشته شدن از جهت و موقعيتى است كه شايسته بوده در آن موقعيت باشد} (مفردات راغب). بنابراين، مراد از {يؤفكون}، منصرف شدن از عقيده حق و گرايش يافتن به باطل است.
موجبات عذاب اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 88 - 8
8- عذاب اخروى كافران ، بازتاب فسادگرى مستمر خود آنان است .
زدن_هم عذابًا . .. بما كانوا يفسدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 75 - 1
1 - شادمانى ناحق و سر مستى گسترده در جامعه از سوى كافران و مشركان ، سبب گرفتار شدن آنان به انواع عذاب ها در قيامت
ذلكم بما كنتم تفرحون فى الأرض بغير الحقّ و بما كنتم تمرحون
{با} در {بما كنتم} براى سببيت است. {فرح} (مصدر {تفرحون}) به معناى
سرور و شادمانى است و {مرح} (مصدر {تمرحون}) به معناى سرور و شادمانى افراطى و بيش از حد است آن گونه كه سبب غرور و سر مستى مى گردد. گفتنى است در اين برداشت ، مشار اليه {ذلكم} عذاب هاى ياد شده در آيات پيشين، دانسته شده است.
موجبات عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 95 - 10
10 _ كفرپيشگانى كه با بى هدف خواندن سختى هاى بيداركننده از تمامى عوامل هدايت بى بهره ماندند ، با عذابى غافليگرانه از جانب خدا نابود شدند .
فأخذنهم بغتة و هم لا يشعرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 96 - 10
10 _ جوامع كفرپيشه گذشته بر اثر تكذيب انبيا و مداومت بر اعمال ناپسند به عذاب الهى مبتلا شدند و به هلاكت رسيدند .
و لكن كذبوا فأخذنهم بما كانوا يكسبون
مراد از {ما كانوا يكسبون} گناهانى است كه تكذيب انبيا از جمله آنهاست، نه اينكه مراد از آن فقط تكذيب انبيا باشد و گر نه جمله به اين گونه بيان مى شد: و لكن كذبوا فأخذنهم بما كانوا يكذبون.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 10 - 14
14 - مكر ها و توطئه هاى سوء كافران ، موجب عذاب شديد آنان است .
و الذين يمكرون السيئات لهم عذاب شديد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 25 - 28
28- نبرد پيروزمندانه مؤمنان عليه كفر ، عذاب دردناك الهى براى كافران
و لولا رجال مؤمنون . ..
لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم
در اين آيه {لعذّبنا}، مقابل صلح حديبيه قرار گرفته است. از تقابل صلح و عذاب، دانسته مى شود كه مصداق بارز عذاب الهى براى كافران، دردى است كه از شمشير مؤمنان در ميدان نبرد خواهند چشيد.
موجبات غضب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 120 - 14
14 _ حركت مؤمنان به سوى جنگ تبوك ، برانگيزنده خشم كافران بود .
و لا يطئون موطئاً يغيظ الكفار
با توجه به اينكه اين بخش از آيات در مورد جنگ تبوك است، برداشت فوق استفاده مى شود.
موجبات هلاكت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 8 - 3
3 _ هلاكت فورى كافران و پايان مهلت آنان، در صورت نزول محسوس فرشتگان به عنوان معجزه بر پيامبر(ص)
و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر ثم لا ينظرون
موحدان و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 80 - 4
4 _ خداوند خواهان استقلال و سلطه ناپذيرى پيروان اديان الهى در برابر كافران
ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا
موضعگيرى ظالمانه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 4 - 4
4 _ واكنش كافران در برابر قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، رفتارى بس ظالمانه و مزورانه بود .
فقد جاءو ظلمًا و زورًا
موضعگيرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 105 - 10
10 _ جامعه ايمانى وظيفه دار هشيارى در برابر موضعگيرى هاى گمراه كننده
كافران
يايها الذين ءامنوا عليكم انفسكم لايضركم من ضل إذا اهتديتم
{لا} در لايضركم مى تواند نافيه باشد بر اين مبنا مراد از جمله {لايضركم . ..} اين است كه چنانچه از ايمان خود مراقبت كنيد از دام گمراهان مى رهيد و مى تواند {لا} ناهيه باشد، يعنى اى مؤمنان مبادا گمراهان شما را از راه بدر برده و ايمان شما را بربايند برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است. گفتنى است كه مراد از {من ضل} به قرينه {ءامنوا} كفرپيشگان مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 7
7 _ موضعگيرى خصمانه كافران و مشركان در قبال پيامبر ، على رغم اعتقادشان به خدا
و إذ قالوا اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 53 - 1
1 - موضع گيرى همگون كافران عليه پيامبران در طول تاريخ ، تداعى گر تبانى آنان بر مواضع يكسان و از شگفتى هاى تاريخ است .
أتواصوا به
{تواصى} (مصدر {تواصوا}) به معناى سفارش كردن برخى به بعضى ديگر است و استفهام در {أتواصوا به} براى تعجب است. در آيه شريفه، از موضع گيرى يكسان كافران تاريخ در برابر رسولان الهى _ از آن جهت كه گويا آنان همديگر را بر اين امر توصيه و سفارش كرده بودند _ اظهار تعجب شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 29 - 8
8 - تناقض آشكار ، در موضع گيرى كافران عليه پيامبر ( ص )
فما أنت بنعمت
ربّك بكاهن و لامجنون
با توجه به اين كه {كهانت} خود شيوه اى پيچيده و در اختيار تعدادى از افراد بوده و با جنون هرگز جمع نمى شود; متهم گشتن پيامبر(ص) به كهانت و جنون، نشانگر سردرگمى كافران و تناقض گويى آشكار آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 36 - 5
5 - موضع گيرى هاى كافران در قبال قرآن و پيامبر ( ص ) ، متكى به پندار _ و نه دليل يقينى _
أم خلقوا السم_وت و الأرض بل لايوقنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 40 - 2
2 - توبيخ كافران از سوى خداوند ، به خاطر موضع گيرى عليه دعوت حق و بى چشمداشت پيامبر ( ص )
أم تسئلهم أجرًا
موضعگيريهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 5 - 6
6 - بناى كافران بر خصومت و موضع گيرى عليه هر پيام جديدالهى ، در طول تاريخ
و ما يأتيهم من ذكر من الرحم_ن محدث . .. معرضين
موعظه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 69 - 9
9 _ قال أبو جعفر(ع): لما نزلت {فلاتقعد بعد الذكرى مع القوم الظالمين} قال المسلمون: كيف نصنع إن كان كلما استهزء المشركون بالقرآن قمنا و تركناهم فلاندخل إذا المسجد الحرام و لانطوف بالبيت الحرام فأنزل الله تعالى {و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء} و أمرهم بتذكيرهم و تبصيرهم ما استطاعوا.
امام باقر(ع) فرمود: چون آيه {فلاتقعد بعد الذكرى مع القوم الظالمين}
نازل شد، مسلمانان گفتند: حال كه هرگاه مشركان، قرآن را مسخره كنند، بايد برخيزيم و از آنان دورى كنيم، در نتيجه هيچگاه نبايد وارد مسجدالحرام شده و طواف خانه خدا را بجا آوريم، پس چه كنيم؟ در اين هنگام خداوند آيه {و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى} را نازل كرد و در آن به مسلمانان دستور داد كه، كافران را متذكر نموده و در حد توان، آنان را با موعظه بيدار كنند.
موقعيت اجتماعى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 73 - 7
7- پاسخ كافران عصر بعثت ، در برابر آيات روشن و دلايل كافى توحيد و اسلام ، بيان وضعيت بهتر اقتصادى و اجتماعى خود نسبت به مؤمنان بود .
قال الذين كفروا للذين ءامنوا . .. أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا
لام در {للذين آمنوا} ممكن است براى تبليغ باشد. در اين صورت مؤمنان مخاطب كافران خواهند بود. همچين مى تواند براى تعليل بوده و مراد اين باشد كه كافران، به خاطر مؤمنان و در باره آنان، پرسش يادشده را مطرح كرده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 9 - 5
5 - جايگاه اجتماعى منافقان در نظام اسلامى و جامعه ايمانى ، همانند جايگاه كافران است .
ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم
موقعيت اجتماعى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 73 - 8
8- كفرورزان عصر بعثت ، برترى وضعيت اقتصادى و اجتماعى خود را نشانه حقانيت عقايد خويش
مى دانستند .
أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا
پاسخ كافران به دلايل روشن و آيات الهى، صرفاً تكيه بر مظاهر مادى و نظام اجتماعى خود بوده است و اين نشان دهنده تفكر آنان و ارزش هايى است كه در نظر آنها، معيار ارجحيت يك مكتب است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 74 - 1
1- وجود جامعه هايى چند در تاريخ كه از نظر امكانات زندگى و موقعيت اقتصادى و اجتماعى ، از كافران عصر بعثت برتر بوده اند .
و كم . .. من قرن هم أحسن أث_ثًا ورءيًا
{قرن} به معناى جامعه و مردمى است كه اهل يك زمان و نزديك به يكديگر باشند و با هم زيست كنند (مفردات راغب). {أثاثاً} به معناى لوازم زندگى است و وصف {أحسن أثاثاً} نشانه پيشرفت اقتصادى و بهبود آن است. {رءْيا} اسمى است كه مرادف {منظر} و {مرأى} (نما و منظره) مى باشد (لسان العرب). بنابراين {أحسن رءياً} ;يعنى، خوش نماتر. اين نيز كنايه از بهينه بودن وضعيت اجتماعى و جذاب بودن آن است.
موقعيت اجتماعى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 73 - 4
4- در آغاز بعثت ، كافران مكه از وضعيت اقتصادى و اجتماعى بهترى نسبت به مسلمانان برخوردار بودند .
أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا
{مقام} اسم مكان و مشتق شده از قيام است كه در معناى مجازى موقعيت اجتماعى به كار رفته است و {خير مقاماً} كنايه از بهتر بودن وضعيت اقتصادى مى باشد. {ندى} به معناى جليس و مجلس است (مفردات راغب). افتخار كافران
به بهتر بودن مجلس و هم نشينان خويش، كنايه از بهتربودن وضعيت سياسى و نظام اجتماعى آنان است.
موقعيت اقتصادى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 73 - 7
7- پاسخ كافران عصر بعثت ، در برابر آيات روشن و دلايل كافى توحيد و اسلام ، بيان وضعيت بهتر اقتصادى و اجتماعى خود نسبت به مؤمنان بود .
قال الذين كفروا للذين ءامنوا . .. أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا
لام در {للذين آمنوا} ممكن است براى تبليغ باشد. در اين صورت مؤمنان مخاطب كافران خواهند بود. همچين مى تواند براى تعليل بوده و مراد اين باشد كه كافران، به خاطر مؤمنان و در باره آنان، پرسش يادشده را مطرح كرده بودند.
موقعيت اقتصادى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 73 - 8
8- كفرورزان عصر بعثت ، برترى وضعيت اقتصادى و اجتماعى خود را نشانه حقانيت عقايد خويش مى دانستند .
أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا
پاسخ كافران به دلايل روشن و آيات الهى، صرفاً تكيه بر مظاهر مادى و نظام اجتماعى خود بوده است و اين نشان دهنده تفكر آنان و ارزش هايى است كه در نظر آنها، معيار ارجحيت يك مكتب است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 74 - 1،2
1- وجود جامعه هايى چند در تاريخ كه از نظر امكانات زندگى و موقعيت اقتصادى و اجتماعى ، از كافران عصر بعثت برتر بوده اند .
و كم . .. من قرن هم أحسن أث_ثًا ورءيًا
{قرن} به معناى
جامعه و مردمى است كه اهل يك زمان و نزديك به يكديگر باشند و با هم زيست كنند (مفردات راغب). {أثاثاً} به معناى لوازم زندگى است و وصف {أحسن أثاثاً} نشانه پيشرفت اقتصادى و بهبود آن است. {رءْيا} اسمى است كه مرادف {منظر} و {مرأى} (نما و منظره) مى باشد (لسان العرب). بنابراين {أحسن رءياً} ;يعنى، خوش نماتر. اين نيز كنايه از بهينه بودن وضعيت اجتماعى و جذاب بودن آن است.
2- جوامع و تمدن هاى بسيارى در طول تاريخ ، با وجود قدرت و امكانات بسيار و موقعيت برتر نسبت به كافران عصر بعثت ، به هلاكت رسيده و نابود شدند .
و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أحسن أث_ًثا
موقعيت اقتصادى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 73 - 4
4- در آغاز بعثت ، كافران مكه از وضعيت اقتصادى و اجتماعى بهترى نسبت به مسلمانان برخوردار بودند .
أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا
{مقام} اسم مكان و مشتق شده از قيام است كه در معناى مجازى موقعيت اجتماعى به كار رفته است و {خير مقاماً} كنايه از بهتر بودن وضعيت اقتصادى مى باشد. {ندى} به معناى جليس و مجلس است (مفردات راغب). افتخار كافران به بهتر بودن مجلس و هم نشينان خويش، كنايه از بهتربودن وضعيت سياسى و نظام اجتماعى آنان است.
مؤاخذه اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 13 - 6،7،8
6 - كافران كوشا براى اغواى مسلمانان ، در قيامت ، مؤاخذه خواهند شد .
و قال الذين كفروا . .. اتّبعوا سبيلنا ...
و ليسئلنّ يوم القي_مة
7 - بازخواست كافران ، در قيامت ، به خاطر تلاش همواره آنان در افترا زدن است .
و ليسئلنّ يوم القي_مة عمّا كانوا يفترون
8 - بازخواست كافران ، در قيامت ، بازخواستى ناخواسته و همراه با بى اعتنايى است .
و ليسئلنّ يوم القي_مة عمّا كانوا يفترون
مجهول آورده شدن فعل {يُسئلنّ} _ كه ضمير نايب فاعلى آن، به {كافران} باز مى گردد _ حكايت از حقيقت ياد شده مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 31 - 13،15
13 - كافران به قرآن ، در قيامت مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت .
و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان . .. و لو ترى إذ الظلمون موقوفون عند ربّ
15 - ربوبيت الهى ، مقتضى مؤاخذه كافرانِ به قرآن
و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان . .. و لو ترى إذ الظ_لمون موقوفون عند رب
مؤاخذه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 6 - 4
4 _ مؤاخذه كفار به جرم مبارزه با اسلام ، پيش از ارائه معارف الهى قرآن به آنان و تمام شدن حجت بر ايشان ، ممنوع است .
و خذوهم و احصروهم . .. و إن أحد من المشركين استجارك فأجره حتى يسمع كلم اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 8 - 1
1 - مؤاخذه هلاكت بار ملت هاى كفرپيشه و مقتدر پيشين از سوى خداوند
فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 43
- 3
3 - هشدار خداوند به كافران ، نسبت به نداشتن گواه آسمانى بر آزادى مطلق از مسؤوليت و مؤاخذه
أم لكم براءة فى الزّبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 21 - 8
8 - كافران ، بر ترك فروع دين نيز توبيخ مى شوند .
فما لهم . .. لايسجدون
مراد از سجود در آيه ممكن است معناى اصطلاحى آن و به خاك افتادن هنگام شنيدن آيات قرآن باشد.
مؤاخذه كافران محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 192 - 5
5 - در صورتى كه كافران محارب ايمان آورند ، نبايد بر خطا هاى پيشينشان ( كشتن مسلمانان ، فتنه انگيزى و . . . ) مورد مؤاخذه قرار گيرند .
فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم
مؤمنان و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 286 - 24،25،26
24 _ مواجهه و درگيرى دائمى مؤمنان با كافران
فانصرنا على القوم الكافرين
آيه مورد بحث گوياى افكار و حالات دائمى مؤمنان در طول تاريخ است; در نتيجه آنان خود را هميشه به نحوى درگير با كافران مى بينند و از خداوند يارى مى طلبند.
25 _ اظهار نيازمندى مؤمنان به نصرت الهى در نبرد با كافران ، از ويژگى هاى آنان
فانصرنا على القوم الكافرين
26 _ نصرت و يارى مؤمنان در رويارويى با كافران ، از شؤون ولايت الهى بر مؤمنان
انت مولينا فانصرنا على القوم الكافرين
تفريع جمله {فانصرنا} بر {انت مولينا} بيانگر آن است كه ولايت الهى بر مؤمنان، مقتضى يارى آنان است.
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 12 - 4
4 _ كافران در دنيا ، مغلوب مؤمنان و در آخرت ، مقهور خدا هستند . *
قل للّذين كفروا ستغلبون و تحشرون الى جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 141 - 15،16
15 _ پيروزى نهايى مؤمنان بر كافران
و لن يجعل اللّه للكفرين على المؤمنين سبيلا
بنابر اينكه جمله {لن يجعل اللّه} اخبار باشد و نه انشاء. و چون اين جمله پس از فرض غلبه كافران است (و ان كان للكفرين نصيب)، اشاره به اين دارد كه پيروزى نهايى و دايمى از آن مسلمانان خواهد بود ; گرچه ممكن است در مقطعى غلبه با كافران باشد.
16 _ مؤمنان در صورت رعايت لوازم ايمان ، هرگز تحت سلطه كفار قرار نخواهند گرفت .
و لن يجعل اللّه للكفرين على المؤمنين سبيلا
التفات از خطابِ {بينكم}، به غيبت با آوردن عنوان {المؤمنين} براى اشاره به اين معناست كه اگر مسلمانان لوازم ايمان را رعايت كنند و مؤمن واقعى باشند، هرگز كافران بر آنان سلطه نخواهند يافت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 144 - 8
8 _ مؤمنان با پذيرش ولايت كافران ، حجت روشن خداوند را عليه خويش فراهم مى كنند .
يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا . .. أتريدون أن تجعلوا اللّه عليكم سلطناً مبيناً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 53 - 13
13 _ برقرارى پيوند هاى دوستى با كافران از سوى اهل ايمان ، تباه كننده اعمال نيك آنان
حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 54 - 24
24 _ مؤمنان واقعى هرگز به خاطر ملامت دشمنان ، از عشق به خدا دست بردار نيستند و از فروتنى در قبال مؤمنان و سرافرازى در برابر كافران ، باز نمى مانند .
يحبهم و يحبونه . .. و لايخافون لومة لائم
بنابر اينكه جمله {و لايخافون . ..} در ارتباط با تمامى صفاتى باشد كه در فرازهاى پيشين بر شمرده شده نه خصوص {يجهدون}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 66 - 3
3 _ لزوم پايدارى هر مؤمن در ميدان نبرد با دو كافر ، نسخ كننده حكم پيشين ( لزوم پايدارى هر مؤمن در برابر ده كافر )
ان يكن منكم عشرون . .. الئن خفف اللّه عنكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 72 - 12
12 _ وجود درگيرى بين مؤمنان غير مهاجر با كافران ، به خاطر دين و ديندارى ، تنها موردى است كه مهاجران و انصار موظف به يارى غير مهاجران هستند .
و إن استنصروكم فى الدين فعليكم النصر
قيد {فى الدين} بيانگر اين است كه اگر كافران به انگيزه مبارزه با اسلام و ديندارى غير مهاجران به آنان هجوم بردند، بايد ساير مسلمانان از آنان حمايت كنند و اگر درگيرى بدين انگيزه نباشد، حمايت از آنان ضرورت ندارد. قابل ذكر است كه {ال} در {النصر} جانشين مضاف إليه است ; يعنى {فعليكم نصرهم}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 123 - 8
8 _ مؤمنان
پرهيزكار ، مورد حمايت و امداد الهى در جهاد با كافران
قتلوا الذين يلونكم من الكفار . .. أن اللّه مع المتقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 56 - 9
9 - كافران ، در قيامت ، از سوى مؤمنان عالِم ، سرزنش مى شوند .
و قال الذين أوتوا العلم . .. فه_ذا يوم البعث
{فاء} در {فه_ذا} فصيحه است و دلالت بر جمله اى مقدر مى كند كه مى تواند چنين باشد: {اگر شما، منكر قيامت بوديد، اين هم قيامت!}. {ه_ذا} در اين بيان _ طبق گفته مفسران _ براى توبيخ و سرزنش است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 28 - 4،5
4 - مؤمنان ، پيروزى نهايى بر كافران را ، به آنان گفته بودند .
و يقولون متى ه_ذا الفتح إن كنتم ص_دقين
5 - وعده وقوع حتمى قيامت ، از سوى مؤمنان به كافران داده شده بود .
و يقولون متى ه_ذا الفتح إن كنتم ص_دقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 22 - 2
2 - مسلمانان ، قادر به دفع هجوم كافران ، در صورت عدم انعقاد صلح حديبيه و ناگزيرى از جنگ *
و لو ق_تلكم الذين كفروا لولّوا الأدب_ر
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {لوقاتلكم} نظر به گذشته داشته باشد; يعنى، خداوند گرچه فتح مبين (صلح حديبيه) را براى شما رقم زد و در پرتو آن ثمرات زيادى را براى شما به بار آورد; اما اگر اين صلح هم صورت نمى گرفت و كافران به نبرد با شما برمى
خاستند، شما با قدرت ايمانى و رهبرى پيامبر(ص) آنان را منهزم مى ساختيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 33 - 3
3 - مؤمنان نبايد درباره ايمان و اعتقادات خود ، براى نقطه نظر هاى كافران ، ارزشى قائل شوند .
و ما أُرسلوا عليهم ح_فظين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 34 - 2
2 - مؤمنان در قيامت ، همسان برخوردى كه در دنيا از كافران ديده اند ، با آنان رفتار خواهند كرد .
إنّ الذين أجرموا كانوا من الذين ءامنوا يضحكون . .. فاليوم الذين ءامنوا من الكفّا
مهلت به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 1،2،5،11،13،16
1 _ هشدار خداوند به كافران ، بر اينكه مهلت يافتن آنان به سودشان نيست .
و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم
{املاء} از ماده {ملو}، به معناى مهلت دادن است و مراد از آن، تأخير در عذاب كافران با طولانى شدن مدت عمر و بهره گيريشان از مواهب دنياست.
2 _ كافران ، مهلت يافتن در دنيا را ، خير و نيك و به سود خويش مى پندارند .
و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم
5 _ مهلت دادن خداوند به كافران ، تنها به جهت افزايش يافتن گناه آنان است .
انّما نملى لهم ليزدادوا اثماً
11 _ مهلت خداوند به كافران ، زمينه ساز دورى آنان از خير و سعادت با ارتكاب اعمال ناروا
و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم انّما نملى لهم
ليزدادوا اثما
{اثم}، در لغت به اعمالى گفته مى شود كه آدمى را از خير و سعادت بازمى دارد. (مفردات راغب).
13 _ مهلت يافتن كافران در دنيا ( امهال ) ، زمينه ساز خوارى و ذلّت آنها در آخرت
انّما نملى لهم ليزدادوا اثماً و لهم عذاب مهين
16 _ مهلت يافتن و عمر طولانى كافران ، گوياى عزّت و قرب آنان در نزد خدا نيست .
انّما نملى لهم ليزدادوا اثماً و لهم عذاب مهين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 133 - 3
3 _ مهلت دهى خداوند به كافران ، ناشى از مشيت وى و نه ناتوانى و عجز او
ان يشأ يذهبكم . .. و كان اللّه على ذلك قديراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 8 - 3،5
3 _ هلاكت فورى كافران و پايان مهلت آنان، در صورت نزول محسوس فرشتگان به عنوان معجزه بر پيامبر(ص)
و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر ثم لا ينظرون
5 _ پايان يافتن مهلت كافران در صورت نزول محسوس فرشتگان به عنوان معجزه بر پيامبر(ص)
و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر ثم لا ينظرون
قطع مهلت كافران با نزول محسوس فرشته كه مفاد جمله {لقضى الأمر} و {ثم لاينظرون} است، بر اين نكته دلالت دارد كه تا قبل از نزول چنين آياتى، كفار از مهلت الهى برخوردارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 65 - 6
6 _ خداوند در عين قدرت بر فرستادن انواع عذاب بر مشركان و كافران، به آنان مهلت مى دهد.
قل هو القادر على أن يبعث عليكم
چون
در آيات گذشته سخن از نزول عذاب و درخواست مشركان در اين زمينه بود، اين آيه با بيان قدرت خداوند بر عذاب به طور ضمنى دلالت بر مهلت دادن به مشركان دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 133 - 11
11 _ بى نيازى و رحمت خداوند موجب امهال به جوامع كفر و ستم پيشه و نابود ساختن آنان است.
و ربك الغنى ذو الرحمة إن يشأ يذهبكم و يستخلف من بعدكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 183 - 1،5
1 _ سنت خداوند بر امهال كفرپيشگانِ تكذيب كننده و تأخير در هلاكت و عذاب ايشان است .
و أملى لهم إن كيدى متين
املاء (مصدر اُملى از ماده ملاوة) به معناى مهلت دادن و تأخير انداختن است. به مناسبت اينكه حقيقت بيان شده (مهلت دادن و تأخير انداختن) درباره تكذيب كنندگان آيات الهى است، معلوم مى شود مراد از تأخير، تأخير در عذاب است.
5 _ امهال خداوند به كفرپيشگان تكذيب كننده ، زمينه ساز افزايش عذاب آنان است .
و أملى لهم إن كيدى متين
چون امهال به عنوان {كيد} مطرح شده است، معلوم مى شود مهلت دادن در اينجا براى افزون شدن عذاب است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 11 - 1
1 _ امهال كفرمداران و منكران قيامت ( تأخير انداختن مجازات آنان به جهان آخرت ) سنتى الهى است .
و لو يعجل اللّه للناس الشر . .. فنذر الذين لايرجون لقاءنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس
- 10 - 46 - 3
3 _ مشركان ، كافران و دين ستيزان ، چون از بازگشت به سوى خدا و گرفتار شدن به عذاب جهنم مفرّى ندارند ، مهلت دادن خداوند به آنان نبايد نگران كننده باشد .
و إما نرينك بعض الذى نعدهم أو نتوفينك فإلينا مرجعهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 32 - 4،5،6
4_ خداوند كفرپيشگان و استهزا كنندگان پيامبران را مهلت مى داد و فوراً آنان را عذاب نمى كرد .
فأمليت للذين كفروا
املاء (مصدر أمليت) به معناى مهلت دادن ، به تأخير انداختن و طولانى كردن عمر است.
5_ خداوند پس از مدت ها و گذشت زمانهايى ، كفرپيشگان و استهزاگران انبيا را به عقوبت هاى خويش گرفتار مى ساخت .
فأمليت . .. ثم أخذتهم فكيف كان عقاب
6_ تأخير عذاب كفرپيشگان از سنت هاى خداوند است .
و لقد استهزىء برسل من قبلك فأمليت للذين كفروا
چون تأخير عذاب براى همه كفرپيشگان بوده ، از آن {سنّت الهى بودن} استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 75 - 2،4
2- مهلت به گمراهان و كافران ، سنت خداوند است .
من كان فى الضل_لة فليمدد له الرحمن مدًّا
به كارگيرى فعل امر (فليمدد) در مورد مهلت دهى به كافران، از حتمى بودن اين امهال و سنت بودن آن حكايت مى كند; چرا كه خداوند آن را به صورت الزام بر خود بيان فرموده است.
4- مهلت خداوند به كافران و گمراهان ، جلوه اى از رحمت گسترده او است .
فليمدد له الرحمن مدًّا
{رحمان}; يعنى، داراى رحمت گسترده و فراگير.
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 83 - 8
8- گرفتارى كافران به وسوسه ها و تحريكات شيطانى ، نمودى از { استدراج } و رهاشدن آنان در كفر و گمراهى است .
الرحمن مدًّا . .. ألم تر أنّا أرسلنا الشي_طين
اين آيه با آيه {من كان فى الضلالة فليمدد له الرحمن مدّاً} _ كه بيانگر سنت {امهال} بود _ در ارتباط است و بيانگر نمونه و گواه ديگرى بر جريان سنت {فليمدد. .. مدّاً} است كه همان {امهال} و {استدراج} مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 129 - 10
10 - خداوند ، زندگانى دنيا را عرصه مؤاخذه فورى همه كافران قرار نداده است .
و لولا . .. أجل مسمًّى
سنت خداوند _ كه {لولا كلمة. ..} بر آن دلالت دارد _ اين نيست كه خداوند هيچ مخالفى را هلاك نكند; بلكه سنّت او اين است كه تمامى آنان را نابود نسازد; زيرا اگر بنا بود هر كافرى نابود گردد، نسل بشر در خطر انقراض قرار مى گرفت و تا {أجل مسمّى} ادامه نمى يافت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 44 - 8
8 - مهلت دادن به كافران حق ستيز و سپس هلاك ساختن آنها ، سنت الهى در طول تاريخ
فقد كذّبت قبلهم . .. فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 82 - 9
9 - ارائه معجزه اى سترگ ، اعطاى فرصتى از سوى خداوند به كافران براى گرايش به
ايمان
و إذا وقع القول عليهم أخرجنا لهم دابّة من الأرض تكلّمهم
ارائه معجزه به يك معنا اعطاى فرصت به كافران است تا آن دسته اى كه زمينه ايمان آوردن دارند، از اين فرصت استفاده كرده و ايمان آورند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 34 - 9
9 - مشركان ، به رغم كفران نعمت هاى الهى ، از آن نعمت ها ، برخوردار مى شوند و مهلت زندگى مى يابند .
فتمتّعوا فسوف تعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 24 - 5
5 - خداوند ، كافران حق ناپذير را ، به سرعت مجازات نمى كند و به آنها مدتى مهلت مى دهد .
نمتّعهم قليلاً ثمّ نضطرّهم
احتمال دارد {قليلاً} صفت براى مفعول به {نمتّع } باشد كه {زماناً} است. بنابراين، مفاد آيه چنين مى شود: {به آنان، مدت كوتاهى مهلت مى دهيم و سپس آنان را روانه عذاب جهنم مى كنيم.}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 77 - 6
6 - مشركان و كافران حق ستيز ، چون از بازگشت به سوى خدا و گرفتار شدن به عذاب جهنم راه فرارى ندارند ، مهلت دادن خداوند به آنان نگران كننده نيست .
فإمّا نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفّينّك فإلينا يرجعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 45 - 7،8
7 - مهلت دادن به كافران در دنيا ، از سنت هاى الهى است .
و لولا كلمة سبقت من ربّك لقضى بينهم
8 - سنت امهال ، مانع
از كيفر دنيوى كافران است .
و لولا كلمة سبقت من ربّك لقضى بينهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 14 - 14
14 - سنت امهال به كافران ، جلوه اى از ربوبيت الهى است .
و لولا كلمة سبقت من ربّك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 16 - 2
2- انتقام اصلى خداوند از كفر پيشگان ، موكول به روز قيامت
يوم نبطش البطشة الكبرى إنّا منتقمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 8 - 15
15- مهلت خداوند به كافران ، ناشى از غفران و رحمت او است ; نه جهل و ناتوانى او .
فلا تملكون . .. هو أعلم ... و هو الغفور الرحيم
تعبير {و هو الغفور الرحيم} در پى تهديد كافران، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد. بدين معنا كه خداوند، قادر است كافران را كيفر دهد; اما آن را به تأخير انداخته، تا مگر بنده اى استغفار نموده و رو به سوى حق آورد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 9
9 - مجازات الهى در حق كافران ، در پى مهلت ها و داراى زمان و برنامه اى خاص
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا . .. فلايستعجلون
تعبير {فلايستعجلون} مى رساند كه خداوند در مجازات كافران عجله ندارد; بلكه براساس مصلحت به ايشان مهلت داده و طبق برنامه و زمانى خاص آن را به اجرا درمى آورد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 45
- 4
4 - سنت الهى ، بر عدم تعجيل ، در كيفر كافران
فذرهم حتّى يل_قوا يومهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 3 - 6
6 - كافران مهلت يافته در دنيا ، ناگزير از چشيدن عذاب آتش ، در آخرت اند .
و لولا أن . .. لعذّبهم فى الدنيا و لهم فى الأخرة عذاب النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 48 - 2
2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور صبر و شكيبايى در مدت مهلت يافتن كافران تكذيب گر و به تأخير افتادن نصرت و پيروزى مسلمانان بر آنان
و أُملى لهم . .. فاصبر لحكم ربّك
به گفته مفسران، آيه شريفه اشاره به مسأله مهلت يافتن مشركان است كه در آيه پيش ذكر شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 17 - 4،5
4 - خداوند در كيفر كافران ، شتاب نمىورزد و به آنان مهلت مى دهد .
و أكيد كيدًا . فمهّل الك_فرين
5 - مهلت دادن به كافران ، نمونه اى از مكر خداوند با آنان است .
و أكيد كيدًا . فمهّل الك_فرين
مهلت به كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 129 - 7
7 - مهلت خداوند به كافران و گمراهان عصر بعثت ، مرتبط با عنايت ويژه او نسبت به پيامبر ( ص ) بود .
ربّك
اضافه شدن نام مقدس {ربّ} به ضميرى كه خطاب به پيامبر(ص) است، مى تواند به نقش عنايت خداوند به پيامبر(ص) در تأخير عذاب
و مهلت به كافران اشاره داشته باشد; چنان كه در سوره اى ديگر فرموده است: {و ما كان اللّه ليعذّبهم و أنت فيهم}.
مهلت به كافران مقارن بعثت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 17 - 1
1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور فرصت دادن به كافران عصر بعثت و پرهيز از نفرين و درخواست عذاب سريع براى آنان
فمهّل الك_فرين أمهلهم رويدًا
{مَهِّل} و {أمهِل} به يك معنا است; گرچه برخى گفته اند: {مَهِّل} فرمان به مهلت لحظه به لحظه و تدريجى است و {أمهل} فرمان به يك مهلت. تكرار فرمان با دو لفظ متفاوت _ به گونه اى كه دو فرمان مستقل به نظر آيد _ تأكيد بيشترى به همراه دارد. كلمه {رويداً} ممكن است، تصغير {رَوْد} (مهلت دادن) باشد; يعنى، مهلت كوتاه و نيز مى تواند اسم فعل و به معناى {أمهل} باشد كه براى سومين بار فرمان مهلت را تكرار كرده است.
مهلت به كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 6
6- فلسفه عدم تحقق درخواست كافران مكه ، مبنى بر نزول ملائكه ، مهلت دادن به آنان و جلو نينداختن اجلشان است .
ما تسبق من أمة أجلها . .. ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ و ما كانوا إذًا منظرين
مهلت دنيوى به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 40 - 7
7- كافران ، برخوردار از مهلت الهى در دنيا و نه در آخرت
و لا هم ينظرون
تذكر خداوند به كافران نسبت به نداشتن مهلت
در آخرت، اشعار به وجود مهلت براى آنان در دنيا دارد و در واقع آنان را تشويق به بهره گيرى از اين مهلت دنيوى مى كند.
نابودى ثروت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 17 - 3
3 - ثروت و مكنت كافران تكذيب گر ، در معرض نابودى با عذاب الهى
إنّا بلون_هم كما بلونا أصح_ب الجنّة
نابودى مال كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 4،5
4 _ از دست دادن دارايى ها و بر جاى ماندن حسرت و ندامت ، ثمره تلاش براى مبارزه با اسلام
ثم تكون عليهم حسرة
5 _ حسرت و ندامت كافران قريش بر نابودى داراييهايشان ، تنها نتيجه پرداخت هزينه مبارزاتى آنان عليه اسلام
ثم تكون عليهم حسرة ثم يغلبون
چون هدف كافران از سرمايه گذارى اموال جلوگيرى از گسترش اسلام بوده، معلوم مى شود حسرت و ندامت آنان بدان جهت بوده است كه اموالشان از دست رفته و به نتيجه مطلوب نرسيده اند. قابل ذكر است كه جمله {ثم يغلبون} دلالت مى كند كه زمان ندامت آنان در دنياست.
ناپاكى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 41 - 38
38 _ پافشارى در كفر ، مانع تعلق اراده الهى به پاك نمودن قلب كافران از آلودگى و ناپاكى
الذين يسرعون فى الكفر . .. أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم
ناپايدارى امكانات كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 8 - 20
20 - اندك و ناپايدار بودن
بهرهورى كافران و ناسپاسان ، در سايه كفر و ناشكرى خويش
قل تمتّع بكفرك قليلاً
ناپايدارى سرور دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 13 - 3
3 - شادى هاى دنيايى كافران ، شايسته دل بستگى نبوده و پايدار نخواهد ماند .
إنّه كان فى أهله مسرورًا
ناپسندى زندگى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 86 - 5
5 _ زندگى در جوار كافران ، امرى نامطلوب و هجرت از بلاد كفر ، امرى پسنديده است .
و نجنا برحمتك من القوم الكفرين
ناپسندى نگرانى بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 3 - 4
4 - نگرانى براى كافران ، پس از ابلاغ آيات روشن الهى به آنان موردى ندارد .
تلك ءاي_ت الكتب المبين . لعلّك ب_خع نفسك ألاّيكونوا مؤمنين
ناخشنودى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 105 - 2،8
2 - كفرپيشگان ( يهود ، نصارا و مشركان ) ناخشنود از نزول كمترين خير ، بر مسلمانان
ما يودّ الذين كفروا . .. أن ينزل عليكم من خير
نكره آوردن {خير} به همراه {من} زايده در آيه، حكايت از آن دارد كه: مشركان كمترين خيرى را براى مسلمانان نمى پسنديدند.
8 - ناخشنودى كفرپيشگان از نايل شدن مؤمنان به خير و بركت ، بازدارنده رحمت الهى بر اهل ايمان نخواهد شد .
ما يودّ الذين كفروا . .. أن ينزل عليكم من خير و اللّه يختص برحمته من يشاء
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
16 - غافر - 40 - 14 - 7،8،9
7 - لزوم يكتاپرستى و دورى از شرك در عبادت و نيايش ، در عين ناخوشايندى كافران و مشركان از اين عمل
فادعوا اللّه مخلصين له الدين و لو كره الك_فرون
8 - كافران و مشركان از عبادت خالصانه خداوند و يكتاپرستى ، ناخوشنود بوده و آن را بر نمى تابند .
فادعوا اللّه مخلصين له الدين و لو كره الك_فرون
9 - ناخوشايندى كافران و دگرانديشان ، نبايد مانع اظهار حق در اصول دين و موجب دست برداشتن از مواضع اصولى در نهضت توحيدى شود .
فادعوا اللّه مخلصين له الدين و لو كره الك_فرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 9 - 1،2
1- ناخشنودى كافران از پيام وحى ، باعث حبط اعمال آنان و گرفتار آمدنشان به نفرين الهى
فتعساً لهم و أضلّ أعم_لهم . ذلك بأنّهم كرهوا ما أنزل اللّه
بنابراين كه {ذالك} اشاره به {فتعساً لهم و أضلّ أعمالهم} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.
2- كافران ، هواپرستانى ، ناخشنود از پيام هاى خداوند
و الذين كفروا . .. بأنّهم كرهوا ما أنزل اللّه
تعبير {كرهوا}، مى رساند كه كافران نه اين كه حقيقت دين را نفهميده و انكار مى كنند بلكه پس از فهم پيام دين، براساس تمايلات و گرايش هاى درونى، پذيرش پيام وحى بر آنان دشوار است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 25 - 4
4 - كافران دوزخى ، از عرضه شدن نامه اعمالشان اظهار ناخورسندى مى كنند .
فيقول ي_ليتنى لم أُوت كت_بيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
19 - حاقه - 69 - 26 - 1
1 - كافران دوزخى ، از آگاه شدنشان نسبت به حساب و محتواى پرونده اعمال خود اظهار ناخرسندى مى كنند .
فيقول ي_ليتنى . .. و لم أدر ما حسابيه
ناخشنودى كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 52 - 2
2 _ حضور طيف خاصى از مؤمنان نزد پيامبر(ص)، براى برخى كافران ناخوشايند بود.
و لا تطرد الذين يدعون ربهم
سبب نزول نقل شده در ذيل اين آيه و نيز لحن آن، گواه چگونگى تركيب ياران پيامبر(ص) و فقر آنان و نيز نداشتن موقعيت اقتصادى و شؤون اجتماعى است. و همين امر موجب اعتراض و واكنشهايى از سوى كافران ثروتمند و قدرتمند مى گشته است.
نافرجامى تلاش كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 83 - 4
4 - تلاش هاى گسترده و به ظاهر چشمگير كافران در طول زندگى ، امرى عبث و نافرجام
فذرهم يخوضوا و يلعبوا حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون
آمدن تعبير {يلعبوا} در پى {يخوضوا}، مى رساند كه ژرف كاوى مشركان در زندگى دنيايى، در حقيقت فرو رفتن در عمق پوچى و بيهودگى است و دستاوردهاى آنان _ هرچند به ظاهر چشمگير باشد _ در حقيقت جز بازى چيزى نيست.
نافهمى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 171 - 9
9 - از امام باقر ( ع ) درباره آيه فوق روايت شده : { مثل الذين كفروا فى دعائك إياهم أى مثل الداعى لهم إلى الإيمان كمثل الناعق فى دعائه
المنعوق به من البهائم التى لاتفهم و إنما تسمع الصوت فكما ان الأنعام لايحصل ل ها من دعاء الراعى إلا السماع دون تفهم المعنى فكذلك الكفار لايحصل لهم من دعائك إياهم إلى الإيمان إلا السماع دون تفهم المعنى ;
مثل تو اى رسول ما در دعوت اين كافران، به سان چوپانى است كه گوسفندان را فرا مى خواند و آن گوسفندان نمى فهمند او چه مى گويد و تنها صدايى مى شنوند. پس همان طور كه گوسفندان از فرياد چوپان غير از صدا، معنايى نمى فهمند، كافران نيز از دعوت تو آنها را به ايمان غير از شنيدن صدا هيچ معنايى نمى فهمند}.
ناكامى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 48 - 5
5- كافران ، على رغم به كار بردن شگرد ها و اتهام هاى مختلف براى جلوگيرى از گسترش پيام پيامبر ( ص ) ، هرگز موفق به آن نشدند .
انظر كيف ضربوا لك الأمثال فضلّوا فلايستطيعون سبيلاً
برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از {ناتوانى كافران از راه يابى} نيافتن چاره و راهى براى مسدود كردن پيام آن حضرت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 39 - 7
7 - يأس و نا اميدى كافران از دستيابى به اهداف و آرمان هاى خود
و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه جمله {يحسبه الظمأن. ..لم يجده شيئاً} مربوط به دنيا باشد; يعنى، در همين دنيا است كه كافران همچون تشنگان، به نتيجه
اعمال خود و در پى نيل به اهداف خويش اند; ولى به آن دست نخواهند يافت.
ناكامى مبارزه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 26 - 7
7 _ ترفندهاى كافران براى مبارزه با قرآن و پيامبر(ص)، بى ثمر و موجب هلاكت خود آن ها مى شود.
و هم ينهون عنه و ينئون عنه و إن يهلكون إلا أنفسهم
صدر آيه بيان مبارزه كافران با اسلام و قرآن است. لذا جمله {إن يهلكون} مى تواند ناظر به اين نكته باشد كه سرانجام اين مبارزه شكست و هلاكت خود آنان است، نه قرآن و اسلام.
نامه عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 84 - 8
8- خداوند ، پرونده كردار كافران و مشركان را مورد حسابرسى دقيق قرار خواهد داد .
إنّما نعدّ لهم عدًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 25 - 2،4،5
2 - نامه اعمال كافران دوزخى در قيامت ، به دست چپ آنان داده مى شود .
و أمّا من أُوتى كت_به بشماله
از اوصاف ياد شده براى اين گروه در آيات بعدى، استفاده مى شود كه آنان كافران دوزخى و از همان گروهى اند كه در آيه 41 سوره {واقعه} از آنان به {أصحاب الشمال} ياد شده است.
4 - كافران دوزخى ، از عرضه شدن نامه اعمالشان اظهار ناخورسندى مى كنند .
فيقول ي_ليتنى لم أُوت كت_بيه
5 - ناراحتى و اندوه شديد كافران دوزخى ، از نامه اعمال و كارنامه خويش در عرصه قيامت
فيقول ي_ليتنى لم أُوت كت_بيه
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 26 - 1
1 - كافران دوزخى ، از آگاه شدنشان نسبت به حساب و محتواى پرونده اعمال خود اظهار ناخرسندى مى كنند .
فيقول ي_ليتنى . .. و لم أدر ما حسابيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 22 - 5
5 - نامه عمل كافر ، از پشت سر به او داده شده و آتش دوزخ فرجام او خواهد بود .
و أمّا من أوتى كت_به وراء ظهره . .. و يصلى سعيرًا ... بل الذين كفروا
ارتباط مجموع آيات سوره با يكديگر، اقتضا مى كند كه دو دسته آخر سوره (الذين كفروا) و (الذين آمنوا)، همان دو دسته قبل باشند كه با عنوان {من اُوتى كتابه بيمينه} و {من اُوتى كتابه وراء ظهره} از آنان ياد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بلد - 90 - 19 - 4
4 - كافران در آخرت ، نامه عمل خويش را با دست چپ ، دريافت خواهند كرد .
هم أصح_ب المشئمة
{سمت چپ و راست} در قيامت، ممكن است به معناى حقيقى آن نباشد تا از وجود جايگاهى حكايت كند كه داراى سمت چپ و راست است; بلكه كنايه از مطلبى باشد كه در آيات ديگر قرآن، با صراحت آمده است. بدين صورت كه برخى نامه عمل خود را با دست راست و برخى با دست چپ دريافت مى كنند; در نتيجه دسته اول به {اصحاب اليمين} و {اصحاب الميمنة} نام گذارى شده و دسته دوم {اصحاب الشمال} و {اصحاب المشأمة}نام گرفته اند.
نجات از توطئه كافران مكه
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 40 - 10
10 _ اعتماد و اطمينان پيامبر ( ص ) به نصرت الهى نسبت به او و فرد همراهش ( ابوبكر ) در خلاصى از توطئه كافران مكه
لاتحزن إن اللّه معنا
نجات از مكر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 16 - 4
4 - رهايى پيامبران از فريب ها و وسوسه هاى كافران ، در پرتو تذكرات و رهنمود هاى خداوند است .
فلايصدّنك عنها من لايؤمن بها
نجات كافران از عذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 51 - 3
3 _ گرفتار نشدن كفرپيشگان به عذاب الهى ، ستمى است از جانب خدا بر بندگان مؤمن
ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {أن اللّه . .. } عطف بر {ما قدمت} و بيانگر علتى ديگر براى گرفتار سازى كافران به عذاب حريق باشد. بر اين اساس مفهوم آيه چنين مى شود: اگر خدا كفرپيشگان را عذاب نكند ستم كرده است. و چون عذاب نكردن آنان ستمى به خود آنان محسوب نمى شود، بايد گفت اين ستم نسبت به بندگان مؤمن است.
نجات كافران پيرو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 3
3 _ پيروان شرك و كفر براى رهايى از عذاب مضاعف هيچ مزيتى بر سران خويش ندارند.
فما كان لكم علينا من فضل
نجواى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء
- 17 - 47 - 2،3
2- خداوند ، از نجوا ها و سخنان سرّى كافران عليه پيامبر ( ص ) آگاه است$ .
نحن أعلم . .. و إذ هم نحوى
.
3- كافران ، به منظور خنثى كردن سخنان پيامبر ( ص ) به نجوا و گفت و گوى سرّى مى پرداختند .
نحن أعلم بما يستمعون به . .. و إذ هم نحوى إذ يقول
{إذ هم نجوى} و إذ يقول الظالمون} بدل {إذ يستمعون إليك} است. با توجه به اين نكته، معناى آيه چنين مى شود: ما آگاهترين هستيم به غرض كافران در گوش فرا دادن به سخنان پيامبر(ص) _ كه تهمت زدن [سحرزدگى] به اوست _ و آگاه هستيم از نجوا و گفت وگوى آنان. چنين بيانى حكايت از آن دارد كه غرض آنها از گوش دادن، تمهيد و آماده شدن براى خنثى سازى سخنان پيامبر(ص) بوده است.
نزديكى عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 72 - 1،6
1 - مأموريت پيامبر ( ص ) براى ابلاغ تهديد خداوند به كافران ، مبنى بر نزديك بودن عذاب دنيايى آنان
قل عسى أن يكون ردف لكم بعض الذى تستعجلون
تعبير {ردف لكم} (در پى شما است) كنايه از قريب الوقوع بودن مجازات كافران مى باشد. گفتنى است كه {الذى تستعجلون} هم شامل عذاب دنيوى مى شود و هم عذاب اخروى. بنابراين عبارت {بعض الذى} نشانگر عذاب دنيايى خواهد بود.
6 - تهديد كافران به نزديك بودن بخشى از عذاب دنيوى وعده داده شده به آنان
ردف لكم بعض الذى تستعجلون
مراد از {الذى تستعجلون} مى تواند تنها عذاب دنيايى باشد. بنابراين {بعض الذى
تستعجلون}; يعنى، بخشى از آن عذاب كه خواستار شتاب آن هستيد، در پى شما است.
نزديكى كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 90 - 10
10 _ عذاب كيفر كافران و متخلفان از جنگ ، عذابى است قريب الوقوع و نه چندان دور .
سيصيب الذين كفروا منهم عذاب أليم
به كارگيرى حرف {سين} به جاى {سوف} مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.
نزول عذاب بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 58 - 2
2 _ نزول عذاب بر كافران و مشركان در اختيار پيامبر(ص) نيست.
قل لو أن عندى ما تستعجلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 29 - 8
8 - كافران ، در لحظه نزول حتمى عذاب استيصال ، اندك مهلتى نخواهند يافت .
يوم الفتح . .. و لا هم ينظرون
بنابراين احتمال كه مراد از {يوم الفتح}، روز نزول عذاب استيصال بر كافران باشد، نكته ياد شده قابل استفاده است.
نشانه هاى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 48 - 1،2
1 _ احزاب كفرپيشه و مستكبر داراى علامت و نشانهايى مخصوص به خود در قيامت
و نادى اصحب الاعراف رجالا يعرفونهم بسيمهم
2 _ اصحاب اعراف در صحنه قيامت ، احزاب كفرپيشه و مستكبر را به وسيله علامتهايشان خواهند شناخت .
يعرفونهم بسيمهم
نشانه هاى بهانه جويى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 54 - 1
1 - درخواست نزول نامه سرگشاده از سوى خداوند
، در تأييد رسالت پيامبر ( ص ) و بر درستى قرآن ، درخواستى نابجا و نشانه بهانه جويى كافران
بل يريد كلّ امرىء منهم أن يوتى صحفًا منشّرة . .. كلاّ إنّه تذكرة
كلمه {كلاّ}، تأكيد مطلبى است كه در آيه پيش (كلاّ بل لايخافون. ..) بيان شده است; يعنى، قرآن كريم تذكره است و اگر بنا بود كه كافران به سبب آن متذكر شوند، نزول قرآن به همين صورت براى پندآموزى آنان كافى بود. پس درخواست كافران مبنى بر نامه اختصاصى از جانبِ خداوند، بهانه اى بيش از سوى آنان نيست.
نشانه هاى بى تأثيرى مكر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 42 - 5
5_ نابودى كفرپيشگان توطئه گر در طول تاريخ ، نشانه بى اثر بودن مكر آنان در برابر برنامه هاى الهى است .
أولم يروا أنّا نأتى الأرض ننقصها . .. و قد مكر الذين من قبلهم فلله المكر جميعًا
نشانه هاى بى عقلى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 6 - 6
6_ اطلاع كافران از عاقبت شوم كفرپيشگان گذشته و عبرت نگرفتن از آنان ، مايه تعجب و شگفتى و نشانه بى خردى آنان است .
و يستعجلونك بالسيئة قبل الحسنة و قد خلت من قبلهم المثل_ت
آيه شريفه در مقام تعجّب و بيان سخافت رأى و خرد كفرپيشگان است و جمله حاليه (و قد خلت . ..) به منزله دليل براى اثبات آن مى باشد. از اين رو بايد آنان از گرفتار شدن امتهاى كفرپيشه گذشته به عقوبتهاى الهى مطلع باشند.
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 50 - 4
4 - روى گردانى كافران از كلام بيداربخش و پندآموز قرآن ، ناشى از نابخردى و كوته فكرى آنان بود .
فما لهم عن التذكرة معرضين . كأنّهم حمر مستنفرة
نشانه هاى بى منطقى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 14 - 14
14 - اعتماد كافران به استحكامات مادى و همبستگى هاى صورى و ناپايدار ، نشانه بى خردى آنان است .
لايق_تلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة . .. ذلك بأنّهم قوم لايعقلون
نشانه هاى بى ياورى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 11 - 6
6- هلاكت جوامع كفرپيشه در گذشته تاريخ ، نشانى آشكار از بى ياورى كافران در قبال كيفر خداوند
دمّر اللّه عليهم . .. و أنّ الك_فرين لا مولى لهم
از ارتباط {دمّر اللّه عليهم. ..} با {مولى لهم}، مطلب بالا استفاده مى شود.
نشانه هاى بيمارى قلب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 31 - 13
13 - مخالفت برخى از كافران با قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، ناشى از بيماردلى و غرضورزى آنان بود .
و ليقول الذين فى قلوبهم مرض . .. ماذا أراد اللّه به_ذا مثلاً
نشانه هاى جهل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 44 - 4
4 - چشمداشت خير و بركت از نمود هاى كيفر و عذاب الهى ، نشان جهل عميق كافران *
و إن يروا كسفًا . ..
يقولوا سحاب مركوم
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {سحاب مركوم}، اشاره به بُعد خير آفرينى ابرها داشته باشد; يعنى، كورباطنى كافر به حدى است كه پاره هاى عذاب را ابرهاى رحمت مى پندارد.
نشانه هاى ختم قلب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 47 - 6
6- متهم كردن پيامبر ( ص ) به سحرشدگى ، نمودى از مستورى قلب كافران و ناتوانى آنان از درك حقايق است .
و جعلنا فى قلوبهم أكنّة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرًا و . .. إذ يقول الظ_لمون إن
نشانه هاى ذلت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 10 - 6
6- نابودى ديار كافران و هلاكت ايشان ، نمودى از ذلت آنان و پوچى فرجامشان *
فتعسًا لهم و أضلّ أعم_لهم . .. دمّر اللّه عليهم
بدان احتمال كه {دمّر اللّه عليهم} تفسير و بيان نمودى از {تعساً لهم} باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.
نشانه هاى زيانكارى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 104 - 9
9- انجام تلاش هاى بى فرجام و دل خوش بودن به آنها ، نشانى از زيانكارى عميق كافران است .
الأخسرين أعم_لاً . الذين ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنع
جمله حاليه {و هم يحسبون . ..} بيانِ علّت {أخسرين} بودن كافران است; زيرا، اين گمان كه انسان، آنچه را انجام داده، از نوع بهترين ها است، سبب مى شود كه هرگز به فكر جبران خسارت خويش برنيايد.
نشانه هاى سفاهت كافران
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 50 - 4
4 - روى گردانى كافران از كلام بيداربخش و پندآموز قرآن ، ناشى از نابخردى و كوته فكرى آنان بود .
فما لهم عن التذكرة معرضين . كأنّهم حمر مستنفرة
نشانه هاى شكست كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 49 - 11
11_ پيروزى نوح ( ع ) و يارانش بر مخالفان ، نشان و دليلى بر غلبه نهايى تقواپيشگان مقاوم و صبور ، بر كفرپيشگان است .
تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين
نشانه هاى عجز كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 18 - 4
4 - فرجام فرعونيان و قوم ثمود ، نشانگر حاكميت اراده خداوند و ناتوانى سپاه كفر از رويارويى با او است .
فعّال لما يريد . .. فرعون و ثمود
نشانه هاى كوردلى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 102 - 7
7- روى گردانى از ولايت الهى و تمسك به ولايت غير خدايى ، نمودى از كوردلى كافران است .
كانت أعينهم فى غطاء . .. أفحسب الذين كفروا أن يتّخذوا
ارتباط محتوايى اين آيه با آيات قبل، خصوصاً با توجه به {فاء} در {أفحسب} چنين مى نمايد كه برگزيدن اوليا از سوى كافران، از نتايج كورى و كرى و فقدان شناخت آنان است.
نشانه هاى كوردلى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 47 - 6
6 - ناباورى كافران عصر بعثت
به عذاب الهى و به مسخره گرفتن آن ، نمودى از كوردلى ايشان
و ل_كن تعمى القلوب التى فى الصدور . و يستعجلونك بالعذاب
نشانه هاى گمراهى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 8 - 11
11 - خودپسندى و زيبا ديدن رفتار زشت خويش ، جلوه گمراهى كافران
أفمن زيّن له سوء عمله . .. فإنّ اللّه يضلّ من يشاء و يهدى من يشاء
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {فإنّ اللّه يضلّ. ..} در مقام تعليل براى {أفمن زيّن...} است; يعنى، از آن جايى كه آنان رفتار زشت خود را زيبا مى ديدند و به خود پسندى گرفتار آمدند; خداوند هر كسى را كه بخواهد _ مانند اين دسته _ گمراه خواهد ساخت.
نظارت بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 84 - 8
8 - قرار داشتن كافران ، تحت نظارت و كنترل شديد از لحظه برانگيخته شدن تا هنگام محاكمه
فهم يوزعون . حتّى إذا جاءو قال أكذّبتم
از ارتباط دو آيه و واژه {حتّى} _ كه نمايانگر غايت _ است استفاده مى شود كه كنترل آنان، تا لحظه قرار گرفتن آنها در جايگاه محاكمه ادامه خواهد داشت.
نظارت بر كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 35 - 1
1 - مؤمنان ، در حالى كافران حاضر در صحنه قيامت را مسخره مى كنند كه خود بر تخت هاى تزيين يافته ، لميده و ناظر كيفر كافران اند .
على الأرائك ينظرون
{أريكة} (مفرد {أرائك}) به تخت تزيين
يافته اى گفته مى شود كه در خيمه يا خانه اى نهاده شده باشد. هم چنين به جايگاه آرميدن و لميدن _ اعم از تخت، يا تخت عروس و يا تخت خواب _ اطلاق مى شود (قاموس). متعلق {ينظرون} _ به قرينه آيات قبل و بعد _ وضعيت كافران است.
نعمت هلاكت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 55 - 4
4 - نابودى ملت هاى كافر و ستم پيشه ، خود نعمتى الهى بر ساير انسان ها *
و أنّه أهلك . .. فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى
در صورتى كه {آلاء} نظر به هلاكت قوم عاد، ثمود و. .. داشته و بر اين امور عنوان {آلاء} منطبق شده باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.
نعمتهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 14
14 - دعاى حضرت ابراهيم ( ع ) ( محروميت كافران مكه از نعمت هاى الهى ) ، مستجاب نشد .
قال و من كفر فأمتعه قليلا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 24 - 3
3 - نعمت هاى كافران در دنيا ، هر چند به ظاهر زياد باشد ، ناچيز است .
و من كفر . .. نمتّعهم قليلاً
{قليلاً} ممكن است نسبى بوده و در رابطه با مجموعه امكانات دنيا و نيز آخرت و همين طور زوال پذير بودنش سنجيده شود. در اين صورت، اين معنا را مى رساند كه كافران، هر چند امكانات زيادى به دست آورند، ناچيز است.
نعمتهاى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 8 - 5
5 - كافران ، پيامبر ( ص ) را به خاطر اظهار امكان بازآفرينى انسان ها در قيامت ، متهم به جنون مى كردند .
و قال الذين كفروا هل ندلّكم على رجل . .. أم به جنّة
نفاق كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 23 - 2،5
2 - كافران ، تكذيب قرآن را ابزار رسيدن به اهدافى ساخته بودند كه آن را اظهار نمى كردند .
بل الذين كفروا يكذّبون . و اللّه أعلم بما يوعون
از مصاديق {مايوعون}، نيت ها و مقاصدى است كه كافران، تكذيب قرآن را وسيله رسيدن به آن مقاصد كرده بودند.
5 - تكذيب قرآن از سوى كافران ، ظاهرى بوده و به دروغ بودن آن باور نداشتند .
و اللّه أعلم بما يوعون
تقابل اين آيه با آيه قبل، بيانگر آن است كه گرچه كافران به زبان قرآن را تكذيب مى كردند; ولى خداوند بهتر مى داند كه در درون آنان از تكذيب قرآن خبرى نبود.
نفرت اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 29 - 6
6 - اظهار تنفر و انزجار شديد كافران ، از عاملان گمراهى خويش در قيامت
قال الذين كفروا . .. نجعلهما تحت أقدامنا
نفرين بر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 8 - 1
1- كافران ، مورد نفرين خداوند و گرفتار ذلّت و خوارى
و الذين كفروا فتعسًا لهم
واژه {تعساً} (به معناى لغزيدن و به رو در افتادن) نشانگر ذلّت و خوارى است.
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 9 - 1
1- ناخشنودى كافران از پيام وحى ، باعث حبط اعمال آنان و گرفتار آمدنشان به نفرين الهى
فتعساً لهم و أضلّ أعم_لهم . ذلك بأنّهم كرهوا ما أنزل اللّه
بنابراين كه {ذالك} اشاره به {فتعساً لهم و أضلّ أعمالهم} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 10 - 1
1 - كافران حق ستيز و ياوه سرا ، مورد نفرين خداوند
قتل الخرّصون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 26 - 1،3،4
1 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه پروردگار مبنى بر نابودى تمامى كافران و مشركان حق ناپذير عصر خود و قطع نسل آنان
و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا
واژه {ديّار}، همواره پس از نفى قرار مى گيرد و شامل همه انسان ها مى شود.
3 - كافران و بت پرستان حق ناپذير ، مستحق نفرين و نابودى اند .
و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا
4 - نفرين عليه كافران و بت پرستان حق ناپذير _ پس از نااميدى از هدايت آنان _ امرى پسنديده و روا
و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 28 - 17
17 - مؤمنان نمى توانند در برابر جامعه خويش بى تفاوت باشند ; بلكه بايد براى دوستان و همكيشان خود ، خيرخواه و نسبت به كافران و دشمنانِ اصلاح ناپذير ، آرزوى
نابودى كنند .
ربّ اغفر لى . .. و للمؤمنين و المؤمن_ت و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا
برداشت ياد شده، از دعاى خير نوح(ع) براى مؤمنان و نفرين عليه كافران و دشمنان دعوتش، استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 1
1 - كافران ، مورد غضب و نفرين خداوند و مشمول شديدترين توبيخ هاى او هستند .
قتل الإنس_ن ما أكفره
فعل ماضى (قتل الإنسان) براى نفرين بكار رفته است. مفاد نفرين هاى خداوند توبيخ و تهديد است; زيرا معناى حقيقى نفرين، درباره او قابل تصور نيست. {ال} در {الإنسان} _ به قرينه {فلينظر الإنسان...} در آيات بعد _ براى ماهيت است و جمله {ما أكفره} نشان مى دهد كه در نفرين {قتل الإنسان}، تنها كافران مد نظر مى باشند.
نقش استحكامات كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 14 - 5
5 - اهل كفر و نفاق ، تنها متكى بر موانع و استحكامات فيزيكى و مادى در جنگ و نبرد
لايق_تلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة أو من وراء جدر
در صورتى كه فاعل در {لايقاتلونكم. ..} كافران و منافقان باشند، به دست مى آيد كه اهل كفر و نفاق، هيچ انگيزه معنوى براى حركت هاى خود ندارند و تنها اطمينان از استحكامات مادى است كه به آنان جرئت مبارزه مى دهد.
نقش ثروت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 14 - 2
2 - در اختيار گرفتن ثروت و نيروى انسانى كافران حق ناپذير ، نمى تواند مجوز عدول مبلغان و
رهبران جامعه اسلامى از مواضع عقيدتى خويش و سازش و مسامحه با آنان باشد .
و لاتطع . ..أن كان ذا مال و بنين
ترديدى نيست كه اجابت خواسته هاى كافران و يا سازش با آنان از سوى رهبران جامعه اسلامى، به جهت طمع شخصى نيست; بلكه براى در اختيار گرفتن ثروت و نيروى انسانى كافران و صرف آنها در جهت مصالح و منافع مسلمين است; ولى چون اين كار به قيمت عدول از مواضع اعتقادى و يا سازش با كافران است، جايز نمى باشد.
نقش فرزندان كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 78 - 11
11- مال و اولاد كافران نيز ، عطاى الهى است .
أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 80 - 4
4- امكانات مادى و مال و فرزند كافران ، آنان را از فقر و تنهايى در قيامت نجات نمى دهد .
و نرثه ما يقول و يأتينا فردًا
نقش كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 188 - 3
3 - كيفر كافران و نوع ، زمان و مقدار آن در اختيار خداوند است ; نه به اقتراح كافران .
فأسقط علينا كسفًا . .. قال ربّى أعلم بما تعملون
تعبير {ربّى أعلم. ..} در پاسخ درخواست كافران، در بر دارنده اين معنااست كه چون خداوند از هر كس به اعمال بندگان داناتر است; پس تنها او است كه نوع، زمان و مقدار كيفر آنان را تعيين مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15
- فاطر - 35 - 6 - 9
9 - كافران و دنياطلبان ، از حزب شيطان اند .
فلاتغرنّكم الحيوة الدنيا . .. إنّ الشيط_ن لكم عدوّ ... إنّما يدعوا حزبه
برداشت ياد شده به اين خاطر است كه آيه پيش، از فريفته شدن به دنيا برحذر داشته و آيه مورد بحث فريفته شدگان به دنيا را حزب شيطان خوانده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 60 - 4
4 - آخرت پر شرر كافران ، دستاورد خود ايشان است .
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا . .. فويل للذين كفروا من يومهم
از انتساب {يوم} به ضميرى كه به كافران بازمى گردد، مطلب بالا استفاده مى شود.
نقش كافران قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 27 - 8
8 - نگرانى و احساس خطر نوح ( ع ) ، درباره به خطر افتادن ايمان مؤمنان و نسل هاى آينده جامعه ، از سوى كافران حق ناپذير و گمراه گر قوم خود
إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا
نقش كثرت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 14 - 2
2 - در اختيار گرفتن ثروت و نيروى انسانى كافران حق ناپذير ، نمى تواند مجوز عدول مبلغان و رهبران جامعه اسلامى از مواضع عقيدتى خويش و سازش و مسامحه با آنان باشد .
و لاتطع . ..أن كان ذا مال و بنين
ترديدى نيست كه اجابت خواسته هاى كافران و يا سازش با آنان از سوى رهبران جامعه اسلامى، به جهت طمع شخصى نيست;
بلكه براى در اختيار گرفتن ثروت و نيروى انسانى كافران و صرف آنها در جهت مصالح و منافع مسلمين است; ولى چون اين كار به قيمت عدول از مواضع اعتقادى و يا سازش با كافران است، جايز نمى باشد.
نقش مخالفت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 43 - 3
3 - مخالفت هاى كافران با پيام وحى و تأخير كيفر دنيايى آنان ، نبايستى پيامبر ( ص ) و مؤمنان را در تبلغ دين سست گرداند .
فإمّا نذهبنّ . .. فاستمسك بالذى أُوحى إليك
از تفريع اين آيه بر آيات پيشين _ كه مسأله اعراض كافران از وحى و كيفر آنان را مطرح كرده بود _ مطلب ياد شده استفاده مى شود.
نگاه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 51 - 1
1 - نگاه كافران به پيامبر ( ص ) ، نگاهى خشم آلود و كينه توزانه بود .
و إن يكاد الذين كفروا ليزلقونك بأبص_رهم
{زَلَق} (مرادف {ذلل}) به معناى لغزيدن و سقوط كردن است و عبارت {ليزلقونك بأبصارهم} كنايه از اين است كه كافران، با نگاه خشم گينانه و كينه توزانه، به پيامبر(ص) مى نگريستند; مانند آن كه گفته مى شود: فلان كس آن چنان به من نگاه مى كند، كه گويا مى خواهد مرا با نگاهش بخورد و يا بكشد; يعنى، اگر براى او ممكن باشد كه با نگاهش مرا بخورد و يا بكشد، چنين خواهد كرد.
نگرانى اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 13
13-
كافران پس از مرگ ، به حقايقى دست مى يابند و از اعمال گذشته خود نگران مى شوند .
الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم ... ما كنّا نعمل من سوء
از اينكه كافران پس از مرگ، بى آنكه حرفى زده شود، به دفاع از خود مى پردازند و منكر كارهاى زشت خود مى شوند، به دست مى آيد كه آنان به چيزهايى از جمله به وضعيت بد خود و اينكه كردارشان باعث گرفتار شدن آنان به عذاب مى شود، دست مى يابند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 7 - 1
1 - آثار ذلت و نگرانى ، نمايان در چشم كافران ، به هنگام خروج از قبر ها در رستاخيز
خشّعًا أبص_رهم يخرجون من الأجداث
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 11 - 1
1 - در عرصه قيامت ، هيچ راه فرار از نگرانى ها و سختى ها ، براى كافران وجود ندارد .
يقول الإنس_ن يومئذ أين المفرّ . كلاّ
نگرانى از فرجام شوم كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 26 - 12
12_ نوح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز براى مردم و نگران آينده اى ناگوار براى مشركان و كافران قوم خويش بود .
إنى أخاف عليكم
نگرانى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 29 - 39
39-كافران ، آرزومند ضعف و وابستگى امت اسلامى و نگران از قدرت و استقلال آنان
كزرع أخرج . .. ليغيظ بهم الكفّار
نوح(ع) و نجات كافران
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 40 - 13
13_ خداوند ، نوح ( ع ) را از سوار كردن كفرپيشگان خانواده اش بر كشتى نجات ، منع كرد .
احمل فيها . .. أهلك إلاّ من سبق عليه القول
نهى از دوستى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 1 - 8
8 - نهى خداوند از دوستى اهل ايمان با كافران كه باعث خروج ناخواسته پيامبر ( ص ) و مؤمنان از سرزمينشان ( مكه ) شده بودند .
لاتتّخذوا . .. يخرجون الرسول و إيّاكم أن تؤمنوا باللّه
نهى از شفاعت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 37 - 11
11_ خداوند ، نوح ( ع ) را از شفاعت درباره كفرپيشگان و درخواست رهايى آنان از عذاب ، برحذر داشت .
و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون
مراد از {لاتخاطبنى . ..} (درباره ستمگران با من سخن مگو) به دليل جمله بعد (زيرا غرق شدن براى آنان حتمى است) درخواست برطرف شدن عذاب و نجات از طوفان آب است.
نيات كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 23 - 19
19 - هشدار خداوند به كافران ، درباره نيات ناشايست آنان در انتخاب و پافشارى بر كفر
قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا . .. إنّ اللّه عليم بذات الصدور
{عليم بذات الصدور} در حقيقت، مى تواند هشدارى باشد به آنان كه حقايقى را در درون دل خود مخفى مى دارند، ولى در ظاهر، با تعابيرى
مانند {نتّبع ما وجدنا. ..} آن را توجيه مى كنند.
ورود كافران به جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 1
1 _ خداوند در روز قيامت كافران را فرمان مى دهد تا در آتش درآيند و به جمع دوزخيان بپيوندند.
قال ادخلوا فى أمم . .. فى النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 29 - 1،2،3
1- فرمان خداوند به كافران ، براى وارد شدن به جهنّم پس از مرگ آنان
الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ... فادخلوا أبوب جهنّم
{فا} در {فادخلوا} عاطفه است و مسبب را بر سبب (توفى) عطف داده است.
2- آگاهى خداوند از اعمال زشت كافران ، عامل فرمان او به آنها براى ورود به جهنّم
الك_فرين . .. إن الله عليم بما كنتم تعملون. فادخلوا أبوب جهنّم
{فا} در {فادخلوا} عاطفه است و مسبب را بر سبب (علم خدا) عطف كرده است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: حال كه خداوند چنين آگاهى از كردار شما دارد، پس وارد جهنم شويد.
3- كافران ، از در هاى مختلفى وارد جهنّم مى شوند .
الك_فرين . .. فادخلوا أبوب جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 64 - 1
1 - فرمان تحقيرآميز خداوند در قيامت به مجرمان و كافران براى رفتن به دوزخ
ه_ذه جهنّم . .. اصلوها اليوم
امر {اصلوها} براى تحقير و اهانت است.
ورود كافران به مسجد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 114 - 14،15،16
14 - كفرپيشگان ، حق حضور در مساجد
را ندارند .
أولئك ما كان لهم أن يدخلوها
15 - كفرپيشگان ، در صورت حضور در مساجد ، مجرم اند و بايد به دست مسلمانان عقوبت شوند .
أولئك ما كان لهم أن يدخلوها إلا خائفين
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه {إلا خائفين} استثنا از عدم ورود به مساجد باشد، نه از عدم جواز ورود. بر اين مبنا، جمله {ما كان لهم ...} بيانگر اين معناست كه: كافران حق ندارند به مساجد وارد شوند و در صورت تخلف، بايد عقوبت شوند; زيرا ترس كافران از ورود به مساجد، در صورتى است كه بدانند ورودشان در پى دارنده مجازات است.
16 - كفرپيشگانى كه در سيطره حكومت اسلامى به سر مى برند ، حق ورود به مساجد دارند .
أولئك ما كان لهم أن يدخلوها إلا خائفين
برداشت فوق، بر اين اساس است كه {إلا خائفين} استثنا از عدم جواز ورود باشد; يعنى، كافران نبايد داخل مسجد شوند، مگر آن گاه كه از مسلمانان هراسان باشند و در آن صورت ورودشان به مساجد جايز است. اين معنا شامل كفرپيشگانى مى شود كه در سيطره حكومت اسلامى به سر مى برند.
وسوسه كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 83 - 1
1- كافران ، گرفتار در دام تحريكات و وسوسه هاى شياطين
أرسلنا الشي_طين على الك_فرين تؤزّهم
{أزّ} به معناى تهييج و برانگيختن است و {تؤزّهم}; يعنى، شياطين، كافران را به سوى گمراهى و انحراف بيشتر سوق داده و تحريك مى كنند.
وعده به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 63 - 2،3
2 - جهنم ،
وعده الهى به مجرمان و كافران است .
ه_ذه جهنّم الّتى كنتم توعدون
3 - به دوزخ رفتن كافران و مجرمان ، وعده اى كه پيوسته به آنان در دنيا ابلاغ شده است .
ه_ذه جهنّم الّتى كنتم توعدون
آمدن فعل مضارع _ به ويژه با فعل {كنتم} _ نشانگر استمرار و پيوستگى اين وعده الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 24 - 4
4 - عذاب اخروى و شكست دنيوى ، وعده الهى به كافران حق ناپذير
حتّى إذا رأوا ما يوعدون فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا
وعده خدا به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 25 - 2
2 - پيامبر ( ص ) ، نسبت به دور و نزديك بودن تحقق وعده هاى الهى به كافران آگاه نبود .
قل إن أدرى أقريب ما توعدون أم يجعل له ربّى أمدًا
{أمَد} در اصل به معناى غايب و منتهاى شىء است و در اين آيه مقصود از آن _ به قرينه {قريب} _ مدت طولانى است.
وعده شكست كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 55 - 4
4 - شكست كافران و پايان داده شدن به سلطه آنان و پيروزى مؤمنان داراى عمل صالح ، با در دست گرفتن اداره سرنوشت بشر در زمين ، وعده أكيد خداوند
وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض
وعده شكست كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 38 - 1
1- هلاكت و شكست كافران
مكه و پيروزى مؤمنان ، وعده الهى
سأُوريكم ءاي_تى . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد
برداشت يادشده مبتنى براين است كه مقصود از {وعد} دراين آيه، غلبه مؤمنان و شكست كافران باشد.
وعده عذاب به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 19 - 13
13- آفرينش آسمان ها و زمين ( عالم آفرينش ) ، دليل قدرتمندى خداوند بر تحقق وعده عذاب كافران و حبط عمل نيكشان
من ورائه جهنّم . .. مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح ... ألم
وعده عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 82 - 5
5 - آينده بشر ، شاهد نزول عذاب قهر الهى بر كافران
و إذا وقع القول عليهم
مفسران، كلمه {القول} را كنايه از عذاب گرفته اند.
وعده كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 28 - 7
7 _ وعده دروغين برخى كفار مبنى بر اصلاح خويش و تكذيب نكردن آيات الهى در صورت بازگشت به دنيا
فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب . .. و إنهم لكذبون
وعده كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 6
6 - وعده رويارويى قهرآميز و سريع خداوند با كافران و گرفتار ساختن آنان در قبضه قدرت خود ، مايه آرامش و تسلاّى خاطر پيامبر ( ص ) و مؤمنان
إنّ بطش ربّك لشديد
خطاب به پيامبر(ص)، به هنگام بيان مؤاخذه كافران، بيانگر تأثير مثبت اين خبر در روحيه آن حضرت و پيروان ايشان است.
وعده مقابله به
مثل به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 17 - 3
3 - وعده خداوند بر مقابله به مثل با مكر كافران ، كافى براى شتاب نورزيدن پيامبر ( ص ) در مورد درخواست كيفر براى آنان
و أكيد كيدًا . فمهّل
برداشت ياد شده، از حرف {فاء} در {فمهّل} استفاده شده است; يعنى، حال كه از مكر خداوند درباره كافران آگاه شدى، با خاطرى آسوده به كافران فرصت ده; زيرا آنان هر چند در هر فرصت به مكر خود ادامه دهند، ولى مكر آنان مقهور مكر خداوند است.
وعده هلاكت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 55 - 3
3 - خداوند ، شكست و هلاكت كافران و مشركان حاكم و جايگزين آنان شدن را ، به مؤمنان نيكوكار صدراسلام ، وعده كرده است .
وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض
وعده هلاكت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 38 - 1
1- هلاكت و شكست كافران مكه و پيروزى مؤمنان ، وعده الهى
سأُوريكم ءاي_تى . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد
برداشت يادشده مبتنى براين است كه مقصود از {وعد} دراين آيه، غلبه مؤمنان و شكست كافران باشد.
وعيد به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 40 - 12
12_ عذاب هاى وعده داده شده به كفرپيشگان ، قانونمند و داراى حساب و كتاب تعيين شده و مشخص
و عنده أمّ الكت_ب . .. و علينا الحساب
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 32 - 1
1 - وعده بهشت به متقين ، همپاى تهديد كافران به جهنم
يوم نقول لجهنّم . .. و أُزلفت الجنّة للمتّقين ... ه_ذا ما توعدون
وقت انتقام از كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 16 - 2
2- انتقام اصلى خداوند از كفر پيشگان ، موكول به روز قيامت
يوم نبطش البطشة الكبرى إنّا منتقمون
وقت ايمان كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 18 - 1
1- توبيخ كافران از سوى خداوند به خاطر عدم گرايش به ايمان ، مگر با فرارسيدن قيامت
فهل ينظرون إلاّ الساعة أن تأتيهم
وقت شكست كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 26 - 2
2 - زمان نزول عذاب ، شكست كافران و برپايى قيامت ، از امور غيبى و تنها در اختيار خداوند است .
حتّى اذا اوا ما يوعدون. ..اقريب ما توعدون... علم الغيب
تعريف {الغيب} براى استغراق است; يعنى، تمامى امور و حقايق غيبى و {عالم الغيب} خبر براى مبتداى محذوف (هو) است. تعريف مسند و مسنداليه، مفيد قصر مى باشد; يعنى، تنها خداوند عالم به امور غيبى است. گفتنى است از مصاديق مورد نظر در امور غيبى _ به قرينه آيات پيشين _ مسأله برپايى قيامت، شكست كافران و نزول عذاب بر آنان است.
وقت شكست كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 111 - 1
1- آزمايش كافران و مشركان حق ناپذير صدراسلام ،
فلسفه به تأخير افتادن عذاب آنان و نامعلوم بودن زمان شكست آنها است .
و إن أدرى لعلّه فتنة لكم
ضمير {لعلّه} به نكته اى برمى گردد كه از دو آيه قبل استفاده مى شود. آن نكته، مسأله تأخير عذاب كافران و مشركان و يا نامعلوم بودن زمان شكست آنان و پيروزى مسلمين است.
وقت عذاب كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 109 - 12،13
12- پيامبر ( ص ) ، آگاه نبودن خود از زمان دقيق وقوع عذاب الهى بر مشركان و كافران لجوج و پيروزى قطعى مسلمانان بر آنان را به مردم اعلام كرد .
و إن أدرى أقريب أم بعيد ماتوعدون
{إن} در {إن أدرى} نافيه است.
13- محدوديت علم پيامبر ( ص ) نسبت به زمان وقوع عذاب بر مشركان و كافران حق ناپذير و زمان دقيق پيروزى قطعى مسلمانان بر آنان
إن أدرى أقريب أم بعيد ماتوعدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 53 - 5،10
5 - عذاب هاى تعيين شده از سوى خداوند براى كافران ، داراى اجل و وقت معينى است .
و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب
10 - عذاب كافران در موعد مقرر ، به صورت ناگهانى ، آنان را فراخواهد گرفت .
و ليأتينّهم بغتة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 54 - 7
7 - كافران ، اگر به خاطر اجل تعيين شده در دنيا ، گرفتار عذاب نشوند ، عذاب اخروى شان قطعى است .
و يستعجلونك بالعذاب و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب . .. يستعجلونك بالعذاب و إنّ
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 26 - 2
2 - زمان نزول عذاب ، شكست كافران و برپايى قيامت ، از امور غيبى و تنها در اختيار خداوند است .
حتّى اذا اوا ما يوعدون. ..اقريب ما توعدون... علم الغيب
تعريف {الغيب} براى استغراق است; يعنى، تمامى امور و حقايق غيبى و {عالم الغيب} خبر براى مبتداى محذوف (هو) است. تعريف مسند و مسنداليه، مفيد قصر مى باشد; يعنى، تنها خداوند عالم به امور غيبى است. گفتنى است از مصاديق مورد نظر در امور غيبى _ به قرينه آيات پيشين _ مسأله برپايى قيامت، شكست كافران و نزول عذاب بر آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 27 - 3
3 - امكان آگاهى رسولان الهى از زمان برپايى قيامت و نزول عذاب بر كافران ، به وسيله وحى و الهام خداوند
قل إن أدرى أقريب ما توعدون . .. إلاّ من ارتضى من رسول
ولايت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 28 - 1،8،9،11،13،15،16،19
1 _ با اعتقاد به قدرت مطلقه الهى ، مجالى براى پذيرش ولايت كافران از سوى مؤمنان نمى باشد .
قل اللّهم مالك الملك . .. لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء
گويا آيه مورد بحث، نتيجه اعتقاد به مضمون آيه {قل اللّهم . .. } است.
8 _ كسى كه ولايت كافران را بپذيرد ، خداوند او را به خود وامى گذارد .
و من يفعل ذلك فليس من اللّه فى شىء
9 _ متضاد بودن پذيرش ولايت خداوند با پذيرش ولايت كفار
و
من يفعل ذلك فليس من اللّه فى شىء
11 _ حاكميّت و سرپرستى كافران بر امور مؤمنان ، زمينه انحطاط و بى ارزشى مؤمنان در پيشگاه خدا
لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اوليا ء . .. و من يفعل ذلك فليس من اللّه فى شىء
خروج از ولايت خدا، مستلزم انحطاط است.
13 _ پذيرش سرپرستى كافران ، جز در اضطرار و تقيّه ، جايز نيست .
لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. الاّ ان تتقوا منهم تقية
بنابراينكه ولايت به معناى سرپرستى باشد.
15 _ تحذير و هشدار مؤكد خداوند ، نسبت به مؤمنانى كه پذيراى ولايت و سرپرستى كافران شده اند .
لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. و يحذّركم اللّه نفسه و الى اللّه المصير
16 _ ترس از خداوند ، موجب پرهيز از پذيرش ولايت كافران
لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. و يحذّركم الله نفسه
19 _ توجه انسان به بازگشت به خدا و اعتقاد به آن ، عامل مقاومت در برابر ولايت كافران
لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. و الى اللّه المصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 29 - 6،13
6 _ روابط پنهانى با كافران و برگزيدن ولايت آنان ، از حيطه علم الهى خارج نيست .
لا يتّخذ المؤمنون الكافرين . .. قل ان تخفوا ما فى صدوركم ... يعلمه اللّه
13 _ تهديد خداوند نسبت به كسانى كه ولايت كافران را بدون تقيه بپذيرند .
لا يتّخذ . .. قل ان تخفوا ... يعلمه اللّه ... و اللّه على كل شىء قدير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 150
- 2،3،4،7
2 _ اطاعت از كفرپيشگان ، نشانه پذيرش ولايت و سرپرستى آنان
ان تطيعوا الّذين كفروا . .. بل اللّه موليكم
كلمه {بل} براى اضراب و نفى ولايت غير خداوند است و چون در آيه قبل سخن از ولايت و پذيرش آن نيامده كه با {بل} آن را نفى كند، معلوم مى شود كه همان اطاعت از كافران، در حقيقت پذيرش ولايت آنان است.
3 _ ناشايستگى كافران براى ولايت و سرپرستى و يارى جامعه ايمانى
ان تطيعوا الّذين كفروا . .. بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين
4 _ ضرورت پرهيز جامعه ايمانى از پذيرش ولايت كفرپيشگان و يارى جويى از آنان
ان تطيعوا الّذين كفروا . .. بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين
از جمله {بل اللّه موليكم}، انحصار ولايت به خداوند استفاده مى شود و مفهوم آن برحذرداشتن مسلمانان از پذيرش ولايت غير خداوند است كه از مصاديق مورد نظر به قرينه آيه قبل، ولايت و سرپرستى كافران است.
7 _ پذيرش ولايت الهى و عقيده به خدا به عنوان بهترين ياور ، مانع اطاعت از كافران و پذيرش ولايت آنان
ان تطيعوا الّذين . .. بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين
چون معمولا اطاعت آدمى از كسى براى جلب يارى اوست، قرآن با بيان اينكه خداوند تنها سرپرست و بهترين ياور است به مؤمنان مى فهماند كه با يارى خداوند هيچ نيازى به يارى كافران نخواهيد داشت تا مجبور شويد از آنان تبعيّت كنيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 139 - 4،7
4 _ عدم جواز پذيرش ولايت و سرپرستى كفار
الذين يتّخذون الكفرين أولياء من دون المؤمنين
در برداشت فوق،
{ولىّ}، به معناى سرپرست گرفته شده است.
7 _ دستيابى به عزت و شكوه ، هدف منافقان در پذيرش ولايت كافران و طرح دوستى با آنان
الذين يتّخذون الكفرين أولياء . .. أيبتغون عندهم العزّة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 140 - 3
3 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، پذيراى دوستى و ولايت كفار ، در عين نهى خداوند حتى از همنشينى با آنها
الذين يتّخذون الكفرين أولياء . .. يكفر بها و يستهزأ بها فلاتقعدوا معهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 144 - 2،3،8،9
2 _ كافران ، فاقد صلاحيت سرپرستى و حق ولايت بر مؤمنان
يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الكفرين أولياء
3 _ ايمان به خداوند ، ناسازگار با پذيرش دوستى و سرپرستى كافران
يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الكفرين أولياء من دون المؤمنين
8 _ مؤمنان با پذيرش ولايت كافران ، حجت روشن خداوند را عليه خويش فراهم مى كنند .
يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا . .. أتريدون أن تجعلوا اللّه عليكم سلطناً مبيناً
9 _ هشدار و تهديد خداوند به پذيرندگان ولايت كافران و دوستى آنان
لاتتخذوا الكفرين أولياء . .. أتريدون أن تجعلوا اللّه عليكم سلطناً مبيناً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 55 - 10
10 _ ناسازگارى پذيرش ولايت خدا با پذيرش ولايت يهوديان ، نصارا و ديگر كافران
و من يتولهم منكم فانه منهم . .. انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 80 - 5
5 _ حرمت دوستى
با كافران و پذيرش ولايت آنان
ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا لبئس ما قدمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 81 - 5
5 _ ايمان به خدا ، پيامبر ( ص ) و كتب آسمانى راه رسيدن به استقلال و رهايى از يوغ بندگى كافران
و لو كانوا يؤمنون . .. ما اتخذوهم أولياء
برداشت فوق بر اين مبناست كه ولى به معناى سرپرست باشد.
ويژگى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 76 - 5
5 _ تقويت طاغوت ، از ويژگى هاى كافران
و الّذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطّاغوت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 122 - 13
13 _ رضايت از عملكرد خويش، از ويژگيهاى كافران است.
كذلك زين للكفرين ما كانوا يعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 51 - 1
1 _ تبديل دين خدا به مجموعه اى از امور واهى و بازدارنده از سعادت و كمال ، ويژگى كفرپيشگان
حرمهما على الكفرين. الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً
الف: مراد از {دينهم} دين الهى است و اضافه آن به مردم اشاره به اين حقيقت دارد كه منفعت برنامه هاى دينى و قوانين شريعتهاى الهى به خود انسانها مى رسد. ب: {اتخذوا} از افعال تصيير است. يعنى: بدلوا دين اللّه لهوا و لعبا. و تبديل دين خدا به لهو و لعب به اين است كه پيرايه هايى را بر دين ببندند تا دين مجموعه اى از لهو و لعب جلوه كند.
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 185 - 6
6 _ كفرپيشگان به خاطر تفكر نكردن در جنبه ملكوتى موجودات براى پى بردن به معارف الهى ( ت__وحيد ، قيامت و . . . ) سزاوار سرزنش هستند .
أو لم ينظروا فى ملكوت السموت و الأرض و ما خلق اللّه من شىء
استفهام در جمله {أو لم ينظروا . .. } انكار توبيخى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 3 - 2،3
2- كافران ، همواره درصدد جلوگيرى از راه خدا و در پى ممانعت از گسترش تعاليم الهى هستند .
للك_فرين . .. الذين ... و يصدّون عن سبيل الله
3- كافران ، همواره در پى كج جلوه دادن راه و تعاليم الهى هستند .
للك_فرين . .. الذين ... و يصدّون عن سبيل الله و يبغونها عوجًا
ويژگيهاى استهزاهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 30 - 1
1 - گناه پيشگان كافر ، با چشمك زدن و اشاره به يكديگر ، هنگام عبور بر مؤمنان نيكوكار ، به عيب جويى از آنان مى پردازند .
و إذا مرّوا بهم يتغامزون
{غمز}; يعنى، عيب جويى از ديگران با پلك زدن و اشاره دست (مفردات راغب). ضمير {مرّوا} به مجرمان برمى گردد. برخى احتمال داده اند كه ضمير به مؤمنان برگردد و مراد اين باشد كه هنگام عبور مؤمنان بر كافران، آنان با چشمك زدن و علامت دادن به يكديگر به عيب جويى از مؤمنان مى پردازند.
ويژگيهاى بعث كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج -
70 - 43 - 1
1 - كافران حق ستيز در قيامت ، از گور هاى خود با سرعت بيرون آمده ، به نقطه اى مشخص خواهند رفت .
يوم يخرجون من الأجداث سراعًا كأنّهم إلى نصب يوفضون
{أجداث} (جمع {جدث}) به معناى قبرها است.
ويژگيهاى حشر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 34 - 2
2 _ كافران مخالف قرآن و پيامبر ( ص ) در قيامت ، در اوج ذلت و خوارى محشور خواهند شد .
الذين يحشرون على وجوههم إلى جهنّم
محشور شدن كافران، در حالى كه به رو افتاده و به سوى جهنم سوق داده مى شوند، حاكى از برخورد تحقيرآميز با آنان است.
ويژگيهاى قبض روح كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 2 - 6
6 - [ فى المجمع ] فى قوله تعالى { و الناشطات نشطاً } إنّ ها الملائكة تنشط أرواح الكفّار بين الجلد و الأظفار حتّى تخرج ها من أجوافهم بالكرب و الغمّ عن على ( عليه السلام ) ;
در مجمع البيان درباره قول خداى تعالى {الناشطات نشطاً} از امام على(ع) نقل شده است: {ناشطات} فرشتگانى اند كه جان هاى كافران را (از ساير اعضا) در ميان پوست و ناخن هايشان جمع مى كنند تا همراه با سختى و غصّه از درون شان بيرون آوردند}.
ويژگيهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 171 - 1،2،3،4،6
1 - مَثَل كفرپيشگان ، مَثَل حيوانى است كه از درك شنيده ها ناتوان است .
و مثل الذين كفروا كمثل الذى ينعق
بما لايسمع
{نعق} (مصدر ينعق) به معناى: نهيب چوپان بر گوسفندان و امر و نهى اوست و مراد از {ما لايسمع} گوسفند و مانند آن مى باشد. به گفته مفسران در آيه شريفه، كافران لجوج به گوسفندان و دعوت كنندگان به معارف دين به چوپان تشبيه شده اند. بر اين مبنا بخشى از مشبه ذكر نشده و تقدير كلام چنين است: مثل الذين كفروا و الذى يدعوهم الى الأيمان كمثل الذى ... .
2 - كفرپيشگان از دعوت پيامبران جز فرياد و سر و صدا ، چيز ديگرى در نمى يابند .
و مثل الذين كفروا كمثل الذى ينعق بما لايسمع إلا دعاءً و نداءً
بر اساس توضيح برداشت قبل، معناى جمله {مثل الذين كفروا . .. إلا دعاءً و نداءً} چنين مى شود: مَثَل كافران در ارتباط با دعوت كنندگان به ايمان مَثَل گوسفندان و چوپان آنهاست; همان گونه كه گوسفندان از سخن و امر و نهى چوپان چيزى جز فرياد نمى فهمند، كافران نيز از دعوت پيامبران حقيقتى را درك نمى كنند.
3 - كافران به قرآن از حق شنوى ، حق گويى و حق بينى ، ناتوانند .
و مثل الذين كفروا . .. صم بكم عمى
{صم} و {بكم} و {عمى} به ترتيب: جمع أصم (كر) و أبكم (لال) و أعمى (كور) مى باشند. به نظر مى رسد متعلق {كفروا} به قرينه آيه قبل {ما أنزل اللّه} باشد، يعنى: مثل الذين كفروا بما أنزل اللّه.
4 - ناتوانى كفرپيشگان از ديدن و شنيدن حقايق دينى و بازگويى آنها ، ايشان را از درك معارف دين و حقايق قرآن ، محروم كرده است .
صم بكم عمى فهم لايعقلون
مفعول {لايعقلون} معارف
الهى و حقايق قرآن (ما أنزل اللّه) است.
6 - كفرپيشگان بر اثر ترك پرسش و جستجو از حقايق و معارف دين ، از درك آنها ناتوان و محرومند .
بكم . .. فهم لايعقلون
تفريع جمله {فهم لايعقلون} بر لال بودن كفرپيشگان مى تواند اشاره به اين باشد كه: از ابزار شناخت حقيقت، جستجوى آن با پرسش و تحقيق است و كفرپيشگان از اين ابزار محرومند; يعنى، در پى يافتن حقيقت نيستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 8 - 9
9_ كفرپيشگان ، عذاب هاى موعود از ناحيه پيامبران را همواره به استهزا و تمسخر مى گيرند .
و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 87 - 11
11_ تنها كفرپيشگان به يارى خدا اميد ندارند و از رحمت او مأيوسند .
لاياْيئس من روح الله إلاّ القوم الك_فرون
مراد از {كافرون} در آيه شريفه ، منكران قدرت خدا و رحمت آفرينى او و آگاهيش به نياز بندگان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 105 - 3
3_ كفرپيشگان ، در آيات و نشانه هاى توحيد تأمل نمى كنند و دلالت آنها را بر توحيد درنمى يابند .
يمرون عليها و هم عنها معرضون
{اعراض} (مصدر معرضون) به معناى روى گرداندن است و روى گرداندن از نشانه هاى توحيد به معناى تأمل نكردن در آنها و درك نكردن دلالتشان بر يكتايى خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 1
1- كافران ، كسانى
اند كه با كفر خود ، به خويش ستم مى كنند .
الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم
{الذين} صفت {الكافرين} و {ظالمى} حال براى آن است. مراد از {ظالمى أنفسهم} به قرينه لفظ {الكافرين} ظلم كنندگان به خود با انتخاب كفر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 101 - 1،2
1- بارزترين ويژگى كافران ، محجوب بودن آنان از ديدن و درك آيات الهى است .
الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى
مراد از ديدن ذكر خدا، مشاهده و درك آيات و نشانه هايى است كه مايه ياد خداوند هستند (گفتن مسبّب و اراده سبب) و مفاد آيه، اين است كه مشاهده آيات خداوند، كافران را به ياد او نمى افكند، گويا پوششى بر چشم هاى آنان است كه ديدن آن آيات، بر ايشان مقدور نيست.
2- محجوب بودن دل از ياد خدا ، از بارزترين خصلت هاى كافران است .
الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 10 - 7
7 - بى مبالاتى در سوگند ياد كردن و فرومايگى ، از ويژگى هاى كافران تكذيب كننده رسالت پيامبراسلام ( ص )
فلاتطع المكذّبين . .. حلاّف مهين
صفت {حلاّف مهين} و ديگر اوصافى كه در آيات بعد ذكر مى شود، مربوط به كافرانى است كه رسالت پيامبراسلام(ص) را تكذيب مى كردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 11 - 7
7 - عيب جويى و سخن چينى ، از ويژگى هاى كافران تكذيب كننده رسالت پيامبراسلام ( ص )
فلاتطع المكذّبين
. .. همّاز مشّاء بنميم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 12 - 10
10 - تجاوزگرى ، گناه پيشگى و مانع خير شدن ، از خصوصيات كافران تكذيب كننده رسالت پيامبراسلام ( ص )
و لاتطع المكذّبين . .. منّاع للخير معتد أثيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 42 - 4
4 - پوچى و بى هدفى در زندگى ، از ويژگى هاى كافران
فذرهم يخوضوا و يلعبوا
ويژگيهاى كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 14 - 3
3 - كافران تكذيب گر ، در صدراسلام از قشر ثروتمند و پرفرزند و نفرات بودند .
أن كان ذا مال و بنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 49 - 1
1 - كافرانِ مخالف پيامبر ( ص ) در صدراسلام ، مردمى پندناپذير و لجوج بودند .
فما لهم عن التذكرة معرضين
هدايت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 20 - 10
10 _ پيامبر ( ص ) ، نگران رويگردانى كافران ، از تسليم در برابر خدا ( هدايت )
و ان تولّوا فانّما عليك البلاغ
از منحصر كردن وظيفه پيامبر (ص) به تبليغ پيام الهى چنين برمى آيد كه گويا پيامبر (ص) علاوه بر ابلاغ پيام، خود را موظف مى دانست كه مردم را در برابر خداوند، تسليم كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 88 - 11
11- دلسوزى شديد
و خودخورى پيامبر ( ص ) براى هدايت كافران و مشركان
لاتمدّنّ عينيك . .. و لاتحزن عليهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 37 - 5
5- هم نشينى و مصاحبت با كافران به منظور بحث ارشادى و هدايت آنان ، بلامانع است .
قال له صاحبه وهو يحاوره أكفرت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 39 - 6
6- محبت پروردگار به هدايت آدميان ، حتى كافران
لو يعلم الذين كفروا . .. و لا هم ينصرون
برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {لو} براى تمنّى باشد و جواب {لو} _ به قرينه آيه قبل (و يقولون متى ه_ذا الوعد)_ {فلايقولون متى ه_ذا الوعد} خواهد بود ;يعنى، اى كاش مى دانستند كه زمان عذاب و كيفيت آن چگونه است كه در اين صورت هرگز نمى گفتند چرا عذاب الهى نمى آيد. گفتنى است كه در هر آرزويى، علاقه مندى نهفته است و آرزوى خداوند به دانستن كافران، براى هدايت آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 53 - 3
3 - پيامبر ( ص ) در هدايت كافران ، بسيار جدى بود .
و ما أنت به_د العمى عن ضل_لتهم
جمله اسمى {ما أنت بهاد العمى} (كار تو، هدايت كافران حق ناپذير نيست) حاكى از اين است كه پيامبر(ص) براى هدايت كافران، تلاش فراوانى داشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 23 - 14
14 - پيامبر ( ص ) به هدايت كافران ، علاقه مند بود
.
و من كفر فلايحزنك كفره إلينا مرجعهم
فراز {إلينا مرجعهم} پس از توصيه پيامبر(ص) به اجتناب از اندوه به خاطر كفر كافران، براى تسلى دادن به آن حضرت است. چنين فرمانى، گوياى آن است كه پيامبر(ص) علاقه شديدى به هدايت آنان داشته و به خاطر آن اندوهگين هم مى شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 54 - 1
1 - سلب مسؤوليت از پيامبر ( ص ) ، در مورد تبليغ و هدايت كافران طغيانگر
بل هم قوم طاغون . فتولّ عنهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 10 - 5
5 - تقويت ايمان مؤمنان ، داراى اهميتى افزون تر از پافشارى بر هدايت معاندان و كافران پندناپذير
فأنت له تصدّى . .. فأنت عنه تلهّى
از مجموع اين بخش از آيات، استفاده مى شود كه اصرار بر ارشاد كافران، گرچه كارى پسنديده است; ولى هرگاه در تعارض با تقويت ايمان مسلمانى قرار گيرد، بايد آن را رها كرد.
هدايت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 6 - 5
5 - عثمان بن عفان ، از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) در ماجراى ابن ام مكتوم و ارشاد كننده كافران مكه در عصر بعثت *
أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى
در شأن نزول آيه شريفه از تفسير قمى نقل شده كه فرد مورد نظر از ضمير خطاب در {أنت له تصدّى}، عثمان بوده است. او در صدد مسلمان ساختن حاضران مجلس _ كه از چهره هاى برجسته قريش بودند _ برآمده بود.
هدايت ناپذيرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 111 - 6
6 _ مسخ شدن قلب و ادراك كافران مايه ايمان نياوردن ايشان، حتى با ديدن روشنترين معجزات است.
و نقلب أفئدتهم و أبصرهم . .. و لو أننا نزّلنا ... ما كانوا ليؤمنوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 44 - 3
3 _ حق ستيزى و هدايت ناپذيرى كافران ، پيامد ظلمى است كه آنان بر خودشان كرده اند .
و منهم من يستمعون إليك . .. و منهم من ينظر إليك ... و لكن الناس أنفسهم يظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 1،2،3
1_ نزول قرآنى كه كوه ها را به حركت درآورد ، زمين را قطعه قطعه كند ، مردگان را زنده سازد ، نمى تواند مايه هدايت كسانى شود كه خدا هدايت آنان را نخواهد .
و لو أن قرءانًا سيّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو كلّم به الموتى
{تسيير} (مصدر سيّرت) به معناى حركت دادن است و {تقطيع} (مصدر قطّعت) به معناى شكافتن عميق يا قطعه قطعه كردن مى باشد و حرف باء در جمله هاى سه گانه فوق به معناى استعانت است. عبارت {بل لله الأمر} و نيز {أن لو يشاء الله لهدى الناس} گوياى اين است كه جواب شرط {لو أنّ ...} جمله اى نظير {لم يهتدوا إن لم يشأ الله} است.
2_ آنان كه با تلاوت قرآن هدايت نشوند و به سراى آخرت ايمان نياورند ، حتى اگر مردگانى زنده شوند و حقايق آخرت
را براى آنان بيان كنند ، هدايت نخواهند يافت .
و لو أن قرءانًا . .. كلّم به الموتى
هر يك از جمله هاى {سيّرت به الجبال} و {قطّعت به الأرض} و {كلّم به الموتى} حكايت از معجزات درخواستى كفرپيشگان دارد كه به مناسبت مى توان گفت: جمله {كلّم به الموتى} حاكى است كه آنان براى باور به آخرت، از پيامبر(ص) مى خواستند تا مردگانى را زنده كند تا از آخرت و دنياى پس از مرگ براى آنان سخن بگويند.
3_ آنان كه با مشاهده و تلاوت قرآن نازل شده بر پيامبر ( ص ) هدايت نشوند ، با مشاهده هيچ آيت و معجزه اى هدايت نخواهند شد .
و لو أن قرءانًا سيّرت به الجبال . .. بل لله الأمر جميعًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 75 - 5
5 - ناسپاسى و هدايت ناپذيرى كافران ، حتى با رفع گرفتارى ها و نزول رحمت الهى
و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 40 - 7
7 - كافران ، به دليل بى بهره بودن از نور الهى ، محروم از هر گونه هدايت اند .
و الذين كفروا أعم_لهم . .. كظلم_ت فى بحر لجّىّ ... إذا أخرج يده لم يكد يرها و من
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 80 - 8
8 - كفرپيشگان روى گردان از دلايل آشكار ، همچون ناشنوايان روى برتافته از راهنماى خويش
و لاتسمع الصمّ الدعا إذا ولّوا مدبرين
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 52 - 8
8 - عامل هدايت ناپذيرى كافران ، خود آنان اند .
يكفرون . فإنّك لاتسمع الموتى ... إذا ولّوا مدبرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 53 - 5
5 - بيرون آوردن كافران حق گريز _ به هر نحو ممكن _ از گمراهى ، نه كار پيامبر است و نه در توان او است .
و ما أنت به_د العمى عن ضل_لتهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 23 - 7
7 - پيامبر ( ص ) ، مسؤول هدايت ناپذيرى كافران نيست .
و من كفر فلايحزنك كفره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 22 - 7
7 - كافران لجوج ، مانند مردگان در قبر ها ، از شنيدن سخن حق ناتوان بوده و هيچ راهى براى هدايتشان نيست .
و ما أنت بمسمع من فى القبور
در اين آيه كافران لجوج و حق ناپذير صدراسلام درمكه، به مردگان در قبرها تشبيه شده اند كه هيچ راهى براى هدايتشان نيست و آنان نيز هيچ زمينه اى براى پذيرش ندارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 41 - 19
19 - دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) ، در برابر حق ستيزى و هدايت ناپذيرى كافران و مشركان
و ما أنت عليهم بوكيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 46 - 15
15 - يأس پيامبر ( ص ) از هدايت
مشركان و كافران ، در نيمه نخست رسالت ( دوره مكه )
أنت تحكم بين عبادك فى ما كانوا فيه يختلفون
درخواست داورى خداوند _ كه به معناى دخالت خداوند با شكست مشركان در دنيا و يا كيفر دادن در آخرت است _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.
هدايت ناپذيرى كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 27 - 9
9_ بى تأثيرى معجزات خاص و پيشنهادى كفرپيشگان در هدايت آنان ، دليل اهدا نشدن آنها به پيامبر ( ص )
لولا أُنزل عليه ءاية من ربه قل إن الله يضل من يشاء و يهدى إليه من أناب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 135 - 3
3- پيامبر ( ص ) ، از هدايت يافتن گروهى از كفرپيشگان عصر بعثت مأيوس بود .
قل كلّ متربّص فتربّصوا فستعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 22 - 8
8 - كارساز نبودن تبليغ و هدايت گرى هاى پيامبر ( ص ) ، در برخى از كافران و مشركان صدراسلام
و ما أنت بمسمع من فى القبور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 7 - 4
4 - لجاجت در برابر ايمان و حق گريزى ، زمينه ساز آمدن عذاب الهى است .
لقد حقّ القول على أكثرهم فهم لايؤمنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 36 - 14
14 - هدايت كردن مشركان و كافران در صدر اسلام ( نيمه نخست رسالت
) ، عملى مشكل و نااميدانه بود .
و من يضلل اللّه فما له من هاد
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيه در مكه نازل گرديده بود و در آن زمان مشركان دست از مواضع شرك آلود خود برنمى داشتند. ازاين رو آيه شريفه درصدد بيان اين حقيقت است كه ايمان آوردن آنان، بسيار مشكل و مأيوسانه است و پيامبر(ص) نبايد بيش از اين، غم آنها را بخورد و خود را به زحمت بياندازد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 19 - 1
1 - وعده ها و تهديد هاى الهى براى كافران عصر بعثت ، ثمربخش و كارساز نبود .
بل الذين كفروا
حرف {بل} اضراب از ما قبل است; يعنى، تهديدهاى پيش براى كافران بى تأثير است. عنوان {الذين كفروا}، ممكن است عنوان مشير و ناظر به مصاديق خارجى آن باشد كه كافران مكه بودند و نيز مى تواند به تمام كافران در طول تاريخ نظر داشته باشد. برداشت ياد شده، براساس احتمال اول است.
هدايت ناپذيرى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 76 - 6
6 - عدم تنبه كافران مكه ، از بلا هاى هشدار دهنده الهى ( مثل قحطى و خشكسالى )
و لقد أخذن_هم بالعذاب فما استكانوا لربّهم و ما يتضرّعون
هشدار به كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 1
1 _ هشدار خداوند به كافران ، بر اينكه مهلت يافتن آنان به سودشان نيست .
و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما
نملى لهم خير لانفسهم
{املاء} از ماده {ملو}، به معناى مهلت دادن است و مراد از آن، تأخير در عذاب كافران با طولانى شدن مدت عمر و بهره گيريشان از مواهب دنياست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 170 - 13
13 _ كافران به رسالت پيامبر ( ص ) مورد تهديد خداوند
و إن تكفروا فان للّه ما فى السموت و الارض
جمله {فان للّه . ..} كه بيانگر سلطنت خداوند بر هستى است مى تواند به منظور تهديد منكران رسالت پيامبر(ص) ايراد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 133 - 12
12 _ خطر انقراض و نابودى نسل يك جامعه، هشدار خداوند به جوامع كافر ستم پيشه
إن يشأ يذهبكم . .. كما أنشأكم من ذرية قوم ءاخرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 135 - 1
1 _ هشدار دادن به كافران به پايان ناخوشايندشان از وظايف پيامبر(ص)
قل يقوم اعملوا على مكانتكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 19 - 3
3 _ پيروزى مؤمنان در جنگ بدر حجتى بر حقانيت اهل ايمان و هشدار و عبرتى براى كافران
إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح
مراد از {الفتح} پيروزى اهل ايمان در جنگ بدر است. و جمله {فقد جاءكم الفتح} پاسخ همان تمناى مشركان است كه خواهان پيروزى حاميان دين حق بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 110 - 2
2- كافران و مشركان حق ناپذير ، به عذاب و كيفر
الهى تهديد شدند .
إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون
تذكر به اين كه خداوند به سخنان آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران آگاه است، در حقيقت تهديد آنان و هشدارى به كيفر و عذاب شدن آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 67 - 6
6 - انتقام الهى از فرعونيان ، هشدارى جدّى به همه كفرپيشگان حق ستيز است .
إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين
با توجه به لحن تهديد آميز اين آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از فرعونيان، اين بود كه بيشتر آنان از پذيرفتن ايمان امتناع ورزيدند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 190 - 6
6 - انتقام الهى از مردم { ايكه } ، هشدارى جدى به همه كفرپيشگان و حق ستيزان است .
و ما كان أكثرهم مؤمنين
با توجه به لحن تهديدآميز اين آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از مردم ايكه، اين بود كه بيشتر آنان از پذيرش حق سرباز زدند; برداشت ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 23 - 19
19 - هشدار خداوند به كافران ، درباره نيات ناشايست آنان در انتخاب و پافشارى بر كفر
قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا . .. إنّ اللّه عليم بذات الصدور
{عليم بذات الصدور} در حقيقت، مى تواند هشدارى باشد به آنان كه حقايقى را در درون دل خود مخفى مى دارند،
ولى در ظاهر، با تعابيرى مانند {نتّبع ما وجدنا. ..} آن را توجيه مى كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 15 - 12
12 - معاد ، نويدى به مؤمنان صالح و هشدارى به كافران بدكردار
من عمل ص_لحًا فلنفسه و من أساء فعليها ثمّ إلى ربّكم ترجعون
پيام آيه شريفه، نويد به نيكوكاران و هشدار به بدكاران است. تعبير {ثمّ إلى ربّكم...} نيز _ كه اشاره به معاد دارد _ در راستاى همين معنا آمده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 19 - 13
13- عدل الهى ، در محاسبه اعمال ، بشارتى به مؤمنان و هشدارى به كافران
و لكلّ درج_ت ممّا عملوا . .. و هم لايظلمون
{لكلّ} مى تواند اشاره به هر گروه از مؤمن و كافر داشته باشد. براين اساس تعبير {هم لايظلمون} براى مؤمنان نيك كردار، نويدى است كه اعمالشان ضايع نخواهد شد و براى منكران معاد، هشدارى است كه ستمهايشان بى پاسخ نخواهد ماند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 10 - 9
9- هشدار خداوند به كافران ، نسبت به استمرار اراده او بر نابودى ملت هاى كفرپيشه
دمّر اللّه عليهم و للك_فرين أمث_لها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 34 - 8
8- هشدار خداوند به كافران دين ستيز ، نسبت به از دست دادن فرصت توبه
إنّ الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه ثمّ ماتوا و هم كفّار فلن يغفر اللّه لهم
لحن آيه شريفه از يك سو تهديد و از
سوى ديگر دربردارنده هشدار به كافران است كه كار خويش را به جايى نرسانند كه راه توبه بر رويشان بسته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 20 - 4
4_ قيامت ، روز تحقّق هشدار ها و انذار هاى الهى براى كافران و حق ستيزان
و نفخ فى الصور ذلك يوم الوعيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 30 - 3
3 - گنجايش و سيرى ناپذيرى دوزخ ، تهديدى براى كافران با همه انبوهى و كثرت آنان
يوم نقول لجهنّم هل امتلأت و تقول هل من مزيد
از اين كه خداوند، اشتهاى سيرى ناپذير دوزخ را تذكر داده است; استفاده مى شود كه نبايد كافران، كثرت وانبوهى خويش را مانعى در راه اجراى احكام و كيفرهاى الهى بدانند; بلكه جهنم بيش از آنچه آنان تصور كنند، گنجايش و پذيرش دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 6
6 - فرجام شوم كافران و ستمگران هلاك شده تاريخ ، هشدارى به كفرپيشگان و ظالمان هر عصر
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم
آيات پايانى اين سوره، در مقام نتيجه گيرى از آيات گذشته است كه به تفصيل سرنوشت هلاكت بار كافران گذشته تاريخ را بيان داشته است. از اين نكته استفاده مى شود كه تعبير {مثل ذنوب أصحابهم}، در واقع تذكر و هشدارى نهايى به كافران هر عصر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 60 - 6
6 - كيفر كافران ، در پى اتمام حجت بر
ايشان با هشدار هاى مكرر
فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوعدون
تعبير {يوعدون} (با فعل مضارع) بيانگر وعيدهاى مستمر و مكرر است كه قبل از مجازات و كيفر كافران، به ايشان داده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 29 - 1
1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به ادامه دادن هشدار ها و تذكر هاى خويش ، بدون نگرانى از اتهام هاى كافران
فذكّر
از ذيل آيه شريفه استفاده مى شود كه پيامبر(ص)، نبايست به اتهام هاى مشركان بينديشد; بلكه وظيفه آن حضرت ادامه دادن به تبليغ خويش است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 43 - 3
3 - هشدار خداوند به كافران ، نسبت به نداشتن گواه آسمانى بر آزادى مطلق از مسؤوليت و مؤاخذه
أم لكم براءة فى الزّبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 51 - 1
1 - نابودى كافران گذشته تاريخ ، هشدارى جدّى به هم انديشان و همگنان آنها در هر عصر
و لقد أهلكنا أشياعكم فهل من مدّكر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 16 - 11
11 - هشدار الهى به كافران ، در دل نبستن به وعده منافقان
كمثل الشيط_ن إذ قال . .. إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين
آيه شريفه از يك سو نويدى است به مؤمنان كه منافقان به همكارى با كافران وفا نخواهند كرد. و از سوى ديگر تشبيه منافقان به شيطان در بى وفايى به تعهدات خويش، هشدارى است به كافران كه با ريسمان منافقان به
چاه نروند.
هشدار به كافران لجوج
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 122 - 1
1_ پيامبر ( ص ) به كافران لجوج هشدار داد كه آينده اى ناخوشايند ( هلاكت در دنيا و عذاب در آخرت ) در پيش خواهند داشت .
وانتظروا
با توجه به آيات گذشته كه سخن از عذاب دنيوى و اخروى اقوام كفرپيشه داشت ، مى توان گفت: مراد از {انتظروا} هشدار كافران به عذابهاى دنيوى و اخروى است.
هشدار به كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 37 - 5
5- كافران مكه به عذاب و نابودى قريب الوقوع تهديد شدند .
سأُوريكم ءاي_تى فلاتستعجلون
مقصود از {آياتى} به قرينه آيات بعد (. ..بل تأتيهم بغتة...) عذاب و هلاكت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 14 - 11
11 - هشدار خداوند ، به كافران مكه ، درباره تلاش شان براى اغواى مسلمانان
و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا. ..و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه ...
بيان قصه طوفان نوح(ع) پس از ذكر برخوردهاى كافران مكه با مسلمانان، احتمال دارد براى هشدار به آنان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 18 - 5
5 - هشدار خداوند ، به كافران مكه ، به جهت تكذيب كردن پيامبر ( ص )
و إن تكذّبوا فقد كذّب أمم من قبلكم
برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه جواب شرط {إن تكذّبوا} محذوف بوده و چيزى از قبيل {فاستعدوا للعذاب} باشد; يعنى، اگر تكذيب مى كنيد، آماده عذاب
باشيد!
هلاكت دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 54 - 5،6
5 _ خداوند ، فرعونيان و كافران پيش از آنان را به سبب تكذيب آيات الهى و ارتكاب گناهان به هلاكت رساند .
فأهلكنهم بذنوبهم
6 _ هلاكت كافران در جنگ بدر كيفرى از سوى خداوند به سبب تكذيب آيات الهى و انكار رسالت پيامبر ( ص )
كدأب ءال فرعون . .. فأهلكنهم بذنوبهم
هلاكت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 127 - 2،3
2 _ هلاكت و خوارى بزرگان سپاه كفر در جنگ بدر *
و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع طرفاً من الّذين كفروا
برخى از مفسّرين، {طرفاً} رابه معناى اشراف و بزرگان گرفته اند، به استناد اساس اللغة كه گفته است: {من اطراف العرب يعنى من اشرافهم}.
3 _ خداوند ، هلاك كننده و خواركننده كافران
ليقطع طرفاً من الّذين كفروا او يكبتهم
فاعل {ليقطع}، ضميرى است كه به {اللّه} ارجاع مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 133 - 2،6
2 _ قدرت خداوند بر نابودى كافران و گنهكاران و جايگزينى مؤمنانى تقواپيشه به جاى ايشان
ان اتقوا اللّه . .. ان يشأ يذهبكم ايها الناس و يأت باخرين
6 _ تهديد بى تقوايان كفرپيشه به هلاكت و نابودى ، از سوى خداوند
ان اتقوا اللّه و إن تكفروا . .. ان يشأ يذهبكم ايها الناس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 133 - 8
8 _ اگر خداوند بخواهد مردم ستمگر و كافر را
نابود مى كند و نسلهاى ديگرى را جانشين آنان مى سازد.
إن يشأ يذهبكم و يستخلف من بعدكم ما يشاء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 72 - 8
8 _ خداوند علاوه بر تكذيب كنندگان آيات الهى از قوم عاد ، غير مؤمنان ايشان را نيز به هلاكت رساند .
قطعنا دابر الذين كذبوا بايتنا و ما كانوا مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 7 - 7،8
7 _ تعلق اراده الهى به تحقق يافتن حق و ريشه كن شدن كافران
و يريد اللّه أن يحق الحق بكلمته و يقطع دابر الكفرين
{دابر} به معناى آخرت است و از بين بردن آخر هر چيز به معناى نابودسازى كامل آن چيز است.
8 _ پياده شدن حق و ريشه كن شدن بنيان كافران ، هدف از فرمان خداوند به نبرد با مشركان مكه در بدر
و يريد اللّه أن يحق الحق بكلمته و يقطع دابر الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 8 - 3
3 _ تضمين تحقق حق و محو باطل در پرتو ريشه كن شدن كافران است .
و يقطع دابر الكفرين. ليحق الحق و يبطل البطل
برداشت فوق بر اين اساس است كه {ليحق الحق} متعلق به {يقطع . .. } در آيه قبل باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 57 - 10
10_ هلاكت كفرپيشگان به عذاب هاى الهى ، هرگز مايه زيان و ضررى براى خداوند نيست .
و يستخلف ربى قومًا غيركم و لاتضرونه شيئًا
در برداشت فوق
، جمله {لاتضرونه} در ارتباط با {يستخلف ربى . ..} معنا شده است; يعنى ، در صورت نابودى شما ، ضررى متوجه خداوند نمى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 41 - 8
8_ از ميان رفتن كفرپيشگان و كوتاه شدن سيطره آنان از زمين ، از فرمان هاى خداوند است كه نقض نخواهد شد و تحقق خواهد يافت .
أولم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها والله يحكم لامعقّب لحكمه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 42 - 5،6
5_ نابودى كفرپيشگان توطئه گر در طول تاريخ ، نشانه بى اثر بودن مكر آنان در برابر برنامه هاى الهى است .
أولم يروا أنّا نأتى الأرض ننقصها . .. و قد مكر الذين من قبلهم فلله المكر جميعًا
6_ نابودى كفرپيشگان توطئه گر ، دليل اقتدار خدا بر طرح نقشه ها و برنامه هاى پنهانى
أولم يروا . .. و قد مكر الذين من قبلهم فلله المكر جميعًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 14 - 3
3- تهديد شدن كافران ظالم به مرگ از سوى خداوند ، در پى تهديد شدن انبياى الهى از سوى آنان به اخراج از سرزمين مسكونى خويش
و قال الذين كفروا . .. لنخرجنّكم من أرضنا ... فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 55 - 14
14- خداوند براساس سنت خويش ، كافران دوران هاى پيشين را كه از ايمان و استغفار روگردان بودند ، به هلاكت رساند
.
إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 37 - 6،7
6- نابودى كافرانِ دين ستيز و پيروزى مسلمانان ، قانونمند و داراى وقتِ مناسب است .
خلق الإنس_ن من عجل سأُوريكم ءاي_تى فلاتستعجلون
برداشت ياد شده از ارتباط ميان اين آيه و آيه قبل استفاده شده است; بدين ترتيب كه مؤمنان با مشاهده برخورد گستاخانه مشركان با پيامبر(ص)، بى صبرانه منتظر تحقق وعده الهى، مبنى بر هلاكت دشمنان و پيروزى مسلمانان بودند. و خداوند آنان را به صبر و شتاب نكردن فراخوانده است. گفتنى است برداشت فوق بر اساس اين است كه مخاطبان جمله {سأوريكم... فلاتستعجلون} مسلمانان باشند.
7- هلاكت و شكست كافران و دين ستيزان و پيروزى مؤمنان ، از آيات الهى است .
سأُوريكم ءاي_تى
برداشت ياد شده به خاطر اين است كه از هلاكت كافران و پيروزى مسلمانان به {آيات} تعبير شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 44 - 5،8
5 - خداوند ، اقوام تكذيب گر و كفر پيشه تاريخ را پس از اين كه از فرصت داده شده استفاده نكردند و هم چنان بر كفر و انكار خود پاى فشردند ، با عذاب استيصال نابود كرد .
فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم
{نكير} به معناى انكار (تغيير) است. و مقصود از آن به قرينه آيه بعد، تغيير نعمت به محنت، حيات به مرگ و نابودى و آبادانى به ويرانى است. گفتنى است كه استفهام در جمله {فكيف كان نكير}، استفهام تعجيبى و بيانگر شدت كيفر است.
8 - مهلت دادن به كافران حق ستيز و سپس هلاك ساختن آنها
، سنت الهى در طول تاريخ
فقد كذّبت قبلهم . .. فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 41 - 5
5 - تبديل شدن كافران حق ستيز به موجوداتى بى جان _ همچون خس و خاشاك _ در پى نزول عذاب
فجعلن_هم غثاءً
{جعل} (مصدر {جعلنا}) در جمله بالا، به معناى گردانيدن و تغيير دادن از صورتى يا حالتى، به صورت يا حالت ديگر است. {غثاء} نيز به خس و خاشاك روى آب گفته مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 44 - 10
10 - افول تمدن ها و هلاكت جوامع كفرپيشه ، نمودى است از خشم و نفرين الهى در حق آنان
فأتبعنا بعضهم بعضًا. .. فبعدًا لقوم لايؤمنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 82 - 4
4 - پاكسازى نهايى زمين از وجود كافران ، وعده اى حتمى و تخلف ناپذير
و إذا وقع القول عليهم . .. أنّ الناس كانوا ب_اي_تنا لايوقنون
تعبير {أنّ الناس. ..} دربرگيرنده همه كافران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 8 - 1
1 - مؤاخذه هلاكت بار ملت هاى كفرپيشه و مقتدر پيشين از سوى خداوند
فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 55 - 9
9 - هلاكت و نابودى ، فرجام ملت هاى ذلت پذير و پيرو كفر و ستم
فاستخفّ قومه . .. فأغرقن_هم أجمعين
از اين كه فرعونيان با ضعف و زبونى در برابر دستگاه
جبار فرعونى سرانجام به هلاكت رسيدند، مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 10 - 6،9
6- نابودى ديار كافران و هلاكت ايشان ، نمودى از ذلت آنان و پوچى فرجامشان *
فتعسًا لهم و أضلّ أعم_لهم . .. دمّر اللّه عليهم
بدان احتمال كه {دمّر اللّه عليهم} تفسير و بيان نمودى از {تعساً لهم} باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.
9- هشدار خداوند به كافران ، نسبت به استمرار اراده او بر نابودى ملت هاى كفرپيشه
دمّر اللّه عليهم و للك_فرين أمث_لها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 11 - 6
6- هلاكت جوامع كفرپيشه در گذشته تاريخ ، نشانى آشكار از بى ياورى كافران در قبال كيفر خداوند
دمّر اللّه عليهم . .. و أنّ الك_فرين لا مولى لهم
از ارتباط {دمّر اللّه عليهم. ..} با {مولى لهم}، مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 38 - 4
4 - آفريدگار جهان ، قادر بر نابود ساختن كافران و منكران معاد *
و كم أهلكنا . .. و لقد خلقنا السم_وت و الأرض
بنابراين كه تذكر به خالقيت خداوند، در ادامه آيات تهديدى (كم أهلكنا قبلهم من قرن) باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 5 - 9
9 - تشويق و ترغيب مردم از سوى خداوند ، به مطالعه و تأمل در سرنوشت هلاكت بار جوامع كفرپيشه گذشته
ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل . .. لهم عذاب أليم
استفهام
در {ألم يأتكم. ..}، ضمن آن كه براى تقرير مسأله است، براى تشويق و ترغيب نيز مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 7 - 1
1 - كافران ، از هنگام افكنده شدنشان در دوزخ ، با ناخوشايندترين صدا ها روبه رو خواهد شد .
إذا أُلقوا فيها سمعوا لها شهيقًا
{شهيق}، به معناى زشت ترين و ناخوشايندترين صداها است(لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 19 - 5
5 - پرواز پرندگان بر فراز زمين ، دليل و نشانه توانايى خداوند بر عذاب و هلاكت كافران
فكيف كان نكير . أولم يروا إلى الطير ... ما يمسكهنّ إلاّ الرحم_ن
ذكر پرواز پرندگان به عنوان نشانه قدرت خداى رحمان _ پس از يادآورى كيفر و عذاب كافران پيشين _ مى تواند به منظور ارائه نمونه و جلوه اى از قدرت همه جانبه خداوند در جهان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 41 - 1
1 - توانايى خداوند بر نابودى امت ها ( همچون كافران ) و جايگزين كردن امت هاى برتر و بهتر از آنها ( همچون مؤمنان )
فلاأُقسم . .. إنّا لق_درون . على أن نبدّل خيرًا منهم
درباره زمان تبديل و مقصود از آن در اين آيه، دو احتمال وجود دارد: 1_ نابودى كافران و جايگزين كردن مردم خوب و مؤمن به جاى آنان در دنيا; 2_ تبديل كافران و ديگر انسان ها به انسان هاى برتر و مناسب حيات اخروى در قيامت. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 26 - 1،3
1 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه پروردگار مبنى بر نابودى تمامى كافران و مشركان حق ناپذير عصر خود و قطع نسل آنان
و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا
واژه {ديّار}، همواره پس از نفى قرار مى گيرد و شامل همه انسان ها مى شود.
3 - كافران و بت پرستان حق ناپذير ، مستحق نفرين و نابودى اند .
و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 19 - 2
2 - كافران حق ناپذير و انديشه گر عليه دين ، مستحق هلاكت و نابودى اند .
إنّه فكّر و قدّر . فقتل كيف قدّر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 20 - 2
2 - كافران حق ناپذيز و انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين عقوبت و نابودى اند .
ثمّ قتل كيف قدّر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 28 - 4
4 - توانايى خداوند بر آفرينش انسان ، نشانه توانايى او بر نابود كردن امت هاى گنه پيشه و كافر و جايگزين كردن ديگران
نحن خلقن_هم . .. وإذا شئنا بدّلنا أمث_لهم تبديلاً
برداشت ياد شده، از ياد آورى آفرينش انسان از سوى خداوند _ پيش از تذكر به هلاكت امت هاى كافر و جايگزين كردن ديگران _ استفاده مى شود.
هلاكت كافران اطراف مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد -
13 - 31 - 16
16_ شكست و نابودى كفرپيشگان مكه و حوالى آن ، از پيشگويى هاى قرآن
لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة . .. حتى يأتى وعد الله
هلاكت كافران پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 54 - 11
11 _ هلاكت فرعونيان و امت هاى كافر پيشين ، نمودى از زوال نعمت ها در نتيجه ظلم و گناه
ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا . .. و كل كانوا ظلمين
هلاكت كافران در غزوه بدر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 54 - 6
6 _ هلاكت كافران در جنگ بدر كيفرى از سوى خداوند به سبب تكذيب آيات الهى و انكار رسالت پيامبر ( ص )
كدأب ءال فرعون . .. فأهلكنهم بذنوبهم
هلاكت كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 15
15_ شكستو نابودى كفرپيشگان و پيروزى اهل ايمان ، از تهديد هاى خداوند به كافران و از وعده هاى او به مؤمنان عصر بعثت
حتى يأتى وعد الله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 17 - 2
2 - هشدار خداوند به مشركان و كافران لجوج صدراسلام ، مبنى بر به نابودى كامل آنان و جايگزين كردن مردمى ديگر به جاى آنها
إن يشاء يذهبكم . .. ما ذلك على اللّه بعزيز
هلاكت كافران قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 78 - 1،3،4،5
1 _ كفرپيشگان
قوم ثمود با گرفتار شدن به لرزشى شديد به هلاكت رسيدند .
فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم جثمين
{رجفة} به معناى اضطراب و لرزش است و به قرينه {فأصبحوا . .. } معلوم مى شود آن لرزش بسيار شديد بوده است. قابل ذكر است كه {فأخذتهم الرجفة} (لرزش آنان را فراگرفت) مى تواند به اين معنى باشد كه لرزشى شديد بر اندام آنان مستولى شد و نيز مى تواند به اين معنى باشد كه زمين لرزه و زلزله اى شديد آنان را فراگرفت.
3 _ كافران قوم ثمود بر اثر عذاب الهى به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .
فأصبحوا فى دارهم جثمين
{جثوم} به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فروافتادن شخص به سينه خود است.
4 _ كفرپيشگان قوم ثمود شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *
فأصبحوا فى دارهم جثمين
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {اصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصباح} (داخل در صبح شدند) باشد نه به معناى {صاروا} بر اين مبنا {فأصبحوا . .. } مى رساند كه هلاكت در اولين لحظه صبح اتفاق افتاده و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح يعنى در شب، بر كافران قوم ثمود عارض شده است.
5 _ كافران قوم ثمود پس از تمام شدن حجت بر آنان و اصرارشان بر كفرورزى و از ميان بردن ناقه صالح به هلاكت رسيدند .
قال الملأ الذين استكبروا . .. فأخذتهم الرجفة
كلمه {فاء} در {فأخذتهم} نزول عذاب را بر حقايق بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد كه از آنهاست كفرورزى قوم صالح، پى كردن
ناقه و . .. .
هلاكت كافران مدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 91 - 1،2،3،4،6
1 _ كفرپيشگان قوم شعيب با گرفتار شدن به لرزشى شديد به هلاكت رسيدند .
فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم جثمين
{رجفة} به معناى اضطراب و لرزش است و به قرينه {فاصبحوا . .. } معلوم مى شود كه آن لرزش بسيار شديد بوده است. قابل ذكر است كه {فأخذتهم الرجفة}، (لرزش آنان را فراگرفت) هم مى تواند به اين معنى باشد كه لرزشى شديد به اندام آنان مستولى شد و هم مى تواند به اين معنى باشد كه زمين لرزه شديد آنان را فراگرفت.
2 _ كافران قوم شعيب پس از تمام شدن حجت الهى بر آنان و اصرارشان به كفرورزى و مبارزه با شعيب و مؤمنان به وى ، به هلاكت رسيدند .
قال الملأ . .. فأخذتهم الرجفة
كلمه {فا} در {فأخذتهم} نزول عذاب را بر قضاياى بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد و از آن قضاياست، كفرورزى مردم مدين، مبارزه آنان با شعيب و در آخر دعاى شعيب كه خواهان داورى خداوند شد.
3 _ كافران قوم شعيب شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *
فأصبحوا فى دارهم جثمين
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {اصبحوا} به معناى {ادخلوا فى الصباح} (داخل در صبح شدند) باشد، نه به معناى {صاروا}. بر اين مبنا {فاصبحوا ... } مى رساند كه هلاكت به هنگام صبح اتفاق افتاد و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح، يعنى درشب، بر كافران قوم شعيب عارض شده است.
4 _ كفرپيشگان قوم شعيب
بر اثر عذاب الهى ، همگان به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .
فأصبحوا فى دارهم جثمين
{جثوم} به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فرو افتادن شخص است بر سينه خود.
6 _ هلاكت كافران قوم شعيب و نجات مؤمنان آن قوم ، داورى به حق خداوند در ميان آنان
ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق . .. فأخذتهم الرجفة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 92 - 1
1 _ عذاب فرود آمده بر تكذيب كنندگان شعيب و كفرپيشگان مدين موجب نابودى آنان و تخريب آثار زندگانى در آن ديار شد .
الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها
ضمير در {فيها} به {دار} در آيه قبل برمى گردد و {غنى} مصدر {لم يغنوا} به معناى اقامت كردن و سكونت گزيدن است. بنابراين {كأن لم يغنوا} يعنى گويا قوم شعيب در ديارشان اقامت نكرده بودند. و اين كنايه از نابودى ديار آنان است.
هلاكت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 135 - 1
1- كافران مكه با انكار آيات الهى _ پس از اتمام حجت بر ايشان _ مستحق نابودى و عذاب بودند .
و لو أنّا أهلكن_هم . .. فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ و من اهتدى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 37 - 5
5- كافران مكه به عذاب و نابودى قريب الوقوع تهديد شدند .
سأُوريكم ءاي_تى فلاتستعجلون
مقصود از {آياتى} به قرينه آيات بعد (. ..بل تأتيهم بغتة...) عذاب و هلاكت است.
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 31 - 2
2 - تهديد كافران مكّه از سوى خداوند ، به وقوع حوادثى ناگوار و مرگ آفرين براى ايشان در آينده
قل تربّصوا فإنّى معكم من المتربّصين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 16
16_ شكست و نابودى كفرپيشگان مكه و حوالى آن ، از پيشگويى هاى قرآن
لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة . .. حتى يأتى وعد الله
همانندى منافقان با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 9 - 4،5،7،9
4 - همانندى منافقان با كافران ، از نظر چگونگى برخورد حكومت اسلامى و جامعه ايمانى با آنان
ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم
5 - جايگاه اجتماعى منافقان در نظام اسلامى و جامعه ايمانى ، همانند جايگاه كافران است .
ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم
7 - خطر و زيان منافقان براى جامعه اسلامى ، همانند خطر و زيان كافران است .
ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم
9 - جايگاه و سرنوشت منافقان و كافران ، در قيامت يكسان است .
و مأويهم جهنّم
هماهنگى برخورد كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 54 - 1
1 _ روش كافران مكه در برخورد با آيات الهى همسان با روش فرعونيان و كافران پيش از آنها
كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم
هماهنگى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 2
2 _ همگونى روش كافران در طول تاريخ
در برخورد با آيات الهى
كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 59 - 9
9- مشركان و كافران طول تاريخ ، داراى جبهه اى واحد و انگيزه و عملكردى همگون در برخورد با آيات الهى و معجزه هاى انبيا
و ما منعنا أن نرسل بالأي_ت إلاّ أن كذّب بها الأوّلون
تعبير {الأوّلون} نشان مى دهد كه مشركان دوره هاى بعد، دنباله رو اسلاف خويشند و سرايت دادن حكم پيشينيان به نسلهاى بعدى، بيانگر انگيزه و عملكرد واحد آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 41 - 3
3- همسانى كافران در طول تاريخ ، در برخورد غير منطقى با رسولان الهى
و لقد استهزئَ برسل من قبلك
برخورد استهزاآميز، بيانگر نداشتن منطق در موضع گيرى ها است و چون پيامبران پيشين و پيامبراسلام(ص) مورد تمسخر كافران قرار گرفته اند; به دست مى آيد كه برخورد كافران همسان بوده و مواضع مشابهى داشته اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 81 - 1،3
1 - موضع گيرى كافران رفاه زده عصر بعثت ، در برابر رهنمود هاى پيامبر ( ص ) ، همانند موضع گيرى كافران پيشين در برابر رهنمود هاى پيامبرانشان
بل قالوا مثل ما قال الأوّلون
3 - سطحى نگرى و عدم به كارگيرى عقل و انديشه ، وجه مشترك همه كافران و مستكبران تاريخ
بل قالوا مثل ما قال الأوّلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 10 - 2
2 - همگونى خط رسولان و
نيز موضع گيرى كافران عليه ايشان
لعلّك ب_خع نفسك ألاّيكونوا مؤمنين . .. وإذ نادى ربّك موسى أن ائت القوم الظ_لمين
پرداختن قرآن به سرگذشت موسى و فرعونيان پس از بيان موضع گيرى انكارآميز كافران عليه پيامبر(ص)، رساننده اين حقيقت است كه در موضوع ياد شده حادثه اى تازه نيست; بلكه داراى پيشينه تاريخى است و يك نمونه آن رويارويى موسى و فرعونيان مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 84 - 5
5 - تكذيب آيات الهى ، جرم مشترك همه كافران در طول تاريخ
و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا. .. حتّى إذا جاءو قال أكذّبتم ب_اي_تى
با اين كه گروه هاى حاضر در دادگاه، هر كدام از امتى خاص و متفاوت است; ولى همه آنها به خاطر يك جرم (تكذيب آيات الهى) محاكمه مى شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 5 - 4
4 - جبهه كفر ، در طول تاريخ جبهه اى همسو و متحد در برابر اديان و پيامبران الهى
كذّبت قبلهم قوم نوح و الأحزاب من بعدهم
به كار رفتن عنوان {احزاب} درباره اقوام كافر، مى تواند گوياى مطلب يادشده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 7 - 6
6 - شناخت تاريخ و آگاهى از موضع گيرى هاى همگون كافران در برابر پيامبران ، مانع نگرانى و دلسردى رهبران دينى است .
و كم أرسلنا . .. إلاّ كانوا به يستهزءون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 52 - 4
4 - اتهام
سحر و جنون ، موضع هميشگى كافران در برابر رسولان الهى
ما أتى الذين . .. إلاّ قالوا ساحر أو مجنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 53 - 1،2
1 - موضع گيرى همگون كافران عليه پيامبران در طول تاريخ ، تداعى گر تبانى آنان بر مواضع يكسان و از شگفتى هاى تاريخ است .
أتواصوا به
{تواصى} (مصدر {تواصوا}) به معناى سفارش كردن برخى به بعضى ديگر است و استفهام در {أتواصوا به} براى تعجب است. در آيه شريفه، از موضع گيرى يكسان كافران تاريخ در برابر رسولان الهى _ از آن جهت كه گويا آنان همديگر را بر اين امر توصيه و سفارش كرده بودند _ اظهار تعجب شده است.
2 - روحيه طغيان و سركشى ، ريشه اصلى مواضع همگون كافران عليه پيامبران
أتواصوا به بل هم قوم طاغون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 43 - 2
2 - مشركان عصر پيامبر ، در پليدى و استحقاق عذاب ، همچون كافران هلاك شده پيشين ( قوم هاى عاد ، ثمود ، لوط و فرعونيان )
أكفّاركم خير من أُول_ئكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 51 - 2
2 - كافران ، در طول تاريخ داراى فرجامى مشابه و خصلت ها و مواضعى همگون
و لقد أهلكنا أشياعكم
{أشياع} جمع {شيعه} است و در اين جا معادل امثال و اشباه به كار رفته است; يعنى، امثال شما در كفر و الحاد.
همدم اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50
- 23 - 5
5_ شيطان مسلّط بر فرد كافر ، همراه با او تا لحظه حضور در دادگاه قيامت *
و قال قرينه ه_ذا ما لدىّ عتيد
برداشت بالا بنابر اين نكته است كه مراد از {قرين} در اين آيه {شيطان} باشد كه بر منكران معاد تسلّط دارد و آنان را _ آن گونه كه مى خواهد _ منحرف ساخته و تا دادگاه قيامت وى را همراهى مى كند و در آن جا به مخاصمه با او برمى خيزد.
همدم كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 27 - 1
1_ هر كافر و مشرك ، داراى قرين و همراهى از شياطين
قال قرينه
{قرين} در اين آيه، به قرينه محتواى {ما أطغيته} و نيز {قدّمت إليكم بالوعيد} در آيه بعد، قرينى است شيطانى و گمراه گر.
همكارى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 90 - 5
5 _ جواز معاهده و پيمان همكارى و ترك مخاصمه با غير مسلمانان
الّا الّذين يصلون الى قوم بينكم و بينهم ميثاق
همنشينان كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 73 - 6
6- كافران عصر بعثت ، فريفته وضعيت بهتر اقتصادى و هم نشينان به ظاهر آراسته خويش بودند .
أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا
افتخار به محفل، در حقيقت افتخار به حاضران در آن است و مراد از اهل محفل به قرينه {من هو. .. أضعف جنداً} _ در آيات بعد _ هم فكران و ياوران كافران است.
همنشينى با كافران
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 140 - 3،10،12
3 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، پذيراى دوستى و ولايت كفار ، در عين نهى خداوند حتى از همنشينى با آنها
الذين يتّخذون الكفرين أولياء . .. يكفر بها و يستهزأ بها فلاتقعدوا معهم
10 _ جواز معاشرت و مجالست با كافران ، آنگاه كه آيات الهى را استهزا نكنند و سخنانشان كفر به آيات الهى نباشد .
فلاتقعدوا معهم حتّى يخوضوا فى حديث غيره
مفهوم جمله {حتى يخوضوا . ..}، جواز معاشرت با شرط ذكر شده است.
12 _ شركت كنندگان در مجالس كفر و استهزاى به آيات الهى ، همسانِ با كافرانِ استهزاگر
يكفر بها . .. فلاتقعدوا معهم حتّى يخوضوا فى حديث غيره إنّكم إذاً مثلهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 37 - 5
5- هم نشينى و مصاحبت با كافران به منظور بحث ارشادى و هدايت آنان ، بلامانع است .
قال له صاحبه وهو يحاوره أكفرت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 53 - 6
6 - جواز ملازمت و همنشينى با كافران ، با حفظ معتقدات دينى خود *
إنّى كان لى قرين . يقول ... أءذا متنا ... لمدينون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 69 - 6،7
6 _ همنشينى با كافران و مشركانى كه به استهزا و مغالطه در قرآن و اسلام نپردازند، حرام نيست. *
و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء
در اين آيه فاعل {يتقون} كافران، و مرجع ضمير {حسابهم} خوض كنندگان فرض شده است; يعنى حساب
كافرانى كه از خوض پرهيز مى كنند، از حساب خوض كنندگان جدا و همنشينى با آنان بى اشكال است.
7 _ مسلمانان در همنشينى با كافران و مشركان بى طرف بايد با تذكر آنان را از مغلطه و استهزاى در اسلام و قرآن بر حذر دارند. *
و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى لعلهم يتقون
هواپرستى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 27 - 9
9 - هواپرستى ، انكار روز قيامت ، باطل و بى هدف شمردن جهان آفرينش ، از اوصاف كافران است .
و لاتتّبع الهوى فيضلّك عن سبيل اللّه . .. بما نسوا يوم الحساب . و ما خلقنا السما
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 9 - 2
2- كافران ، هواپرستانى ، ناخشنود از پيام هاى خداوند
و الذين كفروا . .. بأنّهم كرهوا ما أنزل اللّه
تعبير {كرهوا}، مى رساند كه كافران نه اين كه حقيقت دين را نفهميده و انكار مى كنند بلكه پس از فهم پيام دين، براساس تمايلات و گرايش هاى درونى، پذيرش پيام وحى بر آنان دشوار است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 14 - 1
1- مؤمنان ، متكى به برهان و عقل و كافران ، دلخوش به پندار و هواى نفس
أفمن كان على بيّنة من ربّه . .. و اتّبعوا أهواءهم
در واژه {بيّنة} شناخت عقلى نهفته است. از مقابله آن با {أهواء}، مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد
- 47 - 16 - 8
8- عدم درك كافران نسبت به وحى و سخنان پيامبر ( ص ) ، ناشى از هواپرستى و تيرگى قلب آنان
قالوا . .. ماذا قال ... أول_ئك الذين طبع اللّه على قلوبهم و اتّبعوا أهواءهم
بنابر اين كه تعبير {طبع اللّه على قلوبهم} به عنوان علت {يستمع إليك . .. قالوا ... ماذا قال آنفاً} ياد شده باشد _ و نه معلول آن _ برداشت بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 18 - 2
2- تنها برپايى ناگهانى قيامت ، به هوش آورنده كافران لجوج هواپرست
اتّبعوا أهواءهم . .. فهل ينظرون إلاّ الساعة أن تأتيهم بغتة
از مضمون آيه شريفه استفاده مى شود كه خداوند، همه دلايل لازم را به كافران نمايانده و حتى نشانه هاى قيامت را نيز براى آنان محقق ساخته است. تنها چيزى كه باقى مانده برپايى خود قيامت است. اما آنان با مشاهده همه دلايل، ايمان نياورده و منتظراند تا آخرين مهلت نيز سپرى شود.
هواپرستى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 41 - 9
9- برخورد كافران و مشركان مكه با قرآن ، اساس علمى و عقلانى نداشت ; بلكه برخاسته از انگيزه هاى نفسانى _ روانى آنان بود .
و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا
خداوند، حاصل تبيين تنوع و گوناگونى آيات خويش را براى مشركان، نفرت آنان معرفى مى كند و اين، نشان مى دهد كه آنان، به جاى برخورد منطقى با آيات الهى، برخورد روانى _ نفسانى داشتند.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 46 - 10
10- برخورد منكرانه كافران و مشركان مكه با قرآن ، برخاسته از منطق و عقل نبود ; بلكه انگيزه نفسانى _ روانى داشت .
و إذا ذكرت ربّك فى القرءان وحده ولّوا على أدب_رهم نفورًا
{نفرت} از مقولات نفسانى - روانى است. بنابراين موضع نفرت آلود مشركان با قرآن، برخاسته از انگيزه هاى نفسانى - روانى آنان بود.
يأس از ايمان كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 121 - 2
2_ پيامبران ، در صورت نااميدى از ايمان آوردن كفرپيشگان ، وظيفه اى از جهت تبليغ رسالت ، برعهده نداشتند .
و قل للذين لايؤمنون اعملوا على مكانتكم إنا ع_ملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 110 - 9
9_ نااميدى پيامبران از هدايت يافتن مردم ، شرط نزول عذاب الهى بر امت هاى آنان بود .
حتّى إذا استيئس الرسل . .. جاءهم نصرنا فنجى من نشاء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 55 - 2
2 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر اين كه از كفرپيشگان حق ستيز قطع اميد كند و به ايمان آوردن آنان دل نبندد .
حتّى تأتيهم الساعة بغتة
اخبار خداوند به اين كه مخالفان پيامبر(ص)، هرگز به قرآن ايمان نخواهند آورد، مى تواند متضمن توصيه اى باشد به پيامبر(ص) مبنى بر اين كه آنان را در كفر بى ايمانى شان رها كند و اميدى به گرويدن آنان به اسلام و قرآن نداشته باشد.
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 39 - 3
3 - نااميدى و يأس پيامبراسلام ( ص ) از ايمان آوردن كفرپيشگان در نيمه نخست رسالت
قل ي_قوم اعملوا على مكانتكم إنّى ع_مل فسوف تعلمون
از لحن آيه شريفه استفاده مى شود كه پيامبر(ص)، از ايمان آوردن مردم مكه نااميد بود. ازاين رو آنان را به خودشان وانهاده و به آنان فرمود: هر چه از دستتان برمى آيد، انجام دهيد و بر مواضع نادرست خود باقى بمانيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 6 - 3،6
3 - پيامبر ( ص ) در گفتوگو با كافران ، نااميدى خود را از ايمان آنان ابراز كرد و آنها را از مشرك شدن خويش ، مأيوس ساخت .
لكم دينكم و لى دين
6 - پيامبر ( ص ) پس از نااميدى از ايمان كافران ، از آنان خواست براى پايبندى او به دين خود ، مشكل آفرين نباشند .
و لى دين
يأس از هدايت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 23 - 11
11- هجرت از سرزمين كفر ، پس از نااميدى از هدايت كافران و ناتوانى از ايفاى وظايف ، امرى ضرورى و بايسته
و إن لم تؤمنوا لى فاعتزلون . .. فأسر بعبادى
تكليف هجرت، پس از شكوه موسى(ع) از فراگيرى جرم و نفوذناپذيرى فرعونيان در برابر حق و ادامه تعرض هاى آنان نسبت به بنى اسرائيل، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 -
26 - 4
4 - نفرين عليه كافران و بت پرستان حق ناپذير _ پس از نااميدى از هدايت آنان _ امرى پسنديده و روا
و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا
يأس كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 87 - 11
11_ تنها كفرپيشگان به يارى خدا اميد ندارند و از رحمت او مأيوسند .
لاياْيئس من روح الله إلاّ القوم الك_فرون
مراد از {كافرون} در آيه شريفه ، منكران قدرت خدا و رحمت آفرينى او و آگاهيش به نياز بندگان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 77 - 2
2 - يأس كافران از نجات و رهايى ، پس از قرار گرفتن در تنگناى عذاب جهنم
عذاب شديد إذا هم فيه مبلسون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 99 - 5
5 - قطع اميد كافران از همه عوامل مادى و احساس بى پناهى كامل در هنگام مرگ
حتّى إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 39 - 7
7 - يأس و نا اميدى كافران از دستيابى به اهداف و آرمان هاى خود
و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه جمله {يحسبه الظمأن. ..لم يجده شيئاً} مربوط به دنيا باشد; يعنى، در همين دنيا است كه كافران همچون تشنگان، به نتيجه اعمال خود و در پى نيل به اهداف خويش اند; ولى به آن دست
نخواهند يافت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 11 - 10
10 - يأس و نااميدى شديد كافران حق ناپذير ، از نجات خويش از عذاب الهى
فهل إلى خروج من سبيل
مفسران بر اين باوراند كه چنين سخنى، از زبان كسانى صادر مى شود كه يأس و نااميدى بر وجود آنان چيره شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 30 - 4
4 - كافران ، مأيوس و ناتوان از مقابله با پيامبر ( ص ) و پيشگيرى از دعوت آن حضرت
نتربّص به ريب المنون
پناه بردن كافران به آرزو و دلبستن به حادثه، نشانه يأس آنان از مقابله كارساز با پيامبر(ص) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 46 - 2
2 - مرگ ، لحظه كوتاه شدن دست كافران از تدبير هاى خويش و نقطه هاى اميد
فيه يصعقون . يوم لايغنى عنهم كيدهم شيئًا
در صورتى كه {يومهم الذى. ..} در آيه قبل، نظر به لحظه مرگ داشته باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 6 - 3
3 - پيامبر ( ص ) در گفتوگو با كافران ، نااميدى خود را از ايمان آنان ابراز كرد و آنها را از مشرك شدن خويش ، مأيوس ساخت .
لكم دينكم و لى دين
ياور اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 15 - 6
6 - آتش دوزخ ، تنها ياور كافران و
منافقان
هى موليكم
يقين كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 25 - 1
1 - علم و باور كافران به هنگام زنده شدنشان در قيامت ، به روبه رو شدن با مصيبتى بزرگ و كمرشكن
تظنّ أن يفعل بها فاقرة
{فاقرة} به معناى مصيبت بزرگ و كمرشكن است (العين). {ظنّ} به معناى گمان راجح است و گاهى نيز به جاى علم و يقين به كار مى رود. در اين آيه _ مطابق نظر بيشتر مفسران _ معناى اخير مراد است.
يهود و كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 54 - 2
2 _ همسويى اهل كتاب ( يهود ) با كافران و تصديق عقايد آنان ، برخاسته از حسادتشان به پيامبر ( ص ) و مسلمانان
يقولون هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلا . .. يحسدون النّاس
جمله {ام يحسدون . .. } بيان علتى براى مسائل عنوان شده در آيه 51 است. و از جمله آنها، قضاوت ظالمانه و همسويى با كافران است. يعنى اين قضاوت و همسويى، ناشى از حسادت يهود مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 82 - 4
4 _ ايجاد پيوند دوستانه يهود با كافران براى تشكيل جبهه اى متحد و نيرومند عليه مسلمانان
ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا . .. لتجدن اشد الناس عدوة للذين ءامنوا
بيان عداوت يهوديان و مشركان با اهل ايمان پس از بيان برقرارى دوستى يهود و اهل شرك مى رساند كه اين رابطه دوستى در جهت دشمنى با مسلمانان است.
كافران مكه
{كافران مكه}
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 34 - 1،3،4
1 _ كفرپيشگان مكه ، مؤمنان را از ورود به مسجدالحرام بازمى داشتند .
و ما لهم ألا يعذبهم اللّه و هم يصدون عن المسجدالحرام
در برداشت فوق مفعول {يصدون}، به مناسبت حكم و موضوع، المؤمنين گرفته شده است.
3 _ كافران مكه به دليل بازداشتن اهل ايمان از ورود به مسجدالحرام ، مستوجب عذاب ( كشته شدن ، اسير گشتن و . . . ) بودند .
و ما لهم ألا يعذبهم اللّه و هم يصدون عن المسجدالحرام
با توجه به آيه قبل كه عذاب استيصال را براى مردم مكه با شرايط ذكر شده منتفى دانست، معلوم مى شود مراد از عذاب در اين آيه به دليل وقوع آن در بين آيات نبرد، شكست كافران و كشته و اسير شدن آنان است.
4 _ كفرپيشگان مكه به ناحق خويشتن را سرپرست مسجدالحرام مى پنداشته و غاصبانه بر آن تسلط داشتند .
و هم يصدون عن المسجدالحرام و ما كانوا أولياؤه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 2 - 15
15 _ مردم مكه در واكنش به دعوت پيامبر ( ص ) دو دسته بودند : مؤمن و كافر .
أن أنذر الناس و بشّر الذين ءامنوا . .. قال الكفرون
آثار اجابت خواسته هاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 5
5- در صورت تحقق درخواست كافران براى نزول ملائكه ، تمامى آنان هلاك مى شوند و مهلتى براى ايمان نخواهند داشت .
ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ و ما
كانوا إذًا منظرين
انظار مصدر {منظر} به معناى تأخير انداختن است و حصر در آيه، نشان مى دهد كه با آمدن ملائكه، اجل هيچ كدام از كفار به تأخير نخواهد افتاد و به هلاكت خواهند رسيد.
آثار شبهه افكنى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 9 - 3
3 - تأثيرپذيرى مردمان كم عقل و ضعيف الرأى ، از سخنان انكارآميز كافران مكه عليه موضوع رستاخيز و روز جزا
إنّكم لفى قول مختلف . يؤفك عنه من أُفك
ضمير در {عنه} مى تواند به {قول مختلف} بازگردد. در اين صورت {عن} تعليليه بوده و جمله {يؤفك...} صفت براى {قول} مى باشد; يعنى، {يؤفك بسببه...}.
ابتلاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 75 - 4
4 - ابتلاى كافران مكه به گرفتارى و سختى ، از رخداد هاى دوران پيش از هجرت
و لو رحمن_هم و كشفنا ما بهم من ضرّ
ابراهيم(ع) و كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 4،20
4 - ابراهيم ( ع ) ، كفرپيشگان مكه را شايسته بهره مند شدن از روزى هاى الهى نمى دانست .
و ارزق . .. من ءامن منهم باللّه و اليوم الأخر
20 - دلجويى خداوند از ابراهيم ( ع ) به خاطر اجابت نكردن دعاى او عليه كافران مكه
و ارزق . .. من ءامن منهم ... قال و من كفر فأمتعه قليلا ثم أضطره إلى عذاب النار
از هدفهاى بيان اندك بودن متاع دنيا و زمان بهره گيرى از آن و نيز بيان
فرجام شوم كفرپيشگان پس از رد كردن تقاضاى ابراهيم عليه آنان، دلجويى از ابراهيم است.
اتمام حجت بر كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 135 - 1
1- كافران مكه با انكار آيات الهى _ پس از اتمام حجت بر ايشان _ مستحق نابودى و عذاب بودند .
و لو أنّا أهلكن_هم . .. فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ و من اهتدى
اجابت خواسته هاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 8
8- در صورت تحقق خواسته كافران مكه ، مبنى بر نزول ملائكه ، آنان گرفتار عذابى مرگبار مى شدند .
ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ و ما كانوا إذًا منظرين
يكى از احتمالاتى كه براى آيه داده شده، اين است كه ملائكه، در صورتى كه بخواهند براى كافران نازل شوند، برايشان عذاب به ارمغان خواهند آورد; عذابى كه هيچ كدام از آنان را زنده نخواهد گذاشت.
اختلاف كافران مكه با محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 28 - 9
9 - كافران مكه ، در انتظار وقوع روزى براى حل و فصل شدن اختلاف شان با پيامبر ( ص ) بودند . *
و يقولون متى ه_ذا الفتح
احتمال دارد مراد از {الفتح} فصل و قضا ميان كافران و پيامبر(ص) باشد. در اين صورت، {يوم الفتح}، روزى خواهد بود كه چنين ايده اى، جامه عمل بپوشد.
اخلاق كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 2
2 _ كفرپيشگان مكه با
سرمستى و خودنمايى ، از ديار مكه رهسپار منطقه بدر شدند .
و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم بطرا
ادعاهاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 31 - 2
2 _ كافران مكه مدعى توان خويش در آوردن آيات و معارفى چون قرآن
قالوا قد سمعنا لو نشاء لقلنا مثل هذا
اذيتهاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 96 - 3
3- مسلمانان صدراسلام ( در مكه ) از سوى كافران و مشركان گرفتار فشار هاى روحى و تنگنا هاى روانى بودند .
إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت سيجعل
با توجه به نزول اين آيات در مكّه، جمله {سيجعل . ..} بايد وعده اى نزديك به مسلمانان صدراسلام باشد. اين نويد حكايت از آن دارد كه مسلمانان در زمان نزول آيات، در شرايط سختى از نظر روحى و روانى و مقبوليت اجتماعى قرار داشتند.
استقلال فكرى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 12 - 4
4 - كافران مكه ، براى عقيده خود ، هويتى مستقل ، قائل بودند .
اتّبعوا سبيلنا
استهزاهاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 6 - 1
1- خطاب استهزاگرانه و بى ادبانه كافران مكه به پيامبر ( ص ) به هنگام سخن گفتن با آن حضرت
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر
از اينكه كفار، در مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) به جاى خطاب مستقيم با اسم و عنوان، با عنوان موصول و غايب آن حضرت را صدا مى
زدند و نيز از اينكه به او نسبتى مى دادند كه خود آن را قبول نداشتند، حاكى از نكته فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 11 - 3
3- خداوند ، تسلى بخش پيامبر ( ص ) در برابر برخورد هاى تمسخرآميز كافران مكه
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر إنك لمجنون . .. و ما يأتيهم من رسول إلاّ كان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 13 - 8
8- خداوند ، تسلّى بخش پيامبر ( ص ) در برابر برخورد هاى تمسخرآميز كافران مكه
و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون. كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمن
آيات قبل، درباره برخورد عنادآلود كفار مكه با نبوت پيامبراكرم(ص) بود. اينكه در اين آيه ها، برخورد مردمان پيشين با انبياى الهى را توضيح مى دهد، احتمالاً به جهت ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 36 - 1،2
1- كافران و مشركان مكه ، به هنگام رو به رو شدن با پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را مورد تمسخر و استهزا قرار مى دادند .
و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا
2- تمسخر و استهزا ، تنها شيوه برخورد مشركان و كافران مكه با شخص پيامبر ( ص ) بود .
و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا
حرف نفى {إن} و حرف استثنا {إلاّ} پس از آن _ كه بر قصر دلالت مى كند _ و نيز آمدن {هزواً} به صورت مصدر، همگى بيانگر استمرار و شدت
در كار استهزا و تمسخر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 38 - 4
4- كافران دين ستيز مكه ، وعده ها و تهديد هاى الهى ( عذاب ، كيفراخروى و . . . ) را مورد استهزا و تمسخر قرار مى دادند .
و يقولون متى ه_ذا الوعد
جمله استفهاميه {و يقولون متى ه_ذا الوعد} براى تهكّم و استهزا است.
اطمينان كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 3
3 _ اطمينان كفار مكه به پيروزى خويش هنگام خروج براى جنگ بدر
و لاتكونوا كالذين خرجوا
اغواگرى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 14 - 11
11 - هشدار خداوند ، به كافران مكه ، درباره تلاش شان براى اغواى مسلمانان
و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا. ..و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه ...
بيان قصه طوفان نوح(ع) پس از ذكر برخوردهاى كافران مكه با مسلمانان، احتمال دارد براى هشدار به آنان باشد.
افساد كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 12 - 5
5- كافران مكه ، مردمانى مجرم و تبهكار بودند .
ربما يودّ الذين كفروا . .. كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين
اكثريت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 34 - 10
10 _ اكثر كافران مكه ناآگاه به مستحق بودن عذاب الهى به سبب بازداشتن مؤمنان از مسجدالحرام
و ما لهم ألا يعذبهم اللّه و هم يصدون عن المسجدالحرام . ..
و لكن أكثرهم لايعلمون
اميدوارى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 7
7 - اميدوارى كافران مكه ، به پيروزى خود بر پيامبر ( ص ) از طريق ايجاد هياهو و فضاى ناآرام
و قال الذين كفروا لاتسمعوا . .. و الغوا فيه لعلّكم تغلبون
انذار كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 4 - 3
3- هشدار خداوند به كافران هدايت ناپذير مكه ، مبنى بر اينكه مهلت دادن به آنان به معناى تداوم بخشيدن به زندگيشان نيست ; بلكه همواره در معرض هلاكتند .
ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين. ذرهم ... فسوف يعلمون. و ما أهلكنا من قرية
ذكر اين آيه، پس از تهديد {فسوف يعلمون} احتمالاً براى دفع اشكال مقدر مى باشد و آن اشكال اين است كه: كفار پس از مهلت يافتن با امر {ذرهم يأكلوا . ..} چنين نپندارند كه زندگيشان ادامه دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 34 - 13
13- هشدار خداوند به كافران استهزاگر مكه
هل ينظرون إلاّ أن تأتيهم المل_ئكة . .. كذلك فعل الذين من قبلهم ... فأصابهم سيئات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 53 - 1
1 - هشدار خداوند به كفار مكه ، مبنى بر پيروزى نزديك مسلمانان بر آنان
سنريهم ءاي_تنا فى الأفاق و فى أنفسهم
برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه مراد از ضمير {هم} _ به قرينه آيه قبل (ثمّ كفرتم) _ كفار مكه بوده و
مقصود از {آفاق} نواحى زمين و از {أنفس} مردم سرزمين جزيرة العرب باشد. بنابر اين جمله {سنريهم آياتنا فى الآفاق و فى أنفسهم} مى تواند اشاره به پيروزى مسلمانان بر كافران داشته باشد.
انگيزه كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 46 - 10
10- برخورد منكرانه كافران و مشركان مكه با قرآن ، برخاسته از منطق و عقل نبود ; بلكه انگيزه نفسانى _ روانى داشت .
و إذا ذكرت ربّك فى القرءان وحده ولّوا على أدب_رهم نفورًا
{نفرت} از مقولات نفسانى - روانى است. بنابراين موضع نفرت آلود مشركان با قرآن، برخاسته از انگيزه هاى نفسانى - روانى آنان بود.
ايمان نسل كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 25 - 30
30- وجود مؤمنانى در نسل و صلب كافران مكه ، مانع نزول عذاب الهى بر آنان *
لولا رجال مؤمنون . .. لم تعلموهم ... لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم عذابًا
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از مردان و زنان مؤمن در آيه شريفه، فرزندانى باشند كه از كافران مكه تولد خواهند يافت و به ايمان خواهند گرويد. آنچه مؤيد اين احتمال است، تعبير {لم تعلموهم} و نيز {لو تزيّلوا} مى باشد; زيرا {لو}ى امتناعيه، تفكيك ناپذيرى نسل مؤمن از كافران عصر بعثت را مى رساند.
بهانه جويى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 4
4- درخواست نزول ملائكه ، جهت اثبات حقانيت ادعاى پيامبر ( ص ) از سوى كافران مكه ، بهانه
اى بيش نبود .
لو ما تأتينا بالملئكة . .. ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ
قيد {إلاّبالحق} مى تواند احترازى باشد; يعنى، نزول فرشتگان تنها در صورت وجود مصلحت و حكمت تحقق پذير است، در حالى كه در تقاضاى كفار چنين مصلحتى نيست. مضافاً به اينكه {إذاً منظرين} نيز دلالت مى كند بر اينكه آنان، حتى پس از آمدن ملائكه هم حقانيت پيامبر(ص) را نمى پذيرفتند.
بى ادبى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 6 - 1
1- خطاب استهزاگرانه و بى ادبانه كافران مكه به پيامبر ( ص ) به هنگام سخن گفتن با آن حضرت
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر
از اينكه كفار، در مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) به جاى خطاب مستقيم با اسم و عنوان، با عنوان موصول و غايب آن حضرت را صدا مى زدند و نيز از اينكه به او نسبتى مى دادند كه خود آن را قبول نداشتند، حاكى از نكته فوق است.
بى تأثيرى جوسازى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 8
8 - كافران مكه ، شاهد تأثير ژرف قرآن بر قلب ها و نامطمئن از كارآيى جنجال آفرينى و تدابير خود ، در جلوگيرى از اين تأثيرگذارى
قال الذين كفروا . .. لعلّكم تغلبون
واژه {لعلّ} در موردى به كار مى رود كه نتيجه آن قطعى نيست.
بى منطقى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 41 - 9
9- برخورد كافران و مشركان مكه با قرآن ، اساس علمى و عقلانى
نداشت ; بلكه برخاسته از انگيزه هاى نفسانى _ روانى آنان بود .
و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا
خداوند، حاصل تبيين تنوع و گوناگونى آيات خويش را براى مشركان، نفرت آنان معرفى مى كند و اين، نشان مى دهد كه آنان، به جاى برخورد منطقى با آيات الهى، برخورد روانى _ نفسانى داشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 46 - 10
10- برخورد منكرانه كافران و مشركان مكه با قرآن ، برخاسته از منطق و عقل نبود ; بلكه انگيزه نفسانى _ روانى داشت .
و إذا ذكرت ربّك فى القرءان وحده ولّوا على أدب_رهم نفورًا
{نفرت} از مقولات نفسانى - روانى است. بنابراين موضع نفرت آلود مشركان با قرآن، برخاسته از انگيزه هاى نفسانى - روانى آنان بود.
بينش كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 6 - 4،5
4- كافران مكه ، نزول وحى بر پيامبر ( ص ) را ، ادعايى بيش نمى دانستند .
قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر
ذكر نكردن منشأ نزول ذكر و مجهول آوردن فعل {نُزِّل} و نيز با استهزا بيان كردن آن، مى تواند به منظور ياد شده باشد.
5- نزول وحى از جانب خداوند بر بشر ، امرى غير قابل قبول و به دور از عقل و خرد و در حد ديوانگى در بينش كافران مكه
قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر إنك لمجنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 7 - 2،4،6
2- كافران مكه ، دليل صداقت پيامبر ( ص )
را در ادعاى نزول وحى ، آمدن ملائكه براى تصديق او مى دانستند .
لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين
4- كافران مكه ، بر اين باور بودند كه نزول هر نوع پيام آسمانى بر بشر ، بايد همراه با شاهد آسمانى محسوسى باشد . *
قالوا . .. لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين
درخواست كافران از پيامبر(ص) براى آوردن ملائكه جهت تصديق نبوتش، ممكن است از اين رو باشد كه: آنان ارتباط بشر با خداوند را غير ممكن مى دانستند و براى قبول نبوت بشر، خواستار آوردن شاهد آسمانى بودند و ذكر نام ملائكه شايد به عنوان نمونه و يا شناخته شده بودن آنان باشد.
6- كافران و مشركان مكه ، ملائكه را موجوداتى قابل احساس براى همگان مى دانستند .
قالوا . .. لو ما تأتينا بالملئكة
از تعبير {لو ما تأتينابالملئكة} (چرا فرشته اى نمى آورى؟) استفاده مى شود كه آنان، فرشتگان را موجوداتى محسوس و قابل رؤيت مى دانستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 36 - 7،8،9
7- كافران و مشركان مكه ، نسبت به نام { رحمان } براى خداوند ، بسيار حساس و منكر رحمانيت او بودند .
و هم بذكر الرحم_ن هم ك_فرون
اختصاص به ذكر يافتن نام {رحمان} از ميان ديگر نام هاى مقدس پروردگار و نيز تكرار {هم}، بيانگر برداشت ياد شده است.
8- كافران مكه ، منكر خداى رحمان بودند .
و هم بذكر الرحم_ن هم ك_فرون
گفتنى است كه كافران منكر نام رحمان بودند; به اولويت استفاده مى شود كه منكر ذات خداى رحمان نيز بوده اند.
9- آسمانى بودن قرآن ، مورد انكار
كافران و مشركان مكه بود .
و هم بذكر الرحم_ن هم ك_فرون
برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از {ذكر} قرآن كريم باشد، چنان كه در موارد متعدد در قرآن _ از جمله آيه دوم همين سوره _ از قرآن به {ذكر} ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 12 - 4
4 - كافران مكه ، براى عقيده خود ، هويتى مستقل ، قائل بودند .
اتّبعوا سبيلنا
ترس كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 3
3 - وحشت كافران مكه ، از تأثير شگفت قرآن و پيام وحى در شنوندگان
لاتسمعوا له_ذا القرءان و الغوا فيه
ترك احتجاج با كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 3 - 1
1- پيامبر ( ص ) ، به هنگام مواجهه با حق ناپذيرى كافران مكه ، مأمور به ر ها كردن آنان به حال خود و ترك محاجه با آنها شد .
ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا
تعصب كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 36 - 11
تكبر كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 2
2 _ كفرپيشگان مكه با سرمستى و خودنمايى ، از ديار مكه رهسپار منطقه بدر شدند .
و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم بطرا
تكذيبگرى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 18 - 1،5
1 - كافران
مكه ، رسالت پيامبر ( ص ) را تكذيب مى كردند .
و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا . .. و إن تكذّبوا فقد كذّب
بنابراين كه مخاطَب آيه _ طبق سياق _ كافران مكه باشند، نكته ياد شده، به دست مى آيد.
5 - هشدار خداوند ، به كافران مكه ، به جهت تكذيب كردن پيامبر ( ص )
و إن تكذّبوا فقد كذّب أمم من قبلكم
برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه جواب شرط {إن تكذّبوا} محذوف بوده و چيزى از قبيل {فاستعدوا للعذاب} باشد; يعنى، اگر تكذيب مى كنيد، آماده عذاب باشيد!
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 19 - 3
3 - كافران مكه ، منكر تحقق معاد بودند .
أَوَلم يروا كيف يبدئ اللّه الخلق ثمّ يعيده
آيه بعد، قرينه است بر اين كه اين آيه، در صدد اثبات تحقق معاد است. دعوت از كافران براى ژرف نگرى در قدرت خدا، نشان از انكار معاد از سوى آنان دارد.
تلاش كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 5،6
5 _ كفرپيشگان مكه در عصر بعثت ، همواره در تلاش براى بازداشتن مردم از پيوستن به راه خدا
و يصدون عن سبيل اللّه
6 _ خروج كافران مكه به سوى بدر ، در راستاى تلاششان براى بازدارى مردم از راه خدا
و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم . .. و يصدون عن سبيل اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 12 - 3
3 - كافران مكه ، به هنگام دعوت از مسلمانان به بازگشت
از اسلام ، به آنان اعلام كردند كه در صورت مرتد شدن ، گناهان شان را برعهده خواهند گرفت .
و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم
امر {لنحمل} دلالت بر تعهد كافران در قبول گناه ارتداد مسلمانان مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 13 - 2
2 - تلاش كافران مكه براى مرتد ساختن مسلمانان ، گناه سنگينى است .
و قال الذين كفروا . .. اتّبعوا سبيلنا ... و ليحملنّ أثقالهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 6
6 - كافران مكه ، در تلاش براى غلبه بر قرآن و پيام وحى
و قال الذين كفروا لاتسمعوا . .. لعلّكم تغلبون
تناقض گويى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 8 - 3
3 - تناقض گويى كافران مكه ، در انكار معاد و كيفر كردار
إنّكم لفى قول مختلف
با توجه به اين كه آيات پيشين در مورد معاد و جزاى كردار و آيات بعد در زمينه روز جزا است، ممكن است {قول مختلف} نظر به همين موضوع (معاد) داشته باشد.
تنفر كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 41 - 5
5- بهره كفرپيشگان مكه از آيه هاى بيدارگر قرآن ، تنها تنفر و فرار از آنها بود .
و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا
توطئه كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 30 -
2،3
2 _ توطئه گرى هاى كافران مكه عليه پيامبر ( ص ) و نجات وى از آن توطئه ها با برنامه هاى الهى ، امرى شايسته و بايسته به ياد داشتن
إذ يمكر بك الذين كفروا . .. و اللّه خير المكرين
{إذ يمكر . .. } عطف بر {إذ أنتم قليل ... } در آيه 26 است.
3 _ محبوس ساختن يا كشتن و يا تبعيد پيامبر ( ص ) ، از جمله توطئه هاى كافران مكه عليه آن حضرت
ليثبتوك او يقتلوك او يخرجوك و يمكرون
جمله {و يمكرون} بيانگر اين است كه كافران علاوه بر تصميم داشتن به قتل پيامبر(ص) و . .. برنامه هاى ديگرى نيز عليه پيامبر(ص) در نظر داشته اند. لذا در برداشت فوق از آن به {از جمله} تعبير شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 2
2 _ نابحق جلوه دادن قرآن با درخواست عذاب از درگاه خدا ، از حيله هاى كافران مكه در مبارزه با قرآن و رسالت پيامبر ( ص )
و يمكرون . .. و إذ قالوا اللّهم ... فأمطر علينا حجارة من السماء
برخى در توجيه عذاب خواهى كافران (فامطر علينا . .. ) چنين گفته اند كه آنان براى فريب ديگران و يا اقناع خويش اين نفرين را در حق خود روا داشتند تا با اجابت نشدن آن، خويشتن را در انكار قرآن و حقانيت رسالت پيامبر(ص) محق بشمارند. آيه قبل كه سخن از مكر كافران داشت، مى تواند تأييدى براى اين نظريه باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 -
40 - 19
19 _ رهايى پيامبر ( ص ) از توطئه كافران مكه و اعتلاى كلمة اللّه ، جلوه عزّت ( شكست ناپذيرى ) و حكمت خدا
فقد نصره اللّه إذ أخرجه . .. كلمة اللّه هى العليا و اللّه عزيز حكيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 2 - 16
16 _ اتهام سحر و افسونگرى ، از حربه هاى تبليغاتى كفرپيشگان مكه عليه قرآن و پيامبر ( ص )
قال الكفرون إن هذا لسحر مبين
تهديد كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 25 - 27
27- كافران مكه ، مورد تهديد خداوند به عذابى دردناك
لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم عذابًا أليمًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 31 - 2
2 - تهديد كافران مكّه از سوى خداوند ، به وقوع حوادثى ناگوار و مرگ آفرين براى ايشان در آينده
قل تربّصوا فإنّى معكم من المتربّصين
تهمتهاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 2 - 16
16 _ اتهام سحر و افسونگرى ، از حربه هاى تبليغاتى كفرپيشگان مكه عليه قرآن و پيامبر ( ص )
قال الكفرون إن هذا لسحر مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 6 - 3
3- كافران مكه ، پيامبر ( ص ) را به خاطر ادعاى نزول وحى بر خود ، فردى مجنون و ديوانه مى دانستند .
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر إنك لمجنون
شواهد تاريخى گواهند كه قبل
از ادعاى نبوت پيامبر(ص) آنان چنين تهمتى را به آن حضرت نسبت نمى دادند، پس اين تهمت به خاطر نكته ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 15 - 5
5- كافران مكه ، پيامبر ( ص ) را متهم به سحر مى كردند .
بل نحن قوم مسحورون
در آيه فوق، هر چند به {سحر كننده} تصريح نشده، ولى تناسب حكم و موضوع و نيز آيه هاى ديگرى كه به اين موضوع تصريح كرده است، مقصود پيامبراسلام(ص) مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 38 - 5
5- كافران دين ستيز مكه ، پيامبراسلام و مؤمنان را در باره وعده هاى الهى دروغگو مى پنداشتند .
و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
جوسازى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 7
7 - اميدوارى كافران مكه ، به پيروزى خود بر پيامبر ( ص ) از طريق ايجاد هياهو و فضاى ناآرام
و قال الذين كفروا لاتسمعوا . .. و الغوا فيه لعلّكم تغلبون
جهل كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 6 - 6
6 - جهل ، عامل رويكرد كافران مكه به خريد داستان هاى بى اساس بود .
و من الناس من يشترى لهو الحديث . .. بغير علم
{بغير علم} متعلق به فعل {يشترى} است.
حس گرايى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 7 - 4
4- كافران مكه ،
بر اين باور بودند كه نزول هر نوع پيام آسمانى بر بشر ، بايد همراه با شاهد آسمانى محسوسى باشد . *
قالوا . .. لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين
درخواست كافران از پيامبر(ص) براى آوردن ملائكه جهت تصديق نبوتش، ممكن است از اين رو باشد كه: آنان ارتباط بشر با خداوند را غير ممكن مى دانستند و براى قبول نبوت بشر، خواستار آوردن شاهد آسمانى بودند و ذكر نام ملائكه شايد به عنوان نمونه و يا شناخته شده بودن آنان باشد.
حق ستيزى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 6
6 - كافران مكه ، در تلاش براى غلبه بر قرآن و پيام وحى
و قال الذين كفروا لاتسمعوا . .. لعلّكم تغلبون
حق ناپذيرى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 7 - 2
2 _ حق ناپذيرى و عناد و لجاجت شديد كافران مكه در عصر بعثت، در برابر وحى و معجزات الهى
و لو نزلنا عليك كتبا . .. إن هذا إلا سحر مبين
سوره انعام در مكه نازل شده است و بنابراين طبيعى است كه ناظر به مردم آن سامان، خصوصاً مشركان مكه، باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 3 - 1
1- پيامبر ( ص ) ، به هنگام مواجهه با حق ناپذيرى كافران مكه ، مأمور به ر ها كردن آنان به حال خود و ترك محاجه با آنها شد .
ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9
- حجر - 15 - 14 - 1
1- اگر درى از آسمان به قدرت خداوند گشوده شود كه كافران مكه براى دريافت حقايق به آنجا بروند ، ايمان نخواهند آورد .
كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به ... و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 15 - 1،2،4
1- كافران هدايت ناپذير مكه ، در صورت مشاهده گشايش درى از آسمان براى بالا رفتن خود و درك حقايق ، آن را نوعى چشم بندى و سحر وانمود خواهند كرد .
و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا
{سكر} در لغت حالتى را گفته اند كه عارض بر عقل مى شود. بنابراين مراد از ادعاى آنان اين مى شود كه: آنان خود را گرفتار نوعى چشم بندى مى دانستند.
2- كافران مكه ، مردمى حق ناپذير و لجاجت پيشه در برابر آيات الهى
و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا
4- كافران مكه براى گريز از پذيرفتن حقايق الهى ، آنها را امورى موهوم جلوه مى دادند .
لقالوا إنما سكّرت أبصرنا بل نحن قوم مسحورون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 41 - 5
5- بهره كفرپيشگان مكه از آيه هاى بيدارگر قرآن ، تنها تنفر و فرار از آنها بود .
و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا
خواسته كافران كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 1،2،5
1
_ كافران مكه از خداوند خواستند چنانچه قرآن حقيقتى از جانب اوست ، آنان را سنگباران كند و يا عذاب دردناك ديگرى بر آنان فروفرستد .
و إذ قالوا . .. فأمطر علينا حجارة
2 _ نابحق جلوه دادن قرآن با درخواست عذاب از درگاه خدا ، از حيله هاى كافران مكه در مبارزه با قرآن و رسالت پيامبر ( ص )
و يمكرون . .. و إذ قالوا اللّهم ... فأمطر علينا حجارة من السماء
برخى در توجيه عذاب خواهى كافران (فامطر علينا . .. ) چنين گفته اند كه آنان براى فريب ديگران و يا اقناع خويش اين نفرين را در حق خود روا داشتند تا با اجابت نشدن آن، خويشتن را در انكار قرآن و حقانيت رسالت پيامبر(ص) محق بشمارند. آيه قبل كه سخن از مكر كافران داشت، مى تواند تأييدى براى اين نظريه باشد.
5 _ كافران مكه معتقد به تأثير دعا به درگاه خدا براى تحقق بخشى به درخواست هاى آنان
اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة
خواسته هاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 7 - 1،3
1- كافران مكه ، از پيامبر ( ص ) خواستار آوردن فرشتگان براى تصديق نبوت آن حضرت بودند .
قالوا . .. لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين
{لو ما} مانند {هلا} و {لولا} براى تحضيض است.
3- كافران مكه ، از پيامبر ( ص ) خواستار آوردن ملائكه به عنوان معجزه بودند .
لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين
آوردن ملائكه توسط پيامبر(ص) _ كه مورد درخواست كفار بود _ احتمال دارد براى تصديق
نبوت پيامبر(ص) باشد و احتمال دارد معجزه درخواستى باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 3،4
3- درخواست كافران مكه ، براى آوردن ملائكه توسط پيامبر ( ص ) ، درخواستى نابه جا و باطل بود .
لو ما تأتينا بالملئكة . .. ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ
جمله {ما ننزل الملائكة إلاّ بالحق} حصرى و احترازى است و كنايه از اين است كه درخواست كفار نابه جاست.
4- درخواست نزول ملائكه ، جهت اثبات حقانيت ادعاى پيامبر ( ص ) از سوى كافران مكه ، بهانه اى بيش نبود .
لو ما تأتينا بالملئكة . .. ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ
قيد {إلاّبالحق} مى تواند احترازى باشد; يعنى، نزول فرشتگان تنها در صورت وجود مصلحت و حكمت تحقق پذير است، در حالى كه در تقاضاى كفار چنين مصلحتى نيست. مضافاً به اينكه {إذاً منظرين} نيز دلالت مى كند بر اينكه آنان، حتى پس از آمدن ملائكه هم حقانيت پيامبر(ص) را نمى پذيرفتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 33 - 2
2- كافران حق ناپذير مكه ، در انتظار معجزه آمدن فرشتگان و يا امر ويژه اى از جانب خداوند براى تأييد حقانيت قرآن بودند
و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. هل ينظرون إلاّ أن تأتيهم
برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه عبارت {تأتيهم الملائكة أو يأتى أمر ربك} (ملائكه براى آنان بيايد و يا امر پروردگارت بيايد) _ به قرينه آيات سابق كه درباره قرآن كريم بود _ بر
آمدن ملائكه يا امر خداوند جهت تأييد قرآن دلالت داشته باشد.
دروغگويى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 12 - 8،9،11
8 - كافران مكه ، براى باز داشتن مسلمانان ، از ايمان شان به دروغ متوسل شدند .
و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم . .. إنّهم لك_ذبون
9 - كافران مكه ، مردمى دروغگو بودند .
و قال الذين كفروا . .. إنّهم لك_ذبون
11 - برعهده گرفتن خطا و گناه ارتداد مسلمانان ، از سوى كافران مكه ، ادعايى دروغ و خالى از واقعيت بود .
و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم . ..إنّهم لك_ذبون
دشمنى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 7 - 2
2 _ حق ناپذيرى و عناد و لجاجت شديد كافران مكه در عصر بعثت، در برابر وحى و معجزات الهى
و لو نزلنا عليك كتبا . .. إن هذا إلا سحر مبين
سوره انعام در مكه نازل شده است و بنابراين طبيعى است كه ناظر به مردم آن سامان، خصوصاً مشركان مكه، باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 4
4 _ كافران مكه مردمانى لجوج و داراى عنادى خاص در برابر رسالت پيامبر ( ص ) و حقانيت قرآن
فأمطر علينا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 28 - 9
9 - انكار و برخورد عنادآميز با قرآن و پيامبر ( ص )
، شيوه مستمر كافران مكه
كانوا بأي_تنا يجحدون
فعل {كان} هرگاه بر مضارع داخل شود افاده استمرار مى كند.
دعاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 35 - 3
3 _ كافران مكه به سبب انجام امورى لغو و بيهوده در پيرامون كعبه به عنوان عبادت و نيايش ، مستحق عذاب الهى بودند .
و ما لهم ألا ليعذبهم اللّه . .. و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {ما كان صلاته__م . .. } عطف بر {و هم يصدون ... } باشد.
رفتار ناپسند كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 48 - 2
2 _ شيطان رفتار هاى ناشايست كافران مكه را در نظرشان زيبا جلوه داد .
و إذ زين لهم الشيطن أعملهم
روش برخورد كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 8
8 _ تمسخر حق (قرآن) و آيات الهى، شيوه كافران مكه بوده است.
فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون
مفاد جمله {كانوا به يستهزءون} ماضى استمرارى است و بيانگر تداوم استهزا از سوى كافران عصر نزول اين سوره است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 54 - 1
1 _ روش كافران مكه در برخورد با آيات الهى همسان با روش فرعونيان و كافران پيش از آنها
كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 6 - 1،3
1-
خطاب استهزاگرانه و بى ادبانه كافران مكه به پيامبر ( ص ) به هنگام سخن گفتن با آن حضرت
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر
از اينكه كفار، در مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) به جاى خطاب مستقيم با اسم و عنوان، با عنوان موصول و غايب آن حضرت را صدا مى زدند و نيز از اينكه به او نسبتى مى دادند كه خود آن را قبول نداشتند، حاكى از نكته فوق است.
3- كافران مكه ، پيامبر ( ص ) را به خاطر ادعاى نزول وحى بر خود ، فردى مجنون و ديوانه مى دانستند .
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر إنك لمجنون
شواهد تاريخى گواهند كه قبل از ادعاى نبوت پيامبر(ص) آنان چنين تهمتى را به آن حضرت نسبت نمى دادند، پس اين تهمت به خاطر نكته ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 41 - 9
9- برخورد كافران و مشركان مكه با قرآن ، اساس علمى و عقلانى نداشت ; بلكه برخاسته از انگيزه هاى نفسانى _ روانى آنان بود .
و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا
خداوند، حاصل تبيين تنوع و گوناگونى آيات خويش را براى مشركان، نفرت آنان معرفى مى كند و اين، نشان مى دهد كه آنان، به جاى برخورد منطقى با آيات الهى، برخورد روانى _ نفسانى داشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 36 - 1،2،5
1- كافران و مشركان مكه ، به هنگام رو به رو شدن با پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را مورد تمسخر
و استهزا قرار مى دادند .
و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا
2- تمسخر و استهزا ، تنها شيوه برخورد مشركان و كافران مكه با شخص پيامبر ( ص ) بود .
و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا
حرف نفى {إن} و حرف استثنا {إلاّ} پس از آن _ كه بر قصر دلالت مى كند _ و نيز آمدن {هزواً} به صورت مصدر، همگى بيانگر استمرار و شدت در كار استهزا و تمسخر است.
5- پيامبر ( ص ) ، مورد تحقير مداوم كافران مكه قرار مى گرفت .
و إذا رءاك . .. أه_ذا الذى يذكر ءالهتكم
همزه استفهاميه در {أه_ذا. ..} براى تعجب است و اسم اشاره {ه_ذا} _ به قرينه استهزا _ در تحقير استعمال گرديده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 60 - 10،11
10 - كافران مكه ، درصدد تحقير و خوار ساختن پيامبر ( ص ) بودند .
و لايستخفّنّك الذين لايوقنون
دعوت از پيامبر(ص) به صبر در برابر كافران و نيز توصيه به مراقبت از خود كه مبادا كافران آن حضرت را خفيف و خوار كنند، مى تواند بازگو كننده وضعيّت رفتارى كافران درباره پيامبر(ص) باشد.
11 - كافران مكه ، درصدد بودند تا با تبليغات خود ، در مواضع عقيدتى پيامبر ( ص ) سستى ايجاد كنند .
إن أنتم إلاّ مبطلون. .. و لايستخفّنّك الذين لايوقنون
برخى بر اين عقيده اند كه معناى {لايستخفّنّك}، {لاينفز عن دينك} (بيرون نبرند تو را از دين ات) است (لسان العرب). {و لايستخفّنّك الذين لايوقنون} مى تواند بيانِ نوعِ اثرى باشد كه مشركان، با {إن أنتم إلاّ مبطلون} درصدد ايجاد
آن بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 28 - 9
9 - انكار و برخورد عنادآميز با قرآن و پيامبر ( ص ) ، شيوه مستمر كافران مكه
كانوا بأي_تنا يجحدون
فعل {كان} هرگاه بر مضارع داخل شود افاده استمرار مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 11 - 1
1- تلاش كافران مكه ، براى تحقير مؤمنان و بى اهميت جلوه دادن ايمان آنان
و قال الذين كفروا للذين ءامنوا لو كان خيرًا ما سبقونا إليه
زمينه عجله كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 38 - 6
6- خوى شتاب زدگى آدمى ، زمينه ساز درخواست كافران مكه براى تحقق وعده هاى الهى ( عذاب ، برپايى قيامت و . . . )
خلق الإنس_ن من عجل . .. يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين
برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {و يقولون متى . ..} عطف بر جمله {سأُوريكم...} باشد و اين دو جمله، با جمله {خلق الإنسان من عجل} _ كه بيان گر خصلت عمومى انسان ها است _ مرتبط باشند.
زمينه عذاب كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 8
8- در صورت تحقق خواسته كافران مكه ، مبنى بر نزول ملائكه ، آنان گرفتار عذابى مرگبار مى شدند .
ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ و ما كانوا إذًا منظرين
يكى از احتمالاتى كه براى آيه داده شده، اين است كه ملائكه، در صورتى كه بخواهند براى كافران نازل شوند،
برايشان عذاب به ارمغان خواهند آورد; عذابى كه هيچ كدام از آنان را زنده نخواهد گذاشت.
زمينه هلاكت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 5
5- در صورت تحقق درخواست كافران براى نزول ملائكه ، تمامى آنان هلاك مى شوند و مهلتى براى ايمان نخواهند داشت .
ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ و ما كانوا إذًا منظرين
انظار مصدر {منظر} به معناى تأخير انداختن است و حصر در آيه، نشان مى دهد كه با آمدن ملائكه، اجل هيچ كدام از كفار به تأخير نخواهد افتاد و به هلاكت خواهند رسيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 8
سرزنش كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 19 - 1
1 - كافران مكه ، از سوى خداوند ، به خاطر ژرف نگرى نكردن درباره توانايى خدا بر خلق موجودات ، سرزنش شده اند .
أَوَلم يروا كيف يبدئ اللّه الخلق
همزه {أَوَلم يروا} استفهام توبيخى است.
سرگردانى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 75 - 7
7 - لجاجت و تعصب كوركورانه اشراف كافر مكه و تحير و سرگردانى آنها در طغيان و سركشى ، على رغم مشاهده لطف و رحمت الهى در حق ايشان
و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون
سطح زندگى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 131 - 3
3 - سطح زندگى پيامبر ( ص ) و
مسلمانان ، با كافران مكه ، تفاوت قابل ملاحظه اى داشت .
و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم
شك كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 8
8 - كافران مكه ، شاهد تأثير ژرف قرآن بر قلب ها و نامطمئن از كارآيى جنجال آفرينى و تدابير خود ، در جلوگيرى از اين تأثيرگذارى
قال الذين كفروا . .. لعلّكم تغلبون
واژه {لعلّ} در موردى به كار مى رود كه نتيجه آن قطعى نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 54 - 1
1 - ترديد و شك كافران مكه ، نسبت به برپايى قيامت
ألا إنّهم فى مرية من لقاء ربّهم
شكايت از كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 30 - 1
1 _ شكوه پيامبر ( ص ) به پيشگاه خداوند از مردم عصر خويش ( كافران شهر مكّه ) ، به خاطر متروك و مهجور ساختن قرآن كريم
و قال الرسول ي_ربّ إنّ قومى اتّخذوا ه_ذا القرءان مهجورًا
در اين كه شكوائيه پيامبر(ص) در اين دنيا است و يا در آخرت؟ دو نظريه ميان مفسران وجود دارد. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه اول است كه مطابق نظر بيشتر مفسران مى باشد. گفتنى است واژه {مهجور} به معناى متروك ورها شده است.
شكست كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 37 - 4
4- كافران مكه ، در آستانه شكست و عذاب دنيوى قرار گرفته بودند .
سأُوريكم ءاي_تى
برداشت ياد شده مبتنى
براين است كه مراد از {آيات} شكست كفار مكه و عذاب دنيوى آنان باشد. گفتنى است مكى بودن اين آيات، مؤيد برداشت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 16
16_ شكست و نابودى كفرپيشگان مكه و حوالى آن ، از پيشگويى هاى قرآن
لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة . .. حتى يأتى وعد الله
شگفتى تكذيبگرى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 19 - 6
6 - اصرار كافران مكّه بر تكذيب تهديد هاى الهى ، با وجود آگاهى آنان از هلاكت فرعونيان و ثموديان ، شگفت آورتر از كفرورزى پيشينيان است .
بل الذين كفروا فى تكذيب
اضراب كه از حرف {بل} استفاده مى شود ممكن است نظر به اين داشته باشد كه تكذيب گرى مردم مكّه در قياس با كفر پيشينيان اعجاب آورتر است; زيرا به رغم ديدن سرنوشت آنها، تهديد را دروغ شمردند.
شيطان و كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 48 - 8
8 _ تجسم شيطان براى كافران مكه ، قبل از جنگ بدر
و إذ زين لهم الشيطن أعملهم
صفات كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 15 - 2
2- كافران مكه ، مردمى حق ناپذير و لجاجت پيشه در برابر آيات الهى
و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا
ضيق صدر كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء
- 21 - 36 - 11
طغيان كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 75 - 7
7 - لجاجت و تعصب كوركورانه اشراف كافر مكه و تحير و سرگردانى آنها در طغيان و سركشى ، على رغم مشاهده لطف و رحمت الهى در حق ايشان
و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون
ظلم كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 54 - 10
10 _ فرعونيان ، امت هاى پيش از آنان و كفرپيشگان مكه ، از زمره ظالمان
و كل كانوا ظلمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 75 - 9،15
9 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، تحت سيطره ستم كافران مكه
و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين . .. يقولون ربّنا اخرجنا من هذه ا
بسيارى از مفسران برآنند كه آيه مورد بحث درباره مسلمانانى است كه تا قبل از فتح مكّه در آنجا بودند و از مهاجرت آنان جلوگيرى مى شد.
15 _ مسلمانان مستضعف صدر اسلام ، خواستار فرمانده و نيروى انسانى از جانب خداوند براى رهايى از ستم كفرپيشگان مكّه
و اجعل لنا من لدنك وليّاً و اجعل لنا من لدنك نصيراً
عبادت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 35 - 2،3
2 _ سوت كشيدن و كف زدن در اطراف كعبه به عنوان عبادت و نيايش از سوى كافران مكه ، دليل عدم شايستگى آنان براى ولايت بر مسجدالحرام
إن أولياؤه إلا المتقون . ..
مكاء و تصدية
جمله {ما كان صلاتهم . .. } مى تواند بيان مصداقى براى بى تقوايى متوليان كفرپيشه مسجدالحرام باشد و در نتيجه دليلى براى عدم شايستگى آنان براى ولايت بر مسجدالحرام.
3 _ كافران مكه به سبب انجام امورى لغو و بيهوده در پيرامون كعبه به عنوان عبادت و نيايش ، مستحق عذاب الهى بودند .
و ما لهم ألا ليعذبهم اللّه . .. و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {ما كان صلاته__م . .. } عطف بر {و هم يصدون ... } باشد.
عجز كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 36 - 3
3- ناتوانى و درماندگى كافران و مشركان مكه ، در مبارزه با اسلام و منطق پيامبر ( ص )
و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا
از اين كه كافران و مشركان، به گونه اى مستمر به استهزاى پيامبر(ص) مى پرداختند، برمى آيد كه آنان در توسل به منطق و دليل و برهان ناتوان بودند و هيچ راهى جز اين نداشتند.
عذاب دنيوى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 37 - 4
4- كافران مكه ، در آستانه شكست و عذاب دنيوى قرار گرفته بودند .
سأُوريكم ءاي_تى
برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مراد از {آيات} شكست كفار مكه و عذاب دنيوى آنان باشد. گفتنى است مكى بودن اين آيات، مؤيد برداشت ياد شده است.
عذاب كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 135 -
1
1- كافران مكه با انكار آيات الهى _ پس از اتمام حجت بر ايشان _ مستحق نابودى و عذاب بودند .
و لو أنّا أهلكن_هم . .. فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ و من اهتدى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 37 - 5
5- كافران مكه به عذاب و نابودى قريب الوقوع تهديد شدند .
سأُوريكم ءاي_تى فلاتستعجلون
مقصود از {آياتى} به قرينه آيات بعد (. ..بل تأتيهم بغتة...) عذاب و هلاكت است.
عقيده كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 5،6
5 _ كافران مكه معتقد به تأثير دعا به درگاه خدا براى تحقق بخشى به درخواست هاى آنان
اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة
6 _ كافران مكه معتقد به خدا و معتقد به تأثير او در جهان هستى
و إذ قالوا اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة من السماء
علاقه به هدايت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 6 - 6
6 - علاقه شديد برخى از مسلمانان عصر بعثت ، به ارشاد كافران سرشناس مكه و مسلمان ساختن آنان
فأنت له تصدّى
براساس شأن نزول اين آيات، افراد معروفى از قريش (نظير ابوجهل) در مجلسى كه ابن ام مكتوم وارد شد، حضور داشتند و تعبير {من استغنى} در مورد آنان نازل شده است.
عوامل مصونيت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 25 - 24
24- حضور مؤمنان در محيط زندگى كافران مكه ،
باعث نجات موقت كفّار از عذاب الهى
لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم
فلسفه ردّ خواسته هاى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 6
6- فلسفه عدم تحقق درخواست كافران مكه ، مبنى بر نزول ملائكه ، مهلت دادن به آنان و جلو نينداختن اجلشان است .
ما تسبق من أمة أجلها . .. ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ و ما كانوا إذًا منظرين
فلسفه مهلت به كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 4 - 3
3- هشدار خداوند به كافران هدايت ناپذير مكه ، مبنى بر اينكه مهلت دادن به آنان به معناى تداوم بخشيدن به زندگيشان نيست ; بلكه همواره در معرض هلاكتند .
ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين. ذرهم ... فسوف يعلمون. و ما أهلكنا من قرية
ذكر اين آيه، پس از تهديد {فسوف يعلمون} احتمالاً براى دفع اشكال مقدر مى باشد و آن اشكال اين است كه: كفار پس از مهلت يافتن با امر {ذرهم يأكلوا . ..} چنين نپندارند كه زندگيشان ادامه دارد.
كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 217 - 16
16 _ اقدام برخى از مسلمين ( عبداللّه بن جحش و همراهان او ) به جنگ با كفارِ مكه در ماه حرام
يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير
در شأن نزول آيه آمده كه عبداللّه بن جحش و همراهان او در ماه رجب به گروهى از كفار كه داراى مال التجاره بودند، حمله بردند و آنان را كشته و
يا اسير كردند. (مجمع البيان و ديگر تفاسير.)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 195 - 27
27 _ حاكميّت و تسلّط كافران بر سرزمين مكّه و مسلمانان آن ديار ، در صدر اسلام
فالّذين . .. اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى ... و قتلوا
كافران مكه در غزوه بدر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 6
6 _ خروج كافران مكه به سوى بدر ، در راستاى تلاششان براى بازدارى مردم از راه خدا
و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم . .. و يصدون عن سبيل اللّه
كافران مكه در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 12
12 _ كفرپيشگان مكه در قيامت گردآورى و به سوى جهنم رانده خواهند شد .
و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون
كافران مكه و آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 8
8 _ تمسخر حق (قرآن) و آيات الهى، شيوه كافران مكه بوده است.
فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون
مفاد جمله {كانوا به يستهزءون} ماضى استمرارى است و بيانگر تداوم استهزا از سوى كافران عصر نزول اين سوره است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 1
1 _ روش كافران مكه در برخورد با آيات الهى ، همانند روش فرعونيان و كافران پيش از آنان
كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم
{دأب} به معناى عادت و روش است. و چون آيه به
دنبال قضاياى جنگ بدر آمده، معلوم مى شود مشبه كافران مكه هستند و تقدير جمله چنين است: داب هؤلاء الكفره كدأب ءال فرعون. قابل ذكر است مراد از ضمير در {قبلهم} آل فرعون هستند.
كافران مكه و اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 33 - 7
7 _ پيشگويى قرآن از گرايش كافران مكه به اسلام و پذيرش توحيد
و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون
كافران مكه و حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 8
8 _ تمسخر حق (قرآن) و آيات الهى، شيوه كافران مكه بوده است.
فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون
مفاد جمله {كانوا به يستهزءون} ماضى استمرارى است و بيانگر تداوم استهزا از سوى كافران عصر نزول اين سوره است.
كافران مكه و خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 6
6 _ كافران مكه معتقد به خدا و معتقد به تأثير او در جهان هستى
و إذ قالوا اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة من السماء
كافران مكه و دعا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 5
5 _ كافران مكه معتقد به تأثير دعا به درگاه خدا براى تحقق بخشى به درخواست هاى آنان
اللّهم إن كان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة
كافران مكه و قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 1،8
1 _ كافران مكه در
پى نزول قرآن به عنوان معجزه، بدون درنگ به تكذيب آن پرداختند.
فقد كذّبوا بالحق لمّا جاءهم
جمله ظرفيه {لمّا جاءهم} به اين نكته اشاره دارد كه تكذيب كافران به مجرد آمدن حق صورت گرفته است.
8 _ تمسخر حق (قرآن) و آيات الهى، شيوه كافران مكه بوده است.
فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون
مفاد جمله {كانوا به يستهزءون} ماضى استمرارى است و بيانگر تداوم استهزا از سوى كافران عصر نزول اين سوره است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 31 - 1،2،4
1 _ تمسك كافران مكه به حيله براى مقابله با آنان
و يمكرون . .. و إذا تتلى عليهم ءايتنا قالوا قد سمعنا لو نشاء لقلنا
جمله {إذا تتلى . .. } مى تواند بيان مصداقى از {يمكرون} در آيه قبل باشد.
2 _ كافران مكه مدعى توان خويش در آوردن آيات و معارفى چون قرآن
قالوا قد سمعنا لو نشاء لقلنا مثل هذا
4 _ كافران مكه معارف قرآن را نوشتار ها و سخنان بى اساس مردمان نخستين قلمداد مى كردند .
إن هذا إلا أسطير الأولين
{اساطير} به معناى نوشتارهاى بى اساس است و {الأولين} به معناى انسانهاى نخستين. گفتنى است كه {اساطير الأولين} مى تواند به اين معنا باشد كه اين اسطوره ها در باره انسانهاى اوليه است و مى تواند به اين معنا باشد كه اينها اسطوره هايى است ساخته و پرداخته انسانهاى نخستين.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 1،2،4
1 _ كافران مكه از خداوند خواستند چنانچه قرآن حقيقتى از جانب اوست ، آنان را سنگباران كند و يا عذاب
دردناك ديگرى بر آنان فروفرستد .
و إذ قالوا . .. فأمطر علينا حجارة
2 _ نابحق جلوه دادن قرآن با درخواست عذاب از درگاه خدا ، از حيله هاى كافران مكه در مبارزه با قرآن و رسالت پيامبر ( ص )
و يمكرون . .. و إذ قالوا اللّهم ... فأمطر علينا حجارة من السماء
برخى در توجيه عذاب خواهى كافران (فامطر علينا . .. ) چنين گفته اند كه آنان براى فريب ديگران و يا اقناع خويش اين نفرين را در حق خود روا داشتند تا با اجابت نشدن آن، خويشتن را در انكار قرآن و حقانيت رسالت پيامبر(ص) محق بشمارند. آيه قبل كه سخن از مكر كافران داشت، مى تواند تأييدى براى اين نظريه باشد.
4 _ كافران مكه مردمانى لجوج و داراى عنادى خاص در برابر رسالت پيامبر ( ص ) و حقانيت قرآن
فأمطر علينا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 33 - 6،7
6 _ گرايش كافران مكه به قرآن در آينده دوران بعثت ، دليل گرفتار نشدن آنان به عذاب استيصال ، نه حقانيت ايشان در انكار قرآن
و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {و هم يستغفرون} حال مقدر باشد. يعنى خداوند اكنون (زمان انكار قرآن) كافران مكه را عذاب نمى كند، در حالى كه در آينده توبه خواهند كرد. گفتنى است كه استغفار و توبه كافر به ايمان آوردن اوست.
7 _ پيشگويى قرآن از گرايش كافران مكه به اسلام و پذيرش توحيد
و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 6 - 2
2- { ذكر بودن قرآن } ، وصفى كه كافران مكه با آن آشنا بودند .
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 13 - 2
2- خداوند آيات قرآن را ، على رغم تصميم كافران مكه بر ايمان نياوردن ، در قلب آنان رسوخ داد .
كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {لايؤمنون به} جمله حاليه براى {المجرمين} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 41 - 5،9
5- بهره كفرپيشگان مكه از آيه هاى بيدارگر قرآن ، تنها تنفر و فرار از آنها بود .
و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا
9- برخورد كافران و مشركان مكه با قرآن ، اساس علمى و عقلانى نداشت ; بلكه برخاسته از انگيزه هاى نفسانى _ روانى آنان بود .
و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا
خداوند، حاصل تبيين تنوع و گوناگونى آيات خويش را براى مشركان، نفرت آنان معرفى مى كند و اين، نشان مى دهد كه آنان، به جاى برخورد منطقى با آيات الهى، برخورد روانى _ نفسانى داشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 26 - 8
8 - كافران مكه ، شاهد تأثير ژرف قرآن بر قلب ها و نامطمئن از كارآيى جنجال آفرينى و تدابير خود ، در جلوگيرى از اين تأثيرگذارى
قال الذين كفروا .
.. لعلّكم تغلبون
واژه {لعلّ} در موردى به كار مى رود كه نتيجه آن قطعى نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 28 - 6
6 - آشكار بودن حقانيت قرآن ، براى كافران مكه
كانوا بأي_تنا يجحدون
واژه {جحد} در مواردى به كار مى رود كه حقانيت چيزى معلوم باشد و در عين حال مورد انكار قرار گيرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 41 - 7
7 - مخالفت مستمر كافران مكه ، نسبت به آيات قرآن
إنّ الذين كفروا بالذّكر لمّا جاءهم
برداشت ياد شده با توجه به معناى {لمّا} است كه در مورد استمرار زمان به كار مى رود.
كافران مكه و كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 35 - 3
3 _ كافران مكه به سبب انجام امورى لغو و بيهوده در پيرامون كعبه به عنوان عبادت و نيايش ، مستحق عذاب الهى بودند .
و ما لهم ألا ليعذبهم اللّه . .. و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {ما كان صلاته__م . .. } عطف بر {و هم يصدون ... } باشد.
كافران مكه و گناه ارتداد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 12 - 6
6 - كافران مكه ، به رغم اعلام صريح ، هرگز اندكى از گناه ارتداد مسلمانان را ، برعهده نمى گرفتند .
و قال الذين كفروا . .. و لنحمل خط_ي_كم و ما هم بح_ملين من خط_ي_هم من شىء
در {و
ما هم بحاملين. ..} دو احتمال وجود دارد: يكى، به قرينه اعلام دروغ بودن ادعاى برعهده گيرى گناه ارتداد، اين است كه آنان، حاضر به قبول گناه نيستند. ديگر اين كه چنين امرى، شدنى نيست. برداشت بالا، بنابراحتمال نخست است.
كافران مكه و محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 30 - 3،5
3 _ محبوس ساختن يا كشتن و يا تبعيد پيامبر ( ص ) ، از جمله توطئه هاى كافران مكه عليه آن حضرت
ليثبتوك او يقتلوك او يخرجوك و يمكرون
جمله {و يمكرون} بيانگر اين است كه كافران علاوه بر تصميم داشتن به قتل پيامبر(ص) و . .. برنامه هاى ديگرى نيز عليه پيامبر(ص) در نظر داشته اند. لذا در برداشت فوق از آن به {از جمله} تعبير شده است.
5 _ شكست كافران مكه در توطئه عليه پيامبر ( ص ) ، عبرتى براى همه خائنان به خدا و رسول
لاتخونوا اللّه و الرسول . .. و يمكرون و يمكر اللّه
يادآورى شكست توطئه هاى كافران مكه پس از اشاره به خيانت برخى از مسلمانان براى تفهيم اين حقيقت است كه خائنان به خدا و رسول، هر چند اظهار اسلام كنند، همان گونه كه كافران موفق نشدند، آنان نيز موفق نمى شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 4
4 _ كافران مكه مردمانى لجوج و داراى عنادى خاص در برابر رسالت پيامبر ( ص ) و حقانيت قرآن
فأمطر علينا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9
- 40 - 3،5
3 _ خروج پيامبر ( ص ) از مكه و اقدام آن حضرت به هجرت ، امرى ناخواسته و تحت فشار كافران بود .
إذ أخرجه الذين كفروا
بديهى است كه خروج پيامبر (ص) از مكه، به اراده خود آن حضرت صورت گرفت ولى از آن جهت كه تحت فشار و جوّ ارعاب بود، خداوند اخراج را به كافران نسبت داده است.
5 _ موفقيت پيامبر ( ص ) در خروج از مكه و خلاصى از توطئه كافران ، مرهون نصرت خاص خداوند بود .
نصره اللّه إذ أخرجه الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 6 - 1،3
1- خطاب استهزاگرانه و بى ادبانه كافران مكه به پيامبر ( ص ) به هنگام سخن گفتن با آن حضرت
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر
از اينكه كفار، در مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) به جاى خطاب مستقيم با اسم و عنوان، با عنوان موصول و غايب آن حضرت را صدا مى زدند و نيز از اينكه به او نسبتى مى دادند كه خود آن را قبول نداشتند، حاكى از نكته فوق است.
3- كافران مكه ، پيامبر ( ص ) را به خاطر ادعاى نزول وحى بر خود ، فردى مجنون و ديوانه مى دانستند .
و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر إنك لمجنون
شواهد تاريخى گواهند كه قبل از ادعاى نبوت پيامبر(ص) آنان چنين تهمتى را به آن حضرت نسبت نمى دادند، پس اين تهمت به خاطر نكته ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 7 - 3
3- كافران مكه
، از پيامبر ( ص ) خواستار آوردن ملائكه به عنوان معجزه بودند .
لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين
آوردن ملائكه توسط پيامبر(ص) _ كه مورد درخواست كفار بود _ احتمال دارد براى تصديق نبوت پيامبر(ص) باشد و احتمال دارد معجزه درخواستى باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 4
4- درخواست نزول ملائكه ، جهت اثبات حقانيت ادعاى پيامبر ( ص ) از سوى كافران مكه ، بهانه اى بيش نبود .
لو ما تأتينا بالملئكة . .. ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ
قيد {إلاّبالحق} مى تواند احترازى باشد; يعنى، نزول فرشتگان تنها در صورت وجود مصلحت و حكمت تحقق پذير است، در حالى كه در تقاضاى كفار چنين مصلحتى نيست. مضافاً به اينكه {إذاً منظرين} نيز دلالت مى كند بر اينكه آنان، حتى پس از آمدن ملائكه هم حقانيت پيامبر(ص) را نمى پذيرفتند.
كافران مكه و معجزه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 7 - 2
2 _ حق ناپذيرى و عناد و لجاجت شديد كافران مكه در عصر بعثت، در برابر وحى و معجزات الهى
و لو نزلنا عليك كتبا . .. إن هذا إلا سحر مبين
سوره انعام در مكه نازل شده است و بنابراين طبيعى است كه ناظر به مردم آن سامان، خصوصاً مشركان مكه، باشد.
كافران مكه و ملائكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 7 - 5،6
5- ملائكه ، به عنوان موجودات آسمانى شناخته شده براى كافران مكه
قالوا . ..
لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين
6- كافران و مشركان مكه ، ملائكه را موجوداتى قابل احساس براى همگان مى دانستند .
قالوا . .. لو ما تأتينا بالملئكة
از تعبير {لو ما تأتينابالملئكة} (چرا فرشته اى نمى آورى؟) استفاده مى شود كه آنان، فرشتگان را موجوداتى محسوس و قابل رؤيت مى دانستند.
كافران مكه و نبوت بشر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 6 - 5
5- نزول وحى از جانب خداوند بر بشر ، امرى غير قابل قبول و به دور از عقل و خرد و در حد ديوانگى در بينش كافران مكه
قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر إنك لمجنون
كافران مكه و وحى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 7 - 2
2 _ حق ناپذيرى و عناد و لجاجت شديد كافران مكه در عصر بعثت، در برابر وحى و معجزات الهى
و لو نزلنا عليك كتبا . .. إن هذا إلا سحر مبين
سوره انعام در مكه نازل شده است و بنابراين طبيعى است كه ناظر به مردم آن سامان، خصوصاً مشركان مكه، باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 6 - 4
4- كافران مكه ، نزول وحى بر پيامبر ( ص ) را ، ادعايى بيش نمى دانستند .
قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر
ذكر نكردن منشأ نزول ذكر و مجهول آوردن فعل {نُزِّل} و نيز با استهزا بيان كردن آن، مى تواند به منظور ياد شده باشد.
كفر كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر
- 15 - 13 - 1
1- كافران مجرم مكه ، على رغم دريافت آيات قرآن ، به آن ايمان نياوردند .
كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به
برداشت فوق، بنابراين است كه جمله {لايؤمنون به} جمله تفسيريه براى {المجرمين} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 14 - 1
1- اگر درى از آسمان به قدرت خداوند گشوده شود كه كافران مكه براى دريافت حقايق به آنجا بروند ، ايمان نخواهند آورد .
كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به ... و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 15 - 1
1- كافران هدايت ناپذير مكه ، در صورت مشاهده گشايش درى از آسمان براى بالا رفتن خود و درك حقايق ، آن را نوعى چشم بندى و سحر وانمود خواهند كرد .
و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا
{سكر} در لغت حالتى را گفته اند كه عارض بر عقل مى شود. بنابراين مراد از ادعاى آنان اين مى شود كه: آنان خود را گرفتار نوعى چشم بندى مى دانستند.
گناه كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 13 - 2
2 - تلاش كافران مكه براى مرتد ساختن مسلمانان ، گناه سنگينى است .
و قال الذين كفروا . .. اتّبعوا سبيلنا ... و ليحملنّ أثقالهم
لجاجت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 7 - 2
2 _ حق ناپذيرى و
عناد و لجاجت شديد كافران مكه در عصر بعثت، در برابر وحى و معجزات الهى
و لو نزلنا عليك كتبا . .. إن هذا إلا سحر مبين
سوره انعام در مكه نازل شده است و بنابراين طبيعى است كه ناظر به مردم آن سامان، خصوصاً مشركان مكه، باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 32 - 4
4 _ كافران مكه مردمانى لجوج و داراى عنادى خاص در برابر رسالت پيامبر ( ص ) و حقانيت قرآن
فأمطر علينا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 13 - 1
1- كافران مجرم مكه ، على رغم دريافت آيات قرآن ، به آن ايمان نياوردند .
كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به
برداشت فوق، بنابراين است كه جمله {لايؤمنون به} جمله تفسيريه براى {المجرمين} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 14 - 1
1- اگر درى از آسمان به قدرت خداوند گشوده شود كه كافران مكه براى دريافت حقايق به آنجا بروند ، ايمان نخواهند آورد .
كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به ... و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 15 - 1،2
1- كافران هدايت ناپذير مكه ، در صورت مشاهده گشايش درى از آسمان براى بالا رفتن خود و درك حقايق ، آن را نوعى چشم بندى و سحر وانمود خواهند كرد .
و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا
إنما سكّرت أبصرنا
{سكر} در لغت حالتى را گفته اند كه عارض بر عقل مى شود. بنابراين مراد از ادعاى آنان اين مى شود كه: آنان خود را گرفتار نوعى چشم بندى مى دانستند.
2- كافران مكه ، مردمى حق ناپذير و لجاجت پيشه در برابر آيات الهى
و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 75 - 7
7 - لجاجت و تعصب كوركورانه اشراف كافر مكه و تحير و سرگردانى آنها در طغيان و سركشى ، على رغم مشاهده لطف و رحمت الهى در حق ايشان
و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 31 - 1
1 - كافران مكه اعلام كردند كه به هيچ رو به قرآن و كتاب هاى پيشينِ آسمانى ايمان نمى آورند .
و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان و لا بالذى بين يديه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 19 - 6
6 - اصرار كافران مكّه بر تكذيب تهديد هاى الهى ، با وجود آگاهى آنان از هلاكت فرعونيان و ثموديان ، شگفت آورتر از كفرورزى پيشينيان است .
بل الذين كفروا فى تكذيب
اضراب كه از حرف {بل} استفاده مى شود ممكن است نظر به اين داشته باشد كه تكذيب گرى مردم مكّه در قياس با كفر پيشينيان اعجاب آورتر است; زيرا به رغم ديدن سرنوشت آنها، تهديد را دروغ شمردند.
مبارزه كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 36 - 3
3- ناتوانى و درماندگى كافران و مشركان مكه ، در مبارزه با اسلام و منطق پيامبر ( ص )
و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا
از اين كه كافران و مشركان، به گونه اى مستمر به استهزاى پيامبر(ص) مى پرداختند، برمى آيد كه آنان در توسل به منطق و دليل و برهان ناتوان بودند و هيچ راهى جز اين نداشتند.
محروميت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 5
5 - ابراهيم ( ع ) از خداوند خواست تا كافران مكه را از روزى هاى خويش بهره مند نسازد .
و ارزق . .. من ءامن منهم باللّه و اليوم الأخر
{من ءامن} به عنوان بدل براى {أهله} بيانگر مقصود ابراهيم(ع) از كلمه {أهله} است. آن حضرت با آوردن {من ءامن} اشاره به اين معنا دارد كه: خواهان اعطاى ثمرات به كافران مكه نيست.
مشكلات كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 75 - 4
4 - ابتلاى كافران مكه به گرفتارى و سختى ، از رخداد هاى دوران پيش از هجرت
و لو رحمن_هم و كشفنا ما بهم من ضرّ
مصايب كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 11
11_ كفرپيشگان مكه و حوالى آن در عصر بعثت به مصيبتهايى سخت و كوبنده گرفتار بودند .
و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة أو تحلّ قريبًا من دارهم
{قرع} به معناى زدن و كوبيدن چيزى به چيزى ديگر است
و {قارعة} به معناى كوبنده مى باشد. اين كلمه صفت براى موصوفى محذوف مانند {مصيبة} است. ضمير در {تحلّ} نيز به {قارعة} باز مى گردد و سياق جمله {لايزال ...} حكايت از قضيه خارجيه دارد. بنابراين {الذين كفروا} اشاره به كافرانى خاص دارد كه بنابر گفته مفسران، مقصود كافران مكّه هستند و بر اين اساس مراد از {دار} مكّه و مقصود از {قريبًا من دارهم} حوالى آن است.
مكر كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 31 - 1
1 _ تمسك كافران مكه به حيله براى مقابله با آنان
و يمكرون . .. و إذا تتلى عليهم ءايتنا قالوا قد سمعنا لو نشاء لقلنا
جمله {إذا تتلى . .. } مى تواند بيان مصداقى از {يمكرون} در آيه قبل باشد.
موانع عذاب كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 25 - 30
30- وجود مؤمنانى در نسل و صلب كافران مكه ، مانع نزول عذاب الهى بر آنان *
لولا رجال مؤمنون . .. لم تعلموهم ... لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم عذابًا
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از مردان و زنان مؤمن در آيه شريفه، فرزندانى باشند كه از كافران مكه تولد خواهند يافت و به ايمان خواهند گرويد. آنچه مؤيد اين احتمال است، تعبير {لم تعلموهم} و نيز {لو تزيّلوا} مى باشد; زيرا {لو}ى امتناعيه، تفكيك ناپذيرى نسل مؤمن از كافران عصر بعثت را مى رساند.
موقعيت اجتماعى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 73 -
4
4- در آغاز بعثت ، كافران مكه از وضعيت اقتصادى و اجتماعى بهترى نسبت به مسلمانان برخوردار بودند .
أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا
{مقام} اسم مكان و مشتق شده از قيام است كه در معناى مجازى موقعيت اجتماعى به كار رفته است و {خير مقاماً} كنايه از بهتر بودن وضعيت اقتصادى مى باشد. {ندى} به معناى جليس و مجلس است (مفردات راغب). افتخار كافران به بهتر بودن مجلس و هم نشينان خويش، كنايه از بهتربودن وضعيت سياسى و نظام اجتماعى آنان است.
موقعيت اقتصادى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 73 - 4
4- در آغاز بعثت ، كافران مكه از وضعيت اقتصادى و اجتماعى بهترى نسبت به مسلمانان برخوردار بودند .
أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا
{مقام} اسم مكان و مشتق شده از قيام است كه در معناى مجازى موقعيت اجتماعى به كار رفته است و {خير مقاماً} كنايه از بهتر بودن وضعيت اقتصادى مى باشد. {ندى} به معناى جليس و مجلس است (مفردات راغب). افتخار كافران به بهتر بودن مجلس و هم نشينان خويش، كنايه از بهتربودن وضعيت سياسى و نظام اجتماعى آنان است.
مهلت به كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 8 - 6
6- فلسفه عدم تحقق درخواست كافران مكه ، مبنى بر نزول ملائكه ، مهلت دادن به آنان و جلو نينداختن اجلشان است .
ما تسبق من أمة أجلها . .. ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ و ما كانوا إذًا منظرين
نجات از توطئه كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 40 - 10
10 _ اعتماد و اطمينان پيامبر ( ص ) به نصرت الهى نسبت به او و فرد همراهش ( ابوبكر ) در خلاصى از توطئه كافران مكه
لاتحزن إن اللّه معنا
وعده شكست كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 38 - 1
1- هلاكت و شكست كافران مكه و پيروزى مؤمنان ، وعده الهى
سأُوريكم ءاي_تى . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد
برداشت يادشده مبتنى براين است كه مقصود از {وعد} دراين آيه، غلبه مؤمنان و شكست كافران باشد.
وعده هلاكت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 38 - 1
1- هلاكت و شكست كافران مكه و پيروزى مؤمنان ، وعده الهى
سأُوريكم ءاي_تى . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد
برداشت يادشده مبتنى براين است كه مقصود از {وعد} دراين آيه، غلبه مؤمنان و شكست كافران باشد.
هدايت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 6 - 5
5 - عثمان بن عفان ، از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) در ماجراى ابن ام مكتوم و ارشاد كننده كافران مكه در عصر بعثت *
أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى
در شأن نزول آيه شريفه از تفسير قمى نقل شده كه فرد مورد نظر از ضمير خطاب در {أنت له تصدّى}، عثمان بوده است. او در صدد مسلمان ساختن حاضران مجلس _ كه از چهره هاى برجسته قريش بودند _ برآمده بود.
هدايت ناپذيرى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 76 - 6
6 - عدم تنبه كافران مكه ، از بلا هاى هشدار دهنده الهى ( مثل قحطى و خشكسالى )
و لقد أخذن_هم بالعذاب فما استكانوا لربّهم و ما يتضرّعون
هشدار به كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 37 - 5
5- كافران مكه به عذاب و نابودى قريب الوقوع تهديد شدند .
سأُوريكم ءاي_تى فلاتستعجلون
مقصود از {آياتى} به قرينه آيات بعد (. ..بل تأتيهم بغتة...) عذاب و هلاكت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 14 - 11
11 - هشدار خداوند ، به كافران مكه ، درباره تلاش شان براى اغواى مسلمانان
و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا. ..و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه ...
بيان قصه طوفان نوح(ع) پس از ذكر برخوردهاى كافران مكه با مسلمانان، احتمال دارد براى هشدار به آنان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 18 - 5
5 - هشدار خداوند ، به كافران مكه ، به جهت تكذيب كردن پيامبر ( ص )
و إن تكذّبوا فقد كذّب أمم من قبلكم
برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه جواب شرط {إن تكذّبوا} محذوف بوده و چيزى از قبيل {فاستعدوا للعذاب} باشد; يعنى، اگر تكذيب مى كنيد، آماده عذاب باشيد!
هلاكت كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 135 - 1
1- كافران مكه با انكار آيات الهى _ پس از اتمام حجت بر ايشان _ مستحق نابودى و عذاب بودند
.
و لو أنّا أهلكن_هم . .. فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ و من اهتدى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 37 - 5
5- كافران مكه به عذاب و نابودى قريب الوقوع تهديد شدند .
سأُوريكم ءاي_تى فلاتستعجلون
مقصود از {آياتى} به قرينه آيات بعد (. ..بل تأتيهم بغتة...) عذاب و هلاكت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 31 - 2
2 - تهديد كافران مكّه از سوى خداوند ، به وقوع حوادثى ناگوار و مرگ آفرين براى ايشان در آينده
قل تربّصوا فإنّى معكم من المتربّصين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 16
16_ شكست و نابودى كفرپيشگان مكه و حوالى آن ، از پيشگويى هاى قرآن
لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة . .. حتى يأتى وعد الله
هواپرستى كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 41 - 9
9- برخورد كافران و مشركان مكه با قرآن ، اساس علمى و عقلانى نداشت ; بلكه برخاسته از انگيزه هاى نفسانى _ روانى آنان بود .
و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا و ما يزيدهم إلاّ نفورًا
خداوند، حاصل تبيين تنوع و گوناگونى آيات خويش را براى مشركان، نفرت آنان معرفى مى كند و اين، نشان مى دهد كه آنان، به جاى برخورد منطقى با آيات الهى، برخورد روانى _ نفسانى داشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 46 - 10
10- برخورد منكرانه كافران و مشركان مكه با
قرآن ، برخاسته از منطق و عقل نبود ; بلكه انگيزه نفسانى _ روانى داشت .
و إذا ذكرت ربّك فى القرءان وحده ولّوا على أدب_رهم نفورًا
{نفرت} از مقولات نفسانى - روانى است. بنابراين موضع نفرت آلود مشركان با قرآن، برخاسته از انگيزه هاى نفسانى - روانى آنان بود.
كتابت
ابزار كتابت در دوران سليمان(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 28 - 9
9 - ظرافت ابزار مورد استفاده براى كتابت ( كاغذ ، پوست و . . . ) در عهد سليمان ( ع )
اذهب بكت_بى ه_ذا فألقه إليهم
از آن جا كه پيكى چون هدهد تنها مى تواند حامل اشيايى سبك و كوچك باشد، مطلب ياد شده را مى توان استفاده كرد.
احكام كتابت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 282 - 47،50
47 _ لزوم جبران خسارتهايى كه بر كاتب و شاهد ، از ناحيه كتابت و شهادت به وجود مى آيد .
و لا يضارّ كاتب و لا شهيد
بنابراينكه {لا يضار} مجهول باشد، مقصود از ضرر، خسارتهاى ناشى از شهادت و كتابت است يعنى نبايد كاتب و شاهد در اين ميان متحمّل ضرر و زيانى شوند كه لازمه آن جبران خسارتهاى ايشان است. مثل بيكارى، كرايه رفت و آمد و ... .
50 _ جبران نكردن خسارتهايى كه بر كاتب و شاهد از ناحيه كتابت و شهادت وارد مى شود ، موجب فسق و انحراف از حق
و لا يضارّ كاتب و لا شهيد و ان تفعلوا فانّه فسوق بكم
بر مبناى مجهول بودن {لا يضارّ}، مقصود از {ضرر}، ضررهاى ناشى از
{كتابت} است. يعنى اگر ضررى متوجه كاتب و شاهد گرديد و خسارتهاى ايشان را جبران ننموديد، از حق منحرف شده ايد و فاسق گشته ايد.
انسان ها و نعمت كتابت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 6 - 1
1 - واكنش بيشتر انسان ها در برابر نعمت دانش و هنر نويسندگى ، واكنشى نامناسب و به دور از انتظار است .
كلاّ
حرف {كلاّ}، براى باز داشتن از رويه اى است كه يا در جملات پيش از آن، تشريح يا اشاره شده باشد و يا از سياق آيات به دست آيد و در آيه _ به قرينه {ليطغى} _ ناظر به حالتى است كه نوع انسان ها در برابر نعمت علم و قلم به خود مى گيرند. تعبير {الإنسان _ كه براى جنس به كار رفته _ ناظر به غالب افراد آن است كه از آن به عموم عرفى تعبير مى شود.
اهتمام اسلام به كتابت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 4 - 10
10 - نويسندگى هنرى مطلوب و مورد ترغيب از آغاز ظهور اسلام
الذى علّم بالقلم
نزول اين آيات در نخستين ساعات بعثت، گوياى برداشت ياد شده است.
اهميت كتابت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 282 - 46
46 _ لزوم حفظ و مصونيّت نويسنده و گواهان بر مبادلات از زيان
و لا يضارّ كاتب و لا شهيد
بنابراينكه {لا يضار} مجهول باشد و {كاتب} و {شهيد} نايب فاعل.
تاريخ كتابت قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء -
4 - 105 - 5
5 _ قرآن به صورت كتاب در عصر پيامبر ( ص )
إنّا انزلنا إليك الكتب
اطلاق {كتاب} (نوشته) بر قرآن، حاكى از اين است كه قرآن به صورت كتاب و نوشته بر پيامبر(ص) نازل مى شد و يا در آن عصر آن را مى نوشتند و به صورت كتاب در مى آوردند; و گرنه اطلاق كتاب بر آن صحيح نبود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 29 - 2
2 - كتابت و تدوين قرآن ، پس از نزول آن در حيات پيامبراسلام ( ص )
كت_ب أنزلن_ه إليك
اطلاق كتاب (نوشته و نگارش يافته) بر قرآن، يا بدان جهت بوده كه آيه هاى آن پس از نزول نوشته مى شده است و يا توصيه اى است از جانب خداوند كه بايد به صورت نوشته درآيد. در هر دو فرض، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.
تشويق به كتابت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 1 - 4،8
4 - تشويق خداوند ، به نويسندگى و نوشتن مطالب
و القلم و ما يسطرون
مطلب ياد شده، از سوگند خداوند به دست مى آيد.
8 - مبارزه با بى سوادى و ترغيب به دانش آموزى و نوشتن و خواندن ، داراى اولويت نخست در برنامه هدايتى و تربيتى جامعه اسلامى
و القلم و ما يسطرون
برداشت ياد شده، با توجه به اين حقيقت است كه اين آيه، در دوره نخستين بعثت در مكه نازل شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 4 - 10
10
- نويسندگى هنرى مطلوب و مورد ترغيب از آغاز ظهور اسلام
الذى علّم بالقلم
نزول اين آيات در نخستين ساعات بعثت، گوياى برداشت ياد شده است.
دانش كتابت در صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 48 - 2
2 - خواندن و نوشتن ، در صدراسلام ، وجود داشته است .
و ما كنت تتلوا من قبله من كت_ب و لاتخطّه بيمينك
سوگند به كتابت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 1 - 2
2 - سوگند خداوند ، به قلم زدن و نويسندگى
و ما يسطرون
{ما} در {ما يسطرون} يا مصدريه (يعنى {و سطرهم}) و يا موصوله (يعنى {الذى يسطرونه}) است. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.
عدالت در كتابت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 282 - 5
5 _ عدالت در نويسندگى ، شرط گزينش نويسنده براى ثبت اسناد دين و مطالبات
و ليكتب بينكم كاتب بالعدل
بنابراينكه كلمه {بالعدل} قيدى براى نويسنده سند باشد.
كتابت با دست راست
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 48 - 3
3 - كتابت و نگارش با دست راست ، طبيعت اولى انسان ها است .
و لاتخطّه بيمينك
قيد {بيمينك}، تأكيدى است و حاكى از شكل رايج نوشتن در ميان مردم است.
كتابت بدهى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 282 - 35
35 _ ثبت ديون و مدّت آن و ثبت حقوق _ كم باشد و يا زياد _ ، از عادلانه ترين
اعمال نزد خداوند و استوارترين و مددكارترين چيز براى اقامه شهادت
ذلكم اقسط عند اللّه و اقوم للشّهادة
كتابت حقوق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 282 - 35
35 _ ثبت ديون و مدّت آن و ثبت حقوق _ كم باشد و يا زياد _ ، از عادلانه ترين اعمال نزد خداوند و استوارترين و مددكارترين چيز براى اقامه شهادت
ذلكم اقسط عند اللّه و اقوم للشّهادة
كتابت در صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 79 - 15
15 - وجود كتاب و صنعت كتابت در عصر بعثت
يكتبون الكتب بأيديهم
كتابت قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 2 - 2
2 - كتابت آيات قرآن و تدوين آن ، پس از نزول آن بر پيامبر ( ص )
ذلك الكتب
اطلاق كتاب (نوشته و نگارش يافته) بر قرآن يا بدان جهت بوده كه آيه هاى آن پس از نزول نوشته مى شده است و يا توصيه اى است از جانب خداوند كه بايد به صورت نوشته درآيد و يا به صورت مكتوب بر پيامبر (ص) نازل مى شده است. احتمال اول و دوم گوياى برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 3 - 4،7
4 _ نزول قرآن به صورت مكتوب بر پيامبر ( ص ) *
نزّل عليك الكتاب
اطلاق {الكتاب} بر قرآن، يا بايد به اين اعتبار باشد كه نزولش به صورت نوشته بوده و يا در آن عصر به صورت كتاب و نوشته
درمى آمده است، برداشت فوق بر اساس احتمال اوّل استفاده شده است.
7 _ كتابت قرآن در عصر نزول توسّط كُتّاب وحى *
نزّل عليك الكتاب
اطلاق {الكتاب} بر قرآن، يا بايد به اين اعتبار باشد كه نزولش به صورت نوشته بوده و يا در آن عصر به صورت كتاب و نوشته درمى آمده است، برداشت فوق بر اساس احتمال دوم استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 7 - 4
4 _ كتابت قرآن در عصر نزول *
هو الّذى انزل عليك الكتاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 127 - 7
7 _ قرآن پس از نزول و در عصر پيامبر ( ص ) ، به نگارش يافته بر اوراق و تدوين شده به شكل كتاب
و ما يتلى عليكم فى الكتب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 136 - 5
5 _ قرآن در عصر پيامبر ( ص ) نوشته شده بر سطوح و تدوين يافته به صورت كتاب
يأيها الذين ءامنوا ءامنوا باللّه و رسوله و الكتب الذى نزل على رسوله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 48 - 4
4 _ قرآن ، به صورت مكتوب و جمع آورى شده در عهد پيامبر ( ص )
و انزلنا إليك الكتب
اطلاق {كتاب} (نوشته) بر قرآن حاكى از آن است كه در زمان رسول خدا(ص) به صورت مكتوب بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 1 - 6
6_ كتابت
قرآن ، پس از نزول آن بر پيامبر ( ص )
كت__ب أُحكمت ءاي__ته
اطلاق كتاب (نوشته و نگارش يافته ) بر قرآن ، يا بدان جهت است كه آيه هاى آن ، پس از نزول نوشته مى شده و يا توصيه اى است از جانب خدا كه بايد ، به صورت كتاب درآيد. در هر دو صورت ، برداشت فوق استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 1 - 4
4_ كتابت قرآن در عصر پيامبر ( ص )
تلك ءاي_ت الكت_ب
اطلاق {كتاب} (نوشته و نگارش يافته) بر قرآن يا بدان جهت است كه آيات آن پس از نزول نوشته مى شد و يا توصيه اى است از جانب خدا كه بايد به صورت كتاب و نوشته درآيد. به هر تقدير ، برداشت فوق استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 1 - 5
5 - نوشته شدن قرآن توسط كاتبان وحى در پى نزول هر آيه يا هر سوره آن
تلك ءاي_ت القرءان و ك_تاب مبين
{كتاب}، مصدر به معناى مفعول (مكتوب) است. {كتاب مبين}; يعنى، نوشته اى روشن. بنابراين اطلاق {كتاب} بر قرآن مى تواند از آن جهت باشد كه پس از نزول، نوشته مى شد و يا توصيه اى است بر اين كه بايد نوشته شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 86 - 4
4 - كتابت و تدوين آيات قرآن ، پس از نزول آن بر پيامبر ( ص )
و ما كنت ترجوا أن يلقى إليك الكت_ب
اطلاق كتاب (نوشته
و نگارش يافته) بر قرآن، يا بدان جهت بوده كه آيه هاى آن پس از نزول نوشته مى شده است و يا توصيه اى است از جانب خداوند كه بايد به صورت نوشته درآيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 31 - 3
3 - كتابت و تدوين آيات قرآن ، پس از نزول آن بر پيامبر ( ص )
و الذى أوحينا إليك من الكت_ب
اطلاق كتابت (نوشته و نگارش) بر قرآن، يا بدان جهت بوده كه آيه هاى آن پس از نزول نوشته مى شده است. و يا توصيه اى است از جانب خداوند كه بايد به صورت نوشته درآيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 1 - 2
2 - كتابت و تدوين قرآن ، پس از نزول آن در حيات پيامبر اسلام ( ص )
تنزيل الكت_ب من اللّه
اطلاق كتاب (نوشته و نگارش يافته) بر قرآن، يا بدان جهت است كه آيه هاى آن پس از نزول نوشته مى شده و يا توصيه اى است از جانب خداوند كه بايد به صورت نوشته درآيد. هردو فرض، مى تواند گوياى برداشت يادشده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 23 - 4
4 - كتابت آيات قرآن و تدوين آن ، پس از نزول آن بر پيامبر ( ص )
اللّه نزّل أحسن الحديث كت_بًا
اطلاق كتاب (نوشته و نگارش يافته) بر قرآن يا بدان جهت بوده كه آيه هاى آن پس از نزول نوشته مى شد و يا توصيه اى است از جانب خداوند كه
بايد به صورت نوشته در آيد. هر دو احتمال گوياى برداشت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 41 - 2
2 - كتابت و تدوين قرآن ، پس از نزول آن در حيات پيامبراسلام ( ص )
إنّا أنزلنا عليك الكت_ب
اطلاق كتاب (نوشته و نگارش يافته) بر قرآن، يا بدان جهت بوده كه آيه هاى آن پس نزول نوشته مى شده است و يا توصيه اى است از جانب خداوند كه بايد به صورت نوشته درآيد. هر دو فرض مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 2 - 2
2 -كتابت و تدوين قرآن ، پس از نزول آن در حيات پيامبراسلام ( ص ) انجام گرفت .
تنزيل الكت_ب من اللّه
اطلاق كتاب (نوشته و نگارش يافته) به قرآن، يا بدان جهت بوده كه آيه هاى آن پس از نزول نوشته مى شده است و يا توصيه اى است از جانب خداوند كه بايد به صورت نوشته در آيد. هر دو فرض، مى تواند گوياى برداشت يادشده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 2 - 8
8_ انجام كتابت و جمع آورى قرآن ، در عهد پيامبراكرم ( ص ) *
و الكت_ب المبين
آن باشد كه قرآن در زمان رسول خدا(ص)، به صورت مكتوب و مدوّن بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 2 - 3
3 - قرآن ، به صورت مكتوب و جمع آورى شده در عهد پيامبر
( ص )
تنزيل الكت_ب
اطلاق كتاب (نوشته) بر قرآن، مى تواند حاكى از آن باشد كه قرآن در زمان رسول خدا(ص) به صورت مكتوب بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 2 - 3
3- قرآن ، داراى عنوان { كتاب } و به صورت تدوين شده در عصر بعثت
تنزيل الكت_ب من اللّه
قرآن، خود عنوان كتاب را بر آيات نازل شده منطبق ساخته است. از اين نكته و با توجه به مكّى بودن آيات، استفاده مى شود كه آيات قرآن، از آغاز نزول داراى عنوان كتاب بوده و مدوّن و مكتوب مى شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 13 - 1،3،4
1 - معارف قرآن ، نوشته هايى ثبت شده در ورقه هايى متعدد
فى صحف
عبارت {فى صحف} با {إنّها تذكرة} ارتباط دارد; يعنى، آن تذكره در صحيفه هايى متعدد است. {صحيفة} (مفرد {صحف}); يعنى، هر چه در آن چيزى نوشته شود.(مفردات راغب)
3 - لزوم گرامى داشتن و ارج نهادن به ورق قرآن و آيات مكتوب آن
فى صحف مكرّمة
توصيف صفحات قرآن به {مكرّمة}، گرچه خبر از حقيقتى خارجى مى دهد; ولى متضمن توصيه شدن مسلمانان به حفظ احترام قرآن نيز هست.
4 - قرآن ، پيش از نزول _ در صفحه هايى متعدد _ مكتوب بوده است .
فى صحف مكرّمة
توصيف قرآن به {فى صحف} _ با توجه به نزول سوره {عبس} در مكه _ يا پيشگويى از نوشته شدن آن در آينده است و يا از نوشته بودن آن پيش از نزول كامل خبر مى دهد. در صورت دوّم، مراد اين
است كه ملائكه قرآن را از لوح محفوظ برگرفته و به صورت نوشته هايى در صفحات متعدد، آن را به مراحل بعدى نازل مى كردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 15 - 2
2 - نوشتن قرآن در صفحه هاى پاكيزه و با عظمت ، رسالت الهى بر عهده سفيران متعدد
بأيدى سفرة
{سفرة} يا به معناى نويسندگان است و يا رسولان. در كتب لغت درباره اين كلمه چنين آمده است: {سفر} [در تمام مشتقاتش] بر مكشوف و آشكار شدن دلالت دارد و {سَفْر}; يعنى، كتابت و {سفرة}; يعنى، نويسندگان; آنها را از آن جهت به اين نام ناميدند كه كتابت، آشكار سازنده چيزى است كه مورد نياز از نوشته است (مقاييس اللغة). كلمه {سفير} بر رسول نيز اطلاق مى شود; زيرا او مأموريت خود را آشكار مى سازد (تاج العروس). جمع {سفير}، گرچه {سفراء} است; ولى از آنجا كه در لسان العرب، كلمه {سفرة} بر فرشتگانى كه بين خدا و پيامبران او سفارت (رسالت) دارند، اطلاق شده است، مى توان گفت: {سفرة}، به معناى {سفراء} نيز استعمال شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 22 - 1
1 - قرآن ، بر صفحه لوحى نوشته شده كه حقيقت آن ناشناخته است .
فى لوح
{لوح}، به تخته يا چيز ديگرى گفته مى شود كه بر روى آن بنويسند (مفردات راغب). نكره آمدن {لوح}، ممكن است به منظور بيان ناشناخته ماندن آن باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 4 - 11
11 - نزول قرآن
به صورت قابل نوشتن ، وعده خداوند به پيامبر ( ص ) در لحظات آغازين بعثت
اقرأ . .. الذى علّم بالقلم
طرح امورى كه مربوط به قلم است، به دنبال فرمان قرائت قرآن در نخستين لحظات آغاز وحى، بيانگر نكته ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 2 - 9
9 - ثبت آيات قرآن ، در صحيفه ها و ورق ها ، برنامه اى پيش بينى شده از جانب خداوند و القا شده به رسول اكرم ( ص )
يتلوا صحفًا مطهّرة
تعبير {صحف} (جمع {صحيفه}; يعنى، چيزى كه در آن مى نويسند)، اشاره به آينده قرآن و مكتوب شدن آن دارد. اسناد {يتلوا} به {صحفاً} _ با آن كه پيامبر(ص) آيات الهى را از روى صحيفه هاى موجود تلاوت نمى كرد _ به اعتبار مكتوب شدن پيام ها، پس از تلاوت آن است.
كتابت قرآن در صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 1 - 6
6_ كتابت قرآن در عصر پيامبر ( ص )
تلك ءاي_ت الكت_ب المبين
اطلاق {الكتاب} (نوشته و نگارش يافته) بر قرآن ، يابدان جهت است كه آيه هاى آن پس از نزول نوشته مى شده و يا توصيه اى است از جانب خدا كه بايد به صورت كتاب درآيد.
منشأ كتابت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 4 - 6،7
6 - توجّه به آموزگار بودن خداوند و وابستگى قرائت و كتابت به قدرت او ، برانگيزاننده انسان به تلاوت كلام او است .
اقرأ . .. الذى علّم بالقلم
7
- ربوبيت خداوند بر انسان ها ، جلوه گر در توانا ساختن آنان بر خواندن و نوشتن
و ربّك الاكرم . الذى علّم بالقلم
منشأ كتابت قلم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 4 - 4
4 - تراوشات قلم نويسندگان و تأثير آن در انتقال اطلاعات به ديگران ، وابسته به خداوند است .
الذى علّم بالقلم
نعمت كتابت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 282 - 9
9 _ توان نويسندگى ، موهبتى است الهى
ان يكتب كما علّمه اللّه
نقش كتابت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 6 - 5
5 - دانستن و توانايى بر خواندن و نوشتن ، براى باز داشتن انسان از طغيان گرى كافى نيست .
علّم بالقلم . علّم الإنس_ن ما لم يعلم . كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى
نقش كتابت انسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 6 - 3،5
3 - خلقت ويژه انسان و برخوردارى او از دانش و هنر نويسندگى ، دور ماندن او را از هر گونه انحراف تضمين نمى كند .
خلق الإنس_ن . .. علّم بالقلم ... كلاّ
حرف {كلاّ} مانع پيدايش پندارى است كه ممكن است با شنيدن آيات پيشين كه درباره آفرينش انسان و علم او بود، براى مخاطب به وجود آيد و انسان را از خطر هر انحرافى دور بداند.
5 - دانستن و توانايى بر خواندن و نوشتن ، براى باز داشتن انسان از طغيان گرى كافى نيست .
علّم بالقلم . علّم الإنس_ن ما لم يعلم
. كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى
{كتب آسمانى}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 4 - 3،4،7،10،11
3 _ نقش تعيين كننده كتب آسمانى ، در تحقق رسالت و اهداف انبيا
نزّل عليك الكتاب . .. و انزل التّورية و الانجيل. من قبل هدى للنّاس
4 _ نياز مردم به هدايت الهى و كتب آسمانى
نزّل عليك الكتاب . .. من قبل هدى للنّاس
بهره مندى مردم از هدايت الهى و كتب آسمانى، حاكى است از نياز مردم به آن.
7 _ نزول فرقان از جانب خداوند ، براى پيگيرى اهداف كتب آسمانى پيشين
و انزل التّورية و الانجيل. من قبل ... و انزل الفرقان
10 _ عذاب شديد كافران پس از اتمام حجت بر آنان از طريق كتب آسمانى
نزّل عليك الكتاب . .. انّ الّذين كفروا بايات اللّه لهم عذاب شديد
11 _ كتب آسمانى ( قرآن ، تورات و انجيل ) ، از آيات الهى
انزل التورية و الانجيل . .. و انزل الفرقان اِنّ الّذين كفروا بايات اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 23 - 1،2،3،4،5،7،10،12،14
1 _ تمرّد اهل كتاب در برابر دعوت به كتاب خداوند براى داورى ، بسى شگفت آفرين است .
الم تر الى الذين . .. و هم معرضون
2 _ تمرّد اهل كتاب از حاكميّت كتاب خدا ، شاهد و دليل كفر آنان
الم تر الى الذين اوتوا نصيباً . .. و هم معرضون
به نظر مى رسد اين آيه، عهده دار بيان كفر اهل كتاب باشد كه در آيه قبل، به آن تصريح شده است.
3 _ اطلاعات ناقص برخى اهل
كتاب ( يهود ) ، از كتاب آسمانى خويش
الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتاب
4 _ تحريف حقايق كتب آسمانى پيشين و عدم دستيابى اهل كتاب ، جز به برخى از حقايق آن *
اوتوا نصيباً من الكتاب
5 _ هدايت پذيرى از كتاب آسمانى ، مبتنى بر آگاهى همه جانبه نسبت به آن است .
الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتاب
7 _ كتاب آسمانى ، كتاب قانون و حكم
يُدعون الى كتاب اللّه ليحكم بينهم
10 _ برخى از عالمان اهل كتاب ، حَكَميّت و حاكميّت كتاب خدا را پذيرفتند .
ثمّ يتولى فريق منهم
نپذيرفتن گروهى با دلالت مفهومى، اشاره به پذيرش گروهى ديگر دارد.
12 _ وجود موضعگيرى هاى متضاد در ميان عالمان اهل كتاب در برابر دعوت به حكميت كتاب آسمانى
ثمّ يتولى فريق منهم
14 _ داورى پيامبر ( ص ) در ميان يهوديان بر اساس تورات ، و عدم پذيرش حكم تورات توسط برخى از آنان
يدعون الى كتاب اللّه ليحكم بينهم ثم يتولى فريق منهم
در شأن نزول آيه آمده است، پيامبر (ص) درباره زن و مردى از يهود كه مرتكب زنا شده بودند; به استناد تورات، حكم به رجم آنان نمود كه سبب خشم يهوديان گرديد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 24 - 5
5 _ عالمان اهل كتاب كه از داورى كتاب خدا رويگردان بودند ، به گناهكارى خود اذعان داشتند .
لن تمسّنا النار الاّ اياماً معدودات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 48 - 3،5
3 _ تعليم و تعلّم كتاب الهى و حكمت ، ارزشى والا
و
يعلّمه الكتاب و الحكمة
5 _ تورات و انجيل ( كتب الهى ) ، دربردارنده قوانين و معارف الهى *
و يعلّمه الكتاب و الحكمة و التورية و الانجيل
عطف تورات و انجيل بر كتاب و حكمت، از باب عطف فرد بر جنس است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 53 - 5،6،9
5 _ تصريح حواريون به ايمان به چيزهايى كه خداوند فرءوف رستاده ( كتب آسمانى ) و پيروى از رسولش ( عيسى )
ربّنا امنا بما انزلت و اتّبعنا الرسول
6 _ حُسن اظهار ايمان به كتاب الهى و پيروى از رسولان الهى ، در پيشگاه ربوبى
ربّنا امنا بما انزلت و اتّبعنا الرسول
9 _ ايمان به كتاب آسمانى و پيروى از پيامبر ، زمينه راهيابى به منزلت انبيا
و اشهد بانّا مسلمون. ربّنا امنا بما انزلت و اتبعنا الرسول فاكتبنا مع الشاهدين
به قرينه {و اشهد . .. }، منظور از {الشاهدين}، همان عيسى (ع) و ديگر پيامبرانند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 70 - 1
1 _ كفر آگاهانه عالمان اهل كتاب به آيات خداوند ( قرآن و پيامبر ( ص ) ) و توبيخ آنان از سوى خداوند
يا اهل الكتاب لم تكفرون بايات اللّه و انتم تشهدون
با توجّه به آيات قبل و بعد كه درباره محاجّه، كتمان و درآميختن حق به باطل است، استفاده مى شود كه مقصود از اهل كتاب، عالمان آنان هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 78 - 3،5،6،7
3 _ كتب الهى ، عهد خداوند در ميان
مردم
انّ الذين يشترون بعهد اللّه . .. و انّ منهم لفريقاً يلون السنتهم بالكتاب
5 _ كتب آسمانى ، داراى قالب و آهنگى مشخص و ممتاز از ساير نوشته ها و گفته ها *
يلون السنتهم بالكتاب لتحسبوه من الكتاب
از اينكه يهوديان نوشته هاى خويش را به آهنگ تورات مى خواندند معلوم مى شود تورات داراى آهنگ و قالبى خاص بوده است.
6 _ برخى از اهل كتاب ( عالمان آنان ) ، براى فريب مردم ، دست نوشته خود را همانند كتاب خدا تلاوت مى كردند .
و انّ منهم لفريقاً يلون السنتهم بالكتاب لتحسبوه من الكتاب
7 _ تلاش برخى اهل كتاب ( عالمان آنان ) ، براى انحراف مسلمانان ، با قلمداد كردن نوشته هاى خود به عنوان تورات و انجيل
و انّ منهم لفريقاً . .. لتحسبوه من الكتاب
از ظاهر {لتحسبوه} كه بايد خطاب به مؤمنان و مسلمانان باشد استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 79 - 5،9،13،19
5 _ كتاب و حكمت ، عطيّه الهى به انبيا
ان يؤتيه اللّه الكتاب و الحكم
بنابراينكه {الحكم}، به معنى حكمت باشد.
9 _ ناسازگارى مقام نبوّت و دارا بودن كتاب و حكمت ، با دعوت مردم به پرستش خويش
ما كان لبشر . .. ثم يقول للناس كونوا عباداً لى من دون اللّه
13 _ تعليم و تعلم كتب آسمانى ، زمينه ربّانى شدن انسان
كونوا ربّانيّن بما كنتم تعلّمون الكتاب و بما كنتم تدرسون
19 _ كتب آسمانى ، قابل فهم براى مردم
بما كنتم تعلّمون الكتاب و بما كنتم تدرسون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران -
3 - 81 - 3،8،11،12،23،24
3 _ كتاب و حكمت ، عطيّه الهى به انبيا
لما اتيتكم من كتاب و حكمة
8 _ ميثاق الهى از انبيا ، قبل از دادن كتاب و حكمت به آنها
و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن لما اتيتكم من كتاب و حكمة
بنابراينكه {لما}، شرطيه باشد.
11 _ پيامبر اكرم ( ص ) ، تصديق كننده انبيا و كتب الهى گذشته
ثم جاءكم رسول مصدق لما معكم
بنابراينكه مراد از {رسول}، پيامبر اكرم (ص) باشد.
12 - تصديق كتب آسمانى و انبياى گذشته ، شرطى براى صحت ادعاى پيامبرى
ثم جاءكم رسول مصدق لما معكم
23 _ پيامبر اسلام ( ص ) ، تصديق كننده انبيا و كتب آسمانى پيش از خود
ثمّ جاءكم رسول مصدّق لما معكم
امام صادق (ع): . .. {ثمّ جاءكم رسول مصدّق لما معكم}، يعنى رسول اللّه (ص).
_______________________________
تفسير قمى، ج 1، ص 247، ذيل آيه 172 اعراف ; نورالثقلين، ج 1، ص 358، ح 211.
24 _ پيامبران الهى متعهد به معرفى پيامبر اسلام ( ص ) و بعثت و اوصاف او و فرمان به تصديق آن حضرت
و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن
اميرالمؤمنين (ع): انّ اللّه تعالى أخذ الميثاق على الانبياء قبل نبيّنا ان يخبروا اممهم بمبعثه و نعمته و يبشروهم به و يأمروهم بتصديقه.
_______________________________
مجمع البيان، ج 2، ص 784 ; نورالثقلين، ج 1، ص 359، ح 215.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 84 - 4،5،7،9،10
4 _ لزوم توأم بودن ايمان به خدا و ايمان به همه انبياى الهى و كتب آسمانى
قل امنا باللّه . .. و النّبيّون من ربّهم
5 _ ايمان به همه پيامبران و كتب آسمانى
، عمل به ميثاق الهى است .
و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن . .. قل امنا باللّه و ما انزل ... و النّبيّون من ر
7 _ ايمان به خدا و كليه انبيا و كتب آسمانى ، از اركان مهمّ اعتقادى
قل امنا باللّه . .. و النّبيّون من ربّهم
{قل امنا}، عهده دار تبيين {دين} در آيه سابق است. بنابراين اركان مهم دين، مطالبى است كه در اين آيه مطرح شده است.
9 _ نبوّت پيامبران و نزول كتب آسمانى بر آنان ، پرتويى از ربوبيّت الهى
و ما اُوتى . .. و النّبيّون من ربّهم
10 _ ايمان نداشتن به تمامى پيامبران و كتب نازل شده بر آنان ، حاكى از تسليم نبودن در برابر خداست .
امنا . .. لا نفرّق بين احد منهم و نحن له مسلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 93 - 8
8 _ بطلان نظريات منتسب به هر يك از اديان الهى ، در صورت مخالفت با كتاب آسمانى آن دين
قل فاْتوا بالتورية فاتلوها ان كنتم صادقين
آيه فوق، براى ردّ نظريه يهود، آنان را به تورات ارجاع مى دهد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 119 - 4،6،7،8
4 _ مسلمانان به خاطر ايمانشان به كتب آسمانى ، دوستدار همه پيروان اديان الهى
ها انتم اولاء تحبّونهم و لا يحبّونكم و تؤمنون بالكتب كلّه
بنابر اينكه {تؤمنون}، علّت براى {تحبونهم} باشد.
6 _ مسلمانان ، مؤمن به تمامى كتب آسمانى
و تؤمنون بالكتب كلّه
اگر چه {كتاب} به لفظ مفرد آمده، ولى به معناى جمع است; چون الف و لام آن براى
جنس است.
7 _ بى اعتقادى كافران ( اهل كتاب ) ، به برخى از كتاب هاى آسمانى
ها انتم اولاء . .. و تؤمنون بالكتب كلّه
ايمان مسلمانان به تمامى كتب، به قرينه مقابله، بيانگر اين است كه اهل كتاب، به تمامى كتب ايمان ندارند.
8 _ برخورد منافقانه برخى از اهل كتاب با مسلمانان ، در اظهار ايمان به تمامى كتب آسمانى ( قرآن و . . . )
و اذا لقوكم قالوا امنا و اذا خلوا عضّوا عليكم الأنامل
به قرينه {و تؤمنون بالكتاب كلّه}، متعلّق {امنا}، تمامى كتب آسمانى خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 184 - 12
12 _ تكذيب رسالت بسيارى از انبيا ، على رغم برخوردارى ايشان از دلايل روشن و كتب آسمانى و احكام حلال و حرام
فان كذّبوك . .. جاءو بالبيّنات و الزّبر و الكتب المنير
امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: {فان كذّبوك فقد . .. جاؤ بالبيّنات}، هى الآيات {و الزّبر} و هى كتب الانبياء بالنبوة {و الكتاب المنير}، الحلال و الحرام.
_______________________________
تفسير قمى، ج 1، ص 127 ; تفسير برهان، ج 1، ص 328، ح 1.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 187 - 3،4،6،10،12،14،16
3 _ مسؤوليّت سنگين عالمانِ به كتاب هاى آسمانى در بيان حقايق آن براى مردم
و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس
4 _ كتمان حقايق كتب آسمانى گذشته ( تورات و انجيل ) از سوى علماى اهل كتاب
و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه
6 _ وجود حقايقى درباره اسلام
و پيامبر ( ص ) در كتب آسمانى گذشته *
و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه
از موارد مهمّى كه مى توانست سودى را براى عالمان اهل كتاب تضمين كند (و اشتروا به ثمناً . .. )، كتمان حقانيّت پيامبر (ص) و اسلام است، چرا كه هستى خويش را در كتمان آن مى ديدند.
10 _ ر ها ساختن و پشت سر انداختن كتاب هاى آسمانى و ميثاق الهى از سوى عالمان اهل كتاب
و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب . .. فنبذوه ورآء ظهورهم
ضمير مفعولى در {فنبذوه} به كتاب برمى گردد و چون بيان كتاب، ميثاق و پيمان الهى است، مراد از آن ضمير، پيمان الهى نيز مى باشد ; يعنى كتاب و بيان آن را ترك كردند.
12 _ مبارزه و كارشكنى عالمان اهل كتاب با اسلام به وسيله كتمان حقايق كتب آسمانى
و اذ اخذ اللّه . .. و لا تكتمونه فنبذوه ورآء ظهورهم
برداشت فوق، بر اين مبناست كه آنچه كتمان مى كردند، بشارت تورات و انجيل به بعثت پيامبر، حقانيت اسلام و قرآن باشد.
14 _ سوداگرى عالمان اهل كتاب با كتب آسمانى و ميثاق الهى در برابر بهره هاى ناچيز
و اشتروا به ثمناً قليلاً
16 _ عالمان اهل كتاب ، بيان محتواى كتب آسمانى را به زيان دنياى خود مى انگاشتند .
و اذ اخذ اللّه ميثاق . .. لتبيّننّه ... و اشتروا به ثمناً قليلا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 188 - 2،4،5
2 _ شادمانى عالمان اهل كتاب از كتمان حقايق كتب آسمانى براى مردم
و اذ اخذ اللّه ميثاق
. .. و لا تكتمونه ... لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا
برخى برآنند كه مراد از {الّذين}، اهل كتاب هستند ; چنانچه در آيه قبل از آنان سخن رفت. و مراد از {ما اتوا} (آنچه را انجام دادند)، همان كتمان حقايق و پشت سر انداختن كتابهاى آسمانى و ميثاق الهى است.
4 _ شادمانى عالمان اهل كتاب از بيان برخى حقايق كتاب هاى آسمانى ( آنچه با دنياخواهى آنان منافات نداشته )
لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا
مراد از {مآ اتوا}، مى تواند بيان حقايقى از كتاب باشد كه به قرينه {و اشتروا به ثمناً}، با دنياطلبى آنان برخوردى نداشته است.
5 _ انتظار ستايش عالمان يهود و نصارا از پيروانشان به جهت بيان نكردن حقايقى از تورات و انجيل
لا تحسبنّ الّذين . .. يحبّون ان يحمدوا بما لم يفعلوا
بنابر اينكه مراد از {ما لم يفعلوا} (آنچه را انجام ندادند)، وفادار نبودنشان به پيمان الهى و كتمان حقايق باشد كه در آيه قبل به آن تصريح شد. و انتظار ستايش شايد بدان جهت بوده كه آنان با كتمان حقايق، دين اجدادى مردم خويش را محفوظ مى داشتند و لذا فاعل محذوف در {يُحمدوا} به پيروان آنان تفسير شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 199 - 1،3،10،20،28
1 _ ايمان واقعى گروهى از عالمان اهل كتاب به خداوند ، قرآن و كتب آسمانى خويش
وَ اِنّ من اهل الكتب لمن يؤمن باللّه و ما انزل اليكم . .. خاشعين للّه
سوداگرى با آيات الهى از امورى است كه اغلب با عالمان و دانشمندان دينى سنخيّت دارد ; جمله {لتبيّننّه للناس}، در آيه
187 اين معنا را تأييد مى كند.
3 _ خشوع و فروتنى گروهى از عالمان اهل كتاب ، زمينه ساز ايمان واقعى آنان به خدا و كتب آسمانى
انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. خاشعين للّه
توصيف اهل كتاب به خشوع و فروتنى، مى تواند اشاره به علّت ايمان و اقرار آنان به حقانيّت قرآن و ايمان واقعى به تورات و انجيل باشد.
10 _ سوداگرى نكردن با آيات الهى ، ويژگى اهل كتابِ مؤمنِ به خدا و قرآن و ديگر كتب آسمانى
لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلاً
20 _ آن گروه از اهل كتاب كه به خدا ، قرآن و كتب آسمانى خويش ايمان آورند ; از پاداشى ويژه و والا بهره مند خواهند شد .
اولئك لهم اجرهم عند ربّهم
كلمه {عند ربّهم}، توصيف {اجرهم} است و مى رساند كه آن پاداش، پاداشى ويژه و ارزشمند است.
28 _ نجاشى ( پادشاه حبشه ) ، مؤمن به خدا ، قرآن و كتب آسمانى و خاضع در برابر خداوند
انّ من اهل الكتب لمن يؤمن باللّه
رسول خدا (ص) پس از مرگ نجاشى، به ياران خود فرمود: انّ اخاكم النّجاشى قد مات، قوموا فصلّوا عليه; فقال رجل يا رسول اللّه كيف نصلى عليه و قد مات فى كفره؟ قال (ص) الا تسمعون قول اللّه {و انّ من اهل الكتاب . .. }
_______________________________
الدّرالمنثور، ج 2، ص 416.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 56 - 2
2 _ كتب آسمانى ، نبوّت و حكومت پيامبران ، از آيات خداوند
فقد اتينا ال ابرهيم الكتب و الحكمة و اتيناهم ملكاً عظيماً. .. انّ الذين كفروا با
با توجه به
آيه 54 مى توان گفت: كتاب، حكمت و ملك عظيم از مصاديق {بآياتنا} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 94 - 1
1 _ قرآن ، كتابى است كه از جانب خداوند نازل شده است .
مما أنزلنا إليك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 1 - 7
7_ قرآن ، كتابى است از ناحيهء خداوند .
كت__ب . . . من لدن حكيم خبير
((من لدن . . . )) مى تواند هم قيد براى ((فصلت )) و ((اُحكمت )) باشد و هم مى تواند قيد براى كتاب گرفته شود. بنابراين آيه شريفه دلالت مى كند كه قرآن از ناحيهء خداوند حكيم و خبير است و اتقان و تبيين آياتش نيز از جانب اوست .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 17 - 8
8_ تورات ، كتابى نازل شده بر موسى ( ع )
و من قبله كت_ب موسى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 2 - 2
2_ قرآن ، نام كتاب نازل شده بر پيامبر ( ص )
إنا أنزلن_ه قرء نًا عربيًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 3 - 7
7_ قرآن ، نام كتاب آسمانى پيامبر ( ص )
بما أوحينا إليك هذا القرءان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 1 - 2
2- قرآن ، كتابى است كه از جانب خداوند بر پيامبر ( ص ) نازل شده است .
كت_ب
أنزلن_ه إليك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 27 - 3
3- قرآن كتابى وحى شده به پيامبر ( ص ) از جانب خداوند است .
واتل ما أُحى إليك من كتاب ربّك
حرف {من} در {من كتاب ربك} براى تبيين است و گوياى اين كه آنچه وحى شده است، همان كتاب خدا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 10 - 1
1- قرآن ، كتاب آسمانى فرستاده شده از سوى خداوند
لقد أنزلنا إليكم كت_بًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 49 - 4
4 - قرآن و تورات ، دو كتاب آسمانى و نازل شده از جانب خداوند
فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو أهدى منهما
ضمير {هما} در {منهما} به تورات و قرآن بازمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 70 - 3
3 - فرستادگان الهى ، علاوه بر داشتن كتاب آسمانى ، داراى رهنمود ها و دريافت كننده الهام هاى خاصى از جانب خداوند بودند .
بالكت_ب و بما أرسلنا به رسلنا
در صورتى كه مقصود از {كتاب} جنس كتاب و مجموعه كتاب هاى آسمانى باشد; مراد از {بما أرسلنا به رسلنا} رهنمودهاى پيامبران و يا الهام هاى الهى به آنان _ جدا از كتاب آسمانى _ خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 4 - 15
15- { عن أبى عبيدة قال : سألت أباجعفر ( ع ) عن قوله تعالى { ائتونى بكتاب من قبل ه_ذا أو
أثارة من علم إن كنتم صادقين } قال : عنى بالكتاب التوراة و الإنجيل { و أثارة من علم } فإنّما عنى بذلك علم اوصياء الأنبياء عليهم السلام ;
ابوعبيده گويد: از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند تعالى {ائتونى بكتاب من قبل ه_ذا أو اثارة من علم إن كنتم صادقين} سؤال كردم، حضرت فرمود: مراد از {كتاب}، تورات و انجيل است و مراد از {أثارة من علم} علم جانشينان پيامبران است}.
آثار اعراض از كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 113 - 18
18 - عالمان دينى در صورت بى توجهى به تعاليم كتاب هاى آسمانى ، سزاوار توبيخ و ملامت بوده و در قيامت بسزاى كردارشان خواهند رسيد .
قالت اليهود . .. و هم يتلون الكتب ... فاللّه يحكم بينهم يوم القيمة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 66 - 5
5 _ گرفتارى اهل كتاب در تنگنا هاى اقتصادى ، پيامد بى اعتنايى آنان به كتب آسمانى و فرامين الهى
و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل . .. لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 64 - 9
9 - اعراض از معارف و احكام كتاب هاى آسمانى ، مايه خسارت و تباه كردن هستى خويش
خذوا ما أتينكم بقوة . .. ثم توليتم من بعد ذلك فلولا ... لكنتم من الخسرين
آثار ايمان به كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 41 - 13
13 _ ايمان
به قرآن و التزام به حقايق ديگر كتاب هاى آسمانى ، مايه مصون ماندن از عذاب هاى الهى است .
و إيّى فاتّقون
{اتقاء} (مصدر اتقوا); يعنى: در اختيار گرفتن وسيله اى براى مصون ماندن از حادثه ها و مشكلاتى كه آدمى از پيشامدن آنها در هراس است. بنابراين {فاتقون}; يعنى، براى مصون ماندن از عذابهاى الهى بايد وسيله اى در اختيار داشته باشيد. فرازهاى پيشين بيان مى دارد كه آن وسيله: ايمان به قرآن و التزام به حقايق كتابهاى آسمانى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 137 - 1
1 - رسيدن به هدايت ، در گرو ايمان به خدا و ايمان به همه پيامبران و كتاب هاى آسمانى ، و تسليم بودن در برابر خداوند است .
فإن ءامنوا بمثل ما ءامنتم به فقد اهتدوا
آثار تدبر در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 12 - 13
13- تدبر و تأمل در كتاب هاى آسمانى ، زمينه و شرطى لازم براى برخوردارى از حكمت و علم
ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة و ءاتين_ه الحكم صبيًّا
جمله و {آتيناه} نمى تواند بدون ارتباط معنايى با {خذ الكتاب بقوّة} باشد. بعيد به نظر نمى رسد كه مفاد {خذ الكتاب} زمينه اى براى {آتيناه الحكم} باشد.
آثار تكذيب كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 33 - 8
8- كافران ، با انكار حقانيت كتاب هاى آسمانى ، به خود ستم كردند .
و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون
آثار جهل به كتب آسمانى
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 157 - 4
4 _ نازل نشدن قرآن موجب اعتراض گمراهان و مشركان در قيامت به سبب نداشتن كتاب آسمانى و دور ماندن از هدايتهاى الهى
أو تقولوا لو أنا أنزل علينا الكتب لكنا أهدى منهم
آثار كتمان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 159 - 9
9 - ضرورت نفرين و لعنت بر كسانى كه حقايق كتاب هاى آسمانى را از مردم پنهان مى كنند .
أولئك . .. يلعنهم اللعنون
تكرار فعل {يلعن} به تفاوت لعنت خدا و لعنت ديگران اشاره دارد. لعنت خدا به معناى مطرود ساختن از رحمت است و لعنت مردم به معناى نفرين و درخواست از خدا بر قطع رحمت از لعنت شونده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 175 - 5
5 - عالمان اهل كتاب با كتمان حقايق كتاب هاى آسمانى ، گمراه شدند و عذاب الهى را براى خويش كسب كردند .
أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى و العذاب بالمغفرة
آثار نزول كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 3 - 4
4 - نزول كتاب آسمانى ، لازمه حقانيت آفرينش و عبث نبودن آن *
تنزيل الكت_ب . .. ما خلقنا السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ
از ارتباط {تنزيل الكتاب . ..} با {و ما خلقنا السماوات ...إلاّ بالحقّ}، مطلب ياد شده قابل برداشت است.
آيات خدا در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس
- 10 - 94 - 2
2 _ سرگذشت حضرت نوح و موسى ( ع ) و پيامبران مبعوث شده در فاصله ميان آنان و تكذيب شدن آنان و هلاكت مكذبان به عذاب استيصال ، آياتى است كه در كتاب هاى آسمانى پيشين نيز آمده بود .
و اتل عليهم نبأ نوح . .. فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب م
برداشت فوق از ارتباط ميان اين آيه شريفه و مجموعه آيات 71 تا 93 _ كه با هم يك بند را تشكيل مى دهند _ استفاده مى شود.
اتمام حجت با كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 7 - 3
3 - اتمام حجت خداوند از طريق كتاب هاى آسمانى ، همواركننده راه مجازات كافران *
و كت_ب مسطور . .. إنّ عذاب ربّك لوقع
در آيات پيشين سخن از {كتاب مسطور} (تورات يا كتاب هاى آسمانى) به ميان آمده است. ارتباط {إنّ عذاب...} با {كتاب مسطور}، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.
اختلاف در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 110 - 5
5_ اختلاف انسان ها در پذيرش و عدم پذيرش كتاب هاى آسمانى ، مقتضى داورى خداوند ميان آنان و زمينه ساز پيامد هاى آن داورى ( پاداش و كيفر ) است .
فاختلف فيه و لولا كلمة سبقت من ربك لقضى بينهم
ادعاى همانندسازى براى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 93 - 6
6 _ ادعاى آوردن همانندى براى وحى و كتب آسمانى
از بالاترين ظلمهاست.
و من أظلم . .. و من قال سأنزل مثل ما أنزل الله
ارزش تعاليم كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 174 - 12
12 - حقايق و معارف كتاب هاى آسمانى ارزشمندتر از همه منافع دنيوى
و يشترون به ثمناً قليلا
استفاده از كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 44 - 7
7 _ بهره عالمان اهل كتاب از كتاب آسمانى خويش ، براى راهيابى به هدايت كافى است .
الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يشترون الضلالة
مى توان گفت توصيف اهل كتاب به {اوتوا نصيباً . .. } اشاره به زشتى گمراهى آنان دارد. يعنى با اينكه از كتاب آسمانى بهره مند بودند، راه ضلالت را برگزيدند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 51 - 3
3 _ بهره مندى ناقص و غير جامع از كتب آسمانى ، زمينه انحراف و كج انديشى
الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت
{نصيباً من الكتاب}، كه به معناى بهره اندك است، در مقام تعليل براى جمله {يؤمنون بالجبت و الطّاغوت} مى باشد.
استقلال كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 38 - 3
3 - كتاب هاى آسمانى ، تابع تمايلات و خواهش هاى نفسانى بشر نيست .
إنّ لكم فيه لما تخيّرون
اسلام در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 187 - 6
6 _ وجود حقايقى
درباره اسلام و پيامبر ( ص ) در كتب آسمانى گذشته *
و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه
از موارد مهمّى كه مى توانست سودى را براى عالمان اهل كتاب تضمين كند (و اشتروا به ثمناً . .. )، كتمان حقانيّت پيامبر (ص) و اسلام است، چرا كه هستى خويش را در كتمان آن مى ديدند.
اظهار ايمان به كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 15 - 13
13 - پيامبر ( ص ) ، مكلف به اعلام ايمان خويش به تمامى كتاب هاى آسمانى
و قل ءامنت بما أنزل اللّه من كت_ب
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه منظور از {كتاب} در جمله {ءامنت بما أنزل اللّه من كتاب} همه كتاب هاى نازل شده از سوى خداوند (تورات، انجيل و قرآن) باشد. گفتنى است كه تنوين {كتاب} _ كه براى تنويع است _ مطلب بالا را تأييد مى كند.
اعتدال كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 66 - 20
20 _ فرامين و رهنمود هاى كتب آسمانى ، متعادل و بدور از هرگونه افراط و تفريط
و لو انهم اقاموا التورية . .. منهم امة مقتصدة
اعراض از كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 101 - 14
14 - بى اعتنايى به برخى از دستورات و يا معارف كتاب هاى آسمانى ، به منزله بى اعتنايى به همه آنهاست .
نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم
روشن است كه عالمان يهود،
پس از بعثت همه احكام و معارف تورات را ناديده نگرفتند; بلكه بخشهايى از آن را، كه درباره شخصيت پيامبر اسلام بود، مورد بى اعتنايى قرار دادند ولى خداوند مى فرمايد: {آنان كتاب خدا را به دور افكندند} و اين تعبير بيانگر آن است كه ناديده گرفتن برخى از معارف كتابهاى آسمانى، به منزله ناديده گرفتن همه آنهاست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 66 - 23
23 _ بى اعتنايى اهل كتاب به كتب آسمانى خويش ، كردارى نكوهيده و ناپسند
و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل . .. و كثير منهم ساء ما يعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 68 - 26
26 _ برپا نداشتن كتب آسمانى در جامعه ، كفر به آنهاست . *
حتّى تقيموا التورية و الانجيل . .. فلاتأس على القوم الكفرين
جمله {فلاتأس . ..} علاوه بر ارتباط آن با جمله {و ليزيدن ...} مى تواند تفريع بر ترك اقامه تورات، انجيل و ديگر كتب آسمانى نيز باشد. بنابراين كسانى كه به كتب آسمانى پايبند نيستند از مصاديق كافران خواهند بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 77 - 7
7 _ بى توجهى به كتاب هاى آسمانى ، منشأ غلو و گزافه گويى در دين
ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم غير الحق
مخاطب قرار دادن مسيحيان با عنوان اهل كتاب، براى اشاره به اين حقيقت است كه غلو در دين با پيروى از كتب آسمانى ناسازگار است. بنابراين غلو پيروان اديان الهى ريشه در بى توجهى آنان به
كتب آسمانى خويش دارد.
اعطاى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 136 - 7
7 - اعطاى كتاب هاى آسمانى به پيامبران و نازل كردن احكام و معارف دين بر آنان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .
و ما أوتى النبيّون من ربهم
برداشت فوق با توجه به كلمه {رب} استفاده شده است.
التزام به كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 101 - 13
13 - ضرورت پايبند بودن به همه معارف و احكام بيان شده در كتاب هاى آسمانى
نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم
الگوگيرى از كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 12 - 5
5- كتاب آسمانى ، راهنما و سرمشق زندگى جوامع بشرى ( انسان ) در تمامى ابعاد
كت_ب موسى إمامًا و رحمة
از اين كه عنوان {امام} به صورت مطلق بر كتاب موسى اطلاق شده است، استفاده مى شود كه كتاب آسمانى، پيشواى انسان ها است و آنان بايد در تمامى ابعاد پيرو و عامل به آن باشند.
انبيا در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 94 - 2
2 _ سرگذشت حضرت نوح و موسى ( ع ) و پيامبران مبعوث شده در فاصله ميان آنان و تكذيب شدن آنان و هلاكت مكذبان به عذاب استيصال ، آياتى است كه در كتاب هاى آسمانى پيشين نيز آمده بود .
و اتل عليهم نبأ نوح . .. فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك
فسئل الذين يقرءون الكتب م
برداشت فوق از ارتباط ميان اين آيه شريفه و مجموعه آيات 71 تا 93 _ كه با هم يك بند را تشكيل مى دهند _ استفاده مى شود.
انتظار كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 2 - 7
7 - اهل كتاب و مشركان در عصر جاهليت ، خود را در انتظار پيام هاى مكتوب و پيراسته از باطل قلمداد مى كردند كه آن را از رسولى الهى دريافت كنند .
حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة
انجيل از كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 46 - 10
10 _ انجيل ، كتاب آسمانى عيسى ( ع ) و عطايى از جانب خداوند به وى
و ءاتينه الانجيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 36 - 1
1_ يهود و نصارا ، از كتاب آسمانى ( تورات و انجيل ) برخوردار بودند .
والذين ءاتين_هم الكت_ب
در اينكه مراد از {الذين . ..} چه كسانى اند چند نظر ابراز شده است: 1_ يهود و نصارا ، 2_ آنها و مجوس ، 3_ مسلمانان.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 52 - 3
3 - تورات و انجيل ، دو كتاب آسمانى
الذين ءاتين_هم الكت_ب
مراد از {الكتاب} تورات و انجيل است; زيرا اهل كتاب در قرآن به يهود و نصارا اطلاق مى شود.
انذارهاى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 2
- 19
19- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { على من يشاء من عباده أن انذروا أنه لا إل_ه إلاّ إنا فاتقون } : يقول : بالكتاب و النبوة ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خدا {على من يشاء من عباده أن انذروا أنه لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون} روايت شده است كه فرمود: به وسيله كتاب و نبوت [انذار كنيد]}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 56 - 3
3 _ هماهنگى كتاب هاى آسمانى ، در بيان انذار ها و هدايت خلق
أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . و إبرهيم ... ه_ذا نذير من النذر الأُولى
اولين كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - اعلى - 87 - 19 - 5
5 - صحيفه هاى حضرت ابراهيم و موسى ( ع ) ، از نخستين كتاب هاى آسمانى بوده است .
لفى الصحف الأُولى . صحف إبرهيم و موسى
وصف {الاُولى} (در آيه قبل)، ممكن است در مقايسه با زمان نزول قرآن بوده و تنها ناظر به تقدم {صحف} بر قرآن باشد همچنين مى تواند به معناى حقيقى آن بوده و به دوران آغازين نزول كتاب هاى آسمانى، نظر داشته باشد. برداشت ياد شده، ناظر به احتمال دوم است.
اهداف كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 213 - 13،16،33،40،42
13 _ حكومت ، داورى و حل اختلافات مردم ، از اهداف بعثت پيامبران و نزول كتاب هاى آسمانى
و اَنزل مَعهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس
16 _ كتاب هاى آسمانى ، معيار
شناخت حق از باطل و قضاوت صحيح
و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس
33 _ كتاب هاى آسمانى ، دلايل روشن الهى است .
و انزل معهم الكتاب . .. من بعد ما جاءتهم البيّنات
ظاهراً مراد از {بيّنات} (دلايل روشن) همان كتابهاى آسمانى است.
40 _ كتاب هاى الهى ، ارائه دهنده راه حل صحيح اختلافات جوامع انسانى
و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه
42 _ هدف از بعثت انبيا و ارسال كتاب هاى آسمانى ، راهنمايى انسان ها به صراط مستقيم است .
فبعث اللّه . .. و اللّه يهدى من يشاء الى صراط مستقيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 3 - 12
12 _ نزول تورات و انجيل ، به صورت دفعى نه تدريجى و براى هدايت انسانها *
و انزل التورية و الانجيل. من قبل هدى للنّاس
نزول دفعى، از {انزل} استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 4 - 2
2 _ هدايت انسان ها ، فلسفه اصلى نزول كتب آسمانى و ويژگى مهمّ آنها
نزّل عليك الكتاب . .. و انزل التّورية و الانجيل. من قبل هدى للنّاس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 79 - 16
16 _ كتب آسمانى ، براى ياد دادن و ياد گرفتن است .
بما كنتم تعلّمون الكتاب و بما كنتم تدرسون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 101 - 8
8 _ هدف و انگيزه از تلاوت آيات الهى ( انزال قرآن
) و ارسال پيامبران ، هدايت انسان ها به صراط مستقيم است .
و انتم تتلى عليكم ايات اللّه و فيكم رسوله و من يعتصم باللّه فقد هُدى الى صراط مس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 169 - 4
4 - بنده خالص و برگزيده خدا شدن ، روح اديان الهى و ثمره اصلى كتاب هاى آسمانى
لو أنّ عندنا ذكرًا من الأوّلين . لكنّا عباد اللّه المخلصين
از اين كه مشركان گفته اند: اگر كتاب آسمانى براى ما نازل مى شد، ما هم بنده خالص و برگزيده خدا مى بوديم; مى توان استفاده كرد كه اين بندگى بر اثر تعاليم كتاب هاى آسمانى به وجود مى آيد.
اهل عذاب در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 94 - 2
2 _ سرگذشت حضرت نوح و موسى ( ع ) و پيامبران مبعوث شده در فاصله ميان آنان و تكذيب شدن آنان و هلاكت مكذبان به عذاب استيصال ، آياتى است كه در كتاب هاى آسمانى پيشين نيز آمده بود .
و اتل عليهم نبأ نوح . .. فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب م
برداشت فوق از ارتباط ميان اين آيه شريفه و مجموعه آيات 71 تا 93 _ كه با هم يك بند را تشكيل مى دهند _ استفاده مى شود.
اهل كتاب و كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 23 - 1،2،3،4،10،12،14
1 _ تمرّد اهل كتاب در برابر دعوت به كتاب خداوند براى داورى
، بسى شگفت آفرين است .
الم تر الى الذين . .. و هم معرضون
2 _ تمرّد اهل كتاب از حاكميّت كتاب خدا ، شاهد و دليل كفر آنان
الم تر الى الذين اوتوا نصيباً . .. و هم معرضون
به نظر مى رسد اين آيه، عهده دار بيان كفر اهل كتاب باشد كه در آيه قبل، به آن تصريح شده است.
3 _ اطلاعات ناقص برخى اهل كتاب ( يهود ) ، از كتاب آسمانى خويش
الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتاب
4 _ تحريف حقايق كتب آسمانى پيشين و عدم دستيابى اهل كتاب ، جز به برخى از حقايق آن *
اوتوا نصيباً من الكتاب
10 _ برخى از عالمان اهل كتاب ، حَكَميّت و حاكميّت كتاب خدا را پذيرفتند .
ثمّ يتولى فريق منهم
نپذيرفتن گروهى با دلالت مفهومى، اشاره به پذيرش گروهى ديگر دارد.
12 _ وجود موضعگيرى هاى متضاد در ميان عالمان اهل كتاب در برابر دعوت به حكميت كتاب آسمانى
ثمّ يتولى فريق منهم
14 _ داورى پيامبر ( ص ) در ميان يهوديان بر اساس تورات ، و عدم پذيرش حكم تورات توسط برخى از آنان
يدعون الى كتاب اللّه ليحكم بينهم ثم يتولى فريق منهم
در شأن نزول آيه آمده است، پيامبر (ص) درباره زن و مردى از يهود كه مرتكب زنا شده بودند; به استناد تورات، حكم به رجم آنان نمود كه سبب خشم يهوديان گرديد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 24 - 5
5 _ عالمان اهل كتاب كه از داورى كتاب خدا رويگردان بودند ، به گناهكارى خود اذعان داشتند .
لن تمسّنا النار الاّ اياماً معدودات
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 70 - 1
1 _ كفر آگاهانه عالمان اهل كتاب به آيات خداوند ( قرآن و پيامبر ( ص ) ) و توبيخ آنان از سوى خداوند
يا اهل الكتاب لم تكفرون بايات اللّه و انتم تشهدون
با توجّه به آيات قبل و بعد كه درباره محاجّه، كتمان و درآميختن حق به باطل است، استفاده مى شود كه مقصود از اهل كتاب، عالمان آنان هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 78 - 6،8
6 _ برخى از اهل كتاب ( عالمان آنان ) ، براى فريب مردم ، دست نوشته خود را همانند كتاب خدا تلاوت مى كردند .
و انّ منهم لفريقاً يلون السنتهم بالكتاب لتحسبوه من الكتاب
8 _ برخى اهل كتاب ( عالمان آنان ) نوشته هاى خود را به عنوان كتاب خدا به مردم ارائه مى دادند .
و يقولون هو من عند اللّه و ما هو من عند اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 119 - 7،8
7 _ بى اعتقادى كافران ( اهل كتاب ) ، به برخى از كتاب هاى آسمانى
ها انتم اولاء . .. و تؤمنون بالكتب كلّه
ايمان مسلمانان به تمامى كتب، به قرينه مقابله، بيانگر اين است كه اهل كتاب، به تمامى كتب ايمان ندارند.
8 _ برخورد منافقانه برخى از اهل كتاب با مسلمانان ، در اظهار ايمان به تمامى كتب آسمانى ( قرآن و . . . )
و اذا لقوكم قالوا امنا و اذا خلوا عضّوا عليكم الأنامل
به قرينه {و
تؤمنون بالكتاب كلّه}، متعلّق {امنا}، تمامى كتب آسمانى خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 51 - 4
4 _ شرك برخى از اهل كتاب ( علماى يهود ) ، على رغم بهره مندى آنان از كتاب هاى آسمانى
الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت
جمله {اوتوا نصيباً . .. } مى تواند اشاره به علّت سرزنش و اعتراضى باشد كه از جمله {الم تر ... } به دست مى آيد. يعنى چگونه است كه از كتاب خداوند بهره مند هستند، ولى كافر و مشرك مى شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 66 - 4،16،17،23
4 _ اهل كتاب فاقد انگيزه كافى براى برپا داشتن تورات و انجيل و ديگر كتب آسمانى
و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل
بيان شرط با كلمه {لو} حكايت از آن دارد كه اقامه تورات و انجيل از سوى اهل كتاب، امرى بعيد و به دور از انتظار است.
16 _ جمعى از اهل كتاب ، مردمى متعادل و متعهد به كتب آسمانى خويش
و لو انهم اقاموا التورية . .. منهم امة مقتصدة
{مقتصدة} از مصدر اقتصاد به معناى اعتدال در اعمال و رفتار است و مراد از آن به دليل {لو انهم اقاموا التورية . ..} تعهد به تورات و انجيل و عمل به احكام آنهاست.
17 _ متعهدان به كتب آسمانى از قبايل اهل كتاب ، گروهى هماهنگ و داراى هدفى مشترك
منهم امة مقتصدة
{امة} به معناى گروهى است كه داراى مقصد و هدفى مشترك باشند.
23 _ بى اعتنايى اهل كتاب به كتب
آسمانى خويش ، كردارى نكوهيده و ناپسند
و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل . .. و كثير منهم ساء ما يعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 68 - 2،5
2 _ اهل كتاب مردمى بى اعتنا به كتب آسمانى خويش و رويگردان از اقامه احكام و معارف آن *
لستم على شىء حتّى تقيموا التورية و الانجيل
5 _ اهل كتاب به خاطر بى توجهى به كتاب آسمانى ، فاقد هرگونه پايگاه براى دفاع از عقايد و آراى دينى خويش
لستم على شىء حتّى تقيموا التورية و الانجيل
در برداشت فوق كلمه {حتى} به معناى {كى} تعليليه و كلمه {شىء} با توجه به حرف {على} به معناى پايگاه گرفته شده است و مراد از آن _ به قرينه حتى تقيموا التورية و الانجيل _ زير بناهاى فكرى قابل اعتمادى است كه بتوان به وسيله آن از عقايد و آراى دينى دفاع كرد.
اهميت احياى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 63 - 11
11 - ضرورت زنده نگه داشتن محتوا و معارف كتاب هاى آسمانى
خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه
اهميت ايمان به كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 136 - 6
6 - ضرورت ايمان به كتاب هاى آسمانى همه پيامبران و احكام و معارف نازل شده بر آنان
ءامنا باللّه . .. و ما أوتى النبيّون من ربهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 31 - 5
5 - مؤمنان ، بايد به
كتاب هاى آسمانى پيشين ، همچون قرآن ، ايمان بياورند .
لن نؤمن به_ذا القرءان و لا بالذى بين يديه
از اين كه كافران به صراحت و قاطعيت اعلام كرده اند كه به قرآن، تورات و انجيل ايمان نمى آورند، استفاده مى شود كه ايمان به كتاب هاى پيشين نيز لازم است.
اهميت تبعيت از كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 121 - 6
6 - ضرورت تبعيت از كتاب هاى آسمانى
يتلونه حق تلاوته
اهميت تعقل در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 2 - 7
7- لزوم نگرش عقلانى و جدى در وحى الهى و كتاب هاى آسمانى
ما يأتيهم من ذكر . .. هم يلعبون
اهميت تفكر در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 12 - 6
6- لزوم ژرف انديشى عالمان و رهبران دينى در كتاب هاى آسمانى و استوارسازى كردار خويش برپايه آن
ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة
اهميت تلاوت كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 121 - 8
8 - خواندن و تلاوت كتاب هاى آسمانى وظيفه اى بر عهده همگان
يتلونه حق تلاوته
اهميت كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 - 9
9 - ضرورت صلابت و جديت در ديندارى و اهتمام به كتاب هاى آسمانى
خذوا ما ءاتينكم بقوة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 113 - 11
11 - امت ها
، بدون داشتن كتاب آسمانى و تدين به اديان الهى ، مردمى جاهلند .
كذلك قال الذين لايعلمون مثل قولهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 159 - 9
9 - ضرورت نفرين و لعنت بر كسانى كه حقايق كتاب هاى آسمانى را از مردم پنهان مى كنند .
أولئك . .. يلعنهم اللعنون
تكرار فعل {يلعن} به تفاوت لعنت خدا و لعنت ديگران اشاره دارد. لعنت خدا به معناى مطرود ساختن از رحمت است و لعنت مردم به معناى نفرين و درخواست از خدا بر قطع رحمت از لعنت شونده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 17 - 10
10_ انسانها ، بايد كتاب هاى آسمانى را پيشوا و مقتداى خويش قرار دهند .
و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 49 - 1
1 - ضرورت وجود داشتن كتابى آسمانى در اختيار مردم ، بر فرض آسمانى نبودن قرآن و تورات
قل فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو أهدى منهما
آيه بالا تفريع بر {قالوا سحران تظاهرا} است و اين تفريع در صورتى درست است كه لازم باشد همواره در ميان مردم كتابى آسمانى باشد و مردم از آن پيروى كنند; زيرا در اين صورت است كه اگر فرضاً تورات و قرآن آسمانى نبودند، قطعاً بايد كتاب ديگرى مى بود و در نتيجه از كافران خواسته مى شد كه آن را معرفى كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 2 - 4
4
- نقش مهم كتاب هاى آسمانى و قوانين الهى ، در تعالى فرهنگ بشر *
و كت_ب مسطور
خداوند با سوگند خوردن به تورات و يا كتاب هاى آسمانى _ در صورتى كه مراد مطلق كتاب باشد _ در حقيقت بشر را به اهميت اين كتاب ها در فكر و فرهنگ بشر توجه داده است.
ايمان به كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 4 - 2
2 - تقوا پيشگان ، مؤمن به كتاب هاى آسمانىِ اديان گذشته و معارف و احكام آنها
و الذين يؤمنون بما انزل إليك و ما انزل من قبلك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 91 - 23
23 - ناسازگارى ايمان به كتاب هاى آسمانى و قتل پيامبران
قالوا نؤمن بما أنزل علينا . .. قل فلم تقتلون أنبياء اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 - 20
20 - ادعاى ايمان به كتاب هاى آسمانى و پيامبران الهى ، ناسازگار با گرايش به اعمال نارواست .
بئسما يأمركم به إيمنكم إن كنتم مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 121 - 7
7 - پيروى از دستورات كتاب هاى آسمانى ، نشانه ايمان داشتن به آنهاست .
الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته أولئك يؤمنون به
{الذين} مبتدا و {أولئك يؤمنون به} خبر براى آن است و جمله {يتلونه . ..} حال براى {الذين} مى باشد. بنابراين معناى جمله فوق با توجه به ارجاع ضمير {به} به {الكتاب} چنين است: كسانى از اهل كتاب
- كه از كتاب خويش پيروى مى كنند - به آن ايمان دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 136 - 6،10،16،17
6 - ضرورت ايمان به كتاب هاى آسمانى همه پيامبران و احكام و معارف نازل شده بر آنان
ءامنا باللّه . .. و ما أوتى النبيّون من ربهم
10 - مسلمانان ، بايد به يهود و نصارا ابلاغ كنند كه به قرآن و همه پيامبران و احكام و معارف نازل شده بر آنان و به تمامى كتاب هاى آسمانى ، ايمان دارند .
قولوا ءامنا باللّه و ما أنزل إلينا و ما أنزل إلى إبرهيم . .. و ما أوتى النبيّون
برداشت فوق از كلمه {قولوا} (بگوييد) استفاده مى شود. آيه قبل گوياى اين است كه {مقول له} (كسى كه بايد به او ابلاغ شود) يهود و نصاراست.
16 - تسليم بودن در برابر خدا ، مستلزم ايمان به همه پيامبران و كتاب هاى آسمانى است .
ءامنا باللّه و ما أنزل إلينا . .. و نحن له مسلمون
جمله {و نحن له مسلمون} مى تواند به منزله دليل و علت براى حقايق بيان شده در آيه مورد بحث باشد.
17 - ايمان به خدا ، پيامبران ، و كتاب هاى آسمانى و تسليم بودن در برابر خدا ، از اركان دين اسلام است .
قولوا ءامنا باللّه . .. و نحن له مسلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 177 - 5،7،17
5 - ايمان به خدا ، قيامت ، فرشتگان ، كتاب هاى آسمانى و پيامبران و پرداخت مال ( انفاق ) براى رفع نياز مستمندان
و آزادى بردگان از مسائل اساسى دين است .
ليس البر أن تولوا وجوهكم . .. و لكن البر من ءامن باللّه ... و ءاتى المال على حبه
7 - ضرورت ايمان به خدا ، قيامت ، فرشتگان ، كتاب هاى آسمانى و تمامى پيامبران
و لكن البر من ءامن باللّه و اليوم الأخر و الملئكة و الكتب و النبيين
17 - ايمان به خدا ، قيامت ، فرشتگان ، كتاب هاى آسمانى و پيامبران مشخصه نيكان
و لكن البر من ءامن باللّه . .. و النبيين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 285 - 7،11،12
7 _ ايمان پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، به خدا ، ملائكه ، كتب آسمانى و پيامبران الهى
امن الرّسول . .. و المؤمنون كلّ امن باللّه و ملئكته و كتبه و رسله
كلمه {كلّ} علاوه بر مؤمنان، شامل پيامبر (ص) نيز مى شود. يعنى پيامبر (ص) و مؤمنان، همگى ايمان به خدا و ... دارند.
11 _ لزوم ايمان به فرد فرد انبيا و كتب آسمانى
كلّ امن . .. و كتبه و رسله لا نفرّق بين احد من رسله
12 _ ايمان پيامبر ( ص ) به همه انبياى گذشته و كتب آسمانى
كلّ امن . .. لا نفرّق بين احد من رسله
بنابراينكه كلمه {كل} علاوه بر اينكه شامل همه مؤمنان است، شامل پيامبر (ص) نيز باشد. در نتيجه جمله {لا نفرّق ... } مقول قول پيامبر (ص) نيز هست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 53 - 5،6،9
5 _ تصريح حواريون به ايمان به چيزهايى كه خداوند فرءوف رستاده
( كتب آسمانى ) و پيروى از رسولش ( عيسى )
ربّنا امنا بما انزلت و اتّبعنا الرسول
6 _ حُسن اظهار ايمان به كتاب الهى و پيروى از رسولان الهى ، در پيشگاه ربوبى
ربّنا امنا بما انزلت و اتّبعنا الرسول
9 _ ايمان به كتاب آسمانى و پيروى از پيامبر ، زمينه راهيابى به منزلت انبيا
و اشهد بانّا مسلمون. ربّنا امنا بما انزلت و اتبعنا الرسول فاكتبنا مع الشاهدين
به قرينه {و اشهد . .. }، منظور از {الشاهدين}، همان عيسى (ع) و ديگر پيامبرانند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 81 - 12
12 - تصديق كتب آسمانى و انبياى گذشته ، شرطى براى صحت ادعاى پيامبرى
ثم جاءكم رسول مصدق لما معكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 84 - 4،5،7
4 _ لزوم توأم بودن ايمان به خدا و ايمان به همه انبياى الهى و كتب آسمانى
قل امنا باللّه . .. و النّبيّون من ربّهم
5 _ ايمان به همه پيامبران و كتب آسمانى ، عمل به ميثاق الهى است .
و اذ اخذ اللّه ميثاق النّبيّن . .. قل امنا باللّه و ما انزل ... و النّبيّون من ر
7 _ ايمان به خدا و كليه انبيا و كتب آسمانى ، از اركان مهمّ اعتقادى
قل امنا باللّه . .. و النّبيّون من ربّهم
{قل امنا}، عهده دار تبيين {دين} در آيه سابق است. بنابراين اركان مهم دين، مطالبى است كه در اين آيه مطرح شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 119 -
4،6
4 _ مسلمانان به خاطر ايمانشان به كتب آسمانى ، دوستدار همه پيروان اديان الهى
ها انتم اولاء تحبّونهم و لا يحبّونكم و تؤمنون بالكتب كلّه
بنابر اينكه {تؤمنون}، علّت براى {تحبونهم} باشد.
6 _ مسلمانان ، مؤمن به تمامى كتب آسمانى
و تؤمنون بالكتب كلّه
اگر چه {كتاب} به لفظ مفرد آمده، ولى به معناى جمع است; چون الف و لام آن براى جنس است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 60 - 1،2
1 _ تصميم بر ارجاع داورى به طاغوت ، ناسازگار با ايمان به قرآن و ديگر كتب آسمانى است .
الم تر الى الذين يزعمون . .. يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت
1 _ جمله {يريدون . .. } دلالت مى كند كه حتّى تصميم بر چنين كارى نيز خطاست ; چه رسد به انجام آن. 2 _ كلمه {طاغوت}، مصدر و به معناى اسم فاعل است ; يعنى: هر انسان متجاوز، ظالم و جبّار.
2 _ ناسازگارى ايمان به قرآن و كتب آسمانى ، با ارجاع داورى به طاغوتها
الم تر الى الذين يزعمون . .. يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 136 - 1،9
1 _ ضرورت ايمان به خدا ، پيامبر ( ص ) ، قرآن و ديگر كتب آسمانى
يأيها الذين ءامنوا ءامنوا باللّه و رسوله . .. و الكتب الذى أنزل من قبل
9 _ اعتقاد به خدا ، پيامبران ، روز قيامت ، فرشتگان و كتب آسمانى ، اركان هدايت و شرط تحقق ايمان
يأيها الذين ءامنوا ءامنوا باللّه و رسوله . .. فقد ضل ضللا بعيداً
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 162 - 2،3،4،5،10،11،16
2 _ عالمان ژرفنگر يهود و مؤمنان واقعى آنها ، به قرآن و ديگر كتب آسمانى ايمان مى آورند .
لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون يؤمنون بما أنزل إليك و ما أنزل من قبلك
3 _ لزوم ايمان به كتب آسمانى پيشين در كنار ايمان به قرآن
لكن الرسخون . .. و المؤمنون يؤمنون بما أنزل إليك و ما أنزل من قبلك
4 _ نقش ايمان واقعى به اديان گذشته در پذيرش قرآن و ديگر كتب آسمانى
و المؤمنون يؤمنون بما أنزل إليك و ما أنزل من قبلك
5 _ نقش مثبت و سازنده علم در ايمان به قرآن و ديگر كتب آسمانى
لكن الرسخون فى العلم . .. يؤمنون بما أنزل إليك و ما أنزل من قبلك
10 _ يهوديان بپادارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، به قرآن و ديگر كتب آسمانى ايمان مى آورند .
و لكن الرسخون . .. و المقيمين الصلوة و المؤتون الزكوة
گفتنى است كه {المقيمين} به وسيله فعلى همانند {امدح} و يا {اخص} منصوب شده و در اصل چنين بوده {و المقيمون الصلوة اخصهم و امدحهم} كه بنابر قواعد ادبى المقيمون و فعل اخص و امدح حذف شده است و ضمير در {امدحهم} به صورت اسم ظاهر در آمده است.
11 _ يهوديان مؤمن به خدا و قيامت ، به قرآن و ديگر كتب آسمانى ايمان مى آورند .
و لكن الرسخون فى العلم منهم . .. و المؤمنون باللّه و اليوم الاخر
بنابر اينكه {المؤمنون باللّه . ..} عطف باشد بر {الرسخون}.
16 _ ايمان به خدا و قيامت ، مستلزم ايمان
به پيامبر ( ص ) ، قرآن و ديگر كتب آسمانى
يؤمنون بما أنزل إليك و ما أنزل من قبلك . .. و المؤمنون باللّه و اليوم الاخر
كلمه {المؤمنون باللّه} عطف بر {الراسخون} است و در نتيجه {يؤمنون بما انزل . ..} خبر براى {المؤمنون باللّه} نيز مى باشد. گفتنى است كه لازمه ايمان به قرآن، ايمان به پيامبر(ص) است و لذا در برداشت فوق ايمان به پيامبر(ص) نيز آورده شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 59 - 2،3،6
2 _ نكوهش خداوند از اهل كتاب به خاطر انتقاد آنان از ايمان مؤمنان به خدا ، قرآن و كتب آسمانى
قل يأهل الكتب هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه . .. و ما أنزل من قبل
3 _ ايمان مسلمانان به خدا ، قرآن و تمامى كتب آسمانى ، برانگيزنده اهل كتاب بر تمسخر نماز و ديگر شعاير اسلام
قل يأهل الكتب هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه . .. و ما أنزل من قبل
برداشت فوق بر اين مبناست كه {ان ءامنا} به تقدير {لام}، بيانگر كراهت و ناخرسندى اهل كتاب نسبت به مسلمانان باشد، يعنى {ما تنقمون منا ديننا و صلاتنا لشىء الا ايماننا باللّه . .. }.
6 _ مؤمنان به خدا و قرآن ، وظيفه دار ايمان به تمامى كتب آسمانى
هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه و ما أنزل الينا و ما أنزل من قبل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 60 - 15
15 _ فرمانبرى از طغيانگران ، ناسازگار با ايمان به خدا و كتب آسمانى
هل تنقمون
منا الا ان ءامنا باللّه . .. و عبد الطغوت
توصيف پيشينيان يهود و نصارا به بندگى و اطاعت طاغوت در پاسخ استهزاى اهل كتاب نسبت به مؤمنان، حاكى از ناسازگارى ايمان به خدا با اطاعت طاغوت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 61 - 1
1 _ گروهى از اهل كتاب در حضور پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، به دروغ مدعى ايمان به خدا ، قرآن و ديگر كتب آسمانى
و إذا جاءوكم قالوا ءامنا . .. و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون
با توجه به آيه 57، 58 كه اهل كتاب را استهزا كننده اسلام و نماز معرفى كرده بود، معلوم مى شود تنها گروهى از آنان نزد مسلمانان، خود را اهل ايمان قلمداد مى كردند. گفتنى است كه مراد از {ءامنا} به قرينه آيه 59 ايمان به خدا، قرآن و ديگر كتب آسمانى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 65 - 1،2،3،7
1 _ وعده حتمى خداوند به آمرزش تمامى گناهان گذشته اهل كتاب در صورت ايمان به خدا ، پيامبر ( ص ) ، همه كتب آسمانى و پرهيز از گناهان
و لو ان أهل الكتب ءامنوا و اتقوا لكفرنا عنهم سيئاتهم
با توجه به آيه 59 (هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه و ما انزل الينا و ما انزل من قبل) و نيز آيه 61 (و اذا جاءوكم قالوا ءامنا)، معلوم مى شود مراد از ايمان در {ءامنوا} ايمان به خدا، قرآن، همه كتب آسمانى و ايمان به پيامبر اكرم(ص) است.
2 _ دعوت خداوند از اهل
كتاب به رعايت تقوا و ايمان به خدا ، قرآن و ديگر كتب آسمانى
و لو ان أهل الكتب ءامنوا و اتقوا لكفرنا عنهم سيئاتهم
3 _ ايمان به خدا ، پيامبر ( ص ) و كتب آسمانى و دامن گرفتن از گناه ، موجب آمرزش گناهان گذشته آدمى
و لو ان أهل الكتب ءامنوا و اتقوا لكفرنا عنهم سيئاتهم
متعلق {واتقوا} به قرينه {سيئاتهم} گناهان است، و مراد از {سيئاتهم} در {لكفرنا عنهم سيئاتهم} گناهان پيش از ايمان است.
7 _ تأكيد خداوند بر وارد ساختن اهل كتاب به بهشت پر نعمت در صورت ايمان به خدا ، پيامبر ( ص ) و تمامى كتب آسمانى و رعايت تقوا
و لو ان أهل الكتب . .. لادخلنهم جنت النعيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 81 - 5
5 _ ايمان به خدا ، پيامبر ( ص ) و كتب آسمانى راه رسيدن به استقلال و رهايى از يوغ بندگى كافران
و لو كانوا يؤمنون . .. ما اتخذوهم أولياء
برداشت فوق بر اين مبناست كه ولى به معناى سرپرست باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 46 - 9
9 - مسلمان ، بايد به قرآن و كتاب هاى آسمانى ، ايمان داشته باشد .
ءامنّا بالذى أُنزل إلينا و أُنزل إليكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 31 - 1
1 - كافران مكه اعلام كردند كه به هيچ رو به قرآن و كتاب هاى پيشينِ آسمانى ايمان نمى آورند .
و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان و لا
بالذى بين يديه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 15 - 15
15 - ايمان به پيامبران پيشين و كتاب هاى آسمانى آنان ، بخشى از باور هاى دين اسلام
و قل ءامنت بما أنزل اللّه من كت_ب
از اين كه پيامبر(ص) مأمور بود به كتاب هاى آسمانى پيشين ايمان آورد و با توجه به اسوه بودن آن حضرت، مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 12 - 12
12 - مريم ( س ) ، مؤمن به وحى و كتاب هاى آسمانى و تصديق كننده آنها بود .
و صدّقت بكلم_ت ربّها و كتبه
بشارتهاى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 196 - 1
1 - كتاب هاى آسمانى پيشين ، دربردارنده بشارت نزول قرآن
و إنّه لفى زبر الأوّلين
{زبور} (مفرد {زُبُر}) به معناى كتاب است; يعنى، {و إنّ خبرالقرآن، أو خبر نزول القرآن عليك مذكور فى كتب الماضين من الأنبياء; بشارت قرآن يا بشارت نزول آن بر تو، در كتاب هاى پيامبران پيشين مذكور بوده است}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 53 - 8
8 - وجود وعده و بشارت آمدن كتاب آسمانى به نام { قرآن } ، پيش از نزول آن در مدارك دينى اهل كتاب
إنّا كنّا من قبله مسلمين
برداشت ياد شده به خاطر اين نكته روشن است كه اهل كتاب آگاهى خود از آمدن قرآن را، تنها از راه مدارك دينى خود به دست آورده بودند.
بنى اسرائيل و
كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 41 - 9
9 - بنى اسرائيل با انكار قرآن ، خود پيشتاز كفر به كتاب هاى آسمانى خويش خواهند بود .
و لاتكونوا أول كافر به
برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {به} به {ما معكم} برگردد. بنابراين جمله {و لاتكونوا ...} در ارتباط با جمله {ءامنوا بما أنزلت} چنين معنا مى شود: اى بنى اسرائيل! به قرآن ايمان آوريد و از نخستين كسانى نباشيد كه به كتب آسمانى خود كافر مى شوند; يعنى، در صورت انكار قرآن كتابهاى آسمانى خود را انكار كرده ايد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 64 - 11
11 - بنى اسرائيل عصر بعثت ، همسان با اسلاف گذشتگان خويش در برخورد با كتاب هاى آسمانى و احكام دين
ثم توليتم
نسبت دادن رفتار پيشينيان بنى اسرائيل به موجودين عصر بعثت و عصرهاى پس از آن (ثم توليتم)، بيانگر اتحاد و اشتراك آنان در خصلتها و ويژگيهاست.
بهترين كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 49 - 7
7 - لزوم برگزيدن برترين كتاب آسمانى ، براى پيروى از رهنمود هاى آن
قل فأتوا بكت_ب . .. هو أهدى منهما
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 23 - 3
3 - قرآن ، بهترين كتاب آسمانى در مقايسه با ديگر كتاب هاى آسمانى
اللّه نزّل أحسن الحديث
بهترين بودن قرآن، ممكن است در مقايسه با ديگر كتاب هاى آسمانى سنجيده شده باشد.
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 55 - 5
5 - قرآن ، كامل ترين كتاب آسمانى و اسلام جامع ترين دين الهى
و اتّبعوا أحسن ما أُنزل إليكم من ربّكم
در برداشت ياد شده، برتر بودن قرآن در مقايسه با ديگر كتاب هاى آسمانى و به لحاظ كمال و جامعيت سنجيده شد.
بى نظيرى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 93 - 6،7
6 _ ادعاى آوردن همانندى براى وحى و كتب آسمانى از بالاترين ظلمهاست.
و من أظلم . .. و من قال سأنزل مثل ما أنزل الله
7 _ كسى را قدرت آوردن همانندى براى وحى و كتب آسمانى نيست.
و من قال سأنزل مثل ما أنزل الله
بيان حقايق كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 175 - 8
8 - بيان حقايق كتاب هاى آسمانى ، موجب دستيابى به هدايت و مغفرت الهى است .
إن الذين يكتمون . .. أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى و العذاب بالمغفرة
برداشت فوق از مفهوم آيه به دست مى آيد.
پاداش عمل به كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 170 - 3
3 _ چنگ زدن به كتاب هاى آسمانى و برپا داشتن نماز ، داراى پاداشى تضمين شده از جانب خداوند
و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين
پاسدارى از كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 63 - 11
11 - ضرورت زنده نگه داشتن محتوا و معارف
كتاب هاى آسمانى
خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 44 - 14،15،20،38
14 _ احياى كتب آسمانى و حراست آنها از تبديل و تحريف ، در گرو حكم و قضاوت بر اساس آنهاست .
يحكم بها النبيون . .. و الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه
{باء} در {بما استحفظوا} سببيه است و بيانگر اين است كه چون مسؤوليت حراست از كتب آسمانى بر عهده آنهاست، بايد بر اساس آن حكم كنند. يعنى حراست از كتب آسمانى در گرو اين است كه احكام آن در جامعه پياده شود.
15 _ ضرورت حضور عالمان ربانى و دانشمندان دينى در هر عصر ، براى حفاظت كامل از كتب الهى
و الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه
20 _ حراست و نگهبانى از كتب آسمانى و شهادت بر حقانيت آن ، مسؤوليت انبياى الهى *
يحكم بها النبيون . .. بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء
بنابر اينكه ضمير در {استحفظوا} به {النبيون} نيز برگردانده شود.
38 _ عالمان بيمناك از دشمنى مردم ، در خطر ترجيح رفاه و آسايش بر ديندارى و نگهبانى از كتاب خدا
فلاتخشوا الناس . .. و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا
پاكى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 4 - 6
6 - رسولان الهى در طول تاريخ ، كتاب هايى پاك و استوار بر مردم تلاوت نموده ، معارف آن را به همگان ابلاغ كرده اند .
البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة . فيها كتب قيّمة ... إلاّ من
بعد ما ج
مراد از {البيّنة} (در اين آيه) جنس آن است; نه مصداقى كه در آيات پيشين مراد بود; ولى بيان وضع گذشتگان به عنوان نمونه بارز، بيانگر تشابه كامل بين دو {بيّنه} است. بنابراين بيّنه گذشتگان نيز مانند بيّنه درخواستى كافران، رسولى همراه با تلاوت كتاب هاى مطهر و قيم بوده است.
پيروزى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 49 - 7
7 - لزوم برگزيدن برترين كتاب آسمانى ، براى پيروى از رهنمود هاى آن
قل فأتوا بكت_ب . .. هو أهدى منهما
پيشگويى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 20 - 2
2 _ كتب آسمانى پيشين، بيانگر اوصاف پيامبر اكرم(ص) و پيشگويى رسالت آن حضرت
قل أى شىء أكبر شهدة . .. الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 92 - 7
7 _ نزول قرآن و بعثت پيامبر(ص)، به عنوان خبرى غيبى، در كتب آسمانى گذشته مطرح بوده است.
و هذا كتب أنزل نه مبارك مصدق الذى بين يديه
از معانى محتمل براى {مصدق} تصديق خبرهاى كتب گذشته مبنى بر آمدن پيامبر(ص) و قرآن است، يعنى بدان جهت كه اين اخبار در آن كتب معهود بوده، نزول قرآن و بعثت پيامبر(ص) صدق آن خبرها را معلوم ساخته است.
پيشينه كفر به كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 4 - 7
7 - توجّه به سابقه دار بودن امتناعِ كفرپيشگان از پذيرش فرستادگان الهى و
كتاب هاى آسمانى ، تسلاّبخش پيامبر ( ص )
لم يكن . .. منفكّين ... و ما تفرّق الّذين أُوتوا الكت_ب إلاّ من بعد ما جاءتهم ال
تاريخ كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 133 - 8
8 - قبل از نزول قرآن ، چندين كتاب آسمانى ديگر نازل شده بود .
الصحف الأُولى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 68 - 7
7 - نزول كتاب از سوى خدا ، داراى سابقه ديرين در تاريخ بشر
أم جاءهم ما لم يأت ءاباءهم الأوّلين
برداشت فوق، بر اين اساس است كه {ما} در {ما لم يأت} كنايه از كتاب باشد; يعنى {أم جاءهم من الكتاب ما لم يأت. ..}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 47 - 2
2 - نزول كتاب ، از سوى خداوند ، بر برگزيدگان خود ، داراى پيشينه است .
و كذلك أنزلنا إليك الكت_ب
احتمال دارد كه {كذلك} اشاره به نزول كتاب هاى پيشين باشد. بنابراين، تقدير جمله، چنين است: {كما أنزلنا الكتاب من قبلك، أنزلنا إليك الكتاب...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 44 - 4
4 - مشركان مكه ، پيش از قرآن ، از هيچ كتاب آسمانى برخوردار نبودند .
و ما ءاتين_هم من كتب يدرسونها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 5 - 5
5- نزول كتاب و فرستادن رسولان از سوى خداوند براى بشر ، ديرينه و داراى سابقه طولانى
إنّا كنّا مرسلين
ديرينگى نزول كتاب
و فرستادن رسولان از عبارت {كنّا. ..} استفاده مى شود. در اين صورت پيام آيه شريفه، نفى استبعاد نسبت به نزول قرآن است; يعنى، اين تنها قرآن نيست كه از سوى ما فرود آمده است; بلكه از دير زمان نظير آن را فرو فرستاده ايم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 16 - 3
3 - نزول قرآن ، در ادامه نزول كتاب هاى آسمانى بر امت هاى پيشين
و لقد ءاتينا بنى إسرءيل
اين آيه از نظر سياق و محتوا، با نخستين آيات سوره _ كه درباره نزول قرآن بود _ ارتباط دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - اعلى - 87 - 19 - 5
5 - صحيفه هاى حضرت ابراهيم و موسى ( ع ) ، از نخستين كتاب هاى آسمانى بوده است .
لفى الصحف الأُولى . صحف إبرهيم و موسى
وصف {الاُولى} (در آيه قبل)، ممكن است در مقايسه با زمان نزول قرآن بوده و تنها ناظر به تقدم {صحف} بر قرآن باشد همچنين مى تواند به معناى حقيقى آن بوده و به دوران آغازين نزول كتاب هاى آسمانى، نظر داشته باشد. برداشت ياد شده، ناظر به احتمال دوم است.
تبعيت از كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 121 - 5،7
5 - كسانى از يهود و نصارا به كتاب آسمانى خويش ايمان دارند كه از آن به خوبى وشايستگى پيروى مى كنند .
الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته أولئك يؤمنون به
در برداشت فوق، ضمير {به} به {الكتاب} - كه مقصود از آن تورات و
انجيل است - برگردانده شده است.
7 - پيروى از دستورات كتاب هاى آسمانى ، نشانه ايمان داشتن به آنهاست .
الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته أولئك يؤمنون به
{الذين} مبتدا و {أولئك يؤمنون به} خبر براى آن است و جمله {يتلونه . ..} حال براى {الذين} مى باشد. بنابراين معناى جمله فوق با توجه به ارجاع ضمير {به} به {الكتاب} چنين است: كسانى از اهل كتاب - كه از كتاب خويش پيروى مى كنند - به آن ايمان دارند.
تبعيض در تعاليم كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 176 - 7
7 - پذيرش برخى از احكام و معارف كتاب هاى آسمانى و انكار برخى ديگر ، مخالفت با حق و دور شدن از آن است .
إن الذين اختلفوا فى الكتب لفى شقاق بعيد
مفسران درباره اختلاف در كتابهاى آسمانى - كه مفاد جمله {اختلفوا فى الكتاب} است - چند وجه گفته اند و برداشت فوق بيان يكى از آن وجوه مى باشد. {شقاق} به معناى عداوت و دشمنى است و مفعول آن به قرينه جمله قبل كلمه اى همانند {الحق} مى تواند باشد.
تبليغ تعاليم كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 91 - 14
14 _ كليه حقايق و معارف كتب آسمانى به دور از مصلحت انديشيهاى شخصى بايد براى مردم تبيين شود.
تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا
مذمت عالمان يهود بر گزينشى عمل كردن در ميان حقايق تورات، گوشزد به همه حاملان كتب آسمانى است كه در تبيين و تفسير آنها نبايد منافع خويش را در نظر گرفت،
بلكه بايد همه آنها را براى مردم تبيين كرد.
تبليغ كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 159 - 4
4 - ابلاغ و تعليم حقايق كتاب هاى آسمانى ( احكام و معارف دين و براهين آنها ) به مردم ، وظيفه اى بر عهده عالمان دينى
إن الذين يكتمون ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس
تبيين كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 187 - 2،7،9
2 _ تبيين محتواى كتب آسمانى و كتمان نكردن آن ، ميثاق سنگين خداوند از علماى اهل كتاب
و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه
ضمير مفعولى در {لتبيّننّه}، به كتاب برمى گردد.
7 _ ضرورت وجود مبلغان و تبيين كنندگان كتب آسمانى در جامعه
و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس
گرفتن ميثاق از عالمان و تأكيد خداوند بر لزوم تبيين آن براى مردم، مبيّن مطلب فوق است.
9 _ شكستن پيمان الهى ( تبيين محتواى كتب آسمانى و كتمان نكردن آن ) ، از سوى عالمان اهل كتاب
فنبذوه ورآء ظهورهم
تجزى در قبول كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 101 - 14
14 - بى اعتنايى به برخى از دستورات و يا معارف كتاب هاى آسمانى ، به منزله بى اعتنايى به همه آنهاست .
نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم
روشن است كه عالمان يهود، پس از بعثت همه احكام و معارف تورات را ناديده نگرفتند; بلكه بخشهايى از آن
را، كه درباره شخصيت پيامبر اسلام بود، مورد بى اعتنايى قرار دادند ولى خداوند مى فرمايد: {آنان كتاب خدا را به دور افكندند} و اين تعبير بيانگر آن است كه ناديده گرفتن برخى از معارف كتابهاى آسمانى، به منزله ناديده گرفتن همه آنهاست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 176 - 7،8،9،10
7 - پذيرش برخى از احكام و معارف كتاب هاى آسمانى و انكار برخى ديگر ، مخالفت با حق و دور شدن از آن است .
إن الذين اختلفوا فى الكتب لفى شقاق بعيد
مفسران درباره اختلاف در كتابهاى آسمانى - كه مفاد جمله {اختلفوا فى الكتاب} است - چند وجه گفته اند و برداشت فوق بيان يكى از آن وجوه مى باشد. {شقاق} به معناى عداوت و دشمنى است و مفعول آن به قرينه جمله قبل كلمه اى همانند {الحق} مى تواند باشد.
8 - ايمان به برخى از كتب آسمانى و انكار برخى ديگر ، مخالفت با حق و دور شدن از آن است .
إن الذين اختلفوا فى الكتب لفى شقاق بعيد
برداشت فوق از جمله وجوهى است كه در تفسير {اختلفوا فى الكتاب} بيان شده است.
9 - پذيرش برخى از احكام و معارف كتاب هاى آسمانى و انكار برخى ديگر ، موجب پديد آمدن مذاهب مختلف دينى و مايه دشمنى و ستيز است .
إن الذين اختلفوا فى الكتب لفى شقاق بعيد
برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {شقاق} دشمنى برخى با برخى ديگر باشد; يعنى: شقاق بعضهم بعضاً.
10 - اهل كتاب به خاطر اختلاف در كتب آسمانى ( پذيرش برخى و انكار و كتمان برخى
ديگر ) از حق فاصله گرفته و با يكديگر به دشمنى و ستيز پرداختند .
مفسران برآنند كه مصداق مورد نظر براى {الذين} اهل كتاب مى باشد.
تحريف كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 42 - 8
8 - بنى اسرائيل عصر بعثت ، با تحريف در كتاب هاى آسمانى خويش ، در صدد كتمان بشارت ها و نشانه هاى حقانيت قرآن بودند .
و لاتلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق
برخى برآنند كه مراد از {الباطل} تحريفهاى لفظى و معنوى است كه عالمان بنى اسرائيل در كتابهاى آسمانى خويش ايجاد مى كردند تا نشانه هاى حقانيت قرآن و اسلام از آن آشكار نشود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 213 - 17
17 _ سلامت كتاب هاى آسمانى در سير نزول ، از نفوذ تحريف و باطل
و انزل معهم الكتاب بالحق
بنابراينكه {بالحق}، متعلّق به {انزل} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 23 - 4
4 _ تحريف حقايق كتب آسمانى پيشين و عدم دستيابى اهل كتاب ، جز به برخى از حقايق آن *
اوتوا نصيباً من الكتاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 50 - 2
2 _ عدم تحريف تورات تا عصر حضرت عيسى ( ع ) *
و مصدقاً لما بين يدىّ من التورية
به نظر مى رسد جمله {لما بين يدىّ من التورية}، اشاره باشد به تورات متداولى كه در دسترس مردم بوده است. لذا تصديق آن، دلالت بر عدم تحريف تورات موجود
در آن عصر دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 78 - 4،10
4 _ فريبكارى گروهى از اهل كتاب با سعى در تحريف كتب آسمانى
و انّ منهم لفريقاً . .. لتحسبوه من الكتاب
10 _ نقش تحريف كتب آسمانى و عالمان تحريفگر در انحراف جوامع
و انّ منهم لفريقاً . .. و يقولون على اللّه الكذب و هم يعلمون
از ذكر تحريف و بيان كيفيّت آن و لحن تند آيه نسبت به علماى اهل كتاب برمى آيد كه اين عمل در گمراه كردن مردم سهم بسزايى داشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 79 - 2
2 _ نسبت ادعاى معبوديّت پيامبران براى خود ، از بافته هاى تحريفگران كتب الهى
و انّ منهم لفريفاً يلون السنتهم بالكتاب لتحسبوه من الكتاب . .. ما كان لبشر ان يؤ
از ارتباط اين آيه با آيه قبل استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 113 - 9
9 _ وجود آياتى تحريف نشده در كتاب هاى آسمانى اهل كتاب ، تا عصر بعثت
من اهل الكتب امّة قائمة يتلون ءايت اللّه
چون آيه درباره اهل كتاب است، منظور از {ايات اللّه}، مى تواند تورات و انجيل باشد و ارزش تلاوت آنها، بيانگر عدم تحريف آنهاست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 13 - 10
10 _ تفسير غلط كتب آسمانى ، توسط بنى اسرائيل
يحرفون الكلم عن مواضعه
تحريف به معنى تغيير است و همان گونه كه شامل جابجايى كلمات، كاستن
و افزودن مى شود، تأويل و تفسير ناروا را نيز فرا مى گيرد.
تداوم كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 25 - 5
5 - بشريت ، هرگز از كتاب آسمانى محروم نبوده است . *
لقد أرسلنا رسلنا . .. و أنزلنا معهم الكت_ب
تذكرات كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 24 - 10
10- قرآن و كتاب هاى آسمانى ( تورات ، زبور و انجيل ) ، مايه احياى فطرت خفته و يادآور دانستنى هاى فراموش شده انسان ها
ه_ذا ذكر من معى و ذكر من قبلى
{ذكر} از نظر معنا، مانند {حفظ} است; با اين تفاوت كه حفظ شىء به اعتبار احراز و به دست آوردن آن و ذكر شىء به اعتبار استحضار و يادآوردن آن است (مفردات راغب). بنابراين توصيف قرآن و ديگر كتاب هاى آسمانى به {ذكر}، ممكن است به اين اعتبار باشد. كه يادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بيدارگر فطرت انسان غافل است.
تشابه برخورد دشمنان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 33 - 7
7- دشمنان كتاب هاى آسمانى ، در برخورد با آن كتاب ها شيوه واحدى داشتند .
و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...
تصديق كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 111 - 8
8_ قرآن تصديق كننده و تأييد كننده كتاب هاى آسمانى پيشين است .
و ل_كن تصديق الذى
بين يديه
{تصديق} مصدر است و به معناى اسم فاعل تصديق كننده مى باشد. اين كلمه به وسيله {ل_كن} بر {حديثاً} عطف شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 133 - 6
6 - قرآن ، دليلى روشن بر راستى و درستى ديگر كتاب هاى آسمانى است .
أوَلم تأتهم بيّنة ما فى الصحف لأُولى
عنوان {ما فى الصحف الأُولى} قرينه است براين كه مراد از {بيّنة}، كتاب آسمانى پيامبر(ص) (قرآن) است كه معارفى نظير معارف ديگر كتاب هاى آسمانى دارد و به دليل نزول مستقيم آن از جانب خداوند، برهان صحتِ معارف آن كتاب ها نيز مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 30 - 8
8- قرآن ، تصديق كننده كتاب هاى آسمانى پيشين
كت_بًا أُنزل من بعد موسى مصدّقًا لما بين يديه
تعاليم كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 42 - 7
7 - كتاب هاى آسمانى بنى اسرائيل ، حاوى بشارت به نزول قرآن و نشانه هاى حقانيت آن است .
و لاتلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 44 - 4،6
4 - عالمان به كتاب هاى آسمانى و تلاوت كنندگان آن ، داراى مسؤوليت بيشتر در عمل كردن به كردار هاى نيك ( دستورات كتاب هاى آسمانى )
و تنسون أنفسكم و أنتم تتلون الكتب
روشن است كه هر كس ديگران را به نيكيها فرمان دهد و خود بدانها عمل نكند، سزاوار سرزنش است; چه از عالمان باشد يا
از غير آنان، بنابراين جمله حاليه {و أنتم تتلون الكتاب} تأكيدى است در مورد عالمان كتابهاى آسمانى و تلاوت كنندگان آن.
6 - كتاب هاى آسمانى بنى اسرائيل ، توبيخ كننده مبلغان و ارشادگران بى عمل
أتأمرون الناس . .. و أنتم تتلون الكتب
چون جمله حاليه {و أنتم تتلون الكتاب} (در حالى كه شما كتاب ]تورات يا انجيل [را تلاوت مى كنيد) به عنوان دليل نكوهش و مذمت ارشاد كنندگان بى عمل مطرح شده، معلوم مى شود: در كتابهاى آسمانى بنى اسرائيل بر ناروايى چنين كردارى تأكيد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 78 - 10
10 - محتواى كتاب هاى آسمانى و معارف آن ، عارى از خيالات خام و واهى است .
لايعلمون الكتب إلا امانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 - 19
19 - كتاب هاى آسمانى و اديان الهى ، هرگز آدميان را به كار هاى ناروا فرا نمى خوانند .
بئسما يأمركم به إيمنكم إن كنتم مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 101 - 13
13 - ضرورت پايبند بودن به همه معارف و احكام بيان شده در كتاب هاى آسمانى
نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 159 - 1،2
1 - كتاب هاى آسمانى ، حاوى احكام و معارف دينى و در بردارنده دلايلى روشن بر حقانيت آنها
ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس فى الكتب
2 -
خداوند ، احكام و معارف دينى و دلايل حقانيت آنها را نازل كرده و در كتاب هاى آسمانى بيان داشته است .
ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس فى الكتب
{هدى} به معناى هدايت كننده است و مقصود از آن در آيه شريفه احكام و معارف دين مى باشد. {بينات} به معناى دلايل روشن است و مراد از آن در آيه، دلايل و براهينى است كه براى معارف و احكام دينى ايراد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 176 - 3
3 - محتواى كتاب هاى آسمانى سراسر حق و پيراسته از هر گونه باطل است .
نزل الكتب بالحق
{بالحق} متعلق به كلمه اى همانند {متلبساً} و حال براى {الكتاب} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 79 - 14
14 _ لزوم عمل به آموخته هاى برگرفته از كتب آسمانى
كونوا ربّانيّن بما كنتم تعلّمون الكتاب و بما كنتم تدرسون
چون فرمان ربانى شدن را به كسانى مى دهد كه كتب آسمانى را آموخته اند، معلوم مى شود علم به آن كافى نبوده و عمل نيز لازم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 184 - 9،10
9 _ رسولان الهى برخوردار از دلايل روشن ( برهان و معجزه ) و داراى { زُبُر } ( كتاب هاى مشتمل بر حكمت و موعظه ) و نيز آورنده كتابِ روشن و روشنگر
رسل من قبلك جاءو بالبيّنات و الزّبر و الكتب المنير
{منير}، به معناى روشنگر و نيز به معناى روشن آمده
است.
10 _ روشنگرى كتب آسمانى در همه ابعاد مورد نياز
جاءو . .. و الكتب المنير
بر اين مبنا كه {منير}، به معناى روشنگر باشد، متعلق آن حذف شده است تا دلالت بر عموم و شمول كند. يعنى هر آنچه مردم از آن كتاب توقع داشته و بدان نيازمند باشند، در آن بيان شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 187 - 8
8 _ حرمت كتمان حقايق كتب آسمانى و وجوب اظهار معارف دينى
و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 44 - 3
3 _ آگاهى بر مجموعه محتواى كتاب آسمانى ، شرط هدايت
الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يشترون الضلالة
به نظر مى رسد توصيف اهل كتاب به اينكه تنها بهره اى اندك از كتاب دارند، به منزله دليلى براى جمله {يشترون الضلالة . .. } است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 66 - 8،20
8 _ كتب آسمانى ، مشتمل بر رهنمود هاى اقتصادى و راهگشاى تأمين نياز هاى جامعه *
و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم لاكلوا
ترتب رفاه اقتصادى بر عمل به تورات و انجيل مى تواند به اين معنا باشد كه خداوند به عنوان پاداش، بركتهاى زمين و آسمان را به روى عمل كنندگان بگشايد و مى تواند به اين معنا باشد كه در خود تورات و انجيل رهنمودهايى است ه عمل به آنها رونق اقتصادى را براى جامعه
در پى دارد. برداشت فوق بر اساس معناى دوم است.
20 _ فرامين و رهنمود هاى كتب آسمانى ، متعادل و بدور از هرگونه افراط و تفريط
و لو انهم اقاموا التورية . .. منهم امة مقتصدة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 20 - 2
2 _ كتب آسمانى پيشين، بيانگر اوصاف پيامبر اكرم(ص) و پيشگويى رسالت آن حضرت
قل أى شىء أكبر شهدة . .. الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 8 - 8
8 - كتاب هاى آسمانى ، روشنگر حقايق و آموزنده معرفت هاى درست است .
من يج_دل فى اللّه بغير علم و لا هدًى و لا كت_ب منير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 31 - 2
2 - وجود اطلاعاتى در كتاب هاى آسمانى پيشين درباره پيامبراسلام
و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان و لا بالذى بين يديه
احتمال دارد غرض كافران از اعلام عدم ايمان به كتاب هاى پيشين، به خاطر وجود اطلاعاتى درباره پيامبراسلام باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 157 - 8
8 - خالى بودن كتاب هاى آسمانى تحريف نشده از انتساب فرزند به خدا
فأتوا بكت_بكم إن كنتم ص_دقين
فرمان تعجيزى خداوند به آوردن كتاب آسمانى، بر درستى نسبت فرزنددار بودن خداوند; گوياى اين حقيقت است كه در هيچ يك از كتاب هاى آسمانى اصيل و تحريف نشده چنين نسبتى وجود ندارد; بلكه اين نسبت، دروغ محض و ساخته و پرداخته خود مشركان
است. از اين رو خداوند در شش آيه قبل، آنان را دروغگو خوانده است (و إنّهم لكاذبون).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 4 - 11
11- هماهنگى كامل كتاب هاى آسمانى ، در تبليغ توحيد
ائتونى بكت_ب من قبل ه_ذا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 37 - 1
1 - در هيچ كتاب آسمانى ، مسلمانان و اطاعت كنندگان از خدا ، با مجرمان و تبهكاران يكسان تلقى نشده اند .
أفنجعل المسلمين كالمجرمين . .. أم لكم كت_ب فيه تدرسون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 38 - 1،2
1 - هيچ كتاب آسمانى ، آدميان را در انتخاب راه درست و نادرست ، آزاد ندانسته ; بلكه همگان را به گزينش راه درست مكلف ساخته است .
إنّ لكم فيه لما تخيّرون
2 - انسان در ديدگاه كتاب هاى آسمانى ، موجودى مكلف و مسؤول است ; نه آزاد مطلق و عنان گسيخته .
إنّ لكم فيه لما تخيّرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 39 - 6
6 - داورى مشركان درباره مسائل دينى ، مخالف داورى خداوند و تعاليم كتاب هاى آسمانى است .
أم لكم أيم_ن . .. إنّ لكم لما تحكمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - اعلى - 87 - 18 - 1،4
1 - جاودانگى جهان آخرت و برترى آن بر زندگانى دنيا ، در تمام كتاب هاى آسمانى مطرح شده است .
و الأخرة خير و أبقى . إنّ ه_ذا
لفى الصحف الأُولى
{الصحف}، جمع محلى به {ال} و مفيد عموم است. تصريح به بعضى از صحف در آيه بعد، تنها بر اهميت آنها دلالت دارد و عموم را از بين نمى برد.
4 - تعاليم كتاب هاى آسمانى ، همسو و هماهنگ با هم است .
إنّ ه_ذا لفى الصحف الأُولى
تعاليم كتب آسمانى اقوام پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - اعلى - 87 - 18 - 3
3 - كتاب هاى آسمانى امت هاى گذشته ، رستگارى را در گرو تزكيه ، يادِ نام خدا و اداى نماز دانسته ، از ترجيح زندگانى دنيا بر آخرت نكوهش كرده اند .
قد أفلح . .. إنّ ه_ذا لفى الصحف الأُولى
مشاراليه {ه_ذا} مى تواند آيه قبل (و الآخرة خير و أبقى) باشد و ممكن است آن را اشاره به مفاد آيات {قد أفلح. ..} به بعد بدانيم. برداشت ياد شده، ناظر به احتمال دوم است.
تعاليم كتب آسمانى بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 85 - 10
10 - تلاش براى آزاد سازى اسيران بنى اسرائيل ، از فرمان هاى كتب آسمانى آنان
و إن يأتوكم أسرى تفدوهم . .. فتؤمنون ببعض الكتب
جمله {أفتؤمنون ببعض الكتاب} دلالت بر اين معنا دارد كه: انگيزه يهوديان در آزاد سازى اسيران يهودى، عمل كردن به تورات بوده است.
تعدد كتب آسمانى اقوام پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - اعلى - 87 - 18 - 2
2 - پيشينيان ، داراى كتاب هاى آسمانى متعدد
الصحف الأُولى
صحيفه (مفرد {صحف}); يعنى، چيزى كه در آن كتابت شود (مفردات راغب)
و مراد از آن _ به قرينه استشهاد قرآن به محتواى آن _ كتاب هاى آسمانى است.
تعلم كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 159 - 3
3 - همه مردم ، مخاطبان كتب آسمانى و موظف به فراگيرى معارف و احكام آن هستند .
من بعد ما بينه للناس
تعليم كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 63 - 13
13 - فراگيرى كتاب آسمانى و تنظيم عقايد و اعمال بر محور آن ، وظيفه اى ضرورى بر عهده اهل ايمان
خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 159 - 4
4 - ابلاغ و تعليم حقايق كتاب هاى آسمانى ( احكام و معارف دين و براهين آنها ) به مردم ، وظيفه اى بر عهده عالمان دينى
إن الذين يكتمون ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 110 - 17
17 _ خداوند آموزگار مسيح در فراگيرى علوم ، معارف دين و كتب آسمانى
و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 171 - 11
11 _ فراگيرى كتاب آسمانى و تنظيم عقايد و اصول بر محور آن ، وظيفه اى ضرورى بر عهده اهل ايمان
خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه
تغيير قبله در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 144 - 18
18 - تغيير قبله از بيت المقدس به كعبه ، حقيقتى عنوان شده در كتاب هاى آسمانى پيشين ( تورات و انجيل و . . . )
إن الذين أوتوا الكتب ليعلمون أنه الحق
بيان آگاهى يهود و نصارا به حقانيت تغيير قبله از بيت المقدس به كعبه، با عنوان {اهل كتاب} مى رساند كه منشأ و منبع آگاهى آنان، كتاب آسمانى شان (تورات و انجيل) بود.
تفسير كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 78 - 11
11 - ضرورت پرهيز از تفسير كتاب هاى آسمانى با حدس و گمان
لايعلمون الكتب إلا امانى و إن هم إلا يظنون
تقوا در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 171 - 9
9 _ رسيدن انسان ها به تقوا و پرهيزشان از عقايد ناصواب و اعمال ناروا ، از اهداف نزول كتاب هاى آسمانى بر ايشان است .
خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون
تكذيب بخشى از كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 176 - 7،8،9،10
7 - پذيرش برخى از احكام و معارف كتاب هاى آسمانى و انكار برخى ديگر ، مخالفت با حق و دور شدن از آن است .
إن الذين اختلفوا فى الكتب لفى شقاق بعيد
مفسران درباره اختلاف در كتابهاى آسمانى - كه مفاد جمله {اختلفوا فى الكتاب} است - چند وجه گفته اند و برداشت فوق بيان يكى از آن وجوه مى باشد. {شقاق} به معناى
عداوت و دشمنى است و مفعول آن به قرينه جمله قبل كلمه اى همانند {الحق} مى تواند باشد.
8 - ايمان به برخى از كتب آسمانى و انكار برخى ديگر ، مخالفت با حق و دور شدن از آن است .
إن الذين اختلفوا فى الكتب لفى شقاق بعيد
برداشت فوق از جمله وجوهى است كه در تفسير {اختلفوا فى الكتاب} بيان شده است.
9 - پذيرش برخى از احكام و معارف كتاب هاى آسمانى و انكار برخى ديگر ، موجب پديد آمدن مذاهب مختلف دينى و مايه دشمنى و ستيز است .
إن الذين اختلفوا فى الكتب لفى شقاق بعيد
برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {شقاق} دشمنى برخى با برخى ديگر باشد; يعنى: شقاق بعضهم بعضاً.
10 - اهل كتاب به خاطر اختلاف در كتب آسمانى ( پذيرش برخى و انكار و كتمان برخى ديگر ) از حق فاصله گرفته و با يكديگر به دشمنى و ستيز پرداختند .
مفسران برآنند كه مصداق مورد نظر براى {الذين} اهل كتاب مى باشد.
تكذيب كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 136 - 10
10 _ انكار هر يك از حقايق ( خدا ، پيامبران ، فرشتگان ، كتب آسمانى و روز قيامت ) ، كفر و به منزله انكار تمامى آنهاست .
و من يكفر باللّه و ملئكته و كتبه و رسله و اليوم الأخر فقد ضل ضللا بعيداً
با توجه به صدر آيه كه ضرورت ايمان به تك تك معارف ياد شده را مطرح ساخت، معلوم مى شود ضلالت بعيد نتيجه انكار هر يك از معارف ياد شده است، نه نتيجه اى
براى مجموع آنها.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 33 - 9
9- كفر به وحى و كتاب هاى آسمانى ، ظلم به خويش است .
هل ينظرون إلاّ أن تأتيهم المل_ئكة أو يأتى أمر ربّك كذلك فعل الذين من قبلهم و ما
تلاوت كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 44 - 4
4 - عالمان به كتاب هاى آسمانى و تلاوت كنندگان آن ، داراى مسؤوليت بيشتر در عمل كردن به كردار هاى نيك ( دستورات كتاب هاى آسمانى )
و تنسون أنفسكم و أنتم تتلون الكتب
روشن است كه هر كس ديگران را به نيكيها فرمان دهد و خود بدانها عمل نكند، سزاوار سرزنش است; چه از عالمان باشد يا از غير آنان، بنابراين جمله حاليه {و أنتم تتلون الكتاب} تأكيدى است در مورد عالمان كتابهاى آسمانى و تلاوت كنندگان آن.
تنزيه كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 78 - 10
10 - محتواى كتاب هاى آسمانى و معارف آن ، عارى از خيالات خام و واهى است .
لايعلمون الكتب إلا امانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 21 - 5
5 - كتاب هاى آسمانى ، منادى توحيد و پيراسته از عقايد و باور هاى خرافى و شرك آلود
و قالوا لو شاء الرحم_ن . .. أم ءاتين_هم كت_بًا من قبله
آيه شريفه پس از طرح عقايد شرك آلود و خرافى مشركان مى گويد: اين انديشه ها در هيچ يك از كتاب هاى پيشين نيامده
است. از اين نكته مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 4 - 10
10- كتاب هاى آسمانى ، مبرّا از كمترين آثار و نشانه هاى شرك
ائتونى بكت_ب من قبل ه_ذا
بارزترين مصداق براى {كتاب من قبل ه_ذا} كتاب هاى آسمانى پيش از قرآن است. قرآن با قاطعيت در برابر تمامى اهل كتاب عصر نزول، اعلام كرده است كه هيچ كتاب آسمانى، نظريه {شرك} را تأييد نكرده است.
توحيد در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 21 - 5
5 - كتاب هاى آسمانى ، منادى توحيد و پيراسته از عقايد و باور هاى خرافى و شرك آلود
و قالوا لو شاء الرحم_ن . .. أم ءاتين_هم كت_بًا من قبله
آيه شريفه پس از طرح عقايد شرك آلود و خرافى مشركان مى گويد: اين انديشه ها در هيچ يك از كتاب هاى پيشين نيامده است. از اين نكته مطلب بالا استفاده مى شود.
تورات از كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 63 - 4
4 - تورات كتابى است از جانب خداوند و عطا شده به بنى اسرائيل
خذوا ما ءاتينكم
مراد از {ما}ى موصوله در {ما آتيناكم} تورات است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 91 - 16
16 - قرآن ، تأييد كننده محتواى تورات و تصديق كننده آسمانى بودن آن
و هو الحق مصدقاً لما معهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 -
4
4 - تورات ، كتابى از جانب خدا و عطا شده به بنى اسرائيل
خذوا ما ءاتينكم
مراد از {ما اتيناكم} (آنچه را به شما داديم) تورات است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 44 - 1
1 _ تورات ، كتابى آسمانى و خداوند ، نازل كننده آن
إنّا انزلنا التورية
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 171 - 3
3 _ تورات ، كتابى از جانب خدا براى بنى اسرائيل
خذوا ما ءاتينكم
مراد از {ما ءاتينكم} تورات است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 36 - 1
1_ يهود و نصارا ، از كتاب آسمانى ( تورات و انجيل ) برخوردار بودند .
والذين ءاتين_هم الكت_ب
در اينكه مراد از {الذين . ..} چه كسانى اند چند نظر ابراز شده است: 1_ يهود و نصارا ، 2_ آنها و مجوس ، 3_ مسلمانان.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 2 - 1
1- خداوند به { موسى ( ع ) } كتاب آسمانى ( تورات ) اعطا كرد تا بنى اسرائيل به وسيله آن هدايت شوند .
و ءاتينا موسى الكت_ب و جعلن_ه هدًى لبنى إسرءيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 4 - 2
2- تورات ، كتابى آسمانى و نازل شده از سوى خداوند
و قضينا إلى بنى إسرءيل فى الكت_ب
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از {الكتاب} _ به قرينه {ال} كه عهد ذكرى است _ {تورات} باشد.
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 49 - 2
2 - كتاب آسمانى موسى ( ع ) ( تورات ) ، كتاب هدايت
لعلّهم يهتدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 35 - 1
1 _ موسى ( ع ) ، از پيامبران داراى كتاب ( تورات ) و شريعت مستقل از جانب خداوند
و لقد ءاتينا موسى الكت_ب
دريافت كتاب آسمانى، حاكى از دريافت شريعت مستقل و جدا از شريعت سابق است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 52 - 3
3 - تورات و انجيل ، دو كتاب آسمانى
الذين ءاتين_هم الكت_ب
مراد از {الكتاب} تورات و انجيل است; زيرا اهل كتاب در قرآن به يهود و نصارا اطلاق مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 117 - 1
1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، برخوردار از كتاب آسمانى ( تورات ) و شريعت مستقل و جدا از شريعت الهى پيشين
و ءاتين_هما الكت_ب
دريافت كتاب آسمانى، مى تواند حاكى از دريافت شريعت مستقل و جدا از شريعت سابق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - صف - 61 - 6 - 5
5 - تورات ، كتاب آسمانى پيش از عيسى ( ع )
لما بين يدىّ من التورية
{ما بين يدىّ}; يعنى، كتابى كه پيش از من نازل شده است.
حاكميّت كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 23 - 9
9 _ پيامبران و عدالتخواهانى كه به دست
كافران كشته شدند ، خواهان حاكميت كتب آسمانى بودند . *
يُدعون الى كتاب اللّه ليحكم بينهم
بنابراينكه فاعل محذوف {يدعون}، همان كشته شدگان مذكور در آيه قبل باشند; يعنى: يدعوهم المقتولون الى كتاب اللّه
حجيت كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 184 - 11
11 _ قابل فهم بودن كتب آسمانى و حجيّت ظواهر آن
جاءو بالبيّنات و الزّبر و الكتب المنير
اگر كتب آسمانى قابل فهم نباشد، نه روشن خواهد بود و نه روشنگر، و آنگاه كه قابل فهم باشد، ظاهر آن براى مكلّفين حجت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 157 - 4
4 - حجيت كتاب هاى آسمانى در مسائل دينى
فأتوا بكت_بكم إن كنتم ص_دقين
جمله {فأتوا. ..} جواب براى شرط مقدر است و مقدر _ با توجه به آيه قبل (أم لكم سلطان مبين) _ مى تواند چنين باشد: {إن كان لكم حجة فأتوا...}. بر اين اساس پيام آيه چنين است: اگر بر درستى عقايدتان حجت داريد پس كتابى بياوريد; زيرا كتاب الهى حجت خوبى خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 37 - 5
5 - حجيت كتاب هاى آسمانى در مسائل دينى
أم لكم كت_ب فيه تدرسون
آيه شريفه، در مقام مطالبه دليلى از كتاب آسمانى براى اثبات درستى عقايد و مسائل دينى خويش از مشركان است. اين مطالبه آن گاه درست و بجا است كه كتاب هاى آسمانى حجّت باشد; و گرنه رجوع به آن براى اثبات هيچ حقيقتى، مفيد و منطقى نخواهد بود.
حدوث كتب آسمانى
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 2 - 11
11- { عن الرضا ( ع ) قال : التوراة و الإنجيل والزبور والفرقان و كلّ كتاب انزل كان كلام اللّه تعالى أنزله للعالمين نوراً و هدًى و هى كلّها محدثة و هى غير اللّه . . . قال : { ما يأتيهم من ذكر من ربّهم محدث إلاّ استمعوه و هم يلعبون } و اللّه أحدث الكتب كلّها الذى أنزلها ;
از امام رضا(ع) روايت شده است كه فرمود: تورات و انجيل و زبور و قرآن و هر كتابى كه نازل شده، كلام خداى تعالى است كه آن را براى روشن گرى و هدايتِ جهانيان نازل كرده است و تمامى اين كتاب ها حادث و غير خدا هستند . .. خداوند فرمود: {مايأتيهم من ذكر من ربّهم محدث إلاّ استمعوه و هم يلعبون}. و خدا همه كتاب هايى را كه نازل فرموده ايجاد كرده است}.
حقانيت كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 41 - 4
4 - قرآن تصديق كننده حقانيت كتاب هاى آسمانى بنى اسرائيل ( تورات ، انجيل و . . . )
ءامنوا بما أنزلت مصدقاً لما معكم
مراد از {ما}ى موصوله در {لما معكم}: كتابهاى آسمانى بنى اسرائيل است كه تورات و انجيل از مصداقهاى بارز و مورد نظر آن مى باشد. تصديق (مصدر مصدّقاً) نسبت دادن صدق و درستى به كسى يا چيزى است. بنابراين {مصدقاً لما معكم}; يعنى: قرآن كتابهاى آسمانى شما را، راست و درست مى داند و حقانيت آنها را تصديق مى كند.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 176 - 3
3 - محتواى كتاب هاى آسمانى سراسر حق و پيراسته از هر گونه باطل است .
نزل الكتب بالحق
{بالحق} متعلق به كلمه اى همانند {متلبساً} و حال براى {الكتاب} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 213 - 15
15 _ حقانيّت محتواى كتاب هاى آسمانى
و انزل معهم الكتاب بالحقّ
بنابراينكه {بالحق}، متعلّق به عامل مقدر و حال از {الكتاب} باشد ; يعنى كتابى كه مصاحب حق است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 44 - 18،20
18 _ محور قرار دادن كتب آسمانى در قضاوت ها ، شهادت بر حقانيت آنهاست .
يحكم بها النبيون . .. بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء
20 _ حراست و نگهبانى از كتب آسمانى و شهادت بر حقانيت آن ، مسؤوليت انبياى الهى *
يحكم بها النبيون . .. بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء
بنابر اينكه ضمير در {استحفظوا} به {النبيون} نيز برگردانده شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 48 - 5،6
5 _ گواهى قرآن بر راستى و درستى كتب آسمانى پيشين ( تورات و انجيل )
و انزلنا إليك الكتب بالحق مصدقاً لما بين يديه من الكتب
به دليل آيات گذشته مراد از {ما بين يديه من الكتب}، تورات و انجيل است.
6 _ وجود قرآن ، گواه راستى و درستى كتب آسمانى پيشين
و انزلنا إليك الكتب بالحق مصدقاً لما بين يديه من الكتب
با در نظر گرفتن اينكه كتابهاى آسمانى به
آمدن قرآن نويد داده بودند، لذا نزول قرآن دليل حقانيت آنها خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 25 - 9
9 - كتاب هاى آسمانى و تعاليم الهى ، داراى حقايقى روشن و قابل فهم براى انسان ها
جاءتهم رسلهم . .. بالكت_ب المنير
از توصيف كتاب به {منير} (روشن و روشنگر)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 17 - 1
1 - خداوند ، قرآن و ساير كتاب هاى آسمانى را به حق و پيراسته از هر گونه باطل فرو فرستاد .
اللّه الذى أنزل الكت_ب بالحقّ
الف و لام در {الكتاب} مى تواند براى عهد باشد و نيز مى تواند براى جنس باشد كه در اين صورت شامل همه كتاب هاى آسمانى خواهد بود.
دلايل حقانيت كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 33 - 6
6- كافران عصر هاى پيش از اسلام ، در انتظار آمدن فرشتگان و يا نزول امر ويژه اى از سوى خداوند جهت تأييد حقانيت كتاب آسمانى خود بودند .
و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...
دلايل صداقت كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 111 - 10
10_ قرآن ، دليل راستى و درستى كتاب هاى آسمانى پيشين است .
و ل_كن تصديق الذى بين يديه
تصديق كتابهاى آسمانى پيشين از سوى قرآن مى تواند به اين معنا باشد كه: نزول قرآن موجب
شد ، اخبار و پيشگوييهاى آن كتابها مبنى بر آمدن قرآن تحقق يابد. از اين رو نزول قرآن خود دليلى براى اثبات راستى و درستى آن كتابهاست.
رحمت كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 58 - 21
21- آيات الهى در قرآن و ديگر كتب آسمانى ، جلوه رحمت واسعه او است .
إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن
استناد {آيات} به {رحمن} گوياى برداشت ياد شده است. مضارع بودن {تتلى} دلالت دارد كه وصف {النبيّن} و {من هدينا واجتبينا} در هر زمان، چنين اقتضايى دارد; بنابراين {آيات الرحمن} شامل قرآن نيز مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 12 - 6
6- كتاب هاى آسمانى ، پيامدار رحمت براى خلق و دربردارنده منافع حقيقى آنان
و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة
از لحن آيه شريفه استفاده مى شود كه قرآن نيز مانند تورات، امام و رحمت است و اين دو بعد، مخصوص به كتاب موسى نيست; بلكه ويژگى تمامى كتاب هاى آسمانى است.
رسالت مبلغان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 2 - 8
8 - ابلاغ گرانِ پيام هاى مكتوب خداوند ، رسولانى با عظمت و داراى رسالتى بزرگ
رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة
رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة
تعبير {رسول من اللّه} _ با آن كه {رسول اللّه} نيز مفادى شبيه آن داشت _ ممكن است براى ابقاى كلمه {رسول} بر نكره بودن باشد تا عظمت رسول و رسالت را برجسته سازد.
روش فهم كتب آسمانى
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 78 - 9
9 - حدس و گمان در شناخت محتواى كتاب هاى آسمانى ، طريقى است نادرست و بى اعتبار .
لايعلمون الكتب إلا امانى و إن هم إلا يظنون
روشنگرى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 8 - 8
8 - كتاب هاى آسمانى ، روشنگر حقايق و آموزنده معرفت هاى درست است .
من يج_دل فى اللّه بغير علم و لا هدًى و لا كت_ب منير
رهبرى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 17 - 10
10_ انسانها ، بايد كتاب هاى آسمانى را پيشوا و مقتداى خويش قرار دهند .
و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة
زبور از كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 163 - 14
14 _ حضرت داود ( ع ) از پيامبران پس از نوح ( ع ) و داراى كتابى از جانب خدا به نام زبور
و ءاتينا داود زبوراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 55 - 9
9- خداوند ، به داوود ( ع ) كتاب آسمانى { زبور } را اعطا كرد .
و ءاتينا داود زبورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 105 - 3
3- زبور ، كتاب آسمانى نازل شده بعد از تورات
و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر
زمينه استفاده از كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
16 - غافر - 40 - 54 - 3
3 - داشتن خردناب و عقل سليم ، شرط بهره جستن و تأثير پذيرفتن از تعاليم پيامبران و كتاب هاى آسمانى ( تورات و . . . )
هدًى و ذكرى لأُولى الألب_ب
زمينه ايمان به كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 15 - 25
25 - باور به ربوبيت خداى يگانه ، مقتضى ايمان به همه كتاب هاى آسمانى است .
و قل ءامنت بما أنزل اللّه من كت_ب . .. اللّه ربّنا و ربّكم
زمينه فراموشى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 45 - 4
4 - گذشت زمان و انقراض نسل هاى پيشين ، باعث از ميان رفتن خاطرات پيامبران ، كتاب هاى آسمانى ، شرايع الهى و محروم شدن مردم عصر بعثت از آنها شد .
و ل_كنّا أنشأنا قرونًا فتطاول عليهم العمر
زمينه فهم كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 3 - 2
2- بيداردلى و هوشمندى ، زمينه لازم براى فهم صحيح حقايق الهى و اثرپذيرى از وحى و كتاب هاى آسمانى
ما يأتيهم . .. لاهية قلوبهم
زمينه نزول كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 2 - 3
3 _ فرمان روايى و حكومت خداوند بر آسمان ها و زمين ، خاستگاه نزول كتابى كه تبيين كننده حق از باطل براى انسان ها است .
تبارك الذى نزّل الفرقان على عبده . .. الذى له ملك السم_وت و الأرض
سهولت فهم كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 25 - 9
9 - كتاب هاى آسمانى و تعاليم الهى ، داراى حقايقى روشن و قابل فهم براى انسان ها
جاءتهم رسلهم . .. بالكت_ب المنير
از توصيف كتاب به {منير} (روشن و روشنگر)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.
شرايط نزول كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 30 - 7
7- دارا شدن مقام نبوت و كتاب آسمانى ، به سن و سال خاصى مقيد نيست .
كيف نكلّم من كان فى المهد . .. قال إنّى عبداللّه ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا
شرك ستيزى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 24 - 9
9- توحيد و نفى شرك ، پيام تمامى پيامبران ، موحدان و كتاب هاى آسمانى
ه_ذا ذكر من معى و ذكر من قبلى
مشاراليه {ه_ذا} به قرينه آيات قبل، توحيد و نفى شرك است.
شرك و كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 47 - 1
1 - آيين شرك ، فاقد كتاب آسمانى و بى ارتباط با عالم غيب
أم عندهم الغيب فهم يكتبون
اين آيه، درصدد بيان آخرين توجيهى است كه مشركان، مى توانند براى درستى آيين خود ارائه دهند; يعنى، آنان ادعا كنند كه با عالم غيب ارتباط برقرار كردند و حقايق و اسرار غيبى و اسرار غيبى را مكتوب داشتند. بر اين اساس ارتباط با عالم غيب نشانه درستى هر آئينى است و ناتوانى از آن، علامت بطلان
آن است.
شك در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 14 - 17
17 - اهل كتاب زمان پيامبر ( ص ) ، نسبت به محتواى متون دينى خويش گرفتار ترديد و بدبينى بودند .
و إنّ الذين أورثوا الكت_ب من بعدهم لفى شك منه مريب
{مريب} به شكى گفته مى شود كه آميخته با بد گمانى و سوء ظن باشد.
ظلم دشمنان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 50 - 7
7 - دشمنان دين خدا و كتاب هاى آسمانى ، عناصرى هواپرست و ظالم
و من أضلّ ممّن اتّبع هويه . .. إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين
عذاب كتمان كنندگان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 162 - 4
4 - كتمان كنندگان احكام و معارف دين و حقايق كتب آسمانى ، براى هميشه به عذاب اخروى گرفتار خواهند بود .
إن الذين كفروا و ماتوا . .. خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب
عصيان از كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 156 - 8
8 _ پيروى نكردن از كتب آسمانى در صورت دسترسى نداشتن به محتواى آنها، عذرى قابل پذيرش در پيشگاه خدا
و إن كنا عن دراستهم لغفلين
عظمت مبلغان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 2 - 8
8 - ابلاغ گرانِ پيام هاى مكتوب خداوند ، رسولانى با عظمت و داراى رسالتى بزرگ
رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة
رسول من
اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة
تعبير {رسول من اللّه} _ با آن كه {رسول اللّه} نيز مفادى شبيه آن داشت _ ممكن است براى ابقاى كلمه {رسول} بر نكره بودن باشد تا عظمت رسول و رسالت را برجسته سازد.
عقيده به كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 170 - 5
5 _ اقامه نماز ، زمينه ساز توانايى انسان بر تمسك به كتاب هاى آسمانى و پايبندى به محتواى آنهاست .
و الذين يمسكون بالكتب و أقاموا الصلوة
در بيان تمسك به كتاب از فعل مضارع استفاده شده و در بيان اقامه نماز فعل ماضى به كار رفته است كه اين تفاوت تعبير مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.
علماى دين و كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 94 - 5
5 _ نسخه هاى كتاب هاى آسمانى پيشين در عصر نزول قرآن ، محدود و تنها در اختيار علماى اديان بود .
فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب من قبلك
عمل به كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 44 - 4
4 - عالمان به كتاب هاى آسمانى و تلاوت كنندگان آن ، داراى مسؤوليت بيشتر در عمل كردن به كردار هاى نيك ( دستورات كتاب هاى آسمانى )
و تنسون أنفسكم و أنتم تتلون الكتب
روشن است كه هر كس ديگران را به نيكيها فرمان دهد و خود بدانها عمل نكند، سزاوار سرزنش است; چه از عالمان باشد يا از غير آنان، بنابراين جمله حاليه {و
أنتم تتلون الكتاب} تأكيدى است در مورد عالمان كتابهاى آسمانى و تلاوت كنندگان آن.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 85 - 16،17،18
16 - پايبندى به همه دستورات كتاب آسمانى ، وظيفه مؤمنان به آن كتاب است .
أفتؤمنون ببعض الكتب و تكفرون ببعض
17 - نشانه ايمان به كتاب آسمانى ، عمل كردن به دستورات آن است .
أفتؤمنون ببعض الكتب
تفريع جمله {أفتؤمنون . ..} به وسيله حرف {فاء} بر جمله {و إن يأتوكم ...} بيانگر برداشت فوق است; يعنى، از آن جا كه شما به حكم تورات در صدد آزادسازى اسيران هستيد، بر مى آيد كه به اين قسمت از تورات ايمان داريد; و از آن جا كه همكيشان خود را بيرون مى رانيد، معلوم مى شود به حرمت اين كار - كه در تورات آمده - كافريد. بنابراين عمل كردن به دستورات دين، نشانه ايمان و وانهادن آنها، به منزله كفر و نشانه آن است.
18 - عمل نكردن به دستورات كتاب آسمانى ، به منزله انكار كردن آن كتاب و نشانه كافر شدن به آن است .
أفتؤمنون . .. و تكفرون ببعض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 - 8
8 - پذيرش تعاليم و برنامه هاى كتاب هاى آسمانى و عمل به آنها ، از پيمان هاى خداوند با بندگان است .
و إذ أخذنا ميثقكم . .. خذوا ما ءاتينكم بقوة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 66 - 6،7،18
6 _ بپاداشتن كتب آسمانى و فرامين الهى در جامعه ،
موجب رفاه اقتصادى و بهره مند شدن از نعمت هاى الهى
و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل . .. لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم
7 _ نقش برپايى كتب آسمانى در نزول باران و ديگر مواهب آسمانى و رويش گياهان و دستيابى به ديگر نعمت هاى زمين
و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل . .. لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم
18 _ تشكيل امت ( جامعه هماهنگ ) شرط لازم براى برپايى كتب آسمانى و احكام الهى
و لو انهم اقاموا التورية . .. منهم امة مقتصدة
ياد كردن از متعهدان به كتب آسمانى با كلمه {امة} مى تواند اشاره به اين باشد كه موفقيت آنان رهين هماهنگيشان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 68 - 2،4،6
2 _ اهل كتاب مردمى بى اعتنا به كتب آسمانى خويش و رويگردان از اقامه احكام و معارف آن *
لستم على شىء حتّى تقيموا التورية و الانجيل
4 _ پايبندى به كتاب هاى آسمانى و اديان الهى _ نه مجرد انتساب به آن _ ، تعيين كننده ارزشمندى جوامع
ياهل الكتب لستم على شىء حتّى تقيموا التورية و الانجيل
مخاطب قرار دادن يهود و نصارا با عنوان اهل كتاب و سپس تعيين ملاك ارجمندى يعنى پايبندى به كتب آسمانى، اشاره به اين است كه صرف انتساب به دين و آيين الهى كارساز نيست، بلكه پايبندى به آن موجب ارجمندى خواهد شد.
6 _ لزوم برپاداشتن همه جانبه كتب آسمانى و ديگر فرامين الهى و محور قرار دادن آنها در جوامع
لستم على شىء حتّى تقيموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليكم من ربكم
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 154 - 5
5 _ خداترسان با به كار بستن پيام هاى آسمانى ، مشمول رحمت خدا خواهند شد .
و فى نسختها هدى و رحمة للذين هم لربهم يرهبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 170 - 5
5 _ اقامه نماز ، زمينه ساز توانايى انسان بر تمسك به كتاب هاى آسمانى و پايبندى به محتواى آنهاست .
و الذين يمسكون بالكتب و أقاموا الصلوة
در بيان تمسك به كتاب از فعل مضارع استفاده شده و در بيان اقامه نماز فعل ماضى به كار رفته است كه اين تفاوت تعبير مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.
عمل ناپسند مكذبان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 34 - 6
6- كافران منكر حقانيت كتاب هاى آسمانى و استهزا كننده پيامبران ، داراى اعمال زشت متعددى بودند .
فأصابهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون
عموميت كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 4 - 2
2 - خداوند ، براى تمامى انسان ها ، كتاب آسمانى فرستاده است .
الذين أُوتوا الكت_ب
تفاوتى كه تعبير {الذين اُوتوا الكتاب} با تعبير {أهل الكتاب} دارد، ناظر به اختلاف مصاديق آنها است. {أهل الكتاب} _ كه اصطلاح خاصى است _ تنها بر يهود و نصارا و يا به ضميمه صابئان و مجوسيان اطلاق مى گردد; ولى {الذين اُوتوا الكتاب} _ كه عنوان گروه مشخصى نيست _ بر همه كسانى صادق است
كه رسولان الهى، پيام خداوند را به آنان رسانده اند; گرچه مشرك يا بى دين باشند.
عوام يهود و كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 78 - 4
4 - عوام يهود ، خيالات واهى و نسبت داده شده به تورات را به عنوان كتاب آسمانى و دستورات الهى پذيرفته بودند .
لايعلمون الكتب إلا امانى
{امانى} (جمع امنية) به معناى خيالات واهى و دروغهاى بافته شده است. استثنا در جمله فوق، استثناى منقطع است. بنابراين {لا يعلمون ...}; يعنى، عوام يهود به محتواى تورات آگاهى ندارند، بلكه خيالات واهى و مطالب دروغين را به عنوان كتاب مى شناسند.
عوامل كتمان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 163 - 6
6 - گرايش انسان ها به شرك و پرستش غير خدا ، از عوامل وادار كننده آنان به كتمان حقايق دينى و معارف كتاب هاى آسمانى است . *
إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. و إلهكم إله وحد لا إله إلا هو
عوامل نزول كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 108 - 5
5 _ ربوبيت الهى ، مقتضى فرستادن كتاب و راهنمايى مردم به وسيله آن است .
قد جاءكم الحق من ربكم فمن اهتدى
فاقدان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 40 - 6
6 - مذاهب شرك ، فاقد كتاب آسمانى و دليل نقلى معتبر از ناحيه خداوند بر اثبات درستى خويش
قل أرءيتم . .. أم ءاتينهم كت_بًا
فهم على بيّنت منه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 37 - 2
2 - مشركان ، فاقد دليل و كتاب آسمانى بر درستى عقايد خويش اند .
أم لكم كت_ب فيه تدرسون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 47 - 1
1 - آيين شرك ، فاقد كتاب آسمانى و بى ارتباط با عالم غيب
أم عندهم الغيب فهم يكتبون
اين آيه، درصدد بيان آخرين توجيهى است كه مشركان، مى توانند براى درستى آيين خود ارائه دهند; يعنى، آنان ادعا كنند كه با عالم غيب ارتباط برقرار كردند و حقايق و اسرار غيبى و اسرار غيبى را مكتوب داشتند. بر اين اساس ارتباط با عالم غيب نشانه درستى هر آئينى است و ناتوانى از آن، علامت بطلان آن است.
فضايل متقين در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 48 - 9
9- تقوا ، از ارزش هاى برتر است و تقواپيشگان از فضيلت و شرافت ويژه در تمامى كتاب هاى آسمانى و اديان توحيدى برخوردارند .
ضياءً و ذكرًا للمتّقين
از اين كه متّقين غايت و هدف نزول كتاب آسمانى موسى و هارون و دريافت نور و هدايت الهى قرار گرفته اند و قرآن نيز كه مسأله تقوا را از محورهاى آموزه هاى خود قرار داده است، به دست مى آيد كه تقوا در همه اديان توحيدى داراى جايگاه ويژه و برتر بوده است.
فلسفه تكذيب كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 41 - 10
10 -
دستيابى به متاع دنيا ، از هدف هاى يهود و نصارا در كفر به قرآن و انكار حقايق تورات و انجيل
و لاتشتروا بأيتى ثمناً قليلا
كلمه {آياتى} علاوه بر قرآن، شامل حقايق بيان شده در تورات و انجيل نيز هست. گويا آوردن اسم ظاهر (آياتى) به جاى ضمير {به}، براى تأمين اين هدف باشد. قابل ذكر است كه چون سخن درباره ايمان به قرآن بود، مصداق مورد نظر براى {آياتى} حقايقى از تورات و انجيل است كه دليل بر حقانيت قرآن مى باشد.
فلسفه نزول كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 53 - 8
8 - دستيابى انسان ها به هدايت ، هدف از نزول كتاب هاى آسمانى است .
و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان لعلكم تهتدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 63 - 10
10 - نيل انسان ها به تقوا و پرهيزشان از عقايد ناصواب و اعمال ناروا ، از اهداف نزول كتاب هاى آسمانى است .
خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 171 - 9
9 _ رسيدن انسان ها به تقوا و پرهيزشان از عقايد ناصواب و اعمال ناروا ، از اهداف نزول كتاب هاى آسمانى بر ايشان است .
خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون
فهم كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 78 - 8
8 - دستيابى به محتواى كتاب هاى آسمانى وظيفه اى
بر عهده همگان
منهم أميون لايعلمون الكتب
لحن آيه، گوياى سرزنش كسانى است كه از محتواى كتاب آسمانى خويش اطلاعى ندارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 184 - 11
11 _ قابل فهم بودن كتب آسمانى و حجيّت ظواهر آن
جاءو بالبيّنات و الزّبر و الكتب المنير
اگر كتب آسمانى قابل فهم نباشد، نه روشن خواهد بود و نه روشنگر، و آنگاه كه قابل فهم باشد، ظاهر آن براى مكلّفين حجت است.
قاريان كتب آسمانى در صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 94 - 4
4 _ وجود عالمان دين و قاريان كتاب هاى آسمانى در عهد نزول قرآن
فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب من قبلك
قبول كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 - 8
8 - پذيرش تعاليم و برنامه هاى كتاب هاى آسمانى و عمل به آنها ، از پيمان هاى خداوند با بندگان است .
و إذ أخذنا ميثقكم . .. خذوا ما ءاتينكم بقوة
قرآن از كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 23 - 14
14 - آسمانى بودن قرآن حتى در نظر مخالفان رسالت ، امرى روشن بود .
إن كنتم صدقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 48 - 1
1 _ قرآن ، كتابى فرو فرستاده شده از جانب خداوند بر پيامبر ( ص )
و انزلنا إليك الكتب
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
5 - اعراف - 7 - 2 - 1
1 _ قرآن، كتابى است آسمانى، باعظمت و نازل شده بر پيامبر(ص)
كتب أنزل إليك
كلمه {كتاب} نكره است و اشاره به عظمت قرآن دارد و توصيف آن به {أنزل} بيانگر آسمانى بودن آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 37 - 3،11
3 _ قرآن ، نام كتاب آسمانى پيامبر اسلام ( ص ) است .
و ما كان هذا القرءان أن يفترى من دون اللّه
11 _ قرآن ، كتابى است الهى .
من رب العلمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 3 - 7
7_ قرآن ، نام كتاب آسمانى پيامبر ( ص )
بما أوحينا إليك هذا القرءان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 66 - 4
4 - قرآن ، كتابى آسمانى و نازل شده از جانب خداوند
قد كانت ءاي_تى تتلى عليكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 90 - 3
3 - قرآن ، كتابى آسمانى و نازل شده از سوى خداوند
بل أتين_هم بالحقّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 31 - 2
2 - قرآن ، كتاب آسمانى و وحى الهى به پيامبر ( ص )
و الذى أوحينا إليك من الكت_ب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 1 - 1
1 - قرآن ، كتابى الهى و آسمانى است ; نه بشرى .
تنزيل الكت_ب من اللّه
تصريح و تأكيد خداوند بر الهى بودن
قرآن _ با آن كه ادعاى آورنده آن (پيامبراسلام) نيز همين بوده است _ مى تواند به اين خاطر باشد كه تمامى مخالفان اسلام، اين كتاب را بشرى و ساخته و پرداخته پيامبر(ص) مى دانستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 2 - 1
1 - قرآن ، كتابى الهى و آسمانى است ; نه بشرى .
إنّا أنزلنا إليك الكت_ب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 41 - 1
1 - قرآن ، كتابى الهى و آسمانى است ; نه بشرى
إنّا أنزلنا عليك الكت_ب
تصريح و تأكيد خداوند بر الهى بودن قرآن _ با آن كه ادعاى آورنده اش (پيامبراسلام) نيز همين بود _ مى تواند به اين خاطر باشد كه تمامى مخالفان اسلام، اين كتاب را بشرى و ساخته و پرداخته پيامبر(ص) مى دانستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 2 - 1
1 -قرآن ، كتابى نازل شده از جانب خداوند است ; نه دستاورد بشر .
تنزيل الكت_ب من اللّه
تصريح و تأكيد خداوند بر الهى بودن قرآن _ با آن كه ادعاى آورنده اش (پيامبراسلام) نيز همين بوده است _ مى تواند به اين خاطر باشد كه مخالفان اسلام، اين كتاب را بشرى و ساخته و پرداخته پيامبر(ص) مى دانستند.
قرآن در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 42 - 7،8
7 - كتاب هاى آسمانى بنى اسرائيل ، حاوى بشارت به نزول قرآن و نشانه هاى حقانيت آن است .
و لاتلبسوا الحق بالبطل
و تكتموا الحق
8 - بنى اسرائيل عصر بعثت ، با تحريف در كتاب هاى آسمانى خويش ، در صدد كتمان بشارت ها و نشانه هاى حقانيت قرآن بودند .
و لاتلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق
برخى برآنند كه مراد از {الباطل} تحريفهاى لفظى و معنوى است كه عالمان بنى اسرائيل در كتابهاى آسمانى خويش ايجاد مى كردند تا نشانه هاى حقانيت قرآن و اسلام از آن آشكار نشود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 92 - 7
7 _ نزول قرآن و بعثت پيامبر(ص)، به عنوان خبرى غيبى، در كتب آسمانى گذشته مطرح بوده است.
و هذا كتب أنزل نه مبارك مصدق الذى بين يديه
از معانى محتمل براى {مصدق} تصديق خبرهاى كتب گذشته مبنى بر آمدن پيامبر(ص) و قرآن است، يعنى بدان جهت كه اين اخبار در آن كتب معهود بوده، نزول قرآن و بعثت پيامبر(ص) صدق آن خبرها را معلوم ساخته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 108 - 4
4- عالمان اهل كتاب ، مطلع از وعده هاى خداوند در كتاب هاى آسمانى پيشين به نزول كتاب آسمانى قرآن
الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم يخرّون . .. يقولون سبح_ن ربّنا إن كان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 196 - 2
2 - نزول قرآن بر شخص پيامبراكرم ( ص ) ياد شده در كتاب هاى آسمانى پيشين
و إنّه لفى زبر الأوّلين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 53 - 8
8 - وجود
وعده و بشارت آمدن كتاب آسمانى به نام { قرآن } ، پيش از نزول آن در مدارك دينى اهل كتاب
إنّا كنّا من قبله مسلمين
برداشت ياد شده به خاطر اين نكته روشن است كه اهل كتاب آگاهى خود از آمدن قرآن را، تنها از راه مدارك دينى خود به دست آورده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 10 - 7
7- وجود قرينه هايى در متن تورات ، بر حقانيت قرآن *
و شهد ش_هد من بنى إسرءيل على مثله ف_امن
مترتب شدن ايمان به قرآن، بر ايمان به تورات و آيين موسى، ممكن است از آن جهت باشد كه در تورات، قرينه هايى بر حقانيت قرآن وجود داشته است.
قرآن و كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 41 - 4
4 - قرآن تصديق كننده حقانيت كتاب هاى آسمانى بنى اسرائيل ( تورات ، انجيل و . . . )
ءامنوا بما أنزلت مصدقاً لما معكم
مراد از {ما}ى موصوله در {لما معكم}: كتابهاى آسمانى بنى اسرائيل است كه تورات و انجيل از مصداقهاى بارز و مورد نظر آن مى باشد. تصديق (مصدر مصدّقاً) نسبت دادن صدق و درستى به كسى يا چيزى است. بنابراين {مصدقاً لما معكم}; يعنى: قرآن كتابهاى آسمانى شما را، راست و درست مى داند و حقانيت آنها را تصديق مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 3 - 10،15
10 _ قرآن ، تأييدكننده ساير كتاب هاى آسمانى ( همانند تورات و انجيل )
مصدقاً لما بين يديه
و انزل التورية و الانجيل
15 _ قرآن ، دليلى براى حقانيّت كتب آسمانى گذشته ( همانند تورات و انجيل ) است . *
مصدقاً لما بين يديه و انزل التّورية و الانجيل
چون در تورات و انجيل، بشارت به نزول قرآن داده شده، طبعاً نزول آن، گواه راستى و صحت آن كتب خواهد بود ; و اين احتمالى است براى مصدّق بودن قرآن نسبت به ديگر كتب آسمانى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 48 - 6،9
6 _ وجود قرآن ، گواه راستى و درستى كتب آسمانى پيشين
و انزلنا إليك الكتب بالحق مصدقاً لما بين يديه من الكتب
با در نظر گرفتن اينكه كتابهاى آسمانى به آمدن قرآن نويد داده بودند، لذا نزول قرآن دليل حقانيت آنها خواهد بود.
9 _ عظمت و ارزش برتر قرآن نسبت به ديگر كتاب هاى آسمانى
و انزلنا إليك الكتب بالحق مصدقاً . .. و مهيمناً عليه
حفاظت و نگهبانى از كتابهاى آسمانى كه به عهده قرآن گذارده شده است، نشانه برترى آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 59 - 7
7 _ شرافت و برترى قرآن ، بر ديگر كتب آسمانى *
ءامنا باللّه و ما أنزل الينا و ما أنزل من قبل
تقديم {ما انزل الينا} بر {ما انزل من قبل} _ على رغم تقدم زمانى كتب آسمانى گذشته _ مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 37 - 6،8
6 _ قرآن ، تصديق و تأييد كننده كتاب هاى آسمانى پيشين ( تورات ،
انجيل و . . . )
و لكن تصديق الذى بين يديه
8 _ قرآن ، شرح و تفصيل كتاب هاى آسمانى پيشين ( تورات ، انجيل و . . . ) است .
و تفصيل الكتب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 111 - 8،10
8_ قرآن تصديق كننده و تأييد كننده كتاب هاى آسمانى پيشين است .
و ل_كن تصديق الذى بين يديه
{تصديق} مصدر است و به معناى اسم فاعل تصديق كننده مى باشد. اين كلمه به وسيله {ل_كن} بر {حديثاً} عطف شده است.
10_ قرآن ، دليل راستى و درستى كتاب هاى آسمانى پيشين است .
و ل_كن تصديق الذى بين يديه
تصديق كتابهاى آسمانى پيشين از سوى قرآن مى تواند به اين معنا باشد كه: نزول قرآن موجب شد ، اخبار و پيشگوييهاى آن كتابها مبنى بر آمدن قرآن تحقق يابد. از اين رو نزول قرآن خود دليلى براى اثبات راستى و درستى آن كتابهاست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 31 - 5
5 - قرآن ، تصديق و تأييد كننده كتاب هاى آسمانى پيشين ( تورات ، انجيل و . . . )
مصدّقًا لما بين يديه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 3 - 3
3 - هماهنگى معارف قرآنى ، با كتاب هاى آسمانى پيشين
كذلك يوحى إليك و إلى الذين من قبلك
برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {كذلك} اشاره به محتواى وحى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 3 - 4
4 - قرآن
، حاوى معارف كتاب هاى آسمانى گذشته است . *
يتلوا صحفًا مطهّرة . فيها كتب قيّمة
كافران صدر اسلام و كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 133 - 9
9 - كافران عصر بعثت ، از محتواى كتاب هاى آسمانى پيشين آگاه بودند .
أوَلم تأتهم بيّنة ما فى الصحف الأُولى
كافران و كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 33 - 4
4- كافران دوران هاى قبل از اسلام در برخورد با كتاب آسمانى خويش ، مثل كافران صدراسلام عمل مى كردند .
هل ينظرون إلاّ أن تأتيهم المل_ئكة أو يأتى أمر ربّك كذلك فعل الذين من قبلهم
كتب آسمانى اقوام پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 26 - 7
7 - نسل هاى پس از نوح و ابراهيم ( ع ) ، هيچ گاه از كتاب آسمانى محروم نبوده اند .
و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة و الكت_ب
كتب آسمانى امت هاى پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 4 - 5
5 - بروز اختلاف در ميان امت هاى پيشين ، با وجود دستيابى آنان به كتاب آسمانى و برهان ، نمونه اى از انفكاك ناپذيرى برخى كافران از مرام خويش ; حتى با پى بردن به تضاد آن با برهان
لم يكن . .. منفكّين ... حتّى تأتيهم البيّنة ... و ما تفرّق... إلاّ من بعد ما جاء
كتب آسمانى انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر -
35 - 25 - 8
8 - برخى از رسولان الهى ، داراى كتاب آسمانى بودند .
جاءتهم رسلهم . .. بالكت_ب المنير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 2 - 1،5
1 - خداوند ، با فرستادن رسولى كه مكتوباتى منزّه و به دور از انحراف را بر مردم بخواند ، بر آنان اتمام حجت مى كند .
لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة
5 - اتمام حجت بر تمام مردم ، با ارسال پيامبرى همراه با كتاب آسمانى ، سنّت تخلّف ناپذير خداوند است .
لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة
كتب آسمانى بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 42 - 7
7 - كتاب هاى آسمانى بنى اسرائيل ، حاوى بشارت به نزول قرآن و نشانه هاى حقانيت آن است .
و لاتلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 44 - 6
6 - كتاب هاى آسمانى بنى اسرائيل ، توبيخ كننده مبلغان و ارشادگران بى عمل
أتأمرون الناس . .. و أنتم تتلون الكتب
چون جمله حاليه {و أنتم تتلون الكتاب} (در حالى كه شما كتاب ]تورات يا انجيل [را تلاوت مى كنيد) به عنوان دليل نكوهش و مذمت ارشاد كنندگان بى عمل مطرح شده، معلوم مى شود: در كتابهاى آسمانى بنى اسرائيل بر ناروايى چنين كردارى تأكيد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2
- 63 - 4
4 - تورات كتابى است از جانب خداوند و عطا شده به بنى اسرائيل
خذوا ما ءاتينكم
مراد از {ما}ى موصوله در {ما آتيناكم} تورات است.
كتب آسمانى پيشينيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 131 - 6
6 _ اعطاى كتاب آسمانى به امت هاى پيش از اسلام
و لقد وصينا الذين اوتوا الكتب من قبلكم
كتب آسمانى در اهل كتاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 44 - 1
1 _ آگاهى ناقص دانشمندان اهل كتاب به كتب آسمانى خويش
الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب
ظاهراً {من} براى تبعيض است و {من الكتاب}، وصف براى {نصيباً} است. يعنى بهره آنان تنها نسبت به بخشى از كتاب است.
كتب آسمانى در دوران مريم(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 12 - 13
13 - آمدن كتاب هاى آسمانى متعدد تا عصر حضرت مريم ( س )
و صدّقت بكلم_ت ربّها و كتبه
كتب آسمانى قبل از قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 156 - 4
4 _ نزول كتاب آسمانى بر دو طايفه غير عرب (يهود و نصارا) قبل از نزول قرآن
إنما أنزل الكتب على طائفتين من قبلنا
كتب آسمانى نسل ابراهيم(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 26 - 7
7 - نسل هاى پس از نوح و ابراهيم ( ع ) ، هيچ گاه از كتاب آسمانى محروم نبوده اند .
و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة و
الكت_ب
كتب آسمانى نسل نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 26 - 7
7 - نسل هاى پس از نوح و ابراهيم ( ع ) ، هيچ گاه از كتاب آسمانى محروم نبوده اند .
و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة و الكت_ب
كتب آسمانى و خرافات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 21 - 5
5 - كتاب هاى آسمانى ، منادى توحيد و پيراسته از عقايد و باور هاى خرافى و شرك آلود
و قالوا لو شاء الرحم_ن . .. أم ءاتين_هم كت_بًا من قبله
آيه شريفه پس از طرح عقايد شرك آلود و خرافى مشركان مى گويد: اين انديشه ها در هيچ يك از كتاب هاى پيشين نيامده است. از اين نكته مطلب بالا استفاده مى شود.
كتب آسمانى و عقيده
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 8 - 6
6 - معارف متكى بر برهان هاى عقلى ، الهامات ربانى و كتاب هاى آسمانى ، تنها معارف شايسته اعتقاد و ارزشمند در بينش قرآنى
و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم و لا هدًى و لا كت_ب منير
در آيه ياد شده معرفت هاى قابل اعتماد و شايسته دفاع معارفى است كه از يكى از سه راه ذيل به دست بيايد: {علم} {هدايت} و {كتاب}. به نظر مى رسد كه مراد از {علم} معرفت هايى است كه از راه براهين عقلى و مقصود از {هدايت} دريافت هايى است كه از طريق رؤيت قلبى و الهامات درونى و منظور از {كتاب منير} حقايقى است
كه به وسيله شنيدن از رسولان الهى و مراجعه به كتاب هاى آسمانى به دست مى آيد.
كتب آسمانى و قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 94 - 3
3 _ كتاب هاى آسمانى پيشين ، سند زنده اى براى اثبات حقانيت و الهى بودن آيات قرآن كريم
فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب من قبلك
تذكر اين نكته لازم است كه مراد از كتابهاى آسمانى پيشين، كتابهايى است كه دست تحريف، آنها را دگرگون نكرده است.
كتمان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 159 - 7
7 - كتمان حقايق كتاب هاى آسمانى ، از گناهان بزرگ است .
إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. أولئك يلعنهم اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 160 - 4
4 - كتمان حقايق دينى و معارف كتب آسمانى ، فسادانگيز است .
إلا الذين تابوا و أصلحوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 161 - 2
2 - كتمان معارف و احكام دين و حقايق كتاب هاى آسمانى ، كفرپيشگى است .
إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. إن الذين كفروا و ماتوا و هم كفار
آوردن جمله {إن الذين كفروا . ..} پس از {إن الذين يكتمون} - بدون حرف فاصله اى همانند واو - گوياى اين است كه: {الذين كفروا} همان كتمان كنندگان هستند و يا كتمان كنندگان از مصاديق كفرپيشگان مى باشند. به هر تقدير اين معنا كه كتمان حقايق دينى
كفر است، از ارتباط دو آيه به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 162 - 4
4 - كتمان كنندگان احكام و معارف دين و حقايق كتب آسمانى ، براى هميشه به عذاب اخروى گرفتار خواهند بود .
إن الذين كفروا و ماتوا . .. خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 174 - 4
4 - تناول از منافع به دست آمده از دين فروشى و كتمان معارف كتاب هاى آسمانى ، در حقيقت خوردن آتش و پركردن شكم از آن است .
و يشترون به ثمناً قليلا أولئك ما يأكلون فى بطونهم إلا النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 176 - 2،4
2 - ناسازگارى حقايق كتاب هاى آسمانى با منافع عالمان دنياطلب ، وادار كننده آنان به كتمان آن حقايق
إن الذين يكتمون . .. و يشترون ... ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق
برداشت فوق بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره به {كتمان} - كه از جمله {يكتمون . ..} به دست مى آيد - داشته باشد. بر اين مبنا از يك سو حق ستيزى دليل كتمان معارف و احكام كتب آسمانى دانسته شده است (ذلك ]الكتمان[ بأن اللّه نزل الكتاب بالحق) و از سوى ديگر جمله {يشترون به ثمناً قليلا در آيه 174} رسيدن به منافع دنيوى را دليل و انگيزه كتمان معارف مى شمرد. نتيجه اين دو دليل اين است كه: حقايق كتابهاى آسمانى با منافع گروهى دنياطلب ناسازگار است و اين ناسازگارى
مايه كتمان آن حقايق مى شود.
4 - كتمان محتواى كتاب هاى آسمانى ، كتمان حق است و كتمان كنندگان مردمى حق ستيزند .
ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق
كتمان كنندگان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 175 - 2
2 - دين فروشان و كتمان كنندگان حقايق كتاب هاى آسمانى ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 176 - 4
4 - كتمان محتواى كتاب هاى آسمانى ، كتمان حق است و كتمان كنندگان مردمى حق ستيزند .
ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق
كفر به كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 41 - 9
9 - بنى اسرائيل با انكار قرآن ، خود پيشتاز كفر به كتاب هاى آسمانى خويش خواهند بود .
و لاتكونوا أول كافر به
برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {به} به {ما معكم} برگردد. بنابراين جمله {و لاتكونوا ...} در ارتباط با جمله {ءامنوا بما أنزلت} چنين معنا مى شود: اى بنى اسرائيل! به قرآن ايمان آوريد و از نخستين كسانى نباشيد كه به كتب آسمانى خود كافر مى شوند; يعنى، در صورت انكار قرآن كتابهاى آسمانى خود را انكار كرده ايد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 85 - 18
18 - عمل نكردن به دستورات كتاب آسمانى ، به منزله انكار كردن آن كتاب و نشانه كافر
شدن به آن است .
أفتؤمنون . .. و تكفرون ببعض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 - 18
18 - اعمال نارواى يهود در طول تاريخ ( كشتن پيامبران ، گوساله پرستى و . . . ) نشانه ايمان نداشتن آنان حتى به پيامبران بنى اسرائيل و كتاب هاى آسمانى خويش است .
قالوا نؤمن بما أنزل علينا . .. قل بئسما يأمركم به إيمنكم إن كنتم مؤمنين
چون جمله {قل بئسما . ..} (اگر ايمان داريد، ايمانتان شما را به كارهاى ناروايى واداشته است) در جواب {نؤمن بما أنزل علينا} قرار گرفته، بيانگر آن است كه: شما يهوديان به كتابهاى آسمانى ايمان نداريد كه چنين اعمال ناپسندى را مرتكب مى شويد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 100 - 7
7 - اكثريت يهود ، حتى به پيامبران و كتاب هاى آسمانى خويش ايمان ندارند .
بل اكثرهم لايؤمنون
متعلق ايمان - به قرينه آيات گذشته - پيامبران و كتابهاى آسمانى است. {بل} در جمله فوق براى ترقى است; يعنى، و بالاتر از پيمان شكنى اين است كه اكثر آنها اهل ايمان نيستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 51 - 5
5 _ شرك و كفر عالمان به كتاب هاى آسمانى ، دور از انتظار و مايه شگفتى
الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 136 - 8
8 _ كافرانِ به خدا ، ملائكه ، كتب آسمانى
، پيامبران الهى و روز قيامت ، در گمراهى ژرف
و من يكفر باللّه و ملئكته و كتبه و رسله و اليوم الأخر فقد ضل ضللا بعيداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 162 - 9
9 _ جهل ، سطحى نگرى و روحيه ناباورى در اكثريت يهود ، مايه كفر آنان به قرآن و ديگر كتب آسمانى
لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون يؤمنون بما أنزل إليك و ما أنزل من قبلك
در برداشت فوق كلمه {لكن} استدراك از جمله {فلايؤمنون الا قليلا} (155) گرفته شده است، يعنى اكثر يهوديان ايمان نمى آورند و لكن عالمان ژرفنگر ايشان و آنانكه اهل باور به حقيقت هستند به قرآن ايمان خواهند آورد. بنابراين جمله {لكن ...} مى رساند كه جهل و روحيه ناباورى در اكثريت يهود مانع ايمان آوردن آنان به قرآن شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 89 - 10
10 _ انكار حقانيت رسالت پيامبر(ص)، كفر به همه انبيا و كتب آسمانى است. *
فإن يكفر بها هؤلاء فقد و كلنا
{هؤلاء} اشاره به كفر مردم مكه است. با توجه به اينكه در اين آيات سخن آنها، كه دال بر كفر به انبياى گذشته باشد، نقل نشده، به نظر مى رسد كه كفر آنها به انبياى پيشين تابع كفر آنان به پيامبر باشد. چون همه انبيا مورد تصديق اسلام و قرآن و پيامبرند، كفر به پيامبر كفر به همه انبيا قلمداد شده است.
كيفر اخروى مكذبان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 -
111 - 3
3_ انكار كنندگان كتاب هاى آسمانى ، به كيفر و مجازات اخروى گرفتار خواهند شد .
و إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم ربك أعم_لهم
قابل ذكر است كه مفسران درباره كلمه {لما} و معنا و جايگاه آن در آيه شريفه، سخنان بسيارى دارند. علاقه مندان را به كتابهاى مفصل تفسيرى و ادبى ارجاع مى دهيم. آنچه به نظر تكلفى ندارد اين است كه {لمّا} شرطيه است و فعل آن محذوف مى باشد كلام با تقدير آن چنين مى شود: إنّ كلاًّ لما أتتهم الساعة ليوفينّهم.
كيفر اعراض از كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 113 - 18
18 - عالمان دينى در صورت بى توجهى به تعاليم كتاب هاى آسمانى ، سزاوار توبيخ و ملامت بوده و در قيامت بسزاى كردارشان خواهند رسيد .
قالت اليهود . .. و هم يتلون الكتب ... فاللّه يحكم بينهم يوم القيمة
كيفر تكذيب كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 72 - 4
4 - ستيزه جويى و تكذيب لجوجانه كتاب هاى آسمانى و فرستادگان الهى ، موجب انواع گوناگون عذاب ( در غل و زنجير شدن ، سوخته شدن به آب داغ و آتش دوزخ )
الذين يج_دلون . .. الذين كذّبوا بالكت_ب ... إذ الأغل_ل فى أعن_قهم ... ثمّ فى الن
كيفر كتمان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 174 - 2
2 - كسانى كه احكام و معارف كتاب هاى آسمانى را كتمان كرده اند تا بدين وسيله به متاع دنيا برسند
، در قيامت به عذاب دردناكى گرفتار خواهند شد .
إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب . .. لهم عذاب أليم
كيفر مكذبان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 34 - 3
3- منكران حقانيت كتاب هاى آسمانى ، گرفتار عذاب شدند .
كذلك فعل الذين من قبلهم و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون . فأصابهم سيئ
گمراهى كتمان كنندگان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 175 - 1
1 - دين فروشان و كتمان كنندگان احكام و معارف كتاب هاى آسمانى ، ضلالت پيشه و به دور از هدايتند .
أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى
گناه كتمان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 162 - 7
7 - كتمان حقايق دينى و معارف كتب آسمانى از گناهان بزرگ است .
خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب
دورى هميشگى كتمان كنندگان حقايق از رحمت خدا و نيز ابتلاى آنان به عذابى تخفيف ناپذير، حكايت از بزرگى گناه آنان دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 174 - 1،8
1 - كتمان معارف و احكامى كه خدا نازل كرده و در كتاب هاى آسمانى ثبت شده ، از گناهان بزرگ است .
إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب . .. لهم عذاب أليم
8 - عالمان دينى ، در خطر آلوده شدن به گناه كتمان حقايق كتاب هاى آسمانى و احكام الهى هستند .
إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب
گناه كتمان
كنندگان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 174 - 14
14 - خداوند ، كتمان كنندگان حقايق كتاب هاى آسمانى را از گناهان و آلودگى ها پاك نخواهد كرد .
إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه . .. لايزكيهم
گواهان حقّانيت كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 92 - 5
5 _ قرآن، گواه صدق كتب آسمانى گذشته است.
مصدق الذى بين يديه
گواهى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 20 - 3
3 _ كتب آسمانى پيشين مشتمل بر گواهى خداوند بر حقانيت پيامبر(ص)
قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه . .. الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه
چون در آيه قبل شهادت خداوند مطرح شده و قرآن نيز به عنوان شاهد ذكر گرديده و در پى آن از آشنايى اهل كتاب با پيامبر(ص) سخن رفته است، مى توان دريافت كه اولاً منبع آگاهى آنان كتب آسمانى بوده و ثانياً آن كتب نيز شاهدى بر حقانيت پيامبر(ص) هستند.
محمد(ص) در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 146 - 3
3 - اهل كتاب در انطباق ويژگى هاى پيامبر موعود بر پيامبر اسلام ، هيچ ترديدى نداشتند .
الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 20 - 2،3،4
2 _ كتب آسمانى پيشين، بيانگر اوصاف پيامبر اكرم(ص) و پيشگويى رسالت آن حضرت
قل أى شىء أكبر شهدة . .. الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه
كما يعرفون أبناءهم
3 _ كتب آسمانى پيشين مشتمل بر گواهى خداوند بر حقانيت پيامبر(ص)
قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه . .. الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه
چون در آيه قبل شهادت خداوند مطرح شده و قرآن نيز به عنوان شاهد ذكر گرديده و در پى آن از آشنايى اهل كتاب با پيامبر(ص) سخن رفته است، مى توان دريافت كه اولاً منبع آگاهى آنان كتب آسمانى بوده و ثانياً آن كتب نيز شاهدى بر حقانيت پيامبر(ص) هستند.
4 _ خداوند حجت را بر اهل كتاب در مورد رسالت پيامبر(ص) به وسيله كتب آسمانى آنان تمام كرده است.
الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم . .. فهم لا يؤمنون
با توجه به اينكه منبع و منشأ شناخت اهل كتاب به پيامبر(ص) تورات و انجيل بوده و آنها منكر رسالت آن حضرتند، پس تورات و انجيل وسيله اتمام حجت الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 92 - 7
7 _ نزول قرآن و بعثت پيامبر(ص)، به عنوان خبرى غيبى، در كتب آسمانى گذشته مطرح بوده است.
و هذا كتب أنزل نه مبارك مصدق الذى بين يديه
از معانى محتمل براى {مصدق} تصديق خبرهاى كتب گذشته مبنى بر آمدن پيامبر(ص) و قرآن است، يعنى بدان جهت كه اين اخبار در آن كتب معهود بوده، نزول قرآن و بعثت پيامبر(ص) صدق آن خبرها را معلوم ساخته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 196 - 2
2 - نزول قرآن بر شخص پيامبراكرم ( ص ) ياد شده در كتاب هاى آسمانى پيشين
و إنّه لفى زبر الأوّلين
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 31 - 2
2 - وجود اطلاعاتى در كتاب هاى آسمانى پيشين درباره پيامبراسلام
و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان و لا بالذى بين يديه
احتمال دارد غرض كافران از اعلام عدم ايمان به كتاب هاى پيشين، به خاطر وجود اطلاعاتى درباره پيامبراسلام باشد.
محمد(ص) و كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 23 - 13
13 _ وجود نشانه هاى صدق پيامبر ( ص ) در تورات *
اگر چنين نشانه هايى در تورات نبود، دعوت به حكميت تورات براى رفع اختلاف در مورد دعوت پيامبر اسلام (ص)، صحيح نبود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 81 - 11،23
11 _ پيامبر اكرم ( ص ) ، تصديق كننده انبيا و كتب الهى گذشته
ثم جاءكم رسول مصدق لما معكم
بنابراينكه مراد از {رسول}، پيامبر اكرم (ص) باشد.
23 _ پيامبر اسلام ( ص ) ، تصديق كننده انبيا و كتب آسمانى پيش از خود
ثمّ جاءكم رسول مصدّق لما معكم
امام صادق (ع): . .. {ثمّ جاءكم رسول مصدّق لما معكم}، يعنى رسول اللّه (ص).
_______________________________
تفسير قمى، ج 1، ص 247، ذيل آيه 172 اعراف ; نورالثقلين، ج 1، ص 358، ح 211.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 15 - 5
5 _ اطلاع پيامبر ( ص ) از حقايق كتب آسمانى گذشته
رسولنا يبين لكم كثيراً مما كنتم تخفون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 31
- 3
3 - پيامبر ( ص ) ، به تعاليم كتاب هاى آسمانى پيشين ( تورات و انجيل ) آگاهى داشته است .
و لا بالذى بين يديه
تعبير از كتاب هاى پيشين آسمانى به {الذى بين يديه} حكايت از آگاهى پيامبراسلام(ص) از آنها داشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 52 - 7
7 - پيامبراكرم ( ص ) ، پيش از نزول وحى با كتاب هاى آسمانى و مفاهيم قرآن هيچ آشنا نبود .
ما كنت تدرى ما الكت_ب و لا الإيم_ن
مخاطبان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 159 - 3
3 - همه مردم ، مخاطبان كتب آسمانى و موظف به فراگيرى معارف و احكام آن هستند .
من بعد ما بينه للناس
مردم صدر اسلام و كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 68 - 10
10 - آگاهى مردم عصر بعثت ، به سابقه داشتن بعثت و نزول كتاب از سوى خداوند
أم جاءهم ما لم يأت ءاباءهم الأوّلين
مسلمان در كتب آسمانى مسلمانان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 78 - 16
16 - { مسلمان } ، نام امت پيامبر در كتاب هاى آسمانى پيشين و قرآن
هو سمّيكم المسلمين من قبل و فى هذا
مسلمانان و كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 119 - 4،6
4 _ مسلمانان به خاطر ايمانشان به كتب آسمانى ، دوستدار همه پيروان اديان الهى
ها
انتم اولاء تحبّونهم و لا يحبّونكم و تؤمنون بالكتب كلّه
بنابر اينكه {تؤمنون}، علّت براى {تحبونهم} باشد.
6 _ مسلمانان ، مؤمن به تمامى كتب آسمانى
و تؤمنون بالكتب كلّه
اگر چه {كتاب} به لفظ مفرد آمده، ولى به معناى جمع است; چون الف و لام آن براى جنس است.
مصونيت كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 28 - 4
4 - وحى و كتاب هاى آسمانى در ايام بعثت پيامبران ، مصون از تحريف و دستبرد بود .
ليعلم أن قد أبلغوا رس_ل_ت ربّهم
مكذبان انبيا در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 94 - 2
2 _ سرگذشت حضرت نوح و موسى ( ع ) و پيامبران مبعوث شده در فاصله ميان آنان و تكذيب شدن آنان و هلاكت مكذبان به عذاب استيصال ، آياتى است كه در كتاب هاى آسمانى پيشين نيز آمده بود .
و اتل عليهم نبأ نوح . .. فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب م
برداشت فوق از ارتباط ميان اين آيه شريفه و مجموعه آيات 71 تا 93 _ كه با هم يك بند را تشكيل مى دهند _ استفاده مى شود.
مكذبان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 110 - 6
6_ خداوند ، حيات دنيا را عرصه داورى خويش ميان گروندگان به كتاب هاى آسمانى و منكران آنها ، قرار نداده است .
لولا كلمة سبقت من ربك لقضى بينهم
مراد از {كلمة} امرى است كه خداوند مقدر كرده و آن بقاى
انسانها و سپرى كردن حيات دنيوى است. آياتى نظير {و لكم فى الأرض مستقر و متاع إلى حين; شما انسانها تا مدتى (تا سپرى شدن حيات دنيا) در زمين مستقر خواهيد بود و از اسباب معيشت بهره خواهيد برد. بقرة/36.} گوياى آن تقدير و كلمه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 111 - 1
1_ خداوند در قيامت ، ميان مؤمنان به كتاب هاى آسمانى و انكار كنندگان آن قضاوت خواهد كرد .
و لولا كلمة سبقت . .. و إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم ربك أعم_لهم
مراد از {كلاًّ} _ به قرينه {فاختلف فيه} در آيه قبل _ مؤمنان به كتابهاى آسمانى و انكار كنندگان آن است و به قرينه {لولا . .. لقضى بينهم} معلوم مى شود كه خداوند در صحنه قيامت، پيش از پاداش دهى و به كيفررسانى، ميان انسانها داورى خواهد كرد.
ملاك بهترين كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 49 - 8
8 - هدايت بخش تر بودن ، از معيار هاى الهى براى گزينش برترين كتاب آسمانى
قل فأتوا بكت_ب . .. هو أهدى منهما
ملاك كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 4 - 12
12- وجود نشانه هاى شرك در هر متن ، دليل آسمانى نبودن آن
ائتونى بكت_ب من قبل ه_ذا
از اظهار قاطع قرآن، به اين كه كتاب هاى آسمانى به دور از تبليغ شرك است; اين نتيجه به دست مى آيد كه هرگاه اثرى از شرك در كتابى ديده شد، بايد اذعان داشت كه دست
تحريف گران در آن راه يافته است.
ممانعت از ايمان به كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 160 - 5
5 - بازدارى مردم از درك معارف و حقايق كتاب هاى آسمانى و ايمان به آنها ، فسادانگيزى است .
إلا الذين تابوا و أصلحوا
ممانعت از فهم كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 160 - 5
5 - بازدارى مردم از درك معارف و حقايق كتاب هاى آسمانى و ايمان به آنها ، فسادانگيزى است .
إلا الذين تابوا و أصلحوا
منشأ تعاليم كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 3 - 8
8 - معارف والاى كتاب هاى آسمانى ، برخاسته از حكمت گسترده و عزت خداوندى است .
يوحى إليك . .. العزيز الحكيم
ذكر صفت عزت و حكمت براى خداوند و ارتباط صدر و ذيل آيه، بيانگر برداشت ياد شده است.
منشأ تكذيب كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 70 - 1
1 - تكذيب كتاب هاى آسمانى و فرستادگان الهى ، برخاسته از روح ستيزه جويى و حق ناپذيرى است .
ألم تر إلى الذين يج_دلون . .. الذين كذّبوا بالكت_ب و بما أرسلنا به رسلنا
جمله {الذين كذّبوا بالكتاب . ..} بدل براى {الذين يجادلون...} مى باشد. در واقع تكذيب كنندگان همان مجادله گران اند كه از سر لجاجت به تكذيب آيات الهى مى پردازند.
منشأ عذاب مكذبان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 -
نحل - 16 - 34 - 4
4- گرفتار شدن به عذاب ، در پى انكار حقانيت كتاب هاى آسمانى ، دستاورد خود منكران است .
كذلك فعل الذين من قبلهم و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون . فأصابهم سيئ
منشأ كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 110 - 2
2_ خداوند ، اعطا كننده كتاب آسمانى به پيامبران خويش
و لقد ءاتينا موسى الكت_ب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 30 - 6
6- اعطاى كتاب آسمانى و مقام نبوت ، به دست خداوند است .
ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 4 - 3
3 - لوح محفوظ ، { اُمّ الكتاب } ( ريشه و اصل كتاب هاى آسمانى ) است .
و إنّه فى أُمّ الكت_ب لدينا
{ال} در {اُمّ الكتاب}، {ال} جنس و مفيد استغراق است; يعنى، مادرِ همه كتاب ها.
منشأ نزول كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 55 - 6
6 - ربوبيت الهى ، مقتضى نزول وحى و كتاب آسمانى
أُنزل إليكم من ربّكم
موانع عمل به كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 44 - 24
24 _ هراس از مردم ، مانعى در عمل به احكام و مقررات كتب آسمانى
يحكم بها . .. فلاتخشوا الناس
موانع كتمان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 163
- 5
5 - باور به يگانگى خدا ونبود معبودى جز او ، بازدارنده آدمى از كتمان معارف الهى و حقايق كتاب هاى آسمانى است . *
إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. و إلهكم إله وحد لا إله إلا هو
برداشت فوق و نيز برداشتهاى بعدى، بيانگر وجه ارتباط ميان آيه مورد بحث و آيات پيشين است.
موسى(ع) در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 94 - 2
2 _ سرگذشت حضرت نوح و موسى ( ع ) و پيامبران مبعوث شده در فاصله ميان آنان و تكذيب شدن آنان و هلاكت مكذبان به عذاب استيصال ، آياتى است كه در كتاب هاى آسمانى پيشين نيز آمده بود .
و اتل عليهم نبأ نوح . .. فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب م
برداشت فوق از ارتباط ميان اين آيه شريفه و مجموعه آيات 71 تا 93 _ كه با هم يك بند را تشكيل مى دهند _ استفاده مى شود.
مؤمنان به كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 121 - 5
5 - كسانى از يهود و نصارا به كتاب آسمانى خويش ايمان دارند كه از آن به خوبى وشايستگى پيروى مى كنند .
الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته أولئك يؤمنون به
در برداشت فوق، ضمير {به} به {الكتاب} - كه مقصود از آن تورات و انجيل است - برگردانده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 110 - 6
6_ خداوند ، حيات دنيا را عرصه
داورى خويش ميان گروندگان به كتاب هاى آسمانى و منكران آنها ، قرار نداده است .
لولا كلمة سبقت من ربك لقضى بينهم
مراد از {كلمة} امرى است كه خداوند مقدر كرده و آن بقاى انسانها و سپرى كردن حيات دنيوى است. آياتى نظير {و لكم فى الأرض مستقر و متاع إلى حين; شما انسانها تا مدتى (تا سپرى شدن حيات دنيا) در زمين مستقر خواهيد بود و از اسباب معيشت بهره خواهيد برد. بقرة/36.} گوياى آن تقدير و كلمه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 111 - 1،2
1_ خداوند در قيامت ، ميان مؤمنان به كتاب هاى آسمانى و انكار كنندگان آن قضاوت خواهد كرد .
و لولا كلمة سبقت . .. و إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم ربك أعم_لهم
مراد از {كلاًّ} _ به قرينه {فاختلف فيه} در آيه قبل _ مؤمنان به كتابهاى آسمانى و انكار كنندگان آن است و به قرينه {لولا . .. لقضى بينهم} معلوم مى شود كه خداوند در صحنه قيامت، پيش از پاداش دهى و به كيفررسانى، ميان انسانها داورى خواهد كرد.
2_ مؤمنان به كتاب هاى آسمانى ، در قيامت به پاداش كامل كردار خويش دست خواهند يافت .
و إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم ربك أعم_لهم
مراد از {أعمالهم} كيفر و پاداش اعمال مى باشد. بنابراين {إنّ كلاًّ ...}; يعنى ، همانا پروردگارت پاداش و كيفر اعمال همگان را به طور كامل پرداخت خواهد كرد.
نامهاى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 5 - 4
4 - ذكر ، از نام هاى قرآن و ديگر كتاب
هاى آسمانى
فالملقي_ت ذكرًا
نزول كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 213 - 17
17 _ سلامت كتاب هاى آسمانى در سير نزول ، از نفوذ تحريف و باطل
و انزل معهم الكتاب بالحق
بنابراينكه {بالحق}، متعلّق به {انزل} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 136 - 6
6 _ نزول قرآن ، تدريجى و نزول ديگر كتب آسمانى ، دفعى و يكباره بوده است .
و الكتب الذى نزل على رسوله و الكتب الذى أنزل من قبل
برخى از مفسران همانند زمخشرى برآنند كه {نزل} در مورد نزول تدريجى و {انزل} در مورد نزول دفعى به كار گرفته مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 66 - 15
15 _ نزول كتب آسمانى و تعاليم الهى ، نمودى از ربوبيت خداوند نسبت به بندگان
و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم
گزينش كلمه {رب}، مبين ارتباط نازل كردن كتب آسمانى با ربوبيت الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 7 - 1
1 _ در صورت نزول كتابى ملموس از سوى خداوند بر پيامبر(ص)، كفرورزان آن را سحر خواهند دانست.
و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه بأيديهم لقال الذين كفروا إن هذا إلا سحر مبي
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 86 - 5
5 - نزول كتاب از سوى خدا براى مردم ، نمود رحمت الهى بر آنان است .
و ما كنت ترجوا
أن يلقى إليك الكت_ب إلاّ رحمة من ربّك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 5 - 5
5- نزول كتاب و فرستادن رسولان از سوى خداوند براى بشر ، ديرينه و داراى سابقه طولانى
إنّا كنّا مرسلين
ديرينگى نزول كتاب و فرستادن رسولان از عبارت {كنّا. ..} استفاده مى شود. در اين صورت پيام آيه شريفه، نفى استبعاد نسبت به نزول قرآن است; يعنى، اين تنها قرآن نيست كه از سوى ما فرود آمده است; بلكه از دير زمان نظير آن را فرو فرستاده ايم.
نزول كتب آسمانى بر انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 5 - 2
2 - فرشتگان ، ابلاغ كننده وحى و كتاب هاى آسمانى به رسولان
فالملقي_ت ذكرًا
مقصود از {ذكر}، وحى و كتاب هاى آسمانى است و اطلاق ذكر بر اين معنا، در قرآن بسيار است.
نزول كتب آسمانى در شب قدر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 5 - 6
6- شب قدر ، شب نزول كتاب هاى آسمانى پيشين بر پيامبران *
إنّا أنزلن_ه فى ليلة مب_ركة . .. إنّا كنّا مرسلين
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه عبارت {إنّا كنّا. ..} به مجموع {إنّا أنزلناه فى ليلة مباركة} نظر داشته باشد; يعنى، ما قرآن را در شب قدر، نازل كرديم و اين امر در مورد كتاب هاى آسمانى پيشين نيز تحقق يافته است.
نسخه هاى كتب آسمانى در صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 94 - 5
5 _ نسخه
هاى كتاب هاى آسمانى پيشين در عصر نزول قرآن ، محدود و تنها در اختيار علماى اديان بود .
فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب من قبلك
نعمت كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 53 - 6
6 - كتاب هاى آسمانى و اسباب هدايت انسان ها ، از نعمت هاى بزرگ خداوند براى بنى اسرائيل
و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان لعلكم تهتدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 16 - 6
6 - برخوردارى از حكومت الهى ، موهبتى والا همچون برخوردارى از كتاب آسمانى و نبوت
و لقد ءاتينا بنى إسرءيل الكت_ب و الحكم و النبوّة
در صورتى كه {الحكم} نظر به حكومت داشته باشد; از اين كه در زمره كتاب و نبوت به عنوان موهبتى الهى براى بنى اسرائيل معرفى شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.
نقش اخروى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 28 - 11،12
11 - داورى خداوند در قيامت ، درباره هر امت ، براساس كتاب آسمانى آنان است . *
كلّ أمّة تدعى إلى كت_بها
در صورتى كه مراد از {كتاب} در {كتابها} كتاب آسمانى ويژه هر امت باشد; از دعوت شدن آنان به سوى كتاب آسمانى شان برداشت بالا استفاده مى شود.
12 - گروه بندى امت ها در قيامت ، براساس كتاب آسمانى ويژه آنان خواهد بود . *
و ترى كلّ أمّة جاثية كلّ أمّة تدعى إلى كت_بها
در صورتى كه مراد از {كتاب} كتاب آسمانى باشد; از فراخوانده شدن
هر امت به كتاب خويش، استفاده مى شود كه انسان ها براساس كتاب آسمانى خويش، در قيامت گروه گروه خواهند شد.
نقش كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 53 - 8
8 - دستيابى انسان ها به هدايت ، هدف از نزول كتاب هاى آسمانى است .
و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان لعلكم تهتدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 63 - 10،13
10 - نيل انسان ها به تقوا و پرهيزشان از عقايد ناصواب و اعمال ناروا ، از اهداف نزول كتاب هاى آسمانى است .
خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون
13 - فراگيرى كتاب آسمانى و تنظيم عقايد و اعمال بر محور آن ، وظيفه اى ضرورى بر عهده اهل ايمان
خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 113 - 7،11
7 - كتاب آسمانى هر امت ، بايد مرجع عقايد و باور هاى دينى آنان باشد .
و هم يتلون الكتب
11 - امت ها ، بدون داشتن كتاب آسمانى و تدين به اديان الهى ، مردمى جاهلند .
كذلك قال الذين لايعلمون مثل قولهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 159 - 1
1 - كتاب هاى آسمانى ، حاوى احكام و معارف دينى و در بردارنده دلايلى روشن بر حقانيت آنها
ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس فى الكتب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 -
بقره - 2 - 175 - 7
7 - كتاب هاى آسمانى و احكام نازل شده از ناحيه خدا ، هدايت آفرين و زمينه ساز جلب مغفرت الهى اند .
إن الذين يكتمون . .. أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى و العذاب بالمغفرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 231 - 16
16 _ خداوند به وسيله { كتاب } و { حكمت } ، مردم را موعظه مى كند .
و ما انزل عليكم من الكتاب و الحكمة يعظكم به
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 105 - 7
7 _ پيام هاى الهى ، بيانگر راه ايجاد وحدت
من بعد ما جاءهم البيّنات
به مناسبتِ بحث اختلاف و تفرقه، مراد از {بيّنات}، پيامهاى وحدت آفرين است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 170 - 6
6 _ هدايت و تربيت تمامى انسان ها ، هدف از بعثت پيامبران و نزول كتب آسمانى
يأيها الناس قد جاءكم الرسول بالحق من ربكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 44 - 11،18،23،28
11 _ قضاوت و حكومت بر مبناى كتب آسمانى ، جارى ساختن نور و هدايت در جامعه است .
فيها هدى و نور يحكم بها النبيون . .. و الربنيون و الاحبار
يادآورى قضاوت پيامبران بر اساس تورات، پس از توصيف آنان به هدايتگرى و نورانيت، بيانگر آن است كه پياده كردن احكام آن در جامعه، موجب هدايت و نورانيت مردمان خواهد شد.
18 _ محور قرار دادن كتب آسمانى در قضاوت ها ،
شهادت بر حقانيت آنهاست .
يحكم بها النبيون . .. بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء
23 _ ترس از مردم در قضاوت بر اساس كتاب هاى آسمانى ، ناروا و مورد نهى خداوند
يحكم بها . .. فلاتخشوا الناس
28 _ خشيت از خداوند ( ترس برخاسته از عظمت او ) ، وادار كننده عالمان به داورى بر اساس كتاب هاى آسمانى و خوددارى از كتمان احكام الهى
يحكم بها . .. و اخشون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 46 - 16،17،19
16 _ انجيل ، هدايتگر تقواپيشگان و پندآموز آنان
و ءاتينه الانجيل . .. هدى و موعظة لمتقين
17 _ انجيل ، در بردارنده هدايت هاى ويژه براى تقواپيشگان
فيه هدى و نور . .. هدى و موعظة للمتقين
تكرار {هدى} مى رساند كه هدايت دوم (هدى . .. للمتقين) هدايتى ويژه است.
19 _ تنها تقواپيشگان بهره مند از هدايت ها و اندرز هاى انجيل هستند . *
فيه هدى و نور . .. هدى و موعظة للمتقين
مقتضاى جمله {فيه هدى} اين است كه راه هدايت براى همه انسانها تبيين شده است. بنابراين {هدى للمتقين} مى تواند به اين معنا باشد كه تنها اهل تقوا مى توانند از آن هدايتها بهره مند شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 47 - 1
1 _ مسيحيان وظيفه دار حكم و داورى بر اساس انجيل
و ليحكم أهل الانجيل بما أنزل اللّه فيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 66 - 11
11 _ لزوم تلاش براى محور قرار دادن
كتب آسمانى در كليه شؤون جامعه
و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم
اقامه كتب آسمانى به معناى اداى كامل حق آنها و كنايه از حضور تعاليم آنها در تمامى شؤون زندگى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 90 - 16
16 _ هدايت پيامبران و كتب آسمانى، يادآورى و بيدار ساختن فطرت آدمى است.
إن هو إلا ذكرى للعلمين
{ذكر} به معناى يادآورى است و معمولا در مواردى به كار مى رود كه موضوع مورد نظر قبلا فراگرفته شده، ولى از ياد رفته باشد. بنابراين هدايتهاى انبيا يادآورى آموخته هاى فطرى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 91 - 22
22 _ كتب آسمانى داراى نقشى برجسته در رشد دانش بشر و آموخته هاى اوست.
و علمتم ما لم تعلموا أنتم و لا ءاباؤكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 170 - 8
8 _ محور قرار گرفتن كتاب هاى آسمانى در جامعه و گرايش به نماز ، زمينه ساز صلاح پيشگى ملتهاست .
و الذين يمسكون بالكتب و أقاموا الصلوة إنا لانضيع أجر المصلحين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 171 - 11
11 _ فراگيرى كتاب آسمانى و تنظيم عقايد و اصول بر محور آن ، وظيفه اى ضرورى بر عهده اهل ايمان
خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 93 - 11
11 _ كتاب هاى آسمانى ،
مايه علم و آگاهى انسان است .
حتى جاءهم العلم
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {العلم} تورات باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 12 - 6
6- لزوم ژرف انديشى عالمان و رهبران دينى در كتاب هاى آسمانى و استوارسازى كردار خويش برپايه آن
ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 24 - 10
10- قرآن و كتاب هاى آسمانى ( تورات ، زبور و انجيل ) ، مايه احياى فطرت خفته و يادآور دانستنى هاى فراموش شده انسان ها
ه_ذا ذكر من معى و ذكر من قبلى
{ذكر} از نظر معنا، مانند {حفظ} است; با اين تفاوت كه حفظ شىء به اعتبار احراز و به دست آوردن آن و ذكر شىء به اعتبار استحضار و يادآوردن آن است (مفردات راغب). بنابراين توصيف قرآن و ديگر كتاب هاى آسمانى به {ذكر}، ممكن است به اين اعتبار باشد. كه يادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بيدارگر فطرت انسان غافل است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 2 - 3
3 _ فرمان روايى و حكومت خداوند بر آسمان ها و زمين ، خاستگاه نزول كتابى كه تبيين كننده حق از باطل براى انسان ها است .
تبارك الذى نزّل الفرقان على عبده . .. الذى له ملك السم_وت و الأرض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 49 - 3
3 - كتاب هاى آسمانى ، متكفل هدايت و راهنمايى بشر
فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو
أهدى منهما
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 20 - 22
22 - آگاهى عقلانى و وحى و كتاب آسمانى ، سه منبع معتبر در جهان بينى است .
يج_دل فى اللّه بغير علم و لا هدًى و لا كت_ب منير
ذكر {علم} در كنار {هدًى} و. .. مى تواند به آن دسته از آگاهى هايى اشاره داشته باشد كه از طريق عقل به دست مى آيند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 26 - 2
2 - عذاب شدن كافران تكذيب گر پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و دلايل آشكار و كتاب هاى روشنگر بوده است .
كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 157 - 3
3 - كتاب هاى آسمانى ، مبناى داورى درباره درستى و نادرستى عقايد دينى و معارف الهى
فأتوا بكت_بكم إن كنتم ص_دقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 168 - 4
4 - كتاب هاى آسمانى ، مايه يادآورى و بيدارى انسان ها است .
ذكرًا من الأوّلين
از توصيف و نام گذارى كتاب هاى آسمانى به {ذكر}، برداشت ياد شده استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 169 - 1
1 - مشركان ، مدعى پذيرش آيين توحيدى و بندگى خالصانه خداى يكتا ، در صورت برخوردار بودن از كتاب آسمانى
لو أنّ عندنا ذكرًا من الأوّلين . لكنّا
عباد اللّه المخلصين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 53 - 6
6 - كتاب هاى آسمانى ، وسيله تداوم هدايت و رسالت پيامبران در طول تاريخ
و لقد ءاتينا موسى الهدى و أورثنا بنى إسرءيل الكت_ب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 21 - 1،3،5
1 - اعتقاد به دختر بودن و الوهيت فرشتگان ، سخنى گزاف و غير مستند به كتاب هاى آسمانى
و جعلوا له من عباده جزءًا . .. أم ءاتين_هم كت_بًا من قبله فهم به مستمسكون
3 - كتاب هاى آسمانى ، معيارى براى سنجش باور ها و تفكيك عقايد درست از نادرست
أم ءاتين_هم كت_بًا من قبله فهم به مستمسكون
خداوند براى تخطئه اعتقاد مشركان به الوهيت فرشتگان، اين نكته را متذكر مى شود كه اين سخن در هيچ يك از كتاب هاى آسمانى نيامده است. از اين نكته برداشت مى شود كه كتاب هاى آسمانى، محور و معيار تشخيص اعتقادات حق از باورهاى باطل و نادرست است.
5 - كتاب هاى آسمانى ، منادى توحيد و پيراسته از عقايد و باور هاى خرافى و شرك آلود
و قالوا لو شاء الرحم_ن . .. أم ءاتين_هم كت_بًا من قبله
آيه شريفه پس از طرح عقايد شرك آلود و خرافى مشركان مى گويد: اين انديشه ها در هيچ يك از كتاب هاى پيشين نيامده است. از اين نكته مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 12 - 5،6
5- كتاب آسمانى ، راهنما و سرمشق زندگى جوامع بشرى ( انسان ) در تمامى
ابعاد
كت_ب موسى إمامًا و رحمة
از اين كه عنوان {امام} به صورت مطلق بر كتاب موسى اطلاق شده است، استفاده مى شود كه كتاب آسمانى، پيشواى انسان ها است و آنان بايد در تمامى ابعاد پيرو و عامل به آن باشند.
6- كتاب هاى آسمانى ، پيامدار رحمت براى خلق و دربردارنده منافع حقيقى آنان
و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة
از لحن آيه شريفه استفاده مى شود كه قرآن نيز مانند تورات، امام و رحمت است و اين دو بعد، مخصوص به كتاب موسى نيست; بلكه ويژگى تمامى كتاب هاى آسمانى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 2 - 4
4 - نقش مهم كتاب هاى آسمانى و قوانين الهى ، در تعالى فرهنگ بشر *
و كت_ب مسطور
خداوند با سوگند خوردن به تورات و يا كتاب هاى آسمانى _ در صورتى كه مراد مطلق كتاب باشد _ در حقيقت بشر را به اهميت اين كتاب ها در فكر و فرهنگ بشر توجه داده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 7 - 3
3 - اتمام حجت خداوند از طريق كتاب هاى آسمانى ، همواركننده راه مجازات كافران *
و كت_ب مسطور . .. إنّ عذاب ربّك لوقع
در آيات پيشين سخن از {كتاب مسطور} (تورات يا كتاب هاى آسمانى) به ميان آمده است. ارتباط {إنّ عذاب...} با {كتاب مسطور}، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 37 - 3،4
3 - داورى درباره دين ، بايد بر مبناى وحى و
كتاب آسمانى باشد .
أم لكم كت_ب فيه تدرسون
4 - وحى و كتاب هاى آسمانى ، مبناى داورى درباره درستى و نادرستى عقايد و مسائل دينى است .
أم لكم كت_ب فيه تدرسون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 4 - 3
3 - وحى و كتاب هاى آسمانى ، جداكننده حق از باطل اند .
فالف_رق_ت فرقًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 5 - 3
3 - كتاب هاى آسمانى و قرآن ، مايه ياد و يادآورى انسان ها
فالملقي_ت ذكرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 6 - 2،3
2 - وحى و كتاب هاى آسمانى ، وسيله اتمام حجت خداوند بر خلق و انذار و اخطار بدان ها است .
ذكرًا . عذرًا أو نذرًا
3 - ارائه وحى و كتاب هاى آسمانى از سوى فرشتگان ، مايه عذرخواهى و اثبات بى گناهى مؤمنان در پيشگاه خداوند
فالملقي_ت ذكرًا . عذرًا أو نذرًا
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از {عذراً}، اعذار (عذر خواستن) مؤمنان در پيشگاه خداوند باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 4 - 3
3 - كتاب هاى آسمانى و برهان هاى روشن الهى ، فاقد هرگونه زمينه تفرقه ، و محورى شايسته براى وحدت
و ما تفرّق الذين أُوتوا الكت_ب إلاّ من بعد ما جاءتهم البيّنة
نقش مكذبان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 33 - 13
13- انكار حقانيت كتاب هاى آسمانى ،
چيزى بود كه خود منكران آن را برگزيدند و خداوند آنان را بر آن وادار نكرد .
كذلك فعل الذين من قبلهم و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون
اين برداشت، مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از ظلم به نفس، انحراف از مسير حق باشد كه خداوند آن را به منحرفان اسناد مى دهد و نقش خود را نفى مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 34 - 4
4- گرفتار شدن به عذاب ، در پى انكار حقانيت كتاب هاى آسمانى ، دستاورد خود منكران است .
كذلك فعل الذين من قبلهم و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون . فأصابهم سيئ
نگهبانان جهنم در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 31 - 8
8 - تعداد فرشتگان نگهبان دوزخ ، از حقايق بازگو شده در كتاب هاى آسمانى پيشين
ليستيقن الذين أُوتوا الكت_ب
مفسّران درباره چگونگى يقين پيدا كردن اهل كتاب از تعداد ذكر شده در قرآن براى نگهبانان دوزخ، گفته اند: چون اين عدد در كتاب هاى آسمانى اهل كتاب نيز ذكر شده است، آنان به حقانيت و درستى قرآن پى برده اند و بر ايمانشان افزوده شده است.
نوح(ع) در كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 94 - 2
2 _ سرگذشت حضرت نوح و موسى ( ع ) و پيامبران مبعوث شده در فاصله ميان آنان و تكذيب شدن آنان و هلاكت مكذبان به عذاب استيصال ، آياتى است كه در كتاب هاى
آسمانى پيشين نيز آمده بود .
و اتل عليهم نبأ نوح . .. فإن كنت فى شك مما أنزلنا إليك فسئل الذين يقرءون الكتب م
برداشت فوق از ارتباط ميان اين آيه شريفه و مجموعه آيات 71 تا 93 _ كه با هم يك بند را تشكيل مى دهند _ استفاده مى شود.
نياز به كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 49 - 1
1 - ضرورت وجود داشتن كتابى آسمانى در اختيار مردم ، بر فرض آسمانى نبودن قرآن و تورات
قل فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو أهدى منهما
آيه بالا تفريع بر {قالوا سحران تظاهرا} است و اين تفريع در صورتى درست است كه لازم باشد همواره در ميان مردم كتابى آسمانى باشد و مردم از آن پيروى كنند; زيرا در اين صورت است كه اگر فرضاً تورات و قرآن آسمانى نبودند، قطعاً بايد كتاب ديگرى مى بود و در نتيجه از كافران خواسته مى شد كه آن را معرفى كنند.
وارثان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 169 - 5
5 _ وارثان كتاب هاى آسمانى بايد از دلبستگى به مظاهر ناپايدار دنيا پيراسته باشند و از چنگ اندازى به مال و منال دنيا از راه هاى ناصواب بپرهيزند .
ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى
وحيانيت كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 176 - 1
1 - خداوند ، نازل كننده كتاب هاى آسمانى ( تورات ، انجيل ، قرآن و . . . )
ذلك بأن اللّه نزل
الكتب
{ال} در {الكتاب} براى جنس است و {الكتاب} شامل همه كتابهاى آسمانى مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 17 - 1
1 - خداوند ، قرآن و ساير كتاب هاى آسمانى را به حق و پيراسته از هر گونه باطل فرو فرستاد .
اللّه الذى أنزل الكت_ب بالحقّ
الف و لام در {الكتاب} مى تواند براى عهد باشد و نيز مى تواند براى جنس باشد كه در اين صورت شامل همه كتاب هاى آسمانى خواهد بود.
وضوح كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 25 - 9
9 - كتاب هاى آسمانى و تعاليم الهى ، داراى حقايقى روشن و قابل فهم براى انسان ها
جاءتهم رسلهم . .. بالكت_ب المنير
از توصيف كتاب به {منير} (روشن و روشنگر)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.
وعده هاى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 108 - 4
4- عالمان اهل كتاب ، مطلع از وعده هاى خداوند در كتاب هاى آسمانى پيشين به نزول كتاب آسمانى قرآن
الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم يخرّون . .. يقولون سبح_ن ربّنا إن كان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 53 - 8
8 - وجود وعده و بشارت آمدن كتاب آسمانى به نام { قرآن } ، پيش از نزول آن در مدارك دينى اهل كتاب
إنّا كنّا من قبله مسلمين
برداشت ياد شده به خاطر اين نكته روشن است كه اهل كتاب آگاهى خود از آمدن قرآن را،
تنها از راه مدارك دينى خود به دست آورده بودند.
ويژگى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 82 - 13
13 _ كتب الهى ( تورات ، انجيل و . . . ) ، عارى از هر گونه اختلاف
و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً
چون ملاك عدم اختلافات، از جانب خدا بودن دانسته شده است، بنابراين همه كتابهاى آسمانى داراى اين ويژگى (پيراسته بودن از اختلاف) هستند.
ويژگيهاى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 17 - 1
1 - خداوند ، قرآن و ساير كتاب هاى آسمانى را به حق و پيراسته از هر گونه باطل فرو فرستاد .
اللّه الذى أنزل الكت_ب بالحقّ
الف و لام در {الكتاب} مى تواند براى عهد باشد و نيز مى تواند براى جنس باشد كه در اين صورت شامل همه كتاب هاى آسمانى خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 21 - 5
5 - كتاب هاى آسمانى ، منادى توحيد و پيراسته از عقايد و باور هاى خرافى و شرك آلود
و قالوا لو شاء الرحم_ن . .. أم ءاتين_هم كت_بًا من قبله
آيه شريفه پس از طرح عقايد شرك آلود و خرافى مشركان مى گويد: اين انديشه ها در هيچ يك از كتاب هاى پيشين نيامده است. از اين نكته مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 30 - 11
11- هدايت گرى به سوى حق و راه مستقيم
، اصيل ترين ويژگى قرآن و هر كتاب آسمانى
كت_بًا أُنزل من بعد موسى مصدّقًا لما بين يديه يهدى إلى الحقّ و إلى طريق مستقيم
ابتدا قرآن با كتاب هاى آسمانى هماهنگ معرفى شده و سپس به عنوان اصيل ترين بُعد هماهنگى آن دو، هدايت گرى به سوى حق و راه مستقيم مورد تصريح واقع شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 38 - 3
3 - كتاب هاى آسمانى ، تابع تمايلات و خواهش هاى نفسانى بشر نيست .
إنّ لكم فيه لما تخيّرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 4 - 6
6 - رسولان الهى در طول تاريخ ، كتاب هايى پاك و استوار بر مردم تلاوت نموده ، معارف آن را به همگان ابلاغ كرده اند .
البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة . فيها كتب قيّمة ... إلاّ من بعد ما ج
مراد از {البيّنة} (در اين آيه) جنس آن است; نه مصداقى كه در آيات پيشين مراد بود; ولى بيان وضع گذشتگان به عنوان نمونه بارز، بيانگر تشابه كامل بين دو {بيّنه} است. بنابراين بيّنه گذشتگان نيز مانند بيّنه درخواستى كافران، رسولى همراه با تلاوت كتاب هاى مطهر و قيم بوده است.
هدايتگرى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 175 - 7
7 - كتاب هاى آسمانى و احكام نازل شده از ناحيه خدا ، هدايت آفرين و زمينه ساز جلب مغفرت الهى اند .
إن الذين يكتمون . .. أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى و العذاب بالمغفرة
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 90 - 16
16 _ هدايت پيامبران و كتب آسمانى، يادآورى و بيدار ساختن فطرت آدمى است.
إن هو إلا ذكرى للعلمين
{ذكر} به معناى يادآورى است و معمولا در مواردى به كار مى رود كه موضوع مورد نظر قبلا فراگرفته شده، ولى از ياد رفته باشد. بنابراين هدايتهاى انبيا يادآورى آموخته هاى فطرى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 77 - 2
2 - هدايت خلق به وسيله كتاب آسمانى ، بارزترين نمود لطف و رحمت الهى بر آنان
و إنّه لهدًى و رحمة
از اين كه خداوند پس از مطرح ساختن بُعد هدايتى قرآن، تنها به يك صفت ديگر (رحمت بودن آن) بسنده كرده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 49 - 3،6،8
3 - كتاب هاى آسمانى ، متكفل هدايت و راهنمايى بشر
فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو أهدى منهما
6 - كتاب هاى آسمانى ، راهنماى عمل انسان در زندگى
هو أهدى منهما
از تصريح و تأكيد آيه شريفه بر پيروى كردن از كتابى كه در هدايت مردم نيرومندتر باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.
8 - هدايت بخش تر بودن ، از معيار هاى الهى براى گزينش برترين كتاب آسمانى
قل فأتوا بكت_ب . .. هو أهدى منهما
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 53 - 6
6 - كتاب هاى آسمانى ، وسيله تداوم هدايت و رسالت پيامبران در طول تاريخ
و لقد
ءاتينا موسى الهدى و أورثنا بنى إسرءيل الكت_ب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 30 - 9،11
9- وحدت و هماهنگى كتاب هاى آسمانى در هدايت گرى به سوى حق
سمعنا كت_بًا . .. مصدّقًا لما بين يديه يهدى إلى الحقّ و إلى طريق مستقيم
واژه {مصدّقاً} هماهنگى و عدم تناقض را مى رساند و اين هماهنگى، در پيام هاى اصولى است كه همان هدايت به حق و راه مستقيم مى باشد.
11- هدايت گرى به سوى حق و راه مستقيم ، اصيل ترين ويژگى قرآن و هر كتاب آسمانى
كت_بًا أُنزل من بعد موسى مصدّقًا لما بين يديه يهدى إلى الحقّ و إلى طريق مستقيم
ابتدا قرآن با كتاب هاى آسمانى هماهنگ معرفى شده و سپس به عنوان اصيل ترين بُعد هماهنگى آن دو، هدايت گرى به سوى حق و راه مستقيم مورد تصريح واقع شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 56 - 3
3 _ هماهنگى كتاب هاى آسمانى ، در بيان انذار ها و هدايت خلق
أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . و إبرهيم ... ه_ذا نذير من النذر الأُولى
هدايتهاى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 48 - 7
7- تقوا ، شرط بهره مندى از هدايت الهى و كتاب هاى آسمانى
ذكرًا للمتّقين
هماهنگى قرآن با كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 30 - 10
10- هماهنگى قرآن با كتاب هاى آسمانى پيشين ، دليل آسمانى بودن آن
ي_قومنا إنّا سمعنا كت_بًا
أُنزل . .. مصدّقًا لما بين يديه
جنيان با استناد به هماهنگى قرآن با كتاب آسمانى ديگر (تورات) درصدد بودند تا آسمانى بودن قرآن را به همنوعانشان اثبات كنند.
هماهنگى كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 3 - 11
11 _ هماهنگى و همگونى كتاب هاى آسمانى
مصدقاً لما بين يديه و انزل التورية و الانجيل
بنابر اينكه مصدق بودن، به معناى تصديق محتواى ديگر كتابهاى آسمانى باشد كه طبعاً دلالت بر هماهنگى و همگونى آنها دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 199 - 7
7 _ سازگارى محتواى كتب آسمانى و متناقض نبودن آنها با يكديگر
انّ من اهل الكتب لمن يؤمن باللّه و ما انزل اليكم و ما انزل اليهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 82 - 13
13 _ كتب الهى ( تورات ، انجيل و . . . ) ، عارى از هر گونه اختلاف
و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً
چون ملاك عدم اختلافات، از جانب خدا بودن دانسته شده است، بنابراين همه كتابهاى آسمانى داراى اين ويژگى (پيراسته بودن از اختلاف) هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 46 - 12،13،14،15
12 _ گواهى و تأييد انجيل بر راستى و درستى تورات موجود در عصر عيسى ( ع )
و ءاتينه الانجيل . .. مصدقاً لما بين يديه من التورية
13 _ وجود انجيل ، گواه بر راستى و درستى تورات
و ءاتينه الانجيل . .. و مصدقاً لما
بين يديه من التورية
14 _ همسويى تورات و انجيل در تعاليم نظرى و رفتارى ( اصول ، آرمان و احكام )
إنّا انزلناه التورية فيها هدى و نور . .. و ءاتينه الانجيل فيه هدى و نور
توصيف هر دو كتاب به نور و هدايت در آياتى مرتبط به يكديگر، مى رساند كه آنها داراى اصول و اهدافى مشترك هستند.
15 _ آيين يهوديان و مسيحيان ، داراى احكام و قوانين يكسان در قصاص *
و كتبنا عليهم فيها ان النفس بالنفس . .. مصدقاً لما بين يديه من التورية
توصيف تورات به نور و هدايت و سپس بيان احكام قصاص مى رساند كه آن احكام از مصاديق نور و هدايت است و چون انجيل بلافاصله به نور و هدايت توصيف شده، معلوم مى شود آن احكام بر اهل انجيل نيز نوشته شده است. جمله {و قفينا على ءاثرهم} و نيز كلمه {مصدقاً} اين معنا را تأييد مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 48 - 7
7 _ كتاب هاى آسمانى و اديان الهى ، همسو و هماهنگ با يكديگر
و ءاتينه الانجيل . .. و انزلنا إليك الكتب بالحق مصدقاً لما بين يديه من الكتب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 66 - 9
9 _ تورات و انجيل ، هماهنگ و مكمل يكديگر *
و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل
عطف انجيل بر تورات با حرف {واو} مى رساند كه اقامه هر يك به تنهايى نمى تواند سعادت دنيوى اهل كتاب را در پى داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
4 - مائده - 5 - 68 - 8
8 _ تورات و انجيل ، هماهنگ و تكميل كننده يكديگر *
حتّى تقيموا التورية و الانجيل
عطف انجيل بر تورات با {واو} جمع ممكن است براى رساندن اين معنا باشد كه اقامه هر يك به تنهايى، نمى تواند براى اهل كتاب پايگاه مستحكمى ايجاد كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 92 - 6
6 _ كتب آسمانى داراى اصول و آرمان و اهداف مشترك هستند.
مصدق الذى بين يديه
از لوازم تصديق كتب آسمانى گذشته آن است كه در اصول و اهداف با يكديگر مباين نباشند ; زيرا در غير اين صورت مصدق يكديگر نبوده، بلكه نافى هم هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 111 - 20
20 _ هماهنگى اديان الهى و كتاب هاى آسمانى در بيان اصول عقيدتى و ارزشى
إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم . .. وعداً عليه حقاً فى التورية و الإ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 37 - 5،7
5 _ وحدت و يگانگى معارف قرآن با معارف كتاب هاى آسمانى پيشين ( تورات ، انجيل و . . . )
و لكن تصديق الذى بين يديه و تفصيل الكتب
7 _ شباهت و همگونى قرآن با كتاب هاى آسمانى پيشين ( تورات ، انجيل و . . . ) دستاويز مشركان صدر اسلام براى زدن برچسب { ساختگى بودن } به آن
و ما كان هذا القرءان أن يفترى من دون اللّه و لكن تصديق الذى بين يديه و تفصيل الك
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 111 - 9
9_ كتاب هاى آسمانى هماهنگ و هم خوان با يكديگرند .
و ل_كن تصديق الذى بين يديه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 133 - 6،7
6 - قرآن ، دليلى روشن بر راستى و درستى ديگر كتاب هاى آسمانى است .
أوَلم تأتهم بيّنة ما فى الصحف لأُولى
عنوان {ما فى الصحف الأُولى} قرينه است براين كه مراد از {بيّنة}، كتاب آسمانى پيامبر(ص) (قرآن) است كه معارفى نظير معارف ديگر كتاب هاى آسمانى دارد و به دليل نزول مستقيم آن از جانب خداوند، برهان صحتِ معارف آن كتاب ها نيز مى باشد.
7 - قرآن ، حاوى معارف كتاب هاى آسمانى پيشين
أوَلم تأتهم بيّنة ما فى الصحف الأُولى
توصيف قرآن به اين كه {بيّنه ديگر كتاب هاى آسمانى است}، دو نكته را روشن مى سازد: اول اين كه مطالب قرآن و آن كتاب ها شبيه يكديگر است; دوم اين كه اين كتاب، شاهد صدقى بر آن كتاب ها مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 24 - 9
9- توحيد و نفى شرك ، پيام تمامى پيامبران ، موحدان و كتاب هاى آسمانى
ه_ذا ذكر من معى و ذكر من قبلى
مشاراليه {ه_ذا} به قرينه آيات قبل، توحيد و نفى شرك است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 68 - 8
8 - پيام هاى قرآن ، هماهنگ با پيام هاى آسمانى پيشين
أم جاءهم ما لم يأت ءاباءهم الأوّلين
برداشت فوق، بر اين اساس
است كه مراد از {ما} در {ما لم يأت} محتوا و پيام هاى قرآن باشد، يعنى {أم جاءهم من الوحى ما لم يأت. ..}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 196 - 3
3 - كتاب هاى آسمانى ، تأييدكننده يكديگر
و إنّه لفى زبر الأوّلين
برداشت ياد شده از آن جا است كه بشارت نزول قرآن، در كتاب هاى آسمانى پيشين ذكر شده است; زيرا معنا ندارد كه كتابى خبر از كتاب ديگرى بدهد و با آن در تضاد باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 31 - 6
6 - وحدت و هم سويى تعاليم قرآن ، با تعاليم كتاب هاى آسمانى پيشين
مصدّقًا لما بين يديه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 3 - 3
3 - هماهنگى معارف قرآنى ، با كتاب هاى آسمانى پيشين
كذلك يوحى إليك و إلى الذين من قبلك
برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {كذلك} اشاره به محتواى وحى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 21 - 5
5 - كتاب هاى آسمانى ، منادى توحيد و پيراسته از عقايد و باور هاى خرافى و شرك آلود
و قالوا لو شاء الرحم_ن . .. أم ءاتين_هم كت_بًا من قبله
آيه شريفه پس از طرح عقايد شرك آلود و خرافى مشركان مى گويد: اين انديشه ها در هيچ يك از كتاب هاى پيشين نيامده است. از اين نكته مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 -
احقاف - 46 - 4 - 11
11- هماهنگى كامل كتاب هاى آسمانى ، در تبليغ توحيد
ائتونى بكت_ب من قبل ه_ذا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 10 - 5
5- تورات [ اصلى ] ، كتابى همانند قرآن از نظر پيام هاى اصولى
و شهد ش_هد من بنى إسرءيل على مثله ف_امن
واژه {على مثله}، وجود هماهنگى و مشابهت بين تورات اصلى و قرآن را مى رساند; زيرا مراد از {مثله}، كتاب آسمانى موسى(ع) است كه همانند قرآن، معرفى شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 30 - 9
9- وحدت و هماهنگى كتاب هاى آسمانى در هدايت گرى به سوى حق
سمعنا كت_بًا . .. مصدّقًا لما بين يديه يهدى إلى الحقّ و إلى طريق مستقيم
واژه {مصدّقاً} هماهنگى و عدم تناقض را مى رساند و اين هماهنگى، در پيام هاى اصولى است كه همان هدايت به حق و راه مستقيم مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 47 - 4
4 - بيان توحيد و ضرورت معاد ، از تعاليم مشترك كتاب هاى آسمانى
أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . و إبرهيم ... و أنّ إلى ربّك المنتهى ... و أنّ عليه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 56 - 3
3 _ هماهنگى كتاب هاى آسمانى ، در بيان انذار ها و هدايت خلق
أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . و إبرهيم ... ه_ذا نذير من النذر الأُولى
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 16 - 14
14 - انجيل عيسى ( ع ) ، مكمل تورات موسى ( ع ) بوده و اين دو كتاب از نظر اهداف و اصول تعاليم ، يكسان و در يك راستا قرار داشتند .
و لايكونوا كالذين أُوتوا الكت_ب من قبل
مراد از {الكتاب} تورات و انجيل است. بنابراين كاربرد تعبير {الكتاب} _ به صورت مفرد _ به جاى {الكتابين}، مى تواند ناظر به مطلب بالا باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - اعلى - 87 - 18 - 1،4
1 - جاودانگى جهان آخرت و برترى آن بر زندگانى دنيا ، در تمام كتاب هاى آسمانى مطرح شده است .
و الأخرة خير و أبقى . إنّ ه_ذا لفى الصحف الأُولى
{الصحف}، جمع محلى به {ال} و مفيد عموم است. تصريح به بعضى از صحف در آيه بعد، تنها بر اهميت آنها دلالت دارد و عموم را از بين نمى برد.
4 - تعاليم كتاب هاى آسمانى ، همسو و هماهنگ با هم است .
إنّ ه_ذا لفى الصحف الأُولى
هماهنگى مخالفان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 45 - 4
4 - همگونى برخورد هاى مشركان عصر بعثت با كافران عصر موسى ، در مورد كتاب آسمانى
و لو جعلن_ه قرءانًا . .. و لقد ءاتينا ... فاختلف فيه
هواپرستى دشمنان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 50 - 7
7 - دشمنان دين خدا و كتاب هاى آسمانى ، عناصرى هواپرست و ظالم
و من أضلّ ممّن اتّبع هويه
. .. إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين
يهود و كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 91 - 12
12 - يهوديان ، به هر كتاب آسمانى كه آورنده آن از بنى اسرائيل نباشد ، كافر مى شوند .
و يكفرون بما وراءه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 - 18
18 - اعمال نارواى يهود در طول تاريخ ( كشتن پيامبران ، گوساله پرستى و . . . ) نشانه ايمان نداشتن آنان حتى به پيامبران بنى اسرائيل و كتاب هاى آسمانى خويش است .
قالوا نؤمن بما أنزل علينا . .. قل بئسما يأمركم به إيمنكم إن كنتم مؤمنين
چون جمله {قل بئسما . ..} (اگر ايمان داريد، ايمانتان شما را به كارهاى ناروايى واداشته است) در جواب {نؤمن بما أنزل علينا} قرار گرفته، بيانگر آن است كه: شما يهوديان به كتابهاى آسمانى ايمان نداريد كه چنين اعمال ناپسندى را مرتكب مى شويد.
{كتمان حق}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 70 - 2
2 _ انكار و پوشاندن آيات الهى توسط اهل كتاب ، وسيله اى براى گمراه كردن ديگران
ودّت طائفة من اهل الكتاب لو يضلّونكم . .. لم تكفرون بايات اللّه
كفر، در لغت _ چه همراه باء باشد و يا نباشد _ به معناى انكار و پوشاندن است (القاموس المحيط. )
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 73 - 9
9 _ توصيه علماى يهود به يكديگر ، بر مخفى
كردن ادلّه رسالت پيامبر اسلام *
و لا تؤمنوا . .. ان يؤتى احد مثل ما اوتيتم
احتمالا مراد از {ما اوتيتم}، دلايل رسالت پيامبر (ص) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 77 - 4
4 _ عالمان يهود ، داراى اهداف دنيوى در كتمان و تحريف عهد خدا ( حقايق مربوط به پيامبر ( ص ) )
انّ الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم
با توجّه به شأن نزول، مقصود از {عهد اللّه}، حقايق مربوط به پيامبر اكرم (ص) در تورات است كه به دست عالمان يهود تحريف گشته.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 93 - 9
9 _ پنهان كردن تورات ، توسط يهوديان *
قل فاْتوا بالتورية فاتلوها
دعوت به آوردن تورات و تلاوت آن، اين را گوشزد مى كند كه آنها تورات را از دسترس مردم خارج كرده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 98 - 5
5 _ اهل كتاب ، منكر نشانه هاى روشن الهى در خانه خدا
اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 183 - 12،13
12 _ شهادت بسيارى از انبياى الهى به دست يهود ، على رغم مشاهده معجزات و علم به حقّانيّت آنان
قل قد جآءكم رسل من قبلى بالبيّنات و بالّذى قلتم فلم قتلتموهم ان كنتم صادقين
هنگامى به يك دليل، {بيّنه} گفته مى شود كه حقّ را براى طرف مقابل روشن كند و او را به حقانيّت آن آگاه كند. بنابراين يهوديان مى دانستند و براى
آنان روشن بود كه پيامبران واقعى را مى كشند.
13 _ يهود ، حتّى با مشاهده معجزه مورد درخواست خود ( سوختن قربانى در آتشى از غيب ) از پيامبران ، نه تنها به آنان ايمان نياوردند ، بلكه آنان را كشتند .
قل قد جآءكم رسل من قبلى . .. و بالّذى قلتم فلم قتلتموهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 187 - 2،4،5،9،10،12
2 _ تبيين محتواى كتب آسمانى و كتمان نكردن آن ، ميثاق سنگين خداوند از علماى اهل كتاب
و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه
ضمير مفعولى در {لتبيّننّه}، به كتاب برمى گردد.
4 _ كتمان حقايق كتب آسمانى گذشته ( تورات و انجيل ) از سوى علماى اهل كتاب
و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه
5 _ گمراهى و ايمان نياوردن گروهى از مردم عصر پيامبر ( ص ) ، ناشى از كتمان حقايق از سوى عالمان اهل كتاب
و اذ اخذ اللّه . .. و لا تكتمونه
9 _ شكستن پيمان الهى ( تبيين محتواى كتب آسمانى و كتمان نكردن آن ) ، از سوى عالمان اهل كتاب
فنبذوه ورآء ظهورهم
10 _ ر ها ساختن و پشت سر انداختن كتاب هاى آسمانى و ميثاق الهى از سوى عالمان اهل كتاب
و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب . .. فنبذوه ورآء ظهورهم
ضمير مفعولى در {فنبذوه} به كتاب برمى گردد و چون بيان كتاب، ميثاق و پيمان الهى است، مراد از آن ضمير، پيمان الهى نيز مى باشد ; يعنى كتاب و بيان آن را ترك كردند.
12 _
مبارزه و كارشكنى عالمان اهل كتاب با اسلام به وسيله كتمان حقايق كتب آسمانى
و اذ اخذ اللّه . .. و لا تكتمونه فنبذوه ورآء ظهورهم
برداشت فوق، بر اين مبناست كه آنچه كتمان مى كردند، بشارت تورات و انجيل به بعثت پيامبر، حقانيت اسلام و قرآن باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 188 - 2،5،12
2 _ شادمانى عالمان اهل كتاب از كتمان حقايق كتب آسمانى براى مردم
و اذ اخذ اللّه ميثاق . .. و لا تكتمونه ... لا تحسبنّ الّذين يفرحون بمآ اتوا
برخى برآنند كه مراد از {الّذين}، اهل كتاب هستند ; چنانچه در آيه قبل از آنان سخن رفت. و مراد از {ما اتوا} (آنچه را انجام دادند)، همان كتمان حقايق و پشت سر انداختن كتابهاى آسمانى و ميثاق الهى است.
5 _ انتظار ستايش عالمان يهود و نصارا از پيروانشان به جهت بيان نكردن حقايقى از تورات و انجيل
لا تحسبنّ الّذين . .. يحبّون ان يحمدوا بما لم يفعلوا
بنابر اينكه مراد از {ما لم يفعلوا} (آنچه را انجام ندادند)، وفادار نبودنشان به پيمان الهى و كتمان حقايق باشد كه در آيه قبل به آن تصريح شد. و انتظار ستايش شايد بدان جهت بوده كه آنان با كتمان حقايق، دين اجدادى مردم خويش را محفوظ مى داشتند و لذا فاعل محذوف در {يُحمدوا} به پيروان آنان تفسير شد.
12 _ كتمان حقايق و ديگر ترفند هاى عالمان اهل كتاب ، آنان را از عذاب دنيا ( ذلّت ، شكست و . . . ) نجات نخواهد داد .
لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب
در برداشت فوق،
عذاب اوّل، به قرينه تكرار آن، عذاب دنيوى گرفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 199 - 15
15 _ ناديده گرفتن آيات بيانگر حقّانيّت قرآن و پيامبر ( ص ) در تورات از سوى علماى يهود ، به خاطر متاع اندك دنيا
انّ من اهل الكتب لمن . .. لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا
تمجيد خداوند از عالمان مؤمن اهل كتاب، به خاطر ايمان به قرآن و سوداگرى نكردن بر سر آيات الهى
آثار كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 86 - 3
3 _ يهود و نصارا ، محروم از هدايت ، به جهت انكار آگاهانه حقانيّت پيامبر ( ص ) با وجود دلايل روشن بر آن
كيف يهدى اللّه قوماً . .. و اللّه لا يهدى القوم الظالمين
آيه در مورد اهل كتاب نازل شده و آنان با وجود شهادت قبلى بر حقّانيّت آن حضرت، منكر حقّانيت وى شدند. (روح المعانى).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 52 - 1
1 _ اهل كتاب ( علماى يهود ) مشمول لعن خداوند به جهت حقپوشى و همسويى با كفار عليه مسلمانان
الم تر . .. اولئك الّذين لعنهم اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 159 - 8،10
8 - كتمان كنندگان حقايق دينى ، به لعنت خدا و دورى از رحمت او گرفتار خواهند شد .
إن الذين يكتمون . .. أولئك يلعنهم اللّه
10 - علماى يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايق
و معارف كتب آسمانى از رحمت خدا محروم شده و مورد لعن و نفرين لعنت كنندگان هستند .
إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. أولئك يلعنهم اللّه و يلعنهم اللعنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 160 - 4
4 - كتمان حقايق دينى و معارف كتب آسمانى ، فسادانگيز است .
إلا الذين تابوا و أصلحوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 175 - 5
5 - عالمان اهل كتاب با كتمان حقايق كتاب هاى آسمانى ، گمراه شدند و عذاب الهى را براى خويش كسب كردند .
أولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى و العذاب بالمغفرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 61 - 16
16 _ لجاجت در برابر حق و تكذيب آن ، موجب استحقاق لعن و نفرين خدا
فمن حاجّك . .. فنجعل لعنت اللّه على الكاذبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 9 - 13
13 _ محروميت از هدايت الهى، نتيجه حق پوشى و مغالطه كارى خود انسان
و للبسنا عليهم ما يلبسون
تلبيس خداوند (للبسنا)، از نظر رتبه، پس از تلبيس خود آدمى (ما يلبسون) قرار دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 24 - 5
5_ سرپوش گذاشتن بر حق و مداومت بر آن ، پديد آورنده روحيه عناد و دشمنى عميق با ارزش ها *
كلّ كفّار عنيد
برداشت بالا بدان احتمال است كه تقدم {كفّار} بر {عنيد}، اشاره به تقدم رتبى و علّى داشته باشد.
اجتناب
از كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 42 - 2
2 - كتمان نكردن حقايق ، توصيه و سفارش خداوند به بنى اسرائيل
و لاتلبسوا . .. و تكتموا الحق
كتمان (مصدر تكتموا) به معناى مخفى كردن است. فعل {تكتموا} عطف بر {تلبسوا} مى باشد; يعنى: {و لاتكتموا}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 45 - 5
5 - صبر و نماز عوامل كارآمد براى موفق شدن در پرهيز از محرمات الهى ( كفر به قرآن ، دين فروشى ، كتمان حق و . . . )
و لاتكونوا أول كافر به . .. و استعينوا بالصبر و الصلوة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 146 - 10
10 - ضرورت پرهيز از كتمان حقايق دينى
و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون
اصلاح مفاسد كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 160 - 3
3 - اصلاح مفاسدى كه بر اثر كتمان حقايق دين پديدار شده و نيز بيان آن حقايق ، از شرايط پذيرش توبه كتمان كنندگان است .
إلا الذين تابوا و أصلحوا و بينوا فأولئك أتوب عليهم
اهل كتاب و كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 146 - 4،8
4 - گروهى از اهل كتاب على رغم شناخت حقيقت ( پيامبرى رسول اكرم ) آن را كتمان مى كردند .
و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون
8 - گروهى از عالمان اهل كتاب
على رغم اطمينانشان به حقانيت قبله مسلمانان ، آن را كتمان مى كردند .
و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون
جمله {و هم يعلمون} اشاره به اين معنا دارد كه كتمان كنندگان از عالمان دينى اهل كتاب بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 70 - 2
2 _ انكار و پوشاندن آيات الهى توسط اهل كتاب ، وسيله اى براى گمراه كردن ديگران
ودّت طائفة من اهل الكتاب لو يضلّونكم . .. لم تكفرون بايات اللّه
كفر، در لغت _ چه همراه باء باشد و يا نباشد _ به معناى انكار و پوشاندن است (القاموس المحيط. )
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 71 - 1،2
1 _ آميختن آگاهانه حق به باطل و كتمان آن توسط علماى يهود و نصارا ، و نكوهش آنان از سوى خداوند
يا اهل الكتاب لم تلبسون الحق بالباطل و تكتمون الحق و انتم تعلمون
2 _ علماى اهل كتاب با درآميختن حق به باطل و كتمان حق ، مردم را گمراه مى ساختند .
ودّت طائفة من اهل الكتاب لو يضلّونكم . .. يا اهل الكتاب لم تلبسون الحق بالباطل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 73 - 9
9 _ توصيه علماى يهود به يكديگر ، بر مخفى كردن ادلّه رسالت پيامبر اسلام *
و لا تؤمنوا . .. ان يؤتى احد مثل ما اوتيتم
احتمالا مراد از {ما اوتيتم}، دلايل رسالت پيامبر (ص) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران -
3 - 98 - 5
5 _ اهل كتاب ، منكر نشانه هاى روشن الهى در خانه خدا
اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 99 - 9
9 _ مبارزه عالمان اهل كتاب با اسلام ، با علم و آگاهى به حقّانيّت آن
قل يا اهل الكتاب لم تصدّون عن سبيل اللّه . .. و انتم شهداء
مقصود از {سبيل اللّه}، اسلام است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 52 - 1
1 _ اهل كتاب ( علماى يهود ) مشمول لعن خداوند به جهت حقپوشى و همسويى با كفار عليه مسلمانان
الم تر . .. اولئك الّذين لعنهم اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 15 - 3،7
3 _ اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، همواره بسيارى از حقايق تورات و انجيل را مخفى مى كردند .
مما كنتم تخفون من الكتب
با توجه به آيات پيشين، مراد از اهل كتاب هم يهوديان هستند و هم نصارا. بنابراين مقصود از {الكتب} تورات و انجيل خواهد بود.
7 _ چشمپوشى پيامبر ( ص ) ، از افشا و بيان حقايق مخفى شده توسط اهل كتاب
يبين لكم . .. و يعفوا عن كثير
برداشت فوق بر اين مبناست كه مراد از {كثير}، به قرينه فراز پيشين، حقايق مخفى شده باشد. بنابراين عفو به معناى فاش نساختن و مسكوت گذاشتن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 20 - 6،7،12
6 _ عناد و لجاجت اهل كتاب در مخالفت با پيامبر(ص)، در عين
آگاهى كامل از حقانيت آن حضرت
الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم . .. فهم لا يؤمنون
7 _ اهل كتاب، مورد توبيخ خداوند به جهت كتمان حقانيت پيامبر(ص) و ايمان نياوردن به او
الذين ءاتينهم الكتب . .. الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون
12 _ كتمان كنندگان حقانيت پيامبر(ص) از اهل كتاب، ايمان نخواهند آورد.
الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه . .. فهم لا يؤمنون
بنى اسرائيل و كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 248 - 16
16 _ وجود افراد غير مؤمن ( لجوج و ناباور ) ، در ميان بنى اسرائيل ، على رغم وجود نشانه روشن الهى بر زمامدارى طالوت
انّ فى ذلك لاية لكم ان كنتم مؤمنين
تعبير {ان كنتم مؤمنين} اشاره است به اينكه افرادى غيرمؤمن (ناباوران) در ميان بنى اسرائيل وجود داشته اند.
حرمت كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 187 - 8
8 _ حرمت كتمان حقايق كتب آسمانى و وجوب اظهار معارف دينى
و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 42 - 4
4 - كتمان حقايق دينى و ايجاد عواملى براى ناشناخته ماندن معارف الهى ، امر نكوهيده و حرام است .
و لاتلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق
سرزنش كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 42 - 4،5
4 - كتمان حقايق دينى و ايجاد عواملى براى ناشناخته ماندن معارف الهى ، امر نكوهيده و
حرام است .
و لاتلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق
5 - كتمان حقايق دينى از سوى عالمان دين ، بسى نكوهيده تر و ناپسنديده تر است .
و لاتلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق و أنتم تعلمون
فعل {تعلمون} مى تواند به منزله فعل لازم لحاظ شده و مفعولى براى آن در نظر نباشد. بر اين مبنا {و أنتم تعلمون}; يعنى، در حالى كه شما اهل علم و دانش هستيد - و از آنجايى كه حق پوشى از سوى همگان ناپسند است - جمله حاليه، دلالت بر اين معنا دارد كه: كتمان حقايق دينى از سوى عالمان ناپسنديده تر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 91 - 15
15 _ كتمان معارف و حقايق كتب آسمانى امرى نكوهيده است.
تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا
ظلم كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 140 - 7
7 - ظالمترين مردم كسى است كه حقايق دينى و معارف الهى را كتمان كرده و از ارائه آنها به ديگران خوددارى كند .
و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه
{من اللّه} همانند {عنده} صفت براى {شهادة} است. بنابراين {شهادة عنده من اللّه}; يعنى، شهادتى كه در نزد اوست از ناحيه خدا دريافت كرده است. مقصود از شهادت كه از ناحيه خدا در اختيار انسان مى باشد، حقايق دينى و معارف الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 21 - 5
5 _ كتمان حقانيت پيامبر اكرم(ص)، مصداق بارز تكذيب آيات الهى و از بزرگترين ظلمهاست.
الذين ءاتينهم الكتب
. .. و من أظلم ممن افترى على اللّه كذبا أو كذب بايته
در آيه قبل سخن از تكذيب پيامبر(ص) بود و اين آيه در مقام هشدار به تكذيب كنندگان آن حضرت است. چرا كه وى مصداقى روشن براى آيات الهى است.
علماى اهل كتاب و كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 140 - 14
14 - عالمان اهل كتاب ، مورد تهديد خداوند به خاطر كتمان حقايق آسمانى
و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه و ما اللّه بغفل عما تعملون
هدف از بيان آگاهى خدا و غفلت نداشتن از رفتار عالمان اهل كتاب، تهديد كردن آنان به كيفر و مجازات مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 144 - 19
19 - عالمان اهل كتاب ، حقانيت تغيير قبله را كتمان مى كردند .
إن الذين أوتوا الكتب ليعلمون أنه الحق من ربهم و ما اللّه بغفل عما يعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 146 - 8
8 - گروهى از عالمان اهل كتاب على رغم اطمينانشان به حقانيت قبله مسلمانان ، آن را كتمان مى كردند .
و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون
جمله {و هم يعلمون} اشاره به اين معنا دارد كه كتمان كنندگان از عالمان دينى اهل كتاب بودند.
علماى دنيا طلب و كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 176 - 2
2 - ناسازگارى حقايق كتاب هاى آسمانى با منافع عالمان دنياطلب ، وادار كننده آنان
به كتمان آن حقايق
إن الذين يكتمون . .. و يشترون ... ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق
برداشت فوق بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره به {كتمان} - كه از جمله {يكتمون . ..} به دست مى آيد - داشته باشد. بر اين مبنا از يك سو حق ستيزى دليل كتمان معارف و احكام كتب آسمانى دانسته شده است (ذلك ]الكتمان[ بأن اللّه نزل الكتاب بالحق) و از سوى ديگر جمله {يشترون به ثمناً قليلا در آيه 174} رسيدن به منافع دنيوى را دليل و انگيزه كتمان معارف مى شمرد. نتيجه اين دو دليل اين است كه: حقايق كتابهاى آسمانى با منافع گروهى دنياطلب ناسازگار است و اين ناسازگارى مايه كتمان آن حقايق مى شود.
علماى دين و كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 42 - 5
5 - كتمان حقايق دينى از سوى عالمان دين ، بسى نكوهيده تر و ناپسنديده تر است .
و لاتلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق و أنتم تعلمون
فعل {تعلمون} مى تواند به منزله فعل لازم لحاظ شده و مفعولى براى آن در نظر نباشد. بر اين مبنا {و أنتم تعلمون}; يعنى، در حالى كه شما اهل علم و دانش هستيد - و از آنجايى كه حق پوشى از سوى همگان ناپسند است - جمله حاليه، دلالت بر اين معنا دارد كه: كتمان حقايق دينى از سوى عالمان ناپسنديده تر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 101 - 12
12 - معتقدان به مكاتب الهى ، حتى عالمان دينى و دانايان به كتاب
هاى آسمانى ، در خطر انحراف و حق پوشى هستند .
نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 146 - 9،11
9 - كتمان كنندگان مسايل دينى بويژه اگر از عالمان دين باشند ، سزاوار سرزنش و ملامتند .
و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون
لحن جمله {إن فريقاً . ..} گوياى ملامت و سرزنش كسانى است كه حقيقت را فهميده و آن را انكار مى كنند.
11 - عالمان اديان ، در خطر آلوده شدن به گناه كتمان حقايق هستند .
و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون
علماى مسيحيت و كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 159 - 6،10
6 - عالمان يهود و نصارا در عصر بعثت ، شواهد و نشانه هاى حقانيت پيامبر ( ص ) و احكام اسلام را كتمان مى كردند .
الذين يكتمون ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس فى الكتب
10 - علماى يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايق و معارف كتب آسمانى از رحمت خدا محروم شده و مورد لعن و نفرين لعنت كنندگان هستند .
إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. أولئك يلعنهم اللّه و يلعنهم اللعنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 176 - 5
5 - حق ستيزى و حق پوشى علماى يهود و نصارا
إن الذين يكتمون . .. ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق
علماى يهود و كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
1 - بقره - 2 - 76 - 12
12 - پيشوايان و عالمان يهود ، اعتراف به حقايق دينى و معارف الهى را ، در صورتى كه مخدوش كننده منافع قومى آنان گردد ، ناروا و برخاسته از بى خردى مى دانستند .
أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم . .. أفلا تعقلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 159 - 6،10
6 - عالمان يهود و نصارا در عصر بعثت ، شواهد و نشانه هاى حقانيت پيامبر ( ص ) و احكام اسلام را كتمان مى كردند .
الذين يكتمون ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس فى الكتب
10 - علماى يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايق و معارف كتب آسمانى از رحمت خدا محروم شده و مورد لعن و نفرين لعنت كنندگان هستند .
إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. أولئك يلعنهم اللّه و يلعنهم اللعنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 176 - 5
5 - حق ستيزى و حق پوشى علماى يهود و نصارا
إن الذين يكتمون . .. ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 91 - 11،12،13،16
11 _ عالمان يهود برخى از حقايق تورات را براى مردم بيان مى كردند و بسيارى از حقايق آن را از مردم پنهان مى ساختند.
تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا
12 _ عالمان يهود مانع دسترسى مردم به حقايق كتاب آسمانى خود (تورات) بودند.
هدى للناس تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا
13 _ تورات مشتمل بر
حقايقى بوده، كه بيان آن به نفع و مصلحت عالمان يهود نبوده است.
تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا
16 _ عالمان يهود با پنهان كردن بسيارى از معارف تورات آن را تحريف كردند.
تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا
كتمان بسيارى از نوشته هاى تورات از ديد و اطلاع مردم طبيعتاً منجر به فراموش شدن آن قسمتها مى شود و در نتيجه كتاب آسمانى به شكل ناقص در اختيار مردم قرار مى گيرد كه اين خود نوعى تحريف است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 52 - 1
1 _ اهل كتاب ( علماى يهود ) مشمول لعن خداوند به جهت حقپوشى و همسويى با كفار عليه مسلمانان
الم تر . .. اولئك الّذين لعنهم اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 44 - 25
25 _ خداوند ، بر حذر دارنده عالمان يهود از كتمان حقايق تورات
و كانوا عليه شهداء فلاتخشوا الناس
برداشت فوق بر اين مبناست كه متعلق {فلاتخشوا . ..} مضمونى باشد كه از {كانوا عليه شهداء} به دست مى آيد. يعنى در اظهار آنچه در تورات است، از مردم نترسيد.
عوامل كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 42 - 3
3 - كتمان حقيقت ، هدف يهود و نصارا از آميختن حق و باطل
و لاتلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق
تكرار نكردن {لا}ى ناهيه در {تكتموا} به اين معنا اشاره دارد كه: هدف يهود و نصارا در آميختن حق به باطل، مخفى نگاه داشتن حق بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
1 - بقره - 2 - 176 - 2
2 - ناسازگارى حقايق كتاب هاى آسمانى با منافع عالمان دنياطلب ، وادار كننده آنان به كتمان آن حقايق
إن الذين يكتمون . .. و يشترون ... ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق
برداشت فوق بر اين اساس است كه {ذلك} اشاره به {كتمان} - كه از جمله {يكتمون . ..} به دست مى آيد - داشته باشد. بر اين مبنا از يك سو حق ستيزى دليل كتمان معارف و احكام كتب آسمانى دانسته شده است (ذلك ]الكتمان[ بأن اللّه نزل الكتاب بالحق) و از سوى ديگر جمله {يشترون به ثمناً قليلا در آيه 174} رسيدن به منافع دنيوى را دليل و انگيزه كتمان معارف مى شمرد. نتيجه اين دو دليل اين است كه: حقايق كتابهاى آسمانى با منافع گروهى دنياطلب ناسازگار است و اين ناسازگارى مايه كتمان آن حقايق مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 44 - 42
42 _ ترس از مردم و مال پرستى ، عامل كفرپيشگى و كتمان حقايق آسمانى
فلاتخشوا الناس . .. و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 118 - 9
9_ اختلاف انسان ها در دين ، مايه پوشيده شدن حقيقت بر عموم آنان مى شود .
و لايزالون مختلفين
چون {إلاّ من رحم} در آيه بعد استثنا از {لايزالون مختلفين} است معلوم مى شود همه اختلاف كنندگان در دين _ جز كسى كه مورد رحمت الهى قرار گيرد _ بر طريق ناصوابند بنابراين اختلاف در دين باعث
مى شود كه حق بر همه گروهها پوشيده بماند و همگان بيراهه بروند.
كافران و كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 42 - 8،11
8 _ پشيمانى و تأسف شديد كافران در قيامت از كتمان كردن حقايق در دنيا
يومئذ يودّ الذين كفروا و عصوا الرسول . .. و لا يكتمون اللّه حديثاً
بنابر اينكه {لا يكتمون} عطف بر جمله {تسوّى} باشد.
11 _ شرمسارى و پشيمانى كافران در قيامت ، از كتمان حقانيت رسالت پيامبر ( ص )
و عصوا الرسول . .. و لا يكتمون اللّه حديثاً
مصداق مورد نظر از كتمان حديث در آيه شريفه، به دليل {كفروا و عصوا الرسول}، كتمان حقّانيّت پيامبر (ص) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 9 - 11
11 _ كافران به رسالت پيامبر(ص)، حق پوش و مغالطه كارند.
و للبسنا عليهم ما يلبسون
{يلبسون}، فعل مضارع و بيانگر استمرار تلبيس كافران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 12 - 5
5 _ خوددارى كافران از اعتراف به مالكيت مطلق خداوند، على رغم آگاهى بدان
قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 28 - 5
5 _ تكذيب قرآن و آيات الهى از سوى برخى كفار، با وجود علم و آگاهى بر حقانيت آن
إن هذا إلا أسطير الأولين . .. بل بدالهم ما كانوا يخفون
چون در آيات قبل سخن از تكذيب قرآن و آيات الهى بود، مراد از {ما كانوا يخفون} مى تواند موارد
مذكور باشد.
كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 176 - 4
4 - كتمان محتواى كتاب هاى آسمانى ، كتمان حق است و كتمان كنندگان مردمى حق ستيزند .
ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 71 - 1،2
1 _ آميختن آگاهانه حق به باطل و كتمان آن توسط علماى يهود و نصارا ، و نكوهش آنان از سوى خداوند
يا اهل الكتاب لم تلبسون الحق بالباطل و تكتمون الحق و انتم تعلمون
2 _ علماى اهل كتاب با درآميختن حق به باطل و كتمان حق ، مردم را گمراه مى ساختند .
ودّت طائفة من اهل الكتاب لو يضلّونكم . .. يا اهل الكتاب لم تلبسون الحق بالباطل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 22 - 1
1 _ انسان هاى حق ناشنوا و خاموش از بيان معارف حق و فاقدان فهم حقايق دينى ، بدترين جنبندگان در پيشگاه خداوند
إن شر الدواب عند اللّه الصم البكم الذين لايعقلون
كلمات {الصم} و {البكم} به ترتيب جمع {الاصم = كر} و {الابكم = لال} است. {الذين لايعقلون} خبر سوم براى {إن} مى باشد. قابل ذكر است كه صفت بودن آن براى {الصم} و {البكم} نيز محتمل است.
كتمان حق مشركان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 21 - 40
40- كشف ماجراى اصحاب كهف ، عامل تقويت موضع موحّدان و معتقدان به معاد بود .
إذ يتن_زعون . .. قال الذين غلبوا على أمرهم
در بيان
آنچه مورد نزاع و اختلاف مردم بود، دو احتمال بيان شد: اگر {إذ يتنازعون. ..} نظر به اختلاف آنان در باره معاد داشته باشد، {الذين غلبوا...} آن دسته از مردم خواهند بود كه معاد را پذيرا بودند و با بيدارى اصحاب كهف، به دليلى محكم و ملموس، در برابر خصم خود، دست يافته بودند.
كتمان حق مشركان صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 32 - 2
2- حق پوشى ، كارشكنى در طريق دين و پيامبرستيزى ، ويژگى مشركان عصر نزول
إنّ الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه و شاقّوا الرسول
كيفر كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 87 - 6
6 _ كسانى از يهود و نصارا كه آگاهانه نبوت پيامبر ( ص ) را انكار نمودند ، گرفتار لعنت خدا و فرشتگان و مردم هستند .
قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. اولئك جزاؤهم انّ عليهم ... و النّاس اجمعين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 188 - 10،13
10 _ واهى بودن پندار نجات عالمان اهل كتاب از عذاب الهى ، با وجود عملكرد ناشايست آنان ( كتمان حقايق و . . . )
لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب
كلمه {مفازة}، مصدر ميمى و به معناى خلاص و نجات يافتن است.
13 _ عذابى دردناك در انتظار عالمان اهل كتاب به جهت كتمان حقايق و انتظار چاپلوسى و ستايش بيجا
لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 -
نساء - 4 - 52 - 3
3 _ كسانى كه حقانيّت اسلام را مى پوشانند و راه شرك را بهتر از آن مى نمايانند ، مورد لعن الهى هستند .
الم تر الى الذين . .. يقولون هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلا. اولئك الّذين لعنه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 44 - 26
26 _ فرجام كتمان كنندگان احكام خداوند ، فرجامى هراس انگيز
و اخشون
گناه كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 146 - 11
11 - عالمان اديان ، در خطر آلوده شدن به گناه كتمان حقايق هستند .
و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 162 - 7
7 - كتمان حقايق دينى و معارف كتب آسمانى از گناهان بزرگ است .
خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب
دورى هميشگى كتمان كنندگان حقايق از رحمت خدا و نيز ابتلاى آنان به عذابى تخفيف ناپذير، حكايت از بزرگى گناه آنان دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 174 - 8
8 - عالمان دينى ، در خطر آلوده شدن به گناه كتمان حقايق كتاب هاى آسمانى و احكام الهى هستند .
إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب
مسيحيان و كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 42 - 3
3 - كتمان حقيقت ، هدف يهود و نصارا از آميختن حق و باطل
و لاتلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق
تكرار نكردن
{لا}ى ناهيه در {تكتموا} به اين معنا اشاره دارد كه: هدف يهود و نصارا در آميختن حق به باطل، مخفى نگاه داشتن حق بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 140 - 9،10
9 - يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايقى درباره ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) و نوادگان يعقوب ، از ظالمترين مردم هستند .
أم تقولون إن إبراهيم . .. و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه
از مصداقهاى مورد نظر براى {شهادة من اللّه} به قرينه صدر آيه، حقايقى است درباره ابراهيم(ع) و ساير پيامبران ياد شده در آيه.
10 - يهود و نصارا ، حقيقتى را كه بايد به آن شهادت مى دادند ، كتمان كرده و از ارائه آن خوددارى نمودند .
و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 15 - 3
3 _ اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، همواره بسيارى از حقايق تورات و انجيل را مخفى مى كردند .
مما كنتم تخفون من الكتب
با توجه به آيات پيشين، مراد از اهل كتاب هم يهوديان هستند و هم نصارا. بنابراين مقصود از {الكتب} تورات و انجيل خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 19 - 7
7 _ تبيين حقايق و معارف كتمان شده به دست يهود و نصارا ، از اهداف رسالت پيامبر ( ص )
قد جاءكم رسولنا يبين
بنابر اينكه مفعول حذف شده از {يبين}، به قرينه آيه پانزدهم، حقايقى باشد
كه علماى اهل كتاب آنها را مخفى مى داشتند.
مشركان و كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 28 - 3
3 _ مشركان، على رغم گواهى ضميرشان بر حقانيت توحيد و معاد، آن را پنهان مى كنند.
بل بدالهم ما كانوا يخفون من قبل
مراد از {ما يخفون}، به قرينه آيات پيشين، حقايق ايمانى، از قبيل توحيد و معاد، است كه مشركان آن را در ضمير خويش پنهان مى ساختند.
موانع كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 189 - 3
3 _ توجّه به مالكيّت و فرمانروايى مطلق خداوند ، زمينه پرهيز از شكستن ميثاق ، كتمان حقايق ، دين فروشى و خودپسندى
و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه . .. و لا تكتمونه ... و اشتروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 163 - 5
5 - باور به يگانگى خدا ونبود معبودى جز او ، بازدارنده آدمى از كتمان معارف الهى و حقايق كتاب هاى آسمانى است . *
إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. و إلهكم إله وحد لا إله إلا هو
برداشت فوق و نيز برداشتهاى بعدى، بيانگر وجه ارتباط ميان آيه مورد بحث و آيات پيشين است.
يهود صدر اسلام و كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 76 - 7
7 - يهوديان عصر بعثت در تلاش براى كتمان حقانيت اسلام و رسالت پيامبر ( ص )
أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم
يهود و كتمان حق
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 76 - 17
17 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه : { انه قال كان قوم من اليهود ليسوا من المعاندين المتواطئين إذا لقوا المسلمين حدثوهم بما فى التوراة من صفة محمد ( ص ) فنهاهم كبرائهم عن ذلك ، و قالوا : لا تخبروهم بما فى التوراة ، من صفة محمد ( ص ) فيحاجوكم به عند ربكم فنزلت هذه الآية ;
گروهى از يهود - كه كينه اى به مسلمانان نداشتند - هنگامى كه با مسلمانان روبرو مى شدند از اوصاف رسول خدا(ص) كه در تورات آمده بود سخن مى گفتند; بزرگان يهود با خبر شده و آنها را نهى كردند و گفتند: از صفات محمد ]ص[ - كه در تورات آمده - مسلمانان را مطلع نسازيد كه به وسيله آن با شما در نزد پروردگارتان استدلال و احتجاج خواهند نمود، پس آيه فوق نازل گشت. }.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 140 - 9،10
9 - يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايقى درباره ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) و نوادگان يعقوب ، از ظالمترين مردم هستند .
أم تقولون إن إبراهيم . .. و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه
از مصداقهاى مورد نظر براى {شهادة من اللّه} به قرينه صدر آيه، حقايقى است درباره ابراهيم(ع) و ساير پيامبران ياد شده در آيه.
10 - يهود و نصارا ، حقيقتى را كه بايد به آن شهادت مى دادند ، كتمان كرده و از ارائه
آن خوددارى نمودند .
و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 73 - 9
9 _ توصيه علماى يهود به يكديگر ، بر مخفى كردن ادلّه رسالت پيامبر اسلام *
و لا تؤمنوا . .. ان يؤتى احد مثل ما اوتيتم
احتمالا مراد از {ما اوتيتم}، دلايل رسالت پيامبر (ص) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 77 - 4
4 _ عالمان يهود ، داراى اهداف دنيوى در كتمان و تحريف عهد خدا ( حقايق مربوط به پيامبر ( ص ) )
انّ الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم
با توجّه به شأن نزول، مقصود از {عهد اللّه}، حقايق مربوط به پيامبر اكرم (ص) در تورات است كه به دست عالمان يهود تحريف گشته.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 93 - 9
9 _ پنهان كردن تورات ، توسط يهوديان *
قل فاْتوا بالتورية فاتلوها
دعوت به آوردن تورات و تلاوت آن، اين را گوشزد مى كند كه آنها تورات را از دسترس مردم خارج كرده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 15 - 3
3 _ اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، همواره بسيارى از حقايق تورات و انجيل را مخفى مى كردند .
مما كنتم تخفون من الكتب
با توجه به آيات پيشين، مراد از اهل كتاب هم يهوديان هستند و هم نصارا. بنابراين مقصود از {الكتب} تورات و انجيل خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 19 - 7
7 _ تبيين حقايق و معارف كتمان شده به دست يهود و نصارا ، از اهداف رسالت پيامبر ( ص )
قد جاءكم رسولنا يبين
بنابر اينكه مفعول حذف شده از {يبين}، به قرينه آيه پانزدهم، حقايقى باشد كه علماى اهل كتاب آنها را مخفى مى داشتند.
كرامت
آثار ذكر كرامت انسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 70 - 3
3- توجه انسان به مقام و كرامت الهى خويش ، مستلزم پرهيز از ناسپاسى خداوند است .
فيغرقكم بما كفرتم . .. و لقد كرّمنا بنى ءادم
يادآورى كرامت انسانها پس از ذكر ماجراى كسانى كه پس از رهايى از خطر مرگ به كفران نعمتهاى الهى روى آوردند; مى تواند مذمتى باشد براى آنان و نيز به انسانها توجه بدهد كه كرامت انسانى مستلزم اجتناب از كفران است.
آثار ذكر كرامت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 3 - 3
3 - توجّه به بزرگوارى و شرافت برتر خداوند ، برانگيزاننده انسان به تلاوت كلام او است .
اقرأ و ربّك الأكرم
آثار كرامت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 6 - 8
8 - خداوند ، به دليل رفتار مدبرانه و كريمانه با انسان ، سزاوار اطاعت و ترك گستاخى و بى پروايى در برابر او است .
ما غرّك بربّك الكريم
ادعاى كرامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 15 - 6
6 - انسان ها ، هنگام
برخوردارى از نعمت و رفاه ، خود را نزد خداوند ، عزّت مند و با كرامت مى پندارند .
فأمّا الإنس_ن إذا . .. نعّمه فيقول ربّى أكرمن
اكرام در فعل هاى {أكرمه} و {أكرمن}، به يك معنا نيست; زيرا لحن آيه شريفه گوينده {ربّى أكرمن} را نكوهش كرده; با آن كه اكرام را در {أكرمه} پذيرفته است. بنابراين در {أكرمه} مراد {رساندن نفع بدون خوارى و ذلت} است _ كه در {مفردات راغب} از معانى اكرام شمرده شده _ و در {أكرمن} مقصود {با عظمت شمردن و بى عيب دانستن} است كه در {قاموس} آمده است.
اهميت كرامت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 29 - 1
1 - نياز خواهى پيوسته خلايق ، از پروردگار مقتدر و كرامت مند جهان هستى
ذو الجل_ل و الإكرام . .. يس_له من فى السم_وت و الأرض
ذكر كرامت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 28 - 2،3
2 - اقتدار و كرامت زوال ناپذير خداوند ، نعمتى شايان توجه براى خلق
و يبقى وجه ربّك ذو الجل_ل و الإكرام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
با توجه به اين كه فناى زمينيان، فناى مطلق و ابدى نيست و آنان پس از مرگ همچنان نيازمند و وابسته به فيض خداوند مى باشند، اقتدار و كرامت جاودان خدا نويد و نعمتى براى آنان است.
3 - خداوند ، خواهان توجه انسان به ناپايدارى زندگى دنيايى و اقتدار و كرامت جاودان پروردگار هستى
كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
پرسش سرزنش آميز آيه شريفه،
در مورد نعمت هاى انكارناپذير، درصدد توجه دادن انسان به نعمت هايى است كه در آيات پيشين مطرح شده است (از جمله ناپايدارى دنيا و بقاى اقتدار خداوند).
زمينه كرامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 27 - 11
11- دستيابى به مقام عبوديت و كرامت ، در پرتو تسليم محض در برابر خداوند است .
مكرمون . لايسبقونه بالقول و هم بأمره يعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 27 - 6
6 - ايمان و دفاع از دين تا مرز شهادت و ايثار ، موجب غفران الهى و رسيدن به عزت و كرامت در پيشگاه خدا است .
قال يقوم اتّبعوا المرسلين . .. إنّى ءامنت بربّكم فاسمعون . قيل ادخل الجنّة ... ب
عوامل كرامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 26 - 9
9- عبوديت ، عامل دستيابى به مقام كرامت و قرب الهى است .
بل عباد مكرمون
عوامل كرامت انسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - حجرات - 49 - 13 - 18
18 - ملاك قرار گرفتن تقوا ، به عنوان يگانه عامل كرامت انسان ها ، متكى بر علم و كاردانى خداوند است .
إنّ أكرمكم عند اللّه أتقي_كم إنّ اللّه عليم خبير
فاقدان كرامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 64 - 7
7- پيروان ابليس ، فاقد كرامت و امتياز انسانى و قرار گرفته در جرگه حيوانات *
و استفزز من استطعت منهم بصوتك
{صوت} به معناى صدا و نغمه
بى معناست و معمولاً آن را در تحريك حيوانات استفاده مى كنند. بنابراين تحريك شيطان با صوت، در واقع به منزله حيوان تلقى كردن پيروان خويش است.
كرامت اخروى موحدان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 40 - 11
11 - مؤمنان موحد ، در صحنه قيامت داراى كرامت و برخوردار از اختيار
أفمن يلقى . .. أم من يأتى
تقابل فعل معلوم {يأتى} با فعل مجهول {يلقى}، افاده مى كند كه حركت مؤمنان يكتاپرست در قيامت، جبرى و ناخواسته نيست. برخلاف منحرفان از آيات الهى كه آنان حقير و مجبوراند.
كرامت اخروى مؤمنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 40 - 11
11 - مؤمنان موحد ، در صحنه قيامت داراى كرامت و برخوردار از اختيار
أفمن يلقى . .. أم من يأتى
تقابل فعل معلوم {يأتى} با فعل مجهول {يلقى}، افاده مى كند كه حركت مؤمنان يكتاپرست در قيامت، جبرى و ناخواسته نيست. برخلاف منحرفان از آيات الهى كه آنان حقير و مجبوراند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بلد - 90 - 19 - 5
5 - جايگاه مؤمنان در آخرت ، نشانه عزّت و كرامت آنان و جايگاه كافران ، پست و ذلّت آفرين است .
هم أصح_ب المشئمة
راست و چپ، كنايه از عظمت و پستى جايگاه است; زيرا در جوامع انسانى، مرسوم است كه سمت راست، نشانه كرامت و سمت چپ رمز شوم بودن است; وگرنه راست و چپ حقيقى، وابسته به اعتبارات و با در نظر گرفتن مركزيتى خاص است كه در اين آيات، از آن سخنى
به ميان نيامده است.
كرامت انسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 192 - 5
5 _ خردمندان ، خواستار كرامت انسانى و گريزان از خذلان و خوارى
لاولى الالباب . .. ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته
خردمندان از آن جهت خواهان دورى از آتشند كه ورود در آتش را حاكى از خوارى و خفّت خويش در پيشگاه خداوند مى دانند و اين معنا كاشف از كرامتخواهى آنان مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 22 - 3
3 _ حق شنوايى و بيان حقايق و معارف دين و درك آنها ، از ملاك هاى ارزش و كرامت آدمى در پيشگاه خداوند
إن شر الدواب عند اللّه الصم البكم الذين لايعقلون
كلمه {دواب}، به معناى بهائم و يا جنبندگان، براى اشاره به اين است كه توصيف شدگان به منزله حيوانات هستند و ارزش نام انسان را ندارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 81 - 15
15- انسان ، بهره مند از لطف خاص خداوند و برخوردار از كرامت و مقام ويژه در جهان
و الله جعل لكم من بيوتكم . .. و جعل لكم من الجبال ... لعلّكم تسلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - حجرات - 49 - 13 - 16
16 - آگاهى خداوند ، به ميزان تقوا و كرامت انسان ها
إنّ أكرمكم عند اللّه أتقي_كم إنّ اللّه عليم خبير
با توجّه به ارتباط {إنّ اللّه. ..} با {إنّ أكرمكم...}، برداشت بالا به دست مى آيد.
كرامت بندگان خدا
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 72 - 5،7
5 _ بندگان خالص خدا ، به وقت روبه رو شدن با رفتار و گفتار لغو و بيهوده ، با بزرگوارى و متانت از آن مى گذرند .
و إذا مرّوا باللغو مرّوا كرامًا
7 _ بندگان خالص خدا ، مردمى بزرگوار و متين
و إذا مرّوا باللغو مرّوا كرامًا
كرامت جبرئيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكوير - 81 - 19 - 4
4 - جبرئيل ، داراى ويژگى ها و رفتارى پسنديده و فرستاده اى بزرگوار براى ابلاغ قرآن
رسول كريم
{كرم} واژه اى است كه در مورد زيبايى هاى والا و كارهاى پسنديده كاربرد دارد. (مفردات راغب)
كرامت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 27 - 2،5
2 - فناى زمينيان ، بى تأثير در ساحت اقتدار ، شكوه ، كرامت و بزرگوارى جاودان پروردگار
كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك ذو الجل_ل و الإكرام
گفتنى است كه قدرت، اقتدار و شكوه فرمانروايان، به وجود رعيت و فرمانبران ايشان وابسته است; اما اين آيه چنين وابستگى را از ذات پروردگار نفى مى كند.
5 - جلال و شكوه خداوند ، آميخته با كرم و بزرگوارى او
ذو الجل_ل و الإكرام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 78 - 10
10 - جلال و شكوه خداوند ، آميخته با كرم و بزرگوارى او است .
تب_رك اسم ربّك ذى الجل_ل و الإكرام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 -
6 - 7
7 - خداوند ، بخشنده و بخشايشگر و جامع هرگونه شرافت و فضيلت است .
بربّك الكريم
كريم (در اوصاف خداوند); يعنى، داراى جود و عطاى بى پايان و جامع انواع خير و شرف و فضل (نهايه ابن اثير). برخى آن را به معناى {صفوح} (كسى كه از خطاى ديگران بسيار چشم پوشى مى كند) مى دانند. (مقاييس اللغة)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 3 - 2
2 - خداوند ، شريف ترين و احسان كننده ترين موجودات است .
و ربّك الأكرم
هر چيزى كه در باب خود شريف باشد، به او {كريم} گفته مى شود و زمانى كه {كَرَم}، وصف خداوند قرار گيرد، نام احسان و انعام فراوان او خواهد بود. برخى از دانشمندان گفته اند: كرم تنها در مورد نيكويى هاى بزرگ به كار مى رود. (مفردات)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 4 - 8
8 - توانا ساختن انسان بر خواندن و نوشتن و آموختن علوم به او ، برخاسته از كرم والاى خداوند است .
و ربّك الأكرم . الذى علّم بالقلم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 6 - 4
4 - افراط در گناه و طغيان گرى ، در كنار بهره بردن از نعمت ها و كرم الهى ، دور از انتظار و امرى ناشايسته است .
كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى
مى توان گفت: حرف {كلاّ} ناظر به جمله هاى بعد است; نه آيه هاى قبل، زيرا زمان نزول آنها با زمان نزول اين آيه و آيات پس از آن،
فاصله زيادى داشته است. در اين صورت مفاد {كلاّ}، باز داشتن انسان از طغيان و ساير كارهايى است كه تا {كلاّ لئن لم تنته ...} آمده است. در نتيجه حرف {كلاّ} در آن آيه نيز، تأكيد اين كلمه خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 7 - 6
6 - گرفتارى به طغيان ، براى كسانى كه در سايه كرم خداوند و به كمك علوم خدادادى ، به ثروت رسيده و خود را بى نياز مى بينند ، خلاف انتظار و واكنشى ناشايست در برابر نعمت هاى الهى است .
الأكرم . الذى علّم ... كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى . أن رءاه استغنى
كرامت كاتبان قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 16 - 1
1 - نويسندگان قرآن در صفحه هاى پاكيزه و با عظمت ، شخصيت هايى بزرگوار و داراى ارزش و احترام در پيشگاه خداوند
بأيدى سفرة . كرام
كرامت محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 85 - 11
11- پيامبر ( ص ) وظيفه دار عفو كريمانه و گذشت شايسته از كافران و مشركان و ناديده گرفتن اذيت و آزار آنان بود .
فاصفح الصفح الجميل
{صفح} به معناى عفو بدون ملامت كردن و به رخ كشيدن است كه از آن مى توان گذشت كريمانه و بزرگوارانه برداشت كرد.
كرامت مريم(س)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 37 - 24
24 _ كرامت مريم ( س ) ، و ظهور امور خارق العاده براى
وى
وجد عندها رزقاً . .. قالت هو من عنداللّه
كرامت ملائكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 26 - 7
7- فرشتگان ، بندگان مقرب و مكرم خداوند هستند .
بل عباد مكرمون
كرامت موسى(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 17 - 5
5- موسى ( ع ) ، پيامبرى با كرامت و ارجمند در پيشگاه خداوند
و جاءهم رسول كريم
كرامت مؤمنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 152 - 4
4 _ كسانى كه به تمامى پيامبران الهى ايمان دارند ، از مقام و كرامتى والا ، برخوردارند .
و الذين ءامنوا باللّه و رسله و لم يفرقوا بين أحد منهم أولئك
اشاره به مؤمنان با كلمه {أولئك}، حكايت از مقام رفيع آنان دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 35 - 3
3 _ كرامت و مقام والاى مؤمنان در پيشگاه خداوند
يأيها الذين ءامنوا
خطاب مستقيم خداوند، نشانه كرامت مخاطبان است.
كرامت يوسف(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 31 - 25
25_ سيماى يوسف ( ع ) ، نمايانگر بزرگوارى و كرامت والاى او بود .
إن ه_ذا إلاّ ملك كريم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 50 - 13
13_ يوسف ( ع ) شخصيتى با عظمت ، بزرگوار و در اوج كرامت و آزادگى
قال الملك ائتونى به . .. فسئله ما بال النسوة الّ_تى قطعن أيديهنّ
مشمولان كرامت خدا
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 3 - 5
5 - القاى وحى بر پيامبر ( ص ) و توانمند ساختن او بر قرائت قرآن ، احسان و كرم خداوند به آن حضرت است .
اقرأ و ربّك الأكرم
منشأ كرامت انسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 29 - 9
9- شرافت و كرامت انسان ، به روح الهى اوست .
إنى خ_لق بشرًا من صلص_ل . .. فإذا ... نفخت فيه من روحى
خداوند، در توصيف مايه جسمانى انسان، آن را گِلى بد بو و متغير ذكر كرد و در القاى روح به او، روح را به خود نسبت داد و چنين نسبتى، حاكى از نكته فوق است.
نشانه هاى كرامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 72 - 8
8 _ گذر از گفتار و كردار لغو و بيهوده و پرهيز از حضور در اين گونه مجالس ، نشان كرامت و بزرگوارى انسان است .
و إذا مرّوا باللغو مرّوا كرامًا
نشانه هاى كرامت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 7 - 5
5 - آفرينش انسان و هماهنگ ساختن اجزاى او ، جلوه كرم خداوند است .
بربّك الكريم . الذى خلقك فسوّيك فعدلك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 8 - 5
5 - هيئت و سيماى هر انسان ، جلوه گاه كرم و ربوبيت الهى است .
بربّك الكريم . .. فى أىّ صورة ما شاء ركّبك
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
20 - علق - 96 - 5 - 4
4 - ر ها ساختن انسان از جهل ، جلوه كرم والاى خداوند است .
و ربّك الأكرم. الّذى ... علّم الإنس_ن ما لم يعلم
نعمت كرامت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 28 - 2
2 - اقتدار و كرامت زوال ناپذير خداوند ، نعمتى شايان توجه براى خلق
و يبقى وجه ربّك ذو الجل_ل و الإكرام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
با توجه به اين كه فناى زمينيان، فناى مطلق و ابدى نيست و آنان پس از مرگ همچنان نيازمند و وابسته به فيض خداوند مى باشند، اقتدار و كرامت جاودان خدا نويد و نعمتى براى آنان است.
كرامت خدا
آثار ذكر كرامت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 3 - 3
3 - توجّه به بزرگوارى و شرافت برتر خداوند ، برانگيزاننده انسان به تلاوت كلام او است .
اقرأ و ربّك الأكرم
آثار كرامت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 6 - 8
8 - خداوند ، به دليل رفتار مدبرانه و كريمانه با انسان ، سزاوار اطاعت و ترك گستاخى و بى پروايى در برابر او است .
ما غرّك بربّك الكريم
اهميت كرامت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 29 - 1
1 - نياز خواهى پيوسته خلايق ، از پروردگار مقتدر و كرامت مند جهان هستى
ذو الجل_ل و الإكرام . .. يس_له من فى السم_وت و الأرض
ذكر كرامت خدا
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 28 - 2،3
2 - اقتدار و كرامت زوال ناپذير خداوند ، نعمتى شايان توجه براى خلق
و يبقى وجه ربّك ذو الجل_ل و الإكرام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
با توجه به اين كه فناى زمينيان، فناى مطلق و ابدى نيست و آنان پس از مرگ همچنان نيازمند و وابسته به فيض خداوند مى باشند، اقتدار و كرامت جاودان خدا نويد و نعمتى براى آنان است.
3 - خداوند ، خواهان توجه انسان به ناپايدارى زندگى دنيايى و اقتدار و كرامت جاودان پروردگار هستى
كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
پرسش سرزنش آميز آيه شريفه، در مورد نعمت هاى انكارناپذير، درصدد توجه دادن انسان به نعمت هايى است كه در آيات پيشين مطرح شده است (از جمله ناپايدارى دنيا و بقاى اقتدار خداوند).
كرامت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 27 - 2،5
2 - فناى زمينيان ، بى تأثير در ساحت اقتدار ، شكوه ، كرامت و بزرگوارى جاودان پروردگار
كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك ذو الجل_ل و الإكرام
گفتنى است كه قدرت، اقتدار و شكوه فرمانروايان، به وجود رعيت و فرمانبران ايشان وابسته است; اما اين آيه چنين وابستگى را از ذات پروردگار نفى مى كند.
5 - جلال و شكوه خداوند ، آميخته با كرم و بزرگوارى او
ذو الجل_ل و الإكرام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 78 - 10
10 - جلال و شكوه خداوند ، آميخته با كرم
و بزرگوارى او است .
تب_رك اسم ربّك ذى الجل_ل و الإكرام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 6 - 7
7 - خداوند ، بخشنده و بخشايشگر و جامع هرگونه شرافت و فضيلت است .
بربّك الكريم
كريم (در اوصاف خداوند); يعنى، داراى جود و عطاى بى پايان و جامع انواع خير و شرف و فضل (نهايه ابن اثير). برخى آن را به معناى {صفوح} (كسى كه از خطاى ديگران بسيار چشم پوشى مى كند) مى دانند. (مقاييس اللغة)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 3 - 2
2 - خداوند ، شريف ترين و احسان كننده ترين موجودات است .
و ربّك الأكرم
هر چيزى كه در باب خود شريف باشد، به او {كريم} گفته مى شود و زمانى كه {كَرَم}، وصف خداوند قرار گيرد، نام احسان و انعام فراوان او خواهد بود. برخى از دانشمندان گفته اند: كرم تنها در مورد نيكويى هاى بزرگ به كار مى رود. (مفردات)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 4 - 8
8 - توانا ساختن انسان بر خواندن و نوشتن و آموختن علوم به او ، برخاسته از كرم والاى خداوند است .
و ربّك الأكرم . الذى علّم بالقلم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 6 - 4
4 - افراط در گناه و طغيان گرى ، در كنار بهره بردن از نعمت ها و كرم الهى ، دور از انتظار و امرى ناشايسته است .
كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى
مى توان گفت: حرف
{كلاّ} ناظر به جمله هاى بعد است; نه آيه هاى قبل، زيرا زمان نزول آنها با زمان نزول اين آيه و آيات پس از آن، فاصله زيادى داشته است. در اين صورت مفاد {كلاّ}، باز داشتن انسان از طغيان و ساير كارهايى است كه تا {كلاّ لئن لم تنته ...} آمده است. در نتيجه حرف {كلاّ} در آن آيه نيز، تأكيد اين كلمه خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 7 - 6
6 - گرفتارى به طغيان ، براى كسانى كه در سايه كرم خداوند و به كمك علوم خدادادى ، به ثروت رسيده و خود را بى نياز مى بينند ، خلاف انتظار و واكنشى ناشايست در برابر نعمت هاى الهى است .
الأكرم . الذى علّم ... كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى . أن رءاه استغنى
مشمولان كرامت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 3 - 5
5 - القاى وحى بر پيامبر ( ص ) و توانمند ساختن او بر قرائت قرآن ، احسان و كرم خداوند به آن حضرت است .
اقرأ و ربّك الأكرم
نشانه هاى كرامت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 7 - 5
5 - آفرينش انسان و هماهنگ ساختن اجزاى او ، جلوه كرم خداوند است .
بربّك الكريم . الذى خلقك فسوّيك فعدلك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 8 - 5
5 - هيئت و سيماى هر انسان ، جلوه گاه كرم و ربوبيت الهى است
.
بربّك الكريم . .. فى أىّ صورة ما شاء ركّبك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 5 - 4
4 - ر ها ساختن انسان از جهل ، جلوه كرم والاى خداوند است .
و ربّك الأكرم. الّذى ... علّم الإنس_ن ما لم يعلم
نعمت كرامت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 28 - 2
2 - اقتدار و كرامت زوال ناپذير خداوند ، نعمتى شايان توجه براى خلق
و يبقى وجه ربّك ذو الجل_ل و الإكرام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
با توجه به اين كه فناى زمينيان، فناى مطلق و ابدى نيست و آنان پس از مرگ همچنان نيازمند و وابسته به فيض خداوند مى باشند، اقتدار و كرامت جاودان خدا نويد و نعمتى براى آنان است.
كرامات
كرامات غير انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 21 - 7
7- تحقق كرامات و امور خارق العاده ، اختصاص به پيامبران ندارد .
قال ربّك هو علىَّ هيّن
كرامات مريم(س)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 25 - 6،7
6- حضرت مريم ( س ) مورد عنايت ويژه خداوند و داراى كرامت بود .
و هزّى إليك . .. تس_قط
7 - به بار نشستن فورى درخت خرما و نيرومندى مريم ( س ) براى تكان دادن آن ، از كرامات او بود .
و هزّى إليك . .. تس_قط
كرامات يعقوب(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 94 - 3،4
3_ يعقوب ( ع
) هم زمان با حركت فرزندانش از مصر ، يافته خويش ( شنيدن بوى يوسف ) را براى اطرافيانش ابراز كرد .
و لما فصلت العير قال أبوهم إنى لأجد ريح يوسف
4_ شامّه معجزه آساى يعقوب ( ع ) و كرامت او در شنيدن بوى يوسف ( ع ) از راه بسيار دور
و لما فصلت العير قال أبوهم إنى لأجد ريح يوسف
كرامات يوسف(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 93 - 7
7_ بينا شدن يعقوب ( ع ) به وسيله پيراهن يوسف ( ع ) ، كرامتى از يوسف
فألقوه على وجه أبى يأت بصيرًا
فعل {يأت} جواب امر {فألقوه} است و لذا با حرف شرطى مقدر مجزوم شده است. تقدير كلام چنين مى باشد: {إن تلقوه على وجه أبى يأت بصيراً}. اين معنا گوياى تأثير پيراهن يوسف(ع) در بينا شدن چشم يعقوب(ع) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 96 - 4،8
4_ چشمان يعقوب ( ع ) بلافاصله پس از قرار گرفتن پيراهن يوسف ( ع ) بر آن ، فروغ گرفت و بيناييش بازگشت .
ألقيه على وجهه فارتد بصيرًا
{ارتداد} (مصدر ارتد) به معناى بازگشتن چيزى و يا حالتى به صورت و حالت سابق خود است. حرف {فاء} در جمله {فارتد ...} حاكى از دو معناست:$1_ ترتّب و سببيّت ميان افكندن پيراهن و بينا شدن يعقوب(ع)، 2_ نبود فاصله و تراخى ميان آن دو.
8_ ظهور كرامت و معجزه يوسف ( ع ) با شفا يافتن چشمان بى فروغ يعقوب ( ع ) به وسيله پيراهن او
ألقيه على وجهه فارتد بصيرًا
كرى
كرى اخروى گمراهان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 97 - 6
6- گمراهان ، در قيامت به صورت خزندگانى فاقد هرگونه شنوايى ، بينايى و نطق محشور خواهند شد .
و من يضلل . .. و نحشرهم يوم القي_مة على وجوههم عميًا و بكمًا و صمًّا
كرى بت ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 72 - 2
2 - يادآورى ابراهيم ( ع ) به قوم خويش مبنى بر ناتوانى بت ها حتى از شنيدن دعاى آنان
قال هل يسمعونكم إذ تدعون
استفهام در {هل يسمعونكم} انكارى است. بنابراين مفاد سؤال ابراهيم(ع) چنين مى شود: با اين كه بت ها درخواست هاى شما را نمى شنوند، چگونه به درگاه آنها نيايش مى كنيد؟
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 5 - 3
3- ناتوانى بت ها از شنيدن و اجابت نيايشِ مشركان ، دليلى واضح بر بيهودگى عبادت آنها
و من أضلّ ممّن يدعوا . .. من لا يستجيب ... و هم عن دعائهم غ_فلون
كرى بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 71 - 8
8 _ پندار مصونيت از امتحان و عذاب الهى ، از ميان برنده حق شنوى و بصيرت دينى بنى اسرائيل
فعموا و صموا
كرى بيماردلان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 23 - 6
6- بيماردلان گريزان از جهاد و فسادانگيز و قطع كننده رحم ، مردمى كر و كور در برابر حق
أول_ئك الذين .
.. فأصمّهم و أعمى أبص_رهم
كرى تاركان جهاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 23 - 6
6- بيماردلان گريزان از جهاد و فسادانگيز و قطع كننده رحم ، مردمى كر و كور در برابر حق
أول_ئك الذين . .. فأصمّهم و أعمى أبص_رهم
كرى حق ناپذيران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 52 - 2
2 - حق گريزان ، انسان هايى هستند همانند مردگان كَر
فإنّك لاتسمع الموتى و لاتسمع الصمّ الدعاء إذا ولّوا مدبرين
{فاء} در {فإنّك} فصيحه است و بر كلام مقدرى دلالت مى كند كه مى تواند چنين باشد: {حال كه آنان، كفر را بر ايمان برگزيده اند، مانند مردگان اند}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 22 - 2
2 _ آنان كه حقايق دينى را ناشنيده گيرند ، كرند و آنان كه حقايق دينى را بازگو نكنند ، لالند و آنان كه معارف الهى را درك نكنند ، فاقد عقلند .
إن شر الدواب عند اللّه الصم البكم الذين لايعقلون
كرى دنياطلبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 108 - 1،4
1- خداوند ، قلب و قواى شنوايى و بينايى كافران دنياگرا ( مرتدان ) را ، مهر كرده و از درك حقايق محرومشان ساخته است .
استحبّوا الحيوة الدنيا . .. الك_فرين . أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم ... و أ
4- مهر شدن قلب و قواى شنوايى و بينايى ( محروميت از درك حقايق ) ، كيفر ترجيح دهندگان زندگى دنيا بر آخرت
استحبّوا
الحيوة الدنيا . .. أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم
كرى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 171 - 4
4 - ناتوانى كفرپيشگان از ديدن و شنيدن حقايق دينى و بازگويى آنها ، ايشان را از درك معارف دين و حقايق قرآن ، محروم كرده است .
صم بكم عمى فهم لايعقلون
مفعول {لايعقلون} معارف الهى و حقايق قرآن (ما أنزل اللّه) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 20 - 11
11_ كفرپيشگان ، مشركان و آنان كه به خدا دروغ مى بندند ، از شنيدن و ديدن آيات الهى ناتوانند .
و من أظلم ممن افترى . .. أُول_ئك ... ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون
كرى مرتدان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 108 - 1
1- خداوند ، قلب و قواى شنوايى و بينايى كافران دنياگرا ( مرتدان ) را ، مهر كرده و از درك حقايق محرومشان ساخته است .
استحبّوا الحيوة الدنيا . .. الك_فرين . أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم ... و أ
كرى مشركان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 20 - 11
11_ كفرپيشگان ، مشركان و آنان كه به خدا دروغ مى بندند ، از شنيدن و ديدن آيات الهى ناتوانند .
و من أظلم ممن افترى . .. أُول_ئك ... ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 100 - 3
3- محروميت
مشركان از شنوايى در جهنم
و هم فيها لايسمعون
كرى معبودان باطل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 14 - 1
1 - ناتوانى معبود هاى ادعايى مشركان ، از شنيدن دعا و درخواست انسان ها و استجابت آن
إن تدعوهم لايسمعوا دعاءكم و لو سمعوا ما استجابوا لكم
كرى مفتريان بر خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 20 - 11،13
11_ كفرپيشگان ، مشركان و آنان كه به خدا دروغ مى بندند ، از شنيدن و ديدن آيات الهى ناتوانند .
و من أظلم ممن افترى . .. أُول_ئك ... ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون
13_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى قوله تعالى ] : { ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون } . . . قال : لم يعتبهم بما صنع قلوبهم و ل_كن يعاتبهم بما صنعوا . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه درباره قول خدا {ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون} فرمود: خداوند آنان را براى آنچه قلبهايشان انجام داده نكوهش نكرده; بلكه براى آنچه خود، انجام داده اند نكوهش كرده است . ..}.
كرى مفسدان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 23 - 6
6- بيماردلان گريزان از جهاد و فسادانگيز و قطع كننده رحم ، مردمى كر و كور در برابر حق
أول_ئك الذين . .. فأصمّهم و أعمى أبص_رهم
كرى مكذّبان آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 -
39 - 1،13
1 _ تكذيب كنندگان آيات الهى (قرآن)، كرها و لالهايى فرو رفته در ظلمتها هستند.
و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظلمت
13 _ عن أبى جعفر(ع) فى قوله: {الذين كذبوا باياتنا صم و بكم} يقول: {صم} عن الهدى و {بكم} لايتكلمون بخير {فى الظلمات} يعنى ظلمات الكفر . .. .
از امام باقر(ع) درباره آيه {الذين كذبوا باياتنا . ..} روايت شده است: تكذيب كنندگان آيات الهى {كرانند} از (شنيدن آيات) هدايت، {لالند} از سخن خير گفتن، {در تاريكيها قرار دارند} يعنى تاريكيهاى كفر ... .
كرى مكذبان قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 7 - 1،2
1 - خداوند قلب منكران قرآن را از فهميدن معارف دين و گوش آنان را از شنيدن حقايق دينى ، بازداشته است .
ختم اللّه على قلوبهم و على سمعهم
{ختم} به معناى بستن درب چيزى با گل و مانند آن و به اصطلاح لاك و مهر كردن، است. بسته شدن قلب، كنايه از درك نكردن و نفهميدن است. و {على سمعهم} مى تواند عطف بر {على قلوبهم} باشد و نيز مى تواند خبر براى {غشاوة} باشد. در برداشت فوق، احتمال اول لحاظ شده است.
2 - بر گوش و چشم منكران آن ، حجابى است كه آنان را از شنيدن و ديدن حقايق دين ، ناتوان ساخته است .
و على سمعهم و على ابصرهم غشوة
{غشاوة} به معناى پرده و مانند آن است. در برداشت فوق {على سمعهم} خبر براى {غشاوة} گرفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 39 - 1
1
_ تكذيب كنندگان آيات الهى (قرآن)، كرها و لالهايى فرو رفته در ظلمتها هستند.
و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظلمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 5 - 2
2 - تصريح منكران قرآن ، به نفوذناپذيرى قلب و گوش آنان در برابر وحى
و قالوا قلوبنا فى أكنّة . .. و فى ءاذاننا وقر
كرى منافقان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 18 - 1
1 - منافق ر ها شده در ظلمت و گمراهى بسان شخص كر و لال و نابيناست .
تركهم فى ظلمت لايبصرون. صم بكم عمى
صم، بكم و عمى به ترتيب: جمع أصم (كر)، أبكم (لال) و أعمى (كور) است. كلمات ياد شده خبر براى مبتداى محذوف، يعنى ضمير {هم} است كه به توصيف شدگان در آيه قبل (منافقان رها شده در ظلمت) بر مى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - منافقون - 63 - 4 - 16
16 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { كأنّهم خشب مسنّدة } يقول : لايسمعون و لايعقلون ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {كأنّهم خشب مسنّدة} روايت شده مقصود خداوند [از اين تشبيه ]اين است كه آنان نه گوش شنوا دارند و نه تعقل مى كنند}.
كرى هواپرستان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 23 - 12
12 - پرستشگران هواى نفس _ براساس سنت الهى _ ناشنوا ، نابينا و تأثيرناپذير در برابر حق
من اتّخذ إل_هه هويه و أضلّه اللّه على
علم و ختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غ
نشانه هاى كرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 24 - 3
3_ گرايش هاى شرك آلود و انكار حقانيت قرآن ، نشانه ناشنوايى ضمير و كورى دل است .
مَثل الفريقين كالأعمى والأصمّ والبصير والسميع
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 71 - 13
13 - شركورزى ، نشانه كرى و حق ناشنوايى است .
قل أرءيتم . .. أفلاتسمعون
نشانه هاى كرى دهريون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 24 - 2
2 - محدود شمردن زندگى به مجال دنيا ، نمودى از ناشنوايى ، نابينايى و حق ناپذير بودن دهريون
و أضلّه اللّه على علم و ختم على سمعه . .. و قالوا ما هى إلاّ حياتنا الدنيا
كشاورزى
آثار توليد محصولات كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 15 - 4
4 - پيدايش محصولات كشاورزى و روييدن گياه در زمين ، دليل امكان معاد و حيات دوباره انسان است .
عمّ يتساءلون . .. ألم نجعل ... لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا
ابزار كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 71 - 4
4 - قوم موسى ، از گاو براى شخم زنى و آبيارى كشتزار ها استفاده مى كردند .
لاذلول تثير الأرض و لاتسقى الحرث
استفاده از محصولات كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 141 - 9
9
_ جواز استفاده از انواع ميوه ها و محصولات كشاورزى براى انسان
كلوا من ثمره إذا أثمر
انفاق از محصولات كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 141 - 10،11
10 _ خداوند حقى براى خود در محصولات كشاورزى قرار داده است.
و ءاتوا حقه يوم حصاده
مرجع ضمير {حقه}، به قرينه صدر آيه، ممكن است {الله} باشد.
11 _ لزوم پرداخت بخشى از محصولات كشاورزى به هنگام چيدن ميوه ها و درو كردن غلات
و ءاتوا حقه يوم حصاده
اهميت كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 205 - 5،6،11،13
5 _ ارزش و اهميّت كشاورزى و نيروى انسانى و نقش آن در قوام جامعه
و اذا تولى . .. و يهلك الحرث و النسل
از اينكه نابود ساختن اين دو، فساد در زمين معرّفى شده، اهميّت و ارزش آن به دست مى آيد.
6 _ اصلاح جامعه و حفظ كشاورزى و نسل ، از ويژگى هاى حكومت صالح
و اذا تولى . .. ليفسد فيها و يهلك الحرث و النسل
از اينكه خداوند، فساد و . .. را از كارهاى حكومتى منافقان مى داند; معلوم مى شود كه در حكومت صالحان، چنين اعمالى نبايد باشد.
11 _ نابود كردن كشاورزى و نسل كشى ، مبغوض خداوند
و اذا تولى . .. و يهلك الحرث و النسل و اللّه لا يحب الفساد
13 _ از وظايف حكومت ، حفظ كشاورزى و نيروى انسانى و اصلاح آنهاست .
و اذا تولى سعى فى الأرض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 47 - 5
5_ لزوم جديت و تلاش
بسيار براى زراعت در هفت سال نخست ، پيامى نهفته در رؤياى پادشاه مصر
سبع بقرت سمان . .. قال تزرعون سبع سنين دأبًا
{دأب} مصدر و به معناى تلاش كردن است و {دأباً} در آيه شريفه در موضع اسم فاعل (دائبين) قرار گرفته و حال براى فاعل {تزرعون} مى باشد ; از اين رو دلالت بر تلاش فراوان دارد. به نظر مى رسد يوسف(ع) از چاق بودن گاوها چنين استنباط كرد كه: بايد با تلاش فراوان و به دست آوردن محصولات، انبارها را از مواد غذايى و غلات پر كنند.
اهميت كشاورزى در دوران موسى(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 26 - 3
3- نقش مهم باغدارى و كشاورزى در اقتصاد مصريان ، در عصر موسى ( ع ) *
كم تركوا من جنّ_ت و عيون . و زروع
از اين كه خداوند تنها {جنات}، {عيون} و {زروع} را به خصوص از ميان نعمت ها نام برده است، مى توان فهميد كه نقش اين امور در شكوفايى و اقتدار اقتصادى مصريان در عصر موسى، بيش از ساير منابع بوده است.
اهميت كشاورزى در مصر باستان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 26 - 3
3- نقش مهم باغدارى و كشاورزى در اقتصاد مصريان ، در عصر موسى ( ع ) *
كم تركوا من جنّ_ت و عيون . و زروع
از اين كه خداوند تنها {جنات}، {عيون} و {زروع} را به خصوص از ميان نعمت ها نام برده است، مى توان فهميد كه نقش اين امور در شكوفايى و اقتدار اقتصادى مصريان در عصر موسى،
بيش از ساير منابع بوده است.
اهميت محصولات كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 66 - 1
1 - از بين رفتن محصولات كشاورزى ، خسارتى سنگين و تكان دهنده براى انسان ها
لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون
پيدايش محصولات كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 141 - 2،5
2 _ خداوند پديد آورنده باغستانها، درختان خرما و كشتزارهاست.
و هو الذى أنشأ جنت . .. و النخل و الزرع
5 _ گوناگونى ميوه ها و محصولات كشاورزى از آثار قدرت الهى
و الزرع مختلفا أكله
{اكل} به معناى ميوه و ثمرهاى خوراكى است.
تخريب كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 205 - 4،11
4 _ نابود ساختن كشاورزى و نسل كشى ، از بارزترين نوع فساد در زمين است .
ليفسد فيها و يهلك الحرث و النسل
بنابراينكه جمله {و يُهلك الحرث و . ..}، تفسير جمله {ليفسد فيها} باشد.
11 _ نابود كردن كشاورزى و نسل كشى ، مبغوض خداوند
و اذا تولى . .. و يهلك الحرث و النسل و اللّه لا يحب الفساد
توسعه كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 9 - 6
6 - برخوردارى از توان رزمىِ فراوان و توسعه كشاورزى و آبادانى سرزمين ها ، برترين جلوه هاى تمدن در جوامع پيشين بوده است .
كانوا أشدّ منهم قوّة و أثاروا الأرض و عمروها أكثر ممّا عمروها
{إثارة} (مصدر {أثاروا}) به معناى {زير و رو كردن} است و در اين جا، منظور، زير
و رو كردن خاك براى زراعت يا ساختمان سازى و غير آن است.
حق الله در محصولات كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 141 - 10
10 _ خداوند حقى براى خود در محصولات كشاورزى قرار داده است.
و ءاتوا حقه يوم حصاده
مرجع ضمير {حقه}، به قرينه صدر آيه، ممكن است {الله} باشد.
حقوق محصولات كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 141 - 17،19،20،21
17 _ عن أبى عبدالله(ع): لاتصرم بالليل و لاتحصد بالليل . .. و إن حصدت بالليل لم يأتك السؤال و هو قول الله تعالى: {و ءاتوا حقه يوم حصاده} ... يعنى القبضة بعد القبضة إذا حصدته و إذا خرج فالحفنة بعد الحفنة ... .
از امام صادق(ع) روايت شده است: ميوه را در شب نچين و شبانه درو نكن . .. زيرا اگر در شب، درو كنى فقيران نزد تو نمى آيند و اين سخن خداوند متعال است كه مى فرمايد: {حق محصول را روز درو بپردازيد} ... يعنى هنگام درو، دسته دسته و هنگام جدا شدن دانه، مشت مشت بپردازيد ... .
19 _ عبدالله بن سنان عن أبى عبدالله(ع) قال: سألته عن قوله: {و ءاتوا حقه يوم حصاده} قال: اعط من حضرك من المسلمين و إن لم يحضرك إلا مشرك فاعطه.
عبدالله بن سنان گويد: از امام صادق(ع) درباره {و ءاتوا حقه يوم حصاده} سؤال كردم، فرمود: اگر كسى از مسلمانان هنگام برداشت محصول حضور داشت، حق الحصاد را به او بده و اگر كسى غير از مشرك نبود، به او بپرداز.
20 _ عن أبى عبدالله(ع) فى
قوله: {و ءاتوا حقه يوم حصاده} قال: حقه يوم حصاده عليك واجب و ليس من الزكاة . .. .
از امام صادق(ع) درباره آيه {و ءاتوا حقه يوم حصاده} روايت شده است: پرداخت حق الحصاد در روز درو، بر تو واجب است و اين حق، غير از زكات است . .. .
21 _ عن النبى(ص) فى قوله: {و ءاتوا حقه يوم حصاده} قال: ما سقط من السنبل.
از رسول خدا(ص) در توضيح آيه {و ءاتوا حقه يوم حصاده} روايت شده است: خوشه هاى بر زمين ريخته شده در هنگام درو، حق الحصاد است.
دانش كشاورزى يوسف(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 55 - 5،6
5_ يوسف ( ع ) بر نحوه كشت و برداشت و ذخيره سازى آذوقه ها و چگونگى تقسيم و توزيع آنها ، آگاهى كامل داشت .
قال اجعلنى على خزائن الأرض إنى . .. عليم
6_ يوسف ( ع ) بر به كارگيرى توان و دانش خويش در امركشت و برداشت و ذخيره سازى غلات و توزيع آنها تأكيد كرد .
اجعلنى على خزائن الأرض إنى حفيظ عليم
جمله {إنى حفيظ عليم} علاوه بر اينكه حاكى از توان و دانش يوسف(ع) بر امور ياد شده است ، دلالت بر اين نيز دارد كه وى دانش و توانايى اش را در امورى كه به او سپرده شود ، به كار مى گيرد و بدان متعهد مى شود.
درو محصولات كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 141 - 11
11 _ لزوم پرداخت بخشى از محصولات كشاورزى به هنگام چيدن ميوه ها و
درو كردن غلات
و ءاتوا حقه يوم حصاده
روش مبارزه با آفات كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 47 - 9
9_ غلات با نگهدارى در خوشه ها و غلاف هاى آن ، مصونيت بيشترى را در مقابل آفات خواهند يافت .
فما حصدتم فذروه فى سنبله
روياننده محصولات كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 11 - 1
1- خداوند ، روياننده كشتزار ها و درختان زيتون ، خرما و انگور و تمامى محصولات كشاورزى است .
ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الأعن_ب و من كلّ الثمرت
زكات محصولات كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 141 - 10،11،12،13
10 _ خداوند حقى براى خود در محصولات كشاورزى قرار داده است.
و ءاتوا حقه يوم حصاده
مرجع ضمير {حقه}، به قرينه صدر آيه، ممكن است {الله} باشد.
11 _ لزوم پرداخت بخشى از محصولات كشاورزى به هنگام چيدن ميوه ها و درو كردن غلات
و ءاتوا حقه يوم حصاده
12 _ حكم زكات در مكه شامل همه محصولات كشاورزى مى شده است. *
جنت . .. و النخل و الزرع ... و الزيتون و الرمان ... و ءاتوا حقه يوم حصاده
فرمان به اداى حق محصولات كشاورزى در روز چيدن اختصاص به محصولات خاصى، مانند غلات، ندارد. و چون در آيات مكى ديگر نيز فرمان زكات ياد شده، محتمل است فرمان به {ايتاء حق الحصاد} اشاره به همان حكم زكات باشد.
13 _ حكم پرداخت حقوق مالى (زكات يا حق الحصاد) از محصولات كشاورزى در مكه نازل شده است.
و
ءاتوا حقه يوم حصاده
زمين كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 265 - 8
8 _ زمين مرتفع ، داراى استعداد بيشتر براى ثمردهى است .
كمثل جنّة بربوة اصابها وابل فاتت اُكُلها ضعفين
زيان به محصولات كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 67 - 1
1 - آسيب ديدن محصولات كشاورزى ، يأس آور براى انسان ها و باعث احساس حرمان براى آنان
لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون ... بل نحن محرومون
فوايد كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 6 - 12
12 _ آب فراوان و رونق كشاورزى از شاخصه هاى توانمندى و قدرت اقوام و تمدنها
و أرسلنا السماء عليهم مدرارا و جعلنا الأنهر تجرى من تحتهم
كشاورزى بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 71 - 4
4 - قوم موسى ، از گاو براى شخم زنى و آبيارى كشتزار ها استفاده مى كردند .
لاذلول تثير الأرض و لاتسقى الحرث
كشاورزى در جاهليت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 136 - 4
4 _ كشاورزى و دامدارى از منابع درآمد مردم در عصر جاهليت بوده است.
مما ذراً من الحرث و الأنعم
كشاورزى در مصرباستان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 47 - 10
10_ سرزمين مصر در زمان يوسف ( ع ) زمينه دار توليد غلات و محصولاتى بيش از مصرف سرانه آن سامان
قال تزرعون سبع سنين
دأبًا فما حصدتم فذروه فى سنبله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 58 - 4
4_ طرح كاشت مداوم غلات و ذخيره سازى آنها براى سال هاى قحطى ، تنها در قلمرو حكومتى مصر انجام گرفت .
و جاء إخوة يوسف
كشاورزى قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 148 - 2
2 - كشاورزى ، يكى ديگر از محور هاى فعاليت اقتصادى ثموديان
و زروع
كشاورزى مردم مقارن بعثت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 33 - 4
4 - كشاورزى و دامدارى ، از منابع درآمد مردم در عصر بعثت
ماءها و مرعيها . .. مت_عًا لكم و لأنع_مكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 32 - 4
4 - كشاورزى و دامدارى ، از منابع درآمد مردم در عصر بعثت
مت_عًا لكم و لأنع_مكم
محصولات كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 15 - 10
10 - محصولات طبيعى ، روزى خدادادى است .
جنّتان عن يمين و شمال كلوا من رزق ربّكم
منابع آب كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 49 - 3
3 _ آب باران ، مناسب ترين آب براى كشاورزى و احياى زمين هاى مرده
و أنزلنا من السماء ماء طهورًا لنحيى به بلدة ميتًا
از اين كه خداوند از ميان انواع آب ها، آب باران را عامل احياى زمين برشمرده و قيد {طهور} (پاك و پاك كننده) را بر آن
افزوده است، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.
منشأ توسعه كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 65 - 4
4 - رونق كشاورزى ، نشانه لطف و رحمت الهى به انسان ها است .
لو نشاء لجعلن_ه حطمًا . فظلتم تفكّهون
نابودى محصولات كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 66 - 1
1 - از بين رفتن محصولات كشاورزى ، خسارتى سنگين و تكان دهنده براى انسان ها
لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون
نياز به محصولات كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 65 - 3
3 - وابستگى شديد مردم ، به محصولات كشاورزى
لو نشاء لجعلن_ه حطمًا فظلتم تفكّهون
طرح موضوع كشاورزى و اين كه اگر خداوند مانع محصول دادن آن شود، كافران به وضع رقّت بارى گرفتار خواهند شد، نشانگر مطلب ياد شده است.
يوسف(ع) و وزارت كشاورزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 55 - 1
1_ يوسف ( ع ) از پادشاه خواست وى را به وزارت كشاورزى مصر و تصدى انبار هاى غله ، منصوب كند .
قال اجعلنى على خزائن الأرض
از آن جا كه يوسف(ع) در تعبير رؤياى پادشاه بيان داشت كه بايد هفت سال با جديّت به امر كاشت و برداشت و ذخيره سازى ارزاق بپردازند، چنين برمى آيد كه مقصود وى از {مرا بر گنجينه هاى زمين بگمار} اين است كه امور ياد شده را به من بسپار ; يعنى، امر كشت و برداشت (وزارت
كشاورزى) و نيز انبارهاى غلّه در اختيار من باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 56 - 1
1_ پادشاه مصر ، پيشنهاد يوسف ( ع ) را پذيرفت و مديريت كشت و برداشت محصولات و ذخيره سازى و توزيع آنها را به او سپرد .
اجعلنى على خزائن الأرض . .. و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض
كشاورزان
عوامل سرور كشاورزان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 20 - 13
13 - بارش باران و سرسبز شدن مزارع ، برانگيزاننده شگفتى كشاورزان و مايه سرور و شادمانى آنان
كمثل غيث أعجب الكفّار نباته
{اعجاب} (مصدر {أعجب}) به معناى به شگفتى واداشتن است و {كافر} (مفرد {كفّار}) در اين جا به معناى كشاورز مى باشد.
كشتزار
آثار سرسبزى كشتزار ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 20 - 13
13 - بارش باران و سرسبز شدن مزارع ، برانگيزاننده شگفتى كشاورزان و مايه سرور و شادمانى آنان
كمثل غيث أعجب الكفّار نباته
{اعجاب} (مصدر {أعجب}) به معناى به شگفتى واداشتن است و {كافر} (مفرد {كفّار}) در اين جا به معناى كشاورز مى باشد.
اهميت كشتزار ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 9 - 7
7_ درخت ها و كشتزار ها ، دو نمود بركت باران و بقاى رحمت آن
ماء مب_ركًا فأنبتنا به جنّ_ت و حبّ الحصيد
تشبيه به كشتزار پرمحصول
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 29 - 33
33- تشبيه پيامبراسلام و ياران آن
حضرت در انجيل ، به زراعتى شكوفا ، پرحاصل و شگفت انگيز
و مثلهم فى الإنجيل كزرع أخرج شط_ه ف_ازره
{كزرع. ..} خبر براى {مثلهم فى الإنجيل} است.
تمثيل به كشتزار سرسبز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 24 - 1،2
1 _ زندگى دنيوى مانند كشتزار سرسبزى است كه در معرض انواع رخداد ها و آفت هاى بنيان كن مى باشد .
إنما مثل الحيوة الدنيا كماء . .. حتى إذا أخذت الأرض زخرفها و ازينت ... أتيها أمر
2 _ دنيامداران ، به دهقانى مى مانند كه مزرعه خرم و به خوشه نشسته اش وى را مست و بى خود سازد و با خاطرى آسوده _ و غافل از تمامى حوادث و آفت هاى در كمين نشسته _ به خوابى خوش فرو رود .
إنما مثل الحيوة الدنيا . .. و ظن أهلها أنهم قدرون عليها أتيها أمرنا ليلا أو نهار
روياننده كشتزار ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 11 - 1
1- خداوند ، روياننده كشتزار ها و درختان زيتون ، خرما و انگور و تمامى محصولات كشاورزى است .
ينبت لكم به الزرع و الزيتون و النخيل و الأعن_ب و من كلّ الثمرت
زيان كشتزار قصه داود(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 78 - 5
5- داوود و سليمان ( ع ) ، در تطبيق و چگونگى پياده كردن حكم خدا در باره خسارت مزرعه تلف شده به وسيله گوسفندان ، اختلاف نظر داشتند .
و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث إذ نفشت
فيه غنم القوم و كنّا لحكمهم ش_هدين
نوع مفسران برآنند كه {ففهّمناها} مى رساند كه خداوند نظر سليمان را تأييد كرد. از سوى ديگر، جمله هاى {كنّا لحكمهم شاهدين} و {و كلاًّ آتينا حكماً و علماً} مى فهماند كه نظر هر دو براساس نظارت، حكم و علم الهى بوده است. جمع ميان اين دو سخن، به اين است كه بگوييم: اختلاف آن دو در حكم الهى نبود; بلكه در تطبيق و چگونگى پياده كردن آن بود.
زيان كشتزار قصه سليمان(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 78 - 5
5- داوود و سليمان ( ع ) ، در تطبيق و چگونگى پياده كردن حكم خدا در باره خسارت مزرعه تلف شده به وسيله گوسفندان ، اختلاف نظر داشتند .
و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث إذ نفشت فيه غنم القوم و كنّا لحكمهم ش_هدين
نوع مفسران برآنند كه {ففهّمناها} مى رساند كه خداوند نظر سليمان را تأييد كرد. از سوى ديگر، جمله هاى {كنّا لحكمهم شاهدين} و {و كلاًّ آتينا حكماً و علماً} مى فهماند كه نظر هر دو براساس نظارت، حكم و علم الهى بوده است. جمع ميان اين دو سخن، به اين است كه بگوييم: اختلاف آن دو در حكم الهى نبود; بلكه در تطبيق و چگونگى پياده كردن آن بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 79 - 1
1- حكم و داورى سليمان ( ع ) در باره خسارت مزرعه تلف شده به وسيله گوسفندان ، با الهام خداوند بود .
ففهّمن_ها سليم_ن
{فا} در {ففهّمنا} براى تعقيب است و
ضمير {ها} به حكومت (قضاوت) بازمى گردد; يعنى، در مشاوره و داورى داوود و سليمان(ع) حكم واقعى را به سليمان فهمانديم.
زيبايى كشتزار ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 33 - 2
2- جريان نهر آب از ميان باغ و كشتزار ها ، صحنه اى دل انگيز و تماشايى است .
كلتا الجنّتين ءاتت أكلها ولم تظلم منه شيئًا و فجّرنا خل_لهما نهرًا
كشتزار قصه داود(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 78 - 2،3،9،10،11
2- داورى داوود و سليمان ( ع ) ، در باره كشتزار چراشده در شبان گاه به وسيله گوسفندان مردم
و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث إذ نفشت فيه غنم القوم
{نفش} به معناى چريدن حيوان در شب، بدون چوپان و يا بى اطلاع وى است.
3- داوود و سليمان ( ع ) ، در باره خسارت مزرعه تلف شده به وسيله گوسفندان ، به مشورت پرداختند .
و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث إذ نفشت فيه غنم القوم
برداشت ياد شده بدين احتمال است كه {يحكمان} با صيغه تثنيه، اشاره به مشورت داوود و سليمان داشته باشد، چه اين كه حكم هر يك به صورت استقلالى در يك واقعه، بعيد به نظر مى رسد.
9- { أحمدبن عمرالحلبى قال : سألت أباالحسن ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : { و داود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث } قال : كان حكم داوود ( ع ) رقاب الغنم ، و الذى فهّم اللّه عزّوجلّ سليمان ( ع ) أن احكم لصاحب الحرث باللبن و الصوف
ذلك العام كلّه ;
احمدبن عمر حلبى گويد: از امام ابى الحسن(ع) در باره سخن خداوند عزّوجلّ {و داود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث} سؤال كردم، فرمود: حكم داوود(ع) دادن گوسفندان به صاحب زراعت بود و چيزى را كه خداوند به سليمان فهماند، اين بود كه براى صاحب زراعت حكم كن تا شير و پشم گوسفندان در كلّ آن سال براى او باشد}.
10- { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : كان فى بنى اسرائيل رجل له كرم و نفشت فيه غنم رجل آخر بالليل و قضمته و أفسدته فجاء صاحب الكرم إلى داود فاستعدى على صاحب الغنم فقال داود ( ع ) : إذهبا إلى سليمان ( ع ) ليحكم بينكما فذهبا إليه فقال : سليمان إن كانت الغنم أكلت الأصل و الفرع فعلى صاحب الغنم أن يدفع إلى صاحب الكرم الغنم و ما فى بطن ها و إن كانت ذهبت بالفرع و لم تذهب بالأصل فإنّه يدفع ولد ها إلى صاحب الكرم و كان ه_ذا حكم داود . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده: مردى از بنى اسرائيل داراى تاكستانى بود، گوسفندان فردى شبان گاه وارد آن شدند و آن را خوردند و تباه كردند . .. صاحب تاكستان از صاحب گوسفندان نزد داوود شكايت برد، او گفت: نزد سليمان برويد تا ميان شما داورى كند. پس نزد سليمان رفتند، وى گفت: اگر گوسفند اصل و فرع تاك را خورده، پس بر صاحب گوسفند است كه بايد گوسفند و بچه در شكم او را به صاحب تاك بدهد و اگر فرع درخت را خورده و اصل درخت باقى است، بچه گوسفند
را به صاحب تاكستان بدهد و نظر داوود هم همين بود...}.
11- { عن أبى عبداللّه ( ع ) ( فى ) قول اللّه عزّوجلّ : { و داود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث } . . . قال : إنّه كان أوحى اللّه عزّوجلّ إلى النبيين قبل داود إلى أن بعث اللّه داود ( ع ) أى غنم نفشت فى الحرث فلصاحب الحرث رقاب الغنم . . . فحكم داود ( ع ) بما حكمت به الأنبياء ( ع ) من قبله و أوحى اللّه عزّوجلّ إلى سليمان ( ع ) أى غنم نفشت فى الزرع فليس لصاحب الزرع إلاّ ما خرج من بطون ها و كذلك جرت السنّة بعد سليمان } ;
از امام صادق(ع) [در باره] قول خداى عزّوجلّ {و داود و سليمان إذ يحكمان فى الحرث} روايت شده . .. كه فرمود: همانا خداى عزّوجلّ به پيامبران قبل از داوود _ تا زمانى كه او را برانگيخت _ وحى نموده بود كه هر گوسفندى شبانه وارد زراعتى شود، براى صاحب زراعت است كه آن گوسفند را به تملك خود درآورد ... پس داوود به همان حكم پيامبران پيش از خودحكم داد و خداى عزّوجلّ به سليمان وحى نمود: هر گوسفندى كه شبانه وارد زراعتى شود، صاحب زراعت حقى ندارد; مگر به چيزى (بچه اى) كه از شكم آن بيرون مى آيد و بعد از سليمان همين سنت جريان داشت...}.
كشتزار قصه سليمان(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 78 - 2،3
2- داورى داوود و سليمان ( ع ) ، در باره كشتزار چراشده در
شبان گاه به وسيله گوسفندان مردم
و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث إذ نفشت فيه غنم القوم
{نفش} به معناى چريدن حيوان در شب، بدون چوپان و يا بى اطلاع وى است.
3- داوود و سليمان ( ع ) ، در باره خسارت مزرعه تلف شده به وسيله گوسفندان ، به مشورت پرداختند .
و داود و سليم_ن إذ يحكمان فى الحرث إذ نفشت فيه غنم القوم
برداشت ياد شده بدين احتمال است كه {يحكمان} با صيغه تثنيه، اشاره به مشورت داوود و سليمان داشته باشد، چه اين كه حكم هر يك به صورت استقلالى در يك واقعه، بعيد به نظر مى رسد.
منشأ پيدايش كشتزار ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 9 - 4
4_ پيدايش بوستان ها و كشتزار ها در پى نزول باران ، درسى براى خداجويان
و نزّلنا من السماء ماء مبركًا فأنبتنا به جنّت و حبّ الحصيد
كشتى
آثار حركت كشتى ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 66 - 1
1- حركت پيوسته كشتى ها و قوانين حاكم بر آن ، در جهت منافع انسان و جلوه اى از ربوبيت خداوند است .
ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله
آثار سوراخ كشتى قصه خضر(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 79 - 10
10- معيوب بودن كشتى حامل خضر و موسى ( ع ) ، عامل صرف نظر پادشاه غاصب از تصرّف و مصادره آن شد .
فأردت أن أعيبها و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا
آسيب
پذيرى كشتى بادبانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 22 - 7
7 _ كشتى هاى بادبانى مورد استفاده در عصر بعثت براى سفر هاى دريايى ، آسيب پذير در برابر طوفان و امواج دريا
حتى إذا كنتم فى الفلك . .. جاءتها ريح عاصف و جاءهم الموج من كل مكان و ظنوا أنهم
استحكام كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 42 - 4
4_ كشتى نوح ، سفينه اى بسيار مقاوم و برخوردار از بهترين اصول فنى و تكنيكى
و هى تجرى بهم فى موج كالجبال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 119 - 6
6 - كشتى نوح ، برخوردار از استحكام بالا و كيفيتى پيشرفته
فأنجين_ه و من معه فى الفلك المشحون
انباشته بودن و نيز نجات يافتن نوح(ع) و پيروانش از طوفان بزرگ، نمايان گر استحكام و كيفيت بسيار بالاى ساختمان كشتى است.
استفاده از كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 13 - 1
1 - بهرهورى انسان از موهبت هاى طبيعى ( كشتى و حيوانات ) ، زمينه ساز توجه وى به نعمت دهنده بودن خداوند
جعل لكم من الفلك و الأنع_م . .. لتستوا على ظهوره ثمّ تذكروا نعمة ربّكم إذا استوي
استفاده از كشتى ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 32 - 11
11- مسخّر و رام بودن كشتى ها از سوى خداوند ، به منظور بهرهورى و سود بردن انسان است .
و سخ_ّر
لكم الفلك
امكانات كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 119 - 5
5 - كشتى نوح ، انباشته از امكانات ضرورى و مورد نياز سرنشينان آن
فى الفلك المشحون
{شَحْن} (مصدر مجهول {مشحون}) به معناى پُر گردانيده شدن است. بنابراين {فلك مشحون}; يعنى، كشتى پر شده. گفتنى است كه متعلق {مشحون} حذف شده و تقدير آن چنين است: {فى الفلك المشحون بما يفتقر إليه.
اهميت صنعت كشتى سازى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 41 - 4
4 - اهميت و نقش سازنده صنعت كشتى سازى و حمل و نقل دريايى براى بشر
و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون
قرار گرفتن نعمت كشتى رانى در كنار نعمت بزرگ خورشيد و ماه براى بشر، گوياى اهميت و نقش سازنده صنعت كشتى سازى و حمل و نقل دريايى براى انسان ها است.
اهميت كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 37 - 8
8_ نجات نوح ( ع ) و مؤمنان به او ، در گرو ساخت كشتى بود .
واصنع الفلك . .. إنهم مغرقون
بقاى كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 15 - 7،8
7 - كشتى نوح ( ع ) ، اثرى باقيمانده از طوفان نوح ، و آيه بزرگ الهى براى همه جهانيان است .
فأنجين_ه و أصح_ب السفينة و جعلن_ها ءاية للع_لمين
8 - نجات نوح ( ع ) و اصحاب كشتى وى و باقى ماندن كشتى ، به عنوان آيه الهى براى
مردم ، به دست خداوند بود .
فأنجين_ه و أصح_ب السفينة و جعلن_ها ءاية للع_لمين
بقاياى كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 15 - 1،2
1 - برجاى ماندن كشتى نوح _ براى چندى _ در زمين ، به عنوان نشانه الهى و به منظور عبرت آموزى خلق
و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر
واژه {آية} در معانى {علامت}، {معجزه} و {عبرت} به كار مى رود. گفتنى است برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه ضمير {تركناها} به {ذات ألواح} بازگردد.
2 - برجاى ماندن بقاياى كشتى نوح ، تا عصر نزول قرآن *
و لقد تركن_ها ءاية
در صورتى كه {تركنا} به معناى برجاى نهادن آثار و بقايا باشد _ و نه صرفاً به معناى باقى گذاشتن خاطره و ياد كشتى نوح _ از قيد {هل من مدّكر} مطلب بالا استفاده مى شود.
پسر نوح(ع) و كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 42 - 5،6
5_ فرزند نوح ، به هنگام حركت كشتى ، با فاصله اى نسبتاً دور از كشتى بسر مى برد .
و نادى نوح ابنه و كان فى معزل
متعلق {معزل} أبيه و يا الفلك مى باشد. بنابراين {و كان ...}; يعنى ، فرزند نوح در كنارى و به دور از پدرش يا كشتى بسر مى برد.
6_ فرزند نوح ، على رغم مشاهده دريايى از آب خروشان ، از همراهى با نوح ( ع ) و سوار شدن بر كشتى نجات ، كناره گرفت .
و هى تجرى بهم فى موج كالجبال و نادى نوح ابنه و كان فى معزل
وقوع
جمله {و نادى نوح} پس از {هى تجرى بهم . ..} گوياى اين است كه گفتوگوى حضرت نوح(ع) با فرزندش، پس از بالا آمدن آب و حركت كشتى بوده است جمله و {حال بينهما الموج} _ در آيه بعد _ مؤيد اين معنا مى باشد. قابل ذكر است كه برخى از مفسران، جمله {نادى نوح ...} را عطف بر {قال اركبوا ...} دانسته و گفته اند: گفتوگوى ياد شده، پيش از حادثه طوفان و بالا آمدن آب بوده است.
پيروان نوح(ع) در كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 42 - 1
1_ پيروان نوح ، پس از شروع طوفان و درپى فرمان او ، به كشتى سوار شدند .
و قال اركبوا فيها . .. و هى تجرى بهم
جمله {هى تجرى . ..} عطف بر جمله اى مقدر است كه به خاطر وضوح و اختصار در كلام ذكر نشده است; يعنى: فركبوا فيها و هى تجرى بهم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 15 - 2
2 - نوح ( ع ) و جمعى از مردم مؤمن به وى ، در واقعه طوفان ، بر كشتى سوار شدند .
فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة
پيشگويى كشتى هاى غول پيكر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 32 - 8
8 - پيش بينى قرآن ، از ساخت و حركت كشتى هاى كوه پيكر در اقيانوس ها *
و من ءاي_ته الجوار فى البحر كالأعل_م
بنابراين كه در عصر نزول، كشتى هاى كوه پيكر هنوز ساخته
نشده بود، آيه شريفه مى تواند نظر به آينده كشتى سازى بشر داشته باشد.
تاريخ كشتى سازى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 37 - 5
5_ كشتى سازى ، داراى سابقه طولانى در تاريخ بشر
واصنع الفلك بأعيننا و وحينا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 140 - 3
3 - وجود صنعت كشتى سازى و سفر دريايى در زمان يونس ( ع )
إذ أبق إلى الفلك المشحون
تخته هاى كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 13 - 3،4
3 - نجات نوح ( ع ) از طوفان سهمگين عذاب ، به وسيله مشتى تخته و ميخ ، نمودى از قدرت خداوند *
و حملن_ه على ذات ألوح و دسر
{لوح} (مفرد {ألواح}) به معناى تخته و {دسار} (مفرد {دسر}) به معناى ميخ است. از اين كه خداوند، از كشتى نوح با عنوان {ذات ألواح و دسر} ياد كرده است (به جاى {سفينه})، استفاده مى شود كه مشتى تخته و ميخ _ كه به شكل ابتدايى كنار هم قرار گرفته اند _ در صورتى كه خداوند بخواهد، وسيله نجات بندگان او از بحرانى ترين شرايط مى شود.
4 - كشتى نوح ، داراى شكلى ابتدايى و تشكيل شده از مشتى تخته و ميخ *
و حملن_ه على ذات ألوح و دسر
از تعبير {ذات ألواح و دسر} نوعى كوچك نمايى و ناچيزشمارى كشتى حضرت نوح استفاده مى شود. اين گفتار درصدد تبيين اين جهت است كه اگر نوح(ع) نجات يافت، با حمايت و لطف خداوند بود _
نه در پرتو استحكام كشتى او; زيرا اين كشتى تاب مقاومت در برابر آن طوفان سهمگين را نداشت.
تسخير كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 22 - 3
3 - رام بودن شتر براى بشر و مكانيسم طبيعى قرار گرفتن و حركت كشتى بر سطح آب تدبيرى الهى است .
و عليها و على الفلك تحملون
تسخير كشتى ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 32 - 18
18- مسخّر و رام كردن كشتى ها ، نهر ها و رود ها براى انسان ، دليل و نشانه توحيد خداوند
الله الذى خلق . .. و سخ_ّر لكم الفلك لتجرى فى البحر بأمره و سخ_ّر لكم الأنه_ر
توقف كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 44 - 9
9_ { عن أبى عبدالله ( ع ) . . . أمر الله الأرض أن تبلع مائها و هو قوله { و قيل يا أرض ابلعى مائك . . . } . . . فبلعت الأرض ماءها فأراد ماء السماء أن يدخل فى الأرض فامتنعت الأرض من قبولها و قالت : إنما أمرنى الله عز و جل أن أبلع مائى فبقى ماء السماء على وجه الأرض و استوت السفينة على جبل الجودى و هو بالموصل جبل عظيم ، فبعث الله جبرئيل فساق الماء إلى البحار حول الدنيا . . . ;
[در مورد طوفان نوح] از امام صادق(ع) روايت شده است كه: خداوند به زمين فرمان داد تا آب خود را فرو برد و اين سخن خداست كه
فرمود: {. .. يا أرض ابلعى مائك ...}... پس زمين آب خود را فرو برد. آبى كه از آسمان آمده بود خواست در زمين فرو رود، زمين از قبول آن امتناع كرد و گفت: خداى عزوجل مرا فرمان داده فقط آب خود را فرو ببرم، پس آب آسمان روى زمين باقى ماند و كشتى بر كوه جودى قرار گرفت و آن كوه بزرگى است در موصل. پس خداوند جبرئيل را برانگيخت و او آبها را به درياهاى اطراف دنيا سوق داد ...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 48 - 1
1_ خداوند ، پس از استقرار كشتى نوح بر كوه جودى ، به او و همراهانش فرمان داد تا از كشتى پياده شوند و از كوه فرود آيند .
واستوت على الجودى . .. قيل ي_نوح اهبط
{هبوط} به معناى فرود آمدن است. متعلق {اهبط} _ به قرينه {استوت على الجودى} _ كشتى و نيز كوه جودى است; يعنى: أنزل من الفلك و من الجودى ... نياوردن متعلق، دليل اين شمول است. فاعل محذوف {قيل} به قرينه {منا} خداونداست.
جايگاه حيوانات در كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 119 - 8
8 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) قال ( فى ) الفلك المشحون } : اتخذ نوح ( ع ) فيه تسعين بيتاً للبهائم ;
أميرالمؤمنين(ع) درباره {الفلك المشحون} فرمود: نوح در آن كشتى نود جايگاه براى چهارپايان قرار داده بود}.
حركت كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 22 -
2
2 _ حركت كشتى ها بر سطح دريا ، در سايه وزش باد هاى ملايم و موافق ، از جلوه هاى ربوبيت و پروردگارى خدا
هو الذى يسيركم فى البر و البحر حتى إذا كنتم فى الفلك و جرين بهم بريح طيبة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 65 - 4،13
4 - توجه به تسخير طبيعت براى انسان ، حركت كشتى در دريا و امنيت زمين از برخورد با كرات و سنگ هاى آسمانى ، زمينه روشنى براى ره يابى به توحيد ربوبى خداوند
ألم تر أنّ اللّه سخّر. .. أن تقع على الأرض
13 - رام بودن طبيعت براى انسان ، حركت كشتى در دريا و امنيت زمين از برخورد كرات آسمانى با آن ، جلوه هاى رأفت و رحمت گسترده خدا به انسان
ألم تر أنّ اللّه سخّر . .. إنّ اللّه بالناس لرءوف رحيم
حركت كشتى در دريا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 164 - 6
6 - حركت كشتى ها در دريا در جهت منافع انسان ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .
إن فى . .. الفلك تجرى فى البحر بما ينفع الناس ... لأيت
كلمه {ما} در {بما ينفع} مى تواند موصوله باشد كه در اين صورت {باء} به معناى مصاحبت است. بر اين مبنا {التى تجرى...}; يعنى، آن كشتيهايى كه در دريا حركت مى كنند و چيزهايى (از قبيل مال التجاره ها و ...) به همراه دارند كه براى مردم سودبخش است ... و نيز {ما} مى تواند مصدريه باشد كه در اين صورت
{باء} به معناى سبب است; يعنى، كشتيهايى كه در دريا به خاطر نفع رسانى به مردم در حركت هستند.
حركت كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 42 - 3
3_ كشتى نوح ، او و همراهانش را در ميان موج هاى عظيمى بسان كوهها ، به پيش مى برد .
و هى تجرى بهم فى موج كالجبال
{موج} اسم جنس است و بر يك موج و نيز موجهاى متعدد و كثير اطلاق مى شود از آن جا كه در آيه شريفه ، كلمه {موج} به {جبال} (كوهها ) تشبيه شده ، معلوم مى شود مراد از آن ، امواج متعدد و كثير است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 14 - 1
1 - حركت كشتى حضرت نوح بر امواج طوفان ، در پرتو حمايت و نظارت الهى
تجرى بأعيننا
حركت كشتى ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 31 - 4،6
4 - آمادگى شرايط طبيعى و خصوصيات اجسام ، براى ساختن كشتى و حركت بر آب ، از نشانه هاى خدا است .
ألم تر أنّ الفلك تجرى فى البحر بنعمت اللّه ليريكم من ءاي_ته
6 - فلسفه فراهم آوردن امكانات حركت كشتى در آب ، ارائه برخى از آيات خدا به بندگان است .
ألم تر أنّ الفلك تجرى فى البحر بنعمت اللّه ليريكم من ءاي_ته
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 32 - 1
1 - حركت كشتى هاى كوه پيكر در دريا ها ، آيه اى
الهى و نشانى از تدبير ، علم و قدرت خداوند است .
و من ءاي_ته الجوار فى البحر
{جوار} (جمع {جارية}) وصف {سفن} (جمع {سفينة}) است كه به دليل اختصار حذف گشته، و وصف جريان و حركت كشتى ها جايگزين آن شده است.
حيوانات در كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 40 - 6،7،22
6_ بردن انواع حيوانات به كشتى و نجات دادن آنها از غرق شدن ، از وظايف نوح ( ع ) پس از پيدايش نشانه طوفان ( فوران آب از تنور )
قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين
7_ نوح ( ع ) ، موظف بود از هر نوع حيوان تنها يك جفت ( نر و ماده ) را به كشتى سوار كند .
قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين
مضاف اليه {كل} كلمه اى همانند {حيوان} است; يعنى: من كل حيوان . ... كلمه {اثنين} تأكيد براى زوجين است و اشاره به اين معنا دارد كه از هر حيوان ، بيشتر از يك جفت نبايد به كشتى برده شود.
22_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : حمل نوح ( ع ) فى السفينة الأزواج الثمانية التى قال الله عزوجل : { ثمانية أزواج من الضأن اثنين و من المعز اثنين و من الإبل اثنين و من البقر اثنين } فكان من الضأن اثنين زوج داجنة يربّيها الناس و الزوج الأخر الضأن التى تكون فى الجبال الوحشيّة . . . و من المعز اثنين زوج داجنة . . . والزوج الأخر الظبى التى تكون فى المفاوز و من الإبل اثنين البخاتى والعراب و من البقر
اثنين زوج داجنة للناس و الزوج الآخر البقر الوحشية ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: نوح هشت زوجى را كه خدا فرموده {ثمانية أزواج من الضأن اثنين . ..} در كشتى قرار داد: از ميش دو جفت يك جفت اهلى كه مردم تربيت مى كنند و جفت ديگر وحشى كه در كوههاست ... و از بز دو جفت: يكى اهلى ... و ديگرى آهو كه در بيابانهاست و از شتر دو جفت: يكى بخاتى (شتر خراسانى كه از شتر عربى و شتر فالج به وجود آيد) و ديگرى عربى و از گاو دو جفت: يكى اهلى و ديگرى وحشى}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 27 - 8
8 - نوح ( ع ) ، مأمور جاى دادن حيوانات و مؤمنان خاندانش در كشتى ، با ظهور اولين نشانه هاى طوفان
فإذا جاء أمرنا . .. فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين و أهلك إلاّ من سبق عليه القول
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 28 - 2
2 - استقرار نوح ( ع ) و مؤمنان همراه او در كشتى ، پس از جاى دادن حيوانات و خاندانش در آن
فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين و أهلك . .. فإذا استويت أنت و من معك على الفلك
از تفريع عبارت {فإذا استويت} بر آيه قبل، استفاده مى شود كه حضرت نوح(ع) نخست حيوانات و خاندانش را در كشتى جاى داد و آن گاه خود و يارانش بر آن سوار شدند.
خانواده نوح(ع) در كشتى
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
8 - هود - 11 - 40 - 11
11_ نوح ( ع ) از ناحيه خداوند به نجات خانواده خويش و سوار كردن آنان به كشتى موظف شد .
قلنا احمل فيها . .. أهلك
كلمه {أهل} در {أهلك} عطف بر {زوجين} و در حقيقت مفعول براى {احمل} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 27 - 8
8 - نوح ( ع ) ، مأمور جاى دادن حيوانات و مؤمنان خاندانش در كشتى ، با ظهور اولين نشانه هاى طوفان
فإذا جاء أمرنا . .. فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين و أهلك إلاّ من سبق عليه القول
خضر(ع) در كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 71 - 2،4،6
2- موسى و خضر ( ع ) در نخستين مراحل همراهى ، سوار كشتى شدند .
فانطلقا حتّى إذا ركبا فى السفينة
4- خضر ( ع ) پس از سوار شدن بر كشتى ، در بدنه آن شكافى ايجاد كرد كه سرنشنيان آن در خطر غرق شدن قرار گرفتند .
حتّى إذا ركبا فى السفينة خرقها
{خرق} به معناى {شكافتن و دريدن} است.
6- اقدام خضر به سوراخ كردن كشتى ، دور از چشم سرنشينان كشتى بوده است .
خرقها قال أخرقتها لتغرق أهلها
روشن است كه اگر سوراخ كردن كشتى، در ديد مردم قرار داشت، خضر(ع)، مورد اعتراض آن ها قرار مى گرفت و مانع او مى شدند. از اين كه تنها، موسى(ع)اعتراض كرده، چنين بر مى آيد كه اين كار، از چشم ديگران به دور بوده است .
خطر در كشتى قصه يونس(ع)
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 141 - 2
2 - وجود خطر براى كشتى حامل يونس ( ع ) و رفع آن ، با افكنده شدن يك نفر به دريا
إذ أبق إلى الفلك المشحون . فساهم فكان من المدحضين
خلقت كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 81 - 2
2 - آفرينش دام ها و كشتى ها ، از نشانه ها و دلايل قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند
اللّه الذى جعل لكم الأنع_م . .. و عليها و على الفلك تحملون . و يريكم ءاي_ته
از مصاديق مورد نظر آيه شريفه براى آيات الهى، دام ها و كشتى ها (موضوع بحث آيه قبل) مى باشد.
درخواست فرود كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 29 - 1
1 - روى آوردن به دعا _ پس از استقرار يافتن در كشتى _ و درخواست فرود آمدن در جايى پر بركت ، رهنمود ديگر خداوند به نوح ( ع )
فإذا استويت . .. فقل الحمد للّه ... و قل ربّ أنزلنى ... و أنت خير المنزلين
واژه {ربّ} مشترك لفظى ميان مصدر (تربيت كردن) و وصف ( مربى و تربيت كننده) است كه در اين جا معناى وصفى دارد. {منزل} مى تواند مصدر ميمى به معناى إنزال باشد و نيز مى تواند اسم مكان به معناى منزلگاه و مهمان سرا باشد.
زمان بارگيرى كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 40 - 3
3_ خداوند ، زمان بارگيرى كشتى نوح
و سوار شدن بر آن را تعيين كرد .
حتّى إذا جاء أمرنا و فار التّنّور قلنا احمل فيها
زمان حركت كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 41 - 9
9_ { عن أبى عبدالله ( ع ) : إن نوحاً ( ع ) ركب السفينة أوّل يوم من رجب . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است: حضرت نوح اول ماه رجب بر كشتى سوار شد. ..}.
زوجيت حيوانات كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 27 - 9،11
9 - نوح ( ع ) ، طبق دستور الهى مى بايست از هر حيوان ، تنها يك نر و يك ماده را وارد كشتى كند .
فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين
11 - كشتى نوح ، ظرفيت بيش از يك جفت ( يك نر و يك ماده ) از هر حيوان مورد نياز را نداشت .
فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين
تأكيد خداوند بر اين كه از هر حيوان تنها يك نر و يك ماده _ و نه بيشتر _ را در كشتى جاى دهند (من كلِّ زوجين اثنين)، بيانگر مطلب فوق است.
سفر با كشتى بادبانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 22 - 8
8 _ دريانوردى با كشتى هاى بادبانى ، سفرى آميخته با بيم و اميد
حتى إذا كنتم فى الفلك . .. و فرحوا بها ... و ظنوا أنهم أحيط بهم
سوراخ كشتى قصه خضر(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18
- 71 - 4،5،6،8
4- خضر ( ع ) پس از سوار شدن بر كشتى ، در بدنه آن شكافى ايجاد كرد كه سرنشنيان آن در خطر غرق شدن قرار گرفتند .
حتّى إذا ركبا فى السفينة خرقها
{خرق} به معناى {شكافتن و دريدن} است.
5- موسى ( ع ) از عملكرد خضر ( ع ) در شكافتن بدنه كشتى ، شگفت زده شد و به او اعتراض كرد .
قال أخرقتها لتغرق أهلها
6- اقدام خضر به سوراخ كردن كشتى ، دور از چشم سرنشينان كشتى بوده است .
خرقها قال أخرقتها لتغرق أهلها
روشن است كه اگر سوراخ كردن كشتى، در ديد مردم قرار داشت، خضر(ع)، مورد اعتراض آن ها قرار مى گرفت و مانع او مى شدند. از اين كه تنها، موسى(ع)اعتراض كرده، چنين بر مى آيد كه اين كار، از چشم ديگران به دور بوده است .
8- آسيب رساندن خضر ( ع ) به كشتى ، امرى بس ناروا و غيرقابل توجيه در نظر موسى ( ع ) بود .
لقد جئت شيئًا إمرًا
{إمر} به معناى {منكَر عظيم} و نيز {منكَر عجيب} آمده است. (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 72 - 3
3- خضر ( ع ) با بيان آگاه نبودن موسى ( ع ) به راز معيوب ساختن كشتى ، پندار وى را در مورد انگيزه آن كار ، تخطئه كرد .
أخرقتها لتغرق أهلها . .. ألم أقل إنّك لن تستطيع معى صبرًا
شگفتى حركت كشتى ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 14 - 7
7- حركت كشتى در دريا با
شكافتن آب آن ، منظره اى ديدنى و شگفت آور
و ترى الفلك مواخر فيه
عبارت {و ترى الفلك مواخر فيه} معترضه است و بين چند جمله اى واقع شده كه به همديگر عطف شده اند. آوردن جمله معترضه _ در صورتى كه امكان عطف وجود دارد _ به خاطر مخالفت با اسلوب جمله و بيان تعجب آور بودن آن است. لازم به ذكر است كه {مواخر} جمع {مأخره} (از ماده مخر) بوده و به معناى شكافتن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 25 - 3
3 - خداوند ، خواهان توجه انسان به شگفتى حركت كشتى هاى عظيم بر دريا و درس آموزى از آن
و له الجوار المنش_ات فى البحر كالأعل_م . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
ظرفيت كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 27 - 11
11 - كشتى نوح ، ظرفيت بيش از يك جفت ( يك نر و يك ماده ) از هر حيوان مورد نياز را نداشت .
فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين
تأكيد خداوند بر اين كه از هر حيوان تنها يك نر و يك ماده _ و نه بيشتر _ را در كشتى جاى دهند (من كلِّ زوجين اثنين)، بيانگر مطلب فوق است.
عبرت از حركت كشتى ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 31 - 1
1 - حركت كشتى ها بر پهنه دريا ، در پرتوِ مواهب الهى ، شايسته تأمل و درس آموزى است .
ألم تر أنّ الفلك تجرى فى البحر بنعمت اللّه
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 25 - 3
3 - خداوند ، خواهان توجه انسان به شگفتى حركت كشتى هاى عظيم بر دريا و درس آموزى از آن
و له الجوار المنش_ات فى البحر كالأعل_م . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
عبرت از كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 15 - 1
1 - برجاى ماندن كشتى نوح _ براى چندى _ در زمين ، به عنوان نشانه الهى و به منظور عبرت آموزى خلق
و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر
واژه {آية} در معانى {علامت}، {معجزه} و {عبرت} به كار مى رود. گفتنى است برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه ضمير {تركناها} به {ذات ألواح} بازگردد.
عظمت كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 40 - 9
9_ كشتى نوح ، سفينه اى فوق العاده بزرگ و عظيم
قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين
ظرفيت كشتى براى حمل يك جفت از هر حيوان ، حكايت از بزرگى و عظمت فوق العاده آن دارد.
عوامل توقف كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 41 - 2
2_ كشتى نوح ، با نام خدا حركت مى كرد و با نام خدا از حركت باز مى ايستاد .
بسم الله مجريها و مرسيها
{مجرى} و {مرسى} مصدرهاى ميمى هستند و در كلام مبتدا واقع شده اند و به ترتيب به معناى {جرى} (حركت كردن) و {إرساء} (از حركت بازداشتن) مى باشد. حرف {باء} براى استعانت و {بسم الله} خبر براى
{مجريها ...} است. بنابراين جمله {بسم الله مجريها ...} چنين معنا مى شود: [نوح گفت: ]حركت اين كشتى و نيز بازداشتن آن از حركت، با نام خدا تحقق مى يابد.
عوامل توقف كشتى ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 33 - 1
1 - ركود و سكون كشتى ها با جلوگيرى از وزش باد ، امرى سهل و آسان براى خداوند است .
إن يشأ يسكن الريح فيظللن رواكد على ظهره
عوامل حركت كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 41 - 2
2_ كشتى نوح ، با نام خدا حركت مى كرد و با نام خدا از حركت باز مى ايستاد .
بسم الله مجريها و مرسيها
{مجرى} و {مرسى} مصدرهاى ميمى هستند و در كلام مبتدا واقع شده اند و به ترتيب به معناى {جرى} (حركت كردن) و {إرساء} (از حركت بازداشتن) مى باشد. حرف {باء} براى استعانت و {بسم الله} خبر براى {مجريها ...} است. بنابراين جمله {بسم الله مجريها ...} چنين معنا مى شود: [نوح گفت: ]حركت اين كشتى و نيز بازداشتن آن از حركت، با نام خدا تحقق مى يابد.
عوامل حركت كشتى ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 46 - 9
9 - از جمله فوايد باد ها ، به حركت در آوردن كشتى ها در دريا ها است .
أن يرسل الرياح . .. و لتجرى الفلك بأمره
{لام} در {لتجرى} تعليل براى فعل {يرسل} است.
عوامل غرق كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 -
شورى - 42 - 34 - 1
1 - غرق شدن كشتى ها در اثر عملكرد ناشايست انسان ها ، ناشى از اراده و مشيت خداوند است .
إن يشأ يسكن الريح . .. أو يوبقهنّ بما كسبوا
{إيباق} (مصدر {يوبق}) به معناى اهلاك و كنايه از غرق كردن است.
غرق كشتى ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 32 - 6
6 - فرو نرفتن كشتى هاى كوه پيكر در اعماق دريا ها ، از شگفتى هاى جهان طبيعت و نشانه قدرت بى مانند خداوند است .
و من ءاي_ته الجوار فى البحر كالأعل_م
اشاره به كوه پيكر بودن كشتى ها، مى تواند ناظر به اين نكته باشد كه فرونرفتن چنين اجسامى در دل درياها، امرى بس شگفت بوده و نشان از قدرتى بى مانند دارد.
غرق مسافران كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 43 - 1
1 - خداوند بر غرق ساختن تمامى سرنشينان كشتى ها در اعماق دريا ها توانا است .
و إن نشأ نغرقهم فلاصريخ لهم و لا هم ينقذون
فقر مالكان كشتى قصه خضر(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 79 - 2
2- كشتى سوراخ شده به دست خضر ( ع ) ، در مالكيت گروهى از محرومان بود و تنها وسيله ارتزاق آنان به شمار مى آمد .
فكانت لمسكين يعملون فى البحر
فلسفه تسخير كشتى ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 32 - 11
11- مسخّر و رام بودن كشتى ها از سوى
خداوند ، به منظور بهرهورى و سود بردن انسان است .
و سخ_ّر لكم الفلك
فلسفه سوراخ كشتى قصه خضر(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 79 - 1،13
1- هدف خضر ( ع ) از اقدام به معيوب ساختن كشتى ، نجات دادن آن از غارت و مصادره سلطان غاصب بود .
أمّا السفينة . .. فأردت أن أعيبها ... يأخذ كلّ سفينة غصبًا
13- عملكرد خضر ( ع ) در مورد كشتى ، مصداقى از تقديم اهم ، به هنگام مزاحمت آن با امرى مهم است .
و أمّا السفينة فكانت لمسكين . .. يأخذ كلّ سفينة غصبًا
فوايد كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 22 - 1
1 - امكان بهرهورى بشر از شتران و كشتى ها در جهت سوارى و حمل و نقل ، نمونه اى ديگر از تدبير الهى
و عليها و على الفلك تحملون
ضمير در {عليها} به أنعام بازمى گردد و مراد از آن _ به قرينه {تحملون} _ تنها شتران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 65 - 3
3 - سفر دريايى و استفاده از كشتى ، در عصر ظهور اسلام ، رواج داشته است .
فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه مخلصين له الدّين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 41 - 3
3 - امكان بهره بردارى انسان ها از دريا به وسيله كشتى در سير و سفر و حمل و نقل ، از نعمت هاى الهى است .
و ءاية لهم
أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 42 - 3
3 - آفرينش مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و . . . ) از سوى خداوند ، به سود بشر و از نعمت هاى او است .
و ءاية لهم . .. و خلقنا لهم من مثله ما يركبون
گفتنى است كه لام در {لهم} براى انتفاع است; يعنى، مركب هاى مانند كشتى را به نفع انسان ها آفريديم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 80 - 5
5 - شتران و كشتى ها ، از وسايل فراهم شده از سوى خداوند ، براى حمل و نقل انسان ها در دريا و خشكى
و عليها و على الفلك تحملون
فوايد كشتى ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 66 - 3
3- دريا ها و كشتى ها ، در دستيابى انسان به موهبت هاى طبيعت و نعمت هاى خداوندى ، نقش بس مهم و مؤثر دارند .
ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 12 - 4
4 - مركب قرار گرفتن كشتى ها و دام ها ، از نعمت هاى الهى براى انسان است .
و جعل لكم من الفلك و الأنع_م ما تركبون
فوايد كشتيرانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 164 - 6
6 - حركت كشتى ها در دريا در جهت منافع انسان ، از نشانه
هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .
إن فى . .. الفلك تجرى فى البحر بما ينفع الناس ... لأيت
كلمه {ما} در {بما ينفع} مى تواند موصوله باشد كه در اين صورت {باء} به معناى مصاحبت است. بر اين مبنا {التى تجرى...}; يعنى، آن كشتيهايى كه در دريا حركت مى كنند و چيزهايى (از قبيل مال التجاره ها و ...) به همراه دارند كه براى مردم سودبخش است ... و نيز {ما} مى تواند مصدريه باشد كه در اين صورت {باء} به معناى سبب است; يعنى، كشتيهايى كه در دريا به خاطر نفع رسانى به مردم در حركت هستند.
قوم نوح و كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 39 - 4
4_ كفرپيشگان ، ساختن كشتى را آزار و عذابى بى جا و تحميل شده بر نوح ( ع ) و پيروانش قلمداد كرده و آن را مايه شرمسارى ايشان مى شمردند .
يصنع الفلك . .. فسوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه
كشتى از آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 41 - 1
1 - سوار شدن انسان ها بر كشتى هاى پربار و مجهز ، از آيات و نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است .
و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون
{مشحون} به معناى {مملو} است و {فلك مشحون}; يعنى، كشتى پربار و مجهز به تجهيزات لازم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 42 - 2
2 - آفرينش مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و .
. . ) در سير و سفر و حمل و نقل براى بشر ، از آيات و نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند
و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون . و خلقنا لهم من مثله ما يركبون
برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {و خلقنا لهم. ..} عطف بر جمله {حملنا ذرّيّتهم} مى باشد و درصدد بيان نشانه هاى تدبير و قدرت خداوند است.
كشتى بادبانى در صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 22 - 7
7 _ كشتى هاى بادبانى مورد استفاده در عصر بعثت براى سفر هاى دريايى ، آسيب پذير در برابر طوفان و امواج دريا
حتى إذا كنتم فى الفلك . .. جاءتها ريح عاصف و جاءهم الموج من كل مكان و ظنوا أنهم
كشتى سازى پيروان نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 38 - 12
12_ پيروان نوح ، همراه و همگام با او براى ساختن كشتى
إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم
برداشت فوق ، مقتضاى آوردن ضمير جمع در {منا} و {إنا} و {نسخر} است.
كشتى سازى در دوران يونس(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 140 - 3
3 - وجود صنعت كشتى سازى و سفر دريايى در زمان يونس ( ع )
إذ أبق إلى الفلك المشحون
كشتى سازى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 37 - 1،3،4
1_ خداوند ، در پى باخبر ساختن نوح از ايمان نياوردن قومش ، او را به
ساختن كشتى فرمان داد .
أُوحى إلى نوح أنه لن يؤمن من قومك . .. واصنع الفلك
3_ نوح ( ع ) ، در ساخت كشتى مؤيد به مراقبت و محافظت همه جانبه خداوند بود .
واصنع الفلك بأعيننا
{عين} به معناى چشم و در آيه شريفه كنايه از مراقبت و محافظت مى باشد. جمع آوردن آن (أعين) براى مبالغه و رساندن كمال مراقبت است و {بأعيننا} حال براى فاعل {اصنع} مى باشد. بنابراين {اصنع الفلك بأعيننا}; يعنى، آن كشتى را بساز در حالى كه قرين محافظت و مراقبت كامل ما (خداوند) هستى.
4_ نوح ( ع ) ، در ساخت كشتى با دريافت وحى ، از تعاليم و راهنمايى هاى خداوند بهره مى برد .
واصنع الفلك بأعيننا و وحينا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 38 - 1،3،4،5،12،14،15،16
1_ نوح ( ع ) در پى فرمان خداوند ، به ساختن كشتى پرداخت .
واصنع الفلك . .. و يصنع الفلك
در كلام عرب ، گاهى فعل مضارع به جاى فعل ماضى به كار مى رود و منظور از آن ترسيم حادثه هاى گذشته است به گونه اى كه گويا پيش روى مخاطبان قرار دارد. در آيه شريفه نيز ، فعل {يصنع} به همين منظور به جاى {صنع} استعمال شده است.
3_ كفرپيشگان ، به هنگام مواجه شدن با نوح ( ع ) او را به خاطر كشتى سازى به استهزا و مسخره مى گرفتند .
و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأ من قومه سخروا منه
4_ كفرپيشگان ، آن گاه كه دسته جمعى و گروه گروه با نوح ( ع ) مواجه مى شدند ،
او را به خاطر كشتى سازى به تمسخر مى گرفتند .
كلما مرّ عليه ملأ من قومه
برداشت فوق ، از كلمه {ملأ} _ كه در اين جا به معناى گروه و جماعت است _ استفاده شده است.
5_ نوح ( ع ) پس از دريافت فرمان الهى مبنى بر ساختن كشتى ، همه وقت و همّت خويش را مصروف اجراى آن فرمان كرد .
و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه
بديهى است كه تمسخر كفرپيشگان، مخصوص زمانى نبوده كه نوح(ع) را در كارگاه كشتى سازى مشاهده كنند. بنابراين مقيد كردن زمان استهزا به وقتى كه در جايگاه كشتى سازى با او مواجه مى شدند، به اين نكته اشاره دارد كه: كافران آن حضرت را در غير آن مكان نمى يافتند و اين حاكى است كه او، تمام وقت را در كارگاه مشغول به كار بوده است.
12_ پيروان نوح ، همراه و همگام با او براى ساختن كشتى
إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم
برداشت فوق ، مقتضاى آوردن ضمير جمع در {منا} و {إنا} و {نسخر} است.
14_ { عن أبى عبدالله ( ع ) . . . فلما أتى عليهم تسعمأة سنة همّ أن يدعو عليهم . . . فأمره الله عزوجل أن يغرس النخل . . . فلما أتى لذلك خمسون سنة و بلغ النخل و استحكم أمر بقطعه . . . فأمره الله أن ينحت السفينة و أمر جبرئيل ( ع ) أن ينزل عليه و يعلمه كيف يتخذ ها فقدر طول ها فى الأرض ألفاً و مأتى ذراع و عرض ها ثمانمأة ذراع و طول ها فى السماء ثمانون ذراعاً . . .
;
از امام صادق(ع) روايت شده است: هنگامى كه نهصد سال بر قوم نوح گذشت [و دعوت او را اجابت نكردند ]خواست كه بر آنان نفرين كند; پس خداوند عزوجل به او امر فرمود كه درخت خرما بكارد . .. پس چون پنجاه سال گذشت و درخت كامل و محكمى شد، آن حضرت را به بريدن آن فرمان داد ... آن گاه امر فرمود كشتى را بسازد و جبرئيل را مأمور كرد كه بر نوح نازل شود و به او ياد دهد كه كشتى را چگونه بسازد. پس جبرئيل طول كشتى را هزار و دويست ذراع و عرض آن را هشتصد ذراع و ارتفاع آن را هشتاد ذراع تعيين كرد ...}.
15_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى حديث قال بعد ما قرأ قوله تعالى ] : { كلما مرّ عليه ملأ من قومه سخروا منه . . . } : . . . كانوا يسخرون منه و يقولون : ينحت سفينة فى البرّ ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه [ضمن حديثى بعد از قراءت آيه مزبور] فرمود: . .. قوم نوح او را مسخره مى كردند و مى گفتند: او در خشكى كشتى مى سازد!}.
16_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : بقى نوح فى قومه ثلاثمأة سنة يدعوهم إلى الله فلم يجيبوه . . . فأمره الله أن ينحت السفينة . . . فقال : يا رب من يعيننى على اتخاذها ؟ فأوحى الله إليه ناد فى قومك من أعاننى عليها و نجر منها شيئاً صار ما ينجره ذهباً و فضة فنادى نوح ( ع ) فيهم بذلك فأعانوه
عليها . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: نوح سيصد سال در بين قوم خود باقى ماند و آنها را به خدا دعوت كرد، ولى او را اجابت نكردند . .. پس خداوند وى را امر كرد تا كشتى بسازد ... نوح گفت: پروردگارا! چه كسى مرا در ساختن كشتى كمك مى كند؟ به او وحى شد در بين قوم خود ندا كن: هر كس مرا در ساختن كشتى كمك كند، تراشه هاى چوبى كه مى تراشد براى او طلا و نقره مى شود. نوح اين ندا را داد، پس قوم او در ساختن كشتى به او كمك كردند}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 27 - 2
2 - وحى الهى به نوح ( ع ) در ساختن كشتى
فأوحينا إليه أن اصنع الفلك
كشتى سوارى يونس(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 140 - 1
1 - يونس پيامبر ، با سوار شدن بر كشتى مملو از بار و مسافر ، از ميان قوم خود گريخت .
إذ أبق إلى الفلك المشحون
{أبُق} (مصدر {أبَقَ}) به معناى فرار عبد از مالك است و {مشحون} به معناى مملو است.
كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 64 - 3،4،10
3 _ خداوند ، نوح ( ع ) و همراهانش را به وسيله كشتى از غرق شدن رهايى بخشيد .
فكذبوه فانجينه و الذين معه فى الفلك و أغرقنا الذين كذبوا
4 _ مؤمنان به رسالت نوح ( ع ) ، همراه و همسفر
او در كشتى
فانجينه و الذين معه فى الفلك
10 _ گروهى از همسفران نوح ( ع ) در كشتى نجات ، نه از مؤمنان بودند و نه از تكذيب كنندگان آيات الهى
فانجينه و الذين معه فى الفلك و أغرقنا الذين كذبوا بايتنا
از اينكه خداوند نجات يافتگان را توصيف نكرد كه اهل ايمان بودند، مثلا نفرمود {و الذين آمنوا}، مى توان گفت گروهى از همراهان نوح(ع) در كشتى به وى ايمان نداشتند. و از جمله {و أغرقنا ... } مى توان فهمى آن گروه وى را تكذيب نيز نكردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 37 - 2
2_ نوح ( ع ) پيش از مأموريتش براى ساختن كشتى ، به چگونگى ( اندازه ، شكل و . . . ) آن آگاه بود .
واصنع الفلك
ظاهر اين است كه {ال} در {الفلك} عهد ذهنى است و اشاره به سفينه اى خاص دارد كه نوح(ع) به آن آشنايى داشت. براين اساس خداوند، پيش از فرمان به ساختن كشتى، طرح و دورنمايى از آن را به او نشان داده بود. گفته شده كه آن حضرت كشتى مورد نظر را در رؤيا ديده بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 27 - 19
19 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : كانت شريعة نوح أن يعبد اللّه بالتوحيد . . . فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سراً و علانية . . . فأوحى اللّه عزّوجلّ إليه : أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتأس بماكانوا يفعلون }
فلذلك قال نوح : { و لايلدوا إلاّفاجراً كفاراً } و أوحى اللّه إليه { أن اصنع الفلك } ;
از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. شريعت نوح آن بود كه خدا به يكتايى پرستش مى شد... پس نوح(ع) در بين قوم خويش 950 سال توقف كرد و آنها را آشكار و پنهان به خدا دعوت نمود... سپس خداوند _ عزّوجلّ _ به او وحى فرستاد: {أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون} و به همين خاطر نوح گفت: {و لايلدوا إلاّ فاجراً كفاراً} و خداوند به نوح وحى كرد:{أن اصنع الفلك}.
كشتى نوح(ع) از آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 15 - 1
1 - برجاى ماندن كشتى نوح _ براى چندى _ در زمين ، به عنوان نشانه الهى و به منظور عبرت آموزى خلق
و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر
واژه {آية} در معانى {علامت}، {معجزه} و {عبرت} به كار مى رود. گفتنى است برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه ضمير {تركناها} به {ذات ألواح} بازگردد.
كشتى نوح(ع) در دريا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 42 - 3
3_ كشتى نوح ، او و همراهانش را در ميان موج هاى عظيمى بسان كوهها ، به پيش مى برد .
و هى تجرى بهم فى موج كالجبال
{موج} اسم جنس است و بر يك موج و نيز موجهاى متعدد و كثير اطلاق مى شود از آن جا كه در آيه شريفه ، كلمه {موج} به {جبال} (كوهها ) تشبيه
شده ، معلوم مى شود مراد از آن ، امواج متعدد و كثير است.
كشتى نوح(ع) در صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 15 - 2
2 - برجاى ماندن بقاياى كشتى نوح ، تا عصر نزول قرآن *
و لقد تركن_ها ءاية
در صورتى كه {تركنا} به معناى برجاى نهادن آثار و بقايا باشد _ و نه صرفاً به معناى باقى گذاشتن خاطره و ياد كشتى نوح _ از قيد {هل من مدّكر} مطلب بالا استفاده مى شود.
كشتى نوح(ع) در كوه جودى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 44 - 4
4_ با فرمان الهى به آسمان و زمين ، آب ها كاسته شد ، جريان طوفان نوح تمام شد و كشتى نجات ، به سلامت بر كوه جودى مستقر گرديد .
و غيض الماء و قضى الأمر واستوت على الجودى
كشتى هاى بادبانى در صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 33 - 5
5 - آشنايى مردم عصر بعثت ، با كشتى هاى بزرگ بادى
و من ءاي_ته . .. إن يشأ يسكن الريح فيظللن رواكد
طرح كشتى هاى غول پيكر به عنوان آيات الهى، نشانگر اين مطلب است كه مردم عصر بعثت با اين پديده آشنا بودند.
مبدأ حركت كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 41 - 10
10_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : جاء رجل إلى أميرالمؤمنين ( ع ) و هو فى مسجد الكوفة فقال (
ع ) : . . . صلّ فى ه_ذا المسجد . . . منه سارت سفينة نوح . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: اميرالمؤمنين(ع) در مسجد كوفه بود. مردى نزد وى آمد،آن حضرت فرمود:...در اين مسجد نماز بخوان... از همين مسجد كشتى نوح سير خود را آغاز كرد ...}.
محروميت مالكان كشتى قصه خضر(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 79 - 2
2- كشتى سوراخ شده به دست خضر ( ع ) ، در مالكيت گروهى از محرومان بود و تنها وسيله ارتزاق آنان به شمار مى آمد .
فكانت لمسكين يعملون فى البحر
مدت حركت كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 44 - 10
10_ { عن المفضل قال : قلت لأبى عبدالله ( ع ) . . . كم لبث نوح و من معه فى السفينة حتى نضب الماء و خرجوا منها ؟ فقال : لبثوا فيها سبعة أيام و لياليها و طافت بالبيت ثم استوت على الجودى . . . ;
مفضل گويد: به امام صادق(ع) گفتم: . .. چه مدتى نوح و همراهان در كشتى ماندند تا آب فرو نشست و از كشتى خارج شدند؟ فرمود: هفت شبانه روز در كشتى ماندند و كشتى بر خانه خدا طواف كرد، سپس بر كوه جودى استقرار يافت ...}.
مدت كشتى سازى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 37 - 15
15_ { عن المفضل بن عمر قال : قلت ( لأبى عبدالله ( ع )
) : جعلت فداك فى كم عمل نوح سفينته حتى فرغ منها ؟ قال : فى دورين ؟ قلت : و كم الدورين ؟ قال : ثمانين سنة . . . ;
مفضل بن عمر گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: فدايت شوم! نوح در چه مدتى كشتى خود را ساخت تا از آن فارغ شد؟ فرمود: در دو دور، گفتم: دو دور چقدر است؟ فرمود: هشتادسال . ..}.
مسافران كشتى قصه خضر(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 71 - 7،10
7- قرار گرفتن سرنشينان كشتى در معرض غرق ، علّت اعتراض موسى ( ع ) به عمل خضر ( ع ) بود .
قال أخرقتها لتغرق أهلها
10- كشتى سوراخ شده به دست خضر ( ع ) حامل مسافر بوده است .
أخرقتها لتغرق أهلها
مسافرت با كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 65 - 2،3
2 - سفر دريايى با كشتى ، خطرآفرين است و كشتى نشين ، احساس خطر مى كند .
فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه مخلصين له الدّين
3 - سفر دريايى و استفاده از كشتى ، در عصر ظهور اسلام ، رواج داشته است .
فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه مخلصين له الدّين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 41 - 1
1 - سوار شدن انسان ها بر كشتى هاى پربار و مجهز ، از آيات و نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است .
و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون
{مشحون} به معناى {مملو} است و {فلك مشحون};
يعنى، كشتى پربار و مجهز به تجهيزات لازم.
مكان توقف كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 44 - 4
4_ با فرمان الهى به آسمان و زمين ، آب ها كاسته شد ، جريان طوفان نوح تمام شد و كشتى نجات ، به سلامت بر كوه جودى مستقر گرديد .
و غيض الماء و قضى الأمر واستوت على الجودى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 48 - 11
11_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : . . . فنزل نوح بالموصل من السفينة مع الثمانين . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: . .. نوح با هشتاد نفر همراه در موصل از كشتى پياده شد ...}.
مكان حيوانات در كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 28 - 3
3 - داخل كشتى نوح ، محل استقرار حيوانات و خاندان وى و عرشه آن محل استقرار او و پيروانش بود .
فاسلك فيها . .. و أهلك فإذا استويت أنت ... على الفلك
برداشت ياد شده، با توجه به عبارت هاى {اسلك فيها} (در كشتى وارد كن) و {إذا استويت. .. على الفلك} (هرگاه تو... بر كشتى استقرار يافتى)، به دست آمده است.
مكان فرود كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 29 - 5
5 - فرود آمدن كشتى نوح ، در محلى غير از محل زندگى نخستين او
و قل ربّ انزلنى منزلاً مباركًا
همان طور كه در برداشت
پيشين گفته شد، {منزل} مى تواند اسم مكان باشد. بنابراين درخواست فرود آمدن در يك جاى پربركت، بيانگر تغيير مكان و مفيد برداشت فوق است.
مكان كشتى سازى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 38 - 2،17
2_ كارگاه كشتى سازى نوح ، مجاور گذرگاه عمومى و در ديد و منظر همگان بود .
و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأ من قومه
17_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى حديث ] : . . . فعمل نوح سفينة فى مسجد الكوفة بيده . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه [ضمن حديثى ]فرمود:. .. نوح به دست خود در مسجد كوفه كشتى ساخت...}.
مكان نوح(ع) در كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 28 - 3
3 - داخل كشتى نوح ، محل استقرار حيوانات و خاندان وى و عرشه آن محل استقرار او و پيروانش بود .
فاسلك فيها . .. و أهلك فإذا استويت أنت ... على الفلك
برداشت ياد شده، با توجه به عبارت هاى {اسلك فيها} (در كشتى وارد كن) و {إذا استويت. .. على الفلك} (هرگاه تو... بر كشتى استقرار يافتى)، به دست آمده است.
مكان همسفران نوح(ع) در كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 28 - 3
3 - داخل كشتى نوح ، محل استقرار حيوانات و خاندان وى و عرشه آن محل استقرار او و پيروانش بود .
فاسلك فيها . .. و أهلك فإذا استويت أنت ... على الفلك
برداشت ياد شده، با
توجه به عبارت هاى {اسلك فيها} (در كشتى وارد كن) و {إذا استويت. .. على الفلك} (هرگاه تو... بر كشتى استقرار يافتى)، به دست آمده است.
منشأ پيدايش كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 42 - 1
1 - خداوند ، مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و . . . ) در سير و سفر و حمل و نقل براى بشر آفريده است .
و خلقنا لهم من مثله ما يركبون
منشأ تسخير كشتى ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 32 - 12
12- حركت كشتى ها و رام بودن آنها براى انسان ها به فرمان خداوند است .
و سخ_ّر لكم الفلك لتجرى فى البحر بأمره
منشأ توقف كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 33 - 6
6 - انسان هاى صبور و شاكر ، بهره مند از فهم و درك نشانه هاى قدرت الهى در حركت و سكون كشتى ها
و من ءاي_ته . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور
با توجه به اين كه لام در {لكلّ صبّار شكور} لام انتفاع است، مطلب بالا استفاده مى شود.
منشأ حركت كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 65 - 6
6 - حركت كشتى ها در دريا ، به اذن خدا و تحت فرمان او است .
و الفلك تجرى فى البحر بأمره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 33 - 6
6 - انسان هاى صبور
و شاكر ، بهره مند از فهم و درك نشانه هاى قدرت الهى در حركت و سكون كشتى ها
و من ءاي_ته . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور
با توجه به اين كه لام در {لكلّ صبّار شكور} لام انتفاع است، مطلب بالا استفاده مى شود.
منشأ حركت كشتى بادبانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 22 - 5
5 _ سفر هاى دريايى با كشتى هاى بادبانى ، در گرو وزش باد هاى ملايم و موافق
حتى إذا كنتم فى الفلك و جرين بهم بريح طيبة
منشأ حركت كشتى ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 32 - 12
12- حركت كشتى ها و رام بودن آنها براى انسان ها به فرمان خداوند است .
و سخ_ّر لكم الفلك لتجرى فى البحر بأمره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 46 - 8
8 - حركت كشتى ها در دريا ها ، به امر خداوند است .
يرسل الرياح . .. و لتجرى الفلك بأمره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 31 - 3
3 - خداوند ، فراهم آورنده اسباب و وسايل حركت كشتى ها در دريا است .
ألم تر أنّ الفلك تجرى فى البحر بنعمت اللّه
{با} در {بنعمت} مى تواند براى مصاحبه و يا براى تعديه و يا براى سبب باشد. برداشت بالا، بر اساس احتمال سوم است. لازم به ذكر است كه {بنعمت اللّه} براساس ياد شده، احسانِ خداوند در تهيه اسباب حركت كشتى ها است.
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 12 - 3
3 - حركت كشتى ها بر پهنه آب هاى دريا ، به امر و فرمان الهى
لتجرى الفلك فيه بأمره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 24 - 1
1 - حركت كشتى هاى كوه پيكر در دريا ها ، به تدبير و اراده الهى
و له الجوار المنش_ات فى البحر كالأعل_م
{جوارى} (جمع {جارية})به معناى كشتى ها و {أعلام} (جمع {علم}) به معناى كوه ها است.
منشأ غرق كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 34 - 1
1 - غرق شدن كشتى ها در اثر عملكرد ناشايست انسان ها ، ناشى از اراده و مشيت خداوند است .
إن يشأ يسكن الريح . .. أو يوبقهنّ بما كسبوا
{إيباق} (مصدر {يوبق}) به معناى اهلاك و كنايه از غرق كردن است.
منشأ غرق مسافران كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 43 - 6
6 - هيچ يك از سرنشينان كشتى ها در دريا ها ، امنيت كامل نداشته و امكان غرق شدن آنان به اراده الهى وجود دارد .
و إن نشأ نغرقهم فلاصريخ لهم و لا هم ينقذون
اين آيه شريفه با آيه قبل، درصدد بيان نعمت و آيت الهى مى باشد; ولى در عين حال لحن هشدار دهنده نيز دارند كه مبادا اين نعمت ها موجب غرور بشر شود و آنان از آنها سوء استفاده كنند; كه در اين صورت ممكن است با قهر الهى دچار غرق و نابودى شوند.
منشأ
كشتى سازى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 12 - 5
5 - توان انسان در ساختن كشتى و دريانوردى و به خدمت گرفتن حيوانات ، پرتوى از علم و عزت آفريدگار هستى است .
خلقهنّ العزيز العليم . .. و جعل لكم من الفلك و الأنع_م ما تركبون
ارتباط دو آيه، نشانگر آن است كه خداوند درصدد بيان جلوه هاى عزت و دانايى خود در نظام هستى است.
منشأ كشتى سازى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 11 - 3
3 - ساختن كشتى و نجات يافتن عده اى از قوم نوح به وسيله آن ، با هدايت و تدبير الهى بود .
حملن_كم فى الجارية
نسبت داده شدن فعل {حملناكم} به خداوند، گوياى مطلب ياد شده است. تصريح به اين مطلب در آيات ديگر مؤيد آن است (فأوحينا إليه أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا...). (مؤمنون (23) آيه 27).
مواد كشتى سازى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 31 - 4
4 - آمادگى شرايط طبيعى و خصوصيات اجسام ، براى ساختن كشتى و حركت بر آب ، از نشانه هاى خدا است .
ألم تر أنّ الفلك تجرى فى البحر بنعمت اللّه ليريكم من ءاي_ته
موانع غصب كشتى قصه خضر(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 79 - 10
10- معيوب بودن كشتى حامل خضر و موسى ( ع ) ، عامل صرف نظر پادشاه غاصب از تصرّف و مصادره آن شد .
فأردت أن أعيبها و كان وراءهم
ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا
موسى(ع) در كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 71 - 2
2- موسى و خضر ( ع ) در نخستين مراحل همراهى ، سوار كشتى شدند .
فانطلقا حتّى إذا ركبا فى السفينة
ميخهاى كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 13 - 3،4
3 - نجات نوح ( ع ) از طوفان سهمگين عذاب ، به وسيله مشتى تخته و ميخ ، نمودى از قدرت خداوند *
و حملن_ه على ذات ألوح و دسر
{لوح} (مفرد {ألواح}) به معناى تخته و {دسار} (مفرد {دسر}) به معناى ميخ است. از اين كه خداوند، از كشتى نوح با عنوان {ذات ألواح و دسر} ياد كرده است (به جاى {سفينه})، استفاده مى شود كه مشتى تخته و ميخ _ كه به شكل ابتدايى كنار هم قرار گرفته اند _ در صورتى كه خداوند بخواهد، وسيله نجات بندگان او از بحرانى ترين شرايط مى شود.
4 - كشتى نوح ، داراى شكلى ابتدايى و تشكيل شده از مشتى تخته و ميخ *
و حملن_ه على ذات ألوح و دسر
از تعبير {ذات ألواح و دسر} نوعى كوچك نمايى و ناچيزشمارى كشتى حضرت نوح استفاده مى شود. اين گفتار درصدد تبيين اين جهت است كه اگر نوح(ع) نجات يافت، با حمايت و لطف خداوند بود _ نه در پرتو استحكام كشتى او; زيرا اين كشتى تاب مقاومت در برابر آن طوفان سهمگين را نداشت.
ناخداى كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 58 - 10
10-
خداوند ، ناخداى كشتى نوح و هدايت كننده آن به مقصد بود .
و ممّن حملنا مع نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 29 - 7
7 - خدا ، ناخداى حقيقى كشتى نوح
و قل ربّ أنزلنى منزلاً مباركًا و أنت خير المنزلين
اين كه نوح(ع) مى خواند: {خدايا! مرا در جايى پر خير و بركت فرود آور}، مى رساند كه در واقع سكاندار آن كشتى خدا بوده است.
ناظر كشتى سازى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 27 - 3
3 - نوح ( ع ) ، مأمور ساختن كشتى تحت نظارت و هدايت خداوند
أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا
نعمت حركت كشتى ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 12 - 4
4 - حركت كشتى ها در دريا ، نعمتى مهم و اساسى براى انسان ها
سخّر لكم البحر لتجرى الفلك فيه بأمره
از اين كه در ميان منافع دريا، جريان كشتى ها (كشتى رانى) اختصاص به ذكر يافته است، اهميت استفاده مى شود.
نعمت كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 41 - 3
3 - امكان بهره بردارى انسان ها از دريا به وسيله كشتى در سير و سفر و حمل و نقل ، از نعمت هاى الهى است .
و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 42 - 3
3 - آفرينش مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و
. . . ) از سوى خداوند ، به سود بشر و از نعمت هاى او است .
و ءاية لهم . .. و خلقنا لهم من مثله ما يركبون
گفتنى است كه لام در {لهم} براى انتفاع است; يعنى، مركب هاى مانند كشتى را به نفع انسان ها آفريديم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 25 - 1
1 - امكان ساخت كشتى هاى عظيم و دريانوردى ، از نعمت هاى انكارناپذير الهى براى زمينيان و غيرقابل تكذيب
و له الجوار المنش_ات . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
نعمت كشتى ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 12 - 4
4 - مركب قرار گرفتن كشتى ها و دام ها ، از نعمت هاى الهى براى انسان است .
و جعل لكم من الفلك و الأنع_م ما تركبون
نقش كشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 3 - 5
5 - { جميل عن أبى عبداللّه فى قوله . . . { فالجاريات يسراً } قال هى السفن . . . ;
جميل از امام صادق(ع) درباره {فالجاريات يسراً} سؤال كرد، آن حضرت فرمود: مراد كشتى ها است}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 24 - 5
5 - { عن على ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { و له الجوار المنشئات فى البحر كالأعلام } قال : السفن ;
از امام على(ع) درباره قول خداى عزّوجلّ: {. ..الجوار المنشئات} روايت شده كه مراد كشتى ها هستند}.
نقش كشتى نوح(ع)
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 13 - 3
3 - نجات نوح ( ع ) از طوفان سهمگين عذاب ، به وسيله مشتى تخته و ميخ ، نمودى از قدرت خداوند *
و حملن_ه على ذات ألوح و دسر
{لوح} (مفرد {ألواح}) به معناى تخته و {دسار} (مفرد {دسر}) به معناى ميخ است. از اين كه خداوند، از كشتى نوح با عنوان {ذات ألواح و دسر} ياد كرده است (به جاى {سفينه})، استفاده مى شود كه مشتى تخته و ميخ _ كه به شكل ابتدايى كنار هم قرار گرفته اند _ در صورتى كه خداوند بخواهد، وسيله نجات بندگان او از بحرانى ترين شرايط مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 14 - 2
2 - حمايت و لطف الهى ، عامل اصلى نجات نوح ( ع ) و مؤمنان به آن حضرت از مهلكه طوفان ; و نه صرفاً ابزار مادى ( كشتى ) *
تجرى بأعيننا
در صورتى كه {بأعيننا} كنايه از نظارت، حمايت و لطف الهى باشد، ذكر {تجرى بأعيننا} _ پس از {حملناه على ذات. ..} _ بيانگر اين معنا است كه هر چند كشتى نوح از ابزار بايسته اى ساخته شده بود; اما اين حمايت و نظارت لحظه به لحظه ما بود كه در نهايت كارساز و نجات آفرين بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 11 - 2
2 - نجات يافتن عده اى از قوم نوح بهوسيله كشتى از هلاكت و غرق شدن
حملن_كم فى الجارية
نوح(ع) در كشتى
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 28 - 1
1 - روى آوردن به حمد و ستايش الهى ، پس از استقرار در كشتى ، رهنمود خداوند به نوح ( ع )
فإذا استويت . .. فقل الحمد للّه
{إستواء} (مصدر {استويت}) به معناى قرار گرفتن و استقرار يافتن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 15 - 2
2 - نوح ( ع ) و جمعى از مردم مؤمن به وى ، در واقعه طوفان ، بر كشتى سوار شدند .
فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة
ويژگيهاى كشتى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 37 - 6
6_ كشتى نوح ، داراى ويژگيهايى خاص و برخوردار از صنعتى شگرف و بى سابقه
واصنع الفلك بأعيننا و وحينا
تصريح به اينكه برنامه ساخت كشتى نوح از ناحيه خداوند بود و انجام امور آن ، تحت نظارت همه جانبه او انجام گرفت ، گوياى برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 40 - 9
9_ كشتى نوح ، سفينه اى فوق العاده بزرگ و عظيم
قلنا احمل فيها من كل زوجين اثنين
ظرفيت كشتى براى حمل يك جفت از هر حيوان ، حكايت از بزرگى و عظمت فوق العاده آن دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 42 - 4
4_ كشتى نوح ، سفينه اى بسيار مقاوم و برخوردار از بهترين اصول فنى و تكنيكى
و هى تجرى بهم فى موج كالجبال
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 119 - 6،7
6 - كشتى نوح ، برخوردار از استحكام بالا و كيفيتى پيشرفته
فأنجين_ه و من معه فى الفلك المشحون
انباشته بودن و نيز نجات يافتن نوح(ع) و پيروانش از طوفان بزرگ، نمايان گر استحكام و كيفيت بسيار بالاى ساختمان كشتى است.
7 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { الفلك المشحون } المجهز الذى قد فرغ منه و لم يبق إلاّ رفعه ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خدا: {الفلك المشحون} روايت شده است: (مراد) كشتى مجهزى است كه از ساخت آن فارغ شده اند و كارى نمانده مگر بلند شدن آن}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 13 - 4
4 - كشتى نوح ، داراى شكلى ابتدايى و تشكيل شده از مشتى تخته و ميخ *
و حملن_ه على ذات ألوح و دسر
از تعبير {ذات ألواح و دسر} نوعى كوچك نمايى و ناچيزشمارى كشتى حضرت نوح استفاده مى شود. اين گفتار درصدد تبيين اين جهت است كه اگر نوح(ع) نجات يافت، با حمايت و لطف خداوند بود _ نه در پرتو استحكام كشتى او; زيرا اين كشتى تاب مقاومت در برابر آن طوفان سهمگين را نداشت.
كشتى سازى
اهميت صنعت كشتى سازى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 41 - 4
4 - اهميت و نقش سازنده صنعت كشتى سازى و حمل و نقل دريايى براى بشر
و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون
قرار گرفتن نعمت كشتى رانى در كنار نعمت بزرگ خورشيد و
ماه براى بشر، گوياى اهميت و نقش سازنده صنعت كشتى سازى و حمل و نقل دريايى براى انسان ها است.
تاريخ كشتى سازى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 37 - 5
5_ كشتى سازى ، داراى سابقه طولانى در تاريخ بشر
واصنع الفلك بأعيننا و وحينا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 140 - 3
3 - وجود صنعت كشتى سازى و سفر دريايى در زمان يونس ( ع )
إذ أبق إلى الفلك المشحون
كشتى سازى پيروان نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 38 - 12
12_ پيروان نوح ، همراه و همگام با او براى ساختن كشتى
إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم
برداشت فوق ، مقتضاى آوردن ضمير جمع در {منا} و {إنا} و {نسخر} است.
كشتى سازى در دوران يونس(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 140 - 3
3 - وجود صنعت كشتى سازى و سفر دريايى در زمان يونس ( ع )
إذ أبق إلى الفلك المشحون
كشتى سازى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 37 - 1،3،4
1_ خداوند ، در پى باخبر ساختن نوح از ايمان نياوردن قومش ، او را به ساختن كشتى فرمان داد .
أُوحى إلى نوح أنه لن يؤمن من قومك . .. واصنع الفلك
3_ نوح ( ع ) ، در ساخت كشتى مؤيد به مراقبت و محافظت همه جانبه خداوند بود .
واصنع الفلك بأعيننا
{عين} به معناى چشم و در آيه
شريفه كنايه از مراقبت و محافظت مى باشد. جمع آوردن آن (أعين) براى مبالغه و رساندن كمال مراقبت است و {بأعيننا} حال براى فاعل {اصنع} مى باشد. بنابراين {اصنع الفلك بأعيننا}; يعنى، آن كشتى را بساز در حالى كه قرين محافظت و مراقبت كامل ما (خداوند) هستى.
4_ نوح ( ع ) ، در ساخت كشتى با دريافت وحى ، از تعاليم و راهنمايى هاى خداوند بهره مى برد .
واصنع الفلك بأعيننا و وحينا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 38 - 1،3،4،5،12،14،15،16
1_ نوح ( ع ) در پى فرمان خداوند ، به ساختن كشتى پرداخت .
واصنع الفلك . .. و يصنع الفلك
در كلام عرب ، گاهى فعل مضارع به جاى فعل ماضى به كار مى رود و منظور از آن ترسيم حادثه هاى گذشته است به گونه اى كه گويا پيش روى مخاطبان قرار دارد. در آيه شريفه نيز ، فعل {يصنع} به همين منظور به جاى {صنع} استعمال شده است.
3_ كفرپيشگان ، به هنگام مواجه شدن با نوح ( ع ) او را به خاطر كشتى سازى به استهزا و مسخره مى گرفتند .
و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأ من قومه سخروا منه
4_ كفرپيشگان ، آن گاه كه دسته جمعى و گروه گروه با نوح ( ع ) مواجه مى شدند ، او را به خاطر كشتى سازى به تمسخر مى گرفتند .
كلما مرّ عليه ملأ من قومه
برداشت فوق ، از كلمه {ملأ} _ كه در اين جا به معناى گروه و جماعت است _ استفاده شده است.
5_ نوح ( ع ) پس از
دريافت فرمان الهى مبنى بر ساختن كشتى ، همه وقت و همّت خويش را مصروف اجراى آن فرمان كرد .
و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه
بديهى است كه تمسخر كفرپيشگان، مخصوص زمانى نبوده كه نوح(ع) را در كارگاه كشتى سازى مشاهده كنند. بنابراين مقيد كردن زمان استهزا به وقتى كه در جايگاه كشتى سازى با او مواجه مى شدند، به اين نكته اشاره دارد كه: كافران آن حضرت را در غير آن مكان نمى يافتند و اين حاكى است كه او، تمام وقت را در كارگاه مشغول به كار بوده است.
12_ پيروان نوح ، همراه و همگام با او براى ساختن كشتى
إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم
برداشت فوق ، مقتضاى آوردن ضمير جمع در {منا} و {إنا} و {نسخر} است.
14_ { عن أبى عبدالله ( ع ) . . . فلما أتى عليهم تسعمأة سنة همّ أن يدعو عليهم . . . فأمره الله عزوجل أن يغرس النخل . . . فلما أتى لذلك خمسون سنة و بلغ النخل و استحكم أمر بقطعه . . . فأمره الله أن ينحت السفينة و أمر جبرئيل ( ع ) أن ينزل عليه و يعلمه كيف يتخذ ها فقدر طول ها فى الأرض ألفاً و مأتى ذراع و عرض ها ثمانمأة ذراع و طول ها فى السماء ثمانون ذراعاً . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است: هنگامى كه نهصد سال بر قوم نوح گذشت [و دعوت او را اجابت نكردند ]خواست كه بر آنان نفرين كند; پس خداوند عزوجل به او امر فرمود كه درخت خرما بكارد . .. پس چون پنجاه
سال گذشت و درخت كامل و محكمى شد، آن حضرت را به بريدن آن فرمان داد ... آن گاه امر فرمود كشتى را بسازد و جبرئيل را مأمور كرد كه بر نوح نازل شود و به او ياد دهد كه كشتى را چگونه بسازد. پس جبرئيل طول كشتى را هزار و دويست ذراع و عرض آن را هشتصد ذراع و ارتفاع آن را هشتاد ذراع تعيين كرد ...}.
15_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى حديث قال بعد ما قرأ قوله تعالى ] : { كلما مرّ عليه ملأ من قومه سخروا منه . . . } : . . . كانوا يسخرون منه و يقولون : ينحت سفينة فى البرّ ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه [ضمن حديثى بعد از قراءت آيه مزبور] فرمود: . .. قوم نوح او را مسخره مى كردند و مى گفتند: او در خشكى كشتى مى سازد!}.
16_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : بقى نوح فى قومه ثلاثمأة سنة يدعوهم إلى الله فلم يجيبوه . . . فأمره الله أن ينحت السفينة . . . فقال : يا رب من يعيننى على اتخاذها ؟ فأوحى الله إليه ناد فى قومك من أعاننى عليها و نجر منها شيئاً صار ما ينجره ذهباً و فضة فنادى نوح ( ع ) فيهم بذلك فأعانوه عليها . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: نوح سيصد سال در بين قوم خود باقى ماند و آنها را به خدا دعوت كرد، ولى او را اجابت نكردند . .. پس خداوند وى را امر كرد تا
كشتى بسازد ... نوح گفت: پروردگارا! چه كسى مرا در ساختن كشتى كمك مى كند؟ به او وحى شد در بين قوم خود ندا كن: هر كس مرا در ساختن كشتى كمك كند، تراشه هاى چوبى كه مى تراشد براى او طلا و نقره مى شود. نوح اين ندا را داد، پس قوم او در ساختن كشتى به او كمك كردند}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 27 - 2
2 - وحى الهى به نوح ( ع ) در ساختن كشتى
فأوحينا إليه أن اصنع الفلك
مدت كشتى سازى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 37 - 15
15_ { عن المفضل بن عمر قال : قلت ( لأبى عبدالله ( ع ) ) : جعلت فداك فى كم عمل نوح سفينته حتى فرغ منها ؟ قال : فى دورين ؟ قلت : و كم الدورين ؟ قال : ثمانين سنة . . . ;
مفضل بن عمر گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: فدايت شوم! نوح در چه مدتى كشتى خود را ساخت تا از آن فارغ شد؟ فرمود: در دو دور، گفتم: دو دور چقدر است؟ فرمود: هشتادسال . ..}.
مكان كشتى سازى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 38 - 2،17
2_ كارگاه كشتى سازى نوح ، مجاور گذرگاه عمومى و در ديد و منظر همگان بود .
و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأ من قومه
17_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى حديث ] : .
. . فعمل نوح سفينة فى مسجد الكوفة بيده . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه [ضمن حديثى ]فرمود:. .. نوح به دست خود در مسجد كوفه كشتى ساخت...}.
منشأ كشتى سازى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 12 - 5
5 - توان انسان در ساختن كشتى و دريانوردى و به خدمت گرفتن حيوانات ، پرتوى از علم و عزت آفريدگار هستى است .
خلقهنّ العزيز العليم . .. و جعل لكم من الفلك و الأنع_م ما تركبون
ارتباط دو آيه، نشانگر آن است كه خداوند درصدد بيان جلوه هاى عزت و دانايى خود در نظام هستى است.
منشأ كشتى سازى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 11 - 3
3 - ساختن كشتى و نجات يافتن عده اى از قوم نوح به وسيله آن ، با هدايت و تدبير الهى بود .
حملن_كم فى الجارية
نسبت داده شدن فعل {حملناكم} به خداوند، گوياى مطلب ياد شده است. تصريح به اين مطلب در آيات ديگر مؤيد آن است (فأوحينا إليه أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا...). (مؤمنون (23) آيه 27).
مواد كشتى سازى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 31 - 4
4 - آمادگى شرايط طبيعى و خصوصيات اجسام ، براى ساختن كشتى و حركت بر آب ، از نشانه هاى خدا است .
ألم تر أنّ الفلك تجرى فى البحر بنعمت اللّه ليريكم من ءاي_ته
ناظر كشتى سازى نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23
- 27 - 3
3 - نوح ( ع ) ، مأمور ساختن كشتى تحت نظارت و هدايت خداوند
أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا
كشتيرانى
اهميت كشتيرانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 32 - 13
13- اهميت و نقش حياتى دريا و كشتى رانى براى انسان
و سخ_ّر لكم الفلك لتجرى فى البحر بأمره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 31 - 5
5 - كشتيرانى ، داراى اهميتى اساسى در حمل و نقل نيازمندى هاى بشر و مواهب الهى به نقاط مختلف است .
ألم تر أنّ الفلك تجرى فى البحر بنعمت اللّه ليريكم من ءاي_ته
بنابراين كه {با} در {بنعمت} براى تعدى و يا مصاحبة باشد، نكته بالا به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 12 - 5
5 - اهميت كشتى رانى ، در زندگى اقتصادى جامعه عصر بعثت *
اللّه الذى سخّر لكم البحر لتجرى الفلك فيه بأمره
تاريخ كشتيرانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 22 - 4
4 _ استفاده از كشتى هاى بادبانى براى سفر هاى دريايى در عصر بعثت
حتى إذا كنتم فى الفلك و جرين بهم بريح طيبة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 32 - 4
4 - وجود كشتى هاى كوه پيكر و استفاده از آنها در عصر نزول قرآن
و من ءاي_ته الجوار فى البحر كالأعل_م
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 24 -
4
4 - استفاده از كشتى هاى عظيم ، امرى آشنا براى عرب عصر نزول
و له الجوار المنش_ات فى البحر كالأعل_م
تعلم كشتيرانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 32 - 15
15- خداوند ، مشوّق آدمى به فراگيرى كشتى رانى و دريانوردى و استفاده بهينه از دريا ها و رودها
و سخ_ّر لكم الفلك لتجرى فى البحر بأمره و سخ_ّر لكم الأنه_ر
معنا و مفهوم تسخير دريا و كشتى براى انسان، فراهم بودن استعدادها و زمينه هاى لازم براى بهره گيرى است كه انسان بايد از اين استعدادها و زمينه ها با تلاش و كوشش علمى و . .. خود استفاده كند.
فوايد كشتيرانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 164 - 6
6 - حركت كشتى ها در دريا در جهت منافع انسان ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .
إن فى . .. الفلك تجرى فى البحر بما ينفع الناس ... لأيت
كلمه {ما} در {بما ينفع} مى تواند موصوله باشد كه در اين صورت {باء} به معناى مصاحبت است. بر اين مبنا {التى تجرى...}; يعنى، آن كشتيهايى كه در دريا حركت مى كنند و چيزهايى (از قبيل مال التجاره ها و ...) به همراه دارند كه براى مردم سودبخش است ... و نيز {ما} مى تواند مصدريه باشد كه در اين صورت {باء} به معناى سبب است; يعنى، كشتيهايى كه در دريا به خاطر نفع رسانى به مردم در حركت هستند.
كشتيرانى در دريا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 -
14 - 3
3- تغذيه با گوشت هاى تازه ، استفاده از زيور هاى دريايى و كشتيرانى ، از فوايد درياست .
سخ_ّر البحر لتأكلوا منه لحمًا طريًّا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها و ترى الفلك
{طرى} به معناى جديد و تازه و {حلية} به معناى زيور است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 12 - 8،10،15
8 - دريا ها ، بستر تحرك كشتى ها براى تجارت و سفر
و ترى الفلك فيه مواخر لتبتغوا من فضله
{ماخرة} (مفرد {مواخر}) از ماده {مخر} و به معناى شكافنده آب ها است.
10 - تغذيه با گوشت هاى تازه و استفاده از زيور هاى دريايى و كشتيرانى ، از فوايد دريا ها است .
و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا . .. و ترى الفلك فيه مواخر
15 - آثار متفاوت و مشترك آب هاى دريا ها و استفاده چند منظوره انسان ها از آن ، نشانه قدرت و يكتايى خداوند است .
و ما يستوى البحران ه_ذا عذب فرات . .. و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا ... لتبتغوا
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در سلسله آياتى قرار دارد كه درباره قدرت مطلق و يكتايى خداوند متعال سخن مى گويد.
كشتيرانى در دوران مقارن بعثت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 12 - 5
5 - اهميت كشتى رانى ، در زندگى اقتصادى جامعه عصر بعثت *
اللّه الذى سخّر لكم البحر لتجرى الفلك فيه بأمره
كشتيرانى در دوران موسى(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 79
- 3
3- كشتى و حمل و نقل دريايى ، در زمان حضرت موسى ( ع ) از منابع درامد بود .
فكانت لمسكين يعملون فى البحر
كشتيرانى در صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 22 - 4
4 _ استفاده از كشتى هاى بادبانى براى سفر هاى دريايى در عصر بعثت
حتى إذا كنتم فى الفلك و جرين بهم بريح طيبة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 32 - 4
4 - وجود كشتى هاى كوه پيكر و استفاده از آنها در عصر نزول قرآن
و من ءاي_ته الجوار فى البحر كالأعل_م
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 24 - 4
4 - استفاده از كشتى هاى عظيم ، امرى آشنا براى عرب عصر نزول
و له الجوار المنش_ات فى البحر كالأعل_م
نعمت كشتيرانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 14 - 8
8- گوشت هاى تازه دريايى و اشياى تزيينى آن و سهولت كشتيرانى ، از نعمت هاى خداوند است .
و هو الذى سخ_ّر البحر لتأكلوا منه لحمًا طريًّا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها و تر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 12 - 11
11 - گوشت هاى تازه دريايى و اشياى تزيينى آن و سهولت كشتيرانى ، از نعمت هاى الهى براى بشر
من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا و تستخرجون حلية تلبسونها و ترى الفلك فيه مواخر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55
- 25 - 4
4 - تكذيب نعمت هاى تجلى يافته الهى در حركت كشتى ها بر دريا ، مورد نكوهش خداوند
و له الجوار المنش_ات . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
نقش كشتيرانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 46 - 15
15 - به حركت درآمدن كشتى ها در دريا ، وسيله اى مناسب براى كسب روزى است . *
و لتجرى الفلك بأمره و لتبتغوا من فضله
ممكن است تعليل در {لتبتغوا} براى جمله قبل (ولتجرى الفلك . ..) باشد. در اين صورت، استفاده مى شود كه حركت كشتى ها بر روى آب، وسيله مناسبى براى تحصيل فضل خداوند است.
كشتيها
اهميت ذكر حركت كشتيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 25 - 3
3 - خداوند ، خواهان توجه انسان به شگفتى حركت كشتى هاى عظيم بر دريا و درس آموزى از آن
و له الجوار المنش_ات فى البحر كالأعل_م . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
تشبيه كشتيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 24 - 1
1 - حركت كشتى هاى كوه پيكر در دريا ها ، به تدبير و اراده الهى
و له الجوار المنش_ات فى البحر كالأعل_م
{جوارى} (جمع {جارية})به معناى كشتى ها و {أعلام} (جمع {علم}) به معناى كوه ها است.
سوگند به كشتيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 3 - 1
1 - سوگند خداوند ، به كشتى هاى روان بر آب هاى دريا به آسانى و نرمى
فالج_ري_ت يسرًا
{يسر} نقطه مقابل {عسر} و به معناى سهولت
و آسانى است. مراد از {جاريات} كشتى هايى است كه در دريا، به آرامى و نرمى حركت مى كنند.
غصب كشتيها در دوران خضر(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 79 - 8
8- مقارن با وقوع داستان موسى و خضر ( ع ) ، پادشاهى ، كلّيه كشتى هاى سالم را در آن منطقه ، مصادره مى كرد .
و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا
مراد از {كلّ سفينة} _ به قرينه {أن أعيبها} {كلّ سفينة صالحة} بوده است.
غصب كشتيها در دوران موسى(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 79 - 8
8- مقارن با وقوع داستان موسى و خضر ( ع ) ، پادشاهى ، كلّيه كشتى هاى سالم را در آن منطقه ، مصادره مى كرد .
و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا
مراد از {كلّ سفينة} _ به قرينه {أن أعيبها} {كلّ سفينة صالحة} بوده است.
كشيشان
كشيشان پسنديده
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 82 - 11
11 _ تمجيد خدا از كشيشان و راهبان وارسته و مسيحيان حق پذير و فروتن
ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً و انهم لايستكبرون
كشيشان صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 83 - 10
10 _ گروهى از مسيحيان ، كشيشان و راهبان عصر بعثت ، پذيراى اسلام در پى شنيدن قرآن .
و إذا سمعوا ما أنزل إلى الرسول . .. يقولون ربنا ءامنا
كشيشان و قرآن
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 83 - 3،10
3 _ گريه گروهى از كشيشان و راهبان عصر پيامبر بر اثر شنيدن قرآن
منهم قسيسين و رهباناً . .. ما أنزل إلى الرسول ترى اعينهم تفيض من الدمع
بنابر اينكه ضمير در {سمعوا} به {قسيسين} و {رهبان} برگردانده شود.
10 _ گروهى از مسيحيان ، كشيشان و راهبان عصر بعثت ، پذيراى اسلام در پى شنيدن قرآن .
و إذا سمعوا ما أنزل إلى الرسول . .. يقولون ربنا ءامنا
گريه كشيشان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 83 - 3
3 _ گريه گروهى از كشيشان و راهبان عصر پيامبر بر اثر شنيدن قرآن
منهم قسيسين و رهباناً . .. ما أنزل إلى الرسول ترى اعينهم تفيض من الدمع
بنابر اينكه ضمير در {سمعوا} به {قسيسين} و {رهبان} برگردانده شود.
نقش كشيشان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 82 - 6،8،18
6 _ حضور كشيشان و راهبان خداترس در بين مسيحيان موجب دوستى و نزديكى آنان با مسلمانان
اقربهم مودة للذين ءامنوا الذين . .. ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً
8 _ نقش مؤثرتر كشيشان از راهبان در هدايتگرى مردم
ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً
تقديم ذكرى {قسيسين} بر {رهباناً} مى تواند اشاره به نقش مؤثرتر قسيسين داشته باشد.
18 _ وجود كشيشان و راهبان منتظر بعثت حضرت محمد ( ص ) در ميان مسيحيان ، موجب محبت آنان ، به مسلمانان
و لتجدن اقربهم مودة للذين ءامنوا . .. ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً و انهم لايست
از امام صادق(ع) روايت شده كه پس از خواندن آيه فوق
فرمود: أولئك كانوا قوماً بين عيسى(ع) و محمد(ص) ينتظرون مجيىء محمد(ص).
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 335، ح 162; نورالثقلين، ج 1، ص 662، ح 317.
{كعبه}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 72 - 7،10،11
7 _ يهود ، آنچه را در اوّل روز بر پيامبر ( ص ) نازل شده بود ( قبله بودن بيت المقدّس ) ، پذيرفتند و به آنچه در انت هاى روز نازل شده بود ( قبله بودن كعبه ) ، كفر ورزيدند تا مؤمنان را گمراه سازند .
و قالت طائفة . .. لعلّهم يرجعون
برخى از مفسران برآنند كه {وجه النهار} و {آخره} متعلق به {انزل} است ; و سياق آيه مى رساند كه مراد از {الذى}، حكمى خاص است ; برخى روايات دلالت دارد كه آن حكم خاص، تغيير قبله بوده است كه پيامبر (ص) در عصرگاهى مأمور شد نماز را به سوى كعبه بخواند و قبله مسلمانان را كه تا صبحگاه آن روز، بيت المقدس بوده است تغيير دهد.
10 _ دستور علماى يهود به پيروان خود مبنى بر پذيرش بيت المقدس به عنوان قبله و مخالفت با كعبه
و قالت طائفة من اهل الكتاب امنوا بالّذى انزل . .. و اكفروا اخره
امام باقر (ع): . .. فقالوا صلى محمد الغداة فاستقبل قبلتنا فامنوا بالّذى انزل على محمد وجه النهار و اكفروا اخره يعنون القبلة حين استقبل رسول اللّه (ص) المسجد الحرام.
_______________________________
تفسير قمى، ج 1، ص 105 ; تفسير برهان، ج 1، ص 292، ح 11.
11 _ اميدوارى يهود به قبله قرار داده شدن مجدد بيت المقدس ، به جاى
كعبه براى مسلمانان
لعلّهم يرجعون
امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. لعلّهم يرجعون الى قبلتنا.
_______________________________
تفسير قمى، ج 1، ص 105 ; بحار الانوار، ج 83، ص 98.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 97 - 4،5
4 _ كعبه ، عبادتگاه حضرت ابراهيم ( ع ) *
فيه ايات بيّنات مقام ابرهيم
بنابراينكه مراد از {مقام ابراهيم}، مقام عبادت آن حضرت باشد ; چنانچه علامه طباطبائى احتمال داده اند.
5 _ اهميّت و ارزشمندى مقام ابراهيم ( ع ) در كعبه
فيه ايات بيّنات مقام ابرهيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 98 - 5
5 _ اهل كتاب ، منكر نشانه هاى روشن الهى در خانه خدا
اللّه
آبادانى كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 4 - 3
3 - آبادانى كعبه و روى آوردن خلق به آن ، در تاريخ پيش از اسلام
و البيت المعمور
در صورتى كه {بيت المعمور} كعبه باشد; آوردن وصف {المعمور} مى تواند اشاره به آوازه بلند و آبادانى كعبه در گذشته تاريخ داشته باشد.
آثار امنيت كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قريش - 106 - 4 - 3،10
3 - امنيت كعبه و كوچ زمستانى و تابستانى قريش ، زمينه دست يابى آنان به مواد خوراكى بود .
إيل_فهم رحلة الشتاء و الصيف . فليعبدوا ... الذى أطعمهم من جوع
10 - امنيت قريش ، مرهون وجود كعبه و امنيت آن بود .
ربّ ه_ذا البيت . .. و ءامنهم من خوف
تعبير {ربّ ه_ذا البيت} به جاى
{اللّه} _ پيش از توصيف خداوند به پديد آورنده امنيت _ نشانگر نقش كعبه در امنيت قريش است كه قبايل عرب، آنها را اهل حرم دانسته و به آنان تعرض نمى كردند. ارتباط اين سوره با سوره قبل، بيانگر نقش هلاكت اصحاب فيل، در پيدايش امنيت براى كعبه و در نتيجه براى قريش است.
آثار قبله شدن كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 142 - 12
12 - قبله شدن كعبه ، زمينه ساز هدايت انسان ها به صراط مستقيم است .
ما وليهم عن قبلتهم . .. يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم
جمله {للّه المشرق . ..} بيانگر اين است كه: كعبه و بيت المقدس هر دو ملك خداست و از اين جهت تفاوتى ندارند و جمله {يهدى ...} اشاره به اين دارد كه انتخاب كعبه به عنوان قبله، زمينه ساز هدايت انسانهاست و لذا آن را قبله همگان قرار داد.
آثار قداست كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 57 - 13
13 - حرمت و قداست كعبه در نزد مردم جزيرة العرب مانع از تجاوز ديگران به مكه و برهم زدن امنيت و آرامش ساكنان آن
أوَلم نمكّن لهم حرمًا ءامنًا
ابراهيم(ع) و بناى كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 127 - 1،3،16،18
1 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، برپا كنندگان ديوار هاى كعبه و سازنده آنها
و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل
قواعد (جمع قاعدة) به معناى پايه هاست و در آيه به مناسبت {البيت} مراد
از آن پايه هاى ديوار مى باشد. بالا بردن پايه هاى ديوار (يرفع ابراهيم القواعد) به معناى ساختن ديوار بر پايه هاست.
3 - ابراهيم ( ع ) ، بناكننده اصلى كعبه و اسماعيل ( ع ) ياور او بود .
و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل
عطف كردن فاعلى بر فاعل ديگر، پس از آوردن فاعل نخست و متعلقات فعل - چنانچه در آيه شريفه اين گونه است - مى تواند اشاره به تفاوت آن دو فاعل در انجام كار باشد. بنابراين و به مناسبت مورد سخن از ساختن و بنا كردن است، مى توان گفت: ابراهيم سازنده اصلى و اسماعيل ياور او بوده است.
16 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است : { . . . فلما أمراللّه عز و جل ابراهيم ان يبنى البيت و لم يدر فى اىّ مكان يبنيه فبعث اللّه جبرئيل فخطّ له موضع البيت فانزل اللّه عليه القواعد من الجنة . . . فبنى ابراهيم البيت و نقل اسماعيل الحجر من ذى طوى فرفعه الى السماء تسعة اذرع . . . ;
. .. چون خداوند عز و جل ابراهيم(ع) را مأمور بناى كعبه كرد، او نمى دانست كه كعبه را در كجا بنا كند. خداوند جبرئيل را فرستاد و او در مكان كعبه، خطى روى زمين كشيد. سپس خداوند، پايه هاى كعبه را از بهشت فرو فرستاد ... و ابراهيم(ع) خانه را بنا كرد و اسماعيل(ع) از {ذى طوى} سنگ آورد و ابراهيم(ع) ]ديوارهاى[ خانه را تا نه ذراع بالا آورد ...}.
18 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه : { .
. . كان البيت درة بيضاء فرفعه اللّه إلى السماء و بقى أساسه . . . فأمر اللّه ابراهيم و اسماعيل أن يبنيا البيت على القواعد ;
. .. خانه كعبه چون درّ سفيدى بود، پس خداوند آن را به آسمان بالا برد و اساس آن باقى ماند ... پس خداوند ابراهيم و اسماعيل (ع) را مأمور كرد كه خانه كعبه را بر همان پايه هاى قبلى بنا كنند}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 128 - 15
15 - از حضرت على بن ابى طالب ( ع ) روايت شده است كه : { لما فرغ ابراهيم من بناء البيت قال : فعلت أى رب فأرنا مناسكنا ، ابرز ها لنا ، علّمنا ها ، فبعث اللّه جبرئيل فحجّ به ;
چون ابراهيم(ع) از ساختن خانه كعبه فارغ گشت، عرض كرد: پروردگارا! من مأموريت خود را انجام دادم، پس شيوه انجام اعمال حج را به ما نشان بده و آن را بر ما آشكار كن و به ما بياموز. پس خداوند جبرئيل را فرستاد تا به همراهى ابراهيم حج نمايد ]و به صورت عملى به ابراهيم(ع) نشان دهد[ }.
ابراهيم(ع) و كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 97 - 4،5
4 _ كعبه ، عبادتگاه حضرت ابراهيم ( ع ) *
فيه ايات بيّنات مقام ابرهيم
بنابراينكه مراد از {مقام ابراهيم}، مقام عبادت آن حضرت باشد ; چنانچه علامه طباطبائى احتمال داده اند.
5 _ اهميّت و ارزشمندى مقام ابراهيم ( ع ) در كعبه
فيه ايات بيّنات مقام ابرهيم
احترام به كعبه
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 2 - 9
9 _ كعبه ، خانه و جايگاهى مقدس و سزاوار احترام خاص
لاتحلوا . .. و لا ءآمين البيت الحرام
احترام كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 26 - 9
9 - كعبه ، خانه اى بسيار مقدس و داراى حرمتى بس والا در پيشگاه خداوند
و طهّر بيتى
اضافه {بيت} به {ياى} متكلم، اضافه تشريفيه و بيانگر مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قريش - 106 - 2 - 6
6 - احترام كعبه و ساكنان مكه ، نزد مردم در مسير كاروان هاى قريش ، مرهون ظهور حمايت خداوند از كعبه در { عام الفيل }
إيل_فهم رحلة الشتاء و الصيف
تأمين امنيت براى كاروان هاى قريش به وسيله نابود ساختن اصحاب فيل، مى تواند از آن جهت باشد كه قبيله هاى بين راه، پس از حادثه فيل براى كعبه و قريش _ كه اهل حرم بودند _ احترام ويژه اى قائل شدند.
ارزش كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 96 - 2،5،6،11
2 _ مردمى بودن ، ارزشى براى بناى كعبه *
انّ اوّل بيت وضع للناس
5 _ شرافت كعبه بر بيت المقدس ، على رغم پندار يهوديان
انّ اوّل بيت وضع للناس
با توجه به شأن نزول كه يهوديان مى گفتند بيت المقدّس، برتر و باارزشتر از كعبه است.
6 _ قدمت كعبه ، ملاك شرافت آن بر بيت المقدس
انّ اوّل بيت وضع للناس
با توجه به شأن نزول ذكر شده در
مجمع البيان.
11 _ كعبه ، وسيله هدايت جهانيان
انّ اوّل بيت . .. و هدىً للعالمين
اسماعيل(ع) و بناى كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 127 - 1،3،16،18
1 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، برپا كنندگان ديوار هاى كعبه و سازنده آنها
و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل
قواعد (جمع قاعدة) به معناى پايه هاست و در آيه به مناسبت {البيت} مراد از آن پايه هاى ديوار مى باشد. بالا بردن پايه هاى ديوار (يرفع ابراهيم القواعد) به معناى ساختن ديوار بر پايه هاست.
3 - ابراهيم ( ع ) ، بناكننده اصلى كعبه و اسماعيل ( ع ) ياور او بود .
و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل
عطف كردن فاعلى بر فاعل ديگر، پس از آوردن فاعل نخست و متعلقات فعل - چنانچه در آيه شريفه اين گونه است - مى تواند اشاره به تفاوت آن دو فاعل در انجام كار باشد. بنابراين و به مناسبت مورد سخن از ساختن و بنا كردن است، مى توان گفت: ابراهيم سازنده اصلى و اسماعيل ياور او بوده است.
16 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است : { . . . فلما أمراللّه عز و جل ابراهيم ان يبنى البيت و لم يدر فى اىّ مكان يبنيه فبعث اللّه جبرئيل فخطّ له موضع البيت فانزل اللّه عليه القواعد من الجنة . . . فبنى ابراهيم البيت و نقل اسماعيل الحجر من ذى طوى فرفعه الى السماء تسعة اذرع . . . ;
. .. چون خداوند عز و جل ابراهيم(ع) را مأمور بناى
كعبه كرد، او نمى دانست كه كعبه را در كجا بنا كند. خداوند جبرئيل را فرستاد و او در مكان كعبه، خطى روى زمين كشيد. سپس خداوند، پايه هاى كعبه را از بهشت فرو فرستاد ... و ابراهيم(ع) خانه را بنا كرد و اسماعيل(ع) از {ذى طوى} سنگ آورد و ابراهيم(ع) ]ديوارهاى[ خانه را تا نه ذراع بالا آورد ...}.
18 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه : { . . . كان البيت درة بيضاء فرفعه اللّه إلى السماء و بقى أساسه . . . فأمر اللّه ابراهيم و اسماعيل أن يبنيا البيت على القواعد ;
. .. خانه كعبه چون درّ سفيدى بود، پس خداوند آن را به آسمان بالا برد و اساس آن باقى ماند ... پس خداوند ابراهيم و اسماعيل (ع) را مأمور كرد كه خانه كعبه را بر همان پايه هاى قبلى بنا كنند}.
اعتكاف در كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 125 - 18،21
18 - خانه خدا جايگاه طواف ، اعتكاف ، عبادت ، ركوع و سجود ( نماز ) است .
أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود
عكوف مصدر (عاكفين) به معناى ماندن و اقامت كردن در مكانى است و مراد از آن در آيه شريفه - به قرينه طواف، ركوع و سجود - يا مطلق عبادت و پرستش خداست و يا مقصود از آن، اعتكاف - كه عبادتى خاص با شرايطى ويژه از قبيل روزه گرفتن و . .. است - مى باشد.
21 - طواف خانه خدا و اعتكاف در آن جايگاه ، از احكام
شريعت ابراهيم
أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين
امنيت در كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 125 - 1،2
1 - خداوند ، كعبه را ملجأ و جايگاهى براى حضور مردم و مكانى بسيار امن قرار داد .
و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و أمناً
{مثابة}; يعنى، مكانى كه مردم پى در پى بدان جا روى مى آورند (لسان العرب). {أمن} مصدر است و در آيه به معناى اسم فاعل (آمناً = داراى امنيت) مى باشد. آوردن مصدر به جاى اسم فاعل، دلالت بر تأكيد دارد. بنابراين {أمناً}; يعنى، آكنده از امنيت.
2 - بايد همگان حتى حيوانات در خانه خدا ، امنيت كامل داشته و از هرگونه آزارى مصون باشند .
و إذ جعلنا البيت . .. أمناً
تقييد كلمه {مثابة} به وسيله {الناس} و مقيد نساختن {أمناً} به آن قيد، گوياى اين نكته است كه: امنيت مكه بايد براى هر ذى روحى - چه انسان و چه غير انسان - تأمين شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 97 - 7،8
7 _ امنيّت كامل براى كسانى كه وارد كعبه مى شوند .
و من دخله كان امناً
8 _ لزوم حفظ و برقرارى امنيّت در كعبه
و من دخله كان امناً
بنابراينكه جمله خبريّه در مقام انشاء باشد.
اهميت آبادانى كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 4 - 4
4 - لزوم اقبال خلق به كعبه و آباد نگه داشتن آن
و البيت المعمور
توصيف كعبه به {بيت معمور}، مى تواند دستورى از جانب خداوند به مردم باشد كه
بايد كعبه را همواره آباد نگه دارند و از آن روى نگردانند.
اهميت توجه به كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 4 - 4
4 - لزوم اقبال خلق به كعبه و آباد نگه داشتن آن
و البيت المعمور
توصيف كعبه به {بيت معمور}، مى تواند دستورى از جانب خداوند به مردم باشد كه بايد كعبه را همواره آباد نگه دارند و از آن روى نگردانند.
اهميت كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 97 - 1
1 _ وجود نشانه هاى روشن براى هدايت جهانيان ، در كعبه
و هدى للعالمين. فيه ايات بيّنات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 35 - 3
3 _ كافران مكه به سبب انجام امورى لغو و بيهوده در پيرامون كعبه به عنوان عبادت و نيايش ، مستحق عذاب الهى بودند .
و ما لهم ألا ليعذبهم اللّه . .. و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {ما كان صلاته__م . .. } عطف بر {و هم يصدون ... } باشد.
بانيان كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 127 - 1،3
1 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، برپا كنندگان ديوار هاى كعبه و سازنده آنها
و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل
قواعد (جمع قاعدة) به معناى پايه هاست و در آيه به مناسبت {البيت} مراد از آن پايه هاى ديوار مى باشد. بالا بردن پايه هاى ديوار
(يرفع ابراهيم القواعد) به معناى ساختن ديوار بر پايه هاست.
3 - ابراهيم ( ع ) ، بناكننده اصلى كعبه و اسماعيل ( ع ) ياور او بود .
و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل
عطف كردن فاعلى بر فاعل ديگر، پس از آوردن فاعل نخست و متعلقات فعل - چنانچه در آيه شريفه اين گونه است - مى تواند اشاره به تفاوت آن دو فاعل در انجام كار باشد. بنابراين و به مناسبت مورد سخن از ساختن و بنا كردن است، مى توان گفت: ابراهيم سازنده اصلى و اسماعيل ياور او بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 26 - 1
1 - تأسيس كعبه به دست ابراهيم ( ع ) ، واقعه اى بس مهم و شايان يادآورى
و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت
{إذ} اسم زمان در محل نصب و مفعول براى {اُذكر} محذوف است; يعنى، {به ياد بسپار آن زمانى را كه ما. ..}.
بركت كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 96 - 10
10 _ كعبه ، خانه اى مبارك ( داراى خير و بركت فراوان )
وضع للناس للذى ببكّة مباركاً
بناى كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 127 - 1،3،4،5،8،16،18
1 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، برپا كنندگان ديوار هاى كعبه و سازنده آنها
و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل
قواعد (جمع قاعدة) به معناى پايه هاست و در آيه به مناسبت {البيت} مراد از آن پايه هاى ديوار مى باشد. بالا
بردن پايه هاى ديوار (يرفع ابراهيم القواعد) به معناى ساختن ديوار بر پايه هاست.
3 - ابراهيم ( ع ) ، بناكننده اصلى كعبه و اسماعيل ( ع ) ياور او بود .
و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل
عطف كردن فاعلى بر فاعل ديگر، پس از آوردن فاعل نخست و متعلقات فعل - چنانچه در آيه شريفه اين گونه است - مى تواند اشاره به تفاوت آن دو فاعل در انجام كار باشد. بنابراين و به مناسبت مورد سخن از ساختن و بنا كردن است، مى توان گفت: ابراهيم سازنده اصلى و اسماعيل ياور او بوده است.
4 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، با دعا به درگاه خدا خواستار پذيرفته شدن عملشان ( ساختن كعبه ) شدند .
ربنا تقبل منا
5 - ساختن كعبه ، فرمانى از جانب خدا به ابراهيم و اسماعيل ( ع ) و مايه تقرب آنان به درگاه خدا
و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل ربنا تقبل منا
تقاضاى ابراهيم و اسماعيل (ع) از خداوند مبنى بر پذيرفته شدن عملشان (ساختن كعبه)، مستلزم آن است كه خداوند فرمان به ساختن كعبه داده باشد.
8 - توجه و خلوص كامل ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به خداوند ، هنگام ساختن كعبه
و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل ربنا تقبل منا
سياق جمله فوق مقتضى اين است كه {ربنا تقبل منا} با كلمه اى همانند {قالا} آورده شود. حذف اين كلمه اشاره به اين نكته دارد كه: توجه ابراهيم و اسماعيل (ع) به خداوند هنگام بناى كعبه، چنان بود كه گويا از مرحله سخن گذشته و به يك حالت
و صفت براى آنان تبديل شده بود.
16 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است : { . . . فلما أمراللّه عز و جل ابراهيم ان يبنى البيت و لم يدر فى اىّ مكان يبنيه فبعث اللّه جبرئيل فخطّ له موضع البيت فانزل اللّه عليه القواعد من الجنة . . . فبنى ابراهيم البيت و نقل اسماعيل الحجر من ذى طوى فرفعه الى السماء تسعة اذرع . . . ;
. .. چون خداوند عز و جل ابراهيم(ع) را مأمور بناى كعبه كرد، او نمى دانست كه كعبه را در كجا بنا كند. خداوند جبرئيل را فرستاد و او در مكان كعبه، خطى روى زمين كشيد. سپس خداوند، پايه هاى كعبه را از بهشت فرو فرستاد ... و ابراهيم(ع) خانه را بنا كرد و اسماعيل(ع) از {ذى طوى} سنگ آورد و ابراهيم(ع) ]ديوارهاى[ خانه را تا نه ذراع بالا آورد ...}.
18 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه : { . . . كان البيت درة بيضاء فرفعه اللّه إلى السماء و بقى أساسه . . . فأمر اللّه ابراهيم و اسماعيل أن يبنيا البيت على القواعد ;
. .. خانه كعبه چون درّ سفيدى بود، پس خداوند آن را به آسمان بالا برد و اساس آن باقى ماند ... پس خداوند ابراهيم و اسماعيل (ع) را مأمور كرد كه خانه كعبه را بر همان پايه هاى قبلى بنا كنند}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 128 - 1،8،15
1 - تسيلم خدا شدن ، از دعا هاى ابراهيم و اسماعيل ( ع )
به هنگام ساختن كعبه
و إذ يرفع إبرهيم القواعد . .. ربنا واجعلنا مسلمين لك
8 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام ساختن كعبه ، از خداوند خواستند تا چگونگى اعمال حج را به آنان بياموزد .
ربنا . .. أرنا مناسكنا
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مناسك - چنانچه برخى از اهل لغت و نيز برخى از مفسران گفته اند - به معناى اعمال حج باشد.
15 - از حضرت على بن ابى طالب ( ع ) روايت شده است كه : { لما فرغ ابراهيم من بناء البيت قال : فعلت أى رب فأرنا مناسكنا ، ابرز ها لنا ، علّمنا ها ، فبعث اللّه جبرئيل فحجّ به ;
چون ابراهيم(ع) از ساختن خانه كعبه فارغ گشت، عرض كرد: پروردگارا! من مأموريت خود را انجام دادم، پس شيوه انجام اعمال حج را به ما نشان بده و آن را بر ما آشكار كن و به ما بياموز. پس خداوند جبرئيل را فرستاد تا به همراهى ابراهيم حج نمايد ]و به صورت عملى به ابراهيم(ع) نشان دهد[ }.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 129 - 1
1 - بعثت پيامبرى از نسل اسماعيل ، از دعا ها و درخواست هاى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام بناى كعبه
و من ذريتنا أمة مسلمة لك . .. ربنا وابعث فيهم رسولا منهم
ضمير در {فيهم} و {منهم} محتمل است به {أمة مسلمة} در آيه قبل برگردد و نيز محتمل است به {أهله} در آيه 126 بازگردانده شود. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است; يعنى، {ربنا وابعث فى
ذريتنا المسلمة رسولا منهم}. دعاى مشترك ابراهيم و اسماعيل گوياى اين است كه: پيامبر مورد نظر ابراهيم نيز فردى از نسل اسماعيل است نه از نسل ديگر فرزندانش.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 98 - 2
2 _ كفر اهل كتاب به آيات الهى ( انكار حليّت خوردنى ها قبل از نزول تورات در آيين ابراهيم و انكار تقدّم تاريخى بناى كعبه )
كل الطعام . .. قل يا اهل الكتب لم تكفرون بايات اللّه
مراد از {ايات اللّه}، مضامينى است كه در آيه هاى قبل بيان شد.
بنيانگذار كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 26 - 4
4 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، بنيان گذار كعبه و معمار آن
و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت
بى حرمتى به كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 98 - 2،12
2 _ شكستن حرمت كعبه و ماه هاى حرام ، موجب عقاب شديد از سوى خداوند
جعل اللّه الكعبة البيت الحرام . .. اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب
با توجه به آيه قبل معلوم مى شود، از جمله كسانى كه به عقاب شديد تهديد شده اند كسانى هستند كه با مضامين و احكام مطرح شده در آيه قبل مخالفت كنند. برداشت فوق به گروهى از آنان اشاره دارد و در برداشتهاى بعدى ديگر موارد منعكس خواهد شد.
12 _ شكنندگان حرمت كعبه و ماه هاى حرام و اعراض كنندگان از حكم قربانى نبايد از رحمت و مغفرت الهى مأيوس باشند .
جعل اللّه الكعبة البيت الحرام .
.. إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم
بينش اهالى جزيرة العرب و كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 57 - 13
13 - حرمت و قداست كعبه در نزد مردم جزيرة العرب مانع از تجاوز ديگران به مكه و برهم زدن امنيت و آرامش ساكنان آن
أوَلم نمكّن لهم حرمًا ءامنًا
پاسدارى از قداست كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 98 - 8
8 _ پاسدارى از حرمت كعبه و ماه هاى حرام عامل بهره مندى از مغفرت و رحمت الهى
جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس . .. و إنّ اللّه غفور رحيم
آيه قبل نشان دهنده مصاديقى است كه از مغفرت و رحمت الهى بهره مند مى شوند و ازجمله آنان كسانى هستند كه حرمت كعبه و ماههاى حرام را پاس مى دارند. در برداشتهاى بعدى ديگر مصاديق آن منعكس خواهد شد.
تاريخ كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 125 - 23
23 - خانه خدا ( كعبه ) داراى قدمت تاريخى
و إذ جعلنا البيت . .. و اتخذوا من مقام إبرهيم مصلًّى و عهدنا إلى إبرهيم و إسمعيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 127 - 2،3،16
2 - پايه ها و اساس كعبه پيش از آنكه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، ديوار هاى آن را بنا كنند ، وجود داشته است .
و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل
از اينكه بالا بردن و ساختن ديوارهاى كعبه
به ابراهيم و اسماعيل (ع) نسبت داده شده، ولى بناى پايه و اساس آن به ايشان نسبت داده نشده، چنين بر مى آيد كه: پايه ها و اساس كعبه از ديرباز وجود داشته است.
3 - ابراهيم ( ع ) ، بناكننده اصلى كعبه و اسماعيل ( ع ) ياور او بود .
و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل
عطف كردن فاعلى بر فاعل ديگر، پس از آوردن فاعل نخست و متعلقات فعل - چنانچه در آيه شريفه اين گونه است - مى تواند اشاره به تفاوت آن دو فاعل در انجام كار باشد. بنابراين و به مناسبت مورد سخن از ساختن و بنا كردن است، مى توان گفت: ابراهيم سازنده اصلى و اسماعيل ياور او بوده است.
16 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است : { . . . فلما أمراللّه عز و جل ابراهيم ان يبنى البيت و لم يدر فى اىّ مكان يبنيه فبعث اللّه جبرئيل فخطّ له موضع البيت فانزل اللّه عليه القواعد من الجنة . . . فبنى ابراهيم البيت و نقل اسماعيل الحجر من ذى طوى فرفعه الى السماء تسعة اذرع . . . ;
. .. چون خداوند عز و جل ابراهيم(ع) را مأمور بناى كعبه كرد، او نمى دانست كه كعبه را در كجا بنا كند. خداوند جبرئيل را فرستاد و او در مكان كعبه، خطى روى زمين كشيد. سپس خداوند، پايه هاى كعبه را از بهشت فرو فرستاد ... و ابراهيم(ع) خانه را بنا كرد و اسماعيل(ع) از {ذى طوى} سنگ آورد و ابراهيم(ع) ]ديوارهاى[ خانه را تا نه ذراع بالا آورد ...}.
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 26 - 1،4
1 - تأسيس كعبه به دست ابراهيم ( ع ) ، واقعه اى بس مهم و شايان يادآورى
و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت
{إذ} اسم زمان در محل نصب و مفعول براى {اُذكر} محذوف است; يعنى، {به ياد بسپار آن زمانى را كه ما. ..}.
4 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، بنيان گذار كعبه و معمار آن
و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 29 - 6،10
6 - كعبه ، داراى قدمت و پيشينه تاريخى
بالبيت العتيق
{عتيق} به هر چيزى گفته مى شود كه داراى تقدم زمانى، مكانى و يا رتبه اى باشد. و بدين جهت است كه به {قديم}، {عتيق} نيز مى گويند. بنابراين {بيت عتيق}; يعنى، خانه اى كه داراى قدمت و پيشينه تاريخى است.
10 - { عن أبى عبد اللّه ( ع ) قال : إنّ اللّه عزّوجلّ أغرق الأرض كلّها يوم نوح إلاّ البيت فيومئذ سمّى العتيق لأنّه اُعتق يومئذ من الغرق . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى عزّوجلّ در روز طوفان نوح، همه زمين را غرق كرد، مگر {بيت[اللّه]}. پس در آن روز عتيق ناميده شد; زيرا در آن روز از غرق شدن آزاد شد}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 33 - 5
5 - كعبه ، داراى قدمت و سابقه تاريخى در ميان ساير اماكن مقدس
إلى البيت العتيق
{عتيق} به هر چيزى گفته مى شود كه داراى تقدم زمانى يا
مكانى و يا رتبه اى باشد. بدين جهت به قديم، عتيق نيز گفته مى شود. بنابراين {بيت عتيق}; يعنى، خانه اى كه داراى قدمت و پيشينه تاريخى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 57 - 13
13 - حرمت و قداست كعبه در نزد مردم جزيرة العرب مانع از تجاوز ديگران به مكه و برهم زدن امنيت و آرامش ساكنان آن
أوَلم نمكّن لهم حرمًا ءامنًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 4 - 3
3 - آبادانى كعبه و روى آوردن خلق به آن ، در تاريخ پيش از اسلام
و البيت المعمور
در صورتى كه {بيت المعمور} كعبه باشد; آوردن وصف {المعمور} مى تواند اشاره به آوازه بلند و آبادانى كعبه در گذشته تاريخ داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فيل - 105 - 5 - 6
6 - كعبه ، حتى در عصر جاهليت و سلطه شرك ، داراى شرافت و عظمت در پيشگاه خداوند
ألم تر كيف فعل ربّك . .. فجعلهم كعصف مأكول
تطهير كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 125 - 11،12،29
11 - تطهير خانه خدا و مصون داشتن آن از هر ناپاكى و آلودگى ، توصيه و فرمان خدا به ابراهيم و اسماعيل ( ع )
و عهدنا إلى إبرهيم و إسمعيل أن طهرا بيتى
12 - خانه خدا ، بايد همواره پاك و از آلودگى ها پيراسته شود .
أن طهرا بيتى
29 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه درباره قول خدا
{ طهرا بيتى للطائفين . . . فرمود : يعنى نحّيا عنه المشركين . . . ;
مشركان را از خانه من دور كنيد . .. }.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 26 - 10
10 - توليت كعبه ، پاكيزه و آماده سازى آن براى زائران ، از وظايف الهى حضرت ابراهيم ( ع )
و طهّر بيتى للطّائفين
جايگاه كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 96 - 13
13 _ جايگاه بناى كعبه ، اولين نقطه آفريده شده از زمين
انّ اوّل بيت وضع للناس
امام صادق(ع) : ... لما اراد الله تعالى ان يخلق الارض ... فجمعه في موضع البيت ثم جعل جبلاَ من زبد ثم دحى الارض من تحته وهو قول الله عزّ وجل :( ان اول بيت . .. }.
_______________________________
كافى، ج 4، ص 189، ح 7 ; نورالثقلين، ج 1، ص 365، ح 244 و 246.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 97 - 6
6 _ كعبه از آن تمامى مردم نه قشر و طايفه اى خاص
جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس
حمايت از كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قريش - 106 - 2 - 6
6 - احترام كعبه و ساكنان مكه ، نزد مردم در مسير كاروان هاى قريش ، مرهون ظهور حمايت خداوند از كعبه در { عام الفيل }
إيل_فهم رحلة الشتاء و الصيف
تأمين امنيت براى كاروان هاى قريش به وسيله نابود ساختن اصحاب فيل، مى تواند از آن جهت
باشد كه قبيله هاى بين راه، پس از حادثه فيل براى كعبه و قريش _ كه اهل حرم بودند _ احترام ويژه اى قائل شدند.
خدمتگزاران كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 125 - 17
17 - ابراهيم ( ع ) و اسماعيل ( ع ) ، از خدمتگزاران خانه خدا ( كعبه ) بودند .
عهدنا إلى إبرهيم و إسمعيل أن طهرا بيتى
ذكر بناى كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 127 - 15
15 - خاطره بناى كعبه از سوى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) و دعا هاى آنان در آن هنگام ، خاطره اى شايسته و بايسته به يادداشتن
و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل ربنا
برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 26 - 1
1 - تأسيس كعبه به دست ابراهيم ( ع ) ، واقعه اى بس مهم و شايان يادآورى
و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت
{إذ} اسم زمان در محل نصب و مفعول براى {اُذكر} محذوف است; يعنى، {به ياد بسپار آن زمانى را كه ما. ..}.
زيارت كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 125 - 3،5
3 - مردم ، بايد پياپى براى زيارت خانه خدا ( حج و عمره ) به سوى آن جايگاه روانه شوند .
و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و أمناً و اتخذوا
جمله {إتخذوا . ..} كه جمله اى
انشايى و دستورى است مى تواند قرينه بر اين باشد كه مقصود از {جعلنا البيت ...} نيز معنايى انشايى و دستورى است; يعنى، مراد از {جعل}، تشريع قانون است. بنابراين مفاد جمله چنين مى شود: بايد مردم به سوى خانه خدا بيايند و امنيت آن را به شايستگى پاس بدارند.
5 - حضور در خانه خدا ( كعبه ) حقى براى عموم مردم است .
إذ جعلنا البيت مثابة للناس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 2 - 34
34 _ انجام عمره و زيارت خانه خدا ، امرى مرسوم در نزد مشركان عصر بعثت
و لاءآمين البيت الحرام . .. و لايجرمنكم شنئان قوم ان صدوكم
در شأن نزول آيه آمده است كه مشركان براى عمره و زيارت خانه خدا راهى مكه بودند و مسلمانان خواهان هجوم به آنان شدند، در آن هنگام اين آيه نازل شد. (مجمع البيان) جمله {و لايجرمنكم} اين معنا را تأييد مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 25 - 3
3- مسلمانان در جريان سفر حديبيه ، مصمّم به زيارت خانه خدا و قربانى كردن هدى
و صدّوكم عن المسجد الحرام و الهدىَ معكوفًا أن يبلغ محلّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 4 - 3
3 - آبادانى كعبه و روى آوردن خلق به آن ، در تاريخ پيش از اسلام
و البيت المعمور
در صورتى كه {بيت المعمور} كعبه باشد; آوردن وصف {المعمور} مى تواند اشاره به آوازه بلند و آبادانى كعبه در گذشته تاريخ داشته باشد.
سوگند به كعبه
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 4 - 1
1 - سوگند خداوند ، به كعبه
و البيت المعمور
{واو} در {و البيت. ..} براى قسم و مقصود از {بيت معمور} (خانه آباد) كعبه است.
شرافت كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فيل - 105 - 5 - 6
6 - كعبه ، حتى در عصر جاهليت و سلطه شرك ، داراى شرافت و عظمت در پيشگاه خداوند
ألم تر كيف فعل ربّك . .. فجعلهم كعصف مأكول
طواف كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 125 - 14،18،20،21
14 - مهيّا كردن و آماده ساختن خانه خدا براى طواف ، عبادت ، ركوع و سجود ، فرمان خدا به ابراهيم و اسماعيل ( ع )
أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود
در برداشت فوق {تطهير} - چنانچه بعضى از مفسران گفته اند - كنايه از مهيّا ساختن و اختصاص دادن، گرفته شده است.
18 - خانه خدا جايگاه طواف ، اعتكاف ، عبادت ، ركوع و سجود ( نماز ) است .
أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود
عكوف مصدر (عاكفين) به معناى ماندن و اقامت كردن در مكانى است و مراد از آن در آيه شريفه - به قرينه طواف، ركوع و سجود - يا مطلق عبادت و پرستش خداست و يا مقصود از آن، اعتكاف - كه عبادتى خاص با شرايطى ويژه از قبيل روزه گرفتن و . .. است - مى باشد.
20 - طواف كنندگان ، عبادت كنندگان و نمازگزاران در خانه خدا ، داراى مقامى
ارجمند در پيشگاه خداوند
أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود
از اينكه پيامبرانى بزرگ، همچون ابراهيم و اسماعيل(ع) مأمور به تطهير خانه خدا براى طواف كنندگان و . .. بودند، ارجمندى طواف كنندگان و ... در پيشگاه خدا به دست مى آيد.
21 - طواف خانه خدا و اعتكاف در آن جايگاه ، از احكام شريعت ابراهيم
أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين
عبادت در كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 26 - 2،3
2 - كعبه ، محل عبادت حضرت ابراهيم ( ع )
و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت
{تبوِئة} (مصدر {بوّأنا}) به معناى {مَبائه و مرجع قراردادن است; يعنى، {به خاطر بسپار آن زمانى را كه ما محل كعبه را براى ابراهيم(ع) محل مراجعه قرارداديم}. مراجعه مكرر حضرت ابراهيم (ع) به محل كعبه يا به منظور عبادت خدا بوده است و يا براى ساختن بناى آن، برداشت فوق بر پايه احتمال اول است.
3 - محل كعبه ، محلى تعيين شده از جانب خدا براى عبادت
و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 125 - 14،18،20
14 - مهيّا كردن و آماده ساختن خانه خدا براى طواف ، عبادت ، ركوع و سجود ، فرمان خدا به ابراهيم و اسماعيل ( ع )
أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود
در برداشت فوق {تطهير} - چنانچه بعضى از مفسران گفته اند - كنايه از مهيّا ساختن و اختصاص دادن، گرفته شده است.
18 - خانه خدا جايگاه طواف ، اعتكاف ، عبادت ، ركوع و سجود ( نماز
) است .
أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود
عكوف مصدر (عاكفين) به معناى ماندن و اقامت كردن در مكانى است و مراد از آن در آيه شريفه - به قرينه طواف، ركوع و سجود - يا مطلق عبادت و پرستش خداست و يا مقصود از آن، اعتكاف - كه عبادتى خاص با شرايطى ويژه از قبيل روزه گرفتن و . .. است - مى باشد.
20 - طواف كنندگان ، عبادت كنندگان و نمازگزاران در خانه خدا ، داراى مقامى ارجمند در پيشگاه خداوند
أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود
از اينكه پيامبرانى بزرگ، همچون ابراهيم و اسماعيل(ع) مأمور به تطهير خانه خدا براى طواف كنندگان و . .. بودند، ارجمندى طواف كنندگان و ... در پيشگاه خدا به دست مى آيد.
عظمت كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 125 - 3،4،11،12،17،19
3 - مردم ، بايد پياپى براى زيارت خانه خدا ( حج و عمره ) به سوى آن جايگاه روانه شوند .
و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و أمناً و اتخذوا
جمله {إتخذوا . ..} كه جمله اى انشايى و دستورى است مى تواند قرينه بر اين باشد كه مقصود از {جعلنا البيت ...} نيز معنايى انشايى و دستورى است; يعنى، مراد از {جعل}، تشريع قانون است. بنابراين مفاد جمله چنين مى شود: بايد مردم به سوى خانه خدا بيايند و امنيت آن را به شايستگى پاس بدارند.
4 - ضرورت ايجاد امنيت براى حاضران در محيط خانه خدا و حراست آنان در برابر هرگونه آسيب و گزند .
و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و
أمناً
11 - تطهير خانه خدا و مصون داشتن آن از هر ناپاكى و آلودگى ، توصيه و فرمان خدا به ابراهيم و اسماعيل ( ع )
و عهدنا إلى إبرهيم و إسمعيل أن طهرا بيتى
12 - خانه خدا ، بايد همواره پاك و از آلودگى ها پيراسته شود .
أن طهرا بيتى
17 - ابراهيم ( ع ) و اسماعيل ( ع ) ، از خدمتگزاران خانه خدا ( كعبه ) بودند .
عهدنا إلى إبرهيم و إسمعيل أن طهرا بيتى
19 - كعبه ، داراى شرافت و قداستى خاص در پيشگاه خداوند
أن طهرا بيتى
نسبت دادن كعبه به خداوند، با اضافه تشريفى {بيت} به {يا} متكلم، براى رساندن عظمت و قداست خاص كعبه در پيشگاه خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فيل - 105 - 5 - 6
6 - كعبه ، حتى در عصر جاهليت و سلطه شرك ، داراى شرافت و عظمت در پيشگاه خداوند
ألم تر كيف فعل ربّك . .. فجعلهم كعصف مأكول
فضايل كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 127 - 18
18 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه : { . . . كان البيت درة بيضاء فرفعه اللّه إلى السماء و بقى أساسه . . . فأمر اللّه ابراهيم و اسماعيل أن يبنيا البيت على القواعد ;
. .. خانه كعبه چون درّ سفيدى بود، پس خداوند آن را به آسمان بالا برد و اساس آن باقى ماند ... پس خداوند ابراهيم و اسماعيل (ع) را مأمور كرد كه خانه كعبه را بر همان پايه هاى قبلى بنا
كنند}.
فضيلت عبادت كنار كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 37 - 9
9- عبادت و نماز در كنار خانه خدا ، برخوردار از فضيلت و ارزش بيشترى در مقايسه با ساير سرزمينها
ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ربّنا ليقيموا الصلوة
برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه اقامه نماز در غير مكه براى فرزندان حضرت ابراهيم(ع) ممكن بود; ولى حضرت ابراهيم(ع) براى فضيلت عبادت در جوار خانه خدا آن مكان را براى فرزندانش برگزيد.
فضيلت كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 36 - 18
18 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده است : { . . . ما خلق اللّه بقعة فى الأرض أحب إليه من ها _ ثم أومىء بيده نحو الكعبة _ . . . ل ها حرّم اللّه الاشهر الحرم فى كتابه . . . ثلاثة متوالية للحج : شوال و ذوالقعده و ذوالحجة و شهر مفرد للعمرة و هو رجب ;
. .. خداوند هيچ بقعه اى را خلق نفرموده كه براى او محبوب تر از اين باشد _ و با دست خويش به كعبه اشاره فرمود _ [و افزود ]به احترام اين كعبه، خداوند در قرآن ماههاى حرام را محترم شمرد. سه ماه متوالى براى حج: شوال، ذى قعده و ذى حجه و يك ماه رجب، جدا براى عمره [مفرده]}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 25 - 4
4 - كعبه ، داراى حرمت و قداستى والا در پيشگاه
خداوند
و يصدّون عن سبيل اللّه و المسجد الحرام
تهديد شدن كافران به عذاب دوزخ، به خاطر ممانعت كردن مردم از زيارت مسجدالحرام، بيانگر مطلب فوق مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 26 - 5،9
5 - كعبه ، جلوه گاه توحيد و يكتاپرستى
و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت أن لاتشرك بى شيئًا
9 - كعبه ، خانه اى بسيار مقدس و داراى حرمتى بس والا در پيشگاه خداوند
و طهّر بيتى
اضافه {بيت} به {ياى} متكلم، اضافه تشريفيه و بيانگر مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قريش - 106 - 3 - 8
8 - كعبه ، بيتى شرافت مند و وابسته به خداوند
ربّ ه_ذا البيت
اسم اشاره (ه_ذا)، به قرينه سياق براى تعظيم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قريش - 106 - 4 - 15
15 - رفع گرسنگى و ناامنى از ساكنان مكه ، در راستاى اعتلا و شكوفايى كعبه و از جلوه هاى ربوبيت خداوند است .
ربّ ه_ذا البيت . الذى أطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف
{الذى}، وصف {ربّ} و بيانگر جلوه هاى آن است.
فضيلت نماز كنار كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 37 - 9
9- عبادت و نماز در كنار خانه خدا ، برخوردار از فضيلت و ارزش بيشترى در مقايسه با ساير سرزمينها
ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ربّنا ليقيموا الصلوة
برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه اقامه نماز در غير مكه براى فرزندان حضرت ابراهيم(ع) ممكن بود;
ولى حضرت ابراهيم(ع) براى فضيلت عبادت در جوار خانه خدا آن مكان را براى فرزندانش برگزيد.
فلسفه نامگذارى كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 29 - 10،11
10 - { عن أبى عبد اللّه ( ع ) قال : إنّ اللّه عزّوجلّ أغرق الأرض كلّها يوم نوح إلاّ البيت فيومئذ سمّى العتيق لأنّه اُعتق يومئذ من الغرق . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى عزّوجلّ در روز طوفان نوح، همه زمين را غرق كرد، مگر {بيت[اللّه]}. پس در آن روز عتيق ناميده شد; زيرا در آن روز از غرق شدن آزاد شد}.
11 - { عن أبى حمزة الثمالى قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) فى المسجد الحرام : لأىّ شىء سمّاه اللّه العتيق ؟ فقال : إنّه ليس من بيت وضعه اللّه على وجه الأرض إلاّ له ربّ و سكان يسكنونه غير ه_ذا البيت فإنّه لاربّ له إلاّ اللّه عزّوجلّ و هو الحرّ . . . ;
ابوحمزه ثمالى گويد: به امام باقر(ع) در مسجدالحرام گفتم: چرا خدا[ بيت اللّه] را عتيق ناميده است؟ فرمود: خداوند هيچ خانه اى را بر روى زمين ننهاده است مگر اين كه صاحب و ساكنانى دارد كه در آن سكنى گزيده اند; غير از اين بيت كه صاحبى به جز خداى عزّوجلّ ندارد و آن [از مالكيت اشخاص] آزاد است. ..}.
قبله بودن كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 145 - 5
5 - يهود و نصارا از سر عناد و لجاجت ، قبله بودن كعبه را
پذيرا نيستند .
و لئن أتيت الذين أوتوا الكتب بكل ءاية ما تبعوا قبلتك
قبله شدن كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 142 - 2
2 - قبله نخستين مسلمانان ( بيت المقدس ) ، به فرمان خداوند به جانب كعبه تغيير يافت .
ما وليهم عن قبلتهم التى كانوا عليها . .. يهدى من يشاء
جمله {يهدى من يشاء} قرينه بر اين است كه: تغيير قبله به فرمان خداوند بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 144 - 18
18 - تغيير قبله از بيت المقدس به كعبه ، حقيقتى عنوان شده در كتاب هاى آسمانى پيشين ( تورات و انجيل و . . . )
إن الذين أوتوا الكتب ليعلمون أنه الحق
بيان آگاهى يهود و نصارا به حقانيت تغيير قبله از بيت المقدس به كعبه، با عنوان {اهل كتاب} مى رساند كه منشأ و منبع آگاهى آنان، كتاب آسمانى شان (تورات و انجيل) بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 146 - 6
6 - تغيير قبله از بيت المقدس به كعبه و حقانيت آن ، موضوعى مطرح شده در تورات و انجيل *
الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم
برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير {يعرفونه} به تغيير قبله بازگردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 147 - 3
3 - تغيير قبله از بيت المقدس به كعبه ، حق و پيراسته و از هرگونه بطلان و ناروايى
الحق من ربك
به دليل آيات قبل مصداق مورد
نظر براى {الحق}، تغيير قبله مى باشد.
قداست كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 125 - 19
19 - كعبه ، داراى شرافت و قداستى خاص در پيشگاه خداوند
أن طهرا بيتى
نسبت دادن كعبه به خداوند، با اضافه تشريفى {بيت} به {يا} متكلم، براى رساندن عظمت و قداست خاص كعبه در پيشگاه خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 2 - 9
9 _ كعبه ، خانه و جايگاهى مقدس و سزاوار احترام خاص
لاتحلوا . .. و لا ءآمين البيت الحرام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 97 - 2،3،5،12،14،15
2 _ كعبه داراى حرمتى خاص و منزلتى بلند در پيشگاه خداوند .
جعل اللّه الكعبة البيت الحرام
3 _ لزوم حفظ حرمت كعبه و ماه هاى حرام
جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس و الشهر الحرام
5 _ نقش كعبه و ماه هاى حرام در قوام و ثبات جوامع منوط به حفظ حرمت آنها از سوى انسان ها است .
جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس
12 _ دستيابى اهل ايمان به جامعه اى با قوام در پرتو حراست از حرمت كعبه و انجام مناسك حج ، موجب آگاهى آنان به علم گسترده و همه جانبه خداوند .
جعل اللّه . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض
برداشت فوق بر اين مبناست كه {ذلك} اشاره به خود حقايق بيان شده باشد نه بيان آن حقايق، يعنى آنگاه كه انسانها در پرتو احترام به كعبه و ماههاى حرام و انجام مناسك آن
به جامعه اى با قوام رسيدند، در مى يابند كه خداوند داراى علمى گسترده است.
14 _ گزينش كعبه از ميان تمامى نقاط زمين براى انجام مناسك حج ، نشان آگاهى خداوند به نظام آسمان ها و زمين *
جعل اللّه الكعبة . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض
ارتباط عميق بين جعل كعبه و خصوصيات آن با آگاهى خداوند بر آسمانها و زمين اين احتمال را در ذهن ترسيم مى كند كه آيه ناظر به ويژگيهاى منطقه اى و جغرافيايى كعبه باشد.
15 _ فرمان به انجام مناسك حج و محترم شمردن كعبه براى رسيدن به جامعه اى با قوام ، فرمانى برخاسته از علم گسترده خداوند
جعل اللّه الكعبة . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض
چون توجه به نقش كعبه و ماههاى حرام و قربانى در قوام جامعه آدمى را به علم خداوند رهنمون مى سازد،الزاماً بايد جعل آنها براى تأمين اين هدف، عالمانه باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 98 - 2،12
2 _ شكستن حرمت كعبه و ماه هاى حرام ، موجب عقاب شديد از سوى خداوند
جعل اللّه الكعبة البيت الحرام . .. اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب
با توجه به آيه قبل معلوم مى شود، از جمله كسانى كه به عقاب شديد تهديد شده اند كسانى هستند كه با مضامين و احكام مطرح شده در آيه قبل مخالفت كنند. برداشت فوق به گروهى از آنان اشاره دارد و در برداشتهاى بعدى ديگر موارد منعكس خواهد شد.
12 _ شكنندگان حرمت كعبه و ماه هاى حرام
و اعراض كنندگان از حكم قربانى نبايد از رحمت و مغفرت الهى مأيوس باشند .
جعل اللّه الكعبة البيت الحرام . .. إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 25 - 4
4 - كعبه ، داراى حرمت و قداستى والا در پيشگاه خداوند
و يصدّون عن سبيل اللّه و المسجد الحرام
تهديد شدن كافران به عذاب دوزخ، به خاطر ممانعت كردن مردم از زيارت مسجدالحرام، بيانگر مطلب فوق مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 26 - 9
9 - كعبه ، خانه اى بسيار مقدس و داراى حرمتى بس والا در پيشگاه خداوند
و طهّر بيتى
اضافه {بيت} به {ياى} متكلم، اضافه تشريفيه و بيانگر مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 4 - 2
2 - كعبه ، مكانى مقدس و والا
و البيت المعمور
برداشت ياد شده به اين دليل است كه كعبه، مورد سوگند خداوند قرار گرفته است.
قدمت كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 125 - 23
23 - خانه خدا ( كعبه ) داراى قدمت تاريخى
و إذ جعلنا البيت . .. و اتخذوا من مقام إبرهيم مصلًّى و عهدنا إلى إبرهيم و إسمعيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 127 - 2
2 - پايه ها و اساس كعبه پيش از آنكه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، ديوار هاى آن را بنا كنند ، وجود
داشته است .
و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل
از اينكه بالا بردن و ساختن ديوارهاى كعبه به ابراهيم و اسماعيل (ع) نسبت داده شده، ولى بناى پايه و اساس آن به ايشان نسبت داده نشده، چنين بر مى آيد كه: پايه ها و اساس كعبه از ديرباز وجود داشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 96 - 6
6 _ قدمت كعبه ، ملاك شرافت آن بر بيت المقدس
انّ اوّل بيت وضع للناس
با توجه به شأن نزول ذكر شده در مجمع البيان.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 97 - 2
2 _ كعبه داراى نشانه هايى روشن بر قدمت تاريخى آن و گوياى نخستين بنا مردمى *
انّ اوّل بيت . .. فيه ايات بيّنات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 29 - 6
6 - كعبه ، داراى قدمت و پيشينه تاريخى
بالبيت العتيق
{عتيق} به هر چيزى گفته مى شود كه داراى تقدم زمانى، مكانى و يا رتبه اى باشد. و بدين جهت است كه به {قديم}، {عتيق} نيز مى گويند. بنابراين {بيت عتيق}; يعنى، خانه اى كه داراى قدمت و پيشينه تاريخى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 33 - 5
5 - كعبه ، داراى قدمت و سابقه تاريخى در ميان ساير اماكن مقدس
إلى البيت العتيق
{عتيق} به هر چيزى گفته مى شود كه داراى تقدم زمانى يا مكانى و يا رتبه اى باشد. بدين جهت به قديم، عتيق نيز
گفته مى شود. بنابراين {بيت عتيق}; يعنى، خانه اى كه داراى قدمت و پيشينه تاريخى است.
قربانى كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 8
8 _ جريمه و سزاى شكار در حال احرام و يا در حرم مكه ( شتر ، گاو و يا گوسفند ) بايد به آستان كعبه تقديم شود .
فجزاء مثل ما قتل . .. هدياً بلغ الكعبة
كافران مكه و كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 35 - 3
3 _ كافران مكه به سبب انجام امورى لغو و بيهوده در پيرامون كعبه به عنوان عبادت و نيايش ، مستحق عذاب الهى بودند .
و ما لهم ألا ليعذبهم اللّه . .. و ما كان صلاتهم عند البيت إلا مكاء و تصدية
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {ما كان صلاته__م . .. } عطف بر {و هم يصدون ... } باشد.
كعبه در جاهليت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فيل - 105 - 5 - 6
6 - كعبه ، حتى در عصر جاهليت و سلطه شرك ، داراى شرافت و عظمت در پيشگاه خداوند
ألم تر كيف فعل ربّك . .. فجعلهم كعصف مأكول
كعبه در طوفان نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 43 - 14
14_ { قال أبوعبدالله ( ع ) : . . . غرق جميع الدنيا إلاّ موضع البيت . . . ;
امام صادق(ع) فرمود: . .. [در طوفان نوح] همه دنيا غرق شد مگر جايگاه
خانه خدا ...}.
كعبه و اهل كتاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 72 - 10
10 _ دستور علماى يهود به پيروان خود مبنى بر پذيرش بيت المقدس به عنوان قبله و مخالفت با كعبه
و قالت طائفة من اهل الكتاب امنوا بالّذى انزل . .. و اكفروا اخره
امام باقر (ع): . .. فقالوا صلى محمد الغداة فاستقبل قبلتنا فامنوا بالّذى انزل على محمد وجه النهار و اكفروا اخره يعنون القبلة حين استقبل رسول اللّه (ص) المسجد الحرام.
_______________________________
تفسير قمى، ج 1، ص 105 ; تفسير برهان، ج 1، ص 292، ح 11.
كعبه هنگام طوفان نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 29 - 10
10 - { عن أبى عبد اللّه ( ع ) قال : إنّ اللّه عزّوجلّ أغرق الأرض كلّها يوم نوح إلاّ البيت فيومئذ سمّى العتيق لأنّه اُعتق يومئذ من الغرق . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى عزّوجلّ در روز طوفان نوح، همه زمين را غرق كرد، مگر {بيت[اللّه]}. پس در آن روز عتيق ناميده شد; زيرا در آن روز از غرق شدن آزاد شد}.
كيفر حرمت شكنى كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فيل - 105 - 5 - 7
7 - هجوم آورندگان به كعبه و حرمت شكنان آن ، در معرض عذابى سخت از جانب خداوند
فجعلهم كعصف مأكول
نقل داستان ابرهه، با جمله {ألم تر}، دل گرمى دادن به مؤمنان و تهديد كسانى است كه حرمت كعبه را پاس نمى دارند.
كيفر هجوم به
كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فيل - 105 - 5 - 7
7 - هجوم آورندگان به كعبه و حرمت شكنان آن ، در معرض عذابى سخت از جانب خداوند
فجعلهم كعصف مأكول
نقل داستان ابرهه، با جمله {ألم تر}، دل گرمى دادن به مؤمنان و تهديد كسانى است كه حرمت كعبه را پاس نمى دارند.
مالك كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قريش - 106 - 3 - 2،3،8
2 - خداوند ، مالك كعبه و مدبّر امور آن است .
ربّ ه_ذا البيت
{ربّ}، در اصل به معناى {تربيت} است (مفردات) و به معناى مالك و مدبر نيز آمده است (لسان العرب).
3 - مالكيت خداوند بر كعبه و سيطره ربوبيت و تدبير او بر آن ، برهان الزام قريش به عبادت او است .
فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت
8 - كعبه ، بيتى شرافت مند و وابسته به خداوند
ربّ ه_ذا البيت
اسم اشاره (ه_ذا)، به قرينه سياق براى تعظيم است.
مالكيت كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 29 - 11
11 - { عن أبى حمزة الثمالى قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) فى المسجد الحرام : لأىّ شىء سمّاه اللّه العتيق ؟ فقال : إنّه ليس من بيت وضعه اللّه على وجه الأرض إلاّ له ربّ و سكان يسكنونه غير ه_ذا البيت فإنّه لاربّ له إلاّ اللّه عزّوجلّ و هو الحرّ . . . ;
ابوحمزه ثمالى گويد: به امام باقر(ع) در مسجدالحرام گفتم: چرا خدا[ بيت اللّه] را عتيق ناميده است؟ فرمود: خداوند هيچ خانه اى را بر روى زمين
ننهاده است مگر اين كه صاحب و ساكنانى دارد كه در آن سكنى گزيده اند; غير از اين بيت كه صاحبى به جز خداى عزّوجلّ ندارد و آن [از مالكيت اشخاص] آزاد است. ..}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قريش - 106 - 3 - 8
8 - كعبه ، بيتى شرافت مند و وابسته به خداوند
ربّ ه_ذا البيت
اسم اشاره (ه_ذا)، به قرينه سياق براى تعظيم است.
متوليان كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 26 - 10
10 - توليت كعبه ، پاكيزه و آماده سازى آن براى زائران ، از وظايف الهى حضرت ابراهيم ( ع )
و طهّر بيتى للطّائفين
مدبر كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قريش - 106 - 3 - 2،3
2 - خداوند ، مالك كعبه و مدبّر امور آن است .
ربّ ه_ذا البيت
{ربّ}، در اصل به معناى {تربيت} است (مفردات) و به معناى مالك و مدبر نيز آمده است (لسان العرب).
3 - مالكيت خداوند بر كعبه و سيطره ربوبيت و تدبير او بر آن ، برهان الزام قريش به عبادت او است .
فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت
مشركان و كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 97 - 21
21 _ ممنوعيت ورود مشركان به خانه خدا ، سبب نامگذارى آن به بيت اللّه الحرام
جعل اللّه الكعبة البيت الحرام
از امام صادق(ع) نقل شده كه در پاسخ سؤال از سبب نامگذارى خانه خدا به بيت اللّه الحرام فرمود: لانه حرم على المشركين ان يدخلوه.
_______________________________
علل الشرايع، ص 398، ح
1، ب 139; نورالثقلين، ج 1، ص 680، ح 401.
ممانعت از ورود مشركان به كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 125 - 29
29 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه درباره قول خدا { طهرا بيتى للطائفين . . . فرمود : يعنى نحّيا عنه المشركين . . . ;
مشركان را از خانه من دور كنيد . .. }.
منشأ تعيين كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 26 - 3،18
3 - محل كعبه ، محلى تعيين شده از جانب خدا براى عبادت
و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت
18 - { عن أبى عبد اللّه ( ع ) : . . . فلمّا أمر اللّه عزّوجلّ إبراهيم أن يبنى البيت و لم يدر فى أىّ مكان يبنيه فبعث اللّه جبرئيل فخط له موضع البيت . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است: . ..چون خداوند عزّوجلّ حضرت ابراهيم(ع) را مأمور بناى كعبه كرد، او نمى دانست كعبه را در كجا بنا كند; خداوند جبرئيل را فرستاد و او در جاى كعبه، براى وى خط كشيد...}.
نامگذارى كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 97 - 21
21 _ ممنوعيت ورود مشركان به خانه خدا ، سبب نامگذارى آن به بيت اللّه الحرام
جعل اللّه الكعبة البيت الحرام
از امام صادق(ع) نقل شده كه در پاسخ سؤال از سبب نامگذارى خانه خدا به بيت اللّه الحرام فرمود: لانه حرم على المشركين ان يدخلوه.
_______________________________
علل الشرايع، ص 398، ح 1، ب 139;
نورالثقلين، ج 1، ص 680، ح 401.
نامهاى كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 4 - 5
5 - { بيت المعمور } نام ديگر كعبه
و البيت المعمور
تعبير {و البيت المعمور} _ به جاى {و الكعبة} _ مى تواند بدان جهت باشد كه در آن زمان، كعبه به اين نام نيز خوانده مى شده است.
نشانه هاى توحيد عبادى در كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 26 - 5
5 - كعبه ، جلوه گاه توحيد و يكتاپرستى
و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت أن لاتشرك بى شيئًا
نعمت كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 125 - 6
6 - تعيين خانه خدا براى حضور مردم و تأكيد بر حفظ امنيت حاضران در آن محيط ، از نعمت هاى الهى و شايسته و بايسته به يادداشتن
و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و أمناً
{إذ} مفعول براى {اذكروا} (به ياد داشته باشيد) است و لام در {للناس} حكايت از آن دارد كه قرار دادن كعبه براى حضور پياپى مردم در جهت منافع آنان است، كه از آن در برداشت، به نعمت تعبير شده است.
نقش كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 125 - 18
18 - خانه خدا جايگاه طواف ، اعتكاف ، عبادت ، ركوع و سجود ( نماز ) است .
أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود
عكوف مصدر (عاكفين) به معناى ماندن و اقامت كردن در مكانى است و مراد از آن
در آيه شريفه - به قرينه طواف، ركوع و سجود - يا مطلق عبادت و پرستش خداست و يا مقصود از آن، اعتكاف - كه عبادتى خاص با شرايطى ويژه از قبيل روزه گرفتن و . .. است - مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 97 - 1،4،5،10،11،12
1 _ كعبه داراى نقشى مهم در قيام و قوام زندگى انسانها
جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس
برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه درمورد آيه فوق فرمودند: جعلها اللّه لدينهم و معيشهم.
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 346، ح 211; تفسير برهان، ج 1، ص 505، ح 1.
4 _ مركزيت كعبه براى قوام مردمان ، لطف الهى به ايشان
جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس
لحن آيه حكايت از امتنان خداوند بر بندگان دارد.
5 _ نقش كعبه و ماه هاى حرام در قوام و ثبات جوامع منوط به حفظ حرمت آنها از سوى انسان ها است .
جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس
10 _ نقش اساسى تر كعبه در قوام جامعه نسبت به ماه هاى حرام و قربانى حج
جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس و الشهر الحرام و الهدى و القلئد
تقديم ذكرى كعبه و نيز حذف {قيماً للناس} نسبت به {الشهر الحرام . ..} اشاره به اين دارد كه نقش ماههاى حرام و قربانى حج و ... در قوام جوامع بواسطه كعبه مى باشد.
11 _ آگاهى انسان ها به علم گسترده خداوند ، از اهداف بيان نقش كعبه و ماه هاى حرام و قربانى در قوام جامعه
جعل اللّه . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم
ما فى السموت و ما فى الارض
{ذلك} مى تواند اشاره به بيان مطالب ياد شده باشد، يعنى خداوند فلسفه ايجاد كعبه و نيز احكام مربوط به آن را بيان كرد تا انسانها بدانند افعال خداوند و احكام او عالمانه و داراى اهدافى والاست و اين را نشان و علامتى از علم گسترده خداوند بشمارند.
12 _ دستيابى اهل ايمان به جامعه اى با قوام در پرتو حراست از حرمت كعبه و انجام مناسك حج ، موجب آگاهى آنان به علم گسترده و همه جانبه خداوند .
جعل اللّه . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض
برداشت فوق بر اين مبناست كه {ذلك} اشاره به خود حقايق بيان شده باشد نه بيان آن حقايق، يعنى آنگاه كه انسانها در پرتو احترام به كعبه و ماههاى حرام و انجام مناسك آن به جامعه اى با قوام رسيدند، در مى يابند كه خداوند داراى علمى گسترده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 33 - 6
6 - محوريت كعبه در مراسم حج
و ليطّوّفوا بالبيت العتيق . .. ثمّ محلّها الى البيت العتيق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قريش - 106 - 1 - 8
8 - كعبه وسيله اتحاد ، امنيت ، اعتبار و تحصيل مال قريش
لإيل_ف قريش
اگر {ايلاف} در اين آيه، عام و در آيه بعد خاص باشد; مى توان گفت كه در اين آيه، ائتلاف قريش با يكديگر نيز مورد نظر بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قريش - 106 - 3 - 7
7
- { كعبه } ، مظهر ربوبيت خداوند و نشانى گويا بر لزوم عبادت او است .
فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قريش - 106 - 4 - 10
10 - امنيت قريش ، مرهون وجود كعبه و امنيت آن بود .
ربّ ه_ذا البيت . .. و ءامنهم من خوف
تعبير {ربّ ه_ذا البيت} به جاى {اللّه} _ پيش از توصيف خداوند به پديد آورنده امنيت _ نشانگر نقش كعبه در امنيت قريش است كه قبايل عرب، آنها را اهل حرم دانسته و به آنان تعرض نمى كردند. ارتباط اين سوره با سوره قبل، بيانگر نقش هلاكت اصحاب فيل، در پيدايش امنيت براى كعبه و در نتيجه براى قريش است.
نماز در كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 125 - 20
20 - طواف كنندگان ، عبادت كنندگان و نمازگزاران در خانه خدا ، داراى مقامى ارجمند در پيشگاه خداوند
أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود
از اينكه پيامبرانى بزرگ، همچون ابراهيم و اسماعيل(ع) مأمور به تطهير خانه خدا براى طواف كنندگان و . .. بودند، ارجمندى طواف كنندگان و ... در پيشگاه خدا به دست مى آيد.
ويژگى كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 96 - 1،2،4
1 _ كعبه ، نخستين خانه و مأواى مردمى
انّ اوّل بيت وضع للناس
{بيت} در لغت به معناى مأواى شبانه است.
2 _ مردمى بودن ، ارزشى براى بناى كعبه *
انّ اوّل بيت وضع للناس
4 _ كعبه ، براى تمامى انسانهاست ; و نه براى
جمعيت و يا نژادى خاص
وضع للناس
ويژگيهاى كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 125 - 1
1 - خداوند ، كعبه را ملجأ و جايگاهى براى حضور مردم و مكانى بسيار امن قرار داد .
و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و أمناً
{مثابة}; يعنى، مكانى كه مردم پى در پى بدان جا روى مى آورند (لسان العرب). {أمن} مصدر است و در آيه به معناى اسم فاعل (آمناً = داراى امنيت) مى باشد. آوردن مصدر به جاى اسم فاعل، دلالت بر تأكيد دارد. بنابراين {أمناً}; يعنى، آكنده از امنيت.
هتك قداست كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 99 - 5
5 _ بى اعتنايى به احكام صيد و كفاره آن در نهان و شكستن حرمت كعبه و ماه هاى حرام به دور از چشم مردم ، پديدار و آشكار در محضر خداوند
و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون
از مصاديق مورد نظر براى {ماتكتمون} _ با توجه به آيات قبل _ افعال و رفتارى است كه در برداشت به آنها اشاره شد.
هشدار به دشمنان كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فيل - 105 - 1 - 9
9 - هشدار خداوند به مخالفان و حرمت شكنان كعبه و تهديد آنان به كيفرى نظير نابودى اصحاب فيل
ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل
كفّاره
احكام كفّاره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 89 - 9،10،17،29،31،32،33
9 _ نوع متعارف غذاى خانوادگى كفاره دهنده ، كمترين حد براى نوع غذا
در كفاره قسم
فكفّرته اطعام عشرة مسكين من اوسط ما تطعمون اهليكم
برداشت فوق را فرمايش امام باقر(ع) تأييد مى كند كه در پاسخ سؤال از {اوسط ما تطعمون} در آيه فوق فرمود: ما تقوتون به عيالكم من اوسط ذلك . .. .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 454، ح 14; تفسير برهان، ج 1، ص 495، ح 4.
10 _ پوشاك متعارف در خانواده شكننده سوگند ، پوشاكى است كه وى مى تواند براى كفاره قسم خويش بپردازد .
من اوسط ما تطعمون اهليكم او كسوتهم
بيان نوع خوراك در مورد اطعام مى تواند قرينه اى براى نوع پوشاك نيز باشد.
17 _ لزوم كسب و بدست آوردن امكانات مادى جهت پرداخت كفاره قسم *
فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام
جمله {فمن لم يجد} حكايت از آن دارد كه شكننده سوگند بايد براى بدست آوردن امكاناتى جهت پرداخت كفاره تلاش كند زيرا فعل {لم يجد} (نيافت) در مواردى استعمال مى شود كه شخص پس از تلاش و پى گيرى امرى به آن دست نيابد.
29 _ اطعام ده مسكين ، هر نفر به مقدار يك مُدّ ( ده سير ) ، كفاره شكستن قسم
فكفّرته اطعام عشرة مسكين من اوسط ما تطعمون اهليكم
امام صادق(ع) در توضيح {اوسط ما تطعمون} در آيه فوق فرمود: هو كما يكون انه يكون فى البيت من يأكل اكثر من المد و منهم من يأكل اقل من المد فبين ذلك . .. .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 453، ح 7; نورالثقلين، ج 1، ص 667، ح 333.
31 _ بالاپوش و پايين پوش براى مرد و مقدار پوشش لازم ( پيراهن ، روسرى و پايين پوش ) براى زن ، پوشاكى كه در
كفاره قسم داده مى شود .
فكفّرته . .. او كسوتهم
از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و اما كسوتهم ... لكل مسكين ازار و رداء و للمراة ما يوارى ما يحرم منها ازار و خمار و درع ... .
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 337، ح 167; تفسير برهان، ج 1، ص 496، ح 12.
32 _ يك نوبت غذاى سير يا يك تن پوش ، حداقل كفاره قسم كه به هر يك از ده مسكين داده مى شود .
فكفّرته اطعام عشرة مسكين من اوسط ما تطعمون اهليكم او كسوتهم
امام باقر(ع) در توضيح معنى {اوسط} در آيه فوق فرمود: . .. تشبعهم به مرة واحدة. قلت: كسوتهم؟ قال: ثوب واحد.
_______________________________
كافى، ج 7، ص 454، ح 14; نورالثقلين، ج 1، ص 667، ح 334.
33 _ سه روز روزه ، كفاره قسم كسى كه بيش از مخارج لازم خانواده خويش را ندارد .
فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام
امام كاظم(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: اذا لم يكن عند فضل عن قوت عياله فهو ممن لايجد.
_______________________________
كافى، ج 7، ص 452، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 667، ح 336.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 5،9،11،12،13،19،25،26،27
5 _ نظر و گواهى دو مرد مسلمان عادل ، مرجع تشخيص همسانى صيد با جريمه و كفاره آن
يحكم به ذوا عدل منكم
ضمير در {به} به {مثل} بر مى گردد از كلمه {ذوا} كه تثنيه ذو است مرد بودن و دو نفر بودن به دست مى آيد و از {منكم} مسلمان بودن آنها معلوم مى شود.
9
_ اطراف كعبه ، تنها مكان مجاز براى قربانى كردن كفاره صيد
هدياً بلغ الكعبة
برداشت فوق را فرمايش منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: من وجب عليه هدى فى احرامه فله ان ينحره حيث شاء الا فداء الصيد فان اللّه يقول {هدياً بالغ الكعبة}.
_______________________________
كافى، ج 4، ص 384، ح 2; تفسير برهان، ج 1، ص 504، ح 14.
11 _ تهيه غذا براى مساكين ، بايستى در حد قيمت شكار صيد شده باشد
او كفرة طعام مسكين
برداشت فوق بر اين اساس است كه {كفّرة} خبر براى مبتداى محذوف (هى) باشد بر اين مبنا جمله {هى كفارة} عطف بر محل {من النعم} مى شود و در حقيقت وصف و توضيحى ديگر است براى {جزاء مثل ما قتل} يعنى بر عهده شكار كننده سزايى است همسان با شكار، كه بايد به عنوان كفاره و بصورت طعام به مساكين داده شود.
12 _ تعداد روزه در كفاره صيد ، بايستى به تعداد مساكين در آن كفاره باشد .
او كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً
در برداشت قبل روشن شد كه قيمت شكار، به صورت غذا به مساكين پرداخت مى شود بر اين اساس معناى {او عدل ذلك صياماً} اين است كه اگر مكلف روزه، را به عنوان كفاره برگزيد بايد حساب كند كه به طور معمول چند مسكين را مى توان با قيمت شكار اطعام كرد، به همان تعداد بايد روزه بگيرد. امام باقر(ع) درباره آيه فوق فرمود: ... فان لم يكن عنده فليصم بقدر ما بلغ لكل مسكين يوماً.
_______________________________
تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 342، ح 97، ب 25; تفسير برهان، ج 1، ص 503، ح 3.
13 _
ارزش والاتر قربانى بر اطعام مساكين ، و اطعام مساكين بر روزه ، در كفاره صيد .
فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً
برداشت فوق از تقديم ذكرى قربانى بر اطعام و تقديم اطعام بر روزه استفاده شده است.
19 _ تكرار شكار در حال احرام موجب تكرار كفّاره نخواهد شد .
و من عاد فينتقم اللّه منه
بيان انتقام الهى در جزاى تكرار صيد پس از بيان حكم كفّاره شكار حاكى از اين است كه هيچ جزائى جز خشم و انتقام خداوند در خور گناه تكرار صيد نيست.
25 _ روزه كفاره شكار در حال احرام ، بيش از شصت روز نيست ، اگر چه معادل خوراكى آن ، از شصت تجاوز كند .
او عدل ذلك صياماً
از امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. {ثم يصوم لكل مد يوماً فاذا زادت الامداد على شهرين فليس عليه اكثر منه.
_______________________________
كافى، ج 4، ص 386، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 677، ح 381.
26 _ شتر ، كفّاره شكار شتر مرغ ، گاو ، كفاره شكار الاغ وحشى گوسفند ، كفاره شكار آهو و گاو كفاره گاو وحشى در حال احرام
فجزاء مثل ما قتل من النعم
امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: فى النعامة بدنة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و فى البقرة بقرة.
_______________________________
تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلين، ج 1، ص 673، ح 367.
27 _ كفّاره صيد در حال احرام ، قربانى و در صورت ناتوانى از آن ، انفاق قيمت آن و در حال عدم تمكن از قيمت
، روزه مى باشد .
فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً
از امام صادع(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: من اصاب صيداَ وهو محرم فاصاب جزاء مثله من النعم اهداه و ان لم يجد هدياَ كان عليه ان يتصدق بثمنه واما قوله { اوعدل ذلك صياماَ } يعني عدل الكفارة اذا لم يجد الفدية ولم يجد الثمن.
دو روايت مدرك برداشت شماره 10 و 27 با هم معارض و حلّ تعارض بين آن دو موكول به اجتهاد است.
_______________________________
دعائم الاسلام، ج 1، ص 307; بحارالانوار، ج 99، ص 161، ح 65.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 4 - 3،4،5
3 - دو ماه روزه اى كه به عنوان كفّاره ظهار گرفته مى شود ، بايد پى درپى باشد .
فمن لم يجد فصيام شهرين متتابعين
4 - ظهاركننده ، روزه ظهار را بايد پيش از تماس و آميزش با زنش بگيرد .
فصيام شهرين متتابعين من قبل أن يتماسّا
5 - در صورتى كه گرفتن روزه براى ظهاركننده مقدور نباشد ، بايد شصت مسكين را اطعام كند .
فمن لم يستطع فإطعام ستّين مسكينًا
ارزش روزه كفّاره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 13
13 _ ارزش والاتر قربانى بر اطعام مساكين ، و اطعام مساكين بر روزه ، در كفاره صيد .
فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً
برداشت فوق از تقديم ذكرى قربانى بر اطعام و تقديم اطعام بر روزه استفاده شده است.
ارزش قربانى كفّاره
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 13
13 _ ارزش والاتر قربانى بر اطعام مساكين ، و اطعام مساكين بر روزه ، در كفاره صيد .
فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً
برداشت فوق از تقديم ذكرى قربانى بر اطعام و تقديم اطعام بر روزه استفاده شده است.
اطعام در كفّاره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 89 - 7،8،14،32
7 _ تغذيه ده مسكين و يا تهيه پوشاك براى آنان و يا آزاد كردن يك برده كفاره شكستن سوگند
فكفّرته اطعام عشرة مسكين . .. اهليكم او كسوتهم او تحرير رقبة
8 _ شكننده قسم ، مخيّر در برگزيدن هر يك از انواع سه گانه كفاره قسم ( تغذيه مساكين ، تهيه پوشاك براى آنان و آزاد كردن برده )
فكفّرته اطعام عشرة مسكين . .. او كسوتهم او تحرير رقبة
تفريع جمله {فمن لم يجد} بر جملات پيشين تصريح به اين دارد كه مكلف در انتخاب هر يك از موارد سه گانه مخيّر است چنانچه فرموده بود {او صيام ثلثة ايام} احتمال لزوم مراعات ترتيب بين آن موارد وجود داشت.
14 _ كفاره شكستن سوگند _ در صورت ناتوانى از اطعام ده مسكين و يا تهيه پوشاك براى آنان و يا آزاد كردن برده _ ، سه روز روزه گرفتن است .
فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام
32 _ يك نوبت غذاى سير يا يك تن پوش ، حداقل كفاره قسم كه به هر يك از ده مسكين داده مى شود .
فكفّرته اطعام عشرة مسكين
من اوسط ما تطعمون اهليكم او كسوتهم
امام باقر(ع) در توضيح معنى {اوسط} در آيه فوق فرمود: . .. تشبعهم به مرة واحدة. قلت: كسوتهم؟ قال: ثوب واحد.
_______________________________
كافى، ج 7، ص 454، ح 14; نورالثقلين، ج 1، ص 667، ح 334.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 4 - 5،14
5 - در صورتى كه گرفتن روزه براى ظهاركننده مقدور نباشد ، بايد شصت مسكين را اطعام كند .
فمن لم يستطع فإطعام ستّين مسكينًا
14 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله عزّوجلّ . . . { و من لم يستطع فإطعام ستّين مسكيناً } قال : من مرض أو عطاش ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ . ..{و من لم يستطع فإطعام ستّين مسكيناً} روايت شده كه فرمود: [مراد، عدم استطاعت بر صوم]، ناشى از مرض يا بيمارى تشنگى است}.
پوشاك در كفّاره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 89 - 7،8،10،14،30،31،32
7 _ تغذيه ده مسكين و يا تهيه پوشاك براى آنان و يا آزاد كردن يك برده كفاره شكستن سوگند
فكفّرته اطعام عشرة مسكين . .. اهليكم او كسوتهم او تحرير رقبة
8 _ شكننده قسم ، مخيّر در برگزيدن هر يك از انواع سه گانه كفاره قسم ( تغذيه مساكين ، تهيه پوشاك براى آنان و آزاد كردن برده )
فكفّرته اطعام عشرة مسكين . .. او كسوتهم او تحرير رقبة
تفريع جمله {فمن لم يجد} بر جملات پيشين تصريح به اين دارد كه مكلف در انتخاب هر يك از موارد سه گانه مخيّر است چنانچه فرموده بود {او
صيام ثلثة ايام} احتمال لزوم مراعات ترتيب بين آن موارد وجود داشت.
10 _ پوشاك متعارف در خانواده شكننده سوگند ، پوشاكى است كه وى مى تواند براى كفاره قسم خويش بپردازد .
من اوسط ما تطعمون اهليكم او كسوتهم
بيان نوع خوراك در مورد اطعام مى تواند قرينه اى براى نوع پوشاك نيز باشد.
14 _ كفاره شكستن سوگند _ در صورت ناتوانى از اطعام ده مسكين و يا تهيه پوشاك براى آنان و يا آزاد كردن برده _ ، سه روز روزه گرفتن است .
فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام
30 _ لزوم رعايت تناسب كيفيت پوشاكى كه در كفاره قسم داده مى شود با فصل سال ( تابستان و زمستان ) و مرد يا زن بودن فقير
فكفّرته . .. او كسوتهم
از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و اما كسوتهم فان وافقت به التشاء فكسوته، و ان وافقت به الصيف فكسوته، لكل مسكين ازار و رداء و للمراة ما يوارى ما يحرم منها ازار و خمار و درع ... .
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 337، ح 167; تفسير برهان، ج 1، ص 496، ح 12.
31 _ بالاپوش و پايين پوش براى مرد و مقدار پوشش لازم ( پيراهن ، روسرى و پايين پوش ) براى زن ، پوشاكى كه در كفاره قسم داده مى شود .
فكفّرته . .. او كسوتهم
از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و اما كسوتهم ... لكل مسكين ازار و رداء و للمراة ما يوارى ما يحرم منها ازار و خمار و درع ... .
_______________________________
تفسير
عياشى، ج 1، ص 337، ح 167; تفسير برهان، ج 1، ص 496، ح 12.
32 _ يك نوبت غذاى سير يا يك تن پوش ، حداقل كفاره قسم كه به هر يك از ده مسكين داده مى شود .
فكفّرته اطعام عشرة مسكين من اوسط ما تطعمون اهليكم او كسوتهم
امام باقر(ع) در توضيح معنى {اوسط} در آيه فوق فرمود: . .. تشبعهم به مرة واحدة. قلت: كسوتهم؟ قال: ثوب واحد.
_______________________________
كافى، ج 7، ص 454، ح 14; نورالثقلين، ج 1، ص 667، ح 334.
روزه كفّاره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 89 - 14،33
14 _ كفاره شكستن سوگند _ در صورت ناتوانى از اطعام ده مسكين و يا تهيه پوشاك براى آنان و يا آزاد كردن برده _ ، سه روز روزه گرفتن است .
فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام
33 _ سه روز روزه ، كفاره قسم كسى كه بيش از مخارج لازم خانواده خويش را ندارد .
فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام
امام كاظم(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: اذا لم يكن عند فضل عن قوت عياله فهو ممن لايجد.
_______________________________
كافى، ج 7، ص 452، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 667، ح 336.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 10،12،24،25،27
10 _ قربانى ، اطعام مساكين و روزه ، كفارات تخييرى در كشتن صيد در حرم و نيز در حال احرام
فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً
مؤيد برداشت فوق فرمايش منقول از امام صادق(ع) است كه فرمود: . .. و
كل شىء من القرآن {او} فصاحبه بالخيار ما يشاء ... دو روايت مدرك برداشت شماره 10 و 27 با هم معارض و حل تعارض بين آن دو موكول به اجتهاد است.
_______________________________
كافى، ج 4، ص 358، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 504، ح 14.
12 _ تعداد روزه در كفاره صيد ، بايستى به تعداد مساكين در آن كفاره باشد .
او كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً
در برداشت قبل روشن شد كه قيمت شكار، به صورت غذا به مساكين پرداخت مى شود بر اين اساس معناى {او عدل ذلك صياماً} اين است كه اگر مكلف روزه، را به عنوان كفاره برگزيد بايد حساب كند كه به طور معمول چند مسكين را مى توان با قيمت شكار اطعام كرد، به همان تعداد بايد روزه بگيرد. امام باقر(ع) درباره آيه فوق فرمود: ... فان لم يكن عنده فليصم بقدر ما بلغ لكل مسكين يوماً.
_______________________________
تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 342، ح 97، ب 25; تفسير برهان، ج 1، ص 503، ح 3.
24 _ ارزش حيوانى كه در كفّاره شكار در حال احرام بايد ادا شود ، تعيين كننده تعداد روزه هاى معادل آن با احتساب هر يك چارك طعام مقابل يك روز روزه
كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً
از امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: يثمن قيمة الهدى طعاماً ثم يصوم لكل مد يوماً . .. .
_______________________________
كافى، ج 4، ص 386، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 677، ح 381.
25 _ روزه كفاره شكار در حال احرام ، بيش از شصت روز نيست ، اگر چه معادل خوراكى آن ، از شصت تجاوز كند .
او
عدل ذلك صياماً
از امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. {ثم يصوم لكل مد يوماً فاذا زادت الامداد على شهرين فليس عليه اكثر منه.
_______________________________
كافى، ج 4، ص 386، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 677، ح 381.
27 _ كفّاره صيد در حال احرام ، قربانى و در صورت ناتوانى از آن ، انفاق قيمت آن و در حال عدم تمكن از قيمت ، روزه مى باشد .
فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً
از امام صادع(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: من اصاب صيداَ وهو محرم فاصاب جزاء مثله من النعم اهداه و ان لم يجد هدياَ كان عليه ان يتصدق بثمنه واما قوله { اوعدل ذلك صياماَ } يعني عدل الكفارة اذا لم يجد الفدية ولم يجد الثمن.
دو روايت مدرك برداشت شماره 10 و 27 با هم معارض و حلّ تعارض بين آن دو موكول به اجتهاد است.
_______________________________
دعائم الاسلام، ج 1، ص 307; بحارالانوار، ج 99، ص 161، ح 65.
شتر در كفّاره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 4،8،26
4 _ جريمه و سزاى كشتن شكار ، قربانى كردن دام اهلى ( شتر ، گاو و گوسفند ) همانند آن شكار است .
و من قتله . . فجزاء مثل ما قتل من النعم
{نعم} مفرد كلمه انعام است و به شتر و گاو گوسفند گفته مى شود. {جزاء} مبتدائى است كه خبر آن حذف شده است يعنى عليه جزاء و كلمه {مثل} صفت {جزاء} مى باشد و مراد از آن مى تواند همگونى
در جنس و وزن و يا همانندى در قيمت باشد. {من النعم} صفت و يا حال براى {جزاء} است. امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: فى النعامة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و و فى البقرة بقرة.
_______________________________
تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص341، ح 94، ب 25.
8 _ جريمه و سزاى شكار در حال احرام و يا در حرم مكه ( شتر ، گاو و يا گوسفند ) بايد به آستان كعبه تقديم شود .
فجزاء مثل ما قتل . .. هدياً بلغ الكعبة
26 _ شتر ، كفّاره شكار شتر مرغ ، گاو ، كفاره شكار الاغ وحشى گوسفند ، كفاره شكار آهو و گاو كفاره گاو وحشى در حال احرام
فجزاء مثل ما قتل من النعم
امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: فى النعامة بدنة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و فى البقرة بقرة.
_______________________________
تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلين، ج 1، ص 673، ح 367.
صدقه كفّاره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 196 - 10،29،40
10 _ روزه يا صدقه و يا قربانى ، فديه ( كفاره ) تراشيدن سر قبل از قربانى ، براى مُحرِم معذور
فمن كان منكم . .. ففدية من صيام او صدقة او نُسُك
29 _ كفاره تراشيدن سر قبل از قربانى ، سه روز روزه و يا صدقه به شش مسكين و يا قربانى كردن يك گوسفند است .
فمن كان منكم مريضاً . .. او صدقة او نسك
امام صادق (ع): . .. و جعل الصيام ثلاثة ايام و الصدقة على
ستّة مساكين لكل مسكين مدّين و النّسك شاة ...
_______________________________
كافى، ج 4، ص 358، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 187، ح 664 و 666.
40 _ در صورت مشكل بودن روزه ، كفاره تراشيدن اضطرارى سر در حج ، صدقه است .
ففدية من صيام او صدقة او نسك
امام رضا (ع) درباره آيه فوق فرمود: فاقام الصّدقة مقام الصيام اذا عسر عليه
_______________________________
عيون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 118، ح 1 ; علل الشرايع، ج 1، ص 271، ح 9، باب 182.
فلسفه كفّاره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 14
14 _ چشيدن آزار و اذيت ، هدف از تشريع كفّارات صيد از سوى خداوند
كفرة طعام مسكين . .. ليذوق و بال امره
قربانى كفّاره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 9،27
9 _ اطراف كعبه ، تنها مكان مجاز براى قربانى كردن كفاره صيد
هدياً بلغ الكعبة
برداشت فوق را فرمايش منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: من وجب عليه هدى فى احرامه فله ان ينحره حيث شاء الا فداء الصيد فان اللّه يقول {هدياً بالغ الكعبة}.
_______________________________
كافى، ج 4، ص 384، ح 2; تفسير برهان، ج 1، ص 504، ح 14.
27 _ كفّاره صيد در حال احرام ، قربانى و در صورت ناتوانى از آن ، انفاق قيمت آن و در حال عدم تمكن از قيمت ، روزه مى باشد .
فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً
از امام صادع(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: من اصاب
صيداَ وهو محرم فاصاب جزاء مثله من النعم اهداه و ان لم يجد هدياَ كان عليه ان يتصدق بثمنه واما قوله { اوعدل ذلك صياماَ } يعني عدل الكفارة اذا لم يجد الفدية ولم يجد الثمن.
دو روايت مدرك برداشت شماره 10 و 27 با هم معارض و حلّ تعارض بين آن دو موكول به اجتهاد است.
_______________________________
دعائم الاسلام، ج 1، ص 307; بحارالانوار، ج 99، ص 161، ح 65.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 196 - 10
10 _ روزه يا صدقه و يا قربانى ، فديه ( كفاره ) تراشيدن سر قبل از قربانى ، براى مُحرِم معذور
فمن كان منكم . .. ففدية من صيام او صدقة او نُسُك
كفّاره تخييرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 10
10 _ قربانى ، اطعام مساكين و روزه ، كفارات تخييرى در كشتن صيد در حرم و نيز در حال احرام
فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً
مؤيد برداشت فوق فرمايش منقول از امام صادق(ع) است كه فرمود: . .. و كل شىء من القرآن {او} فصاحبه بالخيار ما يشاء ... دو روايت مدرك برداشت شماره 10 و 27 با هم معارض و حل تعارض بين آن دو موكول به اجتهاد است.
_______________________________
كافى، ج 4، ص 358، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 504، ح 14.
كفّاره حنث سوگند
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 89 - 6،7،8،9،10،14،17،19،23،29،31،32،33
6 _ شكستن سوگند گناه و پرداخت كفاره
موجب بخشايش آن است .
و لكن يؤاخذكم بما عقدتم الأيمن فكفّرته . .. ذلك كفّرة ايمنكم
مؤاخذه سوگندشكنان دليل عصيانگرى آنان است و كلمه كفاره كه به معناى پوشاننده است اشاره به بخشودگى گناه _ در پى پرداخت كفاره _ دارد.
7 _ تغذيه ده مسكين و يا تهيه پوشاك براى آنان و يا آزاد كردن يك برده كفاره شكستن سوگند
فكفّرته اطعام عشرة مسكين . .. اهليكم او كسوتهم او تحرير رقبة
8 _ شكننده قسم ، مخيّر در برگزيدن هر يك از انواع سه گانه كفاره قسم ( تغذيه مساكين ، تهيه پوشاك براى آنان و آزاد كردن برده )
فكفّرته اطعام عشرة مسكين . .. او كسوتهم او تحرير رقبة
تفريع جمله {فمن لم يجد} بر جملات پيشين تصريح به اين دارد كه مكلف در انتخاب هر يك از موارد سه گانه مخيّر است چنانچه فرموده بود {او صيام ثلثة ايام} احتمال لزوم مراعات ترتيب بين آن موارد وجود داشت.
9 _ نوع متعارف غذاى خانوادگى كفاره دهنده ، كمترين حد براى نوع غذا در كفاره قسم
فكفّرته اطعام عشرة مسكين من اوسط ما تطعمون اهليكم
برداشت فوق را فرمايش امام باقر(ع) تأييد مى كند كه در پاسخ سؤال از {اوسط ما تطعمون} در آيه فوق فرمود: ما تقوتون به عيالكم من اوسط ذلك . .. .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 454، ح 14; تفسير برهان، ج 1، ص 495، ح 4.
10 _ پوشاك متعارف در خانواده شكننده سوگند ، پوشاكى است كه وى مى تواند براى كفاره قسم خويش بپردازد .
من اوسط ما تطعمون اهليكم او كسوتهم
بيان نوع خوراك در مورد اطعام مى تواند قرينه اى براى نوع پوشاك نيز باشد.
14
_ كفاره شكستن سوگند _ در صورت ناتوانى از اطعام ده مسكين و يا تهيه پوشاك براى آنان و يا آزاد كردن برده _ ، سه روز روزه گرفتن است .
فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام
17 _ لزوم كسب و بدست آوردن امكانات مادى جهت پرداخت كفاره قسم *
فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام
جمله {فمن لم يجد} حكايت از آن دارد كه شكننده سوگند بايد براى بدست آوردن امكاناتى جهت پرداخت كفاره تلاش كند زيرا فعل {لم يجد} (نيافت) در مواردى استعمال مى شود كه شخص پس از تلاش و پى گيرى امرى به آن دست نيابد.
19 _ تعيين كفاره براى قسم نبايستى دستاويزى براى شكستن سوگند قرار گيرد .
ذلك كفّرة ايمنكم إذا حلفتم و احفظوا ايمنكم
فرمان وفادارى به سوگند (واحفظوا أيمنكم) پس از بيان كفارات قسم اشاره به اين دارد كه اگر چه پرداخت كفاره موجب بخشايش گناه آن مى شود ولى مكلف نبايد آن را مجوز شكستن سوگند خويش بپندارد.
23 _ احكام سوگند و كفارات آن از نعمت هاى الهى و مستلزم سپاسگزارى در برابر آن
ذلك كفّرة ايمنكم . .. كذلك يبين اللّه لكم ءايته لعلكم تشكرون
29 _ اطعام ده مسكين ، هر نفر به مقدار يك مُدّ ( ده سير ) ، كفاره شكستن قسم
فكفّرته اطعام عشرة مسكين من اوسط ما تطعمون اهليكم
امام صادق(ع) در توضيح {اوسط ما تطعمون} در آيه فوق فرمود: هو كما يكون انه يكون فى البيت من يأكل اكثر من المد و منهم من يأكل اقل من المد فبين ذلك . .. .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 453، ح 7; نورالثقلين، ج 1، ص 667، ح 333.
31 _ بالاپوش
و پايين پوش براى مرد و مقدار پوشش لازم ( پيراهن ، روسرى و پايين پوش ) براى زن ، پوشاكى كه در كفاره قسم داده مى شود .
فكفّرته . .. او كسوتهم
از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و اما كسوتهم ... لكل مسكين ازار و رداء و للمراة ما يوارى ما يحرم منها ازار و خمار و درع ... .
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 337، ح 167; تفسير برهان، ج 1، ص 496، ح 12.
32 _ يك نوبت غذاى سير يا يك تن پوش ، حداقل كفاره قسم كه به هر يك از ده مسكين داده مى شود .
فكفّرته اطعام عشرة مسكين من اوسط ما تطعمون اهليكم او كسوتهم
امام باقر(ع) در توضيح معنى {اوسط} در آيه فوق فرمود: . .. تشبعهم به مرة واحدة. قلت: كسوتهم؟ قال: ثوب واحد.
_______________________________
كافى، ج 7، ص 454، ح 14; نورالثقلين، ج 1، ص 667، ح 334.
33 _ سه روز روزه ، كفاره قسم كسى كه بيش از مخارج لازم خانواده خويش را ندارد .
فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام
امام كاظم(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: اذا لم يكن عند فضل عن قوت عياله فهو ممن لايجد.
_______________________________
كافى، ج 7، ص 452، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 667، ح 336.
كفّاره صيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 99 - 5
5 _ بى اعتنايى به احكام صيد و كفاره آن در نهان و شكستن حرمت كعبه و ماه هاى حرام به دور از چشم مردم ، پديدار و آشكار در محضر
خداوند
و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون
از مصاديق مورد نظر براى {ماتكتمون} _ با توجه به آيات قبل _ افعال و رفتارى است كه در برداشت به آنها اشاره شد.
كفّاره صيد آهو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 26
26 _ شتر ، كفّاره شكار شتر مرغ ، گاو ، كفاره شكار الاغ وحشى گوسفند ، كفاره شكار آهو و گاو كفاره گاو وحشى در حال احرام
فجزاء مثل ما قتل من النعم
امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: فى النعامة بدنة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و فى البقرة بقرة.
_______________________________
تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلين، ج 1، ص 673، ح 367.
كفّاره صيد الاغ وحشى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 26
26 _ شتر ، كفّاره شكار شتر مرغ ، گاو ، كفاره شكار الاغ وحشى گوسفند ، كفاره شكار آهو و گاو كفاره گاو وحشى در حال احرام
فجزاء مثل ما قتل من النعم
امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: فى النعامة بدنة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و فى البقرة بقرة.
_______________________________
تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلين، ج 1، ص 673، ح 367.
كفّاره صيد در احرام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 8،10،24،25،26،27
8 _ جريمه و سزاى شكار در حال احرام و يا در حرم مكه ( شتر ، گاو و يا گوسفند
) بايد به آستان كعبه تقديم شود .
فجزاء مثل ما قتل . .. هدياً بلغ الكعبة
10 _ قربانى ، اطعام مساكين و روزه ، كفارات تخييرى در كشتن صيد در حرم و نيز در حال احرام
فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً
مؤيد برداشت فوق فرمايش منقول از امام صادق(ع) است كه فرمود: . .. و كل شىء من القرآن {او} فصاحبه بالخيار ما يشاء ... دو روايت مدرك برداشت شماره 10 و 27 با هم معارض و حل تعارض بين آن دو موكول به اجتهاد است.
_______________________________
كافى، ج 4، ص 358، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 504، ح 14.
24 _ ارزش حيوانى كه در كفّاره شكار در حال احرام بايد ادا شود ، تعيين كننده تعداد روزه هاى معادل آن با احتساب هر يك چارك طعام مقابل يك روز روزه
كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً
از امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: يثمن قيمة الهدى طعاماً ثم يصوم لكل مد يوماً . .. .
_______________________________
كافى، ج 4، ص 386، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 677، ح 381.
25 _ روزه كفاره شكار در حال احرام ، بيش از شصت روز نيست ، اگر چه معادل خوراكى آن ، از شصت تجاوز كند .
او عدل ذلك صياماً
از امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. {ثم يصوم لكل مد يوماً فاذا زادت الامداد على شهرين فليس عليه اكثر منه.
_______________________________
كافى، ج 4، ص 386، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 677، ح 381.
26 _ شتر ، كفّاره شكار شتر مرغ ، گاو ، كفاره شكار
الاغ وحشى گوسفند ، كفاره شكار آهو و گاو كفاره گاو وحشى در حال احرام
فجزاء مثل ما قتل من النعم
امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: فى النعامة بدنة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و فى البقرة بقرة.
_______________________________
تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلين، ج 1، ص 673، ح 367.
27 _ كفّاره صيد در حال احرام ، قربانى و در صورت ناتوانى از آن ، انفاق قيمت آن و در حال عدم تمكن از قيمت ، روزه مى باشد .
فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً
از امام صادع(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: من اصاب صيداَ وهو محرم فاصاب جزاء مثله من النعم اهداه و ان لم يجد هدياَ كان عليه ان يتصدق بثمنه واما قوله { اوعدل ذلك صياماَ } يعني عدل الكفارة اذا لم يجد الفدية ولم يجد الثمن.
دو روايت مدرك برداشت شماره 10 و 27 با هم معارض و حلّ تعارض بين آن دو موكول به اجتهاد است.
_______________________________
دعائم الاسلام، ج 1، ص 307; بحارالانوار، ج 99، ص 161، ح 65.
كفّاره صيد در حرم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 4،5،8،9،10،11،12،13،14
4 _ جريمه و سزاى كشتن شكار ، قربانى كردن دام اهلى ( شتر ، گاو و گوسفند ) همانند آن شكار است .
و من قتله . . فجزاء مثل ما قتل من النعم
{نعم} مفرد كلمه انعام است و به شتر و گاو گوسفند گفته مى شود. {جزاء} مبتدائى است كه خبر آن
حذف شده است يعنى عليه جزاء و كلمه {مثل} صفت {جزاء} مى باشد و مراد از آن مى تواند همگونى در جنس و وزن و يا همانندى در قيمت باشد. {من النعم} صفت و يا حال براى {جزاء} است. امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: فى النعامة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و و فى البقرة بقرة.
_______________________________
تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص341، ح 94، ب 25.
5 _ نظر و گواهى دو مرد مسلمان عادل ، مرجع تشخيص همسانى صيد با جريمه و كفاره آن
يحكم به ذوا عدل منكم
ضمير در {به} به {مثل} بر مى گردد از كلمه {ذوا} كه تثنيه ذو است مرد بودن و دو نفر بودن به دست مى آيد و از {منكم} مسلمان بودن آنها معلوم مى شود.
8 _ جريمه و سزاى شكار در حال احرام و يا در حرم مكه ( شتر ، گاو و يا گوسفند ) بايد به آستان كعبه تقديم شود .
فجزاء مثل ما قتل . .. هدياً بلغ الكعبة
9 _ اطراف كعبه ، تنها مكان مجاز براى قربانى كردن كفاره صيد
هدياً بلغ الكعبة
برداشت فوق را فرمايش منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: من وجب عليه هدى فى احرامه فله ان ينحره حيث شاء الا فداء الصيد فان اللّه يقول {هدياً بالغ الكعبة}.
_______________________________
كافى، ج 4، ص 384، ح 2; تفسير برهان، ج 1، ص 504، ح 14.
10 _ قربانى ، اطعام مساكين و روزه ، كفارات تخييرى در كشتن صيد در حرم و نيز در حال احرام
فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة طعام مسكين او عدل
ذلك صياماً
مؤيد برداشت فوق فرمايش منقول از امام صادق(ع) است كه فرمود: . .. و كل شىء من القرآن {او} فصاحبه بالخيار ما يشاء ... دو روايت مدرك برداشت شماره 10 و 27 با هم معارض و حل تعارض بين آن دو موكول به اجتهاد است.
_______________________________
كافى، ج 4، ص 358، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 504، ح 14.
11 _ تهيه غذا براى مساكين ، بايستى در حد قيمت شكار صيد شده باشد
او كفرة طعام مسكين
برداشت فوق بر اين اساس است كه {كفّرة} خبر براى مبتداى محذوف (هى) باشد بر اين مبنا جمله {هى كفارة} عطف بر محل {من النعم} مى شود و در حقيقت وصف و توضيحى ديگر است براى {جزاء مثل ما قتل} يعنى بر عهده شكار كننده سزايى است همسان با شكار، كه بايد به عنوان كفاره و بصورت طعام به مساكين داده شود.
12 _ تعداد روزه در كفاره صيد ، بايستى به تعداد مساكين در آن كفاره باشد .
او كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً
در برداشت قبل روشن شد كه قيمت شكار، به صورت غذا به مساكين پرداخت مى شود بر اين اساس معناى {او عدل ذلك صياماً} اين است كه اگر مكلف روزه، را به عنوان كفاره برگزيد بايد حساب كند كه به طور معمول چند مسكين را مى توان با قيمت شكار اطعام كرد، به همان تعداد بايد روزه بگيرد. امام باقر(ع) درباره آيه فوق فرمود: ... فان لم يكن عنده فليصم بقدر ما بلغ لكل مسكين يوماً.
_______________________________
تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 342، ح 97، ب 25; تفسير برهان، ج 1، ص 503، ح 3.
13 _ ارزش
والاتر قربانى بر اطعام مساكين ، و اطعام مساكين بر روزه ، در كفاره صيد .
فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً
برداشت فوق از تقديم ذكرى قربانى بر اطعام و تقديم اطعام بر روزه استفاده شده است.
14 _ چشيدن آزار و اذيت ، هدف از تشريع كفّارات صيد از سوى خداوند
كفرة طعام مسكين . .. ليذوق و بال امره
كفّاره صيد شتر مرغ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 26
26 _ شتر ، كفّاره شكار شتر مرغ ، گاو ، كفاره شكار الاغ وحشى گوسفند ، كفاره شكار آهو و گاو كفاره گاو وحشى در حال احرام
فجزاء مثل ما قتل من النعم
امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: فى النعامة بدنة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و فى البقرة بقرة.
_______________________________
تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلين، ج 1، ص 673، ح 367.
كفّاره صيد گاو وحشى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 26
26 _ شتر ، كفّاره شكار شتر مرغ ، گاو ، كفاره شكار الاغ وحشى گوسفند ، كفاره شكار آهو و گاو كفاره گاو وحشى در حال احرام
فجزاء مثل ما قتل من النعم
امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: فى النعامة بدنة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و فى البقرة بقرة.
_______________________________
تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلين، ج 1، ص 673، ح 367.
كفّاره گناه
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 89 - 24
24 _ باز بودن راه جبران كوتاهى ها و پوشانيدن گناه ، نعمتى الهى و مستلزم سپاسگزارى
ذلك كفّرة ايمنكم . .. كذلك يبين اللّه لكم ءايته لعلكم تشكرون
از مصاديق مورد نظر براى كلمه {آيات} لزوم كفاره براى زدودن گناه حنث سوگند است.
كفّاره مرتبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 4 - 1،5،14
1 - ظهاركننده ، در صورتى كه آزاد كردن بنده برايش مقدور نباشد ، بايد دو ماه روزه بگيرد .
فمن لم يجد فصيام شهرين
5 - در صورتى كه گرفتن روزه براى ظهاركننده مقدور نباشد ، بايد شصت مسكين را اطعام كند .
فمن لم يستطع فإطعام ستّين مسكينًا
14 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله عزّوجلّ . . . { و من لم يستطع فإطعام ستّين مسكيناً } قال : من مرض أو عطاش ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ . ..{و من لم يستطع فإطعام ستّين مسكيناً} روايت شده كه فرمود: [مراد، عدم استطاعت بر صوم]، ناشى از مرض يا بيمارى تشنگى است}.
گاو در كفّاره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 4،8،26
4 _ جريمه و سزاى كشتن شكار ، قربانى كردن دام اهلى ( شتر ، گاو و گوسفند ) همانند آن شكار است .
و من قتله . . فجزاء مثل ما قتل من النعم
{نعم} مفرد كلمه انعام است و به شتر و گاو گوسفند گفته مى شود. {جزاء} مبتدائى است كه خبر آن حذف
شده است يعنى عليه جزاء و كلمه {مثل} صفت {جزاء} مى باشد و مراد از آن مى تواند همگونى در جنس و وزن و يا همانندى در قيمت باشد. {من النعم} صفت و يا حال براى {جزاء} است. امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: فى النعامة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و و فى البقرة بقرة.
_______________________________
تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص341، ح 94، ب 25.
8 _ جريمه و سزاى شكار در حال احرام و يا در حرم مكه ( شتر ، گاو و يا گوسفند ) بايد به آستان كعبه تقديم شود .
فجزاء مثل ما قتل . .. هدياً بلغ الكعبة
26 _ شتر ، كفّاره شكار شتر مرغ ، گاو ، كفاره شكار الاغ وحشى گوسفند ، كفاره شكار آهو و گاو كفاره گاو وحشى در حال احرام
فجزاء مثل ما قتل من النعم
امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: فى النعامة بدنة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و فى البقرة بقرة.
_______________________________
تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلين، ج 1، ص 673، ح 367.
گوسفند در كفّاره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 4،8،26
4 _ جريمه و سزاى كشتن شكار ، قربانى كردن دام اهلى ( شتر ، گاو و گوسفند ) همانند آن شكار است .
و من قتله . . فجزاء مثل ما قتل من النعم
{نعم} مفرد كلمه انعام است و به شتر و گاو گوسفند گفته مى شود. {جزاء} مبتدائى است كه خبر آن حذف شده است يعنى عليه جزاء
و كلمه {مثل} صفت {جزاء} مى باشد و مراد از آن مى تواند همگونى در جنس و وزن و يا همانندى در قيمت باشد. {من النعم} صفت و يا حال براى {جزاء} است. امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: فى النعامة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و و فى البقرة بقرة.
_______________________________
تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص341، ح 94، ب 25.
8 _ جريمه و سزاى شكار در حال احرام و يا در حرم مكه ( شتر ، گاو و يا گوسفند ) بايد به آستان كعبه تقديم شود .
فجزاء مثل ما قتل . .. هدياً بلغ الكعبة
26 _ شتر ، كفّاره شكار شتر مرغ ، گاو ، كفاره شكار الاغ وحشى گوسفند ، كفاره شكار آهو و گاو كفاره گاو وحشى در حال احرام
فجزاء مثل ما قتل من النعم
امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: فى النعامة بدنة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و فى البقرة بقرة.
_______________________________
تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلين، ج 1، ص 673، ح 367.
مرجع تشخيص كفّاره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 5
5 _ نظر و گواهى دو مرد مسلمان عادل ، مرجع تشخيص همسانى صيد با جريمه و كفاره آن
يحكم به ذوا عدل منكم
ضمير در {به} به {مثل} بر مى گردد از كلمه {ذوا} كه تثنيه ذو است مرد بودن و دو نفر بودن به دست مى آيد و از {منكم} مسلمان بودن آنها معلوم مى شود.
كفارات
{كفارات}
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 196 - 10،14،29،40
10 _ روزه يا صدقه و يا قربانى ، فديه ( كفاره ) تراشيدن سر قبل از قربانى ، براى مُحرِم معذور
فمن كان منكم . .. ففدية من صيام او صدقة او نُسُك
14 _ وجوب روزه به مدّت سه روز در حج و هفت روز پس از بازگشت ( ده روز كامل ) ، براى فاقد قربانى
فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام فى الحج و سبعة . .. تلك عشرة كاملة
29 _ كفاره تراشيدن سر قبل از قربانى ، سه روز روزه و يا صدقه به شش مسكين و يا قربانى كردن يك گوسفند است .
فمن كان منكم مريضاً . .. او صدقة او نسك
امام صادق (ع): . .. و جعل الصيام ثلاثة ايام و الصدقة على ستّة مساكين لكل مسكين مدّين و النّسك شاة ...
_______________________________
كافى، ج 4، ص 358، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 187، ح 664 و 666.
40 _ در صورت مشكل بودن روزه ، كفاره تراشيدن اضطرارى سر در حج ، صدقه است .
ففدية من صيام او صدقة او نسك
امام رضا (ع) درباره آيه فوق فرمود: فاقام الصّدقة مقام الصيام اذا عسر عليه
_______________________________
عيون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 118، ح 1 ; علل الشرايع، ج 1، ص 271، ح 9، باب 182.
احكام كفارات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 92 - 6،12،15
6 _ كفّاره كشتن مؤمن از روى خطا ، آزاد كردن يك برده با ايمان است .
و من قتل مؤمنا خطاً فتحرير رقبة مؤمنة
12 _ در قتل خطائى ، اگر
مقتول ، مؤمن باشد ، ولى خانواده اش از دشمنان مسلمانان ، كفّاره اش تنها آزادسازى برده اى با ايمان است .
فان كان من قوم عدوّلكم و هو مؤمن فتحرير رقبة مؤمنة
15 _ در قتل خطائى ، اگر مقتول ، مؤمن و خانواده اش از كافران همپيمان با مسلمانان باشند ، كفّاره آن آزادسازى يك برده با ايمان است .
و ان كان من قوم بينكم و بينهم ميثاق فدية مسلّمة الى اهله و تحرير رقبة مؤمنة
ظاهراً مراد از ضمير در {كان}، مقتول است، شرط ايمان در برده اى كه بايد آزاد شود، اين معنا را تقويت مى كند.
فلسفه كفارات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 92 - 30
30 _ تشريع قانون ديه و كفّاره در مورد قتل خطائى ، بر اساس علم و حكمت گسترده خداوند است .
و من قتل مؤمناً خطاً . .. و كان اللّه عليماً حكيماً
احكام كفالت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 232 - 1
1 _ هيچكس _ حتى خويشاوندان و اوليا _ ، حق جلوگيرى از ازدواج زن با شوهر سابق يا ديگرى را پس ازانقضاى عِدّه ندارد .
و اذا طلّقتم النساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ ان ينكحن ازواجهنّ
{فبلغن اجلهنّ} در اين آيه به معناى پايان مدّت عدّه است; به قرينه {ان ينكحن}. چون پس از انقضاى عدّه، زن مى تواند ازدواج كند; نه قبل از آن.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 282 - 19
19 _ لزوم رعايت عدالت از سوى اوليا
و سرپرستان ، در شؤون افراد تحت ولايت خود
فليملل وليّه بالعدل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 72 - 14
14_ ضمان و كفالت ، از قرارداد هاى مشروع و داراى اعتبار قانونى است .
و أنا به زعيم
{ضمان} در اصطلاح به معناى تعهد پرداخت مال به طلبكار از جانب بدهكار است. تعهد كننده را {ضامن} ; بدهكار را {مضمون عنه} و طلبكار را {مضمون له} مى نامند و {كفالت} در اصطلاح تعهد به احضار شخصى است براى كسى كه حقى بر گردن آن شخص دارد و تعهد كننده را كفيل مى نامند. چنان چه ضمير غائب در {أنا به زعيم} به {حمل بعير} باز گردد، مراد از {زعيم} (متعهد) ضامن مى باشد و اگر ضمير در {به} به گوينده {لمن جاء ...} (يعنى جاعل) باز گردد، مقصود از {زعيم} كفيل خواهد بود.
تاريخ كفالت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 72 - 19
19_ جعاله ، ضمان و كفالت ، قراردادهايى مرسوم در عصر يوسف ( ع )
و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم
عدالت در كفالت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 282 - 19،20
19 _ لزوم رعايت عدالت از سوى اوليا و سرپرستان ، در شؤون افراد تحت ولايت خود
فليملل وليّه بالعدل
20 _ نفوذ املا و اعمالِ ولايتِ ولىّ ، در صورت رعايت عدالت از سوى وى
فليملل وليّه بالعدل
عقد كفالت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 72 - 14
14_
ضمان و كفالت ، از قرارداد هاى مشروع و داراى اعتبار قانونى است .
و أنا به زعيم
{ضمان} در اصطلاح به معناى تعهد پرداخت مال به طلبكار از جانب بدهكار است. تعهد كننده را {ضامن} ; بدهكار را {مضمون عنه} و طلبكار را {مضمون له} مى نامند و {كفالت} در اصطلاح تعهد به احضار شخصى است براى كسى كه حقى بر گردن آن شخص دارد و تعهد كننده را كفيل مى نامند. چنان چه ضمير غائب در {أنا به زعيم} به {حمل بعير} باز گردد، مراد از {زعيم} (متعهد) ضامن مى باشد و اگر ضمير در {به} به گوينده {لمن جاء ...} (يعنى جاعل) باز گردد، مقصود از {زعيم} كفيل خواهد بود.
كفالت بر سفيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 282 - 18
18 _ سفيهان و ناتوانان ، نيازمند ولىّ و سرپرست در مناسبات اجتماعى خويش هستند .
فان كان الّذى عليه الحقّ سفيهاً او ضعيفاً . .. فليملل وليّه بالعدل
كفالت بر ضعفا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 282 - 18
18 _ سفيهان و ناتوانان ، نيازمند ولىّ و سرپرست در مناسبات اجتماعى خويش هستند .
فان كان الّذى عليه الحقّ سفيهاً او ضعيفاً . .. فليملل وليّه بالعدل
كفالت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 91 - 7
7- عهد بستن با خدا و سوگند خوردن به او ، در حقيقت ضامن و كفيل گرفتن خداوند بر خويش است .
و أوفوا بعهد الله . .. و قد جعلتم الله عليكم
كفيلاً
كفالت در دوران يوسف (ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 72 - 19
19_ جعاله ، ضمان و كفالت ، قراردادهايى مرسوم در عصر يوسف ( ع )
و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم
كفالت سفيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 5 - 5
5 _ اموال سفيه ، بايد در اختيار ولىّ او باشد .
و لا تؤتوا السّفهاء اموالكم
جمله {لا تؤتوا . .. } (اموال را به سفيهان نپردازيد)، فرض را بر اين قرار داده كه اموال آنان بايد در اختيار ديگرى باشد، و چون مخاطبان آيه در مورد يكايك سفيهان نمى تواند همه مسلمانان باشد، به نظر مى رسد خطاب متوجّه ولىّ سفيه است.
كفالت مريم(س)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 37 - 11،13،15،19
11 _ زكريا ، عهده دار سرپرستى مريم ( س ) ، از جانب خدا
و كفّلها زكريا
{كفّل}، دو مفولى است; بنابراين معناى {كفّلها زكريّا}، چنين مى شود: جعل اللّه زكريا كفيلا لمريم.
13 _ نقش سرپرستى حضرت زكريا ، در رشد و تعالى معنوى مريم ( س )
و انبتها نباتاً حسناً و كفّلها زكريا
تصريح خداوند به سپردن كفالت مريم به زكريا پس از {انبتها . .. }، بيانگر ارتباط ميان رشد معنوى مريم و كفالت زكريا است.
15 _ خداوند ، مريم را به رشد جسمى شايسته اى رسانيد و سپس زكريا را كفيل او قرار داد .
و انبتها نباتاً حسناً و كفّلها زكريا
بنابراينكه مراد از {انبات} (رشد دادن) رشد و پرورش
جسمى نيز باشد، گفتنى است كه تقديم {انبتها} بر {كفّلها}، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه سپردن كفالت مريم به زكريا پس از رشد جسمانى او بوده است.
19 _ نظارت همه جانبه و دقيق حضرت زكريا بر زندگى مريم ( س )
كلما دخل عليها . .. قال يا مريم انّى لك هذا
زيرا حضرت زكريا حتى نسبت به غذاى او كه از كجا آمده است، توجه داشت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 44 - 7،8،9،12،13
7 _ نزاع ميان سران كنيسه در سرپرستى مريم ، و روى آوردن آنان به قرعه براى تعيين سرپرست
اذ يلقون اقلامهم ايّهم يكفل مريم . .. اذ يختصمون
8 _ شگفتى سرگذشت نزاع ميان سران كنيسه ، در مورد سرپرستى مريم و توسل آنان به قرعه *
و ما كنت لديهم اذ يلقون اقلامهم ايّهم يكفل مريم و ما كنت لديهم اذ يختصمون
به نظر مى رسد تكرار {ما كنت لديهم}، اشاره به شگفتى جريان نزاع باشد.
9 _ شخصيّت والاى معنوى مريم ، مايه رقابت سران كنيسه در سرپرستى او *
و ما كنت لديهم اذ يلقون اقلامهم ايّهم يكفل مريم . .. اذ يختصمون
ظاهراً نزاع افراد براى به دست آوردن سرپرستى حضرت مريم بوده است و نه به عهده ديگرى گذاشتن
12 _ انجام قرعه كشى بين شش نفر ، براى تعيين سرپرست مريم ( س )
وما كنت لديهم اذ يلقون اقلامهم ايّهم يكفل مريم
امام باقر (ع): اول من سوهم عليه مريم بنت عمران و هو قول اللّه عزّ و جل {و ما كنت لديهم اذ يلقون اقلامهم ايهم يكفل مريم} و السهام ستة.
_______________________________
من لا
يحضره الفقيه، ج 3، ص 51، ح 1، ب 38 ; خصال صدوق، ص 156، ح 198، باب الثلاثة.
13 _ قرعه كشى براى تعيين سرپرست مريم ، به هنگام درگذشت پدر وى
اذ يلقون اقلامهم ايّهم يكفل مريم
امام باقر (ع): . .. {اذ يلقون اقلامهم ايّهم يكفل مريم} حين أيتمت من ابيها.
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 173، ح 47 ; بحار الانوار، ج 14، ص 192، ح 2.
كفالت يتيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 6 - 7،20،21
7 _ صحت تصرف كودكان يتيم در اموال ، با اذن و نظارت ولىّ
و ابتلوا اليتامى حتّى اذا بلغوا النّكاح
چون بدون تصرف يتيم در اموال و بدون نظارت ولىّ بر آن تصرفات، آزمايش تحقق نمى يابد.
20 _ جواز بهره گيرى سرپرست يتيم از دارايى وى ، در صورت نياز ضرورى به آن
فلياكل بالمعروف
امام صادق (ع) در مورد آيه فوق فرمود: المعروف هو القوت و انما عنى الوصّى او القيّم فى اموالهم و ما يصلحهم.
_______________________________
كافى، ج 5، ص 130، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 4546، ح 67.
21 _ جواز برداشت سرپرست يتيم از دارايى وى به عنوان قرض ، در صورت نياز ضرورى به آن
فلياكل بالمعروف
امام باقر (ع) در مورد آيه فوق فرمود: معناه من كان فقيراً فليأخذ من مال اليتيم قدر الحاجة و الكفاية على جهة القرض ثم يردّ عليه ما أخذ اذا وجد.
_______________________________
مجمع البيان، ج 3، ص 17 ; تفسير برهان، ج 1، ص 345، ح 20.
مشروعيت كفالت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 72 - 14
14_ ضمان
و كفالت ، از قرارداد هاى مشروع و داراى اعتبار قانونى است .
و أنا به زعيم
{ضمان} در اصطلاح به معناى تعهد پرداخت مال به طلبكار از جانب بدهكار است. تعهد كننده را {ضامن} ; بدهكار را {مضمون عنه} و طلبكار را {مضمون له} مى نامند و {كفالت} در اصطلاح تعهد به احضار شخصى است براى كسى كه حقى بر گردن آن شخص دارد و تعهد كننده را كفيل مى نامند. چنان چه ضمير غائب در {أنا به زعيم} به {حمل بعير} باز گردد، مراد از {زعيم} (متعهد) ضامن مى باشد و اگر ضمير در {به} به گوينده {لمن جاء ...} (يعنى جاعل) باز گردد، مقصود از {زعيم} كفيل خواهد بود.
نظارت در كفالت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 37 - 20
20 _ مطلوبيت نظارت همه جانبه بر شخص تحت تكفل ، پس از پذيرش سرپرستى و كفالت وى
و كفّلها زكريّا كلما دخل عليها زكريا . .. قال يا مريم انّى لك هذا
از چگونگى برخورد زكريا با مريم (س)، مطلب فوق استفاده شده است.
كفيل
اختيارات كفيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 237 - 5
5 _ اختيار ازدواج زن _ در صورتى كه شرعاً داراى ولىّ باشد _ با ولىّ اوست .
الّذى بيده عقدة النكاح
بنابراينكه مراد از كلمه {الذى}، ولىّ زن باشد و اين ولىّ، توصيف شده به اينكه نكاح به دست اوست.
كفيل سفيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 282 - 16
16 _ وجوب املاى اسناد دين و
مبادلات نسيه اى با رعايت عدالت ، از سوى ولىّ مديونِ سفيه يا ضعيف و يا ناتوان از املاى اسناد
فان كان الّذى عليه الحقّ سفيهاً او ضعيفاً او لا يستطيع ان يملّ هو فليملل وليّه ب
كفيل ضعفا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 282 - 16
16 _ وجوب املاى اسناد دين و مبادلات نسيه اى با رعايت عدالت ، از سوى ولىّ مديونِ سفيه يا ضعيف و يا ناتوان از املاى اسناد
فان كان الّذى عليه الحقّ سفيهاً او ضعيفاً او لا يستطيع ان يملّ هو فليملل وليّه ب
كفيل مردم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 108 - 13
13 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را كفيل و قيّم ايمان و كفر مردم قرار نداده است .
فمن اهتدى فإنما يهتدى لنفسه و من ضل فإنما يضل عليها و ما أنا عليكم بوكيل
{وكيل} به معناى قيّم و كفيل است (لسان العرب).
كفايت حمايتهاى خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 65 - 7
7- خداوند ، براى همگان كارساز و حامى كافى است و جز او به كسى نيازى نيست .
و كفى بربّك وكيلاً
كفايت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 36 - 1
1 - خداوند ، كفايت كننده امور بندگان و بى نيازكننده آنان از ديگران است .
أليس اللّه بكاف عبده
{كافى} به كسى گفته مى شود كه با وجود او، از ديگران بى نيازى حاصل مى شود.
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 38 - 15،16
15 - خداوند ، كفايت كننده امور پيامبر ( ص ) و مواضع او در برابر دشمنان
قل حسبى اللّه
{حَسْبُ} به معناى {كفايت} است. مقصود از كفايت خداوند _ كه به فرمان اعلام به مردم (قل) همراه شده _ اعلام حمايت خداوند از پيامبر(ص) و دفع شرّ و توطئه دشمنان از آن حضرت است.
16 - خداوند ، شايسته ترين كفايت كننده تمامى امور بندگان و دفع كننده هر نوع شر دشمنان از آنان است .
قل حسبى اللّه
حذف متعلق {حسبى}; يعنى، ذكر نشدن موارد كفايت، دلالت بر عموم و توسعه دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - طلاق - 65 - 3 - 4
4 - خداوند ، كفايت كننده امور متوكلان و بى نيازكننده آنان است .
و من يتوكّل على اللّه فهو حسبه
كفايت قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 106 - 1
1- معارف قرآن ، براى هدايت و سعادت قوم عبادتگر خدا ، كافى و بسنده است .
إنّ فى ه_ذا لبل_غًا لقوم ع_بدين
برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ه_ذا} اشاره به قرآن و مجموعه مطالب اين سوره باشد. و {بلاغ} به معناى كفايت باشد (لسان العرب).
كفايت گواهى خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 43 - 6
6_ گواهى خداوند بر هر امرى در اثبات آن كافى و تمام است .
قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17
- 96 - 2
2- خداوند ، گواه و ناظرى كافى ميان پيامبر ( ص ) و مشركان
كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 52 - 1
1 - پيامبر ( ص ) ، موظف بود كه كفايت گواهى خداوند را ميان او و معجزه خواهان كافر ابلاغ كند .
قل كفى باللّه بينى و بينكم شهيدًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 8 - 10
10- خداوند ، شاهدى كافى براى داورى ميان حق و باطل
قل . .. كفى به شهيدًا بينى و بينكم
برداشت ياد شده، مبتنى بر الغاى خصوصيت از مورد آيه است.
كفايت گواهى عالمان به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 43 - 11
11_ شهادت و گواهى عالمان به قرآن ، بر حقانيّت رسالت پيامبر ( ص ) در اثبات آن كافى و تمام است .
كفى بالله . .. و من عنده علم الكت_ب
{من عنده . ..} عطف بر {الله} است و در حقيقت فاعل براى {كفى} مى باشد ; يعنى: {كفى بمن عنده علم الكتاب شهيدًا}.
كفايت نصرت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 31 - 3
3 _ خداوند بى مدد ديگران ، ياورى كافى براى انسان در زندگى و تأمين كننده نياز هاى هدايتى او
و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا
كفايت وكالت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 3 - 5
5 - خداوند ، وكيل
و كارسازى كفايت كننده ، براى توكل كنندگان است .
و توكّل على اللّه و كفى باللّه وكيلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 48 - 13،14
13 - خداوند ، كارساز و وكيلى كفايت كننده است .
و كفى باللّه وكيلاً
14 - كفايت كنندگى و كارسازى خداوند ، دليل وجوب توكل بر او در همه امور است .
و توكّل على اللّه و كفى باللّه وكيلاً
كفايت هدايتهاى خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 31 - 3
3 _ خداوند بى مدد ديگران ، ياورى كافى براى انسان در زندگى و تأمين كننده نياز هاى هدايتى او
و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا
{كفر}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 6 - 12
12 _ اختيار كافران در انتخاب كفر خارج از مشيّت الهى نيست .
انّ الّذين كفروا . .. و اللّه عزيز ... هو الّذى يصوّركم فى الارحام كيف يشاء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 19 - 12
12 _ اختلاف انگيزى در دين ، پس از درك حقيقت آن ، كفر است .
و ما اختلف . .. و من يكفر بايات اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 80 - 6
6 _ ناسازگارى تسليم در برابر خدا ، با كفر ( اعتقاد به ربوبيّت غير خدا )
ايأمركم بالكفر بعد اذ انتم مسلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل
عمران - 3 - 97 - 12
12 _ ترك حج ، با وجود استطاعت ( توان رفتن به خانه خدا ) ، كفر است .
و للّه على الناس . .. و من كفر فانّ اللّه غنىّ عن العالمين
برداشت فوق را روايت امام صادق (ع) تأييد مى كند كه فرمود: و من ترك فقد كفر، و نيز فرمود: و لم لايكفر و قد ترك شريعة من شرايع الاسلام.
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 190، ح 108 ; تفسير برهان، ج 1، ص 303، ح 10.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 106 - 8
8 _ تفرقه و اختلاف در ميان جامعه ايمانى پس از اتمام حجّت ، كفر و ارتداد است . *
و لا تكونوا كالذين تفرقوا و اختلفوا . .. اكفرتم بعد ايمانكم
ارتداد (اكفرتم . .. )، به قرينه آيه قبل، مى تواند همان تفرقه و اختلاف مسلمانان پس از اتحاد آنان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 112 - 11،16،18،20
11 _ كفر مستمر يهود به آيات الهى و كشتن نارواى پيامبران ، موجب ذلت ، درماندگى و گرفتارى آنان به غضب الهى
ضربت عليهم الذّلّة . .. و باءُو بغضب من اللّه و ضربت عليهم المسكنة ذلك بانّهم كا
16 _ كفر ، جنايت و تجاوز ، سيره دائمى اهل كتاب ( يهود )
ذلك بانّهم كانوا يكفرون بئايت اللّه و يقتلون . .. و كانوا يعتدون
فعل مضارع پس از فعل ماضى از ماده {كَوْنْ} دلالت بر استمرار دارد.
18 _ گناه ، عصيان ، تعدّى و تجاوز مداوم ،
موجب كفر به آيات الهى
بانّهم كانوا يكفرون بئايت اللّه و يقتلون الانبياء بغير حقّ ذلك بما عصوا و كانوا
بنابر اينكه مشاراليه {ذلك} در {ذلك بما عصوا}، كفر به آيات الهى باشد.
20 _ هشدار خداوند به پرهيز از گناه ، تجاوز و كفر به آيات الهى
ذلك بانّهم كانوا يكفرون . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون
بيان علت ذلّتها و گرفتاريهاى يهود، هشدارى است به تمام مرتكبين گناه.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 113 - 2
2 _ برخى از اهل كتاب ، منكر آيات الهى ، قاتل انبيا و اهل عصيان و تعدى و برخى ديگر پذيراى طاعت خدا ، اهل تلاوت آيات الهى و سجده كننده در پيشگاه او هستند .
ذلك بانّهم كانوا يكفرون . .. ليسوا سوآءً من اهل الكتب ... و هم يسجدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 131 - 4
4 _ رباخواران ، هر چند مدّعى ايمان باشند ، در حقيقت از زمره كفرپيشگان هستند .
لا تاكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
مقتضاى جمع ميان خطاب {يا ايّها الّذين آمنوا لا تاكلوا الرّبوآ . .. } و تهديد اين گروه از رباخواران به آتش مهيا شده براى كافران، قرار دادن رباخواران مدّعى ايمان است به منزله كافران.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 176 - 1،2،13
1 _ علاقه وافر پيامبر ( ص ) به هدايت يافتن مردم و اندوه و تأسف عميق وى از شتاب برخى از مردم در كفر
و
لا يحزنك الّذين يسارعون فى الكفر
2 _ توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر اندوهگين نشدن از شتاب برخى مردم در كفر
و لا يحزنك الّذين يسارعون فى الكفر
13 _ كفرورزى كافران ، بيرون از اراده الهى نيست .
و لا يحزنك الّذين يسارعون فى الكفر انّهم لن يضرّوا اللّه شيئاً يريد اللّه الّا ي
جمله {يريد اللّه . .. }، بيان دليلى است براى {لن يضرّوا اللّه}; يعنى شتاب كافران در كفر خويش، ضررى به خداوند نمى زند و كفر آنان، نشانه چيره شدن بر خداوند و اراده او نيست; زيرا خداوند با اراده خود آنان را به راهى انداخته كه نتيجه آن محروميّت از بهره هاى آخرت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 179 - 13
13 _ ايمان و كفر ( پاكى و ناپاكى ) انسان ها از امور غيبى
و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب
چنانچه مراد از {الغيب}، جنس باشد، كفر و ايمان از مصاديق مورد نظر است. البتّه اين احتمال نيز به نظر مى رسد كه الف و لام {الغيب}، عهد باشد; يعنى خصوص كفر و ايمان.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 183 - 13،21
13 _ يهود ، حتّى با مشاهده معجزه مورد درخواست خود ( سوختن قربانى در آتشى از غيب ) از پيامبران ، نه تنها به آنان ايمان نياوردند ، بلكه آنان را كشتند .
قل قد جآءكم رسل من قبلى . .. و بالّذى قلتم فلم قتلتموهم
21 _ بهانه جويى يهود براى گريز از ايمان به پيامبر ( ص
)
الّذين قالوا . .. فلم قتلتموهم ان كنتم صادقين
جمله {فلم قتلتموهم . .. }، مى رساند كه پيشنهاد آنان براى ايمان آوردن، بهانه اى بيش نبوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 195 - 20
20 _ آمرزش گناهان و بهشت ، پاداش خداوند به هجرت كنندگان از شرك و كفر *
فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم . .. لاكفّرنّ عنهم سيّاتهم و لادخلنّهم جنّات
مى توان گفت مراد از هجرت به قرينه ادامه آيه (اخرجوا من ديارهم)، هجرتى است كه رانده شدن از خانه و كاشانه را در پى داشته باشد. و اين هجرت همان ترك شرك و كفر است.
آثار اجتناب از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 123 - 3
3 - ايمان به قرآن و پيامبر ( ص ) و پرهيز از كفر ورزى به آنها ، وسيله محافظت در برابر مخاطرات و عذاب هاى روز قيامت است .
أولئك يؤمنون به و من يكفر به . .. و اتقوا يوماً
فرمان به گرفتن وقايه (وسيله محافظت)، پس از ترغيب به ايمان (أولئك يؤمنون به) و هشدار از كفرورزى (و من يكفر . ..) مى رساند كه: وقايه انسان در روز قيامت، ايمان به قرآن و پيامبر(ص) و پرهيز از كفرورزى به آن دو است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 37 - 22
22_ ايمان به خدا و آخرت و اعراض از كفر حاكم بر جامعه ، زمينه ساز پديد آمدن علم و بصيرتى ويژه در آدمى
ذلكما مما علمنى
ربى إنى تركت ملّة قوم . .. هم ك_فرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 6 - 3
3_ پيامبر ( ص ) فراخوان مردم به ايمان و ترك كفر براى دستيابى به رحمت و سعادت دنيا و آخرت
يستعجلونك بالسيئة قبل الحسنة
{ال} در {الحسنة} عهد ذهنى است و اشاره به نويدهايى دارد كه پيامبر(ص) به اهل ايمان ابلاغ مى كرد و به قرينه مقابله آن با {السيئة} دورى از عذاب دنيا و آخرت و رسيدن به آسايش و سعادت در دنيا و آخرت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 35 - 2
2_ آنان كه از شرك بپرهيزند و از استهزاى پيامبران و از كفر به ايشان حذر كنند ، به بهشت خواهند رفت .
مثل الجنة التى وعد المتقون . .. تلك عقبى الذين اتقوا
مقصود اولى از {متقون} و {الذين اتقوا} _ به قرينه آيات گذشته _ كسانى اند كه از شرك ، استهزاى پيامبران و كفر به آنان حذر كنند.
آثار اخروى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 74 - 1
1 - آنان كه با كفر به پروردگار خويش ، در قيامت حاضر شوند ، بى ترديد اهل دوزخ خواهند بود .
إنّه من يأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم
{جرم} در اين آيه _ به قرينه آيه بعد _ به معناى كفر است; زيرا در آيه بعد آمده است: {و من يأته مؤمن اً} . ..}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 44
- 2
2 - پيامد هاى ناگوار كفر كافران ، در قيامت تنها ، متوجّه خود آنان است .
يومئذ يصّدّعون . من كفر فعليه كفره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 17 - 4
4 - كفر و تكذيب ، موجب ابتلا به سختى و اندوه توان سوز و طاقت فرسا در روز محشر
فكيف تتّقون إن كفرتم يومًا يجعل الولدن شيبًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 42 - 2،3
2 - كفرپيشگى و ارتكاب گناه ، مايه تغييراتى ناخوشايند در چهره انسان ، هنگام حضور در صحنه قيامت
عليها غبرة . ترهقها قترة . أول_ئك هم الكفرة الفجرة
تعبير {عليها} و {ترهقها}، حاكى از عارض شدن تيرگى بر چهره كافران است; به گونه اى كه اگر كفر و گناه نبود، چهره اصلى انسان نمايان مى شد. اين چهره در آيات پيشين، به درخشان و خندان بودن توصيف شده بود.
3 - گرفتارى به آثار كفر و گناه در قيامت ، فرصت هرگونه يارى رسانى به ديگران _ حتى نزديك ترين خويشاوندان _ را از كافران و گنه كاران سلب خواهد كرد .
يوم يفرّ المرء . .. لكلّ امرىء منهم يومئذ شأن يغنيه ... أول_ئك هم الكفرة الفجرة
آثار استهزاهاى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 17 - 3
3 - استهزا و تبليغات سوء و مغرضانه سران كفر و شرك عليه اسلام ، بسيار شديد و موجب دل آزردگى پيامبر ( ص ) بود .
اصبر على ما يقولون
از اين كه پيامبر(ص) به صبر و شكيبايى
توصيه شده است _ با آن كه آن حضرت شخصيتى بزرگ و داراى سعه صدر بود _ مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.
آثار اصرار بر كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 25 - 2
2 _ اصرار بر كفر و شرك از سر حق ستيزى، موجب افكنده شدن حجاب بر دل و سنگينى بر گوش آدمى است.
و جعلنا على قلوبهم أكنة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرا
{اصرار} و {حق ستيزى} از جملات ديگر آيه، مانند {كل ءاية . .. } و {يجادلونك ... }، استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 72 - 7
7 _ اصرار قوم عاد بر كفر و اميد نرفتن به ايمانشان ، عامل نزول عذاب و هلاكت آنان
و قطعنا دابر الذين كذبوا بايتنا و ما كانوا مؤمنين
چون تكذيب آيات الهى ملازم با عدم ايمان، بلكه برخاسته از بى ايمانى است، مى توان گفت جمله {ما كانوا مؤمنين} يا اشاره به اين معنا دارد كه تكذيب كنندگانِ هلاك شده اهل ايمان نبودند و توفيق گرايش به توحيد به طور كلى از آنان سلب شده بود، و يا اشاره به طايفه اى ديگر غير از تكذيب كنندگان دارد. يعنى كسانى كه تكذيب نكردند، ايمان نيز نياوردند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 55 - 1
1 _ حق ناپذيرى و پافشارى بر كفر ، موجب از ميان رفتن توفيق آدمى براى ايمان به آيات الهى است .
الذين
كفروا فهم لايؤمنون
با توجه به فعل مضارع {لايؤمنون} كه دلالت بر استمرار دارد، جلمه {هم لايؤمنون} به اين معناست كه آنان ايمان نخواهند آورد. و چون اين جمله به وسيله {فاء} بر جمله {كفروا} عطف شده، دلالت مى كند كه سلب توفيق ايمان از آنها بر اثر كفرورزى بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 56 - 4
4 _ يهوديان مدينه در عصر بعثت نمونه پست ترين جنبندگان به سبب اصرارشان بر كفر و از ميان بردن زمينه هاى ايمان در خويش و شكستن پيمانها
إن شر الدواب عنداللّه الذين كفروا . .. الذين عهدت منهم ثم ينقضون عهدهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 25
25 _ روى گردانى از حق و اصرار بر كفر و ارتداد ، مستلزم كيفر شديد دنيوى و اخروى است .
و إن يتولوا يعذبهم اللّه عذاباً أليماً فى الدنيا و الأخرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 4 - 14
14 _ استمرار و پافشارى بر كفر ، موجب گرفتار شدن به عذاب دردناك دوزخ است .
و الذين كفروا لهم . .. عذاب أليم بما كانوا يكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 70 - 6
6 _ استمرار و پافشارى بر شرك و كفر ، موجب گرفتار شدن به عذاب شديد در قيامت است .
ثم نذيقهم العذاب الشديد بما كانوا يكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 36 -
3
3_ اصرار بر كفر و انكار پيامبران و معارف الهى ، موجب از دست دادن شايستگى براى ايمان و هدايت است .
ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا . .. لن يؤمن من قومك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 58 - 2
2_ خداوند ، در پى اصرار قوم عاد بر كفر و شرك ، عذابى سخت و سهمگين بر آنان نازل كرد .
و لما جاء أمرنا . .. و نجّين_هم من عذاب غليظ
مراد از {أمر} عذاب نازل شده بر قوم عاد است. {عذاب غليظ} در ذيل آيه _ بنابر يك احتمال، يعنى دنيوى بودن عذاب _ دلالت بر سهمگينى عذاب نازل شده بر قوم عاد دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 110 - 3
3_ اصرار كفرپيشگان بر تكذيب پيامبران و عناد و لجاجت آنان ، موجب يأس پيامبران از موفقيّت خويش و ايمان آوردن قومشان
حتّى إذا استيئس الرسل
متعلق {استيئس} ايمان آوردن مردم و موفقيت پيامبران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 2 - 7
7- كافرانِ به قرآن و كافرانى كه تصميم به ماندن در ظلمت ها گرفته اند ، فرجامى بس ناگوار دارند و در عذابى سخت گرفتار خواهند شد .
و ويل للك_فرين من عذاب شديد
برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از كافران در اين آيه، به قرينهء آيه قبل، كسانى هستند كه كتاب خدا را نپذيرفتند و از ظلمتها خارج نشدند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل -
16 - 104 - 1
1- كسانى كه بر كفر اصرار ورزيده و از سر لجاجت حق را نمى پذيرند ، محروم از هدايت الهى اند .
إن الذين لايؤمنون بأي_ت الله لايهديهم الله
فعل مضارع {لايؤمنون} دلالت بر استمرار دارد و با توجه به اينكه قرآن به زبان روشن و فصيح نازل گرديده است، ولى در عين حال كافران به آن ايمان نياورده اند، مى تواند لجاجت و روح حق ناپذيرى آنان را برساند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 105 - 4
4 - اصرار بر كفر و تكذيب آيات الهى ، در پى دارنده عذاب ابدى دوزخ
فى جهنّم خ_لدون . .. ألم تكن ءاي_تى تتلى عليكم فكنتم بها تكذّبون
جمله {كنتم بها تكذّبون} ماضى استمرارى و بيانگر پافشارى كافران بر كفر و تكذيب است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 67 - 7
7 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر كفر و حق ستيزى ، زمينه نزول عذاب الهى
إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 139 - 11
11 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر كفر و حق ستيزى ، زمينه ساز نزول عذاب الهى
فأهلكن_هم . .. و ما كان أكثرهم مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 158 - 9
9 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر كفرورزى و حق ناپذيرى ، زمينه ساز نزول عذاب و گرفتار شدن آنان به خشم و قهر الهى
فأخذهم العذاب . .. و
ما كان أكثرهم مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 174 - 6
6 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر كفرورزى و حق ناپذيرى ، زمينه ساز نزول عذاب و گرفتار شدن به خشم و قهر الهى
إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 190 - 7
7 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر كفر و فساد ، زمينه ساز نزول عذاب الهى
فأخذهم عذاب يوم الظلّة . .. و ما كان أكثرهم مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 53 - 4
4 - كافرانِ منكرِ آيات الهى ، وعده پيامبر ( ص ) را بر عذاب ، در صورت تداوم كفر ، باور نداشتند .
و يستعجلونك بالعذاب
شتاب كافران در گرفتار شدن به عذاب، با وجود اين كه هيچ كسى، حتى كافر، علاقه و تمايل به عذاب ندارد، نشان مى دهد كه آنان، تعجيل در عذاب را، از ناباورى و يا استهزا مى خواسته اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 54 - 4
4 - كافران منكر آيات الهى ، وعده پيامبر ( ص ) را بر عذاب ، در صورت تداوم كفر ، باور نداشتند .
يستعجلونك بالعذاب
شتاب كافران براى گرفتار شدن به عذاب، با توجّه به اين كه هيچ كسى، حتى كافر، علاقه و تمايل به عذاب ندارد، نشان مى دهد كه تعجيل آنان در عذاب، از ناباورى يا تمسخر بوده است.
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
15 - يس - 36 - 64 - 3
3 - كفر مستمر ، سبب دوزخى شدن است .
اصلوها اليوم بما كنتم تكفرون
{باء} در {بما} براى سببيت و فعل مضارع {تكفرون} _ به ويژه با آمدن فعل {كنتم} _ بيانگر استمرار است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 8 - 1
1 - اصرار مستكبرانه بر كفر ، به رغم شنيدن آيات الهى ، در پى دارنده عذابى بس دردناك
يسمع ءاي_ت اللّه . .. فبشّره بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 34 - 9
9- كفر مستمر ، در پى دارنده عذاب حتمى
قال فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون
تعبير {كنتم تكفرون} استمرار را افاده مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 16 - 8
8 - اصرار و مداومت بر كفر و حق ناپذيرى ، درپى دارنده عذاب آتش دوزخ
إنّما تجزون ما كنتم تعملون
فعل {كنتم تعملون}، ماضى استمرارى و بيانگر اصرار و مداومت شخص، بر عمل است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 33 - 3
3 - لجاجت و پافشارى بر كفر ، ريشه مبارزه كافران عليه قرآن
أم يقولون تقوّله بل لايؤمنون
آثار اقرار به كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 3
3 _ رسميت يافتن كفر فرد در جامعه اسلامى ، با سخنان و اقرار هاى زبانى وى
يحلفون باللّه ما قالوا و لقد قالوا كلمة الكفر و كفروا بعد إسلمهم
برداشت فوق بر
اين اساس است كه منافقان با نفى سخنان كفرآميز از خويش، مى خواهند خود را مسلمان نشان دهند و خداوند، براى بى اساس نشان دادن اقرار آنان، بر صدور سخنان كفرآميز از ناحيه آنان، تأكيد كرده است.
آثار برترى طلبى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 49 - 3
3- ذلت و خوارى اشراف و سران كفر در آخرت ، نتيجه برترى جويى نارواى آنان در دنيا
ذق إنّك أنت العزيز الكريم
مخاطب قرار گرفتن اين گروه از دوزخيان بهوسيله وصف {العزيز الكريم}، مى نماياند كه مجازات آنان، پيامد روحيه تكبرمنشانه و برترى جويانه ايشان است. در حقيقت آنان، آثار رفتار شوم خويش در دنيا را مى بينند.
آثار بهانه جويى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 9 - 4
4 _ گمراهىِ گريز ناپذير سران كفر و شرك ، پيامد برخورد هاى عناد آلود و بهانه جويانه آنان با قرآن و پيامبر ( ص )
إن ه_ذا إلاّ إفك. .. و قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
{فاء} در {فضلّوا} براى سببيت و در {فلايستطيعون} تفسيريه است; يعنى، برخوردهاى عناد آلود كافران با پيامبر(ص) سبب گمراهى آنان بود و اين گمراهى، موجب نيافتن راهى براى گريز از آن گرديد.
آثار تبرى از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - حجرات - 49 - 7 - 24
24 - رشد واقعى انسان ، در پرتو محبت دين و بيزارى از كفر و گناه
حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... أول_ئك هم
الرشدون
آثار تداوم بر كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 70 - 24
24 _ مداومت بر كفر موجب گرفتارى به عذاب دردناك قيامت مى شود.
عذاب أليم بما كانوا يكفرون
آثار دشمنى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 9 - 4
4 _ گمراهىِ گريز ناپذير سران كفر و شرك ، پيامد برخورد هاى عناد آلود و بهانه جويانه آنان با قرآن و پيامبر ( ص )
إن ه_ذا إلاّ إفك. .. و قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
{فاء} در {فضلّوا} براى سببيت و در {فلايستطيعون} تفسيريه است; يعنى، برخوردهاى عناد آلود كافران با پيامبر(ص) سبب گمراهى آنان بود و اين گمراهى، موجب نيافتن راهى براى گريز از آن گرديد.
آثار دعوت به كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 17 - 4،6
4 - كفرورزى و نيز دعوت به آن ، موجب خلود در آتش
قال للإنس_ن اكفر فلمّا كفر . .. فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار خ_لدَين فيها
6 - كفرورزى و دعوت به آن ، از مصاديق ظلم
قال للإنس_ن اكفر فلمّا كفر . .. فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار خ_لدَين فيها و ذلك
آثار شك رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 8 - 5
5 - مخالفت سران كفر و شرك با پيامبراسلام ، به خاطر شك و ترديد آنان در اصل نزول وحى و الهى بودن قرآن بود ; نه در شايستگى پيامبر ( ص ) براى
رسالت .
أءنزل عليه الذكر من بيننا بل هم فى شكّ من ذكرى
{بل} در جمله {بل هم فى شكّ من ذكرى} براى اضراب مى باشد. بر اين اساس مقصود از آيه شريفه اين است كه مخالفت سران كفر و شرك با رسول خدا، ناشى از شك و ترديد آنان در درستى قرآن است و بحث از شايستگى آن حضرت براى رسالت، معلول چنين ترديدى مى باشد.
آثار شومى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 16 - 7
7 - بيم دادن خداوند به بندگانش ، درباره پيامد شوم كفر و شرك و گرفتار شدن به آتش دوزخ
لهم من فوقهم ظلل من النار . .. ذلك يخوّف اللّه به عباده
آثار عدم تعقل در فرجام كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 10 - 11
11- ناخشنودى از دين و پيام هاى الهى ، معلول نينديشيدن به عاقبت كفر و كافران *
كرهوا ما أنزل اللّه . .. أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا
از ارتباط {أفلم يسيروا} با {كرهوا ماأنزل اللّه}، مى توان استفاده كرد كه اگر كافران عصر بعثت به فرجام شوم پيشينيان كافر مى انديشيدند، اين چنين از پيام هاى دين، گريزان و ناخشنود نبودند.
آثار كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 6 - 6
6 - برخى از كافران به مرحله اى از كفر مى رسند كه زمينه ايمان در آنان نابود مى شود .
إن الذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1
- بقره - 2 - 24 - 8
8 - آتش دوزخ ، مهيّا شده براى كفرپيشگان
أعدّت للكفرين
اعداد (مصدر اعدت) به معناى حاضر كردن و مهيّا ساختن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 88 - 5،6
5 - كفر ورزى يهود ، موجب محروم شدن آنان از رحمت الهى است .
لعنهم اللّه بكفر هم
{باء} در {بكفر} سببيه است.
6 - قرار گرفتن حجاب بر قلب و انديشه يهوديان ريشه در فطرت و خلقت آنان ندارد بلكه كفرورزى و دور شدنشان از رحمت الهى موجب آن شده است .
قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بكفر هم فقليلا
چنانچه گذشت {بل} نفى معنايى است كه از {قلوبنا غلف} استفاده مى شود و آن معذور بودن يهود به خاطر نفهميدن است. كلمه {بل} معذور بودن يهود را نفى مى كند و جمله {لعنهم اللّه ...} بيان مى دارد حجابِ قلب يهود از كفرورزى آنان به وجود آمده نه اينكه فطرتاً اين گونه باشند و اين چنين نفهميدنى - كه خود آدمى زمينه ساز آن باشد - نمى تواند عذرى قابل قبول تلقى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 100 - 9
9 - فقدان ايمان ، از علل پايبند نبودن آدمى به عهد ها و پيمان هاى الهى است .
أو كلما عهدوا عهداً نبذه فريق منهم بل اكثرهم لايؤمنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 104 - 14
14 - يهوديانِ كافر به پيامبر ( ص ) و استهزا كننده او ، مستحق عذابى دردناك هستند .
و للكفرين
عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 161 - 1
1 - كفرپيشگانى كه با كفر بميرند ، به لعنت خدا گرفتار شده و مورد نفرين و لعنت فرشتگان خواهند بود .
إن الذين كفروا و ماتوا و هم كفار أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 212 - 3
3 _ كفر ، زمينه اصيل پنداشتن زندگى دنيا و ارزش هاى مادى
زين للذين كفروا الحيوة الدنيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 253 - 17
17 _ ايمان و كفر ، محورِ طبقه بندىِ افرادِ جامعه
فمنهم من امن و منهم من كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 257 - 9،14
9 _ كفر ، زمينه ساز سرپرستى و حاكميّت طاغوت و انحراف از نور به ظلمتها
و الّذين كفروا اولياؤهم الطّاغوت يخرجونهم من النّور الى الظّلمات
14 _ اتحاد اهل ايمان به علّت ولايت واحد الهى و تشتت صفوف اهل كفر ، به لحاظ حاكميّت اولياى متعدد طاغوتى بر آنان
اللّه ولىّ الّذين امنوا . .. و الّذين كفروا اولياؤهم الطّاغوت
چون مؤمنان از يك {ولى} برخوردارند، پس به وحدت مى رسند، و در مقابل، كافران داراى اوليايى متعددند و در نتيجه متشتت خواهند شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 258 - 26،27
26 _ كفر همراه با عناد و ايستادگى در برابر حق ، ستمگرى است .
فبهت الّذى كفر و اللّه لا
يهدى القوم الظّالمين
27 _ كفر و ستمگرى ، مانع پذيرش حقّ و خضوع در برابر دلايل روشن آن
فبهت الّذى كفر و اللّه لا يهدى القوم الظّالمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 277 - 12
12 _ كفر ، اعمال ناشايست ، ترك نماز و نداشتن ارتباط با خدا ، امتناع از پرداخت زكات و حقوق مالى ، موجب اضطراب و سلب آرامش درونى
انّ الّذين امنوا . .. و لا هم يحزنون
از مفهوم آيه برداشت شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 10 - 10
10 _ آتش دوزخ ، از درون كافران زبانه مى كشد .
اولئك هم وقود النار
با توجه به معناى لغوى {وقود}: هو الحطب المجعول للوُقود. يعنى وقود، هيزمى است براى روشن كردنِ آتش.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 12 - 2،4
2 _ پيروزى ايمان بر كفر ، از وعده هاى الهى
قل للّذين كفروا ستغلبون و تحشرون الى جهنّم
4 _ كافران در دنيا ، مغلوب مؤمنان و در آخرت ، مقهور خدا هستند . *
قل للّذين كفروا ستغلبون و تحشرون الى جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 21 - 3
3 _ كفر به آيات الهى ، منشأ قتل انبيا و عدالتخواهان
انّ الذين يكفرون . .. و يقتلون النّبيّن ... و يقتلون الذين يأمرون بالقسط
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 22 - 10
10 _ كفر ، و
نيز قتل انبيا و عدالتخواهان ، عامل محروميّت از يارى شفاعت كنندگان
انّ الذين يكفرون . .. و ما لهم من ناصرين
به نظر مى رسد جمله {و ما لهم من ناصرين}، وجود يارى دهندگانى (شافعين) را براى جبران برخى اعمال فرض كرده است; و ليكن شامل اشخاص مذكور در آيه نمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 32 - 9
9 _ كفر ، عامل محروميّت از محبّت الهى
فان تولّوا فانّ اللّه لا يحب الكافرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 56 - 2
2 _ كفر ، موجب عذاب دنيا و آخرت
فاما الذين كفروا فاعذّبهم . .. فى الدنيا و الاخرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 57 - 3،10
3 _ در قيامت ، كافران از اعمال صالح خويش ، بهره اى نمى برند .
و اما الذين امنوا و عملوا الصالحات فيوفيهم اجورهم
چون پاداش الهى مشروط به توأم بودن ايمان و عمل صالح است، بنابراين عمل صالح بدون ايمان، پاداش الهى را در پى نخواهد داشت.
10 _ كافران به عيسى ( ع ) ( يهوديان ) ، ظالم و محروم از محبّت خداوند هستند .
فاما الذين كفروا . .. و اللّه لا يحبّ الظالمين
از مصاديق مورد نظر از كلمه {الظالمين}، به قرينه آيات قبل، يهوديانى هستند كه به حضرت عيسى (ع) ايمان نياوردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 84 - 10
10 _ ايمان نداشتن به تمامى پيامبران و كتب
نازل شده بر آنان ، حاكى از تسليم نبودن در برابر خداست .
امنا . .. لا نفرّق بين احد منهم و نحن له مسلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 86 - 3
3 _ يهود و نصارا ، محروم از هدايت ، به جهت انكار آگاهانه حقانيّت پيامبر ( ص ) با وجود دلايل روشن بر آن
كيف يهدى اللّه قوماً . .. و اللّه لا يهدى القوم الظالمين
آيه در مورد اهل كتاب نازل شده و آنان با وجود شهادت قبلى بر حقّانيّت آن حضرت، منكر حقّانيت وى شدند. (روح المعانى).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 90 - 1،2،3،4
1 _ ازدياد كفر مرتدّ ( اصرار بر كفر ) ، موجب محروميّت او از پذيرش توبه
انّ الذين كفروا من بعد ايمانهم ثمّ ازدادوا كفراً لن تقبل توبتهم
2 _ ارتداد و اصرار بر كفر ، موجب محروميّت از هدايت خداوند
انّ الذين كفروا . .. لن تقبل توبتهم
3 _ مرتدانى كه پس از توبه به كفر بازگردند ، توبه مجدّدشان پذيرفته نخواهد شد . *
الا الذين تابوا . .. ان الذين كفروا ... لن تقبل توبتهم
به نظر مى رسد منظور از {ان الذين} پس از {الا الذين تابوا}، آن گروه مرتدانى باشند كه توبه كردند و مجدّداً كافر شدند.
4 _ مرتدانى كه بر كفر اصرار ورزند ، هرگز موفق به توبه نخواهند شد . *
انّ الذين كفروا . .. لن تقبل توبتهم
بنابراينكه جمله {لن تقبل}، كنايه از عدم توبه آنها باشد; يعنى توبه نخواهند كرد تا پذيرفته شود.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 91 - 1
1 _ كسى كه در حال كفر بميرد ، اگر به اندازه تمامى زمين براى رهايى خود طلا فديه دهد ، پذيرفته نخواهد شد .
انّ الذين كفروا . .. و لو افتدى به
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 100 - 8
8 _ بازگشت به كينه ها ، عداوت ها و ديگر ويژگى هاى جاهليت پس از گرايش به اسلام ، نمودى از كفر
يردّوكم بعد ايمانكم كافرين
اوس و خزرج پس از تحريك يهود، كينه هاى گذشته را اظهار كردند و آماده جنگ شدند. اين كينهورزى را آيه شريفه، گرايش به كفر قلمداد كرده است. (الميزان ج 3).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 106 - 6
6 _ كفر و ارتداد ، عامل روسياهى و عذاب در قيامت
فاما الذين اسودّت وجوههم اكفرتم بعد ايمانكم فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 108 - 8
8 _ عذاب سيه رويان ( كافران ) ، ناشى از اعمال ناپسند ( تفرقه و پراكندگى و كفر ) خود آنان است و نه از ناحيه خداوند
فاما الذين اسودّت وجوههم . .. و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 112 - 11
11 _ كفر مستمر يهود به آيات الهى و كشتن نارواى پيامبران ، موجب ذلت ، درماندگى و گرفتارى آنان به
غضب الهى
ضربت عليهم الذّلّة . .. و باءُو بغضب من اللّه و ضربت عليهم المسكنة ذلك بانّهم كا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 116 - 4،11
4 _ مال و اولاد ( امكانات مادّى و انسانى ) نمى تواند خلأ ناشى از بى ايمانى به خدا را در جبهه كفر ، جبران كند .
انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً
11 _ كفر ، موجب جاودانگى در آتش دوزخ
انّ الّذين كفروا . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 117 - 2،6،10
2 _ كفر ، موجب محروميّت آدمى از ثمره انفاقات ( اعمال خير ) خويش
انّ الّذين كفروا . .. مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا ... فاهلكته
6 _ كفر آدمى ، ظلم به خويشتن
انّ الذين كفروا حرث قوم ظلموا انفسهم . .. و ما ظلمهم اللّه و لكن انفسهم يظلمون
10 _ بى ثمرى انفاق ( اعمال خير ) و دستاورد هاى اهل كفر ، ناشى از عملكرد آنان است و نه از جانب خداوند .
مثل ما ينفقون فى هذه الحيوة الدنيا كمثل ريح فيها صرّ اصابت حرث قوم . .. و ما ظلم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 144 - 12،14
12 _ كفر و ارتداد و پشت كردن به خط رسالت انبيا ، حركتى ارتجاعى و واپسگرايانه است .
و ما محمّد الّا رسول . .. افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم
14 _
ارتداد و كفر افراد ، زيانى به خداوند نمى رساند .
و من ينقلب على عقبيه فلن يضرّ اللّه شيئا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 149 - 5،8
5 _ كفر ، ارتداد و عصيان بر خداوند ، حركتى واپسگرايانه
ان تطيعوا . .. يردّوكم على اعقابكم
8 _ از دست دادن ارزش هاى اصيل ايمانى ، از پيامد هاى تبعيّت از كفرپيشگان
ان تطيعوا . ... فتنقلبوا خاسرين
از مصاديق روشن خسارت جامعه ايمانى، از دست دادن ارزشهاى اسلامى و ايمانى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 176 - 11
11 _ بازگشت ضرر كفرورزى كافران ، به خود ايشان
انّهم لن يضرّوا اللّه شيئاً يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة
جمله {يريد اللّه . .. }، دلالت بر جمله اى محذوف دارد: يعنى آنان به خدا ضرر نمى رسانند، بلكه به خود ضرر مى رسانند; و آن، ضررِ محروميّت از بهره اخروى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 177 - 6،10
6 _ بازگشت ضرر انتخاب كفر ، به خود كافران
انّ الّذين اشتروا الكفر . .. لن يضرّوا اللّه شيئاً و لهم عذاب اليم
جمله {و لهم عذاب اليم}، دلالت دارد بر اين كه كافران با كفر خويش به خودشان ضرر مى زنند ; چرا كه به {عذاب اليم} گرفتار مى شوند.
10 _ كفر ، موجب گرفتارى به عذاب دردناك الهى
انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان . .. لهم عذاب اليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران
- 3 - 178 - 4،8،10
4 _ كفر ، مانع انسان از شناخت نفع و ضرر حقيقى خود
و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم
{الّذين كفروا}، اشاره به عليّت چنين پندارى است ; يعنى چون كافرند، اين گونه مى پندارند.
8 _ بقاى بر كفر ، موجب ازدياد گناه و كيفر آن
و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم انّما نملى لهم ليزدادوا اثما
ظاهراً مراد از گناه در آيه، همان كفر است ; بنابراين عمر كافر هر چه طولانى شود، گناه او افزون مى شود. هر چند غير از كفر، گناه ديگرى مرتكب نشود.
10 _ كافران با كفر خويش ، حيات و عمر خود را تباه مى سازند .
انّما نملى لهم ليزدادوا اثماً و لهم عذاب مهين
عمر طولانى اگر ثمرى جز افزايش گناه و گرفتار شدن به عذاب الهى نداشته باشد، عمرى تباه و سرمايه اى نابود شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 18 - 4،6
4 _ خداوند ، كسانى را كه كافر از دنيا بروند ، نخواهد بخشيد .
و ليست التّوبة للّذين . .. و لا الّذين يموتون و هُم كفّار
6 _ خداوند براى كسانى كه تا لحظه مرگ بر كفر خويش باقى مانده و آنگاه ايمان آورند ، عذابى دردناك آماده كرده است .
و ليست التّوبة . .. و لا الّذين يموتون و هُم كفّار اولئك اعتدنا لهم عذاباً اليما
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 39 - 3
3 _ بخل و رياكارى ، نشانه كفر به خدا و قيامت است .
الذين
يبخلون . .. و ماذا عليهم لو امنوا باللّه و اليوم الاخر و انفقوا
ضمير در {عليهم} به {الذين يبخلون} برمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 46 - 21
21 _ كفر يهود ، عامل گرفتارى آنان به لعنت و نفرين الهى
من الذين هادوا . .. لعنهم اللّه بكفرهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 47 - 10،12،17،19،23
10 _ هشدار خداوند به اهل كتاب ، در مورد مسخ انسانيّت آنان در صورت ايمان نياوردن به قرآن
امنوا . .. من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها على ادبارها او نلعنهم
{طمس} به معناى نابود كردن اثر چيزى است، و {وجه} به معناى صورت مى باشد. مراد از {وجوه} نيز به دليل برگشت ضمير {هم} به آن، افراد انسان است ; البته به لحاظ شخصيّت انسانى آنان و نه به لحاظ جسم ايشان.
12 _ انحراف فكر و انديشه و مسخ شخصيّت ، پيامد كفر به قرآن
امنوا . .. من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها على ادبارها
{وجوه} به اعتبار اينكه مجمع تمامى حواس آدمى است، مى تواند كنايه از درك و فهم باشد.
17 _ كافران به قرآن در خطر گرفتارى به لعنتى ، همسان لعنى كه اصحاب سبت بدان گرفتار شدند .
امنوا . .. او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السَّبت
19 _ سرگذشت اصحاب سَبت ( مسخ شدن به ميمون ) عبرت و اندرزى براى كافران به قرآن از اهل كتاب
او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السَّبت
23 _ ايمان نياوردن اهل كتاب به قرآن ، زمينه گمراهى و عدم رستگارى ابدى آنان
من قبل ان نطمس وجوهاً
فنردّها على ادبارها
امام باقر (ع) در معنى آيه فوق فرمود: نطمسها عن الهدى فنردّها على ادبارها فى ضلالتها ذمّاً لها بانّها لا تفلح ابداً.
_______________________________
مجمع البيان، ج 3، ص 86 ; نورالثقلين، ج 1، ص 487، ح 280.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 52 - 2
2 _ ايمان به جبت و طاغوت ( كفر و شرك ) موجب لعن خداوند
الم تر . .. اولئك الّذين لعنهم اللّه و من يلعن اللّه فلن تجد له نصيراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 59 - 18
18 _ ارجاع ننمودن داورى اختلافات به خدا و رسول ( قرآن و سنت ) ، حاكى از بى ايمانى به خدا و قيامت است .
فان تنازعتم فى شىء فردّوه الى اللّه و الرّسول ان كنتم تؤمنون باللّه و اليوم الاخ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 97 - 5
5 _ ماندن در سيطره مشركان و كافران و ترك هجرت ، ظلم به نفس است .
انّ الّذين توفّيهم الملئكة ظالمى انفسهم قالوا فيم كنتم قالوا كنّا مستضعفين فى ال
بنابر اينكه توبيخ ملائكه بر اصل هجرت نكردن باشد، نه اينكه ترك هجرت باعث عمل نكردن به تكاليف الهى مى شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 102 - 28
28 _ كفر ، زمينه ساز خوارى و ذلت انسان
إنّ اللّه اعد للكفرين عذاباً مهيناً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 131 - 13،15،20
13
_ بى تقوايى و كافر شدن مردم ، هيچ ضررى را متوجه خداوند نخواهد كرد .
و إن تكفروا فان للّه ما فى السموت و ما فى الأرض و كان اللّه غنياً حميداً
15 _ بازگشت زيان كفر و بى تقوايى ، به خود انسان نه به خداوند
و إن تكفروا فان للّه ما فى السموت و ما فى الأرض
20 _ خداوند ، حميد و در خور ستايش است ، چه مردم ايمان آورند و يا كافر شوند .
ان اتقوا اللّه و إن تكفروا . .. و كان اللّه غنياً حميداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 133 - 5
5 _ كفر و بى تقوايى ، زمينه هلاكت و انقراض ملتها
و إن تكفروا . .. ان يشأ يذهبكم ايها الناس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 136 - 8
8 _ كافرانِ به خدا ، ملائكه ، كتب آسمانى ، پيامبران الهى و روز قيامت ، در گمراهى ژرف
و من يكفر باللّه و ملئكته و كتبه و رسله و اليوم الأخر فقد ضل ضللا بعيداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 137 - 5
5 _ ارتداد هاى مكرر و اصرار بر كفر ، در پى دارنده شقاوت ابدى و محروميت از هدايت الهى است .
إنّ الذين ءامنوا ثم كفروا . .. لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم سبيلا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 138 - 5
5 _ ارتداد و ازدياد كفر ، موجب گرفتار شدن
به عذاب دردناك
ءامنوا ثم كفروا . .. بشر المنفقين بانّ لهم عذاباً أليماً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 147 - 4
4 _ كفر به خدا ، و ناسپاسى نعمت هاى او ، موجب گرفتار شدن انسان به عذاب الهى
ما يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 155 - 11،19
11 _ كفر يهود ، موجب مهر زدن خداوند بر دل هاى آنان گشت .
و قولهم قلوبنا غلف بل طبع اللّه عليها بكفرهم
19 _ كفرورزى يهود ، مايه تقدير الهى ، بر بازداشتن قلب هاى آنان از نفوذ تعاليم انبيا
بل طبع اللّه عليها بكفرهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 156 - 7
7 _ كفرورزى يهود با انكار رسالت حضرت مسيح ( ع ) ، موجب گرفتار شدن آنان به لعنت خداوند
و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً
برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {بكفرهم} عطف بر {بنقضهم} در آيه قبل باشد. بر اين مبنا {بكفرهم} متعلق به فعل محذوف {لعناهم} خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 161 - 17
17 _ كفر ، موجب گرفتار شدن به عذاب دردناك قيامت
و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 167 - 2
2 _ اهل كتاب به دليل كفرشان به قرآن و انكار رسالت پيامبر ( ص ) و بازدارى مردمان از پيوستن به اسلام
، منحرفانى سخت گمراه
إنّ الذين كفروا و صدوا عن سبيل اللّه قد ضلوا ضللا بعيداً
از مصاديق مورد نظر براى {الذين كفروا . ..} به قرينه آيات پيشين (153 به بعد) آن گروه از اهل كتاب هستند كه رسالت پيامبر(ص) را نپذيرفتند و قرآن را وحى الهى ندانستند ; و مراد از {سبيل اللّه} به دليل آيات گذشته دين اسلام است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 168 - 6
6 _ كفرپيشگى و ستمگرى گروهى از اهل كتاب مايه محروميت آنان از مغفرت و هدايت الهى
إنّ الذين كفروا و ظلموا لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً
مصداق مورد نظر از {الذين كفروا و ظلموا} _ به دليل آيات گذشته _ گروهى از اهل كتاب هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 169 - 2،5،6
2 _ كفر ، گرايش به اديان باطل و انجام كردار هاى ناروا ، راهى است به سوى دوزخ .
و لاليهديهم طريقاً. الا طريق جهنم
برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از ظرف و زمان هدايت در جمله {و لاليهديهم . ..} حيات دنيا باشد ; بر اين مبنا مقصود از هدايت كافران به راه جهنم، فراهم سازى زمينه هاى كفرپيشگى و اعمال ناروا براى آنان است كه سرانجام آن دوزخ خواهد بود.
5 _ كفر و ظلم گروهى از اهل كتاب ، موجب خلود آنها در جهنم
إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. و لاليهديهم طريقاً. الا طريق جهنم خلدين فيها
با توجه به آيات قبل مصداق مورد نظر از آيه كافران اهل كتاب مى باشند.
6
_ كفر به قرآن و انكار رسالت پيامبر ( ص ) و بازدارى مردمان از پيوستن به اسلام ، مايه خلود در جهنم
إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. خلدين فيها ابداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 5 - 30
30 _ كفر به احكام الهى ، موجب حبط عمل و زيان اخروى است .
و من يكفر بالايمن فقد حبط عمله و هو فى الأخرة من الخسرين
منظور از {ايمان} مى تواند به معناى مصدرى آن (باورها) باشد و نيز مى تواند معارف و مسائلى باشد كه ايمان به آنها لازم است، مراد از آن معارف، به قرينه فرازهاى پيشين آيه، احكام دينى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 12 - 29،30
29 _ كفر ، پس از ميثاق خداوند و بيان احكام از جانب او ، انحراف از راه ميانه است .
و لقد اخذ اللّه ميثق . .. فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل سواء السبيل
در برداشت فوق {ذلك} اشاره به جمله {لقد اخذ اللّه} و {قال اللّه . .. لئن اقمتم الصلوة ...}، گرفته شده است.
30 _ كفر ( شكستن پيمان خدا ، ترك نماز و . . . ) پس از دريافت وعده بهشت و آمرزش گناهان ، ضلالت و انحراف است .
لاكفرن عنكم سياتكم . .. فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل سواء السبيل
بنابر اينكه مشاراليه {ذلك}، جمله {لاكفرن . .. و لادخلنكم} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 13 - 2
2 _ كفر و
گمراهى بنى اسرائيل به علت نقض پيمان هاى الهى
فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل . .. فبما نقضهم ميثقهم لعنهم
به مقتضاى آيه قبل (و لقد اخذ اللّه . .. فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل سواء السبيل)، نقض ميثاق الهى، كفر و گمراهى است. و آيه مورد بحث، بنى اسرائيل را نقض كننده پيمان الهى معرفى مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 41 - 33،38،42،43
33 _ تعلق اراده الهى به عذاب و ضلالت آدمى ، پيامد كفرورزى ، تحريفگرى ، دروغپردازى عليه پيامبر ( ص ) و پيروى از تحريفگران دين
الذين يسرعون فى الكفر . .. و من يرد اللّه فتنته فلن تملك له من اللّه شيئاً
38 _ پافشارى در كفر ، مانع تعلق اراده الهى به پاك نمودن قلب كافران از آلودگى و ناپاكى
الذين يسرعون فى الكفر . .. أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم
42 _ خوارى و رسوايى در دنياو عذاب بزرگ آخرت ، كيفر منافقان و يهوديان شتابگر در كفر
من الذين قالوا ءامنا بافواههم . .. لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم
43 _ پيشتازى در كفر ، دروغپردازى ، جاسوسى و تحريفگرى ، مايه خوارى در دنيا و عذاب بزرگ در آخرت
الذين يسرعون فى الكفر . .. لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 43 - 11
11 _ بى اعتنايى به حكم خداوند ، پيامد بى ايمانى است .
ثم يتولون . .. و ما أولئك بالمؤمنين
جمله {و
ما أولئك بالمؤمنين} مى تواند بيان ريشه اعراض از احكام الهى باشد و مى تواند بيان پيامد اعراض باشد. برداشت فوق بر مبناى احتمال اول است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 64 - 36
36 _ مفسده جويى يهود ، برخاسته از طغيان گرى و كفرورزى آنان *
طغيناً و كفراً . .. و يسعون فى الارض فساداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 68 - 12
12 _ تأثير منفى قرآن در برخى مردمان ، برخاسته از كفرورزى و طغيانگرى آنان
و ليزيدن كثيراً منهم ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 86 - 5
5 _ استكبار از ريشه هاى كفر و عامل تكذيب آيات الهى
و انهم لايستكبرون . .. و الذين كفروا و كذبوا بايتنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 1 - 11،12
11 _ كفر به يگانگى خداوند در آفرينش، زمينه پندار شرك در ربوبيت و تدبير عالم هستى
الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض . .. ثم الذين كفروا بربهم يعدلون
بنابراينكه {بربهم} متعلق به {يعدلون} باشد. در اين صورت {يعدلون} از ماده {عدل} به معناى همسان دانستن است و {كفروا}، با توجه به صدر آيه، به معنى كفر به توحيد در خلق است.
12 _ كفرپيشگى، زمينه ساز سرباز زدن از ستايش انحصارى براى آفريدگار هستى است.
الحمد للّه الذى خلق . .. ثم الذين كفروا بربهم يعدلون
اگر جمله {الذين . .. } عطف بر {الحمدللّه} و
{يعدلون} به معناى {عدول} باشد، نتيجه اين مى شود كه حمد از آن خداست، ولى كافران از اين حقيقت عدول مى كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 6 - 9،20
9 _ كفر موجب هلاكت بسيارى از جوامع گذشته، در عين قدرتمندتر بودن آنها از كافران عصر پيامبر(ص)
ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض ما لم نمكن لكم
20 _ هلاكت امتها و نابودى تمدنها بر اثر كفر و گناه، از سنتهاى الهى است.
ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن . .. فأهلكنهم بذنوبهم
جمله {فأهلكناهم}، بيان قاعده و قانونى است كه جمله {ألم يروا كم أهلكنا . .. } جريان آن را در طول تاريخ نشان مى دهد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 7 - 5،6
5 _ كفر و سرسختى در برابر حق، زمينه ساز انحراف در بينش و تفسير غلط و نابجا از پديده هاست.
و لو نزلنا . .. لقال الذين كفروا إن هذا إلا سحر مبين
عنوان ساختن كفر در {الذين كفروا . .. } بيان تأثير كفر كافران در بينش غلط و منحرف آنان است. يعنى {كفر} موجب مى گردد كه پديده ها بر خلاف حق و واقع تفسير شوند.
6 _ كفرورزى، موجب انكار هر گونه معجزه و آيه (گواه حقانيت پيامبر) هر چند ملموس و قابل حس باشد.
و لو نزلنا عليك . .. لقال الذين كفروا إن هذا إلا سحر مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 30 - 9
9 _ عذاب قيامت،
پيامد مداومت در كفر و انكار معاد در دنياست.
فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 31 - 11
11 _ پيامدهاى كفر و انكار معاد، بارى سنگين و طاقتفرسا بر دوش انسان است.
و هم يحملون أوزارهم على ظهورهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 110 - 2،4،7
2 _ قلب و ادراك انسان در نتيجه كفر و لجاجت مسخ مى گردد.
لئن جاءتهم ءاية . .. لايؤمنون. و نقلب أفئدتهم و أبصرهم
{فؤاد} به معنى قلب است و وارونه ساختن معنى فيزيكى ندارد، بلكه منقلب شدن خصوصيات و واژگون شدن آن است. لذا مى توان از آن به مسخ تعبير كرد.
4 _ كفر و عنادورزى در برابر حق داراى رابطه متقابل با عدم درك صحيح حقايق است.
و نقلب أفئدتهم . .. كما لم يؤمنوا به أول مرة
رابطه متقابل از آن جهت كه ميان {عناد} و وارونگى دل و ديده پيوندى برقرار شده كه هركدام از آن دو قابليت تأثير در ديگرى دارد. از يكسو كفر موجب وارونگى دل مى شود و از سوى ديگر اين حالت نيز آدمى رابه كفر و طغيان بيشتر سوق مى دهد.
7 _ محروميت از هدايت پذيرى، پيامد كفر و لجاجت در برابر حق است.
و نقلب أفئدتهم و أبصرهم كما لم يؤمنوا به أول مرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 122 - 3
3 _ ايمان، حيات است و مولد نور و كفر، مرگ است و تاريكى.
أو من كان ميتا فأحيينه . .. كمن مثله فى الظلمت
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 125 - 19
19 _ عن أبى الحسن الرضا(ع) فى قوله تعالى: {فمن يرد الله أن يهديه يشرح صدره للاسلام} قال: من يرد الله أن يهديه بايمانه . .. يشرح صدره للتسليم لله و الثقة به و السكون إلى ما وعده من ثوابه ... و من يرد ان يضله ... لكفره به و عصيانه له فى الدنيا يجعل صدره ضيقا حرجا حتى يشك فى كفره و يضطرب من اعتقاد قلب__ه ... .
امام رضا(ع) درباره آيه {فمن يرد الله . .. } فرمود: كسى كه خدا بخواهد او را بخاطر ايمان اش هدايت كند ... سينه اش را براى تسليم شدن در برابر خداوند و اعتماد به او و آرامش يافتن به وعده هاى پاداش الهى، باز و گشوده مى سازد ... و كسى كه خدا بخواهد او را به خاطر كفر و نافرمانيش در دنيا گمراه كند، سينه اش را تنگ و در فشار قرار مى دهد، بدان گونه كه در كفر خود شك كند و در اعتقادات قلبى خويش مضطرب و نگران باشد ... .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 135 - 11،12
11 _ كفر و مخالفت با راه انبيا، ظلم و مانع رستگارى است.
اعملوا على مكانتكم . .. إنه لايفلح الظلمون
12 _ خداوند كسانى را كه با كفرورزى، خويش را در زمره ستمكاران قرار داده اند، رستگار نمى سازد.
إنه لايفلح الظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 40 - 3
3 _ كفر و
شرك مانع راهيابى به عالم برتر براى كسب رحمتهاى ويژه الهى است.
إن الذين كذبوا بأيتنا و استكبروا عنها لاتفتح لهم أبوب السماء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 94 - 2
2 _ خداوند در پى ارسال هر يك از پيامبران در شهر ها و آبادانى ها ، كفرپيشگان را به سختى تنگدستى و رنج و اندوه گرفتار ساخت .
و ما أرسلنا فى قرية من نبى إلا أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء
با توجه به دو آيه بعد (و لو أن أهل القرى . .. ) معلوم مى شود گرفتار ساختن امتهاى گذشته به بلاها و سختيها در صورتى بوده كه آنان با تبليغ و ارشاد پيامبران خويش ايمان نمى آوردند و همچنان بر كفرورزى پافشارى داشتند. در اين مرحله آنها را گرفتار مى ساخت تا شايد متنبّه شوند. بنابراين جمله {أخذنا أهلها ... } مقيد مى شود به {إذا لم يؤمنوا و لم يتقوا}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 100 - 1
1 _ برخى از اقوام پيشين بر اثر كفرپيشگى و ارتكاب گناه به عذاب الهى گرفتار شدند و توان درك معارف دينى از آنان سلب شد .
أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم و نطبع على قلوبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 53 - 7،9،12
7 _ محروميت جوامع بشرى از نعمت هاى الهى ، پيامد گرفتار شدن آنان به كفر و گناه است .
ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى
يغيروا
9 _ خداوند به سبب كفرورزى فرعونيان و اقوام پيش از آنها ، نعمت هاى خويش را از آنان سلب و به نقمت و عذاب تبديل كرد .
كدأب ءال فرعون . .. ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا ... حتى يغيروا ما بأنفسهم
12 _ هلاكت و نابودى مشركان مكه در كارزار بدر ، پيامد گناهان و كفرشان به آيات الهى بود .
ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم
{ذلك} علاوه بر اينكه اشاره به فرجام شوم فرعونيان و كافران پيش از آنان است، مى تواند اشاره به قضاياى جنگ بدر و نابودى مشركان مكه نيز داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 55 - 2،3
2 _ انسانهايى كه بر اثر كفرورزى زمينه هاى ايمان را در خويش از ميان برده اند ، در پيشگاه خداوند بدترين جنبدگان هستند .
إن شر الدواب عنداللّه الذين كفروا فهم لايؤمنون
3 _ كفرورزى تا مرز از دست دادن زمينه هاى ايمان ، عامل سقوط آدمى از مرتبه انسانيت به مرحله پست ترين حيوانات
إن شر الدواب عنداللّه الذين كفروا فهم لايؤمنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 2 - 9
9 _ تهديد خداوند به مشركان پيمان شكن صدر اسلام ، به شكست خفت بار و خواركننده در صورت تسليم نشدن و پاى فشردن بر شرك و كفر
و اعلموا أنكم غير معجزى اللّه و أن اللّه مخزى الكفرين
{اخزاء} (مصدر مخزى) به معناى خوار و خفيف كردن است. به كارگيرى اسم فاعل به جاى فعل در جمله {و أن اللّه
مخزى الكافرين} بيانگر سنت قطعى خداوند درباره شكست كفر و كفرپيشگان بوده و تهديدى براى مشركان پيمان شكن مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 23 - 2
2 _ كفر ، مايه قطع پيوند دوستى ميان مسلمانان و كافران
يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا . .. أولياء إن استحبوا الكفر على الإيمن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 66 - 5
5 _ كفر منافقان ، پس از ايمان ظاهريشان ، مانع پذيرفته شدن عذر آنان است .
لا تعتذروا قد كفرتم بعد إيمنكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 70 - 18
18 _ كفرورزى و انكار دلايل روشن انبيا ، ظلم انسان به خويش و پيامد آن دامنگير خود اوست .
أتتهم رسلهم بالبيّنت فما كان اللّه ليظلمهم و لكن كانوا أنفسهم يظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 73 - 6
6 _ كفر و نفاق ، عامل دوزخى شدن انسان
جهد الكفار و المنفقين . .. و مأويهم جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 84 - 13
13 _ نفاق و كفر و مرگ در حال فسق ، مايه محروميت از فيض نماز و دعاى اهل ايمان
و لاتصل . .. إنهم كفروا باللّه و رسوله و ماتوا و هم فسقون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 125 - 3
3 _ كفر و نفاق ، نشان بيمارى دل و پليدى
باطن است .
الذين فى قلوبهم مرض . .. رجسهم ... و هم كفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 88 - 4
4 _ كفر ، مانع برخوردارى كافران از نعمت هاى فراوان الهى ، در دنيا نيست .
ربنا إنك ءاتيت فرعون و ملأه زينة و أمولا فى الحيوة الدنيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 29 - 21
21_ شرك و كفر ، نشانه نادانى و بى خردى است .
و ل_كنى أريكم قومًا تجهلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 36 - 10
10_ رسوخ كفر در انسان و بسته شدن روزنه هاى ايمان ، شرط استحقاق عذاب استيصال است .
لن يؤمن من قومك إلاّ من قد ءامن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون
خداوند با تفريع {اصنع الفلك . ..} كه گوياى فرارسيدن عذاب استيصال بر كافران قوم نوح است بر ايمان نياوردن آنان ، اشاره به اين معنا دارد كه چون شايستگى ايمان در آنان منتفى است عذاب ايشان را فرا مى گيرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 60 - 5
5_ قوم عاد ، بر اثر كفر و نافرمانى خدا و پيامبران ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .
ألا بُعدًا لعاد قوم هود
{بُعداً} (هلاك گشتن يا دور شدن) مفعول مطلق براى فعل محذوف (ليبعد) است: ألا ليبعد قوم عاد بعداً. و از آن جا كه قوم عاد به هلاكت رسيدند و از رحمت او محروم شدند مى توان گفت، مرادْ عذاب در
آخرت و دورى از رحمت او در آن سراست و نيز محتمل است {ألا بُعدًا ...} _ چنان چه زمخشرى گفته _ بيانگر استحقاق دورى و هلاكت باشد; يعنى، [قوم عاد هلاك گشتند و از رحمت او محروم شدند ]بدانيد آنان مستحق آن كيفر و سزاور چنين عقوبتى بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 66 - 10
10_ كفرپيشگان و مخالفان معارف دين ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى الهى اند .
فلما جاء أمرنا نجّينا ص_لحًا . .. و من خزى يومئذ إن ربك هو القوىُّ العزيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 102 - 3
3_ عذاب هاى الهى آن گاه بر شهر ها و آبادى ها فرو مى ريزد كه عموم افرادش ستم پيشه بوده و آثار كفر و شرك در همه جا مشهود باشد .
و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة
نسبت دادن ظلم به آباديها (و هى ظالمة) نسبتى مجازى است و هدف از آن رساندن اين معناست كه: همه و يا اكثر قريب به اتفاق اهل آن آباديها ، ستمكار بودند; به گونه اى كه گويا ستم كارى در هر كوى و برزن نمايان بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 122 - 2
2_ اعمال و عقايد كفرپيشگان ، موجب گرفتار شدن آنان به عذاب هاى الهى است .
و قل . .. اعملوا على مكانتكم ... وانتظروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 38 -
15
15_ شرك و كفر ، از موانع دستيابى به علوم موهبتى و خدادادى است .
ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله . .. ما كان لنا أن نشرك بال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 12
12_ كفرورزى مردم عصر بعثت و مخالفتشان با پيامبر ( ص ) و قرآن ، عامل روى آوردن مصيبت هاى سخت و كوبنده بر آنان
و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة أو تحلّ قريبًا من دارهم
برداشت فوق با توجه به حرف {باء} در {بما صنعوا} _ كه به معناى سببيت است _ استفاده مى شود. مراد از {ما صنعوا} به قرينه آيات گذشته ، انكار قرآن، مخالفت با رسالت پيامبر(ص) و مانند آن مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 8 - 1
1- موسى ( ع ) در راستاى رسالت خويش به بنى اسرائيل اعلام كرد كه كفر آنان و تمامى ساكنان زمين$ زيانى به خداوند نمى رساند .
و قال موسى إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا فإن الله لغنى حميد
{إن} در {إن تكفروا} شرطيه است و جواب آن {لم يتضرر هو} مى باشد كه محذوف است و {فإن الله لغنى} تعليل جزاى شرط محذوف مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 45 - 8
8- كفر و تكذيب رسولان الهى ، ظلم به نفس مى باشد و پيامد آن متوجه خود انسان است .
نجب دعوتك و نتّبع الرسل . .. و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا
أنفسهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 2 - 6
6- كفرپيشگى ، در پى دارنده پشيمانى و ندامت است .
ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 2
2- كافرانى كه با حالت ظلم به نفس ( كفر ) از دنيا بروند ، در قيامت گرفتار خوارى و ذلت خواهند شد .
إن الخزى اليوم و السوء على الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 29 - 8
8- كفر ، عامل گرفتار شدن به عذاب ابدى جهنّم
الك_فرين . .. فادخلوا أبوب جهنّم خ_لدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 105 - 3
3- كفر و حق ناپذيرى ، منشأ دروغ پردازى و افترا بستن به حقايق دين است .
إنما يفترى الكذب الذين لايؤمنون بأي_ت الله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 108 - 2
2- عملكرد خود آدميان ( كفر و دنياگرايى ) ، عامل محروميت آنان از درك حقايق معنوى است .
من كفر بالله . .. بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا ... أُول_ئك الذين طبع الله على قل
الذين طبع الله . ..} در مقام بيان مجازات كسانى است كه با اختيار خود به كفر گرويدند و دنيا را بر آخرت ترجيح دادند كه در آيه قبل از آن سخن به ميان آمده است. بنابراين همين گزينش و انتخاب _ كه عملى است اختيارى _ موجب
مجازات {طبع قلب} مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 46 - 3
3- محروميت از درك صحيح حقايق قرآن ، پيامد حق ناپذيرى و كفرپيشگى كافران
الذين لايؤمنون بالأخرة . .. و جعلنا على قلوبهم أكنّة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 7
7- كفر به خداوند ، موجب كيفر شدن به وسيله بلا هاى طبيعى
فيرسل عليكم قاصفًا من الريح فيغرقكم بما كفرتم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 40 - 6
6- تبديل شدن بوستان هاى زيبا و حاصل خيز ، به كويرى خشك و بى حاصل ، با عذاب الهى ، در نتيجه كفر و فخر و مباهات به ديگران ، امرى ممكن است .
فعسى ربّى . .. يرسل عليها حسبانًا من السماء فتصبح صعيدًا زلقًا
{صعيد} يعنى، روى زمين و {زلق} يعنى، بدون گياه.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 59 - 2،3
2- ستم گرى و كفر برخى از جوامع پيشين ، مايه هلاكت آنان با عذاب ويران كننده الهى است .
أهلكن_هم لمّا ظلموا
مراد از ظلم در {ظلموا} _ به قرينه آيات قبل _ اِعراض از آيات خدا است.
3- كفر و ستم ، باعث سقوط و هلاك ملتّ ها است .
و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 100 - 4
4- كفر ، زمينه ساز گرفتارى به دوزخ است .
و عرضنا جهنّم يومئذ
للك_فرين عرضًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 101 - 4،5
4- كفر و حق ناپذيرى ، عامل عجز انسان از گوش فرا دادن به آيات الهى است .
عن ذكرى و كانوا لايستطيعون سمعًا
مفاد {كانوا لايستطيعون. ..} ماضى استمرارى است; يعنى، كافران، پيوسته ناتوان از شنوايى بوده اند. روشن است كه نفى شنوايى، به معناى حسّى آن مراد نيست، بلكه بيانِ اين است كه حال كافران در برابر استماع تذكرات، همانند حال كسى است كه هيچ گاه قدرت شنوايى نداشته است.
5- كفر ، در نيروى برداشت و ادراك انسان ، تأثير دارد .
كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى و كانوا لايستطيعون سمعًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 103 - 4
4- كفرپيشگى ، عامل زيان آدمى به رغم كار و تلاش بسيار است .
للك_فرين نزلاً . قل هل ننبّئكم بالأخسرين أعم_لاً
{أعمالاً} تميز براى {أخسرين} است. به گفته اهل ادب، اصل در تميز، مفرد بودن است، ولى در اين آيه، جمع آمده است. جمع آمدن {أعمالاً} مى تواند براى اشاره به تنوع اَعمال كافران باشد; يعنى، كافران، اگر چه عمل هاى متنوع و بسيار داشته باشند، ولى _ برخلاف تصوّرشان _ سودى نخواهند برد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 104 - 3
3- دنيا ، ظرفى مناسب براى تلاش هاى سودمند و كفر ، مايه بهره نبردن از فرصت هاى موجود در آن است .
ضلّ سعيهم فى الحيوة الدنيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 -
73 - 2
2- كفر ، منشأ نپذيرفتن دلايل و آيات روشن الهى
و إذا تتلى عليهم ءايتنا بيّن_ت قال الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 77 - 2
2- گمان دستيابى به مال و فرزند به مجرد كفرورزى ، پندارى بس ناروا و شگفت انگيز است .
أفرءيت الذى كفر بأي_تنا و قال
همزه استفهام در {أفرأيت} مفيد تعجب و متضمن معناى امر است; يعنى، به قدرى شگفت آور است كه جا دارد حتماً چنين كسى را ببينى. حرف {فاء} در اين براى ترتيب معنوى است; يعنى، كافرانى كه گفته آنان در آيات پيشين آمد، در حال رفاه و تنعّم، چنان سخنانى را گفتند; ولى تعجب از كسى است كه ايمان را به هواى پيداكردن مال و فرزند رها مى كند و به كافران مى پيوندد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 78 - 2،3
2- كسى كه كفرورزى را مايه فراوانى مال و اولاد مى داند ، مانند كسى سخن گفته است كه يا به غيب آگاه شده و يا از خداوند پيمان گرفته است .
كفر بأي_تنا و قال . .. أطّلع الغيب أم اتّخذ عندالرحمن عهدًا
3- كفر را موجب دستيابى به مال و فرزند دانستن ، سخنى بى مبنا و ادعايى پوچ است .
كفر بأي_تنا . .. أطّلع الغيب أم اتّخذ عندالرحمن عهدًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 83 - 6،8
6- كفرورزى ، زمينه ساز و همواركننده راه نفوذ شيطان و وسوسه هاى او در آدمى
أرسلنا الشي_طين على الك_فرين تؤزّهم
تعبير {على
الكافرين} دلالت دارد كه خداوند پس از تحقق كفر كافران، شياطين را مأمور گمراه ساختن آنان مى كند و در حقيقت ارسال شياطين پى آمد كفر است.
8- گرفتارى كافران به وسوسه ها و تحريكات شيطانى ، نمودى از { استدراج } و رهاشدن آنان در كفر و گمراهى است .
الرحمن مدًّا . .. ألم تر أنّا أرسلنا الشي_طين
اين آيه با آيه {من كان فى الضلالة فليمدد له الرحمن مدّاً} _ كه بيانگر سنت {امهال} بود _ در ارتباط است و بيانگر نمونه و گواه ديگرى بر جريان سنت {فليمدد. .. مدّاً} است كه همان {امهال} و {استدراج} مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 39 - 7
7- كفر ، مايه محروميت انسان از شفاعت شفيعان در قيامت است .
لو يعلم الذين كفروا . .. و لا هم ينصرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 40 - 9
9- كفر ، موجب دخول ناگهانى در آتش فراگير و مستمر دوزخ
الذين كفروا . .. وجوههم النار ... تأتيهم بغتة ... و لا هم ينظرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 97 - 12
12- كفر و سرپيچى از عبوديت حق ، مصداق بارز ظلم است .
أبص_ر الذين كفروا . .. بل كنّا ظ_لمين
توصيف كردن كافران به ظالم بودن خود به جاى كافر بودن، بيانگر يكى بودن اين دو وصف است و هر كافرى در حقيقت ظالم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 31 - 7
7
- كفر ورزى و پرستش غير خدا ، سقوط از اوج هدايت ، نور و روشنايى ، به حضيض ضلالت ، ظلمت و تاريكى است .
و من يشرك باللّه . .. أو تهوى به الريح فى مكان سحيق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 57 - 1
1 - كفر و ايمان ، مبناى داورى خدا ميان انسان ها در قيامت
يحكم بينهم فالذين ءامنوا . .. و الذين كفروا ... عذاب مهين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 48 - 4
4 - هلاكت جوامع كفرپيشه و تكذيب گر تاريخ ، نتيجه عملكرد خود آنها و پس از اتمام حجت الهى بر آنان
ثمّ أرسلنا . .. بأي_تنا و سلط_ن مبين ... فكذّبوهما فكانوا من المهلكين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 55 - 25
25 - كفر و ارتداد ، پس از ديدن حاكميت دين و دين داران و امنيت و آرامش زير سايه آن ، نشان فسق و تبه كارى و خروج از راه حق و صواب است .
وعد اللّه الذين ءامنوا منكم . .. ليستخلفنّهم ... و ليمكّننّ لهم دينهم ... يعبدون
در اين كه مقصود از {كفر} در آيه شريفه چيست؟ ميان مفسران دو ديدگاه وجود دارد: 1_ مقصود ارتداد است; يعنى، چنانچه هر كس پس از ديدن حاكميت و امنيت زير سايه دين و نيز اتمام حجت الهى، مجدداً راه كفر را بپيمايد، او حقيقتاً فاسق و تبه كار است. 2- مراد كفران نعمت است; يعنى، آن كس كه نعمت حاكميت
و امنيت تحت لواى دين را مشاهده كند و در عين حال به جاى شكرگزارى، راه ناسپاسى را بپيمايد، او حقيقتاً فاسق و تبه كار است. برداشت ياد شده، بنابر ديدگاه نخست است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 57 - 7
7 - كفر ، عامل بد فرجامى و سرنوشتى ناگوار
الذين كفروا . .. و مأويهم النار و لبئس المصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 23 - 2
2 _ كفر و انكار معاد ، موجب حبط و بى ثمر شدن عمل آدمى
و قال الذين لايرجون لقاءنا و قدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلن_ه هباء منثورًا
{هباء} به معناى ذرات بسيار ريزى است كه در حال عادى ديده نمى شود و تنها به وقت تابش نور آفتاب، از روزنه اى به داخل مكان تاريك مشاهده مى گردد و {منثوراً} اسم مفعول از ماده {نثر} و به معناى پراكنده شده است. اين تعبير، حاكى از بى ارزش بودن اعمال مجرمان است كه چون گرد و غبار پراكنده، هيچ ارزش و خاصيتى نداشته و حبط خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 26 - 6
6 _ كفر ، عامل سختى و تنگنايى در جهان آخرت
كان يومًا على الك_فرين عسيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 201 - 4
4 - ايمان نياوردن به آيات الهى ، درپى دارنده عذابى دردناك
لايؤمنون به حتّى يروا العذاب الأليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 -
شعراء - 26 - 216 - 2
2 - كفر و عصيان ، عامل بى اعتبارى مسؤوليت خويشاوندى
و أنذر عشيرتك . .. فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 40 - 18
18 - شكرگزارى و يا كفران انسان ، نمود پيروزى و يا شكست او در آزمون الهى
ليبلونى ءأشكر أم أكفر
برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه سليمان فرجام و نتيجه آزمون الهى را در دو بعد كلى {شكرگزارى يا كفران} مطرح ساخته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 42 - 2
2 - كفر و عصيان ، در پى دارنده لعنت خدا و عامل دور شدن انسان از رحمت الهى
و أتبعن_هم فى ه_ذه الدنيا لعنة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 53 - 7
7 - كفر و انكارِ آيات الهى ، موجب نزول عذاب است .
و الذين . .. كفروا باللّه ... و يستعجلونك بالعذاب و لولا أجل مسمّى لجاءهم العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 54 - 8
8 - كفر ، موجب گرفتار شدن به عذاب جهنم است .
و إنّ جهنّم لمحيطة بالك_فرين
آوردن اسم ظاهر {الكافرين} به جاى ضمير، با اين كه جاى آوردن ضمير است، اشعار به تأثير كفر در دخول در جهنم دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 44 - 1،4،6
1 - كفر ، امرى خسارت بار است و بازتاب خسارت آن
، براى خود كافر است .
من كفر فعليه كفره
{عليه} جار و مجرور و متعلق به {كفره} است. مقدم شدن آن، براى بيان اين نكته است كه پيامدهاى ناگوار كفر، به خود كافران اختصاص دارد.
4 - بازتاب خسارت كفر ، از آنِ كافر ، و پيامد فوايد ايمان و عمل صالح ، فراگير است . *
من كفر فعليه كفره و من عمل ص_لحًا فلأنفسهم يمهدون
احتمال دارد اين كه در جواب شرط جمله نخست، ضمير مفرد آورده شده و در جواب شرط جمله دوم، به رغم مفرد بودن اسم شرط، ضمير جمع آورده شده است، اشاره به نكته ياد شده باشد.
6 - كفر ، به تنهايى و بدون عمل كفرآلود ، براى شقاوت اخروى كافى است .
من كفر فعليه كفره
اين كه درباره كفر و آثار آن، تنها، به باور كفرآلود در مقابل عمل صالح اكتفا شده و عمل، ذكر نگرديده است، حكايت از حقيقت ياد شده مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 45 - 7
7 - كفر ، موجب محروميت از تفضل الهى ، در آخرت است .
ليجزى الذين . .. من فضله إنّه لايحبّ الك_فرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 24 - 10
10 - كفر ، عامل گرفتار شدنِ انسان به عذابى سخت است .
و من كفر فلايحزنك كفره . .. ثمّ نضطرّهم إلى عذاب غليظ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 19 - 23،24
23 - بى ايمانى ، باعث حبط عمل صالح مى شود .
أُول_ئك لم يؤمنوا فأحبط
اللّه أعم_لهم
24 - رفتار هاى بيمارگونه منافقان مدينه ، ناشى از بى ايمانى آنان بود .
أشحّة عليكم فإذا جاء الخوف . .. تدور أعينهم ... فإذا ذهب الخوف سلقوكم بألسنة حدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 17 - 2
2 - خداوند ، مردم سبأ را به خاطر كفرشان با فرستادن سيلى بنيان كن مجازات كرد .
فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا
برداشت ياد شده بنابراين اساس است كه {كفروا} به همان معناى مشهور (كفر ورزيدن) باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 33 - 9
9 - شرك و كفر به خدا ، مؤاخذه و كيفر اخروى در پى دارد .
و لو ترى إذ الظلمون موقوفون عند ربّهم . .. و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 43 - 16
16 - دل بستگى به كفر ، عامل ايستادن در مقابل تعاليم قرآن كريم
و قال الذين كفروا للحقّ لمّا جاءهم إن ه_ذا إلاّ سحر مبين
آوردن فاعل ظاهر (الذين كفروا) براى {قال} _ به جاى {قالوا} _ مى تواند به خاطر اشاره به نكته ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 53 - 4
4 - كفر در دنيا ، فزع و نگرانى را در قيامت به دنبال دارد .
و لو ترى إذ فزعوا . .. و قد كفروا به من قبل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر -
35 - 7 - 5
5 - كفر و انكار دين الهى ، هر چند توأم با عمل كفرآميز نباشد ، موجب عذاب شديد و بدبختى است .
الذين كفروا لهم عذاب شديد و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، سعادت مندى مؤمنان را در گرو دو چيز (ايمان و عمل صالح) دانسته است; ولى بدبختى و عذاب شديد كافران را صرفاً به كفر آنان مربوط كرده و عمل كفرآميز آنان سخن نگفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 20 - 2
2 - ايمان چون نور ، مايه هدايت و روشنايى و كفر ، همچون ظلمت ، مايه گمراهى و تاريك بينى
و لا الظلم_ت و لا النور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 21 - 1
1 - ايمان چون سايه ، آرام بخش و فرح زا است و كفر چون بادِ داغ ، آزاردهنده و ناراحت كنند .
و لا الظلّ و لا الحرور
{ظلّ} به معناى سايه و {حرور} به معناى باد داغ است. گفتنى است در اين آيه، ايمان به سايه تشبيه شده است و كفر به باد داغ.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 22 - 3
3 - ايمان ، حيات آفرين و مايه برخوردارى از زندگى حقيقى است و كفر ، مرگ آفرين و سبب نابودى حيات حقيقى آدمى .
و ما يستوى الأحياء و لا الأموت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35
- 39 - 7،8
7 - كفر ، ناسازگار با خلافت الهى انسان ها و به دور از شأن آنان
هو الذى جعلكم خل_ئف فى الأرض فمن كفر فعليه كفره
از اين كه خداوند در آغاز، مسأله خلافت انسان ها را مطرح ساخته و آن گاه پى آمد كفر را به آنان يادآور شده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.
8 - كفر ، موجب خشم شديد خداوند شده و حاصلى جز آن ندارد .
و لايزيد الك_فرين كفرهم عند ربّهم إلاّ مقتًا
{مقت} (در مقابل {حبّ}) به معناى بغض و خشم شديد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 47 - 5
5 - كفر ، موجب بخل و مانع از انفاق به مستمندان و دستگيرى از آنان است .
أنفقوا ممّا رزقكم اللّه قال الذين كفروا للذين ءامنوا أنطعم من لو يشاء اللّه أطعم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 77 - 7
7 - كفر و انكار قيامت ، خصومت و ستيزه جويى آشكار و روشن با خداوند است .
أوَلم ير الإنس_ن أنّا خلقن_ه من نطفة فإذا هو خصيم مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 56 - 4
4 - كفر و انكار معاد ، موجب نابودى و سقوط انسان
قال تاللّه إن كدتّ لتردين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 113 - 5
5 - كفر و شرك ، ظلم به خويشتن است .
و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه
تعبير {ظالم به نفس} درباره كافران و
مشركان، رساننده مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 170 - 4
4 - اعلام خداوند مبنى بر شكست خوردن مشركان مخالف قرآن و گرفتار شدن آنان به پى آمد هاى سوء كفرشان در آينده نزديك
فكفروا به فسوف يعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 7 - 3،13
3 - كفر و شرك ، كفران نعمت هاى الهى است .
إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم
برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه مقصود از كفر در {إن تكفروا} _ به قرينه مقابله با {إن تشكروا. ..} _ كفران نعمت و ناسپاسى است. بنابراين ياد كردن خداوند از كافران و مشركان به ناسپاسان، بيانگر مطلب ياد شده است.
13 - كفر و ناسپاسى ، گناهى سنگين و دامنگير خود مشركان و كافران
إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم . .. و لاتزر وازرة وزر أُخرى
برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه مقصود از {وزر} در اين آيه، كفر و ناسپاسى است; زيرا آيه شريفه درباره همين موضوع است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 8 - 20،23
20 - اندك و ناپايدار بودن بهرهورى كافران و ناسپاسان ، در سايه كفر و ناشكرى خويش
قل تمتّع بكفرك قليلاً
23 - بهره هاى دنيايى تحت لواى كفر و ناسپاسى خدا ، در مقايسه با عذاب دايمى دوزخ بسى اندك و ناپايدار است .
قل تمتّع بكفرك قليلاً إنّك من أصح_ب النار
جمله {إن_ّك من أصحاب النار} براى تعليل و بيان چرايى ناچيز بودن و ناپايدارى بهره دنيايى
شرك و ناسپاسى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 40 - 5
5 - كفر و حق ستيزى ، موجب عذاب ذلت بار دنيايى و عذاب فراگير و دائمى دوزخ
من يأتيه عذاب يخزيه و يحلّ عليه عذاب مقيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 63 - 5
5 - كفر و انكار آيات الهى ، بى ترديد به زيان انسان ها است .
و الذين كفروا بأي_ت اللّه أُول_ئك هم الخ_سرون
{خسارت} _ ضد ربح (سود) _ به معناى ضرر و زيان است و آمدن ضمير فصل (هم)، دلالت بر حصر و تأكيد مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 21
21 - كفر به خدا و انكار روز رستاخيز ، موجب دوزخى شدن انسان ها است .
و ل_كن حقّت كلمة العذاب على الك_فرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 72 - 7
7 - كفر و انكار مغرورانه آيات الهى ، عامل جاودانگى در دوزخ
قيل ادخلوا أبوب جهنّم خ_لدين فيها فبئس مثوًى المتكبّرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 4 - 2
2 - كفر و روح حق ناپذيرى ، عامل مجادله و ستيزه جويى با آيات الهى
ما يج_دل فى ءاي_ت اللّه إلاّ الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 10 - 5
5 - پشيمانى و بغض شديد كافران نسبت به خويشتن ، بر اثر رد دعوت به
ايمان و كفرورزى آنان است .
مقتكم أنفسكم إذ تدعون إلى الإيم_ن فتكفرون
ترديدى نيست كه بغض شديد كافران نسبت به خويشتن در قيامت، ناشى از رد ايمان و كفرشان است. اين بغض نشانه پشيمانى شديد آنان از عمل خود مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 12 - 1
1 - كفر و گرايش به شرك ، سبب پذيرفته نشدن عذرخواهى و درخواست كافران و مشركان براى رهايى خويش از عذاب الهى
ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا
{ذلكم} اشاره به مطلب گذشته (عذاب شدن) دارد; يعنى، {ذلكم الذى أنتم فيه من العذاب}. گفتنى است كه {باء} در {بأنّه} براى سببيت مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 22 - 3،4
3 - بسيارى از اقوام و ملل متمدن و نيرومند گذشته ، به خاطر كفرشان و انكار رسالت پيامبران ، به هلاكت رسيدند .
ذلك بأنّهم كانت تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت فكفروا فأخذهم اللّه
4 - كفر و انكار رسالت پيامبران ، زمينه ساز فروپاشى تمدن ها و نابودى قدرت ها و آثار ملى
كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض . .. فكفروا فأخذهم اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 42 - 2
2 - كفر به خدا و شريك قرار دادن براى او ، عامل دوزخى شدن انسان
تدعوننى إلى النار . تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به
جمله {تدعوننى لأكفر باللّه. ..} بيان براى جمله {تدعوننى إلى النار} در آيه پيش است.
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 82 - 9،10
9 - نابودى بسيارى از اقوام نيرومند و داراى تمدن و آثار ملى ، در گذشته تاريخ به خاطر كفر و شركشان
فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون
جمله {فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون} (ولى آنچه به دست مى آورند، به حالشان سودى نبخشيد)، به نزول عذاب گريز ناپذير و سود نبخشيدن تلاش هاى كافران محكوم به عذاب اشاره دارد. گفتنى است چون اين آيه درباره كافران و مشركان مى باشد، مى توان استفاده كرد كه سبب محكوميت آنان به عذاب، همان كفر و شرك آنان بود.
10 - شرك و كفر ، زمينه ساز عذاب الهى و نابود شدن تمدن ها ، قدرت ها و آثار ملى
فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 85 - 5
5 - كفر و شرك به خدا ، مايه خسارت و از كف دادن سرمايه ها ، توانمندى ها و تمدن ها است .
كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض . .. كنّا به مشركين ... و خسر هنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 26 - 8
8 - كفر ، مانع بهره مندى از نتايج دعا و موجب محروميت از تفضل الهى است .
الذين ءامنوا . .. و يزيدهم من فضله و الك_فرون لهم عذاب شديد
به قرينه مقابله بين دو فراز آيه، مى توان استفاده كرد كه كافران از تفضل خداوند بى بهره اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف -
43 - 33 - 9
9 - ايمان و كفر ، نقشى در ايجاد رفاه و ثروت براى آدمى ندارد . *
و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة لجعلنا لمن يكفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 75 - 3
3 - كفر و گناه پيشگى ، موجب عذاب پيوسته و اندوه پايان ناپذير در قيامت
إنّ المجرمين . .. و هم فيها مبلسون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 76 - 6
6 - گام نهادن آدمى در وادى كفر ، شرك و گناه ، در حقيقت ظلم آدمى به خويشتن است .
إنّ المجرمين . .. و ما ظلمن_هم و ل_كن كانوا هم الظ_لمين
به كار رفتن واژه {ظالم} به جاى {مجرم}، حاكى از آن است كه جرم و گناه بيان شده در آيات پيشين، همان ظلم و ستم آدمى به خويش است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 14
14- كفر ، هواپرستى ، استكبار و عصيان گرى ، عناصرى به هم پيوسته
يعرض الذين كفروا . .. و استمتعتم بها... تستكبرون فى الأرض بغيرالحقّ و بما كنتم ت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 1 - 6
6_ كفر و روى گردانى از راه خدا ، مايه گرفتار آمدن به پوچى و سرگردانى
الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم
برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه {صدّ} به معناى اعراض و روى گردانى باشد _ نه ايجاد مانع بر سر راه ديگران و سد
كردن راه خدا _ و نيز با توجه به اين كه پوچى و سرگردانى نتيجه گم گشتن و بى اثر شدن اعمال است كه از {أضلّ أعمالهم} استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 8 - 4
4- كفر ، موجب سقوط انسان و از بين رفتن اعمال نيك وى *
و الذين كفروا فتعساً لهم و أضلّ أعم_لهم
برداشت بالا بدان احتمال است كه {أضلّ أعمالهم} نظر به حبط عمل داشته باشد; يعنى، اگر كافران عمل نيكى هم داشته باشند، پس از مرگ به كار آنان نخواهد آمد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 10 - 10
10- كفرپيشگى ، از عوامل عمده نابودى ملت ها
دمّر اللّه عليهم و للك_فرين أمث_لها
وصف كفر در {للكافرين}، بيانگر اين نكته است كه كفر، عامل اصلى نابودى ملت ها است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 13 - 6
6- هلاكت برخى از جوامع نيرومند در گذشته تاريخ ، به خاطر كفرورزى
و كأيّن من قرية . .. أهلكن_هم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 16 - 6
6- كفر ، مانع درك و پذيرش حق ، حتى از زبان پيامبر ( ص )
يستمع إليك حتّى إذا خرجوا من عندك قالوا . .. ماذا قال ءانفًا
{ماذا قال. ..} ممكن است پرسش حقيقى باشد و ناتوانى كافران از فهم كلام وحى را برساند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 26 - 11
11- كراهت و
بيزارى از رهنمود هاى خداوند ، درون مايه اصلى كفر *
قالوا للذين كرهوا ما نزّل اللّه سنطيعكم
برداشت بالا بنابراين نكته است كه مراد از {الذين كرهوا. ..} كافران بوده و وصف {كرهوا} به جاى {كفروا} آمده باشد تا اين واقعيت آشكار شود كه آنچه كافران را به كفر كشانده، هواپرستى و بيزارى از دستورات دين است; نه نارسايى بيان دين و شبهات فكرى و فلسفى آنان.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 32 - 1،7،8
1- كافران ، با كفر و حق ستيزى و مخالفتشان با پيامبر ( ص ) ، ناتوان از رسانيدن كمترين زيان به خداوند
إنّ الذين كفروا و . .. لن يضرّوا اللّه شيئًا
7- ايمان و كفر و طاعت و معصيتِ خلق ، بى تأثير در ساحت خداوندى *
إنّ الذين كفروا و . .. لن يضرّوا اللّه شيئًا
جمله {لن يضرّوا اللّه شيئاً} مى رساند كه كفر و عصيان خلق در برابر خدا و رسول او، زيانى به خداوند نمى رساند. به قرينه مقابله مى توان استفاده كرد كه ايمان و طاعت آنان نيز، نفعى براى خداوند ندارد.
8- كفر و ستيزه جويى با دين و پيامبر ( ص ) ، از عوامل حبط عمل و نابودى اعمال نيك انسان
إنّ الذين كفروا و . .. و سيحبط أعم_لهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 34 - 1
1- مرگ كافران مخالف راه خدا در حال كفر ، مايه محروميت ابدى از عفو و رحمت الهى
إنّ الذين كفروا و . .. فلن يغفر اللّه لهم
مرگ كافران مخالف راه خدا در حال
كفر، مايه محروميت ابدى از عفو و رحمت الهى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 22 - 4
4 - بى پناهى كافران و ضعف ايشان در برابر مؤمنان برخاسته از كفر آنها است . *
و لو ق_تلكم الذين كفروا لولّوا الأدب_ر ثمّ لايجدون وليًّا و لانصيرًا
بنابراين كه تعبير {كفروا} و وصف كفر، مشعر به عليت باشد; برداشت بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 26 - 2
2 - كفر ، زادگاه تعصب هاى جاهلى و استكبار
إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة
تعبير {كفروا} مى رساند كه {كفر} در شكل گيرى و شعلهورى تعصب هاى جاهلى، نقش اساسى دارد و به تعبير ديگر، وصف كفر مشعر به عليت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - حجرات - 49 - 7 - 22،25
22 - كفر ، زمينه ساز ابتلاى انسان به شكستن حريم ارزش ها و ارتكاب گناهان *
و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان
برداشت بالا بدان احتمال است كه تقدم لفظى كفر بر فسوق و عصيان، دال بر تقدم معنوى نيز باشد.
25 - كفر ، فسق و عصيان ، مانع رشد اجتماعى بشر
حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان أول_ئك هم الرشدون
اختصاص و تأكيدى كه از تعبير {أول_ئك. ..} استفاده مى شود; نشانگر اين معنا است كه ديگران (آنان كه از ايمان محروم و در كفر و فسق گرفتاراند) به رشد نخواهند رسيد. جمع آمدن ضمير و فعل، حيثيت اجتماعى را مى رساند.
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 25 - 3
3_ كفر و حق ستيزى ، زمينه فروافتادن انسان به ورطه شر و تجاوز و ترديد در تمامى ارزش ها *
كفّار عنيد . منّاع للخير معتد مريب
برداشت بالا بدان احتمال است كه ترتيب ميان صفات كفّار، عنيد و. ..، اشاره به ترتب و تأثير هر وصف در پيدايش وصف متأخر آن، داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 36 - 1
1 - تاريخ ، شاهد نابودى بسيارى از ملت هاى توان مند ، به خاطر كفر و شرك آنان
و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا
{قرن} به معناى امت و گروهى از مردم است كه در يك زمان قرار دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 11 - 2
2 - انسان اسير شده در گرداب كفر و لجاجت ، گرفتار پندارگرايى و غافل از وعده هاى حق الهى
الخرّصون. الذين هم فى غمرة ساهون
از ارتباط {خرّاصون} با {غمرة} و {ساهون} مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 14 - 2
2 - عذاب آتش دوزخ ، دستاورد خود كافران و منكران معاد
ذوقوا فتنتكم
اضافه {فتنة} به {كم}، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 41 - 3
3 - عوامل حيات آفرين طبيعت ، مايه نابودى ملت ها در نتيجه كفر و گناه
أرسلنا عليهم الريح العقيم
تعبير {الريح العقيم} (باد
نازا) مى رساند كه باد، آثار مختلفى دارد و اصولاً در نظام طبيعت، يكى از عوامل گسترش حيات به شمار مى آيد. اما همين نيروى طبيعى به اراده الهى و در نتيجه كفر مردم، نه تنها زاينده حيات نخواهد بود; بلكه زداينده آن خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 44 - 3
3 - كفر و لجاجت ، مانع درك حقيقت نشانه هاى الهى
و إن يروا. .. يقولوا سحاب
آنچه حقيقتاً پاره هاى عذاب را در چشم كافران تكه هاى متراكم ابر جلوه مى دهد، لجاجت و حق ستيزى آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 11 - 5
5 - مظاهر رحمت ، مايه نقمت و نابودى خلق در نتيجه كفر و تكذيب
فكذّبوا عبدنا . .. ففتحنا أبوب السّماء بماء منهمر
با اين كه باران در نظام طبيعت، مايه حيات و رحمت است; ولى به گاه خشم الهى به عذابى بنيان برافكن تبديل مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 22 - 30
30 - ايمان و كفر و راستى و نفاق در نگاه وحى ، از معيار هاى دوستى و دشمنى و از مرز هاى خودى و غير خودى
لاتجد قومًا . .. ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 17 - 4،6
4 - كفرورزى و نيز دعوت به آن ، موجب خلود در آتش
قال للإنس_ن اكفر فلمّا كفر . .. فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار خ_لدَين فيها
6
- كفرورزى و دعوت به آن ، از مصاديق ظلم
قال للإنس_ن اكفر فلمّا كفر . .. فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار خ_لدَين فيها و ذلك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 10 - 20
20 - مرد مؤمن ، موظف به ر ها ساختن همسر كافر خويش و جدا شدن از او
و لاتمسكوا بعصم الكوافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - منافقون - 63 - 3 - 5
5 - كفر و ارتداد ، زمينه ساز مُهر شدن دل است .
ذلك بأنّهم ءامنوا ثمّ كفروا فطبع على قلوبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 5 - 6
6 - كفر ، از موجبات عذاب و داراى پيامدى تلخ در دنيا و آخرت
الذين كفروا من قبل فذاقوا و بال أمرهم و لهم عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 10 - 1
1 - كسانى كه به كفر و تكذيب آيات الهى بپردازند ، اهل دوزخ اند .
و الذين كفروا و كذّبوا ب_اي_تنا أُول_ئك أصح_ب النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 6 - 3
3 - كفر و نپذيرفتن عمدى آيين اسلام ، نشانه جنون و بى خردى است و ايمان و هدايت ، نشانه خردورزى است .
بأييّكم المفتون
برداشت ياد شده، از آن جا است كه به كافران، جنون نسبت داده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 35 - 2
2 - ايمان نياوردن
و ترغيب نكردن ديگران به تغذيه گرسنگان و بينوايان ، سبب محروميت از حمايت نزديكان و دوستان صميمى در قيامت
إنّه كان لايؤمن . .. فليس له اليوم ه_هنا حميم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 2 - 2
2 - كفر و حق ناپذيرى ، موجب عذاب الهى است .
بعذاب واقع . للك_فرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 44 - 4
4 - كفر و باطل گرايى و پوچى در زندگى ، موجب ذلّت و خوارى شديد در روز قيامت
فذرهم يخوضوا و يلعبوا . .. ترهقهم ذلّة ذلك اليوم الذى كانوا يوعدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 11 - 3
3 - كفر و گناه ، از عوامل خشك سالى و سلب نعمت ها است .
استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 12 - 4
4 - كفر و گناه ، از عوامل كم شدن اموال و تعداد فرزندان و خرابى شهر ها و روستا ها ( نابودى باغ ها ، نهر ها و . . . )
استغفروا ربّكم . .. و يمددكم بأمول و بنين ... و يجعل لكم أنه_رًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 42 - 4
4 - كفر ، زمينه ساز كردار ناشايست
الكفرة الفجرة
تقديم {الكفرة} ممكن است به منظور رساندن تأثير كفر در فجور باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين
- 83 - 36 - 5
5 - كفر ، زمينه ساز گرفتارى به كيفر هاى الهى در قيامت است .
هل ثوّب الكفّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 22 - 6
6 - اظهار كفر ، فراهم سازنده زمينه پافشارى بر تكذيب قرآن
بل الذين كفروا يكذّبون
مراد از {الذين كفروا}، همان كسانى اند كه در {فما لهم لايؤمنون} به نداشتن ايمان توصيف شدند. ايجاد تفاوت در تعبير، نشانگر آن است كه آنان علاوه بر اين كه بى ايمان بودند، كفر را نيز از خود بروز مى دادند. فعل مضارع {يكذّبون} بر استمرار و اصرار دلالت دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 23 - 3
3 - حق گريزى و كفر ، از ميان برنده زمينه هاى تأثيرپذيرى از تعاليم دين و پند هاى آن است .
فذكّر . .. إلاّ من تولّى و كفر
استثناى اعراض كنندگان كافر از مجموعه كسانى كه پيامبر(ص) به تذكر دادن آنان مكلف شده است، نشانگر بى اثر بودن تذكرات آن حضرت، در آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 6 - 2،5
2 - فرجام اهل كتاب ، در صورت كفر به اسلام ، هم تراز با مشركان است .
إنّ الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين فى نار جهنّم
5 - اهل كتاب و مشركان ، در صورت خوددارى از پذيرش اسلام ، از عبادت خالصانه خداوند محروم مانده و خود را از بركات نماز و زكات دور ساخته اند .
و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين
حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤتوا الز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 8 - 10
10 - اهل كتاب و مشركان ، در صورت كفر به اسلام ، از لذّت مناظر پردرخت و زمين آب خيز بهشت محروم خواهند بود .
من أهل الكت_ب و المشركين فى نار جهنّم . .. الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت ... جزا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عصر - 103 - 3 - 4
4 - كفرورزى ، ترك عمل صالح و بى اعتنايى به ترويج حق و صبر ، زيان كارى است .
لفى خسر . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر
آثار كفر اصحاب شمال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 33 - 1
1 - ايمان نياوردن كافران صاحب زر و زور ( اصحاب الشمال ) به خداى بزرگ ، سبب عذاب شدن آنان در قيامت
إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم
آيه شريفه، در مقام تعليل عذاب كافران داراى زروزور است كه در آيات پيشين از آنان ياد شده است.
آثار كفر اقوام پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 31 - 1
1 - خداوند ، بسيارى از اقوام پيشين را به سبب كفر و استهزاى پيامبران الهى نابود كرد .
كانوا به يستهزءون . ألم يروا كم أهلكنا قبلهم من القرون
آثار كفر اكثريت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 67 - 7
7 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر
كفر و حق ستيزى ، زمينه نزول عذاب الهى
إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 121 - 7
7 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر كفرورزى و حق ناپذيرى ، زمينه ساز نزول عذاب و گرفتار شدن آنان به خشم و قهر الهى
إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 139 - 11
11 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر كفر و حق ستيزى ، زمينه ساز نزول عذاب الهى
فأهلكن_هم . .. و ما كان أكثرهم مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 158 - 9
9 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر كفرورزى و حق ناپذيرى ، زمينه ساز نزول عذاب و گرفتار شدن آنان به خشم و قهر الهى
فأخذهم العذاب . .. و ما كان أكثرهم مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 174 - 6
6 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر كفرورزى و حق ناپذيرى ، زمينه ساز نزول عذاب و گرفتار شدن به خشم و قهر الهى
إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 190 - 7
7 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر كفر و فساد ، زمينه ساز نزول عذاب الهى
فأخذهم عذاب يوم الظلّة . .. و ما كان أكثرهم مؤمنين
آثار كفر امت هاى پيشين
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 59 - 2
2- ستم گرى و كفر برخى از جوامع پيشين ، مايه هلاكت آنان با عذاب ويران كننده الهى است .
أهلكن_هم لمّا ظلموا
مراد از ظلم در {ظلموا} _ به قرينه آيات قبل _ اِعراض از آيات خدا است.
آثار كفر بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 - 15
15 - وجود ريشه هاى كفر در قوم موسى ، منشأ عشق ورزى آنان به پرستش گوساله شد .
و أشربوا فى قلوبهم العجل
آثار كفر به آخرت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 60 - 1،6
1- ايمان نداشتن به عالم آخرت ، زمينه ساز دختركشى مشركان عصر جاهلى
و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى . .. يتورى من القوم ... أم يدسّه فى التراب ... للذين ل
6- مشركان ، به خاطر عدم ايمان به عالم آخرت ، زشت خصلتند .
للذين لايؤمنون بالأخرة مثل السوء
قرار دادن موصول {الذين} به جاى اسم ظاهر، مشعر به اين مطلب است كه متصف شدن آنان به زشت صفتى، به خاطر كفرشان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 45 - 8
8- افتادن حجاب نامرئى بر ديدگان كافران و محروم شدن آنان از شنيدن و درك وحى ، معلول تصميم آنها مبنى بر عدم ايمان به آخرت است .
بين الذين لايؤمنون بالأخرة حجابًا مستورًا
تعبير {الذين لايؤمنون بالأخرة} - به صورت جمله وصفيه - و فعل مضارع به جاى {الكافرين} مى تواند به اين معنا باشد كه جعل حجاب از
سوى خدا، به خاطر اين خصلت و گزينش از سوى كافران بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 4 - 2
2 - بى اعتقادى به جهان آخرت ، منشأ انحراف ها و موجب حيرت و سرگردانى
إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة . .. فهم يعمهون
{عَمَه} (مصدر {يعمهون}) به معناى تحير و سرگردانى است. عبارت {فهم يعمهون} متفرع بر مطلب قبل است; يعنى، اين دسته از مردمان در نتيجه بى اعتقادى به جهان آخرت و مغرور شدن به اعمال خود، بى هدف و سرگردان اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 39 - 5
5 - بى ايمانى به جهان آخرت ، ريشه سركشى و بى عدالتى انسان ها است .
و استكبر هو . .. و ظنّوا أنّهم إلينا لايرجعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 8 - 10
10 - ايمان نياوردن به آخرت ، كيفر دارد و انسان را در وادى بس بى راهه قرار مى دهد .
الذين لايؤمنون بالأخرة فى العذاب و الضل_ل البعيد
آوردن موصول به جاى اسم ظاهر (الكافرون) دلالت مى كند كه ايمان نياوردن، علت گرفتارى در عذاب و واقع شدن در گمراهى دور و دراز است.
آثار كفر به آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 61 - 30،33،34
30 - بنى اسرائيل ، به خاطر كفرشان به آيات الهى و كشتن پيامبران ، مورد غضب خداوند قرار گرفتند .
ذلك بأنهم كانوا يكفرون بأيت اللّه و يقتلون النبيين
33 - انكار آيات
الهى و كفر به آنها ، موجب ذلت و درماندگى آدمى خواهد شد .
و ضربت عليهم الذلة . .. ذلك بأنهم كانوا يكفرون بأيت اللّه
34 - انكار آيات الهى و كفر به آنها ، در پى دارنده خشم و غضب خداوند است .
و باءو بغضب من اللّه ذلك بأنهم كانوا يكفرون بأيت اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 97 - 6
6 _ كفرورزى و نفاق در برابر آيات عالمانه و حكيمانه خدا ، دليل بى فرهنگى و جهل انسان ، هر چند در ظاهر متمدن باشد .
الأعراب أشد كفراً و نفاقاً و أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه على رسوله و الل
گرچه آيه ظاهراً باديه نشينان را داراى خصلت كفر و نفاق شديد معرفى كرده، ولى با اين بيان، نوعى تلازم ميان كفر و نفاق و بى فرهنگى را اثبات كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 98 - 1
1- عذاب هاى اخروى گمراهان ، نتيجه عملكرد كفرآميز خود آنان در قبال آيات الهى است .
و من يضلل . .. و نحشرهم يوم القي_مة ... ذلك جزاؤهم بأنهم كفروا بأي_تنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 74 - 7
7- كفر به آيات خداوند ، زمينه ساز زوال نعمت ها و موهبت هاى الهى
و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن
آثار كفر به انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 137 - 4
4 - يهود
و نصارا ، در صورت نپذيرفتن معارف ابلاغ شده به آنان ( ايمان به قرآن ، ايمان به همه پيامبران و . . . ) از دشمنان و ستيزه جويان با اسلام و مسلمانان ، تلقى خواهند شد .
فإن ءامنوا . .. فقد اهتدوا و إن تولوا فإنما هم فى شقاق
{شقاق} به معناى دشمنى و مخالفت كردن است. حرف {فى} مى رساند كه دشمنى و مخالفت يهود و نصارا با اسلام، سراسر وجود آنان را فرا گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 6 - 8
8 - كفر و انكار رسالت پيامبران ، از روى عمد و آگاهانه ، نگون بختى و عذاب دردناك اخروى را در پى دارد .
فذاقوا وبال أمرهم . .. ذلك بأنّه كانت تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت ... فكفروا و تولّوا
آثار كفر به تورات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 90 - 17
17 - يهوديان به خاطر كفرشان به تورات ، مورد غضب و خشم خدا قرار گرفتند .
أن يكفروا بما أنزل اللّه . .. فباء و بغضب على غضب
تفريع جمله {باءوا . ..} بر جمله هاى سابق، بيانگر آن است كه: منشأ خشم خدا بر يهود، كافر شدن به قرآن و تورات از يكسو و حسدورزى و اعتراض آنان به خداوند از سوى ديگر است و لذا مى توان گفت: {غضب} اول به خاطر كفر آنان و {غضب} دوم به خاطر حسادت و اعتراضشان مى باشد.
آثار كفر به خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2
- 62 - 12
12 - كفر به خدا ، انكار قيامت و نداشتن عمل صالح ، موجب غلبه ترس و اندوه بر آدمى است .
من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً . .. و لا خوف عليهم و لاهم يحزنون
مفهوم جمله {من آمن . ..} گوياى برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 17 - 8
8 _ كفر به خدا ، مايه حبط و بى ارزشى و فاسد شدن اعمال نيك كافران است .
ما كان للمشركين أن يعمروا مسجد اللّه شهدين على أنفسهم بالكفر أولئك حبطت أعملهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 80 - 5،7،8
5 _ كافران به خدا و پيامبر ( ص ) ، محروم از آمرزش الهى .
فلن يغفر اللّه لهم ذلك بأنهم كفروا باللّه و رسوله
7 _ كفر منافقان به خدا و رسول او ، مانع آمرزش آنان
فلن يغفر اللّه لهم ذلك بأنهم كفروا باللّه و رسوله
8 _ كفر به خدا و رسول او ، فسق و كافران ، مردمانى فاسقند .
ذلك بأنهم كفروا باللّه و رسوله و اللّه لايهدى القوم الفسقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 25 - 1
1 - كفر به خدا و سرپيچى از عبادت او ، گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب دردناك دوزخ است .
إنّ الذين كفروا و يصدّون عن سبيل اللّه
مراد از {الطيب من القول} _ همان طور كه در آيه پيش گفته شد _ كلمه توحيد و {صراط حميد} عبادت خداى يگانه است. بنابراين
با توجه به ارتباط اين آيه با آيه پيش، مى توان گفت: {كفروا} در {إنّ الذين كفروا}به تقدير {كفروا بالطيب من القول} است و مراد از {سبيل اللّه} در {يصدون عن سبيل اللّه}، عبادت و پرستش خداى يگانه مى باشد. قابل ذكر است كه {الذين} اسم {إنّ} و خبر آن محذوف است و تقدير آن به قرينه ذيل آيه چنين مى شود: {إنّ الذين كفروا... نذيقهم من عذاب أليم}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 4 - 5
5 _ ستمگرى ، باطل گرايى و دروغ پردازى ، از نتايج و اثرات كفر به خدا و انكار رسالت پيامبر ( ص )
و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك . .. فقد جاءو ظلمًا و زورًا
{زور} به معناى سخن باطل و دروغ است (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 33 - 2
2 - ايمان نياوردن به خداى بزرگ ، از موجبات عذاب سخت الهى
إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 36 - 2
2 - ايمان نياوردن به خدا و تغذيه نكردن بينوايان ، موجب عذاب شدن انسان به وسيله غذا هاى بسيار ناگوار و نفرت آور در قيامت
إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم . .. و لا طعام إلاّ من غسلين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 37 - 2
2 - ايمان نياوردن به خداى بزرگ و بى تفاوتى در برابر گرسنگى بينوايان ، خطايى بزرگ و نابخشودنى
إنّه كان
لايؤمن باللّه العظيم . و لايحضّ على طعام المسكين ... لايأكله إلاّ الخ_ط
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، از كسانى كه ايمان نمى آوردند و. ..، تعبير به {خاطئون} كرده است.
آثار كفر به دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 65 - 11
11 _ كافران بر اثر فقدان درك معارف الهى و ايمان نداشتن به حقايق دينى ، مردمى ناتوان در پيكار با اهل ايمان
بأنهم قوم لايفقهون
آثار كفر به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 41 - 8
8 - بنى اسرائيل در صورت كفر به قرآن ، نكوهيده ترين و ناشايسته ترين كافران در پيشگاه خداوند خواهند بود .
و لاتكونوا أول كافر به
برداشت فوق مبتنى بر دو مقدمه روشن است: 1 _ {أول} بودن در جمله {و لاتكونوا . ..} به اعتبار رتبه و منزلت است، نه به لحاظ زمان; 2 _ {أول} بودن قيد توضيحى است، نه احترازى. بر اين اساس جمله {و لاتكونوا ...}; يعنى، و به قرآن كافر نشويد كه در اين صورت اولين رتبه كفر از آن شما خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 65 - 5
5 - بنى اسرائيل در خطر گرفتار آمدن به عذاب هاى دنيوى ( ذليل گشتن ، مطرود شدن و . . . ) در صورت ايمان نياوردن به قرآن و انجام ندادن اعمال صالح
و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت فقلنا لهم كونوا قردة خسئين
در آيات گذشته (از 41 تا
45 و نيز آيه 62) خداوند بنى اسرائيل را به ايمان و تصديق قرآن و انجام اعمال صالح دعوت كرد و در آيه مورد بحث سرگذشت شوم اسحاب سبت را يادآور شد تا هشدارى باشد به آنها كه مبادا با سرپيچى از دعوت خدا و فرمانهاى او، به سرنوشتى همانند اصحاب سبت گرفتار آيند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 89 - 12،14
12 - خداوند ، يهوديان كافر به پيامبر ( ص ) و قرآن را از رحمت خويش به دور و آنان را مورد لعنت قرار داده است .
فلعنة اللّه على الكفرين
14 - جواز لعنت و نفرين بر آنانى كه از سر عناد و لجاجت ، به پيامبر ( ص ) و قرآن كافر مى شوند .
فلعنة اللّه على الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 90 - 16،18
16 - يهوديان ، بر اثر انكار رسالت پيامبر و كفر به قرآن ، خشم خداوند را بر خويش هموار ساختند .
أن يكفروا بما أنزل اللّه بغياً أن ينزل اللّه . .. فباء و بغضب على غضب
{باءوا} به معناى {بازگشتند} است. حرف {باء} در {بغضب} باى مصاحبت يا ملابست مى باشد; يعنى، يهوديان از آن مبادله (فروختن خويش به كفر) باز آمدند، در حالى كه غضب الهى را به همراه داشتند.
18 - آنان كه على رغم اطمينان به حقانيت قرآن بدان كافر شوند ، به خشم و غضب خدا گرفتار خواهند شد .
أن يكفروا بما أنزل اللّه . .. فباء و بغضب
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
1 - بقره - 2 - 121 - 10
10 - كافران به قرآن و پيامبر ( ص ) خسارت ديدگان واقعى و تباه كنندگان خويش هستند .
و من يكفر به فأولئك هم الخسرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 137 - 4
4 - يهود و نصارا ، در صورت نپذيرفتن معارف ابلاغ شده به آنان ( ايمان به قرآن ، ايمان به همه پيامبران و . . . ) از دشمنان و ستيزه جويان با اسلام و مسلمانان ، تلقى خواهند شد .
فإن ءامنوا . .. فقد اهتدوا و إن تولوا فإنما هم فى شقاق
{شقاق} به معناى دشمنى و مخالفت كردن است. حرف {فى} مى رساند كه دشمنى و مخالفت يهود و نصارا با اسلام، سراسر وجود آنان را فرا گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 185 - 10
10 _ آنان كه به قرآن و پيام هاى آن ايمان نياورند ، به هيچ سخن هدايت بخش ديگرى ايمان نخواهند آورد .
فبأى حديث بعده يؤمنون
برداشت فوق مبتنى بر دو امر است: ضمير در {بعده} به قرآن برگردد. حرف {با} در {بأىّ} براى الصاق باشد. يعنى اگر به قرآن ايمان نياورند، به كدام سخن ايمان خواهند آورد؟
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 107 - 1
1- ايمان يا بى ايمانى مردم به قرآن ، تأثيرى در حقانيت مفاهيم و معارف آن نخواهد داشت .
و بالحقّ أنزلنه . .. قل ءامنوا به أو لاتؤمنوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
10 - كهف - 18 - 6 - 1
1- ايمان نياوردن و موضع گيرى هاى نابخردانه كافران در برابر قرآن ، موجب رنجى كشنده و تأسفى عميق براى پيامبر ( ص ) بود .
فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم إن لم يؤمنوابه_ذا الحديث أسفًا
{باخع نفسه} به كسى گفته مى شود كه از شدت هيجان و ناراحتى، خود را به هلاكت بيندازد در {مقاييس اللغة} آمده: آنگاه گفته مى شود: كه {بخع الرجل نفسه} كه او، خويشتن را، به خاطر خشم شديد و شدت هيجان، هلاك سازد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 41 - 3
3 - كفر به قرآن و وحى ، پس از مواجهه با آن [ و درك حقانيت آن ] مستلزم دوزخى شدن انسان است .
إنّ الذين كفروا بالذّكر لمّا جاءهم
تعبير {لمّا جائهم} بيانگر اين است كه كه اساساً كفر و انكار زمانى تحقق مى يابد كه انسان با كلام وحى روبه رو شده و آن را فهم كرده باشد. سپس به انكار آن پرداخته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 50 - 2
2 - كفرورزى به قرآن ، در پى دارنده پشيمانى و حسرت شديد در قيامت
و إنّه لحسرة على الك_فرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 50 - 1
1 - آنان كه به قرآن ايمان نمى آورند ، به هيچ گفتار هدايت بخش ديگرى ، ايمان نخواهند آورد .
فبأىّ حديث بعده يؤمنون
استفهام {فبأىّ} انكارى و تعجيبى است. بر اين اساس مفاد آيه چنين است: {وقتى آنان
قرآن را _ كه با دلايل روشن همراه است _ تصديق نمى كنند، پس مسلم به هيچ سخن حقى ايمان نخواهند آورد}.
آثار كفر به قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 113 - 3
3 _ باور نداشتن قيامت زمينه پذيرش القائات و تبليغات شيطانى است.
و لتصغى إليه أفئدة الذين لايؤمنون بالأخرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 57 - 7
7 - ناباورى به قيامت ، در دنيا ، عاملِ بى حاصل شدنِ معذرت خواهى در روز قيامت است .
و ل_كنّكم كنتم لاتعلمون . فيومئذ لاينفع الذين ظلموا معذرتهم
{فاء} در {فيومئذ} عاطفه است و مى تواند براى سببيت باشد. بنابراين، مفاد آيه چنين مى شود: {كسانى كه به روز قيامت علم نداشتند، در آن روز معذرت خواهى شان سودى ندارد}. علم نداشتن، ملازم با ناباورى و بى ايمانى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 45 - 13
13 - ناباورى به قيامت ، عامل حق ناپذيرى و تأثير نداشتن عالى ترين پيام هاى ارزشى در روح انسان
فذكّر بالقرءان من يخاف وعيد
با توجه به اين كه آيات پيشين درباره معاد و رستاخيز بود; {من يخاف وعيد} مى تواند بيانگر مسأله قيامت و نظام كيفر و پاداش باشد. در اين صورت مفهوم آيه چنين خواهد بود: {قرآن در ناباوران به قيامت بى تأثير است}.
آثار كفر به محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 89 - 12،14
12 - خداوند ، يهوديان كافر به پيامبر (
ص ) و قرآن را از رحمت خويش به دور و آنان را مورد لعنت قرار داده است .
فلعنة اللّه على الكفرين
14 - جواز لعنت و نفرين بر آنانى كه از سر عناد و لجاجت ، به پيامبر ( ص ) و قرآن كافر مى شوند .
فلعنة اللّه على الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 90 - 16
16 - يهوديان ، بر اثر انكار رسالت پيامبر و كفر به قرآن ، خشم خداوند را بر خويش هموار ساختند .
أن يكفروا بما أنزل اللّه بغياً أن ينزل اللّه . .. فباء و بغضب على غضب
{باءوا} به معناى {بازگشتند} است. حرف {باء} در {بغضب} باى مصاحبت يا ملابست مى باشد; يعنى، يهوديان از آن مبادله (فروختن خويش به كفر) باز آمدند، در حالى كه غضب الهى را به همراه داشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 121 - 10
10 - كافران به قرآن و پيامبر ( ص ) خسارت ديدگان واقعى و تباه كنندگان خويش هستند .
و من يكفر به فأولئك هم الخسرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 80 - 5،7،8
5 _ كافران به خدا و پيامبر ( ص ) ، محروم از آمرزش الهى .
فلن يغفر اللّه لهم ذلك بأنهم كفروا باللّه و رسوله
7 _ كفر منافقان به خدا و رسول او ، مانع آمرزش آنان
فلن يغفر اللّه لهم ذلك بأنهم كفروا باللّه و رسوله
8 _ كفر به خدا و رسول او ، فسق و كافران ، مردمانى فاسقند .
ذلك
بأنهم كفروا باللّه و رسوله و اللّه لايهدى القوم الفسقين
آثار كفر به معاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 18 - 2
2- كفر به معاد و انكار حقانيت وعده هاى الهى ، درپى دارنده كيفرى حتمى
فيقول ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين . أُول_ئك الذين حقّ عليهم القول
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 27 - 4
4 - ناباورى به معاد ، زمينه ساز پيدايش و رشد عقايد خرافى و انحرافى در دين
إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة ليسمّون المل_ئكة تسمية الأُنثى
از اين كه عدم ايمان به آخرت، موضوع براى عقايد انحرافى و خرافى مشركان قرار داده شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.
آثار كفر ثروتمندان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 24 - 1
1 - صاحبان زر و زور با نيرنگ هاى بزرگ خود ، تعداد بسيارى از مردم را گمراه كردند .
و قد أضلّوا كثيرًا
آثار كفر ثروتمندان صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 47 - 3
3 - كفر كافران ثروتمند ، موجب خوددارى آنان از انفاق به مستمندان مؤمن
قال الذين كفروا للذين ءامنوا أنطعم من لو يشاء اللّه أطعمه
آمدن اسم ظاهر (قال الذين كفروا) به جاى ضمير (قالوا) _ در حالى كه مقام، اقتضاى آمدن ضمير دارد _ مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه آنچه سبب خوددارى كافران از انفاق شد، كفر آنان بود.
آثار كفر جامعه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال -
8 - 53 - 5
5 _ كفرورزى جوامع و ستيزه جويى با پيامبران ، از عوامل از ميان رفتن شايستگى آنان براى دستيابى به نعمت هاى الهى
ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم
آثار كفر حق ناپذيران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 89 - 5
5 - حق ناپذيران لجوج ، شاهد بازتاب كفر و شرك خويش در فرجامى نه چندان دور
فسوف يعلمون
آثار كفر فرزند
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 18 - 5
5- كفر شديد فرزند ، مانع از استجابت دعاى والدين در حق وى *
و هما يستغيثان اللّه . .. أُول_ئك الذين حقّ عليهم القول
برداشت بالا بدان احتمال است كه {يستغيثان}، استغاثه پدر و مادر براى هدايت فرزند و ايمن گشتن وى از عذاب الهى باشد. تعبير {حقّ عليهم القول} نشان مى دهد كه اين استغاثه، در مورد فرزند حق ستيز به اجابت نمى رسد.
آثار كفر قوم سبأ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 43 - 2،7
2 - تعلق بلقيس به جامعه شرك و كفر ، مانع پيوستن رسمى وى به آيين توحيدى سليمان ( ع ) با وجود اذعان قلبى
و أُوتينا العلم من قبلها و كنّا مسلمين . و صدّها... إنّها كانت من قوم ك_فرين
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه آيه مذكور در مقام توضيح اين نكته باشد كه چرا بلقيس على رغم علم و اذعان قلبى خود، پيش از اين رسماً تسليم سليمان(ع) نشده و به يكتاپرستى
نگرويده بود.
7 - قوم سبا ، داراى پيشينه شرك و كفر
إنّها كانت من قوم ك_فرين
آثار كفر قوم عاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 139 - 3
3 - نزول عذاب بر قوم عاد ، نتيجه عملكرد و اصرار آنان بر كفر پس از اتمام حجت بر ايشان بوده است .
إنّى أخاف عليكم عذاب . .. فكذّبوه فأهلكن_هم
آثار كفر قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 36 - 6
6_ نوح ( ع ) ، همواره رنجيده خاطر از رفتار ناپسند قوم خويش و اندوهناك از اصرار آنان بر كفر و انكار رسالت
فلاتبتئس بما كانوا يفعلون
إبتئاس (مصدر تبتئس) به معناى محزون و ناراحت شدن است و مراد از {ما كانوا يفعلون} شرك ورزى و اصرار آنان بر انكار رسالت و ديگر كارهاى نارواست.
آثار كفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 33 - 1
1 - ايمان نياوردن كافران صاحب زر و زور ( اصحاب الشمال ) به خداى بزرگ ، سبب عذاب شدن آنان در قيامت
إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم
آيه شريفه، در مقام تعليل عذاب كافران داراى زروزور است كه در آيات پيشين از آنان ياد شده است.
آثار كفر گمراهان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 98 - 1
1- عذاب هاى اخروى گمراهان ، نتيجه عملكرد كفرآميز خود آنان در قبال آيات الهى است .
و من يضلل . .. و نحشرهم يوم القي_مة ... ذلك جزاؤهم بأنهم كفروا بأي_تنا
آثار
كفر مشركان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 40 - 8
8 _ ناباورى و نااميدى مشركان به حيات اخروى ، عامل عبرت نگرفتن آنان از سرگذشت شوم اقوام پيشين چون قوم لوط
أفلم يكونوا يرونها بل كانوا لايرجون نشورًا
برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {بل} براى اضراب انتقالى است; يعنى، اين طور نيست كه آنان به خاطر نديدن آثار به جا مانده از قوم هلاك شده قوم لوط، از آن عبرت نگرفته اند بلكه چون آنان اعتقاد و اميدى به روز رستاخيز ندارند از چنين حادثه اى عبرت نياموخته اند.
آثار كفر مشركان صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 6 - 9
9- ايمان نياوردن و حق ناپذيرى مشركان ستم پيشه ، فلسفه و دليل ردّ شدن پيشنهاد آنان مبنى بر ارائه معجزه از سوى پيامبر ( ص )
فليأتنا ب_اية . .. أفهم يؤمنون
آثار كفر منافقان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 54 - 1
1 _ كفر منافقان به خدا و انكار رسالت پيامبر ( ص ) ، عامل بى ارزش گشتن انفاق هاى آنان و پذيرفته نشدن آن در پيشگاه خداوند
و ما منعهم أن تقبل منهم نفقتهم إلا أنهم كفروا باللّه و برسوله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 80 - 7
7 _ كفر منافقان به خدا و رسول او ، مانع آمرزش آنان
فلن يغفر اللّه لهم ذلك بأنهم كفروا باللّه و رسوله
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
19 - منافقون - 63 - 3 - 1،2،6
1 - عملكرد بد منافقان ، ناشى از كفر و بى ايمانى آنان است .
ذلك بأنّهم ءامنوا ثمّ كفروا
{ذالك} به جمله {إنّهم ساء ما كانوا يعملون} در آيه قبل اشاره دارد.
2 - دروغ گويى ، استفاده ابزارى از سوگند ها ، انحراف و بازداشتن مردم از راه خدا ، زاييده كفر و بى ايمانى منافقان
ذلك بأنّهم ءامنوا ثمّ كفروا
{ذلك} مى تواند به تمامى آنچه در دو آيه پيش در رابطه با منافقان، مطرح شده اشاره داشته باشد.
6 - دل هاى منافقان ، بر اثر كفر و ارتداد مُهر شد .
ذلك بأنّهم ءامنوا ثمّ كفروا فطبع على قلوبهم
آثار كفر منافقان صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 107 - 5
5 _ كفر درونى منافقان انگيزه ساختن مسجد ضرار
مسجداً ضراراً و كفراً
{كفراً} مى تواند به معناى ترويج كفر نباشد ; بلكه به اين معنا باشد كه عمل منافقان و سازندگان مسجد ضرار، نشأت يافته از كفرشان بوده است.
آثار كفر يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 88 - 6
6 - قرار گرفتن حجاب بر قلب و انديشه يهوديان ريشه در فطرت و خلقت آنان ندارد بلكه كفرورزى و دور شدنشان از رحمت الهى موجب آن شده است .
قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بكفر هم فقليلا
چنانچه گذشت {بل} نفى معنايى است كه از {قلوبنا غلف} استفاده مى شود و آن معذور بودن يهود به خاطر نفهميدن است. كلمه {بل} معذور بودن يهود را نفى مى كند و جمله
{لعنهم اللّه ...} بيان مى دارد حجابِ قلب يهود از كفرورزى آنان به وجود آمده نه اينكه فطرتاً اين گونه باشند و اين چنين نفهميدنى - كه خود آدمى زمينه ساز آن باشد - نمى تواند عذرى قابل قبول تلقى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 64 - 22
22 _ كفر و طغيان يهود ، زمينه دشمنى و كينه توزى آنان با يكديگر
و ليزيدن كثيراً منهم . .. طغيناً و كفراً و القينا بينهم العدوة و البغضاء
آثار مرگ با كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 161 - 1،3
1 - كفرپيشگانى كه با كفر بميرند ، به لعنت خدا گرفتار شده و مورد نفرين و لعنت فرشتگان خواهند بود .
إن الذين كفروا و ماتوا و هم كفار أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين
3 - فرشتگان و تمامى مردم در قيامت ، كفرپيشگانى را كه در حال كفر مرده اند ، لعنت كرده و خواستار دورى رحمت الهى از آنان خواهند شد .
أولئك عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس أجمعين
لعنت مردم به معناى: نفرين و درخواست دورى لعنت شونده از رحمت خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 162 - 1
1 - كسانى كه كافر بميرند ، براى هميشه به لعنت خدا گرفتار خواهند بود .
أولئك عليهم لعنة اللّه . .. خلدين فيها
ظاهر اين است كه ضمير {فيها} به {لعنة اللّه . ..} (در آيه قبل) بازگردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
10 - مريم - 19 - 39 - 8
8- مرگ همراه با غفلت و بى ايمانى ، موجب حسرت در قيامت است .
و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر و هم فى غفلة و هم لايؤمنون
ضمير {هم} به {الظالمون} _ در آيه قبل _ بازمى گردد و جمله {هم فى. ..} حاليه است و مفاد آيه اين است كه در حالى فرصت دنيايى ظالمان پايان يافت كه آنان غافل بودند و به معاد ايمان نمى آوردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 34 - 1
1- مرگ كافران مخالف راه خدا در حال كفر ، مايه محروميت ابدى از عفو و رحمت الهى
إنّ الذين كفروا و . .. فلن يغفر اللّه لهم
مرگ كافران مخالف راه خدا در حال كفر، مايه محروميت ابدى از عفو و رحمت الهى
آثار نفرت از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - حجرات - 49 - 7 - 24
24 - رشد واقعى انسان ، در پرتو محبت دين و بيزارى از كفر و گناه
حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... أول_ئك هم الرشدون
آرزوى كفر مؤمنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 8 - 9
9 - قدرتمندان كافر ، به چيزى جز كافر شدن مؤمنان ، رضايت نمى دهند .
أصح_ب الأُخدود . .. و ما نقموا منهم إلاّ أن يؤمنوا باللّه
آگاهى از آثار كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 78 - 1
1- آگاهى از غيب و يا صدور
پيمانى از جانب خداوند ، از راه هاى وقوف بر پى امد هاى كفر و ايمان و آثار آنها است .
لأُتينّ . .. أطّلع الغيب أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا
همزه در {أطّلع} _ كه در اصل أإطّلع بوده _ براى استفهام انكارى است و فاعل فعل ضميرى است كه به {الذى} در آيه قبل بازمى گردد. از اين رو مضمون آيه چنين مى شود: آيا آن كافرى كه مدعى شد كفر، موجب دستيابى به مال و فرزند است، بر غيب آگاهى يافته و يا عهدى از جانب خداوند دريافت كرده است؟! مراد از عهد، نوشته و يا بيانى است كه از ناحيه خداوند صادر گرديده باشد.
آمرزش كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 25 - 5
5 - تمامى گناهان ، حتى گناه كفر ، تكذيب پيامبر و تهمت و افترا بر او ، قابل بخشايش خداوند است .
أم يقولون افترى . .. يقبل التوبة عن عباده و يعفواْ عن السيّئات
از واژه {السيئات} _ كه جمع محلى به الف و لام است _ و نيز از ارتباط اين آيه با آيه قبل _ كه سخن از تهمت افتراى پيامبر(ص) بر خدا از سوى مشركان بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.
آمرزش گناه كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 153 - 6
6_ ارتداد ( مشرك شدن پس از توحيد و كفرورزى پس از ايمان ) گناهى قابل بخشش است .
و الذين عملوا السيئات . .. إن ربك من بعدها لغفور رحيم
ابزار مبارزه با كفر
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 52 - 4
4 _ پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار مبارزه گسترده فرهنگى و تبليغى با جريان كفر و شرك ، با محور قرار دادن قرآن
فلاتطع الك_فرين و ج_هدهم به جهادًا كبيرًا
مرجع ضمير {به} به قرينه مقام (يعنى، آيه قبل كه از انذار رسول به مردمان سخن گفته است) قرآن كريم است و آمدن مفعول مطق (جهاداً) و توصيف آن به {كبيراً}، بيانگر گستردگى و بزرگى اين جهاد مى باشد.
اتحاد رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 11 - 3
3 - سران كفر و شرك ، گروهى متشكل ، همسو و متحد در برابر پيامبراسلام ( ص )
جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب
برداشت ياد شده، از تعبير {جند} و {أحزاب} به دست مى آيد.
اجتناب از رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 17 - 1
1 - پرهيز از عبادت و اطاعت طاغوت ها و سردمداران كفر و شرك ، از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خدا
و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها
{طاغوت} در اصل به هر متجاوز و رئيس گمراه گر گفته مى شود. اين كلمه در قرآن، هم به اين معنا آمده و هم در بت و صنم به كار رفته است. چنانچه اين واژه در آيه شريفه در معناى نخست به كار رفته باشد، مقصود از عبادت (أن يعبدوها) اطاعت خواهد بود. گفتنى است آيه شريفه درصدد توصيف مؤمنان و بندگان خالص خداوند است (كه از آيات بعد نيز قابل استفاده است).
اجتناب از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 146 - 12
12 _ وعده پاداش بزرگ ، و تهديد به دوزخ ، از روش هاى قرآن براى ترغيب مردم به ايمان و دورى از كفر و نفاق
إنّ المنفقين فى الدرك . .. و سوف يؤت اللّه المؤمنين أجراً عظيماً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 51 - 11
11 _ سوق دادن بيمناكان از حشر و قيامت براى اجتناب از كفر و شرك از اهداف انذار است.
و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا إلى ربهم . .. لعلهم يتقون
{يتقون} در اين آيه به معناى تقواى اصطلاحى نيست، بلكه با توجه به آيات اين سوره _ كه بحث از كفر و تكذيب بود _ مراد، اجتناب از كفر و تكذيب و گناهانى از اين قبيل است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 44 - 6
6 - توصيه شدن مشركان صدراسلام به اين كه به خود بيايند و دست از كفر و تكذيب بردارند و خود را چونان جوامع پيشين ، گرفتار خشم و عذاب خدا نسازند .
و إن يكذّبوك فقد كذّبت . .. فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم
بيان سرگذشت اقوام تكذيب گر پيشين براى مردم شرك پيشه صدراسلام _ كه با پيامبر(ص) مبارزه مى كردند _ در واقع نصيحتى بود به آنان مبنى بر اين كه از سرگذشت پيشنيان عبرت بگيرند و دست از مخالفت بردارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 60 - 4
4 -
خوف از مقام پروردگار و پرهيز از تكذيب و كفر ، از نمود هاى بارز احسان و نيك كردارى
و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . .. هل جزاء الإحس_ن إلاّالإحس_ن
در آيات پيشين مسأله خوف از مقام پرودگار و پرهيز از تكذيب و كفر به عنوان محور برخوردارى از نعمت ها مطرح شده است. احسان اول در آيه شريفه مى تواند نظر به آن دو داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 3 - 5
5 - اهل كتاب و مشركان ، ملزم به ترك كفرِ خويش ، پس از ابلاغ معارف استوار و قوام بخش قرآن به آنان
لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة ... فيها كتب قيّمة
اجتناب از كفر به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 41 - 7
7 - خداوند ، بنى اسرائيل ( يهوديان و نصرانيان ) را از انكار قرآن و كافر شدن به آن ، بر حذر داشت .
و لاتكونوا أول كافر به
ضمير در {به} مى تواند به {ما أنزلت} و يا به {ما معكم} برگردد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
احساس خطر رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 6 - 3
3 - احساس خطر سران كفر و شرك ، از دعوت پيامبراسلام به توحيد و نفى شرك و نفوذ آن حضرت در ميان توده ها
و اصبروا على ءالهتكم
فراخواندن مردم به پراكنده شدن از اطراف رسول خدا(ص) و پايدارى بر آيين شرك، گوياى برداشت ياد شده است.
اختفاى كفر
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 143 - 13
13 _ تظاهر به ديندارى ( ايمان ) و پنهان كردن كفر و تكذيب دين ، از اوصاف منافقان
مذبذبين بين ذلك
امام رضا(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: . .. يظهرون الايمان و يسرون الكفر و التكذيب لعنهم اللّه.
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 282، ح 294; نورالثقلين، ج 1، ص 565، ح 631.
اختيار در كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 253 - 13،18
13 _ آزادى انسان ها در انتخاب كفر و ايمان به رسالت انبيا ، سُنّت الهى
و لو شاء اللّه ما اقتتل . .. و لكن اختلفوا فمنهم من امن و منهم من كفر
18 _ ايمان يا كفر ، انتخاب آدمى در برابر روشنگرى انبياى الهى
من بعد ما جاءتهم البيّنات . .. و لكن اختلفوا فهمنهم من امن و منهم من كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 170 - 12،17
12 _ كفرورزى مردمان و اختيار كفر از سوى آنان ، خارج از خواست خداوند و سيطره او نيست .
و إن تكفروا فان للّه ما فى السموت و الارض
بديهى است كه فرمانروايى خداوند بر هستى مترتب بر كفرورزى مردمان نيست ; بنابراين جواب شرط (ان تكفروا) محذوف است و جمله {فان للّه . ..} جانشين و بيانگر آن مى باشد ; بر اين اساس معناى {و ان تكفروا ...} چنين مى شود: تمام هستى و از جمله كفرورزى كافران مملوك خداوند است و خارج از خواست و اراده او نيست.
17 _
اختيار انسان ها در انتخاب ايمان و كفر ، برخاسته از علم و حكمت خداوند
فامنوا خيراً لكم و إن تكفروا . .. و كان اللّه عليماً حكيماً
يادآورى علم و حكمت خداوند در ذيل آيه اشاره به اين است كه تمامى معارف ياد شده در آيه و از جمله آنها اختيار آدمى، عالمانه و حكيمانه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 32 - 2
2- ايمان و كفر جن ، به اختيار و انتخاب خود آنان و نه معلول جبر
و من لايجب داعى اللّه
از سياق اين آيات _ كه در آن جنيان تشويق و تهديد شده اند و اجابت و عدم اجابت به خود آنان نسبت داده شده است _ مطلب بالا استفاده مى شود.
ادعاى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 7 - 2
2 - سران شرك و كفر ، مدعى نبودن اثرى از توحيد و يكتاپرستى در آخرين دين الهى ( مسيحيت )
أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. ما سمعنا به_ذا فى الملّة الأخرة
{ملّة} در آيه شريفه، به معناى {دين} است و مقصود از قيد {الأخرة} (پسين) در برابر {اولين} (پيشينيان) _ كه در آيات ديگر آمده _ دين مسيحيت است. گفتنى است كه مسيحيت آخرين دين پيش از اسلام در جزيرة العرب بود و كافران نيز از آن آگاهى داشتند.
ارتجاع رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 7 - 6
6 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، مردمى مرتجع و مخالف نوگرايى و پويايى
فكرى و عقيدتى در جامعه
ما سمعنا به_ذا فى الملّة الأخرة إن ه_ذا إلاّ اختل_ق
ارزش كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 57 - 9
9 _ ايمان و كفر ، ملاك تقسيم بندى جوامع انسانى از نظر قرآن
فاما الذين كفروا . .. و اما الذين امنوا
ازدياد كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 138 - 5
5 _ ارتداد و ازدياد كفر ، موجب گرفتار شدن به عذاب دردناك
ءامنوا ثم كفروا . .. بشر المنفقين بانّ لهم عذاباً أليماً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 41 - 5
5 _ كفر ، داراى مراحل و مراتب و قابل فزونى و كاهش
الذين يسرعون فى الكفر
استغاثه پيروان رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 64 - 5
5 - فرياد استغاثه پيروان كفرپيشه ، به هنگام مشاهده گرفتارى جلوداران خود به عذاب قهر الهى
حتّى إذا أخذنا مترفيهم بالعذاب إذا هم يجئرون
استغفار از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 73 - 4
4 - كفر و شرك ، گناه و نيازمند توبه و طلب مغفرت از پيشگاه خداوند
ليغفر لنا خطي_نا
مصداق مورد نظر از خطيئة _ به قرينه آيات بعد كه جرم و ايمان را در مقابل يكديگر قرار داده است _ گناه كفر به خداوند و انكار رسالت موسى(ع) است.
استغفار از كفر اكراهى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل -
16 - 110 - 12
12- بر زبان راندن كلمات كفرآميز ، حتى از روى تقيه و ناگزيرى ، نيازمند مغفرت الهى است .
إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن . .. إن ربّك من بعدها لغفور رحيم
برداشت فوق، بنابراين نكته است كه {إن ربّك . ..} در بيان حال كسانى باشد كه به اكراه، اظهار كفر كرده اند; كه در اين صورت وعده غفران توسط خدا، نشان دهنده نياز آنان به مغفرت است.
استقامت در كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 6 - 2،5
2 - سران كفر و شرك در عصر بعثت ، مردم را به صبر و پايدارى بر آيين شرك و مواضع عقيدتى خود فرامى خواندند .
و اصبروا على ءالهتكم
{صبر بر آلهه} كنايه از پايدارى بر پرستش معبودها و ادامه آن است.
5 - سران كفر و شرك ، صبر و پايدارى بر آيين شرك و بت پرستى را ، امرى مطلوب و تكليف دينى خود مى دانستند .
و اصبروا على ءالهتكم إنّ ه_ذا لشىء يراد
برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {ه_ذا} به صبر اشاره داشته و مقصود از {يراد} (خواسته شده) اقتضاى اعتقاد به آيين شرك باشد.
استهزاهاى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 16 - 1
1 - سران كفر و شرك از روى استهزا ، از خداوند خواستار شتاب در نزول عذاب ويژه اخروى خود بودند .
و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب
{قطّ} به معناى نصيب و بهره معين و جدا شده است و مقصود از آن در
اين آيه، بهره و نصيب كافران از عذاب قيامت مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 17 - 2
2 - استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء عليه اسلام و پيامبر ( ص ) ، كار هميشگى و روش سران كفر و شرك
اصبر على ما يقولون
آمدن فعل {يقولون} به صورت فعل مضارع، دلالت بر استمرار اين گفتار دارد.
اصرار بر كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 90 - 4،5
4 _ مرتدانى كه بر كفر اصرار ورزند ، هرگز موفق به توبه نخواهند شد . *
انّ الذين كفروا . .. لن تقبل توبتهم
بنابراينكه جمله {لن تقبل}، كنايه از عدم توبه آنها باشد; يعنى توبه نخواهند كرد تا پذيرفته شود.
5 _ مرتدانى كه بر كفر اصرار ورزند ، گمراهان واقعى هستند .
اولئك هم الضّالّون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 137 - 5
5 _ ارتداد هاى مكرر و اصرار بر كفر ، در پى دارنده شقاوت ابدى و محروميت از هدايت الهى است .
إنّ الذين ءامنوا ثم كفروا . .. لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم سبيلا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 61 - 3
3 _ پافشارى و اصرار اهل كتاب ، بر كفر خويش
و قد دخلوا بالكفر و هم قد خرجوا به
جمله {قد دخلوا بالكفر و هم قد خرجوا به} به اين معناست كه هيچ نقصانى در كفر آنان حاصل نشد و با همان كفر خارج شدند كه با
آن به پيشگاه پيامبر(ص) آمده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 91 - 2
2 _ كافران قوم شعيب پس از تمام شدن حجت الهى بر آنان و اصرارشان به كفرورزى و مبارزه با شعيب و مؤمنان به وى ، به هلاكت رسيدند .
قال الملأ . .. فأخذتهم الرجفة
كلمه {فا} در {فأخذتهم} نزول عذاب را بر قضاياى بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد و از آن قضاياست، كفرورزى مردم مدين، مبارزه آنان با شعيب و در آخر دعاى شعيب كه خواهان داورى خداوند شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 95 - 1
1 _ برخى از امت هاى گذشته حتى پس از پيدايش سختى هاى بيداركننده همچنان بر كفرپيشگى و بى تقوايى خويش اصرار ورزيدند .
لعلهم يضرعون. ثم بدلنا مكان السيئة الحسنة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 35 - 7
7 _ كافرانى كه بر كفر خويش اصرار ورزند ، مستحق عذاب الهى هستند .
فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 9 - 16
16- اقوام كافر ، نه تنها در جواب دعوت انبيا سكوت اختيار كرده و جواب مثبت ندادند بلكه به صراحت كفر خويش را به پيام آنان اعلام داشتند .
جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فردّوا أيديهم فى أفوههم و قالوا إنا كفرنا بما أُرسلتم به
طبق نقل روح المعانى (ج 13، ص 194)، از ابوعبيده و اخفش، عبارت {فردّوا أيديهم فى أفواههم} ضرب المثل براى كسى است كه
جواب مثبت به درخواست نمى دهد و سكوت اختيار مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 23 - 19
19 - هشدار خداوند به كافران ، درباره نيات ناشايست آنان در انتخاب و پافشارى بر كفر
قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا . .. إنّ اللّه عليم بذات الصدور
{عليم بذات الصدور} در حقيقت، مى تواند هشدارى باشد به آنان كه حقايقى را در درون دل خود مخفى مى دارند، ولى در ظاهر، با تعابيرى مانند {نتّبع ما وجدنا. ..} آن را توجيه مى كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 47 - 5
5 - برخى از كافران ، مصرّ بر كفر خويش ، به رغم آگاهى كامل از نتايج شوم آن
و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون
مفهوم {أكثرهم} اين است كه اقليتى آگاه و معاند وجود دارند كه به رغم آگاهى داشتن، گام در مسير كفر مى نهند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 4
4 - پافشارى كافران بر كفر خويش ، شگفت آور و توجيه ناپذير است .
قتل الإنس_ن ما أكفره
اصرار بر كفر اصحاب ايكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 187 - 4
4 - پافشارى مردم اَيكه ، بر كفر و انكار رسالت شعيب ( ع )
فأسقط علينا كسفًا من السماء إن كنت من الص_دقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 189 - 1
1 - پافشارى مردم { ايكه } ، بر تكذيب
شعيب ( ع ) و انكار رسالت او
فكذّبوه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 190 - 4
4 - بيشتر مردم { ايكه } ، حق ناپذير و مصمم بر كفر بودند .
و ما كان أكثرهم مؤمنين
ضمير {هم} در {أكثرهم} به {اصحاب الأيكة} برمى گردد.
اصرار بر كفر حق ستيزان صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 48 - 12
12 - اقدام حق ستيزان صدراسلام به انكار صريح قرآن و تورات و تأكيد بر كفر خويش نسبت به آن دو
و قالوا إنّا بكلٍّ ك_فرون
اصرار بر كفر فرعونيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 67 - 4
4 - اكثريت فرعونيان ( قبطيان ) ، حق ناپذير و مصمم بر كفر
و ما كان أكثرهم مؤمنين
اصرار بر كفر قوم عاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 58 - 1،2
1_ قوم عاد ، رسالت هود ( ع ) را نپذيرفتند و به شرك و كفر اصرار ورزيدند .
فإن تولّوا . .. يستخلف ربى قومًا غيركم ... و لما جاء أمرنا نجّينا هودًا
2_ خداوند ، در پى اصرار قوم عاد بر كفر و شرك ، عذابى سخت و سهمگين بر آنان نازل كرد .
و لما جاء أمرنا . .. و نجّين_هم من عذاب غليظ
مراد از {أمر} عذاب نازل شده بر قوم عاد است. {عذاب غليظ} در ذيل آيه _ بنابر يك احتمال، يعنى دنيوى بودن عذاب _ دلالت بر سهمگينى عذاب نازل شده بر قوم عاد دارد.
اصرار بر كفر قوم لوط
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 174 - 4
4 - بيشتر قوم لوط ، حق ناپذير و مصمم بر كفر
و ما كان أكثرهم مؤمنين
ضمير {هم} در {أكثرهم} به قوم لوط بازمى گردد.
اصرار بر كفر قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 121 - 4
4 - بيشتر افراد قوم نوح ، حق ناپذير و مصمم بر كفر
و ما كان أكثرهم مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 7 - 6
6 - اصرار و پافشارى قوم نوح ، بر مواضع كفرآميز خويش
و أصرّوا
اصرار بر كفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 51 - 1
1 _ خداوند ، مشركان و كفرپيشگان را به خاطر پافشارى بر كفر و ناباورى به قرآن ، ملامت و سرزنش فرمود .
أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 39 - 1
1 - پيامبر ( ص ) از سر تهديد و هشدار ، از كفرپيشگان لجوج خواست تا همچنان بر مواضع نادرستشان پافشارى كنند .
قل ي_قوم اعملوا على مكانتكم
آهنگ آيه شريفه، آهنگى تهديدآميز و هشدار دهنده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 5 - 4
4 - بيان سرسختى سازش خواهان كافر و باقى ماندن آنان بر مرام خويش تا پايان عمر ، از خبر هاى غيبى قرآن
و لا أنتم ع_بدون
ما أعبد
اصرار بر كفر كافران مقارن بعثت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 15 - 2
2 - خداوند ، با بيان پافشارى كافران عصر بعثت بر كفر و انكار معاد ، انتظار ايمان آوردن آنان را بى فايده خواند و توطئه گرى آنها را به پيامبر ( ص ) گوشزد كرد .
إنّهم يكيدون كيدًا
اصرار بر كفر مرفهان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 24 - 8
8 - اصرار و پافشارى مرفهان خوش گذران بر كفر ، در برابر پيام ملاطفت آميز و توحيدى پيامبران
قال مترفوها . .. ق_ل أوَ لو ... قالوا إنّا بما أرسلتم به ك_فرون
اصرار بر كفر مشركان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 51 - 1
1 _ خداوند ، مشركان و كفرپيشگان را به خاطر پافشارى بر كفر و ناباورى به قرآن ، ملامت و سرزنش فرمود .
أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن
اطاعت از رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 60 - 8
8 _ گروهى از اهل كتاب ، مطيع و فرمانبردار سران كفر و ضلالت
و عبد الطغوت
اظهار لفظى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 106 - 3،6،9
3- جواز تقيه در دين و اظهار لفظى كفر در شرايط اجبار و اكراه ، با وجود ايمان استوار قلبى
إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن
6- بر زبان راندن كلمات كفرآميز در شرايط عادى و بدون
اجبار و اكراه ، جايز نيست .
من كفر بالله من بعد إيم_نه إلاّ من أُكره . .. فعليهم غضب من الله
9- ممنوعيت تقيه و اظهار لفظى كفر ، براى كسانى كه عمل آنان راه گرايش به كفر را براى ديگران بگشايد . *
و ل_كن من شرح بالكفر صدرًا
برداشت فوق، بر اين احتمال استوار است كه {لكن} استدراك از {من أكره} باشد; يعنى، در شرايط اكراه تقيه جايز است مگر براى كسى كه تقيه وى موجب شود كه مؤمنان ديگر در ايمان سست شوند و به كفر گرايش پيدا كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 110 - 12،16
12- بر زبان راندن كلمات كفرآميز ، حتى از روى تقيه و ناگزيرى ، نيازمند مغفرت الهى است .
إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن . .. إن ربّك من بعدها لغفور رحيم
برداشت فوق، بنابراين نكته است كه {إن ربّك . ..} در بيان حال كسانى باشد كه به اكراه، اظهار كفر كرده اند; كه در اين صورت وعده غفران توسط خدا، نشان دهنده نياز آنان به مغفرت است.
16- پذيرش عذر بر زبان راندن كلمات كفرآميز در شرايط سخت و ناچارى ، مشروط به نشان دادن صداقت خويش با هجرت ، جهاد و مقاومت در راه خداست .
من كفر بالله . .. إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن ... إن ربّك للذين هاجروا
اظهار لفظى كفر مسلمانان صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 106 - 4
4- برخى از مسلمانان صدراسلام ( مانند عمارياسر ) به خاطر فشار هاى شديد كافران
_ على رغم ايمان باطنى خود _ الفاظ كفرآميز بر زبان جارى كردند .
من كفر بالله من بعد إيم_نه إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن
طبق شأن نزولى كه درباره آيه آمده است، قضيه مربوط به عمارياسر است كه از شدت شكنجه، سخنان كفرآميز بر زبان جارى كرد.
اعراض از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 89 - 7
7 _ هجرت در راه خدا ، نشانه دست برداشتن از نفاق و كفر است .
ودّوا لو تكفرون . .. فلا تتّخذوا منهم اولياء حتّى يهاجروا فى سبيل اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 97 - 12
12 _ وسعت و گنجايش زمين براى هجرت و گريز از سرزمين فساد و كفر
و قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 23 - 6
6 - پذيرش معاد و ترك كفر ، فرمان خداوند به همه انسان ها است .
ما أكفره . .. ثمّ إذا شاء أنشره ... ما أمره
از مصاديق بارز {ما أمره} _ به قرينه آيات پيشين _ كنار نهادن كفر و پذيرش معاد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 2 - 14
14 - پيامبر ( ص ) و قرآن ، برهانى روشن بر لزوم دست كشيدن اهل كتاب و مشركان از كفر و شرك خويش
حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة
اعراض كافران از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
1 - بقره - 2 - 193 - 6
6 - در صورتى كه كفرپيشگان محارب يا فتنه انگيز از كفرورزى دست بكشند ، نبايد با آنان نبرد كرد .
فإن انتهوا فلا عدون إلا على الظلمين
برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه متعلق {انتهوا} كفرورزى باشد.
اغواگرى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 12
12 _ اغواگرى سران كفر و شرك و واداشتن ديگران به ضلالت، ادعاى دوزخيان پيرو عليه رهبران خويش در پيشگاه خداوند
قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا
اقرار به كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 4
4 _ ثبوت كفر منافقان صدر اسلام ، با اظهار كردن كلمات كفرآميز
و لقد قالوا كلمة الكفر و كفروا بعد إسلمهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 44 - 9
9 - پى بردن و اعتراف بلقيس به گذشته نادرست و كفرآميز خويش پس از مشاهده يكى ديگر از جلوه هاى قدرت خارق العاده سليمان ( ع )
فلمّا رأته . .. قالت ربّ إنّى ظلمت نفسى
مطلب ياد شده از آن جا است كه ملكه سبا بى آنكه توضيحى اضافى براى او داده شود صرفاً با مشاهده امور شگفتى چون تخت و صحن شيشه اى، بى تأمل اظهار ايمان كرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 23
23 - اعتراف كافران به كفر خويش و سزاوار عذاب بودن خود ، در آستانه ورود به دوزخ
قالوا بلى و ل_كن حقّت كلمة
العذاب على الك_فرين
برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه جمله {ل_كن حق_ّت كلمة العذاب على الكافرين} ادامه كلام كافران دوزخى باشد.
اقرار به كفر در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 130 - 14
14 _ پيروان شيطانها در قيامت به كفرورزى خويش در دنيا اعتراف مى كنند.
و شهدوا على أنفسهم أنهم كانوا كفرين
اقسام كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 152 - 9
9 - ابوعمرو زبيرى از امام صادق ( ع ) روايت كرده است كه آن حضرت فرمود : { الوجه الثالث من الكفر كفر النعم و ذلك قوله تعالى . . . فاذكرونى أذك___ركم و اشك_روا ل_ى و لاتكفرون . . . ;
وجه سوم از اقسام كفر، كفران نعمت است و اين است سخن خداوند كه مى فرمايد: . .. فاذكرونى أذكركم واشكروا لى و لاتكفرون ... }.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 22 - 26
26- { عن أبى عبدالله ( ع ) : . . . و الوجه الخامس من الكفر : كفر البرائة . . . و قال : يذكر إبليس و تبرئته من أوليائه من الإنس يوم القيامة : { إنى كفرت بما أشركتمون من قبل } . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. قسم پنچم از كفر [به معناى] بيزارى جستن است ... و خداوند [داستان] ابليس و بيزارى جستن او در قيامت ، از انسانهاى پيروش را يادآور مى شود [و سخن شيطان را
بيان كرده] مى فرمايد: {إنى كفرت بما أشركتمون من قبل} ...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 14 - 11
11 - { عن أبى عمرو الزبيرى عن أبى عبداللّه قال : قلت له أخبرنى عن وجوه الكفر فى كتاب اللّه قال : الكفر فى كتاب اللّه على خمسة أوجه : فمنها كفر الجحود على معرفة و هو أن يجحد الجاحد و هو يعلم أنّه حق قد استقر عنده و قد قال اللّه عزّوجلّ : { و جحدوا بها و استيقنتها أنفسهم ظلماً و علوّاً } ;
از ابوعمر زبيرى نقل شده كه گفت: به امام صادق(ع) عرض كردم: مرا از اقسام كفر _ كه در كتاب خدا آمده است _ خبر ده؟ فرمود: كفر در كتاب خدا بر پنج قسم است: يكى از آنها كفر انكارى است با وجود شناخت و آن اين است كه انكاركننده چيزى [از آيات الهى] را منكر شود در حالى كه مى داند آن چيز حتماً حق است. خداوند عزّوجلّ فرموده است: {و جحدوا بها و استيقنتها أنفسهم ظلماً و علوّاً}...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 40 - 28
28 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : . . .الوجه الثالث من الكفر النعم و ذلك قوله تعالى يحكى قول سليمان { ه_ذا من فضل ربّى ليبلونى ءأشكر أم أكفر . . . } ;
از امام صادق(ع) روايت شده است:. ..قسم سوم از اقسام كفر، كفران نعمت ها است و اين سخن خداوند متعال است كه از زبان سليمان(ع) حكايت مى كند:
{...ليبلونى ءأشكر أم أكفر}».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 4 - 33
33 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) . . .قال : . . .الوجه الخامس من الكفر كفر البرائة و ذلك قوله عزّوجلّ يحكى قول ابراهيم ( ع ) { كفرنا بكم . . . } يعنى تبرّأنا منكم . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: قِسم پنجم از كفر، كفر برائت است و اين سخن خداوند عزّوجلّ است كه از قول ابراهيم(ع) حكايت كرده كه [به قوم مشرك خود ]گفت: {كفرنا بكم. ..}; يعنى، ما از شما بيزارى جستيم}.
امكان كفر خانواده پاكان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 60 - 7
7- امكان نفوذ كفر و فساد و حق ناپذيرى در افراد خانواده پاكان
إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين
اندوه بر كفر انسان ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 36 - 8
8_ تأسف بر كفرورزى و هدايت ناپذيرى انسان هاى عنود و لجوج ، امرى نابه جا و بى مورد
لن يؤمن من قومك إلاّ من قد ءامن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون
انذار از فرجام كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 60 - 17
17- خداوند ، مردمان را همواره از فرجام شرك ، كفر و نافرمانى بيم داده و مى ترساند .
و نخوّفهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 56 - 1
1- تنها وظيفه رسولان الهى
، بشارت و انذار مردمان و آگاه ساختن آنان از فرجام كفر و ايمان است .
و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 68 - 5
5 - هشدار به فرجام شوم كفرپيشگى و مبارزه با توحيد و يكتاپرستى ، رسالت الهى پيامبر ( ص )
و إن ج_دلوك فقل اللّه أعلم بما تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 7 - 5
5 - انذار مردم نسبت به فرجام كفر ، داراى اهميتى خاص در تبليغ دين
لتنذر أُمّ القرى
انذار از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 10 - 1
1- هشدار خداوند به منكران قرآن ، نسبت به عواقب كفرورزى آنان
قل أرءيتم إن كان من عند اللّه و كفرتم به
تعبير {أرأيتم . ..}، دربردارنده معناى هشدار و تذكر است.
اهميت تبرى از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 4 - 8
8 - بيزارى جستن از مظاهر كفر و شرك ، همانند تبرّى جستن از انديشه كفر ، امرى بايسته
كانت لكم أسوة حسنة . .. إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم و ممّا تعبدون
اهميت مبارزه با رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 38 - 6
6 - لزوم هدف قرار دادن مركز اصلى قدرت كفر ، براى اصلاح توده ها *
و فى موسى إذ أرسلن_ه إلى فرعون
موسى(ع) مأموريت يافته بود تا مستقيماً با فرعون روبه رو شود و
او را از كفر و حق ستيزى باز دارد و خداوند اين حقيقت رابراى ما بازگو كرده است از اين نكته مطلب ياد شده احتمال مى رود.
اهميت مبارزه با كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 80 - 11
11- مبارزه با عوامل گسترش كفر و سركشى و جلوگيرى از رشد آنها لازم است .
فخشينا أن يرهقهما طغي_نًا و كفرًا
گرچه كار خضر(ع) عملى مستند به غيب و با اطلاع از اسرار بوده است، ولى حاكى از ضرورت جلوگيرى از رشد و گسترش كفر و از بين بردن عوامل آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 15 - 7
7 - لزوم كار بنيادى ، در ترويج دين و تشكيل امت اسلامى و ضرورت مبارزه با عوامل اصلى كفر و فساد اجتماعى
كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً
اهميت نجات از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 110 - 5
5- هجرت ، حركتى است در جهت حفظ ايمان و رهايى از محيط جبر و حاكميت كفر .
هاجروا من بعد ما فتنوا
با توجه به ارتباطى كه ميان اين آيه و آيه {من كفر بالله من بعد إيمانه إلاّ من أُكره . ..} وجود دارد كه مى نماياند در شرايط دشوار تقيه امرى جايز است، اما انسان نبايد براى هميشه به اظهار ظاهرى كفر تن در دهد; بلكه در صورت امكان بايد محيط كفر را ترك نمايد، برداشت فوق به دست مى آيد.
ايجاد اختناق رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
15 - ص - 38 - 6 - 7
7 - سلب آزادى از مردم و ايجاد مانع بر سر راه آگاهى آنان از حقايق الهى ، از شيوه هاى مبارزه سران كفر و شرك با پيامبراسلام ( ص )
و انطلق الملأمنهم أن امشوا و اصبروا على ءالهتكم
پراكنده كردن توده هاى مردم از اطراف پيامبر(ص) و توصيه به پايدارى بر عقيده خود از سوى سران كفر، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.
ايمان و كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 141 - 8
8 _ رشد ايمان در جامعه ، موجب نفى حضور كفر است .
و ليمحّص اللّه الّذين امنوا و يمحق الكافرين
نياوردن {لام تعليل} در {يمحق}، اشاره به اين معنا دارد كه نابودى كافران پس از خالص شدن مؤمنان صورت مى گيرد. يعنى به هر اندازه كه مؤمنان از عيب و نقص خالص شوند، به همان مقدار از شوكت كافران كاسته خواهد شد تا به نابودى كشانده شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 49 - 10
10_ غلبه ايمان بر كفر و موفقيت پيامبر ( ص ) در انجام رسالت ، از نويد ها و بشارت هاى خداوند به آن حضرت
فاصبر إن الع_قبة للمتقين
بيان پيروزى اهل ايمان و از ميان رفتن كفرپيشگان در شرح داستان نوح(ع) مى رساند كه مصداق مورد نظر براى {العاقبة} (فرجام نيك ) پيروزى ايمان بر كفر است و از آن جا كه خطاب متوجه پيامبر(ص) است، جمله فوق ناظر به پيروزى اسلام بر كفر و موفقيت پيامبر(ص) در انجام رسالت مى باشد.
بدترين كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 1 - 3
3_ منحرف ساختن مردم از راه خدا ، بارزترين و زشت ترين حركت كفرآميز
الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه
پس از طرح مسأله كفر، در آيه موضوع {صدّ عن سبيل اللّه} مطرح شده است، تا به اثرى از آثار كفر اشاره شده باشد.
بدفرجامى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 83 - 3
3 - راه كفر و شرك ، آميخته با ماده گرايى و سرگرمى هاى پوچ و بدفرجام
فذرهم يخوضوا و يلعبوا حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون
بشارت شكست رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 11 - 4
4 - بشارت و نويد خداوند به شكست سران كفر و شرك و پيروزى مسلمانان در دوران بعثت
جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب
بشارت نابودى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 44 - 14
14- نويد خداوند به نابودى جوامع كفرپيشه و شركورز و پيروزى اسلام و توسعه قلمرو سرزمين هاى اسلامى
أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها
برخى از مفسران برآنند كه مقصود از كاستن زمين و اهل آن _ به قرينه اين كه اين آيات در باره كافران و منكران قرآن است _ كاستن از تعداد كافران و افزايش نفرات مسلمانان است. ضمير غايب در {أفلايرون} و همزه استفهامى انكارى در {أفهم الغالبون} مى تواند مؤيد همين برداشت باشد.
بهانه جويى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15
- ص - 38 - 7 - 3
3 - سران شرك و كفر ، نوپيدايى و بى سابقه بودن پيام توحيدى پيامبراسلام را در تاريخ اديان گذشته ، بهانه اى بر مخالفت خود قرار داده بودند .
ما سمعنا به_ذا فى الملّة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 8 - 3
3 - سران كفر و شرك ، برگزيده شدن پيامبر ( ص ) را به رسالت بدون برخوردار بودن آن حضرت از امتياز و شايستگى هاى لازم ، دليل نپذيرفتن دعوت او اعلام كردند .
أءنزل عليه الذكر من بيننا
قيد {من بيننا} در حقيقت در مقام بيان تعليل براى انكار رسالت است; يعنى، پيامبراسلام از ميان ما انتخاب شده است و مانند ما هيچ امتياز و برترى و شايستگى براى دريافت وحى ندارد; پس نمى توان ادعاى او را تصديق كرد.
بى ارزشى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 23 - 5
5 - كفر كافران ، بى ارزش تر از آن است كه پيامبر ( ص ) خود را به آن مشغول و اندوه ناك كند .
و من كفر فلايحزنك كفره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 6 - 7
7 - دين كافران ، خالى از هرگونه جاذبه و ارزش
لكم دينكم
بى شعورى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 123 - 10
10 _ سردمداران كفر از درك بازگشت آثار توطئه هاى آنان عليه خودشان ناتوانند.
و ما يمكرون إلا بأنفسهم و ما يشعرون
بى منطقى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 28 - 4
4 - انكار خداى يكتا و كفر به او - با وجود دليل هاى آشكار - امرى غير منطقى و شگفت آور است .
كيف تكفرون باللّه و كنتم أموتاً فأحيكم
استفهام در جمله {كيف تكفرون باللّه} استفهامى است كه براى ايجاد تعجب ايراد شده است. جمله {و كنتم ...} جمله حاليه و بيانگر علت تعجب مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 29 - 14،15
14 _ كفر به خداوند بخشنده نعمت ها و برطرف كننده نياز ها ، امر شگفت آور و غير منطقى است .
كيف تكفرون باللّه . .. هو الذى خلق لكم ما فى الأرض جميعاً
برداشت فوق بر اين اساس است كه: آيه مورد بحث با صدر آيه قبل در ارتباط باشد.
15 _ كفر ورزيدن به خداوند دارنده قدرت بى انت ها و برخوردار از علم مطلق ، امر شگفت انگيز و نامعقول است .
كيف تكفرون باللّه . .. هو الذى خلق لكم ... و هو بكل شىء عليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 84 - 3
3 _ كفر به خداوند ، قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) فاقد هرگونه دليل
و ما لنا لانؤمن باللّه وما جاءنا من الحق
استفهام در جمله {ما لنا . ..} استفهام انكارى است يعنى براى ما هيچگونه عذر و دليلى وجود ندارد كه از ايمان به خداوند يكتا و پذيرش اسلام رويگردان باشيم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
8 - هود - 11 - 21 - 3،5
3_ عقايد و باور هاى كفرپيشگان ، بافته هايى است دروغين و بى اساس .
و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون
5_ كافران ، به پوچى و بى اساس بودن بافته هاى دروغين و عقايد واهى خويش ، پى خواهند برد .
و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 104 - 2
2_ كافران هيچ عذر و بهانه اى براى ايمان نياوردن به قرآن و پيامبر ( ص ) نداشتند .
و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين. و ما تسئلهم عليه من أجر
آيه 102 عهده دار اثبات حقانيّت قرآن در رسالت پيامبر(ص) بود و آيه 103 اشاره به اين معنا داشت كه قرآن و تعاليم وحى به واسطه پيامبر(ص) به مردم ابلاغ شد. آيه مورد بحث بيانگر اين است كه هيچ هزينه اى از آنان مطالبه نشد ; يعنى، راه هر عذر و بهانه اى براى ايمان نياوردن كافران مسدود بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 80 - 13
13 - شرك و كفر ، بينشى غير علمى و مخالف با مبانى عقلى
و هو الذى يحى . .. أفلاتعقلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 14 - 4
4- راه كفر ، داراى ريشه در هوس ها و فاقد منطق روشن
كمن زيّن له . .. و اتّبعوا أهواءهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 7 - 2
2 - كافران دوزخى ، هيچ عذر موجه
و قابل قبولى براى گزينش راه كفر خويش ندارند .
ي_أيّها الذين كفروا لاتعتذروا اليوم
برخى از مفسران نوشته اند: اين كه به كافران اعلان مى شود كه عذر نياوريد، به اين سبب است كه آنان هيچ عذر قابل قبول و منطقى ندارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 20 - 5
5 - خوددارى از ايمان ، پس از مشاهده حالت هاى گوناگون طبيعت و تحولات زندگى بشر ، غير قابل توجيه و شگفت آور است .
لا أقسم بالشفق . و الّيل و ما وسق . و القمر إذا اتّسق . لتركبنّ طبقًا عن طبق . ف
برداشت ياد شده، ناظر به اين احتمال است كه حرف {فاء}، اين آيه را بر محتواى قسم و مقسمٌ به (در آيات پيشين) تفريع كرده باشد.
بينش رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 8 - 5،14
5 _ خودكفايى مالى و بى نيازى از تلاش اقتصادى ، حداقل شرط پيامبرى و كمترين شايستگى لازم براى احراز مقام نبوت ، در ديدگاه سران كفر و شرك
أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها
برداشت ياد شده، از آن جا است كه در آيه پيش آمده بود: {كافران اين نكته را القا كردند كه پيامبر(ص) از نظر جسمى نبايد نيازمند به تغذيه و داد و ستد اقتصادى باشد}; ولى در اين آيه از آن نكته صرف نظر كردند و گفتند: {پيامبر بايد از نظر معيشتى و مالى خودكفا باشد}.
14 _ قرآن ، كتابى پرجاذبه و شگفت آور در نظر سران كفر وشرك
و قالوا أس_طيرالأوّلين .
.. إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
اسطوره خواندن قرآن و سحر دانستن آن از سوى سران كفر و شرك، گوياى اين نكته است كه اين كتاب الهى، همانند اسطوره، سحر و جادو، براى آنان جاذبه داشت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 6 - 5،6
5 - سران كفر و شرك ، صبر و پايدارى بر آيين شرك و بت پرستى را ، امرى مطلوب و تكليف دينى خود مى دانستند .
و اصبروا على ءالهتكم إنّ ه_ذا لشىء يراد
برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {ه_ذا} به صبر اشاره داشته و مقصود از {يراد} (خواسته شده) اقتضاى اعتقاد به آيين شرك باشد.
6 - سران شرك و كفر ، هدف و انگيزه پيامبراسلام ( ص ) از دعوت به يكتاپرستى را ، دستيابى به رياست و آقايى بر دينداران مى دانستند .
أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. إنّ ه_ذا لشىء يراد
برداشت ياد شده، براساس اين ديدگاه است كه {ه_ذا} اشاره به يكتاپرستى و نفى آيين شرك (مضمون دعوت پيامبراسلام) باشد و مقصود از {شىء يراد} سيادت و آقايى بر مردم باشد كه در نگاه سران كفر، هدف و آرزوى پيامبراسلام بود; زيرا با يكى شدن پرستش ها، قهراً آن حضرت رهبرى امت يكتاپرست را به عهده مى گرفت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 7 - 1
1 - سران كفر و شرك ، پيام توحيدى پيامبراسلام را ، سخنى نو ظهور و بى سابقه مى دانستند .
أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. ما سمعنا به_ذا فى الملّة الأخرة
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 8 - 2
2 - پيامبراسلام ( ص ) ، در نظر سران كفر و شرك ، فاقد هرگونه ملاك برترى و شايستگى براى رسالت و دريافت وحى الهى
أءنزل عليه الذكر من بيننا
همزه در {أءنزل} براى استفهام انكارى است و قيد {من بيننا} (از ميان ما) قرينه است بر اين كه نفى و انكار آنان، مربوط به شايستگى پيامبر(ص) براى رسالت بود.
پاداش اجتناب از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 76 - 6
6 - خلود در بهشت هاى عدن ، پاداش پاكى و دورى جستن از كفر و شرك و گناه است .
جنّت عدن . .. خ_لدين فيها و ذلك جزاء من تزكّى
پشيمانى از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 27 - 2،4
2 _ كافران به هنگام روبرو شدن با آتش دوزخ در آرزوى بازگشت به دنيا، تكذيب نكردن آيات پروردگار و قرار گرفتن در زمره مؤمنان هستند.
فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين
4 _ تكذيب كنندگان پيامبر(ص) و قرآن در قيامت بر كفرورزيهاى خويش در دنيا تأسف مى خورند.
يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 2 - 6
6- كفرپيشگى ، در پى دارنده پشيمانى و ندامت است .
ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين
پليدى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 -
41 - 36
36 _ خداوند هرگز جان ودل ناپاك منافقان و يهوديان جاسوس و دروغپرداز را از آلودگى كفر و نفاق پاك نخواهد ساخت .
أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم
پوچى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 21 - 3،5
3_ عقايد و باور هاى كفرپيشگان ، بافته هايى است دروغين و بى اساس .
و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون
5_ كافران ، به پوچى و بى اساس بودن بافته هاى دروغين و عقايد واهى خويش ، پى خواهند برد .
و ضلّ عنهم ما كانوا يفترون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 83 - 3
3 - راه كفر و شرك ، آميخته با ماده گرايى و سرگرمى هاى پوچ و بدفرجام
فذرهم يخوضوا و يلعبوا حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 25 - 10
10- زيبايى ها و جلوه هاى راه كفر ، غير واقعى و زاييده وسوسه هاى شيطانى است .
الشيط_ن سوّل لهم و أملى لهم
{سوّل} به معناى وارونه نماياندن واقعيت ها است; يعنى، {زيبانمودن زشتى ها و متمايل ساختن نفس به جانب آن} و اين تعبير نشان مى دهد كه راه كفر و ضد حق و هدايت، فاقد زيبايى واقعى است; ولى شيطان به دروغ آن را مى آرايد.
پيشتازان در كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 27 - 10
10_ طبقه سران و اشراف ملتها ، پيشتاز در كفر و انكار پيامبران الهى هستند .
فقال الملأ
الذين كفروا
پيشگويى شكست رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 11 - 1
1 - پيشگويى خداوند از شكست سران كفر و شرك در برابر سپاه اسلام
جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب
بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه آيه شريفه، در مقام پيشگويى از آينده سران كفر و شرك است، آنانى كه در مكه در اكثريت بودند و قدرت را در دست داشتند و در حالى كه مسلمانان در اقليت و ضعف قرار داشتند. ازاين رو خداوند از شكست كافران در جنگ هاى بدر، احزاب، حنين و يا فتح مكه خبر مى دهد.
پيشينه كفر به رسولان خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 4 - 7
7 - توجّه به سابقه دار بودن امتناعِ كفرپيشگان از پذيرش فرستادگان الهى و كتاب هاى آسمانى ، تسلاّبخش پيامبر ( ص )
لم يكن . .. منفكّين ... و ما تفرّق الّذين أُوتوا الكت_ب إلاّ من بعد ما جاءتهم ال
پيشينه كفر به كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 4 - 7
7 - توجّه به سابقه دار بودن امتناعِ كفرپيشگان از پذيرش فرستادگان الهى و كتاب هاى آسمانى ، تسلاّبخش پيامبر ( ص )
لم يكن . .. منفكّين ... و ما تفرّق الّذين أُوتوا الكت_ب إلاّ من بعد ما جاءتهم ال
پيوند با كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 256 - 19
19 _ سُستى و آسيب پذيرى پيوند با كفر و رهبران طغيانگر
آن
فمن يكفربالطّاغوت و يؤمن باللّه فقد استمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها
تاريخ كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 69 - 1
1 _ خط نفاق و كفر ، داراى پيشينه در ميان امت هاى گذشته
وعد اللّه المنفقين و المنفقت . .. كالذين من قبلكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 44 - 4
4- انديشه كفر و شرك ، داراى سابقه طولانى در سرزمين مكه
عن ذكر ربّهم معرضون . أم لهم ءالهة ... بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم
از اين كه خداوند، پدران و اجداد مردم مكه را جزء اعراض كنندگان از خدا و بهره مندان از متاع هاى دنيوى و عمرى طولانى برشمرده، برداشت ياد شده قابل استفاده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 82 - 3
3 - انكار معاد ، داراى ديرينه اى عميق در طول تاريخ كفر و شرك
بل قالوا مثل ما قال الأوّلون . قالوا أءذا متنا... أءنّا لمبعوثون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 10 - 4
4- كفر و عواقب شوم آن ، داراى پيشينه و نماد هاى بسيار در گذشته تاريخ
فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم
تبرى از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - حجرات - 49 - 8 - 4
4 - امتنان الهى بر مؤمنان ، به سبب افكندن محبت ايمان و بيزارى از كفر در قلب آنان
و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه
إليكم الكفر ... فضلاً من اللّه و نع
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 6 - 1
1 - دين كافران براى پيامبر ( ص ) ، غير قابل پذيرش بود .
لكم دينكم
درباره مفاد اين آيه سه بيان وجود دارد: 1. من دين شما را نخواهم پذيرفت و شما هم دين من را نمى پذيريد; بنابراين، سازش من و شما امكانپذير نيست و درگيرى تبليغاتى ادامه خواهد يافت (برداشت هاى يكم تا چهارم، ناظر به اين معنا است); 2. شما به راه خود برويد و من هم به راه خود مى روم، نه شما به من كارى داشته باشيد و نه من به شما كارى دارم (برداشت هاى پنجم و ششم، ناظر به اين مفاد است); 3. دين شما لايق خود شما است و دين من شايسته خود من است; نه شما زيبنده دين من هستيد و نه دين شما زيبنده من است (برداشت هاى هفتم و هشتم، اين معنا را مى رساند).
تبيين كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 32 - 1
1- پيامبر ( ص ) موظّف به استفاده از تمثيل و ترسيم نماى كفر و ايمان در غالب گفتوگوى كشاورزى رفاه مند با هم صحبتى كم ثروت شد .
و اضرب لهم مثلاً رجلين
تحيّر در كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 143 - 1،6
1 _ منافقان ، متحير و سرگردان ميان كفر و ايمان
مذبذبين بين ذلك لا إلى هؤلاء و لا إلى هؤلاء
{ذلك} اشاره به ايمان و كفر
است. {مذبذب} به شيىء معلق گفته مى شود كه دايم به اين سو و آن سو حركت مى كند و استقرارى ندارد.
6 _ تحير و سرگردانى ميان كفر و ايمان ، گمراهى است .
مذبذبين . .. و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا
تداوم كفر امت هاى پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 4 - 5
5 - بروز اختلاف در ميان امت هاى پيشين ، با وجود دستيابى آنان به كتاب آسمانى و برهان ، نمونه اى از انفكاك ناپذيرى برخى كافران از مرام خويش ; حتى با پى بردن به تضاد آن با برهان
لم يكن . .. منفكّين ... حتّى تأتيهم البيّنة ... و ما تفرّق... إلاّ من بعد ما جاء
تداوم كفر همسر ابو لهب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مسد - 111 - 4 - 12
12 - كافر ماندن همسر ابولهب تا آخر عمر ، از پيشگويى هاى قرآن
سيصلى نارًا . .. و امرأته حمّالة الحطب
تسليم و كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 80 - 6
6 _ ناسازگارى تسليم در برابر خدا ، با كفر ( اعتقاد به ربوبيّت غير خدا )
ايأمركم بالكفر بعد اذ انتم مسلمون
تشبيه كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 20 - 2
2 - ايمان چون نور ، مايه هدايت و روشنايى و كفر ، همچون ظلمت ، مايه گمراهى و تاريك بينى
و لا الظلم_ت و لا النور
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 21 - 1
1 - ايمان چون سايه ، آرام بخش و فرح زا است و كفر چون بادِ داغ ، آزاردهنده و ناراحت كنند .
و لا الظلّ و لا الحرور
{ظلّ} به معناى سايه و {حرور} به معناى باد داغ است. گفتنى است در اين آيه، ايمان به سايه تشبيه شده است و كفر به باد داغ.
تشويق به اعراض از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 29 - 6
6 - خداوند ، كافران را به بازگشتن از كفر ، پيش از پايان يافتن مهلت شان ، تشويق كرده است .
قل يوم الفتح لاينفع الذين كفروا إيم_نهم و لا هم ينظرون
تشويق به كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 106 - 9
9- ممنوعيت تقيه و اظهار لفظى كفر ، براى كسانى كه عمل آنان راه گرايش به كفر را براى ديگران بگشايد . *
و ل_كن من شرح بالكفر صدرًا
برداشت فوق، بر اين احتمال استوار است كه {لكن} استدراك از {من أكره} باشد; يعنى، در شرايط اكراه تقيه جايز است مگر براى كسى كه تقيه وى موجب شود كه مؤمنان ديگر در ايمان سست شوند و به كفر گرايش پيدا كنند.
تعدد راه كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 9 - 13
13 - راه خداوند ، واحد و يگانه و راه كفر و ضلالت ، متعدد و گوناگون است .
ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور
برداشت ياد شده، از استعمال {ظلمات} به صورت
جمع و {نور} به صورت مفرد به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - طلاق - 65 - 11 - 8
8 - راه خدا ، واحد و يگانه و راه كفر و ضلالت ، متعدد و گوناگون است .
من الظلم_ت إلى النور
مطلب ياد شده، با توجه به كاربرد {ظلمات} به صورت جمع و واژه {نور} به صورت مفرد به دست مى آيد.
تعدد راههاى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 122 - 9
9 _ كفر و گمراهى داراى رشته ها و صورتهاى مختلف و گوناگون است.
و جعلنا له نورا . .. مثله فى الظلمت
جمع آوردن {ظلمات} ممكن است جهت عنايت به اين نكته باشد كه گمراهى داراى يك شعبه نيست بلكه انواع و اقسام مختلفى و متعددى دارد.
تعقل در روش مبارزه رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 9 - 1،2،3
1 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را به انديشه و تحليل در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و رسالت آن حضرت ، فراخواند
انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل
2 _ ضرورت انديشه در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و پيامبراسلام ( ص ) و تحليل عميق آن براى رهبران جامعه اسلامى
انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل
3 _ كيفيت موضع گيرى و شيوه هاى مبارزاتى سران كفر و شرك عليه قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، امرى شگفت آور و در خور تأمل و
انديشيدن
انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل
{كيف} اسم استفهام است; ولى در اين آيه براى بيان تعجب به كار رفته است، نه استفهام حقيقى.
تفكر در فرجام رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 3
3- خداوند ، فراخوان مردم به تأمل و تفكر در سرنوشت شوم رهبران كفر و ناسپاسى
ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار
برداشت فوق به خاطر اين نكته است كه به نابودى كشاندن و دچار سرنوشت شوم ساختن مردم (أحلّوا قومهم دار البوار) كار سردمداران كفر و رهبران جامعه است، نه مردم عادى.
تقدير عذاب رهبران كفر صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 7 - 1
1 - براى بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، عذاب الهى مقرر شده بود .
لقد حقّ القول على أكثرهم
{حقّ} به معناى {ثبت} است و مقصود از {قول} عذاب الهى مى باشد. اين مطلب به قرينه ديگر آياتى است كه در آن واژه اى مشابه {قول} به كار رفته است مثل {و لكن حقّت كلمة العذاب على الكافرين}(زمر، آيه 71). گفتنى است مقصود از اكثريت در آيه شريفه _ به دليل اين كه اين آيه در نيمه نخست رسالت و در مكه نازل گشت _ آن دسته از مشركان و كافرانى است كه در ابتداى دعوت اسلام به مخالفت با آن برخاستند (مانند سران قريش، چون ابوجهل و ابولهب); نه اكثريت توده مردم كه پس از چندى مسلمان شدند.
تكبر رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38
- 16 - 2
2 - سران كفر و شرك ، در اوج غرور و ناباورى نسبت به معاد و حسابرسى الهى به سر مى بردند .
و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب
از استهزاى معاد به وسيله كافران و درخواست شتاب در نزول عذاب قيامت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.
تنزيه از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 9 - 2
2 - ساختار وجودى انسان و مراحل پيدايش او ، فاقد زمينه آلودگى به كفر و گناه است .
الذى خلقك فسوّيك فعدلك . فى أىُّ صورة ما شاء ركّبك . كلاّ
حرف {كلاّ} _ به قرينه آيات پيشين _ ممكن است براى رفع اين توهّم باشد كه زمينه كفر و گناه، در وجود كافران و گنه كاران نهاده شده است; يعنى، با آن تسويه، تعديل و تركيب، جايى براى اين توهّم نمى ماند; بلكه علت گناه و كفر به خداوند را بايد در تكذيب كيفرهاى اخروى جست و جو كرد.
تنفر از رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 42 - 4
4 - پيشوايان كفر ، مورد تنفر و انزجار خلايق در روز قيامت
و يوم القي_مة هم من المقبوحين
مفسران برآنند كه {مقبوح} از ريشه {قبح} (زشتى) مشتق شده است. بنابراين {مقبوح}; يعنى، كسى كه به خاطر زشتى، مورد نفرت ديگران بوده و از جانب آنان طرد شده است.
تنوع كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 1 - 10
10- راه خدا ، واحد و يگانه و راه
كفر و ضلالت ، متعدد و گوناگون است .
لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور
برداشت فوق با توجه به استعمال {ظلمات} به صورت جمع و {نور} به صورت مفرد استفاده مى شود.
توبه از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 67 - 1
1 - توبه از كفر و شرك و گرايش به ايمان ، توصيه خداوند به مشركان
فأمّا من تاب و ءامن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 42 - 15
15 - توبه و بازگشت از گناهِ كفر و شرك ، مورد پذيرش خداوند
و أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 10 - 6
6 - توبه و استغفار از كفر و گناه _ هر چند بسيار و پيوسته باشد _ مورد پذيرش خداوند است .
استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه قوم نوح، به مدت طولانى كافر و گناه پيشه بودند; اما نوح(ع) آنان را پيوسته به استغفار فرامى خواند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 10 - 18
18 - رهايى اصحاب اخدود از آتش جهنم ، تنها در صورتى امكان پذير است كه از كفر خويش توبه كرده باشند .
ثمّ لم يتوبوا
سياق آيه شريفه، گرچه قرينه است بر اين كه متعلق {لم يتوبوا} فتنه گرى و سوزاندن مؤمنان است; ولى آيه بعد، مى تواند قرينه باشد كه مراد از توبه، روى آوردن به ايمان و عمل صالح است و نيز توبه
از شكنجه مؤمنان، زمانى توبه به درگاه خداوند است كه شخص منكر او نباشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 95 - 4
4- بازگشت از شرك و كفر ( توبه ) براى كافران و مشركانى كه هلاكتشان مقدر شده ممكن نيست .
و حرم على قرية أهلكن_ها أنّهم لايرجعون
برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {لا} در {لايرجعون} زايده و مقصود از رجوع، بازگشت از كفر و شرك باشد.
توجيه ناپذيرى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 20 - 2
2 - كفر كافران با وجود آسانى راه هدايت ، توجيه ناپذير است .
ما أكفره . .. ثمّ السبيل يسّره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 23 - 1
1 - كفر به خداوند ، با آن كه هدايت و مرگ و قيامت انسان به دست او است ، توجيه ناپذير و مطرود است .
قتل الإنس_ن ماأكفره . .. كلاّ
حرف {كلاّ}، يا به معناى {حقّا} و تأكيد ما بعد است و يا براى ردع و زجر از چيزى است كه در جملات قبلى، از آن سخن به ميان آمده بود، در صورت دوم مفاد آن در اين آيه، باز داشتن از كفرورزى است.
توصيه هاى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 6 - 2
2 - سران كفر و شرك در عصر بعثت ، مردم را به صبر و پايدارى بر آيين شرك و مواضع عقيدتى خود فرامى خواندند .
و اصبروا على ءالهتكم
{صبر
بر آلهه} كنايه از پايدارى بر پرستش معبودها و ادامه آن است.
توطئه رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 123 - 10
10 _ سردمداران كفر از درك بازگشت آثار توطئه هاى آنان عليه خودشان ناتوانند.
و ما يمكرون إلا بأنفسهم و ما يشعرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 8 - 7
7 _ سران كفر و شرك ، سازندگان تهمت و افترا بر پيامبر ( ص ) و تخريب گران افكار عمومى جامعه صدراسلام بودند .
و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
از جمله {إن تتّبعون إلاّ. ..; پيروى نمى كنيد مگر...} استفاده مى شود كه دو گروه در جامعه بودند: 1_ گويندگان اين سخن، 2_ مخاطبان و پيروان. و به قرينه صفت {الظالمون} مى توان گفت كه: {گويندگان از سران كفر و شرك بودند}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 6 - 1
1 - رفتن سران شرك و كفر از حضور پيامبر ( ص ) و تحريك ديگران به پراكنده شدن از اطراف آن حضرت
و انطلق الملأ منهم أن امشوا
{انطلاق} به معناى انصراف و رفتن و {ملأ} به معناى سران و دانه درشتان جامعه است. {أن} در {أن امشوا} تفسيرى و متضمن معناى قول است; يعنى، {انطلقوا و قالوا امشوا...}. مفسران گفته اند: آيه شريفه درباره كسانى نازل شده كه در مجلس ابوطالب و با حضور پيامبراسلام شركت داشتند; ولى پس از دعوت پيامبر(ص) به يگانه پرستى، آن مجلس را ترك كردند و ديگران را به پراكنده شدن از
اطراف آن حضرت تحريك نمودند.
تهديد رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 8 - 9
9 - سران كفر و شرك در عصر بعثت ، مورد تهديد خداوند به عذاب استيصال
بل لمّا يذوقوا عذاب
برداشت ياد شده از لحن تهديدآميز آيه شريفه به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 14 - 5
5 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، به كيفر و عذاب استيصال تهديد شدند .
إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب
اين آيه و آيات گذشته _ كه سرگذشت هلاكت بار اقوام بزرگ و مقتدر پيشين را يادآور شده _ در واقع در جهت تهديد كافران و مشركان مكه است كه رهبرى جريان مخالف با رسول اكرم(ص) را در دست داشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 15 - 1
1 - تهديد سران كفر و شرك عصر بعثت ، به عذاب ناگهانى ( بانگ سهمگين ) از سوى خداوند
و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة
{ينظر} (از مصدر {نظر}) به معناى {انتظار} است و مقصود از {صيحة} عذاب استيصال مى باشد كه ممكن است به صورت صاعقه و بانگ سهمگين باشد. آمدن كلمه {واحدة} نيز براى اشاره به ناگهانى و يكباره بودن نزول عذاب است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 16 - 5
5 - تهديد شدن سران كفر و شرك در صدراسلام ، به مؤاخده شدن همچون مؤاخذه فرعون
إنّا أرسلنا إليكم رسولاً ش_هدًا عليكم . .. فعصى فرعون الرسول
فأخذن_ه أخذًا وبيلا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 11 - 2
2 - سران كفر و شرك ، مورد تهديد خداوند به عذاب و شكست
ذرنى و من خلقت وحيدًا
تهمتهاى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 8 - 7،12
7 _ سران كفر و شرك ، سازندگان تهمت و افترا بر پيامبر ( ص ) و تخريب گران افكار عمومى جامعه صدراسلام بودند .
و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
از جمله {إن تتّبعون إلاّ. ..; پيروى نمى كنيد مگر...} استفاده مى شود كه دو گروه در جامعه بودند: 1_ گويندگان اين سخن، 2_ مخاطبان و پيروان. و به قرينه صفت {الظالمون} مى توان گفت كه: {گويندگان از سران كفر و شرك بودند}.
12 _ تهمت سحر زدگى ، آخرين توجيه و حربه سران كفر و شرك عليه پيامبر ( ص )
و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
سران كفر و شرك، به ترتيب چند تهمت و افترا را عليه پيامبر(ص) مطرح كردند كه اولين آن، تهمت دروغ گويى به آن حضرت و خدشه در اصالت وحى بود. آخرين آن نيز تهمت سحرزدگى به ايشان بود. در تاريخ آمده است كه گويندگان اين سخن عتبة بن ربيعه، ابوسفيان و ... بوده اند كه از سران شرك و كفر به شمار مى آمدند. بنابراين آنچه در تاريخ آمده، مؤيد ديگرى براى برداشت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 6 - 6
6 - سران شرك و كفر ، هدف و
انگيزه پيامبراسلام ( ص ) از دعوت به يكتاپرستى را ، دستيابى به رياست و آقايى بر دينداران مى دانستند .
أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. إنّ ه_ذا لشىء يراد
برداشت ياد شده، براساس اين ديدگاه است كه {ه_ذا} اشاره به يكتاپرستى و نفى آيين شرك (مضمون دعوت پيامبراسلام) باشد و مقصود از {شىء يراد} سيادت و آقايى بر مردم باشد كه در نگاه سران كفر، هدف و آرزوى پيامبراسلام بود; زيرا با يكى شدن پرستش ها، قهراً آن حضرت رهبرى امت يكتاپرست را به عهده مى گرفت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 7 - 4
4 - سران كفر و شرك ، كلام توحيدى و يكتاپرستى رسول خدا را ، سخنى دروغ و ساختگى مى پنداشتند .
إن ه_ذا إلاّ اختل_ق
مقصود از واژه {اختلاق} _ هنگامى كه در وصف كلامى آورده شود _ سخن ساختگى و دروغى است كه سابقه نداشته باشد.
جادو و كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 102 - 7،28،34
7 - به كارگيرى سحر گناهى بزرگ و به منزله كفر است .
و ما كفر سليمن
چنانچه گذشت، مراد از جمله فوق نفى جادوگرى از سليمان است. ولى از آن جا كه از جادوگرى به كفرورزى، تعبير شده، به دست مى آيد كه: جادوگرى خود نوعى كفر است و يا گناهى است به منزله كفر.
28 - جدايى انداختن بين زن و شوهر به وسيله سحر ، گناهى در حد كفر است .
إنما نحن فتنة فلا تكفر فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه
34 - رساندن زيان
به مردم با اعمال سحر و نيز آموختن آن به انگيزه مفسده جويى ، حرام و گناهى در حد كفر است .
فلا تكفر فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه . .. و يتعلمون مايضرهم و ل
جايگاه درك زشتى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - حجرات - 49 - 7 - 19
19 - قلب ، جايگاه ادراك و اساس زيبايى ايمان و زشتى كفر
و زيّنه فى قلوبكم و كرّه إليكم الكفر
جرم رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 34 - 2
2 - سردمداران شرك و كفر و توده هاى كافر و مشرك ، در پيشگاه عدل الهى مجرم اند .
إنّا كذلك نفعل بالمجرمين
مقصود از {مجرمين} دو گروه پيشوايان شرك و توده هاى مشرك اند كه در آيات پيشين از آنان سخن به ميان آمد.
جرم كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 59 - 4
4 - كفر ، جرم است و كافران مجرم اند .
و امت_زوا اليوم أيّها المجرمون
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند كافران را _ كه در آيات پيشين از آنان سخن گفته شده _ با لفظ {مجرمان} خطاب كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 35 - 6
6 - كفر و شرك ، جرم است و كافران و مشركان از تبهكاران اند .
أفنجعل المسلمين كالمجرمين
از مقابله مجرمان با مسلمانان به دست مى آيد كه مقصود از آن، كافران و مشركان است.
جنگ
با رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 13 - 2
2 _ تشويق و تشجيع مسلمانان به پيكار با سران شرك و كفر
فقتلوا أئمة الكفر . .. ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم و همّوا بإخراج الرسول
جهاد با رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 12 - 8،11،12
8 _ خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را به پيكار با سران و پيشوايان شرك و كفر ، در صورت نقض پيمان صلح از سوى آنان ، فراخواند .
و إن نكثوا أيمنهم . .. فقتلوا أئمة الكفر
11 _ نابودى عوامل اصلى كفر و شرك ، هدف عمده و اساسى پيكار اسلام با كافران و مشركان
فقتلوا أئمة الكفر
12 _ پيكار با سران شرك و كفر ، به منظور وادار كردن آنان به رعايت عهد و پيمان و بازداشتن ايشان از ضربه زدن به اسلام و مسلمانان است .
و إن نكثوا أيمنهم . .. فقتلوا أئمة الكفر ... لعلهم ينتهون
جهل رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 18،19
18 _ سران كفر و شرك و پيروان آنان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب يكديگر
لكل ضعف و لكن لاتعلمون
مفعول {لاتعلمون} به قرينه {لكل ضعف}، ان لكل ضعفا است.
19 _ سران شرك و كفر و پيروانشان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب خويش
لكل ضعف و لكن لاتعلمون
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه سران شرك نيز، همچون پيروان آنان، مخاطب {لاتعلمون} باشند.
حاميان كفر در دوران نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 21 - 12
12 - قدرت اقتصادى و سياسى صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، در خدمت كفر و شرك و عليه دعوت توحيدى آن حضرت بود .
قال نوح ربّ إنّهم عصونى و اتّبعوا من لم يزده ماله وولده إلاّ خسارًا
حتميت عذاب رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 34 - 3
3 - اشتراك عذاب و كيفر رهبران شرك و كفر و توده هاى مشرك و كافر ، وعده حتمى خداوند
إنّا كذلك نفعل بالمجرمين
حتميت كيفر كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 77 - 9
9 _ كفر و تكذيب دين ، داراى كيفر و پيامد قطعى و اجتناب ناپذير است .
فقد كذّبتم فسوف يكون لزامًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 27 - 3
3 - كفر و مبارزه با قرآن ، داراى كيفرى حتمى و غير قابل چشم پوشى
فلنذيقنّ الذين كفروا عذابًا شديدًا و لنجزينّهم
تأكيد فعل هاى {نذيق} و {نجزى} به لام و نون ثقيله، مفيد برداشت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 18 - 2
2- كفر به معاد و انكار حقانيت وعده هاى الهى ، درپى دارنده كيفرى حتمى
فيقول ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين . أُول_ئك الذين حقّ عليهم القول
حتميت گمراهى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 9 - 4
4 _ گمراهىِ گريز
ناپذير سران كفر و شرك ، پيامد برخورد هاى عناد آلود و بهانه جويانه آنان با قرآن و پيامبر ( ص )
إن ه_ذا إلاّ إفك. .. و قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
{فاء} در {فضلّوا} براى سببيت و در {فلايستطيعون} تفسيريه است; يعنى، برخوردهاى عناد آلود كافران با پيامبر(ص) سبب گمراهى آنان بود و اين گمراهى، موجب نيافتن راهى براى گريز از آن گرديد.
حرمت تأييد كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 108 - 2
2 _ حرمت انجام هر گونه عملى كه مايه تأييد كفر و نفاق و تقويت كافران و منافقان محارب و زمينه زيان و تفرقه مؤمنان باشد .
و الذين اتخذوا مسجداً . .. لا تقم فيه أبداً
حق ستيزى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 15 - 2
2 - سران كفر و شرك ، آن چنان لجوج و حق ستيز بودند كه تنها نزول عذاب ناگهانى پايان بخش تكذيب آنان بود .
و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة
بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از اين كه كافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگين هستند، بيان اين حقيقت است كه آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پايان عمر پاى مى فشرند و به حقيقت اسلام تن درنمى دهند.
حق ناپذيرى اكثريت رهبران كفر صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 7 - 2
2 - بيشتر سران كفر و شرك در صدراسلام ، دچار روح لجاجت و حق
ناپذيرى و مصمم بر نپذيرفتن ايمان
فهم لايؤمنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 10 - 2
2 - بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، گرفتار روح لجاجت و حق ناپذيرى بودند .
و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون
حق ناپذيرى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 8 - 8
8 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .
بل لمّا يذوقوا عذاب
جمله {بل لمّا يذوقوا عذاب} (بلكه هنوز عذاب مرا نچشيده اند) كنايه از اين نكته است كه آنان آن چنان در شك و ترديد نسبت به قرآن به سر مى برند و زير بار رسالت پيامبراسلام(ص) نمى روند كه تنها با چشيدن عذاب الهى دست از مخالفت برمى دارند و به سخن حق تن در مى دهند. اين نكته نشانگر اوج لجاجت و حق ناپذيرى آنان است.
حقيقت كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 122 - 3
3 _ ايمان، حيات است و مولد نور و كفر، مرگ است و تاريكى.
أو من كان ميتا فأحيينه . .. كمن مثله فى الظلمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 44 - 8
8_ كفر ، ستمگرى است و كفر پيشگان ستمگرند .
و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 1،3
1- كافران ، كسانى اند كه با كفر خود ، به خويش ستم مى
كنند .
الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم
{الذين} صفت {الكافرين} و {ظالمى} حال براى آن است. مراد از {ظالمى أنفسهم} به قرينه لفظ {الكافرين} ظلم كنندگان به خود با انتخاب كفر است.
3- كفر ، ظلم به نفس است .
الك_فرين . الذين ... ظالمى أنفسهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 33 - 9
9- كفر به وحى و كتاب هاى آسمانى ، ظلم به خويش است .
هل ينظرون إلاّ أن تأتيهم المل_ئكة أو يأتى أمر ربّك كذلك فعل الذين من قبلهم و ما
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 106 - 11
11- اسلام و كفر ، تنها به زبان و گفتار نيست .
من كفر بالله من بعد إيم_نه إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن و ل_كن من شرح با
از آن جايى كه خداوند كسانى كه به زبان كافر شوند ولى قلباً مؤمن باشند را، از زمره كافران نشمرده و بلكه آنان را مؤمن دانسته است، مطلب فوق استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 36 - 8
8 - كفر ، ناسپاسى شديد است و كافران ، مردمى بس ناسپاس اند .
و الذين كفروا لهم نار جهنّم . .. كذلك نجزى كلّ كفور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 29 - 3
3 - كفر ، ضلالت و گمراهى است .
و قال الذين كفروا . .. الذين أضلاّنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 83
- 3
3 - راه كفر و شرك ، آميخته با ماده گرايى و سرگرمى هاى پوچ و بدفرجام
فذرهم يخوضوا و يلعبوا حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون
حقيقت كفر به انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 106 - 5
5- كفر به آيات و رسولان الهى ، در حقيقت ، ريش خند كردن و تمسخر آنها است .
بما كفروا واتخذوا ءاي_تى و رسلى هزوًا
تمسخر آيات و رسل از سوى كافران، به دو گونه تصور مى شود: 1_ تمسخر با زبان و قلم و مانند اين ها B2_ تمسخرى كه از عمل و برخورد كلّى با پيامبران و آيات الهى انتزاع مى شود. به عبارت ديگر، ممكن است كه كسى، هيچ تمسخر لفظى نسبت به آيات و رسولان ابراز نكند، ولى نحوه برخورد او با آن ها، به گونه اى باشد كه گويا هيچ حقيقتى براى آنان قائل نبوده و آن ها را در بينش خود صرفاً، مسخره بپندارد.
خدا و كفر مردم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 8 - 2،7
2- بنى اسرائيل مى پنداشتند خداوند از ايمان و يا كفر آنان بهره مند مى شود يا زيان مى بيند .
و قال موسى إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا فإن الله لغنى حميد
7- بى نيازى و ستودگى خداوند ، دليل زيان نديدن او از كفر مردم
إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا فإن الله لغنى حميد
{فإن الله لغنى حميد} در مقام تعليل جزاى شرط محذوف است . در اين صورت، معنا چنين مى شود: چون خداوند بى
نياز است، كفران شما به او ضررى نمى رساند.
خضوع رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 4 - 4
4 - قدرت خداوند بر به خضوع كشاندن سردمداران كفر در برابر خويش
إن نشأ . .. فظلّت أعن_قهم لها خ_ضعين
برخى بر آنند همان گونه كه به بزرگ قوم {رأس القوم} و {صدرالقوم} گفته مى شود، {عنق القوم} نيز گفته مى شود بنابراين {أعناقهم}; يعنى، {سادتهم}. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.
خطر كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 51 - 16
درخواست شغل از حكومت كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 55 - 7
7_ جواز تقاضاى مشاغل حكومتى حتى در حكومت هاى كفر و شرك
قال اجعلنى على خزائن الأرض
دشمنى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 8 - 13
13 _ سران كفر و شرك ، براى جلوگيرى از نفوذ پيامبر ( ص ) و گسترش اسلام ، از شيوه هاى گوناگون تبليغى و سياسى و از راهبرد هاى متنوع و ممكن استفاده مى كردند .
و قالوا أس_طيرالأوّلين . .. مالِ ه_ذا الرسول يأكل الطعام ... إن تتّبعون إلاّ رجل
تهمت دروغ پردازى و سحرزدگى به پيامبر(ص) و ايراد و خرده گيرى از ايشان، حاكى از گوناگونى شيوه ها و راه هاى مبارزه كافران با پيامبر و قرآن است. گفتنى است تعبير {ضربوا لك الأمثال; براى تو مثل ها زده و توصيف ها كرده اند} در آيه بعد، مؤيد
همين برداشت است.
دعوت به اجتناب از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 6 - 3
3_ پيامبر ( ص ) فراخوان مردم به ايمان و ترك كفر براى دستيابى به رحمت و سعادت دنيا و آخرت
يستعجلونك بالسيئة قبل الحسنة
{ال} در {الحسنة} عهد ذهنى است و اشاره به نويدهايى دارد كه پيامبر(ص) به اهل ايمان ابلاغ مى كرد و به قرينه مقابله آن با {السيئة} دورى از عذاب دنيا و آخرت و رسيدن به آسايش و سعادت در دنيا و آخرت است.
دعوت به كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 42 - 1
1 - مردم مصر ( قبطيان و فرعونيان ) ، مؤمن آل فرعون را به كفر و شرك به خدا فراخواندند .
تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به
دعوت به كفر ستيزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 40 - 6
6 - بشارت و انذار در كنار يكديگر ، از شيوه هاى قرآن در دعوت به تقوا و مبارزه با كفر
إنّ للمتّقين مفازًا . .. إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا
دعوت رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 6
6 _ سران شرك و كفر با دعوت پيروانشان به چشيدن از عذاب مضاعف دوزخ، آنان را سرزنش و ملامت مى كنند.
ربنا هؤلاء أضلونا . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون
{ال} در كلمه {العذاب} عهد ذكرى است و اشاره به همان عذاب مضاعف دارد كه از {لكل ضعف} استفاده مى شود.
دلايل اجتناب از كفر به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 90 - 6
6 - الهى بودن قرآن ، دليل ضرورت پرهيز از كفر ورزى به قرآن و پست بودن هر چيزى در مقابل از دست دادن آن ، است .
أن يكفروا بما أنزل اللّه
تعبير كردن از قرآن به {ما} و توصيف آن به {أنزل اللّه} بيانگر علت و دليل حكمى است كه در فراز قبل بيان شد; يعنى، چون قرآن كتابى است نازل شده از جانب خدا، كفر به آن موجب مى شود هر چيزى كه در مقابل از دست دادن آن دريافت شود، پست باشد.
دلايل كفر اهل عذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 98 - 1
1 _ سرگذشت اقوام تكذيب كننده پيشين ، شاهد صدق اين ادعاست كه محكومان به عذاب استيصال ، توفيق ايمان آوردن را تا لحظه وقوع عذاب از دست خواهند داد .
إن الذين حقت عليهم كلمت ربك لايؤمنون . .. فلولا كانت قرية ءامنت فنفعها إيمنها
با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل، جمله {فلولا كانت قرية آمنت}، مى تواند جواب براى شرط مقدر باشد و تقدير آن چنين مى شود: {إن كنت فى شك من هذا فلولا كانت . ..}; يعنى، اگر در اين مطلب (كسانى كه از سوى خداوند محكوم به عذاب استيصال شوند تا لحظه وقوع عذاب، ايمان نخواهند آورد) ترديد داريد، پس بگوييد: چرا و به چه دليل، اقوام تكذيب كننده پيشين تا لحظه وقوع عذاب ايمان نياوردند؟
دلايل كفر مخالفان انبيا
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 94 - 2
2- بشر بودن رسولان الهى ، تنها دستاويز عمده براى بهانه جويى هاى مخالفان كافر و مشرك جهت ايمان نياوردن به آنان
و قالوا لن نؤمن لك حتى . .. إلاّ أن قالوا أبعث الله بشرًا رسولاً
دلايل كفر مشركان مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 94 - 3
3- تنها دستاويز مشركان مكه براى ايمان نياوردن به پيامبر اسلام ( ص ) ، بشر بودن آن حضرت بود .
قالوا أبعث الله بشرًا رسولاً
دلايل كفر يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 91 - 21
21 - كشته شدن پيامبرانى از نژاد اسرائيل به دست يهوديان ، دليل ايمان نداشتن آنان حتى به پيامبران بنى اسرائيل
نؤمن بما أنزل علينا . .. قل فلم تقتلون أنبياء اللّه من قبل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 92 - 12
12 - گرايش يهوديان به گوساله پرستى ، دليل ايمان نداشتن آنان حتى به پيامبران بنى اسرائيل و كتاب هاى آسمانى خويش
قالوا نؤمن بما أنزل علينا . .. قل ... و لقد جاء كم موسى بالبينت ثم أتخذتم العجل
جمله {لقد جاءكم . ..} عطف بر {لم تقتلون ...} در آيه قبل است. بنابراين مضمون اين آيه نيز پاسخى به اين ادعاى يهود است كه خود را مؤمن به پيامبران اسرائيلى و كتابهاى آسمانى آنان مى دانستند (نؤمن بما أنزل علينا).
دلايل كفر يهود به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
1 - بقره - 2 - 91 - 7
7 - نازل نشدن قرآن بر بنى اسرائيل ، تنها دليل و بهانه يهود براى ايمان نياوردن به آن
إذا قيل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه قالوا نؤمن بما أنزل علينا
ذكر پيشينه كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 4 - 7
7 - توجّه به سابقه دار بودن امتناعِ كفرپيشگان از پذيرش فرستادگان الهى و كتاب هاى آسمانى ، تسلاّبخش پيامبر ( ص )
لم يكن . .. منفكّين ... و ما تفرّق الّذين أُوتوا الكت_ب إلاّ من بعد ما جاءتهم ال
ذكر فرجام شوم كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 46 - 5
5 - توجه به فرجام شوم كفر ، مانع گرايش انسان به آن و عامل دلگرمى مؤمنان
يوم لايغنى . .. و لا هم ينصرون
آيه شريفه تهديدى براى كافران و دلجويى براى اهل ايمان در قبال حق ستيزى كفرپيشگان است.
ذلت رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 4 - 4
4 - قدرت خداوند بر به خضوع كشاندن سردمداران كفر در برابر خويش
إن نشأ . .. فظلّت أعن_قهم لها خ_ضعين
برخى بر آنند همان گونه كه به بزرگ قوم {رأس القوم} و {صدرالقوم} گفته مى شود، {عنق القوم} نيز گفته مى شود بنابراين {أعناقهم}; يعنى، {سادتهم}. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.
راههاى تنبه رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 15 - 2
2 - سران كفر و شرك ،
آن چنان لجوج و حق ستيز بودند كه تنها نزول عذاب ناگهانى پايان بخش تكذيب آنان بود .
و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة
بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از اين كه كافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگين هستند، بيان اين حقيقت است كه آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پايان عمر پاى مى فشرند و به حقيقت اسلام تن درنمى دهند.
رجعت رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 83 - 5
5 - رجعت داده شدگان هر امت ، متشكل از سردمداران كفر
و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا
با توجه به اين كه {من} در عبارت {من كلّ أُمّة} براى تبعيض است، به مناسبت مورد احتمال مى رود كه آن بعض، پيشوايان كفر باشند.
روش اضلال رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 30 - 2
2- سران كفر و شرك ، براى منحرف كردن مردم از مسير خدا و توحيد ، به ساختن شبيه و مانند براى خداوند روى آوردند .
أحلّوا قومهم دار البوار . .. و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله
از سياق اين آيه و آيات قبل استفاده مى شود كه درباره سران كفر و شرك است . زيرا مبتلا كردن مردم به سرنوشت و جايگاه شوم (و أحلّوا قومهم دار البوار) و نيز مانند درست كردن براى خدا و اضلال مردم از راه خدا (و جعلوا لله أنداداً ليضلّوا عن سبيله) كار رهبران و سران كفر و شرك است.
روش اغواگرى رهبران كفر
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 28 - 5
5 - استفاده از قدرت و تظاهر به خيرخواهى ، از روش هاى پيشوايان كفر و شرك براى فريب و گمراهى توده ها
قالوا إنّكم كنتم تأتوننا عن اليمين
روش برخورد رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 36 - 6
6- استفاده از احساسات و عقايد دينى مردم و تحريك آنان عليه پيامبر ( ص ) ، از شيوه هاى سران شرك و كفر در برخورد با آن حضرت
أه_ذا الذى يذكر ءالهتكم
از اين كه كفار مكه، مردم را مخاطب خود قرار داده و {آلهتكم} گفته اند و نه {آلهتنا} استفاده مى شود كه آنان از احساسات و عقايد مردم عليه پيامبر(ص) بهره مى گرفتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 17 - 2
2 - استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء عليه اسلام و پيامبر ( ص ) ، كار هميشگى و روش سران كفر و شرك
اصبر على ما يقولون
آمدن فعل {يقولون} به صورت فعل مضارع، دلالت بر استمرار اين گفتار دارد.
روش تشخيص كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 73 - 12
روش مبارزه با كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 3 - 14
14- اخطار و هشدار به سرنوشت شوم كافرانِ دنياطلب ، روشى براى بازداشتن از كفر و دنياطلبى
ربما يودّ الذين كفروا . .. ذرهم يأكلوا و ... فسوف يعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
15 - يس - 36 - 25 - 5
5 - تبليغ دين و دفاع صريح و قاطعانه از مواضع عقيدتى خود در محيط خفقان آور و پرخطر كفر و شرك ، بايد پس از طى مراحلى چون دفاع غيرمستقيم و برخورد دلسوزانه با مخالفان و . . . انجام گيرد .
قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين . .. و مالى لا أعبد الذى فطرنى ... ءأتّخذ من دونه ءال
برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {إنّى آمنت بربّكم. ..} _ كه آخرين كلام مؤمن انطاكيه با مردم است _ در مقام نتيجه گيرى و بيان هدف نهايى او از مجموعه سخنانى است كه در ضمن پنج آيه پيش بيان شده است. بدين صورت كه او در ابتدا سخن خود را با لحنى خيرخواهانه و نرم آغاز كرد و در پايان با زبان صريح و قاطعانه، مواضع عقيدتى خود را اظهار داشت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 20 - 4
4- انسان بى اتكا به پروردگار ، ناتوان از مبارزه با ظلم و كفر
و إنّى عذت بربّى و ربّكم
موسى(ع) با اين كه در سير دعوت به توحيد و رهايى بندگان براى رفع استثمار و ترويج توحيد، از {سلطان مبين} برخوردار بود; با اين حال خويش را در برابر هجوم دشمنان نيازمند به حمايت و امداد پروردگار مى ديد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 23 - 4
4- لزوم توجه مؤمنان به ابعاد حفاظتى در مبارزه خويش عليه كفر
فأسر . .. ليلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
17 - فتح - 48 - 26 - 19
19- ايجاد مصونيت و مقاومت روحى در مؤمنان ، شايسته ترين شيوه براى مقابله با هجوم كفر و جهل *
فى قلوبهم الحميّة . .. و ألزمهم كلمة التقوى و كانوا أحقّ بها و أهلها
خداوند، در قبال خشم و تعصب جاهلى مشركان، در مؤمنان روح آرامش و مقاومت را تقويت كرده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه در تعارض قواى كفر و ايمان، شايسته ترين و ممكن ترين راه، ايجاد مصونيت و مقاومت در جبهه مؤمنان است.
روش مبارزه رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 8 - 13
13 _ سران كفر و شرك ، براى جلوگيرى از نفوذ پيامبر ( ص ) و گسترش اسلام ، از شيوه هاى گوناگون تبليغى و سياسى و از راهبرد هاى متنوع و ممكن استفاده مى كردند .
و قالوا أس_طيرالأوّلين . .. مالِ ه_ذا الرسول يأكل الطعام ... إن تتّبعون إلاّ رجل
تهمت دروغ پردازى و سحرزدگى به پيامبر(ص) و ايراد و خرده گيرى از ايشان، حاكى از گوناگونى شيوه ها و راه هاى مبارزه كافران با پيامبر و قرآن است. گفتنى است تعبير {ضربوا لك الأمثال; براى تو مثل ها زده و توصيف ها كرده اند} در آيه بعد، مؤيد همين برداشت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 6 - 7
7 - سلب آزادى از مردم و ايجاد مانع بر سر راه آگاهى آنان از حقايق الهى ، از شيوه هاى مبارزه سران كفر و شرك با پيامبراسلام ( ص )
و
انطلق الملأمنهم أن امشوا و اصبروا على ءالهتكم
پراكنده كردن توده هاى مردم از اطراف پيامبر(ص) و توصيه به پايدارى بر عقيده خود از سوى سران كفر، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.
رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 24 - 9
9 - عناصر قدرتمند و مرفّه ، سردمداران انحراف و كفر در جوامع كافر و شرك پيشه
قال مترفوها . .. قالوا إنّا بما أرسلتم به ك_فرون
از اين كه در جوامع شرك پيشه، تنها سخن مرفهان ذكر گرديده _ با آن كه انديشه شرك مختص آنان نبوده است _ مى توان استفاده كرد كه آنان، نقش اصلى را در تعيين گرايش هاى جامعه داشته اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 51 - 6
6 - مشركان صدراسلام ، پيشواى كافران گذشته تاريخ در كفر و حق ستيزى *
و لقد أهلكنا أشياعكم
با توجه به اين كه {شيعه} به معناى پيرو است و از نظر زمانى كفار مكه دنباله رو كافران گذشته اند; احتمال مى رود كه اطلاق {أشياع} بر كافران گذشته تاريخ از آن جهت باشد كه مشركان مكه در كفر و حق ستيزى، گوى سبقت را از پيشينيان خود ربوده اند، به گونه اى كه بايد پيشينيان را پيرو آنها به حساب آورد و آنان را پيشواى گذشتگان.
رهبران كفر در جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 11
11 _ دوزخيان پيرو پس از اجتماعشان در جهنم با سران كفر و شرك، عليه آنان اقامه دعوا خواهند
كرد.
حتى إذا اداركوا فيها جميعا قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا
{حتى إذا اداركوا . ..} يعنى تا آنگاه كه امتها بر يكديگر ملحق و مجتمع گردند. {اداركوا} در اصل تداركوا بوده و پس از ساكن كردن تاء و ادغام آن در دال، همزه وصل به آن اضافه شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 1
1 _ سران كفر و شرك و پيروانشان پس از ورود به جهنم به مجادله و كشمكش خواهند پرداخت.
قالت أخريهم لأوليهم . .. و قالت أليهم لأخريهم فما كان
رهبران كفر در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 83 - 10
10 - جدا شدن سردمداران كفر از ميان هر امت در قيامت ، به صورت نظام يافته و تحت نظارت و كنترل مأموران الهى است . *
و يوم نحشر . .. فهم يوزعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 42 - 4
4 - پيشوايان كفر ، مورد تنفر و انزجار خلايق در روز قيامت
و يوم القي_مة هم من المقبوحين
مفسران برآنند كه {مقبوح} از ريشه {قبح} (زشتى) مشتق شده است. بنابراين {مقبوح}; يعنى، كسى كه به خاطر زشتى، مورد نفرت ديگران بوده و از جانب آنان طرد شده است.
رهبران كفر و قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 8 - 14
14 _ قرآن ، كتابى پرجاذبه و شگفت آور در نظر سران كفر وشرك
و قالوا أس_طيرالأوّلين . .. إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
اسطوره خواندن قرآن
و سحر دانستن آن از سوى سران كفر و شرك، گوياى اين نكته است كه اين كتاب الهى، همانند اسطوره، سحر و جادو، براى آنان جاذبه داشت.
رهبران كفر و محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 8 - 2،3
2 - پيامبراسلام ( ص ) ، در نظر سران كفر و شرك ، فاقد هرگونه ملاك برترى و شايستگى براى رسالت و دريافت وحى الهى
أءنزل عليه الذكر من بيننا
همزه در {أءنزل} براى استفهام انكارى است و قيد {من بيننا} (از ميان ما) قرينه است بر اين كه نفى و انكار آنان، مربوط به شايستگى پيامبر(ص) براى رسالت بود.
3 - سران كفر و شرك ، برگزيده شدن پيامبر ( ص ) را به رسالت بدون برخوردار بودن آن حضرت از امتياز و شايستگى هاى لازم ، دليل نپذيرفتن دعوت او اعلام كردند .
أءنزل عليه الذكر من بيننا
قيد {من بيننا} در حقيقت در مقام بيان تعليل براى انكار رسالت است; يعنى، پيامبراسلام از ميان ما انتخاب شده است و مانند ما هيچ امتياز و برترى و شايستگى براى دريافت وحى ندارد; پس نمى توان ادعاى او را تصديق كرد.
رهبران كفر و نبوت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 8 - 5
5 _ خودكفايى مالى و بى نيازى از تلاش اقتصادى ، حداقل شرط پيامبرى و كمترين شايستگى لازم براى احراز مقام نبوت ، در ديدگاه سران كفر و شرك
أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها
برداشت ياد شده، از آن جا است كه در آيه پيش آمده بود:
{كافران اين نكته را القا كردند كه پيامبر(ص) از نظر جسمى نبايد نيازمند به تغذيه و داد و ستد اقتصادى باشد}; ولى در اين آيه از آن نكته صرف نظر كردند و گفتند: {پيامبر بايد از نظر معيشتى و مالى خودكفا باشد}.
زمينه اجتناب از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 51 - 12
12 _ هراس از قيامت، زمينه ساز اجتناب از كفر و تكذيب آيات الهى است.
و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا . .. لعلهم يتقون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 36 - 3
3 - مقهور بودن انسان در برابر اراده خداوند ، مقتضى پرهيز از كفر و تكذيب
يرسل عليكما شواظ . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
خداوند متعال در آيه قبل، قاهريت خويش را به خلق يادآورى كرده تا از تكذيب دست بردارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 38 - 3
3 - توجه به فرجام هستى و قدرت قاهر خداوند ، زمينه ساز اجتناب انسان از كفر و تكذيب حق
فإذا انشقّت السّماء . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 77 - 5
5 - اشتياق به نعمت هاى موعود خداوند و ارزش هاى بهشت ، مستلزم پرهيز از هرگونه كفر و تكذيب
متّك_ين على رفرف خضر . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
خداوند با برشمردن نعمت هاى بهشت، شوق دستيابى به آن را در خلق فزونى مى بخشد و در پى آن هشدار مى دهد كه
كفر و تكذيب، مانع ره يابى به آن نعمت ها است; زيرا تكذيب كنندگان، منفور خدا و شايسته توبيخ اند; نه احسان.
زمينه ازدياد كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 64 - 15
15 _ لعنت الهى ، زمينه ساز محروميت از معارف قرآن و ازدياد كفر و طغيان
و لعنوا بما قالوا . .. ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً
زمينه اعراض از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 4 - 2
2 - اِخبار قرآن از فرارسيدن قيامت ، هشدارى كافى براى دور شدن آدميان از كفر و گناه است .
اقترب الساعة . .. و لقد جاءهم ... ما فيه مزدجر
مراد از {الأنباء} به قرينه آيات پيشين، مى تواند مسأله نزديكى قيامت و مسائل مختلف آن باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 47 - 4
4 - توجه به پاداش هاى مهم اخروى خداوند ، براى بيم دارندگان مقام پروردگار ، زمينه پرهيز از كفر و تكذيب است .
و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
زمينه ترك كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 9،11
9 _ باور به توانمندى خدا و شدت كيفر هاى وى زمينه ساز پرهيز آدمى از كفرورزى و ارتكاب گناه
فأخذهم اللّه بذنوبهم إن اللّه قوى شديد العقاب
هدف از توصيف خداوند با جمله {إن اللّه . .. } پس از بيان مؤاخذه كفرپيشگان گنهكار اين است كه انسانها با باور به
نيرومندى خدا و شديد العقاب بودن وى، از مخالفت با وى بپرهيزند و رو به كفر و گناه نياورند.
11 _ توجه به سنت الهى در مجازات كافران و گناهكاران ، زمينه ساز پرهيز از كفرورزى و ارتكاب گناه
كدأب ءال فرعون . .. إن اللّه قوى شديد العقاب
هدف از بيان مؤاخذه كافران و گنهكاران هشدارى است به انسانها تا با توجه به آن در مسير ايمان و ترك گناه قرار گيرند.
زمينه شكست كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 40 - 17
17 _ نقش مهم هجرت پيامبر ( ص ) ، در فروشكستن صولت و شعار كفر و اعتلا يافتن كلمة اللّه
فقد نصره اللّه إذ أخرجه . .. و جعل كلمة الذين كفروا السفلى و كلمة اللّه هى العلي
زمينه كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 61 - 36
36 - تجاوزگرى و ارتكاب گناهان ، آدمى رابه سوى كفر گرايش داده و بر كشتن رهبران الهى بى پروا مى سازد .
يكفرون بأيت اللّه . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 90 - 14
14 - حسادت ، از رذايلى است كه آدمى را به گناهان بزرگ و حتى كفر مى كشاند .
أن يكفروا بما أنزل اللّه بغياً أن ينزل اللّه من فضله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 102 - 20
20 - به كارگيرى سحر و سوء استفاده از آن آدمى را به ورطه كفر مى
كشاند .
إنما نحن فتنة فلاتكفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 108 - 9،10
9 - درخواست نسخ و تبديل برخى از احكام ، زمينه ساز از دست دادن ايمان و گرايش به كفر است .
أم تريدون أن تسئلوا . .. و من يتبدل الكفر بالإيمن
10 - درخواست ها و پرسش هاى نابه جاى قوم موسى از وى ، آنان را به كفر ورزى كشانيد و از ايمان به دور ساخت .
و من يتبدل الكفر بالأيمن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 221 - 24
24 _ لزوم پرهيز از معاشرتهايى كه خطر كفر و انحراف دارد و مايه درآمدن به جهنّم است .
و لا تنكحوا . .. و لا تنكحوا ... اولئك يدعون الى النار
با توجّه به عموميّت تعليل: اولئك يدعون الى النار، و شمول آن نسبت به موارد غير ازدواج.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 258 - 6،7
6 _ قدرتمدارى نمرود ، زمينه ساز غرور ، كفر و طغيانگرى وى
الم تر الى . .. ان اتيه اللّه الملك
بنابراينكه جمله {ان اتيه . .. }، بيان علّت محاجّه باشد; يعنى چون ملك و سلطنت يافت، چنين و چنان كرد.
7 _ قدرتمدارى ، زمينه ساز غرور و كفر در برابر ربوبيّت الهى
الم تر الى الّذى . .. ان اتيه اللّه الملك
چنانچه جمله {ان اتيه . .. }، بيانِ علّتِ كفر و غرور نمرود باشد، مى توان از آن يك نتيجه كلّى به دست آورد كه قدرت و سلطنت، زمينه ساز غرور، كفر
و ... است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 14 - 2
2 _ شهوت پرستى و زراندوزى ، زمينه كفر و تكذيب آيات الهى
زيّن للنّاس حبّ الشّهوات . .. من الذهب و الفضّة
بنابراينكه منظور از {للنّاس}، كافران باشد; به قرينه آيات پيشين كه سخن از آنان بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 167 - 14،15،18
14 _ منافقان به دليل شركت نكردن در پيكار احد ، دور از مرز ايمان و در آستانه كفر بودند .
هم للكفر يومئذ اقرب منهم للايمان
15 _ سرباز زدن از پيكار در راه خدا ، موجب دورى از مرز ايمان و قرار گرفتن در آستانه كفر
هم للكفر يومئذ اقرب منهم للايمان
18 _ عملكرد هاى آدمى ، مؤثر در گرايش هاى درونى ( ايمان و كفر ) اوست .
لو نعلم قتالا لاتّبعناكم هم للكفر يومئذ اقرب منهم للايمان
با توجّه به اينكه نفاق يك نوع گرايش است و عملكرد منافقان (ترك پيكار و جهاد)، آنان را به كفر نزديكتر كرده و از ايمان دور ساخته (هم للكفر يومئذ . .. )، معلوم مى شود عملكردها در گرايشها مؤثر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 176 - 5
5 _ شايعه پراكنانى كه در صدد تضعيف روحيه مجاهدان اسلام هستند ، شتابگران در كفرند . *
و لا يحزنك الّذين يسارعون فى الكفر
به مقتضاى ارتباط بين آيه مورد بحث و آيات قبل، جمله {الّذين يسارعون فى الكفر} مى تواند اشاره به كسانى باشد كه با تبليغات سوء
و شايعات ترس آفرين، در صدد بازداشتن مؤمنان از جهاد بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 199 - 4
4 _ تكبّر و گردن فرازى گروهى از اهل كتاب در برابر خداوند ، موجب كفر و انكار قرآن از سوى آنان
انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. خاشعين للّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 37 - 12
12 _ بخيلان و دعوت كنندگان مردم به بخل ، كافر هستند .
الذين يبخلون و يأمرون النّاس بالبخل . .. و اعتدنا للكافرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 54 - 6
6 _ حسادت يهوديان بر پيامبر ( ص ) و منزلت وى ، مايه گرايش آنان به كفر و شرك
يؤمنون بالجبت و الطاغوت . .. ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 131 - 12
12 _ بى تقوايى ، زمينه گرايش آدمى به كفر
ان اتقوا اللّه و إن تكفروا
جمله {و ان تكفروا . ..} پس از امر به رعايت تقوا، مى تواند اشاره به اين باشد كه بى تقوايى، آدمى را به كفر گرايش مى دهد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 161 - 17
17 _ كفر ، موجب گرفتار شدن به عذاب دردناك قيامت
و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 68 - 19
19
_ طغيانگرى ، زمينه كفرورزى و انكار حق
طغيناً و كفراً
تقديم طغيان بر كفر مى تواند بيانگر نقش طغيان در پيدايش كفر باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 79 - 6
6 _ ترك نهى از منكر عامل روى آورى جوامع به كفرپيشگى
لعن الذين كفروا . .. ذلك بماعصوا و كانوا يعتدون.كانوا لايتناهون
در آيه قبل تجاوز و تعدى موجب گرفتار شدن به كفر و لعنت الهى دانسته شد و آيه مورد بحث ترك نهى از منكر را مصداقى بارز براى تعدى و تجاوز شمرده بنابراين ترك نهى از منكر عامل گرايش مردمان به كفر و گرفتار شدن به لعنت الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 51 - 6
6 _ فريبندگى حيات دنيا زمينه ساز گرايش گروهى از انسان ها به كفرپيشگى و انكار مداوم آيات خدا
حرمهما على الكفرين . .. غرتهم الحيوة الدنيا ... و ما كانوا بايتنا يجحدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 176 - 13
13 _ عالمان دينىِ دنياگرا و پيرو هوا و هوس ، در خطر تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر هستند .
فانسلخ منها . .. و لكنه أخلد إلى الأرض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 55 - 15
15 _ مال و اولاد فراوان منافقان ، زمينه گرايش آنان به كفر در هنگام مرگ
فلا تعجبك أمولهم . .. و تزهق أنفسهم و هم كفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس
- 10 - 88 - 9
9 _ فقر و تنگدستى ، زمينه ساز ترك ايمان و وارد شدن در جبهه كفر است .
ربنا ليضلوا عن سبيلك ربنا اطمس على أمولهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 20 - 12
12_ درك نكردن معارف و حقايق دين ، ريشه گرايش به كفر و شرك است .
أُول_ئك . .. ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون
جمله {ما كانوا . ..} بيانگر دليل و ريشه كفرورزى كافران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 26 - 7
7_ دل خوش كردن به حيات دنيا و نشناختن مقدار ارزش آن ، مايه كفرورزى است .
و فرحوا بالحيوة الدنيا و ما الحيوة الدنيا فى الأخرة إلاّ مت_ع
چون مراد از ضمير در {فرحوا} كفرپيشگان و مخالفان پيامبر(ص) است ، جمله {فرحوا بالحيوة الدنيا و . ..} در حقيقت بيانگر ريشه و عاملى از عوامل كفرورزى آنان است ; يعنى ، دل خوش بودنشان به زندگى دنيا ، آنان را به كفرورزى كشانده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 3 - 9
9- دلبستگى به دنيا و ترجيح دادن آن بر آخرت ، زمينه ساز دين ستيزى و كفر است .
الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة و يصدّون عن سبيل الله
تقديم {يستحبّون الحياة الدنيا} بر جمله {و يصدّون عن سبيل الله و يبغونها عوجاً} احتمالاً بيانگر معناى ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 99 - 12
12- ستم پيشگى
، زمينه ساز كفر و انكار آيات الهى است .
فأبى الظ_لمون إلاّ كفورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 107 - 2،3
2- گرايش به ايمان و كفر ، متكى به اراده و تصميم خود انسان است .
ءامنوا به أو لاتؤمنوا
3- انتخاب راه كفر يا ايمان ، پس از ابلاغ و تبيين تعاليم دين ، با خود مردم است .
و قرءانًا فرقن_ه لتقرأه على الناس على مكث . .. قل ءامنوا به أو لاتؤمنوا
ذكر {قل ءامنوا به أو لاتؤمنوا} پس از بيان فلسفه نزول تدريجى قرآن و تبيين حق و باطل براى مردم، مى تواند بيانگر نكته ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 7
7- تصميم و خواست خود انسان ، محور و اساس ايمان و كفرش است .
فمن شاء فليؤمن ومن شاء فليكفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 37 - 2
2- انكار معاد و ترديد در آن و مغرور شدن به زندگى دنيا ، انديشه و بينشى كفرآميز است .
و ما أظنّ الساعة قائمة . .. قال له صاحبه وهو يحاوره أكفرت بالذى خلقك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 80 - 9،12
9- فرزند ناصالح ، زمينه ساز گرايش پدر و مادر به كفر و طغيان است .
فكان أبواه مؤمنين فخشينا أن يرهقهما طغي_نًا و كفرًا
12- سركشى و تجاوز از حدود الهى ، زمينه ساز گرايش انسان به كفر است . *
يرهقهما طغي_نًا و كفرًا
محتمل است تقديم طغيان
بر كفر، گوياى اين باشد كه كشانده شدن به كفر، پى آمد ابتلا به طغيان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 39 - 13
13- غفلت از قيامت ، زمينه ساز كفرورزى و بى ايمانى است .
و أنذرهم يوم الحسرة . .. و هم فى غفلة و هم لايؤمنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 40 - 3
3- دارايى ها و توان مندى ها ، از عمده ترين زمينه هاى غفلت و كفرورزى است .
و هم فى غفلة و هم لايؤمنون . إنّا نحن نرث الأرض
از جمله وجوه ارتباطى اين آيه با آيه قبل، بيان اسباب غفلت و سعى در ريشه كن كردن آن است. دراين آيه خداوند براى متنبّه ساختن آدميان و از بين بردن عوامل غفلت آنان، بر فناپذيرى ثروت هاى دنيا و ساكنان زمين تأكيد كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 77 - 3
3- وضعيت بهتر اقتصادى و معيشتى كافران عصر بعثت ، زمينه ساز گرايش عده اى از مردم به كفر بود .
كفر بأي_تنا و قال لأُتينّ مالاً
بينش مطرح شده در اين آيه، از انديشه اى سرچشمه مى گيرد كه در آيات پيشين با جمله {قال الذين كفروا. .. أىّ الفريقين خير مقاماً} به آن اشاره شده بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 56 - 6
6 - امكان سقوط انسان به مرحله اى از حق ناپذيرى كه هيچ آيت و معجزه اى در او تأثير نكرده
و جملگى آنها را تكذيب كند .
و لقد أرين_ه ءاي_تنا كلّها فكذّب و أبى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 15 - 4
4 - فقر ، تنگدستى ، بيچارگى و درماندگى زمينه ساز يأس و نوميدى از خدا ( كفر ) و پناهنده شدن به غير او ( شرك )
من كان يظنّ . .. هل يذهبنّ كيده ما يغيظ
روى سخن در اين بخش، با آن اشخاصى است كه به خداپرستى گرويده بودند و همين كه با برخى از ناملايمات زندگى روبه رو شدند از عبادت او روى برتافتند و به گمان آن كه در هستى جز خدا، نيروهاى ديگرى نيز دخالت دارند، به شرك (آيين سابقشان) بازگشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 87 - 7
7 - ر ها ساختن تعاليم قرآن و كناره گيرى از فراخواندن مردم به سوى آنها ، زمينه ساز قرار گرفتن در صف كافران است .
لايصدّنّك عن ءاي_ت اللّه . .. و ادع إلى ربّك و لاتكوننّ من المشركين
گفتنى است كه از صدر و ذيل آيه شريفه; يعنى، ارتباط ميان موضوع جدا شدن از صف مشركان و موضوع ابلاغ رسالت الهى و دعوت به توحيد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 30 - 4
4 - روح طغيان و حق ناپذير ، از عوامل تأثيرپذيرى از جريان كفر و شرك
بل كنتم قومًا ط_غين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 33 - 1،10
1
- گرايش تمامى انسان ها به كفر ، در صورت برخوردارى همه كافران از رفاه و نعمت
و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة لجعلنا . .. سقفًا من فضّة
مراد از {اُمّة واحدة} ممكن است كافر شدن تمام انسان ها باشد.
10 - واگذارى مزايا ، امكانات و بهرهورى هاى زندگى دنيايى به كافران ، امرى نادرست و زمينه گرايش نسل ها به كفر
و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة لجعلنا لمن يكفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 50 - 9
9 - خداگرايى انسان ، به هنگام سختى ها و شدايد و خداگريزى وى در شرايط رفاه و آسايش
و أخذن_هم بالعذاب . .. ادع لنا ربّك ... إنّنا لمهتدون . فلمّا كشفنا عنهم العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 14
14- كفر ، هواپرستى ، استكبار و عصيان گرى ، عناصرى به هم پيوسته
يعرض الذين كفروا . .. و استمتعتم بها... تستكبرون فى الأرض بغيرالحقّ و بما كنتم ت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 25 - 11
11- شيطان ، همواركننده راه گناه و كفر ، در نگاه انسان ها
الشيط_ن سوّل لهم
واژه {سوّل} ممكن است به معناى {سهّل} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 51 - 7
7 - غفلت از پيام هاى عبرت آموز پيامبران و تاريخ ، دور نمايه گرايش به كفر
فهل من مدّكر
از اين كه خداوند، كفرپيشگان را به هشيارى و بيدارى فراخواهنده است; استفاده مى شود كه مشكل
اصلى كافران در غفلت ايشان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 28 - 4
4 - غفلت از زوال پذيرى زندگى دنيايى ، زمينه ساز گرايش انسان به كفر و ناسپاسى
كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
خداوند متعال، نخست فناپذيرى زندگى دنيايى را به انسان تذكر داده و در پى آن از آنان خواسته است تا دست از تكذيب نعمت هاى حق بردارند. از اين دو استفاده مى شود كه يكى از عوامل تكذيب حق، دلبستگى به دنيا و غفلت از ناپايدارى آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 21 - 9
9 - قدرت سياسى و اقتصادى ، زمينه ساز كفر و حق ناپذيرى
و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 3 - 14
14 - { عن جابر بن عبداللّه قال رسول اللّه ( ص ) : كل مولود يولد على الفطرة حتّى يعبر عنه لسانه ، فإذا عبر عنه لسانه إمّا شاكراً و إمّا كفوراً . . . ;
از جابربن عبداللّه [انصارى] روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: هر نوزادى بر فطرت [توحيد ]متولد مى شود، تا زمانى كه زبان او بتواند افكار و عقايد او را تعبير و ابراز كند. در اين هنگام يا شاكر است [و پذيراى توحيد] يا ناسپاس است [و پذيراى كفر]}.
زمينه كفر اهل كتاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 -
2 - 8
8 - اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، در صورت توطئه عليه اسلام و مسلمانان ، در زمره كافران اند .
الذين كفروا من أهل الكت_ب
زمينه كفر اهل مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 31 - 6
6 - درونمايه هاى فرهنگ طبقاتى و مادى مردم مكه ، زمينه ساز گرايش آنان به كفر و شرك
و إنّا به ك_فرون . و قالوا لولا نزّل ه_ذا القرءان
با توجه به اين كه آيه شريفه پس از بيان كفر مشركان (إنّا به كافرون) روحيه مادى گرايانه آنان را بازگو مى كند، تأثير اين بينش در انحراف و كفر استفاده مى شود.
زمينه كفر بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 61 - 37
37 - شهرنشينى بنى اسرائيل و رسيدن به رفاه و آسايش ، زمينه ساز عصيانگرى ، تجاوز ، كشتن پيامبران و كفرشان بود .
لن نصبر على طعام وحد . .. اهبطوا مصراً ... و ضربت عليهم الذلة
برداشت فوق، مقتضاى ارتباط بخش دوم آيه; يعنى، {و ضربت عليهم الذلة . ..} با بخش اول آيه است.
زمينه كفر به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 52 - 5
5 - قرآن ، نعمتى از جانب خداوند و كفر به آن نتيجه كبر و ناسپاسى است .
و إذا أنعمنا على الإنس_ن . .. ثمّ كفرتم به
با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل مطلب ياد شده به دست مى آيد.
زمينه كفر به قيامت
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 16 - 6
6 - پيروى از هوا ها و اميال نفسانى ، در پى دارنده كفر و بى ايمانى به قيامت است .
من لايؤمن بها واتبع هويه
{اتبع} ماضى است و عطف بر {لايؤمن} كه مضارع است; بنابراين پيروى از هوس ها كه در زمان قبل انجام گرفته است، سبب بى ايمان در زمان بعد خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 10
10 - آسايش و سرخوشى ، زمينه ساز كفر و ترديد انسان نسبت به قيامت
و لئن أذقن_ه رحمة . .. ليقولن ... و ما أظنّ الساعة قائمة
زمينه كفر خانواده انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 10 - 12
12 - امكان نفوذ جريان انحراف ، كفر و نفاق ، در ميان اعضاى بهترين خانواده ( همچون پيامبران )
امرأت نوح و امرأت لوط . .. فخانتاهما ... و قيل ادخلا النار مع الدخلين
زمينه كفر قريش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 36 - 3
3 - توان مندى نسبى مشركان قريش در محيط خويش ، زمينه ساز سركشى و كفر آنان
أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا
از اين كه خداوند به آنان يادآورى كرده كه امت هاى نيرومندتر از ايشان هلاك شدند; استفاده مى شود كه مشركان مكه بر ثروت و قدرت محلى خويش، تكيه داشته و ايمان نمى آوردند.
زمينه كفر قوم عاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء -
26 - 136 - 3
3 - رفاه و توانمندى قوم عاد ، زمينه ساز كفر و لجاجت آنان در برابر هود ( ع )
و اتّقوا الذى أمدّكم . .. أمدّكم بأنع_م و بنين ... قالوا سواء علينا أَوَعظت أم ل
زمينه كفر مسيحيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 2 - 8
8 - اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، در صورت توطئه عليه اسلام و مسلمانان ، در زمره كافران اند .
الذين كفروا من أهل الكت_ب
زمينه كفر مكذبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 19 - 4
4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى كيفر و مجازات كافران تكذيب گر و ثروتمندان مغرور
فلاتطع المكذّبين . ..أن كان ذا مال و بنين ... فطاف عليها طائف من ربّك
زمينه كفر نسل قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 27 - 4
4 - در صورت تداوم حيات قوم كافر و گمراه گر نوح ، تمامى فرزندان و نسل بعدى آنان ، به كفر ، نافرمانى خدا و تبه كارى روى مى آوردند .
و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا
{فاجر} به افراد نافرمان، معصيت كار و زناكار گفته مى شود. در اين آيه دو معناى اول و دوم مراد است.
زمينه كفر يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 64 - 12
12 _ معارف نازل شده بر پيامبر ( ص ) ، موجب افزايش طغيانگرى و كفرورزى بسيارى از يهوديان
و ليزيدن كثيراً منهم ما أنزل إليك
من ربك طغيناً و كفراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 2 - 8
8 - اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، در صورت توطئه عليه اسلام و مسلمانان ، در زمره كافران اند .
الذين كفروا من أهل الكت_ب
زمينه گرايش به كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 107 - 1
1- ترجيح زندگى دنيا بر آخرت ، ريشه اصلى ارتداد و گرايش به كفر است .
من كفر بالله من بعد إيم_نه . .. ذلك بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة
جمله {ذلك بأنهم . ..} در مقام تعليل براى آيه قبل است و نيز {ذلك} اشاره دارد به ارتداد و كفر پس از ايمان.
زمينه مرگ با كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 55 - 15
15 _ مال و اولاد فراوان منافقان ، زمينه گرايش آنان به كفر در هنگام مرگ
فلا تعجبك أمولهم . .. و تزهق أنفسهم و هم كفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 85 - 13
13 _ منافقان ، على رغم اظهار ايمان ، در حال كفر مى ميرند .
و تزهق أنفسهم و هم كفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 125 - 7
7 _ بيماردلى و پليدى باطن ، زمينه ساز مردن بر حال كفر است .
و أما الذين فى قلوبهم مرض . .. و ماتوا و هم كفرون
زمينه نابودى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 12 - 11
11 _ نابودى عوامل اصلى كفر و شرك ، هدف عمده و اساسى پيكار اسلام با كافران و مشركان
فقتلوا أئمة الكفر
زمينه نجات از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 1 - 15
15- ربوبيت الهى ، مقتضى بيرون آوردن بندگان خويش از گمراهى كفر ، و هدايت آنان به نور ايمان
لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور بإذن ربّهم
زيان اجتماعى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 39 - 9
9 - كفر ، موجب خسارت جامعه بشرى بوده و حاصلى جز آن ندارد .
و لايزيد الك_فرين كفرهم إلاّ خسارًا
زيان رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 27 - 9
9 - خطرساز بودن رهبران متكبر و منكر قيامت و روز حساب براى جامعه
كلّ متكبّر لايؤمن بيوم الحساب
پناه بردن موسى(ع) از شر متكبران منكر قيامت (چون فرعونيان)، گوياى مطلب ياد شده است.
زيان كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 131 - 15
15 _ بازگشت زيان كفر و بى تقوايى ، به خود انسان نه به خداوند
و إن تكفروا فان للّه ما فى السموت و ما فى الأرض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 170 - 9
9 _ بازگشت سود و زيان ايمان به خود انسان نه خداوند
فامنوا خيراً لكم و إن تكفروا فان للّه ما فى السموت و الارض
جواب شرط {ان تكفروا}
به قرينه {خيراً لكم} و نيز جمله {فان للّه . ..} مى تواند به اين گونه باشد {يكن شراً لكم و لايضر اللّه شيئاً}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 39 - 5
5 - پى آمد زيان بار كفر ، متوجه خود انسان ها است .
فمن كفر فعليه كفره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 7 - 7
7 - نفع و ضرر { ايمان و كفر } و { شكر و ناسپاسى } ، دامنگير خود انسان ها است ; نه خداوند .
إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم . .. و إن تشكروا يرضه لكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 18 - 11
11- هدر دادن امكانات زندگى در مسير كفر و گمراهى ، زيان و زمينه ساز عذاب الهى است .
أُول_ئك الذين حقّ عليهم القول . .. إنّهم كانوا خ_سرين
تعبير {إنّ} در صورتى كه عليت را برساند، نشان مى دهد كه نفس همين خسران، باعث شده تا عده اى گرفتار عذاب حتمى شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عصر - 103 - 2 - 3
3 - بى ايمانى و ترك عمل صالح و تبليغ نكردن از حق و صبر ، زيان بزرگى است .
لفى خسر
نكره آمدن كلمه {خسر}، براى بيان عظمت آن است. استثنايى كه در آيه بعد آمده، زيان را به غير افراد مستثنى، اختصاص داده است.
سختى مبارزه با كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25
- 52 - 6
6 _ مبارزه با جريان كفر و شرك ، كارى است سخت كه تلاش گسترده و طاقت فرسايى را مى طلبد .
فلاتطع الك_فرين و ج_هدهم به جهادًا كبيرًا
شده باشد.
سرزنش كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 70 - 5
5 _ نكوهش كفرِ آگاهانه به آيات الهى
لم تكفرون بايات اللّه و انتم تشهدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 7 - 6
6 - شكر و سپاس گزارى در خور شأن بندگان ، و كفر و ناسپاسى دور از شأن آنان است .
و لايرضى لعباده الكفر و إن تشكروا يرضه لكم
سرزنش كفر اهل كتاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 1 - 10
10 - كفر اهل كتاب ، نكوهيده تر از كفر مشركان است .
الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين
تقديم اهل كتاب بر مشركان در توبيخ بر كفر، بيانگر برداشت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 6 - 3
3 - كفر اهل كتاب ، نكوهيده تر از كفر مشركان است .
إنّ الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين
سرزنش كفر به اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 25 - 5
5- سرزنش اهل كتاب از سوى خداوند ، به خاطر امتناع از ايمان ، على رغم آشكار شدن حقانيت اسلام بر ايشان *
إنّ الذين ارتدّوا على أدب_رهم . .. الشيط_ن سوّل لهم
برداشت بالا بدان احتمال است كه
مراد از {الذين ارتدّوا. ..} اهل كتاب باشند; زيرا آنان با برخوردارى از كتاب آسمانى و وعده هاى الهى به بعثت رسول خاتم(ص) و عالمان به كتاب، نزديك ترين گروه و سزاوارترين آنان به شناخت حقانيت اسلام و قرآن بوده اند.
سرزنشهاى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 6
6 _ سران شرك و كفر با دعوت پيروانشان به چشيدن از عذاب مضاعف دوزخ، آنان را سرزنش و ملامت مى كنند.
ربنا هؤلاء أضلونا . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون
{ال} در كلمه {العذاب} عهد ذكرى است و اشاره به همان عذاب مضاعف دارد كه از {لكل ضعف} استفاده مى شود.
سستى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 256 - 18،19
18 _ سُستى و تزلزلِ مبانىِ اعتقادى و رفتارىِ اهل كفر
فمن يكفربالطّاغوت و يؤمن باللّه فقد استمسك بالعروة الوثقى
چون ايمان به خداوند، توصيف به تمسّك به عروة الوثقى شده است، به قرينة مقابله فهميده مى شود كه پيوند كافران با عقايد و رهبران خويش داراى بنيادى سُست و گسستنى است.
19 _ سُستى و آسيب پذيرى پيوند با كفر و رهبران طغيانگر آن
فمن يكفربالطّاغوت و يؤمن باللّه فقد استمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها
سليمان(ع) و كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 102 - 6
6 - حضرت سليمان ( ع ) منزه از جادوگرى و گرايش پيدا كردن به كفر
و ما كفر سليمن
سنگينى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6
- 31 - 11
11 _ پيامدهاى كفر و انكار معاد، بارى سنگين و طاقتفرسا بر دوش انسان است.
و هم يحملون أوزارهم على ظهورهم
سنگينى گناه كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 7 - 13
13 - كفر و ناسپاسى ، گناهى سنگين و دامنگير خود مشركان و كافران
إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم . .. و لاتزر وازرة وزر أُخرى
برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه مقصود از {وزر} در اين آيه، كفر و ناسپاسى است; زيرا آيه شريفه درباره همين موضوع است.
شتاب در كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 41 - 11،15
11 _ يهوديان و منافقان شتابنده در كفر ، پذيراى سخنان نادرست و سر به فرمانِ سران و عالمان تحريفگر يهود
سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك يحرفون الكلم
برداشت فوق بر اين مبناست كه {سمعون . ..}، علاوه بر توصيف يهوديان، وصف منافقان نيز باشد، و {للكذب} و {لقوم} مفعول به براى {سمعون} باشد. بنابراين معناى {سمعون للكذب} كه داراى لحنى مذمت آميز است، چنين مى شود: آنان پذيراى سخنان دروغ هستند، و {سمعون لقوم ءاخرين}، يعنى شنواى دستورات ديگران و مطيع آنانند.
15 _ منافقان و يهوديان شتابنده در كفر ، مردمى دروغ پرداز ، جاسوس و فرمانبردار سران و عالمان تحريفگر يهود
سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك يحرفون الكلم
برداشت فوق بر اين مبناست كه {للكذب} و {لقوم} مفعول له براى {سمعون} باشد. بنابراين {سمعون للكذب}، يعنى سخنان تو را مى شنوند تا بر تو دروغ ببندند و شايعه سازى كنند و {سمعون
لقوم ءاخرين}، يعنى آنان جاسوس ديگرانند و سخنان تو را براى ديگران مى شنوند.
شرايط آمرزش كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 82 - 2
2 - توبه كنندگان از شرك ، كفر و عصيان ، با ايمان و عمل صالح و پى گيرى هدايت ، قطعاً مشمول مغفرت خداوند قرار خواهند گرفت .
و إنّى لغفّار لمن تاب و ءامن . .. ثمّ اهتدى
مراد از توبه به قرينه آيه قبل، توبه از گناه تعدى در مأكولات است و چون پس از {تاب}، سخن از ايمان به ميان آمده است، شامل توبه از شرك و كفر نيز مى شود.
شرايط مبارزه با كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 64 - 6
6 _ رهبران دين ، حتى پيامبران ، بدون داشتن پيروانى فرمانبر ، قادر به مبارزه با شرك و كفر نخواهند شد .
حسبك اللّه و من اتبعك من المؤمنين
چنانچه {من اتبعك} عطف بر {اللّه} باشد، مراد از كفايت مؤمنان براى پيامبران اين نيست كه آنان نيز همانند خداوند قادر به حمايت از رسول خدا هستند، بلكه آيه مورد بحث با توجه به اينكه در رابطه با مبارزه عليه مشركان و كافران ايراد شده، در صدد بيان اين است كه مبادا كفايت خداوند به اين معنا تفسير شود كه در مبارزه با مشركان نيازى به مؤمنان نيست و خداوند خود ايشان را از صحنه مبارزه بيرون خواهد كرد.
شرايط نجات از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 1 - 14
14- خارج
ساختن مردم از ظلمت كفر و گمراهى و رهنمونى آنان به نور ايمان ، حتى از سوى پيامبر ( ص ) ، منوط به اذن و مشيت خداوند است .
لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور بإذن ربّهم
شعار كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 40 - 18
18 _ { كلمة اللّه } ( شعار توحيد ) ، داراى برترى مطلق بر شعار كفر
و جعل كلمة الذين كفروا السفلى و كلمة اللّه هى العليا
شكست توطئه رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 9 - 6
6 _ سران كفر و شرك على رغم به كار بردن شگرد هاى گوناگون تبليغى عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، از دستيابى به اهداف خود ناتوان و ناكام بودند .
إن ه_ذا إلاّ إفك . .. قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... لولا أُنزل إليه ملك ... إلاّ رج
مقصود از ناتوانى در يافتن راه، مى تواند ناتوانى از دستيابى به راه موفق و مؤثر براى پيگيرى اهدافشان باشد; يعنى، {فلايستطيعون سبيلاً إلى إبطال أمرك. ..}.
شكست كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 109 - 9
9 _ حركت هاى منافقانه ، كفرآميز و ضد خدا و دين ، حركتهايى سست ، مذبوحانه و محكوم به شكست است .
و الذين اتخذوا مسجداً ضراراً . .. و إرصاداً لمن حارب اللّه ... أسّس بنينه على شف
سست بودن بنيان اعمال منافقان و كافران، مى تواند كنايه از مطلب فوق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
12 - نور - 24 - 55 - 11
11 - پيشگويى قرآن به شكست جبهه كفر و شرك و پيروزى فراگير و گسترده جبهه توحيد و اسلام در عصر بعثت
وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض و ليمكّننّ لهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 11 - 2
2 - جبهه كفر و باطل ، در مصاف با جبهه ايمان و حق ، محكوم به شكست است .
جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب
شگفتى اصرار بر كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 4
4 - پافشارى كافران بر كفر خويش ، شگفت آور و توجيه ناپذير است .
قتل الإنس_ن ما أكفره
شگفتى روش مبارزه رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 9 - 3
3 _ كيفيت موضع گيرى و شيوه هاى مبارزاتى سران كفر و شرك عليه قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، امرى شگفت آور و در خور تأمل و انديشيدن
انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل
{كيف} اسم استفهام است; ولى در اين آيه براى بيان تعجب به كار رفته است، نه استفهام حقيقى.
شگفتى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 9 - 1
1 - كفر و شرك به خداوند ، با وجود آيات آشكار او ، امرى شگفت و تعجب آور
قل أئنّكم لتكفرون بالذى خلق الأرض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 20 - 5
5
- خوددارى از ايمان ، پس از مشاهده حالت هاى گوناگون طبيعت و تحولات زندگى بشر ، غير قابل توجيه و شگفت آور است .
لا أقسم بالشفق . و الّيل و ما وسق . و القمر إذا اتّسق . لتركبنّ طبقًا عن طبق . ف
برداشت ياد شده، ناظر به اين احتمال است كه حرف {فاء}، اين آيه را بر محتواى قسم و مقسمٌ به (در آيات پيشين) تفريع كرده باشد.
شگفتى كفر به خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 2 - 6
6 - كفر انسان ها به خداوند ، برخلاف مسير و فلسفه خلقت انسان و جهان و شگفت انگيز است .
هو الذى خلقكم فمنكم كافر و منكم مؤمن
تفريع {فمنكم كافر} بر موضوع آفرينش انسان از سوى خداوند (هو الذى خلقكم) و يادآورى آفرينش حق مدارانه جهان در آيه بعد، مى رساند كه كفر انسان ها به آفريننده خود، امرى شگفت انگيز و بيرون از مسير خلقت و به دور از انتظار است; زيرا انتظار از مخلوق (انسان)، اين است كه آفريننده خود را انكار نكند.
صبر بر استهزاهاى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 17 - 1
1 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء سران كفر و شرك
اصبر على ما يقولون
ظلم كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 72 - 23
23 _ كفر و شرك ، ستمكارى است .
انه من يشرك باللّه .
.. و ما للظلمين من انصار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 37 - 22
22 _ كفر و شرك از بزرگترين ستمهاست.
فمن أظلم ممن افترى على الله كذبا أو كذب . .. أنهم كانوا كفرين
جمله {أين ما كنتم . ..} كه بيان شرك مشركان است، توضيح مصداقى براى {فمن أظلم ...} مى باشد. بنابراين شرك از ستمهاى بزرگ است و چون مشركان در ذيل آيه كافر ناميده شده اند، كفر نيز از ستمهاى بزرگ است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 70 - 18
18 _ كفرورزى و انكار دلايل روشن انبيا ، ظلم انسان به خويش و پيامد آن دامنگير خود اوست .
أتتهم رسلهم بالبيّنت فما كان اللّه ليظلمهم و لكن كانوا أنفسهم يظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 27 - 9
9- كفر ، ظلم است و كافران ، ظالمند .
يثبّت الله الذين ءامنوا . .. و يضلّ الله الظ_لمين
از مقابله {الظالمين} با {الذين آمنوا} استفاده مى شود كه ظالمان همان كافران هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 46 - 6
6- كفر ، شرك و استهزاى پيامبران ، ظلم و ستمى آشكار است .
ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين
اعتراف مشركان و كافران استهزاگر به ستم كار بودن خود، حكايت از اين دارد كه كفر و شرك و استهزاى پيامبران، ظلم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 19 - 5
5 _ كفر و شرك ،
ظلم است .
و من يظلم منكم نذقه عذابًا كبيرًا
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه مخاطب {من يظلم منكم} كافران و مشركان اند كه خداوند آنان را ستم كار دانسته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 37 - 15
15 - كفر و نپذيرفتن دعوت پيامبران ، ظلم است و كافران ظالم اند .
و الذين كفروا لهم نار جهنّم . .. فما للظ_لمين من نصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 24 - 9
9 - كفر و شرك ، ظلم است .
و قيل للظ_لمين ذوقوا ما كنتم تكسبون
مقصود از {ظالمان}، كافران و مشركان است. توصيف آنان با صفت ظلم، بيانگر اين حقيقت است كه كفر و شرك ظلم است و همين ظلم، موجب دوزخى شدن آنان مى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 18 - 13
13 - كفر و شرك ، ظلم است و كافران و مشركان ، از هرگونه يارى دوست و نزديكان دلسوز خود و شفاعت شفيعان محروم اند .
ما للظ_لمين من حميم و لا شفيع يطاع
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيات، در سلسله آياتى قرار دارد كه درباره كافران و مشركان سخن مى گويد و مقصود از {ظالمين} آنان مى باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 52 - 5
5 - كفر و شرك ، ستمى غيرقابل بخشش و عذرناپذير در پيشگاه خداوند
يوم لاينفع الظ_لمين معذرتهم
مقصود از {الظالمين} _ به
قرينه آيات گذشته _ كافران و مشركان مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 60 - 2
2 - كفر به خداوند و روى گردانى از عبادت او ، ظلمى بدفرجام
ليعبدون . .. فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا ... فويل للذين كفروا من يومهم
برداشت بالا از آن جا است كه در اين آيه و آيه قبل، كفر و ظلم هم سنخ شناخته شده و در قبال {ليعبدون} مطرح گشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 31 - 8
8 - كفر و نپيمودن راه خدا ، ظلم است و كافران ظالم اند .
و الظ_لمين أعدّ لهم عذابًاأليمًا
مقصود از {ظالمين} _ به قرينه آيات گذشته _ كافرانى هستند كه راه خدا را نمى پيمايند.
ظلم كفر به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 39 - 6
6 - كفر به قرآن و روى گردانى از آن ، ظلم و گناهى غيرقابل بخشش است .
و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. و لن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم أنّكم فى العذاب مشتركون
برداشت ياد شده بر اين مبنا است كه مراد از {ذكر الرحمان} قرآن باشد.
ظلمت كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 39 - 13
13 _ عن أبى جعفر(ع) فى قوله: {الذين كذبوا باياتنا صم و بكم} يقول: {صم} عن الهدى و {بكم} لايتكلمون بخير {فى الظلمات} يعنى ظلمات الكفر . .. .
از امام باقر(ع) درباره آيه {الذين كذبوا باياتنا . ..} روايت شده است:
تكذيب كنندگان آيات الهى {كرانند} از (شنيدن آيات) هدايت، {لالند} از سخن خير گفتن، {در تاريكيها قرار دارند} يعنى تاريكيهاى كفر ... .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 122 - 3
3 _ ايمان، حيات است و مولد نور و كفر، مرگ است و تاريكى.
أو من كان ميتا فأحيينه . .. كمن مثله فى الظلمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 1 - 9
9- كفر ، ظلمت و راه خدا ، نور است .
لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور
به قرينه آيات بعد، كه درباره كافران و سدّ كنندگان راه خداست، مراد از {ظلمات}، كفر و مراد از {نور}، راه خداست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 5 - 5
5- كفر ، ظلمت و راه خدا ، نور است .
أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور
از آن جايى كه هدف پيامبران و از جمله موسى(ع) هدايت مردم بوده است; احتمالاً، مراد از خارج كردن مردم از ظلمت، نجات از كفر و بردن آنان به سوى نور، هدايت آنان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 20 - 2
2 - ايمان چون نور ، مايه هدايت و روشنايى و كفر ، همچون ظلمت ، مايه گمراهى و تاريك بينى
و لا الظلم_ت و لا النور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - طلاق - 65 - 11 - 7
7 - كفر ، ظلمت و راه خدا ، نور است .
من الظلم_ت إلى النور
از اين
قرينه كه مقصود از نور قرآن و راه خدا است; استفاده مى شود كه مراد از ظلمات، راه هاى كفر است.
عبرت از فرجام رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 4
4- سرنوشت شوم رهبران و سردمداران كفر و ناسپاسى ، درخور تأمل و شايسته پند و درس آموزى
ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار
عجز رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 9 - 6
6 _ سران كفر و شرك على رغم به كار بردن شگرد هاى گوناگون تبليغى عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، از دستيابى به اهداف خود ناتوان و ناكام بودند .
إن ه_ذا إلاّ إفك . .. قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... لولا أُنزل إليه ملك ... إلاّ رج
مقصود از ناتوانى در يافتن راه، مى تواند ناتوانى از دستيابى به راه موفق و مؤثر براى پيگيرى اهدافشان باشد; يعنى، {فلايستطيعون سبيلاً إلى إبطال أمرك. ..}.
عذاب اخروى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 23 - 5
5 - مردم ، گرچه نبايد بر ايمان مجبور شوند ; ولى بر اعراض و كفر مؤاخذه شده و در آخرت عذاب خواهند ديد .
لست عليهم بمصيطر . إلاّ من تولّى و كفر
حرف {إلاّ} در يك احتمال براى استثناى منقطع است. در نتيجه مفاد اين آيه و آيه بعد، اين است كه: {تو بر هيچ كس سيطره ندارى; لكن اعراض كنندگان كافر در آخرت به عذاب خداوند گرفتار خواهند شد}.
عذاب استيصال
رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 8 - 10
10 - سران كفر و شرك ، مستحق چشيدن عذاب الهى استيصال اند .
بل لمّا يذوقوا عذاب
عذاب رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 15
15 _ كافران و مشركان پيرو، همانند رهبرانشان، داراى عذابى مضاعف از آتش دوزخ
قال لكل ضعف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 64 - 2
2 - مرفهان خوشگذران و جلوداران كفر ، نخستين چشندگان شعله هاى عذاب الهى
حتّى إذا أخذنا مترفيهم بالعذاب إذا هم يجئرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 49 - 5
5- مراتب شديد و هلاكت بار عذاب دوزخ ، متوجه گناه پيشگان مغرور و پيشوايان كفر و نه همه گنه كاران *
طعام الأثيم كالمهل . .. ثمّ صبّوا فوق رأسه ... ذق إنّك أنت العزيزالكريم
از مبالغه نهفته در {الأثيم} و نيز وصف {العزيز الكريم}، اين احتمال شكل مى گيرد كه عذاب هاى شديد مطرح شده در اين آيات، براى هر گنه كارى نيست; بلكه مخصوص دارندگان اوصاف ياد شده است.
عذر بر كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 52 - 7
7 _ انسان ها با نزول قرآن و دريافت آن هيچ عذر و توجيهى براى گرايش به كفر ، به فراموشى سپردن قيامت ، فريب خوردن به حيات دنيا و انكار آيات الهى ندارند .
الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً . .. و
لقد جئنهم بكتب
آيه مورد بحث در پى بيان گرفتارى كافران به آتش دوزخ و بيان عامل دوزخى شدن آنان، اشاره به اتمام حجت الهى براى همگان دارد. يعنى با نزول قرآن و معارف آن بهانه اى براى روى آورى به عقايد و اعمالى كه در آيه قبل علل گرفتارى به دوزخ معرفى شده، وجود ندارد.
علايم كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 39 - 3
3 _ بخل و رياكارى ، نشانه كفر به خدا و قيامت است .
الذين يبخلون . .. و ماذا عليهم لو امنوا باللّه و اليوم الاخر و انفقوا
ضمير در {عليهم} به {الذين يبخلون} برمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 46 - 22،23
22 _ تحريفگرى ، استهزا و طعن يهود نسبت به اسلام و پيامبر ( ص ) ، نمودى از كفر آنان
من الذين هادوا يحرّفون . .. سمعنا و عصينا ... لعنهم اللّه بكفرهم
23 _ تحريفگرى ، استهزا و طعن به اسلام و پيامبر ( ص ) ، نمودى از كفر
يحرّفون الكلم . .. لعنهم اللّه بكفرهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 65 - 9،10،13
9 _ مراجعه به غير پيامبر ( ص ) براى حلّ اختلافات ، نشانه بى ايمانى است .
فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك فيما شجر بينهم
10 _ ناخشنودى از حكم پيامبر ( ص ) در مشاجرات ، نشانه بى ايمانى است .
ثمّ لا يجدوا فى انفسهم حرجاً ممّا قضيت
{حرج} به معناى ضيق و تنگى، و حرج در نفس
به معناى دلتنگى و ناخشنودى است.
13 _ تسليم نبودن در برابر احكام قضايى پيامبر ( ص ) ، نشانه بى ايمانى است .
فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك . .. و يسلّموا تسليماً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 76 - 4
4 _ نبرد در ركاب طاغوت ها ، نشانه كفر
و الّذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطّاغوت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 89 - 6
6 _ بريدن از جامعه ايمانى و سر باز زدن از هجرت ، نشانه نفاق و بى ايمانى است .
فلا تتّخذوا منهم اولياء حتّى يهاجروا فى سبيل اللّه
علم به كفر انسان ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 49 - 1
1 - آگاهى كامل خداوند ، از ايمان يا كفر انسان ها
و إنّا لنعلم أنّ منكم مكذّبين
عوامل اجتناب از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 153 - 7
7 - صبر و نماز دو عامل كارساز براى ايجاد روحيه سپاسگزارى به درگاه خدا و دورى از كفرورزى به او *
و اشكروا لى و لاتكفرون. يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 13 - 13
13 - توجه به حتميت كيفر اخروى و بى ثمرى ندامت در قيامت ، عامل پرهيز از كفر و گناه است .
و لو ترى إذ المجرمون . .. لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 50 - 1
1 - توجه به آيات الهى ، عامل گريز انسان از شرك و كفر و شتاب به سوى خداوند
ففرّوا إلى اللّه
در آيات پيشين سخن از نشانه هاى خداوند بود و {فاء} در {ففرّوا} مى رساند كه نتيجه توجه به نشانه هاى الهى حركت پر شتاب به سوى خداوند، براى گريز از مهلكه كفر و شرك است.
عوامل ازدياد كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 37 - 2
2 _ جا به جا كردن ماه هاى حرام ، مايه فزونى درجه كفرِ كفرمداران
إنما النسىء زيادة فى الكفر
عوامل تقويت كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 87 - 4
4 - كوتاهى در ابلاغ رسالت الهى و عقب نشينى از آرمان هاى دينى ، موجب تقويت جبهه كفر و نوعى پشتيبانى از مواضع كفرپيشگان است .
فلاتكوننّ ظهيرًا للك_فرين . و لايصدّنّك عن ءاي_ت اللّه
توصيه خداوند به دست برنداشتن از ابلاغ آيات الهى، پس از هشدار از هرگونه پشتيبانى از كافران، مى تواند به اين حقيقت اشاره داشته باشد كه ترك ابلاغ رسالت الهى، نوعى تقويت و پشتيبانى از آنان به شمار مى رود.
عوامل ذلت اخروى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 49 - 3
3- ذلت و خوارى اشراف و سران كفر در آخرت ، نتيجه برترى جويى نارواى آنان در دنيا
ذق إنّك أنت العزيز الكريم
مخاطب قرار گرفتن اين گروه از دوزخيان بهوسيله وصف {العزيز الكريم}، مى نماياند كه
مجازات آنان، پيامد روحيه تكبرمنشانه و برترى جويانه ايشان است. در حقيقت آنان، آثار رفتار شوم خويش در دنيا را مى بينند.
عوامل شكست كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 7 - 12
12 _ تأثير عميق جنگ بدر در تحكيم پايه هاى توحيد و آيين اسلام و شكست شرك و كفر
و يريد اللّه أن يحق الحق بكلمته و يقطع دابر الكفرين
عوامل كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 34 - 11
11 - سرپيچى از فرمان خدا ، از روى استكبار و خود بزرگ بينى ، موجب كفر است .
أبى و استكبر و كان من الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 7 - 39
39 _ گسترش كفر ، هدف كج انديشان از تمسك به آيات متشابه و دنبال كردن آن
فامّا الّذين فى قلوبهم زيغ فيتّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة
امام صادق(ع): المراد بالفتنة هاهنا الكفر.
_______________________________
مجمع البيان، ج 2، ص 700 ; نورالثقلين، ج 1، ص 313، ح 17.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 21 - 1
1 _ آنان كه از تسليم در برابر خدا روى گردانند ، كافرند .
و ان تولّوا . .. انّ الّذين يكفرون بايات اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 100 - 2
2 _ پيروى از علما و رهبران اهل كتاب ، موجب بازگشت از ايمان به سوى كفر ( ارتداد )
يا ايها الذين امنوا
ان تطيعوا فريقاً من الذين اوتوا الكتاب يردّوكم
از آيه قبل (و انتم شهداء)، معلوم مى شود كه اين طايفه، عالمان و دانايان اهل كتاب بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 106 - 7
7 _ تفرقه و اختلاف در ميان جامعه ايمانى پس از اتمام حجّت ، موجب كفر و ارتداد
و لا تكونوا كالذين تفرقوا و اختلفوا . .. اكفرتم بعد ايمانكم
گويا ارتداد (اكفرتم . .. )، نتيجه تفرقه و اختلاف است كه در آيه قبل از آن نهى شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 112 - 17،18
17 _ عصيان اهل كتاب ( يهود ) و تجاوز مداومشان ، باعث كفرشان به آيات الهى و كشتن پيامبران
ذلك بانّهم كانوا يكفرون بئايت اللّه . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون
بنابر اينكه مشاراليه {ذلك بما عصوا}، كفر به آيات الهى و كشتن پيامبران باشد.
18 _ گناه ، عصيان ، تعدّى و تجاوز مداوم ، موجب كفر به آيات الهى
بانّهم كانوا يكفرون بئايت اللّه و يقتلون الانبياء بغير حقّ ذلك بما عصوا و كانوا
بنابر اينكه مشاراليه {ذلك} در {ذلك بما عصوا}، كفر به آيات الهى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 37 - 11
11 _ كسانى كه به جهت ترك احسان نعمت هاى الهى را پنهان مى سازند ، كافر هستند .
الذين يبخلون . .. ما اتيهم اللّه ... و اعتدنا للكافرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 54 -
7
7 _ حسادت ، خطرى براى ايمان و اعتقاد و عاملى براى گرايش به شرك و كفر
يؤمنون بالجبت و الطاغوت . .. ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله
{ام يحسدون}، چنانچه گذشت، بيان علت مسائلى است كه در آيه 51 مطرح شد كه از جمله آنها، گرايش و ايمان برخى از يهوديان به كفر و شرك است. يعنى حسادت باعث شد تا به {جبت} و {طاغوت} ايمان بياورند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 88 - 7
7 _ اعمال نارواى منافقان ، عامل برگشت آنان به كفر و ضلالت
و اللّه اركسهم بما كسبوا
با توجه به جمله {بما كفروا} در آيه بعد، از مصاديق {اركاس} (وارونه شدن)، گرايش آنان به كفر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 89 - 3،4،5
3 _ هشدار خداوند به مسلمانان در مورد تلاش منافقان براى گسترش كفر
ودّوا لو تكفرون كما كفروا فتكونون سواء
4 _ ممنوعيت دوستى با منافقان تلاش كننده براى گسترش كفر
ودّوا لو تكفرون كما كفروا فتكونون سواء فلا تتّخذوا منهم اولياء
5 _ ممنوعيّت پذيرش ولايت و سرپرستى منافقانِ گسترش دهنده آيين كفر *
ودّوا لو تكفرون . ..فلا تتّخذوا منهم اولياء
در برداشت فوق، {ولىّ} به معنى سرپرست گرفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 70 - 23،25
23 _ بازيچه قرار دادن دين، كفر است و بازيچه قراردهندگان آن كافرند.
و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا . .. بما كانوا يكفرون
25 _ كسانى كه بازى و سرگرمى دنيا را دين خود
قرار داده اند، كافرند.
و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا . .. بما كانوا يكفرون
بنابراين كه {اتخذوا دينهم لعبا}، به معناى {اتخذوا اللعب دينا} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 76 - 3
3 _ تكبر و خودبزرگ بينى ، موجب كفر به پيامبران و پيام هاى آنان
قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون
آوردن اس___م ظاهر {الذين} به ج___اى ضمير و نگفتن {قالوا إنا . .. } و توصيف آن اسم ظاهر به {استكبروا} براى اشاره به علت كفرورزى كافران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 85 - 14
14 _ مال و اولاد فراوان منافقان ، موجب گرايش آنان به كفر در هنگام مرگ
و تزهق أنفسهم و هم كفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 97 - 12
12 _ جهل و ناآگاهى ، عامل اصلى كفر و نفاق
الأعراب أشد كفراً و نفاقاً و أجدر ألّا يعلموا
برداشت فوق با استفاده از ارتباط بين {أجدر ألّايعلموا} و {أشد كفراً و نفاقاً} به دست آمده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 74 - 13
13 _ از امام صادق ( ع ) [ درباره بنى آدم ] روايت شده كه فرمود : { . . . فمنهم من أقرّ بلسانه فى الذر و لم يؤمن بقلبه فقال اللّه : { فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا به من قبل } ;
. .. برخى از آنان در عالم ذر به زبان اقرار كردند، ولى ايمان
قلبى نداشتند. اين است كه خداوند فرمود: ايمان نمى آوردند به آنچه كه قبلاً تكذيب كردند}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 97 - 9
9- ستم پيشگى ، عامل اصلى دورى از حق ، گرايش به كفر و بدبختى در جهان آخرت است .
ي_ويلنا قد كنّا فى غفلة من ه_ذا بل كنّا ظ_لمين
برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {بل} در {بل كنّا. ..} اضراب ابطالى باشد; يعنى، حقيقت اين نيست كه در آغاز گفتيم كه ما در غفلت به سر مى برديم; بلكه حقيقت اين است كه ما از ظالمان و ستم پيشگان بوديم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 31 - 35
35 - گناه ، موجب كفر و بيرون آمدن از زمره مؤمنان نيست .
توبوا إلى اللّه جميعًا أيّه المؤمنون
برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه خداوند، مؤمنان گناه كار را با عنوان {مؤمنان} خطاب كرده است و اين مى رساند كه انسان به صرف گناه كردن، كافر نشده و از صف مؤمنان بيرون نمى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 81 - 5
5 - كفر و حق ستيزى داراى مراتب ، گونه ها و عوامل مختلف
إنّك لاتسمع الموتى و لاتسمع الصمّ . .. و ما أنت به_دى العمى عن ضل_لتهم
از اين كه در اين آيه و در آيه قبل، سه تعبير مختلف درباره كافران به كار رفته است (1_ مرده، 2_ ناشنواى روى برتافته، 3_ نابيناى گمراه)، احتمال مى رود كه هر يك اشاره
به مرتبه و گونه اى از كفر و تعريضى به عوامل متفاوت آن داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 59 - 7
7 - كفر برخاسته از خود برتربينى و بزرگ منشى ، عامل اصلى عذاب الهى
من قبل أن يأتيكم العذاب . .. قد جاءتك ءاي_تى فكذّبت بها و استكبرت و كنت من الك_ف
از آن جايى كه آيه شريفه درصدد بيان احتجاج خداوند با عذاب شدگان مى باشد، در واقع بيانگر دليل ابتلاى آنان به عذاب الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 60 - 6
6 - تكبر ، ريشه اصلى كفر و دروغ بستن بر خداوند
و كنت من الك_فرين . .. الذين كذبوا على اللّه ... أليس فى جهنّم مثوًى للمتكبّرين
توصيف شدن كافران و دروغ زنندگان بر خدا به متكبر، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 72 - 6
6 - كفر به خدا و انكار رستاخيز _ در عين شناخت آيات الهى _ برخاسته از تكبر و غرور است .
ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم . .. فبئس مثوًى المتكبّرين
توصيف شدن كافران و منكران قيامت به متكبر، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 9 - 8
8 - شرك ، در بردارنده كفر و مستلزم انكار ربوبيت يگانه خداوند
و ويل للمشركين . .. قل أئنّكم لتكفرون ... و تجعلون له أندادًا
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 31 - 5
5 - استكبار و جرم پيشگى ، مهم ترين عامل گرايش كافران به كفر و انكار آيات الهى
ءاي_تى تتلى عليكم فاستكبرتم و كنتم قومًا مجرمين
با توجه به اين كه خداوند، درباره كافران تنها به دو ويژگى (استكبار و جرم پيشگى) تصريح كرده است; اساسى بودن عوامل ياد شده در گرايش كافران به كفر استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 11 - 7
7- بينش طبقاتى ، عامل كفر و حق ناپذيرى
و قال الذين كفروا . .. لو كان خيرًا ما سبقونا إليه
از آيه شريفه استفاده مى شود كه كافران، به نوعى روحيه استكبارى ناشى از اشرافيت گرفتار بودند و مؤمنان را از طبقه حقير و پايين به شمار مى آوردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 23 - 8
8- كفر در برابر پيام انبيا ، ناشى از جهالتورزى است .
قالوا أجئتنا لتأفكنا عن ءالهتنا . .. و ل_كنّى أريكم قومًا تجهلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - صف - 61 - 8 - 11
11 - مخالفت با اسلام و قرآن ، كفر است .
يريدون . .. و اللّه متمّ نوره و لو كره الك_فرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 21 - 4،5
4 - روح لجاج ، استكبار و حق گريزى ، عامل كفر و تكذيب دين از سوى كافران در صدراسلام
و لقد كذّب الذين من قبلهم . .. بل لجّوا فى عتوّ
و نفور
5 - روح لجاج ، استكبار و حق گريزى ، از موجبات كفر و تكذيب دين
و لقد كذّب الذين من قبلهم . .. بل لجّوا فى عتوّ و نفور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 23 - 5
5 - خوى استكبار و برترى طلبى ، عاملى مهم در كفر و دين گريزى
ثمّ أدبر و استكبر
عوامل كفر ابليس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 34 - 10
10 - ابليس به خاطر خود بزرگ بينى و سرپيچى از فرمان خدا ، از زمره كافران شد .
أبى و استكبر و كان من الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 74 - 7
7 - ابليس ، بر اثر تمرد از فرمان سجده بر آدم ، در زمره كافران قرار گرفت .
إلاّ إبليس استكبر و كان من الك_فرين
عوامل كفر اشراف قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 27 - 7
7_ انحصار پيروان نوح به قشر مستضعف و تهى دست ، بهانه و دستاويز اشراف براى ايمان نياوردن به او و انكار رسالت هاى وى
فقال الملأ . .. ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى
عوامل كفر به آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 99 - 6،7
6 - فسق و انحراف ، مايه انكار آيات خدا و از دست دادن زمينه هاى ايمان است .
و ما يكفر بها إلا الفسقون
7 - فسق و
انحراف يهوديان ، موجب كفرشان به قرآن و آيات الهى است .
و ما يكفر بها إلا الفسقون
مصداق روشن براى {الفاسقون} - به قرينه آيات قبل و بعد - يهوديان هستند. آيات پيشين برخى از بهانه هاى يهود را براى اعراض از ايمان يادآور شده و آيه مورد بحث بيان مى دارد كه ريشه اصلى اعراض يهود از ايمان انحراف و فسق پيشگى آنان است.
عوامل كفر به تورات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 50 - 2
2 - كفرورزى به قرآن و تورات ، على رغم عدم وجود كتابى هدايت بخش تر از آنها ، نشان از حق ستيزى و پيروى از هواى نفس دارد .
قل فأتوا بكت_ب . .. أهدى منهما... فاعلم أنّما يتّبعون أهواءهم
عوامل كفر به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 99 - 7
7 - فسق و انحراف يهوديان ، موجب كفرشان به قرآن و آيات الهى است .
و ما يكفر بها إلا الفسقون
مصداق روشن براى {الفاسقون} - به قرينه آيات قبل و بعد - يهوديان هستند. آيات پيشين برخى از بهانه هاى يهود را براى اعراض از ايمان يادآور شده و آيه مورد بحث بيان مى دارد كه ريشه اصلى اعراض يهود از ايمان انحراف و فسق پيشگى آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 50 - 2
2 - كفرورزى به قرآن و تورات ، على رغم عدم وجود كتابى هدايت بخش تر از آنها ، نشان از حق ستيزى و پيروى از هواى
نفس دارد .
قل فأتوا بكت_ب . .. أهدى منهما... فاعلم أنّما يتّبعون أهواءهم
عوامل كفر به قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 20 - 1
1 - علاقه و دلبستگى به دنيا ، از علت هاى كفر به قيامت و پرسش هاى انكارآميز كافران درباره معاد
بل يريد الإنس_ن ليفجر أمامه . يسئل أيّان يوم القي_مة ... كلاّ بل تحبّون العاجلة
برداشت ياد شده، بر اين اساس استوار است كه آيه شريفه مرتبط با آيه 5 و 6 همين سوره (بل يريد الإنسان ليفجر أمامه . يسئل أيّان يوم القيامة) باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 36 - 6
6 - پوچ انگارى خلقت انسان و بى هدف دانستن زندگى او ، تأثيرگذار در انكار كردن معاد و ايمان نياوردن به روز قيامت
أيحسب الإنس_ن أن يترك سدًى
آيه شريفه در سلسله آيات مربوط به تكذيب معاد از سوى كافران قرار دارد. از اين رو مى تواند درصدد بيان علل تكذيب روز قيامت باشد; هم چنان كه مى تواند بيانگر نشانه هاى تحقّق چنين روزى باشد.
عوامل كفر جامعه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 15 - 9
9 - تأثير كليدى رهبران سياسى و نظام اجتماعى ، در ايمان يا كفر و صلاح يا فساد جامعه
كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً
عوامل كفر فرعونيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 133 - 7
7 _ كبرورزى و خودبزرگ بينى فرعونيان ، ريشه كفرورزى آنان به آيات الهى و رسالت
موسى
فأرسلنا عليهم . .. فاستكبروا
استكبار به معناى خود بزرگ بينى است و چون {استكبروا} با حرف {فا} بر ارسال آيات تفريع شده، لازمه معناى آن (انكار كردن و نپذيرفتن) اراده شده است. به كارگيرى استكبار به جاى انكار و نپذيرفتن، براى رساندن علت انكار است ; يعنى انكار فرعونيان از سر خود بزرگ بينى و تكبر بود.
عوامل كفر قوم عاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 15 - 10
10 - كفر و استكبار قوم عاد ، نتيجه غفلت آنان از قدرت برتر الهى
أَوَلم يروا أنّ اللّه الذى خلقهم هو أشدّ منهم قوّة
عوامل كفر قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 21 - 8
8 - صاحبان زر و زور ، عامل اصلى گمراهى و كفر قوم نوح بودند .
و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا
عوامل كفر مستضعفان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 33 - 6
6 - مستضعفان در قيامت ، انتخاب كفر و بى دينى را تحميلى از سوى مستكبران معرفى خواهند كرد .
إذ تأمروننا أن نكفر باللّه و نجعل له أندادًا
كاربرد فعل {تأمروننا} (از ماده {أمر} و به معناى فرمان و دستور) دلالت مى كند كه مستكبران به صورت دستور آمرانه، مستضعفان را وادار به پذيرش عقيده اى مى كرده اند.
عوامل كفر يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 91 - 14
14 - قوم گرايى و نژاد پرستى يهود ، از عوامل كفر ورزى
آنان به قرآن
قالوا نؤمن بما أنزل علينا و يكفرون بما وراءه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 99 - 7
7 - فسق و انحراف يهوديان ، موجب كفرشان به قرآن و آيات الهى است .
و ما يكفر بها إلا الفسقون
مصداق روشن براى {الفاسقون} - به قرينه آيات قبل و بعد - يهوديان هستند. آيات پيشين برخى از بهانه هاى يهود را براى اعراض از ايمان يادآور شده و آيه مورد بحث بيان مى دارد كه ريشه اصلى اعراض يهود از ايمان انحراف و فسق پيشگى آنان است.
عوامل گرايش به كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 13
13- توجه به فرجام مؤمنان و كافران ، نقشى تعيين كننده در گرايش انسان به ايمان يا كفر دارد .
فمن شاء فليؤمن و من شاء فليكفر إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا
عوامل گمراهى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 9 - 4
4 _ گمراهىِ گريز ناپذير سران كفر و شرك ، پيامد برخورد هاى عناد آلود و بهانه جويانه آنان با قرآن و پيامبر ( ص )
إن ه_ذا إلاّ إفك. .. و قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا
{فاء} در {فضلّوا} براى سببيت و در {فلايستطيعون} تفسيريه است; يعنى، برخوردهاى عناد آلود كافران با پيامبر(ص) سبب گمراهى آنان بود و اين گمراهى، موجب نيافتن راهى براى گريز از آن گرديد.
عوامل مصونيت از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 -
50 - 3
3 - لزوم استمداد از خداوند و پناه جستن به او ، براى مصون ماندن از كفر و گناه
ففرّوا إلى اللّه
فرجام اصرار بر كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 3 - 13
13- سرانجام تداوم كفر و غوطهورى در لذت هاى دنيا ، پشيمانى است .
ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين. ذرهم يأكلوا ... فسوف يعلمون
فرجام رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 40 - 2
2 - ياوران خط كفر ، داراى سرنوشتى مشترك با پيشوايان كافر خويش
فأخذن_ه و جنوده
فرجام شوم رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 42 - 5
5 - طرد شدن از لطف و رحمت حق ، فرجام شوم فرعونيان و پيشوايان كفر در روز رستاخيز
و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار . .. و يوم القي_مة هم من المقبوحين
فرجام شوم كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 60 - 2
2 - كفر به خداوند و روى گردانى از عبادت او ، ظلمى بدفرجام
ليعبدون . .. فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا ... فويل للذين كفروا من يومهم
برداشت بالا از آن جا است كه در اين آيه و آيه قبل، كفر و ظلم هم سنخ شناخته شده و در قبال {ليعبدون} مطرح گشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 45 - 7
7 - كفرورزى ، داراى فرجامى سخت و هلاكت بار
فذرهم حتّى يل_قوا يومهم الذى
فيه يصعقون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 47 - 5
5 - برخى از كافران ، مصرّ بر كفر خويش ، به رغم آگاهى كامل از نتايج شوم آن
و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون
مفهوم {أكثرهم} اين است كه اقليتى آگاه و معاند وجود دارند كه به رغم آگاهى داشتن، گام در مسير كفر مى نهند.
فرجام كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 89 - 5
5 - حق ناپذيران لجوج ، شاهد بازتاب كفر و شرك خويش در فرجامى نه چندان دور
فسوف يعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 10 - 1
1- هشدار خداوند به منكران قرآن ، نسبت به عواقب كفرورزى آنان
قل أرءيتم إن كان من عند اللّه و كفرتم به
تعبير {أرأيتم . ..}، دربردارنده معناى هشدار و تذكر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 10 - 4
4- كفر و عواقب شوم آن ، داراى پيشينه و نماد هاى بسيار در گذشته تاريخ
فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 8 - 2
2 - كفر و حق ستيزى ، منتهى به تناقض در گفتار و انديشه *
إنّكم لفى قول مختلف
مخاطب {إنّكم}، كافران هستند. از آن جايى كه براى آنان وصفى آورده نشده، استفاده مى شود كه نفس كفر آنان، منتهى به اختلاف در گفتار و پندار آنها شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار
- 82 - 9 - 1
1 - كسانى كه خود را از فرجام كفر و كيفر گناه در امان مى پندارند ، دستاويزى براى توجيه كفر و گناه خود ندارند .
ما غرّك . .. كلاّ
حرف {كلاّ} مخاطب را از چيزى منع مى كند كه در جملات پيشين مطرح بوده است. از آن جايى كه آيات قبل، توجيهات و بهانه هاى نادرست كافران و گنه كاران را پوچ قلمداد كرده است، حرف {كلاّ} در اين آيه آنان را از دلگرمى به آن دستاويزها بازمى دارد.
فطريت تبرى از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - حجرات - 49 - 7 - 20
20 - بيزارى از كفر ، فسق و عصيان ، داراى ريشه در سرشت انسان *
و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان
برداشت بالا بدان احتمال است كه انتساب {كرّه} به خداوند، بيانگر جريان تكوينى باشد; يعنى، خداوند وجود انسان را _ با همه تمايلات و گرايش ها _ به گونه اى آفريده است كه به طور طبيعى از كفر و. .. متنفر است.
فطريت نفرت از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - حجرات - 49 - 7 - 20
20 - بيزارى از كفر ، فسق و عصيان ، داراى ريشه در سرشت انسان *
و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان
برداشت بالا بدان احتمال است كه انتساب {كرّه} به خداوند، بيانگر جريان تكوينى باشد; يعنى، خداوند وجود انسان را _ با همه تمايلات و گرايش ها _ به گونه اى آفريده است كه به طور طبيعى از كفر و. .. متنفر است.
فلسفه كفر به
قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 41 - 11
11 - رسيدن به منافع دنيوى ، از عوامل گرايش به كفر و انكار قرآن
و لاتشتروا بأيتى ثمناً قليلا
قرآن و ازدياد كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 68 - 11
11 _ تعاليم نازل شده بر پيامبر ( ص ) ( آيات قرآن ) موجب افزايش كفر و طغيان بسيارى از اهل كتاب
و ليزيدن كثيراً منهم ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً
قساوت قلب اكثريت رهبران كفر صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 10 - 1
1 - بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، به گونه اى بودند كه انذار و اخطارِ پيامبر ( ص ) در آنان كارساز نبوده و ايمان نمى آوردند .
لقد حقّ القول على أكثرهم . .. و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون
كفر آل فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 3
3 _ آل فرعون از مظاهر بارز كافران به آيات الهى
كدأب ءال فرعون . .. كفروا بايت اللّه
كفر ابليس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 34 - 13،18،19
13 - وجود كافرانى غير از ابليس ، در زمان تمردش از فرمان خدا *
و كان من الكفرين
18 _ موسى بن بكر واسطى گفت : { سألت أباالحسن موسى ( ع ) عن الكفر و الشرك أيهما أقدم . . . فقال لى
: الكفر أقدم و هو الجحود قال لابليس { أبى و استكبر و كان من الكافرين } ;
از امام كاظم(ع) سؤال كردم: كفرقديمى تر است يا شرك؟ امام فرمود: كفر قديمى تر است و آن به معناى انكار است. خداوند درباره ابليس فرمود: نافرمانى و تكبر كرد و از كافران بود}.
19 _ از امام سجاد ( ع ) روايت شده : { . . . فأول ما عصى اللّه بالكبر و هى معصية إبليس حين أبى و استكبر و كان من الكافرين . . . ;
. .. اولين سبب نافرمانى از خدا كبر بوده و اين نافرمانى ابليس بود به هنگامى كه تكبر و نافرمانى كرد و از كافران گشت ...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 22 - 26
26- { عن أبى عبدالله ( ع ) : . . . و الوجه الخامس من الكفر : كفر البرائة . . . و قال : يذكر إبليس و تبرئته من أوليائه من الإنس يوم القيامة : { إنى كفرت بما أشركتمون من قبل } . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. قسم پنچم از كفر [به معناى] بيزارى جستن است ... و خداوند [داستان] ابليس و بيزارى جستن او در قيامت ، از انسانهاى پيروش را يادآور مى شود [و سخن شيطان را بيان كرده] مى فرمايد: {إنى كفرت بما أشركتمون من قبل} ...}.
كفر ابو لهب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مسد - 111 - 3 - 5
5 - گرايش نيافتن ابولهب به اسلام تا آخر
عمر ، از پيشگويى هاى قرآن
سيصلى نارًا ذات لهب
كفر احزاب صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 25 - 2
2 - احزاب متّحدِ محاصره كننده مسلمانان در مدينه ، همگى ، كافر بودند .
و ردّ اللّه الذين كفروا
طبق آنچه در آغاز سوره آمد، احزاب گرد آمده براى جنگ با مسلمانان مدينه، از مشركان و منافقان و يهوديان بودند، ولى خداوند از همه آنان، به {الذين كفروا} تعبير كرده است و اين، حكايت از كفر همگى آنان مى كند.
كفر استهزاگران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 140 - 6
6 _ استهزا كنندگان آيات الهى ، كافرند .
إذا سمعتم ءايت اللّه يكفر بها و يستهزأ بها
ظاهراً جمله {يستهزأ بها} توضيح و تفسير براى جمله {يكفر بها} است، بازگشت ضمير مفرد در {غيره} به اين دو جمله، دلالت بر وحدت كفر و استهزا دارد.
كفر اشراف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 27 - 10
10_ طبقه سران و اشراف ملتها ، پيشتاز در كفر و انكار پيامبران الهى هستند .
فقال الملأ الذين كفروا
كفر اشراف فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 78 - 9
9 _ فرعون و اطرافيانش ، به موسى و هارون ( ع ) اعلام كردند كه دعوت آنان را نپذيرفته و تسليم ايشان نخواهند شد .
و ما نحن لكما بؤمنين
به قرينه لام در {لكما} ; در كلمه {مؤمنين} معناى تسليم تضمين شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
7 - يونس - 10 - 86 - 3
3 _ فرعون و اشراف پيرامون او ، مردمانى كافر بودند .
على خوف من فرعون و ملإيهم . .. و نجنا برحمتك من القوم الكفرين
كفر اشراف قريش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 124 - 1
1 _ مجرمان سردمدار مكه از ايمان به رسالت پيامبر(ص) و آيات خدا به بهانه هاى واهى سر باز مى زدند.
أكبر مجرميها . .. قالوا لن نؤمن
كفر اشراف قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 33 - 4
4 - كفر ورزى و انكار معاد ، دو مشخصه عمده اشراف جامعه پس از نوح
و قال الملأ من قومه الذين كفروا و كذّبوا بلقاء الأخرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 37 - 2
2 - انكار صريح معاد ، از سوى اشراف و سران جامعه پس از نوح
إن هى إلاّ حياتنا الدنيا نموت و نحيا و ما نحن بمبعوثين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 38 - 2
2 - اعلام صريح ايمان نداشتن به فرستاده الهى براى مردم ، از سوى اشراف و سران جامعه پس از نوح
و ما نحن له بمؤمنين
كفر اشراف قوم عاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 33 - 4
4 - كفر ورزى و انكار معاد ، دو مشخصه عمده اشراف جامعه پس از نوح
و قال الملأ من قومه الذين كفروا و كذّبوا بلقاء الأخرة
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 37 - 2
2 - انكار صريح معاد ، از سوى اشراف و سران جامعه پس از نوح
إن هى إلاّ حياتنا الدنيا نموت و نحيا و ما نحن بمبعوثين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 38 - 2
2 - اعلام صريح ايمان نداشتن به فرستاده الهى براى مردم ، از سوى اشراف و سران جامعه پس از نوح
و ما نحن له بمؤمنين
كفر اشراف قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 27 - 1
1_ اشراف و سران قوم نوح ، پيامبرى آن حضرت را انكار كرده و به توحيد و برپايى قيامت كافر شدند .
فقال الملأ الذين كفروا من قومه
متعلق {كفروا} به قرينه آيه قبل توحيد ، نبوت نوح و برپايى قيامت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 24 - 3
3 - كفرورزى و حق ناپذيرى ، بارزترين مشخصه اشراف قوم نوح
فقال الملؤا الذين كفروا
كفر اشراف مدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 90 - 2
2 _ گروهى از اشراف و بزرگان مدين رسالت شعيب را انكار كردند و گروهى از آنان به وى ايمان آوردند .
و قال الملأ الذين كفروا من قومه
در برداشت فوق {الذين . .. } قيد احترازى گرفته شده است; يعنى {ملأ} دو گروه بودند: گروهى كافر و گروهى مؤمن.
كفر اشراف مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 -
انعام - 6 - 124 - 1
1 _ مجرمان سردمدار مكه از ايمان به رسالت پيامبر(ص) و آيات خدا به بهانه هاى واهى سر باز مى زدند.
أكبر مجرميها . .. قالوا لن نؤمن
كفر اصحاب شمال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 92 - 2
2 - اصحاب الشمال ، متشكل از انسان هاى كافر و تكذيب گر
و أمّا إن كان من المكذّبين
كفر اقوام پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 9 - 13
13- اقوام كافر پس از ملاحظه دلايل روشن انبيا ، آنها را استهزا كردند و كفر خويش را صريحاً به آنان اعلام داشتند .
جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فردّوا أيديهم فى أفوههم و قالوا إنا كفرنا بما أُرسلتم به
مرجع ضمير در {أيديهم فى أفواههم} اقوام ياد شده در آيه است و اين عبارت، معناى كنايى دارد و مراد از آن، اين است كه اقوام كافر با دست گذاشتن بر دهان خود و يا با سوت زدن، به استهزاى انبياى خود پرداختند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 13 - 4
4- اقوام هدايت ناپذير پيشين ، على رغم دريافت آيات الهى به آنان ، ايمان نياوردند .
لايؤمنون به و قد خلت سنة الأولين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 26 - 1
1 - خداوند ، اقوام تكذيب گر و كفرپيشه تاريخ را _ كه از سر لجاجت و عمد بر كفر و تكذيب خود پافشردند _ با عذاب استيصال نابود كرد .
فقد كذّب
الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. ثمّ أخذت الذين كفروا
{تنكير} به معناى انكار (تغيير) است (لسان العرب) و مقصود از آن در آيه شريفه، تغيير نعمت به نقمت و حيات به مرگ مى باشد; كه مجازات كفرپيشگى است.
كفر اكثريت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 17 - 21
21_ بيشتر مردم به قرآن ايمان نمى آورند .
و ل_كنّ أكثر الناس لايؤمنون
برداشت فوق ، مبنى بر اين است كه {ال} در {الناس} براى استغراق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 8 - 9
9 - بسيارى از مردم ، منكر معاد و لقاءاللّه اند .
و إنّ كثيرًا من الناس بلقاى ربّهم لك_فرون
كفر اكثريت اصحاب ايكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 190 - 4
4 - بيشتر مردم { ايكه } ، حق ناپذير و مصمم بر كفر بودند .
و ما كان أكثرهم مؤمنين
ضمير {هم} در {أكثرهم} به {اصحاب الأيكة} برمى گردد.
كفر اكثريت اهل كتاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 68 - 21
21 _ بسيارى از اهل كتاب مردمانى كفرپيشه و داراى سرنوشتى شوم
ياهل الكتب لستم على شىء . .. فلاتأس على القوم الكفرين
كفر اكثريت فرعونيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 67 - 4
4 - اكثريت فرعونيان ( قبطيان ) ، حق ناپذير و مصمم بر كفر
و ما كان أكثرهم مؤمنين
كفر اكثريت قوم لوط
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 174 - 4
4 - بيشتر قوم لوط ، حق ناپذير و مصمم بر كفر
و ما كان أكثرهم مؤمنين
ضمير {هم} در {أكثرهم} به قوم لوط بازمى گردد.
كفر اكثريت قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 121 - 4
4 - بيشتر افراد قوم نوح ، حق ناپذير و مصمم بر كفر
و ما كان أكثرهم مؤمنين
كفر اكثريت مردم صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 17 - 23
23_ اكثر مردم عصر بعثت ، از ايمان آوردن به قرآن امتناع مىورزيدند .
و ل_كنّ أكثر الناس لايؤمنون
برداشت فوق ، براين اساس است كه {ال} در {الناس} عهد حضورى و اشاره به مردمى باشد كه در زمان نزول آيات سوره هود ، زندگى مى كردند.
كفر اكثريت مشركان صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 139 - 12
12 - رسوخ روحيه كفرورزى و حق ناپذيرى در بيشتر شرك پيشگان صدراسلام
إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين
گرچه ضمير {هم} در {أكثرهم} به عاديان بازمى گردد; اما در عين حال به شرك پيشگان صدراسلام نيز اشاره اى دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 158 - 10
10 - رسوخ روحيه كفرورزى و پندناپذيرى ، در اكثريت شرك پيشگان صدراسلام
إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين
گرچه ضمير {هم} در {أكثرهم} به ثموديان بازمى گردد; اما در عين حال تعريض به مشركان صدراسلام نيز دارد.
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 174 - 7
7 - رسوخ روحيه كفرورزى و حق ستيزى ، در اكثريت شرك پيشگان صدراسلام
إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين
گرچه ضمير {هم} در{أكثرهم} به قوم لوط بازمى گردد; اما در عين حال اشاره به مشركان صدراسلام نيز دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 190 - 8
8 - رسوخ روحيه كفر و حق ستيزى ، در اكثريت شرك پيشگان صدراسلام
و ما كان أكثرهم مؤمنين
گرچه ضمير {هم} در {أكثرهم} به مردم ايكه باز مى گردد; اما در عين حال تعريض به مشركان صدر اسلام نيز دارد.
كفر اكثريت يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 100 - 7،8،10،11
7 - اكثريت يهود ، حتى به پيامبران و كتاب هاى آسمانى خويش ايمان ندارند .
بل اكثرهم لايؤمنون
متعلق ايمان - به قرينه آيات گذشته - پيامبران و كتابهاى آسمانى است. {بل} در جمله فوق براى ترقى است; يعنى، و بالاتر از پيمان شكنى اين است كه اكثر آنها اهل ايمان نيستند.
8 - رواج عهدشكنى در ميان يهود ، نشانه فقدان ايمان در اكثريت آنان است .
أو كلما عهدوا عهداً نبذه فريق منهم بل اكثرهم لايؤمنون
10 - اكثر يهوديانى كه به عهد هاى الهى وفا نكردند ، به آن عهد و پيمان ها ، ايمان و اعتقاد نداشتند .
كلما عهدوا عهداً نبذه فريق منهم بل اكثرهم لايؤمنون
اين برداشت بدان احتمال است كه متعلق {يؤمنون} عهدها و پيمانها باشد; يعنى، اكثر عهدشكنان، آن عهد و پيمانها را به
قلب و دل خويش نپذيرفته بودند اگر چه تظاهر به پذيرش آن مى كردند. گفتنى است كه در برداشت فوق ضمير در {أكثرهم} به {فريق} برگردانده شده است.
11 - بسيارى از يهوديان به قرآن و پيامبر ( ص ) ، ايمان نخواهند آورد .
بل اكثرهم لايؤمنون
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه: متعلق {لايؤمنون}، به دليل آيه قبل، قرآن و پيامبر اسلام باشد. مضارع بودن فعل {لايؤمنون} اين احتمال را تأييد مى كند.
كفر اكراهى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 110 - 16
16- پذيرش عذر بر زبان راندن كلمات كفرآميز در شرايط سخت و ناچارى ، مشروط به نشان دادن صداقت خويش با هجرت ، جهاد و مقاومت در راه خداست .
من كفر بالله . .. إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن ... إن ربّك للذين هاجروا
كفر اكراهى عمارياسر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 106 - 4
4- برخى از مسلمانان صدراسلام ( مانند عمارياسر ) به خاطر فشار هاى شديد كافران _ على رغم ايمان باطنى خود _ الفاظ كفرآميز بر زبان جارى كردند .
من كفر بالله من بعد إيم_نه إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن
طبق شأن نزولى كه درباره آيه آمده است، قضيه مربوط به عمارياسر است كه از شدت شكنجه، سخنان كفرآميز بر زبان جارى كرد.
كفر امت هاى پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 4
4 _ فرعونيان و امت هاى قبل از ايشان مردمى كفرپيشه و گنهكار
كدأب ءال فرعون و
الذين من قبلهم كفروا بايت اللّه فأخذهم اللّه بذنوبهم
ضمير در {كفروا} به {آل فرعون} و {الذين من قبلهم} برمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 53 - 9
9 _ خداوند به سبب كفرورزى فرعونيان و اقوام پيش از آنها ، نعمت هاى خويش را از آنان سلب و به نقمت و عذاب تبديل كرد .
كدأب ءال فرعون . .. ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا ... حتى يغيروا ما بأنفسهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 5 - 3
3 - امت هاى پيشين ، با وجود برهانِ روشن الهى ، گرفتار عبادت غير خدا شده ، خود را به آن موظف مى پنداشتند .
و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه
تعبير {و ما اُمروا. ..}، تعريض به تفرقه گران است كه نبايد امر خدا را بهانه قرار دهند; زيرا او به شرك فرمان نداده است.
كفر انسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 131 - 16
16 _ كفرورزى انسان ها و بى تقوايى آنان ، خارج از خواست و اختيار خداوند نخواهد بود .
و إن تكفروا فان للّه ما فى السموت و ما فى الأرض
بيان مالكيت خداوند نسبت به تمامى هستى پس از جمله {ان تكفروا}، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه، كفرورزى انسانها چون خارج از هستى نيست، در اختيار خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 170 - 20
20 _ خداوند ، آگاه به ايمان و كفر مردمان
فامنوا خيراً
لكم و إن تكفروا . .. و كان اللّه عليماً حكيماً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 11
11- برخوردارى انسان از حق انتخاب ايمان و كفر ، به معناى بى تفاوتى ايمان و كفر در فرجام اخروى او ، نيست .
فمن شاء فليؤمن و من شاء فليكفر إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا
امر در {فليكفر} براى تهديد است و جمله {إنّا أعتدنا. ..} گوياى اين معنا است كه اختيار انسان در انتخاب ايمان يا كفر، بدان معنا نيست كه او، بر انتخاب خويش، مؤاخذه و يا تشويق نخواهد شد.
كفر انسان ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 18 - 4
4- كفر و حق ناباورى ، داراى ديرينه در گذشته تاريخ جن و انس
حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس
كفر اهل انطاكيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 22 - 8
8 - مردم انطاكيه به علت كفر به خدا و انكار معاد ، مورد انتقاد و سرزنش مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) قرار گرفتند .
و ما لى لا أعبد الذى فطرنى و إليه ترجعون
بيشتر مفسران برآنند كه آيه شريفه، در مقام تعريض و سرزنش مردم كافر انطاكيه مى باشد و آمدن آن در قالب {و ما لى لا أعبد} به جاى {و ما لكم لاتعبدون} براى تأكيد بيشتر است. گفتنى است آمدن جمله {ترجعون} به صيغه مخاطب، مؤيد اين حقيقت است.
كفر اهل عذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11
- انبياء - 21 - 6 - 1
1- امت هاى محكوم به عذاب ، على رغم بهره مندى آنان از معجزات الهى ، ايمان نياوردند .
ماءامنت قبلهم من قرية أهلكن_ها
كفر اهل كتاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 105 - 1
1 - اهل كتاب ( يهود و نصارا ) و مشركان ، مردمى كفرپيشه اند .
ما يودّ الذين كفروا من اهل الكتب و لاالمشركين
{من} در {من أهل . ..} به دليل عطف {المشركين} بر {اهل الكتاب} بيانيه است. بنابراين {ما يود الذين كفروا ...}; يعنى، آنان كه كافر شدند - مقصود از كافران، اهل كتاب و مشركانند - دوست ندارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 137 - 11
11 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { مراد از { شقاق } در آيه { فانماهم فى شقاق } كفر است .} 140
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 23 - 2
2 _ تمرّد اهل كتاب از حاكميّت كتاب خدا ، شاهد و دليل كفر آنان
الم تر الى الذين اوتوا نصيباً . .. و هم معرضون
به نظر مى رسد اين آيه، عهده دار بيان كفر اهل كتاب باشد كه در آيه قبل، به آن تصريح شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 25 - 1
1 _ تهديد اهل كتاب از سوى خداوند ، به لحاظ كفرشان به آيات الهى ، قتل پيامبران و عدالتخواهان
و افترايشان در دين
قالوا لن تمسّنا النار . .. فكيف اذا جمعناهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 70 - 1
1 _ كفر آگاهانه عالمان اهل كتاب به آيات خداوند ( قرآن و پيامبر ( ص ) ) و توبيخ آنان از سوى خداوند
يا اهل الكتاب لم تكفرون بايات اللّه و انتم تشهدون
با توجّه به آيات قبل و بعد كه درباره محاجّه، كتمان و درآميختن حق به باطل است، استفاده مى شود كه مقصود از اهل كتاب، عالمان آنان هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 72 - 1،2
1 _ تظاهر به پذيرش اسلام و قرآن و سپس كفر به آن دو ، از راه هاى آميختن حق به باطل توسط اهل كتاب
يا اهل الكتاب لم تلبسون الحقّ بالباطل . .. و طائفة من اهل الكتاب
به نظر مى رسد جمله {و قالت طائفة . .. }، پس از {لم تلبسون}، ذكر مصداقى براى تلبيس حق به باطل باشد.
2 _ توصيه گروهى از اهل كتاب به ديگران مبنى بر ايمان به قرآن در اوّل روز و كفر به آن در آخر روز ، به منظور بازگشت مؤمنان از اسلام
و قالت طائفة من اهل الكتاب . .. لعلهم يرجعون
بنابراينكه {وجه النهار}، متعلّق به {امنوا} و {اخره}، متعلق به {اكفروا} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 98 - 1،2
1 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور پرسش از انگيزه هاى كفرِ اهل كتاب
قل يا اهل الكتب لم تكفرون بايات اللّه
2
_ كفر اهل كتاب به آيات الهى ( انكار حليّت خوردنى ها قبل از نزول تورات در آيين ابراهيم و انكار تقدّم تاريخى بناى كعبه )
كل الطعام . .. قل يا اهل الكتب لم تكفرون بايات اللّه
مراد از {ايات اللّه}، مضامينى است كه در آيه هاى قبل بيان شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 110 - 20
20 _ ايمان آوردن عدّه كمى از اهل كتاب به اسلام ، و كفر بيشتر آنان بدان
منهم المؤمنون و اكثرهم الفاسقون
بنابر اينكه منظوراز ايمان، ايمان به اسلام باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 112 - 16
16 _ كفر ، جنايت و تجاوز ، سيره دائمى اهل كتاب ( يهود )
ذلك بانّهم كانوا يكفرون بئايت اللّه و يقتلون . .. و كانوا يعتدون
فعل مضارع پس از فعل ماضى از ماده {كَوْنْ} دلالت بر استمرار دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 113 - 2
2 _ برخى از اهل كتاب ، منكر آيات الهى ، قاتل انبيا و اهل عصيان و تعدى و برخى ديگر پذيراى طاعت خدا ، اهل تلاوت آيات الهى و سجده كننده در پيشگاه او هستند .
ذلك بانّهم كانوا يكفرون . .. ليسوا سوآءً من اهل الكتب ... و هم يسجدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 47 - 23
23 _ ايمان نياوردن اهل كتاب به قرآن ، زمينه گمراهى و عدم رستگارى ابدى آنان
من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها
على ادبارها
امام باقر (ع) در معنى آيه فوق فرمود: نطمسها عن الهدى فنردّها على ادبارها فى ضلالتها ذمّاً لها بانّها لا تفلح ابداً.
_______________________________
مجمع البيان، ج 3، ص 86 ; نورالثقلين، ج 1، ص 487، ح 280.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 48 - 3
3 _ اهل كتاب ، مردمى مشرك ، به خاطر كفر به قرآن
فلا يؤمنون الّا قليلا . .. يا ايها الذين اوتوا الكتب امنوا بما نزّلنا ... انّ ال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 137 - 2
2 _ تغيير موضع ، با اظهار ايمان و كفر مكرر ، توطئه اهل كتاب براى تضعيف عقايد مسلمانان
إنّ الذين ءامنوا ثم كفروا ثم ءامنوا ثم كفروا . .. و لاليهديهم سبيلا
در شأن نزول آيه آمده است كه گروهى از اهل كتاب، در حضور مسلمانان اظهار ايمان مى كردند و براى القاى شبهه در بين ايشان، دوباره كافر مى شدند و كفر خويش را معلول نادرستى اسلام قلمداد مى كردند تا از اين طريق بذر ترديد و شك را در دل مسلمانان بپاشند و بارور كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 150 - 5
5 _ اهل كتاب با انكار رسالت پيامبر ( ص ) ، در حقيقت به خدا و تمامى پيامبران و پيامبر خويش كافرند .
إنّ الذين يكفرون . .. و يقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض ... أولئك هم الكفرون
بنا به گفته مفسران و به دليل آيات بعد، مراد از {الذين يكفرون . ..}، اهل كتاب هستند.
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 169 - 5
5 _ كفر و ظلم گروهى از اهل كتاب ، موجب خلود آنها در جهنم
إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. و لاليهديهم طريقاً. الا طريق جهنم خلدين فيها
با توجه به آيات قبل مصداق مورد نظر از آيه كافران اهل كتاب مى باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 61 - 3
3 _ پافشارى و اصرار اهل كتاب ، بر كفر خويش
و قد دخلوا بالكفر و هم قد خرجوا به
جمله {قد دخلوا بالكفر و هم قد خرجوا به} به اين معناست كه هيچ نقصانى در كفر آنان حاصل نشد و با همان كفر خارج شدند كه با آن به پيشگاه پيامبر(ص) آمده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 68 - 11،13،15،22
11 _ تعاليم نازل شده بر پيامبر ( ص ) ( آيات قرآن ) موجب افزايش كفر و طغيان بسيارى از اهل كتاب
و ليزيدن كثيراً منهم ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً
13 _ اهل كتاب در كفر و طغيان روز افزون به خاطر بى اعتنايى به تعاليم تورات و انجيل
و ليزيدن كثيراً منهم ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً
ازدياد كفر و طغيان اهل كتاب بر اثر نپذيرفتن قرآن، حاكى از آن است كه قبل از نزول قرآن نيز آنان در كفر و طغيان بوده اند كه به قرينه صدر آيه، اين كفر و طغيان بر اثر مهمل گذاشتن تورات و انجيل بوده است.
15 _ بى اعتنايى و عدم
تعهد اهل كتاب به تورات و انجيل ، موجب كفر آنان به قرآن
قل ياهل الكتب لستم على شىء حتّى تقيموا التورية و الانجيل . .. طغيناً
بيان كفرورزى اهل كتاب به قرآن پس از بيان بى اعتنايى آنان به تورات و انجيل، نمايانگر اين است كه بى اعتنايى آنان به تورات و انجيل، زمينه ساز كفر و انكار قرآن شده است.
22 _ كفرورزى اهل كتاب اسفبار و حزن انگيز براى پيامبر ( ص )
فلاتأس على القوم الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 20 - 5،7،12
5 _ كفر اهل كتاب به پيامبر(ص) و اسلام، بهانه مشركان صدر اسلام براى گريز از ايمان
لتشهدون أن مع اللّه ءالهة أخرى . .. الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه
روى اصلى سخن در اين آيه با مشركان و علل ايمان نياوردن آنان است. مطرح كردن اهل كتاب مى تواند براى پاسخگويى به سؤالى باشد كه براى مشركان مطرح بوده و آن اينكه اگر پيامبر(ص) حق است، چرا اهل كتاب _ كه آنان نيز دين آسمانى دارند _ به او ايمان نياورده اند.
7 _ اهل كتاب، مورد توبيخ خداوند به جهت كتمان حقانيت پيامبر(ص) و ايمان نياوردن به او
الذين ءاتينهم الكتب . .. الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون
12 _ كتمان كنندگان حقانيت پيامبر(ص) از اهل كتاب، ايمان نخواهند آورد.
الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه . .. فهم لا يؤمنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 29 - 1
1 _ فرمان خدا به نبرد با اهل كتاب ، به دليل عدم ايمان آنان به خدا و آخرت و عدم پرهيزشان
از محرمات الهى و پايبند نبودن به دين حق
قتلوا الذين لا يؤمنون . .. من الذين أوتوا الكتب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 1 - 4،5،6،12،13،14
4 - منكران اسلام _ چه از اهل كتاب باشند و چه مشرك _ كافراند .
الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين
حرف {من} براى تبيين است و مصداق {الذين كفروا} را، اهل كتاب و مشركان معرفى كرده است.
5 - همسويى اهل كتاب ، با مشركان در عصر بعثت ، در امتناع از پذيرش اسلام
الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين
6 - اهل كتاب و مشركانى كه اسلام را نپذيرفتند ، كسانى بودند كه از پذيرش هر برهان روشنى سرباز مى زدند .
لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة
در برداشت ياد شده، {منفكّين} به معناى {منفكّين عن الكفر} دانسته شده است. {تأتيهم البيّنة} _ به تقدير {أن} مصدريه _ با {اتيان البيّنة} مرادف است و عبارت {حتّى اتيان البيّنة} را مى توان به معناى {حتّى وقت اتيان البيّنة} يا {حتّى باتيان البيّنة} دانست. در اين صورت، تقدير كلام چنين مى شود: {لم يكن ... منفكّين فى وقت من الأوقات حتّى وقت اتيان البيّنة} يا {لم يكن ... منفكّين بأىّ طريق حتّى باتيان البيّنة}.
12 - ادعاى نبودن برهانى روشن بر حقانيت اسلام ، بهانه اهل كتاب و مشركان ، در امتناع از پذيرش آن
لم يكن الذين كفروا. .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة
13 - برخى از اهل كتاب و مشركان ، پس از مشاهده برهان حقانيت اسلام ، با كفرورزى به آن ، راه خويش را از ديگر هم كيشان خويش جدا كردند
.
لم يكن الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة
اين برداشت، بر چهار نكته استوار است: 1. مراد از {الذين كفروا} كسانى اند كه پس از ظهور اسلام، به آن كافر شدند; 2. حرف {من} در {من أهل الكتاب و المشركين} براى تبعيض است; 3. تعبير {منفكّين} ناظر به جدا شدن كافران، از ديگر اهل كتاب و مشركانى است كه به اسلام گرويده اند; 4. آيه شريفه در مقام توبيخ كسانى است كه به رغم پيدايش {بيّنه}، خود را از صف عموم گروندگان به اسلام جدا كرده اند.
14 - سرپيچى كافرانِ اهل كتاب و مشركان ، از پذيرش اسلام و انشعاب از مجموعه گروندگان به آن پس از ظهور { بيّنه } ، رفتارى نكوهيده و شگفت
لم يكن الذين كفروا. .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 6 - 4،5
4 - منكران اسلام _ چه اهل كتاب باشند و چه مشرك _ كافراند .
إنّ الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين
5 - اهل كتاب و مشركان ، در صورت خوددارى از پذيرش اسلام ، از عبادت خالصانه خداوند محروم مانده و خود را از بركات نماز و زكات دور ساخته اند .
و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤتوا الز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 8 - 10
10 - اهل كتاب و مشركان ، در صورت كفر به اسلام ، از لذّت مناظر پردرخت و زمين آب خيز بهشت محروم خواهند بود .
من أهل
الكت_ب و المشركين فى نار جهنّم . .. الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت ... جزا
كفر اهل كتاب به محمّد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 114 - 11
11 _ ايمان نياوردن اهل كتاب به پيامبر(ص) و مخالفت آنان با حضرت، امرى شبهه افكن در دلهاى مردم بوده است.
و الذين ءاتينهم الكتب يعلمون أنه منزل من ربك بالحق فلا تكونن من الممترين
ظاهراً آيه شريفه در مقام رفع ترديدى است كه از ناحيه ايمان نياوردن اهل كتاب در دلهاى برخى ايجاد مى گشت. با اين بيان كه آنان حقانيت قرآن را مى دانند، ولى به جهت ديگرى آن را انكار مى كنند، پس مسلمانان نبايد به سبب ايمان نياوردن آنان به خود شك راه دهند.
كفر اهل مدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 89 - 25
25 _ شعيب ( ع ) پس از يأس از ايمان مردم كفرپيشه با دعا به درگاه خداوند از وى خواست تا بين او و كفرپيشگان قضاوت كند .
ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق و أنت خير الفتحين
از معانى كلمه {فتح} داورى كردن و قضاوت نمودن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 93 - 10
10 _ شعيب ( ع ) با توجه به كفرورزى مردم خويش ، دريغ و تأسف بر هلاكت آنان را ناروا خواند .
فكيف ءاسى على قوم كفرين
لحن جمله {يقوم . .. } حكايت از دريغ و تأسف شعيب دارد و جمله {كيف ءاسى ... } دلالت مى كند كه تأسف
بر هلاكت كفرپيشگان نارواست. گويا شعيب هنگامى كه قومش را مشرف به هلاكت يافت بر آنان افسوس خورد و سپس كفرورزى آنان را ملاحظه كرد و آنان را مستحق اين هلاكت دانست و لذا نتيجه گرفت كه نبايد بر هلاكت ايشان افسوس خورد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 84 - 9
9_ قوم شعيب ، مردمى مشرك و روى گردان از پرستش خداوند
اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره
كفر اهل مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 25 - 2
2- تن دادن مكيان به صلح ، با همه كفر و عناد خويش نسبت به مؤمنان ، نمودى از اراده و تدبير نافذ خداوند
و هو الذى كفّ . .. هم الذين كفروا
على رغم كفر و ستيز مشركان با اسلام، به تدبير الهى زمينه اى پديد آمد كه آنان به صلح تن دادند و شرّشان از سر مسلمانان دفع گرديد.
كفر باديه نشينان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 97 - 3
3 _ افراد بدوى و به دور از تمدن و فرهنگ ، داراى كفر و نفاقى سخت تر در مقايسه با مردم متمدن و داراى فرهنگ
الأعراب أشد كفراً و نفاقاً
كفر باديه نشينان جزيرة العرب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 97 - 1
1 _ باديه نشينان جزيرة العرب در عصر بعثت ، در كفر و نفاق پابرجاتر و در امتناع از پذيرش سخن حق ، سخت تر بودند .
الأعراب أشد كفراً و
نفاقاً
كفر باغدار متكبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 38 - 1
1- مرد مؤمن ( سمبل ايمان ) از بينش و منش كفرآلود ثروت مندِ دنياگرا ، اظهار بى زارى كرد .
ل_كنّاْ هو اللّه ربّى
كفر بت پرستان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 26 - 5
5 - بت پرستى ، كفر به خداوند است و بت پرستان از كافران اند .
لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا
برادشت بالا، به سبب اين است كه از بت پرستان، به كافران ياد شده است.
كفر بخيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 37 - 10
10 _ بخلورزى و دعوت ديگران به بخل و پنهان نمودن نعمت هاى خدادادى ، زمينه كفرورزى
الذين يبخلون . .. اعتدنا للكافرين
اطلاق كافر بر بخيل و . .. يا بدين جهت است كه بخيل در حقيقت كافر است، و يا هشدار به اين است كه سرانجام بخلورزى كفر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 39 - 8
8 _ آگاهى كامل خداوند به مؤمنان انفاق كننده ، رياكاران و بخيلان كفرپيشه
و كان اللّه بهم عليماً
كفر بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 41 - 9
9 - بنى اسرائيل با انكار قرآن ، خود پيشتاز كفر به كتاب هاى آسمانى خويش خواهند بود .
و لاتكونوا أول كافر به
برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {به} به {ما معكم} برگردد. بنابراين
جمله {و لاتكونوا ...} در ارتباط با جمله {ءامنوا بما أنزلت} چنين معنا مى شود: اى بنى اسرائيل! به قرآن ايمان آوريد و از نخستين كسانى نباشيد كه به كتب آسمانى خود كافر مى شوند; يعنى، در صورت انكار قرآن كتابهاى آسمانى خود را انكار كرده ايد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 55 - 1،5
1 - قوم موسى از تصديق رسالت او سرباز زدند و بر ايمان نداشتن به او تأكيد ورزيدند .
و إذ قلتم يموسى لن نؤمن لك
{لن نؤمن لك}; يعنى، تو را هرگز تصديق نمى كنيم. {آمن} چه با لام آورده شود (آمن له) و چه با حرف باء {آمن به} به يك معناست. (مجمع البيان)
5 - قوم موسى در پى كفر به او و تقاضاى ناروايشان ( ديدن خداوند ) ، به هلاكت رسيدند .
لن نؤمن لك . .. فأخذتكم الصعقة
{اخذ} (مصدر اخذت) به معناى گرفتن است و به قرينه آيه بعد كنايه از كشتن مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 61 - 25،30،38
25 - بنى اسرائيل ، آيات خدا را انكار كردند و به آنها كفر ورزيدند .
كانوا يكفرون بأيت اللّه
30 - بنى اسرائيل ، به خاطر كفرشان به آيات الهى و كشتن پيامبران ، مورد غضب خداوند قرار گرفتند .
ذلك بأنهم كانوا يكفرون بأيت اللّه و يقتلون النبيين
38 - داستان ناسپاسى بنى اسرائيل بر { منّ } و { سلوى } و انتخاب شهرنشينى و گرايش آنان به كفر و تجاوز ، داستانى آموزنده و شايسته به ياد آوردن است .
إذ
قلتم يموسى لن نصبر . ... و ضربت عليهم الذلة ... و كانوا يعتدون
{إذ قلتم . ..} مفعول براى {أذكروا} (به ياد آوردن) مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 108 - 10
10 - درخواست ها و پرسش هاى نابه جاى قوم موسى از وى ، آنان را به كفر ورزى كشانيد و از ايمان به دور ساخت .
و من يتبدل الكفر بالأيمن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 52 - 1،2،3،4،26
1 _ كفر و انكار بنى اسرائيل به رسالت عيسى ( ع ) ، على رغم مشاهده معجزات او
انّى قد جئتكم باية من ربّكم . .. فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر
2 _ يقين عيسى ( ع ) به ايمان نياوردن بنى اسرائيل و اصرار آنان بر كفر
فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر
با وجود اينكه كفر، امرى قلبى است و قابل حسّ نيست، كلمه احساس به كار برده شده تا اشاره به شدت كفر آنان باشد. يعنى گويا مى توان كفرشان را احساس كرد; لذا در برداشت فوق از احساس، تعبير به يقين شده است.
3 _ كفر آشكار بنى اسرائيل به رسالت عيسى ( ع )
فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر
4 _ عيسى ( ع ) با مشاهده كفر بنى اسرائيل ، در صدد اتمام حجّت و متمايز كردن جبهه حق از جبهه كفر شد .
فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر قال من انصارى الى اللّه
26 _ شنيدن و ديدن حضرت عيسى ( ع ) سخنان و اعمال كفرآميز از بنى اسرائيل
فلمّا احسّ منهم الكفر
امام صادق (ع) درباره آيه فوق
فرمود: اى لما سمع و رأى انّهم يكفرون.
_______________________________
تفسير قمى، ج 1، ص 103 ; بحار الانوار، ج 14، ص 272، ح 1.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 13 - 2
2 _ كفر و گمراهى بنى اسرائيل به علت نقض پيمان هاى الهى
فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل . .. فبما نقضهم ميثقهم لعنهم
به مقتضاى آيه قبل (و لقد اخذ اللّه . .. فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل سواء السبيل)، نقض ميثاق الهى، كفر و گمراهى است. و آيه مورد بحث، بنى اسرائيل را نقض كننده پيمان الهى معرفى مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 78 - 6
6 _ كفر گروهى از بنى اسرائيل پيامد غلو آنان در دين
لاتغلوا فى دينكم . .. لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل
بيان گرايش گروهى از بنى اسرائيل به كفر پس از اشاره به غلو و گزافه گويى اهل كتاب در دين، مى تواند بيانگر اين باشد كه كفرورزى آنان پيامد غلوشان بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 80 - 9
9 _ روابط ولايى و دوستى بنى اسرائيل با كافران عامل كفرورزى و گرفتارى آنان به لعنت خدا و پيامبران
لعن الذين كفروا . .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا
مضمون آيه مورد بحث يعنى پذيرش ولايت مشركان بيان مصداقى ديگر از عصيان و تجاوزگرى بنى اسرائيل است. بنابراين پذيرش ولايت مشركان نيز از عوامل كفرپيشگى و گرفتارى به لعنت الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
4 - مائده - 5 - 81 - 1
1 _ بسيارى از بنى اسرائيل به پيامبر ( ص ) و قرآن ايمان نياوردند و اعتقاد راسخى به خداوند نداشتند .
و لو كانوا يؤمنون باللّه و النبى و ما أنزل إليه
برداشت فوق بنابر اين احتمال است كه مراد از {النبى} پيامبر اسلام(ص) باشد، در اين صورت {ما انزل اليه} قرآن خواهد بود قابل ذكر است كه بر اين مبنا عدم ايمان نسبت به خداوند ايمان واقعى و نسبت به پيامبر و قرآن ايمان واقعى و ظاهرى است. زيرا بنى اسرائيل ايمان به خداوند را اظهار مى داشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 110 - 37
37 _ گروهى از بنى اسرائيل عصر عيسى ( ع ) ، رسالت وى را منكر و در زمره كافران بودند .
فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 8 - 1
1- موسى ( ع ) در راستاى رسالت خويش به بنى اسرائيل اعلام كرد كه كفر آنان و تمامى ساكنان زمين$ زيانى به خداوند نمى رساند .
و قال موسى إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا فإن الله لغنى حميد
{إن} در {إن تكفروا} شرطيه است و جواب آن {لم يتضرر هو} مى باشد كه محذوف است و {فإن الله لغنى} تعليل جزاى شرط محذوف مى باشد.
كفر بنى اسرائيل به قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 154 - 13
13 _ ناباورى بنى اسرائيل به قيامت و
ملاقات خدا پيش از نزول تورات
ثم ءاتينا موسى الكتب . .. لعلهم بلقاء ربهم يؤمنون
كفر بنى اسرائيل به لقاء الله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 154 - 13
13 _ ناباورى بنى اسرائيل به قيامت و ملاقات خدا پيش از نزول تورات
ثم ءاتينا موسى الكتب . .. لعلهم بلقاء ربهم يؤمنون
كفر به آخرت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 29 - 1
1 _ فرمان خدا به نبرد با اهل كتاب ، به دليل عدم ايمان آنان به خدا و آخرت و عدم پرهيزشان از محرمات الهى و پايبند نبودن به دين حق
قتلوا الذين لا يؤمنون . .. من الذين أوتوا الكتب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 27 - 3
3 - بى اعتقادى مشركان صدراسلام ، نسبت به جهان واپسين
إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة ليسمّون المل_ئكة
كفر به آل ابراهيم (ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 55 - 4
4 _ ايمان نياوردن برخى از اهل كتاب ( يهود ) به پيامبران آل ابراهيم و اخلالگرى آنان در راه تحقق اهداف ايشان
فقد اتينا ال ابرهيم . .. و منهم من صدّ عنه
كفر به آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 61 - 25
25 - بنى اسرائيل ، آيات خدا را انكار كردند و به آنها كفر ورزيدند .
كانوا يكفرون بأيت اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل
عمران - 3 - 70 - 3،5
3 _ گمراه كردن مؤمنان ، كفر به آيات الهى است . *
ودّت طائفة . .. يا اهل الكتاب لم تكفرون بايات اللّه
به نظر مى رسد مراد از جمله {لم تكفرون . .. }، تعبير ديگر و يا بيان مصداقى از جمله {لو يضلونكم} باشد.
5 _ نكوهش كفرِ آگاهانه به آيات الهى
لم تكفرون بايات اللّه و انتم تشهدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 56 - 1،3
1 _ آتش سوزانِ جهنّم ، كيفر كافرانِ به آيات الهى
انّ الذين كفروا باياتنا سوف نُصليهم ناراً
3 _ اخلالگرى در برنامه انبيا ، انكار آيات الهى و كفر به آنهاست .
و منهم من صدّ عنه . .. انّ الّذين كفروا باياتنا سوف نُصليهم ناراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 140 - 2
2 _ حرمت نشست در مجالس استهزاى به آيات الهى و كفر به آنها ، حكمى كه قبلا نيز در قرآن بيان شده بود .
و قد نزّل عليكم فى الكتب أن إذا سمعتم . .. و يستهزأُ بها فلاتقعدوا معهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 10 - 2
2 _ كفر و تكذيب آيات الهى ، موجب گرفتارى به آتش برافروخته دوزخ
و الذين كفروا و كذبوا بايتنا أولئك اصحب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 6 - 1
1 _ توبيخ كافران به آيات الهى به جهت تدبر نكردن در تاريخ و درس نگرفتن از سرنوشت هلاكتبار امتهاى گذشته
ألم
يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 104 - 10
10 _ ايمان به آيات الهى بينايى و كفر به آن كورى است.
قد جاءكم بصائر من ربكم فمن أبصر فلنفسه و من عمى فعليها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 133 - 7
7 _ كبرورزى و خودبزرگ بينى فرعونيان ، ريشه كفرورزى آنان به آيات الهى و رسالت موسى
فأرسلنا عليهم . .. فاستكبروا
استكبار به معناى خود بزرگ بينى است و چون {استكبروا} با حرف {فا} بر ارسال آيات تفريع شده، لازمه معناى آن (انكار كردن و نپذيرفتن) اراده شده است. به كارگيرى استكبار به جاى انكار و نپذيرفتن، براى رساندن علت انكار است ; يعنى انكار فرعونيان از سر خود بزرگ بينى و تكبر بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 3
3 _ آل فرعون از مظاهر بارز كافران به آيات الهى
كدأب ءال فرعون . .. كفروا بايت اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 53 - 12
12 _ هلاكت و نابودى مشركان مكه در كارزار بدر ، پيامد گناهان و كفرشان به آيات الهى بود .
ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم
{ذلك} علاوه بر اينكه اشاره به فرجام شوم فرعونيان و كافران پيش از آنان است، مى تواند اشاره به قضاياى جنگ بدر و نابودى مشركان مكه نيز داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
17 - جاثيه - 45 - 7 - 2
2 - كفر به آيات الهى ، پس از شنود و شهود آن ، دروغ پردازى و گناهى نابخشودنى است .
فبأىّ حديث بعد اللّه و ءاي_ته يؤمنون . ويل لكلّ أفّاك أثيم
برداشت ياد شده با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل و اين نكته است كه {أفّاك أثيم} به كسانى اطلاق شده كه آيات الهى را تصديق نكرده و بدان كفر ورزيده اند. بر اين اساس عدم ايمان به آيات روشن الهى، خود دروغ و گناهى عظيم و نابخشودنى خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 4 - 9،13
9 _ كفر به آيات خدا ، موجب عذاب سخت الهى بر كافران
انّ الّذين كفروا بايات اللّه لهم عذاب شديد
13 _ تهديد شدن اهل كتاب ( يهود و نصارا ) به عذاب سخت الهى ، در صورت كفر به آيات خداوند ، قرآن ، تورات و انجيل
نزّل عليك . .. انّ الّذين كفروا ... لهم عذاب شديد
از شأن نزول به دست مى آيد كه مورد آيه، اهل كتابند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 21 - 3،6
3 _ كفر به آيات الهى ، منشأ قتل انبيا و عدالتخواهان
انّ الذين يكفرون . .. و يقتلون النّبيّن ... و يقتلون الذين يأمرون بالقسط
6 _ همسانى گناه كفر به آيات الهى ، با قتل انبيا و مردمان عدالتخواه
انّ الذين يكفرون . .. و يقتلون النّبيّن ... و يقتلون
همسانى گناه، از همگون بودن كيفر، استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 25 - 1
1 _ تهديد اهل كتاب از سوى خداوند ، به لحاظ كفرشان به آيات الهى ، قتل پيامبران و عدالتخواهان و افترايشان در دين
قالوا لن تمسّنا النار . .. فكيف اذا جمعناهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 98 - 8
8 _ توجّه به نظارت و آگاهى خداوند بر اعمال انسان ، عامل بازدارنده از كفر به آيات خداوند
و اللّه شهيد على ما تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 112 - 11،18،20
11 _ كفر مستمر يهود به آيات الهى و كشتن نارواى پيامبران ، موجب ذلت ، درماندگى و گرفتارى آنان به غضب الهى
ضربت عليهم الذّلّة . .. و باءُو بغضب من اللّه و ضربت عليهم المسكنة ذلك بانّهم كا
18 _ گناه ، عصيان ، تعدّى و تجاوز مداوم ، موجب كفر به آيات الهى
بانّهم كانوا يكفرون بئايت اللّه و يقتلون الانبياء بغير حقّ ذلك بما عصوا و كانوا
بنابر اينكه مشاراليه {ذلك} در {ذلك بما عصوا}، كفر به آيات الهى باشد.
20 _ هشدار خداوند به پرهيز از گناه ، تجاوز و كفر به آيات الهى
ذلك بانّهم كانوا يكفرون . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون
بيان علت ذلّتها و گرفتاريهاى يهود، هشدارى است به تمام مرتكبين گناه.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 113 - 2
2 _ برخى از اهل كتاب ، منكر آيات الهى ، قاتل انبيا و اهل عصيان و تعدى و برخى
ديگر پذيراى طاعت خدا ، اهل تلاوت آيات الهى و سجده كننده در پيشگاه او هستند .
ذلك بانّهم كانوا يكفرون . .. ليسوا سوآءً من اهل الكتب ... و هم يسجدون
كفر به احكام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 5 - 30
30 _ كفر به احكام الهى ، موجب حبط عمل و زيان اخروى است .
و من يكفر بالايمن فقد حبط عمله و هو فى الأخرة من الخسرين
منظور از {ايمان} مى تواند به معناى مصدرى آن (باورها) باشد و نيز مى تواند معارف و مسائلى باشد كه ايمان به آنها لازم است، مراد از آن معارف، به قرينه فرازهاى پيشين آيه، احكام دينى است.
كفر به اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 137 - 3،7
3 - نپذيرفتن معارف اسلام ، پس از آگاهى به آنها ، نشانه حق ناپذيرى و ستيزه جويى است .
قولوا ءامنا باللّه . .. فإن ءامنوا ... و إن تولوا فإنما هم فى شقاق
7 - ايمان نياوردن يهود و نصارا به قرآن و معارف اسلام ، از سر ستيزه جويى و دشمنى است .
و إن تولوا فإنما هم فى شقاق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 20 - 5
5 _ كفر اهل كتاب به پيامبر(ص) و اسلام، بهانه مشركان صدر اسلام براى گريز از ايمان
لتشهدون أن مع اللّه ءالهة أخرى . .. الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه
روى اصلى سخن در اين آيه با مشركان و علل ايمان نياوردن آنان است. مطرح كردن اهل كتاب مى تواند
براى پاسخگويى به سؤالى باشد كه براى مشركان مطرح بوده و آن اينكه اگر پيامبر(ص) حق است، چرا اهل كتاب _ كه آنان نيز دين آسمانى دارند _ به او ايمان نياورده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 6 - 3
3 - كفر و نپذيرفتن عمدى آيين اسلام ، نشانه جنون و بى خردى است و ايمان و هدايت ، نشانه خردورزى است .
بأييّكم المفتون
برداشت ياد شده، از آن جا است كه به كافران، جنون نسبت داده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 1 - 13
13 - برخى از اهل كتاب و مشركان ، پس از مشاهده برهان حقانيت اسلام ، با كفرورزى به آن ، راه خويش را از ديگر هم كيشان خويش جدا كردند .
لم يكن الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة
اين برداشت، بر چهار نكته استوار است: 1. مراد از {الذين كفروا} كسانى اند كه پس از ظهور اسلام، به آن كافر شدند; 2. حرف {من} در {من أهل الكتاب و المشركين} براى تبعيض است; 3. تعبير {منفكّين} ناظر به جدا شدن كافران، از ديگر اهل كتاب و مشركانى است كه به اسلام گرويده اند; 4. آيه شريفه در مقام توبيخ كسانى است كه به رغم پيدايش {بيّنه}، خود را از صف عموم گروندگان به اسلام جدا كرده اند.
كفر به انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 - 18
18 - اعمال نارواى يهود در طول تاريخ ( كشتن
پيامبران ، گوساله پرستى و . . . ) نشانه ايمان نداشتن آنان حتى به پيامبران بنى اسرائيل و كتاب هاى آسمانى خويش است .
قالوا نؤمن بما أنزل علينا . .. قل بئسما يأمركم به إيمنكم إن كنتم مؤمنين
چون جمله {قل بئسما . ..} (اگر ايمان داريد، ايمانتان شما را به كارهاى ناروايى واداشته است) در جواب {نؤمن بما أنزل علينا} قرار گرفته، بيانگر آن است كه: شما يهوديان به كتابهاى آسمانى ايمان نداريد كه چنين اعمال ناپسندى را مرتكب مى شويد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 100 - 7
7 - اكثريت يهود ، حتى به پيامبران و كتاب هاى آسمانى خويش ايمان ندارند .
بل اكثرهم لايؤمنون
متعلق ايمان - به قرينه آيات گذشته - پيامبران و كتابهاى آسمانى است. {بل} در جمله فوق براى ترقى است; يعنى، و بالاتر از پيمان شكنى اين است كه اكثر آنها اهل ايمان نيستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 136 - 9
9 - ايمان داشتن به برخى از پيامبران و كافر شدن به برخى ديگر ، مايه هدايت نبوده و ناروا مى باشد .
قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا . .. لانفرق بين أحد منهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 82 - 1،2
1 _ ايمان نياوردن به پيامبران و يارى نكردن آنان ، فسق است .
لتؤمننّ به و لتنصرنّه . .. فمن تولّى بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون
2 _ كسانى كه به پيامبر ( ص ) ايمان نياورند و يا حضرتش
را يارى نكنند ، فاسق هستند .
لتؤمننّ به و لتنصرنّه . .. فمن تولّى بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون
در صورتى كه مراد از {رسول} در آيه قبل، پيامبر اكرم (ص) باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 84 - 10
10 _ ايمان نداشتن به تمامى پيامبران و كتب نازل شده بر آنان ، حاكى از تسليم نبودن در برابر خداست .
امنا . .. لا نفرّق بين احد منهم و نحن له مسلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 55 - 4
4 _ ايمان نياوردن برخى از اهل كتاب ( يهود ) به پيامبران آل ابراهيم و اخلالگرى آنان در راه تحقق اهداف ايشان
فقد اتينا ال ابرهيم . .. و منهم من صدّ عنه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 136 - 8
8 _ كافرانِ به خدا ، ملائكه ، كتب آسمانى ، پيامبران الهى و روز قيامت ، در گمراهى ژرف
و من يكفر باللّه و ملئكته و كتبه و رسله و اليوم الأخر فقد ضل ضللا بعيداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 150 - 1،2،5
1 _ كفر نسبت به برخى از پيامبران الهى ، در حقيقت كفر به خدا و تمامى پيامبران اوست .
إنّ الذين يكفرون باللّه و رسله . .. و يقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض
مضاف اليه كلمه {بعض}، در هر دو مورد، {رسل} است، يعنى ايمان به برخى از پيامبران و كفر به برخى ديگر. و نيز جمله
{يقولون}، در حقيقت تفسير {يكفرون باللّه و رسله}، مى باشد.
2 _ پذيرش برخى از احكام دين و انكار برخى ديگر ، كفر به خدا و رسول و به منزله انكار تمامى آن دين است . *
إنّ الذين يكفرون باللّه و رسله و يريدون أن يفرقوا . .. أولئك هم الكفرون
با توجه به واژه رسول مى توان گفت: آيه شامل تبعيض در اعتقاد به احكام و رسالت يك دين نيز مى شود ; يعنى همانگونه كه انكار برخى از رسولان به منزله انكار همه پيامبران است، انكار برخى از تعاليم انبيا نيز انكار تمامى آن دين است.
5 _ اهل كتاب با انكار رسالت پيامبر ( ص ) ، در حقيقت به خدا و تمامى پيامبران و پيامبر خويش كافرند .
إنّ الذين يكفرون . .. و يقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض ... أولئك هم الكفرون
بنا به گفته مفسران و به دليل آيات بعد، مراد از {الذين يكفرون . ..}، اهل كتاب هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 151 - 3
3 _ كيفر خوار كننده الهى ، در انتظار كافران به خدا و پيامبران اوست .
و أعتدنا للكفرين عذاباً مهيناً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 89 - 9،10
9 _ مشركان مكه به پيامبر(ص) و انبياى پيشين كفر مىورزيدند.
أولئك الذين ءاتينهم . .. فإن يكفر بها هؤلاء
{هؤلاء} اشاره به مشركان مكه است.
10 _ انكار حقانيت رسالت پيامبر(ص)، كفر به همه انبيا و كتب آسمانى است. *
فإن يكفر بها هؤلاء فقد و كلنا
{هؤلاء} اشاره به كفر مردم مكه است. با توجه
به اينكه در اين آيات سخن آنها، كه دال بر كفر به انبياى گذشته باشد، نقل نشده، به نظر مى رسد كه كفر آنها به انبياى پيشين تابع كفر آنان به پيامبر باشد. چون همه انبيا مورد تصديق اسلام و قرآن و پيامبرند، كفر به پيامبر كفر به همه انبيا قلمداد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 76 - 3
3 _ تكبر و خودبزرگ بينى ، موجب كفر به پيامبران و پيام هاى آنان
قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون
آوردن اس___م ظاهر {الذين} به ج___اى ضمير و نگفتن {قالوا إنا . .. } و توصيف آن اسم ظاهر به {استكبروا} براى اشاره به علت كفرورزى كافران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 13 - 11
11- كفر به تعاليم انبيا و ستيزه جويى با آنان ، ظلم است .
و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم . .. فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 23 - 8
8- كفر در برابر پيام انبيا ، ناشى از جهالتورزى است .
قالوا أجئتنا لتأفكنا عن ءالهتنا . .. و ل_كنّى أريكم قومًا تجهلون
كفر به بخشى از قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 85 - 33
33 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرموده اند : { . . . الكفر فى كتاب اللّه على خمسة اوجه . . . و الوجه الرابع من الكفر ترك ما
أمر اللّه عز و جل به و هو قول اللّه عز و جل { . . . أفتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض فما جزاء من يفعل ذلك منكم } فكفّر هم بترك ما أمراللّه عز و جل به و نسبهم إلى الايمان و لم يقبله منهم و لم ينفعهم عنده . . . ;
كفر در كتاب خدا بر پنج قسم است . .. و قسم چهارم از كفر، ترك اوامر خداست و اين سخن خداى عز و جل است كه مى فرمايد: {أفتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض فما جزاء من يفعل ذلك منكم} پس خداوند آنان را به خاطر ترك نمودن اوامر الهى كافر دانسته و به آنان نسبت ايمان داده است، اگر چه ايمان مورد قبول نيست و براى آنان نزد خداوند سودى ندارد ...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 91 - 1،5
1- يهود و نصارا ، پس از نزول قرآن و ظهور اسلام ، به التقاط گراييده و به برخى از آيات قرآن ايمان آوردند و به برخى ديگر كفر ورزيدند .
الذين جعلوا القرءان عضين
{عضين} جمع {عضة} است و {عضة} به معناى جزء مى باشد و تجزيه در پذيرش معارف دين در شأن اهل كتاب است; چون كافران و مشركان اصل ديانت الهى را قبول نداشتند; چنان كه خداوند اهل كتاب را به همين وصف توصيف فرمود: {. ..و يقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض...} (سوره نساء، آيه 150).
5- { عن إبن عباس قال : سأل رجل رسول الله ( ص ) { . . .الذين جعلوا القرآن عضين } قال :
آمنوا ببعض و كفروا ببعض ;
از ابن عباس روايت شده است كه مردى از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند {الذين جعلوا القرآن عضين} سؤال كرد، حضرت فرمود: به بعضى از[قرآن ]ايمان مى آورند و نسبت به بعض ديگر آن كافر مى شوند}.
كفر به تعاليم خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 55 - 5
5- باور نداشتن رهنمود هاى الهى و استغفار نكردن از لغزش ها ، درپى دارنده عذاب الهى است .
و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و يستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين
كفر به توحيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 30 - 8
8 _ مؤاخذه كافران به توحيد، نبوت و معاد در مواقف قيامت
و يوم نحشر هم جمعياً . .. و لو ترى إذ وقفوا على ربهم قال أليس هذا بالحق
{أين شركاؤكم} (در آيه 22) مؤاخذه درباره توحيد، {لاتكذب بآيات ربنا} (در آيه 27) مؤاخذه درباره نبوت، {أليس هذا بالحق} (در آيه 30) مؤاخذه درباره قيامت است.
كفر به تورات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 90 - 1،2،12
1 - يهوديان ، به قرآن و كتاب آسمانى خويش ( تورات ) كفر ورزيدند .
أن يكفروا بما أنزل اللّه
مراد از {ما أنزل اللّه} قرآن است و بعيد نيست كه علاوه بر آن، تورات نيز منظور باشد. قابل ذكر است كه مراد از كافر شدن يهود به تورات، انكار يا تحريف آن بخش از تورات است كه ويژگيهاى پيامبر اكرم(ص) را بيان كرده است.
2 - يهوديان
، با كفرشان به قرآن و تورات ، خود را به بد بهايى فروختند .
بئسما اشتروا به أنفسهم أن يكفروا بما أنزل اللّه
{اشتراء} به معناى خريدن است و گاهى به معناى فروختن نيز به كار مى رود. در آيه شريفه معناى دوم اراده شده است (اقتباس از مجمع البيان). {ما}ى موصوله در {بئسما} فاعل {بئس} و {أن يكفروا ...} مخصوص به ذم است. بنابراين جمله {بئسما ...}; يعنى، كفرورزى يهوديان به قرآن بهاى بدى بود كه خود را بدان فروختند.
12 - حسادت يهود به پيامبر ( ص ) از ريشه هاى كفرورزى آنان به قرآن و تورات
أن يكفروا بما أنزل اللّه بغياً أن ينزل اللّه من فضله على من يشاء من عباده
{بغى} به معناى حسادت و نيز به معناى ظلم و سركشى است; برداشت فوق ناظر به احتمال اول است. كلمه {بغياً} مفعولٌ به براى {أن يكفروا} مى باشد.
كفر به حكمت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 49 - 10
10 _ ايمان نداشتن به عزت و حكمت خدا و توكل نكردن بر وى از ريشه هاى نفاق است .
إذ يقول المنفقون و الذين . .. فإن اللّه عزيز حكيم
از اينكه خداوند منافقان و بيماردلان را قسيم متوكلان قرار داد و با جمله {إن اللّه عزيز حكيم} منشأ توكل متوكلان را ايمان به عزت و حكمت مطلق خداوند دانست، معلوم مى شود از ريشه هاى نفاق و ضعف ايمان، باور نداشتن به اقتدار خدا و حكيم بودن اوست.
كفر به حمايت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 -
49 - 11
11 _ ناباورى به حمايت خدا از متوكلان ، نشانه بيماردلى و ضعف ايمان است .
إذ يقول المنفقون و الذين فى قلوبهم مرض . .. فإن اللّه عزيز حكيم
برداشت فوق با توجه به توضيح برداشت قبل به دست مى آيد.
كفر به خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 6 - 2
2 - منكران قرآن ، به خدا و قيامت ايمان نخواهند آورد .
إن الذين كفروا . .. لايؤمنون
متعلَّق {لايؤمنون} به دليل آيه هشت و نيز آيات قبل، خدا و قيامت است; يعنى: لايؤمنون باللّه و لاباليوم الآخر.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 28 - 4
4 - انكار خداى يكتا و كفر به او - با وجود دليل هاى آشكار - امرى غير منطقى و شگفت آور است .
كيف تكفرون باللّه و كنتم أموتاً فأحيكم
استفهام در جمله {كيف تكفرون باللّه} استفهامى است كه براى ايجاد تعجب ايراد شده است. جمله {و كنتم ...} جمله حاليه و بيانگر علت تعجب مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 29 - 14،15
14 _ كفر به خداوند بخشنده نعمت ها و برطرف كننده نياز ها ، امر شگفت آور و غير منطقى است .
كيف تكفرون باللّه . .. هو الذى خلق لكم ما فى الأرض جميعاً
برداشت فوق بر اين اساس است كه: آيه مورد بحث با صدر آيه قبل در ارتباط باشد.
15 _ كفر ورزيدن به خداوند دارنده قدرت بى انت ها و برخوردار از علم مطلق ، امر شگفت انگيز
و نامعقول است .
كيف تكفرون باللّه . .. هو الذى خلق لكم ... و هو بكل شىء عليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 217 - 9،18،25
9 _ در نظر خداوند ، جلوگيرى از راه خدا و كفر به او ، گناهى بزرگتر از جنگيدن در ماه هاى حرام است .
عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير و صدّ عن سبيل اللّه و كفر به . .. اكبر
بنابراينكه {صد عن سبيل اللّه}، مبتدا و {اكبر}، خبر آن باشد.
18 _ جنگ در ماه هاى حرام ، موجب بازداشتن مردمان از راه خداوند و بازدارى آنان از مسجدالحرام و كفر به خداست .
يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير و صدّ عن سبيل اللّه و كفر به و
بنابراينكه {و صدّ عن سبيل اللّه}، عطف بر {كبير} باشد: يعنى قتال فيه، صدّ عن سبيل اللّه و كفر به.
25 _ كفر به خداوند و جلوگيرى از راه او و مسجدالحرام و بيرون راندن اهل آن ، از مصاديق فتنه
و صدّ عن سبيل اللّه و كفر به و المسجدالحرام و اخراج اهله منه اكبر عنداللّه و الف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 264 - 6،7،8
6 _ عدم ايمانِ انفاق كنندگان رياكار به خداوند و روز رستاخيز
كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس و لا يؤمن باللّه و اليوم الاخر
بنابراينكه جمله {و لا يؤمن . .. }، توضيح و تفسيرى براى جمله {ينفق ماله رئاء} باشد.
7 _ ريا ، اثر و نشانه عدم ايمان به خداوند و قيامت
كالّذى ينفق ماله رئاء
النّاس و لا يؤمن باللّه و اليوم الاخر
بنابراينكه جمله {و لا يؤمن . .. }، تفسيرى براى جمله قبل باشد.
8 _ ريا و كفرِ به خدا و قيامت ، موجب بطلان صدقات و اعمال خير
لا تبطلوا . .. كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس و لا يؤمن باللّه و اليوم الاخر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 193 - 6
6 _ ايمان نياوردن به ربوبيّت خداوند ، پس از شنيدن نداى قرآن و دعوت پيامبر به آن ، نشانه بى خردى است .
ربّنا انّنا سمعنا . .. فامنّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 38 - 7،8،13
7 _ رياكاران ، ايمان واقعى به خدا و قيامت ندارند .
و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس و لا يؤمنون باللّه و لا باليوم الاخر
جمله {و لا يؤمنون} مى تواند تفسير و توضيح جمله {ينفقون . .. } باشد ; تكرار نشدن {الذين} مى تواند اين معنا را تأييد كند.
8 _ عذاب خواركننده ، كيفر ايمان نداشتن به خدا و قيامت
اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً. و الذين ... لا يؤمنون باللّه و لا باليوم الاخر
13 _ دل هاى تهى از ايمان به خدا و قيامت ، جايگاه شيطان
لا يؤمنون باللّه و لا باليوم الاخر و من يكن الشيطان له قريناً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 39 - 3
3 _ بخل و رياكارى ، نشانه كفر به خدا و قيامت است .
الذين يبخلون . .. و ماذا عليهم لو امنوا باللّه و اليوم الاخر و انفقوا
ضمير
در {عليهم} به {الذين يبخلون} برمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 41 - 4
4 _ رسوايى و وخامت حال بخيلان ، رياكاران و كافران به خدا و قيامت در صحنه قيامت
الذين يبخلون . .. فكيف اذا جئنا من كل امّة بشهيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 42 - 2
2 _ شرمسارى و رسوايى بى اندازه كافران به خدا و منكران معاد در قيامت
ماذا عليهم لو امنوا . .. يومئذ يودّ الذين كفروا ... لو تسوّى بهم الارض
به دليل آيات گذشته، مراد از كفر، كفر به خدا و معاد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 59 - 18
18 _ ارجاع ننمودن داورى اختلافات به خدا و رسول ( قرآن و سنت ) ، حاكى از بى ايمانى به خدا و قيامت است .
فان تنازعتم فى شىء فردّوه الى اللّه و الرّسول ان كنتم تؤمنون باللّه و اليوم الاخ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 136 - 8
8 _ كافرانِ به خدا ، ملائكه ، كتب آسمانى ، پيامبران الهى و روز قيامت ، در گمراهى ژرف
و من يكفر باللّه و ملئكته و كتبه و رسله و اليوم الأخر فقد ضل ضللا بعيداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 147 - 3،4
3 _ منافقان به خاطر ناسپاسى و كفرشان به خدا ، مستحق عذاب دوزخند .
إنّ المنفقين فى الدرك الاسفل . .. ما
يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم
بنابر اينكه خطاب، متوجه منافقان باشد، آيه شريفه اشاره به ناسپاسى و بى ايمانى آنان دارد و آن را از موجبات گرفتارى دوزخ مى شمرد.
4 _ كفر به خدا ، و ناسپاسى نعمت هاى او ، موجب گرفتار شدن انسان به عذاب الهى
ما يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 150 - 1،2،5
1 _ كفر نسبت به برخى از پيامبران الهى ، در حقيقت كفر به خدا و تمامى پيامبران اوست .
إنّ الذين يكفرون باللّه و رسله . .. و يقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض
مضاف اليه كلمه {بعض}، در هر دو مورد، {رسل} است، يعنى ايمان به برخى از پيامبران و كفر به برخى ديگر. و نيز جمله {يقولون}، در حقيقت تفسير {يكفرون باللّه و رسله}، مى باشد.
2 _ پذيرش برخى از احكام دين و انكار برخى ديگر ، كفر به خدا و رسول و به منزله انكار تمامى آن دين است . *
إنّ الذين يكفرون باللّه و رسله و يريدون أن يفرقوا . .. أولئك هم الكفرون
با توجه به واژه رسول مى توان گفت: آيه شامل تبعيض در اعتقاد به احكام و رسالت يك دين نيز مى شود ; يعنى همانگونه كه انكار برخى از رسولان به منزله انكار همه پيامبران است، انكار برخى از تعاليم انبيا نيز انكار تمامى آن دين است.
5 _ اهل كتاب با انكار رسالت پيامبر ( ص ) ، در حقيقت به خدا و تمامى پيامبران و پيامبر خويش كافرند .
إنّ الذين يكفرون . .. و يقولون نؤمن
ببعض و نكفر ببعض ... أولئك هم الكفرون
بنا به گفته مفسران و به دليل آيات بعد، مراد از {الذين يكفرون . ..}، اهل كتاب هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 151 - 3
3 _ كيفر خوار كننده الهى ، در انتظار كافران به خدا و پيامبران اوست .
و أعتدنا للكفرين عذاباً مهيناً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 175 - 13
13 _ كافران به خدا ، قرآن و پيامبر ( ص ) محروم از رحمت و فضل و هدايت خاص خداوند
فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. صرطاً مستقيماً
معادل {اما}ى تفصيليه حذف شده و جمله موجود {فاما الذين ءامنوا . ..} بيانگر آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 69 - 11
11 _ كفر به خدا و قيامت و نداشتن عمل صالح ، موجب غلبه ترس و اندوه بر آدمى
من ءامن باللّه و اليوم الاخر و عمل صلحاً فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 81 - 10
10 _ فسق بنى اسرائيل عامل ايمان نياوردن به خدا ، پيامبر ( ص ) و وحى الهى
و لو كانوا يؤمنون . .. و لكن كثيراً منهم فسقون
جمله {و لكن . ..} بيانگر علت عدم ايمان بنى اسرائيل است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 84 - 2،3
2 _ انكار قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) با وجود
آگاهى به حقانيت آن ، كفر به خداوند است .
و ما لنا لانؤمن باللّه وما جاءنا من الحق
چنانچه ايمان واقعى به خداوند در گرو ايمان به قرآن و رسالت پيامبر(ص) نباشد معنا ندارد كه مسيحيان و دانشمندان آنان با آنانكه به ايمان خداوند داشتند پس از اختيار اسلام بگويند: {ما لنا لانؤمن باللّه}.
3 _ كفر به خداوند ، قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) فاقد هرگونه دليل
و ما لنا لانؤمن باللّه وما جاءنا من الحق
استفهام در جمله {ما لنا . ..} استفهام انكارى است يعنى براى ما هيچگونه عذر و دليلى وجود ندارد كه از ايمان به خداوند يكتا و پذيرش اسلام رويگردان باشيم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 29 - 1
1 _ فرمان خدا به نبرد با اهل كتاب ، به دليل عدم ايمان آنان به خدا و آخرت و عدم پرهيزشان از محرمات الهى و پايبند نبودن به دين حق
قتلوا الذين لا يؤمنون . .. من الذين أوتوا الكتب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 54 - 3
3 _ متخلفان از جنگ تبوك ، به ظاهر مسلمان ولى در باطن كافر به خدا و رسول او بودند .
و ما منعهم أن تقبل منهم نفقتهم إلا أنهم كفروا باللّه و برسوله
روى سخن در اين بخش از آيات با كسانى است كه از شركت در جنگ تبوك سرباز زده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 80 - 6
6 _ منافقان ، كافر به خدا و پيامبر ( ص
)
ذلك بأنهم كفروا باللّه و رسوله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 84 - 12
12 _ نفاق و تخلف از فرمان پيامبر ( ص ) ، كفر به خدا و رسول خداست .
فرح المخلفون . .. إنهم كفروا باللّه و رسوله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 37 - 18
18_ نپذيرفتن آيين و شريعت الهى ، كفر به خداوند است .
ح_ش لله. .. إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله و هم بالأخرة هم ك_فرون
آيه 38 و 39 و نيز جمله هايى نظير {حاش لله} (در آيه 31 و 51) دلالت بر آن دارد كه: مصريان عصر يوسف(ع) به وجود خداوند معتقد بودند ; ولى يوسف(ع) از آنان به كافران به خدا ياد مى كند (لايؤمنون بالله). اين تعبير به قرينه {تركت ملّة قوم ...}، مى تواند بدان سبب باشد كه شريعت و آيين آنان، شريعتى غير الهى بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 30 - 7
7_ نپذيرفتن قرآن و وحى نازل شده بر پيامبر ( ص ) كفر به خدا و رحمانيّت اوست .
لتتلوا عليهم الذى أوحينا إليك و هم يكفرون بالرحم_ن
چون مردم عصر بعثت به ويژه اهل مكّه و اطراف آن، به خداوند معتقد بودند، معلوم مى شود مراد از {يكفرون بالرحم_ن} _ به قرينه عبارت {لتتلوا عليهم . ..} _ انكار قرآن است. تعبير كردن از انكار قرآن به كافر شدن به خدا، گوياى اين نكته است كه نپذيرفتن قرآن و كافر شدن به آن به منزله
كفر ورزيدن به خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 22 - 18
18- شيطان در قيامت اظهار مى دارد كه وى قبل از شرك پيروانش ، به خداوند كافر شده بود . *
إنى كفرت بما أشركتمون من قبل
برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {ما} در {بما أشركتمون} موصول و به معناى {من} باشد و ضمير صله هم محذوف و {من قبل} نيز متعلق به {كفرت} باشد. بنابراين معناى عبارت چنين مى شود: من پيش از آنكه شما مرا شريك خدا قرار دهيد (در عهد آدم) به او كافر شدم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 83 - 7
7- شرك ، كفر به خداوند است .
واتّخذوا من دون اللّه ءالهة . .. على الك_فرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 33 - 6
6 - كفر به يگانگى خدا _ در عين برخوردارى از امكانات دنيوى _ بارزترين نوع ناسپاسى در برابر نعمت هاى او است .
و قال الملأ من قومه الذين كفروا . .. و أترفن_هم فى الحيوة الدنيا
عبارت {و أترفناهم} حال است براى فاعل {كفروا}; يعنى، با اين كه خدا آنان را از امكانات دنيوى برخوردار ساخت، آنها به يگانگى او كفر ورزيدند و به پرستش غير او رو آوردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 117 - 10
10 - شرك ، در حقيقت كفر به خدا و انكار صفات كمالى او است .
و من يدع مع اللّه . ..
إنّه لايفلح الك_فرون
{كافرون} مى تواند در مقابل {مؤمنون} باشد و يا در مقابل {شاكرون}. برداشت فوق بر پايه احتمال اول است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 42 - 8
8 - شرك ، در واقع كفر به خدا و انكار او است .
تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به
برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه پيش از طرح مسأله شرك به خدا، مسأله كفر به خدا مطرح گشته و دعوت به شرك، دعوت به كفر به خدا دانسته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 1 - 6
6_ كفر و روى گردانى از راه خدا ، مايه گرفتار آمدن به پوچى و سرگردانى
الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم
برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه {صدّ} به معناى اعراض و روى گردانى باشد _ نه ايجاد مانع بر سر راه ديگران و سد كردن راه خدا _ و نيز با توجه به اين كه پوچى و سرگردانى نتيجه گم گشتن و بى اثر شدن اعمال است كه از {أضلّ أعمالهم} استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 13 - 2
2 - تخلف از دعوت پيامبر ( ص ) به بهانه هاى واهى ، در حكم كفر به خداو رسول او *
سيقول لك المخلّفون . .. و من لم يؤمن ... فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا
روى سخن آيه شريفه، مى تواند متوجه به باديه نشينانى باشد كه از دعوت پيامبر(ص) تخلّف كردند و اشتغال به اموال
و خانواده را بهانه قرار دادند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 60 - 2
2 - كفر به خداوند و روى گردانى از عبادت او ، ظلمى بدفرجام
ليعبدون . .. فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا ... فويل للذين كفروا من يومهم
برداشت بالا از آن جا است كه در اين آيه و آيه قبل، كفر و ظلم هم سنخ شناخته شده و در قبال {ليعبدون} مطرح گشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 33 - 1
1 - ايمان نياوردن كافران صاحب زر و زور ( اصحاب الشمال ) به خداى بزرگ ، سبب عذاب شدن آنان در قيامت
إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم
آيه شريفه، در مقام تعليل عذاب كافران داراى زروزور است كه در آيات پيشين از آنان ياد شده است.
كفر به دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 19 - 12
12 _ اختلاف انگيزى در دين ، پس از درك حقيقت آن ، كفر است .
و ما اختلف . .. و من يكفر بايات اللّه
كفر به دين لوط(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 83 - 6
6 _ جدايى ديرينه زن لوط از آيين و روش همسرش ، عامل جدا ماندن وى از خانواده لوط و نجات نيافتن از عذاب الهى
إلا امرأته كانت من الغبرين
كفر به ربوبيت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 18 - 11
11- كفر به ربوبيت خداوند ،
گمراهى است و از صراط مستقيم فاصله بسيارى دارد .
الذين كفروا بربّهم . .. ذلك هو الضل_ل البعيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 19 - 9
9$ - فرعون ، به ربوبيت خداوند ، بى اعتقاد و در برابر خواسته هاى او گستاخ بود .
و أهديك إلى ربّك فتخشى
- فرعون، به ربوبيت خداوند، بى اعتقاد و در برابر خواسته هاى او گستاخ بود.
كفر به رحمانيت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 30 - 7،9
7_ نپذيرفتن قرآن و وحى نازل شده بر پيامبر ( ص ) كفر به خدا و رحمانيّت اوست .
لتتلوا عليهم الذى أوحينا إليك و هم يكفرون بالرحم_ن
چون مردم عصر بعثت به ويژه اهل مكّه و اطراف آن، به خداوند معتقد بودند، معلوم مى شود مراد از {يكفرون بالرحم_ن} _ به قرينه عبارت {لتتلوا عليهم . ..} _ انكار قرآن است. تعبير كردن از انكار قرآن به كافر شدن به خدا، گوياى اين نكته است كه نپذيرفتن قرآن و كافر شدن به آن به منزله كفر ورزيدن به خداوند است.
9_ مردم عصر بعثت خداوند را به اسم و وصف { الرحمان } نمى شناختند و بدان كفر مىورزيدند .
و هم يكفرون بالرحم_ن
بسيارى از مفسران برآنند كه مراد از كفر مردم عصر بعثت به {الرحمان} عدم آشنايى آنان با اين اسم براى خداوند است ; يعنى، خداوند را با اين اسم و وصف نمى شناختند و آن گاه كه قرآن خداوند را به اسم {الرحمان} توصيف كرد، انكار كردند و گفتند {رحمان} ديگر كيست و چه
خدايى است؟
كفر به رسالت عيسى(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 115 - 4
4 _ عذاب سهمگين و بى نظير الهى سزاى آنانكه پس از مشاهده مائده آسمانى به قدرت خداوند ، رسالت عيسى ( ع ) و معجزه بودن آن مائده كافر شوند .
فمن يكفر بعد منكم فانى اعذبه عذاباً لا اعذبه احداً من العلمين
متعلق {يكفر} مى تواند، رسالت عيسى(ع)، قدرت خداوند و معجزه بودن مائده آسمانى باشد. ضمير در {لااعذبه} مفعول مطلق نوعى است و مرجع آن كلمه {عذاباً} مى باشد يعنى لااعذب قبل هذا العذاب احداً
كفر به طاغوت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 60 - 6،7،11
6 _ لزوم كفر به طاغوت و موضعگيرى در مقابل آن
و قد امروا ان يكفروا به
7 _ لزوم كفر به طاغوت و موضعگيرى در مقابل آن ، فرمان مشترك همه اديان الهى
يزعمون انّهم امنوا بما انزل اليك و ما انزل من قبلك يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغ
چون خداوند مراجعه به طاغوت را با ايمان به كتب آسمانى گذشته ناسازگار دانسته، معلوم مى شود كه در آن كتابها نيز چنين كردارى محكوم و ناپسند شمرده شده است.
11 _ خوددارى از مراجعه به طاغوت براى قضاوت ، مصداقى از كفر به طاغوت
يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت و قد امروا ان يكفروا به
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 256 - 9،10،11،13،14،17،21
9 _ ايمان به خداوند و كفر به طاغوت ، راهى استوار ، محكم و مطمئن
فمن يكفر بالطاغوت و يؤمن باللّه فقد
استمسك بالعروة الوثقى
10 _ كفر مستمرّ به طاغوت و ايمان مداوم به خداوند ، چنگ زدن به ريسمان محكم الهى است .
فمن يكفر بالطّاغوت و يؤمن باللّه فقد استمسك بالعروة الوثقى
11 _ كفر به طاغوت ( نفى همه اغيار و تخليه وجود از غير حق ) ، شرط تحقّق ايمان
فمن يكفر بالطّاغوت و يؤمن باللّه
از تقدم مسأله {كفر به طاغوت} بر {ايمان} استفاده شده است.
13 _ ايمان به خداوند و كفر به طاغوت ، رُشد است .
قد تبيّن الرّشد من الغىّ فمن يكفر بالطّاغوت و يؤمن باللّه
14 _ لزوم اعلانِ كفر به طاغوت و ايمان به خداوند با زبان ، علاوه بر تصديق قلبى
فمن يكفر بالطّاغوت و يؤمن باللّه . .. و اللّه سميع عليم
ذكر {سميع عليم} بيانگر اين است كه ايمان به خداوند و كفر به طاغوت، به زبان و قلب است.
17 _ تشويق خداوند نسبت به مؤمنانِ به او و كافرانِ به طاغوت
فمن يكفر بالطّاغوت و يؤمن باللّه . .. و اللّه سميع عليم
21 _ تعلّق قلبى به خداوند و كفر به طاغوت ( نفى اغيار ) ، دو بُعد ايمانِ با صلابت
فمن يكفربالطّاغوت و يؤمن باللّه فقد استمسك بالعروة الوثقى
امام صادق (ع) درباره آيه {فقد استمسك . .. } فرمود: هى الايمان باللّه وحده لا شريك له
_______________________________
كافى، ج 2، ص 14، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 263، ح 1052 و 1053.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 257 - 1،2
1 _ شمول ولايت خاص الهى ، بر مؤمنانى كه به طاغوت كفر ورزند .
فمن يكفر بالطّاغوت . .. اللّه ولىّ الّذين امنوا
2
_ ايمان به خداوند و كفر به طاغوت ، موجب جلب سرپرستى ، ياورى و دوستى خداوند
فمن يكفر بالطّاغوت . .. اللّه ولىّ الّذين امنوا
براى {ولىّ}، معانى متعدّدى گفته شده است ; از آن جمله كه با آيه شريفه تناسب دارد، سرپرست، ياور و دوست است.
كفر به عزت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 49 - 10
10 _ ايمان نداشتن به عزت و حكمت خدا و توكل نكردن بر وى از ريشه هاى نفاق است .
إذ يقول المنفقون و الذين . .. فإن اللّه عزيز حكيم
از اينكه خداوند منافقان و بيماردلان را قسيم متوكلان قرار داد و با جمله {إن اللّه عزيز حكيم} منشأ توكل متوكلان را ايمان به عزت و حكمت مطلق خداوند دانست، معلوم مى شود از ريشه هاى نفاق و ضعف ايمان، باور نداشتن به اقتدار خدا و حكيم بودن اوست.
كفر به عيسى(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 57 - 10
10 _ كافران به عيسى ( ع ) ( يهوديان ) ، ظالم و محروم از محبّت خداوند هستند .
فاما الذين كفروا . .. و اللّه لا يحبّ الظالمين
از مصاديق مورد نظر از كلمه {الظالمين}، به قرينه آيات قبل، يهوديانى هستند كه به حضرت عيسى (ع) ايمان نياوردند.
كفر به قدرت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 115 - 4
4 _ عذاب سهمگين و بى نظير الهى سزاى آنانكه پس از مشاهده مائده آسمانى به قدرت خداوند ، رسالت عيسى ( ع
) و معجزه بودن آن مائده كافر شوند .
فمن يكفر بعد منكم فانى اعذبه عذاباً لا اعذبه احداً من العلمين
متعلق {يكفر} مى تواند، رسالت عيسى(ع)، قدرت خداوند و معجزه بودن مائده آسمانى باشد. ضمير در {لااعذبه} مفعول مطلق نوعى است و مرجع آن كلمه {عذاباً} مى باشد يعنى لااعذب قبل هذا العذاب احداً
كفر به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 41 - 9
9 - بنى اسرائيل با انكار قرآن ، خود پيشتاز كفر به كتاب هاى آسمانى خويش خواهند بود .
و لاتكونوا أول كافر به
برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {به} به {ما معكم} برگردد. بنابراين جمله {و لاتكونوا ...} در ارتباط با جمله {ءامنوا بما أنزلت} چنين معنا مى شود: اى بنى اسرائيل! به قرآن ايمان آوريد و از نخستين كسانى نباشيد كه به كتب آسمانى خود كافر مى شوند; يعنى، در صورت انكار قرآن كتابهاى آسمانى خود را انكار كرده ايد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 45 - 5
5 - صبر و نماز عوامل كارآمد براى موفق شدن در پرهيز از محرمات الهى ( كفر به قرآن ، دين فروشى ، كتمان حق و . . . )
و لاتكونوا أول كافر به . .. و استعينوا بالصبر و الصلوة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 89 - 11
11 - يهوديان على رغم مطابق يافتن ويژگى هاى كتاب و پيامبر موعود ، بر قرآن و رسول اكرم ( ص ) ، به آن كافر
شدند .
فلما جاءهم ما عرفوا كفروا به
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 90 - 1،2،4،12
1 - يهوديان ، به قرآن و كتاب آسمانى خويش ( تورات ) كفر ورزيدند .
أن يكفروا بما أنزل اللّه
مراد از {ما أنزل اللّه} قرآن است و بعيد نيست كه علاوه بر آن، تورات نيز منظور باشد. قابل ذكر است كه مراد از كافر شدن يهود به تورات، انكار يا تحريف آن بخش از تورات است كه ويژگيهاى پيامبر اكرم(ص) را بيان كرده است.
2 - يهوديان ، با كفرشان به قرآن و تورات ، خود را به بد بهايى فروختند .
بئسما اشتروا به أنفسهم أن يكفروا بما أنزل اللّه
{اشتراء} به معناى خريدن است و گاهى به معناى فروختن نيز به كار مى رود. در آيه شريفه معناى دوم اراده شده است (اقتباس از مجمع البيان). {ما}ى موصوله در {بئسما} فاعل {بئس} و {أن يكفروا ...} مخصوص به ذم است. بنابراين جمله {بئسما ...}; يعنى، كفرورزى يهوديان به قرآن بهاى بدى بود كه خود را بدان فروختند.
4 - هر آنچه آدمى در برابر كفر به قرآن و از دست دادن دين الهى به چنگ آورد ، پست و ناچيز است .
بئسما اشتروا به أنفسهم أن يكفروا بما أنزل اللّه
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مخصوص به ذم، مال و منال، رياستهاى دنيوى و مانند آن باشد كه در كلام ذكر نشده تا شامل هر چيزى بشود. بر اين مبنا {أن يكفروا ...} بيان معامله و داد و ستد است و معناى جمله {بئسما اشتروا ...} چنين مى شود: يهوديان آنچه از مال
و منال دنيا در برابر فروختن خويش به دست آوردند، بهاى پستى بود و اين معامله با كفر به قرآن صورت گرفت.
12 - حسادت يهود به پيامبر ( ص ) از ريشه هاى كفرورزى آنان به قرآن و تورات
أن يكفروا بما أنزل اللّه بغياً أن ينزل اللّه من فضله على من يشاء من عباده
{بغى} به معناى حسادت و نيز به معناى ظلم و سركشى است; برداشت فوق ناظر به احتمال اول است. كلمه {بغياً} مفعولٌ به براى {أن يكفروا} مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 91 - 7،9
7 - نازل نشدن قرآن بر بنى اسرائيل ، تنها دليل و بهانه يهود براى ايمان نياوردن به آن
إذا قيل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه قالوا نؤمن بما أنزل علينا
9 - يهوديان ، على رغم اطمينانشان به الهى بودن قرآن ، به آن ايمان نياوردند .
إذا قيل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه قالوا نؤمن بما أنزل علينا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 99 - 5،11
5 - تنها فاسقان ( منحرفان ) ، قرآن و دلايل روشن آن را نپذيرفته و بدان كافر مى شوند .
و ما يكفر بها إلا الفسقون
11 - انكار قرآن ، نشانه خروج از بينش صحيح در شناخت وحى و رسالت است .
و ما يكفر بها إلا الفسقون
برداشت فوق با توجه به معناى فسق (خروج از حد اعتدال) استفاده شده است. خروج از اعتدال در مقوله ايمان - كه يك مقوله معرفتى و شناختى است - به نداشتن انديشه و بينش صحيح باز مى گردد.
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 100 - 11
11 - بسيارى از يهوديان به قرآن و پيامبر ( ص ) ، ايمان نخواهند آورد .
بل اكثرهم لايؤمنون
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه: متعلق {لايؤمنون}، به دليل آيه قبل، قرآن و پيامبر اسلام باشد. مضارع بودن فعل {لايؤمنون} اين احتمال را تأييد مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 137 - 7
7 - ايمان نياوردن يهود و نصارا به قرآن و معارف اسلام ، از سر ستيزه جويى و دشمنى است .
و إن تولوا فإنما هم فى شقاق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 171 - 0
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 70 - 1
1 _ كفر آگاهانه عالمان اهل كتاب به آيات خداوند ( قرآن و پيامبر ( ص ) ) و توبيخ آنان از سوى خداوند
يا اهل الكتاب لم تكفرون بايات اللّه و انتم تشهدون
با توجّه به آيات قبل و بعد كه درباره محاجّه، كتمان و درآميختن حق به باطل است، استفاده مى شود كه مقصود از اهل كتاب، عالمان آنان هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 199 - 4
4 _ تكبّر و گردن فرازى گروهى از اهل كتاب در برابر خداوند ، موجب كفر و انكار قرآن از سوى آنان
انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. خاشعين للّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3
- نساء - 4 - 47 - 10،12،15،17،19،21،22،23
10 _ هشدار خداوند به اهل كتاب ، در مورد مسخ انسانيّت آنان در صورت ايمان نياوردن به قرآن
امنوا . .. من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها على ادبارها او نلعنهم
{طمس} به معناى نابود كردن اثر چيزى است، و {وجه} به معناى صورت مى باشد. مراد از {وجوه} نيز به دليل برگشت ضمير {هم} به آن، افراد انسان است ; البته به لحاظ شخصيّت انسانى آنان و نه به لحاظ جسم ايشان.
12 _ انحراف فكر و انديشه و مسخ شخصيّت ، پيامد كفر به قرآن
امنوا . .. من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها على ادبارها
{وجوه} به اعتبار اينكه مجمع تمامى حواس آدمى است، مى تواند كنايه از درك و فهم باشد.
15 _ هشدار خداوند به اهل كتاب در مورد گرفتارى آنان به لعن الهى در صورت كفر به قرآن
يا ايها الذين اوتوا الكتب . .. او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السَّبت
17 _ كافران به قرآن در خطر گرفتارى به لعنتى ، همسان لعنى كه اصحاب سبت بدان گرفتار شدند .
امنوا . .. او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السَّبت
19 _ سرگذشت اصحاب سَبت ( مسخ شدن به ميمون ) عبرت و اندرزى براى كافران به قرآن از اهل كتاب
او نلعنهم كما لعنّا اصحاب السَّبت
21 _ مسخ كافرانِ به قرآن و يا گرفتارى آنان به لعنت ، سنت الهى
من قبل ان نطمس وجوهاً . .. او نلعنهم ... و كان امر اللّه مفعولا
22 _ مسخ و يا لعنت كافرانِ به قرآن از اهل كتاب ، امرى حتمى و قضايى تخلف ناپذير
يا ايها الذين اوتوا الكتب امنوا . .. من قبل
ان نطمس وجوهاً ... و كان امر اللّه م
23 _ ايمان نياوردن اهل كتاب به قرآن ، زمينه گمراهى و عدم رستگارى ابدى آنان
من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها على ادبارها
امام باقر (ع) در معنى آيه فوق فرمود: نطمسها عن الهدى فنردّها على ادبارها فى ضلالتها ذمّاً لها بانّها لا تفلح ابداً.
_______________________________
مجمع البيان، ج 3، ص 86 ; نورالثقلين، ج 1، ص 487، ح 280.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 48 - 2،3
2 _ كفر به قرآن به مثابه شرك به خداوند است .
امنوا بما نزّلنا . .. انّ اللّه لا يغفر ان يشرك به
جمله {ان اللّه . .. } تهديدى براى كافران به قرآن است. بنابراين كفر به قرآن بايد مصداقى از شرك به خدا باشد و يا به منزله شرك به او.
3 _ اهل كتاب ، مردمى مشرك ، به خاطر كفر به قرآن
فلا يؤمنون الّا قليلا . .. يا ايها الذين اوتوا الكتب امنوا بما نزّلنا ... انّ ال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 162 - 9
9 _ جهل ، سطحى نگرى و روحيه ناباورى در اكثريت يهود ، مايه كفر آنان به قرآن و ديگر كتب آسمانى
لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون يؤمنون بما أنزل إليك و ما أنزل من قبلك
در برداشت فوق كلمه {لكن} استدراك از جمله {فلايؤمنون الا قليلا} (155) گرفته شده است، يعنى اكثر يهوديان ايمان نمى آورند و لكن عالمان ژرفنگر ايشان و آنانكه اهل باور به حقيقت هستند به قرآن ايمان خواهند آورد. بنابراين جمله {لكن ...}
مى رساند كه جهل و روحيه ناباورى در اكثريت يهود مانع ايمان آوردن آنان به قرآن شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 167 - 2،3
2 _ اهل كتاب به دليل كفرشان به قرآن و انكار رسالت پيامبر ( ص ) و بازدارى مردمان از پيوستن به اسلام ، منحرفانى سخت گمراه
إنّ الذين كفروا و صدوا عن سبيل اللّه قد ضلوا ضللا بعيداً
از مصاديق مورد نظر براى {الذين كفروا . ..} به قرينه آيات پيشين (153 به بعد) آن گروه از اهل كتاب هستند كه رسالت پيامبر(ص) را نپذيرفتند و قرآن را وحى الهى ندانستند ; و مراد از {سبيل اللّه} به دليل آيات گذشته دين اسلام است.
3 _ انكار رسالت پيامبر ( ص ) و كفر به قرآن و بازداشتن ديگران از راه خدا ، گمراهى عميق است .
إنّ الذين كفروا و صدوا عن سبيل اللّه قد ضلوا ضللا بعيداً
متعلق {كفروا} _ به قرينه آيات قبل _ قرآن و پيامبر(ص) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 168 - 2
2 _ انكار رسالت پيامبر ( ص ) و كفر به قرآن و بازداشتن ديگران از راه خدا ، موجب محروميت از هدايت و آمرزش الهى
إنّ الذين كفروا و ظلموا لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم طريقاً
با توجه به آيات قبل مراد از {كفر}، كفر به پيامبر(ص) و قرآن است و مراد از ظلم، بازداشتن ديگران از راه خداست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 169 - 6
6 _
كفر به قرآن و انكار رسالت پيامبر ( ص ) و بازدارى مردمان از پيوستن به اسلام ، مايه خلود در جهنم
إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. خلدين فيها ابداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 175 - 13
13 _ كافران به خدا ، قرآن و پيامبر ( ص ) محروم از رحمت و فضل و هدايت خاص خداوند
فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. صرطاً مستقيماً
معادل {اما}ى تفصيليه حذف شده و جمله موجود {فاما الذين ءامنوا . ..} بيانگر آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 68 - 15
15 _ بى اعتنايى و عدم تعهد اهل كتاب به تورات و انجيل ، موجب كفر آنان به قرآن
قل ياهل الكتب لستم على شىء حتّى تقيموا التورية و الانجيل . .. طغيناً
بيان كفرورزى اهل كتاب به قرآن پس از بيان بى اعتنايى آنان به تورات و انجيل، نمايانگر اين است كه بى اعتنايى آنان به تورات و انجيل، زمينه ساز كفر و انكار قرآن شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 84 - 3
3 _ كفر به خداوند ، قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) فاقد هرگونه دليل
و ما لنا لانؤمن باللّه وما جاءنا من الحق
استفهام در جمله {ما لنا . ..} استفهام انكارى است يعنى براى ما هيچگونه عذر و دليلى وجود ندارد كه از ايمان به خداوند يكتا و پذيرش اسلام رويگردان باشيم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف
- 7 - 53 - 11
11 _ كافران به قرآن ، در قيامت ، انديشه ها و باور هاى خودبافته و مخالف تعاليم دين را سرابى بر باد رفته خواهند ديد .
ضل عنهم ما كانوا يفترون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 186 - 5،7
5 _ كفر به قرآن و انكار معارف آن طغيانگرى است .
و يذرهم فى طغينهم يعمهون
ضمير {هم} در {يذرهم} و {طغيانهم} به منكران قرآن، كه از جمله {فبأىّ حديث} استفاده مى شود، برمى گردد. بنابراين مراد از {طغيان} انكار قرآن است.
7 _ كفرپيشگان منكر قرآن ، مردمى متحير و سرگردان در وادى گمراهى و طغيانگرى
و يذرهم فى طغينهم يعمهون
در برداشت فوق {فى طغيانهم} متعلق به {يعمهون} گرفته شده است، {عَمَهْ} (مصدر {يعمهون}) به معناى تحير و سرگردانى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 17 - 21
21_ بيشتر مردم به قرآن ايمان نمى آورند .
و ل_كنّ أكثر الناس لايؤمنون
برداشت فوق ، مبنى بر اين است كه {ال} در {الناس} براى استغراق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 12
12_ كفرورزى مردم عصر بعثت و مخالفتشان با پيامبر ( ص ) و قرآن ، عامل روى آوردن مصيبت هاى سخت و كوبنده بر آنان
و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة أو تحلّ قريبًا من دارهم
برداشت فوق با توجه به حرف {باء} در {بما صنعوا} _ كه به معناى سببيت است _ استفاده مى شود. مراد از {ما صنعوا} به قرينه آيات گذشته ، انكار قرآن،
مخالفت با رسالت پيامبر(ص) و مانند آن مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 101 - 7
7- دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) در قبال كفر مشركان مكه به معجزه آن حضرت ( قرآن )
و قالوا لن نؤمن لك . .. و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت ... فقال له فرعون إنى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 107 - 13
13- خضوع و سجود آگاهان در برابر قرآن ، گواه بى نيازى آن از ايمان ديگران و بى تأثيرى بى ايمانى آنان *
ءامنوا به أو لاتؤمنوا إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم يخرّون
برداشت فوق بر اين اساس است كه {إن} تعليل باشد براى جمله {آمنوا به أو. ..}; يعنى، چون اهل دانش به قرآن ايمان مى آورند، ايمان و عدم ايمان ديگران مساوى بوده و نيازى به ايمان آنان نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 41 - 1
1 - كفر و انكار قرآن از ديد خداوند ، پنهان نمى ماند .
لايخفون علينا . .. إنّ الذين كفروا بالذّكر
برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه خبر {إنّ} در {إنّ الذين كفروا} _ به قرينه آيه قبل _ جمله {لايخفون} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 52 - 4
4 - كفر به قرآن ، بدترين درجه ضلالت و گمراهى است .
قل أرءيتم إن كان من عند اللّه ثمّ كفرتم به من أضلّ ممّن هو فى
شقاق بعيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 10 - 11
11- سرزنش مشركان عرب از سوى خداوند ، به سبب كفرورزى به قرآن ، على رغم ايمان برخى غير عرب به حقانيت آن *
و شهد ش_هد من بنى إسرءيل على مثله ف_امن و استكبرتم
اين احتمال در آيه وجود دارد كه تذكر قرآن به ايمان فردى از بنى اسرائيل; از آن جهت براى مشركان عرب سرزنش بار باشد كه بنى اسرائيل در اصل عرب نبودند و عوامل نژادى و زبانى، مقتضى آن بوده تا در برابر قرآن خاضع نشوند. با اين وصف برخى از آنان به قرآن ايمان آوردند; در حالى كه مشركان عرب _ كه قرآن به لغت آنان نازل شده _ از پذيرش آن امتناع ورزيدند.
كفر به قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 6 - 2
2 - منكران قرآن ، به خدا و قيامت ايمان نخواهند آورد .
إن الذين كفروا . .. لايؤمنون
متعلَّق {لايؤمنون} به دليل آيه هشت و نيز آيات قبل، خدا و قيامت است; يعنى: لايؤمنون باللّه و لاباليوم الآخر.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 264 - 6،7،8
6 _ عدم ايمانِ انفاق كنندگان رياكار به خداوند و روز رستاخيز
كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس و لا يؤمن باللّه و اليوم الاخر
بنابراينكه جمله {و لا يؤمن . .. }، توضيح و تفسيرى براى جمله {ينفق ماله رئاء} باشد.
7 _ ريا ، اثر و نشانه عدم ايمان به خداوند و قيامت
كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس و لا يؤمن
باللّه و اليوم الاخر
بنابراينكه جمله {و لا يؤمن . .. }، تفسيرى براى جمله قبل باشد.
8 _ ريا و كفرِ به خدا و قيامت ، موجب بطلان صدقات و اعمال خير
لا تبطلوا . .. كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس و لا يؤمن باللّه و اليوم الاخر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 38 - 7،8،9،13
7 _ رياكاران ، ايمان واقعى به خدا و قيامت ندارند .
و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس و لا يؤمنون باللّه و لا باليوم الاخر
جمله {و لا يؤمنون} مى تواند تفسير و توضيح جمله {ينفقون . .. } باشد ; تكرار نشدن {الذين} مى تواند اين معنا را تأييد كند.
8 _ عذاب خواركننده ، كيفر ايمان نداشتن به خدا و قيامت
اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً. و الذين ... لا يؤمنون باللّه و لا باليوم الاخر
9 _ ايمان نداشتن به وعده هاى الهى و قيامت ، منشأ رياكارى
رئاء النّاس و لا يؤمنون باللّه و لا باليوم الاخر
بدان احتمال كه جمله {الذين لا يؤمنون} بيانگر علت و ريشه انفاقهاى ريايى باشد.
13 _ دل هاى تهى از ايمان به خدا و قيامت ، جايگاه شيطان
لا يؤمنون باللّه و لا باليوم الاخر و من يكن الشيطان له قريناً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 39 - 3
3 _ بخل و رياكارى ، نشانه كفر به خدا و قيامت است .
الذين يبخلون . .. و ماذا عليهم لو امنوا باللّه و اليوم الاخر و انفقوا
ضمير در {عليهم} به {الذين يبخلون} برمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3
- نساء - 4 - 41 - 4
4 _ رسوايى و وخامت حال بخيلان ، رياكاران و كافران به خدا و قيامت در صحنه قيامت
الذين يبخلون . .. فكيف اذا جئنا من كل امّة بشهيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 136 - 8
8 _ كافرانِ به خدا ، ملائكه ، كتب آسمانى ، پيامبران الهى و روز قيامت ، در گمراهى ژرف
و من يكفر باللّه و ملئكته و كتبه و رسله و اليوم الأخر فقد ضل ضللا بعيداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 69 - 11
11 _ كفر به خدا و قيامت و نداشتن عمل صالح ، موجب غلبه ترس و اندوه بر آدمى
من ءامن باللّه و اليوم الاخر و عمل صلحاً فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 81 - 16
16 _ بى اعتقادى منافقان به قيامت و عدم درك آن نسبت به حوادث و حقايق آن ، مايه تخلف آنان از جهاد
لو كانوا يفقهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 11 - 11
11 _ طغيان و سركشى ، نشانه بى ايمانى به روز رستاخيز
فنذر الذين لايرجون لقاءنا فى طغينهم يعمهون
كفر به كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 41 - 9
9 - بنى اسرائيل با انكار قرآن ، خود پيشتاز كفر به كتاب هاى آسمانى خويش خواهند بود .
و لاتكونوا أول كافر به
برداشت فوق
بر اين اساس است كه ضمير در {به} به {ما معكم} برگردد. بنابراين جمله {و لاتكونوا ...} در ارتباط با جمله {ءامنوا بما أنزلت} چنين معنا مى شود: اى بنى اسرائيل! به قرآن ايمان آوريد و از نخستين كسانى نباشيد كه به كتب آسمانى خود كافر مى شوند; يعنى، در صورت انكار قرآن كتابهاى آسمانى خود را انكار كرده ايد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 85 - 18
18 - عمل نكردن به دستورات كتاب آسمانى ، به منزله انكار كردن آن كتاب و نشانه كافر شدن به آن است .
أفتؤمنون . .. و تكفرون ببعض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 - 18
18 - اعمال نارواى يهود در طول تاريخ ( كشتن پيامبران ، گوساله پرستى و . . . ) نشانه ايمان نداشتن آنان حتى به پيامبران بنى اسرائيل و كتاب هاى آسمانى خويش است .
قالوا نؤمن بما أنزل علينا . .. قل بئسما يأمركم به إيمنكم إن كنتم مؤمنين
چون جمله {قل بئسما . ..} (اگر ايمان داريد، ايمانتان شما را به كارهاى ناروايى واداشته است) در جواب {نؤمن بما أنزل علينا} قرار گرفته، بيانگر آن است كه: شما يهوديان به كتابهاى آسمانى ايمان نداريد كه چنين اعمال ناپسندى را مرتكب مى شويد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 100 - 7
7 - اكثريت يهود ، حتى به پيامبران و كتاب هاى آسمانى خويش ايمان ندارند .
بل اكثرهم لايؤمنون
متعلق ايمان - به قرينه آيات گذشته - پيامبران و
كتابهاى آسمانى است. {بل} در جمله فوق براى ترقى است; يعنى، و بالاتر از پيمان شكنى اين است كه اكثر آنها اهل ايمان نيستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 51 - 5
5 _ شرك و كفر عالمان به كتاب هاى آسمانى ، دور از انتظار و مايه شگفتى
الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 136 - 8
8 _ كافرانِ به خدا ، ملائكه ، كتب آسمانى ، پيامبران الهى و روز قيامت ، در گمراهى ژرف
و من يكفر باللّه و ملئكته و كتبه و رسله و اليوم الأخر فقد ضل ضللا بعيداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 162 - 9
9 _ جهل ، سطحى نگرى و روحيه ناباورى در اكثريت يهود ، مايه كفر آنان به قرآن و ديگر كتب آسمانى
لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون يؤمنون بما أنزل إليك و ما أنزل من قبلك
در برداشت فوق كلمه {لكن} استدراك از جمله {فلايؤمنون الا قليلا} (155) گرفته شده است، يعنى اكثر يهوديان ايمان نمى آورند و لكن عالمان ژرفنگر ايشان و آنانكه اهل باور به حقيقت هستند به قرآن ايمان خواهند آورد. بنابراين جمله {لكن ...} مى رساند كه جهل و روحيه ناباورى در اكثريت يهود مانع ايمان آوردن آنان به قرآن شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 89 - 10
10 _ انكار حقانيت رسالت پيامبر(ص)، كفر
به همه انبيا و كتب آسمانى است. *
فإن يكفر بها هؤلاء فقد و كلنا
{هؤلاء} اشاره به كفر مردم مكه است. با توجه به اينكه در اين آيات سخن آنها، كه دال بر كفر به انبياى گذشته باشد، نقل نشده، به نظر مى رسد كه كفر آنها به انبياى پيشين تابع كفر آنان به پيامبر باشد. چون همه انبيا مورد تصديق اسلام و قرآن و پيامبرند، كفر به پيامبر كفر به همه انبيا قلمداد شده است.
كفر به محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 89 - 11،15
11 - يهوديان على رغم مطابق يافتن ويژگى هاى كتاب و پيامبر موعود ، بر قرآن و رسول اكرم ( ص ) ، به آن كافر شدند .
فلما جاءهم ما عرفوا كفروا به
15 - از امام صادق ( ع ) درباره سخن خداوند عز و جل ( و كانوا من قبل يستفتحون على الذين كفروا ) روايت شده كه فرموده اند : { كانت اليهود تجد فى كتاب ها ان مهاجر محمد ( ص ) مابين عير و اُحد فخرجوا يطلبون الموضع . . . فاتخذوا بأرض المدينة الأموال فلما كثرت أموالهم بلغ تبع فغزاهم . . . فخلّف حييّن الأوس و الخزرج . . . و كانت اليهود تقول لهم : أما لو قد بعث محمد ليخرجنكم من ديارنا و اموالنا فلما بعث اللّه عز و جل محمداً آمنت به الأنصار و كفرت به اليهود و هو قول اللّه عز و جل : و كانوا من قبل يستفتحون على الذين كفروا فلما جاءهم ما عرفوا كفروا به فلعنة اللّه على
الكافرين ;
يهود در كتابهاى آسمانى خود خوانده بودند كه محل هجرت محمد(ص) بين كوه عير و كوه احد است لذا براى يافتن آن محل از جايگاه خود خارج گرديدند . .. پس در مدينه ساكن شدند و اموالى فراوان به دست آوردند. چون اين خبر به {تُبَّع} رسيد با آنان جنگ كرد ... پس دو طايفه اوس و خزرج را به جا گذاشت ... و يهود به آنان (اوس و خزرج) مى گفتند: اگر محمد(ص) مبعوث شود، شما را از خانه هاى ما و اموالمان بيرون مى كند. پس چون خداوند پيامبر را مبعوث كرد، انصار (اوس و خزرج) ايمان آوردند و يهود به آن حضرت كافر گشتند و اين سخن خداوند است كه: آنان (يهوديان) قبل از بعثت محمد(ص) وعده پيروز شدن بر كافران را مى دادند; پس وقتى كتابى كه آن را (از قبل) مى شناختند نزد آنان آمد به آن كافر شدند; پس لعنت خدا بر كافران باد}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 100 - 11
11 - بسيارى از يهوديان به قرآن و پيامبر ( ص ) ، ايمان نخواهند آورد .
بل اكثرهم لايؤمنون
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه: متعلق {لايؤمنون}، به دليل آيه قبل، قرآن و پيامبر اسلام باشد. مضارع بودن فعل {لايؤمنون} اين احتمال را تأييد مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 57 - 12
12 _ كفر ( انكار پيامبر ) ، ظلم است و كافران ، ظالم هستند .
فاما الذين كفروا . .. و اللّه لا يحبّ الظالمين
بنابراينكه
جمله {و اللّه لا يحب الظالمين}، تعليل براى كيفر كافران باشد; يعنى چون كافران ظالم هستند، مستحق كيفرند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 70 - 1
1 _ كفر آگاهانه عالمان اهل كتاب به آيات خداوند ( قرآن و پيامبر ( ص ) ) و توبيخ آنان از سوى خداوند
يا اهل الكتاب لم تكفرون بايات اللّه و انتم تشهدون
با توجّه به آيات قبل و بعد كه درباره محاجّه، كتمان و درآميختن حق به باطل است، استفاده مى شود كه مقصود از اهل كتاب، عالمان آنان هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 82 - 2
2 _ كسانى كه به پيامبر ( ص ) ايمان نياورند و يا حضرتش را يارى نكنند ، فاسق هستند .
لتؤمننّ به و لتنصرنّه . .. فمن تولّى بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون
در صورتى كه مراد از {رسول} در آيه قبل، پيامبر اكرم (ص) باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 42 - 6
6 _ عصيان از فرمان هاى پيامبر ( ص ) ، كفر به آن حضرت است .
يومئذ يودّ الذين كفروا و عصوا الرسول
چنانچه {الرسول}، مفعول {كفروا} گرفته شود، به نظر مى رسد جمله {عصوا}، بيان و تفسير انكار رسالت باشد; يعنى انكار پيامبر (ص) در عمل.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 55 - 3
3 _ ايمان نياوردن برخى از اهل كتاب ( يهود ) به پيامبر ( ص ) و اخلالگرى آنان در
راه تحقق اسلام
و منهم من صدّ عنه
{صدّ} در برداشت فوق به معناى متعدى آن، يعنى بازداشتن و منع كردن گرفته شده است و لذا از آن به اخلالگرى تعبير شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 150 - 5
5 _ اهل كتاب با انكار رسالت پيامبر ( ص ) ، در حقيقت به خدا و تمامى پيامبران و پيامبر خويش كافرند .
إنّ الذين يكفرون . .. و يقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض ... أولئك هم الكفرون
بنا به گفته مفسران و به دليل آيات بعد، مراد از {الذين يكفرون . ..}، اهل كتاب هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 155 - 21
21 _ بسيارى از يهود ، هرگز به پيامبر اسلام ( ص ) ايمان نخواهند آورد .
فلايؤمنون إلاّ قليلا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 170 - 13
13 _ كافران به رسالت پيامبر ( ص ) مورد تهديد خداوند
و إن تكفروا فان للّه ما فى السموت و الارض
جمله {فان للّه . ..} كه بيانگر سلطنت خداوند بر هستى است مى تواند به منظور تهديد منكران رسالت پيامبر(ص) ايراد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 175 - 13
13 _ كافران به خدا ، قرآن و پيامبر ( ص ) محروم از رحمت و فضل و هدايت خاص خداوند
فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا به . .. صرطاً مستقيماً
معادل {اما}ى تفصيليه حذف شده و جمله موجود {فاما الذين ءامنوا . ..}
بيانگر آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 81 - 10
10 _ فسق بنى اسرائيل عامل ايمان نياوردن به خدا ، پيامبر ( ص ) و وحى الهى
و لو كانوا يؤمنون . .. و لكن كثيراً منهم فسقون
جمله {و لكن . ..} بيانگر علت عدم ايمان بنى اسرائيل است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 84 - 3
3 _ كفر به خداوند ، قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) فاقد هرگونه دليل
و ما لنا لانؤمن باللّه وما جاءنا من الحق
استفهام در جمله {ما لنا . ..} استفهام انكارى است يعنى براى ما هيچگونه عذر و دليلى وجود ندارد كه از ايمان به خداوند يكتا و پذيرش اسلام رويگردان باشيم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 9 - 3
3 _ گريز كفرپيشگان بهانه جو از ايمان به پيامبر(ص)، با درخواست معجزاتى غيرعملى
و لو جعلنه ملكا لجعلنه رجلا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 20 - 5
5 _ كفر اهل كتاب به پيامبر(ص) و اسلام، بهانه مشركان صدر اسلام براى گريز از ايمان
لتشهدون أن مع اللّه ءالهة أخرى . .. الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه
روى اصلى سخن در اين آيه با مشركان و علل ايمان نياوردن آنان است. مطرح كردن اهل كتاب مى تواند براى پاسخگويى به سؤالى باشد كه براى مشركان مطرح بوده و آن اينكه اگر پيامبر(ص) حق است، چرا اهل كتاب _ كه آنان نيز دين آسمانى دارند _ به او
ايمان نياورده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 37 - 2
2 _ نازل نشدن معجزه ويژه و دلخواه مشركان، بهانه كفرورزى آنان به رسالت پيامبر(ص)
و قالوا لو لا نزل عليه ءاية من ربه
درخواست معجزه از پيامبر(ص)، على رغم ارائه معجزات از سوى آن حضرت، حاكى است كه آنان خواهان معجزه ويژه و دلخواه خود بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 89 - 9
9 _ مشركان مكه به پيامبر(ص) و انبياى پيشين كفر مىورزيدند.
أولئك الذين ءاتينهم . .. فإن يكفر بها هؤلاء
{هؤلاء} اشاره به مشركان مكه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 110 - 6
6 _ مشركان مكه با وجود ايمان نياوردن به پيامبر(ص) با معجزات ارائه شده، مجدداً خواهان معجزات ديگرى از پيامبر(ص) بودند.
و أقسموا . .. لئن جاءتهم ءاية ... إذا جاءت لايؤمنون ... كما لم يؤمنوا به أول مرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 54 - 3
3 _ متخلفان از جنگ تبوك ، به ظاهر مسلمان ولى در باطن كافر به خدا و رسول او بودند .
و ما منعهم أن تقبل منهم نفقتهم إلا أنهم كفروا باللّه و برسوله
روى سخن در اين بخش از آيات با كسانى است كه از شركت در جنگ تبوك سرباز زده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 80 - 6
6 _ منافقان ، كافر به خدا و پيامبر ( ص )
ذلك بأنهم كفروا
باللّه و رسوله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 84 - 12
12 _ نفاق و تخلف از فرمان پيامبر ( ص ) ، كفر به خدا و رسول خداست .
فرح المخلفون . .. إنهم كفروا باللّه و رسوله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 27 - 7
7_ گرايش نداشتن آدمى به خدا ، زمينه ساز مشيّت الهى به گمراه ساختن او و هدايت نكردنش به توحيد و رسالت پيامبر ( ص )
إن الله يضل من يشاء و يهدى إليه من أناب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 12
12_ كفرورزى مردم عصر بعثت و مخالفتشان با پيامبر ( ص ) و قرآن ، عامل روى آوردن مصيبت هاى سخت و كوبنده بر آنان
و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة أو تحلّ قريبًا من دارهم
برداشت فوق با توجه به حرف {باء} در {بما صنعوا} _ كه به معناى سببيت است _ استفاده مى شود. مراد از {ما صنعوا} به قرينه آيات گذشته ، انكار قرآن، مخالفت با رسالت پيامبر(ص) و مانند آن مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 13 - 2
2 - تخلف از دعوت پيامبر ( ص ) به بهانه هاى واهى ، در حكم كفر به خداو رسول او *
سيقول لك المخلّفون . .. و من لم يؤمن ... فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا
روى سخن آيه شريفه، مى تواند متوجه به باديه نشينانى باشد كه از دعوت پيامبر(ص) تخلّف
كردند و اشتغال به اموال و خانواده را بهانه قرار دادند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 23 - 6
6 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { إلاّ من تولّى و كفر } يريد من لم يتعظ و لم يصدّقك و جحد ربوبيتى و كفر نعمتى . . . ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {إلاّ من تولّى و كفر} روايت شده است: مقصود كسى است كه موعظه نمى پذيرد و تو را [اى محمد] تصديق نمى كند و پروردگارى مرا منكر است و نعمت من را كفران مى كند. ..}.
كفر به معاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 12 - 19
19 _ كافران به معاد و رسالت پيامبر(ص) ، زيانكار، تباه كننده خويش و محروم از رحمت الهى
و لقد استهزىء برسل . .. كتب على نفسه الرحمة ... الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون
با توجّه به اينكه رحمت الهى فراگير است، ممكن است زيان كافران به جهت محروم ساختن خود از دريافت رحمت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 30 - 8
8 _ مؤاخذه كافران به توحيد، نبوت و معاد در مواقف قيامت
و يوم نحشر هم جمعياً . .. و لو ترى إذ وقفوا على ربهم قال أليس هذا بالحق
{أين شركاؤكم} (در آيه 22) مؤاخذه درباره توحيد، {لاتكذب بآيات ربنا} (در آيه 27) مؤاخذه درباره نبوت، {أليس هذا بالحق} (در آيه 30) مؤاخذه درباره قيامت است.
كفر به معبودان باطل
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 75 - 9
9 _ مستعضعفان مؤمن قوم ثمود ، در پاسخ مستكبران ، كفر خويش به معبودان دروغين را اعلان كردند .
قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون
حصر اضافى كه از تقديم {بما ارسل} بر {مؤمنون} به دست مى آيد، بيانگر اين است كه مستضعفان، علاوه بر اعلان ايمان به صالح و رسالتهاى وى، بيزارى خويش را از معبودان دروغين نيز بيان داشتند.
كفر به معجزه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 115 - 4
4 _ عذاب سهمگين و بى نظير الهى سزاى آنانكه پس از مشاهده مائده آسمانى به قدرت خداوند ، رسالت عيسى ( ع ) و معجزه بودن آن مائده كافر شوند .
فمن يكفر بعد منكم فانى اعذبه عذاباً لا اعذبه احداً من العلمين
متعلق {يكفر} مى تواند، رسالت عيسى(ع)، قدرت خداوند و معجزه بودن مائده آسمانى باشد. ضمير در {لااعذبه} مفعول مطلق نوعى است و مرجع آن كلمه {عذاباً} مى باشد يعنى لااعذب قبل هذا العذاب احداً
كفر به ملائكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 136 - 8
8 _ كافرانِ به خدا ، ملائكه ، كتب آسمانى ، پيامبران الهى و روز قيامت ، در گمراهى ژرف
و من يكفر باللّه و ملئكته و كتبه و رسله و اليوم الأخر فقد ضل ضللا بعيداً
كفر به موسى(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 55 - 1،5
1 - قوم موسى از تصديق رسالت او سرباز زدند و بر ايمان نداشتن
به او تأكيد ورزيدند .
و إذ قلتم يموسى لن نؤمن لك
{لن نؤمن لك}; يعنى، تو را هرگز تصديق نمى كنيم. {آمن} چه با لام آورده شود (آمن له) و چه با حرف باء {آمن به} به يك معناست. (مجمع البيان)
5 - قوم موسى در پى كفر به او و تقاضاى ناروايشان ( ديدن خداوند ) ، به هلاكت رسيدند .
لن نؤمن لك . .. فأخذتكم الصعقة
{اخذ} (مصدر اخذت) به معناى گرفتن است و به قرينه آيه بعد كنايه از كشتن مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 132 - 1
1 _ فرعونيان با سحر خواندن تمامى معجزات موسى ، به وى گفتند كه هرگز رسالتش را تصديق نخواهند كرد .
مهما تأتنا به من ءاية لتسحرنا بها فما نحن لك بمؤمنين
{مهما} از أسماء شرط و به معناى {اى شىء} است. و {من} در {من آية} بيان {مهما} است. بنابراين جمله {مهما تأتنا ... } يعنى {هر چيزى را كه به عنوان معجزه بياورى ... .}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 133 - 1،6،7
1 _ خداوند فرعونيان را پس از اعلام صريحشان بر ايمان نياوردن به موسى ( ع ) ، به عذاب هاى متعدد گرفتار ساخت .
فما نحن لك بمؤمنين. فأرسلنا عليهم ... ءايت مفصلت
6 _ فرعونيان على رغم مشاهده آياتى متعدد بر حقانيت رسالت موسى ، از پذيرش آن سرباز زدند .
فأرسلنا عليهم . .. فاستكبروا
7 _ كبرورزى و خودبزرگ بينى فرعونيان ، ريشه كفرورزى آنان به آيات الهى و رسالت موسى
فأرسلنا عليهم . .. فاستكبروا
استكبار به
معناى خود بزرگ بينى است و چون {استكبروا} با حرف {فا} بر ارسال آيات تفريع شده، لازمه معناى آن (انكار كردن و نپذيرفتن) اراده شده است. به كارگيرى استكبار به جاى انكار و نپذيرفتن، براى رساندن علت انكار است ; يعنى انكار فرعونيان از سر خود بزرگ بينى و تكبر بود.
كفر به نبوّت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 30 - 8
8 _ مؤاخذه كافران به توحيد، نبوت و معاد در مواقف قيامت
و يوم نحشر هم جمعياً . .. و لو ترى إذ وقفوا على ربهم قال أليس هذا بالحق
{أين شركاؤكم} (در آيه 22) مؤاخذه درباره توحيد، {لاتكذب بآيات ربنا} (در آيه 27) مؤاخذه درباره نبوت، {أليس هذا بالحق} (در آيه 30) مؤاخذه درباره قيامت است.
كفر به نبوت صالح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 77 - 5
5 _ قوم ثمود ، ناباور به رسالت حضرت صالح ( ع )
إن كنت من المرسلين
كفر به نبوّت محمّد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 12 - 19
19 _ كافران به معاد و رسالت پيامبر(ص) ، زيانكار، تباه كننده خويش و محروم از رحمت الهى
و لقد استهزىء برسل . .. كتب على نفسه الرحمة ... الذين خسروا أنفسهم فهم لا يؤمنون
با توجّه به اينكه رحمت الهى فراگير است، ممكن است زيان كافران به جهت محروم ساختن خود از دريافت رحمت باشد.
كفر به نوبت صالح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 76 -
2
2 _ مستكبران قوم ثمود ، در پاسخ مستضعفان ، مخالف صريح خويش را با رسالت صالح و كفرشان را به پيام هاى او ابراز داشتند .
قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون
كفر به وحى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 81 - 10
10 _ فسق بنى اسرائيل عامل ايمان نياوردن به خدا ، پيامبر ( ص ) و وحى الهى
و لو كانوا يؤمنون . .. و لكن كثيراً منهم فسقون
جمله {و لكن . ..} بيانگر علت عدم ايمان بنى اسرائيل است.
كفر به وعده خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 38 - 9
9 _ ايمان نداشتن به وعده هاى الهى و قيامت ، منشأ رياكارى
رئاء النّاس و لا يؤمنون باللّه و لا باليوم الاخر
بدان احتمال كه جمله {الذين لا يؤمنون} بيانگر علت و ريشه انفاقهاى ريايى باشد.
كفر پسر نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 40 - 12
12_ برخى از افراد خانواده نوح ( همسر و فرزندش ) در زمره كافران و تكذيب كنندگان رسالت او بودند . *
و أهلك إلاّ من سبق عليه القول
{ال} در {القول} عهد ذكرى و يا ذهنى است و اشاره به جمله {لاتخاطبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون/37} دارد. بنابراين {إلاّ من ...}; يعنى، مگر آن كس كه از پيش به خاطر كفر و ظلمش، حكم غرق شدن را براى او مقدر ساخته ايم. مفسران برآنند كه مراد از {من سبق} همسرنوح به نام {واعله} و فرزندش به نام {يام} و
يا {كنعان} است.
كفر تحريفگران قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 41 - 6
6 - تحريف گران آيات الهى ، كافراند .
إنّ الذين يلحدون فى ءاي_تنا . .. إنّ الذين كفروا بالذّكر
كفر تكذيب معاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 30 - 12
12 _ انكار معاد كفرورزى است.
أليس هذا بالحق قالوا بلى و ربنا قال فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون
كفر توطئه گران عليه آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 5 - 2
2 - كافران ، تلاش گران بر ضد آيات الهى اند .
الذين ءامنوا . .. أُول_ئك لهم مغفرة ... و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا ... أُول_ئك له
به قرينه مقابله {الذين سَعَوْ} با {الذين آمنوا}، به دست مى آيد كه مراد از آنان همان كافران اند.
كفر جالوت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 250 - 5
5 _ جالوت و سپاهيان وى از زُمره كافران
و لمّا بروزا الجالوت و جنوده . .. و انصرنا على القوم الكافرين
كفر جن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 18 - 4
4- كفر و حق ناباورى ، داراى ديرينه در گذشته تاريخ جن و انس
حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس
كفر جهنميان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 28 - 5
5_ انحراف و كفر انسان هاى دوزخى ، ناشى
از سوء اختيار خود آنان است ; نه معلول عوامل جبرى .
و قد قدّمت إليكم بالوعيد
تعبير {قد قدّمت إليكم بالوعيد} بدان معنا است كه بر گمراهان، قبلاً اتمام حجت شده است و ديگر مجالى براى جدال و تخاصم نيست. لازمه اتمام حجت و مجرم بودن فرد، اين است كه او مجبور نبوده و به سوء اختيار خود، عليه حجت الهى اقدام كرده است.
كفر حييى بن اخطب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 51 - 13
13 _ ايمان حُييى بن اخطب و كعب اشرف به جبت و طاغوت ، و گفتار نارواى آنان نسبت به مسلمانان
الم تر الى الّذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت و يقولون
ابن عباس مى گويد: اين آيه درباره حييى بن اخطب و كعب اشرف نازل شده است.
كفر خانواده نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 28 - 5
5 - ايمان نياوردن برخى از اعضاى خاندان نوح ( ع )
و لمن دخل بيتى مؤمنًا
مطلب ياد شده، از قيد {مؤمناً} استفاده مى شود.
كفر در عالم ذر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 74 - 13
13 _ از امام صادق ( ع ) [ درباره بنى آدم ] روايت شده كه فرمود : { . . . فمنهم من أقرّ بلسانه فى الذر و لم يؤمن بقلبه فقال اللّه : { فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا به من قبل } ;
. .. برخى از آنان در عالم ذر به زبان اقرار كردند، ولى ايمان قلبى
نداشتند. اين است كه خداوند فرمود: ايمان نمى آوردند به آنچه كه قبلاً تكذيب كردند}.
كفر دشمنان انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 98 - 6
6 - دشمنان خدا و پيامبران و فرشتگان ، كافرند .
من كان عدواً للّه . .. فإن اللّه عدو للكفرين
مقتضاى كلام آن بود كه به جاى {الكافرين} ضمير {هم} آورده شود. اين جا به جايى حاوى دونكته است: 1_ تصريح به اينكه توصيف شدگان كافرند. 2_ علت دشمنى خدا با آنان، كفر ايشان است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: كسانى كه با خدا و ... دشمنند خدا دشمن آنهاست; زيرا آنان كافرند.
كفر دشمنان جبرئيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 98 - 7،9
7 - دشمنان جبرئيل و ميكائيل كافرند .
من كان عدواً للّه . .. و جبريل و ميكل فإن اللّه عدو للكفرين
9 - يهوديان ، به دليل عداوتشان با جبرئيل كافرند و خداوند دشمن آنان است .
من كان عدواً للّه . .. و جبريل و ميكل فإن اللّه عدو للكفرين
از مصداقهاى {الكافرين} - به دليل آيات گذشته - يهوديان هستند.
كفر دشمنان خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 98 - 6
6 - دشمنان خدا و پيامبران و فرشتگان ، كافرند .
من كان عدواً للّه . .. فإن اللّه عدو للكفرين
مقتضاى كلام آن بود كه به جاى {الكافرين} ضمير {هم} آورده شود. اين جا به جايى حاوى دونكته است: 1_ تصريح به اينكه توصيف شدگان كافرند. 2_ علت دشمنى خدا با آنان،
كفر ايشان است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: كسانى كه با خدا و ... دشمنند خدا دشمن آنهاست; زيرا آنان كافرند.
كفر دشمنان دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 27 - 16
16- مشركانى كه آيات قرآن را اسطوره مى خوانند ، و نيز كسانى كه عليه دين خدا توطئه مى كنند ، در زمره كافرانند .
و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...
كفر دشمنان محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 9 - 3
3 - دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) در قبال كفر و حق ستيزى دشمنان
كذّبت قبلهم قوم نوح
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ضمير {قبلهم} به كافران عصر پيامبر بازمى گردد و در آيات پيشين نيز افعال {إن يروا. ..} و {كذّبوا} و {اتّبعوا} نظر به ايشان دارد.
كفر دشمنان ملائكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 98 - 6
6 - دشمنان خدا و پيامبران و فرشتگان ، كافرند .
من كان عدواً للّه . .. فإن اللّه عدو للكفرين
مقتضاى كلام آن بود كه به جاى {الكافرين} ضمير {هم} آورده شود. اين جا به جايى حاوى دونكته است: 1_ تصريح به اينكه توصيف شدگان كافرند. 2_ علت دشمنى خدا با آنان، كفر ايشان است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: كسانى كه با خدا و ... دشمنند خدا دشمن آنهاست; زيرا آنان كافرند.
كفر دشمنان ميكائيل
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 98 - 7
7 - دشمنان جبرئيل و ميكائيل كافرند .
من كان عدواً للّه . .. و جبريل و ميكل فإن اللّه عدو للكفرين
كفر رباخواران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 131 - 4
4 _ رباخواران ، هر چند مدّعى ايمان باشند ، در حقيقت از زمره كفرپيشگان هستند .
لا تاكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
مقتضاى جمع ميان خطاب {يا ايّها الّذين آمنوا لا تاكلوا الرّبوآ . .. } و تهديد اين گروه از رباخواران به آتش مهيا شده براى كافران، قرار دادن رباخواران مدّعى ايمان است به منزله كافران.
كفر رياكار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 38 - 7
7 _ رياكاران ، ايمان واقعى به خدا و قيامت ندارند .
و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس و لا يؤمنون باللّه و لا باليوم الاخر
جمله {و لا يؤمنون} مى تواند تفسير و توضيح جمله {ينفقون . .. } باشد ; تكرار نشدن {الذين} مى تواند اين معنا را تأييد كند.
كفر زبانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 4،6
4 _ ثبوت كفر منافقان صدر اسلام ، با اظهار كردن كلمات كفرآميز
و لقد قالوا كلمة الكفر و كفروا بعد إسلمهم
6 _ بر زبان جارى ساختن كلمات كفرآميز ، موجب كفر مى شود .
يحلفون باللّه ما قالوا و لقد قالوا كلمة الكفر و كفروا
كفر شرك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام
- 6 - 25 - 16
16 _ شرك، كفرورزى و مشرك، كافر است.
و اللّه ربنا ما كنا مشركين . .. يقول الذين كفروا
مرجع ضمير {منهم من يستمع} در صدر آيه، مشركان مطرح شده در آيات قبل است. و از آنجا كه در پايان آيه از همان گروه با توصيف {الذين كفروا} ياد شده، _ كه در حقيقت اظهار در مورد اضمار است _ برداشت فوق به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 12 - 3
3 - شرك ، كفر است و مشركان ، كافراند .
إنّ الذين كفروا . .. ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه در اين آيات، مشركان با عنوان كافران معرفى شده اند.
كفر شياطين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 102 - 9
9 - كفرورزى شياطين با تعليم سحر به مردم
و لكن الشيطين كفروا يعلمون الناس السحر
كفر شيطان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 22 - 18
18- شيطان در قيامت اظهار مى دارد كه وى قبل از شرك پيروانش ، به خداوند كافر شده بود . *
إنى كفرت بما أشركتمون من قبل
برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {ما} در {بما أشركتمون} موصول و به معناى {من} باشد و ضمير صله هم محذوف و {من قبل} نيز متعلق به {كفرت} باشد. بنابراين معناى عبارت چنين مى شود: من پيش از آنكه شما مرا شريك خدا قرار دهيد (در
عهد آدم) به او كافر شدم.
كفر عبادت غير خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 55 - 7
7 _ پرستش غير خدا ، كفر است و مشركان كافراند .
و يعبدون من دون اللّه . .. و كان الكافر على ربّه ظهيرًا
برداشت فوق، از به كار بردن واژه {كافر} بر عبادت كنندگان غير خدا _ كه همان مشركان اند _ استفاده شده است.
كفر عقيده به تثليث
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 73 - 2
2 _ معتقدان به تثليث بدون هيچ ترديد ، مردمى كافرند .
لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه ثالث ثلثة
كفر علما
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 51 - 5
5 _ شرك و كفر عالمان به كتاب هاى آسمانى ، دور از انتظار و مايه شگفتى
الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت
كفر علماى يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 42 - 5
5 _ رشوه خوارى عالمان كفرپيشه يهود براى پذيرش و تأييد دروغپردازى هاى رشوه دهندگان
لقوم ءاخرين . .. سمعون للكذب اكلون للسحت
ذكر رشوه خوارى عالمان يهود پس از توصيف آنان به دروغ پذيرى، بيانگر آن است كه آنان براى پذيرش و تأييد دروغهاى بافته شده توسط گروهى از يهوديان رشوه مى گرفتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 44 - 51
51 _ كفرپيشگى برخى از عالمان و سران يهود عصر پيامبر (
ص ) ، به دليل خوددارى آنان از قضاوت بر اساس تورات
ثم يتولون من بعد ذلك . .. و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الكفرون
كفر عمل ناپسند
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 123 - 9
9 _ بدكاران ، گرفتار كيفرِ كردار ناپسند خويش خواهند شد .
من يعمل سوءاً يجز به
كفر عملى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 224 - 11
11 _ سوگند صادقانه به خدا ، گناه است و دروغ آن ، كفر عملى .
و لا تجلعوا اللّه عُرضةً لايمانكم
ان اللّه عز و جل يقول: {و لا تجعلوا اللّه عُرضة لايمانكم}
_______________________________
كافى، ج 7، ص 434، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 218، ح 834.
كفر غير متمدنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 97 - 1،3
1 _ باديه نشينان جزيرة العرب در عصر بعثت ، در كفر و نفاق پابرجاتر و در امتناع از پذيرش سخن حق ، سخت تر بودند .
الأعراب أشد كفراً و نفاقاً
3 _ افراد بدوى و به دور از تمدن و فرهنگ ، داراى كفر و نفاقى سخت تر در مقايسه با مردم متمدن و داراى فرهنگ
الأعراب أشد كفراً و نفاقاً
كفر فاسقان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 99 - 5
5 - تنها فاسقان ( منحرفان ) ، قرآن و دلايل روشن آن را نپذيرفته و بدان كافر مى شوند .
و ما يكفر بها إلا الفسقون
كفر فرزندان قوم نوح
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 27 - 5
5 - به وجود آمدن فرزندان كافر و تبه كار در جامعه ، فلسفه نفرين نوح ( ع ) عليه قوم كافر و گمراه گر خويش
و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا
كفر فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 78 - 9
9 _ فرعون و اطرافيانش ، به موسى و هارون ( ع ) اعلام كردند كه دعوت آنان را نپذيرفته و تسليم ايشان نخواهند شد .
و ما نحن لكما بؤمنين
به قرينه لام در {لكما} ; در كلمه {مؤمنين} معناى تسليم تضمين شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 86 - 3
3 _ فرعون و اشراف پيرامون او ، مردمانى كافر بودند .
على خوف من فرعون و ملإيهم . .. و نجنا برحمتك من القوم الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 56 - 2،3،4
2 - فرعون ، معجزات ارائه شده از جانب موسى ( ع ) را تكذيب كرد و منكر دلالت آنها بر رسالت او شد .
و لقد أرين_ه ءاي_تنا كلّها فكذّب
3 - فرعون ، على رغم مشاهده تمامى معجزات و آيات موسى ( ع ) ، از پذيرفتن رسالت او امتناع كرد .
و لقد أرين_ه ءاي_تنا كلّها فكذّب و أبى
4 - فرعون ، اسير لجاجت و كفر شديد در برابر آيات الهى بود .
و لقد أرين_ه ءاي_تنا كلّها فكذّب و أبى
امتناع و تكذيب فرعون در عين ارائه آيات بسيار بر او، نشان از
شدت لجاجت و كفرپيشگى او دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 39 - 6
6 - فرعون و سپاهيان سركش وى ، عناصرى بى ايمان و بى اعتقاد به آخرت بودند .
و ظنّوا أنّهم إلينا لايرجعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 25 - 16
16 - فرعون ، هامان و قارون ، از كافران بودند .
إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون فقالوا س_حر كذّاب . .. و ما كيد الك_فرين إلاّ فى ضل_ل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 26 - 8
8 - فرعون ، منكر ربوبيت خداوند
و ليدع ربّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 38 - 4
4 - { فرعون } ، محور حاكميت كفر در عصر موسى
و فى موسى إذ أرسلن_ه إلى فرعون
از اين كه موسى(ع) قبل از تبليغ تودهاى مردم، مأموريت يافته بود تا به سوى فرعون حركت كند، به دست مى آيد كه فرعون بر مجموعه نظام اجتماعى آن عصر حاكميت داشت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 19 - 9
9$ - فرعون ، به ربوبيت خداوند ، بى اعتقاد و در برابر خواسته هاى او گستاخ بود .
و أهديك إلى ربّك فتخشى
- فرعون، به ربوبيت خداوند، بى اعتقاد و در برابر خواسته هاى او گستاخ بود.
كفر فرعونيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 129 - 6
6 _ موسى ( ع
) از ايمان آوردن فرعونيان به خدا و پذيرش تعاليم وى نااميد شد .
عسى ربكم أن يهلك عدوكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 133 - 1،6
1 _ خداوند فرعونيان را پس از اعلام صريحشان بر ايمان نياوردن به موسى ( ع ) ، به عذاب هاى متعدد گرفتار ساخت .
فما نحن لك بمؤمنين. فأرسلنا عليهم ... ءايت مفصلت
6 _ فرعونيان على رغم مشاهده آياتى متعدد بر حقانيت رسالت موسى ، از پذيرش آن سرباز زدند .
فأرسلنا عليهم . .. فاستكبروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 135 - 8
8 _ فرعونيان ، على رغم پيمان مؤكدشان با موسى ( ع ) ( تصديق رسالت او و آزادسازى بنى اسرائيل پس از برطرف شدن عذاب ) ، حتى لحظه اى به وى ايمان نياوردند و بنى اسرائيل را آزاد نكردند .
فلما كشفنا عنهم الرجز . .. إذا هم ينكثون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 136 - 3
3 _ فرعونيان به دليل شكستن پيمانشان با موسى ( ع ) ( ايمان به وى و آزادسازى بنى اسرائيل ) سزاوار انتقام الهى و غرق شدن در دريا گشتند .
إذا هم ينكثون. فانتقمنا منهم
تفريع جمله {فانتقمنا} بر جمله {إذا هم ينكثون} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه پيمان شكنى فرعونيان در انتقام الهى از آنان دخيل بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 4
4 _ فرعونيان و امت هاى قبل از
ايشان مردمى كفرپيشه و گنهكار
كدأب ءال فرعون و الذين من قبلهم كفروا بايت اللّه فأخذهم اللّه بذنوبهم
ضمير در {كفروا} به {آل فرعون} و {الذين من قبلهم} برمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 53 - 9
9 _ خداوند به سبب كفرورزى فرعونيان و اقوام پيش از آنها ، نعمت هاى خويش را از آنان سلب و به نقمت و عذاب تبديل كرد .
كدأب ءال فرعون . .. ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا ... حتى يغيروا ما بأنفسهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 39 - 6
6 - فرعون و سپاهيان سركش وى ، عناصرى بى ايمان و بى اعتقاد به آخرت بودند .
و ظنّوا أنّهم إلينا لايرجعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 42 - 9
9 - مردم مصر ( فرعونيان و قبطيان ) ، منكر يكتايى خدا و مشرك بودند .
تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به
كفر قارون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 25 - 16
16 - فرعون ، هامان و قارون ، از كافران بودند .
إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون فقالوا س_حر كذّاب . .. و ما كيد الك_فرين إلاّ فى ضل_ل
كفر قبطيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 83 - 1
1 _ قوم فرعون ، على رغم مشاهده معجزه بزرگ موسى ( ع ) و غلبه او بر ساحران ، بر ناباورى خود پاى فشرده و كسى
از آنان به او ايمان نياورد .
فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير {من قومه} راجع به {موسى} و مراد از {قوم موسى}، بنى اسرائيل باشد.
كفر قريش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 66 - 2
2 _ قوم و قبيله پيامبر، تهديد به عذاب از جانب خداوند را باور نكرده و آن را تكذيب كردند.
قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا . .. و كذّب به قومك
در آيه {قل هو القادر} وعيدهايى از جانب خداوند مطرح گرديد. محتمل است مرجع ضمير {كذب به} همان وعيدهاى مطرح شده در آيه قبل باشد برداشت فوق بر اين اساس استوار است.
كفر قلب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 283 - 17
17 _ كتمان شهادت ، حاكى از كفر قلب كتمان كننده است .
و لا تكتموا الشّهادة و من يكتمها فانّه اثم قلبه
امام باقر (ع) درباره {فانه اثم قلبه} فرمود: كافر قلبه
_______________________________
من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 35، ح 5 ; نورالثقلين، ج 1، ص 301، ح 1207.
كفر قوم ابراهيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 103 - 3
3 - اكثريت قوم ابراهيم ، حق ناپذير و مصمم بر كفر
و ما كان أكثرهم مؤمنين
كفر قوم الياس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 126 - 1
1 - قوم الياس ، منكر ربوبيت خداوند نسبت به انسان ها
أتدعون بعلاً . .. اللّه ربّكم و ربّ ءابائكم
الأوّلين
يادآورى ربوبيت خداوند نسبت به انسان ها، گوياى اين مطلب است كه قوم الياس، منكر اين حقيقت بودند.
كفر قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 77 - 5
5 _ قوم ثمود ، ناباور به رسالت حضرت صالح ( ع )
إن كنت من المرسلين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 68 - 2
2_ قوم ثمود ، ربوبيت خداوند را انكار كردند و از فرمانش سرپيچى نمودند .
ألا إن ثمودا كفروا ربهم
چون {ربهم} بدون واسطه حرف {باء} مفعول براى {كفروا} قرار گرفته است، مى توان گفت در {كفروا} معناى عصيان و نافرمانى اشراب شده است; يعنى: عصوا ربهم كافرين به.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 9 - 20
20- اقوام كفرپيشه نوح ، عاد و ثمود براى انكار تعاليم انبياى خويش در برابر دلايل روشن آنان ، دليل و برهان روشنى نداشتند .
قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم . .. جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت ... قالوا إنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 80 - 1،3
1- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) رسالت رسولان الهى را تكذيب كردند .
و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين
3- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) رسالت حضرت صالح ( ع ) را مورد تكذيب قرار دادند .
و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين
برداشت فوق بنابراين احتمال است كه مراد از {المرسلين} حضرت صالح(ع) باشد كه پيامبر قوم ثمود بود و جمع آورده شدن {المرسلين} مى تواند
به اين دليل باشد كه آن قوم با تكذيب صالح(ع) در حقيقت همه انبياى الهى را مورد تكذيب قرار مى دادند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 81 - 2
2- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) ، از معجزات و آيات الهى روى برتافته و بر كفر خويش اصرار ورزيدند .
و ءاتين_هم ءاي_تنا فكانوا عنها معرضين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 25 - 1
1 - ناباورى قوم ثمود نسبت به انتخاب فردى چون { صالح ( ع ) } ، از ميان همه قوم ، براى دريافت وحى
أءلقى الذكر عليه من بيننا
كفر قوم سبأ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 17 - 2
2 - خداوند ، مردم سبأ را به خاطر كفرشان با فرستادن سيلى بنيان كن مجازات كرد .
فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا
برداشت ياد شده بنابراين اساس است كه {كفروا} به همان معناى مشهور (كفر ورزيدن) باشد.
كفر قوم عاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 53 - 7
7_ تأكيد قوم عاد ، بر ايمان نياوردن به هود ( ع ) و تصديق نكردن پيام ها و رسالت هاى او
و ما نحن لك بمؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 59 - 2
2_ اكثريت قاطع قوم عاد ، آيات الهى و نشانه هاى ربوبيت خداوند را انكار كردند .
و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم
با اينكه عده
اى از مردم عاد ايمان آوردند، خداوند انكار آيات و مخالفت با پيامبران را به همه قوم نسبت مى دهد تا به اين نكته اشاره كند كه: اكثريت قريب به اتفاق آنان، به كفرورزى اصرار داشتند و مؤمنان در قياس با آنها، چيزى به شمار نمى آمدند. قابل ذكر است كه چون فعل {جحد} به وسيله حرف {با} متعدى شده، معناى {كفر} در آن اشراب شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 60 - 5
5_ قوم عاد ، بر اثر كفر و نافرمانى خدا و پيامبران ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .
ألا بُعدًا لعاد قوم هود
{بُعداً} (هلاك گشتن يا دور شدن) مفعول مطلق براى فعل محذوف (ليبعد) است: ألا ليبعد قوم عاد بعداً. و از آن جا كه قوم عاد به هلاكت رسيدند و از رحمت او محروم شدند مى توان گفت، مرادْ عذاب در آخرت و دورى از رحمت او در آن سراست و نيز محتمل است {ألا بُعدًا ...} _ چنان چه زمخشرى گفته _ بيانگر استحقاق دورى و هلاكت باشد; يعنى، [قوم عاد هلاك گشتند و از رحمت او محروم شدند ]بدانيد آنان مستحق آن كيفر و سزاور چنين عقوبتى بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 9 - 20
20- اقوام كفرپيشه نوح ، عاد و ثمود براى انكار تعاليم انبياى خويش در برابر دلايل روشن آنان ، دليل و برهان روشنى نداشتند .
قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم . .. جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت ... قالوا إنا
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 139 - 8
8 - بيشتر عاديان ، حق ناپذير و مصمم بر كفر
و ما كان أكثرهم مؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 41 - 2
2 - كفر و حق ستيزى قوم عاد ، منتهى به عذاب الهى با بادى ويرانگر
و فى عاد إذ أرسلنا عليهم الريح العقيم
كفر قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 32 - 5
5_ كفرپيشگان قوم نوح ، ناباور به آمدن عذاب و تحقق يافتن وعيد ها و تهديد هاى حضرت نوح ( ع )
فأتنا بما تعدنا إن كنت من الص_دقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 9 - 20
20- اقوام كفرپيشه نوح ، عاد و ثمود براى انكار تعاليم انبياى خويش در برابر دلايل روشن آنان ، دليل و برهان روشنى نداشتند .
قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم . .. جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت ... قالوا إنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 76 - 8
8- قوم بى ايمان نوح ، مايه غم شديد و اندوه بزرگ براى حضرت نوح و خاندانش بودند .
فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 27 - 19
19 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : كانت شريعة نوح أن يعبد اللّه بالتوحيد . . . فلبث فيهم ألف
سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سراً و علانية . . . فأوحى اللّه عزّوجلّ إليه : أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتأس بماكانوا يفعلون } فلذلك قال نوح : { و لايلدوا إلاّفاجراً كفاراً } و أوحى اللّه إليه { أن اصنع الفلك } ;
از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. شريعت نوح آن بود كه خدا به يكتايى پرستش مى شد... پس نوح(ع) در بين قوم خويش 950 سال توقف كرد و آنها را آشكار و پنهان به خدا دعوت نمود... سپس خداوند _ عزّوجلّ _ به او وحى فرستاد: {أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون} و به همين خاطر نوح گفت: {و لايلدوا إلاّ فاجراً كفاراً} و خداوند به نوح وحى كرد:{أن اصنع الفلك}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 37 - 2
2 _ قوم نوح ، رسالت و پيامبرى نوح ( ع ) و ديگر پيامبران الهى پيش از او را تكذيب كردند .
كذّبوا الرسل
برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمع آمدن {رسل} به لحاظ مجموعه پيامبران الهى پيش از نوح(ع) باشد; كه در اين صورت الف و لام {الرسل} براى عهد خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 117 - 1
1 - شِكوه نوح ( ع ) به درگاه خدا ، از لجاجت و تكذيب گرى قومش نسبت به او
قال ربّ إنّ قومى كذّبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 3
- 4
4 - قوم نوح ، پيش از رسالت آن حضرت ، به عبادت خدا و تقواى الهى اعتقاد نداشته و پايبند نبودند .
أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون
توصيه و انذار حضرت نوح(ع) به موارد ياد شده و مخالفت طولانى قومش با آنها، بيانگر حقيقت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 13 - 1،2
1 - قوم نوح ، مردمى بى پروا در برابر خداوند ولى بى اعتقاد به عظمت او
ما لكم لاترجون للّه وقارًا
{رجاء} در مقابل {يأس} قرار دارد و هرگاه با حرف نفى استعمال شود _ مانند آيه شريفه _ به معناى {خوف} به كار مى رود (لسان العرب). برخى مراد از {رجاء} در اين آيه را، {اعتقاد} دانسته اند; زيرا كسى كه به چيزى اميدوار است، به آن چيز اعتقاد خواهد داشت. و {وقار} به معناى عظمت و بزرگى است.
2 - قوم نوح ، مردمى بى اعتقاد به شكوه و عظمت ربوبى خداوند
ما لكم لاترجون للّه وقارًا
مشركان، خداوند را به عنوان خالق جهان قبول داشتند; ولى ربوبيت او را انكار مى كردند. با توجه به اين نكته، مى توان استفاده كرد كه مقصود از {وقار} عظمت ربوبى خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 27 - 6
6 - قوم نوح ، مردمى كافر و تبه كار بودند
و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا
تداوم حيات قوم نوح، موجب تولد فرزندان كافر و تبه كارى مى شد. از اين نكته استفاده مى شود كه خود آنان نيز چنين بودند.
كفر قوم يونس
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 98 - 6
6 _ قوم يونس ، پيامبر خويش را در آغاز تكذيب كرده و از ايمان آوردن به دعوت هاى او سرباز زدند .
إلا قوم يونس لما ءامنوا كشفنا عنهم عذاب
كفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 176 - 13
13 _ كفرورزى كافران ، بيرون از اراده الهى نيست .
و لا يحزنك الّذين يسارعون فى الكفر انّهم لن يضرّوا اللّه شيئاً يريد اللّه الّا ي
جمله {يريد اللّه . .. }، بيان دليلى است براى {لن يضرّوا اللّه}; يعنى شتاب كافران در كفر خويش، ضررى به خداوند نمى زند و كفر آنان، نشانه چيره شدن بر خداوند و اراده او نيست; زيرا خداوند با اراده خود آنان را به راهى انداخته كه نتيجه آن محروميّت از بهره هاى آخرت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 131 - 14
14 _ مالكيت انحصارى خداوند بر تمامى هستى و غناى وى ، دليل مصونيت او از هرگونه خسارت و آسيب از كفر كافران
و إن تكفروا فان للّه . .. و كان اللّه غنياً حميداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 155 - 16
16 _ ناتوانى از درك معارف دين در نتيجه لجاج و كفر ، كافران را نزد خدا معذور نمى سازد .
بل طبع اللّه عليها بكفرهم
چنانچه مقصود از جمله {قلوبنا غلف} اين معنا باشد كه يهوديان واقعاً از درك تعاليم پيامبر اسلام و يا ديگر انبيا عاجز بودند و
بر اين اساس خود را معذور مى پنداشتند، جمله {بل طبع اللّه} بيانگر اين نكته است كه ناتوانى يهود از درك سخنان پيامبر(ص) نمى تواند عذرى در پيشگاه خداوند محسوب شود چون كفرورزى آنان عامل چنين وضعيتى براى آنان شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 28 - 8
8 _ كافران تكذيب كننده آيات الهى حتى در صورت بازگشت به دنيا ايمان نمى آورند.
فقالوا يليتنا نرد . .. و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 59 - 1
1 _ هيچ حركت و رفتارى ، حتى كفرورزى كافران و پيمان شكنى آنان ، خارج از اراده خداوند نيست .
و لايحسبن الذين كفروا سبقوا إنهم لايعجزون
جمله {لايحسبن . .. } در صدد رفع پندار ناصوابى است كه كفرپيشگان آن را در خيال خويش مى پروراندند كه با توجه به آيات قبل مى توان گفت آن پندار برخاسته از كفرورزى و ستيزه جويى عليه پيامبر(ص) و شكستن پيمانهاى او بوده است. آنان بر اين پندار بودند كه اگر دستورات پيامبر(ص) از جانب خدا و خواست اوست، آنان با مخالفتهاى خويش بر خداى محمد(ص) چيره شده اند. جمله {لايحسبن ... } بيان مى دارد كه اين پندار ناصواب است. زيرا هيچ چيز خداوند را ناتوان نمى سازد. مفاد اين جمله با توجه به آنچه گذشت اين است كه هيچ حركت و رفتارى بيرون از اراده و خواست خداوند نيست.
كفر كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 -
133 - 5
5 - ربوبيت خداوند بر انسان ها مورد انكار كافران عصر بعثت قرار داشت .
من ربّه
چنانچه كافران به ربوبيت خداوند معترف بودند، مى گفتند: {ربّنا}.
كفر كافران مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 13 - 1
1- كافران مجرم مكه ، على رغم دريافت آيات قرآن ، به آن ايمان نياوردند .
كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به
برداشت فوق، بنابراين است كه جمله {لايؤمنون به} جمله تفسيريه براى {المجرمين} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 14 - 1
1- اگر درى از آسمان به قدرت خداوند گشوده شود كه كافران مكه براى دريافت حقايق به آنجا بروند ، ايمان نخواهند آورد .
كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به ... و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 15 - 1
1- كافران هدايت ناپذير مكه ، در صورت مشاهده گشايش درى از آسمان براى بالا رفتن خود و درك حقايق ، آن را نوعى چشم بندى و سحر وانمود خواهند كرد .
و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا
{سكر} در لغت حالتى را گفته اند كه عارض بر عقل مى شود. بنابراين مراد از ادعاى آنان اين مى شود كه: آنان خود را گرفتار نوعى چشم بندى مى دانستند.
كفر كعب ابن اشرف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 51 - 13
13 _ ايمان حُييى بن اخطب و
كعب اشرف به جبت و طاغوت ، و گفتار نارواى آنان نسبت به مسلمانان
الم تر الى الّذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت و يقولون
ابن عباس مى گويد: اين آيه درباره حييى بن اخطب و كعب اشرف نازل شده است.
كفر متخلفان از غزوه تبوك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 54 - 3
3 _ متخلفان از جنگ تبوك ، به ظاهر مسلمان ولى در باطن كافر به خدا و رسول او بودند .
و ما منعهم أن تقبل منهم نفقتهم إلا أنهم كفروا باللّه و برسوله
روى سخن در اين بخش از آيات با كسانى است كه از شركت در جنگ تبوك سرباز زده بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 84 - 11
11 _ حكم صريح خداوند به كفر منافقان متخلف از جنگ تبوك
إنهم كفروا باللّه و رسوله
كفر محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 88 - 2
2 _ لعنت دائمى و عذاب تخفيف ناپذير ، كيفر يهود و نصارا ، بجهت كفر آگاهانه آنان به پيامبر ( ص )
قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. خالدين فيها لا يخفّف عنهم العذاب
بنابراينكه {قوما كفروا} شامل يهود و نصارا نيز باشد.
كفر مخالفت با انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 19 - 9
9 - كفر و مخالفت با پيامبران ، اسراف است و كافران مسرف اند .
أئن ذكّرتم بل أنتم قوم مسرفون
توصيف مردم بى ايمان و مخالف پيامبران الهى به
اسرافگر، گوياى حقيقت ياد شده است.
كفر مرتد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 90 - 5
5 _ مرتدانى كه بر كفر اصرار ورزند ، گمراهان واقعى هستند .
اولئك هم الضّالّون
كفر مردم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 176 - 1،2،17
1 _ علاقه وافر پيامبر ( ص ) به هدايت يافتن مردم و اندوه و تأسف عميق وى از شتاب برخى از مردم در كفر
و لا يحزنك الّذين يسارعون فى الكفر
2 _ توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر اندوهگين نشدن از شتاب برخى مردم در كفر
و لا يحزنك الّذين يسارعون فى الكفر
17 _ تسليت و دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) در مورد شتاب برخى از مردم در كفر
و لا يحزنك الّذين يسارعون فى الكفر . .. و لهم عذاب عظيم
كفر مردم دوران فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 26 - 15
15 - اعتقاد به ربوبيت خداوند ، در آيين مردم عصر فرعون مردود بود .
و ليدع ربّه . .. أن يبدّل دينكم
دين حضرت موسى بر ربوبيت خداوند استوار بود. بنابراين دين مردم مصر _ كه مطابق اعتقادات موسى(ع) در حال تغيير بود _ در تضاد با اعتقاد به ربوبيت خداوند قرار داشت.
كفر مردم صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 30 - 6،9
6_ امتى كه پيامبر ( ص ) به سوى آنان مبعوث شد ، به خداوند رحمان كفر ورزيدند .
و
هم يكفرون بالرحم_ن
9_ مردم عصر بعثت خداوند را به اسم و وصف { الرحمان } نمى شناختند و بدان كفر مىورزيدند .
و هم يكفرون بالرحم_ن
بسيارى از مفسران برآنند كه مراد از كفر مردم عصر بعثت به {الرحمان} عدم آشنايى آنان با اين اسم براى خداوند است ; يعنى، خداوند را با اين اسم و وصف نمى شناختند و آن گاه كه قرآن خداوند را به اسم {الرحمان} توصيف كرد، انكار كردند و گفتند {رحمان} ديگر كيست و چه خدايى است؟
كفر مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 86 - 7
7- ساحل نشينان غرب سرزمين ذى القرنين ، مردمى كفرپيشه و ستم كار بودند .
قلنا ي_ذا القرنين إمّا أن تعذّب
تعبير {تعذّب} نشانگر آن است كه آنان مستحق كيفر بوده اند و دليل آن _ به قرينه آيات بعد _ ستم گرى و كفر آنان بوده است.
كفر مرفهان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 33 - 6
6 - كفر به يگانگى خدا _ در عين برخوردارى از امكانات دنيوى _ بارزترين نوع ناسپاسى در برابر نعمت هاى او است .
و قال الملأ من قومه الذين كفروا . .. و أترفن_هم فى الحيوة الدنيا
عبارت {و أترفناهم} حال است براى فاعل {كفروا}; يعنى، با اين كه خدا آنان را از امكانات دنيوى برخوردار ساخت، آنها به يگانگى او كفر ورزيدند و به پرستش غير او رو آوردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 34 - 2
2 - مترفان ، به
هر پيامبرى كه از جانب خداوند به سوى مردم مبعوث مى شد ، اعلام مى كردند كه تعاليم او را نمى پذيرند .
و ما أرسلنا فى قرية من نذير إلاّ قال مترفوها إنّا بما أُرسلتم به ك_فرون
كفر مستكبران قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 76 - 2
2 _ مستكبران قوم ثمود ، در پاسخ مستضعفان ، مخالف صريح خويش را با رسالت صالح و كفرشان را به پيام هاى او ابراز داشتند .
قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون
كفر مسيحيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 105 - 1
1 - اهل كتاب ( يهود و نصارا ) و مشركان ، مردمى كفرپيشه اند .
ما يودّ الذين كفروا من اهل الكتب و لاالمشركين
{من} در {من أهل . ..} به دليل عطف {المشركين} بر {اهل الكتاب} بيانيه است. بنابراين {ما يود الذين كفروا ...}; يعنى، آنان كه كافر شدند - مقصود از كافران، اهل كتاب و مشركانند - دوست ندارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 137 - 7
7 - ايمان نياوردن يهود و نصارا به قرآن و معارف اسلام ، از سر ستيزه جويى و دشمنى است .
و إن تولوا فإنما هم فى شقاق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 88 - 2
2 _ لعنت دائمى و عذاب تخفيف ناپذير ، كيفر يهود و نصارا ، بجهت كفر آگاهانه آنان به پيامبر ( ص )
قوماً كفروا بعد ايمانهم
. .. خالدين فيها لا يخفّف عنهم العذاب
بنابراينكه {قوما كفروا} شامل يهود و نصارا نيز باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 30 - 8
8 _ يهود و نصارا به دليل فرزند خدا خواندن { عزير } و { مسيح } كافرند .
يضهئون قول الذين كفروا من قبل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 32 - 12
12 _ يهود و نصارا ، مردمانى كفرپيشه
يريدون أن يطفئوا نور اللّه . .. و يأبى اللّه ... و لو كره الكفرون
كفر مسيحيان صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 1 - 8
8 - گروهى از يهود و نصارا و مشركان در عصر بعثت ، اسلام را نپذيرفته و خود را همچنان در انتظار دستيابى به برهان آشكار قلمداد مى كردند .
لم يكن الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة
حرف {من}، ممكن است براى تبعيض باشد.
كفر مشركان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 105 - 1
1 - اهل كتاب ( يهود و نصارا ) و مشركان ، مردمى كفرپيشه اند .
ما يودّ الذين كفروا من اهل الكتب و لاالمشركين
{من} در {من أهل . ..} به دليل عطف {المشركين} بر {اهل الكتاب} بيانيه است. بنابراين {ما يود الذين كفروا ...}; يعنى، آنان كه كافر شدند - مقصود از كافران، اهل كتاب و مشركانند - دوست ندارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 217 -
17
17 _ مشركان مكه ، مردمانى كفرپيشه و بازدارندگان از راه خداوند و مسجدالحرام
و صدّ عن سبيل اللّه و كفر به و المسجدالحرام و اخراج اهله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 86 - 2
2 _ مشركان و يهوديان ، مردمانى كفر پيشه و تكذيب كننده آيات الهى
و الذين كفروا و كذبوا بايتنا
با توجه به آيات گذشته معلوم مى شود مصداق بارز از {الذين كفروا و كذبوا . ..} مشركان و يهوديان منكر قرآن و رسالت پيامبر(ص) مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 1 - 7
7 _ آنان كه براى خداوند همتايى بپندارند، كافرند.
ثم الذين كفروا بربهم يعدلون
در اين برداشت {بربهم} متعلق به يعدلون و {يعدلون} نيز از عدل، به معنى برابر و همسان، گرفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 37 - 2
2 _ نازل نشدن معجزه ويژه و دلخواه مشركان، بهانه كفرورزى آنان به رسالت پيامبر(ص)
و قالوا لو لا نزل عليه ءاية من ربه
درخواست معجزه از پيامبر(ص)، على رغم ارائه معجزات از سوى آن حضرت، حاكى است كه آنان خواهان معجزه ويژه و دلخواه خود بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 17 - 5
5 _ مشركان ، مردمانى ناپاك و آلوده به كفر
شهدين على أنفسهم بالكفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 35 - 10
10_ مشركان از زمره كافران و موحدان از زمره تقواپيشگانند .
تلك عقبى الذين اتقوا
و عقبى الك_فرين النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 27 - 16
16- مشركانى كه آيات قرآن را اسطوره مى خوانند ، و نيز كسانى كه عليه دين خدا توطئه مى كنند ، در زمره كافرانند .
و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 49 - 5
5- مشركان ، معاد جسمانى را امرى مستبعد و غير ممكن مى دانستند .
و قالوا أءذا كنّا عظ_مًا و رف_تًا أءنَّا لمبعوثون خلقًا جديدًا
از اينكه براى مشركان، بازسازى استخوانهاى خرد شده انسان امرى مستبعد و ناممكن مى نمود، به دست مى آيد كه آنان، معاد جسمانى را غير ممكن مى دانستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 31 - 4
4 - مشركان ، مردمانى كفرپيشه اند .
قل أرونى الذين ألحقتم به شركاء . .. و قال الذين كفروا
مراد از {الذين كفروا} _ چنان كه مفسران نيز اذعان كرده اند _ مشركانى اند كه در آيات پيش از آنان سخن گفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 43 - 17
17 - مشركان ، مردمانى كافراند .
إذ تأمروننا أن نكفر باللّه و نجعل له أندادًا . .. و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا ... و
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 170 - 1
1 - مشركان ، به رغم ادعاى آمادگى براى ايمان آوردن
به كتاب آسمانى ، به قرآن كفر ورزيدند .
لو أنّ عندنا ذكرًا من الأوّلين . لكنّا عباد اللّه المخلصين . فكفروا به
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 5 - 2
2 - منكران يگانگى خدا و معتقدان به تعدد معبود ، كافراند .
و قال الك_فرون . .. أجعل الألهة إل_هًا وحدًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 12 - 3
3 - شرك ، كفر است و مشركان ، كافراند .
إنّ الذين كفروا . .. ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه در اين آيات، مشركان با عنوان كافران معرفى شده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 8 - 7
7- كفرورزى و نسبت هاىِ نارواى مشركان به ساحت وحى و پيامبر ( ص ) ، مورد علم و آگاهى خداوند
قل . .. هو أعلم بما تفيضون فيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 25 - 1
1- مذمّت خداوند از كفر مشركان ، و جلوگيرى آنان از ورود مؤمنان به مسجدالحرام و قربانى كردن
هم الذين كفروا و صدّوكم عن المسجدالحرام و الهدىَ معكوفًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 1 - 4،6،10،12،13،14
4 - منكران اسلام _ چه از اهل كتاب باشند و چه مشرك _ كافراند .
الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين
حرف {من} براى تبيين است و مصداق {الذين كفروا} را،
اهل كتاب و مشركان معرفى كرده است.
6 - اهل كتاب و مشركانى كه اسلام را نپذيرفتند ، كسانى بودند كه از پذيرش هر برهان روشنى سرباز مى زدند .
لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة
در برداشت ياد شده، {منفكّين} به معناى {منفكّين عن الكفر} دانسته شده است. {تأتيهم البيّنة} _ به تقدير {أن} مصدريه _ با {اتيان البيّنة} مرادف است و عبارت {حتّى اتيان البيّنة} را مى توان به معناى {حتّى وقت اتيان البيّنة} يا {حتّى باتيان البيّنة} دانست. در اين صورت، تقدير كلام چنين مى شود: {لم يكن ... منفكّين فى وقت من الأوقات حتّى وقت اتيان البيّنة} يا {لم يكن ... منفكّين بأىّ طريق حتّى باتيان البيّنة}.
10 - كفر اهل كتاب ، نكوهيده تر از كفر مشركان است .
الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين
تقديم اهل كتاب بر مشركان در توبيخ بر كفر، بيانگر برداشت ياد شده است.
12 - ادعاى نبودن برهانى روشن بر حقانيت اسلام ، بهانه اهل كتاب و مشركان ، در امتناع از پذيرش آن
لم يكن الذين كفروا. .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة
13 - برخى از اهل كتاب و مشركان ، پس از مشاهده برهان حقانيت اسلام ، با كفرورزى به آن ، راه خويش را از ديگر هم كيشان خويش جدا كردند .
لم يكن الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة
اين برداشت، بر چهار نكته استوار است: 1. مراد از {الذين كفروا} كسانى اند كه پس از ظهور اسلام، به آن كافر شدند; 2. حرف {من} در {من أهل الكتاب و المشركين} براى تبعيض است; 3. تعبير {منفكّين} ناظر به جدا شدن كافران، از
ديگر اهل كتاب و مشركانى است كه به اسلام گرويده اند; 4. آيه شريفه در مقام توبيخ كسانى است كه به رغم پيدايش {بيّنه}، خود را از صف عموم گروندگان به اسلام جدا كرده اند.
14 - سرپيچى كافرانِ اهل كتاب و مشركان ، از پذيرش اسلام و انشعاب از مجموعه گروندگان به آن پس از ظهور { بيّنه } ، رفتارى نكوهيده و شگفت
لم يكن الذين كفروا. .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 6 - 3،4،5
3 - كفر اهل كتاب ، نكوهيده تر از كفر مشركان است .
إنّ الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين
4 - منكران اسلام _ چه اهل كتاب باشند و چه مشرك _ كافراند .
إنّ الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين
5 - اهل كتاب و مشركان ، در صورت خوددارى از پذيرش اسلام ، از عبادت خالصانه خداوند محروم مانده و خود را از بركات نماز و زكات دور ساخته اند .
و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوة و يؤتوا الز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 8 - 10
10 - اهل كتاب و مشركان ، در صورت كفر به اسلام ، از لذّت مناظر پردرخت و زمين آب خيز بهشت محروم خواهند بود .
من أهل الكت_ب و المشركين فى نار جهنّم . .. الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت ... جزا
كفر مشركان صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 3 - 2
2 _
شرك پيشگان عصر بعثت ، منكر ربوبيت خدا بودند .
قال الكفرون إن هذا لسحر مبين. إن ربكم اللّه
به كارگيرى حرف تأكيد (إن) و اسميه بودن جمله {إن ربكم اللّه} بيانگر برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 7 - 2
2 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، منكر روز بازپسين بودند .
إن الذين لا يرجون لقاءنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 31 - 4،8،9،12
4 _ شرك پيشگان عصر بعثت با وجود اعتقادشان به رازقيت و روزى بخشى خدا ، ربوبيت بى شريك او را باور نداشتند .
قل من يرزقكم من السماء و الأرض . .. فسيقولون اللّه
ضمير فاعلى در {سيقولون} به مشركان بر مى گردد.
8 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، در عين اينكه به مالكيت و حاكميت خدا بر قوا و حواس آدمى اعتقاد داشتند ، منكر ربوبيت او بودند .
أمن يملك السمع و الأبصر. .. فسيقولون اللّه
9 _ شرك پيشگان عرب جاهلى با وجود اينكه خدا را پديد آورنده جانداران از موجودات بى جان و موجودات بى جان را از جانداران مى دانستند ، منكر ربوبيت و پروردگارى او بودند .
و من يخرج الحى من الميت و يخرج الميت من الحى . .. فسيقولون اللّه
12 _ مشركان عرب جاهلى با وجود اعتقادشان به اينكه تدبير امور جهان در دست خداست ، منكر ربوبيت و پروردگارى بى همتاى او بودند .
و من يدبر الأمر فسيقولون اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 16 - 4
4_ امتناع مشركان عصر
بعثت از اقرار به ربوبيت خدا بر تمام هستى على رغم مشاهده نقش او در جهان آفرينش
قل من رب السموت و الأرض قل الله
از اينكه خداوند خود به پرسشى كه از مشركان كرده (من رب السموت) پاسخ مى دهد (قل الله) معلوم مى شود آنان از اعتراف و اقرار به ربوبيّت خداوند خوددارى مى كردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 83 - 2،3
2- بيشتر مشركان صدراسلام ، با وجود آگاهى از نعمت هاى الهى ، راه ناسپاسى پيمودند و كافر شدند .
يعرفون نعمت الله ثمّ ينكرونها و أكثرهم الك_فرون
3- بيشتر مشركان صدراسلام ، علاوه بر انكار عملى نعمت هاى الهى ، به زبان نيز كفر مىورزيدند .
يعرفون نعمت الله ثمّ ينكرونها و أكثرهم الك_فرون
انكار و ناسپاسى نعمتهاى الهى يا با زبان است و يا با عمل. جمله {ثمّ ينكرونها} مى تواند گوياى كفران عملى و جمله {و أكثرهم الكافرون} بيانگر ناسپاسى با زبان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 6 - 5
5- پيشگويى قرآن ، مبنى بر ايمان نياوردن برخى از مشركان صدراسلام ، حتى پس از نزول معجزات درخواستى آنان
ماءامنت قبلهم . .. أفهم يؤمنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 121 - 8
8 - رسوخ روحيه كفرورزى و حق ناپذيرى ، در بيشتر مشركان صدراسلام
إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين
گرچه ضمير {هم} در {أكثرهم} به قوم نوح بازمى گردد; اما در عين حال تعريض به مشركان صدر اسلام نيز دارد.
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 5 - 5
5 - موضع گيرى ناباورانه مشركان صدراسلام ، درباره وعده قيامت
إنّما توعدون لصادق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 27 - 3
3 - بى اعتقادى مشركان صدراسلام ، نسبت به جهان واپسين
إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة ليسمّون المل_ئكة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 51 - 6
6 - مشركان صدراسلام ، پيشواى كافران گذشته تاريخ در كفر و حق ستيزى *
و لقد أهلكنا أشياعكم
با توجه به اين كه {شيعه} به معناى پيرو است و از نظر زمانى كفار مكه دنباله رو كافران گذشته اند; احتمال مى رود كه اطلاق {أشياع} بر كافران گذشته تاريخ از آن جهت باشد كه مشركان مكه در كفر و حق ستيزى، گوى سبقت را از پيشينيان خود ربوده اند، به گونه اى كه بايد پيشينيان را پيرو آنها به حساب آورد و آنان را پيشواى گذشتگان.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 8 - 2،3
2 - سرپيچى مشركان صدراسلام ، از پذيرش دعوت پيامبر ( ص ) و ايمان آوردن به يگانگى خداوند
و ما لكم لاتؤمنون باللّه و الرسول يدعوكم لتؤمنوا بربّكم
خطاب در آيه شريفه، متوجه كافران شرك پيشه صدراسلام است.
3 - نكوهش مشركان صدراسلام از سوى خداوند ، به خاطر موضع گيرى مخالفت آميزشان در برابر دعوت پيامبر ( ص ) و سرباز زدن از پذيرش ايمان به خدا
و ما لكم لاتؤمنون باللّه و الرسول يدعوكم لتؤمنوا بربّكم
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 1 - 5،8
5 - همسويى اهل كتاب ، با مشركان در عصر بعثت ، در امتناع از پذيرش اسلام
الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين
8 - گروهى از يهود و نصارا و مشركان در عصر بعثت ، اسلام را نپذيرفته و خود را همچنان در انتظار دستيابى به برهان آشكار قلمداد مى كردند .
لم يكن الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة
حرف {من}، ممكن است براى تبعيض باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - كافرون - 109 - 3 - 3
3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور افشاى سرسختى مشركان در ترك پرستش خداوند ; حتى در فرض محال تن دادن پيامبر ( ص ) به پرستش معبود هاى آنان
و لا أنتم ع_بدون ما أعبد
كفر مشركان مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 89 - 9،11
9 _ مشركان مكه به پيامبر(ص) و انبياى پيشين كفر مىورزيدند.
أولئك الذين ءاتينهم . .. فإن يكفر بها هؤلاء
{هؤلاء} اشاره به مشركان مكه است.
11 _ خداوند تسلى دهنده پيامبر(ص) با بشارت به پديدار شدن مؤمنانى پايدار، على رغم كفر مشركان مكه
فإن يكفر بها هؤلاء فقد و كلنا بها قوما ليسوا بها بكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 53 - 12
12 _ هلاكت و نابودى مشركان مكه در كارزار بدر ، پيامد گناهان و كفرشان به آيات الهى بود .
ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم
{ذلك} علاوه بر اينكه
اشاره به فرجام شوم فرعونيان و كافران پيش از آنان است، مى تواند اشاره به قضاياى جنگ بدر و نابودى مشركان مكه نيز داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 49 - 1
1- مشركان مكه ، ناباورى و بى اعتقادى خود را به امكان حيات مجدد پس از تبديل شدن به استخوان خُرد و ريز ريز شده ، اعلام داشتند .
و قالوا أءذا كنّا عظ_مًا و رف_تًا أءنَّا لمبعوثون خلقًا جديدًا
{رفات} از ريشه {رَفْت} به معناى شكستن و خُرد و ريز ريز شدن است (مفردات راغب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 101 - 7
7- دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) در قبال كفر مشركان مكه به معجزه آن حضرت ( قرآن )
و قالوا لن نؤمن لك . .. و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت ... فقال له فرعون إنى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 10 - 11
11- سرزنش مشركان عرب از سوى خداوند ، به سبب كفرورزى به قرآن ، على رغم ايمان برخى غير عرب به حقانيت آن *
و شهد ش_هد من بنى إسرءيل على مثله ف_امن و استكبرتم
اين احتمال در آيه وجود دارد كه تذكر قرآن به ايمان فردى از بنى اسرائيل; از آن جهت براى مشركان عرب سرزنش بار باشد كه بنى اسرائيل در اصل عرب نبودند و عوامل نژادى و زبانى، مقتضى آن بوده تا در برابر قرآن خاضع نشوند. با اين وصف برخى از آنان به قرآن ايمان آوردند; در حالى
كه مشركان عرب _ كه قرآن به لغت آنان نازل شده _ از پذيرش آن امتناع ورزيدند.
كفر مصريان باستان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 37 - 17
17_ مصريان عصر يوسف ( ع ) ، به خداوند ايمان نداشتند و سراى آخرت را انكار مى كردند .
إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله و هم بالأخرة هم ك_فرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 34 - 10
10 - حق ناپذيرى و ايمان نياوردن مردم مصر در عصر موسى ( ع ) ، داراى پيشينه در تاريخ گذشته آنان و به ارث رسيده از اجدادشان
لقد جاءكم يوسف من قبل . .. فمازلتم فى شكّ ممّا جاءكم به حتّى إذا هلك قلتم لن يبع
كفر مفتريان به خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 68 - 9
9 - افترازنندگان به خدا و تكذيب كنندگان حق ، كافرند و جايشان در جهنم است .
و من أظلم ممّن افترى على اللّه . .. أو كذّب بالحقّ... أليس فى جهنّم مثوًى للك_فر
{ال} در {الكافرين} براى عهد بوده و اشاره به همين افرادى دارد كه در آيه، مورد بحث قرار گرفته اند.
كفر مفتريان به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 27 - 16
16- مشركانى كه آيات قرآن را اسطوره مى خوانند ، و نيز كسانى كه عليه دين خدا توطئه مى كنند ، در زمره كافرانند .
و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين .
.. قد مكر الذين من قبلهم ...
كفر مفسدان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 8 - 12
12- فسادانگيزان سركش ، كافرند .
لتفسدنّ فى الأرض . .. و إن عدتم عدنا و جعلنا جهنّم للك_فرين حصيرًا
كفر مكذبان آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 47 - 9
9 - آيات خداوند را ، جز كافران ، كسى انكار نمى كند .
و ما يجحد بأي_تنا إلاّ الك_فرون
كفر مكذبان اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 1 - 4
4 - منكران اسلام _ چه از اهل كتاب باشند و چه مشرك _ كافراند .
الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين
حرف {من} براى تبيين است و مصداق {الذين كفروا} را، اهل كتاب و مشركان معرفى كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 6 - 4
4 - منكران اسلام _ چه اهل كتاب باشند و چه مشرك _ كافراند .
إنّ الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين
كفر مكذبان انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 98 - 2،8
2 _ هيچ قومى از اقوام تكذيب كننده سابق _ به جز قوم يونس _ پيش از نزول عذاب استيصال ، به دست كشيدن از تكذيب پيامبر خود و اظهار ايمان به او موفق نشدند .
فلولا كانت قرية ءامنت فنفعها إيمنها إلا قوم يونس
8 _ از تمام اقوام تكذيب كننده پيشين ، تنها قوم يونس پيش از وقوع
عذاب استيصال ، از تكذيب دست برداشته و ايمان آوردند .
فلولا كانت قرية ءامنت فنفعها إيمنها إلا قوم يونس لما ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخز
كفر مكذبان توحيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 5 - 2
2 - منكران يگانگى خدا و معتقدان به تعدد معبود ، كافراند .
و قال الك_فرون . .. أجعل الألهة إل_هًا وحدًا
كفر مكذبان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 68 - 9
9 - افترازنندگان به خدا و تكذيب كنندگان حق ، كافرند و جايشان در جهنم است .
و من أظلم ممّن افترى على اللّه . .. أو كذّب بالحقّ... أليس فى جهنّم مثوًى للك_فر
{ال} در {الكافرين} براى عهد بوده و اشاره به همين افرادى دارد كه در آيه، مورد بحث قرار گرفته اند.
كفر مكذبان قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 6 - 2
2 - منكران قرآن ، به خدا و قيامت ايمان نخواهند آورد .
إن الذين كفروا . .. لايؤمنون
متعلَّق {لايؤمنون} به دليل آيه هشت و نيز آيات قبل، خدا و قيامت است; يعنى: لايؤمنون باللّه و لاباليوم الآخر.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 186 - 7،8
7 _ كفرپيشگان منكر قرآن ، مردمى متحير و سرگردان در وادى گمراهى و طغيانگرى
و يذرهم فى طغينهم يعمهون
در برداشت فوق {فى طغيانهم} متعلق به {يعمهون} گرفته شده است، {عَمَهْ} (مصدر {يعمهون}) به معناى تحير و سرگردانى است.
8 _ كفرپيشگان منكر قرآن راهى براى نجات از تحير
و سرگردانى ندارند .
و يذرهم فى طغينهم يعمهون
معناى جمله {يذرهم . .. } بنابراينكه {فى طغيانهم} متعلق به {يعمهون}باشد، چنين مى شود: خداوند منكران قرآن را رها نمى سازد تا همچنان در وادى طغيان، سرگردان بمانند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 36 - 1
1 - منكران قرآن ، كافراند .
ثمّ أورثنا الكت_ب . .. و الذين كفروا
مقصود از كفر در اين آيه _ به قرينه آيات پيشين كه درباره قرآن كريم بود _ انكار قرآن است.
كفر مكذبان محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 90 - 20
20 - يهوديان منكر رسالت پيامبر ( ص ) ، از زمره كافرانند و به عذابى خفت آور گرفتار خواهند شد .
و للكفرين عذاب مهين
كفر مكذبان معاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 3
3 - منكران معاد ، فرو رفته در كفر و در اوج پافشارى بر پندار باطل خويش
ما أكفره
از آيات بعد _ كه توجّه به مبدأ خلقت انسان را مقدمه توجّه به معاد در {ثمّ إذا شاء أنشره} قرار داده است _ استفاده مى شود كه آيه شريفه بر منكران معاد نيز قابل تطبيق است. مفاد جمله {ماأكفره}، تعجّب از رسوخ كفر در كافران است تا آن حد كه به هيچ نحو زايل نمى شود. اين تعبير ممكن است، صيغه تعجب و يا استفهام باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 22 - 2
2 - منكران معاد ، كافراند .
لتركبنّ
طبقًا عن طبق . .. بل الذين كفروا يكذّبون
كفر مكذبان نعمتهاى خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 83 - 4
4- اكثر انكار كنندگان نعمت هاى الهى ، مصداق و مجسمه كامل كفرند .
يعرفون نعمت الله . .. و أكثرهم الك_فرون
برداشت فوق، بنابراين نكته است كه ضمير {هم} به فاعل {يعرفون}باز گردد و الف و لام در {الكافرون} براى استغراق باشد.
كفر منافقان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 9 - 4
4 - منافقان علم گسترده و همه جانبه خدا و آگاهى او را به اسرار و نهان انسان ها ، باور نداشته و بدان معتقد نيستند .
يخدعون اللّه
از اينكه منافقان با نفاق خويش در صدد نيرنگ زدن به خدا برآمده اند، معلوم مى شود كه آنان مى پنداشتند، اگر امرى را مخفى كنند، خداوند از آن آگاه نمى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 14 - 5
5 - منافقان صدر اسلام ، به هنگام حضور در محفل سردمدارانشان ، بر همگامى و هم مسلكى خويش با آنان ( كفر به اسلام ) تأكيد مى كردند .
و إذا خلوا إلى شيطينهم قالوا إنّا معكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 19 - 6
6 - منافقان در زمره كفرپيشگانند .
واللّه محيط بالكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 167 - 14
14 _ منافقان به دليل شركت نكردن در پيكار احد ، دور از
مرز ايمان و در آستانه كفر بودند .
هم للكفر يومئذ اقرب منهم للايمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 144 - 6
6 _ منافقان در زمره كافرانند *
إنّ المنفقين . .. يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الكفرين
با توجه به آيات قبل و بعد كه درباره منافقان است، مى توان گفت مراد از {الكفرين} همان منافقان هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 147 - 3
3 _ منافقان به خاطر ناسپاسى و كفرشان به خدا ، مستحق عذاب دوزخند .
إنّ المنفقين فى الدرك الاسفل . .. ما يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم
بنابر اينكه خطاب، متوجه منافقان باشد، آيه شريفه اشاره به ناسپاسى و بى ايمانى آنان دارد و آن را از موجبات گرفتارى دوزخ مى شمرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 41 - 11،14،17،18،35،45
11 _ يهوديان و منافقان شتابنده در كفر ، پذيراى سخنان نادرست و سر به فرمانِ سران و عالمان تحريفگر يهود
سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك يحرفون الكلم
برداشت فوق بر اين مبناست كه {سمعون . ..}، علاوه بر توصيف يهوديان، وصف منافقان نيز باشد، و {للكذب} و {لقوم} مفعول به براى {سمعون} باشد. بنابراين معناى {سمعون للكذب} كه داراى لحنى مذمت آميز است، چنين مى شود: آنان پذيراى سخنان دروغ هستند، و {سمعون لقوم ءاخرين}، يعنى شنواى دستورات ديگران و مطيع آنانند.
14 _ دروغ پذيرى برخى منافقان و يهوديان و پيروى آنان از عالمان تحريفگر ، فلسفه نهى خداوند از تأسف پيامبر ( ص ) بر
كفرورزى آنان
لايحزنك الذين يسرعون . .. سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين
{سمعون} خبر براى ضمير محذوفى است كه به {الذين قالوا} و {الذين هادوا} بر مى گردد (هم سماعون) و اين جمله، بيانگر علت نهى خداوند از تأسف بر كفر منافقان و يهوديان است.
17 _ شايعه سازى برخى از منافقان و يهوديان و جاسوسى آنان براى تحريفگران يهود ، فلسفه بازداشتن پيامبر ( ص ) از اندوه بر كفرورزى آنان
لايحزنك الذين يسرعون . .. سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين
18 _ منافقان و يهوديان جاسوس ، دروغ پرداز و حق ناپذير ، آن قدر بى ارزشند كه حتى نبايد بر گمراهى آنان تأسف خورد و بر كفرشان غمگين بود
لايحزنك الذين يسرعون فى الكفر . .. سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين
35 _ يهوديان و منافقان شتابنده در كفر ، داراى جان و دلى آلوده و ناپاك
قالوا ءامنا بافواههم و لم تؤمن قلوبهم و من الذين هادوا . .. أولئك الذين
45 _ پيشتازى در كفر ، تحريفگرى ، دروغپردازى و جاسوسى ، نمودى از خوارى و رسوايى منافقان و يهوديان در دنيا
يسرعون فى الكفر . .. لهم فى الدنيا خزى
رسوايى يهوديان و منافقان، كه {لهم فى الدنيا خزى} بيانگر آن است، مى تواند همان رذايلى باشد كه در آيه مطرح شده است. زيرا اين رذايل يا خود رسوايى است و يا موجب رسوايى انسان در جامعه خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 49 - 12
12 _ منافقان ، گروهى كفرپيشه اند .
و منهم من يقول ائذن لى . .. ألا فى الفتنة سقطوا و إن جهنم لمحيطة بالكفرين
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 54 - 2
2 _ منافقان ، گروهى كفرپيشه و منكر رسالت پيامبر ( ص )
و ما منعهم أن تقبل منهم نفقتهم إلا أنهم كفروا باللّه و برسوله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 55 - 14،15،16
14 _ منافقان ، على رغم ادعاى ايمان ، در حال كفر مى ميرند .
و تزهق أنفسهم و هم كفرون
15 _ مال و اولاد فراوان منافقان ، زمينه گرايش آنان به كفر در هنگام مرگ
فلا تعجبك أمولهم . .. و تزهق أنفسهم و هم كفرون
16 _ جان كندن دشوار و حسرت بار منافقان و كفر نهايى آنان ، پيامد كثرت مال و اولاد و نمودى از عذاب الهى
فلا تعجبك أمولهم . .. يريد اللّه ليعذبهم بها ... و تزهق أنفسهم و هم كفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 56 - 3
3 _ نفى صريح ايمان منافقان ، از سوى خداوند
و ما هم منكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 66 - 3،4،5،6
3 _ برملا شدن كفر منافقان صدر اسلام ، در پى توطئه آنان عليه اسلام و پيامبر ( ص )
لا تعتذروا قد كفرتم بعد إيمنكم
4 _ منافقان صدر اسلام ، گروهى بودند كه در آغاز به اسلام ايمان آوردند ولى بعداً به كفر گرويده و مرتد شدند .
لا تعتذروا قد كفرتم بعد إيمنكم
5 _ كفر منافقان ، پس از ايمان ظاهريشان ، مانع پذيرفته شدن عذر آنان است .
لا تعتذروا قد
كفرتم بعد إيمنكم
6 _ عذر منافقان ، عذر بدتر از گناه و مايه برملا شدن كفر باطنى آنان بود .
إنما كنا نخوض و نلعب . .. لا تعتذروا قد كفرتم بعد إيمنكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 1
1 _ روى آوردن منافقان به سوگند دروغ ، براى انكار سخنان كفرآميزى كه در نهان گفته بودند .
يحلفون باللّه ما قالوا و لقد قالوا كلمة الكفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 81 - 16
16 _ بى اعتقادى منافقان به قيامت و عدم درك آن نسبت به حوادث و حقايق آن ، مايه تخلف آنان از جهاد
لو كانوا يفقهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 85 - 13،15
13 _ منافقان ، على رغم اظهار ايمان ، در حال كفر مى ميرند .
و تزهق أنفسهم و هم كفرون
15 _ كثرت مال و اولاد منافقان نمودى از عذاب الهى و زمينه ساز جان كندن دشوار و حسرت بار آنان
أن يعذبهم . .. و تزهق أنفسهم و هم كفرون
با توجه به اينكه {تزهق أنفسهم} مى تواند عطف تفسيرى براى {أن يعذبهم} باشد، برداشت فوق استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 107 - 14
14 _ منافقان ، در خدمت كفر و دشمنان خدا و رسول و همواركننده راه آنان هستند .
اتخذوا مسجداً . .. كفراً ... و إرصاداً لمن حارب اللّه و رسوله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 -
محمد - 47 - 16 - 10
10- منافقان ، در زمره كافران و گرفتار عذابى همانند آنان
و منهم من يستمع إليك حتّى إذا خرجوا من عندك قالوا . .. ماذا قال
چنانچه ضمير {منهم} به {من هو خالد . ..} بازگردد و مراد از آن در {من يستمع ...} _ به قرينه محتواى آيه _ منافقان باشد، مى توان گفت: منافقان فرجامى همانند كافران خواهند داشت.
كفر منافقان صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 41 - 6
6 _ گروهى از منافقان و يهوديان عصر پيامبر ( ص ) ، كافرانى شتابگر در جهت كفر
لايحزنك الذين يسرعون فى الكفر من الذين . .. و من الذين هادوا
{من الذين هادوا} عطف بر {من الذين قالوا} گرفته شده است و {من} در هر دو مورد براى تبعيض مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 56 - 2
2 _ مؤمنان ، شاهد برخى نشانه هاى كفر و نفاق در زندگى منافقان صدر اسلام
و يحلفون باللّه إنهم لمنكم
بديهى است كه مؤمنان راستين چون در مظان اتهام نيستند، نيازمند سوگند نمى باشند و آنچه منافقان را به سوگند واداشته، نشانه هايى است كه سبب متهم شدن آنان مى شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 4
4 _ ثبوت كفر منافقان صدر اسلام ، با اظهار كردن كلمات كفرآميز
و لقد قالوا كلمة الكفر و كفروا بعد إسلمهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 84 - 11
11
_ حكم صريح خداوند به كفر منافقان متخلف از جنگ تبوك
إنهم كفروا باللّه و رسوله
كفر منافقان مدينه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 14 - 6
6 - تزلزل منافقان مدينه در غزوه احزاب ، ناشى از بى ايمانى آنان بود .
و يستئذن فريق منهم . .. يقولون إنّ بيوتنا عورة ... إن يريدون إلاّ فرارًا ... ثمّ
{ثمّ سئلوا الفتنة} دلالت مى كند كه آنان، با درخواست شرك، آن را قبول مى كردند. چنين امرى اشعار دارد كه استيذان در ترك جهاد و بهانه جويى براى فرار، ناشى از بى ايمانى و تزلزل در عقيده بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 19 - 21،24
21 - منافقان مدينه ، به اسلام ، ايمان نياوردند .
أُول_ئك لم يؤمنوا
24 - رفتار هاى بيمارگونه منافقان مدينه ، ناشى از بى ايمانى آنان بود .
أشحّة عليكم فإذا جاء الخوف . .. تدور أعينهم ... فإذا ذهب الخوف سلقوكم بألسنة حدا
كفر نسل قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 27 - 13
13 - { عن صالح بن ميثم قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) : ما كان علم نوح ( ع ) حين دعا قومه إنّهم لايلدوا إلاّ فاجرًا كفارًا فقال : أما سمعتَ قولَ اللّه لنوح : { إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن } ;
صالح بن ميثم گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: نوح(ع) هنگامى كه قوم خود را دعوت مى كرد از كجا آگاه بود
كه اولاد آن قوم، غير از بدكار و كافر به دنيا نمى آيند; امام فرمود: آيا سخن خداوند را به نوح نشنيده اى كه فرمود: (إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن)}.
كفر نمرود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 258 - 6،7،25
6 _ قدرتمدارى نمرود ، زمينه ساز غرور ، كفر و طغيانگرى وى
الم تر الى . .. ان اتيه اللّه الملك
بنابراينكه جمله {ان اتيه . .. }، بيان علّت محاجّه باشد; يعنى چون ملك و سلطنت يافت، چنين و چنان كرد.
7 _ قدرتمدارى ، زمينه ساز غرور و كفر در برابر ربوبيّت الهى
الم تر الى الّذى . .. ان اتيه اللّه الملك
چنانچه جمله {ان اتيه . .. }، بيانِ علّتِ كفر و غرور نمرود باشد، مى توان از آن يك نتيجه كلّى به دست آورد كه قدرت و سلطنت، زمينه ساز غرور، كفر و ... است.
25 _ پادشاه عصر ابراهيم ( ع ) ( نمرود ) ، حاكمى كافر و ستمگر
فبهت الّذى كفر و اللّه لا يهدى القوم الظّالمين
كفر نوجوان قصه خضر(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 80 - 3
3- نوجوانى كه خضر ( ع ) او را كُشت ، كافر بود .
و أمّا الغل_م فكان أبواه مؤمنين
اختصاص وصف {مؤمن} به پدر و مادر نوجوان، گوياى كافر بودن وى است و مؤثِّر بودن او در گرايش والدين خويش به كفر نيز، كافر بودن او را تأييد مى كند.
كفر و فسق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه -
9 - 84 - 16
16 _ پيوند تنگاتنگ ميان كفر ، نفاق و فسق
إنهم كفروا . .. فسقون
كفر و نفاق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 84 - 16
16 _ پيوند تنگاتنگ ميان كفر ، نفاق و فسق
إنهم كفروا . .. فسقون
كفر ولايت غير خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 102 - 11
11- پذيرش ولايت غير خدا ، كفر و در پى دارنده عذاب دوزخ است .
أن يتّخذوا عبادى من دونى أولياء إنّا أعتدنا جهنّم للك_فرين نزلاً
كفر هامان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 25 - 16
16 - فرعون ، هامان و قارون ، از كافران بودند .
إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون فقالوا س_حر كذّاب . .. و ما كيد الك_فرين إلاّ فى ضل_ل
كفر همسر لوط(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 83 - 4
4 _ همسر لوط ، از زمره كافران به وى بود .
فانجينه و أهله إلا امرأته
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 81 - 19
19_ همسر لوط به او ايمان نياورد و به گناهى هم طراز گناهان قوم لوط آلوده بود .
فأسر بأهلك . .. إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم
همانندى كيفر همسر لوط با كيفر قوم لوط _ كه جمله {إنه مصيبها ما أصابهم} دلالت بر آن دارد _ حاكى است كه گناه وى نيز هم طراز گناه آن قوم بوده است. گويا وى
به عملكرد آنان راضى بوده و يا به گونه اى - چنانچه در برخى روايات وارده شده_ ايشان را در گناهشان يارى مى داده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 171 - 2
2 - همسر لوط ، مخالف راه او و در زمره محكومان به عذاب
إلاّ عجوزًا فى الغ_برين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 32 - 10
10 - همسر لوط ، از زمره كافران بود و به او ايمان نياورد .
لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 33 - 16
16 - همسر لوط ( ع ) از زمره كافران بود و به او ايمان نياورد .
إنّا منجّوك . .. إلاّ امرأتك كانت من الغ_برين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 135 - 3
3 - تمامى اعضاى خاندان لوط ، به جز همسر او ، مؤمن بودند .
إذ نجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين
برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه عذاب به جهت كفر است، پس نجات خاندان لوط دليل ايمان شان و عذاب همسر لوط به نشانه كفر او است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 10 - 2،8
2 - همسران نوح و لوط پيامبر ، نمونه بارز و مثال زدنى ، براى جريان كفر و نفاق اند .
ج_هد الكفّار و المن_فقين . .. ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح
و امرأت لوط
8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .
فخانتاهما
مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .
كفر همسر نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 40 - 12
12_ برخى از افراد خانواده نوح ( همسر و فرزندش ) در زمره كافران و تكذيب كنندگان رسالت او بودند . *
و أهلك إلاّ من سبق عليه القول
{ال} در {القول} عهد ذكرى و يا ذهنى است و اشاره به جمله {لاتخاطبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون/37} دارد. بنابراين {إلاّ من ...}; يعنى، مگر آن كس كه از پيش به خاطر كفر و ظلمش، حكم غرق شدن را براى او مقدر ساخته ايم. مفسران برآنند كه مراد از {من سبق} همسرنوح به نام {واعله} و فرزندش به نام {يام} و يا {كنعان} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 10 - 2،8
2 - همسران نوح و لوط پيامبر ، نمونه بارز و مثال زدنى ، براى جريان كفر و نفاق اند .
ج_هد الكفّار و المن_فقين . .. ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط
8 - كفر و نفاق همسران نوح و لوط ، خيانت به آن دو پيامبر بود .
فخانتاهما
مفسران، مصداق بارز خيانت همسران نوح و لوط را، كفر و نفاق آنان دانسته
اند و نيز روايت كرده اند كه آنان با تطميع ديگران عليه همسران خود اقدام كردند; مثلاً آنان اسرار خانه همسران خود را به دشمنان منتقل مى كردند و. .. .
كفر يأس از رحمت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 23 - 2
2 - مأيوس بودن از رحمت خدا ، روحيه اى ناپسند و كافرانه است .
و الذين كفروا . .. يئسوا من رحمتى
كفر يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 88 - 5
5 - كفر ورزى يهود ، موجب محروم شدن آنان از رحمت الهى است .
لعنهم اللّه بكفر هم
{باء} در {بكفر} سببيه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 89 - 11،15
11 - يهوديان على رغم مطابق يافتن ويژگى هاى كتاب و پيامبر موعود ، بر قرآن و رسول اكرم ( ص ) ، به آن كافر شدند .
فلما جاءهم ما عرفوا كفروا به
15 - از امام صادق ( ع ) درباره سخن خداوند عز و جل ( و كانوا من قبل يستفتحون على الذين كفروا ) روايت شده كه فرموده اند : { كانت اليهود تجد فى كتاب ها ان مهاجر محمد ( ص ) مابين عير و اُحد فخرجوا يطلبون الموضع . . . فاتخذوا بأرض المدينة الأموال فلما كثرت أموالهم بلغ تبع فغزاهم . . . فخلّف حييّن الأوس و الخزرج . . . و كانت اليهود تقول لهم : أما لو قد بعث محمد ليخرجنكم من ديارنا و اموالنا فلما بعث اللّه
عز و جل محمداً آمنت به الأنصار و كفرت به اليهود و هو قول اللّه عز و جل : و كانوا من قبل يستفتحون على الذين كفروا فلما جاءهم ما عرفوا كفروا به فلعنة اللّه على الكافرين ;
يهود در كتابهاى آسمانى خود خوانده بودند كه محل هجرت محمد(ص) بين كوه عير و كوه احد است لذا براى يافتن آن محل از جايگاه خود خارج گرديدند . .. پس در مدينه ساكن شدند و اموالى فراوان به دست آوردند. چون اين خبر به {تُبَّع} رسيد با آنان جنگ كرد ... پس دو طايفه اوس و خزرج را به جا گذاشت ... و يهود به آنان (اوس و خزرج) مى گفتند: اگر محمد(ص) مبعوث شود، شما را از خانه هاى ما و اموالمان بيرون مى كند. پس چون خداوند پيامبر را مبعوث كرد، انصار (اوس و خزرج) ايمان آوردند و يهود به آن حضرت كافر گشتند و اين سخن خداوند است كه: آنان (يهوديان) قبل از بعثت محمد(ص) وعده پيروز شدن بر كافران را مى دادند; پس وقتى كتابى كه آن را (از قبل) مى شناختند نزد آنان آمد به آن كافر شدند; پس لعنت خدا بر كافران باد}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 90 - 1،2
1 - يهوديان ، به قرآن و كتاب آسمانى خويش ( تورات ) كفر ورزيدند .
أن يكفروا بما أنزل اللّه
مراد از {ما أنزل اللّه} قرآن است و بعيد نيست كه علاوه بر آن، تورات نيز منظور باشد. قابل ذكر است كه مراد از كافر شدن يهود به تورات، انكار يا تحريف آن
بخش از تورات است كه ويژگيهاى پيامبر اكرم(ص) را بيان كرده است.
2 - يهوديان ، با كفرشان به قرآن و تورات ، خود را به بد بهايى فروختند .
بئسما اشتروا به أنفسهم أن يكفروا بما أنزل اللّه
{اشتراء} به معناى خريدن است و گاهى به معناى فروختن نيز به كار مى رود. در آيه شريفه معناى دوم اراده شده است (اقتباس از مجمع البيان). {ما}ى موصوله در {بئسما} فاعل {بئس} و {أن يكفروا ...} مخصوص به ذم است. بنابراين جمله {بئسما ...}; يعنى، كفرورزى يهوديان به قرآن بهاى بدى بود كه خود را بدان فروختند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 91 - 9،11،12،14،20،21
9 - يهوديان ، على رغم اطمينانشان به الهى بودن قرآن ، به آن ايمان نياوردند .
إذا قيل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه قالوا نؤمن بما أنزل علينا
11 - يهوديان ، به هر پيامبرى كه از نژاد اسرائيل نباشد ، كافر مى شوند .
و يكفرون بما وراءه
12 - يهوديان ، به هر كتاب آسمانى كه آورنده آن از بنى اسرائيل نباشد ، كافر مى شوند .
و يكفرون بما وراءه
14 - قوم گرايى و نژاد پرستى يهود ، از عوامل كفر ورزى آنان به قرآن
قالوا نؤمن بما أنزل علينا و يكفرون بما وراءه
20 - يهود ، بر خلاف اظهاراتشان حتى به پيامبران بنى اسرائيل نيز ايمان نداشتند .
نؤمن بما أنزل علينا . .. قل فلم تقتلون أنبياء اللّه من قبل إن كنتم مؤمنين
21 - كشته شدن پيامبرانى از نژاد اسرائيل به دست يهوديان ، دليل ايمان نداشتن آنان حتى به پيامبران بنى اسرائيل
نؤمن بما أنزل علينا
. .. قل فلم تقتلون أنبياء اللّه من قبل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 92 - 12
12 - گرايش يهوديان به گوساله پرستى ، دليل ايمان نداشتن آنان حتى به پيامبران بنى اسرائيل و كتاب هاى آسمانى خويش
قالوا نؤمن بما أنزل علينا . .. قل ... و لقد جاء كم موسى بالبينت ثم أتخذتم العجل
جمله {لقد جاءكم . ..} عطف بر {لم تقتلون ...} در آيه قبل است. بنابراين مضمون اين آيه نيز پاسخى به اين ادعاى يهود است كه خود را مؤمن به پيامبران اسرائيلى و كتابهاى آسمانى آنان مى دانستند (نؤمن بما أنزل علينا).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 - 18
18 - اعمال نارواى يهود در طول تاريخ ( كشتن پيامبران ، گوساله پرستى و . . . ) نشانه ايمان نداشتن آنان حتى به پيامبران بنى اسرائيل و كتاب هاى آسمانى خويش است .
قالوا نؤمن بما أنزل علينا . .. قل بئسما يأمركم به إيمنكم إن كنتم مؤمنين
چون جمله {قل بئسما . ..} (اگر ايمان داريد، ايمانتان شما را به كارهاى ناروايى واداشته است) در جواب {نؤمن بما أنزل علينا} قرار گرفته، بيانگر آن است كه: شما يهوديان به كتابهاى آسمانى ايمان نداريد كه چنين اعمال ناپسندى را مرتكب مى شويد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 100 - 7،11
7 - اكثريت يهود ، حتى به پيامبران و كتاب هاى آسمانى خويش ايمان ندارند .
بل اكثرهم لايؤمنون
متعلق ايمان - به قرينه آيات گذشته - پيامبران
و كتابهاى آسمانى است. {بل} در جمله فوق براى ترقى است; يعنى، و بالاتر از پيمان شكنى اين است كه اكثر آنها اهل ايمان نيستند.
11 - بسيارى از يهوديان به قرآن و پيامبر ( ص ) ، ايمان نخواهند آورد .
بل اكثرهم لايؤمنون
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه: متعلق {لايؤمنون}، به دليل آيه قبل، قرآن و پيامبر اسلام باشد. مضارع بودن فعل {لايؤمنون} اين احتمال را تأييد مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 105 - 1
1 - اهل كتاب ( يهود و نصارا ) و مشركان ، مردمى كفرپيشه اند .
ما يودّ الذين كفروا من اهل الكتب و لاالمشركين
{من} در {من أهل . ..} به دليل عطف {المشركين} بر {اهل الكتاب} بيانيه است. بنابراين {ما يود الذين كفروا ...}; يعنى، آنان كه كافر شدند - مقصود از كافران، اهل كتاب و مشركانند - دوست ندارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 137 - 7
7 - ايمان نياوردن يهود و نصارا به قرآن و معارف اسلام ، از سر ستيزه جويى و دشمنى است .
و إن تولوا فإنما هم فى شقاق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 88 - 2
2 _ لعنت دائمى و عذاب تخفيف ناپذير ، كيفر يهود و نصارا ، بجهت كفر آگاهانه آنان به پيامبر ( ص )
قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. خالدين فيها لا يخفّف عنهم العذاب
بنابراينكه {قوما كفروا} شامل يهود و نصارا نيز باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
3 - آل عمران - 3 - 112 - 11،16
11 _ كفر مستمر يهود به آيات الهى و كشتن نارواى پيامبران ، موجب ذلت ، درماندگى و گرفتارى آنان به غضب الهى
ضربت عليهم الذّلّة . .. و باءُو بغضب من اللّه و ضربت عليهم المسكنة ذلك بانّهم كا
16 _ كفر ، جنايت و تجاوز ، سيره دائمى اهل كتاب ( يهود )
ذلك بانّهم كانوا يكفرون بئايت اللّه و يقتلون . .. و كانوا يعتدون
فعل مضارع پس از فعل ماضى از ماده {كَوْنْ} دلالت بر استمرار دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 183 - 13،21
13 _ يهود ، حتّى با مشاهده معجزه مورد درخواست خود ( سوختن قربانى در آتشى از غيب ) از پيامبران ، نه تنها به آنان ايمان نياوردند ، بلكه آنان را كشتند .
قل قد جآءكم رسل من قبلى . .. و بالّذى قلتم فلم قتلتموهم
21 _ بهانه جويى يهود براى گريز از ايمان به پيامبر ( ص )
الّذين قالوا . .. فلم قتلتموهم ان كنتم صادقين
جمله {فلم قتلتموهم . .. }، مى رساند كه پيشنهاد آنان براى ايمان آوردن، بهانه اى بيش نبوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 46 - 21،22
21 _ كفر يهود ، عامل گرفتارى آنان به لعنت و نفرين الهى
من الذين هادوا . .. لعنهم اللّه بكفرهم
22 _ تحريفگرى ، استهزا و طعن يهود نسبت به اسلام و پيامبر ( ص ) ، نمودى از كفر آنان
من الذين هادوا يحرّفون . .. سمعنا و عصينا ... لعنهم
اللّه بكفرهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 49 - 4،5،14،15
4 _ يهوديان عصر پيامبر ( ص ) _ على رغم ادعايشان _ هرگز منزّه نبودند و نزد خدا منزلتى نداشتند .
الم تر الى الذين يزكّون انفسهم بل اللّه يزكّى من يشاء
5 _ خداوند نخواسته است كه يهوديان كفرپيشه ، از آلودگى ها پيراسته گردند و تزكيه شوند .
يزكّون انفسهم بل اللّه يزكّى من يشاء
14 _ شهادت خدا بر ناپاكى يهوديان كفرپيشه ، هرگز ستمى به آنها نيست .
الم تر . .. بل اللّه يزكّى من يشاء و لا يظلمون فتيلا
15 _ خداوند در اعطا نكردن كمال و پاك ننمودن يهوديان كفرپيشه ، هرگز ستمى به آنها نكرده است .
الم تر . .. بل اللّه يزكّى من يشاء و لا يظلمون فتيلا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 54 - 6
6 _ حسادت يهوديان بر پيامبر ( ص ) و منزلت وى ، مايه گرايش آنان به كفر و شرك
يؤمنون بالجبت و الطاغوت . .. ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 137 - 3
3 _ يهود ، مرتدانى كه با انكار عيسى ( ع ) كافر شدند و با انكار حضرت محمد ( ص ) ، بر كفر خويش افزودند .
لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم سبيلا
در شأن نزول آمده كه مقصود آيه، يهوديان هستند كه به حضرت موسى(ع) ايمان آوردند و سپس با گوساله پرستى كافر شدند و پس از
مراجعه ى آن حضرت(ع) از طور، دوباره مؤمن شدند. تا آنگاه كه به حضرت عيسى(ع) كفر ورزيدند و با انكار رسول اللّه(ص)، بر كفر خويش افزودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 153 - 15
15 _ كفر و گوساله پرستى يهود ، على رغم مشاهده بينات و دلايل آشكار بر توحيد و ضرورت خداپرستى
ثم اتخذوا العجل من بعد ما جاءتهم البينت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 155 - 3،11،19
3 _ آيات الهى ( معجزات پيامبران و . . . ) مورد انكار يهوديان
و كفرهم بايت اللّه
11 _ كفر يهود ، موجب مهر زدن خداوند بر دل هاى آنان گشت .
و قولهم قلوبنا غلف بل طبع اللّه عليها بكفرهم
19 _ كفرورزى يهود ، مايه تقدير الهى ، بر بازداشتن قلب هاى آنان از نفوذ تعاليم انبيا
بل طبع اللّه عليها بكفرهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 156 - 1،2،7
1 _ يهود ، مردمى كفرپيشه
و بكفرهم
2 _ بهتان يهوديان به مريم ( ع ) ، نمونه اى از كفرپيشگى آنهاست .
و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً
بدان احتمال كه {قولهم} تفسير و تبيين كفر در {بكفرهم} باشد.
7 _ كفرورزى يهود با انكار رسالت حضرت مسيح ( ع ) ، موجب گرفتار شدن آنان به لعنت خداوند
و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً
برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {بكفرهم} عطف بر {بنقضهم} در آيه قبل باشد. بر اين مبنا {بكفرهم} متعلق به فعل محذوف {لعناهم} خواهد بود.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 157 - 2
2 _ يهود ، مردمى كفرپيشه و طغيانگر عليه عيسى ( ع ) ، على رغم اذعان به رسالت الهى وى
و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه
بر اين مبنا كه {رسول اللّه} دنباله سخن يهوديان {انا قتلنا . ..} باشد مى توان گفت اعتراف آنان به رسالت عيسى اعترافى واقعى و حقيقى بوده ولى در عين حال اقرار به كشتن وى داشته و اين حكايت از شدت خباثت آنان دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 162 - 9
9 _ جهل ، سطحى نگرى و روحيه ناباورى در اكثريت يهود ، مايه كفر آنان به قرآن و ديگر كتب آسمانى
لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون يؤمنون بما أنزل إليك و ما أنزل من قبلك
در برداشت فوق كلمه {لكن} استدراك از جمله {فلايؤمنون الا قليلا} (155) گرفته شده است، يعنى اكثر يهوديان ايمان نمى آورند و لكن عالمان ژرفنگر ايشان و آنانكه اهل باور به حقيقت هستند به قرآن ايمان خواهند آورد. بنابراين جمله {لكن ...} مى رساند كه جهل و روحيه ناباورى در اكثريت يهود مانع ايمان آوردن آنان به قرآن شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 41 - 11،14،17،18،35،45
11 _ يهوديان و منافقان شتابنده در كفر ، پذيراى سخنان نادرست و سر به فرمانِ سران و عالمان تحريفگر يهود
سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك يحرفون الكلم
برداشت فوق بر اين مبناست كه {سمعون . ..}، علاوه بر توصيف
يهوديان، وصف منافقان نيز باشد، و {للكذب} و {لقوم} مفعول به براى {سمعون} باشد. بنابراين معناى {سمعون للكذب} كه داراى لحنى مذمت آميز است، چنين مى شود: آنان پذيراى سخنان دروغ هستند، و {سمعون لقوم ءاخرين}، يعنى شنواى دستورات ديگران و مطيع آنانند.
14 _ دروغ پذيرى برخى منافقان و يهوديان و پيروى آنان از عالمان تحريفگر ، فلسفه نهى خداوند از تأسف پيامبر ( ص ) بر كفرورزى آنان
لايحزنك الذين يسرعون . .. سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين
{سمعون} خبر براى ضمير محذوفى است كه به {الذين قالوا} و {الذين هادوا} بر مى گردد (هم سماعون) و اين جمله، بيانگر علت نهى خداوند از تأسف بر كفر منافقان و يهوديان است.
17 _ شايعه سازى برخى از منافقان و يهوديان و جاسوسى آنان براى تحريفگران يهود ، فلسفه بازداشتن پيامبر ( ص ) از اندوه بر كفرورزى آنان
لايحزنك الذين يسرعون . .. سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين
18 _ منافقان و يهوديان جاسوس ، دروغ پرداز و حق ناپذير ، آن قدر بى ارزشند كه حتى نبايد بر گمراهى آنان تأسف خورد و بر كفرشان غمگين بود
لايحزنك الذين يسرعون فى الكفر . .. سمعون للكذب سمعون لقوم ءاخرين
35 _ يهوديان و منافقان شتابنده در كفر ، داراى جان و دلى آلوده و ناپاك
قالوا ءامنا بافواههم و لم تؤمن قلوبهم و من الذين هادوا . .. أولئك الذين
45 _ پيشتازى در كفر ، تحريفگرى ، دروغپردازى و جاسوسى ، نمودى از خوارى و رسوايى منافقان و يهوديان در دنيا
يسرعون فى الكفر . .. لهم فى الدنيا خزى
رسوايى يهوديان و منافقان، كه {لهم فى الدنيا خزى} بيانگر آن است، مى
تواند همان رذايلى باشد كه در آيه مطرح شده است. زيرا اين رذايل يا خود رسوايى است و يا موجب رسوايى انسان در جامعه خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 64 - 13،14،36
13 _ يهوديان عصر پيامبر ( ص ) ، داراى پيشينه طغيانگرى و كفرورزى
و ليزيدن كثيراً منهم ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً
14 _ تأثير منفى قرآن در يهوديان _ افزون بر كفر و طغيان آنان _ ، برخاسته از گرفتارى ايشان به لعنت الهى
و لعنوا بما قالوا . .. ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً
واقع شدن جمله {و ليزيدن . ..} پس از بيان پندار باطل يهود و گرفتار شدن آنان به لعنت الهى بر اثر آن، مى رساند كه ازدياد كفر و طغيان آنان ريشه در ملعون شدن آنان و پندارهاى ناروا درباره خدا، دارد.
36 _ مفسده جويى يهود ، برخاسته از طغيان گرى و كفرورزى آنان *
طغيناً و كفراً . .. و يسعون فى الارض فساداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 86 - 2
2 _ مشركان و يهوديان ، مردمانى كفر پيشه و تكذيب كننده آيات الهى
و الذين كفروا و كذبوا بايتنا
با توجه به آيات گذشته معلوم مى شود مصداق بارز از {الذين كفروا و كذبوا . ..} مشركان و يهوديان منكر قرآن و رسالت پيامبر(ص) مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 30 - 8
8 _ يهود و نصارا به دليل فرزند خدا خواندن { عزير }
و { مسيح } كافرند .
يضهئون قول الذين كفروا من قبل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 32 - 12
12 _ يهود و نصارا ، مردمانى كفرپيشه
يريدون أن يطفئوا نور اللّه . .. و يأبى اللّه ... و لو كره الكفرون
كفر يهود صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 41 - 6
6 _ گروهى از منافقان و يهوديان عصر پيامبر ( ص ) ، كافرانى شتابگر در جهت كفر
لايحزنك الذين يسرعون فى الكفر من الذين . .. و من الذين هادوا
{من الذين هادوا} عطف بر {من الذين قالوا} گرفته شده است و {من} در هر دو مورد براى تبعيض مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 1 - 8
8 - گروهى از يهود و نصارا و مشركان در عصر بعثت ، اسلام را نپذيرفته و خود را همچنان در انتظار دستيابى به برهان آشكار قلمداد مى كردند .
لم يكن الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة
حرف {من}، ممكن است براى تبعيض باشد.
كفر يهود مدينه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 56 - 4
4 _ يهوديان مدينه در عصر بعثت نمونه پست ترين جنبندگان به سبب اصرارشان بر كفر و از ميان بردن زمينه هاى ايمان در خويش و شكستن پيمانها
إن شر الدواب عنداللّه الذين كفروا . .. الذين عهدت منهم ثم ينقضون عهدهم
كفران رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9
- ابراهيم - 14 - 28 - 8
8- رهبران و سردمداران كفر و شرك در مكه ، افرادى ناسپاس و عامل اصلى سقوط و بدبختى مردم بودند .
ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار
با توجه به اينكه آيه فوق در مكه نازل شده است، مى توان استفاده كرد كه مصداق مورد نظر آيه {الذين بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم} سران كفر و شرك، همچون ابوجهل و ابولهب است.
كيفر اخروى اصرار بر كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 23
23 _ تهديد أكيد خداوند بر كيفر سخت دنيوى و اخروى منافقان صدر اسلام ، در صورت امتناع آنان از توبه و پافشارى بر مواضع كفرآميز توطئه گرانه خود
فإن يتوبوا . .. و إن يتولوا يعذبهم اللّه عذاباً أليماً فى الدنيا و الأخرة
كيفر اخروى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 33 - 1
1 - مشترك بودن رهبران شرك و كفر اغواگر با توده هاى مشرك و كافر اغوا شده در كيفر و عذاب دوزخ
فإنّهم يومئذ فى العذاب مشتركون
كيفر اخروى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 41 - 8
8 - كفر و شرك ، جرمى بزرگ و كيفرآور در قيامت
يعرف المجرمون بسيم_هم فيؤخذ بالنوصى و الأقدام
توصيف كافران و مشركان، به {جرم پيشه}، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.
كيفر اصرار بر كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 78 -
5
5 _ كافران قوم ثمود پس از تمام شدن حجت بر آنان و اصرارشان بر كفرورزى و از ميان بردن ناقه صالح به هلاكت رسيدند .
قال الملأ الذين استكبروا . .. فأخذتهم الرجفة
كلمه {فاء} در {فأخذتهم} نزول عذاب را بر حقايق بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد كه از آنهاست كفرورزى قوم صالح، پى كردن ناقه و . .. .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 134 - 1
1 _ فرعونيان پس از مشاهده آيات پنجگانه ( طوفان و . . . ) و اصرارشان بر انكار رسالت موسى ، به عذابى شديدتر مبتلا شدند .
و لما وقع عليهم الرجز قالوا يموسى ادع لنا ربك
{رجز} به معناى عذاب است و {ال} در آن هم مى تواند عهد ذكرى بوده و اشاره به عذابهاى پنجگانه مطرح شده در آيه قبل باشد، و هم مى تواند {ال} در آن عهد ذهنى باشد. در اين صورت اشاره به عذابى غير از عذابهاى ذكر شده دارد كه به دليل روى آورى آنها به موسى و تقاضاى برطرف شدن آن، عذابى بسيار شديدتر از عذابهاى پنجگانه بوده است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 10
10 _ آن گروه از كافران قريش كه پس از شكست همچنان به كفرورزى خويش ادامه دادند ، از دوزخيان هستند .
و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون
تكرار {الذين كفروا} پس از {ثم يغلبون} اشاره به اين دارد كه گروهى از كفار قريش پس از شكست و غلبه مسلمانان به
كفر باقى خواهند ماند، آنان سزايشان جهنم است و گروهى اسلام را خواهند پذيرفت و اهل نجات خواهند بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 9 - 2
2 - كافران دوزخى ، از كسانى اند كه پس از اتمام حجت و از روى عمد ، راه كفر و انكار را در پيش گرفته و به تكذيب دين پرداختند .
قالوا بلى قد جاءنا نذير فكذّبنا
كيفر دنيوى اصرار بر كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 23
23 _ تهديد أكيد خداوند بر كيفر سخت دنيوى و اخروى منافقان صدر اسلام ، در صورت امتناع آنان از توبه و پافشارى بر مواضع كفرآميز توطئه گرانه خود
فإن يتوبوا . .. و إن يتولوا يعذبهم اللّه عذاباً أليماً فى الدنيا و الأخرة
كيفر دنيوى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 133 - 1
1 _ خداوند فرعونيان را پس از اعلام صريحشان بر ايمان نياوردن به موسى ( ع ) ، به عذاب هاى متعدد گرفتار ساخت .
فما نحن لك بمؤمنين. فأرسلنا عليهم ... ءايت مفصلت
كيفر كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 217 - 33
33 _ كفر و ارتداد ، موجب خُلود در جهنّم و حَبط عمل در دنيا و آخرت
و من يرتدد منكم عن دينه فيمت و هو كافر فاولئك حبطت اعمالهم . .. و اولئك اصحاب ال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 -
257 - 15،16
15 _ كافران ، اهل آتش و ماندگار در آن براى هميشه
اولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون
16 _ توجّه به عاقبت و عقوبت اهل كفر ، زمينه ساز پرهيز از انحراف به كفر و پذيرش حاكميّت طاغوت
اولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 4 - 9،13
9 _ كفر به آيات خدا ، موجب عذاب سخت الهى بر كافران
انّ الّذين كفروا بايات اللّه لهم عذاب شديد
13 _ تهديد شدن اهل كتاب ( يهود و نصارا ) به عذاب سخت الهى ، در صورت كفر به آيات خداوند ، قرآن ، تورات و انجيل
نزّل عليك . .. انّ الّذين كفروا ... لهم عذاب شديد
از شأن نزول به دست مى آيد كه مورد آيه، اهل كتابند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 10 - 9،10
9 _ هشدار الهى به كافران در مورد عاقبت بد آنان
انّ الذين كفروا . .. و اولئك هم وقود النار
10 _ آتش دوزخ ، از درون كافران زبانه مى كشد .
اولئك هم وقود النار
با توجه به معناى لغوى {وقود}: هو الحطب المجعول للوُقود. يعنى وقود، هيزمى است براى روشن كردنِ آتش.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 21 - 2
2 _ كافران به آيات الهى ، مستحق عذابى دردناك
انّ الذين يكفرون بايات اللّه . .. فبشّرهم بعذاب اليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 22 - 8،9
8 _ كافران و قاتلان
پيامبران و عدالتخواهان ، هيچگونه ياور و شفيعى در برابر اراده خداوند نسبت به حبط اعمال خود ندارند .
انّ الذين يكفرون . .. حبطت اعمالهم ... و ما لهم من ناصرين
9 _ كافران و قاتلان انبيا و عدالتخواهان ، راه نجاتى ندارند .
انّ الذين يكفرون . .. و ما لهم من ناصرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 87 - 6
6 _ كسانى از يهود و نصارا كه آگاهانه نبوت پيامبر ( ص ) را انكار نمودند ، گرفتار لعنت خدا و فرشتگان و مردم هستند .
قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. اولئك جزاؤهم انّ عليهم ... و النّاس اجمعين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 88 - 2
2 _ لعنت دائمى و عذاب تخفيف ناپذير ، كيفر يهود و نصارا ، بجهت كفر آگاهانه آنان به پيامبر ( ص )
قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. خالدين فيها لا يخفّف عنهم العذاب
بنابراينكه {قوما كفروا} شامل يهود و نصارا نيز باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 106 - 14
14 _ عذاب اُخروى آدمى ، نتيجه كفر و اعمال بد او
فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون
{تكفرون . .. }، مى تواند هم شامل كفر عملى و هم اعتقادى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 131 - 9
9 _ رستگارى و عذاب ، دو فرجام متفاوت براى تقواپيشگان و كافران
و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 176 - 9،16
9 _ اراده الهى مبنى بر محروميّت حتمى شتابگران در كفر از بهره هاى اخروى
يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة
16 _ عذاب بزرگ اخروى در انتظار شتابگران در كفر است .
الّذين يسارعون فى الكفر . .. و لهم عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 177 - 9
9 _ عذاب دردناك الهى ، كيفر انتخاب كنندگان كفر به بهاى از دست دادن ايمان ( مرتدان )
انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان . .. لهم عذاب اليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 8
8 _ بقاى بر كفر ، موجب ازدياد گناه و كيفر آن
و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم انّما نملى لهم ليزدادوا اثما
ظاهراً مراد از گناه در آيه، همان كفر است ; بنابراين عمر كافر هر چه طولانى شود، گناه او افزون مى شود. هر چند غير از كفر، گناه ديگرى مرتكب نشود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 38 - 8
8 _ عذاب خواركننده ، كيفر ايمان نداشتن به خدا و قيامت
اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً. و الذين ... لا يؤمنون باللّه و لا باليوم الاخر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 147 - 3
3 _ منافقان به خاطر ناسپاسى و كفرشان به خدا ، مستحق عذاب دوزخند .
إنّ المنفقين فى الدرك الاسفل . .. ما
يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم
بنابر اينكه خطاب، متوجه منافقان باشد، آيه شريفه اشاره به ناسپاسى و بى ايمانى آنان دارد و آن را از موجبات گرفتارى دوزخ مى شمرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 161 - 17
17 _ كفر ، موجب گرفتار شدن به عذاب دردناك قيامت
و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 10 - 2
2 _ كفر و تكذيب آيات الهى ، موجب گرفتارى به آتش برافروخته دوزخ
و الذين كفروا و كذبوا بايتنا أولئك اصحب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 4
4 _ جنيان نيز همانند آدميان، در صورت تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر و شرك، در معرض مجازاتهاى الهى هستند.
قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 100 - 1
1 _ برخى از اقوام پيشين بر اثر كفرپيشگى و ارتكاب گناه به عذاب الهى گرفتار شدند و توان درك معارف دينى از آنان سلب شد .
أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم و نطبع على قلوبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 111 - 5
5_ خداوند ، كفر و ايمان و اعمال نيك و بد انسان ها را به صورت پاداش و كيفر متبلور خواهد ساخت .
و إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم ربك أعم_لهم
گفتن
{اعمال} و اراده كردن پاداش و كيفر آنها ، گوياى اين نكته است كه: پاداش و كيفر ، بازتاب اعمال و تبلور يافته آن است; به گونه اى كه گويا پاداش و كيفر اعمال ، همان اعمال است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 2 - 5
5- خداوند ، پيامبران را به جهت كفرورزى و لجاجت برخى مردم ، مؤاخذه نخواهد كرد .
ما أنزّلنا عليك القران لتشقى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 57 - 2
2 - عذاب دوزخ ، عقوبت كفر به خدا و تكذيب آيات او ( قرآن )
و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا فأولئك لهم عذاب مهين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 24 - 10
10 - كفر ، عامل گرفتار شدنِ انسان به عذابى سخت است .
و من كفر فلايحزنك كفره . .. ثمّ نضطرّهم إلى عذاب غليظ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 33 - 20
20 - پذيرفتن عقيده كفرآلود _ ولو با فريب و دستور ديگران _ كفر تلقى شده و كيفر دارد .
و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا . .. تأمروننا أن نكفر باللّه و نجعل له أنداد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 25 - 14
14 - جنيان ، مكلف به تكاليف الهى و مستحق كيفر در صورت كفر و حق ستيزى
و حقّ عليهم القول فى أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 31 - 2
2 - كفر به تنهايى _ من هاى ضميمه شدن به اعمال زشت _ خود جرمى مستحق عذاب است . *
فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. و أمّا الذين كفروا
در آيه پيشين، از لزوم همراهى ايمان با عمل صالح، جهت بهره مندى از پاداش اخروى سخن به ميان آمد; ليكن در اين آيه، در كنار {الذين كفروا} اشاره به اعمال بد نشده است. بنابراين مى توان گفت كفر، انسان را مصداق {مجرم} كرده و مستحق عذاب مى سازد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 13 - 3
3 - تفتيدن بر آتش دوزخ ، جزاى كفر ، دروغ پردازى و ياوه سرايى عليه دين
قتل الخرّصون . .. يوم هم على النار يفتنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 37 - 6
6 - سرگذشت قوم لوط ، عبرتى براى بيمناكان از عذاب دردناك كفر و گناه
و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم
كيفر كفر به آخرت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 8 - 10
10 - ايمان نياوردن به آخرت ، كيفر دارد و انسان را در وادى بس بى راهه قرار مى دهد .
الذين لايؤمنون بالأخرة فى العذاب و الضل_ل البعيد
آوردن موصول به جاى اسم ظاهر (الكافرون) دلالت مى كند كه ايمان نياوردن، علت گرفتارى در عذاب و واقع شدن در گمراهى دور و دراز است.
كيفر كفر به آيات خدا
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 98 - 2
2- آتش همواره شعلهور حهنّم ، كيفر كفر به آيات الهى و انكار روز رستاخيز
كلّما خبت زدن_هم سعيرًا . ذلك جزاؤهم بأنهم كفروا بأي_تنا و قالوا أءذا كنّا عظ_مً
كيفر كفر به حقايق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 12
12- كافرانِ به حقايق نازل شده از سوى خداوند ، ظالم ، و سزاوار آتش اند .
الحقّ من ربّكم . .. و من شاء فليكفر إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا
كيفر كفر به خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 18
18 - آنان كه به خدا و روز قيامت كافر شوند ، راهى جز ورود به آتش دوزخ نخواهند داشت .
و من كفر . .. ثم أضطره إلى عذاب النار
اضطرار; يعنى، مجبور ساختن كسى به انجام كارى. پس {ثم اضطره ...} چنين معنا مى شود: آن گاه كه كافران حيات دنيا را سپرى كردند، آنان را براى ورود به آتش دوزخ مجبور مى كنم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 45 - 17
17- كيفر دادن به سبب كفر به خدا و پيروى نكردن از رسولان او از سنت هاى الهى است .
و أنذر الناس . .. نجب دعوتك و نتّبع الرسل ... كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 13 - 1
1 - شعله هاى گدازنده آتش ، مهيا براى كافران به خدا
و رسول او
و من لم يؤمن . .. فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا
كيفر كفر به صالح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 78 - 6
6 _ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، پاسخى بود به ناباورى آنان نسبت به تحقق تهديد هاى صالح ( ع )
ائتنا بما تعدنا . .. فأخذتهم الرجفة
از حقايقى كه در آيه قبل مطرح شده و مى تواند {أخذتهم الرجفة} بر آن مترتب باشد، ناباورى قوم ثمود به تهديدهاى حضرت صالح(ع) است، كه از جمله {ائتنا بما تعدنا} به دست مى آيد.
كيفر كفر به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 17 - 13
13_ كافران به قرآن از هرگروه و طايفه ( مشركان ، يهوديان ، نصارا و . . . ) به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
و من يكفر به من الأحزاب فالنار موعده
{ال} در {الأحزاب} مى تواند عهديه باشد كه در اين صورت اشاره به مشركان ، يهود و نصاراست و مى تواند {ال} در آن براى استغراق باشد كه در اين صورت ، مصداقهاى بارز و موردنظر آن ، گروههاى نامبرده اند.
كيفر كفر به قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 18
18 - آنان كه به خدا و روز قيامت كافر شوند ، راهى جز ورود به آتش دوزخ نخواهند داشت .
و من كفر . .. ثم أضطره إلى عذاب النار
اضطرار; يعنى، مجبور ساختن كسى به انجام كارى. پس {ثم اضطره ...} چنين معنا مى شود: آن گاه
كه كافران حيات دنيا را سپرى كردند، آنان را براى ورود به آتش دوزخ مجبور مى كنم.
كيفر كفر به محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 81 - 6
6 - كفر به پيامبر ( ص ) و اسلام ، موجب گرفتار شدن آدمى به آتش دوزخ و خلود در آن خواهد شد .
أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. من كسب سيئة ... هم فيها خلدون
آيه مورد بحث (من كسب . ..) قضيه كلى و كبراى آيات گذشته است و آيات پيشين تعيين كننده صغراى اين قضيه كلى است. بنابراين كفر به پيامبر(ص) و اسلام - كه از جمله {أفتطمعون أن يؤمنوا لكم} (آيه 75) به دست مى آيد - از مصداقهاى {سيئة} است و اصرار بر آن، مصداق {احاطه خطيئه} خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 104 - 14
14 - يهوديانِ كافر به پيامبر ( ص ) و استهزا كننده او ، مستحق عذابى دردناك هستند .
و للكفرين عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 13 - 1
1 - شعله هاى گدازنده آتش ، مهيا براى كافران به خدا و رسول او
و من لم يؤمن . .. فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا
گرايش به كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 72 - 17
17 _ گرايش نصارا به كفر و شرك ، نشانه بى ثمرى و كارساز نبودن انتساب ظاهرى به اديان الهى
إنّ الذين هادوا و الصبئون و النصرى .
.. لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح
در آيه 69 بيان شد كه مجرد انتساب به اديان الهى در سعادت آدمى كارساز نيست و اين آيه به منزله دليل و برهانى بر آن حقيقت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 20 - 9
9_ گرايش انسان ها به كفر و شرك ، نه دلالت بر خروج آنان از سيطره خدا دارد و نه بيانگر ولايت غير خدا بر آنان است .
أُول_ئك لم يكونوا معجزين فى الأرض . .. ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون
خداوند، با بيان ريشه كفرورزى كافران (ماكانوا . ..)، پس از اعلام ولايت خدا بر آنان، به اين حقيقت اشاره مى كند كه: مخالفت كافران با برنامه هاى الهى به خاطر خروج آنان از حاكميت خدا و سلطه غير او بر ايشان نيست; بلكه به دليل ناتوانى آنان از درك معارف الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 24 - 3
3_ گرايش هاى شرك آلود و انكار حقانيت قرآن ، نشانه ناشنوايى ضمير و كورى دل است .
مَثل الفريقين كالأعمى والأصمّ والبصير والسميع
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 106 - 1
1- ميل و گرايش به كفر پس از پذيرش ايمان ( ارتداد ) ، موجب خشم شديد الهى است
من كفر بالله من بعد إيم_نه . .. فعليهم غضب من الله
گمراهى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 34 - 5
5 _ راه كفر و
ستيزه جويى با پيامبر ( ص ) و تعاليم قرآن ، بى راهه ترين راه ها است .
الذين كفروا . .. أُول_ئك شرّ مكانًا و أضلّ سبيلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 22 - 1
1 - كفر و بى ايمانى ، راهى است لغزنده ، پرپيچ و خم و بى مقصدى روشن
أفمن يمشى مكبًّا على وجهه أهدى
آيه شريفه، ضرب المثلى براى انسان هاى كافر و مؤمن است. عبارت {مكبّاً على وجهه} (پى در پى به رو افتاده)، اشاره به لغزنده بودن راه كفر است و به قرينه {سويّاً} فهميده مى شود كه كافر، راه درست و مقصد خود را نمى شناسد و به قرينه {صراط مستقيم}، استفاده مى شود كه راه كفر، پرپيچ و خم و ناهموار است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 1 - 9
9- كفر ، ظلمت و راه خدا ، نور است .
لتخرج الناس من الظلم_ت إلى النور
به قرينه آيات بعد، كه درباره كافران و سدّ كنندگان راه خداست، مراد از {ظلمات}، كفر و مراد از {نور}، راه خداست.
گناه دعوت كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 16
16 _ دعوت مردم به كفر و شرك، گناهى همسان با كفرپيشگى و شركورزى
ربنا هؤلاء أضلونا فاتهم عذابا ضعفا من النار قال لكل ضعف
گناه رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 4
4 _ پيروان شرك و كفر، در قيامت، خواهند فهميد كه گناهى كمتر
از سرانشان بر دوش ندارند.
فما كان لكم علينا من فضل
چون جمله {فما كان . ..} نتيجه پاسخ خداوند است كه فرمود {لكل ضعف و لكن ...} معلوم مى شود هر دو گروه (سران و پيروان) از آن جمله مى فهمند كه به گناهى همسان گرفتار هستند.
گناه كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 16
16 _ دعوت مردم به كفر و شرك، گناهى همسان با كفرپيشگى و شركورزى
ربنا هؤلاء أضلونا فاتهم عذابا ضعفا من النار قال لكل ضعف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 8 - 5
5 _ شرك و كفر ، جرم است و مشركان و كافران ، مجرم هستند .
و لو كره المجرمون
از مصاديق مورد نظر براى {المجرمون} مشركان مكه هستند مكه از آنان در آيه قبل به كافران تعبير كرد. بنابراين مجرم بر كافر و مشرك اطلاق شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 8
8 _ عذاب جاودان جهنم تنها مجازات كافى براى منافقان و كافران و برابر با گناه كفر و نفاق آنان
وعد اللّه المنفقين . .. و الكفار نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 73 - 4
4 - كفر و شرك ، گناه و نيازمند توبه و طلب مغفرت از پيشگاه خداوند
ليغفر لنا خطي_نا
مصداق مورد نظر از خطيئة _ به قرينه آيات بعد كه جرم و ايمان را در مقابل يكديگر قرار داده است _ گناه كفر
به خداوند و انكار رسالت موسى(ع) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 74 - 2
2 - كفر ، جرم و گناه است و كافران مجرم و دوزخى اند .
إنّه من يأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم
لام در {له جهنّم} بر استحقاق دلالت مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 27 - 6
6 - سدكردن راه ايمان و معرفت ديگران به قرآن ، گناهى بزرگ تر و بدتر از كفر و گناهان شخصى كافران
و قال الذين كفروا لاتسمعوا . .. و لنجزينّهم أسوأ الذى كانوا يعملون
برداشت بالا بدان احتمال است كه {أسوء} در مقام مقايسه ميان كفر و حق ناباورى كافران، با تلاش هاى آنان در جلوگيرى از گرايش ديگران به ايمان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 74 - 3
3 - كفر و شرك ، جرمى نابخشودنى
إنّ المجرمين فى عذاب جهنّم خ_لدون
ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه در مورد مشركان بود _ بيانگر آن است كه مشركان، مجرمانى اند كه قابل بخشش نيستند و در جهنم براى هميشه ماندگاراند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 31 - 2
2 - كفر به تنهايى _ من هاى ضميمه شدن به اعمال زشت _ خود جرمى مستحق عذاب است . *
فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. و أمّا الذين كفروا
در آيه پيشين، از لزوم همراهى ايمان با عمل صالح، جهت بهره مندى از پاداش اخروى سخن به ميان آمد;
ليكن در اين آيه، در كنار {الذين كفروا} اشاره به اعمال بد نشده است. بنابراين مى توان گفت كفر، انسان را مصداق {مجرم} كرده و مستحق عذاب مى سازد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 41 - 8
8 - كفر و شرك ، جرمى بزرگ و كيفرآور در قيامت
يعرف المجرمون بسيم_هم فيؤخذ بالنوصى و الأقدام
توصيف كافران و مشركان، به {جرم پيشه}، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 7 - 7
7 - كفر ، گناهى نابخشودنى
ي_أيّها الذين كفروا لاتعتذروا اليوم
پذيرفته نشدن عذرِ كافران، نشانگر نابخشودنى بودن عمل آنان (كفر) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 11 - 6
6 - كفر و شرك ، جرمى نابخشنودنى
يودّ المجرم لويفتدى من عذاب يومئذ ببنيه
مقرر شدن عذابى كه فديه بردار نيست، بيانگر اين حقيقت است كه جرم كفر و شرك، جرمى نابخشودنى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 29 - 3
3 - كفرورزى ، جرم ( گناه ) است و كافران به گناه آلوده اند . *
إنّ الذين أجرموا
مجرم خواندن كافران، يا به لحاظ گناه بودن كفر است و يا اين كه گناهان ديگرى نيز در بين كافران رواج دارد.
گناه كفر به خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 25 - 1
1 - كفر به خدا و سرپيچى از عبادت او ، گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب دردناك
دوزخ است .
إنّ الذين كفروا و يصدّون عن سبيل اللّه
مراد از {الطيب من القول} _ همان طور كه در آيه پيش گفته شد _ كلمه توحيد و {صراط حميد} عبادت خداى يگانه است. بنابراين با توجه به ارتباط اين آيه با آيه پيش، مى توان گفت: {كفروا} در {إنّ الذين كفروا}به تقدير {كفروا بالطيب من القول} است و مراد از {سبيل اللّه} در {يصدون عن سبيل اللّه}، عبادت و پرستش خداى يگانه مى باشد. قابل ذكر است كه {الذين} اسم {إنّ} و خبر آن محذوف است و تقدير آن به قرينه ذيل آيه چنين مى شود: {إنّ الذين كفروا... نذيقهم من عذاب أليم}.
گناه كفر به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 39 - 6
6 - كفر به قرآن و روى گردانى از آن ، ظلم و گناهى غيرقابل بخشش است .
و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. و لن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم أنّكم فى العذاب مشتركون
برداشت ياد شده بر اين مبنا است كه مراد از {ذكر الرحمان} قرآن باشد.
لجاجت اكثريت رهبران كفر صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 7 - 2
2 - بيشتر سران كفر و شرك در صدراسلام ، دچار روح لجاجت و حق ناپذيرى و مصمم بر نپذيرفتن ايمان
فهم لايؤمنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 10 - 2
2 - بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، گرفتار روح لجاجت و حق ناپذيرى بودند .
و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون
لجاجت رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 8 - 8
8 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .
بل لمّا يذوقوا عذاب
جمله {بل لمّا يذوقوا عذاب} (بلكه هنوز عذاب مرا نچشيده اند) كنايه از اين نكته است كه آنان آن چنان در شك و ترديد نسبت به قرآن به سر مى برند و زير بار رسالت پيامبراسلام(ص) نمى روند كه تنها با چشيدن عذاب الهى دست از مخالفت برمى دارند و به سخن حق تن در مى دهند. اين نكته نشانگر اوج لجاجت و حق ناپذيرى آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 15 - 2
2 - سران كفر و شرك ، آن چنان لجوج و حق ستيز بودند كه تنها نزول عذاب ناگهانى پايان بخش تكذيب آنان بود .
و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة
بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از اين كه كافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگين هستند، بيان اين حقيقت است كه آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پايان عمر پاى مى فشرند و به حقيقت اسلام تن درنمى دهند.
لغزش كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 22 - 1
1 - كفر و بى ايمانى ، راهى است لغزنده ، پرپيچ و خم و بى مقصدى روشن
أفمن يمشى مكبًّا على وجهه أهدى
آيه شريفه، ضرب المثلى براى انسان هاى كافر و مؤمن است. عبارت {مكبّاً على وجهه} (پى در پى به رو
افتاده)، اشاره به لغزنده بودن راه كفر است و به قرينه {سويّاً} فهميده مى شود كه كافر، راه درست و مقصد خود را نمى شناسد و به قرينه {صراط مستقيم}، استفاده مى شود كه راه كفر، پرپيچ و خم و ناهموار است.
ماديگريى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 83 - 3
3 - راه كفر و شرك ، آميخته با ماده گرايى و سرگرمى هاى پوچ و بدفرجام
فذرهم يخوضوا و يلعبوا حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون
مبارزه اجتماعى با كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 14 - 10
10 - لزوم حركت دسته جمعى براى تقويت جبهه حق و دين الهى و صف آرايى در برابر جبهه باطل و كفر ، به هنگام ضرورت و نياز
فكذّبوهما فعزّزنا بثالث فقالوا إنّا إليكم مرسلون
مبارزه با رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 24 - 5
5 - مبارزه با عوامل و سردمداران كفر و فساد و اصلاح نظام اجتماعى حاكم ، سرلوحه رسالت موسى ( ع ) و مرحله نخستين نهضت او
لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون
مبارزه با كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 74 - 8
8 _ خويشاوندى و پيوندهاى اجتماعى نبايد مانعى براى تبليغ و مخالفت با الحاد گردد.
و إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر . .. و قومك
ياد آور شدن گفتگوى ابراهيم(ع) با خويشاوندانش بدان جهت مى تواند باشد كه ضرورت ملاحظه نكردن روابط
خويشاوندى و قومى در مسائل اساسى عقيدتى را يادآور شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 7 - 9
9 _ فرمان خداوند به مبارزه با كفر و شرك و به وجود آوردن صحنه مبارزه ، از اسباب تحقق اراده خداوند براى اظهار حق و نابودى كفر
و يريد اللّه أن يحق الحق بكلمته
خداوند در برابر مؤمنان كه خواهان هجوم به كاروان تجارى قريش بودند، خواست تا آنان با لشكريان كفر درآويزند و به جهاد با آنان بپردازند و همان را نيز مقدر ساخت و بيان داشت كه احقاق حق در پرتو آن حاصل مى شود. بنابراين مراد از {بكلمته} همان فرمان به جهاد و تحقق يافتن صحنه مبارزه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 64 - 5،9
5 _ پيامبر ( ص ) و رهبران الهى در مبارزه با شرك و كفر تنها بايد بر خدا و مؤمنان پيرو تكيه كنند .
حسبك اللّه و من اتبعك من المؤمنين
9 _ اتكا بر مؤمنان راستين براى مبارزه با شرك و كفر ، منافاتى با توحيد و اتكا بر خدا ندارد .
حسبك اللّه و من اتبعك من المؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 52 - 7،8
7 _ تلاش در راه احياى معارف دين و مبارزه فرهنگى با جريان كفر و شرك ، جهادى بزرگ و با عظمت
فلاتطع الك_فرين و ج_هدهم به جهادًا كبيرًا
8 _ مبارزه و جهاد فرهنگى با كفر و شرك ، هدف كلى قرآن و محور اصلى دعوت پيامبراسلام ( ص )
و
ج_هدهم به جهادًا كبيرًا
مبلغان كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 109 - 13
13 _ منافقان ، زيان زننده به جامعه اسلامى ، مروج كفر ، تفرقه افكن ميان مؤمنان ، ظالم و دوزخى اند .
اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً و تفريقاً . .. و إرصاداً ... فانهار به فى نار جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 68 - 3
3- شيطان ، ترويج كننده كفر و انكار معاد
و يقول الإنس(ن . .. لنحشرنّهم والشي_طين
يادكردن از شيطان در اين آيه به عنوان همراه و هم دوش كافران در صحنه قيامت، گوياى نقش شيطان در كفرورزى ها و سردمدارى او در اين صحنه ها است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 33 - 2
2 - افشاگرى مستضعفان در قيامت عليه مستكبران ، درباره تلاش شبانه روزى آنان در ترويج كفر
و قال الذين استضعفوا . .. بل مكر الّيل و النهار إذ تأمروننا أن نكفر باللّه
اضافه {مكر الّيل} مفيد معناى {فى} است و سياق آيه، دلالت مى كند كه مضاف اليه {مكر} چيز محذوفى مثل {كم} است. بنابراين معنا چنين مى شود: بلكه مكر شما در طول شب و روز درباره ما، اين بود كه به خدا كافر شويم.
مبلغان و كفر مردم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 104 - 8
8_ ايمان نياوردن گروهى از مردم حتى اكثريت آنان در يك زمان ، نبايد مبلغان دينى را دلسرد كرده و مأيوس كند .
و
ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين . .. إن هو إلاّ ذكر للع_لمين
جمله {إن هو إلاّ ذكر للعالمين} _ كه دلالت بر جهانى بودن قرآن و اسلام دارد و اختصاص آن را به مردم مكه و عصر بعثت نفى مى كند _ اشاره به اين نكته دارد كه: اى پيامبر! از ايمان نياوردن اكثريت مردم مكه ناراحت مباش و مأيوس نشو ; چرا كه قرآن مخصوص اين مردم نيست و از آنِ همه عالم است. اينها ايمان نياوردند، سراغ ديگران بايد رفت.
محروميت اخروى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 41 - 7
7 - پيشوايان كفر ، محروم از هرگونه نصرت و امداد الهى در روز رستاخيز
و يوم القي_مة لاينصرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 42 - 5
5 - طرد شدن از لطف و رحمت حق ، فرجام شوم فرعونيان و پيشوايان كفر در روز رستاخيز
و جعلن_هم أئمة يدعون إلى النار . .. و يوم القي_مة هم من المقبوحين
محمد(ص) و كفر مردم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 41 - 1،2
1 _ گرايش سريع و تلاش مستمر برخى از مردم به سوى كفر ، دغدغه آفرين براى پيامبر ( ص )
يأيها الرسول لايحزنك الذين يسرعون فى الكفر
2 _ خداوند ، بر حذر دارنده پيامبر خويش ( ص ) از تأسف و اندوه بر كفرورزى مردمان
يأيها الرسول لايحزنك الذين يسرعون فى الكفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 108
- 13
13 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را كفيل و قيّم ايمان و كفر مردم قرار نداده است .
فمن اهتدى فإنما يهتدى لنفسه و من ضل فإنما يضل عليها و ما أنا عليكم بوكيل
{وكيل} به معناى قيّم و كفيل است (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 6
6- پيامبر ( ص ) موظّف به رساندن پيام حقِّ الهى به مردم است و نه مسئول ايمان و كفر آنان .
و قل الحقّ من ربّكم فمن شاء فليؤمن ومن شاء فليكفر
مخالفت رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 8 - 5
5 - مخالفت سران كفر و شرك با پيامبراسلام ، به خاطر شك و ترديد آنان در اصل نزول وحى و الهى بودن قرآن بود ; نه در شايستگى پيامبر ( ص ) براى رسالت .
أءنزل عليه الذكر من بيننا بل هم فى شكّ من ذكرى
{بل} در جمله {بل هم فى شكّ من ذكرى} براى اضراب مى باشد. بر اين اساس مقصود از آيه شريفه اين است كه مخالفت سران كفر و شرك با رسول خدا، ناشى از شك و ترديد آنان در درستى قرآن است و بحث از شايستگى آن حضرت براى رسالت، معلول چنين ترديدى مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 11 - 3
3 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر مخالفت ها و كارشكنى هاى سران كفر و شرك ( همچون وليدبن مغيره )
ذرنى و من خلقت
وحيدًا
مراتب كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 6 - 5،6
5 - برخى از مردم عصر پيامبر ( ص ) در مرحله اى از كفر بودند كه انذار هاى پيامبر ( ص ) در آنان تأثيرى نمى بخشيد .
إن الذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون
برخى برآنند كه مراد از {الذين كفروا} گروهى از كفرپيشگان مكه است; يعنى آيه شريفه بيان يك قضيه خارجيه است و حكايت از آن ندارد كه در كافر زمينه ايمان نيست.
6 - برخى از كافران به مرحله اى از كفر مى رسند كه زمينه ايمان در آنان نابود مى شود .
إن الذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 22 - 2
2 _ كفر و كشتن پيامبران و عدالتخواهان ، گناه بزرگى است كه همه اعمال نيك را مى زدايد و تباه مى كند .
انّ الذين يكفرون . .. اولئك الّذين حبطت اعمالهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 137 - 4
4 _ كفر ، داراى مراتب متزايد
ثم ازدادوا كفراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 41 - 5،8
5 _ كفر ، داراى مراحل و مراتب و قابل فزونى و كاهش
الذين يسرعون فى الكفر
8 _ ايمان زبانى در كنار كفر باطنى ، ناپسند و مايه افزايش كفر
يأيها الرسول لايحزنك . .. من الذين قالوا ءامنا بافوههم و لم تؤمن قلوبهم
بنابر اينكه {من الذين قالوا} بيان براى {الذين
يسرعون} باشد، معلوم مى شود نفاق مايه افزايش كفر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 64 - 18
18 _ كفر و طغيان ، داراى مراتب
و ليزيدن كثيراً منهم . .. طغيناً و كفراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 68 - 18
18 _ كفر و طغيان ، داراى مراتب
ليزيدن . .. طغيناً و كفراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 37 - 2،3
2 _ جا به جا كردن ماه هاى حرام ، مايه فزونى درجه كفرِ كفرمداران
إنما النسىء زيادة فى الكفر
3 _ كفر ، داراى مراتب
زيادة فى الكفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 97 - 3،4
3 _ افراد بدوى و به دور از تمدن و فرهنگ ، داراى كفر و نفاقى سخت تر در مقايسه با مردم متمدن و داراى فرهنگ
الأعراب أشد كفراً و نفاقاً
4 _ كفر و نفاق ، داراى مراتب و شدت و ضعف
الأعراب أشد كفراً و نفاقاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 99 - 1
1 _ وجود مؤمنان واقعى به خدا و قيامت در ميان باديه نشينان صدر اسلام ، على رغم كفر و نفاق شديد عده اى ديگر از آنان
الأعراب أشد كفراً و نفاقاً . .. و من الأعراب من يؤمن باللّه و اليوم الأخر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 125 - 5
5 _ كفر و نفاق ، داراى
شدت و ضعف و مراتب گوناگون
و أما الذين فى قلوبهم مرض فزادتهم رجساً إلى رجسهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 22 - 4
4_ كفر و پيامد هاى آن ، داراى مراتبى متفاوت
لاجرم أنّهم فى الأخرة هم الأخسرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 81 - 5
5 - كفر و حق ستيزى داراى مراتب ، گونه ها و عوامل مختلف
إنّك لاتسمع الموتى و لاتسمع الصمّ . .. و ما أنت به_دى العمى عن ضل_لتهم
از اين كه در اين آيه و در آيه قبل، سه تعبير مختلف درباره كافران به كار رفته است (1_ مرده، 2_ ناشنواى روى برتافته، 3_ نابيناى گمراه)، احتمال مى رود كه هر يك اشاره به مرتبه و گونه اى از كفر و تعريضى به عوامل متفاوت آن داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 2
2 - كفر ، داراى مراتب گوناگون است و كافران ، در دركات مختلف دوزخ جاى دارند .
و سيق الذين كفروا إلى جهنّم زمرًا حتّى إذا جاءوها فتحت أبوبها
تقسيم شدن كافران به چند دسته و گروه و نيز ورود آنان از درب هاى گوناگون جهنم ، مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 1 - 3
3_ منحرف ساختن مردم از راه خدا ، بارزترين و زشت ترين حركت كفرآميز
الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه
پس از طرح مسأله كفر، در آيه موضوع {صدّ عن سبيل
اللّه} مطرح شده است، تا به اثرى از آثار كفر اشاره شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 16 - 14
14 - تخلّف از جنگ و جهاد ، داراى كيفرى بس بزرگ و دردناك
و إن تتولّوا كما تولّيتم من قبل يعذّبكم عذابًا أليمًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 13 - 10
10 - { محمدبن مسلم ، قال : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) { عتلّ بعد ذلك زنيم } قال : العُتُلّ العظيم الكفر و { الزنيم } المستهتر بكفره ;
محمدبن مسلم گويد: از امام صادق(ع) [معناى سخن خداوند:] {عتلّ بعد ذلك زنيم} پرسيدم؟ فرمود: {عتلّ} [يعنى ]داراى كفر بزرگ است و {زنيم} [يعنى] در كفر خود داراى ولع است}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - شمس - 91 - 14 - 10
10 - گناه ، هرچه بزرگ تر باشد ، كيفر آن سنگين تر خواهد بود .
فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم
حرف {باء} در {بذنبهم} بيانگر علت عقوبت سنگين ثموديان و نشانگر آن است كه اگر كيفر آنان شديد بود، به جهت گناهى بود كه از آنان سرزد. بنابراين ويژگى هاى كيفر، براساس خصوصيات گناه تعيين مى شود.
مراد از كفر به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 17 - 26
26_ { عن أميرالمؤمنين ( ع ) فى قوله تعالى : { و من يكفر به من الأحزاب فالنار موعده } يعنى الجحود به والعصيان له ;
از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه مقصود از
كفر در آيه شريفه ، انكار و نافرمانى است}.
مركز كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 74 - 12
12 _ قلب ، كانون كفر و ايمان است .
فما كانوا ليؤمنوا . .. كذلك نطبع على قلوب المعتدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 88 - 14
14 _ دل ، مركز ايمان و كفر است .
و اشدد على قلوبهم فلايؤمنوا
مرگ با كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 162 - 3
3 - كفرپيشگانى كه بدون توبه مى ميرند ، براى هميشه به عذاب اخروى گرفتار مى شوند .
خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 18 - 4،5
4 _ خداوند ، كسانى را كه كافر از دنيا بروند ، نخواهد بخشيد .
و ليست التّوبة للّذين . .. و لا الّذين يموتون و هُم كفّار
5 _ خداوند براى گناهكارانى كه توبه را تا آستانه مرگ تأخير انداخته و كسانى كه كافر بميرند ، عذاب دردناكى آماده كرده است .
و ليست التّوبة للّذين . .. و لا الّذين يموتون و هُم كفّار اولئك اعتدنا لهم عذابا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 55 - 14
14 _ منافقان ، على رغم ادعاى ايمان ، در حال كفر مى ميرند .
و تزهق أنفسهم و هم كفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 85 - 14
14 _ مال
و اولاد فراوان منافقان ، موجب گرايش آنان به كفر در هنگام مرگ
و تزهق أنفسهم و هم كفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 125 - 6
6 _ مردن بر حال كفر ، فرجام شوم منافقان استهزاكننده آيات قرآن
و أما الذين فى قلوبهم مرض . .. و ماتوا و هم كفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 2،21
2- كافرانى كه با حالت ظلم به نفس ( كفر ) از دنيا بروند ، در قيامت گرفتار خوارى و ذلت خواهند شد .
إن الخزى اليوم و السوء على الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم
21- كافرانى كه با حالت كفر از دنيا مى روند ، همواره در دنيا در مسير نادرست بوده و مرتكب اعمال زشت مى شوند .
ما كنّا نعمل من سوء بلى إن الله عليم بما كنتم تعملون
دو عبارت {ما كنّا نعمل} و {ما كنتم تعملون} دلالت بر ماضى استمرارى دارد. عبارت اول سخن كافران است كه با آن به كلى منكر ارتكاب عمل زشت هستند و عبارت دوم جواب به آنهاست كه بر استمرار عمل زشت آنها دلالت مى كند.
مرگ رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 34 - 5
5- پيشگويى قرآن از پيروزى اسلام و مرگ سران شرك و كفر ، قبل از وفات پيامبر ( ص )
أفإيْن متّ فهم الخ_لدون
همزه در {أفإن} استفهام انكارى و متضمن معناى نفى است. بنابراين پيام اصلى آيه چنين مى شود: نه چنين است كه او (پيامبر(ص)) {بميرد و
شما زنده باشيد و به مدت طولانى بمانيد; بلكه حقيقت عكس اين است، او مى ماند و شما اى سران كفر پيش از او خواهيد مرد.
مسؤوليت پذيرى در حكومت كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 55 - 7،8
7_ جواز تقاضاى مشاغل حكومتى حتى در حكومت هاى كفر و شرك
قال اجعلنى على خزائن الأرض
8_ تصدى مشاغل حكومتى حتى در حكومت هاى كفر و شرك ، امرى جايز و رواست .
قال اجعلنى على خزائن الأرض
مشركان و كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 37 - 21
21 _ شرك در پندار مشركان، ايمان و باورى راستين; و توحيد و يكتا پرستى، كفرورزى و انكار حقيقت است.
و شهدوا على أنفسهم أنهم كانوا كفرين
مفهوم كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 6 - 7
7 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمودند : { الكفر فى كتاب اللّه على خمسة أوجه . . . فمن ها كفر الجحود و الجحود على وجهين . . . فأما كفر الجحود فهو الجحود بالربوبية و هو قول من يقول لارب و لاجنة و لانار . . . قال اللّه عز و جل : . . . إن الذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون . . . ;
كفر در كتاب خدابه پنج معنا آمده است . .. يكى از آنها كفر جحود است كه دو وجه دارد: يك وجه آن، انكار ربوبيت است و آن قول كسى است كه مى
گويد: نه خدايى هست نه بهشتى و نه جهنمى ... خداوند فرمود: إن الذين كفروا سواء عليهم ...}.
مكان كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 52 - 7
7- كفر و ناسپاسى ، محدود به دنياست و در آخرت حتى كافران ، ثناگوى خداوند خواهند بود .
يوم يدعوكم فتستجيبون بحمده
بنابر اينكه مخاطب {يدعوكم} منكران قيامت باشد، استفاده مى شود كه آنان تنها در دنيا مجال كفر و كفران داشتند، ولى در آخرت حمد و ثنا خواهند گفت.
ملاك كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 106 - 5
5- باور هاى قلبى انسان ، ملاك واقعى ايمان و كفر اوست .
إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن
ممانعت از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 48 - 1
1 - وظيفه پيامبر ( ص ) ، تنها ابلاغ رسالت الهى است ; نه ممانعت قاهرانه از كفر و حق گريزى مردم
فإن أعرضوا فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا إن عليك إلاّ البل_غ
ممانعت از گسترش كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 33 - 4
4 - پيشگيرى خداوند از گسترش فضاى كفر و بى اختيار شدن انسان ها و برهم خوردن زمينه هاى انتخاب
و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة
مراد از {اُمّة واحدة} شدن مردم، ممكن است تمايل يافتن آنان به كفر باشد.
ممنوعيت كفر زبانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 5
5 _ ممنوعيتِ بر
زبان راندن كلمات كفرآميز
و لقد قالوا كلمة الكفر و كفروا
منازعه رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 1
1 _ سران كفر و شرك و پيروانشان پس از ورود به جهنم به مجادله و كشمكش خواهند پرداخت.
قالت أخريهم لأوليهم . .. و قالت أليهم لأخريهم فما كان
منشأ تزيين كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 25 - 10
10- زيبايى ها و جلوه هاى راه كفر ، غير واقعى و زاييده وسوسه هاى شيطانى است .
الشيط_ن سوّل لهم و أملى لهم
{سوّل} به معناى وارونه نماياندن واقعيت ها است; يعنى، {زيبانمودن زشتى ها و متمايل ساختن نفس به جانب آن} و اين تعبير نشان مى دهد كه راه كفر و ضد حق و هدايت، فاقد زيبايى واقعى است; ولى شيطان به دروغ آن را مى آرايد.
منشأ شكست كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 116 - 4
4 - در صورت يارى خداوند ، پيروزى سپاه دين و جريان حق بر كفر و باطل ، قطعى است .
و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 24 - 17
17 - علم و آگاهى گسترده خداوند ، پشتوانه پيروزى دين حق و شكست جبهه كفر و باطل
و يمح اللّه الب_طل . .. إنّه عليم بذات الصدور
جمله {إنّه عليم بذات الصدور} مى تواند علت براى جمله {و يمح اللّه الباطل} باشد.
منشأ كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
3 - نساء - 4 - 39 - 2
2 _ ترغيب آدميان به تأمل كردن در ريشه بى ايمانى و بخلورزى خويش *
ماذا عليهم لو امنوا باللّه و اليوم الاخر و انفقوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 27 - 7
7_ گرايش نداشتن آدمى به خدا ، زمينه ساز مشيّت الهى به گمراه ساختن او و هدايت نكردنش به توحيد و رسالت پيامبر ( ص )
إن الله يضل من يشاء و يهدى إليه من أناب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 101 - 9
9- جهل و ناآگاهى ، ريشه اصلى گرايش به كفر ، شرك و تكذيب پيامبر ( ص )
قالوا إنما أنت مفتر بل أكثرهم لايعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 29 - 20
20 - شرك و كفر ، مولود جهل و ناآگاهى است .
بل أكثرهم لايعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 59 - 6
6 - خود برتربينى و بزرگ منشى ، منشأ كفر و حق ناپذيرى و سبب تكذيب آيات الهى
قد جاءتك ءاي_تى فكذّبت بها و استكبرت و كنت من الك_فرين
{إستكبار} (مصدر {استكبرت}) به معناى خود را برتر از آنچه هست، ديدن و نشان دادن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 14 - 4
4- راه كفر ، داراى ريشه در هوس ها و فاقد منطق روشن
كمن زيّن له . .. و اتّبعوا أهواءهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
17 - ق - 50 - 28 - 5
5_ انحراف و كفر انسان هاى دوزخى ، ناشى از سوء اختيار خود آنان است ; نه معلول عوامل جبرى .
و قد قدّمت إليكم بالوعيد
تعبير {قد قدّمت إليكم بالوعيد} بدان معنا است كه بر گمراهان، قبلاً اتمام حجت شده است و ديگر مجالى براى جدال و تخاصم نيست. لازمه اتمام حجت و مجرم بودن فرد، اين است كه او مجبور نبوده و به سوء اختيار خود، عليه حجت الهى اقدام كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 8 - 8
8 - كفر ورزيدن به خداوند و انكار ربوبيت يگانه او ، خروج از فطرت و شكستن ميثاق است .
و ما لكم لاتؤمنون باللّه . .. و قد أخذ ميث_قكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 16 - 3،12
3 - شيطان ، محرك و مشوق اصلى انسان ها به كفر
كمثل الشيط_ن إذ قال للإنس_ن اكفر
با توجه به اين كه {شيطان} مشبه به است; نقش محورى او در تحريك به كفر استفاده مى شود.
12 - { عن على بن أبى طالب ( ع ) انّ رجلاً كان يتعبّد فى صومعته و انّ امرأة كان لها إخوة فعرض لها شىء ، فأتوه بها ، فزيّنت له نفسه فوقع عليها فجاءه الشيطان فقال : اُقتلها فإنّهم إن ظهروا عليك إفتضحت فقتلها و دفنها فجاؤوه فأخذوه فذهبوا به فبينما هم يمشون إذ جاءه الشيطان فقال : إنّى أنا الذى زيّنت لك فاسجد لى سجدة اُنجيك ، فسجد له ، فذلك قوله ، { كمثل
الشيطان إذ قال للإنسان اكفر . . . } ;
از امام على(ع) روايت شده است: مردى در دير و صومعه خود مشغول عبادت بود، و زنى بود كه چند برادر داشت. براى زن چيزى (بيمارى) پديد آمد و آن برادران خواهر خود را نزد آن عابد بردند. پس خواهش زشت نفسانى در نظر عابد جلوه كرد و عمل زشت را با زن انجام داد. شيطان نزد عابد آمده و گفت: زن را بكش; زيرا اگر آنان بر تو دست يابند، رسوا خواهى شد. پس آن عابد زن را كشته و دفن كرد. خويشاوندان زن نزد عابد آمدند و او را دستگير كردند و بردند و در اين حال شيطان نزد عابد آمد و گفت: من اين عمل را نزد تو خوب جلوه دادم، حال بر من سجده اى نما تا تو را نجات دهم. پس عابد براى شيطان سجده كرد و اين سخن خدا است كه فرموده: كمثل الشيطان إذ قال للإنسان اكفر...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 2 - 9
9 - رفتار و كردار آدمى ، نشانگر كفر و ايمان و نيز انديشه و باور او است .
فمنكم كافر و منكم مؤمن و اللّه بما تعملون بصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 19 - 8
8 - كفر و تكذيب دين ، برخاسته از تأمل نكردن و نينديشيدن در آيات الهى در طبيعت است .
و لقد كذّب الذين من قبلهم . .. أولم يروا إلى الطير ... إنّه بكل شىء بصير
از سرزنش شدن كافران تكذيب گر، به
خاطر تأمل نكردن در پديده هاى طبيعت (مانند پرندگان) مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 27 - 4
4 - محبت و دلبستگى به دنيا ، سرچشمه گناه ، كفر و ناسپاسى است .
و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة
منشأ كفر اقوام پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 9 - 19
19- شك توأم با بدبينى اقوام كفرپيشه نسبت به تعاليم انبيا ، منشأ كفر آنان بود .
قالوا إنا كفرنا بما أُرسلتم به و إنا لفى شكّ ممّا تدعوننا إليه مريب
منشأ كفر بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 61 - 32
32 - عصيان و تجاوز گرى بنى اسرائيل ، ريشه گرايش آنان به كفر و جرئتشان بر كشتن پيامبران بود .
يكفرون بأيت اللّه . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون
مشاراليه {ذلك} در {ذلك بما عصوا} كفر به آيات خدا و كشتن پيامبران است. قابل ذكر است كه برخى از مفسران، ذلك در {ذلك بما عصوا} را اشاره به {ذلت و ...} دانسته اند و در نتيجه عصيان و تجاوز را نيز علت {ذلت و ...} شمرده اند.
منشأ كفر به خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 57 - 5
5 - كفر به خدا و تكذيب آيات او ( قرآن ) ، برخاسته از خوى استكبار و خود بزرگ بينى
و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا
. .. عذاب مهين
توصيف {عذاب} به {مهين} (ذليل كننده)، گوياى اين حقيقت است كه كفر به خدا و تكذيب آيات او، كردارى برخاسته از روح استكبارى و خودبزرگ بينى است و خداوند، متناسب با آن، كيفرى را تعيين فرموده است تا آن روح را درهم بشكند و به خوارى و ذلتشان بكشاند.
منشأ كفر به محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 103 - 6
6_ حسادت مردم مكه بر پيامبر ( ص ) از ريشه هاى ايمان نياوردن ايشان به آن حضرت *
و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين
برداشت فوق با توجه به توضيحى كه در شماره قبل آورده شد معلوم مى شود.
منشأ كفر در دوران موسى(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 38 - 4
4 - { فرعون } ، محور حاكميت كفر در عصر موسى
و فى موسى إذ أرسلن_ه إلى فرعون
از اين كه موسى(ع) قبل از تبليغ تودهاى مردم، مأموريت يافته بود تا به سوى فرعون حركت كند، به دست مى آيد كه فرعون بر مجموعه نظام اجتماعى آن عصر حاكميت داشت.
منشأ كفر مخالفان محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 58 - 9
9 - كفر مخالفان پيامبر ( ص ) در مكه ، براساس لجاجت و عناد بوده است ، نه منطق و برهان
و لئن جئتهم بأية ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون
منشأ كفر يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 90 - 12
12 -
حسادت يهود به پيامبر ( ص ) از ريشه هاى كفرورزى آنان به قرآن و تورات
أن يكفروا بما أنزل اللّه بغياً أن ينزل اللّه من فضله على من يشاء من عباده
{بغى} به معناى حسادت و نيز به معناى ظلم و سركشى است; برداشت فوق ناظر به احتمال اول است. كلمه {بغياً} مفعولٌ به براى {أن يكفروا} مى باشد.
منشأ نفرت از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - حجرات - 49 - 7 - 17
17 - خداوند ، پديد آورنده زمينه بيزارى مؤمنان از كفر ، فسوق و عصيان
و ل_كنّ اللّه . .. و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان
موارد كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 102 - 50
50 - علم و ايمان به سراى آخرت ، بدون عمل به مقتضاى آن ، به منزله جهل و بى ايمانى است .
لقد علموا لمن اشتريه ماله فى الأخرة من خلق . .. لو كانوا يعلمون
برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {لو كانوا يعلمون} در ارتباط با {لقد علموا . ..} مطرح باشد. بر اين مبنا مفعول {يعلمون} محروميت ساحر از سراى آخرت است. بر اساس اين معنا، خداوند از يكسو آنان را عالم مى داند (لقد علموا )و از سوى ديگر آنها را جاهل مى شمرد (لو كانوا يعلمون) تا به اين حقيقت اشاره كند كه: علم و ايمان بدون عمل به مقتضاى آن، به منزله جهل و بى ايمانى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 161 - 2
2 -
كتمان معارف و احكام دين و حقايق كتاب هاى آسمانى ، كفرپيشگى است .
إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. إن الذين كفروا و ماتوا و هم كفار
آوردن جمله {إن الذين كفروا . ..} پس از {إن الذين يكتمون} - بدون حرف فاصله اى همانند واو - گوياى اين است كه: {الذين كفروا} همان كتمان كنندگان هستند و يا كتمان كنندگان از مصاديق كفرپيشگان مى باشند. به هر تقدير اين معنا كه كتمان حقايق دينى كفر است، از ارتباط دو آيه به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 212 - 6
6 _ تحريف آيات و تبديل نعمت هاى الهى ، كفر است .
و من يبدل نعمة اللّه . .. زين للذين كفروا
جلمه {زيّن . ..}، تعليل براى جمله {و من يبدّل ...} است. بنابراين تبديل كنندگان و تحريفگران، از مصاديق كافران (الذين كفروا) خواهند بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 217 - 18
18 _ جنگ در ماه هاى حرام ، موجب بازداشتن مردمان از راه خداوند و بازدارى آنان از مسجدالحرام و كفر به خداست .
يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير و صدّ عن سبيل اللّه و كفر به و
بنابراينكه {و صدّ عن سبيل اللّه}، عطف بر {كبير} باشد: يعنى قتال فيه، صدّ عن سبيل اللّه و كفر به.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 254 - 13،15،16
13 _ خوددارى از انفاق ، كفران نعمت و ستمگرى است .
انفقوا ممّا رزقناكم . ..
و الكافرون هم الظالمون
15 _ ترك كنندگان انفاق ، در واقع منكر خدادادى بودن امكانات و داراييهايشان هستند .
انفقوا ممّا رزقناكم . .. و الكافرون هم الظّالمون
متعلّق كفر در {الكافرون} مى تواند معارفى باشد كه در آيه به آنها اشاره رفته است. از جمله باور داشتن اين حقيقت كه داراييهاى آدمى، داده خداوند است; و انكار اين معنا خود از موانع انفاق خواهد شد.
16 _ ترك كنندگان انفاق ، در واقع منكر قيامتند .
انفقوا . .. و الكافرون هم الظّالمون
مراد از {كفر} _ به قرينه طرح مسأله قيامت در آيه _، مى تواند كفر به قيامت و يا ويژگيهاى آن همانند {لا بيع . .. } باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 264 - 11
11 _ انفاق هاى آميخته با ريا و همراه با منّت و اذيّت ، نوعى كفر است .
يا ايّها الّذين امنوا . .. و اللّه لا يهدى القوم الكافرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 52 - 5،6
5 _ انكار دين پس از اتمام حجت و درك حقيقت ، كفر است .
انّى قد جئتكم . .. فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر
زيرا عيسى (ع) پس از ارائه آيات و معجزات، منكران را كافر ناميد.
6 _ عدم رعايت تقواى الهى ، ترك اطاعت انبيا و بندگى خداوند ، كفر است .
فاتقوا اللّه و اطيعون . .. فاعبدوه ... فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر
آيات قبل نشان دهنده مصاديق كفر بنى اسرائيل است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3
- 80 - 4
4 _ اعتقاد به ربوبيّت انبيا و فرشتگان ( غير خدا ) ، كفر است .
و لا يأمركم . .. ايأمركم بالكفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 42 - 6
6 _ عصيان از فرمان هاى پيامبر ( ص ) ، كفر به آن حضرت است .
يومئذ يودّ الذين كفروا و عصوا الرسول
چنانچه {الرسول}، مفعول {كفروا} گرفته شود، به نظر مى رسد جمله {عصوا}، بيان و تفسير انكار رسالت باشد; يعنى انكار پيامبر (ص) در عمل.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 131 - 11
11 _ عدم رعايت تقوا ، نوعى كفر است .
ان اتقوا اللّه و إن تكفروا
خداوند، بى تقوايى را كفر ناميده است. چون مراد از {ان تكفروا}، {ان لاتتقوا} مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 136 - 10
10 _ انكار هر يك از حقايق ( خدا ، پيامبران ، فرشتگان ، كتب آسمانى و روز قيامت ) ، كفر و به منزله انكار تمامى آنهاست .
و من يكفر باللّه و ملئكته و كتبه و رسله و اليوم الأخر فقد ضل ضللا بعيداً
با توجه به صدر آيه كه ضرورت ايمان به تك تك معارف ياد شده را مطرح ساخت، معلوم مى شود ضلالت بعيد نتيجه انكار هر يك از معارف ياد شده است، نه نتيجه اى براى مجموع آنها.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 137 - 10
10 _ ارتكاب گناهانى همچون شرابخوارى ، زنا و
نپرداختن زكات ، با اعتقاد به گناه بودن آنها ، كفر است .
إنّ الذين ءامنوا ثم كفروا
ابو بصير از معصوم(ع) روايت كرده است كه پس از تلاوت {ان الذين ءامنوا ثم كفروا ثم ءامنوا ثم ازدادوا كفراً} امام فرمود: من زعم ان الخمر حرام ثم شربها، و من زعم ان الزنا حرام ثم زنى، و من زعم ان الزكوة حق و لم يؤدها.
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 281، ح 288; نورالثقلين، ج 1، ص 563، ح 623.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 150 - 1،2،5
1 _ كفر نسبت به برخى از پيامبران الهى ، در حقيقت كفر به خدا و تمامى پيامبران اوست .
إنّ الذين يكفرون باللّه و رسله . .. و يقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض
مضاف اليه كلمه {بعض}، در هر دو مورد، {رسل} است، يعنى ايمان به برخى از پيامبران و كفر به برخى ديگر. و نيز جمله {يقولون}، در حقيقت تفسير {يكفرون باللّه و رسله}، مى باشد.
2 _ پذيرش برخى از احكام دين و انكار برخى ديگر ، كفر به خدا و رسول و به منزله انكار تمامى آن دين است . *
إنّ الذين يكفرون باللّه و رسله و يريدون أن يفرقوا . .. أولئك هم الكفرون
با توجه به واژه رسول مى توان گفت: آيه شامل تبعيض در اعتقاد به احكام و رسالت يك دين نيز مى شود ; يعنى همانگونه كه انكار برخى از رسولان به منزله انكار همه پيامبران است، انكار برخى از تعاليم انبيا نيز انكار تمامى آن دين است.
5 _ اهل كتاب با انكار رسالت پيامبر ( ص
) ، در حقيقت به خدا و تمامى پيامبران و پيامبر خويش كافرند .
إنّ الذين يكفرون . .. و يقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض ... أولئك هم الكفرون
بنا به گفته مفسران و به دليل آيات بعد، مراد از {الذين يكفرون . ..}، اهل كتاب هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 151 - 1،2
1 _ ايمان به خدا و انكار هر يك از رسولان الهى ، ايمانى دروغين و كفرى حتمى است .
و يريدون أن يفرقوا بين اللّه و رسله . .. أولئك هم الكفرون حقّاً
2 _ انكار برخى از رسولان و ايمان به برخى ديگر ، كفرى قطعى و ريشه دار است .
يقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض . .. أولئك هم الكفرون حقّاً
كلمه {حقاً} در آيه، مقابل باطل نيست، بلكه به معناى عمق كفر و تحقق حتمى آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 5 - 31،32،36
31 _ انكار جواز مبادله با اهل كتاب و انكار حليت طعام آنان ، كفر و موجب حبط عمل است .
و طعام الذين اوتوا الكتب حل لكم . .. و من يكفر بالايمن فقد حبط عمله
از مصاديق مورد نظر براى ايمان، معارف و احكامى است كه در آيه مورد بحث، مطرح شده است، همانند حليت طعام اهل كتاب و . .. .
32 _ انكار جواز ازدواج با زنان اهل كتاب ، كفر و موجب حبط عمل است .
و المحصنت من الذين اوتوا الكتب . .. و من يكفر بالايمن فقد حبط عمله
36 _ التزام به احكام الهى ، ايمان
و تخلف از آن ، كفر است .
و من يكفر بالايمن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 10 - 3
3 _ انكار لزوم برپايى عدالت و عدم اجراى آن ، حتى نسبت به دشمنان ، از مصاديق كفر و تكذيب آيات الهى است . *
و لايجر منكم شنئان . .. و الذين كفروا و كذبوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 12 - 31،32
31 _ انكار هر يك از رسولان الهى و ترك يارى آنان ، بر پا نداشتن نماز ، نپرداختن زكات و خوددارى از انفاق ، كفر و ضلالت است .
لئن اقمتم الصلوة . .. فمن كفر
32 _ شكستن پيمان هاى الهى ، كفر و گمراهى است .
و لقد اخذ اللّه ميثق . .. فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 17 - 2،4
2 _ ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع ) ، كفر است و مدعيان آن كافرند .
لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم
4 _ ادعاى الوهيت براى غير خدا ، كفر است .
لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 44 - 44،49،50،53
44 _ قانونگذارى ، جز بر پايه مقررات و مفاهيم الهى ، حرام و كفر است .
و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الكفرون
جمله {و من لم يحكم . ..} علاوه بر مسأله قضاوت مى تواند شامل
هر نوع دستور و قانونى بشود.
49 _ خوددارى از قضاوت بر اساس احكام الهى ، كفر است .
و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الكفرون
جمله {و من لم يحكم . ..} داراى دو مصداق است: يكى حكم كردن بر اساس احكام غير الهى و دوم خوددارى از قضاوت بر اساس احكام الهى در عين وجود شرايط آن، برداشت فوق ناظر به مصداق دوم است.
50 _ خوددارى از قانونگذارى بر پايه مقررات الهى ، كفر است . *
و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الكفرون
53 _ داورى بر پايه جور _ اگر چه در مورد مالى اندك _ و اجبار ديگران به پذيرش آن ، كفر است .
و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الكفرون
از رسول خدا(ص) روايت شده: من حكم فى درهمين بحكم جور ثم جبر عليه كان من اهل هذه الاية {و من لم يحكم بما انزل اللّه فأولئك هم الكفرون} . .. .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 408، ح 3; تفسير عياشى، ج 1، ص 323، ح 120.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 68 - 25،26
25 _ انكار تعاليم نازل شده بر پيامبر ( ص ) ( قرآن ) ، كفر است .
ليزيدن كثيراً منهم ما أنزل إليك من ربك . .. فلاتأس على القوم الكفرين
26 _ برپا نداشتن كتب آسمانى در جامعه ، كفر به آنهاست . *
حتّى تقيموا التورية و الانجيل . .. فلاتأس على القوم الكفرين
جمله {فلاتأس . ..} علاوه بر ارتباط آن با جمله {و ليزيدن ...} مى تواند تفريع بر ترك اقامه تورات، انجيل
و ديگر كتب آسمانى نيز باشد. بنابراين كسانى كه به كتب آسمانى پايبند نيستند از مصاديق كافران خواهند بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 72 - 16
16 _ شرك به خدا ، كفر به اوست .
لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. من يشرك باللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 84 - 2
2 _ انكار قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) با وجود آگاهى به حقانيت آن ، كفر به خداوند است .
و ما لنا لانؤمن باللّه وما جاءنا من الحق
چنانچه ايمان واقعى به خداوند در گرو ايمان به قرآن و رسالت پيامبر(ص) نباشد معنا ندارد كه مسيحيان و دانشمندان آنان با آنانكه به ايمان خداوند داشتند پس از اختيار اسلام بگويند: {ما لنا لانؤمن باللّه}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 110 - 38
38 _ انكار رسالت عيسى ( ع ) كفر است .
فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 1 - 7،13
7 _ آنان كه براى خداوند همتايى بپندارند، كافرند.
ثم الذين كفروا بربهم يعدلون
در اين برداشت {بربهم} متعلق به يعدلون و {يعدلون} نيز از عدل، به معنى برابر و همسان، گرفته شده است.
13 _ ستايش غير خداوند، كفرپيشگى است.
الحمد للّه الذى خلق . .. ثم الذين كفروا بربهم يعدلون
چون در صدر آيه اختصاص حمد به خداوند مطرح شده، ممكن است مراد از {الذين كفروا} كسانى باشند كه
با بستن چشم خود از حقيقت (كفرورزى) در ستايش براى خداوند، همسان قرار مى دهند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 4 - 2
2 _ رويگردانى از آيات خداوند و بى توجهى به آن كفر است.
ثم الذين كفروا . .. و ما تأتيهم من ءاية من ءايت ربهم إلا كانوا عنها معرضين
اين آيه بيانگر ويژگيهاى فكرى و روحى كافران است كه در آيه اول مطرح شد. از اين رو مى تواند بيان ويژگيهايى باشد كه در مجموع موجب اطلاق {كافر} بر آنان شده است، نه بيان حالات آنان پس از كفر.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 25 - 15،16
15 _ اسطوره خواندن قرآن و جدال و سرسختى در برابر آن، كفرورزى است.
يقول الذين كفروا إن هذا إلا أسطير الأولين
16 _ شرك، كفرورزى و مشرك، كافر است.
و اللّه ربنا ما كنا مشركين . .. يقول الذين كفروا
مرجع ضمير {منهم من يستمع} در صدر آيه، مشركان مطرح شده در آيات قبل است. و از آنجا كه در پايان آيه از همان گروه با توصيف {الذين كفروا} ياد شده، _ كه در حقيقت اظهار در مورد اضمار است _ برداشت فوق به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 30 - 12
12 _ انكار معاد كفرورزى است.
أليس هذا بالحق قالوا بلى و ربنا قال فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 70 - 23
23 _ بازيچه قرار دادن دين،
كفر است و بازيچه قراردهندگان آن كافرند.
و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا . .. بما كانوا يكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 89 - 10
10 _ انكار حقانيت رسالت پيامبر(ص)، كفر به همه انبيا و كتب آسمانى است. *
فإن يكفر بها هؤلاء فقد و كلنا
{هؤلاء} اشاره به كفر مردم مكه است. با توجه به اينكه در اين آيات سخن آنها، كه دال بر كفر به انبياى گذشته باشد، نقل نشده، به نظر مى رسد كه كفر آنها به انبياى پيشين تابع كفر آنان به پيامبر باشد. چون همه انبيا مورد تصديق اسلام و قرآن و پيامبرند، كفر به پيامبر كفر به همه انبيا قلمداد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 130 - 13
13 _ انكار رسالت انبيا و باور نداشتن انذارهاى آنان، كفر است.
ألم يأتكم رسل . .. ينذورنكم ... أنهم كانوا كفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 51 - 12،13
12 _ انكار قيامت و به فراموشى سپردن آن ، كفرپيشگى است .
إن اللّه حرمهما على الكفرين . .. فاليوم ننسيهم كما نسوا لقاء يومهم هذا
13 _ انكار آيات الهى ، كفرپيشگى است .
فاليوم ننسيهم كما نسوا . .. و ما كانوا بايتنا يجحدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 32 - 11
11 _ مخالفت با قرآن و اسلام ، كفر است .
يريدون أن يطفئوا نور اللّه . .. و يأبى اللّه إلا أن يتم نوره و
لو كره الكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 44 - 6
6 _ از امام هادى ( ع ) روايت شده است : { . . . من زعم ان اللّه عزوجل أجبر العباد على المعاصى و عاقبهم على ها . . . فقد ظلّم اللّه فى حكمه و كذّبه و رد عليه قوله : . . . { إن اللّه لايظلم الناس شيئاً } . . . ;
. .. هر كس گمان كند كه خداى عزوجل، بندگان را بر ارتكاب گناهان مجبور ساخته و در عين حال آنان را كيفر مى كند، به خدا در حكمش اسناد ظلم داده و قول او را كه فرموده: {خدا به مردم هيچ ظلمى نمى كند} رد نموده و خدا را تكذيب كرده است ... }.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 70 - 7
7 _ انتساب فرزند به خدا ، بدعت در دين و افترا و دروغ بستن به او ، كفر و موجب عذاب شديد اخروى است .
الذين يفترون على اللّه الكذب . .. إلينا مرجعهم ثم نذيقهم العذاب الشديد بما كانوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 37 - 18
18_ نپذيرفتن آيين و شريعت الهى ، كفر به خداوند است .
ح_ش لله. .. إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله و هم بالأخرة هم ك_فرون
آيه 38 و 39 و نيز جمله هايى نظير {حاش لله} (در آيه 31 و 51) دلالت بر آن دارد كه: مصريان عصر يوسف(ع) به وجود خداوند معتقد
بودند ; ولى يوسف(ع) از آنان به كافران به خدا ياد مى كند (لايؤمنون بالله). اين تعبير به قرينه {تركت ملّة قوم ...}، مى تواند بدان سبب باشد كه شريعت و آيين آنان، شريعتى غير الهى بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 14 - 8
8_ خواندن غير خدا و درخواست حاجت كردن از غير او كفر است .
له دعوة الحق . .. و ما دعاء الك_فرين إلاّ فى ضل_ل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 30 - 7
7_ نپذيرفتن قرآن و وحى نازل شده بر پيامبر ( ص ) كفر به خدا و رحمانيّت اوست .
لتتلوا عليهم الذى أوحينا إليك و هم يكفرون بالرحم_ن
چون مردم عصر بعثت به ويژه اهل مكّه و اطراف آن، به خداوند معتقد بودند، معلوم مى شود مراد از {يكفرون بالرحم_ن} _ به قرينه عبارت {لتتلوا عليهم . ..} _ انكار قرآن است. تعبير كردن از انكار قرآن به كافر شدن به خدا، گوياى اين نكته است كه نپذيرفتن قرآن و كافر شدن به آن به منزله كفر ورزيدن به خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 43 - 3
3_ انكار رسالت پيامبر ( ص ) كفر است .
و يقول الذين كفروا لست مرسلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 83 - 7
7- شرك ، كفر به خداوند است .
واتّخذوا من دون اللّه ءالهة . .. على الك_فرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
11 - انبياء - 21 - 98 - 5
5- پرستش غير خدا ، كفر و مستوجب جهنم است .
الذين كفروا . .. إنّكم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 12 - 3
3 - شرك ، كفر است و مشركان ، كافراند .
إنّ الذين كفروا . .. ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه در اين آيات، مشركان با عنوان كافران معرفى شده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 85 - 6
6 - شريك پنداشتن براى خدا ، به منزله كفر و انكار خدا است .
كنّا به مشركين . .. خسر هنالك الك_فرون
برداشت ياد شده به اين خاطر است كه در آيه شريفه از مشركان، به كافران تعبير شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 15 - 8
8 - قرار دادن مخلوق خداوند در كنار او و جزء وى به شمار آوردن آن ، كفرى آشكار و سرپوشى رسوا بر خرد آدمى و واقعيت هستى است .
و جعلوا له من عباده جزءًا إنّ الإنس_ن لكفور مبين
واژه {كفور} و {مبين} با توجه به ريشه آنها _ كه يكى پوشيدن و مخفى داشتن حق و ديگرى آشكار بودن و پوشش ناپذيرى است _ مى تواند اشاره به خردناپذير بودن و متناقض بودن مطلب مورد ادعاى مشركان داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47
- 32 - 3
3- عداوت و مبارزه با پيامبراكرم ( ص ) ، مصداق كفر و پيشگيرى از راه خداوند
كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه و شاقّوا الرسول
عطف {شاقّوا الرسول} بر {الذين كفروا و صدّوا. ..} ممكن است عطف تفسيرى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 4 - 10
10 - انكار حكم ظهار و تجاوز به حدود آن ، در حكم كفر است .
و تلك حدود اللّه و للك_فرين عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 5 - 10
10 - رد و انكار آيات قرآن ، كفر است .
و قد أنزلنا ءاي_ت بيّن_ت و للك_فرين عذاب مهين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 26 - 5
5 - بت پرستى ، كفر به خداوند است و بت پرستان از كافران اند .
لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا
برادشت بالا، به سبب اين است كه از بت پرستان، به كافران ياد شده است.
موانع كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 21 - 11
11 - پرستش خداوند ، آدمى را از گرفتار شدن در ورطه كفر و نفاق و پيامد هاى آن دو ، مصون مى دارد .
اعبدوا ربكم . .. لعلكم تتقون
از اهداف دعوت به پرستش خداوند - پس از بيان كفر و نفاق و عواقب شوم آنها - ارائه رهنمونى است به انسانها براى پاسدارى خويش از گرايش به كفر و نفاق. بر اين اساس {تتقون} به معناى لغوى آن و متعلقش
كفر و نفاق خواهد بود; يعنى: اعبدوا ربكم لعلكم تتقون الكفر و النفاق.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 45 - 5
5 - صبر و نماز عوامل كارآمد براى موفق شدن در پرهيز از محرمات الهى ( كفر به قرآن ، دين فروشى ، كتمان حق و . . . )
و لاتكونوا أول كافر به . .. و استعينوا بالصبر و الصلوة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 141 - 8
8 _ رشد ايمان در جامعه ، موجب نفى حضور كفر است .
و ليمحّص اللّه الّذين امنوا و يمحق الكافرين
نياوردن {لام تعليل} در {يمحق}، اشاره به اين معنا دارد كه نابودى كافران پس از خالص شدن مؤمنان صورت مى گيرد. يعنى به هر اندازه كه مؤمنان از عيب و نقص خالص شوند، به همان مقدار از شوكت كافران كاسته خواهد شد تا به نابودى كشانده شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 57 - 9
9 _ وعد و وعيد از روش هاى قرآن براى برانگيختن مردم به ايمان ، عمل صالح و پرهيز از كفر
انّ الّذين كفروا باياتنا سوف . .. و الّذين امنوا و عملوا الصّالحات سندخلهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 10 - 4
4 _ انذار و تهديد ، از روش هاى قرآن براى بازداشتن انسان ها از كفر و انكار حقايق و تكذيب آيات الهى
و الذين كفروا و كذبوا بايتنا أولئك اصحب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 73 - 9
9 _ برخى از معتقدان به تثليث به خاطر ناآگاهى از شرك آميز بودن آن ، نه كافرند و نه مشرك .
ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم
ظاهراً ضمير در {منهم} به معتقدان به تثليث بازگشت مى كند. بر اين مبنا قائلان به تثليث به دليل كلمه {منهم} به دو دسته تقسيم مى شوند: كافر و غير كافر و مى توان گفت منشأ اين تفاوت علم و آگاهى آنان نسبت به معناى تثليث و جهل به آن است ; يعنى آنانكه نمى دانند اعتقاد به تثليث با توحيد در الوهيت ناسازگار است، محكوم به كفر نيستند و به عذاب دردناك گرفتار نمى شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 33 - 2،11
2 - خداوند ، به منظور جلوگيرى از گرايش عمومى انسان ها به كفر ، زندگى تمامى كافران را سرشار از امكانات رفاهى و تجملى نساخت ; بلكه فقر و غنا را نيز در ميان ايشان تقسيم كرد .
و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة لجعلنا . .. سقفًا من فضّة
11 - { قال [ اسحاق بن غالب ] : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : فى ه_ذه الآية : { و لولا أن يكون الناس اُمّة واحدة جعلنا لمن يكفر بالرحم_ن لبيوتهم سقفاً من فض_ّة و معارج عليها يظهرون } قال : لو فعل لكفر الناس جميعاً ;
اسحاق بن غالب مى گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه درباره آيه {و لولا أن يكون الناس اُمّة واحدة لجعلنا لمن يكفر بالرحم_ن لبيوتهم سقفاً من فضّة
و معارج عليها يظهرون} فرمود: اگر چنين مى كرد (يعنى اگر خدا به كافران آن قدر ثروت مى داد كه آنان حتى سقف خانه هايشان را از نقره بسازند)، در آن صورت همه مردم به كفر روى مى آوردند}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 24 - 4
4- انديشه و تدبّر انسان ، در قرآن ، مانع كفر است .
فأصمّهم و أعمى أبص_رهم . أفلايتدبّرون القرءان
از لحن {أفلايتدبّرون}، استفاده مى شود كه اگر آنان به راستى در قرآن تدبّر مى كردند، در برابر دستورات حق كر و كور نبوده و موضع نمى گرفتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 46 - 5
5 - توجه به فرجام شوم كفر ، مانع گرايش انسان به آن و عامل دلگرمى مؤمنان
يوم لايغنى . .. و لا هم ينصرون
آيه شريفه تهديدى براى كافران و دلجويى براى اهل ايمان در قبال حق ستيزى كفرپيشگان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 52 - 3
3 - توجه به ضبط كردار آدميان در نظام جهان ، بازدارنده آنان از كفر و گناه
فهل من مدّكر . و كلّ شىء فعلوه فى الزّبر
با توجه به اين كه آيه شريفه در جهت تذكار، بيان شده است; برداشت بالا به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 30 - 3
3 - توجه به نياز و فقر ذاتى ممكنات ، زمينه خداشناسى و پرهيز از كفر و تكذيب
يس_له من فى السم_وت و .
.. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند براى دورساختن آدميان و جن از كفر و تكذيب حق، نياز و فقر ذاتى عالم ممكنات را به آنان يادآور شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 32 - 3
3 - توجه به حتمى بودن حسابرسى اعمال ، زمينه ساز شناخت پروردگار و بازدارنده خلق از كفر و تكذيب
سنفرغ لكم . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند، براى دور ساختن خلق از كفر و تكذيب حق، حتمى بودن حسابرسى اعمال را يادآور شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 34 - 5
5 - توجه به قدرت برتر خداوند و عجز و ناتوانى خلق ، بازدارنده آنان از كفر و تكذيب
لاتنفذون إلاّ بسلط_ن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
ارتباط دو آيه، نشانگر آن است كه غفلت جن و آدميان از قدرت خداوند، زمينه ساز تكذيب گرى آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 40 - 5
5 - توجه به كيفر بى چون و چراى گناه كاران در قيامت ، بازدارنده خلق از كفر و تكذيب نعمت هاى خداوند
فيومئذ لايس_ل عن ذنبه . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه خداوند پس از بيان راه نداشتن چون و چرا در برنامه هاى قيامت براى گناهكاران، خلق را به پرهيز از تكذيب نعمت ها توجه داده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
18 - رحمن - 55 - 42 - 3
3 - توجه به فضاحت و ذلت مجرمان در قيامت ، بازدارنده خلق از كفر و تكذيب
فيؤخذ بالنوصى و الأقدام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 45 - 3
3 - توجه به سختى هاى دوزخ و حيرت و ناآرامى مداوم دوزخيان ، بازدارنده خلق از كفر و تكذيب
يطوفون بينها و بين حميم ءان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند در آيه قبل، سختى هاى دوزخ را به خلق يادآور شده و در اين آيه، حيثيت ربوبيت و رشد دهى خويش را مطرح ساخته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 18 - 9
9$ - تزكيه و خودسازى ، از راه هاى پيشگيرى از طغيان و كفر
إنّه طغى . فقل هل لك إلى أن تزكّى
اين آيه از طرفى ناظر به آيه قبل است و راه دفع طغيان را ارائه مى دهد و از سويى ديگر، ناظر به آيه بعد است و زمينه هدايت به خداوند و دورى از كفر را بيان كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 18 - 2
2 - توجّه به ماده اوليه خلقت انسان و سير پيدايش وى ، مانع كفر به خداوند و قدرت او و زمينه ساز باور به معاد
قتل الإنس_ن ماأكفره . من أىّ شىء خلقه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 19 - 4
4 -
توجّه انسان به پيدايش او از نطفه اى ناچيز ، بازدارنده وى از كفرورزى به خداوند و قدرت او و مايه باور به معاد است .
ما أكفره . .. من نطفة خلقه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 20 - 7
7 - توجه به آسانى سلوك راه هدايت ، مانع كفرورزى به خداوند است .
ما أكفره . .. ثمّ السبيل يسّره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 21 - 4،11
4 - توجّه به وابستگى مرگ انسان ها به خداوند ، مانع كفر به او است .
ما أكفره . .. ثمّ أماته
11 - توجّه به پايان زندگى و مدفون شدن انسان ها در قبر ، مانع كفرورزى به خداوند است .
ما أكفره . .. فأقبره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 24 - 2
2 - انديشيدن در زمينه پيدايش مواد غذايى و تأمّل در مراحل توليد و مصرف آن ، از ميان برنده كفر به خداوند است .
فلينظر الإنس_ن إلى طعامه
فرمان به دقت در طعام (به قرينه {قتل الإنسان ما أكفره} در آيات پيشين _ ارائه رهنمودى براى ايمان به خدا و كنار نهادن كفر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 28 - 4
4 - توجّه به رويش گياهان و سبزيجات ، زمينه ساز شناخت خدا و مانع كفر به او است .
ما أكفره . .. فأنبتنا فيها ... عنبًا و قضبًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس
- 80 - 29 - 3
3 - توجّه به روييدن درختان زيتون و خرما و تأثير آنها در تغذيه انسان ، زمينه ساز شناخت خدا و مانع كفر به او است .
ما أكفره . .. و زيتونًا و نخلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 30 - 3
3 - توجّه به جنگل هاى انبوه و درختان تناور ، مايه شناخت خداوند و قدرت او و بازدارنده انسان از ناسپاسى و كفرورزى به او است .
ما أكفره . .. فلينظر الإنس_ن ... حدائق غلبًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 31 - 3
3 - توجّه به باغ هاى ميوه و مرغزار ها ، مايه شناخت خداى قادر و بازدارنده انسان از ناسپاسى و كفرورزى به او است .
ما أكفره . .. و ف_كهة و أبًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 6 - 9
9 - توجّه انسان به وابستگى اش در رشد ، تربيت و نعمت ها به خداوند ، مانع كفر او و زمينه ساز فريفته نشدن به آنچه مايه بى پروايى ، در برابر گناه مى گردد .
ما غرّك بربّك الكريم
موانع كفر به انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 158 - 6
6 _ اعتقاد به حاكميت خداوند بر هستى ، از ميان برنده هر گونه ناباورى نسبت به بعثت پيامبران
إنى رسول اللّه . .. الذى له ملك السموت و الأرض
موانع گرايش به كفر
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 107 - 5
5- توجه به آخرت و ارزش دادن به آن ، مانع روى گردانى از ايمان و گرايش به كفر و ارتداد
ذلك بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة
جمله {ذلك بأنهم . ..} در صدد معرفى مرتد و انگيزه ارتداد اوست و او كسى است كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح داده، در حالى كه اگر آخرت را در نظر مى داشت و براى آن ارزش لازم قائل بود، دست از ايمان برنداشته و مرتد نمى شد.
موجبات ازدياد كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 41 - 8
8 _ ايمان زبانى در كنار كفر باطنى ، ناپسند و مايه افزايش كفر
يأيها الرسول لايحزنك . .. من الذين قالوا ءامنا بافوههم و لم تؤمن قلوبهم
بنابر اينكه {من الذين قالوا} بيان براى {الذين يسرعون} باشد، معلوم مى شود نفاق مايه افزايش كفر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 68 - 11
11 _ تعاليم نازل شده بر پيامبر ( ص ) ( آيات قرآن ) موجب افزايش كفر و طغيان بسيارى از اهل كتاب
و ليزيدن كثيراً منهم ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً
موجبات كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 85 - 33
33 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرموده اند : { . . . الكفر فى كتاب اللّه على خمسة اوجه . . . و الوجه الرابع من الكفر ترك ما أمر اللّه عز
و جل به و هو قول اللّه عز و جل { . . . أفتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض فما جزاء من يفعل ذلك منكم } فكفّر هم بترك ما أمراللّه عز و جل به و نسبهم إلى الايمان و لم يقبله منهم و لم ينفعهم عنده . . . ;
كفر در كتاب خدا بر پنج قسم است . .. و قسم چهارم از كفر، ترك اوامر خداست و اين سخن خداى عز و جل است كه مى فرمايد: {أفتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض فما جزاء من يفعل ذلك منكم} پس خداوند آنان را به خاطر ترك نمودن اوامر الهى كافر دانسته و به آنان نسبت ايمان داده است، اگر چه ايمان مورد قبول نيست و براى آنان نزد خداوند سودى ندارد ...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 98 - 6،7،9
6 - دشمنان خدا و پيامبران و فرشتگان ، كافرند .
من كان عدواً للّه . .. فإن اللّه عدو للكفرين
مقتضاى كلام آن بود كه به جاى {الكافرين} ضمير {هم} آورده شود. اين جا به جايى حاوى دونكته است: 1_ تصريح به اينكه توصيف شدگان كافرند. 2_ علت دشمنى خدا با آنان، كفر ايشان است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: كسانى كه با خدا و ... دشمنند خدا دشمن آنهاست; زيرا آنان كافرند.
7 - دشمنان جبرئيل و ميكائيل كافرند .
من كان عدواً للّه . .. و جبريل و ميكل فإن اللّه عدو للكفرين
9 - يهوديان ، به دليل عداوتشان با جبرئيل كافرند و خداوند دشمن آنان است .
من كان عدواً للّه . .. و
جبريل و ميكل فإن اللّه عدو للكفرين
از مصداقهاى {الكافرين} - به دليل آيات گذشته - يهوديان هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 104 - 12
12 - اهانت به پيامبر ( ص ) و استهزاى او موجب كفر است .
لاتقولوا رعنا . .. و للكفرين عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 162 - 9
9 _ جهل ، سطحى نگرى و روحيه ناباورى در اكثريت يهود ، مايه كفر آنان به قرآن و ديگر كتب آسمانى
لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون يؤمنون بما أنزل إليك و ما أنزل من قبلك
در برداشت فوق كلمه {لكن} استدراك از جمله {فلايؤمنون الا قليلا} (155) گرفته شده است، يعنى اكثر يهوديان ايمان نمى آورند و لكن عالمان ژرفنگر ايشان و آنانكه اهل باور به حقيقت هستند به قرآن ايمان خواهند آورد. بنابراين جمله {لكن ...} مى رساند كه جهل و روحيه ناباورى در اكثريت يهود مانع ايمان آوردن آنان به قرآن شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 169 - 3
3 _ خداوند ، راهنماى كافران ستم پيشه به كفرپيشگى و انجام اعمال ناروا
إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. و لاليهديهم طريقاً. الا طريق جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 44 - 42،43
42 _ ترس از مردم و مال پرستى ، عامل كفرپيشگى و كتمان حقايق آسمانى
فلاتخشوا الناس . .. و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الكفرون
43 _ آنان
كه حكم و داورى خويش را بر پايه مقررات و قوانين الهى بنا نكنند ، كافرند .
و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الكفرون
با توجه به آيات گذشته كه درباره قضاوت بود، معلوم مى شود كه جمله {و من لم يحكم . ..} ناظر به مسأله قضاوت و داورى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 68 - 13،15
13 _ اهل كتاب در كفر و طغيان روز افزون به خاطر بى اعتنايى به تعاليم تورات و انجيل
و ليزيدن كثيراً منهم ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً
ازدياد كفر و طغيان اهل كتاب بر اثر نپذيرفتن قرآن، حاكى از آن است كه قبل از نزول قرآن نيز آنان در كفر و طغيان بوده اند كه به قرينه صدر آيه، اين كفر و طغيان بر اثر مهمل گذاشتن تورات و انجيل بوده است.
15 _ بى اعتنايى و عدم تعهد اهل كتاب به تورات و انجيل ، موجب كفر آنان به قرآن
قل ياهل الكتب لستم على شىء حتّى تقيموا التورية و الانجيل . .. طغيناً
بيان كفرورزى اهل كتاب به قرآن پس از بيان بى اعتنايى آنان به تورات و انجيل، نمايانگر اين است كه بى اعتنايى آنان به تورات و انجيل، زمينه ساز كفر و انكار قرآن شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 78 - 7،12
7 _ غلو در دين موجب كفر است .
لاتغلوا فى دينكم . .. لعن الذين كفروا
12 _ نافرمانى خدا و پيامبران و استمرار تجاوز به حدود الهى و حقوق مردمان ، موجب
كفر و گرفتارى به لعنت الهى
لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون
در برداشت فوق {ذلك} علاوه بر اشاره به لعنت اشاره به كيفر نيز گرفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 80 - 9،10
9 _ روابط ولايى و دوستى بنى اسرائيل با كافران عامل كفرورزى و گرفتارى آنان به لعنت خدا و پيامبران
لعن الذين كفروا . .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا
مضمون آيه مورد بحث يعنى پذيرش ولايت مشركان بيان مصداقى ديگر از عصيان و تجاوزگرى بنى اسرائيل است. بنابراين پذيرش ولايت مشركان نيز از عوامل كفرپيشگى و گرفتارى به لعنت الهى است.
10 _ عصيان ، تجاوزگرى و ترك نهى از منكر ، زمينه ساز پذيرش ولايت كافران و طرح دوستى با آنان *
ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون . .. كانوا لايتناهون ... يتولون الذين كفروا
بدان احتمال كه مضمون آيه مورد بحث يعنى پذيرش ولايت مشركان، نتيجه اعمال ناپسندى باشد كه در آيات قبل درباره بنى اسرائيل بيان شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 89 - 10
10 _ انكار حقانيت رسالت پيامبر(ص)، كفر به همه انبيا و كتب آسمانى است. *
فإن يكفر بها هؤلاء فقد و كلنا
{هؤلاء} اشاره به كفر مردم مكه است. با توجه به اينكه در اين آيات سخن آنها، كه دال بر كفر به انبياى گذشته باشد، نقل نشده، به نظر مى رسد كه كفر آنها به انبياى پيشين تابع كفر آنان به پيامبر باشد. چون همه انبيا مورد تصديق اسلام و قرآن و پيامبرند، كفر به
پيامبر كفر به همه انبيا قلمداد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 130 - 13
13 _ انكار رسالت انبيا و باور نداشتن انذارهاى آنان، كفر است.
ألم يأتكم رسل . .. ينذورنكم ... أنهم كانوا كفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 30 - 7،8
7 _ انديشه { فرزند داشتن خدا } انديشه ايست كفرآميز و معتقدان به آن ، كافرند .
يضهئون قول الذين كفروا من قبل
8 _ يهود و نصارا به دليل فرزند خدا خواندن { عزير } و { مسيح } كافرند .
يضهئون قول الذين كفروا من قبل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 6
6 _ بر زبان جارى ساختن كلمات كفرآميز ، موجب كفر مى شود .
يحلفون باللّه ما قالوا و لقد قالوا كلمة الكفر و كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 84 - 12
12 _ نفاق و تخلف از فرمان پيامبر ( ص ) ، كفر به خدا و رسول خداست .
فرح المخلفون . .. إنهم كفروا باللّه و رسوله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 39 - 12
12- انكار معاد ، كفر است .
و ليعلم الذين كفروا أنهم كانوا ك_ذبين
مراد از {الذين كفروا} كسانى اند كه رستاخيز را مورد انكار قرار مى دادند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 37 - 4،5
4- آنان كه عيسى ( ع )
را فرزند مريم ( س ) ، بنده خدا و پيامبر او نمى دانند ، كافراند .
فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين كفروا
5- اعتقاد به فرزندى عيسى ( ع ) براى خداوند كفر است .
ما كان للّه أن يتّخذ من ولد . .. فويل للذين كفروا من مشهد يوم عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 97 - 4
4 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) . . . ان من شبّه ربّنا الجليل . . . لم يعقد غيب ضميره على معرفته و لم يشاهد قلبه اليقين بأنّه لاندّ له و كأنّه لم يسمع بتبرّى التابعين من المتبوعين و هم يقولون { تاللّه إن كنّا لفى ضلال مبين . إذ نسوّيكم بربّ العالمين } فمن ساوى ربّنا بشىء فقد عدل به و العادل به كافر بما تنزّلت به محكمات آياته ;
از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: . .. همانا كسى كه پروردگار بزرگ ما را به [چيزى] تشبيه كند ... ضمير باطن خود را بر شناخت او معتقد نساخته و قلب او به اين كه خدا نظير ندارد به يقين نرسيده است و گويا نشنيده كه پيروى كنندگان، از پيشوايان (معبودهاى) خود تبرّى مى جويند و مى گويند: به خدا سوگند! حقاً ما در گمراهى آشكار بوديم; زيرا شما را با پروردگار عالميان برابر مى دانستيم. پس كسى كه خدا را با چيزى مساوى بداند، براى او نظير قرار داده است و كسى كه براى خدا نظير قرار دهد، به مفاد آيات محكمات خدا، كافر شده است}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 -
يس - 36 - 52 - 11
11 - نادرست پنداشتن وعده الهى به برپايى قيامت و دروغگو دانستن پيامبران ، كفر و از نشانه هاى كافران است .
الذين كفروا . .. قالوا ي_ويلنا ... ه_ذا ما وعد الرحم_ن و صدق المرسلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 64 - 4
4 - انكار برپايى قيامت و دروغ پنداشتن آن ، سبب كفر است .
ه_ذه جهنّم الّتى كنتم توعدون . اصلوها اليوم بما كنتم تكفرون
در اين آيه مفعول {تكفرون} ذكر نشده است; ولى به قرينه آيه قبل _ كه درباره وعده به عذاب دوزخ است _ مفعول آن برپايى قيامت و وجود دوزخ خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 5 - 2
2 - منكران يگانگى خدا و معتقدان به تعدد معبود ، كافراند .
و قال الك_فرون . .. أجعل الألهة إل_هًا وحدًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 13 - 3
3 - بدگمانى به خدا و نصرت هاى او نسبت به مؤمنان ، منتهى به كفر و بى ايمانى *
و ظننتم ظنّ السوء . .. و من لم يؤمن باللّه و رسوله
برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {من لم يؤمن}، همان مخاطبان {ظننتم. ..} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 25 - 4
4- باز داشتن مؤمنان از ورود به مسجدالحرام ، گناهى بزرگ و كفرآميز
هم الذين كفروا و صدّوكم عن المسجدالحرام
از اين كه خداوند، ممانعت از ورود مؤمنان به مسجدالحرام
را به عنوان دومين جرم مهم مشركان ياد كرده و آن را در كنار كفر آنان متذكر شده است; مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 19 - 2
2 - انكار هر يك از پيامبران الهى ، موجب بيرون شدن انسان از دايره اسلام است .
و الذين ءامنوا باللّه و رسله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 21 - 13
13 - انكار هر يك از پيامبران الهى ، موجب خروج انسان از دايره اسلام است .
للذين ءامنوا باللّه و رسله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 6 - 2
2 - انكار صفت ربوبيت خداوند ، مساوى با كفر و موجب دوزخى شدن است .
و للذين كفروا بربّهم عذاب جهنّم
موجبات كفر عملى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 60 - 6
6- ضايع كردن نماز و پيروى از شهوات ، كفر عملى است .
أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت . .. إلاّ من تاب و ءامن
مؤمنان و كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 80 - 7
7- مؤمنان ، برخوردار از حمايت هاى غيبى الهى در دور ماندن از كفر و معصيت اند .
فكان أبواه مؤمنين فخشينا أن يرهقهما
نابودى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 7 - 9،13
9 _ فرمان خداوند به مبارزه با كفر و شرك و به وجود آوردن صحنه مبارزه
، از اسباب تحقق اراده خداوند براى اظهار حق و نابودى كفر
و يريد اللّه أن يحق الحق بكلمته
خداوند در برابر مؤمنان كه خواهان هجوم به كاروان تجارى قريش بودند، خواست تا آنان با لشكريان كفر درآويزند و به جهاد با آنان بپردازند و همان را نيز مقدر ساخت و بيان داشت كه احقاق حق در پرتو آن حاصل مى شود. بنابراين مراد از {بكلمته} همان فرمان به جهاد و تحقق يافتن صحنه مبارزه است.
13 _ بركنده شدن ريشه هاى كفر از زمين ، هدفى متعالى در بينش الهى
و يريد اللّه أن يحق الحق بكلمته و يقطع دابر الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 8 - 4
4 _ خداوند خواهان نابودى كفر و گسترش توحيد و معارف اسلام ، على رغم ناخشنودى مشركان مجرم و تلاش هاى پيگير آنان
ليحق الحق . .. و لو كره المجرمون
كراهت مجرمان كنايه از تلاشهاى پيگير آنان براى مقابله با حق است. زيرا مجرد كراهت نفسانى مجرمان، بدون مبارزه عملى و تلاش پيگير، مسأله اى نيست كه در آيه به آن پرداخته شود. گفتنى است با توجه به مورد آيه، توحيد و معارف اسلام از مصاديق مورد نظر كلمه {الحق} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 59 - 1
1 - به جا آوردن سپاس و ستايش خدا ، به خاطر بقاى خط رسالت و اضمحلال جبهه كفر و فرستادن سلام و درود بر رسولان او ، رهنمود الهى به پيامبراسلام ( ص )
قل الحمد للّه و سل_م على عباده الذين اصطفى
با توجه به
اين كه در آيات پيشين نام چند تن از پيامبران (موسى، داوود، سليمان، صالح و لوط) و ياد تلاش ها و مبارزات آنان و پيروزى نهايى حق و اضمحلال كافران به ميان آمده است، آيه ياد شده مى تواند ختامى بر آن مجموعه يادها باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 30 - 4
4 - همان گونه كه كافران براى شكست دين منتظرند ، مؤمنان نيز براى نابودى كفر ، بايد منتظر باشند .
و انتظر إنّهم منتظرون
احتمال دارد متعلق انتظار كافران، به قرينه دشمنى آنان با دين، انتظار براى شكست دين خدا باشد.
ناپسندى اظهار كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 89 - 11
11 _ شعيب ( ع ) اظهار كفر و شرك را امرى نامشروع و ناروا براى خويش و همگامانش دانست .
و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا
برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از عدم امكان كه از جمله {ما يكون لنا . .. } به دست مى آيد، عدم امكان تشريعى باشد.
ناپسندى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 15
15- اسطوره خواندن قرآن ، توطئه عليه دين الهى و انتخاب كفر ، اعمالى زشت و ناپسند
و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...
ناپسندى كفر به آخرت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 60 - 5
5- ايمان نياوردن به
عالم آخرت زشت است ، نه دختر داشتن
للذين لايؤمنون بالأخرة مثل السوء
احتمال دارد كه آيه تعريض به مشركانى باشد كه {مثل السوء} را دختر داشتن مى دانستند و خداوند جواب مى دهد كه عدم ايمان به آخرت {مثل السوء} است.
ناپسندى كفر به خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 18 - 5
5 - كفر به خدا ، به اندازه اى ناروا است كه آفرينش تاب تحمل آن را ندارد .
السماء منفطر به
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه ضمير {به} به {كفر} بازگردد و جمله {السماء منفطر به} معترضه باشد. در اين صورت مفاد آن مانند آيه 90 از سوره {مريم} خواهد بود: {تكاد السماوات يتفطرن منه و تنشقّ الأرض و تخرّ الجبال هدًّا}.
ناخشنودى از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 7 - 4
4 - خداوند ، كفر و ناسپاسى بندگان را نمى پسندد و به آن رضايت نمى دهد .
و لايرضى لعباده الكفر
نجات از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 50 - 8
8 _ اعتقاد به وجود خداوند براى خروج آدمى از زمره كافران كافى نيست .
أقسمتم لاينالهم اللّه برحمة . .. إن اللّه حرمهما على الكفرين
سياق آيات اين بخش نشان مى دهد كه گويندگان جمله {أقسمتم . .. } از دوزخيانند. بنابراين عنوان {الكافرين} در اين آيه شامل آنان نيز مى شود ; در حالى كه به شهادت جمله نقل شده از آنها (أقسمتم لا ينالهم اللّه برحمة)، اين گروه به خداوند
اعتقاد داشته اند.
نجات رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 3
3 _ پيروان شرك و كفر براى رهايى از عذاب مضاعف هيچ مزيتى بر سران خويش ندارند.
فما كان لكم علينا من فضل
نشانه هاى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 167 - 4
4 _ بازداشتن مردم از پيوستن به راه خدا نشانه كفر است . *
إنّ الذين كفروا و صدوا عن سبيل اللّه
در برداشت فوق جمله {و صدوا} به منزله تفسير و تبيين جمله {كفروا} گرفته شده است ; يعنى بازدارى از راه خدا كفرپيشگى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 103 - 3
3 _ افترا بر خداوند از نشانه هاى كفر
و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب
چنانچه عنوان {الذين كفروا} عنوان مشير نباشد، جمله {لكن الذين كفروا} عهده دار بيان يكى از ويژگيهاى كفرپيشگان خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 35 - 4
4 _ بازداشتن مؤمنان از مسجدالحرام و انجام كار هاى بيهوده به عنوان نيايش و پرستش ، جلوه هايى از كفرپيشگى
و هم يصدون عن المسجدالحرام . .. إلا مكاء و تصدية ... بما كنتم تكفرون
از مصاديق مورد نظر براى {كنتم تكفرون} رفتارهاى ناپسندى است كه در اين آيه و آيه قبل بيان شده است ; يعنى بازدارى از مسجدالحرام و كف زدن و سوك كشيدن به عنوان عبادت و نيايش.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه
- 9 - 37 - 4
4 _ دخل و تصرف در احكام ثابت الهى ، نشانه كفر
منها أربعة حرم . .. إنما النسىء زيادة فى الكفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 11 - 11
11 _ طغيان و سركشى ، نشانه بى ايمانى به روز رستاخيز
فنذر الذين لايرجون لقاءنا فى طغينهم يعمهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 3 - 10
10- ترجيح دادن همواره دنيا بر آخرت ، سد مدام راه خدا و كج جلوه دادن تعاليم الهى ، از نشانه هاى كفرپيشگى است .
ويل للك_فرين . .. الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة و يصدّون عن سبيل الله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 6
6- روى برتافتن از ياد خدا در پى نجات از مشكلات ، نمودى از كفر به حق و كفران نعمت است .
أعرضتم . .. فيغرقكم بما كفرتم
از اينكه خدا از اعراض ياد خود به كفر (كفرتم) ياد كرده است، استفاده مى شود كه اعراض از خدا، كفر به اوست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 37 - 3
3- دل بستگىِ شديد به دنيا و غفلت از نقش خداوند در آفرينش و اعطاى نعمت ها ، نشانه كفر است .
و كان له ثمر فقال . .. أنا أكثر منك مالاً ... ما أظنّ أن تبيد هذه ... قال له صاح
در پى گفته هاى مرد ثروت مند و فخرفروشى هاى او و انكار فناپذيرى نعمت ها، مرد مؤمن،
با سؤال {أكفرت} با وى به گفتوگو پرداخت و اين نشان دهنده كفرورزى مرد ثروت مند در انديشه ها و گفته هايش است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 113 - 4
4 - ظلم به خويشتن ، نشانه كفر و مصداق بارز بى دينى است .
و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 22
22 - شك و ترديد نسبت به قيامت نشانه كفر است .
و ما أظنّ الساعة قائمة . .. الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 15 - 7،9،10
7 - پرستش مخلوقات خدا ( فرشتگان ) و فرزند او انگاشتن آنان ، اقدامى ناسپاسانه و كفرآميز
و جعلوا له . .. إنّ الإنس_ن لكفور مبين
با توجه به فضاى آيات، مى توان استفاده كرد كه مشركان مكه فرشتگان را فرزند خدا مى دانستند و آنان را مورد پرستش قرار مى دادند. خداوند، پس از ياد كردن نعمت هاى خويش، اين پندار را نمونه بارز ناسپاسى مى شمارد.
9 - بى توجهى به نعمت هاى الهى ، و تدبير او در همسازى طبيعت با نياز هاى آدمى ، نمودى آشكار از كفر و ناسپاسى انسان
جعل لكم من الفلك و الأنعام . .. إنّ الإنس_ن لكفور مبين
10 - شرك ، نمودى از كفر و ناسپاسى انسان ، در برابر خالق يگانه هستى است .
و جعلوا له من عباده جزءًا إنّ الإنس_ن لكفور مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - حجرات - 49
- 7 - 23
23 - اطاعت محض از رسول خدا ( ص ) ، نمود ايمان و موضع گيرى در برابر آن حضرت نمود كفر است . *
لو يطيعكم . .. لعنتّم و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن ... و كرّه إليكم الكفر
صدر آيه; درباره اطاعت از رسول خدا و تحميل نكردن رأى بر آن حضرت است; ولى ادامه آن درباره ايمان و كفر است; از اين بيان انطباق ايمان بر اطاعت و تطبيق كفر بر تحميل رأى بر پيامبر(ص) استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 2 - 11
11 - اتكاى مطلق به امكانات و وسايل مادى و مسلّط ندانستن خداوند بر آنها ، نمودى از كفر
أخرج الذين كفروا . .. ما ظننتم أن يخرجوا و ظنّوا أنّهم مانعتهم حصونهم من اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 31 - 1،2
1 - تصديق نكردن حقايق دين و ترك نماز ، از نشانه هاى كفر و از اوصاف كافران است .
فلاصدّق و لاصلّى
2 - صدقه ندادن و انفاق نكردن ، از نشانه هاى كفر و از اوصاف كافران است .
فلاصدّق
برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال است كه {صدّق} از ماده {صدقه} باشد (نظر زمخشرى و ابى حيان). گفتنى است مفاد برخى از آيات، مانند مفاد همين است; يعنى، ترك انفاق و نماز، از نشانه هاى كافران دانسته شده است; مانند: {ماسلككم فى سقر . قالوا لم نك من المصلّين . و لم نك نطعم المسكين}، (سوره مدثر، آيات 42 _ 44).
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 32 - 1
1 - تكذيب حقايق دين و روى گردانى از پذيرش آنها ، از نشانه هاى كفر و اوصاف كافران
و ل_كن كذّب و تولّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 33 - 1
1 - تبختر و به خودباليدن ، از نشانه هاى كفر و از اوصاف كافران است .
ثمّ ذهب إلى أهله يتمطّى
مفسّران واژه {يتمطّى} را به معناى {تبختر} دانسته اند; زيرا اين واژه يا از ماده {مط}(كشيدن پاها و گام ها) است و يا از ماده {مطا}(پشت). در هر دو صورت، مقصود تبختر و فخرفروشى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 48 - 3
3 - ترك نماز ( ركوع و فروتنى در برابر خداوند ) ، نشانه كفر و تكذيب روز جزا
و إذا قيل لهم اركعوا لايركعون
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين آيه، درصدد بيان ويژگى هاى تكذيب گران است و در اين راستا، نماز نگزاردن آنان را مطرح كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 29 - 2
2 - پوزخند به مؤمنان ، گناه و از نشانه هاى كفر است .
إنّ الذين أجرموا كانوا من الذين ءامنوا يضحكون
مراد از {الذين أجرموا} _ به قرينه {من الكفّار} در آيات بعد _ كافران اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 34 - 8
8 - تمسخر مؤمنان ، با ريشخند ، چشمك ، لطيفه سازى و گمراه دانستن
آنان ، گناه و از نشانه هاى كفر است .
إنّ الذين أجرموا . .. يضحكون ... يتغامزون ... ف_كهين ... من الكفّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 22 - 4
4 - گردن فرازى در برابر تعاليم قرآن ، نشانه كفر است .
لايسجدون . بل الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 19 - 5
5 - پافشارى بر تكذيب تهديد هاى خداوند ، نشانه كفر است .
بل الذين كفروا فى تكذيب
نكره بودن {تكذيب}، دلالت بر شدّت آن دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 17 - 8
8 - جدّى نگرفتن آيات قرآن و شوخى پنداشتن آن ، از نشانه هاى كفر است .
و ما هو بالهزل . .. فمهّل الك_فرين
نشانه هاى كفر به آخرت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 19 - 9
9_ دروغ بستن به خدا ، موجب بازدارى مردم از پيوستن به راه او و منحرف ساختن دين الهى و نشانه كفر به آخرت است .
و من أظلم ممن افترى . .. و هم بالأخرة هم ك_فرون
نشانه هاى كفر به خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 13 - 6
6 - ايمان به قرآن ، ايمان به خدا و انكار آن ، كفر به او است .
و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به فمن يؤمن بربّه
برداشت ياد شده، از تبديل و تغيير ايمان به قرآن (آمنّا به)، به ايمان به
خداوند (يؤمن بربّه) استفاده مى شود.
نشانه هاى كفر قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 42 - 10
10_ سوارشدن بر كشتى نوح ، نشانه ايمان و تخلف از آن ، نشانه و دليل كفر بود .
اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين
نشانه هاى كفر يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 100 - 8
8 - رواج عهدشكنى در ميان يهود ، نشانه فقدان ايمان در اكثريت آنان است .
أو كلما عهدوا عهداً نبذه فريق منهم بل اكثرهم لايؤمنون
نعمت تبرى از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - حجرات - 49 - 8 - 1
1 - محبت به ايمان و بيزارى از كفر و گناه ، جلوه اى از فضل و نعمت الهى
و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... فضلاً من اللّه و نع
نعمت نفرت از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - حجرات - 49 - 8 - 1
1 - محبت به ايمان و بيزارى از كفر و گناه ، جلوه اى از فضل و نعمت الهى
و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... فضلاً من اللّه و نع
نفرت از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - حجرات - 49 - 7 - 18
18 - نفرت درونى مؤمنان ، از كفر ، فسق و عصيان
و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17
- حجرات - 49 - 8 - 4
4 - امتنان الهى بر مؤمنان ، به سبب افكندن محبت ايمان و بيزارى از كفر در قلب آنان
و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... فضلاً من اللّه و نع
نقش اجتماعى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 39 - 4
4 - نقش مهم رهبرى كفر ، در گمراهى و انحراف اركان جامعه
فتولّى بركنه
در صورتى كه مراد از {ركن}، اركان جامعه بوده و {باء} براى تعديه باشد، از منتسب شدن انحراف اركان جامعه، به شخص فرعون، مطلب ياد شده استفاده مى شود.
نقش رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 8
8- رهبران و سردمداران كفر و شرك در مكه ، افرادى ناسپاس و عامل اصلى سقوط و بدبختى مردم بودند .
ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار
با توجه به اينكه آيه فوق در مكه نازل شده است، مى توان استفاده كرد كه مصداق مورد نظر آيه {الذين بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم} سران كفر و شرك، همچون ابوجهل و ابولهب است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 29 - 3
3- سردمداران كفر و شرك عامل اصلى دوزخى كردن قوم خويشند .
أحلّوا قومهم دار البوار . جهنّم يصلونها
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {جهنّم يصلونها} بدل از {دار البوار} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 51 -
5
5 - نقش سردمداران كفر و فساد در هلاكت و بدبختى تمامى جامعه
أنّا دمّرن_هم و قومهم
ضمير {هم} به گروه هاى نُه گانه بازمى گردد كه طرح ترور شبانه صالح و خانواده اش را ريخته بودند. و از اين كه نام آنان به صورت مجزا و مقدم بر نام قومشان ياد شده است، مطلب فوق استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 6 - 4
4 - سران و رهبران جامعه شرك ، رهبرى مردم را بر ضد رسول اكرم ( ص ) در دست داشتند .
و انطلق الملأ منهم أن امشوا و اصبروا على ءالهتكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 7 - 5
5 - سران شرك و كفر در عصر بعثت ، رهبرى فكرى و عقيدتى مردم را در دست داشتند .
و انطلق الملأ. .. ما سمعنا به_ذا فى الملّة الأخرة إن ه_ذا إلاّ اختل_ق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - نوح - 71 - 27 - 9
9 - تأثيرپذيرى قوم نوح ، از سران كفر و شرك و صاحبان زر و زور جامعه
و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا . .. يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فا
نوح(ع) و كفر قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 36 - 6
6_ نوح ( ع ) ، همواره رنجيده خاطر از رفتار ناپسند قوم خويش و اندوهناك از اصرار آنان بر كفر و انكار رسالت
فلاتبتئس بما كانوا يفعلون
إبتئاس (مصدر تبتئس) به معناى
محزون و ناراحت شدن است و مراد از {ما كانوا يفعلون} شرك ورزى و اصرار آنان بر انكار رسالت و ديگر كارهاى نارواست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 37 - 1
1_ خداوند ، در پى باخبر ساختن نوح از ايمان نياوردن قومش ، او را به ساختن كشتى فرمان داد .
أُوحى إلى نوح أنه لن يؤمن من قومك . .. واصنع الفلك
نهى از اصرار بر كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 51 - 5
5 _ خداوند ، مشركان را از پافشارى بر كفر برحذر داشته و به آنان هشدار داد كه تا پيش از نزول عذاب استيصال ، متنبه شده و ايمان بياورند .
أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن
وضوح زيان كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 113 - 6
6 - ضرر و زيان كفر و شرك ، امرى روشن و شناخته شده
و ظالم لنفسه مبين
هجرت از كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 195 - 20
20 _ آمرزش گناهان و بهشت ، پاداش خداوند به هجرت كنندگان از شرك و كفر *
فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم . .. لاكفّرنّ عنهم سيّاتهم و لادخلنّهم جنّات
مى توان گفت مراد از هجرت به قرينه ادامه آيه (اخرجوا من ديارهم)، هجرتى است كه رانده شدن از خانه و كاشانه را در پى داشته باشد. و اين هجرت همان ترك شرك و كفر است.
هماهنگى كفر با حق ستيزى
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 25 - 2
2_ كفر ، حق ستيزى ، سد كردن راه خير و خوبى ، تجاوز و شكّ آفرينى ، حلقه هايى به هم پيوسته
فى جهنّم كلّ كفّار عنيد . منّاع للخير معتد مريب
هماهنگى كفر با شبهه افكنى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 25 - 2
2_ كفر ، حق ستيزى ، سد كردن راه خير و خوبى ، تجاوز و شكّ آفرينى ، حلقه هايى به هم پيوسته
فى جهنّم كلّ كفّار عنيد . منّاع للخير معتد مريب
هماهنگى كفر با عصيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - حجرات - 49 - 7 - 21
21 - كفر ، فسق و عصيان ، سه حلقه پيوسته به يكديگر
و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان
هماهنگى كفر با فسق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - حجرات - 49 - 7 - 21
21 - كفر ، فسق و عصيان ، سه حلقه پيوسته به يكديگر
و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان
هماهنگى ممانعت از خير با كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 25 - 2
2_ كفر ، حق ستيزى ، سد كردن راه خير و خوبى ، تجاوز و شكّ آفرينى ، حلقه هايى به هم پيوسته
فى جهنّم كلّ كفّار عنيد . منّاع للخير معتد مريب
كفران
آثار اجتماعى كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 112
- 6،9،12،14
6- مبتلا شدن جامعه به فقر ، گرسنگى و ناامنى ، در نتيجه كفران نعمت هاى الهى
قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف
9- ابداع روش هاى جديد براى گناه و استمرار آن و نيز ناسپاسى در برابر خدا ، عامل پيدايش فقر ، گرسنگى و ناامنى اجتماعى
فكفرت بأنعم الله . .. بما كانوا يصنعون
برداشت فوق، با توجه به واژه {يصنعون} كه دربردارنده معناى ابداع و ايجاد مسبوق به عدم است، استفاده گرديد.
12- گناهان و ناسپاسى هاى اجتماعى ، داراى آثار شوم براى كل جامعه
قرية كانت ءامنة . .. فكفرت ... فأذقها الله لباس الجوع و الخوف
14- روى آورى فقر ، گرسنگى و ناامنى به شهر مكه پس از آبادانى آن ، در نتيجه كفران نعمت هاى الهى
ضرب الله مثلاً قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فأذقها الله لباس الجوع و الخوف بما ك
برداشت فوق _ چنان چه عده اى از مفسّران گفته اند _ بنابراين احتمال است كه مورد مثال آيه، قحطى شهر مكه باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 19 - 8
8 - كفران نعمت هاى الهى ، درپى دارنده گسيختگى زمام جامعه و از هم فروپاشى آن
و اشكروا له . .. فأعرضوا ... و مزّقن_هم كلّ ممزّق
آثار اجتناب از كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 114 - 8
8- تداوم رفاه و آسايش و حيات اقتصادى جوامع ، در پرتو بهره گيرى از روزى هاى حلال و استفاده بهينه از آنها و اجتناب از كفران
است .
و ضرب الله مثلاً قرية . .. فكفرت بأنعم الله ... فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيب
{فاء} در {فكلوا. ..} براى تفريع اين جمله به آيات پيشين است; يعنى، از روزيهاى حلال و دلپذير استفاده كنيد و شكر نعمت خدا را به جا آوريد تا گرفتار سرنوشت مردمى نشويد كه آنان در اوج رفاه و آسايش بودند; ولى در اثر كفران نعمت، دچار عذاب شدند.
آثار روحيه كفران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 32 - 13
13 - روحيه ناسپاسى و دغلكارى ، مايه انكار آيات الهى است .
و ما يجحد بأي_تنا إلاّ كلّ ختّار كفور
{ختر} به معناى {غدر} و دغلكارى شديد است (مفردات راغب).
آثار كفران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 58 - 6
6 _ از رسول خدا ( ص ) روايت شده است : { من هداه اللّه للاسلام و علّمه القرآن ، ثم شكا الفاقة كتب اللّه الفقر بين عينيه إلى يوم يلقاه ثم تلا النبى ( ص ) : { قل بفضل اللّه و برحمته فبذلك فليفرحوا هو خير مما يجمعون } من عرض الدنيا من الأموال ;
كسى را كه خداوند به اسلام هدايت كرده و قرآن را به او آموخته و پس از آن [آن شخص ]از تنگ دستى شكوه كند، خداوند فقر را تا قيامت در پيشانى او مى نويسد. سپس رسول خدا (ص) اين آيه را تلاوت فرمود: {بگو به فضل و رحمت خدا بايد خوشحال باشند كه اين از تمام آنچه جمع مى كنند، بهتر است} و مراد از
{آنچه جمع مى كنند} اموال و بهره زيباست}.
آثار كفران انسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 67 - 10
10- غفلت از ياد خدا در پى نجات از خطرات ، برخاسته از خصلت حق ناشناسى شديد انسان است .
فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم و كان الإنس_ن كفورًا
جمله {و كان الإنسان كفوراً} _ كه بيانگر يك خصلت عام همه انسانهاست _ به منزله تعليل براى مطالب قبل است.
آثار كفران انسان ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 49 - 2
2 - كفر و ناسپاسى انسان ها و روى گردانى آنان از پيام وحى ، بى تأثير براى يگانه مالك آسمان ها و زمين
فإنّ الإنس_ن كفور . للّه ملك السم_وت و الأرض
آثار كفران اهل مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 112 - 14
14- روى آورى فقر ، گرسنگى و ناامنى به شهر مكه پس از آبادانى آن ، در نتيجه كفران نعمت هاى الهى
ضرب الله مثلاً قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فأذقها الله لباس الجوع و الخوف بما ك
برداشت فوق _ چنان چه عده اى از مفسّران گفته اند _ بنابراين احتمال است كه مورد مثال آيه، قحطى شهر مكه باشد.
آثار كفران قارون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 82 - 16
16 - ناسپاسى در برابر نعمت هاى الهى ، عامل هلاكت قارون و فرورفتن با خانه اش در كام زمين
فخسفنا به و بداره الأرض . .. ويكأنّه لايفلح الك_فرون
آثار كفران قوم سبأ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 19 - 12
12 - قصه مردم سبا و فروپاشى كامل آنان در پى كفران نعمت هاى الهى ، دربردارنده آيات خدا براى صبرپيشگان شكرگزار است .
إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور
آثار كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 152 - 8
8 - غفلت از ياد خدا و ناسپاسى نعمتهايش ، به منزله انكار اوست .
فاذكرونى . .. واشكروا لى و لاتكفرون
نهى از كفرورزى و انكار خدا (لاتكفرون) - پس از فرمان دادن به ذكر و سپاس او - مى رساند كه: غفلت از ياد خدا و ناسپاسى در برابر او، آدمى را به كفرورزى و انكار خدا مى كشاند و يا خود به منزله كفر و انكار خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 147 - 4
4 _ كفر به خدا ، و ناسپاسى نعمت هاى او ، موجب گرفتار شدن انسان به عذاب الهى
ما يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 138 - 18
18 _ ناسپاسى در برابر نعمت هاى خدا با گرايش به معبودانى دروغين ، نشانه جهل آدمى است .
و جوزنا ببنى إسرءيل البحر . .. قال إنكم قوم تجهلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 11 - 22
22_ { عن على بن الحسين ( ع ) يقول : الذنوب التى تغير
النعم ، البغى على الناس و الزوال عن العادة فى الخير ، و اصطناع المعروف ، و كفران النعم ، و ترك الشكر . قال الله عزوجل : { إن الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بأنفسهم } . . . ;
از امام زين العابدين(ع) روايت شده است كه مى فرمود: گناهانى كه موجب تغيير نعمتها مى شوند عبارتند از: ستمگرى بر مردم، دورى از عادت به كار خير و از انتخاب كردار نيك، كفران نعمتها و ترك شكرگزارى. خداوند عزوجل فرموده: إن الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بأنفسهم}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 7 - 1،2،3،5
1- پيامبر ( ص ) موظف به يادآورى اعلام الهى به مردم به اينكه : هر كس سپاسگزار باشد ، قطعاً نعمتش فزونى مى يابد و هر كس كفران نمايد ، دچار عذاب شديد مى گردد .
و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد
{و إذ تأذّن} عطف بر {إذ قال} است كه در آن {اذكر} در تقدير است و مخاطب پيامبراكرم(ص) مى باشد.
2- موسى ( ع ) از قوم خود خواست تا به ياد فرمان و توصيه خداوند باشند كه هر كس شكرگزارى نمايد خداوند نعمتش را افزون مى كند و هر كس كفران نمايد دچار عذاب شديد خواهد شد .
اذكروا نعمة الله عليكم . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن
اين برداشت مبتنى بر اين نكته است كه {إذ تأذّن} مقول قول موسى(ع) و عطف به {اذكروا نعمة الله} باشد.
3- افزايش نعمت در صورت شكرگزارى و
تهديد به عذاب در صورت كفران نعمت ، مقتضاى ربوبيت الهى
و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد
5- شكر نعمت رهايى از نظام ظالمانه ، موجب فزونى و بقاى آن نعمت شده و كفران آن ، مايه از دست رفتنش مى شود .
إذ أنج_كم من ءال فرعون . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 8 - 3
3- كفران نعمت هاى خداوند هيچگونه زيانى به او نمى رساند .
إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا
مراد از {إن تكفروا} به قرينه {و لئن كفرتم}كه به معناى كفران بود، مى تواند ناسپاسى در برابر نعمتهاى خدا باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 7
7- ناسپاسى نعمت ها موجب هلاكت و سرنوشت شوم است .
ألم تر إلى الذين . .. و أحلّوا قومهم دار البوار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 34 - 12،17
12- روحيه ستم پيشگى و ناسپاسى انسان ، فلسفه دريغ نمودن خداوند از برآوردن تمامى درخواست ها و تقاضا هاى او
و ءاتي_كم من كلّ ما سألتموه . .. إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار
برداشت فوق بر اين اساس است كه {من} در {من كلّ} براى تبعيض و مقصود از سؤال درخواست زبانى باشد و نيز جمله {إن الإنسان لظلوم كفّار} تعليل براى جملات پيشين باشد.
17- كفران و ناسپاسى نعمت هاى الهى ، ظلم به خويشتن است .
و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن
لظلوم كفّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 112 - 13
13- ناسپاسى نعمت ها ، موجب سلب آنها و شكرگزارى ، عامل بقاى آنهاست .
قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف
از مفهوم آيه استفاده مى شود كه اگر آنان ناسپاسى انجام نمى گرفت، نعمتها سلب نمى شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 81 - 17
17 - طغيان گرى در استفاده از نعمت ها ( ناسپاسى ، اسراف و . . . ) ، زمينه ساز فرا رسيدن غضب الهى و سيطره يافتن آن بر انسان است .
كلوا . .. و لاتطغوا فيه فيحلّ عليكم غضبى
{يحلّ}; يعنى، {ينزل} و نزول و اقامت غضب، كنايه از استقرار كامل آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 55 - 26
26 - كفران و ناسپاسى نعمت حاكميت دين داران و امنيت در پناه دين ، نشان فسق و تبه كارى و خروج از راه حق و صواب است .
وعد اللّه الذين ءامنوا منكم . .. ليستخلفنّهم ... و ليمكّننّ لهم دينهم ... يعبدون
{فسق} به معناى عصيان و ترك فرمان هاى الهى و خروج از راه حق است (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 135 - 3
3 - كفران نعمت هاى الهى ، درپى دارنده عذاب و كيفرى سخت
و اتّقوا الذى أمدّكم . .. إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
13 - نمل - 27 - 40 - 20
20 - بازتاب سپاسگزارى و كفران انسان در برابر نعمت هاى خدا ، تنها متوجه خود او است .
و من شكر فإنّما يشكر لنفسه و من كفر فإنّ ربّى غنىّ كريم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 73 - 10
10 - بناى خداوند بر فضل و رحمت نسبت به خلق و ناسپاسى هاى مردم زمينه ساز عذاب
و إنّ ربّك لذو فضل . .. و ل_كنّ أكثرهم لايشكرون
مقدم شدن {فضل و رحمت} بر {شكر و ناسپاسى} مى رساند كه فضل الهى، داراى اصالت و خواست خدا است; ولى اين ناسپاسى ها است كه مردم را از آن محروم مى سازد و سبب نزول عذاب مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 82 - 14،15
14 - آگاهى يافتن آرزومندان مال و ثروت به پى آمد شوم ناسپاسى در برابرنعمت هاى الهى ، با مشاهده نگون بختى قارون
ويكأنّه لايفلح الك_فرون
{كفر} (مصدر {كافرون}) در اين جا مقابل {شكر} و به معناى ناسپاسى است. جمله {و يكأنّه لايفلح الكافرون} اعتراف دنياطلبان به ناسپاسى خود در مقابل خدا است و اشاره به علت هلاكت قارون دارد.
15 - ناسپاسى در برابر نعمت هاى الهى ، درپى دارنده هلاكت انسان و نابودى ثروت وى
فخسفنا به و بداره الأرض . .. ويكأنّه لايفلح الك_فرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 17 - 1،5
1 - راه افتادن سيل بنيان كن و درهم كوبيده شدن باغ هاى دل پذير قوم سبا ،
كيفر ناسپاسى و كفران آنان بود .
فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا
به قرينه بحث شكر در دو آيه پيش، احتمال دارد مراد از {كفروا} كفران باشد.
5 - كفران نعمت هاى خداوند ، كيفر در پى دارد .
و اشكروا له . .. فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم... ذلك جزين_هم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 19 - 4،10،12
4 - برنتابيدن وفور نعمت و امنيت و آسايش ، ستم بر خويش است .
و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا فيها قرًى ظ_هرة . ..سيروا فيها ... ءامنين
10 - تارومار شدن كامل قوم سبأ در پى كفران آنان ، به دست خداوند بود .
لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان . .. بلدة طيبة ... فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفا
12 - قصه مردم سبا و فروپاشى كامل آنان در پى كفران نعمت هاى الهى ، دربردارنده آيات خدا براى صبرپيشگان شكرگزار است .
إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 3 - 21
21 - دروغ پردازى و ناسپاسى ، باعث محروميت از هدايت الهى
إنّ اللّه لايهدى من هو ك_ذب كفّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 7 - 13
13 - كفر و ناسپاسى ، گناهى سنگين و دامنگير خود مشركان و كافران
إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم . .. و لاتزر وازرة وزر أُخرى
برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه مقصود از {وزر} در اين آيه، كفر و ناسپاسى
است; زيرا آيه شريفه درباره همين موضوع است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 8 - 20،21،23
20 - اندك و ناپايدار بودن بهرهورى كافران و ناسپاسان ، در سايه كفر و ناشكرى خويش
قل تمتّع بكفرك قليلاً
21 - شرك و ناسپاسى خدا ، موجب گرفتارى به آتش جهنم
قل تمتّع بكفرك قليلاً إنّك من أصح_ب النار
23 - بهره هاى دنيايى تحت لواى كفر و ناسپاسى خدا ، در مقايسه با عذاب دايمى دوزخ بسى اندك و ناپايدار است .
قل تمتّع بكفرك قليلاً إنّك من أصح_ب النار
جمله {إن_ّك من أصحاب النار} براى تعليل و بيان چرايى ناچيز بودن و ناپايدارى بهره دنيايى شرك و ناسپاسى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 50 - 8
8 - قشر مرفه و برخوردار ناسپاس ، در معرض عذاب و پيامد هاى هلاكت بار ناشكرى خود
فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيه، علاوه بر آن كه درصدد موعظه و درس آموزى است، در مقام تهديد و بازدارندگى نيز مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 51 - 2
2 - رفاه مندى و برخوردارى از نعمت ها در سايه تلاش و دانش اقتصادى ، در صورت همراه بودن آن با ناسپاسى و غفلت از منشأ خدايى آنها ، هلاكت و بدبختى در دنيا را در پى خواهد داشت .
فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون فأصابهم سيّئات ما كسبوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 -
فصلت - 41 - 52 - 5
5 - قرآن ، نعمتى از جانب خداوند و كفر به آن نتيجه كبر و ناسپاسى است .
و إذا أنعمنا على الإنس_ن . .. ثمّ كفرتم به
با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل مطلب ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 48 - 17
17 - دلخوشى به مظاهر دنيا و كفران و ناسپاسى انسان ، موجب روى گردانى وى از پيام وحى است .
فإن أعرضوا . .. فإنّ الإنس_ن كفور
جمله {و إنّا إذا . .. كفور} مى تواند اشاره به وجه اعراض و روى گردانى كافران از پيام وحى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 4 - 2
2 - كفران نعمت هدايت ، موجب عذاب سخت الهى ( همچون زنجير ، غل و آتش ) در قيامت
إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ و أغل_لاً و سعيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 23 - 12
12 - كفران نعمت هاى خداوند ، سرپيچى از فرمان او است .
ما أكفره . .. لمّا يقض ما أمره
چنانچه مراد از كفر در {ما أكفره} كفران نعمت باشد، شكرگزارى نعمت مصداق مورد نظر از {ما أمره} خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 6 - 4
4 - ناسپاسى دشمنان اسلام در برابر ربوبيت خداوند ، دليل هجوم مجاهدان به صفوف آنان است .
و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 7 - 4
4 - انكار آگاهانه نعمت هاى خداوند ، از سوى دشمنان اسلام ، دليل رويارويى سپاه مجاهدان با صفوف آنان است .
و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . و إنّه على ذلك لشهيد
آثاركفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 23 - 31
31_ ارتكاب فحشا و ناسپاسى در برابر نعمت هاى خداوند ، مانع رستگارى است .
إنه لايفلح الظ_لمون
آسايش طلبى كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 4
4- حق ناسپاسان ، انسانهايى لحظه نگر و فريفته آرامش و امنيتند .
أفأمنتم أن يخسف بكم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه
برداشت فوق بر اين اساس است كه حق ناسپاسان به صِرف نجات يافتن از امواج دريا، به آرامش مقطعى خويش دلخوشند و در نتيجه از ياد خدا غافل مى شوند.
اجتناب از كفران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 64 - 5
5 _ آدمى پس از نجات از شدايد، على رغم پيمان عدم شرك و سپاسگزارى از خداوند، پيمان شكنى مى كند و مجدداً شرك مىورزد.
لئن أنجنا . .. قل الله ينجيكم ... ثم أنتم تشركون
اجتناب از كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 152 - 7
7 - ضرورت پرهيز از كفران نعمت هاى خداوند
و لاتكفرون
برداشت فوق بر اين اساس است كه {لاتكفرون} به تقدير {نعمة} در اصل {و لاتكفروا نعمتى} بوده باشد.
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 70 - 3
3- توجه انسان به مقام و كرامت الهى خويش ، مستلزم پرهيز از ناسپاسى خداوند است .
فيغرقكم بما كفرتم . .. و لقد كرّمنا بنى ءادم
يادآورى كرامت انسانها پس از ذكر ماجراى كسانى كه پس از رهايى از خطر مرگ به كفران نعمتهاى الهى روى آوردند; مى تواند مذمتى باشد براى آنان و نيز به انسانها توجه بدهد كه كرامت انسانى مستلزم اجتناب از كفران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 132 - 1،2
1 - تأكيد هود ( ع ) بر تقواى الهى و پرهيز از ناسپاسى در برابر خداى نعمت بخش
و اتّقوا الذى أمدّكم بما تعلمون
{إمداد} (مصدر {أمدّكم}) به معناى كمك كردن و {ما} در {بما تعلمون} كنايه از نعمت هايى است كه تفصيل آن در آيات بعد آمده است. متعلق {تعلمون} به خاطر رعايت فاصله آيات حذف شده و تقدير آن چنين است: {أمدّكم بما تعلمون أنّها من إمداده}.
2 - لزوم پرهيز از مخالفت و ناسپاسى در برابر خداى نعمت دهنده
و اتّقوا الذى أمدّكم
اقرار به كفران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 63 - 12
12 _ آدمى به هنگام شدايد بر ناسپاسى خويش در برابر خداوند اعتراف مى كند.
لئن أنجنا من هذه لنكونن من الشكرين
اقرار به كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 7 - 1
1 - انسان هاى ناسپاس ، خود معترف و گواه بر خصلت نارواى خويش اند
.
و إنّه على ذلك لشهيد
اقرار كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 7 - 1
1 - انسان هاى ناسپاس ، خود معترف و گواه بر خصلت نارواى خويش اند .
و إنّه على ذلك لشهيد
امكانات مادى كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 50 - 5
5 - مؤثر نبودن اموال و برخوردارى هاى انسان هاى ناسپاس در برابر نتايج ناگوار و پيامد هاى هلاكت بار ناسپاسى ( عذاب )
فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون
كارساز نبودن دارايى ها و نعمت ها _ به قرينه صدر آيه بعد (فأصابهم سيئات ماكسبوا) در ارتباط با عذاب و پيامدهاى هلاكت بار است.
انذار از كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 112 - 11
11- هشدار خداوند به ملت هاى متنعم و مرفه داراى امنيت ، نسبت به كفران نعمت هاى او
قرية كانت ءامنة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف بما كانوا ي
انذار كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 68 - 1
1- هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهيده از خطرات و مشكلات ، به دچار شدن به خطرات و مهلكه هاى ديگر
فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أفأمنتم أن يخسف بكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 1
1- هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهيده از خطر ، به دچار آمدن در همان مهلكه
أم أمنتم أن
يعيدكم فيه تارة أخرى
اهميت اجتناب از كفران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 81 - 13
13 - لزوم حفظ تعادل و حد و مرز در استفاده از نعمت هاى الهى و پرهيز از ناسپاسى و اسراف و تبذير در آن
كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم و لاتطغوا فيه
از مصاديق مهم و بارز طغيان گرى در مورد نعمت ها، كفران، ناسپاسى، اسراف و تبذير است.
بى ارزشى امكانات مادى كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 8 - 20
20 - اندك و ناپايدار بودن بهرهورى كافران و ناسپاسان ، در سايه كفر و ناشكرى خويش
قل تمتّع بكفرك قليلاً
تداوم عذاب كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 36 - 7
7 - عذاب دائمى و بى تخفيف ، كيفر ناسپاسان نعمت هاى الهى
كذلك نجزى كلّ كفور
تشخيص كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 49 - 16
16 - آسودگى ها و نعمت ها ، عرصه شناخت سپاس گزاران و ناسپاسان
فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ . .. ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة ... بل هى فتنة
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه هر نعمتى، اقتضاى شكر وسپاس گزارى دارد. بنابراين آزمايش بودن نعمت هاى الهى، مى تواند در ارتباط با همين مسأله باشد.
تفكر در فرجام كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 1،3
1- خداوند ، فراخوان مردم به تأمل و
تفكر در سرنوشت شوم ناسپاسان نعمتهايش
ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا
3- خداوند ، فراخوان مردم به تأمل و تفكر در سرنوشت شوم رهبران كفر و ناسپاسى
ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار
برداشت فوق به خاطر اين نكته است كه به نابودى كشاندن و دچار سرنوشت شوم ساختن مردم (أحلّوا قومهم دار البوار) كار سردمداران كفر و رهبران جامعه است، نه مردم عادى.
تهديد كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 66 - 7
7 - شرك پيشگان ناسپاس ، مورد تهديد خداوندند .
هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم ... فسوف يعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 9 - 4
4 - معاد ، تهديدى براى مال دوستان و ناسپاسان
لكنود . .. لحبّ الخير لشديد . أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور
حرمت كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 37 - 14
14 _ حرمت پنهان سازى نعمت هاى الهى به جهت ترك احسان
و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً
خطر عذاب كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 51 - 8
8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاكت بار خويش اند .
و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا
خطر كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 24 - 9
9 - خطر نفوذ و تأثيرگذارى گروه هاى گناه پيشه
و ناسپاس ، در رهبران جامعه ايمانى
و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا
ذكر آثار كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 114 - 9
9- توجه به تأثير كفران در نابودى نعمت ها ، باعث قناعت و بسنده كردن انسان به روزى هاى حلال و دلپذير و استفاده بهينه از آنهاست .
فكفرت بأنعم الله . .. فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا و اشكروا
رذايل كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 6 - 6
6 - كفران نعمت ، خصلتى نكوهيده و انسان ناسپاس ، فردى مذموم است .
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود
زشتى كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 66 - 8
8 - مشركان ناسپاس ، از زشتى كار خود ، آگاهى خواهند يافت .
هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم ... فسوف يعلمون
زليخا و كفران يوسف(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 23 - 18
18_ زليخا ، تسليم نشدن يوسف ( ع ) در برابر خواسته اش را ، ناسپاسى و قدرناشناسى مى شمرد .
رودته التى هو فى بيتها . .. إنه ربى أحسن مثواى
در برداشت فوق، {إنه ربى . ..} ناظر به مفهومى گرفته شده كه از عبارت {التى هو فى بيتها} استفاده مى شود ; يعنى، زليخا با اظهار اينكه مربى يوسف(ع) بوده و او را در خانه خويش سر و سامان بخشيده است، توقع داشت كه يوسف(ع) در برابر تقاضايش تسليم شود ; ولى يوسف(ع) با
جمله {إنه ربى ...} بيان مى دارد كه خداوند، مربى و مدبر امور او بوده و هست، و سزاوار آن است كه وى مطيع او باشد.
زمينه كفران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 1 - 12
12 _ كفرپيشگى، زمينه ساز سرباز زدن از ستايش انحصارى براى آفريدگار هستى است.
الحمد للّه الذى خلق . .. ثم الذين كفروا بربهم يعدلون
اگر جمله {الذين . .. } عطف بر {الحمدللّه} و {يعدلون} به معناى {عدول} باشد، نتيجه اين مى شود كه حمد از آن خداست، ولى كافران از اين حقيقت عدول مى كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 28 - 4
4 - غفلت از زوال پذيرى زندگى دنيايى ، زمينه ساز گرايش انسان به كفر و ناسپاسى
كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
خداوند متعال، نخست فناپذيرى زندگى دنيايى را به انسان تذكر داده و در پى آن از آنان خواسته است تا دست از تكذيب نعمت هاى حق بردارند. از اين دو استفاده مى شود كه يكى از عوامل تكذيب حق، دلبستگى به دنيا و غفلت از ناپايدارى آن است.
زمينه كفران انسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 48 - 18
18 - انسان ، بدون تأثيرپذيرى از مكتب وحى ، گرفتار كفران و ناسپاسى است .
فإن أعرضوا . .. فإنّ الإنس_ن كفور
زمينه كفران دنياطلبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 14
14 - غرور
دنياگرايان ، موجب ناسپاسى آنان نسبت به خداوند
ليقولنّ ه_ذا لى . .. و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى
بنابراين كه لام در {ه_ذا لى} و {إنّ لى} افاده استحقاق كند، روشن مى شود كه دنياگرايان خود را مستحق برخوردارى از نعمت هاى دنيوى و اخروى مى دانند و بدين جهت خويشتن را موظف به سپاس گزارى در برابر خداوند نمى بينند.
زمينه كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 21 - 6
6 _ رفاه و آسايش بسيار ، زمينه ساز روحيه ناسپاسى و كفران
و إذا أذقنا الناس رحمة من بعد ضراء مسّتهم إذا لهم مكر فى ءاياتنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 78 - 11
11- انسان ، در معرض كفران نعمت هاى خداوند قرار دارد .
لعلّكم تشكرون
تعبير {لعلّكم} مى تواند اشاره به غفلت انسانها از شكرگزارى خدا باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 67 - 8
8- آسايش و احساس امنيت ، زمينه گرايش انسان به كفران نعمت
فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم و كان الإنس_ن كفورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 83 - 1
1- انسان ، به هنگام برخوردارى از رفاه و نعمت هاى الهى ، به ناسپاسى و خداگريزى مى گرايد .
و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و نئا بجانبه
{نئا} به معناى {بَعُد} (دورى مى شود) است و {أعرض و نئا بجانبه} (اعراض كرد و كناره گرفت) كنايه از حق ناسپاسى و گريز از خداست.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 66 - 1
1 - كفران نعمت هاى خداوند و بهره گيرى از امكانات دنيوى ، حاصل و عاقبت شرك مشركان است .
هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم و ليتمتّعوا
{لام} در {ليفكروا} احتمال دارد براى تعليل و به معناى {كى} و احتمال دارد براى امر باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است. گفتنى است كه مراد از {يكفرون} در آيه، به قرينه {بما آتيناهم} كفران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 34 - 1
1 - پيدايش روحيه كفران و ناسپاسى در برابر نعمت هاى الهى ، پيامد شرك است .
يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم
لام در {ليكفروا} لام عاقبت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 8 - 13
13 - انسان ها هنگام رهايى از مشكلات و دستيابى به آسودگى ، موقعيت گذشته خود را فراموش كرده و ناسپاس مى شوند .
و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ . .. ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما كان يدعوا إليه من قبل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 48 - 13
13 - كفران و ناسپاسى انسان ، به هنگام برخورد با كوچك ترين دشوارى در زندگى
و إن تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم فإنّ الإنس_ن كفور
از نكره آمدن {سيّئة} _ كه براى تحقير است _ {كوچك ترين دشوارى} استفاده شده است.
زيادى كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 3 - 11
11 - انسان
هاى شاكر ، اندك اند و انسان هاى ناسپاس بسيار .
إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا
طبق باور برخى از مفسران، آمدن {شاكر} به صورت اسم فاعل و {كفوراً} به صورت صيغه مبالغه، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه انسان هايى كه به صورت كامل سپاس گزار نعمت هدايت باشند، در اقليت بوده و افراد ناسپاس بسياراند.
زيان كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 8 - 5
5- فايده شكر نعمت و ضرر و زيان كفران آن به خود انسان باز مى گردد .
لئن شكرتم لأزيدنّكم و . .. إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا فإن الله لغنى حمي
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 35 - 5
5- آسيب و زيان ناسپاسى توانگران در برابر نعمت هاى الهى ، دامنگير خود ايشان است .
فقال . .. أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا ... و هو ظالم لنفسه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 12 - 14
14 - خسارت كفران نعمت الهى ، به خود كفران كننده بازمى گردد .
و من كفر فإنّ اللّه غنىّ
به قرينه مقابله، {و من يشكر. ..} جواب شرط {من كفر} حذف شده است و {إنّ اللّه...} تعليل براى جواب مقدر است; يعنى، هركس كفران نعمت كند ضررش به خودش برمى گردد; چون خداوند نيازى ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 7 - 7
7 - نفع و ضرر { ايمان و كفر } و { شكر
و ناسپاسى } ، دامنگير خود انسان ها است ; نه خداوند .
إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم . .. و إن تشكروا يرضه لكم
سرزنش تداوم كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 7 - 2
2 - تداوم ناسپاسى در انسان ، با وجود آگاهى او از خصلت نارواى خويش ، شگفت آور و سزاوار نكوهش افزون تر
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . و إنّه على ذلك لشهيد
سرزنش كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 21 - 4
4 _ مردمان ناسپاس مورد سرزنش خداوند
و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 35 - 10
10 - سرزنش خداوند از ناسپاسانِ نعمت هايش در روى زمين
و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها. .. أفلايشكرون
استفهام در جمله {أفلايشكرون} انكارى است و اين جمله درصدد تقبيح و توبيخ است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 73 - 5
5 - ناسپاسان نعمت هاى الهى ، مورد سرزنش خداوند
و لهم فيها من_فع و مشارب أفلايشكرون
برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه در مقام سرزنش ناسپاسان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 52 - 4
4 - نكوهش خداوند از قشر مرفه و ناسپاس ، به خاطر ناآگاهى آنان از مشيت و تقدير الهى در رزق و روزى انسان ها
أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء
و يقدر
استفهام در {أوَلم يعلموا. ..} از نوع استفهام انكارى _ توبيخى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 6 - 6
6 - كفران نعمت ، خصلتى نكوهيده و انسان ناسپاس ، فردى مذموم است .
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود
سرزنش كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 34 - 16
16- ناسپاسى در برابر نعمت و احسان ، امرى بس نكوهيده و ناپسند است .
و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 18 - 6
6- ادا نكردن حق نعمت هاى فراوان خداوند ، نوعى نقصان و كاستى و سزاوار توبيخ و سرزنش است .
و إن تعدّوا نعمة الله لاتحصوها إن الله لغفور رحيم
ذكر {إن الله لغفور} پس از بيان نعمتهاى فراوان خداوند، احتمال دارد از اين جهت باشد كه ادا نشدن شايسته حق نعمتهاى خداوند، نوعى نقصان تلقى مى شود و از اين جهت، مايه توبيخ است. عبارت {إن الله لغفور} بيان كننده ضمنى آن نقصان و كاستى است كه خداوند آن را مورد بخشايش خويش قرار مى دهد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 27 - 6
6- تبذير و كفران نعمت هاى پروردگار ، عملى بس نكوهيده و ناشايسته است .
إن المبذّرين . .. لربّه كفورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 7 - 6
6 - شكر و سپاس گزارى در خور شأن بندگان ، و
كفر و ناسپاسى دور از شأن آنان است .
و لايرضى لعباده الكفر و إن تشكروا يرضه لكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 6 - 12
12 - كفران نعمت ، از كسى كه از كرم ( جود و عفو ) خداوند برخوردار است ، دور از انتظار و سرزنش بار است .
ي_أيّها الإنس_ن ما غرّك بربّك الكريم
سنگينى گناه كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 7 - 13
13 - كفر و ناسپاسى ، گناهى سنگين و دامنگير خود مشركان و كافران
إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم . .. و لاتزر وازرة وزر أُخرى
برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه مقصود از {وزر} در اين آيه، كفر و ناسپاسى است; زيرا آيه شريفه درباره همين موضوع است.
شگفتى تداوم كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 7 - 2
2 - تداوم ناسپاسى در انسان ، با وجود آگاهى او از خصلت نارواى خويش ، شگفت آور و سزاوار نكوهش افزون تر
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . و إنّه على ذلك لشهيد
شگفتى كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 73 - 6
6 - ناسپاسى انسان ها در برابر نعمت هاى الهى ، امرى شگفت آور و به دور از منزلت آدميان
أفلايشكرون
برداشت ياد شده از همزه استفهام {أفلايشكرون} _ كه براى تعجب است _ استفاده مى شود.
صفات كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء
- 17 - 69 - 4
4- حق ناسپاسان ، انسانهايى لحظه نگر و فريفته آرامش و امنيتند .
أفأمنتم أن يخسف بكم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه
برداشت فوق بر اين اساس است كه حق ناسپاسان به صِرف نجات يافتن از امواج دريا، به آرامش مقطعى خويش دلخوشند و در نتيجه از ياد خدا غافل مى شوند.
ضعف كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 83 - 7
7- بروز ضعف و ناتوانى ناسپاسان رفاه زده ، در مواجهه با سختيها
و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و نئا بجانبه و إذا مسّه الشرّ كان ي_وسًا
ظلم كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 51 - 5
5 - مرفهان و برخورداران ناسپاس جامعه ، از ستمگران اند .
و الذين ظلموا من ه_ؤلاء
{و الذين ظلموا من ه_ؤلاء}، هر چند اشاره به مرفهان ناسپاس در آغاز، بعثت دارد; ولى آيه شريفه بيانگر حكمى عامى و فراتر از مورد خاص نزول مى باشد.
ظلم كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 23 - 30
30_ ناديده گرفتن نعمت هاى الهى و ناسپاسى خدا ، با ارتكاب گناه ، ظلم است .
إنه ربى أحسن مثواى إنه لايفلح الظ_لمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 51 - 6
6 - ناسپاسى و ناديده گرفتن نقش خداوند در برخوردارى از نعمت ها ، ظلم است .
و الذين ظلموا من ه_ؤلاء
توصيف مرفهان ناسپاس به ستمگران، حاكى از مطلب ياد شده است.
عبرت از فرجام كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 2،4
2- سرنوشت شوم ناسپاسان و قدرناشناسان نعمت هاى الهى ، شايسته تأمل و تفكر و درخور پند و درس آموزى
ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار
4- سرنوشت شوم رهبران و سردمداران كفر و ناسپاسى ، درخور تأمل و شايسته پند و درس آموزى
ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار
عذاب كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 2
2- انسان هاى ناسپاس و روى گردان از حق ، هيچ گاه و در هيچ شرايطى ، از عذاب و كيفر دنيوى خداوند ، در دريا و خشكى در امان نيستند .
فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 50 - 8
8 - قشر مرفه و برخوردار ناسپاس ، در معرض عذاب و پيامد هاى هلاكت بار ناشكرى خود
فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيه، علاوه بر آن كه درصدد موعظه و درس آموزى است، در مقام تهديد و بازدارندگى نيز مى باشد.
علم به كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 7 - 2،3
2 - تداوم ناسپاسى در انسان ، با وجود آگاهى او از خصلت نارواى خويش ، شگفت آور و سزاوار نكوهش افزون تر
إنّ الإنس_ن
لربّه لكنود . و إنّه على ذلك لشهيد
3 - خداوند ، در تأكيد بر آگاهى دشمنان اسلام از خوى ناسپاسى خويش ، به اسبان تيزپاى مجاهدان ، سوگند ياد كرده است .
و الع_دي_ت . .. و إنّه على ذلك لشهيد
علم كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 66 - 8
8 - مشركان ناسپاس ، از زشتى كار خود ، آگاهى خواهند يافت .
هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم ... فسوف يعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 7 - 2
2 - تداوم ناسپاسى در انسان ، با وجود آگاهى او از خصلت نارواى خويش ، شگفت آور و سزاوار نكوهش افزون تر
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . و إنّه على ذلك لشهيد
عمل كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 66 - 8
8 - مشركان ناسپاس ، از زشتى كار خود ، آگاهى خواهند يافت .
هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم ... فسوف يعلمون
عوامل تهديد كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 10 - 5
5 - صحنه برملا شدن راز ها و نيت هاى پنهان ، هول انگيز و تهديدى براى ناسپاسان و مال دوستان
أفلايعلم إذا . .. و حصّل ما فى الصدور
عوامل كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 64 - 9
9 - شرك ، مستلزم ناسپاسى انسان در برابر خالق و يگانه روزى دهنده خويش
أمّن يبدؤا الخلق
. .. و من يرزقكم ... أءل_ه مع اللّه
لحن آميخته با توبيخ {أءل_ه مع اللّه} نشان دهنده آن است كه مشركان با شرك خويش، كفران خدايى كرده اند كه خالق و يگانه روزى دهنده آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 20 - 9
9 - ابليس ، عامل كفران مردم سبأ و برانگيزنده آنان به ظلم به نفس
و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين
در عبارت {صدّق عليهم. .. ظنّه} ايجاز به حذف وجود دارد; براى اين كه صدق ظن، فرع بر دعوت و جواب مثبت دادن مردم است. بنابراين، معلوم مى شود كه ابليس از آنان خواسته و آنان نيز او را اجابت نموده و نعمت هاى خدا را كفران كرده اند.
غفلت كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 4
4 - انسان ناسپاس و خودخواه ، غافل از گشايش هاى خداوند براى او در شدايد و مشكلات
و لئن أذقن_ه . .. ليقولنّ ه_ذا لى
فرجام شوم كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 2
2- سرنوشت شوم ناسپاسان و قدرناشناسان نعمت هاى الهى ، شايسته تأمل و تفكر و درخور پند و درس آموزى
ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 82 - 17
17 - ثروت اندوزان قارون صفت و ناسپاس ، در معرض گرفتار شدن به فرجام شوم قارون
فخسفنا به
و بداره الأرض . .. ويكأنّه لايفلح الك_فرون
فرجام كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 51 - 7،8
7 - همسانى سرنوشت هلاكت بارِ مرفهان ناسپاس ، براى هميشه تاريخ و يكسانى سنت الهى درباره آنان
قد قالها الذين من قبلهم . .. فأصابهم سيّئات ماكسبوا و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصي
8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاكت بار خويش اند .
و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا
فرجام كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 112 - 1
1- مَثَل و مانند آوردن خداوند ، براى ترسيم فرجام شوم كفران نعمت هاى خويش
ضرب الله مثلاً قرية . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها ... بما كانوا يصنعون
كفران آدم(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 190 - 5
5 _ آدم ( ع ) و حوا به عهد خويش با خدا ( سپاسگزارى از او در صورت اعطاى فرزند صالح ) وفا نكردند .
لنكونن من الشكرين. فلما ءاتيهما صلحاً جعلا له شركاء
كفران ابليس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 16 - 4
4 _ ابليس عنصرى ناسپاس و گستاخ در برابر خداوند
قال فبما أغويتنى
استجابت درخواست ابليس از سوى خداوند اقتضا مى كرد كه وى در برابر اين نعمت الهى سپاسگزار باشد. ولى او تمردى ديگر كرد و مصمم شد تا راه مستقيم الهى را بر بندگان خدا سد كند و اين حكايت از گستاخى و ناسپاسى وى دارد.
كفران
اكثريت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 73 - 6
6 - بيشتر مردم گرفتار ناسپاسى نسبت به خدا ، على رغم فضل و رحمت او بر آنان
و إنّ ربّك لذو فضل على الناس و ل_كنّ أكثرهم لايشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 23 - 8
8 - ناسپاسى بسيار انسان ها ، در برابر نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل
و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة
كفران اكثريت انسان ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 17 - 7
7 _ بيشتر آدميان، گرفتار دامها و تزويرهاى ابليس و ناسپاس در برابر خداوند هستند.
و لاتجد أكثرهم شكرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 50 - 6
6 _ بيشتر مردم ، على رغم برخوردارى از نعمت هاى خداوند ، دچار ناسپاسى و قدرناشناسى اند .
فأبى أكثر الناس إلاّ كفورًا
كفران اكثريت مردم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 60 - 7
7 _ همواره اكثريت مردم در برابر رزق و فضل خدا ، ناسپاسند .
إن اللّه لذو فضل على الناس و لكن أكثرهم لايشكرون
كفران انسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 63 - 12
12 _ آدمى به هنگام شدايد بر ناسپاسى خويش در برابر خداوند اعتراف مى كند.
لئن أنجنا من هذه لنكونن من الشكرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 -
12 - 10
10 _ انسان در برابر نعمت هاى خدا و لطف و مهربانى هاى او ، موجودى ناسپاس است .
و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا . .. فلما كشفنا عنه ضرّه مرّ كأن لم يدعنا إلى ضرّ م
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 21 - 3،8
3 _ انسان ، موجودى ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند
و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا
مفهوم آيه اين است كه: انسانها به جاى شكر و سپاسگزارى در برابر نعمتهايى كه به ايشان عطا كرده ايم، با آيات و نشانه هاى ما به نيرنگورزى و توطئه برخاستند.
8 _ انسان ، موجودى ناسپاس در برابر نعمت بعثت پيامبران و تعليمات الهى آنان
و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 23 - 2،3
2 _ مردم پس از رهايى از اضطرار و خطر مرگ ، پيمان خود را با خدا مى شكنند و به ناسپاسى و تجاوز از حق مى پردازند .
لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من الشكرين. فلما أنجيهم إذا هم يبغون فى الأرض بغير ال
3 _ انسان ، موجودى ناسپاس در برابر دستگيرى هاى خداوند
فلما أنجيهم إذا هم يبغون فى الأرض بغير الحق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 67 - 9
9- انسان ، موجودى بس ناسپاس و حق ناشناس
و كان الإنس_ن كفورًا
{كفور} صيغه مبالغه و براى مبالغه در كفران نعمت (ناديده گرفتن نعمت) است.
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
11 - حج - 22 - 66 - 5،6
5 - انسان ، آفريده اى بسيار ناسپاس در برابر خداوند
و هو الذى أحياكم . .. إنّ الإنس_ن لكفور
{كفور} صيغه مبالغه و مشتق از ريشه {كفر} است. {كفر} گاهى در مقابل ايمان به كار مى رود و گاهى در مقابل شكر. بنابراين {كفور} در جمله ياد شده، مى تواند در مقابل {شكور} (بسيار سپاس گزار) و به معناى بسيار ناسپاس باشد. هم چنين مى تواند به معناى بسيار بى ايمان باشد. برداشت فوق بر پايه احتمال اول است.
6 - شرك و بت پرستى و سرباز زدن از توحيد ، اوج ناسپاسى انسان در برابر خدا
و هو الذى أحياكم . .. إنّ الإنس_ن لكفور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 51 - 1،5،9،10
1 - انسان ها ، به هنگام مشاهده وزش باد هاى مضر و نابودكننده مزارع ، به ناسپاسى مى گرايند .
و لئن أرسلنا ريحًا . .. يكفرون
{ريح} در مقابل {رياح} در آيه چهل و نه است. معمولاً، بادهاى سودمند، به صيغه جمع آورده مى شوند و در صورتى كه سخن از باد سوزان و مخرب باشد به صيغه مفرد مى آيد. قرينه مقابله و نيز واژه {مصفرّاً} _ كه حال براى ضمير مفعولى {رأوه} است _ مؤيد اين نكته اند كه مراد از {ريح} بادهاى سوزان و مخرب اند.
5 - انسان ها ، به محض مشاهده باد هاى نويد بخش باران ، بدون توجّه به خدايى بودن آنها ، خوش حال مى شوند ، ولى در برخورد با باد هاى مخرّب ، ناسپاس مى گردند
!
فإذا أصاب به من يشاء من عباده . .. يستبشرون ... و لئن أرسلنا ريحًا ... يكفرون
{يكفرون} به قرينه اين كه سخن از نعمت و قطع شدن آن است، كفر و ناسپاسى است.
9 - انسان ها ، با مشاهده خالى بودن ابر ها از باران ، ناسپاس مى شوند .
و لئن أرسلنا ريحًا فرأوه مصفرًّا لظلّوا من بعده يكفرون
طبق آنچه كه راغب، در مفردات اظهار داشته، ممكن است: {مصفرّاً} از ريشه {صفر} _ بر وزن سفر _ به معناى {خالى بودن} باشد.
10 - شادمانى ، در شرايط رفاه ، و كفر و ناسپاسى به هنگام سختى و حسرت ، حالات و صفات انسان ها است .
فإذا أصاب . .. إذا هم يستبشرون ... و لئن أرسلنا ريحًا ... من بعده يكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 14 - 15
15 - انسان ، در معرض ناسپاسى نسبت به نعمت هاى الهى و حقوق والدين ونيازمند به تذكر است .
و وصّينا الإنس_ن بولديه . .. أن اشكرلى و لولديك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 32 - 12
12 - گروهى از مردم ، در برابر نعمت نجات از بلا ها و خطر هاى مرگ آفرين ، ناسپاس اند .
فلمّا نجّيهم إلى البرّ فمنهم مقتصد و ما يجحد بأي_تنا إلاّ . ..كفور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 9 - 17
17 - انسان ها ، شكرگزار نعمت هاى خداوند نيستند .
قليلاً ما تشكرون
به قرينه آيه بعد _ كه در آن آمده است {و
قالوا أءذا ضللنا. ..} _ {قليلاً} مى تواند به معناى نفى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 8 - 9،13
9 - انسان در برابر نعمت ها و لطف هاى خداوند ، موجودى ناسپاس است .
و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه . .. ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما كان يدعوا إليه
13 - انسان ها هنگام رهايى از مشكلات و دستيابى به آسودگى ، موقعيت گذشته خود را فراموش كرده و ناسپاس مى شوند .
و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ . .. ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما كان يدعوا إليه من قبل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 61 - 13
13 - ناسپاسى ، رفتارى ريشه دار در انسان ها و خصلتى مشترك ميان آنان
إنّ اللّه لذو فضل على الناس و ل_كنّ أكثر الناس لايشكرون
تصريح به لفظ {ناس} در جمله {و ل_كن أكثر الناس لايشكرون} به جاى ضمير {هم} _ كه به {الناس} قبل بازمى گردد _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 6 - 1،7،10
1 - انسان ، داراى طبيعتى ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود
{ال} در {الإنسان} براى جنس است و بر استغراق افراد دلالت دارد. {كنود}، به معناى كفور است. برخى از قبايل عرب، آن را در معناى {عاصى} به كار مى برند. اسناد اين خصلت به عموم مردم، به معناى گرفتار بودن نوع انسان ها به آن است.
7 - خداوند ، در تأكيد بر
ناسپاس بودن نوع انسان ها ، به اسبان تيزپاى مجاهدان سوگند ياد كرده است .
و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود
اين آيه و دو آيه بعد كه عطف بر آن است، جواب سوگندهايى است كه در آغاز سوره آمده بود.
10 - { قال رسول اللّه ( ص ) : { إنّ الإنسان لربّه لكنود } قال : لكفور الذى يأكل وحده ، و يضرب عبده و يمنع رِفْدَه ;
رسول خدا(ص) [آيه] {إنّ الإنسان لربّه لكنود} را تلاوت كرده فرمود: [{لكنود} يعنى ]ناسپاس، همان كه به تنهايى غذا مى خورد و غلام خود را مى زند و از بخشش امتناع مىورزد}.
كفران انسان ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 17 - 6
6 _ ناسپاسى آدميان در برابر خدا آرزوى ابليس در اغواگريهاى خويش
ثم لأتينهم . .. و لاتجد أكثرهم شكرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 83 - 1
1- انسان ، به هنگام برخوردارى از رفاه و نعمت هاى الهى ، به ناسپاسى و خداگريزى مى گرايد .
و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و نئا بجانبه
{نئا} به معناى {بَعُد} (دورى مى شود) است و {أعرض و نئا بجانبه} (اعراض كرد و كناره گرفت) كنايه از حق ناسپاسى و گريز از خداست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 49 - 13
13 - انسان ها در برابر نعمت ها و الطاف خداوند ، موجوداتى ناسپاس اند .
ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا قال إنّما أُوتيته على علم
مؤثر دانستن دانش و تلاش خود به
عنوان عامل اصلى برخوردارى، نوعى ناسپاسى در برابر صاحب اصلى نعمت ها (خداوند كريم) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 51 - 1
1 - اعراض و روى گردانى انسان از خداوند ، پس از دستيابى به نعمت
و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و ن_ا بجانبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 48 - 13،15
13 - كفران و ناسپاسى انسان ، به هنگام برخورد با كوچك ترين دشوارى در زندگى
و إن تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم فإنّ الإنس_ن كفور
از نكره آمدن {سيّئة} _ كه براى تحقير است _ {كوچك ترين دشوارى} استفاده شده است.
15 - انسان ، موجودى كم ظرفيت ، كوته بين و ناسپاس است .
و إنّا إذا أذقنا . .. و إن تصبهم ... الإنس_ن كفور
اين كه انسان در برخورد با اندك نعمت و يا سختى، تغيير روحيه مى دهد، نشانه كم ظرفيتى او است و اين كه به امكان تغيير و تحول شرايط رفاه نمى انديشد و به آن دلخوش است، نشانگر كوته نظرى او است.
كفران بدعت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 60 - 10
10 _ تحريم حلال خدا ، ناسپاسى در برابر فضل اوست .
فجعلتم منه حراماً و حللا . .. إن اللّه لذو فضل على الناس و لكن أكثرهم لايشكرون
كفران بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 51 - 12
12 - بنى اسرائيل ، مردمى بسيار ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند
فأنجينكم و أغرقنا
ءال فرعون . .. ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون
هدف از بيان گرايش بنى اسرائيل به پرستش غير خدا، پس از بيان نعمتهاى بزرگ الهى به آنان، نشان دادن روحيه ناسپاسى در آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 52 - 7
7 - بنى اسرائيل مردمى ناسپاس بودند .
ثم عفونا عنكم من بعد ذلك لعلكم تشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 56 - 5
5 - بنى اسرائيل ، مردمانى ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند
لعلكم تشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 57 - 13،16،17
13 - قوم موسى در برابر نعمت هاى الهى ، مردمى ناسپاس بودند .
ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {ما ظلمونا و لكن . ..} در ارتباط با فرازهايى كه بيانگر نعمتهاى الهى است، لحاظ شود.
16 - ناسپاسى قوم موسى و تمردشان از دستورات خداوند ، هيچ زيانى را متوجه ساحت قدس خدا نكرد .
و ما ظلمونا
17 - ناسپاسى قوم موسى و تمردشان از فرمان هاى خدا ، ستمى بود كه آنان بر خودشان روا داشتند .
و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 61 - 19،38
19 - بنى اسرائيل ، مردمى ناسپاس در برابر نعمت هاى ارزشمند الهى ( منّ و سلوى )
لن نصبر على طعام وحد . .. قال أتستبدلون الذى هو أدنى
38 - داستان ناسپاسى بنى اسرائيل بر
{ منّ } و { سلوى } و انتخاب شهرنشينى و گرايش آنان به كفر و تجاوز ، داستانى آموزنده و شايسته به ياد آوردن است .
إذ قلتم يموسى لن نصبر . ... و ضربت عليهم الذلة ... و كانوا يعتدون
{إذ قلتم . ..} مفعول براى {أذكروا} (به ياد آوردن) مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 24 - 7
7 _ قوم موسى ( ع ) ، مردمى لجوج ، نصيحت ناپذير و ناسپاس در برابر نعمت هاى الهى
اذكروا نعمة اللّه عليكم . .. قالوا يموسى إنّا لن ندخلها ابداً ما داموا فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 138 - 12،15
12 _ بنى اسرائيل مردمى ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند
و جوزنا ببنى إسرءيل البحر . .. قالوا يموسى اجعل لنا إلهاً
بيان اين حقيقت كه گرايش بنى اسرائيل به پرستش غير خدا فاصله چندانى با نجات آنان از دست فرعونيان و عبور معجزه آساى ايشان در درياى سرخ نداشت، اشاره به اين دارد كه بنى اسرائيل مردمى ناسپاس بودند.
15 _ بى توجهى قوم موسى به نعمت هاى خدا و گرايش آنان به پرستش غير او ، برخاسته از جهالت دامنه دار آنان بود .
و جوزنا ببنى إسرءيل البحر . .. قالوا يموسى ... قال إنكم قوم تجهلون
چنانچه از آيه استفاده مى شود، گرايش بنى اسرائيل به پرستش غير خدا پس از عبورشان از دريا و تحقق اين نعمت بزرگ الهى بوده است. بنابراين مى توان گفت موسى اين جهت را نيز در نظر داشته و آنان را
جاهل خوانده است. يعنى اين بى خردى است كه انسان نعمتهاى الهى را ببيند و در عين حال به غير او گرايش پيدا كند. فعل مضارع {تجهلون} بر دامنه دارى اين بى خردى دلالت مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 160 - 28،29،30
28 _ قوم موسى ناسپاس در برابر نعمت هاى عطا شده به آنان ( جوشيدن چشمه هاى آب براى آنان و . . . )
و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {و ما ظلمونا و لكن . .. } در ارتباط با تمامى قسمتهايى كه بيانگر نعمتهاى الهى است، ايراد شده باشد.
29 _ قوم موسى با ناسپاسى و تخلف از دستورات خداوند هيچ زيانى را متوجه ساحت قدس او نكردند .
و ما ظلمونا
30 _ ناسپاسى قوم موسى و تمرد ايشان از فرمان هاى خدا ، ستمى بود كه آنان بر خود روا داشتند .
و قطّعنهم . .. و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 93 - 5،6،9،12
5 _ بنى اسرائيل در عين برخوردارى از زندگى مناسب ، به جاى اتحاد و حفظ حقوق يكديگر ، آگاهانه به اختلافات داخلى دامن زده و به حقوق يكديگر تجاوز مى كردند .
و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق . .. فما اختلفوا حتى جاءهم العلم
6 _ بنى اسرائيل ، با وجود در اختيار داشتن تورات و برخوردارى از زندگى مناسب ، كفران نعمت كرده و به اختلاف و تجاوز به حقوق يكديگر پرداختند
.
و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق . .. فما اختلفوا حتى جاءهم العلم
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {العلم} كتاب آسمانى تورات باشد.
9 _ اختلاف بنى اسرائيل ، پس از رهايى از حكومت فرعون و برخوردارى از مسكن و روزى مناسب ، ناسپاسى نعمت هاى الهى بود .
و لقد بوّأنا بنى إسرءيل . .. فما اختلفوا حتى جاءهم العلم
12 _ خداوند ، بنى اسرائيل را به خاطر ناسپاسى ها و ايجاد اختلاف ، سرزنش كرده و به كيفر اخروى تهديد فرمود .
و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق . .. فما اختلفوا حتى جاءهم العلم إن ربك يقضى ب
كفران ثروتمندان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 7 - 6
6 - گرفتارى به طغيان ، براى كسانى كه در سايه كرم خداوند و به كمك علوم خدادادى ، به ثروت رسيده و خود را بى نياز مى بينند ، خلاف انتظار و واكنشى ناشايست در برابر نعمت هاى الهى است .
الأكرم . الذى علّم ... كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى . أن رءاه استغنى
كفران حوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 190 - 5
5 _ آدم ( ع ) و حوا به عهد خويش با خدا ( سپاسگزارى از او در صورت اعطاى فرزند صالح ) وفا نكردند .
لنكونن من الشكرين. فلما ءاتيهما صلحاً جعلا له شركاء
كفران خائنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 38 - 6
6 - خيانت كاران ناسپاس ، محروم از حمايت و
محبت خداونداند .
إنّ اللّه لايحبّ كلّ خوّان كفور
كفران در سختى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 51 - 10
10 - شادمانى ، در شرايط رفاه ، و كفر و ناسپاسى به هنگام سختى و حسرت ، حالات و صفات انسان ها است .
فإذا أصاب . .. إذا هم يستبشرون ... و لئن أرسلنا ريحًا ... من بعده يكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 63 - 12
12 _ آدمى به هنگام شدايد بر ناسپاسى خويش در برابر خداوند اعتراف مى كند.
لئن أنجنا من هذه لنكونن من الشكرين
كفران دشمنان اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 6 - 3،4
3 - دشمنان اسلام ، ناسپاس در برابر نعمت اسلام و مظاهر ربوبيت خداوند
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود
4 - ناسپاسى دشمنان اسلام در برابر ربوبيت خداوند ، دليل هجوم مجاهدان به صفوف آنان است .
و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 7 - 4
4 - انكار آگاهانه نعمت هاى خداوند ، از سوى دشمنان اسلام ، دليل رويارويى سپاه مجاهدان با صفوف آنان است .
و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . و إنّه على ذلك لشهيد
كفران دشمنان دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 9 - 6
6 - ناسپاسى دشمنان دين ، در برابر نعمت هاى خداوند و دلبستگى شديد آنها به دارايى خويش ، نشان بى
توجهى آنان به معاد
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . .. أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور
كفران دشمنان مؤمنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 38 - 8
8 - خصومت كنندگان با اهل ايمان ، مردمى خيانتكار و ناسپاس اند .
إنّ اللّه يدفع . .. إنّ اللّه لايحبّ كلّ خوّان كفور
كفران دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 21 - 8
8 _ انسان ، موجودى ناسپاس در برابر نعمت بعثت پيامبران و تعليمات الهى آنان
و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا
كفران رهبران شرك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 8
8- رهبران و سردمداران كفر و شرك در مكه ، افرادى ناسپاس و عامل اصلى سقوط و بدبختى مردم بودند .
ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار
با توجه به اينكه آيه فوق در مكه نازل شده است، مى توان استفاده كرد كه مصداق مورد نظر آيه {الذين بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم} سران كفر و شرك، همچون ابوجهل و ابولهب است.
كفران رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 8
8- رهبران و سردمداران كفر و شرك در مكه ، افرادى ناسپاس و عامل اصلى سقوط و بدبختى مردم بودند .
ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار
با توجه به اينكه آيه فوق در مكه نازل شده است، مى توان استفاده كرد
كه مصداق مورد نظر آيه {الذين بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم} سران كفر و شرك، همچون ابوجهل و ابولهب است.
كفران سامرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 88 - 14
14 - سامرى ، فردى ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند و بى توجه به الطاف و كمك هاى ويژه او
فنسى
چنانچه ضمير فاعلى {نسى} به سامرى برگردد، مراد از فراموشى سامرى، بى توجهى او به عنايات الهى در نجات از فرعونيان و نزول {منّ و سلوى} و نظاير آن خواهد بود.
كفران شيطان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 27 - 3
3- شيطان ، كفران كننده نعمت هاى خداوند است .
و كان الشيط_ن لربّه كفورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 44 - 6
6- شيطان ، موجودى بسيار نافرمان در برابر خداوند و ناسپاس و قدرناشناس دربرابر نعمت ها و رحمت واسعه او است .
إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا
{عصىّ} براى مبالغه به كار مى رود (مصباح).
كفران قوم سبأ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 19 - 3،7،10
3 - سباييان ، نعمت امنيت راه ها و نزديكى منزل گاه هاى سفر را كفران نموده و به خويش ستم روا داشتند .
فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفارنا و ظلموا أنفسهم
7 - مردم سبأ ، به دنبال كفران نعمت هاى خدا و جارى شدن سيل سد مأرب ، به طور كلى متلاشى و پراكنده شدند .
فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم . .. و مزّقن_هم كلّ
ممزّق
{مزق} در لغت به معناى پاره كردن و از بين بردن اثر آمده و در آيه پراكندن در اطراف و اكناف بلاد است (مجمع البحرين).
10 - تارومار شدن كامل قوم سبأ در پى كفران آنان ، به دست خداوند بود .
لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان . .. بلدة طيبة ... فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 20 - 9
9 - ابليس ، عامل كفران مردم سبأ و برانگيزنده آنان به ظلم به نفس
و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين
در عبارت {صدّق عليهم. .. ظنّه} ايجاز به حذف وجود دارد; براى اين كه صدق ظن، فرع بر دعوت و جواب مثبت دادن مردم است. بنابراين، معلوم مى شود كه ابليس از آنان خواسته و آنان نيز او را اجابت نموده و نعمت هاى خدا را كفران كرده اند.
كفران قوم عاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 135 - 1
1 - تأكيد هود ( ع ) بر بيمناك بودن درباره سرنوشت قومش ، به خاطر بى تقوايى و ناسپاسى آنان
فاتّقوا اللّه . .. الذى أمدّكم ... إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم
كفران قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 14 - 3
3 - نجات نوح ( ع ) و حمايت خداوند از ايشان ، پاداش صبر آن حضرت در قبال ناسپاسى هاى قومش
تجرى بأعيننا جزاء لمن كان كفر
مراد از {لمن كان كفر} نوح است كه مورد كفران مستمر قومش
قرار گرفته بود و الطاف الهى در حق ايشان پاداش شكيبايى هاى آن حضرت مى باشد.
كفران كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 75 - 5
5 - ناسپاسى و هدايت ناپذيرى كافران ، حتى با رفع گرفتارى ها و نزول رحمت الهى
و لو رحمن_هم . .. للجّوا فى طغي_نهم يعمهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 36 - 8
8 - كفر ، ناسپاسى شديد است و كافران ، مردمى بس ناسپاس اند .
و الذين كفروا لهم نار جهنّم . .. كذلك نجزى كلّ كفور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 70 - 4
4 - نكوهش كافران از سوى خداوند ، به خاطر ناسپاسى آنان در برابر نعمت هاى الهى
أفرءيتم الماء . .. فلولا تشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 23 - 7
7 - استفاده بهينه نكردن كافران تكذيب گر از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل
و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه شكر نكردن انسان ها در برابر نعمت ها، به معناى استفاده صحيح نكردن از آنها است.
كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 8
8- رهبران و سردمداران كفر و شرك در مكه ، افرادى ناسپاس و عامل اصلى سقوط و بدبختى مردم بودند .
ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار
البوار
با توجه به اينكه آيه فوق در مكه نازل شده است، مى توان استفاده كرد كه مصداق مورد نظر آيه {الذين بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم} سران كفر و شرك، همچون ابوجهل و ابولهب است.
كفران كنندگان در سختى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 83 - 7
7- بروز ضعف و ناتوانى ناسپاسان رفاه زده ، در مواجهه با سختيها
و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و نئا بجانبه و إذا مسّه الشرّ كان ي_وسًا
كفران كنندگان نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 144 - 17
17 _ واپسگرايى و ارتداد ، كفران نعمتِ رسالت انبيا و هدايت الهى است .
و من ينقلب على عقبيه . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين
مفهوم جمله {و سيجزى اللّه الشّاكرين} اين است كه مرتدان، ناسپاس هستند، و به مناسبت حكم و موضوع، اين ناسپاسى در ارتباط با رسالت انبيا و هدايت الهى است.
كفران مردم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 38 - 22
22_ مردم در برابر نعمت وجود پيامبران و معلمان توحيد ، ناسپاسند .
ذلك من فضل الله علينا و على الناس و ل_كنّ أكثر الناس لايشكرون
شكر، در برابر نعمت است و نعمتهايى كه آيه مورد بحث گوياى آن است عبارت است از: 1_توحيد (ما كان لنا أن نشرك . ..)، 2_ وجود پيامبران به عنوان معلمان توحيد و بيانگران شريعت و آيين الهى (ملّة آبائى ابراهيم ...). برداشت فوق، ناظر به دومين نعمت ياد شده در آيه است.
كفران مردم مقارن بعثت
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 50 - 9
9 _ اكثر مردم در نيمه نخست بعثت ، نعمت قرآن را قدر نشناخته و بدان بى اعتنايى كردند .
و لقد صرّفن_ه بينهم ليذّكّروا فأبى أكثر الناس إلاّ كفورًا
برداشت فوق، با توجه به نزول آيه شريفه در مكه است كه نيمه نخست دوران بعثت در همين شهر سپرى شد.
كفران مشركان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 55 - 1،4،5
1- شرك ربوبى رهيدگان از ناگوارى ها ، كفران نعمت هاى خداوند است .
بربّهم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم
{لام} در {ليكفروا} احتمال دارد لام عاقبت باشد. بنابراين معنا چنين مى شود: عاقبت شرك آنان، كفران نعمتها شد. لازم به ذكراست به تناسب {ما ءاتيناهم} مراد از {يكفروا} كفران است.
4- مشركان ناسپاس ، مورد تهديد شديد خداوند
بربّهم يشركون . ليكفروا ... فتمتّعوا فسوف تعلمون
5- مشركان ناسپاس ، على رغم كفران نعمت هاى الهى ، از آنها برخوردار بوده و به آنان مهلت حيات داده مى شود .
بربّهم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم فتمتّعوا فسوف تعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 83 - 1
1- مشركان ، على رغم شناخت نعمت هاى الهى ، آن را عملاً انكار مى كنند و راه ناسپاسى مى پيمايند .
يعرفون نعمت الله ثمّ ينكرونها
در اين آيه انكار در مقابل عرفان و شناخت قرار گرفته است و اين مى رساند كه مراد از انكار نعمت، انكار عملى است نه ذهنى و اعتقادى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14
- روم - 30 - 34 - 9،10
9 - مشركان ، به رغم كفران نعمت هاى الهى ، از آن نعمت ها ، برخوردار مى شوند و مهلت زندگى مى يابند .
فتمتّعوا فسوف تعلمون
10 - مشركان ناسپاس ، از سزاى ناسپاسى شان ، مطّلع خواهند شد .
بربّهم يشركون . .. فسوف تعلمون
كفران مشركان صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 83 - 2،3
2- بيشتر مشركان صدراسلام ، با وجود آگاهى از نعمت هاى الهى ، راه ناسپاسى پيمودند و كافر شدند .
يعرفون نعمت الله ثمّ ينكرونها و أكثرهم الك_فرون
3- بيشتر مشركان صدراسلام ، علاوه بر انكار عملى نعمت هاى الهى ، به زبان نيز كفر مىورزيدند .
يعرفون نعمت الله ثمّ ينكرونها و أكثرهم الك_فرون
انكار و ناسپاسى نعمتهاى الهى يا با زبان است و يا با عمل. جمله {ثمّ ينكرونها} مى تواند گوياى كفران عملى و جمله {و أكثرهم الكافرون} بيانگر ناسپاسى با زبان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 38 - 9
9 - شرك پيشگان حق ستيز عصر بعثت ، مردمانى خيانت كار و ناسپاس بودند .
إنّ اللّه يدفع عن الذين ءامنوا إنّ اللّه لايحبّ كلّ خوّان كفور
كفران مشركان مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 29 - 1
1 - بهره مندى مشركان مكه از موهبت هاى الهى ، به رغم بى اعتنايى آنان به آيين توحيدى ابراهيم ( ع )
و إذ قال إبرهيم . .. لعلّهم يرجعون . بل متّعت ه_ؤلاء و ءاباءهم
از آن جا كه در
آيات پيشين سخن از ابراهيم(ع) و نسل آن حضرت بود و با توجه به اين كه مشركان مكه از نسل او به شمار مى آمدند، مى توان گفت كه {ه_ؤلاء} اشاره به مشركان مكه دارد.
كفران منافقان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 147 - 3
3 _ منافقان به خاطر ناسپاسى و كفرشان به خدا ، مستحق عذاب دوزخند .
إنّ المنفقين فى الدرك الاسفل . .. ما يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم
بنابر اينكه خطاب، متوجه منافقان باشد، آيه شريفه اشاره به ناسپاسى و بى ايمانى آنان دارد و آن را از موجبات گرفتارى دوزخ مى شمرد.
كفران موسى(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 19 - 3،4
3 - قتل مرد قبطى توسط موسى ( ع ) ، نشانه ناسپاسى و كفران نعمتى بزرگ در نظر فرعون
و فعلت فعلتك . .. و أنت من الك_فرين
مراد فرعون از {و أنت من الكافرين} ناسپاسى موسى(ع) در قبال خدمات گذشته وى به او مى باشد.
4 - تلاش فرعون براى تكذيب موسى ( ع ) با يادآورى ارتكاب قتل و ناسپاسى وى
و فعلت فعلتك التى فعلت و أنت من الك_فرين
كفران نسبت به مربى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 18 - 6
6- ناسپاسى به پرورش دهنده خويش ، ناشايست و ناپسند است . *
الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح
اضافه {رب} به ضمير {هم}، كه مرجع آن {الذين كفروا} است، احتمالاً اشاره به اين دارد كه آنان به پروردگار خود كافر شدند
و از اين رو اعمالشان حبط شد. چنين اضافه اى مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 27 - 7
7- ناسپاسى در برابر لطف مربى ، شيوه اى شيطانى است .
و كان الشيط_ن لربّه كفورًا
كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 51 - 12
12 - بنى اسرائيل ، مردمى بسيار ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند
فأنجينكم و أغرقنا ءال فرعون . .. ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون
هدف از بيان گرايش بنى اسرائيل به پرستش غير خدا، پس از بيان نعمتهاى بزرگ الهى به آنان، نشان دادن روحيه ناسپاسى در آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 56 - 5
5 - بنى اسرائيل ، مردمانى ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند
لعلكم تشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 61 - 19
19 - بنى اسرائيل ، مردمى ناسپاس در برابر نعمت هاى ارزشمند الهى ( منّ و سلوى )
لن نصبر على طعام وحد . .. قال أتستبدلون الذى هو أدنى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 152 - 9
9 - ابوعمرو زبيرى از امام صادق ( ع ) روايت كرده است كه آن حضرت فرمود : { الوجه الثالث من الكفر كفر النعم و ذلك قوله تعالى . . . فاذكرونى أذك___ركم و اشك_روا ل_ى و لاتكفرون . . . ;
وجه سوم از اقسام
كفر، كفران نعمت است و اين است سخن خداوند كه مى فرمايد: . .. فاذكرونى أذكركم واشكروا لى و لاتكفرون ... }.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 140 - 5،6
5 _ موسى ( ع ) تمايل قوم خويش را به بت پرستى ، ناسپاسى به نعمت هاى خداوند دانست .
أغير اللّه أبغيكم إلهاً و هو فضلكم على العلمين
6 _ گرايش به شرك ، ناسپاسى به نعمت هاى خداوند است .
قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً و هو فضلكم على العلمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 160 - 31
31 _ تخلف از فرمان خدا و ناسپاسى در برابر نعمت هاى او ، ظلمى است از ناحيه انسان به خويشتن
و لكن كانوا أنفسهم يظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 38 - 22
22_ مردم در برابر نعمت وجود پيامبران و معلمان توحيد ، ناسپاسند .
ذلك من فضل الله علينا و على الناس و ل_كنّ أكثر الناس لايشكرون
شكر، در برابر نعمت است و نعمتهايى كه آيه مورد بحث گوياى آن است عبارت است از: 1_توحيد (ما كان لنا أن نشرك . ..)، 2_ وجود پيامبران به عنوان معلمان توحيد و بيانگران شريعت و آيين الهى (ملّة آبائى ابراهيم ...). برداشت فوق، ناظر به دومين نعمت ياد شده در آيه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 11
11- { قال هارون لأبى الحسن موسى ( ع ) نحن كفار ؟ قال : لا و
ل_كنّ كما قال الله : { ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفراً و أحلّوا قومهم دار البوار } . . . ;
هارون به امام كاظم(ع) گفت [آيا]ما كافريم؟ آن حضرت فرمود: خير بلكه آن گونه [هستيد] كه خدا مى فرمايد: {ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفراً . ..}...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 34 - 18
18- سرشت انسان با نوعى از ظلم به خويشتن و ناسپاسى عجين است .
إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 55 - 1،5
1- شرك ربوبى رهيدگان از ناگوارى ها ، كفران نعمت هاى خداوند است .
بربّهم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم
{لام} در {ليكفروا} احتمال دارد لام عاقبت باشد. بنابراين معنا چنين مى شود: عاقبت شرك آنان، كفران نعمتها شد. لازم به ذكراست به تناسب {ما ءاتيناهم} مراد از {يكفروا} كفران است.
5- مشركان ناسپاس ، على رغم كفران نعمت هاى الهى ، از آنها برخوردار بوده و به آنان مهلت حيات داده مى شود .
بربّهم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم فتمتّعوا فسوف تعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 71 - 10
10- شرك به خدا ، كفران نعمت هاى اوست .
أفبنعمة الله يجحدون
برداشت فوق با توجه به اين نكته است كه مخاطبان آيه مشركان مكه مى باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 72 - 12
12- ناديده گرفتن آثار وجود خداوند در مظاهر هستى ، كفران و ناسپاسى نعمت هاى اوست
.
و الله جعل لكم . .. بنعمت الله هم يكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 73 - 5
5- پرستش غير خدا ، ايمان به باطل و كفران نعمت هاى الهى است .
أفبالب_طل يؤمنون و بنعمت الله هم يكفرون . و يعبدون من دون الله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 113 - 3
3- تكذيب رسولان و رهبران الهى ، ناسپاسى نعمت هاى خداوندى است .
فكفرت بأنعم الله . .. و لقد جاءهم رسول منهم فكذّبوه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 114 - 6،7
6- استفاده از چيز هاى حرام ، كفران نعمت هاى الهى است .
يأتيها رزقها رغدًا من كلّ مكان فكفرت بأنعم الله . .. فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لا
برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه {كلو ممّا . .. حلالاً طيّباً} اشاره داشته باشد به اينكه كفران ياد شده در آيه قبل، استفاده از حرام بوده است.
7- تحريم روزى هاى حلال و دلپذير و بهره نگرفتن از آنها ، كفران نعمت هاى الهى است .
فكفرت بأنعم الله . .. فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا
با توجه به اينكه آيه بعد، خوردنيهاى حرام را در چند چيز محدود كرده است، معلوم مى شود كه مراد از {كفران} حرام كردن حلالها و استفاده نكردن از آنهاست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 27 - 3،5،7
3- شيطان ، كفران كننده نعمت هاى خداوند است .
و كان الشيط_ن لربّه كفورًا
5- تبذير ( ريخت و پاش
و به هدر دادن امكانات ) ، كفران نعمت هاى الهى است .
إن المبذّرين كانوا إخون الشي_طين و كان الشيط_ن لربّه كفورًا
7- ناسپاسى در برابر لطف مربى ، شيوه اى شيطانى است .
و كان الشيط_ن لربّه كفورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 89 - 8
8- انكار قرآن با وجود دلايل حقانيت و بى مانندى آن ، ناسپاسيى بس بزرگ و غير قابل توجيه است .
و لقد صرّفنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه {كفور} به معناى كفران نعمت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 44 - 6،8،9
6- شيطان ، موجودى بسيار نافرمان در برابر خداوند و ناسپاس و قدرناشناس دربرابر نعمت ها و رحمت واسعه او است .
إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا
{عصىّ} براى مبالغه به كار مى رود (مصباح).
8- اطاعت از شيطان ، ناسپاسى و قدرناشناسى رحمت واسعه الهى است .
لاتعبد الشيط_ن إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا
{رحمن} صيغه مبالغه و از نام هاى خداوند است. تكيه براين نام در جمله {كان للرحمن...} به منزله تعليلى بر زشتى كار شيطان است، زيرا عصيان كردن او در برابر دارنده رحمت واسعه و اصرار بر آن نشانه ناسپاس بودن او است. و جمله {لاتعبد...} دلالت دارد كه هر كس از شيطان تبعيت نمايد، او نيز چنان خواهد بود.
9- اطاعت و پيروى از گنه پيشگان و سرپيچى كنندگان از فرمان خداوند ، امرى ناروا و ناسپاسى نعمت هاى او است .
لاتعبد الشيط_ن إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
11 - حج - 22 - 38 - 5
5 - دشمنى با دين خدا ، خيانت در امانت او و ناسپاسى در برابر نعمت هدايت او است .
إنّ اللّه يدفع . .. إنّ اللّه لايحبّ كلّ خوّان كفور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 33 - 6
6 - كفر به يگانگى خدا _ در عين برخوردارى از امكانات دنيوى _ بارزترين نوع ناسپاسى در برابر نعمت هاى او است .
و قال الملأ من قومه الذين كفروا . .. و أترفن_هم فى الحيوة الدنيا
عبارت {و أترفناهم} حال است براى فاعل {كفروا}; يعنى، با اين كه خدا آنان را از امكانات دنيوى برخوردار ساخت، آنها به يگانگى او كفر ورزيدند و به پرستش غير او رو آوردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 75 - 8
8 - ناسپاسى در برابر لطف و رحمت الهى و سوء استفاده از آن ، نمودى از انحراف و گمراهى منكران قيامت
و إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة . .. و لو رحمن_هم ... فى طغي_نهم يعمهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 117 - 11
11 - شرك و بت پرستى ، كفران نعمت هاى خدا و ناسپاسى در برابر ربوبيت او است .
و من يدع مع اللّه . .. إنّه لايفلح الك_فرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 50 - 9
9 _ اكثر مردم در نيمه نخست بعثت ، نعمت قرآن را قدر نشناخته و بدان بى اعتنايى كردند .
و
لقد صرّفن_ه بينهم ليذّكّروا فأبى أكثر الناس إلاّ كفورًا
برداشت فوق، با توجه به نزول آيه شريفه در مكه است كه نيمه نخست دوران بعثت در همين شهر سپرى شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 40 - 28
28 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : . . .الوجه الثالث من الكفر النعم و ذلك قوله تعالى يحكى قول سليمان { ه_ذا من فضل ربّى ليبلونى ءأشكر أم أكفر . . . } ;
از امام صادق(ع) روايت شده است:. ..قسم سوم از اقسام كفر، كفران نعمت ها است و اين سخن خداوند متعال است كه از زبان سليمان(ع) حكايت مى كند: {...ليبلونى ءأشكر أم أكفر}».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 66 - 5
5 - بازگشت رهيدگان از ناملايمات ، به شرك ، كفران نعمت هاى خدا است .
فلمّا نجّي_هم إلى البرّ إذا هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 67 - 10
10 - مشركان مكه ، به خاطر ناسپاسى نعمت هاى الهى ، از سوى خداوند سرزنش شدند .
أَوَلم يروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا . .. أفبالب_طل يؤمنون و بنعمة اللّه يكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 34 - 2
2 - بازگشت رهيدگان از ناملايمات به شرك ربوبى ، كفران نعمت هاى خداوند است .
بربّهم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم
به قرينه {ما آتيناهم} مراد از {ليكفروا} كفران نعمت است.
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
14 - روم - 30 - 46 - 18
18 - انسان ها ، به رغم بهره مند بودن از نعمت و فوايد باد ، ممكن است از شكر آن نعمت ، سرباز زنند .
و لعلّكم تشكرون
{لعلّ} از حروف شبيه به فعل و براى انشا و رجا است استعمال آن در آيه، مى تواند به منظور اشاره به نكته ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 12 - 13
13 - كفران نعمت هاى الهى ، هيچ تأثيرى بر خداوند ندارد .
و من كفر فإنّ اللّه غنىّ حميد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 14 - 15
15 - انسان ، در معرض ناسپاسى نسبت به نعمت هاى الهى و حقوق والدين ونيازمند به تذكر است .
و وصّينا الإنس_ن بولديه . .. أن اشكرلى و لولديك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 20 - 19
19 - چشم بستن بر مظاهر وجود خدا و پرداختن به جدال هاى جاهلانه درباره او ، كفرانِ نعمت است .
ألم تروا أنّ اللّه . .. و أسبغ عليكم نعمه ... و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير
ذكر {و من الناس. ..} پس از بيان آيات خداوند _ كه از جمله آنها وُفورِ نعمت بود _ مى تواند اشاره به نكته مذكور باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 74 - 2
2 - شرك و بت پرستى ، كفران نعمت هاى الهى است .
أفلايشكرون . و
اتّخذوا من دون اللّه ءالهة
از ارتباط ميان آيه قبل _ كه از ناسپاسى انسان سخن به ميان آورده است _ و آيه شريفه، برداشت ياد شده به دست مى آيد; يعنى، شرك و بت پرستى در واقع نوعى ناسپاسى به شمار مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 3 - 22
22 - شرك به خدا و اطاعت از غير او ، كفران نعمت خدا و ناسپاسى او است .
و الذين اتّخذوا من دونه أولياء . .. إنّ اللّه لايهدى من هو ك_ذب كفّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 7 - 3
3 - كفر و شرك ، كفران نعمت هاى الهى است .
إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم
برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه مقصود از كفر در {إن تكفروا} _ به قرينه مقابله با {إن تشكروا. ..} _ كفران نعمت و ناسپاسى است. بنابراين ياد كردن خداوند از كافران و مشركان به ناسپاسان، بيانگر مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 8 - 9،15
9 - انسان در برابر نعمت ها و لطف هاى خداوند ، موجودى ناسپاس است .
و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه . .. ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما كان يدعوا إليه
15 - شرك به خداوند ، كفران نعمت هاى الهى است .
ثمّ إذا خوّله نعمة منه . .. و جعل للّه أندادًا
{ندّ} (مفرد {انداد}) به معناى مثل و نظير است و مقصود از آن شريك در كار خداوند
است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 49 - 17
17 - برخوردارى از آسودگى ها و نعمت ها به همراه غفلت از ياد خدا و ناشكرى ، محنت زا و بلاآفرين است .
ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا قال إنّما أُوتيته على علم بل هى فتنة
يكى از موارد كاربرد {فتنة}، محنت و بلا است و برداشت بالا مبتنى بر اين معنا است. بر اين اساس مى توان گفت: برخوردارى از آسودگى و نعمت ها، به همراه اين تصور كه آنها ناشى از دانش بشرى است نه لطف الهى، نه تنها براى بشر نعمت نيست; بلكه در دنيا و آخرت نقمت و بلا خواهد بود. گفتنى است آيه بعد _ كه از روبه رو شدن مرفهان بى خبر از خدا با عذاب و بدبختى و كارساز نبودن برخوردارى هاى آنان، سخن مى گويد _ مؤيد همين برداشت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 61 - 13،15
13 - ناسپاسى ، رفتارى ريشه دار در انسان ها و خصلتى مشترك ميان آنان
إنّ اللّه لذو فضل على الناس و ل_كنّ أكثر الناس لايشكرون
تصريح به لفظ {ناس} در جمله {و ل_كن أكثر الناس لايشكرون} به جاى ضمير {هم} _ كه به {الناس} قبل بازمى گردد _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.
15 - عبادت غير خدا و حاجت خواهى از غير او ، كفران نعمت هاى الهى است .
قال ربّكم ادعونى أستجب لكم . .. اللّه الذى جعل لكم الّيل ... و ل_كنّ أكثر الناس
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 14
14 - غرور دنياگرايان ، موجب ناسپاسى آنان نسبت به خداوند
ليقولنّ ه_ذا لى . .. و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى
بنابراين كه لام در {ه_ذا لى} و {إنّ لى} افاده استحقاق كند، روشن مى شود كه دنياگرايان خود را مستحق برخوردارى از نعمت هاى دنيوى و اخروى مى دانند و بدين جهت خويشتن را موظف به سپاس گزارى در برابر خداوند نمى بينند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 48 - 20
20 - نسبت دادن ناگوارى ها و سختى هاى زندگى به خداوند ، كفران و ناسپاسى است .
بما قدّمت أيديهم فإنّ الإنس_ن كفور
خداوند باتصريح به {بما قدّمت أيديهم}، درصدد رفع اين انديشه باطل است كه معمولاً انسان هاى سطحى، مشكلات زندگى خود را به او نسبت مى دهند و احتمال نمى دهند كه نتيجه كارهاى خودشان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 49 - 8
8 - ناخرسندى از داشتن فرزند دختر يا پسر ، كفران نعمت الهى و ناخرسندى از مشيت و موهبت او است .
فإنّ الإنس_ن كفور . .. يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 15 - 7
7 - پرستش مخلوقات خدا ( فرشتگان ) و فرزند او انگاشتن آنان ، اقدامى ناسپاسانه و كفرآميز
و جعلوا له . .. إنّ الإنس_ن لكفور مبين
با توجه به فضاى آيات، مى توان استفاده كرد كه مشركان مكه فرشتگان را فرزند خدا
مى دانستند و آنان را مورد پرستش قرار مى دادند. خداوند، پس از ياد كردن نعمت هاى خويش، اين پندار را نمونه بارز ناسپاسى مى شمارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 14 - 3
3 - نجات نوح ( ع ) و حمايت خداوند از ايشان ، پاداش صبر آن حضرت در قبال ناسپاسى هاى قومش
تجرى بأعيننا جزاء لمن كان كفر
مراد از {لمن كان كفر} نوح است كه مورد كفران مستمر قومش قرار گرفته بود و الطاف الهى در حق ايشان پاداش شكيبايى هاى آن حضرت مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 70 - 4
4 - نكوهش كافران از سوى خداوند ، به خاطر ناسپاسى آنان در برابر نعمت هاى الهى
أفرءيتم الماء . .. فلولا تشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 23 - 6
6 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { إلاّ من تولّى و كفر } يريد من لم يتعظ و لم يصدّقك و جحد ربوبيتى و كفر نعمتى . . . ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {إلاّ من تولّى و كفر} روايت شده است: مقصود كسى است كه موعظه نمى پذيرد و تو را [اى محمد] تصديق نمى كند و پروردگارى مرا منكر است و نعمت من را كفران مى كند. ..}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 7 - 6
6 - گرفتارى به طغيان ، براى كسانى كه در سايه كرم خداوند
و به كمك علوم خدادادى ، به ثروت رسيده و خود را بى نياز مى بينند ، خلاف انتظار و واكنشى ناشايست در برابر نعمت هاى الهى است .
الأكرم . الذى علّم ... كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى . أن رءاه استغنى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 6 - 1،7
1 - انسان ، داراى طبيعتى ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود
{ال} در {الإنسان} براى جنس است و بر استغراق افراد دلالت دارد. {كنود}، به معناى كفور است. برخى از قبايل عرب، آن را در معناى {عاصى} به كار مى برند. اسناد اين خصلت به عموم مردم، به معناى گرفتار بودن نوع انسان ها به آن است.
7 - خداوند ، در تأكيد بر ناسپاس بودن نوع انسان ها ، به اسبان تيزپاى مجاهدان سوگند ياد كرده است .
و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود
اين آيه و دو آيه بعد كه عطف بر آن است، جواب سوگندهايى است كه در آغاز سوره آمده بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 254 - 13
13 _ خوددارى از انفاق ، كفران نعمت و ستمگرى است .
انفقوا ممّا رزقناكم . .. و الكافرون هم الظالمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 276 - 5،6،9
5 _ ناسپاسان از نعمت ها و گنهكاران ، محروم از محبّت الهى
و اللّه لا يحبّ كل كفّار اثيم
6 _ رباخواران ، ناسپاسانى گنهكار و محروم از محبّت الهى
يمحق اللّه الرّبوا . .. و اللّه لا يحبّ كلّ كفّار
اثيم
كلمه {كفّار} (بسيار ناسپاس) و كلمه {اثيم} (فرو رفته در گناه و آلودگى) پس از بيان ربا و رباخوارى، اشاره به اين معنا دارد كه رباخواران از جمله مصاديق انسانهاى ناسپاس و آلوده به گناهند.
9 _ رباخوارى ، ناسپاسى شديد نعمت و گنهكارى است .
يمحق اللّه الرّبوا . .. و اللّه لا يحب كلّ كفّار اثيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 106 - 10
10 _ كفران و ناسپاسى نعمت هاى الهى ، موجب روسياهى در قيامت *
و اذكروا نعمت اللّه . .. فاما الذين اسودّت وجوههم اكفرتم بعد ايمانكم
بنابراينكه {اكفرتم} به معناى كفران نعمت باشد. و به مقتضاى ارتباط با آيات قبل مراد از نعمتهاى كفران شده همان نعمتهايى است كه در آيات قبل آمده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 37 - 4،5،11،12،17
4 _ خداوند كسانى را كه به جهت ترك احسان ، نعمت هاى خدادادى خويش را پنهان مى كنند ، دوست ندارد .
و بالوالدين احساناً . .. و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله
5 _ فقرنمايى و پنهان سازى نعمت هاى الهى ، دستاويز بخيلان براى ترك احسان
الذين يبخلون . .. و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله
11 _ كسانى كه به جهت ترك احسان نعمت هاى الهى را پنهان مى سازند ، كافر هستند .
الذين يبخلون . .. ما اتيهم اللّه ... و اعتدنا للكافرين
12 _ بخيلان و دعوت كنندگان مردم به بخل ، كافر هستند .
الذين يبخلون و يأمرون النّاس بالبخل . .. و اعتدنا للكافرين
17 _ بخلورزى ، كفران نعمت
هاى الهى است .
الذين يبخلون . .. و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً
با توجّه به معناى لغوى كافر (ناسپاس)، مى توان گفت مراد از كافران، ناسپاسان هستند كه مصداق آن در آيه، همان بخيلانند.
كفران نعمت اكثريت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 61 - 11
11 - بيشتر مردم ، نسبت به نعمت ها و احسان هاى خداوند ، شاكر و سپاس گزار نيستند .
إنّ اللّه لذو فضل على الناس و ل_كنّ أكثر الناس لايشكرون
كفران نعمت انسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 34 - 13،14
13- انسان در برابر نعمت هاى بيكران الهى ، بسيار ستم پيشه و ناسپاس است .
و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار
{ظلوم} و {كفّار} صيغه مبالغه است و بر كثرت و فراوانى معناى خود دلالت دارد.
14- انسان به خويشتن ستمكار و در برابر نعمت و احسان ، بسيار ناسپاس است .
و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار
مقصود از {ظلوم} بودن انسان، به قرينه بيان نعمتها و داده هاى الهى به وى، ظلم به خويشتن است.
كفران نعمت در جامعه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 112 - 5
5- قرار گرفتن جامعه در معرض كفران نعمت هاى الهى پس از آسايش و رفاه مادى
قرية كانت ءامنة مطمئنّة يأتيها رزقها رغدًا . .. فكفرت بأنعم الله
كفران نعمت قوم سبأ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 17 - 1
1 - راه افتادن سيل بنيان
كن و درهم كوبيده شدن باغ هاى دل پذير قوم سبا ، كيفر ناسپاسى و كفران آنان بود .
فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا
به قرينه بحث شكر در دو آيه پيش، احتمال دارد مراد از {كفروا} كفران باشد.
كفران نعمت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 23 - 9
9 - كافران لجوج و دين گريز ، مردمى ناسپاس بوده و از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل بهره كافى نبرده اند .
و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون
كفران نعمت مرفهان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 50 - 3،4
3 - ناسپاسى انسان ها در برابر آسودگى ها و نعمت هاى الهى ، داراى پيشينه طولانى در تاريخ قشر مرفه و متنعم جامعه
قال إنّما أُوتيته على علم . .. قد قالها الذين من قبلهم
4 - همسانى طرز تلقى مرفهان ناسپاس از دنيا و نعمت هاى آن ، و يگانگى موضع آنان در برابر انديشه توحيدى پيامبران
قال إنّما أُوتيته على علم . .. قد قالها الذين من قبلهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 51 - 7
7 - همسانى سرنوشت هلاكت بارِ مرفهان ناسپاس ، براى هميشه تاريخ و يكسانى سنت الهى درباره آنان
قد قالها الذين من قبلهم . .. فأصابهم سيّئات ماكسبوا و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصي
كفران نعمت مشركان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 66 - 4
4
- مشركان ، به رغم كفران نعمت هاى خداوند ، از امكانات و وسايل آسايش در دنيا ، بهره مندند .
هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم و ليتمتّعوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 3 - 20
20 - مشركان ، مردمى دروغ پرداز و ناسپاس
و الذين اتّخذوا من دونه أولياء . .. إنّ اللّه لايهدى من هو ك_ذب كفّار
كفران نعمت مشركان مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 67 - 8
8 - مشركان مكه ، به نعمت هاى خداوند ، كفر ورزيدند .
هم يشركون . .. و بنعمة اللّه يكفرون
كيفر دنيوى كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 2
2- انسان هاى ناسپاس و روى گردان از حق ، هيچ گاه و در هيچ شرايطى ، از عذاب و كيفر دنيوى خداوند ، در دريا و خشكى در امان نيستند .
فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى
كيفر كفران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 147 - 3
3 _ منافقان به خاطر ناسپاسى و كفرشان به خدا ، مستحق عذاب دوزخند .
إنّ المنفقين فى الدرك الاسفل . .. ما يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم
بنابر اينكه خطاب، متوجه منافقان باشد، آيه شريفه اشاره به ناسپاسى و بى ايمانى آنان دارد و آن را از موجبات گرفتارى دوزخ مى شمرد.
كيفر كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10
- اسراء - 17 - 68 - 4
4- كفران كنندگان نعمت هاى الهى و حق ناسپاسان ، در معرض عذاب هاى دنيوى چون بلعيده شدن به وسيله زمين و گرفتار شدن به طوفان شن
و كان الإنس_ن كفورًا. أفأمنتم أن يخسف بكم ... أو يرسل عليكم حاصبًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 17 - 8
8 - خداوند ، جز كفران كنندگان را مجازات نمى كند .
و هل نج_زى إلاّ الكفور
استفهام در اين آيه، انكارى به معناى نفى بوده و مفيد برداشت ياد شده است.
كيفر كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 55 - 6
6- مشركان ناسپاس ، از سزاى ناسپاسى شان مطلع خواهند شد .
بربّهم يشركون . .. فتمتّعوا فسوف تعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 112 - 7،17
7- كمترين كيفر الهى براى جامعه ناسپاس ، پيدايش فقر ، گرسنگى و ناامنى فراگير است . *
فأذقها الله لباس الجوع و الخوف
برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه {اذاق} اشاره به چشاندن و ظاهر ساختن گوشه اى از كيفر باشد و {لباس} اشاره به اثرات و فراگيرى آن كيفر داشته باشد.
17- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : . . . ان أهل قرية ممّن كان قبلكم كان الله قد أوسع عليهم حتى طغوا فقال بعضهم لبعض : لو عمدنا إلى شىء من ه_ذا النقى فجعلناه نستنجى به كان ألين علينا من الحجارة فلمّا فعلوا ذلك بعث الله على أرضهم دواباً أصغر من الجراد فلم يدع
لهم شيئاً خلقه الله . . . إلاّ أكله من شجر أو غيره فبلغ بهم الجحد إلى أن أقبلوا على الذى كانوا يستنجون به فأكلوه و هى القرية التى قال الله : { ضرب الله مثلاً قرية كانت آمنة مطمئنّة يأتى ها رزق ها رغداً من كلّ مكان فكفرت بأنعم الله فأذاق ها الله لباس الجوع و الخوف بما كانوا يصنعون } ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. قبل از شما اهل قريه اى بودند كه خداوند در زندگى به آنان كشايش داده بود تا اينكه طغيان كردند و بعضى به بعض ديگر گفتند: اگر به چيزى از اين نانها روى آوريم و آن را وسيله استنجا قرار دهيم، براى ما از سنگ نرم تر خواهد بود و چون چنين كردند، خداوند جنبنده هاى كوچك تر از ملخ را بر سرزمينهاى آنان فرستاد و آنها همه چيزهايى كه خداوند آفريده بود از درخت و غير آن خوردند. در نتيجه سختى به جايى رسيد كه آنان به همان نانهايى كه با آن استنجا كرده بودند، روى آوردند و آنها را خوردند و آن همان قريه اى است كه خداوند فرموده است: ضرب الله مثلاً قرية كانت آمنة مطمئنة ...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 34 - 10
10 - مشركان ناسپاس ، از سزاى ناسپاسى شان ، مطّلع خواهند شد .
بربّهم يشركون . .. فسوف تعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 19 - 7
7 - مردم سبأ ، به دنبال كفران نعمت هاى خدا و جارى
شدن سيل سد مأرب ، به طور كلى متلاشى و پراكنده شدند .
فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم . .. و مزّقن_هم كلّ ممزّق
{مزق} در لغت به معناى پاره كردن و از بين بردن اثر آمده و در آيه پراكندن در اطراف و اكناف بلاد است (مجمع البحرين).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 50 - 5
5 - مؤثر نبودن اموال و برخوردارى هاى انسان هاى ناسپاس در برابر نتايج ناگوار و پيامد هاى هلاكت بار ناسپاسى ( عذاب )
فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون
كارساز نبودن دارايى ها و نعمت ها _ به قرينه صدر آيه بعد (فأصابهم سيئات ماكسبوا) در ارتباط با عذاب و پيامدهاى هلاكت بار است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 6
6 - كفران نعمت ، مايه استحقاق شديدترين عقوبت ها است .
قتل الإنس_ن ما أكفره
مراد از {كفر} در {ماأكفره} ممكن است كفران نعمت هاى خداوند باشد كه آيات بعد به بعضى از آنها اشاره دارد. نفرين {قتل الإنسان} در معناى عرفى آن _ كه بيان استحقاق شديدترين عقوبت ها مى باشد _ استعمال شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 37 - 9
9 _ عذاب خواركننده ، كيفر كسانى كه به جهت ترك احسان ، نعمت هاى خدادادى خويش را پنهان مى كنند .
و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً
گناه كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 81 -
19
19 - طغيان در مورد نعمت هاى خداوند و خروج از مرز تعادل ، گناهى است بس بزرگ .
و لاتطغوا . .. و من يحلل عليه غضبى فقد هوى
غضب خداوند بر طغيان گران در مورد نعمت ها، نشانه بزرگى گناه آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 17 - 9
9 - كفران نعمت هاى الهى ، گناهى بس بزرگ و غيرقابل بخشش در پيشگاه خداوند
و هل نج_زى إلاّ الكفور
تأكيد خداوند بر اين كه تنها كفران كنندگان نعمت ها، مورد مجازات قرار مى گيرند، گوياى حقيقت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 77 - 6
6 - سپاس نعمت هاى الهى و اعتراف به آن ، تكليفى بس مهم و انكار و ناسپاسى آن ، گناهى بس عظيم
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
از ده ها بار تكرار {فبأىّ ءالآء. ..} در اين سوره، مى توان برداشت بالا را استفاده كرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 4 - 3
3 - هدايت ، نعمتى است بزرگ و كفران آن ، گناهى عظيم و نابخشودنى است .
إنّا هدين_ه السبيل . .. إنّا أعتدنا للك_فرين ... سعيرًا
از مهيا شدن عذاب سخت براى ناسپاسان نعمت هدايت، برداشت بالا به دست مى آيد.
مراتب كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 36 - 8
8 - كفر ، ناسپاسى شديد است و كافران ، مردمى بس ناسپاس اند .
و الذين كفروا لهم نار جهنّم . .. كذلك نجزى
كلّ كفور
مرفهان كفران كننده
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 51 - 5
5 - مرفهان و برخورداران ناسپاس جامعه ، از ستمگران اند .
و الذين ظلموا من ه_ؤلاء
{و الذين ظلموا من ه_ؤلاء}، هر چند اشاره به مرفهان ناسپاس در آغاز، بعثت دارد; ولى آيه شريفه بيانگر حكمى عامى و فراتر از مورد خاص نزول مى باشد.
مشكلات كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 4
4 - انسان ناسپاس و خودخواه ، غافل از گشايش هاى خداوند براى او در شدايد و مشكلات
و لئن أذقن_ه . .. ليقولنّ ه_ذا لى
مكر كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 32 - 16
16 - منكران آيات الهى ، جز دغلكاران ناسپاس نيستند .
و ما يجحد بأي_تنا إلاّ كلّ ختّار كفور
ممنوعيت اطاعت از كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 24 - 7
7 - ممنوعيت اطاعت از گناه پيشگان و ناسپاسان كافر
و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا
منشأ كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 27 - 4
4 - محبت و دلبستگى به دنيا ، سرچشمه گناه ، كفر و ناسپاسى است .
و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة
موارد كفران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 64 - 6
6 _ شرك، مصداق كامل ناسپاسى به درگاه خداوند
است.
لئن أنجنا من هذه لنكونن من الشكرين. قل الله ينجيكم ... ثم أنتم تشركون
روشن است كه مصاديق ناسپاسى آدمى فراوان است. كاربرد جمله {ثم أنتم تشركون} به جاى {تكفرون} و يا {ما تشكرون} به اين نكته اشعار دارد كه شرك بارزترين مصداق ناسپاسى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 17 - 8
8 _ پيروى از ابليس، ناسپاسى در برابر خداوند است.
ثم لأتينهم من بين أيديهم . .. و لاتجد أكثرهم شكرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 32 - 15
15 - رويكرد به خدا در بلا ها و اعراض از او پس از نجات ، دغلكارى و ناسپاسى است .
فلمّا نجّيهم إلى البرّ . .. و ما يجحد بأي_تنا إلاّ كلّ ختّار كفور
موارد كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 10 - 8
8 _ تبعيت از ولايتهاى غير الهى و تكذيب آيات خداوند، ناسپاسى نعمتهاى اوست.
و لاتتبعوا من دونه أولياء . .. قليلا ما تشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 23 - 8
8 _ بهره جويى هاى ظالمانه از دنيا ، ناسپاسى در برابر خداست .
لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من الشكرين. فلما أنجيهم إذا هم يبغون فى الأرض بغير ال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 60 - 10
10 _ تحريم حلال خدا ، ناسپاسى در برابر فضل اوست .
فجعلتم منه حراماً و حللا . .. إن اللّه لذو فضل
على الناس و لكن أكثرهم لايشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 93 - 10
10 _ ايجاد اختلاف و بر هم زدن وحدت جامعه ، در عين برخوردارى از رفاه و آسايش ، كفران و ناسپاسى نعمت هاى خداوند است .
و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق . .. فما اختلفوا حتى جاءهم العلم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 23 - 24
24_ ارتكاب گناه ، ناسپاسى و كفران نعمت هاى الهى است .
قال معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى إنه لايفلح الظ_لمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 38 - 25
25_ شرك ورزى ، ناسپاسى در برابر خداست .
و ل_كنّ أكثر الناس لايشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 7 - 14
14- { عن الصادق ( ع ) : . . . إن الكبائر . . . كفران النعمة { و لئن كفرتم إن عذابى لشديد } . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه در بيان گناهان كبيره فرمود: . .. همانا از گناهان كبيره ... كفران نعمت است [خداوند مى فرمايد]: و لئن كفرتم إن عذابى لشديد...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 30 - 1
1- شرك به خدا ، كفران و ناسپاسى نعمت هاى اوست .
ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا . .. و جعلوا لله أندادًا
جمله {و جعلوا لله أنداداً} عطف بر جمله {بدّلوا نعمت الله
. ..} است و مى تواند بيان و تفسير براى چگونگى تبديل نعمت الهى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 78 - 7
7 - به كار نگرفتن عقل در جهت شناخت حق و صراط مستقيم ، مصداق بارز ناسپاسى
و إنّك لتدعوهم إلى صرط مستقيم . .. أنشأ لكم السمع ... قليلاً ما تشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 66 - 6
6 - شرك و عبادت غيرخدا ، ناسپاسى پروردگار است .
بل اللّه فاعبد و كن من الش_كرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 3 - 9
9 - پيمودن راه دين ، شكر نعمت خداوند و انحراف از آن ، ناسپاسى او است .
إنّا هدين_ه السبيل إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 8 - 5
5 - افتخار بر ديگران در امتيازات مادى ، كفران نعمت و زمينه ساز گرفتارى به دوزخ پس از حسابرسى است .
ألهيكم التكاثر . .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم
موانع كفران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 10 - 4
4 - توجّه به برملا شدن خصلت ها و علاقه ها در قيامت ، بازدارنده انسان از خوى ناسپاسى ، بخل و دل بستگى به ثروت
لكنود . .. أفلايعلم إذا ... و حصّل ما فى الصدور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 11 - 4
4 - توجّه
به آگاهى دقيق خداوند از اسرار درونى انسان ، بازدارنده او از خوى ناسپاسى ، بخل و دل بستگى به مال
لكنود . .. لحبّ الخير لشديد . أفلايعلم ... إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير
موانع كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 18 - 5
5 - توجّه انسان به مراحل آفرينش خويش به دست خداوند ، بازدارنده او از كفران نعمت هاى الهى
ما أكفره . من أىّ شىء خلقه
در برداشت ياد شده، مراد از كفر _ در آيه قبل _ كفران نعمت دانسته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 24 - 4
4 - توجّه به تأمين مواد غذايى انسان از سوى خداوند ، بازدارنده او از كفران نعمت و وادارسازنده او به شكرگزارى است .
ما أكفره . .. فلينظر الإنس_ن إلى طعامه
چنانچه {كفر} در {ما أكفره} به معناى كفران نعمت باشد، ارتباط اين آيه با آيات پيشين، بيانگر برداشت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 30 - 3
3 - توجّه به جنگل هاى انبوه و درختان تناور ، مايه شناخت خداوند و قدرت او و بازدارنده انسان از ناسپاسى و كفرورزى به او است .
ما أكفره . .. فلينظر الإنس_ن ... حدائق غلبًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 31 - 3
3 - توجّه به باغ هاى ميوه و مرغزار ها ، مايه شناخت خداى قادر و بازدارنده انسان از ناسپاسى و كفرورزى به او است .
ما
أكفره . .. و ف_كهة و أبًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 6 - 5
5 - توجّه به ربوبيت و مدبّر بودن خداوند ، بازدارنده انسان از كفران نعمت ها است .
لربّه لكنود
تقديم {لربّه}، بيانگر اهتمام به آن است; يعنى، شگفتا كه انسان با آن كه خداوند {ربّ} و {مدبّر} او است، به كفران نعمت او رو آورده است!
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 9 - 3
3 - لحظه خروج مردگان از قبر ها در قيامت ، وحشت انگيز و توجّه به آن ، بازدارنده انسان از كفران نعمت ، بخلورزى و دلبستگى شديد به ثروت است .
لكنود . .. أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور
موجبات عذاب كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 51 - 1
1 - گرفتار شدن قشر مرفه و ناسپاس ملت هاى گذشته به عذاب و پيامد هاى ناگوار رفتار بد خود
إذا خوّلن_ه نعمة منّا . .. فأصابهم سيّئات ماكسبوا
مؤاخذه بر كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 11 - 5
5 - انسان ها در قيامت ، بر كفران نعمت ، بخلورزى و علاقه شديد به ثروت ، مؤاخذه خواهند شد .
لكنود . .. لحبّ الخير لشديد . أفلايعلم ... إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير
هشدار به آگاهىِ خداوند از افكار، اسرار و نيت ها، اشاره به مؤاخذه و حسابرسى است.
ناپايدارى امكانات كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16
- زمر - 39 - 8 - 20
20 - اندك و ناپايدار بودن بهرهورى كافران و ناسپاسان ، در سايه كفر و ناشكرى خويش
قل تمتّع بكفرك قليلاً
ناپسندى كفران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 18 - 6
6- ناسپاسى به پرورش دهنده خويش ، ناشايست و ناپسند است . *
الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح
اضافه {رب} به ضمير {هم}، كه مرجع آن {الذين كفروا} است، احتمالاً اشاره به اين دارد كه آنان به پروردگار خود كافر شدند و از اين رو اعمالشان حبط شد. چنين اضافه اى مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 51 - 8
8 - ناسپاسى كردن و كفر ورزيدن ، به هنگام مواجه شدن با امور ناخوشايند ، امرى ناپسند و مذموم است .
و لئن أرسلنا . .. يكفرون
آيه، در صدد سرزنش كسانى است كه با مشاهده بادهاى مخرّب ناسپاسى مى كنند. از توبيخ و سرزنش، به دست مى آيد كه چنين حالتى، شايسته نيست.
ناپسندى كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 34 - 16
16- ناسپاسى در برابر نعمت و احسان ، امرى بس نكوهيده و ناپسند است .
و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 67 - 12
12 - ايمان به باطل و كفران نعمت هاى الهى ، امورى نكوهيده اند .
أفبالب_طل يؤمنون و بنعمة اللّه يكفرون
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 6 - 6
6 - كفران نعمت ، خصلتى نكوهيده و انسان ناسپاس ، فردى مذموم است .
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود
نبوت و كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 19 - 5
5 - قتل نفس و ناسپاسى نعمت ، دو رفتار نامناسب با شأن و ادعاى پيامبرى در نظر فرعون
و فعلت فعلتك التى فعلت و أنت من الك_فرين
به رخ كشيدن قتل نفس و ناسپاسى موسى(ع) از جانب فرعون، مى تواند به منظور خدشه دار كردن پيامبرى آن حضرت و منافى دانستن مقام نبوت با قتل نفس و ناسپاسى ادا شده باشد. گفتنى است آيه بعد _ كه در آن حضرت موسى(ع) قتل نفس را عملى غير عمدى و ناخواسته مى شمرد _ مؤيد برداشت ياد شده است.
نشانه هاى كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 6
6- روى برتافتن از ياد خدا در پى نجات از مشكلات ، نمودى از كفر به حق و كفران نعمت است .
أعرضتم . .. فيغرقكم بما كفرتم
از اينكه خدا از اعراض ياد خود به كفر (كفرتم) ياد كرده است، استفاده مى شود كه اعراض از خدا، كفر به اوست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 15 - 9،10
9 - بى توجهى به نعمت هاى الهى ، و تدبير او در همسازى طبيعت با نياز هاى آدمى ، نمودى آشكار از كفر و ناسپاسى انسان
جعل لكم من الفلك و الأنعام
. .. إنّ الإنس_ن لكفور مبين
10 - شرك ، نمودى از كفر و ناسپاسى انسان ، در برابر خالق يگانه هستى است .
و جعلوا له من عباده جزءًا إنّ الإنس_ن لكفور مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 6 - 2
2 - رويارويى با سپاه اسلام ، نشانه ناسپاسى انسان در برابر نعمت هاى خداوند است .
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود
بيان خصلت هاى ناروايى كه در نوع انسان ها وجود دارد _ پس از تمجيد از سپاهيان اسلام در آغاز سوره _ تعريض به دشمنان دين است و رسوخ آن خصلت ها را در آنان بيان مى كند.
نهى از كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 8 - 4
4- موسى ( ع ) ، بنى اسرائيل را از كفران نعمت هاى الهى برحذر داشت .
و إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم . .. و قال موسى إن تكفروا أنتم و من ف
وضوح كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 15 - 6
6 - كفران و ناسپاسى انسان در برابر خداوند ، امرى علنى و پوشش ناپذير
إنّ الإنس_ن لكفور مبين
هلاكت كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 51 - 7،8
7 - همسانى سرنوشت هلاكت بارِ مرفهان ناسپاس ، براى هميشه تاريخ و يكسانى سنت الهى درباره آنان
قد قالها الذين من قبلهم . .. فأصابهم سيّئات ماكسبوا و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصي
8 - مرفهان ناسپاس ، در
معرض عذاب و سرنوشت هلاكت بار خويش اند .
و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا
يوسف(ع) و كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 23 - 22
22_ يوسف ( ع ) ، پذيرفتن تمناى زليخا ( درخواست وصال و آميزش ) را ، كفران احسان هاى خداوند به خويش دانست .
إنه ربى أحسن مثواى
كفران كنندگان
{كفران كنندگان}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 27 - 3
3- شيطان ، كفران كننده نعمت هاى خداوند است .
و كان الشيط_ن لربّه كفورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 49 - 13
13 - انسان ها در برابر نعمت ها و الطاف خداوند ، موجوداتى ناسپاس اند .
ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا قال إنّما أُوتيته على علم
مؤثر دانستن دانش و تلاش خود به عنوان عامل اصلى برخوردارى، نوعى ناسپاسى در برابر صاحب اصلى نعمت ها (خداوند كريم) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 3 - 2،14
2 - انسان ها در برابر هدايت الهى دو دسته اند : سپاس گزار و هدايت يافته و يا ناسپاس و هدايت ناپذير .
إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا
14 - { عن جابر بن عبداللّه قال رسول اللّه ( ص ) : كل مولود يولد على الفطرة حتّى يعبر عنه لسانه ، فإذا عبر عنه لسانه إمّا شاكراً و إمّا كفوراً . . . ;
از جابربن عبداللّه [انصارى] روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: هر نوزادى بر فطرت [توحيد ]متولد
مى شود، تا زمانى كه زبان او بتواند افكار و عقايد او را تعبير و ابراز كند. در اين هنگام يا شاكر است [و پذيراى توحيد] يا ناسپاس است [و پذيراى كفر]}.
آسايش طلبى كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 4
4- حق ناسپاسان ، انسانهايى لحظه نگر و فريفته آرامش و امنيتند .
أفأمنتم أن يخسف بكم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه
برداشت فوق بر اين اساس است كه حق ناسپاسان به صِرف نجات يافتن از امواج دريا، به آرامش مقطعى خويش دلخوشند و در نتيجه از ياد خدا غافل مى شوند.
اقرار كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 7 - 1
1 - انسان هاى ناسپاس ، خود معترف و گواه بر خصلت نارواى خويش اند .
و إنّه على ذلك لشهيد
امكانات مادى كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 50 - 5
5 - مؤثر نبودن اموال و برخوردارى هاى انسان هاى ناسپاس در برابر نتايج ناگوار و پيامد هاى هلاكت بار ناسپاسى ( عذاب )
فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون
كارساز نبودن دارايى ها و نعمت ها _ به قرينه صدر آيه بعد (فأصابهم سيئات ماكسبوا) در ارتباط با عذاب و پيامدهاى هلاكت بار است.
انذار كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 68 - 1
1- هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهيده از خطرات و مشكلات ، به دچار شدن به خطرات و مهلكه هاى
ديگر
فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أفأمنتم أن يخسف بكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 1
1- هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهيده از خطر ، به دچار آمدن در همان مهلكه
أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى
بى ارزشى امكانات مادى كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 8 - 20
20 - اندك و ناپايدار بودن بهرهورى كافران و ناسپاسان ، در سايه كفر و ناشكرى خويش
قل تمتّع بكفرك قليلاً
تداوم عذاب كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 36 - 7
7 - عذاب دائمى و بى تخفيف ، كيفر ناسپاسان نعمت هاى الهى
كذلك نجزى كلّ كفور
تشخيص كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 49 - 16
16 - آسودگى ها و نعمت ها ، عرصه شناخت سپاس گزاران و ناسپاسان
فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ . .. ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة ... بل هى فتنة
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه هر نعمتى، اقتضاى شكر وسپاس گزارى دارد. بنابراين آزمايش بودن نعمت هاى الهى، مى تواند در ارتباط با همين مسأله باشد.
تفكر در فرجام كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 1،3
1- خداوند ، فراخوان مردم به تأمل و تفكر در سرنوشت شوم ناسپاسان نعمتهايش
ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا
3- خداوند ، فراخوان مردم به تأمل و تفكر در سرنوشت
شوم رهبران كفر و ناسپاسى
ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار
برداشت فوق به خاطر اين نكته است كه به نابودى كشاندن و دچار سرنوشت شوم ساختن مردم (أحلّوا قومهم دار البوار) كار سردمداران كفر و رهبران جامعه است، نه مردم عادى.
تهديد كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 66 - 7
7 - شرك پيشگان ناسپاس ، مورد تهديد خداوندند .
هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم ... فسوف يعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 9 - 4
4 - معاد ، تهديدى براى مال دوستان و ناسپاسان
لكنود . .. لحبّ الخير لشديد . أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور
خطر عذاب كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 51 - 8
8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاكت بار خويش اند .
و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا
خطر كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 24 - 9
9 - خطر نفوذ و تأثيرگذارى گروه هاى گناه پيشه و ناسپاس ، در رهبران جامعه ايمانى
و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا
رذايل كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 6 - 6
6 - كفران نعمت ، خصلتى نكوهيده و انسان ناسپاس ، فردى مذموم است .
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود
زيادى كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76
- 3 - 11
11 - انسان هاى شاكر ، اندك اند و انسان هاى ناسپاس بسيار .
إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا
طبق باور برخى از مفسران، آمدن {شاكر} به صورت اسم فاعل و {كفوراً} به صورت صيغه مبالغه، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه انسان هايى كه به صورت كامل سپاس گزار نعمت هدايت باشند، در اقليت بوده و افراد ناسپاس بسياراند.
سرزنش كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 35 - 10
10 - سرزنش خداوند از ناسپاسانِ نعمت هايش در روى زمين
و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها. .. أفلايشكرون
استفهام در جمله {أفلايشكرون} انكارى است و اين جمله درصدد تقبيح و توبيخ است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 73 - 5
5 - ناسپاسان نعمت هاى الهى ، مورد سرزنش خداوند
و لهم فيها من_فع و مشارب أفلايشكرون
برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه در مقام سرزنش ناسپاسان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 52 - 4
4 - نكوهش خداوند از قشر مرفه و ناسپاس ، به خاطر ناآگاهى آنان از مشيت و تقدير الهى در رزق و روزى انسان ها
أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر
استفهام در {أوَلم يعلموا. ..} از نوع استفهام انكارى _ توبيخى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 6 - 6
6 - كفران نعمت ، خصلتى نكوهيده و انسان ناسپاس ، فردى مذموم است .
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 21 - 4
4 _ مردمان ناسپاس مورد سرزنش خداوند
و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا
صفات كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 4
4- حق ناسپاسان ، انسانهايى لحظه نگر و فريفته آرامش و امنيتند .
أفأمنتم أن يخسف بكم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه
برداشت فوق بر اين اساس است كه حق ناسپاسان به صِرف نجات يافتن از امواج دريا، به آرامش مقطعى خويش دلخوشند و در نتيجه از ياد خدا غافل مى شوند.
ضعف كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 83 - 7
7- بروز ضعف و ناتوانى ناسپاسان رفاه زده ، در مواجهه با سختيها
و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و نئا بجانبه و إذا مسّه الشرّ كان ي_وسًا
ظلم كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 51 - 5
5 - مرفهان و برخورداران ناسپاس جامعه ، از ستمگران اند .
و الذين ظلموا من ه_ؤلاء
{و الذين ظلموا من ه_ؤلاء}، هر چند اشاره به مرفهان ناسپاس در آغاز، بعثت دارد; ولى آيه شريفه بيانگر حكمى عامى و فراتر از مورد خاص نزول مى باشد.
عبرت از فرجام كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 2،4
2- سرنوشت شوم ناسپاسان و قدرناشناسان نعمت هاى الهى ، شايسته تأمل و تفكر و درخور پند و درس آموزى
ألم تر إلى
الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار
4- سرنوشت شوم رهبران و سردمداران كفر و ناسپاسى ، درخور تأمل و شايسته پند و درس آموزى
ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار
عذاب كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 2
2- انسان هاى ناسپاس و روى گردان از حق ، هيچ گاه و در هيچ شرايطى ، از عذاب و كيفر دنيوى خداوند ، در دريا و خشكى در امان نيستند .
فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 50 - 8
8 - قشر مرفه و برخوردار ناسپاس ، در معرض عذاب و پيامد هاى هلاكت بار ناشكرى خود
فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيه، علاوه بر آن كه درصدد موعظه و درس آموزى است، در مقام تهديد و بازدارندگى نيز مى باشد.
علم كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 66 - 8
8 - مشركان ناسپاس ، از زشتى كار خود ، آگاهى خواهند يافت .
هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم ... فسوف يعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 7 - 2
2 - تداوم ناسپاسى در انسان ، با وجود آگاهى او از خصلت نارواى خويش ، شگفت آور و سزاوار نكوهش افزون تر
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . و إنّه على
ذلك لشهيد
عمل كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 66 - 8
8 - مشركان ناسپاس ، از زشتى كار خود ، آگاهى خواهند يافت .
هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم ... فسوف يعلمون
عوامل تهديد كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 10 - 5
5 - صحنه برملا شدن راز ها و نيت هاى پنهان ، هول انگيز و تهديدى براى ناسپاسان و مال دوستان
أفلايعلم إذا . .. و حصّل ما فى الصدور
غفلت كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 4
4 - انسان ناسپاس و خودخواه ، غافل از گشايش هاى خداوند براى او در شدايد و مشكلات
و لئن أذقن_ه . .. ليقولنّ ه_ذا لى
فرجام شوم كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 82 - 17
17 - ثروت اندوزان قارون صفت و ناسپاس ، در معرض گرفتار شدن به فرجام شوم قارون
فخسفنا به و بداره الأرض . .. ويكأنّه لايفلح الك_فرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 2
2- سرنوشت شوم ناسپاسان و قدرناشناسان نعمت هاى الهى ، شايسته تأمل و تفكر و درخور پند و درس آموزى
ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار
فرجام كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 51 - 7،8
7 - همسانى سرنوشت هلاكت بارِ
مرفهان ناسپاس ، براى هميشه تاريخ و يكسانى سنت الهى درباره آنان
قد قالها الذين من قبلهم . .. فأصابهم سيّئات ماكسبوا و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصي
8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاكت بار خويش اند .
و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا
كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 8
8- رهبران و سردمداران كفر و شرك در مكه ، افرادى ناسپاس و عامل اصلى سقوط و بدبختى مردم بودند .
ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار
با توجه به اينكه آيه فوق در مكه نازل شده است، مى توان استفاده كرد كه مصداق مورد نظر آيه {الذين بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم} سران كفر و شرك، همچون ابوجهل و ابولهب است.
كفران كنندگان در سختى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 83 - 7
7- بروز ضعف و ناتوانى ناسپاسان رفاه زده ، در مواجهه با سختيها
و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و نئا بجانبه و إذا مسّه الشرّ كان ي_وسًا
كفران كنندگان نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 144 - 17
17 _ واپسگرايى و ارتداد ، كفران نعمتِ رسالت انبيا و هدايت الهى است .
و من ينقلب على عقبيه . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين
مفهوم جمله {و سيجزى اللّه الشّاكرين} اين است كه مرتدان، ناسپاس هستند، و به مناسبت حكم و موضوع، اين ناسپاسى در ارتباط با رسالت انبيا و هدايت الهى است.
كيفر
دنيوى كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 2
2- انسان هاى ناسپاس و روى گردان از حق ، هيچ گاه و در هيچ شرايطى ، از عذاب و كيفر دنيوى خداوند ، در دريا و خشكى در امان نيستند .
فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى
كيفر كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 68 - 4
4- كفران كنندگان نعمت هاى الهى و حق ناسپاسان ، در معرض عذاب هاى دنيوى چون بلعيده شدن به وسيله زمين و گرفتار شدن به طوفان شن
و كان الإنس_ن كفورًا. أفأمنتم أن يخسف بكم ... أو يرسل عليكم حاصبًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 17 - 8
8 - خداوند ، جز كفران كنندگان را مجازات نمى كند .
و هل نج_زى إلاّ الكفور
استفهام در اين آيه، انكارى به معناى نفى بوده و مفيد برداشت ياد شده است.
مشكلات كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 4
4 - انسان ناسپاس و خودخواه ، غافل از گشايش هاى خداوند براى او در شدايد و مشكلات
و لئن أذقن_ه . .. ليقولنّ ه_ذا لى
مكر كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 32 - 16
16 - منكران آيات الهى ، جز دغلكاران ناسپاس نيستند .
و ما يجحد بأي_تنا إلاّ كلّ ختّار كفور
ممنوعيت اطاعت از كفران كنندگان
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 24 - 7
7 - ممنوعيت اطاعت از گناه پيشگان و ناسپاسان كافر
و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا
موجبات عذاب كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 51 - 1
1 - گرفتار شدن قشر مرفه و ناسپاس ملت هاى گذشته به عذاب و پيامد هاى ناگوار رفتار بد خود
إذا خوّلن_ه نعمة منّا . .. فأصابهم سيّئات ماكسبوا
ناپايدارى امكانات كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 8 - 20
20 - اندك و ناپايدار بودن بهرهورى كافران و ناسپاسان ، در سايه كفر و ناشكرى خويش
قل تمتّع بكفرك قليلاً
هلاكت كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 51 - 7،8
7 - همسانى سرنوشت هلاكت بارِ مرفهان ناسپاس ، براى هميشه تاريخ و يكسانى سنت الهى درباره آنان
قد قالها الذين من قبلهم . .. فأصابهم سيّئات ماكسبوا و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصي
8 - مرفهان ناسپاس ، در معرض عذاب و سرنوشت هلاكت بار خويش اند .
و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا
كفران نعمت
آثار اجتماعى كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 112 - 6،9،12،14
6- مبتلا شدن جامعه به فقر ، گرسنگى و ناامنى ، در نتيجه كفران نعمت هاى الهى
قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف
9- ابداع روش هاى جديد براى گناه و استمرار آن و نيز ناسپاسى
در برابر خدا ، عامل پيدايش فقر ، گرسنگى و ناامنى اجتماعى
فكفرت بأنعم الله . .. بما كانوا يصنعون
برداشت فوق، با توجه به واژه {يصنعون} كه دربردارنده معناى ابداع و ايجاد مسبوق به عدم است، استفاده گرديد.
12- گناهان و ناسپاسى هاى اجتماعى ، داراى آثار شوم براى كل جامعه
قرية كانت ءامنة . .. فكفرت ... فأذقها الله لباس الجوع و الخوف
14- روى آورى فقر ، گرسنگى و ناامنى به شهر مكه پس از آبادانى آن ، در نتيجه كفران نعمت هاى الهى
ضرب الله مثلاً قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فأذقها الله لباس الجوع و الخوف بما ك
برداشت فوق _ چنان چه عده اى از مفسّران گفته اند _ بنابراين احتمال است كه مورد مثال آيه، قحطى شهر مكه باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 19 - 8
8 - كفران نعمت هاى الهى ، درپى دارنده گسيختگى زمام جامعه و از هم فروپاشى آن
و اشكروا له . .. فأعرضوا ... و مزّقن_هم كلّ ممزّق
آثار اجتناب از كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 114 - 8
8- تداوم رفاه و آسايش و حيات اقتصادى جوامع ، در پرتو بهره گيرى از روزى هاى حلال و استفاده بهينه از آنها و اجتناب از كفران است .
و ضرب الله مثلاً قرية . .. فكفرت بأنعم الله ... فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيب
{فاء} در {فكلوا. ..} براى تفريع اين جمله به آيات پيشين است; يعنى، از روزيهاى حلال و دلپذير استفاده كنيد و شكر نعمت خدا را به جا
آوريد تا گرفتار سرنوشت مردمى نشويد كه آنان در اوج رفاه و آسايش بودند; ولى در اثر كفران نعمت، دچار عذاب شدند.
آثار كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 152 - 8
8 - غفلت از ياد خدا و ناسپاسى نعمتهايش ، به منزله انكار اوست .
فاذكرونى . .. واشكروا لى و لاتكفرون
نهى از كفرورزى و انكار خدا (لاتكفرون) - پس از فرمان دادن به ذكر و سپاس او - مى رساند كه: غفلت از ياد خدا و ناسپاسى در برابر او، آدمى را به كفرورزى و انكار خدا مى كشاند و يا خود به منزله كفر و انكار خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 147 - 4
4 _ كفر به خدا ، و ناسپاسى نعمت هاى او ، موجب گرفتار شدن انسان به عذاب الهى
ما يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 138 - 18
18 _ ناسپاسى در برابر نعمت هاى خدا با گرايش به معبودانى دروغين ، نشانه جهل آدمى است .
و جوزنا ببنى إسرءيل البحر . .. قال إنكم قوم تجهلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 11 - 22
22_ { عن على بن الحسين ( ع ) يقول : الذنوب التى تغير النعم ، البغى على الناس و الزوال عن العادة فى الخير ، و اصطناع المعروف ، و كفران النعم ، و ترك الشكر . قال الله عزوجل :
{ إن الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بأنفسهم } . . . ;
از امام زين العابدين(ع) روايت شده است كه مى فرمود: گناهانى كه موجب تغيير نعمتها مى شوند عبارتند از: ستمگرى بر مردم، دورى از عادت به كار خير و از انتخاب كردار نيك، كفران نعمتها و ترك شكرگزارى. خداوند عزوجل فرموده: إن الله لايغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بأنفسهم}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 7 - 1،2،3،5
1- پيامبر ( ص ) موظف به يادآورى اعلام الهى به مردم به اينكه : هر كس سپاسگزار باشد ، قطعاً نعمتش فزونى مى يابد و هر كس كفران نمايد ، دچار عذاب شديد مى گردد .
و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد
{و إذ تأذّن} عطف بر {إذ قال} است كه در آن {اذكر} در تقدير است و مخاطب پيامبراكرم(ص) مى باشد.
2- موسى ( ع ) از قوم خود خواست تا به ياد فرمان و توصيه خداوند باشند كه هر كس شكرگزارى نمايد خداوند نعمتش را افزون مى كند و هر كس كفران نمايد دچار عذاب شديد خواهد شد .
اذكروا نعمة الله عليكم . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن
اين برداشت مبتنى بر اين نكته است كه {إذ تأذّن} مقول قول موسى(ع) و عطف به {اذكروا نعمة الله} باشد.
3- افزايش نعمت در صورت شكرگزارى و تهديد به عذاب در صورت كفران نعمت ، مقتضاى ربوبيت الهى
و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد
5- شكر نعمت رهايى از نظام
ظالمانه ، موجب فزونى و بقاى آن نعمت شده و كفران آن ، مايه از دست رفتنش مى شود .
إذ أنج_كم من ءال فرعون . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 8 - 3
3- كفران نعمت هاى خداوند هيچگونه زيانى به او نمى رساند .
إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا
مراد از {إن تكفروا} به قرينه {و لئن كفرتم}كه به معناى كفران بود، مى تواند ناسپاسى در برابر نعمتهاى خدا باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 7
7- ناسپاسى نعمت ها موجب هلاكت و سرنوشت شوم است .
ألم تر إلى الذين . .. و أحلّوا قومهم دار البوار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 34 - 12،17
12- روحيه ستم پيشگى و ناسپاسى انسان ، فلسفه دريغ نمودن خداوند از برآوردن تمامى درخواست ها و تقاضا هاى او
و ءاتي_كم من كلّ ما سألتموه . .. إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار
برداشت فوق بر اين اساس است كه {من} در {من كلّ} براى تبعيض و مقصود از سؤال درخواست زبانى باشد و نيز جمله {إن الإنسان لظلوم كفّار} تعليل براى جملات پيشين باشد.
17- كفران و ناسپاسى نعمت هاى الهى ، ظلم به خويشتن است .
و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 112 - 13
13- ناسپاسى نعمت ها ، موجب سلب آنها و شكرگزارى
، عامل بقاى آنهاست .
قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف
از مفهوم آيه استفاده مى شود كه اگر آنان ناسپاسى انجام نمى گرفت، نعمتها سلب نمى شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 81 - 17
17 - طغيان گرى در استفاده از نعمت ها ( ناسپاسى ، اسراف و . . . ) ، زمينه ساز فرا رسيدن غضب الهى و سيطره يافتن آن بر انسان است .
كلوا . .. و لاتطغوا فيه فيحلّ عليكم غضبى
{يحلّ}; يعنى، {ينزل} و نزول و اقامت غضب، كنايه از استقرار كامل آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 55 - 26
26 - كفران و ناسپاسى نعمت حاكميت دين داران و امنيت در پناه دين ، نشان فسق و تبه كارى و خروج از راه حق و صواب است .
وعد اللّه الذين ءامنوا منكم . .. ليستخلفنّهم ... و ليمكّننّ لهم دينهم ... يعبدون
{فسق} به معناى عصيان و ترك فرمان هاى الهى و خروج از راه حق است (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 135 - 3
3 - كفران نعمت هاى الهى ، درپى دارنده عذاب و كيفرى سخت
و اتّقوا الذى أمدّكم . .. إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 40 - 20
20 - بازتاب سپاسگزارى و كفران انسان در برابر نعمت هاى خدا ، تنها متوجه خود او است .
و
من شكر فإنّما يشكر لنفسه و من كفر فإنّ ربّى غنىّ كريم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 73 - 10
10 - بناى خداوند بر فضل و رحمت نسبت به خلق و ناسپاسى هاى مردم زمينه ساز عذاب
و إنّ ربّك لذو فضل . .. و ل_كنّ أكثرهم لايشكرون
مقدم شدن {فضل و رحمت} بر {شكر و ناسپاسى} مى رساند كه فضل الهى، داراى اصالت و خواست خدا است; ولى اين ناسپاسى ها است كه مردم را از آن محروم مى سازد و سبب نزول عذاب مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 82 - 14،15
14 - آگاهى يافتن آرزومندان مال و ثروت به پى آمد شوم ناسپاسى در برابرنعمت هاى الهى ، با مشاهده نگون بختى قارون
ويكأنّه لايفلح الك_فرون
{كفر} (مصدر {كافرون}) در اين جا مقابل {شكر} و به معناى ناسپاسى است. جمله {و يكأنّه لايفلح الكافرون} اعتراف دنياطلبان به ناسپاسى خود در مقابل خدا است و اشاره به علت هلاكت قارون دارد.
15 - ناسپاسى در برابر نعمت هاى الهى ، درپى دارنده هلاكت انسان و نابودى ثروت وى
فخسفنا به و بداره الأرض . .. ويكأنّه لايفلح الك_فرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 17 - 1،5
1 - راه افتادن سيل بنيان كن و درهم كوبيده شدن باغ هاى دل پذير قوم سبا ، كيفر ناسپاسى و كفران آنان بود .
فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا
به قرينه بحث شكر در دو آيه پيش، احتمال
دارد مراد از {كفروا} كفران باشد.
5 - كفران نعمت هاى خداوند ، كيفر در پى دارد .
و اشكروا له . .. فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم... ذلك جزين_هم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 19 - 4،10،12
4 - برنتابيدن وفور نعمت و امنيت و آسايش ، ستم بر خويش است .
و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا فيها قرًى ظ_هرة . ..سيروا فيها ... ءامنين
10 - تارومار شدن كامل قوم سبأ در پى كفران آنان ، به دست خداوند بود .
لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان . .. بلدة طيبة ... فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفا
12 - قصه مردم سبا و فروپاشى كامل آنان در پى كفران نعمت هاى الهى ، دربردارنده آيات خدا براى صبرپيشگان شكرگزار است .
إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 3 - 21
21 - دروغ پردازى و ناسپاسى ، باعث محروميت از هدايت الهى
إنّ اللّه لايهدى من هو ك_ذب كفّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 7 - 13
13 - كفر و ناسپاسى ، گناهى سنگين و دامنگير خود مشركان و كافران
إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم . .. و لاتزر وازرة وزر أُخرى
برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه مقصود از {وزر} در اين آيه، كفر و ناسپاسى است; زيرا آيه شريفه درباره همين موضوع است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 8 - 20،21،23
20 - اندك و
ناپايدار بودن بهرهورى كافران و ناسپاسان ، در سايه كفر و ناشكرى خويش
قل تمتّع بكفرك قليلاً
21 - شرك و ناسپاسى خدا ، موجب گرفتارى به آتش جهنم
قل تمتّع بكفرك قليلاً إنّك من أصح_ب النار
23 - بهره هاى دنيايى تحت لواى كفر و ناسپاسى خدا ، در مقايسه با عذاب دايمى دوزخ بسى اندك و ناپايدار است .
قل تمتّع بكفرك قليلاً إنّك من أصح_ب النار
جمله {إن_ّك من أصحاب النار} براى تعليل و بيان چرايى ناچيز بودن و ناپايدارى بهره دنيايى شرك و ناسپاسى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 50 - 8
8 - قشر مرفه و برخوردار ناسپاس ، در معرض عذاب و پيامد هاى هلاكت بار ناشكرى خود
فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيه، علاوه بر آن كه درصدد موعظه و درس آموزى است، در مقام تهديد و بازدارندگى نيز مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 51 - 2
2 - رفاه مندى و برخوردارى از نعمت ها در سايه تلاش و دانش اقتصادى ، در صورت همراه بودن آن با ناسپاسى و غفلت از منشأ خدايى آنها ، هلاكت و بدبختى در دنيا را در پى خواهد داشت .
فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون فأصابهم سيّئات ما كسبوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 52 - 5
5 - قرآن ، نعمتى از جانب خداوند و كفر به آن نتيجه كبر و ناسپاسى است .
و إذا أنعمنا على الإنس_ن
. .. ثمّ كفرتم به
با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل مطلب ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 48 - 17
17 - دلخوشى به مظاهر دنيا و كفران و ناسپاسى انسان ، موجب روى گردانى وى از پيام وحى است .
فإن أعرضوا . .. فإنّ الإنس_ن كفور
جمله {و إنّا إذا . .. كفور} مى تواند اشاره به وجه اعراض و روى گردانى كافران از پيام وحى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 4 - 2
2 - كفران نعمت هدايت ، موجب عذاب سخت الهى ( همچون زنجير ، غل و آتش ) در قيامت
إنّا أعتدنا للك_فرين سل_سلاَْ و أغل_لاً و سعيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 23 - 12
12 - كفران نعمت هاى خداوند ، سرپيچى از فرمان او است .
ما أكفره . .. لمّا يقض ما أمره
چنانچه مراد از كفر در {ما أكفره} كفران نعمت باشد، شكرگزارى نعمت مصداق مورد نظر از {ما أمره} خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 6 - 4
4 - ناسپاسى دشمنان اسلام در برابر ربوبيت خداوند ، دليل هجوم مجاهدان به صفوف آنان است .
و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 7 - 4
4 - انكار آگاهانه نعمت هاى خداوند ، از سوى دشمنان اسلام ، دليل رويارويى سپاه مجاهدان
با صفوف آنان است .
و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . و إنّه على ذلك لشهيد
اجتناب از كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 152 - 7
7 - ضرورت پرهيز از كفران نعمت هاى خداوند
و لاتكفرون
برداشت فوق بر اين اساس است كه {لاتكفرون} به تقدير {نعمة} در اصل {و لاتكفروا نعمتى} بوده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 70 - 3
3- توجه انسان به مقام و كرامت الهى خويش ، مستلزم پرهيز از ناسپاسى خداوند است .
فيغرقكم بما كفرتم . .. و لقد كرّمنا بنى ءادم
يادآورى كرامت انسانها پس از ذكر ماجراى كسانى كه پس از رهايى از خطر مرگ به كفران نعمتهاى الهى روى آوردند; مى تواند مذمتى باشد براى آنان و نيز به انسانها توجه بدهد كه كرامت انسانى مستلزم اجتناب از كفران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 132 - 1،2
1 - تأكيد هود ( ع ) بر تقواى الهى و پرهيز از ناسپاسى در برابر خداى نعمت بخش
و اتّقوا الذى أمدّكم بما تعلمون
{إمداد} (مصدر {أمدّكم}) به معناى كمك كردن و {ما} در {بما تعلمون} كنايه از نعمت هايى است كه تفصيل آن در آيات بعد آمده است. متعلق {تعلمون} به خاطر رعايت فاصله آيات حذف شده و تقدير آن چنين است: {أمدّكم بما تعلمون أنّها من إمداده}.
2 - لزوم پرهيز از مخالفت و ناسپاسى در برابر خداى نعمت دهنده
و اتّقوا الذى أمدّكم
اقرار به كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 7 - 1
1 - انسان هاى ناسپاس ، خود معترف و گواه بر خصلت نارواى خويش اند .
و إنّه على ذلك لشهيد
انذار از كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 112 - 11
11- هشدار خداوند به ملت هاى متنعم و مرفه داراى امنيت ، نسبت به كفران نعمت هاى او
قرية كانت ءامنة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف بما كانوا ي
حرمت كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 37 - 14
14 _ حرمت پنهان سازى نعمت هاى الهى به جهت ترك احسان
و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً
ذكر آثار كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 114 - 9
9- توجه به تأثير كفران در نابودى نعمت ها ، باعث قناعت و بسنده كردن انسان به روزى هاى حلال و دلپذير و استفاده بهينه از آنهاست .
فكفرت بأنعم الله . .. فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا و اشكروا
زشتى كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 66 - 8
8 - مشركان ناسپاس ، از زشتى كار خود ، آگاهى خواهند يافت .
هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم ... فسوف يعلمون
زمينه كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 21 - 6
6 _ رفاه و آسايش بسيار ، زمينه
ساز روحيه ناسپاسى و كفران
و إذا أذقنا الناس رحمة من بعد ضراء مسّتهم إذا لهم مكر فى ءاياتنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 78 - 11
11- انسان ، در معرض كفران نعمت هاى خداوند قرار دارد .
لعلّكم تشكرون
تعبير {لعلّكم} مى تواند اشاره به غفلت انسانها از شكرگزارى خدا باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 67 - 8
8- آسايش و احساس امنيت ، زمينه گرايش انسان به كفران نعمت
فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم و كان الإنس_ن كفورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 83 - 1
1- انسان ، به هنگام برخوردارى از رفاه و نعمت هاى الهى ، به ناسپاسى و خداگريزى مى گرايد .
و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و نئا بجانبه
{نئا} به معناى {بَعُد} (دورى مى شود) است و {أعرض و نئا بجانبه} (اعراض كرد و كناره گرفت) كنايه از حق ناسپاسى و گريز از خداست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 66 - 1
1 - كفران نعمت هاى خداوند و بهره گيرى از امكانات دنيوى ، حاصل و عاقبت شرك مشركان است .
هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم و ليتمتّعوا
{لام} در {ليفكروا} احتمال دارد براى تعليل و به معناى {كى} و احتمال دارد براى امر باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است. گفتنى است كه مراد از {يكفرون} در آيه، به قرينه {بما آتيناهم} كفران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30
- 34 - 1
1 - پيدايش روحيه كفران و ناسپاسى در برابر نعمت هاى الهى ، پيامد شرك است .
يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم
لام در {ليكفروا} لام عاقبت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 8 - 13
13 - انسان ها هنگام رهايى از مشكلات و دستيابى به آسودگى ، موقعيت گذشته خود را فراموش كرده و ناسپاس مى شوند .
و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ . .. ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما كان يدعوا إليه من قبل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 48 - 13
13 - كفران و ناسپاسى انسان ، به هنگام برخورد با كوچك ترين دشوارى در زندگى
و إن تصبهم سيّئة بما قدّمت أيديهم فإنّ الإنس_ن كفور
از نكره آمدن {سيّئة} _ كه براى تحقير است _ {كوچك ترين دشوارى} استفاده شده است.
زيان كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 8 - 5
5- فايده شكر نعمت و ضرر و زيان كفران آن به خود انسان باز مى گردد .
لئن شكرتم لأزيدنّكم و . .. إن تكفروا أنتم و من فى الأرض جميعًا فإن الله لغنى حمي
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 35 - 5
5- آسيب و زيان ناسپاسى توانگران در برابر نعمت هاى الهى ، دامنگير خود ايشان است .
فقال . .. أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا ... و هو ظالم لنفسه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان -
31 - 12 - 14
14 - خسارت كفران نعمت الهى ، به خود كفران كننده بازمى گردد .
و من كفر فإنّ اللّه غنىّ
به قرينه مقابله، {و من يشكر. ..} جواب شرط {من كفر} حذف شده است و {إنّ اللّه...} تعليل براى جواب مقدر است; يعنى، هركس كفران نعمت كند ضررش به خودش برمى گردد; چون خداوند نيازى ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 7 - 7
7 - نفع و ضرر { ايمان و كفر } و { شكر و ناسپاسى } ، دامنگير خود انسان ها است ; نه خداوند .
إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم . .. و إن تشكروا يرضه لكم
سرزنش تداوم كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 7 - 2
2 - تداوم ناسپاسى در انسان ، با وجود آگاهى او از خصلت نارواى خويش ، شگفت آور و سزاوار نكوهش افزون تر
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . و إنّه على ذلك لشهيد
سرزنش كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 34 - 16
16- ناسپاسى در برابر نعمت و احسان ، امرى بس نكوهيده و ناپسند است .
و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 18 - 6
6- ادا نكردن حق نعمت هاى فراوان خداوند ، نوعى نقصان و كاستى و سزاوار توبيخ و سرزنش است .
و إن تعدّوا نعمة الله لاتحصوها إن الله لغفور رحيم
ذكر {إن الله لغفور}
پس از بيان نعمتهاى فراوان خداوند، احتمال دارد از اين جهت باشد كه ادا نشدن شايسته حق نعمتهاى خداوند، نوعى نقصان تلقى مى شود و از اين جهت، مايه توبيخ است. عبارت {إن الله لغفور} بيان كننده ضمنى آن نقصان و كاستى است كه خداوند آن را مورد بخشايش خويش قرار مى دهد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 27 - 6
6- تبذير و كفران نعمت هاى پروردگار ، عملى بس نكوهيده و ناشايسته است .
إن المبذّرين . .. لربّه كفورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 7 - 6
6 - شكر و سپاس گزارى در خور شأن بندگان ، و كفر و ناسپاسى دور از شأن آنان است .
و لايرضى لعباده الكفر و إن تشكروا يرضه لكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 6 - 12
12 - كفران نعمت ، از كسى كه از كرم ( جود و عفو ) خداوند برخوردار است ، دور از انتظار و سرزنش بار است .
ي_أيّها الإنس_ن ما غرّك بربّك الكريم
سنگينى گناه كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 7 - 13
13 - كفر و ناسپاسى ، گناهى سنگين و دامنگير خود مشركان و كافران
إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم . .. و لاتزر وازرة وزر أُخرى
برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه مقصود از {وزر} در اين آيه، كفر و ناسپاسى است; زيرا آيه شريفه درباره همين موضوع است.
شگفتى تداوم كفران
نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 7 - 2
2 - تداوم ناسپاسى در انسان ، با وجود آگاهى او از خصلت نارواى خويش ، شگفت آور و سزاوار نكوهش افزون تر
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . و إنّه على ذلك لشهيد
شگفتى كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 73 - 6
6 - ناسپاسى انسان ها در برابر نعمت هاى الهى ، امرى شگفت آور و به دور از منزلت آدميان
أفلايشكرون
برداشت ياد شده از همزه استفهام {أفلايشكرون} _ كه براى تعجب است _ استفاده مى شود.
ظلم كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 23 - 30
30_ ناديده گرفتن نعمت هاى الهى و ناسپاسى خدا ، با ارتكاب گناه ، ظلم است .
إنه ربى أحسن مثواى إنه لايفلح الظ_لمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 51 - 6
6 - ناسپاسى و ناديده گرفتن نقش خداوند در برخوردارى از نعمت ها ، ظلم است .
و الذين ظلموا من ه_ؤلاء
توصيف مرفهان ناسپاس به ستمگران، حاكى از مطلب ياد شده است.
علم به كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 7 - 2،3
2 - تداوم ناسپاسى در انسان ، با وجود آگاهى او از خصلت نارواى خويش ، شگفت آور و سزاوار نكوهش افزون تر
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . و إنّه على ذلك لشهيد
3 - خداوند ، در تأكيد بر آگاهى دشمنان اسلام از خوى
ناسپاسى خويش ، به اسبان تيزپاى مجاهدان ، سوگند ياد كرده است .
و الع_دي_ت . .. و إنّه على ذلك لشهيد
عوامل كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 64 - 9
9 - شرك ، مستلزم ناسپاسى انسان در برابر خالق و يگانه روزى دهنده خويش
أمّن يبدؤا الخلق . .. و من يرزقكم ... أءل_ه مع اللّه
لحن آميخته با توبيخ {أءل_ه مع اللّه} نشان دهنده آن است كه مشركان با شرك خويش، كفران خدايى كرده اند كه خالق و يگانه روزى دهنده آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 20 - 9
9 - ابليس ، عامل كفران مردم سبأ و برانگيزنده آنان به ظلم به نفس
و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين
در عبارت {صدّق عليهم. .. ظنّه} ايجاز به حذف وجود دارد; براى اين كه صدق ظن، فرع بر دعوت و جواب مثبت دادن مردم است. بنابراين، معلوم مى شود كه ابليس از آنان خواسته و آنان نيز او را اجابت نموده و نعمت هاى خدا را كفران كرده اند.
فرجام كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 112 - 1
1- مَثَل و مانند آوردن خداوند ، براى ترسيم فرجام شوم كفران نعمت هاى خويش
ضرب الله مثلاً قرية . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها ... بما كانوا يصنعون
كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 51 - 12
12 - بنى اسرائيل ، مردمى بسيار ناسپاس
در برابر نعمت هاى خداوند
فأنجينكم و أغرقنا ءال فرعون . .. ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون
هدف از بيان گرايش بنى اسرائيل به پرستش غير خدا، پس از بيان نعمتهاى بزرگ الهى به آنان، نشان دادن روحيه ناسپاسى در آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 56 - 5
5 - بنى اسرائيل ، مردمانى ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند
لعلكم تشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 61 - 19
19 - بنى اسرائيل ، مردمى ناسپاس در برابر نعمت هاى ارزشمند الهى ( منّ و سلوى )
لن نصبر على طعام وحد . .. قال أتستبدلون الذى هو أدنى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 152 - 9
9 - ابوعمرو زبيرى از امام صادق ( ع ) روايت كرده است كه آن حضرت فرمود : { الوجه الثالث من الكفر كفر النعم و ذلك قوله تعالى . . . فاذكرونى أذك___ركم و اشك_روا ل_ى و لاتكفرون . . . ;
وجه سوم از اقسام كفر، كفران نعمت است و اين است سخن خداوند كه مى فرمايد: . .. فاذكرونى أذكركم واشكروا لى و لاتكفرون ... }.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 140 - 5،6
5 _ موسى ( ع ) تمايل قوم خويش را به بت پرستى ، ناسپاسى به نعمت هاى خداوند دانست .
أغير اللّه أبغيكم إلهاً و هو فضلكم على العلمين
6 _ گرايش به شرك ، ناسپاسى به نعمت هاى
خداوند است .
قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً و هو فضلكم على العلمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 160 - 31
31 _ تخلف از فرمان خدا و ناسپاسى در برابر نعمت هاى او ، ظلمى است از ناحيه انسان به خويشتن
و لكن كانوا أنفسهم يظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 38 - 22
22_ مردم در برابر نعمت وجود پيامبران و معلمان توحيد ، ناسپاسند .
ذلك من فضل الله علينا و على الناس و ل_كنّ أكثر الناس لايشكرون
شكر، در برابر نعمت است و نعمتهايى كه آيه مورد بحث گوياى آن است عبارت است از: 1_توحيد (ما كان لنا أن نشرك . ..)، 2_ وجود پيامبران به عنوان معلمان توحيد و بيانگران شريعت و آيين الهى (ملّة آبائى ابراهيم ...). برداشت فوق، ناظر به دومين نعمت ياد شده در آيه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 11
11- { قال هارون لأبى الحسن موسى ( ع ) نحن كفار ؟ قال : لا و ل_كنّ كما قال الله : { ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفراً و أحلّوا قومهم دار البوار } . . . ;
هارون به امام كاظم(ع) گفت [آيا]ما كافريم؟ آن حضرت فرمود: خير بلكه آن گونه [هستيد] كه خدا مى فرمايد: {ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفراً . ..}...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 34 - 18
18- سرشت انسان با نوعى از ظلم به
خويشتن و ناسپاسى عجين است .
إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 55 - 1،5
1- شرك ربوبى رهيدگان از ناگوارى ها ، كفران نعمت هاى خداوند است .
بربّهم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم
{لام} در {ليكفروا} احتمال دارد لام عاقبت باشد. بنابراين معنا چنين مى شود: عاقبت شرك آنان، كفران نعمتها شد. لازم به ذكراست به تناسب {ما ءاتيناهم} مراد از {يكفروا} كفران است.
5- مشركان ناسپاس ، على رغم كفران نعمت هاى الهى ، از آنها برخوردار بوده و به آنان مهلت حيات داده مى شود .
بربّهم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم فتمتّعوا فسوف تعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 71 - 10
10- شرك به خدا ، كفران نعمت هاى اوست .
أفبنعمة الله يجحدون
برداشت فوق با توجه به اين نكته است كه مخاطبان آيه مشركان مكه مى باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 72 - 12
12- ناديده گرفتن آثار وجود خداوند در مظاهر هستى ، كفران و ناسپاسى نعمت هاى اوست .
و الله جعل لكم . .. بنعمت الله هم يكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 73 - 5
5- پرستش غير خدا ، ايمان به باطل و كفران نعمت هاى الهى است .
أفبالب_طل يؤمنون و بنعمت الله هم يكفرون . و يعبدون من دون الله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 113 - 3
3- تكذيب رسولان و رهبران الهى ،
ناسپاسى نعمت هاى خداوندى است .
فكفرت بأنعم الله . .. و لقد جاءهم رسول منهم فكذّبوه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 114 - 6،7
6- استفاده از چيز هاى حرام ، كفران نعمت هاى الهى است .
يأتيها رزقها رغدًا من كلّ مكان فكفرت بأنعم الله . .. فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لا
برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه {كلو ممّا . .. حلالاً طيّباً} اشاره داشته باشد به اينكه كفران ياد شده در آيه قبل، استفاده از حرام بوده است.
7- تحريم روزى هاى حلال و دلپذير و بهره نگرفتن از آنها ، كفران نعمت هاى الهى است .
فكفرت بأنعم الله . .. فكلوا ممّا رزقكم الله حل_لاً طيبًا
با توجه به اينكه آيه بعد، خوردنيهاى حرام را در چند چيز محدود كرده است، معلوم مى شود كه مراد از {كفران} حرام كردن حلالها و استفاده نكردن از آنهاست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 27 - 3،5،7
3- شيطان ، كفران كننده نعمت هاى خداوند است .
و كان الشيط_ن لربّه كفورًا
5- تبذير ( ريخت و پاش و به هدر دادن امكانات ) ، كفران نعمت هاى الهى است .
إن المبذّرين كانوا إخون الشي_طين و كان الشيط_ن لربّه كفورًا
7- ناسپاسى در برابر لطف مربى ، شيوه اى شيطانى است .
و كان الشيط_ن لربّه كفورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 89 - 8
8- انكار قرآن با وجود دلايل حقانيت و بى مانندى آن ، ناسپاسيى بس بزرگ و غير قابل توجيه است .
و لقد صرّفنا
للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه {كفور} به معناى كفران نعمت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 44 - 6،8،9
6- شيطان ، موجودى بسيار نافرمان در برابر خداوند و ناسپاس و قدرناشناس دربرابر نعمت ها و رحمت واسعه او است .
إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا
{عصىّ} براى مبالغه به كار مى رود (مصباح).
8- اطاعت از شيطان ، ناسپاسى و قدرناشناسى رحمت واسعه الهى است .
لاتعبد الشيط_ن إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا
{رحمن} صيغه مبالغه و از نام هاى خداوند است. تكيه براين نام در جمله {كان للرحمن...} به منزله تعليلى بر زشتى كار شيطان است، زيرا عصيان كردن او در برابر دارنده رحمت واسعه و اصرار بر آن نشانه ناسپاس بودن او است. و جمله {لاتعبد...} دلالت دارد كه هر كس از شيطان تبعيت نمايد، او نيز چنان خواهد بود.
9- اطاعت و پيروى از گنه پيشگان و سرپيچى كنندگان از فرمان خداوند ، امرى ناروا و ناسپاسى نعمت هاى او است .
لاتعبد الشيط_ن إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 38 - 5
5 - دشمنى با دين خدا ، خيانت در امانت او و ناسپاسى در برابر نعمت هدايت او است .
إنّ اللّه يدفع . .. إنّ اللّه لايحبّ كلّ خوّان كفور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 33 - 6
6 - كفر به يگانگى خدا _ در عين برخوردارى از امكانات دنيوى _ بارزترين نوع ناسپاسى در برابر نعمت هاى
او است .
و قال الملأ من قومه الذين كفروا . .. و أترفن_هم فى الحيوة الدنيا
عبارت {و أترفناهم} حال است براى فاعل {كفروا}; يعنى، با اين كه خدا آنان را از امكانات دنيوى برخوردار ساخت، آنها به يگانگى او كفر ورزيدند و به پرستش غير او رو آوردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 75 - 8
8 - ناسپاسى در برابر لطف و رحمت الهى و سوء استفاده از آن ، نمودى از انحراف و گمراهى منكران قيامت
و إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة . .. و لو رحمن_هم ... فى طغي_نهم يعمهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 117 - 11
11 - شرك و بت پرستى ، كفران نعمت هاى خدا و ناسپاسى در برابر ربوبيت او است .
و من يدع مع اللّه . .. إنّه لايفلح الك_فرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 50 - 9
9 _ اكثر مردم در نيمه نخست بعثت ، نعمت قرآن را قدر نشناخته و بدان بى اعتنايى كردند .
و لقد صرّفن_ه بينهم ليذّكّروا فأبى أكثر الناس إلاّ كفورًا
برداشت فوق، با توجه به نزول آيه شريفه در مكه است كه نيمه نخست دوران بعثت در همين شهر سپرى شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 40 - 28
28 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : . . .الوجه الثالث من الكفر النعم و ذلك قوله تعالى يحكى قول سليمان { ه_ذا من فضل ربّى ليبلونى
ءأشكر أم أكفر . . . } ;
از امام صادق(ع) روايت شده است:. ..قسم سوم از اقسام كفر، كفران نعمت ها است و اين سخن خداوند متعال است كه از زبان سليمان(ع) حكايت مى كند: {...ليبلونى ءأشكر أم أكفر}».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 66 - 5
5 - بازگشت رهيدگان از ناملايمات ، به شرك ، كفران نعمت هاى خدا است .
فلمّا نجّي_هم إلى البرّ إذا هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 67 - 10
10 - مشركان مكه ، به خاطر ناسپاسى نعمت هاى الهى ، از سوى خداوند سرزنش شدند .
أَوَلم يروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا . .. أفبالب_طل يؤمنون و بنعمة اللّه يكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 34 - 2
2 - بازگشت رهيدگان از ناملايمات به شرك ربوبى ، كفران نعمت هاى خداوند است .
بربّهم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم
به قرينه {ما آتيناهم} مراد از {ليكفروا} كفران نعمت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 46 - 18
18 - انسان ها ، به رغم بهره مند بودن از نعمت و فوايد باد ، ممكن است از شكر آن نعمت ، سرباز زنند .
و لعلّكم تشكرون
{لعلّ} از حروف شبيه به فعل و براى انشا و رجا است استعمال آن در آيه، مى تواند به منظور اشاره به نكته ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان -
31 - 12 - 13
13 - كفران نعمت هاى الهى ، هيچ تأثيرى بر خداوند ندارد .
و من كفر فإنّ اللّه غنىّ حميد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 14 - 15
15 - انسان ، در معرض ناسپاسى نسبت به نعمت هاى الهى و حقوق والدين ونيازمند به تذكر است .
و وصّينا الإنس_ن بولديه . .. أن اشكرلى و لولديك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 20 - 19
19 - چشم بستن بر مظاهر وجود خدا و پرداختن به جدال هاى جاهلانه درباره او ، كفرانِ نعمت است .
ألم تروا أنّ اللّه . .. و أسبغ عليكم نعمه ... و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير
ذكر {و من الناس. ..} پس از بيان آيات خداوند _ كه از جمله آنها وُفورِ نعمت بود _ مى تواند اشاره به نكته مذكور باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 74 - 2
2 - شرك و بت پرستى ، كفران نعمت هاى الهى است .
أفلايشكرون . و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة
از ارتباط ميان آيه قبل _ كه از ناسپاسى انسان سخن به ميان آورده است _ و آيه شريفه، برداشت ياد شده به دست مى آيد; يعنى، شرك و بت پرستى در واقع نوعى ناسپاسى به شمار مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 3 - 22
22 - شرك به خدا و اطاعت از غير او ، كفران نعمت خدا و ناسپاسى او
است .
و الذين اتّخذوا من دونه أولياء . .. إنّ اللّه لايهدى من هو ك_ذب كفّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 7 - 3
3 - كفر و شرك ، كفران نعمت هاى الهى است .
إن تكفروا فإنّ اللّه غنىّ عنكم
برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه مقصود از كفر در {إن تكفروا} _ به قرينه مقابله با {إن تشكروا. ..} _ كفران نعمت و ناسپاسى است. بنابراين ياد كردن خداوند از كافران و مشركان به ناسپاسان، بيانگر مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 8 - 9،15
9 - انسان در برابر نعمت ها و لطف هاى خداوند ، موجودى ناسپاس است .
و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه . .. ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما كان يدعوا إليه
15 - شرك به خداوند ، كفران نعمت هاى الهى است .
ثمّ إذا خوّله نعمة منه . .. و جعل للّه أندادًا
{ندّ} (مفرد {انداد}) به معناى مثل و نظير است و مقصود از آن شريك در كار خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 49 - 17
17 - برخوردارى از آسودگى ها و نعمت ها به همراه غفلت از ياد خدا و ناشكرى ، محنت زا و بلاآفرين است .
ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا قال إنّما أُوتيته على علم بل هى فتنة
يكى از موارد كاربرد {فتنة}، محنت و بلا است و برداشت بالا مبتنى بر اين معنا است. بر اين اساس مى توان گفت: برخوردارى
از آسودگى و نعمت ها، به همراه اين تصور كه آنها ناشى از دانش بشرى است نه لطف الهى، نه تنها براى بشر نعمت نيست; بلكه در دنيا و آخرت نقمت و بلا خواهد بود. گفتنى است آيه بعد _ كه از روبه رو شدن مرفهان بى خبر از خدا با عذاب و بدبختى و كارساز نبودن برخوردارى هاى آنان، سخن مى گويد _ مؤيد همين برداشت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 61 - 13،15
13 - ناسپاسى ، رفتارى ريشه دار در انسان ها و خصلتى مشترك ميان آنان
إنّ اللّه لذو فضل على الناس و ل_كنّ أكثر الناس لايشكرون
تصريح به لفظ {ناس} در جمله {و ل_كن أكثر الناس لايشكرون} به جاى ضمير {هم} _ كه به {الناس} قبل بازمى گردد _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.
15 - عبادت غير خدا و حاجت خواهى از غير او ، كفران نعمت هاى الهى است .
قال ربّكم ادعونى أستجب لكم . .. اللّه الذى جعل لكم الّيل ... و ل_كنّ أكثر الناس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 14
14 - غرور دنياگرايان ، موجب ناسپاسى آنان نسبت به خداوند
ليقولنّ ه_ذا لى . .. و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى
بنابراين كه لام در {ه_ذا لى} و {إنّ لى} افاده استحقاق كند، روشن مى شود كه دنياگرايان خود را مستحق برخوردارى از نعمت هاى دنيوى و اخروى مى دانند و بدين جهت خويشتن را موظف به سپاس گزارى در برابر خداوند نمى بينند.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 48 - 20
20 - نسبت دادن ناگوارى ها و سختى هاى زندگى به خداوند ، كفران و ناسپاسى است .
بما قدّمت أيديهم فإنّ الإنس_ن كفور
خداوند باتصريح به {بما قدّمت أيديهم}، درصدد رفع اين انديشه باطل است كه معمولاً انسان هاى سطحى، مشكلات زندگى خود را به او نسبت مى دهند و احتمال نمى دهند كه نتيجه كارهاى خودشان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 49 - 8
8 - ناخرسندى از داشتن فرزند دختر يا پسر ، كفران نعمت الهى و ناخرسندى از مشيت و موهبت او است .
فإنّ الإنس_ن كفور . .. يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 15 - 7
7 - پرستش مخلوقات خدا ( فرشتگان ) و فرزند او انگاشتن آنان ، اقدامى ناسپاسانه و كفرآميز
و جعلوا له . .. إنّ الإنس_ن لكفور مبين
با توجه به فضاى آيات، مى توان استفاده كرد كه مشركان مكه فرشتگان را فرزند خدا مى دانستند و آنان را مورد پرستش قرار مى دادند. خداوند، پس از ياد كردن نعمت هاى خويش، اين پندار را نمونه بارز ناسپاسى مى شمارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 14 - 3
3 - نجات نوح ( ع ) و حمايت خداوند از ايشان ، پاداش صبر آن حضرت در قبال ناسپاسى هاى قومش
تجرى بأعيننا جزاء لمن كان كفر
مراد از {لمن كان كفر} نوح است كه
مورد كفران مستمر قومش قرار گرفته بود و الطاف الهى در حق ايشان پاداش شكيبايى هاى آن حضرت مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 70 - 4
4 - نكوهش كافران از سوى خداوند ، به خاطر ناسپاسى آنان در برابر نعمت هاى الهى
أفرءيتم الماء . .. فلولا تشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 23 - 6
6 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { إلاّ من تولّى و كفر } يريد من لم يتعظ و لم يصدّقك و جحد ربوبيتى و كفر نعمتى . . . ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {إلاّ من تولّى و كفر} روايت شده است: مقصود كسى است كه موعظه نمى پذيرد و تو را [اى محمد] تصديق نمى كند و پروردگارى مرا منكر است و نعمت من را كفران مى كند. ..}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 7 - 6
6 - گرفتارى به طغيان ، براى كسانى كه در سايه كرم خداوند و به كمك علوم خدادادى ، به ثروت رسيده و خود را بى نياز مى بينند ، خلاف انتظار و واكنشى ناشايست در برابر نعمت هاى الهى است .
الأكرم . الذى علّم ... كلاّ إنّ الإنس_ن ليطغى . أن رءاه استغنى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 6 - 1،7
1 - انسان ، داراى طبيعتى ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود
{ال} در {الإنسان} براى جنس
است و بر استغراق افراد دلالت دارد. {كنود}، به معناى كفور است. برخى از قبايل عرب، آن را در معناى {عاصى} به كار مى برند. اسناد اين خصلت به عموم مردم، به معناى گرفتار بودن نوع انسان ها به آن است.
7 - خداوند ، در تأكيد بر ناسپاس بودن نوع انسان ها ، به اسبان تيزپاى مجاهدان سوگند ياد كرده است .
و الع_دي_ت . .. إنّ الإنس_ن لربّه لكنود
اين آيه و دو آيه بعد كه عطف بر آن است، جواب سوگندهايى است كه در آغاز سوره آمده بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 254 - 13
13 _ خوددارى از انفاق ، كفران نعمت و ستمگرى است .
انفقوا ممّا رزقناكم . .. و الكافرون هم الظالمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 276 - 5،6،9
5 _ ناسپاسان از نعمت ها و گنهكاران ، محروم از محبّت الهى
و اللّه لا يحبّ كل كفّار اثيم
6 _ رباخواران ، ناسپاسانى گنهكار و محروم از محبّت الهى
يمحق اللّه الرّبوا . .. و اللّه لا يحبّ كلّ كفّار اثيم
كلمه {كفّار} (بسيار ناسپاس) و كلمه {اثيم} (فرو رفته در گناه و آلودگى) پس از بيان ربا و رباخوارى، اشاره به اين معنا دارد كه رباخواران از جمله مصاديق انسانهاى ناسپاس و آلوده به گناهند.
9 _ رباخوارى ، ناسپاسى شديد نعمت و گنهكارى است .
يمحق اللّه الرّبوا . .. و اللّه لا يحب كلّ كفّار اثيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 106 - 10
10 _ كفران
و ناسپاسى نعمت هاى الهى ، موجب روسياهى در قيامت *
و اذكروا نعمت اللّه . .. فاما الذين اسودّت وجوههم اكفرتم بعد ايمانكم
بنابراينكه {اكفرتم} به معناى كفران نعمت باشد. و به مقتضاى ارتباط با آيات قبل مراد از نعمتهاى كفران شده همان نعمتهايى است كه در آيات قبل آمده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 37 - 4،5،11،12،17
4 _ خداوند كسانى را كه به جهت ترك احسان ، نعمت هاى خدادادى خويش را پنهان مى كنند ، دوست ندارد .
و بالوالدين احساناً . .. و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله
5 _ فقرنمايى و پنهان سازى نعمت هاى الهى ، دستاويز بخيلان براى ترك احسان
الذين يبخلون . .. و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله
11 _ كسانى كه به جهت ترك احسان نعمت هاى الهى را پنهان مى سازند ، كافر هستند .
الذين يبخلون . .. ما اتيهم اللّه ... و اعتدنا للكافرين
12 _ بخيلان و دعوت كنندگان مردم به بخل ، كافر هستند .
الذين يبخلون و يأمرون النّاس بالبخل . .. و اعتدنا للكافرين
17 _ بخلورزى ، كفران نعمت هاى الهى است .
الذين يبخلون . .. و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً
با توجّه به معناى لغوى كافر (ناسپاس)، مى توان گفت مراد از كافران، ناسپاسان هستند كه مصداق آن در آيه، همان بخيلانند.
كفران نعمت اكثريت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 61 - 11
11 - بيشتر مردم ، نسبت به نعمت ها و احسان هاى خداوند ، شاكر و سپاس گزار نيستند .
إنّ اللّه لذو فضل على
الناس و ل_كنّ أكثر الناس لايشكرون
كفران نعمت انسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 34 - 13،14
13- انسان در برابر نعمت هاى بيكران الهى ، بسيار ستم پيشه و ناسپاس است .
و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار
{ظلوم} و {كفّار} صيغه مبالغه است و بر كثرت و فراوانى معناى خود دلالت دارد.
14- انسان به خويشتن ستمكار و در برابر نعمت و احسان ، بسيار ناسپاس است .
و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار
مقصود از {ظلوم} بودن انسان، به قرينه بيان نعمتها و داده هاى الهى به وى، ظلم به خويشتن است.
كفران نعمت در جامعه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 112 - 5
5- قرار گرفتن جامعه در معرض كفران نعمت هاى الهى پس از آسايش و رفاه مادى
قرية كانت ءامنة مطمئنّة يأتيها رزقها رغدًا . .. فكفرت بأنعم الله
كفران نعمت قوم سبأ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 17 - 1
1 - راه افتادن سيل بنيان كن و درهم كوبيده شدن باغ هاى دل پذير قوم سبا ، كيفر ناسپاسى و كفران آنان بود .
فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا
به قرينه بحث شكر در دو آيه پيش، احتمال دارد مراد از {كفروا} كفران باشد.
كفران نعمت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 23 - 9
9 - كافران لجوج و دين گريز ، مردمى ناسپاس بوده
و از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل بهره كافى نبرده اند .
و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون
كفران نعمت مرفهان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 50 - 3،4
3 - ناسپاسى انسان ها در برابر آسودگى ها و نعمت هاى الهى ، داراى پيشينه طولانى در تاريخ قشر مرفه و متنعم جامعه
قال إنّما أُوتيته على علم . .. قد قالها الذين من قبلهم
4 - همسانى طرز تلقى مرفهان ناسپاس از دنيا و نعمت هاى آن ، و يگانگى موضع آنان در برابر انديشه توحيدى پيامبران
قال إنّما أُوتيته على علم . .. قد قالها الذين من قبلهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 51 - 7
7 - همسانى سرنوشت هلاكت بارِ مرفهان ناسپاس ، براى هميشه تاريخ و يكسانى سنت الهى درباره آنان
قد قالها الذين من قبلهم . .. فأصابهم سيّئات ماكسبوا و الذين ظلموا من ه_ؤلاء سيصي
كفران نعمت مشركان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 66 - 4
4 - مشركان ، به رغم كفران نعمت هاى خداوند ، از امكانات و وسايل آسايش در دنيا ، بهره مندند .
هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم و ليتمتّعوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 3 - 20
20 - مشركان ، مردمى دروغ پرداز و ناسپاس
و الذين اتّخذوا من دونه أولياء . .. إنّ اللّه لايهدى من هو ك_ذب كفّار
كفران نعمت مشركان مكه
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 67 - 8
8 - مشركان مكه ، به نعمت هاى خداوند ، كفر ورزيدند .
هم يشركون . .. و بنعمة اللّه يكفرون
كيفر كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 55 - 6
6- مشركان ناسپاس ، از سزاى ناسپاسى شان مطلع خواهند شد .
بربّهم يشركون . .. فتمتّعوا فسوف تعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 112 - 7،17
7- كمترين كيفر الهى براى جامعه ناسپاس ، پيدايش فقر ، گرسنگى و ناامنى فراگير است . *
فأذقها الله لباس الجوع و الخوف
برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه {اذاق} اشاره به چشاندن و ظاهر ساختن گوشه اى از كيفر باشد و {لباس} اشاره به اثرات و فراگيرى آن كيفر داشته باشد.
17- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : . . . ان أهل قرية ممّن كان قبلكم كان الله قد أوسع عليهم حتى طغوا فقال بعضهم لبعض : لو عمدنا إلى شىء من ه_ذا النقى فجعلناه نستنجى به كان ألين علينا من الحجارة فلمّا فعلوا ذلك بعث الله على أرضهم دواباً أصغر من الجراد فلم يدع لهم شيئاً خلقه الله . . . إلاّ أكله من شجر أو غيره فبلغ بهم الجحد إلى أن أقبلوا على الذى كانوا يستنجون به فأكلوه و هى القرية التى قال الله : { ضرب الله مثلاً قرية كانت آمنة مطمئنّة يأتى ها رزق ها رغداً من كلّ مكان فكفرت بأنعم الله فأذاق ها الله لباس الجوع و الخوف بما كانوا يصنعون
} ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. قبل از شما اهل قريه اى بودند كه خداوند در زندگى به آنان كشايش داده بود تا اينكه طغيان كردند و بعضى به بعض ديگر گفتند: اگر به چيزى از اين نانها روى آوريم و آن را وسيله استنجا قرار دهيم، براى ما از سنگ نرم تر خواهد بود و چون چنين كردند، خداوند جنبنده هاى كوچك تر از ملخ را بر سرزمينهاى آنان فرستاد و آنها همه چيزهايى كه خداوند آفريده بود از درخت و غير آن خوردند. در نتيجه سختى به جايى رسيد كه آنان به همان نانهايى كه با آن استنجا كرده بودند، روى آوردند و آنها را خوردند و آن همان قريه اى است كه خداوند فرموده است: ضرب الله مثلاً قرية كانت آمنة مطمئنة ...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 34 - 10
10 - مشركان ناسپاس ، از سزاى ناسپاسى شان ، مطّلع خواهند شد .
بربّهم يشركون . .. فسوف تعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 19 - 7
7 - مردم سبأ ، به دنبال كفران نعمت هاى خدا و جارى شدن سيل سد مأرب ، به طور كلى متلاشى و پراكنده شدند .
فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم . .. و مزّقن_هم كلّ ممزّق
{مزق} در لغت به معناى پاره كردن و از بين بردن اثر آمده و در آيه پراكندن در اطراف و اكناف بلاد است (مجمع البحرين).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 -
50 - 5
5 - مؤثر نبودن اموال و برخوردارى هاى انسان هاى ناسپاس در برابر نتايج ناگوار و پيامد هاى هلاكت بار ناسپاسى ( عذاب )
فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون
كارساز نبودن دارايى ها و نعمت ها _ به قرينه صدر آيه بعد (فأصابهم سيئات ماكسبوا) در ارتباط با عذاب و پيامدهاى هلاكت بار است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 6
6 - كفران نعمت ، مايه استحقاق شديدترين عقوبت ها است .
قتل الإنس_ن ما أكفره
مراد از {كفر} در {ماأكفره} ممكن است كفران نعمت هاى خداوند باشد كه آيات بعد به بعضى از آنها اشاره دارد. نفرين {قتل الإنسان} در معناى عرفى آن _ كه بيان استحقاق شديدترين عقوبت ها مى باشد _ استعمال شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 37 - 9
9 _ عذاب خواركننده ، كيفر كسانى كه به جهت ترك احسان ، نعمت هاى خدادادى خويش را پنهان مى كنند .
و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً
گناه كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 81 - 19
19 - طغيان در مورد نعمت هاى خداوند و خروج از مرز تعادل ، گناهى است بس بزرگ .
و لاتطغوا . .. و من يحلل عليه غضبى فقد هوى
غضب خداوند بر طغيان گران در مورد نعمت ها، نشانه بزرگى گناه آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 17 - 9
9 - كفران
نعمت هاى الهى ، گناهى بس بزرگ و غيرقابل بخشش در پيشگاه خداوند
و هل نج_زى إلاّ الكفور
تأكيد خداوند بر اين كه تنها كفران كنندگان نعمت ها، مورد مجازات قرار مى گيرند، گوياى حقيقت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 77 - 6
6 - سپاس نعمت هاى الهى و اعتراف به آن ، تكليفى بس مهم و انكار و ناسپاسى آن ، گناهى بس عظيم
فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
از ده ها بار تكرار {فبأىّ ءالآء. ..} در اين سوره، مى توان برداشت بالا را استفاده كرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 4 - 3
3 - هدايت ، نعمتى است بزرگ و كفران آن ، گناهى عظيم و نابخشودنى است .
إنّا هدين_ه السبيل . .. إنّا أعتدنا للك_فرين ... سعيرًا
از مهيا شدن عذاب سخت براى ناسپاسان نعمت هدايت، برداشت بالا به دست مى آيد.
مراتب كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 36 - 8
8 - كفر ، ناسپاسى شديد است و كافران ، مردمى بس ناسپاس اند .
و الذين كفروا لهم نار جهنّم . .. كذلك نجزى كلّ كفور
منشأ كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 27 - 4
4 - محبت و دلبستگى به دنيا ، سرچشمه گناه ، كفر و ناسپاسى است .
و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة
موارد كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 -
اعراف - 7 - 10 - 8
8 _ تبعيت از ولايتهاى غير الهى و تكذيب آيات خداوند، ناسپاسى نعمتهاى اوست.
و لاتتبعوا من دونه أولياء . .. قليلا ما تشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 23 - 8
8 _ بهره جويى هاى ظالمانه از دنيا ، ناسپاسى در برابر خداست .
لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من الشكرين. فلما أنجيهم إذا هم يبغون فى الأرض بغير ال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 60 - 10
10 _ تحريم حلال خدا ، ناسپاسى در برابر فضل اوست .
فجعلتم منه حراماً و حللا . .. إن اللّه لذو فضل على الناس و لكن أكثرهم لايشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 93 - 10
10 _ ايجاد اختلاف و بر هم زدن وحدت جامعه ، در عين برخوردارى از رفاه و آسايش ، كفران و ناسپاسى نعمت هاى خداوند است .
و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق . .. فما اختلفوا حتى جاءهم العلم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 23 - 24
24_ ارتكاب گناه ، ناسپاسى و كفران نعمت هاى الهى است .
قال معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى إنه لايفلح الظ_لمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 38 - 25
25_ شرك ورزى ، ناسپاسى در برابر خداست .
و ل_كنّ أكثر الناس لايشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 7
- 14
14- { عن الصادق ( ع ) : . . . إن الكبائر . . . كفران النعمة { و لئن كفرتم إن عذابى لشديد } . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه در بيان گناهان كبيره فرمود: . .. همانا از گناهان كبيره ... كفران نعمت است [خداوند مى فرمايد]: و لئن كفرتم إن عذابى لشديد...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 30 - 1
1- شرك به خدا ، كفران و ناسپاسى نعمت هاى اوست .
ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا . .. و جعلوا لله أندادًا
جمله {و جعلوا لله أنداداً} عطف بر جمله {بدّلوا نعمت الله . ..} است و مى تواند بيان و تفسير براى چگونگى تبديل نعمت الهى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 78 - 7
7 - به كار نگرفتن عقل در جهت شناخت حق و صراط مستقيم ، مصداق بارز ناسپاسى
و إنّك لتدعوهم إلى صرط مستقيم . .. أنشأ لكم السمع ... قليلاً ما تشكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 66 - 6
6 - شرك و عبادت غيرخدا ، ناسپاسى پروردگار است .
بل اللّه فاعبد و كن من الش_كرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 3 - 9
9 - پيمودن راه دين ، شكر نعمت خداوند و انحراف از آن ، ناسپاسى او است .
إنّا هدين_ه السبيل إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
20 - تكاثر - 102 - 8 - 5
5 - افتخار بر ديگران در امتيازات مادى ، كفران نعمت و زمينه ساز گرفتارى به دوزخ پس از حسابرسى است .
ألهيكم التكاثر . .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم
موانع كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 18 - 5
5 - توجّه انسان به مراحل آفرينش خويش به دست خداوند ، بازدارنده او از كفران نعمت هاى الهى
ما أكفره . من أىّ شىء خلقه
در برداشت ياد شده، مراد از كفر _ در آيه قبل _ كفران نعمت دانسته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 24 - 4
4 - توجّه به تأمين مواد غذايى انسان از سوى خداوند ، بازدارنده او از كفران نعمت و وادارسازنده او به شكرگزارى است .
ما أكفره . .. فلينظر الإنس_ن إلى طعامه
چنانچه {كفر} در {ما أكفره} به معناى كفران نعمت باشد، ارتباط اين آيه با آيات پيشين، بيانگر برداشت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 30 - 3
3 - توجّه به جنگل هاى انبوه و درختان تناور ، مايه شناخت خداوند و قدرت او و بازدارنده انسان از ناسپاسى و كفرورزى به او است .
ما أكفره . .. فلينظر الإنس_ن ... حدائق غلبًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 31 - 3
3 - توجّه به باغ هاى ميوه و مرغزار ها ، مايه شناخت خداى قادر و بازدارنده انسان از ناسپاسى و
كفرورزى به او است .
ما أكفره . .. و ف_كهة و أبًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 6 - 5
5 - توجّه به ربوبيت و مدبّر بودن خداوند ، بازدارنده انسان از كفران نعمت ها است .
لربّه لكنود
تقديم {لربّه}، بيانگر اهتمام به آن است; يعنى، شگفتا كه انسان با آن كه خداوند {ربّ} و {مدبّر} او است، به كفران نعمت او رو آورده است!
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 9 - 3
3 - لحظه خروج مردگان از قبر ها در قيامت ، وحشت انگيز و توجّه به آن ، بازدارنده انسان از كفران نعمت ، بخلورزى و دلبستگى شديد به ثروت است .
لكنود . .. أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور
مؤاخذه بر كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 11 - 5
5 - انسان ها در قيامت ، بر كفران نعمت ، بخلورزى و علاقه شديد به ثروت ، مؤاخذه خواهند شد .
لكنود . .. لحبّ الخير لشديد . أفلايعلم ... إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير
هشدار به آگاهىِ خداوند از افكار، اسرار و نيت ها، اشاره به مؤاخذه و حسابرسى است.
ناپسندى كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 34 - 16
16- ناسپاسى در برابر نعمت و احسان ، امرى بس نكوهيده و ناپسند است .
و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس_ن لظلوم كفّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29
- 67 - 12
12 - ايمان به باطل و كفران نعمت هاى الهى ، امورى نكوهيده اند .
أفبالب_طل يؤمنون و بنعمة اللّه يكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 6 - 6
6 - كفران نعمت ، خصلتى نكوهيده و انسان ناسپاس ، فردى مذموم است .
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود
نبوت و كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 19 - 5
5 - قتل نفس و ناسپاسى نعمت ، دو رفتار نامناسب با شأن و ادعاى پيامبرى در نظر فرعون
و فعلت فعلتك التى فعلت و أنت من الك_فرين
به رخ كشيدن قتل نفس و ناسپاسى موسى(ع) از جانب فرعون، مى تواند به منظور خدشه دار كردن پيامبرى آن حضرت و منافى دانستن مقام نبوت با قتل نفس و ناسپاسى ادا شده باشد. گفتنى است آيه بعد _ كه در آن حضرت موسى(ع) قتل نفس را عملى غير عمدى و ناخواسته مى شمرد _ مؤيد برداشت ياد شده است.
نشانه هاى كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 6
6- روى برتافتن از ياد خدا در پى نجات از مشكلات ، نمودى از كفر به حق و كفران نعمت است .
أعرضتم . .. فيغرقكم بما كفرتم
از اينكه خدا از اعراض ياد خود به كفر (كفرتم) ياد كرده است، استفاده مى شود كه اعراض از خدا، كفر به اوست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 15 - 9،10
9 - بى توجهى به نعمت هاى
الهى ، و تدبير او در همسازى طبيعت با نياز هاى آدمى ، نمودى آشكار از كفر و ناسپاسى انسان
جعل لكم من الفلك و الأنعام . .. إنّ الإنس_ن لكفور مبين
10 - شرك ، نمودى از كفر و ناسپاسى انسان ، در برابر خالق يگانه هستى است .
و جعلوا له من عباده جزءًا إنّ الإنس_ن لكفور مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 6 - 2
2 - رويارويى با سپاه اسلام ، نشانه ناسپاسى انسان در برابر نعمت هاى خداوند است .
إنّ الإنس_ن لربّه لكنود
بيان خصلت هاى ناروايى كه در نوع انسان ها وجود دارد _ پس از تمجيد از سپاهيان اسلام در آغاز سوره _ تعريض به دشمنان دين است و رسوخ آن خصلت ها را در آنان بيان مى كند.
نهى از كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 8 - 4
4- موسى ( ع ) ، بنى اسرائيل را از كفران نعمت هاى الهى برحذر داشت .
و إذ قال موسى لقومه اذكروا نعمة الله عليكم . .. و قال موسى إن تكفروا أنتم و من ف
وضوح كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 15 - 6
6 - كفران و ناسپاسى انسان در برابر خداوند ، امرى علنى و پوشش ناپذير
إنّ الإنس_ن لكفور مبين
يوسف(ع) و كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 23 - 22
22_ يوسف ( ع ) ، پذيرفتن تمناى زليخا ( درخواست وصال
و آميزش ) را ، كفران احسان هاى خداوند به خويش دانست .
إنه ربى أحسن مثواى
{كلاغ}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 260 - 27
27 _ طاووس ، خروس ، كبوتر و كلاغ ، چهار پرنده اى كه ابراهيم ( ع ) برگزيد .
فخذ اربعة من الطير
امام صادق (ع): . .. فاخد ابراهيم الطاووس و الديك و الحمام و الغراب ...
_______________________________
تفسير قمى، ص 91 ; نورالثقلين، ج 1، ص 280، ح 1098.
تاريخ خلقت كلاغ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 31 - 18
18 _ وجود كلاغ در زمان حضرت آدم ( ع )
فبعث اللّه غراباً
تعلّم از كلاغ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 31 - 1،2،5،6،28
1 _ خداوند كلاغى را براى آموزش دفن هابيل به سوى قابيل گسيل داشت .
فبعث اللّه غراباً . .. ليريه كيف يورى سوءة اخيه
2 _ كلاغ با كاوش در زمين و پنهان سازى چيزى در آن ، قابيل را به كيفيت دفن جثه هابيل رهنمون ساخت .
فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه
5 _ كلاغ گسيل داده شده براى تعليم قابيل ، آگاه به تحير و سرگردانى وى براى دفن هابيل
فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه
در برداشت فوق ضمير فاعلى در {ليريه} به {غراب} برگردانده شده است. يعنى كلاغ به انگيزه نشان دادن چگونگى دفن به قابيل در زمين كاوش مى كرد و چيزى را در آن نهان مى ساخت.
6 _ فاصله
زمانى اندك ميان مرگ هابيل و گسيل كلاغى براى آموزش قابيل
فقتله . .. فبعث اللّه غراباً
عطف {بعث} بر {قتله} به وسيله {فاء}، بيانگر برداشت فوق است.
28 _ حفر زمين و دفن كلاغ كشته شده توسط كلاغ ديگر _ پس از زد و خورد ميان آنها _ ، راهنماى قابيل در پنهان ساختن جسد برادرش به همان شيوه
فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه
از امام سجاد(ع) روايت شده: . .. فجاء غرابان فاقبلا يتضاربان حتى قتل احدهما صاحبه ثم حفر الذى بقى الارض بمخالبه و دفن فيها صاحبه ... .
_______________________________
تفسير قمى، ج 1، ص 166; تفسير برهان، ج 1، ص 459، ح 4.
شعور كلاغ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 31 - 2،5،6،28
2 _ كلاغ با كاوش در زمين و پنهان سازى چيزى در آن ، قابيل را به كيفيت دفن جثه هابيل رهنمون ساخت .
فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه
5 _ كلاغ گسيل داده شده براى تعليم قابيل ، آگاه به تحير و سرگردانى وى براى دفن هابيل
فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه
در برداشت فوق ضمير فاعلى در {ليريه} به {غراب} برگردانده شده است. يعنى كلاغ به انگيزه نشان دادن چگونگى دفن به قابيل در زمين كاوش مى كرد و چيزى را در آن نهان مى ساخت.
6 _ فاصله زمانى اندك ميان مرگ هابيل و گسيل كلاغى براى آموزش قابيل
فقتله . .. فبعث اللّه غراباً
عطف {بعث} بر {قتله} به وسيله {فاء}، بيانگر برداشت فوق است.
28 _ حفر زمين و دفن كلاغ كشته
شده توسط كلاغ ديگر _ پس از زد و خورد ميان آنها _ ، راهنماى قابيل در پنهان ساختن جسد برادرش به همان شيوه
فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه
از امام سجاد(ع) روايت شده: . .. فجاء غرابان فاقبلا يتضاربان حتى قتل احدهما صاحبه ثم حفر الذى بقى الارض بمخالبه و دفن فيها صاحبه ... .
_______________________________
تفسير قمى، ج 1، ص 166; تفسير برهان، ج 1، ص 459، ح 4.
علم كلاغ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 31 - 19
19 _ آگاهى غريزى كلاغ بر شيوه پنهان سازى اشيا
فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه
قدرت كلاغ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 31 - 20
20 _ تأسف قابيل بر نادانى خويش و ناتوانى از برابرى با حيوانى همچون كلاغ
قال يويلتى اعجزت ان اكون مثل هذا الغراب
اعتلاى كلمة اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 40 - 18،19
18 _ { كلمة اللّه } ( شعار توحيد ) ، داراى برترى مطلق بر شعار كفر
و جعل كلمة الذين كفروا السفلى و كلمة اللّه هى العليا
19 _ رهايى پيامبر ( ص ) از توطئه كافران مكه و اعتلاى كلمة اللّه ، جلوه عزّت ( شكست ناپذيرى ) و حكمت خدا
فقد نصره اللّه إذ أخرجه . .. كلمة اللّه هى العليا و اللّه عزيز حكيم
زمينه اعتلاى كلمة اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 40
- 17
17 _ نقش مهم هجرت پيامبر ( ص ) ، در فروشكستن صولت و شعار كفر و اعتلا يافتن كلمة اللّه
فقد نصره اللّه إذ أخرجه . .. و جعل كلمة الذين كفروا السفلى و كلمة اللّه هى العلي
عوامل اعتلاى كلمة اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 40 - 15
15 _ نصرت هاى خاص الهى به پيامبر ( ص ) ، عامل فرو شكستن شعار و صولت كافران و اعتلا يافتن كلمة اللّه ( شعار توحيد )
فقد نصره اللّه . .. و جعل كلمة الذين كفروا السفلى و كلمة اللّه هى العليا
كلمات الله
{كلمات الله}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 115 - 1،3،16
1 _ قرآن كلمه تام و صدق و عدل پروردگار است.
و هو الذى أنزل إليكم الكتب . .. و تمت كلمت ربك صدقا و عدلا
مراد از {كلمت}، به قرينه آيه قبل كه سخن از نزول كتاب است، قرآن مى تواند باشد.
3 _ نزول معجزات و محدوده آن، وارونه ساختن دل و ديده كافران، و قرار دادن دشمن براى پيامبران، از سنتها و كلمات خداوند و غير قابل تغيير است.
إنما الأيت عند الله . .. و نقلب ... و كذلك جعلنا ... و تمت كلمت ربك
در آيات گذشته چند سنت و قانون الهى ياد شد، از جمله: {نقلب أفئدتهم} و {ما كانوا ليؤمنوا} و {لكل نبى عدوا}. لذا اگر مراد از {كلمت}، سنن باشد، همه موارد ذكر شده را مى تواند شامل گردد.
16 _ ارائه كلمه تامه پروردگار (قرآن) با در نظر گرفتن همه
شبهات و بهانه هاى مخالفان انجام پذيرفته است.
و تمت كلمت ربك صدقا و عدلا . .. و هو السميع العليم
از وجوه محتمل در بيان تناسب {السميع} با مضمون آيه آن است كه ذكر اين وصف براى اشاره به شبهات و القائاتى است كه درباره قرآن مطرح مى شود. يعنى كلام خداوند تمام است و او شبهات را نيز در نظر داشته و با عنايت به آنها قرآن را نازل فرموده است.
بى شمارى كلمات الله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 27 - 1،2،6
1 - كلمات الهى ( مخلوقات ) بى نهايت و غير قابل شمارش اند .
و لو أنّما . .. ما نفدت كلم_ت اللّه
2 - در صورت تبديل شدن همه درختان زمين به قلم و مركب شدن دريا هاى متعدد ( بيش از هفت دريا ) جهت كتابت كلمات الهى ، كلمات خداوند تمام نخواهد شد .
لو أنّما فى الأرض من شجرة أقل_م و البحر يمدّه من بعده سبعة أبحر ما نفدت كلم_ت ال
{من} بيان براى {ما}ى موصول است و آوردن {شجرة} با تاى وحدت به جاى {شجر} براى اين است كه افاده استغراق كند به گونه اى كه يكايك درختان را در برگيرد. گفتنى است كه {سبعة أبحر} دلالت بر كثرت مى كند و {من بعده} به معناى {بعد از اتمام آن دريا} و يا غير از آن است.
6 - عزت و حكمت خداوندى ، دليل بى شمارى كلمات و مقدّرات او است .
ما نفدت كلم_ت اللّه إنّ اللّه عزيز حكيم
جمله {إنّ اللّه عزيز حكيم} به منزله تعليل براى {مانفدت. ..} است. بنابراين، معنا
چنين مى شود: {كلمات خداوند، پايان ناپذير است; چون او حكيم و عزيز است}.
تبديل كلمات الله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 34 - 13
13 _ هيچ تبديل كننده اى براى كلمات و سنتهاى الهى وجود ندارد.
و لا مبدل لكلمت اللّه
تغييرناپذيرى كلمات الله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 115 - 14
14 _ كمال دين و تبديل ناپذيرى كلمات خدا بر اساس شنوايى و علم گسترده اوست.
و تمت كلمت . .. و هو السميع العليم
مراد از كلمات الله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 115 - 17
17 _ عن النبى(ع) فى قوله {و تمت كلمة ربك صدقا و عدلا} قال: لا إله إلا الله.
از رسول خدا(ص) روايت شده است: مراد از {كلمة ربك در آيه {و تمت كلمة ربك . .. } {لا إله إلا الله} است.
كلمه توحيد
اظهار كلمه توحيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - اخلاص - 112 - 1 - 16
16 - { عن الباقر ( ع ) فى قول اللّه تبارك و تعالى { قل هو اللّه أحد } قال { قل } أى أظهر ما أوحينا إليك و نبأناك به بتأليف الحروف الّتى قرأناها لك . . . و { هو } اسم مكنّى مشار إلى غائب فالهاء تنبيه على معنى ثابت و الواو اشارة إلى الغائب عن الحواس ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند تبارك و تعالى {قل هو اللّه أحد} روايت شده كه فرمود: {قل}; يعنى، آشكار
كن آنچه را به تو وحى كرديم و تو را از آن به وسيله تركيب حروفى كه برايت خوانديم، آگاه ساختيم. {هو} اسمى است كه با آن به غايب به صورت غير صريح اشاره مى شود. {هاء} ياد آور يك حقيقت ثابت و {واو} اشاره به وجودى است كه از حواس پنهان مى باشد (با حواس ظاهرى قابل درك نيست)}.
پاكى كلمه توحيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 24 - 4
4 - كلمه توحيد ( لا ال_ه الا اللّه ) ، سخنى پاك و پسنديده است .
و هدوا إلى الطّيّب من القول
با توجه به عبارت پيشين _ كه سخن از اهل توحيد و اهل شرك و فرجام كار موحدان و مشركان بود _ مى توان گفت كه مراد از {الطيب من القول} كلمه توحيد (لا ال_ه الا اللّه) و مراد از {صراط الحميد} عبادت خداى يگانه است.
جذابيت كلمه توحيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 36 - 7
7 - كلمه توحيد و شعار { لا إل_ه إلاّ اللّه } سخنى جذاب و گيرا براى مردم عصر بعثت
و إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . و يقولون ...لشاعر
كلمه توحيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 115 - 17
17 _ عن النبى(ع) فى قوله {و تمت كلمة ربك صدقا و عدلا} قال: لا إله إلا الله.
از رسول خدا(ص) روايت شده است: مراد از {كلمة ربك در آيه {و تمت كلمة ربك . .. } {لا إله إلا الله}
است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 35 - 2
2 - { لا إل_ه إلاّ اللّه } شعار پيامبر اسلام ( ص )
إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - اخلاص - 112 - 1 - 3
3 - كلمات توحيد ، بايد بر زبان جارى گردد .
قل
كلمه توحيد در صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 36 - 7
7 - كلمه توحيد و شعار { لا إل_ه إلاّ اللّه } سخنى جذاب و گيرا براى مردم عصر بعثت
و إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . و يقولون ...لشاعر
كم فروشى
آثار كم فروشى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 95 - 3
3_ شركورزى ، ستمگرى ، كم فروشى و بى عدالتى در مبادلات ، عامل هاى دورى از رحمت خدا و زمينه ساز هلاكت است .
و إلى مدين أخاهم شعيبًا . .. ألا بُعدًا لمدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 183 - 4
4 - كم فروشى ، تقلّب در معامله و بى ارزش شمردن متاع مردم ، از نمود هاى فسادگرى است .
أوفوا الكيل . .. و لاتبخسواالناس أشياءهم و لاتعثوا فى الأرض مفسدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 7 - 5
5 - كم فروشى ، ازبين برنده ديانت انسان و نمونه اى از فسق و سركشى در برابر خداوند است
.
ويل للمطفّفين . .. كلاّ إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين
{فجور}; يعنى، دريدن پرده ديانت (مفردات راغب) و به معناى فسق و عصيان نيز آمده است (قاموس). ارتباط اين آيه با آيات پيشين، بيانگر اين است كه از {فجّار}، همان {مطفّفين} اراده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 10 - 3
3 - كم فروشى و خيانت در معامله ، تكذيب عملى روز قيامت است .
ويل للمطفّفين . .. ويل يومئذ للمكذّبين
آيات مورد بحث درباره {مطفّفين} است و آنان را با عناوين {فجّار} و {مكذّبين} تهديد به عذاب الهى مى كند. مراد از {يومئذ} همان {يوم يقوم الناس...} است كه در آيات پيشين گذشت. تكذيب مى تواند، شامل تكذيب عملى و قولى باشد; بنابراين آيه اختصاص به كافران ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 11 - 3،4
3 - كم فروشى و گناه پيشگى ، تكذيب عملى كيفر هاى اخروى است .
ويل للمطفّفين . .. كلاّإنّ كت_ب الفجّار ... الذين يكذّبون بيوم الدين
4 - كم فروشى ، زمينه ساز آلودگى به گناه و گناه زمينه ساز تكذيب قيامت است .
ويل للمطفّفين . .. كلاّإنّ كت_ب الفجّار ... الذين يكذّبون بيوم الدين
ترتيب آيات، ممكن است برخاسته از ترتيب پيدايش اوصاف ذكر شده در آن باشد.
آثار كم فروشى تاجران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 3 - 1
1 - تاجرانى كه در سنجش كالا خيانت ورزيده و هنگام فروش آن از پيمانه و وزن مى كاهند ، به عذاب الهى گرفتار خواهند
شد .
و إذا كالوهم أو وزنوهم يخسرون
اجتناب از كم فروشى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 35 - 1
1- وجوب كامل كردن پيمانه و كم نگذاشتن از آن ، در معاملات كيلى
و أوفوا الكيل إذا كلتم
احكام كم فروشى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 9 - 2
2 - حرمت كم فروشى ، مغبون ساختن ديگران و كم نهادن سهم طرف مقابل در مبادلات اقتصادى
و أقيموا الوزن بالقسط و لاتخسروا الميزان
اهميت اجتناب از كم فروشى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 35 - 3
3- خير و مصلحت واقعى انسان و جامعه ، در اجتناب كردن از كم فروشى و خيانت اقتصادى است .
و أوفوا الكيل . .. وزنوا بالقسطاس المستقيم ذلك خير
حرمت كم فروشى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 29 - 19
19 _ حرمت تصرف در اموال به دست آمده از راه ربا ، قمار ، كم فروشى و ظلم
لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل
امام باقر(ع) در مورد {بالباطل} در آيه فوق فرمود: بالرّبا و القمار و البخس و الظلم.
_______________________________
تفسير تبيان، ج 3، ص 178 ; مجمع البيان، ج 3، ص 59 ; تفسير برهان، ج 1، ص 363، ح 10 ; نورالثقلين، ج 1، ص 472، ح 198.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 152 - 6،8
6 _ پركردن پيمانه ها و مطابق بودن كالا با وزنه هاى ترازو، امرى واجب
در مبادله كالاها
و أوفوا الكيل و الميزان
{كيل} به معناى پيمانه كردن و نيز به چيزى كه با آن كيل مى كنند (پيمانه) گفته مى شود و در اينجا مراد معناى دوم است. ايفاء (مصدر اوفوا) به معناى اكمال و اتمام است. اتمام و اكمال پيمانه به اين است كه پيمانه مورد استفاده تا حد معمول آن پر شود و ايفاء و اكمال ترازو به اين است كه كالاى توزين شده مطابق با وزنه هاى ترازو بوده و كمتر از آن نباشد.
8 _ بى عدالتى و كمفروشى در معاملات از محرمات الهى است.
أتل ما حرم ربكم . .. و أوفوا الكيل و الميزان بالقسط
جمله {أوفوا . ..} به دليل {ما حرم ربكم}، بيانگر مصداقى از محرمات الهى است، بنابراين علاوه بر وجوب عدالت در مبادلات، حكايت از حرمت بى عدالتى و كمفروشى نيز دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 85 - 25
25 _ كمفروشى و كم مقدار و كم ارزش جلوه دادن اجناس مردم ، حرام و از مصاديق فسادانگيزى در زمين است .
فأوفوا الكيل و الميزان و لا تبخسوا الناس أشياءهم و لا تفسدوا فى الأرض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 85 - 8
8_ كم فروشى و بى مقدار و كم ارزش جلوه دادن اجناس مردم ، حرام و از مصداق هاى فسادانگيزى در زمين است .
أوفوا المكيال و الميزان . .. و لاتعثوا فى الأرض مفسدين
زيان كم فروشى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 35 - 5
5-
كم فروشى و خيانت اقتصادى ، به گمان جلب منافع بيشتر ، بد فرجام و عملى زيان آور و ناميمون است .
و أوفوا الكيل . .. وزنوا بالقسطاس المستقيم ذلك خير و أحسن تأويلاً
شگفتى كم فروشى مؤمنان به معاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 4 - 5
5 - كم فروشى ، گناهى در خور منكران معاد است و صدور آن از باورداران آخرت مايه شگفتى است .
ألا يظنّ أُول_ئك أنّهم مبعوثون
كم فروشى اصحاب ايكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 181 - 2
2 - تمام دادن پيمانه و پرهيز از كم فروشى ، توصيه شعيب ( ع ) به مردم { ايكه }
أوفوا الكيل و لاتكونوا من المخسرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 182 - 2
2 - استفاده از ترازو هاى ناسالم ، از مشكلات اخلاقى مردم { ايكه } بود .
وزنوا بالقسطاس المستقيم
كم فروشى اهل مدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 85 - 19،20،21
19 _ شعيب ( ع ) از مردم خويش خواست تا در فروش اجناس پيمانه ها را پر كنند و از وزنه هاى ترازو نكاهند .
فأوفوا الكيل و الميزان
كلمه {كَيل} مصدر است و در آيه مورد بحث به معناى چيزى است كه به وسيله آن كيل مى كنند ; يعنى پيمانه. {ايفاء} (مصدر اوفوا) به معناى اتمام مى باشد و {اتمام كيل} به اين است كه گنجايش پيمانه مورد استفاده كمتر از حد
متعارف نباشد و تا حد معمول آن پر شود. و ايفاى ميزان به اين است كه مقدار وزنه هاى مورد استفاده كمتر از حد معمول نباشد و جنس پرداخت شده كمتر از مقدار وزنه ها نباشد.
20 _ شعيب از قوم خويش خواست تا به هنگام خريد ، اجناس مردم را كم تعدادتر و كم ارزشتر از آنچه هست جلوه ندهند .
و لا تبخسوا الناس أشياءهم
{بَخس} به اين معناست كه چيزى را كمتر از واقع و حقيقتش نشان دهند. در مفردات آمده است: {بخس} يعنى چيزى را ظالمانه ناقص شمردن.
21 _ ابتلاى قوم شعيب به كمفروشى و بى عدالتى در امور اقتصادى ، بارزترين انحراف اجتماعى _ اقتصادى آنان بود .
فأوفوا الكيل و الميزان و لا تبخسوا الناس أشياءهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 84 - 17،19
17_ كم فروشى و بى عدالتى در امور اقتصادى ، رفتارى شايع در ميان قوم شعيب
و لاتنقصوا المكيال و الميزان
19_ قوم شعيب ، على رغم برخوردارى از مكنت و دارايى و بى نيازى در گذران زندگى ، به كلاه بردارى و كم فروشى روى آورده بودند .
لاتنقصوا . .. إنى أري_كم بخير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 85 - 1،3
1_ شعيب ( ع ) ، از مردم خويش خواست تا در فروش اجناس ، پيمانه ها را پر كنند و از وزنه هاى ترازو نكاهند .
و ي_قوم أوفوا المكيال و الميزان بالقسط
{مكيال}; يعنى {پيمانه} و ايفاى آن به اين است كه گنجايش پيمانه مورد استفاده كمتر از حد متعارف نباشد و تا
حد معمول آن پر شود. و ايفاى ميزان به اين است كه مقدار وزنه هاى مورد استفاده، كمتر از حد معمول نباشد و جنس پرداخت شده، كمتر از مقدار وزنه ها نباشد.
3_ كم فروشى و بى عدالتى در امور اقتصادى ، بارزترين انحراف اقتصادى قوم شعيب
و ي_قوم أوفوا المكيال و الميزان بالقسط
كم فروشى اهل مدينه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 1 - 5
5 - { عن أبى جعفر ( ع ) [ فى قوله تعالى { ويل للمطففين } ] قال : نزلت على نبىّ اللّه ( ص ) حين قدم المدينة و هم يومئذ اسوأ الناس كيلاً فأحسنوا الكيل ;
از امام باقر(ع) [درباره قول خداى تعالى {ويل للمطففين}] روايت شده است كه فرمود: هنگامى كه پيامبر خدا(ص) وارد مدينه شد، اين آيه بر آن حضرت نازل گشت; در حالى كه در آن زمان مردم مدينه در پيمانه كردن از همه بدتر بودند (يعنى در وزن اجناس خيانت مى نمودند) و پس از نزول اين آيه، پيمانه كردن را نيكو انجام دادند}
كم فروشى تاجران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 2 - 1
1 - برخورد دوگانه تاجران ، هنگام فروش كالا و خريد آن و به كار بردن سنجش دقيق با پيمانه كامل تنها به هنگام خريد ، مايه زيان جامعه و زمينه ساز عذاب الهى است .
ويل للمطفّفين . الذين إذا اكتالوا على الناس يستوفون
{اكتالوا}; يعنى، با پيمانه كالا را دريافت كردند. حرف {على} در آيه شريفه جايگزين حرف {من} شده است تا نشانگر متضرر
شدن مردم از اين گونه تجارت باشد.
كم فروشى صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 1 - 4
4 - رواج كم فروشى در ميان عصر بعثت
ويل للمطفّفين
كم فروشى مكذبان معاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 4 - 5
5 - كم فروشى ، گناهى در خور منكران معاد است و صدور آن از باورداران آخرت مايه شگفتى است .
ألا يظنّ أُول_ئك أنّهم مبعوثون
گناه كم فروشى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 1 - 1
1 - كم فروشى ، گناهى بزرگ است و كم فروشان به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .
ويل للمطفّفين
{طفيف} و{قليل}، به يك معنا است. تطفيف كاستنى است كه انجام دهنده آن در پيمانه كردن و وزن كردن خيانت كند و {ويل} در اصل به معناى عذاب و هلاكت است. (لسان العرب)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 4 - 5
5 - كم فروشى ، گناهى در خور منكران معاد است و صدور آن از باورداران آخرت مايه شگفتى است .
ألا يظنّ أُول_ئك أنّهم مبعوثون
موانع كم فروشى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 6 - 6،8
6 - توجّه به لحظه حضور در پيشگاه خداوند و در انتظار صدور حكم او بودن ، بازدارنده انسان از كم فروشى و خيانت به اموال مردم
ويل للمطفّفين . .. يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين
8 - كم فروشى ، ناسازگار با اعتقاد به
ربوبيت خداوند بر جهان هستى
ويل للمطفّفين . .. يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 18 - 7
7 - توجّه به فرجام ارجمند نيكوكاران ، بازدارنده انسان از كم فروشى و بى توجهى به حضور يافتن در نزد خداوند
ويل للمطفّفين . .. يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين ... كلاّ إنّ كت_ب الأبرار لفى عل
نهى از كم فروشى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 84 - 16
16_ شعيب ( ع ) ، از مردم خويش خواست تا از مقدار پيمانه ها و وزنه ها ، نكاهند و از كم فروشى بپرهيزند .
و لاتنقصوا المكيال و الميزان
{مكيال} به معناى پيمانه است. ناقص گذاردن پيمانه، يا به اين است كه آن را كم حجم تر از حد متعارف بسازند يا پيمانه متعارف را پر نكنند. {ميزان} هم به معناى ترازوست. ناقص گذاردن ترازو، يا به اين است كه وزنه هاى مورد استفاده در آن كمتر از حد معمول باشد يا جنس پرداخت شده، كمتر از مقدار وزنه هاى آن باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 85 - 1
1_ شعيب ( ع ) ، از مردم خويش خواست تا در فروش اجناس ، پيمانه ها را پر كنند و از وزنه هاى ترازو نكاهند .
و ي_قوم أوفوا المكيال و الميزان بالقسط
{مكيال}; يعنى {پيمانه} و ايفاى آن به اين است كه گنجايش پيمانه مورد استفاده كمتر از حد متعارف نباشد و تا حد معمول آن پر شود. و ايفاى ميزان
به اين است كه مقدار وزنه هاى مورد استفاده، كمتر از حد معمول نباشد و جنس پرداخت شده، كمتر از مقدار وزنه ها نباشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 181 - 2
2 - تمام دادن پيمانه و پرهيز از كم فروشى ، توصيه شعيب ( ع ) به مردم { ايكه }
أوفوا الكيل و لاتكونوا من المخسرين
كم فروشان
آثار تكذيب عذاب كم فروشان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 10 - 5
5 - كسانى كه عذاب كم فروشان را تكذيب كنند ، در قيامت به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .
ويل للمطفّفين . .. ويل يومئذ للمكذّبين
مراد از {مكذّبين} _ به قرينه آيه بعد _ تكذيب گران روز قيامت و رخدادهاى آن اند و از مصاديق بارز رخدادهاى قيامت، عذابى است كه آيه {ويل للمطفّفين} بيان داشته است.
حتميت احضار كم فروشان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 7 - 2
2 - احضار كم فروشان در صحنه قيامت و حسابرسى اعمال آنان ، قطعى و ترديدناپذير است .
ويل للمطفّفين . .. ألا يظنّ أُول_ئك ... كلاّ
حسابرسى اخروى كم فروشان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 7 - 2
2 - احضار كم فروشان در صحنه قيامت و حسابرسى اعمال آنان ، قطعى و ترديدناپذير است .
ويل للمطفّفين . .. ألا يظنّ أُول_ئك ... كلاّ
زمينه كيفر كم فروشان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 -
6 - 7
7 - ربوبيت خداوند ، مقتضى مجازات حرام خواران و كم فروشان
ويل للمطفّفين . .. يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين
عذاب كم فروشان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 94 - 10
10_ ستمگران ، مشركان و آنان كه در مبادلات كم فروشى كرده و عدل و انصاف را رعايت نكنند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب هاى دنيوى ( عذاب استيصال ) هستند .
و أخذت الذين ظلموا الصيحة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 1 - 1
1 - كم فروشى ، گناهى بزرگ است و كم فروشان به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .
ويل للمطفّفين
{طفيف} و{قليل}، به يك معنا است. تطفيف كاستنى است كه انجام دهنده آن در پيمانه كردن و وزن كردن خيانت كند و {ويل} در اصل به معناى عذاب و هلاكت است. (لسان العرب)
كم فروشان در جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 1 - 2
2 - جهنم ، جايگاه كم فروشان است .
ويل للمطفّفين
{ويل} را برخى به معناى دره اى خاص در جهنم، يا يكى از درهاى آن دانسته اند. (لسان العرب).
كم فروشان در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 7 - 2
2 - احضار كم فروشان در صحنه قيامت و حسابرسى اعمال آنان ، قطعى و ترديدناپذير است .
ويل للمطفّفين . .. ألا يظنّ أُول_ئك ... كلاّ
كيفر اخروى كم فروشان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين
- 83 - 4 - 2
2 - قيامت ، روز كيفر ديدن كم فروشان
ألا يظنّ أُول_ئك أنّهم مبعوثون
كيفر مكذبان عذاب كم فروشان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 10 - 5
5 - كسانى كه عذاب كم فروشان را تكذيب كنند ، در قيامت به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .
ويل للمطفّفين . .. ويل يومئذ للمكذّبين
مراد از {مكذّبين} _ به قرينه آيه بعد _ تكذيب گران روز قيامت و رخدادهاى آن اند و از مصاديق بارز رخدادهاى قيامت، عذابى است كه آيه {ويل للمطفّفين} بيان داشته است.
محافظت از نامه عمل كم فروشان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 7 - 6
6 - نامه عمل كم فروشان ، در جايگاهى پست نگه دارى خواهد شد .
ويل للمطفّفين . .. إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين
محروميت كم فروشان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 4 - 6
6 - كم فروشان ، از رحمت خداوند دور و محروم اند .
أُول_ئك
اسم اشاره {اُول_ئك}، براى مشاراليه بعيد به كار مى رود كه در آيه شريفه، گوياى دورى كم فروشان از خداوند است.
مكان نامه عمل كم فروشان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 7 - 6
6 - نامه عمل كم فروشان ، در جايگاهى پست نگه دارى خواهد شد .
ويل للمطفّفين . .. إنّ كت_ب الفجّار لفى سجّين
مكذبان عذاب كم فروشان در جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين -
83 - 10 - 5
5 - كسانى كه عذاب كم فروشان را تكذيب كنند ، در قيامت به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .
ويل للمطفّفين . .. ويل يومئذ للمكذّبين
مراد از {مكذّبين} _ به قرينه آيه بعد _ تكذيب گران روز قيامت و رخدادهاى آن اند و از مصاديق بارز رخدادهاى قيامت، عذابى است كه آيه {ويل للمطفّفين} بيان داشته است.
كمال
آثار كمال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 64 - 6
6 - بى نيازى و واجد بودن همه كمالات ، شرط شايستگى براى ربوبيت و تدبير امور عالم و آدم
و إنّ اللّه لهو الغنىّ الحميد
آثار كمال انسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 30 - 17
17 _ زمينه هاى كمال و ارزش هاى انسان ، جبران كننده فسادگرى هاى اوست .
أتجعل فيها من يفسد فيها . .. قال إنى أعلم ما لاتعلمون
چون خداوند پيش بينى فرشتگان مبنى بر فسادگرى انسان را رد نكرد ولى با گوشزد كردن وجود استعدادى ويژه در او، خلقت و خلافت وى را موجه دانست; معلوم مى شود: وجود آن استعداد در بشر جبران كننده جهات منفى اوست.
آثار كمال عقل محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكوير - 81 - 22 - 4
4 - مشاهده كمال عقلانى پيامبر ( ص ) از سوى معاشران آن حضرت ، دليلى كافى بر مردود بودن ادعاى جنون درباره او است .
و ما صاحبكم بمجنون
عنوان {صاحبكم} گوياى مردود بودن اتهام جنون است; زيرا مصاحبت روز مرّه كسانى كه به پيامبر(ص)
تهمت جنون مى زدند، با آن حضرت، مايه شناخت وضعيت فكرى آن بزرگوار بوده و دستاويزى براى نسبت جنون باقى نمى گذارد.
آثار كمال قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 1 - 10
10- كمال و عظمت قرآن و نبود كمترين كجى و انحراف در آن ، مقتضى حمد و ستايش در برابر پديدآورنده آن است .
الحمد للّه الذى . .. لم يجعل له عوجًا
ايمان به كمال بخشى خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - اعلى - 87 - 2 - 5
5 - باور به خالقيت خداوند و كمال بخشى او ، زمينه ساز تسبيح نام او و پرهيز از همراه ساختن آن با هرگونه وصف نامناسب است .
سبّح اسم . .. الذى خلق فسوّى
دلايل كمال خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 44 - 2
2- آسمان ها و زمين و موجودات مستقر در آنها ، خود گوياترين دليل بر كمال آفريدگار و تنزيه او از شريك و هرگونه نقص و كاستى است .
تسبّح له السموت السبع و الأرض و من فيهنّ
{تسبيح} در لغت به معناى {تنزيه} است (مفردات راغب) و {تنزيه}; يعنى، دور دانستن خداوند از چيزهايى كه بر او سزاوار نيست (مجمع البحرين). گفتنى است، تنزيه به دو صورت ممكن است: تنزيه به زبان گفتار و تنزيه به زبان حال. برداشت فوق مبتنى بر صورت دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 36 - 5
5 - حاكميت قانونِ زوجيت بر پديده هاى
شناخته شده و ناشناخته جان دارِ جهان ، دليل كمال خدا و مبرّا بودن او از هر نقص و كاستى
سبح_ن الذى خلق الأزوج كلّها . .. و ممّا لايعلمون
از ارتباط ميان تنزيه خدا از هر نقصى به توصيف او به آفريدن پديده هاى جان دارِ جهان به صورت زوج (نر و ماده)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.
زمينه كمال زن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 12 - 8
8 - تساوى زنان و مردان ، از نظر استعداد و زمينه هاى لازم براى رسيدن به مراتب كمال و دست يافتن به ثواب ها و بهره هاى اخروى
يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت . .. بشريكم اليوم جنّ_ت
برداشت ياد شده، از تصريح به نام هاى زنان و مردان در عرض هم، استفاده مى شود.
زمينه كمال مرد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 12 - 8
8 - تساوى زنان و مردان ، از نظر استعداد و زمينه هاى لازم براى رسيدن به مراتب كمال و دست يافتن به ثواب ها و بهره هاى اخروى
يوم ترى المؤمنين و المؤمن_ت . .. بشريكم اليوم جنّ_ت
برداشت ياد شده، از تصريح به نام هاى زنان و مردان در عرض هم، استفاده مى شود.
عوامل كمال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 51 - 5
5- تمامى انسان ها ، حتى پيامبران به عنايت خداوند در رشد و كمال نيازمنداند .
و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل
فاقدان استعداد كمال
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
6 - انفال - 8 - 23 - 5
5 _ فاقدان خير و استعداد كمال ، ناشايست براى شمول هدايت هاى ويژه خداوند و توفيق يافتن به پذيرش معارف دين
و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم
فطريت كمال طلبى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 28 - 7
7 - رشد و طهارت ، امورى فطرى و مطلوب همه انسان ها است .
و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم
جمله {هو أزكى لكم} به منزله تعليل است و تعليل آن گاه صحيح است كه شىء تعليل شده (رشد يافته تر و پاكيزه تر بودن) مورد پذيرش مخاطبان باشد. بنابراين مى توان گفت: رشد، بالندگى، طهارت و پاكى، امرى مورد پذيرش و مطلوب همگان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 30 - 12
12 - رشد و طهارت ، مطلوب و فطرى همه انسان ها است .
ذلك أزكى لهم
جمله {ذلك أزكى لهم} به منزله تعليل است و تعليل آن گاه صحيح است كه شىء تعليل شده (رشد و پاكى) مورد پذيرش مخاطبان باشد. بنابراين مى توان گفت كه پاكى و رشد، مورد پذيرش و مطلوب همگان است و اين به سبب امرى فطرى خواهد بود.
كمال آفرينش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 38 - 4
4 _ جهان هستى خالى از هر نقص و كاستى است.
ما فرطنا فى الكتب من شىء
با توجه به صدر آيه، كه بحث از موجودات هستى است، مى توان گفت مراد از {الكتاب} كتاب تكوينى و جهان
هستى است و مراد از تفريط نكردن در آن نفى هرگونه نقص و كاستى مى تواند باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 43 - 5
5 - جهان هستى ، به سوى كمال در حركت است .
ربّ الع_لمين
{ربّ}، به معناى تربيت كردن است و {تربيت} ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى دارد. گفتنى است كه كلمه {ربّ} مشترك لفظى ميان وصف و مصدر است و در آيه مورد بحث معناى وصفى دارد.
كمال ابراهيم(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 51 - 1،1،4
1- ابراهيم ( ع ) از رشد و كمال والا در پرتو عنايت الهى برخوردار بود .
و لقد ءاتينا إبرهيم رشده
1- ابراهيم ( ع ) از رشد و كمال والا در پرتو عنايت الهى برخوردار بود .
و لقد ءاتينا إبرهيم رشده
4- ابراهيم ( ع ) در پرتو عنايت الهى ، از رشد و كمالات خاص از دوران كودكى و قبل از نبوت بهره مند بود .
و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل
برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مراد از {من قبل} پيش از بلوغ و يا قبل از نبوت باشد.
كمال اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 3 - 32
32 _ دين اسلام ، شريعتى كامل و مورد رضايت خداوند
اليوم اكملت لكم دينكم و رضيت لكم الاسلم ديناً
كمال انسان
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 30 - 19
19 _ فرشتگان ، ناآگاه به زمينه هاى كمال و ارزش هاى والاى انسان
إنى أعلم ما لاتعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 64 - 7
7 - انسان ، داراى استعداد ها و كمالات برين
و صوّركم فأحسن صوركم
برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه مقصود از صورت ، شامل صورت ظاهرى (شكل و شمايل) و باطنى (استعدادهاى زاينده صنايع و كمالات) باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 3 - 8
8 - زيبايى و كمال ، از ويژگى هاى انسان و از نعمت هاى الهى براى او است .
خلق السم_وت . .. فأحسن صوركم
برداشت ياد شده از آنجا كه آيه شريفه در مقام امتنان و برشمردن نعمت هاى اعطايى به انسان ها است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 12 - 16
16 - از تبار نيكان و خداپرستان بودن ، از فضايل و كمالات آدمى
و كانت من الق_نتين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تين - 95 - 4 - 3
3 - انسان ، كامل ترين موجودات و ارجمندترين آفريده ها است .
لقد خلقنا الإنس_ن فى أحسن تقويم
مراد از {أحسن تقويم} _ به قرينه آيه بعد _ نقطه مقابل {أسفل سافلين} است; يعنى، هر انسانى در اصل خلقت خويش، از برترين نوع آفرينش برخوردار است و سقوط برخى از انسان ها به پست ترين حالت ها، عارضى و غير اصيل است.
كمال ايمان
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 82 - 7
7 _ كمال ايمان و درجات آن، وابسته به ميزان پالايش آن از شرك و ظلم است.
الذين ءامنوا و لم يلبسوا إيمنهم بظلم
كمال جسمانى انسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 54 - 5،7،9،12،15
5 - بيرون آورنده انسان ها از ناتوانى دوران جنينى و نوزادى و رساننده آنها به كمال جسمانى ، خداوند است .
اللّه الذى خلقكم من ضعف ثمّ جعل من بعد ضعف قوّة
7 - از ضَعف به كمال جسمانى رسيدنِ انسان ها و سپس فرتوت و ناتوان شدن آنان ، از آيه هاى خداوند است .
اللّه الذى خلقكم من ضعف . .. و شيبة
9 - رسيدن انسان از مرحله ضعف و ناتوانى به توان مندى ، نشانه علم و قدرت خداوند است .
اللّه الذى خلقكم من ضعف . .. و هو العليم القدير
12 - رساندن انسان ها از دوران ناتوانى جنينى و نوزادى به توان مندى دوران جوانى و سپس فرتوت ساختن آنان ، نشانه توان مندى خداوند بر باز آفرينى انسان ها درقيامت است . *
اللّه الذى خلقكم . .. يخلق ما يشاء
عبارت {يخلق ما يشاء} به قرينه آيه پنجاه _ كه در آن، بر توان مندى خداوند بر معاد انسان ها، برهان اقامه شده بود _ و نيز آيه پنجاه و پنج _ كه درباره برپايى قيامت است _ مى تواند درباره معاد و بازآفرينى انسان ها، در قيامت باشد.
15 - رساننده انسان از دوران قوّت و توان مندى به دوران ضعف و ناتوانى ، خداوند است .
اللّه
الذى . .. جعل من بعد قوّة ضعفًا و شيبة
كمال حورالعين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 35 - 1
1 - حوران بهشتى ، در اوج زيبايى و كمال
إنّا أنشأن_هنّ إنشاءً
نسبت دادن {إنشاء} به ضمير متكلم مع الغير _ كه براى بيان عظمت است _ و نيز نكره آوردن {إنشاءً} _ كه آن نيز دلالت بر عظمت دارد _ حاكى از آن است كه خداوند، با قدرت بى مانند خود در زيبايى و كمال حوران بهشتى از چيزى فروگذارى نكرده است.
كمال خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 191 - 26
26 _ پى بردن خردمندان و اعتراف آنان به كمال مطلق پروردگارا ، پس از انديشه در آفرينش
الّذين . .. يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ... سبحانك
تسبيح به معناى پاك دانستن از هر عيب و نقصى است و لازمه نبود عيب و نقص براى خداوند، وجود تمام كمالات براى اوست و خردمندان با تفكّر در آفرينش به چنين اعتقادى رسيده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 87 - 10
10 _ توجّه به الوهيت و كمال مطلق بودن خداوند ، موجب پذيرش خبر هاى او و اعتقاد به راستى آنها
و من اصدق من اللّه حديثا
تكيه بر اسم جلاله {اللّه} با وجود اينكه مى توانست با ضمير از آن ياد شود، اشاره به اين معناست كه الوهيّت، ملازم حقانيّت تمامى اخبار اوست. يعنى چون {اللّه} است و كمال مطلق، اَخبار او با واقع مطابقت دايمى دارد.
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 45 - 11
11 _ خداوند كمال مطلق است.
و الحمد للّه رب العلمين
ستايش همواره در برابر كمال صورت مى پذيرد و مفاد {الحمد للّه} اختصاص همه ستايشها به خداوند است، بنابراين هيچ كمالى نيست كه خداوند فاقد آن و يا فاقد مرحله اى از آن باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 180 - 2،4،6،8
2 _ تنها خداوند داراى همه كمالات و منزه از هر نقص و كاستى است .
و للّه الأسماء الحسنى
تقديم {للّه} بر {الأسماء الحسنى} مفيد حصر است. وصف و اسمى كه دلالت بر كمال مطلق نكند و حاكى از نقص و كاستى باشد، بهترين اسم و وصف نخواهد بود و جمله {و للّه الأسماء الحسنى} چنين نامى را از آن خدا نمى داند.
4 _ ضرورت نيايش به درگاه خدا با توصيف وى به كمالات مطلق و تنزيه او از هر نقص و عيب
و للّه الأسماء الحسنى فادعوه بها
6 _ باور به خداوندِ دارنده تمام كمالات و منزه از هر نقص و عيب ، واداركننده انسان به ستايش و پرستش اوست .
و للّه الأسماء الحسنى فادعوه بها
حرف {فاء} در {فادعوه} سببيه است و دلالت مى كند كه لزوم پرستش و خواندن خدا به اين سبب است كه او همه كمالات را دارد و از هر عيب منزه است.
8 _ در ناميدن خدا و توصيف او بايد نام ها و وصفهايى را عنوان كرد كه گوياى كمال مطلق است .
و للّه الأسماء الحسنى فادعوه بها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7
- يونس - 10 - 10 - 4
4 _ خدا ، كمال مطلق و منزه از هر عيب و نقص
دعويهم فيها سبحنك اللّهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 18 - 15
15 _ خدا ، كمال مطلق و به دور از هر عيب و نقص
سبحنه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 12 - 13
13- استقلال همه جانبه خداوند و كمال ذاتى او ، مستلزم اختصاص توكل بر او
و ما لنا ألاّ نتوكّل على الله و قد هدي_نا سبلنا . .. و على الله فليتوكّل المتوكّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 75 - 16
16- غير از خداوند ، هيچ موجودى در كمال و جمال ، كامل و مستقل نيست .
الحمد لله
بى شك همه موجودات جهان از نوعى كمال و جمال برخوردارند. بنابراين انحصار تمامى ستايشها به خداوند، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه كمال و جمال آنها كامل و مستقل نيست; بلكه ناقص و وابسته به خداست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 44 - 10
10- همه موجودات ، علاوه بر تنزيه خداوند از هرگونه شريك و نقص ، بر اثبات تمامى شايستگى ها براى خداوند دلالت دارند .
يسبّح بحمده
بنابر اينكه {با} در {بحمده} مصاحبت باشد، استفاده مى شود كه علاوه بر {تنزيه} او را حمد مى كنند و چون حمد، در برابر كمال و شايستگى صورت مى گيرد، موجودات با حمدشان، به وجود شايستگى و كمال خداوند اعتراف مى كنند.
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 8 - 4
4 - خداوند ، داراى همه كمالات و منزه از هر نقص و كاستى است .
له الأسماء الحسنى
اسمى كه حاكى از نقص و عيب باشد، مصداق {أسماء حسنى} نبوده و بر خداوند تطبيق نمى كند; بنابراين او از هر عيبى مبرا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 114 - 1
1 - خداوند ، در اوج كمال و حقيقتى بلندمرتبه و بى نظير
فت_على اللّه
{تعالى} به معناى، والا مرتبه است و مراد، برتر بودن صفات خداوند از صفات مخلوقات است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 68 - 9
9 - خدا ، كمال مطلق و به دور از هر عيب و نقص
سبح_ن اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 63 - 11
11 - خداوند ، دارنده كمال ها و زيبايى است .
الحمد للّه
حمد، در برابر كمال و زيبايى صورت مى گيرد. جمله {الحمد للّه} دلالت مى كند كه خداوند، واجد صفات ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 25 - 7
7 - خداوند ، كمال مطلق است .
الحمد للّه
چون همواره، حمد در برابر كمال صورت مى گيرد، اختصاص يافتن حمد به خداوند، مفيد اين است كه او واجد همه كمال ها است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 15 - 7
7 - خداوند ، واجد كمال ها و زيبايى
ها است .
بحمد ربّهم
حمد در برابر كمال و زيبايى است و اين نشان دهنده اين است كه خداوند كمال و زيبايى دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 1 - 2
2 - خداوند ، واجد همه كمال ها است .
الحمد للّه
حمد، در برابر كمال است و اختصاص دادن همه حمدها به خداوند، حكايت از آن دارد كه او داراى همه كمال ها است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 67 - 10
10 - خداوند ، كمال مطلق و به دور از هر عيب و نقص است .
سبح_نه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 1 - 3
3 - كمال ذات خداى يگانه هستى ، پيام يكايك موجودات جهان
سب_ّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - اعلى - 87 - 1 - 11،12
11 - خداوند ، داراى برترين مقام ها و كامل ترين ويژگى ها است .
ربّك الأعلى
وصف {الأعلى} _ به قرينه آيه بعد _ به {ربّك} ارتباط دارد; نه {اسم ربّك}.
12 - اختصاص والاترين مقام ها به خداوند ، دليل لزوم تنزيه نام او از هر عيب و نقص است .
سبّح اسم ربّك الأعلى
وصف {الأعلى}، در مقام تعليل براى {سبّح} است.
كمال رسولان خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكوير - 81 - 19 - 3
3 - فرستاده خداوند براى ابلاغ قرآن به پيامبر ( ص ) ، واجد تمام كمالاتى است كه براى پيام رسان
ضرورى است .
رسول كريم
هر چيز كه در زمينه مربوط به خود، والا مرتبه باشد با وصف {كَرَم} توصيف مى شود. (مفردات راغب)
كمال زن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 75 - 12
12 _ توانايى زن براى نيل به درجات والاى كمال و ارزش هاى معنوى
و امه صديقة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 91 - 3
3- عفت و پاك دامنى ، از برجسته ترين اوصاف زنان و از بهترين كمالات آنان است .
والتى أحصنت فرجها
برداشت ياد شده به خاطر اين است كه خداوند در مقام توصيف و تمجيد مريم(س) _ كه در اين آيات نام او در رديف پيامبران قرار گرفته _ صفت عفت و پاك دامنى او را يادآور شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 56 - 8
8 - چشم پاكى و دوشيزگى ، از كمالات زن است .
فيهنّ ق_صرت الطرف لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {قاصرات الطرف} اشاره به چشم پاكى زنان و {لم يطمثهنّ. ..} اشاره به دوشيزگى آنان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 58 - 2
2 - زيبايى و جذابيت ، از كمالات زن
كأنّهنّ الياقوت و المرجان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 70 - 3
3 _ نيك سيرتى و نيك رويى ، از اوصاف پسنديده و كمالات زن
فيهنّ خيرت حسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
18 - رحمن - 55 - 72 - 4
4 - زيبايى و جذابيت چشم ، از كمالات زن
حور مقصورت فى الخيام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 36 - 2
2 - دوشيزگى ، از اوصاف پسنديده و از كمالات زن
فجعلن_هنّ أبكارًا
كمال زنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 12 - 5
5 - عفّت و پاكدامنى ، از برجسته ترين اوصاف زنان و از بهترين كمالات آنان
الّتى أحصنت فرجها
برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه خداوند، در مقام توصيف و تمجيد از مريم(س) _ كه به عنوان زنى مثال زدنى و الگو مطرح شد _ صفت عفت و پاكدامنى او را بيان كرده است.
كمال شهيدان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 169 - 14
14 _ شهادت ، وسيله رشد و تكامل شهيد
بل احيآء عند ربّهم يرزقون
با توجه به معناى {ربّهم} كه خداوند مربّى و تربيت كننده شهيدان است، معلوم مى شود كه شهادت زمينه اى براى بهره مندى از ربوبيّت خاص الهى است.
كمال طلبى انسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 15 - 13
13 _ انسان ، شيفته ابديّت و دوستدار زندگى جاويد است .
خالدين فيها
وعده به جاودانگى، آنگاه نويد به حساب مى آيد كه انسان خواهان آن باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 170 - 8
8 _ انسان ، موجودى خير طلب و كمال جو
يأيها الناس
. .. فامنوا خيراً لكم
جمله {خيراً لكم} خيرجويى و سعادت طلبى را براى انسان مفروض و طبيعى دانسته و تنها وى را به مصداق واقعى خير و سعادت كه ايمان به قرآن و پيامبر(ص) باشد، رهنمون ساخته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 21 - 4
4 _ سوء استفاده شيطان از خصيصه كمال طلبى و منفعت جويى انسان براى گمراه سازى ايشان
و قاسمهما إنى لكما لمن النصحين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 30 - 12
12 - رشد و طهارت ، مطلوب و فطرى همه انسان ها است .
ذلك أزكى لهم
جمله {ذلك أزكى لهم} به منزله تعليل است و تعليل آن گاه صحيح است كه شىء تعليل شده (رشد و پاكى) مورد پذيرش مخاطبان باشد. بنابراين مى توان گفت كه پاكى و رشد، مورد پذيرش و مطلوب همگان است و اين به سبب امرى فطرى خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 16 - 12
12 - انسان ، موجودى خير طلب و كمال جو
أنفقوا خيرًا لأنفسكم
جمله {خيراً لأنفسكم}، خيرجويى و كمال طلبى را براى انسان مفروض و طبيعى دانسته و تنها وى را به مصداق هاى واقعى خير و سعادت (انفاق و. ..) رهنمون ساخته است.
كمال علم خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 61 - 5
5 - علم و قدرت خدا ، كامل و بى نقص است .
ذلك بأنّ اللّه يولج الّيل . .. و أنّ اللّه سميع بصير
كمال قدرت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 61 - 5
5 - علم و قدرت خدا ، كامل و بى نقص است .
ذلك بأنّ اللّه يولج الّيل . .. و أنّ اللّه سميع بصير
كمال قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 2 - 1
1 - قرآن كتابى كامل و با عظمت
ذلك الكتب
{ذلك} مبتدا و {الكتاب} خبر آن است. بر اين مبنا {ال} در الكتاب براى استغراق صفات است و دلالت بر كمال دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 38 - 6
6 _ قرآن خالى از هرگونه نقص و كاستى براى اثبات رسالت پيامبر(ص)
لولا نزل عليه ءاية . .. ما فرطنا فى الكتب من شىء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 115 - 1
1 _ قرآن كلمه تام و صدق و عدل پروردگار است.
و هو الذى أنزل إليكم الكتب . .. و تمت كلمت ربك صدقا و عدلا
مراد از {كلمت}، به قرينه آيه قبل كه سخن از نزول كتاب است، قرآن مى تواند باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 89 - 14
14- پيامبر ( ص ) ، شايسته ترين انسان و قرآن كامل ترين برنامه براى رشد و هدايت آدميان است .
و جئنابك شهيدًا على ه_ؤلاء و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء و هدًى
با توجه به ارتباط دو بخش آيه; يعنى، {و جئنا بك شهيدا . ..} با {و نزّلنا عليك
...} و نيز بنابر اينكه {شهيداً} را به معناى الگو بدانيم و شهادت را شهادت عملى به شمار آوريم، برداشت فوق را مى توان به دست آورد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 9 - 2
2- قرآن ، كامل ترين كتاب هدايت
إن ه_ذا القرءان يهدى للّتى هى أقوم
برداشت فوق بنابراين است كه مفضل عليه {أقوم} صرفاً هدايت تورات نباشد; بلكه مفضل عليه محذوف، عام بوده و شامل همه كتابهاى هدايتى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 1 - 5
5- قرآن ، كتابى با عظمت و در اوج زيبايى و كمال است .
الحمد للّه الذى أنزل على عبده الكت_ب
{ال} در {الكتاب} براى استغراق صفات است; يعنى، تمام اوصافى كه يك كتاب، در حد كامل مى تواند داشته باشد، در اين كتاب متبلور است و اين، حاكى از عظمت قرآن است. و چون حمد در برابر زيبايى و كمال است و در آيه بالا خداوند، به سبب نزول قرآن، تمام حمدها و ستايش ها را از آن خويش دانسته، استفاده مى شود كه قرآن، در نهايت كمال و زيبايى است.
كمال محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 89 - 11،14
11- پيامبراسلام ( ص ) كامل ترين و متعالى ترين انسان در طول تاريخ بشر
و جئنابك شهيدًا على ه_ؤلاء
برداشت فوق، بر اين اساس است كه {ه_ؤلاء} اشاره به {شهيداً}; يعنى، گواهان هر امت داشته باشد كه در اين صورت پيامبراسلام(ص) تنها انسانى است كه بر همه انسانهاى طول تاريخ و گواهان آنان
شرافت و برترى دارد.
14- پيامبر ( ص ) ، شايسته ترين انسان و قرآن كامل ترين برنامه براى رشد و هدايت آدميان است .
و جئنابك شهيدًا على ه_ؤلاء و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء و هدًى
با توجه به ارتباط دو بخش آيه; يعنى، {و جئنا بك شهيدا . ..} با {و نزّلنا عليك ...} و نيز بنابر اينكه {شهيداً} را به معناى الگو بدانيم و شهادت را شهادت عملى به شمار آوريم، برداشت فوق را مى توان به دست آورد.
كمال مطلق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 45 - 11
11 _ خداوند كمال مطلق است.
و الحمد للّه رب العلمين
ستايش همواره در برابر كمال صورت مى پذيرد و مفاد {الحمد للّه} اختصاص همه ستايشها به خداوند است، بنابراين هيچ كمالى نيست كه خداوند فاقد آن و يا فاقد مرحله اى از آن باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 180 - 3
3 _ همگان ، بجز خداوند ، داراى نقص و كاستى و فاقد كمال مطلق هستند .
و للّه الأسماء الحسنى
برداشت فوق با توجه به حصرى كه از تقديم {للّه} به دست آمده، استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 25 - 7
7 - خداوند ، كمال مطلق است .
الحمد للّه
چون همواره، حمد در برابر كمال صورت مى گيرد، اختصاص يافتن حمد به خداوند، مفيد اين است كه او واجد همه كمال ها است.
كمال معبود راستين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه
- 20 - 8 - 6
6 - معبودى جز دارنده بهترين اوصاف كمال ، سزاوار پرستش نيست .
اللّه لا إل_ه إلاّ هو له الأسماء الحسنى
كمال موجودات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 24 - 15
15 - ارزش ها و كمالات موجودات جهان ، نمايانگر اقتدار و حكمت الهى
يسبّح له . .. العزيز الحكيم
در صورتى كه تسبيح وجودى و به زبان حال باشد، نمايانگر كمال وجودى موجودات است كه خود حكايت از عزت و حكمت آفريدگار آن دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - اعلى - 87 - 2 - 4
4 - نبودن افراط و تفريط در ساختار مخلوقات ، دليل لزوم تسبيح خداوند و اعتراف به دور بودن او از هر عيب و نقص
سبّح اسم ربّك . .. الذى خلق فسوّى
وصف {الذى . ..}، بيانگر علت تسبيح است و حرف {فاء} در {فسوّى} دلالت دارد كه غرض اصلى از توصيف خداوند با جمله {خلق فسوّى}، بيان تسويه است و ذكر خلقت، به عنوان مقدمه براى بيان تسويه مى باشد.
كمال موسى(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 51 - 3
3- موسى و هارون ( ع ) دو پيامبر رشد يافته و بهره مند از كمال ، بعد از ابراهيم ( ع ) بودند .
ءاتينا موسى و ه_رون الفرقان . .. و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل
برداشت ياد شده بر اين مبنا استوار است كه مراد از {من قبل} زمان پيش از موسى و هارون(ع) باشد. از اين مطلب به دست مى آيد كه
آن دو پيامبر نيز از چنين رشدى بهره مند بودند.
كمال مؤمنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تين - 95 - 6 - 1
1 - مؤمنانى كه كار هاى شايسته انجام مى دهند ، كمال هاى برتر خويش را از دست نداده ، از پستى ها دور مانده اند .
أحسن تقويم . .. أسفل س_فلين . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت
كمال هارون(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 51 - 3
3- موسى و هارون ( ع ) دو پيامبر رشد يافته و بهره مند از كمال ، بعد از ابراهيم ( ع ) بودند .
ءاتينا موسى و ه_رون الفرقان . .. و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل
برداشت ياد شده بر اين مبنا استوار است كه مراد از {من قبل} زمان پيش از موسى و هارون(ع) باشد. از اين مطلب به دست مى آيد كه آن دو پيامبر نيز از چنين رشدى بهره مند بودند.
كمال همسران بهشتى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 34 - 3
3 - همخوابگان اصحاب اليمين در بهشت ، زنانى در اوج شكوه و جلال مادى و معنوى ( عقل ، كمال و جمال )
و فرش مرفوعة
برخى از مفسران بر آنند كه مراد از {فرش} در آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد (إنّا أنشأناهنّ إنشاء) _ همسران و همخوابگان مى باشد. بر اين اساس وصف {مرفوعة} اشاره به مطلبى دارد كه در برداشت بالا آمده است.
مراتب كمال انسان ها
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 51 - 2
2- استعداد ها و ظرفيت هاى وجودى آدميان براى رشد و كمال ، متفاوت است .
و لقد ءاتينا إبرهيم رشده
از اين كه خداوند به ابراهيم(ع) رشدِ متناسب و مخصوص به او اعطا فرموده; به دست مى آيد كه هر انسانى داراى قابليت و استعداد مخصوص به خود و متفاوت با ديگران است.
مراتب كمال موجودات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 15 - 3
3 - تفاوت و گوناگونى درجه ها و منزلت هاى موجودات ( انسان ها ، فرشتگان و . . . )
رفيع الدرج_ت
منشأ كمال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - حمد - 1 - 2 - 2
2 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه كمال ها و زيباييهاست .
الحمد للّه
حمد در برابر زيباييها و كمالهاست و به مقتضاى جمله {الحمد للّه}، هر ستايشى از آن خداست. بنابراين هر كمال و زيبايى از او نشأت گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 45 - 12
12 _ خداوند سرچشمه همه كمالها و زيباييهاست.
و الحمد للّه رب العلمين
چون تمامى ستايشها مخصوص خداوند است و ستايش همواره در برابر كمال و زيبايى است، پس همه كمالها و زيباييها از آن خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 1 - 2
2- خداوند ، سرچشمه و منشأ همه كمال ها و زيبايى ها است .
الحمد للّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون -
23 - 28 - 9
9 - خدا ، سرچشمه همه كمال ها و زيبايى ها است .
فقل الحمد للّه
ستايش در برابر كمال ها و زيبايى ها انجام مى گيرد و به مقتضاى {الحمد للّه} (همه ستايش ها از آن خدا است)، نتيجه مى گيريم كه خدا، منشأ همه كمالات و زيبايى ها مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 59 - 4
4 - خدا ، سرچشمه كمالات و زيبايى ها است .
الحمد للّه
ستايش در برابر كمال و زيبايى انجام مى شود و به مقتضاى {الحمد للّه} هر ستايشى در حقيقت، ستايش خدا است. بنابراين تمام كمال ها و زيبايى ها از او نشأت گرفته و او منشأ و سرچشمه آنها است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 93 - 2
2 - خدا ، سرچشمه هر كمال و زيبايى است .
و قل الحمدللّه
ستايش، در برابر كمال و زيبايى است و مقتضاى {الحمدللّه} _ كه در آن هر ستايشى از آنِ خداوند شمرده شده _ اين است كه هر كمال و زيبايى از او نشأت گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 70 - 4
4 - خداوند ، سرچشمه همه كمال ها و زيبايى ها است .
له الحمد
حمد و ستايش همواره در برابر كمال و زيبايى صورت مى گيرد و به مقتضاى جمله {له الحمد} _ كه همه ستايش ها از آنِ خداوند شمرده شده است _ به دست مى آيد كه همه كمال ها و زيبايى ها از آن ذات
مقدس سرچشمه مى گيرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 1 - 2
2 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه كمال ها و زيبايى ها است .
الحمد للّه
حمد در برابر زيبايى ها و كمال ها است و به مقتضاى جمله {الحمد للّه} هر ستايشى از آنِ خدا است. بنابراين هر كمالى و زيبايى، از او نشأت مى گيرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 34 - 6
6 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه كمال ها و زيبايى ها است .
الحمد للّه
حمد در برابر زيبايى ها و كمال ها است و به مقتضاى جمله {الحمد للّه} هر ستايشى از آن خدا است. بنابراين هر كمال و زيبايى، از او نشأت گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 182 - 2
2 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه كمال ها و زيبايى ها است .
الحمد للّه
{حمد} در برابر زيبايى ها و كمال ها است و به مقتضاى جمله {الحمد للّه}، هر ستايشى از آن خداوند است. بنابراين هر كمال و زيبايى، از او نشأت گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 29 - 14
14 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه كمال ها و زيبايى ها است .
الحمد للّه
حمد، در برابر زيبايى ها و كمال ها است و به مقتضاى جمله {الحمد للّه}، هرستايشى از آن خداوند است. بنابراين هر كمال و زيبايى از او نشأت گرفته است.
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 75 - 13
13 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه كمال ها و زيبايى ها است .
و قالوا الحمد للّه . .. و قيل الحمد للّه
حمد در برابر زيبايى ها و كمال ها است و به مقتضاى جمله {الحمد للّه}، هر ستايشى از آن خداوند است. بنابراين هر كمال و زيبايى از او نشأت گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 15 - 2
2 - خداوند بالا برنده درجات و منزلت هاى موجودات مستعد كمال
رفيع الدرج_ت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 65 - 11
11 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه كمال ها و زيبايى ها است .
الحمد للّه
{حمد} در برابر زيبايى ها و كمال ها است و به مقتضاى جمله {الحمد للّه} ثابت مى شود كه هر ستايشى از آنِ خداوند است. بنابراين كمال و زيبايى از او نشأت گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 1 - 9
9 - خداوند ، سرچشمه و منشأ همه كمال ها و زيبايى ها است .
له الحمد
{حمد} در برابر زيبايى ها و كمال ها است و به مقتضاى جمله {له الحمد} هر ستايشى، به خداوند اختصاص دارد. بنابراين هر زيبايى و كمالى، از او نشأت گرفته است.
منشأ كمال ابراهيم(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 51 - 6،7
6- خداوند از پيش بر شايستگى ها و استعداد هاى ابراهيم ( ع )
آگاه بود .
و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل و كنّا به ع_لمين
برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {و كنّا به عالمين} حاليه باشد و ضمير {به} به ابراهيم برگردد. براين اساس پيام آيه شريفه مانند آيه (...اللّه أعلم حيث يجعل رسالته...) (انعام(6) 124) خواهد بود.
7- برخوردار شدن ابراهيم ( ع ) از رشد و كمال ويژه در پرتو عنايت الهى ، بر اساس لياقت ها وشايستگى هاى خود آن حضرت بوده است .
و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل
اضافه {رشد} به ضمير، اضافه مصدر به مفعول خود است و نيز از نوع اضافه لاميه و افاده كننده اختصاص مى باشد; يعنى، ما به ابراهيم(ع) رشد شايسته او و مخصوص شأن و منزلت والاى او داده ايم.
منشأ كمال انسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قيامه - 75 - 38 - 3
3 - خداوند ، وجود انسان را كامل و به دور از هرگونه كاستى و فزونى قرار داده است .
فسوّى
{تسويه} و {تعديل} به يك معنا است(مصباح اللغة) و اعتدال هر چيزى، به دور ماندن آن از افراط و تفريط است. {رجل سوى}; يعنى، مردى كه اخلاق و خلقتش متعادل و از افراط و تفريط به دور است(مفردات راغب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 7 - 2
2 - خداوند ، انسان را آفريده اى كامل و به دور از هرگونه كاستى و اضافات قرار داده است .
فسوّيك
عبارت {سوّاك}; يعنى، تو را {سَوِىّ} قرار داد. {سَوِىّ} به چيزى گفته مى شود كه اندازه و كيفيت آن، از افراط و تفريط
به دور باشد.(مفردات راغب)
منشأ كمال دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 115 - 14
14 _ كمال دين و تبديل ناپذيرى كلمات خدا بر اساس شنوايى و علم گسترده اوست.
و تمت كلمت . .. و هو السميع العليم
موانع كمال خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 4 - 8
8 - فرزند گزينى خدا ، برابر با ضعف و نقص ذات او و ناسازگار با كمال مطلق او
لو أراد اللّه أن يتّخذ ولدًا . .. سبح_نه
نشانه هاى كمال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 35 - 3
3 - برخورد شايسته و نيكو در برابر رفتار ناپسند ديگران ، نشانه بهره مندى فرد از كمالات و ارزش هاى والاى انسانى است .
ادفع بالتى هى أحسن . .. و ما يلقّي_ها إلاّ ذوحظّ عظيم
نشانه هاى كمال ابراهيم(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 52 - 5
5- مبارزه با انديشه هاى خرافى و شرك آلود ، تبلور رشد و كمال ابراهيم ( ع ) بود .
و لقد ءاتينا إبرهيم رشده . .. إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل
; يعنى، اعطاى رشد به ابراهيم(ع) هنگامى بود كه او به پدر و قومش گفت. ...
نشانه هاى كمال خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 1 - 8
8 - مالكيت مطلق خدا بر موجودات و حكمت و آگاهى او ، جلوه اى از كمال هاى
او است .
الحمد للّه الذى له ما فى السم_وت و ما فى الأرض. .. و هو الحكيم الخبير
از آن جايى كه حمد در برابر كمال است، آوردن صفت هاى مالكيت، حكمت و آگاهى پس از بيان اختصاص داشتن همه حمدها به خداوند، مى تواند به منظور القاى نكته ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 96 - 2
2 - برپا ساختن قيامت براى كيفر و پاداش ، نمودى از كمال خداوند و مبرّا بودن ساحت او از هر نقص و كاستى
فسبّح باسم ربّك العظيم
تفريع {فسبّح باسم ربّك} بر مطالب پيشين (فأمّا إن كان من المقرّبين. ..) حاكى از مطلب ياد شده است.
كمبود
آثار ابتلا به كمبود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 42 - 5،8
5 _ نقش سختيها و كاستيها در سازندگى و تربيت انسان
فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون
8 _ سختيها و كاستيها، زمينه شكوفايى فطرت توحيدى انسانها
بل إياه تدعون . .. فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون
ابتلا به كمبود باران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 52 - 9
9_ قوم عاد ، بر اثر شركورزى و ارتكاب گناه ، به كمبود باران مبتلا شده بودند .
ثم توبوا إليه يرسل السماء عليكم مدرارًا
نويد به نزول باران و فراوانى آن ، آن گاه مى توانست مؤثر باشد و مردمان را به پذيرش تعاليم و دستورهاى هود(ع) گرايش دهد كه آنان از كمبود باران در زحمت باشند.
ابتلا به كمبود محصول
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
1 - بقره - 2 - 155 - 4
4 - مبتلا شدن به پيكار با دشمنان و پيامد هاى آن ( ترس ، گرسنگى ، زيان هاى مالى و جانى و كم محصولى ) از مشكلات راه ايمان است .
لاتقولوا لمن يقتل . .. و لنبلونكم بشىء من الخوف
بيان كردن آزمون با ترس، گرسنگى و . .. پس از مطرح كردن جهاد و كشته شدن در راه خدا، گوياى اين است كه: مقصود از {الخوف و ...} ترسها و گرسنگيهايى است كه از مبتلا شدن به دشمنان دين به وجود مى آيد; يعنى، ايمان به رسالت مستلزم پيكار با دشمنان دين است و پيامد پيكار ترس، گرسنگى و ... مى باشد.
ابتلاى بنى اسرائيل به كمبود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 60 - 1
1 - قوم موسى ، پس از نجات از سيطره فرعون و گذر از دريا ، در سرزمينى به دور از آب حركت مى كردند و كمبود شديد آب مبتلا بودند .
و إذاستسقى موسى لقومه
امتحان با كمبود محصول
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 155 - 3
3 - خداوند با گرفتار ساختن مؤمنان به چيزهايى كه زيان مالى و جانى و كمبود محصول را در پى داشته باشد ، آنان را مى آزمايد .
و لنبلونكم بشىء من . .. نقص من الأمول و الأنفس و الثمرت
برادران يوسف و كمبود غلات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 65 - 17
17_ فرزندان يعقوب غلّه دريافتى در
سفر اول را براى قحطى پيش آمده كافى نمى دانستند و سفر به مصر را براى دريافت سهميه اى ديگر ضرورى مى شمردند .
ذلك كيل يسير
{ذلك} اشاره به متاع و آذوقه اى است كه فرزندان يعقوب در سفر نخست دريافت كرده بودند. {يسير} به معناى اندك است و روشن است كه اندك بودن به لحاظ دوره قحطى مى باشد.
دعاى كمبود آب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 60 - 14
14 - دعا و مناجات به درگاه خدا براى رفع كمبود آب ( استسقا ) امرى نيكو و شايسته ، و وظيفه اى بر عهده رهبران دين
و إذاستسقى موسى لقومه
سوء استفاده از كمبود ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 47 - 5
5 _ سوء استفاده از كمبود ها ، كاستى ها و ناهماهنگى هاى جنگ ، شيوه منافقان بى ايمان سست باور
و لأوضعوا خللكم يبغونكم الفتنة
عوامل ابتلا به كمبود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 42 - 3
3 _ گرفتارى امتهاى گذشته به سختيها و كاستيها بر اثر مخالفت با انبياى الهى
و لقد أرسلنا إلى أمم من قبلك فأخدنهم بالبأساء و الضراء
با توجه به آيات قبل، كه درباره تكذيب آيات الهى و انبيا بود، مى توان گفت جمله {فأخذناهم} نتيجه تكذيب آنان است ; يعنى: {فكذبوا فأخذناهم}.
عوامل كمبود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 96 - 11
11 _ جوامع تكذيب كننده پيامبران الهى در خطر گرفتار شدن به كمبود
ها و مشكلات زندگى
و لو أن أهل القرى ءامنوا . .. و لكن كذبوا فأخذنهم بما كانوا يكسبون
از مصاديق مورد نظر براى {فأخذنهم . .. } به دليل آيه 94، گرفتار شدن تكذيب كنندگان انبيا به كمبودها و مشكلات است.
عوامل كمبود امكانات مادى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 52 - 10
10_ شركورزى ، ارتكاب گناهان و مخالفت با پيامبران الهى ، از عوامل كمبود موهبت هاى دنيوى است .
استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يرسل السماء عليكم مدرارًا و يزدكم قوّة
فلسفه ابتلا به كمبود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 42 - 4
4 _ تضرع، هدف خداوند از گرفتار ساختن مردم به سختيها و كاستيها
فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون
{تضرع} به معناى تذلل و خضوع است. (لسان العرب).
قوم عاد و كمبود باران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 52 - 9
9_ قوم عاد ، بر اثر شركورزى و ارتكاب گناه ، به كمبود باران مبتلا شده بودند .
ثم توبوا إليه يرسل السماء عليكم مدرارًا
نويد به نزول باران و فراوانى آن ، آن گاه مى توانست مؤثر باشد و مردمان را به پذيرش تعاليم و دستورهاى هود(ع) گرايش دهد كه آنان از كمبود باران در زحمت باشند.
كمبود آب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 60 - 1
1 - قوم موسى ، پس از نجات از سيطره فرعون و گذر از دريا ، در سرزمينى به دور از آب حركت مى
كردند و كمبود شديد آب مبتلا بودند .
و إذاستسقى موسى لقومه
كمبود آب در بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 60 - 1
1 - قوم موسى ، پس از نجات از سيطره فرعون و گذر از دريا ، در سرزمينى به دور از آب حركت مى كردند و كمبود شديد آب مبتلا بودند .
و إذاستسقى موسى لقومه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 160 - 6،7،9
6 _ قوم موسى پس از عبور از دريا به كمبود آب و غذا مبتلا شدند .
إذ استسقه قومه . .. و أنزلنا عليهم المن و السلوى
7 _ بنى اسرائيل با توسل به موسى ( ع ) خواستار برطرف شدن مشكل كمبود آب شدند .
إذ استسقه قومه
9 _ موسى ( ع ) از جانب خداوند فرمان يافت تا براى دستيابى به آب عصاى خويش را به سنگ زند .
و أوحينا إلى موسى . .. أن اضرب بعصاك الحجر
{ال} در {الحجر} هم مى تواند تعريف جنس باشد، كه در اين صورت مراد از {الحجر}، سنگ در مقابل اشياى ديگر است، و هم مى تواند {ال} براى عهد حضورى و يا ذهنى باشد، كه در اين صورت مراد از {الحجر} سنگى مخصوص بوده است.
كمبود روزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 16 - 13
13 - { [ قال الرضا ( ع ) ] . . . قول اللّه عزّوجلّ { و أمّا إذا ما ابتلاه ربّه فقدر عليه رزقه } أى ضيق عليه رزقه ;
[امام
رضا(ع)] درباره سخن خداوند عزّوجلّ {. ..فقدر عليه رزقه} فرمود: يعنى روزيش را بر او تنگ سازد}.
كمبود غذا در بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 160 - 6
6 _ قوم موسى پس از عبور از دريا به كمبود آب و غذا مبتلا شدند .
إذ استسقه قومه . .. و أنزلنا عليهم المن و السلوى
مصلحت در كمبود روزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 62 - 7
7 - فراخى و تنگى روزى بندگان ، براى رعايت مصلحت آنان است .
اللّه يبسط الرزق لمن يشاء . .. و يقدر له إنّ اللّه بكلّ شىء عليم
{لام} در {لمن} و {له} هر دو، براى منفعت است. نيز به دنبال فراخى و تنگى روزى بندگان، يادآورى علم همه جانبه خدا، مفيد اين حقيقت است كه قبض و بسط روزى انسان ها، تابع مصالحى است و آنها را، خدا مى داند.
منشأ كمبود روزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 62 - 2،3،6
2 - مشيت خداوند ، تعيين كننده فراوانى و كمى روزى است .
اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر له
3 - خداوند ، به هركسى كه خود بخواهد ، روزى كم عطا مى كند .
اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر له
{قدر} و {تقدير} تبيين كميت چيزى است (مفردات راغب)، به قرينه مقابله با {يبسط}، {يقدر} در آيه، به معناى {كم و ضيق} است.
6 - فراخى و ضيق روزى بندگان ، ناشى از علم خدا به همه
چيز است .
اللّه يبسط الرزق . .. و يقدر له إنّ اللّه بكلّ شىء عليم
نجات از كمبود آب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 60 - 2،4،14
2 - موسى ( ع ) از خداوند خواست ، تا قومش را از كمبود آب رهايى بخشد .
و إذاستسقى موسى لقومه
{استسقاء} در لغت به معناى طلب كردن آب است و در اصطلاح شرعى دعا به درگاه خداوند است به نحوى خاص براى نزول باران.
4 - خداوند ، دعا و درخواست موسى ( ع ) ( دستيابى به آب ) را سريعاً اجابت كرد .
فقلنا اضرب بعصاك الحجر
حرف {فاء} در {فقلنا} اشاره به اين دارد كه ميان دعاى موسى و اجابت آن فاصله زمانى نبوده است.
14 - دعا و مناجات به درگاه خدا براى رفع كمبود آب ( استسقا ) امرى نيكو و شايسته ، و وظيفه اى بر عهده رهبران دين
و إذاستسقى موسى لقومه
كمبود ها
سوء استفاده از كمبود ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 47 - 5
5 _ سوء استفاده از كمبود ها ، كاستى ها و ناهماهنگى هاى جنگ ، شيوه منافقان بى ايمان سست باور
و لأوضعوا خللكم يبغونكم الفتنة
{كنترل اجتماعى}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 74 - 18
18 _ مبارزه با فساد و فسادانگيزى ، از اهداف مهم انبيا
و لاتعثوا فى الأرض مفسدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 157 - 14
14 _ فرمان به كار هاى
شايسته و برحذر داشتن از كار هاى ناروا ( امر به معروف و نهى از منكر ) از وظايف اساسى پيامبر ( ص ) و از اهداف رسالت او
يأمرهم بالمعروف و ينهيهم عن المنكر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 164 - 10،13،15
10 _ باور مصلحان يهود به ربوبيت خداوند بر بندگان ، واداركننده ايشان به تلاش براى اصلاح جامعه و بازدارى منحرفان از گناه و تجاوز
قالوا معذرة إلى ربكم
برداشت فوق از آوردن اسم {رب} استفاده شده است.
13 _ تلاش براى اصلاح جامعه و نهى از منكر ، امرى لازم بر عهده همگان
قالوا معذرة إلى ربكم و لعلهم يتقون
15 _ پرهيزكنندگان از فساد در صورتى كه براى بازدارى جامعه از گناه تلاش نكنند ، در پيشگاه خداوند مسؤولند .
قالوا معذرة إلى ربكم و لعلهم يتقون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 1 - 10
10 _ مؤمنان وظيفه دارند براى از ميان بردن كدورت ها ، درگيرى ها و اختلافات خويشتن تلاش كنند .
و أصلحوا ذات بينكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 25 - 3،5
3 _ اهل ايمان موظف به مبارزه با فتنه هايى كه شعله هاى آن دامنگير كل جامعه است .
و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين
عامل فتنه در مورد بحث _ چنانچه گذشت _ گناه و ستمكارى است و مرتكب اين گناه به دليل {ظلموا منكم} تنها برخى از افراد جامعه هستند. بنابراين امر به اتقا (اتقوا فتنة) نسبت به مخاطبان متفاوت خواهد بود. يعنى نسبت به گنهكاران و ستم
پيشگان، پرهيز از خود گناه است و نسبت به آنان كه مرتكب نمى شوند، جلوگيرى از ارتكاب آن است.
5 _ تخلف از دستورات حياتبخش و زيربنايى خدا و رسول ، مايه بروز فتنه هايى فراگير و نزول عذابى شديد بر تمامى جامعه ايمانى
إذا دعاكم لما يحييكم . .. و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصة
از مصاديق مورد نظر براى ستمكارى (ظلموا)، به قرينه آيه قبل، تخلف از دستورات حياتبخش و زيربنايى خدا و رسول است.
ابزار كنترل اجتماعى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 179 - 2
2 - قصاص ، عاملى مهم و اساسى در بازدارى مردم از ارتكاب قتل
و لكم فى القصاص حيوة . .. لعلكم تتقون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 164 - 12
12 _ نهى از منكر وسيله اى براى بازدارى مردم از گناهان
و لعلهم يتقون
اهميت كنترل اجتماعى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 199 - 2،4
2 _ دعوت مردم به كار هاى پسنديده ، از وظايف پيامبر ( ص )
و أمر بالعرف
{عرف} به معناى (شناخته شده) است و مراد از آن كارهايى است كه در شرع و عقل به پسنديده بودن شناخته شده است.
4 _ گذشت از لغزش ها ، دعوت مردم به كار هاى نيك و مدارا كردن با جاهلان و سفيهان ، از وظايف اساسى مبلغان دين
خذ العفو و أمر بالعرف و أعرض عن الجهلين
روش كنترل اجتماعى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 -
6 - 3
3 _ برخى از مؤمنان به سبب مخالفتشان با حركت به سوى جنگ بدر ، مورد سرزنش و توبيخ خداوند قرار گرفتند .
يجدلونك فى الحق بعد ما تبين
روشهاى كنترل اجتماعى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 118 - 10،18
10 _ مبارزه منفى و تحريم روابط با خطاكاران ، از روش هاى مؤثر و سازنده در برخورد با آنان
ضاقت عليهم الأرض . .. و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه
برداشت فوق با توجه به شأن نزول آيه شريفه است كه مسلمانان، با متخلفان از جنگ تبوك، قطع رابطه كردند.
18 _ فراهم آوردن زمينه و شرايط مناسب توبه براى خطاكاران _ پس از يك دوره مبارزه منفى _ از روش هاى مؤثر و سازنده در اصلاح آنان
و على الثلثة الذين خلّفوا حتى إذا ضاقت عليهم الأرض . .. ثم تاب عليهم ليتوبوا إن
زمينه كنترل اجتماعى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 74 - 19
19 _ توجه به خدادادى بودن نعمت ها و به ياد داشتن همواره آن ، زمينه ساز پرهيز آدمى از فسادانگيزى است .
فاذكروا ءالاء اللّه و لاتعثوا فى الأرض مفسدين
نهى از فسادانگيزى (لا تعثوا) در پى توجه دادن به نعمتهاى الهى، اشاره به اين نكته دارد كه توجه به نعمتهاى الهى مى تواند آدمى را از فسادانگيزى بر حذر دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 97 - 5
5 _ توجه جوامع بشرى به فرجام شوم تكذيب كنندگان انبيا ، زمينه ساز نگرانى ايشان
در ابتلا به عذاب الهى و مايه گرايش آنان به ايمان و تقواست .
و لو أن أهل القرى . .. أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا
جمله {أفأمن . .. } عطف بر جمله {فاخذنهم بما كانوا يكسبون} است. يعنى آيا اقوام و ملتهاى كفرپيشه پس از آگاهى به سرنوشت شوم تكذيب كنندگان انبيا، باز هم عذاب الهى را انكار مى كنند و خويشتن را از گرفتار آمدن به آن مصون مى پندارند؟
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 100 - 3
3 _ فرجام شوم كفرپيشگان گنهكار تاريخ ، زمينه اى مناسب براى پندگيرى و عبرت آموزى است .
أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم
از مصاديق مورد نظر براى {ذنوب}، به قرينه آيات قبل و آيه بعد، كفر و انكار آيات الهى است.
شيوه كنترل اجتماعى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 7 - 11
11 _ لزوم يادآورى حقايق آموزنده تاريخ
إذ يعدكم اللّه إحدى الطائفتين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 20 - 3
3 _ مؤمنان در معرض تخلف از دستورات خدا و رسول و نيازمند هشدار
يأيها الذين ءامنوا . .. و لا تولوا عنه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 57 - 1،6
1 _ پيامبر ( ص ) از جانب خدا فرمان يافت تا در صورت تسلط بر يهوديان پيمان شكن و جنگ آفرين ، آنان را به گونه اى مجازات كند كه زمينه پراكنده شدن ديگر دشمنان
فراهم آيد .
فإما تثقفنهم فى الحرب فشردبهم من خلفهم
تشريد به معناى پراكنده ساختن و كوچ دادن است. {باء} در {بهم} سببيه است كه به دليل {فى الحرب} كلمه اى همانند قتل و يا مجازات در تقدير مى باشد. و مراد از {من خلفهم} يهود و يا ديگر دشمنانى است كه از مدينه و يا اطراف آن به فتنه گرى مى پرداختند. بنابراين جمله {فشردبهم} چنين معنا مى شود: اى پيامبر با مجازات سنگين كه بر يهوديان پيمان شكن تحميل مى كنى، ديگر دشمنان را متفرق ساز و پراكنده كن.
6 _ عبرت گرفتن از سرنوشت پيمان شكنان جنگ آفرين عليه پيامبر ( ص ) و جامعه اسلامى ، از اهداف فرمان خداوند بر شدت مجازات آنان
فشردبهم من خلفهم لعلهم يذكرون
{تذكر} (مصدر يذكرون) به معناى دريافتن و همواره به خاطر داشتن است. جمله {لعلهم يذكرون} تعليل براى {فشردبهم} است. يعنى هدف از شدت مجازات اين است كه كفرپيشگان، توان مسلمين را دريابند و همواره به خاطر بسپارند تا در آينده عليه جامعه اسلامى توطئه نكنند.
عوامل كنترل اجتماعى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 34 - 5
5 _ توجه به محدود بودن زندگى و مجالهاى آن، مايه پرهيز از محرمات الهى است.
حرم ربى الفوحش . .. و لكل أمة أجل فإذا جاء أجلهم لا يستاخرون ساعة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 18 - 2
2 _ ضرورت توجه اهل ايمان به فرجام شوم كافران ستيزه گر و نقش اصلى خدا در پيروزى هاى مؤمنان
ذلكم
حرف {كم} در {ذلكم} خطاب به اهل ايمان
است. يعنى اى اهل ايمان سرنوشت مشركان ستيزه جو همان است كه بيان شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 25 - 6
6 _ توجه به شدت عقاب الهى ، زمينه ساز پرهيز از گناهان و ستمگريها
و اتقوا فتنة . .. و اعلموا أن اللّه شديد العقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 10
10 _ توجه به احاطه علمى خداوند بر كردار آدمى ، عامل اجتناب وى از سرمستى و رياكارى و جلوگيرى از راه خدا
و لاتكونوا . .. و اللّه بمايعملون محيط
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 9،11
9 _ باور به توانمندى خدا و شدت كيفر هاى وى زمينه ساز پرهيز آدمى از كفرورزى و ارتكاب گناه
فأخذهم اللّه بذنوبهم إن اللّه قوى شديد العقاب
هدف از توصيف خداوند با جمله {إن اللّه . .. } پس از بيان مؤاخذه كفرپيشگان گنهكار اين است كه انسانها با باور به نيرومندى خدا و شديد العقاب بودن وى، از مخالفت با وى بپرهيزند و رو به كفر و گناه نياورند.
11 _ توجه به سنت الهى در مجازات كافران و گناهكاران ، زمينه ساز پرهيز از كفرورزى و ارتكاب گناه
كدأب ءال فرعون . .. إن اللّه قوى شديد العقاب
هدف از بيان مؤاخذه كافران و گنهكاران هشدارى است به انسانها تا با توجه به آن در مسير ايمان و ترك گناه قرار گيرند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 94 - 13
13 _
توجه انسان به نظارت شدن اعمالش از سوى خدا و رسول خدا ( ص ) ، بازدارنده او از تخلف و كجروى
و سيرى اللّه عملكم و رسوله
تذكر به نظارت خدا و رسول او، ظاهراً در راستاى دور نمودن متخلفان از انحراف و كجروى است.
لوط(ع) و كنترل اجتماعى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 80 - 4
4 _ بازداشتن مردم از فحشا و لواط ، مهمترين و مقدمترين وظيفه لوط در رسالت هاى خويش
و لوطاً إذ قال لقومه أتأتون الفحشة
مسؤول كنترل اجتماعى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 94 - 11
11 _ لزوم توجه و نظارت خاص رهبر نظام اسلامى ، نسبت به عملكرد منافقان و عناصر متخلف از وظايف اجتماعى
و سيرى اللّه عملكم و رسوله
اختصاص يافتن رؤيت به خدا و پيامبر(ص) _ با اينكه همه مردم عملكرد متخلفان را شاهد خواهند بود _ شايد از آن جهت باشد كه نظارت آن دو، نقش اساسى در برخورد با آنان دارد. گفتنى است كه برداشت فوق با الغاى خصوصيت از {رسوله} و تعميم آن به جايگاه اجتماعى پيامبر (ص) است.
كنز
كيفر اخروى كنز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 35 - 1
1 _ دفينه هاى زراندوزان در قيامت وبال گردن و ابزارى براى شكنجه و عذاب آنان ، خواهد گشت .
و الذين يكنزون الذهب و الفضة . .. يوم يحمى عليها فى نار جهنم فتكوى بها جباههم
كيفر كنز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه
- 9 - 34 - 10
10 _ آنان كه طلا و نقره مى اندوزند و از انفاق آن در راه خدا ، امتناع مىورزند ، مستحق عذابى دردناكند .
و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم
مراد از كنز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 34 - 17
17 _ از رسول خدا ( ص ) روايت شده است : { . . . من رفع ديناراً أو درهماً أو تبراً أو فضة لا يعده لغريمه و لا ينفقه فى سبيل اللّه فهو كنز يكوى به يوم القيامة ;
كسى كه درهم و دينار (پول رايج) يا طلا و نقره اى را ذخيره كند، _ بدون اينكه براى طلبكار كنار بگذارد _ و آن را در راه خدا انفاق نكند اين مال كنز است و در قيامت، به وسيله آن داغ زده مى شود}.
مقدار كنز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 34 - 15
15 _ { لما نزلت هذه الآية { و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه . . . } قال رسول اللّه ( ص ) : . . . كل مال لا تؤدّى زكاته فهو كنز و ان كان فوق الأرض ;
هنگامى كه آيه {كنز} نازل شد رسول خدا (ص) فرمود: . .. هر مالى كه زكات آن داده نشود، كنز است اگر چه روى زمين باشد}.
كنيز
آثار تملك كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 -
6 - 2
2 - ازدواج يا تملك كنيزان ، تنها محدوده مجاز در روابط جنسى
و الذين هم لفروجهم ح_فظون . إلاّ على أزوجهم أو ما ملكت أيم_نهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 30 - 3
3 - ارضاى غرايز جنسى ، به گونه اى مشروع ( اختيار همسر يا تملك كنيز ) ، امرى مقبول و مورد پذيرش اسلام
إلاّ على أزوجهم أو ما ملكت أيم_نهم
آمرزش كنيز گناهكار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 33 - 32
32 - كنيزان وادار شده به فحشا از سوى مالكان ، مورد آمرزش و مشمول رحمت خدا هستند .
و من يكرههنّ فإنّ اللّه من بعد إكرههنّ غفور رحيم
آميزش با كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 6 - 1
1 - لزوم حفظ و نگه دارى دامن از همگان ، جز از همسر و كنيز خويش
و الذين هم لفروجهم ح_فظون . إلاّ على أزوجهم أو ما ملكت أيم_نهم
استثنا در آيه فوق، استثناى مفرغ (خالى از مستثنى منه) است. با توجه به اين كه حذف {مستثنى منه} در كلام موجب، جايز نيست، حذف آن در آيه بالا، بدان جهت است كه {حافظون} متضمن معناى نفى است; يعنى، {لايرسلونها على أحد إلاّ على أزواجهم أو ما ملكت أيمانهم; مؤمنان در آميزش با احدى، خود را آزاد و رها نمى سازند; مگر با همسران خود يا كنيزانى كه در تملك آنان قرار دارند}.
اباحه كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33
- 50 - 30
30 - داشتن كنيز ، امرى جايز و مباح است .
قد علمنا ما فرضنا عليهم فى . .. و ما ملكت أيم_نهم
احسان به كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 36 - 14
14 _ لزوم احسان به در راه ماندگان ، غلامان ، كنيزان و زيردستان
احساناً . .. و ابن السبيل و ما ملكت ايمانكم
ابن سبيل (پسر راه)، در اصطلاح به مسافرى گفته مى شود كه زاد و توشه خويش را از دست داده و درمانده شده است.
احكام كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 59 - 4
4 - كنيزان ، در پوشش و حجاب ، حكم زنان آزاده را ندارند .
قل لأزوجك . .. نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ
{نساء المؤمنين} انصراف به زنان آزاده مؤمن دارد. شأن نزول نقل شده درباره اين آيه و اين كه زنان آزاده و كنيزان، داراى پوشش يك نواختى بودند و از اين رو، مورد تعرض مزاحمان قرار مى گرفتند، گوياى اين است كه حكم مزبور، مربوط به زنان آزاده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 30 - 2
2 - ازدواج با تملّك كنيزان ، تنها محدوده مجاز در روابط جنسى
إلاّ على أزوجهم أو ما ملكت أيم_نهم
ازدواج با كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 3 - 9،10،11
9 _ جواز تملك كنيزان متعدد و بهره گيرى جنسى از آنان
فواحدة او ما ملكت ايمانكم
تعيين نكردن عدد در كنيزان در مقابل
تعيين عدد در غير آنان دليل جواز بهره گيرى جنسى از كنيزان متعدد است.
10 _ مشروعيّت ازدواج با كنيزان متعدد
فواحدة او ما ملكت ايمانكم
{فواحدة}، به قرينه صدر آيه، مفعول براى {انكحوا} است. يعنى {فانكحوا واحدة}، و به مقتضاى عطف، {ما ملكت} نيز مفعول آن خواهد بود. گفتنى است كه بنابراين مبنا مخاطب در {ايمانكم}، شخصى كه تصميم به ازدواج دارد، نمى باشد.
11 _ اكتفا به يك همسر يا بهره گيرى از كنيزان ، بهترين و نزديكترين راه براى منحرف نشدن از عدالت در مورد زنان
فواحدة او ما ملكت ايمانكم ذلك ادنى الّا تعولوا
{ذلك}، اشاره به {واحدة او ما ملكت ايمانكم} است. و {الّا تعولوا}، از ماده {عول} به معنى كجروى و ستم مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 5 - 14
14 _ حرمت ازدواج با كنيزان مسلمان و كنيزان اهل كتاب *
احل . .. و المحصنت و المحصنت من الذين اوتوا الكتب من قبلكم
بنابر اينكه مراد از {المحصنت} در آيه مورد بحث، زنان آزاده باشند. گفتنى است كه ازدواج با كنيزانى كه مسلمان هستند، با شرايطى كه در آيه 25 سوره نساء گذشت، تجويز شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 25 - 1،2،3،6،11،12،18،19،20،22،25،26،31،35
1 _ جواز ازدواج با كنيزان مسلمان
فمن ما ملكت ايمانكم من فتياتكم المؤمنات
2 _ جواز ازدواج با كنيزان ، مشروط به نداشتن تمكن مالى براى ازدواج با زنان آزاده مؤمن
و من لم يستطع منكم طولا ان ينكح المحصنات المؤمنات فمن ما ملكت ايمانكم
مؤيّد برداشت فوق، فرمايش امام باقر (ع) است كه درباره معناى
{طولاً} فرمود: من لم يجد منكم غنى.
_______________________________
مجمع البيان، ج 3، ص 54 ; نورالثقلين، ج 1، ص 469، ح 183.
3 _ ازدواج با كنيزان غير مؤمن جايز نيست .
فمن ما ملكت ايمانكم من فتياتكم المؤمنات
6 _ اظهار ايمان از سوى كنيزان ، مجوز ازدواج با آنان
من فتياتكم المؤمنات و اللّه اعلم بايمانكم
تذكر به علم كامل الهى به ايمان انسانها، پس از مشروط دانستن ازدواج با كنيزان به ايمان، اشاره به اين است كه براى ازدواج با كنيزان ايمان ظاهرى كافى است.
11 _ مبارزه اسلام با تحقير كنيزان و ننگ دانستن ازدواج با آنان
من فتياتكم المؤمنات . .. بعضكم من بعض
12 _ ازدواج با كنيز ، مشروط به اذن مالك اوست .
فانكحوهنّ باذن اهلهنّ
{اهل كنيز}، همان مالك اوست.
18 _ جواز ازدواج با كنيز ، مشروط به پاكدامنى او
فمن ما ملكت ايمانكم . .. محصنات غير مسافحات
ظاهراً كلمه {محصنات}، حال است براى {ما ملكت ايمانكم}. بنابراين جواز ازدواج را مشروط مى كند به احصان و پاكدامنى كنيز.
19 _ ازدواج با كنيزان زناكار جايز نيست .
فانكحوهنّ . .. غير مسافحات
20 _ ازدواج با كنيز رفيقباز جايز نيست .
فانكحوهنّ . .. غير مسافحات و لا متّخذات اخدان
{اخدان}، جمع {خدن} و به معنى دوست و رفيق است.
22 _ پاكدامنى كنيز پس از ازدواج ، شرط لزوم پرداخت اجرت ( مهريه ) متعارف به وى *
اتوهنّ اجورهنّ بالمعروف محصنات غير مسافحات و لا متّخذات اخدان
بنابر اينكه {محصنات غير مسافحات}، حال براى مفعول اوّل {اتوهنّ} باشد كه در اين صورت {محصنات} قيد براى {اتوا} مى شود.
25 _ ترس از گرفتار شدن در تنگنا هاى مشقّتبار جنسى ، مجوّز ازدواج با كنيزان
فانكحوهنّ .
.. ذلك لمن خشى الْعنت منكم
{عنت} بمعنى مشقّت است و مراد از آن به مناسبت مورد، مشقّتهايى است كه از ناحيه جنسى به آدمى وارد مى شود. {ذلك} اشاره به ازدواج با كنيزان است.
26 _ ترس از ابتلا به زنا و فحشا ، مجوز ازدواج با كنيزان *
ذلك لمن خشى الْعنت منكم
بسيارى از مفسران برآنند كه مراد از {عنت} در آيه شريفه، زناست.
31 _ خويشتن دارى در غريزه جنسى ، بهتر از ازدواج با كنيزان
فمن ما ملكت ايمانكم . .. ذلك لمن خشى الْعنت منكم
در برداشت فوق متعلق صبر، {عنت} به معناى مشقت گرفته شده است و مفضّل عليه كلمه {خير}، ازدواج با كنيز فرض شده است. يعنى {ان تصبروا على العنت خير لكم من نكاحهن}.
35 _ تجويز ازدواج با كنيزان ، مظهرى از غفران و رحمت الهى
و من لم يستطع منكم . .. فمن منا ملكت ايمانكم ... و اللّه غفور رحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 30 - 2
2 - ازدواج با تملّك كنيزان ، تنها محدوده مجاز در روابط جنسى
إلاّ على أزوجهم أو ما ملكت أيم_نهم
استمتاع از كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 24 - 2
2 _ جواز بهره گيرى جنسى از كنيز شوهردار براى مالك وى
حرّمت . .. و المحصنات من النّساء الّا ما ملكت ايمانكم
لازم به تذكر است كه حكم مذكور داراى شرايطى است كه در فقه بيان شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 30 - 2
2 - ازدواج با تملّك
كنيزان ، تنها محدوده مجاز در روابط جنسى
إلاّ على أزوجهم أو ما ملكت أيم_نهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 31 - 1
1 - ارضاى غرايز جنسى ، جز از طريق همسر يا كنيز مملوك ، تجاوز به حدود الهى و به دور از حق و اعتدال است .
فمن ابتغى وراء ذلك فأُول_ئك هم العادون
{عدوان} (مصدر {عادون})، به معناى تجاوز كردن و از حد گذشتن است.
استيذان كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 58 - 25
25 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : يا أيّها الذين آمنوا ليستئذنكم الذين ملكت أيمانكم والذين لم يبلغوا الحلم منكم ثلاث مرّات } قيل : من هم ؟ فقال : هم المملوكون من الرجال و النساء و الصبيان الذين لم يبلغوا الحلم ;
امام صادق(ع) در پاسخ اين سؤال كه مراد از { الذين ملكت أيمانكم و الذين لم يبلغوا الحلم منكم} چه كسانى اند؟ فرمود: آنان بردگان اند; چه غلامان [باشند ]و چه كنيزان و كودكانى كه به سن بلوغ نرسيده اند. ..}.
اكراه كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 33 - 21،22،39
21 - واداشتن كنيزان عفيف ، بر فحشا و فساد جنسى ، حرام است .
و لاتكرهوا فتي_تكم على البغاء إن أردن تحصّنًا
22 - سود و درآمد به دست آمده از راه واداشتن كنيزان به فحشا و خودفروشى ، حرام است .
ولاتكرهوا فتي_تكم على البغاء إن أردن تحصّنًا لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا
نهى از واداشتن كنيزان به
فحشا براى به دست آوردن سود و متاع دنيوى، دليل حرمت چنين سودى است.
39 _ { عن على ابن أبى طالب ( ع ) فى قوله : { و لاتكرهوا فتياتكم على البغاء } قال : كان أهل الجاهلية يبغين إمائهم فنهوا عن ذلك فى الإسلام ;
حضرت على بن ابى طالب(ع) درباره سخن خدا {و لاتكرهوا فتياتكم على البغاء} فرمود: اهل جاهليت كنيزان خود را به زنا وادار مى كردند. سپس در اسلام از اين كار نهى شدند}.
انفاق به كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - منافقون - 63 - 10 - 19
19 - { عن محمّد بن علىّ ( ع ) أنّه قال : { أنفقوا من مّا رزقناكم } قال : ممّا رزقكم اللّه على ما فرض اللّه عليكم فيما مَلَكَتْ أيمانُكم . . . ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {أنفقوا من مّا رزقناكم} روايت شده كه فرمود: از آنچه خداوند به شما روزى داده، انفاق كنيد بر كسانى كه غلام يا كنيز شما هستند; همان گونه و همان مقدار كه خداوند بر شما واجب كرده است. ..}.
تملك كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 30 - 2
2 - ازدواج با تملّك كنيزان ، تنها محدوده مجاز در روابط جنسى
إلاّ على أزوجهم أو ما ملكت أيم_نهم
حجاب كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 59 - 4،12
4 - كنيزان ، در پوشش و حجاب ، حكم زنان آزاده را ندارند .
قل لأزوجك . .. نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ
{نساء
المؤمنين} انصراف به زنان آزاده مؤمن دارد. شأن نزول نقل شده درباره اين آيه و اين كه زنان آزاده و كنيزان، داراى پوشش يك نواختى بودند و از اين رو، مورد تعرض مزاحمان قرار مى گرفتند، گوياى اين است كه حكم مزبور، مربوط به زنان آزاده است.
12 - بر زنان مؤمن آزاده ، لازم است با پوشش مناسب ، خود را از بردگان كنيز متمايز سازند .
يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين
متعلق {يعرفن} مى تواند {من الإماء} باشد و مى تواند چيزى شبيه {إنّهنّ حرائر} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.
حد زناى كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 25 - 23،24
23 _ حدّ زناى كنيزان مسلمان ، نيمى از حدّ زنانى آزاده است .
فاذا احصنّ فان اتين بفاحشة فعليهن نصف ما على المحصنات من العذاب
چون فعل {احصنّ} مجهول است، مراد از آن شوهردار بودن است، و چون ضمير آن به {مؤمنات} برمى گردد، هر دو قيد، يعنى مسلمان و شوهردار بودن، از آن استفاده مى شود. مؤيّد معناى مذكور براى {احصنّ} در برداشت فوق، فرمايش امام صادق (ع) است كه درباره آن فرمود: يعنى نكاحهنّ ... .
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 235، ح 96 ; نورالثقلين، ج 1، ص 470، ح 190.
24 _ كنيز شوهردار ، در صورت ارتكاب هر نوع فحشا ، مستحق نيمى از كيفر زن آزاد *
فاذا احصنّ فان اتين بفاحشة فعليهن نصف ما على المحصنات
در برداشت فوق، {فاحشة} به معناى مطلق كار زشت گرفته شده، نه به معناى {زنا}.
حقوق كنيز
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 25 - 11،14
11 _ مبارزه اسلام با تحقير كنيزان و ننگ دانستن ازدواج با آنان
من فتياتكم المؤمنات . .. بعضكم من بعض
14 _ وجوب پرداخت اجرت ( مهريّه ) به كنيزان بر طبق معيار هاى متعارف جامعه
و اتوهُنّ اجورهنّ بالمعروف
حليت كنيز براى محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 52 - 10
10 - بر پيامبر ( ص ) غير از همسران تعيين شده ، تنها كنيز ، حلال و مباح بود .
لايحلّ لك النساء من بعد . .. إلاّ ما ملكت يمينك
حمايت از كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 33 - 29
29 - كنيزان پاكدامن و شخصيت انسانى آنان ، مورد حمايت اسلام است .
و لاتكرهوا فتي_تكم على البغاء إن أردن تحصّنًا لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا
زمينه ازدواج كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 32 - 4،5
4 - اولياى بردگان و كنيزان صالح و نيكو كردار ، موظف به فراهم آوردن تسهيلات ازدواج براى آنان .
و أنكحوا . .. و الص_لحين من عبادكم و إمائكم
5 - فراهم آوردن تسهيلات ازدواج براى بردگان و كنيزان شايسته اداره زندگى مشترك ، تكليفى است بر عهده اولياى آنان .
و أنكحوا. .. و الص_لحين من عبادكم و إمائكم
برداشت ياد شده، براين اساس است كه مقصود از صلاح در {الصالحين} _ به قرينه اين كه سخن از ازدواج افراد غير متأهل است و آنان نوعاً از قشر جوان و نوجوانان اند _ صلاحيت براى
امر ازدواج باشد; يعنى، به حدى از رشد و بلوغ رسيده باشند كه شايستگى اداره زندگى مشترك را داشته باشند.
شخصيت كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 33 - 26
26 - شخصيت و كرامت انسانى كنيزان ، به منزله شخصيت و كرامت دختران آزاد است .
و لاتكرهوا فتي_تكم على البغاء . .. إن أردن تحصّنًا
{فتيات} (جمع {فتية}) به معناى دختران جوان است (لسان العرب). برداشت ياد شده از تعبير {فتياتكم}(دختران جوانتان) به جاى {إمائكم}(كنيزانتان) _ با آن كه مقصود از دختران جوان، همان كنيزان است _ استفاده شده است.
عفّت كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 25 - 22
22 _ پاكدامنى كنيز پس از ازدواج ، شرط لزوم پرداخت اجرت ( مهريه ) متعارف به وى *
اتوهنّ اجورهنّ بالمعروف محصنات غير مسافحات و لا متّخذات اخدان
بنابر اينكه {محصنات غير مسافحات}، حال براى مفعول اوّل {اتوهنّ} باشد كه در اين صورت {محصنات} قيد براى {اتوا} مى شود.
كنيز صالحه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 32 - 4،5
4 - اولياى بردگان و كنيزان صالح و نيكو كردار ، موظف به فراهم آوردن تسهيلات ازدواج براى آنان .
و أنكحوا . .. و الص_لحين من عبادكم و إمائكم
5 - فراهم آوردن تسهيلات ازدواج براى بردگان و كنيزان شايسته اداره زندگى مشترك ، تكليفى است بر عهده اولياى آنان .
و أنكحوا. .. و الص_لحين من عبادكم و إمائكم
برداشت ياد شده، براين اساس است كه مقصود از صلاح در {الصالحين} _ به قرينه اين
كه سخن از ازدواج افراد غير متأهل است و آنان نوعاً از قشر جوان و نوجوانان اند _ صلاحيت براى امر ازدواج باشد; يعنى، به حدى از رشد و بلوغ رسيده باشند كه شايستگى اداره زندگى مشترك را داشته باشند.
كنيز مؤمن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 221 - 3
3 _ كنيز مؤمن براى همسرى شايسته تر است از آزاد زن مشرك ; هر چند زيبا و دلربا باشد .
و لاَمَة مؤمنة خير من مشركة و لو اعجبتكم
مالكيت كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 25 - 15
15 _ كنيز ، مالك مهريّه خويش
فمن ما ملكت ايمانكم . .. و اتوهُنّ اجورهنّ
از اينكه خداوند تصريح مى كند كه مهريّه كنيز را به خود او بدهيد (اتوهنّ اجورهنّ) و نفرمود كه: اتوا اجورهنّ، معلوم مى شود مالك مهريّه، خود كنيز است نه مالك او.
محروميت مالك كنيز گناهكار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 33 - 33
33 - برده دارانِ وادار كننده كنيزان خويش به فحشا و فساد جنسى ، محروم از آمرزش و رحمت خدا هستند .
و من يكرههنّ فإنّ اللّه من بعد إكرههنّ غفور رحيم
در آيه ياد شده متعلق {غفور} و {رحيم} ذكر نشده است. با توجه به اين كه بعيد است خداوند به برده داران، به خاطر گناه اكراهشان و نيز مورد هشدار قرار گرفتن آنان وعده غفران و رحمت بدهد، به نظر مى رسد مقصود كنيزانى خواهد بود كه مجبور به فحشا شده اند. بر اين
اساس اختصاص يافتن اين وعده به كنيزان، حاكى از محروميت برده داران از اين موهبت است.
مشروعيت تملك كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 6 - 3
3 - ارضاى غرايز جنسى به گونه اى مشروع ( اختيار همسر يا تملك كنيز ) ، امرى مقبول و مورد پذيرش اسلام
إلاّ على أزوجهم . .. فإنّهم غير ملومين
معاشرت با كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 3 - 12
12 _ عدم لزوم رعايت مساوات بين كنيزان ، براى مالكان آنان
فان خفتم الّا تعدلوا فواحدة او ما ملكت ايمانكم ذلك ادنى الّا تعولوا
مراد از مساوات، عدالت و قسطى است كه شوهر ملزم به رعايت آن در بين زنان متعدد خويش مى باشد.
مهريه كنيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 25 - 14،15،22
14 _ وجوب پرداخت اجرت ( مهريّه ) به كنيزان بر طبق معيار هاى متعارف جامعه
و اتوهُنّ اجورهنّ بالمعروف
15 _ كنيز ، مالك مهريّه خويش
فمن ما ملكت ايمانكم . .. و اتوهُنّ اجورهنّ
از اينكه خداوند تصريح مى كند كه مهريّه كنيز را به خود او بدهيد (اتوهنّ اجورهنّ) و نفرمود كه: اتوا اجورهنّ، معلوم مى شود مالك مهريّه، خود كنيز است نه مالك او.
22 _ پاكدامنى كنيز پس از ازدواج ، شرط لزوم پرداخت اجرت ( مهريه ) متعارف به وى *
اتوهنّ اجورهنّ بالمعروف محصنات غير مسافحات و لا متّخذات اخدان
بنابر اينكه {محصنات غير مسافحات}، حال براى مفعول اوّل {اتوهنّ} باشد كه در اين صورت {محصنات} قيد براى {اتوا} مى
شود.
كودك
احكام كودك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 127 - 17
17 _ قرآن حاوى احكامى خاص ، درباره اطفال ناتوان و مستضعف
يفتيكم فيهنّ و ما يتلى عليكم فى الكتب . .. و المستضعفين من الولدن
استماع سخن كودك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 4 - 7
7_ لزوم گوش سپارى به سخنان كودكان و اجازه نقل رخداد ها و دريافت ها به آنان
إذ قال يوسف لأبيه ي_أبت إنى رأيت
اهميت حقوق كودك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - طلاق - 65 - 6 - 9
9 - توجه به مصالح و منافع نوزادان و نيز رعايت موازين شرعى و عقلى ، بايد اساس و مبناى مشاوره و هم فكرى مردان و زنان مطلّقه باشد .
و أتمروا بينكم بمعروف
{معروف} اسم براى هر كارى است كه از نظر عقل و شرع، حسن و خوبى آن شناخته شده باشد (مفردات راغب).
تصرفات كودك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 6 - 5،7
5 _ كودكان ( نابالغان ) و كسانى كه رشد اقتصادى ندارند ، از تصرف در اموال خود محجورند . *
و ابتلوا اليتامى . .. فان انستم منهم رشداً فادفعوا
7 _ صحت تصرف كودكان يتيم در اموال ، با اذن و نظارت ولىّ
و ابتلوا اليتامى حتّى اذا بلغوا النّكاح
چون بدون تصرف يتيم در اموال و بدون نظارت ولىّ بر آن تصرفات، آزمايش تحقق نمى يابد.
تغذيه كودك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره
- 2 - 233 - 1،2،3،4،6،8،15،18،19،26،27،36
1 _ وجوب شير دادن مادران به فرزندان خويش
و الوالدات يُرضعن اولادهنّ
جمله {يرضعن . .. }، جمله اى است خبرى در مقام انشا.
2 _ اولويّت شير مادر براى تغذيه فرزند نسبت به شير ديگر زنان و تغذيه هاى ديگر
و الوالدات يرضعن اولادهنّ
3 _ دوره كامل شيرخوارگى كودك ، دو سال كامل است .
و الوالدات يرضعن اولادهنّ حولين كاملين
4 _ عدم وجوب شير دادن به نوزاد به مدّت دو سال بر مادر *
لمن اراد ان يتمّ الرضاعة
چون حكم (ارضاع به مدّت دو سال) را تعليق به اراده مادر كرده است، به نظر مى رسد ارضاع به مدّت دو سال واجب نباشد; اگر چه اصل ارضاع واجب باشد.
6 _ مادر در صورت تصميم پدر به تكميل شيرخوارگى فرزند ، بايد دو سال كامل به نوزاد شير دهد . *
و الوالدات يرضعن . .. لمن اراد ان يتم الرضاعة
برخى از مفسّرين برآنند كه مراد از {من أراد} پدر فرزند است; يعنى آنگاه بر مادر دو سال شير دادن لازم است كه پدر از او بخواهد. در تأييد اين برداشت نيز گفته شده كه صيغه {اراد} و {يتمّ} به صورت مذكر، مؤيد آن است.
8 _ زنان مطلّقه نبايد از شير دادن به نوزاد خود امتناع نمايند .
و الوالدات يُرضعن
آيات قبل و بعد در مورد زنان مطلّقه است.
15 _ توجه اسلام به نقش سازنده مادر در تغذيه و پرورش كودك *
و الوالدات يرضعن اولادهنّ
18 _ نبايد مادر _ حتى پس از طلاق _ با امتناع از شير دادن به فرزند ، موجب ضرر او شود .
لا تضارّ والدة بولدها
19 _ خوددارى مادر از شير دادن
به كودك خويش ، از مصاديق بارز اضرار به فرزند
و الوالدات يرضعن . .. لا تضارّ والدة بولدها
نهى از زيان رسانى به كودك پس از الزام مادر به شير دادن، اشاره به اين معناست كه از مصاديق بارز ضرر به كودك، خوددارى از شير دادن به اوست.
26 _ جواز گرفتن فرزند از شير قبل از دو سال ، به شرطِ رضايت ، مشورت و توافق پدر و مادر
فان ارادا فصالا عن تراض منهما و تشاور فلا جناح عليهما
چون حدّ كمال شير دادن دو سال است، بنابراين {فصال} پس از دو سال طبيعى است و نياز به مشورت و توافق ندارد; لذا مراد از {فصال} در آيه شريفه، {فصال} قبل از دو سال است.
27 _ جدا كردن طفل از شير مادر ، بايد پس از مشورت با صاحبنظران و توافق والدين صورت گيرد .
فان ارادا فصالا عن تراض منهما و تشاور فلا جناح عليهما
در برداشت فوق، {فصال} حمل شده بر {فصال} از شير مادر، نه از هر شيرى; يعنى توافق مى كنند كه مادر ديگر شير ندهد و براى تكميل مدّت شير، كودك را به دايه اى بسپارند.
36 _ لزوم رعايت تقوا در حقوق نوزادان و آنچه مربوط به شيردهى آنان است .
و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه
محور اصلى آيه، تأمين حيات و رشد نوزادان است. بنابراين مصداق بارز تقوا درآيه شريفه، رعايت حقوق آنان خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - طلاق - 65 - 6 - 8
8 - مردان و زنان مطلّقه ، بايد درباره شير دادن و كيفيت نگه دارى نوزادانشان ، به مشاوره و هم
فكرى بپردازند .
و أتمروا بينكم
حقوق كودك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 9 - 1
1 _ كسانى كه خواهان رعايت حقوق كودكان يتيم خويش از طرف جامعه هستند ، بايد حقوق كودكانِ يتيم ديگران را رعايت كنند .
وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً خافوا عليهم فليتّقوا اللّه
جمله {فليتّقوا اللّه}، به قرينه جمله قبل (لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً) چنين معنا مى شود: فليتّقوا اللّه فى امر الذريّة الضعاف; يعنى كسانى كه نگران رعايت حقوق فرزندان خويش پس از مرگ خود هستند، بايد تقواى الهى را در مورد فرزندان ضعيف (يتيمان) ديگر مردمان رعايت كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 127 - 17
17 _ قرآن حاوى احكامى خاص ، درباره اطفال ناتوان و مستضعف
يفتيكم فيهنّ و ما يتلى عليكم فى الكتب . .. و المستضعفين من الولدن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 14 - 6
6 - دوران شيرخوارگى كودك ، تا دو سال است .
و فص_له فى عامين
{فصال} در لغت، به معناى {جدا كردن كودك از شير} است (مفردات راغب). لازم به ذكر است كه {فى} (حرف ظرف) دلالت مى كند بر اين كه مدّت شيرخوارگى، دو سال است و جدا كردن كودك از شير، مى تواند در خلال آن دو سال باشد.
روانشناسى كودك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 7 - 5
5- اهميت نام و نام گذارنده و نقش آن در شخصيت كودك
اسمه يحيى لم نجعل
له من قبل سميًّا
تعبير {اسمه يحيى} از آن جهت مورد تصريح قرار گرفته است كه تعيين آن از سوى خدا، خود شرافتى برجسته و قابل تأمل است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 4 - 7
7_ لزوم گوش سپارى به سخنان كودكان و اجازه نقل رخداد ها و دريافت ها به آنان
إذ قال يوسف لأبيه ي_أبت إنى رأيت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 12 - 7
7_ حضور در مراتع و بازى و گردش ، از نياز هاى طبيعى كودكان
و إنا له لن_صحون. أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب
روش برخورد با كودك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 4 - 7
7_ لزوم گوش سپارى به سخنان كودكان و اجازه نقل رخداد ها و دريافت ها به آنان
إذ قال يوسف لأبيه ي_أبت إنى رأيت
عوامل مؤثر در رشد كودك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 15 - 13
13- نقش اساسى دوران جنينى و شيرخوارگى ، در رشد و بلوغ فرزند *
و حمله و فص_له ثل_ثون شهرًا حتّى إذا بلغ أشدّه
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه آمدن {بلغ أشدّه} _ در پى {و حمله و فصاله} _ بيانگر ارتباط ميان اين دو مقطع باشد.
كودك مظلوم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 75 - 5
5 _ مردان ، زنان و كودكان مانده در ستم ، از مصاديق مستضعفان
و المستضعفين من الرّجال و النّساء و الولدان
الّذين يقولون ربّنا اخرجنا من هذه ال
مالكيت كودك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 6 - 8
8 _ مالكيت شخصى كودكان
و ابتلوا التيامى . .. فادفعوا اليهم اموالهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 34 - 5
5- ثبوت حق مالكيت براى افراد نابالغ
و لاتقربوا مال اليتيم . .. حتى يبلغ أشدّه
{يتيم} در لغت، به طفلى گفته مى شود كه قبل از بلوغ، از پدرش جدا شده و او را از دست بدهد (مفردات راغب).
محجوريت كودك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 6 - 5
5 _ كودكان ( نابالغان ) و كسانى كه رشد اقتصادى ندارند ، از تصرف در اموال خود محجورند . *
و ابتلوا اليتامى . .. فان انستم منهم رشداً فادفعوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 34 - 14
14- صغير بودن و رشد و درك اقتصادى نداشتن ، دو عامل حجر و مانع حق تصرف فرد در مال خويش است .
حتى يبلغ أشدّه
بيان غايت زمان ممنوعيت حق تصرف يتيم، در واقع بيان كننده ملاك حق تصرف در مال است و آن، بلوغ و رشد اقتصادى است. بنابراين يتيم بودن، خصوصيت و موضوعيت ندارد.
محرميت كودك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 31 - 22،25
22 - پوشاندن زينت ها و مواضع آنها ( بدن ) از خدمت كاران بى نياز به زن و بى رغبت به زناشويى و كودكان بى خبر
از مسائل جنسى ، بر زنان مؤمن لازم نيست .
و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو الت_بعين غير أُوْلى الإربة من الرجال أو الطفل الذي
واژه {الإربة} به معناى حاجت است و در آيه شريفه _ به مناسبت اين كه در بيان مسائل محرم و نامحرم است _ مقصود، نياز به زن و تمايل جنسى به زنان است.
25 - پدر شوهر ، پسرهمسر ، پسر برادر ، پسر خواهر ، زنان مؤمن ، بردگان ، خدمت كاران بى ميل به زن و زناشويى و كودكان بى خبر از مسائل جنسى ، از محارم زنان اند .
و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ . .. أو الطفل الذين لم يظهروا على عورت النساء
نجات كودك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 75 - 6
6 _ نجات كودكان از محيط كفر و شرك ، از وظايف مؤمنان
و الولدان . .. الظالم اهلها
نقش كودك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 13 - 8
8 - حضور كودك در كنار مادر ، مايه سرور و روشنى ديدگان و فراق او ، موجب اندوه و نگرانى مادر
فرددن_ه إلى أُمّه كى تقرّ عينها و لاتحزن
نيازهاى كودك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 12 - 7
7_ حضور در مراتع و بازى و گردش ، از نياز هاى طبيعى كودكان
و إنا له لن_صحون. أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب
كودكان
استيذان كودكان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 58 - 3
3 - فرزندان نابالغ ،
بايد براى ورود به اتاق و محل استراحت پدر و مادرشان به وقت برهنگى و خلوت آنان ، اجازه بگيرند .
ليستئذنكم . .. الذين لم يبلغوا الحلم منكم ثلث مرّت ... ثلث عورت لكم
اهميت تربيت كودكان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 58 - 13
13 - هرگونه رفتارى كه موجب تحريك جنسى فرزندان نابالغ و مميز ( بلوغ زودرس ) شود ، ممنوع است .
ليستئذنكم . .. و الذين لم يبلغوا الحلم منكم ... من قبل صلوة العشاء ... ليس عليكم
با توجه به فلسفه و حكمت اذن گرفتن فرزندان نابالغ، براى ورود به محل خواب و خلوت پدر و مادرشان و نيز لزوم پرهيز والدين از ظاهر شدن با چنين وضعيتى در انظار فرزندان خويش، مى توان گفت كه هرگونه تحريك جنسى فرزندان (بلوغ زودرس) ممنوع است و مورد آيه خصوصيتى ندارد.
سختى استيذان كودكان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 58 - 14
14 - ضرورت معاشرت نزديك و تنگاتنگ فرزندان نابالغ با پدر و مادر خود و مشقت اجازه خواستن ، فلسفه و دليل عدم لزوم اذن خواستن از والدين ، براى رفت و آمد نزديك باآنان در غير از سه وقت مقرر است .
ليستئذنكم . .. ثلث عورت لكم ليس عليكم و لا عليهم جناح بعدهنّ طوّفون عليكم بعضكم
جمله {طوّافون عليكم. ..} جمله اى است تعليليه كه بيانگر علت و فلسفه جواز رفت و آمد نزديك فرزندان با پدر و مادرشان در اتاق ها و محل استراحت آنان است; يعنى، چون فرزندان بايد با پدر و
مادرشان رفت و آمد نزديك داشته باشند و اجازه خواستن براى اين كار، براى فرزندان مشقت بار است، پس اذن طلبيدن لازم نيست.
مسؤوليت كودكان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 58 - 3
3 - فرزندان نابالغ ، بايد براى ورود به اتاق و محل استراحت پدر و مادرشان به وقت برهنگى و خلوت آنان ، اجازه بگيرند .
ليستئذنكم . .. الذين لم يبلغوا الحلم منكم ثلث مرّت ... ثلث عورت لكم
ممنوعيت تحريك جنسى كودكان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 58 - 13
13 - هرگونه رفتارى كه موجب تحريك جنسى فرزندان نابالغ و مميز ( بلوغ زودرس ) شود ، ممنوع است .
ليستئذنكم . .. و الذين لم يبلغوا الحلم منكم ... من قبل صلوة العشاء ... ليس عليكم
با توجه به فلسفه و حكمت اذن گرفتن فرزندان نابالغ، براى ورود به محل خواب و خلوت پدر و مادرشان و نيز لزوم پرهيز والدين از ظاهر شدن با چنين وضعيتى در انظار فرزندان خويش، مى توان گفت كه هرگونه تحريك جنسى فرزندان (بلوغ زودرس) ممنوع است و مورد آيه خصوصيتى ندارد.
كودكى
امامت در كودكى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 12 - 14
14- { علىّ بن اسباط قال : رأيت أباجعفر ( ع ) . . . فقال يا علىّ إنّ اللّه إحتج فى الإمامة بمثل ما احتّج به فى النبوّة فقال : { و آتيناه الحكم صبيّاً } . . . فقد يجوز أن يؤتى الحكمة و هو صبىّ
. . . ;
على بن اسباط گفت: امام جواد(ع) را ديدم . .. به من فرمود اى على همان خداوند احتجاج نموده در مورد امامت به حجتى نظير آنچه در مورد نبوت احتجاج نموده است، پس فرمود: {و آتيناه الحكم صبيّاً} ... پس روا است كه حكمت به كودك هم داده شود...}.
بازگشت به كودكى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 68 - 1،6
1 - بازگشت انسان به حالت طفوليت پس از عمر طولانى و دوران پيرى از نظر قواى جسمى و عقلى
و من نعمّره ننكّسه فى الخلق
{تعمير} (مصدر {نعمّر} و از ماده {عمر}) به معناى طولانى كردن عمر و {تنكيس} (مصدر {ننكّسه}) به معناى واژگون ساختن است. مقصود از جمله {و من نعمّره ننكّسه فى الخلق} واژگون شدن و بازگشت انسان از نظر قواى جسمى و عقلى در دوران پيرى، به دوران ضعف و سستى طفوليت خويش است.
6 - بازگشت انسان به حالت طفوليت _ پس از دوران پيرى _ از نظر قواى جسمى و عقلى ، نشانگر توانايى خداوند بر عذاب كافران و بازگرداندن آنان به روز رستاخيز است .
و لو نشاء لطمسنا على أعينهم . .. و من نعمّره ننكّسه فى الخلق
برداشت ياد شده براين اساس استوار است كه عبارت {من نعمّره . ..} عطف بر {و لو نشاء لطمسنا...} _ از باب عطف علت بر معلول _ باشد; يعنى، آيه شريفه درصدد ارئه شاهدى بر توانايى خداوند بر مسخ و زمين گير كردن انسان و بازگرداندن وى به روز رستاخيز براى محاكمه است.
بازى در كودكى
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
18 - حديد - 57 - 20 - 5
5 - اقتضاى دوران كودكى انسان بازى است .
أنّما الحيوة الدنيا لعب
حكمت در كودكى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 12 - 14
14- { علىّ بن اسباط قال : رأيت أباجعفر ( ع ) . . . فقال يا علىّ إنّ اللّه إحتج فى الإمامة بمثل ما احتّج به فى النبوّة فقال : { و آتيناه الحكم صبيّاً } . . . فقد يجوز أن يؤتى الحكمة و هو صبىّ . . . ;
على بن اسباط گفت: امام جواد(ع) را ديدم . .. به من فرمود اى على همان خداوند احتجاج نموده در مورد امامت به حجتى نظير آنچه در مورد نبوت احتجاج نموده است، پس فرمود: {و آتيناه الحكم صبيّاً} ... پس روا است كه حكمت به كودك هم داده شود...}.
دوران كودكى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 5 - 17
17- منحنى صعود انسان در زندگى دنيوى ، از طفوبيت آغاز مى شود و در اوج جوانى ، به پايان مى رسد .
فإنّا خلقن_كم من تراب. .. ثمّ نخرجكم طفلاً ثمّ لتبلغوا أشدّكم
ذكر نيازهاى كودكى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 24 - 8
8- توجه انسان به ضعف ها و نياز هاى دوران كودكى و خدمات و زحمات پدر و مادر ، برانگيزنده عواطف وى نسبت به آنان است .
و قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا
قضاوت در كودكى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10
- مريم - 19 - 12 - 10
10- حضرت يحيى ، برخوردار مقام قضاوت در ايام كودكى
و ءاتين_ه الحكم صبيًّا
{حكم} بر اساس يكى از معانى متعددى كه براى آن ذكر شده است، مصدر و به معناى قضاوت كدن است (لسان العرب).
كودكى ابراهيم(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 51 - 4
4- ابراهيم ( ع ) در پرتو عنايت الهى ، از رشد و كمالات خاص از دوران كودكى و قبل از نبوت بهره مند بود .
و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل
برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مراد از {من قبل} پيش از بلوغ و يا قبل از نبوت باشد.
كودكى انسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 6 - 2
2 _ آفرينش انسان از خاك ، رشد مرحله به مرحله او در رحم ، صعود تدريجى از طفوليت ( مرحله ضعف جسمى و عقلى ) به اوج جوانى و نزول تدريجى از اوج بتوانايى ( جوانى ) به حضيض ناتوانى ( كهولت و پيرى ) ، جلوه هاى ربوبيت خدا و يگانگى او
فإنّا خلقناكم من تراب . ..لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا ... ذلك بأنّ اللّه هو الحق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 54 - 2،4
2 - مراحل مختلف حيات انسان ، از كودكى تا پيرى ، به دست خداوند است .
اللّه الذى خلقكم من ضعف ثمّ جعل من بعد ضعف قوّة ثمّ جعل من بعد قوّة ضعفًا و شيبة
4 - سير مراحل زندگى آدمى ،
از كودكى تا پيرى ، تخلف ناپذير و غير قابل تغيير است .
خلقكم من ضعف ثمّ جعل من بعد ضعف قوّة ثمّ جعل من بعد قوّة ضعفًا و شيبة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 67 - 7
7 - منحنى صعود انسان در حيات دنيوى ، از طفوليت آغاز مى شود و در نقطه اوج جوانى پايان مى پذيرد .
ثمّ يخرجكم طفلاً ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا
كودكى محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ضحى - 93 - 6 - 1،6،7
1 - پيامبر ( ص ) ، از از آغاز تولّد يتيم بود .
ألم يجدك يتيمًا ف_اوى
استفهام {ألم يجدك يتمًا} مطلق است و به زمان خاصى اختصاص نيافته است و كسى كه خداوند او را به طور مطلق يتيم مى يابد، بايد از آغاز تولد با فوت پدر مواجه باشد. فعل {آوى} نيز قرينه است بر اين كه يتيمى پيامبر(ص)، در دورانى بود كه شخص به سرپرست نيازمند است. بنابراين آن حضرت، از آغاز تولّد يتيم بوده است.
6 - خداوند ، با يادآورى الطاف خود در دوران كودكى پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را به عطا هاى آينده خويش اطمينان بخشيد .
و لسوف يعطيك . .. ألم يجدك يتيمًا ف_اوى
7 - پيامبر ( ص ) از خردسالى ، در پناه خداوند و برخوردار از مراقبت مخصوص او بود .
ألم يجدك يتيمًا ف_اوى
فعل {آوى} _ كه مطلق است _ ممكن است به معناى {آواك إلى نفسه} و بيانگر مراقبت مستقيم خداوند، از پيامبر(ص) باشد.
كودكى موسى(ع)
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 38 - 2
2 - موسى ( ع ) از طفوليت ، مورد عنايت ويژه خداوند قرار داشت .
إذ أوحينا إلى أُمّك مايوحى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 40 - 11
11 - موسى ( ع ) ، در خردسالى تحت تكفل مادر خود بود .
على من يكفله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 18 - 1،2
1 - موضع گيرى فرعون ، در قبال دعوت موسى ( ع ) با به رخ كشيدن دوران سرپرستى خويش بر او
قال ألم نربّك فينا وليدًا
{تربية} (مصدر {نريّى}) به معناى پروريدن است. {وليد} به نوزاد و نيز به كودكى گفته مى شود كه از وقت ولادتش زمانى زيادى نگذشته باشد; وگرنه طفل گفته مى شود. {لبث} (مصدر{لبثت}) به معناى ماندن و درنگ كردن است; يعنى، فرعون گفت: آيا تو را از كودكى در ميان خود نپروريدم [مگر ]ساليانى چند از عمرت را پيش ما نماندى.
2 - كودكى و بخشى از دوران عمر موسى ( ع ) و نيز رشد و پرورش جسمى او در خاندان فرعون گذشت .
قال ألم نربّك فينا وليدًا و لبثت فينا من عمرك سنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 22 - 6
6 - ناخشنودى موسى ( ع ) ، از زندگى گذشته خويش در دربار فرعون
قال ألم نربّك فينا وليدًا . .. و تلك نعمة تمنّها علىّ أن عبّدتّ بنى إسرءيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 -
قصص - 28 - 7 - 12
12 - خداوند ، پناه و پشتيبان موسى ( ع ) از مرحله شيرخوارگى تا رسيدن به مقام رسالت
إنّ فرعون . .. يذبّح أبناءهم ... و أوحينا إلى أُمّ موسى أن أرضعيه ... إنّا رادّو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 14 - 1
1 - سپرى شدن دوران كودكى و نوجوانى موسى ( ع ) و رسيدن او به مرحله جوانى ، بى هيچ حادثه درخور بيان
فرددن_ه إلى أُمّه . .. و لمّا بلغ أشدّه و استوى
تعبير {بلغ أشدّه} كنايه از رسيدن شخص به دوره جوانى است; زيرا نوعاً بلوغ فكرى انسان هم زمان با رسيدن وى به مرحله جوانى است. بنابراين پرداختن قرآن به حوادث روزگار جوانى موسى(ع) و بعد از آن و مسكوت گذاشتن دوران پيش از جوانى (كودكى و نوجوانى)، نشانگر آن است كه كودكى و نوجوانى او در كمال آرامش سپرى شده بود و در اين مدت حادثه اى درخور بيان براى وى روى نداده بود.
كودكى يحيى(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 12 - 8،9،10،11،15،16
8- اعطاى قدرت درست انديشى و شناخت حق از سوى خدا ، به يحيى ( ع ) در كودكى او بود .
و ءاتين_ه الحكم صبيًّا
براى {حكم} معانى مختلفى ذكر شده است ; يكى از آن معانى _ كه مبناى برداشت ياد شده است _ {علم و فهم} مى باشد (لسان العرب ).
9- خداوند ، يحيى ( ع ) را در كودكى به اجراى احكام الهى توان مند ساخت .
و ءاتين_ه الحكم صبيًّا
در برداشت
ياد شده {حكم} به معناى حاكميت و اجراى قضاوت گرفته شده است. در (قاموس) آمده است: حاكم به كسى گفته مى شود كه حكم را به مرحله اجرا درآورد.
10- حضرت يحيى ، برخوردار مقام قضاوت در ايام كودكى
و ءاتين_ه الحكم صبيًّا
{حكم} بر اساس يكى از معانى متعددى كه براى آن ذكر شده است، مصدر و به معناى قضاوت كدن است (لسان العرب).
11- يحيى برخوردار از استعدادى فوق العاده در كودكى
و ءاتين_ه الحكم صبيًّا
15- { عن النبى ( ص ) فى قوله { و آتيناه الحكم صبيّاً } قال : أعطى الفهم و العبادة و هو ابن سبع سنين ;
1 . الدرالمنثور، ج 5، ص 484.
16- { قال رسول اللّه ( ص ) : . . . قال اللّه تعالى : { و آتيناه الحكم صبيّاً } يعنى الزهد فى الدنيا . . . ;
از رسول خدا(ص) روايت شده: . .. خداى تعالى فرموده است: {و آتيناه الحكم صبيّاً}; يعنى زهد در دنيا را (به او داديم)...}.
كودكى يوسف(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 5 - 13
13_ رؤياى شگفت يوسف ( ع ) ( سجده ستارگان ، ماه و خورشيد ) در سنين كودكى يا نوجوانى او بوده است .
قال ي_بنىّ
كلمه {بنىّ} تصغير كلمه {ابن} مى باشد و به ضمير متكلم اضافه شده است. {ي_بنىّ} ; يعنى، اى پسر كوچك من.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 12 - 6
6_ يوسف ( ع ) به هنگام اجراى توطئه برادرانش عليه او ، در سنين كودكى يا نوجوانى بوده است
.
أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب
برداشت فوق ، از فعل {يلعب} (بازى كند) به دست مى آيد ; زيرا معمولاً بازى كردن را در مورد كودكان و نوجوانان به كار مى برند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 15 - 10،12
10_ يوسف ( ع ) در سنين كودكى ، شايستگى دريافت وحى را دارا بود .
فلما ذهبوا به . .. و أوحينا إليه
12_ يوسف ( ع ) در سنين كودكى به نبوت رسيد . *
و أوحينا إليه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 22 - 1
1_ يوسف ( ع ) روزگار كودكى و نوجوانى را در خانه عزيز مصر به سر برد ، تا به جوانى و رشد جسمى و عقلى رسيد .
أكرمى مثوي_ه . .. و لما بلغ أشدّه
كلمه {أشدّ} چنان چه لسان العرب از سيبويه نقل كرده _ جمع شدّة (توان و قدرت) است. بنابراين {أشدّ} ; يعنى ، توانها و قدرتهاى متعدد كه به مناسبت مورد ، شامل توان جسمى و عقلى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 77 - 4
4_ يوسف ( ع ) در دوران كودكى اش به ناحق متهم به دزدى شده بود .
فقد سرق أخ له من قبل . .. قال ... الله أعلم بما تصفون
گرايشها در كودكى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 20 - 4
4 - انسان ، در هر مرحله اى از مراحل زندگى دنيوى ( كودكى ، نوجوانى ، جوانى
، ميان سالى و پيرى ) ، داراى روحيه و گرايشى متفاوت با مرحله قبل و مرحله بعد است .
اعلموا أنّما الحيوة الدنيا لعب . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د
برداشت ياد شده در صورتى به دست مى آيد كه هر يك از خصلت هاى پنجگانه ياد شده در آيه شريفه، به ترتيب بيانگر يكى از مراحل زندگى انسان باشد.
نبوت در كودكى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 12 - 14
14- { علىّ بن اسباط قال : رأيت أباجعفر ( ع ) . . . فقال يا علىّ إنّ اللّه إحتج فى الإمامة بمثل ما احتّج به فى النبوّة فقال : { و آتيناه الحكم صبيّاً } . . . فقد يجوز أن يؤتى الحكمة و هو صبىّ . . . ;
على بن اسباط گفت: امام جواد(ع) را ديدم . .. به من فرمود اى على همان خداوند احتجاج نموده در مورد امامت به حجتى نظير آنچه در مورد نبوت احتجاج نموده است، پس فرمود: {و آتيناه الحكم صبيّاً} ... پس روا است كه حكمت به كودك هم داده شود...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 30 - 4،10،11
4- حضرت عيسى ( ع ) در خردسالى ، خود را بنده خدا ، صاحب كتاب آسمانى و پيامبرى الهى معرفى كرد .
قال إنّى عبداللّه ءاتينى الكت_ب و جعلنى نبيًّا
10- { عن يزيد الكناسى قال : سألت أباجعفر ( ع ) أكان عيسى بن مريم حين تكلّم فى المهد حجة اللّه على أهل زمانه ؟ فقال : كان يومئذ
نبيّاً حجة اللّه غير مرسل ، أما تسمع لقوله حين قال : { إنّى عبداللّه آتانى الكتاب و جعلنى نبيّاً } . . . فلمّا بلغ عيسى سبع سنين تكلّم بالنبوة والرسالة حين أوحى اللّه تعالى إليه ;
از يزيد كناسى نقل شده كه گفت: از امام باقر(ع) سؤال كردم آيا عيسى بن مريم(ع) آن گاه كه در گهواره بود حجت خدا بر اهل زمانش بود؟ فرمود: (عيسى(ع)) در آن زمان پيامبر و حجت خدا بود، اما مأموريت رسالت نداشت، آيا سخن او را نمى شنوى آن گاه كه گفت: {. .. و جعلنى نبيّاً} ... پس آن گاه كه به هفت سالگى رسيد، ابراز نبوت و رسالت كرد، همان هنگام كه خدا به او وحى كرد.}.
11- { عن رسول اللّه ( ص ) : . . . و ه_ذا عيسى بن مريم ( ع ) . . . حين أشارت إليه . . . قال : إنّى عبداللّه آتانى الكتاب } . . . أُعطى كتاب النبوة و أُوصى بالصلاة والزكاة فى ثلاثة أيّام من مولده و كلّمهم فى اليوم الثانى من مولده . . . ;
از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: . .. و اين عيسى بن مريم(ع) است كه وقتى مريم به او اشاره كرد گفت: {إنّى عبداللّه آتانى الكتاب} ... كتابِ نبوت به او داده شد و به نماز و زكات سفارش گرديد (و اين همه) ظرف سه روز پس از ولادت او بود و در روز دوم ولادت با مردم سخن گفت...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 15 - 12
12_ يوسف
( ع ) در سنين كودكى به نبوت رسيد . *
و أوحينا إليه
وحى در كودكى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 15 - 10،11
10_ يوسف ( ع ) در سنين كودكى ، شايستگى دريافت وحى را دارا بود .
فلما ذهبوا به . .. و أوحينا إليه
11_ در تلقى وحى الهى و دريافت آن ، رسيدن به سن خاصى شرط نيست .
و أوحينا إليه
ويژگيهاى كودكى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 20 - 5
5 - اقتضاى دوران كودكى انسان بازى است .
أنّما الحيوة الدنيا لعب
كور
تشبيه به كور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 18 - 1
1 - منافق ر ها شده در ظلمت و گمراهى بسان شخص كر و لال و نابيناست .
تركهم فى ظلمت لايبصرون. صم بكم عمى
صم، بكم و عمى به ترتيب: جمع أصم (كر)، أبكم (لال) و أعمى (كور) است. كلمات ياد شده خبر براى مبتداى محذوف، يعنى ضمير {هم} است كه به توصيف شدگان در آيه قبل (منافقان رها شده در ظلمت) بر مى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 9 - 1
1 - مردمى كه ايمان نياورند و محكوم به عذاب الهى گردند ، مانند كسانى اند كه سدّى بلند در پيش رو و پشت سرشان نهاده شده و بر ديدگانشان پرده اى افكنده شده كه هيچ چيز نبينند .
و جعلنا من بين أيديهم سدًّا
تنكير {سدّاً} براى تعظيم است و به قرينه {فأغشيناهم}، مقصود
از آن، سدّى بلند است.
تمثيل به كور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 24 - 1
1_ حالت مشركان و كافران به قرآن ، همانند انسان كور و كر است .
مَثل الفريقين كالأعمى والأصمّ
شخصيت كور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 61 - 5
5 - شخصيت افراد نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، برابر شخصيت ديگر انسان ها است .
ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم
از اين كه افراد ناقص العضو (مانند نابينايان و. ..) در استفاده از خوراكى هاى منازل خويشان خود همانند ديگر افراد جامعه شمرده شدند، حاكى از حقيقت ياد شده است. گفتنى است آنچه در برخى از تواريخ آمده كه برخى از مردم از هم غذا شدن با نابينايان، مريضان و... خوددارى مى كردند تأييد كننده همين برداشت است; زيرا اسلام خواسته است با چنين سنّتِ نادرستى مبارزه كند.
محدوده اختيارات كور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 61 - 2،3،4
2 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون هيچ اجازه اى ، مجازاند .
ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج . .. أن تأكلوا من بيو
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم} عطف بر جمله پيشين باشد. گفتنى است مقصود از {بيوتكم} (خانه هاى
خود) خانه همسر و فرزندان است كه از افراد خودى هر شخصى محسوب مى شوند.
3 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .
ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من ... بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم
4 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازلى كه كليد هاى آنها را در دست دارند و نيز از منازل دوستان خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .
ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم
معذوريت كور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 17 - 1
1 - افراد نابينا ، لنگ و مريض ، معاف از شركت در جنگ
ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج
كوران
احترام كوران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 2 - 5
5 - روشندلان مسلمان _ هرچند فقير باشند _ شايسته احترام اند و اهانت يا اظهار كدورت از همنشينى با آنان ، مجاز نيست .
عبس و تولّى . أن جاءه الأعمى
توصيف ابن ام مكتوم به {الأعمى} _ با آن كه اگر ثروتمند بود كورى او مايه خشم و قهر ديگران نمى شد _ بيانگر اين است كه در نظام حاكم بر مردم آن زمان، افراد كور به رفاه و ثروت نمى رسيدند; به گونه
اى كه توصيف آنان به {كور}، براى بيان فقر آنها كافى بود. تقابل {الأعمى} با {من استغنى} در آيات بعد، گفته ياد شده را تأييد مى كند. سرزنش كسى كه ديگران را بر شخص كور ترجيح داده بود، گوياى لزوم احترام نابينايان است.
تشبيه به كوران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 50 - 10
10 _ تنها وحى الهى تعيين كننده وظايف و شأن پيامبر(ص) است.
قل لا أقول لكم . .. إنى ملك إن أتبع إلا ما يوحى إلىّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 43 - 2
2 _ مردمى كه از نزديك ، اعمال و رفتار پيامبر ( ص ) را نظاره كرده و از او تبعيت نمى كردند ، همانند آن نابينايى اند كه از نعمت بصيرت دل نيز محروم است .
و منهم من ينظر إليك أفأنت تهدى العمى و لو كانوا لا يبصرون
همسفرگى با كوران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 61 - 19،38
19 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، مى توانند با ديگر اعضاى خانواده خود و نيز باخويشاوندان و دوستان خويش باهم ( بر سر يك سفره ) و يا جداگانه ، غذا ميل كنند .
ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ
38 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج } وذالك أن أهل المدينة
قبل أن يسلّموا كانوا يعزلون الأعمى و الأعرج و المريض و كانوا لايأكلون معهم و كان الأعمى و المريض يقولون : لعلّنا نوذيهم إذا أكلنا معهم فاعتزلوا مواكلتهم فلمّا قدم النبى ( ص ) سألوه عن ذالك فأنزل اللّه { ليس عليكم جناح أن تأكلوا جميعًا أو أشتاتاً ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {ليس على الأعمى حرج. ..} فرمود: اهل مدينه قبل از آنكه مسلمان شوند، نابينايان، لنگان و بيماران را از خود جدا مى كردند و با آنان هم غذا نمى شدند... و كوران و بيماران مى گفتند: شايد اگر ما با ديگران هم غذا شويم، موجب اذيت آنان باشيم. از اين رو از هم غذا شدن با ديگران كناره مى گرفتند. پس هنگامى كه پيامبر(ص) وارد مدينه شد، از آن حضرت سؤال كردند. خداوند اين آيه را نازل فرمود: ليس عليكم جناح أن تأكلوا جميعاً أو أشتاتاً}.
كوردلان
{كوردلان}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 64 - 11
11 _ تكذيب كنندگان قوم نوح ( ع ) ، مردمى كوردل بودند .
إنهم كانوا قوماً عمين
كلمه {عمين} جمع {عمى} به معناى فاقدان بصيرت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 16 - 13
13_ آنان كه ولايت خدا و ربوبيت او را بر هستى پذيرفته اند بينايند و كسانى كه براى غير خدا ولايت و تدبيرى در جهان معتقدند ، كوردلانند .
قل هل يستوى الأعمى والبصير أم هل تستوى الظلم_ت والنور
كلمات {أعمى} (كور)، {بصير} (بينا) و نيز {ظلمات} (تاريكيها) و {نور} (روشنى) محتمل است مثالها و نظيرهايى براى مشركان
و موحدان باشد و محتمل است صفات و ويژگيهاى معبودهاى اهل شرك و خداوند متعال باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال نخست است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 19 - 5
5_ آنان كه الهى بودن قرآن و حقانيّت آن را باور ندارند ، كوردل و جاهلند .
أفمن يعلم أنما أُنزل إليك من ربك الحق كمن هو أعمى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 81 - 1
1 - برخى از گمراهان ، گرفتار كوردلى و فاقد زمينه هدايت
و ما أنت به_دى العمى عن ضل_لتهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 53 - 2
2 - كافران حق ناپذير ، انسان هايى كوردل اند .
إذا ولّوا . .. و ما أنت به_د العمى عن ضل_لتهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 19 - 3
3 - كافران ، مردمى كوردل و تاريك بين و مؤمنان ، انسان هايى روشن ضمير و اهل بصيرت
و ما يستوى الأعمى و البصير
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد بيان تمثيل براى وضعيت مؤمنان و كافران است.
بينايى اخروى كوردلان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 101 - 8
8- چشم هاى نابينا در برابر حق ، در قيامت ، شعله هاى آتش دوزخ را خواهد ديد .
و عرضنا جهنّم يومئذ للك_فرين عرضًا . الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى
عرضه شدن جهنم بر كافران در قيامت و
رويت آن، عقوبتى متناسب با بهره نبردن آنان از بينايى براى شناخت خداوند است، همانگونه كه گوش ناشنواى آنان نيز صداى جهنم را درخواهد يافت، زيرا، عرضه جهنم، محدود به عرضه بصرى نيست.
سرنوشت كوردلان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 19 - 1
1 - انسان جاهل و كوردل با انسان عالم و روشن بين ، از نظر شخصيت و سرنوشت ، برابر و هم سنگ نيستند .
و ما يستوى الأعمى و البصير
واژه {أعمى} و {بصير} در آيه شريفه، كنايه از كوردلى و روشن بينى است.
شخصيت كوردلان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 19 - 1
1 - انسان جاهل و كوردل با انسان عالم و روشن بين ، از نظر شخصيت و سرنوشت ، برابر و هم سنگ نيستند .
و ما يستوى الأعمى و البصير
واژه {أعمى} و {بصير} در آيه شريفه، كنايه از كوردلى و روشن بينى است.
كوردلان در آخرت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 72 - 1،7،8
1- كوردلان در دنيا ، در آخرت نيز نابينا و راه گم كردگانند .
و من كان فى ه_ذه أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً
7- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول الله عزّوجلّ : { و من كان فى ه_ده أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً } قال : من لم يدلّه خلق السماوات و الأرض و اختلاف الليل و النهار و دوران الفلك و الشمس و القمر و الأيات العجيبات على أن وراء ذلك
أمراً أعظم منه فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً قال : فهو عمّا لم يعين أعمى و أضلّ ;
از امام باقر(ع) در باره سخن خداوند عزّوجلّ {و من كان فى ه_ذه أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً} روايت شده است كه فرمود: كسى كه آفرينش آسمانها و زمين و پى در پى درآمدن شب و روز و گردش فلك و خورشيد و ماه و نشانه هاى عجيب، او را به اين حقيقت راهنمايى نكند كه در پس اين آفرينش، حقيقتى بزرگ تر از آن وجود دارد; چنين شخص نابينا و گمراه، در آخرت نابيناتر و گمراه تر خواهد بود. [امام] فرمود: پس اين شخص نسبت به چيزى كه نديده و تجربه نكرده است، نابيناتر و گمراه تر است}.
8- { عن أبى محمد ( ع ) . . . يا إسحاق ! انه من خرج من ه_ذه الدنيا أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً يا إسحاق ليس تعمى الأبصار و لكن تعمى القلوب التى فى الصدور . . . ;
از امام هادى(ع) روايت شده است كه آن حضرت به اسحاق نوشت: اى اسحاق! [مراد از ]كسى كه از اين دنيا نابينا بيرون رود، در آخرت نيز نابينا و گمراه تر است، يا اسحاق! نابينايى چشم نيست; بلكه كورى قلبهايى است كه در سينه ها جاى دارد}.
كوردلان در دنيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 72 - 1،7،8
1- كوردلان در دنيا ، در آخرت نيز نابينا و راه گم كردگانند .
و من كان فى ه_ذه أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً
7-
{ عن أبى جعفر ( ع ) فى قول الله عزّوجلّ : { و من كان فى ه_ده أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً } قال : من لم يدلّه خلق السماوات و الأرض و اختلاف الليل و النهار و دوران الفلك و الشمس و القمر و الأيات العجيبات على أن وراء ذلك أمراً أعظم منه فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً قال : فهو عمّا لم يعين أعمى و أضلّ ;
از امام باقر(ع) در باره سخن خداوند عزّوجلّ {و من كان فى ه_ذه أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً} روايت شده است كه فرمود: كسى كه آفرينش آسمانها و زمين و پى در پى درآمدن شب و روز و گردش فلك و خورشيد و ماه و نشانه هاى عجيب، او را به اين حقيقت راهنمايى نكند كه در پس اين آفرينش، حقيقتى بزرگ تر از آن وجود دارد; چنين شخص نابينا و گمراه، در آخرت نابيناتر و گمراه تر خواهد بود. [امام] فرمود: پس اين شخص نسبت به چيزى كه نديده و تجربه نكرده است، نابيناتر و گمراه تر است}.
8- { عن أبى محمد ( ع ) . . . يا إسحاق ! انه من خرج من ه_ذه الدنيا أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً يا إسحاق ليس تعمى الأبصار و لكن تعمى القلوب التى فى الصدور . . . ;
از امام هادى(ع) روايت شده است كه آن حضرت به اسحاق نوشت: اى اسحاق! [مراد از ]كسى كه از اين دنيا نابينا بيرون رود، در آخرت نيز نابينا و گمراه تر است، يا اسحاق! نابينايى چشم نيست;
بلكه كورى قلبهايى است كه در سينه ها جاى دارد}.
گمراهى اخروى كوردلان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 72 - 1
1- كوردلان در دنيا ، در آخرت نيز نابينا و راه گم كردگانند .
و من كان فى ه_ذه أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً
هدايت ناپذيرى كوردلان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 81 - 2
2 - بى تأثير بودن قوى ترين هدايتگران و نيرومندترين هدايت ها ، در گمراهان كوردل
و ما أنت به_دى العمى عن ضل_لتهم
از آن جايى كه فردى چون پيامبر(ص) _ كه قوى ترين هدايتگر _ و كتابى چون قرآن _ كه دربردارنده نيرومندترين پيام هدايت است _ در كوردلانى كه زمينه بينش را از دست داده اند، بى تأثيرند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.
كوردلى
آثار كوردلى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 104 - 9
9 _ نپذيرفتن آيات الهى، نتيجه كوردلى است، نه معلول خفاى آيات.
قد جاءكم بصائر من ربكم فمن أبصر فلنفسه و من عمى فعليها
كاربرد فعل {عمى} (كور شد) در مورد كسانى است كه آيات روشن خداوند را درك نمى كنند، بيانگر اين است كه آنان چشم خود را به روى حقايق مى بندند، نه اينكه حقايق پنهان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 64 - 12،13
12 _ كوردلى قوم نوح ( ع ) ، ريشه انكار و تكذيب آيات خداوند از سوى آنان
كذبوا بايتنا إنهم كانوا قوماً عمين
13 _ انكار
آيات الهى برخاسته از كوردلى منكران ، و نه ابهام و خفاى نشانه هاى خداوند
كذبوا بايتنا إنهم كانوا قوماً عمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 45 - 8
8- تأثير نكردن انذار هاى پيامبر ( ص ) در برخى از مردم ، برخاسته از حرف ناشنوايى آنان بود ; نه ناشى از ضعف در منطق وحى و بيان آن حضرت .
قل إنّما أُنذركم بالوحى و لايسمع الصمّ الدعاء إذا ماينذرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 46 - 8
8 - كوردلى ، موجب محروميت از فهم حقايق و پندپذيرى
أفلم يسيروا . .. فإنّها لاتعمى الأبص_ر و ل_كن تعمى القلوب التى فى الصدور
آثار كوردلى قوم لوط
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 72 - 6
6- سرمستى ، تحيّر و بصيرت نداشتن قوم لوط ، مانع هدايت پذيرى از رهنمود هاى حضرت لوط ( ع ) بود .
و اتقوا الله و لاتخزون . .. لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون
{سكرة} به معناى از بين رفتن و از كار افتادن عقل است و {عمه} به معناى تردد ناشى از تحير در امور است. بنابراين مقصود از جمله {لفى سكرتهم يعمهون} سرمستى و متحير بودن و از دست دادن بصيرت در امور است.
آثار كوردلى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 66 - 6
6 - كور باطنى ، ريشه ترديد ها و حيرت كافران در مورد قيامت و مسائل آن
بل هم فى شكّ منها بل هم
منها عمون
{عمون} نظر به چشم ظاهر ندارد; بلكه عدم بينش و بصيرت كافران را مى رساند كه در نتيجه آن، آنها گرفتار شك و ترديد و حيرت و سرگردانى اند.
زمينه كوردلى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 44 - 14
14 - هدايت و شفاى قرآن ، مايه فزونى كوردلى كافران لجوج
و هو عليهم عمىً أُول_ئك ينادون من مكان بعيد
عوامل كوردلى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 28 - 9
9_ اشرافيت ، استكبار و خودبرتربينى سران قوم نوح ، مايه كوردلى و ناتوانى آنان از درك دلايل نبوت و فهم معارف الهى بود .
أرءيتم إن . .. ءات_نى رحمة من عنده فعمّيت عليكم
{عُمّيت} فعل مجهول است و فاعل آن; يعنى، چيزى كه موجب كوردلى و خفاى دليلهاى نبوت نوح به كافران باشد، ذكر نشده است. به قرينه صفاتى كه براى كافران قوم نوح بيان شده، مى توان گفت: همان صفات (از طبقه اشراف و مستكبران بودن و خود را برتر دانستن و ...) موجب كوردلى و ناتوانى آنان از درك معارف شده بود.
كوردلى اشراف قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 28 - 8،9
8_ سران و اشراف قوم نوح ، كوردلانى ناتوان از درك دلايل نبوت و فهم و معارف الهى
أرءيتم إن . .. ءات_نى رحمة من عنده فعمّيت عليكم
تعمية (مصدر عمّيت) به معناى كور ساختن است و آن گاه كه به {على} متعدى شود ، به معناى مخفى كردن مى باشد. بنابراين {فعميت عليكم}; يعنى ،
آن بيّنه و رحمتى كه خداوند به من عطا كرده است ، بر شما مخفى مانده و از دركش ناتوانيد.
9_ اشرافيت ، استكبار و خودبرتربينى سران قوم نوح ، مايه كوردلى و ناتوانى آنان از درك دلايل نبوت و فهم معارف الهى بود .
أرءيتم إن . .. ءات_نى رحمة من عنده فعمّيت عليكم
{عُمّيت} فعل مجهول است و فاعل آن; يعنى، چيزى كه موجب كوردلى و خفاى دليلهاى نبوت نوح به كافران باشد، ذكر نشده است. به قرينه صفاتى كه براى كافران قوم نوح بيان شده، مى توان گفت: همان صفات (از طبقه اشراف و مستكبران بودن و خود را برتر دانستن و ...) موجب كوردلى و ناتوانى آنان از درك معارف شده بود.
كوردلى قوم لوط
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 72 - 1
1- سوگند مؤكد خداوند به جان پيامبر ( ص ) مبنى بر اينكه قوم لوط مردمانى سرمست و متحير و به دور از هرگونه بصيرت و روشن بينى بودند .
لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون
برداشت فوق بنابراين مبناست كه مخاطب جمله {لعمرك} _ به قرينه آيات 49 وB51 پيش از شروع داستان ابراهيم(ع) و لوط(ع) (نبّىء عبادى . .. و نبّئهم ...) _ پيامبراكرم(ص) باشد.
كوردلى قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 64 - 11،12
11 _ تكذيب كنندگان قوم نوح ( ع ) ، مردمى كوردل بودند .
إنهم كانوا قوماً عمين
كلمه {عمين} جمع {عمى} به معناى فاقدان بصيرت است.
12 _ كوردلى قوم نوح ( ع ) ، ريشه انكار و تكذيب آيات خداوند از
سوى آنان
كذبوا بايتنا إنهم كانوا قوماً عمين
كوردلى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 115 - 3
3 _ نزول معجزات و محدوده آن، وارونه ساختن دل و ديده كافران، و قرار دادن دشمن براى پيامبران، از سنتها و كلمات خداوند و غير قابل تغيير است.
إنما الأيت عند الله . .. و نقلب ... و كذلك جعلنا ... و تمت كلمت ربك
در آيات گذشته چند سنت و قانون الهى ياد شد، از جمله: {نقلب أفئدتهم} و {ما كانوا ليؤمنوا} و {لكل نبى عدوا}. لذا اگر مراد از {كلمت}، سنن باشد، همه موارد ذكر شده را مى تواند شامل گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 101 - 1
1- بارزترين ويژگى كافران ، محجوب بودن آنان از ديدن و درك آيات الهى است .
الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى
مراد از ديدن ذكر خدا، مشاهده و درك آيات و نشانه هايى است كه مايه ياد خداوند هستند (گفتن مسبّب و اراده سبب) و مفاد آيه، اين است كه مشاهده آيات خداوند، كافران را به ياد او نمى افكند، گويا پوششى بر چشم هاى آنان است كه ديدن آن آيات، بر ايشان مقدور نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 46 - 11
11 - كافران و تكذيب كنندگان پيامبران ، نابينايان واقعى و محروم از بينايى دل
أفلم يسيروا فى الأرض . .. و ل_كن تعمى القلوب التى فى الصدور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 -
19 - 3
3 - كافران ، مردمى كوردل و تاريك بين و مؤمنان ، انسان هايى روشن ضمير و اهل بصيرت
و ما يستوى الأعمى و البصير
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد بيان تمثيل براى وضعيت مؤمنان و كافران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 70 - 7
7 - مؤمنان ، انسان هاى زنده دل و برخوردار از حيات واقعى و معقول ، و كافران ( چونان مردگان ) محروم از آن
لينذر من كان حيًّا و يحقّ القول على الك_فرين
برداشت ياد شده از ارتباط ميان صدر و ذيل آيه شريفه; يعنى، به قرينه مقابله ميان انسان هاى زنده و كافران، به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 58 - 5
5 - مؤمنان نيك كردار ، گروهى روشن بين و اهل بصيرت و كافران بدكردار ، گروهى كوردل و غافل اند .
و ما يستوى الأعمى و البصير و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و لا المسىء
{الأعمى} و {البصير} تمثيلى براى مؤمنان نيك كردار و كافران بد كرداراست.
كوردلى كافران حق ناپذير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 53 - 2
2 - كافران حق ناپذير ، انسان هايى كوردل اند .
إذا ولّوا . .. و ما أنت به_د العمى عن ضل_لتهم
كوردلى گمراهان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 81 - 1
1 - برخى از گمراهان ، گرفتار كوردلى و فاقد زمينه هدايت
و ما أنت
به_دى العمى عن ضل_لتهم
كوردلى مشركان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 50 - 17
17 _ پيامبر(ص)، بينا و راه يافته، و مشركان، كور و گمراه هستند. *
فمن ءامن . .. والذين كذبوا ... قل هل يستوى الأعمى و البصير
ظاهراً مراد از {البصير}، پيامبر(ص)، مراد از {الأعمى}، مشركان هستند. و چون موضوع آيه، ايمان به پيامبر است، گويا آيه در صدد بيان فلسفه لزوم ايمان به آن حضرت است. يعنى از آنجا كه پيامبر(ص) بصير است، ديگران بايد از او تبعيت كنند.
كوردلى مشركان صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 46 - 6
6 - مشركان تكذيب گر و حق ستيز عصر بعثت ، مردمى پندناپذير و كوردل
و إن يكذّبوك . .. أفلم يسيروا فى الأرض ... القلوب التى فى الصدور
كوردلى معبودان باطل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 16 - 17
17_ خداوند ، حقيقتى بصير و پرفروغ است و معبود هاى اهل شرك كور و تاريكند .
قل هل يستوى الأعمى والبصير أم هل تستوى الظلم_ت والنور
برداشت فوق بر اين مبناست كه {أعمى} و {ظلمات} اوصاف معبودهاى اهل شرك و {بصير} و {نور} وصف خداوند باشد.
كوردلى مكذبان آخرت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 66 - 5
5 - منكران آخرت ، مردمى كور باطن و فاقد بصيرت
بل هم منها عمون
{عمى} (مفرد {عمون}) يعنى كور، و مقصود از كورى در آيه، كورى دل است و نه كورى سر.
كوردلى مكذبان آيات خدا
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 64 - 11
11 _ تكذيب كنندگان قوم نوح ( ع ) ، مردمى كوردل بودند .
إنهم كانوا قوماً عمين
كلمه {عمين} جمع {عمى} به معناى فاقدان بصيرت است.
كوردلى مكذبان انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 46 - 11
11 - كافران و تكذيب كنندگان پيامبران ، نابينايان واقعى و محروم از بينايى دل
أفلم يسيروا فى الأرض . .. و ل_كن تعمى القلوب التى فى الصدور
كوردلى مكذبان قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 19 - 5
5_ آنان كه الهى بودن قرآن و حقانيّت آن را باور ندارند ، كوردل و جاهلند .
أفمن يعلم أنما أُنزل إليك من ربك الحق كمن هو أعمى
كوردلى مكذبان محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 50 - 16
16 _ مؤمنان به پيامبر(ص)، بينا و راه يافته و تكذيب كنندگان او كور و گمراه هستند.
فمن ءامن . .. والذين كذبوا ... قل هل يستوى الأعمى و البصير
چون موضوع آيات اثبات رسالت پيامبر(ص) است، مى توان گفت مراد از {البصير} مؤمنان به آن حضرت و مراد از {الأعمى} تكذيب كنندگان آن حضرت هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 43 - 2
2 _ مردمى كه از نزديك ، اعمال و رفتار پيامبر ( ص ) را نظاره كرده و از او تبعيت نمى كردند ، همانند آن نابينايى اند كه از نعمت بصيرت دل
نيز محروم است .
و منهم من ينظر إليك أفأنت تهدى العمى و لو كانوا لا يبصرون
كوردلى منكران آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 64 - 13
13 _ انكار آيات الهى برخاسته از كوردلى منكران ، و نه ابهام و خفاى نشانه هاى خداوند
كذبوا بايتنا إنهم كانوا قوماً عمين
نشانه هاى كوردلى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 24 - 3
3_ گرايش هاى شرك آلود و انكار حقانيت قرآن ، نشانه ناشنوايى ضمير و كورى دل است .
مَثل الفريقين كالأعمى والأصمّ والبصير والسميع
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 46 - 4
4 - تكذيب پيامبران الهى و مبارزه با آنان ، نشانه پندناپذيرى و كوردلى است .
و إن يكذّبوك. .. فتكون لهم قلوب يعقلون ... القلوب التى فى الصدور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 72 - 16
16 - شركورزى ، نشانه بى بصيرتى است .
أفلاتبصرون
نشانه هاى كوردلى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 102 - 7
7- روى گردانى از ولايت الهى و تمسك به ولايت غير خدايى ، نمودى از كوردلى كافران است .
كانت أعينهم فى غطاء . .. أفحسب الذين كفروا أن يتّخذوا
ارتباط محتوايى اين آيه با آيات قبل، خصوصاً با توجه به {فاء} در {أفحسب} چنين مى نمايد كه برگزيدن اوليا از سوى كافران، از نتايج كورى و كرى و فقدان شناخت آنان است.
نشانه هاى كوردلى كافران
صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 47 - 6
6 - ناباورى كافران عصر بعثت به عذاب الهى و به مسخره گرفتن آن ، نمودى از كوردلى ايشان
و ل_كن تعمى القلوب التى فى الصدور . و يستعجلونك بالعذاب
كورى
آثار كورى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 61 - 1،20
1 - نابينايى ، لنگى و مرض ، سه عامل معاف شدن از تكاليفى است كه در آنها ، بينايى ، حركت و راه رفتن و سلامت لازم است .
ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج
برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {و لا على أنفسكم أن تأكلوا. ..} استينافيه و جدا از جمله {ليس على الأعمى حرج...} باشد. بر اين اساس جمله {ليس على الأعمى...} درصدد بيان قانون و اصلى كلى است و آمدن آن به تناسب بيان احكام افرادى است كه به شكلى از برخى از تكاليف معاف اند; مانند زنان سالخورده كه از حجاب معاف اند و نيز معاف بودن فرزندان و برادر زادگان و... از اجازه خواستن جهت ورود به خانه ديگران كه در دنبال همين آيه ذكر شده است.
20 - نقص عضو مانند نابينايى ، لنگى و بيمارى را ، نبايد مانع از هم غذا شدن با افراد سالم دانست .
ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ
توصيه خداوند به اين كه افراد ناقص العضو، نابينايان و. .. حق دارند با افراد سالم هم غذا شوند، مى
تواند به اين دليل باشد كه كسى گمان نكند كه نقص عضو، مانع از هم غذا شدن است و بايد از افراد ناقص العضو، اجتناب كرد. گفتنى است آنچه در برخى از تواريخ آمده است كه برخى از مردم از هم غذا شدن با نابينايان و... خوددارى مى كردند، مؤيد همين برداشت است.
زمان كورى يعقوب(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 84 - 6
6_ افول بينايى يعقوب ( ع ) ، در زمان كهنسالى او و مصادف با دوران بازداشت بنيامين بوده است .
عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا . .. وابيضت عيناه من الحزن
شفا كورى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 49 - 13
13 _ بينايى بخشيدن به كور مادرزاد و شفاى پيسى ، معجزه عيسى ( ع )
و أبرىء الاكمه و الابرص
شفاى كورى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 110 - 24،27،31
24 _ حضرت مسيح توانا بر بيناسازى كور هاى مادرزاد و شفابخشى مبتلايان به پيسى
و تبرى الاكمه و الابرص باذنى
27 _ عيسى ( ع ) ، ارائه كننده معجزات خويش ( حيات بخشى به اجسام بى جان ، درمان كورى و پيسى و زنده كردن مردگان ) ، در بسيارى از مواقع
اذ تخلق . .. و تبرى الاكمه و الابرص باذنى و اذ تخرج
برداشت فوق از فعل مضارع {تخلق} و {تبرى} و {تخرج} كه حاكى از استمرار انجام كار مى باشد، استفاده شده است.
31 _ توانايى عيسى ( ع ) بر ارائه معجزاتى همانند
روح بخشى به مجسمه ها ، درمان كورى و پيسى و احياى مردگان ، از نعمت هاى ويژه خداوند به آن حضرت
اذكر نعمتى . .. و تبرى الاكمه و الابرص باذنى و اذ تخرج الموتى باذنى
عوامل كورى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 84 - 11
11_ حزن شديد و گريه فراوان ، باعث سفيد گشتن سياهى چشم و نابينايى مى شود .
وابيضت عيناه من الحزن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 43 - 11
11 - نور شديد ، از عوامل زدايش بينايى چشم *
يكاد سنا برقه يذهب بالأبص_ر
{سنا} به معناى {ضياء} (روشنايى) و {برق} به معناى لمعان و نورى است كه بر اثر برخورد ابرها به وجود مى آيد.
عوامل كورى اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 126 - 2
2 - به فراموشى سپردن آيات و هدايت هاى الهى و غفلت از آن ، موجب كور محشور شدن در قيامت است .
لم حشرتنى أعمى . .. قال كذلك أتتك ءاي_تنا فنسيتها
عوامل كورى در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 124 - 10
10 - زندگانى دشوار ، اثر طبيعى روى گردانى از ياد خدا و نابينايى در قيامت ، مجازات و كيفر الهى آن است .
فإنّ له معيشة ضنكًا و نحشره يوم القي_مة أعمى
تفاوت در تعبير {فإنّ له. ..} و {نحشره ...} _ كه دومى به خداوند نسبت داده شده است و اولى بر نفسِ عمل متفرع گرديده_ ممكن است
به مطلب ياد شده اشاره داشته باشد.
عوامل كورى يعقوب(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 84 - 5
5_ حزن و اندوه شديد يعقوب ( ع ) در فراق يوسف ( ع ) ، موجب نابينايى هر دو چشم او شد .
وابيضت عيناه من الحزن
{ابيضاض} مصدر باب افعلال از ماده {بيض} و به معناى سفيد شدن است و سفيد شدن چشم كنايه از نابينا گشتن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 93 - 3
3_ يعقوب ( ع ) در فراق يوسف ( ع ) نابينا شده بود .
يأت بصيرًا
كورى اخروى تاركان حج
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 124 - 13
13 - { معاوية بن عمار عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن رجل لم يحجّ قطّ و له مال قال : هو ممّن قال اللّه : { و نحشره يوم القيامة أعمى } قلت : سبحان اللّه أعمى ؟ قال : أعماه اللّه عن طريق الجنّة ;
معاوية بن عمار گويد: از امام صادق(ع) در باره كسى كه مالى داشته و به حج نرفته است سؤال كردم؟ فرمود: او در زمره كسانى است كه خداوند فرموده: {و نحشره يوم القيامة أعمى}. گفتم سبحان اللّه نابينا؟ فرمود: خداوند او را از [ديدن ]راه بهشت نابينا كرده است}.
كورى اخروى غافلان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 124 - 5
5 - روى گردانان از هدايت الهى و ياد او ،
در صحنه قيامت ، نابينا محشور خواهند شد .
و من أعرض عن ذكرى . .. و نحشره يوم القي_مة أعمى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 125 - 1،2
1 - روى گردانان از هدايت و ياد خدا ، در قيامت نابينا برانگيخته خواهند شد .
قال ربّ لم حشرتنى أعمى
2 - غافلان از ياد خدا ، در قيامت شگفت زده و با پرسشى شِكوه آميز از خداوند ، جوياى علت كورى خود خواهند شد .
قال ربّ لم حشرتنى أعمى
كورى اخروى غافلان از خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 124 - 10
10 - زندگانى دشوار ، اثر طبيعى روى گردانى از ياد خدا و نابينايى در قيامت ، مجازات و كيفر الهى آن است .
فإنّ له معيشة ضنكًا و نحشره يوم القي_مة أعمى
تفاوت در تعبير {فإنّ له. ..} و {نحشره ...} _ كه دومى به خداوند نسبت داده شده است و اولى بر نفسِ عمل متفرع گرديده_ ممكن است به مطلب ياد شده اشاره داشته باشد.
كورى اخروى گمراهان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 97 - 6
6- گمراهان ، در قيامت به صورت خزندگانى فاقد هرگونه شنوايى ، بينايى و نطق محشور خواهند شد .
و من يضلل . .. و نحشرهم يوم القي_مة على وجوههم عميًا و بكمًا و صمًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 124 - 5
5 - روى گردانان از هدايت الهى و ياد او ، در صحنه قيامت
، نابينا محشور خواهند شد .
و من أعرض عن ذكرى . .. و نحشره يوم القي_مة أعمى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 125 - 1
1 - روى گردانان از هدايت و ياد خدا ، در قيامت نابينا برانگيخته خواهند شد .
قال ربّ لم حشرتنى أعمى
كورى اخروى مسرفان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 127 - 1
1 - زندگانى سخت و تنگ در دنيا و كورى و گرفتار بى مهرى خداوند شدن در قيامت ، كيفر اسرافكاران است .
معيشة ضنكًا و نحشر يوم القي_مة أعمى . .. و كذلك نجزى من أسرف
اسراف; يعنى، از حد اعتدال فراتر رفتن (مصباح). در اين آيه، مراد از آن به قرينه {من اتبع هداى} تجاوز از رهنمودهاى الهى است. {ذلك} در {كذلك} اشاره به كيفرهايى است كه در آيات پيشين براى اعراض كنندگان از ياد، خدا بيان شده است.
كورى اخروى معرضان از خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 124 - 5،10
5 - روى گردانان از هدايت الهى و ياد او ، در صحنه قيامت ، نابينا محشور خواهند شد .
و من أعرض عن ذكرى . .. و نحشره يوم القي_مة أعمى
10 - زندگانى دشوار ، اثر طبيعى روى گردانى از ياد خدا و نابينايى در قيامت ، مجازات و كيفر الهى آن است .
فإنّ له معيشة ضنكًا و نحشره يوم القي_مة أعمى
تفاوت در تعبير {فإنّ له. ..} و {نحشره ...} _ كه دومى به خداوند نسبت داده شده است و اولى بر
نفسِ عمل متفرع گرديده_ ممكن است به مطلب ياد شده اشاره داشته باشد.
كورى اخروى معرضان ازخدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 125 - 1
1 - روى گردانان از هدايت و ياد خدا ، در قيامت نابينا برانگيخته خواهند شد .
قال ربّ لم حشرتنى أعمى
كورى بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 71 - 8
8 _ پندار مصونيت از امتحان و عذاب الهى ، از ميان برنده حق شنوى و بصيرت دينى بنى اسرائيل
فعموا و صموا
كورى بيماردلان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 23 - 6
6- بيماردلان گريزان از جهاد و فسادانگيز و قطع كننده رحم ، مردمى كر و كور در برابر حق
أول_ئك الذين . .. فأصمّهم و أعمى أبص_رهم
كورى تاركان جهاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 23 - 6
6- بيماردلان گريزان از جهاد و فسادانگيز و قطع كننده رحم ، مردمى كر و كور در برابر حق
أول_ئك الذين . .. فأصمّهم و أعمى أبص_رهم
كورى درقيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 124 - 11
11 - زندگانى پر دردسر در دنيا و محشور شدن با چشمانى نابينا در قيامت ، ازجلوه هاى گمراهى و شقاوت آدمى است .
فمن اتبع هداى فلايضلّ و لايشقى . و من أعرض عن ذكرى فإنّ له معيشة ضنكًا و نحشره ي
برداشت ياد شده، لازمه تقابل بين گروه هدايت يافتگان و غافلان است
كه مجموع دو آيه، بيانگر آن است.
كورى دنياطلبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 108 - 4
4- مهر شدن قلب و قواى شنوايى و بينايى ( محروميت از درك حقايق ) ، كيفر ترجيح دهندگان زندگى دنيا بر آخرت
استحبّوا الحيوة الدنيا . .. أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم
كورى عبدالله بن ام مكتوم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 8 - 1
1 - ابن ام مكتوم ، با آن كه از ديدن عاجز بود ، براى رساندن خويش به مجلس وعظ و ارشاد پيامبر ( ص ) ، راه را با شتاب مى پيمود .
من جاءك يسعى
كورى غافلان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 125 - 14
14 - ژرف انديشى هاى همراه با غفلت از ياد خدا ، در حقيقت كورى وبى بصيرتى است .
لم حشرتنى أعمى و قد كنت بصيرًا
كورى در قيامت، نماى واقعيت شخص در دنيا است; يعنى، هر چند او خود را داراى بصيرت مى داند، اما در حقيقت فاقد بصيرت است.
كورى قوم لوط
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 37 - 7،8
7 - مردان مصمم به تجاوز نسبت به ميهمانان لوط ، مورد انتقام الهى با كور شدن چشم هايشان
و لقد رودوه عن ضيفه فطمسنا أعينهم
{طمس} (مصدر {طمسنا}) به معناى محوكردن و از بين بردن است. بنابراين {طسمنا أعينهم}; يعنى، چشمانشان را از آنان گرفتيم و نابينايشان كرديم.
8 - كور شدن چشم هاى متجاوزان قوم
لوط ، پيش درآمد عذاب الهى براى آنان
فذوقوا عذابى و نذر
به كار رفتن واژه {ذوقوا}، ظاهراً كنايه از اين است كه اين عذاب را بچشيد تا عذاب اصلى بر سرتان فرود آيد.
كورى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 171 - 1،2،4
1 - مَثَل كفرپيشگان ، مَثَل حيوانى است كه از درك شنيده ها ناتوان است .
و مثل الذين كفروا كمثل الذى ينعق بما لايسمع
{نعق} (مصدر ينعق) به معناى: نهيب چوپان بر گوسفندان و امر و نهى اوست و مراد از {ما لايسمع} گوسفند و مانند آن مى باشد. به گفته مفسران در آيه شريفه، كافران لجوج به گوسفندان و دعوت كنندگان به معارف دين به چوپان تشبيه شده اند. بر اين مبنا بخشى از مشبه ذكر نشده و تقدير كلام چنين است: مثل الذين كفروا و الذى يدعوهم الى الأيمان كمثل الذى ... .
2 - كفرپيشگان از دعوت پيامبران جز فرياد و سر و صدا ، چيز ديگرى در نمى يابند .
و مثل الذين كفروا كمثل الذى ينعق بما لايسمع إلا دعاءً و نداءً
بر اساس توضيح برداشت قبل، معناى جمله {مثل الذين كفروا . .. إلا دعاءً و نداءً} چنين مى شود: مَثَل كافران در ارتباط با دعوت كنندگان به ايمان مَثَل گوسفندان و چوپان آنهاست; همان گونه كه گوسفندان از سخن و امر و نهى چوپان چيزى جز فرياد نمى فهمند، كافران نيز از دعوت پيامبران حقيقتى را درك نمى كنند.
4 - ناتوانى كفرپيشگان از ديدن و شنيدن حقايق دينى و بازگويى آنها ، ايشان را از درك معارف دين و حقايق قرآن ،
محروم كرده است .
صم بكم عمى فهم لايعقلون
مفعول {لايعقلون} معارف الهى و حقايق قرآن (ما أنزل اللّه) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 104 - 10
10 _ ايمان به آيات الهى بينايى و كفر به آن كورى است.
قد جاءكم بصائر من ربكم فمن أبصر فلنفسه و من عمى فعليها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 20 - 11
11_ كفرپيشگان ، مشركان و آنان كه به خدا دروغ مى بندند ، از شنيدن و ديدن آيات الهى ناتوانند .
و من أظلم ممن افترى . .. أُول_ئك ... ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 45 - 8
8- افتادن حجاب نامرئى بر ديدگان كافران و محروم شدن آنان از شنيدن و درك وحى ، معلول تصميم آنها مبنى بر عدم ايمان به آخرت است .
بين الذين لايؤمنون بالأخرة حجابًا مستورًا
تعبير {الذين لايؤمنون بالأخرة} - به صورت جمله وصفيه - و فعل مضارع به جاى {الكافرين} مى تواند به اين معنا باشد كه جعل حجاب از سوى خدا، به خاطر اين خصلت و گزينش از سوى كافران بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 8 - 9
9 - مؤمنان ، مردمى واقع بين ، خودشناس و بصير و كافران ، مردمى خود ناشناس و فاقد بصيرت
الذين كفروا لهم عذاب شديد و الذين ءامنوا. .. أفمن زيّن له سوء عمله فرءاه حسنًا
برداشت ياد شده براساس اين احتمال است
كه آيه شريفه تصوير كننده چهره مؤمنان و كافران باشد كه در آيه قبل از آنان سخن گفته شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 66 - 1،2
1 - توانايى خداوند بر عذاب كافران ، به گونه اى كه آنان با از بين رفتن چشم ها و نورديدگانشان ، راه معمول خود را پيدا نكرده و از پيمودن راه درست محروم خواهند شد .
و لو نشاء لطمسنا على أعينهم فاستبقوا الصرط فأنّى يبصرون
{طمس} (مصدر {طمسنا}) به معناى از بين بردن آثار و شواهد چيزى است و مقصود از {لطمسنا على أعينهم} از بين بردن كامل عضو چشم و يا نور و بينايى آن مى باشد. مراد از {الصراط} نيز راه معمول و متداولى است كه افراد آن را طى مى كنند.
2 - عذاب كافران با از بين بردن چشم ها و نورديدگانشان ( به گونه اى كه راه درستى را پيدا نكنند ) جزء مشيت و سنت خدا نيست .
و لو نشاء لطمسنا على أعينهم فاستبقوا الصرط فأنّى يبصرون
از به كار رفتن {لو} _ كه براى امتناع و امر محالى است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.
كورى كافران حق ناپذير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 9 - 4
4 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { و جعلنا من بين أيديهم سدّاً و من خلفهم سدّاً فأغشيناهم } يقول : فأعميناهم { فهم لايبصرون } الهدى . . . ;
از امام باقر(ع) درباره قول خدا {. ..فأغشيناهم} روايت شده: كه خدا مى
فرمايد: آنان را كور كرديم، پس نور هدايت را نمى بينند...}.
كورى متجاوزان به مهمانان لوط(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 37 - 9
9 - { عن أبى يزيدالحمار عن أبى عبداللّه . . . فلمّا دخلوا ( أى دخلوا قوم لوط ) أهوى جبرئيل بإصبعه نحوهم فذهبت أعينهم و هو قوله { فطمسنا أعينهم . . . } ;
ابى يزيدحمار از امام صادق(ع) روايت نموده است:. .. پس چون قوم لوط وارد خانه لوط(ع) شدند، جبرئيل با انگشت خود به سوى آنها نشانه گرفت كه در اثر آن، چشم هايشان كور شد و اين سخن خداوند است كه فرمود: فطمسنا أعينهم...}.
كورى مرتدان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 108 - 1
1- خداوند ، قلب و قواى شنوايى و بينايى كافران دنياگرا ( مرتدان ) را ، مهر كرده و از درك حقايق محرومشان ساخته است .
استحبّوا الحيوة الدنيا . .. الك_فرين . أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم ... و أ
كورى مشركان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 20 - 11
11_ كفرپيشگان ، مشركان و آنان كه به خدا دروغ مى بندند ، از شنيدن و ديدن آيات الهى ناتوانند .
و من أظلم ممن افترى . .. أُول_ئك ... ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 17 - 5
5 - شركورزى و پرستش غير خدا ، گمراهى و كورى است .
فاستحبّوا العمى
على الهدى
مصداق بارز براى ضلالت و كوردلى قوم ثمود _ به قرينه {ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه} در آيه 14 _ شرك و پرستش غير خداوند است.
كورى مشركان حق ناپذير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 9 - 4
4 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { و جعلنا من بين أيديهم سدّاً و من خلفهم سدّاً فأغشيناهم } يقول : فأعميناهم { فهم لايبصرون } الهدى . . . ;
از امام باقر(ع) درباره قول خدا {. ..فأغشيناهم} روايت شده: كه خدا مى فرمايد: آنان را كور كرديم، پس نور هدايت را نمى بينند...}.
كورى مفتريان بر خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 20 - 11،13
11_ كفرپيشگان ، مشركان و آنان كه به خدا دروغ مى بندند ، از شنيدن و ديدن آيات الهى ناتوانند .
و من أظلم ممن افترى . .. أُول_ئك ... ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون
13_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى قوله تعالى ] : { ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون } . . . قال : لم يعتبهم بما صنع قلوبهم و ل_كن يعاتبهم بما صنعوا . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه درباره قول خدا {ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون} فرمود: خداوند آنان را براى آنچه قلبهايشان انجام داده نكوهش نكرده; بلكه براى آنچه خود، انجام داده اند نكوهش كرده است . ..}.
كورى مفسدان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17
- محمد - 47 - 23 - 6
6- بيماردلان گريزان از جهاد و فسادانگيز و قطع كننده رحم ، مردمى كر و كور در برابر حق
أول_ئك الذين . .. فأصمّهم و أعمى أبص_رهم
كورى مكذبان قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 7 - 2
2 - بر گوش و چشم منكران آن ، حجابى است كه آنان را از شنيدن و ديدن حقايق دين ، ناتوان ساخته است .
و على سمعهم و على ابصرهم غشوة
{غشاوة} به معناى پرده و مانند آن است. در برداشت فوق {على سمعهم} خبر براى {غشاوة} گرفته شده است.
كورى هواپرستان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 23 - 12
12 - پرستشگران هواى نفس _ براساس سنت الهى _ ناشنوا ، نابينا و تأثيرناپذير در برابر حق
من اتّخذ إل_هه هويه و أضلّه اللّه على علم و ختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غ
مرض كورى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 49 - 15
15 _ شيوع بيمارى كورى مادرزاد و پيسى ، در زمان حضرت عيسى ( ع ) *
و أبرىء الاكمه و الابرص
شفاى كورى و پيسى از ميان تمام بيماريهايى كه در آن زمان قابل علاج نبود، حكايت از شيوع اين دو بيمارى در آن زمان دارد.
منشأ كورى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 125 - 7
7 - اعطاى بصيرت و بينايى و سلب آن ، از جلوه هاى ربوبيت خداوند است .
قال
ربّ لم حشرتنى أعمى
منشأ كورى اخروى انسان ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 126 - 8
8 - نابينايى و بسته بودن راه درك انسان در قيامت ، تبلور محروميت او از توجه و عنايت خداوند
لم حشرتنى أعمى . .. كذلك اليوم تنسى
نشانه هاى كورى دهريون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 24 - 2
2 - محدود شمردن زندگى به مجال دنيا ، نمودى از ناشنوايى ، نابينايى و حق ناپذير بودن دهريون
و أضلّه اللّه على علم و ختم على سمعه . .. و قالوا ما هى إلاّ حياتنا الدنيا
يوسف(ع) و كورى يعقوب(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 93 - 5
5_ يوسف ( ع ) از نابينا شدن پدرش آگاه شده بود .
يأت بصيرًا
كوه
آتش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 10 - 3،4،5،6
3 - حضرت موسى ( ع ) هنگام سرگردانى در بيابان ، آتشى را ديد و به خانواده اش بشارت داد .
إذ رءا نارًا فقال . .. إنّى ءانست نارًا
{ايناس} (مصدر {ءانست}) در معانى {احساس كردن}، {ديدن}، {دانستن} و {شنيدن} استعمال مى شود(لسان العرب). به مناسبت مورد آيه، مراد {ديدن} است.
4 - خانواده و همراهان موسى ( ع ) در بيابان ، آتشى را كه موسى ( ع ) مشاهده كرد ، نديدند . *
فقال لأهله امكثوا أنّى ءانست نارًا
از گفته موسى(ع) كه فرمود: {من آتشى را ديدم} مى توان احتمال داد كه
ديگر همراهان موسى(ع) آن آتش را نديده بودند. و گرنه ديدن را به خود اختصاص نمى داد.
5 - موسى ( ع ) تصميم گرفت براى آوردن پاره آتشى جهت روشن كردن آتش و يا پيدا كردن راهنما ، خود را به محل آتش برساند .
لعلّى ءاتيكم منه بقبس أو أجد على النار هدًى
{قبس}، يعنى اخگر و آن، چوب آتش گرفته اى است كه براى برافروختن آتش ديگر، از آتش آماده اقتباس كرده باشند (لسان العرب). {هدىً} مصدر و به معناى اسم فاعل (هادى) است. حرف {أو} در آيه براى تعيين يكى از دو كار است، يعنى موسى(ع) در نظر داشت اگر با راهنمايى برخورد كرد، به راه ادامه دهند وگرنه با فراهم كردن آتش، خود را گرم نگه دارند.
6 - موسى ( ع ) از خانواده اش خواست كه در جاى خود منتظر وى بمانند و با او به مكان آتش نيايند .
فقال لأهله امكثوا إنّى ءانست نارًا
{مكث} به معناى درنگ كردن و انتظار كشيدن است (قاموس).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 11 - 1
1 - موسى ( ع ) درپى مشاهده آتش ، از خانواده خويش جدا شده و به طرف آتش حركت كرد .
رءا نارًا . .. فلمّا أتيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 17 - 1
1 - موسى ( ع ) هنگام جدا شدن از خانواده اش براى آوردن آتش ، چوب دستى خود رانيز به همراه داشت .
و ما تلك بيمينك ي_موسى
{تلك} براى اشاره به مؤنث به كار مى رود و دلالت دارد
كه اطلاق نام خشبة يا عودة (چوب) بر آنچه در دست موسى(ع) است، مسلم گرفته شده است; بنابراين از موسى(ع) خواسته شده بود كه در جواب، خصوصيات آن چوب را بيان كند تا متوجه باشد كه چه چيزى تبديل به مار خواهد شد. گفتنى است كه از جمله {أهشّ بها على غنمى} (در آيه بعد)، استفاده مى شود كه موسى(ع) پيش از آمدن به كوه طور، آن عصا را به همراه داشت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 29 - 4،5
4 - موسى ( ع ) آتشى را در سمت وادى طور مشاهده كرد .
ءانس من جانب الطور نارًا
{إيناس} (مصدر {آنس}) مرادف {إبصار} (ديدن) است. بنابراين {آنس}; يعنى، {بصر و رأى}.
5 - موسى ( ع ) خانواده اش را از وجود آتش در وادى طور آگاه كرد .
قال لأهله امكثوا إنّى ءانست نارًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 30 - 1
1 - موسى ( ع ) براى بردن آتش ، خود را به وادى طور رساند .
لعلّى ءاتيكم منها . .. أو جذوة من النار ... فلمّا أتيها
آثار آتش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 29 - 7
7 - تصميم موسى ( ع ) به آوردن آتش از وادى طور ، براى گرم كردن خانواده اش
قال لأهله امكثوا . .. أو جذوة من النار لعلّكم تصطلون
{إصطلاء} (مصدر {تصطلون}) به معناى خود را گرم كردن است.
آثار استحكام كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
11 - طه - 20 - 105 - 2
2 - عظمت كوه ها و استحكام آن ، زمينه ساز استبعاد متلاشى شدن آن در نظر تحليل گران فرجام جهان
و يس__َلونك عن الجبال فقل ينسفها ربّى
آثار عظمت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 105 - 2
2 - عظمت كوه ها و استحكام آن ، زمينه ساز استبعاد متلاشى شدن آن در نظر تحليل گران فرجام جهان
و يس__َلونك عن الجبال فقل ينسفها ربّى
اتقان كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 7 - 2
2_ وجود كوه هاى استوار بر بستر زمين ، از آيات الهى است .
و ألقينا فيها روسى
اجزاى كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قارعه - 101 - 5 - 4
4 - اجزاى تشكيل دهنده كوه ها ، داراى رنگ هاى گوناگون است .
و تكون الجبال كالعهن المنفوش
ارزش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تين - 95 - 2 - 2
2 - { طور } ، كوهى با عظمت و داراى ارزشى درخور سوگند خداوند
و طور سينين
استبعاد تلاشى كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 105 - 2
2 - عظمت كوه ها و استحكام آن ، زمينه ساز استبعاد متلاشى شدن آن در نظر تحليل گران فرجام جهان
و يس__َلونك عن الجبال فقل ينسفها ربّى
استحكام كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 -
27 - 1،7
1 - آفرينش كوه هاى استوار و بلند در زمين ، از سوى خداوند
و جعلنا فيها روسى ش_مخ_ت
{رواسى} به معناى كوه هاى استوار و پابرجا و {شامخات} به معناى {مرتفعات} (كوه هاى بلند) است.
7 - وجود كوه هاى استوار و بلند و آب هاى گوارا براى شرب انسان ها ، از نشانه هاى قدرت خداوند بر برپايى قيامت و احياى مردگان
و جعلنا فيها روسى ش_مخ_ت و أسقين_كم ماء فراتًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 7 - 1،2،4،5
1 - كوه ها مانند ميخ هاى مستحكم ، با رسوخ در زمين مانع لرزش آن شده و اجزاى$ آن را به هم پيوند داده است .
و الجبال أوتادًا
{أوتاد} (جمع {وتد}); يعنى، ميخ ها. تشبيه كوه ها به {ميخ}، به اين لحاظ است كه آرامش و استحكام زمين و از هم نپاشيدن آن، وابسته به وجود كوه ها است; زيرا بدون وجود كوه ها، حركت لايه هاى زمين به روى يكديگر و پيدايش زلزله هاى فراگير، آرامش و استقرار آن را به هم مى زد.
2 - خداوند ، آفريننده كوه هاى استوار و مستحكم است .
ألم نجعل . .. و الجبال أوتادًا
4 - ميخكوب شدن كوه ها در زمين ، نشان قدرت خداوند و ضرورت معاد
عمّ يتساءلون . .. ألم نجعل ... و الجبال أوتادًا
بيان آفرينش كوه ها، در پاسخ آنان كه درباره معاد پرسش هايى را مطرح كرده بودند; گوياى آن است كه اگر معاد نباشد، براى پديده هايى همچون زمين و كوه هاى آن توجيهى نمى توان يافت.
5 - وجود كوه هاى استوار در زمين ،
از نعمت هاى خداوند به انسان ها است .
ألم نجعل . .. و الجبال أوتادًا
بيان وصف كوه ها، بين مجموعه آياتى كه بيانگر بعضى از نعمت هاى خداوند به انسان ها است; نشان مى دهد كه استوارى كوه ها نيز از جمله آن نعمت ها است.
استقرار كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 3 - 6
6_ زمين و گسترش آن ، كوه هاى ثابت و استوار ، رودخانه ها ، گياهان مزدوج و تداوم شب و روز ، از نشانه هاى خدا و از دلايل يكتايى او در تدبير هستى است .
إن فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 19 - 3
3- خداوند ، در زمين كوه هاى ثابت و استوار پديد آورد .
و ألقينا فيها روسى
{رواسى} (جمع راسية) به معناى ثابت و استوار است و مراد از آن در اين آيه، كوهها مى باشد.
استقرار كوه ها در زمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 10 - 4
4 - خداوند ، قرار دهنده كوه ها در زمين است .
و ألقى فى الأرض روسى
اسكان در كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 81 - 5
5- امكان مأوى گرفتن انسان در دل صخره ها و سنگر گرفتن در شكاف كوه ها ، از نعمت هاى الهى
و جعل لكم من الجبال أكن_نًا
اطرافيان آتش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل
- 27 - 8 - 3
3 - تبريك خداوند به موسى و فرشتگان حاضر در اطراف آتش طور
نودى أن بورك من فى النّار و من حولها
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {بورك من فى النار} انشاى تبريك باشد.
امتناع كوه ها از تكليف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 72 - 1
1 - خداوند ، تكاليف دين را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمين و كوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .
إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها
لام در {ليعذّب. ..} در آيه بعد، براى تعليل عرضه امانت است. ذكر منافق مشرك و مؤمن در آن آيه، به دنبال تعليل {ليعذّب} قرينه است كه مراد از {الأمانة} در اين آيه، چيزى است كه افراد درباره آن، به سه گروه تقسيم مى شوند و آن، همانا تكاليف دينى است. گفتنى است كه آيه پيش كه درباره اطاعت از خدا و رسول است، نيز مى تواند قرينه بر برداشت بالا، باشد; چه اين كه اطاعت از خدا و پيامبر(ص)، وقتى ميسّر است كه به تكاليف ارائه شده از سوى آنان عمل شود.
امتناع كوه ها از قبول امانت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 72 - 4،5
4 - آسمان ها و زمين و كوه ها ، از قبول امانت الهى ، مى ترسيدند .
إنّا عرضنا الأمانة على السم_وت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها
5 - خوددارى آسمان ها و زمين و كوه
ها از قبول امانت الهى ، همراه با شفقت و ترس بود .
إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها
انقياد كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 18 - 1
1 - سجده ( خضوع و انقياد ) اهل آسمان و زمين و نيز خورشيد ، ماه ، ستارگان ، كوه ها ، درختان و جنبندگان براى خدا
ألم تر أنّ اللّه يسجد له من فى السم_وت و من فى الأرض . .. و الشجر و الدواب
{سجود} (مصدر {يسجد}) به معناى اظهار خضوع و انقياد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 18 - 1
1 - كوه ها ، تحت تسخير خدا و رام او هستند .
إنّا سخّرنا الجبال
انهدام كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 143 - 13،16،17،22
13 _ كوه طور بر اثر تجلى خداوند بر آن متلاشى شد .
فلما تجلى ربه للجبل جعله دكا
ضمير فاعلى در {جعله} هم مى تواند به {رب} برگردانده شود ; يعنى: {جعل الرب بتجليه الجبل دكا}، و هم مى تواند ضمير فاعلى آن به مصدرى كه از جمله {تجلى ربه} به دست مى آيد، برگردد ; يعنى: {جعل تجليه الجبل دكا}. {دك} مصدر و به معناى متلاشى شدن و در آيه شريفه به معناى اسم مفعول (مدكوك، يعنى متلاشى شده) است.
16 _ موسى ( ع ) بر اثر تجلى خداوند بر كوه و انهدام آن ، بى هوش بر زمين افتاد .
فلما تجلى ربه للجبل
جعله دكا و خرّ موسى صعقا
{خرور} (مصدر {خرّ}) به معناى افتادن و ساقط شدن و {صَعْق} به معناى بى هوش شدن است. قرار گرفتن جمله {خرّ موسى صعقا} پس از دو جمله {تجلى ربه} و {جعله دكا}، بيانگر اين است كه تجلى خدا بر كوه و انهدام آن در بى هوش شدن موسى(ع) دخيل بوده است.
17 _ موسى ( ع ) با غرش و نهيب برآمده از انهدام كوه طور ، بى هوش شد و بر زمين افتاد .
جعله دكاً و خرّ موسى صعقا
{صَعِق} به كسى گفته مى شود كه بر اثر صدايى مهيب بى هوش شود. (برگرفته شده از لسان العرب).
22 _ موسى ( ع ) با مشاهده اثر تجلى خدا ( انهدام كوه ) تقاضاى رؤيت خداوند را ناروا دانست و به درگاه الهى توبه كرد .
فلما أفاق قال سبحنك تبت إليك
انهدام كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 90 - 2
2- شكافته شدن آسمان ها ، قطعه قطعه شدن زمين و انهدام كوه ها ، امرى بسزا ، در برابر ادعاى باطل فرزند گزينى خداوند
تكاد السموت يتفطّرن منه و تنشقّ الأرض و تخرّ الجبال هدًّا
فعل {تكاد} _ كه بر {وقوع نزديك} دلالت دارد _ در معناى مجازى {سزاواربودن} به كار رفته و ممكن است مراد اين باشد كه برخورد اين سخن با مقام قدس الهى، مانند برخورد چيزى با اركان جهان هستى است; كه همه چيز را متلاشى كند و از ميان ببرد. و يا اين كه خشم خداوند از اين سخن به حدى است كه جاى آن دارد، آسمان و زمينى
باقى نگذارد و همه چيز را نابود كند و كوه ها را درهم بريزد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 5 - 3
3 - رانش و از هم پاشيدگى كوه ها در آستانه برپايى قيامت ، بسيار عظيم و غيرقابل توصيف
و بسّت الجبال بسًّا
ذكر {بسّاً} به صورت نكره، بيانگر عظمت و غيرقابل توصيف بودن مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 6 - 1
1 - پاشيده شدن كوه هاى زمين و تبديل شدن آنها ، به غبار پراكنده در هوا در آستانه برپايى قيامت
فكانت هباء منبثًّا
{هباء} به خاك نرم مانند آرد گفته مى شود و {منبث} به معناى پراكنده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 14 - 1،3
1 - زمين و كوه ها در آستانه برپايى قيامت ، از جايگاه و مدار خود خارج خواهند شد .
و حملت الأرض و الجبال
3 - نظم كنونى كره زمين و شكل استقرار كوه ها ، در آستانه برپايى قيامت از هم پاشيده مى شود .
و حملت الأرض و الجبال فدكّتا دكّة وحدة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 15 - 1
1 - به هنگام دميده شدن در صور و متلاشى شدن نظم كنونى زمين و كوه ها ، واقعه قيامت رخ مى دهد .
فإذا نفخ فى الصور . .. و حملت الأرض ... فيومئذ وقعت الواقعة
به گفته مفسران، واژه {واقعة} همانند واژه هاى {حاقة}، {قارعة}، {غاشية} و. .. در قرآن _ كه
بدون موصوف و يا به تقدير آن آمده است _ عَلَم براى قيامت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 9 - 1
1 - متلاشى و ذره ذره شدن كوه ها ، همچون پشم رنگين و پراكنده شده ، در آستانه برپايى قيامت
و تكون الجبال كالعهن
{عهن} به معناى پشم رنگ شده است. در آيه پنجم از سوره {قارعه} چنين آمده است: {و تكون الجبال كالعهن المنفوش}; (و كوه ها مانند پشم رنگين زده شده خواهند شد).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 10 - 1
1 - كوه ها در آستانه برپايى قيامت ، از جا كنده و متلاشى خواهد شد .
و إذا الجبال نسفت
{نسف}، به معناى كندن از ريشه و بن است (قاموس المحيط).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 20 - 3
3 - كوه ها در قيامت ، نابود گشته و با زمين هم سطح خواهند شد .
فكانت سرابًا
{سراب} درخششى است در بيابان كه مانند آب به چشم مى آيد (مفردات راغب). در اطلاق {سراب} گستردگى بر سطح زمين ملحوظ است (لسان العرب). بنابراين مى توان گفت: كوه ها، با زمين هم سطح خواهند شد هر چند غبارهاى باقى مانده از آن به صورت شبحى از كوه نمايان مى شود.
اهميت آتش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 10 - 8
8 - نمايان شدن آتش و فراهم آمدن خلوت گاهى براى اعطاى رسالت به موسى ( ع ) ، حادثه
اى با اهميت و درخور توجه براى پيامبر ( ص ) بود .
هل اتيك حديث موسى . إذ رءا نارًا
كلمه {إذ} ظرف است براى {حديث} (در آيه قبل) و استفهام در آن آيه براى ترغيب پيامبر(ص) به توجه به آن ماجرا است.
اهميت امانت عرضه شده به كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 72 - 2
2 - امانت عرضه شده الهى بر آسمان ها ، زمين و كوه ها و انسان ها ، بس عظيم و سنگين است .
إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها و ح
تعبير {أبين أن يحملنها و أشفقن منها} و تعليل قبول امانت از سوى انسان به {إنّه كان ظلوماً جهولاً} حكايت مى كند كه آن امانت، بس عظيم و سنگين است.
اهميت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 15 - 3
3- زمين بدون وجود كوه ها ، داراى جنبش و لرزش بوده و براى زندگى انسان مناسب نيست .
و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 31 - 4
4- اهميت و نقش حياتى كوه ها و راه هاى طبيعى براى زندگى انسان ها
و جعلنا فى الأرض روسى أن تميد بهم . .. سبلاً لعلّهم يهتدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 1 - 6
6 - نقش مهم كوه ها ، در نظام زمين و طبيعت
و الطّور
در صورتى كه {طور} به معناى
مطلق كوه باشد، از مورد قسم قرار گرفتن آن، اهميت آن در نظام زمين، استفاده مى شود.
بالا بردن كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 171 - 1،4،8
1 _ خداوند كوه طور را به لرزه درآورد ، از زمين كند و آن را همچو پاره ابرى بر بالاى سر بنى اسرائيل قرار داد .
و إذ نتقنا الجبل فوقهم كأنه ظلة
{نتق} (مصدر نتقنا) به معناى لرزاندن و از جا بركندن است. {ال} در {الجبل}، عهد ذهنى است و اشاره به كوه طور دارد. {ظلة} به معناى پاره ابر، سقف و سايبان است. كوه اگر بر فراز سر انسانها قرار گيرد، شباهتش به پاره ابر بيش از شباهتش به سقف و مانند آن است.
4 _ خداوند با برافراشتن كوه طور بر سر قوم موسى ، از آنان خواست تا با جديت تمام تورات بپذيرند و رفتار و انديشه هاى خويش را بر اساس آن استوار سازند .
خذوا ما ءاتينكم بقوة
{خذوا} يعنى بگيريد. {گرفتن} تورات و ديگر كتابهاى آسمانى به اين است كه مورد پذيرش قرار گيرد و به احكام آن عمل شود.
8 _ قرار گرفتن كوه بر فراز سر بنى اسرائيل ، معجزه و رخدادى شايسته به ياد داشتن
و إذ نتقنا الجبل فوقهم كأنه ظلة
{إذ} متعلّق به فعل مقدّر {اذكروا} است.
بالا رفتن كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 63 - 2،3،9
2 - خداوند ، كوه طور را بر فراز سر بنى اسرائيل قرار داد .
و رفعنا فوقكم الطور
{الطور} نام كوهى است (مفردات راغب). الطور - چنانچه
از ابن عباس نقل شده - همان كوهى است كه موسى (ع) بر آن مناجات مى كرد (مجمع البيان). قابل ذكر است كه طور به مطلق كوه نيز گفته مى شود.
3 - هدف از برافراشتن كوه طور بر سر بنى اسرائيل ، پذيرش ميثاق الهى بود .
و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور
9 - قرار گرفتن كوه طور بر بالاى سر بنى اسرائيل معجزه و رخدادى شايسته به يادداشتن
و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور
{إذ} مفعول براى فعل {اذكروا} در آيه 47 است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 - 2
2 - خداوند ، كوه طور را بر فراز سر بنى اسرائيل قرار داد .
و رفعنا فوقكم الطور
{الطور} نام كوهى است (مفردات راغب). الطور - چنانچه از ابن عباس نقل شده - همان كوهى است كه موسى(ع) در آن مناجات مى كرد (مجمع البيان). قابل ذكر است كه {طور} به مطلق كوه نيز گفته مى شود.
بركت كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 52 - 2
2- كوه طور ، مكانى مبارك و محلى كه خداوند از آن ناحيه با موسى ( ع ) سخن گفت .
و ن_دين_ه من جانب الطور الأيمن
{الأيمن} _ كه دراين برداشت به معناى مبارك گرفته شده است _ ممكن است وصف براى {الطور} باشد و ممكن است وصف براى {جانب} گرفته شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 30 - 4
4 - وادى طور ، جايگاهى مقدس و مبارك
فى البقعة المب_ركة
{بقعة} به
نقطه اى گفته مى شود كه هيئت آن متمايز از پيرامونش باشد. بنابراين اطلاق بقعه بر وادى طور، بدان جهت است كه آن وادى وضعيتى متفاوت با اطرافش دارد.
بلندى كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 27 - 1
1 - آفرينش كوه هاى استوار و بلند در زمين ، از سوى خداوند
و جعلنا فيها روسى ش_مخ_ت
{رواسى} به معناى كوه هاى استوار و پابرجا و {شامخات} به معناى {مرتفعات} (كوه هاى بلند) است.
بنى اسرائيل و كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 171 - 1،2،8
1 _ خداوند كوه طور را به لرزه درآورد ، از زمين كند و آن را همچو پاره ابرى بر بالاى سر بنى اسرائيل قرار داد .
و إذ نتقنا الجبل فوقهم كأنه ظلة
{نتق} (مصدر نتقنا) به معناى لرزاندن و از جا بركندن است. {ال} در {الجبل}، عهد ذهنى است و اشاره به كوه طور دارد. {ظلة} به معناى پاره ابر، سقف و سايبان است. كوه اگر بر فراز سر انسانها قرار گيرد، شباهتش به پاره ابر بيش از شباهتش به سقف و مانند آن است.
2 _ قوم موسى هراساان از سقوط كوهِ برافراشته شده بر سر آنان
و ظنوا أنه واقع بهم
8 _ قرار گرفتن كوه بر فراز سر بنى اسرائيل ، معجزه و رخدادى شايسته به ياد داشتن
و إذ نتقنا الجبل فوقهم كأنه ظلة
{إذ} متعلّق به فعل مقدّر {اذكروا} است.
پرسش از فرجام كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 105 - 3
3
- تعدادى از مردم صدراسلام در باره سرنوشت كوه ها در هنگامه رستاخيز ، از پيامبر ( ص ) توضيح مى خواستند .
و يس__َلونك عن الجبال
پيدايش كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 34 - 4
4 - پيدايش آسمان ، زمين ، شب ، روز ، آب ، گياه و كوه ، حوادثى نابرابر با حادثه بزرگ قيامت
الطامّة الكبرى
{كبرى} اسم تفضيل است و قيامت را _ در برابر آنچه در آيات پيشين ذكر شد _ برترين و بزرگ ترين حادثه معرفى مى كند.
تاريخ پيدايش كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 19 - 4
4- كوه ها ، پس از پيدايش زمين به وجود آمدند .
و الأرض مددن_ها و ألقينا فيها روسى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 10 - 8
8 - كوه ها ، پس از پيدايش زمين به وجود آمده اند .
و ألقى فى الأرض روسى
تاريخ خلقت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 31 - 2
2- پيدايش كوه ها ، پس از آفرينش زمين بوده است . *
و جعلنا فى الأرض روسى أن تميد بهم
ظاهر آن است كه قرار دادن شىء در ظرفى فرع وجود ظرف است; بنابراين قرار دادن كوه ها در زمين بيانگر تأخر پيدايش كوه ها از پيدايش خود زمين است.
تبديل كوه ها به ريگ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 14 -
2
2 - كوه ها ، در آستانه برپايى قيامت به صورت انبوهى از ريگ هاى روان درخواهد آمد .
و كانت الجبال كثيبًا مهيلاً
{كثيب} به معناى ريگ انباشته شده و {مهيل} (اسم مفعول از ماده {هيل}) به معناى شىء روان است (صحاح اللغة).
تبديل كوه ها به غبار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 6 - 1،2
1 - پاشيده شدن كوه هاى زمين و تبديل شدن آنها ، به غبار پراكنده در هوا در آستانه برپايى قيامت
فكانت هباء منبثًّا
{هباء} به خاك نرم مانند آرد گفته مى شود و {منبث} به معناى پراكنده است.
2 - انهدام زمين و تبديل كوه هاى آن به غبار پراكنده در فضا ، امرى قطعى و ترديدناپذير
فكانت هباء منبثًّا
به كارگيرى فعل ماضى {فكانت} در مورد آينده، در صورتى است كه آن، آينده اى قطعى و غيرقابل ترديد باشد.
تجلى خدا بر كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 143 - 11،12،13،16،17،22
11 _ خداوند در پاسخ به درخواست موسى ( ع ) ( رؤيت خدا ) از وى خواست تا به كوه مقابل خويش نظر افكند و اثر تجلى خداوند را بر آن مشاهده كند .
قال لن ترنى و لكن انظر إلى الجبل
{ال} در {الجبل} عهد حضورى است ; يعنى: انظر إلى هذا الجبل.
12 _ خداوند به موسى ( ع ) اعلام كرد در صورتى وى را مشاهده خواهد كرد كه كوه بر اثر تجلى او پايدار بماند .
و لكن انظر إلى الجبل فإن استقر مكانه فسوف ترنى
13 _ كوه طور بر اثر تجلى خداوند بر
آن متلاشى شد .
فلما تجلى ربه للجبل جعله دكا
ضمير فاعلى در {جعله} هم مى تواند به {رب} برگردانده شود ; يعنى: {جعل الرب بتجليه الجبل دكا}، و هم مى تواند ضمير فاعلى آن به مصدرى كه از جمله {تجلى ربه} به دست مى آيد، برگردد ; يعنى: {جعل تجليه الجبل دكا}. {دك} مصدر و به معناى متلاشى شدن و در آيه شريفه به معناى اسم مفعول (مدكوك، يعنى متلاشى شده) است.
16 _ موسى ( ع ) بر اثر تجلى خداوند بر كوه و انهدام آن ، بى هوش بر زمين افتاد .
فلما تجلى ربه للجبل جعله دكا و خرّ موسى صعقا
{خرور} (مصدر {خرّ}) به معناى افتادن و ساقط شدن و {صَعْق} به معناى بى هوش شدن است. قرار گرفتن جمله {خرّ موسى صعقا} پس از دو جمله {تجلى ربه} و {جعله دكا}، بيانگر اين است كه تجلى خدا بر كوه و انهدام آن در بى هوش شدن موسى(ع) دخيل بوده است.
17 _ موسى ( ع ) با غرش و نهيب برآمده از انهدام كوه طور ، بى هوش شد و بر زمين افتاد .
جعله دكاً و خرّ موسى صعقا
{صَعِق} به كسى گفته مى شود كه بر اثر صدايى مهيب بى هوش شود. (برگرفته شده از لسان العرب).
22 _ موسى ( ع ) با مشاهده اثر تجلى خدا ( انهدام كوه ) تقاضاى رؤيت خداوند را ناروا دانست و به درگاه الهى توبه كرد .
فلما أفاق قال سبحنك تبت إليك
ترس كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 72 - 4،5
4 - آسمان ها و زمين و
كوه ها ، از قبول امانت الهى ، مى ترسيدند .
إنّا عرضنا الأمانة على السم_وت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها
5 - خوددارى آسمان ها و زمين و كوه ها از قبول امانت الهى ، همراه با شفقت و ترس بود .
إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها
تسبيح كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 79 - 6،9
6- كوه ها و پرندگان ، به تسخير الهى همراه با داوود ( ع ) به تسبيح خدا مى پرداختند .
و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن و الطير
9- هم آوايى موجودات طبيعت ( كوه ها ، پرندگان و . . . ) با پيامبران در تسبيح خداوند
و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن والطير و كنّا ف_علين
تعبير {كنّا فاعلين} (ما در گذشته اين كار را انجام مى داديم) براى بيان اين حقيقت است كه كوه ها و پرندگان تنها با داوود و سليمان هم آوا نشدند; بلكه پيش از اين نيز با پيامبران الهى هم آوا بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 10 - 4،5،10
4 - فرمان خداوند به كوه ها ، جهت هم صدا شدن با داوود ( ع ) در تسبيح خداوند
ي_جبال أوّبى معه
{أوّبى} (از مصدر {اوب}) در اصل به معناى نوعى از بازگشت است (مفردات راغب) و مراد از آن _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ تكرار و رجوع در تسبيح گويى است.
5 - هم صدايى كوه ها با داوود ( ع )
در تسبيح گويى ، از جمله فضيلت هاى اعطا شده از جانب خداوند به آن حضرت
و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً ي_جبال أوّبى معه
جمله {يا جبال أوّبى معه}، بدل اشتمال و يا بدل كل از كل براى {فضلاً} است. بنابراين معنا چنين مى شود: ما به داوود(ع) فضيلتى داديم و گفتيم اى كوه ها با او در تكرار تسبيح هم صدا باشيد.
10 - هم آوايى كوه ها به همراهى پرندگان با داوود ( ع ) در تسبيح گويى خداوند
و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً ي_جبال أوّبى معه و الطير
برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه {الطير} عطف به ضمير مجرور {معه} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 18 - 2،5
2 - كوه ها ، در هر صبح و شام با داوود ( ع ) به تسبيح خدا مى پرداختند .
إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن بالعشىّ و الإشراق
5 - همراهى كوه ها در تسبيح الهى با داوود ( ع ) ، نمود قدرت و مقام معنوى آن حضرت
ذاالأيد إنّه أوّاب . إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن
جمله {إنّا سخّرنا الجبال. ..} مى تواند تعليل براى {ذاالأيد...} باشد; يعنى، داوود(ع) شخصيتى نيرومند در عبادت بود، زيرا ما كوه ها را با او همراه كرديم تا در صبح و شام با وى به تسبيح بپردازند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 19 - 4
4 - تمامى كوه ها و پرندگان به خاطر تسبيح داوود ( ع ) همراه او به تسبيح مى پرداختند .
إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن . .. و الطير
محشورة كلّ له أوّاب
برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است كه واژه {كلّ} شامل {جبال} (كوه ها) هم بشود.
تسخير كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 79 - 6
6- كوه ها و پرندگان ، به تسخير الهى همراه با داوود ( ع ) به تسبيح خدا مى پرداختند .
و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن و الطير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 18 - 1
1 - كوه ها ، تحت تسخير خدا و رام او هستند .
إنّا سخّرنا الجبال
تسطيح كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 106 - 1
1 - كوه ها در قيامت ، به زمين هموار و مسطح تبديل خواهند شد .
عن الجبال . .. فيذرها قاعًا صفصفًا
{قاع} به معناى زمين صاف و مسطحى است كه در آن درخت نرويد و {صفصف} به معناى زمين هموارى است كه امكان روييدن هيچ گياهى در آن نباشد (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 20 - 3
3 - كوه ها در قيامت ، نابود گشته و با زمين هم سطح خواهند شد .
فكانت سرابًا
{سراب} درخششى است در بيابان كه مانند آب به چشم مى آيد (مفردات راغب). در اطلاق {سراب} گستردگى بر سطح زمين ملحوظ است (لسان العرب). بنابراين مى توان گفت: كوه ها، با زمين هم سطح خواهند شد هر چند غبارهاى باقى مانده از آن به صورت شبحى از كوه نمايان مى شود.
تشبيه به
كوه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 43 - 6،7
6 - خداوند ، از بالا و از ابر يخ زده _ كه به كوه مى ماند _ تگرگ فرو مى ريزد .
و ينزّل من السماء من جبال فيها من برد
{من جبال} بدل از {من السماء} و براى تشبيه كردن ابرها، به كوه ها است; همان گونه كه تشبيه اشياى بزرگ و با عظمت به كوه، بسيار معمول است; مانند كوه علم و. ... {بَرَد} نيز به معناى تگرگ است.
7 - در فضا ، انبوهى از ابر هاى يخ زده همچون كوه ، وجود دارد .
و ينزّل من السماء من جبال فيها من برد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 63 - 7
7 - شكافته شدن دريا با عصاى موسى و تقسيم شدن آب هاى آن به دو ديوار ; چون دو كوه بزرگ
فانفلق فكان كلّ فرق كالطود العظيم
فعل {كان} در اين جا به معناى {صار} است. {فرق} نيز معادل قطعه (پاره) و {طود} مرادف {جبل} (كوه) است. بنابراين {كان كلّ فرق...}; يعنى، هر پاره اى از آب دريا، مانند كوهى بزرگ شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 24 - 1
1 - حركت كشتى هاى كوه پيكر در دريا ها ، به تدبير و اراده الهى
و له الجوار المنش_ات فى البحر كالأعل_م
{جوارى} (جمع {جارية})به معناى كشتى ها و {أعلام} (جمع {علم}) به معناى كوه ها است.
تشبيه به كوه صعب العبور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 -
بلد - 90 - 11 - 1
1 - انجام دادن بعضى از كار هاى نيك ، دشوار و بسان افكندن خويش در يك راه كوهستانى و گردنه هاى صعب العبور است .
فلااقتحم العقبة
{اقتحام}; يعنى، بين كارى سخت و هولناك قرار گرفتن (مفردات). زمانى كه شخص بدون فحص و بررسى خود را در ماجرايى بزرگ بيفكند، گفته مى شود: {إقْتَحَمَ} (نهايه ابن اثير). راه دشوارى كه در كوه قرار دارد، {عقبة} ناميده مى شود (مفردات) و نيز {عقبة} به مسير صعب العبورى گفته مى شود كه از آن بر كوه بالا روند (قاموس). اين راه از آن جهت {عقبة} ناميده مى شود كه راه پيمايان، بايد در آن پشت سر هم و به يك ستون حركت كنند.
تقدس كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 80 - 5
5 - كوه طور ، مكانى مبارك و مورد عنايت خداوند
و وعدن_كم جانب الطور الأيمن
در برداشت ياد شده {الأيمن} از ماده {يمن} گرفته شده و به معناى مبارك است. اين كلمه گرچه وصف براى {جانب} است، ولى وصفِ جز هر چيز، وصف كل آن نيز شمرده مى شود. انتخاب كوه طور براى مواعده، نشان از ويژگى خاص آن دارد.
تلاشى كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 105 - 4،5
4 - تمامى كوه هاى زمين ، در آستانه قيامت ريشه كن و متلاشى خواهند شد .
و يس__َلونك عن الجبال فقل ينسفها ربّى نسفًا
{نسف} به معناى ريشه كن كردن و از هم پاشيدن است (مصباح).
5 - متلاشى شدن كوه ها در قيامت
، جلوه اى از ربوبيت خداوند و به فرمان او است .
فقل ينسفها ربّى نسفًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 108 - 1
1 - با متلاشى شدن كوه ها و مسطح شدن زمين در قيامت ، دعوت كننده اى ، آدميان را به بيرون آمدن از قبر ها دعوت خواهد كرد .
يومئذ يتّبعون الداعى لاعوج له
ظاهراً مقصود از {داعى} _ كه تمامى مردم از او تبعيت خواهند كرد و به نداى او پاسخ مثبت خواهند داد _ كسى است كه آدميان را از قبرها براى حشر فرا مى خواند.
تنوع رگه هاى كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 27 - 10
10 - وجود راه ها و رگه هاى رنگارنگ و گوناگون در كوه ها ، از نمود هاى تدبير خداوند براى انسان ها
و من الجبال جدد بيض و حمر مختلف ألونها و غرابيب سود
تنوع رنگ كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 27 - 10
10 - وجود راه ها و رگه هاى رنگارنگ و گوناگون در كوه ها ، از نمود هاى تدبير خداوند براى انسان ها
و من الجبال جدد بيض و حمر مختلف ألونها و غرابيب سود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قارعه - 101 - 5 - 4
4 - اجزاى تشكيل دهنده كوه ها ، داراى رنگ هاى گوناگون است .
و تكون الجبال كالعهن المنفوش
ثبات كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان
- 31 - 10 - 7
7 - خداوند ، كوه ها را ثابت و استوار قرار داده است .
و ألقى فى الأرض روسى
{رواسى} جمع {راسية} از ماده {رسو} به معناى {ثبوت و استوارى} است. مراد از آن كوه هايند كه بر اساس وصف غالب شان نام گذارى شده اند. گفتنى است كه {ألقى} وقتى همراه {فى} باشد معناى استقرار را مى دهد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 10 - 7
7 - كوه هاى استوار ، بركت سرشار زمين ، تغيير فصل ها و تأمين نيار هاى غذايى موجودات ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خدا
ذلك ربّ الع_لمين . و جعل فيها روسى من فوقها و برك فيها و قدّر فيها أقوتها فى أرب
حركت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 47 - 2
2- در آستانه بروز قيامت ، كوه ها جابه جا شده و صفحه زمين مسطّح مى شود .
و يوم نسيّر الجبال و ترى الأرض بارزة
{نسيّر} (از ماده سير) يعنى {حركت مى دهيم} و {بارزة} به معناى {ظاهر و آشكار} است. چون در قيامت، كوه ها، از جا كنده مى شوند و ناهموارى هاى زمين از بين مى رود، همه جاى آن ديده شده و هيچ مانعى در برابر ديد وجود ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 88 - 1
1 - جمود و ايستايى كوه ها در پندار آدمى ، على رغم حركت ابرآساى آنها
و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 10 - 2
2 - به حركت در آمدن كوه ها ، در آستانه رستاخيز
و تسير الجبال سيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 5 - 1،3
1 - حركت و رانش كوه ها ، در آستانه قيامت بر اثر زلزله شديد
إذا رجّت الأرض رجًّا . و بسّت الجبال بسًّا
{بسّ} در دو معنا به كار مى رود: 1_ به حركت واداشتن (القاموس المحيط); 2_ خرد و ريز ريز كردن (المصباح المنير). برداشت بالا بر پايه معناى اول است.
3 - رانش و از هم پاشيدگى كوه ها در آستانه برپايى قيامت ، بسيار عظيم و غيرقابل توصيف
و بسّت الجبال بسًّا
ذكر {بسّاً} به صورت نكره، بيانگر عظمت و غيرقابل توصيف بودن مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 20 - 1،2
1 - كوه ها در آغاز برپايى قيامت ، از جا كنده و حركت داده خواهند شد .
و سيّرت الجبال
2 - حركت كوه ها در قيامت ، آنها را به توده غبارى شبيه كوه ، تبديل خواهد كرد .
و سيّرت الجبال فكانت سرابًا
تشبيه كوه به سراب، بيانگر آن است كه پس از حركت كوه ها در قيامت، آنچه ديده مى شود كوه نيست; ولى بيننده آن را كوه خواهد ديد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكوير - 81 - 3 - 1
1 - در آستانه قيامت ، كوه ها از جا كنده و حركت داده خواهند شد .
و إذا الجبال سيّرت
حركت
كوه هاى يخى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 32 - 2
2 - حركت كوه هاى يخ ، با تمامى عظمت و بزرگى در اقيانوس ها ، نشانى از قدرت خداى يگانه *
و من ءاي_ته الجوار فى البحر كالأعل_م
حقيقت آتش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 11 - 2
2 - آتشى كه موسى ( ع ) مشاهده كرد ، امرى واقعى بود و موسى ( ع ) خود را به آن رسانيد .
فلمّا أتيها
خالق كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 10 - 1
1 - خداوند ، پديد آورنده كوه هاى استوار در زمين
و جعل فيها روسى
{رواسى} (جمع {راسيه}) به معناى كوه هاى استوار است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 27 - 1
1 - آفرينش كوه هاى استوار و بلند در زمين ، از سوى خداوند
و جعلنا فيها روسى ش_مخ_ت
{رواسى} به معناى كوه هاى استوار و پابرجا و {شامخات} به معناى {مرتفعات} (كوه هاى بلند) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 7 - 2
2 - خداوند ، آفريننده كوه هاى استوار و مستحكم است .
ألم نجعل . .. و الجبال أوتادًا
خانواده موسى(ع) در كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 7 - 1
1 - سرگذشت موسى و خانواده اش در وادى طور ، شايان ذكر و يادآورى
إذ قال
موسى لأهله
{إذ} اسم زمان در محل نصب و مفعولٌ به براى فعل محذوف است; يعنى، {اذكر إذ قال موسى لأهله. ..; زمانى را كه موسى به كسانش گفت... به يادآور}.
خانه سازى در كوه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 74 - 9
9 _ قوم ثمود در دشت هاى متعدد ، قصر هاى بسيار بنا كردند و از كوه ها خانه هاى زيادى تراشيدند .
تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً
{سهول} جمع سهل است و سهول الأرض به معناى زمينهاى هموار مى باشد كه از آن به دشتها و صحراها تعبير مى شود. {الجبال} من الجبال بوده و در اصطلاح منصوب به نزع خافض است. بنابراين جمله {إذ ... تنحتون الجبال بيوتاً}، يعنى آنگاه كه از كوهها خانه ها مى تراشيديد.
خداشناسى كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 18 - 7
7 - كوه ها ، داراى نوعى شعور و شناخت نسبت به خداوند
يسبّحن بالعشىّ و الإشراق
خلقت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 19 - 3
3- خداوند ، در زمين كوه هاى ثابت و استوار پديد آورد .
و ألقينا فيها روسى
{رواسى} (جمع راسية) به معناى ثابت و استوار است و مراد از آن در اين آيه، كوهها مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 81 - 4
4- آفرينش كوه ها به گونه اى كه قابل پناه گرفتن براى انسان باشد ، به قدرت خداست .
و الله .
.. جعل لكم من الجبال أكن_نًا
دعوت به كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 80 - 9
9 - نجات بنى اسرائيل از فرعونيان و دعوت آنان به كوه طور براى مناجات و فرو فرستادن منّ و سلوى بر آنان ، از نعمت هاى خداوند بر بنى اسرائيل در زمان موسى ( ع )
ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم . .. و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى
ذكر معجزه كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 - 10
10 - قرار گرفتن كوه طور بر بالاى سر بنى اسرائيل ، معجزه و رخدادى شايسته به يادداشتن
و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور
{إذ} مفعول براى فعل مقدر {أذكروا} مى باشد و بر اين اساس برداشت فوق استفاده مى گردد.
رگه هاى سرخ كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 27 - 9
9 - آفرينش راه ها و رگه هاى كوه ها به رنگ هاى سفيد ، سرخ و سياه پر رنگ ، نشانه قدرت و يكتايى خداوند
ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء . .. و من الجبال جدد بيض و حمر مختلف ألونها و غر
{جُدَد} (جمع {جُدّة}) در معناى طرق و خطوط استعمال مى شود. البته ممكن است مقصود از آن رگه هاى مختلف كوه ها باشد. {غربيب} (مفرد {غرابيب}) به معناى سياه پر رنگ و {أسود} (مفرد {سود}) به معناى سياه است. آمدن اين واژه با هم نشانگر شدت و نهايت صفت سياهى براى بعضى از كوه ها است.
رگه هاى سياه كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 27 - 9
9 - آفرينش راه ها و رگه هاى كوه ها به رنگ هاى سفيد ، سرخ و سياه پر رنگ ، نشانه قدرت و يكتايى خداوند
ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء . .. و من الجبال جدد بيض و حمر مختلف ألونها و غر
{جُدَد} (جمع {جُدّة}) در معناى طرق و خطوط استعمال مى شود. البته ممكن است مقصود از آن رگه هاى مختلف كوه ها باشد. {غربيب} (مفرد {غرابيب}) به معناى سياه پر رنگ و {أسود} (مفرد {سود}) به معناى سياه است. آمدن اين واژه با هم نشانگر شدت و نهايت صفت سياهى براى بعضى از كوه ها است.
رويش درختان زيتون در كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 20 - 1،2
1 - رويش درختان زيتون در ارتفاعات كوه سينا به وسيله باران ، كارى خدايى است .
و شجرة تخرج من طور سيناء
{شجرة} عطف بر {جنّات} است. {طور} به معناى كوه و {سيناء} شبه جزيره اى در مصر است. اضافه {طور} به {سيناء} اضافه ظرفيه و به تقدير {طور فى سيناء} مى باشد; يعنى:[با آن آب باران] درختى كه از طور سينا برمى آيد[پديد آورديم].
2 - طور سينا ، مركز رويش درختان زيتون
و شجرة تخرج من طور سيناء
رؤيت آتش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 64 - 2
2 - پيمان شكنى بنى اسرائيل ، على رغم مشاهده معجزه اى چون برافراشته شدن
كوه ، امرى سنگين ، شگفت و نامتوقع بود .
أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور . .. ثم توليتم من بعد ذلك
{ثم} در جمله {ثم توليتم} حاكى از ترتيب رتبى است; زيرا {من بعد ذلك} رساننده ترتيب زمانى مى باشد و آن گاه كه {ثم} براى ترتيب رتبى به كار رود حكايت از عظمت، شگفتى و . .. مضمون جمله بعد دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 29 - 6
6 - تنها موسى ( ع ) نظاره گر آتش وادى طور بود .
إنّى ءانست نارًا
نسبت داده شدن مشاهده آتش به موسى(ع) و نيز نكره آمدن {ناراً}، نشان دهنده آن است كه آتش مزبور، تنها به وسيله موسى(ع) قابل مشاهده بوده است.
سجده كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 18 - 1
1 - سجده ( خضوع و انقياد ) اهل آسمان و زمين و نيز خورشيد ، ماه ، ستارگان ، كوه ها ، درختان و جنبندگان براى خدا
ألم تر أنّ اللّه يسجد له من فى السم_وت و من فى الأرض . .. و الشجر و الدواب
{سجود} (مصدر {يسجد}) به معناى اظهار خضوع و انقياد است.
سرعت انهدام كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 14 - 2
2 - زمين و كوه ها در آستانه برپايى قيامت ، به شدت و سرعت در هم كوبيده و ويران خواهند شد .
فدكّتا دكّة وحدة
{دكّ} به معناى خرد كردن و ويران نمودن است (لسان العرب).
سكون كوه ها
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 88 - 1
1 - جمود و ايستايى كوه ها در پندار آدمى ، على رغم حركت ابرآساى آنها
و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب
سمت راست كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 52 - 1
1- خداوند از سمت راست كوه طور ، موسى ( ع ) را مورد خطاب قرار داد و با او سخن گفت .
و ن_دين_ه من جانب الطور الأيمن
{أيمن} يا از {يُمن} به معناى خير و بركت داشتن گرفته شده و يا از {يمين} كه به معناى {سمت راست} است. دراين برداشت معناى دوم مورد نظر است. در اين صورت {الأيمن} وصف كلمه {جانب} خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 80 - 4
4 - سمت راست كوه طور ، ميقات و وعده گاه شرفيابى بنى اسرائيل براى پاسخ گويى به دعوت خداوند بود .
و وعدن_كم جانب الطور الأيمن
{أيمن} به معناى {يمين} (طرف راست) است و مراد از {جانب راست طور} دامنه و يا فضاى سمت راست آن بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 30 - 3
3 - آمدن نداى الهى به موسى ( ع ) از درختى واقع در جانب راست وادى طور ، هم زمان بانزديك شدن وى به آتش
فلمّا أتيها نودى من ش_طى الواد . .. من الشجرة
{شاطئ} به معناى {جانب} است و {الأيمن} _ مقابل {الأيسر} (چپ) _ صفت براى شاطئ} مى باشد. بنابراين {شاطئ
الواد الأيمن}; يعنى، طرف راست وادى.
سوگند به كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 1 - 1
1 - سوگندِ خداوند ، به كوه طور
و الطّور
{طور} در لغت به مطلق كوه گفته مى شود و در آيه شريفه ممكن است همين معنا مراد باشد. و نيز مى تواند خصوص طور واقع در شبه جزيره سينا اراده شده باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تين - 95 - 2 - 1،2
1 - سوگند خداوند ، به كوه طور در سرزمين سينا
و طور سينين
{سينين}، در اصل نام نوعى درخت است كه به آن {سَيْناء} نيز گفته مى شود (صحاح). رويش فراوان آن درخت، در منطقه اى كه بين مصر و فلسطين است، سبب شده كه به آن منطقه، {سَيْناء} يا {سينين} گفته شود و كوه طور _ كه در آن سرزمين است _ به {طور سينين} يا {طور سَيْناء} مشهور گردد.
2 - { طور } ، كوهى با عظمت و داراى ارزشى درخور سوگند خداوند
و طور سينين
شدت انهدام كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 14 - 2
2 - زمين و كوه ها در آستانه برپايى قيامت ، به شدت و سرعت در هم كوبيده و ويران خواهند شد .
فدكّتا دكّة وحدة
{دكّ} به معناى خرد كردن و ويران نمودن است (لسان العرب).
شعور كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 79 - 7
7- طبيعت ( كوه ها
، پرندگان و . . . ) داراى نوعى شعور و آگاهى به خداوند
الجبال يسبّحن و الطير
هم آوا شدن كوه ها و پرندگان با داوود(ع) در تسبيح خداوند، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 72 - 6
6 - آسمان ها و زمين و كوه ها داراى نوعى شعورند .
إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها
خوددارى از پذيرش امانت الهى، حكايت از نوعى شعور و ادراك مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 18 - 7
7 - كوه ها ، داراى نوعى شعور و شناخت نسبت به خداوند
يسبّحن بالعشىّ و الإشراق
شگفتى حركت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 10 - 3
3 - حركت كوه هاى زمين در آستانه رستاخيز ، حركتى عجيب و نامعهود
و تسير الجبال سيرًا
مفعول مطلق {سيراً}، مى تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد.
عرضه امانت به كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 72 - 1
1 - خداوند ، تكاليف دين را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمين و كوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .
إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها
لام در {ليعذّب. ..} در آيه بعد، براى تعليل عرضه امانت است. ذكر منافق مشرك و مؤمن در آن آيه، به دنبال تعليل {ليعذّب} قرينه
است كه مراد از {الأمانة} در اين آيه، چيزى است كه افراد درباره آن، به سه گروه تقسيم مى شوند و آن، همانا تكاليف دينى است. گفتنى است كه آيه پيش كه درباره اطاعت از خدا و رسول است، نيز مى تواند قرينه بر برداشت بالا، باشد; چه اين كه اطاعت از خدا و پيامبر(ص)، وقتى ميسّر است كه به تكاليف ارائه شده از سوى آنان عمل شود.
عرضه تكليف به كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 72 - 1
1 - خداوند ، تكاليف دين را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمين و كوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .
إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها
لام در {ليعذّب. ..} در آيه بعد، براى تعليل عرضه امانت است. ذكر منافق مشرك و مؤمن در آن آيه، به دنبال تعليل {ليعذّب} قرينه است كه مراد از {الأمانة} در اين آيه، چيزى است كه افراد درباره آن، به سه گروه تقسيم مى شوند و آن، همانا تكاليف دينى است. گفتنى است كه آيه پيش كه درباره اطاعت از خدا و رسول است، نيز مى تواند قرينه بر برداشت بالا، باشد; چه اين كه اطاعت از خدا و پيامبر(ص)، وقتى ميسّر است كه به تكاليف ارائه شده از سوى آنان عمل شود.
عظمت كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تين - 95 - 2 - 2
2 - { طور } ، كوهى با عظمت و داراى ارزشى درخور سوگند
خداوند
و طور سينين
عوامل انهدام كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 21 - 2،7
2 - از هم پاشيده شدن صخره هاى كوه از بيم خداوند ، در صورت نازل شدن وحى و آيات قرآن بر آن
لو أنزلنا ه_ذا القرءان . .. و تلك الأمث_ل نضربها
{تصدّع} (مصدر {متصدّعاً}) به معناى شكافته و از هم پاشيده شدن است.
7 - فروتنى و { فروپاشى كوه ها در صورت نزول قرآن بر آنها } ، تمثيلى به منظور گرايش يافتن انسان ها به انديشه درباره آيات وحى
لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل . .. و تلك الأمث_ل نضربها للناس لعلّهم يتفكّرون
عوامل خشوع كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 21 - 1،2،7
1 - صخره هاى ستبر كوه ، خاشع و فروتن از بيم خدا ، در صورت نزول وحى و آيات قرآن بر آن
لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل لرأيته خ_شعًا متصدّعًا من خشية اللّه
2 - از هم پاشيده شدن صخره هاى كوه از بيم خداوند ، در صورت نازل شدن وحى و آيات قرآن بر آن
لو أنزلنا ه_ذا القرءان . .. و تلك الأمث_ل نضربها
{تصدّع} (مصدر {متصدّعاً}) به معناى شكافته و از هم پاشيده شدن است.
7 - فروتنى و { فروپاشى كوه ها در صورت نزول قرآن بر آنها } ، تمثيلى به منظور گرايش يافتن انسان ها به انديشه درباره آيات وحى
لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل . .. و تلك الأمث_ل نضربها للناس لعلّهم يتفكّرون
غرش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
6 - اعراف - 7 - 143 - 17
17 _ موسى ( ع ) با غرش و نهيب برآمده از انهدام كوه طور ، بى هوش شد و بر زمين افتاد .
جعله دكاً و خرّ موسى صعقا
{صَعِق} به كسى گفته مى شود كه بر اثر صدايى مهيب بى هوش شود. (برگرفته شده از لسان العرب).
فرجام كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 105 - 2
2 - عظمت كوه ها و استحكام آن ، زمينه ساز استبعاد متلاشى شدن آن در نظر تحليل گران فرجام جهان
و يس__َلونك عن الجبال فقل ينسفها ربّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 6 - 2
2 - انهدام زمين و تبديل كوه هاى آن به غبار پراكنده در فضا ، امرى قطعى و ترديدناپذير
فكانت هباء منبثًّا
به كارگيرى فعل ماضى {فكانت} در مورد آينده، در صورتى است كه آن، آينده اى قطعى و غيرقابل ترديد باشد.
فلسفه بالارفتن كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 - 3
3 - پذيرش ميثاق الهى ، هدف از بر افراشتن كوه طور بر سر بنى اسرائيل بود .
و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور
وقوع جمله {رفعنا . ..} در ميان جمله هاى {أخذنا ميثاقكم} و {خذوا ما اتيناكم} و بيان نكردن هدف و غايتى براى برافراشتن كوه مى نماياند كه: همان پذيرش ميثاق و اطاعت از فرمان الهى (خذوا ...) هدف و غايت بر افراشتن كوه باشد. (اقتباس از الميزان)
فلسفه خلقت كوه ها
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 19 - 9
9- وجود زمين هاى هموار و پديدارى كوه ها ، براى ثبات و استقرار زمين و رويش گياهان و پديده هاى معدنى ، از آيات الهى است .
و الأرض مددن_ها و ألقينا فيها روسى و أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 15 - 7
7- غرض از خلقت كوه ها ، نهر ها و راه ها هدايت انسان ها است .
و ألقى فى الأرض روسى . .. و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون
برداشت مذكور، بنابراين نكته است كه مراد از {تهتدون} هدايت معنوى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 7 - 4
4 - ميخكوب شدن كوه ها در زمين ، نشان قدرت خداوند و ضرورت معاد
عمّ يتساءلون . .. ألم نجعل ... و الجبال أوتادًا
بيان آفرينش كوه ها، در پاسخ آنان كه درباره معاد پرسش هايى را مطرح كرده بودند; گوياى آن است كه اگر معاد نباشد، براى پديده هايى همچون زمين و كوه هاى آن توجيهى نمى توان يافت.
فلسفه سوگند به كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تين - 95 - 4 - 4
4 - برخوردارى انسان از خلقت برتر ، حقيقتى است كه خداوند آن را با سوگند به انجير ، زيتون ، طور سينا و شهر مكه ، بيان داشته و بر آن تأكيد كرده است .
و التين . .. لقد خلقنا الإنس_ن فى أحسن تقويم
فوايد كوه
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 94 - 5
5- قوم درگير با يأجوج و مأجوج از كوه هاى مرتفع به عنوان سدّ دفاعى در برابر هجوم آنان بهره مى بردند .
حتّى إذا بلغ بين السدّين . .. إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون
فوايد كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 19 - 8
8- كوه ها ، محل پيدايش معادن
و أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مرجع ضمير {فيها}، {رواسى} باشد. در اين صورت مراد آيه، پيدايش معدنها خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 15 - 1،2،3
1- خداوند ، كوه ها را ثابت و استوار در زمين قرار داده است تا آن را چونان بسترى آرام براى انسان مهيا سازد .
و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم
{رواسى} (جمع راسية) از ماده {رسو} بوده و به معناى ثبوت و استوارى است و مراد از آن كوههاست كه به خاطر وصف غالبشان به اين نام، نام گذارى شده اند و {القاء} وقتى با {فى} همراه باشد به معناى قرار دادن است.
2- كوه ها ، از جنبش ها و لرزش هاى زمين جلوگيرى مى كند .
و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم
{ميد} در لغت اضطراب و لغزش چيزهاى بزرگ را گويند و چون اين آيه در مقام بيان نعمتهاى خداست و اضطراب و لرزش زمين نعمت نيست، معلوم مى شود كه {أن تميدبكم} در اصل {لأن لاتميدبكم} يا {كراهية أن تميدبكم} بوده است; يعنى، كوهها را در زمين
قرار داد تا زمين شما را نلرزاند.
3- زمين بدون وجود كوه ها ، داراى جنبش و لرزش بوده و براى زندگى انسان مناسب نيست .
و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 31 - 1
1- آفرينش كوه هاى استوار براى جلوگيرى زمين از لرزاندن و جنباندن انسان ها است .
و جعلنا فى الأرض روسى أن تميد بهم
{رسا} به معناى {ثَبَت} و {رَسَخ} است و به كوه ها از آن جهت كه خود راسخ و استواراند و مانع اضطراب و لرزش زمين مى شوند، {رواسى} گفته مى شود. {ميد} (مصدر {تميد}) به معناى اضطراب و حركت به سمت هاى گوناگون است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 10 - 5،6
5 - زمين ، بدون وجود كوه ها ، در معرض لرزش هاى مداوم بوده و مناسب زندگى نيست .
و ألقى فى الأرض روسى أن تميد بكم
6 - كوه ها ، از جنبش و لرزش زمين جلوگيرى مى كنند و براى آماده كردن آن براى زيستن بشر ، نقش دارند .
و ألقى فى الأرض روسى أن تميد بكم
{ميد} در لغت، {اضطراب و لرزش چيزهاى بزرگ} را گويند. چون آيه درصدد بيان نعمت هاى خداوند است و لرزش، نمى تواند نعمت باشد، معلوم مى شود كه {أن تميد}، {أن لاتميد} و يا {كراهيه تميد بكم} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 7 - 3
3_ سطح زمين ، بدون وجود كوه ها فاقد ثبات و استقرار *
و ألقينا فيها
روسى
خداوند، پس از مسأله امتداد و گسترش سطح زمين، از وجود كوه ها به عنوان عناصرى استوار (رواسى) ياد كرده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه ثبات و استقرار سطح رويين زمين، مديون استوارى كوه ها است و بدون وجود كوه ها، فاقد ثبات و استوارى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 27 - 2،4،5
2 - وجود كوه هاى استوار و بلند ، از نعمت هاى الهى براى بشر و تأثيرگذار در زندگى انسان ها
و جعلنا فيها روسى ش_مخ_ت
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين دسته از آيات، ضمن آن كه در بيان نشانه هاى قدرت عظيم خداوند است; مى تواند درصدد بيان نعمت هاى الهى براى بشر نيز باشد.
4 - كوه ها ، از منابع تأمين آب براى بشر
و جعلنا فيها روسى ش_مخ_ت و أسقين_كم ماء
يادآورى سيراب شدن بشر از آب هاى گوارا _ پس از بيان آفرينش كوه هاى استوار و بلند در زمين _ مى تواند بيانگر مطلب ياده شده باشد.
5 - آب سارى و جوشيده از كوه ها ، آبى گوارا و مناسب براى نوشيدن انسان ها
و أسقين_كم ماء فراتًا
{فرات}، به معناى گوارا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 7 - 1
1 - كوه ها مانند ميخ هاى مستحكم ، با رسوخ در زمين مانع لرزش آن شده و اجزاى$ آن را به هم پيوند داده است .
و الجبال أوتادًا
{أوتاد} (جمع {وتد}); يعنى، ميخ ها. تشبيه كوه ها به {ميخ}، به اين لحاظ است كه آرامش و
استحكام زمين و از هم نپاشيدن آن، وابسته به وجود كوه ها است; زيرا بدون وجود كوه ها، حركت لايه هاى زمين به روى يكديگر و پيدايش زلزله هاى فراگير، آرامش و استقرار آن را به هم مى زد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 33 - 1
1 - سودمندى آسمان ، شب ، روز ، زمين ، آب ، گياه و كوه ها براى انسان و دام ، هدف خداوند از آفرينش و سامان بخشى آنها است .
مت_عًا لكم و لأنع_مكم
{متاعاً} مفعول له است. اين كلمه گرچه اسم است براى هر چيزى كه سودمند باشد (لسان العرب); ولى در اين آيه جايگزين مصدر شده است; يعنى، {تمتيعاً لكم}.
قانونمندى خلقت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 7 - 3
3 - آفرينش كوه ها ، داراى غايت و هدف است .
و الجبال أوتادًا
قداست كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 30 - 4
4 - وادى طور ، جايگاهى مقدس و مبارك
فى البقعة المب_ركة
{بقعة} به نقطه اى گفته مى شود كه هيئت آن متمايز از پيرامونش باشد. بنابراين اطلاق بقعه بر وادى طور، بدان جهت است كه آن وادى وضعيتى متفاوت با اطرافش دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 1 - 2
2 - كوهِ طور ، مكانى مقدس
و الطّور
از اين كه طور سينا، مورد سوگند خداوند قرار گرفته است، تقدس آن استفاده مى شود.
كشتى نوح(ع) در كوه جودى
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 44 - 4
4_ با فرمان الهى به آسمان و زمين ، آب ها كاسته شد ، جريان طوفان نوح تمام شد و كشتى نجات ، به سلامت بر كوه جودى مستقر گرديد .
و غيض الماء و قضى الأمر واستوت على الجودى
كوه پسر نوح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 43 - 13
13_ { صفوان بن مهران الجمّال عن الصادق جعفربن محمد _ عليه السلام _ قال : سار و أنا معه فى القادسية حتى أشرف على النجف فقال : هو الجبل الذى اعتصم به إبن جدّى نوح عليه السلام فقال : { سآوى إلى جبل يعصمنى من الماء } . . . فغار فى الأرض . . . ;
صفوان بن مهران جمّال از امام صادق(ع) نقل مى كند و مى گويد: من با امام صادق(ع) در سرزمين قادسيه همراه بودم تا به نجف نزديك شد; پس فرمود: نجف جاى كوهى است كه فرزند جدّم نوح به آن پناهنده شد و گفت: {سآوى إلى جبل يعصمنى من الماء} . .. پس آن كوه در زمين فرو رفت...}.
كوه طور و بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 - 2،10
2 - خداوند ، كوه طور را بر فراز سر بنى اسرائيل قرار داد .
و رفعنا فوقكم الطور
{الطور} نام كوهى است (مفردات راغب). الطور - چنانچه از ابن عباس نقل شده - همان كوهى است كه موسى(ع) در آن مناجات مى كرد (مجمع البيان). قابل
ذكر است كه {طور} به مطلق كوه نيز گفته مى شود.
10 - قرار گرفتن كوه طور بر بالاى سر بنى اسرائيل ، معجزه و رخدادى شايسته به يادداشتن
و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور
{إذ} مفعول براى فعل مقدر {أذكروا} مى باشد و بر اين اساس برداشت فوق استفاده مى گردد.
كوه نشينى قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 149 - 3،4
3 - سرخوشى و سرمستى ثموديان در خانه هاى كوهستانى خويش
و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين
{فارهين} مى تواند از مصدر{فره} (نشاط و سرخوشى) مشتق شده باشد. گفتنى است كه {فارهين} بنابراين احتمال، صفت براى {بيوتاً} و به تقدير {فارهين فيها} است; يعنى، خانه هايى كه در آن مست و سرخوشيد.
4 - سرزنش ثموديان از سوى صالح ( ع ) ، به خاطر ساختن خانه ها در دل كوه ها و خوش گذرانى در آن
و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين
برداشت يادشده بدان احتمال است كه اين آيه به قرينه واقع شدن در حيز استفهام (استفهام در{أتتركون فى ما ه_هنا}) جمله استفهامى بوده و به تقدير {أو تنحتون. ..} باشد.
لرزش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 171 - 1
1 _ خداوند كوه طور را به لرزه درآورد ، از زمين كند و آن را همچو پاره ابرى بر بالاى سر بنى اسرائيل قرار داد .
و إذ نتقنا الجبل فوقهم كأنه ظلة
{نتق} (مصدر نتقنا) به معناى لرزاندن و از جا بركندن است. {ال} در {الجبل}، عهد ذهنى است و اشاره به كوه طور دارد. {ظلة} به
معناى پاره ابر، سقف و سايبان است. كوه اگر بر فراز سر انسانها قرار گيرد، شباهتش به پاره ابر بيش از شباهتش به سقف و مانند آن است.
مراحل خلقت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 10 - 4
4 - آفرينش كوه هاى استوار ، ايجاد نعمت ها و تقدير معيشت موجودات زمين در چهار روز ( مرحله )
و جعل فيها روسى من فوقها . .. فى أربعة أيّام
برداشت ياد شده براين اساس است كه {فى أربعة أيّام} ظرف براى مجموع عبارت هاى آيه باشد.
مطالعه استقرار كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 19 - 1،2
1 - خداوند ، ترغيب كننده مردم به بررسى و دقّت در كيفيت استوار ماندن كوه ها در زمين
و إلى الجبال كيف نصبت
{نصب} به معناى برپاداشتن و راست نگه داشتن چيزى در حالت اعتدال است. (مقاييس اللغة)
2 - تحقيق و تدبر در علل برقرار ماندن كوه ها ، مايه توجه به قدرت خداوند بر ايجاد معاد
و إلى الجبال كيف نصبت
معجزه حركت كوه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 1
1_ نزول قرآنى كه كوه ها را به حركت درآورد ، زمين را قطعه قطعه كند ، مردگان را زنده سازد ، نمى تواند مايه هدايت كسانى شود كه خدا هدايت آنان را نخواهد .
و لو أن قرءانًا سيّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو كلّم به الموتى
{تسيير} (مصدر سيّرت) به معناى حركت دادن است و {تقطيع} (مصدر قطّعت) به
معناى شكافتن عميق يا قطعه قطعه كردن مى باشد و حرف باء در جمله هاى سه گانه فوق به معناى استعانت است. عبارت {بل لله الأمر} و نيز {أن لو يشاء الله لهدى الناس} گوياى اين است كه جواب شرط {لو أنّ ...} جمله اى نظير {لم يهتدوا إن لم يشأ الله} است.
معجزه كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 63 - 9
9 - قرار گرفتن كوه طور بر بالاى سر بنى اسرائيل معجزه و رخدادى شايسته به يادداشتن
و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور
{إذ} مفعول براى فعل {اذكروا} در آيه 47 است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 64 - 2
2 - پيمان شكنى بنى اسرائيل ، على رغم مشاهده معجزه اى چون برافراشته شدن كوه ، امرى سنگين ، شگفت و نامتوقع بود .
أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور . .. ثم توليتم من بعد ذلك
{ثم} در جمله {ثم توليتم} حاكى از ترتيب رتبى است; زيرا {من بعد ذلك} رساننده ترتيب زمانى مى باشد و آن گاه كه {ثم} براى ترتيب رتبى به كار رود حكايت از عظمت، شگفتى و . .. مضمون جمله بعد دارد.
مناجات در كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 80 - 9
9 - نجات بنى اسرائيل از فرعونيان و دعوت آنان به كوه طور براى مناجات و فرو فرستادن منّ و سلوى بر آنان ، از نعمت هاى خداوند بر بنى اسرائيل در زمان موسى ( ع )
ي_بنى اسرءيل
قد أنجين_كم . .. و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى
منافع استقرار كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 20 - 3
3 - آفرينش شتر ، برافراشتن آسمان ، استوارسازى كوه ها و هموار ساختن زمين ، داراى منافعى درخور توجه براى انسان ها است .
أفلاينظرون إلى . .. و إلى الأرض كيف سطحت
آيه شريفه، گرچه توجّه دادن انسان ها به مظاهر قدرت خداوند در زمين و آسمان است; ولى تكيه بر اوصاف ياد شده، نشانه سودمند بودن آنها به حال آنان است.
منشأ استقامت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 32 - 2
2 - آفرينش كوه هاى پايدار و تزلزل ناپذير ، نشان قدرت خداوند بر احياى دوباره انسان ها است .
ءأنتم . .. و الجبال أرسيها
منشأ استقرار كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 3 - 1
1_ خداوند ، گسترنده زمين و قرار دهنده كوه ها و رود ها در دل آن
و هو الذى مدّ الأرض و جعل فيها روسى و أنه_رًا
{مدّ} به معناى گسترانيدن و پهن كردن است. {رواسى} (جمع راسية) به معناى كوههاى استوار است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 32 - 1
1 - خداوند ، كوه ها را استوار و پابرجا قرار داد .
و الجبال أرسيها
فعل {أرسى}; يعنى، ثابت و استوار ساخت (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 19 - 1،2
1 - خداوند
، ترغيب كننده مردم به بررسى و دقّت در كيفيت استوار ماندن كوه ها در زمين
و إلى الجبال كيف نصبت
{نصب} به معناى برپاداشتن و راست نگه داشتن چيزى در حالت اعتدال است. (مقاييس اللغة)
2 - تحقيق و تدبر در علل برقرار ماندن كوه ها ، مايه توجه به قدرت خداوند بر ايجاد معاد
و إلى الجبال كيف نصبت
منشأ انهدام كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 88 - 12
12 - متلاشى شدن و به حركت درآمدن كوه ها در فضا ، بر اثر نفخ صور
و يوم ينفخ فى الصور . .. و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب
ذكر {ترى الجبال. ..} در ادامه {يوم ينفخ فى الصور...} مى تواند به منظور بيان رخدادهايى باشد كه در پى دميده شدن در صور، در نظام طبيعت ظاهر مى گردد. بنابراين معناى آيه بالا چنين مى شود: تو اين كوه ها را مى بينى و مى پندارى كه ايستا و غيرقابل حركت اند; در حالى كه آنها روزى كه در صور دميده شود، چون ابر در آسمان به حركت در خواهند آمد.
منشأ حركت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 88 - 12
12 - متلاشى شدن و به حركت درآمدن كوه ها در فضا ، بر اثر نفخ صور
و يوم ينفخ فى الصور . .. و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب
ذكر {ترى الجبال. ..} در ادامه {يوم ينفخ فى الصور...} مى تواند به منظور بيان رخدادهايى باشد كه در پى دميده شدن
در صور، در نظام طبيعت ظاهر مى گردد. بنابراين معناى آيه بالا چنين مى شود: تو اين كوه ها را مى بينى و مى پندارى كه ايستا و غيرقابل حركت اند; در حالى كه آنها روزى كه در صور دميده شود، چون ابر در آسمان به حركت در خواهند آمد.
موسى(ع) در كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 52 - 1
1- خداوند از سمت راست كوه طور ، موسى ( ع ) را مورد خطاب قرار داد و با او سخن گفت .
و ن_دين_ه من جانب الطور الأيمن
{أيمن} يا از {يُمن} به معناى خير و بركت داشتن گرفته شده و يا از {يمين} كه به معناى {سمت راست} است. دراين برداشت معناى دوم مورد نظر است. در اين صورت {الأيمن} وصف كلمه {جانب} خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 10 - 5
5 - موسى ( ع ) تصميم گرفت براى آوردن پاره آتشى جهت روشن كردن آتش و يا پيدا كردن راهنما ، خود را به محل آتش برساند .
لعلّى ءاتيكم منه بقبس أو أجد على النار هدًى
{قبس}، يعنى اخگر و آن، چوب آتش گرفته اى است كه براى برافروختن آتش ديگر، از آتش آماده اقتباس كرده باشند (لسان العرب). {هدىً} مصدر و به معناى اسم فاعل (هادى) است. حرف {أو} در آيه براى تعيين يكى از دو كار است، يعنى موسى(ع) در نظر داشت اگر با راهنمايى برخورد كرد، به راه ادامه دهند وگرنه با فراهم كردن آتش، خود را گرم نگه دارند.
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 11 - 2،3،4
2 - آتشى كه موسى ( ع ) مشاهده كرد ، امرى واقعى بود و موسى ( ع ) خود را به آن رسانيد .
فلمّا أتيها
3 - موسى ( ع ) با نزديك شدن به آتش ، با ندايى مواجه شد كه او را با نام صدا مى زد .
فلمّا أتيها نودى ي_موسى
4 - نداى { ياموسى } ناگهانى و بدون گذشت زمانى از لحظه رسيدن موسى ( ع ) به آتش ، به او خطاب شد .
فلمّا أتيها نودى ي_موسى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 36 - 3،5
3 - خداوند در وادى طوى ( در كوه طور ) موسى ( ع ) را بر اجابت خواسته هايش آگاه ساخت .
قد أُتيت سؤلك
5 - وادى طوى در كوه طور ، مكان اعطاى شرح صدر و بيان روان به موسى ( ع ) ونصب هارون به مقام وزارت موسى ( ع ) بود .
قال ربّ اشرح . .. قال قد أُتيت سؤلك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 37 - 4
4 - نعمت عطا شده به موسى ( ع ) در كوه طور ، هم سان نعمت گران قدرى بود كه در گذشته موسى ( ع ) به او عطا شده بود .
و لقد مننّا عليك مرّة أُخرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 40 - 35،38،41
35 - موسى ( ع ) زمانى توفيق مناجات با
خداوند در كوه طور و دريافت حكم رسالت را يافت كه از مرحله آزمون الهى و چشيدن سختى ها ، عبور كرد و شايستگى لازم را به دست آورده بود .
و فتنّك فتونًا. .. ثمّ جئت على قدر ي_موسى
38 - بازگشت موسى ( ع ) از مدين و آمدن به وادى طوى در كوه طور ، براساس تقدير و برنامه تنظيم شده از جانب خداوند بود .
فلبثت سنين فى أهل مدين ثمّ جئت على قدر ي_موسى
از معانى {قدر} قضاى الهى و تقدير او است. گفته شده است: اين كلمه، اسم مصدر براى {قدْر} به معناى مقدر ساختن است (لسان العرب). راغب نيز مى گويد: {قدر} زمان و مكان مقدر شده براى هر چيز است.
41 - خداوند در كوه طور ، با ملاطفت و مهربانى با موسى ( ع ) سخن گفت .
ي_موسى
تصريح مكرر نام موسى(ع) در مقاطع مختلف خطاب الهى، گوياى عنايت خداوند به او است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 42 - 6
6 - اعطاى معجزاتى در كنار معجزه عصا و يدبيضا به موسى ( ع ) ، وعده خداوند به او در كوه طور *
ب__َاي_تى
جمع آوردن {آيات} با آن كه تا آن زمان، تنها دو معجزه به موسى(ع) عطا شده بود، مى تواند وعده ضمنى خداوند به عطاى معجزاتى ديگر به موسى(ع) باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 7 - 1
1 - سرگذشت موسى و خانواده اش در وادى طور ، شايان ذكر و يادآورى
إذ قال موسى لأهله
{إذ} اسم زمان در محل نصب و مفعولٌ
به براى فعل محذوف است; يعنى، {اذكر إذ قال موسى لأهله. ..; زمانى را كه موسى به كسانش گفت... به يادآور}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 8 - 7
7 - مكالمه خدا با موسى در وادى طور
نودى أن بورك من فى النّار و من حولها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 9 - 3
3 - سخن گفتن بىواسطه خدا با موسى در وادى طور
فلمّا جاءها نودى . .. إنّه أنا اللّه العزيز الحكيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 10 - 1،8
1 - فرمان خدا به موسى ( ع ) در وادى طور ، مبنى بر افكندن عصاى خويش
و ألق عصاك
8 - اعطاى مقام رسالت از جانب خداوند به موسى ( ع ) در وادى طور
ي_موسى لاتخف إنّى لايخاف لدىّ المرسلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 12 - 2
2 - { يد بيضا } ، دومين معجزه عطا شده به موسى ( ع ) از جانب خدا در وادى طور
و ألق عصاك . .. و أدخل يدك فى جيبك تخرج بيضاء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 29 - 4،6
4 - موسى ( ع ) آتشى را در سمت وادى طور مشاهده كرد .
ءانس من جانب الطور نارًا
{إيناس} (مصدر {آنس}) مرادف {إبصار} (ديدن) است. بنابراين {آنس}; يعنى، {بصر و رأى}.
6 - تنها موسى ( ع ) نظاره گر آتش وادى طور بود .
إنّى
ءانست نارًا
نسبت داده شدن مشاهده آتش به موسى(ع) و نيز نكره آمدن {ناراً}، نشان دهنده آن است كه آتش مزبور، تنها به وسيله موسى(ع) قابل مشاهده بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 30 - 1
1 - موسى ( ع ) براى بردن آتش ، خود را به وادى طور رساند .
لعلّى ءاتيكم منها . .. أو جذوة من النار ... فلمّا أتيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 31 - 1
1 - فرمان الهى به موسى ، در وادى طور مبنى بر افكندن عصاى خويش
و أن ألق عصاك
{إلقاء} (مصدر {ألق}) به معناى انداختن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 32 - 1
1 - فرمان ديگر خداوند به موسى ( ع ) در وادى طور مبنى بر بردن دست خويش به گريبان
اسلك يدك فى جيبك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 33 - 5
5 - موسى ( ع ) در وادى طور ، نگرانى خويش نسبت به موانع راه رسالت را با خدا در ميان گذاشت .
قال ربّ إنّى قتلت منهم نفسًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 46 - 1
1 - مكالمه خداوند با موسى ( ع ) در وادى طور
و ما كنت بجانب الطور إذ نادينا
موسى(ع) و آتش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 7 - 8،9،10،11،12
8 - مشاهده موسى
، آتشى را از دور در وادى طور
إنّى ءانست نارًا
{إيناس} (مصدر {آنست}) معادل {إبصار} (ديدن) است; يعنى، آتشى به نظرم رسيد.
9 - تنها موسى ( ع ) ، نظاره گر آتش وادى طور و همراهانش محروم از مشاهده آن
إنّى ءانست نارًا
10 - تصميم موسى ( ع ) به حركت به سمت آتش طور
س_اتيكم منها بخبر أو ءاتيكم
11 - اميد موسى ( ع ) ، به يافتن اطلاعاتى از محل برافروخته شدن آتش ، براى يافتن راه و ادامه مسير سفر
س_اتيكم منها بخبر
جمله {سآتيكم منها بخبر} به تقدير {سآتيكم من عندها بخبر نهتدى به} است; يعنى، به زودى از آن جا اطلاعى خواهم آورد كه با كمك آن راهمان را پيدا كنيم.
12 - موسى ( ع ) ، درصدد آوردن پاره اى آتش براى گرم كردن خانواده اش
أو ءاتيكم بشهاب قبس لعلّكم تصطلون
{شهاب} به شعله آتش و {قبس} به شعله برگرفته از آتش گفته مى شود. {اصطلاء} (مصدر {تصطلون}) نيز به معناى گرم شدن است; يعنى، يا شعله اى از آتش برگيرم و بياورم تا با آن، آتش برافروزم، باشد كه گرم شويد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 8 - 1،4
1 - نداى خداوند به موسى ( ع ) در پى رسيدن وى به آتش طور
فلمّا جاءها نودى
4 - قرار گرفتن موسى ( ع ) در احاطه آتش طور
نودى أن بورك من فى النّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 9 - 1،2
1 - تأكيد خداوند ، بر الهى بودن نداى برخاسته از دل آتش وادى طور
نودى أن بورك
من فى النّار . .. ي_موسى إنّه أنا اللّه
2 - موسى ، در شگفتى و حيرت از نداى برآمده از آتش وادى طور
نودى أن بورك من فى النّار . .. ي_موسى إنّه أنا اللّه
تصريح خداوند به {إنّه أنا اللّه} مى تواند از آن جهت باشد كه موسى با شنيدن ندا از درون آتش، در شگفتى فرو رفت و حيران ماند; به گونه اى كه سخت نيازمند راهنمايى روشن و صريح بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 29 - 8،11
8 - موسى ( ع ) از خانواده اش خواست كه تا بازگشت وى از وادى طور درنگ كنند .
قال لأهله امكثوا . .. لعلّى ءاتيكم منها بخبر أو جذوة من النار
11 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : لمّا قضى موسى الأجل و سار بأهله نحو بيت المقدس أخطأ الطريق ليلاً { فقال لأهله امكثوا إنّى آنست ناراً } . . . ;
از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: هنگامى كه قرارداد موسى [با شعيب] پايان يافت و همراه با اهلش به سوى بيت المقدس رهسپار گرديد، شب هنگام راه را گم كرد. پس به اهلش گفت: {امكثوا إنّى آنست ناراً}...}.
نقش آتش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 8 - 2
2 - تجلى خدا در آتش طور براى موسى ( ع )
نودى أن بورك من فى النّار و من حولها
در اين كه مراد از {من فى النار} (آن كه در آتش است) و {من حولها} (آن كه پيرامون آتش است) چيست، ميان مفسران
اختلاف است. برخى گفته اند: مراد از {من فى النار} موسى است; زيرا وى چنان به آتش نزديك گشته بود كه گويا در ميان آن است، و مراد از {من حولها} فرشتگانند. برخى عكس آن را گفته اند; يعنى، {من فى النار} فرشتگان و {من حولها} موسى است. دسته اى نيز بر آنند كه مراد از {من فى النار} خداوند و {من حولها} موسى است; بدين معنا كه: {مبارك است آن كه در آتش تجلى كرده و آن كه پيرامون آن است}. برداشت ياد شده برپايه احتمال اخير است .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 30 - 2
2 - آتش طور ، وسيله اى براى كشاندن موسى ( ع ) به وادى طور ، جهت سخن گفتن خدا با وى و دريافت رسالت الهى
فلمّا أتيها نودى . .. ي_موسى إنّى أنا اللّه ربّ الع_لمين
نقش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 36 - 5،6
5 - وادى طوى در كوه طور ، مكان اعطاى شرح صدر و بيان روان به موسى ( ع ) ونصب هارون به مقام وزارت موسى ( ع ) بود .
قال ربّ اشرح . .. قال قد أُتيت سؤلك
6 - هارون ( ع ) در وادى طوى به مقام نبوت و رسالت برگزيده شد .
هرون أخى . .. و أشركه فى أمرى ... قد أُتيت سؤلك
چنانچه مراد از {أشركه فى أمرى} درخواست نبوت و رسالت براى هارون(ع) باشد، اجابت آن در وادى طوى انجام پذيرفت.
نقش كوه ها
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 31 - 4
4- اهميت و نقش حياتى كوه ها و راه هاى طبيعى براى زندگى انسان ها
و جعلنا فى الأرض روسى أن تميد بهم . .. سبلاً لعلّهم يهتدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 61 - 2
2 - رود ها و نهر هاى جارى بر بستر شكاف هاى زمين و كوه هاى استوار بر پهنه آن ، نمودى ديگر از تدبير خداى يگانه
و جعل خل_لها أنه_رًا و جعل لها روسى
{خلال} (جمع {خلل}) به معناى شكاف ها است. {نهر} (مفرد {أنهار}) مشترك لفظى است ميان آب جارى و مكانى كه در آن آب روان باشد. بنابراين، عبارت {جعل خلالها أنهاراً} را مى توان به دو صورت زير معنا كرد: 1_ شكاف هاى زمين را مكانى براى جريان آب قرار داده است. 2_ در بستر شكاف هاى زمين آب هاى روان قرار داده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 11 - 1
1 - آسمان ها و كوه ها و جنبندگان و . . . ، تبلور آفرينندگى خداوند است .
ه_ذا خلق اللّه فأرونى ماذا خلق الذين من دونه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 7 - 2
2_ وجود كوه هاى استوار بر بستر زمين ، از آيات الهى است .
و ألقينا فيها روسى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 1 - 6
6 - نقش مهم كوه ها ، در نظام زمين و طبيعت
و الطّور
در
صورتى كه {طور} به معناى مطلق كوه باشد، از مورد قسم قرار گرفتن آن، اهميت آن در نظام زمين، استفاده مى شود.
يهود و كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 154 - 1،3،4
1 _ خداوند ، با برافراشتن كوه طور بر سر يهود به منظور تهديد آنان ، از ايشان پيمان گرفت .
و رفعنا فوقهم الطور بميثقهم
{طور} علم است براى كوهى مخصوص و گفته شده {طور} به معناى مطلق كوه است (مفردات)، باء در {بميثقهم} سببيه است و بديهى است كه خود ميثاق نمى تواند دليل و سبب باشد بر اينكه خداوند كوه طور را بر سر آنان برافرازد. بنابراين مى توان گفت گرفتن ميثاق علت براى برافراشتن كوه طور بوده است.
3 _ نقض ميثاق از سوى يهود ، سبب شد تا خداوند بر آنان خشم گيرد و كوه طور را بر سر آنان بالا برد .
و رفعنا فوقهم الطور بميثقهم
برداشت فوق بر اين اساس است كه نقض ميثاق و تصميم بر ادامه نقض ميثاق علت برافراشتن كوه طور باشد ; بنابراين جمله {و رفعنا . ..} يعنى بدان سبب كه پيمان الهى را شكستند و تصميم بر ادامه پيمان شكنى داشتند، به عنوان تهديد، كوه طور را بر سر آنان بالا برده و مسلط ساختيم.
4 _ قرار دادن كوه طور بر سر يهود ، از معجزات حضرت موسى ( ع )
و ءاتينا موسى سلطناً مبيناً. و رفعنا فوقهم الطور
بر افراشتن كوه طور، مى تواند بيان مصداقى براى جمله {و ءاتينا موسى سلطناً مبيناً} باشد.
كوه جودى
{كوه جودى}
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
8 - هود - 11 - 44 - 12
12_ { عن الصادق ( ع ) انه قال : يوم النيروز هو اليوم الذى استوت فيه سفينة نوح ( ع ) على الجودى ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: روز نوروز روزى است كه كشتى نوح بر كوه جودى استقرار يافت}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 48 - 1
1_ خداوند ، پس از استقرار كشتى نوح بر كوه جودى ، به او و همراهانش فرمان داد تا از كشتى پياده شوند و از كوه فرود آيند .
واستوت على الجودى . .. قيل ي_نوح اهبط
{هبوط} به معناى فرود آمدن است. متعلق {اهبط} _ به قرينه {استوت على الجودى} _ كشتى و نيز كوه جودى است; يعنى: أنزل من الفلك و من الجودى ... نياوردن متعلق، دليل اين شمول است. فاعل محذوف {قيل} به قرينه {منا} خداونداست.
كشتى نوح(ع) در كوه جودى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 44 - 4
4_ با فرمان الهى به آسمان و زمين ، آب ها كاسته شد ، جريان طوفان نوح تمام شد و كشتى نجات ، به سلامت بر كوه جودى مستقر گرديد .
و غيض الماء و قضى الأمر واستوت على الجودى
كوه سينا
{كوه سينا}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 164 - 11
11 _ سخن خداوند با موسى ( ع ) در طور سينا بصورت ايجاد صدا در درخت و قابل شنيدن براى همران آن حضرت از هر طرف
و كلم
اللّه موسى تكليماً
امام رضا(ع) درباره سخن گفتن خداوند با موسى(ع) فرمود: . .. فخرج بهم الى طور سيناء ... فكلمه اللّه تعالى ذكره و سمعوا كلامه ... لان اللّه عزوجل احدثه فى الشجرة ثم جعله منبعثاً منها حتى سمعوه من جميع الوجوه ... .
_______________________________
توحيد صدوق، ص 121، ح 24، ب 8; نورالثقلين، ج 1، ص 574، ح 676.
كوه صفا
{كوه صفا}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 36 - 23
23 _ از رسول خدا ( ص ) روايت شده كه فرمود : { فأوحى اللّه تعالى إلى جبرئيل ان اهبطهما إلى البلدة المباركة مكة فهبط بهما جبرئيل فألقى آدم على الصفا و ألقى حواء على المروة . . . ;
خداوند به جبرئيل وحى كرد كه آدم و حوا را به شهر مبارك مكه فرود آور. پس جبرئيل آدم(ع) را بر كوه صفا و حوا را بر كوه مروه فرود آورد ...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 158 - 1
1 - كوه صفا و مروه ، دو علامتى كه خداوند آنها را نشانه جايگاه عبادت قرار داده است .
إن الصفا و المروة من شعائر اللّه
بنابراين توصيف {صفا و مروة} به {شعائر اللّه} مى رساند كه: خداوند آن دو مكان را علامتى قرار داده تا بندگانش در آن جا، او را عبادت كنند.
كوه طور
آتش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 10 - 3،4،5،6
3 - حضرت موسى ( ع ) هنگام سرگردانى در بيابان ، آتشى را ديد و
به خانواده اش بشارت داد .
إذ رءا نارًا فقال . .. إنّى ءانست نارًا
{ايناس} (مصدر {ءانست}) در معانى {احساس كردن}، {ديدن}، {دانستن} و {شنيدن} استعمال مى شود(لسان العرب). به مناسبت مورد آيه، مراد {ديدن} است.
4 - خانواده و همراهان موسى ( ع ) در بيابان ، آتشى را كه موسى ( ع ) مشاهده كرد ، نديدند . *
فقال لأهله امكثوا أنّى ءانست نارًا
از گفته موسى(ع) كه فرمود: {من آتشى را ديدم} مى توان احتمال داد كه ديگر همراهان موسى(ع) آن آتش را نديده بودند. و گرنه ديدن را به خود اختصاص نمى داد.
5 - موسى ( ع ) تصميم گرفت براى آوردن پاره آتشى جهت روشن كردن آتش و يا پيدا كردن راهنما ، خود را به محل آتش برساند .
لعلّى ءاتيكم منه بقبس أو أجد على النار هدًى
{قبس}، يعنى اخگر و آن، چوب آتش گرفته اى است كه براى برافروختن آتش ديگر، از آتش آماده اقتباس كرده باشند (لسان العرب). {هدىً} مصدر و به معناى اسم فاعل (هادى) است. حرف {أو} در آيه براى تعيين يكى از دو كار است، يعنى موسى(ع) در نظر داشت اگر با راهنمايى برخورد كرد، به راه ادامه دهند وگرنه با فراهم كردن آتش، خود را گرم نگه دارند.
6 - موسى ( ع ) از خانواده اش خواست كه در جاى خود منتظر وى بمانند و با او به مكان آتش نيايند .
فقال لأهله امكثوا إنّى ءانست نارًا
{مكث} به معناى درنگ كردن و انتظار كشيدن است (قاموس).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 11 - 1
1 - موسى ( ع
) درپى مشاهده آتش ، از خانواده خويش جدا شده و به طرف آتش حركت كرد .
رءا نارًا . .. فلمّا أتيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 17 - 1
1 - موسى ( ع ) هنگام جدا شدن از خانواده اش براى آوردن آتش ، چوب دستى خود رانيز به همراه داشت .
و ما تلك بيمينك ي_موسى
{تلك} براى اشاره به مؤنث به كار مى رود و دلالت دارد كه اطلاق نام خشبة يا عودة (چوب) بر آنچه در دست موسى(ع) است، مسلم گرفته شده است; بنابراين از موسى(ع) خواسته شده بود كه در جواب، خصوصيات آن چوب را بيان كند تا متوجه باشد كه چه چيزى تبديل به مار خواهد شد. گفتنى است كه از جمله {أهشّ بها على غنمى} (در آيه بعد)، استفاده مى شود كه موسى(ع) پيش از آمدن به كوه طور، آن عصا را به همراه داشت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 29 - 4،5
4 - موسى ( ع ) آتشى را در سمت وادى طور مشاهده كرد .
ءانس من جانب الطور نارًا
{إيناس} (مصدر {آنس}) مرادف {إبصار} (ديدن) است. بنابراين {آنس}; يعنى، {بصر و رأى}.
5 - موسى ( ع ) خانواده اش را از وجود آتش در وادى طور آگاه كرد .
قال لأهله امكثوا إنّى ءانست نارًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 30 - 1
1 - موسى ( ع ) براى بردن آتش ، خود را به وادى طور رساند .
لعلّى ءاتيكم منها . ..
أو جذوة من النار ... فلمّا أتيها
آثار آتش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 29 - 7
7 - تصميم موسى ( ع ) به آوردن آتش از وادى طور ، براى گرم كردن خانواده اش
قال لأهله امكثوا . .. أو جذوة من النار لعلّكم تصطلون
{إصطلاء} (مصدر {تصطلون}) به معناى خود را گرم كردن است.
ارزش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تين - 95 - 2 - 2
2 - { طور } ، كوهى با عظمت و داراى ارزشى درخور سوگند خداوند
و طور سينين
اطرافيان آتش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 8 - 3
3 - تبريك خداوند به موسى و فرشتگان حاضر در اطراف آتش طور
نودى أن بورك من فى النّار و من حولها
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {بورك من فى النار} انشاى تبريك باشد.
انهدام كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 143 - 13،16،17،22
13 _ كوه طور بر اثر تجلى خداوند بر آن متلاشى شد .
فلما تجلى ربه للجبل جعله دكا
ضمير فاعلى در {جعله} هم مى تواند به {رب} برگردانده شود ; يعنى: {جعل الرب بتجليه الجبل دكا}، و هم مى تواند ضمير فاعلى آن به مصدرى كه از جمله {تجلى ربه} به دست مى آيد، برگردد ; يعنى: {جعل تجليه الجبل دكا}. {دك} مصدر و به معناى متلاشى شدن و در آيه شريفه به معناى اسم مفعول (مدكوك، يعنى متلاشى شده) است.
16 _
موسى ( ع ) بر اثر تجلى خداوند بر كوه و انهدام آن ، بى هوش بر زمين افتاد .
فلما تجلى ربه للجبل جعله دكا و خرّ موسى صعقا
{خرور} (مصدر {خرّ}) به معناى افتادن و ساقط شدن و {صَعْق} به معناى بى هوش شدن است. قرار گرفتن جمله {خرّ موسى صعقا} پس از دو جمله {تجلى ربه} و {جعله دكا}، بيانگر اين است كه تجلى خدا بر كوه و انهدام آن در بى هوش شدن موسى(ع) دخيل بوده است.
17 _ موسى ( ع ) با غرش و نهيب برآمده از انهدام كوه طور ، بى هوش شد و بر زمين افتاد .
جعله دكاً و خرّ موسى صعقا
{صَعِق} به كسى گفته مى شود كه بر اثر صدايى مهيب بى هوش شود. (برگرفته شده از لسان العرب).
22 _ موسى ( ع ) با مشاهده اثر تجلى خدا ( انهدام كوه ) تقاضاى رؤيت خداوند را ناروا دانست و به درگاه الهى توبه كرد .
فلما أفاق قال سبحنك تبت إليك
اهميت آتش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 10 - 8
8 - نمايان شدن آتش و فراهم آمدن خلوت گاهى براى اعطاى رسالت به موسى ( ع ) ، حادثه اى با اهميت و درخور توجه براى پيامبر ( ص ) بود .
هل اتيك حديث موسى . إذ رءا نارًا
كلمه {إذ} ظرف است براى {حديث} (در آيه قبل) و استفهام در آن آيه براى ترغيب پيامبر(ص) به توجه به آن ماجرا است.
بالا بردن كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف -
7 - 171 - 1،4،8
1 _ خداوند كوه طور را به لرزه درآورد ، از زمين كند و آن را همچو پاره ابرى بر بالاى سر بنى اسرائيل قرار داد .
و إذ نتقنا الجبل فوقهم كأنه ظلة
{نتق} (مصدر نتقنا) به معناى لرزاندن و از جا بركندن است. {ال} در {الجبل}، عهد ذهنى است و اشاره به كوه طور دارد. {ظلة} به معناى پاره ابر، سقف و سايبان است. كوه اگر بر فراز سر انسانها قرار گيرد، شباهتش به پاره ابر بيش از شباهتش به سقف و مانند آن است.
4 _ خداوند با برافراشتن كوه طور بر سر قوم موسى ، از آنان خواست تا با جديت تمام تورات بپذيرند و رفتار و انديشه هاى خويش را بر اساس آن استوار سازند .
خذوا ما ءاتينكم بقوة
{خذوا} يعنى بگيريد. {گرفتن} تورات و ديگر كتابهاى آسمانى به اين است كه مورد پذيرش قرار گيرد و به احكام آن عمل شود.
8 _ قرار گرفتن كوه بر فراز سر بنى اسرائيل ، معجزه و رخدادى شايسته به ياد داشتن
و إذ نتقنا الجبل فوقهم كأنه ظلة
{إذ} متعلّق به فعل مقدّر {اذكروا} است.
بالا رفتن كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 63 - 2،3،9
2 - خداوند ، كوه طور را بر فراز سر بنى اسرائيل قرار داد .
و رفعنا فوقكم الطور
{الطور} نام كوهى است (مفردات راغب). الطور - چنانچه از ابن عباس نقل شده - همان كوهى است كه موسى (ع) بر آن مناجات مى كرد (مجمع البيان). قابل ذكر است كه طور به مطلق كوه نيز گفته مى شود.
3 - هدف
از برافراشتن كوه طور بر سر بنى اسرائيل ، پذيرش ميثاق الهى بود .
و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور
9 - قرار گرفتن كوه طور بر بالاى سر بنى اسرائيل معجزه و رخدادى شايسته به يادداشتن
و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور
{إذ} مفعول براى فعل {اذكروا} در آيه 47 است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 - 2
2 - خداوند ، كوه طور را بر فراز سر بنى اسرائيل قرار داد .
و رفعنا فوقكم الطور
{الطور} نام كوهى است (مفردات راغب). الطور - چنانچه از ابن عباس نقل شده - همان كوهى است كه موسى(ع) در آن مناجات مى كرد (مجمع البيان). قابل ذكر است كه {طور} به مطلق كوه نيز گفته مى شود.
بركت كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 52 - 2
2- كوه طور ، مكانى مبارك و محلى كه خداوند از آن ناحيه با موسى ( ع ) سخن گفت .
و ن_دين_ه من جانب الطور الأيمن
{الأيمن} _ كه دراين برداشت به معناى مبارك گرفته شده است _ ممكن است وصف براى {الطور} باشد و ممكن است وصف براى {جانب} گرفته شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 30 - 4
4 - وادى طور ، جايگاهى مقدس و مبارك
فى البقعة المب_ركة
{بقعة} به نقطه اى گفته مى شود كه هيئت آن متمايز از پيرامونش باشد. بنابراين اطلاق بقعه بر وادى طور، بدان جهت است كه آن وادى وضعيتى متفاوت با اطرافش دارد.
بنى اسرائيل و كوه
طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 171 - 1،2،8
1 _ خداوند كوه طور را به لرزه درآورد ، از زمين كند و آن را همچو پاره ابرى بر بالاى سر بنى اسرائيل قرار داد .
و إذ نتقنا الجبل فوقهم كأنه ظلة
{نتق} (مصدر نتقنا) به معناى لرزاندن و از جا بركندن است. {ال} در {الجبل}، عهد ذهنى است و اشاره به كوه طور دارد. {ظلة} به معناى پاره ابر، سقف و سايبان است. كوه اگر بر فراز سر انسانها قرار گيرد، شباهتش به پاره ابر بيش از شباهتش به سقف و مانند آن است.
2 _ قوم موسى هراساان از سقوط كوهِ برافراشته شده بر سر آنان
و ظنوا أنه واقع بهم
8 _ قرار گرفتن كوه بر فراز سر بنى اسرائيل ، معجزه و رخدادى شايسته به ياد داشتن
و إذ نتقنا الجبل فوقهم كأنه ظلة
{إذ} متعلّق به فعل مقدّر {اذكروا} است.
تجلى خدا بر كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 143 - 11،12،13،16،17،22
11 _ خداوند در پاسخ به درخواست موسى ( ع ) ( رؤيت خدا ) از وى خواست تا به كوه مقابل خويش نظر افكند و اثر تجلى خداوند را بر آن مشاهده كند .
قال لن ترنى و لكن انظر إلى الجبل
{ال} در {الجبل} عهد حضورى است ; يعنى: انظر إلى هذا الجبل.
12 _ خداوند به موسى ( ع ) اعلام كرد در صورتى وى را مشاهده خواهد كرد كه كوه بر اثر تجلى او پايدار بماند .
و لكن انظر إلى الجبل فإن استقر مكانه فسوف ترنى
13
_ كوه طور بر اثر تجلى خداوند بر آن متلاشى شد .
فلما تجلى ربه للجبل جعله دكا
ضمير فاعلى در {جعله} هم مى تواند به {رب} برگردانده شود ; يعنى: {جعل الرب بتجليه الجبل دكا}، و هم مى تواند ضمير فاعلى آن به مصدرى كه از جمله {تجلى ربه} به دست مى آيد، برگردد ; يعنى: {جعل تجليه الجبل دكا}. {دك} مصدر و به معناى متلاشى شدن و در آيه شريفه به معناى اسم مفعول (مدكوك، يعنى متلاشى شده) است.
16 _ موسى ( ع ) بر اثر تجلى خداوند بر كوه و انهدام آن ، بى هوش بر زمين افتاد .
فلما تجلى ربه للجبل جعله دكا و خرّ موسى صعقا
{خرور} (مصدر {خرّ}) به معناى افتادن و ساقط شدن و {صَعْق} به معناى بى هوش شدن است. قرار گرفتن جمله {خرّ موسى صعقا} پس از دو جمله {تجلى ربه} و {جعله دكا}، بيانگر اين است كه تجلى خدا بر كوه و انهدام آن در بى هوش شدن موسى(ع) دخيل بوده است.
17 _ موسى ( ع ) با غرش و نهيب برآمده از انهدام كوه طور ، بى هوش شد و بر زمين افتاد .
جعله دكاً و خرّ موسى صعقا
{صَعِق} به كسى گفته مى شود كه بر اثر صدايى مهيب بى هوش شود. (برگرفته شده از لسان العرب).
22 _ موسى ( ع ) با مشاهده اثر تجلى خدا ( انهدام كوه ) تقاضاى رؤيت خداوند را ناروا دانست و به درگاه الهى توبه كرد .
فلما أفاق قال سبحنك تبت إليك
تقدس كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 80
- 5
5 - كوه طور ، مكانى مبارك و مورد عنايت خداوند
و وعدن_كم جانب الطور الأيمن
در برداشت ياد شده {الأيمن} از ماده {يمن} گرفته شده و به معناى مبارك است. اين كلمه گرچه وصف براى {جانب} است، ولى وصفِ جز هر چيز، وصف كل آن نيز شمرده مى شود. انتخاب كوه طور براى مواعده، نشان از ويژگى خاص آن دارد.
حقيقت آتش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 11 - 2
2 - آتشى كه موسى ( ع ) مشاهده كرد ، امرى واقعى بود و موسى ( ع ) خود را به آن رسانيد .
فلمّا أتيها
خانواده موسى(ع) در كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 7 - 1
1 - سرگذشت موسى و خانواده اش در وادى طور ، شايان ذكر و يادآورى
إذ قال موسى لأهله
{إذ} اسم زمان در محل نصب و مفعولٌ به براى فعل محذوف است; يعنى، {اذكر إذ قال موسى لأهله. ..; زمانى را كه موسى به كسانش گفت... به يادآور}.
دعوت به كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 80 - 9
9 - نجات بنى اسرائيل از فرعونيان و دعوت آنان به كوه طور براى مناجات و فرو فرستادن منّ و سلوى بر آنان ، از نعمت هاى خداوند بر بنى اسرائيل در زمان موسى ( ع )
ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم . .. و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى
ذكر معجزه كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره
- 2 - 93 - 10
10 - قرار گرفتن كوه طور بر بالاى سر بنى اسرائيل ، معجزه و رخدادى شايسته به يادداشتن
و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور
{إذ} مفعول براى فعل مقدر {أذكروا} مى باشد و بر اين اساس برداشت فوق استفاده مى گردد.
رويش درختان زيتون در كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 20 - 1،2
1 - رويش درختان زيتون در ارتفاعات كوه سينا به وسيله باران ، كارى خدايى است .
و شجرة تخرج من طور سيناء
{شجرة} عطف بر {جنّات} است. {طور} به معناى كوه و {سيناء} شبه جزيره اى در مصر است. اضافه {طور} به {سيناء} اضافه ظرفيه و به تقدير {طور فى سيناء} مى باشد; يعنى:[با آن آب باران] درختى كه از طور سينا برمى آيد[پديد آورديم].
2 - طور سينا ، مركز رويش درختان زيتون
و شجرة تخرج من طور سيناء
رؤيت آتش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 64 - 2
2 - پيمان شكنى بنى اسرائيل ، على رغم مشاهده معجزه اى چون برافراشته شدن كوه ، امرى سنگين ، شگفت و نامتوقع بود .
أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور . .. ثم توليتم من بعد ذلك
{ثم} در جمله {ثم توليتم} حاكى از ترتيب رتبى است; زيرا {من بعد ذلك} رساننده ترتيب زمانى مى باشد و آن گاه كه {ثم} براى ترتيب رتبى به كار رود حكايت از عظمت، شگفتى و . .. مضمون جمله بعد دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28
- 29 - 6
6 - تنها موسى ( ع ) نظاره گر آتش وادى طور بود .
إنّى ءانست نارًا
نسبت داده شدن مشاهده آتش به موسى(ع) و نيز نكره آمدن {ناراً}، نشان دهنده آن است كه آتش مزبور، تنها به وسيله موسى(ع) قابل مشاهده بوده است.
سمت راست كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 52 - 1
1- خداوند از سمت راست كوه طور ، موسى ( ع ) را مورد خطاب قرار داد و با او سخن گفت .
و ن_دين_ه من جانب الطور الأيمن
{أيمن} يا از {يُمن} به معناى خير و بركت داشتن گرفته شده و يا از {يمين} كه به معناى {سمت راست} است. دراين برداشت معناى دوم مورد نظر است. در اين صورت {الأيمن} وصف كلمه {جانب} خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 80 - 4
4 - سمت راست كوه طور ، ميقات و وعده گاه شرفيابى بنى اسرائيل براى پاسخ گويى به دعوت خداوند بود .
و وعدن_كم جانب الطور الأيمن
{أيمن} به معناى {يمين} (طرف راست) است و مراد از {جانب راست طور} دامنه و يا فضاى سمت راست آن بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 30 - 3
3 - آمدن نداى الهى به موسى ( ع ) از درختى واقع در جانب راست وادى طور ، هم زمان بانزديك شدن وى به آتش
فلمّا أتيها نودى من ش_طى الواد . .. من الشجرة
{شاطئ} به معناى {جانب} است و {الأيمن} _ مقابل {الأيسر} (چپ) _
صفت براى شاطئ} مى باشد. بنابراين {شاطئ الواد الأيمن}; يعنى، طرف راست وادى.
سوگند به كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 1 - 1
1 - سوگندِ خداوند ، به كوه طور
و الطّور
{طور} در لغت به مطلق كوه گفته مى شود و در آيه شريفه ممكن است همين معنا مراد باشد. و نيز مى تواند خصوص طور واقع در شبه جزيره سينا اراده شده باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تين - 95 - 2 - 1،2
1 - سوگند خداوند ، به كوه طور در سرزمين سينا
و طور سينين
{سينين}، در اصل نام نوعى درخت است كه به آن {سَيْناء} نيز گفته مى شود (صحاح). رويش فراوان آن درخت، در منطقه اى كه بين مصر و فلسطين است، سبب شده كه به آن منطقه، {سَيْناء} يا {سينين} گفته شود و كوه طور _ كه در آن سرزمين است _ به {طور سينين} يا {طور سَيْناء} مشهور گردد.
2 - { طور } ، كوهى با عظمت و داراى ارزشى درخور سوگند خداوند
و طور سينين
عظمت كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تين - 95 - 2 - 2
2 - { طور } ، كوهى با عظمت و داراى ارزشى درخور سوگند خداوند
و طور سينين
غرش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 143 - 17
17 _ موسى ( ع ) با غرش و نهيب برآمده از انهدام كوه طور ، بى
هوش شد و بر زمين افتاد .
جعله دكاً و خرّ موسى صعقا
{صَعِق} به كسى گفته مى شود كه بر اثر صدايى مهيب بى هوش شود. (برگرفته شده از لسان العرب).
فلسفه بالارفتن كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 - 3
3 - پذيرش ميثاق الهى ، هدف از بر افراشتن كوه طور بر سر بنى اسرائيل بود .
و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور
وقوع جمله {رفعنا . ..} در ميان جمله هاى {أخذنا ميثاقكم} و {خذوا ما اتيناكم} و بيان نكردن هدف و غايتى براى برافراشتن كوه مى نماياند كه: همان پذيرش ميثاق و اطاعت از فرمان الهى (خذوا ...) هدف و غايت بر افراشتن كوه باشد. (اقتباس از الميزان)
فلسفه سوگند به كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تين - 95 - 4 - 4
4 - برخوردارى انسان از خلقت برتر ، حقيقتى است كه خداوند آن را با سوگند به انجير ، زيتون ، طور سينا و شهر مكه ، بيان داشته و بر آن تأكيد كرده است .
و التين . .. لقد خلقنا الإنس_ن فى أحسن تقويم
قداست كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 30 - 4
4 - وادى طور ، جايگاهى مقدس و مبارك
فى البقعة المب_ركة
{بقعة} به نقطه اى گفته مى شود كه هيئت آن متمايز از پيرامونش باشد. بنابراين اطلاق بقعه بر وادى طور، بدان جهت است كه آن وادى وضعيتى متفاوت با اطرافش دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
18 - طور - 52 - 1 - 2
2 - كوهِ طور ، مكانى مقدس
و الطّور
از اين كه طور سينا، مورد سوگند خداوند قرار گرفته است، تقدس آن استفاده مى شود.
كوه طور و بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 93 - 2،10
2 - خداوند ، كوه طور را بر فراز سر بنى اسرائيل قرار داد .
و رفعنا فوقكم الطور
{الطور} نام كوهى است (مفردات راغب). الطور - چنانچه از ابن عباس نقل شده - همان كوهى است كه موسى(ع) در آن مناجات مى كرد (مجمع البيان). قابل ذكر است كه {طور} به مطلق كوه نيز گفته مى شود.
10 - قرار گرفتن كوه طور بر بالاى سر بنى اسرائيل ، معجزه و رخدادى شايسته به يادداشتن
و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور
{إذ} مفعول براى فعل مقدر {أذكروا} مى باشد و بر اين اساس برداشت فوق استفاده مى گردد.
لرزش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 171 - 1
1 _ خداوند كوه طور را به لرزه درآورد ، از زمين كند و آن را همچو پاره ابرى بر بالاى سر بنى اسرائيل قرار داد .
و إذ نتقنا الجبل فوقهم كأنه ظلة
{نتق} (مصدر نتقنا) به معناى لرزاندن و از جا بركندن است. {ال} در {الجبل}، عهد ذهنى است و اشاره به كوه طور دارد. {ظلة} به معناى پاره ابر، سقف و سايبان است. كوه اگر بر فراز سر انسانها قرار گيرد، شباهتش به پاره ابر بيش از شباهتش به سقف و مانند آن است.
معجزه كوه طور
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 63 - 9
9 - قرار گرفتن كوه طور بر بالاى سر بنى اسرائيل معجزه و رخدادى شايسته به يادداشتن
و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور
{إذ} مفعول براى فعل {اذكروا} در آيه 47 است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 64 - 2
2 - پيمان شكنى بنى اسرائيل ، على رغم مشاهده معجزه اى چون برافراشته شدن كوه ، امرى سنگين ، شگفت و نامتوقع بود .
أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور . .. ثم توليتم من بعد ذلك
{ثم} در جمله {ثم توليتم} حاكى از ترتيب رتبى است; زيرا {من بعد ذلك} رساننده ترتيب زمانى مى باشد و آن گاه كه {ثم} براى ترتيب رتبى به كار رود حكايت از عظمت، شگفتى و . .. مضمون جمله بعد دارد.
مناجات در كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 80 - 9
9 - نجات بنى اسرائيل از فرعونيان و دعوت آنان به كوه طور براى مناجات و فرو فرستادن منّ و سلوى بر آنان ، از نعمت هاى خداوند بر بنى اسرائيل در زمان موسى ( ع )
ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم . .. و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى
موسى(ع) در كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 52 - 1
1- خداوند از سمت راست كوه طور ، موسى ( ع ) را مورد خطاب قرار داد و با او سخن گفت .
و ن_دين_ه من جانب الطور
الأيمن
{أيمن} يا از {يُمن} به معناى خير و بركت داشتن گرفته شده و يا از {يمين} كه به معناى {سمت راست} است. دراين برداشت معناى دوم مورد نظر است. در اين صورت {الأيمن} وصف كلمه {جانب} خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 10 - 5
5 - موسى ( ع ) تصميم گرفت براى آوردن پاره آتشى جهت روشن كردن آتش و يا پيدا كردن راهنما ، خود را به محل آتش برساند .
لعلّى ءاتيكم منه بقبس أو أجد على النار هدًى
{قبس}، يعنى اخگر و آن، چوب آتش گرفته اى است كه براى برافروختن آتش ديگر، از آتش آماده اقتباس كرده باشند (لسان العرب). {هدىً} مصدر و به معناى اسم فاعل (هادى) است. حرف {أو} در آيه براى تعيين يكى از دو كار است، يعنى موسى(ع) در نظر داشت اگر با راهنمايى برخورد كرد، به راه ادامه دهند وگرنه با فراهم كردن آتش، خود را گرم نگه دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 11 - 2،3،4
2 - آتشى كه موسى ( ع ) مشاهده كرد ، امرى واقعى بود و موسى ( ع ) خود را به آن رسانيد .
فلمّا أتيها
3 - موسى ( ع ) با نزديك شدن به آتش ، با ندايى مواجه شد كه او را با نام صدا مى زد .
فلمّا أتيها نودى ي_موسى
4 - نداى { ياموسى } ناگهانى و بدون گذشت زمانى از لحظه رسيدن موسى ( ع ) به آتش ، به او خطاب شد .
فلمّا أتيها نودى ي_موسى
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 36 - 3،5
3 - خداوند در وادى طوى ( در كوه طور ) موسى ( ع ) را بر اجابت خواسته هايش آگاه ساخت .
قد أُتيت سؤلك
5 - وادى طوى در كوه طور ، مكان اعطاى شرح صدر و بيان روان به موسى ( ع ) ونصب هارون به مقام وزارت موسى ( ع ) بود .
قال ربّ اشرح . .. قال قد أُتيت سؤلك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 37 - 4
4 - نعمت عطا شده به موسى ( ع ) در كوه طور ، هم سان نعمت گران قدرى بود كه در گذشته موسى ( ع ) به او عطا شده بود .
و لقد مننّا عليك مرّة أُخرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 40 - 35،38،41
35 - موسى ( ع ) زمانى توفيق مناجات با خداوند در كوه طور و دريافت حكم رسالت را يافت كه از مرحله آزمون الهى و چشيدن سختى ها ، عبور كرد و شايستگى لازم را به دست آورده بود .
و فتنّك فتونًا. .. ثمّ جئت على قدر ي_موسى
38 - بازگشت موسى ( ع ) از مدين و آمدن به وادى طوى در كوه طور ، براساس تقدير و برنامه تنظيم شده از جانب خداوند بود .
فلبثت سنين فى أهل مدين ثمّ جئت على قدر ي_موسى
از معانى {قدر} قضاى الهى و تقدير او است. گفته شده است: اين كلمه، اسم مصدر براى {قدْر} به معناى مقدر ساختن
است (لسان العرب). راغب نيز مى گويد: {قدر} زمان و مكان مقدر شده براى هر چيز است.
41 - خداوند در كوه طور ، با ملاطفت و مهربانى با موسى ( ع ) سخن گفت .
ي_موسى
تصريح مكرر نام موسى(ع) در مقاطع مختلف خطاب الهى، گوياى عنايت خداوند به او است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 42 - 6
6 - اعطاى معجزاتى در كنار معجزه عصا و يدبيضا به موسى ( ع ) ، وعده خداوند به او در كوه طور *
ب__َاي_تى
جمع آوردن {آيات} با آن كه تا آن زمان، تنها دو معجزه به موسى(ع) عطا شده بود، مى تواند وعده ضمنى خداوند به عطاى معجزاتى ديگر به موسى(ع) باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 7 - 1
1 - سرگذشت موسى و خانواده اش در وادى طور ، شايان ذكر و يادآورى
إذ قال موسى لأهله
{إذ} اسم زمان در محل نصب و مفعولٌ به براى فعل محذوف است; يعنى، {اذكر إذ قال موسى لأهله. ..; زمانى را كه موسى به كسانش گفت... به يادآور}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 8 - 7
7 - مكالمه خدا با موسى در وادى طور
نودى أن بورك من فى النّار و من حولها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 9 - 3
3 - سخن گفتن بىواسطه خدا با موسى در وادى طور
فلمّا جاءها نودى . .. إنّه أنا اللّه العزيز الحكيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
13 - نمل - 27 - 10 - 1،8
1 - فرمان خدا به موسى ( ع ) در وادى طور ، مبنى بر افكندن عصاى خويش
و ألق عصاك
8 - اعطاى مقام رسالت از جانب خداوند به موسى ( ع ) در وادى طور
ي_موسى لاتخف إنّى لايخاف لدىّ المرسلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 12 - 2
2 - { يد بيضا } ، دومين معجزه عطا شده به موسى ( ع ) از جانب خدا در وادى طور
و ألق عصاك . .. و أدخل يدك فى جيبك تخرج بيضاء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 29 - 4،6
4 - موسى ( ع ) آتشى را در سمت وادى طور مشاهده كرد .
ءانس من جانب الطور نارًا
{إيناس} (مصدر {آنس}) مرادف {إبصار} (ديدن) است. بنابراين {آنس}; يعنى، {بصر و رأى}.
6 - تنها موسى ( ع ) نظاره گر آتش وادى طور بود .
إنّى ءانست نارًا
نسبت داده شدن مشاهده آتش به موسى(ع) و نيز نكره آمدن {ناراً}، نشان دهنده آن است كه آتش مزبور، تنها به وسيله موسى(ع) قابل مشاهده بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 30 - 1
1 - موسى ( ع ) براى بردن آتش ، خود را به وادى طور رساند .
لعلّى ءاتيكم منها . .. أو جذوة من النار ... فلمّا أتيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 31 - 1
1 - فرمان الهى به موسى ، در وادى
طور مبنى بر افكندن عصاى خويش
و أن ألق عصاك
{إلقاء} (مصدر {ألق}) به معناى انداختن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 32 - 1
1 - فرمان ديگر خداوند به موسى ( ع ) در وادى طور مبنى بر بردن دست خويش به گريبان
اسلك يدك فى جيبك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 33 - 5
5 - موسى ( ع ) در وادى طور ، نگرانى خويش نسبت به موانع راه رسالت را با خدا در ميان گذاشت .
قال ربّ إنّى قتلت منهم نفسًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 46 - 1
1 - مكالمه خداوند با موسى ( ع ) در وادى طور
و ما كنت بجانب الطور إذ نادينا
موسى(ع) و آتش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 7 - 8،9،10،11،12
8 - مشاهده موسى ، آتشى را از دور در وادى طور
إنّى ءانست نارًا
{إيناس} (مصدر {آنست}) معادل {إبصار} (ديدن) است; يعنى، آتشى به نظرم رسيد.
9 - تنها موسى ( ع ) ، نظاره گر آتش وادى طور و همراهانش محروم از مشاهده آن
إنّى ءانست نارًا
10 - تصميم موسى ( ع ) به حركت به سمت آتش طور
س_اتيكم منها بخبر أو ءاتيكم
11 - اميد موسى ( ع ) ، به يافتن اطلاعاتى از محل برافروخته شدن آتش ، براى يافتن راه و ادامه مسير سفر
س_اتيكم منها بخبر
جمله {سآتيكم منها بخبر} به تقدير {سآتيكم من عندها بخبر نهتدى به} است; يعنى، به زودى
از آن جا اطلاعى خواهم آورد كه با كمك آن راهمان را پيدا كنيم.
12 - موسى ( ع ) ، درصدد آوردن پاره اى آتش براى گرم كردن خانواده اش
أو ءاتيكم بشهاب قبس لعلّكم تصطلون
{شهاب} به شعله آتش و {قبس} به شعله برگرفته از آتش گفته مى شود. {اصطلاء} (مصدر {تصطلون}) نيز به معناى گرم شدن است; يعنى، يا شعله اى از آتش برگيرم و بياورم تا با آن، آتش برافروزم، باشد كه گرم شويد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 8 - 1،4
1 - نداى خداوند به موسى ( ع ) در پى رسيدن وى به آتش طور
فلمّا جاءها نودى
4 - قرار گرفتن موسى ( ع ) در احاطه آتش طور
نودى أن بورك من فى النّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 9 - 1،2
1 - تأكيد خداوند ، بر الهى بودن نداى برخاسته از دل آتش وادى طور
نودى أن بورك من فى النّار . .. ي_موسى إنّه أنا اللّه
2 - موسى ، در شگفتى و حيرت از نداى برآمده از آتش وادى طور
نودى أن بورك من فى النّار . .. ي_موسى إنّه أنا اللّه
تصريح خداوند به {إنّه أنا اللّه} مى تواند از آن جهت باشد كه موسى با شنيدن ندا از درون آتش، در شگفتى فرو رفت و حيران ماند; به گونه اى كه سخت نيازمند راهنمايى روشن و صريح بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 29 - 8،11
8 - موسى ( ع ) از خانواده اش خواست
كه تا بازگشت وى از وادى طور درنگ كنند .
قال لأهله امكثوا . .. لعلّى ءاتيكم منها بخبر أو جذوة من النار
11 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : لمّا قضى موسى الأجل و سار بأهله نحو بيت المقدس أخطأ الطريق ليلاً { فقال لأهله امكثوا إنّى آنست ناراً } . . . ;
از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: هنگامى كه قرارداد موسى [با شعيب] پايان يافت و همراه با اهلش به سوى بيت المقدس رهسپار گرديد، شب هنگام راه را گم كرد. پس به اهلش گفت: {امكثوا إنّى آنست ناراً}...}.
نقش آتش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 8 - 2
2 - تجلى خدا در آتش طور براى موسى ( ع )
نودى أن بورك من فى النّار و من حولها
در اين كه مراد از {من فى النار} (آن كه در آتش است) و {من حولها} (آن كه پيرامون آتش است) چيست، ميان مفسران اختلاف است. برخى گفته اند: مراد از {من فى النار} موسى است; زيرا وى چنان به آتش نزديك گشته بود كه گويا در ميان آن است، و مراد از {من حولها} فرشتگانند. برخى عكس آن را گفته اند; يعنى، {من فى النار} فرشتگان و {من حولها} موسى است. دسته اى نيز بر آنند كه مراد از {من فى النار} خداوند و {من حولها} موسى است; بدين معنا كه: {مبارك است آن كه در آتش تجلى كرده و آن كه پيرامون آن است}. برداشت ياد شده برپايه احتمال اخير است .
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
13 - قصص - 28 - 30 - 2
2 - آتش طور ، وسيله اى براى كشاندن موسى ( ع ) به وادى طور ، جهت سخن گفتن خدا با وى و دريافت رسالت الهى
فلمّا أتيها نودى . .. ي_موسى إنّى أنا اللّه ربّ الع_لمين
نقش كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 36 - 5،6
5 - وادى طوى در كوه طور ، مكان اعطاى شرح صدر و بيان روان به موسى ( ع ) ونصب هارون به مقام وزارت موسى ( ع ) بود .
قال ربّ اشرح . .. قال قد أُتيت سؤلك
6 - هارون ( ع ) در وادى طوى به مقام نبوت و رسالت برگزيده شد .
هرون أخى . .. و أشركه فى أمرى ... قد أُتيت سؤلك
چنانچه مراد از {أشركه فى أمرى} درخواست نبوت و رسالت براى هارون(ع) باشد، اجابت آن در وادى طوى انجام پذيرفت.
يهود و كوه طور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 154 - 1،3،4
1 _ خداوند ، با برافراشتن كوه طور بر سر يهود به منظور تهديد آنان ، از ايشان پيمان گرفت .
و رفعنا فوقهم الطور بميثقهم
{طور} علم است براى كوهى مخصوص و گفته شده {طور} به معناى مطلق كوه است (مفردات)، باء در {بميثقهم} سببيه است و بديهى است كه خود ميثاق نمى تواند دليل و سبب باشد بر اينكه خداوند كوه طور را بر سر آنان برافرازد. بنابراين مى توان گفت گرفتن ميثاق علت براى برافراشتن كوه طور بوده است.
3 _ نقض ميثاق از سوى
يهود ، سبب شد تا خداوند بر آنان خشم گيرد و كوه طور را بر سر آنان بالا برد .
و رفعنا فوقهم الطور بميثقهم
برداشت فوق بر اين اساس است كه نقض ميثاق و تصميم بر ادامه نقض ميثاق علت برافراشتن كوه طور باشد ; بنابراين جمله {و رفعنا . ..} يعنى بدان سبب كه پيمان الهى را شكستند و تصميم بر ادامه پيمان شكنى داشتند، به عنوان تهديد، كوه طور را بر سر آنان بالا برده و مسلط ساختيم.
4 _ قرار دادن كوه طور بر سر يهود ، از معجزات حضرت موسى ( ع )
و ءاتينا موسى سلطناً مبيناً. و رفعنا فوقهم الطور
بر افراشتن كوه طور، مى تواند بيان مصداقى براى جمله {و ءاتينا موسى سلطناً مبيناً} باشد.
كوه قاسيون
{كوه قاسيون}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 30 - 20
20 _ كوه قاسيون در دمشق ، مكان كشته شدن هابيل توسط برادرش
فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله
از رسول خدا(ص) روايت شده: بدمشق. حبل يقال له قاسيون فيه قتل ابن آدم اخاه.
_______________________________
الدرالمنثور، ج 3، ص 61.
كوه مروه
{كوه مروه}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 36 - 23
23 _ از رسول خدا ( ص ) روايت شده كه فرمود : { فأوحى اللّه تعالى إلى جبرئيل ان اهبطهما إلى البلدة المباركة مكة فهبط بهما جبرئيل فألقى آدم على الصفا و ألقى حواء على المروة . . . ;
خداوند به جبرئيل وحى كرد كه آدم و حوا را به شهر مبارك مكه فرود آور. پس جبرئيل آدم(ع) را بر
كوه صفا و حوا را بر كوه مروه فرود آورد ...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 158 - 1
1 - كوه صفا و مروه ، دو علامتى كه خداوند آنها را نشانه جايگاه عبادت قرار داده است .
إن الصفا و المروة من شعائر اللّه
بنابراين توصيف {صفا و مروة} به {شعائر اللّه} مى رساند كه: خداوند آن دو مكان را علامتى قرار داده تا بندگانش در آن جا، او را عبادت كنند.
كوه ها
آثار استحكام كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 105 - 2
2 - عظمت كوه ها و استحكام آن ، زمينه ساز استبعاد متلاشى شدن آن در نظر تحليل گران فرجام جهان
و يس__َلونك عن الجبال فقل ينسفها ربّى
آثار عظمت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 105 - 2
2 - عظمت كوه ها و استحكام آن ، زمينه ساز استبعاد متلاشى شدن آن در نظر تحليل گران فرجام جهان
و يس__َلونك عن الجبال فقل ينسفها ربّى
اتقان كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 7 - 2
2_ وجود كوه هاى استوار بر بستر زمين ، از آيات الهى است .
و ألقينا فيها روسى
اجزاى كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قارعه - 101 - 5 - 4
4 - اجزاى تشكيل دهنده كوه ها ، داراى رنگ هاى گوناگون است .
و تكون الجبال كالعهن المنفوش
استبعاد تلاشى كوه ها
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 105 - 2
2 - عظمت كوه ها و استحكام آن ، زمينه ساز استبعاد متلاشى شدن آن در نظر تحليل گران فرجام جهان
و يس__َلونك عن الجبال فقل ينسفها ربّى
استحكام كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 27 - 1،7
1 - آفرينش كوه هاى استوار و بلند در زمين ، از سوى خداوند
و جعلنا فيها روسى ش_مخ_ت
{رواسى} به معناى كوه هاى استوار و پابرجا و {شامخات} به معناى {مرتفعات} (كوه هاى بلند) است.
7 - وجود كوه هاى استوار و بلند و آب هاى گوارا براى شرب انسان ها ، از نشانه هاى قدرت خداوند بر برپايى قيامت و احياى مردگان
و جعلنا فيها روسى ش_مخ_ت و أسقين_كم ماء فراتًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 7 - 1،2،4،5
1 - كوه ها مانند ميخ هاى مستحكم ، با رسوخ در زمين مانع لرزش آن شده و اجزاى$ آن را به هم پيوند داده است .
و الجبال أوتادًا
{أوتاد} (جمع {وتد}); يعنى، ميخ ها. تشبيه كوه ها به {ميخ}، به اين لحاظ است كه آرامش و استحكام زمين و از هم نپاشيدن آن، وابسته به وجود كوه ها است; زيرا بدون وجود كوه ها، حركت لايه هاى زمين به روى يكديگر و پيدايش زلزله هاى فراگير، آرامش و استقرار آن را به هم مى زد.
2 - خداوند ، آفريننده كوه هاى استوار و مستحكم است .
ألم نجعل . .. و الجبال أوتادًا
4 - ميخكوب شدن كوه ها در زمين ، نشان
قدرت خداوند و ضرورت معاد
عمّ يتساءلون . .. ألم نجعل ... و الجبال أوتادًا
بيان آفرينش كوه ها، در پاسخ آنان كه درباره معاد پرسش هايى را مطرح كرده بودند; گوياى آن است كه اگر معاد نباشد، براى پديده هايى همچون زمين و كوه هاى آن توجيهى نمى توان يافت.
5 - وجود كوه هاى استوار در زمين ، از نعمت هاى خداوند به انسان ها است .
ألم نجعل . .. و الجبال أوتادًا
بيان وصف كوه ها، بين مجموعه آياتى كه بيانگر بعضى از نعمت هاى خداوند به انسان ها است; نشان مى دهد كه استوارى كوه ها نيز از جمله آن نعمت ها است.
استقرار كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 3 - 6
6_ زمين و گسترش آن ، كوه هاى ثابت و استوار ، رودخانه ها ، گياهان مزدوج و تداوم شب و روز ، از نشانه هاى خدا و از دلايل يكتايى او در تدبير هستى است .
إن فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 19 - 3
3- خداوند ، در زمين كوه هاى ثابت و استوار پديد آورد .
و ألقينا فيها روسى
{رواسى} (جمع راسية) به معناى ثابت و استوار است و مراد از آن در اين آيه، كوهها مى باشد.
استقرار كوه ها در زمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 10 - 4
4 - خداوند ، قرار دهنده كوه ها در زمين است .
و ألقى فى الأرض روسى
اسكان در كوه ها
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 81 - 5
5- امكان مأوى گرفتن انسان در دل صخره ها و سنگر گرفتن در شكاف كوه ها ، از نعمت هاى الهى
و جعل لكم من الجبال أكن_نًا
امتناع كوه ها از تكليف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 72 - 1
1 - خداوند ، تكاليف دين را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمين و كوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .
إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها
لام در {ليعذّب. ..} در آيه بعد، براى تعليل عرضه امانت است. ذكر منافق مشرك و مؤمن در آن آيه، به دنبال تعليل {ليعذّب} قرينه است كه مراد از {الأمانة} در اين آيه، چيزى است كه افراد درباره آن، به سه گروه تقسيم مى شوند و آن، همانا تكاليف دينى است. گفتنى است كه آيه پيش كه درباره اطاعت از خدا و رسول است، نيز مى تواند قرينه بر برداشت بالا، باشد; چه اين كه اطاعت از خدا و پيامبر(ص)، وقتى ميسّر است كه به تكاليف ارائه شده از سوى آنان عمل شود.
امتناع كوه ها از قبول امانت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 72 - 4،5
4 - آسمان ها و زمين و كوه ها ، از قبول امانت الهى ، مى ترسيدند .
إنّا عرضنا الأمانة على السم_وت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها
5 - خوددارى آسمان ها و
زمين و كوه ها از قبول امانت الهى ، همراه با شفقت و ترس بود .
إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها
انقياد كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 18 - 1
1 - سجده ( خضوع و انقياد ) اهل آسمان و زمين و نيز خورشيد ، ماه ، ستارگان ، كوه ها ، درختان و جنبندگان براى خدا
ألم تر أنّ اللّه يسجد له من فى السم_وت و من فى الأرض . .. و الشجر و الدواب
{سجود} (مصدر {يسجد}) به معناى اظهار خضوع و انقياد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 18 - 1
1 - كوه ها ، تحت تسخير خدا و رام او هستند .
إنّا سخّرنا الجبال
انهدام كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 90 - 2
2- شكافته شدن آسمان ها ، قطعه قطعه شدن زمين و انهدام كوه ها ، امرى بسزا ، در برابر ادعاى باطل فرزند گزينى خداوند
تكاد السموت يتفطّرن منه و تنشقّ الأرض و تخرّ الجبال هدًّا
فعل {تكاد} _ كه بر {وقوع نزديك} دلالت دارد _ در معناى مجازى {سزاواربودن} به كار رفته و ممكن است مراد اين باشد كه برخورد اين سخن با مقام قدس الهى، مانند برخورد چيزى با اركان جهان هستى است; كه همه چيز را متلاشى كند و از ميان ببرد. و يا اين كه خشم خداوند از اين سخن به حدى است كه جاى آن دارد، آسمان و
زمينى باقى نگذارد و همه چيز را نابود كند و كوه ها را درهم بريزد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 5 - 3
3 - رانش و از هم پاشيدگى كوه ها در آستانه برپايى قيامت ، بسيار عظيم و غيرقابل توصيف
و بسّت الجبال بسًّا
ذكر {بسّاً} به صورت نكره، بيانگر عظمت و غيرقابل توصيف بودن مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 6 - 1
1 - پاشيده شدن كوه هاى زمين و تبديل شدن آنها ، به غبار پراكنده در هوا در آستانه برپايى قيامت
فكانت هباء منبثًّا
{هباء} به خاك نرم مانند آرد گفته مى شود و {منبث} به معناى پراكنده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 14 - 1،3
1 - زمين و كوه ها در آستانه برپايى قيامت ، از جايگاه و مدار خود خارج خواهند شد .
و حملت الأرض و الجبال
3 - نظم كنونى كره زمين و شكل استقرار كوه ها ، در آستانه برپايى قيامت از هم پاشيده مى شود .
و حملت الأرض و الجبال فدكّتا دكّة وحدة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 15 - 1
1 - به هنگام دميده شدن در صور و متلاشى شدن نظم كنونى زمين و كوه ها ، واقعه قيامت رخ مى دهد .
فإذا نفخ فى الصور . .. و حملت الأرض ... فيومئذ وقعت الواقعة
به گفته مفسران، واژه {واقعة} همانند واژه هاى {حاقة}، {قارعة}، {غاشية} و. .. در قرآن _
كه بدون موصوف و يا به تقدير آن آمده است _ عَلَم براى قيامت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 9 - 1
1 - متلاشى و ذره ذره شدن كوه ها ، همچون پشم رنگين و پراكنده شده ، در آستانه برپايى قيامت
و تكون الجبال كالعهن
{عهن} به معناى پشم رنگ شده است. در آيه پنجم از سوره {قارعه} چنين آمده است: {و تكون الجبال كالعهن المنفوش}; (و كوه ها مانند پشم رنگين زده شده خواهند شد).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 10 - 1
1 - كوه ها در آستانه برپايى قيامت ، از جا كنده و متلاشى خواهد شد .
و إذا الجبال نسفت
{نسف}، به معناى كندن از ريشه و بن است (قاموس المحيط).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 20 - 3
3 - كوه ها در قيامت ، نابود گشته و با زمين هم سطح خواهند شد .
فكانت سرابًا
{سراب} درخششى است در بيابان كه مانند آب به چشم مى آيد (مفردات راغب). در اطلاق {سراب} گستردگى بر سطح زمين ملحوظ است (لسان العرب). بنابراين مى توان گفت: كوه ها، با زمين هم سطح خواهند شد هر چند غبارهاى باقى مانده از آن به صورت شبحى از كوه نمايان مى شود.
اهميت امانت عرضه شده به كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 72 - 2
2 - امانت عرضه شده الهى بر آسمان ها ، زمين و كوه ها و انسان
ها ، بس عظيم و سنگين است .
إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها و ح
تعبير {أبين أن يحملنها و أشفقن منها} و تعليل قبول امانت از سوى انسان به {إنّه كان ظلوماً جهولاً} حكايت مى كند كه آن امانت، بس عظيم و سنگين است.
اهميت پناهگاههاى كوهستانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 81 - 9
9- اهميت مسكن ، سايه ، پناهگاه هاى كوهستانى و پوشش هاى مقاوم و متنوع در زندگى انسان
و الله جعل لكم من بيوتكم سكنًا . .. ظل_لاً ... أكن_نًا ... سربيل تقيكم الحرّ ...
اهميت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 15 - 3
3- زمين بدون وجود كوه ها ، داراى جنبش و لرزش بوده و براى زندگى انسان مناسب نيست .
و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 31 - 4
4- اهميت و نقش حياتى كوه ها و راه هاى طبيعى براى زندگى انسان ها
و جعلنا فى الأرض روسى أن تميد بهم . .. سبلاً لعلّهم يهتدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 1 - 6
6 - نقش مهم كوه ها ، در نظام زمين و طبيعت
و الطّور
در صورتى كه {طور} به معناى مطلق كوه باشد، از مورد قسم قرار گرفتن آن، اهميت آن در نظام زمين، استفاده مى شود.
بلندى كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
19 - مرسلات - 77 - 27 - 1
1 - آفرينش كوه هاى استوار و بلند در زمين ، از سوى خداوند
و جعلنا فيها روسى ش_مخ_ت
{رواسى} به معناى كوه هاى استوار و پابرجا و {شامخات} به معناى {مرتفعات} (كوه هاى بلند) است.
پرسش از فرجام كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 105 - 3
3 - تعدادى از مردم صدراسلام در باره سرنوشت كوه ها در هنگامه رستاخيز ، از پيامبر ( ص ) توضيح مى خواستند .
و يس__َلونك عن الجبال
پيدايش كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 34 - 4
4 - پيدايش آسمان ، زمين ، شب ، روز ، آب ، گياه و كوه ، حوادثى نابرابر با حادثه بزرگ قيامت
الطامّة الكبرى
{كبرى} اسم تفضيل است و قيامت را _ در برابر آنچه در آيات پيشين ذكر شد _ برترين و بزرگ ترين حادثه معرفى مى كند.
تاريخ پيدايش كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 19 - 4
4- كوه ها ، پس از پيدايش زمين به وجود آمدند .
و الأرض مددن_ها و ألقينا فيها روسى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 10 - 8
8 - كوه ها ، پس از پيدايش زمين به وجود آمده اند .
و ألقى فى الأرض روسى
تاريخ خلقت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 31 - 2
2- پيدايش كوه ها ، پس
از آفرينش زمين بوده است . *
و جعلنا فى الأرض روسى أن تميد بهم
ظاهر آن است كه قرار دادن شىء در ظرفى فرع وجود ظرف است; بنابراين قرار دادن كوه ها در زمين بيانگر تأخر پيدايش كوه ها از پيدايش خود زمين است.
تبديل كوه ها به ريگ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 14 - 2
2 - كوه ها ، در آستانه برپايى قيامت به صورت انبوهى از ريگ هاى روان درخواهد آمد .
و كانت الجبال كثيبًا مهيلاً
{كثيب} به معناى ريگ انباشته شده و {مهيل} (اسم مفعول از ماده {هيل}) به معناى شىء روان است (صحاح اللغة).
تبديل كوه ها به غبار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 6 - 1،2
1 - پاشيده شدن كوه هاى زمين و تبديل شدن آنها ، به غبار پراكنده در هوا در آستانه برپايى قيامت
فكانت هباء منبثًّا
{هباء} به خاك نرم مانند آرد گفته مى شود و {منبث} به معناى پراكنده است.
2 - انهدام زمين و تبديل كوه هاى آن به غبار پراكنده در فضا ، امرى قطعى و ترديدناپذير
فكانت هباء منبثًّا
به كارگيرى فعل ماضى {فكانت} در مورد آينده، در صورتى است كه آن، آينده اى قطعى و غيرقابل ترديد باشد.
ترس كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 72 - 4،5
4 - آسمان ها و زمين و كوه ها ، از قبول امانت الهى ، مى ترسيدند .
إنّا عرضنا الأمانة على السم_وت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها
5 -
خوددارى آسمان ها و زمين و كوه ها از قبول امانت الهى ، همراه با شفقت و ترس بود .
إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها
تسبيح كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 79 - 6،9
6- كوه ها و پرندگان ، به تسخير الهى همراه با داوود ( ع ) به تسبيح خدا مى پرداختند .
و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن و الطير
9- هم آوايى موجودات طبيعت ( كوه ها ، پرندگان و . . . ) با پيامبران در تسبيح خداوند
و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن والطير و كنّا ف_علين
تعبير {كنّا فاعلين} (ما در گذشته اين كار را انجام مى داديم) براى بيان اين حقيقت است كه كوه ها و پرندگان تنها با داوود و سليمان هم آوا نشدند; بلكه پيش از اين نيز با پيامبران الهى هم آوا بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 10 - 4،5،10
4 - فرمان خداوند به كوه ها ، جهت هم صدا شدن با داوود ( ع ) در تسبيح خداوند
ي_جبال أوّبى معه
{أوّبى} (از مصدر {اوب}) در اصل به معناى نوعى از بازگشت است (مفردات راغب) و مراد از آن _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ تكرار و رجوع در تسبيح گويى است.
5 - هم صدايى كوه ها با داوود ( ع ) در تسبيح گويى ، از جمله فضيلت هاى اعطا شده از جانب خداوند به آن حضرت
و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً ي_جبال أوّبى معه
جمله {يا جبال
أوّبى معه}، بدل اشتمال و يا بدل كل از كل براى {فضلاً} است. بنابراين معنا چنين مى شود: ما به داوود(ع) فضيلتى داديم و گفتيم اى كوه ها با او در تكرار تسبيح هم صدا باشيد.
10 - هم آوايى كوه ها به همراهى پرندگان با داوود ( ع ) در تسبيح گويى خداوند
و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً ي_جبال أوّبى معه و الطير
برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه {الطير} عطف به ضمير مجرور {معه} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 18 - 2،5
2 - كوه ها ، در هر صبح و شام با داوود ( ع ) به تسبيح خدا مى پرداختند .
إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن بالعشىّ و الإشراق
5 - همراهى كوه ها در تسبيح الهى با داوود ( ع ) ، نمود قدرت و مقام معنوى آن حضرت
ذاالأيد إنّه أوّاب . إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن
جمله {إنّا سخّرنا الجبال. ..} مى تواند تعليل براى {ذاالأيد...} باشد; يعنى، داوود(ع) شخصيتى نيرومند در عبادت بود، زيرا ما كوه ها را با او همراه كرديم تا در صبح و شام با وى به تسبيح بپردازند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 19 - 4
4 - تمامى كوه ها و پرندگان به خاطر تسبيح داوود ( ع ) همراه او به تسبيح مى پرداختند .
إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن . .. و الطير محشورة كلّ له أوّاب
برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است كه واژه {كلّ} شامل {جبال} (كوه ها) هم بشود.
تسخير كوه ها
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 79 - 6
6- كوه ها و پرندگان ، به تسخير الهى همراه با داوود ( ع ) به تسبيح خدا مى پرداختند .
و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن و الطير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 18 - 1
1 - كوه ها ، تحت تسخير خدا و رام او هستند .
إنّا سخّرنا الجبال
تسطيح كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 106 - 1
1 - كوه ها در قيامت ، به زمين هموار و مسطح تبديل خواهند شد .
عن الجبال . .. فيذرها قاعًا صفصفًا
{قاع} به معناى زمين صاف و مسطحى است كه در آن درخت نرويد و {صفصف} به معناى زمين هموارى است كه امكان روييدن هيچ گياهى در آن نباشد (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 20 - 3
3 - كوه ها در قيامت ، نابود گشته و با زمين هم سطح خواهند شد .
فكانت سرابًا
{سراب} درخششى است در بيابان كه مانند آب به چشم مى آيد (مفردات راغب). در اطلاق {سراب} گستردگى بر سطح زمين ملحوظ است (لسان العرب). بنابراين مى توان گفت: كوه ها، با زمين هم سطح خواهند شد هر چند غبارهاى باقى مانده از آن به صورت شبحى از كوه نمايان مى شود.
تلاشى كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 105 - 4،5
4 - تمامى كوه هاى زمين ، در آستانه
قيامت ريشه كن و متلاشى خواهند شد .
و يس__َلونك عن الجبال فقل ينسفها ربّى نسفًا
{نسف} به معناى ريشه كن كردن و از هم پاشيدن است (مصباح).
5 - متلاشى شدن كوه ها در قيامت ، جلوه اى از ربوبيت خداوند و به فرمان او است .
فقل ينسفها ربّى نسفًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 108 - 1
1 - با متلاشى شدن كوه ها و مسطح شدن زمين در قيامت ، دعوت كننده اى ، آدميان را به بيرون آمدن از قبر ها دعوت خواهد كرد .
يومئذ يتّبعون الداعى لاعوج له
ظاهراً مقصود از {داعى} _ كه تمامى مردم از او تبعيت خواهند كرد و به نداى او پاسخ مثبت خواهند داد _ كسى است كه آدميان را از قبرها براى حشر فرا مى خواند.
تنوع رگه هاى كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 27 - 10
10 - وجود راه ها و رگه هاى رنگارنگ و گوناگون در كوه ها ، از نمود هاى تدبير خداوند براى انسان ها
و من الجبال جدد بيض و حمر مختلف ألونها و غرابيب سود
تنوع رنگ كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 27 - 10
10 - وجود راه ها و رگه هاى رنگارنگ و گوناگون در كوه ها ، از نمود هاى تدبير خداوند براى انسان ها
و من الجبال جدد بيض و حمر مختلف ألونها و غرابيب سود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قارعه - 101 - 5
- 4
4 - اجزاى تشكيل دهنده كوه ها ، داراى رنگ هاى گوناگون است .
و تكون الجبال كالعهن المنفوش
ثبات كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 10 - 7
7 - خداوند ، كوه ها را ثابت و استوار قرار داده است .
و ألقى فى الأرض روسى
{رواسى} جمع {راسية} از ماده {رسو} به معناى {ثبوت و استوارى} است. مراد از آن كوه هايند كه بر اساس وصف غالب شان نام گذارى شده اند. گفتنى است كه {ألقى} وقتى همراه {فى} باشد معناى استقرار را مى دهد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 10 - 7
7 - كوه هاى استوار ، بركت سرشار زمين ، تغيير فصل ها و تأمين نيار هاى غذايى موجودات ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خدا
ذلك ربّ الع_لمين . و جعل فيها روسى من فوقها و برك فيها و قدّر فيها أقوتها فى أرب
حركت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 47 - 2
2- در آستانه بروز قيامت ، كوه ها جابه جا شده و صفحه زمين مسطّح مى شود .
و يوم نسيّر الجبال و ترى الأرض بارزة
{نسيّر} (از ماده سير) يعنى {حركت مى دهيم} و {بارزة} به معناى {ظاهر و آشكار} است. چون در قيامت، كوه ها، از جا كنده مى شوند و ناهموارى هاى زمين از بين مى رود، همه جاى آن ديده شده و هيچ مانعى در برابر ديد وجود ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13
- نمل - 27 - 88 - 1
1 - جمود و ايستايى كوه ها در پندار آدمى ، على رغم حركت ابرآساى آنها
و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 10 - 2
2 - به حركت در آمدن كوه ها ، در آستانه رستاخيز
و تسير الجبال سيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 5 - 1،3
1 - حركت و رانش كوه ها ، در آستانه قيامت بر اثر زلزله شديد
إذا رجّت الأرض رجًّا . و بسّت الجبال بسًّا
{بسّ} در دو معنا به كار مى رود: 1_ به حركت واداشتن (القاموس المحيط); 2_ خرد و ريز ريز كردن (المصباح المنير). برداشت بالا بر پايه معناى اول است.
3 - رانش و از هم پاشيدگى كوه ها در آستانه برپايى قيامت ، بسيار عظيم و غيرقابل توصيف
و بسّت الجبال بسًّا
ذكر {بسّاً} به صورت نكره، بيانگر عظمت و غيرقابل توصيف بودن مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 20 - 1،2
1 - كوه ها در آغاز برپايى قيامت ، از جا كنده و حركت داده خواهند شد .
و سيّرت الجبال
2 - حركت كوه ها در قيامت ، آنها را به توده غبارى شبيه كوه ، تبديل خواهد كرد .
و سيّرت الجبال فكانت سرابًا
تشبيه كوه به سراب، بيانگر آن است كه پس از حركت كوه ها در قيامت، آنچه ديده مى شود كوه نيست; ولى بيننده آن را كوه خواهد ديد.
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
20 - تكوير - 81 - 3 - 1
1 - در آستانه قيامت ، كوه ها از جا كنده و حركت داده خواهند شد .
و إذا الجبال سيّرت
حركت كوه هاى يخى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 32 - 2
2 - حركت كوه هاى يخ ، با تمامى عظمت و بزرگى در اقيانوس ها ، نشانى از قدرت خداى يگانه *
و من ءاي_ته الجوار فى البحر كالأعل_م
خالق كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 10 - 1
1 - خداوند ، پديد آورنده كوه هاى استوار در زمين
و جعل فيها روسى
{رواسى} (جمع {راسيه}) به معناى كوه هاى استوار است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 27 - 1
1 - آفرينش كوه هاى استوار و بلند در زمين ، از سوى خداوند
و جعلنا فيها روسى ش_مخ_ت
{رواسى} به معناى كوه هاى استوار و پابرجا و {شامخات} به معناى {مرتفعات} (كوه هاى بلند) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 7 - 2
2 - خداوند ، آفريننده كوه هاى استوار و مستحكم است .
ألم نجعل . .. و الجبال أوتادًا
خداشناسى كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 18 - 7
7 - كوه ها ، داراى نوعى شعور و شناخت نسبت به خداوند
يسبّحن بالعشىّ و الإشراق
خلقت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر -
15 - 19 - 3
3- خداوند ، در زمين كوه هاى ثابت و استوار پديد آورد .
و ألقينا فيها روسى
{رواسى} (جمع راسية) به معناى ثابت و استوار است و مراد از آن در اين آيه، كوهها مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 81 - 4
4- آفرينش كوه ها به گونه اى كه قابل پناه گرفتن براى انسان باشد ، به قدرت خداست .
و الله . .. جعل لكم من الجبال أكن_نًا
رگه هاى سرخ كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 27 - 9
9 - آفرينش راه ها و رگه هاى كوه ها به رنگ هاى سفيد ، سرخ و سياه پر رنگ ، نشانه قدرت و يكتايى خداوند
ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء . .. و من الجبال جدد بيض و حمر مختلف ألونها و غر
{جُدَد} (جمع {جُدّة}) در معناى طرق و خطوط استعمال مى شود. البته ممكن است مقصود از آن رگه هاى مختلف كوه ها باشد. {غربيب} (مفرد {غرابيب}) به معناى سياه پر رنگ و {أسود} (مفرد {سود}) به معناى سياه است. آمدن اين واژه با هم نشانگر شدت و نهايت صفت سياهى براى بعضى از كوه ها است.
رگه هاى سفيدكوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 27 - 9
9 - آفرينش راه ها و رگه هاى كوه ها به رنگ هاى سفيد ، سرخ و سياه پر رنگ ، نشانه قدرت و يكتايى خداوند
ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء .
.. و من الجبال جدد بيض و حمر مختلف ألونها و غر
{جُدَد} (جمع {جُدّة}) در معناى طرق و خطوط استعمال مى شود. البته ممكن است مقصود از آن رگه هاى مختلف كوه ها باشد. {غربيب} (مفرد {غرابيب}) به معناى سياه پر رنگ و {أسود} (مفرد {سود}) به معناى سياه است. آمدن اين واژه با هم نشانگر شدت و نهايت صفت سياهى براى بعضى از كوه ها است.
رگه هاى سياه كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 27 - 9
9 - آفرينش راه ها و رگه هاى كوه ها به رنگ هاى سفيد ، سرخ و سياه پر رنگ ، نشانه قدرت و يكتايى خداوند
ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء . .. و من الجبال جدد بيض و حمر مختلف ألونها و غر
{جُدَد} (جمع {جُدّة}) در معناى طرق و خطوط استعمال مى شود. البته ممكن است مقصود از آن رگه هاى مختلف كوه ها باشد. {غربيب} (مفرد {غرابيب}) به معناى سياه پر رنگ و {أسود} (مفرد {سود}) به معناى سياه است. آمدن اين واژه با هم نشانگر شدت و نهايت صفت سياهى براى بعضى از كوه ها است.
سجده كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 18 - 1
1 - سجده ( خضوع و انقياد ) اهل آسمان و زمين و نيز خورشيد ، ماه ، ستارگان ، كوه ها ، درختان و جنبندگان براى خدا
ألم تر أنّ اللّه يسجد له من فى السم_وت و من فى الأرض . .. و الشجر و الدواب
{سجود} (مصدر {يسجد})
به معناى اظهار خضوع و انقياد است.
سرعت انهدام كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 14 - 2
2 - زمين و كوه ها در آستانه برپايى قيامت ، به شدت و سرعت در هم كوبيده و ويران خواهند شد .
فدكّتا دكّة وحدة
{دكّ} به معناى خرد كردن و ويران نمودن است (لسان العرب).
سكون كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 88 - 1
1 - جمود و ايستايى كوه ها در پندار آدمى ، على رغم حركت ابرآساى آنها
و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب
شدت انهدام كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 14 - 2
2 - زمين و كوه ها در آستانه برپايى قيامت ، به شدت و سرعت در هم كوبيده و ويران خواهند شد .
فدكّتا دكّة وحدة
{دكّ} به معناى خرد كردن و ويران نمودن است (لسان العرب).
شعور كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 79 - 7
7- طبيعت ( كوه ها ، پرندگان و . . . ) داراى نوعى شعور و آگاهى به خداوند
الجبال يسبّحن و الطير
هم آوا شدن كوه ها و پرندگان با داوود(ع) در تسبيح خداوند، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 72 - 6
6 - آسمان ها و زمين و كوه ها داراى نوعى شعورند .
إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض
و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها
خوددارى از پذيرش امانت الهى، حكايت از نوعى شعور و ادراك مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 18 - 7
7 - كوه ها ، داراى نوعى شعور و شناخت نسبت به خداوند
يسبّحن بالعشىّ و الإشراق
شگفتى حركت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 10 - 3
3 - حركت كوه هاى زمين در آستانه رستاخيز ، حركتى عجيب و نامعهود
و تسير الجبال سيرًا
مفعول مطلق {سيراً}، مى تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد.
عرضه امانت به كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 72 - 1
1 - خداوند ، تكاليف دين را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمين و كوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .
إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها
لام در {ليعذّب. ..} در آيه بعد، براى تعليل عرضه امانت است. ذكر منافق مشرك و مؤمن در آن آيه، به دنبال تعليل {ليعذّب} قرينه است كه مراد از {الأمانة} در اين آيه، چيزى است كه افراد درباره آن، به سه گروه تقسيم مى شوند و آن، همانا تكاليف دينى است. گفتنى است كه آيه پيش كه درباره اطاعت از خدا و رسول است، نيز مى تواند قرينه بر برداشت بالا، باشد; چه اين كه اطاعت از خدا و پيامبر(ص)، وقتى ميسّر است كه به تكاليف ارائه شده از سوى آنان عمل شود.
عرضه تكليف
به كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 72 - 1
1 - خداوند ، تكاليف دين را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمين و كوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .
إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها
لام در {ليعذّب. ..} در آيه بعد، براى تعليل عرضه امانت است. ذكر منافق مشرك و مؤمن در آن آيه، به دنبال تعليل {ليعذّب} قرينه است كه مراد از {الأمانة} در اين آيه، چيزى است كه افراد درباره آن، به سه گروه تقسيم مى شوند و آن، همانا تكاليف دينى است. گفتنى است كه آيه پيش كه درباره اطاعت از خدا و رسول است، نيز مى تواند قرينه بر برداشت بالا، باشد; چه اين كه اطاعت از خدا و پيامبر(ص)، وقتى ميسّر است كه به تكاليف ارائه شده از سوى آنان عمل شود.
عوامل انهدام كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 21 - 2،7
2 - از هم پاشيده شدن صخره هاى كوه از بيم خداوند ، در صورت نازل شدن وحى و آيات قرآن بر آن
لو أنزلنا ه_ذا القرءان . .. و تلك الأمث_ل نضربها
{تصدّع} (مصدر {متصدّعاً}) به معناى شكافته و از هم پاشيده شدن است.
7 - فروتنى و { فروپاشى كوه ها در صورت نزول قرآن بر آنها } ، تمثيلى به منظور گرايش يافتن انسان ها به انديشه درباره آيات وحى
لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل . .. و تلك الأمث_ل نضربها للناس لعلّهم
يتفكّرون
عوامل خشوع كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 21 - 1،2،7
1 - صخره هاى ستبر كوه ، خاشع و فروتن از بيم خدا ، در صورت نزول وحى و آيات قرآن بر آن
لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل لرأيته خ_شعًا متصدّعًا من خشية اللّه
2 - از هم پاشيده شدن صخره هاى كوه از بيم خداوند ، در صورت نازل شدن وحى و آيات قرآن بر آن
لو أنزلنا ه_ذا القرءان . .. و تلك الأمث_ل نضربها
{تصدّع} (مصدر {متصدّعاً}) به معناى شكافته و از هم پاشيده شدن است.
7 - فروتنى و { فروپاشى كوه ها در صورت نزول قرآن بر آنها } ، تمثيلى به منظور گرايش يافتن انسان ها به انديشه درباره آيات وحى
لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل . .. و تلك الأمث_ل نضربها للناس لعلّهم يتفكّرون
فرجام كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 105 - 2
2 - عظمت كوه ها و استحكام آن ، زمينه ساز استبعاد متلاشى شدن آن در نظر تحليل گران فرجام جهان
و يس__َلونك عن الجبال فقل ينسفها ربّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 6 - 2
2 - انهدام زمين و تبديل كوه هاى آن به غبار پراكنده در فضا ، امرى قطعى و ترديدناپذير
فكانت هباء منبثًّا
به كارگيرى فعل ماضى {فكانت} در مورد آينده، در صورتى است كه آن، آينده اى قطعى و غيرقابل ترديد باشد.
فلسفه خلقت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر
- 15 - 19 - 9
9- وجود زمين هاى هموار و پديدارى كوه ها ، براى ثبات و استقرار زمين و رويش گياهان و پديده هاى معدنى ، از آيات الهى است .
و الأرض مددن_ها و ألقينا فيها روسى و أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 15 - 7
7- غرض از خلقت كوه ها ، نهر ها و راه ها هدايت انسان ها است .
و ألقى فى الأرض روسى . .. و أنه_رًا و سبلاً لعلّكم تهتدون
برداشت مذكور، بنابراين نكته است كه مراد از {تهتدون} هدايت معنوى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 7 - 4
4 - ميخكوب شدن كوه ها در زمين ، نشان قدرت خداوند و ضرورت معاد
عمّ يتساءلون . .. ألم نجعل ... و الجبال أوتادًا
بيان آفرينش كوه ها، در پاسخ آنان كه درباره معاد پرسش هايى را مطرح كرده بودند; گوياى آن است كه اگر معاد نباشد، براى پديده هايى همچون زمين و كوه هاى آن توجيهى نمى توان يافت.
فوايد كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 19 - 8
8- كوه ها ، محل پيدايش معادن
و أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مرجع ضمير {فيها}، {رواسى} باشد. در اين صورت مراد آيه، پيدايش معدنها خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 15 - 1،2،3
1- خداوند ، كوه ها را ثابت و استوار در
زمين قرار داده است تا آن را چونان بسترى آرام براى انسان مهيا سازد .
و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم
{رواسى} (جمع راسية) از ماده {رسو} بوده و به معناى ثبوت و استوارى است و مراد از آن كوههاست كه به خاطر وصف غالبشان به اين نام، نام گذارى شده اند و {القاء} وقتى با {فى} همراه باشد به معناى قرار دادن است.
2- كوه ها ، از جنبش ها و لرزش هاى زمين جلوگيرى مى كند .
و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم
{ميد} در لغت اضطراب و لغزش چيزهاى بزرگ را گويند و چون اين آيه در مقام بيان نعمتهاى خداست و اضطراب و لرزش زمين نعمت نيست، معلوم مى شود كه {أن تميدبكم} در اصل {لأن لاتميدبكم} يا {كراهية أن تميدبكم} بوده است; يعنى، كوهها را در زمين قرار داد تا زمين شما را نلرزاند.
3- زمين بدون وجود كوه ها ، داراى جنبش و لرزش بوده و براى زندگى انسان مناسب نيست .
و ألقى فى الأرض روسى أن تميدبكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 31 - 1
1- آفرينش كوه هاى استوار براى جلوگيرى زمين از لرزاندن و جنباندن انسان ها است .
و جعلنا فى الأرض روسى أن تميد بهم
{رسا} به معناى {ثَبَت} و {رَسَخ} است و به كوه ها از آن جهت كه خود راسخ و استواراند و مانع اضطراب و لرزش زمين مى شوند، {رواسى} گفته مى شود. {ميد} (مصدر {تميد}) به معناى اضطراب و حركت به سمت هاى گوناگون است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31
- 10 - 5،6
5 - زمين ، بدون وجود كوه ها ، در معرض لرزش هاى مداوم بوده و مناسب زندگى نيست .
و ألقى فى الأرض روسى أن تميد بكم
6 - كوه ها ، از جنبش و لرزش زمين جلوگيرى مى كنند و براى آماده كردن آن براى زيستن بشر ، نقش دارند .
و ألقى فى الأرض روسى أن تميد بكم
{ميد} در لغت، {اضطراب و لرزش چيزهاى بزرگ} را گويند. چون آيه درصدد بيان نعمت هاى خداوند است و لرزش، نمى تواند نعمت باشد، معلوم مى شود كه {أن تميد}، {أن لاتميد} و يا {كراهيه تميد بكم} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 7 - 3
3_ سطح زمين ، بدون وجود كوه ها فاقد ثبات و استقرار *
و ألقينا فيها روسى
خداوند، پس از مسأله امتداد و گسترش سطح زمين، از وجود كوه ها به عنوان عناصرى استوار (رواسى) ياد كرده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه ثبات و استقرار سطح رويين زمين، مديون استوارى كوه ها است و بدون وجود كوه ها، فاقد ثبات و استوارى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 27 - 2،4،5
2 - وجود كوه هاى استوار و بلند ، از نعمت هاى الهى براى بشر و تأثيرگذار در زندگى انسان ها
و جعلنا فيها روسى ش_مخ_ت
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين دسته از آيات، ضمن آن كه در بيان نشانه هاى قدرت عظيم خداوند است; مى تواند درصدد بيان نعمت هاى الهى براى بشر نيز باشد.
4 -
كوه ها ، از منابع تأمين آب براى بشر
و جعلنا فيها روسى ش_مخ_ت و أسقين_كم ماء
يادآورى سيراب شدن بشر از آب هاى گوارا _ پس از بيان آفرينش كوه هاى استوار و بلند در زمين _ مى تواند بيانگر مطلب ياده شده باشد.
5 - آب سارى و جوشيده از كوه ها ، آبى گوارا و مناسب براى نوشيدن انسان ها
و أسقين_كم ماء فراتًا
{فرات}، به معناى گوارا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 7 - 1
1 - كوه ها مانند ميخ هاى مستحكم ، با رسوخ در زمين مانع لرزش آن شده و اجزاى$ آن را به هم پيوند داده است .
و الجبال أوتادًا
{أوتاد} (جمع {وتد}); يعنى، ميخ ها. تشبيه كوه ها به {ميخ}، به اين لحاظ است كه آرامش و استحكام زمين و از هم نپاشيدن آن، وابسته به وجود كوه ها است; زيرا بدون وجود كوه ها، حركت لايه هاى زمين به روى يكديگر و پيدايش زلزله هاى فراگير، آرامش و استقرار آن را به هم مى زد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 33 - 1
1 - سودمندى آسمان ، شب ، روز ، زمين ، آب ، گياه و كوه ها براى انسان و دام ، هدف خداوند از آفرينش و سامان بخشى آنها است .
مت_عًا لكم و لأنع_مكم
{متاعاً} مفعول له است. اين كلمه گرچه اسم است براى هر چيزى كه سودمند باشد (لسان العرب); ولى در اين آيه جايگزين مصدر شده است; يعنى، {تمتيعاً لكم}.
قانونمندى خلقت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 7 - 3
3 - آفرينش كوه ها ، داراى غايت و هدف است .
و الجبال أوتادًا
مراحل خلقت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 10 - 4
4 - آفرينش كوه هاى استوار ، ايجاد نعمت ها و تقدير معيشت موجودات زمين در چهار روز ( مرحله )
و جعل فيها روسى من فوقها . .. فى أربعة أيّام
برداشت ياد شده براين اساس است كه {فى أربعة أيّام} ظرف براى مجموع عبارت هاى آيه باشد.
مطالعه استقرار كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 19 - 1،2
1 - خداوند ، ترغيب كننده مردم به بررسى و دقّت در كيفيت استوار ماندن كوه ها در زمين
و إلى الجبال كيف نصبت
{نصب} به معناى برپاداشتن و راست نگه داشتن چيزى در حالت اعتدال است. (مقاييس اللغة)
2 - تحقيق و تدبر در علل برقرار ماندن كوه ها ، مايه توجه به قدرت خداوند بر ايجاد معاد
و إلى الجبال كيف نصبت
منافع استقرار كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 20 - 3
3 - آفرينش شتر ، برافراشتن آسمان ، استوارسازى كوه ها و هموار ساختن زمين ، داراى منافعى درخور توجه براى انسان ها است .
أفلاينظرون إلى . .. و إلى الأرض كيف سطحت
آيه شريفه، گرچه توجّه دادن انسان ها به مظاهر قدرت خداوند در زمين و آسمان است; ولى تكيه بر اوصاف ياد شده، نشانه سودمند بودن آنها به حال آنان است.
منشأ
استقامت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 32 - 2
2 - آفرينش كوه هاى پايدار و تزلزل ناپذير ، نشان قدرت خداوند بر احياى دوباره انسان ها است .
ءأنتم . .. و الجبال أرسيها
منشأ استقرار كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 3 - 1
1_ خداوند ، گسترنده زمين و قرار دهنده كوه ها و رود ها در دل آن
و هو الذى مدّ الأرض و جعل فيها روسى و أنه_رًا
{مدّ} به معناى گسترانيدن و پهن كردن است. {رواسى} (جمع راسية) به معناى كوههاى استوار است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 32 - 1
1 - خداوند ، كوه ها را استوار و پابرجا قرار داد .
و الجبال أرسيها
فعل {أرسى}; يعنى، ثابت و استوار ساخت (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 19 - 1،2
1 - خداوند ، ترغيب كننده مردم به بررسى و دقّت در كيفيت استوار ماندن كوه ها در زمين
و إلى الجبال كيف نصبت
{نصب} به معناى برپاداشتن و راست نگه داشتن چيزى در حالت اعتدال است. (مقاييس اللغة)
2 - تحقيق و تدبر در علل برقرار ماندن كوه ها ، مايه توجه به قدرت خداوند بر ايجاد معاد
و إلى الجبال كيف نصبت
منشأ انهدام كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 88 - 12
12 - متلاشى شدن و به حركت درآمدن كوه ها در فضا ، بر اثر
نفخ صور
و يوم ينفخ فى الصور . .. و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب
ذكر {ترى الجبال. ..} در ادامه {يوم ينفخ فى الصور...} مى تواند به منظور بيان رخدادهايى باشد كه در پى دميده شدن در صور، در نظام طبيعت ظاهر مى گردد. بنابراين معناى آيه بالا چنين مى شود: تو اين كوه ها را مى بينى و مى پندارى كه ايستا و غيرقابل حركت اند; در حالى كه آنها روزى كه در صور دميده شود، چون ابر در آسمان به حركت در خواهند آمد.
منشأ حركت كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 88 - 12
12 - متلاشى شدن و به حركت درآمدن كوه ها در فضا ، بر اثر نفخ صور
و يوم ينفخ فى الصور . .. و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب
ذكر {ترى الجبال. ..} در ادامه {يوم ينفخ فى الصور...} مى تواند به منظور بيان رخدادهايى باشد كه در پى دميده شدن در صور، در نظام طبيعت ظاهر مى گردد. بنابراين معناى آيه بالا چنين مى شود: تو اين كوه ها را مى بينى و مى پندارى كه ايستا و غيرقابل حركت اند; در حالى كه آنها روزى كه در صور دميده شود، چون ابر در آسمان به حركت در خواهند آمد.
نقش كوه ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 31 - 4
4- اهميت و نقش حياتى كوه ها و راه هاى طبيعى براى زندگى انسان ها
و جعلنا فى الأرض روسى أن تميد بهم .
.. سبلاً لعلّهم يهتدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 61 - 2
2 - رود ها و نهر هاى جارى بر بستر شكاف هاى زمين و كوه هاى استوار بر پهنه آن ، نمودى ديگر از تدبير خداى يگانه
و جعل خل_لها أنه_رًا و جعل لها روسى
{خلال} (جمع {خلل}) به معناى شكاف ها است. {نهر} (مفرد {أنهار}) مشترك لفظى است ميان آب جارى و مكانى كه در آن آب روان باشد. بنابراين، عبارت {جعل خلالها أنهاراً} را مى توان به دو صورت زير معنا كرد: 1_ شكاف هاى زمين را مكانى براى جريان آب قرار داده است. 2_ در بستر شكاف هاى زمين آب هاى روان قرار داده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 11 - 1
1 - آسمان ها و كوه ها و جنبندگان و . . . ، تبلور آفرينندگى خداوند است .
ه_ذا خلق اللّه فأرونى ماذا خلق الذين من دونه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 7 - 2
2_ وجود كوه هاى استوار بر بستر زمين ، از آيات الهى است .
و ألقينا فيها روسى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 1 - 6
6 - نقش مهم كوه ها ، در نظام زمين و طبيعت
و الطّور
در صورتى كه {طور} به معناى مطلق كوه باشد، از مورد قسم قرار گرفتن آن، اهميت آن در نظام زمين، استفاده مى شود.
كهانت
تهمت كهانت به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
19 - حاقه - 69 - 42 - 4
4 - اتهام كهانت به قرآن و كاهنى به پپامبراسلام ( ص ) ، از سوى كافران و مشركان
و لا بقول كاهن
تهمت كهانت به محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 29 - 7
7 - اتهام كهانت و جنون به پيامبر ( ص ) ، از سوى كافران
فما أنت بنعمت ربّك بكاهن و لامجنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 42 - 4
4 - اتهام كهانت به قرآن و كاهنى به پپامبراسلام ( ص ) ، از سوى كافران و مشركان
و لا بقول كاهن
قرآن و كهانت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 42 - 2
2 - قرآن ، به تحقيق از سنخ كهانت و كلامى كاهنانه نيست .
و لا بقول كاهن
محمد(ص) و كهانت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 29 - 5
5 - پيامبر ( ص ) ، مصون از هر گونه كهانت و جنون ، در پرتو عنايت پروردگار خويش
فما أنت بنعمت ربّك بكاهن و لامجنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 42 - 1
1 - پيامبراسلام ( ص ) ، به تحقيق كاهن نبود .
و لا بقول كاهن
ناپسندى كهانت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 29 - 9
9 - { كهانت } ، امرى مذموم و نكوهيده *
فما أنت بنعمت ربّك بكاهن
از
اين كه وجود نعمت الهى، عامل مصونيت از كهانت شمرده شده است; نوعى تنافر ميان آن دو، استفاده مى شود; يعنى، كاهن به دور از رحمت الهى است.
نقش كهانت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 7 - 10
10 - { و سئل أبوعبداللّه ( ع ) عن قوله : { يعلمون ظاهراً من الحياة الدنيا } ؟ فقال : منه الزجر و النجوم ;
در مجمع البيان آمده است كه از امام صادق(ع) درباره معناى اين سخن خداوند {يعلمون ظاهراً من الحياة الدنيا} سؤال شد. فرمود: از جمله آنها (يعنى از جمله دانش هاى ظاهرى حيات دنيا) نوعى كهانت و استفاده از علم نجوم است.}.
{كيفر}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 88 - 2،4
2 _ لعنت دائمى و عذاب تخفيف ناپذير ، كيفر يهود و نصارا ، بجهت كفر آگاهانه آنان به پيامبر ( ص )
قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. خالدين فيها لا يخفّف عنهم العذاب
بنابراينكه {قوما كفروا} شامل يهود و نصارا نيز باشد.
4 _ تأثير علم و آگاهى گناهكاران ، در مقدار و كيفيّت عذاب آنان
كفروا بعد ايمانهم و شهدوا انّ الرّسول حق و جاءهم البيّنات . .. لا يخفّف عنهم الع
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 106 - 5،11،14،16
5 _ روسياهى و عذاب مرتدّان در قيامت
فاما الذين اسودّت وجوههم اكفرتم بعد ايمانكم فذوقوا العذاب
11 _ مرتدّانِ روسياه ، مورد بازخواست و سرزنش در قيامت
فاما الذين اسودّت وجوههم اكفرتم بعد ايمانكم
14 _ عذاب
اُخروى آدمى ، نتيجه كفر و اعمال بد او
فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون
{تكفرون . .. }، مى تواند هم شامل كفر عملى و هم اعتقادى باشد.
16 _ در قيامت عمل كنندگان به سنّت رسول اللّه ( ص ) ، روسفيد و بدعتگزاران روسياهند .
يوم تبيضّ وجوه و تسودّ وجوه
رسول خدا (ص) درباره آيه {يوم تبيضّ وجوه . .. }، فرمود: تبيضّ وجوه اهل السّنة و تسودّ وجوه اهل البدع
_______________________________
الدّر المنثور، ج 2، ص 291.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 128 - 7،8،14
7 _ توبه مشركان و پذيرش آن از سوى خداوند و يا عذاب و مجازات آنان ، هدفى براى نصرت الهى به رزمندگان بدر
ولقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع طرفاً ... او يتوب عليهم
جمله {يتوب عليهم} و نيز {يعذّبهم}، عطف است بر {يقطع طرفاً}; و اين جمله متعلق به {نصركم اللّه ببدر} است. و لذا عذاب مشركان و پذيرش توبه آنان نيز از اهداف پيروزى جنگ بدر خواهد بود.
8 _ كيفر و مجازات و يا پذيرش توبه مشركان ، در اختيار خداوند است ، نه پيامبر ( ص )
ليس لك من الامر شىء او يتوب عليهم او يعذّبهم
پذيرش توبه و عذاب مشركان، مى تواند از مصاديق جمله {ليس لك من الامر شىء} باشد.
14 _ دشمنان محارب با اهل ايمان ، مستحقّ عذاب الهى
او يعذّبهم فانّهم ظالمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 129 - 7
7 _ اصل ، در مشيّت الهى ، آمرزش بندگان است ، نه عذاب آنان
يغفر لمن يشآء و يعذّب من
يشآء و اللّه غفور رحيم
تقديم ذكرى آمرزش بر عذاب، دلالت بر تقديم واقعى و اصالت مغفرت الهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 137 - 13
13 _ برخى از گناهان آدمى ، در پى دارنده عذاب هاى دنيوى
كيف كان عاقبة المكذّبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 151 - 19،20
19 _ آتشِ دوزخ ، جايگاه و فرجام شوم كفرپيشگان مشرك
سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرعب . .. و ماويهم النّار و بئس مثوى الظّالمين
20 _ آتش دوزخ ، جايگاه و فرجام شوم ستم پيشگان
و ماويهم النّار و بئس مثوى الظّالمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 152 - 26
26 _ سستى در نبرد با دشمن ، نزاع و پراكندگى و تخلف از دستورات فرماندهى ، گناه و موجب استحقاق عقاب
حتّى اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنكم
ظاهر كلمه عفو اين است كه گناهى صورت گرفته باشد و گناه در اين مورد همان سستى و نزاع و سرپيچى از دستورات فرماندهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 161 - 8،11،13،14،15،16
8 _ رسوايى و مجازات خيانتكاران در قيامت
و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت
11 _ خيانتكاران ، دريافت كنندگان كامل ( بدون كم و زياد ) جزاى رفتار ناپسند خويش ، در روز رستاخيز
و من يغلل . .. ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لايظلمون
13 _ پاداش و جزاىِ
كردار آدمى در قيامت بر اساس عدل
ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لا يظلمون
14 _ ضرورت برپايى قيامت و معاد براى دريافت تمامى جزا ها و پاداش هاى اعمال *
و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لا يظلمون
جمله {و هم لا يظلمون} (عدالت الهى)، پس از جمله {توفّى كلّ نفس ما كسبت}، بيانگر اين است كه ستم نشدن بر انسانها در گرو دريافت كامل جزا و پاداش اعمال آنان مى باشد ; و اين معنا تنها در قيامت تحقق مى يابد.
15 _ هر كس در چيزى خيانت كند ، در قيامت آنرا در جهنّم ديده و بايد در آتش جهنّم رفته و آن را بيرون آورد .
و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة
امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. و من غلّ شيئا رآه يوم القيمة فى النّار ثمّ يكلّف ان يدخل اليه فيخرجه من النّار.
_______________________________
تفسير قمى، ج 1، ص 122 ; نورالثقلين، ج 1، ص 406، ح 417.
16 _ به مجازات رسيدن خيانتكاران در اموال امام در قيامت
و من يغلل يأت بما غلّ
امام صادق (ع): الغلول كلّ شىء غلّ عن الامام.
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 205، ح 148 ; تفسير برهان، ج 1، ص 324، ح 2.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 162 - 12
12 _ دوزخ ، جايگاه شوم ترك كنندگان جهاد ، خيانتكاران و آنانكه پيامبر ( ص ) را متّهم به خيانتكارى مى كنند .
انّ الّذين تولّوا منكم . .. و ما كان لنبىّ ان يغلّ ...
كمن بآء بسخط من اللّه و م
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 176 - 9،16
9 _ اراده الهى مبنى بر محروميّت حتمى شتابگران در كفر از بهره هاى اخروى
يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة
16 _ عذاب بزرگ اخروى در انتظار شتابگران در كفر است .
الّذين يسارعون فى الكفر . .. و لهم عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 177 - 9
9 _ عذاب دردناك الهى ، كيفر انتخاب كنندگان كفر به بهاى از دست دادن ايمان ( مرتدان )
انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان . .. لهم عذاب اليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 180 - 30
30 _ عذاب سخت الهى در قيامت ، فرجام بخلورزى و عدم انفاق از دارايى هاى فزون بر نياز
و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله
رسول اللّه (ص): ما من ذى رحم يأتى ذا رحمة فيسأله من فضل ما اعطاه اللّه اياه فيبخل عليه الّا خرج له يوم القيامة من جهنّم شجاع يتلمّظ حتى يطوّقه. ثم قرأ {و لا يحسبنّ ... }.
_______________________________
الدر المنثور، ج 2، ص 395.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 181 - 16
16 _ نسبت ناروا به خداوند و كشتن پيامبران ، گناهى بزرگ و موجب عذاب سوزان دوزخ
سنكتب ما قالوا و قتلهم الانبيآء بغير حقّ و نقول ذوقوا عذاب الحريق
{حريق}، به معناى محرِق (سوزاننده) است. گفتنى است عذاب سوزان براى كشتن پيامبران
و نسبت ناروا به خدا دادن، حاكى از بزرگى چنين گناهانى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 182 - 2،3،7،8،9،12،14
2 _ عذاب و كيفر اخروى انسان ها ، نتيجه عملكرد خود آنان
ذلك بما قدّمت ايديكم
3 _ سهيم بودن يهود زمان پيامبر ( ص ) در گناه پدران خويش ( كشتار انبيا )
و قتلهم الانبيآء بغير حقّ . .. ذلك بما قدّمت ايديكم
بنابر اينكه خطاب در {ايديكم} به يهود عصر پيامبر (ص) باشد، جمله {ذلك بما قدّمت . .. } مى رساند كه آنان در گناه كشتن انبيا، كه به دست پدرانشان صورت گرفته، شريك هستند.
7 _ عدالت خداوند و دورى ساحت وى از ظلم ، مقتضى مجازات بخيلان و قاتلان انبيا
و لا يحسبنّ الّذين يبخلون . .. ذوقوا عذاب الحريق ... و انّ اللّه ليس بظلاّم للعب
جمله {و اَنّ اللّه . .. } عطف بر {ما قدّمت} مى باشد. بنابراين دليل ديگرى براى گرفتار شدن بخيلان و قاتلان انبيا به دوزخ است. يعنى عدالت خداوند اقتضا مى كند كه ستمگران را عذاب كند، ورنه به ستمديده ظلم شده است.
8 _ عذاب دوزخيان ، هرگز ستمى از سوى خداوند بر آنها نيست .
ذوقوا عذاب الحريق . .. و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد
بنابر اينكه {انّ اللّه . .. }، خبر براى مبتدايى محذوف باشد (الأمر و الشّأن انّ اللّه ليس ... )، بر اين مبنا، مراد از ستم نكردن خداوند _ به قرينه {ذلك بما قدّمت ايديكم} _ اين است كه خداوند در كيفر دادن ستم نمى كند.
9 _ عذاب دوزخيان ، هرگز فزونتر از اقتضاى
عملكرد آنان نخواهد بود .
ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدّمت ايديكم و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد
12 _ مجازات نكردن ستمگران ، ظلم بر ستمديدگان است .
ذوقوا عذاب الحريق . .. ذلك بما قدّمت ايديكم و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد
برداشت فوق مبتنى است بر احتمال اوّل (عطف {انّ اللّه . .. } بر {ما قدّمت})، است.
14 _ مجازات افزون بر گناه ، ظلمى بزرگ است .
و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 183 - 19
19 _ يهود عصر پيامبر ( ص ) با رضايت به كشتار انبيا توسط پيشينيان خود ، در حكم قاتلان انبيا
فلم قتلتموهم ان كنتم صادقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 185 - 5،10
5 _ دريافت برخى از پاداش ها و جزاى اعمال در غير قيامت ( دنيا و برزخ ) *
و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة
كلمه {انّما}، دريافت كامل پاداش و جزا را منحصر به روز قيامت مى كند، لذا مفهوم آن، دريافت برخى از جزا و پاداش در غير روز قيامت است و مراد از غير قيامت، مى تواند دنيا و يا برزخ و يا هر دو باشد.
10 _ دوزخ ، جزايى كامل براى اعمال ناپسند انسانها
و انّما توفّون . .. فمن زحزح عن النّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 188 - 10،11،13
10 _ واهى بودن پندار نجات عالمان اهل كتاب از عذاب الهى ، با وجود عملكرد ناشايست آنان ( كتمان حقايق و .
. . )
لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب
كلمه {مفازة}، مصدر ميمى و به معناى خلاص و نجات يافتن است.
11 _ عذاب دردناك الهى در انتظار خودپسندان و علاقه مندان به ستايش بيجا و چاپلوسى
لا تحسبنّ الّذين يفرحون . .. و يحبّون ... بمفازة ... و لهم عذاب اليم
13 _ عذابى دردناك در انتظار عالمان اهل كتاب به جهت كتمان حقايق و انتظار چاپلوسى و ستايش بيجا
لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 191 - 35
35 _ آتش ، وسيله اى براى عذاب دوزخيان
فقنا عذاب النّار
آثار اجراى قوانين كيفرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 54 - 17
17 - اجراى قوانين و مقررات كيفرى اديان الهى - هر چند كيفرى همانند كشته شدن باشد - تضمين كننده خير و سعادت خطاكاران است .
فاقتلوا أنفسكم ذلكم خير لكم عند بارئكم
آثار احساس مصونيت از كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 11 - 3
3 - غفلت از ياد خدا و احساس ايمنى از كيفر او ، عامل رواج يافتن ظلم و ستم بر مردم در خاندان فرعون
أن ائت القوم الظ_لمين . قوم فرعون ألايتّقون
از مجموع دو آيه استفاده مى شود كه تقوا (بيم داشتن از خشم خدا و كيفر كردار) مانع ظلم و تباهى است و خاندان فرعون به دليل بى بهره بودن از عنصر تقوا، گرفتار ظلم و تباهى گشته بودند.
آثار ايمان به كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 15 - 8
8 - ايمان به قيامت و پاداش و كيفر آن روز ، عامل رهايى انسان از دلبستگى به متاع هاى مادى و دنيوى و سبب رويكرد او به آرمان هاى بلند معنوى و اخروى
إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة و اللّه عنده أجر عظيم
آثار ترس از كيفر خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 58 - 4
4 - بيم از خدا و كيفر او ، زمينه ساز ايمان آوردن به آيات او است .
إنّ الذين هم من خشية ربّهم . .. و الذين هم بأي_ت ربّهم يؤمنون
تقديم {خشيت} بر {ايمان} مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.
آثار تكذيب كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 42 - 8
8 - انكار مستمر وجود كيفر و عذاب در قيامت ، عذاب آور است .
ذوقوا عذاب النار الّتى كنتم بها تكذّبون
آثار تكذيب كيفر هاى اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 9 - 3
3 - چيزى جز دروغ پنداشتن كيفر هاى اخروى ، گنه كاران و كافران را به احساس امنيت از عذاب سوق نداده است .
بل تكذّبون بالدين
مراد از {دين} به قرينه آيات بعد _ كه در آنها قيامت با عنوان {يوم الدين} ياد شده _ جزاى اعمال است. حرف {بل} _ كه براى اضراب است _ بيانگر آن است كه كافران و گناه كاران، گرچه توجيهاتى نزد خود دارند; ولى محرّك اصلى آنان، چيزى جز دروغ دانستن كيفرهاى آخرت
نيست.
آثار ذكر كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 9 - 9
9 - اعتقاد به قيامت و توجه داشتن به كيفر و پاداش الهى در آن ، موجب تقويت روح تقواپيشگى در انسان
و اتّقوا اللّه الذى إليه تحشرون
يادآورى حشر انسان ها در قيامت _ پس از توصيه به تقوا _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 3 - 8
8 - توجّه به كيفر اخروى ، مانع برترنمايى و تفاخر است .
كلاّ سوف تعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 4 - 6
6 - توجّه به كيفر اخروى ، مانع برترى نمايى و تفاخر است .
ثمّ كلاّ سوف تعلمون
آثار ذكر كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 35 - 5
5- توجه به كيفر حتمى كافران در قيامت ، زمينه ساز صبر و شكيبايى رهبران الهى در برابر عنادورزى هاى مخالفان
يعرض الذين كفروا على النار . .. فاصبر كما صبر أولواالعزم من الرسل
{فاء} در {فاصبر}، تفريع را افاده مى كند و ارتباط اين آيه با آيه قبل، صبر را فرع و نتيجه توجه به عذاب كافران قرار داده است.
آثار سرعت در كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 6
6 - وعده رويارويى قهرآميز و سريع خداوند با كافران و گرفتار ساختن آنان در قبضه قدرت خود ، مايه آرامش و تسلاّى خاطر پيامبر
( ص ) و مؤمنان
إنّ بطش ربّك لشديد
خطاب به پيامبر(ص)، به هنگام بيان مؤاخذه كافران، بيانگر تأثير مثبت اين خبر در روحيه آن حضرت و پيروان ايشان است.
آثار غفلت از كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 57 - 3
3- بزرگ ترين ظلم ها و جنايت ها در تاريخ بشر ، داراى ريشه در انكار آيات الهى و غفلت از كيفر اَعمال است . *
و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها و نسى ما قدّمت يداه
برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه منظور از ظلم در {من أظلم} صرفاً، ظلم به نفس نباشد، بلكه علاوه بر آن، شامل ظلم به غير نيز بشود و جمله {نسى ما قدمت يداه} كنايه از عدم اعتقاد به كيفر كردار و بقاى عمل باشد.
آثار غفلت از كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 63 - 5
5 - غفلت از نظام ثبت و حسابرسى دقيق اعمال و كيفر و پاداش اخروى ، عامل بيگانگى كافران با اعمال نيك و آلودگى آنان به كردار هاى بد و ناشايست
بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا . .. هم لها ع_ملون
آثار كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 15 - 6
6 - كيفر و پاداش و تشويق و تهديد ، دو عامل بهم پيوسته و ضرورى ، براى هدايت و تربيت انسان
ذوقوا فتنتكم . .. إنّ المتقين فى جنّ_ت
خداوند، در كنار تهديد و كيفر كافران، به تشويق و پاداش مؤمنان تقواپيشه پرداخته است.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 34 - 6
6 - مقرر كردن { كيفر و پاداش } و { تنبيه و تشويق } ، دو روش هدايتى و تربيتى قرآن
كذلك العذاب و لعذاب الأخرة أكبر . .. إنّ للمتّقين عند ربّهم جنّ_ت النعيم
آثار كيفر اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 35 - 2
2 - تماشاى كيفر هاى كافران در قيامت ، براى مؤمنان لذت بخش است .
على الأرائك ينظرون
آثار كيفر بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 6 - 12
12- روى كرد عمومى بنى اسرائيل به صلاح و شايستگى ، پس از تحمل مجازات افساد خويش و قبول شكست از مردانى جنگاور
لتفسدنّ فى الأرض . .. بعثنا عليكم عبادًا لنا أُولى بأس شديد ... ثمّ رددنا لكم ال
قرينه دو آيه بعد {إن عدتم عدنا} دلالت مى كند بر اينكه بنى اسرائيل پس از شكست خود، متنبه شده اند و براى همين جهت، خداوند هم آنان را امداد كرده است.
آثار كيفر دنيوى ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 61 - 7
7- در صورت تصميم خداوند بر عقوبت و مؤاخذه دنيوى ظالمان ، همه انسان ها به هلاكت مى رسيدند و نسلشان منقرض مى شد . *
و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم ما ترك عليها من دابّة
احتمال دارد به قرينه {الناس} و {بظلمهم} و نيز تناسب كيفر با گناه گناهكار، مراد از {دابّة} انسانها باشد.
آثار كيفر كافران
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 11 - 2
2 _ مجازات كفار و منكران قيامت ( از ميان برداشتن ايشان ) منجر به انقراض نسل بشر خواهد شد .
و لو يعجل اللّه للناس الشر . .. لقضى إليهم أجلهم
{ال} در {الناس} ال جنسيه و مفيد استغراق است; يعنى، اگر سنت الهى درباره جوامع بشرى اين بود كه هر انسان كفرپيشه را در دنيا بى درنگ مجازات كند، هر آينه تا كنون زمين از وجود انسان تهى شده و نسل بشر منقرض گشته بود. در حالى كه اين با فلسفه آفرينش انسان (و لكم فى الأرض مستقر و متاع إلى حين. بقره / 36) ناسازگار است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 6
6 - وعده رويارويى قهرآميز و سريع خداوند با كافران و گرفتار ساختن آنان در قبضه قدرت خود ، مايه آرامش و تسلاّى خاطر پيامبر ( ص ) و مؤمنان
إنّ بطش ربّك لشديد
خطاب به پيامبر(ص)، به هنگام بيان مؤاخذه كافران، بيانگر تأثير مثبت اين خبر در روحيه آن حضرت و پيروان ايشان است.
آثار كيفر گناهكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 203 - 2
2 - كيفر دردناك الهى ، زداينده غفلت و سرمستى مجرمان
فيأتيهم بغتة و هم لايشعرون . فيقولوا هل نحن منظرون
آثار كيفر هاى دنيوى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 42 - 10
10- كيفر هاى دنيوى ، بيدارباشى براى غافلان است .
و أُحيط بثمره . .. يقول ي_ليتنى
لم أُشرك بربّى أحدًا
آخرت محل كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 23 - 12
12 _ دنيا ، سراى تلاش است و جهان پس از مرگ ، براى كيفر و پاداش مى باشد .
إذا هم يبغون . .. متع الحيوة الدنيا ثم إلينا مرجعكم فننبئكم بما كنتم تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 27 - 1
1 _ دنيا سراى تلاش و آخرت سراى كيفر و پاداش است .
للذين أحسنوا الحسنى . .. و الذين كسبوا السيئات جزاء سيئة بمثلها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 111 - 10
10- دنيا ، ميدان عمل و آخرت صحنه دريافت پاداش و كيفر است .
يوم تأتى . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت
آسانى تشديد كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 30 - 6
6 - تشديد و دو چندان كردن كيفر گناه ، بر خداوند ، كارى آسان است .
من يأت منكنّ بف_حشة مبيّنة يض_عف لها العذاب ضعفين و كان ذلك على اللّه يسيرًا
ابزار كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 118 - 9
9- جعل برخى از محرمات الهى ، ممكن است به خاطر مجازات باشد نه به دليل وجود مفسده و ضرر در آنها .
و على الذين هادوا حرّمنا . .. و ما ظلمن_هم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون
محرمات خاص يهود، كيفر عملكرد خود آنان بود و اگر آنان ظلم نمى كردند، هيچ
مفسده اى در آن امور نبود كه بر آنان حرام شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 5،7
5- باد هاى كوبنده و درهم شكننده ، از عوامل خداوند در كيفر اعراض كنندگان از او
يعيدكم . .. فيرسل عليكم قاصفًا من الريح فيغرقكم بما كفرتم
{قاصف} از مصدر {قصف} به معناى شكننده است (مفردات راغب).
7- كفر به خداوند ، موجب كيفر شدن به وسيله بلا هاى طبيعى
فيرسل عليكم قاصفًا من الريح فيغرقكم بما كفرتم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 17 - 4،6
4 - كيفر هاى دنيوى خداوند ، ممكن است با ايجاد رخداد هاى طبيعى ( همانند سيلى بنيان كن ) تحقق پيدا كند .
فأرسلنا عليهم سيل العرم . .. ذلك جزين_هم
6 - از دست دادن نعمت و امكانات ، نوعى كيفر و مجازات است .
و اشكروا له . .. فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم جنّتين ذوات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 13 - 6
6 - صاعقه از كيفر هاى دنيوى خداوند ، براى برخى از امت هاى مشرك پيشين
أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 25 - 2
2 - گرفتارى كافران و دشمنان دين خدا ، در دام افراد وسوسه كننده و اغواگر ، كيفر الهى براى آنان است .
و قيّضنا لهم قرناء فزيّنوا لهم
از اين كه خداوند تعيين هم نشين اغواگر را براى كافران به خود نسبت داده (قيّضنا)، مطلب
ياد شده استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 11 - 5
5 - مظاهر رحمت ، مايه نقمت و نابودى خلق در نتيجه كفر و تكذيب
فكذّبوا عبدنا . .. ففتحنا أبوب السّماء بماء منهمر
با اين كه باران در نظام طبيعت، مايه حيات و رحمت است; ولى به گاه خشم الهى به عذابى بنيان برافكن تبديل مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 19 - 2
2 - عوامل طبيعى ، در خدمت اراده الهى ، براى كيفر اقوام حق ستيز
فكيف كان عذابى . .. إنّا أرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا
اجتناب از كيفر بى گناهان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 79 - 4
4_ لزوم پرهيز حاكمان از مجازات بى گناهان به جاى گنه كاران
قال معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا مت_عنا عنده
استهزاى كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 38 - 4
4- كافران دين ستيز مكه ، وعده ها و تهديد هاى الهى ( عذاب ، كيفراخروى و . . . ) را مورد استهزا و تمسخر قرار مى دادند .
و يقولون متى ه_ذا الوعد
جمله استفهاميه {و يقولون متى ه_ذا الوعد} براى تهكّم و استهزا است.
اصلاح در كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 41 - 17
17 - در مجازات مجرمان ، بايد به جهت هاى اصلاحى و تربيتى ، توجّه شود .
ليذيقهم . .. لعلّهم يرجعون
اعلام شخصى
بودن كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 25 - 1
1 - پيامبر ( ص ) مأمور ابلاغ پيام خداوند به مشركان ، درباره بازخواست نشدن هركسى از عمل ديگرى
قل لاتسئلون عمّا أجرمنا و لانسئل عمّا تعملون
اقرار به استحقاق كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 49 - 14
14- مجرمان ، در قيامت ، خود به بدكارى و استحقاق عقوبت خويش ، معترف خواهند بود .
ي_ويلتنا مال ه_ذا الكت_ب . .. و وجدوا ما عملوا حاضرًا و لايظلم ربّك أحدًا
اقسام كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 173 - 10
10 _ كيفر الهى داراى انواع گوناگون
فيعذبهم عذاباً أليماً
انبيا و كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 30 - 3
3_ همگان ، حتى پيامبران الهى ، در صورت طرد مؤمنان و ارتكاب گناه ، مستحق كيفر و مجازات الهى اند .
من ينصرنى من الله إن طردتهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 63 - 11
11_ تمرد كنندگان از فرمان خدا _ هر چند از پيامبران باشند _ در خطر گرفتار شدن به كيفر و مجازات الهى اند .
فمن ينصرنى من الله إن عصيته
{من الله} به معناى {من عذاب الله} است.
انذار از كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 7 - 8
8- نويد اعطاى پاداش براى عمل پسنديده و تهديد به كيفر براى اعمال ناپسند
، از شيوه هاى تربيتى قرآن
لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد
اهل مدين و كيفر شعيب(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 91 - 10
10_ عزت و احترام قبيله شعيب در نزد مردم مدين ، مانع آنان از كيفر دادن و سنگسار كردن آن حضرت
و لولا رهطك لرجمن_ك
از آن جا كه مردم مدين تصريح مى كنند كه شعيب(ع) در ميان آنان ضعيف است، معلوم مى شود مقصود آنان از {لولا رهطك} اين معنا نيست كه آنان توان مقابله با خاندان او را ندارند; بلكه _ به قرينه {ما أنت علينا بعزيز} و {أرهطى أعز. ..} در آيه بعد _ مراد از {لولا رهطك}، {لولا عزة قومك و كرامتهم عندنا ...} است.
اهميت كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 45 - 7
7 - مصلحت بقاى نسل انسان ها و حيات در زمين ، مهم تر از مصلحت عقوبت دنيايى بندگان گنه كار و كافران
و لو يؤاخذ اللّه الناس بما كسبوا ما ترك على ظهرها من دابّة و ل_كن يؤخّرهم إلى أج
اهميت كيفر گناهكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 86 - 15
15- سير در زمين و به كيفر رساندن اقوام ناصالح ، امرى پسنديده است .
حتّى إذابلغ . .. إمّا أن تعذّب
گزارش سفر ذى القرنين پس از بيان موهبت هاى الهى به او، نشانه شايسته بودن اقدامات او است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 45 - 7
7
- مصلحت بقاى نسل انسان ها و حيات در زمين ، مهم تر از مصلحت عقوبت دنيايى بندگان گنه كار و كافران
و لو يؤاخذ اللّه الناس بما كسبوا ما ترك على ظهرها من دابّة و ل_كن يؤخّرهم إلى أج
ايمان به كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 112 - 10
10_ توجه به قضاوت و داورى خداوند در قيامت و باور به پاداش و مجازات در آن سرا ، آدمى را به استقامت در راه دين وامى دارد .
لقضى بينهم . .. إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم أعم_لهم ... فاستقم كما أُمرت
برادران يوسف و كيفر دزد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 75 - 1،4
1_ فرزندان يعقوب ، برده شدن را كيفر و مجازات سرقت كننده جام پادشاه دانستند .
قالوا فما جزؤه . .. قالوا جزؤه من وجد فى رحله فهو جزؤه
مفاد جمله {فهو جزؤه} اين است كه سارق ملك كسى مى شود كه از اموال او دزدى شده است. در {مجمع البيان} آمده است كه: مدت اين استرقاق و ملكيت يك سال بوده است.
4_ فرزندان يعقوب ، ضمن تعيين مجازات سارق تصريح كردند كه خصوص سارق ( كسى كه جام شاهى در اثاثيه اش يافت شود ) مسؤول شناخته مى شود نه همه افراد كاروان
قالوا جزؤه من وجد فى رحله فهو جزؤه
فرزندان يعقوب در مقام پاسخ به اين پرسش كه {فما جزؤه} كافى بود كه بگويند: {هو جزؤه} ; ولى از آن جا كه همه كاروان به سرقت متهم شدند (أيّتها العير إنكم لس_رقون) لازم دانستند كه
با جواب تفصيلى (جزؤه من وجد فى رحله فهو جزؤه) بيان كنند كه همه كاروان مسؤول نيستند ; بلكه تنها آن كس كه جام شاهى در اثاثيه اش يافت شود، مسؤول است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 81 - 9،10
9_ فرزندان يعقوب در صورت آگاهى به وجود جام شاهى در اثاثيه بنيامين ، كيفر سارق در آيين خويش را بيان نمى كردند .
ما شهدنا إلاّ بما علمنا و ما كنا للغيب ح_فظين
برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه مراد از شهادت در {ما شهدنا} بيان حكم سارق _ كه آيه 75 (جزاؤه من وجد فى رحله) رساننده آن است _ باشد. بر اين اساس مفاد {ما شهدنا إلاّ بما علمنا و ما كنا للغيب حافظين} چنين مى شود: ما به آنچه مى دانستيم (كيفر سارق بردگى است) شهادت داديم ; ولى نمى دانستيم كه جام شاهى نزد بنيامين است تا از بيان آن حكم خوددارى كنيم. قابل ذكر است كه بر اين مبنا {حافظين} به معناى {عالمين} خواهد بود.
10_ بى اطلاعى برادران از امور نهانى ، اعتذار آنان در نزد يعقوب براى بيان كيفر سارق
ما شهدنا إلاّ بما علمنا و ما كنا للغيب ح_فظين
تأخير در كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 17 - 8
8 - تأخير در داورى و كيفر و پاداش ، كارى ظالمانه و به دور از عدالت است .
لا ظلم اليوم إنّ اللّه سريع الحساب
برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّ اللّه سريع الحساب} در مقام تعليل براى
{لاظلم اليوم} مى باشد; يعنى، در محكمه عدل الهى به كسى ستم نمى شود; چون خداوند با سرعت به حساب بندگانش رسيدگى خواهد كرد.
تأخير كيفر حق ستيزان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 93 - 15
15 - تأخير كيفر حق ستيزان ، براساس مصالح و نه معلول غفلت خداوند از كردار آنان
سيريكم ءاي_ته . .. و ما ربّك بغ_فل عمّا تعملون
با توجه به اين كه بيشتر آيات اين سوره، متوجه منكران رسالت پيامبر(ص) و توحيد ربوبى خداوند است، خاتمه يافتن سوره با تعبير {سيريكم آياته} و {ما ربّك بغافل. ..} مى رساند كه خداوند، از نشان دادن آيات انكار ناپذير خود، عاجز نيست و از كردار بندگان نيز غافل نمى باشد و به موقع جزاى آنان را خواهد داد.
تأخير كيفر دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 43 - 3
3 - مخالفت هاى كافران با پيام وحى و تأخير كيفر دنيايى آنان ، نبايستى پيامبر ( ص ) و مؤمنان را در تبلغ دين سست گرداند .
فإمّا نذهبنّ . .. فاستمسك بالذى أُوحى إليك
از تفريع اين آيه بر آيات پيشين _ كه مسأله اعراض كافران از وحى و كيفر آنان را مطرح كرده بود _ مطلب ياد شده استفاده مى شود.
تأخير كيفر ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 61 - 9،13
9- عفو موقت و تأخير در مؤاخذه و عقوبت ظالمان ، به معناى ر ها كردن هميشگى آنان نيست .
و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم ما
ترك عليها من دابّة و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى
13- تعيين اجل مقرر براى انسان ها و تصميم به مؤاخذه و عقوبت كردن ظالمان و يا تأخير آن ، به دست خداوند است .
و لو يؤاخذ الله الناس . .. و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى
تأخير كيفر گناهكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 58 - 6
6- مهلت يافتن گنه كاران و تأخير مجازات ايشان ، به معناى ايمنى ابدى آنان از كيفر نيست .
لو يؤاخذهم . .. بل لهم موعد لن يجدوا من دونه موئلاً
تبديل كيفر بنى نضير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 3 - 3
3 - بنى نضير ، به خاطر توطئه و خيانت ، مستحق كيفر و مجازاتى سخت بودند و اجراى حكم تبعيد عليه آنان ، تقديرى همراه با تخفيف براى ايشان بود .
و لولا أن . .. لعذّبهم فى الدنيا
تبديل كيفر به پاداش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 70 - 5،6
5 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، خداوند آثار بدى هاى آنان ( عقاب ) را محو و به جاى آنها ، آثار خوبى ها ( ثواب ) قرار مى دهد .
و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئ
6 _ توبه ، ايمان و عمل صالح ، موجب محو شدن
گناهان و آثار آنها ( عقاب ) و جايگزين شدن نيكى ها و آثار آنها ( ثواب ) به جاى آن گناهان
إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسن_ت
تبعيض در كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 123 - 11
11 _ ضرورت پرهيز از هرگونه تبعيض ، در اجراى مقررات و قوانين جزايى
من يعمل سوءاً يجز به
جمله {من يعمل . ..} داراى مضمونى عام و كلى است و شامل كيفرهاى دنيوى نيز مى شود.
ترجيح كيفر بر شرك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 20 - 10
10- اصحاب كهف ، در صورت گرفتارى به دست كافران ، سنگ سار شدن را بر پذيرش آيين شرك ترجيح مى دادند .
يرجموكم أو يعيدوكم فى ملّتهم و لن تفلحوا إذًا أبدًا
ارتباط جمله {و لن تفلحوا. ..} با {يعيدوكم} گوياى اين است كه اصحاب كهف، تنها، شرك و بازگشت به آيين قوم خويش را مانع رستگارى مى دانستند و درباره سنگ سار شدن چنين ديدگاهى نداشتند.
ترس از كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 13 - 1
1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام هراس داشتن خود از پيامد هاى ناگوار اخروى عصيان و نافرمانى خدا به مردم
قل إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم
تساوى در كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 67 - 3
3 _ همگونى زنان و مردان منافق ، در مجازات و
كيفر جرم نفاق
نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين. المنفقون و المنفقت بعضهم من بعض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 2
2 _ زنان و مردان منافق در استحقاق كيفر هاى الهى ، مساويند .
وعد اللّه المنفقين و المنفقت . .. نار جهنم خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 15 - 18
18 _ هيچ كس ، حتى پيامبران ، در صورت سرپيچى از فرمان هاى خدا از عذاب اخروى در امان نيستند .
إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 2 - 4
4- تساوى زن و مرد در حدود و كيفر زنا ( صد تازيانه )
الزانية و الزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 15 - 4
4 - تساوى انسان ها ، در برابر قانون كيفر و پاداش الهى
من عمل ص_لحًا . .. و من أساء
از عموم و شمول واژه {من}، مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 22 - 7
7 - نبود هيچ گونه استثنا و تبعيض ، در نظام كيفرى و پاداش دهى خداوند به خلق
و لتجزى كلّ نفس بما كسبت و هم لايظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 13 - 6
6 - تساوى مردان و زنان در عرصه قيامت ، از نظر كيفر و عذاب
و محروميت از ثواب ها و بهره هاى اخروى
يوم يقول المن_فقون و المن_فق_ت للذين ءامنوا انظرونا نقتبس من نوركم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 47 - 3
3 - همه انسان ها ، حتى پيامبران ، در برابر قوانين الهى برابر و مساوى اند .
فما منكم من أحد عنه ح_جزين
مجازات شدن پيامبر(ص) در برابر گناه و مخالفت با قوانين الهى، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 22 - 3
3 - همه انسان ها در برابر قوانين الهى برابراند و هيچ كس در جامعه اسلامى مصونيت قانونى ندارد .
قل إنّى لن يجيرنى من اللّه أحد
تشديد كيفر رهبران دينى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 75 - 3
3- كمترين لغزش رهبران الهى از مواضع تعيين شده به وسيله وحى ، داراى كيفرى دو چندان در دنيا و آخرت
تركن إليهم شيئًا قليلاً. إذًا لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف الممات
تشديد كيفر محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 75 - 1
1- هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر اينكه در صورت لغزش از مواضع اصولى خويش ، دچار كيفر دو چندان دنيوى و اخروى خواهد شد .
إذًا لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف الممات
تفاوت در كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 60 - 12
12 _ تفاوت كيفر هاى الهى ، نشاندهنده ميزان پليدى گناهان
قل هل انبئكم بشرّ
من ذلك مثوبة عند اللّه
تفاوت كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 83 - 11
11 - همه كافران در جرم و كيفر ، يكسان نيستند .
نحشر من كلّ أُمّة فوجًا ممّن يكذّب ب_اي_تنا
از اين كه از ميان تكذيب گران هر امت، تنهاگروهى در اين مرحله به منظور محاكمه و مجازات، جدا و محشور مى شوند; مى توان استفاده كرد كه اين گروه ها داراى گناهى سنگين تر و كيفرى متناسب با آن هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 10 - 12
12- كيفر الهى براى كافران ، داراى گونه هاى بسيار با نتايجى ويرانگر و مشابه *
دمّر اللّه عليهم و للك_فرين أمث_لها
جمع آمدن واژه {أمثالها} مى رساند كه مجازات ملت هاى كفر پيشه، هر چند در نابودى و ويرانگرى همگون است; اما در شكل متفاوت است.
تكذيب كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 87 - 3
3 - ادعاى در كار نبودن پاداش و كيفر پس از مرگ ، ادعايى دروغين و بى اساس است .
فلولا إن كنتم غير مدينين . ترجعونها إن كنتم ص_دقين
خطاب در {إن كنتم صادقين}، متوجه كسانى است كه منكر پاداش و كيفر در سراى ديگر بودند.
تكذيب كيفر عمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 8 - 3
3 - تناقض گويى كافران مكه ، در انكار معاد و كيفر كردار
إنّكم لفى قول مختلف
با توجه به اين كه آيات پيشين در مورد معاد و جزاى كردار
و آيات بعد در زمينه روز جزا است، ممكن است {قول مختلف} نظر به همين موضوع (معاد) داشته باشد.
تكذيب كيفر هاى خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 71 - 2
2 - ناباورى كافران نسبت به كيفر الهى ، على رغم يادآورى آنان به فرجام هلاكت بار مجرمان گذشته تاريخ
فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد
با توجه به ارتباط آيه مورد بحث با آيات قبل، برداشت ياد شده را مى توان استفاده كرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 9 - 4
4 - گناه ، تكذيب عملى كيفر هاى اخروى است .
ما غرّك . .. بل تكذّبون بالدين
{تكذّبون} مضارع و بيانگر اين است كه آنچه هم اكنون و از اين پس انجام مى دهيد، تكذيب عذاب الهى است.
تناسب كيفر با عمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 93 - 27
27 _ جزاى اعمال در آخرت، متناسب با نوع عمل و روحيات عمل كننده است.
اليوم تجزون عذاب الهون . .. كنتم عن ءايته تسكتبرون
خداوند در برابر روحيه استكبارى و خودبرتربينى ظالمان، آنان را به عذاب خواركننده (الهون) وعده مى دهد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 147 - 6
6 _ كيفر هاى الهى همطراز و متعادل با اعمال و رفتار انسانهاست .
هل يجزون إلا ما كانوا يعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 111 - 4،8
4_ پاداش ها و
كيفر هاى خداوند ، با اعمال و رفتار آدميان مطابقت داشته و كاستى ندارد .
ليوفينّهم ربك أعم_لهم
{توفية} (مصدر يوفى) به معناى به طور كامل و تمام پرداختن است.
8_ رساندن انسان ها به سزايى كامل و مطابق با اعمال و رفتار آنان ، تنها درخور كسى است كه به تمام اعمال و جزئيات رفتار ايشان آگاه باشد .
ليوفينّهم ربك أعم_لهم إنه بما يعملون خبير
بيان آگاهى خداوند به تمامى اعمال و جزئيات آن ، پس از مطرح ساختن اداى كامل پاداش و كيفر اعمال ، گوياى برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 51 - 4
4- كيفر و پاداش الهى به انسان ها در قيامت ، كاملاً مطابق و متناسب با كم و كيف رفتار آدمى است .
ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 57 - 6
6 - كيفر هاى اخروى ، متناسب با كردار هاى آدميان در دنيا
و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا . .. عذاب مهين
تناسب كيفر با گناه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 15 - 6
6 - همسانى كيفر هاى الهى با گناه گنهكاران
إنما نحن مستهزءون. اللّه يستهزئ بهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 124 - 11
11 _ ميان گناه و كيفر آن در نظام مجازات الهى نوعى تقابل و تناسب برقرار است.
و إذا جاءتهم ءاية قالوا لن نؤمن . .. سيصيب الذين أجرموا صغار عنداللّه
خداوند ذلت و خوارى را كيفر متكبران
در برابر آيات الهى قرار داده است كه با يكديگر تقابل تضاد دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 160 - 2،6
2 _ عمل ناشايست داراى كيفرى مانند آن و نه بيشتر
من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها
6 _ كيفر دادن گنهكاران به اندازه گناهشان ستم بر آنان نيست.
و من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها و هم لا يظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 4 - 6
6 _ عذابهاى الهى متناسب با گناه متخلفان است.
قليلا ما تذكرون. و كم من قرية أهلكنها فجاءها بأسنا بيتا أو هم قائلون
بيان زمان عذاب، يعنى شبانگاه و خواب نيمروز، كه هنگام غفلت مردم است، پس از بيان غفلت مردم از تذكارهاى الهى (قليلا ما تذكرون) اشاره به تناسب عذاب با گناه دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 67 - 18
18 _ تناسب كيفر ها و مجازات هاى الهى با عملكرد انسان
نسوا اللّه فنسيهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 8
8 _ عذاب جاودان جهنم تنها مجازات كافى براى منافقان و كافران و برابر با گناه كفر و نفاق آنان
وعد اللّه المنفقين . .. و الكفار نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 79 - 15
15 _ كيفر الهى براى گناهكاران ، متناسب با گناه آنان است .
فيسخرون منهم سخر اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7
- يونس - 10 - 27 - 4
4 _ كيفر هر كار بد در قيامت ، كيفرى متناسب با همان كار بد خواهد بود .
جزاء سيئة بمثلها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 52 - 7
7 _ بين كردار انسان و مجازات او در آخرت ، تناسب كامل وجود دارد .
ذوقوا عذاب الخلد هل تجزون إلا بما كنتم تكسبون
{باء} در جمله {هل تجزون إلا بما كنتم تكسبون} براى مقابله است و اين جمله مى تواند پاسخ اين سؤال باشد كه: چرا كافران به عذاب ابدى دچار خواهند شد؟ (ذوقوا العذاب الخلد) خداوند پاسخ مى فرمايد: اين حكم در مقابل رفتار و متناسب با گناهان خود آنان است. بنابراين بين كيفر (عذاب ابدى) و عمل آدمى، ارتباط و تناسب وجود دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 44 - 6
6- هر گناهى ، كيفر و عذاب متناسب خود را دارد .
و إن جهنّم لموعدهم أجمعين . لها سبعة أبوب لكلّ باب منهم جزء مقسوم
از اينكه گفته شده است: {براى هر گروهى از گمراهان در و يا طبقه اى مخصوص در جهنّم وجود دارد} به دست مى آيد كه گناهان متفاوتند و كيفر متناسب خود را دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 29 - 11
11- گناهان ، داراى رتبه هاى مختلف بوده و عذاب هاى متناسب با خود را دارند .
فادخلوا أبوب جهنّم خ_لدين فيها فلبئس مثوى المتكبّرين
برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {أبواب} اصناف باشد و اين
معنا نشان دهنده تناسب عذاب با گناه است. مؤيد برداشت فوق، تخصيص به ذكر متكبران از ميان جهنّميان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 34 - 14
14- برخى از گناهان ، عذابى فراگير و سخت تر از برخى ديگر دارند .
فأصابهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون
از اينكه براى {سيئه} واژه {أصاب} و براى استهزا {حاق} به كار رفته است، برداشت فوق استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 88 - 7
7- عذاب كافران ، به تناسب عملكرد و فساد آنان ، متفاوت است .
زدن_هم عذابًا فوق العذاب بما كانوا يفسدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 69 - 6
6- سركشان و عصيان گران در قيامت ، هر يك براى چشيدن عذاب ، گرفتار مرحله اى مناسب با كردار خويش خواهند بود .
ثمّ لننزعنّ من كلّ شيعة أيّهم أشدّ
جمله {لننزعنّ. ..} دلالت دارد كه بيرون كشيدن فردى كه از ديگران گنه كارتر است، تا آنجا ادامه خواهد يافت كه هر يك از عصيان گران در جايگاه مناسب خويش قرار گيرند و كيفر ببينند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 70 - 3
3- هركس به اندازه استحقاق و اولويت خود ، طعم عذاب دوزخ را خواهد چشيد .
ثمّ لنحن أعلم بالذين هم أولى بها صليًّا
درجه بندى مستحقان آتش دوزخ و تعيين اولويت هاى آنان، نشان از آن دارد كه همه يكسان عذاب نخواهند ديده; بلكه برخوردى متفاوت
و متناسب با هر يك صورت خواهد گرفت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 126 - 9
9 - كيفيت برانگيختن انسان و جزاى اعمال او در قيامت ، متناسب با عملكرد دنيايى او است .
فنسيتها . .. تنسى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 9 - 9
9 - وجود تناسب ميان گناه و كيفر آن در نظام كيفرى الهى
ثانى عطفه . .. له فى الدنيا خزى
برداشت فوق از مقابله {ثانى عطفه} (تكبر) با {خزى} (ذلت) به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 11 - 13،18،19
13 - تهديد شدن توطئه گران { افك } ، به انتقام و كيفر به ميزان نقش آنان در اين گناه از سوى خداوند .
إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم
18 - در گناه گروهى و دسته جمعى ، هر كس به قدر دخالتش در انجام آن ، مورد مؤاخذه قرار خواهد گرفت .
لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم والذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم
19 - طراحان و عاملان اصلى گناه و توطئه ، سزاوار كيفر و عقوبتى سخت تر و شديدتر از ديگر گناه كاران و توطئه گران
لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم والذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 188 - 4
4 - كيفر هاى الهى ، متناسب با اعمال آدميان
فأسقط علينا كسفًا . .. قال ربّى أعلم بما
تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 84 - 5،6
5 - هر عمل نيك در جهان آخرت ، داراى پاداش افزون و هر عمل بد داراى كيفر متناسب با آن خواهد بود .
من جاء بالحسنة . .. و من جاء بالسيّئة
{ال} در {الحسنة} و {السيّئة} براى جنس و مفيد استغراق است. بنابراين {من جاء بالحسنة}; يعنى، {هر كس هر عمل نيك بياورد} و {من جاء بالسيّئة}; يعنى، هر كس هر عمل بد بياورد.
6 - تبديل شدن اعمال ناپسند بدكاران به صورت كيفر در جهان آخرت
فلايجزى الذين عملوا السيّ_ئات إلاّ ما كانوا يعملون
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اعمال بدكاران در اين آيه به عنوان خود جزا مطرح شده است; نه {مجزى به}; يعنى، چيزى كه در مقابل آن جزا داده شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 40 - 1،2
1 - هر يك از فرعون و هامان و قارون مناسب گناهشان كيفر شدند .
فكلاًّ أخذنا بذنبه
2 - قوم عاد و ثمود ، مناسب گناهشان ، كيفر و عذاب شدند .
و عادًا و ثمودًا . .. و ق_رون ... فكلاًّ أخذنا بذنبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 14 - 14
14 - عمل ها و موضع گيرى ها هر كدام ، متناسب با خود ، عذاب و كيفر دارند .
فذوقوا بما نسيتم . .. ذوقوا ... بما كنتم تعملون
تكرار {ذوقوا} با ذكر سبب هر كدام از آنها، مى تواند بيان كننده اين نكته باشد كه هر كدام از
عمل ها و نيز برخوردهاى منفى با اعتقادات دينى، عذاب خاص خود را دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 33 - 23،24
23 - عذاب هاى خداوند ، متناسب با بدكردارى كيفرشدگان است .
هل يجزون إلاّ ما كانوا يعملون
24 - كيفر مستكبران و مستضعفان كافر در قيامت ، متناسب با كردار بد آنان است .
و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا . .. و جعلنا الأغل_ل فى أعناق الذين كفروا هل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 54 - 3،4
3 - مقدار مجازات الهى در قيامت ، بسته به ميزان اعمال انسان ها و متناسب با كم و كيف آنها است .
و لاتجزون إلاّ ما كنتم تعملون
در برداشت ياد شده {ما} در {ما كنتم} مجرور به مضاف محذوف دانسته شده و تقدير آن مى تواند چنين باشد: {و لاتجزون إلاّ على وفاق ما كنتم تعملون و على مقداره}.
4 - مجازات به ميزان رفتار و كردار و متناسب با كم و كيف آن ، جزايى است عادلانه .
فاليوم لاتظلم نفس شيئًا و لاتجزون إلاّ ما كنتم تعملون
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {و لاتجزون. ..} عطف بر جمله پيش (لاتظلم...) است و بيانگر چرايى و چگونگى ستم نشدن به انسان ها است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 39 - 1،2،3
1 - عذاب دردناك مشركان و كافران مستكبر در دوزخ ، تجسم اعمال خود آنان و متناسب با رفتار ايشان است .
لذائقوا العذاب الأليم . و ما تجزون
إلاّ ما كنتم تعملون
آيه شريفه، در واقع پاسخ سؤالى است كه از آيه قبل برمى آيد و آن اين كه: چرا عذاب مشركان مستكبر، عذابى دردناك است و آيا اين عذاب عادلانه است؟
2 - عذاب دردناك دوزخ ، كيفرى عادلانه و متناسب با رفتار شرك آلود و استكبار در برابر حق
العذاب الأليم . و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون
3 - مجازات هاى الهى در قيامت ، عادلانه و متناسب با اعمال و رفتار خود انسان هااست .
و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 70 - 2،3
2 - تناسب و مطابقت كامل كيفر و پاداش الهى ، با رفتار و كردار بندگان
و وفّيت كلّ نفس ما عملت
حذف مضاف در {ماعملت} _ كه در اصل {جزاء ماعملت} است _ مى تواند گوياى اين نكته باشد كه جزاى الهى، آن چنان با رفتار بندگان تناسب و مطابقت دارد كه گويا، آنچه داده مى شود خود عمل است نه جزاى آن.
3 - پاداش و كيفر مطابق و متناسب با رفتار ، پاداش و كيفرى است عادلانه و به حق .
و هم لايظلمون . و وفّيت كلّ نفس ما عملت
برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، به منزله بيان براى جمله {و هم لايظلمون} مى باشد; يعنى، ظلم نشدن در حق بندگان به اين خاطر است كه هر كسى مطابق آنچه انجام داده، جزا خواهد ديد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 40 - 1
1 - جزا و كيفر الهى در قيامت ، عادلانه
و متناسب با رفتار زشت انسان است .
من عمل سيّئة فلايجزى إلاّ مثلها
مقصود از مجازات به مثل، عادلانه بودن جزاى الهى و متناسب بودن آن با رفتار انسان ها است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 60 - 7
7 - مجازات پروردگار ، عادلانه و متناسب با نوع رفتار و كردار آدمى است .
إنّ الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنّم داخرين
مجازات شدن متكبران خود برتربين به خوارى و ذلت، گوياى حقيقت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 16 - 14
14 - تناسب كيفر هاى الهى با رفتار و عملكرد آدمى
فاستكبروا . .. عذاب الخزى ... و لعذاب الأخرة أخزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 28 - 11
11 - تناسب عذاب هاى الهى ، با گناهان و عملكرد آدميان
لهم فيها دار الخلد جزاء بما كانوا بأي_تنا يجحدون
گفتنى است كه در آيه شريفه در برابر انكار مستمر آيات الهى، عذاب مستمر و هميشگى قرار داده شده است. با الغاى خصوصيت از مورد، مطلب بالا قابل برداشت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 15
15- كيفر هاى الهى براى مجرمان ، متناسب با جرم و گناه ايشان *
تجزون عذاب الهون بما كنتم تستكبرون
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير {استكبار} در قبال {هون} اشاره به اين تناسب داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 49 - 4،5
4 - تناسب كامل
ميان كيفر و كردار مجرمان ، در نظام كيفرى خداوند
يوم يسحبون فى النار . .. إنّا كلّ شىء خلقن_ه بقدر
خداوند، پس از بيان مجازات مجرمان، در حقيقت اين قانون كلى را تذكر داده است كه تمامى برنامه هاى ما از روى عدل و حساب است. از آن جمله كيفر مجرمان است كه هر يك به تناسب عمل و استحقاقشان، كيفر خواهند ديد.
5 - { عن على بن أبى طالب ( ع ) إنّه سئل عن قوله اللّه : { إنّا كلّ شىء خلقناه بقدر } فقال : يقول اللّه عزّوجلّ إنّا كلّ شىء خلقناه لأهل النار بقدر أعمالهم ;
روايت شده كه از امام على بن ابى طالب(ع) [درباره] آيه {إنّا كلّ شىء خلقناه بقدر} سؤال شد، آن حضرت فرمود: خداوند مى فرمايد: ما هر چيز را براى اهل دوزخ به اندازه اعمالشان خلق نموديم}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 41 - 7
7 - مؤاخذه و كيفر خلايق ( جن و انس ) ، در قيامت براساس جرم آنان است .
يعرف المجرمون بسيم_هم فيؤخذ بالنوصى و الأقدام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 7 - 6
6 - وجود تناسب كامل ، بين كردار انسان و مجازات او در قيامت
إنّما تجزون ما كنتم تعملون
جمله {إنّما تجزون. ..} مى تواند پاسخ اين سؤال باشد كه چرا عذر كافران پذيرفته نمى شود و چرا نگهبانان دوزخ اين گونه با آنان برخوردى خشن و سختگيرانه دارند؟ خداوند در پاسخ مى فرمايد: اين حكم در مقابل رفتار و متناسب با گناهان خود آنان است.
بنابراين بين كيفر و عمل آدمى، ارتباط و تناسب وجود دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 35 - 4
4 - وجود تناسب ، ميان نوع گناه و كيفر الهى
و لايحضّ على طعام المسكين . فليس له اليوم ه_هنا حميم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 36 - 4
4 - وجود تناسب ، ميان گناه و كيفر الهى
و لايحضّ على طعام المسكين . .. و لا طعام إلاّ من غسلين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 8 - 7
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 26 - 1،2،4
1 - جهنميان به ميزان كردار خويش ، كيفر خواهند شد .
جزاء وفاقًا
{جزاء} مصدر است و نصب آن، يا براساس مفعول مطلق بودن آن است; يعنى، {يجزون جزاءً} و يا با تأويل به مشتق رفتن، حال براى {حميم} و {غسّاق} است. در صورت اول، مراد اين است كه كيفر آنان، كيفرى مناسب و به ميزان گناه آنان خواهد بود و در صورت دوم، همان {حميم} و {غسّاق} كيفر مناسب آنان است. هر يك از دو احتمال، مى تواند مبناى برداشت ياد شده باشد. {وفاقاً} گرچه مصدر است; ولى چون صفت مى باشد، به معناى {موافقاً} خواهد بود.
2 - نوشاندن آب جوشان و خونابه زخم به دوزخيانِ طغيان گر ، كيفرى هم طراز با طغيان گرى آنان است .
إلاّ حميمًا و غسّاقًا . جزاء وفاقًا
چنانچه كلمه {جزاء} حال براى {حميماً و غسّاقاً} باشد، نكته بالا قابل استفاده
است.
4 - تناسب عذاب و گناه ، در نظام كيفرى خداوند
جزاء وفاقًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 27 - 4
4 - محروميت دوزخيان از هواى مطبوع و آب ، عقوبتى مناسب با انكار معاد
لايذوقون فيها بردًا و لا شرابًا . .. إنّهم كانوا لايرجون حسابًا
كيفر دوزخيان در آيات پيشين، به دو صورت نفى و اثبات بيان شده است; آنان از هواى سرد و نوشيدنى، محروم اند(نفى) و به نوشيدن {حميم} و {غسّاق} مجبور خواهند بود(اثبات). {جزاء وفاقاً} آن را كيفرى مناسب با كردار آنان _ كه آن هم به صورت نفى و اثبات بوده _ بيان كرده است; آنها معاد را باور نداشتند(نفى) و آيات خدا را تكذيب مى كردند(اثبات). آيه {جزاء وفاقاً} دلالت دارد كه محروميت، كيفرى مناسب با بى اعتقادى است و نوشيدن مايع داغ و چركين، كيفر مناسب تكذيب است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 28 - 7
7 - نوشيدن آب جوشان و خونابه چركين و بدبو در جهنم ، عقوبتى مناسب با گناه تكذيب آيات الهى
إلاّ حميمًا و غسّاقًا . .. و كذّبوا ب_اي_تنا كذّابًا
ترتيب پنج آيه مورد بحث، به گونه اى است كه آيه {جزاء وفاقاً}، دو عقوبت قبل از خود را كيفرى مناسب، براى دو گناه بعد از خود قلمداد كرده است. عقوبت ها يكى منفى (لايذوقون) و ديگرى مثبت (إلاّ حميماً و غساقاً) بود و گناهان نيز يكى منفى (لايرجون) و ديگرى مثبت (كذّبوا) است. آيه {جزاء وفاقاً} در ميان آنها، گوياى تناسب عقوبت منفى با گناه منفى و تناسب
عقوبت مثبت با گناه مثبت است. برداشت ياد شده بيانگر تناسب دو مثبت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 30 - 2
2 - عذاب جهنم و افزايش آن ، نتيجه انكار معاد و تكذيب آيات الهى و عقوبتى متناسب با آن گناهان است .
فذوقوا فلن نزيدكم
{فاء} در {فذوقوا} و {فلن نزيدكم} دلالت مى كند كه چشيدن عذاب فزاينده پيامدى مناسب براى گناهان بيان شده در آيات پيشين است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 34 - 6
6 - تناسب عذاب و گناه ، در نظام كيفرى خداوند
إنّ الذين أجرموا كانوا من الذين ءامنوا يضحكون . .. فاليوم الذين ءامنوا من الكفّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 10 - 6،9
6 - تناسب گناه و عذاب ، در نظام كيفرى خداوند
الذين فتنوا . .. فلهم عذاب جهنّم
9 - گناه شكنجه دادن و سوزاندن مرد و زن مؤمن ، برابر و عذاب اخروى آن يكسان است .
الذين فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت . .. فلهم عذاب جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 20 - 6
6 - تناسب مجازات با گناه ، در نظام كيفرى خداوند
فى تكذيب . .. محيط
ر. ك. توضيح 5
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 16 - 3
3 - كيفر هاى الهى ، متناسب با گناه مجرمان است .
يكيدون . .. أكيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - شمس
- 91 - 14 - 10
10 - گناه ، هرچه بزرگ تر باشد ، كيفر آن سنگين تر خواهد بود .
فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم
حرف {باء} در {بذنبهم} بيانگر علت عقوبت سنگين ثموديان و نشانگر آن است كه اگر كيفر آنان شديد بود، به جهت گناهى بود كه از آنان سرزد. بنابراين ويژگى هاى كيفر، براساس خصوصيات گناه تعيين مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 4 - 9،10
9 - تناسب كيفر هاى اخروى ، با گناهان انسان
همزة لمزة . .. لينبذنّ فى الحطمة
برگزيدن نام {حطمة} _ كه نشانگر درهم شكسته شدن جهنميان در آتش است _ ممكن است در ارتباط با گناه {هَمْز} و {لَمْز} باشد كه باعث شكسته شدن شخصيت و اعتبار كسى نزد ديگران است. مادّه {نبذ} نيز كه بر افكندن تحقيرآميز دلالت دارد، چه بسا ناظر به تناسب آن با استهزاها و متلك انداختن هاى فرد دوزخى باشد.
10 - درهم شكسته شدن در آتش جهنم ، كيفرى مناسب براى درهم شكستن شخصيت مردم
همزة لمزة . .. لينبذنّ فى الحطمة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 7 - 4
4 - احاطه آتش دوزخ بر قلب عيب جويان ، كيفرى مناسب براى گناه افكار نارواى آنان درباره مردم
لمزة . .. الّتى تطّلع على الأفئدة
تهديد به حتميت كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 3 - 4
4 - خداوند ، تهديدكننده افزون نمايان عصر بعثت به كيفرى گريزناپذير
ألهيكم التكاثر . .. كلاّ سوف تعلمون
تهديد به كيفر
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 101 - 13
13_ خداوند ، مشركان عصر بعثت و منكران رسالت پيامبر ( ص ) را به عذاب و كيفر تهديد كرد .
فما أغنت عنهم ءالهتهم . .. لما جاء أمر ربك
خطاب كردن به پيامبر(ص) (لما جاء أمر ربك) و (ذلك من أنباء القرى نقصه عليك) در بيان نتيجه گيرى از سرگذشت اقوام پيشين، حاوى اين نكته است كه: مشركان عصر پيامبر نيز در خطر گرفتار شدن به آن گونه عذابها بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 37 - 11
11_ خداوند پيامبر ( ص ) را در صورت پيروى از آراى يهود و نصارا به عقوبتهايى از جانب خويش تهديد كرد .
ل_ئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من الله من ولىّ ولاواق
برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {من الله} متعلق به {ولىّ} و {واق} باشد. بر اين مبنا {ولىّ و واق} متضمن معناى {منع} است و جمله {مالك ...} چنين معنا مى شود: براى تو ياور و نگه دارنده اى كه تو را از [عذاب] خدا باز دارد، وجود نخواهد داشت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 29 - 5
5 - افرادى كه بخواهند از قانون جواز و ورود به خانه هاى غير مسكونى سوء استفاده كنند و نيتى جز بهره بردارى از آنها داشته باشند ، به كيفر الهى تهديد شده اند .
ليس عليكم أن تدخلوا بيوتًا غير مسكونة . .. و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون
جمله {و اللّه يعلم ما
تبدون و ما تكتمون} _ كه علم همه جانبه و فراگير الهى به نهان و آشكار انسان را به وى يادآورى مى شود _ هشدارى است به كسانى كه احكام ياد شده را رعايت نكنند و يا از آنها سوء استفاده كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 4 - 16
16 - تهديد بدكاران ، به كيفر اعمال از سوى خداوند
و اللّه بما تعملون بصير
يادآورى اين حقيقت كه خداوند، بر اعمال مردم آگاهى كامل دارد، دربردارنده تهديد بدكاران و نيز متضمن تشويق نيكوكاران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فيل - 105 - 1 - 9
9 - هشدار خداوند به مخالفان و حرمت شكنان كعبه و تهديد آنان به كيفرى نظير نابودى اصحاب فيل
ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل
تهديد به كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 61 - 11
11 - تهديد شرك پيشگان هدايت ناپذير صدراسلام از سوى خداوند ، به مؤاخذه و كيفر اخروى
ثمّ هو يوم القي_مة من المحضرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 42 - 7
7 - تهديد شدن كافران حق ناپذير و باطل گرا ، به كيفر الهى در قيامت
فذرهم . .. حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 4 - 3
3 - خداوند ، با تهديد رقابت كنندگان در امتيازات مادى ، بر ظهور حقيقت و مواجه شدن آنان با كيفر اخروى تأكيد كرده است
.
ثمّ كلاّ سوف تعلمون
تهديد به كيفر سخت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 15 - 5
5 - خداوند ، مخالفان پيامبر ( ص ) را در صورت تداوم بر مخالفت با نماز ، هدايت و تقوا ، به مؤاخذه اى سخت تهديد كرد .
لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية
تهديد به كيفر هاى دنيوى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 83 - 6
6_ خداوند ، مشركان و كافران به پيامبر ( ص ) را به كيفر هاى دنيوى و فرو ريختن سنگ هاى عذاب تهديد كرد .
و ما هى من الظ_لمين ببعيد
واقع شدن جمله {و ما هى . ..} پس از مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) (عند ربك) مى تواند قرينه بر اين باشد كه: از مصداقهاى مورد نظر براى {الظالمين} مشركان و كافران عصر بعثت است.
حتميت كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 39 - 7
7 - بازگشت به خداوند و دريافت كيفر يا پاداش او در سراى آخرت ، فرجام قطعى انسان ها است .
و ظنّوا أنّهم إلينا لايرجعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 13 - 13
13 - توجه به حتميت كيفر اخروى و بى ثمرى ندامت در قيامت ، عامل پرهيز از كفر و گناه است .
و لو ترى إذ المجرمون . .. لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 33 - 22
22 - پشيمانى
در قيامت ، مانع كيفر نشده و از آن نمى كاهد .
و أسرّوا الندامة . .. و جعلنا الأغل_ل فى أعناق الذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 36 - 2
2 - ربوبيت الهى در حق خلق ، مستلزم مسدود ساختن راه هرگونه فرار از كيفر كردارشان در قيامت
يرسل عليكما شواظ من نار و نحاس . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
از به كار رفتن وصف {ربّكما} و ارتباط آن با مفاد آيه قبل _ كه بيانگر ناتوانى فرار از صحنه قيامت بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 86 - 3
3 - كيفر و پاداش اخروى ، امرى قطعى و وعده اى تخلف ناپذير است .
إن كنتم غير مدينين
با اين كه مسأله كيفر و پاداش اخروى، امرى است كه در آينده بايد تحقق يابد; به كار گيرى قالب ماضى (كنتم) براى بيان مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 45 - 5
5 - دانستن زمان وقوع قيامت ، خطر گرفتارى به كيفر هاى موجود در آن را كاهش نمى دهد .
يسئلونك . .. من يخشيها
جمله {إنّما أنت منذر . ..} در مقام بيان اين نكته است كه آنچه درباره قيامت داراى اهميت است، توجه به گرفتارى هاى آن و نگرانى و ترس از خطرات آن است و زمان آن _ چه معلوم باشد و چه مجهول _ تأثيرى در آن جهت ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20
- ماعون - 107 - 1 - 3
3 - روز مجازات و حسابرسى ، حقيقتى است انكارناپذير و دروغ پنداشتن آن ، شگفت آور و توجيه ناپذير است .
أرءيت الذى يكذّب بالدين
حتميت كيفر اخروى دين ستيزان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 3 - 7
7 - صحنه هاى هول انگيز قيامت و مجازات دين ستيزان ، امرى حتمى و تخلف ناپذير
اقتربت الساعة . .. و كذّبوا ... و كلّ أمر مستقرّ
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {و كلّ أمر مستقرّ} در ارتباط با {اقتربت الساعة} باشد و نظر به تكذيب گران پيامبر(ص) داشته باشد كه قيامت نزديك شده و تهديدهاى الهى در مورد آنان محقق خواهد شد.
حتميت كيفر اخروى سامرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 97 - 6
6 - سامرى علاوه بر كيفر دنيوى ، مجازاتى حتمى و تخلف ناپذير نيز در آخرت خواهد داشت .
لك فى الحيوة . .. و إنّ لك موعدًا لن تخلفه
{موعد} در معانى {وعده}، {زمان وعده} و {مكان وعده} استعمال مى شود و مقصود از آن برحسب ظاهر، عذاب موعود در قيامت است.
حتميت كيفر اخروى شيطان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 17 - 2
2 - اظهار خداترسى و نيز تبرّى شيطان در قيامت از پيروان خويش ، بى ثمر در نجات او از كيفر اخروى
قال إنّى برىء منك إنّى أخاف اللّه . .. فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار
حتميت كيفر اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
15 - فاطر - 35 - 45 - 9
9 - عقوبت و مجازات كافران و گنه كاران ، امرى قطعى است كه در عالم پس از مرگ تحقق خواهد يافت .
و لو يؤاخذ اللّه الناس . .. و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 35 - 5
5- توجه به كيفر حتمى كافران در قيامت ، زمينه ساز صبر و شكيبايى رهبران الهى در برابر عنادورزى هاى مخالفان
يعرض الذين كفروا على النار . .. فاصبر كما صبر أولواالعزم من الرسل
{فاء} در {فاصبر}، تفريع را افاده مى كند و ارتباط اين آيه با آيه قبل، صبر را فرع و نتيجه توجه به عذاب كافران قرار داده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 60 - 5
5 - كافران ، در معرض عذاب دنيوى ، افزون بر كيفر سخت و حتمى آخرت
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم . .. فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوع
در صورتى كه {يومهم. ..} نظر به روز قيامت و آيه قبل (مثل ذنوب أصحابهم) نظر به كيفرهاى دنيوى داشته باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 16 - 4
4 - حكم مجازات كافران در قيامت ، غيرقابل تغيير و تجديد نظر
فاصبروا أو لاتصبروا سواء عليكم
حتميت كيفر اخروى گناهكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 45 - 9
9 - عقوبت و مجازات كافران و گنه كاران ، امرى قطعى
است كه در عالم پس از مرگ تحقق خواهد يافت .
و لو يؤاخذ اللّه الناس . .. و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى
حتميت كيفر انسان ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 16 - 2
2 - انسان ها در قيامت ، مقهور نظام كيفرى خداوند و ناتوان از هرگونه استتار و مقاومت
و ما هم عنها بغائبين
حتميت كيفر تكذيب دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 77 - 9
9 _ كفر و تكذيب دين ، داراى كيفر و پيامد قطعى و اجتناب ناپذير است .
فقد كذّبتم فسوف يكون لزامًا
حتميت كيفر حق ستيزان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 77 - 6
6 - مشركان و كافران حق ستيز ، چون از بازگشت به سوى خدا و گرفتار شدن به عذاب جهنم راه فرارى ندارند ، مهلت دادن خداوند به آنان نگران كننده نيست .
فإمّا نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفّينّك فإلينا يرجعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 27 - 1
1 - عذاب سخت و دشوار الهى ، كيفرى حتمى براى كافران حق ستيز
فلنذيقنّ الذين كفروا عذابًا شديدًا
لام و نون تأكيد در {لنذيقنّ}، حاكى از حتمى بودن عذاب و كيفر مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 27 - 6
6- امكانات گسترده دنيوى ، مانع از مجازات الهى نسبت به حق ستيزان نخواهد بود .
إنّهم جند مغرقون . .. و نعمة كانوا فيها
ف_كهين
حتميت كيفر حق ناپذيران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 55 - 15
15- كيفر دادن حق ناپذيران ، سنت ديرپاى الهى است .
و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين
اضافه {سنة} به {الأولين} اضافه مصدر به مفعول است و مراد، سنت خداوند درباره انسان هاى گذشته است.
حتميت كيفر ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 61 - 11
11- عقوبت و مؤاخذه انسان هاى ظالم ، در وقت و موعد مقرر انجام مى شود .
و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم . .. و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 59 - 8
8- نظام كيفرى خدا براى مجازات دنيوى امّت هاى ستم پيشه ، نظامى زمان بندى شده و داراى موعدى تخلّف ناپذير است .
و جعلنا لمهلكهم موعدًا
{مهلك} مصدر ميمى و {موعد} اسم زمان است; يعنى، براى هلاكت ظالمان، زمانى معيَّن در نظر گرفته شده بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 19 - 4
4 _ چشيدن عذاب بزرگ الهى ، كيفر حتمى ستم كاران
و من يظلم منكم نذقه عذابًا كبيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 227 - 13
13 - تهديد ظالمان و كفرپيشگان از سوى خدا به كيفرى حتمى و نه چندان دور
و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 -
59 - 4
4 - كيفر كافران و ستم پيشگان ، سنت تغييرناپذير الهى در طول تاريخ
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم
از مجموع آيه شريفه، آيه استفاده مى شود كه مجازات امت هاى گذشته، منحصر به آنان نبوده است; بلكه قانونى كلى است كه شامل تمام ستم پيشگان مى شود.
حتميت كيفر عمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 33 - 14
14 - مجازات شدن هر كسى در قبال عمل خودش ، امرى حتمى و تخلف ناپذير است .
يومًا لايجزى والد عن ولده و لا مولود هو جاز عن والده شيئًا إنّ وعد اللّه حقّ
اين برداشت، بنابراين احتمال است كه متعلق {وعد}، عبارت {لايجزى. ..} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 22 - 4
4 - تمامى آدميان ، بى كمترين ظلم و كاستى به نتايج اعمال خويش خواهند رسيد .
و خلق اللّه . .. و لتجزى كلّ نفس بما كسبت و هم لايظلمون
مجهول آمدن فعل {تجزى} مى نماياند كه هر چند آدميان رغبت به دريافت جزاى اعمال خود نداشته باشند، به ايشان جزا داده خواهد شد.
حتميت كيفر فاسقان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 16 - 1
1 - پنهان داشتن خويش از آتش جهنم ، براى فاسقان امكان پذير نيست .
و ما هم عنها بغائبين
{غاب عنه}; يعنى، از او مخفى شد. (لسان العرب)
حتميت كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 227 - 13
13 - تهديد ظالمان و كفرپيشگان از
سوى خدا به كيفرى حتمى و نه چندان دور
و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 13 - 5
5 - كافرانى كه براى مرتد ساختن مسلمانان ، تلاش كرده اند ، حتماً ، كيفر خواهند شد .
قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا. ..و ليحملنّ أثقالهم
{لام قسم} و {نون تأكيد} در {ليحملنّ} بر قطعيت، دلالت دارد. لازم به ذكر است كه احتمال دارد حمل گناه، كنايه از كيفر باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 27 - 1
1 - عذاب سخت و دشوار الهى ، كيفرى حتمى براى كافران حق ستيز
فلنذيقنّ الذين كفروا عذابًا شديدًا
لام و نون تأكيد در {لنذيقنّ}، حاكى از حتمى بودن عذاب و كيفر مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 14 - 10
10 - باور مؤمنان به مجازات حتمى كافران از سوى خداوند ، مانع اقدام هاى شتابزده آنان در مقابله با كافران
يغفروا . .. ليجزى قومًا بما كانوا يكسبون
{لام} در {ليجزى} براى تعليل است و فلسفه امر به خويشتن دارى مؤمنان در برابر كافران را بيان مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 4
4 - كيفر كافران و ستم پيشگان ، سنت تغييرناپذير الهى در طول تاريخ
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم
از مجموع آيه شريفه، آيه استفاده مى شود كه مجازات امت هاى گذشته، منحصر به آنان نبوده است; بلكه قانونى كلى است كه شامل تمام ستم پيشگان
مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 36 - 2
2 - بى پاسخ نماندن تمسخر هاى كافران و گرفتارى آنان به نتايج كردار خويش ، امرى طرفه و جالب توجّه است .
هل ثوّب الكفّار ما كانوا يفعلون
استفهام در آيه شريفه براى تقرير و تعجيب است; يعنى، كافران چنين حالتى را گمان نداشته و پيش بينى نمى كردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 4
4 - هيچ چيز نمى تواند در برابر خداوند ، به هنگام كيفر رساندن كافران ، مانع ايجاد كند .
إنّ بطش ربّك لشديد
واژه {بطش}، در خود معناى زور، قهر و غلبه را دارد و تأكيد آن با كلمه {لشديد}، بر شدّت قهر و غلبه در آن دلالت مى كند. مراد از قاهر و غالب بودن خداوند، بى تأثير بودن موانع در برابر كيفررسانى است.
حتميت كيفر كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 77 - 9
9 _ كفر و تكذيب دين ، داراى كيفر و پيامد قطعى و اجتناب ناپذير است .
فقد كذّبتم فسوف يكون لزامًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 27 - 3
3 - كفر و مبارزه با قرآن ، داراى كيفرى حتمى و غير قابل چشم پوشى
فلنذيقنّ الذين كفروا عذابًا شديدًا و لنجزينّهم
تأكيد فعل هاى {نذيق} و {نجزى} به لام و نون ثقيله، مفيد برداشت ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 18 -
2
2- كفر به معاد و انكار حقانيت وعده هاى الهى ، درپى دارنده كيفرى حتمى
فيقول ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين . أُول_ئك الذين حقّ عليهم القول
حتميت كيفر گمراهان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 33 - 2
2 - محيط ناسالم و نظام اجتماعى فاسد ، موجب تبرئه انسان گمراه و مردم فاسد از مجازات الهى نمى شود .
فإنّهم يومئذ فى العذاب مشتركون
اشتراك مردم گمراه با رهبران گمراه كننده _ كه معمولاً نظام اجتماعى مردم را نيز در دست دارند _ در مجازات الهى، مى تواند گوياى حقيقت بالا باشد.
حتميت كيفر گناه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 120 - 4
4 _ تداوم بر گناه، مجازات حتمى خداوند را در پى دارد.
إن الذين يكسبون الإثم سيجزون بما كانوا يقترفون
{تداوم} از فعل {يكسبون} و {كانوا يقترفون}، كه ماضى استمرارى است، استفاده شده است. ضمناً {إن} و سين در {سيجزون} بر تأكيد دلالت دارند.
حتميت كيفر مبارزه با قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 27 - 3
3 - كفر و مبارزه با قرآن ، داراى كيفرى حتمى و غير قابل چشم پوشى
فلنذيقنّ الذين كفروا عذابًا شديدًا و لنجزينّهم
تأكيد فعل هاى {نذيق} و {نجزى} به لام و نون ثقيله، مفيد برداشت ياد شده است.
حتميت كيفر مخالفان تقوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 15 - 6
6 - سوگند خداوند در تأكيد بر مؤاخذه حتمى تكذيب گران دين و مخالفان نماز ، هدايت و
تقوا
لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية
{لام} در {لئن. ..} لام قسم است.
حتميت كيفر مخالفان نماز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 15 - 6
6 - سوگند خداوند در تأكيد بر مؤاخذه حتمى تكذيب گران دين و مخالفان نماز ، هدايت و تقوا
لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية
{لام} در {لئن. ..} لام قسم است.
حتميت كيفر مشركان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 117 - 5
5 - اعمال و باور هاى مشركان ، داراى كيفر و حسابى معلوم و قطعى در نزد پروردگار
و من يدع مع اللّه . .. فإنّما حسابه عند ربّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 7 - 3
3 - حاكميت خداوند بر قواى هستى ، نشانگر قدرت او بر پاداش مؤمنان و كيفر منافقان و مشركان
ليدخل المؤمنين و المؤمن_ت جنّ_ت . .. و يعذّب المن_فقين ... و المشركين ... و للّه
از ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه درباره پاداش مؤمنان و كيفر منافقان و مشركان بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.
حتميت كيفر مفتريان به خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 8 - 4،5
4- افترازنندگان به خداوند ، در معرض كيفر حتمى او
إن افتريته فلا تملكون لى من اللّه شيئًا
تعبير {فلاتملكون. ..}، بيانگر اين نكته است كه اگر پيامبر(ص) به خدا افترا بسته باشد; مشركان در دفاع از او ناتوان اند. اين مطلب مى رساند كه افترا بر خداوند، مستلزم عذاب و عقابى است كه هيچ دفاع
و حمايتى در برابر آن، اثربخش نيست.
5- اعتقاد به كيفر حتمى افترازنندگان به خداوند ، مايه اجتناب از هر گونه نسبت دروغ به ساحت حق
قل إن افتريته فلا تملكون لى من اللّه شيئًا
حتميت كيفر مكذبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 7 - 2
2 - مظاهر قدرت خداوند ، در نظام تشريع و تكوين ، گواه حتمى بودن مجازات كافران تكذيب گر
و الطّور . و ... إنّ عذاب ربّك لوقع
در آيات پيشين، تعبير {و كتاب. ..}، اشاره به نظام تشريع و تعبير {والسقف...} اشاره به قدرت خداوند در نظام تكوين دارد. از ارتباط اين دو با {إنّ عذاب ربّك لواقع} مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 16 - 2
2 - قرار و بى قرارى تكذيب گران در آتش دوزخ ، بى تأثير در تغيير كيفر آنان
فاصبروا أو لاتصبروا سواء عليكم
حتميت كيفر مكذبان آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 85 - 2،6
2 - حتميت يافتن مجازات الهى درباره تكذيب كنندگان آيات او ، پس از متقاعد شدن آنان نسبت به مجرم بودن خويش
أكذّبتم ب_اي_تى . .. و وقع القول عليهم
برخى از مفسران كلمه {وقع} را به معناى {حَقَّ} (قطعيت يافت) گرفته اند. گفتنى است كه واژه {القول} _ چنان كه پيش از اين نيز گفته شد _ كنايه از عذاب است.
6 - فروماندن ظالمان تكذيب كننده آيات خدا ، از عذرآورى و بهانه تراشى در محكمه الهى ، پس از قطعى شدن عذاب
بر آنان
وقع القول عليهم . .. فهم لاينطقون
در برداشت ياد شده قيد {پس از قطعى شدن. ..}، بر اين اساس است كه {وقع القول...} به معناى {حقّ القول...} باشد.
حتميت كيفر مكذبان دعوتهاى خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 77 - 8
8 _ پيامد و كيفر تكذيب دعوت خدا و رسول او ، همواره با تكذيب كنندگان بوده و آنان حتماً گرفتار آن خواهند شد .
فقد كذّبتم فسوف يكون لزامًا
برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ واژه {لزام} مصدر و به معناى لازم و پيوسته است. 2_ فاعل {يكون} ضميرى است كه به مصدر فعل {كذّبتم} بازمى گردد. بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {فسوف يكون جزاء التكذيب لازماًلكم}.
حتميت كيفر مكذبان دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 15 - 6
6 - سوگند خداوند در تأكيد بر مؤاخذه حتمى تكذيب گران دين و مخالفان نماز ، هدايت و تقوا
لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية
{لام} در {لئن. ..} لام قسم است.
حتميت كيفر مكذبان محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 77 - 8
8 _ پيامد و كيفر تكذيب دعوت خدا و رسول او ، همواره با تكذيب كنندگان بوده و آنان حتماً گرفتار آن خواهند شد .
فقد كذّبتم فسوف يكون لزامًا
برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ واژه {لزام} مصدر و به معناى لازم و پيوسته است. 2_ فاعل {يكون} ضميرى است كه به مصدر فعل {كذّبتم} بازمى گردد. بر اين اساس
معناى آيه چنين مى شود: {فسوف يكون جزاء التكذيب لازماًلكم}.
حتميت كيفر منافقان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 41 - 32
32 _ اراده حتمى خداوند بر مجازات يهوديان و منافقان شتابنده در كفر
قالوا ءامنا بافواههم و لم تؤمن قلوبهم و من الذين هادوا . .. و من يرد اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 7 - 3
3 - حاكميت خداوند بر قواى هستى ، نشانگر قدرت او بر پاداش مؤمنان و كيفر منافقان و مشركان
ليدخل المؤمنين و المؤمن_ت جنّ_ت . .. و يعذّب المن_فقين ... و المشركين ... و للّه
از ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه درباره پاداش مؤمنان و كيفر منافقان و مشركان بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.
حتميت كيفر هدايت ستيزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 15 - 6
6 - سوگند خداوند در تأكيد بر مؤاخذه حتمى تكذيب گران دين و مخالفان نماز ، هدايت و تقوا
لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية
{لام} در {لئن. ..} لام قسم است.
حتميت كيفر يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 41 - 32
32 _ اراده حتمى خداوند بر مجازات يهوديان و منافقان شتابنده در كفر
قالوا ءامنا بافواههم و لم تؤمن قلوبهم و من الذين هادوا . .. و من يرد اللّه
حقانيت كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 25 - 3
3 - كيفر هاى الهى در روز رستاخيز
، بر پايه حق و عدل و به دور از هر شايبه ظلم و بى دادگرى
يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ
{الحقّ} در جمله {دينهم الحقّ} صفت براى {دين} است; يعنى، جزاى عادلانه و به حق.
حقيقت كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 101 - 4
4 - عقوبت هاى اخروى ، تجسم اعمال دنيايى است .
فإنّه يحمل يوم القي_مة وزرًا . خ_لدين فيه ... حملاً
خلود گنه كاران در وزر و گناه، بيانگر آن است كه عقوبت ها و گرفتارى هاى قيامت، تجسّم همان اعمال دنيايى است; چرا كه آنان در گناه خويش مخلدند.
خويشاوندى و كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 40 - 16
16_ لزوم پرهيز از ملاحظه نسب و حسب انسان ها در اجراى كيفر ها و مجازات هاى مطرح شده در دين
و أهلك إلاّ من سبق عليه القول
بيان اين بخش از داستان نوح(ع) (احمل فيها. .. أهلك إلاّ من سبق عليه القول) رساننده اين پيام است كه: نبايد به خاطر خويشى خطاكاران حتى با افراد برجسته اى چون پيامبران ، از كيفر آنان چشم پوشيد.
دقت در كيفر اخروى انسان ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عاديات - 100 - 11 - 7
7 - علم خداوند ، پشتوانه دقّت در حسابرسى و مجازات انسان ها در قيامت است .
إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير
ذكر كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 40 - 5
5 - توجه به كيفر بى چون و چراى
گناه كاران در قيامت ، بازدارنده خلق از كفر و تكذيب نعمت هاى خداوند
فيومئذ لايس_ل عن ذنبه . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه خداوند پس از بيان راه نداشتن چون و چرا در برنامه هاى قيامت براى گناهكاران، خلق را به پرهيز از تكذيب نعمت ها توجه داده است.
ذوالقرنين و كيفر ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 87 - 1،4
1- ذوالقرنين ، از كيفر ساحل نشينان غرب ، چشم پوشى كرد و تنها كسانى را كه بر ستم كارى خود باقى بمانند ، به مجازات تهديد كرد .
قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه
4- ذوالقرنين ، به ايمان آوردن ظالمان ساحل دريا و دست برداشتن آنان از ظلم و فساد ، اميدوار بود و در مجازات آنان شتابى نداشت .
قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه
حرف {سوف} براى آينده است و فعل هاى شرط ({آمن} و {عمل}) در آيه بعد، قرينه اين است كه ذى القرنين، به احتمال ايمان آوردن ظالمان، در مجازات آنان تعجيل نكرده است.
روش كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 15 - 8
8 _ زندانى كردن ، از راه هاى مجازات بزهكاران
و الّتى يأتين الفاحشة . .. فامسكوهنَّ فى البيوت
روش كيفر ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 40 - 3
3 - انتقام جويى ، كينه توزى و تجاوز از حد در مسير مجازات ستمگر ، ممنوع و نامشروع است .
و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها
روش كيفر كافران
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 50 - 25
25 - تفهيم اتهام و تبيين جرايم كافران براى ايشان ، قبل از اِعمال مجازات درباره آنان
فلننبّئنّ الذين كفروا بما عملوا و لنذيقنّهم من عذاب غليظ
از اين كه خداوند، مجازات كافران را پس از اطلاع آنان نسبت به گناهان شان ذكر فرموده، مطلب بالا قابل برداشت است.
زمان كيفر گناهكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 13 - 9
9 - قيامت ، مكان اصلى مجازات عصيانگران و گناه كاران است .
إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم
پيامبر(ص) ترس و هراس خود را تنها در پيامدهاى اخروى عصيان و نافرمانى اظهار كرده اند. اين نكته مى توان بيانگر برداشت ياد شده باشد.
زمينه تكذيب كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 11 - 3
3 - كم فروشى و گناه پيشگى ، تكذيب عملى كيفر هاى اخروى است .
ويل للمطفّفين . .. كلاّإنّ كت_ب الفجّار ... الذين يكذّبون بيوم الدين
زمينه عدالت در كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 22 - 5
5 - هدفمندى و حقانيت نظام جهان ، مستلزم برپايى نظام عادلانه كيفر و پاداش
خلق . .. بالحقّ و لتجزى ... و هم لايظلمون
در آيه شريفه پس از طرح حقانيت نظام هستى، به عدل الهى در نظام كيفر و پاداش اشاره شده است. از اين نكته استفاده مى شود كه عدل در مجازات، لازمه حقانيت آفرينش است.
زمينه كيفر
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 51 - 14
14- الوهيت خداوند مقتضى كيفر و پاداش به بندگان است .
ليجزى الله . .. إن الله سريع الحساب
از آمدن لفظ جلاله {الله} و تكرار آن در يك آيه، بدون اينكه نيازى به تصريح آن باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 93 - 4
4- ربوبيت الهى ، مقتضى بازپرسى و كيفر و پاداش دادن در برابر اعمال و رفتار آدمى است .
فوربّك لنسئلنّهم أجمعين . عمّا كانوا يعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 54 - 7
7- ربوبيت الهى ، مقتضى دادن پاداش و يا كيفر به انسانهاست .
ربّكم . .. إن يشأ يرحمكم أو إن يشأ يعذّبكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 15 - 8
8 - آگاه نبودن انسان ها به زمان برپايى قيامت ، زمينه ساز مداومت آنان بركار هاى خويش و به وجود آمدن استحقاق پاداش و كيفر است .
أكاد أُخفيها لتجزى كلّ نفس بما تسعى
لام در {لتجزى} _ در برداشت فوق _ تعليل براى {أكاد أخفيها} گرفته شده است; دراين معنا، تركيب جمله در اصل {لتسعى كلّ نفس فتجزى بما تسعى} خواهد بود و حاصل معنى اين كه اراده كردم قيامت را مخفى بدارم تا همه به تلاش خود ادامه دهند و نتايج كردار خود را ببينند; اين سخن ناظر به حالت روانى انسان ها است كه اگر زمان مرگ خود و نابودى جهان را بدانند، بسيارى از
تلاش هاى خود را رها خواهند كرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 87 - 20
20- نقش خود انسان ، در ابتلا به كيفر الهى و مشكلات زندگى
إذ ذهب مغ_ضبًا . .. سبح_نك إنّى كنت من الظ_لمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 27 - 18
18 - عذاب و كيفر الهى ، ره آورد عملكرد خود انسان ها
و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنّهم مغرقون
تعبير {الذين ظلموا} اشعار به عليت دارد; يعنى، آنان (قوم نوح) به جهت ستمشان محكوم به عذاب طوفان شدند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 47 - 9
9 - مجازات هاى الهى ، پس از اتمام حجت و ارائه دليل و برهان است .
فجاءوهم بالبيّن_ت فانتقمنا من الذين أجرموا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 35 - 5
5 - بحث و جدل بيهوده و انكارآميز درباره آيات الهى ، داراى كيفر و عذاب
و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا ما لهم من محيص
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 33 - 2
2 - بخل و محروم ساختن بينوايان از اموال خويش ، زمينه ساز كيفر و عذاب الهى در دنيا و آخرت
أن لايدخلنّها اليوم عليكم مسكين . .. كذلك العذاب و لعذاب الأخرة أكبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 28 - 2
2 - هيچ انسانى از خطا مصون نبوده و بر كيفر نشدن خويش
اطمينان ندارد .
إنّ عذاب ربّهم غير مأمون
زمينه كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 34 - 16
16_ نپذيرفتن نصيحت هاى پيامبران ، زمينه گرفتار شدن به كيفر هاى اخروى است .
و لاينفعكم نصحى إن أردت أن أنصح لكم . .. هو ربكم و إليه ترجعون
از هدفهاى بيان اين حقيقت كه نصيحت ناپذيران به خدا بازمى گردند ، هشدار دادن آنان به عذابهاى اخروى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 84 - 4،7
4 - وارد شدن به جهان آخرت همراه با اعمال بد ، مايه گرفتار شدن به كيفر الهى است .
و من جاء بالسيّئة فلايجزى . .. إلاّ ما كانوا يعملون
7 - اصرار و استمرار بر عمل بد تا لحظه مرگ ، درپى دارنده كيفر اخروى است .
فلايجزى . .. إلاّ ما كانوا يعملون
{كانوا يعملون} ماضى استمرارى و بيانگر مطلب بالا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 86 - 1
1 - تقدير مرگ از سوى خداوند ، به منظور كيفر و پاداش دادن به آدميان در سراى ديگر ( جهان آخرت )
نحن قدّرنا بينكم الموت . .. فلولا إن كنتم غير مدينين
برداشت ياد شده با توجه به تفريع {فلولا إن كنتم} بر {نحن قدّرنا بينكم الموت} است. كلمه {مدينين} مى تواند مشتق از {دين} (جزا) باشد; يعنى، {إن كنتم غير مجزيين}. و نيز مى تواند مشتق از {دان السلطان الرعية إذا ساسهم و تعبدهم} باشد; چنان كه برخى از مفسران اين را گفته اند. برداشت بالا با
توجه به معناى اول است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 96 - 2
2 - برپا ساختن قيامت براى كيفر و پاداش ، نمودى از كمال خداوند و مبرّا بودن ساحت او از هر نقص و كاستى
فسبّح باسم ربّك العظيم
تفريع {فسبّح باسم ربّك} بر مطالب پيشين (فأمّا إن كان من المقرّبين. ..) حاكى از مطلب ياد شده است.
زمينه كيفر اقوام پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 14 - 5
5_ كيفر امت هاى حق ستيز در طول تاريخ ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان
كذّبت قبلهم . .. كلّ كذّب الرسل فحقّ وعيد
تعبير {فحقّ وعيد} مى رساند كه اقوام هلاك شده، قبلاً مورد هشدار، تهديد، تذكر و اتمام حجت قرار گرفته بودند.
زمينه كيفر انسان ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 3 - 11
11 - معاد و بازگشت انسان ها ، به پيشگاه عدل الهى براى كيفر و پاداش ، مقتضاى آفرينش به حق و هدفمند جهان است .
خلق السم_وت و الأرض . .. و إليه المصير
ذكر معاد انسان ها _ پس از بيان آفرينش جهان بر پايه حق و هدفمندى _ مى تواند گوياى نكته ياد شده باشد.
زمينه كيفر ثروتمندان متكبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 19 - 4
4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى كيفر و مجازات كافران تكذيب گر و ثروتمندان مغرور
فلاتطع المكذّبين . ..أن كان ذا مال و بنين ... فطاف عليها طائف من ربّك
زمينه كيفر جوامع عصيانگر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 17 - 12
12- ربوبيت خداوند ، مقتضى مجازات جوامع فاسد و عصيانگر بر اساس علم و آگاهى است .
و كم أهلكنا . .. و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - طلاق - 65 - 9 - 3
3 - جوامع عصيانگر و متمرد از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در معرض روبه رو شدن با پيامد هاى سنگين كردار خويش و دچار شدن به فرجامى خسارت بار
فذاقت وبال أمرها و كان ع_قبة أمرها خسرًا
زمينه كيفر جوامع فاسد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 17 - 12
12- ربوبيت خداوند ، مقتضى مجازات جوامع فاسد و عصيانگر بر اساس علم و آگاهى است .
و كم أهلكنا . .. و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا
زمينه كيفر حرام خواران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 6 - 7
7 - ربوبيت خداوند ، مقتضى مجازات حرام خواران و كم فروشان
ويل للمطفّفين . .. يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين
زمينه كيفر حق ستيزان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 7 - 4
4 - ربوبيت الهى ، مقتضى مجازات كافران و حق ستيزان
إنّ عذاب ربّك لوقع
از اضافه {عذاب} به {ربّ}، مطلب بالا استفاده مى شود.
زمينه كيفر دنيوى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 37 - 7
7- جرم پيشگى
مردمان و حق ناپذيرى ايشان ، زمينه ساز عقوبت آنان در دنيا
أهلكن_هم إنّهم كانوا مجرمين
زمينه كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 6 - 6
6 - ربوبيت الهى ، مقتضى عذاب دادن و كيفر كردن كافران حق ستيز و تكذيب كننده
و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 32 - 16
16- كيفر الهى در مورد كافران ، پس از اتمام حجت و تبيين حق براى آنان
إنّ الذين كفروا و . .. من بعد ما تبيّن لهم الهدى ... و سيحبط أعم_لهم
در صورتى كه {سيحبط. ..} عنوان كيفر داشته باشد; تعبير {من بعد ما تبيّن...} بيانگر اتمام حجّتى است كه قبل از اعمال مجازات، صورت گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 7 - 4
4 - ربوبيت الهى ، مقتضى مجازات كافران و حق ستيزان
إنّ عذاب ربّك لوقع
از اضافه {عذاب} به {ربّ}، مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 4 - 5
5 - تحقق مجازات هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان
و كلّ أمر مستقرّ . و لقد جاءهم من الأنباء ما فيه مزدجر
در صورتى كه تعبير {و كلّ أمر مستقرّ} كنايه از عذاب و كيفر حتمى كافران باشد، در پى آمدن {و لقد جائهم. ..}، توضيحى است بر اين كه كيفر آنان، بدون اتمام حجت صورت نگرفته و نمى گيرد.
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 19 - 4
4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى كيفر و مجازات كافران تكذيب گر و ثروتمندان مغرور
فلاتطع المكذّبين . ..أن كان ذا مال و بنين ... فطاف عليها طائف من ربّك
زمينه كيفر كم فروشان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 6 - 7
7 - ربوبيت خداوند ، مقتضى مجازات حرام خواران و كم فروشان
ويل للمطفّفين . .. يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين
زمينه كيفر مشركان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 88 - 4
4 - نظارت الهى بر موضع گيرى مشركان عليه پيامبر ( ص ) ، پشتوانه مجازات و محاكمه آنان
و عنده علم الساعة و إليه ترجعون . .. و قيله ي_ربّ إنّ ه_ؤلاء قوم لايؤمنون
عطف {قيله} بر {الساعة} در دو آيه قبل گوياى ارتباط اين آيه با {إليه ترجعون} در آن آيه است و از مجموع دو آيه، براشت ياد شده استفاده مى شود.
سختى كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 35 - 14
14- يك عمر لذّت جويى و هوس رانى ، پوچ و بى ارزش در قبال لحظه پاسخ گويى و مجازات
كأنّهم يوم يرون ما يوعدون لم يلبثوا إلاّ ساعة من نهار
{يوم يرون مايوعدون} همان قيامت و روز كيفر است كه با ديدنش روزگار دراز كامروايى كافران، لحظه اى از روز مى نمايد.
سختى كيفر اخروى ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 60 - 3
3
- قيامت ، روزِ سختِ كيفر الهى ، براى كافران ستم پيشه
للذين ظلموا . .. فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوعدون
مراد از {يومهم. ..}، مى تواند روز قيامت و يا روز نزول عذاب بر كافران در دنيا باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال اول است.
سختى كيفر اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 60 - 3
3 - قيامت ، روزِ سختِ كيفر الهى ، براى كافران ستم پيشه
للذين ظلموا . .. فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوعدون
مراد از {يومهم. ..}، مى تواند روز قيامت و يا روز نزول عذاب بر كافران در دنيا باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال اول است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 47 - 7
7 - كيفر هاى دنيوى و برزخى كافران ، سبك تر از كيفر اخروى آنان *
و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك
برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {دون} به معناى پايين تر و خفيف تر باشد و {دون ذلك} اشاره به عذاب دنيوى يا برزخى داشته باشد.
سختى كيفر اخروى معرضان از قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 101 - 3
3 - وزر و عقوبت روى گردانى از قرآن در روز قيامت ، بارى ناگوار و مشقت بار بر دوش اعراض كنندگان ، خواهد بود .
وزرًا . .. و ساء لهم يوم القي_مة حملاً
سختى كيفر حق ستيزان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 5 - 12
12 -
عقوبت دنيايى مردم حق ناپذير و ستيزه جو از اقوام گذشته ( چون قوم نوحو . . . ) مجازاتى سخت ، شگفت آور و درس آموز
فأخذتهم فكيف كان عقاب
برداشت يادشده از استفهام تعجيبى {كيف} استفاده مى شود.
سختى كيفر حق ناپذيران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 5 - 12
12 - عقوبت دنيايى مردم حق ناپذير و ستيزه جو از اقوام گذشته ( چون قوم نوحو . . . ) مجازاتى سخت ، شگفت آور و درس آموز
فأخذتهم فكيف كان عقاب
برداشت يادشده از استفهام تعجيبى {كيف} استفاده مى شود.
سختى كيفر در معبود راستين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 3 - 10
10 - عزت ، علم ، گناه آمرزى ، توبه پذيرى ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقيقى
غافر الذنب . .. لا إل_ه إلاّ هو
سختى كيفر فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 16 - 2
2 - مؤاخذه سخت و سنگين فرعون در دنيا از سوى خداوند
فأخذن_ه أخذًا وبيلاً
{وبيل} به معناى وخيم و سنگين است (مصباح المنير).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 10 - 1
1 - خداوند ، فرعون را به سختى كيفر داد .
ألم تر كيف فعل ربّك . .. و فرعون
سختى كيفر قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 9 - 1
1 - خداوند ، قوم ثمود را
به سختى كيفر داد .
كيف فعل ربّك بعاد . .. و ثمود
قوم ثمود، امت حضرت صالح(ع) بودند كه بر اثر مخالفت با تعاليم او عقوبت شدند.
سختى كيفر قوم عاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 6 - 1
1 - خداوند ، قوم عاد را به سختى كيفر داد .
ألم تر كيف فعل ربّك بعاد
قوم عاد، امت هود(ع) بودند كه بر اثر نافرمانى خداوند عقوبت شدند. عبارت {كيف فعل}، حاكى از شدت عقوبت آنان است.
سرعت در كيفر كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 3
3 - كافران عصر بعثت ، مورد تهديد شديد خداوند به مقابله اى سريع و برخوردى سخت با آنان
إنّ بطش ربّك لشديد
لسان العرب از ابن سيده نقل مى كند كه {بطش} به معناى هجوم سريع است.
سنت كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 22 - 12
12_ اعطاى پاداش به نيكوكاران و بهره مند ساختن آنان از علم و حكمت ، سنت الهى است .
و كذلك نجزى المحسنين
فعل مضارع {نجزى} در عبارت {كذلك نجزى المحسنين} حاكى از استمرار است ، و در برداشت از آن به سنت تعبير شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 45 - 17
17- كيفر دادن به سبب كفر به خدا و پيروى نكردن از رسولان او از سنت هاى الهى است .
و أنذر الناس . .. نجب دعوتك و نتّبع الرسل ... كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثال
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 8 - 9
9- مجازات و كيفر فسادانگيزان ، از سنت هاى تخلف ناپذير الهى است .
و إن عدتم عدنا و جعلنا جهنّم للك_فرين حصيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 55 - 15
15- كيفر دادن حق ناپذيران ، سنت ديرپاى الهى است .
و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين
اضافه {سنة} به {الأولين} اضافه مصدر به مفعول است و مراد، سنت خداوند درباره انسان هاى گذشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 6 - 1
1 - عذاب شدن كافران در قيامت ، امرى قطعى و سنت تغييرناپذير الهى
و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا
{حق}; يعنى، {ثَبَتَ} و {وَجَبَ} (ثابت و واجب شد) است. و مراد از كلمه در {كلمة ربّك} وعده فرمان عذاب است.
سنت كيفر ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 4
4 - كيفر كافران و ستم پيشگان ، سنت تغييرناپذير الهى در طول تاريخ
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم
از مجموع آيه شريفه، آيه استفاده مى شود كه مجازات امت هاى گذشته، منحصر به آنان نبوده است; بلكه قانونى كلى است كه شامل تمام ستم پيشگان مى شود.
سنت كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 4
4 - كيفر كافران و ستم پيشگان ، سنت تغييرناپذير الهى در طول تاريخ
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب
أصح_بهم
از مجموع آيه شريفه، آيه استفاده مى شود كه مجازات امت هاى گذشته، منحصر به آنان نبوده است; بلكه قانونى كلى است كه شامل تمام ستم پيشگان مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 51 - 5
5 - مجازات كافران و مجرمان ، سنت الهى در هميشه تاريخ
و لقد أهلكنا أشياعكم فهل من مدّكر
تذكر و هشدار، بيانگر اين است كه هلاكت مخصوص گروه خاصى از كافران در بخشى از تاريخ نمى باشد; بلكه سنتى فراگير است.
سنت كيفر گناهكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 25 - 8
8- هلاكت قوم عاد ، نمودى از سنت الهى در مجازات جوامع جرم پيشه
كذلك نجزى القوم المجرمين
از تعبير {كذلك نجزى} _ با توجه به فعل مضارع كه مفيد استمرار است _ سنت استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 51 - 5
5 - مجازات كافران و مجرمان ، سنت الهى در هميشه تاريخ
و لقد أهلكنا أشياعكم فهل من مدّكر
تذكر و هشدار، بيانگر اين است كه هلاكت مخصوص گروه خاصى از كافران در بخشى از تاريخ نمى باشد; بلكه سنتى فراگير است.
سنت كيفر مكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 43 - 7
7 - كيفر شدن مكاران تاريخ ، سنت الهى است .
فهل ينظرون إلاّ سنّت الأوّلين
شخصى بودن كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 134 - 8
8 - انسان ها مسؤول اعمال گذشتگان
خويش نبوده و به سبب آنها مؤاخذه نخواهند شد .
و لاتسئلون عما كانوا يعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 173 - 8
8 _ در نظام كيفرى خداوند ، هيچكس به گناه ديگرى مؤاخذه نخواهد شد .
أفتهلكنا بما فعل المبطلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 6 - 5
5- خداوند ، پيامبران را به جهت كفرورزى و لجاجت كفرپيشگان ، مؤاخذه نخواهد كرد .
فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم إن لم يؤمنوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 2 - 5
5- خداوند ، پيامبران را به جهت كفرورزى و لجاجت برخى مردم ، مؤاخذه نخواهد كرد .
ما أنزّلنا عليك القران لتشقى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 33 - 10،11
10 - هيچ پدر و فرزندى ، در قيامت به جاى هم حتى اندك كيفرى نمى شوند .
لايجزى والد عن ولده و لامولود هو جاز عن والده شيئًا
11 - در قيامت ، بار عمل هر كس ، تنها بر دوش خود او است .
لايجزى والد عن ولده و لامولود هو جاز عن والده شيئًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 25 - 2،3،4
2 - مشركان ، هيچ گاه درباره كردار پيامبر و مؤمنان ، مورد مؤاخذه قرار نمى گيرند .
قل لاتسئلون عمّا أجرمنا
3 - پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، از كردار مشركان بازخواست نمى شوند .
و لانسئل عمّا تعملون
4 - هر كسى در قيامت پاسخگوى
كردار و عمل خويش است .
لاتسئلون عمّا أجرمنا و لانسئل عمّا تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 43 - 9
9 - سنت و حكم خداوند درباره يك گروه ، بر گروهى ديگرى جارى و برگردانده نمى شود .
و لن تجد لسنّت اللّه تحويلاً
{تحويل} به معناى گرداندن چيزى در غير مكانى كه بوده است (مجمع البيان) و مقصود از آن در آيه شريفه اين است كه حكم الهى درباره عقوبت مكاران، به ديگران منتقل نمى شود و تنها در مورد همين گروه جارى مى شود. پس هيچ راه نجاتى براى حيله گران عالم وجود ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 7 - 17
17 - انسان ، در برابر اعمال خود مسؤول است و مورد بازخواست الهى قرار خواهد گرفت .
فينبّئكم بما كنتم تعملون
مقصود از آگاه ساختن مردم نسبت به اعمالشان، حسابرسى اعمال آنان و كيفر و پاداش به ايشان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 48 - 6
6 - در قيامت ، هيچ كس بار كيفر ديگران را بر دوش نخواهد كشيد .
فيقول الضعف_ؤا . .. فهل أنتم مغنون عنّا نصيبًا من النار . قال الذين استكبروا إنّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 19 - 5
5- هر فرد ، دريافت كننده تمامى اعمال خويش و پاداش و كيفر آن به شكلى كامل ، در جهان آخرت
و ليوفّيهم أعم_لهم و هم لايظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18
- نجم - 53 - 38 - 5
5 - { و رووا أنّه أتى بحامل قد زنت فأمر برجمها فقال له أميرالمؤمنين ( ع ) : هب لك سبيل عليها ، أىّ سبيل لك على ما فى بطنها ؟ ! و اللّه تعالى يقول : { و لاتزروا وازرة وزر أُخرى } } .
روايت شده: زنى حامله را كه زنا داده بود [نزد خليفه ]آوردند. وى فرمان رجم او را صادر كرد. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: گيرم تو حق رجم او را داشته باشى، چه حقى بر بچه اش دارى كه در شكم او است؟ در حالى كه خداوند مى فرمايد: {و لاتزروا وازة وزر اُخرى}».
شدت كيفر اصحاب فيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فيل - 105 - 1 - 1
1 - لشكرى فيل سوار پيش از عصر بعثت ، گرفتار كيفر خداوند شده ، به شدّت مجازات شدند .
ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل
شدت كيفر ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 42 - 7
7- تأخير كيفر ستمگران از سوى خداوند تا روز قيامت ، جهت تشديد مجازات آنان است .
و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر
از اينكه خداوند متعال كيفر ستمگران را تا روزى سخت و هولناك به تأخير انداخت، حكايت از شدت مجازات آنان دارد; چون اگر آن مجازات در دنيا اتفاق مى افتاد به اين مقدار سخت نبود. بنابراين، تأخير كيفر ظالمان به نفع آنان نيست.
شدت كيفر عهدشكنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال -
8 - 57 - 6
6 _ عبرت گرفتن از سرنوشت پيمان شكنان جنگ آفرين عليه پيامبر ( ص ) و جامعه اسلامى ، از اهداف فرمان خداوند بر شدت مجازات آنان
فشردبهم من خلفهم لعلهم يذكرون
{تذكر} (مصدر يذكرون) به معناى دريافتن و همواره به خاطر داشتن است. جمله {لعلهم يذكرون} تعليل براى {فشردبهم} است. يعنى هدف از شدت مجازات اين است كه كفرپيشگان، توان مسلمين را دريابند و همواره به خاطر بسپارند تا در آينده عليه جامعه اسلامى توطئه نكنند.
شدت كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 6
6 - وعده رويارويى قهرآميز و سريع خداوند با كافران و گرفتار ساختن آنان در قبضه قدرت خود ، مايه آرامش و تسلاّى خاطر پيامبر ( ص ) و مؤمنان
إنّ بطش ربّك لشديد
خطاب به پيامبر(ص)، به هنگام بيان مؤاخذه كافران، بيانگر تأثير مثبت اين خبر در روحيه آن حضرت و پيروان ايشان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 13 - 3
3 - توانمندى خداوند بر ايجاد جهان هستى و اعاده آن ، دليل قدرت او بر مجازات سخت كافران
إنّه هو يبدىء و يعيد
حرف {إنّ} براى تعليل است و مبناى آيه قبل را بيان مى كند.
شدت كيفر كافران صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 3
3 - كافران عصر بعثت ، مورد تهديد شديد خداوند به مقابله اى سريع و برخوردى سخت با آنان
إنّ بطش ربّك لشديد
لسان العرب از ابن سيده نقل مى كند كه {بطش} به
معناى هجوم سريع است.
شدت كيفر گناهكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 25 - 9
9- مجازات الهى براى جوامع مجرم ، مجازاتى سخت ويرانگر و هلاكت بار
كذلك نجزى القوم المجرمين
{كذلك} اشاره به عذاب سخت و ويرانگرى دارد كه قوم عاد را نابود ساخت. خداوند امت ها را به مجازاتى چنين سخت، هشدار داده است.
شرايط كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 94 - 16
16 _ متخلفان از قوانين الهى تنها پس از بيان احكام و اتمام حجت سزاوار گرفتارى به عذاب الهى
فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب اليم
شرايط كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 160 - 8
8 _ كيفر اخروى گناه در صورتى است كه گنهكار تا حضور در صحنه قيامت مورد عفو الهى قرار نگيرد.
و من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها
برداشت فوق با توجه به توضيح برداشت قبل معلوم مى شود.
شرايط كيفر عصيانگران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 13 - 13
13- كيفر و مجازات متمردان بايد پس از ارشاد و اتمام حجت به آنان صورت گيرد .
جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم ... فأوحى إليهم ر
شرايط كيفر معبودان باطل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 29 - 5
5- كسانى كه به خدايى برگرفته شده ، ولى خود مدعى آن نيستند ، گنه كار نبوده و كيفر نمى شوند .
و من
يقل منهم إنّى إل_ه . .. نجزيه جهنّم
برداشت بالا از مفهوم شرط استفاده شده است; يعنى، خداوند تنها كسانى را كه مدعى خدايى هستند عذاب مى كند، نه كسانى كه خود هيچ ادعايى در باره خدا بودن خويش ندارند.
شعيب(ع) و كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 91 - 6
6_ شعيب ( ع ) ، در ديدگاه مردم مدين مستحق كيفر و مجازات و سنگسار شدن بود .
و لولا رهطك لرجمن_ك
شگفتى كيفر حق ستيزان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 5 - 12
12 - عقوبت دنيايى مردم حق ناپذير و ستيزه جو از اقوام گذشته ( چون قوم نوحو . . . ) مجازاتى سخت ، شگفت آور و درس آموز
فأخذتهم فكيف كان عقاب
برداشت يادشده از استفهام تعجيبى {كيف} استفاده مى شود.
شگفتى كيفر حق ناپذيران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 5 - 12
12 - عقوبت دنيايى مردم حق ناپذير و ستيزه جو از اقوام گذشته ( چون قوم نوحو . . . ) مجازاتى سخت ، شگفت آور و درس آموز
فأخذتهم فكيف كان عقاب
برداشت يادشده از استفهام تعجيبى {كيف} استفاده مى شود.
صبر در كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 87 - 4
4- ذوالقرنين ، به ايمان آوردن ظالمان ساحل دريا و دست برداشتن آنان از ظلم و فساد ، اميدوار بود و در مجازات آنان شتابى نداشت .
قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه
حرف {سوف} براى آينده است
و فعل هاى شرط ({آمن} و {عمل}) در آيه بعد، قرينه اين است كه ذى القرنين، به احتمال ايمان آوردن ظالمان، در مجازات آنان تعجيل نكرده است.
صفات مكذبان كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ماعون - 107 - 2 - 1
1 - پرخاش به يتيمان و راندن آنان از نزد خود ، از كسى سرمى زند كه جزاى آخرت را دروغ مى پندارد .
فذلك الذى يدعّ اليتيم
{ذلك}، اشاره به كسى است كه آيه قبل او را تكذيب كننده روز جزا معرفى كرد. {دَعٌّ} (مصدر {يَدُعُّ})، به معناى دور ساختن با خشونت است (قاموس). تعبير {ذلك الذى...} _ كه مبتداى معرفه در كنار خبر معرفه اى قرار گرفته كه بر جنس دلالت دارد _ بيانگر حصر است.
ظلم تخفيف كيفر ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 29 - 7
7- تغيير حكم و تخفيف كيفر بايسته ظالمان ، ظلمى به ديگران و دور از ساحت خدا *
ما يبدّل القول لدىّ و ما أنا بظلّ_م للعبيد
برداشت بالا بدان احتمال است كه {و ما أنا بظلاّم. ..} تعليل {ما يبدّل...} باشد; يعنى، چون تبديل حكم و تخفيف مجازات به حق مجرمان، موجب ظلم به بندگان صالح و ستمديده مى شود، در نظام الهى _ چون ظلمى نيست _ تبديل قول هم نخواهد بود.
ظلم كيفر بى بيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 70 - 17
17 _ كيفر انسان ها ، قبل از تبيين حق و باطل براى آنان ، ظلم و دور از ساحت
قدس خداست .
أتتهم رسلهم بالبيّنت فما كان اللّه ليظلمهم
نفى ظلم از خدا و متفرع شدن آن بر وجود بينات، بيانگر اين نكته است كه: درصورت ارائه نشدن دلايل روشن، به هلاكت رساندن انسانها ظلم مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 209 - 7
7 - مؤاخذه بندگان ، قبل از بيان و اتمام حجت بر ايشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند است .
و ما أهلكنا من قرية . .. ذكرى و ما كنّا ظ_لمين
مفاد مطلب ياد شده، همان {قبح عقاب بلابيان} است كه از آيه مورد بحث استفاده مى شود.
ظلم كيفر بى گناهان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 79 - 12
12_ مجازات بى گناهان به جاى مجرمان ، گناه و از مصاديق ظلم است .
قال معاذ الله . .. إنا إذًا لظ_لمون
عبرت از كيفر دنيوى حق ناپذيران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 5 - 12
12 - عقوبت دنيايى مردم حق ناپذير و ستيزه جو از اقوام گذشته ( چون قوم نوحو . . . ) مجازاتى سخت ، شگفت آور و درس آموز
فأخذتهم فكيف كان عقاب
برداشت يادشده از استفهام تعجيبى {كيف} استفاده مى شود.
عبرت از كيفر زناكار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 2 - 15
15- پيشگيرى از ارتكاب فحشا و عبرت آموزى ، فلسفه تشريع كيفر زنا و اجراى آن در ملأ عام
الزانية و الزانى فاجلدوا. .. و ليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين
برداشت ياد
شده، به خاطر اين است كه مشاهده كيفر زنا، بى ترديد باعث عبرت گيرى و موجب پيشگيرى از ارتكاب به آن خواهد شد.
عبرت از كيفر ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 45 - 1
1- سرزنش خداوند از ستمگرانى كه از كيفر ستم پيشگان پيش از خود و مثل هاى الهى ، پند نگرفتند و درس نياموختند .
و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثا
عبرت از كيفر هاى دنيوى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 42 - 10
10- كيفر هاى دنيوى ، بيدارباشى براى غافلان است .
و أُحيط بثمره . .. يقول ي_ليتنى لم أُشرك بربّى أحدًا
عدالت در كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 40 - 3،5
3 _ آگاهى كامل خداوند به ناچيزترين اعمال ، تضمين كننده عدالت در مجازات ها و پاداش هاى الهى
كان اللّه بهم عليماً. انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة
ظاهراً جمله {ان اللّه . .. }، نتيجه اى است مترتب بر آگاهى خداوند. يعنى چون خداوند آگاه به تمامى جهات است، ظلم نمى كند. زيرا از ريشه هاى ظلم، جهل است.
5 _ مجازات هاى الهى ، عادلانه و به دور از هر گونه ظلم
انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة و ان تك حسنة يضاعفها
جمله {و ان تك حسنة} عطف بر جمله اى مقدر است ; يعنى {ان تك سيئةً فلا يجزى الا مثلها و ان تك حسنة . .. }.
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 123 - 6،11
6 _ نظام كيفر و جزاى الهى ، دور از هرگونه تبعيض و بى عدالتى است .
من يعمل سوءاً يجز به
11 _ ضرورت پرهيز از هرگونه تبعيض ، در اجراى مقررات و قوانين جزايى
من يعمل سوءاً يجز به
جمله {من يعمل . ..} داراى مضمونى عام و كلى است و شامل كيفرهاى دنيوى نيز مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 124 - 8
8 _ در نظام جزا و پاداش الهى كمترين ستمى راه ندارد .
من يعمل سوءاً يجز به . .. فأولئك يدخلون الجنة و لايظلمون نقيراً
{نقير} به فرو رفته گى در هسته خرما گفته مى شود و كنايه از چيز اندك و حقير است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 160 - 3،6
3 _ عقوبتهاى خدا عادلانه و پاداشهاى وى جلوه اى از فضل اوست.
من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها و من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها
6 _ كيفر دادن گنهكاران به اندازه گناهشان ستم بر آنان نيست.
و من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها و هم لا يظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 51 - 2
2 _ كيفر الهى در مورد گنهكاران ، عادلانه و به دور از هر گونه ظلم
ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 54 - 13
13 _ در نظام جزايى خداوند ، حتى
به ستمگران هم ظلم نخواهد شد .
و لو أن لكل نفس ظلمت . .. قضى بينهم بالقسط و هم لايظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 40 - 16
16_ لزوم پرهيز از ملاحظه نسب و حسب انسان ها در اجراى كيفر ها و مجازات هاى مطرح شده در دين
و أهلك إلاّ من سبق عليه القول
بيان اين بخش از داستان نوح(ع) (احمل فيها. .. أهلك إلاّ من سبق عليه القول) رساننده اين پيام است كه: نبايد به خاطر خويشى خطاكاران حتى با افراد برجسته اى چون پيامبران ، از كيفر آنان چشم پوشيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 81 - 21
21_ در اجراى كيفر ها و مجازات تعيين شده براى گنه كاران ، نبايد حسب و نسب آنان را ملاحظه كرد .
إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 71 - 15
15- توجه به حاكميت عدل بر نظام كيفر و پاداش اخروى ، گرايش دهنده انسان ها به انجام اعمال و رفتار خوب و داراى پاداش
فمن أوتى كت_به بيمينه . .. و لايظلمون فتيلاً
از اينكه خداوند، نظام پاداش دهى خود را در قيامت، براى مردم تشريح مى كند، مى تواند به منظور تشويق انسانها به انجام اعمالى باشد كه پاداش الهى را در پى دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 112 - 5
5 - پاداش اعمال در قيامت ، عادلانه و به دور از هرگونه نقص و كاستى
است .
و من يعمل . .. فلايخاف ظلمًا و لاهضمًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 39 - 2
2 - عذاب دردناك دوزخ ، كيفرى عادلانه و متناسب با رفتار شرك آلود و استكبار در برابر حق
العذاب الأليم . و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 70 - 2،3
2 - تناسب و مطابقت كامل كيفر و پاداش الهى ، با رفتار و كردار بندگان
و وفّيت كلّ نفس ما عملت
حذف مضاف در {ماعملت} _ كه در اصل {جزاء ماعملت} است _ مى تواند گوياى اين نكته باشد كه جزاى الهى، آن چنان با رفتار بندگان تناسب و مطابقت دارد كه گويا، آنچه داده مى شود خود عمل است نه جزاى آن.
3 - پاداش و كيفر مطابق و متناسب با رفتار ، پاداش و كيفرى است عادلانه و به حق .
و هم لايظلمون . و وفّيت كلّ نفس ما عملت
برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، به منزله بيان براى جمله {و هم لايظلمون} مى باشد; يعنى، ظلم نشدن در حق بندگان به اين خاطر است كه هر كسى مطابق آنچه انجام داده، جزا خواهد ديد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 40 - 10
10 - خداوند با كافران بدكردار در قيامت ، بر مبناى عدل و با مؤمنان نيك كردار براساس فضل و لطف خويش برخورد خواهد كرد .
من عمل سيّئة فلايجزى إلاّ مثلها و من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن
... يرزقون فيها ب
برداشت ياد شده از آن جا است كه مجازات گناه كاران، تنها به ميزان گناه آنان است; ولى پاداش مؤمنان نيك كردار، بى شمار و افزون بر استحقاق آنان مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 46 - 5
5 - عدالت در نظام مجازات و پاداش ، از شؤون ربوبيت الهى است .
و ما ربّك بظلّ_م للعبيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 40 - 5
5 - قصاص و مجازات بدى و خطا ، بايد مطابق و مماثل با خطا باشد ; نه متفاوت با آن
و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 34 - 7
7- عدل الهى در كيفر كافران ، مورد اقرار خود آنان ، در قيامت
أليس ه_ذا بالحقّ قالوا بلى و ربّنا
{ه_ذا} اشاره به عذاب كافران است و مصداق بارز {حقّ} در زمينه مجازات، {عدل} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 31 - 9
9 - جزاى عادلانه به بدكرداران و پاداش برتر و افزون بر استحقاق به نيكوكاران ، عملى ارزشمند و خداپسندانه
ليجزى الذين أس__وا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 49 - 3
3 - مجازات هاى سخت مجرمان در قيامت ، براساس محاسبه و سنجشى عادلانه و به دور از گزاف و ظلم است .
يوم يسحبون . .. إنّا كلّ شىء خلقن_ه بقدر
با توجه به ارتباط
اين آيه با آيه قبل _ كه در زمينه مجازات سخت مجرمان در قيامت است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 13 - 4
4 - در ديدگاه مؤمنان جن ، ايمان آورندگان به ربوبيت خداى يكتا ، از نقصان حق خويش و يا ستم شدن در مجازات ، بيم نداشته و در امان اند .
فمن يؤمن بربّه فلايخاف بخسًا و لا رهقًا
{رَهَق} در معانى {سفاهت}، {گناه}، {كذب}و {ظلم} به كار مى رود; ولى در اين آيه معناى اخير مراد است.
عدالت در كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 4 - 12
12 _ كيفر و پاداش الهى در قيامت ، بر پايه قسط و عدل است
ثم يعيده ليجزى . .. بالقسط
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 27 - 2
2 _ خداوند در قيامت ، در كيفر دادن بدكاران به عدل و در پاداش دادن به نيكوكاران به فضل ، رفتار خواهد كرد .
للذين أحسنوا الحسنى و زيادة . .. و الذين كسبوا السيئات جزاء سيئة بمثلها
تعبير {الحسنى} و {زيادة} _ در مورد پاداش نيكوكاران _ بيانگر فضل و عبارت {جزاء سيئة بمثلها} _ در مورد كيفر بدكاران _ بيانگر عدالت و نفى ظلم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 25 - 3
3 - كيفر هاى الهى در روز رستاخيز ، بر پايه حق و عدل و به دور از هر شايبه ظلم
و بى دادگرى
يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ
{الحقّ} در جمله {دينهم الحقّ} صفت براى {دين} است; يعنى، جزاى عادلانه و به حق.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 84 - 5
5 - هر عمل نيك در جهان آخرت ، داراى پاداش افزون و هر عمل بد داراى كيفر متناسب با آن خواهد بود .
من جاء بالحسنة . .. و من جاء بالسيّئة
{ال} در {الحسنة} و {السيّئة} براى جنس و مفيد استغراق است. بنابراين {من جاء بالحسنة}; يعنى، {هر كس هر عمل نيك بياورد} و {من جاء بالسيّئة}; يعنى، هر كس هر عمل بد بياورد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 70 - 1
1 - هركس جزاى اعمال خويش را در قيامت به طور كامل و بى كم و كاست ، دريافت خواهد كرد .
و وفّيت كلّ نفس ما عملت
{توفية} (مصدر {وفّيت}) به معناى دادن كامل و بى كم و كاست چيزى است.
عظمت كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 33 - 4
4 - كيفر و عذاب خداوند در آخرت ، بزرگ تر و با عظمت تر از عذاب و كيفر دنيوى او است .
و لعذاب الأخرة أكبر
عفو از كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 149 - 7
7 _ عفو خداوند ، در عين قدرت او بر انتقام و كيفردهى
فإنّ اللّه كان عفواً قديراً
عقيده يهود به كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره -
2 - 80 - 5
5 - يهوديان ، معتقد به قيامت و گرفتار شدن گنهكاران به آتش دوزخ
و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة
علم و كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 94 - 2
2 _ افترا و دروغ بستن آگاهانه به خداوند ( بدعت ) ، ظلمى است بزرگ .
فمن افترى . .. فاولئك هم الظالمون
ضمير فَصل، دلالت بر بزرگى ظلم مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 209 - 9
9 _ مقتضاى حكمت الهى ، عقابِ خطاكاران پس از بيان احكام و ارائه ادلّه روشن است .
فان زللتم من بعد ما جاءتكم البيّنات . .. ان اللّه عزيز حكيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 211 - 8
8 _ انحراف ، پس از آمدن آيات الهى ، موجب كيفر سخت خداوند
و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد العقاب
عموميت كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 17 - 1
1 - نظام پاداش و كيفر الهى در قيامت ، فراگير همه انسان ها و شامل تمامى حركات انسان ها است .
اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت
{ما} در {بما كسبت} موصول بوده و افاده كننده معناى جنس است. بنابراين {ما كسبت}; يعنى، هر آنچه كه بشر انجام داده و هر حركتى كه از خود نشان دهد.
عوامل ازدياد كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 54 -
8
8 - ارتكاب فحشا از روى آگاهى ، داراى زشتى و جرم بيشتر
أتأتون الف_حشة و أنتم تبصرون
عوامل تشديد كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 30 - 3،4،5
3 - موقعيت افراد ، در برخوردارى شان از پاداش و كيفر الهى ، نقش دارد .
و إن كنتنّ تردن اللّه. .. فإنّ اللّه أعدّ... أجرًا عظيمًا... من يأت منكنّ بف_حشة
4 - تظاهر به كار هاى ناشايست ، موجب تشديد عذاب مى شود .
من يأت منكنّ بف_حشة مبيّنة يض_عف لها العذاب ضعفين
5 - انتساب به پيامبر ( ص ) ، نه تنها موجب تخفيف كيفر گناهكار نمى شود ، بلكه باعث تشديد آن هم مى گردد .
من يأت منكنّ بف_حشة مبيّنة يض_عف لها العذاب ضعفين و كان ذلك على اللّه يسيرًا
احتمال دارد ذكر {و كان ذلك على اللّه يسيراً} براى دفع يك توهّم باشد. آن توهّم اين است: {موقعيت همسران پيامبر، به دليل انتساب شان به آن حضرت، مانع از چنين عذابى مى شود}. خداوند براى دفع اين توهم پاسخ داده است كه {چنين نيست و آن عذاب براى خداوند سهل و آسان است}.
عوامل رفع كيفر قاذف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 5 - 3
3 - توبه نسبت دهندگان بى دليل زنا به زنان پاكدامن _ در صورت اصلاح رفتار خويش و جبران ضرر و زيان وارده بر متهمان _ موجب رفع مجازات فسق و عدم پذيرش شهادت از آنان مى شود .
والذين يرمون المحصن_ت . .. أُول_ئك هم الف_سقون . إلاّ الذين تابوا من بعد ذلك و أ
برداشت
فوق، مبتنى براين نكته است كه پذيرش توبه، شامل تمامى مجازات هاى مطرح شده در آيه قبل براى تهمت زنندگان شود; ولى حدّ قذف (صد تازيانه) را به خاطر وجود دليل خاص قطعى شامل نخواهد شد.
عوامل كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 51 - 10
10- كيفر و پاداش الهى تنها در برابر مكتسبات و اعمال ارادى انسان است ، نه در مقابل امور ذاتى و فطرى
ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت
تصريح به اينكه كيفر و پاداش الهى در برابر كسب و تلاش خود انسان است (ما كسبت)، مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 7
7- كفر به خداوند ، موجب كيفر شدن به وسيله بلا هاى طبيعى
فيرسل عليكم قاصفًا من الريح فيغرقكم بما كفرتم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 77 - 2
2- تبعيد رسولان الهى ، داراى عقوبت سخت دنيوى
إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً سنّة من قد أرسلنا قبلك من رسلنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 15 - 12
12 - پاداش ديدن و به كيفر رسيدن انسان ها ، محصول كردار و تلاش خود آنها است .
لتجزى كلّ نفس بما تسعى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 41 - 10
10_ كيفر و عذاب الهى براى انسان ها ، بازتاب و نتيجه عمل خود آنان است .
و لقد استهزئَ . .. فحاق بالذين سخروا منهم
ما كانوا به يستهزءون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 189 - 4
4 - كيفر هاى الهى ، بازتاب عملكرد خود انسان ها است .
فكذّبوه فأخذهم عذاب يوم الظلّة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 11 - 5
5 - ارتكاب گناه ، ظلم و درپى دارنده كيفر الهى
لايخاف لدىّ المرسلون . إلاّمن ظلم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 7 - 2
2 - برخورد مستكبرانه با آيات الهى ، عذاب آور است .
و إذا تتلى عليه ءاي_تنا ولّى . .. فبشّره بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 73 - 9
9 - حفظ و نكوداشت امانت الهى پاداش دارد و تضييع آن عذاب آور است .
إنّا عرضنا الأمانة . .. ليعذّب اللّه المن_فقين ... و يتوب اللّه على المؤمنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 17 - 3،5
3 - روى گردانى از آيه خدا ، مجازات الهى را درپى دارد .
لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية . .. فأعرضوا ... ذلك جزين_هم
5 - كفران نعمت هاى خداوند ، كيفر در پى دارد .
و اشكروا له . .. فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم... ذلك جزين_هم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 33 - 20
20 - پذيرفتن عقيده كفرآلود _ ولو با فريب و دستور ديگران _ كفر تلقى شده و كيفر دارد .
و قال الذين استضعفوا للذين
استكبروا . .. تأمروننا أن نكفر باللّه و نجعل له أنداد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 45 - 7
7 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : معناه إتّقوا ما بين أيديكم من الذنوب و ما خلفكم من العقوبة ;
از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: معناى {و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم} اين است كه بپرهيزيد از گناهانى كه در پيش رو داريد و از كيفرهايى كه به دنبال شما است}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 31 - 2
2 - روح طغيان و حق ناپذيرى ، عامل دوزخى شدن و استحقاق كيفر الهى
بل كنتم قومًا ط_غين . فحقّ علينا قول ربّنا إنّا لذائقون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 135 - 5
5 - انتساب به خوبان ( چونان پيامبران ) ، هيچ تأثيرى در سرنوشت اخروى و كيفر و پاداش الهى ندارد .
إذ نجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 158 - 7
7 - نسبت ها ، نزديكى ها و پيوند هاى خويشاوندى ، هيچ تأثيرى در سرنوشت بندگان و مجازات آنان ندارد .
و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا و لقد علمت الجنّة إنّهم لمحضرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 41 - 7
7 - مبتنى بودن جزاى الهى بر عملكرد خود انسان ، پيام مشترك
تمامى پيامبران
أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . و إبرهيم ... و أن ليس للإنس_ن إلاّ ما سعى ... ثمّ
از ارتباط آيات شريفه، مطلب بالا استفاده مى شود.
عوامل كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 113 - 18
18 - عالمان دينى در صورت بى توجهى به تعاليم كتاب هاى آسمانى ، سزاوار توبيخ و ملامت بوده و در قيامت بسزاى كردارشان خواهند رسيد .
قالت اليهود . .. و هم يتلون الكتب ... فاللّه يحكم بينهم يوم القيمة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 52 - 6
6 _ مجازات انسان در قيامت ، محصول دستاورد هاى دنيوى خود اوست .
هل تجزون إلا بما كنتم تكسبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 51 - 6
6- رفتار انسان و استحقاق وى براى كيفر و پاداش ، اساس و مبناى جزاى الهى در آخرت است .
ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت
از اينكه خداوند در پاداش و كيفر مسأله كسب و تلاش انسان را مطرح ساخت (ما كسبت)، استفاده مى شود كه همين اساس پاداش و كيفر آدميان است نه چيز ديگر.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 8 - 13
13- فسادانگيزى ، گناهى بزرگ و در پى دارنده مجازات دنيوى و اخروى خداوند است .
و إن عدتم عدنا و جعلنا جهنّم للك_فرين حصيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 126 - 10
10 - پاداش و كيفر
انسان در قيامت ، برخاسته از كردار دنيوى او است .
فنسيتها . .. اليوم تنسى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 90 - 5
5 - كيفر هاى اخروى و آتش دوزخ ، ظهور و بروز كردار بد خود آدمى
هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملون
جزا ديدن انسان با نفس عمل خود (ما كنتم تعملون) بيانگر اين معنا است كه ماهيت عمل زشت، خود آتش است كه در قيامت براى انسان آشكار مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 70 - 11
11 - تخلف از دستورات خداوند ، درپى دارنده كيفر الهى در جهان آخرت
و له الحكم و إليه ترجعون
قيد {إليه ترجعون} پس از {له الحكم} تهديد به كسانى است كه از اجراى دستورات و قوانين الهى سرپيچى كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 33 - 9
9 - شرك و كفر به خدا ، مؤاخذه و كيفر اخروى در پى دارد .
و لو ترى إذ الظلمون موقوفون عند ربّهم . .. و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 24 - 8
8 - كيفر و عذاب الهى در قيامت ، نتيجه و بازتاب رفتار و كردار زشت خود انسان ها است .
و قيل للظ_لمين ذوقوا ما كنتم تكسبون
خداوند متعال در اين جا چشيدن عذاب را به خود رفتار و كردار نسبت داده است. اين مطلب گوياى اين حقيقت است كه عذاب، نتيجه و حاصل خود رفتار آدمى است.
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 17 - 2،3
2 - كيفر و پاداش الهى در قيامت ، معلول چگونگى رفتار خوب و بد انسان ها است .
اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت
{باء} در {بما كسبت} براى سببيت است; يعنى، {تجزى بسبب ما كسبت و جزاء مناسباً لما كسبت}.
3 - رفتار انسان و استحقاق وى براى كيفر و پاداش ، اساس و مبناى جزاى الهى در آخرت
اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت
از اين كه خداوند در پاداش و كيفر، مسأله كسب و تلاش انسان را مطرح ساخته است (بما كسبت) استفاده مى شود كه همين اساس پاداش و كيفر آدميان است; نه چيز ديگر.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 34 - 11
11- كيفر كافران در قيامت ، نتيجه عملكرد خود آنان
قال فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 29 - 5
5_ كيفر هاى اخروى نتيجه قهرى عملكرد خود كافران ، و نه ظلمى از سوى خدا بر ايشان
قدّمت إليكم بالوعيد . .. و ما أنا بظلّ_م للعبيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - زلزله - 99 - 6 - 6
6 - پاداش ها و كيفر هاى آخرت ، چيزى جز كردار انسان نيست .
يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم
عوامل كيفر اخروى بنى نضير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 4 - 2
2 - مجازات اخروى بنى نضير ، معلول ستيزه جويى آنان با خدا و
رسول او
و لهم فى الأخرة عذاب النار . ذلك بأنّهم شاقّوا اللّه و رسوله
عوامل كيفر اقوام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 14 - 11
11 - استمرار و اصرار ملت ها بر انحراف و حق ستيزى ، عامل مجازات آنان از سوى خداوند
ليجزى قومًا بما كانوا يكسبون
تعبير {كانوا يكسبون} استمرار را مى رساند و برداشت بالا در صورتى استفاده مى شود كه {قوماً} نظر به كافران و منكران {أيّام اللّه} داشته باشد.
عوامل كيفر دنيوى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 5 - 10،11
10 -تمامى اقوام تكذيب گر ( چون قوم نوح ) ، به خاطر مبارزه با حق ( تعاليم پيامبران ) ، در دنيا مورد عقوبت وكيفر الهى قرار گرفتند .
كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ليدحضوا به الحقّ فأخذتهم
11 - مجادله و ستيزه جويى با حق ، عقوبت الهى در دنيا را درپى دارد .
و ج_دلوا بالب_طل ليدحضوا به الحقّ فأخذتهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 16 - 7
7 - استكبار و عناد در برابر آيات الهى ، موجب استحقاق كيفر دنيوى
فاستكبروا . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون . فأرسلنا عليهم ريحًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 42 - 3
3 - روى گردانى از ياد خدا ، موجب استحقاق كيفر دنيوى است .
و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. فإنّا منهم منتقمون . أو نرينّك الذى وعدن_هم
عوامل كيفر قوم سبأ
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 17 - 1،2
1 - راه افتادن سيل بنيان كن و درهم كوبيده شدن باغ هاى دل پذير قوم سبا ، كيفر ناسپاسى و كفران آنان بود .
فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا
به قرينه بحث شكر در دو آيه پيش، احتمال دارد مراد از {كفروا} كفران باشد.
2 - خداوند ، مردم سبأ را به خاطر كفرشان با فرستادن سيلى بنيان كن مجازات كرد .
فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا
برداشت ياد شده بنابراين اساس است كه {كفروا} به همان معناى مشهور (كفر ورزيدن) باشد.
عوامل كيفر گناهكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 34 - 3
3 - انسان هاى گنه كار ، مستحق كيفر الهى و در معرض هلاكت و نابودى به واسطه اعمال ناشايست خويش
أو يوبقهنّ بما كسبوا
عوامل كيفر هاى دنيوى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 8 - 13
13- فسادانگيزى ، گناهى بزرگ و در پى دارنده مجازات دنيوى و اخروى خداوند است .
و إن عدتم عدنا و جعلنا جهنّم للك_فرين حصيرًا
عوامل كيفر يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 118 - 3
3- تكاليف فزون تر يهود در مقايسه با ديگر امت ها ، براى كيفر و مجازات آنان بود نه به خاطر دفع ضرر و مفسده از آنان .
و على الذين هادوا حرّمنا
تحريم هر چيزى در دين براى دفع مفسده و ضرر است و تحريم اختصاصى
براى يهوديان، اين مطلب را مى رساند كه اين تحريم به خاطر امر ديگرى است و گرنه براى همه مكلفان حرام مى شد و جمله {ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون} نشان مى دهد كه فلسفه اين تحريم، كيفر ظلم آنان بود. گفتنى است كه در جمله {جزيناهم ببغيهم} (در آيه 146 سوره انعام) به اين مطلب تصريح شده است.
عوامل مصونيت از كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 70 - 2
2 _ توبه ، ايمان و عمل صالح ، موجب مصونيت انسان گناه كار از عذاب و كيفر الهى است .
يض_عف له العذاب . .. إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا
عوامل مصونيت از كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 128 - 4
4 - عبوديت خالصانه براى خدا ، موجب نجات از بازخواست و عذاب الهى در قيامت
فإنّهم لمحضرون . إلاّ عباد اللّه المخلصين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 160 - 4
4 - عبوديت خالصانه براى خدا ، موجب رهايى و معافيت از احضار شدن براى كيفر و مجازات در قيامت
إنّهم لمحضرون . .. إلاّ عباد اللّه المخلصين
عوامل مؤثر در كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 69 - 3
3 _ عقيده و جهان بينى درست و نادرست انسان ها ، تأثيرگذار در مقدار مجازات گناهانشان در قيامت
يض_عف له العذاب يوم القي_مة
وضع مجازات دو چندان و دائمى براى مشركانى كه مرتكب آدم كشى و زنا شوند
و دايمى و دوچندان نبودن مجازات همين گناهان در صورتى كه گناه كار مؤمن باشد، گوياى اين حقيقت است كه ايمان و كفر و عقيده حق و باطل، در ميزان مجازات بزه كاران مؤثر است.
عوامل نجات از كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 33 - 9
9 - رهايى از عذاب و كيفر الهى در روز قيامت ، جز با در دست داشتن دليل و حجت شرعى براى هيچ كس ميسر نيست .
فانفذوا لاتنفذون إلاّ بسلط_ن
يكى از كاربردهاى {سلطان}، حجت و برهان است (لسان العرب ). برداشت ياد شده مبتنى بر اين كار برد و نيز مرتبط بودن آيه شريفه با مسأله قيامت است.
غفلت از كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 32 - 1
1 - سرزنش شدن تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر بى توجهى آنان به موضوع حسابرسى اعمال خلق در قيامت و كيفر و پاداش الهى در آن
سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
استفهام در {فبأىّ ءالآء} توبيخى است و تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.
فرجام غفلت از كيفر عمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 16 - 9
9 - تباهى و هلاكت ، فرجام بى توجهى به آخرت و بى اعتنايى به جزاى اعمال است .
فلايصدّنك عنها . .. فتردى
{تردى} از {ردى} به معناى هلاكت مشتق است و پى آمد شبهه افكنى هاى منكران معاد
را بيان مى كند.
فلسفه تأخير كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 45 - 6
6 - بقاى نسل انسان و تداوم حيات زندگان در كره زمين ، فلسفه به تأخير افتادن كيفر گناه كاران و كافران تا قيامت
و لو يؤاخذ اللّه الناس بما كسبوا ما ترك على ظهرها من دابّة و ل_كن يؤخّرهم إلى أج
فلسفه تأخير كيفر ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 42 - 7
7- تأخير كيفر ستمگران از سوى خداوند تا روز قيامت ، جهت تشديد مجازات آنان است .
و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر
از اينكه خداوند متعال كيفر ستمگران را تا روزى سخت و هولناك به تأخير انداخت، حكايت از شدت مجازات آنان دارد; چون اگر آن مجازات در دنيا اتفاق مى افتاد به اين مقدار سخت نبود. بنابراين، تأخير كيفر ظالمان به نفع آنان نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 61 - 12
12- اجل مقرر داشتن انسان هاى ظالم ، دليل به تعويق افتادن مؤاخذه و عقوبت آنان
و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم . .. و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى
فلسفه قوانين كيفرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 54 - 17
17 - اجراى قوانين و مقررات كيفرى اديان الهى - هر چند كيفرى همانند كشته شدن باشد - تضمين كننده خير و سعادت خطاكاران است .
فاقتلوا أنفسكم ذلكم خير لكم عند بارئكم
فلسفه كيفر
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 182 - 12
12 _ مجازات نكردن ستمگران ، ظلم بر ستمديدگان است .
ذوقوا عذاب الحريق . .. ذلك بما قدّمت ايديكم و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد
برداشت فوق مبتنى است بر احتمال اوّل (عطف {انّ اللّه . .. } بر {ما قدّمت})، است.
فلسفه كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 103 - 6
6_ گذر از موقف هاى قيامت ( حسابرسى ، كيفر ، پاداش و . . . ) غرض از گردآورى همگان در صحنه قيامت است .
ذلك يوم مجموع له الناس
برداشت فوق ، مبتنى براين نكته است كه {لام} در {له} براى بيان غايت و غرض باشد. بر اين اساس مفاد جمله {ذلك يوم ...} چنين مى شود: روز قيامت روزى است كه خداوند ، همگان را براى گذر از موقفهاى آن روز گردآورى مى كند.
فلسفه كيفر قتل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 32 - 6
6 _ جلوگيرى از پيامد سنگدلى هاى افسار گسيخته ، فلسفه وضع مجازات سنگين براى قتل و آدمكشى
من اجل ذلك كتبنا على بنى اسرءيل انه من قتل . .. فكانما قتل الناس جميعاً
فلسفه كيفر متجاوزان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 34 - 5
5 - كيفر تجاوزگران ، در راستاى ربوبيت الهى و هموار ساختن راه رشد براى بندگان است .
مسوّمة عند ربّك للمسرفين
تعبير {عند ربّك}، ممكن است اشاره به اين جهت داشته باشد كه مقام پروردگارى
و تربيت خلق و رشد انسان ها، مقتضى آن است كه موانع تكامل و رشد از ميان برداشته شود.
فلسفه كيفر هاى دنيوى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 41 - 15
15 - كيفر هاى دنيوى الهى ، براى اصلاح انسان ها است .
ليذيقهم بعض الذى عملوا لعلّهم يرجعون
قاعده قبح كيفر بى بيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 6 - 4
4 _ مؤاخذه كفار به جرم مبارزه با اسلام ، پيش از ارائه معارف الهى قرآن به آنان و تمام شدن حجت بر ايشان ، ممنوع است .
و خذوهم و احصروهم . .. و إن أحد من المشركين استجارك فأجره حتى يسمع كلم اللّه
قاعده كيفر بى بيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 15 - 10
10- عقاب و كيفر دادن بر هر عملى بدون بيان زشتى و خلاف بودن آن عمل ، زشت و ناپسند است .
و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً
اينكه خداوند فرمود: {ما بدون اينكه رسولى براى تبيين حقايق براى مردم بفرستيم، عذاب و كيفرشان نمى كنيم} احتمال دارد به جهت اين داورى عقل باشد كه: {عقاب بدون بيان زشت و قبيح است}.
قانونمندى كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 43 - 20
20 - كيفر شدن در قيامت ، پس از اتمام حجت و ارائه راه درست و حق به بندگان در دنيا است .
و نقول للذين ظلموا ذوقوا عذاب النار . .. و إذا
تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت ... و ق
برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند پس از نقل عذاب شدن ظالمان، مسأله ارائه حق و تلاوت آيات الهى بر آنان را مطرح ساخته است.
قانونمندى كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 206 - 2
2 - كيفر كافران ، به دنبال اتمام حجت هاى مكرر بر آنان
ثمّ جاءهم ما كانوا يوعدون
{كانوا يوعدون} ماضى استمرارى و بيانگر آن است كه خداوند، حجت خويش را بر كافران بارها تمام كرده و مرتباً آنان را به فرجام شوم كفرورزى هشدار داده است.
قانونمندى كيفر گناهكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 26 - 6
6- مجازات اقوام مجرم ، پس از اتمام حجت و اعطاى ابزار لازم شناخت ، به ايشان است .
كذلك نجزى القوم المجرمين . .. و جعلنا لهم سمعًا و أبص_رًا و أفئدة
تذكر به اعطاى چشم، گوش و قلب به قوم هلاك شده عاد، در حقيقت اشاره به اين است كه هلاكت آنان، پس از قرار گرفتن امكانات معرفت در اختيار ايشان و اتمام حجت بر آنان، صورت گرفته است.
قانونمندى كيفر منافقان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 27 - 3
3- كيفر سخت منافقان به هنگام مرگ ، براساس علم الهى به نهان كارى هاى خائنانه آنان
و اللّه يعلم إسرارهم . فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة
از ارتباط عبارت {فكيف إذا. ..} _ كه بيانگر كيفر سخت منافقان است _ با ذيل آيه قبل (واللّه يعلم إسرارهم) استفاده مى شود كه علم
و آگاهى خداوند، پشتوانه كيفر منافقان به هنگام مرگ شان، خواهد بود.
قوانين كيفرى در دوران يوسف(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 76 - 8
8_ حكومت مصر در زمان وزارت يوسف ( ع ) داراى تشكيلات و قوانين جزايى و قضايى بود .
ما كان ليأخذ أخاه فى دين الملك
كيفر آخرت فروشان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 86 - 3
3 - برگزيدن دنيا در قبال از دست دادن آخرت ، در پى دارنده عذابى تخفيف ناپذير است .
أولئك . .. فلا يخفف عنهم العذاب
كيفر آخرت فروشى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 86 - 3
3 - برگزيدن دنيا در قبال از دست دادن آخرت ، در پى دارنده عذابى تخفيف ناپذير است .
أولئك . .. فلا يخفف عنهم العذاب
كيفر ابليس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 39 - 5
5- اغواى ابليس از سوى خداوند ، كيفر تمرّد وى از فرمان الهى بود .
ربّ بما أغويتنى
بى ترديد، گمراه شدن ابليس از جانب خداوند، پس از سرپيچى او از سجده بر آدم(ع) بود و اين مى رساند كه اين گمراهى، جنبه كيفرى داشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 63 - 5
5- دوزخ ، كيفر قطعى ابليس و پيروان وى
فمن تبعك منهم فإن جهنّم جزاؤكم
كيفر اختلاف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 209
- 1
1 _ تهديد الهى نسبت به كسانى كه پس از اتمام حجّت ، اقدام به تفرقه در جامعه اسلامى مى كنند .
يا ايها الذين امنوا ادخلوا فى السلم كافة و لا تتبعوا خطوات الشيطان . .. فان زللت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 103 - 24
24 _ آتش دوزخ ، سرانجام تفرقه و دشمنى انسان ها نسبت به يكديگر *
و كنتم على شفا حفرة من النار فانقذكم منها
محتمل است منظور از {النار}، آتش دوزخ باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 106 - 1،13
1 _ كيفر سخت پويندگان راه اختلاف و تفرقه ، در روزى خواهد بود كه چهره هايى سفيد و چهره هايى سياه مى شود .
و اولئك لهم عذاب عظيم. يوم تبيضّ وجوه و تسودّ وجوه
{يوم تبيضّ}، متعلق به {لهم عذاب عظيم} است.
13 _ بازخواست و سرزنش مؤمنانى كه پس از اتحاد در پرتو دين ، به پراكندگى و تفرقه گراييدند .
و لا تكونوا كالذين تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيّنات . .. اكفرتم بعد ايم
ارتداد (اكفرتم . .. )، به قرينه آيه قبل، همان تفرقه و اختلاف مسلمانان پس از اتّحاد آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 30 - 5
5 _ جنگ هاى داخلى ميان مسلمين ، ظلم و تجاوز و موجب استحقاق عذاب اخروى است .
و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً فسوف نُصليه ناراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
4 - نساء - 4 - 115 - 11،16
11 _ خداوند ، مخالفان پيامبر ( ص ) و تفرقه افكنان در جامعه ايمانى را از ولايت خويش خارج و به حال خودشان ر ها مى سازد .
و من يشاقق الرسول . .. و يتبع غير سبيل المؤمنين نوله ما تولى
16 _ تفرقه افكنى در صفوف جامعه ايمانى ، موجب عذاب جهنم
و من . .. يتبع غير سبيل المؤمنين نوله ما تولى و نصله جهنم
كيفر اختلاف افكنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 159 - 8
8 _ خداوند تعيين كننده كيفر و سرنوشت شوم خلافكاران و تفرقه افكنان
إنما أمرهم إلى الله
كيفر اختلاف دينى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 14 - 16
16 - عذاب حتمى و گريزناپذير در آخرت ، سرنوشت تفرقه آفرينان و اختلاف افكنان در دين
لولا كلمة . .. إلى أجل مسمًّى لقضى بينهم
برداشت فوق از مفهوم غايت استفاده شده است.
كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 281 - 5
5 _ قيامت ، روز دريافت كامل نتيجه اعمال ( كيفر و پاداش )
ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت
{توفّى} به معناى دريافت كامل است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 161 - 10
10 _ رستاخيز براى انسان ، عرصه دريافت كامل سزاى كردار خويش
ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت
1 _ {توفّى} از مصدر {توفية} به معناى پرداخت و دريافت كامل است. 2 _ در برداشت بالا، بنابر گفته
برخى از مفسران، كلمه {جزاء} قبل از {ما كسبت} مقدّر گرفته شده است ; يعنى {توفّى جزاء ما كسبت}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 180 - 15
15 _ تناسب عذاب و عقوبت اخروى ، با گناه و عصيان
سيطوّقون ما بخلوا به يوم القيمة
طوق شدن اموال بخيلان بر گردن آنان به دليل دلدادگى و وابستگى شديد آنان به اموال مى باشد، و اين حاكى از تناسب عذاب آخرت با گناه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 182 - 1
1 _ عذاب سخت يهود در آخرت ، دستاورد اعمال نارواى آنان ( نسبت دادن فقر به خدا و كشتن انبيا )
ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدّمت ايديكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 185 - 9
9 _ { يوم القيمة } ، از اسامى روز جزاى اعمال
و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 191 - 29
29 _ اعتقاد به قيامت و كيفر و پاداش در آن ، پيامد اعتقاد به باطل نبودن و هدفدار بودن آفرينش
ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك فقنا عذاب النّار
كلمه {فا} در {فقنا . .. }، بيانگر اين معناست كه خردمندان با نفى بطلان در آفرينش و اعتقاد به هدفدارى جهان به اين نتيجه رسيده اند كه بايد قيامت و روز جزا و پاداشى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 9
- 9
9 _ عقوبت دنيوى و اخروى در كمين پايمال كنندگان حقوق يتيمان
وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم . .. فليتّقوا اللّه
جمله {وليخش . .. }، اشاره به كيفر دنيوى است و جمله {فليتّقوا اللّه} (از خدا بترسيد)، دلالت بر استحقاق عقوبت اخروى دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 33 - 17
17 _ اجراى حدود و مجازات هاى دنيوى ، مستلزم رهايى از عذاب اخروى نيست .
لهم خزى فى الدنيا و لهم فى الاخرة عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 14 - 4
4 _ آتش دوزخ كيفرى بس سهمگينتر از عقوبت هاى الهى در دنيا
ذلكم فذوقوه و أن للكفرين عذاب النار
استفاده از كلمه ذوق (چشيدن) درباره عذاب دنيا، در مقابل عذاب دوزخ، بيانگر اين است كه عقوبتهاى دنيوى تنها مضمضه اى از عقوبت و مقدمه اى براى عذاب اصلى و كامل كه همان عذاب دوزخ است، مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 60 - 7
7 - جهان آخرت ، جهان كيفر و پاداش
أنّهم إلى ربّهم رجعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 25 - 6،7
6 - سازندگان و طرّاحان { افك } ، مورد خشم شديد خدا و گرفتار كيفر سخت او در جهان آخرت
يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه آيه 23 تا 25 نيز از جمله آيات مربوط به قضيه {افك} باشد.
7 - جهان آخرت ، جهان كيفر و پاداش است
.
يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 84 - 1
1 - جهان آخرت ، سراى كيفر و پاداش است .
من جاء بالحسنة فله خير منها و من جاء بالسيّئة فلايجزى . .. إلاّ ما كانوا يعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 21 - 3
3 - عالم آخرت ، عالم كيفر و رحمت است .
ثمّ اللّه ينشئ النشأة الأخرة . .. يعذّب من يشاء و يرحم من يشاء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 78 - 5
5 - قيامت ، روز جزا و كيفر و پاداش الهى است .
يوم الدين
{دين} در آيه بالا به معناى حساب و جزا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 20 - 17
17 - آخرت ، صحنه اعمال دقيق مجازات ها است ، نه دنيا .
إنّ الذين يمارون فى الساعة لفى ضل_ل بعيد . .. من كان يريد حرث الدنيا نؤته منها و
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 20 - 15
15 - جهان آخرت ، جهان كيفر و پاداش الهى
و فى الأخرة عذاب شديد و مغفرة من اللّه و رضون
كيفر اخروى ابليس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 35 - 3
3- كيفر اصلى ابليس ، در روز قيامت داده خواهد شد .
و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين
فراز {إلى يوم الدين} به معناى تعيين غايت حقيقى
براى لعن ابليس نيست; بلكه به قرينه اينكه يقيناً براى عذاب ابليس، به لعن بسنده نمى شود، به اين معناست كه تا قيامت مورد لعن است و با رسيدن قيامت، گرفتار آن چنان عذاب سختى مى شود كه لعن در مقابل آن ناچيز است و به حساب نمى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 78 - 3
3 - كيفر اصلى ابليس ، در روز قيامت به او داده خواهد شد .
و إنّ عليك لعنتى إلى يوم الدين
آمدن قيد {إلى يوم الدين} براى لعن ابليس، به اين معنا نيست كه او در قيامت مشمول آن نخواهد بود; بلكه بدين معنا است كه او در قيامت، آن چنان عذابى خواهد ديد كه لعن شدنش فراموش گشته و چيزى به حساب نمى آيد.
كيفر اخروى اختلاف افكنى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 93 - 16
16 _ ايجاد اختلاف و بر هم زدن وحدت جامعه از روى عمد ، داراى كيفر اخروى است .
إن ربك يقضى بينهم يوم القيمة فيما كانوا فيه يختلفون
كيفر اخروى استهزاگران وحى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 6 - 5
5 - تهديد استهزاگران وحى از سوى خداوند به كيفر هاى اخروى
فسيأتيهم أنب_ؤا ما كانوا به يستهزءون
كيفر اخروى اشاعه فحشا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 19 - 7
7 - حكم خداوند مبنى بر كيفر دنيوى و اخروى اشاعه دهندگان فحشا و سخت گيرى نسبت به آنان ، ناشى
از علم و آگاهى او به حكمت و پيامد كار ها و رفتار ها است .
إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخرة و اللّه ي
برداشت ياد شده بر اساس اين نكته است كه مفعول {يعلم} و {تعلمون} حكمت و پيامد همين حكم باشد; يعنى، شما نمى دانيد كه چرا خداوند تا اين اندازه نسبت به اشاعه فحشا، واكنش سخت نشان مى دهد و حكمت اين سخت گيرى چيست؟ تنها خداوند به آن آگاهى دارد.
كيفر اخروى اصرار بر كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 23
23 _ تهديد أكيد خداوند بر كيفر سخت دنيوى و اخروى منافقان صدر اسلام ، در صورت امتناع آنان از توبه و پافشارى بر مواضع كفرآميز توطئه گرانه خود
فإن يتوبوا . .. و إن يتولوا يعذبهم اللّه عذاباً أليماً فى الدنيا و الأخرة
كيفر اخروى اعراض از تأمين مساكين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بلد - 90 - 20 - 3
3 - انكار آيات الهى ، آزادنكردن بردگان و غذا ندادن به گرسنگان يتيم و مسكين و توصيه نكردن به صبر و ترحّم ، مايه گرفتارى به آتش فراگير و گريزناپذير
فكّ رقبة . .. و الذين كفروا ... عليهم نار مؤصدة
كيفر اخروى اعراض از تأمين يتيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بلد - 90 - 20 - 3
3 - انكار آيات الهى ، آزادنكردن بردگان و غذا ندادن به گرسنگان يتيم و مسكين و توصيه نكردن به صبر و ترحّم ،
مايه گرفتارى به آتش فراگير و گريزناپذير
فكّ رقبة . .. و الذين كفروا ... عليهم نار مؤصدة
كيفر اخروى اعراض از توصيه به صبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بلد - 90 - 20 - 3
3 - انكار آيات الهى ، آزادنكردن بردگان و غذا ندادن به گرسنگان يتيم و مسكين و توصيه نكردن به صبر و ترحّم ، مايه گرفتارى به آتش فراگير و گريزناپذير
فكّ رقبة . .. و الذين كفروا ... عليهم نار مؤصدة
كيفر اخروى اعراض از عتق برده
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بلد - 90 - 20 - 3
3 - انكار آيات الهى ، آزادنكردن بردگان و غذا ندادن به گرسنگان يتيم و مسكين و توصيه نكردن به صبر و ترحّم ، مايه گرفتارى به آتش فراگير و گريزناپذير
فكّ رقبة . .. و الذين كفروا ... عليهم نار مؤصدة
كيفر اخروى افترا به خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 60 - 1
1 _ افترا و دروغ بستن به خداوند ، مجازاتى بسيار سخت و فوق تصور را در قيامت ، در پى خواهد داشت .
و ما ظن الذين يفترون على اللّه الكذب يوم القيمة
كيفر اخروى امت هاى هلاك شده
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 95 - 3
3- حتمى بودن بازگشت امت هاى هلاك شده به سوى خدا براى مجازات در قيامت
كلٌّ إلينا رجعون . .. و حرم على قرية أهلكن_ها أنّهم لايرجعون
برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {حرام} خبر
مقدم و مصدر مؤوّل (رجوع) در {أنّهم لايرجعون} مبتداى مؤخّر باشد و هم چنين {لا} در {لايرجعون} براى نفى و مقصود از رجوع به قرينه (كلٌّ إلينا راجعون) بازگشت به آخرت باشد; يعنى، بازنگشتن اقوام هلاك شده به آخرت، ممكن نيست; بلكه حتماً بازمى گردند.
كيفر اخروى انسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 7 - 5
5 - جن ، همچون انسان ، داراى تكليف و مورد بازخواست خدا و كيفر و پاداش در قيامت
و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مبعوث شدن انسان ها در قيامت، بيانگر كيفر و پاداش و حسابرسى آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 11 - 1
1 - مشاهده نامه اعمال در قيامت ، مايه آگاهى به كردار ها و پيش بينى كيفر ها است .
و أمّا من أُوتى . .. فسوف يدعوا ثبورًا
كيفر اخروى انسان ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 51 - 1
1- تغيير و تبديل نظام كنونى آسمان ها و زمين به نظام ديگر در آستانه برپايى قيامت ، به منظور كيفر و پاداش انسانهاست .
يوم تبدّل الأرض غير الأرض . .. و برزوا لله ... ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ليجزى} متعلق به {برزوا} در آيه 48 باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 28 - 1
1 - هدفمند بودن آفرينش
جهان ، مقتضى برپايى قيامت به منظور كيفر بندگان و يا پاداش به آنان
و ما خلقنا السماء . .. ب_طلاً... أم نجعل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت
يادآورى برابر نبودن سرنوشت مؤمنان با مفسدان، پس از طرح مسأله بى هدف نبودن آفرينش جهان، مى رساند كه اگر مؤمنان و مفسدان يكسان باشند، لازم مى آيد كه جهان آفرينش بى هدف باشد و چون جهان آفرينش هدفمند است، پس بايد سرنوشت اين دو گروه يكسان نباشد. و از آن جايى كه در دنيا يكسان زندگى مى كنند، پس بايد جهان ديگرى (رستاخيز) باشد كه با آنان برخورد متفاوت و متناسب شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 32 - 4
4 - جن ، همانند انسان داراى مسؤوليت و كيفر و پاداش در آخرت
سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
كيفر اخروى اهانت به محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 8 - 11
11 - خداوند ، به علّت در پيش بودن عذاب اخروى ، منافقان را به خاطر اهانت هايشان به پيامبراكرم ( ص ) عذاب نمى كرد .
و يقولون فى أنفسهم لولا يعذّبنا . .. حسبهم جهنّم
كيفر اخروى بدعت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 81 - 8
8 - بدعتگذارى و دين سازى از سيئاتى است كه در صورت توبه نكردن از آن ، عذاب هميشگى دوزخ را در پى خواهد داشت .
فويل للذين يكتبون الكتب . .. من كسب سيئة ... هم فيها خلدون
از مصاديق مورد نظر براى
{سيئة} به دليل {فويل للذين . ..} بدعتگذارى است كه اصرار بر آن موجب احاطه خطيئه بر بدعتگذار خواهد شد.
كيفر اخروى بدكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 90 - 1،4
1 - سرنگون شدن و به روى افتادن در آتش دوزخ ، كيفر و فرجام بدكاران
و من جاء بالسيّئة فكبّت وجوههم فى النّار
{كَبَّ} (مصدر مجهول {كُبَّت}) به معناى سرنگون شدن است. بنابراين {فكبّت وجوههم فى النار}; يعنى، آنان با صورت [توسط مأموران الهى] در آتش سرنگون خواهند شد.
4 - سوختن چهره بدكاران به وسيله آتش دوزخ ، جزاى روى گردانى آنان از آيات الهى
فكبّت وجوههم فى النّار هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملون
از تعبير {هل تجزون. ..} تناسب كيفر با گناه استفاده مى شود و اين تناسب، در مورد آنان كه با صورت در آتش افكنده مى شوند، مى تواند بدان جهت باشد كه آنان روى از حق برمى تافتند (ولوا مدبرين).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - زلزله - 99 - 8 - 1
1 - بدكاران در قيامت ، كيفر ديده و با كردار نارواى خود ، روبه رو خواهند شد .
و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره
كيفر اخروى تباهى عمر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 20 - 16
16 - كسانى كه در دنيا عمر خود را به بطالت ( بازى ، سرگرمى ، آرايش ، تفاخر ، فزون خواهى و . . . ) مى گذرانند ، در آخرت محكوم به عذاب الهى اند .
أنّما الحيوة الدنيا لعب و لهو
. .. و فى الأخرة عذاب شديد
كيفر اخروى تكذيب آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بلد - 90 - 20 - 3
3 - انكار آيات الهى ، آزادنكردن بردگان و غذا ندادن به گرسنگان يتيم و مسكين و توصيه نكردن به صبر و ترحّم ، مايه گرفتارى به آتش فراگير و گريزناپذير
فكّ رقبة . .. و الذين كفروا ... عليهم نار مؤصدة
كيفر اخروى جن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 32 - 4
4 - جن ، همانند انسان داراى مسؤوليت و كيفر و پاداش در آخرت
سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 39 - 3
3 - حضور جن همچون آدميان ، در صحنه قيامت براى حسابرسى و كيفر و پاداش
فيومئذ لايس_ل عن ذنبه إنس و لاجانّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 7 - 5
5 - جن ، همچون انسان ، داراى تكليف و مورد بازخواست خدا و كيفر و پاداش در قيامت
و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مبعوث شدن انسان ها در قيامت، بيانگر كيفر و پاداش و حسابرسى آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 13 - 8
8 - جن ، موجودى مكلف و مسؤول و مورد مجازات الهى در آخرت
و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به . .. فلايخاف بخسًا
و لا رهقًا
كيفر اخروى حق ستيزان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 9 - 15
15 - قيامت ، روز مجازات و كيفر كفرپيشگان و حق ستيزان
و نذيقه يوم القي_مة عذاب الحريق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 72 - 3
3 - عذاب شدن كافران حق ستيز و ستيزه جو به آتش دوزخ ، پس از كيفر شدنشان با آب داغ و پر حرارت خواهد بود .
فى الحميم ثمّ فى النار يسجرون
برداشت ياد شده از آمدن {ثمّ} كه نوعاً براى تراخى زمانى است، استفاده مى شود.
كيفر اخروى حيوانات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 38 - 9
9 _ حيوانات داراى نوعى اراده، اختيار، شعور و تكليف و جزا و پاداش در قيامت
أمم أمثالكم . .. ثم إلى ربهم يحشرون
كيفر اخروى دين ستيزان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 13 - 1
1 - تكذيب گران دين ستيز در قيامت ، با غذاى گلوگير كيفر مى شوند .
و المكذّبين . .. و طعامًا ذا غصّة
كيفر اخروى رهبران شرك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 33 - 1
1 - مشترك بودن رهبران شرك و كفر اغواگر با توده هاى مشرك و كافر اغوا شده در كيفر و عذاب دوزخ
فإنّهم يومئذ فى العذاب مشتركون
كيفر اخروى رهبران كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 33 - 1
1 -
مشترك بودن رهبران شرك و كفر اغواگر با توده هاى مشرك و كافر اغوا شده در كيفر و عذاب دوزخ
فإنّهم يومئذ فى العذاب مشتركون
كيفر اخروى رهبران گمراه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 33 - 1
1 - مشترك بودن رهبران شرك و كفر اغواگر با توده هاى مشرك و كافر اغوا شده در كيفر و عذاب دوزخ
فإنّهم يومئذ فى العذاب مشتركون
كيفر اخروى رهبران گمراهى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 97 - 7
7 - پيشوايان گمراهى ، با مجازات دنيوى از مجازات اخروى معاف نخواهند شد .
فى الحيوة . .. لامساس و إنّ لك موعدًا لن تخلفه
كيفر اخروى زنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 68 - 10
10 _ مشركان ، آدم كشان و زناكاران ، به روز رستاخيز با كيفر اعمالشان روبه رو خواهند شد .
والذين لايدعون مع اللّه إل_هًا . .. و لايزنون و من يفعل ذلك يلق أثامًا
{ذلك} اشاره است به سه گناهى كه در جمله هاى قبل ياد شده است و {اثام} به معناى جزا و كيفر گناه مى باشد (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 69 - 4،7
4 _ گناه شرك ، آدم كشى و زنا در پى دارنده اشد مجازات در قيامت
يض_عف له العذاب يوم القي_مة
7 _ گناه شرك ، آدم كشى و زنا ، در پى دارنده عذاب طولانى و خواركننده در قيامت
و يخلد فيه مهانًا
كيفر اخروى زناكار مشرك
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 69 - 1،2
1 _ كسانى كه رو به سوى شرك آرند و دست به آدم كشى و زنا بيالايند ، در قيامت دو چندان عذاب و كيفر خواهند شد .
يض_عف له العذاب يوم القي_مة
در اين كه چرا افراد ياد شده، دو چندان مجازات خواهند شد، ميان مفسران دو ديدگاه وجود دارد: 1_ مقصود از {يضاعف. ..} دو چندان شدن مجازات كسانى است كه هر سه گناه شرك، آدم كشى و زنا را با هم مرتكب شوند; زيرا شرك موجب دو چندان شدن مجازات بزه كارى مى شود. برداشت ياد شده و برداشت بعدى مبتنى بر اين نظريه است. 2- مقصود، تشديد مجازات افراد ياد شده است نه دو چندان شدن آن.
2 _ شرك ، موجب دو چندان شدن كيفر بزه كارى ( آدمكشى ، زنا و . . . ) در قيامت
يض_عف له العذاب يوم القي_مة
كيفر اخروى زيانكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 16 - 5
5 - آتش ، وسيله اصلى عذاب و كيفر زيانكاران در قيامت
لهم من فوقهم ظلل من النار و من تحتهم ظلل
كيفر اخروى شرك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 69 - 5
5 - توحيد و شرك ( خدا پرستى و بت پرستى ) ، مبناى داورى خدا و تعيين كيفر و پاداش در روز رستاخيز
اللّه يحكم . .. فيما كنتم فيه تختلفون
با توجه به عبارت پيشين {ما} در {فيما كنتم} به معناى {الذى} است كه به مسأله توحيد
و شرك _ كه محور اختلاف ميان موحدان و مشركان تاريخ بوده است _ اشاره دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 68 - 10
10 _ مشركان ، آدم كشان و زناكاران ، به روز رستاخيز با كيفر اعمالشان روبه رو خواهند شد .
والذين لايدعون مع اللّه إل_هًا . .. و لايزنون و من يفعل ذلك يلق أثامًا
{ذلك} اشاره است به سه گناهى كه در جمله هاى قبل ياد شده است و {اثام} به معناى جزا و كيفر گناه مى باشد (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 69 - 4،7
4 _ گناه شرك ، آدم كشى و زنا در پى دارنده اشد مجازات در قيامت
يض_عف له العذاب يوم القي_مة
7 _ گناه شرك ، آدم كشى و زنا ، در پى دارنده عذاب طولانى و خواركننده در قيامت
و يخلد فيه مهانًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 41 - 8
8 - كفر و شرك ، جرمى بزرگ و كيفرآور در قيامت
يعرف المجرمون بسيم_هم فيؤخذ بالنوصى و الأقدام
توصيف كافران و مشركان، به {جرم پيشه}، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.
كيفر اخروى شياطين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 5 - 13
13 - آتشِ فروزان ، كيفر شياطين در قيامت
و أعتدنا لهم عذاب السعير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 39 - 9
9 - شياطين ، مورد مؤاخذه و مجازات در روز قيامت *
نقيّض
له شيط_نًا . .. أنّكم فى العذاب مشتركون
عذاب شدن شياطين، مى تواند دال بر تكليف آنان باشد.
كيفر اخروى طغيانگران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 37 - 1
1 - طغيان گران با حضور در صحنه قيامت ، كردار خويش را به ياد آورده و جهنم را حاضر خواهند يافت .
يوم يتذكّر . .. و برّزت الجحيم لمن يرى . فأمّا من طغى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 8 - 3،7
3 - خداوند ، كيفر دهنده طغيان گران و تهديد كننده آنان به كيفر هاى اخروى است .
ليطغى . .. إنّ إلى ربّك الرجعى
مراد از بيان بازگشت انسان ها به خداوند، توجّه دادن طغيان گران _ كه در آيات پيشين مطرح بودند _ به كيفرهاى الهى است.
7 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به تدبير امور آن حضرت و مجازات اخروى مخالفان طغيان گر او ، وعده داد .
ليطغى . .. ربّك
خطاب در {ربّك}; چه ويژه پيامبر(ص) باشد و چه هر مخاطبى را شامل گردد _ كه در نتيجه پيامبر(ص) بارزترين مصداق مورد نظر خواهد بود _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.
كيفر اخروى طغيانگرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 26 - 2
2 - نوشاندن آب جوشان و خونابه زخم به دوزخيانِ طغيان گر ، كيفرى هم طراز با طغيان گرى آنان است .
إلاّ حميمًا و غسّاقًا . جزاء وفاقًا
چنانچه كلمه {جزاء} حال براى {حميماً و غسّاقاً} باشد، نكته بالا قابل استفاده است.
كيفر اخروى ظالمان
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 93 - 12
12 _ مجازات اخروى ستمكاران بزرگ از نخستين لحظات احتضار و مرگ آغاز خواهد شد.
و لو ترى إذ الظلمون فى غمرت الموت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 42 - 8
8- كيفر ستمگران در قيامت بسيار شديد و هولناك است .
و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 87 - 7،11
7- ذوالقرنين ، به معاد و وجود كيفر سخت اخروى براى ظالمان ، معتقد بود .
قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا
11- كيفر اخروى ستم كاران ، جلوه اى از ربوبيّت الهى است .
يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 47 - 4
4 - بيشتر ظالمان ، بى خبر از كيفر هاى دنيوى و اخروى خويش
و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون
كيفر اخروى ظلم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 161 - 21
21 _ ظلم ، جلوگيرى از راه خدا ، به ناحق خوردن مال مردم ، موجب عقوبت هاى دنيوى و عذاب اخروى
فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً
كيفر اخروى عصيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 173 - 8
8 _ امتناع از عبادت خداوند به دليل گردن فرازى و خودبرتربينى
، موجب عذاب دردناك در قيامت
و اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم عذاباً أليماً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 13 - 1،2
1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام هراس داشتن خود از پيامد هاى ناگوار اخروى عصيان و نافرمانى خدا به مردم
قل إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم
2 - پيامبر ( ص ) در خوف و هراس از عذاب قيامت ، در صورت عصيان و نافرمانى كردن
إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم
كيفر اخروى عصيانگران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 69 - 6
6- سركشان و عصيان گران در قيامت ، هر يك براى چشيدن عذاب ، گرفتار مرحله اى مناسب با كردار خويش خواهند بود .
ثمّ لننزعنّ من كلّ شيعة أيّهم أشدّ
جمله {لننزعنّ. ..} دلالت دارد كه بيرون كشيدن فردى كه از ديگران گنه كارتر است، تا آنجا ادامه خواهد يافت كه هر يك از عصيان گران در جايگاه مناسب خويش قرار گيرند و كيفر ببينند.
كيفر اخروى علما دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 113 - 18
18 - عالمان دينى در صورت بى توجهى به تعاليم كتاب هاى آسمانى ، سزاوار توبيخ و ملامت بوده و در قيامت بسزاى كردارشان خواهند رسيد .
قالت اليهود . .. و هم يتلون الكتب ... فاللّه يحكم بينهم يوم القيمة
كيفر اخروى عمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 188 - 8
8 _ ترك عمل به
وظيفه و ادعاى انجام آن و انتظار ستايش در برابر عملى كه انجام نشده ، ناپسند و موجب عذاب دنيا و آخرت است .
و يحبّون ان يحمدوا . .. فلا تحسبنّهم بمفازة من العذاب و لهم عذاب اليم
تكرار كلمه عذاب دلالت بر اين دارد كه آنها به دو عذاب گرفتار مى شوند، و به نظر مى رسد يكى از آن دو، عذاب دنيوى و ديگرى عذاب اخروى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 182 - 2
2 _ عذاب و كيفر اخروى انسان ها ، نتيجه عملكرد خود آنان
ذلك بما قدّمت ايديكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 105 - 18
18 _ اعمال و رفتار هر يك از گمراهان و هدايت يافتگان داراى بازتاب و سزايى مناسب در قيامت
فينبئكم بما كنتم تعملون
هدف از جمله {فينبئكم بما . ..} ترغيب مردمان به هدايت و پذيرش تعاليم قرآن و تهديد كفرپيشگان و منحرفان به عذاب است و چون مجرد آگاه سازى به اعمال و كردار براى تهديد و ترغيب كافى نيست بنابراين جمله {فينبئكم} كنايه از پاداش دهى و به كيفررسانى خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 93 - 27
27 _ جزاى اعمال در آخرت، متناسب با نوع عمل و روحيات عمل كننده است.
اليوم تجزون عذاب الهون . .. كنتم عن ءايته تسكتبرون
خداوند در برابر روحيه استكبارى و خودبرتربينى ظالمان، آنان را به عذاب خواركننده (الهون) وعده مى دهد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام
- 6 - 108 - 20
20 _ قيامت روز پاداش و كيفر اعمال است.
و كذلك زينا لكل أمة عملهم . .. فينبئهم بما كانوا يعملون
مطلع ساختن آدميان بر اعمالشان در قيامت، كنايه از مجازات و يا پاداش آنان مى تواند باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 147 - 4،5
4 _ حضور در صحنه قيامت و برخورد با سزاى اعمال دنيوى ، فرجام همه انسانهاست .
لقاء الأخرة
كلمه {لقاء} (رسيدن و برخورد كردن) مصدرى است كه به مفعولش اضافه شده و فاعل آن محذوف است ; يعنى: {و لقائهم الأخرة}.
5 _ كيفر انسان ها در قيامت ، بازتاب اعمال خود آنان است .
هل يجزون إلا ما كانوا يعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 27 - 4
4 _ كيفر هر كار بد در قيامت ، كيفرى متناسب با همان كار بد خواهد بود .
جزاء سيئة بمثلها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 51 - 4
4- كيفر و پاداش الهى به انسان ها در قيامت ، كاملاً مطابق و متناسب با كم و كيف رفتار آدمى است .
ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 111 - 7،10
7- همه انسان ها ، سزاى اعمال خويش را در قيامت ، به طور كامل دريافت خواهند كرد .
يوم . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت
{توفّى} (از ماده توفية) به معناى پرداخت و دريافت كامل است.
10- دنيا ، ميدان عمل و آخرت صحنه
دريافت پاداش و كيفر است .
يوم تأتى . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 49 - 15
15- كيفر هاى الهى ، در آخرت ، بازتاب اَعمال انسان است .
و وجدوا ما عملوا حاضرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 112 - 5
5 - پاداش اعمال در قيامت ، عادلانه و به دور از هرگونه نقص و كاستى است .
و من يعمل . .. فلايخاف ظلمًا و لاهضمًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 82 - 2
2 - قيامت ، روز محاسبه كردار آدميان و مجازات و پاداش در تعليمات ابراهيم
و الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 54 - 5
5 - تجسم اعمال آدميان ، به صورت كيفر و پاداش در آخرت
فاليوم لاتظلم نفس شيئًا و لاتجزون إلاّ ما كنتم تعملون
آمدن تعبير {لاتجزون إلاّ ما} به جاى {لاتجزون إلاّ بما كنتم تعملون} (با ذكر {باء} مقابله)، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه خودِ اعمال آدمى در روز رستاخيز، به صورت كيفر و پاداش به او برگردانده خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 53 - 4
4 - قيامت ، روز حسابرسى اعمال و پاداش و جزا
ه_ذا ما توعدون ليوم الحساب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 40 - 16
16 - علم گسترده
الهى به عملكرد انسان ها ، پشتوانه كيفر و پاداش اخروى آنان
اعملوا ما شئتم إنّه بما تعملون بصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 15 - 7
7 - اعمال نيك و بد آدمى ، داراى بازتاب در دنيا و درپى دارنده كيفر و پاداش در حيات اخروى
من عمل ص_لحًا . .. ثمّ إلى ربّكم ترجعون
تعبير {ثمّ إلى ربّكم} _ در پى {من عمل صالحاً. ..} _ مى رساند كه آنچه در صدر آيه شريفه نسبت به بازتاب عمل گفته شده، مربوط به دنيا است و اعمال آدمى پس از آن نيز كيفر و پاداشى در نزد پروردگار خواهد داشت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 41 - 3
3 - تجسم اعمال انسان ، مجازات و پاداش الهى در آخرت براى او
و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى
برداشت ياد شده با توجه به تعبير {يجزاه} _ به جاى {يجزى به} _ استفاده مى شود; زيرا مفاد آن چنين است: {خداوند انسان را به همان عملش جزا مى دهد [و نه در برابر عملش]}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 15 - 2
2 - قيامت ، روز مواجه شدن با سزاى اعمال است .
يوم الدين
{دين}; يعنى، جزا و به معناى طاعت نيز آمده است (مفردات راغب) و چون معناى اول با قيامت تناسب دارد، در آيه شريفه به معناى جزا مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 18 - 4
4 -
قيامت ، روز كيفر دادن اعمال است .
يوم الدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 11 - 1
1 - قيامت ، روز جزاى اعمال است .
الذين يكذّبون بيوم الدين
{دين} در معانى {طاعت} و {جزاء} استعمال مى شود و معناى مجازى آن {شريعت} است (مفردات راغب). تناسب معناى {جزاء} با قيامت، دليل برگزيدن اين معنا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - زلزله - 99 - 6 - 5،7
5 - مشاهده كردار و مواجه شدن با پاداش و كيفر آن ، از اهداف حشر انسان ها در قيامت
يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم
حرف {لام} در {ليروا}، بيانگر برداشت ياد شده است. مشاهده اعمال، يا به معناى مشاهده پاداش و كيفر آنها است و يا ناظر به تجّسم اعمال و مشهود بودن آن در قيامت است.
7 - مواجه شدن انسان ها با كردار خود و پاداش يا كيفر آن ، پس از بازگشت آنان از حسابرسى است .
يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 126 - 9
9 - كيفيت برانگيختن انسان و جزاى اعمال او در قيامت ، متناسب با عملكرد دنيايى او است .
فنسيتها . .. تنسى
كيفر اخروى عمل ناپسند
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 159 - 12
12 _ عذاب اخروى بازتاب اعمال ناشايست و مداوم آدمى است.
ثم ينبئهم بما كانوا يفعلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 52 - 7
7 _ بين كردار انسان
و مجازات او در آخرت ، تناسب كامل وجود دارد .
ذوقوا عذاب الخلد هل تجزون إلا بما كنتم تكسبون
{باء} در جمله {هل تجزون إلا بما كنتم تكسبون} براى مقابله است و اين جمله مى تواند پاسخ اين سؤال باشد كه: چرا كافران به عذاب ابدى دچار خواهند شد؟ (ذوقوا العذاب الخلد) خداوند پاسخ مى فرمايد: اين حكم در مقابل رفتار و متناسب با گناهان خود آنان است. بنابراين بين كيفر (عذاب ابدى) و عمل آدمى، ارتباط و تناسب وجود دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 84 - 6
6 - تبديل شدن اعمال ناپسند بدكاران به صورت كيفر در جهان آخرت
فلايجزى الذين عملوا السيّ_ئات إلاّ ما كانوا يعملون
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اعمال بدكاران در اين آيه به عنوان خود جزا مطرح شده است; نه {مجزى به}; يعنى، چيزى كه در مقابل آن جزا داده شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 33 - 3
3 - قيامت ، صحنه ظهور عواقب گناه و بدكارى
و بدا لهم سيّئات ما عملوا
چنانچه قبل از {سيّئات} مضاف حذف شده و تقدير آن {جزاء يا عقوبة سيّئات. ..} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.
كيفر اخروى فاسقان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 21 - 6،8
6 - كيفر واقعى فاسقان تنبّه ناپذير از بلا هاى دنيا ، به جهان آخرت موكول شده است .
و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر لعلّهم يرجعون
از تعبير {لعلّهم يرجعون} استفاده مى شود كه
{عذاب أدنى} همان بلاهاى دنيوى است كه مى تواند در بازگشت انسان به سوى خدا مؤثر باشد. در اين صورت به قرينه تقابل، مراد از {العذاب الأكبر} عذاب قيامت خواهد بود.
8 - عذاب شدن فاسقان در قيامت ، پس از اتمام حجت با آنان ، در دنيا است .
و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر لعلّهم يرجعون
بلاهاى هشداردهنده دنيا، نوعى اتمام حجت براى فاسقان است. {لعلّهم يرجعون} نيز نكته بالا را تأييد مى كند.
كيفر اخروى فرعونيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 99 - 4
4_ جزايى كه در دنيا نصيب فرعونيان شد ، عطيه اى شوم و نيز سزايى كه در آخرت بدان خواهند رسيد ، سزايى ناميمون است .
و أُتبعوا فى ه_ذه لعنة و يوم القي_مة بئس الرفد المرفود
در آيه شريفه ، سزا و كيفر تحكماً و از روى استهزا به {رفد} (عطيه و بخشش) تشبيه شده است.
كيفر اخروى قاتل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 69 - 4
4 _ گناه شرك ، آدم كشى و زنا در پى دارنده اشد مجازات در قيامت
يض_عف له العذاب يوم القي_مة
كيفر اخروى قاتل مشرك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 69 - 1،2
1 _ كسانى كه رو به سوى شرك آرند و دست به آدم كشى و زنا بيالايند ، در قيامت دو چندان عذاب و كيفر خواهند شد .
يض_عف له العذاب يوم القي_مة
در اين كه چرا افراد ياد شده، دو چندان مجازات خواهند شد، ميان مفسران دو ديدگاه
وجود دارد: 1_ مقصود از {يضاعف. ..} دو چندان شدن مجازات كسانى است كه هر سه گناه شرك، آدم كشى و زنا را با هم مرتكب شوند; زيرا شرك موجب دو چندان شدن مجازات بزه كارى مى شود. برداشت ياد شده و برداشت بعدى مبتنى بر اين نظريه است. 2- مقصود، تشديد مجازات افراد ياد شده است نه دو چندان شدن آن.
2 _ شرك ، موجب دو چندان شدن كيفر بزه كارى ( آدمكشى ، زنا و . . . ) در قيامت
يض_عف له العذاب يوم القي_مة
كيفر اخروى قاذف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 25 - 1
1 - كسانى كه به زنان پاكدامن و مؤمن تهمت زنا مى زنند ، در قيامت بى هيچ تخفيف و ترحمى و به صورت كامل ، كيفر كارشان را دريافت خواهند كرد .
الذين يرمون المحصن_ت . .. يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم
ضمير {هم} در {يوفّيهم} و {دينهم} به {قذف كنندگان} (الذين يرمون المحصنات) بازمى گردد و {توفية} (مصدر {يوفّى}) به معناى پرداخت به صورت تام و كامل است و مقصود از {دين} _ به قرينه اين كه آيه شريفه در باره قيامت است _ جزا مى باشد.
كيفر اخروى قتل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 29 - 6
6 _ هشدار هابيل به قابيل درباره بزرگى گناه آدمكشى و سنگينى عقوبت آن در قيامت
ان تبوا باثمى و اثمك فتكون من اصحب النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 68 - 10
10 _ مشركان ،
آدم كشان و زناكاران ، به روز رستاخيز با كيفر اعمالشان روبه رو خواهند شد .
والذين لايدعون مع اللّه إل_هًا . .. و لايزنون و من يفعل ذلك يلق أثامًا
{ذلك} اشاره است به سه گناهى كه در جمله هاى قبل ياد شده است و {اثام} به معناى جزا و كيفر گناه مى باشد (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 69 - 7
7 _ گناه شرك ، آدم كشى و زنا ، در پى دارنده عذاب طولانى و خواركننده در قيامت
و يخلد فيه مهانًا
كيفر اخروى قوم الياس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 127 - 2
2 - قوم تكذيب كننده الياس ، در روز قيامت براى حسابرسى و كيفر احضار خواهند شد .
فإنّهم لمحضرون
كيفر اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 56 - 1،12،13،14
1 _ آتش سوزانِ جهنّم ، كيفر كافرانِ به آيات الهى
انّ الذين كفروا باياتنا سوف نُصليهم ناراً
12 _ وارد ساختن كافران به آتش و عذاب آنان در دوزخ ، بر اساس حكمت خداوند
انّ الذين كفروا باياتنا سوف نصليهم ناراً . .. انّ اللّه كان عزيزاً حكيماً
تذكّر به حكمت خداوند پس از بيان عذاب كافران، اشاره به حكيمانه بودن چنين عملى است.
13 _ هيچ نيرويى قادر به جلوگيرى از عذاب كافران در دوزخ نخواهد بود .
سوف نصليهم ناراً . .. انّ اللّه كان عزيزاً حكيماً
تذكر به شكست ناپذيرى خداوند پس از بيان اينكه كافران را به دوزخ خواهد برد، اشاره به اين معنا دارد كه
مبادا توهّم شود آنان مى توانند على رغم خواست خداوند بر او غلبه كنند و خود را از آتش برهانند.
14 _ عزت و حكمت الهى ، مقتضى عذاب مستمر دوزخيان كفرپيشه *
انّ الذين كفروا . .. انّ اللّه كان عزيزاً حكيماً
بنابر اينكه جمله {انّ اللّه . .. }، بيان علتى براى {سوف نصليهم ناراً} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 7
7 _ عذاب اخروى پيروان شرك و كفر، سزاى اعمالشان در دنياست.
فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 4
4 _ همسانى منافقان و كافران ، در استحقاق كيفر شديد و مستمر خداوند در قيامت
وعد اللّه المنفقين و المنفقت و الكفار نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 70 - 9
9 _ كيفر دنيوى و اخروى كافران و منافقان ، از سنت هاى ثابت الهى
أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 4 - 13
13 _ عذاب دردناك و آشاميدنى داغ و جوشان ، كيفر اخروى كفرمداران
و الذين كفروا لهم شراب من حميم و عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 28 - 2
2- كافرانى كه با حالت ظلم به نفس ( كفر ) از دنيا بروند ، در قيامت گرفتار خوارى و ذلت خواهند
شد .
إن الخزى اليوم و السوء على الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 74 - 10
10 - جاودانگى عذاب جهنم و نبود مرگ در آن ، دليل پاينده تر بودن عذاب كافران از شكنجه و آزارى است كه آنان بر مؤمنان روا مى داشتند .
واللّه خير و أبقى . إنّه من يأت ... لايموت فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 9 - 15
15 - قيامت ، روز مجازات و كيفر كفرپيشگان و حق ستيزان
و نذيقه يوم القي_مة عذاب الحريق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 39 - 11
11 - كافران ، در روز رستاخيز به جاى نيل به ثمره اعمال نيك خويش ، با خدا و كيفر او مواجه خواهند شد .
و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة . .. حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا و وجد اللّه ع
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 83 - 8،9
8 - وعده الهى به گردآورى كافران هر امت ، براى محاكمه و مجازات در قيامت *
و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا ممّن يكذّب ب_اي_تنا
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {حشر} مورد بحث در آيه مربوط به قيامت باشد.
9 - حشر گروهى از كافران هر امت در قيامت و رانده شدن آنان به سوى جايگاه محاكمه و مجازات *
و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا ممّن يكذّب ب_اي_تنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
14 - لقمان - 31 - 23 - 12
12 - مجازات كافران و بدكاران در قيامت ، همراه با آگاه شدن از جرم شان است .
إلينا مرجعهم فننبّئهم بما عملوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 24 - 2
2 - رفاه دنيوى كافران ، در قبال عذاب سخت آخرت ، اندك و ناچيز است .
نمتّعهم قليلاً ثمّ نضطرّهم إلى عذاب غليظ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 22 - 4
4 - همانندى و يك سانى مجازات و كيفر زنان و مردان مشرك و كافر در قيامت
احشروا الذين ظلموا و أزوجهم
برداشت ياد شده از آن جا است كه اختصاص به ذكر يافتن {ازواج} (همسران)، مى تواند براى از بين بردن اين توهم باشد كه زنان مشرك و كافر از كيفر الهى معاف اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 33 - 1
1 - مشترك بودن رهبران شرك و كفر اغواگر با توده هاى مشرك و كافر اغوا شده در كيفر و عذاب دوزخ
فإنّهم يومئذ فى العذاب مشتركون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 40 - 10
10 - خداوند با كافران بدكردار در قيامت ، بر مبناى عدل و با مؤمنان نيك كردار براساس فضل و لطف خويش برخورد خواهد كرد .
من عمل سيّئة فلايجزى إلاّ مثلها و من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن ... يرزقون فيها ب
برداشت ياد شده از آن جا است كه مجازات گناه كاران، تنها به ميزان گناه آنان
است; ولى پاداش مؤمنان نيك كردار، بى شمار و افزون بر استحقاق آنان مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 72 - 3
3 - عذاب شدن كافران حق ستيز و ستيزه جو به آتش دوزخ ، پس از كيفر شدنشان با آب داغ و پر حرارت خواهد بود .
فى الحميم ثمّ فى النار يسجرون
برداشت ياد شده از آمدن {ثمّ} كه نوعاً براى تراخى زمانى است، استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 8
8- قيامت ، روز مجازات كافران با عذابى خواركننده و ذلّت بار
فاليوم تجزون عذاب الهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 21 - 22
22- روز قيامت و كيفر دهى كافران ، روزى بس بزرگ و توصيف ناپذير *
إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 34 - 11
11- كيفر كافران در قيامت ، نتيجه عملكرد خود آنان
قال فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 29 - 5
5_ كيفر هاى اخروى نتيجه قهرى عملكرد خود كافران ، و نه ظلمى از سوى خدا بر ايشان
قدّمت إليكم بالوعيد . .. و ما أنا بظلّ_م للعبيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 41 - 1
1 - رهنمود خداوند به پيامبر ( ص ) ، در اميد بستن به قيامت براى جزاى كافران لجوج
فاصبر . ..
و استمع يوم يناد المناد
آيات پيشين در زمينه مواجهه نارواى كافران با پيامبر(ص) و لزوم شكيبايى آن حضرت در برابر آنان بود. اكنون در اين آيه، خداوند به پيامبر(ص) مى فرمايد: گوش به زنگ منادى حق براى رستاخيز باش; كنايه از اين كه آن روز كافران، مجازات واقعى خود را خواهند ديد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 47 - 7
7 - كيفر هاى دنيوى و برزخى كافران ، سبك تر از كيفر اخروى آنان *
و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك
برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {دون} به معناى پايين تر و خفيف تر باشد و {دون ذلك} اشاره به عذاب دنيوى يا برزخى داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 46 - 3
3 - قيامت ، قرارگاه اصلى براى مؤاخذه و مجازات كافران
سيهزم الجمع . .. و الساعة أدهى و أمرّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 11 - 2
2 - كيفر و عذاب دوزخ براى كافران ، نتيجه و پيامد كوتاهى و تقصيركارى خود آنان است .
فاعترفوا بذنبهم
كيفر اخروى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 41 - 8
8 - كفر و شرك ، جرمى بزرگ و كيفرآور در قيامت
يعرف المجرمون بسيم_هم فيؤخذ بالنوصى و الأقدام
توصيف كافران و مشركان، به {جرم پيشه}، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.
كيفر اخروى كم فروشان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 -
4 - 2
2 - قيامت ، روز كيفر ديدن كم فروشان
ألا يظنّ أُول_ئك أنّهم مبعوثون
كيفر اخروى كنز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 35 - 1
1 _ دفينه هاى زراندوزان در قيامت وبال گردن و ابزارى براى شكنجه و عذاب آنان ، خواهد گشت .
و الذين يكنزون الذهب و الفضة . .. يوم يحمى عليها فى نار جهنم فتكوى بها جباههم
كيفر اخروى گرايش به ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 75 - 5
5- كمترين تمايل به كافران از سوى رهبران دينى ، گناهى نابخشودنى و داراى كيفرى مضاعف در دنيا و آخرت
لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً. إذًا لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف الممات
كيفر اخروى گناه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 160 - 8
8 _ كيفر اخروى گناه در صورتى است كه گنهكار تا حضور در صحنه قيامت مورد عفو الهى قرار نگيرد.
و من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها
برداشت فوق با توجه به توضيح برداشت قبل معلوم مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 33 - 3
3 - قيامت ، صحنه ظهور عواقب گناه و بدكارى
و بدا لهم سيّئات ما عملوا
چنانچه قبل از {سيّئات} مضاف حذف شده و تقدير آن {جزاء يا عقوبة سيّئات. ..} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.
كيفر اخروى گناهكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 27 - 3
3 _ بدكاران در قيامت
، گرفتار كيفر اعمال بد خويش خواهند شد .
و الذين كسبوا السيئات جزاء سيئة بمثلها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 101 - 5
5 - قيامت ، روز مجازات و كيفر گنه پيشگان
و ساء لهم يوم القي_مة حملاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 25 - 5
5 - دنيا ، سرايى نيست كه در آن بتوان گنه كاران را به كيفر گناهانشان رساند .
يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ
{يومئذ} ظرف و متعلق به {يوفّيهم} است. بنابراين تقديم آن بر {يوفّيهم} يا به خاطر اهتمام به ذكر {قيامت} و يا براى بيان حصر مى باشد. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال دوم است; زيرا در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: تنها در آن روز (قيامت) است نه روزى ديگر (دنيا) كه خداوند، جزاى آنان را به صورت تام و كامل خواهد داد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 40 - 4
4- عذاب هاى دنيوى مجرمان ، پيش درآمد كيفر نهايى آنان در آخرت
أهلكن_هم إنّهم كانوا مجرمين . .. إنّ يوم الفصل ميق_تهم أجمعين
از ارتباط اين آيه با آيات پيشين، مطلب ياد شده قابل استفاده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 49 - 3
3 - مجازات هاى سخت مجرمان در قيامت ، براساس محاسبه و سنجشى عادلانه و به دور از گزاف و ظلم است .
يوم يسحبون . .. إنّا كلّ شىء خلقن_ه بقدر
با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل _
كه در زمينه مجازات سخت مجرمان در قيامت است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 40 - 5
5 - توجه به كيفر بى چون و چراى گناه كاران در قيامت ، بازدارنده خلق از كفر و تكذيب نعمت هاى خداوند
فيومئذ لايس_ل عن ذنبه . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه خداوند پس از بيان راه نداشتن چون و چرا در برنامه هاى قيامت براى گناهكاران، خلق را به پرهيز از تكذيب نعمت ها توجه داده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 12 - 4
4 - گنه كاران و تكذيب كنندگان كيفر هاى اخروى ، در قيامت به كيفر گناه و تكذيب خود گرفتار خواهند شد .
بل تكذّبون بالدين . .. يعلمون ما تفعلون
مطرح ساختن كتابت و علم كاتبان _ به قرينه {بل تكذّبون بالدين} _ هشدارى به تكذيب گران است كه عمل آنان بى كيفر نخواهد ماند.
كيفر اخروى مانعان از مسجد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 114 - 20
20 - عذاب بزرگ قيامت ، فرجام بازدارندگان مردم از ورود به مساجد براى ياد خدا
و من أظلم ممن منع مسجد اللّه . .. و لهم فى الأخرة عذاب عظيم
كيفر اخروى متكبران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 60 - 9
9 - { عن الصادق ( ع ) قال : إنّ فى جهنّم لوادياً للمتكبّرين يقال له
سقر ، شكى إلى اللّه شدّة حرّه [ و ] سأله أن يتنفّس فأذن له فتنفّس فأحرق جهنّم ;
از امام صادق(ع) روايت شده در جهنم وادى است براى متكبران به نام {سقر} كه از شدت حرارتش به خدا شكايت كرد و از او خواست تا نفسى بكشد، و خدا به او اجازه تنفس داده، پس نفس كشيد كه در پى آن جهنم سوزان گرديد}.
كيفر اخروى محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 33 - 15،16
15 _ عذاب بزرگ اخروى پيامد و كيفر ستيزه جويى با خدا و رسول ( ص ) و فسادگرى در زمين
و لهم فى الاخرة عذاب عظيم
16 _ مجازات دنيوى محاربان و فسادانگيزان در مقايسه با مجازات اخروى آنان ، بسى اندك و ناچيز است .
ذلك لهم خزى فى الدنيا و لهم فى الاخرة عذاب عظيم
تصريح به بزرگى عذاب محاربان در آخرت در مقابل كيفر دنيوى آنان، گوياى برداشت فوق است.
كيفر اخروى مخالفان محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 8 - 7
7 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به تدبير امور آن حضرت و مجازات اخروى مخالفان طغيان گر او ، وعده داد .
ليطغى . .. ربّك
خطاب در {ربّك}; چه ويژه پيامبر(ص) باشد و چه هر مخاطبى را شامل گردد _ كه در نتيجه پيامبر(ص) بارزترين مصداق مورد نظر خواهد بود _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.
كيفر اخروى مستضعفان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 33 - 24
24 - كيفر مستكبران
و مستضعفان كافر در قيامت ، متناسب با كردار بد آنان است .
و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا . .. و جعلنا الأغل_ل فى أعناق الذين كفروا هل
كيفر اخروى مستكبران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 33 - 24
24 - كيفر مستكبران و مستضعفان كافر در قيامت ، متناسب با كردار بد آنان است .
و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا . .. و جعلنا الأغل_ل فى أعناق الذين كفروا هل
كيفر اخروى مسيحيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 113 - 17
17 - خداوند ، در قيامت ميان يهود ، نصارا و مشركان داورى كرده آنان را بسزاى گفته ها و اتهام هاى ناروايشان خواهد رساند .
فاللّه يحكم بينهم يوم القيمة فيما كانوا فيه يختلفون
مراد از حكومت و داورى خدا در قيامت، مجرد بيان حق نيست; زيرا خداوند حقايق را با نازل كردن قرآن بيان داشته و آيه مورد بحث نيز پندار باطل يهود و نصارا را روشن ساخته است. بنابراين، مقصود از {يحكم ...} به كيفر رساندن متخلفان است.
كيفر اخروى مشركان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 113 - 17
17 - خداوند ، در قيامت ميان يهود ، نصارا و مشركان داورى كرده آنان را بسزاى گفته ها و اتهام هاى ناروايشان خواهد رساند .
فاللّه يحكم بينهم يوم القيمة فيما كانوا فيه يختلفون
مراد از حكومت و داورى خدا در قيامت، مجرد بيان حق نيست; زيرا خداوند حقايق را با نازل كردن قرآن بيان داشته و آيه مورد بحث
نيز پندار باطل يهود و نصارا را روشن ساخته است. بنابراين، مقصود از {يحكم ...} به كيفر رساندن متخلفان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 7
7 _ عذاب اخروى پيروان شرك و كفر، سزاى اعمالشان در دنياست.
فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 21 - 2
2 - شرك پيشگان منكر ربوبيت خدا ، سزاوار گرز هاى آهنين در دوزخ
و لهم مق_مع من حديد
{مقمعة} (مفرد {مقامع}) به معناى گرز است. پس {مقامع من حديد}; يعنى، گرزهاى آهنين.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 22 - 4
4 - همانندى و يك سانى مجازات و كيفر زنان و مردان مشرك و كافر در قيامت
احشروا الذين ظلموا و أزوجهم
برداشت ياد شده از آن جا است كه اختصاص به ذكر يافتن {ازواج} (همسران)، مى تواند براى از بين بردن اين توهم باشد كه زنان مشرك و كافر از كيفر الهى معاف اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 33 - 1
1 - مشترك بودن رهبران شرك و كفر اغواگر با توده هاى مشرك و كافر اغوا شده در كيفر و عذاب دوزخ
فإنّهم يومئذ فى العذاب مشتركون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 83 - 9
9 - قيامت ، روز كيفر مشركان به خاطر ستيزه گرى هاى آنان با پيام حق
حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون
كيفر اخروى مشركان صدر اسلام
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 60 - 4
4 _ خداوند ، مشركان صدر اسلام رابه خاطر افترا بستن و تحريم حلال ها ، به كيفر سخت قيامت تهديد كرد .
فجعلتم منه حراماً و حللا . .. و ما ظن الذين يفترون على اللّه الكذب يوم القيمة
كيفر اخروى معرضان از قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 101 - 1،2
1 - كيفر روى گردانى از قرآن ، در قيامت همانند بارى سنگين بر دوش اعراض كنندگان خواهد بود .
من أعرض عنه . .. وزرًا . خ_لدين فيه ... حملاً
{حمل} به محمولى گفته مى شود كه نظير بارى كه بر سر يا پشت نهند، آشكار باشد (لسان العرب). نكره بودن آن، گوياى گران بارى آن است.
2 - عقوبت و پى آمد هاى اخروى روى گردانان از قرآن ، ابدى و جدايى ناپذير است .
وزرًا . خ_لدين فيه و ساء لهم
مرجع ضمير {فيه}، {وزراً} در آيه قبل است. خلودِ در {وزر}، به معناى جاودانگى در آثار و تبعات آن است.
كيفر اخروى مفتريان به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 25 - 2
2- كيفر كسانى كه قرآن را اسطوره مى خوانند ، در قيامت بدون هيچ كاستى داده خواهد شد .
قالوا أس_طر الأولين . ليحملوا أوزارهم كاملة يوم القي_مة
كيفر اخروى مفسدان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 33 - 16
16 _ مجازات دنيوى محاربان و فسادانگيزان در مقايسه با مجازات اخروى آنان ، بسى اندك و
ناچيز است .
ذلك لهم خزى فى الدنيا و لهم فى الاخرة عذاب عظيم
تصريح به بزرگى عذاب محاربان در آخرت در مقابل كيفر دنيوى آنان، گوياى برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 8 - 11
11- ذلّت و شكست ، مجازات دنيوى فسادانگيزان و عذاب حهنّم ، كيفر اخروى آنان است .
لتفسدنّ فى الأرض . .. و إن عدتم عدنا و جعلنا جهنّم للك_فرين حصيرًا
كيفر اخروى مكذبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 13 - 1
1 - تكذيب گران دين ستيز در قيامت ، با غذاى گلوگير كيفر مى شوند .
و المكذّبين . .. و طعامًا ذا غصّة
كيفر اخروى مكذبان الياس(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 127 - 2
2 - قوم تكذيب كننده الياس ، در روز قيامت براى حسابرسى و كيفر احضار خواهند شد .
فإنّهم لمحضرون
كيفر اخروى مكذبان انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 127 - 3
3 - تكذيب كنندگان پيامبران و اديان الهى ، براى حسابرسى و كيفر در روز قيامت احضار خواهند شد .
فإنّهم لمحضرون
كيفر اخروى مكذبان ربوبيت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 5 - 11
11_ منكران معاد و ربوبيت خدا در روز قيامت به غل ها و زنجيرهايى كه بر گردنشان آويخته مى شود ، گرفتار خواهند شد .
أُول_ئك الأغل_ل فى أعناقهم
كيفر اخروى مكذبان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
8 - هود - 11 - 111 - 3
3_ انكار كنندگان كتاب هاى آسمانى ، به كيفر و مجازات اخروى گرفتار خواهند شد .
و إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم ربك أعم_لهم
قابل ذكر است كه مفسران درباره كلمه {لما} و معنا و جايگاه آن در آيه شريفه، سخنان بسيارى دارند. علاقه مندان را به كتابهاى مفصل تفسيرى و ادبى ارجاع مى دهيم. آنچه به نظر تكلفى ندارد اين است كه {لمّا} شرطيه است و فعل آن محذوف مى باشد كلام با تقدير آن چنين مى شود: إنّ كلاًّ لما أتتهم الساعة ليوفينّهم.
كيفر اخروى مكذبان كيفر هاى اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 12 - 4
4 - گنه كاران و تكذيب كنندگان كيفر هاى اخروى ، در قيامت به كيفر گناه و تكذيب خود گرفتار خواهند شد .
بل تكذّبون بالدين . .. يعلمون ما تفعلون
مطرح ساختن كتابت و علم كاتبان _ به قرينه {بل تكذّبون بالدين} _ هشدارى به تكذيب گران است كه عمل آنان بى كيفر نخواهد ماند.
كيفر اخروى منافقان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 41 - 42
42 _ خوارى و رسوايى در دنياو عذاب بزرگ آخرت ، كيفر منافقان و يهوديان شتابگر در كفر
من الذين قالوا ءامنا بافواههم . .. لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 4
4 _ همسانى منافقان و كافران ، در استحقاق كيفر شديد و مستمر خداوند در قيامت
وعد اللّه
المنفقين و المنفقت و الكفار نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 70 - 9
9 _ كيفر دنيوى و اخروى كافران و منافقان ، از سنت هاى ثابت الهى
أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح .
كيفر اخروى يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 85 - 21
21 - شديدترين عذاب هاى اخروى ، كيفر يهوديانى است كه پيمان هاى الهى را شكستند .
إذ أخذنا ميثقكم . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب
اضافه {أشد} (سخت ترين) به {العذاب} اضافه صفت به موصوف است; يعنى، {العذاب الأشد}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 113 - 17
17 - خداوند ، در قيامت ميان يهود ، نصارا و مشركان داورى كرده آنان را بسزاى گفته ها و اتهام هاى ناروايشان خواهد رساند .
فاللّه يحكم بينهم يوم القيمة فيما كانوا فيه يختلفون
مراد از حكومت و داورى خدا در قيامت، مجرد بيان حق نيست; زيرا خداوند حقايق را با نازل كردن قرآن بيان داشته و آيه مورد بحث نيز پندار باطل يهود و نصارا را روشن ساخته است. بنابراين، مقصود از {يحكم ...} به كيفر رساندن متخلفان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 41 - 42
42 _ خوارى و رسوايى در دنياو عذاب بزرگ آخرت ، كيفر منافقان و يهوديان شتابگر در كفر
من الذين قالوا ءامنا بافواههم . .. لهم
فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم
كيفر اخلالگران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 55 - 6
6 _ آتش سوزان جهنم ، كيفر آتش افروزان و اخلالگران عليه پيامبران
و كفى بجهنّم سعيراً
{سعير}، به معناى آتش برافروخته و سوزان است.
كيفر ادعا هاى بيجا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 79 - 4
4- گفته ها و ادعا هاى بى اساس در مورد كفر و ايمان و آثار آنها ، داراى عقوبت و عذاب
سنكتب ما يقول و نمدّ له من العذاب
كيفر ادعاى الوهيت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 29 - 1
1- اگر فرشتگان ادعاى الوهيت كنند ، به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .
و من يقل منهم إنّى إل_ه من دونه فذلك نجزيه جهنّم
كيفر ادعاى دروغين نبوت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 47 - 2
2 - مرگ و نابودى ، كيفر قطعى و رهايى ناپذير گناه دروغ بستن بر خدا و ادعاى دروغين نبوت
فما منكم من أحد عنه ح_جزين
كيفر ادعاى ربوبيت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 25 - 1،6
1 - خداوند فرعون را در پى ادعاى ربوبيت ، به عذاب سخت دنيا و آخرت گرفتار ساخت .
فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى
فاء در {فأخذه. ..}، آن را بر آيه قبل (فقال أنا ربّكم الأعلى) تفريع كرده است.
6 - خداوند ، فرعون را به دليل تكذيب رسالت و معجزه
موسى ( ع ) و عصيانگرى و ادعاى ربوبيت ، هلاك ساخت .
فكذّب و عصى . .. فقال أنا ربّكم الأعلى . فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى
مى توان گفت: فاء در {فأخذه اللّه}، كيفر را بر تمام كارهاى فرعون كه در آيات قبل آمده بود، تفريع كرده است.
كيفر اذيت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 263 - 9
9 _ بى نيازى خداوند از انفاق آدميان و بردبارى او در كيفر دادن به انفاق كنندگانِ آزاررسان
قول . .. و اللّه غنىّ حليم
كيفر اذيت زنان مؤمن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 60 - 15
15 - آزار و اذيت زنان مؤمنان ، كيفرى سخت دارد .
لئن لم ينته المن_فقون . .. لنغرينّك بهم
كيفر اذيت شتر صالح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 156 - 4
4 - تهديد ثموديان از سوى صالح ( ع ) ، به عذاب و كيفر سخت الهى در صورت رساندن هرگونه گزندى به ناقه
و لاتمسّوها بسوء فيأخذكم عذاب يوم عظيم
كيفر اذيت محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 57 - 7
7 - خداوند ، براى آزاردهندگان خود و پيامبرش ، عذابى خواركننده تدارك ديده است .
إنّ الذين يؤذون اللّه . .. و أعدّ لهم عذابًا مهينًا
كيفر ارتداد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 217 - 33
33 _ كفر و ارتداد ، موجب خُلود در جهنّم و حَبط
عمل در دنيا و آخرت
و من يرتدد منكم عن دينه فيمت و هو كافر فاولئك حبطت اعمالهم . .. و اولئك اصحاب ال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 86 - 16
16 - گمراهى پس از هدايت و شركورزى پس از توحيد ، زمينه ساز گرفتارى به خشم سنگين و پايدار خداوند و عذابى سخت و طولانى از جانب او
أضلّهم السامرىّ . .. أم أردتّم أن يحلّ عليكم غضب من ربّكم
{حلول غضب} بر رسوخ و دوام آن و نكره بودن {غضب} بر عظمت آن دلالت دارد. فرود آمدن غضب الهى، كنايه از نزول عذاب است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 11 - 8
8 - ارتداد از دين ، گناهى نابخشودنى و درپى دارنده عذاب جاودان اخروى است .
و من الناس من يعبد اللّه على حرف . .. خسر الدنيا و الأخرة
كيفر استراق سمع شياطين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 9 - 2
2 - شياطينى كه با صعود به آسمان ، آهنگ استراق سمع كنند ، به عذاب دائم الهى دچار خواهند شد .
و لهم عذاب واصب
{واصب} به معناى دائم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 10 - 4،5
4 - شياطينى كه دزدانه به آسمان نزديك صعود كنند و به جمع آورى اطلاعات و اخبار بپردازند ، با گلوله آتشين ، مؤثر و سوراخ كننده ، مورد تعقيب و اصابت قرار خواهند گرفت .
إلاّ من خطف الخطفة فأتبعه شهاب ثاقب
{شهاب}
به شعله اى از آتش افروخته (گلوله آتشين) گفته مى شود. {ثاقب} نيز به معناى نافذ و سوراخ كننده است.
5 - شياطين ، پيش از استفاده از اطلاعات و اخبار غيبى از آسمان ، نابود مى شوند .
إلاّ من خطف الخطفة فأتبعه شهاب ثاقب
كيفر استكبار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 173 - 8
8 _ امتناع از عبادت خداوند به دليل گردن فرازى و خودبرتربينى ، موجب عذاب دردناك در قيامت
و اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم عذاباً أليماً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 124 - 10
10 _ ذلت و خوارى، كيفر استكبار سردمداران مجرم است.
أكبر مجرميها . .. و إذا جاءتهم ءاية ... سيصيب الذين أجرموا صغار عنداللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 35 - 1
1 - عذاب دوزخ ، كيفر شرك و استكبار ، در مقابل كلمه توحيد
إنّهم كانوا إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّاللّه يستكبرون
برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {إنهم كانوا إذا. ..} تعليل براى جملات پيشين است كه در آنها از دوزخى بودن كافران و مشركان سخن به ميان آمده بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 39 - 2
2 - عذاب دردناك دوزخ ، كيفرى عادلانه و متناسب با رفتار شرك آلود و استكبار در برابر حق
العذاب الأليم . و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 47
- 7
7 - استكبار و به استضعاف كشيدن جامعه ، موجب گرفتارى در آتش دوزخ است .
و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا
كيفر استكبار با آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 93 - 21
21 _ استكبار در برابر آيات الهى، عذاب خواركننده پس از مرگ را (در برزخ) به دنبال دارد.
اليوم تجزون عذاب الهون . .. كنتم عن ءايته تستكبرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 57 - 8
8 - استكبار در برابر خدا و آيات او ، درپى دارنده عذاب ذلت بخش و خوار كننده دوزخ
و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا . .. عذاب مهين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 7 - 2
2 - برخورد مستكبرانه با آيات الهى ، عذاب آور است .
و إذا تتلى عليه ءاي_تنا ولّى . .. فبشّره بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 16 - 7
7 - استكبار و عناد در برابر آيات الهى ، موجب استحقاق كيفر دنيوى
فاستكبروا . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون . فأرسلنا عليهم ريحًا
كيفر استكبار با خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 69 - 5
5- گردن فرازى ( استكبار ) در برابر خداوند رحمان ( گسترده مهر ) ، كارى بس ناروا و درپى دارنده عقوبتى سنگين است .
أيّهم أشدّ على الرحمن عتيًّا
مطرح ساختن نام {رحمان} _ كه بيان كننده
رحمت عام و گسترده خداوند است _ در كنار عصيان و استكبار برخى از مردمان، مى تواند بيانگر شدّت پستى و ناروايى استكبار در برابر او باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 57 - 8
8 - استكبار در برابر خدا و آيات او ، درپى دارنده عذاب ذلت بخش و خوار كننده دوزخ
و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا . .. عذاب مهين
كيفر استهزا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 15 - 10
10 - استهزا و به تمسخر گرفتن آن گاه كه با سزاى تمسخر و استهزا باشد ، ناپسند نيست .
إنما نحن مستهزءون. اللّه يستهزئ بهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 79 - 13
13 _ خرده گيرى و مسخره كردن مؤمن گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب سخت الهى است .
فيسخرون منهم سخر اللّه منهم و لهم عذاب أليم
كيفر استهزاگران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 10 - 7،8
7 _ كافرانى كه پيامبران و عذابهاى موعود آنان را استهزا مى كردند، به همان عذابهاى مورد تمسخر خويش گرفتار شدند.
فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون
بنابراين كه {ما} موصوله بوده و مراد از آن، عذاب الهى باشد كه در ضمن سخنان پيامبران مطرح مى شده و مورد استهزاى كافران قرار مى گرفته است.
8 _ كافرانى كه به استهزاى انبياى گذشته مى پرداختند، به عذاب و كيفر استهزاى خود گرفتار شدند.
فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون
بنابراين كه
تقدير آيه {جزاء ما كانوا به يستهزءون} باشد. در اين صورت {ما} در (ما كانوا) مصدريه بوده و مرجع ضمير {به}، به قرينه كلمه {رسل} در صدر آيه مى تواند كلمه {رسول} باشد.
كيفر استهزاگران آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 10
10 _ عذاب خداوند و سرانجامى شوم در انتظار تكذيب كنندگان و استهزاگران حق (قرآن و ديگر آيات خداوند)
فقد كذّبوا بالحق لمّا جاءهم فسوف يأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون
كيفر استهزاگران امت هاى پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 32 - 11
11_ عقوبت هاى نازل شده بر كفرپيشگان و استهزاگران امت هاى گذشته ، دليلى فراروى كافران بر تخلف ناپذيرى تهديد ها و وعيد هاى الهى
إن الله لايخلف الميعاد. و لقد استهزىء برسل من قبلك ... ثم أخذتهم
آيه مورد بحث به لحاظ {ثم أخذتهم . ..} دليلى است براى {حتى يأتى وعد الله إن الله لايخلف الميعاد}.
كيفر استهزاگران انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 32 - 5
5_ خداوند پس از مدت ها و گذشت زمانهايى ، كفرپيشگان و استهزاگران انبيا را به عقوبت هاى خويش گرفتار مى ساخت .
فأمليت . .. ثم أخذتهم فكيف كان عقاب
كيفر استهزاگران حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 10
10 _ عذاب خداوند و سرانجامى شوم در انتظار تكذيب كنندگان و استهزاگران حق (قرآن و ديگر آيات خداوند)
فقد كذّبوا بالحق لمّا جاءهم فسوف يأتيهم أنبؤا ما
كانوا به يستهزءون
كيفر استهزاگران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 79 - 16
16 _ { عن الرضا ( ع ) [ فى قوله تعالى : ] { سخر اللّه منهم } قال : إن اللّه تعالى لايسخر . . . و لكنه تعالى يجازيهم جزاء السخرية . . . ;
از امام رضا (ع) درباره سخن خدا كه فرموده: {خدا آنها را مسخره مى كند} روايت شده: خداوند متعال كسى را مسخره نمى كند . .. ولى در برابر استهزاى منافقان، آنان را مجازات مى كند ... }.
كيفر استهزاگران سبيل الله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 6 - 14
14 - كيفر مسخره كنندگان راه خدا ، عذابى ذلت بار است .
يتّخذها هزوًا أُول_ئك لهم عذاب مهين
كيفر استهزاگران قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 10
10 _ عذاب خداوند و سرانجامى شوم در انتظار تكذيب كنندگان و استهزاگران حق (قرآن و ديگر آيات خداوند)
فقد كذّبوا بالحق لمّا جاءهم فسوف يأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون
كيفر استهزاگران محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 96 - 3
3- مشركان استهزاگر پيامبر ( ص ) ، به كيفر شديدى تهديد شدند .
المستهزءين. الذين يجعلون مع الله إل_هًا ءاخر فسوف يعلمون
جمله {فسوف يعلمون} (به زودى خواهند دانست) در مقام تهديد است.
كيفر استهزاهاى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 10 - 1
1
- دوزخ ، پايانى خفّت بار براى دروغ پردازى ها ، استهزاگرى ها و گناه پيشگى كافران
ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. اتّخذها هزوًا ... عذاب مهين . من ورائهم جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 36 - 2
2 - بى پاسخ نماندن تمسخر هاى كافران و گرفتارى آنان به نتايج كردار خويش ، امرى طرفه و جالب توجّه است .
هل ثوّب الكفّار ما كانوا يفعلون
استفهام در آيه شريفه براى تقرير و تعجيب است; يعنى، كافران چنين حالتى را گمان نداشته و پيش بينى نمى كردند.
كيفر استهزاى آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 10 - 4
4 - تكذيب و استهزاى مدام آيات الهى ، فرجامى شوم ( عذاب ) در پى دارد .
ثمّ كان ع_قبة الذين أس_ئوا السوأى
برداشت فوق بنابر اسم بودن {السوأى} براى {كان} و تعليل بودن {أن كذّبوا} براى {السوأى} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 48 - 9
9 - استهزا و تمسخر آيات الهى ، درپى دارنده عذاب ها و گرفتارى هاى دنيايى
إذا هم منها يضحكون . .. و أخذن_هم بالعذاب
كيفر استهزاى اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 15 - 2
2 - استهزاى منافقان از سوى خدا ، كيفر تمسخر آنان نسبت به اسلام و جامعه ايمانى است .
إنما نحن مستهزءون. اللّه يستهزئ
آيه مورد بحث، بيانگر سزا و كيفر منافقان استهزا كننده است.
كيفر استهزاى انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
5 - انعام - 6 - 10 - 8
8 _ كافرانى كه به استهزاى انبياى گذشته مى پرداختند، به عذاب و كيفر استهزاى خود گرفتار شدند.
فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون
بنابراين كه تقدير آيه {جزاء ما كانوا به يستهزءون} باشد. در اين صورت {ما} در (ما كانوا) مصدريه بوده و مرجع ضمير {به}، به قرينه كلمه {رسل} در صدر آيه مى تواند كلمه {رسول} باشد.
كيفر استهزاى جامعه دينى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 15 - 2
2 - استهزاى منافقان از سوى خدا ، كيفر تمسخر آنان نسبت به اسلام و جامعه ايمانى است .
إنما نحن مستهزءون. اللّه يستهزئ
آيه مورد بحث، بيانگر سزا و كيفر منافقان استهزا كننده است.
كيفر استهزاى قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 56 - 7
7 - تمسخر تعاليم آسمانى قرآن ، درپى دارنده عذاب الهى
و اتّبعوا أحسن ما أُنزل . .. من قبل أن يأتيكم العذاب... أن تقول ... و إن كنت لمن
كيفر استهزاى محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 104 - 14
14 - يهوديانِ كافر به پيامبر ( ص ) و استهزا كننده او ، مستحق عذابى دردناك هستند .
و للكفرين عذاب أليم
كيفر استهزاى منافقان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 15 - 2،11
2 - استهزاى منافقان از سوى خدا ، كيفر تمسخر آنان نسبت به اسلام و جامعه ايمانى است .
إنما نحن مستهزءون. اللّه يستهزئ
آيه مورد بحث، بيانگر
سزا و كيفر منافقان استهزا كننده است.
11 - از امام رضا ( ع ) روايت شده كه : . . . { إن اللّه تبارك و تعالى . . . لايسخر و لايستهزئ . . . و لكنه عز و جل يجازيهم جزاء السخرية و جزاء الإستهزاء . . . ;
. .. خداى تبارك و تعالى كسى را مسخره و استهزا نمى كند ... بلكه او سزاى مسخره و استهزاى منافقان را مى دهد ...}.
كيفر اسناد نجات بخشى به غيرخدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 56 - 11
11- نسبت دادن نجات از گرفتارى _ كه كار خداست _ به غير او ، مورد مؤاخذه شديد قرار خواهد گرفت .
ثمّ إذا كشف الضرّ عنكم إذا فريق منكم بربّهم يشركون . .. و يجعلون لما لايعلمون نص
كيفر اشاعه فحشا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 19 - 1
1 - اشاعه فحشا در ميان مردم ، گناهى بزرگ و در پى دارنده عذابى دردناك در دنيا و آخرت
إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخر
{فاحشة} به هر عمل و سخن بسيار زشت گفته مى شود و اين واژه كنايه از گناه زنا و فساد جنسى است. عبارت {أن تشيع الفاحشة} نيز به دو گونه قابل معنا و تفسير كردن است: 1_ اشاعه فحشا و رواج گناهان جنسى. 2- رواج و پخش اخبار مربوط به فحشا و روابط جنسى ديگران، كه در اين صورت كلمه اى در تقدير است; يعنى، {أن تشيع
خبر الفاحشة}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 20 - 4،5
4 - فضل ، رحمت ، رأفت و مهربانى خداوند ، موجب شتاب نكردن او در عذاب اشاعه دهندگان فحشا
و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته و أنّ اللّه رءوف رحيم
جواب {لولا} محذوف است و آنچه مى تواند مقدر باشد _ به قرينه آيه 14 (لمسّكم فيما أفضتم فيه عذاب عظيم) و نيز آيه قبلى كه در آن اشاعه دهندگان فحشا تهديد به عذاب شده اند _ جمله اى مانند {لعاجلكم بالعقوبة} و يا {لهلكتم} مى باشد.
5 - وضع كيفر سخت براى اشاعه دهندگان فحشا و افشاى چهره توطئه گران { افك } ، از جلوه هاى فضل و رحمت خدا بر مسلمانان صدراسلام
و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته
برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه آيه شريفه، دهمين و آخرين آيه اى است كه درباره ماجراى {افك} نازل گرديد و قهراً ارتباط نزديكى با اين ماجرا دارد.
كيفر اشاعه فساد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 88 - 4
4- رواج دادن فساد در جامعه ، داراى كيفرى فزون تر از آلودگى به فساد است .
الذين كفروا و صدّوا عن سبيل الله زدن_هم عذابًا فوق العذاب بما كانوا يفسدون
كيفر اشاعه قصه افك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 20 - 6
6 - فضل و رحمت خدا ، مردم صدراسلام را كه ندانسته در گسترش توطئه { افك } دخالت داشتند ، از گرفتار شدن به عذاب دنيوى و اخروى
نجات بخشيد .
و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته
به قرينه آيه پيش و نيز آيه 14، جمله {و لولا فضل اللّه}، به تقدير {و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته مسكم عذاب فى الدنيا و الآخرة} مى باشد.
كيفر اصحاب الجنة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 33 - 1
1 - نابود شدن بوستان باغداران يمنى ، كيفر و عذاب الهى بر آنان بود .
كما بلونا أصح_ب الجنّة . .. بل نحن محرومون ... كذلك العذاب
كيفر اصحاب ايكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 14 - 3
3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران
إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب
{حقّ} به معناى {ثَبَتَ} (ثابت و محقق است) مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 31 - 1
1 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن به كيفر كردار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ( لوط و اصحاب ايكه ) در صورت اقدام به قتل موسى ( ع )
مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم
{دأب} به معناى عادت است و مقصود از {الذين من بعدهم} قوم لوط و اصحاب ايكه است; چنان كه در سوره {ص} آيه 13، به آن تصريح شده است. گفتنى است برابر نظر مفسران {اصحاب أيكه} همان مردم مدين است كه از قوم
حضرت شعيب بودند.
كيفر اصحاب سبت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 66 - 2،3
2 - مسخ شدن ، مجازات اصحاب سبت و ديگر امت هاى متخلف از احكام خدا
فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها
3 - كيفر اصحاب سبت ، موعظه و پندى براى اهل تقواست .
فجعلنها . .. موعظة للمتقين
كيفر اصحاب فيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فيل - 105 - 1 - 4،7،9
4 - برخورد شديد خداوند با فيل داران مهاجم ، جلوه ربوبيت او و فراهم آورنده زمينه رشد براى آيين اسلام بود .
ربّك
اضافه {ربّ} به ضمير در خطاب به رسول اكرم(ص)، بيانگر اين است كه نابودى اصحاب فيل، آن حضرت را در مسير رسالت الهى اش، از تربيت و تدبير الهى برخوردار كرده است.
7 - داستان اصحاب فيل و كيفر ديدن آنان ، حادثه اى عبرت آموز و شايسته تدبر
ألم تر كيف
9 - هشدار خداوند به مخالفان و حرمت شكنان كعبه و تهديد آنان به كيفرى نظير نابودى اصحاب فيل
ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل
كيفر اصرار بر شرك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 72 - 1
1 _ خداوند ، قوم عاد را پس از اصرارشان به شرك و انكار رسالت هود ، به عذابى فراگير گرفتار ساخت .
فأنجينه و الذين معه برحمة منا و قطعنا دابر الذين كذبوا
كيفر اصرار بر كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 78 - 5
5 _ كافران قوم ثمود پس
از تمام شدن حجت بر آنان و اصرارشان بر كفرورزى و از ميان بردن ناقه صالح به هلاكت رسيدند .
قال الملأ الذين استكبروا . .. فأخذتهم الرجفة
كلمه {فاء} در {فأخذتهم} نزول عذاب را بر حقايق بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد كه از آنهاست كفرورزى قوم صالح، پى كردن ناقه و . .. .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 134 - 1
1 _ فرعونيان پس از مشاهده آيات پنجگانه ( طوفان و . . . ) و اصرارشان بر انكار رسالت موسى ، به عذابى شديدتر مبتلا شدند .
و لما وقع عليهم الرجز قالوا يموسى ادع لنا ربك
{رجز} به معناى عذاب است و {ال} در آن هم مى تواند عهد ذكرى بوده و اشاره به عذابهاى پنجگانه مطرح شده در آيه قبل باشد، و هم مى تواند {ال} در آن عهد ذهنى باشد. در اين صورت اشاره به عذابى غير از عذابهاى ذكر شده دارد كه به دليل روى آورى آنها به موسى و تقاضاى برطرف شدن آن، عذابى بسيار شديدتر از عذابهاى پنجگانه بوده است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 10
10 _ آن گروه از كافران قريش كه پس از شكست همچنان به كفرورزى خويش ادامه دادند ، از دوزخيان هستند .
و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون
تكرار {الذين كفروا} پس از {ثم يغلبون} اشاره به اين دارد كه گروهى از كفار قريش پس از شكست و غلبه مسلمانان به كفر باقى خواهند ماند، آنان سزايشان
جهنم است و گروهى اسلام را خواهند پذيرفت و اهل نجات خواهند بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 9 - 2
2 - كافران دوزخى ، از كسانى اند كه پس از اتمام حجت و از روى عمد ، راه كفر و انكار را در پيش گرفته و به تكذيب دين پرداختند .
قالوا بلى قد جاءنا نذير فكذّبنا
كيفر اضرار به شتر صالح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 73 - 22
22 _ صالح ( ع ) قوم خويش را به گرفتار آمدن به عذابى دردناك ، در صورت زيان رساندن به ناقه و يا بازدارى آن از چريدن ، هشدار داد .
فذروها تأكل فى أرض اللّه و لاتمسوها بسوء فيأخذكم عذاب أليم
كيفر اضلالگران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 9 - 13
13 - آتش سوزان ، كيفر كفرپيشگان و تمام كسانى كه در راستاى منحرف ساختن مردم از راه خدا و دين او تلاش مى كنند .
و من الناس من يج_دل . .. و نذيقه يوم القي_مة عذاب الحريق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 6 - 13،16
13 - رواج دهندگان باطل ، مستحق عذابى خواركننده اند .
من يشترى لهو الحديث . .. أُول_ئك لهم عذاب مهين
16 - جهل و ناآگاهى گمراه سازان مردم ، مانع عذاب آنان نيست .
ليضلّ عن سبيل اللّه بغير علم . .. لهم عذاب مهين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب
- 33 - 68 - 4
4 - گمراه سازان به خاطر گمراه ساز بودن شان ، عذاب ديگرى هم دارند .
ربّنا ءاتهم ضعفين من العذاب
دو عذابِ مورد نظر در آيه _ چنان كه مفسران نيز گفته اند_ براى دو چيز است: يكى گمراهى كافران و ديگرى گمراه سازى آنان. گفتنى است كه چون درخواست كافران پيرو براى عذاب رهبران رو نشده است، مى توان نكته فوق را به دست آورد.
كيفر اطاعت از شيطان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 21 - 16
16 - سرانجام رويگردانى از آن چه كه خداوند نازل كرده و گردن نهادن به راه شيطان ، آتش شعلهور است .
و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه . .. أوَ لو كان الشيط_ن يدعوهم إلى عذاب السع
كيفر اطاعت از قوانين ناپسند
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 37 - 15
15_ پيروى از آرا و قوانين برخاسته از هوا هاى نفسانى ، با وجود احكام و قوانين قرآن ، موجب گرفتار شدن به عقوبتهايى از ناحيه خداوند است .
و ل_ئن اتبعت أهواءهم بعد ما جاءك من العلم مالك من الله من ولىّ و لاواق
كيفر اعراض از آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 36 - 2
2 _ اعراض و امتناع از پذيرش آيات الهى بر اثر كبرورزى و خودبرتربينى، در پى دارنده آتش دوزخ است.
و الذين كذبوا بأيتنا و استكبروا عنها أولئك أصحب النار
استكبار به معناى كبرورزى و خودبرتربينى است، و چون اين كلمه با
حرف {عن} متعدى شده، متضمن معناى اعراض و امتناع است. بنابراين {استكبروا عنها} يعنى اعرضوا عنها متكبّرين.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 41 - 2
2 _ تكذيب كنندگان و اعراض كنندگان از آيات الهى در بسترى از آتش جهنم و توده هايى آتشين بر فراز خويش، گرفتار خواهند شد.
لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 83 - 1
1- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) پس از تكذيب رسولان و اعراض از معجزات و آيات الهى ، صبحگاهان گرفتار صداى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .
و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين . و ءاتين_هم ءاي_تنا ... معرضين ... فأخذتهم الصي
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 57 - 12
12- محروم شدن از درك پيام هاى قرآن ، كيفر بى اعتنايى به آيات خدا و فرو رفتن در غفلت از گناهان است .
ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها . .. إنّا جعلنا على قلوبهم أكنّة أن يفقهوه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 58 - 9
9- جدال در برابر آياتِ حق و اِعراض از آنها و غفلت از گناهان ، داراى كيفر قطعى است .
ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها . .. بل لهم موعد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 90 - 4
4 - سوختن چهره بدكاران به وسيله آتش دوزخ ، جزاى روى گردانى آنان از آيات الهى
فكبّت وجوههم
فى النّار هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملون
از تعبير {هل تجزون. ..} تناسب كيفر با گناه استفاده مى شود و اين تناسب، در مورد آنان كه با صورت در آتش افكنده مى شوند، مى تواند بدان جهت باشد كه آنان روى از حق برمى تافتند (ولوا مدبرين).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 22 - 5
5 - گرفتار شدن تكذيب كنندگان آيات الهى به عذاب عظيم در قيامت ، حاصل و پى آمد اعراض آنان از آيات خدا ، پس از توجه به آنها است .
و لنذيقنّهم من العذاب . .. دون العذاب الأكبر ... و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه
{و من أظلم. ..} به منزله تعليل آيه قبل است و درصدد تبيين چرايىِ گرفتار آمدن مجرمان به عذاب سخت قيامت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 16 - 3
3 - روى گردانى از آيه خدا پس از تبيين آن ، درپى دارنده عذاب استيصال از جانب خداوند
لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان . .. فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم
احتمال دارد متعلق {أعرضوا} {آية} باشد كه در آيه قبل از آن سخن گفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 13 - 3
3 - صاعقه آسمانى ، كيفر روى گردانى از آيات روشن الهى است .
قل أئنّكم لتكفرون بالّذى . .. فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة
كيفر اعراض از انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 13 - 5
5
- صاعقه آسمانى ، كيفر تخلّف قوم عاد و ثمود از دعوت پيامبران خويش
أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود
كيفر اعراض از توحيد عبادى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 70 - 9
9 _ هود ( ع ) مردمش را در صورت مقامت بر شرك و پرستش نكردن خداى يگانه به عذاب الهى تهديد كرد .
فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين
كيفر اعراض از تورات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 63 - 16
16 - عبيداللّه حلبى مى گويد : { قال { أذكروا ما فيه } و اذكروا ما فى تركه من العقوبة ;
ايشان (امام صادق(ع)) درباره {أذكروا ما فيه} فرمودند: ياد بياوريد عقوبتى را كه در ترك آن ]تورات[ هست}.
كيفر اعراض از حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 77 - 12
12 _ بخل ، روى گردانى از حق ، پيمان شكنى و دروغ ، گناه و داراى كيفر
فلما ءاتيهم . .. بخلوا به و تولوا ... بما أخلفوا اللّه ... و بما كانوا يكذبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 2
2- انسان هاى ناسپاس و روى گردان از حق ، هيچ گاه و در هيچ شرايطى ، از عذاب و كيفر دنيوى خداوند ، در دريا و خشكى در امان نيستند .
فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى
كيفر اعراض از دين
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 4 - 4
4 _ به هلاكت رساندن امتهاى بى اعتنا به تعاليم دين، از سنتهاى خداوند است. *
و كم من قرية أهلكنها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 23 - 5
5 - مردم ، گرچه نبايد بر ايمان مجبور شوند ; ولى بر اعراض و كفر مؤاخذه شده و در آخرت عذاب خواهند ديد .
لست عليهم بمصيطر . إلاّ من تولّى و كفر
حرف {إلاّ} در يك احتمال براى استثناى منقطع است. در نتيجه مفاد اين آيه و آيه بعد، اين است كه: {تو بر هيچ كس سيطره ندارى; لكن اعراض كنندگان كافر در آخرت به عذاب خداوند گرفتار خواهند شد}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 15 - 8
8 - تكذيب دين و روى گردانى از آن ، در پى دارنده كيفرى تحقيرآميز و گريزناپذير
أرءيت إن كذّب و تولّى . .. كلاّ لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية
گرفتن موهاى جلو سر _ علاوه بر تحقير _ شخص را به طور كامل تسليم گيرنده آن مى سازد; به گونه اى كه مقاومت سودى نمى بخشد. كيفر ياد شده _ به قرينه {سندع الزبانية} (در آيات بعد) _ مربوط به قيامت است; ولى دلالت آيه شريفه بر كيفر دنيوى نيز بعيد نيست.
كيفر اعراض از قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 55 - 7،8،10
7 - توصيه خداوند به عمل كردن به قرآن ، پيش از دچار شدن به پيامد هاى هلاكت بار ر ها كردن
قرآن ( عذاب )
و اتّبعوا أحسن ما أُنزل . .. من قبل أن يأتيكم العذاب
8 - عمل نكردن به تعاليم قرآن ، درپى دارنده عذاب ناگهانى در دنيا
و اتّبعوا أحسن ما أُنزل . .. من قبل أن يأتيكم العذاب بغتة
{بغتة} به معناى ناگهانى است.
10 - عذاب عمل نكردن به تعاليم قرآن ، ناگهانى و غيرقابل پيش بينى است .
و أنتم لاتشعرون
كيفر اعراض از كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 113 - 18
18 - عالمان دينى در صورت بى توجهى به تعاليم كتاب هاى آسمانى ، سزاوار توبيخ و ملامت بوده و در قيامت بسزاى كردارشان خواهند رسيد .
قالت اليهود . .. و هم يتلون الكتب ... فاللّه يحكم بينهم يوم القيمة
كيفر اعراض ازخدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 124 - 10
10 - زندگانى دشوار ، اثر طبيعى روى گردانى از ياد خدا و نابينايى در قيامت ، مجازات و كيفر الهى آن است .
فإنّ له معيشة ضنكًا و نحشره يوم القي_مة أعمى
تفاوت در تعبير {فإنّ له. ..} و {نحشره ...} _ كه دومى به خداوند نسبت داده شده است و اولى بر نفسِ عمل متفرع گرديده_ ممكن است به مطلب ياد شده اشاره داشته باشد.
كيفر افترا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 162 - 12
12 _ دوزخ ، جايگاه شوم ترك كنندگان جهاد ، خيانتكاران و آنانكه پيامبر ( ص ) را متّهم به خيانتكارى مى كنند .
انّ الّذين تولّوا منكم . .. و
ما كان لنبىّ ان يغلّ ... كمن بآء بسخط من اللّه و م
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 182 - 1
1 _ عذاب سخت يهود در آخرت ، دستاورد اعمال نارواى آنان ( نسبت دادن فقر به خدا و كشتن انبيا )
ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدّمت ايديكم
كيفر افترا به خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 93 - 20،23
20 _ عذاب خواركننده در برزخ، جزاى گفتار نادرست درباره خداوند و افتراى به اوست.
اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم تقولون على الله غير الحق
23 _ گفتن سخن ناحق درباره خداوند، عقوبت سنگين در پى دارد.
بما كنتم تقولون على الله غير الحق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 138 - 7،8
7 _ وعده الهى به كيفر مشركان به سبب افتراهاى آنان به خدا (ممنوعيت خوردن برخى از چهارپايان و محصولات، سوار نشدن بر برخى از چهارپايان، نبردن نام خدا به هنگام ذبح)
سيجزيهم بما كانوا يفترون
8 _ افترا بر خداوند از گناهان بزرگ و موجب كيفر اوست.
سيجزيهم بما كانوا يفترون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 139 - 6،7،11
6 _ كيفر الهى در انتظار مشركانى است كه توصيفهاى ناروا و احكام ساخته خود را به خدا نسبت مى دادند.
سي__جزيهم بما كانوا يف__ترون. و قالوا ما فى بطون ... سيجزيهم وصفهم
7 _ افترا به خداوند و انتساب احكام ساختگى به او، كيفر او را در پى دارد.
و قالوا ما فى بطون . ..
سيجزيهم وصفهم
11 _ كيفر كسانى كه احكام خود ساخته را به خداوند منتسب مى سازند، مجازاتى حكيمانه و عالمانه است.
سيجزيهم وصفهم إنه حكيم عليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 61 - 4
4- عقوبت افترا به خدا و شرك ، به قدرى شديد و سنگين است كه در صورت وقوع ، همه جنبندگان را فرا مى گيرد .
بربّهم يشركون . .. كنتم تفترون . و يجعلون لله البن_ت ... و لو يؤاخذ الله الناس ب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 62 - 12
12- افترا زدن به خداوند و دادن نسبت هاى ناروا به او ، در پى دارنده آتش جهنّم است .
عمّا كنتم تفترون . و يجعلون لله البن_ت ... و يجعلون لله ما يكرهون ... لاجرم أن ل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 95 - 6
6- نسبت نارواى فرزندگزينى به خداوند ، درپى دارنده عذاب الهى در قيامت
و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة
خبر از حضور در عرصه قيامت، هشدار به عذاب آن روز است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 28 - 9
9- تنها ماندن مشركان در طوفان عذاب ، بازتاب دروغ ها و افتراهايشان به خداوند
بل ضلّوا عنهم و ذلك إفكهم
چنانچه {ذلك} اشاره به عدم نصرت مشركان از سوى آلهه باشد _ كه از مضمون صدر آيه استفاده مى شود _ و بعد از {ذلك} كلمه اى در تقدير باشد; يعنى، {ذلك أثر إفكهم} مى توان به نكته ياد شده
پى برد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 46 - 1،2
1 - مرگ و هلاكت ، مجازات الهى براى پيامبر ( ص ) در صورت دروغ بستن بر خداوند
ثمّ لقطعنا منه الوتين
{وتين} نام رگى است در قلب كه اگر بريده شود انسان بى درنگ مى ميرد. (قاموس المحيط)
2 - دروغ بستن بر خداوند ، داراى مجازات مرگ و هلاكت
و لو تقوّل علينا . .. لقطعنا منه بالوتين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 47 - 2
2 - مرگ و نابودى ، كيفر قطعى و رهايى ناپذير گناه دروغ بستن بر خدا و ادعاى دروغين نبوت
فما منكم من أحد عنه ح_جزين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 18 - 10
10- نسبت ناروا به خداوند موجب استحقاق هلاكت و عذاب الهى است .
لكم الويل ممّا تصفون
{الويل} در اصل به معناى عذاب و هلاكت است و در جايى استعمال مى شود كه كسى و يا كسانى در معرض هلاكتى باشند كه مستحق آن هستند (لسان العرب).
كيفر افترا به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 105 - 8
8- افترا بستن بر پيامبر ( ص ) و قرآن ، موجب عذاب دردناك اخروى است .
لهم عذاب أليم . إنما يفترى الكذب الذين لايؤمنون
كيفر افترا به محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 105 - 8
8- افترا بستن بر پيامبر ( ص ) و قرآن ، موجب عذاب
دردناك اخروى است .
لهم عذاب أليم . إنما يفترى الكذب الذين لايؤمنون
كيفر افساد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 11 - 9
9 - فسادگرى و اصلاح ناپذيرى منافقان ، موجب گرفتار آمدن آنان به عذابى دردناك خواهد شد .
و لهم عذاب اليم بما كانوا . .. إذا قيل لهم لاتفسدوا فى الأرض
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه: {إذا قيل} عطف بر {يكذبون} در آيه قبل باشد. بر اين مبنا، مفاد جمله {إذا قيل ...} نيز همانند {يكذبون} بيانگر سبب گرفتارى منافقان به عذاب اليم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 32 - 12
12 _ فسادانگيزى در زمين ، موجب مجازات اعدام
من قتل نفساً بغير نفس او فساد فى الارض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 33 - 9،15
9 _ محاربان با خدا و رسول ( ص ) به دليل فسادگرى در زمين محكوم به كيفرى سنگين
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً ان يقتلوا
بنابر اينكه {يسعون فى الارض} عطف تفسيرى براى {الذين يحاربون} باشد، مى توان گفت داعى بر تفسير محاربان به فسادگران در زمين، بيان علت كيفرى است كه براى آنان ذكر شده است.
15 _ عذاب بزرگ اخروى پيامد و كيفر ستيزه جويى با خدا و رسول ( ص ) و فسادگرى در زمين
و لهم فى الاخرة عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 25 - 9،12
9_ فسادگران در زمين به لعنت خداوند
و دورى از رحمت او گرفتار خواهند شد .
و ال_ذين . .. يف_سدون فى الأرض أُول_ئك لهم اللعنة
12_ آنان كه در زمين فساد مى كنند ، به سرايى شوم ( دوزخ ) گرفتار خواهند شد .
و الذين . .. يفسدون فى الأرض ... لهم سوء الدار
كيفر افساد بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 8 - 7
7- تهديد شدن بنى اسرائيل به كيفر مجدد در صورت بازگشت به فتنه گرى ، از سوى خداوند
و إن عدتم عدنا
كيفر اقامت در دار الكفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 99 - 3
3 _ مستضعفان ناتوان از هجرت ، به جهت ماندن در بلاد كفر ، سزاوار كيفرند . *
فاولئك عسى اللّه ان يعفو عنهم
كيفر اقوام پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 36 - 10
10- گروه ها و اقوامى كه در طول تاريخ ، انبياى الهى را تكذيب كردند ، گرفتار عذاب شدند .
فسيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المكذّبين
دعوت از مردم براى جهانگردى جهت مطالعه در عاقبت تكذيب كنندگان انبيا، دلالت بر اين دارد كه آنان دچار عذاب شده اند و مطالعه آن عبرت آموز است و اگر چنان چه به مرگ طبيعى مرده بودند، با انسانهاى ديگر تفاوتى نداشتند و در نتيجه مزيتى براى مطالعه نخواهند داشت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 21 - 12
12 - گرفتار شدن امت هاى متمدن و نيرومند گذشته به عقوبت الهى
، در حال گناه و معصيت
فأخذهم اللّه بذنوبهم
برداشت ياد شده بر اين احتمال استوار است كه {با} در {بذنوبهم} براى ملابست باشد; يعنى، خداوند آنان را در حال گناه كارى شان به كيفر رساند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 22 - 8
8 - نابودى و عقوبت امت هاى نيرومند و متمدن گذشته ، جلوه قدرتمندى و سخت كيفرى خداوند
كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا . .. فأخذهم اللّه إنّه قوىّ شديد العقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 31 - 1
1 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن به كيفر كردار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ( لوط و اصحاب ايكه ) در صورت اقدام به قتل موسى ( ع )
مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم
{دأب} به معناى عادت است و مقصود از {الذين من بعدهم} قوم لوط و اصحاب ايكه است; چنان كه در سوره {ص} آيه 13، به آن تصريح شده است. گفتنى است برابر نظر مفسران {اصحاب أيكه} همان مردم مدين است كه از قوم حضرت شعيب بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 13 - 6
6 - صاعقه از كيفر هاى دنيوى خداوند ، براى برخى از امت هاى مشرك پيشين
أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود
كيفر امت هاى پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 13 - 4
4 - خداوند
، تهديدكننده مخالفان پيامبر ( ص ) به عذابى نظير كيفر امت هاى پيشين ( عاد ، ثمود و فرعون )
ربّك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 17 - 2
2- كيفر هلاكت بار عمومى و فراگير ، براى انسان هاى قبل از نوح ( ع ) به وقوع نپيوسته بود .
و كم أهلكنا من القرون من بعد نوح
خداوند در آيه پيش از سنت خويش مبنى بر هلاكت اقوام كافر و فاسد، خبر داد و آن گاه براى اثبات اين حقيقت، هلاكت قوم نوح و پس از او را يادآور شد. از ذكر داستان نوح و اقوام پس از او، مى توان استفاده كرد كه اقوامى كه به صورت جمعى قبل از نوح(ع) دچار عذاب شده باشند، وجود نداشته است.
كيفر امداد به ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 103 - 7
7- كيفر الهى به هنگام نزول ، فراگير همه ظالمان و همراهان و ياوران آنان است .
فأغرقن_ه و من معه جميعًا
كيفر انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 112 - 11
11 _ كفر مستمر يهود به آيات الهى و كشتن نارواى پيامبران ، موجب ذلت ، درماندگى و گرفتارى آنان به غضب الهى
ضربت عليهم الذّلّة . .. و باءُو بغضب من اللّه و ضربت عليهم المسكنة ذلك بانّهم كا
كيفر انتساب فرزند به خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 94 - 7
7- نسبت دهندگان فرزند به خداوند ، از
احاطه كامل او بيرون نستند و مجازات الهى در انتظار آنان است .
لقد أحصيهم وعدّهم عدًّا
در برداشت ياد شده، مرجع ضمير مفعولى در {أحصاهم}، فاعل {قالوا} (در آيات پيشين) گرفته شده است. در اين صورت آيه در مقام تهديد كسانى است كه به فرزندگزينى خداوند قائل مى باشند و مراد از {مشخص بودن تعداد} اين است كه احدى از آنان نمى تواند از عقوبت اين كار بگريزد.
كيفر انحراف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 25 - 15
15 - عذاب دردناك دوزخ ، كيفر هر نوع انحراف از حق و تجاوز به حقوق ديگران در محيط مسجد الحرام
و من يرد فيه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب أليم
كيفر انحراف جنسى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 78 - 16
16_ فساد هاى جنسى ، درپى دارنده عقوبت هاى الهى است .
ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم فاتقوا الله
كيفر انسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 77 - 12
12 - همه انسان ها ، براى كيفر و پاداش به سوى خدا بازمى گردند .
فإلينا يرجعون
كيفر انسان ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 5 - 4
4 - رسيدگى نهايى به كار مردمان و تعيين كيفر و پاداش براى آنان ، از شؤون خداوند
و إلى اللّه ترجع الأُمور
در صورتى كه مراد از{الأمور} كارهاى مربوط به انسان ها باشد; آيه شريفه به فلسفه قيامت و حضور مردم در پيشگاه خداوند، جهت محاسبه اعمال و مشخص شدن
فرجام نهايى شان اشاره دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 26 - 3
3 - حساب رسى و كيفر و پاداش بندگان ، مهم ترين خصوصيت معاد و فلسفه برپايى قيامت
و الذين يصدّقون بيوم الدين
مطلب ياد شده، از تعبير {يوم الدين} درباره قيامت، به دست مى آيد.
كيفر انكار توحيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 71 - 18
18 _ هود در انتظار نزول عذاب الهى بر قوم عاد ، پس از ابلاغ رسالت هاى الهى و اصرار آنان بر انكار توحيد و رسالت وى
فانتظروا إنى معكم من المنتظرين
كيفر انكار رسالت محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 54 - 6
6 _ هلاكت كافران در جنگ بدر كيفرى از سوى خداوند به سبب تكذيب آيات الهى و انكار رسالت پيامبر ( ص )
كدأب ءال فرعون . .. فأهلكنهم بذنوبهم
كيفر انكار رسالت هود(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 71 - 18
18 _ هود در انتظار نزول عذاب الهى بر قوم عاد ، پس از ابلاغ رسالت هاى الهى و اصرار آنان بر انكار توحيد و رسالت وى
فانتظروا إنى معكم من المنتظرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 72 - 1
1 _ خداوند ، قوم عاد را پس از اصرارشان به شرك و انكار رسالت هود ، به عذابى فراگير گرفتار ساخت .
فأنجينه و الذين معه برحمة منا و قطعنا دابر الذين كذبوا
كيفر
اهانت به اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 12 - 7،9
7 _ اعدام ، كيفر طعن و توهين به اسلام
و طعنوا فى دينكم فقتلوا
9 _ مسلمانان صدر اسلام ، موظف بودند در صورت مشاهده طعن و توهين به دين الهى از سوى معاهدان مشرك ، با ايشان به پيكار برخيزند .
و إن نكثوا أيمنهم . .. و طعنوا فى دينكم فقتلوا أئمة الكفر
كيفر اهانت به محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 8 - 10
10 - منافقان ، نازل نشدن عذاب الهى به خاطر اهانت هاى آنان به رسول اكرم ( ص ) را دليل عدم رسالت آن حضرت مى پنداشتند .
و يقولون فى أنفسهم لولا يعذّبنا اللّه بما نقول
كيفر اهل كتاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 60 - 9
9 _ گرفتارى اهل كتاب به لعنت و غضب خداوند ، پرستش طاغوت و مسخ شدنشان به ميمون و خوك ، سزاى رفتار هاى زشت آنان
هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه من لعنه . .. و عبد الطغوت
كلمه {مثوبة} (سزا و جزا) مى رساند كه غضب و . .. به عنوان پيامدهاى شومى است كه اعمال نارواى اهل كتاب آنها را اقتضا مى كرده است.
كيفر اهل مدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 101 - 6
6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود
براى خويشتن فراهم آوردند .
و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم
كيفر ايمان در اصحاب اخدود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 7 - 3
3 - در ديدگاه اصحاب اخدود ، ايمان مردم ، جرمى سنگين و موجب كيفر سوزاندن بود .
ما يفعلون بالمؤمنين
كيفر با بلا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 7
7- كفر به خداوند ، موجب كيفر شدن به وسيله بلا هاى طبيعى
فيرسل عليكم قاصفًا من الريح فيغرقكم بما كفرتم
كيفر با پوست
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 56 - 9
9 _ رويش مجدد پوست ، وسيله تداوم چشاندن عذاب به دوزخيان
كلّما نضجت جلودهم بدّلناهم جلوداً غيرها ليذقوا العذاب
كيفر با تحريم مباحات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 146 - 6
6 _ جعل احكام سخت و محدود كردن بهره بردارى از مواهب، از انواع مجازاتهاى خداوند براى برخى اقوام بوده است.
و على الذين هادوا حرمنا كل ذى ظفر . .. ذلك جزينهم ببغيهم
كيفر با رستنگاه مو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 15 - 7
7 - گرفتن مو هاى بالاى پيشانى تكذيب گران دين و كشاندن ذليلانه آنان به سوى آتش ، كيفر مخالفت آنها با نماز ، هدايت و تقوا
ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية
{ناصية} به معناى انتهاى رستنگاه مو از قسمت جلو سر است، ريشه اين كلمه بر {علوّ} دلالت
دارد و چون رستنگاه ناصيه در قسمت بالاى سر است، اين نام را بر آن نهاده اند (مقاييس اللغة). قسمت جلو سر را نيز {ناصيه} گويند (تاج العروس). {نسفعن} _ كه {نون تأكيد} آن به صورت تنوين نوشته مى شود _ يعنى، چنگ مى زنيم و مى كشانيم و ممكن است به معناى {سياه مى كنيم}، {نشانه مى گذاريم} يا {به خوارى مى كشانيم} باشد. (برگرفته از قاموس)
كيفر با سيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 17 - 1
1 - راه افتادن سيل بنيان كن و درهم كوبيده شدن باغ هاى دل پذير قوم سبا ، كيفر ناسپاسى و كفران آنان بود .
فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا
به قرينه بحث شكر در دو آيه پيش، احتمال دارد مراد از {كفروا} كفران باشد.
كيفر با صاعقه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 153 - 17
17 _ گرفتارى يهود به صاعقه ، از بينات الهى براى آنان
فأخذتهم الصعقة بظلمهم ثم اتخذوا العجل من بعد ما جاءتهم البينت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 13 - 3،5،6
3 - صاعقه آسمانى ، كيفر روى گردانى از آيات روشن الهى است .
قل أئنّكم لتكفرون بالّذى . .. فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة
5 - صاعقه آسمانى ، كيفر تخلّف قوم عاد و ثمود از دعوت پيامبران خويش
أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود
6 - صاعقه از كيفر هاى دنيوى خداوند ، براى برخى از امت هاى مشرك پيشين
أنذرتكم
ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود
كيفر با غذاى گلوگير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 13 - 1
1 - تكذيب گران دين ستيز در قيامت ، با غذاى گلوگير كيفر مى شوند .
و المكذّبين . .. و طعامًا ذا غصّة
كيفر با مرگ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 30 - 12
12 _ يهود و نصارا ، به دليل اعتقاد شرك آميزشان ( فرزند خدا خواندن عزير و مسيح ) مستحق كيفر مرگ
و قالت اليهود عزير ابن اللّه . .. قتلهم اللّه أنى يؤفكون
كيفر با مكر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 142 - 17
17 _ خدعه خداوند با منافقان نيرنگ باز ، به مجازات كردن آنان است .
إنّ المنفقين يخدعون اللّه و هو خدعهم
امام رضا(ع) در پاسخ سؤال از معناى خدعه خداوند در آيه فوق فرمود: ان اللّه تعالى . .. لايخادع و لكنه تعالى يجازيهم ... جزاء ... الخديعة ... .
_______________________________
توحيد صدوق، ص 163، ح 1، ب 21; نورالثقلين، ج 1، ص 565، ح 632.
كيفر با مواد مذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 46 - 2
2- مواد مذاب و گداخته ، مجازات الهى براى گناه پيشگان
إنّ شجرت الزقّوم . .. كغلى الحميم
كيفر بازى با دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 70 - 3،19،20،22
3 _ پيامبر(ص) وظيفه دار بى اعتنايى به كسانى كه آيين آنها بازى و سرگرمى
است.
و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا
19 _ هيچ فديه اى از بازيچه قرار دهندگان دين، براى رهايى آنان از عذاب پذيرفته نمى شود.
اتخذوا دينهم لعبا . .. و إن تعدل كل عدل لا يؤخذ منها
20 _ گرفتارى به عذاب و محروميت از شفاعت، نتيجه بازيچه قرار دادن دين است.
الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا . .. أولئك الذين أبسلوا بما كسبوا
22 _ نوشيدنى سوزان و عذاب دردناك قيامت در انتظار بازيچه قراردهندگان دين است.
أولئك الذين أبسلوا . .. لهم شراب من حميم و عذاب أليم
كيفر بت پرستان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 152 - 5
5 _ گرفتار شدن به غضب الهى و عجين شدن زندگانى دنيا به ذلت و خوارى ، فرجام پرستشگران غير خدا
إن الذين اتخذوا العجل سينالهم غضب من ربهم و ذلة فى الحيوة الدنيا
كيفر بت شكنى ابراهيم(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 61 - 3
3- بت پرستان ، حضرت ابراهيم ( ع ) را به منظور نشان دادن كيفر بت شكنى او به عموم مردم ، احضار كردند .
فأتوا به . .. لعلّهم يشهدون
برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {يشهدون} به معناى {يحضرون} (حضور پيدا كنند) باشد. بر اساس اين احتمال، مقصود از حضور مردم _ به تناسب مورد آيه _ حضور براى ديدن كيفر و عقوبت ابراهيم(ع) خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 68 - 1
1- ابراهيم ( ع ) ، از سوى بت پرستان محكوم به
سوزانده شدن در آتش شد .
قالوا حرّقوه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 97 - 1،2
1 - توصيه دسته جمعى مشركان به يكديگر ، مبنى بر ساختن بنايى براى سوزاندن ابراهيم ( ع )
قالوا ابنوا له بني_نًا فألقوه فى الجحيم
2 - تصميم دسته جمعى مشركان بر سوزاندن ابراهيم ( ع ) در آتشى پرحرارت و پرشعله
فألقوه فى الجحيم
{جحيم} (از ماده {جحمه}) به معناى شدت شعله و حرارت آتش است.
كيفر بخل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 180 - 30
30 _ عذاب سخت الهى در قيامت ، فرجام بخلورزى و عدم انفاق از دارايى هاى فزون بر نياز
و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله
رسول اللّه (ص): ما من ذى رحم يأتى ذا رحمة فيسأله من فضل ما اعطاه اللّه اياه فيبخل عليه الّا خرج له يوم القيامة من جهنّم شجاع يتلمّظ حتى يطوّقه. ثم قرأ {و لا يحسبنّ ... }.
_______________________________
الدر المنثور، ج 2، ص 395.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 77 - 12
12 _ بخل ، روى گردانى از حق ، پيمان شكنى و دروغ ، گناه و داراى كيفر
فلما ءاتيهم . .. بخلوا به و تولوا ... بما أخلفوا اللّه ... و بما كانوا يكذبون
كيفر بخيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 182 - 7
7 _ عدالت خداوند و دورى ساحت وى از ظلم ، مقتضى مجازات بخيلان و قاتلان انبيا
و لا يحسبنّ الّذين يبخلون
. .. ذوقوا عذاب الحريق ... و انّ اللّه ليس بظلاّم للعب
جمله {و اَنّ اللّه . .. } عطف بر {ما قدّمت} مى باشد. بنابراين دليل ديگرى براى گرفتار شدن بخيلان و قاتلان انبيا به دوزخ است. يعنى عدالت خداوند اقتضا مى كند كه ستمگران را عذاب كند، ورنه به ستمديده ظلم شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 37 - 8
8 _ عذاب خواركننده ، كيفر بخيلان و دعوت كنندگان به بخل
الذين يبخلون . .. و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً
مراد از كافران در آيه، يا خصوص بخيلان و آمران به بخل است و يا مصداق مورد نظر از آن.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 39 - 9
9 _ خداوند ، كيفردهنده بخيلان و رياكاران و پاداش دهنده انفاق كنندگان مخلص
الذين يبخلون . .. و انفقوا ... و كان اللّه بهم عليماً
هدف از بيان علم و آگاهى خداوند پس از بيان ايمان و بخل، تهديد بخيلان و رياكاران به كيفر، و پاداش دهى به مؤمنان انفاق كننده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 40 - 4
4 _ كيفر بخيلان و رياكاران ( عذاب ، محروميت از محبت خداوند ، همراهى با شيطان ) ، بازتاب عمل خود آنان است ، نه ستمى از جانب خداوند .
انّ اللّه لا يحبّ . .. الذين يبخلون ... و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس ... و
جمله {انّ اللّه . .. } مى تواند پاسخى باشد براى اين سؤال كه چرا خداوند مردم
را به عذاب و ... مبتلا مى كند. خداوند مى فرمايد اين عذابها ناشى از ستم او نيست، بلكه دستاورد خود بخيلان است.
كيفر بدعت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 139 - 6،7
6 _ كيفر الهى در انتظار مشركانى است كه توصيفهاى ناروا و احكام ساخته خود را به خدا نسبت مى دادند.
سي__جزيهم بما كانوا يف__ترون. و قالوا ما فى بطون ... سيجزيهم وصفهم
7 _ افترا به خداوند و انتساب احكام ساختگى به او، كيفر او را در پى دارد.
و قالوا ما فى بطون . .. سيجزيهم وصفهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 117 - 3
3- بدعت گذارى ، و در پى دارنده عذاب دردناك اخروى است .
و لاتقولوا . .. ه_ذا حل_ل و ه_ذا حرام ... مت_ع قليل و لهم عذاب أليم
كيفر بدعت گذارى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 106 - 15،16
15 _ هواپرستان و بدعتگزاران در جامعه اسلامى ، روسياهان در قيامت
فامّا الّذين اسودّت وجوههم
اميرالمؤمنين (ع): {فامّا الّذين اسودّت وجوههم . .. }، انهم اهل البدع و الاهواء من هذه الامة.
_______________________________
مجمع البيان، ج 2، ص 809 ; نورالثقلين، ج 1، ص 382، ح 325.
16 _ در قيامت عمل كنندگان به سنّت رسول اللّه ( ص ) ، روسفيد و بدعتگزاران روسياهند .
يوم تبيضّ وجوه و تسودّ وجوه
رسول خدا (ص) درباره آيه {يوم تبيضّ وجوه . .. }، فرمود: تبيضّ وجوه اهل السّنة و تسودّ وجوه اهل البدع
_______________________________
الدّر المنثور، ج 2، ص 291.
كيفر بدعتگذاران
يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 79 - 9
9 - عالمان بدعتگذار و دين ساز يهود ، به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .
فويل للذين يكتبون الكتب . .. فويل لهم مما كتبت أيديهم
كيفر بدكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 4 - 7
7 - بدكاران ، مجازات خواهند شد .
أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا
در صورتى كه مراد از {سبقت از خدا}، گريز از كيفر خدا باشد، آيه، دلالت مى كند كه آنان، كيفر دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 31 - 9
9 - جزاى عادلانه به بدكرداران و پاداش برتر و افزون بر استحقاق به نيكوكاران ، عملى ارزشمند و خداپسندانه
ليجزى الذين أس__وا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى
كيفر بدون بيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 131 - 2
2 _ هلاك جوامع بشرى، بدون فرستادن هدايت براى ايشان، كارى ظالمانه و به دور از ساحت قدس الهى است.
ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم
{بظلم} مى تواند حال براى {ربك} باشد. در اين صورت معناى جمله چنين مى شود: خداوند از روى ظلم جامعه ناآگاه را هلاك نمى كند. بنابراين هلاكت در صورت عدم ابلاغ كارى ظالمانه است.
كيفر بدى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 40 - 1
1 - جزاى بدى و كيفر خطا ها در حد مقابله به مثل ، مجاز و مشروع است
.
و الذين إذا أصابهم البغى . .. و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها
كيفر برادران يوسف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 92 - 7
7_ رفتار برادران يوسف عليه وى ، گناه بود و بدون آمرزش خداوند عقوبت او را در پى داشت .
يغفر الله لكم
كيفر برزخى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 46 - 3
3 - وجود كيفر براى كافران ، پيش از برپايى قيامت و در عالم برزخ
النار يعرضون عليها غدوًّا و عشيًّا
كيفر بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 54 - 1
1 - قوم موسى با گوساله پرستى ، بر خويشتن ستم كرده و مستحق كيفر شدند .
يقوم إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 59 - 7
7 - عذاب آسمانى نازل شده بر گنهكاران بنى اسرائيل ، سزاى فسق ديرينه آنان و گناه تغيير و تبديل فرمان خدا بوده است .
فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء بما كانوا يفسقون
{با}ى سببيه در {بما كانوا يفسقون} مى رساند كه: نزول عذاب آسمانى به سبب فسق ديرينه بنى اسرائيل بوده و توصيف آنان به ستمكارى (الذين ظلموا) دلالت مى كند كه عذاب به خاطر ظلم آنان، يعنى تبديل فرمان خدا بوده است. بنابراين بايد گفت: ستمكارى بنى اسرائيل به ضميمه فسق ديرينه آنان، موجب عذاب شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 211 - 6
6
_ بنى اسرائيل ، مصداق بارز تفرقه افكنان و تحريفگران دين خداوند و مشمول عذاب شديد الهى
ادخلوا فى السِلم كافة . .. فان زللتم من بعد ما ... سَلْ بنى اسرائيل كم اتيناهم م
پس از امر به دخول در {سلم} (تسليم در برابر خداوند و اتّحاد جامعه ايمانى)، و عدم تبعيّت از شيطان، بنى اسرائيل را به عنوان نمونه ذكر مى كند.
كيفر بنيامين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 76 - 4
4_ طرح و نقشه يوسف ( ع ) براى نگه داشتن بنيامين ، كيفر و طرحى از ناحيه خداوند و به وحى او بود .
كذلك كدنا ليوسف
كيفر بى ارزشى عمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قارعه - 101 - 9 - 3
3 - گرفتارى به جهنم ، كيفر كردار هاى بى ارزش است .
و أمّا من خفّت موزينه . فأُمّه هاوية
كيفر بى اعتنايى به هشدارهاى انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 102 - 4
4 _ بسيارى از اقوام پيشين به دليل فقدان زمينه ايمان و تكذيب آيات الهى و نپذيرفتن هشدار هاى پيامبرانشان ، با عذاب استيصال نابود شدند .
و ما تغنى الأيت و النذر عن قوم لايؤمنون. فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من
كيفر بى ايمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 102 - 4
4 _ بسيارى از اقوام پيشين به دليل فقدان زمينه ايمان و تكذيب آيات الهى و نپذيرفتن هشدار هاى پيامبرانشان ، با عذاب استيصال
نابود شدند .
و ما تغنى الأيت و النذر عن قوم لايؤمنون. فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من
كيفر بى بيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 165 - 8
8 _ خداوند كسى را بدون اتمام حجت عقاب نمى كند .
رسلا . .. لئلا يكون للناس على اللّه حجة بعد الرسل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 68 - 3
3 _ سنت خداوند بر عقوبت نكردن انسان ها پيش از بيان دستورات خويش است .
لو لا كتب من اللّه سبق لمسكم فيما أخذتم
در اينكه مراد از {كتب . .. } چيست، چندين نظر ايراد شده است ; از جمله سنت الهى بر اينكه تا دستورى را به روشنى براى مردم بيان نكند، آنان را به عذاب گرفتار نمى سازد. و اسير گرفتن در جنگ بدر هر چند كارى بسيار ناصواب بوده، ولى حكم آن به روشنى بيان نشده بود و لذا خداوند مرتكبان اين عمل ناصواب را به عذاب گرفتار نساخت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 47 - 9
9 _ نزول عذاب استيصال ، همواره پس از تمام شدن حجت خدا بر مردم است .
فإذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط
كيفر بى تقوايان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 7 - 17
17 - بى تقوايان و مخالفت كنندگان با پيامبر ( ص ) ، داراى كيفرى شديد
و ما ءاتيكم الرسول فخذوه . .. و اتّقوا اللّه إنّ اللّه شديد العقاب
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 115 - 4
4 _ اضلال ، از كيفر هاى الهى براى بى تقوايان
ما كان اللّه ليضل . .. حتى يبين لهم ما يتقون
كيفر بى گناهان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 26 - 11
11 _ بى گناهان جامعه ، در خطر گرفتار آمدن به كيفر گناهكاران
قال فانها محرمة عليهم اربعين سنة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 79 - 2،3
2_ داوطلب شدن بى گناهان براى مجازات شدن به جاى مجرمان ، مجوز كيفر دادن آنان نيست .
فخذ أحدنا مكانه . .. معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا مت_عنا عنده
3_ قوانين جزايى مصر در زمان يوسف ، كيفر بى گناهان را به جاى مجرمان هر چند داوطلبانه باشد ، مجاز نمى شمرد . *
معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا مت_عنا عنده
برداشت فوق را مى توان از به كارگيرى ضميرهاى متكلم مع الغير به جاى ضمير متكلم وحده استفاده كرد ; يعنى، يوسف(ع) با جمله {بازداشت نمى كنيم} به جاى {بازداشت نمى كنم} اشاره به اين معنا مى كند كه قوانين مصر چنين اجازه اى به من نمى دهد كه بى گناه را به جاى گنهكار بازداشت كنم، هر چند او خود داوطلب باشد.
كيفر پدر به جاى فرزند
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 33 - 10،12
10 - هيچ پدر و فرزندى ، در قيامت به جاى هم حتى اندك كيفرى نمى شوند .
لايجزى والد عن
ولده و لامولود هو جاز عن والده شيئًا
12 - در قيامت ، برعهده گرفتن بخشى از كيفر پدر از ناحيه فرزند ، به خاطر سنگين بودن حق وى بر فرزند ، امرى متوقع است . *
و لامولود هو جاز عن والده
درباره مجازات نشدن پدر به جاى فرزند، از فعل {يجزى} استفاده شده است و درباره نفى مجازات فرزند به جاى پدر از {جاز} كه حالت صفتى و تأكيد بيشترى دارد. چنين تأكيدى، مى تواند به خاطر توقعى باشد كه از ناحيه پدران هست. و نيز مى تواند به خاطر اين باشد كه او، از حيث عاطفه و مهر، به مراتب كم تر از پدر است. برداشت بالا بر اساس احتمال نخست است.
كيفر پيروان ابليس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 63 - 5
5- دوزخ ، كيفر قطعى ابليس و پيروان وى
فمن تبعك منهم فإن جهنّم جزاؤكم
كيفر پيروان شيطان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 63 - 9
9- دوزخ ، كيفرى كامل و بى كم و كاست براى شيطان و پيروان او
فإن جهنّم جزاؤكم جزاءً موفورًا
{موفور} از ريشه {وفر} به معناى تام و بى نقص است (مفردات راغب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 6 - 10
10 - گرفتار شدن به آتش برافروخته و پرالتهاب دوزخ ، سرنوشت و كيفر پيروان حزب شيطان
إنّما يدعوا حزبه ليكونوا من أصح_ب السعير
{سعير} به معناى آتش افروخته و ملتهب است.
كيفر پيروى از مسيحيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 -
رعد - 13 - 37 - 11
11_ خداوند پيامبر ( ص ) را در صورت پيروى از آراى يهود و نصارا به عقوبتهايى از جانب خويش تهديد كرد .
ل_ئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من الله من ولىّ ولاواق
برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {من الله} متعلق به {ولىّ} و {واق} باشد. بر اين مبنا {ولىّ و واق} متضمن معناى {منع} است و جمله {مالك ...} چنين معنا مى شود: براى تو ياور و نگه دارنده اى كه تو را از [عذاب] خدا باز دارد، وجود نخواهد داشت.
كيفر پيروى از مشركان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 23 - 3
3 - شرك و هم نشينى و هم فكرى با مشركان ستم پيشه ، عامل دخول در دوزخ
احشروا الذين . .. يعبدون . من دون اللّه فاهدوهم إلى صرط الجحيم
كيفر پيروى از يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 37 - 11
11_ خداوند پيامبر ( ص ) را در صورت پيروى از آراى يهود و نصارا به عقوبتهايى از جانب خويش تهديد كرد .
ل_ئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من الله من ولىّ ولاواق
برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {من الله} متعلق به {ولىّ} و {واق} باشد. بر اين مبنا {ولىّ و واق} متضمن معناى {منع} است و جمله {مالك ...} چنين معنا مى شود: براى تو ياور و نگه دارنده اى كه تو را از [عذاب] خدا باز دارد، وجود نخواهد داشت.
كيفر تبعيت از مسيحيت
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
1 - بقره - 2 - 120 - 17
17 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را در صورت پيروى كردن از آيين يهود و نصارا ، به عقوبتهايى از جانب خود تهديد كرد .
لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {من اللّه} متعلق به {ولىّ} و {نصير} باشد. بر اين مبنا {ولىّ} و {نصير} متضمن معناى {منع} است و جمله {مالك ...} چنين معنا مى شود: براى تو پشتيبان و ياورى كه تو را از خدا (از عذاب خدا) باز دارد وجود نخواهد داشت.
كيفر تبعيت از يهوديت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 120 - 17
17 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را در صورت پيروى كردن از آيين يهود و نصارا ، به عقوبتهايى از جانب خود تهديد كرد .
لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {من اللّه} متعلق به {ولىّ} و {نصير} باشد. بر اين مبنا {ولىّ} و {نصير} متضمن معناى {منع} است و جمله {مالك ...} چنين معنا مى شود: براى تو پشتيبان و ياورى كه تو را از خدا (از عذاب خدا) باز دارد وجود نخواهد داشت.
كيفر تبعيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 85 - 28
28 - معتقدان به مكتب الهى ، در صورت كشتن يا آواره ساختن همكيشان خود ، به خوارى در دنيا و شديدترين عذاب در آخرت گرفتار خواهند شد .
فما جزاء من يفعل
. .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب
كيفر تبعيد انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 77 - 1
1- سنّت خداوند ، بر هلاك ساختن امتهايى كه اقدام به اخراج و تبعيد رسولان الهى از سرزمين خود نمودند .
ليخرجوك منها و إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً. سنّة من قد أرسلنا قبلك من رسلنا
كيفر تبعيد محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 76 - 4
4- تهديد خداوند به هلاكت حتمى و قريب الوقوع مشركان ، در صورت اخراج پيامبر ( ص ) از مكه
و إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً
كيفر تبعيدگرى يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 85 - 20،22
20 - گرفتار شدن به خوارى و ذلت در دنيا ، سزاى يهوديانى است كه همديگر را كشتند و همكيشان خو را از ديارشان بيرون راندند .
تقتلون أنفسكم . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا
22 - يهوديانى كه همكيشان خود را كشتند يا آنان را آواره ساختند ، به شديدترين عذاب هاى قيامت ، كيفر خواهند شد .
تقتلون أنفسكم . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب
كيفر تجاوز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 178 - 25
25 - كسانى كه از احكام خدا تعدى كنند ، به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .
فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 -
29 - 4،5
4 _ آغازگر درگيرى و تهاجم ناروا ، مسؤول خسارت هاى عملكرد خويش و طرف مقابل
ان تبوا باثمى و اثمك
5 _ گناهان به وجود آمده در درگيرى هاى ناروا ، بر عهده آغازگر آن است ، هر چند به دست طرف مقابل صورت گيرد .
انى اريد ان تبوا باثمى و اثمك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 80 - 16
16 _ جاودانگى عذاب بنى اسرائيل به خاطر عصيان گرى ، تجاوزپيشگى ، ترك نهى از منكر ، و پذيرش ولايت كافران
ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون. كانوا لايتناهون ... و فى العذاب هم خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 5 - 5
5- كيفر الهى براى انسان ها ، پس از اقدام آنان به تجاوز و سركشى است .
و قضينا إلى بنى إسرءيل فى الكت_ب لتفسدنّ فى الأرض مرّتين . .. فإذا جاء وعد أُول_
كيفر تجاوز به حدود خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 4 - 12،13
12 - عذاب دردناك الهى ، گريبانگير كسانى خواهد شد كه حدود الهى را رعايت نكرده و به آن تعدى مى كنند .
و تلك حدود اللّه و للك_فرين عذاب أليم
13 - رعايت نكردن حدود الهى در ظهار ، درپى دارنده عذاب دردناك الهى است .
و تلك حدود اللّه و للك_فرين عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 28 - 11
11 _ انسان ، ناتوان از تحمل عواقب انحراف از حدود الهى در
روابط جنسى
و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلا عظيماً . .. خلق الانسان ضعيفاً
جمله {خلق الانسان ضعيفاً} مى تواند بيانگر علت لزوم پيروى از احكام الهى در ازدواج و اجتناب از پيروى هواپرستان باشد. يعنى قوانين الهى، جوامع را سبكبار خواهد كرد و انحراف از آن موجب مشقت خواهد شد و انسان توان تحمل آن مشقتها را ندارد.
كيفر تجاوز به حقوق ديگران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 25 - 15
15 - عذاب دردناك دوزخ ، كيفر هر نوع انحراف از حق و تجاوز به حقوق ديگران در محيط مسجد الحرام
و من يرد فيه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب أليم
كيفر تجاوز به حقوق يتيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 9 - 9
9 _ عقوبت دنيوى و اخروى در كمين پايمال كنندگان حقوق يتيمان
وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم . .. فليتّقوا اللّه
جمله {وليخش . .. }، اشاره به كيفر دنيوى است و جمله {فليتّقوا اللّه} (از خدا بترسيد)، دلالت بر استحقاق عقوبت اخروى دارد.
كيفر تجاوز به همسران اشراف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 25 - 19
19_ قصد تجاوز به همسران اشراف در مصر باستان ، موجب مجازات و كيفر بود .
ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا إلا أن يسجن أو عذاب أليم
كيفر تجاوزگرى يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 146 - 5،12
5 _ تحريم كامل برخى از حيوانات و تحريم بخشهايى از گاو و گوسفند
بر يهود، سزاى تجاوزگرى آنان بود.
و على الذين هادوا حرمنا . .. ذلك جزينهم ببغيهم
{بغى} به معناى تجاوز و تعدى است. (لسان العرب).
12 _ حليت نخستين برخى از حيوانات و تحريم آن به واسطه تجاوزگرى بر يهوديان، خبرى راست و مطابق واقع از جانب خداوند است.
على الذين هادوا . .. ذلك جزينهم ببغيهم و إنا لصدقون
كيفر تحريف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 59 - 6،7
6 - تغيير و تبديل اوامر خداوند ، ظلم و در پى دارنده عذاب الهى است .
فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء
مراد از {الذين ظلموا} در جمله فوق، كسانى هستند كه به جاى گفتن {حطة} (خدايا! آمرزش گناهان را از تو خواهانيم) سخنى ديگر بر زبان جارى ساختند.
7 - عذاب آسمانى نازل شده بر گنهكاران بنى اسرائيل ، سزاى فسق ديرينه آنان و گناه تغيير و تبديل فرمان خدا بوده است .
فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء بما كانوا يفسقون
{با}ى سببيه در {بما كانوا يفسقون} مى رساند كه: نزول عذاب آسمانى به سبب فسق ديرينه بنى اسرائيل بوده و توصيف آنان به ستمكارى (الذين ظلموا) دلالت مى كند كه عذاب به خاطر ظلم آنان، يعنى تبديل فرمان خدا بوده است. بنابراين بايد گفت: ستمكارى بنى اسرائيل به ضميمه فسق ديرينه آنان، موجب عذاب شده است.
كيفر تحريف دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 211 - 14
14 _ از سنّت هاى الهى ، عذاب شديد تحريفگران و تبديل كنندگان دين است .
و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد
العقاب
{و من يبدّل نعمة اللّه} عام است و دربرگيرنده كليّه كسانى است كه آيات الهى را تحريف مى كنند; خصوصاً با توجّه به ضرورت پندگيرى ديگران از بنى اسرائيل تحريفگر.
كيفر تحريفگران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 211 - 10،14
10 _ تحريفگران و تبديل كنندگان دين و آيات روشن الهى ، مستحق عذابى شديد
و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد العقاب
از مصاديق روشن و مورد نظر نعمتهاى الهى، دين و آيات خداوندى است. و مراد از تبديل، تحريف است.
14 _ از سنّت هاى الهى ، عذاب شديد تحريفگران و تبديل كنندگان دين است .
و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد العقاب
{و من يبدّل نعمة اللّه} عام است و دربرگيرنده كليّه كسانى است كه آيات الهى را تحريف مى كنند; خصوصاً با توجّه به ضرورت پندگيرى ديگران از بنى اسرائيل تحريفگر.
كيفر تحقير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 4 - 10
10 - درهم شكسته شدن در آتش جهنم ، كيفرى مناسب براى درهم شكستن شخصيت مردم
همزة لمزة . .. لينبذنّ فى الحطمة
كيفر تخلف از اوامر خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 51 - 15،16
15 - انحراف از روش ترسيم شده از سوى خدا براى زندگى ، درپى دارنده مجازات الهى
إنّى بما تعملون عليم
16 - همه مردم _ حتى پيامبران _ در معرض كيفر هاى الهى در صورت تخلف از دستورات او
ي_أيّها الرسل . .. إنّى بما تعملون عليم
كيفر تخلف از جهاد
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 42 - 10
10 _ پيامد هلاكت بار سرباز زدن از فريضه جهاد در راه خدا ، دامنگير خود متخلفان است .
لو استطعنا لخرجنا معكم يهلكون أنفسهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 93 - 1
1 _ گناه و كيفر تخلف از جهاد ، تنها متوجه كسانى است كه على رغم توانمندى ، از آن روى برگردانند .
إنما السبيل على الذين يستئذنونك و هم أغنياء
كيفر تداوم عمل ناپسند
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 36 - 1
1 - عذاب هاى كافران در قيامت ، كيفر مداومت آنان بر كردار زشت خويش در دنيا است .
هل ثوّب الكفّار ما كانوا يفعلون
{ثواب}; يعنى، جزا و {تثويب} به معناى جزا دادن است (قاموس). فعل {كانوا} _ كه بر مضارع داخل شده است _ بر استمرار دلالت دارد.
كيفر تداوم گناه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 120 - 4
4 _ تداوم بر گناه، مجازات حتمى خداوند را در پى دارد.
إن الذين يكسبون الإثم سيجزون بما كانوا يقترفون
{تداوم} از فعل {يكسبون} و {كانوا يقترفون}، كه ماضى استمرارى است، استفاده شده است. ضمناً {إن} و سين در {سيجزون} بر تأكيد دلالت دارند.
كيفر ترك احسان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 37 - 9
9 _ عذاب خواركننده ، كيفر كسانى كه به جهت ترك احسان ، نعمت هاى خدادادى خويش را پنهان مى كنند
.
و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً
كيفر ترك انفاق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 180 - 30
30 _ عذاب سخت الهى در قيامت ، فرجام بخلورزى و عدم انفاق از دارايى هاى فزون بر نياز
و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله
رسول اللّه (ص): ما من ذى رحم يأتى ذا رحمة فيسأله من فضل ما اعطاه اللّه اياه فيبخل عليه الّا خرج له يوم القيامة من جهنّم شجاع يتلمّظ حتى يطوّقه. ثم قرأ {و لا يحسبنّ ... }.
_______________________________
الدر المنثور، ج 2، ص 395.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 34 - 11
11 _ انفاق دارايى ها در راه جنگ و جهاد ، واجب و امتناع ورزيدن از آن ، در پى دارنده عذاب دردناك دوزخ است .
و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم
برداشت فوق با توجه به اين حقيقت است كه آيه شريفه به دنبال آيات مربوط به جنگ و قرار گرفته است.
كيفر ترك اولى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 49 - 4
4 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، از گرفتار شدن به مجازات ترك اولى ، همچون يونس ( ع )
و لاتكن كصاحب الحوت . .. لنبذ بالعراء و هو مذموم
اين كه خداوند به پيامبر(ص) هشدار داد كه مانند يونس مباش; اشاره به ترك اولى و مجازات آن دارد كه يونس(ع) گرفتار آن شده بود.
كيفر ترك
توبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 23
23 _ تهديد أكيد خداوند بر كيفر سخت دنيوى و اخروى منافقان صدر اسلام ، در صورت امتناع آنان از توبه و پافشارى بر مواضع كفرآميز توطئه گرانه خود
فإن يتوبوا . .. و إن يتولوا يعذبهم اللّه عذاباً أليماً فى الدنيا و الأخرة
كيفر ترك توحيد عبادى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 65 - 13
13 _ هود برحذردارنده قوم خويش از گرفتار شدن به عذاب هاى الهى به سبب پرستش نكردن خداى يكتا و پرهيز نكردن از گرايش هاى شرك آلود
أفلاتتقون
{اتقاء} مصدر {تتقون} به معناى گرفتن حفاظ براى دورى از مكروه و مانع شدن از رسيدن مكروه است. در اينجا به مناسبت مورد و تأييد آيات بعد (همانند آيه 70)، مراد از مكروه، عذابهاى الهى است، يعنى: أفلا تتقون عذاب اللّه.
كيفر ترك جهاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 243 - 9
9 _ مرگ زودرس ، جزا و فرجام گُريزندگان از پيكار در راه خداوند
الم تر الى الّذين . .. فقال لهم اللّه موتوا ... و قاتلوا فى سبيل اللّه
با توجّه به ارتباط اين آيه و آيه بعد مى توان گفت، ترك شهر و ديار از سوى يادشدگان، به خاطر گريز از ميدان نبرد بوده است و خداوند با يادآورى آن واقعه، به مسلمانان هشدار مى دهد كه مبادا همانند آن فراريان، نبرد را ترك كنند و به مرگ زودرس {موتوا} گرفتار شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
3 - نساء - 4 - 85 - 6
6 _ بازدارندگان مردم از جهاد در راه خدا ، سهيم در كيفر ترك آن
و اذا جاءهم امر . .. اذاعوا به ... من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها
به مقتضاى ارتباط اين آيه با آيات قبل، مصداق مورد نظر از {شفاعة سيّئة}، مى تواند همان كارهايى باشد كه موجب بازماندن مردم از جهاد در راه خداست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 16 - 14
14 - تخلّف از جنگ و جهاد ، داراى كيفرى بس بزرگ و دردناك
و إن تتولّوا كما تولّيتم من قبل يعذّبكم عذابًا أليمًا
كيفر ترك دعا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 60 - 9
9 - { فى الصحيفة السجّاديّة : و قلت : { ادعونى أستجب لكم إنّ الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنّم داخرين } فسمّيت دعاءك عبادة و تركه استكباراً و توعّدت على تركه دخول جهنّم داخرين . . . ;
در صحيفه سجاديه آمده است: [خدايا] تو فرمودى مرا بخوانيد تا شما اجابت كنم[و فرمودى] كسانى كه از روى كبر از عبادت من روى برمى گردانند، به زودى با ذلت وارد دوزخ خواهند شد. پس خواندن خودت را عبادت ناميدى و ترك آن را استكبار خواندى و بر ترك آن وعده دخول ذليلانه به جهنم را دادى}.
كيفر ترك عبادت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 59 - 18
18 _ نوح ، نگران مبتلا شدن قومش به كيفر دنيوى ( طوفان ) بر
اثر شركورزى و ترك پرستش خداوند
إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم
بر اساس اين احتمال كه مراد از {يوم عظيم} زمان طوفان نوح باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 65 - 13
13 _ هود برحذردارنده قوم خويش از گرفتار شدن به عذاب هاى الهى به سبب پرستش نكردن خداى يكتا و پرهيز نكردن از گرايش هاى شرك آلود
أفلاتتقون
{اتقاء} مصدر {تتقون} به معناى گرفتن حفاظ براى دورى از مكروه و مانع شدن از رسيدن مكروه است. در اينجا به مناسبت مورد و تأييد آيات بعد (همانند آيه 70)، مراد از مكروه، عذابهاى الهى است، يعنى: أفلا تتقون عذاب اللّه.
كيفر ترك نهى از منكر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 165 - 9
9 _ ترك نهى از منكر و سكوت در برابر منحرفان و فسق و ستمگرى ، داراى كيفرى شديد است .
أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس
كيفر ترك هجرت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 97 - 19
19 _ جهنّم ، جايگاه گنهكارانى كه به سبب ماندن در سلطه مشركان و ترك عمدى هجرت ، قادر بر اداى تكاليف الهى نباشند .
الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها فاولئك مأويهم جهنّم و ساءت مصيراً
بنابر اينكه توبيخ، به جهت عمل نكردن به تكاليف باشد، نه خصوص ترك هجرت.
كيفر تظاهر به عمل ناپسند
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 30 - 4
4 - تظاهر به كار هاى ناشايست
، موجب تشديد عذاب مى شود .
من يأت منكنّ بف_حشة مبيّنة يض_عف لها العذاب ضعفين
كيفر تفاخر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 41 - 6
6- فرو رفتن آب ها و منابع آبى ، از جمله كيفر هاى الهى براى كافرانى است كه به خود بنازند و بر ديگران تفاخر كنند .
أو يصبح ماؤها غورًا فلن تستطيع له طلبًا
{يصبح} عطف بر {فتصبح} و تفريع ديگرى بر {يرسل عليها حسباناً} است. قيد {من السماء} در مورد عذابى كه آب ها را در زمين فرو ببرد، ناظر به الهى بودن عذاب است، نه نزول آن از آسمان.
كيفر تكبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 206 - 11
11 _ هيچ كيفرى جز عذاب جهنّم ، نمى تواند حاكمان مفسد ، سرسخت ، متكبّر و مغرور را رام كند .
و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 172 - 12
12 _ سرپيچى از بندگى خدا از سر تكبر و خودبرتربينى ، در پى دارنده مجازات هاى الهى
و من يستنكف عن عبادته و يستكبر فسيحشرهم إليه جميعاً
در برداشت فوق {واو} در {و يستكبر} واو جمع گرفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 13 - 6
6 _ ذلت و خوارى، كيفر تكبّر و خود بزرگ بينى است.
فما يكون لك أن تتكبّر فيها فاخرج إنك من الصغرين
كيفر تكبر در عبادت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16
- غافر - 40 - 60 - 4
4 - آنان كه از سر كبر و خودخواهى به عبادت خدا نمى پردازند ، محكوم به دوزخ اند .
إنّ الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنّم
كيفر تكذيب آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 4
4 _ جنيان نيز همانند آدميان، در صورت تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر و شرك، در معرض مجازاتهاى الهى هستند.
قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 51 - 8
8 _ بى اعتنايى خداوند به كافران و به فراموشى سپردن آنان در آخرت ، سزاى غفلت آنان از قيامت و انكار آيات الهى است .
فاليوم ننسيهم كما نسوا لقاء يومهم هذا و ما كانوا بايتنا يجحدون
حرف {كاف} در {كما نسوا} تعليليه است و {ما} مصدريه ; يعنى {لنسيانهم}. همچنين {ما} در {ما كانوا} مصدريه است و عطف بر {ما نسوا}، يعنى: لكونهم باياتنا يجحدون.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 64 - 5
5 _ خداوند ، قوم نوح ( ع ) را به خاطر تكذيب آياتش ، با غرق كردن در آب به هلاكت رساند .
و أغرقنا الذين كذبوا بايتنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 72 - 6
6 _ تمامى تكذيب كنندگان آيات الهى از قوم عاد ، با عذاب نازل شده از جانب خداوند به هلاكت رسيدند .
و قطعنا دابر الذين كذبوا
دابِر
هر چيز به معناى آخر آن است. {قطع دابر} يعنى نابودسازى آخرين نفر ; و اين كنايه از نابودى همگان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 136 - 7
7 _ تكذيب آيات الهى و بى اعتنايى به آنها سبب هلاكت و غرق شدن فرعونيان در دريا شد .
فأغرقنهم فى اليم بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين
حرف {باء} در {بأنهم كذبوا} سببيه است و مى رساند كه تكذيب آيات و بى اعتنايى به آنها سبب انتقام الهى بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 147 - 7
7 _ تباه شدن اعمال نيك ، جزايى مناسب براى تكذيب آيات الهى و روز قيامت است .
حبطت أعملهم هل يجزون إلا ما كانوا يعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 179 - 10
10 _ عالمان دينى دنيادوست و هواپرست و تكذيب كنندگان آيات الهى ، اهل دوزخند .
لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه . .. و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً
برداشت فوق مقتضاى ارتباط آيه مورد بحث با آيات پيشين است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 54 - 5،6
5 _ خداوند ، فرعونيان و كافران پيش از آنان را به سبب تكذيب آيات الهى و ارتكاب گناهان به هلاكت رساند .
فأهلكنهم بذنوبهم
6 _ هلاكت كافران در جنگ بدر كيفرى از سوى خداوند به سبب تكذيب آيات الهى و انكار رسالت پيامبر ( ص )
كدأب ءال فرعون . .. فأهلكنهم بذنوبهم
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 102 - 4
4 _ بسيارى از اقوام پيشين به دليل فقدان زمينه ايمان و تكذيب آيات الهى و نپذيرفتن هشدار هاى پيامبرانشان ، با عذاب استيصال نابود شدند .
و ما تغنى الأيت و النذر عن قوم لايؤمنون. فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 77 - 5
5- خداوند ، تمامى افراد قوم نوح را به خاطر تكذيب آيات الهى ، زشت كارى و سوء پيشينه غرق كرد .
الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء فأغرقن_هم أجمعين
برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {إنّهم كانوا. ..} ضمن اين كه تعليل براى جمله پيشين است، مقدمه اى براى جمله {فأغرقناهم...} نيز باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 57 - 2
2 - عذاب دوزخ ، عقوبت كفر به خدا و تكذيب آيات او ( قرآن )
و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا فأولئك لهم عذاب مهين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 36 - 5
5 _ خداوند ، فرعون و قومش را به خاطر تكذيب آيات الهى ، دچار هلاكتى سخت و شگفت آور كرد .
الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا
{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) به معناى هلاك و نابودى كردن است و {تدميراً} _ كه مفعول مطلق براى {دمّرنا} است _ براى تأكيد معناى هلاكت و نوع شگفت آور آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 38 - 1
1
_ خداوند ، قوم عاد ، ثمود و اصحاب رسّ را به خاطر تكذيب آيات و رسولان الهى درهم شكست و نابود ساخت .
و عادًا و ثمودا و أصح_ب الرّسّ و قرونًا بين ذلك كثيرًا
نصب كلمه هاى {عاداً}، {ثمودا} و {أصحاب الرسّ} به وسيله فعلى محذوف {دمّرنا} و {أهلكنا} مى باشد. گفتنى است علت هلاكت اقوام ياد شده، همان تكذيب است كه در آيات قبل در باره فرعونيان و قوم نوح آمده بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 201 - 4
4 - ايمان نياوردن به آيات الهى ، درپى دارنده عذابى دردناك
لايؤمنون به حتّى يروا العذاب الأليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 84 - 6
6 - تكذيب آيات و نشانه هاى الهى بدون تحقيق و دليل علمى ، جرمى بزرگ و داراى كيفر
قال أكذّبتم ب_اي_تى و لم تحيطوا بها علمًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 10 - 4
4 - تكذيب و استهزاى مدام آيات الهى ، فرجامى شوم ( عذاب ) در پى دارد .
ثمّ كان ع_قبة الذين أس_ئوا السوأى
برداشت فوق بنابر اسم بودن {السوأى} براى {كان} و تعليل بودن {أن كذّبوا} براى {السوأى} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 28 - 5
5 - انكار آيات الهى ، از سر عناد و حق ستيزى ، در پى دارنده آتش هميشگى دوزخ
لهم فيها دار الخلد بما كانوا بأي_تنا يجحدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى
- 42 - 35 - 5
5 - بحث و جدل بيهوده و انكارآميز درباره آيات الهى ، داراى كيفر و عذاب
و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا ما لهم من محيص
كيفر تكذيب انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 55 - 10
10 - تصديق نكردن رسالت هاى پيامبران ، گناه و درپى دارنده كيفر الهى است .
لن نؤمن لك . .. فأخذتكم الصعقه
برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {فأخذتكم . ..} علاوه بر ارتباطش با {نرى اللّه جهرة} مرتبط با {لن نؤمن لك} نيز باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 71 - 7
7 _ پندار رهايى از مجازات نقض ميثاق و تكذيب و كشتن انبيا ، از باور هاى بى اساس بنى اسرائيل
لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. و حسبوا الا تكون فتنة
دربرداشت فوق {فتنة} به معناى عذاب گرفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 92 - 2
2 _ تكذيب كنندگان انبياى الهى و رسالت هاى آنان در خطر نابودى با نزول عذابى سخت و ويرانگر
الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 96 - 10
10 _ جوامع كفرپيشه گذشته بر اثر تكذيب انبيا و مداومت بر اعمال ناپسند به عذاب الهى مبتلا شدند و به هلاكت رسيدند .
و لكن كذبوا فأخذنهم بما كانوا يكسبون
مراد از {ما كانوا يكسبون} گناهانى است كه تكذيب انبيا از جمله آنهاست، نه اينكه مراد از آن
فقط تكذيب انبيا باشد و گر نه جمله به اين گونه بيان مى شد: و لكن كذبوا فأخذنهم بما كانوا يكذبون.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 99 - 4
4 _ كسانى كه على رغم تكذيب انبيا ، خويشتن را از عذاب الهى مصون مى پندراند ، زيانكار هستند .
و لكن كذبوا . .. فلا يأمن مكر اللّه إلا القوم الخسرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 39 - 7
7 _ عذاب استيصال ، كيفر تكذيب پيامبران الهى و رويارويى با ايشان
بل كذبوا . .. فانظر كيف كان عقبة الظلمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 83 - 1
1- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) پس از تكذيب رسولان و اعراض از معجزات و آيات الهى ، صبحگاهان گرفتار صداى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .
و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين . و ءاتين_هم ءاي_تنا ... معرضين ... فأخذتهم الصي
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 44 - 6
6 - جوامع گذشته تاريخ ، يكى پس از ديگرى ، با عذاب قهر الهى و در پى تكذيب انبيا و مبارزه با آنان ، مضمحل شدند .
فأتبعنا بعضهم بعضًا
{إتباع} (مصدر {أتبعنا}) به معناى يكى را در پى ديگرى روانه كردن است; يعنى، {پس ما امت هاى تكذيب گر را پى در پى هلاك كرديم و هر يكى را به دنبال ديگرى، به ديار نيستى روانه ساختيم}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
12 - مؤمنون - 23 - 48 - 2،3
2 - هلاكت و نابودى فرعون و اشراف حكومت او ، در نتيجه تكذيب رسولان الهى ( موسى و هارون )
فكذّبوهما فكانوا من المهلكين
3 - تكذيب پيامبران الهى ، عامل هلاكت و زوال جوامع بشرى
فكذّبوهما فكانوا من المهلكين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 38 - 1
1 _ خداوند ، قوم عاد ، ثمود و اصحاب رسّ را به خاطر تكذيب آيات و رسولان الهى درهم شكست و نابود ساخت .
و عادًا و ثمودا و أصح_ب الرّسّ و قرونًا بين ذلك كثيرًا
نصب كلمه هاى {عاداً}، {ثمودا} و {أصحاب الرسّ} به وسيله فعلى محذوف {دمّرنا} و {أهلكنا} مى باشد. گفتنى است علت هلاكت اقوام ياد شده، همان تكذيب است كه در آيات قبل در باره فرعونيان و قوم نوح آمده بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 9 - 20
20 - تكذيب انبيا ، در پى دارنده عذاب الهى است .
و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فما كان اللّه ليظلمهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 14 - 3،4
3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران
إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب
{حقّ} به معناى {ثَبَتَ} (ثابت و محقق است) مى باشد.
4 - تكذيب پيامبران الهى ، در پى دارنده كيفر و عذاب استيصال
إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
16 - فصلت - 41 - 19 - 6
6 - شركورزى و تكذيب پيامبران الهى ، درپى دارنده آتش دوزخ است .
و يوم يحشر أعداء اللّه إلى النار
از ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه در مورد تكذيب پيامبران بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 25 - 9
9 - امت هايى از جن و انس در گذشته تاريخ بر اثر دشمنى با خداوند ( شركورزى ، انكار رسالت پيامبران و . . . ) به عذاب الهى گرفتار شدند .
و حقّ عليهم القول فى أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس
كيفر تكذيب جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 20 - 11
11 - تكذيب همواره قيامت و جهنم ، موجب عذابى سخت است .
ذوقوا عذاب النار الذى كنتم به تكذّبون
كيفر تكذيب دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 13 - 3
3 - تفتيدن بر آتش دوزخ ، جزاى كفر ، دروغ پردازى و ياوه سرايى عليه دين
قتل الخرّصون . .. يوم هم على النار يفتنون
كيفر تكذيب رسولان خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 72 - 4
4 - ستيزه جويى و تكذيب لجوجانه كتاب هاى آسمانى و فرستادگان الهى ، موجب انواع گوناگون عذاب ( در غل و زنجير شدن ، سوخته شدن به آب داغ و آتش دوزخ )
الذين يج_دلون . .. الذين كذّبوا بالكت_ب ... إذ الأغل_ل فى
أعن_قهم ... ثمّ فى الن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - شمس - 91 - 14 - 11
11 - تكذيب كنندگان رسولان الهى و معجزات آنان ، در معرض گرفتارى به عذاب استيصال
فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم
تعبير {بذنبهم} _ ضمن بيان علت هلاكت ثموديان _ تهديد تمام كسانى است كه، به گناه آلوده اند.
كيفر تكذيب علم خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 23 - 1
1 - بى اعتقادى به علم مطلق و فراگير پروردگار ، پندارى نادرست و هلاكت بار
و ذلكم ظنّكم الذى ظننتم بربّكم أردي_كم
كيفر تكذيب قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 52 - 4
4 _ تكذيب و انكار قرآن ، ظلم و موجب مخلد شدن مكذبان و منكران در عذاب اخروى است .
أثم إذا ما وقع ءامنتم به . .. ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 57 - 2
2 - عذاب دوزخ ، عقوبت كفر به خدا و تكذيب آيات او ( قرآن )
و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا فأولئك لهم عذاب مهين
كيفر تكذيب قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 51 - 8
8 _ بى اعتنايى خداوند به كافران و به فراموشى سپردن آنان در آخرت ، سزاى غفلت آنان از قيامت و انكار آيات الهى است .
فاليوم ننسيهم كما نسوا لقاء يومهم هذا و ما كانوا بايتنا يجحدون
حرف {كاف} در {كما نسوا} تعليليه است
و {ما} مصدريه ; يعنى {لنسيانهم}. همچنين {ما} در {ما كانوا} مصدريه است و عطف بر {ما نسوا}، يعنى: لكونهم باياتنا يجحدون.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 147 - 7
7 _ تباه شدن اعمال نيك ، جزايى مناسب براى تكذيب آيات الهى و روز قيامت است .
حبطت أعملهم هل يجزون إلا ما كانوا يعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 98 - 2
2- آتش همواره شعلهور حهنّم ، كيفر كفر به آيات الهى و انكار روز رستاخيز
كلّما خبت زدن_هم سعيرًا . ذلك جزاؤهم بأنهم كفروا بأي_تنا و قالوا أءذا كنّا عظ_مً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 20 - 11
11 - تكذيب همواره قيامت و جهنم ، موجب عذابى سخت است .
ذوقوا عذاب النار الذى كنتم به تكذّبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 43 - 4
4 - تكذيب قيامت و كيفر آن ، از عوامل دوزخى شدن
ه_ذه جهنّم الّتى يكذّب بها المجرمون
از اين كه دوزخ به تكذيب گران آن معرفى مى شود، مطلب ياد شده به دست مى آيد.
كيفر تكذيب كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 72 - 4
4 - ستيزه جويى و تكذيب لجوجانه كتاب هاى آسمانى و فرستادگان الهى ، موجب انواع گوناگون عذاب ( در غل و زنجير شدن ، سوخته شدن به آب داغ و آتش دوزخ )
الذين يج_دلون . .. الذين كذّبوا بالكت_ب ... إذ
الأغل_ل فى أعن_قهم ... ثمّ فى الن
كيفر تكذيب معاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 37 - 8
8- انكار معاد ، جرمى مستحق هلاكت
إن هى إلاّ موتتنا . ..إنّهم كانوا مجرمين
اين آيه، همگونى مشركان با اقوام هلاك شده پيشين در مجرم بودن را اثبات مى كند و آنچه در آيات پيشين به عنوان نقطه منفى ياد شده، انكار معاد است.
كيفر تكذيب معجزات موسى(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 48 - 6
6 - ابتلاى فرعونيان ، به عذابى سخت و دردناك ، در پى انكار لجاجت آميز دلايل و معجزات موسى ( ع ) از سوى آنان
و أخذن_هم بالعذاب
كيفر تكذيب معجزه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 115 - 8
8 _ ارائه معجزات و عذاب منكران آن ، تنها در اختيار خداوند
قال اللّه انى منزلها عليكم . .. فانى اعذبه عذاباً لا اعذبه احداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 83 - 1
1- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) پس از تكذيب رسولان و اعراض از معجزات و آيات الهى ، صبحگاهان گرفتار صداى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .
و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين . و ءاتين_هم ءاي_تنا ... معرضين ... فأخذتهم الصي
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 6 - 2
2- عذاب و هلاكت اقوام پيشين ، به خاطر ايمان نياوردن به معجزات الهى بود .
فليأتنا ب_اية . .. ماءامنت
قبلهم من قرية أهلكن_ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - شمس - 91 - 14 - 11
11 - تكذيب كنندگان رسولان الهى و معجزات آنان ، در معرض گرفتارى به عذاب استيصال
فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم
تعبير {بذنبهم} _ ضمن بيان علت هلاكت ثموديان _ تهديد تمام كسانى است كه، به گناه آلوده اند.
كيفر تكذيب موسى(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 48 - 2
2 - هلاكت و نابودى فرعون و اشراف حكومت او ، در نتيجه تكذيب رسولان الهى ( موسى و هارون )
فكذّبوهما فكانوا من المهلكين
كيفر تكذيب هارون(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 48 - 2
2 - هلاكت و نابودى فرعون و اشراف حكومت او ، در نتيجه تكذيب رسولان الهى ( موسى و هارون )
فكذّبوهما فكانوا من المهلكين
كيفر تكذيب هود(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 139 - 1
1 - هلاكت قوم عاد ، به اراده الهى و در پى تكذيب رسالت هود ( ع ) از سوى آنان بود .
فكذّبوه فأهلكن_هم
كيفر تنقيص خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 180 - 10
10 _ ناميدن خداوند به اوصافى كه حكايتگر نقص و كاستى است ، مستلزم كيفرى از جانب او خواهد شد .
و ذروا الذين يلحدون فى أسمئه سيجزون ما كانوا يعملون
كيفر توبه شكنى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 16 - 15
15 -
بازگشت به گناه ، پس از اظهار توبه ، داراى عقوبتى سنگين *
و إن تتولّوا كما تولّيتم من قبل يعذّبكم عذابًا أليمًا
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه سنگينى كيفر متخلّفان از آن جهت باشد كه اينان پس از تخلّف نخست، اظهار پشيمانى كردند و اين بار بر آنان اتمام حجت شده است.
كيفر توطئه عليه اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 3 - 8
8 - تبعيد ، حكمى الهى در مورد توطئه گران عليه دين و حاكميت اسلام
هو الذى أخرج . .. كتب اللّه عليهم الجلاء
كيفر توطئه عليه دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 124 - 9
9 _ فريبكارى و توطئه مداوم عليه دين، عامل گرفتارى توطئه گران به ذلت و عذاب شديد است.
سيصيب الذين . .. بما كانوا يمكرون
كيفر توطئه عليه صالح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 51 - 4
4 - كيفر الهى براى توطئه گران عليه صالح ، دامنگير تمامى كافران ثمود
أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين
كيفر توطئه گران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 11 - 19
19 - طراحان و عاملان اصلى گناه و توطئه ، سزاوار كيفر و عقوبتى سخت تر و شديدتر از ديگر گناه كاران و توطئه گران
لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم والذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم
كيفر توطئه گران عليه آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 -
5 - 1
1 - فلسفه وقوع قيامت ، كيفر دادن به كسانى است كه بر ضد آيات خدا تلاش مى كنند .
لتأتينّكم . .. ليجزى الذين ... و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا مع_جزين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 38 - 1
1 - كسانى كه همواره بر ضد آيات الهى تلاش مى كنند ، كيفر خواهند ديد .
و الذين يسعون فى ءاي_تنا . .. أُول_ئك فى العذاب محضرون
كيفر توطئه گران قصه افك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 11 - 13
13 - تهديد شدن توطئه گران { افك } ، به انتقام و كيفر به ميزان نقش آنان در اين گناه از سوى خداوند .
إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 20 - 5
5 - وضع كيفر سخت براى اشاعه دهندگان فحشا و افشاى چهره توطئه گران { افك } ، از جلوه هاى فضل و رحمت خدا بر مسلمانان صدراسلام
و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته
برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه آيه شريفه، دهمين و آخرين آيه اى است كه درباره ماجراى {افك} نازل گرديد و قهراً ارتباط نزديكى با اين ماجرا دارد.
كيفر توطئه منافقان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 27 - 3
3- كيفر سخت منافقان به هنگام مرگ ، براساس علم الهى به نهان كارى هاى خائنانه آنان
و اللّه يعلم إسرارهم . فكيف إذا
توفّتهم المل_ئكة
از ارتباط عبارت {فكيف إذا. ..} _ كه بيانگر كيفر سخت منافقان است _ با ذيل آيه قبل (واللّه يعلم إسرارهم) استفاده مى شود كه علم و آگاهى خداوند، پشتوانه كيفر منافقان به هنگام مرگ شان، خواهد بود.
كيفر ثروت اندوزان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 18 - 3
3 - آتش دوزخ ، كيفر زراندوزان كافر
و جمع فأوعى
كيفر ثروت اندوزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 34 - 12
12 _ انباشتن و نهان كردن ثروت و محروم ساختن جامعه از منافع آن ، حرام و داراى عقوبتى است دردناك .
و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 18 - 4
4 - زراندوزى ، از موجبات دوزخى شدن
و جمع فأوعى
كيفر ثروتمندان متكبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 42 - 6
6- كيفر الهى ، در كمين لحظه هاى خوش ثروت مندان به خود بالنده و سرمست است .
و أُحيط بثمره فأصبح يقلّب كفّيه على ما أنفق فيها
تعبير {أُحيط بثمره} نشان دهنده نزديكى فصل ثمرگيرى و دستيابى به نتايج است كه براى فرد سرمايگذار، حساس ترين و شيرين ترين لحظات است.
كيفر جادو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 102 - 53
53 - عمرو بن عبيد وارد بر امام صادق ( ع ) شد . . . و گفت :
دوست دارم گناهان كبيره را از روى قرآن بشناسم ، امام فرمود : { . . . والسحر لان اللّه عز و جل يقول : و لقد علموا لمن اشتريه ماله فى الأخرة من خلق . . . ;
. .. از جمله گناهان كبيره {سحر} است چون خداوند مى فرمايد: مسلّماً آنان (ساحران) مى دانستند هر كس خريدار اين متاع (سحر) باشد در آخرت هيچ نصيبى براى وى نخواهد بود ...}.
كيفر جادوگران فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 124 - 1،2
1 _ فرعون بر كيفر دادن تمامى ساحران مؤمن به موسى ( ع ) تصميم قطعى گرفت و بر آن سوگند ياد كرد .
لأقطعن . .. ثم لأصلبنكم
حرف {لام} در {لاقطعن} در {لاصلبن} لام تأكيد و حاكى از سوگند مقدر است.
2 _ قطع يك دست و يك پا در جهت خلاف يكديگر ، از كيفر هاى تعيين شده از سوى فرعون براى ساحران مؤمن به موسى ( ع )
لأقطعن أيديكم و أرجلكم من خلف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 126 - 2،11
2 _ ايمان ساحران به آيات الهى تنها انگيزه فرعون بر شكنجه و مجازات آنان
إن هذا لمكر مكرتموه فى المدينة لتخرجوا . .. و ما تنقم منا إلا أن ءامنا بايت ربنا
نقمت {مصدر تنقم} به معناى عقوبت كردن و كراهت داشتن است و {أن ءامنا} مفعولٌ له براى {تنقم} مى باشد. تقدير جمله چنين است: و ما تنقم منا لشىء إلا لايماننا. يعنى اى فرعون تنها چيزى كه تو را بر عقوبت ما واداشته ايمان
ماست، نه اينكه ما را توطئه گر و امثال آن بدانى. به عبارت ديگر يعنى تو خود مى دانى كه اتهامهايت واقعيت ندارد.
11 _ كيفر هاى تعيين شده از سوى فرعون براى ساحران مؤمن ، شكنجه هايى طاقتفرسا و تحمل آن نيازمند صبرى وافر بود .
ربنا أفرغ علينا صبراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 71 - 13
13 - قطع يك دست و يك پا در جهت مخالف يكديگر و دار زدن بر تنه درختان خرما ، از جمله مجازات هاى تعيين شده براى ساحران مؤمن از سوى فرعون بود .
فلأقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف و لأصلّبنّكم
{جذع} (مفرد {جذوع}) به معناى ساق درخت است و حرف {فى} نشانه آن است كه فرعون در تهديد خود، مكان هميشگى ساحران را پس از قطع دست و پايشان، چوبه هاى دار در نظر گرفته بود. اين مطلب كنايه از آن دارد كه بدن آنان هرگز از دار پايين آورده نخواهد شد.
كيفر جن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 12 - 17
17 - جنّيان ، در صورت تخلف از انجام تكليف ، كيفر خواهند شد .
و من يزغ منهم عن أمرنا نذقه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 25 - 14
14 - جنيان ، مكلف به تكاليف الهى و مستحق كيفر در صورت كفر و حق ستيزى
و حقّ عليهم القول فى أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس
كيفر جنيان كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 -
اعراف - 7 - 38 - 2،4
2 _ آتش دوزخ جايگاه اجتماع و به هم پيوستن جنيان و آدميان كافر و مشرك است.
قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار
4 _ جنيان نيز همانند آدميان، در صورت تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر و شرك، در معرض مجازاتهاى الهى هستند.
قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار
كيفر جنيان مشرك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 2،4
2 _ آتش دوزخ جايگاه اجتماع و به هم پيوستن جنيان و آدميان كافر و مشرك است.
قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار
4 _ جنيان نيز همانند آدميان، در صورت تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر و شرك، در معرض مجازاتهاى الهى هستند.
قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار
كيفر جوامع عصيانگر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - طلاق - 65 - 9 - 1
1 - بسيارى از جوامع انسانى ، به خاطر سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، به سزاى سنگين و پيامد زيان بار كردار خويش دچار شدند .
و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها. .. فذاقت وبال أمرها
{وبال} به معناى شدت و سنگينى است و مقصود از آن در آيه شريفه شدت مجازات و سنگينى پيامدهاى كردارها است.
كيفر جهنميان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 182 - 8،9
8 _ عذاب دوزخيان
، هرگز ستمى از سوى خداوند بر آنها نيست .
ذوقوا عذاب الحريق . .. و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد
بنابر اينكه {انّ اللّه . .. }، خبر براى مبتدايى محذوف باشد (الأمر و الشّأن انّ اللّه ليس ... )، بر اين مبنا، مراد از ستم نكردن خداوند _ به قرينه {ذلك بما قدّمت ايديكم} _ اين است كه خداوند در كيفر دادن ستم نمى كند.
9 _ عذاب دوزخيان ، هرگز فزونتر از اقتضاى عملكرد آنان نخواهد بود .
ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدّمت ايديكم و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 191 - 35
35 _ آتش ، وسيله اى براى عذاب دوزخيان
فقنا عذاب النّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 56 - 4،5،8،9،14
4 _ رويش پوست جديد بر بدن ، پس از بريان شدن و سوختن آن در آتش جهنّم
كلّما نضجت جلودهم بدّلنا هم جلوداً غيرها
5 _ پوست ، واسطه عذاب آدمى در جهنّم
كلّما نضجت جلودهم بدّلناهم جلوداً غيرها ليذقوا العذاب
با توجه به اينكه {ليذوقوا} متعلق به {بدلناهم} است، برداشت فوق استفاده شده است.
8 _ رنج و عذاب دائمى دوزخيان
كلّما نضجت جلودهم بدّلناهم جلوداً غيرها ليذقوا العذاب
9 _ رويش مجدد پوست ، وسيله تداوم چشاندن عذاب به دوزخيان
كلّما نضجت جلودهم بدّلناهم جلوداً غيرها ليذقوا العذاب
14 _ عزت و حكمت الهى ، مقتضى عذاب مستمر دوزخيان كفرپيشه *
انّ الذين كفروا . .. انّ اللّه كان عزيزاً حكيماً
بنابر اينكه جمله {انّ اللّه . .. }، بيان علتى براى {سوف نصليهم ناراً} باشد.
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 29 - 11
11 _ آتش همواره دوزخ ، جزاى ستمگران و كيفرى مناسب براى آنان
فتكون من اصحب النار و ذلك جزؤا الظلمين
{جزاء} در لغت به معنى كيفر و پاداشى است كه كافى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 107 - 4
4 - دوزخيان ، خواستار مجازات خويش در صورت بازگشت دوباره به گناه و عصيان ، بعد از فرصت داده شده
ربّنا أخرجنا منها فإن عدنا فإنّا ظ_لمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 46 - 1
1- جوشش زقّوم ، در درون دوزخيان ، چونان جوشش آب هاى داغ
كغلى الحميم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 26 - 1
1 - جهنميان به ميزان كردار خويش ، كيفر خواهند شد .
جزاء وفاقًا
{جزاء} مصدر است و نصب آن، يا براساس مفعول مطلق بودن آن است; يعنى، {يجزون جزاءً} و يا با تأويل به مشتق رفتن، حال براى {حميم} و {غسّاق} است. در صورت اول، مراد اين است كه كيفر آنان، كيفرى مناسب و به ميزان گناه آنان خواهد بود و در صورت دوم، همان {حميم} و {غسّاق} كيفر مناسب آنان است. هر يك از دو احتمال، مى تواند مبناى برداشت ياد شده باشد. {وفاقاً} گرچه مصدر است; ولى چون صفت مى باشد، به معناى {موافقاً} خواهد بود.
كيفر چشم چرانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 30 - 15
15 - كسانى كه از نگاه
كردن به نامحرمان و شرمگاه ديگران ابايى ندارند ، به مجازات الهى تهديد شده اند .
قل للمؤمنين يغضّوا . .. إنّ اللّه خبير بما يصنعون
جمله {إنّ اللّه خبير بما يصنعون} _ كه آگاهى همه جانبه الهى به بشر را يادآورى مى كند _ هشدارى است به كسانى كه احكام يادشده را رعايت نكنند.
كيفر حرام خوارى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 161 - 21
21 _ ظلم ، جلوگيرى از راه خدا ، به ناحق خوردن مال مردم ، موجب عقوبت هاى دنيوى و عذاب اخروى
فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً
كيفر حرمت شكنى كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فيل - 105 - 5 - 7
7 - هجوم آورندگان به كعبه و حرمت شكنان آن ، در معرض عذابى سخت از جانب خداوند
فجعلهم كعصف مأكول
نقل داستان ابرهه، با جمله {ألم تر}، دل گرمى دادن به مؤمنان و تهديد كسانى است كه حرمت كعبه را پاس نمى دارند.
كيفر حق ستيزان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 5 - 10
10 -تمامى اقوام تكذيب گر ( چون قوم نوح ) ، به خاطر مبارزه با حق ( تعاليم پيامبران ) ، در دنيا مورد عقوبت وكيفر الهى قرار گرفتند .
كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ليدحضوا به الحقّ فأخذتهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 6 - 6
6 - ربوبيت الهى ، مقتضى عذاب دادن و كيفر كردن كافران حق
ستيز و تكذيب كننده
و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 19 - 2
2 - عوامل طبيعى ، در خدمت اراده الهى ، براى كيفر اقوام حق ستيز
فكيف كان عذابى . .. إنّا أرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا
كيفر حق ستيزان صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 83 - 12
12 - تهديد حق ستيزان عصر بعثت به محاكمه و مجازات در روز رجعت
و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا ممّن يكذّب ب_اي_تنا
ظاهراً آيه ياد شده، تعريض به رجعت كافران عصر بعثت نيز دارد.
كيفر حق ستيزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 72 - 4
4 - ستيزه جويى و تكذيب لجوجانه كتاب هاى آسمانى و فرستادگان الهى ، موجب انواع گوناگون عذاب ( در غل و زنجير شدن ، سوخته شدن به آب داغ و آتش دوزخ )
الذين يج_دلون . .. الذين كذّبوا بالكت_ب ... إذ الأغل_ل فى أعن_قهم ... ثمّ فى الن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 28 - 5
5 - انكار آيات الهى ، از سر عناد و حق ستيزى ، در پى دارنده آتش هميشگى دوزخ
لهم فيها دار الخلد بما كانوا بأي_تنا يجحدون
كيفر حق ناپذيران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 36 - 10
10 _ قيامت روز رسيدگى به كار حق پذيران و حق ناپذيران و پاداش و مجازات آنهاست.
إنما يستجيب
الذين يسمعون و الموتى يبعثهم اللّه ثم إليه يرجعون
جمله {ثمّ إليه يرجعون} ظاهراً تذليلى براى تمامى آيه است. يعنى هم پاسخ دهندگان و هم مرده دلان جملگى در قيامت مبعوث شده و به نتايج اعمال خود مى رسند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 125 - 7
7 _ ضيق صدر و سختى دل در پذيرش حق، كيفرى از جانب خداوند براى حق ناپذيران است.
يجعل صدره ضيقا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 102 - 9
9- خداوند ، از كافران حق ناپذير ، به وسيله شراره هاى دوزخ ، پذيرايى مى كند .
إنّا أعتدنا جهنّم للك_فرين نزلاً
كلمه {نُزُل} مى تواند اسم باشد براى چيزى كه به هنگام ورود ميهمان براى پذيرايى او مى آورند. اين نوع سخن، {تهّكم} بوده و براى استهزا به كار مى رود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 110 - 2
2- كافران و مشركان حق ناپذير ، به عذاب و كيفر الهى تهديد شدند .
إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون
تذكر به اين كه خداوند به سخنان آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران آگاه است، در حقيقت تهديد آنان و هشدارى به كيفر و عذاب شدن آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 41 - 3
3 - تگذيب گران حق ستيز ، سزاوار عذاب مرگ بار استيصال
فأخذتهم الصيحة بالحقّ
كلمه {بالحقّ} را به دو صورت مى توان تفسير كرد: الف) جامعه پس از نوح، به خاطر
كفر و تكذيب گرى شان، مستحق عذاب بودند. ب) نزول عذاب صيحه بر آن قوم، حكمى بر پايه حق و عدل بود. برداشت فوق، براساس تفسير اول مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 54 - 7
7 - مجازات الهى ، در انتظار فرقه گرايان حق ناپذير
فذرهم فى غمرتهم حتّى حين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 24 - 5
5 - خداوند ، كافران حق ناپذير را ، به سرعت مجازات نمى كند و به آنها مدتى مهلت مى دهد .
نمتّعهم قليلاً ثمّ نضطرّهم
احتمال دارد {قليلاً} صفت براى مفعول به {نمتّع } باشد كه {زماناً} است. بنابراين، مفاد آيه چنين مى شود: {به آنان، مدت كوتاهى مهلت مى دهيم و سپس آنان را روانه عذاب جهنم مى كنيم.}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 36 - 6
6 - عذاب دائمى و بى تخفيف ، كيفر تمامى كافران حق ناپذير
كذلك نجزى كلّ كفور
{كفور} صيغه مبالغه از ماده {كفر} و يا {كفران} مى باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 43 - 11
11 - حق گرايان برخوردار از مغفرت الهى ، و ملحدان و حق ناپذيران رويارو با مجازات دردناك او
مايقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل . .. إنّ ربّك لذو مغفرة
در آيات پيشين، قرآن پيامى حق معرفى شده است كه ملحدان با ايجاد شبهه در آن سعى مى كردند پيامبر(ص) را مورد انكار قرار
دهند. اكنون در اين آيه خداوند به غفران و عقاب خود اشاره كرده كه غفران منطبق بر حق گرايان و عقاب درباره ملحدان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 49 - 11
11 - مجازات حق ناپذيران ، پيمان خداوند با پيامبران خويش
ادع لنا ربّك بما عهد عندك إنّنا لمهتدون
با توجه به سياق آيات _ كه راجع به عذاب است _ استفاده مى شود كه عهد الهى همان عذاب هدايت ناپذيران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 17 - 2
2 - آتش دوزخ ، كيفر حق گريزان
تدعوا من أدبر و تولّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 71 - 4
4 _ كيفر حق ناپذيران ، در راستاى ربوبيت الهى بر جامعه انسانى است .
قد وقع عليكم من ربكم رجس
كيفر حق ناپذيرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 7 - 6
6 - درك نكردن معارف الهى ، كيفرى است از جانب خدا ، بر ناشنيده گرفتن و ناديده انگاشتن حقايق دينى
ختم اللّه على قلوبهم و على سمعهم و على ابصرهم غشوة
جمله {و على سمعهم . ..} جمله حاليه و بيانگر علت مسدود شدن قلبهاست; يعنى، بدان جهت خداوند آنان را از درك كردن محروم ساخت كه ايشان حقايق را ناشنيده انگاشتند و بر واقعيتها چشم فرو بستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 110 - 9
9 _ سرگردانى در طغيان، كيفر و پيامد حق
ناپذيرى كافران است.
و نذرهم فى طغينهم يعمهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 34 - 3
3_ گمراهى ضلالت پيشگان از سوى خدا ، سزا و كيفر لجاجت و حق ناپذيرى ايشان است .
ي_نوح قد ج_دلتنا . .. فأتنا بما تعدنا ... إن كان الله يريد أن يغويكم
وقوع جمله {إن كان الله} پس از بيان لجاجتها و حق ناپذيريهاى كفرپيشگان (قد جادلتنا . ..) ، حاكى است كه اراده خداوند بر اغواى آنان ، به خاطر عناد و لجاجتشان بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 39 - 2
2 - عذاب دردناك دوزخ ، كيفرى عادلانه و متناسب با رفتار شرك آلود و استكبار در برابر حق
العذاب الأليم . و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 17 - 4
4 - حق گريزى ، از موجبات دوزخى شدن
تدعوا من أدبر و تولّى
كيفر حنث سوگند
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 89 - 3
3 _ سوگندشكنان در صورتى كه سوگندشان با توجه و از روى قصد باشد ، مورد مؤاخذه خداوند قرار خواهند گرفت
و لكن يؤاخذكم بما عقدتم الأيمن
امت اسلام بر اين اتفاق نظر دارند كه مؤاخذه بر سوگند و لزوم كفاره تنها در صورتى است كه ياد كننده سوگند به آن وفادار نماند (مجمع البيان).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 66 - 15
15_ يعقوب ( ع ) فرزندانش
را به مجازات هاى الهى در صورت شكستن سوگند و پيمانشان ، هشدار داد .
قال الله على ما نقول وكيل
سياق آيه دلالت دارد كه غرض يعقوب(ع) از وكيل قرار دادن خداوند و توجه دادن فرزندانش به وكالت او ، هشدار دادن آنان به مجازات الهى است.
كيفر خائنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 161 - 8
8 _ رسوايى و مجازات خيانتكاران در قيامت
و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 109 - 6
6 _ در قيامت ، مانعى در برابر اجراى حكم الهى در مورد خائنان نخواهد بود .
فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة ام من يكون عليهم وكيلا
كيفر خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 284 - 9
9 _ خداوند پس از محاسبه اعمال و نيّات انسان ، وى را يا عفو خواهد كرد و يا عذاب .
و ان تبدوا . .. فيغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 39 - 9
9 _ خداوند ، كيفردهنده بخيلان و رياكاران و پاداش دهنده انفاق كنندگان مخلص
الذين يبخلون . .. و انفقوا ... و كان اللّه بهم عليماً
هدف از بيان علم و آگاهى خداوند پس از بيان ايمان و بخل، تهديد بخيلان و رياكاران به كيفر، و پاداش دهى به مؤمنان انفاق كننده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3
- نساء - 4 - 40 - 5
5 _ مجازات هاى الهى ، عادلانه و به دور از هر گونه ظلم
انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة و ان تك حسنة يضاعفها
جمله {و ان تك حسنة} عطف بر جمله اى مقدر است ; يعنى {ان تك سيئةً فلا يجزى الا مثلها و ان تك حسنة . .. }.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 57 - 3
3 _ سبقت پاداش هاى الهى بر كيفر او
انّ الّذين كفروا باياتنا سوف نصليهم . .. و الّذين امنوا و عملوا الصّالحات سندخله
زيرا نسبت به وعيد و كيفر، حرف {سوف} و در مورد پاداش، حرف {س} به كار رفته است.
كيفر خودكشى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 30 - 10
10 _ حضور جاودانه در آتش دوزخ ، پيامد و مجازات خودكشى
فسوف نُصليه ناراً
امام صادق (ع): من قتل نفسه متعمداً فهو فى نار جهنّم خالداً فيها قال اللّه تعالى: {و لا تقتلوا انفسكم . .. فسوف نصليه ناراً}.
_______________________________
من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 374، ح 23، ب 179 ; تفسير برهان، ج 1، ص 364، ح 12.
كيفر خويشاوندان رهبران دينى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 92 - 4
4 - رهبران دينى ، نبايد به خاطر خويشاوندى و روابط نسبى از مؤاخذه مقصران چشم پوشى كنند .
قال ي_ه_رون ما منعك
كيفر خيانت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 161 - 11،15،16
11 _ خيانتكاران ، دريافت
كنندگان كامل ( بدون كم و زياد ) جزاى رفتار ناپسند خويش ، در روز رستاخيز
و من يغلل . .. ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لايظلمون
15 _ هر كس در چيزى خيانت كند ، در قيامت آنرا در جهنّم ديده و بايد در آتش جهنّم رفته و آن را بيرون آورد .
و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة
امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. و من غلّ شيئا رآه يوم القيمة فى النّار ثمّ يكلّف ان يدخل اليه فيخرجه من النّار.
_______________________________
تفسير قمى، ج 1، ص 122 ; نورالثقلين، ج 1، ص 406، ح 417.
16 _ به مجازات رسيدن خيانتكاران در اموال امام در قيامت
و من يغلل يأت بما غلّ
امام صادق (ع): الغلول كلّ شىء غلّ عن الامام.
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 205، ح 148 ; تفسير برهان، ج 1، ص 324، ح 2.
كيفر در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - حمد - 1 - 4 - 5
5 - روز قيامت ، روز كيفر و پاداش است .
ملك يوم الدين
{دين} در اينجا به معناى جزا (كيفر و پاداش) و يا حساب است، و هر دو بازگشت به يك معنا دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 35 - 5
5- قيامت ، روز كيفر و جزا و { يوم الدين } از نام هاى آن است .
يوم الدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 15 - 7
7 - جزا ديدن يكايك آدميان ، فلسفه برپايى قيامت
ءاتية . .. لتجزى
كلّ نفس
{لتجزى}يا تعليل است براى {آتية} و جمله {أكاد أخفيها} معترضه است و يا تعليل است براى هر دو موضوع مطرح شده در آيه كه آمدن قيامت و وجود زمينه براى مخفى ماندن اخبار آن از سوى خداوند است و يا تنها بيانگر علت {أخفيها} است، برداشت مذكور، مبتنى بر دو احتمال اول است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 100 - 4
4 - قيامت ، روز ظهور اعمال دنيوى انسان است .
من أعرض عنه فإنّه يحمل يوم القي_مة وزرًا
{وزر}،به معناى بارسنگين است و به گناه از آن جهت كه بار سنگينى بر دوش گنه كار است، {وزر} اطلاق مى گردد (مفردات راغب). {حمل وزر} حاكى از آن است كه در قيامت، گناه به صورت بارى بر دوش گناهكار ظهور خواهد يافت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 56 - 8
8 - جهان آخرت ، جهان كيفر و پاداش
الملك يومئذ للّه يحكم بينهم . .. فى جنّ_ت النعيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 69 - 4
4 - جهان آخرت ، جهان كيفر و پاداش
اللّه يحكم بينكم يوم القي_مة
جمله {اللّه يحكم بينكم يوم القيامة}، متضمن نويد پاداش به مؤمنان و وعده مجازات و كيفر به مشركان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 82 - 2
2 - قيامت ، روز محاسبه كردار آدميان و مجازات و پاداش در تعليمات ابراهيم
و الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 90 - 12
12 - قيامت ، صحنه پاداش و كيفر
من جاء بالحسنة فله خير منها. .. و من جاء بالسيّئة فكبّت وجوههم فى النّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 33 - 10،11،12
10 - هيچ پدر و فرزندى ، در قيامت به جاى هم حتى اندك كيفرى نمى شوند .
لايجزى والد عن ولده و لامولود هو جاز عن والده شيئًا
11 - در قيامت ، بار عمل هر كس ، تنها بر دوش خود او است .
لايجزى والد عن ولده و لامولود هو جاز عن والده شيئًا
12 - در قيامت ، برعهده گرفتن بخشى از كيفر پدر از ناحيه فرزند ، به خاطر سنگين بودن حق وى بر فرزند ، امرى متوقع است . *
و لامولود هو جاز عن والده
درباره مجازات نشدن پدر به جاى فرزند، از فعل {يجزى} استفاده شده است و درباره نفى مجازات فرزند به جاى پدر از {جاز} كه حالت صفتى و تأكيد بيشترى دارد. چنين تأكيدى، مى تواند به خاطر توقعى باشد كه از ناحيه پدران هست. و نيز مى تواند به خاطر اين باشد كه او، از حيث عاطفه و مهر، به مراتب كم تر از پدر است. برداشت بالا بر اساس احتمال نخست است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 45 - 8
8 - قيامت ، عرصه مجازات و كيفر و پاداش
و لو يؤاخذ اللّه الناس . .. و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات
- 37 - 20 - 3
3 - قيامت ، روز مجازات و كيفر و پاداش
ه_ذا يوم الدين
{دين} در آيه شريفه، به معناى {جزا} و {حساب} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 53 - 4
4 - جزا و كيفر و پاداش ، فلسفه برپا شدن قيامت و رستاخيز انسان ها است .
أءنّا لمدينون
آمدن عبارت {مدينون} (جزا داده شدگان) به جاى {مبعثون} (مبعوث شدگان) و {محيون} (زنده شدگان)، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه اساس رستاخيز انسان ها، مسأله جزا است; نه صرف زنده شدن دوباره انسان ها.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 15 - 13
13 - قيامت ، روز روبه رو شدن بندگان با كيفر و پاداش الهى
يوم التلاق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 17 - 1،5
1 - نظام پاداش و كيفر الهى در قيامت ، فراگير همه انسان ها و شامل تمامى حركات انسان ها است .
اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت
{ما} در {بما كسبت} موصول بوده و افاده كننده معناى جنس است. بنابراين {ما كسبت}; يعنى، هر آنچه كه بشر انجام داده و هر حركتى كه از خود نشان دهد.
5 - در نظام كيفر و پاداش الهى در قيامت ، به كسى كمترين ستمى نخواهد شد .
لا ظلم اليوم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 56 - 2
2 - { قيامت } روز كيفر و پاداش
يوم الدين
{دين} به معناى جزا است و {جزا} معادل سزا مى باشد كه
هم شامل كيفر مى شود و هم پاداش.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 6 - 1
1 - قيامت ، روز برانگيخته شدن انسان ها براى محاكمه و كيفر و پاداش
يوم يبعثهم اللّه جميعًا فينبّئهم بما عملوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 9 - 2
2 - قيامت و گرد آمدن انسان ها در آن روز ، براى محاكمه و مجازات ، شايان ياد و يادآورى
يوم يجمعكم
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {يوم} متعلّق به فعل مقدّر {اذكر} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 46 - 2
2 - قيامت ، روز جزا و حسابرسى است .
بيوم الدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 12 - 3
3 - پاداش و كيفر اعمال در قيامت ، براساس نامه عمل و كردار انسان در دنيا است .
يعلمون ما تفعلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 17 - 4
4 - قيامت ، روز جزا و رسيدگى به اعمال است .
يوم الدين
{دين} به معناى شريعت، طاعت و جزا است و از آن جا كه دين به معناى {شريعت}، در قيامت مورد ندارد، {يوم الدين}، به معناى روز جزا خواهد بود و لازمه جزا دادن به بندگان، رسيدگى و محاسبه اعمال آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 18 - 4
4 - قيامت ، روز كيفر دادن اعمال
است .
يوم الدين
كيفر درخواست رؤيت خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 55 - 9
9 - درخواست مشاهده خداوند در پى درانده كيفر الهى است .
حتى نرى اللّه جهرة فأخذتكم الصعقه
كيفر دردناك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 43 - 9
9 - پروردگار ، هم داراى بخشايش و هم داراى عقابى دردناك است .
إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم
كيفر دروغ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 77 - 12
12 _ بخل ، روى گردانى از حق ، پيمان شكنى و دروغ ، گناه و داراى كيفر
فلما ءاتيهم . .. بخلوا به و تولوا ... بما أخلفوا اللّه ... و بما كانوا يكذبون
كيفر دروغگو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 8 - 11
11 - { قال الصادق ( ع ) : إذا سأل عن صدقه على أىّ وجه قاله ، فيجازى بحسبه فكيف يكون حال الكاذب . . . ;
امام صادق(ع) فرمود: در صورتى كه راستگو، از راستگويى اش سؤال شود كه به چه انگيزه اى بوده است؟ و بر حسب آن جزا داده شود، حال دروغگو چگونه خواهد بود. ..؟}.
كيفر دروغگويان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 10 - 8
8 _ كيفر دمسازان با دروغ ، عذابى است دردناك
و لهم عذاب اليم بما كانوا يكذبون
{باء} در {بما كانوا} سببيه است و {ما} مصدريه مى باشد; يعنى: و لهم
عذاب اليم بسبب كذبهم المستمر.
كيفر دروغگويى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 10 - 1
1 - دوزخ ، پايانى خفّت بار براى دروغ پردازى ها ، استهزاگرى ها و گناه پيشگى كافران
ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. اتّخذها هزوًا ... عذاب مهين . من ورائهم جهنّم
كيفر دزد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 40 - 11
11 _ عقوبت سارقان و آمرزش آنان به صورت توبه و اصلاح خويش ، از جمله مشيت هاى الهى
يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء
مصداق مورد نظر براى {من يشاء}، با توجه به آيات پيشين، زن و يا مردى است كه مرتكب سرقت شود.
كيفر دزد آبخورى پادشاه مصر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 74 - 1،2
1_ كارگزاران يوسف به فرزندان يعقوب اعلام كردند كه در صورت شناسايى سارق ، وى را مجازات خواهند كرد .
قالوا فما جزؤه إن كنتم ك_ذبين
2_ كارگزاران يوسف از متهمان ( فرزندان يعقوب ) خواستند ، تا خودشان كيفر سارق جام پادشاه را تعيين كنند .
قالوا فما جزؤه إن كنتم ك_ذبين
ضمير در {جزاؤه} به سارق جامى شاهى ، كه از جمله هاى قبل استفاده مى شود ، برمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 75 - 1،6
1_ فرزندان يعقوب ، برده شدن را كيفر و مجازات سرقت كننده جام پادشاه دانستند .
قالوا فما جزؤه . .. قالوا جزؤه من وجد فى رحله فهو جزؤه
مفاد جمله {فهو جزؤه} اين
است كه سارق ملك كسى مى شود كه از اموال او دزدى شده است. در {مجمع البيان} آمده است كه: مدت اين استرقاق و ملكيت يك سال بوده است.
6_ { عن على بن موسى الرضا ( ع ) : كانت الحكومة فى بنى اسرائيل إذا سرق أحد شيئاً استرق به ، . . . فقال لهم يوسف : ما جزاء من وجد فى رحله ؟ قالوا : هو جزاؤه . . . ;
از امام رضا(ع) روايت شده است: [قانون] در حكومت بنى اسرائيل چنين بود كه اگر كسى چيزى را مى دزديد، در مقابل آن به بردگى گرفته مى شد . .. پس يوسف به كاروانيان گفت: جزاى كسى كه [آن جام] در بار او يافت شود چيست؟ گفتند: خود او جزاى آن است ... [كه بايد به بردگى گرفته شود]}.
كيفر دزد در دين يعقوب(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 75 - 2
2_ { استرقاق } كيفر سارقان در شريعت يعقوب
فهو جزؤه كذلك نجزى الظ_لمين
جمله {كذلك نجزى الظ_لمين} اشاره به اين مطلب دارد كه آنچه درباره كيفر سارق گفتيم ، مقتضاى آيين ماست.
كيفر دزدى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 33 - 23
23 _ اعدام و بدار آويختن ، مجازات محارب فسادگر در زمين در صورت ارتكاب قتل و غارت
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او يصلبوا
از امام رضا(ع) درباره آيه فوق روايت شده: اذا حارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً . .. و ان قتل و اخذ المال قتل و صلب
... .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 247، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 623، ح 165.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 38 - 6،15
6 _ بريدن دست ، كيفرى مناسب براى دزدان
فاقطعوا ايديهما جزاء بما كسبا
{جزاء} به معنى مقابله كافى در برابر عمل است. (مفردات راغب)
15 _ قطع انگشتان دست از انت ها ، بجز انگشت شست ، مجازات سرقت
و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما
از امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از اينكه دست دزد از كجا بايد قطع شود روايت شده: تقطع الاربع اصابع و تترك الابهام . .. .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 225، ح 17; نورالثقلين، ج1، ص 628، ح 188.
كيفر دزدى در بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 75 - 6،7
6_ { عن على بن موسى الرضا ( ع ) : كانت الحكومة فى بنى اسرائيل إذا سرق أحد شيئاً استرق به ، . . . فقال لهم يوسف : ما جزاء من وجد فى رحله ؟ قالوا : هو جزاؤه . . . ;
از امام رضا(ع) روايت شده است: [قانون] در حكومت بنى اسرائيل چنين بود كه اگر كسى چيزى را مى دزديد، در مقابل آن به بردگى گرفته مى شد . .. پس يوسف به كاروانيان گفت: جزاى كسى كه [آن جام] در بار او يافت شود چيست؟ گفتند: خود او جزاى آن است ... [كه بايد به بردگى گرفته شود]}.
7_ { عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى قوله تعالى ] : { جزاؤه من وجد فى رحله فهو جزاؤه
} : يعنون السنّة التى تجرى فيهم أن يحبسه . . . ;
از امام صادق(ع) درباره سخن خدا كه فرموده: {جزاؤه من وجد فى رحله فهو جزاؤه} روايت شده است: مقصود آنان ، سنت جارى بين آنان بوده كه او را حبس كند . ..}.
كيفر دشمنان انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 10 - 7
7 - ربوبيت خداوند ، مقتضى بعثت پيامبران و عقوبت دشمنان ايشان است .
فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية
كيفر دشمنان خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 13 - 4
4 _ عذاب شديد الهى ، كيفر ستيزه جويان با خدا و رسول
و من يشاقق اللّه و رسوله فإن اللّه شديد العقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 45 - 16
16- { عن أبى عبدالله ( ع ) سئل عن قول الله : { أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض } قال : هم أعداء الله و هم يمسخون و يقذفون و يسيخون فى الأرض ;
از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند {أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض} سؤال شد، حضرت در پاسخ فرمود: آنان دشمنان خداوندند. آنان مسخ شده و هدف قرار مى گيرند و در زمين فرو مى روند}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 28 - 1
1 - آتش دوزخ ، كيفر و سزاى دشمنان خدا است .
ذلك جزاء أعداء اللّه النار
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 4 - 3
3 - كيفر هاى دنيوى ، ناكافى براى مجازات ستيزكنندگان با خدا و رسول او
و لولا أن كتب اللّه عليهم الجلاء . .. و لهم فى الأخرة عذاب النار . ذلك بأن_ّهم ش
كيفر دشمنان دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 26 - 10
10 _ هزيمت و شكست ، فرجام شوم و كيفر قطعى براى تمامى كافران و دشمنان ايستاده در برابر دين الهى
و عذّب الذين كفروا و ذلك جزاء الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 26 - 12،13
12- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول الله : { فأتى الله بنيانهم من القواعد } قال : كان بيت غدر يجتمعون فيه ;
از امام باقر(ع) روايت شده است كه درباره قول خدا {فأتى الله بنيانهم من القواعد} فرمود: [آن بنيان] خانه خيانتى بود كه در آن اجتماع مى كردند}.
13- { عن ابى جعفر ( ع ) فى قوله : { قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بنيانهم من القواعد } فخّر عليهم السقف من فوقهم و أتاهم العذاب من حيث لايشعرون قال : بيت مكرهم أى ماتوا فألقاهم الله فى النار . . . ;
از امام باقر(ع) روايت شده است كه درباره قول خدا {. .. فأتى الله بنيانهم من القواعد...} فرمود: مقصود اين است كه خدا خانه مكرشان را ويران كرد; يعنى، مردند و خدا آنان را در آتش افكند}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22
- 9 - 13
13 - آتش سوزان ، كيفر كفرپيشگان و تمام كسانى كه در راستاى منحرف ساختن مردم از راه خدا و دين او تلاش مى كنند .
و من الناس من يج_دل . .. و نذيقه يوم القي_مة عذاب الحريق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 25 - 2
2 - گرفتارى كافران و دشمنان دين خدا ، در دام افراد وسوسه كننده و اغواگر ، كيفر الهى براى آنان است .
و قيّضنا لهم قرناء فزيّنوا لهم
از اين كه خداوند تعيين هم نشين اغواگر را براى كافران به خود نسبت داده (قيّضنا)، مطلب ياد شده استفاده مى شود.
كيفر دشمنان فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 10 - 6،9
6 - ميخكوب كردن به زمين هنگام مجازات ، شيوه فرعون در سركوب مخالفان
و فرعون ذى الأوتاد
ممكن است فرعون از آن جهت به {ذى الأوتاد} توصيف شده باشد كه مخالفان خود را، به چهار ميخ مى كشيد و شكنجه مى داد.
9 - { عن أبان الأحمر قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { و فرعون ذى الأوتاد } لأىّ شىء سمّى ذاالأوتاد ؟ قال : لأنّه كان إذا عذّب رجلاً بسطه على الأرض على وجهه و مدّ يديه و رجليه فأوتدها بأربعة أوتاد فى الأرض و ربّما بسطه على خشب منبسط فوتّد رجليه و يديه بأربعة أوتاد ثمّ تركه على حاله حتّى يموت فسمّاه اللّه عزّوجلّ { فرعون ذى الأوتاد } لذلك ;
از ابان احمر روايت شده كه گفت: از امام صادق(ع) درباره اين سخن
خداوند عزّوجلّ {و فرعون ذى الأوتاد} پرسيدم: براى چه چيز ذى الاوتاد ناميده شد؟ فرمود: براى اين كه وقتى مردى را شكنجه مى داد، او را بر صورت بر زمين مى خواباند و دست ها و پاهايش را مى كشيد و با چهار ميخ در زمين مى كوبيد و چه بسا او را روى چوب پهنى مى خواباند و چهار دست و پاى او را با چهار ميخ مى كوبيد آن گاه او را به همان حال رها مى كرد تا بميرد. پس خداوند عزّوجلّ از اين جهت او را فرعون ذى الاوتاد ناميد}.
كيفر دشمنان محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 13 - 4
4 _ عذاب شديد الهى ، كيفر ستيزه جويان با خدا و رسول
و من يشاقق اللّه و رسوله فإن اللّه شديد العقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 4 - 3
3 - كيفر هاى دنيوى ، ناكافى براى مجازات ستيزكنندگان با خدا و رسول او
و لولا أن كتب اللّه عليهم الجلاء . .. و لهم فى الأخرة عذاب النار . ذلك بأن_ّهم ش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 14 - 6،9
6 - خداوند ، مراقب كردار مخالفان پيامبر ( ص ) و در كمين آنان است .
ألم تر . .. إنّ ربّك لبالمرصاد
9 - تهديد مخالفان پيامبر ( ص ) و سركوب آنان از سوى خداوند ، جلوه ربوبيت او بر پيامبر ( ص ) و در راستاى تدبير امور رسالت آن حضرت است .
ربّك
فعل
{رَبَّ}، زمانى به كار مى رود كه شخص اداره كارى را به دست گيرد و به تدبير آن برخيزد (مصباح). بر اين اساس كلمه {ربّ}، به معناى مدبّر است و اضافه آن به ضميرى كه خطاب به رسول اكرم(ص) مى باشد، بيانگر تأثير كار خداوند در شؤون پيامبرى آن حضرت است.
كيفر دشمنى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 103 - 24
24 _ آتش دوزخ ، سرانجام تفرقه و دشمنى انسان ها نسبت به يكديگر *
و كنتم على شفا حفرة من النار فانقذكم منها
محتمل است منظور از {النار}، آتش دوزخ باشد.
كيفر دشمنى با آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 59 - 1
1 - كيفر مخالفت هاى لجوجانه و عنادآميز با آيات الهى ، از دست دادن استعداد هدايت است .
ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون . كذلك يطبع اللّه على قلوب الذين لايعلمو
{طبع} همانند {ختم}، در لغت، به معناى {اثر پديد آمده از نقش (مهر داراى خطوط برجسته)} است و مجازاً، در بستن و مهر و موم كردن چيزى استعمال مى شود (مفردات راغب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 16 - 7
7 - استكبار و عناد در برابر آيات الهى ، موجب استحقاق كيفر دنيوى
فاستكبروا . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون . فأرسلنا عليهم ريحًا
كيفر دشمنى با انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 50 - 5
5 - مخالفت عمدى و ستيزه جويانه كافران با پيامبران
، موجب دوزخى شدن و محروميت آنان از تخفيف در عذاب الهى
قالوا أَوَ لم تك تأتيكم رسلكم بالبيّن_ت قالوا بلى قالوا فادعوا و ما دع_ؤا الك_فر
اعتراف كافران دوزخى به اين كه به پيامبران و دلايل روشن آنان دست يافته بودند، نشان مى دهد كه مخالفت آنان با تعاليم آسمانى، از روى عمد و ستيزه جويانه بوده است و همين موجب دوزخى شدن و محروميت آنان از تخفيف در عذاب گرديد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 39 - 7
7 _ عذاب استيصال ، كيفر تكذيب پيامبران الهى و رويارويى با ايشان
بل كذبوا . .. فانظر كيف كان عقبة الظلمين
كيفر دشمنى با توحيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 13 - 8
8 - مخالفت با دعوت توحيدى پيامبر ( ص ) ، موجب استحقاق كيفر دنيوى
فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود
كيفر دشمنى با خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 25 - 9
9 - امت هايى از جن و انس در گذشته تاريخ بر اثر دشمنى با خداوند ( شركورزى ، انكار رسالت پيامبران و . . . ) به عذاب الهى گرفتار شدند .
و حقّ عليهم القول فى أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 4 - 9
9 - معارضه و ستيز با خداوند ، داراى كيفرى سخت و سهمگين
و من يشاقّ اللّه فإنّ اللّه شديدالعقاب
كيفر دشمنى با
محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 115 - 1
1 _ دشمنى و مخالفت با رسول خدا ( ص ) ، موجب عذاب جهنم
و من يشاقق الرسول . .. نوله ما تولى و نصله جهنم و ساءت مصيراً
{يشاقق} از ماده {شقق}، به معناى مخالفت كردن و دشمنى نمودن است. (مجمع البيان).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 42 - 9
9 _ مشركان ، به دليل مقاومت و خيره سرى در برابر دعوت پيامبر ( ص ) ، به عذاب و كيفر الهى تهديد شدند .
و سوف يعلمون حين يرون العذاب من أضلّ سبيلاً
جمله {و سوف يعلمون حين يرون العذاب. ..} براى تهديد مشركان لجوج به عذاب، بيان شده است و اين عذاب هم مى تواند در دنيا باشد (مانند شكست سخت آنان به دست مسلمانان در جنگ بدر) و هم مى تواند عذاب اخروى باشد.
كيفر دشمنى با معجزه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 156 - 5
5 - مبارزه خصمانه با معجزات الهى ، درپى دارنده كيفرى سخت
و لاتمسّوها بسوء فيأخذكم عذاب يوم عظيم
كيفر دنياطلبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 86 - 3
3 - برگزيدن دنيا در قبال از دست دادن آخرت ، در پى دارنده عذابى تخفيف ناپذير است .
أولئك . .. فلا يخفف عنهم العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 108 - 4
4- مهر شدن قلب و قواى شنوايى
و بينايى ( محروميت از درك حقايق ) ، كيفر ترجيح دهندگان زندگى دنيا بر آخرت
استحبّوا الحيوة الدنيا . .. أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 28 - 25
25- غفلت از ياد خدا ، كيفر الهى براى دنياگرايان دل بسته به جلوه هاى مادّى است .
تريد زينة الحيوة الدنيا و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا
توصيف دنيازدگان به كسانى كه قلب شان از ياد خدا غافل است، گوياى ارتباط غفلت قلب با دنيازدگى است و اسناد اغفال به خداوند (اغفلنا) كيفر بودن آن را مى رساند.
كيفر دنياطلبى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 179 - 10
10 _ عالمان دينى دنيادوست و هواپرست و تكذيب كنندگان آيات الهى ، اهل دوزخند .
لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه . .. و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً
برداشت فوق مقتضاى ارتباط آيه مورد بحث با آيات پيشين است.
كيفر دنيوى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 114 - 23
23 - گنهكاران علاوه بر عذاب اخروى ، در خطر گرفتار شدن به عقوبت هاى دنيوى نيز هستند .
لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الأخرة عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 9 - 9
9 _ عقوبت دنيوى و اخروى در كمين پايمال كنندگان حقوق يتيمان
وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم . .. فليتّقوا اللّه
جمله {وليخش . .. }، اشاره به كيفر دنيوى است و جمله {فليتّقوا اللّه} (از خدا
بترسيد)، دلالت بر استحقاق عقوبت اخروى دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 33 - 17
17 _ اجراى حدود و مجازات هاى دنيوى ، مستلزم رهايى از عذاب اخروى نيست .
لهم خزى فى الدنيا و لهم فى الاخرة عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 5 - 3
3 _ ستمگرى امتهاى پيشين، عامل نابودى آنان با كيفرهاى دنيوى (عذاب استيصال) شد.
كم من قرية أهلكنها . .. قالوا إنا كنا ظلمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 14 - 4
4 _ آتش دوزخ كيفرى بس سهمگينتر از عقوبت هاى الهى در دنيا
ذلكم فذوقوه و أن للكفرين عذاب النار
استفاده از كلمه ذوق (چشيدن) درباره عذاب دنيا، در مقابل عذاب دوزخ، بيانگر اين است كه عقوبتهاى دنيوى تنها مضمضه اى از عقوبت و مقدمه اى براى عذاب اصلى و كامل كه همان عذاب دوزخ است، مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 33 - 4
4 - كيفر و عذاب خداوند در آخرت ، بزرگ تر و با عظمت تر از عذاب و كيفر دنيوى او است .
و لعذاب الأخرة أكبر
كيفر دنيوى ابليس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 35 - 2
2- طرد از درگاه الهى و گرفتار شدن به لعن و نفرين ابدى ، كيفر دنيوى ابليس
فإنك رجيم . و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15
- ص - 38 - 78 - 2
2 - طرد از درگاه خداوند و گرفتار شدن به لعن و نفرين ابدى ، كيفر دنيوى ابليس
فإنّك رجيم . و إنّ عليك لعنتى إلى يوم الدين
خداوند در هشت آيه بعد، ابليس را به عذاب جهنم تهديد و محكوم كرد. اين نكته مى رساند كه طرد و نفرين ابليس _ آن هم با آمدن قيد {إلى يوم الدين} _ مربوط به كيفر دنيايى او است.
كيفر دنيوى اشاعه فحشا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 19 - 7
7 - حكم خداوند مبنى بر كيفر دنيوى و اخروى اشاعه دهندگان فحشا و سخت گيرى نسبت به آنان ، ناشى از علم و آگاهى او به حكمت و پيامد كار ها و رفتار ها است .
إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخرة و اللّه ي
برداشت ياد شده بر اساس اين نكته است كه مفعول {يعلم} و {تعلمون} حكمت و پيامد همين حكم باشد; يعنى، شما نمى دانيد كه چرا خداوند تا اين اندازه نسبت به اشاعه فحشا، واكنش سخت نشان مى دهد و حكمت اين سخت گيرى چيست؟ تنها خداوند به آن آگاهى دارد.
كيفر دنيوى اصرار بر كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 23
23 _ تهديد أكيد خداوند بر كيفر سخت دنيوى و اخروى منافقان صدر اسلام ، در صورت امتناع آنان از توبه و پافشارى بر مواضع كفرآميز توطئه گرانه خود
فإن يتوبوا . .. و إن يتولوا يعذبهم اللّه عذاباً أليماً
فى الدنيا و الأخرة
كيفر دنيوى اقوام پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 5 - 10
10 -تمامى اقوام تكذيب گر ( چون قوم نوح ) ، به خاطر مبارزه با حق ( تعاليم پيامبران ) ، در دنيا مورد عقوبت وكيفر الهى قرار گرفتند .
كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ليدحضوا به الحقّ فأخذتهم
كيفر دنيوى بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 152 - 2
2 _ خداوند ، گوساله پرستان بنى اسرائيل را به پديد آوردن ذلتى شديد در زندگى دنيوى آنان تهديد كرد .
إن الذين اتخذوا العجل سينالهم . .. ذلة فى الحيوة الدنيا
كيفر دنيوى تبعيد انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 77 - 2
2- تبعيد رسولان الهى ، داراى عقوبت سخت دنيوى
إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً سنّة من قد أرسلنا قبلك من رسلنا
كيفر دنيوى حق ناپذيران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 2
2- انسان هاى ناسپاس و روى گردان از حق ، هيچ گاه و در هيچ شرايطى ، از عذاب و كيفر دنيوى خداوند ، در دريا و خشكى در امان نيستند .
فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى
كيفر دنيوى رهبران گمراهى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 97 - 7
7 - پيشوايان گمراهى ، با مجازات دنيوى از مجازات اخروى معاف نخواهند شد .
فى الحيوة
. .. لامساس و إنّ لك موعدًا لن تخلفه
كيفر دنيوى سامرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 97 - 6
6 - سامرى علاوه بر كيفر دنيوى ، مجازاتى حتمى و تخلف ناپذير نيز در آخرت خواهد داشت .
لك فى الحيوة . .. و إنّ لك موعدًا لن تخلفه
{موعد} در معانى {وعده}، {زمان وعده} و {مكان وعده} استعمال مى شود و مقصود از آن برحسب ظاهر، عذاب موعود در قيامت است.
كيفر دنيوى ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 83 - 7
7_ جوامع ستمگر ، در معرض گرفتار شدن به كيفر هاى دنيوى و در خطر هدف قرار گرفتن سنگ هاى عذاب
و ما هى من الظ_لمين ببعيد
{هى} مى تواند به قريه يا قريه هايى كه از سياق كلام برمى آيد، باز گردد و مى تواند به {حجارة} در آيه قبل ارجاع شود. معناى جمله {و ما هى ...} بنابر احتمال دوم چنين است: آن سنگهاى كذايى دور از ستمگران نيست; يعنى، ستمگران در معرض چنين عذابهايى اند و آن گونه سنگها براى آنان مهياست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 61 - 14
14- مصلحت بقاى حيات در زمين ، مهمتر از مصلحت عقوبت دنيوى ظالمان
و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم ما ترك عليها من دابّة و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 25 - 14
14 - انحراف از حق و تجاوز به حقوق ديگران در محيط مسجد
الحرام ، گناهى است بس بزرگ و كج روان و ستم كاران بايد در انتظار كيفر سخت دنيوى باشند .
و من يرد فيه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب أليم
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مقصود از {عذاب أليم} كيفر دنيوى نيز باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 47 - 4
4 - بيشتر ظالمان ، بى خبر از كيفر هاى دنيوى و اخروى خويش
و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون
كيفر دنيوى ظلم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 40 - 6
6 - ظلم و بيدادگرى ، پى آمدى شوم و سرنوشتى هلاكت بار در دنيا
فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ فانظر كيف كان ع_قبة الظ_لمين
كيفر دنيوى عصيانگران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 66 - 4
4 - امت هاى گنهكار و متمرد از فرمان خدا ، در خطر گرفتار شدن به كيفر هاى دنيوى و سرنوشتى شوم
فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها
كيفر دنيوى عمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 188 - 8
8 _ ترك عمل به وظيفه و ادعاى انجام آن و انتظار ستايش در برابر عملى كه انجام نشده ، ناپسند و موجب عذاب دنيا و آخرت است .
و يحبّون ان يحمدوا . .. فلا تحسبنّهم بمفازة من العذاب و لهم عذاب اليم
تكرار كلمه عذاب دلالت بر اين دارد كه آنها به دو عذاب گرفتار مى شوند، و به نظر مى رسد يكى از آن دو،
عذاب دنيوى و ديگرى عذاب اخروى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 185 - 5
5 _ دريافت برخى از پاداش ها و جزاى اعمال در غير قيامت ( دنيا و برزخ ) *
و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة
كلمه {انّما}، دريافت كامل پاداش و جزا را منحصر به روز قيامت مى كند، لذا مفهوم آن، دريافت برخى از جزا و پاداش در غير روز قيامت است و مراد از غير قيامت، مى تواند دنيا و يا برزخ و يا هر دو باشد.
كيفر دنيوى فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 16 - 2
2 - مؤاخذه سخت و سنگين فرعون در دنيا از سوى خداوند
فأخذن_ه أخذًا وبيلاً
{وبيل} به معناى وخيم و سنگين است (مصباح المنير).
كيفر دنيوى فرعونيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 99 - 4
4_ جزايى كه در دنيا نصيب فرعونيان شد ، عطيه اى شوم و نيز سزايى كه در آخرت بدان خواهند رسيد ، سزايى ناميمون است .
و أُتبعوا فى ه_ذه لعنة و يوم القي_مة بئس الرفد المرفود
در آيه شريفه ، سزا و كيفر تحكماً و از روى استهزا به {رفد} (عطيه و بخشش) تشبيه شده است.
كيفر دنيوى قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 5 - 10
10 -تمامى اقوام تكذيب گر ( چون قوم نوح ) ، به خاطر مبارزه با حق ( تعاليم پيامبران ) ، در دنيا مورد عقوبت وكيفر الهى قرار گرفتند
.
كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ليدحضوا به الحقّ فأخذتهم
كيفر دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 13 - 2
2 _ مخالفت و دشمنى مشركان مكه با خدا و رسول او مايه فرمان الهى به سركوبى و نابودى آنان
ذلك بأنهم شاقوا اللّه و رسوله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 48 - 19
19 _ شكست كافران جنگ بدر نمودى از عقوبت شديد خداوند براى آنان
و اللّه شديد العقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 70 - 7،9
7 _ هلاكت امت هاى كفرپيشه گذشته تاريخ ، نمودى از قدرت خدا بر كيفر دنيوى منافقان و كافران هر عصر
ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت
9 _ كيفر دنيوى و اخروى كافران و منافقان ، از سنت هاى ثابت الهى
أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 40 - 11
11_ حسابرسى و مجازات كفرپيشگان و منكران رسالت در دنيا
و علينا الحساب
از آن جا كه مقصود از تهديدهاى اشاره شده در اين آيه عذابهاى دنيوى است ، معلوم مى شود مراد از حساب در جمله {علينا الحساب} نيز حسابرسى در دنياست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 73 - 3
3 - چشاندن بخشى از كيفر دنيايى به كافران ، نمودى از رحمت الهى و وسيله اى
براى هدايت آنان
ردف لكم بعض الذى تستعجلون . و إنّ ربّك لذو فضل على الناس
همان طور كه در آيه پيش گفته شد، مراد از {الذى تستعجلون} مى تواند تنها عذاب دنيوى باشد. بنابراين عبارت {بعض الذى تستعجلون} به معناى گوشه اى از مجازات دنيايى است. با توجه به مطلب ياد شده مى توان گفت كه يادآورى بذل و رحمت الهى بر مردم، پس از بيان {ردف لكم بعض الذى تستعجلون} از آن جهت است كه مشاهده گوشه اى از مجازات الهى، بيدارگر و هشدار دهنده است; برخلاف نزول تمامى عذاب كه در آن مجالى براى توبه و انابه باقى نمى ماند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 13 - 11
11- وجود كيفر هاى دنيوى براى بسيارى از كافران ، افزون بر عذاب اخروى آنان
و الذين كفروا . .. و النار مثوًى لهم . و كأيّن من قرية ... أهلكن_هم
از ارتباط اين آيه با آيه قبل، استفاده مى شود كه خداوند تمامى كيفر كافران را به آخرت واننهاده و آنان را در دنيا به كلى رها نساخته است; بلكه بسيارى از آنان را به كيفر كفرشان هلاك ساخته و مى سازد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 47 - 6،7
6 - كافران ، گرفتار كيفر هاى دنيوى و بيشتر آنان ، غافل از منشأ گرفتارى هاى خويش *
للذين ظلموا عذابًا . .. و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون
در صورتى كه {عذاباً دون ذلك} نظر به كيفر دنيوى داشته باشد، احتمال مى رود كه {أكثرهم لايعلمون} به اين معنا باشد كه كافران به
رغم ابتلا به اين كيفرهاى الهى، معمولاً توجه ندارند كه علت آن، كفر ايشان است.
7 - كيفر هاى دنيوى و برزخى كافران ، سبك تر از كيفر اخروى آنان *
و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك
برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {دون} به معناى پايين تر و خفيف تر باشد و {دون ذلك} اشاره به عذاب دنيوى يا برزخى داشته باشد.
كيفر دنيوى كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 133 - 1
1 _ خداوند فرعونيان را پس از اعلام صريحشان بر ايمان نياوردن به موسى ( ع ) ، به عذاب هاى متعدد گرفتار ساخت .
فما نحن لك بمؤمنين. فأرسلنا عليهم ... ءايت مفصلت
كيفر دنيوى كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 2
2- انسان هاى ناسپاس و روى گردان از حق ، هيچ گاه و در هيچ شرايطى ، از عذاب و كيفر دنيوى خداوند ، در دريا و خشكى در امان نيستند .
فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم . .. أم أمنتم أن يعيدكم فيه تارة أخرى
كيفر دنيوى گرايش به ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 75 - 5
5- كمترين تمايل به كافران از سوى رهبران دينى ، گناهى نابخشودنى و داراى كيفرى مضاعف در دنيا و آخرت
لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً. إذًا لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف الممات
كيفر دنيوى گناه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 55 - 11
11 - احتمال تحقق
عقوبت و عذاب گناه در دنيا
فأخذتكم الصعقة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 6 - 16
16 _ انحطاط و نابودى بسيارى از تمدنها پيش از اسلام به سبب گناه و ستيز با حق
ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم . ... فأهلكنهم بذنوبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 45 - 10
10- ارتكاب برخى از گناهان ، عذاب دنيوى در پى دارد .
أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب
كيفر دنيوى گناهكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 55 - 12
12 - گنهكاران ، از گرفتار شدن به عقوبت هاى دنيوى در امان نبوده و نبايد احساس مصونيت كنند .
فأخذتكم الصعقة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 66 - 4
4 - امت هاى گنهكار و متمرد از فرمان خدا ، در خطر گرفتار شدن به كيفر هاى دنيوى و سرنوشتى شوم
فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 85 - 30
30 - گنهكاران علاوه بر عذاب اخروى در خطر گرفتار شدن به كيفر هاى دنيوى نيز هستند .
فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 114 - 23
23 - گنهكاران علاوه بر عذاب اخروى ، در خطر گرفتار شدن به عقوبت هاى دنيوى نيز هستند .
لهم فى الدنيا
خزى و لهم فى الأخرة عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 26 - 10
10 _ امكان گرفتارى گناهكاران به عقوبت گناهشان در دنيا
فانها محرمة عليهم اربعين سنة يتيهون فى الارض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 25 - 5
5 - دنيا ، سرايى نيست كه در آن بتوان گنه كاران را به كيفر گناهانشان رساند .
يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ
{يومئذ} ظرف و متعلق به {يوفّيهم} است. بنابراين تقديم آن بر {يوفّيهم} يا به خاطر اهتمام به ذكر {قيامت} و يا براى بيان حصر مى باشد. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال دوم است; زيرا در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: تنها در آن روز (قيامت) است نه روزى ديگر (دنيا) كه خداوند، جزاى آنان را به صورت تام و كامل خواهد داد.
كيفر دنيوى محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 33 - 16
16 _ مجازات دنيوى محاربان و فسادانگيزان در مقايسه با مجازات اخروى آنان ، بسى اندك و ناچيز است .
ذلك لهم خزى فى الدنيا و لهم فى الاخرة عذاب عظيم
تصريح به بزرگى عذاب محاربان در آخرت در مقابل كيفر دنيوى آنان، گوياى برداشت فوق است.
كيفر دنيوى مشركان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 42 - 5
5 - كيفر دنيوى خداوند درباره مشركان ، پس از اتمام حجت بر آنان است .
أو نرينّك الذى وعدن_هم
از اين كه خداوند تحقق كيفر خويش را پس از ابلاغ وعده
عذاب به مشركان (وعدناهم) مطرح مى كند، مطلب بالا استفاده مى شود.
كيفر دنيوى مشركان مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 14 - 1
1 _ سركوبى و شكست مشركان در بدر ، عقوبت دنيوى آنان
ذلكم فذوقوه و أن للكفرين عذاب النار
{كم} در {ذلكم} خطاب به مشركان و {ذا} اشاره به شكست و سركوبى آنان دارد. و {ذلكم} مبتدا و خبر آن به قرينه فراز بعد _ {و أن للكافرين ... } _ {عقابكم فى الدنيا} است.
كيفر دنيوى مفسدان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 33 - 16
16 _ مجازات دنيوى محاربان و فسادانگيزان در مقايسه با مجازات اخروى آنان ، بسى اندك و ناچيز است .
ذلك لهم خزى فى الدنيا و لهم فى الاخرة عذاب عظيم
تصريح به بزرگى عذاب محاربان در آخرت در مقابل كيفر دنيوى آنان، گوياى برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 8 - 11
11- ذلّت و شكست ، مجازات دنيوى فسادانگيزان و عذاب حهنّم ، كيفر اخروى آنان است .
لتفسدنّ فى الأرض . .. و إن عدتم عدنا و جعلنا جهنّم للك_فرين حصيرًا
كيفر دنيوى مكذبان انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 64 - 5
5 _ خداوند ، قوم نوح ( ع ) را به خاطر تكذيب آياتش ، با غرق كردن در آب به هلاكت رساند .
و أغرقنا الذين كذبوا بايتنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد -
13 - 40 - 11
11_ حسابرسى و مجازات كفرپيشگان و منكران رسالت در دنيا
و علينا الحساب
از آن جا كه مقصود از تهديدهاى اشاره شده در اين آيه عذابهاى دنيوى است ، معلوم مى شود مراد از حساب در جمله {علينا الحساب} نيز حسابرسى در دنياست.
كيفر دنيوى منافقان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 66 - 14
14 _ منافقان توطئه گر ، مستحق كيفر و مجازات دنيوى اند و عدم اعمال آن نسبت به برخى از آنان از جانب خداوند ، به اقتضاى مصلحت است . *
إن نعف عن طائفة منكم نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين
مراد از عفو و عذاب، مى تواند بخشش و كيفر دنيوى باشد نه اخروى ; در اين صورت به حكم عقل، عفو از يك گروه به خاطر مصلحتى صورت گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 70 - 7،9
7 _ هلاكت امت هاى كفرپيشه گذشته تاريخ ، نمودى از قدرت خدا بر كيفر دنيوى منافقان و كافران هر عصر
ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت
9 _ كيفر دنيوى و اخروى كافران و منافقان ، از سنت هاى ثابت الهى
أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 82 - 2
2 _ شادى اندك و رنج طولانى منافقان در دنيا ، بازتاب عملكرد آنان و كيفر الهى براى ايشان
فليضحكوا قليلا و ليبكوا كثيراً جزاء بما كانوا
يكسبون
برداشت فوق بدين احتمال است كه خنده و گريه در {فليضحكوا قليلا و ليبكوا كثيراً} هر دو مربوط به دنيا باشد.
كيفر دنيوى منحرفان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 25 - 14
14 - انحراف از حق و تجاوز به حقوق ديگران در محيط مسجد الحرام ، گناهى است بس بزرگ و كج روان و ستم كاران بايد در انتظار كيفر سخت دنيوى باشند .
و من يرد فيه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب أليم
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مقصود از {عذاب أليم} كيفر دنيوى نيز باشد.
كيفر دنيوى يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 64 - 21
21 _ دشمنى و كينه يهود با يكديگر ، كيفر و عقوبت دنيوى آنان
و القينا بينهم العدوة و البغضاء إلى يوم القيمة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 118 - 4
4- تحريم برخى از حلال ها بر يهود ، كيفر و بازتاب عملكرد ظالمانه خود آنان بود نه برخاسته از ستم الهى .
و على الذين هادوا حرّمنا . .. و ما ظلمن_هم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون
كيفر دوستى با كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 144 - 11
11 _ كيفر الهى ، فرجام شوم دوستى با كافران و پذيرش سلطه آنهاست .
لاتتخذوا الكفرين أولياء . .. ان تجعلوا اللّه عليكم سلطناً مبيناً
حجت آشكار خداوند، حكايت از اين دارد كه مقتضى كيفر و عقاب براى چنين افرادى فراهم است.
كيفر دين ستيزان
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 12 - 2
2 - تكذيب گران دين ستيز ، به آتش برافروخته در قيامت گرفتار خواهند بود .
و جحيمًا
كيفر دين فروشان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 175 - 2
2 - دين فروشان و كتمان كنندگان حقايق كتاب هاى آسمانى ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة
كيفر دين فروشى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 77 - 18
18 _ علماى اهل كتاب به خاطر سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مستحق عذاب دردناك خداوند در قيامت
و من اهل الكتاب . .. انّ الذين يشترون ... و لهم عذاب اليم
كيفر ذلت بار ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 93 - 17
17 _ ظالمان نمى توانند خود را از مهلكه مردن و عذاب خواركننده پس از آن رهايى بخشند.
و الملئكة باسطوا أيديهم أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون
جمله {أخرجوا انفسكم} خطاب ملائكه به ظالمان است، كه اگر مى توانيد خود را از اين مهلكه نجات بخشيد. اين سخن ملائكه از سر استهزا و بيان عجز ظالمان است.
كيفر ربا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 275 - 16،17
16 _ بازگشت به رباخوارى پس از آگاهى از حرمت آن ، موجب جاودانگى در آتش
فمن جاءه موعظة . .. و من عاد فاولئك
اصحاب النّار هم فيها خالدون
جمله {فمن جاءه موعظة} به اين معناست كه حكم الهى به او ابلاغ شود; يعنى پس از بيان حكم، به آن آگاهى يابد. گفتنى است جمله {و من عاد} در برداشت فوق، بازگشت به رباخوارى تفسير شده است.
17 _ اعتقاد به همگونى بيع و ربا پس از بيان ربا و حكم آن ، موجب جاودانگى در آتش
قالوا انّما البيع . .. و من عاد فاولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون
در برداشت فوق متعلق {عاد}، پندار غلط همسانى بيع و ربا گرفته شده است، بنابراين جمله {و من عاد . .. } به اين معناست: اگر كسى پس از بيان حكم الهى درباره ربا، همچنان بر اين پندار باشد كه بيع همانند رباست در آتش مخلّد خواهد بود. چون وى در حقيقت كافر است.
كيفر رباخوارى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 131 - 3،8
3 _ آتش دوزخ ، در انتظار كافران و رباخواران ، و آماده براى آنان
لا تاكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
8 _ همگونى عذاب رباخواران با عذاب كافران
لا تاكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
كيفر رضايت به گناه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - شمس - 91 - 14 - 17
17 - { عن ابن نُباتة قال : سمعت أميرالمؤمنين ( ع ) على منبر الكوفة يقول : . . .أيّها الناس إنّما عَقَر ناقةَ صالح واحد فأصابهم اللّه بعذابه بالرضا و آية ذلك قوله عزّوجلّ { . . .فعقروها فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم فسوّيها . .
. } ;
اَصْبَغ بن نُباتَة گويد: شنيدم از اميرالمؤمنين(ع) كه بر منبر كوفه مى فرمود: {. ..اى مردم! همانا ناقه صالح را يك نفر [از قوم ثمود ]پى كرد; ولى خداوند همه آن قوم را به عذاب خود دچار كرد; چون به كار آن شخص راضى بودند و دليل اين مطلب سخن خداوند _ عزّوجلّ _ است {...فعقروها فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم فسوّاها...}».
كيفر رهبران ظالم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 124 - 10
10 _ ذلت و خوارى، كيفر استكبار سردمداران مجرم است.
أكبر مجرميها . .. و إذا جاءتهم ءاية ... سيصيب الذين أجرموا صغار عنداللّه
كيفر رهبران ظلم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 206 - 11،12
11 _ هيچ كيفرى جز عذاب جهنّم ، نمى تواند حاكمان مفسد ، سرسخت ، متكبّر و مغرور را رام كند .
و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنم
12 _ جهنّم ، كيفر حاكمان مفسد ، سرسخت و حق ناپذير
و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنّم
كيفر رهبران فاسد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 28 - 6
6- رهبران و سردمداران فاسد و اغواگر درخور سرزنش و كيفرند .
ألم تر إلى الذين . .. و أحلّوا قومهم دار البوار
از اينكه خداوند در بيان سرنوشت شوم اقوام و ملتهاى ناسپاس و كافر، رهبران آنها را مورد بحث قرار داد (أحلّوا قومهم . ..)، استفاده مى شود كه جرم آنان بيش از ديگر مردم بوده و سزاوار سرزنش و كيفرى افزونترند.
كيفر رهبران منافقان
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 67 - 8
8 _ امكان عفو عناصر غير اصلى و خط گيرنده نفاق و غير قابل بخشش بودن جرم عناصر اصلى و خط دهنده *
إن نعف عن طائفة . .. نعذب طائفة ... بعضهم من بعض
{بعضهم من بعض} تحت تأثير بودن برخى از منافقان از برخى ديگر را افاده مى كند و نيز اين آيه تفسير آيه قبل مى باشد و علت عفو گروهى و كيفر گروهى ديگر را بيان مى نمايد.
كيفر رهبران نفاق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 66 - 8
8 _ سردمداران جريان نفاق و عاملان اصلى جرم و تبهكارى در جامعه ، غير قابل بخشش و مستحق مجازات
إن نعف عن طائفة منكم نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين
تعليل عذاب دسته اى از منافقان، به اينكه اينان گروه مجرم و تبهكارند _ در برابر عفو گروهى ديگر _ مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه: سردمداران جريان نفاق و عاملان اصلى جرم، شايسته بخشش نبوده و بايد مجازات شوند.
كيفر رياكار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 38 - 3
3 _ عذاب خواركننده الهى ، كيفر انفاق كنندگان رياكار
و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً. و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس
بنابر اينكه {الذين} عطف بر {الكافرين} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 39 - 9
9 _ خداوند ، كيفردهنده بخيلان و رياكاران و پاداش دهنده انفاق كنندگان مخلص
الذين يبخلون . .. و انفقوا ... و
كان اللّه بهم عليماً
هدف از بيان علم و آگاهى خداوند پس از بيان ايمان و بخل، تهديد بخيلان و رياكاران به كيفر، و پاداش دهى به مؤمنان انفاق كننده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 40 - 4
4 _ كيفر بخيلان و رياكاران ( عذاب ، محروميت از محبت خداوند ، همراهى با شيطان ) ، بازتاب عمل خود آنان است ، نه ستمى از جانب خداوند .
انّ اللّه لا يحبّ . .. الذين يبخلون ... و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس ... و
جمله {انّ اللّه . .. } مى تواند پاسخى باشد براى اين سؤال كه چرا خداوند مردم را به عذاب و ... مبتلا مى كند. خداوند مى فرمايد اين عذابها ناشى از ستم او نيست، بلكه دستاورد خود بخيلان است.
كيفر زنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 15 - 6،7،11،14،15،17،18
6 _ كيفر فحشا ( زنا ، مساحقه ) ، مشروط به انجام آن از روى اختيار است .
و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم
7 _ حبس ابد ، كيفر فحشاى زنان شوهردارى كه شوهرشان مسلمان باشد .
و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنَّ فى البيوت حتّى يتوفيهنّ الموت
چنانچه مراد از {كُم}، مردان مسلمان باشند ; ظاهراً مقصود از {نساء} همسران آنان خواهد بود. بنابراين، حكم مذكور، شامل زنان بى شوهر نخواهد شد.
11 _ كيفر حبس ابد براى زنا و همجنس بازى زنان ، مشروط به شهادت چهار مرد مسلمان است .
و الّتى يأتين الفاحشة . .. فاستشهدوا عليهنّ اربعة منكم فان شهدوا
چون مخاطبان
{منكم} مسلمان هستند، معلوم مى شود كه شاهد در مورد فحشا، بايد مسلمان باشد و چون ضمير مذكّر به كار رفته، معلوم مى شود كه گواهان بر زنا و همجنس بازى بايد مرد باشند.
14 _ نويد خداوند به نسخ كيفر زنا ( حبس ابد )
و الّتى يأتين الفاحشة . .. فامسكوهنّ ... او يجعل اللّه لهنّ سبيلاً
15 _ وعده خداوند به جعل كيفرى خفيفتر از حبس ابد براى زنانى كه مرتكب زنا و يا مساحقه شوند .
حتّى يتوفّيهنّ الموت او يجعل اللّه لهُنّ سبيلا
جمله {او يجعل اللّه . .. }، حاكى است كه كيفر ديگر براى زن زناكار جعل خواهد شد ; و لام در {لهنّ}، مشعر به اين است كه آن كيفر خفيفتر از حبس ابد مى باشد.
17 _ حكم خدا ( شلاق ) در مورد فحشاى زنان ، ناسخ حكم حبس ابد در مورد آنان
والّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنّ فى البيوت حتى يتوفيهنّ الموت او يج
امام صادق (ع) درباره {سبيل} در آيه فوق فرمود: منسوخة و السبيل هو الحدود.
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 227، ح 60 ; تفسير برهان، ج 1، ص 353، ح 2.
18 _ حبس ابد و محروميت از گفتگو و همنشينى ، كيفر منسوخ شده فحشاى زنان
فامسكوهنّ فى البيوت
امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: هذه منسوخة . .. كانت المرأة ... ادخلت بيتاً و لم تحدث و لم تكلّم و لم تجالس و اوتيت فيه بطعامها و شرابها حتى تموت ... .
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 227، ح 61 ; نورالثقلين، ج 1، ص 456، ح 124.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3
- نساء - 4 - 16 - 3،4
3 _ تفاوتِ كيفر فحشاى زنان شوهردار و بى شوهر
و الّتى يأتينَ الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنّ فى البيوت ... و الّذان يأتيانها
با توجّه به برداشت قبل و توضيح آن.
4 _ كيفر فحشا ( لواط و زنا ) ، مشروط به انجام آن از روى اختيار است .
و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما
كيفر زناكار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 15 - 1،3
1 _ كيفر زن در صورت ارتكاب زنا ، حبس ابد است .
و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنَّ فى البيوت
{الفاحشة} به معناى كار زشت است و الف و لام آن اشاره به عمل خاصى است كه به مناسبت مورد، مراد از آن زناست و مى تواند مساحقه را نيز شامل شود.
3 _ زن زناكار و همجنس باز در صورتى كه مسلمان باشد ، به حبس ابد محكوم مى شود .
و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم
چنانچه {كُم} خطاب به جامعه اسلامى باشد، مراد از {نساء} زنان مسلمان خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 16 - 5
5 _ لزوم تداوم ايذاى مرتكبين فحشا ( لواط و زنا ) تا احراز توبه و اصلاح آنان *
فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما
در برداشت فوق، جمله {فان تابا . .. فاعرضوا} عطف بر {فاذوهما} و متفرع بر آن شده است و مى رساند كه پايان آزار، توبه آنان است. بنابراين آزار آنان بايد همچنان ادامه داشته باشد تا توبه كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
12 - نور - 24 - 2 - 1،2،4
1- صد ضربه شلاق با تازيانه چرمى ، كيفر هر يك از زن و مرد زناكار
الزانية والزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة
{جلد} (مصدر {اجلدوا}) گاهى به معناى {زدن با تازيانه چرمى} و گاهى به معناى {بر پوست بدن كسى با تازيانه زدن} مى آيد. برداشت ياد شده براساس كاربرد اول است.
2- صد ضربه تازيانه بر پوست بدن هر كدام از زن و مرد زناكار ، كيفر كردار ناپسند آنان
الزانية والزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة
4- تساوى زن و مرد در حدود و كيفر زنا ( صد تازيانه )
الزانية و الزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 3 - 7
7 - ممنوعيت ازدواج زناكاران با مؤمنان ، يكى ديگر از كيفر هاى الهى درباره آنان
الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة و الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك
برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه آيه فوق و آيه پيشين، در مقام بيان كيفر گناه زنا است و در واقع بيانگر اين نكته است كه گناه زنا، داراى دو كيفر دنيوى است: 1_ صد ضربه شلاق، 2_ محروميت از ازدواج با مؤمنان.
كيفر زنان منافق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 67 - 3
3 _ همگونى زنان و مردان منافق ، در مجازات و كيفر جرم نفاق
نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين. المنفقون و المنفقت بعضهم من بعض
كيفر زناى باكره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 15
- 19
19 _ صد تازيانه و يك سال تبعيد ، كيفر فحشاى زنان باكره و صد تازيانه و رجم ، كيفر فحشاى زنان غير باكره
او يجعل اللّه لهُنّ سبيلا
رسول خدا (ص) فرمود: قد جعل اللّه لهن السبيل البكر بالبكر جلد مأة و تغريب عام و الثيب بالثيب جلد مأة و الرجم.
_______________________________
مجمع البيان، ج 3، ص 34 ; نورالثقلين، ج 1، ص 456، ح 122.
كيفر زناى محصنه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 16 - 3
3 _ تفاوتِ كيفر فحشاى زنان شوهردار و بى شوهر
و الّتى يأتينَ الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنّ فى البيوت ... و الّذان يأتيانها
با توجّه به برداشت قبل و توضيح آن.
كيفر سامرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 97 - 4
4 - قطع رابطه با مردم و منزوى و مطرود جامعه شدن ، كيفرى سزاوار براى سامرى
قال فاذهب فإنّ لك . .. لامساس
لام در {لك} بر استحقاق سامرى دلالت دارد و با توجه به {نبذتها} (در آيه قبل) مى توان گفت: رانده شدن از جامعه، كيفرى مناسب براى گناه دور انداختن آثار رسالت از سوى سامرى است.
كيفر سخت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 27 - 3
3- كيفر سخت منافقان به هنگام مرگ ، براساس علم الهى به نهان كارى هاى خائنانه آنان
و اللّه يعلم إسرارهم . فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة
از ارتباط عبارت {فكيف إذا. ..} _ كه بيانگر كيفر سخت منافقان است _ با ذيل آيه قبل (واللّه يعلم إسرارهم) استفاده مى شود
كه علم و آگاهى خداوند، پشتوانه كيفر منافقان به هنگام مرگ شان، خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 16 - 15
15 - بازگشت به گناه ، پس از اظهار توبه ، داراى عقوبتى سنگين *
و إن تتولّوا كما تولّيتم من قبل يعذّبكم عذابًا أليمًا
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه سنگينى كيفر متخلّفان از آن جهت باشد كه اينان پس از تخلّف نخست، اظهار پشيمانى كردند و اين بار بر آنان اتمام حجت شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 16 - 2،4
2 - مؤاخذه سخت و سنگين فرعون در دنيا از سوى خداوند
فأخذن_ه أخذًا وبيلاً
{وبيل} به معناى وخيم و سنگين است (مصباح المنير).
4 - عصيان و سرپيچى در برابر دعوت پيامبران ، موجب مؤاخذه سخت الهى است .
فعصى فرعون الرسول فأخذن_ه أخذًا وبيلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 7
7 - كسانى كه خود را از رهنمود هاى خداوند و تذكرات قرآن بى نياز مى پندارند ، كافر و سزاوار سخت ترين كيفرهايند .
قتل الإنس_ن ما أكفره
اين آيه و آيات بعد را مى توان با آيات پيشين، مرتبط دانست; در اين صورت حرف {ال} در {الإنسان} عهد ذكرى بوده و اشاره به {من استغنى} در آيات قبل خواهد بود.
كيفر سخت كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 15 - 4
4 - مؤاخذه سخت كافران و چشم پوشى از خطاى مؤمنان ، برخاسته از سلطه خداوند بر
تمام هستى است .
إنّ بطش ربّك . .. و هو الغفور الودود . ذوالعرش
كيفر سخن بيجا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 79 - 4
4- گفته ها و ادعا هاى بى اساس در مورد كفر و ايمان و آثار آنها ، داراى عقوبت و عذاب
سنكتب ما يقول و نمدّ له من العذاب
كيفر سستى در نماز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ماعون - 107 - 4 - 5
5 - { قال رسول اللّه ( ص ) الصلاة عماد الدين . . . من ترك أوقاتها يدخل الويل و الويل واد فى جهنّم كما قال اللّه تعالى . . . { فويل للمصلّين . الذين هم عن صلاتهم ساهون . . . } ;
رسول خدا(ص) فرمود: نماز ستون دين است . .. هر كس وقت هاى نماز را [اعتنا نكرده و نماز را در آنها] ترك كند، داخل ويل مى گردد و {ويل} درّه اى است در جهنم. همان طورى كه خداوند تعالى فرموده: فويل للمصلّين . الذين هم عن صلاتهم ساهون}.
كيفر سوءاستفاده از اماكن غيرمسكونى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 29 - 5
5 - افرادى كه بخواهند از قانون جواز و ورود به خانه هاى غير مسكونى سوء استفاده كنند و نيتى جز بهره بردارى از آنها داشته باشند ، به كيفر الهى تهديد شده اند .
ليس عليكم أن تدخلوا بيوتًا غير مسكونة . .. و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون
جمله {و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون}
_ كه علم همه جانبه و فراگير الهى به نهان و آشكار انسان را به وى يادآورى مى شود _ هشدارى است به كسانى كه احكام ياد شده را رعايت نكنند و يا از آنها سوء استفاده كنند.
كيفر سوگند دروغ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 77 - 24
24 _ كسانى كه قسم دروغ مى خورند ، در آخرت نصيبى نداشته و عذابى دردناك در انتظار آنان است .
انّ الّذين . .. و ايمانهم ثمناً قليلاً
امام صادق (ع)، در ضمن شمارش گناهان كبيره فرمود: و اليمين الغموس ; لأنّ اللّه عز و جلّ يقول {انّ الذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم ثمنا قليلا اولئك لا خلاق لهم فى الاخرة . .. }.
_______________________________
عيون اخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 287، ح 33 ; نورالثقلين، ج 1، ص 355، ح 195.
كيفر شايعه پراكنى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 60 - 20
20 - شايعه پراكنى و برهم زدن آرامش روانى مردم ، كيفرى سخت دارد .
و المرجفون فى المدينة لنغرينّك بهم ثمّ لايجاورونك فيها إلاّ قليلاً
كيفر شديد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 7 - 16
16 - كيفر و مجازات الهى ، سخت و سهمگين است .
إنّ اللّه شديد العقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 6
6 - كفران نعمت ، مايه استحقاق شديدترين عقوبت ها است .
قتل الإنس_ن ما أكفره
مراد از {كفر} در {ماأكفره} ممكن است كفران نعمت هاى
خداوند باشد كه آيات بعد به بعضى از آنها اشاره دارد. نفرين {قتل الإنسان} در معناى عرفى آن _ كه بيان استحقاق شديدترين عقوبت ها مى باشد _ استعمال شده است.
كيفر شرك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 221 - 17
17 _ سرانجامِ شرك ، جهنّم است .
اولئك يدعون الى النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 48 - 14
14 _ شرك ، از گناهان كبيره و موجب گرفتارى به آتش دوزخ
انّ اللّه لا يغفر ان يشرك به
امام صادق (ع) در معرّفى و شمارش گناهان كبيره فرمود: . .. و هنّ ممّا اوجب اللّه عز و جل عليهن النّار قال اللّه عزّ و جل: {انّ اللّه لا يغفر ان يشرك به ... }.
_______________________________
عقاب الاعمال "مترجم"، ص 525، ح 1، باب عقاب من اتى الكبائر ; نورالثقلين، ج 1، ص 488، ح 292.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 52 - 3
3 _ كسانى كه حقانيّت اسلام را مى پوشانند و راه شرك را بهتر از آن مى نمايانند ، مورد لعن الهى هستند .
الم تر الى الذين . .. يقولون هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلا. اولئك الّذين لعنه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 116 - 1
1 _ شرك ، انحراف و لغزش غير قابل آمرزش
إنّ اللّه لا يغفر ان يشرك به
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 22 - 4
4 _ بازخواست
و محاكمه مشركان در قيامت به سبب شريك پنداشتن براى خداوند
أين شركاؤكم الذين كنتم تزعمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 4
4 _ جنيان نيز همانند آدميان، در صورت تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر و شرك، در معرض مجازاتهاى الهى هستند.
قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 59 - 18
18 _ نوح ، نگران مبتلا شدن قومش به كيفر دنيوى ( طوفان ) بر اثر شركورزى و ترك پرستش خداوند
إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم
بر اساس اين احتمال كه مراد از {يوم عظيم} زمان طوفان نوح باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 65 - 13
13 _ هود برحذردارنده قوم خويش از گرفتار شدن به عذاب هاى الهى به سبب پرستش نكردن خداى يكتا و پرهيز نكردن از گرايش هاى شرك آلود
أفلاتتقون
{اتقاء} مصدر {تتقون} به معناى گرفتن حفاظ براى دورى از مكروه و مانع شدن از رسيدن مكروه است. در اينجا به مناسبت مورد و تأييد آيات بعد (همانند آيه 70)، مراد از مكروه، عذابهاى الهى است، يعنى: أفلا تتقون عذاب اللّه.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 94 - 1
1_ خداوند ، در پى اصرار مردم مدين بر شركورزى و نپذيرفتن تعاليم شعيب ( ع ) ، آنان را به عذابى سخت گرفتار ساخت .
و لما جاء أمرنا
مراد از {أمر} عذاب نازل شده بر قوم
شعيب است. اضافه آن به ضمير {نا} حكايت از بزرگى آن عذاب دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 112 - 16
16_ طغيان و سركشى در برابر خدا و گرايش به شرك و پرستش غير خدا ، عقوبت و كيفر الهى را درپى دارد .
و لاتطغوا إنه بما تعملون بصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 61 - 4
4- عقوبت افترا به خدا و شرك ، به قدرى شديد و سنگين است كه در صورت وقوع ، همه جنبندگان را فرا مى گيرد .
بربّهم يشركون . .. كنتم تفترون . و يجعلون لله البن_ت ... و لو يؤاخذ الله الناس ب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 19 - 5
5 - شرك و انكار ربوبيت خدا ، گناهى نابخشودنى و گرفتار كننده به آتش دورخ است .
فالذين كفروا قطّعت لهم ثياب من نار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 117 - 8
8 - شرك ، گناهى بزرگ و داراى كيفرى ويژه در نزد پروردگار
و من يدع مع اللّه . .. فإنّما حسابه عند ربّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 23 - 3
3 - شرك و هم نشينى و هم فكرى با مشركان ستم پيشه ، عامل دخول در دوزخ
احشروا الذين . .. يعبدون . من دون اللّه فاهدوهم إلى صرط الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37
- 35 - 1
1 - عذاب دوزخ ، كيفر شرك و استكبار ، در مقابل كلمه توحيد
إنّهم كانوا إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّاللّه يستكبرون
برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {إنهم كانوا إذا. ..} تعليل براى جملات پيشين است كه در آنها از دوزخى بودن كافران و مشركان سخن به ميان آمده بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 39 - 2
2 - عذاب دردناك دوزخ ، كيفرى عادلانه و متناسب با رفتار شرك آلود و استكبار در برابر حق
العذاب الأليم . و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 47 - 8
8 - شرك و ظلم ، گناهى بس بزرگ و پيام دار عذابى سخت و فوق تصور بشر
و بدا لهم من اللّه ما لم يكونوا يحتسبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 19 - 6
6 - شركورزى و تكذيب پيامبران الهى ، درپى دارنده آتش دوزخ است .
و يوم يحشر أعداء اللّه إلى النار
از ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه در مورد تكذيب پيامبران بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 25 - 9
9 - امت هايى از جن و انس در گذشته تاريخ بر اثر دشمنى با خداوند ( شركورزى ، انكار رسالت پيامبران و . . . ) به عذاب الهى گرفتار شدند .
و حقّ عليهم القول فى أمم قد خلت من قبلهم
من الجنّ و الإنس
كيفر شرك ستيزى در دوران اصحاب كهف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 20 - 2
2- كيفر روى گردانى از آيين شرك در عصر اصحاب كهف ، سنگ سار شدن بود .
إنّهم إن يظهروا عليكم يرجموكم
از جمله معانى ذكر شده براى {رجم} سنگ سار كردن است.
كيفر شرك عبادى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 3 - 15
15 - شرك و عبادت ناخالص خداوند ، امرى محكوم و مورد مؤاخذه الهى
أولياء ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى إنّ اللّه يحكم بينهم فى ما هم فيه
كيفر شرك مسيحيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 30 - 12
12 _ يهود و نصارا ، به دليل اعتقاد شرك آميزشان ( فرزند خدا خواندن عزير و مسيح ) مستحق كيفر مرگ
و قالت اليهود عزير ابن اللّه . .. قتلهم اللّه أنى يؤفكون
كيفر شرك يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 30 - 12
12 _ يهود و نصارا ، به دليل اعتقاد شرك آميزشان ( فرزند خدا خواندن عزير و مسيح ) مستحق كيفر مرگ
و قالت اليهود عزير ابن اللّه . .. قتلهم اللّه أنى يؤفكون
كيفر شعر باطل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 227 - 14
14 - ترويج باطل و مبارزه با دين در قالب شعر ، ظلم بوده و داراى عقوبتى سخت است .
و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. و
سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون
كيفر شك در قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 17 - 16
16_ شك و شبهه در راستى و درستى قرآن ، مايه گرفتار شدن به آتش دوزخ است .
فالنار موعده فلاتك فى مرية منه
كيفر شناسى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 25 - 18،19
18_ زندانى كردن مجرمان و شكنجه و آزار آنان در مصر باستان و عصر يوسف ( ع ) ، امرى معمول و متداول بود .
إلا أن يسجن أو عذاب أليم
19_ قصد تجاوز به همسران اشراف در مصر باستان ، موجب مجازات و كيفر بود .
ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا إلا أن يسجن أو عذاب أليم
كيفر شهوترانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 28 - 11
11 _ انسان ، ناتوان از تحمل عواقب انحراف از حدود الهى در روابط جنسى
و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلا عظيماً . .. خلق الانسان ضعيفاً
جمله {خلق الانسان ضعيفاً} مى تواند بيانگر علت لزوم پيروى از احكام الهى در ازدواج و اجتناب از پيروى هواپرستان باشد. يعنى قوانين الهى، جوامع را سبكبار خواهد كرد و انحراف از آن موجب مشقت خواهد شد و انسان توان تحمل آن مشقتها را ندارد.
كيفر شياطين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 9 - 3
3 - شياطين ، موجوداتى مكلف و مسؤول و مورد كيفر و بازخواست الهى
و لهم عذاب واصب
برداشت ياد شده از مبتلا شدن به عذاب
و كيفر الهى به دست مى آيد; زيرا كيفر و عذاب بدون تكليف و مسؤوليت، معقول نيست.
كيفر شيطان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 63 - 9
9- دوزخ ، كيفرى كامل و بى كم و كاست براى شيطان و پيروان او
فإن جهنّم جزاؤكم جزاءً موفورًا
{موفور} از ريشه {وفر} به معناى تام و بى نقص است (مفردات راغب).
كيفر صدّ از سبيل الله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 161 - 21
21 _ ظلم ، جلوگيرى از راه خدا ، به ناحق خوردن مال مردم ، موجب عقوبت هاى دنيوى و عذاب اخروى
فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً
كيفر صيد در شنبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 166 - 1
1 _ خداوند يهوديان ايله را به خاطر شكستن قانون روز شنبه با صيد ماهى ، به بوزينگانى مطرود مبدّل ساخت .
فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم كونوا قردة خسئين
{عتوّ} (مصدر عتوا)، به معناى عصيان و سركشى است. مراد از {ما نهوا عنه} صيد ماهى در روز شنبه است.
كيفر طراحان توطئه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 11 - 19
19 - طراحان و عاملان اصلى گناه و توطئه ، سزاوار كيفر و عقوبتى سخت تر و شديدتر از ديگر گناه كاران و توطئه گران
لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم والذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم
كيفر طراحان گناه
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 11 - 19
19 - طراحان و عاملان اصلى گناه و توطئه ، سزاوار كيفر و عقوبتى سخت تر و شديدتر از ديگر گناه كاران و توطئه گران
لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم والذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم
كيفر طرد مؤمنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 30 - 3،6
3_ همگان ، حتى پيامبران الهى ، در صورت طرد مؤمنان و ارتكاب گناه ، مستحق كيفر و مجازات الهى اند .
من ينصرنى من الله إن طردتهم
6_ استحقاق عذاب الهى به خاطر طرد مؤمنان ، حقيقتى كه همگان به دريافت و فهم آن توانايند .
من ينصرنى من الله إن طردتهم أفلاتذكّرون
كيفر طغيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 112 - 16
16_ طغيان و سركشى در برابر خدا و گرايش به شرك و پرستش غير خدا ، عقوبت و كيفر الهى را درپى دارد .
و لاتطغوا إنه بما تعملون بصير
كيفر طغيانگران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 8 - 5
5 - بازگشت انسان ها به خداوند و به كيفر رسيدن طغيان گران ، جلوه هاى ربوبيت خداوند و در راستاى تدبير امور انسان ها است .
ربّك
ضمير خطاب در {ربك}، ممكن است خطاب به هر كس باشد كه سخن را مى شنود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 16 - 5
5 - گناهان زبانى و عملى طغيان گران ، گرفتار سازنده
آنان به كيفرى ذلت آفرين
ليطغى . .. ناصية ك_ذبة خاطئة
{كذب} از مصداق هاى گناه زبانى مى باشد و {خطا}، گناه عملى و يا شامل زبانى و عملى است.
كيفر طلااندوزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 34 - 10
10 _ آنان كه طلا و نقره مى اندوزند و از انفاق آن در راه خدا ، امتناع مىورزند ، مستحق عذابى دردناكند .
و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم
كيفر ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 95 - 11
11 - خداوند ، ستمكاران را به سزاى اعمالشان خواهد رساند .
و اللّه عليم بالظلمين
هدف از بيان آگاهى خداوند به ستمكاران، تهديد آنان به عذاب مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 151 - 20
20 _ آتش دوزخ ، جايگاه و فرجام شوم ستم پيشگان
و ماويهم النّار و بئس مثوى الظّالمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 182 - 12
12 _ مجازات نكردن ستمگران ، ظلم بر ستمديدگان است .
ذوقوا عذاب الحريق . .. ذلك بما قدّمت ايديكم و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد
برداشت فوق مبتنى است بر احتمال اوّل (عطف {انّ اللّه . .. } بر {ما قدّمت})، است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 10 - 7
7 _ آتشى سوزان و برافروخته ، فرجام پايمال كنندگان اموال يتيمان
انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً .
.. و سيصلون سعيراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 29 - 11
11 _ آتش همواره دوزخ ، جزاى ستمگران و كيفرى مناسب براى آنان
فتكون من اصحب النار و ذلك جزؤا الظلمين
{جزاء} در لغت به معنى كيفر و پاداشى است كه كافى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 134 - 2
2 _ احضار ظالمان در قيامت و بازخواست و كيفر ايشان از وعده هاى تخلف ناپذير خداوند
و ينذرونكم لقاء يومكم هذا . .. إن ما توعدون لأت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 41 - 4
4 _ گرفتار شدن ستمكاران به آتش دوزخ، سنت خداوند در كيفر آنان
و كذلك نجزى الظلمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 54 - 13
13 _ در نظام جزايى خداوند ، حتى به ستمگران هم ظلم نخواهد شد .
و لو أن لكل نفس ظلمت . .. قضى بينهم بالقسط و هم لايظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 18 - 6
6_ كيفر و مجازات ستمگران ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .
أُول_ئك يعرضون على ربهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 83 - 3
3_ كيفر ستم كاران و گنه پيشگان ، مقتضاى ربوبيت خداوند و در جهت تدبير امور انسانهاست .
مسوّمة عند ربك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 102 - 2
2_ امت
هاى ستم پيشه ( جوامع كفرپيشه و مشرك ) در خطر گرفتار شدن به عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال هستند .
و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 92 - 8
8_ عقوبت و سرزنش كسانى كه در حق آدمى ستم كرده اند پس از اعترافشان به گناه و توبه از آن ، به دور از شأن نيكوكاران است .
لاتثريب عليكم اليوم
{اليوم} ظرف و متعلق به {تثريب} است و مراد از آن زمانى است كه برادران يوسف به خطاى خويش اعتراف نموده و از گناه خود توبه كردند (و إن كنّا لخاطئين).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 42 - 5
5- تأخير كيفر اصلى ظالمان به روز قيامت ، از سنت هاى خداوند است .
و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 61 - 2
2- مورد عقوبت قرار گرفتن انسان هاى ظالم ، نتيجه عمل خود آنان است .
و لو يؤاخذ الله الناس بظلمهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 103 - 7،8
7- كيفر الهى به هنگام نزول ، فراگير همه ظالمان و همراهان و ياوران آنان است .
فأغرقن_ه و من معه جميعًا
8- خداوند ، ستمگران و شريكان آنان را در ستم ، همسان كيفر مى دهد .
فأغرقن_ه و من معه جميعًا
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مراد از {و من معه}
ياران و شريكان فرعون در ستم باشند نه صرفاً همراهان وى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 29 - 7
7- جهنم ، كيفر تمامى ستمگران است .
نجزيه جهنّم كذلك نجزى الظ_لمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 11 - 1
1 - تنها ظالمان و گنه كاران در معرض خطر كيفر و عقاب الهى
إنّى لايخاف لدىّ المرسلون . إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنَا
از مفهوم {لايخاف لدىّ المرسلون} استفاده مى شود كه غير از رسولان، هيچ شخص ديگرى از عقاب الهى در امان نيست. عبارت {إلاّ من ظلم...} استثنا از اين مفاد است; يعنى، همه ظالمان در معرض خطر قرار دارند، مگر كسانى كه ستم كردند ولى آن را با انجام خوبى ها جبران نمودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 42 - 1
1 - ستم پيشگان و تجاوزگران به حقوق مردم ، سزاوار پيگرد ، مؤاخذه و مجازات مى باشند .
إنّما السبيل على الذين يظلمون الناس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 17 - 5
5 - خلود در آتش ، جزاى ستمكاران و ظالمان
أنّهما فى النار خ_لدَين فيها و ذلك جزؤا الظ_لمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 31 - 10
10 - رحمت و لطف خداوند به مؤمنان و كيفر و عذاب ظالمان از سوى او ، براساس علم و حكمت او است .
إنّ اللّه كان عليمًا حكيمًا . يدخل من يشاء فى رحمته و الظ_لمين
أعدّ لهم عذابًا أ
برداشت ياد شده، بر اين فرض مبتنى است كه جمله {يدخل من يشاء. ..}، خبر براى {إنّ} در {إنّ اللّه} و جمله {كان اللّه عليماً حكيماً}، معترضه و يا حال باشد. بر اين اساس توصيف خداوند به علم و حكمت، اشاره به اين دارد كه كار خدا (رحمت يا عذاب)، مبتنى بر علم و حكمت است.
كيفر ظالمان دوران ذوالقرنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 87 - 4
4- ذوالقرنين ، به ايمان آوردن ظالمان ساحل دريا و دست برداشتن آنان از ظلم و فساد ، اميدوار بود و در مجازات آنان شتابى نداشت .
قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه
حرف {سوف} براى آينده است و فعل هاى شرط ({آمن} و {عمل}) در آيه بعد، قرينه اين است كه ذى القرنين، به احتمال ايمان آوردن ظالمان، در مجازات آنان تعجيل نكرده است.
كيفر ظالمانه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 131 - 2
2 _ هلاك جوامع بشرى، بدون فرستادن هدايت براى ايشان، كارى ظالمانه و به دور از ساحت قدس الهى است.
ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم
{بظلم} مى تواند حال براى {ربك} باشد. در اين صورت معناى جمله چنين مى شود: خداوند از روى ظلم جامعه ناآگاه را هلاك نمى كند. بنابراين هلاكت در صورت عدم ابلاغ كارى ظالمانه است.
كيفر ظلم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 95 - 11
11 - خداوند ، ستمكاران را به سزاى اعمالشان خواهد رساند .
و اللّه عليم بالظلمين
هدف از بيان
آگاهى خداوند به ستمكاران، تهديد آنان به عذاب مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 30 - 1،2
1 _ قتل و آدمكشى از سر ظلم و تجاوز ، موجب گرفتارى به عذاب دوزخ
و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً فسوف نُصليه ناراً
در برداشت فوق {ذلك} اشاره به {قتل نفس} گرفته شده است.
2 _ تصرف به ناحق در اموال ديگران از سر ظلم و تجاوز ، موجب گرفتارى به آتش دوزخ
و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً فسوف نُصليه ناراً
بنابر اينكه {ذلك} اشاره به {لا تاكلوا} و يا مجموع {لا تاكلوا . .. و لا تقتلوا} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 33 - 21
21 _ حاكم اسلامى ، وظيفه دار برگزيدن يكى از مجازات هاى چهارگانه محارب ، با رعايت تناسب بين مجازات و جنايت وى
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او ينفوا من الارض
از امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق روايت شده: ذلك الى الامام يفعل به ما يشاء، قلت: فمفوض ذلك اليه؟ قال: لا، و لكن نحو الجناية.
_______________________________
كافى، ج 7، ص 246، ح 5; نورالثقلين، ج 1، ص 622، ح 164.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 6 - 6
6 _ ستمگران و اعراض كنندگان از قوانين دين، علاوه بر عذابهاى دنيوى به عذابهاى آخرت نيز گرفتار خواهند شد.
و كم من قرية أهلكنها . .. إنا كنا ظلمين. فلنسئلن الذين أرسل
إليهم
هدف از بيان بازجويى در قيامت، تهديد ظالمان به عذابهاى اخروى است،$و كلمه {فاء} در {فلنسئلن} بيانگر آن است كه عذابهاى دنيا پايان مجازات آنان نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 165 - 9
9 _ ترك نهى از منكر و سكوت در برابر منحرفان و فسق و ستمگرى ، داراى كيفرى شديد است .
أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 22 - 23
23- ستمگرى در پى دارنده عذابى بس دردناك
إن الظ_لمين لهم عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 27 - 8
8- افزايش گمراهى ، كيفر و پيامد ستم پيشگى است .
و يضلّ الله الظ_لمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 43 - 4
4- ظلم ، گناهى بزرگ و نابخشودنى و موجب كيفر سخت الهى در قيامت است .
يعمل الظ_لمون . .. ليوم تشخص فيه الأبص_ر . مهطعين مقنعى رءوسهم لايرتدّ إليهم طرف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 47 - 8
8 - شرك و ظلم ، گناهى بس بزرگ و پيام دار عذابى سخت و فوق تصور بشر
و بدا لهم من اللّه ما لم يكونوا يحتسبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 51 - 9
9 - ناتوانى انسان ها در دنيا ، از دفع عذاب الهى و پيامد هاى هلاكت بار ستم خويش
و الذين
ظلموا من ه_ؤلاء سيصيبهم سيّئات ماكسبوا و ما هم بمعجزين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 42 - 3
3 - ظلم و تجاوز به حقوق مردم _ حتى انسان هاى غير مؤمن _ امرى ناشايست و سزاوار پيگرد و انتقام است .
إنّما السبيل على الذين يظلمون الناس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 45 - 22
22 - ظلم و ستمگرى ، موجب جاودانگى انسان در آتش دوزخ است .
ألا إنّ الظ_لمين فى عذاب مقيم
كيفر ظلم جاهلانه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 131 - 9
9 _ خداوند، ستم و گناهى را كه از سر غفلت و ناآگاهى باشد، كيفر نمى دهد.
أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون
كيفر عجب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 188 - 11
11 _ عذاب دردناك الهى در انتظار خودپسندان و علاقه مندان به ستايش بيجا و چاپلوسى
لا تحسبنّ الّذين يفرحون . .. و يحبّون ... بمفازة ... و لهم عذاب اليم
كيفر عصيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 196 - 21،24
21 _ سرپيچى از انجام كامل اعمال حج ، موجب گرفتار شدن به مجازات سخت الهى
و اتمّوا الحج . .. و اعلموا انّ الله شديد العقاب
24 _ عدم رعايت تقوا و سرپيچى از تكاليف الهى ، موجب عقاب شديد خداوند
و اتمّوا الحج . .. و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه شديد العقاب
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 210 - 1،3،4،11
1 _ تسليم نشدن در برابر اوامر خداوند و پيروى از شيطان ، موجب عذاب الهى
ادخلوا فى السّلم كافة . .. هل ينظرون الا ان يأتيهم اللّه فى ظلل
{ان ياتيهم اللّه}، كنايه از عذاب الهى است ; به قرينه {فان اللّه عزيز حكيم} در آيه سابق.
3 _ ابر ها ، از ابزار نزول عذاب الهى براى متمرّدان
ان يأتيهم اللّه فى ظلل من الغمام
4 _ عذاب الهى بر متمرّدان ، با پوشش رحمت
هل ينظرون الا ان يأتيهم اللّه فى ظلل من الغمام
با توجّه به اينكه ابر، مظهر رحمت خداوند است ; امّا در آيه مزبور، به عنوان وسيله اى براى عذاب الهى معرّفى شده است.
11 _ تهديد خداوند ، نسبت به كسانى كه تسليم فرمان هاى الهى نيستند و از شيطان پيروى مى كنند .
و لا تتبعوا خطوات . .. هل ينظرون الا ان يأتيهم ... و الى اللّه ترجع الأمور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 281 - 2
2 _ قيامت ، هنگامه اى عظيم و دهشتناك براى نابكاران
و اتّقوا يوماً ترجعون فيه الى اللّه
آوردن {يوماً} به صورت نكره، اشاره به عظمت آن روز دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 286 - 8،27
8 _ مؤمنان در صورت انجام ندادن تكاليف الهى ، بر اثر فراموشى يا خطا و اشتباه ، خود را مستحق مؤاخذه مى دانند .
ربّنا لا تؤاخذنا ان نيسنا او اخطأنا
درخواست گذشت از مؤاخذه، اعترافى ضمنى به استحقاق مؤاخذه است.
27
_ امت هاى گذشته به علّت خطا و نسيان نسبت به تكاليف الهى ، مورد مؤاخذه و عقوبت قرار مى گرفتند .
لا تؤاخذنا ان نسينا او اخطأنا و لا تحمل علينا اصراً كما حملته على الّذين من قبلن
اميرالمؤمنين (ع): . .. و كانت الامم السالفة اذا نسوا ما ذكّروا به فتحت عليهم ابواب العذاب ... و اذا اخطأوا اخذوا بالخطأ و عوقبوا عليه ...
_______________________________
احتجاج طبرسى، ج 1، ص 328 ; نورالثقلين، ج 1، ص 306، ح 1227.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 152 - 26
26 _ سستى در نبرد با دشمن ، نزاع و پراكندگى و تخلف از دستورات فرماندهى ، گناه و موجب استحقاق عقاب
حتّى اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنكم
ظاهر كلمه عفو اين است كه گناهى صورت گرفته باشد و گناه در اين مورد همان سستى و نزاع و سرپيچى از دستورات فرماندهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 180 - 15
15 _ تناسب عذاب و عقوبت اخروى ، با گناه و عصيان
سيطوّقون ما بخلوا به يوم القيمة
طوق شدن اموال بخيلان بر گردن آنان به دليل دلدادگى و وابستگى شديد آنان به اموال مى باشد، و اين حاكى از تناسب عذاب آخرت با گناه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 14 - 9،10
9 _ عذاب هميشگى و خواركننده ، كيفر سركشى از فرامين خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود الهى
و من يعص اللّه و رسوله . .. و
له عذاب مهين
10 _ نافرمانى خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود ، آنگاه كه از روى سركشى باشد ، موجب خلود در آتش است . *
و من يعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهين
كلمه {مهين} به معناى خواركننده است و چون عذابهاى الهى متناسب با گناه آدمى است، بنابراين مراد از عصيان، نافرمانى از سر طغيان و سركشى مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 97 - 19
19 _ جهنّم ، جايگاه گنهكارانى كه به سبب ماندن در سلطه مشركان و ترك عمدى هجرت ، قادر بر اداى تكاليف الهى نباشند .
الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها فاولئك مأويهم جهنّم و ساءت مصيراً
بنابر اينكه توبيخ، به جهت عمل نكردن به تكاليف باشد، نه خصوص ترك هجرت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 172 - 12
12 _ سرپيچى از بندگى خدا از سر تكبر و خودبرتربينى ، در پى دارنده مجازات هاى الهى
و من يستنكف عن عبادته و يستكبر فسيحشرهم إليه جميعاً
در برداشت فوق {واو} در {و يستكبر} واو جمع گرفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 26 - 2،4
2 _ محروميت قوم موسى ( ع ) از تسلط بر سرزمين مقدس و سكونت در آن ، پيامد و كيفر فسق و سرپيچى آنان از فرمان موسى ( ع )
إنّا لن ندخل ابداً . .. فانها محرمة عليهم
جمله {فانها محرمة . ..}، تفريع بر نافرمانى آنان از دستور موسى(ع) است، نه
اينكه متفرع بر نفرين او (فافرق بيننا ...) باشد.
4 _ سرگردانى قوم موسى ( ع ) در بيابان ، پيامد و كيفر فسق و سرپيچى آن از فرمان موسى ( ع )
إنّا لن ندخلها . .. يتيهون فى الارض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 80 - 16
16 _ جاودانگى عذاب بنى اسرائيل به خاطر عصيان گرى ، تجاوزپيشگى ، ترك نهى از منكر ، و پذيرش ولايت كافران
ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون. كانوا لايتناهون ... و فى العذاب هم خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 165 - 8
8 _ تخلف از احكام الهى و مداومت بر آن ، فسق و ظلم و در پى دارنده كيفر شديد الهى است .
و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 166 - 1
1 _ خداوند يهوديان ايله را به خاطر شكستن قانون روز شنبه با صيد ماهى ، به بوزينگانى مطرود مبدّل ساخت .
فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم كونوا قردة خسئين
{عتوّ} (مصدر عتوا)، به معناى عصيان و سركشى است. مراد از {ما نهوا عنه} صيد ماهى در روز شنبه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 112 - 16
16_ طغيان و سركشى در برابر خدا و گرايش به شرك و پرستش غير خدا ، عقوبت و كيفر الهى را درپى دارد .
و لاتطغوا إنه بما تعملون بصير
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 63 - 14
14- كيفر امتهايى كه به دعوت انبيا جواب مساعد ندادند ، عذاب دردناك است .
و لهم عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 5 - 5
5- كيفر الهى براى انسان ها ، پس از اقدام آنان به تجاوز و سركشى است .
و قضينا إلى بنى إسرءيل فى الكت_ب لتفسدنّ فى الأرض مرّتين . .. فإذا جاء وعد أُول_
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 18 - 10
10- { عن إبن عباس أن النبى ( ص ) قال : معنى الأية من كان يريد ثواب الدنيا بعمله الذى افترضه الله عليه لايريد به وجه الله و الدار الأخرة عجّل له فيها ما يشاء الله من عرض الدنيا و ليس له ثواب فى الأخرة و ذلك ان الله سبحانه و تعالى يؤتيه ذلك ليستعين به على الطاعة فيستعمله فى معصية الله فيعاقبه الله عليه ;
از ابن عباس روايت شده است كه رسول خدا(ص) فرمود: معناى آيه {من كان يريد العاجلة عجّلنا له فيها مان يشاء} اين است كه با انجام اعمالى كه خداوند بر او واجب گردانيده، تقرب به سوى خدا و روز آخرت را اراده نمى كند; بلكه پاداش دنيوى را اراده مى كند، در دنيا آنچه را كه خداوند بخواهد از نعمتهاى دنيوى به او داده مى شود و براى او در آخرت پاداشى نيست; چون خداوند _ سبحانه و تعالى _ آن را به او داده است تا در طريق طاعت كمكش كند; ولى او در معصيت
خداوند آن را به كار مى بندد. پس خداوند او را به خاطر اين كار عذاب مى كند}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 25 - 6
6 - خداوند ، فرعون را به دليل تكذيب رسالت و معجزه موسى ( ع ) و عصيانگرى و ادعاى ربوبيت ، هلاك ساخت .
فكذّب و عصى . .. فقال أنا ربّكم الأعلى . فأخذه اللّه نكال الأخرة و الأولى
مى توان گفت: فاء در {فأخذه اللّه}، كيفر را بر تمام كارهاى فرعون كه در آيات قبل آمده بود، تفريع كرده است.
كيفر عصيان آدم(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 24 - 4
4_ هبوط آدم، حوا و شيطان به زمين، كيفر تخلف آنان از فرمان خدا
فدليهما بغرور . .. قال اهبطوا بعضكم لبعض عدو
كيفر عصيان از انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 45 - 17
17- كيفر دادن به سبب كفر به خدا و پيروى نكردن از رسولان او از سنت هاى الهى است .
و أنذر الناس . .. نجب دعوتك و نتّبع الرسل ... كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 8 - 7
7 - عمل نكردن به تعاليم و دستور انبيا ، درپى دارنده عذابى دردناك است .
و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم . .. ليسئل ... و أعدّ للك_فرين عذابًا أليمًا
مراد از {الكافرين} به قرينه اخذِ ميثاق از پيامبران _ كه همانا، آن ميثاق، ابلاغ پيام الهى
بوده است _ كسانى اند كه آن تعاليم و پيام ها را ناديده گرفته اند و در نتيجه، گرفتار عذاب مى شوند.
كيفر عصيان از خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 39 - 5
5- اغواى ابليس از سوى خداوند ، كيفر تمرّد وى از فرمان الهى بود .
ربّ بما أغويتنى
بى ترديد، گمراه شدن ابليس از جانب خداوند، پس از سرپيچى او از سجده بر آدم(ع) بود و اين مى رساند كه اين گمراهى، جنبه كيفرى داشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 75 - 2
2- هيچ انسانى حتى پيامبر ( ص ) ، از كيفر الهى در صورت تخلف و انحراف از مدار وحى ، مصون و ايمن نيست .
إذًا لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف الممات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 70 - 1
1- گردن فرازان و عصيان گران در برابر خداوند رحمان ، سزاوار سوختن در آتش دوزخ اند .
حول جهنّم . .. ثمّ لنحن أعلم ... بها صليًّا
{صليّاً} (از صَلِىَ يَصلى) تميز براى {أولى} و به معناى سوختن و چشيدن حرارت آتش است (لسان العرب). بنابراين مفاد عبارت {أعلم... صليّاً} اين است كه: ما بهتر مى دانيم چه كسى براى جهنم سزاوارتر است، از نظر چشيدن آتش و بريان شدن در آن. {أولويت} براى برخى نشانه آن است كه بقيه نيز استحقاق دارند; گرچه ممكن است اولويت نداشته باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 63 - 12
12
- خداوند ، مردم را از پيامد ناگوار و هلاكت بار سرپيچى از فرمان هاى الهى ، برحذر داشت .
فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم
برداشت فوق، براساس اين احتمال است كه ضمير {أمره} به خدا بازگردد و مقصود از {أمر} همان چيزى است كه جمله {لاتجعلوا دعاء الرسول} بازگو كننده آن است; زيرا نهى از چيزى مستلزم امر به ضد آن (امر) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 44 - 1
1 - نزول عذاب بر قوم ثمود ، در پى سركشى از فرمان پروردگار
فعتوا . .. فأخذتهم الص_عقة
كيفر عصيان از دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 119 - 9
9 - دوزخ ، فرجام كافران به رسالت پيامبر و سرپيچى كنندگان از احكام اسلام
إنا أرسلنك بالحق . .. و لاتسئل عن أصحب الجحيم
كيفر عصيان از سليمان(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 12 - 13
13 - تهديد شدن جنيانِ در خدمت سليمان ( ع ) به عذاب با آتش از سوى خداوند ، در صورت سرپيچى از فرمان آن حضرت
و من الجنّ من يعمل بين يديه . .. و من يزغ منهم عن أمرنا نذقه من عذاب السعير
كيفر عصيان از قوانين نظامى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 21 - 2،4
2 - شكنجه يا مرگ ( بريدن سر ) ، مجازات تخلف بى دليل از مقررات سپاه سليمان
أم كان من الغائبين . لأُعذّبنّه
عذابًا شديدًا أو لأاْذبحنّه
4 - لزوم تعيين كيفر هاى سخت تا مرز مرگ ، براى متخلفان از مقررات ارتش
أم كان من الغائبين لأُعذّبنّه عذابًا شديدًا أو لأاْذبحنّه
كيفر عصيان از محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 63 - 9
9 - خداوند ، مردم را از پيامد ناگوار و هلاكت بار سرپيچى از فرمان هاى پيامبر ( ص ) بر حذر مى دارد .
فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيبهم فتنة أو يصيبهم عذاب أليم
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضمير {أمره} به پيامبر(ص) بازگردد و با توجه به آيه قبل كه سخن از فراخوانى پيامبر(ص) براى امر جامع به ميان آورده و نيز مسأله فراخوانى ايشان را مطرح كرده است ظاهر آيه شريفه نيز مطابق همين مبنا مى باشد.
كيفر عصيان حوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 24 - 4
4_ هبوط آدم، حوا و شيطان به زمين، كيفر تخلف آنان از فرمان خدا
فدليهما بغرور . .. قال اهبطوا بعضكم لبعض عدو
كيفر عصيان شيطان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 24 - 4
4_ هبوط آدم، حوا و شيطان به زمين، كيفر تخلف آنان از فرمان خدا
فدليهما بغرور . .. قال اهبطوا بعضكم لبعض عدو
كيفر عصيان قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 44 - 1
1 - نزول عذاب بر قوم ثمود ، در پى سركشى از فرمان پروردگار
فعتوا . .. فأخذتهم الص_عقة
كيفر عصيانگران
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 167 - 6
6 _ مسلط ساختن مردمى شكنجه گر بر يهود ، نمودى از كيفر سريع خداوند براى متمردان و فاسقان ستم پيشه
ليبعثن عليهم . .. إن ربك لسريع العقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 63 - 11
11_ تمرد كنندگان از فرمان خدا _ هر چند از پيامبران باشند _ در خطر گرفتار شدن به كيفر و مجازات الهى اند .
فمن ينصرنى من الله إن عصيته
{من الله} به معناى {من عذاب الله} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 3 - 10
10 - تخلف كنندگان از كفّاره ظهار ، مورد تهديد خداوند به كيفر و مجازات
فتحرير رقبة . .. و اللّه بما تعملون خبير
جمله {و اللّه بما تعملون. ..} پيامدار اين حقيقت است كه ظهاركننده، بايد بداند كه در صورت تخلف و فرار از دادن كفّاره ظهار، خداوند به عمل او آگاهى داشته و سزاى وى را خواهد داد.
كيفر عصيانگران بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 59 - 5
5 - متمردان و ستمكاران قوم موسى ، به عذاب آسمانى گرفتار شدند .
فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء
كيفر عقر شتر صالح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - شمس - 91 - 14 - 17
17 - { عن ابن نُباتة قال : سمعت أميرالمؤمنين ( ع ) على منبر الكوفة يقول : . . .أيّها الناس إنّما عَقَر ناقةَ صالح واحد فأصابهم
اللّه بعذابه بالرضا و آية ذلك قوله عزّوجلّ { . . .فعقروها فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم فسوّيها . . . } ;
اَصْبَغ بن نُباتَة گويد: شنيدم از اميرالمؤمنين(ع) كه بر منبر كوفه مى فرمود: {. ..اى مردم! همانا ناقه صالح را يك نفر [از قوم ثمود ]پى كرد; ولى خداوند همه آن قوم را به عذاب خود دچار كرد; چون به كار آن شخص راضى بودند و دليل اين مطلب سخن خداوند _ عزّوجلّ _ است {...فعقروها فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم فسوّاها...}».
كيفر عقيده
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 16 - 9
9 - اعتقاد شيطان به جزا و كيفر خلق ، در برابر اعتقاد و عمل *
كمثل الشيطن إذ قال . .. إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين
در صورتى كه {إنّى أخاف . ..} سخنى از روى واقعيت باشد _ و نه توجيه و استهزا _ تعبير {أخاف ...} نشانگر بيم شيطان از بازتاب كفر و اعتقاد او به كيفر و مجازات است.
كيفر عقيده باطل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 72 - 21
21 _ معتقدان به الوهيت مسيح ( ع ) محروم از بهشت و گرفتار به آتش دوزخ
قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. فقد حرم اللّه عليه الجنة مأويه النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 118 - 1
1 _ معتقدان و مدعيان الوهيت عيسى ( ع ) و مادرش مريم ، مستحق عذاب الهى
ان تعذبهم فانهم عبادك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7
- توبه - 9 - 30 - 12
12 _ يهود و نصارا ، به دليل اعتقاد شرك آميزشان ( فرزند خدا خواندن عزير و مسيح ) مستحق كيفر مرگ
و قالت اليهود عزير ابن اللّه . .. قتلهم اللّه أنى يؤفكون
كيفر عقيده به تثليث
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 73 - 7
7 _ عذاب دردناك در انتظار معتقدان به تثليث
ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم
كيفر علماى اهل كتاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 188 - 13
13 _ عذابى دردناك در انتظار عالمان اهل كتاب به جهت كتمان حقايق و انتظار چاپلوسى و ستايش بيجا
لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب
كيفر عمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 284 - 12
12 _ كيفر انسان ها ، بازتاب و نتيجه اعمال آنهاست .
و ان تبدوا ما فى انفسكم . .. يحاسبكم به اللّه ... و يعذّب من يشاء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 9 - 5
5 _ هدف از گردآوردن انسان ها در دنيا ، حضور آنان در قيامت و دادن جزاى اعمال است . *
ربّنا انّك جامع الناس ليوم لا ريب فيه
بنابراينكه {لام} در {ليوم}، غايت باشد; نه به معناى {فى}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 54 - 8
8 _ بازتاب كردار آدمى مشابه و همسان با عملكرد وى
و مكروا و مكر اللّه
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 161 - 13،14
13 _ پاداش و جزاىِ كردار آدمى در قيامت بر اساس عدل
ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لا يظلمون
14 _ ضرورت برپايى قيامت و معاد براى دريافت تمامى جزا ها و پاداش هاى اعمال *
و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة ثمّ توفّى كلّ نفس ما كسبت و هم لا يظلمون
جمله {و هم لا يظلمون} (عدالت الهى)، پس از جمله {توفّى كلّ نفس ما كسبت}، بيانگر اين است كه ستم نشدن بر انسانها در گرو دريافت كامل جزا و پاداش اعمال آنان مى باشد ; و اين معنا تنها در قيامت تحقق مى يابد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 182 - 9
9 _ عذاب دوزخيان ، هرگز فزونتر از اقتضاى عملكرد آنان نخواهد بود .
ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدّمت ايديكم و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 185 - 10
10 _ دوزخ ، جزايى كامل براى اعمال ناپسند انسانها
و انّما توفّون . .. فمن زحزح عن النّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 40 - 3
3 _ آگاهى كامل خداوند به ناچيزترين اعمال ، تضمين كننده عدالت در مجازات ها و پاداش هاى الهى
كان اللّه بهم عليماً. انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة
ظاهراً جمله {ان اللّه . .. }، نتيجه اى است مترتب بر آگاهى خداوند. يعنى چون خداوند آگاه به تمامى جهات است، ظلم
نمى كند. زيرا از ريشه هاى ظلم، جهل است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 126 - 4
4 _ مالكيت و احاطه خداوند بر هستى ، ضامن كيفر و پاداش دهى عادلانه و دقيق وى به اعمال مردم
من يعمل سوءاً يجز به . .. و للّه ما فى السموت و ما فى الأرض ... محيطاً
برخى بر آنند كه جمله {و لله ما فى السموت}، به منزله تعليل براى جمله هاى {من يعمل سوءا يجز به} و {فأولئك . ..} است; يعنى چون خداوند مالك تمام هستى است، قادر بر كيفر و پاداش بدون كم و كاست است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 14 - 19
19 _ مسيحيان پيمان شكن ، مورد تهديد خداوند به عذاب و كيفر اعمال خويش
و سوف ينبئهم اللّه بما كانوا يصنعون
جمله {ينبئهم اللّه . ..}، كنايه از كيفر دادن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 29 - 10
10 _ هابيل ، معتقد به معاد و معارف دين و داراى يقين به بهشت و دوزخ و آگاه به كيفر و پاداش اعمال
انى اخاف اللّه رب العلمين . .. تبوأ باثمى و اثمك فتكون من اصحب النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 99 - 4
4 _ اعمال و نيات پنهان و آشكار آدمى مورد محاسبه و جزاء و پاداش الهى
و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون
بيان آگاهى خداوند بر آشكار و نهان انسان هشدارى است به بندگان
كه اعمال و رفتار و نيز نيات و حالات آنان محاسبه خواهد شد. و به مقتضاى آن به پاداش و يا سزاى لازم خواهند رسيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 7
7 _ عذاب اخروى پيروان شرك و كفر، سزاى اعمالشان در دنياست.
فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 63 - 7
7 _ كيفر هاى سخت اخروى ، بازتاب عملكرد و موضع گيرى هاى خودِ انسان
من يحادد اللّه و رسوله فان له نار جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 34 - 5
5- گرفتار شدن به كيفر عمل خويش ، نمود و مظهر ظلم به نفس است .
و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون . فأصابهم سيئات ما عملوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 74 - 6
6 - جزاى اعمال ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .
إنّه من يأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 47 - 10
10- تمامى اعمال آدميان _ حتى خردترين و سبك ترين آنها _ مورد حسابرسى ، بازخواست و جزاى الهى قرار خواهد گرفت .
و إن كان مثقال حبّة من خردل أتينا بها و كفى بنا ح_سبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 25 - 13
13 - گواهى اعضا و جوارح بر گفتار و رفتار انسان ها و جزاى كامل و عادلانه
خدا به آنان ، موجب آگاهى آنان به حقانيت خداوند است .
يوم تشهد عليهم ألسنتهم . .. يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ و يعلمون أنّ اللّه ه
جمله {و يعلمون. ..} عطف بر {يوفّيهم} است و مقصود از {يومئذ} _ به قرينه آيه قبل (يوم تشهد ...) - همان روزى است كه اعضاى بدن عليه انسان گواهى مى دهند. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: روزى كه اعضاى بدن انسان، بر رفتار وى گواهى مى دهند و مردم به جزاى كامل و عادلانه خود مى رسند، در چنين روزى است كه مردم خواهند فهميد كه خدا حق است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 33 - 11
11 - در قيامت ، بار عمل هر كس ، تنها بر دوش خود او است .
لايجزى والد عن ولده و لامولود هو جاز عن والده شيئًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 12 - 10
10 - انسان در برابر رفتار و آثار برجاى مانده از خود ، مسؤول بوده و با كيفر و پاداش دقيق آن ، رو به رو خواهد شد .
و نكتب ما قدّموا . .. أحصين_ه فى إمام مبين
برداشت ياد شده به سبب اين حقيقت است كه ذكر إحياى مردگان و شمارش و ثبت تمامى اعمال و آثار انسان، از مسؤوليت او در برابر رفتار و كردارش حكايت مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 70 - 4
4 - تمامى رفتار و كردار انسان ، داراى كيفر و پاداش بوده و
او در برابر آن مسؤول است .
و وفّيت كلّ نفس ما عملت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 31 - 10
10 - { عن زيدبن وهب إنّ عليّاً ( ع ) قال : . . .و ل_كنّه جعل الدنيا دار الأعمال و جعل الأخرة دار الجزاء و القرار { ليجزى الذين أساؤا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى } . . . ;
زيدبنوهب گويد: امام على(ع) فرمود: . ..خداوند دنيا را خانه عمل و آخرت را منزل جزا و آرامش قرار داده است تا بدكاران را به كيفر بدى هايشان برساند و نيكوكاران را پاداش نيك دهد}... .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 16 - 9
9 - اعتقاد شيطان به جزا و كيفر خلق ، در برابر اعتقاد و عمل *
كمثل الشيطن إذ قال . .. إنّى أخاف اللّه ربّ الع_لمين
در صورتى كه {إنّى أخاف . ..} سخنى از روى واقعيت باشد _ و نه توجيه و استهزا _ تعبير {أخاف ...} نشانگر بيم شيطان از بازتاب كفر و اعتقاد او به كيفر و مجازات است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 17 - 4
4 - قيامت ، روز جزا و رسيدگى به اعمال است .
يوم الدين
{دين} به معناى شريعت، طاعت و جزا است و از آن جا كه دين به معناى {شريعت}، در قيامت مورد ندارد، {يوم الدين}، به معناى روز جزا خواهد بود و لازمه جزا دادن به بندگان، رسيدگى و محاسبه اعمال آنان است.
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 9 - 5
5 - حسابرسى نهان كارى هاى انسان و چشيدن كيفر آن ، از اهداف معاد است .
إنّه على رجعه لقادر . يوم تبلى السرائر
{يوم} ظرف براى {رجعه} و بيانگر آن است كه ارجاع دوباره انسان، روزى به وقوع خواهد پيوست كه از مشخصات آن، محاسبه اعمال پنهانى و نيت هاى انسان براى تشخيص ميزان كيفر او است.
كيفر عمل بدكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 36 - 4
4 - كردار بدكاران در قيامت ، به صورت كيفر براى آنان ظاهر خواهد شد . *
هل ثوّب الكفّار ما كانوا يفعلون
{ما} در {ما كانوا. ..} مفعول دوم براى {ثوّب} است; يعنى، كافران با همان كردار خود، كيفر داده شدند.
كيفر عمل جن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 31 - 13
13- وجود كيفر كردار براى جن ، همانند آدميان
قالوا ي_قومنا . .. ءامنوا به يغفر لكم من ذنوبكم و يجركم من عذاب أليم
از تعبير {يجركم. ..}، استفاده مى شود كه اگر غفران و پناه الهى نباشد، گناه آنان نيز همانند آدميان داراى كيفرى سخت خواهد بود.
كيفر عمل دنيوى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 7 - 5
5 - مجازات انسان ها در قيامت ، بازتاب و محصول كردار دنيايى خود آنان است .
إنّما تجزون ما كنتم تعملون
كيفر عمل كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 51 - 1
1
_ شكنجه و عذاب كافران به هنگام مرگ و پس از آن نتيجه اعمال خود آنان است ، نه ظلمى از جانب خداوند بر ايشان .
ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم
{ذلك} مى تواند اشاره به خصوص {عذاب الحريق} باشد و مى تواند اشاره به مجموع عذابى باشد كه در آيه قبل بيان شد. قابل ذكر است كه در برداشت فوق {أن اللّه ... } ناظر به اين حقيقت گرفته شده كه عذاب كافران بيش از استحقاق آنان نيست، نه تعليلى براى ضرورت گرفتارسازى ايشان به عذابهاى الهى.
كيفر عمل منافقان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 143 - 7
7 _ تحير منافقان ، كيفر شوم عملكرد ( خدعه ها و . . . ) آنان است .
مذبذبين بين ذلك . .. فلن تجد له سبيلا
چون اضلال خداوند همواره جنبه كيفرى دارد و كيفر نيز به اقتضاى رفتار نارواست، معلوم مى شود گمراهى منافقان و از آن جمله _ تحير آنان _ كيفرى الهى است و اين كيفر برخاسته از اعمال نارواى آنان (خدعه، كسالت در نماز و . ..) است.
كيفر عمل ناپسند
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 74 - 20
20 - انسان هاى گنهكار و داراى رفتار و كردار ناروا ، در خطر گرفتار شدن به كيفر و مجازات الهى هستند .
و ما اللّه بغفل عما تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 185 - 10
10 _ دوزخ ، جزايى كامل براى
اعمال ناپسند انسانها
و انّما توفّون . .. فمن زحزح عن النّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 88 - 10
10 _ اضلال آدميان از سوى خداوند ، پيامد و كيفر اعمال نارواى خود آنان است .
و اللّه اركسهم بما كسبوا اتريدون ان تهدوا من اضلّ اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 123 - 15
15 _ بلا ها و مشكلات دنيوى ( مالى و جانى ) ، كفاره گناهان آدمى و از جمله عوامل نابود كننده اعمال زشت اوست .
ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب من يعمل سوءاً يجز به
رسول خدا(ص) درباره { من يعمل سوءاً يجز به} در آيه فوق فرمود: اما تبتلون فى اموالكم و انفسكم و ذراريكم؟ قالوا: بلى قال: هذا مما . .. يمحو به السيئات.
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 277، ح 278; نورالثقلين، ج 1، ص 553، ح 576.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 60 - 11
11 _ اعمال نارواى آدمى هر يك داراى كيفرى مناسب ، در پيشگاه خداوند
قل هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 70 - 21
21 _ عذاب قيامت و محروميت از شفاعت، بازتاب اعمال انسان است.
ليس لها من دون الله . .. أولئك الذين أبسلوا بما كسبوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 160 - 2
2 _ عمل ناشايست داراى كيفرى مانند آن و نه بيشتر
من
جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 96 - 10،14
10 _ جوامع كفرپيشه گذشته بر اثر تكذيب انبيا و مداومت بر اعمال ناپسند به عذاب الهى مبتلا شدند و به هلاكت رسيدند .
و لكن كذبوا فأخذنهم بما كانوا يكسبون
مراد از {ما كانوا يكسبون} گناهانى است كه تكذيب انبيا از جمله آنهاست، نه اينكه مراد از آن فقط تكذيب انبيا باشد و گر نه جمله به اين گونه بيان مى شد: و لكن كذبوا فأخذنهم بما كانوا يكذبون.
14 _ گرفتارى هاى جوامع انسانى ، كيفر اعمال ناشايست خود آنان است .
فأخذنهم بما كانوا يكسبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 180 - 12
12 _ كيفر هاى الهى بازتاب اعمال نارواى گناهكاران است .
سيجزون ما كانوا يعملون
{ما} در {ما كانوا يعملون} مصدريه است و مفاد آيه اين مى شود كه {سيجزون عملهم}. مطرح شدن عمل به عنوان جزا حاكى از اين است كه كيفر ملحدان چيزى جز چهره ديگر همان عمل نارواى آنان نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 111 - 5
5_ خداوند ، كفر و ايمان و اعمال نيك و بد انسان ها را به صورت پاداش و كيفر متبلور خواهد ساخت .
و إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم ربك أعم_لهم
گفتن {اعمال} و اراده كردن پاداش و كيفر آنها ، گوياى اين نكته است كه: پاداش و كيفر ، بازتاب اعمال و تبلور يافته آن است; به گونه اى كه گويا پاداش و كيفر اعمال ، همان اعمال
است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 7 - 8
8- نويد اعطاى پاداش براى عمل پسنديده و تهديد به كيفر براى اعمال ناپسند ، از شيوه هاى تربيتى قرآن
لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 77 - 5
5- خداوند ، تمامى افراد قوم نوح را به خاطر تكذيب آيات الهى ، زشت كارى و سوء پيشينه غرق كرد .
الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء فأغرقن_هم أجمعين
برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {إنّهم كانوا. ..} ضمن اين كه تعليل براى جمله پيشين است، مقدمه اى براى جمله {فأغرقناهم...} نيز باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 33 - 25
25 - گرفتار شدن به غل ها در قيامت ، نتيجه اعمال بدكاران است .
و جعلنا الأغل_ل فى أعناق الذين كفروا هل يجزون إلاّ ما كانوا يعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 37 - 2
2 - عذاب دائمى دوزخ ، كيفر رفتار ناشايست انسان ها است .
نعمل ص_لحًا غير الذى كنّا نعمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 5 - 4
4 - بسيارى از اقوام كافر پيش از بعثت پيامبراسلام ، ثمره تلخ كردار خويش را چشيده و نابود شده اند .
فذاقوا و بال أمرهم
كيفر عهدشكنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 91 - 10
10 _ ضرورت
تعقيب و كشتن كسانى كه على رغم امضاى پيمان ترك تعرض ، بدان وفا نكنند .
فان لم يعتزلوكم . .. فخذوهم و اقتلوهم
كيفر عهدشكنى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 13 - 4،5
4 _ گرفتارى بنى اسرائيل به لعن الهى و قساوت قلب ، كيفر پيمان شكنى آنان
فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية
5 _ لعن الهى ( دورى از رحمت خداوند ) و قساوت دل ، كيفر شكستن پيمان الهى
فبما نقضهم ميثقهم لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 14 - 9،14
9 _ كينه و دشمنى دايمى مسيحيان با يكديگر ، كيفر نقض پيمان و فراموشى تذكار هاى خداوند
و من الذين قالوا إنّا نصرى اخذنا ميثقهم فنسوا حظاً . .. فاغرينا بينهم العداوة
14 _ هشدار خداوند به مسلمانان با بيان مجازات يهود و نصارا به خاطر نقض پيمان الهى
فبما نقضهم ميثقهم . .. و من الذين قالوا إنّا نصرى اخذنا ميثقهم فنسوا
بيان مجازات مسيحيان و يهوديان به خاطر پيمان شكنى آنان پس از {اذكروا . .. ميثقه} (اى مسلمين پيمان الهى را به ياد داشته باشيد)، هشدارى است به مسلمانان كه مبادا همانند اهل كتاب پيمان الهى را نقض كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 71 - 7
7 _ پندار رهايى از مجازات نقض ميثاق و تكذيب و كشتن انبيا ، از باور هاى بى اساس بنى اسرائيل
لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. و حسبوا الا تكون فتنة
دربرداشت فوق {فتنة} به معناى
عذاب گرفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 77 - 12
12 _ بخل ، روى گردانى از حق ، پيمان شكنى و دروغ ، گناه و داراى كيفر
فلما ءاتيهم . .. بخلوا به و تولوا ... بما أخلفوا اللّه ... و بما كانوا يكذبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 66 - 15
15_ يعقوب ( ع ) فرزندانش را به مجازات هاى الهى در صورت شكستن سوگند و پيمانشان ، هشدار داد .
قال الله على ما نقول وكيل
سياق آيه دلالت دارد كه غرض يعقوب(ع) از وكيل قرار دادن خداوند و توجه دادن فرزندانش به وكالت او ، هشدار دادن آنان به مجازات الهى است.
كيفر عهدشكنى با خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 85 - 19،21
19 - سزاى يهوديانى كه پيمان هاى الهى را نقض كردند ، خوارى و خفت در دنياست .
إذ أخذنا ميثقكم . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا
{ذلك} اشاره به همه كارهايى است كه آيه شريفه از يهوديان نقل كرد و آنها را ناپسند شمرد; از جمله: پايبند نبودن به پيمانهاى الهى، كشتن همكيشان و . ..
21 - شديدترين عذاب هاى اخروى ، كيفر يهوديانى است كه پيمان هاى الهى را شكستند .
إذ أخذنا ميثقكم . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب
اضافه {أشد} (سخت ترين) به {العذاب} اضافه صفت به موصوف است; يعنى، {العذاب الأشد}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره
- 2 - 86 - 4
4 - نقض كنندگان پيمان هاى الهى ، از سراى آخرت و نعمت هاى آن نصيبى نخواهند داشت .
إذ أخذنا ميثقكم . .. أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا بالأخرة
{أولئك} اشاره به همه گروههايى است كه در آيه قبل، اعمال و رفتار ناپسندشان بيان شد; از جمله: نقض كنندگان پيمان الهى، قاتلان همكيشان و . ..
كيفر عيب جويان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 1 - 2
2 - جهنم ، جايگاه عيب جويان و غيبت كنندگان است .
ويل لكلّ . .. لمزة
{لَمْز} (مصدر {لمزة})، به معناى غيبت كردن و تلاش براى كشف عيوب ديگران است (مفردات). {ويل} كلمه اى است كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. و نيز نام وادى يا چاه خاصى در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن مى باشد. (قاموس)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 7 - 4
4 - احاطه آتش دوزخ بر قلب عيب جويان ، كيفرى مناسب براى گناه افكار نارواى آنان درباره مردم
لمزة . .. الّتى تطّلع على الأفئدة
كيفر عيب جويى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 79 - 13
13 _ خرده گيرى و مسخره كردن مؤمن گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب سخت الهى است .
فيسخرون منهم سخر اللّه منهم و لهم عذاب أليم
كيفر غارت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 33 - 24،27
24 _ قطع يك دست و يك پا از
جهت مخالف ، مجازات محارب فسادگر در زمين ، در صورت غارت نمودن اموال بدون ارتكاب قتل
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او تقطع ايديهم و ارجلهم من خلف
از امام رضا(ع) درباره آيه فوق روايت شده: اذا حارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً . .. و ان اخذ المال و لم يقتل قطعت يده و رجله من خلاف ... .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 247، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 623، ح 165.
27 _ بريدن يك دست و يك پا از جهت مخالف و سپس به دار آويختن ، كيفر ايجاد ناامنى در راه ها به همراه قتل و غارت اموال
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله . .. و ارجلهم من خلف
از امام جواد(ع) روايت شده كه در پاسخ سؤال از حكم فسادگرانى كه راه بر مردم بسته اند فرمود: . .. و ان كانوا اخافوا السبيل و قتلوا النفس و اخذوا المال امر بقطع ايديهم و ارجلهم من خلاف و صلبهم بعد ذلك ... .
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 315، ح 91; تفسير برهان، ج 1، ص 467، ح 16.
كيفر غافلگيرانه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 16 - 6
6 - كافرانى كه در برابر حاكميت قرآن و تأثير هشدار هاى آن ، خدعه كنند ، به كيفرى غافلگيرانه و غير قابل پيش بينى گرفتار خواهند شد .
إنّه لقول فصل . .. يكيدون ... و أكيد كيدًا
{حيله}; يعنى، آنچه به صورت مخفيانه، مايه رسيدن به حالت مورد نظر گردد. و {كيد} نوعى احتيال است. (مفردات راغب)
كيفر غصب
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 30 - 2
2 _ تصرف به ناحق در اموال ديگران از سر ظلم و تجاوز ، موجب گرفتارى به آتش دوزخ
و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً فسوف نُصليه ناراً
بنابر اينكه {ذلك} اشاره به {لا تاكلوا} و يا مجموع {لا تاكلوا . .. و لا تقتلوا} باشد.
كيفر غصب مال يتيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 10 - 10
10 _ مبعوث شدن خورندگان مال يتيمان به ناروا _ در قيامت _ در حالى كه آتش از دهانشان شعله مى كشد .
انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى
رسول اللّه (ص): يبعث اناس من قبورهم يوم القيامة تأجّج افواههم ناراً. از آن حضرت سؤال شد اينان چه كسانى هستند؟ فرمود: انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً ... .
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 225، ح 47 ; نورالثقلين، ج 1، ص 448، ح 76.
كيفر غضب يونس(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 87 - 12
12- گرفتار آمدن يونس ( ع ) در دريا و شكم ماهى ، كيفر ترك خشمگينانه او از ميان قومش
ذاالنون إذ ذهب مغ_ضبًا . .. فنادى فى الظلم_ت
مقصود از {ظلمات} در آيه شريفه، شكم ماهى است و جمع آمدن آن براى بيان شدت ظلمت است.
كيفر غفلت از گناه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 58 - 9
9- جدال در برابر آياتِ حق و اِعراض از آنها و غفلت از گناهان ،
داراى كيفر قطعى است .
ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها . .. بل لهم موعد
كيفر غنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 6 - 17
17 - { عن محمدبن مسلم ، عن أبى جعفر ( ع ) قال : سمعته يقول : الغناء ممّا وعد اللّه عزّوجلّ عليه النار و تلى ه_ذه الأية : { و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه بغير علم و يتّخذها هزواً أُول_ئك لهم عذاب مهين } ;
محمدبن مسلم مى گويد: از امام باقر(ع) شنيدم كه مى گفت: غنا از جمله گناهانى است كه خداوند عزّوجلّ براى آن، وعده آتش داده است. و اين آيه را تلاوت كرد: و من الناس من يشترى لهو الحديث...}.
كيفر غيبت كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 1 - 2
2 - جهنم ، جايگاه عيب جويان و غيبت كنندگان است .
ويل لكلّ . .. لمزة
{لَمْز} (مصدر {لمزة})، به معناى غيبت كردن و تلاش براى كشف عيوب ديگران است (مفردات). {ويل} كلمه اى است كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. و نيز نام وادى يا چاه خاصى در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن مى باشد. (قاموس)
كيفر فاسقان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 18 - 1
1 - برابر نبودن مؤمن و فاسق ، در نظام پاداش الهى ، امرى بديهى و خدشه ناپذير است .
أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا لايستوون
همزه {أفمن. ..} استفهام انكارى است و {لايستوون} نيز
بر آن تأكيد بيشترى مى كند. گفتنى است: {كاف} در {كمن} تشبيه در جزا است و به قرينه آيات سابق و آيات بعدى (19 و 20)، مراد از نفى تساوى، مى تواند عدم تساوى در پاداش و جزا باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 20 - 6،8
6 - عذاب فاسقان ، پايان ناپذير و غيرقابل گريز است .
كلّما أرادوا أن يخرجوا منها أُعيدوا فيها
عبارت {كلّما أرادوا أن يخرجوا منها} مى تواند كنايه از پايان ناپذيرى و خلود در آتش باشد.
8 - فاسقان ، عذابى را كه همواره تكذيب مى كردند ، مى چشند .
ذوقوا عذاب النار الذى كنتم به تكذّبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 21 - 2
2 - بلا هاى دنيوى فاسقان ، هشدارى به آنان است و نه كيفر واقعى شان .
و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى . .. لعلّهم يرجعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 14 - 1
1 - آتش دوزخ ، جايگاه فاسقان و گنه پيشگان و كيفر كردار آنان است .
و إنّ الفجّار لفى جحيم
{فجور}; يعنى، دريدن پرده ديانت (مفردات راغب). از معانى ديگر {فجور}، فسق و عصيان است. (قاموس)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 15 - 4
4 - گرفتارى فاسقان به آتش جهنم ، كيفر فسق آنان است .
يصلونها يوم الدين
تصريح به {روز جزا} بودن قيامت، در بيان عذاب فاسقان، بيانگر آن است كه عذاب قيامت جزاى فسق آنان است.
كيفر فاسقان ظالم
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 167 - 6
6 _ مسلط ساختن مردمى شكنجه گر بر يهود ، نمودى از كيفر سريع خداوند براى متمردان و فاسقان ستم پيشه
ليبعثن عليهم . .. إن ربك لسريع العقاب
كيفر فحشا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 16 - 14
14 _ حبس ، كيفر فحشاى دوشيزگان
و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما
امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: يعنى البكر اذا اتت الفاحشة التى اتتها هذه الثيّب، و درباره {اذوهما} فرمود: تحبس.
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 227، ح 61 ; نورالثقلين، ج 1، ص 456، ح 124.
كيفر فرار از جهاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 16 - 2،4
2 _ روى گردانان از جبهه نبرد _ جز براى اتخاذ تاكتيك هاى جديد _ مورد غضب الهى و مستحق جهنم
و من يولهم . .. فقد باء بغضب من اللّه و مأويه جهنم و بئس المصير
كلمه {بوء} چنانچه با حرف {باء} متعدى شود مى تواند به معناى متحمل شدن باشد. بنابراين {باء بغضب من اللّه} يعنى خشم خداوند را بر خود هموار ساخت.
4 _ جهنم ، جايگاه فراريان از جبهه نبرد
و من يولهم . .. مأويه جهنم
كيفر فرار از مسؤوليت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 63 - 13
13 - شانه خالى كردن از بار مسؤوليت اجتماعى و حل و فصل امور مسلمين ، پيامددار فتنه و بلا و يا عذاب دردناك الهى است .
و إذا كانوا معه على
أمر جامع لم يذهبوا . .. فليحذر الذين يخالفون عن أمره أن تصيب
كيفر فراموشكاران خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 19 - 5
5 - خودفراموشى ، كيفر الهى براى خدافراموشان
و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه فأنسيهم أنفسهم
كيفر فراموشكاران قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 14 - 2
2 - كيفر حتمى فراموش كاران روز قيامت ، چشيدن عذاب است .
فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا
كيفر فراموشى خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 67 - 23
23 _ عبدالعزيز بن مسلم گويد : از امام رضا ( ع ) درباره سخن خدا كه مى فرمايد : { نسوا اللّه فنسيهم } سؤال كردم فرمود : { ان اللّه تعالى لا ينسى و لا يسهو . . . و انما يجازى من نسيه و نسى لقاء يومه بان ينسيهم أنفسهم . . . ;
خداى تعالى نه فراموشى دارد و نه اشتباه . .. همانا خداوند كسانى را كه او و ديدار قيامت را فراموش كرده اند به اين صورت مجازات مى كند كه خودشان را از يادشان ببرد ... }.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 44 - 12
12 _ برخى از امتهاى گذشته پس از فراموش كردن خدا و هشدارهاى او گرفتار عذاب ناگهانى خداوند شدند.
و لقد أرسلنا إلى أمم من قبلك . .. فلما نسوا ... أخذنهم بغتة فإذا هم مبلسون
كيفر فراموشى قيامت
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 67 - 23
23 _ عبدالعزيز بن مسلم گويد : از امام رضا ( ع ) درباره سخن خدا كه مى فرمايد : { نسوا اللّه فنسيهم } سؤال كردم فرمود : { ان اللّه تعالى لا ينسى و لا يسهو . . . و انما يجازى من نسيه و نسى لقاء يومه بان ينسيهم أنفسهم . . . ;
خداى تعالى نه فراموشى دارد و نه اشتباه . .. همانا خداوند كسانى را كه او و ديدار قيامت را فراموش كرده اند به اين صورت مجازات مى كند كه خودشان را از يادشان ببرد ... }.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 14 - 3،5
3 - فراموش كردن قيامت ، گرفتارى به عذاب را در پى دارد .
فذوقوا بما نسيتم
{باء} در {بما} سببيه و {ما} مصدريه است. بنابراين، معنا چنين مى شود: {به خاطر فراموشى تان روز قيامت را بچشيد...!}.
5 - وانهاده شدن انسان به حال خود ، در قيامت ، كيفر فراموش كردن قيامت در عالم دنيا است .
فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا إنّا نسين_كم
{إنّا نسيناكم} براى مقابله با {بما نسيتم} است; يعنى، شما قيامت را فراموش كرديد و ما هم، در مقابل، شما را به حال خود وانهاديم.
كيفر فراموشى گناه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 57 - 12
12- محروم شدن از درك پيام هاى قرآن ، كيفر بى اعتنايى به آيات خدا و فرو رفتن در غفلت از گناهان است .
ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها . ..
إنّا جعلنا على قلوبهم أكنّة أن يفقهوه
كيفر فرزند به جاى پدر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 33 - 10،12
10 - هيچ پدر و فرزندى ، در قيامت به جاى هم حتى اندك كيفرى نمى شوند .
لايجزى والد عن ولده و لامولود هو جاز عن والده شيئًا
12 - در قيامت ، برعهده گرفتن بخشى از كيفر پدر از ناحيه فرزند ، به خاطر سنگين بودن حق وى بر فرزند ، امرى متوقع است . *
و لامولود هو جاز عن والده
درباره مجازات نشدن پدر به جاى فرزند، از فعل {يجزى} استفاده شده است و درباره نفى مجازات فرزند به جاى پدر از {جاز} كه حالت صفتى و تأكيد بيشترى دارد. چنين تأكيدى، مى تواند به خاطر توقعى باشد كه از ناحيه پدران هست. و نيز مى تواند به خاطر اين باشد كه او، از حيث عاطفه و مهر، به مراتب كم تر از پدر است. برداشت بالا بر اساس احتمال نخست است.
كيفر فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 103 - 5
5- كيفر سخت و هلاكت بار فرعون و فرعونيان از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت با آنان بود .
و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت . .. فأراد أن يستفزّهم ... فأغرقن_ه و من معه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 40 - 1
1 - هر يك از فرعون و هامان و قارون مناسب گناهشان كيفر شدند .
فكلاًّ أخذنا بذنبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه -
فيش
18 - ذاريات - 51 - 40 - 1
1 - اقدام الهى ، به كيفر دادن فرعون و لشكريان او ، پس از اتمام حجت بر ايشان
أرسلن_ه إلى فرعون بسلط_ن مبين . فتولّى بركنه ... فأخذن_ه و جنوده
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 13 - 4
4 - خداوند ، تهديدكننده مخالفان پيامبر ( ص ) به عذابى نظير كيفر امت هاى پيشين ( عاد ، ثمود و فرعون )
ربّك
كيفر فرعونيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 5،10
5 _ خداوند فرعونيان و همه كافران پيش از آنان را به سبب گناهانشان به كيفرى شديد گرفتار ساخت .
فأخذهم اللّه بذنوبهم إن اللّه قوى شديد العقاب
10 _ گرفتارى فرعونيان و كافران پيش از آنها به كيفر هاى شديد الهى ، نمودى از توانمندى خداوند است .
فأخذهم اللّه بذنوبهم إن اللّه قوى شديد العقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 101 - 6
6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .
و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 103 - 5
5- كيفر سخت و هلاكت بار فرعون و فرعونيان از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت با آنان بود .
و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت . .. فأراد أن يستفزّهم ... فأغرقن_ه و من معه
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 14 - 3
3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران
إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب
{حقّ} به معناى {ثَبَتَ} (ثابت و محقق است) مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 23 - 1
1- اجابت دعاى موسى ( ع ) ، از سوى خداوند در مورد مجازات فرعونيان
فدعا ربّه . .. فأسر بعبادى ليلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 40 - 1
1 - اقدام الهى ، به كيفر دادن فرعون و لشكريان او ، پس از اتمام حجت بر ايشان
أرسلن_ه إلى فرعون بسلط_ن مبين . فتولّى بركنه ... فأخذن_ه و جنوده
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 42 - 4،5
4 - مجازات فرعونيان از سوى خداوند ، از موضع عزت و اقتدار كامل بود .
فأخذن_هم أخذ عزيز مقتدر
5 - مجازات سريع فرعونيان از سوى خداوند ، پس از تمام شدن حجت بر ايشان
كذّبوا ب_اي_تنا كلّها فأخذن_هم أخذ عزيز مقتدر
عطف {فأخذناهم} بر {كذّبوا}، نشانگر آن است كه خداوند، پس از اين كه فرعونيان تمام معجزات را تكذيب كردند، به آنان مهلت نداد; بلكه بلافاصله اقدام به نابودى آنها نمود.
كيفر فرقه گرايان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 54 - 7
7 - مجازات الهى ، در انتظار فرقه گرايان حق ناپذير
فذرهم فى غمرتهم
حتّى حين
كيفر فساد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 88 - 4
4- رواج دادن فساد در جامعه ، داراى كيفرى فزون تر از آلودگى به فساد است .
الذين كفروا و صدّوا عن سبيل الله زدن_هم عذابًا فوق العذاب بما كانوا يفسدون
كيفر فسق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 59 - 7
7 - عذاب آسمانى نازل شده بر گنهكاران بنى اسرائيل ، سزاى فسق ديرينه آنان و گناه تغيير و تبديل فرمان خدا بوده است .
فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء بما كانوا يفسقون
{با}ى سببيه در {بما كانوا يفسقون} مى رساند كه: نزول عذاب آسمانى به سبب فسق ديرينه بنى اسرائيل بوده و توصيف آنان به ستمكارى (الذين ظلموا) دلالت مى كند كه عذاب به خاطر ظلم آنان، يعنى تبديل فرمان خدا بوده است. بنابراين بايد گفت: ستمكارى بنى اسرائيل به ضميمه فسق ديرينه آنان، موجب عذاب شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 26 - 2،4
2 _ محروميت قوم موسى ( ع ) از تسلط بر سرزمين مقدس و سكونت در آن ، پيامد و كيفر فسق و سرپيچى آنان از فرمان موسى ( ع )
إنّا لن ندخل ابداً . .. فانها محرمة عليهم
جمله {فانها محرمة . ..}، تفريع بر نافرمانى آنان از دستور موسى(ع) است، نه اينكه متفرع بر نفرين او (فافرق بيننا ...) باشد.
4 _ سرگردانى قوم موسى ( ع ) در بيابان ، پيامد و كيفر فسق و سرپيچى آن از فرمان موسى (
ع )
إنّا لن ندخلها . .. يتيهون فى الارض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 165 - 9
9 _ ترك نهى از منكر و سكوت در برابر منحرفان و فسق و ستمگرى ، داراى كيفرى شديد است .
أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس
كيفر قاتل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 32 - 31
31 _ جايگاه قاتل يك انسان در جهنم ، همان جايگاه قاتل همه انسانهاست ، اگر چه عذابشان متفاوت است .
من قتل نفساً بغير نفس او فساد فى الارض فكانما قتل الناس جميعاً
امام باقر(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق فرمود: يوضع فى موضع من جهنم . .. لو قتل الناس جميعا انما كان يدخل ذلك المكان قلت: فانه قتل آخر؟ قال: يضاعف عليه.
_______________________________
كافى، ج 7، ص 271، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 619، ح 150.
كيفر قاذف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 4 - 1،2
1 - كيفر نسبت دهندگان زنا ( قذف ) به زنان پاكدامن ، بدون ارائه چهارگواه ناظر ، هشتاد ضربه شلاق با تازيانه چرمى است .
والذين يرمون المحصن_ت ثمّ لم يأتوا بأربعة شهداء فاجلدوهم ثم_نين جلدة
{جلد} (مصدر {اجلدوا}) گاهى به معناى {زدن با تازيانه چرمى} و گاهى به معناى {بر پوست بدن كسى با تازيانه زدن} مى آيد. برداشت فوق، بر مبناى كار برد اول است. گفتنى است كه {رمى} (مصدر {يرمون}) به معناى تير انداختن است و در اين جا استعاره از نسبت دادن
امرى ناخوشايند به مردم است كه در اصطلاح فقه از آن تعبير به {قذف} مى شود.
2 - هشتاد ضربه تازيانه بر پوست بدن ، كيفر نسبت دهندگان زنا ( قذف ) به زنان پاكدامن ، بدون ارائه چهار گواه ناظر
والذين يرمون المحصن_ت ثمّ لم يأتوا بأربعة شهداء فاجلدوهم ثم_نين جلدة
كيفر قارون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 40 - 1
1 - هر يك از فرعون و هامان و قارون مناسب گناهشان كيفر شدند .
فكلاًّ أخذنا بذنبه
كيفر قبول ولايت غيرخدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 102 - 11
11- پذيرش ولايت غير خدا ، كفر و در پى دارنده عذاب دوزخ است .
أن يتّخذوا عبادى من دونى أولياء إنّا أعتدنا جهنّم للك_فرين نزلاً
كيفر قتل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 85 - 28
28 - معتقدان به مكتب الهى ، در صورت كشتن يا آواره ساختن همكيشان خود ، به خوارى در دنيا و شديدترين عذاب در آخرت گرفتار خواهند شد .
فما جزاء من يفعل . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 30 - 1
1 _ قتل و آدمكشى از سر ظلم و تجاوز ، موجب گرفتارى به عذاب دوزخ
و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً فسوف نُصليه ناراً
در برداشت فوق {ذلك} اشاره به {قتل نفس} گرفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4
- مائده - 5 - 32 - 5،7،30
5 _ جنايت و برادركشى قابيل ، موجب سختگيرى خداوند در مجازات قتل بر بنى اسرائيل
فقتله . .. من اجل ذلك كتبنا على بنى اسرءيل انه من قتل نفساً بغير نفس
{ذلك} اشاره است به داستان هابيل و قابيل.
7 _ كيفر سنگين براى قتل و آدمكشى ، زمينه پرهيز انسان ها از ارتكاب آن
و من اجل ذلك كتبنا على بنى اسرءيل انه من قتل . .. فكانما قتل الناس جميعاً
{من اجل ذلك . ..} به اين معناست كه خداوندبا توجه به آدمكشى قابيل و پيامدهاى شوم آن، بنى اسرائيل را به مجازاتى سنگين تهديد كرد تا از تكرار چنين جنايتهايى باز دارد.
30 _ شديدترين عذاب جهنم ، كيفر قتل به ناحق انسان
انه من قتل نفساً بغير نفس . .. فكانما قتل الناس جميعاً
امام باقر(ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود: يوضع فى موضع من جهنم اليه ينتهى شدة عذاب اهلها . .. .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 271، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 619، ح 150.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 33 - 22،23
22 _ اعدام ، مجازات محارب فسادگر در زمين در صورت ارتكاب قتل
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. ان يقتلوا
از امام رضا(ع) درباره آيه فوق روايت شده: اذا حارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً فقتل قتل به . .. .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 247، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 623، ح 165.
23 _ اعدام و بدار آويختن ، مجازات محارب فسادگر در زمين در صورت ارتكاب قتل و غارت
انما جزؤا الذين
يحاربون اللّه . .. او يصلبوا
از امام رضا(ع) درباره آيه فوق روايت شده: اذا حارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً . .. و ان قتل و اخذ المال قتل و صلب ... .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 247، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 623، ح 165.
كيفر قتل انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 21 - 7،16،21،22،23
7 _ همسانى سرنوشت شوم كافران ، با قاتلان پيامبران و عدالتخواهان
انّ الذين يكفرون . .. فبشّرهم بعذاب اليم
16 _ كشتن انبياى الهى و عدالتخواهان ، موجب گرفتارى جامعه به مشكلات توانفرساست .
و يقتلون النّبيّن بغير حق . .. فبشّرهم بعذاب اليم
بنابراينكه {فبشّرهم بعذاب اليم}، نظر به مشكلات دنيوى و اخروى داشته باشد; به قرينه آيه بعد كه مى فرمايد: {حبطت اعمالهم فى الدنيا و الاخرة}.
21 _ قاتلان پيامبران و قاتلان امر كنندگان به معروف ، گرفتار سخت ترين عذاب هاى الهى
و يقتلون النّبيّن بغير حق و يقتلون الذين يأمرون بالقسط.
از رسول اللّه (ص) سؤال شد: اىّ الناس اشد عذاباً يوم القيامة؟ آن حضرت فرمود: رجل قتل نبيّاً او رجلاً امر بمعروف او نهى عن منكر، سپس آن حضرت، اين آيه را تلاوت كرد: {انّ الّذين يكفرون . .. }.
_______________________________
تفسير طبرى، ج 3، ص 144 ; مجمع البيان، ج 2، ص 720 ; تفسير تبيان، ج 2، ص 422.
22 _ وعده عذاب دردناك به بنى اسرائيل ، به جهت قتل چهل و سه پيامبر و صد و دوازده آمر به معروف و ناهى از منكر
و يقتلون النّبيّن بغير حقّ و يقتلون الّذين يأمرون بالقسط من النّاس
فبشّرهم بعذاب
رسول اللّه (ص) به عنوان بيان مصداق براى آيه فوق فرمود: قتلت بنو اسرائيل ثلاثة و اربعين نبيّاً اول النّهار فى ساعة واحدة فقام مائة رجل و اثنى عشر رجلا من عبّاد بنى اسرائيل فامروا من قتلهم بالمعروف و نهوهم عن المنكر فقتلوا جميعاً من آخر النّهار فى ذلك اليوم.
_______________________________
تفسير طبرى، ج 3، ص 144 ; مجمع البيان، ج 2، ص 720 ; تفسير تبيان، ج 2، ص 422.
23 _ وعده عذاب دردناك به قاتلان زكريّا و يحياى پيامبر ( ع )
و يقتلون النّبيّن بغير حق . .. فبشّرهم بعذاب اليم
اميرالمؤمنين (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. انّ نبى اللّه زكريّا قد نشر بالمناشير و يحيى ابن زكريا قتله قومه و هو يدعوهم الى اللّه.
_______________________________
تفسير برهان، ج 1، ص 274، ح 1.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 22 - 1،8،9
1 _ حَبط و تباهى اعمال كافران و قاتلان پيامبران و عدالتخواهان ، در دنيا و آخرت
انّ الذين يكفرون . .. اولئك الّذين حبطت اعمالهم فى الدنيا و الاخرة
8 _ كافران و قاتلان پيامبران و عدالتخواهان ، هيچگونه ياور و شفيعى در برابر اراده خداوند نسبت به حبط اعمال خود ندارند .
انّ الذين يكفرون . .. حبطت اعمالهم ... و ما لهم من ناصرين
9 _ كافران و قاتلان انبيا و عدالتخواهان ، راه نجاتى ندارند .
انّ الذين يكفرون . .. و ما لهم من ناصرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 182 - 1،3،7
1 _ عذاب سخت يهود در آخرت ، دستاورد اعمال نارواى آنان
( نسبت دادن فقر به خدا و كشتن انبيا )
ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدّمت ايديكم
3 _ سهيم بودن يهود زمان پيامبر ( ص ) در گناه پدران خويش ( كشتار انبيا )
و قتلهم الانبيآء بغير حقّ . .. ذلك بما قدّمت ايديكم
بنابر اينكه خطاب در {ايديكم} به يهود عصر پيامبر (ص) باشد، جمله {ذلك بما قدّمت . .. } مى رساند كه آنان در گناه كشتن انبيا، كه به دست پدرانشان صورت گرفته، شريك هستند.
7 _ عدالت خداوند و دورى ساحت وى از ظلم ، مقتضى مجازات بخيلان و قاتلان انبيا
و لا يحسبنّ الّذين يبخلون . .. ذوقوا عذاب الحريق ... و انّ اللّه ليس بظلاّم للعب
جمله {و اَنّ اللّه . .. } عطف بر {ما قدّمت} مى باشد. بنابراين دليل ديگرى براى گرفتار شدن بخيلان و قاتلان انبيا به دوزخ است. يعنى عدالت خداوند اقتضا مى كند كه ستمگران را عذاب كند، ورنه به ستمديده ظلم شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 71 - 7
7 _ پندار رهايى از مجازات نقض ميثاق و تكذيب و كشتن انبيا ، از باور هاى بى اساس بنى اسرائيل
لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. و حسبوا الا تكون فتنة
دربرداشت فوق {فتنة} به معناى عذاب گرفته شده است.
كيفر قتل زكريا(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 21 - 23
23 _ وعده عذاب دردناك به قاتلان زكريّا و يحياى پيامبر ( ع )
و يقتلون النّبيّن بغير حق . .. فبشّرهم بعذاب اليم
اميرالمؤمنين (ع) درباره آيه فوق فرمود: .
.. انّ نبى اللّه زكريّا قد نشر بالمناشير و يحيى ابن زكريا قتله قومه و هو يدعوهم الى اللّه.
_______________________________
تفسير برهان، ج 1، ص 274، ح 1.
كيفر قتل شتر صالح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 158 - 1
1 - نزول عذاب فراگير الهى بر ثموديان ، در پى كشتن ناقه صالح
فعقروها . .. فأخذهم العذاب
كيفر قتل عدالتخواهان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 22 - 8،9
8 _ كافران و قاتلان پيامبران و عدالتخواهان ، هيچگونه ياور و شفيعى در برابر اراده خداوند نسبت به حبط اعمال خود ندارند .
انّ الذين يكفرون . .. حبطت اعمالهم ... و ما لهم من ناصرين
9 _ كافران و قاتلان انبيا و عدالتخواهان ، راه نجاتى ندارند .
انّ الذين يكفرون . .. و ما لهم من ناصرين
كيفر قتل موسى(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 31 - 1
1 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن به كيفر كردار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ( لوط و اصحاب ايكه ) در صورت اقدام به قتل موسى ( ع )
مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم
{دأب} به معناى عادت است و مقصود از {الذين من بعدهم} قوم لوط و اصحاب ايكه است; چنان كه در سوره {ص} آيه 13، به آن تصريح شده است. گفتنى است برابر نظر مفسران {اصحاب أيكه} همان مردم مدين است كه از قوم حضرت شعيب
بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 32 - 1
1 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خويش ، از دچار شدن به عذاب الهى در روز قيامت در صورت اقدام به قتل موسى ( ع )
و ي_قوم إنّى أخاف عليكم يوم التناد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 33 - 4
4 - هشدار مؤمن آل فرعون به فرعونيان ، از دچار شدن آنان به عذاب گريزناپذير الهى در قيامت در صورت كشتن موسى ( ع )
ي_قوم إنّى أخاف عليكم . .. يوم تولّون مدبرين ما لكم من اللّه من عاصم
كيفر قتل مؤمنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 93 - 1،2،7
1 _ خلود در جهنّم ، غضب و لعنت الهى ، كيفر كشتن مؤمن از روى عمد
و من يقتل مؤمنا متعمّداً فجزاؤه جهنّم خالداً فيها و غضب اللّه عليه و لعنه
2 _ عذاب بزرگ الهى در انتظار كسى كه مؤمنى را از روى عمد به قتل برساند .
و من يقتل مؤمنا . .. و اعدّ له عذاباً عظيما
7 _ توبه كشتن مؤمن ، از روى خشم و غضب و يا به انگيزه هاى دنيايى ، قصاص است .
و من يقتل مؤمنا متعمّداً
امام صادق (ع) درباره توبه در قتل عمدى مؤمن از روى غضب يا به انگيزه هاى دنيايى فرمود: . .. و ان كان قتله لغضب او لسبب شىء من امر الدنيا فانّ توبته ان يقاد منه ... .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 276، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1،
ص 533، ح 490.
كيفر قتل ناحق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 32 - 1
1 _ كشتن نابحق يك انسان ، گناهى بزرگ و داراى كيفر و مجازاتى بسيار سنگين
انه من قتل نفساً . .. فكانما قتل الناس جميعاً
همسنگى كشتن يك انسان با كشتن تمامى مردم، مى تواند كنايه از شدت مجازات باشد.
كيفر قتل نفس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 21 - 21
21 _ قاتلان پيامبران و قاتلان امر كنندگان به معروف ، گرفتار سخت ترين عذاب هاى الهى
و يقتلون النّبيّن بغير حق و يقتلون الذين يأمرون بالقسط.
از رسول اللّه (ص) سؤال شد: اىّ الناس اشد عذاباً يوم القيامة؟ آن حضرت فرمود: رجل قتل نبيّاً او رجلاً امر بمعروف او نهى عن منكر، سپس آن حضرت، اين آيه را تلاوت كرد: {انّ الّذين يكفرون . .. }.
_______________________________
تفسير طبرى، ج 3، ص 144 ; مجمع البيان، ج 2، ص 720 ; تفسير تبيان، ج 2، ص 422.
كيفر قتل يحيى(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 21 - 23
23 _ وعده عذاب دردناك به قاتلان زكريّا و يحياى پيامبر ( ع )
و يقتلون النّبيّن بغير حق . .. فبشّرهم بعذاب اليم
اميرالمؤمنين (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. انّ نبى اللّه زكريّا قد نشر بالمناشير و يحيى ابن زكريا قتله قومه و هو يدعوهم الى اللّه.
_______________________________
تفسير برهان، ج 1، ص 274، ح 1.
كيفر قذف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور -
24 - 23 - 5
5 - عذاب بزرگ خداوند ، پيامد و كيفر قذف كردن زنان عفيف و مؤمن است .
إنّ الذين يرمون المحصن_ت . .. لهم عذاب عظيم
كيفر قذف عفيفان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 25 - 1
1 - كسانى كه به زنان پاكدامن و مؤمن تهمت زنا مى زنند ، در قيامت بى هيچ تخفيف و ترحمى و به صورت كامل ، كيفر كارشان را دريافت خواهند كرد .
الذين يرمون المحصن_ت . .. يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم
ضمير {هم} در {يوفّيهم} و {دينهم} به {قذف كنندگان} (الذين يرمون المحصنات) بازمى گردد و {توفية} (مصدر {يوفّى}) به معناى پرداخت به صورت تام و كامل است و مقصود از {دين} _ به قرينه اين كه آيه شريفه در باره قيامت است _ جزا مى باشد.
كيفر قذف مؤمنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 25 - 1
1 - كسانى كه به زنان پاكدامن و مؤمن تهمت زنا مى زنند ، در قيامت بى هيچ تخفيف و ترحمى و به صورت كامل ، كيفر كارشان را دريافت خواهند كرد .
الذين يرمون المحصن_ت . .. يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم
ضمير {هم} در {يوفّيهم} و {دينهم} به {قذف كنندگان} (الذين يرمون المحصنات) بازمى گردد و {توفية} (مصدر {يوفّى}) به معناى پرداخت به صورت تام و كامل است و مقصود از {دين} _ به قرينه اين كه آيه شريفه در باره قيامت است _ جزا مى باشد.
كيفر قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11
- 101 - 6
6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .
و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 47 - 6
6 - مصايب و مشكلات ثموديان ، كيفر الهى و معلول گناهان خود آنان
يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. بل أنتم قوم تفتنون
برداشت فوق باتوجه به اين نكته است كه صالح پيامبر(ع) در رد پندار ثموديان كه بدبختى هاى خود را ناشى از بد يمنى وجود صالح و پيروان آن حضرت قلمدادمى كردند، فرمود: بدبختى هاى شما كيفرى است الهى و معلول گناهان خودتان. گفتنى است در فرض فوق واژه {تفتنون} از فتنه به معناى عذاب مشتق مى باشد; يعنى، {بل أنتم قوم تعذّبون; بلكه شما مردمى هستيد كه به كيفر گناه خود عذاب مى شويد}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 51 - 4
4 - كيفر الهى براى توطئه گران عليه صالح ، دامنگير تمامى كافران ثمود
أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 14 - 3
3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران
إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب
{حقّ} به معناى {ثَبَتَ} (ثابت و محقق است) مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 -
31 - 1
1 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن به كيفر كردار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ( لوط و اصحاب ايكه ) در صورت اقدام به قتل موسى ( ع )
مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم
{دأب} به معناى عادت است و مقصود از {الذين من بعدهم} قوم لوط و اصحاب ايكه است; چنان كه در سوره {ص} آيه 13، به آن تصريح شده است. گفتنى است برابر نظر مفسران {اصحاب أيكه} همان مردم مدين است كه از قوم حضرت شعيب بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 13 - 5
5 - صاعقه آسمانى ، كيفر تخلّف قوم عاد و ثمود از دعوت پيامبران خويش
أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 26 - 3
3 - مجازات الهى براى قوم ثمود ، از پى اعطاى فرصت به ايشان
سيعلمون غدًا
مراد از{غداً}، آينده و فرصتى است كه به ثموديان داده شده است; نه روزى كه از پس امروز مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 13 - 4
4 - خداوند ، تهديدكننده مخالفان پيامبر ( ص ) به عذابى نظير كيفر امت هاى پيشين ( عاد ، ثمود و فرعون )
ربّك
كيفر قوم عاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 72 - 7
7 _ اصرار قوم عاد بر كفر و اميد نرفتن به
ايمانشان ، عامل نزول عذاب و هلاكت آنان
و قطعنا دابر الذين كذبوا بايتنا و ما كانوا مؤمنين
چون تكذيب آيات الهى ملازم با عدم ايمان، بلكه برخاسته از بى ايمانى است، مى توان گفت جمله {ما كانوا مؤمنين} يا اشاره به اين معنا دارد كه تكذيب كنندگانِ هلاك شده اهل ايمان نبودند و توفيق گرايش به توحيد به طور كلى از آنان سلب شده بود، و يا اشاره به طايفه اى ديگر غير از تكذيب كنندگان دارد. يعنى كسانى كه تكذيب نكردند، ايمان نيز نياوردند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 57 - 14
14_ كردار كفر پيشگان قوم عاد و كيفر آنان ، تحت حسابرسى دقيق خداوند بود .
إن ربى على كل شىء حفيظ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 101 - 6
6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .
و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 14 - 3
3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران
إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب
{حقّ} به معناى {ثَبَتَ} (ثابت و محقق است) مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 31 - 1
1 - هشدار
مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن به كيفر كردار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ( لوط و اصحاب ايكه ) در صورت اقدام به قتل موسى ( ع )
مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم
{دأب} به معناى عادت است و مقصود از {الذين من بعدهم} قوم لوط و اصحاب ايكه است; چنان كه در سوره {ص} آيه 13، به آن تصريح شده است. گفتنى است برابر نظر مفسران {اصحاب أيكه} همان مردم مدين است كه از قوم حضرت شعيب بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 13 - 5
5 - صاعقه آسمانى ، كيفر تخلّف قوم عاد و ثمود از دعوت پيامبران خويش
أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 13 - 4
4 - خداوند ، تهديدكننده مخالفان پيامبر ( ص ) به عذابى نظير كيفر امت هاى پيشين ( عاد ، ثمود و فرعون )
ربّك
كيفر قوم لوط
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 101 - 6
6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .
و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 14 - 3
3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ،
لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران
إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب
{حقّ} به معناى {ثَبَتَ} (ثابت و محقق است) مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 31 - 1
1 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن به كيفر كردار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ( لوط و اصحاب ايكه ) در صورت اقدام به قتل موسى ( ع )
مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم
{دأب} به معناى عادت است و مقصود از {الذين من بعدهم} قوم لوط و اصحاب ايكه است; چنان كه در سوره {ص} آيه 13، به آن تصريح شده است. گفتنى است برابر نظر مفسران {اصحاب أيكه} همان مردم مدين است كه از قوم حضرت شعيب بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 32 - 3
3 - قوم لوط ، مردمى مجرم و مستحق كيفر
قالوا إنّا أُرسلنا إلى قوم مجرمين
مراد از {قوم مجرمين} _ كه فرشتگان مأمور شدند تا كيفرشان دهند _ قوم لوط است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 34 - 1
1 - مجازات قوم حق ستيز لوط ، به وسيله طوفانى از شن و سنگريزه
إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا
{حاصب} به باد شديدى كه با خود سنگريزه حمل كند، گفته مى شود (مختار الصحاح).
كيفر قوم نوح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 73 - 5
5 _ خداوند ،
آن دسته از قوم نوح را كه آيات الهى را تكذيب كردند ، در آب غرق نمود .
و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 101 - 6
6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .
و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 14 - 3
3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران
إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب
{حقّ} به معناى {ثَبَتَ} (ثابت و محقق است) مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 31 - 1
1 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن به كيفر كردار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ( لوط و اصحاب ايكه ) در صورت اقدام به قتل موسى ( ع )
مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم
{دأب} به معناى عادت است و مقصود از {الذين من بعدهم} قوم لوط و اصحاب ايكه است; چنان كه در سوره {ص} آيه 13، به آن تصريح شده است. گفتنى است برابر نظر مفسران {اصحاب أيكه} همان مردم مدين است كه از قوم حضرت شعيب بودند.
كيفر كاروان يابنده يوسف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8
- يوسف - 12 - 19 - 11
11_ كاروان يابنده يوسف ( ع ) به خاطر كالا قرار دادن او ، گنه كار و مستحق كيفر الهى شدند .
و أسرّوه بض_عة والله عليم بما يعملون
يادآورى علم خدا به اعمال بندگان ، مى تواند كنايه از كيفردهى او باشد.
كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 18
18 - آنان كه به خدا و روز قيامت كافر شوند ، راهى جز ورود به آتش دوزخ نخواهند داشت .
و من كفر . .. ثم أضطره إلى عذاب النار
اضطرار; يعنى، مجبور ساختن كسى به انجام كارى. پس {ثم اضطره ...} چنين معنا مى شود: آن گاه كه كافران حيات دنيا را سپرى كردند، آنان را براى ورود به آتش دوزخ مجبور مى كنم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 4 - 10،16
10 _ عذاب شديد كافران پس از اتمام حجت بر آنان از طريق كتب آسمانى
نزّل عليك الكتاب . .. انّ الّذين كفروا بايات اللّه لهم عذاب شديد
16 _ ابتلاى كافران به عذاب شديد ، انتقام الهى از آنان و نمايانگر شكست ناپذيرى خداوند است .
انّ الّذين كفروا . .. لهم عذاب شديد و اللّه عزيز ذوانتقام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 11 - 5
5 _ مجازات كافران و تكذيب كنندگان آيات الهى ، از سنّت هاى خداوند است .
كدأب ال فرعون و الذين من قبلهم كذّبوا باياتنا فاخذهم اللّه بذنوبهم
خداوند همه كافران را در همه عصرها، تهديد به
عذاب كرده و از اين، عموميّت سنت الهى در مورد كافران، استنباط مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 15 - 19
19 _ بصيرت خداوند به بندگان ، تضمين كننده پاداش متّقين و كيفر كافران
قل للّذين كفروا . .. للّذين اتقوا عند ربّهم ... و اللّه بصير بالعباد
اگر آگاهى همه جانبه خداوند نباشد، كيفرها و پاداشها، تضمين نمى شود. از اين رو خداوند پس از بيان كيفر و پاداش، آگاهى خود را به احوال بندگان، متذكّر مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 19 - 14
14 _ كفر و انكار آگاهانه آيات الهى ، كيفر سريع خداوند را در پى دارد .
و من يكفر بايات اللّه فانّ اللّه سريع الحساب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 54 - 10
10 _ مكر خداوند با كافران ، مجازات نمودن آنان به سبب مكرشان است .
و مكروا و مكر اللّه
امام رضا(ع) درباره آيه فوق فرمود: انّ اللّه تبارك و تعالى . .. لا يمكر ... و لكنّه عزّ و جل يجازيهم ... جزاء المكر.
_______________________________
عيون اخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 126، ح 19، ب 11 ; معانى الاخبار، ص 13، ح 3.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 56 - 1،5
1 _ كافران ( يهوديان ) ، مشمول عذاب سخت خداوند در دنيا و آخرت
فاما الذين كفروا فاعذّبهم عذاباً شديداً فى الدنيا و الاخرة
5 _ كافران ( يهوديان ) ، هيچ
يار و ياورى در برابر عذاب الهى در دنيا و آخرت ندارند .
فاّما الذين كفروا . .. و ما لهم من ناصرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 88 - 3
3 _ خداوند بدون مهلت و تأخير ، مرتدّان و كافران يهود و نصارا را عذاب مى كند .
لا يخفّف عنهم العذاب و لا هم ينظرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 91 - 4
4 _ كسانى كه در حال كفر بميرند ، مستحقّ عذابى دردناك هستند .
اولئك لهم عذاب اليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 108 - 5،8
5 _ عذاب سيه رويان ( اهل كفر ) و استغراق سفيدرويان در رحمت الهى ، از آيات بحق خداوند
فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون . .. ففى رحمة اللّه ... تلك ايات اللّه
بنابراينكه مشاراليه {تلك}، مطالب مذكور در دو آيه قبل باشد.
8 _ عذاب سيه رويان ( كافران ) ، ناشى از اعمال ناپسند ( تفرقه و پراكندگى و كفر ) خود آنان است و نه از ناحيه خداوند
فاما الذين اسودّت وجوههم . .. و ما اللّه يريد ظلماً للعالمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 116 - 1،13
1 _ اموال و فرزندان اهل كفر ، نمى تواند آنها را از كيفر خداوند برهاند .
انّ الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من اللّه شيئاً
{اغنى} هنگامى كه با {عن} متعدى شود، به معناى {دفع} مى آيد. لذا {لن
تُغنى}، يعنى نمى رهاند. (روح المعانى).
13 _ آتش جاودانه دوزخ ، فرجام كفر پيشگانِ اهل كتاب
انّ الّذين كفروا . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون
با توجه به آيات قبل، مراد از {الذين}، كافران اهل كتاب هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 119 - 23
23 _ كافران كينه توز و منافقان حيله گر شايسته نابودى
قل موتوا بغيظكم انّ اللّه عليم بذات الصدور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 131 - 3،5،6،8
3 _ آتش دوزخ ، در انتظار كافران و رباخواران ، و آماده براى آنان
لا تاكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
5 _ آتش دوزخ ، هم اكنون حاضر و آماده براى كافران
و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
كلمه {اعدّت} (مهيّا شده)، به صيغه ماضى، دلالت بر وجود بالفعل چنين آتشى دارد.
6 _ آتش دوزخ ، در اصل براى كافران مهيّا شده است .
و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
بنابر اينكه {الّتى}، وصفِ توضيحى باشد نه احترازى.
8 _ همگونى عذاب رباخواران با عذاب كافران
لا تاكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 151 - 19
19 _ آتشِ دوزخ ، جايگاه و فرجام شوم كفرپيشگان مشرك
سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرعب . .. و ماويهم النّار و بئس مثوى الظّالمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 176 - 16
16 _ عذاب بزرگ اخروى در انتظار شتابگران در كفر است
.
الّذين يسارعون فى الكفر . .. و لهم عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 18 - 5،6
5 _ خداوند براى گناهكارانى كه توبه را تا آستانه مرگ تأخير انداخته و كسانى كه كافر بميرند ، عذاب دردناكى آماده كرده است .
و ليست التّوبة للّذين . .. و لا الّذين يموتون و هُم كفّار اولئك اعتدنا لهم عذابا
6 _ خداوند براى كسانى كه تا لحظه مرگ بر كفر خويش باقى مانده و آنگاه ايمان آورند ، عذابى دردناك آماده كرده است .
و ليست التّوبة . .. و لا الّذين يموتون و هُم كفّار اولئك اعتدنا لهم عذاباً اليما
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 55 - 6
6 _ آتش سوزان جهنم ، كيفر آتش افروزان و اخلالگران عليه پيامبران
و كفى بجهنّم سعيراً
{سعير}، به معناى آتش برافروخته و سوزان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 140 - 14
14 _ خداوند ، گردآورنده همه منافقان و كافران ، در جهنم
إنّ اللّه جامع المنفقين و الكفرين فى جهنم جميعاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 151 - 3،4
3 _ كيفر خوار كننده الهى ، در انتظار كافران به خدا و پيامبران اوست .
و أعتدنا للكفرين عذاباً مهيناً
4 _ جهنم و عذاب الهى ، هم اكنون براى كافران آماده و مهياست .
و أعتدنا للكفرين عذاباً مهيناً
چنانچه مراد از {عذاباً مهيناً} عذاب دوزخ باشد، فعل {اعتدنا}، به صيغه ماضى حكايت از وجود هم اكنون دوزخ دارد.
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 169 - 7
7 _ جاودانگى در جهنم ، كيفر كافران ستمگر
إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. خلدين فيها ابداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 10 - 1
1 _ كافران و تكذيب كنندگان آيات الهى ، اصحاب دوزخ هستند .
و الذين كفروا و كذبوا . .. أولئك اصحب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 2
2 _ آتش دوزخ جايگاه اجتماع و به هم پيوستن جنيان و آدميان كافر و مشرك است.
قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 99 - 3
3 _ كفرپيشگان به پندار باطل ، خويشتن را از مكر خدا و كيفر هاى ناگهانى وى ايمن مى شمارند .
أفأمنوا مكر اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 100 - 2
2 _ ابتلاى كفرپيشگان تاريخ به كيفر هاى الهى ، بيانگر توانايى خداوند به گرفتارسازى گنهكاران موجود به عقوبت گناهانشان است .
أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم
فاعل {يهد} ضميرى است كه به داستان و سرنوشت اقوام پيشين برمى گردد و {أن لو نشاء . .. } مفعول آن مى باشد. قابل ذكر است كه {الذين يرثون} نيز مفعول به واسطه {يهد} است. و چون {يهد} به حرف لام متعدى شده، معناى تبيين در آن تضمين شده
است. بنابراين جمله {او لم يهد ... } يعنى آيا سرگذشت پيشينيان براى وارثانشان اين حقيقت را روشن نكرده است كه اگر مشيت ما اقتضا كند آنان را به سبب گناهانشان عقوبت مى كنيم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 183 - 1
1 _ سنت خداوند بر امهال كفرپيشگانِ تكذيب كننده و تأخير در هلاكت و عذاب ايشان است .
و أملى لهم إن كيدى متين
املاء (مصدر اُملى از ماده ملاوة) به معناى مهلت دادن و تأخير انداختن است. به مناسبت اينكه حقيقت بيان شده (مهلت دادن و تأخير انداختن) درباره تكذيب كنندگان آيات الهى است، معلوم مى شود مراد از تأخير، تأخير در عذاب است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 14 - 2
2 _ آتش دوزخ كيفر تمامى كافران
و أن للكفرين عذاب النار
{ال} در {الكافرين} براى استغراق و شمول است. گفتنى است در وجه تركيبى {أن للكفرين ... } نظرهاى مختلفى ايراد شده است. بهترين وجه آن تقدير گرفتن فعلى همانند {اعلموا} است. يعنى {و اعلموا أن للكفرين عذاب النار}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 9
9 _ جهنم ، سزاى كافران حق ستيز
و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 47 - 7
7 _ خداوند ، كفرپيشگان را به سبب رفتار ناپسندشان ( سرمستى ها ، رياكارى ها ، بازدارى مردم از راه خدا ) ، مجازات خواهد كرد .
و لاتكونوا كالذين . .. و
اللّه بمايعملون محيط
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 5،6،10،11
5 _ خداوند فرعونيان و همه كافران پيش از آنان را به سبب گناهانشان به كيفرى شديد گرفتار ساخت .
فأخذهم اللّه بذنوبهم إن اللّه قوى شديد العقاب
6 _ خداوند ، كافران و گنهكاران را پس از ارائه آيات خويش و اتمام حجت بر آنان ، مؤاخذه خواهد كرد .
كفروا بايت اللّه فأخذهم اللّه بذنوبهم
10 _ گرفتارى فرعونيان و كافران پيش از آنها به كيفر هاى شديد الهى ، نمودى از توانمندى خداوند است .
فأخذهم اللّه بذنوبهم إن اللّه قوى شديد العقاب
11 _ توجه به سنت الهى در مجازات كافران و گناهكاران ، زمينه ساز پرهيز از كفرورزى و ارتكاب گناه
كدأب ءال فرعون . .. إن اللّه قوى شديد العقاب
هدف از بيان مؤاخذه كافران و گنهكاران هشدارى است به انسانها تا با توجه به آن در مسير ايمان و ترك گناه قرار گيرند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 53 - 14
14 _ كيفر خداوند براى كافران ، متكى بر شنوايى و علم گسترده اوست .
و أن اللّه سميع عليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 26 - 10
10 _ هزيمت و شكست ، فرجام شوم و كيفر قطعى براى تمامى كافران و دشمنان ايستاده در برابر دين الهى
و عذّب الذين كفروا و ذلك جزاء الكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 7،8،12
7 _ عذاب جاودان جهنم ، مجازاتى بس سنگين
و كافى براى منافقان و كافران
نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم
8 _ عذاب جاودان جهنم تنها مجازات كافى براى منافقان و كافران و برابر با گناه كفر و نفاق آنان
وعد اللّه المنفقين . .. و الكفار نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم
12 _ محروميت منافقان و كافران از رحمت الهى ، مايه رنج و عذاب هميشگى آنان
و لعنهم اللّه و لهم عذاب مقيم
برداشت فوق بر اين اساس است كه {عذاب مقيم} در نتيجه نفرين الهى به دورى آنان از رحمت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 4 - 10
10 _ دستيابى مؤمنان به پاداش و ايمان و اعمال شايسته خويش و گرفتارى كافران به كيفر كفر و بزهكارى خود ، فلسفه اساسى معاد و برپايى رستاخيز است .
ثم يعيده ليجزى الذين ءامنوا . .. و الذين كفروا لهم شراب من حميم و عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 11 - 3،6
3 _ مجازات كفرپيشگان و منكران قيامت ( از ميان برداشتنشان ) ناسازگار با فلسفه آفرينش انسان
و لو يعجل اللّه للناس الشر . .. لقضى إليهم أجلهم
6 _ كفرمداران و شرك پيشگان ، مستحق عذاب و كيفر الهى در دنيا
و لو يعجل اللّه للناس الشر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 88 - 20
20 _ عذاب دردناك جهنم ، كيفر كافران است .
فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم
ممكن است الف و لام {العذاب} _ كه براى عهد ذهنى است _ اشاره به عذاب دنيوى (استيصال) باشد و ممكن است
اشاره به عذاب برزخى و يا عذاب اخروى باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 102 - 2
2_ امت هاى ستم پيشه ( جوامع كفرپيشه و مشرك ) در خطر گرفتار شدن به عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال هستند .
و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 31 - 18
18_ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة } و هى النقمة { أوتحلّ قريباً من دارهم } فتحلّ بقوم غيرهم فيرون ذلك و يسمعون به و الذين حلّت بهم عصاة كفار مثلهم و لايتعظ بعضهم ببعض و لن يزالوا كذلك { حتى يأتى وعد الله } الذى وعد المؤمنين من النصر و يخزى الله الكافرين ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {و لايزال . ..} روايت شده است كه: آن [قارعة] عقوبت است و [درباره] {أو تحلّ قريباً من دارهم} [يعنى] عقوبت بر قومى ديگر فرود مى آيد و آنان مى بينند و مى شنوند و آنهايى كه عقوبت بر آنان وارد شده، مانند ايشان گناهكار و كافرند و [ليكن] برخى از برخى ديگر پند نمى گيرند و همواره چنين هستند تا وعده خدا فرا رسد و، حتى يأتى وعد الله، همان وعده اى كه به مؤمنان داده است كه آنان را پيروز كند و خداوند كافران را خوار مى سازد}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8
- رعد - 13 - 32 - 5
5_ خداوند پس از مدت ها و گذشت زمانهايى ، كفرپيشگان و استهزاگران انبيا را به عقوبت هاى خويش گرفتار مى ساخت .
فأمليت . .. ثم أخذتهم فكيف كان عقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 40 - 13
13_ خداوند ، كفرپيشگان را پس از اتمام حجت حسابرسى مى كند و به مجازات مى رساند .
فإنما عليك البل_غ و علينا الحساب
وقوع جمله {و علينا الحساب} _ كه گوياى حسابرسى و مجازات كفرپيشگان است _ پس از {إنما عليك البلاغ} _ كه گوياى ابلاغ و اتمام حجت است _ مى رساند كه خداوند پيش از ابلاغ دين و اتمام حجت ، كافران را مجازات نمى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 102 - 9
9- خداوند ، از كافران حق ناپذير ، به وسيله شراره هاى دوزخ ، پذيرايى مى كند .
إنّا أعتدنا جهنّم للك_فرين نزلاً
كلمه {نُزُل} مى تواند اسم باشد براى چيزى كه به هنگام ورود ميهمان براى پذيرايى او مى آورند. اين نوع سخن، {تهّكم} بوده و براى استهزا به كار مى رود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 110 - 2
2- كافران و مشركان حق ناپذير ، به عذاب و كيفر الهى تهديد شدند .
إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون
تذكر به اين كه خداوند به سخنان آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران آگاه است، در حقيقت تهديد آنان و هشدارى به كيفر و عذاب شدن آنان است.
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 9 - 13
13 - آتش سوزان ، كيفر كفرپيشگان و تمام كسانى كه در راستاى منحرف ساختن مردم از راه خدا و دين او تلاش مى كنند .
و من الناس من يج_دل . .. و نذيقه يوم القي_مة عذاب الحريق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 30 - 4
4 - سرگذشت قوم نوح ، داراى نشانه هايى روشن بر قدرت الهى در كيفر كافران و نصرت مؤمنان
قال ربّ انصرنى . .. إنّ فى ذلك لأي_ت
با توجه به ظهور قدرت خدا در طوفان نوح و غرق شدن كافران و مشركان و نيز ظهور نصرت الهى نسبت به حضرت نوح(ع) و همراهان او، عبارت {إنّ فى ذلك لآيات}، مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 117 - 7
7 - ربوبيت خدا ، مقتضى حسابرسى اعمال و كيفر كافران
فإنّما حسابه عند ربّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 207 - 2
2 - بى ارزشى بهرهورى هر چند طولانى كافران از دنيا ، در قبال كيفر الهى
إن متّعن_هم سنين . .. ما أغنى عنهم ما كانوا يمتّعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 84 - 3
3 - تكذيب نشانه هاى خدا ، اصلى ترين موضوع دادگاه كيفرى كافران
حتّى إذا جاءو قال أكذّبتم ب_اي_تى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 4
- 8
8 - كافران ، به كيفر الهى ، مجازات خواهند شد .
أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 55 - 4
4 - عذاب فراگير دوزخ ، سزاى اعمال نارواى خود كافران است .
ذوقوا ما كنتم تعملون
برداشت بالا، بنابر تقدير {جزا} به عنوان معناى {ما}ى موصول است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 24 - 5
5 - خداوند ، كافران حق ناپذير را ، به سرعت مجازات نمى كند و به آنها مدتى مهلت مى دهد .
نمتّعهم قليلاً ثمّ نضطرّهم
احتمال دارد {قليلاً} صفت براى مفعول به {نمتّع } باشد كه {زماناً} است. بنابراين، مفاد آيه چنين مى شود: {به آنان، مدت كوتاهى مهلت مى دهيم و سپس آنان را روانه عذاب جهنم مى كنيم.}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 8 - 1،6،10
1 - فلسفه پيمان گرفتن خداوند از پيامبران ، پاداش دادن به مؤمنان و كيفر دادن به كافران است .
و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم . .. ليسئل الص_دقين عن صدقهم ... و أعدّ للك_فرين
{لام} در {ليسئل. ..} لامِ تعليل يا لام غايت است. مراد از {الصادقين} به قرينه مقابله با {الكافرين} مؤمنان اند. لازم به ذكر است كه برداشت بالا، _ علاوه بر نكته ياد شده _ مبتنى بر اين است كه مرجع ضمير در {صدقهم} واژه {الصادقين} باشد و علت پرسش از صداقت مؤمنان، پاداش دادن به آنها است.
6 - عذاب شدن كافران ، پس از اتمام حجت با آنان است
.
و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم . .. ليسئل ... و أعدّ للك_فرين
10 - عذاب كافران ، بدون پرسش و پاسخ و مؤاخذه خواهد بود .
ليسئل الص_دقين . .. و أعدّ للك_فرين عذابًا أليمًا
تغيير اسلوب كلام از {ليسئل. ..} به {أعدّ...} مى تواند به منظور افاده اين نكته باشد كه عذاب كافران، آماده شده است و جاى چون و چرا ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 17 - 10
10 - خداوند ، جز كافران را مجازات نمى كند .
و هل نج_زى إلاّ الكفور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 7 - 1
1 - كافران ، سزاوار عذابى سخت و طاقت فرسا
الذين كفروا لهم عذاب شديد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 36 - 2،6
2 - كافران ، محكوم به دوزخ اند .
و الذين كفروا لهم نار جهنّم
6 - عذاب دائمى و بى تخفيف ، كيفر تمامى كافران حق ناپذير
كذلك نجزى كلّ كفور
{كفور} صيغه مبالغه از ماده {كفر} و يا {كفران} مى باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 37 - 7
7 - مجازات الهى براى كافران ، پس از اتمام حجت و دادن فرصت مناسب و عمر كافى براى شناخت و پذيرش دين و تعاليم آسمانى خواهد بود .
أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر و جاءكم النذير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 39 -
10
10 - كيفر كافران ، از شؤون مقام ربوبى است .
و لايزيد الك_فرين كفرهم عند ربّهم إلاّ مقتًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 25 - 2
2 - گرفتارى كافران و دشمنان دين خدا ، در دام افراد وسوسه كننده و اغواگر ، كيفر الهى براى آنان است .
و قيّضنا لهم قرناء فزيّنوا لهم
از اين كه خداوند تعيين هم نشين اغواگر را براى كافران به خود نسبت داده (قيّضنا)، مطلب ياد شده استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 27 - 7
7 - مجازات و عقوبت كفرپيشگان ، بازتاب و تجسم عملكرد بد خود آنان است .
و لنجزينّهم أسوأ الذى كانوا يعملون
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {أسوء الذى. ..} خود جزا و كيفر باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 43 - 11
11 - حق گرايان برخوردار از مغفرت الهى ، و ملحدان و حق ناپذيران رويارو با مجازات دردناك او
مايقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل . .. إنّ ربّك لذو مغفرة
در آيات پيشين، قرآن پيامى حق معرفى شده است كه ملحدان با ايجاد شبهه در آن سعى مى كردند پيامبر(ص) را مورد انكار قرار دهند. اكنون در اين آيه خداوند به غفران و عقاب خود اشاره كرده كه غفران منطبق بر حق گرايان و عقاب درباره ملحدان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 11 - 3
3- تهديد مشركان حق ستيز مكه ، از سوى خداوند
به عذابى دنيوى و تيره كننده زندگى
فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين
برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {دخان مبين}، كنايه از تيره روزى و عذاب دنيوى باشد، چه اين كه برخى از مفسران اين آيه را پاسخى به دعاى پيامبر(ص) دانسته اند كه از خداوند خواست تا براى بيدار شدن مشركان، آنان را به قحطى اى همچون دوران يوسف مبتلا كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 11 - 3
3- دود هاى متراكم قيامت ، شكنجه آور ، دردآفرين و در بر گيرنده تمامى كفرپيشگان
يغشى الناس ه_ذا عذاب أليم
ممكن است اين آيات در مورد عذاب اخروى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 8 - 3
3 - كيفر الهى براى كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان
تتلى عليه . .. فبشّره بعذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 11 - 4
4 - كيفر كافران ، پس از اتمام حجت پروردگار بر ايشان
ه_ذا هدًى و الذين كفروا ب_اي_ت ربّهم لهم عذاب
از اين كه خداوند پس از بيان هدايتگرى قرآن، عذاب كافران را مطرح مى كند، مطلب ياد شده قابل برداشت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 16
16- كيفر الهى در حق كافران ، معلول عملكرد منفى خود آنان و به دور از شائبه ظلم
و هم لايظلمون . .. تجزون عذاب الهون بما كنتم تستكبرون ... و بما كنتم تفسقون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17
- احقاف - 46 - 34 - 7
7- عدل الهى در كيفر كافران ، مورد اقرار خود آنان ، در قيامت
أليس ه_ذا بالحقّ قالوا بلى و ربّنا
{ه_ذا} اشاره به عذاب كافران است و مصداق بارز {حقّ} در زمينه مجازات، {عدل} است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 13 - 4
4 - آتش دوزخ ، هم اكنون موجود و مهيا براى كافران *
فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا
ماضى آمدن فعل {أعتدنا}، ممكن است ناظر به معناى حقيقى آن (زمان گذشته) باشد; نه اين كه مضارع محقق الوقوع را بيان كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 14 - 2
2 - حاكميت مطلق خداوند بر هستى ، پشتوانه تحقق اراده او بر كيفر كافران
فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا . و للّه ملك السم_وت و الأرض
تذكر به حاكميت مطلق خداوند بر هستى _ در پى تهديد كافران به عذاب _ بيانگر مطلب بالا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 9
9 - مجازات الهى در حق كافران ، در پى مهلت ها و داراى زمان و برنامه اى خاص
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا . .. فلايستعجلون
تعبير {فلايستعجلون} مى رساند كه خداوند در مجازات كافران عجله ندارد; بلكه براساس مصلحت به ايشان مهلت داده و طبق برنامه و زمانى خاص آن را به اجرا درمى آورد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 60 - 6
6 - كيفر كافران ، در پى اتمام حجت بر ايشان با هشدار هاى مكرر
فويل
للذين كفروا من يومهم الذى يوعدون
تعبير {يوعدون} (با فعل مضارع) بيانگر وعيدهاى مستمر و مكرر است كه قبل از مجازات و كيفر كافران، به ايشان داده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 45 - 4
4 - سنت الهى ، بر عدم تعجيل ، در كيفر كافران
فذرهم حتّى يل_قوا يومهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 46 - 1،2
1 - كافران لجوج ، بى بهره از تزوير هاى خويش و بى نصيب از يارى هر پشتيبان ، هنگام سر رسيدن وقت مجازاتشان
يوم لايغنى عنهم كيدهم شيئًا و لا هم ينصرون
2 - مرگ ، لحظه كوتاه شدن دست كافران از تدبير هاى خويش و نقطه هاى اميد
فيه يصعقون . يوم لايغنى عنهم كيدهم شيئًا
در صورتى كه {يومهم الذى. ..} در آيه قبل، نظر به لحظه مرگ داشته باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 4 - 11
11 - عذاب دردناك الهى ، كيفر كافران است .
و للك_فرين عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 6 - 2
2 - عذاب و كيفر خداوند درباره كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه دلايل روشن بوده است .
تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 7 - 4
4 - دوزخى شدن كافران ، جزاى كردار خود آنان است .
إنّما تجزون ما كنتم تعملون
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 18 - 3
3 - آتش دوزخ ، كيفر زراندوزان كافر
و جمع فأوعى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - طارق - 86 - 16 - 6،7
6 - كافرانى كه در برابر حاكميت قرآن و تأثير هشدار هاى آن ، خدعه كنند ، به كيفرى غافلگيرانه و غير قابل پيش بينى گرفتار خواهند شد .
إنّه لقول فصل . .. يكيدون ... و أكيد كيدًا
{حيله}; يعنى، آنچه به صورت مخفيانه، مايه رسيدن به حالت مورد نظر گردد. و {كيد} نوعى احتيال است. (مفردات راغب)
7 - خداوند در مكر و كيفر ، آغازگر نبوده و خدعه هاى او ، پاسخ كردار نارواى كافران است .
إنّهم يكيدون كيدًا . و أكيد كيدًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 14 - 10
10 - { روى عن على ( ع ) انّه قال : معناه [ أى قوله تعالى : إنّ ربّك لبالمرصاد ] إنّ ربّك قادر على أن يجزى أهل المعاصى جزاءهم ;
از على(ع) روايت شده كه فرمود: معناى آيه اين است كه پروردگارت، توانايى دارد كه گنه كاران را كيفر بدهد}.
كيفر كافران امت هاى پيشين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 32 - 11
11_ عقوبت هاى نازل شده بر كفرپيشگان و استهزاگران امت هاى گذشته ، دليلى فراروى كافران بر تخلف ناپذيرى تهديد ها و وعيد هاى الهى
إن الله لايخلف الميعاد. و لقد استهزىء برسل من قبلك ... ثم أخذتهم
آيه مورد بحث به لحاظ {ثم أخذتهم . ..} دليلى است
براى {حتى يأتى وعد الله إن الله لايخلف الميعاد}.
كيفر كافران به محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 83 - 6
6_ خداوند ، مشركان و كافران به پيامبر ( ص ) را به كيفر هاى دنيوى و فرو ريختن سنگ هاى عذاب تهديد كرد .
و ما هى من الظ_لمين ببعيد
واقع شدن جمله {و ما هى . ..} پس از مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) (عند ربك) مى تواند قرينه بر اين باشد كه: از مصداقهاى مورد نظر براى {الظالمين} مشركان و كافران عصر بعثت است.
كيفر كافران حق ستيز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 38 - 3،4،6
3 _ گرفتار شدن به سرنوشت شوم پيشينيان ، تهديد الهى نسبت به كافران ستيزه گر عليه اسلام
و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين
جواب شرط {إن يعودوا . .. } حذف شده و جمله {فقد مضت ... } جانشين آن مى باشد و تقدير كلام چنين است: {و إن يعودوا فانتقمنا منهم كما انتقمنا من الأولين ... .}
4 _ خداوند بر اساس سنت خويش ، كافران حق ستيز دوران هاى پيشين را به سزاى اعمالشان رسانيده است .
و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين
6 _ مجازات و سركوبى كافران حق ستيز ، سنتى الهى
و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين
كيفر كافران صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 58 - 10
10- نظام كيفرى خداوند براى مجازات كافرانِ عصر بعثت ، نظامى مشخَّص و داراى مَوعِد و زمانى تخلّف ناپذير بود .
بل لهم موعد
لن يجدوا من دونه موئلاً
به قرينه آيه بعد، مراد مؤاخذه در {لو يؤاخذهم} مؤاخذه در دنيا است. و جمله {بل لهم موعد} ظهور در فعليّت آن وعده دارد كه در مورد كافران عصر بعثت صادق است.
كيفر كافران قريش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 10
10 _ آن گروه از كافران قريش كه پس از شكست همچنان به كفرورزى خويش ادامه دادند ، از دوزخيان هستند .
و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون
تكرار {الذين كفروا} پس از {ثم يغلبون} اشاره به اين دارد كه گروهى از كفار قريش پس از شكست و غلبه مسلمانان به كفر باقى خواهند ماند، آنان سزايشان جهنم است و گروهى اسلام را خواهند پذيرفت و اهل نجات خواهند بود.
كيفر كافران لجوج
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 104 - 4
4- عذاب دردناك ، فرجام و كيفر كافرانى است كه از سر لجاج و عناد به آيات الهى ايمان نمى آورند .
إن الذين لايؤمنون بأي_ت الله . .. لهم عذاب أليم
كيفر كافران متكبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 41 - 6
6- فرو رفتن آب ها و منابع آبى ، از جمله كيفر هاى الهى براى كافرانى است كه به خود بنازند و بر ديگران تفاخر كنند .
أو يصبح ماؤها غورًا فلن تستطيع له طلبًا
{يصبح} عطف بر {فتصبح} و تفريع ديگرى بر {يرسل عليها حسباناً} است. قيد {من السماء} در مورد عذابى كه آب ها را در زمين فرو ببرد، ناظر به الهى بودن
عذاب است، نه نزول آن از آسمان.
كيفر كافران محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 191 - 17
17 - سزاى كفرپيشگان محارب و فتنه انگيز ، كشتن آنان است .
فاقتلوهم كذلك جزاء الكفرين
{ال} در {الكافرين} عهديه است و اشاره به كافرانى دارد كه سر جنگ با مسلمانان دارند و يا عليه ايشان فتنه انگيزى مى كنند.
كيفر كتمان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 44 - 26
26 _ فرجام كتمان كنندگان احكام خداوند ، فرجامى هراس انگيز
و اخشون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 87 - 6
6 _ كسانى از يهود و نصارا كه آگاهانه نبوت پيامبر ( ص ) را انكار نمودند ، گرفتار لعنت خدا و فرشتگان و مردم هستند .
قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. اولئك جزاؤهم انّ عليهم ... و النّاس اجمعين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 188 - 10،13
10 _ واهى بودن پندار نجات عالمان اهل كتاب از عذاب الهى ، با وجود عملكرد ناشايست آنان ( كتمان حقايق و . . . )
لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب
كلمه {مفازة}، مصدر ميمى و به معناى خلاص و نجات يافتن است.
13 _ عذابى دردناك در انتظار عالمان اهل كتاب به جهت كتمان حقايق و انتظار چاپلوسى و ستايش بيجا
لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 52 -
3
3 _ كسانى كه حقانيّت اسلام را مى پوشانند و راه شرك را بهتر از آن مى نمايانند ، مورد لعن الهى هستند .
الم تر الى الذين . .. يقولون هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلا. اولئك الّذين لعنه
كيفر كتمان دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 174 - 2
2 - كسانى كه احكام و معارف كتاب هاى آسمانى را كتمان كرده اند تا بدين وسيله به متاع دنيا برسند ، در قيامت به عذاب دردناكى گرفتار خواهند شد .
إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب . .. لهم عذاب أليم
كيفر كتمان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 174 - 2
2 - كسانى كه احكام و معارف كتاب هاى آسمانى را كتمان كرده اند تا بدين وسيله به متاع دنيا برسند ، در قيامت به عذاب دردناكى گرفتار خواهند شد .
إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب . .. لهم عذاب أليم
كيفر كتمان كنندگان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 175 - 2
2 - دين فروشان و كتمان كنندگان حقايق كتاب هاى آسمانى ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة
كيفر كسب نامشروع
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 174 - 19
19 - كسب در آمد از راه هاى نامشروع ، حرام و موجب عذاب الهى است .
و يشترون به ثمناً قليلا أولئك
. .. لايكلمهم اللّه ... و لهم عذاب اليم
كيفر كفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 217 - 33
33 _ كفر و ارتداد ، موجب خُلود در جهنّم و حَبط عمل در دنيا و آخرت
و من يرتدد منكم عن دينه فيمت و هو كافر فاولئك حبطت اعمالهم . .. و اولئك اصحاب ال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 257 - 15،16
15 _ كافران ، اهل آتش و ماندگار در آن براى هميشه
اولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون
16 _ توجّه به عاقبت و عقوبت اهل كفر ، زمينه ساز پرهيز از انحراف به كفر و پذيرش حاكميّت طاغوت
اولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 4 - 9،13
9 _ كفر به آيات خدا ، موجب عذاب سخت الهى بر كافران
انّ الّذين كفروا بايات اللّه لهم عذاب شديد
13 _ تهديد شدن اهل كتاب ( يهود و نصارا ) به عذاب سخت الهى ، در صورت كفر به آيات خداوند ، قرآن ، تورات و انجيل
نزّل عليك . .. انّ الّذين كفروا ... لهم عذاب شديد
از شأن نزول به دست مى آيد كه مورد آيه، اهل كتابند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 10 - 9،10
9 _ هشدار الهى به كافران در مورد عاقبت بد آنان
انّ الذين كفروا . .. و اولئك هم وقود النار
10 _ آتش دوزخ ، از درون كافران زبانه مى كشد .
اولئك هم وقود
النار
با توجه به معناى لغوى {وقود}: هو الحطب المجعول للوُقود. يعنى وقود، هيزمى است براى روشن كردنِ آتش.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 21 - 2
2 _ كافران به آيات الهى ، مستحق عذابى دردناك
انّ الذين يكفرون بايات اللّه . .. فبشّرهم بعذاب اليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 22 - 8،9
8 _ كافران و قاتلان پيامبران و عدالتخواهان ، هيچگونه ياور و شفيعى در برابر اراده خداوند نسبت به حبط اعمال خود ندارند .
انّ الذين يكفرون . .. حبطت اعمالهم ... و ما لهم من ناصرين
9 _ كافران و قاتلان انبيا و عدالتخواهان ، راه نجاتى ندارند .
انّ الذين يكفرون . .. و ما لهم من ناصرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 87 - 6
6 _ كسانى از يهود و نصارا كه آگاهانه نبوت پيامبر ( ص ) را انكار نمودند ، گرفتار لعنت خدا و فرشتگان و مردم هستند .
قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. اولئك جزاؤهم انّ عليهم ... و النّاس اجمعين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 88 - 2
2 _ لعنت دائمى و عذاب تخفيف ناپذير ، كيفر يهود و نصارا ، بجهت كفر آگاهانه آنان به پيامبر ( ص )
قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. خالدين فيها لا يخفّف عنهم العذاب
بنابراينكه {قوما كفروا} شامل يهود و نصارا نيز باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل
عمران - 3 - 106 - 14
14 _ عذاب اُخروى آدمى ، نتيجه كفر و اعمال بد او
فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون
{تكفرون . .. }، مى تواند هم شامل كفر عملى و هم اعتقادى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 131 - 9
9 _ رستگارى و عذاب ، دو فرجام متفاوت براى تقواپيشگان و كافران
و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 176 - 9،16
9 _ اراده الهى مبنى بر محروميّت حتمى شتابگران در كفر از بهره هاى اخروى
يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة
16 _ عذاب بزرگ اخروى در انتظار شتابگران در كفر است .
الّذين يسارعون فى الكفر . .. و لهم عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 177 - 9
9 _ عذاب دردناك الهى ، كيفر انتخاب كنندگان كفر به بهاى از دست دادن ايمان ( مرتدان )
انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان . .. لهم عذاب اليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 178 - 8
8 _ بقاى بر كفر ، موجب ازدياد گناه و كيفر آن
و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم انّما نملى لهم ليزدادوا اثما
ظاهراً مراد از گناه در آيه، همان كفر است ; بنابراين عمر كافر هر چه طولانى شود، گناه او افزون مى شود. هر چند غير از كفر، گناه ديگرى مرتكب نشود.
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 38 - 8
8 _ عذاب خواركننده ، كيفر ايمان نداشتن به خدا و قيامت
اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً. و الذين ... لا يؤمنون باللّه و لا باليوم الاخر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 147 - 3
3 _ منافقان به خاطر ناسپاسى و كفرشان به خدا ، مستحق عذاب دوزخند .
إنّ المنفقين فى الدرك الاسفل . .. ما يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم
بنابر اينكه خطاب، متوجه منافقان باشد، آيه شريفه اشاره به ناسپاسى و بى ايمانى آنان دارد و آن را از موجبات گرفتارى دوزخ مى شمرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 161 - 17
17 _ كفر ، موجب گرفتار شدن به عذاب دردناك قيامت
و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 10 - 2
2 _ كفر و تكذيب آيات الهى ، موجب گرفتارى به آتش برافروخته دوزخ
و الذين كفروا و كذبوا بايتنا أولئك اصحب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 4
4 _ جنيان نيز همانند آدميان، در صورت تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر و شرك، در معرض مجازاتهاى الهى هستند.
قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 100 - 1
1 _ برخى از اقوام پيشين بر اثر كفرپيشگى و ارتكاب
گناه به عذاب الهى گرفتار شدند و توان درك معارف دينى از آنان سلب شد .
أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم و نطبع على قلوبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 111 - 5
5_ خداوند ، كفر و ايمان و اعمال نيك و بد انسان ها را به صورت پاداش و كيفر متبلور خواهد ساخت .
و إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم ربك أعم_لهم
گفتن {اعمال} و اراده كردن پاداش و كيفر آنها ، گوياى اين نكته است كه: پاداش و كيفر ، بازتاب اعمال و تبلور يافته آن است; به گونه اى كه گويا پاداش و كيفر اعمال ، همان اعمال است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 2 - 5
5- خداوند ، پيامبران را به جهت كفرورزى و لجاجت برخى مردم ، مؤاخذه نخواهد كرد .
ما أنزّلنا عليك القران لتشقى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 57 - 2
2 - عذاب دوزخ ، عقوبت كفر به خدا و تكذيب آيات او ( قرآن )
و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا فأولئك لهم عذاب مهين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 24 - 10
10 - كفر ، عامل گرفتار شدنِ انسان به عذابى سخت است .
و من كفر فلايحزنك كفره . .. ثمّ نضطرّهم إلى عذاب غليظ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 33 - 20
20 - پذيرفتن عقيده كفرآلود _ ولو
با فريب و دستور ديگران _ كفر تلقى شده و كيفر دارد .
و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا . .. تأمروننا أن نكفر باللّه و نجعل له أنداد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 25 - 14
14 - جنيان ، مكلف به تكاليف الهى و مستحق كيفر در صورت كفر و حق ستيزى
و حقّ عليهم القول فى أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 31 - 2
2 - كفر به تنهايى _ من هاى ضميمه شدن به اعمال زشت _ خود جرمى مستحق عذاب است . *
فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. و أمّا الذين كفروا
در آيه پيشين، از لزوم همراهى ايمان با عمل صالح، جهت بهره مندى از پاداش اخروى سخن به ميان آمد; ليكن در اين آيه، در كنار {الذين كفروا} اشاره به اعمال بد نشده است. بنابراين مى توان گفت كفر، انسان را مصداق {مجرم} كرده و مستحق عذاب مى سازد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 13 - 3
3 - تفتيدن بر آتش دوزخ ، جزاى كفر ، دروغ پردازى و ياوه سرايى عليه دين
قتل الخرّصون . .. يوم هم على النار يفتنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 37 - 6
6 - سرگذشت قوم لوط ، عبرتى براى بيمناكان از عذاب دردناك كفر و گناه
و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم
كيفر كفر به آخرت
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 8 - 10
10 - ايمان نياوردن به آخرت ، كيفر دارد و انسان را در وادى بس بى راهه قرار مى دهد .
الذين لايؤمنون بالأخرة فى العذاب و الضل_ل البعيد
آوردن موصول به جاى اسم ظاهر (الكافرون) دلالت مى كند كه ايمان نياوردن، علت گرفتارى در عذاب و واقع شدن در گمراهى دور و دراز است.
كيفر كفر به آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 98 - 2
2- آتش همواره شعلهور حهنّم ، كيفر كفر به آيات الهى و انكار روز رستاخيز
كلّما خبت زدن_هم سعيرًا . ذلك جزاؤهم بأنهم كفروا بأي_تنا و قالوا أءذا كنّا عظ_مً
كيفر كفر به حقايق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 12
12- كافرانِ به حقايق نازل شده از سوى خداوند ، ظالم ، و سزاوار آتش اند .
الحقّ من ربّكم . .. و من شاء فليكفر إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا
كيفر كفر به خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 18
18 - آنان كه به خدا و روز قيامت كافر شوند ، راهى جز ورود به آتش دوزخ نخواهند داشت .
و من كفر . .. ثم أضطره إلى عذاب النار
اضطرار; يعنى، مجبور ساختن كسى به انجام كارى. پس {ثم اضطره ...} چنين معنا مى شود: آن گاه كه كافران حيات دنيا را سپرى كردند، آنان را براى ورود به آتش دوزخ مجبور مى كنم.
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 45 - 17
17- كيفر دادن به سبب كفر به خدا و پيروى نكردن از رسولان او از سنت هاى الهى است .
و أنذر الناس . .. نجب دعوتك و نتّبع الرسل ... كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 13 - 1
1 - شعله هاى گدازنده آتش ، مهيا براى كافران به خدا و رسول او
و من لم يؤمن . .. فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا
كيفر كفر به صالح
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 78 - 6
6 _ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، پاسخى بود به ناباورى آنان نسبت به تحقق تهديد هاى صالح ( ع )
ائتنا بما تعدنا . .. فأخذتهم الرجفة
از حقايقى كه در آيه قبل مطرح شده و مى تواند {أخذتهم الرجفة} بر آن مترتب باشد، ناباورى قوم ثمود به تهديدهاى حضرت صالح(ع) است، كه از جمله {ائتنا بما تعدنا} به دست مى آيد.
كيفر كفر به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 17 - 13
13_ كافران به قرآن از هرگروه و طايفه ( مشركان ، يهوديان ، نصارا و . . . ) به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
و من يكفر به من الأحزاب فالنار موعده
{ال} در {الأحزاب} مى تواند عهديه باشد كه در اين صورت اشاره به مشركان ، يهود و نصاراست و مى تواند {ال} در آن براى استغراق باشد كه در اين صورت ،
مصداقهاى بارز و موردنظر آن ، گروههاى نامبرده اند.
كيفر كفر به قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 18
18 - آنان كه به خدا و روز قيامت كافر شوند ، راهى جز ورود به آتش دوزخ نخواهند داشت .
و من كفر . .. ثم أضطره إلى عذاب النار
اضطرار; يعنى، مجبور ساختن كسى به انجام كارى. پس {ثم اضطره ...} چنين معنا مى شود: آن گاه كه كافران حيات دنيا را سپرى كردند، آنان را براى ورود به آتش دوزخ مجبور مى كنم.
كيفر كفر به محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 81 - 6
6 - كفر به پيامبر ( ص ) و اسلام ، موجب گرفتار شدن آدمى به آتش دوزخ و خلود در آن خواهد شد .
أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. من كسب سيئة ... هم فيها خلدون
آيه مورد بحث (من كسب . ..) قضيه كلى و كبراى آيات گذشته است و آيات پيشين تعيين كننده صغراى اين قضيه كلى است. بنابراين كفر به پيامبر(ص) و اسلام - كه از جمله {أفتطمعون أن يؤمنوا لكم} (آيه 75) به دست مى آيد - از مصداقهاى {سيئة} است و اصرار بر آن، مصداق {احاطه خطيئه} خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 104 - 14
14 - يهوديانِ كافر به پيامبر ( ص ) و استهزا كننده او ، مستحق عذابى دردناك هستند .
و للكفرين عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 -
فتح - 48 - 13 - 1
1 - شعله هاى گدازنده آتش ، مهيا براى كافران به خدا و رسول او
و من لم يؤمن . .. فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا
كيفر كفران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 147 - 3
3 _ منافقان به خاطر ناسپاسى و كفرشان به خدا ، مستحق عذاب دوزخند .
إنّ المنفقين فى الدرك الاسفل . .. ما يفعل اللّه بعذابكم إن شكرتم و ءامنتم
بنابر اينكه خطاب، متوجه منافقان باشد، آيه شريفه اشاره به ناسپاسى و بى ايمانى آنان دارد و آن را از موجبات گرفتارى دوزخ مى شمرد.
كيفر كفران كنندگان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 68 - 4
4- كفران كنندگان نعمت هاى الهى و حق ناسپاسان ، در معرض عذاب هاى دنيوى چون بلعيده شدن به وسيله زمين و گرفتار شدن به طوفان شن
و كان الإنس_ن كفورًا. أفأمنتم أن يخسف بكم ... أو يرسل عليكم حاصبًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 17 - 8
8 - خداوند ، جز كفران كنندگان را مجازات نمى كند .
و هل نج_زى إلاّ الكفور
استفهام در اين آيه، انكارى به معناى نفى بوده و مفيد برداشت ياد شده است.
كيفر كفران نعمت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 55 - 6
6- مشركان ناسپاس ، از سزاى ناسپاسى شان مطلع خواهند شد .
بربّهم يشركون . .. فتمتّعوا فسوف تعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16
- 112 - 7،17
7- كمترين كيفر الهى براى جامعه ناسپاس ، پيدايش فقر ، گرسنگى و ناامنى فراگير است . *
فأذقها الله لباس الجوع و الخوف
برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه {اذاق} اشاره به چشاندن و ظاهر ساختن گوشه اى از كيفر باشد و {لباس} اشاره به اثرات و فراگيرى آن كيفر داشته باشد.
17- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : . . . ان أهل قرية ممّن كان قبلكم كان الله قد أوسع عليهم حتى طغوا فقال بعضهم لبعض : لو عمدنا إلى شىء من ه_ذا النقى فجعلناه نستنجى به كان ألين علينا من الحجارة فلمّا فعلوا ذلك بعث الله على أرضهم دواباً أصغر من الجراد فلم يدع لهم شيئاً خلقه الله . . . إلاّ أكله من شجر أو غيره فبلغ بهم الجحد إلى أن أقبلوا على الذى كانوا يستنجون به فأكلوه و هى القرية التى قال الله : { ضرب الله مثلاً قرية كانت آمنة مطمئنّة يأتى ها رزق ها رغداً من كلّ مكان فكفرت بأنعم الله فأذاق ها الله لباس الجوع و الخوف بما كانوا يصنعون } ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. قبل از شما اهل قريه اى بودند كه خداوند در زندگى به آنان كشايش داده بود تا اينكه طغيان كردند و بعضى به بعض ديگر گفتند: اگر به چيزى از اين نانها روى آوريم و آن را وسيله استنجا قرار دهيم، براى ما از سنگ نرم تر خواهد بود و چون چنين كردند، خداوند جنبنده هاى كوچك تر از ملخ را بر سرزمينهاى آنان فرستاد و آنها همه چيزهايى كه خداوند
آفريده بود از درخت و غير آن خوردند. در نتيجه سختى به جايى رسيد كه آنان به همان نانهايى كه با آن استنجا كرده بودند، روى آوردند و آنها را خوردند و آن همان قريه اى است كه خداوند فرموده است: ضرب الله مثلاً قرية كانت آمنة مطمئنة ...}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 34 - 10
10 - مشركان ناسپاس ، از سزاى ناسپاسى شان ، مطّلع خواهند شد .
بربّهم يشركون . .. فسوف تعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 19 - 7
7 - مردم سبأ ، به دنبال كفران نعمت هاى خدا و جارى شدن سيل سد مأرب ، به طور كلى متلاشى و پراكنده شدند .
فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم . .. و مزّقن_هم كلّ ممزّق
{مزق} در لغت به معناى پاره كردن و از بين بردن اثر آمده و در آيه پراكندن در اطراف و اكناف بلاد است (مجمع البحرين).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 50 - 5
5 - مؤثر نبودن اموال و برخوردارى هاى انسان هاى ناسپاس در برابر نتايج ناگوار و پيامد هاى هلاكت بار ناسپاسى ( عذاب )
فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون
كارساز نبودن دارايى ها و نعمت ها _ به قرينه صدر آيه بعد (فأصابهم سيئات ماكسبوا) در ارتباط با عذاب و پيامدهاى هلاكت بار است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 6
6 - كفران نعمت ، مايه استحقاق شديدترين عقوبت ها
است .
قتل الإنس_ن ما أكفره
مراد از {كفر} در {ماأكفره} ممكن است كفران نعمت هاى خداوند باشد كه آيات بعد به بعضى از آنها اشاره دارد. نفرين {قتل الإنسان} در معناى عرفى آن _ كه بيان استحقاق شديدترين عقوبت ها مى باشد _ استعمال شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 37 - 9
9 _ عذاب خواركننده ، كيفر كسانى كه به جهت ترك احسان ، نعمت هاى خدادادى خويش را پنهان مى كنند .
و يكتمون ما اتيهم اللّه من فضله و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً
كيفر كنز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 34 - 10
10 _ آنان كه طلا و نقره مى اندوزند و از انفاق آن در راه خدا ، امتناع مىورزند ، مستحق عذابى دردناكند .
و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم
كيفر گمراهان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 19 - 9
9 - خداوند ، قادر به مجازات گمراهان و منكران رستاخيز و لطف او به خلق مانع از سلب روزى آنان در دنيا است .
لفى ضل_ل بعيد . اللّه لطيف بعباده يرزق من يشاء و هو القوىّ العزيز
با توجه به معناى {لطيف} _ كه حكايت از رحمت و لطف دارد _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.
كيفر گمراهى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 60 - 20
20 _ عقوبت سنگينتر ، بازتاب ضلالت افزونتر
قل هل انبئكم بشرّ
من ذلك مثوبة . .. اضل عن سواء السبيل
كيفر گناه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 206 - 10،12
10 _ نفاق ، فساد در زمين و نصيحت ناپذيرى در برابر دعوت به تقوا ، گناه و موجب عذاب جهنّم
و من الناس من يعجبك . .. فحسبه جهنّم
12 _ جهنّم ، كيفر حاكمان مفسد ، سرسخت و حق ناپذير
و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 228 - 25
25 _ عزّت و قدرت شكست ناپذير الهى ، پشتوانه مجازات متخلّفانِ از احكام و قوانين الهى
و المطلّقات يتربّصن . .. و لا يحل لهن ... و اللّه عزيز حكيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 284 - 10
10 _ بخشش گناهان انسان و يا عقاب وى ، به مشيّت الهى است .
فيغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 11 - 7،11
7 _ گرفتارى به عذاب الهى ، نتيجه گناهان
فاخذهم اللّه بذنوبهم
بنابراينكه {باء} در {بذنوبهم} سببيه باشد.
11 _ گناهان ، خود ، مايه و وسيله عذاب و كافران است .
فاخذهم اللّه بذنوبهم
بنابراينكه {باء} در {بذنوبهم} براى استعانت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 129 - 6
6 _ بخشايش و آمرزش توبه كنندگان و عذاب گناهكاران ، برخاسته از مشيّت خداوند
او يتوب عليهم او يعذّبهم . .. يغفر لمن يشآء و يعذّب من
يشآء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 137 - 13
13 _ برخى از گناهان آدمى ، در پى دارنده عذاب هاى دنيوى
كيف كان عاقبة المكذّبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 181 - 16
16 _ نسبت ناروا به خداوند و كشتن پيامبران ، گناهى بزرگ و موجب عذاب سوزان دوزخ
سنكتب ما قالوا و قتلهم الانبيآء بغير حقّ و نقول ذوقوا عذاب الحريق
{حريق}، به معناى محرِق (سوزاننده) است. گفتنى است عذاب سوزان براى كشتن پيامبران و نسبت ناروا به خدا دادن، حاكى از بزرگى چنين گناهانى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 182 - 14
14 _ مجازات افزون بر گناه ، ظلمى بزرگ است .
و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 37 - 16
16 _ عذاب گناهكاران ، متناسب با گناه آنان
لا يحبّ من كان مختالا فخوراً . .. و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً
توصيف عذاب به خواركننده و قرار دادن آن براى متكبران و فخرفروشان، حاكى از تناسب عذاب الهى با گناهِ گناهكاران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 161 - 15
15 _ گناه و تخلف گروهى از يك جامعه ، مى تواند مايه گرفتارى همه افراد آن جامعه به عقوبت هاى دنيوى باشد .
فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4
- مائده - 5 - 13 - 13،18
13 _ قساوت قلب و نفهميدن حق ، آنگاه كه پيامد گناه و كيفر آن باشد ، عذر نيست .
لعنهم و جعلنا قلوبهم قسية
بنى اسرائيل گر چه به سبب ناتوانى از درك حقايق مرتكب تحريف شدند، ولى چون اين ناتوانى ناشى از گناه خود آنان بوده است، مورد مذمت خداوند قرار گرفتند. بنابراين عجز از فهميدن حق، اگر پيامد گناه باشد، نمى تواند عذر شمرده شود.
18 _ فراموشى ، آنگاه كه پيامد گناه و كيفر آن باشد ، عذر نيست .
و نسوا حظاً مما ذكروا به
از اينكه خداوند بنى اسرائيل را به خاطر فراموشى دستورات الهى مذمت كرده، معلوم مى شود فراموشى آنان عذر نبوده است. چرا كه اين فراموشى، كيفر پيمان شكنى آنان بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 18 - 7
7 _ عذاب الهى ، پيامد آلودگى به گناه
فلم يعذبكم بذنوبكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 60 - 12
12 _ تفاوت كيفر هاى الهى ، نشاندهنده ميزان پليدى گناهان
قل هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 95 - 15
15 _ اندازه كيفر ها و مجازات هاى تعيين شده از سوى خداوند ، بسته به ميزان گناه نه كم و نه بيش
فجزاء مثل ما قتل . .. ليذوق و بال امره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 115 - 7
7 _ كيفيت و نوع عذاب
الهى ، متناسب با چگونگى و نوع گناه
فمن يكفر بعد منكم فانى اعذبه عذاباً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 100 - 1،2
1 _ برخى از اقوام پيشين بر اثر كفرپيشگى و ارتكاب گناه به عذاب الهى گرفتار شدند و توان درك معارف دينى از آنان سلب شد .
أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم و نطبع على قلوبهم
2 _ ابتلاى كفرپيشگان تاريخ به كيفر هاى الهى ، بيانگر توانايى خداوند به گرفتارسازى گنهكاران موجود به عقوبت گناهانشان است .
أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم
فاعل {يهد} ضميرى است كه به داستان و سرنوشت اقوام پيشين برمى گردد و {أن لو نشاء . .. } مفعول آن مى باشد. قابل ذكر است كه {الذين يرثون} نيز مفعول به واسطه {يهد} است. و چون {يهد} به حرف لام متعدى شده، معناى تبيين در آن تضمين شده است. بنابراين جمله {او لم يهد ... } يعنى آيا سرگذشت پيشينيان براى وارثانشان اين حقيقت را روشن نكرده است كه اگر مشيت ما اقتضا كند آنان را به سبب گناهانشان عقوبت مى كنيم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 147 - 8
8 _ خداوند انسان ها را تنها بر گناهان مستمرشان مجازات مى كند .
هل يجزون إلا ما كانوا يعملون
استمرار از تقارن {كانوا} و فعل مضارع {يعملون} استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 29 - 7
7 _ گناه ، داراى آثار سوء
اجتماعى و روحى ، علاوه بر كيفر الهى
يكفر عنكم سيئاتكم و يغفر لكم
از آنجا كه تكفير و غفران سيئات به يك معناست، مى توان تكرار آن را اشاره به آثار دنيوى گناهان (آثار سوء اجتماعى، روحى و . .. ) و آثار اخروى آنها دانست. كه در صورت تقواپيشگى خداوند گناهان را مى آمرزد و هر دو نوع اثر را مى زدايد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 5
5 _ خداوند فرعونيان و همه كافران پيش از آنان را به سبب گناهانشان به كيفرى شديد گرفتار ساخت .
فأخذهم اللّه بذنوبهم إن اللّه قوى شديد العقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 54 - 5
5 _ خداوند ، فرعونيان و كافران پيش از آنان را به سبب تكذيب آيات الهى و ارتكاب گناهان به هلاكت رساند .
فأهلكنهم بذنوبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 30 - 3
3_ همگان ، حتى پيامبران الهى ، در صورت طرد مؤمنان و ارتكاب گناه ، مستحق كيفر و مجازات الهى اند .
من ينصرنى من الله إن طردتهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 35 - 5
5_ هر كس مسؤول عملكرد خويش است و تنها خودش به خاطر گناهش مؤاخذه مى شود .
إن افتريته فعلىّ إجرامى
{إجرام} به معناى ارتكاب و كسب گناه است. تقديم {علىّ} بر {إجرامى} حكايت از حصر دارد; يعنى ، گناه افترا (اگر افترايى باشد) تنها متوجه من است نه ديگرى.
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 45 - 11
11- برخى از گناهان ، كيفر فرو رفتن در زمين را در پى دارد .
أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 107 - 4
4 - دوزخيان ، خواستار مجازات خويش در صورت بازگشت دوباره به گناه و عصيان ، بعد از فرصت داده شده
ربّنا أخرجنا منها فإن عدنا فإنّا ظ_لمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 58 - 12
12 _ هر گناهى از هر كسى ، مجازات الهى را در پى دارد .
و كفى به بذنوب عباده خبيرًا
يادآورى آگاهى همه جانبه خداوند، حاكى است كه گناه از هر كس كه باشد، در پى دارنده مجازات است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 41 - 8،10،12،13
8 - ابتلائات و مصائب فراوان ، تنها كيفرِ بخشى از گناهان انسان ها است .
ظهر الفساد . .. ليذيقهم بعض الذى عملوا
10 - خداوند ، به منظور تنبّه انسان ها ، تنها بخشى از گناهان را كيفر مى هد .
ظهر الفساد فى البرّ . .. ليذيقهم بعض الذى عملوا لعلّهم يرجعون
12 - در تنبيهى كه براى تنبّه است ، شايسته است كه تنها ، به مجازات بخشى از خطا ها اكتفا شود .
ظهر الفساد فى البرّ . .. ليذيقهم بعض الذى عملوا لعلّهم يرجعون
13 - فلسفه از دست رفتن امكانات دنيوى ، در پى گناه ، تنبيه گناهكاران جهت بازگشت از خطا به صراط مستقيم
است .
ظهر الفساد فى البرّ . .. ليذيقهم بعض الذى عملوا
{لام} در {ليذيقهم} لام عاقبت است و {لعلّ} معناى تعليل دارد و مراد از {فساد} براساس ريشه لغوى آن، يعنى خروج شىء از اعتدال (تباه شدن)، قابل بهره بردارى نبودن امكانات و يا از دست دادن آنها است. بنابراين، خداوند، در پى آلوده شدن انسان ها، به گناه، آنان را مبتلا مى كند تا به اين صورت، بيدارشان سازد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 58 - 5
5 - آزار و اذيت مردان و زنان مؤمن ، در قبال گناه شان ، منعى ندارد .
و الذين يؤذون المؤمنين . .. بغير ما اكتسبوا
قيد {بغير ما اكتسبوا} احترازى است و مفهوم اش اين است كه در صورت ارتكاب جرم و گناه، آزار و اذيت _ با رعايت شرايط _ جايز است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 31 - 4
4 - سنت خداوند ، بر كيفر گناهان ، فراگير و شامل همه جوامع ، در پهنه زمين
و ما أص_بكم . .. و ما أنتم بمعجزين فى الأرض
با توجه به آيه قبل، مى توان گفت كه قيد {فى الأرض} اشاره به اين نكته دارد كه گرفتار شدن انسان ها به نتايج عملكرد خويش، سنت الهى در سراسر زمين است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 37 - 6
6 - سرگذشت قوم لوط ، عبرتى براى بيمناكان از عذاب دردناك كفر و گناه
و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم
كيفر گناه جاهلانه
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 131 - 9
9 _ خداوند، ستم و گناهى را كه از سر غفلت و ناآگاهى باشد، كيفر نمى دهد.
أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون
كيفر گناه كبيره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 31 - 4
4 _ گناهى كه وعده عذاب دوزخ در پى داشته باشد ، كبيره است . *
سوف نصليه ناراً . .. ان تجتنبوا كبائر
مؤيّد برداشت فوق فرمايش امام صادق (ع) است كه درباره آيه فوق فرمود: الكبائر، التى اوجب اللّه عزّ و جل عليها النار.
_______________________________
كافى، ج 2، ص 276، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 473، ح 207.
كيفر گناهان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكوير - 81 - 9 - 6
6 - اعدام ، كيفرى پذيرفته شده براى بعضى از گناهان
بأىّ ذنب قتلت
استفهام در اين آيه (به كدامين گناه؟) حاكى از پذيرش اين نكته است كه هر چند برخى گناهان ممكن است مجوّز اعدام باشد; ولى زنده به گور شدگان، از آن گناهان پاك بودند.
كيفر گناهان كبيره
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 25 - 13
13- ارتكاب گناه كبيره هر چند جاهلانه ، تقليدى و تحت تأثير تبليغات باشد ، كيفر دارد .
ليحملوا أوزارهم . .. و من أوزار الذين يضلّونهم بغير علم
اين برداشت، مبتنى بر اين اساس است كه {من} براى تبعيض و {بغير} حال براى ضمير مفعولى باشد. بنابراين معناى عبارت چنين مى شود: آنان به دوش مى
كشند گناهان خود و بخشى از گناه گمراه شدگان به دست خود را، هر چند اينها عالم نبوده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - شمس - 91 - 14 - 10
10 - گناه ، هرچه بزرگ تر باشد ، كيفر آن سنگين تر خواهد بود .
فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم
حرف {باء} در {بذنبهم} بيانگر علت عقوبت سنگين ثموديان و نشانگر آن است كه اگر كيفر آنان شديد بود، به جهت گناهى بود كه از آنان سرزد. بنابراين ويژگى هاى كيفر، براساس خصوصيات گناه تعيين مى شود.
كيفر گناهكار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 18 - 5
5 _ خداوند براى گناهكارانى كه توبه را تا آستانه مرگ تأخير انداخته و كسانى كه كافر بميرند ، عذاب دردناكى آماده كرده است .
و ليست التّوبة للّذين . .. و لا الّذين يموتون و هُم كفّار اولئك اعتدنا لهم عذابا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 37 - 16
16 _ عذاب گناهكاران ، متناسب با گناه آنان
لا يحبّ من كان مختالا فخوراً . .. و اعتدنا للكافرين عذاباً مهيناً
توصيف عذاب به خواركننده و قرار دادن آن براى متكبران و فخرفروشان، حاكى از تناسب عذاب الهى با گناهِ گناهكاران است.
كيفر گناهكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 74 - 19،20
19 - بنى اسرائيليان گنهكار و داراى اعمال ناشايست ، مورد تهديد خداوند به كيفر و مجازات
و ما اللّه بغفل عما تعملون
از هدفهاى بيان آگاهى و توجه خداوند به اعمال گنهكاران،
تهديد ايشان به كيفر است.
20 - انسان هاى گنهكار و داراى رفتار و كردار ناروا ، در خطر گرفتار شدن به كيفر و مجازات الهى هستند .
و ما اللّه بغفل عما تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 81 - 2
2 - طوايف و نژاد هاى مختلف انسانى ، در برابر كيفر گناهانشان ، هيچ امتيازى بر يكديگر ندارند .
لن تمسنا النار إلاّ أياماً معدودة . .. بلى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 96 - 12
12 - يهوديان گنهكار به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .
بما قدمت أيديهم . .. و ما هو بمزحزحه من العذاب
{زحزحة} (مصدر مزحزح) به معناى دور ساختن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 209 - 9
9 _ مقتضاى حكمت الهى ، عقابِ خطاكاران پس از بيان احكام و ارائه ادلّه روشن است .
فان زللتم من بعد ما جاءتكم البيّنات . .. ان اللّه عزيز حكيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 101 - 4
4 _ سرزنش خلافكاران و مؤاخذه آنان بايد همواره پس از اتمام حجّت باشد .
و كيف تكفرون و انتم تتلى عليكم ايات اللّه و فيكم رسوله
بنابراينكه استفهام براى توبيخ بوده و مراد از تلاوت آيات و وجود رسول، اتمام حجّت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 116 - 8
8 _ مشركان و گناهكارانى كه آمرزيده نشوند ، به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد
.
نصله جهنم . .. إنّ اللّه لا يغفر ان يشرك به
بنابر اينكه جمله {ان اللّه . ..} بيانگر علت {نصله جهنم}باشد، معلوم مى شود كه نجات از جهنم يا سقوط در آن، در گرو آمرزش و عدم آمرزش گناهان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 123 - 9،14
9 _ بدكاران ، گرفتار كيفرِ كردار ناپسند خويش خواهند شد .
من يعمل سوءاً يجز به
14 _ حرمت جلوگيرى از اعمال مجازات هاى الهى ، بر خطاكاران
و لايجد له من دون اللّه ولياً و لانصيراً
چنانچه {يُجَز} شامل كيفرهاى دنيوى باشد، جمله {لايجد . .. } _ چه نافيه باشد و عطف بر جمله {يجز به} و چه ناهيه باشد و جمله اى مستقل _، دلالت مى كند كه نبايد هيچ كس مانع كيفر ديدن خطاكاران شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 40 - 10
10 _ عذاب گنهكاران ، مظهر عزت و حكمت خداوند و آمرزش توبه كاران ، جلوه غفران و رحمت او
يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء
چنانچه {يعذب . .. و يغفر} اشاره به آيات پيشين داشته باشد. بيان عزت و حكمت خداوند پس از {فاقطعوا} و ذكر غفران و رحمت او پس از {فان اللّه يتوب عليه} در آن آيات، حاكى از برداشت مذكور خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 120 - 5
5 _ مجازات گناهكاران نتيجه عمل خود ايشان است.
إن الذين يكسبون الإثم سيجزون بما كانوا يقترفون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5
- انعام - 6 - 159 - 8
8 _ خداوند تعيين كننده كيفر و سرنوشت شوم خلافكاران و تفرقه افكنان
إنما أمرهم إلى الله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 160 - 6
6 _ كيفر دادن گنهكاران به اندازه گناهشان ستم بر آنان نيست.
و من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها و هم لا يظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 180 - 12
12 _ كيفر هاى الهى بازتاب اعمال نارواى گناهكاران است .
سيجزون ما كانوا يعملون
{ما} در {ما كانوا يعملون} مصدريه است و مفاد آيه اين مى شود كه {سيجزون عملهم}. مطرح شدن عمل به عنوان جزا حاكى از اين است كه كيفر ملحدان چيزى جز چهره ديگر همان عمل نارواى آنان نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 51 - 2
2 _ كيفر الهى در مورد گنهكاران ، عادلانه و به دور از هر گونه ظلم
ذلك بما قدمت أيديكم و أن اللّه ليس بظلّم للعبيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 6،11
6 _ خداوند ، كافران و گنهكاران را پس از ارائه آيات خويش و اتمام حجت بر آنان ، مؤاخذه خواهد كرد .
كفروا بايت اللّه فأخذهم اللّه بذنوبهم
11 _ توجه به سنت الهى در مجازات كافران و گناهكاران ، زمينه ساز پرهيز از كفرورزى و ارتكاب گناه
كدأب ءال فرعون . .. إن اللّه قوى شديد العقاب
هدف از بيان مؤاخذه كافران و گنهكاران هشدارى است به انسانها تا با توجه
به آن در مسير ايمان و ترك گناه قرار گيرند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 106 - 3
3 _ تعلق مشيت خداوند به كيفر و يا بخشودن خطاكاران ، بر اساس علم و حكمت گسترده او و داراى فلسفه اى عالمانه و حكيمانه است .
إما يعذبهم و إما يتوب عليهم و اللّه عليم حكيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 83 - 3
3_ كيفر ستم كاران و گنه پيشگان ، مقتضاى ربوبيت خداوند و در جهت تدبير امور انسانهاست .
مسوّمة عند ربك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 12 - 3
3- خداوند ، خصلت تمسخر و استهزا كردن را به منظور كيفر مجرمان تبهكار ، در قلبشان رسوخ داده است .
كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مرجع ضمير {نسلكه} استهزا (مصدر يستهزءون) باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 11 - 19
19 - طراحان و عاملان اصلى گناه و توطئه ، سزاوار كيفر و عقوبتى سخت تر و شديدتر از ديگر گناه كاران و توطئه گران
لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم والذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 200 - 4
4 - حق ناپذيرى دل هاى مجرمان ، كيفرى تعيين شده از جانب خداوند در قبال جرم هايشان
كذلك سلكن_ه فى قلوب المجرمين
ذكر مشركان با وصف {المجرمين}، اشعار به عليت حكم دارد; يعنى،
{سلكنا القرآن و هو بلسان عربى مبين فى قلوب ه_ؤلاء المشركين مثل ذلك السلوك جزاء لأجرامهم; ما قرآن را با اين كه به زبان عربى روشن است در دل هاى مشركان هم چون زبان عجمى غير قابل فهم راه داديم، تاكيفرى باشد در برابر جرم هايشان}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 11 - 1
1 - تنها ظالمان و گنه كاران در معرض خطر كيفر و عقاب الهى
إنّى لايخاف لدىّ المرسلون . إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنَا
از مفهوم {لايخاف لدىّ المرسلون} استفاده مى شود كه غير از رسولان، هيچ شخص ديگرى از عقاب الهى در امان نيست. عبارت {إلاّ من ظلم...} استثنا از اين مفاد است; يعنى، همه ظالمان در معرض خطر قرار دارند، مگر كسانى كه ستم كردند ولى آن را با انجام خوبى ها جبران نمودند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 41 - 16،17
16 - بازگشت انسان هاى گناهكار ، به صراط مستقيم ، حتى پس از تنبّه دادن شان قطعى نيست .
ليذيقهم بعض الذى عملوا لعلّهم يرجعون
{لعلّ} از حروف شبيه به فعل و براى انشا و توقع است; يعنى مى خواهد بگويد: {اميد است كه بازگردند. }.
17 - در مجازات مجرمان ، بايد به جهت هاى اصلاحى و تربيتى ، توجّه شود .
ليذيقهم . .. لعلّهم يرجعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 46 - 2
2- مواد مذاب و گداخته ، مجازات الهى براى گناه پيشگان
إنّ شجرت الزقّوم . .. كغلى الحميم
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 14 - 1
1 - آتش دوزخ ، جايگاه فاسقان و گنه پيشگان و كيفر كردار آنان است .
و إنّ الفجّار لفى جحيم
{فجور}; يعنى، دريدن پرده ديانت (مفردات راغب). از معانى ديگر {فجور}، فسق و عصيان است. (قاموس)
كيفر گناهكاران يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 81 - 1،3
1 - گنهكاران يهود همانند ديگر گنهكاران ، به اندازه استحقاقشان ، در آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
لن تمسنا النار إلاّ أياماً معدودة . .. بلى
{بلى} (چنين نيست) حرف جواب است و براى رد سخن و ادعاى مطرح شده به كار مى رود. اين كلمه در آيه شريفه رد ادعاى يهود (لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة) است.
3 - خداوند ، نه تنها اندك بودن عذاب يهود را تضمين نكرده ; بلكه در صورت احاطه داشتن گناه بر آنان ، ايشان را در آتش دوزخ ماندگار خواهد كرد .
أتخذتم عند اللّه عهداً . .. بلى من كسب سيئة ... هم فيها خلدون
كيفر گناهكارى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 10 - 1
1 - دوزخ ، پايانى خفّت بار براى دروغ پردازى ها ، استهزاگرى ها و گناه پيشگى كافران
ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. اتّخذها هزوًا ... عذاب مهين . من ورائهم جهنّم
كيفر گواهى دروغ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 135 - 26
26 _ شهادت دهندگان به دروغ و ترك كنندگان شهادت حق ، مورد تهديد خدايند .
و إن
تلوا او تعرضوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً
بيان آگاهى خداوند به شهادتهاى دروغ و تركِ شهادتِ حق، كنايه از تهديد و عذاب الهى است.
كيفر گوساله پرستان بنى اسرائيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 54 - 15
15 - موسى ( ع ) با توجه دادن مرتدان به خالقيت خدا ، كيفر قتل را براى آنان امرى سازنده دانست .
ذلكم خير لكم عند بارئكم
انتخاب {بارء} در بيان ضرورت اجراى حكم قتل، به اين معنا اشاره دارد كه: هر چند كشته شدن به ظاهر از ميان رفتن و نابود شدن است، ولى در حقيقت زندگى يافتن و دوباره آفريده شدن است. گفتنى است كه تكرار {بارئكم} در دو جمله {توبوا إلى بارئكم} و {ذلكم خير لكم عند بارئكم} رساى به اين است كه هر كدام به هدفى خاص آورده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 154 - 1
1 _ موسى ( ع ) پس از دريافت وعده الهى ( آمرزش گوساله پرستان تائب و به كيفر رساندن غير تائبان ) خشمش فرو نشست .
و لما سكت عن موسى الغضب
وقوع جمله {و لما سكت . .. }، پس از دو آيه گذشته، بيانگر اين است كه فرو نشستن غضب موسى(ع) به خاطر پذيرش توبه تائبان از سوى خدا و تهديد اصراركنندگان بر گوساله پرستى به كيفرى زودرس بوده است.
كيفر لجاجت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 34 - 3
3_ گمراهى ضلالت پيشگان از سوى خدا ، سزا و كيفر
لجاجت و حق ناپذيرى ايشان است .
ي_نوح قد ج_دلتنا . .. فأتنا بما تعدنا ... إن كان الله يريد أن يغويكم
وقوع جمله {إن كان الله} پس از بيان لجاجتها و حق ناپذيريهاى كفرپيشگان (قد جادلتنا . ..) ، حاكى است كه اراده خداوند بر اغواى آنان ، به خاطر عناد و لجاجتشان بوده است.
كيفر لغزش رهبران دينى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 75 - 3
3- كمترين لغزش رهبران الهى از مواضع تعيين شده به وسيله وحى ، داراى كيفرى دو چندان در دنيا و آخرت
تركن إليهم شيئًا قليلاً. إذًا لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف الممات
كيفر لواط
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 16 - 1،4،5
1 _ تعزير و ايذا ، كيفر دو مردى كه مرتكب فحشا ( لواط ) شوند .
و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما
چون در آيه قبل حكم زن زناكار بيان شده، بنابراين آيه مورد بحث در مورد غير زنان است. پس مراد از {الّذان}، دو مردى هستند كه مرتكب فاحشه گردند.
4 _ كيفر فحشا ( لواط و زنا ) ، مشروط به انجام آن از روى اختيار است .
و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما
5 _ لزوم تداوم ايذاى مرتكبين فحشا ( لواط و زنا ) تا احراز توبه و اصلاح آنان *
فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما
در برداشت فوق، جمله {فان تابا . .. فاعرضوا} عطف بر {فاذوهما} و متفرع بر آن شده است و مى رساند كه پايان آزار، توبه آنان است. بنابراين آزار آنان بايد همچنان ادامه داشته باشد تا توبه كنند.
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 83 - 1
1 _ خداوند قوم لوط را به سبب مخالفتشان با لوط و استمرارشان بر عمل شنيع لواط به هلاكت رساند .
فانجينه و أهله إلا امرأته كانت من الغبرين
كيفر مانعان از مسجد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 114 - 17
17 - خوارى و ذلت در دنيا ، سزاى بازدارندگان مردم از ورود به مساجد
و من أظلم ممّن منع مسجد اللّه . .. لهم فى الدنيا خزى
كيفر مانعان زكات
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 156 - 18
18 _ مشركان ، مانعان زكات و منكران آيات الهى ، در خطر گرفتار شدن به عذاب خدا هستند .
قال عذابى أصيب به من أشاء و رحمتى . .. فسأكتبها للذين ... بايتنا يؤمنون
كيفر مبارزه با آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 51 - 5
5 - خلود در جهنم ، كيفر مقابله كنندگان با آيات الهى ( قرآن )
و الذين سعوا فى ءاي_تنا معجزين أولئك أصح_ب الجحيم
كيفر مبارزه با انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 44 - 6
6 - جوامع گذشته تاريخ ، يكى پس از ديگرى ، با عذاب قهر الهى و در پى تكذيب انبيا و مبارزه با آنان ، مضمحل شدند .
فأتبعنا بعضهم بعضًا
{إتباع} (مصدر {أتبعنا}) به معناى يكى را در پى ديگرى روانه كردن است; يعنى، {پس ما امت هاى
تكذيب گر را پى در پى هلاك كرديم و هر يكى را به دنبال ديگرى، به ديار نيستى روانه ساختيم}.
كيفر مبارزه با حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 9
9 _ جهنم ، سزاى كافران حق ستيز
و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون
كيفر مبارزه با قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 51 - 5
5 - خلود در جهنم ، كيفر مقابله كنندگان با آيات الهى ( قرآن )
و الذين سعوا فى ءاي_تنا معجزين أولئك أصح_ب الجحيم
كيفر متجاوزان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 193 - 9
9 - متجاوزان از مقررات جنگ ، بايد مجازات شوند . *
فلا عدون إلا على الظلمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 28 - 14
14 _ ربوبيت الهى ، مقتضى كيفر متجاوزان
انى اخاف اللّه رب العلمين
ترس هابيل، به قرينه آيه بعد، از مجازات خداوند و عذاب دوزخ بوده است. بنابراين توصيف خداوند به {رب العلمين}، مى رساند كه چون او رب العالمين است، متجاوزان را كيفر مى دهد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 42 - 1
1 - ستم پيشگان و تجاوزگران به حقوق مردم ، سزاوار پيگرد ، مؤاخذه و مجازات مى باشند .
إنّما السبيل على الذين يظلمون الناس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 34 - 2،4
2 - اسرافگران متجاوز از قانون الهى ، داراى
مجازات هايى از پيش تعيين شده در نزد خداوند
حجارة من طين . مسوّمة عند ربّك للمسرفين
4 - برنامه الهى در كيفر مجرمان و متجاوزان ، كاملاً دقيق و حساب شده است .
مسوّمة عند ربّك
تعبير {مسوّمة عند ربّك} و علامت دار بودن سنگ ها، حاكى از وجود دقت و حسابگرى در نظام كيفرى خداوند براى متجاوزان است.
كيفر متخلفان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 240 - 11
11 _ خداوند ، قادر بر كيفر تخلف كنندگان از احكام الهى
و اللّه عزيز حكيم
آوردن صفت {عزيز} (به معناى قادرى پيروز و شكست ناپذير) پس از بيان احكام، تهديدى است نسبت به متخلّفان از احكام الهى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 94 - 16
16 _ متخلفان از قوانين الهى تنها پس از بيان احكام و اتمام حجت سزاوار گرفتارى به عذاب الهى
فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب اليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 57 - 4
4 - وجود كيفر ، براى انسان هاى متخلف ، در نظام ربوبى خداوند
إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون
كيفر متخلفان از جهاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 52 - 8
8 _ منافقان متخلف از جنگ ، مستحق و سزاوار مرگ
نحن نتربص بكم . .. بعذاب من عنده أو بأيدينا
كيفر متخلفان از غزوه تبوك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 90 - 9
9 _ عذاب دردناك ، كيفر سخت
متخلفان جنگ
سيصيب الذين . .. عذاب أليم
كيفر مجادله با آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 58 - 9
9- جدال در برابر آياتِ حق و اِعراض از آنها و غفلت از گناهان ، داراى كيفر قطعى است .
ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها . .. بل لهم موعد
كيفر مجرمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 38 - 7
7 _ حدود تعيين شده براى مجرمان ، كيفرهايى كافى و مناسب
جزاء بما كسبا
{جزاء} مفعول له براى {فاقطعوا} است و بيانگر آن است كه خداوند از آن رو بريدن دست دزد را واجب كرده كه كيفر مناسب براى دزدان است و از اين تعليل به دست مى آيد كه تمامى حدود الهى كيفرهايى مناسب با جرم مجرمان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 40 - 3
3 _ وضع قوانين و مقررات و جعل كيفر براى متخلفان ، از شؤون خداوند و برخاسته از حاكميت وى بر جهان هستى
فاقطعوا ايديهما جزاء بما كسبا . .. الم تعلم إنّ اللّه له ملك السموت و الارض
آيه مورد بحث، ناظر به مطالبى است كه در آيه قبل بيان شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 147 - 9
9 _ گستردگى رحمت خدا، مانع كيفر مجرمان نخواهد بود.
ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 40 - 11
11 _ محروميت ابدى از
رحمت، سنت خداوند در كيفر مجرمان
و كذلك نجزى المجرمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 41 - 1
1 _ مجرمان در احاطه آتش دوزخ، از زير پا و فراز سر
لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش
{مهاد} به معناى بستر گسترده است و {غواش} (جمع غاشية) به معنى ساتر و روانداز، عطف بر {مهاد} است و {من فوقهم} حال براى آن. يعنى: لهم من جهنم غواش من فوقهم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 66 - 8
8 _ سردمداران جريان نفاق و عاملان اصلى جرم و تبهكارى در جامعه ، غير قابل بخشش و مستحق مجازات
إن نعف عن طائفة منكم نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين
تعليل عذاب دسته اى از منافقان، به اينكه اينان گروه مجرم و تبهكارند _ در برابر عفو گروهى ديگر _ مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه: سردمداران جريان نفاق و عاملان اصلى جرم، شايسته بخشش نبوده و بايد مجازات شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 71 - 14
14 - بريدن دست و پاى مجرمان و بستن آنان به چوبه هاى دار ، از جمله سخت ترين مجازات ها در زمان فرعون بود .
فلأقطّعنّ . .. و لأصلّبنّكم فى جذوع النخل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 78 - 16،19
16 - مجرمان و تبه كاران ، سزاوار كيفر مرگ در پيشگاه عدل الهى
أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون. ..و لايسئل عن ذنوبهم المجرمون
19 -
كيفر دادن تبه كاران ، بدون بازجويى ، محاكمه و اخذ اقرار در بينش الهى جايز است .
و لايسئل عن ذنوبهم المجرمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 34 - 4
4 - برنامه الهى در كيفر مجرمان و متجاوزان ، كاملاً دقيق و حساب شده است .
مسوّمة عند ربّك
تعبير {مسوّمة عند ربّك} و علامت دار بودن سنگ ها، حاكى از وجود دقت و حسابگرى در نظام كيفرى خداوند براى متجاوزان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 35 - 3
3 - جدا شدن مؤمنان از صف مجرمان و مسرفان پيش از نزول عذاب ، نمودى از قانون مندى نظام كيفرى حق
مسوّمة عند ربّك . .. فأخرجنا ... من المؤمنين
ممكن است {أخرجنا. ..}، نمودى از {مسوّمة} و مصداقى براى آن باشد.
كيفر محارب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 128 - 14
14 _ دشمنان محارب با اهل ايمان ، مستحقّ عذاب الهى
او يعذّبهم فانّهم ظالمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 33 - 1،2،3،7،9،12،14،20،21،22،23،24،25،26،27
1 _ محاربين و ستيزه جويان با خدا و رسول يا بايد كشته شوند و يا به دار آويخته گردند و يا دست و پايشان از جهت مخالف بريده شود و يا تبعيد گردند .
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله . .. او ينفوا فى الارض
2 _ محاربين در صورت فسادانگيزى در جامعه ايمانى ، محكوم به يكى از حدود چهارگانه ( قتل ، به دار آويختن ، قطع
دست و پا و تبعيد )
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله . .. او ينفوا فى الارض
برداشت فوق بر اين مبناست كه واو عاطفه در {و يسعون} واو جمع باشد. يعنى حد ذكر شده از آن محاربى است كه فسادگر باشد. تكرار نشدن {الذين} در {يسعون} مؤيد اين معناست.
3 _ حدود چهارگانه ( قتل ، به دار آويختن ، قطع دست و پا و تبعيد ) ، كيفرى مناسب براى محاربان فسادگر
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً
{جزاء} در لغت به معناى كيفر و پاداشى است كه كافى باشد.
7 _ ضرورت اعمال حتمى كيفر محاربان و مفسدان و پرهيز از كوتاهى در اجراى حدود الهى بر ايشان
انما جزؤا الذين . .. ان يقتلوا او يصلبوا او تقطع ايديهم و ارجلهم
فعل {يقتلوا} و {يصلبوا} و {تقطع} از باب تفعيل است و دلالت بر تأكيد اجراى حدود ياد شده دارد.
9 _ محاربان با خدا و رسول ( ص ) به دليل فسادگرى در زمين محكوم به كيفرى سنگين
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً ان يقتلوا
بنابر اينكه {يسعون فى الارض} عطف تفسيرى براى {الذين يحاربون} باشد، مى توان گفت داعى بر تفسير محاربان به فسادگران در زمين، بيان علت كيفرى است كه براى آنان ذكر شده است.
12 _ كيفر هاى ويژه محاربان مفسد ، كيفرهايى خوار كننده و ذلت آور
ذلك لهم خزى فى الدنيا
14 _ ضرورت برگزيدن شيوه اى ذلت آفرين و اهانت آميز در اجراى حد بر محارب مفسد
ذلك لهم خزى فى الدنيا
{لهم خزى} مى تواند ارشاد به چگونگى اجراى حد محاربان باشد. يعنى به
گونه اى حدود الهى را بر آنان جارى كنيد كه به خوارى آنان منجر گردد.
20 _ سلاح بر گرفتن و ايجاد ناامنى در راه ها _ همراه با قتل ، _ محاربه با خدا و رسول و كيفر آن اعدام است .
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. ان يقتلوا
از امام جواد(ع) روايت شده كه در پاسخ از سؤال حكم فسادگرانى كه راه بر مردم بسته اند فرمود: . .. و ان كانوا اخافوا السبيل و قتلوا النفس امر بقتلهم ... .
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 315، ح 91; تفسير برهان، ج 1، ص 467، ح 16.
21 _ حاكم اسلامى ، وظيفه دار برگزيدن يكى از مجازات هاى چهارگانه محارب ، با رعايت تناسب بين مجازات و جنايت وى
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او ينفوا من الارض
از امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق روايت شده: ذلك الى الامام يفعل به ما يشاء، قلت: فمفوض ذلك اليه؟ قال: لا، و لكن نحو الجناية.
_______________________________
كافى، ج 7، ص 246، ح 5; نورالثقلين، ج 1، ص 622، ح 164.
22 _ اعدام ، مجازات محارب فسادگر در زمين در صورت ارتكاب قتل
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. ان يقتلوا
از امام رضا(ع) درباره آيه فوق روايت شده: اذا حارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً فقتل قتل به . .. .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 247، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 623، ح 165.
23 _ اعدام و بدار آويختن ، مجازات محارب فسادگر در زمين در صورت ارتكاب قتل و غارت
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او يصلبوا
از امام رضا(ع) درباره آيه
فوق روايت شده: اذا حارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً . .. و ان قتل و اخذ المال قتل و صلب ... .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 247، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 623، ح 165.
24 _ قطع يك دست و يك پا از جهت مخالف ، مجازات محارب فسادگر در زمين ، در صورت غارت نمودن اموال بدون ارتكاب قتل
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او تقطع ايديهم و ارجلهم من خلف
از امام رضا(ع) درباره آيه فوق روايت شده: اذا حارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً . .. و ان اخذ المال و لم يقتل قطعت يده و رجله من خلاف ... .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 247، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 623، ح 165.
25 _ تبعيد محارب ( از محل ارتكاب جرم به شهرى ديگر ) و قطع معاشرت وى با مردم ، كيفر سلاح بر كشيدن بدون قتل و غارت
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او ينفوا من الارض
از امام رضا(ع) درباره آيه فوق روايت شده: . .. و ان شهر السيف فحارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً و لم يقتل و لم يأخذ المال ... ينفى من المصر الذى فعل فيه ما فعل الى مصر غيره و يكتب الى اهل ذلك المصر انه منفى فلا تجالسوه و لا تبايعوه و لا تناكحوه و لا تواكلوه و لا تشاربوه ... .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 247، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 623، ح 165.
26 _ زندانى كردن ، كيفر ايجاد ناامنى در راه ها ، بدون قتل و غارت
انما جزؤا
الذين يحاربون اللّه . .. او ينفوا من الارض
از امام جواد(ع) روايت شده كه در پاسخ سؤال از حكم فسادگرانى كه راه بر مرم بسته اند فرمود: . .. فان كانوا اخافوا السبيل فقط و لم يقتلوا احداً و لم يأخذوا مالا امر بايداعهم الحبس فان ذلك معنى نفيهم من الارض ... .
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 315، ح 91; تفسير برهان، ج 1، ص 467، ح 16.
27 _ بريدن يك دست و يك پا از جهت مخالف و سپس به دار آويختن ، كيفر ايجاد ناامنى در راه ها به همراه قتل و غارت اموال
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله . .. و ارجلهم من خلف
از امام جواد(ع) روايت شده كه در پاسخ سؤال از حكم فسادگرانى كه راه بر مردم بسته اند فرمود: . .. و ان كانوا اخافوا السبيل و قتلوا النفس و اخذوا المال امر بقطع ايديهم و ارجلهم من خلاف و صلبهم بعد ذلك ... .
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 315، ح 91; تفسير برهان، ج 1، ص 467، ح 16.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 34 - 4
4 _ مردم ، فاقد هرگونه حقى در ثبوت و يا سقوط حد محاربان و مفسدان
الا الذين تابوا
خداوند حد محارب مفسد را در صورت توبه او ساقط كرده است و سقوط آن را مشروط به چيزى، مانند اعلام رضايت صاحبان حق، قرار نداده است. بنابراين در اثبات و نفى اين حد، براى مردم حقى وجود ندارد.
كيفر محرومان از توشه اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف
- 18 - 106 - 3
3- دوزخ ، جزاى آنانى است كه در صحنه قيامت ، بى توشه و تهيدست اند .
فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا . ذلك جزاؤهم جهنّم
كيفر مخالفان تقوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 15 - 7
7 - گرفتن مو هاى بالاى پيشانى تكذيب گران دين و كشاندن ذليلانه آنان به سوى آتش ، كيفر مخالفت آنها با نماز ، هدايت و تقوا
ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية
{ناصية} به معناى انتهاى رستنگاه مو از قسمت جلو سر است، ريشه اين كلمه بر {علوّ} دلالت دارد و چون رستنگاه ناصيه در قسمت بالاى سر است، اين نام را بر آن نهاده اند (مقاييس اللغة). قسمت جلو سر را نيز {ناصيه} گويند (تاج العروس). {نسفعن} _ كه {نون تأكيد} آن به صورت تنوين نوشته مى شود _ يعنى، چنگ مى زنيم و مى كشانيم و ممكن است به معناى {سياه مى كنيم}، {نشانه مى گذاريم} يا {به خوارى مى كشانيم} باشد. (برگرفته از قاموس)
كيفر مخالفان محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 7 - 17
17 - بى تقوايان و مخالفت كنندگان با پيامبر ( ص ) ، داراى كيفرى شديد
و ما ءاتيكم الرسول فخذوه . .. و اتّقوا اللّه إنّ اللّه شديد العقاب
كيفر مخالفان نماز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 15 - 7
7 - گرفتن مو هاى بالاى پيشانى تكذيب گران دين و كشاندن ذليلانه آنان به سوى آتش ،
كيفر مخالفت آنها با نماز ، هدايت و تقوا
ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية
{ناصية} به معناى انتهاى رستنگاه مو از قسمت جلو سر است، ريشه اين كلمه بر {علوّ} دلالت دارد و چون رستنگاه ناصيه در قسمت بالاى سر است، اين نام را بر آن نهاده اند (مقاييس اللغة). قسمت جلو سر را نيز {ناصيه} گويند (تاج العروس). {نسفعن} _ كه {نون تأكيد} آن به صورت تنوين نوشته مى شود _ يعنى، چنگ مى زنيم و مى كشانيم و ممكن است به معناى {سياه مى كنيم}، {نشانه مى گذاريم} يا {به خوارى مى كشانيم} باشد. (برگرفته از قاموس)
كيفر مخالفت با تقوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 15 - 9
9 - سيه رويى و ثبت نشانه دروغ گويى و گناه كارى بر پيشانى تكذيب گران دين ، كيفر مخالفت آنان با نماز ، هدايت و تقوا
لنسفعًا بالناصية
برداشت ياد شده، ناظر به معانى گوناگونى است كه براى {سفع} در توضيح برداشت هفتم ذكر شد. وصف هاى {كاذبة} و {خاطئة} (در آيه بعد)، مشخّصات نشانه را بيان كرده است.
كيفر مخالفت با دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 149 - 7
7 - كيفر خدا در انتظار كسانى است كه با احكام او ( نظير قبله قرار دادن مسجدالحرام ) مخالفت كنند .
و ما اللّه بغفل عما تعملون
از هدفهاى بيان نظارت خدا بر اعمال بندگان، تهديد كسانى است كه با احكام او مخالفت مى كنند.
كيفر مخالفت با رهبرى
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 115 - 20
20 _ مخالفت با رهبرى كسى كه با انتخاب مشروع برگزيده شده باشد ، موجب عذاب جهنم است .
و من يشاقق الرسول . .. و يتبع غير سبيل المؤمنين نوله ما تولى
اميرالمومنين(ع) فرمود: . .. فان اجتمعوا على رجل و سموه اماماً كان ذلك لله رضى فان خرج عن امرهم خارج بطعن او بدعة ردوه الى ما خرج منه فان ابى قاتلوه على اتباعه غير سبيل المؤمنين و ولاه اللّه ما تولى ...
_______________________________
نهج البلاغه، نامه 6; نورالثقلين، ج 1، ص 551، ح 566.
كيفر مخالفت با نماز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 15 - 9
9 - سيه رويى و ثبت نشانه دروغ گويى و گناه كارى بر پيشانى تكذيب گران دين ، كيفر مخالفت آنان با نماز ، هدايت و تقوا
لنسفعًا بالناصية
برداشت ياد شده، ناظر به معانى گوناگونى است كه براى {سفع} در توضيح برداشت هفتم ذكر شد. وصف هاى {كاذبة} و {خاطئة} (در آيه بعد)، مشخّصات نشانه را بيان كرده است.
كيفر مخالفت با هدايت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 15 - 9
9 - سيه رويى و ثبت نشانه دروغ گويى و گناه كارى بر پيشانى تكذيب گران دين ، كيفر مخالفت آنان با نماز ، هدايت و تقوا
لنسفعًا بالناصية
برداشت ياد شده، ناظر به معانى گوناگونى است كه براى {سفع} در توضيح برداشت هفتم ذكر شد. وصف هاى {كاذبة} و {خاطئة} (در آيه بعد)، مشخّصات نشانه را بيان كرده است.
كيفر مدعيان الوهيت
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 29 - 4
4- جهنم ، كيفر مدعيان دروغين الوهيت است .
و من يقل منهم إنّى إل_ه من دونه فذلك نجزيه جهنّم
كيفر مرتد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 217 - 32
32 _ كسى كه مُرتدّ بميرد ، هميشه در عذاب دوزخ است .
و من يرتدد منكم عن دينه فيمت . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 88 - 1،3
1 _ لعنت دائمى و عذاب تخفيف ناپذير ، كيفر مرتدّان
قوماً كفروا بعد ايمانهم . .. خالدين فيها لا يخفّف عنهم العذاب
3 _ خداوند بدون مهلت و تأخير ، مرتدّان و كافران يهود و نصارا را عذاب مى كند .
لا يخفّف عنهم العذاب و لا هم ينظرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 106 - 5،11
5 _ روسياهى و عذاب مرتدّان در قيامت
فاما الذين اسودّت وجوههم اكفرتم بعد ايمانكم فذوقوا العذاب
11 _ مرتدّانِ روسياه ، مورد بازخواست و سرزنش در قيامت
فاما الذين اسودّت وجوههم اكفرتم بعد ايمانكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 177 - 9
9 _ عذاب دردناك الهى ، كيفر انتخاب كنندگان كفر به بهاى از دست دادن ايمان ( مرتدان )
انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان . .. لهم عذاب اليم
كيفر مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 -
86 - 8
8_ ذوالقرنين ، از سوى خداوند ، در مجازات يا بخشش ساحل نشينان غربى ، مخير شد .
قلنا ي_ذاالقرنين إمّا أن تعذّب و اما ان تتّخذ فيهم حسنًا
كيفر مروجان لهو
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 6 - 13
13 - رواج دهندگان باطل ، مستحق عذابى خواركننده اند .
من يشترى لهو الحديث . .. أُول_ئك لهم عذاب مهين
كيفر مساحقه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 15 - 2،3،6،15
2 _ كيفر زن در صورت مساحقه ( همجنس بازى ) حبس ابد است . *
و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنَّ فى البيوت
3 _ زن زناكار و همجنس باز در صورتى كه مسلمان باشد ، به حبس ابد محكوم مى شود .
و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم
چنانچه {كُم} خطاب به جامعه اسلامى باشد، مراد از {نساء} زنان مسلمان خواهد بود.
6 _ كيفر فحشا ( زنا ، مساحقه ) ، مشروط به انجام آن از روى اختيار است .
و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم
15 _ وعده خداوند به جعل كيفرى خفيفتر از حبس ابد براى زنانى كه مرتكب زنا و يا مساحقه شوند .
حتّى يتوفّيهنّ الموت او يجعل اللّه لهُنّ سبيلا
جمله {او يجعل اللّه . .. }، حاكى است كه كيفر ديگر براى زن زناكار جعل خواهد شد ; و لام در {لهنّ}، مشعر به اين است كه آن كيفر خفيفتر از حبس ابد مى باشد.
كيفر مستضعفان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 99 - 3
3 _
مستضعفان ناتوان از هجرت ، به جهت ماندن در بلاد كفر ، سزاوار كيفرند . *
فاولئك عسى اللّه ان يعفو عنهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 48 - 1
1 - اعتراف مستكبران به مشترك بودنشان با مستضعفان پيرو خود ، در كيفر و عذاب الهى
قال الذين استكبروا إنّا كلّ فيها
كيفر مستكبران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 172 - 10
10 _ تهديد مستكبران و امتناع كنندگان از بندگى خداوند به احضار در پيشگاه خداوند براى حسابرسى و مجازات
و من يستنكف عن عبادته و يستكبر فسيحشرهم إليه جميعاً
جمله {فسيحشرهم} كنايه از حسابرسى و مجازات مستكبران است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 173 - 9،16
9 _ بى پناهى مستكبران رويگردان از بندگى خدا در برابر كيفر الهى در قيامت
اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم عذاباً أليماً و لايجدون لهم من دون اللّه و
16 _ كيفر مستكبران بيش از استحقاق آنان نخواهد بود .
فاما الذين ءامنوا . .. و اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم عذاباً أليماً
خداوند در پاداش مؤمنان جمله {و يزيدهم من فضله} را آورد ولى در كيفر مستكبران چيزى بر آنچه استحقاق دارند (عذاب اليم) نيفزود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 70 - 1،2
1- گردن فرازان و عصيان گران در برابر خداوند رحمان ، سزاوار سوختن در آتش دوزخ اند .
حول جهنّم . .. ثمّ لنحن أعلم ... بها صليًّا
{صليّاً} (از صَلِىَ يَصلى) تميز براى {أولى} و به معناى
سوختن و چشيدن حرارت آتش است (لسان العرب). بنابراين مفاد عبارت {أعلم... صليّاً} اين است كه: ما بهتر مى دانيم چه كسى براى جهنم سزاوارتر است، از نظر چشيدن آتش و بريان شدن در آن. {أولويت} براى برخى نشانه آن است كه بقيه نيز استحقاق دارند; گرچه ممكن است اولويت نداشته باشند.
2- تفاوت مراتب مستكبران و عصيان گران در استحقاق آتش دوزخ
على الرحمن عتيًّا . ثمّ لنحن أعلم بالذين هم أولى بها صليًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 48 - 1
1 - اعتراف مستكبران به مشترك بودنشان با مستضعفان پيرو خود ، در كيفر و عذاب الهى
قال الذين استكبروا إنّا كلّ فيها
كيفر مسرفان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 127 - 1،7
1 - زندگانى سخت و تنگ در دنيا و كورى و گرفتار بى مهرى خداوند شدن در قيامت ، كيفر اسرافكاران است .
معيشة ضنكًا و نحشر يوم القي_مة أعمى . .. و كذلك نجزى من أسرف
اسراف; يعنى، از حد اعتدال فراتر رفتن (مصباح). در اين آيه، مراد از آن به قرينه {من اتبع هداى} تجاوز از رهنمودهاى الهى است. {ذلك} در {كذلك} اشاره به كيفرهايى است كه در آيات پيشين براى اعراض كنندگان از ياد، خدا بيان شده است.
7 - مسرفان و ترك كنندگان ايمان به آيات خداوند ، علاوه بر كيفر شدن در دنيا و كور بودن در روز قيامت ، آخرتى همراه با عذاب سخت تر و مداوم تر خواهند داشت .
و لعذاب الأخرة أشدّ و أبقى
{كذلك} مى رساند كه زندگى سخت در دنيا
و كورى قيامت، علاوه بر غافلان، مسرفان بى ايمان را نيز تهديد مى كند و جمله {لعذاب الأخرة. ..} حاكى از عذابى اضافه بر آن است كه پس از پايان روز قيامت، آغاز شده و شديدتر و طولانى تر از عذاب، دنيا و قيامت خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 34 - 2
2 - اسرافگران متجاوز از قانون الهى ، داراى مجازات هايى از پيش تعيين شده در نزد خداوند
حجارة من طين . مسوّمة عند ربّك للمسرفين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 35 - 3
3 - جدا شدن مؤمنان از صف مجرمان و مسرفان پيش از نزول عذاب ، نمودى از قانون مندى نظام كيفرى حق
مسوّمة عند ربّك . .. فأخرجنا ... من المؤمنين
ممكن است {أخرجنا. ..}، نمودى از {مسوّمة} و مصداقى براى آن باشد.
كيفر مسيحيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 88 - 3
3 _ خداوند بدون مهلت و تأخير ، مرتدّان و كافران يهود و نصارا را عذاب مى كند .
لا يخفّف عنهم العذاب و لا هم ينظرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 105 - 16
16 _ عذاب سخت اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، به خاطر تفرقه و اختلاف
و لا تكونوا كالذين تفرّقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيّنات و اولئك لهم عذاب ع
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 14 -
14،19
14 _ هشدار خداوند به مسلمانان با بيان مجازات يهود و نصارا به خاطر نقض پيمان الهى
فبما نقضهم ميثقهم . .. و من الذين قالوا إنّا نصرى اخذنا ميثقهم فنسوا
بيان مجازات مسيحيان و يهوديان به خاطر پيمان شكنى آنان پس از {اذكروا . .. ميثقه} (اى مسلمين پيمان الهى را به ياد داشته باشيد)، هشدارى است به مسلمانان كه مبادا همانند اهل كتاب پيمان الهى را نقض كنند.
19 _ مسيحيان پيمان شكن ، مورد تهديد خداوند به عذاب و كيفر اعمال خويش
و سوف ينبئهم اللّه بما كانوا يصنعون
جمله {ينبئهم اللّه . ..}، كنايه از كيفر دادن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 49 - 22
22 _ اراده خداوند به عذاب بسيارى از يهوديان و مسيحيان عصر پيامبر ( ص )
فان تولوا . .. ان يصيبهم ببعض ذنوبهم و إن كثيراً من الناس لفسقون
كيفر مشركان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 128 - 7،8
7 _ توبه مشركان و پذيرش آن از سوى خداوند و يا عذاب و مجازات آنان ، هدفى براى نصرت الهى به رزمندگان بدر
ولقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع طرفاً ... او يتوب عليهم
جمله {يتوب عليهم} و نيز {يعذّبهم}، عطف است بر {يقطع طرفاً}; و اين جمله متعلق به {نصركم اللّه ببدر} است. و لذا عذاب مشركان و پذيرش توبه آنان نيز از اهداف پيروزى جنگ بدر خواهد بود.
8 _ كيفر و مجازات و يا پذيرش توبه مشركان ، در اختيار خداوند است ، نه پيامبر ( ص )
ليس لك من الامر شىء
او يتوب عليهم او يعذّبهم
پذيرش توبه و عذاب مشركان، مى تواند از مصاديق جمله {ليس لك من الامر شىء} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 116 - 8
8 _ مشركان و گناهكارانى كه آمرزيده نشوند ، به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .
نصله جهنم . .. إنّ اللّه لا يغفر ان يشرك به
بنابر اينكه جمله {ان اللّه . ..} بيانگر علت {نصله جهنم}باشد، معلوم مى شود كه نجات از جهنم يا سقوط در آن، در گرو آمرزش و عدم آمرزش گناهان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 81 - 6
6 _ مشركان به سبب شريك پنداشتن براى خداوند مستحق آسيب و كيفر هستند.
فأى الفريقين أحق بالأمن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 139 - 6
6 _ كيفر الهى در انتظار مشركانى است كه توصيفهاى ناروا و احكام ساخته خود را به خدا نسبت مى دادند.
سي__جزيهم بما كانوا يف__ترون. و قالوا ما فى بطون ... سيجزيهم وصفهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 2
2 _ آتش دوزخ جايگاه اجتماع و به هم پيوستن جنيان و آدميان كافر و مشرك است.
قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 156 - 18
18 _ مشركان ، مانعان زكات و منكران آيات الهى ، در خطر گرفتار شدن به عذاب خدا هستند .
قال عذابى
أصيب به من أشاء و رحمتى . .. فسأكتبها للذين ... بايتنا يؤمنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 173 - 6
6 _ خداوند مشركان را در قيامت مؤاخذه مى كند و كيفر مى دهد .
أفتهلكنا بما فعل المبطلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 8 - 1
1 _ دوزخ ، جايگاه ابدى مشركان و منكران رستاخيز
إن الذين لايرجون لقاءنا . .. و الذين هم عن ءايتنا غفلون. أولئك مأويهم النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 11 - 6
6 _ كفرمداران و شرك پيشگان ، مستحق عذاب و كيفر الهى در دنيا
و لو يعجل اللّه للناس الشر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 102 - 2
2_ امت هاى ستم پيشه ( جوامع كفرپيشه و مشرك ) در خطر گرفتار شدن به عقوبت هاى الهى و عذاب هاى استيصال هستند .
و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 109 - 8
8_ خداوند ، سزا و كيفر مشركان را بى هيچ كم و كاستى به آنان خواهد رساند .
و إنا لموفُّوهم نصيبهم غير منقوص
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 96 - 3
3- مشركان استهزاگر پيامبر ( ص ) ، به كيفر شديدى تهديد شدند .
المستهزءين. الذين يجعلون مع الله إل_هًا ءاخر فسوف يعلمون
جمله {فسوف يعلمون} (به زودى خواهند دانست)
در مقام تهديد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 62 - 11
11- بى شك كيفر مشركان افترا زننده بر خدا ، آتش است .
لاجرم أن لهم النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 110 - 2
2- كافران و مشركان حق ناپذير ، به عذاب و كيفر الهى تهديد شدند .
إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون
تذكر به اين كه خداوند به سخنان آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران آگاه است، در حقيقت تهديد آنان و هشدارى به كيفر و عذاب شدن آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 96 - 4
4 - صبر در برابر بدرفتارى هاى مشركان و وانهادن كيفر آنان به خدا ، توصيه اى الهى به پيامبر ( ص ) در مقطع پيش از هجرت
ادفع بالتى هى أحسن السيّئة نحن أعلم بما يصفون
برداشت فوق، با توجه به مكّى بودن سوره مؤمنون است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 42 - 15
15 - هلاكت و نابودى اقوام مشرك ، در اثر عذاب الهى ، بخشى از كيفر عمل آنان بوده است .
ليذيقهم بعض الذى عملوا . .. فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل
چون اين آيه، در مقام استشهاد براى مفاد آيه پيش است، اين نكته به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 3 - 18
18 - تهديد شدن مشركان ، به عذاب و
كيفر از جانب خداوند
و الذين اتّخذوا من دونه أولياء . .. إنّ اللّه يحكم بينهم فى ما هم فيه يختلفون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 43 - 11
11 - حق گرايان برخوردار از مغفرت الهى ، و ملحدان و حق ناپذيران رويارو با مجازات دردناك او
مايقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل . .. إنّ ربّك لذو مغفرة
در آيات پيشين، قرآن پيامى حق معرفى شده است كه ملحدان با ايجاد شبهه در آن سعى مى كردند پيامبر(ص) را مورد انكار قرار دهند. اكنون در اين آيه خداوند به غفران و عقاب خود اشاره كرده كه غفران منطبق بر حق گرايان و عقاب درباره ملحدان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 6 - 1
1 - عذاب و كيفر الهى ، متوجّه مردان و زنان منافق و مشرك
و يعذّب المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ممتحنه - 60 - 4 - 21
21 - تأكيد ابراهيم ( ع ) ، بر عدم امكان دخالت او در حكم و قانون خدا عليه مشركان
و ما أملك لك من اللّه من شىء
تعبير {من شىء} در بردارنده تأكيد، نسبت به عدم امكان مداخله در حكم خداوند است.
كيفر مشركان صدراسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 5 - 2
2 - مشركان صدراسلام ، مورد تهديد خداوند به كيفر هاى سخت دنيايى
أُولئك الذين لهم سوء العذاب
قيد {فى الأخرة} در ذيل آيه، نشانگر آن است كه مراد
از {سوء العذاب} عذاب دنيوى و تقدير آن چنين است: {أُول_ئك الذين لهم فى الدنيا سوء العذاب}.
كيفر مشركان مفترى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 138 - 7
7 _ وعده الهى به كيفر مشركان به سبب افتراهاى آنان به خدا (ممنوعيت خوردن برخى از چهارپايان و محصولات، سوار نشدن بر برخى از چهارپايان، نبردن نام خدا به هنگام ذبح)
سيجزيهم بما كانوا يفترون
كيفر مشركان مكه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 13 - 5
5 _ سركوبى و شكست مشركان در جنگ بدر ، عقاب شديد الهى براى آنان
فاضربوا فوق الأعناق . .. فإن اللّه شديد العقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 14 - 3
3 _ مشركان حاضر در كارزار بدر ، مردمى كفرپيشه و مستحق عذاب با آتش دوزخ
و أن للكفرين عذاب النار
از مصاديق مورد نظر براى {للكفرين} مشركان حاضر در كارزار بدر مى باشد.
كيفر مضاعف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 69 - 1
1 _ كسانى كه رو به سوى شرك آرند و دست به آدم كشى و زنا بيالايند ، در قيامت دو چندان عذاب و كيفر خواهند شد .
يض_عف له العذاب يوم القي_مة
در اين كه چرا افراد ياد شده، دو چندان مجازات خواهند شد، ميان مفسران دو ديدگاه وجود دارد: 1_ مقصود از {يضاعف. ..} دو چندان شدن مجازات كسانى است كه هر سه گناه شرك، آدم كشى و زنا را با هم مرتكب شوند; زيرا شرك
موجب دو چندان شدن مجازات بزه كارى مى شود. برداشت ياد شده و برداشت بعدى مبتنى بر اين نظريه است. 2- مقصود، تشديد مجازات افراد ياد شده است نه دو چندان شدن آن.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 30 - 1،7
1 - در صورتى كه همسران پيامبر ، آشكارا كار زشتى انجام دهند ، كيفرشان دوچندان خواهد بود .
ي_نساء النبىّ من يأت منكنّ بف_حشة مبيّنة يض_عف لها العذاب ضعفين
7 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : أجرها مرّتين و العذاب ضعفين كلّ ه_ذا فى الأخرة حيث يكون الأجر يكون العذاب . . . ;
از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: پاداش دو برابر براى زنان پيغمبر، و عذاب دو برابر، هر دو در آخرت است. عذاب، در همان جا است كه پاداش هست}.
كيفر معرضان از آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 127 - 7
7 - مسرفان و ترك كنندگان ايمان به آيات خداوند ، علاوه بر كيفر شدن در دنيا و كور بودن در روز قيامت ، آخرتى همراه با عذاب سخت تر و مداوم تر خواهند داشت .
و لعذاب الأخرة أشدّ و أبقى
{كذلك} مى رساند كه زندگى سخت در دنيا و كورى قيامت، علاوه بر غافلان، مسرفان بى ايمان را نيز تهديد مى كند و جمله {لعذاب الأخرة. ..} حاكى از عذابى اضافه بر آن است كه پس از پايان روز قيامت، آغاز شده و شديدتر و طولانى تر از عذاب، دنيا و قيامت خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 9 - 3
3 - وعده خداوند به پاداش مؤمنان و كيفر معرضان از آيات خدا ، وعده اى حق و تخلّف ناپذير است .
فبشّره بعذاب أليم . .. لهم جن_ّ_ت النعيم ... وعد اللّه حقًّا
{وعد} مفعول مطلق و {حقّاً} تأكيد آن است و دلالت بر حقانيت و تخلّف ناپذيرى آن مى كند.
كيفر معرضان از خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 7
7 - كسانى كه خود را از رهنمود هاى خداوند و تذكرات قرآن بى نياز مى پندارند ، كافر و سزاوار سخت ترين كيفرهايند .
قتل الإنس_ن ما أكفره
اين آيه و آيات بعد را مى توان با آيات پيشين، مرتبط دانست; در اين صورت حرف {ال} در {الإنسان} عهد ذكرى بوده و اشاره به {من استغنى} در آيات قبل خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 69 - 5
5- باد هاى كوبنده و درهم شكننده ، از عوامل خداوند در كيفر اعراض كنندگان از او
يعيدكم . .. فيرسل عليكم قاصفًا من الريح فيغرقكم بما كفرتم
{قاصف} از مصدر {قصف} به معناى شكننده است (مفردات راغب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 36 - 2
2 - همدمى با شيطان ، كيفر الهى براى اعراض كنندگان از ياد او
و من يعش عن ذكر الرحم_ن نقيّض له شيط_نًا
كيفر معرضان از قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 7
7 - كسانى كه
خود را از رهنمود هاى خداوند و تذكرات قرآن بى نياز مى پندارند ، كافر و سزاوار سخت ترين كيفرهايند .
قتل الإنس_ن ما أكفره
اين آيه و آيات بعد را مى توان با آيات پيشين، مرتبط دانست; در اين صورت حرف {ال} در {الإنسان} عهد ذكرى بوده و اشاره به {من استغنى} در آيات قبل خواهد بود.
كيفر مغضوبان خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 16 - 5
5 _ جهنم ، جايگاه مغضوبين درگاه خداوند
فقد باء بغضب من اللّه و مأويه جهنم
كيفر مفتريان به خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 62 - 11
11- بى شك كيفر مشركان افترا زننده بر خدا ، آتش است .
لاجرم أن لهم النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 94 - 7
7- نسبت دهندگان فرزند به خداوند ، از احاطه كامل او بيرون نستند و مجازات الهى در انتظار آنان است .
لقد أحصيهم وعدّهم عدًّا
در برداشت ياد شده، مرجع ضمير مفعولى در {أحصاهم}، فاعل {قالوا} (در آيات پيشين) گرفته شده است. در اين صورت آيه در مقام تهديد كسانى است كه به فرزندگزينى خداوند قائل مى باشند و مراد از {مشخص بودن تعداد} اين است كه احدى از آنان نمى تواند از عقوبت اين كار بگريزد.
كيفر مفتريان به قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 25 - 16
16- اسطوره تلقى كنندگان قرآن ، نيازمند به هشدار الهى ، به خاطر بى خبرى از پيامد گناه
و كيفر عمل زشت خويش
قالوا أس_طر الأولين . ليحملوا أوزارهم ... ألا ساء ما يزرون
كيفر مفسدان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 33 - 5،7،12،14،23،24
5 _ تبهكاران و فسادانگيزان جامعه ايمانى ، محكوم به يكى از حدود چهارگانه ( قتل ، به دار آويختن ، قطع دست و پا و تبعيد ) *
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى . .. او ينفوا من الارض
كلمه {فى الارض} بيانگر اين است كه مراد از {فساد}، فساد در جامعه است، نه فسادهاى فردى. گفتنى است كه در برداشت فوق {فسادگرى} عنوانى مستقل از محارب گرفته شده است.
7 _ ضرورت اعمال حتمى كيفر محاربان و مفسدان و پرهيز از كوتاهى در اجراى حدود الهى بر ايشان
انما جزؤا الذين . .. ان يقتلوا او يصلبوا او تقطع ايديهم و ارجلهم
فعل {يقتلوا} و {يصلبوا} و {تقطع} از باب تفعيل است و دلالت بر تأكيد اجراى حدود ياد شده دارد.
12 _ كيفر هاى ويژه محاربان مفسد ، كيفرهايى خوار كننده و ذلت آور
ذلك لهم خزى فى الدنيا
14 _ ضرورت برگزيدن شيوه اى ذلت آفرين و اهانت آميز در اجراى حد بر محارب مفسد
ذلك لهم خزى فى الدنيا
{لهم خزى} مى تواند ارشاد به چگونگى اجراى حد محاربان باشد. يعنى به گونه اى حدود الهى را بر آنان جارى كنيد كه به خوارى آنان منجر گردد.
23 _ اعدام و بدار آويختن ، مجازات محارب فسادگر در زمين در صورت ارتكاب قتل و غارت
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او يصلبوا
از امام رضا(ع) درباره آيه فوق روايت شده: اذا حارب اللّه
و رسوله و سعى فى الارض فساداً . .. و ان قتل و اخذ المال قتل و صلب ... .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 247، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 623، ح 165.
24 _ قطع يك دست و يك پا از جهت مخالف ، مجازات محارب فسادگر در زمين ، در صورت غارت نمودن اموال بدون ارتكاب قتل
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او تقطع ايديهم و ارجلهم من خلف
از امام رضا(ع) درباره آيه فوق روايت شده: اذا حارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً . .. و ان اخذ المال و لم يقتل قطعت يده و رجله من خلاف ... .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 247، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 623، ح 165.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 34 - 4
4 _ مردم ، فاقد هرگونه حقى در ثبوت و يا سقوط حد محاربان و مفسدان
الا الذين تابوا
خداوند حد محارب مفسد را در صورت توبه او ساقط كرده است و سقوط آن را مشروط به چيزى، مانند اعلام رضايت صاحبان حق، قرار نداده است. بنابراين در اثبات و نفى اين حد، براى مردم حقى وجود ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 8 - 9
9- مجازات و كيفر فسادانگيزان ، از سنت هاى تخلف ناپذير الهى است .
و إن عدتم عدنا و جعلنا جهنّم للك_فرين حصيرًا
كيفر مكذبان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 11 - 5،8
5 _ مجازات كافران و تكذيب كنندگان آيات
الهى ، از سنّت هاى خداوند است .
كدأب ال فرعون و الذين من قبلهم كذّبوا باياتنا فاخذهم اللّه بذنوبهم
خداوند همه كافران را در همه عصرها، تهديد به عذاب كرده و از اين، عموميّت سنت الهى در مورد كافران، استنباط مى شود.
8 _ فرعونيان و پيشينيانشان كه تكذيب كنندگان آيات الهى بودند ، گرفتار عقوبت شديد خدا شدند .
كذّبوا باياتنا فاخذهم اللّه بذنوبهم و اللّه شديد العقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 12 - 2
2 - تكذيب گران دين ستيز ، به آتش برافروخته در قيامت گرفتار خواهند بود .
و جحيمًا
كيفر مكذبان آخرت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 4 - 3
3 - بينش غلط منكران آخرت در تشخيص زشتى كردار خويش ، كيفرى الهى براى آنان
إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة زيّنّا لهم أعم_لهم
تعبير {زيّنّا} (ما آراستيم) اشاره به اين حقيقت دارد كه بينش نادرست كافران در عرصه ارزش گذارى، نتيجه اى است كه خداوند در ازاى حق ناپذيرى آنان مقرر فرموده است.
كيفر مكذبان آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 39 - 1
1 - آتش دوزخ ، كيفر و سزاى انكار كنندگان و تكذيب كنندگان آيات الهى است .
و الذين كفروا و كذبوا بأيتنا أولئك أصحب النار
{تكذيب} (مصدر كذبوا) به معناى: نسبت دروغ دادن است. {آياتنا} علاوه بر تعلقش به {كذبوا} متعلق به {كفروا} نيز مى باشد. جمله {الذين كفروا ...} عطف بر جمله {من تبع ...} است و بيانگر گروهى است كه هدايتها و رهنمودهاى الهى را
پذيرا نيستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 10
10 _ عذاب خداوند و سرانجامى شوم در انتظار تكذيب كنندگان و استهزاگران حق (قرآن و ديگر آيات خداوند)
فقد كذّبوا بالحق لمّا جاءهم فسوف يأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 36 - 1،3
1 _ گرفتارى به آتش دوزخ فرجام منكران رسالت انبيا و تكذيب كنندگان آيات الهى (احكام و معارف نازل شده بر پيامبران)
و الذين كذبوا . .. هم فيها خلدون
3 _ آتش دوزخ ابدى است و تكذيب كنندگان آيات الهى در آن جاودان هستند.
أولئك أصحب النار هم فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 41 - 2
2 _ تكذيب كنندگان و اعراض كنندگان از آيات الهى در بسترى از آتش جهنم و توده هايى آتشين بر فراز خويش، گرفتار خواهند شد.
لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 51 - 8
8 _ بى اعتنايى خداوند به كافران و به فراموشى سپردن آنان در آخرت ، سزاى غفلت آنان از قيامت و انكار آيات الهى است .
فاليوم ننسيهم كما نسوا لقاء يومهم هذا و ما كانوا بايتنا يجحدون
حرف {كاف} در {كما نسوا} تعليليه است و {ما} مصدريه ; يعنى {لنسيانهم}. همچنين {ما} در {ما كانوا} مصدريه است و عطف بر {ما نسوا}، يعنى: لكونهم باياتنا يجحدون.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 -
182 - 1،2
1 _ خداوند تكذيب كنندگان آياتش را بتدريج به ورطه هاى سقوط مى كشاند تا شايسته دوزخ شوند .
و الذين كذبوا بايتنا سنستدرجهم من حيث لايعلمون
{استدرجه إلى كذا} يعنى او را بتدريج و گام به گام به چيزى نزديك كرد. متعلق {سنستدرجهم}، به دليل آيه 179، جهنم است ; يعنى تكذيب كنندگان را بتدريج به جهنم نزديك مى كنيم.
2 _ خداوند با عواملى خام كننده و خالى از هشدار ( رفاه ها و آسايش ها . . . ) تكذيب كنندگان آيات را به سير در راه سقوط وامى دارد .
سنستدرجهم من حيث لايعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 183 - 1،2،4
1 _ سنت خداوند بر امهال كفرپيشگانِ تكذيب كننده و تأخير در هلاكت و عذاب ايشان است .
و أملى لهم إن كيدى متين
املاء (مصدر اُملى از ماده ملاوة) به معناى مهلت دادن و تأخير انداختن است. به مناسبت اينكه حقيقت بيان شده (مهلت دادن و تأخير انداختن) درباره تكذيب كنندگان آيات الهى است، معلوم مى شود مراد از تأخير، تأخير در عذاب است.
2 _ تكذيب كنندگان آيات الهى سزاوار عذاب از جانب خداوند هستند .
و أملى لهم
آنگاه مهلت دادن و تأخير انداختن عذاب موضوع پيدا مى كند كه استحقاق عذاب بالفعل وجود داشته باشد.
4 _ تأخير در عذاب تكذيب كنندگان و كشاندن تدريجى آنان به ورطه هاى سقوط با عواملى خوشايند و خام كننده ، مكر خدا با ايشان است .
سنستدرجهم . .. و أملى لهم إن كيدى متين
مراد از {كيد} همان استدراج و امهالى است كه در آيه قبل مطرح شد.
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 73 - 5
5 _ خداوند ، آن دسته از قوم نوح را كه آيات الهى را تكذيب كردند ، در آب غرق نمود .
و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 106 - 1
1- دوزخ ، جزاى كافرانِ به آيات الهى و منكران معاد است .
ذلك جزاؤهم جهنّم بما كفروا
مراد از كفر، به قرينه آيه قبل، كفر به آيات خدا و معاد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 23 - 6
6 - كافرانِ به آيات خدا و معاد ، عذابى دردناك خواهند داشت .
و الذين كفروا بأي_ت اللّه و لقائه . .. و أول_ئك لهم عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 22 - 5
5 - گرفتار شدن تكذيب كنندگان آيات الهى به عذاب عظيم در قيامت ، حاصل و پى آمد اعراض آنان از آيات خدا ، پس از توجه به آنها است .
و لنذيقنّهم من العذاب . .. دون العذاب الأكبر ... و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه
{و من أظلم. ..} به منزله تعليل آيه قبل است و درصدد تبيين چرايىِ گرفتار آمدن مجرمان به عذاب سخت قيامت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 29 - 8
8 - مجازات الهى ، در انتظار منكران معاد و تكذيب كنندگان آيات او است .
إنّهم كانوا . .. و كلّ شىء أحصين_ه كت_بًا
جمله {وكلّ
شىء . ..}، _ پس از بيان انكار معاد و تكذيب آيات از سوى طغيانگران _ تهديد آنان به مجازات در آخرت است.
كيفر مكذبان اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 6 - 1
1 - كافران به اسلام _ چه اهل كتاب باشند و چه مشرك _ به آتش جهنم ، گرفتار خواهند شد .
إنّ الذين كفروا من أهل الكت_ب و المشركين فى نار جهنّم
كيفر مكذبان انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 36 - 1
1 _ گرفتارى به آتش دوزخ فرجام منكران رسالت انبيا و تكذيب كنندگان آيات الهى (احكام و معارف نازل شده بر پيامبران)
و الذين كذبوا . .. هم فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 99 - 1
1 _ تكذيب كنندگان انبيا ، در معرض مكر خداوند و برنامه هاى پنهانى و ناشناخته وى براى مجازات آنان
أفأمنوا مكر اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 36 - 10
10- گروه ها و اقوامى كه در طول تاريخ ، انبياى الهى را تكذيب كردند ، گرفتار عذاب شدند .
فسيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المكذّبين
دعوت از مردم براى جهانگردى جهت مطالعه در عاقبت تكذيب كنندگان انبيا، دلالت بر اين دارد كه آنان دچار عذاب شده اند و مطالعه آن عبرت آموز است و اگر چنان چه به مرگ طبيعى مرده بودند، با انسانهاى ديگر تفاوتى نداشتند و در نتيجه مزيتى براى مطالعه نخواهند داشت.
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 134 - 7
7 - منكران رسالت پيامبران پس از دريافت آيات الهى ، سزاوار كيفرى سخت و نابودى با عذاب استيصال
و لو أنّا أهلكن_هم بعذاب من قبله لقالوا . .. فنتّبع ءاي_تك
{عذاب} نكره است و ناشناخته بودن عذاب، حاكى از شدت سختى آن است; به گونه اى كه حقيقت آن را نمى توان براى مخاطب ترسيم كرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 37 - 1
1 _ خداوند ، قوم نوح را به خاطر تكذيب رسولان الهى ، در ميان امواج آب و توفان ، غرق ساخت .
و قوم نوح لما كذّبوا الرسل أغرقن_هم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 5 - 10
10 -تمامى اقوام تكذيب گر ( چون قوم نوح ) ، به خاطر مبارزه با حق ( تعاليم پيامبران ) ، در دنيا مورد عقوبت وكيفر الهى قرار گرفتند .
كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ليدحضوا به الحقّ فأخذتهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 6 - 6
6 - ربوبيت الهى ، مقتضى عذاب دادن و كيفر كردن كافران حق ستيز و تكذيب كننده
و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار
كيفر مكذبان جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 17 - 4
4 - عذاب جهنم ، كيفر تكذيب كنندگان آن
ثمّ يقال ه_ذا الذى كنتم به تكذّبون
كيفر مكذّبان حق
جلد - نام سوره - سوره - آيه
- فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 10
10 _ عذاب خداوند و سرانجامى شوم در انتظار تكذيب كنندگان و استهزاگران حق (قرآن و ديگر آيات خداوند)
فقد كذّبوا بالحق لمّا جاءهم فسوف يأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون
كيفر مكذبان دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 24 - 6
6 - منكران دين بدون اتمام حجت با آنان ، به آتش دوزخ گرفتار نخواهند شد .
فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار
جواب شرط {فان لم تفعلوا} محذوف است و جمله {فاتقوا . ..} جانشين آن شده است. جمله با تقدير آن چنين است: فان لم تفعلوا تمت عليكم الحجة و ثبت لديكم ان القرآن منزل من عنداللّه فاتقوا ...
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 15 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 19 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 24 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 -
مرسلات - 77 - 28 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 34 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 37 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 40 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 45 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 47 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77
- 49 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
{ويل}، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 15 - 7،8
7 - گرفتن مو هاى بالاى پيشانى تكذيب گران دين و كشاندن ذليلانه آنان به سوى آتش ، كيفر مخالفت آنها با نماز ، هدايت و تقوا
ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية
{ناصية} به معناى انتهاى رستنگاه مو از قسمت جلو سر است، ريشه اين كلمه بر {علوّ} دلالت دارد و چون رستنگاه ناصيه در قسمت بالاى سر است، اين نام را بر آن نهاده اند (مقاييس اللغة). قسمت جلو سر را نيز {ناصيه} گويند (تاج العروس). {نسفعن} _ كه {نون تأكيد} آن به صورت تنوين نوشته مى شود _ يعنى، چنگ مى زنيم و مى كشانيم و ممكن است به معناى {سياه مى كنيم}، {نشانه مى گذاريم} يا {به خوارى مى كشانيم} باشد. (برگرفته از قاموس)
8 - تكذيب دين و روى گردانى از آن ، در پى دارنده كيفرى تحقيرآميز و گريزناپذير
أرءيت إن كذّب و تولّى . .. كلاّ لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية
گرفتن موهاى جلو سر _ علاوه بر تحقير _ شخص را به طور كامل تسليم گيرنده آن مى سازد; به گونه اى كه مقاومت سودى نمى بخشد. كيفر ياد شده _ به قرينه {سندع الزبانية} (در آيات بعد) _ مربوط به قيامت است; ولى دلالت آيه شريفه بر كيفر دنيوى نيز بعيد نيست.
كيفر مكذبان ربوبيت خدا
جلد - نام سوره - سوره
- آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 164 - 14
14 _ منكران ربوبيت خداوند در قيامت مجازات خواهند شد.
فينبئكم بما كنتم فيه تختلفون
برداشت فوق بر اين اساس است كه {خبر دادن} (فينبئكم)، كنايه از كيفر دهى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 21 - 2
2 - شرك پيشگان منكر ربوبيت خدا ، سزاوار گرز هاى آهنين در دوزخ
و لهم مق_مع من حديد
{مقمعة} (مفرد {مقامع}) به معناى گرز است. پس {مقامع من حديد}; يعنى، گرزهاى آهنين.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 6 - 1
1 - آتش جهنم ، كيفر منكران ربوبيت خداوند
و للذين كفروا بربّهم عذاب جهنّم
كيفر مكذبان عذاب كم فروشان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 10 - 5
5 - كسانى كه عذاب كم فروشان را تكذيب كنند ، در قيامت به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .
ويل للمطفّفين . .. ويل يومئذ للمكذّبين
مراد از {مكذّبين} _ به قرينه آيه بعد _ تكذيب گران روز قيامت و رخدادهاى آن اند و از مصاديق بارز رخدادهاى قيامت، عذابى است كه آيه {ويل للمطفّفين} بيان داشته است.
كيفر مكذّبان قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 5 - 10
10 _ عذاب خداوند و سرانجامى شوم در انتظار تكذيب كنندگان و استهزاگران حق (قرآن و ديگر آيات خداوند)
فقد كذّبوا بالحق لمّا جاءهم فسوف يأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون
كيفر مكذبان قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7
- يونس - 10 - 8 - 1
1 _ دوزخ ، جايگاه ابدى مشركان و منكران رستاخيز
إن الذين لايرجون لقاءنا . .. و الذين هم عن ءايتنا غفلون. أولئك مأويهم النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 11 - 2،3،7
2 _ مجازات كفار و منكران قيامت ( از ميان برداشتن ايشان ) منجر به انقراض نسل بشر خواهد شد .
و لو يعجل اللّه للناس الشر . .. لقضى إليهم أجلهم
{ال} در {الناس} ال جنسيه و مفيد استغراق است; يعنى، اگر سنت الهى درباره جوامع بشرى اين بود كه هر انسان كفرپيشه را در دنيا بى درنگ مجازات كند، هر آينه تا كنون زمين از وجود انسان تهى شده و نسل بشر منقرض گشته بود. در حالى كه اين با فلسفه آفرينش انسان (و لكم فى الأرض مستقر و متاع إلى حين. بقره / 36) ناسازگار است.
3 _ مجازات كفرپيشگان و منكران قيامت ( از ميان برداشتنشان ) ناسازگار با فلسفه آفرينش انسان
و لو يعجل اللّه للناس الشر . .. لقضى إليهم أجلهم
7 _ منكران قيامت ، مستحق كيفر و عذاب الهى در دنيا هستند .
و لو يعجل اللّه . .. لقضى إليهم أجلهم فنذر الذين لايرجون لقاءنا
از آيه شريفه استفاده مى شود كه: اگر مجازات منكران قيامت منجر به مرگ آنان نمى شد، خدا بدون مهلت آنان را سركوب مى كرد; يعنى، آنان استحقاق كيفر را دارند لكن مانع وجود دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 11 - 3،6
3 _ آتش بر افروخته و پرالتهاب دوزخ ، كيفر
تكذيب قيامت
و أعتدنا لمن كذّب بالساعة سعيرًا
{سعير}، به معناى آتش پرالتهاب و برافروخته است.
6 _ آتش جهنم ، هم اكنون ( پيش از برپايى قيامت ) براى تكذيب كنندگان قيامت ، آماده و مهيّا است .
و أعتدنا لمن كذّب بالساعة سعيرًا
آمدن فعل {أعتدنا} (آماده كرديم) به صورت فعل ماضى، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 12 - 4
4 _ كيفر و عذاب تكذيب كنندگان قيامت ، بسيار شديد و هولناك خواهد بود .
سمعوا لها تغيّظًا و زفيرًا
صداى خشمگينانه و پرخروش آتش جهنم، با ديدن منكران معاد از راه دور، حاكى از شدت و هولناكى عذاب و كيفر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 55 - 3
3 - منكران قيامت ، در وسط دوزخ جاى خواهند داشت .
فرءاه فى سواء الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 11 - 5
5 - تكذيب قيامت ، در نامه عمل تكذيب كنندگان ثبت شده و براساس آن كيفر خواهند ديد .
كت_ب مرقوم . ويل يومئذ للمكذّبين . الذين يكذّبون بيوم الدين
كيفر مكذبان كتب آسمانى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 34 - 3
3- منكران حقانيت كتاب هاى آسمانى ، گرفتار عذاب شدند .
كذلك فعل الذين من قبلهم و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون . فأصابهم سيئ
كيفر مكذبان كيفرهاى خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ماعون - 107 - 4
- 3
3 - نمازخواندن تكذيب كنندگان كيفر هاى الهى ، بى ثمر بوده و مايه استحقاق عذاب جهنم است .
أرءيت الذى يكذّب بالدّين . .. فويل للمصلّين
كيفر مكذبان محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 49 - 5
5 _ تعيين زمان كيفر تكذيب كنندگان ، تنها در اختيار خداوند است .
و يقولون متى هذا الوعد . .. قل لاأملك ... إلا ما شاء اللّه
كيفر مكذبان معاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 30 - 7
7 _ محاكمه و مجازات منكران معاد، جلوه اى از ربوبيت خداوند است.
و لو ترى إذ وقفوا على ربهم . .. قالوا بلى و ربنا قال فذوقوا العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 5 - 12
12_ منكران قيامت ، به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
أُول_ئك أصح_ب النار هم فيها خ_لدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 106 - 1
1- دوزخ ، جزاى كافرانِ به آيات الهى و منكران معاد است .
ذلك جزاؤهم جهنّم بما كفروا
مراد از كفر، به قرينه آيه قبل، كفر به آيات خدا و معاد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 68 - 5
5- برانگيختن منكران معاد و مجازات آنها ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .
فوربّك لنحشرنّهم . .. حول جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 69 - 4
4 - كيفر منكران معاد و
ختم فرجام ايشان با عذابى مرگبار ، از سنت هاى خداوند است .
فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين
تعبير {فانظروا} دربردارنده معناى عبرت گيرى و درس آموزى است و عبرت گرفتن در صورتى معنا دارد كه حكم جارى بر مجرمان پيشين، درباره نسل هاى بعد نيز استمرار داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 23 - 6
6 - كافرانِ به آيات خدا و معاد ، عذابى دردناك خواهند داشت .
و الذين كفروا بأي_ت اللّه و لقائه . .. و أول_ئك لهم عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 19 - 9
9 - خداوند ، قادر به مجازات گمراهان و منكران رستاخيز و لطف او به خلق مانع از سلب روزى آنان در دنيا است .
لفى ضل_ل بعيد . اللّه لطيف بعباده يرزق من يشاء و هو القوىّ العزيز
با توجه به معناى {لطيف} _ كه حكايت از رحمت و لطف دارد _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 27 - 4
4 - محروميت دوزخيان از هواى مطبوع و آب ، عقوبتى مناسب با انكار معاد
لايذوقون فيها بردًا و لا شرابًا . .. إنّهم كانوا لايرجون حسابًا
كيفر دوزخيان در آيات پيشين، به دو صورت نفى و اثبات بيان شده است; آنان از هواى سرد و نوشيدنى، محروم اند(نفى) و به نوشيدن {حميم} و {غسّاق} مجبور خواهند بود(اثبات). {جزاء وفاقاً} آن را كيفرى مناسب با كردار آنان _ كه آن هم به صورت نفى و اثبات بوده
_ بيان كرده است; آنها معاد را باور نداشتند(نفى) و آيات خدا را تكذيب مى كردند(اثبات). آيه {جزاء وفاقاً} دلالت دارد كه محروميت، كيفرى مناسب با بى اعتقادى است و نوشيدن مايع داغ و چركين، كيفر مناسب تكذيب است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 29 - 8
8 - مجازات الهى ، در انتظار منكران معاد و تكذيب كنندگان آيات او است .
إنّهم كانوا . .. و كلّ شىء أحصين_ه كت_بًا
جمله {وكلّ شىء . ..}، _ پس از بيان انكار معاد و تكذيب آيات از سوى طغيانگران _ تهديد آنان به مجازات در آخرت است.
كيفر ممانعت از ايمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 157 - 14
14 _ خداوند، مانعان راه ايمان را به كيفرى سخت مبتلا خواهد ساخت.
سنجزى الذين يصدفون عن ءايتنا سوء العذاب
كيفر ممانعت از قرآن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 27 - 2
2 - ممانعت از دسترسى انسان ها به پيام قرآن ، در پى دارنده عذاب سخت الهى
و قال الذين كفروا لاتسمعوا . .. فلنذيقنّ الذين كفروا عذابًا شديدًا
كيفر منافقان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 15 - 5
5 - افزايش تحيّر و طغيان اهل نفاق ، كيفرى است از جانب خدا براى آنان
يمدّهم فى طغينهم يعمهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 119 - 23
23 _ كافران كينه توز و منافقان حيله گر شايسته نابودى
قل
موتوا بغيظكم انّ اللّه عليم بذات الصدور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 140 - 14
14 _ خداوند ، گردآورنده همه منافقان و كافران ، در جهنم
إنّ اللّه جامع المنفقين و الكفرين فى جهنم جميعاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 142 - 7،17
7 _ خداوند ، خود كيفر دهنده خدعه و نيرنگ منافقان خيانت پيشه است .
إنّ المنفقين يخدعون اللّه و هو خدعهم
بدان احتمال كه خدعه خداوند، همان كيفر و مجازاتهاى وى باشد.
17 _ خدعه خداوند با منافقان نيرنگ باز ، به مجازات كردن آنان است .
إنّ المنفقين يخدعون اللّه و هو خدعهم
امام رضا(ع) در پاسخ سؤال از معناى خدعه خداوند در آيه فوق فرمود: ان اللّه تعالى . .. لايخادع و لكنه تعالى يجازيهم ... جزاء ... الخديعة ... .
_______________________________
توحيد صدوق، ص 163، ح 1، ب 21; نورالثقلين، ج 1، ص 565، ح 632.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 66 - 9،17
9 _ غير قابل بخشش بودن كيفر برخى از منافقان ، به دليل مداومت و استمرار آنان بر انجام جرم و خطا
إن نعف عن طائفة منكم نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين
برداشت فوق با توجه به اين است كه {بأنهم . .. } تعليل {نعذب} مى باشد و {هم كانوا مجرمين} افاده استمرار مى كند.
17 _ نقش پيامبر ( ص ) و رهبر جامعه اسلامى در عفو گروهى از منافقان بر اساس مصالح و كيفر گروهى ديگر
إن نعف . .. نعذب
با توجه به اينكه مراد از عفو و
عذاب، مى تواند بخشش و كيفر دنيوى باشد، و نيز با الغاى خصوصيت و تعميم دادن صدور حكم عفو و مجازات به رهبر جامعه اسلامى مطلب فوق را مى توان استفاده كرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 67 - 3
3 _ همگونى زنان و مردان منافق ، در مجازات و كيفر جرم نفاق
نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين. المنفقون و المنفقت بعضهم من بعض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 2،7،8،12
2 _ زنان و مردان منافق در استحقاق كيفر هاى الهى ، مساويند .
وعد اللّه المنفقين و المنفقت . .. نار جهنم خلدين فيها
7 _ عذاب جاودان جهنم ، مجازاتى بس سنگين و كافى براى منافقان و كافران
نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم
8 _ عذاب جاودان جهنم تنها مجازات كافى براى منافقان و كافران و برابر با گناه كفر و نفاق آنان
وعد اللّه المنفقين . .. و الكفار نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم
12 _ محروميت منافقان و كافران از رحمت الهى ، مايه رنج و عذاب هميشگى آنان
و لعنهم اللّه و لهم عذاب مقيم
برداشت فوق بر اين اساس است كه {عذاب مقيم} در نتيجه نفرين الهى به دورى آنان از رحمت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 101 - 8
8 _ علم نامحدود خداوند ، پشتوانه رسوايى و كيفر به حق منافقان
نحن نعلمهم سنعذبهم مرتين ثم يردون إلى عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 127 - 9
9
_ حق ناپذيرى قلب منافقان ، كيفر الهى براى آنان
ثم انصرفوا صرف اللّه قلوبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 11 - 6
6 - وعده خداوند ، به برخوردارى مؤمنان از پاداش ; و كيفر شدن منافقان
و ليعلمنّ اللّه الذين ءامنوا و ليعلمنّ المن_فقين
مراد از علم خداوند به مؤمنان و منافقان، پاداش و كيفر دادن به آنها است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 24 - 6،9
6 - در صورت تعلق مشيت الهى ، منافقان ، عذاب خواهند شد .
و يعذّب المن_فقين إن شاء
9 - در صورت اقدام نكردن منافقان به توبه ، خداوند آنان را كيفر خواهد داد .
و يعذّب المن_فقين إن شاء أو يتوب عليهم
آوردن عبارت {إن شاء} به خاطر قطعى نبودن عذاب آنان به احتمال توبه شان است، اما در صورتى كه آنان توبه نكنند، عذاب شان قطعى خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 29 - 7
7- منحصر نبودن كيفر بيماردلان منافق ، به لحظه مرگ و امكان رسوايى آنان در دنيا *
فكيف إذا توفّتهم . .. أم حسب الذين فى قلوبهم مرض أن لن يخرج اللّه أضغ_نهم
در صورتى كه تهديد به افشاى كينه ها، مربوط به دنيا باشد و اين رسوايى نوعى كيفر به شمار آيد; از ارتباط اين آيه با {فكيف إذا توفّتهم الملائكة . ..} مى توان به مطلب بالا دست يافت.
كيفر منافقان استهزاگر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 79 - 9
9 _
عذاب دردناك الهى ، كيفر منافقان استهزاگر
و لهم عذاب أليم
كيفر منافقان بخيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 77 - 2
2 _ ابتلاى قلب منافقان عهدشكن و بخيل به نفاقى مزمن ، كيفر خداوند براى آنان
فأعقبهم نفاقاً فى قلوبهم
برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {أعقب} به {اللّه} در فراز پيشين بازگردد; يعنى، خداوند منافقان را در پى شكستن عهدشان با او و امتناع ورزيدن از پرداخت زكات، به نفاق مزمنى گرفتار كرد كه تا روز قيامت از آن رهايى نخواهند يافت.
كيفر منافقان توطئه گر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 66 - 14
14 _ منافقان توطئه گر ، مستحق كيفر و مجازات دنيوى اند و عدم اعمال آن نسبت به برخى از آنان از جانب خداوند ، به اقتضاى مصلحت است . *
إن نعف عن طائفة منكم نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين
مراد از عفو و عذاب، مى تواند بخشش و كيفر دنيوى باشد نه اخروى ; در اين صورت به حكم عقل، عفو از يك گروه به خاطر مصلحتى صورت گرفته است.
كيفر منافقان عهد شكن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 77 - 2
2 _ ابتلاى قلب منافقان عهدشكن و بخيل به نفاقى مزمن ، كيفر خداوند براى آنان
فأعقبهم نفاقاً فى قلوبهم
برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {أعقب} به {اللّه} در فراز پيشين بازگردد; يعنى، خداوند منافقان را در پى شكستن عهدشان با او و امتناع ورزيدن از پرداخت زكات، به نفاق
مزمنى گرفتار كرد كه تا روز قيامت از آن رهايى نخواهند يافت.
كيفر منافقان متخلف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 52 - 8
8 _ منافقان متخلف از جنگ ، مستحق و سزاوار مرگ
نحن نتربص بكم . .. بعذاب من عنده أو بأيدينا
كيفر منكران آيات خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 156 - 18
18 _ مشركان ، مانعان زكات و منكران آيات الهى ، در خطر گرفتار شدن به عذاب خدا هستند .
قال عذابى أصيب به من أشاء و رحمتى . .. فسأكتبها للذين ... بايتنا يؤمنون
كيفر منكران انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 115 - 5
5 _ منكران رسالت انبيا ، پس از مشاهده معجزات درخواستى ، سزاوار عذابى سهمگين
فمن يكفر بعد منكم فانى اعذبه عذاباً لا اعذبه احداً
كيفر موحدان در دوران اصحاب كهف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 20 - 2
2- كيفر روى گردانى از آيين شرك در عصر اصحاب كهف ، سنگ سار شدن بود .
إنّهم إن يظهروا عليكم يرجموكم
از جمله معانى ذكر شده براى {رجم} سنگ سار كردن است.
كيفر ناامنى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 33 - 20،25،26،27
20 _ سلاح بر گرفتن و ايجاد ناامنى در راه ها _ همراه با قتل ، _ محاربه با خدا و رسول و كيفر آن اعدام است .
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. ان يقتلوا
از
امام جواد(ع) روايت شده كه در پاسخ از سؤال حكم فسادگرانى كه راه بر مردم بسته اند فرمود: . .. و ان كانوا اخافوا السبيل و قتلوا النفس امر بقتلهم ... .
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 315، ح 91; تفسير برهان، ج 1، ص 467، ح 16.
25 _ تبعيد محارب ( از محل ارتكاب جرم به شهرى ديگر ) و قطع معاشرت وى با مردم ، كيفر سلاح بر كشيدن بدون قتل و غارت
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او ينفوا من الارض
از امام رضا(ع) درباره آيه فوق روايت شده: . .. و ان شهر السيف فحارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً و لم يقتل و لم يأخذ المال ... ينفى من المصر الذى فعل فيه ما فعل الى مصر غيره و يكتب الى اهل ذلك المصر انه منفى فلا تجالسوه و لا تبايعوه و لا تناكحوه و لا تواكلوه و لا تشاربوه ... .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 247، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 623، ح 165.
26 _ زندانى كردن ، كيفر ايجاد ناامنى در راه ها ، بدون قتل و غارت
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او ينفوا من الارض
از امام جواد(ع) روايت شده كه در پاسخ سؤال از حكم فسادگرانى كه راه بر مرم بسته اند فرمود: . .. فان كانوا اخافوا السبيل فقط و لم يقتلوا احداً و لم يأخذوا مالا امر بايداعهم الحبس فان ذلك معنى نفيهم من الارض ... .
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 315، ح 91; تفسير برهان، ج 1، ص 467، ح 16.
27 _ بريدن يك دست و يك پا از جهت
مخالف و سپس به دار آويختن ، كيفر ايجاد ناامنى در راه ها به همراه قتل و غارت اموال
انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله . .. و ارجلهم من خلف
از امام جواد(ع) روايت شده كه در پاسخ سؤال از حكم فسادگرانى كه راه بر مردم بسته اند فرمود: . .. و ان كانوا اخافوا السبيل و قتلوا النفس و اخذوا المال امر بقطع ايديهم و ارجلهم من خلاف و صلبهم بعد ذلك ... .
_______________________________
تفسير عياشى، ج 1، ص 315، ح 91; تفسير برهان، ج 1، ص 467، ح 16.
كيفر ناگهانى خدا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 99 - 3
3 _ كفرپيشگان به پندار باطل ، خويشتن را از مكر خدا و كيفر هاى ناگهانى وى ايمن مى شمارند .
أفأمنوا مكر اللّه
كيفر نقره اندوزى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 34 - 10
10 _ آنان كه طلا و نقره مى اندوزند و از انفاق آن در راه خدا ، امتناع مىورزند ، مستحق عذابى دردناكند .
و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم
كيفر نقض عهد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 77 - 17
17 _ سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، مستحق عذاب دردناك خداوند در قيامت
انّ الّذين يشترون . .. و لهم عذاب اليم
كيفر نگاه به عورت ديگران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 30 - 15
15 -
كسانى كه از نگاه كردن به نامحرمان و شرمگاه ديگران ابايى ندارند ، به مجازات الهى تهديد شده اند .
قل للمؤمنين يغضّوا . .. إنّ اللّه خبير بما يصنعون
جمله {إنّ اللّه خبير بما يصنعون} _ كه آگاهى همه جانبه الهى به بشر را يادآورى مى كند _ هشدارى است به كسانى كه احكام يادشده را رعايت نكنند.
كيفر نگاه به نامحرم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 30 - 15
15 - كسانى كه از نگاه كردن به نامحرمان و شرمگاه ديگران ابايى ندارند ، به مجازات الهى تهديد شده اند .
قل للمؤمنين يغضّوا . .. إنّ اللّه خبير بما يصنعون
جمله {إنّ اللّه خبير بما يصنعون} _ كه آگاهى همه جانبه الهى به بشر را يادآورى مى كند _ هشدارى است به كسانى كه احكام يادشده را رعايت نكنند.
كيفر نياكان يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 182 - 3
3 _ سهيم بودن يهود زمان پيامبر ( ص ) در گناه پدران خويش ( كشتار انبيا )
و قتلهم الانبيآء بغير حقّ . .. ذلك بما قدّمت ايديكم
بنابر اينكه خطاب در {ايديكم} به يهود عصر پيامبر (ص) باشد، جمله {ذلك بما قدّمت . .. } مى رساند كه آنان در گناه كشتن انبيا، كه به دست پدرانشان صورت گرفته، شريك هستند.
كيفر نيت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 99 - 4
4 _ اعمال و نيات پنهان و آشكار آدمى مورد محاسبه و جزاء و پاداش الهى
و اللّه يعلم ما تبدون
و ما تكتمون
بيان آگاهى خداوند بر آشكار و نهان انسان هشدارى است به بندگان كه اعمال و رفتار و نيز نيات و حالات آنان محاسبه خواهد شد. و به مقتضاى آن به پاداش و يا سزاى لازم خواهند رسيد.
كيفر نيت سوء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 235 - 18
18 _ نيات سوء انسان ، مقتضى بازخواست الهى است .
و اعلموا انّ اللّه يعلم ما فى انفسكم فاحذروه
كيفر و اتمام حجت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 115 - 3
3 _ كيفر هاى الهى ، همواره پس از اتمام حجت است .
ما كان اللّه ليضل قوماً بعد إذ هديهم حتى يبين لهم ما يتقون
كيفر هامان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 40 - 1
1 - هر يك از فرعون و هامان و قارون مناسب گناهشان كيفر شدند .
فكلاًّ أخذنا بذنبه
كيفر هتك آبروى محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 14 - 4
4 - هتك حرمت پيامبر ( ص ) ، در پى دارنده عذابى بزرگ
لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه موضوع آيه شريفه، ماجراى {افك} است و با حرمت پيامبر(ص) ارتباط دارد كه ناخواسته از سوى مسلمانان، در معرض هتك حرمت قرار گرفته بود.
كيفر هجوم به كعبه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فيل - 105 - 5 - 7
7 - هجوم آورندگان به
كعبه و حرمت شكنان آن ، در معرض عذابى سخت از جانب خداوند
فجعلهم كعصف مأكول
نقل داستان ابرهه، با جمله {ألم تر}، دل گرمى دادن به مؤمنان و تهديد كسانى است كه حرمت كعبه را پاس نمى دارند.
كيفر هدايت ستيزان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 15 - 7
7 - گرفتن مو هاى بالاى پيشانى تكذيب گران دين و كشاندن ذليلانه آنان به سوى آتش ، كيفر مخالفت آنها با نماز ، هدايت و تقوا
ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية
{ناصية} به معناى انتهاى رستنگاه مو از قسمت جلو سر است، ريشه اين كلمه بر {علوّ} دلالت دارد و چون رستنگاه ناصيه در قسمت بالاى سر است، اين نام را بر آن نهاده اند (مقاييس اللغة). قسمت جلو سر را نيز {ناصيه} گويند (تاج العروس). {نسفعن} _ كه {نون تأكيد} آن به صورت تنوين نوشته مى شود _ يعنى، چنگ مى زنيم و مى كشانيم و ممكن است به معناى {سياه مى كنيم}، {نشانه مى گذاريم} يا {به خوارى مى كشانيم} باشد. (برگرفته از قاموس)
كيفر هدهد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 21 - 1
1 - تصميم سليمان ( ع ) به مجازات سخت هدهد در صورت عدم ارائه دليلى قابل قبول بر غيبت خويش
لأُعذّبنّه عذابًا شديدًا . .. أو ليأتينّى بسلط_ن مبين
{سلطان} به معناى حجت و برهان است و {سلطان مبين}; يعنى، دليل روشن و قانع كننده.
كيفر هلاكت شتر صالح(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - شمس -
91 - 14 - 8
8 - خداوند ، بر قوم ثمود به جهت كشتن ناقه ، عذابى فراگير نازل كرده ، اعضاى بدن آنان را از هم متلاشى ساخت .
فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم
اطلاق {دمدمة} _ كه بر پوشاندن و فراگيرى دلالت دارد _ بر هلاكت ثموديان، به جهت آن بود كه خداوند، آنان را با عذاب و هلاكت پوشاند (مقاييس). جمله {دمدمت الشىء} _ كه گاهى با حرف {على} و گاهى بدون آن استعمال مى شود (قاموس) _ زمانى كار برد دارد كه چيزى را به زمين كوبيده و آن را شكسته و قطعه هاى آن را پراكنده سازند. (صحاح اللغة)
كيفر همسران محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 30 - 1،7
1 - در صورتى كه همسران پيامبر ، آشكارا كار زشتى انجام دهند ، كيفرشان دوچندان خواهد بود .
ي_نساء النبىّ من يأت منكنّ بف_حشة مبيّنة يض_عف لها العذاب ضعفين
7 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : أجرها مرّتين و العذاب ضعفين كلّ ه_ذا فى الأخرة حيث يكون الأجر يكون العذاب . . . ;
از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: پاداش دو برابر براى زنان پيغمبر، و عذاب دو برابر، هر دو در آخرت است. عذاب، در همان جا است كه پاداش هست}.
كيفر همكاران ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 103 - 8
8- خداوند ، ستمگران و شريكان آنان را در ستم ، همسان كيفر مى دهد .
فأغرقن_ه و من معه جميعًا
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مراد از {و من
معه} ياران و شريكان فرعون در ستم باشند نه صرفاً همراهان وى.
كيفر همكارى با ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 103 - 7،9
7- كيفر الهى به هنگام نزول ، فراگير همه ظالمان و همراهان و ياوران آنان است .
فأغرقن_ه و من معه جميعًا
9- تأييد ، همراهى و تقويت عناصر فاسد و حاكميت هاى ظالم ، داراى فرجامى هلاكت بار و مشترك با آنها
فأغرقن_ه و من معه جميعًا
كيفر همكارى با مفسدان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 103 - 9
9- تأييد ، همراهى و تقويت عناصر فاسد و حاكميت هاى ظالم ، داراى فرجامى هلاكت بار و مشترك با آنها
فأغرقن_ه و من معه جميعًا
كيفر هواپرستان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 106 - 15
15 _ هواپرستان و بدعتگزاران در جامعه اسلامى ، روسياهان در قيامت
فامّا الّذين اسودّت وجوههم
اميرالمؤمنين (ع): {فامّا الّذين اسودّت وجوههم . .. }، انهم اهل البدع و الاهواء من هذه الامة.
_______________________________
مجمع البيان، ج 2، ص 809 ; نورالثقلين، ج 1، ص 382، ح 325.
كيفر هواپرستى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 179 - 10
10 _ عالمان دينى دنيادوست و هواپرست و تكذيب كنندگان آيات الهى ، اهل دوزخند .
لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه . .. و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً
برداشت فوق مقتضاى ارتباط آيه مورد بحث با آيات پيشين است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13
- 37 - 15
15_ پيروى از آرا و قوانين برخاسته از هوا هاى نفسانى ، با وجود احكام و قوانين قرآن ، موجب گرفتار شدن به عقوبتهايى از ناحيه خداوند است .
و ل_ئن اتبعت أهواءهم بعد ما جاءك من العلم مالك من الله من ولىّ و لاواق
كيفر ياوه گويى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 13 - 3
3 - تفتيدن بر آتش دوزخ ، جزاى كفر ، دروغ پردازى و ياوه سرايى عليه دين
قتل الخرّصون . .. يوم هم على النار يفتنون
كيفر ياوه گويى عليه انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 43 - 13
13 - عذاب دردناك و شديد ، كيفر ياوه سرايى عليه رسولان الهى است .
ما قد قيل للرسل . .. ذو عقاب أليم
كيفر يونس(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 87 - 6
6- گمان يونس ( ع ) به مجازات نشدن او از جانب خداوند ، در زمينه بيرون آمدنش از ميان قوم خود و هجرت به سرزمينى ديگر
فظنّ أن لن نقدر عليه
برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {قدر} به معناى {قضا} و {حكم} باشد. گفتنى است كه ذيل آيه (إنّى كنت من الظالمين) مؤيد همين برداشت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - قلم - 68 - 49 - 4
4 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، از گرفتار شدن به مجازات ترك اولى ، همچون يونس ( ع )
و لاتكن كصاحب الحوت . .. لنبذ
بالعراء و هو مذموم
اين كه خداوند به پيامبر(ص) هشدار داد كه مانند يونس مباش; اشاره به ترك اولى و مجازات آن دارد كه يونس(ع) گرفتار آن شده بود.
كيفر يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 56 - 1،3،4،5
1 _ كافران ( يهوديان ) ، مشمول عذاب سخت خداوند در دنيا و آخرت
فاما الذين كفروا فاعذّبهم عذاباً شديداً فى الدنيا و الاخرة
3 _ عدم تبعيّت يهود از حضرت عيسى ( ع ) ، موجب عذاب سخت آنان در دنيا و آخرت
فاما الذين كفروا فاعذّبهم عذاباً شديداً فى الدنيا و الاخرة
مصداق مورد نظر از جمله {فامّا الذين كفروا}، كافران به حضرت عيسى (ع) است.
4 _ برترى پيروان عيسى ( ع ) بر يهوديان ، موجب عذاب سخن دنيوى يهوديان
و جاعل الذين اتبعوك . .. فاما الذين كفروا
بنابراينكه جمله {فاما الذين . .. }، به قرينه ذكر عذاب دنيوى، نتيجه جمله {جاعل الّذين ... } باشد; يعنى عذاب دنيوى يهود نتيجه تفوّق نصارا بر ايشان است.
5 _ كافران ( يهوديان ) ، هيچ يار و ياورى در برابر عذاب الهى در دنيا و آخرت ندارند .
فاّما الذين كفروا . .. و ما لهم من ناصرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 88 - 3
3 _ خداوند بدون مهلت و تأخير ، مرتدّان و كافران يهود و نصارا را عذاب مى كند .
لا يخفّف عنهم العذاب و لا هم ينظرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 105 - 16
16 _ عذاب
سخت اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، به خاطر تفرقه و اختلاف
و لا تكونوا كالذين تفرّقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيّنات و اولئك لهم عذاب ع
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 182 - 1،3
1 _ عذاب سخت يهود در آخرت ، دستاورد اعمال نارواى آنان ( نسبت دادن فقر به خدا و كشتن انبيا )
ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدّمت ايديكم
3 _ سهيم بودن يهود زمان پيامبر ( ص ) در گناه پدران خويش ( كشتار انبيا )
و قتلهم الانبيآء بغير حقّ . .. ذلك بما قدّمت ايديكم
بنابر اينكه خطاب در {ايديكم} به يهود عصر پيامبر (ص) باشد، جمله {ذلك بما قدّمت . .. } مى رساند كه آنان در گناه كشتن انبيا، كه به دست پدرانشان صورت گرفته، شريك هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 183 - 19
19 _ يهود عصر پيامبر ( ص ) با رضايت به كشتار انبيا توسط پيشينيان خود ، در حكم قاتلان انبيا
فلم قتلتموهم ان كنتم صادقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 153 - 17
17 _ گرفتارى يهود به صاعقه ، از بينات الهى براى آنان
فأخذتهم الصعقة بظلمهم ثم اتخذوا العجل من بعد ما جاءتهم البينت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 14 - 14
14 _ هشدار خداوند به مسلمانان با بيان مجازات يهود و نصارا به خاطر نقض پيمان الهى
فبما نقضهم ميثقهم . .. و من الذين
قالوا إنّا نصرى اخذنا ميثقهم فنسوا
بيان مجازات مسيحيان و يهوديان به خاطر پيمان شكنى آنان پس از {اذكروا . .. ميثقه} (اى مسلمين پيمان الهى را به ياد داشته باشيد)، هشدارى است به مسلمانان كه مبادا همانند اهل كتاب پيمان الهى را نقض كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 49 - 22
22 _ اراده خداوند به عذاب بسيارى از يهوديان و مسيحيان عصر پيامبر ( ص )
فان تولوا . .. ان يصيبهم ببعض ذنوبهم و إن كثيراً من الناس لفسقون
كيفر يهود عهدشكن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 85 - 19،21
19 - سزاى يهوديانى كه پيمان هاى الهى را نقض كردند ، خوارى و خفت در دنياست .
إذ أخذنا ميثقكم . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا
{ذلك} اشاره به همه كارهايى است كه آيه شريفه از يهوديان نقل كرد و آنها را ناپسند شمرد; از جمله: پايبند نبودن به پيمانهاى الهى، كشتن همكيشان و . ..
21 - شديدترين عذاب هاى اخروى ، كيفر يهوديانى است كه پيمان هاى الهى را شكستند .
إذ أخذنا ميثقكم . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب
اضافه {أشد} (سخت ترين) به {العذاب} اضافه صفت به موصوف است; يعنى، {العذاب الأشد}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 57 - 1
1 _ پيامبر ( ص ) از جانب خدا فرمان يافت تا در صورت تسلط بر يهوديان پيمان شكن و جنگ آفرين ، آنان را به گونه اى مجازات
كند كه زمينه پراكنده شدن ديگر دشمنان فراهم آيد .
فإما تثقفنهم فى الحرب فشردبهم من خلفهم
تشريد به معناى پراكنده ساختن و كوچ دادن است. {باء} در {بهم} سببيه است كه به دليل {فى الحرب} كلمه اى همانند قتل و يا مجازات در تقدير مى باشد. و مراد از {من خلفهم} يهود و يا ديگر دشمنانى است كه از مدينه و يا اطراف آن به فتنه گرى مى پرداختند. بنابراين جمله {فشردبهم} چنين معنا مى شود: اى پيامبر با مجازات سنگين كه بر يهوديان پيمان شكن تحميل مى كنى، ديگر دشمنان را متفرق ساز و پراكنده كن.
كيفر يهود كافر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 81 - 7
7 - يهوديان ، در صورت انكار رسالت پيامبر ( ص ) ، براى هميشه به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. من كسب سيئة ... هم فيها خلدون
گناه كيفر بى گناهان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 79 - 12
12_ مجازات بى گناهان به جاى مجرمان ، گناه و از مصاديق ظلم است .
قال معاذ الله . .. إنا إذًا لظ_لمون
مبدأ كيفر اخروى گناهكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 75 - 7
7- لحظه مرگ ، سرآغاز كيفر اخروى مجرمان
لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف الممات
برداشت فوق، از تعبير {ممات} به جاى {آخرت} و {قيامت} استفاده شده است; يعنى، عذاب دو چندان در ايام مرگ خواهد بود چه در قيامت و چه پيش از آن.
مبدأ كيفر
كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 45 - 6
6 - لحظه مرگ ، لحظه آغاز مجازات كافران
فذرهم حتّى يل_قوا يومهم الذى فيه يصعقون
در صورتى كه {يومهم. ..} به معناى لحظه مرگ باشد; معناى آيه چنين مى شود: رهايى و آزادى كافران در زندگى دنيوى است و مرگ، پايانى بر اين رهايى مى باشد.
مجارى كيفر حق ستيزان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 31 - 7
7 - عوامل طبيعى ، تحقق بخش اراده الهى در كيفر حق ستيزان
إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة فكانوا كهشيم المحتظر
مجريان كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 38 - 3
3 - روح و فرشتگان ، كارگزاران رسيدگى به كيفر و پاداش بندگان در قيامت
يوم يقوم الروح و المل_ئكة صفّ_ًا
صفّ بستن {روح} و {ملائكه}، حاكى از آمادگى آنان براى اجراى دستورات است. به قرينه آيات پيشين _ كه سخن از كيفر و پاداش بندگان بود _ محدوده مأموريت آنان، رسيدگى به امور بهشتيان و دوزخيان است.
محدوديت كيفر در دنيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 15 - 11
11 - دنيا ، فاقد گنجايش و امكانات لازم براى جزاى اعمال آدميان است .
الساعة ءاتية . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى
ضرورت برپايى قيامت براى تحقق جزا، اشاره به اين نكته دارد كه ظرف دنيا گنجايش جزا دادن به تلاش هاى خوب و بد را ندارد، لذا روز ديگر و شرايط ديگرى بايد فراهم گردد تا {جزا}
بتواند تحقق يابد.
محمد(ص) و كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 47 - 1
1 - ناتوانى همگان از نجات پيامبر ( ص ) از كيفر الهى ، در صورت دروغ بستن آن حضرت بر خداوند
فما منكم من أحد عنه ح_جزين
مراتب كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 151 - 3
3 _ كيفر خوار كننده الهى ، در انتظار كافران به خدا و پيامبران اوست .
و أعتدنا للكفرين عذاباً مهيناً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 2 - 45،47
45 _ كيفر و مجازات خداوند ، شديد است .
إنّ اللّه شديد العقاب
47 _ همكارى در گناه و تجاوز ، گناهى بزرگ و موجب كيفر و مجازاتى سخت
و لاتعاونوا على الاثم و العدون . .. إنّ اللّه شديد العقاب
تهديد به عذاب شديد، نشانه بزرگى گناه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 32 - 1،7
1 _ كشتن نابحق يك انسان ، گناهى بزرگ و داراى كيفر و مجازاتى بسيار سنگين
انه من قتل نفساً . .. فكانما قتل الناس جميعاً
همسنگى كشتن يك انسان با كشتن تمامى مردم، مى تواند كنايه از شدت مجازات باشد.
7 _ كيفر سنگين براى قتل و آدمكشى ، زمينه پرهيز انسان ها از ارتكاب آن
و من اجل ذلك كتبنا على بنى اسرءيل انه من قتل . .. فكانما قتل الناس جميعاً
{من اجل ذلك . ..} به اين معناست كه خداوندبا توجه به آدمكشى قابيل و پيامدهاى شوم آن، بنى اسرائيل را
به مجازاتى سنگين تهديد كرد تا از تكرار چنين جنايتهايى باز دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 33 - 12،16
12 _ كيفر هاى ويژه محاربان مفسد ، كيفرهايى خوار كننده و ذلت آور
ذلك لهم خزى فى الدنيا
16 _ مجازات دنيوى محاربان و فسادانگيزان در مقايسه با مجازات اخروى آنان ، بسى اندك و ناچيز است .
ذلك لهم خزى فى الدنيا و لهم فى الاخرة عذاب عظيم
تصريح به بزرگى عذاب محاربان در آخرت در مقابل كيفر دنيوى آنان، گوياى برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 41 - 42
42 _ خوارى و رسوايى در دنياو عذاب بزرگ آخرت ، كيفر منافقان و يهوديان شتابگر در كفر
من الذين قالوا ءامنا بافواههم . .. لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 60 - 20
20 _ عقوبت سنگينتر ، بازتاب ضلالت افزونتر
قل هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة . .. اضل عن سواء السبيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 93 - 23
23 _ گفتن سخن ناحق درباره خداوند، عقوبت سنگين در پى دارد.
بما كنتم تقولون على الله غير الحق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 157 - 14
14 _ خداوند، مانعان راه ايمان را به كيفرى سخت مبتلا خواهد ساخت.
سنجزى الذين يصدفون عن ءايتنا سوء العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 -
انفال - 8 - 14 - 4
4 _ آتش دوزخ كيفرى بس سهمگينتر از عقوبت هاى الهى در دنيا
ذلكم فذوقوه و أن للكفرين عذاب النار
استفاده از كلمه ذوق (چشيدن) درباره عذاب دنيا، در مقابل عذاب دوزخ، بيانگر اين است كه عقوبتهاى دنيوى تنها مضمضه اى از عقوبت و مقدمه اى براى عذاب اصلى و كامل كه همان عذاب دوزخ است، مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 48 - 18،20
18 _ عقوبت هاى خداوند همواره شديد و سهمگين است .
و اللّه شديد العقاب
20 _ شيطان معتقد به خداوند و آگاه به شدت عقوبت هاى وى
و اللّه شديد العقاب
مقتضاى سياق اين است كه گفته شود جمله {و اللّه شديد العقاب} سخن شيطان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 52 - 5،8،10
5 _ خداوند فرعونيان و همه كافران پيش از آنان را به سبب گناهانشان به كيفرى شديد گرفتار ساخت .
فأخذهم اللّه بذنوبهم إن اللّه قوى شديد العقاب
8 _ خداوند ، نيرومند و داراى عقاب شديد است .
إن اللّه قوى شديد العقاب
10 _ گرفتارى فرعونيان و كافران پيش از آنها به كيفر هاى شديد الهى ، نمودى از توانمندى خداوند است .
فأخذهم اللّه بذنوبهم إن اللّه قوى شديد العقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 4
4 _ همسانى منافقان و كافران ، در استحقاق كيفر شديد و مستمر خداوند در قيامت
وعد اللّه المنفقين و المنفقت و الكفار نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم
جلد - نام سوره - سوره -
آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 23،25
23 _ تهديد أكيد خداوند بر كيفر سخت دنيوى و اخروى منافقان صدر اسلام ، در صورت امتناع آنان از توبه و پافشارى بر مواضع كفرآميز توطئه گرانه خود
فإن يتوبوا . .. و إن يتولوا يعذبهم اللّه عذاباً أليماً فى الدنيا و الأخرة
25 _ روى گردانى از حق و اصرار بر كفر و ارتداد ، مستلزم كيفر شديد دنيوى و اخروى است .
و إن يتولوا يعذبهم اللّه عذاباً أليماً فى الدنيا و الأخرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 20 - 9
9 _ خداوند ، مشركان بهانه جوى عصر بعثت را به كيفرى سخت و قريب الوقوع تهديد كرد .
و يقولون لو لا أنزل عليه ءاية من ربه . .. فانتظروا
امر در {انتظروا} مى تواند براى تهديد (تهديد به عذاب) و به كارگيرى ماده {انتظار} بيانگر قريب الوقوع بودن عذاب باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 13 - 25
25_ { فى مجمع البيان فى قوله : { شديد المحال } أى شديد الأخذ ، عن على ( ع ) ;
در مجمع البيان درباره سخن خدا: {شديدالمحال} از على(ع) روايت شده: مراد سخت عقوبت كردن اوست}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 32 - 8
8_ عقوبت هاى الهى سخت و سهمگين است .
فكيف كان عقاب
استفهام در جمله فوق براى تعجّب و حاكى از شدت عقوبت است. كسره {باء} در عقابِ گوياى حذف {ياء} متكلم است ; يعنى {عقابى}.
جلد - نام سوره
- سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 96 - 3
3- مشركان استهزاگر پيامبر ( ص ) ، به كيفر شديدى تهديد شدند .
المستهزءين. الذين يجعلون مع الله إل_هًا ءاخر فسوف يعلمون
جمله {فسوف يعلمون} (به زودى خواهند دانست) در مقام تهديد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 61 - 4
4- عقوبت افترا به خدا و شرك ، به قدرى شديد و سنگين است كه در صورت وقوع ، همه جنبندگان را فرا مى گيرد .
بربّهم يشركون . .. كنتم تفترون . و يجعلون لله البن_ت ... و لو يؤاخذ الله الناس ب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 88 - 4
4- رواج دادن فساد در جامعه ، داراى كيفرى فزون تر از آلودگى به فساد است .
الذين كفروا و صدّوا عن سبيل الله زدن_هم عذابًا فوق العذاب بما كانوا يفسدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 69 - 5
5- گردن فرازى ( استكبار ) در برابر خداوند رحمان ( گسترده مهر ) ، كارى بس ناروا و درپى دارنده عقوبتى سنگين است .
أيّهم أشدّ على الرحمن عتيًّا
مطرح ساختن نام {رحمان} _ كه بيان كننده رحمت عام و گسترده خداوند است _ در كنار عصيان و استكبار برخى از مردمان، مى تواند بيانگر شدّت پستى و ناروايى استكبار در برابر او باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 70 - 2
2- تفاوت مراتب مستكبران و عصيان گران در استحقاق آتش
دوزخ
على الرحمن عتيًّا . ثمّ لنحن أعلم بالذين هم أولى بها صليًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 20 - 5
5 - وضع كيفر سخت براى اشاعه دهندگان فحشا و افشاى چهره توطئه گران { افك } ، از جلوه هاى فضل و رحمت خدا بر مسلمانان صدراسلام
و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته
برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه آيه شريفه، دهمين و آخرين آيه اى است كه درباره ماجراى {افك} نازل گرديد و قهراً ارتباط نزديكى با اين ماجرا دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 156 - 4،5
4 - تهديد ثموديان از سوى صالح ( ع ) ، به عذاب و كيفر سخت الهى در صورت رساندن هرگونه گزندى به ناقه
و لاتمسّوها بسوء فيأخذكم عذاب يوم عظيم
5 - مبارزه خصمانه با معجزات الهى ، درپى دارنده كيفرى سخت
و لاتمسّوها بسوء فيأخذكم عذاب يوم عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 203 - 2
2 - كيفر دردناك الهى ، زداينده غفلت و سرمستى مجرمان
فيأتيهم بغتة و هم لايشعرون . فيقولوا هل نحن منظرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 227 - 14
14 - ترويج باطل و مبارزه با دين در قالب شعر ، ظلم بوده و داراى عقوبتى سخت است .
و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 17 - 3
3
- رفتار انسان و استحقاق وى براى كيفر و پاداش ، اساس و مبناى جزاى الهى در آخرت
اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت
از اين كه خداوند در پاداش و كيفر، مسأله كسب و تلاش انسان را مطرح ساخته است (بما كسبت) استفاده مى شود كه همين اساس پاداش و كيفر آدميان است; نه چيز ديگر.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 43 - 9،11،16
9 - پروردگار ، هم داراى بخشايش و هم داراى عقابى دردناك است .
إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم
11 - حق گرايان برخوردار از مغفرت الهى ، و ملحدان و حق ناپذيران رويارو با مجازات دردناك او
مايقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل . .. إنّ ربّك لذو مغفرة
در آيات پيشين، قرآن پيامى حق معرفى شده است كه ملحدان با ايجاد شبهه در آن سعى مى كردند پيامبر(ص) را مورد انكار قرار دهند. اكنون در اين آيه خداوند به غفران و عقاب خود اشاره كرده كه غفران منطبق بر حق گرايان و عقاب درباره ملحدان است.
16 - توجه به رحمت گسترده و عقاب شديد خداوند ، زمينه ساز بازگشت انسان از مخالفت با حق
إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم
چنانچه جمله {إنّ ربك . ..} مربوط به مخالفان پيامبران باشد، از توجه دادن خداوند به مغفرت و عقاب خويش، مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 27 - 3
3- كيفر سخت منافقان به هنگام مرگ ، براساس علم الهى به نهان كارى هاى خائنانه آنان
و اللّه يعلم إسرارهم .
فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة
از ارتباط عبارت {فكيف إذا. ..} _ كه بيانگر كيفر سخت منافقان است _ با ذيل آيه قبل (واللّه يعلم إسرارهم) استفاده مى شود كه علم و آگاهى خداوند، پشتوانه كيفر منافقان به هنگام مرگ شان، خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 16 - 15
15 - بازگشت به گناه ، پس از اظهار توبه ، داراى عقوبتى سنگين *
و إن تتولّوا كما تولّيتم من قبل يعذّبكم عذابًا أليمًا
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه سنگينى كيفر متخلّفان از آن جهت باشد كه اينان پس از تخلّف نخست، اظهار پشيمانى كردند و اين بار بر آنان اتمام حجت شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 60 - 3،5
3 - قيامت ، روزِ سختِ كيفر الهى ، براى كافران ستم پيشه
للذين ظلموا . .. فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوعدون
مراد از {يومهم. ..}، مى تواند روز قيامت و يا روز نزول عذاب بر كافران در دنيا باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال اول است.
5 - كافران ، در معرض عذاب دنيوى ، افزون بر كيفر سخت و حتمى آخرت
فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم . .. فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوع
در صورتى كه {يومهم. ..} نظر به روز قيامت و آيه قبل (مثل ذنوب أصحابهم) نظر به كيفرهاى دنيوى داشته باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 47 - 7
7 - كيفر هاى دنيوى و برزخى كافران ،
سبك تر از كيفر اخروى آنان *
و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك
برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {دون} به معناى پايين تر و خفيف تر باشد و {دون ذلك} اشاره به عذاب دنيوى يا برزخى داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 4 - 9
9 - معارضه و ستيز با خداوند ، داراى كيفرى سخت و سهمگين
و من يشاقّ اللّه فإنّ اللّه شديدالعقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 7 - 16،17،18
16 - كيفر و مجازات الهى ، سخت و سهمگين است .
إنّ اللّه شديد العقاب
17 - بى تقوايان و مخالفت كنندگان با پيامبر ( ص ) ، داراى كيفرى شديد
و ما ءاتيكم الرسول فخذوه . .. و اتّقوا اللّه إنّ اللّه شديد العقاب
18 - توجه به كيفر هاى شديد الهى ، زمينه ساز گرايش به تقوا و عدم مخالفت با خدا و رسول او
و ما ءاتيكم الرسول . .. و اتّقوا اللّه إنّ اللّه شديد العقاب
از اين كه خداوند پس از {اتّقوا اللّه} شدت عقاب خويش را يادآور شده است; نكته بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 6،7
6 - كفران نعمت ، مايه استحقاق شديدترين عقوبت ها است .
قتل الإنس_ن ما أكفره
مراد از {كفر} در {ماأكفره} ممكن است كفران نعمت هاى خداوند باشد كه آيات بعد به بعضى از آنها اشاره دارد. نفرين {قتل الإنسان} در معناى عرفى آن _ كه بيان استحقاق شديدترين عقوبت ها مى باشد _ استعمال شده
است.
7 - كسانى كه خود را از رهنمود هاى خداوند و تذكرات قرآن بى نياز مى پندارند ، كافر و سزاوار سخت ترين كيفرهايند .
قتل الإنس_ن ما أكفره
اين آيه و آيات بعد را مى توان با آيات پيشين، مرتبط دانست; در اين صورت حرف {ال} در {الإنسان} عهد ذكرى بوده و اشاره به {من استغنى} در آيات قبل خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 10 - 1
1 - خداوند ، فرعون را به سختى كيفر داد .
ألم تر كيف فعل ربّك . .. و فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 15 - 5
5 - خداوند ، مخالفان پيامبر ( ص ) را در صورت تداوم بر مخالفت با نماز ، هدايت و تقوا ، به مؤاخذه اى سخت تهديد كرد .
لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية
مراتب كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 60 - 1،4
1 _ افترا و دروغ بستن به خداوند ، مجازاتى بسيار سخت و فوق تصور را در قيامت ، در پى خواهد داشت .
و ما ظن الذين يفترون على اللّه الكذب يوم القيمة
4 _ خداوند ، مشركان صدر اسلام رابه خاطر افترا بستن و تحريم حلال ها ، به كيفر سخت قيامت تهديد كرد .
فجعلتم منه حراماً و حللا . .. و ما ظن الذين يفترون على اللّه الكذب يوم القيمة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 43 - 4
4- ظلم ، گناهى بزرگ
و نابخشودنى و موجب كيفر سخت الهى در قيامت است .
يعمل الظ_لمون . .. ليوم تشخص فيه الأبص_ر . مهطعين مقنعى رءوسهم لايرتدّ إليهم طرف
مراتب كيفر هاى اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 42 - 8
8- كيفر ستمگران در قيامت بسيار شديد و هولناك است .
و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر
مستحقان كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 81 - 6
6 _ مشركان به سبب شريك پنداشتن براى خداوند مستحق آسيب و كيفر هستند.
فأى الفريقين أحق بالأمن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 165 - 9،10
9 _ عقوبتهاى الهى سريع و بدون تأخير دامنگير مستحقان كيفر مى شود.
إن ربك سريع العقاب
10 _ عقوبتهاى الهى در انتظار كسانى است كه در آزمون الهى ناموفق باشند.
ليبلوكم فى ما ءاتيكم إن ربك سريع العقاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 30 - 12
12 _ يهود و نصارا ، به دليل اعتقاد شرك آميزشان ( فرزند خدا خواندن عزير و مسيح ) مستحق كيفر مرگ
و قالت اليهود عزير ابن اللّه . .. قتلهم اللّه أنى يؤفكون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 66 - 8
8 _ سردمداران جريان نفاق و عاملان اصلى جرم و تبهكارى در جامعه ، غير قابل بخشش و مستحق مجازات
إن نعف عن طائفة منكم نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين
تعليل عذاب دسته اى از منافقان، به
اينكه اينان گروه مجرم و تبهكارند _ در برابر عفو گروهى ديگر _ مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه: سردمداران جريان نفاق و عاملان اصلى جرم، شايسته بخشش نبوده و بايد مجازات شوند.
مستحقان كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 4
4 _ همسانى منافقان و كافران ، در استحقاق كيفر شديد و مستمر خداوند در قيامت
وعد اللّه المنفقين و المنفقت و الكفار نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم
مستحقان كيفر دنيوى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 66 - 14
14 _ منافقان توطئه گر ، مستحق كيفر و مجازات دنيوى اند و عدم اعمال آن نسبت به برخى از آنان از جانب خداوند ، به اقتضاى مصلحت است . *
إن نعف عن طائفة منكم نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين
مراد از عفو و عذاب، مى تواند بخشش و كيفر دنيوى باشد نه اخروى ; در اين صورت به حكم عقل، عفو از يك گروه به خاطر مصلحتى صورت گرفته است.
مصونيت از كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 58 - 6
6- مهلت يافتن گنه كاران و تأخير مجازات ايشان ، به معناى ايمنى ابدى آنان از كيفر نيست .
لو يؤاخذهم . .. بل لهم موعد لن يجدوا من دونه موئلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 4 - 4،9
4 - پندار كافران براى رهايى از كيفر الهى ، پندارى خام و باطل است .
أم حسب الذين يعملون السيّئات
أن يسبقونا
9 - پندار امكان گريز از مجازات الهى ، پندارى ناشايست است .
أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا ساء ما يحكمون
معافيت از كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 123 - 10
10 _ برخى از مسلمانان و گروهى از اهل كتاب ، به گزاف آرزومند معاف بودن از جزاى اعمال زشت خويش
ليس بامانيكم . .. من يعمل سوءاً يجز به
مكان كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 15 - 10
10 - دنيا ، محل تلاش و آخرت جاى كيفر و پاداش و مواجه شدن با نتيجه تلاش است .
إنّ الساعة ءاتية . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 25 - 7
7 - جهان آخرت ، جهان كيفر و پاداش است .
يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 20 - 15
15 - جهان آخرت ، جهان كيفر و پاداش الهى
و فى الأخرة عذاب شديد و مغفرة من اللّه و رضون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 35 - 3
3 - دنيا ، محل تلاش و آخرت ، جاى بهره مندى از تلاش ها است .
فإذا جاءت الطامّة الكبرى . يوم يتذكّر الإنس_ن ما سعى
بيان {يادآورى اعمال در قيامت}، صرفاً به منظور خبر از آينده نيست; بلكه بشارت دادن و انذار انسان ها نسبت به فرجام اعمالشان است.
مكان كيفر عمل
جلد - نام
سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 111 - 10
10- دنيا ، ميدان عمل و آخرت صحنه دريافت پاداش و كيفر است .
يوم تأتى . .. و توفّى كلّ نفس ما عملت
مكذبان كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 40 - 7
7 _ مشركان ، هيچ اعتقادى به روز رستاخيز و انتظار كيفر و پاداش الهى در آن روز را نداشته اند .
بل كانوا لايرجون نشورًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 42 - 6،7
6 - مشركان ، منكر كيفر و عذاب در قيامت
ذوقوا عذاب النار الّتى كنتم بها تكذّبون
7 - تكذيب وجود عذاب و كيفر در قيامت از سوى مشركان ، امرى هميشگى است .
ذوقوا عذاب النار الّتى كنتم بها تكذّبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 86 - 2
2 - شرك پيشگان صدراسلام ، منكر هر گونه كيفر و پاداش پس از مرگ
فلولا إن كنتم غير مدينين
خطاب در آيه شريفه متوجه كسانى است كه مرگ را پايان زندگى دانسته و درباره كيفر و پاداش پس از مرگ، موضع انكارآميز داشتند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ماعون - 107 - 1 - 1
1 - گروهى از مدعيان اسلام در عصر بعثت ، جزاى اخروى را دروغ دانسته ، آن را تكذيب مى كردند .
الذى يكذّب بالدين
{دين}، به معناى جزا است و در معانى {عادت}، {عبادت}، {حساب}، {طاعت}، {سيرت} و {ملّت} نيز به كار مى رود (قاموس). آيات بعد
_ كه درباره نمازگزاران و رياكاران سخن مى گويد _ قرينه بر اراده معناى {جزا} و {حساب} است. از كلمات {مصلّين} و نظاير آن _ كه جمع آمده است _ استفاده مى شود كه مراد از {الذى} در اين آيه، جنس است; هرچند در شأن نزول ها بر افرادى نظير وليد و ابوسفيان، تطبيق داده شده است.
مكذبان كيفر طغيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - شمس - 91 - 11 - 5
5 - قوم ثمود ، كيفر هاى طغيان را دروغ انگاشته ، تهديد هاى الهى را تكذيب كردند .
كذّبت ثمود بطغويها
كلمه {طغواها}، مى تواند قرينه بر مراد از {كذّبت} باشد; يعنى، ثموديان هشدارهاى رسول الهى درباره عواقب طغيان را تكذيب مى كردند.
مكذبان كيفر هاى اخروى در قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 12 - 4
4 - گنه كاران و تكذيب كنندگان كيفر هاى اخروى ، در قيامت به كيفر گناه و تكذيب خود گرفتار خواهند شد .
بل تكذّبون بالدين . .. يعلمون ما تفعلون
مطرح ساختن كتابت و علم كاتبان _ به قرينه {بل تكذّبون بالدين} _ هشدارى به تكذيب گران است كه عمل آنان بى كيفر نخواهد ماند.
مكذبان معاد و كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 20 - 5
5 - منكران معاد ، پيش از برپايى قيامت و روبه رو شدن با مجازات الهى ، درباره آن آگاهى و سابقه ذهنى دارند .
و قالوا ي_ويلنا ه_ذا يوم الدين
برداشت ياد شده مبتنى بر اين فرض است كه جمله {هذا
يوم الدين} ادامه سخنان منكران معاد باشد. در اين صورت سخن گفتن از روز جزا با اسم اشاره {هذا}، مى تواند حاكى از مطلب بالا باشد.
ملاك كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 225 - 6
6 _ نيّت ، ملاك ثواب و عقاب عمل
لا يؤاخذكم اللّه باللغو فى ايمانكم و لكن يؤاخذكم بما كسبت قلوبكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 123 - 5
5 _ عملكرد مردم ، تعيين كننده كيفر و جزاى الهى است ، نه صرف انتساب به مكتب و يا دينى خاص !
ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب من يعمل سوءاً يجز به
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 18 - 3
3 - ايمان و فسق دنيوى ، ملاك پاداش و كيفر اخروى است .
أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا لايستوون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 7 - 20
20 - تأثير انگيزه ها و نيت هاى انسان ها در اعمالشان و نيز در چگونگى و ميزان كيفر و پاداش آنان
فينبّئكم بما كنتم تعملون إنّه عليم بذات الصدور
خداوند به جاى آن كه بفرمايد: من به اعمال پنهانى آنان آگاهم، فرمود: به باطن و ضمير آنان آگاه هستم. اين تعبير مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 31 - 4
4 - پاداش و كيفر الهى ، بر محور عملكرد نيك و بد آدمى قرار
دارد .
ليجزى الذين أس__وا بما عملوا و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى
ملاك كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 25 - 4
4 - كيفر و پاداش اشخاص در قيامت و داورى درباره آنان ، بر پايه شهادت و گواهى اعضا و جوارح ( زبان ، دست و پاى ) خود آنها خواهد بود .
يوم تشهد عليهم ألسنتهم . .. يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ
جمله {يومئذ يوفّيهم اللّه} استئناف بيانى است و پاسخ به اين سؤال است كه گواهى زبان، دست و پا بر اعمال انسان ها، براى چه منظورى است؟ پاسخ آيه شريفه اين است كه اين گواهى، به منظور اعطاى جزاى كامل و عادلانه مى باشد و اين جزا بر پايه همين گواهى استوار است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 54 - 3
3 - مقدار مجازات الهى در قيامت ، بسته به ميزان اعمال انسان ها و متناسب با كم و كيف آنها است .
و لاتجزون إلاّ ما كنتم تعملون
در برداشت ياد شده {ما} در {ما كنتم} مجرور به مضاف محذوف دانسته شده و تقدير آن مى تواند چنين باشد: {و لاتجزون إلاّ على وفاق ما كنتم تعملون و على مقداره}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 70 - 5
5 - عمل و رفتار انسان ، مبناى داورى خداوند و ملاك جزاى او در قيامت است .
و وفّيت كلّ نفس ما عملت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 40 -
2
2 - عمل و نوع رفتار آدمى ، معيار كيفر و جزاى اخروى او است .
من عمل سيّئة فلايجزى إلاّ مثلها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 51 - 11
11 - كيفر و پاداش انسان ها در قيامت ، مستند به گواهى شاهدان است .
يوم يقوم الأشه_د
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 41 - 2
2 - مجازات و پاداش اخروى ، بر محور عملكرد خود انسان است .
و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى
ضمير {ه} در {يجزاه} به {سعى} بازمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 7 - 3
3 - درجات آتش جهنم در قيامت ، براساس باور ها و نيت هاى انسان شكل مى يابد .
الّتى تطّلع على الأفئدة
{إطّلع على الشىء}; يعنى، آن را دانست (لسان العرب). مفاد آيه شريفه _ براساس اين معنا _ آگاهى آتش جهنم از محتواى قلب ها است. اين آگاهى، ممكن است كنايه از تفاوت وضع دوزخيان با يكديگر باشد كه آتش جهنم با هر كس، متناسب با محتواى قلب او رفتار خواهد كرد.
ملاك كيفر اخروى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 40 - 14
14 - كيفر هاى كافران در آخرت ، بر پايه كردار آنان در دنيا است .
ما قدّمت يداه و يقول الكافر ي_ليتنى كنت تربًا
ملاك كيفر عمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 12 - 3
3 - پاداش
و كيفر اعمال در قيامت ، براساس نامه عمل و كردار انسان در دنيا است .
يعلمون ما تفعلون
ملاك كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 27 - 4
4 - بدترين عملكرد كافران ، مبناى مؤاخذه و مجازات الهى نسبت به آنان است .
و لنجزينّهم أسوأ الذى كانوا يعملون
برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {أسوء} منصوب به نزع خافض و به تقدير {لنجزينّهم على أسوء الذى كانوا يعملون} باشد; يعنى، ما بى ترديد در مقابل بدترين عملشان كيفر خواهيم داد.
منشأ تأخير كيفر مجرمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 74 - 2
2 - تأخير كيفر مجرمان و اعطاى مهلت به آنان ، ناشى از فضل و رحمت الهى است نه معلول نا آگاهى او به اسرار و اعمال زشت آنها .
و يقولون متى ه_ذا الوعد. .. و إنّ ربّك لذو فضل... و إنّ ربّك ليعلم
از ارتباط اين آيه با دو آيه پيشين، استفاده مى شود كه نازل نشدن عذاب بر كافران، نتيجه فضل خدا است; نه اين كه او از سخنان گستاخانه و تعجيل آنان در عذاب بى اطلاع بوده است.
منشأ تعيين كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 159 - 8
8 _ خداوند تعيين كننده كيفر و سرنوشت شوم خلافكاران و تفرقه افكنان
إنما أمرهم إلى الله
منشأ كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 52 - 7،10
7- جزا دادن به بندگان ( كيفر و پاداش )
، حق اختصاصى و دائمى خداوند است .
و له الدين واصبًا
{دين} داراى چند معناست و از جمله آنها جزاست. برداشت فوق بر اساس اين معنا مى باشد.
10- در انحصار خداوند بودن جزا ( كيفر و پاداش ) ، مقتضى اختصاص دادن ترس ، به ترس از او
و له الدين واصبًا أفغير الله تتّقون
به تناسب موضوع (توبيخ ترس از غير خدا)، احتمال دارد مراد از {الدين} جزا باشد. اينكه ترس از غير خدا مورد سرزنش قرار گرفته ممكن است به خاطر اين باشد كه جزا منحصراً در اختيار خداوند است و در اين صورت، جايى براى ترس از غير خدا نمى ماند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 37 - 10
10 - خداوند ، تنها تصميم گيرنده صحنه هاى آخرت و كيفر و پاداش مردم
لايملكون منه خطابًا
منشأ كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 25 - 8
8 - كيفر و پاداش در سراى آخرت در اختيار خداوند است .
يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 84 - 2
2 - پاداش الهى در جهان آخرت ، براساس فضل و احسان و كيفر او ، برپايه عدل و انصاف خواهد بود .
من جاء بالحسنة فله خير منها و من جاء بالسيّئة فلايجزى . .. إلاّ ما كانوا يعملون
منشأ كيفر اخروى انسان ها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 7 - 5
5 - مجازات انسان ها در قيامت ، بازتاب
و محصول كردار دنيايى خود آنان است .
إنّما تجزون ما كنتم تعملون
منشأ كيفر بدكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 46 - 2
2 - بدكاران ، گرفتار پيامد اعمال ناشايست خويش اند .
من أساء فعليها
منشأ كيفر ظالمان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 61 - 13
13- تعيين اجل مقرر براى انسان ها و تصميم به مؤاخذه و عقوبت كردن ظالمان و يا تأخير آن ، به دست خداوند است .
و لو يؤاخذ الله الناس . .. و ل_كن يؤخّرهم إلى أجل مسمًّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 59 - 3
3 - نقش خود ظالمان در ابتلا به كيفر و نقمت ، به جاى بهرهورى از روزى و نعمت خداوند
إنّ اللّه هو الرزّاق . .. فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا
از اين كه {ظلم} به خود افراد نسبت داده شده و كيفر به عنوان پيامد كار خودشان، مطرح گشته است، مطلب بالا استفاده مى شود.
منشأ كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 39 - 18
18 - خداوند ، پاداش عمل مؤمنان را بر اساس تفضل خويش و كيفر كافران را بر پايه عدل مى دهد .
رجال . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيدهم من فضله ... و الذين كفروا ... فوف
برداشت ياد شده، از مقايسه ميان دو گونه برخورد خداوند با مؤمنان و كافران به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء
- 26 - 188 - 3
3 - كيفر كافران و نوع ، زمان و مقدار آن در اختيار خداوند است ; نه به اقتراح كافران .
فأسقط علينا كسفًا . .. قال ربّى أعلم بما تعملون
تعبير {ربّى أعلم. ..} در پاسخ درخواست كافران، در بر دارنده اين معنااست كه چون خداوند از هر كس به اعمال بندگان داناتر است; پس تنها او است كه نوع، زمان و مقدار كيفر آنان را تعيين مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 9 - 7
7 - عزت و حكمت الهى ، مقتضى كيفر كافران و پاداش مؤمنان است .
فبشّره بعذاب أليم . .. لهم جن_ّ_ت النعيم ... و هو العزيز الحكيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 14 - 5
5 -اراده و مشيت خداوند ، در غفران يا كيفر كافران بى هيچ گونه معارضى ، تحقق مى پذيرد .
و للّه ملك السم_وت و الأرض يغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء
از ارتباط {للّه ملك. ..} با {يغفر لمن...} استفاده مى شود كه مشيّت الهى معارض ندارد.
منشأ كيفر گناهكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 106 - 2
2 _ كيفر گنهكاران يا بخشودن خطاى آنان ، مبتنى بر مشيت الهى
و ءاخرون مرجون لأمر اللّه إما يعذبهم و إما يتوب عليهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 28 - 3
3 - ربوبيت الهى ، مقتضى كيفر دادن گناه كاران است .
إنّ عذاب ربّهم
منشأ كيفر مشركان
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 6 - 5
5 - پيامبر ( ص ) ، فقط تبليغ كننده پيام وحى بود ; نه مجازات كننده مشركان و تحقق بخشنده به انذار ها .
و قالوا . .. فاعمل إنّنا ع_ملون . قل إنّما أنا بشر مثلكم يوحى إلىّ
يكى از احتمال ها در تفسير {فاعمل}، اين است كه مشركان، به پيامبر(ص) اعلام كردند كه او مى تواند به وعيدهاى خود جامه عمل بپوشاند; ولى خداوند در مقابل آنان اعلام مى دارد كه كار پيامبر، تبليغ رسالت است; نه مجازات مشركان.
موانع كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 55 - 8
8- ايمان و استغفار ، مانع نزول عذاب و كيفر الهى است .
و ما منع الناس أن يؤمنوا إذ جاءهم الهدى و يستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتيهم سنّة الأ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 27 - 13
13 - خويشاوندى با پيامبران ، نمى تواند مايه مصونيت از كيفر الهى گردد .
فاسلك فيها . .. إلاّ من سبق عليه القول منهم
موانع كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تين - 95 - 7 - 4
4 - توجّه به آفرينش نيكوى انسان ها و سقوط و انحراف برخى از آنان ، دستاويزى براى تكذيب دين و كيفر هاى اخروى ، باقى نمى گذارد .
فما يكذّبك بعد بالدين
حرف {فاء} در {فما يكذّبك} و نيز كلمه {بعد}، اين آيه را بر آيات پيشين، تفريع كرده است; يعنى، آيا وجود كسانى كه
در {أحسن تقويم} بوده و خود را به {أسفل سافلين} سقوط داده اند; دليل ضرورت دين براى پيشگيرى از آن سقوط و ضرورت روز جزا، براى كيفر آن منحرفان نيست؟!
موانع كيفر دنيوى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 45 - 8
8 - سنت امهال ، مانع از كيفر دنيوى كافران است .
و لولا كلمة سبقت من ربّك لقضى بينهم
موانع كيفر شعيب(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 91 - 10
10_ عزت و احترام قبيله شعيب در نزد مردم مدين ، مانع آنان از كيفر دادن و سنگسار كردن آن حضرت
و لولا رهطك لرجمن_ك
از آن جا كه مردم مدين تصريح مى كنند كه شعيب(ع) در ميان آنان ضعيف است، معلوم مى شود مقصود آنان از {لولا رهطك} اين معنا نيست كه آنان توان مقابله با خاندان او را ندارند; بلكه _ به قرينه {ما أنت علينا بعزيز} و {أرهطى أعز. ..} در آيه بعد _ مراد از {لولا رهطك}، {لولا عزة قومك و كرامتهم عندنا ...} است.
موانع كيفر ظلم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 11 - 2
2 - توبه و انجام عمل صالح ، از ميان برنده آثار سوء ظلم و گناه
إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنَا بعد سوء
{تبديل} (مصدر {بدّل}) به معناى جايگزين كردن است. جايگزينى وقتى تحقق مى يابد كه يكى برود و ديگرى جاى آن را بگيرد. گفتنى است كه مراد از {ظلم} در آيه شريفه، مطلق معصيت است و مراد از {حُسن} هم مى
تواند توبه باشد و هم عمل صالح; يعنى، {لكن آنان كه با ارتكاب گناه مرتكب ظلم شدند ولى بعداً توبه [يا عمل صالح] را جايگزين آن نمودند بدانند كه من غفور و رحيم هستم و آنان را مى بخشم و مورد رحمت خويش قرار مى دهم. بنابراين آنان نيز بعد از اين از چيزى نترسند.
موانع كيفر گمراهان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 19 - 10
10 - خداوند ، قادر به مجازات گمراهان و سلب بهرهورى هاى دنيوى ايشان است ; ولى ريزنگرى ها و مشيت او در تدبير جهان مانع از اين اقدام است .
لفى ضل_ل بعيد . .. لطيف ... يرزق من يشاء و هو القوىّ
ارتباط اين آيه با آيه قبل، نشان مى دهد كه آيه شريفه درصدد پاسخ گويى به يك پرسش نهفته است و آن اين كه: اگرمنكران معاد و گمراهان، برباطل اند پس چرا خداوند روزى خود رااز آنان دريغ نمى دارد؟! خداوند در پاسخ سه موضوع مهم را مطرح فرموده است: {لطيف بودن}، {مشيت} و {قدرت شكست ناپذير او}.
موانع كيفر گناه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 11 - 2
2 - توبه و انجام عمل صالح ، از ميان برنده آثار سوء ظلم و گناه
إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنَا بعد سوء
{تبديل} (مصدر {بدّل}) به معناى جايگزين كردن است. جايگزينى وقتى تحقق مى يابد كه يكى برود و ديگرى جاى آن را بگيرد. گفتنى است كه مراد از {ظلم} در آيه شريفه، مطلق معصيت است و مراد از {حُسن} هم مى تواند
توبه باشد و هم عمل صالح; يعنى، {لكن آنان كه با ارتكاب گناه مرتكب ظلم شدند ولى بعداً توبه [يا عمل صالح] را جايگزين آن نمودند بدانند كه من غفور و رحيم هستم و آنان را مى بخشم و مورد رحمت خويش قرار مى دهم. بنابراين آنان نيز بعد از اين از چيزى نترسند.
موجبات كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 7 - 6
6 - درك نكردن معارف الهى ، كيفرى است از جانب خدا ، بر ناشنيده گرفتن و ناديده انگاشتن حقايق دينى
ختم اللّه على قلوبهم و على سمعهم و على ابصرهم غشوة
جمله {و على سمعهم . ..} جمله حاليه و بيانگر علت مسدود شدن قلبهاست; يعنى، بدان جهت خداوند آنان را از درك كردن محروم ساخت كه ايشان حقايق را ناشنيده انگاشتند و بر واقعيتها چشم فرو بستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 54 - 1
1 - قوم موسى با گوساله پرستى ، بر خويشتن ستم كرده و مستحق كيفر شدند .
يقوم إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 55 - 9،10
9 - درخواست مشاهده خداوند در پى درانده كيفر الهى است .
حتى نرى اللّه جهرة فأخذتكم الصعقه
10 - تصديق نكردن رسالت هاى پيامبران ، گناه و درپى دارنده كيفر الهى است .
لن نؤمن لك . .. فأخذتكم الصعقه
برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {فأخذتكم . ..} علاوه بر ارتباطش با {نرى اللّه جهرة} مرتبط با {لن نؤمن لك} نيز باشد.
جلد
- نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 74 - 20
20 - انسان هاى گنهكار و داراى رفتار و كردار ناروا ، در خطر گرفتار شدن به كيفر و مجازات الهى هستند .
و ما اللّه بغفل عما تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 114 - 15
15 - كفرپيشگان ، در صورت حضور در مساجد ، مجرم اند و بايد به دست مسلمانان عقوبت شوند .
أولئك ما كان لهم أن يدخلوها إلا خائفين
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه {إلا خائفين} استثنا از عدم ورود به مساجد باشد، نه از عدم جواز ورود. بر اين مبنا، جمله {ما كان لهم ...} بيانگر اين معناست كه: كافران حق ندارند به مساجد وارد شوند و در صورت تخلف، بايد عقوبت شوند; زيرا ترس كافران از ورود به مساجد، در صورتى است كه بدانند ورودشان در پى دارنده مجازات است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 120 - 20
20 - پيروى از آرا و قوانين برخاسته از هوا هاى نفسانى ، با وجود قوانين الهى ، موجب گرفتار شدن به عقوبتهايى از جانب خداست .
لئن اتبعت أهواءهم بعد الذى جاءك من العلم مالك من اللّه من ولىّ و لانصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 149 - 7
7 - كيفر خدا در انتظار كسانى است كه با احكام او ( نظير قبله قرار دادن مسجدالحرام ) مخالفت كنند .
و ما اللّه بغفل عما تعملون
از هدفهاى بيان نظارت خدا
بر اعمال بندگان، تهديد كسانى است كه با احكام او مخالفت مى كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 174 - 2
2 - كسانى كه احكام و معارف كتاب هاى آسمانى را كتمان كرده اند تا بدين وسيله به متاع دنيا برسند ، در قيامت به عذاب دردناكى گرفتار خواهند شد .
إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب . .. لهم عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 85 - 5،6
5 _ وساطت در انجام كار هاى ناپسند ، موجب سهيم شدن در پيامد هاى ناگوار آن
من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها
{كفل} به معناى نصيب و بهره است.
6 _ بازدارندگان مردم از جهاد در راه خدا ، سهيم در كيفر ترك آن
و اذا جاءهم امر . .. اذاعوا به ... من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها
به مقتضاى ارتباط اين آيه با آيات قبل، مصداق مورد نظر از {شفاعة سيّئة}، مى تواند همان كارهايى باشد كه موجب بازماندن مردم از جهاد در راه خداست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 2 - 47
47 _ همكارى در گناه و تجاوز ، گناهى بزرگ و موجب كيفر و مجازاتى سخت
و لاتعاونوا على الاثم و العدون . .. إنّ اللّه شديد العقاب
تهديد به عذاب شديد، نشانه بزرگى گناه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 26 - 13
13 _ ضرورت پرهيز از تأسف و اندوه بر گناهكاران گرفتار به كيفر الهى
فلاتأس
على القوم الفسقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 32 - 12
12 _ فسادانگيزى در زمين ، موجب مجازات اعدام
من قتل نفساً بغير نفس او فساد فى الارض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 81 - 6
6 _ مشركان به سبب شريك پنداشتن براى خداوند مستحق آسيب و كيفر هستند.
فأى الفريقين أحق بالأمن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 93 - 23
23 _ گفتن سخن ناحق درباره خداوند، عقوبت سنگين در پى دارد.
بما كنتم تقولون على الله غير الحق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 124 - 9،10
9 _ فريبكارى و توطئه مداوم عليه دين، عامل گرفتارى توطئه گران به ذلت و عذاب شديد است.
سيصيب الذين . .. بما كانوا يمكرون
10 _ ذلت و خوارى، كيفر استكبار سردمداران مجرم است.
أكبر مجرميها . .. و إذا جاءتهم ءاية ... سيصيب الذين أجرموا صغار عنداللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 125 - 7
7 _ ضيق صدر و سختى دل در پذيرش حق، كيفرى از جانب خداوند براى حق ناپذيران است.
يجعل صدره ضيقا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 138 - 8
8 _ افترا بر خداوند از گناهان بزرگ و موجب كيفر اوست.
سيجزيهم بما كانوا يفترون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 139 - 6،7
6 _ كيفر الهى در انتظار مشركانى
است كه توصيفهاى ناروا و احكام ساخته خود را به خدا نسبت مى دادند.
سي__جزيهم بما كانوا يف__ترون. و قالوا ما فى بطون ... سيجزيهم وصفهم
7 _ افترا به خداوند و انتساب احكام ساختگى به او، كيفر او را در پى دارد.
و قالوا ما فى بطون . .. سيجزيهم وصفهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 180 - 10
10 _ ناميدن خداوند به اوصافى كه حكايتگر نقص و كاستى است ، مستلزم كيفرى از جانب او خواهد شد .
و ذروا الذين يلحدون فى أسمئه سيجزون ما كانوا يعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 23
23 _ تهديد أكيد خداوند بر كيفر سخت دنيوى و اخروى منافقان صدر اسلام ، در صورت امتناع آنان از توبه و پافشارى بر مواضع كفرآميز توطئه گرانه خود
فإن يتوبوا . .. و إن يتولوا يعذبهم اللّه عذاباً أليماً فى الدنيا و الأخرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 30 - 3
3_ همگان ، حتى پيامبران الهى ، در صورت طرد مؤمنان و ارتكاب گناه ، مستحق كيفر و مجازات الهى اند .
من ينصرنى من الله إن طردتهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 78 - 16
16_ فساد هاى جنسى ، درپى دارنده عقوبت هاى الهى است .
ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم فاتقوا الله
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 112 - 16
16_ طغيان و سركشى در برابر خدا و
گرايش به شرك و پرستش غير خدا ، عقوبت و كيفر الهى را درپى دارد .
و لاتطغوا إنه بما تعملون بصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 66 - 16
16_ شكستن سوگند و وفا نكردن به پيمان هاى الهى ، گناه و موجب عقوبت از ناحيه خداوند است .
الله على ما نقول وكيل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 37 - 15
15_ پيروى از آرا و قوانين برخاسته از هوا هاى نفسانى ، با وجود احكام و قوانين قرآن ، موجب گرفتار شدن به عقوبتهايى از ناحيه خداوند است .
و ل_ئن اتبعت أهواءهم بعد ما جاءك من العلم مالك من الله من ولىّ و لاواق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 58 - 9
9- جدال در برابر آياتِ حق و اِعراض از آنها و غفلت از گناهان ، داراى كيفر قطعى است .
ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها . .. بل لهم موعد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 97 - 10
10- سرسختى و لجاجت در برابر دعوت قرآن ، موجب گرفتارى به عقوبت و عذاب الهى
و تنذر به قومًا لدًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 41 - 9
9 - كيفر هاى الهى ، برخاسته از عملكرد ظالمانه خود انسان ها است .
فأخذتهم الصيحة بالحقّ . .. فبعدًا للقوم الظ_لمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 227
- 14
14 - ترويج باطل و مبارزه با دين در قالب شعر ، ظلم بوده و داراى عقوبتى سخت است .
و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 16 - 3
3- جدى نگرفتن پيام هاى وحى و بازى انگاشتن حقايق ، درپى دارنده كيفرى سخت و حتمى
بل هم فى شكّ يلعبون . .. يوم نبطش البطشة الكبرى إنّا منتقمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 15 - 6
6- مجازات و كيفر الهى پى آمد آلودگى به گناه است ; نه صرف هر لغزش *
بما كانوا يكسبون . .. و من أساء فعليها
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه در مورد عمل صالح، تعبير {عمل صالحاً} با تنوين تقليل ذكر شده است _ كه كم ترين اعمال ارزشى را نيز شامل مى شود _ ولى در مورد اعمال زشت، تعبير {أساء} به كار رفته است و نه {عمل سيّئاً}.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 16
16- كيفر الهى در حق كافران ، معلول عملكرد منفى خود آنان و به دور از شائبه ظلم
و هم لايظلمون . .. تجزون عذاب الهون بما كنتم تستكبرون ... و بما كنتم تفسقون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - حجرات - 49 - 2 - 13
13 _ مترتب شدن كيفر بر بعضى از اعمال ناروا ، حتى با عدم توجه و علم انسان *
أن تحبط أعم_لكم و
أنتم لاتشعرون
برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {أنتم لاتشعرون} اين باشد كه هر چند شما از روى غفلت مرتكب بى احترامى به پيامبر(ص) مى شويد; اما غفلت، آثار شوم اين عمل را نمى زدايد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 13 - 4
4 - تكذيب دين و بدگويى از آن ، از موجبات كيفر و عذاب الهى
و اصبر على ما يقولون . .. و المكذّبين ... إنّ لدينا أنكالاً ... و عذابًا أليمًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 16 - 4
4 - عصيان و سرپيچى در برابر دعوت پيامبران ، موجب مؤاخذه سخت الهى است .
فعصى فرعون الرسول فأخذن_ه أخذًا وبيلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - عبس - 80 - 17 - 6
6 - كفران نعمت ، مايه استحقاق شديدترين عقوبت ها است .
قتل الإنس_ن ما أكفره
مراد از {كفر} در {ماأكفره} ممكن است كفران نعمت هاى خداوند باشد كه آيات بعد به بعضى از آنها اشاره دارد. نفرين {قتل الإنسان} در معناى عرفى آن _ كه بيان استحقاق شديدترين عقوبت ها مى باشد _ استعمال شده است.
موجبات كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 41 - 44
44 _ آلودگى دل و جان آدمى به ناپاكى ها ، موجب ذلت دنيا و عذاب آخرت
أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم . .. و لهم فى الاخرة عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9
- 63 - 7
7 _ كيفر هاى سخت اخروى ، بازتاب عملكرد و موضع گيرى هاى خودِ انسان
من يحادد اللّه و رسوله فان له نار جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 25
25 _ روى گردانى از حق و اصرار بر كفر و ارتداد ، مستلزم كيفر شديد دنيوى و اخروى است .
و إن يتولوا يعذبهم اللّه عذاباً أليماً فى الدنيا و الأخرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 82 - 9
9 _ كيفر هاى الهى در قيامت بازتاب كردار ناشايست خود انسانهاست .
و ليبكوا كثيراً جزاء بما كانوا يكسبون
با توجه به اينكه خداوند، گريه و رنج طولانى را كيفر گناهان طولانى و مستمر كافران و منافقان قرار داده است، برداشت فوق استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 31 - 11
11 - ظلم ، درپى دارنده مؤاخذه در قيامت
و لو ترى إذ الظلمون موقوفون عند ربّهم
وضع اسم ظاهر {الظالمون} به جاى ضمير، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه ظلم باعث مؤاخذه شدن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 9 - 6
6 - انكار و استهزا نسبت به آيات الهى ، پس از علم به آنها ، درپى دارنده كيفر اخروى
و إذا علم . .. لهم عذاب مهين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 37 - 2
2 - طغيان گرى ، سركشى در برابر دستورات خداوند و زياده روى
در هواپرستى ، در پى دارنده مجازات در آخرت
فأمّا من طغى
{طغيان}; يعنى، از حد گذراندن (لسان العرب). متعلق {طغى} _ به قرينه {من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى} (در آيات بعد) _ بى اعتنايى به پروردگار و پيروى از هواى نفس است. جمله {فإنّ الجحيم هى المأوى} در آيات بعد _ كه جزاى {فأمّا} است _ بر مجازات اخروى دلالت دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 7 - 2
2 - انسان در قيامت ، به جهت باور ها و نيت هايش ، مؤاخذه شده و كيفر خواهد ديد .
الّتى تطّلع على الأفئدة
موجبات كيفر دنيوى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 153 - 10
10 _ ظلم ، موجب گرفتار شدن به كيفر الهى در دنياست .
فأخذتهم الصعقة بظلمهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 160 - 2
2 _ گناه و تخلف از فرامين خدا مى تواند در پى دارنده كيفر و عقوبت هاى دنيوى باشد .
فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبت أحلت لهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 14 - 1
1 _ سركوبى و شكست مشركان در بدر ، عقوبت دنيوى آنان
ذلكم فذوقوه و أن للكفرين عذاب النار
{كم} در {ذلكم} خطاب به مشركان و {ذا} اشاره به شكست و سركوبى آنان دارد. و {ذلكم} مبتدا و خبر آن به قرينه فراز بعد _ {و أن للكافرين ... } _ {عقابكم فى الدنيا} است.
جلد - نام سوره -
سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 25
25 _ روى گردانى از حق و اصرار بر كفر و ارتداد ، مستلزم كيفر شديد دنيوى و اخروى است .
و إن يتولوا يعذبهم اللّه عذاباً أليماً فى الدنيا و الأخرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 45 - 6،7
6- ستم پيشگى موجب هلاكت و كيفر الهى در دنياست .
و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. و ضربنا لكم الأمثال
7- ظلم به نفس در پى دارنده هلاكت و كيفر الهى در دنيا
و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. و ضربنا لكم الأمثال
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه: مقصود از {ظلموا أنفسهم} ظلم به نفس باشد نه ظلم به ديگران چنان كه از ظاهر آن به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 13 - 8
8 - مخالفت با دعوت توحيدى پيامبر ( ص ) ، موجب استحقاق كيفر دنيوى
فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود
موجبات كيفر فرعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 16 - 3
3 - عصيان و سرپيچى فرعون ، موجب مؤاخذه شدن او از جانب خداوند شد .
فعصى فرعون الرسول فأخذن_ه أخذًا وبيلاً
موجبات نجات از كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 49 - 18
18 _ رهايى از كيفر گناهان ، در گرو پذيرش احكام الهى و قضاوت هاى پيامبر ( ص )
فان تولوا فاعلم انما
يريداللّه ان يصيبهم ببعض ذنوبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 93 - 10
10 _ ايمان ، عمل صالح ، تقوا و ايمان عامل رهايى از مؤاخذه بر كردار هاى نارواى گذشته
ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. و ءامنوا ثم اتقوا و احسنوا
مهلت در كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 11 - 4
4 _ سنت خدا در رساندن خير به مردم { تسريع } و در مجازات كردن آنان { امهال } است .
و لو يعجل اللّه للناس الشر استعجالهم بالخير
برداشت فوق بر اين اساس است كه {هم} مفعول استعجال و فاعلش ضمير عايد به {اللّه} و به تقدير {مثل استعجاله لهم بالخير} باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 88 - 12
12- تسريع در پاداش و تأخير در مجازات ، امرى لازم است . *
من ظلم فسوف نعذّبه . .. من ءامن ... فله جزاءً الحسنى
ذكر {سوف نعذّبه} با أدات استقبال، در قبال {فله جزاءًالحسنى} به صورت قطعى و بدون أدات استقبال، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.
ناپسندى كيفر بى بيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 134 - 3
3 - كيفردادن قبل از بيان و اتمام حجت ، كارى ناروا است .
و لو أنّا . .. لولا أرسلت إلينا رسولاً
گرچه {لولا أرسلت} در اين آيه، اعتراضى است كه از زبان كافران نقل شده; ولى از آن جهت كه بر اين اعتراض فرضى، ترتيب اثر
داده شده است، برمى آيد كه اين اعتراض، قابل قبول بوده و فرستادن رسولان براى اتمام حجت، ضرورت داشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 47 - 3
3 - مجازات خطاكاران پيش از تبيين راه صواب و خطا براى ايشان ، امرى نادرست و نكوهيده در بينش الهى
و لولا أن تصيبهم مصيبة . .. و نكون من المؤمنين
نجات از كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 123 - 3
3 _ پندار رهايى از كيفر ، به صرف انتساب به دين و آيين الهى ، تلقينى شيطانى است .
يعدهم و يمنيّهم . .. ليس بامانيكم و لا امانى أهل الكتب من يعمل سوءاً
با توجه به آيات گذشته (لامنّينّهم . .. يعدهم و يمنّيهم )، مى توان نتيجه گرفت كه پندار رهايى از كيفر اعمال بد، از همان خيالپردازيهاى موهومى است كه شيطان براى فريب مردم به آنان تلقين مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 4 - 1
1 - پندار بدكاران در گريز از مجازات الهى ، پندارى باطل است .
أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا
{أم} در {أم حسب} منقطعه و به معناى {بل اضراب} است و معناى انتقال را مى هد. انتقال، از {انكار پندار آزموده نشدن، به مجرد ايمان} به {انكار عدم مجازات}، است. مراد از {سبقت از خدا} يا كنايه از {مغلوب ساختن دين خدا} است و يا {گريز از خدا}. به قرينه اين كه در آيه، سخن از گناه است، {گريز از عذاب خدا}
مراد است و برداشت بالا، مبتنى بر همين احتمال است.
نجات از كيفر گناه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 31 - 6
6 - خداوند ، تنها يار و ياور انسان در حفاظت وى از عواقب ناگوار گناهان
و ما أص_بكم . .. و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لا نصير
نزديكى كيفر دروغگويان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 18 - 5
5 - زمان كيفر ديدن مخالفان نماز ، تكذيب گران دين و دروغ گويان خطاكار ، نزديك است .
سندع الزبانية
حرف {سين}، براى آينده نزديك به كار مى رود.
نزديكى كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 90 - 10
10 _ عذاب كيفر كافران و متخلفان از جنگ ، عذابى است قريب الوقوع و نه چندان دور .
سيصيب الذين كفروا منهم عذاب أليم
به كارگيرى حرف {سين} به جاى {سوف} مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.
نزديكى كيفر گناهكاران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 18 - 5
5 - زمان كيفر ديدن مخالفان نماز ، تكذيب گران دين و دروغ گويان خطاكار ، نزديك است .
سندع الزبانية
حرف {سين}، براى آينده نزديك به كار مى رود.
نزديكى كيفر متخلفان از جهاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 90 - 10
10 _ عذاب كيفر كافران و متخلفان از جنگ ، عذابى است قريب الوقوع و نه چندان دور .
سيصيب الذين كفروا منهم عذاب أليم
به
كارگيرى حرف {سين} به جاى {سوف} مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.
نزديكى كيفر مخالفان نماز
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 18 - 5
5 - زمان كيفر ديدن مخالفان نماز ، تكذيب گران دين و دروغ گويان خطاكار ، نزديك است .
سندع الزبانية
حرف {سين}، براى آينده نزديك به كار مى رود.
نزديكى كيفر مكذبان دين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 18 - 5
5 - زمان كيفر ديدن مخالفان نماز ، تكذيب گران دين و دروغ گويان خطاكار ، نزديك است .
سندع الزبانية
حرف {سين}، براى آينده نزديك به كار مى رود.
نشانه هاى كيفر قوم ثمود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 52 - 1
1 - خانه هاى ويران و خالى از سكنه ثموديان ، نشانه اى گويا از فرود آمدن كيفر الهى بر آنان
أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين . فتلك بيوتهم خاوية
{خواء} (مصدر {خاوية}) به معناى ويرانى و نيز خالى از سكنه شدن است. در برداشت فوق هر دو معنا لحاظ شده است.
نظارت بر كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 35 - 1
1 - مؤمنان ، در حالى كافران حاضر در صحنه قيامت را مسخره مى كنند كه خود بر تخت هاى تزيين يافته ، لميده و ناظر كيفر كافران اند .
على الأرائك ينظرون
{أريكة} (مفرد {أرائك}) به تخت تزيين يافته اى گفته مى شود كه در خيمه يا خانه اى نهاده شده باشد. هم چنين به جايگاه آرميدن
و لميدن _ اعم از تخت، يا تخت عروس و يا تخت خواب _ اطلاق مى شود (قاموس). متعلق {ينظرون} _ به قرينه آيات قبل و بعد _ وضعيت كافران است.
نظام آفرينش و كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 51 - 2
2- جهان ( آسمان و زمين ) با نظم كنونيش ، براى كيفر و پاداش كامل انسان ، ممكن و مناسب نيست .
يوم تبدّل الأرض غير الأرض . .. و برزوا لله ... ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت
از اينكه خداوند پيش از طرح مسأله كيفر و پاداش انسانها در قيامت موضوع دگرگونى نظام كنونى جهان (دنيا) را مطرح فرمود، برداشت فوق به دست مى آيد.
نظام كيفرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 15 - 6
6 - همسانى كيفر هاى الهى با گناه گنهكاران
إنما نحن مستهزءون. اللّه يستهزئ بهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 24 - 6
6 - منكران دين بدون اتمام حجت با آنان ، به آتش دوزخ گرفتار نخواهند شد .
فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار
جواب شرط {فان لم تفعلوا} محذوف است و جمله {فاتقوا . ..} جانشين آن شده است. جمله با تقدير آن چنين است: فان لم تفعلوا تمت عليكم الحجة و ثبت لديكم ان القرآن منزل من عنداللّه فاتقوا ...
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 48 - 5،7،8
5 - هيچ كس در روز قيامت ، ذره اى از عذاب ديگرى
را بر عهده نمى گيرد و متحمل نمى شود .
واتقوا يوماً لاتجزى نفس عن نفس شيئاً
7 - در روز قيامت از هيچ كس عِدل و عوضى - كه خويشتن را با آن باز خرد - گرفته نخواهد شد .
و لايؤخذ منها عدل
كلمه {عَدْل} به معناى: فديه و عوض است كه شخص براى آزادى خود يا ديگرى مى پردازد، تا از اسارت و مانند آن آزاد شود.
8 - در روز قيامت هيچ كس به دفاع از ديگرى برنخواهد خواست و او را يارى نخواهد كرد .
و لاهم ينصرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 93 - 27
27 _ جزاى اعمال در آخرت، متناسب با نوع عمل و روحيات عمل كننده است.
اليوم تجزون عذاب الهون . .. كنتم عن ءايته تسكتبرون
خداوند در برابر روحيه استكبارى و خودبرتربينى ظالمان، آنان را به عذاب خواركننده (الهون) وعده مى دهد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 120 - 5
5 _ مجازات گناهكاران نتيجه عمل خود ايشان است.
إن الذين يكسبون الإثم سيجزون بما كانوا يقترفون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 131 - 1،2،4،7،8،9
1 _ خداوند هيچگاه از سر ظلم جامعه اى را نابود و مردمى را مجازات نكرده و نخواهد كرد.
ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون
2 _ هلاك جوامع بشرى، بدون فرستادن هدايت براى ايشان، كارى ظالمانه و به دور از ساحت قدس الهى است.
ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم
{بظلم} مى تواند حال براى {ربك} باشد. در اين صورت
معناى جمله چنين مى شود: خداوند از روى ظلم جامعه ناآگاه را هلاك نمى كند. بنابراين هلاكت در صورت عدم ابلاغ كارى ظالمانه است.
4 _ خداوند مردم جامعه اى را كه از روى غفلت و ناآگاهى ستم كنند، به عذاب دنيوى نابود نمى كند.
ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون
براى جار و مجرور {بظلم} متعلقهاى مختلفى مى توان در نظر گرفت، از آن جمله اينكه متعلق به {مهلك} باشد. يعنى: {مهلك القرى بسبب ظلم}. برداشت فوق بر اين اساس است.
7 _ مشيت الهى به شقاوت و ضلالت امتهاى ستمگر پس از اتمام حجت بر ايشان تعلق مى گيرد.
و من يرد أن يضله . .. يجعل الله الرجس ... ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم
مراد از هلاكت در آيه، شقاوت و ضلالتى است كه در آيات قبل از آن سخن به ميان آمده بود.
8 _ سنت خداوند، نابود ساختن جوامع ظالم قبل از فرستادن پيامبران و اتمام حجت نيست.
ألم يأتكم رسل منكم . .. ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون
9 _ خداوند، ستم و گناهى را كه از سر غفلت و ناآگاهى باشد، كيفر نمى دهد.
أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 139 - 11
11 _ كيفر كسانى كه احكام خود ساخته را به خداوند منتسب مى سازند، مجازاتى حكيمانه و عالمانه است.
سيجزيهم وصفهم إنه حكيم عليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 160 - 2،3،5،6،8
2 _ عمل ناشايست داراى
كيفرى مانند آن و نه بيشتر
من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها
3 _ عقوبتهاى خدا عادلانه و پاداشهاى وى جلوه اى از فضل اوست.
من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها و من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها
5 _ در قيامت به گنهكاران ستم نخواهد شد.
و هم لا يظلمون
ذيل آيه قبل (ثم ينبئهم . .. ) بيانگر اين است كه ظرف پاداش و جزاى مطرح شده در اين آيه روز قيامت است.
6 _ كيفر دادن گنهكاران به اندازه گناهشان ستم بر آنان نيست.
و من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها و هم لا يظلمون
8 _ كيفر اخروى گناه در صورتى است كه گنهكار تا حضور در صحنه قيامت مورد عفو الهى قرار نگيرد.
و من جاء بالسيئة فلا يجزى إلا مثلها
برداشت فوق با توجه به توضيح برداشت قبل معلوم مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 164 - 6
6 _ هيچكس بار گناه ديگران را بر دوش نخواهد گرفت و به گناهان ديگران مؤاخذه نخواهد شد.
و لاتزر و ازرة وزر أخرى
{وزر} به معناى حمل كردن و نيز به معناى گناه است. {تزر} و {وازرة}، از {وزر} به معناى حمل كردن است و {وزر} و {وزر أخرى} به معناى گناه مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 22 - 18
18 _ خداوند بدون اتمام حجت، بندگان متخلف را توبيخ نخواهد كرد.
ألم أنهكما عن تلكما الشجرة و أقل لكما إن الشيطن لكما عدو مبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 63 - 7
7
_ كيفر هاى سخت اخروى ، بازتاب عملكرد و موضع گيرى هاى خودِ انسان
من يحادد اللّه و رسوله فان له نار جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 67 - 3،18
3 _ همگونى زنان و مردان منافق ، در مجازات و كيفر جرم نفاق
نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين. المنفقون و المنفقت بعضهم من بعض
18 _ تناسب كيفر ها و مجازات هاى الهى با عملكرد انسان
نسوا اللّه فنسيهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 2
2 _ زنان و مردان منافق در استحقاق كيفر هاى الهى ، مساويند .
وعد اللّه المنفقين و المنفقت . .. نار جهنم خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 70 - 12،17،20
12 _ هلاكت اقوام كافر پيشين ، پس از اتمام حجت رسولان الهى بر آنان بود .
ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم . .. أتتهم رسلهم بالبيّنت
17 _ كيفر انسان ها ، قبل از تبيين حق و باطل براى آنان ، ظلم و دور از ساحت قدس خداست .
أتتهم رسلهم بالبيّنت فما كان اللّه ليظلمهم
نفى ظلم از خدا و متفرع شدن آن بر وجود بينات، بيانگر اين نكته است كه: درصورت ارائه نشدن دلايل روشن، به هلاكت رساندن انسانها ظلم مى باشد.
20 _ ظلم در نظام كيفرى خداوند راه ندارد .
فما كان اللّه ليظلمهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 79 - 15
15 _ كيفر الهى براى گناهكاران ، متناسب با گناه آنان است .
فيسخرون منهم
سخر اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 15 - 18
18 _ هيچ كس ، حتى پيامبران ، در صورت سرپيچى از فرمان هاى خدا از عذاب اخروى در امان نيستند .
إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 27 - 4
4 _ كيفر هر كار بد در قيامت ، كيفرى متناسب با همان كار بد خواهد بود .
جزاء سيئة بمثلها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 52 - 7
7 _ بين كردار انسان و مجازات او در آخرت ، تناسب كامل وجود دارد .
ذوقوا عذاب الخلد هل تجزون إلا بما كنتم تكسبون
{باء} در جمله {هل تجزون إلا بما كنتم تكسبون} براى مقابله است و اين جمله مى تواند پاسخ اين سؤال باشد كه: چرا كافران به عذاب ابدى دچار خواهند شد؟ (ذوقوا العذاب الخلد) خداوند پاسخ مى فرمايد: اين حكم در مقابل رفتار و متناسب با گناهان خود آنان است. بنابراين بين كيفر (عذاب ابدى) و عمل آدمى، ارتباط و تناسب وجود دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 29 - 11
11- گناهان ، داراى رتبه هاى مختلف بوده و عذاب هاى متناسب با خود را دارند .
فادخلوا أبوب جهنّم خ_لدين فيها فلبئس مثوى المتكبّرين
برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {أبواب} اصناف باشد و اين معنا نشان دهنده تناسب عذاب با گناه است. مؤيد برداشت فوق، تخصيص به ذكر متكبران از ميان
جهنّميان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 88 - 7
7- عذاب كافران ، به تناسب عملكرد و فساد آنان ، متفاوت است .
زدن_هم عذابًا فوق العذاب بما كانوا يفسدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 5 - 5
5- كيفر الهى براى انسان ها ، پس از اقدام آنان به تجاوز و سركشى است .
و قضينا إلى بنى إسرءيل فى الكت_ب لتفسدنّ فى الأرض مرّتين . .. فإذا جاء وعد أُول_
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 103 - 8
8- خداوند ، ستمگران و شريكان آنان را در ستم ، همسان كيفر مى دهد .
فأغرقن_ه و من معه جميعًا
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مراد از {و من معه} ياران و شريكان فرعون در ستم باشند نه صرفاً همراهان وى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 6 - 5
5- خداوند ، پيامبران را به جهت كفرورزى و لجاجت كفرپيشگان ، مؤاخذه نخواهد كرد .
فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم إن لم يؤمنوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 10 - 3
3 - كيفر هاى الهى در آخرت ، برپايه عدل و بدون كمترين ظلمى در حق كيفر شوندگان
أنّ اللّه ليس بظلّ_م للعبيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 11 - 18،19
18 - در گناه گروهى و دسته جمعى ، هر كس به قدر دخالتش در انجام آن
، مورد مؤاخذه قرار خواهد گرفت .
لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم والذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم
19 - طراحان و عاملان اصلى گناه و توطئه ، سزاوار كيفر و عقوبتى سخت تر و شديدتر از ديگر گناه كاران و توطئه گران
لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم والذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 25 - 2
2 - كيفر هاى الهى در جهان آخرت ، به صورت كامل و بى كم و كاست خواهد بود .
يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 58 - 12
12 _ هر گناهى از هر كسى ، مجازات الهى را در پى دارد .
و كفى به بذنوب عباده خبيرًا
يادآورى آگاهى همه جانبه خداوند، حاكى است كه گناه از هر كس كه باشد، در پى دارنده مجازات است.
نظام كيفرى در صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 58 - 10
10- نظام كيفرى خداوند براى مجازات كافرانِ عصر بعثت ، نظامى مشخَّص و داراى مَوعِد و زمانى تخلّف ناپذير بود .
بل لهم موعد لن يجدوا من دونه موئلاً
به قرينه آيه بعد، مراد مؤاخذه در {لو يؤاخذهم} مؤاخذه در دنيا است. و جمله {بل لهم موعد} ظهور در فعليّت آن وعده دارد كه در مورد كافران عصر بعثت صادق است.
وعده كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 42 - 6
6 - برپايى قيامت و كيفر
و پاداش آن روز ، وعده الهى به همگان
حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون
وعده كيفر دين ستيزان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 38 - 2
2- برپايى قيامت و كيفر كافران دين ستيز ، وعده الهى است .
و يقولون متى ه_ذا الوعد
برداشت يادشده براين اساس است كه {ال} در {الوعد} عهد حضورى بوده و مقصود از آن، برپايى قيامت و عذاب كافران باشد كه همواره تمامى پيامبران به امت خويش وعده مى دادند و اين وعده در خاطر امت ها وجود داشت.
وعده كيفر كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 12 - 6
6 - وعده رويارويى قهرآميز و سريع خداوند با كافران و گرفتار ساختن آنان در قبضه قدرت خود ، مايه آرامش و تسلاّى خاطر پيامبر ( ص ) و مؤمنان
إنّ بطش ربّك لشديد
خطاب به پيامبر(ص)، به هنگام بيان مؤاخذه كافران، بيانگر تأثير مثبت اين خبر در روحيه آن حضرت و پيروان ايشان است.
وقت كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 78 - 5
5 - قيامت ، روز جزا و كيفر و پاداش الهى است .
يوم الدين
{دين} در آيه بالا به معناى حساب و جزا است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 41 - 5
5 - آخرت ، تنها زمان كيفر كامل و مجازات مناسب
ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى
به كار رفتن عبارت {الجزاء الأوفى} براى جزاى اخروى، نشانگر آن است كه گرچه در دنيا امكان مجازات وجود دارد; اما جزاى كامل
تنها در آخرت تحقق خواهد يافت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 9 - 8
8 - قيامت ، روز فراهم آمدن انسان ها براى محاكمه و كيفر و پاداش
و اتّقوا اللّه الذى إليه تحشرون
{حشر} (مصدر {تحشرون}) به معناى جمع كردن و فراهم آوردن است. فراهم آمدن مردم در قيامت، براى محاكمه و تعيين كيفر و پاداش براى آنان است.
وقت كيفر عمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 19 - 9
9- برخوردارى هر فرد ، از نتايج اعمال خويش و برقرارى عدالت كامل ، از اهداف معاد و برپايى قيامت
و لكلّ درج_ت ممّا عملوا و ليوفّيهم أعم_لهم و هم لايظلمون
لام در {ليوفّيهم}، بيانگر غايت و هدف است و اين كه با {واو} آمده است (و ليوفّيهم) نشان مى دهد كه اهداف چندى براى وجود معاد در كار است كه به ذكر يكى از آنها اكتفا شده است و آن نفى ظلم در نظام پاداش و كيفر و برخوردارى انسان ها از نتايج اعمال است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 6 - 1
1 - قيامت ، روز برانگيخته شدن انسان ها براى محاكمه و كيفر و پاداش
يوم يبعثهم اللّه جميعًا فينبّئهم بما عملوا
ويژگى كيفر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 173 - 8
8 _ در نظام كيفرى خداوند ، هيچكس به گناه ديگرى مؤاخذه نخواهد شد .
أفتهلكنا بما فعل المبطلون
ويژگيهاى كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12
- نور - 24 - 25 - 2،3
2 - كيفر هاى الهى در جهان آخرت ، به صورت كامل و بى كم و كاست خواهد بود .
يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم
3 - كيفر هاى الهى در روز رستاخيز ، بر پايه حق و عدل و به دور از هر شايبه ظلم و بى دادگرى
يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ
{الحقّ} در جمله {دينهم الحقّ} صفت براى {دين} است; يعنى، جزاى عادلانه و به حق.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - نجم - 53 - 41 - 5
5 - آخرت ، تنها زمان كيفر كامل و مجازات مناسب
ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى
به كار رفتن عبارت {الجزاء الأوفى} براى جزاى اخروى، نشانگر آن است كه گرچه در دنيا امكان مجازات وجود دارد; اما جزاى كامل تنها در آخرت تحقق خواهد يافت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 4 - 9
9 - تناسب كيفر هاى اخروى ، با گناهان انسان
همزة لمزة . .. لينبذنّ فى الحطمة
برگزيدن نام {حطمة} _ كه نشانگر درهم شكسته شدن جهنميان در آتش است _ ممكن است در ارتباط با گناه {هَمْز} و {لَمْز} باشد كه باعث شكسته شدن شخصيت و اعتبار كسى نزد ديگران است. مادّه {نبذ} نيز كه بر افكندن تحقيرآميز دلالت دارد، چه بسا ناظر به تناسب آن با استهزاها و متلك انداختن هاى فرد دوزخى باشد.
هشدار به كيفر اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 59 - 11،15
11 _ نوح ، مشركان قوم خويش را به كيفر هاى سخت اخروى تهديد كرد .
إنى
أخاف عليكم عذاب يوم عظيم
15 _ تهديد مشركان به كيفر هاى اخروى ، زمينه ساز گرايش آنان به پرستش خداى يگانه و پرهيز از شرك و دوگانه پرستى
إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم
هماهنگى كيفر با عمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 28 - 10
10 - جاودانگى عذاب كافران ، متناسب با نوع عملكرد آنان است .
لهم فيها دار الخلد جزاء بما كانوا بأي_تنا يجحدون
{باء} در {بما كانوا} براى مقابله است; يعنى، جاودانگى كافران در دوزخ، در برابر شيوه مستمر آنان در عناد و لجاجت با پيامبر(ص) و آيات الهى است.
هماهنگى كيفر با گناه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 14 - 9
9 - خداوند ، پاداش دهنده و مجازات كننده ملت ها ، براساس عملكرد خود آنان
ليجزى قومًا بما كانوا يكسبون
{قوماً} ممكن است به تمامى ملت ها (اعم از مؤمن و كافر) نظر داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 34 - 4
4 - تشابه كيفر اخروى با عملكرد دنيوى انسان
ننسيكم كما نسيتم
بنابراين كه {كما} براى تشبيه باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.
كيفر و پاداش
{كيفر و پاداش}
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 24 - 7،8
7 _ اهل كتاب ، معتقد به رستاخيز و كيفر اعمال
لن تمسّنا النار الاّ اياماً
8 _ گروهى از اهل كتاب ، قائل به وجود تبعيض در رستاخيز و كيفر هاى الهى بودند . *
لن تمسّنا النار الاّ اياماً
زيرا نسبت به خودشان
عذاب اندكى را باور داشتند، ولى نسبت به ديگران چنين پندارى را نداشتند; يعنى تبعيض در رستاخيز و كيفرهاى آن.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 25 - 2،8
2 _ باور هاى خودساخته انسان در زمينه تخفيف عذاب ، كيفر عادلانه خداوند را تغيير نمى دهد .
قالوا لن تمسّنا النار الاّ اياماً . .. فكيف اذا جمعناهم
گر چه اهل كتاب مى گفتند كه: لن تمسّنا النار . .. ، ولى خداوند مى فرمايد اين باور نادرست، مجازات آنان را تغيير نخواهد داد.
8 _ قيامت ، روزى كه هر كس اندوخته هاى خود را به تمام و كمال دريافت مى كند .
و وفّيت كل نفس ما كسبت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 30 - 3،6
3 _ قيامت ، روز تحقق عقاب و قهر الهى و يافتن اعمال خير و شر
و يحذّركم اللّه نفسه . .. يوم تجد كل نفس ما عملت من خير ... من سوء
6 _ قيامت ، روز دريافتِ كيفر و پاداشِ اعمال نيك و بد *
يوم تجد كل نفس ما عملت من خير . .. من سوء
بنابراينكه {ما عملت}، به معناى {جزاء ما عملت} باشد.
كينه
آثار كينه با ائمه(ع)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 64 - 18
18- { عن أبى عبدالله ( ع ) . . . [ فى قوله ] { و شاركهم فى الأموال و الأولاد } . . . قال : إن الشيطان ليجىء حتى يقعد من المرأة كما يقعد الرجل
منها و يحدث كما يحدث و ينكح كما ينكح قلت : بأى شىء يعرف ذلك ؟ قال : بحبّنا و بغضنا ، من أحبّنا كان من نطفة العبد و من أبغضنا كان نطفة الشيطان ;
از امام صادق(ع) در باره[سخن خداوند]{و شاركهم فى الأموال و الأولاد} روايت شده است كه فرمود: همانا شيطان مى آيد و بر زنان مى نشيند، همان گونه كه مردان بر آنان مى نشينند و همان مى كنند كه آنان انجام مى دهند . ..[راوى مى گويد]گفتم: به چه چيزى اين مسأله شناخته مى شود؟ حضرت فرمود: به حبّ و بغض نسبت به ما. هر كس ما را دوست بدارد، از نطفه پدرش مى باشد و هر كس بر ما بغض بورزد، از نطفه شيطان مى باشد}.
آرزوى رفع كينه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 10 - 11
11 - مؤمنان ، آرزومند پاك بودن قلب هايشان از كينه و عداوت نسبت به اهل ايمان
يقولون ربّنا . .. و لاتجعل فى قلوبنا غلاّ للذين ءامنوا
ارزش رفع كينه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 43 - 4
4 _ زدودن كينه و عداوت از سينه ها ، ارزش الهى است .
و نزعنا ما فى صدورهم من غل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 40 - 8
8 - تلاش در راه رفع كدورت هاى پيشين ، به دنبال عفو و گذشت از خطاى ديگران ، داراى ارزشى والا و پاداش فراوان الهى است .
فمن عفا و أصلح فأجره على اللّه
ذكر
{أصلح} پس از عفو، نشان مى دهد كه صرف عفو و اغماض در دستيابى به پاداش والاى الهى كفايت نمى كند، بلكه مى بايست پس از گذشت، در راه رفع اختلافات گام برداشت و طرح صميميت و آشتى افكند.
اظهار كينه برادران يوسف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 81 - 6
6_ اظهار كينه برادران بنيامين به وى در گزارش سرقتش به يعقوب
إن ابنك سرق
لحن جمله {إن ابنك سرق} (به يقين پسرت دزدى كرد) گوياى كينه برادران بنيامين نسبت به اوست.
افشاى كينه منافقان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 29 - 1
1_ هشدار الهى به منافقان ، نسبت به افشاى كينه هاى نهانى آنان
أم حسب . .. أن لن يخرج اللّه أضغ_نهم
اهميت رفع كينه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 43 - 4
4 _ زدودن كينه و عداوت از سينه ها ، ارزش الهى است .
و نزعنا ما فى صدورهم من غل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 1 - 10
10 _ مؤمنان وظيفه دارند براى از ميان بردن كدورت ها ، درگيرى ها و اختلافات خويشتن تلاش كنند .
و أصلحوا ذات بينكم
بهشتيان و كينه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 43 - 1
1 _ خداوند دل ها و سينه هاى اهل بهشت را از هر كينه و دشمنى پاك خواهد كرد .
و نزعنا ما فى صدورهم من غل
{غل} به معناى كينه
است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 47 - 1
1- خداوند ، هرگونه دشمنى و كينه اى را از دل متقين در بهشت بيرون مى كند .
ادخلوها بسل_م ءامنين . و نزعنا ما فى صدورهم من غلّ
{غلّ} در لغت به معناى دشمنى و كينه است.
پاداش رفع كينه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 40 - 8
8 - تلاش در راه رفع كدورت هاى پيشين ، به دنبال عفو و گذشت از خطاى ديگران ، داراى ارزشى والا و پاداش فراوان الهى است .
فمن عفا و أصلح فأجره على اللّه
ذكر {أصلح} پس از عفو، نشان مى دهد كه صرف عفو و اغماض در دستيابى به پاداش والاى الهى كفايت نمى كند، بلكه مى بايست پس از گذشت، در راه رفع اختلافات گام برداشت و طرح صميميت و آشتى افكند.
جايگاه كينه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 47 - 3
3- محل كينه و دشمنى انسان ، سينه و دل اوست .
و نزعنا ما فى صدورهم من غلّ
ذكر كينه شياطين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 50 - 24
24- آدميان همواره نسبت به كنيه و عداوت شياطين با آنان توجه داشته باشند و از اطاعت آنان به پرهيزند .
أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى و هم لكم عدوٌّ
رفع كينه در بهشت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 47 - 1
1- خداوند ، هرگونه دشمنى
و كينه اى را از دل متقين در بهشت بيرون مى كند .
ادخلوها بسل_م ءامنين . و نزعنا ما فى صدورهم من غلّ
{غلّ} در لغت به معناى دشمنى و كينه است.
زمينه رفع كينه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 47 - 5
5- تقوا ، زمينه زدوده شدن كينه و دشمنى از دل ها و موجب ايجاد روح برادرى در ميان انسانها
إن المتقين . .. و نزعنا ما فى صدورهم من غلّ إخونًا
زمينه رفع كينه مشركان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 2 - 1،2
1 - صلح حديبيه ، مايه شوكت اسلام و فروخفتن كينه ها و خصومت هاى مشركان نسبت به پيامبر ( ص )
ليغفر لك اللّه ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر
با توجه به اين كه در اين آيات، غفران مترتب بر فتح شده است، مى توان پى برد كه مراد از {غفران} و {ذنب} معناى رايج آن نيست; زيرا ربطى ميان صلح حديبيه و بخشش گناهان ديده نمى شود. بر اين اساس معناى ديگرى اين جا مراد است و آن اين كه بعثت پيامبر(ص)، آن حضرت را در نظر دشمنانش گنه كار و متهم مى نمود; ولى در پرتو صلح حديبيه، زمينه نشر دعوت پيامبر(ص) و بازشناخت شخصيت، اوصاف و خصال كريمانه آن حضرت فراهم آمد.
2 - صلح حديبيه ، كاهش دهنده كينه مشركان نسبت به پيامبر ( ص ) ، در زمينه هاى مورد اختلاف آنان ، قبل از هجرت و پس از آن *
إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . ليغفر لك اللّه
ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر
منظور از {ما تقدّم} و {ما تأخّر}، امور قبل از هجرت و پس از آن است.
زمينه كينه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 86 - 11
11 _ از ياد بردن نعمت هاى خداوند ، زمينه ساز كينه توزى با پيامبران و سالكان راه خداست .
و لاتقعدوا . .. و اذكروا إذ كنتم قليلا فكثركم
عوامل رفع كينه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 1 - 11
11 _ رعايت تقوا با عمل به احكام خداوند عاملى نيرومند براى حفظ وحدت جامعه ايمانى و زدودن كدورت ها و اختلافات آن
فاتقوا اللّه و أصلحوا ذات بينكم
امر به تقوا پيش از الزام اهل ايمان به زدودن كدورتها، رهنمودى است به راهى اساسى براى دستيابى به اين تكليف اجتماعى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 10 - 13
13 - دعا و نيايش به درگاه خداوند ، داراى تأثير در تزكيه قلب ها از كينه و بدخواهى
يقولون ربّنا . .. و لاتجعل فى قلوبنا غلاّ
تمجيد خداوند از دعاى مؤمنان، نشانگر تأثير آن است; زيرا در صورتى كه دعا و تمنا لغو و بى تأثير باشد، مجالى براى تمجيد نخواهد بود.
عوامل كينه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 100 - 22
22_ شيطان از عوامل ايجاد عداوت و كينه
من بعد أن نزغ الشيط_ن بينى و بين إخوتى
كينه ابليس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 -
16 - 3
3 _ ابليس دشمن انسانها و داراى ضميرى پركينه از آنان
لأقعدن لهم صرطك المستقيم
كينه با سالكان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 86 - 11
11 _ از ياد بردن نعمت هاى خداوند ، زمينه ساز كينه توزى با پيامبران و سالكان راه خداست .
و لاتقعدوا . .. و اذكروا إذ كنتم قليلا فكثركم
كينه به انبيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 86 - 11
11 _ از ياد بردن نعمت هاى خداوند ، زمينه ساز كينه توزى با پيامبران و سالكان راه خداست .
و لاتقعدوا . .. و اذكروا إذ كنتم قليلا فكثركم
كينه توزى اهل كتاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 112 - 14
14 _ اهل كتاب ( يهود ) ، با علم به ناحق بودن قتل انبياء ، آنان را مى كشتند . *
و يقتلون الانبياء بغير حقّ
چون تصوّر حق بودن قتل انبيا نمى رود، لذا مى توان گفت كه قيد {بغير حق}، اشاره باشد به اينكه قاتلين مى دانستند كه قتل انبيا، حق نيست.
كينه توزى كافران
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 119 - 23
23 _ كافران كينه توز و منافقان حيله گر شايسته نابودى
قل موتوا بغيظكم انّ اللّه عليم بذات الصدور
كينه توزى يهود
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 112 - 14
14 _ اهل كتاب ( يهود ) ، با علم به
ناحق بودن قتل انبياء ، آنان را مى كشتند . *
و يقتلون الانبياء بغير حقّ
چون تصوّر حق بودن قتل انبيا نمى رود، لذا مى توان گفت كه قيد {بغير حق}، اشاره باشد به اينكه قاتلين مى دانستند كه قتل انبيا، حق نيست.
كينه جهنميان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 5
5 _ كينه توزى و دشمنى دوزخيان نسبت به يكديگر
فأتهم عذابا ضعفا من النار . .. فما كان لكم علينا من فضل
كينه در مؤمنان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 43 - 5
5 _ وجود برخى از كينه ها در سينه مؤمنان قبل از ورود به بهشت و زدودن آن با ورود به بهشت *
و نزعنا ما فى صدورهم من غل
كينه عليه محمد(ص)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 69 - 5
5 - توطئه ها و كينهورزى هاى پنهان و آشكار مشركان عليه پيامبر ( ص )
و ربّك يعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون
با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه درباره انواع بهانه جويى هاى كافران مى باشد _ مى توان گفت كه مراد آيه بيان مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - منافقون - 63 - 8 - 4
4 - بغض و كينه عميق منافقان ، نسبت به شخص پيامبر ( ص )
ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ
تعبير {أذلّ} در مورد رسول خدا(ص)، حكايت از دشمنى شديد منافقان نسبت به آن حضرت دارد.
كينه فرعون
جلد -
نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 44 - 11
11 - { سفيان بن سعيد قال : سمعت أباعبداللّه جعفربن محمد الصادق ( ع ) . . . يقول : يا سفيان ، عليك بالتقيّة . . . ان اللّه عزّوجلّ قال لموسى و هارون : { فقولا له قولاً ليّناً لعلّه يتذكّر أو يخشى } يقول اللّه عزّوجلّ : كنّياه و قولا له : يا أبا مصعب ;
سفيان بن سعيد گويد: از امام صادق(ع) شنيدم . .. كه مى فرمود: اى سفيان! تقيه را مراعات كن ... خداوند _ عزّوجلّ _ به موسى و هارون فرمود: {فقولا له قولاً ليّناً لعلّه يتذكّر أو يخشى} مراد خداوند _ عزّوجلّ _ اين است كه با كنيه به او خطاب كنيد و به او بگوييد: يا أبا مصعب}. (خطاب كردن به اشخاص با كنيه، نشانه احترام به آنان است).
كينه فرعونيان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 20 - 1
1- موسى ( ع ) ، مورد هجوم كينه ها و تهمت هاى فرعونيان در پى ابلاغ پيام الهى
و إنّى عذت بربّى و ربّكم أن ترجمون
برداشت بالا بر اين اساس است كه {رجم} (مصدر {ترجمون})، در اين آيه به معناى تهمت زدن باشد.
كينه مشركان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 69 - 5
5 - توطئه ها و كينهورزى هاى پنهان و آشكار مشركان عليه پيامبر ( ص )
و ربّك يعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون
با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين _
كه درباره انواع بهانه جويى هاى كافران مى باشد _ مى توان گفت كه مراد آيه بيان مطلب ياد شده است.
كينه مشركان صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 8 - 13
13 _ افشاى رفتار هاى فريبكارانه و كينه قلبى مشركان صدر اسلام نسبت به مسلمانان از سوى خداوند
و إن يظهروا عليكم لايرقبوا فيكم إلّاً و لاذمة . .. و تأبى قلوبهم
آمدن فعلهاى {يظهروا}، {يرقبوا} و {تأبى} به صورت فعل مضارع كه دلالت بر حال و آينده مى كند، مى تواند حاكى از اين حقيقت باشد كه آيه در صدد افشاى رازهاى منافقان عليه مسلمانان است.
كينه منافقان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 29 - 3
3_ بيماردلان منافق ، داراى كينه هاى عميق نسبت به دين و مؤمنان
أم حسب الذين فى قلوبهم مرض أن لن يخرج اللّه أضغ_نهم
{أضغان}، (جمع {ضغن}) به معناى كينه هاى شديد و عميق است.
كينه منافقان صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - منافقون - 63 - 8 - 4
4 - بغض و كينه عميق منافقان ، نسبت به شخص پيامبر ( ص )
ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ
تعبير {أذلّ} در مورد رسول خدا(ص)، حكايت از دشمنى شديد منافقان نسبت به آن حضرت دارد.
متقين و كينه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 47 - 1،8
1- خداوند ، هرگونه دشمنى و كينه اى را از دل متقين در بهشت بيرون مى كند .
ادخلوها بسل_م ءامنين . و نزعنا ما فى صدورهم
من غلّ
{غلّ} در لغت به معناى دشمنى و كينه است.
8- امكان راه يابى كينه و دشمنى در دل متقين
و نزعنا ما فى صدورهم من غلّ
از اينكه خداوند فرمود: {از دل متقين كينه و دشمنى را برداشتيم} حكايت از اين نكته مى كند كه كينه، مى تواند در دل متقين راه پيدا كند.
منشأ كينه منافقان صدر اسلام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 74 - 14
14 _ رفاه و امكانات مادى مسلمانان ، غير قابل تحمل براى منافقان صدر اسلام و برانگيزنده آنان به ستيزه جويى و كينهورزى
و ما نقموا إلا أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله
موجبات كينه اخروى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 6
6 _ همياريهاى ضد دينى در دنيا، در پى دارنده دشمنى و كينه توزى در آخرت خواهد شد.
كلما دخلت أمة لعنت أختها
يوسف(ع) و كينه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - يوسف - 12 - 69 - 9
9_ گذشت ، بزرگوارى و منزه بودن از كينه توزى و حسّ انتقام جويى به هنگام قدرت ، از خصلت هاى نيكوى حضرت يوسف ( ع )
فلاتبتئس بما كانوا يعملون